Quantcast
Channel: دانلود فایل رایگان
Viewing all 46175 articles
Browse latest View live

مقاله در مورد 22 قانون تغيير ناپذير مديريت بازار يابي ( استراتژهاي بازاريابي)

$
0
0
 nx دارای 28 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : 22 قانون تغییر ناپذیر مدیریت بازار یابی ( استراتژهای بازاریابی) بسیاری از مردم بر این باورند که مساله اساسی در بازاریابی این است که مشتری را متقاعد کنند که دارای بهترین محصول یا خدمت هستند . این باور، درست نیست، مساله اصلی در بازار یابی، بنای پایگاهی است که در آن، در جایگاه نخست باشید. این قانون رهبری است : اول بودن، برتر از بهترین بودن است . وارد شدن به دنیای ذهن شخص بسیار ساده تر از آن است که او را متقاعد سازید محصولی که شما ارائه می دهید بهتر از محصول کسی است که، بیشتر از شما به ذهن او وارد شده است. در محیط رقابتی امروز، یک محصول تکراری، با یک نام برگرفته از محصولات دیگر خط تولید شرکت، برای تبدیل شدن به یک نام تجارتی بزرگ و سود آور، شناس اندکی خواهد داشت نام تجارتی پیشگام، همیشه در هر زمینه ای ، نخستین نام تجارتی است که در ذهن مشتری جا می گیرد.البته، هر پیشگامی ، لزوماً موفق نمی شود. انتخاب زمان هم در این میان اهمیت دارد برخی از نخستین پیشگامی ها، چنان بی ارزش اند که هرگز راه به جایی نمی برند. قانون رهبری درباه همه محصولات، هم نام های تجارتی و هم درباره هر مقوله ای صادق است. مردم عادت دارند آنچه را که به دست می آورند از دست ندهند. اگر شما با کسی آشنا شوید که اندکی بهتر از همسرتان باشد. مطمئناً او را به جای همسترتان بر نخواهید گزید، به خصوص که مشکلات طلاق، تعویض محل زندگی و تقسیم بچه ها هم مانع بزرگی است. قانون رهبری درباره محصولات سخت مثل اتومبیل و کامپیوتر، نیز چون محصولات نرم از قبیل دانشکده و نوشابه مصداق دارد. شرکت جیب در تولید اتومبیل دو دیفرانسیلی صحرانورد پیشگام بود. آکورا در تولید اتومبیل های تضریفاتی ژاپنی، آی بی ام در کامپیوتر های بزرگ و سان میکرو سیستمز در ساخت جایگاه کار، مقام اول را داشتند. جیب، آکورا، آی بی ام، و سان همه نام های تجارتی رهبر بازار خودشان هستند.اگر برای نخستین بار نام تجارتی انتخاب می کنید نامی را برگزینید که بتواند به اسم عام تبدیل شود. با وجود این که راز موفقیت، پیشگامی در ورود و در جا گرفتن در دنیای ذهن مشتریان است، استراتژی محصول بهتر است. جدیدترین و رایج ترین موضوع در مدیریت بازرگانی استفاده از استاندارد یابی یا الگویابی است. استاندارد یابی که به عنوان بهترین استراتژی رقابتی مطرح می شود، فرایند ارزیابی در مقایسه محصولات خود با بهترین محصولات صنعت است. این کار یکی از بخش های ضروری فرایندی است که در بیشتر موارد «مدیریت کیفیت جامع» نامیده می شود. متاسفانه، باید گفت که استفاده از استانداردیابی، اثر گذار نیست. بدون توجه به واقعیت ها، مردم اولین محصولی را که در ذهن آنها جای می گیرد، به عنوان محصول برتر می شناسند. بازاریابی جنگ نگرش هاست است نه جنگ محصولات. اگر به عنوان نفر اول به دنیای ذهن مشتریان وارد نشدید، امید را از دست ندهید. طبقه بندی دیگری پیدا کنید تا در آن اول باشید. این کار چندان هم که به نظر می آید، دشوار نیست.«اگر نمی توانید در یک طبقه جایگاه نخست را به دست آورید، طبقه دیگری ایجاد کنید تا در آن نفر اول باشید.» گاهی می توانید یک شرکت متوسط را با ایجاد طبقه ای جدید به شرکتی تر از اول تبدیل کنید. برای اول بودن راه های بیشماری وجود دارد. دل اولین شرکتی بود که فروش کامپیوتر را از طریق تلفن آغاز کرد و از همین راه به بازار بسیار انبوه کامپیوتر های شخصی وارد شد، و امروز از شرکت های 900 میلیون دلاری است.هنگامی که محصول جدیدی عرضه می کنید، نخستین پرسش این نیست که «این محصول چه قدر از محصولات رقیب بهتر است؟» بلکه این است که «این اولین چیست؟» به بیان دیگر، این محصول در کدام مقوله ای پیشگام است؟ این خلاف تفکر کلاسیک بازاریابی است، که بر نام تجارتی استوار است : «چگونه می توان کاری کرد که مردم نام تجارتی مرا ترجیح دهند؟» نام تجارتی را فراموش می شود، حالت دفاعی می گیرند. همه سعی دارند توضیح دهند که چرا نام تجارتی آنها بهتر است، اما هنگامی که طبقه ها مطرح می شود، مشتریان گوش شنواتری دارند. همه به چیزهای نو علاقمند هستند. شمار اندکی از مردم به آنچه که بهتر است علاقه نشان می دهند.اگر در طبقه جدیدی پیشگام هستید، آن طبقه را ترویج کنید. قانون ذهن از قانون ذهنیت ناشی می شود. اگر بازاریابی، جنگ ذهنیت است و نه جنگ محصول ، پس ذهن بر بازار پیشی می گیرد.قانون ذهن و اندیشه، تابعی از قانون ادارک و استنباط است. اگر بازاریابی، جنگ اذهان و اندیشه هاست، و نه جنگ عرضه محصول، این اندیشه ها هستند که در بازار پیش می افتند.هزاران کار آفرین بالقوه هر سال با این قانون بر زمین می افتند. فرد، نظر یا ایده ای دارد که فکر می کند صنعتی را زیر و زبر خواهد کرد، ممکن است این طور هم باشد، اما مشکل، انتقال ایده یا نظر به ذهن مشتریان است.راه حل قراردادی و سنتی حل این مساله پول است یعنی؛ مبالغی برای طراحی و ساخت محصول یا سازمان های خدماتی به اضافه مبالغی هم برای کنفرانس های مطبوعاتی، شرکت در نمایشگاه های بازرگانی، تبلیغات، و استفاده از ارسال اطلاعات پستی.متاسفانه، این موضوع به آنجا رهنمون می شود که پاسخ همه پرسش های بازاریابی یک چیز باشد : پول. ولی این درست نیست. در بازاریابی، بیش از همه فعالیت های دیگر انسانی (البته خارج از فعالیت های دولت) پول حیف و میل می شود.پس از شکل گیری اذهان، نمی توان آن را عوض کرد. این کار مثل متقابله با دشمنی است که، سراسر قلمرو شما را فتح کرده باشد.اگر بخواهید چیزی را در ذهن آدم ها عوض کنید، بهتر است از آن دست بردارید. اگر ذهنی شکل گرفت، تغییر آن غیر ممکن یا دست کم بسیار دشوار است. بیهوده ترین کاری که در بازاریابی می توان انجام داد، کوشش در تغییر ذهنیت مردم است.اگر می خواهید تاثیر عمده ای بر افراد بگذارید، نمی توانید آرام آرام به ذهن آنها رخنه کنید و سپس تصور مطلوبی در طول زمان در خاطر آنها ایجاد کنید. ذهن آدمی، این گونه کار نمی کند. مجبورید به اذهان هجوم ببرید. دلیل هجوم شما به اذهان مردم به جای نفوذ تدریجی در آن، بی علاقگی مردم به تغییر ذهن است.کافی است، مردم به نحوی شما را بپذیرند، سپس پرونده شما را در ذهن خودشان به بایگانی بفرستند. تغییر این پرونده کار ساده ای نیست.یکی از شگفتی ها و رازهای بازاریابی، نقش پول است. یک روز چند دلار نا قابل می تواند معجره بیافریند. روز دیگر میلیون ها دلار هم نمی تواند از سقوط شکست جلوگیری کند. هنگامی که فکری باز برای کار داشته باشید، حتی پول اندکی می تواند پیشرفت شایانی پدید آورد. بسیاری از مردم فکر می کنند بازاریابی جنگ محصولات است. آنها معتقدند بالاخره در بلند مدت محصول بهتر، برنده است.دست اندر کاران بازاریابی، سخت مشغول تحقیق و «دست یابی به حقایق» هستند. آنها موقعیت هایی را تجزیه و تحلیل می کنند تا اطمینان حاصل کنند که حقیقت به نفع آنهاست. سپس با این اطمینان وارد بازاریابی می شوند، و بنا بر اطلاعاتی که نشان می دهد محصول خوبی دارند و در نهایت بهترین محصول، برنده خواهد شد، فعالیت می کنند. این وهمی بیش نیست. در بازار، هیچ حقیقت پایداری وجود ندارد. هیچ چیز واقعیت ندارد. بهترین محصول وجود ندارد. آنچه در جهان بازاریابی وجود دارد، تصوراتی است که در ذهن مردم و مشتریان نقش بسته است.همه حقیقت ها نسبی اند ؛ نسبی در ذهن شما یا در ذهن انسان دیگری. هنگامی که می گویید «حق با من است و دیگری اشتباه می کند»، در واقع، منظور شما این است که تصور شما درست تر از دیگری است.بیشتر مردم فکر می کنند که تصورات آنها درست تر از دیگران است. آنها خودشان ر ا مصون از خطا می دانند. تصورات آنها همیشه دقیق تر از تصورات دوستان همشایگانشان است. حقیقت و تصور در ذهن در هم می آمیزند آن چنان که، جدا کردن آنها امکان پذیر نیست.مردم مصرانه باور دارند که واقعیت چیزی خارج از ذهن بوده و انسان در این فضای لایتناهی ذره ای بیش نیست، اما موضوع کاملاً بر عکس است. تنها واقعیتی که می توانید به آن اطمینان داشته باشید در ذهن خود شماست. اگر جهانی وجود دارد، در ذهن خود شما و ذهن دیگران است. این حقیقتی است که برنامه های بازاریابی باید با آن سر کنند.بیشتر اشتباهات بازاریابی از این فرض ناشی می شود که شما درگیر جنگی برای یک محصول هستید، جنگی که از واقعیت ریشه می گیرد. همه قوانین مندرج در کتاب حاضر از دیدگاهی کاملاً مخالف دیدگاه عرضه شده، پیروی می کنند. آنچه را که بیشتر متخصصان بازاریابی به عنوان قوانین طبیعی بازاریابی می شناسند، بر این فرض اشتباه استوار است که محصول، قهرمان برنامه بازاریابی است، و برد و باخت شما بستگی به قابلیت های محصول دارد. به همین سبب، شیوه طبیعی و منطقی بازاریابی محصول به طور کلی غلط است.بازاریابی، مبارزه با تصورات است. آنچه که جنگ را حتی مشکل تر هم می کند این است که مشتریان در بیشتر موارد تصمیمات خرید خود را بر اساس تصورات دست دوم می گیرند. به جا ی استفاده از تصورات خودشان، تصور فرد دیگری از واقعیت را مبنای خرید خود قرار می دهند. این اصل، «همه می دانند» است.شرکتی موفقیت شایان بدست می آورد که بتواند به طریقی، کلمه مربوط به خود را، در ذهن مشتری بنشاند. این کلمه باید ساده باشد و دلبخواهی نباشد. ساده ترین کلمه ها، بهترین کلمه ها هستند؛ کلمه هایی که در لغتنامه آمده اند.این، قانون مرکز توجه است. شما از طریق یک کلمه یا یک مفهوم راه خود را به دنیای ذهن مردم می گشایید. این، مهم ترنی فعالیت بازاریابی است. یک رهبر زیرک برای تثبیت موقعیت خود یک گام بیشتر بر می دارد. اگر رهبر نیستند، ناشی از این است که کلمه مورد نظر شما دایره تمرکز محدودی دارد. مهم تر از همه، این که کلمه باید متعلق به طبقه شما باشد تا کس دیگری نتواند به آن دستبرد بزند. لازم نیست ، متخصص زبان شناسی باشید تا پرنده را پیدا کنید.اثر بخش ترین کلمه ها، ساده و سودمندند. هر قدر که محصول پیچیده باشد، هر قدر که نیازهای بازار پیچیده باشند، باز هم بهتر است که بر یک کلمه متمرکز شوید، نه دو یا سه یا چهار کلمه.همچنین، اثر هاله هم هست. اگر شما یک فایده را به قوّت به کرسی بنشانید، مشتریان هم، به احتمال زیاد منافعی برای شما ایجاد خواهند کرد. بیشتر شرکت ها (یا نام های تجارتی) موفق آنهایی هستند که «کلمه ای» در ذهن مشتریان دارند. ممکن است، این ناشی از یک برنامه اندیشیده بوده، یا اتفاقی باشد.اگر چه پذیرفتنی است که کلمه ها در ذهن نقش می بندند، اما هیچ چیز همیشگی نیست. زمانی فرا می رسد که شرکت باید کلمه های را عوض کند. این کار آسانی نیست. آنچه، در بازاریابی سبب توفیق نمی شود رها کردن کلمه خود و تلاش برای گزینش کلمه دیگران است.جوهره بازاریابی محدود ساختن دایره تمرکز است. هر چه که دامنه فعالیت های خود را کاهش دهید، قدرتمندتر می شوید. اگر به دنبال همه چیز باشید، به هیچ نخواهید رسید. مرکز توجه را نمی توان با کیفیتی یا هر ایده دیگری که طرفدارانی برای نقطه نظر مقابل آن وجود ندارد محدود ساخت. شما نمی توانید خود به خود عنوان سیاستمداری صادق را به دست آورید، قانون تمرکز بر همه کالاهایی که می فروشید یا حتی نمی خواهید بفروشید حاکم است.قانون تمرکز، به عنوان یک قانون بازاریابی، می تواند به حل یکی از بزرگ ترین مشکلات جامعه کمک کند.هنگامی که رقیب، مالک یک کلمه یا موقعیتی در ذهن مشتریان است. کوشش در به تملک در آوردن آن کلمه، خود کشی است.با وجود داستان های تکان ذهنده، بسیاری از رشکت ها هنوز به نقض قانون انحصاری بودن ادامه می دهند. ذهن مردم را پس از آن که شکل گرفت نمی توان تغییر داد. در واقع کاری که شما اغلب انجام می دهید، تقویت موفقیت رقیبان، از طریق مهم تر جلوه دادن مفهوم طرح شده به نام اوست.استراتژی بازاریابی به تقدم و تاخر موسسه در نشستن در اذهان مردم، و در نتیجه پله ای یا رتبه ای که در آن قرار گرفته، بستگی دارد. البته هر چه که بالاتر باشد، بهتر است. بین سهم بازار و جایگاه موسسه شما در نردبان ذهن مشتریان ارتباط وجود دارد. شما معمولاً دو برابر سهم بازار، نام تجارتی بعد از خود و نصف سهم بازار، نام تجارتی بالاتر از خود را دارید.گاهی اوقات، نردبان یا طبقه خود شما بسیار کوچک است، شاید بهتر باشد ماهی کوچکی باشیم در دریاچه، تا ماهی بزرگی در آگیری خرد. به بیان دیگر، گاهی رتبه سوم در نردبان بزرگ بهتر از رتبه نخست در نردبان کوچک است. نردبان یک قیاس ساده ولی اثر گذار است که به حل و فصل موضوع های پر اهمیت بازاریابی کمک فراوانی می کند. پیش از شروع هر نوع برنامه بازاریابی، باید پرسش های زیر را مطرح کرد : جای ما در نردبان ذهن مشتری کجاست؟ بالاترین پله؟ پله دوم؟ یا شاید اصلاً روی نردبان نیستیم.سپس باید اطمینان حاصل کرد که برنامه، با جایگاه موسسه در نردبان سازگار است. درباره انجام این کار بعداً سخن بیشتری خواهیم گفت.هنگامی که نظری به دور نمای بازاریابی می کنید، در می یابید که معمولاً نبرد به عنوان مبارزه بی امان میان دو بازیگر اصلی (معمولاً قدیمی ترین نام تجارتی مورد اعتماد و یک تازه به دوران رسیده) خلاصه می شود.دانستن این که بازاریابی، در بلند مدت، مسابقه دو اسب است، کمک م ی کند تا بتوانید در کوتاه مدت استراتژی تدوین کنید.بازاریابان موفق توجه خود را به دو پله بالای نردبان معطوف می کنند. هر قدرتی، ضعف هم در خود دارد. هر جا که رهبر قدرتمند باشد، یک رقیب شماره 2 فرصت خواهد داشت که وضع را عوض کند.درست مثل یک کشتی گیر که قدرت رقیب را علیه او به کار می برد، موسسه باید بتواند قدرت رهبر را بهضعفی برای او بدل سازد.اگر می خواهید جای پای محکمی در پله دوم نردبان برای خودتان دست و پا کنید، موسسه بالای سر خود را مطالعه کنید. قوت آن در چیست و شما چگونه می توانید آن قوت را به ضعف تبدیل کنید؟شما باید جوهر رهبر را کشف کنید و سپس برنامه ای بر عکس آن ارائه دهید. (به بیان دیگر، سعی نکنید بهتر باشید، بلکه سعی کنید متفاوت باشید).گاهی لازم است که بی رحم باشید. اما ضربه زدن تنها به رقابت کافی نیست. قانون عکس، شمشیری دو دم است. لازم است بر صفتی تکیه کنیم که مشتریان به سرعت متوجه آن شوند. بازاریابی غالباً جنگ مشروعیت است. نخستین نام تجارتی که مفهومی را به دست آورد، اغلب می تواند رقیب خود را به عنوان مقلد نا مشروع جلوه دهد. آن گاه که می خواهید به عنوان رقیب شماره 2 به یک رهبر شماره یک جمله کنید، نباید ترسو باشید، در غیر این صورت، خود را نه فقط در مقابل رهبر بازار، بلکه در برابر بقیه رقبای موجود هم آسیب پذیر می سازید.به جای درک مفهوم تقسیم، بسیاری از رهبران شرکت های بزرگ بر این باور نادر ستند که طبقات در حال ادغام هستند. تنها راهی که رهبر می تواند تسلط خود را حفظ کند این است که برای هر طبقه نو ظهور نام تجارتی جدیدی ابداع و ارائه کند. آنچه سبب می شود رهبران از نام تجارتی متفاوتی برای یک طبقه جدید استفاده نکنند ترس از چیزی است که ممکن است بر سر نام های تجارتی موجود آنها بیاید.انتخاب زمان هم اهمیت دارد ممکن است شما در استفاده از یک طبقه جدید پیش از موقع اقدام کرده باشید.البته زودتر وارد شدن بهتر از با تاخیر وارد شدن است. شما نمی توانید به ذهن مشتریان وارد شوید، مگر این که به اندازه کافی صبر کنید تا مسائل جا بیفتند.آثار بلند مدت غالباً بر عکس اثرات کوتاه مدت اند. آیا حراج، فروش شرکت را افزایش می دهد یا کم می کند؟ در کوتاه مدت، آشکارا فروش بالا می رود. اما، در این صورت، مشتریان می آموزند که قیمت های «معمولی» خرید نکنند.جدای از این واقعیت که کالا را می توان ارزانتر خرید، حراج پیام دیگری هم برای مشتریان دارد. آن پیام این است که قیمت های معمولی شما بسیار گران هستند. پس از آن که حراج پایان یافت، مشتریان به خرید از فروشگاهی که شهرت «حراج» داشته است تمایل نشان نمی دهند.خرده فروشان برای نگه داری فروش به این نتیجه رسیده اند که تقریباً «حراج» دائمی داشته باشند. این غیر معمول نیست که در یک راسته فروشگاه های بسیاری را در نزدیکی هم ببنید که تابلوی «حراج» در ویترین خود آویخته اند به بیان دیگر، حراج و تخفیف برای افزایش فروش نیست، بلکه برای جلوگیری از کاهش بیشتر فروش است. تخفیف، یک داروست. آن را ادامه می دهید، زیرا قطع آن به معنای اوج گرفتن درد است.تورم در کوتاه مدت می تواند به اقتصاد تکانی بدهد، ولی در بلند مدت به کساد منجر می شود. در کوتاه مدت، تنوع محصول مطمئناً فروش را بالا می برد. بازاریابی، اول آسان می نماید، اما بازی «ناشی ها» نیست. اگر نقض هر یک از قوانین مشروع در این کتاب جرم تلقی می شد، شمار بسیاری از صاحبان شرکت های آمریکایی اکنون در زندان بودند.درمیان قوانین این کتاب بیشترین قانونی که نقض شده، قانون تنوع محصول است. شگفت آورتر این که تنوع محصول فرایندی است که تقریباً بدون آن که شرکت کوشش آگاهانه ای درباره آن به عمل بیاورد، به طور مستمر در جریان است، شبیه کمد یا کشوی میز است که تقریباً بدون قصد و کوشش از جانب شما پر می شود.مثلاً به آی بی ام نگاه کنید. سال ها پیش که آی بی ام فقط بر کامپیوترهای بزرگ متمرکز بود، شرکت خروارها پول در آورد. امروز به همه کار می پردازد و به زحمت دخل و خرج می کند.هنگامی که سعی می کنید به درد همه بخورید، نهایتاً به درد هیچ کس نمی خورید. مدیر مشهوری گفته است «به جای آنکه همه جا ضعیف باشم، ترجیح می دهم یک جا قوی باشم.» بازاریابی جنگ محصولات نیست، جنگ تصورات است.چه وقت شرکت ها می آموزند که سرانجام توسعه خط، فراموشی است. کمتر ، بیشتر است. اگر می خواهید موفق باشید ، باید دامنه کارتان را محدود سازید، تا بتوانید در ذهن مشتری موقعیتی به دست آورید. در اندیشه سنتی، استراتژی یک چادر است. شما باید چادری آنچنا ن بزرگ بر پا کنید که هر چه را خواستید بتواند در آن جای دهید. از نقطه نظر استراتژیک، شرکت باید بسیار گزیده عملکند، حوزه ای جستجو و انتخاب کند که بتواند چادرش را بر آن بر افرازد. پادزهر توسعه خط، جسارت تصمیم گیری است؛ کالایی که عرضه آن کافی نیست.قانون قربانی بر عکس قانون توسعه خط است. اگر می خواهید امروز موفق شوید، باید چیزی را دست بدهید. سه چیز را می توان قربانی کرد : خط تولید، بازار هدف و تغییر مستمر . بازاریابی ، بازی مبارزه ذهنی است. جنگ تصورات است، جنگ خدمت یا محصولات نیست.دنیای کسب و کار پر است از شرکت های بزرگ همه کاره ای که تنوع محصول بسیاری دارند، و شرکت های کوچکی که کاملاً تخصصی کار می کنند. اگر توسعه خط و تنوع محصول استراتژی های اثر بخش بازاریابی بودند، باید همه کاره ها جلو می زدند. اما این طور نیست. بیشتر آنها مشکل دارند.فروشگاه های بزرگ جایی است که در آن همه چیز فروخته می شود و این دستورالعمل ، فاجعه آمیز است.در رشته خرده فروشی، موفق ترن ها تخصصی کار می کنند :– لیمیتد. لباس کار سایز بزرگ زنانه – گپ. لباس های ورزشی جوانان– نبتون. لباس های پشمی و پنبه ای جوانان– ویکتوریا سیکرت. لباس زیر– فوت لاکر. کفش های ورزشی – بانانا ریپابلیک . لباس های شکار بازار یابی نبرد ایده هاست. اگر قرار است پیروز شوید، باید ایده یا ویژگی مخصوصی داشته باشید تا بتوانید مساعی خود را حول آن متمرکز سازید. بدون آن، بهتر است قیمت ارزانی داشته باشید. قیمتی بسیار ارزان.بعضی می گویند همه ویژگی ها یکسان نیستند. برخی ویژگی ها از ویژگی های دیگری برای مشتریان مهم ترند لذا باید سعی کنید مالک مهم ترین ویژگی باشید.سازمان ها و طبیعت آدمی به دشواری، مساله ای را می پذیرند. از زمان های دور در گذشته، قدرت تفکر مثبت در ذهن ما جای داده شده است. «مثبت فکر کنید»، موضوع مقاله ها و کتاب های بی شمار بوده است. لذا ممکن است شگفت آور باشید اگر بشنوید که یکی از اثر بخش ترین شیوه های برای ورود به ذهن مشتریان، قبول یک ویژگی منفی و سپس تغییر جهت، به یک ویژگی مثبت است. هر بیان منفی که در مورد خودتان اظهار کنید فوراً به عنوان حقیقت پذیرفته می شود. در حالی که بیانات مثبت را نمی پذیرند یا حداکثر با تردید می نگرند.تفکر مثبت بیش از اندازه مورد استفاده قرار گرفته است. رشد سرسام آور ارتباطات در جامعه ، مردم را دفاعی کرده به نحوی که در برابر شرکت هایی که می خواهند چیزی به آنها بفروشند، مقاومت می کنند. شرکت ها به ندرت مسائل خودشان را قبول می کنند.هنگامی که شرکتی پیامش را با پذیرفتن یک کمبود آغاز می کند، مردم غالباً ذهن خودشان را باز می کنند. بیاد آورد زمان هایی را که کسانی با مشکلی به نزد شما آمده، و شما با چه سرعتی درگیر مساله آنها شده و خواسته اید کمک کنید. اکنون به زمان هایی فکر کنید که کسانی سعی کرده اند شاهکارهای خودشان را برای شما توضیح دهند. شما حتماً در این موارد علاقه کمتری نشان داده اید. هدف صداقت، عذر خواهی نیست، هدف صداقت، دادن امتیاز برای راضی کردن مشتریان است. این قانون ضرب المثلی قدیمی را اثبات می کند که : «صداقت بهترین خط مشی است.»بسیاری از دست اندرکاران بازاریابی، موفقیت را فرایند مجموعه ای از فعالیت های کوچکی می دانند که با مهارت به اجرا در می آیند. ادامه خواندن مقاله در مورد 22 قانون تغيير ناپذير مديريت بازار يابي ( استراتژهاي بازاريابي)

نوشته مقاله در مورد 22 قانون تغيير ناپذير مديريت بازار يابي ( استراتژهاي بازاريابي) اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


مقاله در مورد از آتش تا رآكتور

$
0
0
 nx دارای 22 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : 1 ) نیروی نامرئی : ماشین ها و انسان ها برای انجام دادن کارهایی مثل حمل و نقل، غلتک زدن و مخلوط کردن مواد موردنیاز، به نیروی زیادی احتیاج دارند. همان گونه که همه ی ما می دانیم نیروی ما از ماهیچه ها سن و ماهیچه ها هم نیرویشان را از غذا به دست می آورند. این غذاست که برای او ساختن آجرها و مواد ساختمانی را، خارج از توانایی جسمی اش، ممکن می سازد. ماشین ها نیروی خودشان را از منابع : گاز، نفت خام، بنزین، زغال چوب، زغال سنگ، نفت سفید و برق به دست می آورند. همبرگر، شیر، یک تکه نان و کره، بنزین، گاز و برق هر کدام منبعی برای ایجاد نیرو هستند. این نیروی نامرئی انرژی نامیده می شود. انسان های اولیه روزگار سختی داشته اند؛ دنیای وحشی آن ها را محاصره کرده بود؛ خطرات و بلاهای طبیعی آن ها را تهدید می کردند و پشتیبان در مبارزه با این دشمنان پرقدرت تنها از نیروی بازوان شان کمک می گرفتند. البته تنها دست های فرز و پاهای تندرو نمی توانست در این نبرد به آنها کمک کند. در واقع سلاح اصلی انشان فکر هوشیارانه و دقیقش بود. وقتی در آسمان صاعقه می زند و جنگل آتش می گیرد حیوانات ناتوان، وحشت از جنگل فرار می کنند. تنها یک گروه کوچک از مردان تنومند که خودشا ن را با پوست حیوانات پوشانده اند و در زمین های کنار جنگل ساکن شده اند با خوشحالی و اشتیاق فرار می کنند. چرا که آنها می دانند آتش به زودی خاموش می شود و در این میان، انبوهی از زغال چوب های با ارزش باقی خواهند ماند. بعد یک نفر از آن ها فکر کرد که یک پشته از علف های خشک را بر دارد و برای رو زغال های زیر آتش بیندازد. این شاهد اولین آتشی بود که توسط انسان به وجود آمد. حالا دیگر انسان آتش را در اختیار گرفته و کاملاً نیرومند شده بود. چرا؟ زیرا او منبع جدیدی از انرژی را به دست آورده بود. 2 ) انرژی چیست؟ تا حالا هیچ کس انرژی را ندیده است. انرژی رنگ، مزه یا بویی ندارد. حتی نمی توان آن را لمس کرد. تنها یک راه برای دیدن انرژی وجود دارد و آن وقتی است که ما با آن کاری را انجام می دهیم. این ثابت شده که ما چیزی به نام انرژی به تنهایی نداریم. پنج نمونه از انرژی هایی که وجود دارند عبارتند از : انرژی شیمیایی، گرمایی، مکانیکی، الکتریکی و در آخر انرژی اتمی یا هسته ای. می خواهیم درباره ی ویژگی های مهم و توانایی های هرکدام از آن ها سخن بگوییم. ما تا این جا اولین و مهم ترین آن ها را می دانیم؛ همه ی شکل های انرژی می توانند «کار» کنند و به این خاطر قبلاً انرژی به صورت خیلی ساده «کار» نامیده می شد. دومین ویژگی انرژی کاملاً جادویی است. انرژی می تواند از شکلی به شکل دیگر تغییر کند؛ انسان ها ماشین های مختلفی را که در آن ها انرژی از شکلی به شکل دیگر تبدیل می شود طراحی کرد و ساخته اند. در موقع لزوم ماشین ها در یک زنجیره ی تقویت کننده قرار می گیرند و به این ترتیب انرژی را به هم انتقال می دهند. امروزه همه ی شکل های انرژی به انرژی مکانیکی تبدیل می شوند. زیرا مردم به این شکل از انرژی احتیاج بیشتری دارند. انرژی مکانیکی موجب به جلو راندن ترن ها در طول راه ها، پرواز هواپیماها و حرکت اتومبیل و ; می شود. هرچقدر که ما از انرژی استفاده کنیم انرژی همیشه باقی می ماند و فقط از شکلی به شکل دیگر تغییر می کند. بعد از اینکه انرژی در آهنگری حمل و نقل و حتی نشان دادن یک برنامه ی تلویزیونی به انسان کمک می کند، همیشه به گرما یا انرژی گرمایی تبدیل می شود. اصطکاک باعث گرم شدن اجسام می شود و این را به راحتی می توان نشان داد؛ با مالیدن کف دست هایتان به یکدیگر شما فوراً احساس گرما می کنید. پس آیا می توان گفت : «حرکت قطارهای مسافرتی، راه ها و هوا را گرم می کند؟» بله، این اتفاق می افتد. گرمای ایجاد شده به طرف بالا می رود و در هوا پخش می شود. ولی چگونه این اتفاق می افتد؟ آیا زمین هوای اطرافش را گرم می کند؟ البته ولی هوای اطراف زمین نه تنها انرژی را از زمین می گیرد بلکه انرژی تابشی خورشید را هم به سوی ما می فرستد. این همان انرژی است که در گیاهان ذخیره می شود و بعد به انرژی شیمیایی تبدیل می شود و پس از این که گیاهان می میرند، انرژی شان در نفت، گاز، زغال چوب و زغال سنگ باقی می ماند. امروزه منبع اصلی انرژی زمین، سوخت است و یا به طور دقیق تر، سوخت اصلی ترین منبع برای عصر ماست. سالانه از سوخت در مراکز استخراج زغال سنگ، اتاقک های بخار، نیروگاه های برق، موتور ماشین ها، کشتی ها و هواپیماها، در کوره های ذوب مواد و ;. . 3 ) چگونه می توان از گرما استفاده کرد؟ وقتی آب در یک دیگ به جوش می آید و به بخار تبدیل می شود، اگر بر روی دیگ در محکم و خوبی قرار دهیم، بخارهای زیاد و زیادتر در آن جمع می شود. بخارها از همه طرف بر روی آب، جوانب دیگ و در آخر بر در دیگ فشار می آورند. بخار به دنبال راهی برای بیرون آمدن می گردد و سرانجام با فشار در را به طرف بالا هُل می دهد، به بیرون می رود و در هوای اطراف پخش می شود. در دیگ با صدا بسته می شود. بخارها درون دیگ جمع می شوند و دوباره بر درآن فشار وارد می آورند. احتمالاً شما بارها و بارها چنین چیزی را در آشپزخانه دیده اید. جیمز وات دویست سال پیش چنین چیزی را دید. بیش از یک صد سال ق بل از اینکه وات متولد شود، دو مکانیک انگلیسی به نام ها «توماس نیوکامن» و «توماس ساوری» موتورهایی ساختند که از نیروی بخار استفاده می کرد. آنها نیروی زیادی نداشتند و کار آنها مشکل بود. در ضمن «اشتهای زیادی» هم داشتند. جیمز وات شانزده ساله بود که در یک کارگاه مخصوص تعمیرات موتور بخار طرحی عجیبی برای موتوربخار ارائه داد. این موتور شبیه یک دیگ با سه در ب ود. موتور وات خیلی بهتر از موتورهای دیگر بود و آب و زغال چوب کمتری مصرف می کرد و کارایی بیشتری داشت. موتور وات آغاز کننده ی عصر بحار بود. دود از دودکش های کارخانه ها بلند شد و اولین کشتی بخار در رودخانه و دریاها به حرکت درآمدند. با اختراع ماشین بخار دنیا در برابر چشم انسان تغییر کرد. روزی مردی جوان اجازه ی ملاقات با «ناپلئون» را می گیرد. در این ملاقات او طرح خود را برای ساختن یک کشتی عجیب بدون بادبان یاد کلی بزرگ به ناپلئون ارائه می دهد. ناپلئون بدون اینکه به حرف های مخترع کشتی گوش کند، او را بیرون انداخت. فالتن مخترع کشتی بعد از ملاقات با ناپلئون مستقیماً به انگلیس رفت و درآنجا از اختراع او استقبال شد. موتور بخار در روسیه توسط دو مکانیک برجسته به نام های «افیم کرپانُف» و پسرش «میرن» ساخته شده بود. تا یک قرن در هیچ جای دنیا ماشینی بهتر از ماشین وات ساخته نشد تا اینکه یک روز کشتی بسیار سریع در یک ماتور دریایی دیده شد. کاپیتان این کشتی کوچک یک مهندس به نام «چارلز پارسونز» بود که بروی کشتی مسابقه ای خودش یک موتور جدید (یک توربین بخار) نصب کرده بود. امروزه وظیفه اصلی توربین ها در نیروگاه های برقی وقتی است که گرما به الکتریسیته تبدیل می شود. یک قرن پیش موتور دیگری ساخته شد که انرژی خود را از سوخت بدست می آورد؛ سوختی که به جای سوختن در کوره ها در خود موتور می سوخت و به همین خاطر این موتور را موتور درونسوز نامیدند. مخترع این موتور یک مهندس آلمانی به نام «رادُلف» بود. کارگران و مهندسان کارخانه ی دیزل روسیه در همان زمان موتوری ساختند که علاوه بر این که کوچک تر و سبک تر بود، با سوخت ارزانی مثل نفت کار می کرد. امروزه موتورهای درون سوز نمونه های اصلی موتورهایی هستند که در حمل و نقل از آن ها استفاده می شود. دویست سال پیش «پدربزرگ» اتومبیل های جدید امروزی در فرانسه ساخته شد که یک موتور بخار با یک دیگ بخار بر آن نصب شده بود. مسافرت های طولانی با این اتومبیل غیرممکن بود. چرا که راننده ای که اتومبیل را می داند، نمی توانست چرخ های اتومبیل را کنترل کند و اتومبیل او معمولاً با یک دیوار برخورد می کرد و منجر می شد. این اتومبیل به وسیله ی «ینکولاس ساجنات» ساخته شد. اولین اتومبیل واقعی در سال 1886 ساخته شد. یک مکانیک آلمانی به نام «گوتلیب دایملر» این اتومبیل را با دست های خودش ساخت. اولین هواپیما به وسیله افسر نیروی دریایی روسیه «موزهسیکی» ساخته شد که البته این هواپیما سنگین تر از آن بود که پرواز کند. «موزهیسکی» به زودی فهمید که هیچ کس نمی تواند با یک ماشین بخار به راحتی در هوا پرواز کند و هواپیما برای پرواز، به یک موتور دیگر دموتوریسک تر و با قدرت خیلی بیشتر، نیاز دارد. در سال 1902 هواپیمایی با یک موتور بنزینی به پرواز درآمد. این هواپیما به وسیله ی برادران «رایت»، «اورویویل» و «ویابر» دو مکانیک جوان آمریکایی ساخته شده بود. او این پرواز آنها منجر به شکست شده موتور درونسوز وارث یک نقض خطرناک از «مادربزرگش» موتوربخار است. هرچه قدرت موتور بیشتر باشد، لرزش موتور هم بیشتر است و در اکثر موارد زیر فشار پیستون بدنه ی موتور ترک بر می دارد. ولی توربین پیستونی که به موتور ضربه بزند ندارد و به همین خاطر خطر شکستن موتور توربین را تمدید نمی کند. بنابراین می توان توربینی با قدرت خیلی زیاد ساخت. مهندسان روی این مسأله بحث می کردند که : موتور درونسوز سبک و ساده است ولی قدرت زیادی ندارد. از طرف دیگر توربین یک موتور شگفت انگیز است که احتیاج به دیگ بخار دارد. به راستی آیا می توان موتوری ساخت که به سبکی و سادگی موتور درونسوز و با قدرت و سرعت یک توربین باشد؟ بالاخره در سال 1939 در شوروی سابق یک موتور از این نمونه طراحی و ساخته شد که آن را «توربین گازی» نامیدند. توربین گازی بسیار سبک و دارای موتوری قدرتمند و سریع است. به نظر می رسد که توربین گازی برای هواپیماها طراحی شده باشد و عملاً هم آن را تقریباً در همه ی هواپیماها به کار می برند. اگر تا به حال با یک تفنگ واقعی شلیک کرده باشید؛ احتمالاً به خاطر می آورید که چگونه قنداق تفنگ به هنگام شلیک به شانه تان برخورد می کند. نیرویی که هم بر تفنگ و هم بر شما وارد می شود «نیروی واکنشی» می گویند. حالا اگر شما گلوله را از تفنگ خارج کنید و بدون آن تیراندازی کنید. چه پیش می آید؟ طبق نیروی واکنش در تمام این حالت ها به طور دائم فشاری بر تفنگ وارد می شود و آن را به عقب می راند. در واقع این روش ساختن یک موتور واکنشی است که در موشک ها و هواپیماها استفاده می شود. همه ی موتورهایی که ما تا این جا درباره ی آن ها باعث کردیم، خویشاوندان نزدیک یکدیگرند همه ی آن ها برای کارکردن به سوخت نیاز دارند و وقتی این سوخت در آن ها سوزانده شود، انرژی گرمایی (حرارتی ) تولید می کند. به همین علت هم آن ها ماشین های حرارتی نامیده می شوند. 4 ) یک کیلوگرم اورانیوم چه مقدار انرژی تولید می کند؟ امروزه مردم به خوبی می دانند که چگونه از انرژی موجود در اتم استفاده کنند. از سال 1954 اولین نیروگاه برق اتمی دنیا در شهر کوچک «اُنبسنک» در شوروی سابق مورد بهره برداری قرار گرفت و مدت ها بعد از آن هم اولین کشتی یخ شکن اتمی در دنیا ساخته شد. کلمه ی «اتم» از زمان قدیم برای انسان ساخته شده بود. بیش از دو هزار سال پیش مرد دانشمندی در یونان باستان زندگی می کرد؛ این مرد «دموکریتوس» نام داشت. او همیشه در مورد محیط طبیعی انسان به تفکر می پرداخت. او عقیده داشت که همه چیز در طبیعت از واحدهای کوچکی ساخته شده است. دموکریتوس بر عقیده داشت که آن ها کوچکترین جزء ماده در دنیا هستند و هرگز نمی توان آن ها را به واحدهای کوچکتری تقسیم کرد. دموکریتوس این ذره ها را اتم نامید. چندین قرن بعد معلوم شد که «دموکریتوس» اشتباه کرد. 100 سال پیش یک دانشمند به نام «هنری بکال» قبل از این که به خانه برود در آزمایشگاه یک تکه از اورانیوم روی فیلم عکس افتاد و از خودش اشعه خارج کرد. هنری فیلم را ظاهر کرد روی فیلم درست در جایی که تکه کوچک اورانیوم قرار گرفته بود لکه سیاهی دیده می شد. دو دانشمند دیگر به نام های «پی یر» و «ماری کوری» کوشش کردند که به راز این مسئله پی ببرند. آن ها با مواد گوناگون آزمایش کردند تا جایی که رادیوم و پلونیوم را کشف کردند و فهمیدند که ذراتی در اعماق اتم ها هستند که تقسیم ناپذیرند. در مرکز اتم هسته ای سنگین وجود دارد که الکترون ها به خاطر نیروی جاذبه هستند در مدارهایی در حال چرخشند. خود هسته از ذراتی به نام نوترون و پروتون ساخته شده. وقتی هسته شکافته شود ذرات پخش می شوند و انرژی زیادی آزاد می شود. هسته ی عناصر سنگین (اورانیوم و پلونونیوم) آسان تر منهدم و یا به اصطلاح شکافته می شوند. این عناصر «سنگین» نامیده می شوند. اگر یکی از ذرات هسته به یکی از هسته های اتم دیگری برخورد کند اتم شکافته می شود. بهترین این ذره ها نوترون هستند. در این حالت انرژی آزاد می شود و در این صورت انرژی زیاد (گرمایی زیاد) تولید می شود. یک کیلوگرم اورانیوم گرمایی معادل 2000 تن زغال چوب تولید می کند! تنها یک یا دو جعبه ی سربی اورانیوم برای تأسیس یک نیروگاه بزرگ برق کافی خواهد بود. مهمترین دستگاه در این نیروگاه رآکتور هسته ای است. رآکتور، ژنراتور بخار، توربین و دستگاه خنک کننده، یک دستگاه انرژی اتمی نامیده می شوند. این دستگاه توسط ماشین های اتوماتیک و انسان ها کار می کنند. از این نمونه دستگاه ها در نیروگاه های برق اتمی و کشتی های یخ شکن اتمی استفاده می شود. اگرچه اورانیوم از یک راه دقیق انرژی تولید می کند ولی برای حیات انسان بسیار خطرناک است. وقتی که هسته شکافته می شود ذرات با سرعت زیادی به همه طرف پراکنده می شوند. این حالت پرتوافکنی (تشعشع) نامیده می شود. پرتوافکنی برای هر موجود زنده ای مضر است و به همین خاطر است که رآکتور را همیشه با دیواره ی ضخیمی می پوشانند. این دیواره ی «حفاظت زیستی» نامیده می شود. «چی یرکوری» اوّلین کسی بود که تأثیرات پرتوافکنی را آزمایش کرد. این مرد شجاع برای چندین ساعت دست خودش را روی یک تکه از رادیوم قرار داد. مدّتی بعد زخمی روی دستش ظاهر شد. اما با این حال مردم هنوز نیاز به مراقبت هنگام کارکردن با رادیوم و اورانیوم نکرده بودند. انرژی اتمی مردم را از طریق دیگر نیز کمک می کند. مخازن آب قابل استفاده موجود در زمین به سرعت در حال کاهش است. بزرگترین منابع آب بر روی زمین دریاها و اقیانوس ها هستند. امّا آب آن ها پر از نمک است. آب شور را هم می توان به آب خالص تبدیل کرد. این کار به سادگی امکان پذیر است آب را می جوشاند. وقتی بار دیگر نمک در کمتری جوشانده می شود، رسوباتی از آن در کتری به جای می ماند. رسوب محصول مفیدی است که شامل مواد گرانبهایی چون منگنز، سدیم، پتاسیم و گاهی هم طلا می شود. انرژی زیادی برای تبدیل آب شور به آب خالص موردنیاز است. این انرژی را می توان از نیروگاه های برق اتمی بدست آورد. البته در حال حاضر نیروگاه برق اتمی برقی کمتر از نیروگاههای گرمایی تولید می کند. امّا به زودی در 20 یا 30 سال دیگر، این نیروگاه های اتمی تنها منبع اصلی برای تولید انرژی بر روی زمین خواهند بود و این به خاطر دو دلیل است : اوّل این که هر سال که می گذرد سوخت کمتری در دسترس ما خواهد بود و دوم اینکه آن که ما اگر تمام سوخت را مصرف کنیم کار عاقلانه ای نخواهیم کرد. چون چیزهای بهتری را می توان به دست آورد. 5)آیا آب می سوزد؟آب نمی سوزد.این درست است.اما جالب این جاست که یکی از عناصر موجود در آب می سوزد و شگفت انگیز تر آنکه یکی از عناصرش آتش را تقویت می کند. این عناصرهیدروژن واکسیژن است.اما این مطلب بیش از این است.در بعضی مواقع ذرات هیدروژن مخصوصی در آب پیدا می شود.این هیدروژن دوتایی به سنگینی یک هیدروژن معمولی است.این هیدروژن سنگین یا دوتریوم نامیده می شود. مدت هاست که معلوم شده است که اگر ده اتم هیدروژن باهم ترکیب شوندنتیجه ی آن عنصری به نام هلیم و مقداری زیادی انرژی می شود.یک کیلو گرم دو تریوم به اندازه سوختن 14 کیلو گرم زغال چوب انرژی تولید می کند.آیا شما می دانید چه مقدار دوتریوم در آب اقیا نوس ه ا وجود دارد.این مقدار آن قدر زیاد است که حتی برای مصرف آخرین انسان تا 50میلیون سال دیگر کافی خواهد بود. البته برای ترکیب کردن دو اتم دوتریوم دمایی به معادل 200میلیون درجه سانتی گراد لازم است.اگرچه در چنین گرمایی هر چیزی در طبیعت به گاز(پلاسما)تبدیل می شود.حقیقت این است که پلاسما ازذرات و تکه های ریزی از مواد (الکترون ونوترون)ساخته شده است. همه ی این مواد بار الکتریکی دارند. ادامه خواندن مقاله در مورد از آتش تا رآكتور

نوشته مقاله در مورد از آتش تا رآكتور اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله در مورد راز آفرينش

