Quantcast
Channel: دانلود فایل رایگان
Viewing all 46175 articles
Browse latest View live

تحقيق در مورد احتراق در موتورهاي اشتعال – جرقه اي

$
0
0
 nx دارای 54 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : احتراق در موتورهای اشتعال – جرقه ای اصول كاركرد این سیستم ، یك موتور احتراقی می باشد كه با استفاده از اشتعال بیرونی ، انرژی موجود در سوخت ( بنزین ) را به انرژی جنبشی ( سینتیك ) تبدیل می كند . این نوع موتورها برای كاركرد خود از یك مخلوط سوخت – هوا ( بر پایه بنزین یا گاز ) استفاده می كنند . هنگامی كه پیستون در داخل سیلندر به سمت پایین حركت می كند مخلوط سوخت هوا به داخل سیلندر كشیده شده و هنگامی كه پیستون به سمت بالا حركت می كند این مخلوط به صورت متراكم در می آید. این مخلوط ، سپس در فواصل زمانی معین و توسط شمع ها ، جهت احتراق آماده می شود . گرمایی كه در طی مرحله احتراق حاصل می شود باعث بالا رفتن فشار سیلندر گردیده و سپس پیستون باعث به حركت درآمدن میل لنگ شده و در نتیجه این فعل و انفعال ، انرژی مكانیكی ( قدرت ) حاصل می گردد پس از هر مرحله احتراق كامل ، گازهای موجود از سیلندر خارج شده و مخلوط تازه ای از سوخت – هوا به داخل سیلندر كشیده ( وارد )می شود . در موتوراتومبیلها تبدیل گازها ( جابه جایی گازهای موجود ) بر اساس اصول چهار مرحله آغاز احتراق ( چهار حالت موتور ) و نیز حركت میل لنگ كه برای هر احتراق كاملی مورد نیاز می باشد ، صورت می گیرد . ( شكل 1 ) اصول كاركرد موتورهای چهار زمانه ای موتورهای احتراقی چهار زمانه ای از سوپاپهایی جهت كنترل جریان گاز بهره می گیرند . چهار حالت موتور عبارتند از :1- حالت تنفس2- حالت تراكم و جرقه3- حالت انفجار4- حالت تخلیه -حالت تنفس سوپاپ هوا ( ورودی ) : باز سوپاپ دود ( خروجی ) : بستهحركت پیستون : به سمت پایین احتراق : وجود ندارد . حركت رو به پایین پیستون باعث افزایش حجم مفید داخل سیلندر شده و بدین طریق مخلوط سوخت – هوای تازه از داخل سوپاپ ورودی ، وارد سیلندر می شود . – حالت تراكم و جرقه سوپاپ هوا( ورودی ) : بسته سوپاپ دود ( خروجی ) : بستهحركت پیستون : به سمت بالااحتراق : فاز اشتعال اولیه هنگامی كه پیستون به سمت بالا حركت می كند باعث كاهش حجم مفید سیلندر شده و مخلوط سوخت – هوا را متراكم می كند . درست چند لحظه قبل از رسیدن پیستون به نقطه مرگ بالا شمع بالای سیلندر جرقه زده و باعث احتراق مخلوط سوخت – هوا می شود . نسبت تراكم توسط مقدار حجم سیلندر و حجم تراكم مطا بق ذیل محاسبه می شود: =( V n + Vc ) Vcنسبت تراكم در خودروهای مختلف بستگی به طراحی موتور دارد . افزایش نسبت تراكم در موتورهای احتراق داخلی ، باعث افزایش بازده گرمایی و مصرف سوخت می گردد . به طور مثال افزایش نسبت تراكم از 6:1 به 8:1 باعث زیاد شدن بازده گرمایی به مقدار 12 درصد می گردد . آزادی عمل در افزایش نسبت تراكم ، توسط عامل به نام « ضربه » ( یا پیش اشتعال ) محدود می شود . « ضربه » بر اثر فشار ناخواسته و احتراق كنترل نشده به وجود می آید . این عامل باعث به وجود آمدن خساراتی به موتور می شود . سوختهای نامناسب و نیز شكل نامناسب محفظه احتراق باعث بوجود آمدن این پدیده در نسبت تراكم های بالاتر می شود . -مرحله قدرتسوپاپ هوا ( ورودی ) : بسته سوپاپ دود ( خروجی ) : بستهحركت پیستون : به سمت بالااحتراق : به صورت كامل انجام گرفته است . هنگامی كه شمع ، جهت احتراق مخلوط سوخت – هوا جرقه می زند ، مخلوط گاز منفجر شده و در نتیجه دما افزایش پیدا می كند . در اثر این فعل و انفعال سطح فشار نیز در داخل سیلندر افزایش پیدا كرده و پیستون را به سمت حركت می دهد . نیروی حاصله از حركت پیستون از طریق شاتون به میل لنگ و به شكل انرژی مكانیكی انتقال می یابد . این مرحله منبع اصلی قدرت موتور می باشد. توان خروجی با افزایش سرعت موتور و گشتاور بیشتر و مطابق معادله ذیل افزایش می یابد : P=M. -مرحله تخلیهسوپاپ هوا ( ورودی ) : بسته سوپاپ دود ( خروجی ) : بازحركت پیستون : به سمت بالااحتراق : وجود ندارد . هنگامی كه پیستون به سمت بالا حركت می كند گازهای مصرف شده ( دود ) را از طریق سوپاپ دود باز شده به سمت بیرون حركت می دهد . این سیكل پس از این مرحله دوباره تكرار خواهد شد . مدت زمان باز بودن سوپاپها در یك زاویه معین باعث جریان بهتر گاز شده و پر شدن تخلیه كامل سیلندر را بهبود می بخشد . ( شكل 2 ) سیستم های آرایش مخلوط سوخت – هوا وظیفه سیستمهای كاربراتوری یا انژكتوری ، تامین مخلوط سوخت و هوا جهت شرایط كاركرد آنی موتور می باشد . در سالهای اخیر سیستمهای انژكتوری روش جدیدی را ابداع نمودند كه مزایایی از قبیل صرفه اقتصادی ، بازده بیشتر موتور ، قابلیت رانندگی بهتر و نیزآلودگی كمتر را در بر داشته است . سیستمهای انژكتوری با تعیین دقیق مقدار هوای ورودی وظیفه تامین مقدار مشخصی از سوخت را مطابق با شرایط بار موتور به عهده داشته و نیز كمترین آلودگی خروجی را نیز در بر خواهند داشت . در این سیستم و به جهت ثابت نگه داشتن كمترین آلودگی تركیب و ساختار مخلوط سوخت – هوا به صورت كاملاً دقیق كنترل می شود . سیستم های انژكتوری چند نقطه ای در این نوع سیستم از هر انژكتور به طور جداگانه برای پاشش سوخت ، مستقیماً از سوپاپ ورودی به داخل سیلندر مجزا استفاده می شود . به عنوان مثالی از این سیستم می توان سیستمهای KE-jetronic و L-jetronic رانام برد ( شكل 4 ) سیستمهای انژكتوری مكانیكی سیستم K- jetronic یك سیستم انژكتوری مكانیكی با كاربردی وسیع می باشد این سیستم سوخت را بطور مداوم و پیوسته پاشش می كند . سیستمهای انژكتوری مكانیكی – الكترونیكی سیستم KE-jetronic نوع جدیدتری از سیستم K- jetronic و با قابلیتهای بیشتری می باشد . این سیستم محدوده بیشتری از اطلاعات كاركرد موتور را به سیستم كنترل حافظه باز الكترونیكی فراهم كرده و در نتیجه وظیفه تامین دقیق سوخت را در شرایط مختلف كاركرد موتور به عهده خواهد داشت .سیستمهای انژكتوری الكترونیكی سیستمهای انژكتوری الكترونیكی از انژكتورهای الكترو – مغناطیسی جهت پاشش سوخت به طور متناوب استفاده می كنند . به عنوان مثالی از این نوع سیستمها می توان سیستمهای L-ketronic و LH-jetronic و MotronicSystem را نام برد . سیستم های انژكتوری تك نقطه ای سیستم های انژكتوری تك نقطه ای ازیك واحد انژكتوری كنترل الكترونیكی و نیز یك انژكتور الكترو – مغناطیسی كه مستقیماً در بالای دریچه گاز قرار دارد ، استفاده می كنند . این انژكتور سوخت را به صورت متناوب به داخل مانیفولد ورودی پاشش می كند . به عنوان مثالی از این نوع سیستم ، می توان Mono-jetronic را نام برد . ( شكل 5 ) مزایای سیستم های انژكتوری سوخت رسانی كاهش مصرف سوخت این سیستم تمامی اطلاعات ضروری كاركرد موتور ( نظیر سرعت موتور ، بار موتور، درجه حرارت ، میزان گشودگی دریچه گاز ) را جهت تطابق دقیق شرایط كاركرد دینامیكی یا ساكن ، مشخص كرده و بدینوسیله مقدار دقیق سوخت خورد نیاز موتور را تحت شرایط مشخص شده تامین می كند . افزایش بازده موتور سیستمهای K-jetronic و L-jetronic آزادی عمل بیشتری را جهت پر شدن كامل سیلندر ( بازده حجمی ) و گشتاور بالاتر فراهم می كند . این عمل باعث افزایش توان خروجی و نیزبهبود نمودار گشتاور خواهد شد . هم چنین Mono-jetronic قابلیت تطابق با سیستمهای اندازه گیری جداگانه سوخت و هوا رانیز دارا می باشد. قابلیت شتابگیری سریعتمامی سیستمهای انژكتوری خود را با تغییرات بار موتور در هر شرایط كاركرد ، بدون هیچ وقفه ای مطابقت می دهند . این قابلیت در هر دو سیستم انژكتوری تك نقطه ای و نیز سیستم چند نقطه ای وجود دارد . سیستمهای چند نقطه ای سوخت را مستقیماً به طرف سوپاپ ورودی پاشش می كنند . در این نوع سیستم مشكلات مربوط به تغلیظ سوخت را در داخل سیلندر وجود ندارد . در سیستمهای انژكتوری تك نقطه ای ، بایستی مشكل وجود لایه های تغلیظ شده سوخت در سیلندر را بطریقی رفع كرد . این مشكل با ایجاد سیستم طراحی جدید كه سوخت را مخلوط كرده و اندازه می گیرد رفع خواهد شد . قابلیت استارت بهتر در هوای سرد مقدار دقیق سوخت با درجه حرارت موتور و سرعت استارتر مشخص گریده و امكان استارت سریع و پایداری سیستم موتوردر دور آرام را فراهم می كند . در فاز گرم شدن موتور ، سیستم دقیقاً از مقدار مشخصی سوخت جهت راه اندازی سیستم و در پاسخگویی به نیاز دریچه گاز در تامین كمترین مقدار مصرف سوخت استفاده می كند . آلودگی خروجی كمتر در این سیستم مخلوط سوخت – هوا تاثیر مستقیمی بر عمل تجمع گازهای خروجی از اگزوز خواهد داشت . در صورت كاركرد موتور با كمترین سطح آلودگی خروجی سیستم تشكیل مخلوط سوخت – هوا بایستی نسبت این مخلوط در حد ثابتی نگه دارد . دقت كاركرد سیستمهای ketronic امكلان ثابت نگه داشتن شكل مخلوط سوخت – هوا را فراهم آورده است . تاریخچه سیستمهای سوخت رسانی انژكتوری استفاده از سیستمهای سوخت رسانی انژكتوری به حدود 100 سال قبل باز می گردد . Gasmotorenfabik deutz سازنده پمپهای پلانجری پاشش سوخت از سال 1898 از این سیستم ابتدایی استفاده می كرد . مدت زمانی بعد ، استفاده از سیستم و تئوری در طراحی كامپیوتر ابداع گردید و سیستم های سوخت رسانی انژكتوری بر پایه طول مدت زمان پاشش سوخت ، بوجود م د . شركت Bosch از سال 1912 تحقیقات وسیعی را در خصوص پمپهای انژكتوری بنزینی آغاز نمود. اولین موتور هواپیمایی كه از سیستم انژكتوری Bosch استفاده می كرد با قدرت 1200 اسب بخار در سال 1937 وارد تولید سری گردید . مشكلات مربوط به سیستمهای كربراتوری از قبیل یخ زدگی و نیز خطرات آتش سوزی ، باعث بوجود آمدن انگیزه بیشتری در خصوص توسعه این دانش در صنعت هوانوردی گردید . این پیشرفت نشانگر یك دوره جدید از سیستم انژكتوری در شركت Bosch بود ولی تا زمان كاربرد این سیستم در خودروها راه طولانی باقی مانده است . در سال 1951 برای نخستین مرتبه سیستم انژكتوری پاشش مستقیم در یك خودروی كوچك نصب گردید . چند سال بعد این سیستم در خودروی 300SL از محصولات شركت دایملر – بنز نصب گردید . درسالهای بعد پیشرفت های حاصله در خصوص ساخت و نصب پمپ های انژكتوری مكانیكی تداوم پیدا كرد . در سال 1967 این نوع سیستم گام بزرگتری رو به جلو برداشت . ابداع اولین سیستم انژكتوری الكترونیكی بنام سیستم كنترل فشار ورودی یا D-jetronic . در سال 1973 سیستم كنترل جریان هوا بنام L-jetronic در بازار خودرو ظاهر گردید و در همان زمان سیستم كنترل مكانیكی – هیدرولیكی و نیز سیستم مجهز به سنسور جریان هوا ابداع گردید . سال 1979 مقدمه ای جهت ظهور سیستم جدید دیگری بنام Motronic بود كه از خصوصیات كنترل دیجیتال كاركرد موتور ، بهره برد . این سیستم شامل سیستم L-jetronic به همراه كنترل الكترونیكی اشتعال در موتور بود ( اولین میكروپروسسور در صنعت خودرو ) . در سال 1982 سیستم K-jetronic در شكل وسیع تری كه شامل مدار كنترل حلقه بسته و سنسور اكسیژن ( لامبدا ) kejetronic بود در صنعت ظهور پیدا كرد . این سیستم به همراه سیستم mono – jetronic شركت bosch و نیز سیستم پاشش تك نقطه ای در سال 1983 در خودروهای كوچك نصب گردید . در سال 1991 بیش از 37 میلیون خودرو در سرتا سر جهان مجهز به سیستمهای انژكتوری سوخت رسانی bosch گردیدند . 6/5 میلیون در سال 1992 مجهز به سیستم مدیریتی هوشمند شدند ، هم چنین تعداد 5/2 میلیون موتور كجهز به سیستم mono – jetronic و 2 میلیون موتور مجهز به سیستم های motronic شدند . امروزه سیستم های انژكتوری سوخت رسانی یكی از اجزاء ضروری صنعت خودرو سازی شده اند . اصول كاركرد سیستم اشتعال جهت آغاز مرحله احتراق در مخلوط متراكم شده سوخت – هوا و در زمان معینی بكار می رود . در موتورهای احتراق – جرقه ای ، این عمل توسط قوس الكتریكی ایجاد شده ما بین دو الكترود شمع ، انجام می گیرد . اشتعال صحیح ، زمینه ای برای عملكرد مناسب سیستم مبدل كاتالیتیكی در خودروها می باشد . عدم اشتعال به موقع ، منجر به وارد آمدن خسارت به مبدل كاتالیتیكی می شود كه بر اثر گرمای زیاد ناشی سوخته شدن گازهای نسوخته در داخل مبدل كاتالیتیكی حاصل می شود . نیازمندیهای سیستم اشتعال در مخلوط جهت اشتعالی قابل قبول در مخلوط استوكیومتریك سوخت – هوا قوس الكتریكی با انرژی معادل mj 2/0 مورد نیاز می باشد . بسته به غنی یا فقیر بودن مخلوط سوخت – هوا مقدار این انرژی نیز متغیر خواهد بود . این ارقام بیانگر بخشی از انرژی موجود در شمع ها می باشد . اگر انرژی اشتعال به مقدار كافی تولید نشود ، اشتعالی وجود نداشته و در نتیجه مخلوط سوخت – هوا بدرستی محترق نشده ودر نتیجه باعث بدكاركردن موتور خواهد شد. به همین علت ، بایستی انرژی اشتعال به حد كافی تولید گردد تا مخلوط سوخت – هوا تحت شرایط گوناگون ، محترق گردد. مخلوط قابل اشتغال كوچكی نیز ، جهت اشتعال كل مخلوط سوخت – هوا توسط شمع ، كافی می باشد . این مخلوط قابل اشتعال پس از احتراق ، اكثرا به سایر قسمتهای مخلوط داخل سیلندر انتقال می یابد. یك مخلوط مناسب از لحاظ عدم وجود مانع در عملكرد شمع ها ، خصوصیات اشتعال را بهبود بخشیده و مدت زمان جرقه و قوس الكتریكی بین دو الكترود را افزایش داده و بزرگتر می كند. موقعیت و طول جرقه توسط ابعاد شمع تعیین می گردد. مدت زمان اشتعال توسط نوع و طراحی سیستم اشتعال و نیز شرایط اشتعال آنی سیستم كنترل می گردد. تولید جرقه قبل از تولید جرقه ، به یك ولتاژ كافی جهت ایجاد قوس الكتریكی مابین دو الكترود شمع مورد نیاز می باشد. هنگامی كه مرحله اشتغال آغاز می گردد ، ولتاژ سرالكترودها به سرعت از مقدار صفر تا ولتاژ نهایی مورد نیاز جهت ایجاد قوس الكتریكی ما بین دو سر الكترودها ، می رسد. ( ولتاژ اشتعال ) در نقطه اشتعال ، ولتاژ شمع ، كاهش پیدا كرده و ولتاژ را در حد ثابتی نگه می دارد. مخلوط سوخت – هوا تا زمانی كه قوس الكتریكی ایجاد شده مابین دو سر الكترود وجود داشته باش د . قابل احتراق خواهد بود ( مدت زمان جرقه ) سرانجام ، قوس الكتریكیر سر الكترود شمع از بین رفته و ولتاژ به آرامی به صفر باز می گردد. ( شكل 1) تلاطم و اغتشاش در مخلوط سوخت – هوا ، باعث از بین رفتن جرقه در شمع ها شده و در نتیجه منجر به احتراق ناقص در موتور می گردد. به همین علت ، انرژی موجود در كویل بایستی به اندازه ای باشد كه مرحله اشتعال در شمع ها به طور كامل انجام گیرد. تولید ولتاژ بالا و ذخیره انرژی در سیستمهای مولد باطری ، ایجاد ولتاژ بالا جهت ایجاد جرقه در شمع ها ، به عهده كویل می باشد. كویل ، مطلابق با نیازهای شمع ها در رابطه با تولید جرقه طراحی شده و ولتاژی بسیار بالا را به همین منظور تولید می كنند. این سیستم ، ولتاژی در حدود( كیلوولت ) kv 30 – 25 و ذخیره انرژی در حدودmj 120 – 60 را تولید می كند. محل و زمان اشتعال در حدود 2 میلی ثانیه از زمان جرقه تا احتراق كامل ، زمان لازم می باشد. در صورت تغییر نكردن مخلوط ، این پریود زمانی به صورت ثابت باقی خواهدماند. شمع ها بایستی جهت تولید بهترین و مناسب ترین فشاراحتراق ر تمامی شرایط كاركرد موتور ، توانایی تولید قوس الكتریكی قبل از موعد مقرر را داشته باشند. ( آوانس جرقه ) جهت روشن كرن این مطلب ، به طور خلاصه یادآوری می كنیم كه تایمینگ جرقه و یا به عبارتی زمان ایجاد جرقه شمع ها مرتبط با اصلی می باشد كه به آن نقطه مرگ بالا یا TDC گفته می شود . پس از این تعریف ، تایمینگ جرقه صحیح به زاویه قبل از نقطه مرگ بالا اطلاق می شود كه به آن « آوانس جرقه » می گویند . تنظیم زمان جرقه پس از نقطه مرگ بالا را « ریتارد » یا دیربودن زمان جرقه می گویند . ( شكل 2 ) تایمینگ جرقه بایستی جهت نیل به اهداف ذیل بدرستی تنظیم گردد :-بالاترین قدرت خروجی موتور -مصرف سوخت كمتر-جلوگیری از بوجود آمدن پدیده ضربه در موتور -آلودگی خروجی كمتر در عمل بسیاری از نیازهای سیستم پاسخگوی واكنش جزء به جزء در سیستم نمی باشند و جهت نیل به این هدف بایستی تطابق بین سیستم ها را بصورت جزء به جزء بوجود آورد . جهت تنظیم صحیح و مناسب تایمینگ جرقه برای هر شرایط مستقل ، بایستی بسیاری از عوامل را در نظر گرفت كه مهمترین این فاكتورها عبارتند از : سرعت موتور ، بار موتور ، طراحی موتور ، نوع سوخت و حالت دقیق كاركرد موتور ( به طور مثال : سیستم استارت ، دور آرام موتور، حالت بار كامل ; ) تنظیمات اولیه مورد نیاز جهت تطابق تایمینگ جرقه با شرایط آنی موتور ، توسط اطلاعات سرعت و بار موتور بدست می آید . نسبت تراكم های بالاتر در موتورها منجر به افزایش پدیده ضربه زنی در موتور خودروها خواهد گردید . پدیده ضربه زنی در موتورها از احتراق خود بخودی مخلوط سوخت – هوا ناشی از عدم توانایی ارسال جرقه به سایر قسمتهای مخلوط در فاز اولیه اشتعال باعث اشتعال در قسمتهای بالایی مخلوط می شود . این پدیده در اثر آوانس بیش از حد جرقه تولید می گردد .پدیده ضربه منجر به افزایش درجه حرارت محفظه احتراق شده و در نتیجه باعث اشتعال پیش از موقع و افزایش بیش از حد فشار می شود . احتراق بی موقع و ناگهانی باعث بوجود آمدن نوسان در فشار سیستم خواهد شد . این عوامل به صورت یك نمودار اضافی بر روی الگوی فشار نرمال قرار می گیرند . در ( شكل 3 ) در این شكل تفاوت دو نوع پدیده ضربه نشان داده شده است: – پدیده ضربه در هنگام شتاب گیری وتحت بار زیاد و در سرعتهای پایین ( صدای قابل شنیدن ) – پدیده ضربه در سرعت های بالا كه در دور موتور بالا و كاركرد تحت بار بالا می باشد . وجود پدیده ضربه در سرعت های بالا برای عملكرد موتور بسیار بحرانی می باشد و به صورت غیر قابل شنیدن در حین كاركرد موتور می باشد . هم چنین پدیده ضربه زنی همراه با صدا نیز نمی تواند منبع قابل اعتمادی جهت پی بردن به وجود این عامل در موتور باشد. به هر حال تجهیزات الكترونیكی جدید ، قادر به شناسایی دقیق این پدیده می باشند . استمرار این پدیده باعث بوجود آمدن خسارات اساسی به موتور و شمع ها می گردد . ( به طور مثال باعث آسیب دیدن واشر سر سیلندر ، یاتاقانها و بوجود آمدن حفره بر روی پیستون می شوند . )پدیده اشتعال نیز به چنین عواملی و نیز طراحی موتور مرتبط می باشد ( به طور مثال : شكل محفظه احتراق ، شكل و آرایش مخلوط سوخت – هوا ، مسیر ورود هوا و نیز در ارتباط با كیفیت خود سوخت نیز می یباشد . ) تایمینگ جرقه و آلودگی خروجی تاثیر فاكتور و نیز تامینگ جرقه در مقدار مصرف دقیق سوخت و نیز آلودگی خروجی در تصاویر 4 و 5 نمایش داده شده اند . در ابتدا با توجه به افزایش فاكتور مقدار مصرف سوخت كاهش می یابد ولی پس از رسیدن مقدار به حدود 2/1-1/1 شروع به افزایش مجدد می كند . با افزایش فاكتور بیشترین و مناسب ترین زاویه آوانس جرقه نیز بدست خواهد آمد ( این مقدار برابر آوانسی می باشد مكه طی آن كمترین حد مصرف سوخت حاصل خواهد شد . ) ارتباط بین مصرف سوخت ویژه و فاكتور به شرح ذیل می باشد :كاهش مقدار هوا در مخلوط غنی سوخت – هوا باعث احتراق ناقص شده و در نتیجه باعث تاخیر در احتراق ( عدم احتراق در برخی نقاط مخلوط سوخت – هوا ) و در نتیجه باعث افزایش مصرف سوخت خواهد گردید . زاویه آوانس جرقه در نسبت های بالای مقدار هوا افزایش پیدا می كند ( به علت استمرار تاخیر در انتشار شعله در حین اشتعال ) و در اینحالت تایمینگ جرقه بایستی به اندازه ی آوانس شود كه این تاخیر در احتراق را جبران می كند . افزایش اولیه در مقدار مخلوط فقیر سوخت هوا را می توان به سردبودن دیواره های محفظه احتراق نسبت داد . به علت تاثیرات این سطوح سرد اشتعال نیز دچار افت خواهد شد . مخلوط بسیار فقیر سوخت – هوا باعث تاخیر در احتراق وو نیز عدم تولید اشتعال ( جرقه ) خواهد گردید . ( پدیده ی كه با افزایش فركانس در محدوه عملكرد بدست می آید . ) در محدوده كمتر از 2/1= آوانس جرقه بالا ، باعث افزایش مقدار گازهای هیدروكربن ( HC ) شده ولی محدوده كاركرد را به سوی مخلوط فقیر سوق خواهد داد . به همین علت است كه آوانس جرقه زیاد ، سطح پایین تری از هیدر وكربن ها را در محدوده فقیر مخلوط سوخت – هوا بالاتر از 25/1 = تولید خواهد كرد . اكسیدهای نیتروژن الگوی كاملاً متفاوتی را دارا می باشند. با افزایش اكسیژن ( o2 ) و درجه حرارت احتراق ، مقدار خروجی اكسیدهای نیتروژن نیز افزایش پیدا خواهد كرد . در نتیجه یك منحنی قوسی مطابق شكل 5 حاصل پیدا كرد . با افزایش مقدار اكسیژن ( o2 ) و درجه حرارت مقدار 05/1 = نیز افزایش پیدا خواهد كرد . این الگو هم چنین تاثیر مستقیم تایمینگ جرقه را در تولید اكسید نیتروژن نمایش می دهد . مقدار خروجی گازهای نیتروژن ( NOx ) به طور مستقیم با افزایش زاویه آوانس جرقه افزایش می یابد . تلاش برای ثابت نگه داشتن گازهای خروجی درحد شرایط نرمال كاكرد موتور در محدوده 4/1-2/1= نیازمند دقت بیشتری در تنظیم تایمینگ جرقه می باشد . از آنجاییكه مبدلهای كاتالیتیكی ، جهت عملكرد مطلوب كنترل مخلوط سوخت – هوا را درحد 1= به عهده دارند ، تنها عاملی كه جهت كنترل مقدار گازهای خروجی به كار می رود و می تواند مثمر ثمر واقع شود ، زاویه آوانس جرقه می باشد . سیستم مدیریت خودروسیستم Motronic وظایف خود را به صورت موازی با سایر سیستمهای خودرو انجام می دهد . به طور مثال همراه با واحد كنترل انتقال قدرت اتوماتیك به جهت كاهش در گشتاور موتور ( در نتیجه كاهش استهلاك این سیستم ) عمل می كند . سیستم Motronic هم چنین ، با واحد كنترل سیستم ABC جهت افزایش ضریب ایمنی خودرو نیز بدرستی عمل خواهد كرد . سیستم شماتیك ( شكل 1 ) بیانگر شكل كلی سیستم Motronic جهت كاهش محدوده گازهای آلاینده خروجی و نیز اطلاعات مورد نیاز در سیستمهای ( ODB ) خودروهای كالیفرنیا از سال 1993 به بعد می باشد . سیستم سوخت رسانی تامین سوخت سیستم تامین سوختسیستم تامین سوخت بایستی قادر به تامین سوخت مورد نیاز موتور ، تحت تمامی شرایط كاركرد موتور باشد . پمپ الكتریكی ، سوخت را از میان فیلتر سوخت عبور داده و آن را از بانك به سمت ریل انژكتورها و در نهایت خود انژكتورها جهت پاشش انتقال می دهد . انژكتورها سوخت به دقت اندازه گیری شده رابه داخل مافیفولد ورودی پاشش می كنند . سوخت اضافی سپس از داخل رگلاتور فشار به داخل باك بر می گرد ( شكل 1 ) رگلاتور فشار ، فشار مانیفولد ورودی رادرحد استاندارد آن ثابت نگه می دارد . این خاصیت سبب جاری شدن یكنواخت سوخت در داخل ریل گشته ( اثر خنك كنندگی ) و از بوجود آمدن حبابهای بخار در سوخت جلوگیری می كند . در نتیجه فشار سوخت پشت انژكتورها معمولاً به طور ثابت در حد Kpa 300 ( كیلو پاسكال ) باقی می ماند . در برخی مواقع ، طراحی سیستم تامین سوخت بگونه ایست كه از بوجود آمدن تلاطم در خط سوخت رسانی جلوگیری می كند. پمپ بنزین الكتریكی پمپ الكتریكی جریان مداومی از سوخت را از طریق باك سوخت ، تامین می كند . این پمپ هم به صورت نصب شده در داخل باك و هم به صورت نصب شده در خط سوخت رسانی موجود می باشد . استفاده از پمپ های بنزین داخل باك مرسوم تر است ( شكل 2 و 3 ) این پمپ ها در داخل باك قرار گرفته و جهت جلوگیری از بوجود آمدن حبابهای بخار در خط برگشت سوخت ، مجهز به سنسور سطح سوخت و صفحه مدور می باشند . هنگامی كه پمپ در حال كاركرد می باشد ، مشكلات مربوط به گرم شدن سوخت از بین رفته و یك پمپ تقویت كننده داخل باك وظیفه تامین سوخت از داخل باك را در فشار پایین بعهده دارد . جهت حصول اطمینان از ثابت ماندن فشار در سطح مطلوب همیشه ظرفیت ماكزیمم تامین سوخت بیشتر از ماكزیمم مقدار تئوری مورد نیاز می باشد . پمپ الكتریكی توسط فرمان ارسالی از ECU فعال می شود . یك مدار حفاظتی از تحویل سوخت در هنگامی كه موتور در حال سكون بوده و سوئیچ موتور نیز باز باشد جلوگیری به عمل می آورد . طراحی سیستم پمپ بنزین الكتریكی شامل عناصر ذیل می باشد : – مجموعه پمپ– موتور الكتریكی و قاب آن موتور الكتریكی و مجموعه پمپ به طور مشترك در یك محل قرار گرفته اند بطوریكه در داخل سوخت به طور شناور می باشند . این ترتیب قرار گیری باعث ایجاد خاصیت خنك كنندگی بهتری در موتور الكتریكی می گردد . بخاطر عدم وجود اكسیژن مخلوط قابل احتراقی تشكیل نشده و در نتیجه خطر وجود انفجار و آتش سوزی در سیستم وجود ندارد . قاب انتهایی شامل رابط های الكتریكی سوپاپ مانع برگشت سوخت و رابطه های فشار در سمت پر فشار سیستم می باشد . سوپاپ مانع برگشت فشار سیستم رالحظاتی پس از خاموش شدن واحد و جهت جلوگیری از تشكیل شدن حبابهای بخار ثابت نگه می دارد . ابزار و تجهیزات متوقف كننده دیگری نیز می تواند در بخش انتهایی پمپ بكار رود . تغییر در طراحی سیستم بسته به نوع انتظارات از سیستم طراحیهای مختلفی را جهت برآورده كردن این نیازها می توان در نظر گرفت ( شكل 4 ) پمپ های جابجایی مثبت شبكه چرخان ( RZP ) و پمپ های دنده داخلی ( IZP ) هر دو دسته پمپ های جابجایی مثبت طبقه بندی می شوند . هر دو نوع این پمپ ها از طریق اندازه متغیر و محفظه چرخان جهت تامین سوخت و مكش آنها از طریق تغییر در حجم عمل می كنند . هنگامیكه حجم به بیشترین مقدار خود می رسد دریچه تامین سوخت بسته شده و دریچه تخلیه باز می شود سپس سوخت تحت فشار ، با فشاری بالا به سمت بیرون تخلیه می گردد و حجم محفظه كاهش می یابد . محفظه های پمپ توسط یك مدور عمل می كنند .نیروی گریز از مركز و فشار سوخت باعث تخلیه سریع و پر فشار سوخت در مسیر خود می گردد . نیروی گریز از مركز مابین صفحه مدور و مسیر آن ، باعث افزایش ثابتی در حجم می گردد . پمپ دنده داخلی شامل یك دنده محرك می باشد كه در مقابل یك حلقه گریز از مركز حركت می كند . این دنده حلقهای دارای یك دندانه بیشتر از دنده محرك می باشد . هنگامی كه این دنده شروع به چرخش می كند محفظه ای متغییر ما بین دندانه ها ایجاد می گردد . پمپ های شبكه مدور جهت ایجاد فشار سوخت بیشتر از 600 كیلو پاسكال بكار می روند در حالیكه پمپ های دنده داخلی جهت ایجاد فشار بیشتر از 400 كیلو پاسكال بكار برده می شوند . پمپ های هیدرولیك پمپ های محیطی و كانال جانبی جزو پمپ های هیدرو كینتیك طبقه بندی می شوند. در این پمپ ها یك وسیله پیش برنده ( ایمپلر ) ذرات سوخت را شتاب داده و از این طریق قبل از اینكه سوخت رابداخل مانیفولد هدایت كند آنها را پر فشار می كند . پمپ های محیطی و كانال جانبی از لحاظ تعداد تیغه های بزرگتر و شكل آنها با یكدیگر تفاوت دارند ( هم چنین از لحاظ قرار گیری و موقعیت نیز با یكدیگر تفاوت هایی دارند ) به هر حال پمپ های محیطی تنها قادر به ایجاد فشار در محدوده 300 كیلو پالس می باشند و از این طریق سوختی دائمی و بدون نوسان را تامین خواهند كرد . این عامل سبب ایجاد صدای كمتری در حین كاركرد این نوع پمپ ها گردیده و بازار مناسبی را در جهت نصب بر روی خودروها فراهم می نماید . ادامه خواندن تحقيق در مورد احتراق در موتورهاي اشتعال – جرقه اي

نوشته تحقيق در مورد احتراق در موتورهاي اشتعال – جرقه اي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


مقاله در مورد بيماري هاي كبد

$
0
0
 nx دارای 26 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : بیماری های كبد هپاتیت ویروسیهپاتیت ویروسی نوعی عفونت سیستمیك ویروسی همراه با نكروز و التهاب سلول های كبدی است كه مجموعه ای مشخص از تغییرات بالینی،بیوشیمیایی،و سلولی را به وجود می آورد.تا امروز پنج نوع مشخص هپاتیت(A,B,C,D,E)شناخته شده اند.هپاتیت E,A از نظر انتقال (راه مدفوعی – دهانی) شبیه هم هستند و هپاتیت های E,D,C نیز بسیاری خصوصیات مشتر دارند.راهنمای ترمینولوژی هپاتیت ویروسی در نمودار شماره یك ارائه شده است.به نظر می رسد انواع دیگری از هپاتیت نیز وجود دارند. افزایش شیوع هپاتیت ویروسی موجب نگرانی سلامت عمومی جامعه شده است.هپاتیت ویروسی به دلیل سادگی سرایت آنبسیار مهم است،موربیدیتی زیادی دارد،و باعث اتلاف زمان مفید حضور در مدارس یا مشذاغل می شود.تخمین می زنند كه 60 تا 90 درصد موارد هپاتیت ویروسی به دلیل عدم گزارش در آماز وارد نمی شود.مواردی مثل هپاتیت های ساب كلینیكال (ابتلا به هپاتیت بدون تظاهرات بالینی واضح)،هپاتیت های خفیف،و اشتباهات تشخیصی نیز در عدم گزارش دقیق هپاتیت ویروسی دخالت دارند.آنتی بادی ضد ویروس هپاتیت A تقریباً در 50 درثصد از بالغین آمریكایی مثبت است ولی اغلب آنها نمی توانند ابتلا به هپاتیت را به خاطر بیاورند. مشاركت های پرستاری:در هپاتیت ویروسی پرستار با 3 موضوع عمده مواجه می شود:(1)مراقبت از بیمار مبتلا به هپاتیت ویروسی؛(2)این حقیقت كه بسیاری از مبتلایان فاقد علامت هستند و خود این مسئله ممكن است باعث مسائل اپیدمیولوژیك جدی بشود؛(3)نیاز واضح به براندازی و ریشه كن شدن این بیماری.مورد اخیر شامل نكات زیر است:• دفع كاملاً بهداشتی و صحیح مدفوع در جامعه و منزل.• رعایت بهداشت شخص دقیق در تمام اوقات.• استفاده از روش های مطئمن و بی خطر در تولید و توزیع مواد غذایی.• نظارت بهداشتی مؤثر در مدارس،خوابگاه های شبانه روزی،مراكز نگهداری بزرگ،سرباز خانه ها و مسكن موقت كارگران،و اردوها.• برنامه های مداوم آموزش بهداشت.• گزارش تمام موارد هپاتیت ویروسی به دپارتمان بهداشت محلی.برای مقایسه بسیاری از خصوصیات اشكال عمده هپاتیت به جدول 3 نگاه كنید.ویروس هپاتیت Aهپاتیت A كه قبلاً هپاتیت عفونی نامیده می شد.احتمالاً نوعی ویروس RNA از خانواده انترو ویروس ها است.این بیماری به شكل مدفوعی – دهانی و عمدتاً با خوردن غذاها یا مایعات آلوده به ویروس منتقل می شود.ویروس قبل از بروز علائم و در چند روز اول ناخوشی در مدفوع مبتلایان وجود دارد.در متداول ترین شكل،معولاً فردی بالغ و جوان در مدرسه به این ویروس مبتلا می شود و آن را به منزل می برد.در منزل نیز به علت عدم رعایت اصول صحیح دفع فاضلاب بیماری بین افراد خانواده پخش می شود.این بیماری در كشورهای عقب مانده یا محیط های شلوغ و دارای سیستم ناقص فاضلاب شیوع بیشتری دارد.فردی عفونی كه در كار تهیه و تولید غذا است بیماری را به دیگران سرایت می دهد و مردم با مصرف آب یا صدف آلوده به این بیماری مبتلا می شوند.كسانی كه با حیوانات سر و كار دارند نیز با خوردن آب یا صدف آلوده به هپاتیت A مبتلا می گردند.این بیماری بندرت توسط ترانسفوزیون های خون منتقل می شود.دوران نهفته بطور تخمینی یك تا 7 هفته و بطور متوسط 30 روز است.سیر بیماری ممكن است طولانی باشد و 4 – 8 هفته ادامه پیدا كند.مدت و شدت بیماری در مبتلایان بالای چهل سال معمولاً بیشتر است.ویروس مدت كوتاهی در سرم باقی می ماند و با شروع یرقان احتمالاً بیمار عفونی نخواهد بود.بررسی و تظاهرات بالینی:اكثر بیماران فاقد علامت هستند و دچار یرقان نمی شوند.علائم بیماری اگر تظاهر كنند خفیف هستند و سرما خوردگی همراه با تب خفیف شباهت دارند.بی اشتهایی از علائم ابتدایی و اكثراً شدید است.به نظر می رسد این حالت نتیجه رها شدن ماده ای سمی از سلول های كبدی یا ناتوانی كبد برای خنثی كردن ماده ای غیر عادی باشد.پس از مدتی ممكن است بیمار دچار یرقان بشود و ادرار رنگ تیره پیدا كند.سوء هاضمه بدرجات مختلف وجود دارد و به شكل ناراحتی مبهم ناحیه اپیگاستر،تهوع،سوزش سر دل،و نفخ شكم تظاهر می كند.عده ای از بیماران با كشیدن سیگار یا استشمام دود سیگار یا دودهای قوی دیگر بشدت ناراحت می شوند.این علائم كه تقریباً 10 روز بعد از شروع بیماری،یعنی زمانی كه یرقان به حداكثر شدت خود می رسد،بتدریج برطرف می گردند.تا چند روز بعد از شروع بیماری،كبد و طحال معمولاً كمی بزرگ می شوند،در این زمان غیر از یرقان علائم چندان دیگری وجود ندارد.مراقبت و درمان:استراحت در مرحله حاد و نظارت بر مصرف غذای مطبوع و مغذی،بخشی از درمان و مراقبت پرستاری هستند.در مرحله بی اشتهایی لازم است وعده های مختصر غذا و فواصل كوتاه به بیمار بدهند و در صورت لزوم گلوكز داخل سیاهرگی نیز تجویزی شود.این بیماران حتی به غذا نگاه هم نمی كند،بنابراین باید صبر كرد تا اشتهای بیمار باز گردد.برای مقابله با كاهش وزن و دوران نقاهت طولانی بایستی دریافت مواد غذایی در بهترین شكل ممكن ادامه پیدا كند.عده ای از بیماران حتی قبل از بروز یرقان اشتهای خود را باز می یابند و بنابراین احتیاجی به تذكر برای دریافت رژیم غذایی مناسب ندارند.احساس سلامتی خود بیمار و نتایج آزمون های آزمایشگاهی عموماً راهنماهای مناسبی برای استراحت در بستر و محدود كردن فعالیت بدنی هستند.افزایش تدریجی فعالیت باعث تسریع بهبودی بیمار می شوند به شرطی كه بیمار بعد از هر بار فعالیت به استراحت بپردازد و در ضمن آن قدر فعالیت نكند كه خسته شود.پیش آگهی:همه بیماران مبتلا به هپاتیت A تقریباً بدون استثناء بهبود می یابند؛در موارد بسیار نادری بیماری به سمت نكروز حاد كبد یا هپاتیت برق آسا پیشرفت می كند و در آخر باعث سیروز كبد یا مرگ بیمار می شود.مصونیت بعد از ابتلا به هپاتیت A فقط به همین بیماری مربوط است و به هر صورت بیمار ممكن است به دیگر انواع هپاتیت مبتلا شود.مرگ و میر ناشی از هپاتیت A تقریباً 5/0 درصد است.مبتلایان به هپاتیت A به شكل ناقل درنمی آیند و شكل مزمن بیماری در هپاتیت A نیز وجود ندارد.آموزش بیمار:بیماران معمولاً در منزل تحت مراقبت و درمان قرار می گیرند مگر آنكه علائم بسیار شدید باشند.در مورد ناتوانی و خستگی بیمار به علت هپاتیت و زمان لازم برای مراجعه پزشك در صورت ادامه یا بدتر شدن وضعیت بیمار بایستی به آنها كمك كرد.علاوه بر اینها بیمار و خانواده اش به توصیه و راهنمایی هایی در مورد رژیم غذایی،استراحت،مطالعات پی گیری خونی،همین طور روش دفع فاضلاب و اصول بهداشتی،بخصوص شستن دست برای جلوگیری از انتشار عفونت به دیگر اعضاء خانواده احتیاج دارند.كنترل و پیشگیری راههای برای كم كردن خطر ابتل به هپاتیت A عبارتند از: واكسن هپاتیت A اولیت واكسن بر علیه هپاتیت A در فوریه 1995 توسط FDA برای مصرف عمومی مورد تأیید قرار گرفت.توجه بر این است كه بالغین بالاتر از 18 سال 2 نوبت واكسن با فاصله 6 6 تا 12 ماه دریافت نمایند.مصونیت در مقابل هپاتیت A حدود چند هفته پس از تزریق اولین نوبت واكسن ایجاد می شود.كودكان و افراد زیر 18 سال سه نوبت واكسن دریافت می كنند.به این ترتیب كه واكسن نوبت دوم یك ماه بعد و نوبت سوم 6 تا 12 ماه بعد تزریق می شود.مصونیت در برابر هپاتیت A با این روش حداقل 20 سال تخمین زده می شود. استفاده از واكسن هپاتیت A برای مسافرین به مناطقی كه از نظر بهداشت و فاضلاب وضعیت خوبی ندارند توصیه شده است.در گورههای در معرض خطر (مردان هم جنس باز،معتادین به داروهای داخل سیاهرگی،كاركنان مراقبت های بهداشتی) نیز واكسیناسیون توصیه شده است.در این حالت نیز باید مواردی مثل جلوگیری،تشخیص و درمان واكنش های حساسیت مفرط نسبت به واكسیناسیون به دقت رعایت شود.بهداشت شخصی خوب،تأكید در شستن دقیق دست ها(بعد از اجابت مزاج و قبل از خوردن غذا).رعایت اصول بهداشت محیط – منابع آب و غذای سالم،همین طور سیستم دفن مؤثر فاضلاب.تجویز ایمون گلوبوبین:با تزریق عضلانی ایمون گلوبولین در دوران نهفته و چنانچه تا 2 هفته بعد از تماس انجام شود می توان از بروز هپاتیت A پیشگیری كرد.این عمل باعث تقویت تولید آنتی بادی توسط خود بیمار می شود و نوعی مصونیت غیر فعال به مدت 6 – 8 هفته ایجاد می كند.تزریق ایمون گلوبولین مممن است علائم واضح بیماری را كاملاً تخفیف بدهد و بیمار مبتلا به هپاتیت A بدون علائم بالینی مصونیت فعال بر علیه حمله بعدی ویروس پیدا می كند.امكان بروز واكنش های سیستمیك نسبت به ایمون گلوبولین وجود دارد ولی نادر است.در مورد درمان با ایمون گلوبرولین انسانی برای تمام كسانی كه قبلاً دچار ادم عروقی،كهیر،یا سایر واكنش های آرژیك شده اند بایستی جوانب احتیاط رعایت شوند.برای درمان واكنش های سیستمیك یا آنافیلاكتیك بایستی اپ نفرین در دسترس باشد.پروفیلاكسی قبل از تماس به مسافرین به كشورهای در حال توسعه یا نامناسب بودن وضع بهداشت و فاضلاب(كه فرصت كافی برای واكسیناسیون ندارند) توصیه شده است.ایمون گلوبولین برای هم خانه ها و افراد دارای تماس جنسی با مبتلایان به هپاتیت A توصیه می شود (هم خانه های مستعد معمولاً در هنگام تشخیص هپاتیت A در بیمار خود نیز مبتلا و عفونی هستند و این افراد نیز باید ایمون گلوبولین دریافت كنند.) ویروی هپاتیت Bویروس هپاتیت B یك پارتیكل دو پوسته ای حاوی DNA است و از اجزاء زیر تشكیل می شود:آنتی ژن:آنتی ژن Core (قلب ویروس) هپاتیت B (ماده آنتی ژنی كه در قلب ویروس وجود دارد).آنتی ژن HBS:آنتی ژن سطحی هپاتیت B (ماده آنتی ژن موجود در پوشش خارج ویروس).آنتی ژن HBE:پروتئین مستقل از ویروس كه در گردش خون بیماران وجود دارد.هر كدام از این آنتی ژن ها باعث تحریك تولید آنتی بادی مخصوص خود می شود كه عبارتند از:Anti – HBe؛در مرحله حاد بیماری وجود دارد؛ممكن است نشان دهنده ادامه حضور ویروس ه پاتیت B در كبد باشد.Anti – Hbe؛در دوران نقاهت قابل شناسایی است؛معمولاً نشان دهنده بهبودی و پیدایش مصونیت است.Anti – Hbe؛معمولاً نشان دهنده كاهش عفونت زدایی در بیمار است.Anti – HB * Ag ؛آنتی بادی ضد آنتی ژن *HB ؛ممكن است نشانه رپلیكاسیون مداوم HBV باشد.آنتی ژن سطحی هپاتیت B را می توان به شكل زود گذر در گردش خون 80 – 90 درصد از مبتلایان پیدا كرد.آنتی ژن Hbe را نمی توان ر خون ردیابی كرد.آنتی ژن HB* ممكن است ماهها یا سالها در خون بیمار وجود داشته باشد كه در غیاب آنتی ژن Hbe احتمال این را مطرح می كند كه بیمار به ناقل بدون علامت تبدیل شده است.در صورت وجود آنتی ژن Hbe ممكن است بیمار دچار هپاتیت مزمن باشد و حالت عفونت زایی(انتقال به دیگران) شدیدی داشته باشد.از نقطه نظر بهداشت عمومی در حدود 15 درصد از افراد بالغ آمریكایی از جهت آنتی ژن HBs مثبت هستند،بدین معنی كه قبلاً به هپاتیت B مبتلا شده اند.آنتی ژن HBs ممكن است در دوم سوم استفاده كنندگا از داورهای تزریقی قاچجاض مثبت باشد.سیر بیماری و عوامل خطر آفرینبرخلاف هپاتیت A كه عمدتاً از راه مدفوعی – دهانی منتقل می شود،هپاتیت B توسط خون (راههای پوستی،و مخاطی)انتقال می یابد.ویروس هپاتیت B را از خون،بزاق،مایع منی،و تشرحات مهبلی جدا كرده اند و می تواند از راه مخاط یا گسیختگی های پوستی سرایت كند.بنابراین جراحان عمومی،كاركنان آزمایشگاههای بالینی،دندانپزشكان،پرستاران،و فیزیوتراپیست های ریه در معرص خطر ابتلاء به هپاتیت B قرار دارند.كاركنان و بیماران بخش های همودیالیز و اونكولوژی،و مردان همجنس باز فعال نیز در معرض خطر قرار دارند.مورد یابی اجباری خون های اهدایی از نظر آنتی ژن HBs میزان وقوع هپاتیت B بدنبال ترانسفوزیون خون را تا حد قابل ملاحظه ای كاهش داده است.بررسی و تظاهرات بالینی.این بیماری از نظر بالینی شباهت زیادی به هپاتیت A دارد ولی د وران نهفته نسبتاً طولانی تر است(بین 1 تا 6 ماه).میزان مرگ و میر ناشی از هپاتیت B قابل توجه است و بسته به میزان عفونت وضعیت بیمار از یك تا 10 درصد تفاوت می كند.علائم تنفسی نادر هستند:برخی از بیماران دچار درد مفصلی و بثورات پوستی می شوند.بیمار ممكن است اشتهای خود را از دست بدهد و دچار سوء هاضمه،درد شكم،درد خفیف در تمام بدن،ناخوشی،و ضعف بشود.در صرت بروز یرقان،این حالت با مدفوع رنگ پریده و ادرار تیره رنگ همراه خواهد بود.كبد بیمار ممكن است حساس باشد و طول آن بطور عمودی به 12- 4 سانتی متر برسد.در تعدادی ك می از بیماران سحال بزرگ می شود و قابل لمس است؛عقده های لنفاوی عقب گردن ممكن است بزرگ بشوند.نكاتی درباره بیماران سالخورده.بیمار سالخورده ای كه دچار عفونت با هپاتیت B می شود،بخصوص در صورت ابتلاء به سایر امراض در معرض خطر زیادی از نظر نكروز شدید سلول كبدی یا نارسایی برق اسای كبد قرار دارد.این بیماران بسیار بد حال هستند و پیش آگهی خوبی ندارند.مراقبت و درمان.استراحت مطلق تا فروكش كردن قطعی هپاتیت بسیار اهمیت دارد.بعد از این مرحله نیز تا برطرف شدن بزرگی كبد و بازگشت سطح بیلیروبین سرم به حدود طبیعی بایستی بیمار فعالیت های خود را محدود كند.تغذیه بیمار باید به اندازه كافی ادامه پیدا كند؛مصرف پروتئین ها در صورت ناتوانی كبد برای متابولیزه كردن محصولات جانبی آن را بایستی محدود كرد(با توجه به علائم بیمار).برای برطرف شدن سوء هاضمه،و ناخوشی از مواد قلیایی(آنتاسیدها)،بلادونا و داروهای ضد تهوع استفاده می شود.با این حال اگر مشكل بیمار به حالت تهوع او مربوط می شود بایستی هیچ دارویی مصرف نشود.این بیماران باید در بیمارستان بستری شوند و با مایعات تحت درمان قرار بگیرند.تجربیات اخیر بالینی با استفاده از اینترفرون نشان داده است كه تزریق روزانه این دارو(به صورت زیر پوستی) می تواند در یك سوم بیماران باعث فروكش كردن هپاتیت B و از بین رفتن آنتی ژن سطحی هپاتیت B (افراد ناقل) در 10 درصد موارد بگردد،به شرطی كه درمان در مراحل اولیه و به موقع شروع شده باشد.علیرغم این نتایج بسیار قابل توجه بایستی در نظر داشت كه اینترفرون در عده قابل ملاحظه ای از بیماران نیز مؤثر نیست و در عین حال بایستی به شكل روزانه تزریق گردد و عوارض جانبی آن نیز به بیمار تحمیل شود.آثار نامطلوب اینترفرون به شكل زكام و خستگی در عده ای از بیماران تظاهر می كند.برای اطمینان از دایمی بودن اثرات اینترفرون و كاهش وقوع سرطان در مبتلایان به هپاتیت B باید بیماران را مدت های طولانی پیگیری كرد.دوران نقاهت طولانی است و گاهی علائم بیماری بعد از 4 – 3 ماه یا بیشتر برطرف می شود.در این مرحله و بعد از برطرف شدن یرقان بطور كامل بیمار را تشویق می كنیم فعالیت بدنی را شروع كند و بتدریج آن را افزایش دهد. پرستار بایستی نكات روانی این بیماری،بخصوص اثرات قرنطینه و جدا شدن از خانواده و دوستان در مرحله حاد و عفونی بیماری را در نظر داشته باشد.برای به حداقل رساندن اختلالات درك حسی بایستی از برنامه های ویژه ای استفاده كرد.برای كم كردن ترس بیمار و خانواده اش از سرایت بیماری،خانواده بیمار را در این برنامه های شركت می دهیم.پیش آگهی.میزان مرگ و میز هپاتیت B در حدود 10 درصد گزارش شده است.ده درصد دیگر از مبتلایان به هپاتیت B نیز به علت پیشفت بیماری دچار هپاتیت مزمن می شوند یا بصورت ناقل بیماری درمی آیند.این بیماری مهم ترین علت سیروز و سرطان كبد در تمام دنیا است.آموزش بیمار و مراقبت بهداشتی در منزل.بدلیل طولانی بودن دوران نقاهت لازم است بیمار و خانواده اش برای مراقبت در منزل آماده شوند.قبل از ترخیص بیمار بایستی با مراقبت ها و نظارت از كفایت تغذیه و استراحت اطمینان حاصل كرد.اعضاء خانواده یا دوستان بیمار كه با او تماس حاصل كرد.اعضاء خانواده یا دوستان بیمار كه با او تماس نزدیك دارند در معرض خطر هپاتیت B هستند و بایستی اقدامات لازم برای واكسیناسیون هپاتیت B یا تزریق ایمونو گلوبولین هپاتیت B برای آنها انجام شود.ملاقات های پیگیری توسط پرستار بهداشت عمومی در منزل برای بررسی پیشرفت بیماری و پاسخ به سؤالات خانواده در مورد انتقال بیماری ضرورت دارد.با ملاقات در منزل می توان درك بیمار و خانواده اش درباره اهمیت تغذیه و استراحت كافی را نیز ارزیابی كرد.به دلیل خطر سرایت بیماری از طریق تماس جنسی باید اقدامات لازم جهت جلوگیری از تبادل مایعات بدن(مثل استفاده از كاندوم) به دقت تمام رعایت شوند.به مبتلایان به تمام انواع هپاتیت توصیه می شود از نوشیدن الكل خودداری كنند.كنترل و پیشگیری.اهداف عبارتند از:1)قطع زنجیره انتقال بیماری،2)حفاظت از افراد در معرض خطر زیاد با استفاده از واكسن هپاتیت B،3)استفاده از مصونیت غیر فعال برای افراد غیر مصون كه با هپاتیت B تماس پیدا كرده اند.ادامه موردیابی خون های اهدایی از نظر وجود آنتی ژن HBs خطر سرایت به علت ترانسفوزیون خون را كاهش می دهد.چنانچه بتوان خونگیری از اهدا كنندگان حرفه ای(اهداء خون در ازای دریافت پول) را بطور كلی با اهداء كنندگان داوطلب جایگزین كرد،خطر سرایت هپاتیت B توسط خون از این مقدا هم كاهش ببیشتری خواهد یافت.گلبول های قرمز شسته شده ظاهراص خطر سرایت د نمونه گیری خون یا درمانهای پارنترال خطر انتقال هپاتیت B را كاهش می دهند.رعایت بهداشت شخصی خوب اساس پیشگیری و كنترل این بیماری است.در آزمایشگاهها باید محل كار را هر روز ضد عفونی كرد.در حمل و جابجایی نمونه هایی كه از نظر آنتی ژن HBs مثبت هستند،بایستی دستكش پوشید.خوردن هر نوع ماده غذایی و مایعات در آزمایشگاه ممنوع است.تزریق داروها با آمپول حاوی مقدار مطلوب دارو اهمیت اساسی دارد.در معتادین به داروهای تزریقی كه از سرنگ مشترك استفاده می كنند،همه گیری های محدود ولی جدی هپاتیت اتفاق افتاده است.مصونیت فعال واكسن هپاتیت B.مصون سازی فعال برای افراد در معرض خطر هپاتیت B توصیه شده است.واكسن هپاتیت B در دو شل در دسترس است كه یك نوع آن از پلاسمای انسانی افراد مبتلا به عفونت مزمن با ویروس هپاتیت B تهیه می شود.با وجود مطرح شدن احتمال انتقال عفونت ویروس نقص ایمنی انسان،مطالعات زیادی نشان داده اند كه سندرم نقص ایمنی انسان توسط واكسن هپاتیت B منتقل نمی گردد.تمام ویروس ها از جمله ویروس نقص ایمنی انسان در جریان آماده سازی واكسن كشته می شوند.اخیراً نوعی واكسن نوتركیبی هپاتیت B با استفاده از مخمرها (Recombivax HB) تولید شده است.پاسخ های ایمنی نسبت به این واكسن مشابه واكسن هعای مشتق از پلاسما است ولی عیار آنتی بادی تولید شده كمتر است؛بنابراین تزریق یادآور ضرورت می یابد.واكسن هپاتیت B ممكن است 5 تا 7 سال از شخص محافظت یا تعیین لزوم تزریق واكسن یادآور توصیه می شود.هر دو نوع واكسن فوق در سه نوبت جداگانه (نوبت دوم یك ماه بعد و نوبت سوم 6 ماه بعد از تزریق نوبت اول) تزریق می شوند.تزریق واكسن هپاتیت B در بالغین بایستی عضله دلتوئید انجام شود زیرا تزریق در عضله گلوتئال ممكن است با تولید آنتی بادی به میزان مطلوب همراه نباشد.افراد در معرض خطر شامل پرستاران و سایر كاركنان مراقبت های بهداشتی كه با خون یا فرآورده های خونی تماس دارند باید واكسن هپاتیت B دریافت كنند.(برای فهرست سایر افراد در معرض خطر هپاتیت B به نمودار 2 نگاه كنید.) در افرادی كه تماس زیادی با خون یا فرآورده های خونی داشته اند باید سطح آنتی بادی ضد ویروس هپاتیت B را در خون اندازه گیری كرد تا مطمئن شویم در اثر تماس های قبلی مصونیت كافی پیدا كرده است یا خیر.مطالعات نشان داده اند كه واكسن هپاتیت B می تواند در 90 درصد موارد باعث مصونیت كاركنان مراقبت های بهداشتی بگردد.این واكسن در افرادی كه قبلاً با ویروس هپاتیت B تماس گرفته اند باعث محافظت بدن نمی گردد و از بروز هپاتیت C یا A نیز نمی تواند جلوگیری كند.درد و قرمزی محل تزریق واكسن شایع ترین عارضیه پس از واكسیناسیون است.ایمون گلوبولین هپاتیت B.تزریق ایمون گلولوین هپاتیت B (HBIG) برای افرادی كه با ویروسهپاتیت B تماس پیدا كرده اند ولی قبلاً دچار هپاتیت B نشده اند یا واكسن آن را دریافت نكرده اند،توصیه می گردد.اندیكاسیون های اختصاصی تزریق ایمون گلوبولین هپاتیت B عبارتند از:1)تماس اتفاقی با خونی كه از نظر آنتی ژن سطحی هپاتیت B مثبت است.از راه پوست (فرو رفتن سوزن سرنگ)،یا از راه مخاط (پاشیدن ترشحات آلوده به پرده های مخاطی)؛2)تماس جنسی با افرادی كه نظر آنتی ژن سطحی هپاتیت B مثبت هستند؛ و3)تماس در هنگام زایمان(تماس نوزاد با خون مادر آلوده).ایمون گلوبولین هپاتیت B از سرم انتخاب شده برای عیارهای بالای آنتی ژن سطحی هپاتیت B تهیه می شود و نوعی مصونیت غیر فعال در شخص بوجود می آورد.نشانه ای دال بر انتقال ویروس نقص ایمنی انسان توسط ایمون گلوبولین هپاتیت B وجود ندارد.نمودار 2افرادی كه در معرص خطر ابتلا به هپاتیت B قرار دارند.كاركنان مراقبت های بهداشتی با تماس مكرر با خون،فرآورده های خونی،و سایر مایعات بدن شامل (ولی نه محدود به) كاركنان بخض همودیالیز،پرستاران اونكولوژی/شیمی درمانی،سایرین كه در معرض خطر فرو رفتن سوزن سرنگ قرار دارند،كاركانان اتاق عمل،درمانگرهای ریه،دنداپزشكان.بیماران همودیالیزمردان همجنس باز فعالمعتادین به داروهای تزریقی(داخل سیاهرگی)هم خانه ها و تماس های جنسی با ناقلین هپاتیت Bمسافرین به مناطق دارای سیستم های نامناسب دفع فضولاتافراد دگر جنس باز كه شركای جنسی متعدد دارند.گیرندگان فرآورده های خونی(مثل كنسانتره عوامل انعقادی)هپاتیت Cموارد قابل ملاحظه ای از هپاتیت ها از نوع A یا B یا D نیستند و به همین دلیل آنها را تحت عنوان هپاتیت C طبقه بندی می كنند كه قبلاً آن را هپاتیت B – non و A – non می نامیدند.حداقل سه نوع ویروس در بروز این هپاتیت دخالت دارند.در ایالات متحده حداقل 90 درصد موارد هپاتیت C در اثر ترانسفوزیون خون منتقل می گردند و هپاتیت C شایع ترین نوع هپاتیت است كه بدنبال ترانسفوزیون خون ایجاد می شود.كودكانی كه مكرراً به ترانسفوزیون خون احتیاج دارند یا افرادی كه حجم زیادی خون دریافت می كنند بیش از دیگران در معرض ابتلا به هپاتیت C قرار دارند.احتمال ابتلا به هپاتیت در اثر ترانسفوزیون خونهایی كه از اهدا كنندگان حرفه ای(افرادی كه خون خود را می فروشند) تهیه شده است در مقایسه یا اهدا كنندگان عادی بیشتر است. هپاتیت C علاوه بر ترانسفوزیون و معتادین به داروهای تزریقی در بیمارانی كه همودیالیز می شوند و در ساكنین محله های نگهداری از افراد عقب افتاده ذهنی نیز شایع است و در اثر تماس جنسی با افراد آلوده نیز منتقل می شود.دوره نهفته هپاتیت C متغیر است كه این موضوع گوناگونی عوامل ایجاد كننده هپاتیت C را نشان می دهد.علایم هپاتیت C ناشی از ترانسفوزیون خون حدود 15 تا 160 روز پس از ترانسفوزیون شروع می شوند.سیر بالینی هپاتیت C به هپاتیت B شباهت دارد و علایم معمولاً خفیف تر هستند.در اغلب موارد حالت ماقل مزمن در افراد مبتلا بوجود می آید و تعداد قابل ملاحظه ای از بیماران دچار اختلالات مزمن كبدی می گردند.خطر ابتلا به سیروز كبدی پس از هپاتیت C افزایش می یابد.درمان بلند مدت با مقادیر كم اینترفرن در عده ای از مبتلایان به هپاتیت C با نتایج رضایت بخشی همراه بوده است.مجموعه اینترفرون و ریباویرین جهت بررسی اثر طولانی تر تحت مطالعه است. روشی برای مورد یابی هپاتیت C به تأیید رسیده است كه به این ترتیب امید می رود از تعداد مبتلایان به هپاتیت C بدنبال ترانسفوزیون خون تا حد قابل ملاحظه ای كاسته شود.هپاتیت Dهپاتیت D (عامل دلتا) در عده ای مبتلایان به هپاتیت B بوجود می آید.با توجه به اینكه ویروس برای تكثیر خود به وجود آنتی ژن سطحی هپاتیت B احتیاج دارد فقط مبتلایان به هپاتیت B در معرص خطر هپاتیت D قرار دارند.وجود آنتی بادی های ضد عامل دلتا در صورت مثبت بودن آنتی ژ سطحی هپاتیت B،تشخیص هپاتیت D را تأیید می كند.این بماری در معتادین به داروهای تزریقی،بیماران همودیالیز،و گیرندگان ترانسفوزیون های متعدد خون نیز شایع است.علایم هپاتیت D به هپاتیت B شباهت زیادی دارد غیر از این كه مبتلایان به هپاتیت D تا حد زیادی در معرض خطر هپاتیت های برق آسا قرار دارند و تبدیل به هپاتیت مزمن و سیروز كبدی در آنها شایع تر است. ادامه خواندن مقاله در مورد بيماري هاي كبد