$
0
0
 nx دارای 30 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : کلام خدا و راز آفرینشبه راستی قرآن کتاب نا متناهی و بی پایانی است و نسخه دوم طبیعت به شمار می رود که هر چه بینش ها وسیع تر و دیدها عمیق تر شود و هر چه در باره آن تحقیقات و مطالعات زیاد تری انجام گیرد ، رموز و اسرار آن رخ می نماید و حقایق نویی از ان کشف می شود . از کتابی که از جانب خدای نامتناهی برای هدایت بشر فرستاده شده است جز این انتظار نیست . کتاب او باید بسان خود او نا متناهی و ویژگی مقام ربوبی را دارا باشد و در نمایاندن انتساب خود به حق و مبدا عالم ، به دلیل و برهانی نیاز نداشته باشد و به سا ن خورشید ، خویش را بنمایاند و محیط را روشن کند . راز آفرینش کوه ها و نهرها :« وَ جَعَلَ فِیها رَواسیَ وَاَنهاراًَ »در آن ( زمین ) کوه ها و جوی ها را آفرید .قرآن مجید در سوره های متعددی در باره آفرینش کوه ها سخن گفته و راز خلقت و اسرار وجود آنها را با تعبیرات گوناگونی روشن ساخته است . از میان راز ها ، بیشتر روی استقرار و آرامشی که در پرتو کوه ها نصیب ساکنان زمین شده است تکیه کرده و وجود آنها را مانع از پدید آمدن حرکات نا موزون و اضطراب و نوسان معرفی می نماید و در سوره های متعددی می فرماید :« وَ اَلقَی فِی الاَرضِ رَوَاسیَ اَن تَمیدَ بِکُم » در زمین کوه هایی افکند تا حرکات آن ، شما را مضطرب نسازد . گاهی این حقیقت را به عبارت دیگر بیان کرده و می فرماید :« وَ الجِبالَ اَوتاداً . . . »کوه ها را میخ های زمین آفریدیم . قرآن راز کوه ها را ضمن دو آیه در سرچشمه نهرها و تصفیه آب بیان نموده است . که مجال پرداختن بدان در این مجموعه نیست .قرآن و راز آفرینش قرآن بهار دلها ،سرچشمه دانشها ، زداینده تیرگیها ، و استوارترین و ارجمندترین مستند شناخت و معرفت است . قرآن مبنای تفکر ، منبع شناخت ، مرجع فهم و سند کرامت و شرافت ماست . قرآن چشمه سار زلالی است که آگاهان با بهره گیری از معارف آن ، دلهای تفتیده را سیراب می کنند و ژرف اندیشان با گلگشتی در بوستان رنگا رنگ آن طراوت جان می گیرند و صالحان و استوار مردانِ حراستگر از مرزهای اندیشه در برابر دیگر اندیشان ، شیوه انسانی مرزداری و حراست را فرا می گیرند . قرآن مشعل فروزان جاودانی است بر معبر تاریخ که در تاریکی سده ها ، انبوه انسانهای سرگشته را به مقصد اعلی و مقصود والا رهنمون گشته است . قرآن مجید برای تدریس علوم و فنون زندگی ، که بشر به نیروی تفکر می تواند به آنها دست بیابد ، نیامده است و هرگز پیامبر برای این مبعوث نگردیده ، که علوم فیزیک و یا شیمی و یا دیگر مسائل ریاضی و نجومی و فلکی را به ما بیاموزد زیرا قرآن کتاب هدایت و تربیت است و هدف از نزول آن ، رهبری بشر به سوی خدا و رستاخیز و فضائی اخلاقی و سجایای انسانی است . از یک چنین کتابی نباید انتظار داشت که روش خیاطی و معماری به ما بیاموزد و در باره انواع بیماری ها و داروهای آن و یا فرمولهای ریاضی و معادلات جبری سخن بگوید زیرا همه اینها از هدف یک کتاب تربیتی بیرون است .به راستی قرآن کتاب نا منتهایی و بی پایانی است و نسخه دوم طبیعت به شمار می رود که هر چه بینش ها وسیع تر و دیدها عمیق تر شود و هر چه در باره آن تحقیقات و مطالعات زیاد تری انجام گیرد رموز و اسرار آن رخ می نماید و حقایق نویی از آن کشف میشود . پیامبر عالی قدر در سخنان خود به خصیصه نهایت ناپذیری قرآن اشاره می کند و می فرماید :« ظاهِرهً اَ نیق ُوَ باطِنُه عمیقُ لا تَحصی عَجا ئِبُه وَ لا تبلی غرا ئِبُه » قرآن ظاهری زیبا و باطنی عمیق دارد . شگفتیهای آن پایان نمی پذیرد و تازه های آن کهنه نمی شود . امید است که این مجموعه مطالب چراغی فرا راه پیروان قرآن باشد و تمام طبقات مخصوصا نسل جوان را با حقایق نورانی قرآن آشنا سازد . کلام (راز آفرینش)مقصود از سجده فرشتگان اطاعت امر الهی، تکریم و خضوع در برابر آدم است و کسی ک ه مسجود ملائک قرار گرفت آدم بعنوان نماد انسان ها است و خلافت امر تشکیکی و دارای مراتب می باشد مرتبه ادنای آن را تمامی انسانها دارا بوده و عالیترین مرتبه آن مربوط انسان کامل است این پرسش که «آدمی چیست، کجاست، از کجا و چگونه و برای چه آمده است؟» و نیز پرسش هایی از این سنخ، هیچ گاه بشر اندیشمند و حقیقت جو را رها نکرده است. آدمی نیز، هیچ گاه این پرسش ها را وانخواهد گذاشت; زیرا معنای زندگی هر کس مبتنی بر پاسخی است که به این پرسش ها می دهد. در این بخش تلاش شده تا در قالب چند پرسش و پاسخ به تبیین علت سجده ی ملائک برای حضرت آدم و نیز به چالشی درباره ی چگونگی خلقت انسان های اولیه پرداخته شود. هدف از آفرینش انسان از دیدگاه فلسفه و عرفان اسلامی چیست؟ (محمدرضا متقیان) روزها فکر من این است و همه شب سخنم که چرا غافل از احوال دل خویشتنم ز کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود به کجا می روم آخر ننمایی وطنم (مولوی) یکی از پرسش های مهم آدمی این است که برای چه آمده ام؟ چرا خداوند مرا آفریده است و به عبارتی، چرا هستم و برای چه باید زندگی کنم؟ امیر المؤمنین علی(علیه السلام)می فرماید: رحم الله امرء اعد لنفسه و استعد لرمسه و علم من این؟ فی این؟ و الی این؟[1]خداوند رحمت کند آن انسانی را که آن چه لازم است، برای نفس خود تهیه و خویشتن را برای قبر مستعد و آماده سازد. آن انسانی که بداند از کجا آمده و در کدام راه است و به سوی کدام مقصد باز می گردد. مولوی چه خوب توانسته است این کلام نورانی را به نظم در آورد; ز کجا آمده ام (مِنْ اَیْنَ); آمدنم بهر چه بود؟ (فی اَیْنَ); به کجا می روم آخر ننمایی وطنم؟ (الی اَیْنَ). به گفته ی ژان فوارستی، دانشمند آلمانی: هر چه بشریت ترقی می کند این سؤال بیش تر مطرح می شود که چرا باید بمیرد و منظور از این آمدن و رفتن چیست؟ و به قول سقراط: «زندگیِ بررسی نشده، ارزش زیستن ندارد».[2] قبل از پاسخ گویی به پرسش فوق، توجه شما را به چند نکته جلب می کنم: 1) هدف چیست؟ هدف در لغت به معنای نقطه و نشانه ای است که تیرانداز در نظر می گیرد و تیر را به طرف آن پرتاب می کند و در محاورات عرفی به نتیجه ی کار اختیاری گفته می شود که عاقل مختار از آغاز در نظر دارد و کار را برای رسیدن به آن انجام می دهد، به طوری که اگر نتیجه ی کار منظور نباشد، آن کار انجام نمی گیرد و این نتیجه از آن جهت که منتهی الیه است «غایت» و از آن جهت که از آغاز مورد نظر و قصد فاعل بوده «هدف و غرض» و از آن جهت که مطلوبیت آن موجب تعلق اراده ی فاعل به انجام کار شده است، «علت غایی» نامیده می شود.[3] 2) زنگ خطر: در اولین قدم از جستوجو، برای یافتن هدف و راه رسیدن به آن، زنگ خطری به صدا در می آید که هر چند تکان دهنده است، ولی برای هوشیاری و دقت بیش تر سودمند خواهد بود. آن زنگ خطر با زبان خود به ما چنین می گوید: «تنها یک بار این راه را خواهی رفت و یک زندگی را تجربه خواهی کرد.» این اخطار و گوش زد مهم و جدی، ما را بر آن می دارد که با دقتی متناسب به موشکافی و کاوش بپردازیم و ضریب اطمینان بالایی برای یافته ی خود دست و پا کنیم. 3) دیدگاه عرفانی و فلسفی: این دو دیدگاه در طول یکدیگر و قابل تمیز هستند. امتیاز آنها تابع امتیازشان در هستی شناسی است. از نگاه عرفانی خداوند همان هستی نامحدود و مطلق است که دارای مصداق خارجی است و در عرض و یا در طول آن هستی دیگری که مباین و یا مشارک با آن باشد یافت نمی شود; اما در نگاه فلسفی، واجب در عرض و یا در طول دیگر موجودات حقیقی قرار دارد و علت کمالات حقیقی و واقعی آنهاست. ذات واجب در سرسلسله ی هستی ها قرار گرفته و مجرد از قیود جزئی و امکانی دیگر موجودات شمرده می شود. البته باید توجه داشت که اهل فلسفه و حکمت نیز، پس از صعود بر پلکان علیت، به اطلاق و عدم تقید ذات باری پی می برند و در پایان کار بر وجه الهی نظاره و به توحید هستی اعتراف می کنند. فلسفه و عرفان اسلامی در پاسخ به این پرسش که چرا آفریده شده ایم، به زوایا و جلوه های زیر اشاره می کند: 1) حب ذات: پری رویْ تابِ مستوری ندارد. هدف از آفرینش، خودِ ذات حق تعالی است; چون او خود و آثارش را دوست دارد، ایجاب می کند تا صفاتش تجلی کند.[4] در ازل پرتو حسنت ز تجلّی دم زد عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد (حافظ) یعنی وقتی ذاتش خواست تجلی کند، عشق پیدا شد و به همه ی عالم و آدم آتش زد; عالم و آدم به سوی او عاشقانه در حرکت اند: (أَلا إِلَی اللّهِ تَصِیرُ الْأُمُورُ)[5] فعل مضارع افاده ی استمرار می کند; یعنی برگشت امور به خدای متعال دایمی است.[6]پس تمامی جهان به سوی آن هدف در سیلان و جریان اند و ما، چه بخواهیم و چه نخواهیم، چه بدانیم و چه ندانیم، رو به سوی آن هدف و غایت داریم. (لِلّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ)[7] هر طرف که رو کنید، همان جا رو به خدا دارید، که خدا واسع و داناست. دل سرا پرده ی محبت اوست دیده آیینه دار طلعت اوست هر گل نو که شد چمن آرای ز اثر رنگ و بوی صحبت اوست (حافظ) 2) استجلا: جلا به معنای در خود دیدن است; مانند دیدن خود در آینه; و استجلا یعنی حضرت حق کمالات خود را بیرون می ریزد تا خود را مشاهده کند; و کمال این استجلا تنها در انسان کامل نمایان می شود; تنها انسان است که مظهر اتمّ حق است و خداوند کمالات خود را در او می بیند و هموست که بار سنگین امانت الهی را به دوش کشید.[8] (إِنّا عَرَضْنَا الْأَمانَهَ عَلَی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَ ا الْإِنْسانُ إِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولاً);[9] ما امانت را بر آسمان ها و زمین و کوه ها عرضه داشتیم، آنها از حمل آن ابا کردند و از آن هراس داشتند; اما انسان آن را بردوش کشید، که او بسیار ظالم و جاهل بود. آسمان بار امانت نتوانست کشید قرعه ی فال به نام من دیوانه زدند ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت با من راه نشین باده ی مستانه زدند (حافظ) 3) شناخت جهان: هدف آفرینش انسان آن است که او جهان را با دیدگاه الهی ببیند و بشناسد; قرآن می فرماید: (اللّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَماوات وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ عَلی کُلِّ شَیْء قَدِیرٌ وَ أَنَّ اللّهَ قَدْ أَحاطَ بِکُلِّ شَیْء عِلْماً);[10] خدا همان کسی است که هفت آسمان و همانند آن ها هفت زمین آفرید. او فرمان (خود را) در میان آن ها فرود می آورد، تا بدانید که خدا بر هر چیزی تواناست، به راستی دانش وی هر چیزی را در برگرفته است. اعتقاد به خدایی که علم و قدرتش نامتناهی است، برای ما سازنده است; به این صورت که چون او به همه چیز عالم است، مواظبیم که آلوده نشویم و چون به همه چیز تواناست، مواظبیم کارها را با او در میان بگذاریم و فقط از او کمک بخواهیم.[11] 4) بندگی پروردگار: آفرینش انسان برای این است که بندگی کند و خداپرست شود و غیر خدا را نپرستد: (ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاّ لِیَعْبُدُونِ);[12] جن و انس را نیافریدم، جز برای آن که مرا بپرستند. چون عبادت بود مقصود از بشر شد عبادتگاه گردنکش سقر «ماخلقت الجن والانس» این بخوان جز عبادت نیست مقصود از جهان پرستش تنها به انجام عباداتی چون نماز و روزه ختم نمی شود; حقیقت بندگی آن است که انسان، تنها خدا را بپرستد و در زندگی خویش تکیه گاهی جز خدا نداشته باشد و تنها او را کانون امیدش بداند[13] و به عبارتی، هر حرکت و رفتار شایسته ای که از انسان سربزند، اگر از سرانگیزه و نیت خدایی باشد، عبادت محسوب می شود و در این صورت، خور و خواب و درس و کار، ه مه یکپارچه نور، نماز و حمد و قل هوالله می شود. خوشا آنان که الله یارشان بی که حمد و قل هوالله کارشان بی خوشا آنان که دایم در نمازند بهشت جاودان مأوایشان بی (بابا طاهر) 5) امتحان و آزمایش: خداوند حکیم و مهربان زمینه سازی می کند و آدمی را بر سر دو راهی قرار می دهد، تا آن چه در نهانش است به ظهور و فعلیت برسد: (الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاهَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً);[14] همان کسی که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک بهتر عمل می کنید. آن خدا را می رسد کاو امتحان پیش آرد هر دمی با بندگان تا به ما، ما را نماید آشکار که چه داریم از عقیده در سرار 6) قرب و رحمت الهی: هدف از آفرینش انسان، وصال به رحمت و قرب الهی است: (وَ لا یَزالُونَ مُخْتَلِفِینَ إِلاّ مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ وَ لِذلِکَ خَلَقَهُمْ);[15] مردم پیوسته در اختلاف اند، مگر آنان که خدا به آنان رحمت آورده و برای همین آنها را آفریده است. وجه جمع اهداف اهداف چهارگانه ی اخیر را می توان در یک هدف جمع کرد; به این بیان که خداوند به انسان اختیار داده و او را بر سر دوراهی قرار داده است تا با انتخاب خود، راه شناخت و پرستش خدا را برگزیند و در سایه ی آن به رحمت الهی و سعادت دست یابد و چون هرگونه رحمتی در نزدیکی به خداست، می توان گفت: هدف نهایی از آفرینش انسان همان قرب الهی است. آزمایش انسا ن و پرستش خدا، هر یک وسیله ای برای رسیدن به این هدف نهایی هستند; بنابراین غیر از قرب و رحمت الهی، اهداف متوسطی هستند که لازمه ی رسیدن انسان به آن هدف نهایی اند.[16] راه وصال در پایان شایان ذکر است که به طور چکیده، طریق رسیدن به اهداف آفرینش انسان مطرح شود. حضرت حق، رسالت آن را بر دوش برترین انسان ها یعنی انبیا و اولیا قرار داده است و در واقع در پرتو پیروی از ایشان و عمل به هدایت ها، ارشادات و تعالیم آنان است که آدمی می تواند به اهداف اصلی آفرینش خود نایل آید; قرآن کریم در این باره می فرماید: (فَاتَّقُوا اللّهَ یا أُولِی الْأَلْبابِ الَّذِینَ آمَنُوا قَدْ أَنْزَلَ اللّهُ إِلَیْکُمْ ذِکْراً رَسُولاً یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِ اللّهِ مُبَیِّنات لِیُخْرِجَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ);[17] پس ای خردمندانی که ایمان آورده اید، از خدا بترسید. راستی که خدا سوی شما تذکاری فرو فرستاده است، پیامبری که آیات روشنگر خدا را بر شما تلاوت می کند، تا کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند، از تاریکی ها به سوی روشنایی بیرون برد. این آیات با لحن خاصی این حقیقت را مطرح می کنند که پیامبران آمده اند تا با کمک به انسان، او را از تاریکی هایی که با تنزلش از موطن اصلی خود، در آن افتاده است، خارج ساخته و او را به سوی نور، که همان حقیقت انسان و روح خدایی بودن اوست ببرند. هدف از سجده ی ملائکه برای حضرت آدم چه بود و چه کسی در این سجده مسجود واقع شد; حضرت آدم، انسان کامل، تمام انسان ها، یا مقام انسانیّت؟ (عبدالله حیدری) سؤال فوق متضمن دو پرسش است: پرسش اوّل: به حسب ظاهر آیات قرآن کریم آدم مسجود ملائک قرار گرفت و این امر پس از امر خداوند واقع شد; پرسش این است که هدف و انگیزه ی سجده ی ملائک برای آدم چه بوده است؟ چهار احتمال مطرح شده است:[18] الف) عبادت آدم: این احتمال مردود است; چون معبود قرار گرفتن غیرخداوند شرک محسوب می شود و محال است مقصود از سجده ی آدم عبادت او باشد; به علاوه، سجود به دنبال فرمان الهی صورت گرفت و واضح است که چنین سجده ای برای اطاعت امر خداوند بوده است، نه عبادت غیر. ب) عبادت خداوند: در این احتمال، آدم به مثابه قبله و خداوند معبود و مسجود است. این احتم ال نیز از سوی مفسران رد شده است. زیرا سیاق آیات با توجه به تکریم وتجلیل از مقام آدم، می رساند که هدف از این سجده فقط عبادت خداوند نبوده است. ج) عبادت خداوند و توبیخ ملائکه: این احتمال موافق با مذاق عارفان است. ابن عربی، بر اساس نقل برخی از مفسران معاصر، این رأی را پذیرفته است; ووجه آن این است که ملائکه در این گ فتوگو به نحوی اظهار خودنمایی کردند و خداوند برای زدودن زنگار انانیت از قلبشان آنان را امر به سجده کرد.[19] این احتمال را نمی توان پذیرفت; چون پرسش ملائکه نه از روی اعتراض، بلکه از روی استفهام بوده است، به دلیل پایان کلام تأدب آمیز آنان است که می گویند: «بار خدایا تو دانا و حکیمی». د) عبادت خداوند و تکریم آدم: بنابراین احتمال چهارم ثابت می شود که سجود ملائک به منظور اطاعت فرمان خداوند و تکریم آدم بوده است و سیاق آیات که در آن سخن از تکریم انسان رفته است نیز این معنا را می رساند. پرسش دوّم: در این سجده چه کسی مسجود ملائک قرار گرفت؟ چند احتمال وجود دارد: ـ احتمال اول) شخص آدم: مؤیّد این احتمال ظاهر آیات قرآن کریم است که در آنها سخن از سجده ی ملائک برای آدم به میان آمده و متفاهم عرفی از آدم، شخصی حقیقی و معین است و مفسرانی چون طبرسی و رازی این رأی را پذیرفته اند.[20] ولی این احتمال پذیرفتنی نیست; چون آدم در این داستان به عنوان شخص حقیقی مطرح نیست، بلکه به منزله ی شخص حقوقی و الگوی انسان هاست; بر اساس آیه ی 11 سوره ی اع راف، در مسئله ی خلقت، تمام انسان ها مخاطب قرار می گیرند. در روایتی از امام صادق(علیه السلام) آمده است: خداوند نام تمامی حجت های خویش را به آدم(علیه السلام)آموخت و سپس از جریان گفت وگویی که میان خداوند، ملائکه و آدم واقع شد، فرشتگان به منزلت و مقام حجج الهی پی بردند و دانستند آنان سزاوار خلافت در زمین اند. ـ احتمال دوّم) انسان کامل: این احتمال موافق با ذوق عرفانی و مؤید به بعضی از روایات است;[21] ولی روایات دلالت بر حصر ندارند، لذا این احتمال نیز قابل قبول نیست. ـ احتمال سوّم) تمامی انسان ها: این احتمال، مختار صاحب المنار است، و وجه این احتمال آن است که سرّ سجده ی ملائکه، در خلافت انسان نهفته است و تعلیم «اسماء» منشأ خلافت انسان است و مقصود از تعلیم اسماء آن است که خداوند در انسان نیرویی به نام عقل به ودیعت نهاده است که انسان با به کار بستن آن می تواند مظهر اسماء خداوند باشد; لذا انسان با ابتکار و خلاقیّت خود مظهر خالقیّت خداوند و با آزادی و اختیار خود مظهر اختیار و حاکمیت خداوند است و به وسیله ی این نیرو می تواند بی نهایت علم تحصیل کند; و واضح است که این نیرو در تمامی انسان ها وجود دارد; بنابراین، همگان خلیفه ی خداوندند، زیرا پس از آن که خداوند فرمود من خلیفه ای روی زمین قرار می دهم، ملائکه گفتند: آنان باعث فساد و خون ریزی می شوند; معلوم می شود که ملائکه از گفتار خداوند عمومیّت خلافت را فهمیدند وگرنه به انسان های وارسته چنین نسبتی نمی توان داد.[22] برخی از تعابیر علّامه طباطبایی نیز همین احتمال را افاده می کند[23] و شهید صدر نیز همین معنا را تأیید کرده و در تبیین اندیشه ی سیاسی خود از آن بهره برده است.[24] ـ احتمال چهارم) مقام انسانیّت: این احتمال را مفسّر متأله جوادی آملی ابراز نموده و گفته اند: آنچه مسجود ملائک قرار گرفت مقام انسانیّت بود و چون مقام انسانیّت دارای مراتب، و سجود ملائک مقول به تشکیک است، هر که در مرتبه ی عالیِ انسانیّت باشد، درجه ی عالی از سجود ملائک را بهره مند است و هر که از مرتبه ای ضعیف و یا متوسط انسانیّت بهره من د باشد به همان میزان مسجود ملائکه است.وجه این نظر آن است که: الف) حقیقت انسانیّت نهفته در خلافت است; زیرا وقتی انسان خلیفه ی خدا قرار گرفت، مسجود ملائکه واقع شد. ب) مدار خلافت علم به اسمای حسنای الهی است و این علم مقول به تشکیک است و آدمی به هر میزانی که به صراط مستقیم هدایت یابد، به همان میزان اسماء حسنای الهی در او از قوه به فعلیت می رسد و علم به اسماء حسنای الهی در او متحقق می شود و به تبع آن، خلافت الهی در او ظهور می کند; بنابراین کسانی که در حد انسانیّت هستند تنها از استعداد خلافت بهره دارند و کسانی که در کمال انسانی و الهی ضعیف یا متوسّط اند، ظهور خلافت نیز در آنان ضعیف و یا متوسط است و انسان کامل، چون از عالی ترین مرتبه ی علم به اسماء حسنای الهی به ره دارد، از برترین مرتبه ی خلافت بهره مند است.[25] ولی به نظر می رسد تمامی انسان ها از مرتبه ای از خلافت بهره دارند، ولی انسان های هدایت یافته در درجه ای عالی تر وانسان کامل در اعلی درجه ی خلافت قراردارد; به این دلیل که چون در مسأله ی خلقت انسان سخن از جعل خلافت به میان آمده معلوم می شود که خلافت ناظر به مقام تکوین نیز هست، و در مرتبه ی تکوین، تمام انسان ها از خلافت الهی بهره مندند; ولی هر کس که بر اساس صراط تشریع خداوند مشی کند، تشریع را با تکوین وفق داده و طبق سنّت تکوینی و تشریعی خداوند رفتار کرده است، لذا در درجه ی عالی تری از خلافت قرار دارد . مؤیّد دیگری نیز بر این رأی وجود دارد و آن این که: میان سجده ی ملائکه و اهداف خلقت، ربط وثیق وجود دارد; زیرا اهداف، مبیِّن سرّ خلقت، توانایی ها و کارآمدی بشر است; جنبه هایی که به خاطر آن ها بشر سزاوار خلافت و سجود ملائک می شود. به طور کلی در آیات و روایات چهار هدف برای خلقت انسان ذکر شده است: 1) خلقت پیامبر و ائمه(صلی الله علیه وآله); 2) پرستش خدای متعال; 3) شناخت خداوند; 4) اظهار قدرت، حکمت، تدبیر و علم خداوند.[26] در اهداف خلقت مباحثی مطرح است، امّا از آن نظر مورد استشهاد ماست که مرتبط با خلافت و خضوع ملائک است و از اهداف ذکر شده، خلافت ومسجودیت به صورت امر مشکک قابل استظهار است; مرتبه ی عالیه ی آن برای پیامبر و امام به عنوان مظهر اسم اعظم الهی و مرتبه ی متوسط برای سایر مؤمنان و مرتبه ی دانیه ی آن برای سایر افراد بشر; چون هر بشری در نظام تکوین مظهر قدرت و حکمت و تدبیر و علم خداوند است. بنابراین مقصود از سجده فرشتگان اطاعت امر الهی، تکریم و خضوع در برابر آدم است و کسی که مسجود ملائک قرار گرفت آدم بعنوان نماد انسان ها است و خلافت امر تشکیکی و دارای مراتب می باشد مرتبه ادنای آن را تمامی انسانها دارا بوده و عالیترین مرتبه آن مربوط انسان کامل است که پیامبر(صلی الله علیه وآله) و ائمه معصومین(علیهم السلام) می باشند و آیات و روایات وارده در مورد اهداف خلقت نیز مؤید این مطلب است. منابع : [1]. اعلام الدین، ص 344، به نقل از: عبدالله جوادی آملی، رحیق مختوم، ص 128.[2]. ر.ک: محمد رضا شرفی، جوان و بحران هویت، ص 96 و ایدئولوژی الهی، ص 271.[3]. ر.ک: محمد تقی مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ج 2، (سازمان تبلیغات اسلامی، 1366)، ص 398 و معارف قرآن، (قم: موسسه ی در راه حق، 1376)، ص 154.[4]. ر.ک: محمد تقی مصباح یزدی، معارف قرآن، ص 159.[5]. شوری: 53.[6]. علامه محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج 18، ص 81.[7]. بقره: 115.[8]. یدالله یزدان پناه، درس های عرفان نظری، (قم: موسسه ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی، جلسه هشتاد و چهارم، 1381)، ص 17.[9]. احزاب: 72.[10]. طلاق: 12. آفرینش انسان از دیدگاه فلسفه و عرفان اسلامىاین پرسش که «آدمى چیست، کجاست، از کجا و چگونه و براى چه آمده است؟» و نیز پرسش هایى از این سنخ، هیچ گاه بشر اندیشمند و حقیقت جو را رها نکرده است. آدمى نیز، هیچ گاه این پرسش ها را وانخواهد گذاشت؛ زیرا معناى زندگى هر کس مبتنى بر پاسخى است که به این پرسش ها مى دهد. در این بخش تلاش شده تا در قالب چند پرسش و پاسخ به تبیین علت سجده ى ملائک براى حضرت آدم و نیز به چالشى درباره ى چگونگى خلقت انسان هاى اولیه پرداخته شود. ادامه خواندن مقاله در مورد راز آفرينش

نوشته مقاله در مورد راز آفرينش اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله در مورد بهينه سازي و توابع دامنه متغير در LINGO

$
0
0
 nx دارای 67 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : بهینه سازی و توابع دامنه متغیر در LINGO واننده دور اندیش ممکن است چند پله بالاتر را در نظر بگیرد. هنگامی که ما سود مورد انتظار خود را افزایش می دهیم، خط چین نشان دهنده نقاط هم سود، بصورت موازی به سمت بالا انتقال پیدا می کند. این انتقال تا دورترین نقطه ممکنی است که بهترین سود را در یک نقطه شدنی حاصل نماید. این آخرین و بهترین نقطه، C = 30 , A = 60 است و بر روی خط 20A + 30C 2100 قرار دارد. توجه داشته باشید که هر چند سهم سود هر واحد برای Cosmo بیشتر است، اما بیش از 30 دستگاه از آن تولید نکردیم، اگر چه تولید 50 دستگاه نیز شدنی بود. بطور شهودی این نقطه بهینه است و در واقع تنها این نقطه بهینه می باشد. تجزیه و تحلیل گرافیکی این مسئله به ما در فهم آنچه که در مدلهای بزرگتر اتفاق می افتد، کمک می کند. 1 – 4 ) خطی بودن :اکنون با یک مثال آشنا شدیم. در ادامه مجدداً نیز به این مثال باز خواهیم گشت. این نمونه ای از یک برنامه ریزی خطی است که به اختصار LP نامیده می شود. حل برنامه های خطی بطور ذاتی به مراقب ساده تر از برنامه های کلی تر ریاضیاتی است. بنابراین ارزش این را دارد که در مورد ویژگی – های خطی بودن بیشتر بدانیم.برنامه ریزی خطی بصورت مستقیم فقط در شرایطی به کار می رود که تاثیر فعالیتهای مختلف در جایی که ما با آن سر و کار داریم، بصورت خطی است. برای مقاصد کاربردی، می توانیم ملزومات خطی بودن را مشتمل بر سه خصوصیت زیر بدانیم :1 ) متناسب بودن : تاثیر یک متغیر مجزا به خودی خود متناسب است. مثلاً دو برابر شدن میزان فولاد خریداری شده، منجر به دو برابر شدن هزینه خرید آن می شود.2 ) جمع پذیری : روابط بین متغیرها باید بصورت جمع باشد. برای مثال مقدار دلاری فروش، مجموع فروش دلاری فولاد + فروش دلاری آلومینیم + ; است.3 ) پیوستگی : متغیرها می بایست پیوسته باشند. برای مثال مقادیر اعشاری برای متغیرهای تصمیم همچون 638 مجاز است. اگر 2 و 3 هر دو جواب شدنی باشند، آنگاه 51 . 2 نیز شدنی است. مدلی که شامل دو متغیر تصمیم «قیمت هر واحد فروش رفته» و «مقدار واحد فروش رفته» می باشد، ممکن است متناسب بودن و جمع پذیری را ارضا کند، اما شرایط پیوستگی را نقض کند. فرمولاسیون ممکن برای مواردی که LP به کار می رود، بطور ذاتی بسیار کلی تر از مثال ارائه شده است. تابع هدف ممکن است به جای بیشینه سازی، کمینه سازی باشد. جهت محدودیتها می تواند به جای > ، < باشد و هر یا همه پارامترها می توانند منفی باشند.محدودیت اصلی در دسته مسائلی که می تواند تجزیه و تحلیل شود، از محدودیت خطی بودن منتج می شود.برای مثال عبارت X * Y ، شرایط متناسب بودن را ارضا می کند، اما تاثیر X و Y بصورت جمع پذیری نیست. در عبارت ، تاثیر X و Y بصورت جمع پذیری است، اما تاثیرات هیچ کدام از آندو بصورت متناسب بودن نیست. 1 – 5 ) تجزیه و تحلیل حل های LP هنگامی که از کامپیوتر حل یک مسئله ریاضی را می خواهید. برای یک مدل LP درست فرموله شده، مسیر منتها الیه سمت چپ به کار برده می شود. رویه حل ابتدا در پی یافتن یک حل شدنی است. برای مثال حلی که همه محدودیتها را ارضا کند، اما الزاماً بهترین حل نباشد. حل منتها الیه سمت راست که حل حل نشدنی است، در صورتیکه فرموله کننده مصر باشد به کار می رود . یعنی دو یا چند محدودیت که نمی توانند بطور همزمان ارضا شوند، بعنوان مثال دو محدودیت 2 > x و 3 <x عدم وجود حل شدنی به تابع هدف بستگی ندارد، بلکه تنها به محدویتها بستگی دارد.در عمل خروجی No Feasible Solution یا «حل شدنی موجود نمی باشد» می تواند در مسائل بزرگ و پیچیده که در آن یک حد بالا بر روی تعداد ساعتهای در دسترس قابل استفاده است و تقاضای بالای غیر واقع بینانه بر روی تعداد واحدهای تولیدی می باشد. پیغام معادل برای «حل شدنی وجود ندارد» این است که «نمی توانید هم کیک را داشته باشید و هم آن را بخورید!».اگر یک جواب پیدا شود. آنگاه حل کننده تلاش می کند حل بهینه را بیابد. اگر حالت «حل بیکران» اتفاق بیفتد، دلالت بر این دارد که فرمولاسیون مدل منجر به حالتی می شود که در آن سود بی نهایت امکان پذیر است.نتیجه گیری واقع بینانه تر آن است که یک محدودیت مهم حذف شده است یا فرمولاسیون شامل خطایی در نوشتن مدل است.برای نوشتن مدل مسئله Enginola در LINGO کافیست این گونه بنویسیم:MODEL:MAX=20 * A+30*C;A<=60C<=50A+2*c<=120;ENDگزارش حل بدین صورت خواهد بود:Objective value: 2100.000Variable Value Reduced CostA 60.00000 0.00000C 30.00000 0.00000 Row Slack or surplus Dual rice1 2100.00000 1.000002 0.00000 5.000003 20.00000 0.000004 0.00000 15.00000خروجی مدل شامل سه بخش است: قسمت حاوی اطلاعات مفید؛ سمت متغیرها، قسمت سطرها، قسمت های دوم و سوم سر راست هستند. راه حل سود بهینه عبارت است از تولید 60 دستگاه Astro و 30 Cosmo برای دستیابی به سود 2100 دلار، این راه حل مقدار مازاد صفر را در سطر دوم مدل ( ) به جا می گذارد، مقدار مازاد 20 در سطر سوم، ( )و عدم وجود مازاد در سطر چهارم مدل ( )را منجر می شود.سومین ستون شامل تعدادی فرصت با صورتهای هزینه ای حاشیه ای است. تغییر این هزینه های تقلیل یافته (Reduced Cost )، در ادامه توضیح داده می شود: قسمت red uct cost/dual price اختیاری هستند و می توان آنها را در مسیر زیر فعال یا غیر فعال کرد.LINGO | Options| General Solver| Dual Computations | prices 1 . 6 ) تجزیه و تحلیل حساسیت، هزینه های تقلیل یافته و قیمت های مزدوج:مدل های LP واقعی نیاز به حجم بالایی از داده ها دارند. جمع آوری داده های دقیق هزینه بر است.ل معروف در جمع آوری داده می گوید: «زباله درون، زباله بیرون. کاربر در مدل باید بداند با تغییر در داده های ورودی، چه تغییراتی در خروجی های مدل رخ می دهد. تجزیه و تحلیل حساسیت، روشی برای پاسخگویی به این سوال است. خوشبختانه گزارش حل LP ، اطلاعات مکملی را که برای تجزیه و تحلیل حساسیت مفید است، ارائه می دهد. این اطلاعات همان «Reduced Costs» و «Dual Prices» هستند. تجزیه و تحلیل حساسیت نشان می دهد که چه قسمتهایی از اطلاعات می بایست با بیشترین دقت تخمین زده شوند. برای مثال، اگر به وضوح مشخص باشد که محصول مشخصی سود آور نیست. آنگاه تلاش کمی برای تخمین دقیق هزینه های آن لازم خواهد بود. اولین قانون در مدل سازی این است که: وقت خود را برای یافتن مقدار دقیق پارامتری که خطای کوچکی در آن، تاثیر کمی در تصمیم توصیه شده دارد، تلف نکنید.1 . 6 . 1 ) هزینه های تقلیل یافته:متناظر یا هر متغیر در هر حلی، مقداری تحت عنوان هزینه تقلیل یافته وجود دارد. اگر واحدهای تابع هدف بر حسب دلار باشند و واحدهای متغیر بر حسب گالن، آنگاه واحدهای هزینه تقلیل یافته بر حسب دلار بر هر گالن خواهند بود. هزینه تقلیل یافته هر متغیر مقداری است که به ازای آن سهم سود آن متغیر باید بهبود یابد تا آن را واجد شرایط قرار گرفتن در حل بهینه با یک مقدار مثبت نماید. در مورد توابع هدف هزینه ای، این بهبود به معنی کاهش هزینه است. از تعریف هزینه تقلیل یافته واضح است که متغیرهای درون حل بهینه، هزینه تقلیل یافته صفر دارند.تعبیر دیگری از هزینه تقلیل یافته، است که تابع هدف با غیر صفر شدن یکی از متغیرهای که در حل بهینه مقدار صفر را اختیار کرده است. افت می کند. برای مثال اگر هزینه تقلیل یافته متغیر x، که در حل بهینه مقدار صفر را اختیار کرده است، 2 دلار بر هر گالن باشد، بدین معناست که چنانچه سود آوری هر واحد متغیر x، 2 دلار افزایش یابد. با ورود 1 واحد از ان به حل بهینه (اگر 1 واحد یک متغیر کوچک باشد.) سود کلی تغییری نمی کند. واضح است که اگر x بدون تغییر در سهم سود خود (ضریب x در تابع هدف) تا یک واحد افزایش یابد، مقدار تابع هدف 2 دلار کاهش می یابد.1 . 6 . 2 ) قیمت های مزدوج:متناظر با هر محدودیت، کمیتی وجود دارد که آن را با نام قیمت مزدوج با قیمت دو گان می شناسیم. اگر واحدهای تابع هدف بر حسب دلار و واحد محدودیتها بر حسب کیلو گرم باشند، آنگاه واحدهای هزینه تقلیل یافته برابر با دلار بر کیلو گرم خواهد بود. قیمت دو گان یک محدودیت، نرخ بهبود تابع هدف به ازای تغییر کوچکی در مقدار سمت راست آن محدودیت است.برنامه های مختلف بهینه سازی ممکن است از علائم متفاوتی در ارتباط با قیمت های مزدوج استفاده کنند. برای LINGO منظور از یک قیمت مزدوج مثبت بهبودی است که با افزایش مقدار سمت راست محدودیت در تابع هدف حاصل می شود. از سوی دیگر قیمت مزدوج منفی به معنی افت تابع هدف در صورت افزایش مقدار سمت راست محدودیت است. قیمت مزدوج صفر نیز به معنی این است که تغییر مقدار سمت راست محدودیت، هیچ تاثیری در مقدار حل ندارد.با توجه به این قرار داد، محدودیت های کوچکتری مساوی ( ) قیمت های دو گان نا منفی و محدودیت های بزرگتر مساوی ( ) قیمت های دو گان نا مثبت خواهند داشت. محدودیتهایی که به صورت تساوی ارضا می شوند نیز می توانند هر نوع قیمت مزدوجی داشته باشند چرا؟بهتر است در اینجا مفهوم قیمت های مزدوج را درک کنیم تا بتوانیم آنها را در حل مسئله Enginola تجزیه و تحلیل کنیم. قیمت مزدوج محدودیت برابر با 5 دلار به ازای هر واحد است. در وهله اول ممکن است شک کنید که این مقدار باید 20 دلار هر واحد باشد. چرا که اگر یک دستگاه بیشتر تولید شود، سهم سود این یک واحد اضافه 20 دلار خواهد بود. اما باید توجه داشت که برای تولید یک دستگاه Astro بیشتر، لازم است که سایر محدودیتها ارضا شوند. هنگامی که تمامی موجودی نیروی کار مصرف شده است، تولید یک واحد Astro اضافه باعث کاهش تولید Cosmo خواهد شد. زیرا لازم است برای تولید Astro اضافه، مقداری از نیروی کار آزاد شود. نرخ مبادله نیروی کار برای Astro و Cosmo برابر با یعنی تولید 1 واحد اضافه Astro، باعث کاهش واحد از می شود. افزایش خالص سود برابر با دلار خواهد بود. چرا که سهم سود Cosmo برابر 30 دلار است. اکنون قیمت مزدوج 15 دلار بر ساعت را برای محدودیت نیروی کار در نظر بگیرید. اگر 1 ساعت بیشتر نیروی کار داشته باشیم، فقط برای تولید محصول سود آور تر Cosmo مصرف می شد. هر واحد Cosmo، سهم سودی معادل 30 دلار دارد. از آنجا که یک ساعت نیروی کار فقط برای تولید واحد Cosmo کفایت می کند، ارزش یک ساعت نیروی کار اضافی برابر با دلار خواهد بود.1 . 7 ) فرمولاسیونهای بیکران:اگر فراموش کردیم که محدودیت نیروی کمار و محدودیت تولید Cosmo را وارد کنیم، آنگاه می توان مقدار نامحدودی سود با تولید، مقدار زیادی Cosmo به دست آوریم، این مساله در اینجا نشان داده شده است:MAX=20*A+30*C;A<=60; این باعث ظاهر شدن پیغام خطای UNBOUNDED SOLUTION می شود، چرا که هیچ محدودیتی بر روی c برای اینکه به صورت نامحدود بزرگ نشود وجود ندارد. در مسائل بزرگتر، بطور معمول چند متغیر بیکران وجود دارد و نمی توان به راحتی تشخیص داد که بیکران تابع هدف از کجا ناشی شده است.1 . 8 ) فرمولاسیون های نشدنی:مثالی از فرمولاسیون نشدنی هنگامی است که مقدار سمت راست نیروی کاری به 190 تغییر یافته و جهت نامساوی نیز تغییر کند. در این مورد حداکثر نیروی کاری که می تواند برای تولی د 60 واحد Astro و 50 واحد Cosmo مورد استفاده قرار گیرد، برابر با ساعت است؛ در صورتیکه در محدودیت باید بزرگتر مساوی 190 باشد:MAX= (20*A)+(30*C);A<=60;C<=50;A+2*C>=190;پنجره ای با پیغام خطای NO FEASIBLE SOLUTION ظاهر خواهد شد. پنجره گزارش حل، اطلاعات زیر را تولید خواهد کرد:Variable Value Reduced CostA 60.00000 0.00000C 50.00000 0.00000Row Slack or Surplus Dual price1 2700.00000 0.000002 0.00000 1.000003 0.00000 2.000004 -30.00000 -1.00000حل برای محدودیت نیروی کار، به میزان نفر ساعت ن شدنی خواهد بود. قیمت هیا مزدوج در این حالت اطلاعات مفیدی در تعیین اینکه چگونه نشدنی بودن روی می دهد در اختیار ما قرار می دهند. برای مثال 1+ در سطر 2 بد ین معناست که افزایش مقدار سمت راست آن، به میزان 1 واحد، نشدنی بودن به میزان 1 واحد کاهش خواهد داد. 2+ در سطر 3 یعنی اگر مجاز به تولید 1 واحد Cosmo اضافه باشیم، نشدنی بودن به میزان 2 واحد کاهش خواهد یافت. زیرا هر واحد Cosmo، 2 نفر ساعت از نیروی کار مصرف خواهد کرد. مقدار 1- متناظر با سطر 4 نیز بدین معناست که کاهش مقدار سمت راست محدودیت نیروی کار به میزان 1 واحد، نشدنی را به میزان 1 واحد کاهش خواهد داد.1 . 9 ) حل بهینه چند گانه و حالت تبهگنی:بریا یک فرمولاسیون که حل بهینه محدودی داشته باشد، فقط یک مقدار بهینه برای تابع هدف وجود خواهد داشت. هر چند ممکن است مسالی وجود داشته باشند که در آنها ترکیبات مخ تلفی از متغیرهای تصمیم و مقادیر قیمت های مزدوج متناظر آنها می توانند منجر به حل بهینه شوند. این گونه حل های به نام حلهای «تبهگن» نامیده می شوند. برای مثال در مسئله Enginoal، در نظر بگیرند سهم سود A به جای 20 دلار 15 دلار باشد. این مسئله و حل آن بدین قرارند:MAX=15*A+30*C;A<=60;C<=50;A+2*C<=120;Optimal Solution found at step 1Objective value: 1800.000Variable Value Reduced CostA 20.00000 0.0000000C 50.00000 0.0000000Row Slack or surplus Dual price1 1800.000 1.000002 40.00000 0.00000003 0.0000000 0.00000004 -30.000000 15.00000منطقه شدنی و همچنین خط هم سود . توجه کنید که خطوط و موازی اند. واضح است که کلیه نقاط بر روی خط نقاط بهینه اند.اگر به طور خاص دقت کنید، برای محدودیت در سطر 3 گزارش حل، هر دو مقدار dual price , slack برابر با صفر است. این مطلب بیانگر این است که با کاهش کوچکی در تولید Cosmo، تغییری در سود کل حاصل نخواهد شد. البته باید یک افزایش متعادل کننده در تولید وجود داشته باشد. نتیجه گیریم که باید حل بهینه معادلی که در آن تعداد بیشتری Astro در مقابل تعداد کمتری Cosmo تولید می شود، وجود داشته باشد.می توانیم این حل را با افزایش سود آوری به Astro به میزان اندکی، کشف کنیم. MAX=15.0001*A+30*C;A<=60;C<=50;A+2*C<=120;Optimal solution found at step 1Objective value: 1800.006Variable Value Reduced costA 60.00000 0.0000000C 30.00000 0.0000000Row Slack or surplus Dual Price 1 1800006 1000002 00000000 010000000E-033 20.00000 0.00000004 0.0000000 15.00000همانطور که پیش بینی شد، سود کل همچنان 1800 دلار است. هر چند تولید Cosmo از 50 واحد به 30 واحد کاهش و تولید Astro از 20 واحد به 60 واحد افزایش یافت.1 . 9 . 1 ) شرایط «چشم های مار»: حل بهینه متناوب، ممکن است فقط در حالتی موجود باشد که بعضی از سطرها در گزارش حل، در هر دو ستون دوم و سوم صفر باشند. این حالتی است که بعضی از آماردانان به آن «چشم های مار» می گویند. یعنی بهینه متناوب فقط در حالتی می تواند موجود باشد که بعضی متغیرها، هم مقدار صفر و هم هزینه تقلیل یافته صفر داشته باشند. با اینکه بعضی محدودیتها، هم مقدار Slack صفر و هم قیمت دو گان صفر داشته باشند. ریاضیدانان چنین حلی راه حل «نبهگن» یا «تباهیده شده» گویند. اگر بهینه هی متناوب داشته باشیم، ممکن است آنچه که در کامپیوتر شما نشان داده می شود با آنچه که ما در اینجا نوشته ایم متفاوت باشد. هر چند باید همیشه مقدار تابع هدف یکسانی بدست آورید.در حقیقت از دو راه، حل بهینه چند گانه اتفاق می افتد. برای مثال ، دو گزارش حل بهینه فقط در مقادیر متغیرهای تصمیم (C, A) و متغیرهای کمبود یا Slack تفاوت دارند. حالتهایی نیز وجود دارند که در آن حلهای بهینه چند گانه، فقط در مقادیر قیمت های مزدوج اختلاف دارند. این شکل از مسئله Enginola را در نظر بگیرند که در آن ظرفیت خط تولید Cosmo به 30 واحد کاهش یافته است. فرمولاسیون مدل بدین صورت است:MAX=20*A+30*C;A<60; Equivalent;are<=and < that! Note!in LINGO C<30;A+2*C<120;حل بهینه عبارت است از:Optimal solution found at step 0 Variable Value ReducedCostA 60.00000 0.0000000C 30.00000 0.0000000Row slack or Surplus Dual Price 1 2100006 1000002 0000000 20000003 0000000 30000004 0000000 0000000 مجدداً «چشم های مار»را در حل در نظر بگیرند (مثلاً جفت صفر، در یک سطر از گزارش حل.) این حالت نشان می دهد که ظرفیت خط تولید Cosmo (مقدار سمت راست یا RHS برای سطر سوم) می تواند بدون تغییر مقدار هدف، تغیر یابد. هر دو محدودیت یک نقطه را مشخص می کنند. در حقیقت محدودیت به صورت ریاضی زائد است. پر واضح است که وقتی ، آنگاه خواهد بود. پس حذف آن تغییری دو مقدار هدف و منطقه شدنی ایجاد نمی کند و می توانیم آن را از آنها برداریم.اگر مقدار سمت راست یا RHS سطر سوم را اندکی کاهش د هید، در اصل حل زیر را خواهید داشت.Optimal solution found at step 0 Variablr Value Reduced costA 60.00000 0.0000000C 30.00000 0.0000000Row Slack or Surplus Dual Price1 2100.006 1.00000 2 00000000 5000003 00000000 000000004 00000000 1500000 توجه کنید که این حل، فقط دو مقادیر دو گان با حل قبلی تفاوت دارد. اکنون می توانیم این قانون را بیان کنیم که؛ اگر گزارش حل شامل ویژگی «چشم های مار» باشد (یعنی یک زوج صفر در یکی از سطرخای گزارش )، آنگاه ممکن است حل بهینه ای وجود داشته باشد که با این حال فقط در مقادیر متغیرهای اولیه (تصمیم) و متغیرهای دو گان و با هر دو اختلاف داشته باشند. اگر همه محدودیتها بصورت نا مساوی باشند، آنگاه «چشم های مار» در واقع دلالت بر این مطلب دارند که یک حل متناوب وجود دارد. اما اگر یک یا چند محدودیت بصورت مساوی باشند، «چشم های مار» هیچ گونه تضمینی بر وجود یک حل متناوب نمی کنند. مثالی که در اینجا آورده ایم این مطلب را نشان می دهد : ]MAX = 20*A A < = 60C = 30تنها حل ممکن این است :Optimal solution found at step 0Objective value 1200.000Variable Value Reduced CostA 60.00000 0.0000000C 30.00000 0.0000000Row Slack or Surplus Dual price1 1200.000 1.0000002 0.0000000 20.000003 0.0000000 0.0000000 اگر گزارش حل ترکیب «چشم های مار» را نشان می دهد، سئوالی که به ذهن می رسد این است : آیا می توانیم فقط از گزارش حل، برای تعیین اینکه حل بهینه متناوب ناشی از متغیرهای اولیه است یا متغیرهای دو گان استفاده کنیم؟ پاسخ این سئوال، چنانکه در این دو مسئله مرتبط با یکدیگر می بینید «خیر» می باشد :هر دو مسئله شامل حلهای بهینه چند گانه هستند. آنچه که با روشهای حل استاندارد سیمپلکس مشخص می شود، بدین صورت است : توجه داشته باشید که : Solution 1 برای هر دو مسئله دقیقاً یکسان است.مسئله D حل بهینه چند گانه را فقط در متغیرهای دو گان دارد.مسئله P حل بهینه چند گانه را فقط در متغیرهای اولیه دارد.بنابراین نمی توان از روی گزارش حل به تنهایی نوع حل بهینه متناوب را تعیین کرد. می توانید Solution 1 را فقط با تغییر اندکی در مقدار سمت راست سطر 3 و ضریب X در تابع هدف به میزان بیشتر از (مثلاً 001 .1) ایجاد کنید. به طریق مشابهی، Solution 2 را نیز می توانید با اندکی کاهش در مقدار سمت راست سطر 3 یا ضریب X در تابع هدف (مثلاً 09999) ایجاد کنید.بعضی از نویسندگان به حل بهینه چند گانه ای که ناشی از متغیرهای اولیه باشد تبهگن دو گان ، و به حل بهینه چند گانه ای که ناشی از متغیرهای دوگان باشد، تبهگن اولیه گویند. نویسندگان دیگر، بهینگی چند گانه را فقط در حالتی که حل های بهینه چند گانه برای متغیرهای اولیه وجود دارد، ممکن می دانند.1 – 9 – 2 ) تبهگنی و متغیرهای زائد :در مسائل کوچک، تبهگنی معمولاً بدین معنی است که محدودیتهای زائدی وجود دارند. هر چند به طور کلی، مخصوصاً در مسائل بزرگ، تبهگنی دلالت بر وجود محدودیتهای زائد ندارد. مجموعه محدودیتهای زیر و متناظر با آن، این موضوع را بهتر نشان می دهد :2x – y <12x – z <1 2y – x <12y – z <12z – x <12z – y <1این محدودیتها، مخروطی را با یک قله یا نقطه x= y=z = 1 ایجا د می کنند که 6 سر دارد. نقطه x= y=z = 1 تبهگن شده است، چرا که بیش از سه محدودیت از آن عبور کرده اند. با این وجود هیچ یک از محدودیتها زائد نیستند. در نظر داشته باشد که نقطه x = 0.6 , y = 0.2 , z = 0.5 اولین محدودیت را نقض می کند، اما سایر محدودیتها را ارضا می کند. از این رو اولین محدودیت زائد نیست. با امتحان تمام ترکیبات ممکن 06 , 0 , 05 می توانید تصدیق کنید که هیچ یک از این 6 محدودیت زائد نمی باشند. 1 – 10 ) مدلهای غیر خطی و بهینه سازی عمومی :در طول این متن، تاکید بر روی فرموله سازی برنامه های خطی است. همواره سعی بر آن است که از مدلهای غیر خطی تا آنجا که ممکن است اجتناب شود. دو دلیل برای این کار وجود دارد :1 ) حل این مدلها خیلی طولانی تر است.2 ) به مجرد اینکه حل شدند، حل کننده های سنتی فقط می توانند تضمین کنند که شما یک حل بهینه موضعی دارید. یک حل زمانی موضعی است که حل بهتر دیگری در مجاورت آن موجود نباشد؛ هر چند حل خیلی بهتری در فاصله ای دورتر از آن داشته باشیم. حل کننده های غیر خطی سنتی شبیه به یک کوهنورد نزدیک بین هستند و می توانند به بالای نزدیکترین قله برسند اما شاید نتوانند بلند ترین قله رشته کوه را دیده و شما را بدان برسانند. نسخه های LINGO از 8 به بالا، گزینه Global Solver را دارا می باشند. اگر این گزینه را فعال کنید، آنگاه این تضمین وجود خواهد داشت که در صورت اجرای حل مدل به مدت کافی، حل کننده به حل بهینه عمومی دست یابد. فرض کنید مسئله ما از این قرار است :Min = @ sin (x)+5* @ abs (x – 95) x < = 12 اگر حل کننده غیر خطی سنتی را در این مدل به کار گیرید، ممکن است یکی از سه جواب زیر را داشته باشید : x = 0 یا x= 5.23598 یا x = 10.47197 . اگر گزینه Global Solver را در LNGO بررسی کنید، حل x = 10.47197 را گزارش خواهد داد و آن را به عنوان بهینه عمومی معرفی می نماید. حل کننده های عمومی ممکن است زمان زیادی را صرف حل برای رسیدن به بهینگی تضمین شده نمایند. با این حال، حل کننده عمومی ممکن است جواب خیلی خوب و حتی بهینه ای را خیلی سریعتر بدهد اما زمان زیادی را صرف اثبات این کند که هیچ حل بهتری وجود ندارد.توابع دامنه متغیر در LINGO– مقدمه– متغیرهای صحیحفصل چهارم4 – 1 ) مقدمه :کلیه متغیرها در LINGO ، از نوع نا منفی پیوسته هستند، مگر اینکه خلاف آن قید شود. به طور کلی متغیرها می توانند هر مقداری از صفر تا مثبت بی نهایت را بپذیرند. ممکن است با موارد متعددی مواجه شوید که این دامنه پیش فرض، برای یک یا تعدادی از متغیرها مناسب نباشد. به عنوان مثال فرض کنید متغیرهایی وجود داشته باشند که بخواهیم مقادیر منفی اختیار کنند یا این که ماهیت منفی داشته باشند؛ یا اینکه بخواهید متغیر فقط مقادیر صحیح را اختیار کند. برای دستیابی به این مهم، LINGO چهار تابع دامنه متغیر را برای اعمال این شرایط بر روی متغیرها در اختیار شما قرار می دهد تا بتوانید دامنه پیش فرض متغیر را تغییر داده، دامنه دلخواهتان را بر روی آن اعمال کنید. در ذیل، نام این توابع به همراه شرح مختصری از کارکردشان را ملاحظه می کنید :متغیر را محدود به پذیرش یک مقدار صحیح می کند . @ GINمتغیر را از نوع باینری (0 یا 1) قرار می دهد. @ BINبه متغیر اجازه پذیرش هر مقدار حقیقی اعم از مثبت یا منفی یا صفر را می دهد. @FREE در ادامه این فصل، روش استفاده از این توابع را آموخته، مثالهایی از کاربرد آنها را خواهید دید.4 – 2 ) متغیرهای صحیح :LINGO به کاربر، امکان تعریف دو نوع متغیر صحیح را می دهد :1 ) متغیر صحیح عمومی2 ) متغیر صحیح صفر و یکمتغیرهای صحیح عمومی لازم است اعداد کاملی باشند (بدون رقم اعشار). متغیر صحیح ص فر و یک نیز می بایست صفر یا یک باشد. هر مدلی که حداقل یک متغیر صحیح داشته باشد، به عنوان مدل برنامه ریزی (IP) شناخته می شود.در بسیاری از پروژه های مدلسازی، با تصمیم گیری های بله یا خیر روبرو خواهید شد. یعنی از بین دو راهکار ممکن، فقط یکی قابل اجرا خواهد بود و با اجرای یکی، دیگری نشدنی خواهد شد. مثال هایی از این گونه تصمیم گیری ها، در دنیای واقعی پیرامون ما عبارتند از :تولید یا عدم تولید، احداث کارخانه یا عدم احداث آن، تامین مشتری I از کارخانه J یا عدم تامین مشتری I از کارخانه J، متحمل هزینه ثابت شدن و یا عدم تحمل آن.استفاده از متغیرهای باینری، روش استاندارد مورد استفاده در مدل کردن تصمیمات بله یا خیر است. استفاده از متغیرهای صحیح عمومی، هنگامی که ممکن است جوابهای صحیح حل مدل گیج کننده و یا مشکل ساز باشند، مفید خواهد بود. برای مثال در ابتدا فرض کنید مدلی دارید که جواب 5/5121787 مداد شمعی آبی را در کارخانه مداد شمعی سازی به دست می دهد. اینکه شما این جواب را به 5121787 قطع یا به 5121788 گرد کنید، چندان تفاوتی نمی کند. اما حال بیایید در سطحی بالاتر و حساس تر، فرض کنیم که مدل برنامه ریزی شده شما برای سازمان فضایی آمریکا (نا سا) جواب بهینه ساخت 5/1 ایستگاه فضایی را به دست می دهد.از آنجا که ساخت 2/1 ایستگاه بی معنی و غیر ممکن است، می بایست کاملاً دقت کنید که چگونه نتایج را گرد یا قطع کنید؛ چرا که وقتی در نهایت با اعداد کاملی سرو کار داشته باشیم و گرد یا قطع کردن جوابها اختلاف قابل توجهی ایجاد می کند، اهمیت کاربرد متغیرهای صحیح عمومی بیشتر آشکار خواهد شد.اینگونه نیست که LINGO بدون حساب و کتاب و به راحتی، اعداد اعشاری را برای رسیدن به جوابهای صحیح قطع یا گرد کند. گرد کردن جواب، به طور معمول ممکن است منجر به حل زیر بهینه یا نشدنی شود. جهت شفاف شدن مطلب، مدل ساده زیر را در نظر بگیرید : MAX = XX + Y = 25.5X < Yبا امتحان این مدل، تنها حل ممکن X = Y = 12.75 خواهد بود. حال فرض کنید بخواهیم حل بهینه ای را که در آن X عدد صحیح باشد بیابیم. گرد کردن X به 13، به راحتی حل را نشدنی خواهد کرد؛ چرا که به ازای آن هیچ مقداری برای متغیر Y یافت نخواهد شد تا هر دو محدودیت را در آن واحد ارضا کند. به وضوح مشخص است که حل بهینه X = 12 و Y = 13 تنها حل ممکن خواهد بود. متاسفانه گرد کردن جواب بهینه در مدلهای بزرگ با متغیرهای صحیح زیاد، در عمل غیر ممکن است.برای اینگونه مشکلات که در بالا شرح آن داده شد، LINGO الگوریتم پیچیده ای به نام الگوریتم انشعاب و تحدید (Branch and Bound) را ارائه می کند که به طور ضمنی، کلیه ترکیبهای متغیرهای صحیح را، برای تعیین بهترین جواب شدنی مدل IP می شمارد. از آنجا که با استفاده از این الگوریتم، حجم محاسبات و به تبع آن زمان لازم برای انجام محاسبات افزایش خواهد یافت، توصیه می شود که مسئله تان را طوری فرموله کنید که حتی الامکان نیازی به استفاده از متغیرهای صحیح نباشد. اگر چه استفاده از متغیرهای صحیح، به حجم و زمان محاسبات به صورت تصاعدی می افزاید، اما اغلب منطقی است که از LINGO حلهای عدد صحیح را بخواهیم؛ چرا که معمولاً اعداد کسری، بی ارزش یا غیر قابل استفاده خواهند بود.4 – 2 – 1 ) متغیرهای صحیح عمومی LINGO به صورت پیش فرض، کلیه متغیرهای مدل را از نوع پیوسته در نظر می گیرد. موارد زیادی پیش خواهد آمد که استفاده از مقادیر کسری نا مطلوب یا غیر ممکن باشد. مثلاً شما نمی توانید 3/2 نفر را استخدام و یا نمی توانید نیمی از یک ماشین را بفروشید. در اینگونه موارد برای حل این مشکلات، از تابع دامنه متغیر عدد صحیح عمومی که با نام @ GIN شناخته می شود، استفاده خواهید کرد. ساختار این تابع، به صورت زیر است : @ GIN (variable – name)که در آن variable – name نام متغیری خواهد بود که می خواهید از نوع عدد صحیح عمومی باشد. تابع @ GIN را می توان در هر جای مدل که محدودیتی را وارد می کنید، استفاده کرد. این تابع را می توان در دل عبارت @ FOR تعبیه کرد که با این کار به راحتی می توان کلیه متغیرهای یک مشخصه یا خصوصیت (Attribute) را مشمول استفاده از این تابع قرار داد. مثال هایی از کاربرد این تابع عبارتند از :@ GIN (X)متغیر صحیح X را، از نوع عدد صحیح عمومی قرار می دهد.@GIN (PPODUCE(5))متغیر (PPODUCE(5) را، از نوع عدد صحیح عمومی قرار می دهد.@ FOR (DAYS(I) : @GIN (START(I)))کلیه ی متغیرهای خصوصیت START را در مجموعه DAYS ، از نوع عدد صحیح عموم ی قرار می دهد.مثالی از کاربرد متغیرهای صحیح عمومی :برای نشان دادن کاربرد تابع @GIN در یک مدل کامل، تغییری را در مدل شرکت Comp Quick که در فصل 2 حل شده ایجاد کردیم. فرض کنید Comp Quickموفق می شود با ایجاد اصلاحاتی در خط مونتاژ کامپیوتر نوع STANDARD ، سه کامپیوتر بیشتر از قبل تولید کند و ظرفیت تولید این خط را به 103 کامپیوتر در روز برساند. در نتیجه، فرم اصلاح شده این محدودیت بدین صورت در خواهد آمد : 103 > STANDARDبا اعمال این محدودیت در مدل Comp Quick، مدل نهایی بدین صورت خواهد بود :Here is the total profit objective function100 * STANDARD + 150 * TURBO = MAX Constraints on the production line capacity؛ STANDARD < = 103؛ TURBO < = 120Our labor supply is limitedSTANDARD + 2* TURBO< = 160 در این حالت گزارش حل زیر را خواهیم داشت :Global optimal solution foundObjective value 14575.00 Total solver iterations : 0Variable Value Reduced CostSTANDARD 103.0000 0.0000000TURBO 28.50000 0.0000000توجه کنید که مقدار بهینه جدید برای کامپیوتر های نوع TURBO برابر با 5/28 خواهد بود که دیگر عدد صحیح نیست. Comp Quick می بایست تعداد صحیحی در هر روز تولید کند؛ پس برای تضمین این امر، عبارت @GIN را برای تبدیل نوع متغیرهای STANDARD و TURBO به متغیرهای صحیح عمومی، به مدل اضافه می کنیم. مدل اصلاح شد Here is the total profit objective functionMAX = 100 * STANDARD + 150 * TURBO؛ Constraints on the production line capacity !STANDARD < = 103TURBO < = 120Our labor supply is limited !TURBO < = 160 + 2 * STANDARDOnly values Integer@GIN (STANDARD) @GIN (TURBO)حل این مدل اصلاح شده، جوابهای عدد صحیحی را می دهد که انتظارش را داشتیم :Global optimal solution found at step : 4Objective value 14550.00Total solver iterations : 1Variable Value Re duced CostSTANDARD 102.0000 – 100.0000TURBO 29.00000 – 1500000 توجه داشته باشید که ما اکنون آماری جدیدی به نام Extended Solver Status داریم. برای مدل هایی با متغیرهای صحیح همچون این مدل، آماره مذکور برابر با شمارش تعداد دفعاتی است که متغیرهای صحیح مجبورند مقادیر عدد صحیح را، در خلال روال حل انشعاب و تجدید اختیار کنند.به طور کلی این مقدار چندان به کارتان نمی آید؛ جز اینکه این مفهوم را به شما نشان دهد که LINGO با چه مشقتی در حال یافتن جواب صحیح است. هر چه تعداد مراحل بیشتر باشد، LINGO کار دشوارتری را برای یافتن جوابهای صحیح مناسب برای مدل شما، پیش رو خواهد داشت.برنامه ریزی کارکنان، مثالی دیگر از کاربردهای عدد صحیح عمومی :مسئله برنامه ریزی کارکنان (Staff Scheduling) را از فصل 3، در قسمت استفاده از مجموع ه ها به خاطر آورید. برای اغذیه فروشی Pluto، حل به دست آمده نشان می داد که چه تعداد کارگر باید در ابتدای هر روز هفته به کار گماشته شوند. شاید حل بهینه را نیز به یاد داشته باشید که برای تعداد کارگران در هر روز، مقدار صحیحی را به دست آورد، در حالیکه ما از متغیره ای صحیح در مدل استفاده نکردیم. در این مسئله، به طور تصادفی و علی رغم عدم استفاده از متغیرهای صحیح، جواب ما دقیقاً عدد صحیح شد. بیایید بار دیگر مروری بر این مدل داشته باشیم تا این مطلب را مشاهده کنیم :در مدل اصلی استخدام کارکنان، به ترتیب به این تعداد کارگر، در ابتدای هر روز هفته نیاز داریم (از شنبه تا جمعه) : 12، 14، 20، 16، 13، 16، 19 حال بیایید تعداد کارگر مورد نیاز در سه – شنبه را از 16 به 12 و در چهارشنبه از 13 به 18 تغییر دهیم. این تغییر را در مدل اعمال می کنیم :MODEL:SETS :DAYS : REQUIRED , START ENDSETSDAYS :DAYS = MON TUE WED THU FRI SAT SUNREQUIRED = 20 12 18 16 19 14 12ENDSETSMIN = @ SUM (DAYS (I): START (I))@FOR (DAYS(J):@ SUM (DAYS(I)| I # LE # 5 :START (@ WRAP(J – I + 1 , 7)))> = REQUIRED (J)) ENDبعد از ایجاد این تغییر کوچک و حل دوباره مدل، دیگر جواب عدد صحیح نخواهیم داشت. در واقع همانطور که اکنون مشاهده می کنید، متغیرهای START اعشاری هستند :Global optimal solution found :Objective value 23.66667Total solver iterations : 0Variable Value Re duced Cost START (MON) 9.666667 0.000000START (TUE) 2.000000 0.000000START (WED) 1.666667 0.000000 START (THU) 5.66666 0.000000 START (FRI) 0.000000 0.000000 START (SAT) 4 . 666667 0.000000 START (SUN) 0.000000 0.3333333 در این مدل خاص، می توانیم جوابها را گرد کنیم و همچنان حل شدنی داشته باشیم. اگر چه در اکثر مدلها نمی توان تا این حد خوش شانس بود؛ چرا که گرد یا قطع کردن جوابهای پیوسته، می تواند به حل نشدنی منجر شود. ممکن است تعدادی کارگر اضافی در یک روز داشته باشیم اما با گرد کردن این تعداد، در هیچ روزی تعداد کارگر مورد نیاز تامین نشود. گرد کردن جوابهای پیوسته، مقدار هدف 25 = 5+6+2+2+10 کارگر را خواهد داد.حال بیایید برنامه ریزی عدد صحیح را، برای مدل تجدید نظر شده کارکنان اعمال کنیم. ابتدا نیاز به استفاده از تابع @ GIN خواهیم داشت تا کلیه متغیرهای START را، از نوع عدد صحیح عمومی قرار دهیم. این کار را می توانیم با افزودن عبارات زیر به مدلمان انجام دهیم :@GIN(@START(MON)) @GIN(@START(FRI)) @GIN(@START(TUE)) @GIN(@START(SAT))@GIN(@START(WED)) @GIN(@START(SUN))@GIN(@START(THU)) اگر چه راه ساده تر این است که تابع @GIN را در دل تابع @FOR تعبیه کنیم. در نتیجه می توانیم فقط به کمک یک جمله، تابع @GIN را بر روی هر یک از اعضای START اعمال کنیم : @FOR (DAYS(I): @GIN(START(I))مفهوم این عبارت چنین است :برای هر روز هفته، متغیر متناظر با تعداد افرادی را که در آن روز شروع به کار می کنند، از نوع عدد صحیح عمومی قرار بده. بعد از افزودن عبارت @FOR در انتهای مدل و بهینه سازی مجدد، گزارش حل عدد صحیح خالص زیر را خواهیم داشت :Global optimal solution found :Objective value : 24.00000 Extended solver steps : 0Total solver iterations : 6Variable Value Re duced CostSTART (MON) 10.00000 1.000000START (TUE) 2.000000 1.000000START (WED) 1.000000 1.000000START (THU) 6.000000 1.000000START (FRI) 0.000000 1.000000START (SAT) 5.000000 1.000000START (SUN) 0.000000 1.000000ملاحظه می کنید که حل بهینه 24، بر حل بهینه 25 که با گرد کردن به دست می آید ارجح تر است. بنابراین اگر از روش گرد کردن استفاده می کردیم، یک کارگر مازاد بر نیازمان استخدام کرده بودیم.یک متغیر عدد صحیح صفر و یک، حالت خاصی از متغیر صحیح می باشد که لازم است صفر یا یک باشد. اینگونه متغیرها، معمولاً در تصمیم گیری های بله یا خیر مورد استفاده قرار می گیرند. ساختار تابع @BIN برای استفاده از این متغیرها اینگونه است: @BIN (variable – name) که در آن variable – name نام متغیری است که می خواهید مقدار صفر و یک را اختیار کند. می توانید از این تابع، در هر جای مدل که محدودیتی را وارد می کنید، استفاده نمایید. می توان این تابع را در دل عبارت @FOR تعبیه کرد که به راحتی امکان صفر و یک کردن متغیر را برای اعمال آن بر روی همه یا گزیده ای از متغیرهای یک خصوصیت در اختیار شما قرار می دهد. مثالهایی از کاربرد تابع @BIN عبارتند از : @ BIN (X)متغیر عدد صحیح X را از نوع باینری قرار می دهد. @ BIN (INCLUDE(4))متغیر (4) INCLUDE را از نوع باینری قرار می دهد.@ FOR (ITEMS:@BIN(INCLUDE)) کلیه متغیرهای خصوصیت INCLUDE را، از نوع صفر و یک قرار می دهد.مثالی از متغیرهای عدد صحیح صفر و یک (مسئله کوله پشتی)مسئله کوله پشتی، مدل کلاسیکی است که از متغیرهای باینری استفاده می کند. در این مسئله (یا این دسته از مسائل) ، تعدادی آیتم دارید که می خواهید در کوله پشتی قرار دهید. متاسفانه ظرفیت کوله پشتی محدود بوده و حمل کلیه آیتم ها با هم غیر ممکن است. هر آیتم، ارزش یا مطلوبیت مشخصی برای قرار گرفتن در کوله پشتی دارد. مسئله عبارت است از یافتن زیر مجموعه ای از آیتم ها که باید برای بیشینه سازی ارزش کل بار حمل شده، در کوله پشتی قرار گیرند؛ با این شرط که مجموع بار آنها از ظرفیت بار کوله پشتی بیشتر نشود.هر چند که استفاده از لفظ کوله پشتی در اینگونه مسائل، نباید باعث نادیده گرفتن اهمیت این دسته از مسائل شود، مسئله کوله پشتی می تواند در وضعیتهای مختلفی به کار رود. مثالهایی از اینگونه مسائل، بارگیری وسایل نقلیه، بودجه بندی کلان و برنامه ریزی استراتژیک هستند.مسئله :فرض کنید می خواهید برای یک پیک نیک برنامه ریزی کنید و لیست موادی که می خواهید با خود حمل کنید را تهیه کرده اید. هر آیتم وزن مشخصی دارد و کوله پشتی شما قادر به ذخیره باری بیش از 15 کیلوگرم نیست. همچنین یک لیست رتبه بندی برای این آیتم ها تهیه کرده اید، که در آن به هر آیتم نمره ای از 1 تا 10 داده اید که مشخص می کند قرار گرفتن هر آیتم خاص در کوله پشتی، تا چه حد برای شما مطلوبیت دارد. فرمولاسیون مدل :در این مدل فقط یک مجموعه داریم و آن هم مجموعه آیتم هایی است که می خواهیم با کوله پشتی حمل کنیم. این مجموعه اصلی ماست و می توانیم آن را در Sets Section تعریف کنیم.SETS :ITEMS / ANT – REPEL, SODA, BLANKET ,BRATWURST , BROWNIES, FRISBEE, SALAD, WATERMELON / :INCLUDE, WEIGHT, RATINGENDSETSمی توانیم خصوصیتهای WEIGHT INCLUDE و RATNG را، به مجموعه ITEMS تخصیص دهیم. متغیرهای INCLUDE از نوع باینری هستند و برای تعیین وجود یا عدم وجود یک آیتم در کوله پشتی استفاده می شوند. از WEIGHT برای در بر گرفتن وزن هر آیتم و از RATNG برای رده بندی هر آیتم استفاده می کنیم.در ادامه نیاز خواهیم داشت که data section را، برای ورود اطلاعات مربوط به وزنها و رده بندی ایجاد کنیم. این قسمت پس از ورود اطلاعات مذکور، بدین صورت در خواهد آمد :DATA:RATNG WEIGHT 2 19 33 4 8 310 36 1 4 510 10 ؛15 = KNAPSACK – CAPACITY ENDDATA توجه داشته باشید که ظرفیت کوله پشتی را نیز در این قسمت وارد کردیم که می تواند تمرین خوبی برای جدا سازی داده ها از محدودیتهای مدل باشد.بعد از اینکه همه مجموعه ها و داده ها را تعریف کردیم، نوبت به ساخت تابع هدف می رسد. می خواهیم جمع رتبه بندی های آیتم های حمل شده در کوله پشتی را به حداکثر برسانیم. توجه کنید که (I) INCLUDE برابر با 1 خواهد بود اگر و تنها اگر I در کوله پشتی قرار گیرد، در غیر این صورت صفر خواهد بود. بنابراین اگر INCLUDE را درخصوصیت RATING ضرب کنیم، از حاصل ضرب آن دو، تابع هدف مدل به دست می آید. بدیهی است که اگر INCLUDE صفر باشد، یعنی کالای مذکور حمل نشده و طبیعتاً در حاصل جمع RATINGها هیچ تاثیری ندارد و اگر 1 باشد، RATING مربوط به آن در این حاصل جمع دخیل خواهد بود (از طریق جمله INCLUDE RATING *) . در نهایت جمله بیان کننده تابع هدف، بدین صورت خواهد بود : MAX = @SUM(ITEMS : RATING * INCLUDE )لازم به ذکر است که از متغیر اندیس دار در تابع @SUM استفاده نکردیم. از آنجا که همه خصوصیتهای تابع (RATING و INCLUDE ) روی مجموعه ITEMS تعریف شده اند، می توانیم از اندیس گذاری ضمنی استفاده کنیم.قدم بعدی وارد کردن محدودیتهاست. در این مدل فقط یک محدودیت وجود دارد و آن هم محدودیت ظرفیت کوله پشتی است. به طریق مشابهی، همانگونه که برای هدف دیدید، وزن ترکیب بهینه بار کوله پشتی را، از مجموع حاصل ضربهای خصوصیتهای INCLUDE در خصوصیتهای WEIGHT برای هر یک از آیتم ها به دست می آوریم. این حاصل جمع، می بایست کوچکتر یا مساوی ظرفیت کوله پشتی باشد. با استفاده از دستورات LINGO، این محدودیت را به شکل زیر وارد می کنیم :@SUM (ITEMS: WEIGHT *INCLUDE) <= KNAPSACK – CAPACITYدر نهایت می بایست کلیه متغیرهای INCLUDE را، از نوع باینری قرار دهیم. دو روش برای این منظور وجود دارد. روش اول کمی ابتدایی و پیش پا افتاده است؛ ولی روش دوم س اده تر و سریع تر می باشد. در اینجا هر دو روش را نشان خواهیم داد.روش اول :@BIN(INCLUDE(@INDEX(ANT – REPEL)))@BIN(INCLUDE(@INDEX(SODA)))@BIN(INCLUDE(@INDEX(BLANKET)))@BIN(INCLUDE(@INDEX(BRATWURST))) @BIN(INCLUDE(@INDEX(BROWNIES)))@BIN(INCLUDE(@INDEX(FRISBEE)))@BIN(INCLUDE(@INDEX(SALAD)))@BIN(INCLUDE(@INDEX(WATERMELON)))دقت کنید که در این روش، تابع @ INDEX، به سادگی اندیس یک عضو از مجموعه اولیه را، به خود آن مجموعه بر می گرداند.روش دوم :تابع @BIN را در تابع @FOR تعبیه می کنیم تا فقط با نوشتن یک جمله، آن را برای همه خصوصیتهای INCLUDE اعضای مجموعه ITEMS اعمال کنیم.@FOR (ITEMS: @BIN(INCLUDE))حل LINGO :کل مدل مسئله کوله پشتی و حل آن با نرم افزار LINGO، در اینجا آورده شده است. فایل این مسئله را می توانید در پوشه SAMPLES با نام KNAPSACK بیایید.SETS :ITEMS / ANT – REPEL, SODA, BLANKET,BRATWURST, BROWNIES, FRISBEE, SALAD,WATERMELON / :INCLUDE, WEIGHT, RATING ENDSETSDATA:RATNG WEIGHT2 1 9 33 48 310 3 6 14 510 10KNAPSACK – CAPACITY = 15ENDDATAMAX = @SUM(ITEMS: RATING * INCLUDE)@SUM(ITEMS: WEIGHT * INCLUDE ) < =KNAPSACK – CAPACITY@ FOR(ITEMS: @BIN(INCLUDE))گزارش حل :Global optimal solution foundObjective value : 38.00000Extended solver steps : 0Total solver iterations : 0Variable Value Reduced Cost INCLUDE (ANT – REPEL) 1.000000 – 2. 000000INCLUDE (BEER) 1.000000 – 9. 000000INCLUDE (BLANKET) 1.000000 – 3. 000000INCLUDE (BRATWURST) 1.000000 – 8. 000000INCLUDE (BROWNIES) 1.000000 – 10. 000000INCLUDE (FRISBEE) 1.000000 – 6. 000000INCLUDE (SALAD) 0.000000 – 4. 000000INCLUDE (WATERMELON) 0.000000 – 10. 000000 همانطور که می بینید، کوله کشتی کاملاً پر شده و از کل ظرفیت 15 کیلوبی آن استفاده کرده اید و به جز آیتم های SALAD و ، همه چیز با خود برداشته اید.توسعه ای بر مدل کوله پشتی، مدلسازی منطقی یا شرطی:متغیرهای باینری، برای مدلسازی منطقی یا شرطی بسیار مناسب هستند. برای مثال فرض کنید متخصص تغذیه به شما گوشزد می کند که برای حفظ سلامتی خود لازم است حداقل یکی از دو آیتم SALAD و را، جزء برنامه غذایی پیک نیک قرار دهید. می تو.انید به سادگی این شرط را، به کمک جمله زیر به مدل اضافه کنید:INCLUDE(@ I NDEX(SALAD))+INCLUDE@I NDEX (WATER MELON)>=T;برای ارضای این محدویت، می بایست حداقل یکی از دو آیتم SALAD یا WATERMELON در کوله پشتی قرار گیرند. متاسفانه محدودیتهایی به این فرم، این عیب را دارند که مستقل از داده نسیتند و یا به عبارت بهتر، استقلال داده ندارند. حال فرض کنید لیست آیتم های پیک نیک عوض شود. شاید لازم شود این محدودیت را (که در بالا آوردیم) به تبع این تغییرات اصلاح کنیم یک مدل درست فرموله شده، بهتر است به هیچ تغییری در محدودیتهایش، در نتیجه تغییر داده نیاز نداشته باشد.مدل زیر، روش استقلال از داده را در این مسئله (با همان شر افزوده شده) نشان می دهد. موارد اضافه شده نسبت به مدل اولیه، به صورت bold نشان داده شده اند:SETS:ITEMS/ANT _ REPEL, SODA, BLANKET,BRATWURT,BROWNIES, FRISBEE, SALAd,INCLUDE, WEIGHT, RATING;MUST_EAT_ONE (ITEMS)/SALAD, WATERMELON/;ENDSETSDATA:WEIGHT RATING1 23 9 4 33 8 3 101 65 410 10;KNAPSACK_CAPACITY=15ENDDATAMAX=@ SUM (ITEMS: RATING*INCLUDE);@SUM (ITEMS:WEIGHT*INCLUDE)<=@ FOR (ITEMS:@BIN(INCLUDE)) @ SUM (MUST_EAT_ONE(I))>=1; مجموعه ای به نام MUST_EAT_ONE را از مجموعه اصلی استخراج کردیم و به عنوان لیستی ضمنی، برای در بر گرفتن آیتم هایی که باید حتماً حمل شوند استفاده کردیم. سپس در انتهای مدل، محدودیتی را که وجود حداقل یکی از آیتم های «must eat» را در مدل الزامی می کند، اضافه کردیم.برای مدل نشان داده شده در بالا، گزارش حل LINGO بدین صورت است:Global optimal solution found Objective value: 37.0000Extended Solver steps: 0Total solver iterations: 0Variable Value Re duced costsINCLUDE (ANT_REPEL)0.000000 -2.000000INCLUDE (BEER) 1.000000 -9.000000INCLUDE (BLANKET) 0.000000 -3.000000INCLUDE (BRATWURST) 1.000000 -8.000000INCLUDE (BROWNIES) 1.000000 -10.000000InCLUDE (FRISBEE) 1.000000 -6.000000INCLUDE (SALAD) 1.000000 -4.000000INCLUDE (WATERMELON) 0.000000 -10.000000همانطور که مشاهده می کیند، برای حمل سالاد (SALAD) مجبور شدیم از حمل ant repellent و blanket صرفنظر کنیم.مثالی دیگر از متغیرهای باینری- ترکیب تولید با هزینه های ثابت:موارد زیادی پیش خواهد آمد که برای فعالیت یا فعالیت های خاصی، منحمل هزینه های ثابت شویم.مواردی همچون پرداخت هزینه ثابت در صورت احداث کارخانه، تولید یک محصول، پرداخت حق کمیسیون برای سفارش خرید سهام و یا تجهیز مجدد یک خط تولید، مثالهایی از این قبیل می باشند.در ایم مثال، با هم مسئله تولید ترکیبی دیگری را که تقریباً مشابه مسئله CompuQuick است بررسی می کنیم. در این مثال، برای راه اندازی خط تولید هر یک از محصولات، هزینه ثابتی وجود دارد. به عبارت دیگر، حتی اگر تنها یکی از این محصولات را تولید کنیم، منحمل هزینه ثابتی مستقل از سطح تولید خواهیم شد. حال به بیان این مسئله می پردازیم.فرض کنید مدیر یک کارخانه هواپیما سازی هستید و تصمیم گرفته اید به ترین ترکیب تولید شش مدل محصول را پیدا کنید. شش مدلی که در حال حاضر زیر خط تولید هستند عبارتن از:Biplane Jet, Comet, Streak, Meteor, Rocket هر هواپیما، سهم سود مشخصی دارد.همچنین هزینه ثابتی برای تولید هر نوع از این هواپیما ها در هر دوره وجود دارد. در تولید هر محصول، از شش ماده خام استفاده می شود.Plastic, Copper, Steel. Paint. Glassو Rubber اطلاعات مربوط به مقدار هر یک از این مواد خام نیاز برای تولید هر هواپیما، به همراه کل ظرفیت موجود آنها، فهرست شده است. مساله عبارت است از تعیین ترکیب نهایی محصولات تولیدی، به گونه ای که سود کل (تفاضل هزینه ثابت از سود ناخالص) به حداکثر مقدار ممکن برسد، در عین اینکه از مقدار موجودی در دسترس هیچ کدام از مواد خام تجاوز نکنیم. محصول Meteor شما، بالاترین سود را به ازای هر واحد داشته و هزینه راه اندازی آن نیز، بین این شش محصول پایین ترین است. با این اوصاف آیا می توان فقط Meteor تولید کرد؟ شاید آری شاید خیر. در ادامه با هم صحت این مطلب را بررسی می کنیم.فرموله کردن مسئله:همانطور که ممکن است حدس زده باشید، به دو مجموعه اولیه در این مدل نیاز داریم. یکی برای نشان دادن مدل های هواپیما و دیگری برای نمایش مواد خا م، می توانیم این مجموعه ها را به شکل زیر بسازیم:PLANES:PROFIT, SETUP, QUANTITY, BUILD;RESOURCES:AVAILABLE;این چهار خصوصیت را، در مجموعه PLANES قرار دادیم: سود مورد انتظار هواپیما را نشان می دهد. PROFIT ادامه خواندن مقاله در مورد بهينه سازي و توابع دامنه متغير در LINGO

نوشته مقاله در مورد بهينه سازي و توابع دامنه متغير در LINGO اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله در مورد مسئلة ارتباط علم و دين در جهان اسلام

$
0
0
 nx دارای 23 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مسئله ارتباط علم و دین در جهان اسلام در جهان اسلام راه حل‌های بسیار متفاوتی نسبت به مسئله ارتباط علم و دین مطرح شده است. این مقاله، برخی از دیدگاه‌های مطرح در میان متفكران مسلمان را بیان كرده و به ارزیابی آنها پرداخته است. برخی از این راه حل‌ها عبارت‌اند از: استخراج‌پذیری علوم از نصوص دینی، تفكیك بُعد ازلی و بُعد روحی، تقدم یقینی بر ظنّی، تفسیرپذیری مطلق نصوص دینی، ابزارانگاری. نگارنده به ارزیابی این راه‌حل‌ها پرداخته است و اعتقاد دارد كه برای حل این مسئله هم باید نظریه پرتوانی درباب فهم نصوص دینی و هم علم‌شناسی و معرفت‌شناسی علم منقح در دست داشت. از این گذشته، نگارنده معتقد است كه نظریه‌های علمی را نباید توصیف تحت‌اللفظی عالم واقع دانست. دانشمندان اسلام و مفسران بزرگ قرآن راه‌های متفاوتی در حل تعارض علم و دین طی كرده‌اند، امّا مبانی معرفت‌شناختی آن را هنوز منقح نكرده‌اند. این نكته همواره در ذهن آنان در جولان بوده كه علم (حقیقی) هیچ‌گاه با دین تعارض نخواهد داشت. ولی هیچ‌گاه دقیقاً روشن نساخته‌اند كه د ر موارد بروز تعارض چه راهی را باید دقیقاً طی كرد. رشید رضا در تفسیر المنار این نكته را مطرح می‌كند كه برخی از دشمنان اسلام گمان كرده‌اند كه علوم و فنون عصری ـ از قبیل علوم طبیعی، فلكی، تاریخی ـ موضوع برخی از آیات را نقض كرده است و در پاسخ آنها می‌گوید: اننا قد اطلعنا علی اقوالهم فی ذلك فألفینا ان بعضها جاء من سوء فهمهم او فهم بعضی المفسرین، و من جمود الفقهاء المقلدین، و بعضها من التحریف و التضلیل و قد رددنا نحن و غیرنا ما وقفنا علیه منها. (رشید رضا، بی‌تا: 9 ـ 208) رشید رضا گرچه این قبیل موارد را ناشی از سوءفهم یا جمود فكری مقلّدین و یا تحریف می‌داند، ولی مكانیسم معرفت‌شناختی و یا مبانی فكری برای حلّ تعارض‌های مطرح شده را بیان نمی‌دارد. همچنین، نامبرده مانند بسیاری از مفسران یكی از وجوه اعجاز قرآن را در این حقیقت می‌داند كه این كتاب آسمانی بسیاری از حقایق علمی را پیش از كشف آنها بیان كرده است. مثلاً آیه شریفه “و ارسلنا الریاح لواقح” به این حقیقت علمی اشاره دارد كه برخی از ابرها باردارند و در آن باردار بودن ابرها به تلقیح حیوانات تشبیه شده است. این حقیقت را دانشمندان قرن‌ها بعد كشف كرده‌اند. بسیاری از متفكران بر این نكته تأكید كرده‌اند میان علم حقیقی و دین تعارضی در كار نیست. این سخن گرچه راست است، ولی در مسئله تعارض علم و دین سودی نمی‌بخشد؛ چرا كه این پرسش مطرح می‌شود كه علم حقیقی چیست؟ آیا جز این است كه قوانین حقیقی عالم كه از خطا مصون‌اند علم حقیقی شمرده می‌شوند. سخن در مسئله مورد نظر هیچ‌گاه از علم حقیقی نیست، بلكه سخن از این است كه پاره‌ای از نظریه‌های موفق در تاریخ علم ظهور كرده‌‌اند كه به ظاهر با نصوص دینی ناسازگارند. این نظریه‌ها مشكلات علمی مختلفی را حل كرده‌اند و قدرت پیش‌بینی و حلّ مسئله دارند. اكنون درباره این نظریه‌ها و ناسازگاری آنها با پاره‌ای از موارد چه باید گفت؟ آیا نصوص دینی را باید به‌ نحوی دیگر فهمید یا باید آن نظریه‌ها را نادرست دانست؟ یا نه، راه حل دیگری در كلمه است؟ بنابراین، همین علمی كه بشر بدان دست یافته و توفیقاتی را كه به كمك آن به‌دست آورده مورد بحث است. آیا این علم واقع‌نما نیست؟ اگر واقع‌نما است و درنتیج ه علم حقیقی است، پس چگونه با نصوص دینی ناسازگار می‌افتد؟ و اگر واقع‌نما نیست چگونه توفیقاتی را نصیب بشر ساخته و توانسته مسایلی را حل كند و پیش‌بینی‌هایی را امكان‌پذیر سازد؟ خلاصه آنكه، رفتن به سراغ علم حقیقی در برابر علم فعلی مشكلی را حل نمی‌كند. مشكل اصلی به علم نوین و رایج و تعیین نسبت آن با دین مربوط می‌شود. این راه حل، درحقیقت، به جای حل مسئله صورت مسئله را پاك می‌كند. گاهی هم برخی این ادعا را مطرح كرده‌اند كه تمام علوم جدید را می‌توان از آیات قرآن و روایات استخراج كرد. بنابراین، علوم جدید كاملاً با اسلام توافق دارند. طرفداران این نظر می‌كوشند هر یافته جدید علمی را از آیات استنباط كنند. برخی از آنها گفته‌اند كه در قرآن 61 آیه در علم ریاضی و 64 آیه در علم فیزیك و 5 آیه در فیزیك هسته‌ای و 63 آیه درباره نظریه نسبیت و 20 آیه در علم زمین‌شناسی و غیره آمده است. (صادق العظم، 1997: 35) بدون تردید، ممكن است ما در پا ره‌ای موارد موّیدات و سازگاری‌هایی میان برخی از آیات و یافته‌های علمی جدید بیابیم، امّا نظریه استخراج علوم جدید از قرآن و سنت با مشكلاتی روبرو می‌شد. اوّلاً، تنها سخنی كه در این‌باره می‌توان گفت، این است كه ما فقط در پاره‌ای موارد تناسب و یا تأییدی میان دستاوردها و نظریه‌های علمی جدید و نصوص دینی را می‌یابیم، امّا هیچ‌گاه چنین توانایی را نداریم كه همه حقایق علمی را از نصوص دینی بیرون بكشیم. بر فرض هم چنین چیزی ممكن باشد، ما آدمیان غیرمعصوم چنین توانایی نداریم. ثانیاً، سخن بر سر این است كه برخی نظریه‌های علمی با ظاهر نصوص متعارض‌اند در این موارد چه باید گفت؟ این موارد نه‌تنها از نصوص دینی به دست نمی‌آید بلكه با آنها ناسازگارند. راه‌حل دیگری را هم برخی از روشنفكران عرب مطرح كرده‌اند. آنها میان بُعد زمانی دین و بُعد ازلی و یا روحی آن فرق گذشته‌اند و گفته‌اند، كه هرچه در نصوص دینی درباره طبیعت و تاریخ و غیره آمده است در ذیل بُعد زمانی دین می‌گنجد و می‌توان همه آنها را به علم سپرد، امّا بُعد ازلی یا روحی دین ربطی به علم ندارد. بُعد ازلی مجال و قلمرو حقایق ازلی و امور غیبی و ایمان و تجربه عرفانی است. طرفداران این نظر می‌گویند كه روش علمی و نیز معرفت علمی از محدوده طبیعت تجاوز عبارت دیگر، آنها قایل‌اند كه معرفت دینی با معرفت علمی از لحاظ نوع اختلاف دارند و درنتیجه، هرگاه می‌خواهیم معرفت علمی را بر دین تطبیق كنیم با تعارض‌هایی روبه‌رو می‌شویم. معرفت دینی از تجربه عرفانی ناشی می‌شود و با معرفت علمی كه از تجربه و مشاهده علمی به دست می‌آید متفاوت است. معرفت علمی دو نوع معرفت‌اند كه از مجاری متفاوتی به‌دست می‌آیند. گفته‌اند: این دیدگاه را نخستین بار علی عبدالرزاق در كتاب “الاسلام و اصول الحكم” مطرح كرده است. (همان: 47) تفكیك بعد زمانی دین از بُعد ازلی و روحی آن نیز راه حلّ قانع‌كننده‌ای نیست. در نصوص دینی می‌بینیم كه درباره عالم طبیعت و تاریخ نیز مطالبی آمده است. آیا این مطالب نادرست‌اند؟ اگر نادرست‌اند چگونه در سخنان خدا یا پیامبر(ص) مثلاً راه یافته‌اند؟ تفكیك مذكور به این ادعا می‌انجامد كه گزاره‌هایی از دین راجع به امور مذكور را باید نادرست دانست و مسئله را صرفاً به علوم تجربی و غیره احاله داد. درحقیقت، راه‌حل مذكور وجود تعارض را می‌پذیرد و عملاً گزاره‌های مورد نظر از دین را حذف می‌كنند. از این گذشته، گوهر دین را نمی‌توان تجربه عرفانی دانست؛ دین را نمی‌توان صرفاً در حالات و تجارب عرفانی خاصی خلاصه كرد. به‌نظر می‌رسد كه طرفداران این نظر نه تصویر درستی از علم و معرفت علمی دارند و نه دقیقاً به سرشت دین و معرفت دینی پی برده‌اند. برخی دیگر در حل تعارض گفته‌اند كه در مواردی از قبیل تعارض مسئله خلقت با داروینیسم و غیره، امری قطعی با نظریه‌ای ظنی تعارض دارد. آیاتی كه در این‌باره مثلاً‌ آمده‌اند قطعی‌اند و جای چون و چرا كردن در آنها و یا تأویل آنها وجود ندارد امّا نظریه‌های علمی از قبیل نظریه داروین ظنی‌اند؛ قطعی و یقینی نیستند و در جایی‌ كه قطعی و ظنی در تعارض باشند، قطعی و یقینی بر ظنی مقدم می‌شود. این راه‌حل را كه می‌توان راه‌حل “تقدم قطعی بر ظنی” نامید هم ناتمام است. این سخن درست است كه در پاره‌ای از موارد ما با آیاتی سروكار داریم كه تفسیرناپذیر و قطعی‌اند و نمی‌شود آنها را به‌نحو دیگری تفسیر و تأویل كرد. اما برداشتی كه از كیفیت تعارض در كار است و راه حل فوق ناتمام است. به‌نظر می‌رسد كه این پاسخ براساس الگوی علم اصول در حل تعارضات میان برخی ادلّه و روایات مطرح شده است و نمی‌توان آن را به تعارض علم و دین گسترش داد. نظریه‌های علمی هرچند ظنی‌اند،‌ ولی توفیقاتی هم دارند؛ مشكلات علمی را حل می‌كنند و ما را به پیش‌بینی‌هایی قادر می‌سازند. از این‌رو نمی‌توان آنها را از این جهت كه ظنی‌اند و با امر قطعی تعارض پیدا كرده‌اند، بالكل نادرست دانست و كنار نهاد. این پاسخ تصویر درستی از نظریه‌های علمی و نحوه صدق و كذب آنها ندارد. راه دیگری را هم برخی از روشنفكران ساختی‌گرایی (constructivist) در جهان اسلام مطرح كرده‌اند و می‌توان آن‌را راه حل “تفسیرپذیری مطلق نصوص دینی” نامید. به‌نظر آنها، متون دینی همواره تفسیرپذیرند؛ به این معنا كه با آمدن نظریه‌ها و معارف جدید به فهمی جدید از نصوص دست می‌یابیم. بنابراین. نصوص دینی تفسیرپذیرند و با هر نظریه به رنگ همان نظریه درمی‌آیند. آنها ادعا كرده‌اند كه فهم دین، عصری است؛ به این معنا كه نصوص دینی خود صامت و بی‌رنگ‌اند و در هر عصری به رنگ نظریه‌ها و معارف آن عصر درمی‌آید. بنابراین، هرجا دیدیم آیه‌ای با یك نظریه علمی تعارض دارد باید آن را براساس آن نظریه تفسیر نماییم. پیش‌تر به این نكته اشاره كردیم كه برای حل این مسئله باید به سرشت نظریه‌های علمی و نحوه واقع‌نمایی آنها نیز توجه كرد. مسئله علم و دین با رابطه علم و دین سروكار دارد. از این‌رو هم باید دین را به‌نحو درستی فهمید و نظریه‌ ای مقبول درباب فهم دین داشت و هم به سرشت نظریه‌های علمی دقیقاً پی برد. این راه حل از هر دو جهت خطا است؛ هم نظریه‌ای آنتی‌رئالیستی و ساختی‌گرایانه از فهم دین دارد و هم تصویری روشن از نظریه‌های علمی ندارد؛‌ گویا به‌طور ضمنی پذیرفته است كه نظریه‌های علمی وا قع را تعریف می‌كنند، امّا روشن نساخته كه چه نوع رئالیسمی را در این باب می‌پذیرد. آنگاه این پاسخ را پیش كشیده كه باید نصوص دینی را براساس این نظریه‌ها تفسیر كرد. از این گذشته، همه آیات تفسیرپذیر نیستند و در مواردی كه صریح یك آیه یا روایت با نظریه علمی تعارض می‌یابد، باید آن را به‌جای تفسیر حذف كرد. مثلاً صریح آیات با نظریه تكامل از این جهت كه خلقت را ردّ می‌كند متعارض‌اند. بنابراین، با پذیرفتن نظریه تكامل باید این آیات را كنار گذاشت. خلاصه آنكه ، نظریه تفسیرپذیری عملاً به حذف پاره‌ای از نصوص می‌انجامد نه تفسیر آنها. به نظر طرفداران نظریه تفسیرپذیری خود نصوص دینی صامت‌اند و با نظریه‌ها و معارف مقبول هیچ‌گاه تعارض نمی‌یابند؛ بلكه تفاسیر ما از آنها با نظریه‌ها در تعارض است. درحقیقت كتاب مقدس با نظریه گالیله تعارض نداشت، خود كتاب مقدس صامت است، بلكه ارباب كلیسا برپایه دستگاه زمین مركزی بطلمیوس كتاب مقدس را فهمیدند و آنچه واقعاً با نظریه گالیله در تعارض بود دستگاه بطلمیوسی بود نه كتاب مقدس. كتاب مقدس را می‌توان براساس نظریه هر دو نظریه تفسیر كرد. صامت بودن نصوص دینی به این معناست كه هیچ نظریه‌ای از خود نصوص استفاده نمی‌شود و نمی‌توان گفت این نظریه سازگارتر با نصوص دینی است تا آن نظریه. پیدا است كه تفسیرپذیری بر عدم تعیّن معنای نص تكیه می‌زند. معنای متن نسبت به هر نظریه و معرفت برون‌دینی نامتعیّن است و از این‌رو می‌تواند از هریك از نظریه‌ها تعینی خاص بگیرد. نظریه فوق با تاریخ هم همخوان نیست. برخی نظریه‌ها همواره برای نصوص دینی مشكل‌آفرین به‌نظر می‌رسند و هرگاه به تفسیر نصوص دینی روی می‌آوریم با شكست مواجه می‌شویم و یا می‌بینیم یك نظریه با نصوص دینی از نظریه‌های دیگر سازگارتر است. ترجیح یك نظریه در محكمه نصوص دینی به این معناست كه نصوص دینی صامت نیستند و با نظریه‌های خاصی فقط همخوان‌اند. سرگذشت معرفت دینی همواره با رئالیسم همراه بوده است. عالمان دینی فهم‌ها و تفاسیر خود را به این معنا می‌فهمیدند كه دین واقعی مستقل از فهم‌ها و تفاسیر آنها دارد و فهم‌ها و تفاسیر آنها توصیفی از آن واقع مستقل است. بر همین قیاس، دانشمندان معرفت علمی خود را از زاویه رئالیسم می‌سنجند و معنا می‌كنند: عالم خارج مستقل از دانشمند وجود دارد كه او می‌خواهد با نظریه‌هایش آن را توصیف كند. اهل كلیسا گالیه را متهم كردند كه نظریه‌اش با ظاهر كتاب مقدس همخوان نیست. گالیله ه م اعتقاد داشت كه نظریه خورشید مركزی كتاب مقدس را بهتر تفسیر می‌كند تا نظریه زمین مركزی، هرچند كه این تفسیر مقبول اهل كلیسا نیست. او دلیلی هم بر سازگاری نظریه‌اش با كتاب مقدس پیش كشید: به عقیده من مطمئن‌ترین و نزدیك‌ترین راه اثبات اینكه نظریه كوپرنیك [نظریه خورشید مركزی] م خالف با كتاب مقدس نیست ارائه سلسله دلایلی است كه صحیح است و خلاف آن را نمی‌توان ادعا كرد؛ بدین ترتیب چون حقایق نمی‌توانند مغایر یكدیگر باشند، این نظریه و كتاب مقدس باید با یكدیگر توافق كامل داشته باشند. (كوستلر، 1361، 541) عبارت فوق پاسخ گالیله به بلارمین (Bellarmine) كاردینال مشهور و مشاور پاپ بود و چنانكه از آن پیدا است گالیله هم رئالیستی فكر می‌كرد و قایل بود كه حقایق كتاب مقدس و حقایق علمی ممكن نیست با هم ناسازگار و مغایر باشند. به‌عبارت دیگر، گالیله با دلیلی پیشینی سازگاری و عدم مغایرت كتاب مقدس را با نظریه‌های علمی اثبات می‌كرد. لازم نیست كه ما به خود كتاب مقدس و معنای تحت‌اللفظی آن رجوع كنیم تا ببینیم با نظریه علمی جدید سازگار است یا نه، بلكه چون كتاب طبیعت و كتاب مقدس هر دو نگارش آفریننده جهان هستند باید با هم سازگار باشند. معرفت دینی كتاب مقدس را نشان می‌دهد و حقایق آن را برمی‌تابد و معرفت علمی حقایق جهان خارج را نشان می‌دهد و توصیف می‌كند. از سخنان گالیله تلویحاً این نكته به‌دست می‌آید كه درباب معرفت علمی و نیز معرفت دینی رئالیست است. ریچارد رورتی (Richard Rorty) فیلسوف پراگماتیست آمریكایی سخنی شنیدنی درباره نزاع بلارمین و گالیله دارد. به نظر او، نزاع مذكور و پیروزی گالیله در این نزاع را نباید به نحو رئالیستی فهمید. گالیله از این جهت پیروز نشد كه كپرنیك منعكس‌كننده واقع بود و عالم واقع را نشان می‌داد. همچنین، پیروزی گالیله بدین خاطر نبود كه روش درست فهم طبیعت را كشف كرد، بلكه به‌نظر رورتی، تنها می‌توانیم بگوییم كه گالیله واژگانی آفرید كه از سر اتفاق كارآیی بهتری نسبت ب ه واژگان دینی و متافیزیكی داشت. اگر به ادبیات نزاع گالیله و بلارمین در چند قرن گذشته بنگریم این طرز تلقی در كار است كه گالیله مطلق بر حق و كلیسا مطلقاً بر خطا بود. این قرائت از نزاع مذكور در عصر روشنگری پایه‌ریزی شد و نوعی سیاه و سفیداندیشی بر آن حاكم بود كه گالیله بر عقل تكیه می‌زد و كلیسا بر خرافات. لذا نزاع گالیله با كلیسا به نزاع عقل با خرافات تبدیل شد. بلارمین برای ردّ گالیله و نظریه كپرنیك به كتاب مقدس متوسل می‌شد. امّا طبق این قرائت، توسل بلارمین به كتاب مقدس غیرمعقول است؛ چراكه در بحثی صرفاً علمی مطالبی دینی را وارد می‌ساخت تا موضع كلیسا را در این نزاع اثبات كند. به‌عبارت دیگر، بلارمین ارزش‌هایی غیرعلمی را بر تعلقات علمی خالص تحمیل می‌كرد و از این‌رو، در فهم ویژگی‌های ممتاز معرفت علمی در مقابل ایمان دینی ناكام ماند. رورتی، در مقابل، خاطرنشان می‌سازد كه تمایز میان موضوعات علمی و غیرعلمی خود، محصول تاریخ است. درحقیقت، پیش از اینكه گالیله و طرفدارانش این تمایز را به كار ببرند، اثری از آن در تاریخ نبوده است. این تمایز ـ به تعبیر من ـ نه وحی مطلق و نه انعكاسی از واقعیت بود، بلكه با زحمت زیاد در طی نزاع گالیله با كلیسا ساخته شد. اگر این تم ایز بخشی از دیدگاه گالیله است نمی‌توان آن را برای اثبات این دیدگاه به كار گرفت. ما امروزه می‌گوییم بلارمین در توسل به كتاب مقدس، علم و دین را در هم ادغام و تلفیق كرده است و در این كار بر خطا بود، امّا این سخن بدین معنا نیست كه ما بر حق‌ایم و بلارمین خطا كرده است، بلكه ما وارثان گالیله هستیم. چند صد سال است كه به ما گفته‌اند تمایزی دقیق میان علم و دین، علم و سیاست، علم و هنر، علم و فلسفه و غیره وجود دارد و ما هم به این تمایزات وفادار مانده‌ایم، امّا وفاداری ما بدین خاطر نیست كه دلیلی بر آنها داریم آنها معقول و یا عینی‌اند. به‌عبارت دیگر، گالیله این نزاع را بُرد و ما هم در فضای همان نتایجی سیر می‌كنیم كه فلسفه نوین از این پیروزی گرفت. (Rorty, 1979: 328-331) به نظر رورتی این میراث به ما آموخته است كه علم بر خرافات تفوق دارد. همچنین، این میراث به ما آموخته است كه دموكراسی بر تمامیت‌خواهی تفوق دارد و ما پایه عقلانی برای اثبات این تفوق نداریم؛ در هر مورد فقط می‌توانیم به تاریخ و به آن چیزی كه واقعاً راست است تمسك كنیم. معرف ت ما توصیف عالم واقع نیست و واقع را نشان نمی‌دهد. بر طبق رئالیسم انتقادی هم معرفت علمی و هم معرفت دینی توصیفی است؛ ما واقعی راهی به عالم واقع و واقع دین داریم. پیروزی گالیله هم واقعاً از این جهت بود كه نظریه‌‌ای راست پیش كشید. نظریه‌های موفق و حاصلخیز ما در زمینه‌های متفاوت ریشه در عقلانیت ما دارند و عینی‌‌اند. اگر نظریه گالیله و كپرنیك كارآیی بهتری داشت است حتماً واقع‌نما بوده و بهره‌ای از حقیقت داشته است. حل تعارض علم و دین، معرفت‌شناسی منقح و پرتوانی درباب نظریه‌های علمی و معرفت‌ دینی می‌طلبد. راه‌حل‌هایی كه برشمردیم یا معرفت‌شناسی پرتوانی درباب معرفت دینی نداشتند و یا علم‌شناسی دقیق و معرفت‌شناسی قابل قبولی درباب نظریه‌های علمی نداشتند و از این‌رو نمی‌توانستند این مسئله را حل كنند. مثلاً راه‌حل “تعارض قطعی با ظنی” علم‌شناسی نیرومند و معرفت‌شناسی پرتوانی درباب نظریه‌های علمی ندارد. گویا ظنی بودن نظریه‌های علمی را عملاً به معنای نادرست بودن آنها می‌گیرد و هنوز این معما باقی می‌ماند كه اگر این نظریه‌ها ظنی و نادرست‌اند و از آنجا كه با اموری قطعی تعارض پیدا كرده‌اند به نادرست بودن آنها پی برده‌‌ایم و پس چرا این همه توفیق یافته‌اند و در سنت علم رسوخ كرده‌اند؟ آیا سرّ بقای آنها دروغ بودنشان است یا صرفاً به این خاطر كه دانشمندان آنها را پسندیده‌اند در صحنه علم رسمی باقی مانده‌‌اند؟ بقای آنها برپایه چه نوع عقلانیتی استوار شده است؟ راه‌حل‌ تفسیرپذیری هم نه معرفت‌شناسی موفقی درباب نظریه‌های علمی دارد و نه معرفت‌شناسی دینی پرتوانی دارد. تفسیرپذیری مطلق نصوص دینی برپایه معرفت‌شناسی ساختی‌گرا استوار شده است؛ نه نوعی رئالیسم متین و قابل دفاع. علم‌شناسی آنها هم بی ش‌تر جای تأمل دارد. آنها وقتی از تفسیرپذیری دفاع می‌كنند چنین گمان می‌كنند كه نظریه‌های علمی به‌معنای تحت‌اللفظی راست‌اند و هر عنصری از آنها تماماً حقیقی و واقع‌نما است. از این‌رو هیچ سخنی درباب نظریه‌های علمی نباید گفت و آنها را باید به معنای تحت‌اللفظی كلمه پذیرفت؛ فقط باید سراغ نصوص دینی رفت و هرچه مخالف به نظر می‌رسد براساس این نظریه‌ها تفسیر و تأویل كرد. این راه‌حل، بدون توجه به سرشت نظریه‌های علمی یكسره سراغ نصوص دینی م ی‌رود و مشكل تعارض را فقط در ناحیه این نصوص و با تفسیر آنها فیصله می‌دهد. آنها هر دو قایل بودند كه نظریه‌های علمی صرفاً ابزارهایی مفیدند. برخی تلاش كرده‌اند مشكل تعارض علم و دین را با توسل به ابزارانگاری حل كنند. این راه‌حل هم راه‌حلی رئالیستی نیست و نظریه‌های علمی را واقع‌نما نمی‌داند. شكست ابزارانگاری در پرتو ظهور رئالیسم علمی به‌طور طبیعی این پیامد را هم به‌دنبال داشت كه با توسل به ابزارانگاری نمی‌توان مشكل تعارض مذكور را حل و باید سراغ معرفت‌شناسی و علم‌شناسی مناسبی رفت. این نكته شایان توجه است كه خود دوئم فرد مؤمنی به مسیحیت بود و با اعتقاد به ابزارانگاری مشكل تعارض را حل نمی‌كرد. برخی به خطا گمان كرده‌اند كه دوئم با ابزارانگاریش می‌خو است ایمان‌اش به مسیحیت را نجات دهد. آنها گفته‌اند: پیر دوئم، فیلسوف علم و فیزیكدان قرن نوزدهم و بیستم فرانسه، بر گالیله طعن می‌زد كه چرا با كلیسا درافتاد، اگر گالیله فیزیك آسمان و زمین را ابزاری و غیرواقع‌نما می‌انگاشت تعارض از بن بركنده می‌شد; (سروش، 1374: 219) و نیز در جای دیگر به طور صریح آمده است: از پیر دوئم فیلسوف و فیزیكدان فرانسوی آوردیم كه فرضیات علمی را، ابزارهایی برای تنظیم حوادث می‌دانست و علم خود را صریحاً پوزیتیویستیك می‌شمرد و بروز تعارض میان كلیسا و گالیله را امری اجتناب‌ناپذیر می‌یافت و بر آن بود كه اگر گالیله به ابزاری بودن نظریه كپرنیك وقوف و اعتقاد داشت، آن نزاع بی‌حاصل را دامن نمی‌زد و چندان رسوایی و دشواری به‌بار نمی‌آورد. به‌عبارت دیگر، دوئم دینداری خود را با نظریه معرفت‌شناسی خاصی هماهنگ كرده بود و بدون این هماهنگی، نمی‌توانست به ظاهر كتاب دینی ملتزم بماند و آن نظریه این بود كه فرضیات علمی بهره‌ای از واقع‌نمایی ندارند و شیوه‌‌هایی هستند برای سامان دادن به حوادث و به رشته كشیدن و محاسبه‌پذیری آنها. (همان: 230 ـ 229) جالب توجه اینكه برخی در زمان خود دوئم گمان بردند كه او ابزارانگاری را به خاطر نجات دادن مسیحیت طرح كرده است، ولی راه حل دوئم برای تعارض مذكور این بود كه قلمرو مابعدالطبیعه از قلمرو علم جدا است و دین به قلمرو مابعدالطبیعه تعلّق دارد. این دو قلمرو كاملاً از هم جدایند و هیچ دادوستدی با همدیگر ندارند. بنابراین، هیچگاه با همدیگر تعارض هم نخواهند داشت. چراكه تعارض درصورتی رخ می‌دهد كه قلمرو هر دو یكی باشد. راه حل دوئم موافق طبع كلیسای كاتولیك هم نیفتاد. زیرا این كلیسا تعالیم دینی مسیحیت را بر فلسفه آكویناس مبنی می‌كرد و تلاش می‌كرد آن‌را با علم جدید آشتی دهد، نه اینكه قلمرو مابعدالطبیعه را از قلمرو علم جدا كند. (گیلیس 1381،‌8 ـ 236) نظر دوئم در این باب قابل مقایسه با نظر ویتگنشتاین در “رساله منطقی، فلسفی” است. ویتگنشتاین در رساله (كه به ویتگنشتاین اول شهره یافته است) میان علم و مابعدالطبیعه تمایز قایل بود و اولی را معنادار و دوّمی را بی‌معنا می‌دانست. باورهای دینی هم به قلمرو مابعدالطبیعه تعلق دارند و بنابراین، معنادار نیستند هرچند كه بتوانیم با تجربه عرفانی به حقیقت آنها پی ببریم، ولی نمی‌توانیم این باورها را به‌صورت زبان معناداری دربیاوریم. وجه اشتراك نظر دوئم با نظر ویتگنشتاین این بود كه هردو، قلمروی علم و قلمروی مابعدالطبیعه را جدا می‌دانستند و باز، هر دو دین را به قلمروی مابعدالطبیعه متعلق می‌دانستند. ولی از این جهت اختلاف نظر دارند كه ویتگنشتاین (در رساله) مابعدالطبیعه و دین را بی‌معنا می‌دانست و تنها از طریق عرفان فهم آن را امكان‌پذیر می‌دانست، ولی دوئم قایل بود كه مابعدالطبیعه و علم با معنا هستند. (همان) همچنین، از سخنان ویتگنشتاین در پژوهش‌های فلسفی (كه به ویتگنشتاین دوم مشهور شده است) چنین برمی‌آید كه علم و دین، هریك بازی‌های زبانی مستقلی هستند و هریك از این بازی‌ها قلمروی مستقل و قواعدی خاص خود را دارند. این نظر اخیر هم باز مشابهتی با نظر دوئم دارد كه قایل به تفكیك قلمروها است. درحقیقت، علم و دین دو بازی زبانی مستقل می‌شوند كه قلمروی كاملاً مجزا دارند. ولی دیگر بازی زبانی دین (همانند رساله) بی‌معنا تلقی نمی‌شود. جدایی قلمروی علم و دین، دیدگاه قابل دفاعی نیست و برخی موارد آنها با همدیگر داد و ستدی دارند. مثلاً در آیاتی كه ناظر به عالم طبیعت‌اند به وضوح دین در محدوده علوم طبیعی سخن می‌گوید و ادّعایی مطرح می‌كند كه در قلمروی آنها می‌گنجد. بنا به پذیرش رئالیسم درباب معرفت علمی و معرفت دینی تداخل و یا انطباق علم و دین لااقل در برخی موارد امكان‌پذیر است. هر دو می‌توانند ادعاهایی درباره عالم واقع داشته باشند و ادعاهای آنها معنادار باشد و نیز این ادعاها بهره‌ای از حقیقت داشته باشند؛ و حتی در نصوص دینی به ادعاهایی درباره عالم طبیعت و نحوه آفرینش جهان و انسان و غیره برمی‌خوریم، این ادعاها را باید به همان صورتی كه هستند توصیفی در نظر گرفت و راجع به جهان و انسان و طبیعت دانست. خلاصه آنكه، از پیش نمی‌توان قلمروی دین را از قلمروی علم جدا دانست. اگر در نصوص دینی ادّعاهایی راجع به عالم طبیعت مثلاً ببینیم در این موارد با قلمروی علم سروكار دارد و اگر ادعاهایی درباره عالم ماورای طبیعت مثلاً دیدیم در این موارد قلمروی دین از قلمروی علم جدا می‌شود و در همه این موارد، دین ادعاهایی معنادار را مطرح می‌كند. دین و علم، هریك روزنه‌هایی به واقعیت‌اند و چه‌بسا در مواردی به واقعیتی واحد اشاره كنند. دین می‌تواند درباره‌ سطوح متفاوت واقع سخن بگوید، همان‌طوری ‌كه علم هم می‌تواند درباره سطوح مختلف واقع سخن بگوید. با این تفاوت كه علم تنها درباره سطوح متفاوت واقع جهان طبیعت ـ اعم از مشاهدتی و نظری ـ سخن می‌گوید، امّا دین تنها به سطوح متفاومت جهان طبیعت نظر نمی‌افكند و درباره واقع متافیزیكی و ماورای طبیعی نیز بر عالم حقایقی را پیش می‌كشد. از این‌رو، دین روزنه‌ای به سطوح متعدد واقع طبیعی و ماورای طبیعی است و علم تنها روزنه‌ای به سطوح واقع جهان طبیعت است. این روزنه‌ها در قلمروی خاص بر هم انطباق می‌یابند. دین تنها روزنه‌ای به عالم ماورای طبیعت نیست تا قلمروی آن با قلمروی دین متفاوت باشد بلكه دین آنجا كه از عالم طبیعت سخن می‌گوید در قلمروی علوم طبیعی هم پای می‌گذارد. تفاوت علم و دین را نه در قلمرو، بلكه باید در زمینه‌های دیگری جست. از جمله تفاوت‌های علم و دین، تفاوت در روش و نیز تفاوت در هدف است. علم هدفی خا ص را دنبال می‌كند و دین، هدفی دیگر را. هدف علم شناخت قوانین طبیعت و راه یافتن به اسرار آن است، امّا هدف دین سعادت نهایی آدمی است، بنابراین، دین وقتی به طبیعت هم می‌پردازد، در چارچوبی وسیع به آن نگاه می‌كند رابطه خدا و انسان و طبیعت چارچوب وسیعی است كه دین از آن سخن می‌گوید. امّا هدف علم در مقابل، شناخت اسرار جهان طبیعت برای چیره شدن بر آن است. علم با رابطه آدمی با طبیعت سروكار دارد. دانشمند می‌خواهد طبیعت و اسرار آن را بیابد؛ به نیروهای نهفته در آن راه بیابد و آنها را به مهار بكشد و رام كند. چارچوبی كه علم در آن سخن می‌گوید بسیار محدودتر از چارچوبی است كه دین در آن سخن می‌گوید و هریك از دو چارچوب روش‌های خاص خود را دارد. بهتر است نكات مهمی را كه تاكنون مطرح كرده‌ایم به اجمال بیان كنیم: (1) معرفت علمی و معرفت دینی هر دو توصیفی‌اند و دیندار باید درباب هر دو واقع‌‌گرا باشد. (2) در برخی موارد، قلمروی كه این دو نع معرفت توصیف می‌كنند منطبق بر هم است. (3) برای حل مسئله تعارض علم و دین باید معرفت‌شناسی پرتوانی در هر دو زمینه داشت. راه حل‌های موجود یا معرفت‌شناسی موفقی در زمینه معرفت دینی و یا در زمینه معرفت ع لمی و یا هر دو ندارند. عجیب‌تر اینكه برخی مرحوم علامه طباطبایی را هم متهم به ابزارانگاری كرده‌اند و گفته‌‌اند وی مسئله داروینیسم را از این راه حل كرده است. سخن مرحوم علامه هم در تفسیر المیزان این است كه از آیات قرآن چنین استفاده می‌شود كه همه آدمیان از نسل حضرت آدم و حوا هستند. ایشان در ادامه سخن برخی از قایلان به نظریه تكامل را نقل كرده‌اند كه چگونه زمین در ابتدا قطعه‌ای از خورشید بود و آنگاه از آن جدا شد و سپس تدریجاً سرد شد و باران بر آن بارید و گیاهان و حیوانات بر روی زمین یافت شدند. و در ادامه حیوانات تدریجاً تكامل پیدا كردند. به نظر ایشان، آنها این فرضیه را برای توجیه خواص و آثار این انواع جانداران مطرح كرده‌‌اند بی‌آنكه دلیلی ارائه دهند كه آن را اثبات كند و رقیب‌اش را نفی كند و كاملاً ممكن است كه این انواع به‌ صورت متباین خلق شده باشند و تغییر و تحول در حالات و خواص آنان رخ داده باشد، نه در ذات آنها. داروین و دیگران در هیچ تجربه‌ای ندیده‌اند كه نوعی به نوع دیگر؛ مثلاً میمون به انسان متحول شود؛ بلكه آنها همواره تحول را در این آثار و خواص مشاهده كرده‌اند. (علامه طباطبایی، ج 4، 4 ـ 143) سخن فوق هم نهایتاً به این نكته برمی‌گردد كه نظریه داروین تنها در محدوده خواص و آثار انواع می‌تواند قابل قبول باشد و تحول در ذات انواع عنصری قابل حذف از این نظریه است. داروین هم دلیلی قطعی بر این تحول ندارد. از سخنان فوق این برداشت نادرست شده است كه ایشان هم برای حفظ ظاهر كتاب در پاره‌ای از آرای تفسیری، برخی از فرضیات علمی را ابزاری شمرده‌اند و از این‌رو قبول ابزارانگاری در باب نظریه‌های علمی را به ایشان نسبت داده‌اند. (سروش، 1374: 230) این برداشت هم نوعی پیش‌داوری و كج‌فهمی از سخنان علامه است. علامه طباطبایی یك رئالیست بود و سخنان او را باید در محدوده رئالیسم فهمید. معلوم نیست از كجای سخنان علامه ابزارانگاری استفاده می‌شود و آیا صرفاً اعتقاد به اینكه گوشه‌ای از یك نظریه غیرمستدل و قابل حذف است، چنین استفاده می‌شود كه آن نظریه بالكل توصیفی نیست و صرفاً ابزاری مفید است،‌ یا می‌توان گوشه‌ای از آن را كنار نهاد و در عین حال آن را توصیفی دانست. توضیحی بیشتر درباره نظریه تكاملی داروین می‌تواند ابعاد تازه‌ای از سخن فوق را روشن كند. این نظریه یكی از جنجال‌آفرین‌ترین نظریه‌ها در صحنه علم و دین بوده است. ذهن داروین دائماً به دنبال یافتن پاسخی برای تعدادی از مجهولات بود و می‌خواست نظریه جامعی برای حل آنها بیابد. تعدادی از این مجهول‌ها عبارت‌اند از: جاندارانی كه قسمت اعظم زمین را اشغال كرده از كجا و چگونه به‌وجود آمده‌‌اند؟ به چه دلیل برخی منقرض گشته و عده‌ای دیگر جانشین آنها گردید ه‌اند؟ چرا جانوران و گیاهان امروزی اعقاب جانوران و گیاهانی نیستند كه فسیل آنها در دست است؟ چرا میان انواع مختلف یك جنس جاندار شباهت تامی وجود دارد؟ آیا به‌راستی هریك از انواع جانداران مستقلاً خلق شده‌‌اند یا اینكه همه از انواع محدودی اشتقاق یافته‌‌اند؟ داروین برای حل این مجهولات به پرورش جانوران و گیاهان و آمیختن انواع مختلف و نژادهای گوناگون پرداخت. ب ه نظر او كلید این معماها مغالطه طرز به‌وجود آمدن نژادهای جانوران و گیاهان به دست انسان بود. پرورش‌دهندگان گیاهان و حیوانات از قابلیت تغییر گیاهان و جانوران با دخالت امر وراثت استفاده می‌كنند. مثلاً تخم‌هایی كه از گیاهی حاصل می‌شوند یا اولادی كه از جانوری نتیجه می‌گردند كمابیش با یكدیگر اختلاف دارند. در برخی از آنها پاره‌ای از صفات و ویژگی‌ها وجود دارند كه در بقیه وجود ندارند. كشاورزان و پرورش‌دهندگان جانوران معمولاً به ویژگی‌های ارثی اهمیت قایل می‌شوند كه به نظر آنها مفیدند و حیوانات و گیاهانی را كه آن ویژگی‌ها را دارند از دیگران جدا می‌سازند و به تكثیر و ازدیاد آنها همت می‌گمارند. درنتیجه، با این روش، ویژگی‌های مورد نظر نسل به نسل انتقال می‌یابد و بیشتر می‌شود. داروین این عمل را انتخاب مصنوعی (artificial selection) نامید؛ زیرا با دست انسان صورت می‌گیرد. این پرسش در ذهن داروین مدام تكرار می‌شد كه آیا منشأ انواع نزدیك و مشابه در طبیعت یكی است؟‌ آیا انواع طبیعی با همان روشی به وجود می‌آیند كه نژادهای اهلی تشكیل می‌‌گردند؟ آشنا شدن با نظریه مالتوس (T.R. Malthus) نیروی خلاقیت داروین را به كار انداخت. مالتوس اقتصاددان انگلیسی در كتاب “رساله‌ای درباره جمعیت” نوشته بود كه جمعیت كره زمین به‌صورت تصاعد هندسی افزایش می‌یابد و حال آنكه مواد غذایی مورد نیاز آدمی، نمی‌تواند به آن درجه و بیش از تصاعد عددی افزایش نمی‌یابد. بنابراین، میان رشد جمعیت و منابع غذایی تناسبی در كار نیست و عده كثیری از آدمیان از بین می‌روند. مالتوس برای جلوگیری از افزایش جمعیت دو دست ه عوامل را می‌شناسد: اوّل عوامل سلبی؛ یعنی محروم ساختن عده‌ای از زاد و ولد، و دوم عوامل تخریبی از قبیل جنگ‌ها، بیماری‌ها و غیره. داروین نظریه مالتوس را درباره عالم جانداران نیز صادق دانست و به این نتیجه رسید كه وقتی تعداد افراد جانداران زیاد می‌شود، افرادی از میان می‌روند كه برای به دست آوردن غذا وضعی نامساعد داشته باشند. به عبارت دیگر، هر وقت كه مقدار غذای موجود كاهش یابد، طبیعت آنها را كه باید باقی بمانند انتخاب می‌كند. پس به روش انتخاب طبیعی (natural selection) جانداران تنوع می‌یابند. جانداران برای ادامه حیات خود با رقبا و عوامل ناسازگار در كوشش دایم‌‌اند. این تنازع بقا در طبیعت، عامل اصلی انتخاب جانوران واجد ویژگی‌های ممتاز برای بقا و تكثیر است. نتیجه بقا انتخاب طبیعی است. انتخاب طبیعی مانند انتخاب مصنوعی، جانداران واجد ویژگی‌های ممتاز و مفید را محفوظ نگه می‌دارد. بنابراین، نظریه مالتوس، تنازع بقا را تبیین می‌كرد و تنازع بقا، انتخاب طبیعی را و آن هم تحول و تكامل جاندارن و اموری از قبیل را تبیین می‌‌كرد. زمانی كه داروین در دانشگاه كمبریج دانشجو بود، آثار ویلیام پِیلی (William Paley) متكلم مشهور مسیحی جزو دروس اصلی بود. پِیلی استدلالی برای خلقت در آثارش مطرح كرده بود كه برای مد ت زمان مدیدی توجه داروین را به خودش مشغول كرده بود. این استدلال با تمثیلی ساده آغاز می‌شود. اگر ما ساعتی را بیابیم به‌طور طبیعی نتیجه می‌گیریم كه این ساعت سازنده‌ای دارد. زیرا چنین وسیله پیچیده و دارای نظم ممكن نیست خود به خود به وجود آمده باشد. بر همین قیاس، پیچیدگی‌هایی كه در طبیعت و بدون آدمی می‌بینیم حاكی از وجود سازنده و طراحی عاقل است . داروین ادعا می‌كرد كه نظریه او قدرت تبیین بیشتری از نظریه پلی دارد. و تعدادی از پدیده‌ها را تبیین می‌كند كه نظریه خلق آنی و غیرتكاملی انواع آنها را تبیین نمی‌كند. مثلاً نظریه داروین تبیین می‌كند كه چرا حیوانات اعضای پیچیده‌‌ای دارند و چرا تعدادی از انواع منقرض شده‌‌اند و انواع دیگری بر روی كره زمین باقی مانده‌اند؟ و غیره. داروین نیز مانند بسیاری از دانشمندان در دوران رئالیسم خام به سر می‌برد. مثلاً نیوتون گرچه انقلاب عظیمی را در مكانیك به راه انداخت، ولی بر این گمان بود كه نظریه‌های علمی و خصوصاً مكانیك‌اش، جهان را به معنای تحت‌اللفظی نشان می‌دهد و به نقش خلاقیت در نظریات توجه نداشت. داروین هم گمان می‌برد كه نظریه‌اش توصیف تحت‌اللفظی عالم است و هیچ‌گاه در فاهمه‌اش این نكته نمی‌گنجید كه نظریه‌اش جهان واقع را به شكل كامل نشان نمی‌دهد. امّا انعطاف‌پذیری نظریه تكاملی تدریجاً بیشتر آشكار شد. فرار رسیدن قرن بیستم نه تنها نظریه تكامل، جرح و تعدیل‌هایی، بلكه رقبایی هم یافت، و نظریه داروین و رئالیسم مورد نظر آنها نیز مورد انتقاد قرار گرفت. داروین هم جهانی نزدیك به جهان واقع ساخت و نظریه او جهانی را توصیف می‌كرد كه نه‌تنها كاملاً بر جهان واقع منطبق نبود، بلكه با آن فاصله داشت. این نظریه پدیده‌های مورد نظر را هم كاملاً تبیین نمی‌كرد. به تعبیر پوپر (Popper)، این ادّعا كه داروینیسم تحول را كاملاً تبیین می‌كند، ادعایی جسورانه و اثبات‌ناپذیر است. (Bartley, 1993: 143) البته پوپر این سخن‌اش را برپایه این نظریه‌اش مبتنی می‌سازد كه همه نظریه‌ها؛ حتا آن نظریه‌هایی كه از بوته آزمون سربلند بیرون آمده‌اند و توفیقاتی را نصیب خود ساخته‌‌اند، حدس‌هایی بیش نیستند. به هرحال، پوپر هم بدین دقیقه تفطن داشت كه توفیق یك نظریه در تبیین تعدادی پدیده‌ها را نباید بدین معنا در نظر بگیریم كه پیروز از كار درآمده و سخن‌ نهایی را گفته است. ولی باز سخن پوپر با سخن برخی از رئالیست‌های انتقادی كه معرفت علمی توصیف استعاره‌ای است تفاوت دارد. یكی از مهم‌ترین معایب نظریه تكامل داروین این بود كه عامل وراثت و مكانیسم دقیق آن را ملحوظ نمی‌داشت و این شكافی در نظریه داروین بود. داروین می‌پنداشت كه پیوسته تفاوت‌های تصادفی، میان افراد یك نوع جاندار پیدا می‌شود و بعضی از این تفاوت‌ها جاندار را بهتر از همنوعشان به مح یط سازش می‌دهد. مثلاً زرافه‌ای كه از سر تصادف صاحب گردنی دراز شده است بهتر از سایر زرافه‌ها غذا به دست می‌آورد. امّا چرا درازی گردن به اولاد زرافه می‌رسد؟ داروین پاسخی مقبول برای این پرسش نداشت. امّا كشفیات جدید در زمینه علم وراثت این خلأ و شكاف را پر كرد و تلفیق علم وراثت با داروینیسم به ظهور نئوداروینیسم (Neo-Darwinism) انجامید. نظریه اخیر جهانی را توصیف می‌كند كه از جهانی كه داروینیسم توصیف می‌كند به جهان عینی به‌مراتب نزدیك‌تر است. همواره این امكان هست كه نظریه رقیبی در برخی از عناصر نظریه پیشین دست ببرد و آنها را حذف كند و یا برخی از عناصر را كه نادیده گرفته در منظر نظر دانشمندان قرار دهد. دین هم در مواردی كه قطعی و تفسیرناپذیر است چنین كاری انجام می‌دهد و در عناصری از نظریه‌ها دست می‌برد. این سخن بدین معنا نیست كه نظریه كه با دین ظاهراً به تعارض می‌افتد نادرست است، بلكه اگ ر این نظریه توفیقاتی داشته و از عهده تبیین برخی پدیده‌ها برآمده و به‌طور كلی از بوته آزمون جان سالم به‌ در برده است، راست است و بهره‌ای از حقیقت دارد. امّا راست بودن آن را نباید بدین معنا گرفت كه توصیف تحت‌اللفظی واقع است و هر جزئی و عنصری از آن مطابق واقع است و هر گوشه‌ای از آن مطابق گوشه‌ای از عالم است. دین می‌تواند برخی از گوشه‌های نظریه‌ها را به حالت تعلیق درآورد و در آنها چون و چرا كند. شهید مطهری نیز بدین نكته توجه داشت و حتا برخی از عناصر آن را كاملاً سازگار با دین می‌دید. او پس از نقل نظریه داروین گفته است: از نظر ما اینكه جاندار قابل تغییر باشد، با خداشناسی ارتباطی ندارد؛ اینكه شرایط محیط از عوامل تغییر باشد (یعنی محیط، تغییرات ایجاد كند) همین‌طور؛ اینكه تغییر عادات و استعمال و عدم استعمال عضور مؤثر [در تغییر] باشد (یعنی كسی بخواهد آن را به‌عنوان یك عامل بشناسد باز ربطی ندارد؛ تغییرات فردی و امتیازات خصوصی (افراد با همدیگر داشته باشند) باز هم نه، اینكه كسی قائل به تنازع بقاء بشود، چطور؟ تنازع بقا هم چیزی نیست كه با خداشناسی منافات داشته باشد، چه در انسان‌ها و چه در غیرانسان‌ها. البته ما درباره غیرانسان‌ها چیزی در قر آن نداریم، ولی درباره انسان‌ها این آیه هست كه: “و لو لا دفع الله الناس بعضهم ببعضٍ لفسدت الارض” (بقره: 251) اگر این طور نبود كه خداوند بعضی از مردم را به‌وسیله بعضی دیگر دفع می‌كند، زمین فاسد و خراب می‌شد. به هر حال این هم خودش به‌تنهایی [با خداشناسی ناسازگار] نیست. (مطهری، بی‌تا: ج 4: 9 ـ 248) شهید مطهری همچنین بر آن است كه این سخن داروین “طبیعت اصلح را انتخاب می‌كند” نشان می‌دهد كه طبیعت خودش به‌سوی انتخاب می‌رود و این همان فینالیزم یا “اصل توجه به غایت” است. سخن داروین نهایتاً به این نكته برمی‌گردد خود طبیعت و موجود زنده اثر دارد و نباید دنبال عوامل خارجی رفت كه عوامل خارج از وجود این موجود زنده چه اثری روی آن بخشیده است؛ در خود این موجود زنده میل به تكامل و توجه به هدف وجود دارد. بنابراین، نظر داروین نه‌تنها با سخن الهیون منافات ندارد، بلكه اعتقاد آنها به فینالیزم را تأیید می‌كند. (همان: 2 ـ 250) منابع رشید رضا، محمد، تفسیر المنار، ج 1، صص 9 ـ 208، ط دوم، بیروت. سروش، عبدالكریم. قبض و بسط تئوریك شریعت، ص 219 موسسه فرهنگی صراط، چاپ چهارم (1374) صادق العظم، نقد الفكر الدینی. بیروت، دارالطبعه (1977) طباطبایی، محمدحسین. تفسیر المیزان، بیروت (1974) كوستلر، آرتور، خوابگردها، ترجمه منوچهر روحانی، چاپ دوم، شركت سهامی كتاب‌های جیبی، (تهران: 1361). ی طه (1381). مطهری، مرتضی. مجموعه آثار، ج 4، چاپ ششم، انتشارات صدرا. Evolutionary Epistemology, Rationality, and the Sociology of Science. Ed. By Radintzky and Bartley, Open Court Publishing Company (1993(O’Hear, Anthony, Karl Popper, Routledge, (1980(Rorty, Richard. Philosophy and the Mirror of Nature, Princeton University Press, 1979. ادامه خواندن مقاله در مورد مسئلة ارتباط علم و دين در جهان اسلام