نوشته مقاله در مورد بيماري هاي كبد اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله گزارش کار ورزي شرکت تهران قطعه تاکستان

$
0
0
 nx دارای 48 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : شرکت تهران قطعهشرکت تهران قطعه درل سال 1364 تاسیس و در سال 1370 به بهره برداری رسیده. این شرکت انواع قطعات ماشین کارها را با رعایت استانداردهای ملی و بین المللی تولید می نماید. کیفیت امر سیت که ما به آن می اندیشیم و آن را به عنوان آیینه انتظارات و رضایت مشتری قلمداد می کنیم و تمام سعی می بهبود مستمر سیستم کیفی محصولات به منظور حفظ اعتماد و رضایت مشتریان ما باشد بر اعاینل به این معرف رعایت کیفیت در کلیه مراحل موثر بر کیفیت مر نظر می باید کلیه فعالتیهای مرتبط با کیفیت در شرکت تهران قطعه بر اساس روشهای اجرایی برنامه ریزها شده مستند صورت می گیرد روشهای اجرایی براساس خواسته های استاندارد بین المللی ایزو 2000 – 9001 ISO می باشد در برنامه های خود برای ارتقای کیفیت حفظ تنوع درگیر ایست به سمت تولید تخصصی، افزایش تولید در وزن و تعداد بهره وری بالا و کاهش هزینه ها و ضایعات و اشتغال کامل نیروی کار و ابزار تولید شتاب فزاینده اتوماسیون و سمت گیری به سوی ایجاد تطابق مر درصد با سفارش مشتری را گنجانده ایم. حفظ نیرو انسانی پیوسته مورد توجه پدید بوده و استفاده آن روشهای جدید آموزش به منظور بهبود مستمر کیفیت در کلیه سطوح پیوسته شنو یک و ترویج می شود این خط مشی به آگاهی کلیه کارکنان شرکت تهران قطعه پیچیده و همه آنان در جهت استقرار کامل سیستم کنترل کیفیت کوشش می نمایند و مدیریت عامل وظیفه اصلی را در این امر به عهده دارد. رشد مفاهیم علم بازار یابی و دستیابی به بازار های جدید با سطح کیفیت رفیع انجام به موقع تعهدات خدمات پس از فروش قوی و همراهی با مشتری برقراری سیستم اعتباری در خریدهای مشتری ارتقای سیستم کیفی موجود به مدارج و روشهای جامع تر و فراگیرتر از جمله دیدگاههای اساسی و برخورد جدی ما با کیفیت می باشد. حسینعلی فیاضی منشی مدیرعامل خط مشی سیستم مدیریت کیفیت TERAN 6HATEH شرکت تهران قطعه پس از اجرای چند دوره از استاندارد 2000 – 9001 ISO و دستیابی به موفقیت نسبی در ارتقاء سازمانی و فرهنگی، اجرای مستمر سیستم مدیریت کیفیت را، مبنای پاسخگویی به این موارد، مورد توجه قرار داده است.اهداف کلان کیفیت سازمان عبارتند از :1 ) تامین نیاز ها، انتظارات و رضایت کلیه مشتریان یا عنایت به اهداف شرکت. 2 ) بهبود مستمر در تمامی فعالیتها، فرایندها و محصولات و حرکت به سوی کاهش ضایعات3 ) توسعه فرهنگ کیفیت، مشارکت کارکنان در امور سازمان و توجه به آموزش آنها و همچنین تلاش در تامین انتظارات کارکنان اینجانب ضمن اعتقاد قبلی و استزام عملی به تامین کیفیت مطلوب مورد نظر مشتریان، با حداقل هزینه و مصرف منابع، استاندارد 2000 – 9001 ISO به همراه سایر الزامات اعلام شده از طرف مشتریان را به عنوان الگوی سیستم مدیریت کیفیت شرکت انتخاب نموده و از همه کارکنان شریف شرکت انتظار دارم با تلاش در جهت افزایش توانمند یهای علمی، تخصصی و مهارتهای خویش، ضمن همکاری با نماینده مدیریت، در جهت تامین نیازمندیهای این استاندارد دو نیل به اهداف مذکور گام بردارند. اینجانب به طور مستمر بر حسن اجراء و اثر بخش سیستم مدیریت کیفیت نظارت داشته و در مواقع لزوم آن را مورد بازنگری قرار خواهم داد با آروزی توفیق الهی امیر رضا افتخاری مدیر عامل الف ) 2 معرفی فرایند کار (کنترل کیفی) نقشه فرایند های سیستم مدیریت کیفیت در شرکت تهران قطعه معرف موضوع پروژه با ذکر دلایل آن : موضوع پروژه سیستم کنترل کیفیت است یا سیستم های مدیریت کیفیت الزامات 1- 1 یکسان : این استاندارد الزامات یک سیستم مدیریت کیفیت را در مواردی شخص می کند که سازمان الف – به اثبات توانایی خود در ارایه مستمر محصولی که خواسته های مشتری و الزامات مربوط به مقررات ذیربط را بر آورده می نماید نیاز دارد.پ ) تصور دارد از طریق به کار گیری موثر سیستم شامل فرآیند هایی برای بهبود مداوم سیستم و تضمین انطباق با خواستهای مشتری و الزامات مربوط به قوانین و مقررات رضایت مشتری را اقرایق دهد.یاد آوری :در این استاندارد اصطلاح محصول فقط به محصولی اطلاق می شود که برای ارایه به مشتری در نظر گرفته شده یا بر حسب خواست وی ارایه می گردد .1 – 2 ) کاربرد :کلیه الزامات این استاندارد عمومی بوده و قصد بر آن است که برای تمامی سازمان ها بدون توجه به نوع اندازه و محصولی که ارایه می کنند قابل به کار گیری باشد.هر گاه یک یا چند الزام این استاندارد را به دلیل ما عین سازمان و محصول آن نتوان به کاربرد، این الزامات را می توان در نظر نگرفت.هر گاه الزامات استثنا شود ادعای انطباق با این استاندارد قابل پذیرش نیست مگر آنکه این استثنائات محدود به الزامات مذکور در بند 7 این استاندارد، شد و چنین استنایایی بر توانایی یا مسئولیت سازمان در فراهم آوردن محصولی که خواسته های مشتری و الزامات مربوط به قوانین و مقررات ذیربط را بر آورده نماید تاثیر نگذارد.مراجع الزامی :استاندارد مرجعی ها نام آن در زیر می آید شامل مقررات است که از طریق ارجاع به آن در این استاندارد، جزیی از این استاندارد محسوب شود در صورتی که به استانداردی با ذکر تاریخ انتشار ارجاع شده باشد اصلاحات یا جدید نظر های جدی آن شامل این استاندارد نمی شود اما به طرفهای موافقت هایی که بر اساس این استاندارد تنظیم شده است توجیه می شود امکان به کار گیری آخرین چاپ استاندارد مرجع زیر را بررسی نمایند در مورد استانداردهایی که بدون ذکر تاریخ انتشار به آنها ارجاع شده است، نمودار آخرین چاپ استاندارد ارجاع شده معتبر است، آخرین اطلاعات لازم را می توان از صورت استاندارد و تخفیفات شاخصی ایران کسب کرد استاندارد ایران – ایزو 9000 – سال 1380 – تیم های مدیریت کیفیت – مبانی و واژگان مشتری در سازمان تامین کند. ب ) 1- معرفی سیستم مورد مطالعه (مثلاً کنترل کیفیت) سیستم مدیریت کیفیت : الزامات عمومی سازمان باید یک سیستم مدیریت کیفیت را ایجاد، مدون و اجرا نموده و آرا بر قرار نگهدارد و به طور مداوم اثر بخش آن را بر طبق الزامات این استاندارد بهبود بخشد سازمان باید الف ) فرایندهای مورد نیاز برای سیستم مدیریت کیفیت و کاربرد آنها را در سر تا سر سازمان، مشخص نماید.ب ) متوالی و تعامل بین این فرایند ها را تعیین نماید.ج ) معیارها و روش های لازم جهت محصول اطمینان از اینکه هم اجر و هم کنترل این فرایند ها اثر بخش هستند را تعیین کند.د ) از در دسترس بودن منابع و اطلاعات لازم جهت پشتیبانی از اجرا و پایین این فرآینده ها اطمینان یابد.هـ ) این فرایند ها را پایین ، اندازه گیری و تحلیل نماید،و ) اقدامات لازم جهت دستیابی به نتایج برنامه ریزی شده و بهبود مداوم این فرایند ها را انجام دهد.این فرایند ها باید توسط سازمان بر طبق الزامات این استاندارد مدیریت گردد هر گاه سازمان تصمیم بگیرد فرایندی را که بر انطباق محصول، با الزامات تاثیر می گذارد به غیر (تامین کننده بیرونی واگذار نماید، سازمان باید از اعمال کنترل خود بر چنین فرآیند هایی اطمینان یابد.)کنترل چنین فرایند های واگذار شده به غیر (تامین کننده بیرونی باید در چار چوب سیستم مدیریت کیفیت مشخص گردد)یاد آوری :فرایندهای مورد نیاز برای سیستم مدیریت کیفیت اشاره شده در فوق بایستی شامل فرایندهای مربوط به فعالیت های مدیریتی، فراهم کردن منابع پدید آوری محصول و اندازه گیری باشد.الزامات مربوط به مستند است کلیات :مستندات سیستم مدیریت کیفیت باید شامل مدل موارد زیر باشدالف ) بیانیه های مدون در مورد خط مشی کیفیت و اهداف کیفیت .ب ) یک نظامنامه کیفیت ج ) روش های اجرایی مدونی که تهیه آنها در این استاندارد الزامی شده است د ) مدارک مورد نیاز سازمان جهت حصول اطمینان از اثر بخش بودن طرح ریزی، اجرا و کنترل فرایندهای آن و هـ ) سوابقی که تهیه آنها در این استاندارد الزامی شده است.یاد آوری :هر گاه عبارت روش اجر این مدون در این استاندارد ذکر شود بدین معنی است که روش اجرایی بایستی ایجاد ، مدون اجرا و بر قرار نگهداشته شود .یاد آوری 2 :گستره مستندات سیستم مدیریت کیفیت می تواند از سازمان به سازمان دیگر به علل زیر متفاوت باشد.الف ) اندازه سازمان و نوع فعالیت های آنب ) پیچیدگی فرایند ها و تعامل آنها.ج ) شایستگی کارکنانیاد آوری مستندات می تواند به شکل یا نوع از هر رسانه ای باشد .1 ) پیشینه تحقیق : معرفی کارها و فعالیت هایی که قبلاً در مورد موهها انتخاب شده است.نظامنامه کیفیت :سازمان باید نظامنامه کیفیتی ایجاد و بر قرار نگه دارد که شامل موارد زیر باشد الف ) دامنه مشمول سیستم مدیریت کیفیت و از جمله جزئیات و توجیهات برای هر نوع استثناب ) روش های اجرایی مدون که برای سیستم مدیریت کیفیت ایجاد شده است یا ارجاع به آنها وج ) توصیفی از تعامل فرآیندهای سیستم مدیریت کیفیتکنترل مدارک :مدارک الزامی شده بوسیله سیستم مدیریت کیفیت باید تست کنترل قرار داد شده باشد سوابق نوع خاصی از مدرک هستند.یک روش اجرایی مدون باید ایجاد گردد تا کنترل جای مورد نیاز برای موارد زیر را تعیین کند.الف ) تصویب مدارک از نظر کفایت قبل از صدورب ) بازنگری و روز آمد کردن بر حسب نیاز و تصویب مجدد مدارکج ) حصول اطمینان از اینکه تغییرات و وضعیت کنونی تجدید نظر مدارک مشخص است.د ) حصول اطمینان از اینکه نسخ مربوط از مدارک ذیربط در مکان های استفاده در دسترس هستند.ه ) حصول اطمینان از اینکه مدارک به صورت خوانا باقی می مانند و به سهولت قابل شناسایی هستند.و ) حصول اطمینان از اینکه مدارکی که منشاء بیرونی دارند مشخص هستند و توزیع آنها تحت کنترل ما باشد.ز ) پیشگیری از استفاده سهوی از مدارک منسوخ شده و مشخص کردن آنها به نحو مناسب در صورتیکه آن نوع مدارک برای هر منظوری نگهداری شوند .کنترل سوابق :سوابق باید جهت فراهم آوردن شواهد انطباق با الزامات و اجرای اثر بخش سیستم مدیریت کیفیت ایجاد شده و بر قرار نگهداشته شود. سوابق باید به صورت خوانا به سهولت قابل شناسایی و قابل دستیابی باقی بمانند یک روش اجرایی مدون باید بدین منظور ایجاد شود تا کنترل های مورد نیاز برای شناسایی، بایگانی و ذخیره، حفاظت، دستیابی، نگهداری و تعیین تکلیف سوابق را تعیین نماید.مسئولیت مدیریت :تعهد مدیریت :مدیریت رده بالا باید شواهدی 520 بر تعهد خود در ایجاد و تکوین و اجرای سیستم مدیریت کیفیت و بهبودی دادن مداوم اثر بخشی آن به طرق زیر فراهم آورد .الف ) انتقال و تفهیم اهمیت بر آوردن کردن خواسته های مشتری و همچنین الزامات مربوط به قوانین و مقررات به سازمانب ) تعیین و بر قرار کردن خط شی کیفیتج ) حصول اطمینان از اینکه اهداف کیفیت تعیین شده اند.د ) انجام بازنگرهای مدیریته ) حصول اطمینان از در دسترس بودن منابعمشتری محوری :مدیریت رده بالا باید اطمینان یابد که خواسته های مشتری با هدف اقرایین سطح رضایت مشتری تعیین و بر آورده می شود.خط مشی کیفیت :مدیریت رده بالا باید اطمینان یابد که خط مشی کیفیت.الف ) برای متصد سازمان مناسب است.5 ) انجام پروژه (مثال کنترل کیفی)یا پیش و اندازه گیری محصول سازمان باید ویژگی های محصول را جهت تصدیق اینکه الزامات و یا خواسته های مربوط به محصول بر آورده شده اند مورد پایش و اندازه گیری قرار دهد این امر باید در مراحل مناسبی از فرایند پدید آوری محصول بر طبق ترتیبات طرح ریزی شود انجام گیرد.شواهد انطباق با معیارهای پذیرش باید نگهداری شود. سوابق باید حق صادر کننده اجازه ترخیص محصول را نشان دهد.ترخیص محصول و ارایه خواست تا هنگامی که ترتیبات طرح ریزها شده به طور رضایت بخش تکمیل شده باشد نبیند صورت گیرد مگر آنکه به خودیگری بوسیله مرجع ذیربط و بر حسب اقتضاء توسط مشتری اینکه شده باشد کنترل محصول نا منطبق :سازمان باید اطمینان یابد محصولی که با الزامات و یا خواسته هایی مربوط به آن منطبق نیست به منظور جلوگیری از استفاده یا تحویل نا خواسته آن شناسایی شده و تحت کنترل می باشد. کنترل ها و مسئولیت ها و اختیارات مربوط جهت اقدام در مورد محصول نا منطبق یابد در یک روش اجرایی مدون تبیین کرد سازمان باید در مورد محصول نا منطبق به یک یا چند طریق زیر اقدام نماید . الف ) اقدام جهت دفع عدم انطباق تشخیص داده شدهب ) اجازه استفاده، ترخیص یا پذیرش؛ اجازه ارناتی توسط مرجع ذیربط و بر حسب اقتضاء توسط مشتریج ) اقدام جهت جلوگیری از استفاده یا کاربرد آن که در اصل مورد نظر بوده است سوابق ماهیت عدم انطباق ما و هر نوع اقدامات بعدی دیگر که انجام گرفته است از جمله اجازه های ارضاتی کسب شده باید نگهداری شود. محصول نا منطبقی که اصلاح می گردد باید جهت اثبات انطباق با الزامات مورد تصدیق مجدد قرار گیرد.هنگامی که محصول نا منطبق بعد از شروع تحویل و یا شروع استفاده تشخیص داده شود سازمان باید اقدام متناسب با تاثیرات با فعل یا تاثیرات بالقوه عدم انطباق را به عمل آورد.7 ) راهکار ما و بهبود های موثر از انجام کنترل کیفی : تحلیل داده ها :سازمان باید داده های مقتضی جهت اثبات مناسب بودن و اثر بخش سیستم مدیریت کیفیت و ارزیابی اینکه در چه حوزه هایی بهبود مداوم اثر بخشی سیستم مدیریت کیفیت می تواند انجام گیرد را تعیین؛ جمع آوری و تعطیل کند این امر باید داده های حاصل شده در نتیجه یا پیش و اندازه گیری و حاصل از سایر منابع مربوطه را شامل گردد.تحلیل داده ها باید اطلاعاتی در رابطه با موارد زیر ارایه دهد.الف ) رضایت مشتریب ) انطباق با الزامات و یا خواسته های مربوط به محصولج ) ویژگی هایی روند فرآیند ها و محصولات شامل فرصت هایی برای اقدام پیشگیرانه.د ) تامین کنندگان بهبود :بهبود مداوم :سازمان باید به طور مداوم اثر بخشی سیستم مدیریت کیفیت خود را از طریق بهره گیری از خط مش کیفیت، اهداف کیفیت، نتایج ممیزی، تحلیل داده ها، اقدامات اصلاحی و پیشگرانه و بازنگری مدیریت بهبود بخشد.اقدام اصلاحی :سازمان باید برای رفع علت عدم انطباق ما به منشور جلوگیری از وقوع مجدد آنها اقدام نماید.اقدامات اصلاحی باید متناسب با اثرات عدم انطباق های مورد مواجهه باشد.یک روش اجرایی مدون باید ایجاد گردد که در آن الزامات برای موارد زیر تعیین شود.الف ) بازنگری عدم انطباق ها (از جمله شکایات مشتریان) ادامه خواندن مقاله گزارش کار ورزي شرکت تهران قطعه تاکستان

نوشته مقاله گزارش کار ورزي شرکت تهران قطعه تاکستان اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله در مورد جريان در کانالهاي رو باز

$
0
0
 nx دارای 21 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : جریان در کانالهای رو باز پمپ حرارتی (دیجیتال) :بررسی سیکل مربوط به پمپ حراتی و خواندن اعداد مربوط به دمای هر سنسور و خواندن فشار هوای ورودی و خروجی کمپرسمو در دودبی مشخص و هر دو دوبی با دو حالت خاموش و روشن بودن تن این اعداد خوانده می شود.حوزه کار پمپ حرارتی : نحوه کار به این صورت است که ابتداء ناز فریونی که در سیستم جریان دیده در داخل «Evapava Tor» تبخیر کنند گرهای ما از محیط اطراف گرفته تا محیط سرد شود که محیط در اینجا همان داخل یخچال و موارد داخل یخچال است بعد از گرفتن گرهای با کار خارجی که روی کمپرسور انجام می شود بین گاز داخل کمپرسور شده و در حالی که ورودی کمپرسور ما همواره فشار کمی از گیچ آبی رنگ متصل به سیستم می خوانیم و در خروجی کمپرسور فشار زیادی را از گیج گرمز رنگ می خوانیم سپس بعد از خروجی کمپرسور ما درای ثاز «Supertlet» یا فوق گرم خواهیم بود در مرحله ی بعد برای اینکه ثاز گرمای خود را از دست بدهد وارد «Condenser» می شود و گرمای را به محیط پس می دهد تا دمای خود را کاهش دهد نه م رحله ی سوم بعد از خروج از کندانسور و با کاهش دما و در شیر انبساط یا لوله مویین می شود و در هنگام خروج با افت فشار مواجه می شود و در نهایت وارد تبخیر کننده می شود تا چرخه کامل شود بنابراین در یک پمپ حرارتی چهار مرحله رخ می دهد تا این که یک سیکل کامل شود و عمل تبرید صورت گیرد شکل تشکیل پمپ حرارتی و روابط میدان آن ها : = ضریب عملکرد یخچالهمان گونه که از شکل مشاهده می شود دارای 8 دها هستیم که در مانیتور مشخص شده است و نحوه ی عملکرد آن همان گونه است که در قسمت بالا گفته شده است که دو گیج ورودی و خروجی است که فشار کمپرسمر را در هر دو حالت نشان می دهد است و کنداسمور ما هم دارای یک آب خروجی و ورودی است.مردی کنه اسور = خروجی آب = ورودی آب = خروجی تبخیر کننده = دمای شیر انبساط= خروجی کمپرسور = ورودی کمپرسور = خروجی کنداسور = 2 ) فن روشن = حسابی جدول اشباع جدول فوق گمان 1 – 2 ) فن خاموش = خروجی جدول جدول فوق گرم 2 – 2 ) فن روشن جدول جدول فوق گرم اعداد خوانده شده در آزمایش:حالت(2) دبی آب حالت(1) یا = دبی آب 4( 1 3 (1 2 (1 1 ( 1 وات توان وات توان وات توان وات توانمحاسبه مربوط ب اعداد جدول بالا:1 . 1 ) فن خاموش: خارجی کمپرسر: حجم کنترل جدول اشباع معبد داوری سیستم کار انجام داده : گرم جدول اشباع تبخیر کننده: حجم کنترل جدول اشباع آزمایش شماره (2) :هدف :در این آزمایش هدف بررسی تهویه مطلوع می باشد که تهویه مطبوع برای آسایش در زندگی انسان می باشد در این آزمایش ملاحظات مربوط به تهویه مطلوع را انجام داده اعداد و ارقام را ثبت می کنیم و در ادامه درباره هر کدام توضیح روابط و محاسبات آنرا انجام خواهیم داد.روابط حاکم بر تهویه مطلوع :می دانیم هوا مخلوطی از نیتروژن، اکسیژن و هیدروژن و گازهای دیگر است. هوای خشک بخار آب P جومی دانیم در ثاز ایده آل (T) h = h ، تابعی از دما است- و h = CPTبنابراین خواهیم داشت. طبق قانون دالتون داریم : P فشار کل Pa فشار هوای خشک Pv فشار بخاربنابراین:بخار آب انتقال آمپالی بی اشباحهوایی که بخار آب دارد (مرطوب) هوای جو هوایی که بخار آب ندارد. هوای خشک نتیجه گیری :از اعداد خوانده شده در صفحات وجه اول قبل نتیجه می گیریم که فشار ورودی کمپرسور از فشار خروجی آن زیاد است که بین نشان دهنده صحیح بودن آزمایش است.فشارها در دبی کم یعنی حالت 2 کمتر از فشار دومی زیاد نیست یعنی فشارها (چه ورودی و خروجی) در دبی زیاد از فشار های دبی کم کمتر است.فشاار در حالت متن روشن از فشاردر حالت متن خاموش زیاد است.دمای در هر چهار حالت یکسان است و برابر است که این همان نشان دهنده حالت فوق گرم بودن کمپرسور است.تعاریف و ورابط رطوبت نسبی و مطلق :رطوبت نسبی و ( ) : عبارت است از نسبت جزء مولی نهار در مخلوط به جزء مولی هنجار در مخلوط اشباع در همان درجه حرارت و فشار کل. فشار اشباع در دمای داده شده رطوبت نسبی بنابراینرطوبت مطلق یا رطوبت مخصوص (w) :عبارت ست از نسبت جرم بخار آب به جرم هوای خشک در مخلوط بخار و هوا : w رطوبت مخصوصاعداد خوانده شده در آزمایش :در این آزمایش دمای هوای ورودی به سیستم در هر دو حالت ثابت می باشد در این آزمایش در حالت را در نظر می گیریم .حالت اوّل : بویلر 1 و دو یلو 2 خاموش است و فقط کولر روشن است پس دمای خروجی کولر معنی نقطه های 5 و 6 را می خوانیم. (یعنی فرآیند سرهایش خالص)حالت دوم : کولر و بویلر 2 خاموش شده و فقط بویلو 1 روشن است پس دمای های خروجی بویلو را می خوانیم یعنی نقطه 3 و 4 (یعنی فرآیند گرمایش خالص)اعداد خوانده شده در زیر نوشته شده است.؟ = سرعت هوای m 53/10= قطر لوله ی خروجی D خروجی 25/5= دمای تر و خشک هوای ورودیحالت اول: هوای خشک = جدول (1 دبی هوای تر= جدول ( 2 حالت دوم:هوای خشک جدول (2 نتیجه گیری :با توجه به اعداد خوانده شده ملاحظه می گردد که هر دو آزمایش گرمایش خالص و سرمایش در هوا ترشوری باید و برابر باشد در حالتی که در عمل و و برابر با هم نشد و در سرمایش خالص باید باشد که با توجه به این که آزمایش دارای خطا است این اتفاق نمی افتد و بر عکس گرمایش باید باشد که با توجه به اعداد خواندهشده این گونه نیست.آزمایش شماره ی 3آزمایش کمپرسور :هدف : در این آزمایش هدف از بررسی کمپرسور بررسی نحوه ی کار کرد یک کمپرسور است و خواندند اعدادی از قبیل دمای ورودی و خروجی کمپرسور فشار ورودی و خروجی با توجه به این که طول کورس و قطر سیلندر معلوم است.خلاصه آزمایش : در این آزمایش ابتدا با روشن کردن کمپرسور و بستن شیرخروجی مخزن صبر می کنیم تا اینکه فشار در داخل مخزن به bar3 برسد وقتی که فشار داخل مخزن به این مقدار رسید شیر خروجی مخزن را باز می کنیم دوباره این عمل را تکرار می کنیم سپس بعد از مدتی که شرایط پا یا در سیستم بر قرار گشت یعنی دبی ورودی و خروجی یکی شر و آن گاه شروع به خواندن اعداد نموده اعدادی که در این آزمایش خواندیم یکبار در دوره اعداد مربوط به فشار 5 او اعداد مربوط به فشار 5 2 کمپرسور را خواندیم سپس در دوره 1400 اعداد مربوط به فشار 5 1 و اعداد مربوط به فشار 5 2 کمپرسور را خواندیم که این اعداد شامل دمای ورودی و خروجی کمپرسور و فشار مربوطه بد اختلاف فشار، فشار خروجی کمپرسور و فشار مخزن که با آن کاری نداریم.بدین ترتیب آزمایش را 4 بار تکرار کرده و برای هر 4 بار اعداد خاص خودشان را می خوانیم شکل شما تیک دستگاه :– دکمه اگر بالا باشد دمایی که نشان می دهد دمای خروجی کمپرسور است.– دکمه اگر پایین باشد دمای ورودی کمپرسور را نشان می دهد.– عمق سیلندر : 45mm – پولی بزرگ : 260 mm – قطر داخل سیلندر : D = 61.5 mm – پولی کوچک : 80 mm – تئضیحات دستگاه و روابط :کمپرسور رفت و برگشتی توسط یک الکترو موتور و تسمه پولی کوچک و بزرگ به حرکت در می آید پس از اینکه فشار مخزن بالا رفت شیر خروج هوا را به قدری باز می کنیم که شرایط پا یا «SSSF» برقرار شود سپس داده ها را یادداشت می کنیم اگر دور موتور N دور بر دقیقه باشد و داریم :D : قطر سیلندرL : طول کورس =N : دو موتور دبی حجمی هوا در سیلندر– اعداد خوانده شده در آزمایش :حالت چهارم حالت سوم حالت دوم حالت اول 21 21 21 21دمای ورودی کمپرسور 9/36 6/39 7/38 39دمای خروجی کمپرسور 9 9 4 1اختلاف فشار و تئوری pa خروجی 6/10 4/1 5/2 5/2فشار خروجی (pis) 66/3 49/5 44/3 49/5 ولتاژ (v)20/1 46/1 78/0 611/3 جریان (I)6540 9300 20/6 1030 سرعت زاویه ی ramحالت اول: دبی حجمی هوا در سیلندر دبی حجمی هوا در سیلندر = دبی حجمی هوا در سیلندر آزمایش شماره ی 4آزمایش تست موتور دیزل :– هدف : در این آزمایش هدف تست موتور دیزلی است و مقدارنواز خروجی که یک موتور دیزلی دارد با توجه به جریان های خروجی آن که جریان خروجی آن را به صورت شروع روشنایی در لامپ ها می بینیم و همچنین می خواهیم در این آزمایش دما را بخوانیم این دما ها عبارتند از دمای ورودی پائین اگزوز دمای خروجی بالای اگزوز بعد از خنک شدن و همچنین دمای ورودی آب به داخل لوله ی خنک کننده ی اگزوز و دمای خروجی آب از اگزوز و همچنین خواندن آمپر و ولتاژ خروجی و یافتن دبی آب خروجی از شلنگ و همچنین یافتن دبی آب ورودی به داخل و در آخر یافتن دبی سوخت به داخل موتور دیزل می باشد که سوخت ما در اینجا گازوئیل می باشد. – خلاصه آزمایش : در این آزمایش ما ابتدا موتور را روشن می کنیم نحوه ی روشن کردن موتور به این حالت است که ابتدا باید ساسات موتور پائین باشد سپس کلید موتور را روی Run گذاشته و موتور یک صندلی دارد که به صورت ریسمانی است سپس آن را گرفته و با قدرت به بیرون می کشیم تا موتور روشن شود بعد از روشن شدن موتور مدتی صبر می کنیم تا اعداد خروجی فیکس شود در ادامه بعد از فیکس شدن اعداد خروجی و بعد از این که شرایط پا یا در سیستم برقرار شد می توانیم اعداد را بخواهید ما این اعداد را که شامل 4 دما و آمپر و دبی خروجی آب و دبی ورودی سوخت می باشد را یکبار در حالت تمامی لامپ ها خاموش خواندیم یک بار در حالت یک لامپ روشن خواندیم یک بار هم در حالت پنج لامپ روشن خواندیم و نتایج اعداد خوانده شده را در خروجی در کنار هم آورده ایم تا نتیجه گیری و محاسبات را انجام دهیم که در ادامه خواهد آمد.شکل صفحه ی قبل مربوط به تابلوی خروجی اطلاعات موتور دیزل می باشد که نشان دهنده ی 2 دمای ورودی و خروجی اگزوز و ولتاژ و جریان خروجی موتور و دو بر حسب rpm می باشد. ادامه خواندن مقاله در مورد جريان در کانالهاي رو باز

نوشته مقاله در مورد جريان در کانالهاي رو باز اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله در مورد کليات، مفاهيم و طبقه بندي هزينه ها

$
0
0
 nx دارای 16 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx :  کلیات، مفاهیم و طبقه بندی هزینه ها  تعریف حسابداری صنعتی :  حسابداری صنعتی به شاخه ای از حسابداری اطلاق می شود که وظیفه آن شناخت، جمع آوری، پردازش و گزارشگری اطلاعات مربوط به عوامل بهای تمام شده و محاسبه بهای تمام شده محصولات و خدمات و همچنین ارائه روشهای تقلیل بهای تمام شده تولید از طریق تجزیه و تحلیل گزارشها می باشد. حسابداری صنعتی جدا از حسابداری مالی نیست و با بکارگیری این شاخه از حسابداری، در واقع قسمتی از وظایف حسابداری مالی به حسابداری صنعتی واگذار شده تا برخی از هدفهای حسابداری مالی تأمین شود.  نقش و ماهیت حسابداری صنعتی :  حسابداری صنعتی به عنوان بازوی مدیریت جهت برنامه ریزی، تصمیم گیری و کنترل عوامل بهای تمام شده تلقی می گردد و با بررسی اطلاعات جمع آوری شده و ارائه آن به مدیران امکان کنترل عوامل بهای تمام شده تولید و مراکز مختلف هزینه را فراهم نموده و با مقایسه بین هزینه های از پیش تعیین شده (بودجه شده) و هزینه های واقعی، به تجزیه و تحلیل انحرافات بین این هزینه ها می پردازد.  وظایف حسابداری صنعتی :  وظیفه حسابداری صنعتی ارائه اطلاعات به مدیران برای کمک به موارد زیر است :  1 ) برنامه ریزی (تولید، خرید، فروش و ; )  2 ) کنترل هزینه، مراکز هزینه و ;  3 ) تصمیم گیریهای مدیریت در مورد راهبردها و مسائل اجرایی شرکت  4 ) تعیین بهای شده کالاها یا خدمات جهت ارائه در صورتهای مالی  اهداف سیستم حسابداری :  سیستم حسابداری مهمترین سیستم اطلاعاتی کمی مدیریت است که سه هدف عمده را دنبال می کند:  1 ) گزارش به مدیریت در مورد وقایع روزمره شرکت  2 ) گزارش به مدیریت درمورد تصمیمات بلندمدت  3 ) گزارشگری خارجی یا برون سازمانی  از سه هدف فوق، دو هدف اول به وسیله حسابداری مدیریت و هدف سوم به وسیله حسابداری مالی دنبال می شود. اهدافی که به وسیله حسابداری صنعتی دنبال می شود، اهداف ذکر شده برای حسابداری مدیریت و تا حدودی هدف تعیین شده برای حسابداری مالی است.  مقایسه حسابداری صنعتی با حسابداری مالی :  1 ) در حسابداری مالی هدف، ارائه اطلاعات به استفاده کنندگان برون سازمانی (سهامداران، اعتباردهندگان، تحلیل گران مالی، بانکها، سازمان بورس اوراق بهادار و ;) است، ولی در حسابداری صنعتی هدف، ارائه اطلاعات به استفاده کنندگان درون سازمانی (عمدتاً مدیران سطوح مختلف ) می باشد.  2 ) نوع گزارشی که در حسابداری مالی ارائه می شود محدود به صورتهای مالی اساسی (ترازنامه، صورت سود و زیان، صورت سود و زیان جامع، صورت جریان وجوه نقد و یادداشتهای توضیحی) است، در حالی که در حسابداری صنعتی اطلاعات و گزارشهایی که تهیه می شود بستگی به نیاز مدیریت واحد تجاری داشته و شکل خاصی ندارد.  3 ) در تهیه اطلاعات حسابداری مالی، استانداردهای حسابداری بایستی رعایت شود، در حالی که در حسابداری صنعتی استاندارد حسابداری لازم الاجرا وجود ندارد.  4 ) گزارشهای حسابداری مالی عمدتاً برای یک سال مالی (البته در برخی از کشورها گزارشات میان دوره ای نیز تهیه می شود)، در حالی که حسابداری صنعتی گزارشهای موردنظر ممکن است روزانه، هفتگی، ماهانه و ; باشد. به عبارت دیگر دوره های موردنظرحسابداری صنعتی کوتاه تر از حسابداری مالی است.  5 ) در حسابداری مالی، واحد اندازه گیری عمدتاً واحد پولی (در ایران، ریال) است، در صورتی که در حسابداری صنعتی، واحدهای اندازه گیری برای گزارشگری مقیاسهای متفاوتی از قبیل وزن (مانند کیلو)، حجم (مانند لیتر)، سطح (مانند مترمربع) و ; می باشد.  6 ) گزارشهای حسابداری مالی براساس بهای تمام شده تاریخی تهیه می شوند، در حالی که در حسابداری صنعتی، بیشتر تأکید بر قیمت روز و یا قیمتهای آتی می باشد.  7 ) گزارشهای حسابداری مالی عمدتاً گذشته نما هستند، در حالی که گزارشهای حسابداری صنعتی عمدتاً به آینده می پردازند.  ارتباط حسابداری صنعتی با حسابداری مدیریت و حسابداری مالی :  نسبت به ارتباط حسابداری صنعتی با حسابداری مدیریت و حسابداری مالی، دیدگاههای گوناگونی وجود دارد. برخی اعتقاد دارند که حسابداری صنعتی همان حسابداری مدیریت است و حسابداری صنعتی و حسابداری مدیریت را مترادف با یکدیگر به کار می برند. عده ای نیز حسابداری صنعتی را حسابداری مدیریت به علاوه آن بخش از حسابداری مالی می دانند که به محاسبه بهای تمام شده کالای فروش رفته به منظور انعکاس در صورت سود و زیان و ارزشیابی موجودیهای پایان سال به منظور انعکاس در ترازنامه می پردازد. برخی دیگر نیز بر این باورند که حسابداری صنعتی ترکیبی از حسابداری مدیریت و حسابداری مالی است.  صرفنظر از وجود دیدگاههای گوناگون نسبت به ارتباط حسابداری صنعتی با حسابدار ی مدیریت و حسابداری مالی، واقعیت این است که حسابداری صنعتی بخشی از سیستم کلی اطلاعات حسابداری است که اطلاعات مرتبط با هزینه ها را برای استفاده در هر دو زمینه حسابداری مدیریت و حسابداری مالی گردآوری، انباشت و ارائه می کند.  آشنایی با برخی از واژه ها و اصطلاحات در حسابداری صنعتی :  بهای تمام شده عبارت است از منابع صرف شده درجهت کسب منبع یا منابع دیگر. منافع حاصل از منابع به دست آمده، در آینده، از طریق فروش و یا استفاده در عملیات به صاحب آن انتقال می یابد. این تعریف در واقع تعریف «دارایی» است که براساس رابطه علت و معلولی (در مورد موجودیهای کالا) و یا براساس رابطه سیستماتیک و معقول (مانند استهلاک داراییهای ثابت مشهود) به سود و زیان منظور می شوند. و تا زمانی که منافع آنها منقضی نشده است، به عنوان دارایی طبقه بندی می شوند.  هزینه یعنی از دست دادن منابع در جهت کسب منفعت (درآمد) که منافع کسب شده کاملاً منقضی شده اند. هزینه ها منافع آتی ندارند و براساس اصل شناخت بلادرنگ، در همان دوره ای که تحقق می یابند به سود و زیان منظور می شوند، مانند هزینه مطالبات مشکوک الوصول.  زیان یعنی از دست رفتن منابع بدون کسب هرگونه منفعت. زیان نیز براساس اصل شناخت بلادرنگ، در دوره ای که تحقق می یابد به سود و زیان منظور می شود. مانند زیان ضایعات غیرعادی و یا زیان ناشی از آتش سوزی.  مقایسه بهای تمام شده و هزینه :  1 ) بهای تمام شده دارای منافع آتی است، در حالی که هزینه منافع آتی ندارد. به عبارت دیگر منافع بهای تمام شده منقضی نشده است، در حالی که منافع حاصل از تحمل هزینه منقضی شده است.  2 ) هم بهای تمام شده و هم هزینه، هر دو، هدفدارند.  با توجه به مطالب فوق، اصطلاحات «هزینه مواد»، «هزینه دستمزد»، و «هزینه سربار»، در واقع «بهای تمام شده» است که اشتباهاً از لغت «هزینه» برای آنها استفاده می شود.  مقایسه هزینه و زیان :  1 ) هزینه منافعی را در گذشته ایجاد کرده است، در حالی که زیان در گذشته نیز منفعتی به دنبال نداشته است. 2 ) هزینه ارادی و هدفدار است، در حالی که زیان غیرارادی و ناخواسته است.  3 ) هزینه قابل کنترل است ولی زیان قابلیت کنترل چندانی ندارد.  4 ) هزینه ناخوشایند نیست در حالی که زیان تلخ و ناخوشایند است.  هزینه یابی :  فرآیند تعیین بهای تمام شده کالا و یا خدمات می باشد. از تعریف هزینه یابی می توان دریافت که حسابداری صنعتی با عنوان بخشی از حسابداری که عمدتاً بر هزینه یابی تأکید دارد هم در مؤسسات تولیدی و هم در مؤسسات خدماتی می تواند بکار رود.  موضوع هزینه یابی :  چیزی که در هزینه یابی به دنبال تعیین بهای تمام شده آن هستیم، اصطلاحاً موضوع هزینه یابی نام دارد. موضوع هزینه یابی ممکن است یک پروژه، یک فعالیت، یک محصول، یک مشتری، یک دپارتمان یا بخش و امثال آن باشد.  در حسابداری صنعتی مؤسسات تولیدی، معمولاً موضوع هزینه یابی، محصول یا کالاست. در حسابداری سنجش مسئولیت، موضوع هزینه یابی معمولاً یک واحد، بخش یا دپارتمان است.  عامل هزینه (شاخص فعالیت ) :  عاملی است که باعث تغییر در هزینه تولید (بهای تمام شده) می شود، مانند تعداد محصول،ساعت کار مستقیم یا ماشین، تعداد پرسنل، سطح زیزبنا، و ; معمولاً در مؤسسات تولیدی تعداد محصول و یا ساعت کار را به عنوان عامل هزینه درنظر می گیرند، البته باید توجه داشت که حتی در یک شرکت ممکن است برای موضوعات مختلف از عوامل هزینه مختلفی استفاده شود.  مرکز هزینه :  جایی است که مسئول کنترل هزینه های مربوط به خود می باشد، مانند دایره مونتاژ، دایره رنگ کاری، دایره رستوران و ;. معمولاً هزینه این مراکز مجزا از سایر مراکز می باشد و مدیر هر قسمت یا بخش، مسئول هزینه های مربوط به آن بخش است.  انباشت و تخصیص هزینه :  در هر سیستم حسابداری صنعتی به طور معمول دو مرحله وجود دارد :  1 ) انباشت هزینه، در این قسمت هزینه ها جمع آوری و تعیین می گردد.  2 ) تخصیص هزینه، در این مرحله هزینه های انباشته شده به موضوع هزینه یابی تخصیص داده می شود. تخصیص هزینه از چند طریق صورت می گیرد و تمامی روشهای هزینه یابی معمولاً در همین قسمت با هم اختلاف دارند. تخصیص هزینه ممکن است از طریق «رهگیری هزینه» و یا «تسهیم هزینه»صورت گیرد.  هزینه هایی که رهگیری آنها با موضوع هزینه یابی از نظر اقتصادی علمی باشد از طریق «رهگیری هزینه» و هزینه هایی که قابل رهگیری نباشند از طریق «تسهیم هزینه» تخصیص می یابند. برای مثال فرض کنید «گروهی برای بازدید از اماکن تاریخی اصفهان با اتوبوس به مسافرت می روند و در طی مسیر نهار صرف می کنند و عده ای نیز برای دیگران سوغاتی می خرند.» در این مثال، هزینه غذای هر کس قابل رهگیری است، ولی در مورد کرایه اتوبوس به این صورت نیست، یعنی هزینه هر نفر از طریق تسهیم هزینه به دست می آید. در مورد خرید سوغاتی هم می توان مشخص نمود که هرکس برای خرید سوغاتی چه میزام هزینه کرده است، بنابراین قابلیت رهگیری دارد. هزینه بازدید اماکن تاریخی نیز از طریق تسهیم، تخصیص می یابد.  حال، یک کارگاه تولید صندلی را درنظر بگیرید که هزینه های آن عبارتند از هزینه مواد مستقیم، هزینه دستمزد مستقیم، هزینه برقی مصرفی، هزینه حقوق سرپرست کارگاه، هزینه مواد کمکی و هزینه اجاره کارگاه. هزینه مواد مستقیم و هزینه دستمزد مستقیم قابلیت رهگیری به موضوع هزینه (بهای تمام شده صندلی) را دارد، اما سایر هزینه های ذکر شده قابلیت رهگیری به موضوع هزینه را دارا نمی باشند و تخصیص آنها از طریق تسهیم صورت می گیرد.  طبقه بندی هزینه ها :  طبقه بندی هزینه ها براساس ماهیت هزینه :  براین اساس هزینه ها به دو دسته تقسیم می شوند :  1 ) هزینه محصول : هزینه هایی است که بهای تمام شده تولید را تشکیل می دهد. اینکه بهای تمام شده محصول را چه هزینه هایی تشکیل می دهد، بستگی به هدف هزینه یابی دارد. محصول از ابتدا تا انتها یک زنجیره را طی می کند که اصطلاحاً زنجیره ارزش نامیده می شود. این زنجیره در نمودار زیر نشان داده شده است :  تحقیق توسعه ^ طراحی ^ تولید ^ بازاریابی ^ توزیع و فروش ^ خدمات پس از فروش  اینکه از این زنجیره شش حلقه ای، کدامیک هزینه محصول است بستگی به هدف هزینه یابی دارد. اگر هدف از هزینه یابی قیمت گذاری محصول باشد کل هزینه های مربوط به این زنجیره، هزینه محصول است. اگر مقاصد مالیاتی مدنظرباشد (البته در ایالات متحده امریکا) هزینه محصول را سه عامل اول تشکیل می دهد و چنانچه گزارشگری مالی مدنظر باشد هزینه محصول را فقط هزینه های تولید (مواد مستقیم، دستمزد مستقیم و سربار ساخت) تشکیل می دهد.  2 ) هزینه دوره : این هزینه ها برخلاف هزینه های محصول از نوع «بهای تمام شده» نیستند، بلکه عمدتاً «هزینه» می باشند. این نوع هزینه ها منافع آتی ندارند و شامل هزینه های عمومی و ادرای و فروش می شوند.  طبقه بندی هزینه ها براساس عملکرد مدیریت :  براین اساس هزینه ها را به سه دسته تقسیم می کنند :  1) هزینه های تولید 2 ) هزینه های عمومی و اداری  3 ) هزینه های توزیع و فروش  طبقه بندی هزینه ها براساس دوره های انتفاع از هزینه :  در این مبنا هزینه ها به دو دسته تقسیم می شوند :  1 ) هزینه های جاری : هزینه هایی هستند که منافع آنها فقط به یک دوره مربوط می شود، مانند هزینه های عمومی و اداری و فروش.  2 ) هزینه های سرمایه ای : هزینه هایی هستند که دارای منافع آتی نیز هستند، مانند دارایهای ثابت. به مرور که هزینه های سرمایه ای منافع خود را از دست می دهند، بخش از دست رفته آنها به عنوان هزینه جاری طبقه بندی می شود، مثل هزینه استهلاک.  هزینه های جاری از نوع «هزینه» هستند و هزینه های سرمایه ای از نوع «بهای تمام شده.»  طبقه بندی هزینه ها براساس رفتار هزینه :  منظور از رفتار هزینه، عکس العمل هزینه ها نسبت به تغییرات عامل هزینه است. از این دیدگاه هزینه ها را به سه دسته تقسیم می کنند :  1 ) هزینه های متغیر : هزینه هایی هستند که مبلغ کل آنها در اثر تغییرات عامل هزینه تغییر می کنند، ولی نرخ آنها برای هر واحد از عامل هزینه، ثابت است. نمونه هایی از هزینه های متغیر عبارت است از مواد مستقیم، دستمزد مستقیم، سربار متغیر (مثل مواد غیرمستقیم، دستمزد غیرمستقیم و ;) و هزینه های متغیر عمومی و اداری و فروش. از ویژگیهای بار هزینه های متغیر می توان به سهولت تخصیص، قابلیت کنترل، ثابت بودن در هر واحد و متغیر بودن در کل اشاره کرد. هزینه متغیر کل و هزینه متغیر هر واحد به ترتیب در نمودارهای شماره 1 و 2 نشان داده شده است :  2 ) هزینه های ثابت : هزینه هایی هستند که مبلغ کل آن در یک دامنه مربوط، در اثر تغییرات عامل هزینه تغییر نمی کند، ولی نرخ آن برای هر واحد از عامل هزینه، متغیر است. نمونه هایی از هزینه های ثابت عبارت است از سربار ثابت ساخت (مانند هزینه حقوق سرپرستان تولید، هزینه استهلاک ساختمان کارخانه، هزینه بیمه بخش تولید و ;) و هزینه های ثابت عمومی و اداری و فروش.  دامنه مربوط :  عبارت است از حدفاصل بین حداقل و حداکثر عامل هزینه که در آن مبلغ کل هزینه ثابت تغییر نمی کند.  نکته ای که در اینجا لازم است به آن اشاره شود این است که متغیر و ثابت بودن هزینه ها، مطلق نیست و با توجه به یک موضوع هزینه خاص، هزینه ها به متغیر و ثابت طبقه بندی می شوند.  هزینه ثابت کل و هزینه ثابت هر واحد به ترتیب در نمودارهای شماره 3 و 4 نشان داده شده است :  با توجه به نمودارهای فوق ملاحظه می شود که هزینه متغیر کل و هزینه ثابت هر واحد، هر دو، متغیر هستند، اما متغیر بودن هزینه متغیر کل و هزینه ثابت هر واحد دو تفاوت اساسی دارد. یک تفاوت آنها در این است که هزینه متغیر کل صعودی است و با افزایش عامل هزینه افزایش می یابد. در حالی که هزینه ثابت هر واحد نزولی است و با افزایش عامل هزینه کاهش می یابد. به عبارت دیگر رابطه هزینه متغیر کل و هزینه ثابت هر واحد با تعداد عامل هزینه به ترتیب یک رابطه مستقیم و معکوس است. تفاوت دیگر این است که نمودار هزینه متغیر کل، خطی است در حالی که نمودار هزینه ثابت هر واحد، غیرخطی می باشد.  3 ) هزینه های نیمه متغیر : هزینه هایی هستند که بخشی از آنها ثابت و بخش دیگری از آنها متغیر است. نمونه بارز این نوع هزینه ها، هزینه آب، برق و تلفن است، که بخش ثابت آن همان هزینه آبونمان بوده و بخش متغیر آن تابع میزان مصرف است. مثال دیگر در این زمینه هزینه شهری ه یک دانشجو است که دارای یک بخش شهریه ثابت و یک بخش شهریه متغیر است که تابع تعداد واحدهای درسی انتخابی توسط وی می باشد. به هزینه های نیمه متغیر اصطلاحاً هزینه مخلوط نیزگفته می شود.  هزینه نیمه متغیر کل و هزینه نیمه متغیر هر واحد به ترتیب در نمودارهای شماره 5 و 6 نشان داده شده است : ادامه خواندن مقاله در مورد کليات، مفاهيم و طبقه بندي هزينه ها

نوشته مقاله در مورد کليات، مفاهيم و طبقه بندي هزينه ها اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله در مورد صاحب زمان