نوشته مقاله در مورد مسئلة ارتباط علم و دين در جهان اسلام اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

تحقيق در مورد فتوت نامه سلطاني

$
0
0
 nx دارای 564 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه فتوت در لغت عرب صفتی است كه از كلمه < فتی > مشتق شده است همان‌گونه كه رجولت از رجل و ابوّت از اب و اخوّت از اخ و امومت از امّ و انوثت از انثی و مانند آن. فتی نیز در لغت عرب، تازه جوان و كسی را گویند كه پای در دوران جوانی نهاده و روزگار خوش شباب را آغاز كرده است. در فرهنگ‌ها فتوت به ضم اول و دوم و تشدید و فتح سوم را < جوان‌مردی و مردمی> معنی كرده‌اند (منتهی‌الارب) و فتَی به فتح اول و الف كوتاه در آخر، به معنی جوان و جوان‌مرد نیكوخوی است. فتی به كسر اول جوانسال از هر چیز و فتاء بر وزن سماء جوانی و جوان شدن و جوان‌مردی نمودن است. این لغت معنی‌های دیگری نیز دارد از قبیل فتیان به فتح اول و دوم به معنی شب و روز، و فتیان به كسر اول نام قبیله‌ای از بجیله و مانند آن‌ها كه اكنون از موضوع بحث ما بیرون است.در عصر جاهلی فتوت را مجازا” به معنی شجاعت و فتی را به معنی شجاع می‌گرفتند چنان‌كه در شعر طرفه بن العبد آمده است : اذا القوم قالوا من فتی خلت اننی عنیت فلم اكسل ولم اتبلد و متمم بن نویره گفت :اذا القـوم قـالـوا مـن فتی لعظیمه فما كلـهم یـدعـی ولكنـه الفتـی از آن پس فتی را به معنی بخشنده به كار بردند، چنان كه در شعر حطیأه آمده است:و ذاك فتـی ان تأته فـی صنیعه الـی مـالـه لاتأته بـشـفیـع بدین ترتیب در عصر جاهلی دو معنی مجازی برای لفظ فتی پدید آمده : شجاعت و سخاوت؛ و عرب این دو صفت را از تمام صفات پسندیده‌تر و ستوده‌تر می‌دانست. وقتی لفظ فتی بر سر زبان‌ها افتاد و بسیار كسان را < فتی> خواندند، شاعران ممدوح خویش را برای مبالغه < فتی الفتیان > گفتند و نظایر چنین تركیبی در عربی وجود داشت مانند اشجع الشجعان، اسخی اسخیاء و نظایر آن‌هاTP PT. مشتقات گوناگون كلمه فتوت ده بار در قرآن كریم آمده است بدین شرح : فتَی (12/ 61) فَتَیان (12/ 36) فِتْیَه (18/13) اَلْفِتیَه (18/10) لِفَتیه (18/59-61) فتَی (12/30) لِفِتْیانِهِ (12/62) وَ فَتَیاتِكُم (4/29-24/33) . در تفسیر این آیت‌ها فَتَیات را كنیزان و پرستاران و فَتَیان و فِتْیان را غلامان و كارگزاران ترجمه كرده‌اند. لیكن فتَی را جوان و جوان مرد و نیز شاگرد (در مورد اطلاق فَتی به یوشع بن نون خلیفه و مصاحب حضرت موسی علیه السلام) گفته و فِتْیَه (در مورد اصحاب كهف) را نیز جوان‌مردان ترجمه كرده‌اند. بنابراین در سراسر قرآن كریم، جز در دو سه مورد، یادی از جوان‌مرد و جوان‌مردی در تفسیر لفظ فتی نشده است و آن‌ها نیز یكی در مورد حضرت ابراهیم (ع) و دیگری در حق حضرت یوسف صدیق (ع) و سومی درباره اصحاب كهف است. در غزوه احد حضرت مولای متقیان علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام فتی خوانده شده و آن‌چنان بود كه رسول اكرم (ص) درفش را به علی سپرد و او با جمعی از یاران بزرگوار رسول روی به جنگ آوردند و چنین روایت شده است كه چون در روز احد كار جنگ بالا گرفت و حمله و كشتار شدت یافت رسول اكرم (ص) در زیر عَلَم انصار نشست و علی را فرمود تا رایت اسلام را به پیش ببرد. علی چنین كرد و در میان صف‌ها ندا درداد < انا ابوالقصم > و چندان دلیرانه به مبارزه و مقاتله پرداخت كه در حق او گفته شد : لا فَتی إلاّ عَلِیّ . این روایت را صاحب فردوس المجاهدین در كتاب خویش آورده است. ظاهراً قسمت دوم این عبارت یعنی لا سَیْفَ إلاّ ذُوالْفقارِ مدتی بعد به قسمت اول افزوده شده است. علاءالدین علی دده‌سكتواری گفته است : < بعد ازآن، هنگامی كه وصایت حضرت رسول اكرم (ص) و وراثت شمشیر معروف به ذوالفقار علی علیه‌السلام را مسلم شد، نیكان علویان جمله لا سیف الاذوالفقار را نیز بدان افزودند. ذوالفقار نام شمشیری است كه مقوقس آن را به رسول (ص) هدیه كرده بود و در بعضی اخبار آمده است كه آن جزء غنیمت‌هایی بود كه از قلعه خیبر به چنگ مسلمانان افتادTP PT. در عصر امویان اسم‌هایی به منظور تخصیص بر كلمه فتی افزوده شد و تركیب‌هایی چون فتی الندی و فتی الطعان پدید آمد. نیز این كلمه را به قبیله افزودند (فتی القبیله)TP PT و افرادی با وصف فتی به صورت مضاف شهرت یافتند چون فتی العشیره ابوسلیمان خالدبن ولید مخزومی، و فتی العرب عبدالعزیزبن زراره كلابی كه در عصر یزید بن معاویه به قصد جهاد به روم رفت و در آنجا بمرد، و فتی قریش ابوعیسی بن مصعب بن زبیر بن العوام، و فتی العسكر ابو عبداللّه محمدبن منصوربن زیاد غسّانی كاتب كه دیوان لشكریان را در ایام هارون‌الرشید اداره می‌كرد و هارون وی را فتی العسكر لقب داد و نیز شیخ‌الفتیان فضیل بن عیاض، كه بعد در باب كار و كردار او سخنی خواهیم داشت. این گونه صفات چندان در لغت عرب رواج و فزونی یافت كه شاعران اگر می‌خواستند ممدوح خود را به فتوت نسبت دهند ناگزیر بودند به تمام آن صفت‌ها به‌صورتی كلی اشاره كنند. از این روزگار به بعد دیگر معنی حقیقی فتی فراموش شد و فقط مفهوم مجازی آن _ كه هیچ‌گونه پیوندی با سن و سال نداشت _ در كـارآمد؛ و شواهد این گونه استعمال نه چندان است كه بتوان آن‌ها را در شمار آوردTP PT. به‌طور خلاصه می‌توان گفت كه در عصر اموی معنی فتوت وسعت یافت و جنبه‌های مختلف مردانگی و مروت را شامل شد. معاویه بن ابوسفیان در تعریف فتوت گفته است: < فتوت آن است كه دست برادرت را بر مال خویش گشاده داری و خود طمع در مال وی نكنی، و با او به انصاف رفتار كنی و از او انصاف نخواهی، و خود پیرو او باشی و پیروی از او چشم نداشته باشی و جفای او را برتابی و خود بدو جفا نكنی، و نیكویی اندك او را بسیار شماری و نیكویی‌های خود را بدو اندك دانیTP PT.> ركن اساسی این گونه فتوت ایثار بود و آن نخستین عنصر فتوت صوفیان، یعنی فتوتی است كه مورد نظر ماست و از آن سخن خواهیم گفت. در صدر اسلام یكی از وظایفی كه زاهدان و مسلمانان راستین برای خود می‌شناختند رفتن به جهاد و جنگیدن در مرزهای اسلام بود و بسیاری از صوفیان متقدم بارها به غزای كافران رفته و بعضی از آنان در این راه به شهادت رسیده بودند. از آن پس صوفیان در خانقاه‌ها اقامت گزیدند و از جهاد اصغر به جهاد اكبر یعنی جهاد با نفس اماره پرداختند. به همین سبب فتوت، كه نخست مفهوم آن مترادف با شجاعت و بخشندگی بود، تغییر معنی داد و به ایثار، و برخاستن از سرهوای نفس و هوس‌های نفسانی و تخلق به اخلاق حسنه اطلاق شد. چنان‌كه معروف كرخی در باب علامت‌های جوان مردان گفته است : < جوان‌مردان را سه نشانه است : وفای بی خلاف و مدح بی چشم‌داشتِ پاداش و بخشیدن بی سؤال.> برای فتوت نیز، مانند تصوف، تعریفی جامع و مانع نمی‌توان یافت، و همان‌گونه كه صوفیان هریك تصوف را به نوعی تعریف كرده‌اند و اگر در كتاب‌های صوفیان بنگریم می‌توانیم تعریف‌های بسیار متعدد از آن بیابیم، در مورد فتوت نیز حال بدین منوال است و صوفیان و جوان‌مردان و نویسندگان فتوت‌نامه‌ها و حتی صاحبان داستان‌های عوامانه در تعریف آن اختلاف دارند و هریك آن را به نوعی تعبیر و تفسیر كرده‌اند. ابوبكر محمدبن احمد شبهی كه در حق وی گفته‌اند بیش از تمام مشایخ صوفیان جوان‌مرد بود، در باب فتوت گفته است : < فتوت نیكویی خلق و بذل معروف است.> جعفر خلدی گفت: فتوت كوچك شمردن خویش و بزرگ داشتن مسلمانان است. ابوعبداللّه بن احمد مغربی آن را چنین تعریف كرد : فتوت نیكویی خُلق است با كسی كه بدو بغض داری و بخشیدن مال است به كسی كه درنظر تو ناخوش آیند است و رفتار نیكو است با كسی كه دل تو از او می‌رمد. شیخ ابوعبداللّه محمدبن ابی المكارم معروف به ابن معمار حنبلی بغدادی، كه ظاهرا ً قدیم‌ترین كتاب فتوتی كه در دست داریم از اوست، در كتاب خویش موسوم به كتاب الفتوه چنین گوید : < و اما در سنت، اخباری در باب فتوت وارد شده است و گزیده‌تر آن‌ها آن است كه حضرت امام جعفر صادق (ع) آن را از پدرش و سرانجام از جدش روایت كرده است و گوید رسول خدا (ص) گفت: جوان‌مردان امت مرا ده علامت است. گفتند ای رسول خدا آن علامت‌ها كدام است؟ فرمود: راست گویی و وفای به عهد و ادای امانت و ترك دروغ گویی و بخشودن بر یتیم و دست‌گیری سائل و بخشیدن آنچه رسیده است و بسیاری احسان و خواندن مهمان و سر همه آن‌ها حیاستTP PT.> این حدیث از آن جهت نیز اهمیت دارد كه راوی و ناقل آن مردی حنبلی است و گفته او برای پیروان مذهب سنت نیز سندیت دارد. از حسن بصری روایت كرده‌اند كه گفت : < در این آیت مفهوم فتوت جمع آمده است. قَوْلُهُ تَعالی : إنَّ اللّهَ یَأمُرُ بِالْعَدْلِ والإحْسانِ وَ ایتآیء ذِی الْقُرْبی وَ یَنْهی عَن الْفَحْشآء والمُنْكَرِ والْبَغْیِ یَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكّرُونَ.TP PT> از این‌گونه تعریف‌ها و اظهارنظرها بیش از آن می‌توان یافت كه یاد كردن تمام آن‌ها در این مقدمه بگنجد. اغلب این قول‌ها در كتاب الفتوه الصوفیه از ابوعبدالرحمن سلمی نیشابوری و كتاب طبقات الصوفیه هم از او و در رساله قشیریه از امام ابوالقاسم قشیری مندرج است و خواهندگان می‌توانند بدین مآخذ مراجعه كنند. اما از مطالعه تمام آن‌ها چنین مفهوم می‌شود كه فتوت از همان آغاز كار به صورت مذهبی از مذاهب تصوف درآمدTP PT، چنان كه در هنگام توصیف صوفیان بزرگ می‌گفتند وی در میان صوفیان نیكوترین طریق فتوت را داشت؛ و یا وی دارای فتوتی كامل بود ؛ و همچنان كه صوفیان برای خرقه و مرقع خود سند دارند، جوان‌مردان نیز برای فتوت خویش و شعار آن (كه سراویل یا تنبان یا كسوت نامیده می‌شود) اسنادی ایجاد كردند و تمام این سلسله سندها _ بدون استثنا _ حاكی از آن بود كه فتوت و مبدأ عملی آن از سیرت و رفتار حضرت امام علی بن ابی‌طالب (ع) گرفته شده است. بحث در باب مدارك علمی و معتبر و قدیم فتوت را با آنچه در تفسیرها آمده است پایان می‌دهیم و به گفتگو در باب سیر و تحول آن می‌پردازیم :در كشف‌الاسرار و عده‌الابرار اثر ابوالفضل رشیدالدین میبدی (تألیف شده در سال 520 هـ . ق . ) در تفسیر این آیت كریم : نَحْنُ نَقُصّ عَلَیْكَ نَبَأهُمْ بِالْحَقِ إنّهُمْ فِتْیَه امَنُوا بِرَبِّهِمْ (18/13) در نوبت ثانی آمده است : إنّهُمْ فِتْیَه حَكَمَ اللّهُ لَهُمْ بِالفُتُوَّهِ حینَ امَنُوا بِلا واسِطَهٍ كَذلِكَ قالَ بَعْضُهُمْ رَأسُ الفُتُوَّهِ الایمانTP PT . یعنی : حكم كرد خداوند در حق ایشان به فتوت، هنگامی كه ایشان بی‌ هیچ میانجی ایمان آوردند، از آن روی گفته‌اند سرِ جوان‌مردی، ایمان است. و در < النوبه الثالثه> بدان افزاید : < اینت شرف بزرگوار و كرامت تمام و نواخت بی‌نهایت كه رب‌العالمین بر اصحاب كهف نهاد كه ایشان را جوان‌مردان خواند. گفت : إنّهُمْ فِتْیَه با ایشان همان كرامت كرد كه با خلیل خویش ابراهیـم (ع) كه او را جوان مـرد، خواند: قالوا سَمِعْنا فَتی یَذْكـُرُهُم یُقـالُ لَهُ إبـْراهیم (21 / 60) و یوشع بن نون را گفت : و إذ قالَ مُوسی لِفَتیه (18 / 60) و یوسف صدیق را گفت تُراوِدُ فَتیها (13 / 30) . و سیرت و طریقت جوان‌مردان آن است كه مصطفی (ص) با علی (ع) گفت: یا علی جوان‌مرد راست‌گوی بود؛ وفادار و امانت‌گزار و رحیم دل، درویش‌دار و پر عطا و مهمان‌نواز و نیكوكار و شرمگین.و گفته‌اند سرور همه جوان‌مردان یوسف صدیق بود علیه‌السلام كه از برادران به وی رسید آنچه رسید از انواع بلیات، آن‌گه چون بر ایشان دست یافت گفت : لا تَثْریب َ علَیْكُمُ الْیَوْمَ (12 / 92 ) . و در خبر است كه رسول (ص) نشسته بود. سائلی برخاست و سؤال كرد، رسول (ص) روی سوی یاران كرد و گفت: با وی جوان‌مردی كنید. علی (ع) برخاست و رفت؛ چون باز آمد یك دینار داشت و پنج درم و یك قرص طعام. رسول (ص) گفت: یا علی، این چه حال است؟ گفت: یا رسول اللّه ، چون سائل سوال كرد بر دلم بگذشت كه او را قرصی دهم؛ باز در دلم آمد كه پنج درم به وی دهم؛ باز به خاطرم فراز آمد و بر دلم بگذشت نكنم. رسول (ص) گفت : <لا فتی الا علی> جوان‌مرد نیست مگر علیTP PT. در این تفسیر در جاهای دیگر كه كلمه فتی آمده، ذكری از فتوت و جوان‌مردی نشده است. اما علت این كه میبدی در كشف‌الاسرار نسبه با تفصیل بیش‌تر از فتی و فتوت گفتگو كرده، همانا مشرب تصوف اوست، كه بدین گونه گفتارها متمایل بوده؛ ورنه سخن شیخ ابوالفتوح رازی در تفسیر خویش، در موقع بحث از همین آیت، بسیار مختصرتر است. وی گوید :< ایشان جوان‌مردانی بودند كه به خدا ایمان آوردند، از آن‌جا گفتند كه اصل جوان‌مردی ایمان به خداست. اگر آن را كه از سر كفر ایمان آرد او را جوان‌مردی رسد، آن را كه ایمان آرد لاعن كفر لاجرم چنان‌كه در ایمان رجحان هست در فتوتTP PT آن رجحان دادند او را كه از همه جهان نفی كردند و او را اثبات، برزبان جبرئیل، كه لا سیف الا ذوالفقار و لا فتی الا علیTP PT.> درباره فتوت در منابع معتبر و عالمانه دینی و مذهبی بیش از این گفتاری نمی‌توان یافت و هر تفسیری را كه بنگریم، كم و بیش همین اندازه (یا كم‌تر) در باب فتوت بحث كرده‌اند ؛ و هرچه تفسیر قدیم‌تر باشد بحث آن در این باب كوتاه‌تر است. بنابراین اطلاعات مربوط به فتوت را نخست در كتاب‌های صوفیان، و سپس در فتوت‌نامه‌ها و داستان‌های عوامانه‌ای كه با شور و اشتیاق و صمیمیت تمام، جنبه‌های مثبت این مسلك را ستوده‌اند باید یافت. اما بیش از آن كه در این باب به جستجو در مداركی كه یاد شد بپردازیم، باید گفت كه در شعر فارسی جای جای به اجمال تمام جوان‌مردی مورد ستایش گویندگان قرار گرفته است : جوان‌مردی از كارها بهتر است جوان‌مردی از خوی پیغمبر است(عنصری)جوان‌مردی و راستی پیشه كـن همـه نیكـویی انـدر اندیشه كن(فردوسی) گویندگان و نویسندگان صوفی مشرب نیزگاه به همین شیوه جوان‌مردی را می‌ستایند:جوان‌مـرد باشـی دو گیتی تـو راست دو گیتی بود بر جوان‌مرد راستجوان‌مرد اگر راست خواهی ولی است كـرم پیشه شاه مردان علی است (سعدی)و گاه به تفسیر آن می‌پردازند. مانند تفسیری كه شیخ ابوسعید ابوالخیر، برای كارگر حمام از جوان‌مردی كرده و عطار آن را به نظم آورده است : بـوسعیـد مـهنـه در حمـام بـود قـائمش كافتـاد ، مردی خام بود شـوخ شیخ آورد تا بـازوی او جمـع كرد آن جمـله پیـش روی اوشیخ را گفتا بگو ای پاك جـان تا جوان‌مردی چه باشد در جهان؟شیخ گفتا شوخ پنهان كردن است پیـش چشم خلـق نا آوردن است ایـن جـوابـی بـود بـر بـالای او قـایم افتـاد آن زمـان بـر پـای اوچون به نادانی خویش اقرار كـرد شیخ خوش شد، قایم استغفار كردTP PT یكی دیگر از مدارك معتبر و متقدم در باب فتوت كتاب گرانقدر قابوس‌نامه اثرعنصرالمعالی كیكاووس بن اسكندربن قابوس است كه مؤلف آخرین باب آن (باب چهل و چهارم) را در آیین جوان مردپیشگی پرداخته و به اشباع و تفصیل در آن سخن گفته است چنان كه هیچ‌یك از باب‌های چهل و چهارگانه كتاب بدان درازی نیست و چون قابوس‌نامه بارها به طبع رسیده و در دسترس همگان است. نقل گفتار عنصرالمعالی را در این مقدمه روی نیست، لیكن تعریفی را كه وی از جوان مردی كرده است می‌آوریم : < ;. گفته‌اند اصل جوان‌مردی سه چیز است : یكی آن كه هرچه گویی بكنی و دیگر آن كه خلاف راستی نگویی، سوم آن كه شكیب را كار بندی؛ زیرا كه هر صفتی كه تعلق دارد به جوان‌مردی به زیر آن سه چیز است.P2P>نكته قابل ملاحظه در این باب از قابوس‌نامه آن است كه مؤلف برای هر طبقه از مردمان شرایطی خاص برای جوان‌مردی قرار داده است: جوان‌مردی عیاران و سپاهیان دیگر است و جوان‌مردی بازاریان دیگر. صوفیان برای احراز فتوت شرایطی غیر از این دو طبقه دارند و انبیاء علیهم السلام بیش از هر كس و هر طبقه در فتوت پیش رفته‌اند و فتوت ایشان برتر از همه است و تمامی جوان‌مردی ایشان راست. برای مثال، در شرح جوان‌مردی و سپاهیان گفته است :<بدان كه جوان‌مردی عیاری آن بود كه او را از آن چندگونه هنر بود : یكی آن كه دلیر و مردانه و شكیبا بود به هر كاری و صادق الوعد و پاك عورت و پاك‌دل بود و زیان كسی به سود خویش نكند و زیان خود از دوستان روا دارد و بر اسیران دست نكشد و اسیران و بیچارگان را یاری دهد و بد بدكنان از نیكان بازدارد، و راست شنود چنان كه راست گوید و داد از تن خود بدهد و بر آن سفره كه نان خورد بد نكند و نیكی را بدی مكافات نكند و از زنان ننگ دارد و بلا راحت بیند. چون نیك بنگری بازگشت این همه هنرها بدان سه چیز است كه یاد كردیم ;..TP PT>. از توضیحات صاحب قابوس‌نامه چنین برمی‌آید كه در عصر او و پیش از آن، فتوت به صورت دستورهای عملی اخلاقی در میان طبقات گوناگون جامعه راه یافته بود، و هریك از آنان می‌كوشید در كار خود جوان‌مرد باشد و اصول فتوت را مراعات كند و به همین سبب است كه از یك سوی پهلوانان و ورزش‌كاران و زورگران و سپاهیان و عیاران خویشتن را جوان‌مرد می‌خوانند ؛ و از سوی دیگر پیشه‌وران و بازاریان آداب و رسوم و دستورهایی برای جوان‌مردی خاص خویش دارند (و بسیاری از آن‌ها در همین كتاب حاضر شرح داده شده و خواهیم دید كه فتوت‌نامه‌هایی مختصر برای یك صنف خاص نیز نوشته می‌شده است.) و صوفیان و خانقاه‌نشینان هم در دستگاه خود راه و رسم جوان‌مردی را مراعات می‌كنند و آن كس را كه در رعایت آن آداب كوشاتر و كامل‌تر باشد در فتوت برتر از دیگران می‌شمارند ؛ درصورتی كه در ظاهر، این طبقات با یكدیگر پیوستگی و همانندی ندارند و زندگانی مادی و معنوی هریك از آن‌ها پایه و اساسی غیر از طبقه دیگر دارد. در طول تاریخ نیز بارها اتفاق افتاده است كه كار فتوت یكی از این طبقات بیش‌تر بالا گرفته و مردم بدان اقبال كرده‌‌اند: وقتی عیاران در ناحیه‌ای روی كار می‌آمدند و قوتی می‌گرفتند، جوان‌مردی و عیاری و پهلوانی و سپاهی‌گری بر سر زبان‌ها می‌افتاد و داستان‌ها از سیرت و اخلاق این گروه پدید می‌آمد (چنان كه در جوامع الحكایات عوفی حكایت‌های بسیار از جوان‌مردی یعقوب لیث نقل شده است) هنگامی كه جامعه ثبات و آرامش و امنیت می‌یافت و وضع اقتصادی صنعت‌گران و پیشه‌وران و بازاریان رو به بهبود می‌رفت، كتاب‌های فتوت نیز بیش‌تر این جنبه را مورد توجه قرار می‌دادند و در عمل نیز لنگرها و مراكز اجتماع كسانی كه از طریق پیشه‌وری و داد و ستد امرار معاش می‌كردند و خود را جوان‌مرد می‌خواندند رونق می‌گرفت و آداب و تشریفات مجلسی فتوت رایج می‌شد و در همان حال كه فتوت عامه مردم به اقتضای تغییر اوضاع سیاسی و اقتصادی و اجتماعی هر روز گونه‌ای دیگر به خود می‌گرفت، فتوت صوفیان نیز با همان عفت و ایثار و مكارم اخلاق كه معهود آن است در میان این گروه ادامه می‌یافت. درعین حال _ چنان‌كه می‌دانیم، و در هر مشرب و مكتب و مسلكی نیز ممكن است این جریان پیش آید _ گروهی یا به قصد سوء استفاده از حسن شهرت و قبول عام این آیین، و یا به علت جلب شدن به ظاهر آن، فتوت را بر خود می‌بستند و خویشتن را جوان‌مرد می‌خواندند بی آن كه در این راه سلوكی كرده و برای تخلّق بدین اخلاق رنجی بر خود نهاده باشند.گروهی از طالبان دنیا و دوست‌داران لهو و لعب و خواستاران لذت و عیش به فتوت روی می‌آوردند و جنبه دلیری و شجاعت آن را كه نخست برای مقابله با دشمنان دین و ملت مورد استفاده قرار می‌گرفت به جلدی و گربزی و همان راه و رسمی كه كم و بیش اكنون نیز در بین داش‌مشدی‌ها رایج است بدل كردند. در این فتوت، می‌گساری و تفریح و لذت و موسیقی و آواز و بالاچاقی كردن و زورمندی نمودن از صفات بارز بود و البته این گونه جوان‌مردان لذت‌طلبی را با بعضی صفات اصلی فتوت چون درست قولی و وفای به عهد و بزرگواری و بخشندگی جمع كرده بودند. در اواخر عصر بنی‌امیه یعنی در ثلث اول قرن دوم هجری در شام و عراق طبقه‌ای از مردم كه فتیان خوانده می‌شدند برای تفریح و می‌گساری و آواز خواندن فراهم می‌آمدند و داشتن ساز و آواز و غنا و طرب از شرایط بارز ایشان بود. در آن هنگام خالدبن عبداللّه قسری كه امیر عراق بود انعقاد این گونه مجلس‌ها را منع كرد و تنها شخصی به نام حنین حیری را از این فرمان مستثنی داشت به شرط آن كه در بزم خود بی‌خردان و ستیزه‌جویان را راه ندهد. در اخبار همین حنین آمده است كه وی در پی كسب روزی از حیره به حمص رفت و از جوان‌مردان آن ناحیت نشان گرفت. بدو گفتند كه آنان صبح‌گاه در حمام‌ها فراهم می‌آیند. وی به یكی از گرمابه‌ها رفت و گروهی از آنان را در آنجا بیافت و با ایشان گفتگو كرد و گفت كه در این شهر، غریب است؛ آنگاه جوان‌مردان از گرمابه بیرون آمدند و او نیز با ایشان بیامد و همگی به منزل یكی از آن گروه رفتند و چون بنشستند، غذا و شراب آوردند و خوردند و نوشیدند؛ آنگاه حنین پیشنهاد كرد كه آوازی برای ایشان بخواند و آنان با شوق و رغبت پذیرفتند و از ایشان عودی خواست، عود را حاضر آوردند، آن را بگرفت و بنواخت و آهنگی از یكی از خوانندگان معروف را بخواند، لیكن آنان را پسند نیفتاد. گویند حنین در آغاز كار خویش برای جوان‌مردان و توانگران كوفه و جوان‌مردان عشرت‌طلب حیره گل می‌برد.از همین روزگار بود كه آیین فتوت با عیاری آمیخته شد و راه و رسم و آداب و ترتیب و حتی زبانی خاص برای آن پدید آمد. جوان‌مردان (مثل داش‌مشدی‌ها و جاهل‌های امروزی) در لباس پوشیدن روشی خاص داشتند و موی سر خود را روغن می‌زدند و بر سر گور ابوالهندی غالب بن عبدالقدوس نخستین شاعری كه در اسلام خمریه ساخت و به وصف می در شعر می‌پرداخت می‌رفتند و شراب می‌خوردند و پیاله‌ای نیز بر گور وی می‌ریختند. در آغاز قرن سوم این گونه فتوت كاملاً نضج و قوام یافت و پایه‌های آن مستحكم شد و آداب و رسوم آن چندان استقرار یافت كه قاضی نیز یافتند. ابوالفاتك بن عبداللّه دیلمی در این عصر ملقب به <قاضی الفتیان> بود و محمدبن نجار بغدادی در تاریخ بغداد از او یاد كرده و گفته است كه وی در بغداد نزدیك باب الكرخ سكونت داشت و جوان‌مردان نزد او جمع می‌شدند و او آداب فتوت را بر ایشان املا می‌كرد. آنگاه عبارتی نیز در باب شرایطی كه جوان‌مرد از داشتن آن‌ها ناگزیر است از او نقل و تصریح كرده است كه وی فصولی در آداب فتوت پرداخته استTP PT. از این پس رفته رفته فتوت در شعر و ادب نیز راه یافت و شاعران به فتوت گرویدند یا فتیان شعر گفتند و در كتاب معروف اغانی اخبار بعضی از ایشان آمده است مانند علی بن جهم شاعر معروف كه به گفته ابوالفرج وی با جماعتی از جوان‌مردان بغداد آمیزش و معاشرت داشت و چون از زندان آزاد شد و از تبعید بازگشت مجلس طربی در خانه یكی از آنان كه مفضل نام داشت برپا كردند و علی بن جهم در شعر خویش به تفصیل آن مجلس را وصف كرده است. وی در این شعر طرب خانه‌ها و آداب و ترتیب آن‌ها و وجود زنان زیبا را در آن وصف می‌كند و در شعر او به وجود پسران نوجوان زیبا روی نیز اشارت رفته است. بنا به گفته ابوحیان توحیدی در البصائر و الذخائر، جوان‌مردان در قرن سوم هجری در فساد و رذائل اخلاقی غوطه‌ور شده بودند و از هیچ منكری _ حتی هم‌جنس‌بازی _ روی نمی‌گردانیدند و وقتی كسی از قاضی فتیان در باب لواط سؤال كرده بود كه آیا آن را نیز می‌توان در ردیف زنا یا نوعی از آن به حساب آورد؟ و آن قاضی در گفتار خویش آن كار را برتر از زنا می‌شمارد و به گوینده اعتراض می‌كند كه چرا آن دو را برابر نهاده است! گفته‌اند كه در همین عصر فتح بن خاقان وزیر معروف متوكل خلیفه عباسی به غلامی از خلیفه، شاهك نام، عشق می‌ورزید و ابوعبداللّه بن حمدون ندیم می‌كوشید تا وسیله ارتباط بین آن دو را فراهم كند و آن‌ها را به یكدیگر برساند. این خبر به گوش متوكل رسید و ابن حمدون را گفت : <تو را بركشیدم و به خود نزدیك كردم تا ندیم و هم‌صحبت من باشی نه آن كه برای غلامان من قوادی كنی.> ابن حمدون قضیه را انكار كرد و سوگند به دروغ خورد و سپس كار از پرده بیرون افتاد و بر اثر آن سوگند، طلاق زنان و آزاد كردن بردگانش بر وی واجب شد و نیز سی بار حج بر عهده وی ماند و او هر سال به حج می‌رفت. آن‌گاه متوكل او را به تكریت تبعید كرد و غلامی زرافه نام را بفرمود تا یكی از گوش‌های ابن حمدون را ببرد. غلام چنین كرد و آن‌گاه بدو گفت : امیرالمؤمنین گفته است با تو همان رفتاری را كردم كه جوان‌مردان با یكدیگر می‌كنند. این خبر به‌‌صورتی دیگر در كتاب الدیارات شابشتی آمده و یاقوت آن را در معجم الادبای خود نقل كرده است. یاقوت از قول امین‌الدوله افطسی می‌نویسد : <گویند كه متوكل بر راه ابونواس می‌رفتTP PT و روزی غلامی سخت زیبا به مجلس او درآمد، ابوعبداللّه بن حمدون خیره در وی نگریست و شیفتگی نمود. متوكل وی را گفت : حكم جوان‌مردان درباره جوان‌مردی كه به غلام جوان‌مردی دیگر تعرض كند چیست؟ ابن حمدون گفت : بریدن گوش. آن‌گاه متوكل او را گفت : ما نیز درباره تو به همین صورت حكم می‌كنیم و گوش وی را بریدن فرمود.> این داستان در كتاب‌های دیگر، ازجمله در نثرالدر از منصور آبی نیز نقل شده است. در این روزگار انتشار فتوت در بین مردم نیز بسیار وسعت یافت و مذهب مختار عصر شد. از جوان‌مردان مشهور این روزگار یكی اسحاق بن خلف معروف به ابن طبیب حنفی بهرانی است كه به راه فتوت می‌رفت و با عیاران وشاطران آمیزش داشت و با سگ به شكار می‌رفت و به طنبورنوازان بخشش‌ها می‌كرد. وقتی به اتهام ارتكاب جنایتی گرفتار آمد و به زندان افتاد و در زندان به سرودن شعر پرداخت و گفته‌اند شعر را بسیار نیكو می‌خواند. وی تا روز مرگ بر راه فتوت رفت و به طنبور نواختن خویش ادامه داد تا به سال 230 هجری در عصر الواثق باللّه بمرد. از این گونه شواهد و امثال در كتاب‌های ادب و بلاغت عرب بسیار توان یافت، چنان كه نوشته‌اند ابوعتبه احمدبن فرج كندی حمصی به سال 219 در سوق الرستن با جمعی از جوان‌مردان به می‌گساری نشسته بود و چون شراب كم آمد دردی شراب را با ریش خود صاف كردTP PT.از مجموعه این قراین و مدارك چنان برمی‌آید كه جوان‌مرد این روزگار شاطر و عیار نیز بود و شاطران و عیاران خود را <جوان‌مردان> می‌خواندند و آنان به گروه صعالیك در عصر جاهلی شباهت بسیار دارند. در قرن چهارم هجری لفظ‌های فتی و فتوت كاملاً با شاطر و عیار و شطارت و عیاری مترادف شد، چنان‌كه مسعودی در اواسط این قرن در ضمن یاد كردن شاهان چین از مردی شورشی و یاغی یاد می‌كند كه <از خاندان شاهی نبود و یانشو نام داشت. وی شریری فتنه‌جو بود و مردم بدنام و شرور به دور وی جمع شدند و شاه و اهل تدبیر از كار وی غافل ماندند كه شهرت چندان نداشت و قابل اعتنا نبود. به‌تدریج كارش بالا گرفت و شهرتش افزایش یافت و غرورش بیفزود و شوكتش بسیار شد. مردم شرور از مسافت‌های دور رو به جانب وی آوردند و سپاهش بزرگ شد و از محل خود حركت كرد و در شهرها به تاخت و تاز و چپاول پرداخت ;..TP PT> مسعودی این شخص را چنین وصف می‌كند : <و كان شریراً یطلب الفتوه> .از آن پس دزدان و راه‌زنان نیز <فتوت> را راهی برای توجیه دزدی و غارت خویش فرا نمودند. بعضی مورخان گفته‌اند كه ابونصر فارابی فیلسوف معروف قرن چهارم هجری از دمشق به عسقلان می‌رفت كه جماعتی از دزدان او را غافلگیر یا درست‌تر بگوییم تعقیب كردند. این دزدان خویشتن را <فتیان> می‌نامیدند. ابونصر ایشان را گفت : آنچه از چارپای و سلاح و جامه با من است بگیرید و مرا راه دهید تا بروم. آنان این پیشنهاد را قبول نكردند و آماده كشتن وی شدند. ابونصر ناگزیر به جنگ با ایشان پرداخت و او و كسانش جملگی كشته شدند. این حادثه چندان در امیران شام اثر كرد و دل ایشان را به درد آورد كه به تعقیب جدی دزدان جوان‌‌مرد یا جوان‌مردان دزد همت گماشتند و همگی آنان را دستگیر كردند و نزدیك قبر فارابی ایشان را به دار آویختند. قاضی تنوخی قصه‌های عجیب از این گونه راهزنان در كتاب خویش: ”الفرج بعدالشده“ نقل كرده و ابن جوزی بعضی از آن‌ها را در كتاب الاذكیاء خود آورده است. اینان ذوق سرشار ادبی و ظرافتی به كمال داشتند. گویند روزی دزدی از گروه جوان‌مردان راه بر صاحب بستانی گرفت و بدو امر كرد لباس‌های خود را بیرون آورد. میان ایشان گفتگو آغاز شد و صاحب بستان به دزد گفت : برای تو قسم یاد می‌كنم كه وقتی به باغ خویش رسیدم لباس خود را بیرون آورم و آن را به تو دهم. دزد گفت : نه، روایت كرده‌اند از امام مالك بن انس كه گفت : قسمی كه برای دزدان خوردند الزام‌آور نیست! بستانی بدو گفت : به خدا سوگند كه در آن صورت لباس خود را به طیب خاطر و از روی میل به تو خواهم داد. دزد لختی به اندیشه فرو رفت، سپس سر برداشت و به مالك باغ گفت : می‌دانی به چه می‌اندیشم؟ تمام كار دزدان را از دوران رسول خدا (ص) تاكنون در نظر آوردم، و هیچ دزدی نیافتم كه معامله نسیه كرده باشد و من اكراه دارم از آن كه بدعتی در اسلام بگذارم كه گناه آن و گناه هر كس كه تا روز قیامت چنان كاری كند بر گردن من افتد. لباست را بیرون آر. بستانی بدو گفت: آیا مرا عریان می‌كنی و عورت مرا آشكار می‌سازی. دزد گفت بر تو باكی نیست چه از مالك بن انس روایت كرده‌اند كه گفت : اگر مردی عریان غسل كند، اشكالی ندارد. صاحب باغ گفت: مردم به من برخواهند خورد و عورت مرا خواهند دید. دزد گفت: اگر مردم در این راه رفت و آمد می‌كردند من كی به تو دست می‌یافتم؟ بستانی بدو گفت : تو را مردی ظریف و با ذوق می‌بینم. بگذار به باغ خویش روم و لباس خود را بیرون آرم و به تو دهم. دزد گفت : هرگز! خیال داری كه چهار تن از بندگان خویش را با خود بیاوری تا مرا بگیرند و نزد والی برند تا مرا زندانی كند و پوست مرا بدرد و پایم را در قید و بند بگذارد؟ جامه خود را بیرون آر، و او را لخت كرد و برفت. در عصر سلطنت آل بویه در عراق، جوان‌مردان و عیاران دسته‌های مخالف و موافق یكدیگر تشكیل دادند و تعصب مذهبی نیز بر عصبیت مسلكی ایشان افزوده گشت. ابن اثیر در حوادث سال 361 نویسد : در این سال در بغداد فتنه‌ای بزرگ افتاد و مردم دسته‌دسته شدند و عیاران پدید آمدند و فساد را آشكارا كردند ;. و در میان ایشان گروه‌هایی به نام <نبویه> و <فتیان> تشكیل شد و سنیان و شیعیان و عیاران درهم افتادند و مال‌ها به تاراج رفت و مردم كشته شدند و خانه‌ها بسوخت و ازجمله محله كرخ بغداد كه مسكن شیعی مذهبان و جایگاه بازرگانان بود آتش گرفت و بدین سبب دشمنی بین نقیب ابواحمد موسوی فرزند شریف رضی و ابوالفضل شیرازی وزیر بالا گرفت و در این فتنه گروهی از سران عیاران سلطه و فرمانروایی در بغداد را میان خود قسمت كردند. در سال 361 هـ . ق . سلطان روم به رُها و اطراف آن حمله برد و تا نصیبین رسید و شهرهای مسلمانان را خراب كرد و آتش زد و اسیر بسیار گرفت و در دیار بكر نیز چنین كرد. درنتیجه گروهی از ساكنان این شهرها به بغداد آمدند تا مسلمانان را به جنگ با رومیان برانگیزند. آنان در مسجدها می‌رفتند و آنچه رومیان با ایشان كرده بودند شرح می‌دادند و از قتل و غارت و اسیر گرفتن و كشتن و سوختن و كندن ایشان داستان‌ها می‌گفتند و مسلمانان را از گشوده شدن راه حمله رومیان بدیشان می‌ترسانیدند و می‌گفتند رومیان در شهرهای اسلام طمع كرده‌اند و اكنون مانعی هم در سر راه ایشان نیست. در نتیجه این گونه تبلیغ‌ها گروهی انبوه از مردم بغداد با فریاد‌خوانان و دادخواهان یار شدند و روی به قصر خلیفه _ الطائع‌للّه _ آوردند و قصد حمله و هجوم بدان كردند و بعضی از پنجره‌های آن را از جای بكندند. پاسبانان مردم را از ورود به مسكن خلیفه باز داشتند و درهای دارالخلافه را ببستند. آن‌گاه مردم زبان بگشودند و سخنان قبیح در حق خلیفه بگفتند و او را به ناتوانی و عجز، از ادای تكلیف‌هایی كه خداوند بر پیشوایان واجب كرده است، نسبت دادند. در این روزگار عزالدوله بختیار پسر معزالدوله دیلمی بر عراق و بعضی شهرهای ایران حكومت می‌كرد. وی چنین فرا نموده بود كه به شكار می‌رود و قصد وی جنگ با مردی به نام عمران بن شاهین بود كه یاغی‌گری آغاز نهاده و در واسط خودسرانه حكم می‌راند. عده‌ای از مردم سرشناس بغداد نزد عزالدوله رفتند و از آن كه وی به شكار رفته یا آهنگ جنگ با عمران بن شاهین، كه مسلمان و اهل قبله است، كرده و جهاد با رومیان و بازداشتن ایشان را از حمله به شهرهای مسلمانان فرو گذاشته است بدو اعتراض كردند عزالدوله بدیشان وعده داد كه خویشتن را برای جهاد آماده سازد. لیكن وی عاجزتر از آن بود كه بتواند به وعده خویش وفا كند.درنتیجه بسیاری از مردم با سلاح‌های گوناگون چون شمشیر و نیزه و تیر و كمان مسلح شدند و كار شورش و آشوب بالا گرفت تا جایی كه والی بغداد سبكتكین تركی از ضبط ایشان عاجز آمد و آتش فتنه افروخته شد و مال‌ها به تاراج رفت و بغداد به خرابی گرایید. ابوحیان توحیدی در باب این فتنه گوید : <هرچه در آن اتفاق افتاد عجیب و بدیع و زشت بود. تمام آن آتش‌ها به دست عیاران افروخته شد و معروف‌ترین سران ایشان ابن كبرویه و ابوالدود و ابوالذباب و اسودالزبد و ابوالارضه و ابوالنوایح بودند. قتل و غارت و آتش‌سوزی بدان جای رسید كه آب از دجله به ما _ یعنی به كرخ بغداد _ نرسید. از عجایب روزگار یكی این است كه این اسودالزبد برده‌ای بود كه بر سر پل زبد مسكن داشت و هستـه خرما از زمین برمی‌چید و از كسانی كه برای تفریح و عیش بدان‌جای می‌آمدند لقمه‌ای غذا می‌طلبید و خود را بدان سیر می‌كرد و بدن وی عریان بود و جز خرقه‌ای صد پاره برتن نداشت و هیچ كس بدو اعتنایی نمی‌كرد و او را به چیزی نمی‌گرفت. روزگاری بر این وضع بگذشت، چون آتش فتنه روشن شد و كار هرج و مرج بالا گرفت و اسود دید كسانی كه از او ناتوان‌ترند شمشیری برگرفته و آن را به كار داشته‌اند، او نیز شمشیری به دست آورد و آن را تیز كرد و به قتل و غارت و لخت كردن مردم پرداخت و از او شیطانی در صورت آ‌دمیان پدید آمد. با این حال وی زیباروی و خوش‌سخن بود و اندامی نیكو داشت و عشق می‌ورزید و بدو عشق می‌ورزیدند و روزگار همچنان در كار پدید آوردن عجایب و غرایب بود. وقتی اسود پیشوا شد و گروهی مردان فرمان‌برداری او را گردن نهادند، دست به بذل و بخشش گشود و پایه‌های فرمانروایی خویش را استحكام بخشید و با آن كه بسیار شریر و خونریز و بی‌پروا و بدكار بود و از هیچ منكری روی نمی‌گردانید خلقی نیكو داشت چنان كه در موصل از برده‌فروشان كنیزی زیباروی را به هزار دینار بخرید و چون خواست از وی كام گیرد، زن بدو دست نداد. اسود بدو گفت : چرا مرا خوش نمی‌داری؟ گفت راه و روش تو در نظر من ناخوش آیند است و تو را دوست نمی‌دارم. اسود گفت : پس چه دلت می‌خواهد ؟ كنیزك جواب داد : این كه مرا بفروشی. اسود بدو گفت : یا بهتر از آن، تو را آزاد كنم و هزار دینارت ببخشم؟ زن گفت : نیكوست. آن‌گاه وی را به محضر قاضی ابن الدقاق نزدیك مسجد ابن رغبان برد و آزاد كرد و هزار دینارش داد و مردم از همت و جوان‌مردی و شكیبایی او در برابر سخنان سرد كنیزك و نیكویی كردن در برابر بدرفتاری وی غرق شگفتی شدند؛ زیرا اگر كنیز را به قتل نیز می‌رسانید، چندان شگفت‌انگیز نبود و بسیار كسان در برابر چنان رفتاری چنین كاری كرده بودند. اگر چه ابن اثیر پدید آمدن فرقه‌های گوناگون مذهبی و گروه‌های مختلف عیاران را زاده سال 361 و فتنه‌ها و آشوب‌های آن معرفی می‌كند، لیكن درحقیقت این دو دستگی‌ها و اختلافات مانند آتش زیر خاكستر، به حیات نهانی خود ادامه می‌داد، اما محیط اجتماعی و وضع جامعه اقتضای آن نداشت كه این آتش برافروزد و شعله‌های آن بالا گیرد و چون اوضاع و احوال برای رشد و عرض وجود این دسته‌ها مساعد گردید، آنان نیز نیرو گرفتند و كار خویش را آشكار كردند. فرقه‌های فتوّت منحصر بدان‌ها كه ابن اثیر یاد می‌كند نیست و علاوه بر نبویه كه وی نام برده است در مدارك دیگر _ و ازجمله كتاب الفتوه ابن معمار حنبلی _ نام گروه‌هایی دیگر مانند رهاصیه و شحینیه و خلیلیه و مولدیه برده شده استTP PT. در اواسط قرن چهارم هجری عیاران و فتیان كوشیدند تا راه و رسم و مسلك خویش را به تكیه‌گاهی دینی متكی سازند و فتوت را بر اصلی دینی نسبت دهند، خواه این اِسناد درست باشد و خواه مورد تردید گروهی قرار گیرد. همین امر نفاق و شقاق را در بین بیوت و قبایل و احزاب جوان‌مردان برانگیخت و خطری بزرگ برای جامعه اسلامی پیش آورد؛ چه فتیان به جای اتحاد كلمه و یگانگی وسعی برای رسیدن به هدفی واحد، و كوشش برای سركوب كردن دشمنان دین، به فرقه‌ها و گروه‌ها منقسم شدند و بر اثر تعصب وابستگی به گروه خویش، قتل و غارت و زدن و كشتن را آغاز نهادند و این كار را به نام پیش بردن طریقه خویش و پیروز شدن بر حریفان و هم‌چشمان انجام می‌دادند. این فتنه و آشوب خطری بزرگ را برای دولت عباسی و پادشاهان آل بویه كه در آن عصر بر بغداد حكومت می‌كردند پیش آورد. و دستگاه حكومت تصمیم به مقاومت در برابر آن و طرد عوامل فساد و انكار رفتار و كردار و نقض دعاوی ایشان گرفت. از این مبارزه جوان‌مردان و عیاران، كه اینك دین را نیز چون زرهی بر بالای دوش خویش آراسته بودند، با دولت و قدرت حاكمه آن عصر، در كتاب‌های تاریخ جز اشارت‌هایی مختصر و به‌صورت استطراد و جمله معترضه ، چیزی بر جای نمانده است و مخصوصاً از وقتی كه فتوت سیمای عیاری و شاطری یافت، یا شاطران و عیاران خود را جوان‌مرد خواندند _ و نتیجه هر دو یكی است _ این اشارت‌ها كم‌تر می‌شود. مثلاً از عیب‌هایی كه بر مستكفی، خلیفه عباسی می‌گرفتند یكی این بود كه سخن گفتن او به عیاران می‌مانست و قبل از رسیدن به خلافت پرنده‌باز بود و با كمان گروهه تیراندازی و نشانه‌گیری می‌كرد و برای لهو و لعب و گشت و گذار به بستان‌ها می‌رفت، و این كارها جزء عادت‌های جوان‌مردان آن عصر بوده است.از اواخر قرن چهارم به بعد، لفظ عیار و شاطر وقتی كاملاً با یكدیگر مترادف شد و در تاریخ‌ها این اصطلاحات مترادف با یكدیگر به كار می‌رود، چنان كه به سال 393 وقتی كه نایب بهاءالدوله پسر عضدالدوله دیلمی به دستور او برای جنگ با قبیله‌های بنی عقیل و بنی اسد به نواحی كوفه رفت و قوای انتظامی در بغداد كم‌تر شد باز عیاران فتنه آغاز نهادند و كار فساد بالا گرفت و نفوس بسیار كشته شدند و مال‌ها به تاراج رفت و خانه‌ها سوخته شد و خبر آن به بهاءالدوله رسید. وی ناگزیر ابوعلی بن ابوجعفر، معروف به استاد هرمز و ملقب به امیرالجیوش را برای فرو نشاندن فتنه به بغداد فرستاد و او به تنبیه و سیاست مفسدان پرداخت و بلوا و آشوب فرو نشست و مردم ایمن شدند. فتنه عیاران باز در ماه رجب سال 415 آشكار شد. آنان آشكارا به آدم‌كشی می‌پرداختند و در شب یا روز، به زور وارد خانه مردم می‌شدند و مال صاحب‌خانه و پس‌اندازها و ذخیره‌های وی را طلب می‌كردند و مانند مصادره‌كنندگان به ضرب شكنجه به جایگاه آن دسترس می‌یافتند و كسی كه در این بلا افتاده بود فریادرسی نمی‌یافت. در همین روزگار خانه شریف مرتضی را كه بر لب نهر صراه واقع بود بسوختند و او خانه خویش را تغییر داد و تركان نیز طاق الحرانی از محله‌های شهر منصور را در نتیجه نزاعی كه بین ایشان و عیاران و عامه مردم رخ داده بود، آتش زدند و بدین واسطه قحطی پدید آمد و بهای مایحتاج مردم ترقی فاحش كرد. در سال 424 و بعد از آن نیز بارها آتش فتنه عیاران بالا گرفت. در این هنگام پیشوای ایشان ابوعلی برجمی بود و بسیاری از مردم بغداد جرأت نداشتند او را جز به لقب قائد (= پیشوا) بخوانند و یكی از دلایل وابستگی این شخص به جوان‌مردان این بود كه شهرت داشت وی متعرض زنان نمی‌شود و چیزی كه با ایشان است از آنان نمی‌گیرد. در همین زمان مردم روز جمعه در مسجد جامع رصافه آشوب كردند و خطیب مسجد موسوم به ابوالحسین ابن الغریق را از خطبه خواندن بازداشتند و بدو گفتند : اگر به نام برجمی خطبه خواهی خواند، بخوان وگرنه به نام خلیفه و پادشاه نباید خطبه بخوانی. ابن اثیر وابستگی برجمی را به فتوّت تصریح می‌كند و گوید : <داستان‌های وی بسیار است و با این همه در او فتوت و مروتی بود كه متعرض زنان و كسانی كه بدو تسلیم و پناهنده می‌شدند نمی‌شد.> در تاریخ بیهقی داستانی در باب خویشتن‌داری عمرولیث و رضا و تسلیم وی در هنگام مرگ فرزند، آمده است. در این كتاب فرزند عمرولیث را <برنایی سخت پاكیزه> خوانده‌اند كه لقب فتی العسكر داشتTP PT. در اوایل قرن پنجم هجری در شهرهای شام گروهی جوان‌مردان پدید آمدند كه آنان را <احداث> و هریك تن را <حَدَث> می‌نامیدند و این كلمه به دو فتح در لغت مترادف فتی است و در اصطلاح نیز معادل آن مورد استعمال قرار گرفتTP PT. معروف‌ترین احداث شام جوان‌مردان شهر حلب بودند كه برای به دست آوردن امیری و سروری در سیاست دخالت كردند و جنگ‌‌ها و فتنه‌ها انگیختند و گاه به یاری امیری یا دشمنی با امیر دیگر برمی‌خاستند و در باب ایشان خبرهای بسیار در كتاب‌های تاریخ وجود دارد و جوینده می‌تواند در هریك از تاریخ‌هایی كه به كلمه <احداث> برمی‌خورد _ مانند ”زبدهالحلب مِنْ تاریخ حلب“ از كمال‌الدین عمربن عدیم حلبی _ اخبار و آثار ایشان را بجویدTP PT. در عصر سلجوقی فتوت شاطران و عیاران با مقاومتی سخت و شدید مواجه شد. علت این امر یكی آن بود كه فتنه‌انگیزی و فساد و آدم‌كشی این قوم از حد گذشته بود؛ دیگر آن كه دولت سلجوقی در دوران درخشش خود دولتی سخت نیرومند و توانا بود و سیاستی قوی و قاطع داشت و نمی‌خواست كه جز دولت و كارگزاران آن هیچ حزب و گروهی در كار ملك‌داری دخالت كند. در این باب نیز شاهد و مثال از آن بیش‌تر است كه بتوان تمام آن‌ها را در این مقدمه گرد آورد. لیكن شاید نخستین برخورد سلجوقیان با عیاران _ خاصه در بغداد _ همان دفع فتنه بساسیری به وسیله طغرل بك سلجوقی نخستین پادشاه این سلسله باشد كه داستان آن به تفصیل در راحهالصدور راوندی: 107 به بعد آمده استTP PT و منجر به تسخیر بغداد به دست طغرل شد و در نتیجه حسن تدبیر وزیر بیمانندش عمیدالملك كندری، خلیفه عباسی نیز جیره‌خوار و دست‌نشانده وی گشت. نتیجه این سخت‌گیری‌ها آن شد كه بار دیگر جوان‌مردان به تقوی و دیانت پناه بردند و اجتماع‌های خود را یا پنهانی و یا در تحت نام‌هایی دیگر تشكیل دادند و مستقیم یا غیرمستقیم به دولت و خلافت فاطمیان مصر پیوستند. از پیشوایان مشهور جوان‌مردان در این روزگار یكی ابونصر محمدبن عبدالباقی خباز معروف به ابن رسولی، ادیب و شاعر و خوش‌نویس نیمه دوم قرن پنجم هجری است و دیگری عبدالقادر هاشمی بزاز. این عبدالقادر شیخ كسانی بود كه در سلك جوا‌ن‌مردان درمی‌آمدند و آنان خویشتن را شاگرد وی می‌خواندند. عبدالقادر برای هریك از ایشان منشوری می‌نوشت و وی را به ناحیه‌ای مأمور می‌كرد و خود را كاتب الفتیان لقب داده بود. دنبال كردن این روش راهی بود برای دعوت و تبلیغ آیین جوان‌مردی و تشكیل دادن جلسات آن ؛ و نیز نامه‌ای به یكی از بندگان خلیفه فاطمی موسوم به ریحان اسكندرانی مقیم مدینه نوشت. از این پس تمام مكاتبه‌ها و نامه‌هایی كه از شهرها می‌آمد بدو می‌رسید و جواب آن از طرف وی نوشته می‌شد و اظهارنظر در احكام و مسائل فتوت از طرف او می‌شد. ابن رسولی نیز رساله‌ای در فتوت نوشته و در آن معنی فتوت و برتری‌ها و آیین‌های آن را شرح داده است. از همین روزگار یعنی از نیمه قرن پنجم _ و در رساله ابن رسولی- می‌بینیم كه كوشش به منظور ساختن سابقه ممتد برای آیین فتوت آغاز شده است. وی فتوت را میراث پیامبران و امامان می‌شمارد و گوید كه آدم در باب آن به شیث نبی وصیت كرد و سپس به نوح انتقال یافت و از نوح به سام رسید تا در حضرت خلیل‌الرحمان _ ابراهیم علیه‌السلام _ ظاهر شد و به فتوت ابراهیم در قرآن كریم تصریح شد. آن‌گاه در زمان موسی علیه‌السلام آنچه از جوان‌مردی پنهان مانده بود آشكار شد و موسی (ع) آن را به هارون تفویض فرمود و پس از ایشان فتوت در مسیح (ع) ظاهر شد و سرانجام به حضرت رسول اكرم (ص) رسید.ابن رسولی در این باب سخنان بسیار گفت و نوشت و كارش رونق یافت و موافقانش بسیار شدند تا جایی كه نام‌ها و نسبت‌ها و صورت نام پیوستگان بدیشان در مجموعه‌ای به بزرگی دو كتاب فراهم آمد. از میان موافقان و پیروان وی بیش از صد تن از اشراف و توانگران و پیشوایان شهرها بودند. ابن رسولی پیروان خویش را در مسجدی به نام مسجد براشا در جنوب غربی بغداد فراهم می‌آورد. درِ این مسجد بسته و خود آن متروك بود. وی در آن را گشود و دری تازه بر آن نصب كرد و به تعمیر آن همت گماشت. در موقعی كه كار ابن رسولی و یارانش به كمال رونق خویش رسیده بود مریدان ابوالقاسم عبدالصمد بن عمر واعظ شافعی به حقیقت حال ایشان پی بردند و به مخالفت با آنان برخاستند و از ایشان به دیوان شكایت بردند و ایشان را به دعوت كردن به سوی خلیفه فاطمی مصر متهم كردند و گفتند آنان فتوت را عنوانی برای پیش بردن این مقصد ساخته‌اند. این شكایت مورد توجه دولت عباسی واقع شد و عمیدالدوله محمدبن محمدبن جهیر وزیر خلیفه به دستگیری ابن رسولی و عبدالقادر هاشمی فرمان داد. آن دو تن را در ذی‌الحجه سال 473 در دوران خلافت المقتدی بامر اللّه فرو گرفتند و در میان نوشته‌های بسیاری كه از ابن رسولی به دست آمد نامه‌ای هم كه به ریحان اسكندرانی نوشته بود یافتند. وزیر نام كسانی را كه در زمره فتیان درآمده بودند از وی پرسید و او نام تمام ایشان را فاش كرد و درنتیجه هركس ازایشان را كه یافتند بگرفتند و باقی گریختند. فقیهان نیز به بطلان مذهب و كندن ریشه ایشان فتوی دادند و ایشان را ملزم ساختند كه از مذهب خود بـازگردند و از فتوّت بیـزاری نمایند. شحنه بغداد نیز این فتوی را دست موزه تـاراج مردم و گرد آوردن مال ساخت و خانه‌های ایشان را به غارت داد و هستی آنان را به یغما برد.پیوستن جوان‌مردان به فاطمیان مهم‌ترین علت تعقیب فتیان و از بین بردن ایشان در دولت عباسی در این روزگار بود. با این حال، شاطران و عیاران هرگز از حمایت آن دست برنداشتند و راه و رسم خویش را ترك نگفتند. صوفیان نیز از وابسته شمردن این گونه جوان‌مردان به خود عار داشتند و در این عصر كوششی از جانب ایشان برای پالودن و پیراستن آیین جوان‌مردی و جدا كردن جوان‌مردان واقعی از جوان‌مرد نمایان صورت گرفت. لیكن كار مشكل‌تر از آن بود كه به سامان رسد، و شكاف گشاده‌تر از آن بود كه بسته گردد؛ و مردمی كه به نام جوان‌مردی شمشیر با خود برمی‌داشتند و خنجر كار می‌فرمودند ، با پند و اندرز به راه نمی‌آمدند و جز شمشیر، آنان را از كار خویش باز نمی‌داشت؛ و همین امر موجب برخوردها و نزاع‌های فراوان بین شاطران جوان‌مرد پیشه و سپاهیان و ارباب سلاح شد و شاید در هر سال واقعه یا وقایعی از این قبیل روی می‌داد كه تفصیل آن‌ها در تواریخ ثبت شده است. یكی از این گونه جوان‌مردان كه به سال 532 كار وی در بغداد و اطراف آن بالا گرفت ابن بكران عیار از ارباب فتوت است كه یاران و مریدان وی بسیار شدند و وی با جماعتی از قداره‌بندان و مفسدان به رسم امیران سوار می‌شد و والی بغداد ابوالكرم حسام الشرف بن محمد از وی بیم داشت. در این روزگار مسعود بن محمد بن ملك شاه سلجوقی پادشاهی داشت و المقتفی لامراللّه خلیفه بود و هیچ گونه نفوذ و سلطه‌ای نداشت سرانجام ابوالكرم تدبیری اندیشید و برادرزاده خویش ابوالقاسم را كه محافظ یكی از دروازه‌های بغداد و نواحی اطراف آن بود بفرمود تا به دست ابن بكران در زمره جوان‌مردان درآید و خویشتن را جوان‌مرد فرا نماید تا از شر وی ایمن شود. پایان كار ابن بكران و دوست و همكار او ابن بزاز چنان بود كه خواستند در انبار به نام خویش سكه بزنند، لیكن بر اثر توطئه‌ای دستگیر شدند و به قتل آمدند. تفصیل این توطئه به نقل ابن اثیر، آن بود كه چون كار ابن بكران بالا گرفت ابوالكرم بن محمد هاشمی والی بغداد چون بدید كه وی مانند حكمرانان و امیران سوار می‌شود از وی بترسید و ابوالقاسم برادرزاده خود را كه محافظ باب ازج از محله‌های شرقی بغداد بود بفرمود تا در زمره یاران ابن بكران درآید و به دست او كمر بسته شود و سراویل فتوت بپوشد و او نیز چنین كرد. ابن بكران بیشتر در سواده اقامت داشت (شاید این كلمه سواد بوده و تصحیف شده باشد) و رفیقی ابن بزاز نام همواره با وی بود. سرانجام آن دو تصمیم گرفتند كه در شهر انبار سكه به نام خود بزنند. الب‌قش سلاحی كه از جانب سلطان مسعود سلجوقی فرمانده سپاهیان مقیم بغداد بود، و شرف‌الدین علی بن طراد عباسی زینبی وزیر كسی نزد ابوالكرم هاشمی فرستادند و بدو گفتند <یا ابن بكران را بكش، یا تو را خواهیم كشت!> و این از كارهای بسیار شگفت‌انگیز است و سبب در آمدن برادرزاده وی را در زمره جوان‌مردان ابن بكران به خوبی نشان می‌دهد. ابوالكرم برادرزاده خویش ابوالقاسم را بخواست و گفت : <یا خود و مرا برگزین، یا ابن بكران را اختیار كن.> ابوالقاسم عم خود را گفت : <من او را خواهم كشت.> و ابن بكران عادت داشت كه بعضی شب‌ها نزد ابوالقاسم می‌آمد و در خانه وی می‌ماند و به می‌گساری می‌پرداخت. روزی بنا به عادت به خانه ابوالقاسم آمـد و به شراب نوشیدن نشست. ابوالقاسم سلاح برگرفت و بدو حمله برد و او را بكشت و پس از چند لحظه رفیقش ابن بزاز نیز دستگیر و به دار آویخته شد و با كشته شدن وی جماعتی از راهزنان نیز كشته شدند و آرامش و اطمینان در مردم پدید آمدTP PT. آنچه در این خبر ابن اثیر جالب توجه است، آن است كه همین مورخ در ضمن یاد كردن حوادث همین سال می‌گوید كه سلطان مسعود به كشتن شحنه بغداد _ الب‌قش سلاحی _ فرمان داد زیرا وی بر مردم ستم بسیار كرده و جور فراوان رانده و كارهایی از او سرزده كه سابقه نداشته است.بدین مناسبت الب‌قش دستگیر شد و ا و را به تكریت _ كه بازداشتگاه سلجوقیان در عراق بود _ بردند و در آن‌‌جا زندانی كردند و زندانبان و نگاهبان وی مجاهدالدین بهروز بود. سپس به قتل وی فرمان داد و چون او را كشتن خواستند، خویشتن را به دجله افكند و غرق شد و به هلاكت رسید. سپس كالبد بی‌جان وی را از دجله بگرفتند و سرش را ببریدند و نزد سلطان مسعود بردند و مسعود بهروز زندانبان وی را به شحنگی عراق بگماشت. لیكن در این روزگار خلیفه عباسی _ المقتفی لامراللّه _ هیچ اختیار و نهی و امری در كارهای دولت عباسی و سیاست آن نداشت و سلطان مسعود نیز شب و روز به نوشیدن باده می‌گذرانید و از كار مملكت و حكمرانی خبری نداشت. به همین سبب، با تمام این سیاست‌ها عیاران از راهزنی و غارت و قتل پروایی نداشتند و هر گروهی از آنان خود را به امیری از امیران دولت سلجوقی، یا وزیری یا وزیرزاده‌ای، یا بزرگی از اركان دولت وابسته بودند و آشكارا مال مردم را می‌گرفتند و شب‌ها با شمع و مشعل به خانه‌ها می‌رفتند و به غارت می‌پرداختند و سحرگاهان به گرمابه‌ها می‌رفتند و لباس كسانی را كه در گرمابه بودند، با نقدینه ایشان برمی‌گرفتند. روزی سعداللّه بن نصر دجاجی واعظ در یكی از محله‌های غربی بغداد بر منبر بود و سخن می‌گفت. عیاران، محله را فرو گرفتند و عمامه وی را برداشتند و به یكی از كاروانسراهای معروف محله رفتند و به ساكنان آن گفتند : اگر هرچه دارید به ما ندهید كاروانسرای را آتش می‌زنیم ؛ و وزیر سلطان مسعود نیز با ایشان دست یكی داشت و ایشان را مدد می‌كرد. سرانجام گروهی از پاسداران و مأموران حفظ امنیت كشته شدند و تاراج‌گیری ایشان همچنان روی در فزونی داشت چنان كه مردم از مغرب به بعد، برای آن كه در امان بمانند از خانه بیرون نمی‌آمدند ؛ و سلطان مسعود، به علت بسیاری قتل و غارت و ناامنی، مردم را در دفاع از خویشتن مجاز و آزاد گذاشت. مردم نیز سلاح دربر كردند و به جنگ با عیاران پرداختند و سلطان مسعود مجاهدالدین بهروز را از شحنگی بغداد معزول كرد و به جای او امیر قزل میر آخور را كه از بندگان برادرش سلطان محمود بن محمد بن ملك شاه بود بدین كار گماشت. لیكن وقتی چیرگی عیاران و گسترش كار و افزایش فتنه و فساد ایشان را بدید، بهروز را به كار خویش بازگردانید. لیكن مردم از این عزل و نصب‌ها كوچك‌ترین سودی نبردند چه ابن بروجردی وزیر سلطان مسعود، و برادر زن سلطان سلجوقی هریك گروهی از غارت‌گران را در كنف حمایت خود داشتند و بهروز نمی‌توانست ایشان را از كار خویش باز دارد. در این روزگار ابوالكرم هاشمی والی عیاران، خود از كار كناره گرفت و سر خویش بتراشیده و تصوف اختیار كرد و در خانقاه ابونجیب سهروردی معتكف شد؛ و مردی موسوم به ابن صباح به جای وی نشست بی آن كه بتواند كاری انجام دهد. در این هنگام عیاران به لباس بازرگانان و توانگران درمی‌آمدند و خویشتن را در نظر مردم، بازرگان و ثروتمند فرا می‌نمودند و فقط در هنگامی كه غارت و ربودن مال مردم آغاز می‌شد شناخته می‌شدند و به گرفتن كالای بازرگانان می‌پرداختند. از این روی دكان‌ها و سرای‌ها بسته شد و مردم منبرها را به نشانه راه یافتن اختلال در كار دولت بشكستند و در مسجدهای جامع را بستند و ناگزیر دوباره ابوالكرم هاشمی را به‌عنوان والی و فرمانروای حافظ امنیت بغداد به كار خویش بازگردانیدند. یكی از داستان‌های شگفت‌انگیز عیاران در این روزگار آن است كه زنی دختر خود را به شوهر داد. خانه این زن در محله كرخ غربی بغداد بود و یك لنگه دستبند در دكان زرگری بود كه در جانب شرقی دكان داشت. زن به دكان زرگر رفته لنگه دستبند را بگرفت و خواست به قسمت غربی شهر برود. لیكن جسر را بسته یافت و در كار خویش حیران ماند و سرگشته در كوی و بازار می‌گشت. زنی او را حیران و سرگردان یافت و بدو پیشنهاد كرد كه شب را در خانه وی بگذراند. خداوند دستبند این پیشنهاد را پذیرفت و به خانه زن میزبان رفت. زن وی را به بالاخانه‌ای برد و در آن منزل داد. چون بیش از نیمی از شب بگذشت در خانه را بكوفتند. زن صاحب خانه پایین آمد و در را بگشود و گروهی به خانه آمدند كه مقداری جامه و اثاث خانه با خود داشتند. زنی كه در آن خانه میهمان بود بدان رخت و اثاث نگریست و دید تمام آن‌ها به عین جهیز دختر اوست و تمام آن‌ها را بازشناخت و ترسی شدید وی را فـرا گرفت. چون زن صاحب خانه بالا آمـد، میهمان خویشتن را خفتـه ساخت و چون بامداد شد از خانه بیرون آمد و نزد ابوالكرم هاشمی رفت و او را از آنچه رخ داده بود بیاگاهانید و لنگه دست‌بندی را كه با خود داشت بدو نمود و گفت لنگه دیگر آن نزد ایشان است. ابوالكرم با گروهی از مأموران خود سوار شد و به راهنمایی زن بدان خانه رفت و آن را فرو گرفت و جهیز دختر آن زن را به تمامی بازستد و بدو سپرد. این واقعه در كتاب بی‌نامی كه مصحّح، آن را <الحوادث الجامعه> نامیده و سپس خود از این نظر عدول كرده است (ص 118) نقل شده و مورخ به نقل همین مقدار از حادثه اكتفا كرده است. در این روزگار نیابت شحنگی بغداد با غلامی بود ایلدگز نام كه مردی فعال و شجاع و مقتدر بود. روزی سلطان مسعود وی را بخواست و عتاب‌كنان بدو گفت: <تو در سیاست كردن مفسدان كوتاهی می‌كنی و بدین ترتیب مردم هلاك می‌شوند.> وی در جواب گفت : <ای پادشاه جهان، وقتی گردآورنده عیاران و سردسته و حامی ایشان فرزند وزیر و برادرزن تو باشند مرا چگونه توانایی برانداختن تبهكاران‌ باشد؟> و آن‌گاه مطلب را برای پادشاه شرح داد. سلطان فرمود : <هم اكنون برو و آنان را در هر كجا باشند دستگیر ساز و بردار كن، ورنه تو را به دار خواهم آویخت!> ایلدگز انگشتری شاه را به عنوان دلیلی برای تنفیذ احكام خویش از شاه بستد و بیرون آمد و به خانه وزیرزاده تاخت، لیكن او را نیافت و هـمه كسانی را كه نزد وی بودند بنـد كرد و آن‌گاه به سوی برادرزن سلطان كه نزدیك دربTP PT صالح در شرق بغداد می‌زیست رفت و او را بگرفت و با سه تن از یارانش در همان محل بر دار كرد و وزیرزاده با بیشتر عیاران بگریختند و كسانی كه پای گریز نداشتند یا فرصت آن را نیافتند گرفتار و بازداشت شدند. پس از مرگ مسعود سلجوقی به سال 547 خلیفه المقتفی لامراللّه در حكم راندن بر عراق استقلال یافت و از سخت‌گیری بر عیاران و جوان‌مردان بكاست و حتی خلیفه بسیاری از ایشان را در سپاه عباسی جدیدی كه موظف به حفظ استقلال خلافت عباسی بود گردآورد و ایشان را به دفع دشمنان خلیفه و راندن ایشان از شهرهای عراق مأمور كرد. ابن اثیر در این باب گوید : <وقتی خبر مرگ سلطان مسعود به بغداد رسید شحنه‌ای كه از جانب وی در بغداد گماشته شده بود و مسعود بلال نام داشت به تكریت گریخت و خلیفه خانه وی و خانه یاران سلطان را به تاراج داد و تمام اموال و خواسته‌های ایشان بگرفت و كسانی را كه ودیعتی از عیاران نزد آنان بود به دیوان خلافت بخواند و امانت‌ها را از ایشان بطلبید و سپس اغلب لشكریان و فرماندهان ایشان را گرد آورد و دستور داد شراب‌هایی را كه در خانه‌های یاران سلطان بود بریختند و خم‌ها را بشكستند و در این گیرودار از خانه بلال مسعود نیز شراب بسیار به دست آمد و بر زمین ریخته شد و حال آن كه مردم گمان نمی‌بردند وی پس از رفتن به حج شراب بنوشد. > (كامل ابن اثیر _ در ذیل حوادث سال 547) همین مورخ درضمن شرح دادن واقعه محاصره بغداد به توسط سپاهیان سلطان محمدبن محمودبن محمدبن ملك شاه در سال 552 گوید كه : < خلیفه المقتفی لامراللّه مقداری سلاح به لشكریان و عامه مردم داد و ایشان را برای دفاع از بغداد مسلح ساخت و اعلام كرد كه هركس در دفاع مجروح شود پنج دینارش بدهند. یكی از این مدافعان جراحتی برداشت و نزد وزیر خلیفه عون‌الدین یحیی بن هبیره رفت و پنج دینار از او بگرفت. لشكریان سلجوقی بیشتر در جانب غربی بغداد مستقر شده بودند و عامه بغدادیان بدیشان حمله می‌كردند و با آنان به جنگ می‌پرداختند و با تیرهای نفت‌آلود و نفت‌اندازی اثاث ایشان را می‌سوزانیدند. در این گیرودار یكی از افراد داوطلب و غیر لشكری زخمی كوچك برداشت و نزد وزیر رفت تا پنج دینار معهود را بستاند. وزیر او را گفت : این جراحت چندان نیست كه جایزه‌ای بدان تعلق گیرد. مرد دوباره به محل جنگ بازگشت و نبرد را آغاز كرد و درضمن آن زخمی سخت برداشت. با شمشیری تیز شكم او را دریدند. مرد قسمتی از پیه‌های اندرونه خویش را برداشت و نزد وزیر آمد و چون او را بدید گفت‌: <جناب وزیر، آیا این زخم تو را راضی می‌كند؟> وزیر بخندید و جایزه او را دو برابر كرد و به درمان جراحت وی فرمود تا شفای كامل یافت. این گونه رفتار، آن تنگ‌دستی و این شجاعت و دلیری و ظرافت نمونه‌ای از خلق و خوی عیاران و كار و كردار ایشان است.> گفتیم كه در حدود قرن پنجم هجری در شام فرقه‌ای پدید آمد كه تاریخ‌نویسان ایشان را <احداث> نامیده‌اند. قلمرو فعالیت این فرقه از حدود شام گذشت و به عراق و موصل رسید و آنان در جنگ‌ها و فتنه‌ها دخالت مؤثر داشتند و در گشادن شهرها و انگیختن فتنه و آشوب در آن‌ها و محاصره بلاد به مثابه وزنه‌ای سنگین درشمار آمدند. با این حال هیچ‌یك از مورخان نكوشیده است كه تاریخ این فرقه و كیفیت پدید آمدن آن را شرح دهد. با وجود این، آنچه از ایشان نقل شده نشان می‌دهد كه احداث شعبه و فرقه‌ای از جوان‌مردان بوده‌اند. می‌دانیم كه شام از اواخر نخستین نیمه قرن اول هجری تحت تسلط فرمانروایان اموی قرار گرفت و به زودی آنان خلافت را نیز به صورت موروث در خاندان خود تثبیت كردند و معاویهبن ابی سفیان پس از كشته شدن حضرت مولای متقیان و صلح با حضرت مجتبی بساط خلافت بگسترد و در زمان حیات خویش از مسلمانان و پیروان خود برای یزید بیعت گرفت و او را ولی عهد و جانشین خود اعلام كرد و این عمل مخالف نص صریح قراردادی بود كه وی با حضرت امام حسن (ع) بسته بود. در هرحال، اظهار دشمنی با خاندان رسالت و اهل بیت رسول اكرم (ص) و خاصه مخالفت شدید بنی امیه با حضرت مولای متقیان علی بن ابی‌طالب (ع) كار را به جایی رسانید كه در حدود یك قرن از آن حضرت بر سر منبرها بدگویی می‌كردند و نتیجه این تبلیغات مداوم و دامنه‌دار (كه فقط در دوران كوتاه حكومت عبدالعزیز نهی شد) در روح و ذهن مردم شام اثری ثابت بر جای نهاد و آنان را طرفدار و فدایی خلفای اموی ساخت. لیكن جوانمردان، یعنی تمام فرقه‌ها و شعبه‌های این گروه پیر و مرشد و نخستین راهنمای خود را مولای متقیان، حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) می‌دانستند ؛ و این امر با بسط آیین جوانمردی در شام مناقات داشت و شامیان نمی‌توانستند كسی را كه _ به عقیده باطل خود _ دشمن دین می‌دانستند و وی را سب می‌كردند و دشنام می‌دادند، به رهبری برگزینند. شاید همین تعصب مذهبی موجب شد كه آنان نامی تازه یعنی <احداث> را برای خود برگزینند و یكی از خصوصیت‌های این فرقه از <جوانمردان> این بود كه با پیروان مذهب شیعه مخالفت و دشمنی شدید داشتند. و اگر بدیشان دست می‌یافتند خونشان را می‌ریختند. این مطلب نیز در هیچ‌یك از تاریخ‌ها به صراحت یاد نشده لیكن ادیب و جهانگرد توانا و فصیح، ابوالحسین محمدبن جبیر اندلسی در سفرنامه خود موسوم به رحله ابن جبیر به صورت جمله معترضه بدین نكته اشارت كرده است. وی به سال 580 به دمشق آمده و درباره وضع این شهر در آن دوران، و كمی پیش و پس از آن می‌نویسد : <شیعه‌های این شهر و اطراف آن كارهای عجیب می‌كنند، و تعداد ایشان از سنیان بیشتر است و در تمام این نواحی مذهب شیعه و فرقه‌های گوناگون آن رواج دارد. یكی از فرقه‌های این مذهب رافضیانند ; كه خداوند طایفه‌ای معروف به نبویه را بر آنان مسلط ساخته است. نبویه سنی هستند و به فتوت و تمام اصول جوانمردی سخت پایبندند و در پذیرفتن افراد به فرقه خود بسیار سختگیر و احتیاط‌كارند و سرانجام هركس كه بخواهد در این گروه وارد شود باید سوگند یاد كند. نبویان در هر كجا كه رافضیان را بیابند ایشان را می‌كشند و همبستگی و یكدلی و رازداری و اتحاد و اتفاق ایشان شگفت‌انگیز استTP PT. شاید سابقه پیدایی نبویان پیش از قرن ششم باشد چه ابن اثیر از قوت یافتن و دخالت نبویان و جوانمردان و عیاران در آشوب سال 361 بغداد سخن می‌گوید و ابن معمار در كتاب فتوت خویش در این باب می‌نویسد : <بدین ترتیب فتوت پیوسته از سلف به خلف منتقل شد و این انتقال تا عصر ما ادامه یافت، لیكن از فرقه شاخه‌ها و مكتب‌ها و حزب‌ها و قبیله‌ها پدید آمد، مانند رهاصیه و شحینیه و خلیلیه و مولدیه و نبویه؛ و میان ایشان اختلافی شدید بروز كرد چنان كه هریك از آنان فرقه خود را بر حق و دیگران را بر باطل می‌دانست. زدوخوردها و ستیز و آویزهایی كه در بین جوانمردان شام پدید آمد، تا قرن ششم دوام یافت و عیاران و جوانمردان عراق نیز دست كمی از آنان نداشتند و اختلال و اضطراب و فتنه‌انگیزی، خاصه در مواقعی كه قدرت دولت مركزی رو به كاهش می‌رفت، در بین آنان نیز پدید می‌آمد. لیكن جوانمردی صوفیان، به همان حالت قدیم ادامه یافت و آنان كار عبادت و زهد و پرهیزكاری و مسالمت و یكدلی با تمام خلق خدای را ادامه دادند. از جوانمردان بزرگ این روزگار كه پیری و رهبری گروه جوانمردان در این عصر بدو منتهی می‌شد یكی شیخ عبدالجباربن یوسف بن صالح بغدادی از مردان قرن ششم است و هم اوست كه كسوت فتوت را بر قامت الناصر لدین اللّه خلیفه عباسی روزگار خویش بیاراست. پیوستن الناصرلدین اللّه به گروه جوانمردان و دربر كردن سراویل فتوت در جزء وقایع بسیار بزرگ و قابل ملاحظه تاریخ فتوت، بلكه بزرگ‌ترین حادثه آن است. البته بحث در باب علت‌هایی كه این خلیفه لایق و مقتدر و هوشمند را وادار به پیوستن به خیل جوانمردان كرد، در این مختصر نمی‌گنجد. لیكن اشارت به دو نكته در این مقام خالی از فایده نیست؛ نخست آن كه ناصر به كار و كردار جوانمردان به چشم تحسین می‌نگریست و نشانه زدن با كمان گروهه و بازی در حمام (چاله حوض بازی) و دیگر كارهای جوانمردان و ورزش‌پیشگان را دوست می‌داشت؛ دوم این كه ناصر با دوراندیشی خاص خویش به نفوذ جوانمردان و آیین جوانمردی در جامعه اسلامی پی برده بود و می‌دانست كه اگر خود او به خیل جوانمردان بپیوندد، خواه ناخواه پیر و مرشد و رئیس این طایفه خواهد شد و جوانمردان _ به رایگان و بی هیچ مزد و منتی در راه استحكام پایه‌های دولت عباسی خواهند كوشید و بدین ترتیب انحطاطی كه در دستگاه خلافت راه یافته است برطرف خواهد شد و عباسیان قدرت و نفوذ گذشته را به دست خواهند آورد. این ملاحظات و شاید بسیاری علت‌های دیگر ناصر را برانگیخت كه خویشتن را به گروه جوانمردان وابسته سازد. ابن معمار در كتاب الفتوه می‌نویسد : <وقتی خلافت به سید و مولای ما امیرالمؤمنین امام ناصرلدین اللّه رسید، به چشم عنایت در كار و كردار این گروه نگریست و پس از جست‌وجو و تحقیق كامل بزرگ جوانمردان شیخ زاه د صالح عابد سعید عبدالجباربن صالح بغدادی را كه خدایش بیامرزاد برگزید و به دست او سراویل فتوت پوشید و به جوانمردان پیوست.> در شرح و تفصیل این واقعه قاضی شهاب‌الدین ابراهیم حموی از فقیهان و مورخان قرن هفتم در كتاب خود موسوم به تاریخ مظفری می‌نویسد : <در سال 578 امام ناصر شیخ عبدالجبار صاحب فتوت را بخواند و از او درخواست كه سراویل فتوت را در بر وی كند. شیخ پذیرفت و او را لباس فتوت پوشانید و ناصر از دست شیخ عبدالجبار آب و نمك (آب فتوت) بنوشید و او را پانصد دینار عطا كرد و پسر او _ شمس‌الدین علی _ را خلعت داد. این شیخ عبدالجبار مردی بزرگوار و نیكوسیرت بود و پیروان بسیار داشت و چون ناصر سراویل فتوت بپوشید بسیاری از شاهان و بزرگان نیز از او تقلید كردند و این كار مردم را به مساعدت با یكدیگر و تعاون و همكاری و وفای به عهد و رازداری و راستگویی و چشم پوشیدن از گناهان برانگیخت. ارباب فتوت سند كسوت خود را به امیرالمؤمنین علی (ع) می‌رسانند و این امر را برای خود مایه شرف و افتخار می‌دانندTP PT. یكی دیگر از مورخان، علی بن احمد سخاوی حنفی در این باب گوید : <ابتدای این كار _ یعنی فتوت _ در سال 578 اتفاق افتاد. در این سال ندیمان خلیفه او را به درآمدن در سلك جوانمردان تشویق كردند و این كار را در نظر وی نیكو جلوه دادند تا سرانجام پس از جلب موافقت وی مردی موسوم به عبدالجباربن یوسف بن صالح از رؤسای جوانمردان را كه مریدان بسیار داشت با فرزندش شمس‌الدین علی و دامادش یوسف العقاب حاضر آوردند و مقرر گردید كه اجتماع ایشان در بوستانی در برابر تاج منعقد گردد. خلیفه و ندیمان او نیز در این مجلس شركت كردند و عبدالجبار خلیفه الناصر لدین اللّه را سراویل فتوت پوشانیده و بدو گفت كه وی این كسوت را از فلان شیخ گرفته و او نیز از فلان كس و فلان كس و سلسله سند فتوت خود را به امام علی بن ابی‌طالب (ع) رسانید. ابن معمار سلسله مشایخ و پیران شیخ عبدالجبار را در كتاب خویش یاد كرده و یكایك آنان را تا حضرت مولای متقیان نام برده است ؛ چنان كه كاشفی مؤلف فتوت‌‌نامه سلطانی نیز چنین كرده و سلسله پیران خویش را تا حضرت امیر (ع) نام برده است.نحطاط طریقت جوانمردان و غلبه ضلالت و مكابره و گناه‌كاری بر ایشان پرداخته و سپس گرویدن الناصرلدین اللّه را به آیین جوانمردی، و پیوستن او به جوان‌مردان را نهضتی تازه و تجدید حیاتی قابل ملاحظه برای این آیین دانسته است. وی نیز سلسله مشایخ و پیران فتوت خلیفه را تا حضرت امیر (ع) با اندك اختلافی نسبت بدانچه ابن معمار در كتاب خویش آورده، در آن نقل كرده است. درحقیقت نیز پیوستن الناصرلدین اللّه به خیل جوانمردان امری حساب شده و توأم با دوراندیشی و روشن‌بینی بود، چه وی خویشتن را به حقیقت جانشین رسول اكرم (ص) و امیر مؤمنان می‌دانست و می‌دید كه شیرازه امور ممالك اسلامی بر اثر تشتت و اختلاف در حال گسستن است. شام را سپاهیان عیسوی اروپایی تهدید می‌كنند و تصرف مصر نیز مورد نظر آن‌هاست. افریقای شمالی (افریقیه) در دست بنی عبدالمؤمن است و آنان نیز دعوی خلافت دارند. اندلس مانند همیشه در معرض خطر هجوم و جنگ اروپاییان است و عراق _ مقر خلافت _ هدف مطامع دولت اصلی سلجوقیان و خوارزمشاهیان است. از این روی، وی با پیوستن به جوانمردان خواست یكدلی و اتحادی تازه در كشورهای اسلامی پدید آورد، و روحی نو در كالبد خلافت اسلامی بدمد و آب رفته را به جوی باز آورد و بغداد را _ مانند گذشته _ مركز جهانی سیاست شرق و تمام شهرهای اسلام سازد و بدین سبب به دست شیخ عبدالجبار سراویل فتوت پوشید. پس از آن، خاص و عام بدین آیین گرویدند و پادشاهان نواحی مختلف خواستار ورود در جمع جوانمردان شدند و ناصر رسولانی نزد ایشان گسیل داشت تا به نیابت او ایشان را لباس فتوّت بپوشانند و این دوست‌داری و خواستاری فتوت در بغداد و تمام شهرهای اسلام رواج یافت و صغیر و كبیر به جوانمردان پیوستند. شمس‌الدین ذهبی در تاریخ اسلام خویش وفات شیخ عبدالجبار را به سال 583 نوشته است و گوید كه در آن سال وی به قصد سفر حج حركت كرد، لیكن در معلی بمرد و او را در ذی‌الحجه همان سال در آن مكان به خاك سپردند. قاضی شهاب‌الدین در تاریخ مظفری در باب رسم آب و نمك نوشیدن جوانمردان و رمز آن گوید : نوشیدن آب بدان جهت است كه معتقدند آب اصل زندگی و مایه قوام و استحكام آن است چنان كه خدای تعالی گفت : <و من المآء كل شیء حی>TP PT و نیز آب همه نجاست‌ها و پلیدی‌ها را پاك می‌كند. در باب علت آمیختن نمك به آب نیز گوید نمك هر چیزی را از فساد حفظ می‌كند و آن را از دگرگونی و تغییر پذیرفتن دور می‌دارد. پس خوردن نمك رمزی است از دوام حال و ثبات قدم جوانمرد در آیین خویش و بازنگشتن از آن؛ و نیز آب، شیرین و گوارا است و شوری ضد گوارایی و مایه ناگوار شدن آب است و آمیختن نمك با آب اشاره بدان است كه جوانمرد باید در برابر سخت و سست و فراز و نشیب زندگی شكیبا باشد و بلا را تحمل كند و نعمت‌های حق تعالی را شكر گوید و بار رفیق خویش را در هرحال خواه در تنگی و عسرت و خواه در فراخی نعمت، بكشد. گروهی از شرق‌شناسان نوشیدن آب و نمك را درست درنیافته و آن را با نوشیدن شراب اشتباه كرده‌اند و این امر سهوی واضح و خطایی آشكار است. كار فتوت، بدین ترتیب پیش می‌رفت و هر روز گروهی تازه بدان می‌پیوستند و این آیین در میان صنف‌های پیشه‌وران و سپاهیان و مردم شهرنشین بیش از پیش گسترده می‌شد و شاخه‌ها و شعبه‌های بسیار از آن پدید می‌آمد و هر صنف و دسته‌ای اصول آن را با كسب و راه معاش یا روابط اجتماعی افراد آن با یك دیگر منطبق می‌ساختند، به‌طوری كه در قرن‌های ششم و هفتم _ تا روزگار الناصرلدین اللّه خلیفه عباسی _ در تمام شهرها لنگرها و مراكز فراهم آمدن جوان‌مردان دایر بود و رونق و جلال فراوان داشت. لیكن همین پدید آمدن شاخه‌ها و شعبه‌ها و بیوت و قبایل در آیین جوانمردی و اختلاف مذهب گروه‌های گوناگون جوانمردان گاه به حوادثی منجر می‌شد و آنان را با یكدیگر روبه‌رو می‌ساخت و بعضی اوقات كار به نزاع و كشت و كشتار و نهب و غارت و خونریزی و آتش‌سوزی می‌كشید. یكی از این گونه حوادث به سال 601 هـ . ق . در بغداد روی داده است. در روز شنبه هفدهم شعبان این سال گروهی از مردم محله باب‌الازج بغداد، به عادت جوانمردان مسلح و مجهز شدند و برای شكار و دهند. یكی از محله‌های مورد نظر ایشان محله مأمونیه بود. این خبر به گوش جوانمردان محله مأمونیه رسید. ایشان فرستاده‌ای نزد فتیان باب الازج فرستادند و پیغام دادند كه اگر بخواهند جسد جانوران را در محله ایشان بگردانند، جوانمردان محله از این كار ممانعت خواهند كرد. پس از نشر این خبر گروهی از فتنه‌جویان باب‌الازج فراهم آمدند و قصد داشتند به محله مأمونیه حمله كنند. مردم از بالا گرفتن آتش فتنه نگران شدند و گروهی در بین ایشان میانجی‌گری كردند و آن روز قضیه بی فتنه و فسادی پایان یافت. لیكن روز هجدهم شعبان جمعی از جوانان باب الازج كه به نیرومندی و دلیری شهرت داشتند بیرون آمدند و گروهی انبوه از اهل این محله سلاح برداشتند و زره پوشیدند و برای جنگ آماده شدند و آهنگ محل ه مأمونیه كردند و از محلی كه نزدیك مسجد سراج‌الدین و بازار صدریه فعلی است بگذشتند. اهل محله مأمونیه نیز برای مقابله با ایشان آماده شدند و دو گروه نزدیك <بستان كبیر> به یكدیگر برخوردند و جنگ بین ایشان آغاز شد و تنی چند كشته و گروهی بزرگ زخمی شدند. خبر این گیرودار به <حاجب باب نوبی> از درهای دارالخلافه رسید. در آن روزگار شریف ابوالقاسم قثم بن طلحه معروف به ابن الاتقی عباسی زینبی _ كه ادیب و مورخ و نسابه نیز بود _ این كار را برعهده داشت. وی به جمعی از مأموران انتظامی و گروهی از محافظانی كه زیر فرمان او بودند دستور داد كه سوار شوند و برای فرونشاندن آتش جنگ و بازداشتن ایشان از كشت و كشتار به سوی آنان حركت كرد. لیكن جنگاوران باب الازج به سوی او و یارانش تیراندازی كردند. وی ناچار حربه‌ای بر دست گرفت و بدیشان حمله برد و گروهی را زخمی كرد و شحنه بغداد كه درعین حال فرمانده لشكریان مقیم شهر نیز بود او را دریافت و فتنه فرو نشست. آن‌گاه خلیفه الناصرلدین اللّه فرمان بركناری آن حاجب را صادر كرد و بدو پیغام فرستاد : تو با این كار خود می‌خواستی هیبت و مهابت دولت را از میان ببری. اگر یكی از افراد مردم تو را می‌زد و می‌كشت چه اعتباری برای دولت باقی می‌ماند؟ بعد از این حادثه حاجب مذكور دیگر گرد كارهای دولتی نگشت. اما كار این فتنه و آشوب به پایان نرسید. بار دیگر جوانان و جوانمردان اهل محله مأمونیه جمع شدند و جمعیتی كثیر از پی ایشان افتادند و به باب‌الازج روی نهادند. از آن محله نیز گروهی برای مقابله با ایشان بیرون آمدند و دوباره در ”باب البستان“ به یكدیگر برخوردند و جنگ بین ایشان آغاز شد و دو طرف دست به تیر و كمان و شمشیر بردند و آتش ستیز را برافروختند و جماعتی از ایشان كشته و خلقی كثیر زخم‌دار شدند و كار بالا گرفت و فساد كلی آشكار شد. سرانجام از دیوان زمام به دو تن از غلامان ترك خلیفه كه به امیری رسیده بودند، به نام‌های سیف‌الدین طغرل و علاءالدین تنامش ناصری امر شد كه با تمام غلامان تركی كه در فرمان آن دو است سوار شوند و به باب‌الازج روی آورند و دو گروه را از فتنه‌جویی بازدارند. مأموران انتظامی باب نوبی نیز با غلامان همراه شدند و چون به جنگاوران رسیدند، آنان را به شدت گرم كار جنگ و كشتار دیدند و میان ایشان برآمدند و آنان را از درگیری با یكدیگر بازداشتند. در این گیرودار بیكارگان و تاراج‌گران به غارت مشغول شدند و هرچه مقدورشان بود از خانه‌هایی كه در راه باب‌الامیریه بود برگرفتند و در آن خانه‌ها را از جای كندند. در این هنگام از دیوان خلافت به ركن‌الدین عبدالسلام بن عبدالوهاب بن عبدالقادر گیلانی عمید بغداد صاحب دیوان مستقل استیفای این شهر دستور داده شد كه او شهاب‌الدین یوسف عقاب داماد شیخ عبدالجبار بزرگ جوانمردان به باب الازج بروند و اهل آن محله را از فتنه‌انگیزی بازدارند. ركن‌الدین عبدالسلام از راه دجله برفت و شهاب‌الدین عقاب را بدید و هر دو به حلبه _كه امروز باب الشیخ نامیده می‌شود) آمدند و سران آشوب را كه ابوبكربن عوض و براها و علیّك (ظ : مصغر علی) نامیده می‌شدند بدید و به دو تن اخیر _ براها و علیّك _ اعلام كردند كه اگر مردم باب‌الازج را از جنگ و جدال باز ندارند مجازات خواهند شد. آن دو برفتند و مردم را از فتنه‌جویی بازداشتند و آرامش و اطمینان مردم بازگشتTP PT. ادامه خواندن تحقيق در مورد فتوت نامه سلطاني