$
0
0
 nx دارای 28 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : صاحب زمان مقدمه : سلام علی آل یسدرود بر آل یاسین ! درود بر تو ای دعوت كننده خلق به سوی خدا و ای مظهر آیات الهی! درود بر تو ای واسطه خدا و حافظ و نگهبان دینش ! درود بر تو ای جانشین خدا و یاری كننده حق ! درود بر تو ای حجت خدا و راهنمای خدا او ! درود بر تو ای طلاوت كننده و مفسر كتاب خدا ! درود بر تو در همه ساعات شب و روز ! درود بر تو ای وعده ضمانت شده خدا ! درود بر تو ای پرچم افراشته ای رحمت گسترده حق ! سلام بر تو آنگاه كه قیام كنی ! سلام بر تو آنگاه كه بنشینی ! سلام بر تو آنگاه كه ركوع و سجود كنی ! و سلام بر تو آنگاه كه تهلیل و تكبیر گویی ! درود بر تو هنگامی كه سپاس گویی و آمرزش گویی ! درود بر تو هنگامی كه صبح و شام كنی ! درود بر تو ای امام امین ! تو را گواه می گیرم و در محضرت شهادت می دهم كه خدایی جز خدای یگانه نیست و شریكی ندارد . گواهی می دهم كه محمد بنده و فرستاده خداست و علی ، امیر المومنان و حجت اوست و گواهی می دهم تو حجت خدا بر بندگان هستی . مولای من آنروز كه پیامبر فرمود : ((شعبان ماه من است)) كسی چه می دانست كه نور وجود تو را در آینه جمال می بیند آن هنگام شاید رسول خدا بر ولایت جد مظلومت ابا عبدالله الحسین اشاره داشت كه با خونش حیاتی دوباره به اسلام بخشید به ابوالفضل كه پرچم دار سپاه حیات بخش حسین شد و به زین العابدین كه زیر بار ستم و پای در زنجیر ، پرچم خونین ولایت را بر دوش كشید و سرانجام این امانت الهی دست به دست از امامان معصوم (ع) به دست پاك تو سپرده شد . اینك ای مولای من ! قرنها است كه منتظرانت ندبه می كنند كه كجاست آن احیا كننده آثار و نشانه های دین ؟ كجاست آن عزت دهنده دوستان و خوار كننده دشمنان ؟ كجاست آن درگاه خدا كه از آن در وارد شوند ؟ كجاست آن نماینده خدا كه به سوی او رو كنند ؟ كجاست آن وسیله پیوند میان زمین و اسمان ؟ كجاست صاحب روز پیروزی و بر افرازنده پرچم هدایت ؟ كجاست جوینده خون پاك پیغمبران و زاده پیغمبران ؟ كجاست آن جوینده خون شهید كربلا ؟ آقای من ! قرنهاست كه مشتاقان وصالت هر بامداد دعای عهد را نجوا می كنند كه : ((خدایا ! آن چهره زیبا و ارجمند ، آن پیشانی درخشان و نورانی را به من بنما و سرمه دیدارش را به یك نگاه بر دیده ام بكش و در فرجش شتاب كن و ظهورش را آسان گردان ! مولای من اگر چه منتظران مقدمت در انتظار ظهورت مادام الغوث ، العجل ، زمزمه می كنند ؛ اما دلخوش دارند كه مشمول دعای تو باشند در آنچه تو از خدا برایشان می خواهی از خیر و بركت و رحمت . فصل اول : مهدویت ، انتظارتو می‌آیی و واژه‌ی خاكستری انتظار از لغت‌نامه‌ها زدوده خواهد شد و سبزی حضور سبز تو، جهانی را سبز خواهد كرد. انتظار، واژه ای آشناست در اغلب مذاهب موجود در دنیای امروز. واژه‌ای كه گاه در سخت‌ترین شرایط، دراندیشه مردان و زنانی نقش بسته است كه دلخسته و ناامید از ظلم و جور و ستم موجود، چشم بسوی آسمان دوخته و طلب یاری و مدد از او كرده‌اند. شكی در این مطلب نیست كه جامعه شیعه، بیشترین بحث را در این خصوص داشته است و خواهد داشت و بیشترین اعتقاد در میان جوامع مذهبی دنیای امروزی، در اختیار این گروه مذهبی می‌باشد. انتظار را گفته‌اند كه سنتز تضاد بین «واقعیت» و «حقیقت» است. «واقعیت» یعنی آنچه هست و «حقیقت» یعنی آنچه نیست ولی باید باشد. گفته‌اند كه انتظار، كوبیدن جاده «آنچه هست» تا «آنچه باید باشد».انتظار برای تحقق حكومت واحد جهانی، در میان شیعیان؛ بویژه مردم ایران اندیشه‌ای كاملاً مأنوس، آشنا و جا افتاده است و شواهد تاریخی و نمودهای اعتقادی و فرهنگی نشان می‌دهد كه این تفكر با زندگی و سنت‌های روزمره اجتماعی مردم این سامان آمیخته شده است. مردمی كه بی صبرانه منتظر آمدن منجی خود هستند تا در زیر سایه اقتدار و قدرت او، حكومت اسلام تشكیل دهند. حكومتی كه بی‌شك بساط ظلم و ستم متجاوزان به حریم امن الهی را در هم خواهد كوبید و جهان را تقدیم طالبان اصلی آن خواهد نمود. چرا كه بشارت و وعده آن را در قرآن خوانده‌اند كه:« و نرید انّ منّ علی الّذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم الائمه و نجعلهم الوارثون »این كه مستضعفین در انتظار روزی هستند كه بساط ظلم و جور را برچینند، شاید یكی از مهم‌ترین دغدغه‌ها و نگرانی‌های استكبار جهانی و در راس هرم آن، صهیونیزم بین‌الملل است.تعابیر بسیار بلندی از همه انبیاء از ازل تا خاتم (ص) راجع به حضرت حجت (ع) رسیده و تقریباً جزء اجتماعی‌ترین موضوعات، بین همه ادیان الهی و ابراهیمی بشارت موعود و وعده منجی است و همه گفته‌اند كه كار نیمه تمام انبیاء (ع) و ادیان به دست این مرد بزرگ كامل خواهد شد. گفته‌اند كه بزرگترین تكلیف تاریخ كار بزرگترین مرد تاریخ است. حتی مكاتبی كه الوهیت زدایی و الهیت زدایی شده‌اند باز به نوعی و به نحوی به این مسئله اندیشیده‌اند و گر چه نام ایشان را نبرده‌اند، اما همه بشارت ایشان را داده‌اند و حتی مكاتب الحادی همچون ماركسیسم نتوانسته‌اند به مسئله آخرالزمان بی‌تفاوت بمانند. بودیزم، مسیحیت و یهودیت نیز كه غالب بشریت را زیر پوشش دارند در این خصوص وعده داده‌اند.البته اندیشه‌ای كه به نام مهدویت تعبیر می‌كنیم در سایر ادیان به اسمهای گوناگونی مورد توجه قرار گرفته است. هر چند بدیهی است كه گوناگونی تعابیر و متفاوت بودن تنها در اسم است. چرا كه اگر ادیان را دقیق و همه جانبه مطالعه كنیم، درمی‌یابیم كه اختلافات یاد شده صرفاً اسمی و لفظی است و چیزی كه به نام وجه اشتراك ادیان مطرح شده بسیار عمیق و دارای استحكام است. تعبیر قرآن از این وجه مشترك در مصداق بودن ادیان بر یكدیگر است . كه در پدیده‌های گوناگون به یك زبان سخن گفته‌اند . در بین بودائیان، زرتشتیان، یهودیان و مسیحیان از منجی به نام‌های گوناگون یاد شده است. البته این بحث مربوط به دوره خاصی نبوده بلكه اعتقاد به چنین پدیده‌ای در طول تاریخ، تأثیرگذاری خ اصی در هویت، فرهنگ و تحولات اجتماعی نیز داشته است كه همین نیز موجب گسترده بودن این اعتقاد شده است . در اسلام اعتقاد به امام مهدی(عج)شرایطی با عنوان انتظار و یا دوران پیش از ظهور را فراهم كرده است كه خود بستر و زمینه‌ساز بسیاری از تحولات است و همین‌طور در دین مسیح اعتقاد به بازگشت حضرت عیسی در استمرار تعالیم آسمانی مسیح تأثیر داشته است. در دین یهود اعتقاد به سرانجام عالم، هر چند با برخی مسائل پیچیده درآمیخته است كه صرفاً نمی‌توان آن را اعتقادی ارزیابی كرد، لكن همین مسئله موجب پیدایش تئوریهای گوناگونی شده است در آئین زرتشت «سوشیانت» همان منجی و نجات‌دهنده جهان آخرالزمان است كه در فرهنگ و ادب و رسوم زرتشتی ادبیات خاص خود را زمینه‌سازی كرده است و….در دین بودا نظریه‌ای وجود دارد كه به بودای آینده معروف است این تعبیر مفهوم تكاملی از بوداست كه در درجه اشراق الهی به مرتبت بالایی رسیده و مظهر نور حق شده است. این وجود بودایی هم زنده است و هم روزی خواهد آمد تا به رسالت خود عمل كند. در آئین بودیزم این یك نظریه مهم و همچنین به لحاظ ناظر بودن به سرانجام و آخرالزمان دارای اهمیت ویژه‌ای است در واقع بودای آخر و در عین حال آخرین بودا است كه بودائیان از آن به «گواتمابودی شكیامونی» نام می‌برند. بودائیان می‌گویندكه در دین خود چهار حقیقت شریف دارند كه آخرین بودا به همه آنها می‌رسد. گام‌های او بسیار وسیع و فراگیر خواهد بود و تحت تاثیر پدیده‌های جهانی نیست و جامع همه خیرات است. بنابراین اگر در این محورهای مطرح شده دقیق توجه كنیم ویژگی منجی بودائی را نیز شبیه با منجی شیعه و حتی سایر ادبیان خواهیم یافت.به همین شكل در مكتبهایی همچون ماركسیست عقیده بر این است كه تفكر آینده‌نگری در انسانی ترسیم شده است غیر از انسان موجود در روزگار كنونی. «می‌گویند نخستین انسان اخلاقی، در دوره‌ای خاص ظاهر خواهد شد كه متعلق به آینده است.» در اندیشه اگزیستانسیالیستها، اندیشه‌های وجودگرا، فلسفه‌های وجودگرا كه بعدها به هیدگر و گادامر و دیگران گره می‌خورد، معتقد هستند كه بالاخره نمی‌توان به آینده فكر نكرد. حالا این اندیشه‌ها هر چند افقهای متفاوتی دارند، لكن در تبار به مسیحیت برمی‌گردند. مهدویت در اسلام نیز مبتنی بر اصول و دلایل خاص است. وجود جور و ستم، رسیدن به جامعه ایده‌آل در زمینه‌های گوناگون، فراهم شدن اجرای عدالت و رشد رفاه بطور مساوی، مسائلی است كه در اسلام مورد بحث قرار گرفته است.آنچه كه اعتقاد به مهدویت در اسلام را با سایر ادیان و مكاتب جدا ساخته است نگاه پویا و مستمر به ولایت الهی است كه در نظام هدفمند خلقت از عصر آدم تا عصر كنونی ترسیم شده است.یكی از مباحثی كه می‌توان پیرامون مهدویت مطرح كرد تقسیم آن به مهدویت عامه و خاصه است. بعبارت دیگر مهدویت را هم می‌توان مانند نبوت در دو مرحله بحث نمود؛ چنانچه مباحث پیرامون اصل وجوب نبوت و ضرورت نصب ارسال رسل و صفات نبی و خصوصیات او در این مرحله بحث می‌شود. در نبوت خاصه بحث درباره شخص نبی و پیام آور است. مباحث مربوط به مهدویت را هم می‌توان به مباحث مربوط به مهدویت عامه و خاصه تقسیم نمود. در مهدویت عامه مباحثی كه مربوط به اصل مهدویت و نجات بشر توسط یك منجی است مطرح می‌شود و در مهدویت خاصه از مهدی موعود مسائل مربوط به آن بحث می‌شود. مباحث مربوط به مهدویت عامه را می‌توان مانند مباحث مربوط به نبوت عامه از آن جهت كه سخن از فعل خداست و فلسفه نیز متكفل بحث از افعال خدا بوده، فلسفی به حساب آورد.اگر چه به نظر می‌رسد در فلسفه چنین بحثی مطرح نشده باشد. اما درهر صورت زمینه طرح آن به عنوان موضوعات فلسفی وجود دارد واگر در خلال آن، مباحث مربوط به مهدویت عامه را نیز مطرح كند شایسته و بایسته است، برای مثال، اثبات اصل مهدویت كه، با تجربه مشاهده می‌كنیم، حقیقتی است كه در طول تاریخ بشریت وجود داشته است و هیچ جامعه‌ای نیست كه تجربه انتظار منجی در آن یافت نشود. موضوع دیگر این است كه میتوان با ضمیمه كردن مهدویت به مسئله انتظار،اثبات اصل مهدویت را نتیجه گرفت و انتظار كه یك حقیقت اضافی بوده و بدون تحقق طرفین وجودش تحقق‌پذیر نیست با نگرش دیگر مطالعه كرد. زیرا منتظر و منتظر دو مفهومی هستند كه هماهنگی در وجود و عدم و قوه و فعل دارند. واگر ی كی از این دو بالفعل باشد، یعنی اكنون موجود باشد، وجود دیگری نیز بالفعل بوده و وجود خواهد داشت. با توجه به این كه عنوان منتظر تحقق فعلی داشته و الان موجود است، پس باید وجود شخص منتظر نیز فعلی بوده در حال حاضر تحقق پیدا كند .در روایات از حضرت مهدی(ع) تعبیر به بهار روزگاران شده است وجزء سلامهایی كه به محضر حضرت می‌شود آورده‌اند : «السلام علی ربیع الانام و نضره الایام»درود بر بهار بشریت، بهاران تاریخ و طراوت روزگاران. فصل دوم : مهدویت و جهانی شدن اولین مسئله‌ای كه مطرح می‌شود این است كه ایا اندیشه اسلامی، جهانی بودن و جهانی شدن را اقتضاء دارد یا خیر؟ چرا كه اگر، اندیشه حكومت جهانی را نتوانیم از درون اندیشه اسلامی استخراج كنیم، طبیعتاً بحث، در سطح حكومت جهانی امام مهدی هم دچار مشكل خواهد شد. چون تا كنون چنین حكومتی تشكیل نشده است. خود حكومت رسول گرامی اسلام نیز جهانی نبوده و همین طور سایر امپراطوریهایی كه بعدها به نام اسلام شكل گرفته‌اند، به چنین شرایطی دست نیافته‌اند، بنابراین اگر ادعا می‌كنیم كه وقوع این واقعه در آینده قطعی و حتمی است باید معنای آنرا به گونه‌ای تشریح ساخت.باید به ذهنیت‌ها و پرسشهایی كه می‌تواند از مبانی و دلایل آن پرسش كند پاسخ گفت.در تفكر اسلامی حكومت یك ابزار است و چیزی كه آنرا ارزشمند می‌سازد، هدفمند بودن و قرار گرفتن در مسیر تعالی و رشد است. حضرت امیرالمؤمنین (ع) فرموده‌اند: «اگر نتوانم حق مظلومی را از ظالمی بستانم، این حكومت ـ در واقع ـ برای من از كم‌ارزشترین چیزها خواهد بود. حال این بحث با این نگرش كه حكومت اصالت ندارد و ابزار است، و به دنبال خود این پرسش را مطرح می‌كند كه آیا حضرت حجت(ع) كه ظهور می‌كنند، حكومت جهانی تشكیل می‌دهند و با این كه دغدغه‌ ایشان ارائه یك جامعه صالح و شایسته است؟ اگر چه این هدف بدون تاسیس حكومت جهانی هم فراهم شود در هر صورت این یك بحث جدی است كه متأثر از نظریه ماركسیست‌هاست كه ادعا می‌كنند آینده تاریخ، آینده حذف دولتها خواهد بود. همین طور كه در برخی از تئوریها لیبرال مسلك هم مطرح شده كه آنها یكسری انجمنها را جایگزین دولتها می‌كنند. در میان متفكرین اسلامی هم كسانی را داریم كه به جای حكومت، مدیریت را مطرح می‌كنند.اما اعتقاد ما این است كه در پایان تاریخ، شیعه حكومت جهانی تشكیل می‌دهد، یعنی بودن حكومت جهانی را قطعی می‌داند و اگر هم روی جامعه صالح تأكید می‌كند، آن را از طریق حكومت مصلح می‌داند. پیامبر اسلام فرمودند: «حتی اگر یك روز هم از عمر دنیا باقی مانده باشد كسی از فرزندان من ظهور خواهد كرد و حكومت تشكیل خواهد داد.»در روایتی تعبیر به «یبلغ سلطانه المشرق و المغرب» آمده است و همین می‌تواند اشاره‌ای به جهانی بودن حكومت امام مهدی(ع) باشد.حال پیش از اینكه حكومت را معنا كنیم اشاره‌ای به مفهوم دولت داریم. دولت یعنی موجودی كه از اقتدار عام و فراگیر برخوردار است. و مقررات آمرانه دارد. قدرت در شكل اجبارآمیز آن فقط و فقط در اختیار دولت است. و افراد بصورت غیر ارادی عضو دولت‌ها می‌شوند.اما معنی و مفهوم حكومت جهانی چیست؟ این خود بحث جداگانه‌ای را می‌طلبد. آنچه كه روایت‌های ما می‌گویند حكومت جهانی كه اسلام بویژه تشیع آن را در استمرار امام و ولایت پی‌جویی می‌كنند، قطعاً جدا از عدالت و امنیت و ستیز با استكبار و طاغوت نیست. هر چند برخی اصرار دارند كه ما مسئله مهدویت و انتظار را جدا از سیر طبیعی و روند طولی جهانی پیش‌بینی نكنیم. اما پرسش درباره این كه در حكومت جهانی امام، تكلیف مرزها چه می‌شود. در یك كلام كوتاه می‌توان گفت كه مسلماً آنچه در اسلام مطرح شده، مرز عقیدتی است نه مرز جغرافیایی و سرانجام نیز جوامع اسلامی به همین سمت خواهند رفت. و این مسئله در دوران حكومت امام مهدی نیز بیشتر مورد توجه است.فلذا به همین جهت نیز گفته شده است كه درعصر حكومت امام مهدی، بحث‌هایی چون روابط بین‌الملل و حقوق بین‌الملل، بدین گونه كه اكنون مطرح شده است تحقق نخواهد داشت.با این همه، بحث تئوری مدینه فاضله نیز در ابعاد گسترده و در زوایای گوناگون در خور تحقیق و گفتگو می‌باشد . لكن بحث دیگری كه در اینجا پیش می‌آید، تفاوت حكومت مهدویت با بحث جهانی شدن امروزیست . در این خصوص باید گفت كه: جهانی شدن نظریه‌ای است كه درون گفتمان علوم به طور كلی و گفتمان علوم اجتماعی مدرن ـ بطور خاص ـ پروریده شده تا جایگزین نظریه‌های قبلی این علوم، یعنی نوسازی، توسعه، دنیوی شدن و نظایر اینها گردد . اساس گفتمان سكولار یا دنیاگرا یانه است كه پس از جایگزینی، تحولات اجتماعی و معنادار كردن تاریخ را بر عهده گرفته است. به عبارت دیگر نظریه جهانی شدن به عنوان نظریه‌ای در چارچوب گفتمان تجدد، از قسم فلسفه‌های تاریخ قرن هجدهم و نوزدهم میلادی است. و فلسفه تاریخ تجدد، صورت دنیوی فلسفه تاریخ دینی است كه مشخصه‌های آن در نظریه‌ جهانی شدن نیز به خوبی ظاهر است. در واقع تبدیل نقطه موعود دینی به نقطه‌ای درون دنیایی است.بر اساس نظریه دنیاگرایانه جهانی شدن، چنین تصور می‌شود كه جهانی شدن وضعیتی است كه گویی تاریخ بشری بالضروره در حال سیر به سوی آن است. در حالیكه در نظریه دینی آن، یعنی مهدویت، جهانی شدن یا برپایی حكومت جهانی حضرت مهدی وعده‌ای الهی است نه یك ضرورت كه از دل تاریخ بیرون آمده باشد. بر همین اساس، از مد نظر دینی هیچ امكانی برای پیشگویی و تعیین زمان و نحوه تحقق این وعده وجود ندارد. اما در نظریه جهانی شدن امكان محاسبه و ارزیابی بر اساس داده‌های تجربی و تاریخی وجود دارد. همچنین در جهانی شدن ادعا می‌شود كه رخدادها و حوادث تاریخی، از وقوع تحولی عظیم و جهانی در آینده نزدیك یا دور خبر می‌دهند در حالی كه در نظریه مهدویت، هر گونه تعیین زمان، نهی شده است .آنچه كه پیش از هر چیزی ماهیت قیام مهدی را از نظریه جهانی شدن به عنوان پیامد ضروری و طبیعی یك سلسله حوادث تاریخی متمایز می‌كند، آن دسته از احادیثی است كه وقوع آنرا تردید ‌ناپذیر می‌سازد و بر قطعی بودن آن تأكید می‌كند :«اگر از عمر دنیا حتی یك روز باقی مانده باشد، خداوند آنرا طولانی می‌نماید تا مهدی(عج) قیام كند.»چنین تعابیری از یك طرف قطعیت این رخداد را می‌رساند و از سوی دیگر آن را به عنوان یك حادثه خارج از شرایط عادی و طبیعی نشان می‌دهد. بدین معنا كه ـ در واقع ـ این ضرورت تاریخی نیست كه وقوع چنین حادثه‌ای را قطعی می‌كند؛ بلكه ضرورت آن، ناشی از اراده الهی است كه در صورت لزوم، ضرورت تاریخی را نیز بر هم خواهد زد.مسئله دیگری كه تقابل نظریه جهانی شدن را با نظریه مهدویت تبیین می‌سازد، این است كه جهانی شدن به عنوان یك تحول هر چند میمون و مبارك ـ كه در مسیر و ادامه یك سری تط ورات تاریخی و از منظر نظریه دنیاگرایانه پدید آمده ـ رابطه‌ای كاملاً مثبت با تحولات تاریخی پیش از خود دارد و در واقع نقطه كامل و نهایی تاریخ است. در حالی كه نظریه مهدویت، حكومت جهانی مهدی، با رخدادها و اوضاع پیش از خود رابطه‌ای سلبی دارد. ذكر این نكته ضروری است كه در این نوشته به دنبال ارائه تمام شیوه‌ها و روش‌های دشمن در قابل مسئله انتظار و مهدی‌باوری نیستیم. بلكه هدف ما اعلام جدی بودن مبارزه دشمنان با مقوله مهدویت است تا در پرتو آن به شیوه‌ها و روشهای دقیق‌تر بیندیشیم و بدون سهل‌انگاری در آن، تامل بیشتری كنیم. «تا در نقطه مقابل تلاش دشمن در جهت اعتماد و عمل و تبلیغ و تبیین حقیقت مهدویت ، حركت كنیم.» نهرو می‌گوید: « در دنیائی كه پر از كشمكش و نفرت و خشونت است، اعتقاد بستن به سرنوشت انسان، ضروری‌تر از هر زمان دیگر است … هر گاه آینده‌ای كه ما برای آن كار می‌كنیم، سرشار از امید برای بشریت ‌باشد نابسامانی‌های دنیوی كنونی چندان اهمیتی ندارد و كار كردن برای آن آینده دارای حقانیت است.» گوستالوبون می‌گوید: «بزرگترین خدمتگزاران عالم بشریت همان اشخاصی هستند كه توانستند بشر را امیدوار نگه دارند.» آری اگر امید به آینده و انتظار، از جامعه بشری رخت بربندد، زندگی دیگر هیچ مفهومی نخواهد داشت، حركت و انتظار در كنار هم بوده و از هم جدا نمی‌شود. انتظار علت حركت و تحرك‌بخش است. ثمرات مهدی باوریحال با این توضیحات به آثار و پیامدهای انتظار منجی مصلح و مهدی باوری می‌پردازیم تا در پرتو آن، علل ستیز دشمنان روشن گردد. پیامدهای انتظار فرج و چشم به راه مصلح جهانی بودن علاوه بر عدم یاس و ناامیدی: 1ـ خودسازی فردی و اجتماعی است. 2ـ منحل شدن فساد محیط 3ـ پایداری در برابر رهبرهای فاسد و مبارزه با فساد 4 نپذیرفتن ستم است. و بالاخره این كه ایمان و اعتقاد به امام زمان (ع) مانع از تسلیم شدن است و ملتهای با ایمان كه حضور قلب عالم امكان را در میان خود احساس می‌كنند، از حضور او، امید و نشاط می‌گیرند و برای مجد و عظمت اسلام مبارزه و مجاهدت می‌كنند. جیمزدار مستر می‌گوید: «قومی چنین را (كه هر لحظه منتظر ظهور است) … می‌توان كشتا ر كرد، اما مطیع نمی‌توان ساخت.» «آرنولدتویبی» مورخ انگلیسی می‌گوید: اگر ما بخواهیم بخوبی سیر تحولات تاریخ بشر را نگاه كنیم بجای اینكه به قومیت‌ها، دولت‌ها و مناطق جغرافیایی نگاه كنیم باید به تمدنها نظر بیفكنیم. و رشد تمدنها را مورد بررسی قرار دهیم. او می‌گوید دو تمدن بزرگی كه بخش اصلی و كلیدی را در رشد و تحولات تاریخ بشریت بر عهده داشته‌اند عبارتند از تمدن غرب و تمدن شرق. كه رقابت و تعارض وچالش و درگیری میان این دو تمدن زمینه اصلی رشد بشریت را فراهم آورده است.در دورانی كه افلاطون، ارسطو و سقراط و سایر اندیشمندان یونانی در اوج تفكرات و اندیشه جهانی بودند، شرق در حالت خفته بود و چیزی برای ارائه دادن نداشت. ولی زمانی رسید كه با ظهور اسلام در سال 650 میلادی به تدریج آن تمدن یونانی نزول كرد و تمدن شرق، اسلام اوج گ رفت. دورانی كه بغداد، اسكندرن، اندلس در اوج شكوفایی بودند، اروپا در خواب بود و باز می‌گوید رنسانس تغییر و چرخشی دیگر را بوجود آورد. یعنی رنسانس منتهی به این شد كه اروپا از خواب غفلت بیدار شود و بتواند به سرعت به جایگاه قبلی خودش كه در دوران یونان باستان داشت برگردد. و شرق و مسلمانها عقب‌نشینی كردند. اما در عین حال این اهمیت نیز از دید صاحب‌نظران غربی پنهان نمانده است كه اگر مستضعفان آگاه بر ضد سلسله غرب به شورش برخیزند، این خفته دوباره با كمك این شورش ممكن است در برانگیختن روحیه اسلامی خواهی موثر باشد. و چنانچه وضع كنونی بشر به جنگ نژادی منجر شود، اسلام ممكن است بار دیگر برای ایفای نقش تاریخی خود قیام كند.می‌گوید برخورد و درگیری تمدن غرب و شرق همواره این حالت را داشته است و در آینده نیز خواهد داشت. یك تمدن در حضیض ذلت است ودیگری در اوج قدرت و برعكس. البته در یك مقطعی این سیر نزولی را پیدا می‌كند و دیگری سیر صعودی. و این نقاط بسیار مهم هستند كه در تاریخ به آن نقطه عطف می‌گویند كه این نقطه عطف، نقطه درگیری است. سال 650 میلادی و ظهور اسلام یك نقطه عطف است و رنسانس یك نقطه عطف دیگر. حال باید دید كه نقطه عطف بعدی مربوط به ظهور منجی عالم، حضرت موعود خواهد بود یا خیر. ((بی شك نباید تردید داشت كه اولین جرقه و اولین زنگ خطر برای تمدن غرب و فرهنگ غربی با پیروزی انقلاب اسلامی به صدا درآمد. چرا كه اولین ضربه‌ای كه زده شد، نظام دو قطبی حاكم بر جهان آنروز را بی‌معنی كرد. نشان داد كه هسته قدرت ـ ضرورتاً ـ قدرت مادی نیست بلكه قدرت ایمان و جهاد و شهادت هم می‌تواند حرف اول را بزند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی غربی‌ها و بخصوص صهیونیست بین‌الملل به طور جدی متوجه این خطر شدند. شما شاهدید كه هشدارهای دولتمردان غربی همه از خطر بیداری و قدرت اسلام است كه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مرتب تكرار می‌شود. و جالب است بدانید كه ای ابزار قدرت، یعنی بیداری ملت‌ها و رویكرد به هویت قدرتی نیست كه بر آن با آن مقابله كرد و یا به كنترل درآورد .))1 فصل سوم : صهیونیزم در تقابل با مهدویتدر این بخش از مقاله به طور اختصار شیوه‌های دشمن در ستیز با ایده مهدویت و انتظار را مطرح می‌نمائیم. شیوه‌هایی كه هر كدام خود مستلزم پشتوانه‌های قدرتمند مادی و معنوی می باشد كه توسط صهیونیزم تغذیه شده و هدایت می‌شود.این شیوه‌ها را می‌توان به 4 بخش تقسیم نمود. 1ـ انكار 2ـ تحریف3ـ تخریب4ـ جایگزینیبا این توضیحات، طبیعی است كه دشمنان مسئله مهدویت را در تقابل خویش بدانند و در مقابل آن صف‌آرایی كنند. الف انكار مهدویتمنظور از انكار مقوله مهدویت و انتظار این است كه آن را مقوله‌ وارداتی و برگرفته از دیگران و پیامد نابسامانی‌ها و مشكلات معرفی كنند.بعنوان نمونه مطالب چند دایره المعارف غربی را در این خصوص مطرح می‌نماییم:1ـ در دائره المعارف بریتانیكا، در واژه مهدی و اسلام و زرتشت آمده است:اسلام دینی نیست كه در آن ظهوری انتظار برود و جایی برای مسیج نجات‌بخش در آن وجود ندارد و این مسئله (مهدویت) به طور تدریجی و شاید تحت تأثیر مسیحیت مطرح شده است. 2ـ در دائره المعارف دین و اخلاق، مارگلی‌یوت (اسلام شناسی بزرگ اروپایی) در مقاله خود درباره مهدی (ع) در سال 1915، این تفكر را وارداتی و برگرفته از یهود و مسیحیت تلقی می‌كند. 3ـ موسوعه‌ المورد (منیر بعلبكی) در زیر واژه «مهدی المنتظر» آورده: «در قرآن و در روایات نبوی ، هیچ اشاره‌ای به مهدی نشده است.» پس از این دائره المعارف‌ها افراد دیگری نیز اگر نگوییم مغرضانه، لااقل با عدم تحقیق كافی، مسئله را زیر سؤال برده‌اند. عبدالقاهر بغدادی (420هـق.1037میلادی) نظریه مهدویت را نظریه عاریتی از یهود دانسته و بر این افسانه پافشاری می‌كند كه شیعه و عقاید آن، برگرفته از عبدالله‌بن سبای یهودی است. گفتنی است كه وجود خارجی عبدالله بن‌سبا، از نظر تاریخی و روایی، مخدوش و ساخته دروغ‌پردازان و روایت سازان حرفه‌ای است، تا چه رسد به این كه منشأ شیعه و معتقدانی چون آن باشد.ابن خلدون نیز با بررسی فقط بیست و سه حدیث از انبوه احادث و نقد نوزده حدیث، مسئله مهدویت را بی‌پایه می‌داند. مارگلی‌یوت می‌گوید: درگیری و آتش جنگ در میان یك نسل واحد، پس از وفات پیامبر(ص) و درهمی و آشفتگی جهان اسلام كه بر اثر اختلافات آنان با هم روی داد، موجب اقتباس تفكر ظهور برخی از یهود و مسیحیت گردید كه به ترتیب در انتظار ظهور و بازگشت مسیح به سر می‌برند. برناردلوئیس در مقاله خود به نام شیعه در تاریخ اسلام در كنفرانس تل‌آویو می‌گوید:سركوبی بسیاری از قیام‌ها و ناپدید شدن رهبران آنها، باعث ظهور ویژگی دیگری دردكترین شیعه شده و موضوعات و مسایلی مانند مسئله غیبت و رجعت رهبر شیعیان، حضرت مهدی(عج) آخرین امام شیعیان به وجود آمد. ب) تحریف دشمن با كار كردن بر روی مطالب حقیقی و واقعی آنرا خراب و معنای آن را عوض كرده و در ذهن‌ها به صورت دیگری جا می‌اندازد. این حركت آنان، می‌تواند این موتور حركت را به یك داروی م خرب و خواب‌آور تبدیل نماید. مقام معظم رهبری می‌فرمایند:بنده سندی دیدم كه در آن بزرگان و فرماندهان استعمار، توصیه می‌كنند كه ما باید كاری كنیم كه این عقیده به مهدویت به تدریج از بین مردم زایل شود. آنها وقتی نتوانستند این عقیده را از مردم بگیرند، سعی می‌كنند آنرا در ذهن مردم خراب كنند. خراب كردن این عقیده به چه صورت است؟ به این صورت می‌گویند:«خوب آقا می‌آید و همه كارها را درست می‌كند»ّ این خراب كردن عقیده است این تبدیل كردن موتور متحرك، به یك چوب لای چرخ است. تبدیل یك داروی مقوی به یك داروی مخدر و خواب‌آور است. تبدیل مقوله انتظار مهدی(ع) كه آثار و پیامدهای بسیار شگرفت و معجزه‌آسا و مثبتی دارد. به انتظار منفی و تلخ و ناگوار و این نگرش به انتظار كه امر به معروف و نهی از منكر نكردن و سر در جیب خود فرو بردن و هیچ تكلیفی در مقابل دیگران و جامعه برای خود قایل نبودن و یا حتی امر به معروف و نهی از منكر را مخالف انتظار قلمداد كردن و بدتر ، وظیفه منتظر را دامن زدن به فساد و تباهی‌ها دانستن و هر گونه حركت و قیامی را قبل از ظهور حضرت باطل و مخالف دوران انتظار دانستن از دستاوردهای حركت دشمن در جهت تحریف مهدویت است. حضرت امام(ره) به طور معضل پنج دیدگاه درباره انتظار را مطرح و به نقد یكایك می‌پردازد و در پایان، نظریه صحیح (آمادگی و قیام به قدر استطاعت) را ذكر می‌كند. آری به دنبال چنین تحریفهایی افرادی چون ابن تیمیه، درگذشته و افرادی مانند نكوتن، و لهوسن، پركلیمن، دونالدسن، شریعت سنگلجی، كسروی و بالاخره سلمان رشدی و احمدالمكاتب و … و جریانات و افراد دیگری كه به هر نام به دین و شیعه می‌تازند و آن را مورد تردید و تشكیك قرار داده و در آن ایجاد شبهه می‌كنند، مورد حمایت جدی صهیونیزم قرار گرفته و نظرشان علمی قلمداد می‌شود .ابن تیمیه می‌گوید: «انتظار در زمان غیبت امام عصر، ضعف و سستی در امور و بی تفاوتی در برابر مفاسد اجتماعی و همه چیز را به امید آینده واگذار كردن و اصلاح امو ر را به عهده امام زمان(ع) گذاردن است.» كسروی می‌گوید: «داستان امام ناپیدا … زیانهایی را نیز به زندگانی دارد … پس ماندن توده، چیرگی بیگانگان، ناتوانی دولت، نابسامانی كشور … به هر زبونی، تن درمی‌دهند و یوغ بیگانگان را به گردن می‌گیرند، چرا كه مبادا دستگاه امام ناپیدا به هم بخورد.» ماركسیستها می‌گویند: «مذهب، تفكرات خرافی را در بین انسانها رواج داد، چنین تبلیغ می‌كند كه در زندگی فعلی باید به شرایط تمكین كرده و قانع بود …»اما باید گفت كه امروز هر نفسی، هر حنجره‌ای كه برای نامید كردن مردم بدمد، در اختیار دشمن است. چه خودش بداند، چه خودش نداند هر قلمی كه كلمه‌ای در جهت نامید و مأیو س كردن مردم روی كاغذ بیاورد، این قلم متعلق به دشمن است. چه صاحب این قلم بداند، چه نداند دشمن از او استفاده می‌كند. ج) تخریبشگرد دیگر دشمن، حمله ناجوانمردانه و نفرت‌زایی در مقابل جریان مهدوی، با ژست‌های علمی و هنری است. صهیونیزم برنامه‌های كوتاه‌مدت طولانی مدت زیادی دارد:1ـ نیروسازی برای صفوف خود با خطر جلوه دادن جریان مهدویت. 2ـ ایجاد شك و تردید و تنفر در افراد به ویژه معتقدان به مهدویت3ـ برنامه‌ریزی برای نسل آینده برای ایجاد تنفر در آنان كه این مسئله شامل معتقدان به مهدویت هم می‌شود.بعنوان نمونه به چند مورد اشاره می‌كنیم:1ـ فیلم «پیشگویی‌های نوستراداموس» یا «مردی كه آینده را دید» نمونه‌ای است كه هر سه هدف، و بیش‌تر دو هدف نخست را دنبال می‌كند. در این فیلم كه توسط كمپانی «گلدن مایر» صددرصد صهیونیستی ساخته شده است، با تحریف و برداشت خاصی از پیش‌گویی‌های نوستراداموس كه در قالب اشعاری رمزآمیز بیان شده است. چهره امام زمان (ع) را چهره‌ای خشن و بسیار مخرب و وحشت‌زا معرفی می‌كند. این فیلم، ایشان را سومین ضد مسیح نامیده است و با مقدمه‌چینی كه از واقعی بودن و محقق شدن پیشگویی‌های دیگر نوستراداموس ارائه داده است، مخاطب را به این باور رسانده كه هر آنچه این پیش‌گو می‌گوید محقق خواهد شد.فیلم پیشگویی های نوستراداموس، نمونه كوچكی است از صدها فیلم و سریال كه هالیود عهده دار ساخت و نقش هنرمندانه آن است تا حقیقت را به گونه‌ای كه خود می‌خواهند تفسیر كنند و آینده را آنچنان كه با امیال‌شان سازگار است تغییر دهند. 2ـ نمونه دیگر بازی كامپیوتری «جهنم خلیج فارس» معروف به «یا مهدی» The persian culf Inferno است این بازی عهده‌دار هدف سوم است یعنی برنامه‌ریزی برای نسل آینده و ایجاد تنفر در میان آنان. بدین صورت كه كودك به جای قهرمان‌بازی كه فردی آمریكایی است، قرار می‌گیرد و باید با كشتن مسلمانان كه با صدای نفرت آوری «الله اكبر» و «یا مهدی» می‌گویند، امتیاز به دست آورد و در نهایت به مراحل بالاتر برود و با غفلت از آنان كشته شده و امتیاز از دست می‌دهد و یا از بازی خارج می‌شود بنابر قضیه شرطی شدن «پاولف» كودك چنان می‌ شود كه با شنیدن الله اكبر و یا مهدی تیراندازی می‌كند و …بالاخره در روح كودك بذر نفرت از این دو واژه كاشته می‌شود تا روزی استكبار بتواند از محصول آن فایده برد.امروزه اینترنت و پایگاه‌های متفاوتی در دشمنی و ایجاد شك و تردید در مهدویت رخ نموده‌اند كه هر كدام خود با صرف میلیونها دلار از كیسه سرمایه‌داران صهیونیست، سعی در مخدوش نمودن واقعیت مهدویت دارند. ادامه خواندن مقاله در مورد صاحب زمان

نوشته مقاله در مورد صاحب زمان اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله در مورد درجات ايمان

$
0
0
 nx دارای 12 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : درجات ایمان سیاس خدای عزوجل كه انسا را افرید و به اوعقل داد تا راه حق و باطل را از هم تشخیص دهد. كه ییمودن راه حق تنها با داشتن ایمان حاصل میشود,و ایمان خود دارای مراتبی میباشد كه افراد بر حسب ان با یكدیكر متفاوت میباشند. موضوع تحقیق من درجات و مراتب ایمان است . كه با مطاله ی جهار كتاب توانسته ام مطالب مختصری را جمع اوری كنم و به صورت تحقیق خود ارائه دهم با امید اینكه مفید واقع شده و مورد قبل شما استاد كرامی قرار كیرد. اما قبل از اینكه بخواهم مستقیما به درجات ایمان بیردازم ابتدا اشاره ای به( خود ایمان كه اصلا ایمان جیست ؟ جكونه حاصل می شود. جرا وجود علم درایمان موثر است , ) دارم . بعد از ان به درجات ایمان برداخته ام . 1-* ایمان جیست؟ایمان عبارت است از باوری كه توام با اقراروعمل به مقتضای باور باشد. اقرار به عقاید اسلامی بدون باور قلبی ایمان نیست باور قلبی هم بدون اقرار عملی ایـــمان نیست . بدین جهت فرعون با اینكه یقین داشت انجه موسی (ع) می كوید حق است و رسالت موسی (ع) را قلبا باور كرده بود ولی به او مومن كفته نمی شد جون از روی لجاجت و اسـتـــكبار اقرار به یكانكی خدا و نبوت موسی نمی كرد. ولی وقتی در حـــــال غرق شدن اصطرارا اعتراف به توحید و رسالت موسی نمود كفت: امنت انه لا اله الاالذی امنت به بنواسراییل وانـا من المسلمین : ایمان اوردم كه خدایی جزان خدا كه بنی اسراییل به او ایمان اورده اند وجود ندارد ومن یــــكی از مسلمانانم . در اینجا فرعون جبرا ایمان اورد. قبلا باورقلبی داشت و ترس از غرق شدن ومـردن او را وادار به اقرار زبانی كرد.بس او مومن شد ولی به صورت اضطراری واز روی اجبار.بنابراین ایمان دو ركن دارد:اعتقاد قلبی و اقرارعملی ركن اول دراختیار انسان نیست یعنی انسان نمیتواند به دلخواه خود هر جه را بخواهد باور كند یا باور نكند ولی ركن دوم در اختیار انسان استو مربوط به عقل و بعد عملی وجود انسان می باشد .یعنی انسان می تواند به انجه باور دارد اعتراف كند وبهمقتضای ان عمل نماید ولی عملا اعتراف به اعتقادات خود نداشته باشد اعتقادات قلبیكه ركن اول ایمان است, جون در اختیار انسان نیست اجبار بردار هم نیست , یعنی به زور نمی شود اعتقاد كسی را عوض كرد. ولی ركن دوم ایمان كه اقرار عملی است جون در اختیار انسان است قابل اجبار است یعنی می شود جبرا كسی را وادار كرد كه به عقاید خود عملا اعتراف كند یا بر خلاف عقیده خود عمل نماید و خـــــود نیزدارای مـــراتبی است . كه این مراتب ازراه علم حاصل می شود كه در اینجا به تلازم وجودی علم و ایمان اشاره می كنیم .2-* تلازم وجودی علم و ایمان :به دلیل قدرتی كه عقل در شناخت وا كاهی نسبت به قضایا وكزاره های دینی دارد و در نتیجه به دلیل تا ثیری كه علم در تقویم و یالایش ایمان صحیح و سالم دارد بین علم و ایمان صحیح, تلازم وجودی بوده ولی ملازمه عدمی نیست وبر همین اساس در بسیاری ازمتون دینی , ایمان و عبودیت افراد در كرو ا كاهی و علم انها قرار داده شده است نظیر :– (انما یخشی ا; من عباده العلماء) به درستی كه بندكان خدا فقط عالمان هستند كه از خدا وند سبحان خشیتدارند .– (ما امن المومن حتی عقل ) مومن تا هنكامی كه تعقل نكند ایمان نمی اورد.دربرخی از متون مر تبه ایمان و عبودیت در كرو رتبه علم و ا كاهی افراد دانسته شده است مانند : – (المتعبد بغیرعلم كحمار الطاحونه یدور و لایبرح من مكانه )عبادت كننده بی علم به خر دوار اسیاب می ماند كه دور میزند و راه به جایی نمی برد .– (ینبی عن قیمته كل امری علمه وعقله ) از ارزش وقیمت هر كس علم و عقل او خبر می دهد .– (علی قدر العقل یكون الدین ) دین هر كس به مقدار عقل اوست . عبارت های یاد شده نشان می دهد كه علی رغم جدایی نفیر تلازم سلبی بین علم و ایمان , تلازمی وجودی بین ان دو است , یعنی ایمان صحیح و صواب و ایمان یقینی و مستحكم و مصون از تغییراتی كه در صور مختلف خیال حاصل می شود, تنها در صورتی حاصل می شود كه به امری حقیقی ثعلق داشته وبا معرفتی یقینی نسبت به ان ان امر قرین باشد, جه اینكه ایمان بدون معرفت و علم صحیح , همانند معرفت بدون ایمان خطر ناك و افت زا ست. تلازم وجودی علم وایمان بدین معنا ست كه مراتب عالیه ی ایمان بدون مراتب عالی علم هركز تحصیل نمیشود و از این جهت در تعقیب ایمان سالم از تحصیل دانش و علم كریزی نیست . علت اختلاف درجات ایمان رامی توان اختلاف در درجات علم دانست زیرا اختلاف درجات به این دلیل است كه ایمان هر كس به اندازه ی علم است .3-*علت اختلاف درجات ایمان :این اختلاف درجات به این دلیل است كه ایمان هر كس به اندازه ی علم اوست علمی كه حیات دل به ان بسته است و ان نوری است كه با برداشته شدن حجاب میان دل و خدای بزرك د دل حاصل می شود. به دلیل : – ( ا; ولی الذین امنو یخرجهم من الظلمات الی النور ) خداوند عهده دار سر یرستی كسانی است كه ایمان اورده اند انها را از تاریكی ها به سوی نور بیرون می برد . و– ( لیس العلم بكثره التعلم انما هو نور یقذ فه ا; فی قلب من یرید ا; ان یهدیه ) علم به اموختن زیاد نیستبلكه علم نوری است كه خداوند در دل هر كس كه بخواهد او را هدایت كند می افكند. واین نور همجون سایر نوها قابل قوت و ضعف و نقص است به دلیل :– (واذا تلیت علیهم ایاته زادتهم ایمانا ) وجون ایات او بر انها خوانده شود بر ایمانشان بیفزاید . – ( و قل رب زدنی علما ) و بكو خداوندا علم مرا افزون كن .و هر كاه حجاب برداشته شود نوری افزوده می كردد وبه تبع ان ایمان نیرومندتر شده رو به تكامل می كذارد تا انجا كه نور ان كسترش یافته در نتیجه سینه اس باز شده وبر حقایق اشیاء اطلاع حاصل میكند امور نهایی برایش هویدا وهر جیزی را در جای خود می شناسى از این رو صدق و راستی ییامبر در انجه خبر داده اند به طور اجما یا تفصیل هماهنك با نوری كه از ان برخوردار است و به اندازه شرح صدر برای او اشكار شد , انكــیزه علم به هر كاری كه بدان مــامور است و یرهیز از هر كاری كه از ان ممنوع است از صمیم دلش برانكیخته كشته در نتیجه انوار اخلاق ستوده و ملكات یسندیده به نور معرفتش افزوده می شود. دركفتار امیر- مومنان (ع) امده است : از محبوب ترین بندكان نزد خدا بندهای است كه خداوند ا و را بر ضد خویش یاری داده است.( وی به كمان سهل انكاری در طاعت و كوتاهی در عبادت افسردكی را شعارخود كرده وجامه ی ترس و هراس از روز رستاخیز را در بر كرده باشد . در نتیجه جراغ هدایت در دلش افروختـته شده لبــاس شهوات را به در اورده خود را از هر اندیشه ای جز یك اندیشه كه بدان سركم است تهی ساخته , از كوری و همد ستی با هوایرستان بیرون شده كلید درهای هدایت و قفل درهای یستی و ضلالت كردیده است . راه خود را دیده , جاده ی ان را ییموده , مشعل فروزانش را شناخته , از در یا ی بیكرانش كذشته , به محـــكم ترین حلقه -های ایمان جنك زده , به استوارترین ریسمان كه ایمان است اویخته و به حقایقی جون نور خورشـید یقین یــیدا نموده است) – 4-*درجات ایمان : از مطالبی كه در صفحات قبل كفتیم می توان نتیجه كرفت كه ایمان همه ی انسانها به یك اندازه نیست و ایمان دارای مراتبی می باشد همان طور كه امام صادق (ع) نیز فرموده است كه ایمان حالات و درجات و طبقات و: منازلی دارد. برخی ان تمام است و به نهایت كمال رسیده و برخی ناقص است و نقصانش همواضح است و برخی راجح است و رجحانش هم زیاد است . و فرمود اكر مردم می دانستند كه خدای تبارك و تعالی این افریدكان را جكونه افریده هیج كس, دیكری را سرزنش نمی كرد. عرض شد : مكر جكونه بودهاست ؟ فرمود: خدای متعال اجزایی از ایمان افرید و انها را تا جهل ونه جزءرسانید سیس هر جزیی را ده بخش كرد (تا جمعا 490 بخش شد.) انكاه انها را میان افریدكان تقسیم كرد. به مردی یك دهم داد و به دیكری دو دهم و ; تا به جزء كامل رسانید. وبه دیكری یك جزء و یك دهم داد, و به دیكری یك جزء و دو دهم , به دیكر یك جزء وسه دهم و; تا به دو جزء رسانید سیس به همین حساب به انها داد تا به برترینشان جهل ونه جزء داد. یس كسی كه تنها یك دهم جزء دارد نمی تواند مانند كسی باشد كه دو دهم جزء دارد و نیز كسی كه یك جزء دارد مثل كسی كه دو جزء دارد نیست و اكر مردم می دانستند كه خدای متعال این افریدكان را بر این وضع افریده هیج كس , دیكری را سرزنش نمی كرد. در جای دیكری درباره درجات ایمان امده است كه :– عبدالعزیز قراطیسی كوید: حضرت صادق به من كفت : ای عبدالعزیز ایمان ده یله دارد. همانند نردبانی است كه باید یله یله از ان بالا رفت . امام (ع)در اخر حدیث فرمود: مقداد در یله هشتم بودند وابوذردر نهم و سلمان دریله دهم قرار داشت . یعنی سلمان از كسانی بودند كه دارای ایمان كامل بوده است.– علی ابن جعفراز برادرانش و او از یدرانش (ع) روایت می كند كه رسول خدا فرمود: هر كس وضوء كامل بكیرد و نمازش را نیكو بخواند و زكات مالش را بدهد و زبانش را حفظ كند وغضب خود را نكه دارد و مردم را به طرف اهل بیت رسولش دعوت نماید به حقیقت ایمان رسیده و درهای بهشت برای او باز می كردد. – برقی از یدرش و او به سند خوداز امام صادق (ع) روایت می كند كه فرمود: مومنان بر هفت درجه هستند و هر كدام كه در یك درجه قرارمیكیرند امتیازی برای انها می باشدكه به درجه ی دیكری نمی توانند برسند ان درجات عبارتند ازشهدا , نجبا وخالصان , كسانی كه مورد ازمایش قرار میكیرند , كسانی كه اهل صبر هستند ودر مشكلات شكیبایی به خرج می دهند, انهایی كه اهل تقوی می باشند, افؤادی كه اهل مغفرت و رحمت هستند .– ابوعمروزبیری كوید : حضرت صادق(ع) فرمود: مومنان با زیاد شدن ایمان بر یكدیكرتفاضل ییدا می كنند ,و درجات انها بر حسب ایمان انها می باشد.عرض كردم مكر ایمانها با هم فؤق می كنند و برای انها درجات و مراتب هست كه مومنان برحسب ان تفاضل ییدا می كنند , امام فرمود : اری . راوی كوید عرض كردم انها را برای من بیان فرمایید تانیك دریابم فرمود :خداوند دوستان خود را به هم فضیلت داده و در قران مجید فرموده : ما ییامبران را بر یكدیكر فضیلت دادیم , با بعضی از انها سخن كفتیم و بعضی را بر بعضی دیكر رتبه بالا دادیم . – رسول خدا فرمود : ایمان ده بخش دارد , شناخت , اطاعت , علم , عمل , یرهیز كاری , عبادت ,صبر , یقین , رضا و تسلیم كه هر كدام نباشد رشته از هم كسیخته می كردد .* 5-*درجات سه كانه ایمان:1 – نخستین درجات ایمان, باوری است الوده به تردیدها وشبهه ها با اختلاف درجاتی كه دارند.واین درجه ازایمان ممكن است به شرك نیزامیخته باشد به دلیل ایه ی ( وما یومن اكثرهم با لله الاوهم مشركون ) و بیشترشان به خدا ایمان نمی اورند مكر اینكه در همان حال مشركند. از این درجه غالبا به اسلام تعبیر می كنند. – ( قالت الاعراب امنا قل لم قومنوا ولكن قولوا اسلمناولما یدخل الایمان فی قلوبكم. ) اعراب كفتند: ما ایمان اوردیم به انان بكو ایمان نیاورده اید ولی بكویید اسلام اورده ایم زیرا هنوز ایمان دردل های شما داخل نشده. است. امام صادق(ع) فرمود: ایمان یك درجه از اسلام بالاتر است ایمان در ظاهر شریك اسلام است ولی اسلام در باطن شریك ایمان نیست اكر جه هردو در كفتار و توصیف جمع شوند.(یعنی اكرجه كفتن شهادتین وتصدیق به توحید ورسالت ازشرایط هردواست.) 2- درجات میانی ایمان باورهایی نا الوده به شك و شبهه است:( الذین امنو با لله و رسوله ثم لم یرتا بوا; ) انان كه به خدا و رسول او ایمان اورده اند انكاه شك و تردیدی به خود راه ندادند; وغا لبا ایمان به این معنا ی خاص كفته می شود : جز این نیست كه مومنان كسانی هستند كه جون یاد خدا به میان اید و جون ایات او بر انان خوانده شود بر ایمانشان بیفزاید وبر یروردكار خود توكل میكنند . 3- ودرجات نهایی ایمان باورهایی است كه نه تنها الوده به شك وشبهه نیست بلكه با كشف و شهود و ذوق وعیان ودوستی كامل خدای سبحان وشوق تمام به حضرت مقدس اوتوام است.این همان درجه ای است كهكاهی از ان به احسان تعبیرمی كنند كه : ( الاحسان ان تعبد ا; كانك تراه ) احسان ان است كه خدا را به كونه ای عبادت كنی كه كویا در حضور او هستی و او را می بینی . و كاهی به ایقان تعبیر می كنند كه : بالاخرههم یوقنون – و به اخرت یقین دارند . و این ایه ی شریفه به این مراتب سه كانه اشاره دارد : ( بر كسانی كه ایمان اورده و كردار شایسته كرده اند در مورد انجه خورده اند كناهی نیست هر كاه كه تقوا كزیده ایمن اورده و كردار شایسته كرده باشد , سیس تقوا داشته و ایمان اورده و باز تقوا داشته و احسان نموده اند , و خداوند نیكوكاران را دوست می دارد . ) بنابراین رابطه و نسبت احسان و یقین با ایمان , مانند رابطه و نسبت ایمان است با اسلام یعنی احسان ویقین اخص از ایمان است وبا ان شریك است همان طور كه ایمان اخص از اسلام است وبا ان شركت دارد .امام صادق فرمود : ایمان برتر از اسلام , ویقین برتر از ایمان است و جیزی كمیاب تر از یقین نیست . یس میتوان كفت كه بالاترین مرتبه ی ایمان یقینی است كه خوددارای مراتبی است كه جون از بحث ما خارج است انها را فقط نام می برم : علم الیقین – عین الیقین – حق الیقین .* ادامه خواندن مقاله در مورد درجات ايمان

نوشته مقاله در مورد درجات ايمان اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

تحقيق در مورد فرازي در حماسه حسيني

$
0
0
 nx دارای 23 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : فرازی در حماسه حسینی امام حسین میان قیام علیه خلفا و علیه اسلام تجزیه كرد-اثر قیام حسینی یكی از بزرگترین آثار قیام حسینی كه مجزا كرد بین قیام علیه خلفا و قیام علیه خلفا و قیام علیه اسلام را. همانطوری كه قبلاً گفتیم اگر امام حسین علیه یزید قیام نمی كرد ممكن بود خرابكاریها و سوء سیاست یزید منجر به قیامی از طرف عناصری بشود كه به اسلام هم علاقه ای نداشتند. اكنون می گوئیم اگر چه در تاریخ اسلام قیامهای زیادی می بینیم كه علیه دستگاه خلفا است و در عین حال جنبه حمایت از اسلام را دارد مثل قیام ایرانیان علیه امویان، ولی باید دانست كه این امام حسین بود كه اولین بار قیام دسته جمعی مسلحانه علیه دستگاه خلافت كرد و او بود كه حساب اسلام را از حساب متصدیان امر جدا كرد بلكه راه قیام علیه دستگاه را از نظر اسلامی باز كرد و قیام آن حضرت نمونه و سر مشق دیگران قرار گرفت، دیگر نقش خلفا به عنوان حامیان اسلام باطل شد، اسلام در طرف مخالف قرار گرفت. قبل از امام حسین هم قیامهایی فردی یا دسته جمعی انجام شد. آنها یا مسلحانه و فردی بود یا جمعی و غیر مسلحانه. ولی قیام و شورش دسته جمعی و مسلحانه را امام حسین آغاز كرد. ( قیام علیه عثمان نیز نوعی تفكیك بین اسلام و خلافت بود ). مقام خلافت در آنروز عالیترین مقام روحانی و سیاسی بود و چنانكه می دانیم باز هم تا اندازه ای لفای عباسی مقام روحانی خود را حفظ كردند و كسی كه این قسمت را بری آخرین بار در هم شكست كه دیگر بپا نخواست خواجه نصیرالدین طوسی بود كه از علماء بزرگ شیعه است. خواجه با هلاكو همكاری كرد برای اینكه دستگاه جبار خلافت را از میان بردارد. اما سعدی در مرثیه مقام خلافت می گوید: آسمان را حق بود گر خون ببارد بر زوین از برای قتل مستعصم امیرالمؤمنینعلوم می شود سعدی هم حتی ‌‌] تحت [ تأثیر جلال روحانی مقام خلافت بوده. } دو چهره حادثه كربلا { وَ اِذْقالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَهِ اِنّی جاعِلٌ فِی الْاَرْضِ خَلیفَهً قالوا اَتَجْعَلُ فیها مَن یُفْسِدُ فیها ویَسْفِكُ الدَّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ، قالَ اِنّی اَعْلَمُ مالا تَعْلَمونَ.زندگی بشر مجموعه ای از تاریكی و روشنایی، زشتی و زیبایی، شر و خیر است. آنچه فرشتگان دیدند جنبه تاریك فرزند آدم بود و آنچه خداوند اشاره كرد قسمتهای روشن آن بود كه بر قسمتهای تاریك بسی ترجیح دارد. حادثه كربلا دارای دو ورق است: ورق سیاه و ورق سفید. از لحاظ ورق سیاه یك داستان جنائی است، داستانی خیلی تاریك و وحشتناك، و ما بعداً در حدود بیست مظهر از بیرحمی و قساوت و دنائت و نامردمی ]را كه در این حادثه انجام شده[ نشان خواهیم داد. از این جنبه در این داستان حداكثر بیرحمی و قساوت و سبعیّت دیده می شود.از لحاظ ورق سفید، یك داستان ملكوتی است، یك حماسه انسانی، مظهر آدمیت و عظمت و صفا و بزرگی و فداكاری است. از لحاظ اول نام این قضیه فاجعه است و از لحاظ دوم قیام مقدس. از لحاظ اول قهرمان داستان شمر است و ابن زیاد و حرمله و عمرسعد و ; و از لحاظ دوم قهرمان داستان امام حسین است و ابی الفضل و علی الاكبر و امثال حبیب ابن مظهر، و زینب و ام كلثوم و ام وهب و امثال اینها. از لحاظ اول این داستان ارزش آنرا ندارد كه بعد از هزار و سیصد و اند سال، با این عظمت ، خاطره و ذكرایش تجدید شود، وقتها و پولها و اشكها و تأثرها و احساسات صرف آن بشود، نه از آن جهت كه از داستان جنایی نمیتوان استفاده كرد ( زیرا جنبه های منفی زندگی بشر نیز ممكن است آموزنده باشد. از لقمان پرسیدند ادب از كه آموختی؟ گقت: از بی ادبان ) و نه از آن جنبه كه این داستان از جنبه جنایی چندان مهم نیست یا چندان آموزنده نیست. ما قبلاً ثابت كردیم كه ] این داستان [ از این نظر مهم است و گفتیم كه كشته شدن امام حسین بعد از پنجاه سال از وفات پیغمبر به دست مردمی مسلمان بلكه شیعه معمای بسیار قابل توجهی است. بلكه از آن نظر جنبه جنایی قضیه ارزش اینهمه بزرگداشت ندارد كه داستان جنایی در هر شكل و قیافه زیاد است، در قرون قدیم، قرون وسطی، قرون جدید، قرون معاصر زیاد بوده وهست. در حدود بیست سال پیش یعنی در حدود سالهای 1940 میلادی بود كه بمبی بر شهری فرود آمد و شصت هزار نفر صغیر و كبیر و بیگناه تلف شد. در شرق و غرب داستان جنایی زیاد واقع شده و می شود، و ( مثلاً ) تادر یك قهرمان جنایی است. همچنین ابومسلم، بابك خرم دین. جنگهای صلیبی، جنگهای اندلس مظهرهای بزرگی از جایت بشرند. این داستان از نظر دوم یعنی از لحاظ ورق ورق سفیدی كه دارد اینهمه ارزش را پیدا كرده است. از این جهت است كه كم نظیر بلكه بی نظیر است، زیرا در دنیا افضل از امام حسین بوده است اما صحنه ای مثل صحنه امام حسین برای آنها پیش نیامد. امام حسین رسماً اصحاب و اهل بیت خود را بهترین اصحاب و بهترین اهل بیت می شمارد.لهذا باید جنبه روشن و نورانی این داستان از آن جنبه كه این داستان مصداق اِنّی اَعْلَمُ مالا تَعْلَمون است نه از آن جنبه كه مصداق مَنْ یُفْسِدُ فیها وَیَسْفِكُ الدِْماء است؛ از آن جنبه كه حسین و زینب قهرمان داستانند نه از آن جنبه كه عمرسعد و شمر قهرمان داستانند، ( بررسی شود. ) ( بنت الشّاطی كتابی نوشته به نام بَطَلَهُ كربلا ). اما از لحاظ امام حسین (ع):باید ببینیم چطور شد امام حسین قیام كرد؟ در قیام حسین علیه السلام چند عامل را باید در نظر گرفتت:الف- از امام حسین برای خلافت یزید بیعت و امضا می خواستند. آثار و لوازم این بیعت و امضاء چقدر بوده؟ و چقدر تفاوت بود میان بیعت با یزید. به قول عقّاد اولین اثر این بیعت امضاء سبّ و لعن علی (ع) بود كه در زمان معاویه شروع شده بود، و هم امضاء ولایت عهد و وراثت خلافت بود.ب- خودش می فرمود: اصلی در اسلام است كه در مقابل ظلم و فساد نباید سكوت كرد، اصل امر به معروف و نهی از منكر. خودش از پیغمبر روایت كرد: مَنْ رَأی سُلْطاناً جائِزاً مُسْتَحِلّاً لِحُرُمِ الله ; ایضاً می گفت: اَلا تَرَوْنَ اَنَّ الْحَقَّ لا یُعْمَلُ بِهِ ; ج- مردم كوفه از او دعوت به عمل آوردند و نامه ها نوشتند و هجده هزار نفر با مسلم بیعت كردند. باید دید آیا عامل اصلی، دعوت اهل كوفه بود و الا ابا عبدالله هرگز قیام یا مخالفت نمی كرد و بیعت می كرد؟ این مطلب خلاف رأی و عقیده حسین علیه السلام بود و قطعاً چنین نمی كرد بلكه تاریخ می گوید چون خبر امتناع امام حسین از بیعت به كوفه رسید مردم كوفه اجتماع كردند و هم عهد شدند و نامه دعوت نوشتند. روز اول كه در مدینه بود از او بیعت خواستند بلكه معاویه در زمان حیات خود از او بیعت خواست و حسین (ع) امتناع كرد. بیعت كردن با یزید صحّه گذاشتن بر حكومت او بود كه ملازم بود با امضاء بر نابودی اسلام:وَ عَلَیَ الْاسَْلامُ اِذْقَدْ بُلِیَتِ الْامَّهُ بِراعٍ مِثْلِ یَزیدَ. پس موضوع امتناع از بیعت خود اصالت داشت. حسین (ع ) حاضر بود كشته بشود و بیعت نكند، زیرا خطر بیعت خطری بود كه متوجه اسلام بود نه متوجه شخص او، بلكه متوجه اساس اسلام یعنی حكومت اسلامی بود نه یك مسئله جزیی فرعی قابل تقّیه.اما موضوع دوم نیز به نوبه خود اصالت داشت. از این نظر این جهت را باید مطالعه كرد كه آیا شرط امر به معروف یعنی احتمال اثر و منتج بودن در آن بود یا نه؟ از گفته های خود امام حسین كه می فرمود: ثُمَّ ایْمُ اللهِ لا تَلْبَثوُنَ بَعْدَها اِلاّ كَرَیْثِما الْمِحْوَرِ. یا در جواب شخصی كه «ریاش» نقل می كند فرمود: اِنَّ ذلِكَ وَلَمْ یَدَ عُوا للهِ مُحرَّماً اِلاَّ انْتَهَكوُهُ بَعَثَ اللهُ اِلَیْهِمْ مَنْ یَقْتُلُهُمْ حَتّی یَكونوا اَذَلَّ مِنْ قَوْمِ الاِْمَهِ. (فِرامِ الاَْمَهِ) و همچنین است جمله هایی كه در وداع دوم به اهل بیت خودش فرمود: اِسْتَعِدّوا لِلْبَلاءِ وَاعْلَموا اَنَّ اللهَ حافِظُكُمْ وَمُنْجیكُمْ مِنْ شَرِّ الاَْعْداءِ وَیُعَذِّبُ اَعادیكُمْ بِاَنْواعِ الْبَلاءِ، از اینها معلوم می شود كه امام حسین توجه داشت كه خونش بعد از خودش خواهد جوشید و شهادتش سبب بیداری مردم می شود. پس شهادتش مؤثر بود.اما از نظر سوم: از این جهت همین قدر مؤثر بود كه امام را متوجه كوفه كرد. اما آیا اگر به كوفه نمی رفت، در محل امن و امنی بود؟ اگر در مكه یا مدینه هم بود چون از بیعت امتناع می كرد و به علاوه به خلافت یزید معترض بود دچار خطر بود و امام حسین اِبا داشت كه در مكه حرم خدا كشته شود و شاید از اینكه در حرم پیغمبر هم كشته شود ابا داشت. اینكه در وسط راه به اصحاب حرّ گفت و از امه عمرسعد به ابن زیاد بر می آید كه در خود كربلا به عمر سعد هم گفته است: اگر نمی خواهید بر می گردمه فقط ناظر به این قسمت است كه چرا به عراق آمد نه اینكه قضیه فقط یك جنبه دارد و آن هم جنبه دعوت و بعد هم پشیمانی از آمدن به عراق است. امام حسین كه نگفت حالا كه مردم كوفه نقض عهد كردند پس من بیعت می كنم یا اینكه دیگر موضوع اعتراض به خلافت یزید را پس می گیرم و ساكت می شوم. مسائلی كه در اینجا هست:الف- قبل از مردن معاویه مسئله امتناع مردم مدینه بالخصوص حسین بن علی (ع) از بیعت مطرح بود. امام حسین در جواب نامه معاویه سخت به او تاخت و به موضوع ولایت عهد یزید اعتراض و انتقاد كرد. (« سرمایه سخن» و « ابوالشهداء » عقاد )ب- مسئله ولایت عهد یزید یك بدعت بزرگ بود در اسلام و نقشه ای كه از سیو چند سال پیش امویّین كشیده بودند.ابوسفیان در خانه عثمان گفت: تَلَقَّفوها تَلَقَّفَ الْكُرهِ وَلِتَصیرَنَّ ; اَما وَالَّذی یَحْلِفُ بِهِ اَبوسُفْیانَ لاجَنَّهَ وَلانارَ. از این نظر فوق العاده مهم بود، نه با شورا و آراء عمومی منطبق بود و نه جعل الهی، نصب پدر بود پسر را.ج- تسلیم خلیفه شدن در یك وقت جایز است كه بث در اصراف اصلحیت فرد دیگر باشد ولی غیر صالح كارها را بر مدار و محور اسلامی می چرخاند. علی (ع) فرمود:وَاللّه لَاُسْلِمَنَّ ماسَلِمَتْ اُمُورُ الْمُسْلِمینَ وَلَمْ یَكُنْ فیها جَوْرٌ اِلاّ عَلَیَّ خاصَّهً. د- بیعت، عقد بود مانند عقد بیع و اجاره و نكاح، و تعهدآور بود، قابل نقض نبود. علی (ع) فرمود: عهد با كافر را نیز نباید نقض كرد و الاّ امان باقی نمی ماند.هـ- مسئله اعتراض به كار خلیفه وقت ولو منتهی به عزل او بشود در صورتی كه انحراف پیدا می كند، خود یك مسئله ای است در اسلام به نام امر به معروف و نهی از منكر. امام حسین مكرر به این اصل استناد كرد. شرط این اصل نیست كه خون ریخته نشود، شرطش اینست كه نتیجه نهایی آن به نفع اسلام باشد، نظیر خود جهاد با كفار. و- موضوع دعوت امام از طرف مردم كوفه و انمام حجت، خود یك مطلبی است. امام هم خیلی عاقلانه و مدبّرانه عمل كرد: اول به نامه های آنها جواب داد، چندین بار پیك رد و بدل شد، ابتدا نماینده ای از طرف خودش فرستاد، مسلم هم سیاست علوی را به كار برد، یعنی بدون هیچ نوع نیرینگ و اغفالی در كمال صراحت با مردم عمل كرد، همان سیاستی كه حاضر نیست هدف را فدای وسیله كند. اام كه از امتناع از بیعتش قطعی و همچنین تصمیم به اعتراضش قطعی بود، به آنها جواب مساعد داد. علت اینكه از مكه در آنوقت حركت كرد یكیاین بود كه فرصت خوبی بود، دیگر اینكه خطر بزرگی پیش آمده بود. فرصت این بود كه در روز هشتم ذی الحجه كه همه مردم عازم عرفات و انجام اعمال حجند او حركت می كند. این عمل مردم مسلمان را به فكر وا می دارد كه چه موضوع مهمی پیش آمده كه فرزند پیغمبر از انجام عمل حج منصرف و به طرف دیگر می رود. این عمل به اصطلاح ژست بسیار عالی بود. اما خطر مطلب این بود كه خطر كشته شدن در ضمن اعمال حج داشت. به نقل « سرمایه سخن » عمروبن سعیدبن العاص با لشكری مأمور شده بود حسین (ع) را در همان مكه بكشد. خودش به فرزدق گفت: اگر بیرون نمی آمدم كشته می شدم. در منتخب طریحی نوشته است كه سی نفر مأموریت مخفیانه یافته بودند كه حسین (ع) را ضمن اعمال حج بكشند ( و بعد هم تحت عنوان مشاجره شخصی قضیه را لوث كنند و یا مثل سعدبن عُباده بگویند جنها او را كشتند ). پس به هر حال اگر دعوت اهل عراق هم نبود موسم حج و ازدام حج خطر كشته شدن برای امام حسین داشت و امام مصمم بود كه ایام حج در مكه نماند. او كه نمی توانست با لباس احرام مسلح شود. به علاوه توهین عظیمی بود برای بیت الله كه پس از پنجاه سال كه از وفات پیغمبر گذشته است فرزند پیغمبر را در محیط « وَمَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً » بكشند. علیهذا حركت امام سین در آنوقت از مكه به جای دیگر ضروری به نظر می رسید. اگر از دعوت اهل عراق هم صرف نظر بكنیم جایی دیگر كه از عراق برای امام حسین بهتر باشد وجود نداشت. ز- امام حسین از لحاظ عامل دوم یعنی انجام وظیفه اصلاح در امت اسلامیه كشته شدن خود را مفید می دید، احساس می كرد موقعیت طوری است كه اگر كشته بشود نفله نشده است. می توانیم مطلب را به صورت جامعتر و كاملتری بیان كنیم:در حادثه كربلا جهات زیادی هست:1- امام یگانه شخصیت لایق و منصوص و وارث خلافت بود. یزید، نالایق و غاصب بود. این جهت میان وضع امام و وضع پدرش و فرزندانش با خلفاء وقت مشابه بود. باید ببینیم صرف این جهت چه وظیفه ای برای امام ایجاد می كند؟ 2- آنها از امام بیعت می خواستند و به هیچ وجه از آن صرف نظر نمی كردند. باید ببینیم بیعت چیست و چه اثری دارد و تكلیف به بیعت چه وظیفه ای برای امام ایجاب می كند؟3- اوضاع و احوال مسلمین از نظر اجراء حدودو موازین اسلام وضع بسیار بدی پیدا كرده بود كه با ریشه اسلام سرو كار داشت. باید ببینیم تكلیف امر به معروف كه خود امام به آن استناد می كرد چه وظیفه ای ایجاب می كرد؟ 4- مردم كوفه از امام دعوت كردند و نوعی اتمام حجت شد. دعوت آنها چه وظیفه ای ایجاب می كرد؟5- آنها در آخر كار امام را مخیّر كردند میان دو چیز : تسلیم و یا كشته شدن. این جهت چه وظیفه ای را برای امام ایجاب می كرد؟ اما مسئله احقیت به خلافت اگر تؤام با چیز دیگر نباشد یعنی فقط شخص جای خود را عوض كرده باشد و هر اندازه تفاوت هست همان است كه لازمه قهری زمامداری اصلح است ظاهراً در این مورد ] امام [ وظیفه ای جز این ندارد كه حق خود را مطالبه كند و اگر اعوان و انصار به قدر كافی دارد اقدام كند و اگر نه سر جای خود می نشیند همانطور كه علی (ع) در موقع خلافت ابوبكر گفت: افلح من نهض بجناح اواستسلم فاراح. و در موقع خلافت عثمان گفت: والله لاسامن ماسلمت امور المسلمین ولم یكن فیها جور الا علی خاصه.علی (ع) با خلفای زمان خود در مسائل قضایی و سیاسی و علمی همكاری می كرد یعنی به آنها مشورت می داد و آنها را تقویت و تأیید می كرد. قضاوتهای مولی و مشورته ا و جوابهای علمی او مشهور است. در این قسمت این جهت را كه افكار عمومی چگونه قضاوت می كند باید در نظر گرفت. اگر امام به حق را مردم از روی جهالت و عدم تشخیص نمی خواهند، او به زور نباید و نمی تواند خود را به مردم به امر خدا تحمیل كند. لزوم بیعت هم برای این است. اما قسمت دوم یعنی بیعت. اولاً بیعت چیست؟ تعریفی كه ما از بیعت پیدا كرده ایم همان است كه در « النهایه » ابن اثیر ماده بیع آمده است. می گوید: « وفی الحدیث: ألاتبایعونی علی الاسلام. هو عباره عن المعاقده علیه و المعاهده، كان كل واحد منهما باع ماعنده من صاحبه و أعطاه خالصه نفسه و طاعته و دخیله أمره ». بیعت فقط در مورد حاكم و سلطان است. پیمان رفاقت دو رفیق را بیعت نمی گویند یعنی در بیعت یك طرف تسلیم یك طرف برای یك طرف است. ( رجوع شود به كشاف و مجمع البیان ).در قرآن ذكر بیعت آمده است: لقد رضی الله عن المومنین اذیبا یعونك تحت الشجره ; اذا جاء ك المومنات یبایعنك علی ان لایشر كن بالله ولا یسرفن و لا یزنین ولا یقتلن اولا دهن.پیغمبر (ص) برای علی (ع) در غدیر خم بیعت گرفت. در « لیله العقبه » اهل مدینه با پیغمبر بیعت كردند. در سقیفه از مردم بیعت گرفتند و همین بیعت كار را تمام كرد و مردم پس از توجه نیز بیعت خود را نقض نكردند. علی علیه السلام در زمان خلافت از مردم بیعت گرفت. در نهج البلاغه خطبه 8 می فرماید: یزعم انه قد بایع بیده ولم یبایع بقلبه فقد اقر بالبیعه وادعی الولیجه فلیات علیها بامر یعرف والا فلید خل فیما خرج منه. ادامه خواندن تحقيق در مورد فرازي در حماسه حسيني

نوشته تحقيق در مورد فرازي در حماسه حسيني اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


تحقيق در مورد حق و عدالت

$
0
0
 nx دارای 12 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : حق و عدالت حق، عبارت‌ از سلطه‌ و اختیاری‌ است‌ كه‌ فرد در برابر دیگر یا اشیا دارد. به‌ بیان‌ دیگر، حق، امری‌ اعتباری‌ است‌ كه‌ به‌ سبب‌ آن، فرد شایستگی‌ بهره‌برداری‌ از چیزی‌ را می‌یابد و دیگران‌ به‌ رعایت‌ آن‌ موظف‌ هستند؛ مثل‌ حق‌ پدر و مادر در برابر فرزندان‌ یا حق‌ زوجین‌ در برابر یك‌دیگر. استاد مطهری‌ حق‌ را سزاواری‌ فرد به‌ یك‌ شیء می‌داند و آن‌ را نیز بر دو نوع‌ تكوینی‌ و تشریعی‌ تقسیم‌ می‌كند: حق‌ یعنی‌ ثابت‌ و سزاوار، و ما دو نوع‌ ثبوت‌ و سزاواری‌ داریم: یك‌ ثبوت‌ و سزاواری‌ تكوینی‌ كه‌ عبارت‌ است‌ از رابطه‌ای‌ واقعی‌ بین‌ شخص‌ و شیء، و عقل‌ آن‌ را در می‌یابد، و یك‌ ثبوت‌ و سزاواری‌ تشریعی‌ كه‌ بر وقق‌ آن‌ وضع‌ و جعل‌ می‌شود. در واقع‌ مقصود از حق، امتیاز بالقوه‌ای‌ است‌ كه‌ برای‌ فرد در نظر گرفته‌ می‌شود و وی‌ كه‌ بر اساس‌ آن، صلاحیت‌ استفاده‌ از امور خاصی‌ را می‌یابد. به‌ بیان‌ دیگر، حق‌ نشان‌دهنده‌ اولویتی‌ است‌ كه‌ فرد بر دیگران‌ دارد. با این‌ بیان، حق‌ نوعی‌ نصیب‌ و امتیاز برای‌ صاحب‌ حق‌ است‌ كه‌ به‌ سبب‌ آن، یك‌ سلسله‌ بهره‌مندی‌ها را می‌یابد یا برخی‌ ممنوعیت‌ها از او برداشته‌ می‌شود. در بحث‌ از مسأله‌ حق، استاد مطهری‌ این‌ پرسش‌ را مطرح‌ می‌كند كه‌ «آیا حق‌ و مالكیت‌ از عوارض‌ انسان‌ به‌ ماهو انسان‌ است‌ یا از عوارض‌ انسان‌ به‌ ماهو مدنی». به‌ بیان‌ دیگر، آیا این‌ مفاهیم‌ از اعتباریات‌ بعد از اجتماع‌ است‌ یا قبل‌ از اجتماع؛ یعنی‌ حق‌ پس‌ از تشكیل‌ جامعه‌ و برقراری‌ روابط‌ اجتماعی‌ تحقق‌ یابد یا قبل‌ از آن. استاد معتقد است‌ كه‌ حق‌ در مرتبه‌ پیش‌ از اجتماع‌ است؛ از همین‌ جا است‌ كه‌ او گاه‌ آزادی‌ را حق‌ نمی‌داند؛ چرا كه‌ آزادی‌ در مرتبه‌ پیش‌ از اجتماع‌ تحقق‌ می‌یابد. وی‌ آزادی‌ را فوق‌ حق‌ می‌داند و اگر هم‌ گاه‌ از حق‌ آزادی‌ سخن‌ به‌ میان‌ آید، مقصود آن‌ است‌ كه‌ دیگران‌ نباید آزادی‌ فرد را سلب‌ كنند. به‌ گمان‌ استاد، این‌ كه‌ در فقه‌ اسلامی‌ به‌ حق‌ آزادی‌ اشاره‌ نشده، به‌ این‌ جهت‌ بوده‌ كه‌ فوق‌ حق‌ دانسته‌ شده‌ است. علت‌ این‌كه‌ در فقه‌ اسلام‌ در میان‌ حقوق، نامی‌ از حق‌ آزادی‌ نیست، این‌ نیست‌ كه‌ در اسلام‌ به‌ حق‌ آزادی‌ معتقد نیستند؛ بلكه‌ آزادی‌ را فوق‌ حق‌ می‌دانند؛ پس‌ اعتراض‌ نشود كه‌ چرا آزادی‌ جزء حقوق‌ اولیه‌ طبیعی‌ در اسلام‌ نام‌ برده‌ نشد. حق، هم‌ به‌ اموری‌ كه‌ خارج‌ از وجود انسان‌ است‌ تعلق‌ می‌گیرد، و هم‌ هر چیزی‌ كه‌ برای‌ امر دیگری‌ پدید آمده، منشأ حق‌ است؛ برای‌ مثال‌ موجودات‌ طبیعی‌ كه‌ برای‌ انسان‌ آفریده‌ شده‌اند یا مغز كه‌ برای‌ فكر كردن‌ یا زبان‌ كه‌ برای‌ بیان‌ آفریده‌ شده‌اند، همه‌ منشأ حق‌ هستند. هم‌ حق‌ و هم‌ مالكیت‌ از اموری‌ است‌ كه‌ به‌ اشیأ خارج‌ از وجود انسان‌ تعلق‌ می‌گیرد. همان‌طور كه‌ نمی‌شود انسان‌ مالك‌ نفس‌ خود باشد نمی‌تواند بر نفس‌ خود حق‌ باشد؛ بنابراین‌ انواع‌ آزادی‌ها هیچ‌ كدام‌ حقی‌ و بهره‌ای‌ نیست‌ كه‌ آدمی‌ بخواهد از چیزی‌ بردارد؛ بلكه‌ بهره‌ای‌ است‌ كه‌ از خودش‌ می‌برد. معنای‌ حق‌ آزادی‌ یعنی‌ كسی‌ حق‌ ندارد كه‌ آزادی‌ مرا از من‌ سلب‌ كند ;؛ ولی‌ در مورد حق‌ می‌توان‌ گفت: لزومی‌ ندارد كه‌ بر چیزی‌ یا بر كسی‌ باشد. هر چیزی‌ كه‌ برای‌ چیزی‌ به‌ وجود آمده‌ باشد منشأ حق‌ است‌ ;؛ پس‌ در مورد حق، شرط‌ نیست‌ كه‌ به‌ خارج‌ از وجود انسان‌ تعلق‌ داشته‌ باشد. بلی، همان‌طوری‌ كه‌ در متن‌ آمده، حق‌ بر نفس‌ معنا ندارد؛ ولی‌ حق‌ بر انجام‌ یك‌ عمل‌ خاص‌ می‌تواند باشد. رابطه‌ حق‌ و تكلیف‌ در مقابل‌ حق، تكلیف‌ قرار دارد كه‌ آن‌ نیز مانند حق، مبنای‌ خارجی‌ و واقعی‌ دارد و این‌ مبنا را مصلحت‌ می‌نامند. تكلیف‌ از لحاظ‌ ماهیت‌ مغایر است‌ با مصلحت‌ واقعی؛ ولی‌ حق‌ مجعول‌ از لحاظ‌ ماهیت، متحد است‌ با مصلحت‌ واقعی؛ یعنی‌ چون‌ در طبیعت‌ این، حق‌ موجود است، در تشریع‌ نیز موجود است حق‌ و تكلیف‌ ملازم‌ یك‌دیگرند. هر جا حقی‌ باشد، تكلیفی‌ همراه‌ آن‌ است؛ برای‌ مثال، اگر زن‌ حقی‌ بر گردن‌ شوهر خود دارد، شوهر نیز مكلف‌ است‌ تا آن‌ حق‌ را ادا كند. یا اگر شخص‌ «الف» از شخص‌ «ب» مقداری‌ پول‌ طلب‌ دارد یعنی‌ شخص‌ «الف» محق‌ است، شخص‌ «ب» به‌ پرداخت‌ بدهی‌ خود تكلیف‌ دارد. استاد مطهری‌ هم‌ با توجه‌ به‌ سخنان‌ امام‌ علی7 حق‌ و تكلیف‌ را دو روی‌ یك‌ سكه‌ می‌داند: فَالحَقُّ‌ أَوسَعُ‌ الأَشیَأِ‌ فِی‌التَّوَ‌اصُفِ‌ وَ‌ أَضیَقُهَا فِی‌ التَّنَاصُفِ‌ لاَ‌ یَجرِ‌ی‌ لِأَحَدٍ‌ اًِ‌لاَّ‌ جَرَ‌ی‌ عَلَیهِ‌ وَ‌ لاَ‌ یَجرِ‌ی‌ عَلَیهِ‌ اًِ‌لاَّ‌ جَرَ‌ی‌ لَهُ. از نظر استاد، حق، محدود است. این‌كه‌ انسان‌ دارای‌ حقوق‌ است، به‌ معنای‌ نامحدود بودن‌ آن‌ نیست: در حقیقت‌ باید گفت‌ انسان‌ حقی‌ دارد و حق‌ حد‌ی‌ دارد. این‌كه‌ انسان، حق‌ سخن‌ گفتن‌ دارد، بدین‌ معنا نیست‌ كه‌ به‌دیگران‌ دشنام‌ دهد یا غیبت‌ كند یا تهمت‌ بزند یا سخن‌ لغو بگوید. انسان‌ حق‌ فكر كردن‌ دارد؛ اما این‌ حق‌ محدود است؛ یعنی‌ نباید در اندیشه‌ نابودی‌ دیگران‌ باشد. استاد مطهری‌ حق‌ را بر سه‌ قسم‌ می‌داند: 1 حقوق‌ انسان‌ بر طبیعت‌ و ثروت‌های‌ آن‌ (حقوق‌ اقتصادی)؛ 2 حقوقی‌ كه‌ در مورد اختلافات‌ وحی‌ محكمات‌ دارد. (حقوق‌ قضایی)؛ 3 حقوقی‌ كه‌ از نظر حكومت‌ و سیاست‌ دارد (حقوق‌ سیاسی). طبق‌ این‌ بیان، حق، طرفینی‌ است. هیچ‌ كس‌ بر دیگری‌ حق‌ ندارد، مگر آن‌كه‌ دیگری‌ هم‌ بر او حقی‌ دارد. ذی‌ حق‌ بودن، دو طرفی‌ است. همان‌ گونه‌ كه‌ پدر و مادر بر فرزند حق‌ دارند، فرزند هم‌ بر پدر و مادر حق‌ دارد. در واقع‌ حق‌ و تكلیف‌ دو روی‌ یك‌ سكه‌اند. هیچ‌گاه‌ نمی‌شود فردی‌ بر دیگری‌ حقی‌ داشته‌ باشد؛ اما آن‌ دیگری‌ بر او حقی‌ نداشته‌ باشد. هر یك‌ از آن‌ها، هم‌ حق‌ دارند و هم‌ تكلیف: وَ‌ لَو‌ كَانَ‌ لِأَحَدٍ‌ أَن‌ یَجرِ‌یَ‌ لَهُ‌ وَ‌ لاَ‌ یَجرِ‌یَ‌ عَلَیهِ‌ لَكَانَ‌ ذَلِكَ‌ خَالِصاً‌ لِلَّهِ‌ سُبحَانَهُ. اگر در عالم‌ هستی‌ كسی‌ پیدا شود كه‌ بر دیگری‌ حق‌ داشته، اما دیگری‌ بر او حقی‌ نداشته‌ باشد، آن‌ موجود فقط‌ خداوند است. جهت‌ این‌ امر هم‌ آن‌ است‌ كه‌ مبنای‌ حق‌ درباره‌ خداوند با دیگران‌ فرق‌ دارد. حق‌ افراد به‌ معنای‌ انتفاع‌ بردن‌ است؛ اما حق‌ خداوند معنایش‌ این‌ است‌ كه‌ دیگران‌ در مقابل‌ خداوند تكلیف‌ دارند. هیچ‌كس‌ در جهان‌ از خداوندطلبی‌ ندارد كه‌ خداوند موظف‌ بر ادای‌ آن‌ باشد؛ ولی‌ افراد می‌توانند از یك‌دیگر طلبكار باشند. برخی‌ از فیلسوفان‌ حقوق‌ معتقدند كه‌ همواره‌ میان‌ حق‌ و تكلیف‌ ملازمه‌ نیست؛ یعنی‌ این‌گونه‌ نیست‌ كه‌ در همه‌ موارد كه‌ حقی‌ هست، تكلیفی‌ هم‌ باشد. آستین‌(Austin) از تكالیفی‌ نام‌ می‌برد كه‌ حقی‌ در برابر آن‌ها وجود ندارد و آن‌ها را تكلیف‌ مطلق‌ می‌نامد. مانند تكلیف‌ انسان‌ در برابر خدا، تكلیف‌ به‌ پرهیز از خودكشی‌ و آزار حیوانات. نمی‌توان‌ گفت‌ كه‌ حیوان‌ حق‌ دارد مورد آزار قرار نگیرد. كُلن‌ هم‌ به‌ تكالیفی‌ اشاره‌ دارد كه‌ در برابر آن‌ها یا حقی‌ نیست‌ یا صاحبان‌ حق‌ او مشخص‌ نیستند؛ برای‌ مثال، صاحبان‌ مطبوعات‌ و ناشران‌ به‌ رعایت‌ عفت‌ قلم‌ و خودداری‌ از انتشار آثار مستهحین‌ مكلف‌ هستند. در این‌جا این‌ تكلیف، حقی‌ را برای‌ شخص‌ دیگر ایجاد نمی‌كند. برخی‌ گفته‌اند كه‌ صاحب‌ حق‌ در این‌جا دولت‌ است؛ یعنی‌ دولت‌ در نتیجه‌ عمل‌ كسی‌ كه‌ نشر خلاف‌ عفت‌ می‌پردازد حقی‌ می‌یابد. كُلن‌ این‌ ایراد را نپذیرفته‌ و گفته‌ كه‌ فقط‌ دولت‌ در این‌جا مكلف‌ است‌ كه‌ با قانون‌ جلو این‌ كارها را بگیرد. در این‌جا می‌توان‌ بر مبنای‌ حق‌ اجتماع، پاسخ‌ كُلن‌ را داد. برخی‌ از محققان‌ فلسفه‌ حقوق برای‌ این‌كه‌ حق‌هایی‌ را نشان‌ می‌دهند كه‌ تكلیفی‌ در مقابل‌ آن‌ها نیست، آزادی‌ بیان‌ را مثال‌ زده‌اند به‌ این‌ معنا كه‌ «الف» می‌تواند یا محق‌ است‌ كه‌ محتوای‌ ذهن‌ خود را آشكار سازد؛ اما در این‌جا شخص‌ «ب» مكلف‌ نیست‌ همان‌ چیز را برای‌ «الف» فراهم‌ كند. همان‌گونه‌ كه‌ اگر «الف» محق‌ است‌ تا طلب‌ خود از «ب» بخواهد، در مقابل‌ «ب» مكلف‌ است‌ تا طلب‌ الف‌ را بپردازد؛ البته‌ در این‌جا می‌توان‌ گفت: شخص‌ «ب» مكلف‌ است‌ كه‌ سد راه‌ آزادی‌ بیان‌ «الف» نشود. فرق‌ دو مثال‌ پیشین‌ در این‌ است‌ كه‌ در مثال‌ اول‌ اد‌عا همان‌ طلب‌ است‌ كه‌ مربوط‌ به‌ دو طرف‌ و مشترك‌ میان‌ آن‌هاست؛ اما در این‌جا آزادی‌ بیان‌ مربوط‌ به‌ یك‌ طرف‌ است‌ در عین‌ حال‌ عدم‌ ایجاد مانع‌ برای‌ طرف‌ مقابل‌ است. در واقع‌ این‌كه‌ اد‌عا در این‌جا مشترك‌ نیست، برخی‌ از فیلسوفان‌ حقوق‌ را با مشكل‌ پیشین‌ مواجه‌ ساخته‌ است. حقوق‌ طبیعی‌ حقوق‌ طبیعی‌ از حقوق‌ تكوینی‌ انسان‌ است‌ كه‌ امری‌ ثابت‌ و دایم‌ به‌شمار می‌رود. این‌ حقوق، لازمه‌ طبیعت‌ انسان‌ است. به‌ بیان‌ دیگر، امتیازاتی‌ كه‌ برخاسته‌ از فطرت‌ آدمی‌ و همزاد با سرشت‌ او است. برخی‌ گفته‌اند: در ایجاد این‌ حقوق، كسی‌ دخالت‌ نداشته‌ و هیچ‌كس‌ هم‌ نمی‌تواند آن‌ را از انسان‌ سلب‌ كند. برخی‌ از محققان‌ گفته‌اند كه‌ این‌ حقوق‌ در همه‌ زمان‌ها و مكان‌ها یكسان‌ و مراعات‌ آن‌ مقتضای‌ طبیعت‌ عقلانی‌ انسان‌ است. این‌ حقوق‌ به‌ هیچ‌ مرجع‌ بشری‌ وابسته‌ نیست. به‌ بیان‌ دیگر، این‌ حقوق‌ دارای‌ ویژگی‌های‌ ذیل‌ است: 1 جهانی‌ بودن‌ یا كلیت؛ 2 ضرورت؛ 3 ثبات. برخی‌ نیز گفته‌اند: حقوق‌ طبیعی، اصول‌ و قواعد ثابتی‌ است‌ كه‌ از اراده‌ حكومت‌ها و غایت‌ مطلوب‌ انسان‌ برتر است‌ و قانونگذار باید آن‌ها را سرمشق‌ خود قرار دهد. محققان‌ فلسفه‌ حقوق‌ معانی‌ سه‌گانه‌ ذیل‌ را برای‌ حقوق‌ طبیعی‌ ذكر كرده‌اند: – قانون‌ طبیعت‌ و نظم‌ طبیعی‌ و اشیا؛ – قانون‌ عقل‌ و نظم‌ عقلایی‌ در سلوك‌ انسان‌ها؛ – ارزش‌ها و آزادی‌هایی‌ كه‌ ملازم‌ طبیعت‌ انسان‌ است. ضرورت‌ حقوق‌ طبیعی‌ از این‌جا ناشی‌ می‌شود كه‌ پشتوانه‌ حقوق‌ موضوعی‌ است. حقوق‌ طبیعی‌ بهترین‌ ملاك‌ برای‌ ارزیابی‌ حقوق‌ موضوعه‌ است. جهت‌ ارزیابی‌ و اصلاح‌ حقوق‌ موضوعه، چاره‌ای‌ جز پذیرفتن‌ حقوق‌ طبیعی‌ نیست. اگر حقوق‌ طبیعی‌ را نپذیریم‌ نمی‌توانیم‌ برخی‌ از رفتارهای‌ بشری‌ مانند بردگی‌ را تقبیح‌ كنیم. استاد مطهری‌ حقوق‌ فطری‌ را یك‌ نظریه‌ عقلی‌ می‌داند و در باب‌ اهمیت‌ آن‌ چنین‌ می‌گوید: در حقیقت‌ نظریه‌ حقوق‌ فطری‌ را باید نظریه‌ حقوق‌ عقلی‌ نام‌ نهاده؛ زیرا فقط‌ مطابق‌ این‌ نظریه‌ است‌ كه‌ می‌توان‌ به‌ قضایای‌ بدیهی‌ عقلی‌ و اصول‌ متعارفه‌ در باب‌ حق‌ قایل‌ شد و در نتیجه‌ می‌توان‌ علم‌ حقوق‌ را یك‌ علم‌ عقلی‌ و فلسفه‌ – ولو فلسفه‌ عملی‌ نظیر اخلاق‌ – دانست؛ اما با انكار حقوق‌ فطری، علم‌ حقوق‌ یك‌ علم‌ وضعی‌ است‌ نظیر علم‌ فقه. رواقیون‌ از نخستین‌ طرفداران‌ حقوق‌ طبیعی‌ بودند. آن‌ها به‌ دنبال‌ قانونی‌ بودند كه‌ در همه‌ جا و برای‌ همیشه‌ جاری‌ باشد. توماس‌ آكویینی‌ هم‌ از طرفداران‌ قانون‌ الاهی‌ بود و آن‌ را برترین‌ قوانین‌ می‌دانست. از نظر وی، این‌ قوانین‌ باید بر قوانین‌ بشری‌ حاكم‌ باشند و عقل‌ بشر نیز فقط‌ برخی‌ از آن‌ها را درك‌ می‌كند و برای‌ دسترس‌ به‌ آن‌ها باید از وحی‌ مدد گرفت. هوگو گروسیوس‌ (1645 – 1583) نیز از جمله‌ طرفداران‌ حقوق‌ طبیعی‌ است. از نظر وی، این‌ حقوق‌ و قوانین‌ مبتنی‌ بر آن‌ها چنان‌ ثابتند كه‌ اگر خدا هم‌ نمی‌بود، آن‌ها پابرجا بودند. قوانین‌ وضعی‌ تابع‌ حقوق‌ طبیعی‌ هستند. حقوق‌ طبیعی‌ احكام‌ عقل‌ بود، و نشان‌دهنده‌ طبیعت‌ عقلایی‌ بشر است. از نظر وی، بالاترین‌ قاعده‌ حقوق‌ طبیعی، قاعده‌ لزوم‌ وفا به‌ عهد است‌ كه‌ التزام‌ به‌ عقود و قراردادها را بیان‌ می‌كند. كانت‌ هم‌ از طرفداران‌ حقوق‌ طبیعی‌ است. او مهم‌ترین‌ حق‌ طبیعی‌ را آزادی‌ می‌داند و حق‌ مالكیت‌ را فرع‌ بر آن‌ تلقی‌ می‌كند. برخی‌ از فیلسوفان‌ مانند بنتام‌ حقوق‌ طبیعی‌ را بی‌معنا دانسته، آن‌ را نفی‌ می‌كند. او معتقد است‌ كه‌ هیچ‌ چیز خارج‌ از چارچوب‌ قوانین‌ موضوعه‌ وجود ندارد. از نظر وی، حقوق‌ طبیعی، مخلوق‌ قانون‌ طبیعی‌ است، و قانون‌ طبیعی‌ نیز امری‌ مجازی‌ بیش‌ نیست. از دیدگاه‌ بنتام، آدمی‌ بر اساس‌ كسب‌ لذت‌ و دفع‌ الم‌ به‌ دنبال‌ سود و خوشی‌ است. فضیلت‌ هم‌ آن‌ چیزی‌ است‌ كه‌ سبب‌ فزونی‌ لذت‌ و كاهش‌ درد می‌شود. از نظر بنتام، بحث‌ از حقوق‌ طبیعی‌ ما را از مسأله‌ سود و خوشی‌ دور می‌سازد. وی‌ معتقد است‌ كه‌ طبیعت‌ برای‌ ما حقی‌ را تعیین‌ نمی‌كند؛ بلكه‌ این‌ حكومت‌ است‌ كه‌ حق‌ ما را مشخص‌ می‌كند. وظیفه‌ حكومت‌ این‌ است‌ كه‌ با تنبیه‌ و تشویق، بیش‌ترین‌ خوشی‌ها را برای‌ جامعه‌ فراهم‌ سازد. پوزیتویست‌ها هم‌ مخالف‌ حقوق‌ طبیعی‌ هستند؛ زیرا معتقدند كه‌ این‌ حقوق‌ قابل‌ اثبات‌ نیستند. حقوقی‌ قابل‌ اثبات‌ است‌ كه‌ قابل‌ اجرا باشد و بتوان‌ از آن‌ تخلف‌ كرد. مبنای‌ حقوق‌ طبیعی‌ در بحث‌ از مبنای‌ حقوق‌ طبیعی‌ این‌ پرسش‌ مطرح‌ است‌ كه‌ چگونه‌ میان‌ انسان‌ و یك‌ شیء رابطه‌ای‌ خاص‌ برقرار می‌شود كه‌ به‌ آن‌ حق‌ گفته‌ می‌شود. آیا این‌ رابطه، جنبه‌ قرارداری‌ دارد و ملاك‌ حق‌ در این‌جا وضع‌ است‌ یا آن‌كه‌ یك‌ نوع‌ طبیعی‌ وجود دارد. استاد معتقد است‌ كه‌ جز با پذیرش‌ اصل‌ غائیت‌ نمی‌توان‌ حقوق‌ فطری‌ را پذیرفت. این‌كه‌ جهان‌ خلقت‌ دارای‌ غایت‌ است‌ و هر موجودی‌ برای‌ هدفی‌ خاص‌ آفریده‌ شده‌ می‌تواند مبنای‌ حقوق‌ فطری‌ باشد.1 طبق‌ اصل‌ غایتداری، خداوند جهان‌ طبیعت‌ را برای‌ انسان‌ها آفریده‌ و همه‌ آن‌ها دارای‌ حق‌ بالقوه‌ هستند؛ یعنی‌ هر كس‌ صلاحیت‌ دارد از آن‌ بهره‌ برداری‌ كند. همین‌ كه‌ فرد در طبیعت‌ كار كند و از آن‌ بهره‌ ببرد، صاحب‌ حق‌ می‌شود. در واقع، حقوق‌ طبیعی‌ از فطرت‌ انسان‌ برمی‌خیزد و تابع‌ وضع‌ واضع‌ و اعتبار كسی‌ نیست. این‌ حقوق‌ از رابطه‌ میان‌ انسان‌ و غایت‌ خودش‌ به‌ دست‌ می‌آید. به‌ بیان‌ دیگر، حقوق‌ طبیعی‌ رابطه‌ای‌ تكوینی‌ میان‌ حق‌ و ذی‌ حق‌ را نشان‌ می‌دهد. رابطه‌ حق‌ با ذی‌ حق‌ هم‌ از نوع‌ رابطه‌ غایی‌ است. این‌كه‌ یك‌ سلسله‌ موجودات‌ در طبیعت‌ برای‌ انسان‌ آفریده‌ شده‌اند، سبب‌ می‌شود تا انسان‌ در مورد بهره‌گیری‌ از آن‌ها ذی‌ حق‌ شود. در واقع، اصل‌ غایت‌ مبنای‌ حقوق‌ طبیعی‌ است. دیدگاه‌ استاد در این‌باره‌ را به‌ صورت‌ ذیل‌ می‌توان‌ خلاصه‌ كرد. 1 طبیعت‌ دارای‌ هدف‌ است. خداوند در موجودات‌ استعدادهایی‌ را نهاده‌ كه‌ آن‌ها را به‌ سوی‌ غایات‌ خاص‌ خودشان‌ سوق‌ می‌دهد. 2 انسان‌ دارای‌ یك‌ سلسله‌ حقوق‌ خاص‌ است‌ كه‌ حقوق‌ انسانی‌ نامیده‌ می‌شود. 3 راه‌ تشخیص‌ حقوق‌ طبیعی‌ با مراجعه‌ به‌ نظام‌ خلقت‌ است؛ چرا كه‌ هر استعداد طبیعی‌ سندی‌ طبیعی‌ برای‌ یك‌ حق‌ طبیعی‌ است. از نظر ما، حقوق‌ طبیعی‌ و فطری‌ از آن‌جا پیدا شده‌ كه‌ دستگاه‌ خلقت‌ با روشن‌بینی‌ و توجه‌ به‌ هدف، موجودات‌ را به‌ سوی‌ كمالاتی‌ كه‌ استعداد آن‌ها را در وجود آن‌ها نهفته‌ است، سوق‌ می‌دهد. هر استعداد طبیعی، مبنای‌ یك‌ «حق‌ طبیعی» است‌ و یك‌ «سند طبیعی» برای‌ آن‌ به‌ شمار می‌آید؛ مثلاً‌ فرزند انسان، حق‌ درس‌ خواندن‌ و مدرسه‌ رفتن‌ دارد؛ اما بچه‌ گوسفند چنین‌ حقی‌ ندارد. چرا؟ برای‌ این‌كه‌ استعداد درس‌ خواندن‌ و دانا شدن‌ در فرزند انسان‌ هست؛ اما در گوسفند نیست. دستگاه‌ خلقت‌ این‌ سند طلبكاری‌ را در وجود انسان‌ قرار داده‌ و در وجود گوسفند قرار نداده‌ است. همچنین‌ است‌ حق‌ فكر كردن‌ و رأی‌ دادن‌ و اراده‌ آزاد داشتن. یكی‌ از لوازم‌ تفسیر غایی‌ از حقوق‌ فطری‌ این‌ است‌ كه‌ می‌تواند توجیه‌گر حق‌ آیندگان‌ بر انسان‌های‌ امروزی‌ باشد. اگر رابطه‌ غایی‌ میان‌ نسل‌ آینده‌ با نسل‌های‌ حاضر و گذشته‌ را بپذیریم‌ می‌توان‌ حقوق‌ آیندگان‌ را توجیه‌ منطقی‌ كرد. آیا یك‌ نحو تضامن‌ اجتماعی‌ میان‌ افراد است‌ و حتی‌ حاضرین‌ نسبت‌ به‌ نسل‌ آینده‌ نیز ضمانت‌ و مسؤ‌ولیتی‌ دارند و آن‌ها بر این‌ها حقوقی‌ دارند، همان‌طوری‌ كه‌ یك‌ نوع‌ ضمانت‌ و مسؤ‌ولیتی‌ نسل‌ حاضر نسبت‌ به‌ نسل‌ گذشته‌ دارد و اساساً‌ این‌ حقوق‌ از كجا پیدا شده‌ و كی‌ وضع‌ كرده؟ آیا طبیعی‌ است؟ معنا ندارد كه‌ گذشته‌ و آینده‌ حقی‌ بر عهده‌ حاضر داشته‌ باشد. ناچار باید گفت‌ الاهی‌ است‌ و به‌ اعتبار حقیقی‌ است‌ كه‌ بر همه‌ نسل‌ها احاطه‌ دارد؛ یعنی‌ به‌ اعتبار پیوند غایی‌ است‌ كه‌ بین‌ گذشته‌ و حاضر و آینده‌ است. حقوق‌ بشر در جهان‌ غرب‌ از قرن‌ هفدهم‌ به‌ بعد همراه‌ با نهضت‌های‌ علمی‌ و فلسفی، مسأله‌ای‌ به‌ نام‌ «حقوق‌ بشر» مورد توجه‌ قرار گرفت. متفكران‌ غرب‌ در قرن‌های‌ هفدهم‌ و هجدهم، دیدگاه‌های‌ خود را در باب‌ حقوق‌ طبیعی‌ مطرح‌ كردند و از نظر این‌ متفكران‌ انسان‌ها دارای‌ یك‌ سلسله‌ حقوق‌ و آزادی‌ها هستند كه‌ هیچ‌ فرد و گروهی‌ نمی‌تواند آن‌ها را نفی‌ كند. همه‌ افراد در برخورداری‌ از این‌ حقوق‌ و آزادی‌ها با یك‌دیگر مساوی‌ هستند. به‌گمان‌ استاد، متفكرانی‌ چون‌ ژان‌ ژاك‌ روسو از نظر استاد اعلامیه‌ جهانی‌ حقوق‌ بشر، فلسفه‌ است‌ نه‌ قانون‌ و لذا نباید آن‌ را به‌ عنوان‌ امور قراردادی‌ مورد تصویب‌ قرار داد. این‌ اعلامیه‌ مربوط‌ به‌ حقوق‌ ولتر و منتسكیو كه‌ در باب‌ حقوق‌ طبیعی‌ و فطری‌ بشر سخن‌ گفته‌اند، حق‌ عظیمی‌ بر بشر دارند. «شاید بتوان‌ اد‌عا كرد كه‌ حق‌ این‌ها بر جامعه‌ بشریت‌ از حقوق‌ مكتشفان‌ و مخترعان‌ بزرگ‌ كم‌تر نیست». ذاتی‌ بشر است‌ كه‌ دست‌ توانای‌ آفرینش‌ آن‌ را در نهاد انسان‌ها به‌ ودیعه‌ نهاده‌ است. به‌ بیان‌ دیگر، خداوند همراه‌ با عقل‌ و اراده‌ و شرافت‌ انسانی، این‌ اصول‌ را در نهاد انسان‌ها قرار داده‌ است. این‌ حقوق‌ قابل‌ سلب‌ و اسقاط‌ نیست. از آنجا كه‌ حقوق‌ بشر، فلسفه‌ است‌ نه‌ قانون، باید به‌ تأیید فیلسوفان‌ برسد نه‌ به‌ تصویب‌ نمایندگان. در باب‌ محتوای‌ این‌ حقوق‌ باید متفكران‌ اظهارنظر كنند، نه‌ حقوقدانان. متفكران‌ اسلامی‌ هم‌ كه‌ وارث‌ تفكر فلسفی‌ هستند باید به‌ تأمل‌ بیشتر در زمینه‌ حقوق‌ انسانی‌ بپردازند. استاد مطهری‌ در تحلیل‌ اعلامیه‌ جهانی‌ حقوق‌ بشر اشارات‌ كوتاهی‌ دارند كه‌ به‌ بیان‌ آن‌ها می‌پردازیم: 1 بعضی‌ مطالب‌ كه‌ در یك‌ ماده‌ ذكر شده‌ در موارد دیگر تكرار شده‌ است. 2 بعضی‌ از مواد اعلامیه‌ قابل‌ تجزیه‌ به‌ مواد مختلف‌ است. 3 اعلامیه‌ سعی‌ كرده‌ تا هیچ‌گونه‌ تبعیضی‌ میان‌ انسان‌ها وجود نداشته‌ باشد؛ لذا هر آن‌چه‌ را كه‌ غیر انسانیت‌ است‌ مانند نژاد و ملیت، مذهب‌ و عقیده، زبان‌ و طبقه‌ اجتماعی، منطقه‌ جغرافیایی، رنگ‌ و جنس‌ همه‌ را نادیده‌ گرفته‌ است. اشكال‌ اعلامیه‌ این‌ است‌ كه‌ مذهب‌ خارج‌ از انسانیت‌ انسان‌ می‌باشد. به‌علاوه‌ اعلامیه‌ تصور كرده‌ كه‌ هر نوع‌ تبعیضی‌ محكوم‌ است؛ در حالی‌ كه‌ در حقوق‌ اكتسابی‌ باید تبعیض‌ها را پذیرفت. ایمان‌ و عقیده‌ ناصحیح‌ هم‌ عاملی‌ جهت‌ اختلاف‌ انسان‌ها است. 4 اعلامیه‌ جهانی‌ حقوق‌ بشر از این‌ ضعف‌ اساسی‌ برخوردار است‌ كه‌ ضمانت‌ اجرایی‌ ندارد. 5 اعلامیه‌ از حیثیت‌ ذاتی‌ انسان‌ سخن‌ گفته؛ در حالی‌ كه‌ با مادیگری‌ فلسفی‌ و مادیگری‌ اخلاقی‌ نمی‌توان‌ از حیثیت‌ ذاتی‌ انسان‌ها دفاع‌ كرد. 6 بسیاری‌ از اصول‌ اعلامیه‌ جهانی‌ حقوق‌ بشر با عقاید اسلامی‌ هماهنگی‌ دارد؛ اما برخی‌ از آن‌ها با اسلام‌ ناسازگاری‌ دارد؛ مانند مسأله‌ حقوق‌ زن‌ و مرد كه‌ اسلام‌ تساوی‌ را می‌پذیرد؛ اما تشابه‌ را نمی‌پذیرد. رابطه‌ قانون‌ با اخلاق‌ با توجه‌ به‌ این‌ كه‌ قانون، حق‌ها را مشخص‌ و تكلیف‌ها را الزام‌آور می‌سازد، این‌ سؤ‌ال‌ در فلسفه‌ حقوق‌ مطرح‌ است‌ كه‌ آیا بدون‌ آن‌كه‌ قانون‌ از نظر اخلاقی‌ الزام‌آور باشد می‌توان‌ از الزام‌ تكالیف‌ سخن‌ گفت. پوزیتولیست‌ها معتقدند كه‌ تكالیف‌ قانونی‌ از نوع‌ تكلیف‌ اخلاقی‌ نیست. پذیرش‌ الزام‌ اخلاقی‌ برای‌ حقوق‌ ضرورت‌ ندارد. در حقوق، تكالیف‌ قانونی‌ به‌ افراد الزام‌آور است، نه‌ تكالیف‌ اخلاقی. در حقوق‌ فقط‌ با یك‌ سلسله‌ فرمان‌های‌ قانونی‌ روبه‌رو هستیم‌ كه‌ اگر فرد انجام‌ ندهد، مجازات‌ خواهد شد. از نظر آن‌ها الزام‌های‌ حقوقی‌ با واقعیات‌ بیرونی‌ سروكار دارد؛ البته‌ ممكن‌ است‌ كه‌ داوری‌های‌ اخلاقی‌ بر فرایند قانونگذاری‌ تأثیر بگذارد؛ اما میان‌ اخلاق‌ و حقوق‌ رابطه‌ ضرور وجود ندارد. بر پوزتیولیست‌ها این‌ انتقاد وارد شده‌ كه‌ مگر همواره‌ تخلف‌های‌ قانونی‌ با مجازات‌ روبه‌رو می‌شود؟ آیا افراد بسیاری‌ از چنگ‌ مجازات‌های‌ قانونی‌ نمی‌گریزند؟ آیا ترس‌ از قانون‌ همواره‌ فایده‌بخش‌ است؟ آیا نباید انگیزه‌های‌ درونی‌ قوی‌تری‌ چون‌ اخلاق‌ را ضمانت‌ اجرای‌ قانون‌ قرار داد تا ترس‌ از مجازات‌ را؟ استاد مطهری‌ نقش‌ ایمان‌ و اخلاق‌ را از هر جهت‌ مورد توجه‌ قرار داده‌ است. یكی‌ از جهت‌ ضمانت‌ اجرای‌ قانون‌ و دیگری‌ از جهت‌ تفسیر و تبیین‌ حقوق‌ ذاتی. حقوق‌ ذاتی‌ فقط‌ با ایمان‌ به‌ خدا سازگار است؛ چرا كه‌ بدون‌ آن‌ حق‌ و عدالت‌ فقط‌ جنبه‌ قراردادی‌ خواهد داشت. ایمان‌ به‌ خدا، هم‌ زیربنای‌ اندیشه‌ عدالت‌ و حقوق‌ ذاتی‌ مردم‌ است‌ و هم‌ بهترین‌ ضمانت‌ اجرا برای‌ آن‌ها. برخی‌ حق‌ها را بدون‌ توجه‌ به‌ جهان‌بینی‌ الاهی‌ نمی‌توان‌ تفسیر و تبیین‌ كرد؛ برای‌ مثال، این‌كه‌ آیندگان‌ نیز حقی‌ دارند و ما در برابر نسل‌های‌ آینده‌ مسؤ‌ول‌ هستیم، جز با نگرش‌ الاهی‌ تفسیرپذیر نیست. نسل‌ آینده‌ای‌ كه‌ هنوز به‌ دنیا نیامده‌ چه‌ حقی‌ بر گردن‌ انسان‌های‌ عصر حاضر دارد و ما چرا باید درباره‌ آن‌ها احساس‌ مسؤ‌ولیت‌ كنیم؟ این‌ مسأله‌ فقط‌ با توجه‌ به‌ اعتقاد به‌ خدا و هدفداری‌ قابل‌ پذیرش‌ است؛ یعنی‌ دستگاه‌ خلقت‌ بر اساس‌ غایتداری‌ موجودات، همه‌ افراد را به‌ یك‌دیگر مرتبط‌ ساخته‌ و این‌ خداوند است‌ كه‌ حق‌هایی‌ را بر عهده‌ افراد نهاده‌ و در مقابل‌ هر حقی‌ نیز تكلیفی‌ را مشخص‌ كرده‌ است. مسؤ‌ولیت‌ نسل‌ آینده‌ و این‌ حرف‌ها همه‌ بر این‌ اساس‌ است‌ كه‌ دنیا نظام‌ حكیمانه‌ای‌ دارد و این‌ خلقت، به‌ سوی‌ هدف‌هایی‌ پیش‌ می‌رود. به‌ این‌ ترتیب‌ كه‌ چون‌ دنیا به‌ سوی‌ هدف‌هایی‌ پیشین‌ می‌رود، حق‌ را خود خلقت‌ به‌ وجود آورده‌ است. آن‌ وقت‌ ما در مقابل‌ خلقت‌ مسؤ‌ولیت‌ داریم‌ ; . ادامه خواندن تحقيق در مورد حق و عدالت

نوشته تحقيق در مورد حق و عدالت اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله راهبرد اتحاد ملي و انسجام اسلامي با نگاهي به انديشه هاي امام خميني

$
0
0
 nx دارای 20 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : راهبرد اتحاد ملی و انسجام اسلامی با نگاهی به اندیشه های امام خمینی خبرگزاری فارس: مقاله حاضر گامی است در این جهت تا راهبرد اتحاد ملی و انسجام اسلامی از دیدگاه حضرت امام(ره) هرچه بیشتر مورد كنكاش و تبیین قرار گیرد.چكیده: امام خمینی (ره) احیای اسلام ناب محمدی(ص) را به دور از التقاط و تحجر و پیرایه های خرافی و روشنفكری به عنوان راهكار بازیابی عظمت و موتور محركه جهان اسلام به سمت ترقی و پیشرفت می دانستند.به اعتقاد امام خمینی(ره) اسلام ناب محمدی«ص» قادر است حجاب ها و مرزهای اقلیمی، علایق ملی، منافع فردی و وابستگی های فكری و فرهنگی را به كنار بنهد و بدون تعلق به فرهنگ، نژاد و زبان ویژه ای، «امت» را در كانون واحدی گرد آورد. اسلام ناب دارای قاعده بسیار پایداری در میان لایه های آسیب پذیر و محروم جامعه كه تحولات بنیادین را در نظام های اجتماعی – سیاسی مورد حمایت و پشتیبانی قرار می دهند است. مقدمه سال 86 را مقام معظم رهبری سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی نامیدند. بدون تردید شرایط محیطی اعم از داخلی، منطقه ای و بین المللی در این نام گذاری سهم بسزایی دارند. در این راستا آنچه كه برای مسئولین، نخبگان، صاحب نظران، و رسانه ها مهم است تبیین سخنان مقام معظم رهبری است تا سال 86 را با اتحاد ملی قویتر و انسجام اسلامی مستحكمتر سپری نماییم. مقاله حاضر گامی است در این جهت تا راهبرد اتحاد ملی و انسجام اسلامی از دیدگاه حضرت امام(ره) هرچه بیشتر مورد كنكاش و تبیین قرار گیرد. اینك با هم آن را از نظر می گذرانیم. براساس دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) ایجاد تحول در جامعه اسلامی و رهاندن آن از واگرایی بدون ترسیم برنامه فراگیر و ریشه دار بر مبنای اصول دینی امكان پذیر نیست. وضعیت فعلی جهان اسلام و نابسامانی های موجود در آن معلول دلایل گوناگون از جمله عوامل زیر است: 1) انحطاط فكری و تزلزل اعتقادی مسلمانان. 2) سلطه قدرت های استكباری و رژیم های استبدادی بر مقدرات ملت ها كه همه در راستای فرآیند تغییر هویت امت اسلامی و نیز چپاول ثروت ها منابع زیرزمینی آنها حركت می كنند. رهایی از وضعیت اسفبار كنونی جز در سایه قطع ریشه های انحطاط میسر نیست كه این امر نیازمند بسیج گسترده ملت ها و حكومت های اسلامی در چهارچوب یك استراتژی روشن و فراگیر است. جهان اسلام به مثابه مجموعه واحد و برخوردار از دیرینه تاریخی، فرهنگی و سیاسی مشترك، ناگزیر از بازگشت به اصالت تاریخی و فرهنگی می باشد. البته دست یابی به این هدف مستلزم شناسایی مؤلفه های برجسته هویت دینی و ملی و اتكاء به درون است. در اندیشه امام خمینی(ره) گسترش انقلاب فكری-فرهنگی باعث شكل گیری باورهای مشترك در سطح عمومی می گردد. این جهش در دو سطح قابل پیش بینی است كه در هر دوی آنها نخبگان دینی و ملی نقش راهبردی داشته و مسئولیت پیشاهنگی و هماهنگی را بر دوش خواهند كشید. از این رهگذر سنگین ترین وظیفه در راستای ایجاد انسجام اسلامی و اتحاد ملی متوجه اندیشمندان خواهد بود. یعنی نخبگان پیش از دعوت مردم به انسجام خود باید به این راهبرد دست یافته و تعریف روشنی از الزامات و حوزه های آن را تدوین و به جامعه اسلامی عرضه دارند. بدون تردید اختلاف و افتراق نخبگان در حوزه تعاریف انسجام اسلامی و تصلب و اتكای بیش از حد آنان بر عناصر تمایز ، جامعه را در دست یابی به این هدف آرمانی ناكام خواهند ساخت. سطح اول راهبرد انسجام اسلامی: ایجاد چارچوب فكری و فرهنگی برای سازماندهی جریان فراگیر رشد و تحول فرهنگی وجود روابط مستحكم ذهنی و معنوی میان سایر اعضای جامعه دینی و هدایت آن به سوی هدف مشخص و واحد، امر بسیار ضروری است. حركت به سمت انسجام اسلامی بدون پشتوانه علمی و نظام فكری یكپارچه و خلاق كه ارزش ها، باورها و هنجارهای یكسانی را تولید كند، امكان ندارد. این نظام اعتقادی و فكری باید برخوردار از دو ویژگی زیر باشد: الف) تقویت انگیزه مبارزه جویی با استعمار خارجی و استبداد داخلی متكی به دشمن ب) حفظ همگرایی و انسجام در درون ملت ها البته این دو ویژگی وابسته به وجود یك نظام فكری و ارزشی مبتنی بر اصول و مبانی دینی است. حضرت امام خمینی(ره) بعنوان یكی از نخبگان برجسته جهان اسلام با درك این مهم بدنبال یافتن آلترناتیو مناسب دینی بود كه بتواند از رهگذر آن خلأ فكری موجود در جوامع اسلامی را جبران نماید. ایشان در نجف اشرف نخستین شالوده یك نظام فكری- سیاسی را پایه گذاری و ایده حكومت اسلامی را بر مبنای فقه سیاسی در حوزه علمیه مطرح كرد. نظام مورد نظر امام خمینی(ره) بر سه پایه و مفهوم اساسی بنا نهاده شده است: 1)اسلام 2)استقلال 3)آزادی سه مفهوم فوق از عناصر مؤثر نسخه درمان دردهای مزمن و نابسامانی های جهان اسلام چه در گذشته و چه حال بشمار می آیند. باز تولید و فرآوری این مفاهیم امكان بازسازی هویت غبار گرفته و تخریب شده تمامی ملل اسلامی را فراهم می كند و دریچه ای برای انسجام اسلامی و روابط دوستانه میان كشورهای مسلمان خواهد گشود. به باور امام خمینی(ره) علت چالش ها و ریشه آشفتگی ها در جهان اسلام، دوری دولت ها و ملت های اسلامی از آموزه های اسلام و واقع شدن مسلمانان از زیر یوغ سلطه قدرت های استكباری همچون آمریكا و نیز استبداد رژیم های وابسته داخلی است. امام یگانه راه برون رفت و رهایی مسلمانان از مشكلات عصر را بازیابی مفاهیم «اسلام»، «استقلال» و«آزادی» می داند. به همین جهت امام از نخبگان دینی و اجتماعی كه توانایی بیان تفسیر درست و جامع از متن تعالیم غنی اسلام را داشته و ملتزم به استقلال و آزادی بوده و آزمون خوبی از خود نشان داده اند. می خواهد در راستای مفاهیم سه گانه مذكور گام بردارند. «علمای اسلام وظیفه دارند از احكام مسلم اسلام دفاع كنند و از استقلال ممالك اسلامی پشتیبانی نمایند، از ستم كاری ها و ظلم ها اظهار تنفر كنند»1 اسلام در نظام فكری و اندیشه امام خمینی(ره) فضای بسیار پویا، گسترده و فعال دارد اما اسلام ناب و سرزنده ای كه دین، سیاست و علم را مكمل یكدیگر بداند. امام احیای اسلام ناب محمدی(ص) را بدور از التقاط و تحجر و پیرایه های خرافی و روشنفكری بعنوان راهكار بازیابی عظمت و موتور محركه جهان اسلام به سمت ترقی و پیشرفت می داند. به اعتقاد، امام خمینی(ره) اسلام ناب محمدی«ص» قادر است حجاب ها و مرزهای اقلیمی، علایق ملی، منافع فردی و وابستگی های فكری و فرهنگی را به كنار بنهد و بدون تعلق به فرهنگ، نژاد و زبان ویژه ای، «امت» را در كانون واحدی گرد آورد. اسلام ناب دارای قاعده بسیار پایداری در میان لایه های آسیب پذیر و محروم جامعه كه تحولات بنیادین را در نظام های اجتماعی – سیاسی مورد حمایت و پشتیبانی قرار می دهند دارد. براساس فرموده حضرت امام خمینی (ره):«اسلام ناب محمدی (ص) اسلام فقرای دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانه خوردگان كوبنده سرمایه داری مدرن و كمونیسم خون آشام. نابودكننده اسلام رفاه و تجمل و اسلام التقاط و اسلام سازش و فرومایگی، اسلام مرفهین بی درد و در یك كلمه اسلام آمریكایی می باشد»2 از دیدگاه امام (ره) اسلام ناب محمدی كه توانایی راهبری فكری دنیای اسلام و بسیج توده ها درعصر مدرنیسم و پست مدرنیسم را داراست. از ویژگیها و شاخص های ذیل برخوردار است. 1) اسلام وارسته از تعلقات و سلایق شخصی كه به همه انسانها بطور یكسان می نگرد. 2) دارای وجه سیاسی و حكومتی بوده كه اساسی ترین رسالت آن بنای حاكمیت اسلامی و تعهد در خصوص سامان دهی به امور اجتماعی و سیاسی امت اسلامی است. 3) اسلام مبارزه و قیام بر ضد سلطه استكبار و استعمار جهانی در تمامی ابعاد آن اعم از اقتصادی سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و ; 4) دفاع از كرامت و منزلت انسانی و آزادی های فردی و تلاش درراستای دگرگونی سلطه طاغوت های زمانه. 5) ایجاد كننده همگرایی و انسجام میان همه مسلمانان در چهارچوب تئوری امت واحده. 6) ارزش نهادن به كار و عنصر تلاش در راستای تامین رفاه عمومی و محرومیت زدایی. اسلام ناب محمدی در فكر امام (ره) مجموعه ای در هم تنیده با ابعاد فكری و عملی است كه به شكل گسترده و همه جانبه و برنامه ای منسجم با زندگی انسان ارتباط تنگاتنگ دارد. البته این اسلام اگر به درستی و بر مبنای صحیح برای ملت ها تبیین و عرضه شود می تواند عزت و عظمت را دوباره به جامعه اسلامی بازگرداند. امروز آنچه بر ملت های مسلمان می آید ناشی از دوری آنان از اسلام ناب و تمسك به اسلام آمریكایی است كه نمونه های زیادی از پیامد چنین رخداد تلخی را می توان برشمرد: ¤ اعطای پایگاههای نظامی به آمریكا برای تصاحب و چپاول منابع حیاتی جهان اسلام. ¤ ترویج تكفیر و برادركشی در میان مسلمانان بنام دین و ارائه چهره ای خشن از مذهب. ¤ خلط مسائل قوی و نژادی با دین و ایجاد خط كشی میان مسلمانان بعنوان عرب و غیرعرب. ¤ ترویج خرافات و موهومات در راستای شكستن حرمت ها و قداست ها. ¤ پذیرش حكومتهای استبدادی و فاسد و تن دادن به ظلم و ستم ¤ اختلافات و تنش های قومی و ترویج ناسیونالیسم ¤ رواج جریان روشنفكری و لیبرالیسم سیاسی، دینی، و اقتصادی در درون و متن جهان اسلام با هدایت دولتهای مستبد داخلی. نكات فوق تنها گوشه ای از نابسامانی های جهان اسلام است كه ناشی از دوری ملت ها و دولت ها از اسلام ناب محمدی (ص) می باشد. استقلال: مفهوم محوری دوم در اندیشه و نظام فكری امام خمینی (ره): استقلال عنصر اساسی بیداری، خودیابی و آزادی ملت های مسلمان از یوغ سلطه جهانخواران و ابرقدرتها است و در یك كلمه نماد اتحاد ملی و همبستگی جوامع می باشد. حضرت امام خمینی (ره) بر مبنای آیه شریفه قرآنی «لن یجعل الله للكافرین علی المومنین سبیلا»3 اینگونه اندیشه استقلال خواهانه خود را بیان می فرماید: «خداوند تبارك و تعالی برای هیچ یك از كفار، سلطه بر مسلمین قرار نداده است و نباید مسلمین این سلطه را قبول كنند».4 حضرت امام برای دست یابی ملت های مسلمان به انسجام و اتحاد و رسیدن به عزت واقعی دو حوزه جداگانه اما به هم پیوسته برای «استقلال» ترسیم می كند. 1) استقلال درونی 2) استقلال خارجی «استقلال درونی» بازگشت ملت ها به هویت راستین خود در سایه ارزش های دینی و ملی است، فرآیند بازگشت به عقبه های فرهنگی اعم از مفاخر و برتری های تمدن دیرینه خویشتن همراه با نوعی بیداری، گرایش و عشق به مام میهن و باز تولید فرهنگ های اصیل در ملل اسلامی خواهد بود. هر چقدر نگاه ملت ها به گذشته عمیق تر و پایدارتر باشد به همان اندازه انگیزه زدودن فرهنگ مهاجم بیگانه و تحقیرگر نیز در میان ملت ها افزایش می یابد. این حركت باعث برداشتن گام های عملی برای استقلال خواهی در حوزه های گوناگون سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و; خواهد شد. همانگونه كه امروز به بركت انقلاب اسلامی در پرتو شعار راستین استقلال خواهی نظام اسلامی جامعه ما در بسیاری از عرصه ها به خودباوری و خوداتكایی رسیده و بهترین مصداق آن نیز دست یابی به انرژی صلح آمیز هسته ای می باشد كه سبب پریشانی و ناآرامی قدرتهای استكباری شده است. اما استقلال درحوزه بیرونی یا خارجی به این معنا است وقتی ملت ها در پرتو ارزش های اصیل دینی و ملی به استقلال درونی برسند همزمان نیز به استعمار زدایی و نفی سلطه اجنبی ها از مصالح خود و سایر كشورهای اسلامی خواهند پرداخت و از هر ابزاری برای تحقق این هدف و مرحله اساسی از استقلال بهره می جویند. لذا حضرت امام خمینی (ره) در ترسیم چنین رویكردی به مقوله استقلال می فرماید:«بزرگترین وابستگی ملت های مستضعف به ابرقدرتها و مستكبرین، وابستگی فكری و درونی است كه سایر وابستگی ها از آن سرچشمه می گیرد و تا استقلال فكری برای ملتی حاصل نشود استقلال در ابعاد دیگر حاصل نخواهد شد و برای بدست آوردن استقلال فكری و بیرون رفتن از زندان وابستگی، خود و مفاخر و آثار ملی و فرهنگی خود را دریابند.».5 آزادی – مفهوم سوم در راهبرد انسجام اسلامی و اتحاد ملی آزادی از اصول پایدار تحقق نظام دموكراسی و همچنین از عناصر تشكیل اتحاد ملی است، آزادی معمولاً در درون دولت های سرزمینی قابل طرح و اجراست و مربوط به حوزه امور خارجی و روابط بین الملل نیست. نظر به اینكه دولت های اسلامی از جمله پایه های تحقق امت واحد اسلامی هستند باید منبعث از رأی مردم و با مشاركت اراده آنها شكل گیرند تا بتوان با تعمیق و تثبیت اركان دولت های اسلامی به امت واحد دست یافت، بدین جهت آزادی مفهوم واقعی و محوری خود را در تحقق انسجام اسلامی از رهگذر اتحاد ملی بروز می دهد. در بسیاری از كشورها به دلیل فقدان فضای مناسب برای آزادی تعاطی افكار و تنوع اندیشه و عدم احترام به آراء دیگران شاهد شكل گیری استبداد داخلی و سپس استعمار خارجی بوده ایم هر چه فضای تنفس فكری در جوامع اسلامی تنگ باشد آهنگ حركت آنها به سمت دیكتاتوری و استبداد تندتر خواهدشد. وجود آزادی به معنا و شكل واقعی آن نه به مفهوم تباهی و بی بندوباری بویژه در عرصه اندیشه و بیان دردهای مردم از رهگذر رسانه های عمومی شنیداری و دیداری از جمله مؤلفه های پایداری اتحاد ملی و همبستگی خواهدبود. وجود آزادی و یا مطالبه آن از امور مسلم برانداختن حكومتهای طاغوتی و شكست هیمنه پوشالی قدرت های جهانی است. حضرت امام خمینی(ره) در این زمینه می فرماید: «برانداختن طاغوت یعنی قدرت های ناروایی كه در سراسر وطن اسلامی برقرار است وظیفه همه ماست، دستگاههای دولتی جابر و ضدمردم باید جای خود را به مؤسسات خدمات عمومی بدهد و طبق قانون اسلام اداره شود و به تدریج حكومت اسلامی مستقر گردد»6 سطح دوم راهبرد انسجام اسلامی: پایدارسازی و تعمیم نظام فكری و طراحی باورها و قواعد فراملی ما زمانی می توانیم به انسجام اسلامی دست یابیم. كه بتوانیم اندیشه اسلام ناب محمدی(ص) را با تمام ویژگی هایش به شكل صحیح و فراگیر در جوامع اسلامی تعمیق و تعمیم ببخشیم. نظام فكری- فرهنگی اسلامی بعد از یافتن جایگاه مناسب در میان توده ها و در عرصه افكار عمومی آنها اعم از لایه های نخبگان، رسانه ها، و مراكز تولید تفكر می تواند منجر به تولید باورها و ارزش های مشترك و فرآوری آنها در قالب همگرایی و انسجام گردد. این مسئله نیازمند تحقق سه پیش زمینه است: ) جهت گیری واحد فكری و ذهنی در میان عموم جوامع اسلامی (پذیرش اسلام ناب محمدی(ص) به دور از گرایش شخصی و گروهی، موهومات، خرافات و زاییده های روشنفكری و تحجر) 2) شكل گیری روابط اجتماعی مستحكم (ذیلا به این مورد توجه داده شده است) «رفع فتنه و تفرقه ها» 3) منافع اسلامی فراگیر باید بطور روشن تعریف و مرزبندی شود. «تأكید بر نقاط وحدت و یكپارچگی» (در توضیح بند دوم) در راستای استحكام روابط میان كشورها و ملت ها جهت نیل به اتحاد ملی و انسجام اسلامی باید در سطوح ذیل بتوانیم به انسجام و همگرایی برسیم. الف) انسجام رابطه ای: به معنای بالا بودن تراكم روابط دوستی، محبت و حمایت در شبكه های اجتماعی جامعه اسلامی در سطح ملی و فراملی و سازگاری ویژگی ها. ب) انسجام هنجاری: به مفهوم توافق جمعی بر هنجارها و منافع ملی در سطح دولت ها- ملت ها، در حوزه های گوناگون اجتماعی برای رسیدن به تعریف همسان از اتحاد ملی ج) انسجام انگیزشی: وجود سازگاری میان منابع و فراهم سازی زمینه تعامل افراد جوامع اسلامی در سطح ملی و فراملی مانند پذیرش قرآن قانون اساسی و احساس تعلق به كشور یا امت واحد د) انسجام عاطفی: به معنای بالا بودن وابستگی های عاطفی و نیز سازگاری بین عواطف مانند: هم نوعان، همسایگان، هم كیشان، هویت واحد و غیره در این راستا می توان عناصر فراوانی را برای انسجام میان مسلمانان و هم وطنان یافت. در هر حال برای رسیدن به این مهم و تعمیق و تعلیم باورهای دینی و رسیدن به انسجام پایدار نیازمند تكاپو و فعالیت در دو كانون ذیل می باشیم. 1) گسترش فعالیت و همگرایی عالمان و روشنفكران دینی در میدان عملی ادامه خواندن مقاله راهبرد اتحاد ملي و انسجام اسلامي با نگاهي به انديشه هاي امام خميني

نوشته مقاله راهبرد اتحاد ملي و انسجام اسلامي با نگاهي به انديشه هاي امام خميني اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله در مورد عبرت و تربيت در قرآن و نهج‏البلاغه