نوشته تحقيق در مورد فتوت نامه سلطاني اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله در مورد دانشگاه آزاد اسلامي واحد ابهر

$
0
0
 nx دارای 6 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : قلعه رودخان : رودخان نام قلعه ای است متعلق به دوره سلجوقیه که بر فراز ارتفاعات جنگلی شهرستان فومن در روستای رودخان ساخته شده و 6/2 هکتار مساحت و در ارتفاع 650 متری از سطح زمین جای گرفته و 65 برج و بارو و دیواری به طول 1500 متر دارد. رطوبت بیش از حد هوا باعث رویش گیاه در لابه لای دیوارهای قلعه و پوسیدگی آنها شده، اما با این حال در مقایسه با قلعه های دیگر، رودخان سالم مانده است. دیوارهای قلعه از 3 تا 10 متر متغیر است. قلعه عظیم و شگفت انگیز قلعه رودخان در 25 کیلومتری جنوب غربی فومن که در حوزه جغرافیایی این شهرستان قرار دارد. در قله کوهی در دل جنگل آرمیده است. برای رسیدن به قلعه پس از عبور از شهر فومن، روستاهای گشت، کردمحله، گشت رودخان، سیاه کش، سید آباد و قلعه رودخان در جاده که نیمی از آن آسفالت و نیمی دیگر خاکی است باید طی مسیر کرد و به روستای حیدرآلات که جاده ای اتومبیل رو به آن ختم می شود، رسیده از اینجا تا قلعه را باید با پای پیاده که حدود 5 کیلومتر است طی کرد. زمان لازم برای طی کردن این مسیر با پای پیاده حدود یک ساعت و نیم است که مقداری از آن از طریق پله های احداثی باید طی کرد. برخی از ساکنین این منطقه به این شایعه باور دارند که این قلعه را «جن ها» بنا کرده اند. آنها در باور خود، اظهار می دارند هیچ بنایی که توسط آدمیزاد بنا شده باشد، نمی تواند این قدر دوام بیاورد. براساس تحقیقات انجام شده، این دژ عظیم که به قلعه رودخان (رودخان) مرسوم است، طی وقایع و رویدادهایی که پس از دوره ساسانی به وقوع پیوست تخریب شده اما در قرن 5 و 6 هجری قمری و در زمان حکومت سلجوقیان تجدید بنا شد. به همین جهت در شمار قلایع اسمعیلیه مشهور است. بر روی سردر ورودی آن درج شده که این قلعه در سال 918 تا 921 هجری قمری برای سلطان حسام الدین امیردباج بن امیرعلاء الدین اسحق تجدید شد. که بر سردر آبادی کتیبه حک شده که در موزه رشت نگهداری می شود. مضمون کتیبه به شرح زیر است : هرگونه درجه تغییر نیافته 180000 ؟ دانا چون هر دشمن خوی هذر و جوی ;; خویش اظهار کند و عهد ;;;. بقیه مطالب آن متلاشی شده. از روستای قلعه رودخان تا قلعه رودخان طبیعت بسیار زیبا و چشم اندازهای زیادی وجود دارد که توجه هر بیننده ای را به خود جلب می کند. در مسیر صعود به قلعه درختانی با قدمت طولانی به سمت آسمان قد علم کرده و نور از لابه لای شاخه های این درختان به پایین می ریزد. ارتفاع قلعه بین 665 تا 715 متر از سطح دریا می باشد. در سمت راست قلعه، رودخانه ای به همین نام قرار دارد که از ارتفاعات، سرچشمه گرفته و آب آن از جنوب به شمال در جریان است. و به دلیل وجود همین رودخانه قلعه رودخان خوانده می شود. واژ رودخان در حقیقت مخفف رودخانه است این قلعه در ادوار تاریخی به نامهای قلع هزار تپه، صسامی، سکسار، سگسار و سگسال نیز خوانده شد. قلعه از دو بخش ارگ (محل زندگی حاکم و حرمسرای وی) و قوزخانه (محل فعالیت های نظام ی و زندگی سربازان) تشکیل شده است. ارگ در قسمت غربی این بنا در دو طبقه واقع شده و جنس آن از آجر است. قراول خانه ها در قسمت شرقی در دو طبقه با نورگیرها و روزنه های متعدد بر اطراف مسلط است. چشمه ای نیز میان قلعه و گودترین محل آن وجود دارد. بخش شرقی قلعه شامل دوازده ورودی، زسراک، در اضطراری، حمان و آبریزگاه است. بخش غربی نیز دوازده ورودی دارد، چشمه، حو آب انبار، سردخانه حمام، آبریزگاه، شاه نشین و چند واحد مسکونی که با برج و بارو محصور شده اند، دیگر بناهای این بخش را تشکیل می دهند. 40 برج دیده بانی دو تا دور قلعه را احاطه کرده که اتاقهای هشت ضلعی آن با طاق گنبدی پوشانده است. دو تا دور دیوارها و برج ها روزنه هایی شیب دار دیده می شود که برای ریختن مواد مذاب و تیراندازی تعبیه شده اند. لازم به ذکر است که در طول تاریخ قلعه هیچ گاه دشمن به آن نفوذ نکرده و نتوانسته آن را فتح کند. قبلاً چشمه آبی که منبع اصلی آب قلعه بود در حیاط قلعه دیده می شد که با زلزله سال 69 گیلان خشک شد. سالانه بیش از یک میلیون و 500 هزار نفر برای دیدن شهرک تاریخی ماسوله و دژ عظیم قلعه رودخان و شهد کلوچه و مجسمه ها به شهر فومن می آیند. این قلعه به علت ارزش و اهمیت آن با شماره 1567/3 در فهرست آثار ملی ایران ثبت شد ه است. عملکردهای زمین شناسی : محدوده مورد اکتشاف در ضلع جنوبی فومن در مناطق رودخانه، گشت رودخان، سیاهمزگی واقع شده و دارای شرایط آب و هوایی است که امکان کار در ده ماه از سال را در منطقه فراهم می کند. در مجموع 30 نمونه از منطقه گشت رودخان قلعه رودخان و سیاهمزگی با مختصات عمومی 49 , 22′ , 3″ و 37 , 00′ , 4″ و روستای خرمکش سیاهمزگی با مختصات 36 , 56′ , 23″ و 49 , 19′ , 40″ برداشت شد. از کل نمونه های ارسالی 17 مورد جهت مطالعه کانی سنگین آزمایش شد و این نتیجه حاصل شد که در ناحیه ولک سر (قلعه رودخان) حدود 5 کیلومتری قلعه رودخان به احتمال وضعیت عناصر گالن و سرب و باربت و پیربت و لیمونیت و الی ژبست با ژنز هیدروتر مالی وجود داشته و باز با احتمال ضعیف امکان کانی سازی لذا لوزیت و آهن و روتیل و باربت قابل پیگیری و مطالعه است. نمونه های تکمیلی جهت سنگهای XRF , XRD و کانی سنگین به آزمایشگاه ارسال گردیدند. با عنایت به عملیات صحرایی و نتایج آزمایشگاهی در سه محدوده می توان چنین قضاوت کرد که بخش عمده کانی سازی در منطقه در دو واحد سنگی فیلتی اردو ویین و واحد گنایسی پرکامبرین و از نوع پیربت زایی بوده است. با عنایت به تغییر آنالیز نمونه ها و داده های کسب شده می توان مکان مناسب انومالی های نواحی را برحسب اولویت چنین معرفی نمود : 1 ) منطقه گشت رودخان با درصد فراوانی کانیهای مالاکیت، آزوریت، پیربت و حتی طلا در حد ppb به همراه تیتان و تنگستن 2 ) منطقه قلعه رودخان 3 ) منطقه سیاهمزدگی، گراداوس، البته نواحی قلعه رودخان و سیاهمزدگی بخاطر انومالی های ضعف نیاز به اولویت کاری نداشته و می توانند در قالب پروانه اکتشاف به اشخاص حقیقی و حقوقی ارائه شوند. در مورد منطقه گشت رودخان هم بهتر است در نواحی مرتفع تر که مشکل پوشش جنگلی ندارند مطالعات بیشتری انجام پذیرد. ادامه خواندن مقاله در مورد دانشگاه آزاد اسلامي واحد ابهر

نوشته مقاله در مورد دانشگاه آزاد اسلامي واحد ابهر اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله در مورد تحريف سيره و سنت پيامبر(ص) توسط معاويه

$
0
0
 nx دارای 11 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : تحریف سیره و سنت پیامبر(ص) توسط معاویه از میان دشمنان اسلام تنها طایفه اى كه لحظه اى دست از عداوت و دشمنى با پیامبر و مسلمانان برنداشت, طایفه بنى امیه بود. سركرده این طایفه ابوسفیان بود; او كسى بود كه تا پیش از فتح مكه, یكى از دشمنان سرسخت اسلام و مسلمانان به حساب مىآمد. او كسى بود كه جنگ بدر, احد و احزاب را به قصد نابودى اسلام راه اندازى كرد و تا فتح مكه لحظه اى عقب ننشست و فرزندش معاویه ـ كه در فساد, طغیان و بى دینى, كمتر از پدر خود نبود ـ از همان اول بناى مخالفت با پیامبر و اهل بیت او را گذاشت. پس از شهادت امیرمومنان(ع) بدترین فشارها را علیه شیعیان و پیروان آن حضرت روا داشت. و مى توان گفت كسى كه بیش ترین لطمه را به پیكره اسلام و مسلمانان وارد كرد, معاویه بود; چرا كه او طى پنجاه سالى كه برمسلمانان مسلط شده بود, نه تنها بسیارى از حرمت ها را شكست بلكه در تحریف سیره و سنت پیامبراكرم(ص) تلاش زیادى كرد. امیرمومنان كه بهتر از هركس دیگرى سابقه دیرینه این طایفه و على الخصوص معاویه را مى دانست, طى نامه اى به مردم عراق به این مسئله اشاره كرده و چنین خاطر نشان مى سازد: ((بدانید كه شما مردم عراق با كسانى رو به رو شده اید كه طلقإ (آزاد شدگان) و فرزندان طلقإ هستند, و با گروهى مى جنگید كه به زور و به اكراه اسلام آورده اند. آنان از دشمنان خدا و سنت پیامبر و قرآن مجید و پیروان احزاب و بدعت ها مى باشند. ))(1) و در خطبه دیگرى به هنگام تشویق یاران خود به هنگام رفتن به جنگ علیه معاویه فرمود: ((پیش به سوى دشمنان خدا و سنت و قرآن مجید; به سوى باقى ماندگان احزاب و قاتلان مهاجران و انصار.))(2) روش هاى معاویه در تحریف سیره نبوى برخوردهاى زشت و زننده معاویه بن ابى سفیان با راویان حدیث نبوى, نشان دهنده عمق كینه توزى و حقد و حسد او نسبت به پیامبر و یارانش مى باشد. او گاهى با شنیدن حدیثى از پیامبر, با نشان دادن حركات زشتى از خود, راوى و روایت را به باد مسخره و استهزإ مى گرفت كه نمونه هاى زیر بهترین گواه ما است: تمسخر سعد علامه امینى از طبرى از ابن إبى نجیح نقل كرده: وقتى كه معاویه جهت اداى مراسم حج به مكه آمده بود, پس از طواف به سوى دارالندوه رفت در حالى كه سعد بن ابى وقاص او را همراهى مى كرد. معاویه او را بر تخت در كنار خود نشانیده و شروع به دشنام دادن به على(ع) كرد. سعد گفت: مرا در كنار خود نشانیده و على(ع) را دشنام مى دهى؟! به خدا سوگند اگر یكى از صفات على(ع) در من بود, برایم بهتر بود از آنچه كه آفتاب بر آن بتابد; (3) علامه امینى در ادامه این ماجرا, از ابن عایشه و دیگران نقل كرده: وقتى سعد چنین گفت, بلافاصله از جاى خود برخاسته تا برود, معاویه بادى از خود خارج كرده و گفت: بنشین تا جواب خود را دریافت كنى, تاكنون در نزد من این گونه پست و فرومایه جلوه نكرده بودى. اگر چنین است كه تو مى گویى, پس چرا با او بیعت نكردى در حالى كه اگر من چنین چیزى از پیامبر شنیده بودم تا زنده بودم خدمتگزارش مى بودم;(4) تمسخر ابوقتاده و آن روزى كه معاویه وارد مدینه شد, ابوقتاده با او رو به رو گشت. معاویه گفت: اى ابوقتاده! به جز شما گروه انصار, همه مردم با من دیدار كردند. چه چیز مانع شد كه به دیدنم نیایید؟ ابوقتاده گفت: چهارپایانمان همراه ما نبود. معاویه گفت: پس شتران شما چه شدند؟ ابوقتاده گفت: آن ها را در آن روزى كه در پى تو و پدرت در جنگ بدر بودیم, پى كردیم. سپس گفت: پیامبر به ما فرمود كه ما پس از او سختى ها و مشكلاتى خواهیم دید. معاویه گفت: در این صورت به شما چه دستورى داده است؟ ابوقتاده گفت: ما را به صبر و شكیبایى دستور داده است . معاویه گفت: پس صبر كنید تا وى را ملاقات كنید.(5) اهانت و اخراج روزى ابوبكره در مجلس معاویه حاضر شد. معاویه گفت: اى ابابكره! براى ما حدیث بگو. إبوبكره گفت: از رسول خدا شنیدم كه مى فرمود: سى سال, خلافت است و سپس, پادشاهى خواهد شد. عبدالرحمن بن ابى بكره گوید: من نیز در آن موقع همراه پدرم بودم, پس معاویه با شنیدن این حدیث, دستور داد تا با پس گردنى ما را از آن جا بیرون كردند.(6) تهدید ناقلان حدیث از جمله كارهایى كه معاویه در رابطه با منع و جلوگیرى از احادیث رسول الله انجام داد, این بود كه برخى از یاران رسول خدا(ص) را در صورت نقل روایت, به كشتن تهدید كرده بود. نصربن مزاحم مى نویسد: معاویه كسى را به سراغ عبدالله بن عمر فرستاده, به او گفت: اگر بشنوم كه حدیثى را نقل كرده باشى, گردن تو را خواهم زد.(7) برخورد با سیره و سنت پیامبر(ص) حقد و كینه دیرینه معاویه او را وامى داشت كه به سخنان درربار پیامبر نیز نگاه دیگرى كند, بدین جهت از همان اول بنا را بر این گذاشت كه سخنان و سنت پیامبر(ص) را جعل و تحریف و تغییر و همچنین با تجاهل و تغافل و انكار بلكه اظهار رإى در برابر سنت پیامبر و ده ها برنامه دیگر براى محو سنت, و تلاش مستمر و پى گیر براى از بین بردن سیره و سنت پیامبر(ص) داشته باشد, به عنوان نمونه: 1 توبیخ راویان و به فراموشى سپردن روایات معاویه از كسانى بود كه بر خلاف سنت رسول الله(ص), بازار رباخوارى را در شام رواج داده بود و اگر فردى در این باره سخن مى گفت, در برابرش سخت موضع مى گرفت. و در برخى موارد از راوى مى خواست تا از ذكر حدیث نبوى خوددارى كند. آورده اند كه: عباده بن الصامت در شام دید كه كه شامیان در داد و ستد خود ظرف نقره اى را با دو برابر با ظرف نقره اى دیگر مى فروشند. به نزد آن ها رفته, اظهار داشت: اى مردم! هركه مرا مى شناسد كه مى شناسد و هركه مرا نمى شناسد, من عباده بن الصامت هستم; بدانید كه در شب پنج شنبه در آخرین ماه رمضان از پیامبر شنیدم كه مى فرمود: ((طلا باید با طلا به وزن یكدیگر بدون هیچ زیادى داد و ستد شود, پس هرچه زیاد باشد ربا مى باشد;)) مردم پس از شنیدن این حدیث از اطراف او پراكنده شده و رفتند. به معاویه خبر دادند كه عباده چنین گفته است. معاویه پى او فرستاده و گفت: اگر تو پیامبر را همراهى و مصاحبت كردى, ما نیز از صحابه و یاران او بودیم و نیز از او شنیدیم. عباده گفت: من او را دیدم و همراهش بودم و از او شنیدم. معاویه گفت: این چه حدیثى بود كه از او نقل كردى؟! عباده همان حدیث را كه از پیامبر(ص) در باره ربا شنیده بود, نقل كرد. معاویه گفت: از این حدیث چشم پوشى كن و دیگر جایى آن را نقل ننما. عباده گفت: آرى من این حدیث را نقل مى كنم گرچه بر خلاف میل معاویه باشد.(8) 2 اظهار رإى در برابر سنت پیامبر(ص) وقاحت و بى شرمى معاویه به حدى بود كه اگر به چیزى كه بر خلاف سنت رسول الله بود و او عمل مى كرد, نه تنها به هیچ وجه حاضر نبود از كار خلافش دست بردارد بلكه با اظهار رإى خود در برابر سنت رسول الله(ص) مى گفت: به نظرم این كار اشكالى ندارد. نسائى در سنن خود از قتیبه از مالك از زید بن إسلم از عطإ بن یسار نقل مى كند كه معاویه ظرفى از طلا یا دینارى را به بیشتر از وزن خود فروخت, ابودردإ گفت: از پیامبرخدا(ص) شنیدم كه از همانند چنین چیزى نهى مى كرد مگر به مثل خود (بدون هیچ كم و زیادى.)(9) روشن نیست كه نسائى فقط به همین قسمت اكتفا كرده یا بعدها بخشى از این گفت و گو از كتابش حذف گردیده است. زیرا علامه امینى از مالك و از نسائى همین مطلب را نقل كرده با اضافه مطلبى كه در نسخه خطى سنن نسائى موجود نمى باشد. وى آورده است كه وقتى ابودردإ این حدیث را از پیامبر نقل كرد, معاویه گفت: به نظر من این معامله اشكالى ندارد. ابودردإ گفت: چه كسى سخن من را درباره معاویه مى پذیرد؟ (عجیب این است) كه من از رسول خدا(ص) به او خبر مى دهم و او از رإى و نظر خود برایم مى گوید! سپس اظهار داشت: هرگز در سرزمینى كه تو در آن حكمرانى, زندگى نمى كنم;(10) 3 تحریف مقصود پیامبر(ص) بسیارى از یاران پیامبر(ص) از لبان مباركش در باره عمار بن یاسر(ره) شنیده بودند كه مى فرمود: ((إما انك ستقتلك الفئه الباغیه)) در جنگ صفین كه عمار به دست معاویه و هوادارانش به شهادت رسید, برخى از پیروان معاویه از جمله عمروبن عاص, وحشت زده به نزد معاویه رفته, معاویه پرسید: براى چه آمدى؟ عمرو خبر شهادت عمار را به او داد. معاویه گفت: حال چه شده؟ عمرو گفت: از پیامبر(ص) شنیدم كه مى فرمود: ((تقتله الفئه الباغیه)) معاویه گفت: آیا ما او را كشتیم؟! بلكه این على و یارانش بودند كه او را كشتند. زیرا, عمار را به این جا آورده و در برابر نیزه ها و شمشیرهایمان قرارش دادند.(11) عجیب این است كه این مكار و حیله گر در چند نوبت از شكست حتمى در جنگ, نجات یافت از جمله وقت شهادت عمار بن یاسر بود كه مى رفت برخى از دوستان و همفكران و همرزمان خود را از دست بدهد كه با تحریف فرمایش رسول الله(ص) همفكران خود را فریب داد. شبلنجى در نورالابصار اضافه مى كند: وقتى كه این سخن به گوش على(ع) رسید, فرمود: اگر من قاتل عمار باشم با این بیان, پس باید پیامبر(ص) حمزه را كشته باشد هنگامى كه او را به سوى كفار فرستاده و در این راه كشته شد.(12) آیه الله فیروزآبادى(ره) پس از نقل این جریان, اظهار مى دارد: اگر چنین باشد كه على(ع) قاتل عمار باشد چون او را به جنگ با معاویه فرستاده است; پس باید خداوند عده اى از پیامبران را كشته باشد چرا كه آن ها را براى ارشاد و هدایت كفار به سوى آنان فرستاده و در این راه كشته شدند.(13) 4 . صرف بیت المال براى تطمیع از جمله خیانت هاى معاویه نسبت به سیره و سنت پیامبر(ص) این بود كه اموال زیادى را از بیت المال برداشته و در جیب افرادى منحرف و كینه توز سرازیر مى كرد تا با شإن نزول آیات كه از زبان پیامبر(ص) شنیده شده, بازى كرده و آن ها را تغییر دهند. محدث قمى از ابوجعفر اسكافى نقل مى كند كه روایت شده: معاویه صدهزار درهم به سمره بن جندب داد تا از پیامبر روایت كند كه آیه (و من الناس من یعجبك قوله) در شإن على(ع) نازل شده و آیه (و من الناس من یشرى نفسه ابتغإ مرضاه الله) در شإن ابن ملجم ـ لعنه الله علیه ـ نازل شده است. پس او حاضر نشد كه چنین روایتى را به دروغ از زبان رسول خدا(ص) نقل كند. معاویه براى این كه او را به چنین كارى حاضر كند, مبلغ را افزوده و دویست هزار درهم به او پیشنهاد كرد. اما بازهم قبول نكرد. معاویه مبلغ سیصدهزار درهم را پیشنهاد كرد. اما بازهم نپذیرفت تا این كه به مبلغ چهارصد هزار درهم راضى شد و دست به چنین جنایتى زد.(14) 5 انكار سنت پیامبر(ص) هرچیزى را كه معاویه نمى پسندید و یا برخلاف ایده اش بود, بى درنگ آن را رد مى كرد, و اگر آن چیز از پیامبر(ص) رسیده و یا سنت و روش او هم بود, فورا انكار مى كرد كه چنین چیزى از پیامبر نرسیده است. در گفت و گویى كه میان عباده بن الصامت و معاویه در باره فروش طلا به طلا و گندم به گندم و جو به جو; آمده است, وى با نقل حدیثى از پیامبر(ص) این خرید و فروش را مگر به مساوى نهى كرد. معاویه در مقام انكار این حدیث به خشم آمده, اظهار داشت: چرا برخى از مردان, احادیثى را از پیامبر(ص) نقل مى كنند در حالى كه ما نیز از صحابه پیامبر بودیم ولى آن ها را از او نشنیده ایم؟! عباده كه این سخن را از معاویه شنید, از جاى برخاسته باردیگر حدیث را نقل كرد و گفت: ما آنچه را كه از پیامبر شنیده ایم, نقل خواهیم كرد گرچه برخلاف میل و رغبت معاویه باشد. (15) ادامه خواندن مقاله در مورد تحريف سيره و سنت پيامبر(ص) توسط معاويه

نوشته مقاله در مورد تحريف سيره و سنت پيامبر(ص) توسط معاويه اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