$
0
0
 nx دارای 15 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : عبرت و تربیت در قرآن و نهج‏البلاغه منابع عبرت و شیوه‏هاى عبرت‏آموزى عبرتها به وسعت دنیا گسترده است. هر پدیده، آیه‏اى از آیات الهى است و پیامى دربردارد. هر كس دیده‏اى عبرت بین داشته باشد، مى‏تواند از لابلاى پدیده‏ها، پیامها را دریابد. براى آگاهى و بیدارى انسان هشدارها داده شده است و عبرتها بى‏پرده و آشكار رخ نموده‏اند. به فرموده امیرالمؤمنین(ع)، اگر انسان چشم باز كند و ببیند، وسایل بینایى او فراهم است، و اگر گوش شنوا داشته باشد، سخنان حق گفته شده است و اگر اهل هدایت باشد، وسایل هدایت فراهم است: وَلَقَدْ بُصِّرْتُمْ اِنْ اَبْصَرْتُمْ، وَ أُسْمِعْتُمْ اِنْ سَمِعْتُمْ، وَ هُدِیتُم اِنِ اهْتَدَیْتُمْ، وَبِحَقٍّ اَقُولُ لَكُمْ: لَقَدْ جاهَرَتْكُمُ الْعِبَرُ وَ زُجِرْتُمْ بِما فیهِ مُزْدَجَرٌ.23 آن حقایق را به شما نیزنشان دادند، ولى دیدن نخواستید و به گوش شما رسانیدند، ولى شنیدن نخواستید، شما را راه نمودند، ولى ره‏یافتن نخواستید، براستى مى‏گویم كه عبرتها و اندرزها بر شما آشكار بود و از آنچه مى‏باید دورى جویید شما را منع كردند . ولى افسوس كه از این همه منابع عبرت‏آموز، اندكى از مردم پند مى‏گیرند و بخش عظیمى از مردم چشم عبرت‏بین ندارند و همچنان در شهوات نفس و غفلتها گرفتارند: مَا اَكْثَرُ العِبَرُ وَ اَقَلُّ الاِعْتِبَارُ.24 عبرتها چه بسیارند و عبرت گیرچه كم! در این بخش به مهمترین منابع و شیوه‏هاى عبرت‏آموزى اشاره مى‏كنیم. و پیش از آن، ذكر این نكته را لازم مى‏دانیم كه منابع عبرت و شیوه‏هاى عبرت‏آموزى، دو مبحث جداگانه است و هر كدام بحث مستقلى دارد، ولى با توجه به این‏كه این دو مبحث بسیار به هم نزدیك هستند و شناخت هر منبع، اتخاذِ روشى را به دنبال دارد،این دو را در یك مبحث ذكرمى كنیم: الف. دنیا، سراى عبرت یك نگاه عموعى به دنیا و ویژگیها و سنتهاى حاكم بر آن، جداى از وقایع تاریخى، پندهاى فراوانى به انسان مى‏دهد. قوانینى بر دنیا حاكم است كه هر یك مى‏تواند درس عبرتى براى انسان باشد. شناخت دنیا و آشنایى با خصوصیات آن، تأثیر قابل ملاحظه‏اى در سلوك و رفتار فراگیرنده مى‏گذارد. شاید امیرالمؤمنین(ع)، تنها كسى باشد كه به طور جامع به توصیف ابعاد و ویژگیهاى مختلف دنیا پرداخته و به قصد تأثیرگذارى و عبرت‏دهى از آن سخن گفته است، تعابیر، تشبیهات و تمثیلات گوناگونى كه در باب دنیا، در كلام على(ع) وجود دارد، همه حاكى از همین مطلب است . تعابیرى چون: «اَلدُّنْیَا دارٌ مُنِىَ لَهَا الفَنَاءُ25 ;»، «اَلدُّنْیَا دَارُ فَنَاءٍ و عَنَاءٍ و غِیَرٍ و عِبَرٍ;26»، «[الدنیا] دَارُ حَرْبٍ وَ سَلْبٍ وَ نَهْبٍ وَعَطْبٍ;27»، «اِنّهَا دَارُ شُخُوصٍ و مَحَلَّهُ تَنْغِیصٍ28;»، «دارٌ بِالْبَلاَءِ مَحْفُوفَهٌ29;»، «مَثَلُ الدُّنْیَا كَمَثَلِ الحَیَّهِ30;»، و صدها تعبیر دیگر، همه درصددِ دادن شناختِ عبرت‏آموز به انسانهاست. چنانچه گذشت، خود حضرت، پس از توصیه‏هاى فراوان در ابعاد گو ناگون به فرزندش امام مجتبى(ع)، هدف خود را از این همه سفارش چنین بیان مى‏فرماید: یَا بُنَىَّ اِنّى قَدْ انْبَأتُكَ عَنِ الدُّنْیَا وَ حَالِهَا، وَ زَوَالِهَا وَ انْتِقَالِهَا وَ أنْبَاْتُكَ عَنِ الآخِرَهِ وَ مَا اَعَدَّ لِأهْلِهَا فِیهَا وَ ضَرَبْتُ لَكَ فِیهِمَا الأمْثَالُ، لِتَعْتَبِرَ بِهَا وَ تَحْذُوَ عَلَیْهَا.31 پسر عزیزم! من تورا از دنیا و تحولات گوناگونش و نابودى ودست به دست گردیدنش آگاه كردم و از آخرت و آنچه براى انسانها در آنجا فراهم است اطلاع دادم و براى تو از هر دو مثال زدم تا به آن پندپذیرى و براساس آن در زندگى گام بردارى. طبق این كلام، دادن این شناخت در مورد دنیا و آخرت به این دلیل است كه فراگیرنده از آن عبرت بگیرد و مسیر زندگى را بر آن اساس پایه‏گذارى كند. بنابراین یكى از شیوه‏هاى عبرت‏آموزى، توصیف دنیا و بیان ویژگیها و سنتهاى رایج آن براى فراگیرنده است. ب. تاریخ، مدرسه عبرت‏آموزى تاریخ و حوادث مختلف آن، از ابتداى آفرینش تاكنون، از مهمترین و اصلى‏ترین منابع عبرت‏آموزى است كه در منابع اسلامى به صورت گسترده‏اى به آن اشاره شده است. بخش عظیمى از آیات قرآن، ذكر مباحث تاریخى در قالب داستان، قصه و خاطره تاریخى است و همه اینها با هدف پندآموزى و عبرت‏دهى به مخاطبان صورت گرفته است. زیرا غالبا پس از ذكر هر قصه یا جریان تاریخى، به این هدف اشاره شده است. مثلاً، پس از ذكر داستان حضرت یوسف(ع)، به عنوان نتیجه تربیتى آن، چنین مى‏فرماید: «لَقَدْ كَانَ فِى قِصَصِهِمْ عِبْرَهٌ لاُِولِى الاَلْبَابِ، مَا كَانَ حَدِیثا یُفْتَرى وَ لكِنْ تَصْدِیقَ الّذِىَ بَیْنَ یَدَیْهِ وَ تَفْصِیلَ كُلِّ شَى‏ءٍ وَ هُدَىً وَ رَحْمَهً لِقَوْمٍ یُؤمِنُونَ.32 در سرگذشت آنها درس عبرتى براى صاحبان اندیشه بود! اینها داستان دروغین نبود؛ بلكه وحى آسمانى است، و هماهنگ است با آنچه پیش‏روى او (از كتاب آسمانى پیشین) قرار دارد، و شرح هر چیزى (كه پایه سعادت انسان است)؛ و هدایت و رحمتى است براى گروهى كه ایمان مى‏آورند! در این آیه شریفه به چند مطلب اشاره شده است: 1 غرض از ذكر این داستان، عبرتها و پندهایى است كه در آن نهفته است. داستان فوق آیینه‏اى است كه مى‏توان در آن عوامل پیروزى و شكست، كامیابى و ناكامى، خوشبختى و بدبختى، سربلندى و ذلت و خلاصه آنچه در زندگى انسان ارزشمند و یا بى‏ارزش است، را دید، آیینه‏اى كه عصاره تمام تجربیات اقوام پیشین و رهبران بزرگ در آن به چشم مى‏خورد و مشاهده آن، عمر كوتاه مدتِ هر انسانى را به اندازه عمرِ تمام بشریت طولانى مى‏كند. 2 داستان فوق بیان واقعیتهاست و از آمیختگى با دروغ و افتراء منزه است. 3 تنها صاحبان عقل و اندیشه هستند كه توانایى مشاهده این نقوش عبرت را بر صفحه این آیینه عجیب دارند. 4 هر آنچه انسان به آن نیاز دارد و در سعادت و تكامل او دخیل است، در این آیات آمده است و به همین دلیل، مایه هدایت و رحمت براى همه كسانى است كه ایمان مى‏آورند.33 نمونه این نوع نتیجه‏گیرى در جاى جاى قرآن كریم به چشم مى‏خورد. امیرالمؤمنین(ع) نیز در نهج‏البلاغه، بخش عظیمى از تلاش خود را به بیان عبرتهاى تاریخى اختصاص داده است. به عنوان نمونه به چند مورد اشاره مى‏شود: ـ وَ اِنَّ لَكُمْ فِى القُرُونِ السَّالِفَهِ لَعِبَرهٌ. اَیْنَ العَمَالِقَهُ وَ ابْنَاءُ العَمَالِقَهِ، اَیْنَ الْفَرَاعِنَهُ وَ اَبْنَاءُ الفَرَاعِنَهُ.34 همانا در قرنهاى گذشته براى شماعبرتى است، عمالقه (پادشاهان حجاز و یمن) و فرزندانشان كجا رفتند؟ فرعونها و فرزندانشان كجایند؟ واعْتَبِروا بِمَا قَدْ رَأَیْتُمْ مِنْ مَصَارِعِ الْقُرُونِ قَبْلَكُمْ، قَدْ تَزَایَلَتْ اَوْ صَالُهُمْ، وَزَالَتْ أَبْصَارُهُمْ وَأَسْمَاعُهُمْ، وَذَهَبَ شَرَفُهُمْ وَعِزُّهُم.35 ـ و از آنچه برگذشتگان شما رفت عبرت گیرید كه چگونه بندبند اعضاى بدنشان از هم گسست، چشم و گوششان نابود شد و شرف و شكوهشان از خاطره‏ها محو گردید. ـ فَاعْتَبِرُوا بِمَا اَصَابَ الاُمَمُ المُسْتَكْبِرینَ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنْ بَأسِ اللّهِ وَصَوْلاتِهِ وَوَقَایِعِهِ وَمَثُلاَتِهِ.36 از آنچه از عذاب و صولت خدا و وقایع و عقوبتهاى او به امتهاى مستكبر پیش از شما رسید پ ند گیرید. ـ و احْذَرُوا مَانُزِّلَ بِالاْءُمَمِ قَبْلَكُمْ مِنَ الْمَثُلاَتِ بِسُوءِ الاَْفْعَالِ37; . از كیفرهایى كه در اثر كردار بد و كارهاى ناپسند بر امت‏هاى پیشین واقع شده برحذر باشید. ـ فَاعْتَبِرُوا بِحَال وَلَدِ اِسْمَاعِیلَ وَبَنِى‏اِسحقِ وَ بَنِى‏یَعْقُوبَ عَلَیْهِمِ السَّلامُ.38 از حال فرزندان اسماعیل، فرزندان اسحاق و فرزندان یعقوب عبرت گیرید. امام(ع) با بیان سرگذشت اقوام و ملل گذشته و توصیف زندگى و مرگ آنها، مردم را به عبرت‏گیر ى از سرانجام نیك و بد آنها فرامى‏خواند. مربیان نیز مى‏توانند در تربیت متربیان خود، از همین روش بهره بگیرند و با بیان تاریخ و حوادث تلخ و شیرین آن، درس زندگى به آنها بیاموزند. بررسى این سرگذشتها، متربیان را با مباحثى آشنا خواهند ساخت كه در پرتو آن به نكاتى دست خواهند یافت كه در سیر و سلوك آنها، تأثیر عمیقى مى‏گذارد. نكاتى مانند: 1 خداوند مفسدان را به سبب فساد و ظلمشان هلاك مى‏كند. 2 تأخیر توبه و ندامت تا زمان نزول بلا سودى به حال انسان ندارد. 3 خداوند بندگان مؤمنش را یارى مى‏دهد و در دل دشمنان آنها رعب و وحشت ایجاد مى‏كند. 4 خداوند فتنه‏ها و توطئه‏هاى منافقین و بدخواهان را خنثى مى‏كند. 5 تغییر سرنوشت انسانها، به خواست و رفتار خود آنها بستگى دارد. و دهها نكات تربیتى دیگر كه همگى درسها و عبرتهایى هستند كه تربیت‏آموزان خردمند مى‏توانند به آنها دست یابند و آنها را در زندگى خود به‏كار بندند. براى سهولت دستیابى این افراد به این نتایج گرانبها، بهتر است مربى قبل از بیان تاریخ، سؤالاتى در همین زمینه طرح كند و اذهان آنان را آماده سازد. او به هنگام بیان تاریخ، با طرح سؤالاتى دیگر، به تجزیه و تحلیل آن بپردازد و نكات ارزشى و یا ضد ارزشى داستان را با كمك آنها مشخص كند و در پایان، موقعیت كنونى تربیت‏آموزان را با آن پیش‏آمدها تطبیق دهد و عبرتها و درسهاى آن را بیان كند.39 البته گاهى هم بهتر است نتیجه‏گیرى را به خود آنان واگذار نماید. كته قابل توجه اینكه به موازات مطالعه تاریخ، با سیر و سفر در آفاق و انفس‏نیز، مى‏توان به همان نتایج دست یافت. به عبارتى دیگر، بیان تاریخ و سیر و سفر در روى زمین، دو روى یك سكه‏اند كه یكى از طریق حس شنوایى و دیگرى از طریق حس بینایى، انسان را به تفكر و اندیشه در سرگذشت پیشینیان فرا مى‏خواند. تاریخ فقط حوادث وقوع یافته و عكسهاى خشك و بى‏روح آنها را براى ما مجسم مى‏سازد، در حالى كه آثار باقیمانده از دورانهاى قدیم، در نقاط مختلف كره زمین، اسناد زنده و گویایى است كه اشكال و صور و نقوش دل و روح، تفكرات، قدرت و عظمت و یا حقارت و زبونى اقوام گذشته را به ما نشان مى‏دهد. ویرانه كاخهاى ستمگران، بناهاى شگفت‏انگیز اهرام مصر، برج بابل و كاخهاى كسرى، آثار تمدن قوم سبأ و هزاران آثار به‏جاى مانده از اقوام گذشته در گوشه و كنار جهان، هر یك در عین خاموشى، هزاران زبان دارند و سخنها مى‏گویند. قرآن كریم در آیاتى گوناگون و گاه به صورت امر، انسان را به سیر در زمین دعوت مى‏كند. سِیرُوا فِى الاَرْضِ فَانْظُرُوا كَیْفَ كَانَ عَاقِبَهُ الْمُجْرِمِینَ.40 در روى زمین سیر كنید و ببینید عاقبت كار مجرمان به كجا رسید! و در آیه‏اى دیگر در قالب استفهام انكارى مردم را به این امر فرا مى‏خواند. اَفَلَمْ یَسِیرُوا فِى الاَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبْ یَعْقِلُونَ بِهَا .41 آیا آنان در زمین سیر نكردند، تا دلهایى داشته باشند كه حقیقت را با آن درك كنند؟ این فراخوانى، اهداف مقدسى را دنبال مى‏كند كه در آیات مختلف به آن اشاره شده است. اهدافى مانند بیدارى قلوب،42 درك عاقبت پیشینیانى كه از نظر قدرت و قوت و خدم و حشم بر ا نسانهاى كنونى برترى داشتند،43 درك عاقبت گنهكاران و دروغگویان،44 درك چگونگى خلقت و عظمت آن و دیدن شگفتیهاى خلقت45 و; كه هر كدام از آن به تنهایى براى پنددهى و عبرت‏آموزى به انسان كافى است. امیرالمؤمنین(ع) نیز مطالعه آثار گذشتگان را وسیله عبرت و مایه هشدار مى‏داند: اَوَ لَیْسَ لَكُمْ فِى آثَارِ الاَوَّلِینَ مُزْدَجِرٌ وَ فى آبائِكُم الْماضین تَبْصِرَهٌ وَ مُعْتَبِرٌ انْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ؟46 آیا براى شما در آثار پیشینیان وسیله عبرتى نیست كه شما را (از كرداربد) بازدارد؟ و آیا اگر اندیشه كنید در زندگى پدران خود، آگاهى و عبرت‏آموزى نیست؟ و در جاى دیگر آن حضرت، از تأثیر و نفوذ این آثار بى‏زبان، در چشمان عبرت‏گیر و گوشهاى شنوا سخن مى‏گوید: وَ لَئِنْ عَمِیتَ آثارُهُمْ وَ انْقَطَعَتْ اَخْبَارُهُمْ، لَقَدْ رَجَعَتْ فِیهِمْ اَبْصَارُ العِبَرِ وَسَمِعَتْ عَنْهُمْ آذانُ العُقُولِ وَتَكَلَّمُوا مِنْ غَیْرِ جِهَاتِ النُّطْقِ.47 و اگرچه آثارشان محوشده و اخبارشان منقطع گشته است، ولى چشمهاى عبرت بین، آنها را مى‏نگرد و گوش هوش، اخبارشان را مى‏شنود و با غیرزبان خود با ما حرف مى‏زنند. به هر حال سیر در زمین و به تعبیر امروزى، جهانگردى و گردشگرى، یكى از شیوه‏هاى عبرت‏آموزى است كه مربیان مى‏توانند از این طریق، تربیت‏آموزان خود را در موقعیت عبرت و تأثیرپذیرى از آثار به جاى مانده از پیشینیان قرار دهند. چرا كه جهانگردى با هدف عبرت‏آموزى، قلب انسان را خاشع و دانا، چشم او را بینا و گوش وى را شنوا مى‏گرداند و از خمودى و جمود رهایى مى‏بخشد. البته جهانگردى صورت دیگرى هم دارد و آن گردشگرى با هدف هوسرانى، بى بند و بارى، سرگرمیهاى ناسالم، انتقال فرهنگهاى مبتذل و غیره است كه به آن سیاحت گفته مى‏شود و اسلام آن را نهى كرده است.48 شاید حدیث «لاسِیَاحَهَ (فِى الاِسْلاَمِ);»49 اشاره به همین مطلب باشد. گردشگرى با این هدف، قلب را مى‏میراند و چشم و گوش را از درك حقایق باز مى‏دارد. ج. شگفتیهاى خلقت منبعى دیگر در قرآن منبع دیگرى از عبرت‏آموزى وجود دارد كه مى‏توان از آن با عنوان شگفتیهاى خلقت نام‏برد، مانند نزول باران، چهارپایان، میوه‏ها،50 دگرگونى شب و روز51 قرآن همه اینها را آیات الهى و مایه عبرت دانسته است. عبرت بودن این آیات از آن جهت است كه چگونگى خلقت آنها و بهره‏مندى فراوان انسان از آنها، موجب شگفتى او مى‏شود و وى را به تفكر و اندیشه درباره خالق قدرتمند آنها وادار مى‏كند. براستى، این قادر مطلق كیست كه با نزول باران، زمینهاى مرده و درختان پژمرده را دوباره زنده و شاداب مى‏گرداند و خلقت چهارپایان و میوه‏ها را مایه حیات انسانها قرار مى‏دهد و نوشیدنى گوارا و زندگى‏بخش براى انسان، به‏نام شیر، از لابلاى خون و غذاى هضم شده دورن معده52 بیرون مى‏آورد. آیا خلقت شب و روز و نقش حیاتى آن در تعدیل درجه حرارت هوا و بارور شدن گیاهان و حیات همه موجودات مایه شگفتى نیست؟ تفكر در همه این عجایب، انسان را به عظمت و قدرت خالق آن رهنمون مى‏كند و به كُرنش و خضوع در برابر او وامى‏دارد. وظیفه مربى، توصیف شگفتیهاى خلقت،و آشنا ساختن تربیت‏آموزان با آیات الهى است كه خود انگیزه آنان را در جهت تفكر و تدبر در آیات الهى بیشتر مى‏كند. د. تجربه‏هاى اولیه زندگى، عبرتى دیگر انسان سرمایه عظیمى به نام عمر دارد كه منبع ارزشمند دیگرى براى تنبیه و عبرت‏آموزى اوست. تأمل انسان در آنچه كه تاكنون بر وى رفته است و حوادث تلخ و شیرینى كه پشت سر گذاشته است مى‏تواند براى او راهنماى خوبى جهت پیمودن راه درست زندگى باشد. عقل، حكم مى‏كند كه از تجارب گذشته پند گیریم53 و یك تجربه را تكرار نكنیم، چرا كه گفته‏اند: آزموده را آزمودن خطاست، و مؤمن از یك سوراخ دوبار گزیده نمى‏شود. وظیفه مربى در این باب، تذكر و یادآورى حوادثِ گذشته و بیان پیروزى‏ها و شكست‏ها و ناكامیها و تبیین علت آنهاست. امیرالمومنین(ع)، آنجا كه علت هلاك ملتها را بیان مى‏كند، به همین نكته اشاره كرده است: وَ فِى دُونِ مَا اسْتَقْبَلْتُمْ مِنْ عَتْبٍ وَ مَا اسْتَدْبَرْتُمْ مِنْ خَطْبٍ مُعْتَبِرٌ وَ مَا كُلُّ ذِى قَلبٍ بِلَبِیبٍ ولاَكُلُّ ذِى سَمْعٍ بِسَمیعٍ ولاكُلُّ ناظِرٍ بِبَصِیرٍ.54 و در سختیهایى كه با آنها روبه‏رو هستید و مشكلاتى كه پشت سر گذاشتید، درسهاى عبرت فراوان وجود دارد، اما افسوس كه هر صاحب دلى، اندیشمند و هر صاحب گوشى، شنوا و هر صاحب چشمى، اهل بصیرت نیست. به هر حال آنچه گذشت مصادیق بارزى از منابع عبرت‏آموزى بود كه هریك، اتخاذ روشى را نیز در پى داشت. روشهاى دیگرى مانند بیان خاطرات عبرت‏آموز، سر زدن به مقابر و مزارها، عیادت خصوصا بیماران صعب العلاج، سرزدن به خانه سالمندان و مشاهده انسانهاى از كارافتاده‏اى كه روزى بانشاط و قدرت زائد الوصفى دنیا را تسخیر كرده بودند، و تفكر در صدها حادثه كوچك و بزرگ و تلخ و شیرینى كه روزانه در اطراف انسان رخ مى‏دهد، همه مى‏تواند انسان را در عبرت‏آموزى و پندپذیرى یارى دهد. آسیب‏شناسى روشى به‏كارگیرى هر روشى ممكن است با مشكلاتى مواجه شود و در نتیجه آسیبهایى را نیز به دنبال داشته باشد. این مشكلات ممكن است به دلیل وجود محدودیتهایى در ناحیه خود روش، مربى، فراگیرنده و یا هر سه مورد باشد. در اینجا در خود روش مشكل خاصى به نظر نمى‏رسد، زیرا این روش عمدتا با بیان تاریخ و دیدن آثار بجاى مانده از گذشتگان و سیر در آفاق و انفس سر و كار دارد كه براى انسانها جاذبه دارد. در ناحیه مربى، همان مشكلى كه در بسیارى از روشهاى دیگر مشاهده مى‏شود، در این روش هم وجود دارد و آن دوگانگى در قول و فعل مربى است. خود به آنچه مى‏گوید عمل نمى‏كند و به فرموده امیرالمؤمنین(ع): یَصِفُ الْعِبْرَهَ وَ لاَیَعْتَبِرُ وَ یُبالِغُ فِى الْمَوْعِظَهِ وَ لاَیَتَّعِظُ فَهُوَ بِالْقَوْلِ مُدِّلٌ وَ مِنَ الْعَمَلِ مُقِلٌّ.55 عبرت آموختن‏را توصیف مى‏كند ولى خود عبرت نمى‏گیرد؛ موعظه بسیار مى‏كند امّا خود موعظه نمى‏پذیرد؛ سخن بسیار مى‏گوید امّا عمل كم مى‏كند . آرى برخى از مربیان در توصیف عبرتها مهارت خاصى دارند، اما خود بهره‏اى از آن نمى‏برند، در موعظه ید طولایى دارند، ولى خود پندپذیر نیستند و در گفتار از همه پیشى مى‏گیرند، ولى در عمل از گروه بازمى‏مانند. اما اگر مربى از هر جهت صلاحیت تربیت كردن را داشته باشد و بر امر عبرت‏آموزى و تكنیكهاى آن واقف باشد، مشكلى از این ناحیه پیش نمى‏آید. اما در ناحیه تربیت‏آموزان، عمدتا دو مشكل قابل تصور است، یكى غفلت فراگیرنده و محروم بودن او از داشتن قلبى خاضع و خاشع دربرابر آیات الهى است كه هرچه این غفلت و سنگدلى بیشتر باشد، دایره تأثیر شیوه‏هاى عبرت‏آموزى محدودتر خواهد بود. حل این مشكل چندان آسان نیست و به زمان وسیعى نیازمند است. دوم ضعف روحى و عدم آمادگى روانى تربیت‏آموز است كه اگر او ظرفیت و آمادگى لازم را نداشته باشد، ممكن است ذكر یك رویداد تاریخى و یا دیدن آثار مخروبه پیشینیان و یا یك صحنه عبرت‏آموز مثل تصادف و ; تأثیر منفى در وى داشته باشد و او را دچار وحشت، بیمارى و بیزارى از زندگى كند. حل این مشكل، داشتن یك مربى آگاه و ماهرى است كه به همه جوانب تربیت آشنا باشد. نتیجه از مباحث گذشته مى‏توان نتیجه گرفت كه عبرت، حالتى است كه در اثر امورى خاص براى انسان پدید مى‏آید. طى این حالت انسان از امرى محسوس و ظاهرى به معرفتى باطنى و غیرمحسوس دست مى‏یابد. پیامد این معرفت تغییرى است كه در سلوك و رفتار انسان به‏وجود مى‏آید. نقش عمده را در ایجاد چنین حالتى خود فرد به‏عهده دارد و از این لحاظ عبرت یك روش خودتربیتى محسوب مى‏شود. در عین حال، ممكن است دیگران نیز زمینه ایجاد چنین حالتى را در فرد فراهم كنند كه در این صورت به نظر نگارنده یك روش دیگرتربیتى قلمداد مى‏شود. عمده‏ترین منبع عبرت‏آموزى، دنیا و تاریخ انسان است، و عمده‏ترین روش آن آشنایى با دنیا و سنتهاى حاكم بر زندگى بشر در طول تاریخ است. به فرموده امیرالمؤمنین(ع): اگر انسان دنیا را از روى شهرهاى ویران شده و خانه‏هاى درهم فروریخته بشناسد، خواهد دید كه دنیا یادآورى كننده‏اى دلسوز و واعظى گویاست و همچون دوستى مهربان است كه در رسیدن اندوهى به انسان بخل مى‏ورزد.56 پى‏نوشت‏ها 1 قرآن كریم، سوره حشر، آیه2 2 سوره یوسف، آیه 111 3 خوانسارى، جمال‏الدین محمد، شرح غررالحكم ودررالحكم، تهران: دانشگاه تهران، 1373، ج3، ص284، شماره 4493 4 راغب اصفهانى، حسین بن محمد، المفردات فى غریب القرآن، تهران: مكتبه المرتضویه، ماده «عبر»، ص320 5 ابن‏منظور، لسان العرب، بیروت: داراحیاء التراث العربى، 1408ق، جلد9، ص18، ماده «عبر». 6 راغب اصفهانى، مفردات، واژه «عبر»، ص320 7 نهج البلاغه صبحى صالح، نامه 31 8 شرح غررالحكم و دررالحكم، ج3، ص316، كلام 4574 9 عبرت‏آموزى روش رمزها و آیه‏هاست و در كشف رموز، عنصر تفكر و اندیشه ضرورى است. چرا كه به فرموده على(ع) «مَنْ تَفَكَّرَ اَبْصَرَ» («نهج‏البلاغه» نامه 31). قرآن مجید در آیات فراوانى، خصوصیات كسانى را كه مى‏توانند از این روش بهره‏مند شوند، ذكر كرده است. این كتاب الهى، معمولاً پس از ذكر یك مثل، داستان، جریان تاریخى و یا ذكر عجائب خلقت، در قالب «اِنَّ فِى ذلِكَ لاَآیَهً لِقَوْمٍ ;» یا «; لاَآیاتٍ لِقَوْمٍ ;» به خصوصیات این افراد مى‏پردازد، خصوصیاتى مانند اهل تعقل و تفكر بودن، اهل ذكر بودن، چشم بینا و گوش شنوا داشتن، اهل بصیرت بودن و غیره كه همگى مى‏توانند فرد را در كشف رمزها و درك عبرتها یارى دهند. 10 باقرى، خسرو، نگاهى دوباره به تربیت اسلامى، تهران: دفتر امور كمك آموزشى و كتابخانه‏هاى وزارت آموزش و پرورش، 1368، ص154 11 براى تبیین ویژگیهاى رشد در دوره‏هاى مختلف از نظریه رشدشناختى پیاژه استفاده شده است. ر. ك.دفتر همكارى حوزه و دانشگاه، روانشناسى رشد با نگرش به منابع اسلامى(2)، تهران: سازمان سمت، 1375، ج2، ص577ـ625 12 نهج‏البلاغه، حكمت 208 13 همان، خطبه 103 14 همان، خطبه 153 15 شرح غررالحكم و دررالكلم، ج3، ص75، كلام 3863 16 نهج البلاغه: نامه 31 17 شرح غررالحكم و دررالكلم، ج1، ص291، كلام 1121 18 شرح غررالحكم ودررالكلم، ج1، ص221، كلام 789 19 نهج البلاغه، خطبه 16 20 شرح غررالحكم و دررالكلم، ج5، ص217، كلام 8056 21 نهج البلاغه، نامه 49 22 همان، نامه 69 23 همان، خطبه 20 24 همان، حكمت 297 25 همان، خطبه 45 26 همان، خطبه 114 27 همان، خطبه 191 28 همان، خطبه 196 29 همان، خطبه 226 30 همان، حكمت 119 31 همان، نامه 31 32 سوره یوسف، آیه 111 33 مكارم شیرازى، ناصر، تفسیرنمونه ، تهران، دارالكتب الاسلامیه، 1371، ج10، ص100 34 نهج البلاغه، خطبه 182 35 همان، خطبه 161 36 همان، خطبه 192 37 همان، خطبه 192 38 همان، خطبه 192 39 النحلاوى، عبدالرحمن، اصول التربیه الاسلامیّه وأسالیبها، بیروت: دارالفكر المعاصر، 1403 ق، ص274 40 سوره نمل، آیه 69 41 سوره حج، آیه 46 42 همان. 43 سوره یوسف، آیه 109، روم، آیه 9 و42، فاطر،آیه 44، غافر،آیه 21 و72 و محمد، آیه 10 44 سوره انعام، آیه 11 و سوره نمل، آیه 69 45 سوره عنكبوت، آیه 20 46 نهج‏البلاغه، خطبه 99 47 همان، خطبه 221 48 تفسیر نمونه، ج16، ص459 49 البته عبارت «فى الاسلام» در متن حدیث نیست، وآن را صاحب كتاب نهایه‏الادب، به هنگام تبیین لغت «سیاحه»، به آن اضافه كرده است. متن حدیث چنین است: «اِنَّ اللّهَ تَبَارَكَ وَتَعَالَى أَعْطَى مُحَمَداً(ص) شَرایِعَ نُوحٍ وَ ابْراهِیمَ وَمُوسى وَعیسى: التُّوحِیدَ، وَالاِخْلاَصَ وَخَلَعَ الاَْنْدادَ، وَالفِطْرَهَ، وَالْحَنَفِیَّه السَّمْحَهَ، لاَرُهْبَانِیَّهَ وَلاسِیَاحَهَ;» بحارالانوار، ج68، ص320 50 سوره نحل، آیه 65 ـ 67 و سوره مؤمنون، آیه 21 51 سوره نور، آیه 44 52 سوره نحل، آیه 65ـ67 53 «انّما اَلْعَاقِلُ مَنْ وَعَظَتْهُ التَّجَارُبُ؛ عاقل كسى است كه از تجربه‏ها پند گیرد»، شرح غررالحكم و دررالكلم، ج3، ص75، كلام 3863 54 نهج‏البلاغه، خطبه 88 55 همان، حكمت 150 56 همان، خطبه 223 ادامه خواندن مقاله در مورد عبرت و تربيت در قرآن و نهج‏البلاغه

نوشته مقاله در مورد عبرت و تربيت در قرآن و نهج‏البلاغه اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله در مورد تعزيه خاني

$
0
0
 nx دارای 35 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : فصل اول : رخت و لباس و اسباب تعزیه1 رخت و لباسمقدمهتعزیه در لغت به معنای سوگواری و بر پا داشتن مراسم عزاداری به یادبود گذشتگان است و در اصطلاح به نوعی نمایش آیینی و مذهبی بر اساس واقعه کربلا و شهادت امامان و وقایع دیگر مذهبی و قصه‌ها و داستان‌های تاریخی و اساطیری و عامیه اطلاق می‌شود. با تکامل و تحول تدریجی تعزیه‌‌خوانی در دوره‌های اخیر، بعضی از تعزیه‌های شادی‌بخش و طنزآمیز نیز به آنها افزوده شده است. از این رو غم‌انگیز بودن، دیگر شرطِ حقیقیِ تعزیه به مفهوم کلی آن نیست. در سرزمین‌های کهن جهان، بیشتر نمایش‌های کلاسیک رشته پیوندی با نمایش‌های آیینی و ریشه در اسطوره‌ها، افسانه‌ها، عقاید و باورها و به طور کلی فرهنگ عامه مردم داشته‌اند. مثلا آیین نیایش و بزرگداشت دیونیسوس، یا باکوس، خدای تاکستانها و باروری و شور و جذبه عارفانه، بن مایه نمایش‌های کلاسیک تراژدی و کمدی یونانی بوده‌اند. ایرانیان شیعه نیز در ساختن تعزیه و به نمایش درآوردن واقعه‌های کربلا و حدیث مصایب سیدالشهدا به سنت نمایش‌هایی آیینی ایرانیان قدیم و شیو اجرای مَناسک و آیین‌های آنان و پاره‌ای از عناصر اسطوره‌ای و حماسی سازند نمایشهایی آیینی نظر داشته‌اند. مثلا نمایش «مصایب میترا» و «سوگ سیاوش» در ایران. به احتمال قوی اصلی‌ترین نمونه از آیین‌های زمینه‌ساز نمایش «مصایب امام حسین» و وقاع کربلا بوده و این دو آیین در شکل‌گیری تعزیه‌خوانی تأثیر داشته‌اند. تعزیه‌خوانی بیرون از حوز مجد و منبر و حیط عمل و نفوذ دستگاه رسمی مذهب، و دور از نظر و رأی جامع روحانیت و در میان توده مردم دیندار و متعصب کوچه و بازار تکوین یافت و شکل گرفت. تعزیه در میان سنت‌های ایرانی رفتاری است آیینی – نمایشی که ساخت و پرداختی تاریخی – دینی، ریشه در رفتار، و مناسک آیینی کهن ایرانی روانده و مایه از اسطوره‌ها و داستان‌های ایرانی گرفته است. در جامعه‌ی دینی – سنتی جهان، در هر دوره و زمانی، انسانی کامل و قهرمانی برتر در ذهنیت جامعه یا در واقعیت حیات تاریخی مردم می‌زیسته است. نمونه این انسان والا و کامل و قهرمان در پیش از تاریخ سیاوش و در تاریخ حیات اجتماعی شیعیان ایران دور اسلامی، حسین علیه‌السلام بوده و هست. از ویژگی‌های تعزیه می‌توان این عوامل را نام برد: زمینه دینی – مذهبی، زمینه تاریخی، مُجلّای نمونه‌های مِثالی عامه، اسطوره‌پردازی بر اساس نمونه‌های اَزَلی، منظومه و غنایی، «تراژیک» یا حزن‌انگیز بودن، آمیختگی با مجموعه‌ای از نشانه‌های نمادی و رمزی، پیوند با زمان آیین‌های کونواری شهیدان.تعزیه‌خوانی بیشتر در میان مردم جامعه‌های سنتی، جاذبه و پذیرندگی داشته است. سبب جاذبه و پذیرندگی تعزیه در جامعه‌های سنتی این بوده است که فرهنگی که مردمِ این جامعه‌ها در آن رشد می‌کنند و می‌پایند، فرهنگی مذهبی و مبتنی بر آیین‌های تمثیلی و مناسب اسطوره‌ای است. انواع تعزیه‌خوانی عبارتند از: تعزیه‌خوانی‌های عمومی سالانه، دولتی، اعیانی، و گهگاهی.خصوصیات تعزیه‌خوانی‌های اولیه:الف) نخستین تعزیه‌های محرم فقط در یک یا روز عاشورا (احتمالا تاسوعا و عاشورا) خوانده می‌شده‌اند نه در سراسر دهه محرم.ب) موضوع نخستین تعزیه‌های روز عاشورا، خلاصه تا رفتن به شام و بارگاه یزید بود. پ) در تعزیه‌های قدیم اَشقیا و شبیه‌های مخالفان یا اصلا نقشی نداشتند یا نقششان بسیاراندک و محدود بود.ت) «حرکت» و «عمل» در تعزیه‌های نخستین بسیار اندک و محدود بود و تعزیه بیشتر بر آواز و کلام تکیه داشت، و در واقع چیزی همانند اِپداهای مذهبی بود.ث) تعزیه و تعزیه‌خوانی ظاهراً در هم شهرها و روستاهای ایران در یک زمان و بر یک منوال رواج نیافت و از نظر کیفیت و شیو ارائه و اجرا نیز یکسان نبود.روند تحول و دگرگونی‌های کمی و کیفی تعزیه‌ها در مناطق مختلف ایران متفاوت بود مثلا در شهرهایی چون شیراز، اصفهان، کاشان، تبریز، قزوین، تهران و رشت و چند جای دیگر به علل گوناگون اجتماعی – فرهنگی، مذهبی، سیاسی و اقتصادی، رشد و تحول و گسترش بیشتری یافت و از کیفیت بهتری برخوردار شد.لباس امام‌خوانعمّامهعمام امام‌خوان سبزرنگ بود. امام‌خوانان عمامه را به شیو عربی، لیکن نه مندیل‌وار، بر سر می‌پیچیدند و مقداری از آن را از پشت گردن و شانه، متفاوت با «تحت‌الحنک» که در کنار گوش آویزان است، می‌آویختند.عبا و قباعبای امام نوعی مخصوص و معروف به نجفی، و رنگ آن مشکی یا سبز و گاهی عنّابی بود. عبایی که امام‌خوان در تکی دولت می‌پوشید ابریشمی و شانه‌زری بود.کفشکفش شبیه امام در هم تعزیه‌های شهادت نعلین، به‌خصوص نعلین زرد، بود. شبیه امام در تکایای عمومی و محلی کفش معمولی نیز به پا می‌کرد و در روزهای عاشورا چکمه می‌پوشید.عصا ابزار دست شبیه امام عصا بود که در هم تعزیه‌ها آن را در دست داشت. امام، به هنگام جنگ و رفتن به میدان، عصا به دست نمی‌گرفت.لباس بچه‌‌خوانانلباس بچه‌خوانان پسر در دو گروه اولیاخوان و اشقیاخوان تنها شال و قبا بود. پوشش سر انان دستمال بزرگی بود با سربند که به جای چپیه دور سر می‌بستند، به نحوی که قرص صورتشان پیدا باشد. رنگ قبا و روسری بچه‌خوان‌های اولیا سبز یا آبی یا سفید، و رنگ قبا و روسری بچه‌خوانان اشقیا، مانند پسران ابن سعد در تعزی حُر، سرخ یا تیره بود.لباس بچه‌خوانانی که شبیه دختران اولیا می‌شدند، مانند فاطمه صغری و رقیه خاتون، پیراهن سیاه عربی بلند و روسری سیاه با سربند بود. روسری را به طرزی به سر می‌بستند که مانند بچه‌خوان‌های پسر، فقط قرص صورتشان پیدا باشد. دخترخوان‌هایی که از اشقیا بودند، مانند دختر یزید، پیراهن عربی می‌پوشیدند. این پیراهن از همان نوع پیراهن بچه‌خوانان دیگر، منتها با رنگ‌های تیره یا سرخ یا زرشکی و مانند آن بود. بر سر نیز روسری و سربندی از پارچ ابریشمی و حریر گلدار و مانند آن می‌بستند.لباس شهادت‌خوانان و جنگجویان موافقلباس شهادت‌خوانان و جنجگویان موافق مانند حضرت عباس، علی‌اکبر، قاسم، مسلم، حُر و امثال آنان عموماً قبایی یک‌لا، زره، کلاهخود، ابلق، چکمه و شمشیر بود. شهادت‌خوانان قبایی سفید یا سبز و روی آن زره می‌پوشیدند. روی کمر شال می‌بستند. دو سر شال را جلوی کمر گره می‌زدند به نحوی که دو سر شال تقریبا به اندازه یک متر از پیش پا آویزان می‌شد. این شال آویخته را شرّابه می‌گفتند. ظاهراً این رسم و شیو لباس پوشیدن از سواران و جنگجویان قدیم ایران به یادگار مانده است. آویختن دو سر شال، شاید برای آن بوده است که سوار به هنگام مجروح شدن در کارزار سر شال را ببرد و آن را به‌جای پارچه، روی زخم خود ببندد. به هر حال، اکنون در تعزیه‌ها، شهادت‌خوانان هنگام تأثر و نشان دادن غم و اندوه خود، سر شال آویخته را جلوی چشم می‌گیرند. همچنین، پس از تکاپو و جنگ و گریز زیاد، از آن به‌جای دستمال برای پاک کردن عرق صورت استفاده می‌کنند.شهادت‌خوانان هنگام جنگ و ستیز، مخصوصاً جنگهای پیاده مانند پهلوانان قدیم ایران، دو طرف دامن قبا را بالا می‌زدند؛ مثلاً حضرت مسلم در جنگ با سپاه کوفه، یا ابراهیم مالک اشتر در جنگ با قاتلان امام در تعزی «خروج مختار» چنین کاری را می‌کردند. لباس جنگجویانی نظیر شبیه حر، مالک‌اشتر، ابراهیم‌اشتر، سلیمان‌بن‌صُرَد، همانند لباس شهادت‌خوانان بود، با این تفاوت که رنگ قبای آنان به جای سبز یا سفید، زرد، آبی، طوسی و به رنگ‌های دیگر، به‌جز سرخ، بود.لباس اشقیا و مخالف‌خوانانامیران مخالفامیران مخالف، مانند ابن‌زیاد، ابن‌سعد، یزید، معاویه، هارون و مأمون عمامه‌هایی به رنگ زرد تیره و شیر و شکری بر سر می‌بستند و قبا و جب سرخ یا تیره می‌پوشیدند.شمرخوانان و اشقیای دیگر لباس شمرخوان و شبیه‌خوانانی که نقشی چون او در تعزیه داشتند، مانند مرحب خیبری، عمروبن عبدود و;، مانند شهادت‌خوانان، زره و قبا و کلاهخود و ابلق و چکمه بود. قبا، و گاهی شال کمر و پر ابلق کلاهخودشان، معمولاً به رنگ سرخ بود. شمرخوانان همواره خنجری بر کمر داشتند و شمشیر حمایل‌دار می‌بستند. اشقیاخوانان دیگر، مانند سنان، خولی، حارث و حرمله، به‌خصوص در تکایای عمومی، وقتی نقش درجه دوم داشتند، بیشتر چپیه و عگال بر سر می‌بستند و عبا می‌پوشیدند و شالی روی آن بر کمر می‌بستند. آنها از زره و کلاهخود کمتر استفاده می‌کردند. لباس زن‌خوانانزن‌خوانان پیراهن بلند و گشاد و سیاهی که تا پشت پا می‌رسید و آستین بلندی داشت می‌پوشیدند، و پارچه یا روسری سیاه بزرگی را روی سر می‌افکندند. این روسری به قدری بزرگ بود که تا سرانگشت‌های دستشان را می‌پوشاند. یک پارچه یا مقنع سیاه نیز به پیشانی می‌بستند تا تمام صورت به‌جز چشم‌هایشان زیر آن پوشیده شود. زنان همسر مخالفان و اشقیا، اگر از هواداران اولیا بودند، مانند زن شمر و زن ظهوی یهودی، همین‌گونه لباس می‌پوشیدند؛ لیکن اگر از مخالفان اولیا بودند، مانند قطامه و جعده، پیراهن و روسری سرخ یا زرشکی و تیره‌رنگ می‌پوشیدند.لباس فرشتگان و حوریانفرشتگان و ملائکه و حوریان تور نازک و گُرد (گردی) گل‌بهی یا آبی یا صورتی‌رنگ بر چهره می‌افکندند که نشان پوشیدگی و قداست و روحانیت و لطافت آنها بود. فرشتگان معروف و مقرب مانند جرائیل، میکائیل، اسرافیل و; گردی پولک‌دار بر چهره می‌بستند.لباس درگذشتگان و مردگانشبیه درگذشتگان و مردگان، اگر از انبیا و اولیا بودند، با همان لباس معمول خود (البته با افکندن تور بر چهره) ظاهر می‌شدند. اگر از افراد عادی و معمولی بودند با کفن‌های سراسر سفید به صحنه می‌آمدند. مفن سراسری مرده‌خوانان، یک یا دو قطعه چلوار، یا قطیفه‌های عریض و بلندی بود که مانند چادر زنانه بر سر و رو و تمام قامت می‌کشیدند و دو طرف آن را در بالای سر گره می‌زدند، به نحوی که فقط چشمانشان از چاک آن پیدا بود.2 اسباب تعزیهشمشیرسلاحی است با تیغ آهنین یا فولادین که دمی برنده دارد. شمشیر دارای دسته‌ای معمولاً از آهن یا استخوان و شاخ حیوانات، یا از چوب صندل است که آن را «قبضه» یا «مُشته» می‌نامند. تیغ شمشیرها بلند و مستقیم یا خمیده است. شمشیرهای تعزیه‌خوانی بیشتر از نوع خمیده بود ند. شمشیرهای با غلاف و حمایل را که به اصطلاح «شمشیر گردن» می‌نامیدند، جنگاوران را به کمر می‌بستند. این شمشیرها بیشتر در جنگ‌های تن به تن به کار می‌رفتند.خنجرسلاحی است دارای تیغ کوتاه و تیز دم و نوک تیز و خمیده‌تر از شمشیر و با قبضه یا «مشته». غلاف خنجر را معمولا از چرم و چوب یا چدن می‌ساختند. برخی از این غلاف‌ها روکش مخمل داشتند و بعضی دیگر، به‌خصوص غلاف‌های تکی دولت و تکایای اشرافی و اعیانی، از طلا یا طلاکوب و نقره‌کوب و جواهرنشان شده بودند. خنجر بر خلاف شمشیر، بند و حمایل نداشت. آن را در پهلو زیر شال یا کمربند جای می‌دادند.خنجر را بیشتر مخالف‌خوانان و معمولا برای بریدن سر اولیاخوانان به کار می‌بردند.سپرسپر تعزیه گرد و به اندازه‌های مختلف بود. سپر را از پوست «کَرک» (کرگدن)، یا چرم گاو و گاومیش، یا ورق آهن و چدن می‌ساختند. بهترین آنها سپر کرگدنی بود. بیرون سپر محدب و برآمده و درون آن مقعر و گود بود. در گودی آن دستگیره‌ای از تسمه به شکل x یا اا قرار داشت. در میان گودی نیز یک بالشتک از پنبه و تیماج و کهنه می‌نهادند که ضربات گرز و شمشیر، دست گیرند سپر را آزار و آسیب نرساند. روی بخش محدب بسیاری از سپرهای کرگدنی را میخهای درشت و سرپهن (گل میخ) از جنس ورشو، برنج یا آهن می‌کوبیدند که هم زیبا بود و هم پردوام.تیر و کماندر تعزیه‌ها از تیر و کمان واقعی کمتر استفاده می‌کردند. در تکی دولت و برخی از تکایای مهم و معروف، کمان‌های زه‌داری به کار می‌رفت که آنها نیز از کمان‌های واقعی و مخصوص جنگ کوچک‌تر بودند. در بیشتر تکایا و تعزیه‌خوانی‌ها، هر گاه به تیر و کمان نیاز داشتند، از تیر و کمان کم و بیش تیر و کمان بازیچ کودکان استفاده می‌کردند.برای ساختن کمان، دو سر چوب خمیده‌ای را که طول آن در حدود یک تا یک متر و نیم بود با نخ ضخیمی می‌بستند و به شکل کمان درمی‌آوردند. تیرکمان هم یک ترک چوب بی‌پیکان و سوفار (دهان تیر) بود. مثلا در تعزی «شهادت امام» روز عاشورا، هنگامی که شبیه حرمله باید به سوی علی‌اصغر، فرزند خردسال امام تیر بیفکند، یا وقتی که ابن‌سعد فرمان می‌دهد که خیمه‌گاه امام را تیرباران کنند، تیراندازان از همین تیر و کمان‌های ساده استفاده می‌کردند. به طور کلی، در تعزیه‌ها به هنگام جنگ و ستیز تیر و کمان کمتر به کار می‌رفت. ظاهرا به همین سبب گردانندگان تعزیه در ساختن کمان‌های محکم و خوب به شکل واقعی کوشش نکرده‌‌‌اند.خود یا کلاهخودنوعی کلاه آهنین است به شکل نیم کره مجوّف که شهادت‌خوانان مانند حضرت عباس، مس لم، علی‌اکبر و; و جنگجویان مخالف مانند شمر و عمروبن عبدود بر سر می‌گذارند. کلاهخود تعزیه‌خوانان کم و بیش شبیه کلاهخود سپاهیان و جنگاوران دور قاجار و صفوی بود.پربرخی از شبیه‌خوان‌ها در نقش‌های دیگر، از جمله نقش فرنگیان و کشیشان، بر کلاهشان پر می‌زدند. این شبیه‌ها، پر را که پری ساده و کوچک و معمولا از پر شاهین یا خروس بود، در کنار راست کلاهشان نصب می‌کردند. همچنین برخی از امیران مخالف، مانند یزید و هارون و مأمون، گاهی بر بالای دستارهایشان تاج مخصوصی نصب می‌کردند که روی آن تاج، تاجی از پر می‌گذاشتند. این نوع پر را ابلق نمی‌نامیدند.زرهنیم‌تنه‌ای است آستین کوتاه و جلوباز آهنی یا فولادی. این نیم‌تنه یا جام جنگی، بافت حلقه‌ای دارد و آن را جنگجویان به هنگام جنگ و ستیز روی لباسهایشان می‌پوشیدند. زره بر دو نوع بود، زره داوودی یا میخ گرد و زره معمولی. زره داوودی زرهی بود محکم و ریزبافت که سیمهای فولادی را به طرزی خاص می‌کردند و می‌بافتند و هر جا سیم تمام می‌شد، با سیم ظریف‌تر و نازک‌تری آن را پَرچ می‌کردند. زره معمولی زرهی بود که حلقه‌ها را دانه دانه در عرض و طول به هم می‌انداختند.چکمهکفش ساقه بلندی از تیماج سیاه یا سرخ بود که ساق آن تا زیر زانو می‌رسید. چکمه را جنگجویان سیاه، اعم از شبیه اولیا و اشقیا، مانند حضرت عباس، علی‌اکبر، حُر، شمر و عمروبن عبدود می‌پوشیدند. شبیه امام، فقط در تعزی «شهادت امام» در روز عاشورا، چکمه می‌پوشید. معمولا چکم سیاه را شهادت‌خوانان به پا می‌کردند و سرخ را اشقیاخوانان. در برخی از تکایا و دسته‌های تعزیه‌خوان که اسباب و وسایل کافی نداشتند، شمرخوان از هر نوع و هر رنگ چکمه‌ای که به دستش می‌دادند، استفاده می‌کرد.عصاعصا از اسباب و ابزار ضروری در مجالس تعزیه بود. در بسیاری از تکایا و تعزیه‌ها، معمولا از سه یا چهار نوع عصا استفاده می‌کردند.عصای تعزیه‌گردانانعصایی بود بلند و سرگره‌دار. آن را معمولا از چوب آبنوس، یا عنّاب یا آلبالو می‌ساختند. سر و ته برخی از عصاها نقره‌کش، یا نقره‌کوب شده بود. مثلا، معین‌البکا در تکی دولت عصایی از نوع سر و ته نقره‌دار به دست می‌گرفت. تعزیه‌گردان‌های دیگر نیز ظاهرا به تقلید از او، از همین نوع ع صا، یا از گونه‌های ساده‌ترش استفاده می‌کردند. حتی در تعزیه‌خوانی‌های زنانه که در خانه‌های اعیان بر پا می‌شد، تعزیه‌گردان زن عصای بلندی به دست می‌گرفت. این نوع عصا نشان‌دهند مدیریت و رهبری مجالس تعزیه بود.عصای امام‌خوانان عصای امام‌خوانان یا شبیه پیامبران و امامان، عصایی معمولا سرکج یا ساده و از چوب آبنوس و عنّاب و مانند آن بود. شبیه امام، در هم تعزیه‌های شهادت در ایام محرم، چنین عصایی در دست داشت، لیکن به هنگام رفتن به میدان جنگ، به خصوص در تعزی «شهادت امام» روز عاشورا، عصا به دست نمی‌گرفت. این عصا، چنان که در بخش تعزیه‌خوانان نیز به آن اشاره کردیم، نماد و نشان رهبری و زعامت و وقار و متانت امام بود، از این رو تعزیه‌گردانان کارکشته و آگاه برای شبیه امام و امام‌خوان این نوع عصا را انتخاب می‌کردند. عصای سالخوردگانعصای سرخمید معمولی بود. این عصا را در تعزیه‌ها معمولا شبیه شخصیت‌های پیر و بیمار، نظری حبیب‌بن مظاهر، امام زین‌العابدین و فاطم صغری به دست می‌گرفتند.عصای تخت‌خوانان چوب‌دستی نسبتا کوتاه و باریکی بود که آن را عصای تعلیمی هم می‌خواندند. این عصا نشان امارت و فرماندهی و خشونت و شقاوت بود. تخت‌خوانان عصای معمولی به دست نمی‌گرفتند. در بعضی از تعزیه‌ها، از همین عصای تعلیمی استفاده می‌کردند و گاهی با آن مغضوبان را می‌زدند. مثلا، در تعزی «عبدالله عفیف»، عبیدالله زیاد عصای تعلیمی به دست می‌گرفت. همچنین در تعزی «بازارشام» یزید یک تعلیمی از چوب خیزران در دست داشت و با آن بر لب و دندان سر برید امام می‌زد. مشکپوست گوسفند یا بزی است که آن را درسته و غلفتی درآورده و پشم و موی آن را کنده و دباغی کرده‌اند. مشک را برای نگهداری و حمل آب و دوغ و زدن دوغ و کره‌گیری استفاده می‌کنند. سقّایان مشک آب را با بند و تسمه‌ای که به آن بسته بودند، از گردن و شانه می‌آویختند.چادرتکیه‌های بی‌سقف را به هنگام لزوم با چادر می‌پوشاندند، یا به اصطلاح چادر می‌زدند. در برخی از کاروانسراها و حیاط بیرونی خانه‌های اعیان و اشراف نیز، به هنگام مجالس تعزیه‌خوانی چادر می‌افراشتند. جنس چادر معمولا از کرباس بود که آن را در قطعات متعدد و اندازه‌های مختلف، به انداز سقف مناسب فضای تکیه می‌دوختند.عَلَم یا بیرقپارچ سیاه یا رنگین ساده یا نقشداری است که معمولا به صورت پرد مستطیل یا مثلثی درمی‌آورند و بر سر نی (نیزه) یا چوبی باریک نصب می‌کنند. علم نشان یک جمعیت یا حزب یا فرق مذهبی یا کشور است. در مجالس تعزیه‌خوانی و عزاداری، علم‌های مختلفی به کار می‌بردند. علم‌ها را می‌توان به سه گونه تقسیم کرد:1- علم‌های سبک و ساده که پرده‌های آنها بیشتر به رنگ سیاه یا سبز، و دسته‌های آنها از نی یا چوب بودند. پرد برخی از این علم‌ها نقش و نگار داشت و با گلدوزی‌های زیبایی تزیین شده بود.2- علم‌هایی که سنگین‌تر و بزرگ‌تر از علم‌های نوع اول و پارچ پرد آنها معمولا از اطلس و حریر و شال و امثال آن بود. در متن و حواشی پرد این نوع علم‌ها، اشعار و آیاتی از قرآن‌مجید را با سوزنکاری و گلدوزی نقش می‌زدند. پرد این گونه علم‌ها به اندازه‌ای بلند بود که علمدار معمولا دسته و سرپرده را با هم می‌گرفت. بعضی از این علم‌ها، سرعلمی به شکل پنجه یا گنبد داشتند.3- علم‌های استوانه‌ای که پرد آنها کیسه‌مانند و به رنگ‌های مختلف، یا تلفیقی از چند رنگ بود. بر روی برخی از پرده‌های این نوع علم‌ها مغزی‌هایی از ابریشم طلایی به صورت عمودی دوخته بودند.کجاوه یا هَودَج و وسایل و اسباب تعزیه، به‌خصوص تعزیه‌خوانی‌های تکی دولت کجاوه یا هودج بود. کجاوه دو اتاقک چوبین و روباز به هم پیوسته‌ای بود که آن را روی شتر یا استر، به طوری می‌بستند که اتاقک‌های آن در دو طرف حیوان قرار می‌گرفت. از کجاوه برای نشان دادن کاروان امام، در تعزیه‌هایی چون «حجه‌الوداع» و «ورود به کربلا»، استفاده می‌کردند. گاهی در مراسم عزاداری و دسته‌گردانی ایام تاسوعا و عاشورا نیز آن را به کار می‌بردند.کجاوه در تعزیه بیشتر جنب نمایشی و تشریفاتی داشت، و بر خلاف کجاوه‌های معمولی، کسی در میان آنها نمی‌نشست. مثلا، به هنگام حرکت کاروان در تعزی «حجه‌الوداع» اهل بیت امام بر شتر یا اسب و استر سوار می‌شدند، و یک یا چند کجاوه خالی بر شتر یا قاطر بار می‌کردند.اسباز مهم‌ترین چهارپایان لازم و ضروری در مجالس تعزیه، اسب بود. در تعزیه‌های شهادت در ده اول محرم، امام و جنگجویان موافق و مخالف، به هنگام جنگ و در بعضی مواقع دیگر، به اسب نیاز داشتند. در بسیاری از تعزیه‌های حماسی و تاریخی نیز، مانند «جنگ خندق»، «جنگ خیبر» و «نبرد بثرالعلم»، اسب از چهارپایان حتمی و ضروری تعزیه به شمار می‌رفت.فصل دوم : موسیقی تعزیه1 موسیقی آوازیشیوه‌های مختلف آوازی تعزیه‌خوانانبا آن که خواندن آواز در مقام‌ها و گوشه‌های معین در تعزیه یک رسم یا روی سنتی تعزیه‌خوانی بود، مع‌هذا تعزیه‌خوانان برخی از شهرهای سبک و شیو خاص هنری خود را نیز به کار می‌بردند.در اینجا دو نکته لازم را یادآوری می‌کنیم: 1- در برخی از شهرها و مناطق ایران، احتمالا از آهنگ‌های موسیقی محلی نیز در تعزیه‌خوانی استفاده می‌کرده‌اند. به‌هرحال، سبک و شیو تعزیه‌خوانان تهران، به‌خصوص تعزیه‌خوانان تکی دولت، همچنین، تعزیه‌خوانان قزوین سرمشق تعزیه‌خوانان بسیاری از شهرها و روستاهای مرکزی و شمالی ایران بوده است.2- خواندن تعزیه در تکایای بزرگ و مهم کار هر آوازخوانی نبود. تعزیه‌خوانان این تکیه‌ها، به‌خصوص کسانی که نقشهای عمده و اصلی تعزیه را داشتند، مانند شهادت‌خوانان، علاوه بر استعداد هنری و چهره و اندام مناسب، می‌بایست از قدرت صدای کافی و لازم نیز برخوردار باشند تا بتوانند د ر مواقع لزوم صدای خود را به گوش تماشاگران دور هم برسانند. انواع موسیقی ویژ تعزیه‌خوانی1- پیشخوانینوحه‌های پیشخوانی را با آواز دسته‌جمعی و معمولا در «کارعمل»، یا در یکی دو گوشه از دستگاه معینی می‌خواندند. «کارعمل» یا «کار و عمل» نوحه یا تصنیف کامل عیاری بود که در خواندن آن از همه یا بیشتر گوشه‌های یک دستگاه استفاده می‌کردند. مثلا در تعزی «شهادت علی‌اکبر» تکی دولت، در زمان ناصرالدین‌شاه و مظفرالدین‌شاه، نوحه‌ای می‌خواندند که در «کارعمل» چهارگاه تنظیم شده بود. بند اول آن چنین بود: بزن چهچهه: بلبل بلبل گل به گلستان آمد بیا پیچان: سنبل سنبـل نوبت بســـتان آمد2- مناجات‌‌خوانیمناجات آغاز تعزیه را معمولا در آواز بیات زند (بیات ترک)، و گاهی در برخی از گوشه‌های نوا یا حزین و حجاز می‌خواندند. وقتی مناجات را در بیات ترک می‌خواندند، بیشتر از درآمد و گوشه‌های روح‌الارواح، قطار و شکسته استفاده می‌کردند. وقتی هم که مناجات را در مقام نوا می‌خواندند، غالبا از گوشه‌های حسینی، گَردانیّه و عشاق بهره می‌گرفتند.3- خطاب‌ها و فرمان‌هاامام و اولیاخوانان خطابها و فرمانهای خود را غالبا در درآمد نوا می‌خواندند. مثلا در تعزیه «حُر» هنگامی که امام به حضرت عباس دستور می‌دهد که برود و ببیند سردار سپاه کوفه چه کسی است و جلوی او و لشکرش را بگیرد، امام خطاب به عباس اشعاری را در درآمد نوا می‌خواند که مطلع آن این است: آیا بـــرادر با جان برابرم عباس هژبر بیش دین نور چشم اشرف ناس;4- زن‌خوانیزن‌خوانان بیشتر در گوشه‌های شور و ابوعطا و گوشه‌های همایون می‌خواندند. در همانندخوانیها، به‌خصوص در سؤال و جوابها، معمولا در همان مایه و آوازی که طرف مقابل می‌خواند، می‌خواندند. مثلا، در تعزی «شهادت علی‌اکبر»، (نسخ تهران و قزوین)، وقتی شبیه علی‌اکبر اشعاری را که با مطلع زیر آغاز می‌شد: ای حرم شاه دین، مرغ دلم پر گرفت دست قضا از کمین، دامن اکبر گرفت; 5- بچه‌خوانیبچه‌خوانان غالبا اشعار را با حالت ضربی می‌خواندند. اگر هم آواز را می‌بایست غیرضربی بخوانند، نتهای متغیر را تغییر می‌دادند و تحریرها و «نوآنس»ها را کوتاه می‌کردند. خواندن اشعار در آهنگهای ضربی طبعاً حالات و خصوصیات کودکان آنان را به خوبی می‌نمایاند.6- آواز وداع و جداییشبیه‌خوانان به هنگام وداع و خداحافظی با یکدیگر، معمولا اشعار را در گوشه‌های غم‌انگیز و گیلکی از آواز دشتی می‌خواندند. اشعاری که در این مواقع خوانده می‌شد غالبا در وزن هزج مسدس مقصور بود، مثلا: اگر بار گران بودیم، رفتیم اگر نامهربان بودیم، رفتیم; (علی‌اکبر و قاسم و اولیاخوانان دیگر هنگام رفتن به میدان)7- قاصدخوانیقاصدان مانند فرنگیان کم و بیش نقش یا وضع میانه حال داشتند، لیکن چون مسلمان بودند اشعار خود را به مقتضای حال با آوازها و آهنگهای متفاوت می‌خواندند؛ مثلا، عرب قاصدی که در تعزی «حُر» از کوفه می‌آمد و خبر غم‌انگیز شهادت مسلم را برای امام می‌آورد، در آغاز ورود به صحنه، مدتی آرام و آهسته با حالت غمگنانه حرکت می‌کرد و اشعاری در مای آواز ابوعطا می‌خواند که مطلع آن این است: الهی اختر از گردش بیفتد چرخ (و) برگرددزمین ویران شود، ویران (و) هم زیر و زبر گردد8- خطبه‌خوانیخطیبان برای نشان دادن حالت خطبه‌خوانی و سخنوری معمولا اشعار را با آواز نمی‌خواندند، بلکه کلمات و عبارات را شمرده و آهنگین و زنگ‌دار، که اندک مایه‌ای از گوش آوازی داشت، ادا می‌کردند. مثلا، خطیب مجلس عبیدلله‌زیاد، در تعزی «حر»، وقتی به منبر می‌رفت و نام یزید را می‌خواند، در صدایش اندکی از مای درآمد نوا بود. مطلع اشعاری که خطیب آن را می‌خواند، در نسخ تکی دولت تهران چنین است: فرمان همایون شده از رفعت کیوان سالار مهین ابن زیاد اشرف اعیان2 موسیقی‌سازی و غیرآوازیموسیقی اعلام و فراخوانیدر بسیاری از شهرها و روستاهای ایران، برای آگاه کردن مردم محل از برپایی مجلس تعزیه‌خوانی، شیپورچی و طبال تعزیه چند ساعت پیش از تعزیه‌خوانی به پشت‌بام تکیه، یا با مسجد یا در میدان محل (بسته بود به این که تعزیه را در کجا می‌خواندند) می‌رفتند و با شیپور و طبل، گاهی هم با دهل و کرنا، قطعه‌های خاصی را می‌نواختند.موسیقی مقدماتی و تشریفاتیپس از نواختن آهنگ اعلام و فراخوانی، اگر تعزیه‌خوانی در ایام محرم بود، مردم محل با اطلاع از زمان برگزاری تعزیه، به تدریج به تکیه یا حسینی محل می‌رفتند و برای خود جا می‌گرفتند. اگر تعزیه‌خوانی در ایام غیر محرم بود، مردم حل که از زمان برگزاری تعزیه آگاه نبودند، برای کسب اطلاع از زمان اجرای تعزیه، به تدریج به میدان، یا تکیه، یا صحن مسجد محل می‌رفتند، تا از تماشای تعزیه محروم نمانند. در فاصل نواختن شیپور اعلام و فراخوانی تا تعزیه تا شروع تعزیه، شیپورچی و طبال آهنگ‌های مختلف را می‌نواختند.موسیقی صحنهدر جریان تعزیه به تناسب نوع وقایع و گفتار تعزیه‌خوانان، نوازندگان آهنگهای خاصی را می‌نواختند. برخی از این آهنگها، تا اندازه‌ای توصیفی بودند و به صورت کلی و اجمالی وضع و حالت «واقعه»، «صحن» تعزیه و تعزیه‌خوانان را می‌نمایاندند. بعضی دیگر، در فواصل گفت و گو ها و تغییر و تقطیع صحنه‌ها به‌ کار می‌رفتند، و حالات سکوت و آرامش، و یا هیجان را به تماشاگران القا می‌کردند.آهنگ‌های ورود تعزیه‌خوانانالف) وقتی که در ابتدای تعزیه، اولیاخوانان دسته‌جمعی وارد مجلس می‌شدند، آهنگ عزا می‌نواختند. این آهنگ معمولا در مای آواز دشتی بود. این آهنگ را به هنگام عزا در حرکت دسته‌های سینه‌زن و نوحه‌خوان هم می‌نواختند. آهنگ تا اندازه‌ای متناسب با نوع واقعه بود و مظلومیت امام و اهل‌بیت را می‌نمایاند.ب) هنگامی که شمر و ابن‌سعد و اشقیای دیگر، در ابتدا یا در جریان تعزیه به صحنه می‌آمدند، دو نوع آهنگ در ریتم‌های مختلف نواخته می‌شد. اگر اشقیا در حال عادی و به قصد ورود به مجلس، و یا نشستن بر سر تخت به صحنه وارد می‌شدند، همراه با نوع حرکت آنان معمولا آهنگ ضربی تند یا کند می‌نواختند. پ) وقتی فرنگیان و برخی از اشخاص میانه‌حال تعزیه به مجلس وارد می‌شدند، از لحظ ورود تا زمانی که در صحنه (در حال سکوت یا در حرکت و گردش به دور تخت) بودند، موزیکچیان مارشهای نظامی و موسیقی ضربی می‌زدند. آهنگ زیر از آهنگ‌های مهم و اصلی در این مواقع بود:تن تن تن تن تن تننا، تن تننا تن تننا، تن تن تن تن تن تن تن تن تانتن تن تن تن تن تن تن، تن تن، تانتن تن تن تن تن تن تن، تن تن، تانت) هنگامی که تعزیه‌خوانانی، چون عرب قاصد، وارد مجلس تعزیه می‌شدند، دو نوع آهنگ می‌نواختند. اگر قاصد حامل خبری از جانب اشقیا بود، مانند قاصدی که در تعزی حُر از یزید برای عبیدالله‌زیاد نامه و خلعت می‌آورد، ورود او به صحنه و حرکتش دور تخت با آهنگ ضربی و مارش همراه بود. اگر عرب قاصد برای اولیا خبر می‌آورد، مانند بردن خبر شهادت مسلم برای امام در تعزی «شهادت حُر»، آهنگ ملایم عزا نواخته می‌شد. این آهنگ غالبا همانند آهنگ اعلام روضه‌خوانی بود. 3 ساز‌های موسیقی تعزیهسازهای بادی سنتیشیپورسازی است برنجین یا مسین و بی پیستون و از خانواده سازهای بادی. این ساز یک صدایی و صدای آن بسیار بلند و نافذ است. با شیپور ساده، آهنگ و ملودی خاصی را نمی‌توان نواخت، فقط با دمیدن در آن و کشش یا تقطیع نفس، می‌توان پنج تا شش حالت کلی غم‌انگیز یا ضربی و آشوب و جنگ به صدای آن داد. نیسازی است بادی که آن را غالبا از نی و به شکل استوانه‌ای می‌ساخته‌اند. لول این ساز از هفت بند و شش گره تشکیل شده است. از این رو، این را «نی هفت بند» نیز می‌گویند. قطر این ساز از 5/1 تا 3 سانتی‌متر و طول آن در حدود 30 تا 70 سانتی‌متر است. شش سوراخت دارد که 5 سوراخ آن در یک سو و یک سوراخ در سوی دیگر آن است. نی از انواع سازهای بی‌زبانه است. نوازنده هوا را از دهان لوله به درون آن می‌دمد و با باز و بسته کردن سوراخ‌ها با انگشتان هر دو دست، طول هوای درون لوله را زیاد و کم می‌کند و در نتیجه صوت‌های زیر و بم پدید می‌آید. ادامه خواندن مقاله در مورد تعزيه خاني