مقاله در مورد هزينه يابي محصولات مشترک

$
0
0
 nx دارای 104 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : هزینه یابی محصولات مشترک بسیاری از صنایع ، از قبیل تولید کنندگان مواد شمیایی ، صنایع نفت وگاز ،معادن و;. به طور توأم و همزمان وبه گونهای غیر قابل تفکیک ، محصولات متعددی تولید می کنند که هیچ یک از این محصولات را نمی توان قبل از رسیدن به یک نقطه خاص (که نقطه تفکیک نامیده می شود) به تنهایی تولید کرد. اینگونه محصولات اصطلاحا محصولات مشترک نامیده می شوند. برای مثال، محصولات یک پالایشگاه نفت خام نمونه بارزی از محصولات مشترک است که در نتیجه تصفیه نفت خام تعدادی محصول از قبیل بنزین، نفت سفید، نفت گاز، نفت کوره، گوگرد، قیر، کودهای شمیایی و; بدست می آید. محصولات مشترکهرچند در متون فارسی، محصولات را به محصولات مشترک و فرعی تفکیک کرده اند، اما از لحاظ مفهومی، هنگامی که صبحت از محصولات مشترک می شود منظور مجموعه محصولات است که به سه دسته تقسیم می شوند: 1 محصولات اصلی- محصولاتی هستند که جزو اهداف اصلی تولید بوده و در مقایسه با سایر محصولات، از ارزش اقتصادی بالاتری برخوردارهستند. از بین محصولات پالایشگاه، بنزین، نفت سفید، نفت گازو نفت کوره محصولات اصلی قلمدادمی شوند. 2 محصولات فرعی- محصولاتی هستند که جزو اهداف اصلی تولید نمی باشند، بلکه تولید آنها به همراه محصولات اصلی غیرقابل اجتناب بوده ودر مقایسه با محصولات اصلی از ارزش ناچیزی برخوردارند. هموتره بین تولید این محصولات ومحصولات اصلی یک رابطه نسبی مقداری وجود دارد. از بین محصولات پالا یشگاه، گوگرد، قیر وکود شمیایی محصولات فرعی قلمداد میشوند. محصولات فرعی ممکن است به همان شکل اولیه قابل فروش باشند ویا برای آنکه قابل فروش شوند، مستلزم انجام عملیات اضافی باشند. 3 زائدات – موادی هستند که بطور غیرقابل اجتناب در اثر تولید ایجاد می شوند و فاقد ارزش فروش هستند ، در نتیجه هیچ هزینه ای به آنها تخصیص داده نمی شود . تفاوت زائدات با ضایعات در این است که زائدات معمولا از مواد اولیه ناشی می شوند ، در حالی که ضایعات مشتمل بر آن دسته از محصولاتی است که ویژگی محصولات سالم را ندارند و بعضا دارای ارزش فروش می باشند . نقطه تفکیک نقطه ای از فرآیند تولید است که در آن ، هر یک از محصولات مشترک به تنهایی و به صورت مجزا قابل شناسایی می شود . به عنوان مثال ، در پالایشگاه نفت خام ، پایان مرحله تصفیه ، نقطه تفکیک نامیده می شود. هزینه های مشترک و هزینه هایی بعد از نقطه تفکیک در تولید همزمان چند محصول ، کلیه هزینه هایی که تا قبل از رسیدن به نقطه تفکیک واقع می شوند ، هزینه هایی مشترک نامیده می شوند . کلیه هزینه های انجام شده بعد از نقطه تفکیک ، برای تکمیل محصولات و تبدیل آنها به وضعیت قابل فروش ، هزینه های بعد از نقطه تفکیک نامیده می شوند .هزینه یابی محصولات مشترک هدف از هزینه یابی محصولات مشترک ، تعیین بهای تمام شده هر کدام از محصولات است . در هزینه یابی محصولات مشترک مجموعه اقدامات زیر صورت می گیرد :1 انباشت و تخصیص هزینه ها تا نقطه تفکیک ( تعیین هزینه های مشرک )2 تخصیص هزینه های مشترک بین محصولات بر اساس یک روش سیستماتیک و معقول 3 انباشت و تخصیص هزینه های بعد از نقطه تفکیک ( تعیین هزینه های خاص هر کدام از محصولات ) 4 تعیین بهای تمام شده هر کدام از محصولات مشترک نقطه مهم در مورد هزینه یابی محصولات مشترک این است که هزینه های هر مرحله به گونه ای بین محصولات مشترک تخصیص یابد که بتوان به نحو مناسب بهای تمام شده محصولات را در نقطه تفکیک تعیین کرد . و به علت غیر قابل تفکیک بودن هزینه های مشترک واقعی ، ت خصیص هزینه ها به محصولات مشترک ، تبدیل به مسئله ای پیچیده و دشوار برای شرکتها شده است . بهای تمام شده محصولات مشترک از دو جزء تشکیل می شود :1 هزینه های قبل از نقطه تفکیک ( هزینه های مشترک ) 2 هزینه های بعد از نقطه تفکیک ( هزینه های خاص )در واقع هز ینه های مشترک ، هزینه های غیر مستقیم و هزینه های بعد از نقطه تفکیک ، هزینه های مستقیم محصولات است .هزینه های بعد از نقطه تفکیک با استفاده از روش های هزینه یابی مرحله ای ( که به تفصیل در فصل هفتم در جلد اول مورد بحث قرار گرفت ) به آسانی قابل تخصیص به محصول مورد نظر است و هزینه های مشترک نیز با استفاده از روشهای زیر به محصولات تسهیم می شود : 1 روش مقداری ( روش مقادیر فیزیکی نسبی )2 روش ارزش نسبی فروش در مرحله نهایی 3 روش ارزش نسبی فروش در نقطه تفکیک 4 روش درصد سود ناخالص ثابت ( روش هزینه یابی معکوس )5 روش ارزش خالص بازیافتنی نسبی در نقطه تفکیک ( روش ارزش برآوردی فروش در نقطه تفکیک ) روش مقداری ( روش مقادیر فیزیکی نسبی ) این روش یکی از ساده ترین روشهای تسهیم هزینه های مشترک است و زمانی مورد استفاده قرار می گیرد که : اولا – محصولات مختلف تولید شده با یک مقیاس مشترک ( از قبیل تعداد ، کیلوگرم ، لیتر، متر و غیره ) قابل اندازه گیری باشند . ثانیا- نرخ فروش محصولات تفاوت چندانی با یکدیگر نداشته باشند . در روش مقداری ، تسهیم هزینه های مشترک به محصولات به نسبت سهم هر یک از آنها از جمع مقدار تولید می باشد . به عبارت دیگر محصولی که حجم تولید آن بیشتر است ، هزینه بیشتری به آن تخصیص می یابد . طبق این روش بهای تمام شده هر واحد محصول در نقطه تفکیک برای تمام محصولات یکسان خواهد بود . مثال 1-8 شرکت جمشید طی فرآیند مشترکی سه نوع محصول به نامهای X ,Y,Z تولید می کند . در پایان مرحله اول که مرحله مشترک می باشد ، محصولات X,Y برای تکمیل و پردازش بیشتر ، هر کدام به مرحله خاصی می روند ولی محصول Z بعد از تفکیک ، بدون پردازش بیشتر به ف روش می رسد . جمع هزینه های مشترک در دوره گذشته 600،000 ریال بوده و سایر اطلاعات به شرح زیر است :محصول مقدارتولید مقدارفروش قیمت فروش در قیمت فروش هزینه های بعد نقطه تفکیک نهایی از نقطه تفکیک کیلوگرم کیلوگرم ریال ریال ریالX 5،000 4،000 72 180 240،000Y 3،000 4،500 120 240 360،000Z 2،000 1،500 90 90 ——- مطلوبست : تسهیم هزینه های مشترک و تعیین بهای تمام شده کل و هر واحد از محصولات بر اساس روش مقداری حل: محصول تولید سهم از هزینه های بهای تمام شده هزینه های مشترک بعد از نقطه تفکیک مقدار نسبت کل واحد کل واحد کل واحدX 5،000 50% 300،000 60 240،000 48 540،000 108Y 3،000 30% 180،000 60 360،000 120 540،000 180Z 2،000 20% 120،000 60 __ __ 120،000 60 _____ ______ _______ _________ 10،000 600،000 600،000 1،200،000 ____ روش ارزش نسبی فروش در مرحله نهایی این روش زمانی مورد استفاده قرار می گیرد که محصولات مشترک در نقطه تفکیک قابل فروش نبوده ( و یا فروش آن مقرون به صرفه نباشد ) و با پردازش بیشتر قابل فروش باشند . در این روش قیمت فروش نهایی محصولات مشترک تعیین شده و هزینه های مشترک بر مبنای نسبت قیمت فروش هر محصول به قیمت فروش کل محصولات مشترک بین محصولات تسهیم می شود . به عبارت دیگر در این روش بهای تمام شده هر واحد محصول تابع قیمت فروش آن است ، یعنی محصولی که ارزش فروش بیشتری دارد هزینه بیشتری به ان تخصیص می یابد . البته در واقعیت چنین نیست . ممکن است ارزش فروش بیشتر یک محصول به دلیل عرضه و تقاضای آن باشد . مثال 2-8 – با در نظر گرفتن اطلاعات مثال 1-8 مطلوبست : تسهیم هزینه های مشترک و تعیین بهای تمام شده کل و هر واحد از محصولات بر اساس روش نسبی فروش در مرحله نهایی حل :محصول مقدار تولید ارزش فروش سهم از هزینه های بهای تمام شده نهایی هزینه های مشترک بعد از نقطه تفکیک______ ______ ____________ ____________ ___________ ________ کیلوگرم واحد کل نسبت کل واحد کل واحد کل واحدX 5،000 180 900،000 50% 300،000 60 240،000 48 540،000 108Y 3،000 240 720،000 40% 240،000 60 360،000 120 600،000 200Z 2،000 90 180،000 10% 60،000 30 —– 60،000 20 1،800،000 600،000 600،000 1،200،000 ___________________________________________ روش ارزش نسبی فروش در نقطه تفکیک این روش زمانی مورد استفاده قرار می گیرد که محصولات مشترک در نقطه تفکیک قابل فروش باشند . هزینه یابی محصولات مشترک در این روش مانند روش قبل است ، با این تفاوت که به جای قیمت فروش نهایی محصولات ، قیمت فروش در نقطه تفکیک مبنای تفکیک مبنای تسهیم هزینه های مشترک قرار کی گیرد . تسهیم هزینه های مشترک بر مبنای ارزش نسبی فروش در نقطه تفکیک مبنای مناسبتری نسبت به ارزش نسبی فروش در مرحله نهایی است ، چرا که قیمت فروش بالای یک محصول ممکن است به علت ارزش افزوده ایجاد شده بعد از نقطه تفکیک باشد . در این روش ارزش نسبی فروش در نقطه تفکیک ، سهم هر واحد محصول از هز ینه های مش ترک یکسان نیست ، اما چنانچه قیمت فروش دو محصول در نقطه تفکیک برابر باشند ، بهای تمام شده آنها در نقطه تفکیک برابر خواهد بود .مثال 3-8- با در نظر گرفتن اطلاعات مثال 1-8-مطلوبست :تسهیم هزینه های مشترک و تعیین بهایی تمام شده کل و هر واحد از محصولات بر اساس روش ارزش نسبی فروش در نقطه تفکیک حل : محصول مقدار تولید ارزش فروش سهم از هزینه های در نقطه تفکیک هزینه های مشترک بعد از نقطه تفکیک _____ _______ ___________ ___________ ___________ کیلوگرم واحد کل نسبت کل واحد کل واحد X 5،000 72 360،000 40% 240،000 48 240،000 48Y 3،000 120 360،000 40% 240،000 80 360،000 120Z 2،000 90 180،000 20% 120،000 60 ——– ______ _______ ______ 900،000 600،000 600،000بهای تمام شده ____________کل واحد480،000 96600،000 200120،000 601،200،000 روش درصد سود ناخالص ثابت ( روش هزینه یابی معکوس ) این روش زمانی مورد استفاده قرار می گیرد که محصولات مشترک برای قابل فروش شدن، نیاز به تکمیل و پردازش اضافی داشته باشند . در این روش ، فرآیند هزینه یابی به صورت معکوس انجام می شود ، یعنی ابتدا نسبت سود ناخالص متوسط برای کل محصولات مشترک به شرح زیر محاسبه می شود : ( هزینه های بعد از نقطه تفکیک + هز ینه های مشترک ) – فروش = نسبت سود ناخالص _____________________________________________ فروش سپس نسبت سود ناخالصاز عدد یک کسر می شود تا نسبت بهای تمام شده به فروش بدست آید :نسبت سود ناخالص -1 = نسبت بهای تمام شده به فروش پس از مشخص شدن نسبت به بهای تمام شده به فروش ، بهای فروش نهایی هر یک از محصولات در نسبت بهای تمام شده به فروش ضرب می شود که نتیجه بدست آمده ، بهای تمام شده هر یک از محصولات خواهد بود . حال، اگر هزینه های بعد از استفاده از روش درصد سود ناخالص ثابت باعث ایجاد درصد سود ناخالص یکسان برای هر یک از محصولات ، خواهد شد . یکی از ایرادات اساسی وارد بر این روش این این است که ممکن است درصد سود ناخالص واقعی محصولات مختلف برابر نباشد و از دیگر ایرادات وارد بر آن اینکه اگر هزینه های بعد از نقطه تفکیک محصولی بیشتر از بهای تمام شده آن باشد ، سهم آن محصول از هزینه های مشترک منفی بدست می آید و بهای تمام شده منفی نامفهوم است .مثال 4-8- با در نظر گرفتن اطلاعات مثال 1-8مطلوبست : تسهیم هزینه های مشترک و تعیین بهای تمام شده کل و هر واحد از محصولات بر اساس روش درصد سود ناخالص ثابت حل :2 = 600،000+600،000 = هزینه های بعد از تفکیک + هزینه های مشترک = نسبت بهای تمام شده به فروش 3 محصول مقدار تولید ارزش فروش نسبت بهایی بهای تمام شده نهایی تمام شده_____ _______ __________ ________ ____________ X کیلوگرم واحد کل 2 کل واحدY 5،000 180 900،000 3Z 3،000 240 720،000 2 600،000 120 2،000 90 180،000 3 480،000 160 2 120،000 60 1،800،000 3 1،200،000 هزینه های بعد از نقطه تفکیک سهم از هزینه های مشترک ____________________ ___________________کل واحد کل واحد240،000 48 360،000 72360،000 120 120،000 40___ 120،000 60_______ 600،000600،000______________________________________________________________________ روش ارزش خالص بازیا فتنی نسبی در نقطه تفکیک یک از ایراداتی که به روش ارزش نسبی فروش در مرحله نهایی وارد است این است که تخصیص هزینه های مشترک در نقطه تفکیک بر اساس ارزش های فروش در نقطه ای دیگر (مرحله فروش نهایی)انجام می شود. از طرفی، در روش درصد سود ناخالص ثابت، آنچه باعث منفی شدن احتمالی بهایی تمام شده محصول در نقطه تفکیک می شود هزینه های بعد از نقطه تفکیک است، لذا با استفاده از روش ارزش خالص بازیافتنی نسبی، می توان تا حدودی اشکالات فوق را برطرف کرد.روش ارزش خالص بازیافتنی نسبی در نقطه تفکیک زمانی مورد استفاده قرار می گیرد که محصولات مشترک برای قابل فروش شدن، نیاز به پردازش اضافی داشته وبخش قابل توجهی از بهای فروش به خاطر هزینه های بعد از نقطه تفکیک باشد. در این روش،فرایند هزینه یابی بدین صورت است که ابتدا هزینه های بعد از نقطه تفکیک از بهایی فروش نهایی محص ولات کسر می شود که نتیجه حاصله، ارزش خالص بازیافتنی (ارزش برآوردی فروش) در نفقطه تفکیک است، یعنی : هزینه های بعد از نقطه تفکیک- بهای فروش = ارزش خالص بازیافتنی در نقطه تفکیک سپس هزینه های مشترک بر اساس نسبت ارزش خالص بازیافتنی هر کدام از محصولات به کل ارزش خالص بازیافتنی تسهیم می شود. پس از مشخص شدن سهم هر یک از محصولات دغاز هزینه های مشترک، هزینه های بعد از نقطه تفکیک به آن اضافه شده و بهایی تمام شده بدست می آید.مطلوبست : تسهیم هزینه های مشترک وتعیین بهای تمام شده کل و هر واحد از محصولات بر اساس روش ارزش خالص بازیافتنی نسبی در نقطه تفکیک حل:محصول مقدار تولید ارزش فروش نهایی هزینه های بعد از ارزش خالص نقطه تفکیک بازیافتنی در نقطه تفکیک______ _______ _____________ ______________ _________________ کیلوگرم واحد کل کل واحد کل نسبتX 5،000 180 900،000 240،000 48 660،000 55%Y 3،000 240 720،000 360،000 120 360،000 30%Z 2،000 90 180،000 —– — 180،000 15% 1،800،000 600،000 1،200،000سهم از هزینه های مشترک بهای تمام شده _________________ ____________کل واحد کل واحد 330،000 66 570،000 114180،000 60 540،000 18090،000 45 90،000 45600،000 1،800،000نحوه برخورد با محصولات فرعی ارزش محصولات فرعی در دو نقطه قابل شناسایی می باشد: 1) در زمان فروش- در صورتی که ارزش محصول فرعی در زمان فروش شناسایی شود، با ارزش خالص بازیافتنی محصول فرعی (حاصل فروش محصول فرعی پس از کسر هزینه های توزیع وفروش) به یکی ازسه طریق زیر برخورد می شود:الف-به عنوان سایر درآمدها، بعد از سود و زیان عملیاتی، در صورت سود و زیان نشان دادهمی شود. ب. به عنوان فروش محصول فرعی، تحت سرفصل در آمد های عملیاتی، در صورت سود و زیان نشان داده می شود. ج- صرف کاهش در بهای تمام شده محصولات اصلی فروش رفته می شود.2) 2در زمان تولید- در صورتی که ارزش محصول فرعی در زمان تولید شناسایی شود ، ارزش خالص بازیافتنی آن ( حاصل فروش محصول فرعی پس از کسر هزینه های توزیع و فروش ) از جمع هزینه های مشترک کسر می شود . باقیمانده ، آن بخش از هزینه های مشترک است که بایستی بر اساس یکی از روشهای تسهیم ، بین محصولات اصلی تسهیم شود . این روش منطقی تر از روشهای قبل بوده و متداول تر می باشد . مثال 6-8- شرکت فرشید طی فرآیند مشترکی دو محصول اصلی A ,B و یک محصول فرعی به نام C تولید می کند . محصولات C, A بعد از نقطه تفکیک بلافاصله فروخته شده اما محصول B باید مورد پرداژش بیشتر قرار گیرد . جمع هزینه های مشترک در دوره گذشته 1،800،000 ریال و هزینه توزیع و فروش هر واحد محصول C ، 40 ریال بوده است . سایر اطلاعات به شرح زیر است : محصول حجم تولید قیمت فروش هزینه های هر واحد بعد از نقطه تفکیک ______ ______ ________ ____________ تعداد ریال A 2،000 450 —B 4،000 650 1،000،000C 500 140 — با فرض اینکه ارزش خالص بازیافتنی محصول فرعی صرف کاهش هزینه های مشترک شود ، مطلوبست : تسهیم هزینه های مشترک بر اساس روش ارزش خالص باز یا حل : ارزش خالص بازیافتنی محصول فرعی C 50،000= (40-140) 500 هزینه مشترک قابل تسهیم بین محصولات اصلی 1،750،000=50،000-1،800،000 محصول حجم تولید مبلغ فروش هزینه های ارزش خالص بازیافتنی بعد از نقطه تفکیک در نقطه تفکیک ______ ______ ___________ _______________ ________________ تعداد واحد کل کل واحد کل نسبتA 2،000 450 900،000 —- —– 900،000 36%B 4،000 650 2،600،000 1،000،000 250 1،600،000 64% 3،500،000 1،000،000 سهم از بهای تمام شده هزینه های مشترک ____________ _____________کل واحد کل واحد630،000 315 630،000 3151،120،000 280 2،120،000 5301،750،000 2،750،000 هزینه یابی مرحله ای و هزینه یابی محصولات مشترک همانگونه که در ابتدای فصل توضیح داده شد هزینه های بعد از نقطه تفکیک با استفاده از روشهای هزینه یابی مرحله ای و هزینه های مشترک با استفاده از روشهای هزینه یابی محصولات مشترک قابل تخصیص به محصولات است . در مثالهای قبل بحث محاسبه میزان تولید مطرح نبود ، اما در موارد واقعی بحث محاسبه تولید و همچنین ریز عوامل تشکیل دهنده هزینه های مشترک و هزینه های بعد از نقطه تفکیک مطرح می شود . به عبارت دیگر بحث هزینه یابی مرحله ای با بحث هزینه یابی محصولات مشترک ترکیب می شود . مثال 7- 8 – شرکت صنایع شیمیایی مهشید در سه مرحله تولیدی خود دو محصول شیمیایی آلفا و بتا را در فروردین ماه گذشته به شرح زیر تولید کرده است : مرحله (1) ابتدا ماده A وارد فرآیند تولید شده و عملیات ساخت محصولات آلفا و بتا بطور مشترک در این مرحله انجام می گیرد . در پایان مرحله ، دو محصول از یکدیگر جدا شده ، محصول آلفا برای تکمیل شدن به مرحله (2) و محصولات بتا به مرحله (3) منتقل می شود . در این مرحله بطور عادی معادل 20% از آحاد وارده به تولید ضایع می شود و بقیه به نسبت 40% و 60% به ترتیب به مرحله (2) و (3) انتقال می یابد . ضایعات از قرار کیلویی 10ریال فروخته می شود که حاصل فروش صرف کاهش هزینه های مرحله می شود . در طی فروردین ماه جمعا 25،000 کیلو ماده A به این مرحله وارد شده که به بهای هر کیلو 64ریال خریداری شده است . هزینه های تبدیل در این مرحله بالغ بر 1،934،800 ریال بوده و هیچگونه کالای در جریان ساخت در ابتدا و پایان فروردین ماه وجود نداشته است . هزینه های مشترک برای ساخت محصولات در پایان این مرحله یابد به نسبت بهای برآوردی محصولات در نقطه تفکیک آنها تسهیم شود . مرحله (2) محصول انتقالی از مرحله (1) ، در این مرحله به محصول آلفا تبدیل می شود که در بازار از قرار کیلویی 520ریال قابل فروش است . محصول انقالی در ابتدا ی مرحله دوم باهم وزن خود با ماده شیمیایی دیگری به نام B ترکیب می شود . ماده شیمیایی B از قرار هر کیلو16 ریال قابل خریداری است .هزینه تبدیل در این مرحله 1،120،000 ریال بوده و کالای در جریان ساخت در اول فروردین ماه 2،000 کیلو (50% تکمیل ) به بهای تمام شده 290،000 ریال بوده است . کالای در جریان ساخت پایان فروردین ماه 4،000 کیلو ( 25% تکمیل ) می باشد . مرحله (3) محصول انتقالی از مرحله (1) ، در این مرحله به محصول بتا تبدیل می شود که در بازار از قرار کیلویی 928ریال به فروش می رسد . در ابتدای این مرحله قبل از انجام هر کاری معادل 10% محصول وارده از مرحله (1) بطور عادی ضایع می شود که از قرار کیلویی 25ریال به فروش می رسد و حاصل فروش صرف کاهش هزینه های تبدیل مرحله می شود . هزینه تبدیل در این مرحله 1،710،000 ریال و کالای در جریان ساخت در اول فروردین ماه 2،500 کیلو (40% تکمیل ) به بهای تمام شده 367،000 ریال بوده است . کالای در جریان ساخت پایان فروردین ماه 3،600 کیلو ( 50% تکمیل ) می باشد . مطلوبست : تنظیم حساب کالای در جریان ساخت مراحل (1) ، (2) (3) و تعیین بهای تمام شده هر واحد محصول آلفا و بتا ، با فرض اینکه شرکت برای تعیین بهای تمام شده از روش FIFO استفاده می نماید . حل : ابتدا جریان فیزیکی محصول را ترسیم می کنیم . (2) ماده B محصول آلفا (1) 14000 %80 ماده A (3) 25.000 محصول بتا 9700 _____________________________________________________کالای در جریان ساخت مرحله (1)_____________________________________________________ کیلو ریال کیلو ریالماده A 25،000 1،600،000 انتقالی به مرحله (2) 8،000 1،584،000هزینه تبدیل 1،934،800 انتقالی به مرحله (3) 12،000 1،900،800 ضایعات عادی 5،000 50،000 _____ _______ 25،000 3،534،800 25،000 3،534،800هزینه مشترک قابل تسهیم بین محصولات عبارت است از کل هزینه های مرحله (1) منهای حاصل فروش ضایعات عادی یعنی ، یعنی : 3،534،800-50،000=3،484،800 مبلغ مذکور بایستی براساس بهای فروش برآوردی در نقطه تفکیک ( ارزش خالص بازیافتنی نسبی ) بین محصولات تسهیم شود . برای محاسبه بهای فروش برآوردی در نقطه تفکیک ابتدا بایستی هزینه های بعد از نقطه تفکیک هر یک از محصولات محاسبه شود . لذا داریم :جدول معادل آحاد تکمیل شده مرحله (2)____________________________________________________________ انتقالی ماده A تبدیل کالای تکمیل شده 14،000 14،000 14،000– کالای در جریان ساخت اول دوره ( بطور کامل ) (12،000) (2،000) (2،000)واحد های که تولید آنها طی دوره شروع و تکمیل شده اند 12،000 12،000 12،000+ کالای در جریان ساخت اول دروه ( جهت تکمیل شدن ) _____ _____ _____+ کالای در جریان ساخت پایان دوره ( تا درجه تکمیل ) 4،000 4،000 4،000جمع معادل آحاد تکمیل شده 16،000 16،000 16،000 هزینه های بعد از نقطه تفکیک محصول آلفا به شرح زیر محاسبه می شود : هزینه ماده B مصرف شده 128،000=16 8،000هزینه ماده B هر واحد محصول آلفا 8=16،000 128،000هزینه تبدیل هر واحد محصول آلفا 80=14،000 1،120،000هزینه بعد از نقطه تفکیک هر واحد محصول آلفا 88 جدول معادل آحاد تکمیل شده مرحله (2) _________________________________________________________________ انتقالی تبدیل کالای تکمیل شده 9،700 9،700– کالای در جریان ساخت اول دوره ( بطور کامل ) (2،500) (2،500)واحد های که تولید آنها طی دوره شروع و تکمیل شده اند 7،200 7،200+ کالای در جریان ساخت اول دوره ( جهت تکمیل شدن ) ___ 1،500+ کالای در جریان ساخت پایان دوره ( تا درجه تکمیل ) 3،600 1،800جمع معادل آحاد تکمیل شده 10،800 10،500 هزینه های بعد از نقطه تفکیک محصول بتا به شرح زیر محاسبه می شود :حاصل فروش ضایعات عادی که صرف کاهش هزینه تبدیل می شود 30،000= 25 1،200هزینه تبدیل ( هزینه بعد از نقطه تفکیک ) هر واحد محصول بتا 160= 10،500 (30،000-1،71،000)پس از محاسبه هزینه های بعد از نقطه تفکیک محصولات آلفا و بتا به ترتیب زیر عمل می کنیم : هر واحد ____________________________________ محصول بهای فروش هزینه های بعد از بهای فروش بر آوردی حجم تولید بها ی فروش برآوردی کل نقطه تفکیک در نقطه تفکیک در نقطه تفکیک _____ ______ _________ __________ _____ ________________ ریال ریال ریال کیلو ریال نسبتآلفا 520 88 432 16،000 6،912،000 5 11 بتا 928 160 768 10،800 8،294،400 6 11سهم از هزینه های مشترک ____________کل واحد1،584،000 991،900،800 1763،484،800 پس از محاسبه سهم هر یک از محصولات آلفا و بتا از هزینه های مشترک ، بهای تمام شده هر واحد محصول به شرح زیر خواهد بود : بهای تمام شده هر واحد محصول آلفا بهای تمام شده هر واحد محصول بتا______________________ _______________________هزینه های انتقالی 99 هزینه انتقالی 176هزینه ماده B 8 هزینه تبدیل 160هزینه تبدیل 187 336 حال کالای در جریان ساخت مراحل (3) و (3) به شرح زیر تنظیم می شود : کالای در جریان ساخت مرحله (2) ____________________________________________________________ کیلو ریال کیلو ریالموجودی اول دوره 2،000 290،000 کالای تکمیل شده آلفا 14،000 2،614،000انتقالی از مرحله (1) 8،000 1،584،000 ماده B 8،000 128،000 هزینه تبدیل ____ 1،120،000 موجودی پایان دوره 4،000 508،000 18،000 3،122،000 18،000 3،122،000 جدول تخصیص هزینه های مرحله (2) ______________________________________________________________ بهای تمام شده کالای تکمیل شده : ریال ریال بهای تمام شده کالای در جریان ساخت اول دوره 290،000 هزینه تکمیل کالای در جریان ساخت اول دوره : تبدیل (80 1،000) 80،000 بهای تمام شده کالای تکمیل شده از محل موجودی اول دوره 370،000 بهای تمام شده کالای در جریان ساخت پایان دوره (18712،000) 2،244،000 2،614،000 انتقالی (99 4،000) 396،000 ماده B (8 4،000) 32،000 تبدیل (8 1،000) 80،000 508،000 3،122،000 جمع هزینه های تخصیص یافته کالای در جزیان ساخت مرحله (3) ___________________________________________________________________ کیلو ریال کیلو ریالموجودی اول دوره 2،500 367،000 کالای تکمیل شده – بتا 9،700 3،026،200انتقالی از مرحله (1) 12،000 1،900،800 ضایعات عادی 1،200 __هزینه تبدیل ___* 1،680،000 موجودی پایان دوره 3،600 921،600 14،500 3،947،800 14،500 3،947،800 * جمع مذکور پس از کسر حاصل فروش ضایعات عادی ( 30،000ریال) از هزینه تبدیل دوره (1،710،000ریال) بدست آمده است . جدول تخصیص هزینه های مرحله (3)______________________________________________________________________ ریال ریال بهای تمام شده کالای تکمیل شده :بهای تمام شده کالای در جریان ساخت اول دوره 367،000 هزینه تکمیل کالای در جریان ساخت اول دوره :تبدیل (1601،500،000) 240،000 بهای تمام شده کالای تکمیل شده از محل موجودی اول دوره (3367،200) 607،00 2،419،200بهای تمام شده کالای در جریان ساخت پایان دوره 3،026،200انتقالی (1763،600) 633،600تبدیل (1601،800) 288،000جمع هزینه های تخصیص یافته 921،600 3،947،800مثال 8-8- در شرکت گلشید ماده اولیه A وارد مرحله (1) می شود . بعد از پرداژش لازم 20% ان تبخیر و از مابقی ،40% به مرحله (2) و 60% به مرحله (3) انتقال می یابد .محلول انتقالی به مرحله (2) در همان ابتدای عملیات با هم وزن خود ماده B ترکیب می شود . از ترکیب حاصله 20% ضایع ، 10% بخار و مابقی به محصولات X تبدیل می شود .محول انتقالی به مرحله (3) در همان ابتدا 20% کاهش وزن می یابد و باقیمانده با آب به میزان 5/1 برابر وزن خود ترکیب می شود و از ترکیب حاصله 20% ضایع و مابقی به محصولات Y تبدیل می شود .با فرض اینکه ماده A به میزان 40،000 کیلو مصرف شده باشد ، تعیین کنید چند کیلو محصول X,Y تولید شده است ؟ حل : شکل زیر کشیده شود برای تکمیل این ، وجود یک عدد کافی است . بنابراین داریم : محصول X تولید شده 17،920=70%240%80%40،000محصول Y تولید شده 30،720= 80%5/2 (20%-1) 80%40،000 مثال 9-8 – با در نظر گرفتن اطلاعات مثال 8-8 اگر در یک دوره 9،800کیلو محصول X تولید شده باشد ، تعیین کنید در این دوره : 1 چند کیلو ماده A به مصرف رسیده است ؟2 چند لیتر آب مصرف شده است ؟3 چند کیلو محصول Y تولید شده است ؟ حل : ماده A مصرف شده 21،875= 9،800 ___________ (1 70%240%21،875 مقدار آب مصرف شده 12،600= 5/1 (20%-1) 60%80%21،875محصول Y تولید شده 16،800=80%5/2 (20%-1)60% 80%21،875 فصل نهم هزینه یابی استاندارد – محاسبه انحرافات سیستم هزینه یابی واقعی و سیتم هزینه یابی استاندار در سیستم هزینه یابی واقعی ( تاریخی) ، هزینه ها به ترتیب زمان وقوع گردآوری می شوند ولی تا زمانی که که عملیات ساخت به پایان نرسیده و یا خدمات ارائه نگردیده ، محاسبه بهای تمام شده واقعی امکان پذیر نمی باشد . در این سیستم ، هزینه های مواد مستقیم و دستمزد مستقیم براساس مبالغ واقعی به حساب سفارشات و یا کالای در جریان ساخت دوایر تولیدی مختلف منظور می گردد ، اما هزینه های سربار براساس نرخ های جذب سربار به حسابها منظور می شود .در سیستم هزینه یابی استاندارد ، قبل از شروع دوره مالی ، بهای تمام شده محصولات از لحاظ مواد ، دستمزد و سربار پیش بینی شده در طول دوره مالی ، این هزینه ها ملاک محاسبه و ثبت قرار می گیرند . در این سیستم نیز حسابهایی جهت گردآوری هزینه ها واقعی در نظر گرفته شده و مغایرات بین هزینه های واقعی و هزینه های استاندارد و در حسابهای جداگانه ای تحت عنوان ” انحرافات ” به ثبت می رسند . سیستم هزینه یابی استاندار در هر دو سیستم هزینه یابی مرحله ای و هزینه یابی شفارش کار قابل استفاده است ولی غالبا با سیستم هزینه یابی مرحله ای بکار گرفته می شود ، زیرا تعیین استاندارد ها در شرایط تولید انبوه و مداوم ، عملی تر می باشد . هزینه های استاندارد هزینه های استاندارد ، هزینه های از پیش تعیین شده ای هستند که برای تولید یک واحد یا تعدادی محصول یا انجام خدمات ، در دوره آتی مورد انتظار می باشند و معمولا در شرایط کارای عملیات ، قابلیت دستیابی به آنها وجود دارد .هزینه های استاندارد برای مقاصد زیر مورد استفاده قرار می گیرند :1 کنترل هزینه ها 2 تهیه و تنظیم بودجه ها 3 تسهیل روشهای هزینه یابی و تسریع در گزارشات هزینه 4 تسهیل در تخصیص هزینه ها به موجودیهای مواد ، کالای در جریان ساخت و کالای ساخته شده استفاده از هزینه های استاندارد این امکان را به مدیریت می دهد که نتایج واقعی را با استاندارد ها مقایسه و انحرافات موجود استفاده را مشخص نموده و بطور مستمر آنها را مورد بررسی قرار دهد و در خصوص شناسایی عوامل ایجادکننده انحرافات قابل توجه ، اقدامات ضرور ی به عمل آورد . استاندارد ها معمولا برای یک دوره یکساله تعیین می شوند ، ولی در برخی موارد ممکن است برای دوره های طولانی نیز مورد استفاده قرار گیرند . کارت هزینه استاندارد کارت هزینه استاندارد ، کارتی است که در آن اقلام هزینه مواد مستقیم ، دستمزد مستقیم و سربار ساخت و همچنین جمع بهای تمام شده استاندارد مقدار مشخصی محصول به تفکیک نشان داده می شود . نمونه ای از کارت استاندارد در زیر نشان داده شده است : کارت استاندارد 5 کیلو محصول____________________________________________________________ماده الف 4 کیلو به نرخ هر کیلو 20ریال به مبلغ 80ریالماده ب 2کیلو به نرخ هر کیلو 30 ریال به مبلغ 60ریالدستمزد مستقیم 3 ساعت به نرخ هر ساعت 25ریال به مبلغ 75ریالسربار ساخت 3 ساعت به نرخ هر ساعت 15ریال به مبلغ 54ریال 260 مواد مستقیم و انحرافات مربوطه استاندارد های مواد مستقیم استانداد های مربوط به مواد مستقیم به دو بخش تقسیم می شود :1 نرخ استاندارد مواد – بیانگر نرخی است که انتظار می رود برای خرید یک واحد مواد در دوره آتی پرداخت شود . نرخ مزبور باید منعکس کننده قیمت جاری بازار باشد .چنانچه برای تولید محصولی بیش از یک نوع مواد مورد استفاده قرار گیرد ، برای هر یک از انواع مواد ، نرخ استاندارد جداگانه ای تعیین شود .2 مصرف استاندارد مواد – بیانگر مواد مصرفی مورد انتظار برای تولید یک واحد محصول می باشد و توسط دایره تولید ( مهندسی تولید ) تعیین می شود . در تعیین مصرف استاندارد مواد ، باید عواملی از قبیل ضایعات ، تبخیر و غیره مورد توجه قرار گیردو چنانچه باری تولید محصولی بیش از نوع مواد مورد استفاده قرار گیرد ، باید مصرف استاندارد هر یک از آنها بطور جداگانه تعیین شود . انحرافات مواد مستقیم انحراف کل مواد تفاوت بین هزینه استاندارد مواد برای تولید واقعی و هزینه واقعی مواده بوده و به دو بخش تفکیک می شود :1- انحراف نرخ مواد – زمانی به وجود می آید که نرخ واقعی مواد از نرخ استاندارد آن کمتر یا بیشتر باشد . چنانچه نرخ واقعی مواد کمتر از نرخ استاندارد آن باشد انحراف نرخ مواد ، مسعد و اگر نرخ واقعی بیشتر از نرخ استاندارد باشد انحراف نرخ مواد ، نامساعد خواهد بود . در اگثر موارد ، انحراف مساعد نرخ مواد ” خوب ” است اما همیشه اینگونه نیست . برای مثال ، انحراف مساعد نرخ مواد ممکن است ناشی از خرید مواد نامرغوب باشد ، که استفاده از مواد نا مرغوب تأثیر منفی بر روی انحراف مصرف مواد خواهد داشت . همچنین در اثر استفاده از مواد نا مرغوب ممکن است کیفیت محصول تولید شده کاهش یابد ، در نتیجه بر روی تعداد فروش نیز اثر منفی خواهد گذاشت . مسئولیت انحراف نرخ مواد با دایره خرید است . انحراف نرخ مواد را در دو نقطه می توان محاسبه نمود : الف – در زمان خرید – هنگامه که انحراف نرخ مواد در زمان خرید محاسبه می شود ، حساب موجودی مواد با نرخ استاندارد نگهداری می گردد . انحراف نرخ مواد در زمان خرید از رابطه زیر به وجود می آید :مقدار واقعی مواد خریداری شده ( نرخ واقعی- نرخ استاندارد ) = انحراف نرخ مواد ب- در زمان مصرف – هنگامه که انحراف نرخ مواد در زمان مصرف محاسبه می شود ، حساب موجودی مواد با نرخ واقعی نگهداری شده و در زمان مصرف با استفاده از یکی از روشهای ارزیابی موجودیها ( میانگین موزون ، اولین صادره از اولین وارده زیر بدست می آید : مقدار مصرف واقعی مواد ( نرخ واقعی – نرخ استاندارد )= انحراف نرخ مواد 2- انحراف مصرف مواد – زمانی به وجود می آید که مصرف واقعی مواد ، کمتر یا بیشتر از مصرف استاندارد مواد برای تولید واقعی (منظور از تولید واقعی عبارت است از معادل آحاد تکمیل شده*) باشد . انحراف مصرف مواد از رابطه زیر بدست می آید : نرخ استاندارد مواد ( مصرف واقعی – مصرف استاندارد برای تولید واقعی ) = انحراف مصرف مواد انحراف نا مساعد مصرف مواد نامرغوب ، کارگران غیر ماهر ، ماشین آلات فرسوده و تغییر در روشهای تولیدی به وجود می آید و بیانگر ضایعات غیر عادی می باشد . مسئولیت انحراف مصرف مواد با دایره تولید است . دل آحاد تکمیل شده به روش FIFO در سیستم هزینه یابی مرحله ای است ، با این تفاوت که ضایعات عادیو ضایعات غیر عادی در آن منظور نمی شود ، چرا که در واقع در سیستم هزینه یابی استاندارد ، میزان ضایعات عادی در کارت استاندارد لحاظ شده و هر گونه ضایعات غیر عادی نیز در انحرافات بازده تجلی پیدا می کند و نیازی به تعییین بهای تمام شده آن نیست . بنابراین ، معدل آحاد تکمیل شده در سیستم هزینه یابی استاندارد به شکل زیر خواهد بود : جدول معادل آحاد تکمیل شده___________________________________________________کالای تکمیل شده + کالای در جریان ساخت پایان دوره ( تا درجه تکمیل ) – کالای در جریان ساخت اول دوره ( تا درجه ای که تکمیل بوده ) معادل آحاد تکمیل شده مثال 1-9- شرکت مجید برای تولید یک بسته محصول از 5 کیلو مواد خام که نرخ استاندارد هر کیلویی آن 120ریال است ، استفاده می کند . طی فروردین ماه گذشته با مصرف 25000 کیلو مواد به بهای تمام شده هر کیلو 124ریال 4،900 بسته محصول تولید شده است . مطلوبست : محاسبه انحراف کل مواد و تفکیک آن به انحرافات نرخ و مصرف حل : بهای تمام شده استاندارد هر بسته محصول 600=1205هزینه استاندارد مواد برای تولید واقعی 2،940،000= 6004،900هزینه واقعی مواد خام 3،100،000= 124 25،000انحراف کل مواد (160،000)= 3،100،000-2،940،000 (100،000) = 25،000( 124-120) = انحراف نرخ مواد (60،000) = 120(25،000-* 24،500)= انحراف مصرف مواد 160،000* مصرف استاندارد برای تولید واقعی براساس تناسب زیر بدست می آید : کیلو مواد بسته محصول 5 1 X=24,500 4،900 سطر اول این تناسب از مقادیر و سطر دوم بر اساس محصول واقعی محاسبه شده است . انحرافات مکمل مواد مستقیم در برخی از صنایع از قبیل صنایع شیمیایی ، غذایی و ;. که بیش از یک نوع مواد در فرآیند ساخت مورد استفاده قرار می گیرد ، برای تولید محصولات از ترکیبهای خاصی از مواد استفاده می شود . در پاره ای اوقات ، به دلایل گوناگون از قبیل کمبود مواد اولیه ، امکان جایگزینی مواد اولیه وجود دارد و می توان ترکیب مواد مورد استفاده را تغییر داد ، بدون اینکه کیفیت محصول تغییر یابد . در اینگونه صنایع ، برای تجزیه و تحلیل کاملتر می توان انحراف مصرف مواد را به انحرافات زیر تفکیک نمود :1- انحراف ترکیب مواد – در اثر استفاده از ترکیب مواد به نسبتی متفاوت با ترکیب استاندارد ، به وجود می آید و مشابه انحراف مصرف مواد است والی بر دیدگاه وارده متکی است . انحراف ترکیب مواد از رابطه زیر بدست می آید : نرخ استاندارد هر نوع مواد ( مصرف واقعی –ترکیب استاندارد از مخلوط واقعی *) = انحراف ترکیب مواد * منظور از مخلوط واقعی در رابطه فوق ، جمع مواد مصرف شده است . 2- انحراف بازده مواد – ناشی از تفاوت بین بازده واقعی و بازده مورد انتظار بر اساس مواد واقعی مصرف شده در تولید می باشد و از نظر مفهومی می توان را ضایعات غیر عادی تلقی نمود . انحراف بازده مواد از رابطه زیر بدست می آید : بهای تمام شده استانداردهرواحد محصول از لحاظ مواد( بازده استاندارد **- بازده واقعی *) = انحراف بازده مواد * منظور از بازده واقعی ، همان تولید واقعی ( معادل آحاد تکمیل شده ) است . ** بازده استاندارد در محاسبه انحراف بازده برای مواد ، دستمزد و سربار یکسان است . مثال 2-9- در شرکت سعید برای تولید هر کیلو محصول آلفا از دو نوع مواد A,B به نسبتهای 3 و2 5 5استفاده می شود . قیمت استاندارد هر کیلو مواد A,B به ترتیب 20ریال است طبق استاندارد 1 از 5مخلوط مواد A,B در فرآیند ساخت به طور عادی ضایع می شود . در خردادماه گذشته از مصرف 1،750 کیلو ماده A به نرخ هر کیلو 21ریال و 1،250 کیلو ماده B به نرخ هر کیلو 28ریال ، 2،300 کیلو محصول آلفا بدست آمده است . مطلوبست : 1 محاسبه انحراف کل مواد 2 تفکیک انحراف کل مواد به انحرافات نرخ و مصرف 3 تفکیک انحراف مصرف مواد به انحرافات ترکیب و بازده حل : 1) با توجه به اینکه از هر 5 کیلو مخلوط مواد مصرفی ، 1 آن بطور عادی ضایع می شود ، لذا 5کارت استاندارد برای تولید 4 کیلو محصول به شرح زیر خواهد بود : کارت استاندارد 4 کیلو محصول ___________________________________________________ماده A 3کیلو به نرخ هر کیلو 20ریال به مبلغ 60ریال ماده B 2 کیلو به نرخ هر کیلو 30ریال به مبلغ 60ریالبهای تمام شده استاندارد4 کیلومحصول 120ریال بهای تمام شده استاندارد هر کیلو محصول از لحاظ مواد 30=4120هزینه استاندارد مواد برای تولید واقعی 69،000= 30 2،300 ماده A مصرف شده 36،750 = 211،750 ماده B مصرف شده 35،000= 281،250 هزینه واقعی مواد 71،750انحراف کل مواد (2،750) = 71،750-69،000(1،750) = 1،750(21-20) = انحراف نرخ ماده A (22،500= 1،250(28-30) = انحراف نرخ ماده Bانحراف نرخ مواد 750(500) = 20(1،750-*1،725) = انحراف مصرف ماده A (3000) = 30(1،250-**1،150) = انحراف مصرف ماده Bانحراف مصرف مواد (3،500)انحراف کل مواد (2،750) * مصرف استاندارد ماده A برای تولید واقعی به شرح زیر محاسبه شده است : کیلو ماده A کیلو محصول 3 4 X= 1،725 2،300 * مصرف استاندارد ماده b برای تولید واقعی نیز به شرح زیر محاسبه شده است : کیلو ماده B کیلو محصول 2 4 X= 1،150 2،300 (3 (1،000) = 20(1،750- * 1800) = انحراف ترکیب ماده A (1،500) =30 (1،250- * 1،200) = انحراف ترکیب ماده B (500) (3،000) = *** 30( ** 2،400- 2،300) = انحراف بازده مواد (3،500) * ترکیب استاندارد مواد A,B به شرح زیر محاسبه شده است : ماده Aمصرف شده 1،750 ماده B مصرف شده 1،250 جمع مواد مصرف شده (مخلوط واقعی) 3،000 کیلو ماده A کیلو مخلوط 3 5ترکیب استاندارد ماده A از مخلوط واقعی X=1،800 3،000 کیلو ماده B کیلو مخلوط 2 5 ترکیب استاندارد ماده B از مخلوط واقعی X=1،200 3،000 *** بازده استاندارد مواد از رابطه زیر بدست ِ آید : کیلو محصول کیلو مخلوط 4 5بازده استاندارد مواد از مخلوط واقعی X= 2،400 3،000 *** بهای تمام شده استاندارد هر کیلو محصول از لحاظ مواد، از تقسیم هزینه مواد که در کارت استاندارد درج شده (120ریال) بر مقدار محصول کارت استاندارد (4کیلو ) بدست آمده است . مثال 3-9- در شرکت حمید برای ساخت هر واحد محصول از 2کیلو ماده A به نرخ استاندارد هر کیلو 30ریال و 3کیلو ماده B به نرخ استاندارد هر کیلو 20ریال استفاده می شو د . ماده A در ابتدای عملیات و ماده B پس از پیشرفت 75% عملیات وارد فرآیند تولید میشود . اطلاعات تولید شهریورماه سال جاری به شرح زیر است :کالای در جریان ساخت اول دوره 1،000 واحد از نظر تبدیل 40% تکمیلکالای تکمیل شده 3،000 واحدکالای در جریان ساخت پایان دوره 2،000 واحد از نظر تبدیل 80% تکمیل در شهریورماه 9،000 کیلو ماده A و 14،000 کیلو ماده B مصرف شده است . مطلوبست : محاسبه انحراف مصرف مواد حل: جدول معادل آحاد تکمیل شده _________________________________________________ مادهA مادهB کالای تکمیل شده 3،000 3،000 + کالای در جریان ساخت پایان دوره 2،000 2،000 – کالای درجریان ساخت اول دوره (1،000) —- 4000 5000 (30000) =30 (9،000- * 8،000) = انحراف مصرف ماده A(20،000) = 20 (14،000- ** 15،000) = انحراف مصرف ماده B10،000 کیلو ماده A واحد محصول * 2 1مصرف استاندارد ماده Aبرای تولید واقعی X= 8،000 4،000 کیلو ماده B واحد محصول ** 3 1مصرف استاندارد ماده برای تولید واقعی X=15000 5000 دستمزد مستقیم و انحرافات مربوطه استانداردهای دستمزد مستقیم استانداردهای مربوط به دستمزد مستقیم به دو روش تقسیم می شود :1- نرخ استاندارد دستمزد – بیانگر نرخی است که انتظار می رود برای یک ساعت کار مستقیم پرداخت شود .2- ساعت کار استاندارد- بیانگر ساعت کار مستقیم مورد انتظار برای تولید یک واحد محصول میباشد و توسط دایره مهندسی تولید می شود . در تعیین ساعت کار استاندارد ، باید کلیه عواملی که در ساعت کار مستقیم تأثیر می گذارند ، مورد توجه قرار گیرد . انحرافات دستمزد مستقیم انحراف کل دستمزد تفاوت بین هزینه استاندارد دستمزد برای تولید واقعی و هزینه واقعی دستمزد بوده و به دو بخش تفکیک می شود :1- انحراف نرخ دستمزد – زمانی به وجود می آید که نرخ واقعی دستمزد از نرخ استاندارد آن کمتر یا بیشتر . چنانچه نرخ واقعی دستمزد کمتر از نرخ استاندارد آن باشد انحراف نرخ دستمزد ، مساعد و اگر نرخ واقعی بیشتر از نرخ استاندارد باشد انحراف نرخ دستمزد، نامساعد خواهد بود .انحراف نرخ دستمزد از رابطه زیر به وجود می آید :ساعت کار واقعی (نرخ واقعی – نرخ استاندارد ) = انحراف نرخ دستمزداز آنجایی که نرخهای دستمزد غالبا مبتنی بر یک توافق قبلی مشخص است ، لذا انحراف نرخ دستمزد به ندرت به وجود می آید و در صورت ایجاد ، معمولا ناشی از شرایط غیر عادی بوده و خارج از حیطه کنترل مدیریت است . 2- انحراف کارآیی دستمزد – زمانی به وجود می آید که ساعت کار واقعی کمت یا بیشتر از ساعت کار استاندارد برای تولید واقعی باشد . به این انحراف اصطلاحات انحراف کارآیی دستمزد براساس صادره (Output) می گویند .انحراف کارآیی دستمزد از رابطه زیر بدست می آید :نرخ استاندارد ذستمزد دستمزد ( ساعت کار واقعی – ساعت کار استاندارد برای تولید واقعی *) = انحراف کارآیی دستمزد * ساعت کار استاندارد باری تولید واقعی ، مدت زمانی است که تولید واقعی انجام شده بطور استاندارد نیاز دارد و از حاصل ضرب ساعت کار موردنیاز برای تولید یک واحد محصول ( ساعت کار استاندارد برای تولید یک واحد ) در معادل آحاد تکمیل شده از لحاظ دستمزد بدست می آید . انحراف نامساعد کارآیی دستمزد معمولا در اثر استفاده از مواد نامرغوب و یا کارگران کم تجربه به وجود می آید و مسئولیت آن با دایره تولید است . ادامه خواندن مقاله در مورد هزينه يابي محصولات مشترک

نوشته مقاله در مورد هزينه يابي محصولات مشترک اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

تحقيق در مورد تعليم و تربيت گام به گام در مهد خانواده

$
0
0
 nx دارای 13 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : تعلیم و تربیت گام به گام در مهد خانواده از نظر اسلام، تعلیم و تربیت كودك، گام به گام انجام مى گیرد و اگر چه معلم و مدرسه و امكانات دیگر به كمك خانواده ها مى شتابند، لیكن اولین گام را خانواده ها بر مى دارند و تا آخرین گام نیز به همراه كودكان و نوجوانان خواهند بود.خانواده، مأمن و مأوا و مهدِ كودكان است و تنها نهادى است كه تا روزى كه به مرحله استقلال مى رسند و به تشكیل خانواده جدید مى پردازند با آنهاست. بعد نیز این پناهگاه همچنان موقعیت خود را از لحاظ عاطفى و ارشادى و حمایت هاى مادى و معنوى حفظ مى كند و خانواده جدید را با چندین خانواده، ارتباط مى دهد. نكته مهمى كه تذكر آن را به همه خانواده هاى مسلمان و علاقه مند به رهنمودهاى تربیتى این دین مبین، لازم مى بیند این است كه: روش هاى جدید تعلیم و تربیت موجود، خانواده را از لحاظ تربیتى در حاشیه قرار مى دهد و وظیفه اصلى را به دست مهدهاى كودك و كودكستان ها و پانسیون ها مى سپارد؛ اما در روش تربیتى اسلام، خانواده در متن است و در حقیقت، مسؤول اصلى خانواده است و در عین حال، هیچ مانعى نیست كه اشخاص یا مؤسسات در اداى این وظیفه بزرگ، پشتیبان و حامى خانواده ها باشند. امروز، به شكل بسیار گسترده اى دولت ها جاى خانواده ها را گرفته اند. دولت همچون خانواده بزرگى است كه كودك را از روز تولد، گام به گام همراهى مى كند و مسؤولیت هاى او را در كودكستان ها و مدرسه ها و دانشگاه ها و سربازخانه ها و سرانجام ادارات و مراكز و مؤسسات دولتى مى پذیرد. مى توان گفت: هر چه نقش دولت ها گسترش بیشترى پیدا مى كند، نقش خانواده ها محدودتر مى شود و در حقیقت، خانواده را در حد یك ماشین تولید كودك، تنزل مى دهند!.ما مدعى دولت ها نیستیم و زحمات آنها را در این راه ناسپاسى نمى كنیم، ولى از عواقب سوء و ناگوار بریدن كودكان از خانواده ها و سست شدن روابط عاطفى والدین و جگر گوشه هاى آنها نگرانیم. صرف نظر از این كه پیشرفت روز افزون و چشمگیر این رویه، موجب محرومیت كودكان از شهد گواراى محبت مى شود و آنها را – همچون گله اى كه زیر نظر یك چوپان چماق به دست، صبح به صحرا و كوهستان و كنار چشمه و رودخانه مى روند و شب سر به زیر و آرام و چشم و گوش بسته به آغل بر مى گردند! – به یك زندگى یك نواخت و دور از فراز و نشیب و بسیار تصنعى معتاد مى سازند، براى خود خانواده ها نیز بى ضرر و زیان نیست. كودكان هر چه به خانواده نزدیك تر باشند، بر استحكام پیوند والدین خود مى افزایند و چه بسیار رنجش ها و گلایه ها را كه آنها به لبخند نشاط بخش ثمره هستى خویش، از جان و دل مى زدایند!. در خانواده هاى سنتى طلاق كمتر است – اگر نگویم صفر است! – و در خانواده هاى غرب زده و شرق زده و شیفته روش هاى تربیتى شرق و غرب، آمار طلاق روز افزون است.در خانواده هاى – واقعاً – اسلامى، از آن جا كه زن و شوهر، پس از رسیدن به یكى از هدف هاى زندگى (عروس شدن و داماد شدن!) به فكر جهش و ارتقا به سوى هدف بعدى (پدر شدن و مادر شدن!) هستند و مى خواهند براى فرزند دلبند خود واقعاً پدر و واقعاً مادر باشند، هر چه انسان فكر مى كند دلیلى براى جدایى و طلاق نمى یابد.با دیدى كه نگارنده به مسأله مى نگرد و توضیحات مفصلى كه داده است، طلاق به معناى درجا زدن و خراب نمودن سنگر مقدس پدرى و مادرى و سرنوشت كودكى را به بازى گرفتن است. البته گاهى به حكم ضرورت باید قدرى عقب گرد كرد. كسى كه مى خواهد پرش كند، ناگزیر است چند قدمى به عقب برگردد تا بتواند فاصله مورد نظر خود را كه سقوط در آن بى خطر هم نیست، طى كند. ما هم این ضرورت را به ناچار مى پذیریم و به همین دلیل، راه را براى طلاق و جدایى باز مى گذاریم و طلاق را به عنوان یك حلال منفور مى پذیریم، اما توصیه مى كنیم كه: طلاق براى یك انسان مسلمان، كمال نیست، بلكه نقص و عقب گرد است!. علت این كه درخانواده هاى اسلامى، طلاق از نظر آمارى، درصد بسیار ضعیفى دارد، همین است كه با تولد كودك، بلافاصله عروس و داماد دیروز، پدر و مادر امروز مى شوند و به همراه مفتخر شدن به این دو عنوان، وظیفه هاى سنگینى بر دوش آنها گذارده مى شود كه چون در انجام آنها گام به گام باید پیش روند، به طور مستمر، با همیارى و همكارى و همفكرى باید تلاش كنند و در این صورت، فرصتى هم براى جر و دعوا و طلاق نخواهند داشت!. بگذارید دولت هاى غربى و شرقى و ملت هاى غرب و شرق، چوب فاصله گرفتن از خدا و انبیاى او را بخورند و در مسأله مهم خانواده، روز به روز گرفتار فجایع و مصایب بزرگ تر بشوند؛ باشد كه روزى پیشانى آنها به سنگ بخورد و پشیمان و نادم از گذشته اسف بار خود، به سوى خدا و پیامبران بازگردند.دولت ها وظیفه دارند حامى خانواده ها باشند و تعلیم و تربیت را بر عهده خود خانواده ها بگذارند و این مسؤولیت سنگین را بر دوش نگیرند و عواقب شوم آن را متوجه خانواده ها و نسل هاى نوخاسته نسازند. اسلام، طرفدار و پشتیبان این رویه است و پدرها و مادرها را از مسؤولیت، رها نمى سازد.قرآن مى فرماید:.وَأمُرْ أهْلَكَ بِالصَّلوهِ وَاصْطَبِرْ عَلَیْها؛(1).خانواده خود را به نماز فرمان بده و بر نماز آنها شكیبا باش.مى گویند: هنگامى كه این آیه بر پیامبر گرامى اسلامْ نازل شد، روزى پنج نوبت به درخانه على و زهرا مى رفت و این خانواده الگوى اسلامى را توصیه مى كرد كه:.الصَّلاهَ، الصَّلاهَ، یَرْحمُكُمُ اللّهُ؛(2). نماز را به پاى دارید، خدا شما را رحمت كند.و بدین ترتیب، رهبر بزرگ اسلام به عنوان بزرگ خانواده و پدر و پدر بزرگ، گام به گام در تعلیم و تربیت كودكان خانواده حركت مى كرد و در این راه، شكیبا و استوار بود تا هرچه بهتر بتواند این وظیفه سنگین را انجام دهد و براى دیگران نیز (اسوه) و الگو باشد.قرآن توصیه مى كند كه:. قُوْا أنْفُسَكُمْ وَاَهْلیكُمْ ناراً؛(3).خود و خانواده هاى خود را از آتش دوزخ حفظ كنید.یك مسلمان، تنها تكلیفش این نیست كه خودش را به دوزخ نكشاند، بلكه وظیفه دارد افراد خانواده را نیز از سقوط در ورطه هولناك عذاب و بدبختى حفظ كند.درحقیقت، این مسلمان، گام به گام همراه اعضاى خانواده است و ناظر اعمال و اخلاق و عقاید آنهاست و با اداى رسالت تربیتى خویش، هموار كننده راه سعادت و سربلندى آنهاست.مردم شایسته، همان گونه كه به خود مى اندیشند، به فرزند خود مى اندیشند و على وار، فرزند را پاره اى از وجود خود، بلكه مجموعه هستى و كل وجود خود مى شناسند.(4) به همین جهت، قرآن در ترسیم سیماى عصمت گونه آنها مى فرماید:. حَتّى إذا بَلَغَ أشُدَّهُ وَبَلَغَ أرْبَعِینَ سَنَهً قالَ رَبِّ أوْزِعْنى أنْ أشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتى اَنْعَمْتَ عَلَىَّ وَعَلى والِدَىَّ وَاَنْ أعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَأصْلِحْ لى فى ذُرِّیَّتى؛(5). همین كه به حد رشد رسید و چهل ساله شد، مى گوید: پروردگارا! به من الهام كن كه نعمتت را كه به من و والدینم داده اى سپاس گزارى كنم و عمل صالحى كه مورد پسند تو باشد، انجام دهم و ذریه مرا براى خاطر من شایسته گردان. مسلمان یعنى این! مسلمان از دو سو خود را مرتبط به دیگران مى داند: از سویى به والدین و از سویى به فرزندان. این گونه پیوندهاى استوار خانوادگى است كه در تعلیم و تربیت مى تواند معجزه گر باشد و انسانیت را اعتلا و ارتقا بخشد و هر جامعه اى كه این پیوند را سست و متلاشى كند، تیشه به ریشه خود مى زند.خانواده هاى مسلمان در برابر فرزند متخلف و سركش خود بى تفاوت نیستند و همچنان گام به گام به دنبال او هستند. شاید بتوانند او را به راه آورند و در مهد اصلى خانواده، از نعمت تربیت و تزكیه برخوردارش گردانند. به نمونه قرآنى زیر توجه كنیم:. وَالَّذى قالَ لِوالِدَیْهِ أفٍّ لَكُما أتَعِدانِنى أنْ أخْرَجَ وَقَدْ خَلَتِ القُرُونُ مِنْ قَبْلِى وَهُما یَسْتَغیثِانِ اللّهَ وَیْلَكَ ءامِنْ إنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقّ فَیَقولُ ما هذا إى أساطِیرُ الأوَّلینَ؛(6).فرزندى كه به والدین خود مى گوید: اف بر شما! آیا به من وعده مى دهید كه در روز قیامت سر از گور بر مى دارم و حال آن كه پیش از من نسل ها نابود شده و از گور سر بر نداشته اند! اما والدین به درگاه خداوند استغاثه مى كنند و به او مى گویند: واى بر تو! ایمان بیاور كه وعده خدا حق است؛ اما او همچنان سركشى كرده مى گوید: اینها جز افسانه هاى گذشتگان نیست!. اینها نشانگر این است كه والدین نه تنها باید گام به گام، فرزند سر به راه خود را تعقیب كنند و در تربیت و تزكیه او كوشا باشند، بلكه منحرفان را نیز باید مراقبت و مواظبت كنند و با صبر و شكیبایى و نیایش به درگاه خدا، در راه ارشادش بكوشند و از كمترین فرصت، در این راه بهره گیرى و استفاده كنند. تا در پیشگاه خداوند معذور باشند.حال، توجهى نیز به رهنمودهاى رهبران دین بكنیم. آنچه آن بزرگواران فرموده اند به منزله آیین نامه هاى اجرایى دستورات قرآن كریم است.دعا و نیایش، جلوه زیباى آرمان هاى بلند انسان است. انسان در حال دعا از خدایى كه مظهر جمال و جلال مطلق است، مسألت مى كند كه از نعمت جمال و جلال، بهره مندش سازد. امام سجاد(ع) به یكى از دوستان خود تعلیم داد كه هفتاد بار این گونه دعا كند:.رَبِّ لا تَذَرْنِى فَرْداً وَأنْتَ خَیْرُ الوارِثینَ، وَاجْعَلْ، لى مِنْ لَدُنْكَ وَلیّاً یَرِثُنى فى حَیاتى وَیَسْتَغْفِرُ لى بَعْدَ مَوْتِى، وَاجْعَلْهُ لِى خَلقاً سَوِیّاً، وَلاتَجْعَلْ لِلشیْطانِ فیهِ نَصیباً، أللّهُمَّ إنّى أسْتَغْفِرُكَ وَأتُوبُ إلَیْكَ، إنَّكَ أنْتَ الغَفُورُ الرَحیمُ؛(7). پروردگارا! مرا تنها مگذار و تو بهترین وارثانى. براى من از جانب خود فرزندى قرار ده كه در زندگى وارث من باشد و بعد از مرگم، برایم طلب آمرزش كند و او را از نظر خلقت، سالم و هماهنگ گردان و براى شیطان، در او بهره اى قرار مده. خدایا! از تو طلب آمرزش مى كنم و به درگاهت توبه مى نمایم كه تو آمرزنده و رحیمى.در دوره باردارى، مادر باید مراقبت هاى لازم داشته باشد، تا كودك خود را كه امانتى است الهى، سالم به دنیا آورد.پس از تولد طفل، نوبت به شیر دادن طفل مى رسد و مادر باید حتى الامكان، فرزند خود را شیر بدهد. امیرالمؤمنین(ع) فرمود:.ما مِنْ لَبَنٍ یُرْضَعُ بِهِ الصبِىُّ أعْظَمُ بَرَكَهً عَلَیْهِ مِنْ لَبَنِ أمِّهِ؛(8).هیچ شیرى براى كودك، با بركت تر از شیر مادر نیست. امام صادق(ع) فرمود:.الرِضاعُ واحد وعشرونَ شهراً فما نقصَ فهو جور علَى الصَبىِّ؛(9).كودك باید 21 ماه شیر بخورد و كمتر از آن، ستم بر كودك است.نا مگذارى كودك، یكى از وظایف مهم خانواده است و امام كاظم(ع) فرمود:. أوَّلُ ما یَبرُّ الرَجُلُ وَلَدَهُ أنْ یُسَمِّیهُ بِاسْمٍ حَسَنٍ فَلْیُحَسِّنْ أحَدُكُمْ اسمَ وَلَدِهِ؛(10).نخستین گامى كه انسان در راه نیكى به فرزند بر مى دارد، این است كه او را به نامى نیكو نامگذارى كند. شما باید نام نیكو بر فرزند خود بگذارید.توصیه شده است كه:. سَمُّوا أولادَكُم قبلَ أن یُولَدَ; وَقَد سَمّى رَسُولُ اللّهِ‏ْ مُحسِّناً قَبلَ أن یُولَدَ ؛(11).كودك را قبل از تولد نامگذارى كنید. همان گونه كه پیامبر گرامى اسلام، فرزند دختر خود را قبل از تولد، محسن نامید.خانواده، با تولد كودك سعى مى كند اولین آهنگى كه در گوش طفل زمزمه مى شود، آهنگ اذان و اقامه باشد و از همان لحظات نخستین زندگى، او را در خط راستین اسلام قرار مى دهد. پیامبرخداْ فرمود:.مَن وُلِدَ لَهُ مَولُود فلیُؤذّنْ فى أذُنِهِ الیُمنى بِأذانِ الصَلاهِ، وَلیُقِمْ فى أذُنِهِ الیُسرى فَإنَّها عِصْمَه مِنَ الشیطانِ الرَجیمِ؛(12).هر كس خدا به او فرزندى داد، در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه بگوید كه عصمت و نگاهدارى از شیطان رجیم است.به شكرانه این كه خداوند فرزندى به خانواده عطا فرمود، موى سرش را مى تراشند و مقابل آن طلا یا نقره به مستمندان مى دهند.(13).گام دیگر خانواده در راه تحقق آرمان پدرى و مادرى این است كه در روز هفتم تولد طفل، او راختنه كنند و براى او عقیقه بدهند كه این هم جشنى است كه زندگى خانوادگى را شیرین تر مى سازد. امام صادق(ع) فرمود:.اَلمَوْلُودُ یُعَقُّ عَنْهُ وَیُخْتَنُ لِسَبْعَهِ أیّامٍ؛(14).نوزاد در روز هفتم تولدش ختنه مى شود و برایش عقیقه مى كنند.مقصود از عقیقه، گوسفندى است كه ذبح مى كنند و بهتر است كه والدین از گوشت آن نخورند.از این پس، والدین باید خود را براى برداشتن گام هاى بعدى در راه تعلیم و تربیت و تزكیه او آماده سازند.امام صادق(ع) فرمود:.دَع اِبْنَكَ یَلْعَب سَبْعَ سِنِینَ، وَیُؤَدَّبُ سَبْعَ سِنینَ، وَالزَمْهُ نَفْسَكَ سَبْعَ سِنینَ، فَإنْ اَفْلَحَ وَإى فَإنَّهُ مِمَّنْ لاخَیْرَ فیهِ؛(15).فرزند را بگذار تا هفت سال سرگرم بازى بشود و هفت سال تأدیب و تربیت مى شود و مدت هفت سال به منظور تعلیم آنچه لازم است و تربیت هاى بعدى، خودت را به او پیوسته گردان، اگر اهل رستگارى است، رستگار مى شود و اگر نیست، به بیراهه مى رود و از كسانى است كه در آنها خیرى نیست.این همان تعلیم و تربیت گام به گام است. بدیهى است كه 21 سال انسانى را ملازم و مراقب بودن و با برخوردارى از تاكتیك هاى صحیح، به تعلیم و تربیت او همت گماشتن، براى یك خانواده، حداكثر وظیفه شناسى است. حال اگر نوجوان در آن سن و سال، به بیراهه مى رود، ربطى به قصور یا تقصیر خانواده ندارد. مع الوصف، باز اگر زمینه اى وجود دارد، نباید رهایش كرد. در دستور العمل فوق فرض بر این است كه دیگر زمینه اى نیست. على(ع) فرمود:.یُرَبَّىَ الصَبِىُّ سَبْعاً، وَیُؤَدَّبُ سَبْعاً، وَیُسْتَخْدَمُ سَبْعاً، وَمُنتَهى طُوْلِهِ فى ثَلاثٍ وَعِشْرینَ سَنَهً، وَعَقْلِهِ فى خَمْسٍ وَثَلاثینَ سَنَهً، وَمِا كانَ بَعْدَ ذلِكَ فَبِالتَجارِبِ‏(16)؛.كودك به مدت هفت سال تربیت مى شود و به مدت هفت سال ادب آموزى مى شود و به مدت هفت سال به خدمت گمارده مى شود. رشد بدنى او تا سن 23 سالگى است و رشد عقلى او تا سن 35 سالگى است و آنچه بعداً فرا مى گیرد، از راه تجارب است. در بیان فوق، منظور از تربیت، تربیت بدن و رشد بدنى و اشتغالاتى است كه به رشد صحیح جسمانى كودك كمك مى كند و مصداق بارز آن، بازى هاى بچگانه است.رشد بدن و رشد عقل تا 23 و 35 سال، البته تقریبى است و این نیز واضح است كه تا این سن و سال ها، رشد سریع است و بعد اگر رشدى باشد بسیار كند است و نمودى ندارد.در این جا نگارنده خود را موظف مى داند كه احساس قلبى خود را نسبت به عظمت اسلام و اهمیتى كه این مكتب آسمانى به بازى كودكان مى دهد، آشكار كند، زیرا على رغم این كه همواره بازى كودك، در نظر بزرگسالان، كم اهمیت و بى ارزش تلقى شده است، اسلام با آن دید وسیع و كامل خود مى فرماید:.تُسْتَحَبُّ عَرامَهُ الغُلامِ فى صِغَرِه لِیَكُونَ حَلیماً فى كِبرِهِ؛(17). بازى كردن طفل در خردسالى و رها كردن او براى بازى مستحب و پسندیده است، تا در بزرگسالى بردبار و عاقل بشود.حتى در بعضى از روایات، این جمله هم اضافه شده است كه: سزاوار نیست بچه غیر از این باشد، تا والدین بدانند كه بچه محجوب و سربزیر و آرام و بى سروصدا، براى آنها مایه خوشبختى امروز و سربلندى فردا نیست!. بازى وسیله رشد اندام و مغز و عواطف و احساسات كودكان است به علاوه، بازى اگر دسته جمعى باشد، كودك را از انزوا و كم رویى نجات مى دهد و به او عرضه و جرأت مى بخشد و هر چه بهتر مى تواند در مجامع و محافل و حوادث اجتماعى، استعداد خود را بروز و ظهور بخشد.براى یك جوان مسلمان، آشنایى با معارف و قوانین و آداب و اخلاق اسلامى بسیار ضرورت دارد و به همین جهت، مدرسه باید در كنار علوم متعارفى كه موظف است به نسل نو خاسته امروز بیاموزد، از معارف اسلامى نیز به او تعلیم دهد. و به همین جهت است كه امام صادق(ع) فرمود:.بادِرُوا أحْداثَكُمْ بِالحَدیثِ قَبْلَ أنْ یَسْبِقَكُمْ إلیْهِم المُرْجِئَهُ؛(18).پیش از آن كه گروه مرجئه، جوانان شما را گمراه كنند، به آنها حدیث بیاموزید. مرجئه در قدیم یك گروه سیاسى بودند و از راه عقاید مذهبى، جوانان را منحرف و گمراه مى كردند و از آنها در راه مقاصد سوءِ سیاسى بهره مى گرفتند. اینها مى گفتند:.بهشت و جهنم به دست خداست و خدا هركه را خودش بخواهد به بهشت یا جهنم مى برد. خداوند ممكن است على را به جهنم و معاویه را به بهشت ببرد!.همواره گروه هاى سیاسى در راه جوانان دام مى گسترند. پدران و مادران وظیفه دارند قبل از این كه گروه ها فرصت پیدا كنند و جگر گوشه هاى آنها را به گمراهى بكشانند، از راه تعلیم معارف اصیل و صحیح اسلامى، آنها را مجهز كنند تا در دام هاى مهلك گرفتار نشوند. این وظیفه، در شرایط جهان امروز و مخصوصاً كشور ما از اهمیت بیشترى برخوردار است.منبع: www.quran-al-shia.com ادامه خواندن تحقيق در مورد تعليم و تربيت گام به گام در مهد خانواده

نوشته تحقيق در مورد تعليم و تربيت گام به گام در مهد خانواده اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله پلاستيكهاي گرماسخت