نوشته مقاله در مورد تعزيه خاني اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله پرسش مهر

$
0
0
 nx دارای 27 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مهرورزی چیست ؟محبت عامل مهمی است که برای درمان هر گونه درد می تواند مورد استفاده باشد . هم رام کننده است و هم به راه آورنده . بر اساس تجارب مهر و محبت بیش از خشم وکین و تنبیه می توانند موجد آثار رشد باشد ، یک مربی مهربان و آگاه می تواند نقشی سازنده درباره او ایفا کند و با مهر و محبتش او را به راه آورد . فکر کردید ؟ نه می خواهم بدانم تا حالا به این موضوع فکر کردید؟ فکر کردید که چه کسانی نمی خواهند که مردم ما ، مردم شریف ایران ، مردم غیور ایران به پیشرفت برسند جامعه شان به تعالی برسد ؟ نه فکر نکردید یعنی فکر نکنم که به این موضوع فکر کرده باشید. چه کسایی نمی خواهند مردم ما یکدیگر را دوست داشته باشند چه کسی نمی خواهند مردم ما به پیشرف برسند . اصلا این مردم چه کین؟ اصلا حرف حسابشان چیست ؟ اصلا از کجا آمده اند و به کجا می خواهند بروند؟ کسانی که نمی خواهند جامعه ما به تعالی برسد کم نیستند، کسانی که می خواهند ایران و ایرانی بودن نباشد، کسانی که می خواهند دیگه صبح ها با صدای اذان محلمون بیدار نشویم ، کسانی که نمی خواهند توی راهپیمایی ها شرکت کنیم کسانی که نمی خوان یکدیگر را دوست داشته باشم .کسانی که نمی خواهند ما یکدیگر را دوست داشته باشم که از این جامعه نیستند ،کسانی هستند که خون ایرانی درون رگ هایشان جاری نیست کسانی هستند که نمی توانند ایرانی بودن را درک کنن کسانی هستند که چشم دیدن رهبر جامعه اسلامی رو ندارند کسانی هستند که غیرت جوانمردان ایران رو ندارند کسانی هستند که ایرانی نیستند ایرانی نبودند و ایرانی نخواهند بود کسانی هستند که حدیث های ائمه اطهار در مورد مهرورزی رو فرامش کرده اند. ولی چرا این طوری است ؟ واقعا چرا نمی خواهند ایرانی ها به هم محبت کنند ولی ما ایرانی ها چرا باید خود دست در دست هم نمی گذاریم.چرا ما خودمان این طوری شده ایم چرا دیگر یکدیگر را دوست نداریم ما چرا باید نقطه ی ضعفی دست دوشمنامان دهیم چرا ؟ ما باید ثابت کنیم که ایرانی هستیم باید به تمام دشمنان اسلام ثابت کنیم که می توانیم در مقابل همه ی ظلم و ستیزه ها جلو گیری کنیم ما باید نشان بدهیم که می توانیم یکدیگر را دوست داشته باشیم ما باید یکدیگر را دوست داشته باشیم آهای ایرانی من دارم داد می زنم دارم فریاد می زنم ما باید به هدیگرو دوست داشته باشم تا اینکه بتوانیم یکی بشویم تا اینکه بتوانیم یکپارچه شویم و از خود و از مرز های کشورمان دفاع کنیم. ولی نفس خودمان هم می تواند باعث شود که ما فقط خودمان رو دوست داشته باشیم. این نفس شیطانی که درون همه ما ها وجود دارد ممکن است که اجازه ندهد ما به یکدیگر محبت کنیم .این نفس اینقدر بدی ها رو نسبت به خوبی ها بزرگ نشون می دهد تا من ، تو ، ما نتوانیم کسی رو دوست داشته باشیم این نفس درون همه ی ما وجود دارد ایرانی پس بیا با یکدیگر بر این نفس غلبه کنبم ، غلبه کنیم تا بتوانیم شکستش دهیم. سخنی از رئیس جمهور عزیزمان جناب آقای احمدی نژاد :«جامعه متعالی جامعه ای است که در آن همه اعضای جامعه همدیگر را دوست دارند و به سرنوشت یکدیگر علاقمند بوده و نسبت به هم دلسوزند. جامعه متعالی جامعه ای است که از ویژگی های بهشت الهی برخورداراست.»شعری از حافظ درباره مهرورزی پیش ازینت بیش از این اندیشه ی عشاق بود مهر ورزی تو با ما شهره ی آفاق بود از دم صبح ازل تا آخر شام ابد دوستی و مهر بر یک عهد و یک میثاق بود بر در شاهم گدایی نکته ی در کار کرد گفت بر هر خوان که بنشستم خدا رزاق کرد نقش مهرورزی در برپایی عدالت در جامعه و خانواده چیست ؟ سوال جالبی است اما از آنجهت که خود مساله ساز هست .؟ اصولا باید پرسید آیا بین عدالت ومهرورزی چگونه ارتباطی می تواند وجود داشته باشد .؟ اگر رابطه وجود داشته باشد منجر به نقص غرض یعنی عدالت نمی شود .؟ واژه هایی نظیر عدالت از جنس کلی هستند که براحتی هرکسی بر مبنای خواست و پیش زمینه های فکری ، اعتقادی ، سیاسی که دارد به تفسیر آن می پردازد . نمی توان تعریف دقیقی از عدالت ارائه نمود که مورد قبول تمام مکتبها ومشربهای فکری وسیاسی واقع شود . مهرورزی همراه با عطوفت ، مهربانی ، دوست داشتن وداشته شدن و احیانا ً نادیده گرفتن خطاهای جزیی فرد است . وقتی پای مهرورزی به میان می آید عواطف واحساسات بروجهه خشک عقل ومنطق حسابگر غلبه می یابد . این گونه مواقع چشم انسان بر حقایق بسته می شود . پدر یا مادری که تحت تاثیر عواطف مادرانه وپدرانه خود هستند سعی می کنند تا اشتباهات فرزند خود را نادیده بگیرند . در هرجا که عواطف و احساسات وارد شوند همین گونه است ، چرا که خصلت ویژگیها و صفاتی از این دست همین است . وقتی که انسان کناهگار توبه می کند امیدش به صفاتی از قبیل عطوفت و رئوف بودن توبه پذیر است تا شاید خطاهای اورا بپذیرد . عدالت از جنس دیگری است که هیچ احساس خوب وبدی در آن وجود ندارد .براساس اصل عدالت هر کسی به همان می رسد که مستحق هست نه بیشتر نه کمتر . همان رفتاری با او می شود که قانون وشرع می گویند .هرچیزی در جای خود قرار می گیرد نه جای غیر . انسان گناهکار می داند بر اساس همین صفت خدا باید به آنچه که مستحق اش هست برسد .عدالت اجتماعی هم همینگونه است . کار ، بیمه ، حقوق مناسب ، توجه به شایستگی افراد در کسب مناسب ومشاغل وغیره از نیازهای جامعه امروزی است ، رعایت اینها ازعلائم جامعه متعادل و عادل هست که جایی برای مهرورزی نمی گذارد . چرا که اینها حقوق افراد جامعه است . رفتارحضرت علی (ع ) با برادر خود که از آن تقا ضای مساعدت و کمک نمود بیانگر ویژگی عدالت خواهی و عدالت پروری آن حضرت هست . او سرشار از محبت و عطوفت نسبت به همگان است تا چه برسد به برادر . مهربانی وبزرگواری آن حضرت زبانزد دوست ودشمن هست همانطور عدالتش . آیا علی می تواند تحت تاثیر عطوفت ومهربانی خود نسبت به برادر قرار بگیرد و حق مسلمانان دیگررا از بیت المال به برادر ببخشد ؟ اگر اینگونه بود دیگر علی نبود شخص دیگری بود . او عدالت را بر رافت برادری ترجیح می دهد . آیا دربرقراری عدالت نیازی به مهرورزی وجود دارد ، برای اینکه اگرقراربراجرای عدالت باشد ، اگر کسی مظلوم واقع شده و یا حقوقش تضییع شده اکنون به حق خود می رسد پس نیازی به مهر ورزی و منت ندارد .حال اگر کسی حقوقی نداشته و ندارد ، آنهم نیازی به مهر ورزی پیدا نمی کند ، مگر اینکه بخواهد حقی را ضایع کند . ورود مهر ورزی به جایگاه عدالت باعث بی عدالتی می شود . هر یک از این دو صفت در هر شخصی می تواند جمع شود اما نمی توانند به جای دیگری بکار روند . در غیر اینصورت عادل بودن شخص زیر سوال می رود . چنانکه دررفتار حضرت امام علی مشاهده می شود . قاضی رئوف است اما صفت دیگری که برای نقشش وجود دارد اورا وادار به اجرای عدل می کند . قاتل را به قصاص محکوم می کند . نتیجه اینکه اگر حقوق اجتماعی افراد ، ، در جامعه رعایت شود عدالت بر قرار می شود در اینصورت نیازی به مهرورزی نیست چون هر فرد به حق خود رسیده نه چیزی فراتر از آن . اگر نه بی عدالتی است چه با مهر ورزی چه بدون آن .موانع محبت چیست :همانا که دور شدن انسانها از معنویات واخلاق و توجه به مسائل مادی و دنیوی و هوس های نفسانی و کسب روحیاتی چون غرور و تکبر و حرص و طمع وجهالت و کوته بینی و ارزش پیدا کردن پول و مقام و قدرت در دید چنین اشخاصی از موانع محبت هستند. از موانع محبت: (بد گمانی و ترس و بد بینی از موانع ایجاد روابط محبت امیز با دیگران است)(وجود اختلافات حل نشده مربوط به گذشته که بر نقاط مشترک میان دو طرف تاثیر منفی می گزارد)(حسادتها و کینه ها و اختلافات فکری) اخلاق و معنویات از مهمترین عوامل ایجاد محبت هستند. محبت و مهر ورزی جزئی از اخلاق نیک هستند و به هم پیوسته و جدای ناپذیرندهمه ادیان اسمانی انسانها را به برادری و محبت و خوش اخلاقی سفارش میکنند از جمله دین مبین اسلام. رسول خدا (ص) در اداره امور بیش از هر چیز از رحمت و محبت بهره می گرفت. خداوند هم آن حضرت را با این ویژگی در اداره‌ی امور معرفی كرده است ، این كه آن حضرت به سبب رحمتی از جانب خدا در مدیریت خود از محبت ، مدارا و ملایمت به نیكویی بهره‌مند شده است و اگر چنین نبود، آن شیوه‌ی اداره‌ی مطلوب حاصل نمی شد. پیامبر اكرم(ص) به سبب رحمت و فیض الهی به چنان محبت و ملایمتی در مدیریت خود دست یافته بود كه به سبب آن ، شگفت آسا موانع اداره ی جامعه‌ای دچار تشتت و مشكلات فراوان ، رفع و مقتضیات رشد و كمال آن فراهم شد. اگر رسول خدا(ص) سخت دل و تند زبان بود هر آینه امتی فراهم نمی‌شد و مردمان از گرد تو پراكنده می‌شدند. محبت، گذشت و بزرگواری آن حضرت در مدیریتش بسیاری از مشكلات را كه حل ناشدنی می‌نمود حل كرد، رحمت و محبت در اداره‌ی امور اعجاز می‌كند و اعجاز مدیریت پیامبر خدا(ص) از آن نیرو مدد گرفته بود. بدین ترتیب خداوند راز موفقیت پیامبر را در تالیف قلب‌ها ، محبت و ملایمت او به توفیق الهی معرفی می‌كند كه آن حضرت با تكیه بر همین عامل جامعه را دگرگون كرد و به مقصد الهی راه برد. رحمت و محبت در اداره‌ی امور چنان كارساز است كه هیچ تندی و خشونتی نمی‌تواند چنین كند. بنابراین یا هیچ مانند گسترش رحمت، محبت، رافت، عطوفت و مودت نمی‌توان در دل آدمیان نفوذ كرد و دل مردمان را به‌دست آورد و آنان را از سركشی و طغیان بازداشت و به درستی در جهت كمال مطلق اداره و هدایت كرد. مدیران الهی بر اساس مدیریت حق امور را اداره می‌كنند ، یعنی براساس رحمت و محبت.رسول خدا مظهر تام رحمت و محبت الهی بود و خود می‌فرماید:من به عنوان رحمتی (فراگیر) برانگیخته شده‌ام. مبنا و اساس سیره‌ی پیامبر اكرم(ص) بررحمت و محبت بود.آن حضرت جامعه را با قدرت، رحمت و محبت اداره می‌كرد و با همین عامل مردمان را راه می‌برد و به سوی مقصد كمال سیر می‌داد. پیامبر اكرم(ص) چنان با مردم از سرمحبت و دلسوزی برخورد می‌كرد كه كسی نمی‌توانست در صداقت و درستی مدیریت او تردیدی به دل راه دهد.مردم به عینه می‌دیدند كه پیامبر(ص) تمام توانش را در هدایت و اصلاح آنان به‌كار گرفته است و با تمام وجود برای ایشان دل می‌سوزاند. رحمت واسعه‌ی پیامبر (ص) در رفتار سراسر ملایمت آن حضرت تجلی داشت. آنكه اهل رحمت است اهل ملایمت و عطوفت است و مدیریت پیامبر بر این ویژگی استوار بود.در همین رابطه شیعه و سنی روایت كرده‌اند كه پیامبر(ص) خطاب به خاندان خویش فرمود:یا بنی عبد المطلب انكم لن تسعوا الناس باموالكم فالقوهم بطلاقه الوجه و حسن البشر “ای فرزندان عبدالمطلب شما هرگز نمی توانید دلهای مردم را به وسیله‌ی ثروتتان متوجه خود سازید بلكه خوش‌خویی و گشاده‌رویی عامل جذب و شیفتگی است.” و پیامبر رحمت و مودت فرمود: راس العقل بعد الایمان بالله التودد الی الناس “پس از ایمان به خدا، جلب كردن دوستی مردم است.” یكى از عواملى كه زمینه مساعد براى ارتباط سازنده با دیگران را فراهم مى‏كند خوش گمانى به دیگران است. بدگمان بودن عاملى مخرب در روابط است و موجب سردى روابط اعضاى جامعه مى‏شود. در قرآن كریم خداوند متعال بد گمانى نسبت به دیگران را نهى فرموده است: یا ایها الذین آمنوا اجتنبوا كثیرا من الظن ان بعض الظن اثم؛ (320) اى كسانى كه ایمان آورده‏اید، از بسیارى از گمان‏ها بپرهیزید كه پاره‏اى از گمان‏ها خطاست. بدگمانى مانع اداى حقوق دیگران است. گمان بد مربوط به جایى است كه ظواهر رفتار كسى را با آن چه در باطن دارد متفاوت بدانیم ظاهر نیك او را نپذیریم و گمان كنیم باطن او على رغم ظاهر صالحى كه دارد ناصالح است. چنین گمانى باعث مى‏شود اداى حقوقى كه او به عنوان مسلمان، مؤمن برادر دینى دوست و; دارد دشوار شود؛ زیرا كسى كه معتقد باشد دیگرى به اسلام و ایمان و یا به مستحبات تظاهر مى‏كند نمى‏تواند با او همچون مسلمان، مؤمن و یا انسانى متقى رفتار كند و خواسته یا ناخواسته با او چنان رفتار مى‏كند كه گویى مسلمان یا مؤمن واقعى نیست. بنابراین بدگمانى دو اثر نامطلوب خواهد داشت: نخست این كه شخص بدگمان از اداى تكلیف خود نسبت به دیگران باز مى‏ماند و به این سبب از كمال انسانى خود دور مى‏افتد و دوم آن كه روابط اجتماعى دشوار و سرد مى‏شود. به دلیل آثار سویى كه بدگمانى دارد اسلام انسان‏ها را به حسن ظن دعوت مى‏كند و اصل را در مورد افراد مسلمان بر درستى قرار دهد. امیرالمؤمنین(ع) مى‏فرمایند: ضع امر اخیك على احسنه حتى یأتیك ما یغلبك منه و لا تظنن بكلمه خرجت من اخیك سوءاً و انت تجد لها فى الخیر محملا؛ كار برادرت را بر بهترین وجه حمل كن تا زمانى كه چیزى خلاف آن بر تو آشكار آید و به سخن برادرت گمان بد مبر در حالى كه براى سخن او محمل نیكو مى‏یابى. بر اساس این توصیه باید تا جایى كه مى‏توان اعمال برادران مؤمن راتفسیر نیكو نمود و تا زمانى كه رفتار و گفتار آنان آشكارا نادرست و ناروا نشده است آنان را همچون دیگر برادران احترام نمود و حقوق آنان را ادا كرد. باید با مؤمنین بر اساس ظواهر رفتار آنها عمل كرد و به بدگویى دیگران در مورد آنها ترتیب اثر نداد: ان جائكم فاسق بنبأء فتبینوا ان تصیبوا قوما بجهاله؛ اى كسانى كه ایمان آورده‏اید اگر فاسقى برایتان خبرى آورد نیك وارسى كنید مبادا به نادانى گروهى را آسیب رسانید. توصیه به حسن ظن و نهى از بدگمانى به معناى توصیه به ساده‏دلى و خود فریبى نیست. مؤمن زیرك است و باید رفتار خود را با هوشیارى انتخاب نماید. امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: اذا استولى الصلاح على الزمان واهله ثم اساء رجل الظن برجل لم تظهر منه خزیه فقد ظلم و اذا استولى الفساد على الزمان و اهله فاحسن رجل برجل فقد غرر؛ چون نیكوكارى بر زمانه و مردم آن غالب آید و كسى به دیگرى گمان بد برد كه از او فضیحتى آشكار نشده ستم كرده است و اگر بدكارى بر زمانه مردم آن غالب شود و كسى به دیگرى گمان نیك برد خود را فریفته است. براى جلوگیرى از گسترش بدگمانى در جامعه باید از بدگویى دیگران پرهیز كرد، گفتار و رفتار خود را اصلاح و ظاهر و باطن خود را یكى كرد و از مواضع تهمت یعنى كارهایى كه بدگمانى دیگران را بر مى‏انگیزد دورى نمود. امیرالمؤمنین(ع) فرموده‏اند: من وضع نفسه مواضع التهمه فلا یلومن من اساء به الظن؛ هر كه خود را در جاهایى كه موجب بدگمانى است نهد، كسى را كه به او گمان بد برد سرزنش مكند. كسى كه بدگمانى‏ها را از خود دور مى‏كند، دیگران را همچون خود و یا بهتر از خود مى‏داند و مؤمنان را انسان‏هایى مى‏نگرد كه در نزد خدا محبوبند و نیكى كردن به آنها نیكى به محبوب حقیقى است. این احساس موجب مى‏شود مؤمنان را به یكدیگر نزدیك شوند و خیرخواه هم باشند، از خوشحالى دیگران شادمان شوند و از بدحالى آنها اندوهگین گردند. انسان مؤمن دیگر مؤمنان همچون خود مى‏داند و هر چه را بر خود نمى‏پسندد بر دیگران نیز نمى‏پسندد و آن چه را براى خود نیك مى‏شمارد براى آنان نیز نیك مى‏داند. امیرمؤمنان على(ع) فرمودند: یا بنى اجعل نفسك میزانا فیما بینك و بین غیرك فاحبب لغیرك ما تجب لنفسك و اكره له ما تكره لها و لا تظلم كمالا تحب ان تظلم، و احسن كما تحب ان یحسن الیك، و استقبح من نفسك ما تستقبح من غیرك و ارض من الناس بما ترضاه لهم من نفسك؛ پسر عزیزم! خود را میان خویش و دیگران میزانى بشمار پس آن چه براى خود دوست مى‏دارى براى جز خود دوست بدار و آن چه تو را خوش نیاید براى غیر ناخوش شمار و ستم مكن چنان كه دوست ندارى بر تو ستم رود و نیكى كن چنان كه دوست مى‏دارى به تو نیكى كنند. آن چه را از جز خود زشت مى‏دارى براى خود زشت بدان و از مردم براى خود آن را بپسند كه از خود در حق انان مى‏پسندى. رابطه مؤمنین با یكدیگر رابطه‏اى همدلانه و خیرخواهانه است این همدلى و خیرخواهى با رغبت و رضایت صورت مى‏گیرد و ناشى از پیوند مشترك آنها با خدا و پیوند نزدیك آنها با یكدیگر است. امام صادق(ع) مى‏فرمایند: المؤمن اخوا المؤمن كالجسد الواحد ان اشتكى شیئا منه وجد الم ذلك فى سایر جسده و ارواحهما من روح واحده و ان روح المؤمن اشد اتصالا بروح اللَّه من اتصال شعاع الشمس بها؛ مؤمن برادر مومن است، هم چون تنى واحد اگر پاره‏اى از آن آزرده شود رنج آن در تمامى تن آشكار مى‏شود جان‏هاى دو مؤمن از روح واحدى است و پیوند روح مومن به روح خداوند محكم‏تر از پیوند پرتو آفتاب به خورشید است. پیوند روحى میان مؤمنان موجب جلب محبت و رحمت الهى است زیرا مؤمنان در اثر این پیوند خیرخواه یكدیگر مى‏شوند و خداوند این خیرخواهى را دوست دارد. از امیرالمؤمنین(ع) روایت شده است: ان اللَّه سبحانه یحب ان تكون نیه الانسان للناس جمیله؛ خداوند سبحان دوست دارد نیت انسان براى مردم نیكو باشد. و نیز از ایشان روایت شده است كه خیرخواهى براى دیگران موجب نزول خیر و رحمت الهى است: ابلغ ما تستدر به الرحمه ان تضمر لجمیع الناس الرحمه؛ نزدیك‏ترین چیزى كه موجب فراوانى رحمت الهى مى‏شود نیكخواهى براى همه مردم است. احساس یگانگى با مؤمنان و خیرخواهى براى آنان موجب خوش خلقى در روابط متقابل تعاون و همكارى بى آزارى نسبت به هم و بسیارى از آثار خوب دیگر مى‏شود. این آثار هر یك خود عامل سازگارى بهتر اعضاى جامعه مى‏شود و زندگى براى رسیدن به كمال را آسان‏تر و دلپذیرتر مى‏سازد. اخلاق نیكو و حسن سلوك با مردم، روابط اجتماعى را تقویت مى‏كند. در این حال محبت بر روابط حكومت خواهد كرد و نیاز به قانون و قاضى اندك خواهد شد. مؤمن خوشرو و خوش برخورد است: المؤمن بشره فى وجهه و حزنه فى قلبه؛ شادمانى مؤمن در رخسار اوست و اندوه وى در دلش. مؤمن به تعبیر امیرالمؤمنین(ع) «سهل الخلیقه» یعنى آرام خوى است و از پرخاش و تندى پرهیز مى‏كند. خوش خلقى باعث راحتى دنیا و خوشى آخرت است. پیامبر اكرم(ص) فرمودند: ما یوضع فى میزان امرء یوم القیامه افضل من حسن الخلق؛ روز قیامت در ترازوى كسى چیزى بهتر از خلق نیكو نهاده نمى‏شود. از امام صادق(ع) درباره حد خوش خلقى پرسیدند ایشان فرمودند: تلین جناحك و تطیب كلامك و تلقى اخاك ببشر حسن؛ فروتنى كن خوش سخن باش و با برادرت به خوشرویى برخورد كنتواضع حالتى درونى است كه نمى‏گذارد انسان خود را از دیگران برتر ببیند و احترام و به بزرگداشت دیگران مى‏انجامد. تواضع و فروتنى در برابر دیگران موجب خشنودى خداوند است و در دنیا بزرگى و عزت مى‏آورد. كسى كه خویشتن را كوچك نمى‏شمارد و احساس ضعف و كمبود در برابر دیگران ندارد مى‏تواند براى خدا در برابر بندگان او فروتنى كند و كسى كه معیار نیكى و بزرگى هر كسى را نزدیكى به خداوند مى‏داند، در برابر هر مؤمن فروتن مى‏شود و این فروتنى را مایه رفعت مقام خویش در نزد خداوند مى‏شمارد. پیامبر اكرم(ص) فرمودند: ما تواضع احد لله الا رفعه الله؛ هیچ كس براى خدا فروتنى نكرد جز آن كه خداوند او را بلند مرتبه داشت. و خداوند بندگان خویش را به سبب فروتنى ستود آن گاه فرمود: و عبادالرحمان الذین یمشون على الارض هوناً؛ و بندگان خداى رحمان آنانند كه روى زمین به نرمى گام بر مى‏دارند. و نیز خداوند پیامبر بزرگوارش را به این خلق نیكو امر فرمود: و احفض جناحك لمن اتبعك من المؤمنین؛ و براى مؤمنانى كه تو را پیروى كردند بال خود فرو گستر (فروتنى كن). امیرالمؤمنین(ع) در توصیف متقین فرمودند: مشیهم التواضع روش متقین فروتنى است و نیز تواضع را از اخلاق انبیاء شمردند: فلو رخص الله فى الكبر لاحد من عباده لرخص فیه لخاصه انبیائه و اولیائه. و لكنه سبحانه كره الیهم التكابر و رضى لهم التواضع فالصقوا بالارض خدودهم و عفروا فى التراب وجوههم و خفضوا اجنحتهم للمؤمنین؛ اگر خدا رخصت كبر ورزیدن را به یكى از بندگانش مى‏داد به یقین چنین منتى را بر پیامبران برگزیده و دوستانش مى‏نهاد؛ لیكن خداى سبحان خودبزرگ بینى را بر آنان ناپسند دید و فروتنى‏شان را پسندید پس پیامبران گونه‏هاى خود را بر زمین چسبانیدند و چهره‏هاى خود را به خاك مالیدند و برابر مؤمنان فروتنى نمودند. تواضع اگر ناشى از ایمان و براى بزرگداشت مؤمنان باشد براى رسیدن به هدف غایى انسان سودمند است. امام صادق(ع) فرمودند: ان فى السماء ملكین موكلین بالعباد، فمن تواضع لله رفعاه و من تكبر وضعاه؛ دو فرشته در آسمان بر بندگان گماشته شده‏اند پس هر كس براى خدا تواضع كند او را بالا برند و هر كس تكبر كند پستش سازند. آثار ارزشمند تواضع وابسته به نیت الهى تواضع كننده است. امیرالمؤمنین(ع) تواضع براى رسیدن به مطاع دنیایى را نكوهش كرده‏اند و آن را موجب تخریب دین دانسته‏اند: من اتى غنیا فتواضع له لغناه ذهب ثلثا دینه؛ و آن كه نزد توانگر رفت و به خاطر مالدارى وى در برابرش فروتنى كرد دو ثلث دینش را به باد داد. احترام به مؤمنین به خاطر این كه مؤمن هستند. احترام به خداست. چنان كه خداوند مؤمنین را بزرگ داشته و حرمت مؤمن را به پایه حرمت كعبه بلند داشته است. دل مؤمن خانه خداست و جان مؤمن به سبب ورود ایمان ارزشمند شده است پس اكرام او اكرام خداست. چه کنیم که یکدیگر را دوست داشته باشیم قواعد دوست داشتن زندگی زوجین مانند یك بازی است كه مهره های آن دائم در حال جابه جایی هستند. دربهترین حالت آن دو نفر مانند چراغ مه شكن هستند و راه یكدیگر را روشن می كنند. همچنین نقاط ضعف هم را آشكار می كنند كه موجب رشد دو طرف و پایداری علاقه می شود اما این تعادل را چگونه می توان حفظ كرد؟ خیلی ساده و با رعایت قواعد بازی می توان این كار را انجام داد. مهمترین قواعد دوست داشتن به قرار زیر است:هنگام صحبت با همسر خود توجه داشته باشید كه زمان و مكان صحیحی را انتخاب كرده اید. نباید با طعنه یا خشونت صحبت كرد. احساسات خود را هنگام گفتگوهای منطقی زیاد به بازی نگیرید. از گله كردن بپرهیزید. به یك توافق برسید. تشویق و تحسین در زندگی های موفق نقش بسیار مهمی برعهده دارند.1ـ خود را دوست بدارید ادامه خواندن مقاله پرسش مهر

نوشته مقاله پرسش مهر اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله در مورد توجيه اقتصادي و « فني » مالي طرح خدمات كامپيوتري

$
0
0
 nx دارای 18 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : توجیه اقتصادی و « فنی » مالی طرح خدمات كامپیوتری عنوان طرح :خدمات كامپیوتری پژوهش محل اجرای طرح : مجری طرح : مشخصات متقاضی طرح نام و نام خانوادگی میزان تحصیلات ملاحظات مشخصات كاركنان ( نیروی كار ) طرح نام و نام خانوادگی میزان تحصیلات ملاحظاتشهره رجبی لیسانس كامپیوتر –آزیتا محمودی فوق دیپلم كامپیوتر –فاطمه مختار زاده لیسانس مشاوره – بخش اول خلاصه اجرایی هدف از این طرح :1- آشنایی با كاركردهایی كه در این مراكز با دور ساختن فرهنگ علم و دانش توسط جزوات تحقیقات اینترنتی و مشاوره در ارائه تحقیقات ( ترجمه – روش تحقیق )2- آشنایی با وسایلی مانند كامپیوتر و دستگاه فكس و پرینتر و ; كه جهت ارائه هر چه بهتر مطالب و تحقیقات بدست آمده می تواند كمكی باشد . 3- برقراری ارتباط با هرقشری و به طور كلی می توان گفت عمومیت دادن این موضوع ارائه خدمات كامپیوتری از جمله تایپ و پرینت – كپی جزوات – كپی اوراقی مانند سند – شناسنامه – كارت ملی و ; انجام دادن تحقیقات مثل روش تحقیق در كلیه رشته ها تایپ پایان نامه و نوشتن و ترجمه متون انگلیسی – صحافی و سیمی كردن جزوات – ارائه جزوات اساتید كه ارائه شده به این خدمات كامپیوتری و ارائه آن به دانشجویان . درآمد پایین این طرح سالیانه به طور ثابت حدود 000/000/2 ریال می باشد و متوسط آن مابین 000/00/2 ریال و 000/000/5 ریال می باشد و جمع كل هزینه ها: 900/816/104 و سود سالیانه به ریال 000/240/2 و سود ویژه ماهیانه به ریال 666/186 . و تجهیزات پیشنهادی در این طرح :1- دو دستگاه كامپیوتر Cpu3200 full- intell RAM 512 ddr 200VGS256-61fors17*61002- یك دستگاه اسكنر hp3- یك دستگاه پرینترhp-1045 4- دو عدد میز كامپیوتر و 2 عدد صندلی مخصوص و 5 عدد صندلی برای مشتری 5- یك دستگاه فكس panaphone 6- دو دستگاه كپی بخش دوم شرح كسب و كار خدمات دانشجویی نام مالك و مجری طرح : وحیده باقری نوع مالكیت كسب و كار : انفرادی و مالكیت محل كسب و كار و كارگاه به صورت استیجاری می باشد . مشخصات كارمندان :1- شهره رجبی – لیسانس كامپیوتر 2- آزیتا محمودی – فوق دیپلم كامپیوتر 3- فاطمه مختار زاده – لیسانس مشاوره مزایای كسب و كار در بلند مدت : كه درآمد پایین سالانه به طور ثابت می تواند در حدود 000/000/2 ریال باشد ولی متوسط آن مابین 000/000/2 تا 000/000/5 ریال باشد . مجوزهای لازم برای راه اندازی و هزینه های مربوط و شرایط اخذ آن :شرح مجوز محل اخذ هزینه دریافت مجوز به ریال شرایط لازم برای اخذ پروانه كسب ابهر 000/500/2 دارا بودن مدرك كامپیوتر از سازمان فنی و حرفه ایمدرك BP خرمدره – حضور در كلاس به مدت 72 ساعت جمع هزینه ها 000/500/2 ریال محل كسب و كار : بخش سوم بازاریابی بازاریابی این طرح باید بر اساس نوع محصول ، نوآوری ، خدمات جانبی و قیمت خدمات در بازار را بر اساس برنامه ریزی مدون تعیین كرد . و انگیزه بازاریابی بر اساس نوع مشتری می بایستی صورت گیرد و برای تبلیغ بیشتر این طرح مخصوصاً برای دانشجویان و اساتید قیمت محصول كمتر از نرخ بازار تعیین گردد و جهت ارائه بهتر در بازاریابی خدمات دانشجویی می توان از برگهای رنگی A4 جهت تبلیغ بر روی جزوات با ارائه تصاویر و اشعاری فلسفی جهت جذب مشتری . طبق تحقیقات انجام شده 4 تا 6 ماه زمان لازم است برای بدست آوردن سهم مطلوب از بازار . از جمله فعالیتهای مورد نظر برای افزایش فروش ( تبلیغات )نوع تبلیغ زمان انجام هزینه « ریال » درصد افزایش فروشپلاكارت قبل از تاسیس 000/250/1 40%كارت ویزیت بعد راه اندازی 000/150 30%تبلیغ روزمره در محل تحصیل حضور در محل تحصیل – 15% بازاریابی 1-مشتریان : همه اقشار مردم ( عموم مردم) از قبیل موسسات و شركت ها – دانشجویان 2-اندازه بازار : خدماتی كه ارائه می شود در سطح شهر می باشد و با بازاریابی مناسب می توان خدمات را به سطح استانی گسترش داد از طریق عقد قرارداد با شركت ها و موسسات در سطوح استان . 3- سهم بازار : به دلیل وجود رقبا در بازار با ارائه خدمات جدیدتر و بهتر مثلاً پایین آوردن قیمت در بعضی از خدمات می توان سهم بیشتری را نسبت به رقبای دیگر از بازار به دست آورد . 4- آینده بازار : با توجه به گسترش روز افزون علم و تكنولوژی و بالا رفتن فرهنگ علم و دانش و كامپیوتری شدن كارها انتظار می رود در آینده توسعه بیشتری داشته باشد و مشتریان بیشتری جذب این مراكز شود . 5- بازار رقبا : سایر خدمات كامپیوتری كه به صورت مشابه در سطح شهر وجود دارد به عنوان رقبا به حساب می آیند . 6- استراتژی بازاریابی :1- قیمت گذاری نام كالا قیمت تمام شده قیمت فروش كل فروش ماهیانه فروش سالیانه كپی A4 150 250 000/750/3 000/00/45ترجمه متون انگلیسی 7000 10000 333/833 000/000/10كپی رنگی 1200 2000 333/833 000/000/10اسكن 1500 3000 000/250/1 000/000/15پرینت 1500 3000 000/750/1 000/000/21تایپ و پرینت – 2020 742/504 900/056/6جمع كل 900/056/107هزینه مواد اولیه مصرفی ردیف شرح مقدار قیمت واحد(ریال) هزینه كل(ریال) محل تامین1 كاغذA4 000/180 70 000/600/12 ابهر2 طلق و شیرازه 180 1500 000/270 ابهر3 رنگ 2عدد 000/120 000/240 ابهرجمع كل : 000/110/13 2- توزیع و فروش : توزیع و خدمات در همان محل یعنی در داخل خود خدمات كامپیوتری به صورت مستقیم به مشتریان عرضه می شود . 3- خدمات پس از فروش : این طرح دارای خدمات پس از فروش نیز می باشد به طوری كه اگر مشتذری از كار مثلاً از تحقیق ارائه شده این مركز راضی نبوده می توان آن را به مركز بازگرداند تا روی تحقیق ارائه شده تجدید نظر گردد در مورد سایر خدمات نیز همینطور می باشد . هدف از بخش بازاریابی چون امروزه علم و صنعت و تكنولوژی و فرهنگ علم ودانش روز به روز در حال اف زایش می باشد در نتیجه نقش كامپیوتر در زندگی بارزتر شده و تقریباً تمامی كارها در ادارات – موسسات و دانشگاه ها با كامپیوتر انجام می شود یعنی نقش دست نوشته كمرنگ می شود در نتیجه نیاز مردم به خدمات كامپیوتری بیشتر شده با این تفاسیر سرمایه گذار می تواند درك كاملی از بازارداشته باشد و می تواند متقاعد شود كه برای خدماتش بازار فروشی وجود دارد زیرا زمان و سرعت در عصر حاضر مطرح است در نتیجه مردم برای انجام سریع كارها به وجود اینگونه خدمات كامپیوتری و یا سایر دستگاه ها مانند كپی نیاز مبرم دارند . نحوه اطلاع رسانی به مشتریان در مورد محصول یا خدمت تولیدی می تواند به صورت برو شور و كاتالوگ و برگ تبلیغاتی و افراد می تواند صورت باشد. بخش چهارم طراحی تحقیق و توسعه : هزینه ها را بررسی كنیم طبق محاسبات انجام شده برای توسعه طرح در چند سال آینده ( 3 تا 4 سال ) در نظر گرفتیم كارهایی از قبیل : 1-خرید مكانی بزرگتر و انتقال خدمات به آنجا 2- افزایش تعداد كامپیوتر كه در حال حاضر 2 عدد می باشد و در آینده به 4 الی 5 كامپیو تر افزایش خواهد یافت 3- افزایش تعداد دستگاههای كپی و اسكن و پرینتر 4- افزایش دستگاه فكس به 3 عدد 5- افتتاح یك شعبه دیگر در سطح شهر بخش پنجم مكان یابی مكان كسب و كار در كجا واقع شده است ؟ در شهرك شاهد جنب آموزشگاه رانندگی سینا ( در غرب شهر ) چه چیبزهایی در انتخاب مكان موثر بوده است ؟ نرخ اجاره در این مكان كمتر بوده است – نبودن خدمات كامپیوتری دیگر – به علت وجود دانشكده های فنی و حرفه ای سما – به علت جذب دانشجو و سكنی گریدن آنها جهت كمتر بودن اجاره بهاخانه بخش ششم مدیریت چه كسی اداره تمام امور را بر عهده می گیرد و چه شرایطی دارد ؟ اولاً باید كسی باشد كه به وسایل و كاركردهای رایانه ای و دستگاه كپی و امور برنامه ریزی و سیستم های اداری و تنظیم كارها به ترتیب واقف بوده باشد و همین طور جهت آشنایی با سیستم كامپیوتری حداقل باید با دیپلم فنی و حرفه ای كامپیوتر آشنا باشد و یا مدارك بالاتر دانشگاهی در رابطه با كامپیوتر . چه تعداد كارمند لازم است : تعداد كارمندان در داخل خدمات باید حداقل دو نفر یا سه نفر باشد به این صورت كه یك نفر در زمینه تایپ و پرینت باید كارها را انجام دهد و همین طور یك نفر هم در زمینه كپی جزوات كپی انفرادی كه به خدمات مراجعه می كنند جوابگو باشد و همین طور در خارج از خدمات افرادی مانند مترجم و محقق می تواند نقش بسزایی در كاهش كارها و كیفیت كارها داشته باشد و همین طور افرادی كه می تواند تحقیقاتی اینترنتی را انجام دهند . هزینه حقوق و دستمزد نیروی كار مورد نیاز تخصص تعداد حقوق ماهیانه بیمه كارگزاران هزینه ماهیانه هزینه سالیانهحداقل مدرك دیپلم كامپیوتر 3 نفر 000/830/1 700/262/1 700/752/6 4 00/032/81توضیح اینكه نرخ دستمزد بر اساس مصوبه سال 1386 با بیمه 23% سهم كارفرما در نظر گرفته شده است .بخش هفتم برآورد هزینه استهلاك شرح ارزش دارایی درصد هزینه استهلاك سالیانه ملاحظاتدستگاه كپی 000/000/15 5سال 000/000/3 –اسكن 000/000/2 10 سال 000/200 –پرینتر 000/500/2 10سال 000/250 –دستگاه فكس 000/700/2 10سال 000/270 –كامپیوتر 000/000/10 10سال 000/000/1 –جمع كل 000/720/4 توضیح اینكه استهلاك اموال و اثاثیه بر اساس قانون مالیات های مستقیم به روش خط مستقیم هزینه آب و برق و سوخت مصرفی شرح واحد مصرف ماهیانه مصرف سالیانه ملاحظات آب مصرفی متر مكعب 18000=22 000/216 –برق مصرفی كیلو وات 000/120=42 000/440/1 –تلفن پالس 000/350 000/2000/4 – جمع كل 000/488 000/56/5 هزینه های تعمیرات و نگهداری شرح ارزش دارایی درصد هزینه تعمیرات ملاحظاتآب مصرفی 000/800/1 2% 000/36 –برق مصرفی 000/500/2 1% 000/25 –تلفن 000/50/1 5% 500/37 –جمع كل 000/050/5 500/98 محصولات طرح درآمدنام كالا قیمت تمام شده قیمت فروش كل فروش ماهیانه فروش سالیانهكپی A4 150 250 000/750/3 000/000/45ترجمه متون انگلیسی 7000 10000 333/833 000/000/10كپی رنگی 1200 2000 333/833 000/000/10 اسكن 1500 3000 000/250/1 000/000/15پرینت 1500 3000 000/750/1 000/000/21تایپ – 2020 742/504 900/056/6جمع كل 900/056/107هزینه مواد اولیه مصرفی لوازم ردیف شرح مقدار تعداد قیمت واحد ریال هزینه كل ریال محل تامین1 كاغذA4 برگ 000/180 70 000/600/12 ابهر 2 طلق و شیرازه تعداد 180 1500 000/270 ابهر 3 رنگ 2 عدد 000/120 000/240 ابهر جمع كل 000/110/13 جمع كل هزینه های طرح شرح سالیانه مبلغ به ریال ملاحظاتهزینه های حقوق و دستمزد 400/032/81 حقوق و دستمزد 3 نفر هزینه های استهلاك 000/720/4 جمع استهلاك تجهیزات طرح هزینه آب و برق و تلفن 000/856/5 هزینه آب و برق و تلفن یكسال هزینه های تعمیرات و نگهداری 500/98 هزینه تعمیرات برای یكسالهزینه خرید مواد اولیه 000/110/13 –جمع كل هزینه ها 900/816/104جمع هزینه كل – درآمد كل – سود ویژه سالیانه 900/816/104-900/056/107000/240/2 سود ویژه سالیانه به ریال 12/سود ویژه سالیانه = سود ویژه ماهیانه طرح ماه 12/000/240/2666/186 = سود ویژه ماهیانه به ریال ادامه خواندن مقاله در مورد توجيه اقتصادي و « فني » مالي طرح خدمات كامپيوتري

نوشته مقاله در مورد توجيه اقتصادي و « فني » مالي طرح خدمات كامپيوتري اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله در مورد زندگي فاطمه زهرا

$
0
0
 nx دارای 65 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : زندگی فاطمه زهرا حضرت فاطمه زهراى دختر حضرت محمدر و حضرت خدیجه و همسر گرامى حضرت على (ع ) و مادر ائمه اطهار (ع ) است . پـیـامـبر گرامى اسلام (ص ) در شب معراج از میوه هاى بهشتى تناول كردند و پس از آن با همسر خود هم بالین شدند و ثمره آن , مولود پاكى به نام فاطمه شد كه در رحم با مادر سخن مى گفت . در هنگام تولد, چهار زن نمونه , به نام هاى حواء (همسر آدم (ع ,آسیه (همسر فرعون ) , كلثمه (خواهر مـوسـى (ع و مـریـم (مادر عیسى (ع از جانب پروردگار براى قابلگى او, به كمك حضرت خدیجه آمدند و آن وجود نورانى , چون چشم به جهان هستى گشود, سر بر خاك گذارد و خدایش راحمد گفت . مقام و منزلت فاطمه , از همان روزهاى رشد و نمو در رحم مادر, براى پیامبر(ص )روشن بود.از ایـن رو, پـدر بـراى او احـتـرام خـاصـى قـائل بـود و هـرگـاه بر رسول گرامى ر وارد مى شد, پـیـامـبـر(ص )از جـا برخاسته , به او خوش آمد مى گفتند و به طرفش مى رفتند, دست فاطمه را مى بوسیدند و وى را در جاى خود قرار مى دادند. هـر زمان كه رسول خدار عزم سفر داشتند, فاطمه (س ) آخرین نفرى بود كه پدر با او خداحافظى مى كرد و هنگام بازگشت , اولین كسى كه پیامبر به دیدارش مى شتافتند, دختر ایشان بود. بارها پیامبر گرامى اسلام (ص ) در حق آن بانوى بى بدیل و سرور زنان مومنه فرمودند: فاطمه پاره تن من است , هر كه او را به خشم آورد, مراخشمگین كرده است .و یا مى گفتند:همانا پروردگار با غضب فاطمه , غضب مى كند و با رضایت او خشنود مى شود.فاطمه , بانویى است كه تمام ابعاد تصور شده براى یك زن نمونه , در او جلوه كرده است .او موجودى ملكوتى است كه در دنیا به صورت انسان ظاهر شده است و بى شك اگر مرد بود, نبى بود. تمام جلوه هاى ملكوتى , الهى ,جبروتى , ملكى و ناسوتى در این بانوى بى بدیل مجتمع است . بعد از رحلت رسول گرامى اسلام (ص ) 75 روز زنده بود. در تمام این مدت با جبرئیل مراوده داشت . جـبـرئیـل امین خدمت ایشان مى آمد و به حضرت فاطمه (س ) تعزیت عرض مى كرد و مسائلى از آینده براى او مى گفت . امیر مومنان , على (ع ) هم آنها را مى نوشت !. چنین مراوده اى , مگر براى پیامبران برگزیده , سابقه نداشته است , حتى درباره ائمه اطهار (ع ) هم چنین مراوده اى نیامده است . در خـصـوص چـنـین شخصیتى است كه خداوند فرشته اى را به نزد پدرش مى فرستد و به پیامبر گـرامـى اسـلام (ص ), دربـاره ازدواج فـاطـمـه (س ),مـى گـوید:خداوند تو را سلام مى رساند و مى فرماید: من دخترت فاطمه را در آسمان ها به همسرى على بن ابیطالب (ع ) در آوردم , تو هم در زمین این كار را انجام بده . بارها پیغمبر گرامى اسلام (ص )فرمودند: اگر على خلق نشده بود, براى فاطمه همسرى نبود!.آن بانوى نمونه , پس از ازدواج , استاد بانوان بود. زن هـا بـه حضور حضرتش مى رسیدند و مسائل مشكل خود را ـچه در احكام و چه در عقایدـ از او مى پرسیدند. فاطمه (س ) نیز مشكلاتشان را حل كرده , فرهنگ اسلام را به آنان مى آموخت و از سرچشمه وحى سیرابشان مى كرد. ایشان بارها در جنگ شركت و به پدر و همسرش كمك كرد. بعد از رحلت نبى خاتم ر, على رغم سفارشات پیامبر, فاطمه و همسرش تنها شدند. ابـوبـكـر بـر مـسـند خلافت نشست و زهراى مرضیه ى براى احیاى حدیث غدیر و دفاع از ولایت , مبارزه اى سخت و پى گیر را آغاز كرد. شـب هـا بـه در خـانـه مـهاجر و انصار مى رفت و ازایشان كمك مى طلبید و بالاخره با گریه هاى جانسوز و شبانه روزى , با انحراف و ستمگرى به مبارزه برخاست . خـطـبه آتشین او در مسجد مدینه و دراجتماع انصار و مهاجر, زبانزد خاص و عام و حركتى جدید در امتداد مبارزات حق طلبانه او است . دشـمـنـان عـلـى و فـاطـمه ] كه اوضاع را چنین دیدند و پاسخ منفى على (ع ) را در بیعت با خود شنیدند, تصمیم گرفتند به خانه فاطمه (س ) بروند و على رابه مسجد بیاورند و چون به هدفشان نرسیدند, دستور به آتش كشیدن خانه دختر رسول گرامى اسلام (ص )را دادند.عـمـر در را شكست و به پهلوى فاطمه آسیب رساند,از این رو فرزندى كه فاطمه در رحم داشت , شهید شد , ولى با همان حال , به حمایت از على بن ابیطالب (ع ) برخاست كه ناگهان تازیانه قنفذ بر بازوى آن مظلومه نشست و فاطمه را بر زمین افكند!. به همین علت , فاطمه زهراى در خانه بسترى شد. وى , در هـمـان بـسـتر بیمارى نیز به دفاع از ولایت مى پرداخت و از حق على (ع ) دفاع مى كرد و مى گفت :آه !. مـرگ مـن نزدیك شده است و در روزگار جوانى از دنیا مى روم و از غم و غصه نجات مى یابم , اما كودكانم را چه كنم ؟. بالاخره زمان وداع زهرا نزدیك شد. بـه على (ع ) سفارش كرد: مرا شبانه غسل بده و كفن كن و به خاك بسپار, اجازه نده اشخاصى كه حقم را غصب كردند و آزارم دادند, بر من نمازبخوانند, یا در تشییع جنازه ام حاضرشوند.روح پاك زهرا به آسمان پرواز كرد. على (ع ), همراه با فرزندانش , در غم و اندوه غرق شدند, به گونه اى كه امیرمومنان (ع ) فرمود:اى دختر پیغمبر!. وجود تو تسلى بخش من بود, بعد از تو, از كه تسلى جویم ؟ على (ع ), شبانه همسرش را غسل داد, كفن كرد و قبل از آن كه بندهاى كفن را ببندد, صدا زد:اى حسن !اى حسین !اى زینب !و اى ام كلثوم بیایید و با مادرتان خداحافظى كنید.كودكان به سرعت آمدند و خود را بر روى بدن مادر انداختند. آنان با صداى آهسته گریه مى كردند و كفن مادرشان را با اشك هاى خود مرطوب مى ساختند.على (ع )مى فرماید:در آن هنگام ,خداى را شاهد مى گیرم كه فاطمه نیز آه و ناله ك رد, دست هایش را از كفن بیرون آورد و حسن و حسین را در آغوش گرفت .جبرئیل ندا داد:یا على !آن دو را از روى بدن مادر بلند كن كه فرشتگان آسمان طاقت ندارند!!.در بیان اسامی و القاب شریفه حضرت فاطمه )ع( و برخی از فضائل آن جناب ابن بابویه به سند معتبر از یونس بن ظبیان روایت كرده ایت كه حضرت صادق علیه السلام فرموده كه فاطمه علیها السلام را نه نام است نزد حق تعالی: فاطمه)ع( و صدیقه و مباركه و طاهره و زكیه و راضیه و مرضیه و محدثه و زهراء. پس حضرت فرمود كه آیا میدانی كه چیست تفسیر فاطمه؟ یونس گفت: گفتم خبر ده مرا از معنی آن ای سید من. حضرت فرمود فطمت من الشر یعنی بریده شده است از بدیها پس حضرت فرمود كه اگر امیرالمومنین علیه السلام تزویج نمینمود او را كفوی و نظیری نبود او را بر روز زمین تا روز قیامت نه آدم و نه آنها كه بعد از او بودند. علامه مجلسی ره در ذیل ترجمه این حدیث فرموده كه صدیقه به معنی معصومه است، و مباركه یعنی صاحب بركت در علم و فض و كمالات و معجزات و اولاد كرام و طاهره یعنی پاكیزه از صفات نقص و زكیه یعنی نمو كننده در كمالات و خیرات و راضیه یعنی راضی به قضای حق تعالی و مرضیه یعنی پسندیده خدا و دوستان خدا و محدثه یعنی ملك با او سخن میگفت و زهراء یعنی نورانی به نور صوری و معنوی. و بدانكه این حدیث شریف دلالت كند بر اینكه امیرالمومنین علیه السلام از جمیع پیغمبران و اوصیای ایشان به غیر از پیغمبر اخر الزمان افضل میباشد بكه بعضی استدلال بر افضلیت فاطمه زهرا علیها السلام بر ایشان نیز كردهاند انتهی. و در احادیث متواتره از طریق خاصه و عامه روایت شده است كه آنحضرت را برای ان فاطمه نامیدهاند كه حق تعالی او را و شیعیان او را از آتش جهنم بریده است. و روایت شده كه از حضرت رسول صلی الله علیه وآله پرسیدند كه بچه سبب فاطمه را بتول مینامی؟ فرمود برای آنكه خونی كه زنان دیگر میبینند او نمیبیند دیدنخون در دختران پیغمبران ناخوش است. شیخ صدوق ره به سند معتبر روایت كرده است كه چون حضرت رسول صلی الله علیه وآله از سفری مراجعت میفرمود اول له خانه فاطمه علیها السلام تشریف میبردند و مدتی میماندند و بعد از آن به خانه زنان خود میرفتند. پس در بعضی از سفرهای آن حضرت جناب فاطمه علیها السلام دو دست بند و گلوبند و گوشواره از نقره ساخت و پرده بر در خانه آویخت، چون آن جناب مراجعت فرمود به خانه فاطمه )ع( تشریف برد و اصحاب بر در خانه توقف نمودند چون حضرت داخل خانه شد و آن حال را در خانه فاطمه مشاهده فرمود غضبناك بیرون رفت و به مسجد درآمد و به نزد منبر نشست، حضرت فاطمه دانست كه حضرت برای زینتها چنین به غضب آمدند پس گردن بند و دست بندها و گوشوارهخا را كند و پردهها را گشوده و همه را به نزد آن جناب فرستاد و به آن شخص كه آنها را میبرد گفت به حضرت بگو كه دخترت سلام میرساند و میگوید اینها را در راه خدابده. چون آنها را به نزد آن حضرت آوردند سه مرتبه فرمود كرد فاطمه آنچه را كه میخواستم پدرش فدای او باد دنیا از برای محمد و آل محمد نیست اگر دنیا در خوبی نزد خدا برابر پشهای بود خدا در دنیا كافران را شربتی آب نمیداد پس برخاست و به خانه فاطمه علیها السلام داخل شد. شیخ مفید و شیخ طبرسی از طریق عامه روایت كردهاند كه حضرت رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود كه فاطمه پاره تن من است هر كه او را شاد گرداند مرا شاد گردانیده است و هر كه او را آزرده كند مرا آزرده است فاطمه )ع( عزیزترین مردم است نزد من. و شیخ طوسی از عایشه روایت كرده است كه میگفت ندیدم احدی را كه در گفتار و سخن و شبیه تر باشد از فاطمه به روسل خدا صلی الله علیه وآله چون فاطمه به نزد آن حضرت میآمد او را مرحبا میگفت و دستهای او را میبوسید. قطب راوندی مرسلا روایت كرده است كه چون حضرت فاطمه علیها السلام از دنیا رحلت فرمود ام ایمن سوگند یاد كرد كه دیگر در مدینه نماند زیرا كه نمیتوانست جای آن حضرت را خالی ببیند پس از مدینه متوجه مكه شد در بعضی از منازل او را تشنگی عظیمی روی داد چون از آب مایوس شد دست به سوی آسمان دراز كرد و گفت خداوندا من خادمه حضرت فاطمه )ع( ام آیا مرا از تشنگی هلاك خواهی كرد؟ پس اعجاز فاطمه علیها السلام دلو آبی از آسمان برای او به زیر آمد چون از آن آب آشامید تا هفت سال محتاج به خوردن و آشامیدن نگردید، مردم او را روزهای بسیار گرم برای كارها میفرستاد تشنه نمیشد. ابن شهر آشوب و قطب راوندی روایت كردهاند كه روزی حضرت امیرالمومنین علیه السلام محتاج به قرض شد و دچار حضرت فاطمه علیها السلام را به نزد مرد یهودی كه نامش یزد بود رهن گذاشت و آن چادر از پشم بود و قدری از جو به قرض گرفت. پس یهودی آن چادر را به خانه برد و در حجره گذاشت چون شب شد زن یهودی به آن حجره درآمد نوری از آن چادر صاطح دید كه تمام حجره را روشن كرده بود چون زن آن حالت غریب را مشاهده كرد به نزد شوهر خود رفت و آنچه دیده بود نقل كرد پس یهودی از استماع آن حالت در تعجب شد و فراموش كرده بود كه چادر حضرت فاطمه علیها السلام در آن خانه است به سرعت شتافت و داخل ان حجره شد كه شعاع چادر آن خورشید فلك عصمت است كه مانند بدر منیر خانه را روشن كرده است یهودی از مشاهده این حالت تعجبش زیاده شد پس یهودی و زنش به خانه خویشان خود دویدند و هشتاد نفر از ایشان را حاضر گردانیدند و از بركت شعاع چادر فاطمه علیها السلام همگی به نور اسلام منور گردیدند. در قرب الاسناد به سند معتبر از حضرت امام محمد باقر علیه السلام روایت كرده است كه حضرت رسالت صلی الله علیه وآله مقرر فرمود كه ره چه خدمت بیرون در باشد از آب و هیزم و امثال اینها حضرت امیرالمومنین علیه السلام بجا آورد و هر چه خدمت اندرون خانه باشد از آسیا كردن و نان و طعام پختن و جاروب كردن و امثال اینها با حضرت فاطمه )ع( باشد. ابن بابویه به سند معتبر از امام حسن علیه السلام روایت كرده است كه آن حضرت فرمود كه در شب جمعه مادرم فاطمه )ع( در محراب خود ایستاده و مشغول بندگی حق تعالی گردید و پویسته در ركوع و سجود و قیام و دعا بود و تا صبح طالع شد شنیدم كه پویته دعا میكرد از برای مومنین و مومنات و ایشان را نام میبرد و دعا برای ایشان بسیار میكرد و از برای خود دعائی نمیكرد، پس گفتم ای مادر چرا از برای خود دعا نكردی جنانكه از برای دیگران كردی؟ فرمود یا بنی الجار ثم الدار ای پسر جان من اول همسایه راباید رسید و آخر خود را.ثعلبی از حضرت صادق علیه السلام روایت كرده است كه روزی حضرت رسول صلی الله علیه وآله به خانه فاطمه علیها السلام درآمد فاطمه را دید كه جامه پوشیده از جعلهای شتر و به دستهای خود آسیا میگردانید و در آن حالت فرزند خود را شیر میداد، چون حضرت او را بر آن حالت مشاهده كر د آب از دیدههای مباركش روان شد و فرمود ای دختر گرامی تلخیهای دنیا را امروز بچش برای حلائتهای آخرت پس فاطمه علیها السلام گفت یا رسول الله حمد میكنم خدا را بر نعمتهای او و شكر میكنم خدا را بر كرامتهای او پس حق تعالی این ایه را فرستاد: و لسوف یعطیك ربك فترضییعنی حق تعالی در قیامت آنقدر به او خواهد داد كه راضی شوی.و از حسن بصری نقل شده كه میگفت حضرت فاطمه علیها السلام عابدترین امت بود و در عبادت حق تعالی آنقدر بر پا میایستاد كه پاهای مباركش ورم میكرد، و وقتی پیغمبر خدا صلی الله علیه وآله به او فرمود چه چیز بهتر است از برای زن؟ فاطمه علیها السلام گفت آنكه نبیند مردی را و نبیند مردی او را، پس حضرت نور دیده خود را به سینه چسبانید و فرمود ذریه بعضها من بعض.و از حلیه ابو نعیم روایت شده كه حضرت فاطمه علیها السلام آنقدر آسیا گردانید كه دستهای مباركش آبله پیدا كرد و از اثر آسیا دستهای مباركش پینه كرد. و شیخ كلینی از حضرت صادق علیه السلام روایت كرده كه فرمود در روی زمین گیاهی اشرف و پر منفعت تز ار خرافه نیست و او سبزی فاطمه )ع( است پس فرمود خدا لعنت كند بنی امیه را كه نامیدند خرفه رابه بلقه الحمقاء بجهت بغض و عداوتی كه با ما و فاطمه داشتند.سید فضل الله راوندی در نوادر روایت كرده از امیرالمومنین علیه السلام كه شخص نابینائی اذن خواست از حضرت فاطمه علیها السلام كه داخل خانه شود، فاطمه علیها السلام خود را از او مستور كرد، پیغمبر خدا صلی الله علیه وآله به فاطمه )ع( فرمود به چه سبب خود را مستور كردی و حال آنكه این مرد نابینا نمیبیند ترا، عرض كرد اگر او مرا نمیبیند من او را میبینم اگر در پرده نباشم استشمام رایحه مینماید. پس حضرت فرمود شهادت میدهم كه تو پاره تن من میباشی. و نیز روایت كرده كه روزی حضرت رسول صلی الله علیه وآله از اصحاب خود از حقیقت زن سوال فرمود، اصحاب گفتند كه زن عورتست. فرمود در چه حال زن به خدا نزدیكتر است؟ اصحاب جواب نتوانستند، چون فاطمه علیها السلام اینمطلب را شنید عرض كرد كه نزدیكترین حالات زن به خدا آنست كه ملازم خانه خود باشد و بیرون از خانه نشود. حضرت فرمود فاطمه پاره تن من است. مولف گوید كه فضایل و مناقف آن مخدره زیاده از آنست كه در اینجا ذكر شود و ما چون بنابراختصار داریم به همین قدر اكتفا میكنیم و بركاتی كه از آن بی بی به مارسیده از جمله تسبیح معروف آن حضرت كه احادیث در فضیلت آن بسیار است و كافی است آنكه هر كه مداومت كند به آن شقی و بد عاقبت نمیشود، و خواندن آن بعد از هر نمازی بهتر است نزد حضتر صادق علیه السلام از هزار ركعت نماز گزاردن در هر روزی و كیفیت آن علی الاشهر سی و چهار مرتبه الله اكبر و سی و سه مرتبه الحمد الله و سی سه مرتبه سبحان الله است كه مجموع صد میشود و دیگر دعای نور است كه آن حضرت تعلیم حضرت سلمان رضی الله عنه كرده و فرموده اگر میخواهی در دنیا هركز ترا تب نگیرد مداومت كن بر آن، و آن دعا این است: بسم الله الرحمن الرحیم بسم الله النور بسم الله نور النور بسم الله نور علی نور بسم الله الذی هو مدبر الامور بسم الله الذی خلق النور من النور الحمد الله الذی خلق النور من النور و انزل النور علی الطور فی كتاب مسطور فی رق منشور بقدر مقدور علی نبی محبور الحمد الله الذی هو بالعز مذكور و بالفخر مشهور و علی السرا و الضرا مشكور و صلی الله علی سیدنا محمد و آله طاهرین. سلمان گفت چون از حضرت فاطمه صلوات الله علیها آموختم آنرا بخدا قسم به بیشتر از هزار نفر از اهل مكه و مدینه كه مبتلا به تب بودند آموختم پس همه شفا یافتند به اذن خدای تعالی و دیگر نماز استغاثه به آن مخدره صلوات الله علیها است كه روایت شده هر گاه ترا حاجتی باشد به سو ی حق تعالی و سینهات از آن تنگ شده باشد پس دو ركعت نماز بكن و چون سلام نماز گفتی سه مرتبه تكبیر بگو و تسبیح حضرت فاطمه علیها السلام بخوان پس به سجده برو و بگو صد مرتبه یا مولاتی یا فاطمه اغیثینی پس جانب راست رو را بر زمین گذر و همین را صد مرتبه بگو پس به سجده بر همین را صد مرتبه بگو پس جانب چپ رو را بر زمین گذار و صد مرتبه بگو پس باز به سجده برو و صد و ده مرتبه بگو و حاجت خود را یاد كن به درستی كه خداوند بر میآورد آنرا انشاءالله تعالی. و دیگر محدث فیض در خلاصه الاذكار نقل كرده از حضرت زهرا علیها السلام روایتست كه حضرت رسول صلی الله علیه وآله بر من وارد شد در وقتی كه رختخواب خود را پهن كرده بودم و میخواستم بخوابم، فرمود ای فاطمه مخواب مگر بعد از آنكه چهار عمل به جای آوری: ختم قرآن كنی، و پیغمبران را شفیعان خود گردانی، و مومنین را از خود خوشنود گردانی، و حج و عمره بكنی. این را فرمود و داخل نماز شد من توقف كردم تا نماز خود را تمام كرد، گفتم یا رسول الله )ص( امر فرمودی به چهار چیزی كه من قدرت ندارم در این وقت آنها را بجا آورم آن حضرت تبسم كرد و فرمود هرگاه بخوانی قل هو الله احد را سه مرتبه پس گویا ختم قرآن كردی و هرگاه صلوات بفرستی بر من و بر پیغمبران یش از من و ما شفیعان تو خواهیم بود در روز قیامت و هر گاه استغفار كنی از برای مومنین پس تمامی ایشان از تو خوشنود شوند، و هر گاه بگوئی سبحان الله و الحمد الله و لا اله الا الله والله اكبر و عمره كردهای. فقیر گوید شیخ ما در مستدرك فرموده كه بعضی معاصرین ما از اهل سنت در كتاب خلاصه الكلام فی امراء البلد الحرام این دعا را از بعض عارفین نقل كرده:اللهم رب الكعبخ و بانیها و فاطمه و ابیها و بعلا و بنیها نور بصری و بصیرتی و سری و سریرتی و به حقیق كه به تجربه رسیده این دعا برای روشنی چشم و هر كه بخواند این دعا را در وقت سرمه كشیدن حق تعالی نورانی كند چشم او را.حضور فاطمه در میان مردم فاطمه جان، هنگامى‏كه به وسط جمعیت‏حاضر در قیامت مى‏رسى، كسى از زیر عرش پروردگار به گونه‏اى كه تمام مردم صدایش را بشنوند، فریاد مى‏زند: چشمها را فرو پوشانید و نظرها را پایین افكنید تا صدیقه فاطمه، دخت پیامبر(ص) و همراهانش عبور كنند. پس در آن هنگام هیچ كس جز ابراهیم خلیل‏الرحمان و على‏بن ابى‏طالب(ع) و; به تو نگاه نمى‏كنند. جابربن عبدالله انصارى نیز در حدیثى از پیامبرخدا(ص) این حضور را چنین توصیف مى‏كند: روز قیامت دخترم فاطمه بر مركبى از مركبهاى بهشت وارد عرصه محشر مى‏شود. مهار آن مركب از مروارید درخشان، چهار پایش از زمرد سبز، دنباله‏اش از مشك بهشتى و چشمانش از یاقوت سرخ است و بر آن گنبدى از نور قرار دارد كه بیرون آن از درونش و درون آن از بیرونش نمایان است. فضاى داخل آن گنبد انوار عفو الهى و خارج آن پرتو رحمت‏خدایى است. بر فرازش تاجى از نور دیده مى‏شود كه هفتاد پایه از در و یاقوت دارد كه همانند ستارگان درخشان نور مى‏افشانند. در هریك از دو سمت راست و چپ آن مركب هفتاد هزار فرشته به چشم مى‏خورد. جبرئیل مهار آن را در دست دارد و با صداى بلند ندا مى‏كند: نگاه خود فراسوى خویش گیرید و نظرها پایین افكنید. این فاطمه دختر محمد است كه عبور مى‏كند. در این هنگام، حتى پیامبران و انبیا و صدیقین و شهدا همگى از ادب دیده فرو مى‏گیرند تا فاطمه(س) عبور مى‏كند و در مقابل عرش پروردگارش قرار مى‏گیرد.بحار الانوار، ج‏43، ص 225فاطمه الزهراء، علامه امینى، ص 74; امالى صدوق، ص‏16 زندگانی حضرت فاطمه علیها السلام فاطمه علیها السلام آخرین فرزند رسول الله صلی الله علیه و آله از خدیجه کبری علیها السلام است . آن حضرت به گواهی امام صادق علیه السلام در روز بیستم جمادی الثانی از سال پنجم بعثت ( هشت سال پیش از هجرت) دیده به جهان گشود . دلائل الامامه / 10 امام صادق علیه السلام فرماید : فاطمه را نزد خدای عز و جل نه اسم باشد : فاطمه – صدیقه – مبارکه – طاهره – زکیه – راضیه – مرضیه – محدثه و زهرا . ( خصال 414/2 – دلائل الامامه /10 نامهای بتول – حصان – حره – عذراء – حوراء – مریم – کبری – نوریه – سماویه – منصوره و حانیه را نیز از آن فاطمه علیها السلام دانسته اند . ( مناقب 357/2 – تفسیر فرات / 321 کنیه های آن حضرت ام الحسن – ام الحسین – ام المحسن – ام الاثمته – ام ابیها و ام المومنین آمده است . ( مناقب 357/2 – الاقبال / 624 * * *هشت سال اول زندگی حضرت زهرا علیها السلام در شهر مکه سپری شد . آن حضرت در این مدت سختیهای زیادی کشید آزار و اذیت قریش نسبت به رسول الله صلی الله علیه و آله را نظاره می کرد ( سیره ابن اسحاق / 211 ) و خود خانواده و مسلمانان را در محاصره اقتصادی دشمن گرفتار دید . و در سال دهم بعثت مادرش خدیجه را نیز از دست داد . ( طبقات 125/1 ) با این وجود او دلخوشی هم داشت . خانه اش محل آمد و شد فرشتگان آسمان بود . آنها با پدر مانوس بودند . جبرئیل آیه های قرآنی را یکی پس از دیگری به ارمغان می آورد . و فاطمه علیها السلام هم به آنها گوش جان می سپرد و آموزشهای پیامبر صلی الله علیه و آله را در صحیفه دل می نگاشت آن حضرت در سن هشت سالگی در پی هجرت رسول الله علیه و آله به مدینه راهی آن شهر شد و زندگی جدیدی را آغاز کرد * * *فضیلتهای خانوادگی و مناقب شخصی فاطمه علیها السلام سبب می شد که حضرتش خواستگاران زیادی داشته باشد . آنان یکی پس از دیگری – که ابوبکر و عمر هم در میانشان دیده می شدند – خانه پیامبر صلی الله علیه و آله را دق الباب می کردند و خواسته خویش را با حضرتش در میان می نهادند و بی آنکه توفیق یابند باز می گشتندسر انجام خواستگاران علی را گفتند : تو به خواستگاری او برو ! ( طبقات 11/8 و 12 – الریاض النضره 145/3 امام علی علیه السلام به خواستگاری فاطمه علیها السلام رفت و پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نیز به فرمان الهی ایشان را به دامادی پذیرفت . ( الریاض النضره 142/3 و 145 شیخ صدوق نویسد : رسول الله به علی صلی الله علیهما و آلهما گفت : یا علی ! مردانی از قریش مرا درباره فاطمه سرزنش کردند و گفتند : ما اور را از تو خواستیم ولی تو او را از ما بازداشتی و به علی سپردی ! من به آنان گفتم : سوگند به خدای من او را از شما بازنداشتم و من او را به علی نسپردم بلکه الله تعالی او را از شما بازداشت و به ازدواج علی در آورد. جبرئیل بر من نازل شد و گفت : یا محمد ! خدای فرماید : اگر علی را نمی آفریدم فاطمه دخترت را بر روی زمین همتایی نبود از آدم گرفته تا به دیگران . ( عیون 223/1 مراسم ازدواج در سال دوم هجری برگزار شد و فاطمه علیها السلام به خانه شوهر رفت . ( مروج الذهب 295/2 ابن عباس گوید : شبی که فاطمه را نزد علی – رضی الله عنهما – میبردند پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از جلو و جبرئیل از راست و میکائیل از چپ و هفتاد هزار فرشته به دنبال آن حضرت حرکت می کردند که همگی خدای تبارک و تعالی را تا سحرگاهان تسبیح و تقدیس می کردند . ( ینابیع الموده / 97 جابر نیز می گوید : ما به جشن عروسی علی رفتیم . من جشنی نیکوتر از آن ندیده بودم . خانه مملو از بوی عطر بود و با خرما و زیتون پذیرائی شدیم . ( الریاض النضره 144/3 اولین ثمره این ازدواج آسمانی در سال دوم یا سوم هجری هویدا گشت ( کافی 461/1 ) و نام آن مولود مبارک را حسن نهادند* * *در همین سالها جنگ احد بین مسلمانان و کفار مکه در نزدیکی مدینه اتفاق افتاد . در این جنگ به علت غفلت و سرپیچی برخی از مسلمانان از فرمانهای رسول الله صلی الله علیه و آله سپاه اسلام دچار شکست شد و تعداد زیادی جنگاور مسلمان از جمله حضرت حمزه عموی پیامبر به شهادت رسیدندواقدی نویسد : فاطمه و گروهی از زنان در این حادثه به یاری زخمیان و مجروحان شتافتند . آنان آب و خوردنی بر دوش حمل می کردند مجروحان را آب می دادند و زخمهای آنان را مداوا می کردند . وقتی فاطمه پدر و جراحتهایش را دیده حضرتش را در آغوش کشید و رخسار خونینش را شستشو داد همو می افزاید : فاطمه هر دو یا سه روز یکبار خود را بر مزار شهیدان می رساند و برای آنان می گریست و دعا میکرد . ( مغازی 249/1 و 290 و 313 جز جنگ احد جنگهای زیاد دیگری نیز اتفاق افتاد . پیامبر و علی صلی الله علیما و آلهما در بسیاری از این نبردها شرکت فعال داشتندفاطمه علیها السلام با فداکاریهای بسیار قلب پدر را شاد می کرد . و خستگیها را از چهره شویش می زدودآخرین شخصی که رسول الله صلی الله علیه و آله به هنگام سفر از او جدا می شد فاطمه علیها السلام بود . و به هنگام باز گشت نخستین کسی که حضرتش به دیدار او می شتافت فاطمه بود . ( ذخائر العقبی / 37 علی علیه السلام فرماید : وقتی به خانه می آمد و به زهرا علیها السلام نگاه می کردم تمامی غمها از دلم زدوده می شد . ( مناقب خوارزمی / 256 زنان مسلمان از حضرتش سوال می کردند آن حضرت با حلم و حوصله بسیار به سخنان آنان گوش فرا میداد و پاسخهای لازمه را ارائه می فرمود . ( تفسیر الامام / 308 و 309 * * *حضرت زهرا علیها السلام اگر چه تلخیهای بسیار چشید و روزهای سختی را گذراند اما در مقایسه با فتنه های پس از پیامبر صلی الله علیه و آله آن روزها روزهای خوشی بود در پی ارتحال جهانسوز پدر اندوهی جانسوز بر فاطمه علیها السلام مستولی شد که در برابر آن چاره ای جز صبر و گریه نداشت . حضرتش چنان در فراق رسول خدا صلی الله علیه و آله نالید و گریست که اهل مدینه پیغامش دادند که : تو با گریه های فراوانت ما را آزرده ساختی ! ( خصال 273/1 و هنوز پیکر بی بدیل پیامبر صلی الله علیه و آله بر زمین بود که غوغای سقیفه به پا شد و در پی آن ابوبکر بر مسند خلافت و جانشینی تکیه زد و غیره این حادثه بر فاطمه علیها السلام بسیار گران آمد و غمی دیگر بر غمهایش افزود . زیرا اینک به دنبال مرگ رسول مرگ رسالت را نیز به چشم می دید . آن حضرت بارها دیده بود که پدر در مناسبتهای گوناگون علی علیه السلام را به عنوان وصی و جانشین پس از خود معرفی می کردمردم گروه گروه با خلیفه بیعت کردند اما از علی علیه السلام و یارانش خبری نشد . چند روز گذشت . . . باز هم خبری نیامد . دستگاه خلافت بر آن شد که علی علیه السلام و یارانش را وادار به بیعت کند . . . و از این رو شد آنچه نباید می شد : عمر بن خطاب به منزل علی علیه السلام در آمد و گفت : سوگند به خدا که آتش بر سر شما آورم مگر اینکه برای بیعت خارج شوید ! ( تاریخ طبری 443/2 به عمر گفتند : ای ابوحفص ! در این خانه فاطمه هست ! او گفت : باشد ! ( الامامه و السیاسه / 12 ابن عبدربه اندلسی ( 495 ه ) گوید : ابوبکر – عمربن خطاب را فرستاد تا علی عباس و زبیر را که از بیعت سرباز زده بودند از خانه فاطمه بیرون کشد و به او گفت : اگر خودداری ورزید با آنان بجنگ . عمر هم مشعلی آتشین با خود آورد تا خانه را به آتش کشد . فاطمه با وی روبرو شد و فرمود : ای فرزند خطاب ! آمده ای خانه ما را به آتش کشی ؟ ! عمر گفت : آری ! مگر آنکه ش ما نیز همانند دیگران بیعت کنید . ( العقد الفرید 273/3 وشهرستانی نویسد : عمر در ایام بیعت گیری ضربتی بر پهلوی فاطمه زد و او بچه ای را که در شکم داشت سقط کرد . وی فریاد می زد : خانه را با کسانی که در آن هستند بسوزانید ! ( الملل و النحل 73/1 و بالاخره مسعودی می افزاید : در خانه امیر المومنین علیه السلام را سوزاندند و او را به زور از خانه خارج ساختند . و سیده النساء را بین در و دیوار فشردند و او محسن را سقط کرد . ( اثبات الوصیه / 124 ابوبکر در واپسین لحظات عمر خود از دستور خویش چنین اظهار پشیمانی می کند : بر سه چیز تاسف می خورم که کاش انجام نمی دادم ولی انجام دادم : یکی آنکه کاش حرمت خانه فاطمه را نمی شکستم و رهایش می ساختم حتی اگر در را از سر ستیز به روی ماموران بسته بودند. دیگری آنکه کاش روز سقیفه خلافت را بر عهده عمر یا ابوعبیده می گذاردم و خود وزیر می شدم . و سوم آنکه کاش فجاءه را نمی سوزاندم بلکه یا او را به آهن می کشتم و یا رهایش می ساختم . ( شرح نهج البلاغه 46/2 و 27 – الامامه و السیاسه / 18 حضرت زهرا علیها السلام در برابر فتنه و سقیفه و اقدامات دستگاه خلافت آن روز به مبارزه آشکار دست زد. او شبها بر پشت استری سوار می شد و به همراه همسرش علی علیه السلام به منازل انصار می رفت و از آنها یاری می طلبید . آنان در پاسخ می گفتند : بیعت ما با این مرد گذشت . اگر همسرت خود را زودتر از ابوبکر بر ما عرضه می کرد با وی بیعت می کردیم علی علیه السلام در جواب آنان می فرمود : آیا جنازه رسول الله صلی الله علیه و آله را بر زمین رها می کردم و از برای سلطنت با مردم به نزاع می پرداختم ؟ ! فاطمه علیها السلام نیز می افزود : آنچه ابوالحسن کرد به سزا بود . به خدای سوگند مردم کاری کردند که خدا حسابرس و پی گیر آنان است . ( الامامه و السیاسه / 12 * * *ابوبکر در روزهای پر گیرودار اوان حکومت خود فاطمه علیها السلام را از ارث پدر و فدک نیز محروم ساخت . او مدعی بود که از پیامبر ارث برده نشود . ( صحیح بخاری 551/8 و ج 83/5 فدک دهکده ای در حجاز است که از آنجا تا مدینه دو روز به قول بعضی سه روز راه بود . ( معجم البلدان 238/4 داستان فدک به سال هفتم هجری بر میگردد . در آن سال چون اهالی فدک از پیروزیهای سپاه اسلام در جنگ خیبر خبر یافتند پیامبر صلی الله علیه و آله را گفتند که زمین فدک را به حضرتش می دهند مشروط بر اینکه سپاه اسلام بر آنان حمله نکند . و این مصالحه واقع شداز آنجا که این دهکده با نیروی نظامی فتح نشده بود به حکم آیه هفتم از سوره حشر – فدک – خالصه ( ملک خاص ) پیامبر صلی الله علیه و آله گردید. و بانزول آیه فات ذاالقربی حقه ( روم / 38 ) آن حضرت فدک را به فاطمه علیها السلام بخشید . ( الدر المنثور 273/5 – شواهد التنزیل 570/1 – تاویل الایات 435/1 – معجم البلدان 239/4 و تفسیر فرات / 322 – 323 حضرت زهرا علیها السلام از ابوبکر میراث پدر و فدک را طلب کرد ( صحیح بخاری 504/4 و ج 551/8 – تاریخ طبری 448/2 ) و چون نتیجه ای از کار خود نگرفت بر آن شد که این مساله را در مجمع عمومی مسلمانان مطرح سازد . آن حضرت سربند خود را به سر بست و چادر خویش را بر خود پیچید و در میان جماعتی از زنان روانه مسجد شد . راه رفتنش با راه رفتن پدر تفاوتی نمی کرد . ابوبکر با گروهی از مهاجران و انصار و غیر آنان در مسجد نشسته بود. میان آن حضرت و حاضران پرده ای آویختند . آن گاه نشست و ناله ای جانسوز بر آورد به گونه ای که مردم به گریه افتادند . پس از آرام گرفتن مردم سخنان آتشین خودرا آغاز کرد : . . . آی مسلمانان ! آیا ارث من به زور از دستم گرفته شود ؟! ای پسر ابوقحانه ! آیا در کتاب خداست که تو از پدرت ارث بری و من از پدرم ارث نبرم ؟! عجب نوبر زشتی آورده ای ! آیا دانسته کتاب خدا را ترک گفتید و پشت سر انداختید ؟! مگر قرآن نمی گوید : سلیمان از داود ارث برد ؟! . . . ( الاحتجاج 102/1 – دلائل الامامه / 34 * * *حضرت زهرا علیها السلام در آن روز به حق خود نرسید اما سخنانش به بار نشست و مسلمانان دانستند که حکومت وقت هیچ گونه مشروعیت ندارد . ولی کار از کار گذشته بود و کس نمی توانست دم بر آرد حتی ابوالحسن علیه السلام . چه اوضاع سیاسی آن روز جامعه اسلامی به گونه ای بود که قیام بر ضد حکومت به سود اسلام نبوداز این رو علی علیه السلام در خانه نشست و صبر کرد . اگر آن حضرت قیام می کرد حرکتش جنبه نظامی به خود می گرفت و آن گاه حمام خون به راه می افتاد قبیله های فر صت طلب سر به شورش بر می داشتند و اعراب تازه مسلمان نیز دست از دین می شستند . ولی قیام حضرت فاطمه علیها السلام جنبه دادخواهی و روشنگری داشت . او وظیفه داشت به مسلمانان آگاهی دهد و خلیفه را به آنان بشناساند و چقد عالی شناساند ابن ابی الحدید می نویسد : از علی بن فارقی مدرس مدرسه غربی بغداد پرسیدم : فاطمه راست می گفت ؟ او گفت : آری . من گفتم : اگر راست می گفت پس چرا ابوبکر فدک را به او بازنگرداند ؟! وی بالبخندی پاسخ داد : اگر آن روز به مجرد ادعا فدک را به او مداد فردا خلافت شوهر خود را ادعا می کرد و ابوبکر را از مقام خود بر کنار می ساخت و او هم نمی توانست سخن وی را نپذیرد. چه قبول کرده بود که آن حضرت هر چه گوید راست است . ( شرح نهج البلاغه 284/16 * * *سرانجام حضرت زهرا علیها السلام از شدت مصیبت در بستر بیماری افتاد و به گواهی امام صادق علیه السلام جسمش به قدری کاهیده و نحیف شده بود که باک داشت حجم بدنش به هنگام تشییع جنازه دیده شود از این رو اسماء را طلبید و مشکلش را با وی در میان نهاد . او که سرزمین حبشه را دیده بود کیفیت حمل جنازه در آن سرزمین را که اندرون هودج یا تابوت انجام می گرفت برای حضرتش ارائه کرد. آن حضرت که از زمان ارتحال پدر خنده بر لبش ننشسته بود اینک تبسمی فرمود و این کار مردمان حبشه را تحسین کرد ( وسائل الشیعه 220/3 – 221 نوشته اند : فاطمه علیها السلام نخستین کس در اسلام بود که پیکر پاکش اندرون تابوت تشییع شد ( الکافی 251/3 آن حضرت به علی صلوات الله علیه وصیت کرد که جنازه اش را شبانه دفن کند و قبرش را نامعلوم سازد . ( امالی المفید / 281 * * *عایشه گوید : علی بر جنازه فاطمه نماز گزارد و او را شبانه دفن کرد و ابوبکر را خبر نکرد . ( المتدرک علی الصحیحین 162/3 – تاریخ المدینه 11/1 شیخ مفید نوشته است : ابوبکر و عمر بر علی علیه السلام خرده گرفتند که چرا آنان را خبر نکرد تا بر دختر پیغمبر نماز بخوانند . آن حضرت در پاسخ فرمود : فاطمه خود چنین خواسته بود . ( الاختصاص / 185 امام حسین علیه السلام فرماید : چون فاطمه علیها السلام جان به جان آفرین تسلیم کرد امیر المومنین علیه السلام ایشان را پنهانی به خاک سپرد و آثار قبرش را محو ساخت . آن گاه رو به جانب قبر رسول الله صلی الله علیه و آله کرد و گفت : . . . حقیقت آنکه ما از آن خدائیم و به سوی خدا باز می گردیم . اکنون امانت بازگردانده شد و به گرو گذاشته باز پس داده شد و زهرا از دست رفت ! پس اینک آسمان و زمین چه زشت می نماید ! ای رسول خدا ! از این پس حزنم جاودانه و شبهایم به بیداری است و اندوه از دلم نرود مگر آنکه خدا برای من نیز گزیند آن سرای را که تو در آن جای گزیده ای . . . خدا گواه است که دخترت پنهانی دفن شود و حقش پایمال شود و از ارثش محروم گردد. و این در حالی است که هنوز چندی از ارتحال تو نگذشته و نام تو از زبانها نرفته . . . ( کافی 458/1 – 459 * * *در تاریخ شهادت حضرت زهرا علیها السلام دو قول مهم آمده است . شیخ طوسی و سید ابن طاووس بر آنند که آن حضرت روز سوم جمادی الثانی به دیار باقی شتافته . ( مصباح المتهجد / 733 – الاقبال / 623 ) و شیخ عباس قمی هم در رساله قره الباصره همین قول را ترجیح داده است . مستند این بزرگان را می توان روایتی از امام صادق علیه السلام دانست که به تاریخ پیشگفته تصریح دارد . ( دلائل الامامه / 45 ادامه خواندن مقاله در مورد زندگي فاطمه زهرا

نوشته مقاله در مورد زندگي فاطمه زهرا اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


مقاله سازهاي ارکستر(سازهاي موسيقي)

$
0
0
 nx دارای 33 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : سازهای ارکستر(سازهای موسیقی) مقدمهموسیقی سراپا شور و انگیزش است. با واژه و کلام قابل وصف نیست، پس هنر ناب است و هنر را یا باید دید یا باید شنید. اما در این بین واسطه ای که موسیقی، هنر اول را با گوش انسان پیوند می دهد، آلات و ادوات مولد صوت است. لذا یکی از انشعابات اساسی و قابل بحث در مورد موسیقی، سازهای موسیقی است که نقش مهمی را در کیفیت و چگونگی انتقال آن ایفا می کند. به طور کلی سازهای ارکستر شامل 1- سازهای زهی (آرشه ای، زخمه ای و چکشی) 2- سازهای بادی (چوبی و برنجی) 3- سازهای کوبه ای است. در اینجا نگاهی اجمالی به انواع سازهای موسیقی غربی از لحاظ ظاهر و چگونگی کارکرد و کاربرد آنها می اندازیم. سازهای زهی آرشه ای امروزه هzنگامی که به سازهای زهی (strings) اشاره می شود، خانواده ویلن را در نظر می آوریم که شامل چهار عضو است : ویلن، ویولا (ویولن آلتو) ، ویولن سل و کنترباس یا دابل باس.(شکل 1) شكل (1)اینها ویژگیهایی همانند زیادی دارند ولی یکی از تفاوت های اصلی آنها اندازه ی آنهاست. کوچکترین آنها ویلن است که بالاترین نُت ها را می نوازد و بزرگترین آنها دابل باس است که پایین ترین نُت ها را تولید می کند. در تمام این سازها، زه ها با یک آرشه به ارتعاش در می آیند، ولی گاهی زه ها را با انگشت می گیرند و آرشه می کشند. از آنجا که طنین صدای برخاسته از سازهای زهی به پای طنین سازهای بادی نمی رسد، در یک ارکستر تعداد نوازندگان سازهای زهی خیلی بیشتر از تعداد نوازندگان سازهای بادی است. در یک ارکستر سمفونی بزرگ باید تا هجده ویلن اول، شانزده ویلن دوم، دوازده ویلن سل و هشت کنترباس داشته باشیم. تولید صدا هنگامی که زه ها به ارتعاش درمی آید امواج صوتی از خرک (bridge) و پل (sound- post) به بدنه تو خالی ساز که نقش مشدد را دارد می رود و در آنجا امواج صوتی تشدید و تقویت می شوند و از راه سوراخ های صوتی (sound holes) بیرون می آیند.(شکل2) زه ها را با پیچاندن میخکهای چوبی کوک می کنند ــ هر چه کشش زه ها بیشتر باشد پرده (pitch) بلندتر است. هنگامی که هیچ انگشتی روی زه های ویلن نباشد می گویند زه ها “آزاد” (open) هستند. نت های دیگر با قرار دادن انگشتان دست چپ بر روی زه ها و توقف دادن آنها در نقاط مختلف به دست می آیند. هر چه طول زه ها کوتاه تر، pitchها بلندتر. شكل (2) آرشه (Bow) (شکل 3) شكل (3)به کمک آرشه می توان صدای زه های در حال ارتعاش را طولانی و پشتیبانی کرد و در این حال نوازنده چیره دست می تواند شدت صدا را تغییر دهد.آرشه شامل یک چوب باریک (stick) و مقداری موست. چوب باید محکم و در عین حال انعطاف پذیر باشد. موی آن از دم اسب است، برای ویولن، ویولا و ویولن سل سفید می شود و برای آرشه کنترباس با همان رنگ سیاه خودش به کار می رود. هنگام نوازندگی می توان موی آرشه را به وسیله یک پیچ به حالت کشش درآورد و هنگام عدم استفاده آن را شل کرد تا از فشار بر stick و مو کاسته شود. اگر مو را زیر ذره بین قرار دهیم همانند شاخه گل سرخ “خارهایی” روی آن می بینیم، که با کمک صمغ پودر شده به زه ویلن گیر می کند و هنگامی که آرشه به موازات خرک بر روی زه کشیده می شود زه به ارتعاش درمی آید. آرشه ویلن بیش از یکصد و پنجاه مو دارد.   ویولن . .. violon (شکل 4)شكل (4)[از سازهای سیمی کمانی، که در اوایل سده ی 16 م. روی کار آمد و در اواخر سده ی 17م. به طور کامل جای ویول را گرفت. از همان آغاز صدایی درخشان تر از ویول داشت و بدون دستان و پشت آن کمانی بود (به جای پشت تخت) ، “ویولن درخشان ترین و چابک ترین ساز خانواده ی خود است و این استعداد تا اندازه ای به علت سیم های نازک و کوتاه آن است و تا حدی نیز به جثه ی کوچک آن مربوط می شود. این ساز به طور افقی زیر چانه قرار می گیرد و آرشه با دست راست به زاویه 90 درجه بر روی سیم کشیده می شود. در یک ارکستر سمفونیک، معمولأ دو دسته نوازنده ی ویولن تحت عنوان ویولن اول ها و ویولن دوم ها وجود دارند و ارشد دسته ی اول در عین حال سمت سرپرستی دسته را بر عهده می گیرد.” (موسیقی سمفونیک – واژه نامه)] نکته : هنگامی که اصطلاح ویولن اول و ویولن دوم را به کار می بریم منظور قسمت های نواختنی است که با صداهای سوپرانوی اول و دوم در یک گروه همخوان (choir) قابل مقایسه است :خود سازها همسان هستند. در یک ارکستر ویولن اول ها همیشه در سمت چپ رهبر جای دارند، به گونه ای که تُن صدای حاصل از آنها در راستای شنوندگان است. رهبر ویولن اول ها فرد مهمی است، که رهبر ارکستر هم شناخته می شود و گاهی او را برای رهبری ارکستر فرا می خوانند. ویولن دوم ها یا دست راست رهبر ارکستر جای دارند یا در سمت چپ ویولن اول ها.   ویولن آلتو .. .(viola) (شکل 5) ویولن آلتو همانند ویولن نواخته می شود ولی چون در پرده (pritch) پایین تری می نوازد، باید بزرگتر باشد، زه های آن ضخیم ترند و آرشه آن سنگین تر است. در یک ارکستر نوازندگان ویولن آلتو معمولأ جلوی رهبر می نشینند، و تُن ویولن آلتو را می توان از تُن ویولن ها تشخیص داد، زیرا اغلب ملایمتر است. ویولن سِل . . . (cello) (شکل 6) شكل (6)ویولن سل خیلی بزرگ است و نمی توان آن را زیر چانه قرار داد، لذا آن را در میان زانوان قرار می دهند و به کمک یک پایه میخی(pin) قابل تنظیم حمایت می شود. آرشه ویولن سل کوتاه تر و سنگین تر از آرشه ویولن آلتو است، و زه ها ضخیم تر و درازترند. ضمنأ (pitch) آن نسبت به ویولن آلتو پایین تر است. کنتر باس . . .(Double – bass) (شکل 7) شكل (7)این ساز چیزی است میان ویولن قدیمی و خانواده ویولن. ویژگی های شکلی ویول (viol) را در خود دارد، ولی تنه آن قوی تر است و گاهی سه زه در آن به کار رفته است. ولی اکنون معمولأ چهار زهی آن به کار می رود. سازهای زهی زخمه ای یا کششیچنگ . . . (harp) (شکل 8)یکی از قدیمی ترین سازهای زهی، مشتمل بر یک بدنه،که سیم هایی با اندازه های مختلف در سراسر بدنه کشیده شده است و لذا، پرده های متفاوتی ایجاد می کنند. این ساز زخمه ای است و از دو قسمت ساخته شده، بدنه که به عنوان کاسه ی ساز به کار می رود و پدال شكل (8) “این ساز عبارت است از یک قاب مثلث شکل که، با توجه به شکل آن، ضلع عقبی جعبه ی تقویت کننده ی صدای ساز، ضلع بالایی، به خطی منحنی که سیم ها بر روی آن ثابت می شوند و ضلع جلویی، مانند ستونی استوار نگهدارنده دو ضلع دیگر است. سیم ها غالبأ از روده ی گوسفند است و در اصوات بم از جنس فولاد ساخته شده اند. هر سیم یک صوت موسیقی حاصل می کند، تعداد سیم ها حدودأ 50 و همگی به موازات ستون جلویی کشیده شده اند. در انتهای تحتانی جعبه ی تقویت کننده، جلوی پای راست 4 و جلوی پای چپ سه پدال قرار دارد. در سال های نخست فرمانروایی ملکه ویکتوریا در انگلستان، یعنی هنگامی که موسیقی “اتاق پذیرایی” مد بود، افراد صاحب ذوق به فلوت نوازی می پرداختند و یا مثلأ با افراد خانواده ی خویش در نواختن چنگ مشارکت می کردند، زیرا چنگ سازی بود خوش اندام و زیبا، چه نوع موزیکی آن چه نوع غیر موزیکی آن، مزایای زیادی داشت. چنگ با آن شکل سه گوشه و گردن قوسی زیبا، سازی خوش ریخت است. زه های آن را با انگشت می کشند و صوت حاصله به کمک مشدد تقویت می شود. چنگ دائمأ به کوک کردن نیاز دارد و پیش از کنسرت های ارکستری می توان چنگ نواز را قبل از جمع شدن سایر نوازندگان سرگرم کوک کردن ساز خود دید.به نظر می رسد پیشینه چنگ به زمان های پیش از تاریخ می رسد و ممکن است از کشیده شدن زه یک کمان و صدای ناشی از آن اقتباس شده باشد، زه های دیگر با طول زیر و بمی (pitch) متفاوت اضافه شد. همان گونه که با به هم بستن نی ها یا سوت سوتکها یک سیرنکس (syrinx) یا نوعی ساز دهنی (pan pipes) درست می کردند. قدیمی ترین مدرک در مورد چنگ از مصر به دست آمده که مربوط به سده ی سیزدهم پیش از میلاد مسیح است. ادامه خواندن مقاله سازهاي ارکستر(سازهاي موسيقي)

نوشته مقاله سازهاي ارکستر(سازهاي موسيقي) اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

تحقيق در مورد امير كبير در مقابله با باب و بهاء

$
0
0
 nx دارای 16 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : امیر كبیر در مقابله با باب و بهاء یكی از طرق شناسائی ماهیت و مواضع سیاسی میرزا حسینعلی بهاء، موسس بهائیت، بررسی روابط و مناسباتش با رجال عصر خویش است .وضعیت فكری و سیاسی رجالی كه با او در «پیوند» یا «ستیز زبوده اند ،نشان می دهد كه بهاء در چه خطی سیر می كرده:خط دفاع از مصالح ایران یا خیانت به آن ؟خط ستیز با دشمنان استقلال ایران یا وابستگی به بیگانگان؟. به عنوان نمونه ،مرحوم امیر كبیر با بهاء ، دشمن بلكه از سخت ترین دشمنان او و یارانش بود و متقابلا”میرزا آقا خان نوری (جانشین«انگلوفیل» امیر) از دوستان صمیمی بهاء بود و برای حفظ جان او تلاشها كرد .مقاله زیر ،روابط و مناسبات امیر و آقا خان با پیشوای بهائیت را (بر پایه اسناد و مدارك معتبر ) بررسی می كند : نقش بی بدیل امیر در سركوب بابیت از نا بختیاری ها و بد شا نسی های بابیان و بها ئیان ،آن است كه تاریخ،اعدام باب و سركوب قیام پیروانش در دوران قاجار را عمدتا به پای شخصیتی می نویسد كه تحلیلگران تاریخ (اعم از ایرانی و خارجی)نوعا” وی را شخصیتی وطنخواه، اصلاح طلب و ضد استعمار می شناسند: شادروان امیر كبیر ! مهدی بامداد ،یكی از اقدامات امیر كبیر در زمان صدارت را، در كنار«اصلاح امور مالیاتی –ارتش-تنظیم بودجه و تعدیل جمع و خروج مملكتی » ، «قلع و قمع فتنه» تجزیه طلبانه «حسن خان سالار در خراسان» ، «برافراشتن بیرق ایران در ممالك خارجه »، «تاسیس دار الفنون » و « ایجاد روزنامه وقایع اتفاقیه »،«فرو نشاندن انقلاب بابیان» می داند و با اشاره به «شورش ها و انقلاب خونین » پیروان باب در ابتدای سلطنت ناصر الدین شاه در كشور می نویسد “«اگر عرضه ، كفایت ،درایت ، لیاقت و مدیریت ; امیر كبیر در امور نبود غائله و دامنه شورش ها به این زودی ها خاموش نمی شد و در این صورت حتمی بود وضع دولت و ملت ایران دگرگون می گردید». دكتر ابوالحسیننوایی نیز نقش امیر در سر كوبی بابیه را بسیار تعیین كنند می داند : «میر زا تقی خان ; با قتل باب در تبریز و سركوب كردن فتنه زنجان و نی ریز ، بساط باب در ایران را وازگون ساخت و نگذاشت كه ریشه فساد بیش از این در این سر زمین جایگیر گردد». نقش بی مانند امیر كبیر در سركوب شورش بابیان ،مورد تأیید و تصریح مورخان بابی و بهائی نیز هست نورالدین چهاردهی،پزوهنده تاریخ باب و بهاء ، «از بزرگان ازلیها و بهائیان شنیده است كه باب و افراد حروف حی[=یاران برجسته باب ] همگی درصد تغییر رزیم قاجار بودهو به جای آن، تمامی قوای خود را مصروف بر پا شدن حكومت بیان [كرده] بودند و اگر ; امیر كبیر نبود مسلما” به مقصود خود می رسیدند ».عبدالحمید اشراق خاوری (نویسنده و مبلغ مشهور بهائی) می نویسد :امیر«در مدت سه سال صدرات خود با تمام قوی كوشید تا; امر باب را از روی زمین محو و نابود سازد .برای نیل به این مقصود »فرمان «به قتل این سید باب» داد «ولی عاقبت جز خسران ثمری از رفتار نا هنجار خویش نگرفت».وی سپس به اقدام قاتع امیر در سالهای نخست صدارت به سركوب آشور بابیان در نقاط مختلف كشور اشاره می كند كه به گفته او:«سبب شد مردم در هر شهر و بلد اقتداد به وزیر شریر نموده به اذیت و آزار اهل ایمان » بپردازند. سنخ این مطلب را در آثار دیگر مورخان شاخص بهائی (محمد علی فیضی و فضل الله مازندرانی ) و حتی عباس افندی (پیشئای بهائیت)نیز مشاهده می كنیم . به قول ویلیام هاچر دوگلاس مارتین.مورخان بهائی معاصر می نویسد :«میرزا تقی خان صدر اعظم ایران; مقتدرترین دشمن امر بدیع[=بهائیت]شمرده می شود ».امیر كبیر ،حسینعلی بهاء را نیز در 1267به كربلا تبعید كرد و دایی و سرپرست باب (حاجی سید علی تاجر شیرازی) را نیز در توطئه ترورامیر با بابیان همدست بود دستگیر و.به علت عدم اظهار توبه، به مجازات رساند. بر این سیاهه باید نام قره العدین را نیز افزود.قره العیناز پیشگامان بابیت در زمان ناصرالدین شاه بود كه عملیات كشف حجاب و رفتن وی با چهره ای بزك شده و عریان به میان مردان بابی و همخوابیش با سران بابیه(كه در تاریخ از آن با عنوان رسوائی بدشت یاد می شود) “ثبت تاریخ است و حتی مورخین بابی و بهائی نیز بدان اشاره دارند. به قول كسروی خروج قره العین «از خانه شوهر و همراهیش با مردان و آن داستان بدشت كه خود بهائیان پوشیده نداشته اند .دستاویز دشمنان بیشتر گردیده تا دستاویز دوستان این است در كتاب ها دیده می شود كه خواهر عبدالبهاء كه بهائیان او را همپای فاطمه زهرای شیعیان می شمارند در نامه خود به بهائیان تهران چنین نوشته: قره العین یك دفعه بی حكمتی كرد و هنوز از كله مردم نمی توانیم به در اوریم ».نورالدین چهاردهی «از افراد ثقه ازلیها »شنیده است كه«طاهره درزمان زندانی بودن خود تقاضای ملاقات با ناصرالدین شاه نمود و شاه مایل به ازدواج با او بود.درباریان [بخوانید:امیر كبیر] از ملاقات طاهره بیمناك شده و وهم داشتندكه;. زیبایی او موجب شود كه شاه مفتونش گردد.لذا مرگ او را جلو آوردند» بابیان درصدد ترور امیر كبیر نیز بر آمدند، كه البته با هوشیاری و درایت وی. دستگیر و به جزای عمل خود رسیدند.جالب این است كه ،حواریون و یاران با وفای امیر نیز نظیر آیت الله حاج شیخ عبد الحسین تهرانی(وصی امیر )، میرزا هاشم طباطبائی (منشی مخصوص امیر )، سردار مكری (داماد امیر) ، مؤتمن الملك انصاری(كاتب سر امیر) سخت با بابیه و بهائیه مخالف بودند و در قلع و قمع ریشه های آن در ایران و عراق اهتمام شایان داشتند.(ایام” در این باره در مقاله«یاران امیر;»بحث شده است). بی جهت نیست كه با عزل و قتل امیر كبیر ،راه برای تاخت و تاز مجدد بابیان باز شد و میدان را تا آنجا برای پیش برد اهداف خود فراهم دیدند كه تا مرز ترور(نافرجام) شاه نیز پیش رفتند.عباس امانت(مورخ بهائی تبار معاصر) می نویسند :«بابیان ،پس ازشكست های فجیع در مبارزات قلعه طبرسی و درشهر های نیریزو زنجان ،متعاقبا” اعدام باب در شعبان 1266در تبریز،سخت روحیه ى خود را باخته بودند. ولی پس از سقوط دولت امیر كبیر مجال یافتند تجدید سازمان یابند و بخش هایی از شبكه خود را باز سازی كنند ».سلیمان خان تبریزی (از عناصر اولیه و مهم بابیه كه در جریان ترور نا فرجام ناصر الدین شاه دستگیر و به مجازات رسیدند)پس از عزل و تبعید امیر به كاشان د رنامه ای به سید جواد كربلایی (از وفحول بابیان ) نوشت:«امیر نظام بحمد الله تمام شد، معزول ابدی گردید. الان در باغ فین كاشان محبوس است. میرزا آقا خان اعتماد الدوله وزیر و صدر اعظم گردید.ان شاءالله امورات بهتر نظم خواهد گرفت. البته جناب ایشان[حسین علی نوری] باید خیلی زود تشریف فرما شود كه وجود مبارك ایشان مثمرثمر است » باید گفت نه تنها با اخراج امیر از صحنه، میدان برای تنفس مجدد بابیان باز شد، اصولا” جانشین امیر ، میرزا آقا خان نوری (كه«تحت الحمایه» انگلیسی ها بود) از دوستان صمیمی حسینعلی بهاء بود و از بهاء كه توسط امیر كبیر به عراق تبعید شده بود رسما” دعوت كرد كه به تهران برگردد و پس از باز گشت نیز او را توسط برادرش مورد پذیرائی گرم قرار داد و حتی پس از ترور نا فرجام شاه ،و بگیر وبگیر افراد ،در مقام مخفی كردن بهاء،(كه متهم به همدستی با تروریست ها بود) بر آمد، كه البته بهاء با احساس خطر شدید ،پیشنهاد میرزا آقا خان را نپذیرفت و خود را به خانه شوهر خواهرش میرزا مجید آهی (منشی سفارت روسیه) رساند و صفیر روسیه (پرنس دالگوروكی) نیز بهاء را تحت حمایت آشكار و پیگیر خویش قرار داد.(ایام: شرح مطالب در مقاله «حسینعلی بهاء ؛پیوند دیر پا با روسیه» آمده است ). امیر كبیر ،آماج كینه بهائیانمرحوم امیر ،سركوب قاطع فتنه بابیان و اعدام باب و تبعید بهاء،همراه با انجام برخی اصلاحات سباسی –اجتماعب در كشور در چند سال نخست سلطنت ناصرالدین شاه ،برای همیشه راه را برپیشرفت این گروه در تاریخ ایران سد كرد .این نقش بی بدیل ،چنان كه دیدیم ،از چشم بابیان و بهائیان مخفی نمانده و اورا آماج كینه توزی و فحاشی آنان ساخته است . به قول نور الدین چهاردهی :«بابیها وبهائیان سرسخت دشمن آشتی ناپذیرند ومیرزا تقی خان امیر كبیر وناصر الدین شاه را لعن فرستند و این دو تن را مانند یزید و شمر می نگرند».سخن دكتر فریدون آدمیت نیز مؤید اظهارات چهاردهی است :«امیر شورش بابیهرا بر انداخت .به قول شیل [وزیر مختار انگلیس در ایران در كزارش به پالمرستون وزیر خارجه لندن ،مورخ 14 مارس 1851]پس از قائله [بابیان در ]زنجان پیروان باب جرئت نكردند كه صلح و امنیت عمومی را بر هم بزنند .اما بیكار ننشستند و پنهانی فعالیت داشتند ؛تا زمانی كه اختلالی ایجاد نمی كردند ،كسی را با انان چندان كاری نبود ،البته كینه امیر را در دل داشتند ،كینه ای كه در نوشته های همكیشان آنان ،و بهائی و بهائی زادگان در ایران و امریكا هنوز منعكس است .بابیان توطئه كشتن شاه و امیر و امام جمعه تهران را چیدند ، ولی امیر پرده از روی آن بر داشت» و ان توطئه را در نطفه خفه كرد ،كه شرح آن در «المتنبئین»نوشته علیقلی میرزا اعتضاد السلطنه آمده است . برای نمونه ، عباس افندی می نویسد «میرزا تقی خان امیر نظام ;سمند همت را در میدان خود سری و استبداد بتاخت . این وزیر شخسی بود بی تجربه و از ملاحظه عواقب امور آزاده .سفاك و بیباك بود و در خون ریزی چابك و چالاك .حكمت حكمت را شدت سیاست دانست و مدار ترقی سلطنت را تشدید و تضییق و تهدید و تخویف جمهور می شمورد و چون اعلی حضرت شهریاری [ناصر الدین شاه ] در سن عنفوان شباب بودند ،وزیر به اوهامات غریبه افتاد و; بی مشورت وزرای دوراندیش ،امر به تعرض بابیان كرد ; »! ادامه خواندن تحقيق در مورد امير كبير در مقابله با باب و بهاء

نوشته تحقيق در مورد امير كبير در مقابله با باب و بهاء اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله فرش ايران و چگونگي طبقه بندي آن

$
0
0
 nx دارای 86 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : فرش ایران و چگونگی طبقه بندی آن نقوش فرش ایران و نگاره های تزیینی آن و از همه مهمتر مفاهیم بنیادی و شاید هم راز آمیز آنها ، از جمله مباحث تخصصی فرش ایران می باشد که در طی چند دهه ی اخیر بسیار مورد توجه فرار گرفته است .در خصوص طبقه بندی صحیح و اصولی طر ح های فرش ایران و همچنین مبانی بنیادی آن تا چند سال اخیر کار چندانی صورت نگرفته بود ، امل به تدریج مطالعات انجام شذه به ویژه توسط کارشناسان و محققین ایرانی که متاسفانه هنوز از طرفداران زیادی برخوردار نیست ، می رود تا دنیای جدیدی را از طبقه بندی علمی – هنری – طر ح های فرش ایران را ارائه دهد . از برکت بسیاری از این مطالعات در برخی موارد رمز پردازی و نماد گرایی نقوش فرش ایران نیز آشکار گشته و نتایج حاصله افزون بر سایر دلایل ، بر ارزشهای هنری فرش ایرانی افزوده است ، قبل از پرداختن به مباحث جدیدی که در طی سالهای اخیر برای طبقه بندی فرشهای ایران مورد توجه قرار گرفته و همچنین مروری بر نظریات کارشناسان غربی در مورد نقشه های فرش ایران ، به معرفی یک طبقه بندی قدیمی از طرحهای فرش ایران می پردازیم که بیش از دو دهه از عمر آن می گذرد و می توان گفت امروزه مورد توجه و استفاده اغلب طراحان و تولید کنندگان فرش قرار گرفته و در ومدارس و دانشگاهها نیز به عنوان طبقه بندی اصلی طرحهای فرش ایران معرفی می گردد . در این طبقه بندی بدون توجه به دلایل شکل گیری و پیدایش طرحها و نقش ها و حتی ریز نقش های مورد استفاده در فرش ، فقط با توجه به نوع آرایه ها و تزیینات طرح و همچنین اشکال تقلیدی به کار رفته و حتی با توجه به نوع تقسیم بندی متن فرش و جای گیری اشکال و تصاویر در آنها به دسته بندی طرحهای فرش ایران پرداخته اند و سپس با قیاس کلیه ی طرحهای سایر فرشها و توجه به وجوح مشترک طرح در هر فرش با طبقه بندی مذکور ، به اصطلاح تمامی طرحهای فرش ایران را در این فهرست گنجانیده اند. در اینجا با این طبقه بندی آشنا می شویم . بر اساس این طبقه بندی کبیه طرحهای فرش ایران به 19 گروه اصلی طبقه بندی و هر یک نیز به چند شاخه ی کوچکتر تقسیم می گردند که عبارتند از:گروه 1 – طرحهای آثار باستانی و ابنیه اسلامی کلیه ی طرحهایی که ملهم از نقوش و اشکال تزیینی بناها ، عمارات و کاشیکاریهای آنها می باشند در این گروه جای دارند . البته طراحان فرش در برخی از طرحهای اصلی نقوش این بناها حسب سلیقه ی خود تغییراتی را وارد نموده اند اما ساختار و تشابه اصلی طرح فرش با طرح اصلی بنا کاملا حفظ گردیده است . معروفترین طرحهای این گروه عبارتند از :گنبد مسجد شیخ لطف الله ، سردر امامزاده محروق ، گنبد مسجد امام ، تخت جمشید ،‌ طاق بستان مسجد جامع اصفهان و ;گروه 2 – طرحهای شاه عباسی اساس کلیه طرحهای شاه عباسی بر مبنای کاربرد گل معروف شاه عباسی در این طرح است . در این طرحها گل های شاه عباسی به همراه بندهای ختایی و گاه تلفیق آنها با اسلیمی ها ، انواع مختلفی از نقوش فرش را ارائه می دهند . انواع طرحهای این گروه عبارتند از : لچک و ترنج شاه عباسی ، افشان شاه عباسی ، شاه عباسی درختی ، شاه عباسی شیخ صفی ، شاه عباسی جانوری و ; گروه 3- طرحهای اسلیمیقالب اصلی این طرح بر مبنای گردش های منظم و بغایت سنجیده ی بند های اسلیمی است . از آنجایی که اسلیمی خود دارای انواعی است اذا با توجه به نوع و شکل آن نیز می توان طرحهای اسلیمی را طبقه بندی نمود . معرئفترین طرح آن ، اسلیمی جهان اژدر است . در این نوع اسلیمی به دو شاخه تقسیم شده و حالتی شبیه به فکین اژد ها را به وجود می آورد . انواع مختلف طرحهای اسلیمی عبارتند ار : اسلیمی بندی ، اسلیمی افشان ، اسلسمی لچک و ترنجگروه 4- طرحهای اقتباسی گفته می شود اغلب طرحهای این گروه شباهت زیادی با طرحهای فرش مناطق مرزی ایران و کشورهای همسایه و حتی سایر کشورها دارد و به همین دلیل آنها اقتباسی می نامند مانند طرخهای معروف به قفقازی و گوبلنیگروه 5- طرحهای افشان در این طرح کلیه ی بند ها و نگاره های فرش پیوستگی و ارتباط کاملی دارند به نحوی که به نظر می رسد نقاش از هنگام شروع طرح تا پایان آن قلم از کاغذ بر نداشته و یک ارتباط مداوم بین قسمتهای مختلف نقش بوجود آورده ، به عبارت ساده تر همان گونه که از نام نقوش این گروه پیداست ، تمامی گل و برگها و بند های موجود در طرح ، در متن فرش پراکنده و افشان شده اند . طرحهای افشان اصولاً به گونه ای طراحی می شوند که هیچ یک از گل و برگها قرینه نداشته و اصول قرینه نگاری در آن وجود ندارد . انواع مختلف طرحهای افشان عبارتند از : افشان دسته گلی ، افشان حیوان دار ، افشان ختایی و ;گروه 6 – طرحهای واگیره ای (بندی) طرح اصلی آن به گونه ای است که سراسر فرش هم از جهت طول و هم از جهت عرض به قطعات منظم ثقسیم شده و هر قسمت توسط خطوط و یا بند هایی به قسمت همجوار می پیوندد و به این ترتیب از به هم پیوستن این قسمتها و بند های آنها کل طرح بوجود می آید . طرخهای اصلی این گروه عبارتند از : بندی اسلیمی ، بندی خشتی ، بندی ترنجدار ، بندی شیر و شکری ، بندی شاخه گوزنی ، بندی دسته گلی ، بندی مینا خانی و;گروه 7 – طرحهای بته ای(بته جقه) کلیه طرحهای این گروه بر مبنای کاربرد بته جقه است و به انواع و اقسام مختلف به تزیین متن و حاشیه فرش با بته جقه ها می پردازد . انواع مختلف طرحهای بته جقه ای که هر یک به گونه ای شیوه یافته اند عبارتند از : بته میری ، بته خرقه ای ، بته قلمکار، بته کردستانی و ;گروه 8 – طرحهای درختی در طرحهای این گروه درخت و درخچه های کوچک و بزرگ به ویژه به صورت انفرادی ترکیب اصلی را تشکیل داده اند و با اجزای دیگری ترکیب شده اند .معروفترین طرحهای این گروه عبارتند از : درختی سبزیکار ، و درحتی حیواندار. گروه 9 – طرحهای ترکمن طرحهای ترکمن همگی در گروه نقوش هندسی قرار دارند و به صورت ذهنی بافته شده اند . معروفترین طرحهای ترکمن در ایران که در این گروه نام برده می شوند ،عبارتند از : غزال گز، قاشقی، آخال و ; گروه 10 – طرحهای شکار گاهی بنیاد اصلی این گروه از طرحها نمایش صحنه های شکار و شکار گاه است . به نحوی که در قسمتهای مختلف طرح یک سوار کار با وسیله ای همانند تیر و کمان یا نیزه مشغول شکار آهو و یا سایر جانوران است .گروه 11- طرحهای گل فرنگ کلیه طرحهای این گروه بر مبنای گلهای طبیعی بویژه گل رز با رنگهای بسیار روشن نظیر زرد ، آبی و سرخ می باشد . انواع طرحهای گل فرنگ عبارتند از: گل فرنگ بیجار ، گل فرنگ دسته گلی گل فرنگ گل و بلبل ، لچک و ترنج گل فرنگ ، افشان گل فرنگ و ;گروه 12- طرحهای قابی (خشتی) متن فرش در این طرحها به قسمتها یا قابهای مختلفی تقسیم گشته که به طور منظم در کنار هم قرار دارند و در داخل هر قاب با گل و برگهای مختلفی تزیین شده است . معروفترین طرحهای قابی عبارتند از: قابی بختیار و قاب قرانیگروه 13- طرحهای گلدانی ویژگی اصلی این طرح وجود یک یا چند گلدان در اندازه های مختلف است که تمام متن فرش را می پوشاند . اما اغلب طرحهای گلدانی دارای گلدانی بزرگ در یک طرف فرش هستند که شاخه های گلهای آن تمام متن فرش را می پوشاند . معروفترین طرحهای گلدانی عبارتند از :گلدانی هزار گل ، گلدانی محرابی ، گلدانی ظل السطانی گروه 14- طرحهای ماهی در همطرح ماهی در هم از قدیمی ترین و رایج ترین طرحهای فرش ایران است . این طرح اغلب به صورت یک واگیره می باشد و بافنده همان واگیره را در طول و عرض فرش تکرار می کند . در این طرح یا واگیره یک حوض به صورت لوزی با چهار برگ – ماهی در اطراف آن مشاهده می شود . طرح ماهی در هم در نقاط مختلف ایران به نامهای مختلفی مشهور است . مهمترین انواع آن عبارتند از : ماهی فراهان ، ماهی زنبوری ، ماهی کردستان و ریزه ماهیگروه 15- طرحهای محرابی طرح اصلی در این گروه بر مبنای محراب است . همان مکانی که در مساجد ، مکان نمازگذاران امام جماعت است . در این طرحها معمولا محراب را با تزییناتی از قبیل قندیل ، گلدان ، و حتی درخچه های کوچک می پوشانند و گاه دو طرف محراب را با ستونهای بزرگی که سقف محراب بر روی آن قرار دارد نشان می دهند انواع طرحهای این گروه عبارتند از :محرابی قندیلی ، محرابی گلدانی ، محرابی درختی گروه 16- طرحهای محرمات در این طرح کل متن فرش از جهت طولی به چند ردیف موازی تقسیم میگردد و درون این ردیفها با نگاره هایی همچون بته جقه ، انواع اسلیمی و یا ختایی و گل و برگهای دیگر تزیین می گردد . به عبارت دیگر متن فرش به صورت راه راه می باشد ، محرمات بته جقه ای معروفترین طرح این گروه است.گروه 17- طرحهای هندسی همان گونه که از نام طرحهای این گروه پیداست ، کلیه نقوش این گروه به صورت هندسی و با استفاده از خطوط زاویه دار به وجود می آیند . مهمترین انواع طرحهای هندسی عبارتند از :هندسی کف ساده ، هندسی جوشقان ، هندسی خاتم شیراز ، هندسی لچک و ترنج و هندسی قابی گروه 18- طرحهای ایلی و عشایری این طرحها عموما توسط عشایر ایران بافته می شوند و اغلب نگاره ها و تزیینات طرح ملهم از ذهن قالیبافان است . در این طرحها قرینه بودن چندان معنا ندارد و ختی همین ویژگی و سادگی نقوش از عوامل اصلی زیبایی طر حهای این گروه است . طرحهای فرش عشایر قشقایی ، شاهسون ، بلوچ و ; در این گروه جای می گیرند . گروه 19- طرحهای تلفیقیطرحهای این گروه به مرور زمان و با ادغام شدن طرحهای مختلف بوجود آمده است و دهها وبلکه صدها نوع از آن را می توان در میان مناطق مختلف ایران مشاهده کرد . برخی از طرحهای تلفیقی به جهت تلفیق زیبا و صحیح نقوش مختلف از جذابیت بالایی برخوردارند . اما برخی از آنها ناشی از تلفیق نابهنجار چند طرح می باشند . گونه های مختلفی از طرحهای تلفیقی را می توان نام برد مانند لچک و ترنج تلفیقی ، تلفیقی دسته گلی تلفیقی گل فرنگ ، تلفیقی هندسی و ; آنچه که شرح آن رفت در واقع یک طبقه بندی ساده و قدیمی از طرحهای فرش ایران بود که هم اکنون نیز مورد استفاده بسیاری از طراحان و حتی کارشناسان فرش قرار می گیرد . عده ای تغییرات خاصی در این طبقه بندی به وجود آورده اند و تعداد این گروه را به 20 الی 25 گروه گسترش داده اند . عده ای دیگر شیوه ی به اصطلاح علمی تری را در پیش گفته اند و گروههای اصلی را به دو یا سه طرح اصلی تقسیم نموده اند . یک گروه را را طرحهای الهام یافته از طبیعت دانسته اند و گروه دوم را طرحهایی می دانند که علت اصلی بوجود آمدن آنها خلاقیت هنری بوده ، به اصطلاح عامل خلق آنها بشر بوده است مانند طرحهای مشهور به ابنیه تاریخی ، طرحهای ذهنی عشایری ، طرحهایی که به نام شهر ها شهرت یافته اند و طرحهای تلفیقی ، سپس کلیه طرحهایی را که قبلا نام برده شد در ذیل هر یک از این دو گروه قرار می دهند . اما صرف نظر از نحوه ی تقسیم بندی ، اغلب اینان تحت تاثیر همان گروهای اصلی نام برده شده قرار داشته و هر یک به شیوه ی دیگری سعی داشته اند همان طبقه بندی قدیمی را به شکل جدیدی ارائه نمایند و به همین دلیل است که در نام گذاری طرحهای اصلی و گروهای فرعی هر یک ، تفاوت خاصی مشاهده نمی شود . بدون تردید ریشه یابی و یررسی دلایل تولد و گسترش و ختی تغییرات طرحهای فرش ایران ، چه از نظر فرم بندی و چه از نظر ریز نقشها و نگاره ها بهترین راه برای طبقه بندی و همچنین نام گذاری تمامی طرحهای فرش است .در این راستا تاکنون مطالعات معدودی توسط کارشناسان مختلف اعم از ایرانی و غیر ایرانی انجام یافته ، اما بدلایلی برخی از این مطالعات از نتایج قابل قبولی برخوردار نبوده اند . عمده ی این مطالعات نیز توسط افراد غیر ایرانی انجام یافته که اصولا با فرهنگ و تاریخ ایران زمین آشنایی چندانی ندارند و لذا نتایج مطالعات آنها در بسیاری موارد به خطا رفته است . عده ای نیز که از دنباله روان نظریه منشاً ترکی و کلاً غیر ایرانی فرش هستند نیز در این راه به مطالعات و استنتاجاتی دست زده اند که به تمامی هویت واقعی طرحهای فرش ایران را سراسر مخدوش می سازد . چند سالی است که در مورد زادگان طرح های فرش اظهار نظرهای عجیب دیگری نیز شنیده می شود . اکثر نظرات متوجه دو ایده اصلی است یکی به نظریه «شرق به غرب » معروف است که بر آن اساس الفبای اولیه طراحی به وسیله ی ترکمن های آسیای مرکزی به زنان ایران ، آناتولی و قفقاز انتقال یافته است . عقیده ی دوم در جهت مخالف نظریه ی اول است . یعنی از «غرب به شرق » بر اساس این عقیده ، طرخ ها از آناتولی سرچشمه گرفته و به سرعت در سراسر شرق گسترش یافته اند . بر این اساس حتی گروهی از محققان که طرفدار نظریه ی منشاً ترکی فرش هستند ، در اصل و منشاً ترکی نقوش فرش ایران و سایر دستبافها نظیر گلیم به مطالعات خاصی دست زده اند . آنها شروع مطالعات خود را از آثار دوران های بسیار دور انتخاب کرده اند تا به اصطلاح هیچ خدشه ای بر نظرات آنان وارد نگردد . یکی از این آثار ما قبل تاریخ مربوط به قرن نو سنگی در منطقه ی «شتل هویوگ» ترکیه واقع در جنوب قونیه است و طرفداران منشا ترکی قرش بر روی این آثار بسیار کار نموده اند . یک گروه کاملا مجهز ، متشکل از باستان شناس ، فرش شناس ، پژوهشگران و استادان دانشگاه به سرپرستی جیمز ملارت در مورد آثار مذکور مدتها مطالعه کردند و نتایج دستاورد خود را به طور مفصل در چهار جلد کتاب منشر ساختند و در نهایت ترکیه را گهواره ای فرش بافی نامیدند و سر منشا بسیاری از نقوش را نیز به آن مرتبط نمودند و حتی «شتل هویوگ » را اولین مرکز فرش بافی در ترکیه معرفی نمودند و در این میان حتی اشاره ای به ایران نگردید و نویسندگان کتب مذکور برای بسیاری از موارد دلایل پیش پا افتاده ای را بیان نمودند . به عنوان مثال برای اثبات منشا ترکی دستبافها کلمه گلیم را بررسی نمودند . میدانیم که ترکها به گلیم «کیلیم » می گویند . آنان این واژه را در ادبیات خود پی گرفتند و چون ادبیات ترک د راین مورد خالی بود از ادبیات فارسی کمک گرفتند . آنان به شعر فردوسی استناد کردند و دیگر شاعران عصر غزنوی و استنباط نمودند که منظور این شاعران از گلیم ، کیلیم بوده است و در نتیجه ی ریشخ ی این لغت ترکی است و بنابراین اصل و منشا این دستباف نیز ترکیه بوده است . اما مهمترین از آن اینکه نقوش دیوار های شتل هویوگ را به نحوی دندانه باز سازی کردند و شباهت هایی تحمیلی میان آن نقوش و گلیم های امروزی ترکیه ) به دست داده اند و نتایج مطلوب خود را به دست آورده اند . به طور کلی تا قبل از دهه ی هشتاد وشاید هم دهه ی 70 میلادی علاقه زیادی به بررسی منشا طرحها وجود نداشت و اغلب مطالعات انجام شده سابقه ای بیشتر از صدر اسلام را در بر نمی گیرد و بسیاری نیز بر این عقیده اند که منشا همه ی طرح ها را باید از زمان اسلام مورد بررسی قرار داد و عبارت هنر اسلامی را معرفی می کنند . تنها در طی 20سال گذشته است که برخی از فرش شناسان با مطالعات خود به نتایج دیگری دست یافته اند . دکتر سیروس پرهام در مقاله ای انتقاد گونه چنین به تجربه و تحلیل عملکرد غربیان پرداخته است .« جهد شتابزده ی بیشترین فرش شناسان باختری در رمزگشایی نقشهای قالی ایرانی و گشودن طلسم ترکیب خطوط در هم پیچیده ی اسلیمی و ختایی ( که به ظاهر از هر گونه معنا و مفهوم تهی است و به گفته ی هاکسی « زندگی چون طرح و نقش قالی ایرانی است : زیبا ، ولی بی معنی »)، قصه ای است دراز که به چند دلیل عمده تاکنون راه به جایی نبرده و جز یکی دو تن همه در این راه پر پیچ و خم به بیراهه افتاده اند . اساسی ترین علت ناکامی ، بیگانگی اکثریت عظیم فرش شناسان غربی است از تمدن و فرهنگ ایرانی که نقوش قالی نیز چون دیگرهنر ها ، در طول سده ها و بسا که هزار ها ، از تار و پود پیدا و نهانی همین تمدن و فرهنگ پدید آمده است . تلاش در سنجیدن و باز نمودن نقشمایه های نگارین ناآشنا با ساده اندیشی آغاز گشت که از جهتی زاده ی اعتقاد به برتری تمدن و جهان نگری غرب بود . از پس این پندار ، کلید های رمز قالی شرقی به جای آنکه در ژرفنای تمدن کهن خاور زمین جستجوگردد در لا به لای اندیشه های نو یافته ی باختری کاویده شد . پژوهش در سیر تحولی نماد پردازی مغرب زمین ، جایگزین کند و کاو در اندیشه های رمزی و نمادی و اساطیری مشرق زمین گردید و نمادهای شرقی به قیاس مفاهیم نمادی غربی به سنجش در آمد . چنین بود که نقشمایه ی بید مجنون ، که در نزد بیشتر مردم غرب «بیدگریان» خوانده می شود ، نقشمایه ای پنداشته شد مالامال غم و اندوه و قالیهایی را که این نقشمایه بر آن بود « فرش عزا » خواندند و حقنه کردند که برای پوشش قبر و مراسم سوگواری بافته شده است ! هم در این مرحله ی آغازی بود که نگاره های سه گوش سر و گردن تجرید یافته ی جانوران ، «کلید یونانی » و «قلاب » نام گرفت و نقشمایه ی چهار بازویی میانه ی ترنج های قالیهای فارس «خرچنگ»و «رتیل» پنداشته گشت ! مرحله دوم کندو کاو را پژوهندگانی آغاز نهاده اند که سرانجام در یافته بودند که کلید رمز نقشمایه های شرق را نمی توان در فضای فرهنگ غرب جستجو کرد . اما به مصداق حکایت ملانصرالدین که کلید خانه اش را در جای تاریک کوچه گم می کند ولیکن در گوشه ی روشن دنبال آن می گردد « چون روشنتر است اینان نیز راه نزدیکترو آسانترو روشنتر را پیش گرفتند و آسیای صغیر و سپس آسیای میانه را نه همان خواستگاه قالیبافی که مهد نقش مایه های قالی بافی پیش از روزگار صفویان بر شمرده اند . ( اصحاب پان تورکیسم البته در این میان دستی داشته اند ) . مرحله سوم هنگامی اغاز گشت که تنی چند پژوهش ، ژرفتر و گسترده تر در فرهنگ مشرق زمین را واجب دانستند تا به اصل و منشأ این نقوش معمایی نزدیکتر شوند . چون سرزمین هند به سابقه استعمارگری اروپائیان به غرب نزدیکتر بود و آشناتر ، ابتدا شبه قاره هند را در نور دیدند و به وجد آمدند و در سیر و سفر سر مستانه چندان دور رفتند که به چین و آئین بودا هم رسیدند ، بسیاری طرح و نقش ها که هنرمندان و صنعت گران ایرانی به روزگار سلاطین مسلمان کشمیر در طول سده ی نهم هجری و سپس به همراه همایون پادشاه گورکانی در نیمه های سده ی دهم به هند برده و ترویج کرده بودند ، مغولی خوانده شد و دست پرورده ی پادشاهان گورکانی . اما مرحله چهارم « طلسم گشایی » در فضای پژوهشی خاصی بنیان گرفت که به واقعیت های تاریخی نزدیکتر بود ، چون تکیه بر پژوهش های گسترده اسلامی داشت . از آنجا که جز قالی پازیریک ، هخامنشی ، تمامی نمونه های به دسترس افتاده ، پس از اسلام بافته شده بود ، همگی طرح و نقش های قالی بافی در پرتو اندیشه های و تعالیم اسلامی به بوته سنجش نهاده شد . دست آورد پژوهشی این مرحله بسیار پر بار بود ، و لیکن ان عیب را داشت که همه چیز را در تاریخ پس از اسلام می جست ، تو گفتی که قالی بافی پس از اسلام پدیدار گشته و پیش از آن هیچ نبوده است . نویسنده در ادامه اضافه می نماید که در ترتیب این مراحل چهار گانه بنا بر تقدم زمانی نیست و گاه دو یا سه مرحله همزمان تحقق یافته و مرحله آغازی نیز از اوایل سده ی مسیحی حاضر تا به امروز در محافل و نشریه هایی همچنان بر دوام مانده است .» سیروس پرهام در بررسی کتاب قالی های ایرانی ، اثر مایکل هیلمن که آن را پنجمین کتابی می داند که تا کنون فرش شناسان مغرب زمین به استقلال و بطور أخص درباره قالی ایرانی به چاپ رسانده اند در بررسی فصول چهارم و پنجم کتاب مذکور که به ترتیب با عنوان های «سمبولسیم در طرح و نقش قالی ایرانی معاصر »‌ و «قالیهای ایران و جامعه ی ایرانی » می باشد چنین می نویسد : « مایکل هیلمن در سر آغاز فصل چهارم ، این نظریه کهنه را که تا چند دهه ی پیش قالی شرقی را در زمره ی صنایع دستی تزیینی و مصرفی قرار می داد و جایگاهش را فروتر از آثار هنری می دانست ، بار دیگر مردود می شمارد . او با استدلال منطقی و با شاهد آوردن نظریه پردازانی چون اریک شرودر و سید حسین نصر ثابت می کند که طرحهای قالی ایرانی هر چند به قیاس ماهیت انتزاعی خود در بردارنده و بر انگیزنده ی خاصیت های زینتی و آ ذینی است ، «بیان و نمایش یک فرهنگ خاص و جهان گری خاص » هست که پس از اسلام بیش از پیش ماهیت رمزی و نمادی یافته و لاجرم پیچیدگی خطوط طراحی و فراوانی نقشمایه ها را غایتی نیست بلکه آنچه از «آشفتگی منظم » تکرار نقشمایه ها خواسته شده ، رسیدن به وحدت است از کثرت . سپس با تکیه بر نظریه ای که ایران شناس مشهور ریچارد اتینگهاوزن درباره ی هنرهای ایرانی پرداخته ، سنت طراحی قالی ایران را بر اساس سه ویژگی «قوت رنگ آمیزی » و «تجرید گرایی » و «آرمان خواهی » توصیف و تعریف می کند . غلبه ی رنگهای فروزان و گل و گیاه را در طراحی قالیهای ایرانی نشانه ای می داند از «آرمانخواهی » مردمانی که محیط زیست بیشترینشان خشک است و خالی از خرمی . ادامه خواندن مقاله فرش ايران و چگونگي طبقه بندي آن

نوشته مقاله فرش ايران و چگونگي طبقه بندي آن اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله بررسي رابطه بين هوش هيجاني و وسواس در بين دختران مقطع سوم دبيرستان شهرستان ابهر

$
0
0
 nx دارای 44 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه :مفهوم هیجان موضوعی است که مورد توجه دانشمندان و فلاسفه قدیم بوده است و حتی داروین شواهدی یافت که در آن همراه با تکامل دستگاه عصبی مرکزی ، حلات هیجانی نظیر : ترس ، خشم و لذت جلوه گر می شود ( اتکسیون 1986 ؛ ترجمه براهنی 1380 ) ولی بررسی علمی و دقیق آن به دهه گذشته بر می گردد که ابتدا در سال 1990 پیتر سالوی هوش هیجانی را مطرح کرد و آنرا به صورت توجه به هیجان ها و کاربرد مناسب آنها در روابط انسانی ، درک احوال خو در دیگران ، خویشتنداری و تسط بر خواسته های آن ، همدلی با دیگران و استفاده مثبت از هیجان ها در تفکر و شناخت مطرح کردند بعد گلمن 1995 هوش هیجانی را به عنوان یکی از مولفه های سلامت روان معرفی کردند و بر این باور بود که برای ارتقاء سلامت روال افراد باید مولفه های هوش هیجانی را در افراد پرورش داد . همچنین رون با آن نیز با طرح نظر خود تحت عنوان بهره هیجانی آنرا عبارت از قابلیت ها و مهارت هایی می دانند که بر روی توانایی فرد برای مقابل موثر با احتیاجات محیط و فشارهای آن اثر می گذارد . بطور خلاصه گفته می شود که میزان هوش n افراد ، ضامن موفقیت آنها در دراز مدت و کل زندگی نمی باشد بلکه ویژگی های دیگری برای برقراری ارتباطات مناسب انسانی و موفقیت در زندگی لازم است که هوش هیجانی نامیده می شود . طرفداران اصلی روان شناسی انسان گرایانه در این دهر گوردن آلبورت ، آبراهام ماز اودکارل را جرز عقیده دارند که یکی از احتیاجات ضروری و مبرم انسان این است که نسبت به خودش احساس خوبی داشته باشد هیجان های خود را مستقیماض تجربه نماید و از نظر هیجانی رشد کند ( هرمان 1992 به نقل از سالوی و همکاران 1958 ) در حیط روانشناسی اندیشمندان بزرگ از طرفی به علت شناسی دردهای روانی انسان و از طرف دیگر به طرح روشهایی برای بهره مندی انسان از ظرفیت کامل خود در جهت اختلالات رفتاری به خصوص ضعف روانی و وسواس که توضیحاتی شدهکه همه در جای خود مقبول و هر یک تکامل بخش ویا حداقل همپوش نظریه های پیشگام شده است .بیان مسأله :تجارب هیجانی از دیرباز بعنوان هسته مرکزی درمانگری در نظر گرفته شده است . و درماندگی هیجانی عمده ترین عامل انگیزش برای جستجو درمان است . بر همین اساس نظم جویی عاطفی ، اختلال های عاطفی از مباحث مورد توجه روان درمانگران است . امروز این امر مورد قبول قرار گرفته است که تنظیم عواطف و طرح یابی زیست شناختی کاملاً وابسته به هم هستند ( شور -1994 ) در دهه های اخیر با تأثیر هیجان در کارکرد شخصیت و سلامت روان تأکید فراوانی شده است و مطالعات روز افزونی به منظور برسی اینکه افراد چگونه با حوادث هیجانی و استرس زا کنار می آیند و تاثیرات ضمن این روشها بر سلامت جسمی و دور از اختلالات رفتاری مانند ضعف روانی و وسواس می شود پروین (1996) در این باره می گوید : دیدگاه مناسب این است که هیجاناتی که توسط افراد تجربه می شود و نیز چگونگی کنار آمدن افراد از نظر هیجانی قسمت مهمی از شخصیت آنها را تشکیل می دهد و دارای تأثیر مهمی بر روی وسواس دارد . انسان ها در موقعیت های متفاوت واکنشهای گوناگون از خود نشان می دهند اما با وجود تمام این تفاوت ها ، راهی که برای کنترل و اداره هیجانات خود انتخاب می کنند باید از نظر اجتماعی مناسب و مقبول باشد ، اگر چنین نباشد اثراتی که رفتارهایشان به دنبال خواهد داشت می تواند ویرانگر باشد . سالووی ومایر (1990-1989 ) با طرح مفهوم تازه هوش هیجانی که بر اساس نظریات گاردنر درباره استعدادهای فردی شکل گرفته بود پاسخ قابل قبولی برای این سوال مطرح نموده است و بر اساس این نظریه انسان دارای توانایی های قابل پرورش است که می تواند او را برای مقابله با شرایط زندگی آماده کند ( سید محمدی 1382). اهداف تحقیق :هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه بین هوش هیجانی و وسواس در بین دانش آموزان مقطع سوم دبیرستان یا حدود سنی 17 ساله شهرستان ابهر است . واینکه آیا هوش هیجانی افراد و وسواس در اعمال و افکار می تواند با هم رابطه داشته باشد و آیا وسواس عملی یا فکری در هوش هیجانی تأثیر مثبت یا منفی دارد .اهمیت و ضرورت تحقیق :باید گفت که بیشتر مهارت ها در اثر تعلیم و تربیت پیشرفته می شود و احتمال دارد که این موضوع حداقل برای بعضی از مهارت های هوش هیجانی صحیح باشد . مهارتهای هوش هیجانی در منزل و با تعامل خوب والد و فرزند شروع می شود . والدین به فرزندان خود یاد می دهند که هیجانهای خود را تشخیص داده و آنها را نامگذاری کنند ولی اگر غیر از این باشد ممکن است این نشان ندادن هیجان ها در فرزندان باعث اختلالات رفتاری در فرزندان شود به این شکل که فرزندان ما به خاطر سرکوب شدن این هیجانها دست به اعمالی می زنند مانند وسواس که خواه به صورت عملی است و خواه به صورت فکری و یا حتی هستیری و نشان دادن بیماریهایی مانند سه درد و دل و درد و امثال اینها که امید است با انجام این پژوهش ها بتوانیم میزان این عوامل را از زندگی نوجوانان بکاهیم و همین طور روش درستی در ایجاد هیجان فرزندانمان بیابیم . فرضیه تحقیق :بین هوش هیجانی و وسواس در بین دختران رابطه وجود دارد . متغییرهای تحقیق :هوش هیجانی متغییر وابستهوسواس متغییر مستقل تعریف عملیاتی و نظری واژها و مفاهیم :هوش هیجانی ( تعریف نظری ) : عبارت است از توانایی شناخت ، درک و تنظیم هیجان ها و استفاده از آنها در زندگی است و همین طور هوش هیجانی برای بیان کیفیت و درک احساسات افراد ، همدردی با احساسات دیگران و توانایی اداره مطلوب خلق و خو به کار برد .وسواس ( تعریف نظری ) : یکی از اختلالات روانی است که گاهی اوقات با اعمال مستمر و پی در پی مانند دست شستن و راه رفتن و گاهی هم به صورت وسواس فکری و اینکه کاری را انجام نداده و مدام و مستمر کاری را انجام دادن و فکر کردن مداوم . تعریف عملیاتی هوش هیجانی : عبارتند از نمره ای است که در آزمون هوش هیجانی بدست آورده است .تعریف عملیاتی وسواس : عبارتند از نمره ای است که آزمودنی از آزمون وسواس بدست آورده است . فصل دومپیشینه و ادبیات تحقیق هوش هیجانی را بشناسیمهوش هیجانی (EQ) همان توانایی شناخت، درک و تنظیم هیجان‌ها و استفاده از آنها در زندگی است.اولین بار در سال 1990 روانشناسی به نام «سالوی» ، اصطلاح هوش هیجانی را برای بیان كیفیت و درك احساسات افراد، همدردی با احساسات دیگران و توانایی اداره مطلوب خلق و خو به كار برد. درحقیقت این هوش مشتمل بر شناخت احساسات خویش و دیگران و استفاده از آن برای اتخاذ تصمیمات مناسب در زندگی است. به عبارتی عاملی است كه به هنگام شكست، در شخص ایجاد انگیزه می كند و به واسطه داشتن مهارتهای اجتماعی بالا منجر به برقراری رابطه خوب با مردم می شود.تئوری هوش هیجانی دیدگاه جدیدی درباره پیش بینی عوامل مؤثر بر مو فقیت و همچنین پیشگیری اولیه از اختلالات روانی فراهم می كند كه تكمیل كننده علوم شناختی، علوم اعصاب و رشد كودك است. قابلیتهای هیجانی برای تدبیر ماهرانه روابط با دیگران بسیار حائز اهمیت است.روانشناسی به نام «گلمن» اظهار می دارد كه هوش شناختی در بهترین شرایط تنها 20 درصد از موفقیتها را باعث می شود و 80رصد از موفقیتها به عوامل دیگر وابسته است و سرنوشت افراد در بسیاری از موقعیتها در گرو مهارتهایی است كه هوش هیجانی را تشكیل می دهند. درواقع هوش هیجانی عدم موفقیت افراد با ضریب هوش بالا و همچنین موفقیت غیرمنتظره افراد دارای هوش متوسط را تعیین می كند. یعنی افرادی با داشتن هوش عمومی متوسط و هوش هیجانی بالا خیلی موفقتر از كسانی هستند كه هوش عمومی بالا و هوش هیجانی پایین دارند. پس هوش هیجانی پیش بینی كننده موفقیت افراد در زندگی و نحوه برخورد مناسب با استرسها است.ااین هوش بنا به نظر «بار-اون » 5 مولفه به شرح زیر دارد كه 15 عامل در آن موثر هستند.افراد تعداد بیشتری از این مولفه ها را در خود بیابند هوش هیجانی بالاتری دارند.1- مهارتهای درون فردی شامل: خودآگاهی هیجانی (بازشناسی و فهم احساسات خود)جرأت (ابراز احساسات، عقاید، تفكرات و دفاع از حقوق شخصی به شیوه ای سازنده)خودتنظیمی (آگاهی، فهم، پذیرش و احترام به خویش)خودشكوفایی (تحقق بخشیدن به استعدادهای بالقوه خویشتن)استقلال (خودفرمانی و خودكنترلی در تفكر و عمل شخصی و رهایی از وابستگی هیجانی)2- مهارتهای میان فردی شامل:روابط میان فردی (آگاهی، فهم و درك احساسات دیگران، ایجاد و حفظ روابط رضایت بخش دو جانبه كه به صورت نزدیكی هیجانی و وابستگی مشخص می شود)تعهد اجتماعی(عضو مؤثر و سازنده گروه اجتماعی خود بودن، نشان دادن خود به عنوان یك شریك خوب) همدلی(توان آگاهی از احساسات دیگران، درك احساسات و تحسین آنها) 3- سازگاری شامل: مسأله گشایی(تشخیص و تعریف مسائل، همچنین ایجاد راه كارهای مؤثر) آزمون واقعیت(ارزیابی مطابقت میان آنچه به طور ذهنی و آنچه به طور عینی، تجربه می شود) انعطاف پذیری(تنظیم هیجان، تفكر و رفتار به هنگام تغییر موقعیت و شرایط) 4- كنترل استرس شامل: توانایی تحمل استرس(مقاومت در برابر وقایع نامطلوب و موقعیت های استرس زا) كنترل تكانه(ایستادگی در مقابل تكانه یا انكار تكانه) 5- خلق عمومی شامل: شادی(احساس رضایت از خویشتن، شاد كردن خود و دیگران) خوشبینی(نگاه به جنبه های روشن زندگی و حفظ نگرش مثبت حتی در مواجهه با ناملایمات) چگونه می توان در هوش هیجانی پیشرفت كرد؟ باید گفت بیشتر مهارت ها در اثر تعلیم و تربیت پیشرفته می شود و احتمال دارد كه این موضوع حداقل برای بعضی از مهارت های هوش هیجانی صحیح باشد.مهارتهای هوش هیجانی در منزل و با تعامل خوب والد و كودك شروع می شود. والدین به كودكان یاد می دهند كه هیجانهای خ ود را تشخیص داده و آنها را نامگذاری كنند. به عنوان نمونه، من الان ناراحت هستم، خوشحالم، عصبانی ام. پس وقتی از رفتار برادرش شكایت می كند و می گوید من از او متنفرم، می توان جمله او را این گونه بازگویی كرد: به نظر می رسد رفتار برادرت خیلی تو را عصبانی كرده، هم نشان داده اید كه احساس كودك خود را درك كرده اید و هم الگوی مناسبی برای بیان احساسات فراهم ساخته اید. یكی دیگر از راه های پیشنهادی برای پرورش هوش هیجانی، ایجاد یك محیط امن عاطفی است به گونه ای كه كودكان بتوانند با آزادی و امنیت خاطر درباره احساساتشان با والدین گفت وگو كنند. پس باید به آنها نشان داد كه به احساسات آنها توجه شده و نظریات آنها با صبر و حوصله شنیده می شود. حتی اگر نظریات كودكان مورد قبول والدین نیست بهتر است با استدلال خواهی آنها را توجیه كنند و در مواردی كه آسیب كودك را مورد حمله قرار می دهد بهتر است به جای این كه بگویند «بالاخره خودت را به كشتن می دهی» این عبارت را بگویید «من می ترسم به خودت آسیب برسانی» . و اگر اشتباهی از جانب والدین رخ داد باید از كودكان عذرخواهی كنند تا عملاً آموخته باشند كه پذیرش اشتباهات و احساس تأسف امری طبیعی است. عدم رعایت این موارد و عدم ابراز ناراحتی و حتی خشم توسط والدین ممكن است باعث شود بعضی اوقات كودكان دچار اختلالاتی شوند كه در آن از احساسات خود دور شوند یا در درك احساسات با سوء تفاهم روبه رو شوند. متخصصان باور دارند كه آموزش طبیعی هیجانی كه باهنرهای آزاد و نظام های ارزشی نیز همراه است اهمیت ویژه ای دارد. در درسهایی كه شامل داستانهای مهیج است كودكان در مورد احساسات قهرمانان شروع به یادگیری می كنند. پس آنها می توانند یاد بگیرند كه چه چیزی باعث احساس شخصیت ها به صورت شادمانی، خشم، ترس و; شده و چگونه اینها با احساسات خود كنار آمده و یا مقابله كنند.آموزش مهارتهای اجتماعی نیز یكی از راه های افزایش هوش هیجانی است. این آموزش ها شامل برنامه های كنترل خشم و عصبانیت، همدلی، تشخیص و به رسمیت شناختن تشابهات و تفاوت های مردم، اظهار ادب و صمیمیت و تعارف، اد اره خود، برقراری ارتباط، ارزیابی خطرات، خودگفتاری مثبت، حل مسأله و مشكل، تصمیم گیری، ایجاد هدف و مقاومت در مقابل فشار گروه هم سن است.موضوع دیگر هوش هیجانی و مقابله با بحران است. دیده شده افرادی وجود دارند كه به طور مداوم در مقابله با نتایج منفی دچار مشكل هستند و به نظر می رسد هیچ گاه از شر حوادث بد در زندگی خلاص نمی شوند. در مقابل افرادی وجود دارند كه حتی پس از غم انگیزترین تجارب به حال اولیه برمی گردند و حتی به جلو می ر وند. این موضوع مربوط به قابلیت های هیجانی است كه اجزای آن تركیب كننده هوش هیجانی هستند. هوش هیجانی به این صورت فرآیند مقابله را تشریح می كند: ابتدا لازم است آنچه را احساس می كنیم درك كنیم و لذا برای ایجاد ارتباط با احساسات خود به دو طریق كلامی و غیر كلامی عمل می كنیم. از آن گذشته، لازم است احساسات دیگران را نیز درك كنیم و با آنها همدلی كنیم.باید بدانیم كه هیجانها در افكار اولویت ایجاد می كنند(منجر به بوجود آمدن تفكرات خاص می شوند)، حافظه را شكل می دهند، دیدگاه های مختلف حل مسأله خلق می كنند و خلاقیت را سهولت می بخشند یکی از پدیده‌هایی که در دهه اخیر مورد استقبال زیادی قرار داشته است، پدیده‌ی هوش هیجانی بوده است، که دلیل این امر توانایی فرضی هوش هیجانی بالاتر در حل بهتر مسائل، کاستن از میزان تعارضات بین آنچه که انسان احساس می‌کند با آنچه که فکر می‌کند- یا همان تقابل قدیمی «عقل» و «دل» – و مشاهده زندگی شاد و موفقیت‌آمیز کسانی بوده که از تحصیلات عالی برخوردار نیستند ولی به دلیل هوش هیجانی بالا به این خوشبختی دست یافته‌اند. پژوهش‌های متعددی نشان داده که هوش هیجانی می‌تواند سبب افزایش میزان سلامتی، رفاه، ثروت، موفقیت و عشق و شادی گردد. مولفه‌های هوش هیجانی:هرچند هوش هیجانی با هوش شناختی IQ ارتباط دارد ولی از لحاظ مفهوم نظری و عملکرد، کاملاًٌ با آن تفاوت دارد. مولفه‌های هوش هیجانی به قرار زیر است:1- درون فردی: شامل خود شکوفایی، استقلال و خود آگاهی عاطفی.2- بین فردی: همدلی و مسئولیت اجتماعی.3- سازگاری: شامل توان حل مسایل و آگاهی به واقعیت.4- مدیریت استرس: شامل کنترل تکانه‌ها و تحمل فشارها. 5- خلق و خوی: شامل شادکامی و خوش بینی.همانگونه که از اجزاء هوش هیجانی مشخص می‌گردد، این مفهوم می‌تواند زمینه ساز پیشرفت شغلی، رضایت در روابط فردی و… باشد که در این مقاله به ارتباط EQ با پیشرفت تحصیلی در سطوح بالاتر می‌پردازیم.در تعیین سهم عوامل مربوط به موفقیت تحصیلی تنها 20% به IQ اختصاص یافته است که این میزان برای دانشجویانی که در مقاطع بالای تحصیلی قرار داشته و رشته تحصیلی خوبی نیز دارند، حتی به مقادیر پایین‌تری نیز تنزل می‌یابد. پس نقش عوامل انگیزشی، هیجانی و بین فردی در پیشرفت تحصیلی در این گروه از دانشجویان که همگی از هوش عملکردی بالایی برخوردارند بسیار مهم خواهد بود.نکته حائز اهمیت دیگر آن است که اصولاً هوش شناختی یا IQ را نمی‌توان چندان تغییر داد ولی هوش هیجانی EQ قابل تغییر، اصلاح و ارتقاء می‌باشد. پس شناخت EQ یک استفاده کاربردی نیز خواهد داشت.پژوهش‌های اخیر نشان داده است که بر خلاف نظر اغلب فلاسفه و روانشناسان شناخت وعاطفه مستقل از یکدیگر نیستند. تجارب عاطفی ما به نحوی با ذخیره‌سازی و بازیابی اطلاعات پیرامون ما مربوط است. حالات خلقی ما تاثیر عمیقی بر اطلاعاتی که به ذهن می‌سپاریم یا مورد توجه قرار می‌دهیم و شیوه‌ای که به موقعیت‌های اجتماعی واکنش نشان می‌دهیم، دارد در نتیجه به عنوان یک اصل کلی در این دیدگاه می‌توان گفت:عاطفه خوب ——– تفکر خوبهنگامی که احساس خوبی داریم، دنیا را با عینک خوش بینی می‌بینیم و بر عکس. عملکرد عاطفی بر کارکرد عصبی- روانشناختی فرد نیز تاثیر می‌گذارد. وقتی خوش خلق هستیم، خاطرات خوب را به یاد می‌آوریم و وقتی افسرده هستیم خاطرات بد اتوماتیک‌وار به ذهن وارد می‌شوند.هر چقدر هوش عاطفی فردی بالاتر باشد، به نقش و تاثیر عواطف بر کنش‌ها و رفتارهایش آگاه‌تر است و سعی می‌کند متناسب با موقعیت بهترین عاطفه را در خود ایجاد کند تا بهترین نوع تفکر و حل مسئله را انجام دهد. فردی که EQ بالا دارد می‌داند که چگونه تاثیر منفی هیجانات را بر تفکر خود اصلاح نماید.امروزه بین یادگیری، امتحان دادن و نمره گرفتن با آنچه که لازمه زندگی مدرن و روابط پیچیده بین فردی کنونی است، تفاوت زیادی قایل شده‌اند. همه ما انسان‌هایی را می‌شناسیم که در ظاهر از تحصیلات بالایی برخوردارند و نمرات درخشانی گرفته‌اند ولی در عمل و صحنه اجتماع ومسئولیت، بسیار شکننده و دارای زندگی نه چندان خوب و حتی گاه بسیار ملالت بار هستند. واقعیت هوش هیجانی و مولفه‌های آن در این زمینه نیز می‌تواند پاسخگوی بسیاری از چراها باشد، مثل اینکه چرا یک مهندس تحصیل کرده نمی‌تواند با همسر خود زندگی شادمانه‌ای داشته باشد؟ چرا یک شاگرد اول دانشگاه نمی‌تواند در کنکور کارشناسی ارشد موفق شود؟سنجشی برای هوش هیجانی با فكر كردن به باهوش‌ترین افرادی كه می شناسید احتمالا چند خصیصه بارزشان را به خاطر می‌آورید؛ به احتمال زیاد این افراد با كمترین تلاش، بالاترین نمره‌ها را در مدرسه می‌گرفتند. آنها شغل‌های خوبی دارند ولی در ارتباط با همكارانشان موفق نیستند. و با اینكه دوستان زیادی دارند، ولی روابط جدی شخصی‌شان اندك است. حالا به چند نفر از موفق ترین افراد در زندگی تان و به خصیصه‌های مشتركی كه آنها با یكدیگر دارند، فكر كنید. بی شك، دایره دوستان این افراد بزرگ و متنوع است. ارتباطات شخصی شان قوی و زندگی خانوادگی‌شان مملو از افتخار و كامیابی است. آنها نسبت به دیگران، حتی نسبت به كسانی كه تازه ملاقات می‌كنند، علاقه نشان می‌دهند. آنها رضایت بیشتری از شغل خود دارند، احترام همسالانشان را برمی انگیزند و به خاطر خوب انجام دادن مسوولیت شغلیشان، از سرپرست خود امتیاز و ترفیع می‌گیرند. آنها عواطفشان بدون ریاكاری، احساساتشان بدون نخوت، و اعتماد به نفسشان عاری از هر خودنمایی است.تفاوت بین این دو گروه، تفاوت میزان IQ یا ضریب هوشی و چیزی است كه EI یا <هوش هیجانی> نامیده می‌شود. هوش هیجانی شیوه‌ای پذیرفته شده برای ارزیابی موفقیت یك فرد است؛ شیوه‌ای كه امروزه در آمریكا رو به گسترش است.هوش هیجانیEI به طور خلاصه باید گفت كه تفاوت بین معلومات كتابی و مهارت در زندگی روزمره و ارتباطات افراد، در واقع همان تفاوت بین IQ یا ضریب هوشی و EI یا هوش هیجانی آنهاست. از اواسط سال‌های 1980 مطالعات روزافزونی در این مورد انجام می‌شود كه هیجانات ما، و واكنش بعدی ما نسبت به آنها، چه مقدار در سلامت عمومی و موفقیت ما در زندگی نقش دارند و به خصوص در سال‌های اخیر این مطالعات به شدت مورد توجه قرار گرفته است. در واقع، مطالعات وسیعی انجام شده تا نشان دهد ضریب هوشی بالا به تنهایی لازمه موفقیت نیست. دكتر ریچارد بویاتسیز، استاد دانشكده مدیریت <ودرهد>(Weatherhea) در دانشگاه كیلولند، هوش هیجانی را <مجموع ه‌ای از شایستگی‌ها و توانایی‌هایی می‌داند كه ما را قادر می‌سازد تا كنترل خود را به دست گیریم و در مورد دیگران نیز آگاه باشیم.> به بیان ساده، هوش هیجانی استفاده هوشمندانه از هیجانات است، و در زمینه حرفه ای به این معناست كه احساسات و ارزش‌های خود را نادیده نگیریم و تاثیرشان را بر رفتارمان بشناسیم.دكتر <بویاتسیز> می‌گوید: <برای پی بردن به شدت میزان هوش هیجانی، باید توجه ك نیم كه چقدر نسبت به دیگران دلسوز و حساس هستیم و همیشه در نظر داشته باشیم كه بالاترین درجه همدلی، درك كردن افرادی است كه مثل شما نیستند. ضریب هوشی ما حتی با روند بلوغ‌مان نسبتا ثابت می‌ماند، ولی هوش هیجانی می‌تواند قوی‌تر شود.>دكتر بویاتسیز می‌گوید: <بسیاری از مدیران و روِسا به آن چیزی كه می‌دانند بهتر است، عمل نمی‌كنند و به این علت شكست می خورند.> وی همچنین اضافه می‌كند: <با اینكه برای كودكان، قوی‌تر كردن هوش هیجانی كار ساده‌تری است، حتی بزرگسالان هم می‌توانند هوش هیجانی را در خود بپرورانند. به عنوان یك بزرگسال، شكوفا كردن توانایی‌های شناختی مشكل است، اما شما در هر سن و هر مرحله‌ای از زندگی می‌توانید هوش هیجانی خود را پرورش دهید.> طبیعتا بهتر است كه هر چه زودتر شروع كنید. هوش هیجانی خود را بیازماییدمایلید بدانید كه هیجانات خود را چقدر هوشمندانه به كار می‌برید؟پاسخ‌های شما به سوالات زیر، به شما بینشی در مورد هوش هیجانی‌تان می‌دهد. این سوال‌ها، قسمتی از یك آزمون بزرگ است كه به وسیله دكتر <ژان سگال>، روانشناس بالینی در جنوب كالیفرنیا و نویسنده كتاب <هوش هیجانی خود را با یك راهنمایی عملی بالا ببرید> تنظیم شده است. نكته مهم در این آزمون آن است كه: 1-به سوالات، هر چه سریعتر پاسخ دهید 2- برای فكر كردن در مورد پاسخ، مكث نكنید 3- با كلمات هرگز، به ندرت، گاهی، بسیاری اوقات و همیشه، پاسخ دهید4- به سراغ سوالات قبلی نروید و آنها را تغییر ندهید.1- احساس كنار گذاشته شدن یا نادیده گرفته شدن، مرا اذیت می‌كند.2- وقتی كاری انجام می‌دهم كه از آن شرمنده‌ام، آن را می‌پذیرم.3- اینكه رفتار یك غریبه با من دوستانه نیست مرا ناراحت می‌كند. 4- می‌توانم به ضعف‌هایم بخندم.5- به خاطر اشتباهاتم بسیار ناراحت می‌شوم.6- می‌توانم بدون احساس گناه معایبم را بشناسم.7- وقتی كسی نسبت به من خشمگین می‌شود تمام روزم خراب است.8- تصمیم گرفتن برایم عذاب آور است یا از آن سرباز می‌زنم. 9- هیجانات شدید افراد دیگر باعث می شود احساس كنم كنترلی بر امور ندارم.بنا بر نظر دكتر سگال؛ اگر به سوالات فرد، پاسخ <هرگز> یا <به ندرت> و به سوالات زوج، پاسخ <همیشه> یا <بسیاری اوقات> داده باشید. هوش هیجانی شما <به اوج ظرفیت خود نزدیك شده است.>در اینجا تمرین ساده‌ای توسط دكتر سگال پیشنهاد شده تا از <یك روش ارتباطی بر پایه تفكر به جای روشی كه احساسات هم در آن دخیل است> استفاده كنید. برای بیان یك عقیده محكم، به جای اینكه بگویید؛ <من فكر می‌كنم;> عبارت <من احساس می‌كنم;> را به كار ببرید. دكتر سگال می‌گوید: <به این ترتیب عبارت ما معتبرتر و متقاعد كننده‌تر خواهد بود، و احتمالا كمتر به نظر خواهد رسید كه چیزی می‌گوییم كه خود اعتقادی به آن نداریم; و به این ترتیب ما را از اشتغال ذهنی در مورد نگفتن آنچه كه باید می‌گفتیم و یا گفتن آن به صورت دیگر، رها می‌كند.>اهمیت اندازه گیری هوش هیجانی در اندازه گیری هوش هیجانی بیشتر به توان بالقوه انجام كار توجه می شود تا حاصل كار، یعنی بیشتر به فرایندها توجه داریم تا پیامدها. جلالی تاكید نموده است كه نتایج پژوهش های انجام شده در خصوص هوش هیجانی در خارج از كشور نشان داده است كه “مدارسی موفق هستند كه به ایجاد رابطه مناسب بین دانش آموزان، دانش آموزان و معلمان و دانش آموزان و سایر اعضای مدرسه كمك می كنند”. (جلالی، 1381). این نتایج با یافته های پژوهش دیگری در خصوص فرهنگ مدرسه (School culture) در داخل كشور مشابهت دارد. (مقنی زاده،1380) در یافته های این پژوهش كه در مقاله ای تحت عنوان: “ارتقای فرهنگ مدرسه، بنیانی برای اصلاح مدرسه” در فصلنامه تعلیم و تربیت شماره مسلسل 71 منتشر شده بر این نكته تاكید شده است كه مدرسه صرفاً یك سازمان آموزشی نیست، بلكه جامعه ای كوچك است كه از طریق فعالیت و مشاركت دانش آموزان خود به عنوان عناصر اصلی و بزرگسالان مدرسه، سمت و سو و فرهنگ خاص خویش را پیدا می كند و دارای هویت است.(مقنی زاده، 1381). با توجه به اهمیت هوش هیجانی و تازه گی مطالب طرح شده توسط جلالی، بخشی از مقاله وی كه در آن تعریف و بررسی پیشینه نظری هوش هیجانی و پیشینه مطالعات تجربی هوش غیر شناختی و تعریف مختصری از مولفه های اصلی هوش هیجانی و اجتماعی و عوامل تشكیل دهنده آن ارائه شده؛ عیناً به تفكیك عناوین مربوطه درج می نمائیم. تعریف و پیشینه هوش هیجانی تعریف هوش هیجانی نیز همانند هوش شناختی شناور است. این اصطلاح از زمان انتشار كتاب معروف گولمن (Gole man) (1995) به گونه ای گسترده به صورت بخشی از زبان روزمره درآمد و بحث های بسیاری را برانگیخت. گولمن طی مصاحبه ای با جان انیل (1996) هوش هیجانی را چنین توصیف می كند: “هوش هیجانی نوع دیگری از هوش است. این هوش مشتمل بر شناخت احساسات خویشتن و استفاده از آن برای اتخاذ تصمیم های مناسب در زندگی است. توانایی اداره مطلوب خلق و خوی و وضع روانی و كنترل تكانش هاست. عاملی است كه به هنگام شكست ناشی از دست نیافتن به هدف، در شخص ایجاد انگیزه و امید می كند. هم حسی یعنی آگاهی از احساسات افراد پیرامون شماست. مهارت اجتماعی یعنی خوب تا كردن با مردم و كنترل هیجان های خویش در رابطه با دیگران و توانایی تشویق و هدایت آنان است.” گولمن در همین مصاحبه ضمن مهم شمردن هوش شناختی و هیجانی می گوید: هوش بهر (IQ) در بهترین حالت خود تنها عامل 20 درصد از موفقیت های زندگی است. 80 درصد موفقیت ها به عوامل دیگر وابسته است و سرنوشت افراد در بسیاری از موارد در گرو مهارت هایی است كه هوش هیجانی را تشكیل می دهد. هوش غیر شناختی، ابعاد شخصی، هیجانی، اجتماعی و حیاتی هوش را كه اغلب بیش تر از جنبه های شناختی آن در عملكردهای روزانه موثرند؛ مخاطب قرار می دهد. هوش هیجانی با توانایی درك خود و دیگران( خودشناسی و دیگر شناسی)، ارتباط با مردم و سازگاری فرد با محیط پیرامو ن خویش پیوند دارد. به عبارت دیگر، “هوش غیر شناختی پیش بینی موفقیت های فرد را مسیر می كند و سنجش و اندازه گیری آن به منزله اندازه گیری و سنجش توانایی های شخص برای سازگاری با شرایط زندگی و ادامه حیات در جهان است”. بار-آن(Bar-on) 1997) پیتر سالوی ( (salovey(1990) ضمن اختراع اصطلاح سواد هیجانی (Emotional Litesy) به پنج حیطه در این مورد اشاره می كند. 1 شناخت حالات هیجانی خویش: یعنی، خود آگاهی. 2 اداره كردن هیجان ها: یعنی، مدیریت هیجان ها به روش مناسب. 3 خود انگیزی: یعنی كنترل تكانش ها، تاخیر در ارضای خواسته ها و توان قرار گرفتن در یك وضعیت روانی مطلوب. 4 تشخیص دادن وضع هیجانی دیگران، همدلی. 5 برقراری رابطه با دیگران. پیشینه مطالعه هوش غیر شناختی پیشینه هوش هیجانی را می توان در ایده های وكسلر به هنگام تبیین جنبه های غیر شناختی هوش عمومی جست و جو كرد. وكسلر در صفحه 103 گزارش 1943 خود درباره هوش می نویسد:” كوشیده ام نشان دهم كه علاوه بر عوامل هوشی، عوامل غیر هوشی ویژه ای نیز وجود دارد كه می تواند رفتار هوشمندانه را مشخص كند. نمی توانیم هوش عمومی را مورد سنجش قرار دهیم مگر این كه آزمون ها و معیارهایی نیز برای سنجش عوامل غیر هوشی در برداشته باشد.” وكسلر در صدد آن بود كه جنبه های غیر شناختی و شناختی هوش عمومی را با هم بسنجد. تلاش او در این زمینه را می توان در استفاده وی از كاربرد خرده آزمون های تنظیم تصاویر و درك و فهم- كه دو بخش عمده آزمون وی را تشكیل می دهند- دریافت. در خرده آزمون درك و فهم “سازگاری اجتماعی” و در تنظیم تصاویر شناخت و تمیز “موقعیت های اجتماعی” مورد بررسی قرار می گیرد. پژوهش های انجام شده توسط سیپس (Sipps) و همكارانش (1987) نیز نشان می دهد كه بین درك و فهم تصاویر و شاخص های هوش اجتماعی پرسش نامه شخصیت كالیفرنیا (Cpi)، هم بستگی معناداری وجود دارد. (شریفی 1375) علاوه بر این موارد، وكسلر در كارهای خود به تلاش های “دال” مبنی بر سنجش جهات غیر شناختی هوش نیز اشاره كرده است. نتیجه كوشش های دال- همان گونه كه پیش از این نیز عنوان گردید- در مقیاس رشد اجتماعی و این لند (winlend) منعكس است. (لیپر (Leeper) 1948) نیز بر این باور بود كه “تفكر هیجانی” بخشی از “تفكر منطقی” است و به این نوع تفكر- یا به معنایی كلی تر “هوش”- كمك می كند. روان شناسان دیگری نظیر (مییر (Meyer) 1993) و سالووی نیز پژوهش های خود را بر جنبه های هیجانی هوش متمركز كرده ان د. پژوهشگران از طریق سنجش مفاهیمی مانند مهارت های اجتماعی، توانمندی های بین فردی، رشد روان شناختی و آگاهی های هیجانی كه همگی مفاهیمی مرتبط با هوش هیجانی هستند، به بررسی ابعاد این نوع هوش پرداخته اند. دانشوران علوم اجتماعی نیز به كشف روابط بین هوش هیجانی و سبك های مختلف مدیریت و رهبری و عملكردهای فردی و تغییرات درون فردی و اجتماعی و انجام ارزش یابی از عملكردهای فردی و گروه، همت گماشته اند. شایان ذكر است كه ایده ” هوش هیجانی” پس از 50 سال بار دیگر توسط گاردنر (1983)، استاد روان شناسی دانشگاه هاروارد دنبال شد. گاردنر (Gardner) هوش را مشتمل بر ابعاد گوناگون (زبانی، موسیقیایی، منطقی، ریاضی، جسمی، میان فردی و درون فردی) می داند. او وجوه شناختی مختلفی را با عناصری از هوش غیر شناختی یا به گفته خودش “شخصی” تركیب كرده است. بعد غیر شناختی (شخصی) مورد نظر گاردنر مشتمل بر دو مولفه كلی است كه وی آن ها را با عناوین استعدادهای درون روانی و مهارت های (میان فردی) معرفی می كند. به نظر گاردنر، هوش هیجانی متشكل از دو مولفه زیر است: هوش درون فردی: كه به توانایی درك و فهم دیگران اشاره دارد و می خواهدبداندچه چیزهایی انسان ها را بر می انگیزند، چگونه فعالیت می كنند و چگونه می توان با آن ها همكاری داشت. به نظر گاردنر فروشندگان، سیاست مداران، معلمان، متخصصان بالینی و رهبران مذهبی موفق احتمالاً از هوش میان فردی بالایی برخوردارند. روان شناسان در قلمرو فعالیت های پژوهشی خود علاوه بر این دو نوع هوش، به انواع دیگری از هوش نیز پی برده و به طور كلی آنها را به سه گروه به شرح زیر تقسیم كرده اند (ری زل 1992): 1 هوش انتزاعی: منظور توانایی درك و فهم حل مسائل از طریق نمادهای كلامی و ریاضی است. 2 هوش عینی: منظور توانایی درك و فهم و حل مسائل از طریق دستكاری و به كارگیری اشیا است. 3 هوش اجتماعی: منظور توانایی درك و فهم دیگران و ایجاد ارتباط باآن ها است. (مایر و سالوی 1993) ” هوش هیجانی” را نوعی هوش اجتماعی و مشتمل بر توانایی كنترل هیجان های خود و دیگران و تمایز بین آنها و استفاده از اطلاعات برای راهبرد تفكر و عمل دانسته و آن را متشكل از مولفه های “درون فكری” و “میان فردی” گاردنر می دانند و در پنج حیطه به شرح زیر خلاصه می كنند. ادامه خواندن مقاله بررسي رابطه بين هوش هيجاني و وسواس در بين دختران مقطع سوم دبيرستان شهرستان ابهر

نوشته مقاله بررسي رابطه بين هوش هيجاني و وسواس در بين دختران مقطع سوم دبيرستان شهرستان ابهر اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله شاه اسماعيل صفوي

$
0
0
 nx دارای 19 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : شاه اسماعیل صفوی اسماعیل میرزا، ملقب به ابوالمظفر بهادر خان حسینى، فرزند سلطان حیدر و نواده دخترى اوزون حسن آق قویونلو بود. اسماعیل در 892 ق / 1487 م در اردبیل دیده به جهان گشود. وى پس از کشته شدن پدرش، سلطان حیدر «893 ق / 1448 م» در جنگ با یعقوب بیگ آق قویونلو و متحدش فرخ یسار شروانشاه، به همراه برادرانش در حصار استخر زندانى شد «عالم آراى عباسى، ص 32؛ جهانگشاى خاقان، صص 44 – 46». رستم بیگ آق قویونلو در 898 ق / 1493 م فرزندان حیدر را از زندان آزاد ساخت «حبیب السیر، ج 4، صص 439 – 440» و آنان را به تبریز فرا خواند. در پى کشته شدن سلطان على، برادر بزرگتر اسماعیل در نبرد با رستم بیگ، یاران و مریدان، اسماعیل میرزا را که در آن هنگام کودکى شش ساله بود، با اجازه مادر از اردبیل به گیلان «لاهیجان» بردند. در گیلان، کارکیا میرزا على، فرمانرواى محلى لاهیجان و دیلمان، که شیعه و سید و دوستدار خاندان صفوى بود در نگه داشت شیخ اغلى خردسال اهتمام کرد. اسماعیل پنج سال در آنجا ماند و با مراقبتهاى شمس الدین لاهیجى که از فضلاى آن دیار بود؛ فارسى، عربى، قرآن و مبانى و اصول شیعه امامیه را فرا گرفت «احسن التواریخ، ص 9؛ جهانگشاى خاقان، صص 64 – 67». افزون بر این، در این مدت، زیر نظر هفت تن از اعیان صوفى لاهیجان فنون رزم آموخت «جهانشگاى خاقان، ص 57». اسماعیل با آنکه هنوز کودکى خردسال بود از جانب مریدان پدر، صوفى اعظم، مرشد کامل و شیخ و سلطان محسوب مى‏شد و حتى او را به عنوان شاه تلقى مى‏کردند. رستم بیگ چند بار فرستادگانى به طلب دو کودک شیخ حیدر به گیلان فرستاد و هر بار، کارکیا، فرستادگان او را با عذرهاى عاقلانه عودت مى‏داد. رستم گمان مى‏کرد ابراهیم هم در گیلان است و از جستجو کردن او و مادرش در اردبیل غافل ماند. اما اسماعیل که در همین سالهاى خردسالى در دستگاه کارکیا آزموده شده بود، به تدریج از اعتقاد غلات که وى را مظهر الهى تلقى مى‏کردند فاصله گرفت و آن گونه که به بعضى ونیزیهاى مقیم ایران در آن ایام گفته شد، از اینکه یاران وى را به چشم خدایى بنگرند اظهار نفرت مى‏کرد. اینکه شمسه‏اى از این دعوى الوهیت در اشعار ترکى او هست، اگر جعلى و ساختگى نباشد، ممکن است مبنى بر مصلحت وقت و ضرورت تسلیم به اعتقاد مریدان باشد که بدون آن، جانبازى آنها در حق شیخ و مرشد جوان غیر ممکن مى‏شد. این مریدان در گرماگرم هنگامه کارزار، عنایت این شیخ و مرشد را حامى‏و حافظ خود مى‏دانستند و «قربان صدقه» او مى‏رفتند. در واقع شیخ اغلى خردسال که نزد مریدان مظهر الوهیت و صوفى اعظم بود، وقتى به تشویق و الزام مریدان در محرم 905 ق / اوت 1499 م به قصد تسخیر ولایات ایران به حرکت درآمد، هنوز تا حدى آلت دست و اغراض سرکردگان قزلباش بود و سیزده سالى بیش نداشت. اسماعیل میرزا و تلاش برای گرفتن انتقام خون پدر اختلافات خانگى بازماندگان اوزون حسن که قلمرو او را تجزیه کرده بودند، براى اعلام خروج دین حق از سوى اسماعیل میرزا، فرصت مناسبى قلمداد شد. در اردبیل، شیخ جوان، بقعه و خانقاه صفوى را زیارت کرد و از دیدار مادر و برادر خرسندى یافت. چندى بعد براى مقابله با دشمنان که الوند بیگ آق قویونلو و فرخ یسار شروانشاه از آن جمله بودند، همراه یاران خویش به نواحى قراباغ و وان عزیمت کرد. در بین راه عده زیادى صوفیان جانسپار دیگر از حوالى سیواس و ارزنجان به وى ملحق شدند. اسماعیل به دنبال مشورت با یاران، حمله به شروان و کشیدن انتقام خون پدر را از فرخ یسار پیر بر هر کار دیگرى مقدم داشت. با هشت هزار تن صوفیان جنگجوى و جان نثار که در موکب خویش داشت عازم شروان شد. در جنگى که نزدیک قلعه گلستان روى داد، فرخ یسار با وجود بیست هزار مرد جنگى که با او همراه بود، مغلوب و کشته شد «906 ق / 1500 م؛ جهانگشاى خاقان، صص 119 و 113». اما قلعه گلستان در مقابل سپاه صوفیان به مقاومت پرداخت و بلافاصله تسلیم نشد. با این حال باکو تسلیم شد و سردار خردسال به جاى آنکه وقت خود را براى محاصره و تسخیر قلعه گلستان ضایع کند، از حوالى شروان عزیمت کرد و راه آذربایجان را پیش گرفت. در حدود نخجوان الوند بیگ آق قویونلو را مغلوب و پراکنده ساخت «907 ق / 1502 م» و خود پیروزمندانه وارد تبریز شد و سلطنت خود را با اعلام و اظهار سلطنت شیعه که به هر حال با آیین اکثریت اهل شهر مغایر بود، اعلام داشت «تاریخ جهان آرا، صص 465 – 226؛ لب التواریخ، صص 394 – 395». اسماعیل میرزا و تجدید عهد با عقاید شیعه اما اکثریت خاموش نامتحد و نامصمم اهل سنت در مقابل اقلیت فعال و پر شور و مصمم ضد خود چه کارى مى‏توانست کرد قدرت صوفیان سلح و تهدید تبراییان تبرزین به دوش پادشاه صفوى که او را در آن ایام صوفى اغلى مى‏خواندند، هر گونه مقاومت جدى ضد شیعه را از جانب اهل تبریز غیر ممکن ساخت. در تاریخ ایران اسلامى، این یک نقطه عطف و یک تحول بود و تحقق یا عدم تحقق آن به تصمیم و تهور یکى از دو طرف ماجرا بستگى داشت و این اوصاف در بین مخالفان اسماعیل میرزا وجود نداشت. در یک روز جمعه، خطیب شهر به امر فاتح قهار در مسجد تبریز خطبه اثنى عشرى خواند. در هنگام اذان، عبارت اشهد ان علیا” ولى الله، و حى على خیر العمل که شعار شیعه بود و طى قرنها تقریبا” جز در عهد آل بویه و سربداران در مسجد هیچ شهرى از مأذنه به گوش نخورده بود گفته شد. در تعقیب نماز هم، لعن ابابکر، عمر و عثمان و سایر خلفاى بنى امیه و بنى عباسیه خوانده شد. نمونه ناخرسندى شدید اهل سنت از غلبه تشیع و حکمرانى طایفه قزلباش در ایران در چند بیت خواجه ملاى اصفهانى که خطاب به سلطان سلیم عثمانى سروده، آمده است و او را به عنوان خلیفه خدا و خلیفه رسول به تسخیر ایران و دفع فتنه رافضه دعودت کرده است : تویى اکنون ز اوصاف شریفه خدا را و پیمبر را خلیفه روا دارى که گبر و ملحد دد دهد دشنام اصحاب محمد بیا از قصر دین کسر صنم کن به تخت روم، ملک پارس ضم کن به روایتى خطبه را مولانا احمد اردبیلى از اکابر علماى شیعه عصر خواند و این محل تردید است. به هر حال چون خطبه، با اظهار تبرى نسبت به صحابه رسول و خلفاى مقبول و محبوب اهل سنت خوانده شد، مجلس به جنب و جوش آمد و عده کثیرى از حاضران آماده اظهار مخالفت شدند. شاه جوان به سرعت و قاطعیت، شمشیر از غلاف بیرون آورد و به صوفیان مجلس و دیگران حکم کرد که بى درنگ تبرا کنند و از مخالفان ترس به خود راه ندهند. در جواب لعن بر صحابه و خلفا، از مردم بانگ بیش باد و کم مباد بلند شد و تبراییان تبرزین به دوش از همانجا در شهر راه افتادند و با لعن و سب خلفا و صحابه رسول اکرم، پیشاپیش موکب شاه خویش به حرکت درآمدند. شهر پر از غوغاى تبراییان شد و اظهار تولاى اهل بیت در شعارها انعکاسى و تکرار یافت. عده‏اى هم براى چشم ترس دیگران یا بدان سبب که از اظهار تبرى خوددارى کردند، کشته شدند. در جواب ناصحان محافظه کار که گفته بودند این اظهار تبرى ممکن است اهل سنت را بر شاه جدید شوراند و به ایجاد اغتشاش وا دارد، صوفى اعظم پاسخ داد؛ اگر در اینجا جمیع خلق هم سر به مخالفت بردارند همه را بى دریغ به دست تیغ خواهم سپرد. اسماعیل میرزا نخستین پادشاه صوفی به دنبال این راهپیمایى و تظاهرات صوفیان مسلح شاه اسماعیل که با مقاومت عمومى‏هم رو به رو نشد و یا نمى‏توانست بشود، شاه اسماعیل، نخستین پادشاه صوفى، در تبریز، تختگاه آق قویونلو، سلطنت شیعى برقرار و اعلام نمود. شاه جوان حکم کرد که در تمام قلمرو وى در ممالک محرومه، بعد از این به همین دستور عمل کنند و همه جا «در اسواق تبراییان همچنان لعن و طعن ملاعین ثلاثه – ]که نزد شاه عبارت از سه خلیفه نخست بود[ – گشوده و هر کس خلاف کرد او را به قتل رسانند». سکوت و تسلیم نهایى اکثریت خاموش مخالفان در تبریز و در سایر بلاد نشان داد که اعلام و اخطار پادشاه جوان به کلى بى هنگام نبود؛ شاید هم کینه‏اى که در نهانگاه سینه ها از سالهاى فتوحات اعراب پر ماجرا باقى مانده بود، این سکوت و قبول را دست کم در نزد برخى از عوام و خواص تاجیک ولایات به صورت نوعى تشفى و تسکین در آورده بود. تلاش برای شناساندن عقاید تشیع آیین تشیع هم، چنانکه شاه صفوى پیش بینى کرده بود، بعد از چندین نسل دعوت و تبلیغ پنهان و آشکار که از جانب پدران او در جریان بود، اکنون آماده آن بود که گستره پنهان خود را که سالها زیر نقاب تقیه پنهان و ناشناخته گذاشته بود، آشکار کند، و چنین نیز کرد. با این حال از تمام اصول و فروع آیین تشیع آنچه در مدت دعوت پدران شاه اسماعیل آشکار و پنهان تبلیغ شده بود، ظاهرا” تنها مسئله امامت بود که ولایت و جانشینى على بن ابى طالب «ع» را بعد از وفات رسول اکرم تبلیغ و تعزیر مى‏کرد. این قول هم هر چند همراه با الزام محبت آل رسول از عهد ایلخانان به تدریج در بین بسیارى از مسلمین و صوفیان رایج بود، اما براى آن که تشیع را به عنوان یک مذهب رسمى‏با تمام اصول و فروع بایسته و لازم یک آیین، براى عام مردم قابل تمسک و اعتماد سازد، کافى به نظر نمى‏رسید. از این رو، تعزیر عقاید در باب توحید و نبوت و معاد نیز براى تکمیل آن ضرورت پیدا کرد. به علاوه در مسایل فروع، تعزیر احکام ائمه شیعه و مسأله تقلید و اجتهاد در این گونه مسایل هم براى رسمى‏کردن مذهب تشیع ضرورت داشت و این جمله، با مجرد اظهار تولا و تبرا و یا بر سر گذاشتن کلاه سرخ فام دوازده ترک، قابل قبول نمى‏افتاد.   طرفه آنکه در این زمینه‏ها نه خاندان صفوى سابقه و ضابطه‏اى استوار و قابل استناد داشت، نه صوفیان ترکمان که از زمان شیخ حیدر، به کلاه سرخ خویش شناخته مى‏شدند. در تمام تبریز هم که دست کم یک سوم اهالى آن خود را شیعه مى‏خواندند، هیچ کتاب مدون و جامعى در باب تمام فروع و اصول مذهب اثنى عشرى وجود نداشت. فقط بعد از اعلام رسمیت تشیع، به دنبال جستجوى بسیار، یک بخش از کتاب «قواعد الاسلام» علامه حلى، فقیه شیعى، از کتابخانه شخصى کافى نورالله زیتونى به دست آمد که معدودى علماى شهر آن را مى‏خواندند و هنوز شهرت و قبولى هم نداشت. بالاخره معلوم شد بدون جلب علماى شیعه از خارج، تشیع نمى‏تواند در عمل، در تمام ایران مذهب رسمى‏واقع شود؛ سپس شاه جوان لازم دید علماى مذهب را از بحرین و کوفه و حله و جبل عامل، براى نشر معارف شیعه و تعلیم و اجراى احکام آن مذهب به ایران دعوت کند و کرد. از این جمله؛ شیخ نورالدین کرکس از علماى معروف جبل عام بود، که به دعوت پادشاه از بین النهرین به ایران آمد و عامل عمده‏اى در نشر و تبلیغ مذهب جعفرى در ایران گشت. اعلام تشیع ، اعلام جنگ توسط اسماعیل میرزا اما اعلام تشیع به عنوان مذهب رسمى‏دولت در ایران، نوعى اعلام جنگ ایران صفوى به دولتهاى سنى همسایه بود؛ دولت عثمانى که سلطان آن داعیه خلافت یا احیاء آن را داشت، و دولت تازه تأسیس شیبانیان ازبک که سلطان سنى و متعصب آن را چاپلوسان اطرافش، امام الزمان و خلیفه الرحمان مى‏خواندند. به علاوه طوایف ترک و تاجیک اهل سنت هم که در داخل ایران صفوى و یا در حواشى مرزهاى آن وجود داشتند، با اظهار مقاومت علنى یا پنهان، اجراى حکم شاه صوفى را در تحمیل اجبارى مذهب تشیع با دشواریهایى مواجه مى‏ساختند و مقاومت آنها، اسماعیل صفوى را در داخل و خارج به چالش و زور آزمایى مى‏خواند. با وجود علاقه‏اى که برخى ایرانیان اهل سنت در آن ایام نسبت به آل على نشان مى‏دادند و از جمله میر جمال الدین عطاءالله دشتکى، واعظ هرات با نشر کتابى به نام روضه الاحباب، این علاقه را که متضمن غلو وى در محبت و ارادت به آل على بود، در بین عامه رواج داده بود، باز اکثریت اهل سنت از غلبه قزلباش ناخرسندى شدید خود را پنهان نمى‏کردند. شدت این ناخرسندى در داخل ایران را در این ایام از شرحهاى جالب و مؤثرى که روزبهان خنجى در مهمان نامه بخارا، و زین الدین واصفى در بدایع الوقایع آورده اند، مى‏توان دریافت. شواهد نشان مى‏دهد که متعصبان اهل سنت در ایران تا به حدى از غلبه «اوباش قزلباش» ناخرسند بودند که تسخیر و تصرف ایران را به دست ترک و ازبک بر استقلالى که قزلباش صفوى براى آنها به ارمغان آورده، و آن را به مرحله نیل به دولت ملى ارتقاء داده بود، ترجیح مى‏دادند.   تلاش برای تحکیم مبانی انقلاب بدین گونه یک انقلاب تمام عیار، با خمیر مایه مذهبى، در ایران آغاز شده بود که رهبرى آن در دست شاه اسماعیل جوان و صوفیان قزلباش او قرار داشت. اما جلوگیرى از خاموش شدن شور و هیجان آن، به نوبه خود، سعى مجدانه و شور بى فتور طلب مى‏کرد؛ لاجرم، تمام مدت سلطنت رهبر این انقلاب صرف مبارزه و تلاش دائم براى تحکیم مبانى انقلاب و تأمین دوام و بقاى آن شد. شاه اسماعیل از سال 908 تا 918 ق / 1502 م تا 1512 م، طى جنگهاى متعدد هم قلمرو فتوحات خود را گسترش داد و آن را به اقصا نقاط کشور رساند و هم با دولتهاى همسایه عثمانى و ازبک درگیر شد. وى در اغلب این نبردها پیروزمندانه به پیش رفت، اما در جنگ با سلطان عثمانى در چالدران شکست سختى خورد و از آن پس تا پایان عمر دیگر خیال مبارزه با عثمانیها را از سر به در کرد. پادشاه جوان به هنگامى‏که به زحمت سى و شش سال از عمرش مى‏گذشت؛ در پایان یک فرمانروایى بیست و چهار ساله، در نواحى شروان و قراباغ که به شکار و تفریح رفته بود، بیمار شد و در راه بازگشت به تبریز در حوالى سراب در رجب 930 ق / مه 1524 م دیده از جهان فرو بست. جسد او را به اردبیل آوردند و در بقعه جدش شیخ صفى الدین اردبیلى به خاک سپردند. سلطان اسماعیل جنگجویی صاحب ذوق بنیانگذار دولت صفوى، که به هر حال با سلطنت او، ایران پس از قرنها بعد از هجوم اعراب، توانست بار دیگر به مرحله یک دولت واحد ملى قدم گذارد؛ فرمانروایى جنگجو، متهور و فوق العاده شجاع بود. وى به علم وهنر هم علاقه نشان مى‏داد و به زبان ترکى و حتى فارسى، شعر مى‏سرود. فرزندان اسماعیل هم تقریبا” همه صاحب ذوق شعر و قریحه هنرى بودند. بعد از او، به سعى امیران قزلباش، پسرش طهماسب، در تبریز به سلطنت نشست. شاه عباس اول صفوى «996 – 1038 ق / 1588 – 1629 م» شاه عباس در رمضان «978 ق / فوریه 1571 م» در هرات دیده به جهان گشود. هنگام ولادت او، پدرش محمد میرزا حکومت هرات داشت. سالهاى کودکى عباس در همین تختگاه پر آوازه خراسان گذشت؛ در همانجا، و در همان سالهاى کودکى، مدتها حکومت اسمى خراسان به او تعلق داشت و از همان دیار هم بود که در آغاز جوانى، عازم تختگاه صفوى در قزوین شد و تخت و تاج پدر را در عهد حیات او به دست گرفت. هنگام دست یابى به تاج و تخت صفویان هجده سال داشت و به سعى امراى قزلباش خراسان که در واقع بر پدر او شوریده بودند به تخت سلطنت نشست «ذى‏الحجه 996 ق / 1588 م». هنگام جلوس او بر تخت سلطنت، اغتشاش و آشوب ناشى از سستى و بى لیاقتى پدرش سراسر ایران را فرا گرفته بود. خراسان از همان هنگام که او عازم قزوین شد، عرصه تاخت و تاز ازبک واقع شد. عبدالله خان ثانى، فرمانرواى ازبک، این تختگاه خراسان را با وجود یک مقاومت طولانى هشت ماهه در برابر محاصره او، از دست حکام قزلباش بیرون آورد. پسرش عبدالمؤمن خان، حتى مشهد را هم بر قلمرو ازبکان افزود و دامنه تاخت و تاز را تا نواحى قومس و بسطام کشاند. شروان و گرجستان و حتى لرستان هم تحت اشغال یا نظارت آنها قرار داشت. در دولتخانه قزوین هم قدرت واقعى در دست مرشد قلى خان استاجلو متمرکز بود که خود را مربى پادشاه جوان مى‏دانست و حتى گه گاه به او تحکم نیز مى‏کرد. حضور سران قزلباش که در توطئه قتل برادرش حمزه میرزا دست داشتند و برخى از آنها حتى متهم به دخالت در قتل مادرش مهد علیا بودند، جو دربار را براى وى آزار دهنده مى‏کرد و قدرت و نفوذ این قاتلان را براى خود نوعى کابوس موحش مى‏یافت که بدون دفع آنها حفظ حیات و دوام سلطنت برایش غیر ممکن یا آکنده از تشویش و تزلزل بود.   ادامه خواندن مقاله شاه اسماعيل صفوي

نوشته مقاله شاه اسماعيل صفوي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

Viewing all 46175 articles
Browse latest View live