$
0
0
 nx دارای 14 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : پلاستیكهای گرماسخت پلاستیك گرما سخت با واكنش شیمیایی دو مرحله ای تهیه می شود . در اولین مرحله ، مولكولهای دراز زنجیرگونه ای ، شبیه آنچه برای پلاستیكهای گرمانرم ذكر شد ، تشكیل می شود كه همچنان قابلیت انجام واكنش دیگری را دارد. مرحله دوم واكنش یعنی ایجاد اتصالات عرضی بین زنجیرها در خلال عملیات قالبگیری و در اثر اعمال حرارت و فشار صورت می گیرد . قطعه حاصل ، پس از سرد شدن سخت به نظر می رسد ، در حالی كه از نظر ساختمانی شبكه مولكولی متراكمی در آن ایجاد شده است . در مرحله دوم واكنش ، زنجیرهای دراز مولكولی با پیوندهایی قوی به یكدیگر متصل می شوند و ماده نمی تواند در اثر حرارت ، دوباره نرم و روان شود. اگر حرارت دادن افزایش یابد ، ماده تخریب مولكولی شده به زغال مبدل می شود. این رفتار را می توان به تخم مرغ سفت شده در آب جوش تشبیه كرد كه وقتی خنك می شود سخت است ودر اثر حرارت دادن مجدد نیز ، نرم نمی شود. پیوندهای عرضی بین زنجیره های پلیمر ، پیوندهای شیمیایی قویی هستند ؛ به همین دلیل مواد گرماسخت دو مشخصه بارز سخت و مستقل بودن خواص مكانیكی از حرارت را دارا می باشند . فنل فرم آلدیید ، اوره فرم آلدیید ، اپوكسیها و برخی از پلی استرها جزو مواد گرماسخت محسوب می شوند.گرماسختها درسالهای اخیر ، به صنعت رو به افول مواد گرماسخت توجه دوباره ای مبذول شده است. بازار كلی مواد گرماسخت در اروپای غربی به دلایلی سیر نزولی داشته است كه یكی از آنها قدیمی بودن گرماسختها وتولید به روشهای سنتی وبا سرعت كم است . دلیل دیگر ورود پلاستیكهای مهندسی مقاوم در برابر دمای زیاد به بازار و نیاز به ساخت قطعاتی بسیار كوچك خصوصاً در صنعت الكترونیك بوده است . اما امروزه گرماسختها رقابت با گرمانرمها را آغاز كرده و خصوصیات خوبی مانند رنگ پذیری ، سهولت روان شدن و شكل گیری در قالب را به همراه خواص عالی دیگر عرضه می كنند. امروزه ، مواد فنلیك مخصوص قالبگیری همرا با گرانولهایی از مواد گرماسخت بر پایه اوره ، ملامین و پلی استرهای اشباع نشده ( UP ) و رزینهای اپوكسی – كه قابلیت به آسانی روان شدن را دارند – استخوان بندی كاربردهای مهندسی متعددی را تشكیل می دهند كه نیاز به عدم ذوب شدن ، مقاومت شیمیایی و حرارتی ، سفتی ، سختی سطحی ، استحكام ابعادی زیاد و قابلیت اشتعال پذیری اندك ، از مشخصه های بارز آنهاست . در بسیاری از موارد ، حتی تركیبی از خواص گرماسختها نیز نمی تواند با گرما نرمهای مهندسی مانند پلی آمیدها ، پلی كربنا تها ، پلی فنیلن اكساید ( PPO)، پلی اتیلن ترفتالات ( PET ) ، پلی بوتیلن ترفتالات ( PBT) ، استال ، حتی گرمانرمهای گران قیمتی مثل پلی سولفون ، پلی اتر سولفون و پلی اتراتركتون ( PEEK) رقابت كند.   پلاستیكهای گرماسخت آمینوها دو نوع آمینو پلاستیك موجود است: اوره فرم آلدیید و ملامین فرم آلدیید . اینها موادی سخت و محكم با مقاومت سایشی خوب و خواص مكانیكی كاملاً مناسب تا دمای C 100 است. اوره فرم آلدیید نسبتاً ارزان است ؛ اما به علت خاصیت جذب رطوبت ، استحكام ابعادی آن پایین است و معمولاً برای ساخت در بطری ، كلید برق ، دو شاخه برق ، دسته ظروف ، ابزار و سینی پلاستیكی به كار می رود . قدرت جذب رطوبت ملامین فرم آلدیید كمتر و مقاومت آن در مقابل مواد شیمیایی و درجه حرارت بیشتر بوده معمولاً در ساخت روكش میز ، ورقه های پوشش سطوح و اسكلت الكتریكی به كار می رود.   فنولیكها فنل – فرم آلدیید ( باكلیت ) یكی از قدیمی ترین مواد مصنوعی موجود است كه محكم ، سخت و شكننده بوده مقاومتی خوب در مقابل خزش داشته خواص الكتریكی بسیار خوبی نشان می دهد . متاسفانه این ماده فقط در رنگهای تیره موجود و نسبت به قلیاها و عوامل اكسید كننده آسیب پذیر است. از كاربردهای عمومی آن ، ساخت لوازم برقی خانگی ، دسته ی دیگ ، تیغه یا پره های خنك كننده ها ، دسته ی اتو و اجزای پمپ است. پلی یورتانها این ماده به سه شكل اسفنجی سخت ، اسفنجی نرم و كشسان وجود دارد. از مشخصات بارز آن ، مقاومت و استحكام بالا و مقاومت خوب در برابر مواد شیمیایی و سایش است. از اسفنج سخت به صورت وسیعی به عنوان عایق استفاده می شود. اسفنج نرم در مبلمان و نوع كشسان پلی یورتان در ساخت تایرهای توپر و قطعات ضربه گیر كاربرد دارد. پلی استرها اصلی ترین كاربرد آن ، به عنوان زمینه در برگیرنده الیاف شیشه استحكام بخش است و به اشكال مختلفی در می آید . به عنوان ماده پركاربردی كه هر كسی با آن می تواند كاركند معروف است و برای ساخت قایقهای كوچك ، ظروف مخصوص نگهداری مواد شیمیایی ، مخازن ، كیف و وسایل یدكی ، ابزارخودروها و نظایر آن به كار می رود. اپوكسایدها رزینهای اپوكسی از سایر مواد گرماسخت ( مانند پلی استر ) گرانتر است ؛ اما معمولاً به دلیل مزایایی نظیر چقرمگی بهتر ، آبرفتگی كمتر در حین پخت ، مقاومت بهتر در برابر شرایط جوی و جذب رطوبت كمتر ، ترجیح داده می شود . كاربرد اصلی آن در صنعت هواپیماسازی است ؛ زیرا تركیب خوبی از خواص را در تلفیق با الیاف استحكام دهنده ارائه می دهد. محدوده درجه ی حرارت كار با آن 25- تا 150 درجه سانتی گراد است . رفتارمكانیكی مواد مركبرفتارپلاستیكهای استحكام یافته با الیاف در اثر تغییر شكل پلاسیتك استحكام یافته ، از دو جزء اصلی تشكیل شده : اول ، زمینه كه ممكن است از مواد گرمانرم یا گرماسخت باشد ؛ دوم پر كننده ی استحكام بخشی كه معمولا به صورت لیف است . انواع مختلفی از تركیبها ، امكان پذیر است. بطور كلی ، زمینه مقاومت كمتری در مقایسه با جزء دوم – كه شكننده و سخت تر است – دارد. برای بهره برداری بهینه از استحكام بخشی الیاف ، باید بیشترین مقدار از تنش اعمال شده را ، آنها تحمل كنند. نقش زمینه حمایت از الیاف است و بار اعمال شده خارجی را به صورت برشی از فصل مشترك لیف – زمینه به الیاف منتقل می كند . چون الیاف و زمینه از نظر ساختمانی و خواص ، كاملاً متفاوت است ، بهتر است جداگانه مطالعه شود. انواع استحكام دهنده ها از پر كننده های استحكام بخش ، معمولا به صورت الیاف و همچنین ذرات ( مثلا كره های شیشه ای ) استفاده می شود. طیف گسترده ای از مواد بی شكل و بلوری به عنوان الیاف استحكام دهنده به كار می رود كه اهم آنها عبارت است از : الیاف شیشه كربن ، و سیلیكا . در سالها اخیر با استفاده از پلیمرهای مصنوعی ، الیاف مستحكمی تولید شده است ؛ مانند : الیاف كولار ( از پلی آمیدهای معطره ) و الیاف پلی اتیلن تر فتالیت . انواع زمینه ها زمینه به كار رفته در پلاستیك استحكام یافت ممكن است گرما سخت یا گرما نرم باشد . گرما سختها در گذشته تقریباً تمام گرما سختهایی كه در قالبگیری استفاده می شد مواد مركبی حاوی پر كننده هایی مثل : آرد ، چوب ، میكا و سلولز و ;بود كه مقاومتشان را افزایش می داد . اما به آنها معمولاً مواد استحكام یافته گفته نمی شود زیرا حاوی الیاف استحكام دهنده نیست . امروزه رزینای گرما سختی كه همراه با الیاف استحكام دهنده شیشه به طور فراوانی به كار می رود رزینهای پلی استر اشباع نشده و در مقیاس كمتری رزینهای اپوكسی است . مهمترین ویژگی مثبت این مواد آن است كه حین ایجاد شبكه های مولكولی و پیوندهای عرضی ، مواد فراری آزاد نكرده امكان قالبگیری آنها در دمای اتاق و شار كم ، وجود دارد . قالبگیری تزریقی واكنشی اگرچه سالیان زیادی است كه در برخی روشهای قالبگیری ( نظیر روش دستی خواباندن الیاف شیشه در پلی استر و قالبگیری فشاری گرما سختها و كشسانها ) مواد حین شكل گرفتن در قالب پخت نیز می شوند . ولی فقط در سالهای اخیر است كه این مفهوم به حوزه قالبگیری تزریقی وارد شده است . در قالبگیری تزریقی واكنشی مواد واكنش كننده سیال درست قبل از آنكه به داخل قالب تزریق شود . در معرض یكدیگر قرار می گیرد . سپس در درون قالب ، پلیمره شدن انجام می شود كه بدین ترتیب قطعه در واقع در حین شكل گرفتن مذاب در قالب ، ساخته می شود . گاهی هم مواد استحكام دهنده ای به داخل یكی از مواد شركت كننده در واكنش اضافه می شود كه این روش به قالبگیری تزریقی واكنشی استحكام یافته موسوم است . قالبگیری تزریقی مواد گرما سخت در گذشته كاربرد قالبگیری تزریقی برای مواد گرما سخت چندان مورد استقبال قرار نمی گرفت . زیرا كوششهای اولیه نشان داد كه طبیعت مواد ضرورات تغییراتی در دستگاه ها و متعلقات را ایجاب می كند . از طرف دیگر ، هر گونه تاخیر ناخواسته یا اجباری پخت زودرس رزین را به همراه داشت كه موجبات انسداد دستگاه و مشكلات تمیز كاری ناشی از آن را فراهم می كرد . اما در سالهای اخیر ، مشخصه های فرایند شكل دادن گرما سختها به نحو قابل ملاحظه ای بهبود یافته است در نتیجه قالبگیری تزریقی خوشبختانه به عنوان یكی از روشهای اصلی تولید قطعات با استفاده از مواد گرما سخت درآمده است . همچنین قالبگیری تزریقی مواد گرما سخت استحكام یافته با الیاف مثل آمیزه خمیری مخصوص قالبگیری كاملاً رایج است . پخت در داخل قالب به سرعت كامل می شود . از چند نظر ، این فرایند شبیه قالبگیری تزریقی مواد گرما نرم و مراحل مختلف عملیات در یك چرخه آن شبیه چیزی است كه قبلاً ذكر شده است . برای مواد گرما سخت از محفظه و پیچ مخصوص استفاده می شود . عمق ماردون تقریباً در تمام طول آن یكسان است . عدم استفاده از شیر تنظیم امكان انسداد مواد را به وجود می آورد . بدنه دستگاه تزریق فقط گرم نگاه داشته می شود زیرا نباید مواد در داخل بدن دستگاه پخت شود در حالی كه برای مواد گرما نرم بدنه راداغ می كنند . از سوی دیگر افزایش گرانرویی مواد گرماسخت ، گشتاور زیادی را در ماردون ایجاد می كند كه به فشار تزریق زیاد نیازمند است . در مورد سختیها بر خلاف گرمانرم ها كه قالب سرد نگاه داشته می شد ، باید قالب داغ باشد زیرا داغ بودن قالب سرعت پخت مواد را در خلال شكل گیری در حفره قالب تسریع می كند . تفاوت دیگر آنها ساینده بودن مواد گرما سخت است كه طبیعتاً فشار تزریق بیشتری را لازم دارد و لذا برای ساخت قالب از فولاد سخت تر و با مقاومت فرسایشی بیشتری باید استفاده كرد به علت طبیعت ساینده بودن مواد گرما سخت در جفت كردن قالب سیستم ئیدرولیكی بر سیستم لولایی ترجیح داده می شود زیرا غبار غیر قابل اجتناب ناشی از پودر قالبگیری فرسایش و در نتیجه نشتی را در سیستم لولایی افزایش می دهد . در قالبگیری قطعاتی از جنس مواد گرما سخت مساله اتلاف مواد در گلوگاه و راهگاه ها بسیار جدی تر مطرح است زیرا این مواد دیگر به صورت محدود قابل استفاده نیست . به همیندلیل سرد نگه داشتن گلوگاه و راه گاه ها در قالب مهم است زیرا اگر این قسمتها پخت نشود كماكان می تواند در قالب در حین تخلیه قطعه باقی مانده در دور بعدی برای ساخت قطعه بعدی به داخل حفره قالب نزریق شود . این روش بسیار شبیه به روش قالب با معابر داغ برای مواد گرما نرم است . مزایای قالبگیری تزیقی مواد گرما سخت به قرار زیر است :الف – زمان گردش عملیات كوتاهتر است ب- تنظیم دقیق مقدار مواد مورد نیاز میسر است . ج – پیش گرم كردن مناسب ماده مقدور است . قالبگیری فشار دقیقه بازكردن قالب ، خارج كردن قطعهتمیزكاریبستن قالب ، شروع اعمال فشارزمان چرخه قالبگیری چرخه كل قالبگیری فشاری 105/0140/0100/0230/2575/2 قالبگیری تزریقی خروج قطعه ، باز ، بستن قالب زمان چرخه قالبگیری چرخه كلی قالبگیری تزریقی 100/0900/1000/2 د- حواشی نازكتر بوده قدرت تمیز كاری قطعه بیشتر است . ه – هزینه ساخت قاب كمتر است .( موارد خاصی وجود دارد ) ادامه خواندن مقاله پلاستيكهاي گرماسخت

نوشته مقاله پلاستيكهاي گرماسخت اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله در مورد مونوگرافي روستاي قلعه حسينيه

$
0
0
 nx دارای 23 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مونوگرافی روستای قلعه حسینیه فهرستعنوان صفحهمقدمه مشخصات تاریخیویژگیهای جغرافیاییقشربندی اجتماعی روستاجمعیت و نیروی انسانی خانواده و ازدواجآموزش و سوادبهداشت و درمانشیوه سکونت و مسکنسازمانها و موسساتتولید کشاورزیدامپروریباغداریزمین زراعیآبآموزش فنی و حرفه ایسرمایه و اعتباراتزیربناها و ارتباطاتوسایل ارتباط جمعیمبادلهفروشگاههانظام بهره برداریاصلاحات ارزیدین و مذهبزبان و لهجهظواهر زندگی ارزش ها و اعتقاداتفرهنگ عامه مقدمه:روستای کوچکترین واحد اجتماعی مستقلی است که اجتماع روستایی را در خود جای می دهد و منبا و محور بررسیهای جامعه شناسان روستایی است بیشتر تحقیقات روستایی که در حوزه های مختلف صورت گرفته بر طبق برنامه چشم انداز روستایی نبوده و اگر هم بوده فقط رو ساختارها را پوشش می داد و لذا این امکان وجود نداشت که برنامه ریزان روستایی تمام معیارهای روستایی را در نظر بگیرند با این وجود مونوگرافی روستایی شاخص خوبی برای برنامه ریزی است چون در مونوگرافی به تمامی امور روستایی پرداخته شده و از اکثر روستاییان همیاری و همکاری صورت گرفته شد. که این نشان از توان برجسته تعاون در روستا است لذا اکثر پژوهشگران در حوزه جامعه شناسی روستایی باید به نکات اصلی ده بپردازند. تحقیقات انجام گرفته می تواند یک معیار خوب برای متخصصان این حوزه باشد امیدواریم از این تحقیق صورت گرفته مسئولان برای یاری مشکلات این روستا اقداماتی را صورت بدهند.تقدیر نامه: از همه کسانی که در این تحقیق به من یاری رساندن خصوصاً پدرم و افراد مطلع کلیه روستا و استاد بنده آقای زمانی تقدیر و تشکر می کنم و آرزوی سلامتی برای همه آنها دارم.بررسی اقتصادی – اجتماعی روستامشخصات تاریخی روستانام رسمی و علمی روستا، قلعه حسینیه می باشد که خود به صورت دهستان اداره می شود و دهیار مسئول اداره آن می باشد از 3 یا 4 روستا زیر مجموعه این روستا می باشد این روستا از روستاهای شهرستان خرمدره بخش مرکزی این شهرستان است که جمعیت آن بالغ بر 2485 نفر می باشد.قلعه حسینیه یکی از روستاهای که از نظر تاریخی قدمت کمی دارد مطالعات و تحقیقات صورت گرفته نشان می دهد قدمت این روستا چیزی حدود 300 سال است و از اشخاص و مردمانی که به دلایل مختلفی به این روستا آمده اند و سکنا گزیده اند از جمله مناطق اطراف کردهای لرستان ، هیدج ، شناط و جاهای دیگر. ولی مهم ترین آنها چیزهائی بود که ذکر شد. در این روستا چهار قلعه نظامی (توافعی) وجود داشت که برای جلوگیری از ورود بیگانگان به روستا بود این روستا در زمان قدیم در داخل یک چار دیواری بود که یک در ورودی و خروجی داشت که هر کس می خواست وارد قلعه حسینیه شود بایستی از در وارد می شد. نگهبانانی در داخل قلعه وجود داشت که نقاط دور را رصد می کردند. و قلعه ها با معیاری خاصی ساخته شد بود که در غرب، شرق، شمال و جنوب و روستا بوده است ولی متاسفانه به دلایل مختلفی از جمله ساخت و ساز خانه که حدود35 سال از عمر خرابی قلعه می گذارد که خود مردم این روستا باعث خراب کردن و ویران ساختن قلعه شدند.در اطراف باغ قلعه حسینیه یک درخت توت وجود دارد که قدمت آن به حدود 150 سال می رسد که کهن ترین درخت موجود در قلعه حسینیه می باشد که این خود می تواند یک جاذبه به خوب برای مردمان سرزمین دیگر بشود باغ های این منطقه از نعمت سر سبزی و آبیاری مناسب بهره مند مستند و کشاورزی این منطقه که در گذاشته به صورت دهقان اداره می شد به صورت کشاورزی تجاری تغییر یافته است. ویژگی های جغرافیایی:قلعه حسینیه از جمله روستاهانی است که از ناهمواری خیلی کمی برخوردار است یعنی پستی و بلندی کمی دارد و از یک آب و هوای سرد کوهستانی برخوردار است زمستان های گرم و تاز جمله ویژگی های این منطقه است بدلیل تغییرات آب و هوایی در سطح جهان ایران از این مسئله متاثر شده از جمله اینکه در اواخر زمستان که باید هوا خیلی سرد بشود هوا رو به گرمی می نهد همین مسئله باعث می شود درختان این منطقه از خواب زمستانی بیدار شوند و شکوفه باز شود و اوایل بهار هوار سردی خود را تکمیل می کند و باعث سرما زدگی درختان میوه می شود. چگونگی بارش در این منطقه که باران در اواخر شهریور به مقدار ناکافی می باردو کم کم هوا رو به سردی منهند که از آزر ماه هوا با برزف و کولاک شروع به باریدن می کند.و در فروردین ماه مقار بارش باران به نسبت اردیبهشت کم است ولی در اردیبهشت ماه باران نسبت به ماه های دیگر بیشتر است در این منطقه گیاهان گوناگونی داروئی، علف، ووحشی پیدا می شود از جمله گیاهان داروئی گل کاسنی، بو مادران، خاک شیر، گون، خار شتر، پوینه.و اما جانوران که این منطقه زیست می کنند : خرگوش، سگ، گرگ، جوجه تیغی، مار، جیر، جیر هستند .ساختار اجتماعی روستا :نشر بندی اجتماعی روستا : اقشار روستیی از چند طایفه از جمله انصاری، محمدی، احمدی و غیره شناخته می شود انصاری ها از کردهای اطراف ارستان بودند به روستا مهاجرت کردند محمدی ها از روستای و از میشن واحمدی ها هم از هیدج آمده بودند. با این وجود روستای قلعه حشیه در زمان گذشته از چند طبقه اجتماعی تشکیل شده بود .1 ) از نزدیکان ارباب و خان که دستیار جمع آوری بهره مالکان از روستا بود. 2 ) کد خدا، 3 ) افرادی که جفت گاو زیادی داشتند. 4 ) افرادی که در کارهای خارج از روستا به کارهای صنعتی و غیره مشغول بودند. 5 ) مردم عادی روستا که شامل خوش نشینان، چوبانان، و غیره می شده است ) بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 57 مردم روزستا خود به قود و با توجه به موقعیت اقتصادی، سیاسی، جغرافیایی به ثمرک اجتماعی بالا صعود کردند یعنی اسن فرصت را داشتند که نسل بعدی به تحصیلات در مدارس شهرستان و دانشگاهها ادامه تحصیل بدهند. مردم روستاها در سالها، 57 که حدود 98 درصد کشاورز بودند یا به صورت کارگر در مزارع کشاورزی مشغول به کار بودند و از این رقم کاهش پیدا کرده و تحقیقات نشان می دهد که چیزی حدود 45 درصد روستائیان به کار کشاورزی مشغول هستند یکی از علل کاهش این مسئله توان بهره دهی در روستا می باشد که باعث شد ما مردم به حوزه های دیگر جذب بشوند از جمله شرکت های صنعتی، نیمه صنعتی، و همچنین در حوزه خدمات شهری در شهرستان ها و مراکز استان ها.جهت و نیروی انسانی:برای هر 105 پسر 100 دفتر معادل توزیع جنس است ولی معیار درستی نتوانستیم پیدا کنیم ولی بررسی ها نشان می دهد مرکز ها بیشتر از مونث ها بوده است و جمعیت زیر 25 سال بیشتر از سایر سنین بوده که نشانگر جوانی جمعیت در این روستا می باشد اکثریت دفتر ها از بین 15 تا 20 سال از واج می کنند که در امر باروری تاثیر مثبتی داشته و تولد در این روستا افزایش یافته میزان رد جمعیت در سالهای اخیر افزایش یافته و جمعیت زیادی به این روستا مهاجرت می کنند. خانواده و ازدواج:خانواده در روستا در زمان های گذشته بیشترین قریب با اتفاق هر دسالار بود ولی امروزه این مسئله ولی امروزه این مسئله در روستا به زن سالاری و مردم سالاری تبدیل شده است ولی جایگاه در این روستا همچنان به عنوان ریس خانه حفظ شده است. چون قلعه حسینه از خرده فرهنگ های متفاوتی تشکیل نیافته و ازدواج ها اکثریت ریشه فامیلی دارد درصد جمعیت جوان این روستا بیشتر از افراد مسن است و این نشان می دهد در این روستا ازدواج یک امر مهم تلقی می شود. درصد افراد متاهل نسبت به مجرمین رفته رفته بیشتر شده است. یکی از دلایل آسان گیری مسئله ازدواج و تسهیلات در امر ازدواج می باشد. در سالهای 85 و 88 آمار ازدواج در قلعه حسینی رشد فعلی داشته ولی در کنار این مسئله مهمی به نام طلاق وجود دارد.در کل کشور به یک مسئله مهمی تبدیل شده است از جمله دختران جوان طلاق گرفته تحقیقات نشان می دهد علل اصلی طلاق دختران اعتیاد آنان به مواد مخدر می باشد که کمتر از 4 سال از هم پاشیدگی کیان خانواده شده است این مسئله دختران را به خانه های مجرد ی که توسط کمیته امداد ساخته می شود روانه می کند که باعث خود استقلالی زن در مقابل هر نوع مسائل، اخلاقی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی می باشد. آموزش و مواد:در سال 65 میزان با سوادی در روستا 15 درصد بوده ولی در سالهای اخیر از جمله سال 88 این میزان به بالای 95 درصد رسیده است در این روستا در مدرسه ابتدایی به نام های وحید (دخترانه) و شهید انصاری (پسرانه) می باشد و در مدرسه راهنمایی پسرانه کمیل و دخترانه فائض است و یک مدرسه دبیرستان سه کلاسه که در سال 88 با بهره برداری رسید توسط اخیر بزرگوار مرحوم جام غضنفر عسگری بوده است جمع معلمین راهنمایی و ابتدایی به 56 می رسد که کل محصلین مدرسه به 325 نفر می رسید.بهداشت و درمان:به لطف، و برکات پیروزی، انقلاب اسلامی مسئله بهداشت در روستا خصوصاً قلعه حسینیه به یک چالش خوب تبدیل شده است که از جمله آن ساخت و احداث خانه بهداشت بنیاد پانزده خرداد در سال 75 می باشد. در خانه ی بهداشت سه نفر به عنوان بهیار بهداشتی و مسئول بهداشت انجام وظیفه می کنند که دو نفر خانم و یک نفر آقا می باشد در آینده نزدیک در قلعه حسنیه یک بیمارستان احداث خواهد شد که تمامی شرایط برای احداث آن مهیا شده است که این مسئله باعث ارتقای سرانه سلامتی روستا خواهد شد قلعه مسئولیت مسائل بهداشتی در روستا به عهده خانه بهداشت است که مشکلات بهداشت محیط و آب را کنترل می کند وظایف دیگر آنها پرونده سازی برای بیمارانی که بیشتر چه آنجا مراجعه می کند. واکسیناسیون اطفال و اشخاص از جمله وظایف دیگر آنهاست. پزشک خانواده در روزهای یک شنبه برای ویزیت بیماران به روستا می آید مسئله دفع زباله ها توسط کارگران روستایی که دو نفر می باشد که همیاری و همکاری دهیاری می باشد و هم زباله های از طریق ماشین مخصوص زباله جمع کن و تراکتور می باشد در یک مکان مشخص خارج از روستا دفع می کنند آب این روستا از طریق آب منبع چاه عمیق تامین می شود و بر دلایل مشکلات آب این روستا و از افزایش جمعیت آب منبع در نزدیکی راه در اواخر 89 به بهره برداری خواهد رسید.شیوه سکونت:اکثر خانه هیا قدیمی این روستا از بین رفتن و خانه های جدیدی در روستا ساخته شده است این خانه ها در اطراف راههای داخلی روستا ساخته شده که به میدان منتهی می شود و اولین شخصی که از چار دیواری قلعه حسینیه در سال 48 خارج و باعث و توسعه حسنیه در حوزه مسکن شود شخصی به نام اسفند یار اسفندیاری نزاد بود که در مرکز قلعه حسینه زندگی می کند شکل خانه های روستایی جدید به صورتی که سقف آنها شیروانی است با طرح ایرانی اسلامی ساخته شده است در بیشتر خانه ها اکثر امکانات رفاهی وجود دارد از جمله وسایل آشپزخانه وسایل مدرن زندگی در روستای قلعه حسینه ساخت و ساز رونق بیشتری دارد و این نشان از تحصیلات خوب مسکن در این روستا است. به تعمیرات مسکن نزدیک به یک میلیون تومان و ساخت مسکن چیزی حدود 10 میلیون تومان وام از طریق بنیاد مسکن شهرستان فرصت وام اعطا می گردید. مصالح ساختمانی به کار رفته آجر، سیمان، ماسه، آهن، بتون، ساختمانی، و غیره می باشد که باعث مقاوم در مقابل زلزله است پیش بینی می شود که خانه های قلعه حسینه در مقابل زلزله 5/7 ریشتری مقاوم خواهد بود و در سال 85 به کل روستای قلعه حسینه که قباله زمین مسکن داشتند سند شش دانگ توسط بنیاد مسکن شهرستان داده شد.سازمان ها و موسسات: از جمله مسئله خدمات در حوزه جهاد، جهاد کشاورزی و جهاد سازندگی بود که باعث توسعه دهی قلعه حسینیه شد جهاد سازندگی در سالهای 68 و 69 سال 7 تمام تلاش خود را برای آبادی روستا گذاشت از جمله در مسئله راه و برق روستا جهاد کشاورزی به روستائیان آموزش در زمینه های مختلف کشاورزی و خدمات را می دهد در این روستا 5 شورای اسلامی و یک دهیار یک بهیار در بخش خدمات روستایی وجود دارد و در این روستا پاسگاه نظامی و انتظامی وجود دارد که باعث امنیت منطقه و تسریع در کارهای مختلف در این حوزه شده است در این روستا در مسجد به نام های فاطمه زهرا (س) و صاحب الزمان است و همچنین یک حسینه و دو بانک به نام های بانک قرض الحسنه و پست بانک قلعه حسینه و 200 مغازه مختلف وجود دارد و همچنین در این روستا شورای حل اختلاف که با 5 نفر عضو حضور دارند و پایگاه بسیج، دارالقرآن، ستاد پیشگیری در داخل دهیاری از جمله موسسات کوچک در این روستا می باشد.ساختار اقتصادی در روستا:تولید کشاورزی:زراعت: انواع محصولات کشاورزی که کشت می شوند، گندم، جو، لوبیا، یونجه، گوجه، خیار، یا کاشت جو در فصل پاییز و برداشت آن در فصل بهار زمین را شخم زده و در زمین لوبیای قرمز می کارند این محصول در زمان متفاوت و در یک زمین در محصول را برداشت می کنند از هر هکتار گندم، کاشته شد. در زمین آبی چیزی حدود 4500 کیلو گرم محصول برداشت می کنند که مقدار کمی از محصول از جمله لوبیا در مصارف خانگی نگه می دارند و بقیه محصول را به بازار برای فروش عرضه می کنند متاسفانه در بخش زراعت محصولات به صورت سنتی کاشته می شود روستا ست که وسایل بکار رفته کاملاً مکانیزه است ولی بهره دهی آن معلوم می کند که سنتی تر است از جمله آن آبیاری و نفوذ آب در عمق زمین، زمین های این روستا دو نوع آبی و دیمی است.سهم آبی بیشتر از دیمی است به دلیل وجود چاههای نیمه عمیق در این روستا که در آم دهای اکثر خانوارهای که چیزی حدود 46 درصد از محصولات آن خصوصاً آبی است.دامپروری:دامهای محلی، گاو و گوسفند بز می باشد که چهار و 5 سال است که تولیدات دامی کاهش پیدا کرده که یکی از دلایل عمده فضای شهر گونه روستا می باشد تعداد کمی از افراد در خانه این حیوانات را نگه می دارند که شاید چیزی حدود 10 درصد از کل روستا که پیش بینی می شود با ان مشکلاتی را که در نگهداشت حیوانات محلی است این رقم زیر 10 درصد شود ولی تولید دامی در این خانواده ها سهم عمده ای دارد به طور کلی در آمد این خانواده ها فقط از طریق دام و پرورش آن است که بعد از پرور کردند که سهم عمده برداشت از گوسفندان است به بازار برای فروش عرضه می کنند. ادامه خواندن مقاله در مورد مونوگرافي روستاي قلعه حسينيه

نوشته مقاله در مورد مونوگرافي روستاي قلعه حسينيه اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله سنت سفالگري طراحي شده اوايل هزاره سوم قبل از ميلاد در جزيره

$
0
0
 nx دارای 78 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : سنت سفالگری طراحی شده اوایل هزاره سوم قبل از میلاد در جزیره تاثیر جانبی تعداد زیادی از حفاریهای دراز مدت و محفوظ نگه داشتن از نابودی که در طول 30 سال گذشته در جزیره (jezirah ) شمال عراق ، شمال شرقی سوریه و جنوب شرقی ترکیه انجام شده است . کشف مقادیر زیادی از سفالگری طبقه بندی شده هزار سوم است . اگر چه این هنوز در میان گزارشات اولیه شناخته شده است ظرف طراحی شده در طول نیمه اول هزاره سوم قبل از میلاد که شامل بخشهای مختلف Greater Mesopotomia می باشد. ( در جنوب Mesopotomia به وسیله ظروف scaret طراحی شده بیان می شود در شمال عراق و در شرق Khabur توسط ظروف طراحی شده Ninevite5 بیان می شوند . دورتر از شمال غربی ، در قسمت ترکیه Euhrates ما سبک های ناحیه ای متفاوتی از سفالگری ناحیه ای بدست آمده ک وجود آنها و پراکندگی آنها توسط حفاری های اخیر در karakayaike نواحی karababa تایید شده اند . بخش Syrian jezirah بین غرب Euphrates,Balikh,khabur در ظاهر فقط ازنظرحاشیه ای تحت تاثیر این پدیده قرار گرفته اند ودر اصل تو سط ظروف رنگی طراحی نشده و ظروف فلزی و غیره مشخص می شوند . با این حال مقادیر کمی ازظروف سفالی طراحی شده نیز در این ناحیه یافت شده اند . آنها احتمالا بیانگر ورودشان در نواحی اطراف یا پیدایش و تقلید ناحیه ای از آنها می باشند . حداقل دو مرحله اصلی را می توانیم متمایز کنیم که توسط سبک هاس سنتی و بالغ مشخص شده اند . هسته سبک سنتی در بالای نواحی تیگراس واقع شده است . در اطراف و شمال mosul جاییکه تکامل آنها از محدوده late uruk در khobur به همان نسبت به وجود آمده است . با این حال به غیر از این قسمت هیچ سفالگری طراحی شده نسبتی درناحیه khobur یافت نشده است . از طرف دیگر همانطور که توسط Behm-Blancl ( 1998 ، مجله ) نشان داده شد یک سب بسیار نزدیک از سفالگری طراحی شده مربوط به اوایل سبک های ریخت شناسی Ninevite5 و جلوتر از سبک late uruk طراحی شده، ر ترکیه بالای ناحیه Euphrates اتداد یافته است . ناحیه گسترش آن که از karababa تا Malatya امتدا یافته است . باید به سمت شمال حداقل تا asvan گسترش یابند . ناحیه بین karababa و مرز سوریه – ترکیه از نظر معمادی بخوبی شناخته شده اند . هیچ نمونه ای از این سبک رنگ آمیزی شده از بقایای مربوط به ناحیه Birecik-carchemish گزارش نشده است . بعضی از ظروف که به وضوح متعلق به آن است اخیرا کشف شده اند ( kemal sertok ;;;.) آن طرف مرزسوریه در ناحیه tishrin dam به نظر می رسد شرایط نسبتا مشابه باشد این سبک اولیه طراحی شده از Ninevite5 هم در جنوب ناحیه tishrin dam و در شرق جزیره Syrian در Euphrates همچنان ناشناخته مانده اند . ظروف متعلق به این مجموعه سبک های مربوطه هم دست ساز و هم ماشین سازهستند و معمولاً مخلوطی از سنگ دارد . اشکال خاص بالای ناحیه Tigris شامل کاسه هایی Euphrates متداول است . طرح به رنگ قهوهای متمایل به قرمز است مجموعه طرح اکثراً هندسی هستند .مثلث های سه بعدی و به طور متقاطع هاشور خورده لوزی ، نردبانی و پروانه ها اهمیت زیادی داشتند . در حالیکه بعضی از طرح های خاص Ninevite5 برای مثال ردیف هایی از جانوران تقریبا به طور کامل ازبین رفته اند ( شکل 9-1:2) کشفیات اخیر به طور کاملی تسلسل تاریخی را نشان می دهد . در ناحیه Tigris « تغییرات » در امتدا افقی از خط سیر پایان Uruk پیروی می کرد که مستقیما اواخر مرحله اورک بازمی گردد و حداقل نسبتا در شمال مقارن است . مشخصه دیگر در این خصوص تو سط یک رشته نواحی tw در Brak داده شد است جاییکه سنگ سازی چند رنگی جمدت نصر در سطوحی در زیر لایه های خط سیر انتقال یافت شده است . با وجود اظهارات Oates برای Ed تاریخ آخرین هنوز به نظر میرسد که برای ما مبهم است ( Matthhews ، 199740 مراجعه کنید . ) اگر یک مرحله تقریبا ض نهایی در سبک طراحی ( Numoto دوره میانی ) را نیز در نظر بگیریم . گسترش به سمت جنوب EDI امکان پذیر است . درست مثل ناحیه Euphrates سفالگری طراحی شده بیرون آورده شده و در اواخر دوره اورک یافت شده اند . مفهوم EBI توسط وجود ظروف اواخر دوره خاموش مشخص مس ی شوند آخرین وجود آن با پیدایش به اصطلاح کاسه های گچ بری شده recta مقارن است که فقط گاهی با آن مرتبط می شود . مورد آخر EBIدر اوایل دوره EbII باز می گردد که در رابطه با آموک در اواخر G واوایل H و جنوب EDI بین النهرین است . تا حدی توضیحات بالا درباره Ninevite5 به نظر می رسد که فقط سنت طراحی می باشد که در کل در تمام شمال بین النهرین در طول این دوره وجود داشت . تعداد اندکی نمونه از جام ها و پیاله های پایه بلند ( به فنجان های مشروب )از حفاری های منطقه ای در carchemis بدست آمده اند که یک تزیین متمایل به قرمز از طرح زیگزاگ اگر ساده و مورب ونوارهای موجدار را نشان می دهند که تاریخ که تاریخ آنها نسبتا به اوایل عصر برنز باز می گردد اما ظروف گچی بی شکل کاملا در آنجا باز هستند در حالیکه اکثر ظروف خاص به شکل سفالهای ظرفهای شراب خواری مدت زیادی در این ناحیه بکار می رفتند .نمونه طراحی شده از titris از طرف دیگر از قسمتها می آید که در آن وجود دارد که در آن وجود کاسه های گچی بدست آمده اند . این نشان دهنده قدمتی بیشتر در پایان دوره cB,I و شروع دوره EbII است . بر عکس مرحله بعد وجود همزمان و رشد چند نوع مختلف از سبک سفالگری طراحی شده را نشان می دهد . سبک کامل طراحی شده Ninevite5 در شمال عراق به طورگسترده پراکنده شد . اما در مرز سوریه نسبتا نادر بود . در شرق نوای مرتفع نسبتا متداول بود تقریبا در غرب در تل چنار بازار وجود داشت و در دوره میانی نیز خابور وجود داشته است . این سبک Ninevite5 در حال بلوغ توسط وجود آن در بعضی اشکال ظروف خاص مشخص می شود مثل کاسه های پایه دار قابل حمل که با رنگ ارغوانی و مشکی رنگ شده بودند و به ویزه دارای بعضی طرح های بسیار خاص بودند مثل ردیف جانوران تاج کل و طراح های هندسی و وجود مرجله به مرحله آنها به دوره ای اشاره می کند که به اواخر دوره تغییر ( brak ) و اوایل دوره رشد و پیشرفت انسان و اوایل دوره ظروف حذف Ninevite5 بازمی گردد . ( Raq,Brok,leilan ) یافته های مربوط در مورد ظروف سنگی بسیار اندک است . جالب تر آن کاسه های شکساته می باشد . این تقریبا همزمان مفاهیم مربوط تل چنار بازار می باشد . مطابق گفته های بالا این منطقه باید معاصر با دوره EDI ( اواخر )تا پایان EBI شروع دوره EbII در سوریه و نواحی مرتفع فرات می باشد . تعدادی سفالگری های طراحی شده متعدد از ناحیه خاور دور بدون شک به محصولات Ninevite5است اما پاره مشخصه ها را نشان می دند که در شمال عراق مشاهده نمی شوند . و بیانگر تفاوتهای منطقه ای خاصی هستند . معروف ترین آنها 5 نمونه از لایه های حفاری شده بدست آمده اند . اگر چه آنها به مراحل خاصی از Ninevite5 متعلق هستند . نمونه های گرد آنها باعث می شود که از اکثر نمونه های شناخته شده تاکنون مجزا شوند . به نظر می رسد که نمونه حاصل در اواسط عصر متعلق به سبک مشابهی می باشد . معمولا اشکال رنگ شده با قرمز در مرحله Ninevite5 تا آنجایی که آنها را طبقه بندی کرده اند این ظروف به نظر می رسد که به تاریخ نسبتا اواخر گروه قبلی باز می گردد به طوریکه به رابطه آن با نمونه های اواخر دوره Ninevite5 اشاره می کند . حتی جالب ترین وجود تفاوت کامل در سبک طراحی است . آن تقریبا به طور منحصر به فرد در شکل یک ظرف واحد یافت می شود که متعلق به سفالگری منحصر به فرد Ninevite5 نیست : یک ظرف با انتهای گرد با ابعاد نسبتا کوچک ( طول آن به سختی بیشتر از 15 سانتیمتر می باشد ) با شانه گرد دهانه پهن و لبه های نسبتا برگشته . ظروف اغلب دست ساز هستند . این محصول به رنگ براق است با اندکی مواد معدنی که توسطیک قسمت کرم رنگ پوشیده شده است رنگ طرح به طور یکسان قوه ای متمایل به قرمز است و ویژگی طرح و ترتیب آن کاملا متفاوت است به جز در مورد عناصزمتداول در طرح . مهمترین ویژگی طرح های Ninevite5 از بین رفته اند . اکثر انواع خاص به شکل مثلث قائم و زاویای متقاطع هستند که توسط خطوط نامنظم و نردبانی متصل شده اند . بعضی از اینها در سفالگری Ninevite5 به چشم می خورند اما در مقایسه با سفالگری سنتی اولیه در فاز بلوغ به طور عجیبی کافی است . یک شباهت خاص در بعضی از معابد مشاهده شده است . که به بخش هایی در دوره Ninevite5منتهی می شود . این ممکن است به تاثیرات بلوغ بین دو سبک طراحی اشاره کند و نمونه های اخیر را در گروه سبک های بیان شده در نواحی اطراف Hassake در میاه نقاطKhobur در جنوب آن و شمال آن /بین Amedj Wadis khanzir قرار می دهیم . روابط این ظروف طراحی شده با ناحیه بالای Euphrates در جنوب شرقی ترکیه که اخیرا ض شناخته شده است یعنی بعد از حفاری هایی که توجه محققین را بر وجود نواحی نا شناخته EBA که نسبت سفالگری در آنجا وجود داشته جلب میکند . . اگر چه بخش وسیعی ازمواد اولیه هنوز دست نخورده باقیمانده است . پاره ای ازتحقیقات اخیر فرضیه موفقیت مشابه به این ظروف را در اوایل عصربرنز برای ما فراهم می کند . شروع سفالگری طراحی شده به نظر می رسد که با شروع دوره EBII متقارن باشد ، یعنی با اواخر مرحله ای که با ظروف فلزی مشخص می شود . اما احتمالا به صورت کاسه هایی با کچ بری recta هستند . ازطرف دیگر ظروف طراحی شده منطقه ای اغلب مربوط به ظروف فلزی ناحیه شمال شرقی سوریه است . در دوره EBII سه نوع نسبت مختلف از سفالگری طراحی شده . در ناحیه مرتفع Euphrates مشخص شده است . با انتهای گرد شالوده حلقه ای هستند که به طرف دهانه تنگ تر می شوند . مورد اخیرا تقریبا در نواحی سطح ظروف khirbet kerak در خاور دور : مصارف کورنولوژی رادیو کربن در پراکندگی با رشد خاص : مقدمه : ظروف khirbet kerak ( kkw) یک سبک منحصر به فرد سفالگری است که چندین سال در خاورمیانه در حلول اولین نیمه هزاره سوم قبل از میلاد ظاهر شد . ظروف به صورت دست ساز و در پارچه نرمی قرار داده می شدند ودر حرارت پایین پخته می شدند . آنها علائم و نشانه های قرمز و مشکی براقی داشتند که اغلب با دو رنگ ترکیب می شدند ، و بعضی از ظروف نیز تزیین خاصی روی سطح خارجی داشتند . اشکال متعددی از kkw به موزات ظروف سنتی سفالی به شرق آنتالیا و ترانسکانسزا باز می گردد متعاقبا ظهور kkw در خاور دور به طور کلی در اصطلاح مهاجرت از شمال و با کلمه Esse (171: 1991) بیان شد .منشا اصلی این ساکنین در شرق آنتالیا واقع شده است (Hood ، 1951 ;;;.) با این حال تعدای از محققین روابط خودبخودی بین kkw در سوریه – فلسطین و جنبش های قومی از شمال به شرق را مورد پرستش قرار دارند . Braidwood ( 19-815 :1960) تاکید کرد که در amuq وRBB در امتداد عناصر تمدن بومی رخ داد که بیانگر گسترش چشمگیری از دوره قبل هستند . todd ( 9-181) بیان کرد که با در نظر گرفتن تفاوتهای بیان بین گروههای kkw فلسطینی – سوریه ای ، سفالگری صیقلی مشکی در شرق آنتالیا و عدم رشد ویژه در پراکندگی این مواد به نظر می رسد که هیچ ارتباطی بین حرکت گروهها از شمال شرق به جنوب غرب وجود ندارد . متعاقبا ض هدف از تحقیق حاضر بررسی کرونولوژی و پراکندگی kkw در خاور دور است به ویزه در تاریخ رادیو کربن جدید از قسمتهای دره جردن . وجود ظروف طراحی شده از نواحی ترکیه و مربوط به ظروف جزیره سیریان بیانگر قسمت دیگری از گشترش وسیع آناست . با این حال متاسفانه همانطور که بیان کردیم ظروف فلزی مدت بیشتری داشتند . برای اطلاعات بیشتر در این زمینه به مقلدیر آن مراجعه می کنیم . همانطور که گفتیم اولین ظهورظرف فلزی در ناحیه مرکز مقارن است و به اواخر دوره باز می گردد . با این حال نمی توانیم نتیجه گیری کنیم که احتمالا آنها در غرب وجود داشتند این به دلیل متفاوت است . ناحیه با ایالات اولیه جمعیت های مربوط به فلزات مربوطه و دشواری متمایز کردن ظروف فلزی از یکدیگر برای باستان شناسان . واضح است که ظروف فلزی اولین ظهورش در ناحیه بالای Euphrates بعد از پایان دوره ظرف حفاری شده از دوره بعد از EBI بوده چون دو ظروف هیچ ارتباطی با یکدیگر نداشتند . با این حال ، رابطه دقیق آن با ظروف منطقه ای خیلی بارز نیست اگر وجود هم ظروف فلزی و هم ظروف طراحی شده بومی همزمان باشد ، ظروف متالیک اولیه قرار دارد. وضعیت کنونی : بررسی اخیر کورنولوژی سلسله تمدن های مواد در سوریه و جنوب خاور دور نشان داد که موارد زیر به طور کلی دیدگاه پدیده kkw را پذیرفته است . ظاهر kkw/RBB در سوریه به حدود 2900 قبل از میلاد باز می گردد ( weiss, Schwartz ;..) در جنوب خاور دور پیدایش kkw به شروع در تمام فلسطین ودر نهایت جنوب جردن باز می گردد که در کل تاریخ آن به 2700-2650 قبل از میلاد باز می گردد ( 1992-stager ;..) طبق این دیدگاه یک وقفه زمانی در 200 سال بین پیدایش kkw در شمال غربی سوریه و جنوب خاور دور وجود دارد . به نظر می رسد این دوره از حرکت تدریجی گروههای مهاجر از Amuq آمده باشند به طرف جنوب در امتداد دره orontes , Hama شکل1 (1989,Burney ;..) و با این حال ما معتقدیم تاریخ وقایع با اطلاعاتی که ما هم اکنون ایجاد شده اند تضاد داریم . کرونولوژی kkw :کرونولوژی دقیق RBB در دره Euphrates :اولین سفالگری RBB به تعداد زیادی در apslantepe به وجود آمد بهترین دلیل در این ناحیه در طول فاز VIB1 . تاریخ رادیو کربن از مرحله VIB1 به دوره 2900-2700 قبل از میلاد ات داشت . با این حال وجود چندن ظرف RBB در معبر B به تاریخ پیدایش RBB در ناحیه Malatya به انتهای هزاره چهارم قبل از میلاد باز می گردد . همانطور که به صورت بیان شده ددر زیر ظاهر خواهند شد پیدایش RBB در دره Euphrates معرف آن خاور دور است . خاور دور : تاریخ رادیو کربن در مبحث پایین بیان شده است که با استفاده از (1995 Rapsay,Bronk ) مطابق منحنی سی مال بدست می آید .شرق خاور دور : هیچگونه تاریخ واضحی از رادیو کربن برای گروههای kkw/RBB ازسوریه وجود ندارد . با این حال شواهد اواخر این دوره در تاریخ از tellal-judaidah در Amuq بشکل ( 2 ) بیان می کند اینها از دو منبع بدست می آیند با kkw ابتدا در فاز اولیهH Amuq پدیدار شد . ( 261:1964,Tadmor) این تاریخ بیان می کند که kkw احتمالا در فاز اولیه Amuq در اوایل سال 2900قبل ازمیلاد پدیدار شد ه و شروع فاز h باید بیشتر در اوایل 2800 قبل از میلاد واقع شده باشد . اصل اساسی دیگر برای تاریخ دقیق پیدایش kkw در سوریه بوجود آمده است ، در حالیکه kkw در فاز پدیدار شد .یعنی شروع آن به 2900 قبل از میلاد توسطباستانشناسان باز می گردد افرادی که این تاریخ راgenerolement dudoptee pour celteetapel تخمین زده اند . با یان حال تاریخ 29000 قبل از میلاد برای پیدایش kkw در سوریه بی شک در مقالات بیان شده است (به GENZ ،1994 : 113 بخش 5 مراجعه کنید ) . این موضوع این تاریخ است . ابتدا de contenson ( 1992:196 ) فاز2 را به عنوان پایان بخش وقفه ای زمانی بیان کرد . ابتدا مورد استفاده این است که اشکال دوباره قسمت به طور خودبخود با kkw بر آورده می شود و پیدایش kkw نسبتا به تاریخ بعد از هزاره سوم قبل از میلاد باز می گردد . ثانیا در نبود رادیو کربن در این دوره ، این اجتماع فقط یک تاریخ دقیق بر اساس اجتماع قابل مقاسیسه از قسمتهای دیگر ارائه می دهد . این گونه اجتماعات در حال حاضر وجود ندارد . جنوب خاور دور : رایت ( 61:1937) kkw را بکار برد که به نظر می رسید به عنوان شناسه شروع EBIII از همزمانی بین مواد EBIII-III فلسطین و توالی سلسله شاهی مصریان نشات گرفته باشد . با این حال ذکر این مورد مهم است که kkw از ویزگیهای اجتماع مصریان نیست ، توسط گروه نسبتا خاصی از اشکال ظروف از بقایای غیر بومی kkw بدست آمده اند . بر اسا س این هماهنگی ها تاریخ دقیق برای شروع EBIII در دهه 2700تا2650 قبل از میلاد واقع شده است (1922وstager ;;). با این حال بیان کردیم ارتباط بین اشکال سرامیکی یافت شد . در مصر در قرن سوم و مفاهیم دیگر نسبتا در خاور دور گسترش یافته است به ( 1991,Esse مراجعه کنید ;.. ) برای تایید این دیدگاه تز مفهوم اجتماعات سرامیکی استفاده می کنیم که از نظر توپولوژی EBIII فلسطینایان به دهه های 2650/2700 قبل از میلاد باز می گردد . با این حال وجود kkw در یک مکان به پیدایش خودبخود EBIII منتهی می شود و بنابراین به اواخر دهه 2700 قبل از میلاد باز می گردد . در نبود تاریطخ منتشر شده در موارد رادیوکربن از گروههایی که حاوی مقادیری از kkw بودند ، تاریخ دقیق پیدایش آن به کرونولوزی مصریان باز می گرددد . بنابراین می توانیم بگوییم که پیدایش kkw از سوریه نبوده است .   تاریخ های جدید رادیو کربن : در حالیکه تاریخ های دقیق دوره های EBIII-III متاسفانه فاقد فاز شروع در Tell dan ,Hazor است . گروههای مربوط به تاریخ رادیوکربن به تاریخ رادیو کربن هم اکنون از سطوح EBIII در tell abu al – kharaz ( 20-219) tell es –saidiyeh,tell yaqush ( hedges و دیگران 1992) در دسترس می باشد . هر 3 قسمت در شمال دره جردن واقع شده اند و ( 1991,Esse;.) . شواهد مربوط به هر قسمت را بررسی خواهیم کرد . تولیدات تحلیلی : تاریخ بیان شده در اینجا با استفاده از روشهای خاص موجود در oxcalv.2.18 بررسی می شود . که مزایایی را در Bages داشت که چهارچوب منطقی برای بیان عقاید موجود در پرتو شواهد جدید فراهم می کند ( Buck و دیگران 1996 مراجعه کنید ) . فرضیه کلیدی این روش این است که ما می توانیم اطلاعات بیشتری در مورد تاریخ رادیو کربن بیان کنیم . در این حالت منبع اصلی این اطلاعات باستانشناسی است . در مجموع با توالی نسلها که منابع بیشتری را برای وقایع فراهم می کند . برنامه oxcal از روشی استفاده می کند که به عنوان نمونه داری Gibbs معروف است ( دیگران Buck ) که در آن تعداد زیادی از احتمالات ممکن بطور اتفاقی با پراکندگی تاریخ رادیو کربن و محدودیت های حاصل از روابط دقیق بدست آمده باشند . طرح روشهای باستانشناسی که در اینجا به کار برده شده است این است که تمام اطلاعات مربوط به Tell abual –kharaz همزمان است . با استفاده ازبررسیهای معابر ما می توانیم تمام تاریخ از tell es-sa idiyeh در فاز با تاریخ وقایع دقیقی بر می گردد که در تمام بخش های معرفی kkw متداول است فاز l1 در Saidiyeh بعد از این جریانات است . در مجموع اطلاعات حاصل درباره این 3 فاز abual Tell –kharaz همزمنان است . با استفاده از بررسی های معابد ما می توانیم تمام تاریخ های حاصلاز ارزیابی وقایع باستانشناسی را بیان کنیم . این روابط با استفاده از زبان Query بیان شده اند . ( 1998 Bronk Ramsey) شکل a3 و 3b تاریخ دقیق رادیو کربن را در گروهی نشان می دهد ( به رنگ سیاه ) که شامل اطلاعات باستانشناسی است . اعدا د بعد از این تاریخ ها نشان می دهد که چگونه این تاریخ ها با مدل های تناسبیافته است . توافق 60 درصد تقریبا با بررسی های آماری در 5 در صد سطح اهمیت قابل قبول است در متن ما قرار داد cleal و دیگران ( 1995:6) را بکار می بریم . Tell Abu Al kharaz : از سه مرحله گروه EBA بیان شده در این قسمت فاز I در اواخر دوره EBI است در حالیکه هر دو فاز II وIII مشخصات سرامیکی EBIII را دارد . فاز II توسط گسترش اصلی پایان می یابد که سوالات زیادی را از طریق این موارد به وجود می آورد . این فاز قبل از فاز III بود گروههای سرامیکی که در اصل مشابه به فاز II بود . هیچ kkw از هر دو فاز گزارش نشده است . که بیانگر مقادیر زیادی از kkw در بخش های نزدیک 1992 leonard tell esh- shunac ,1997:149 mazar) باشد . . چهاردهمین تاریخ رادیو کربن به تاریخی باز می گردد که از متون معتبر گرفته شده است به شش تاریخ از فاز I پنج تاریخ از فاز II و دو تاریخ از فاز III . بررسی های ما نشان می دهند که ( شکل 3a ) فاز I بین 2980-3500 قبل از میلاد افت می کند فاز Tell Abu Al kharaz بین 2930 تعریف شده است . وقتی تاریخ 5092 –OXA شامل بررسی آماری است .توافق ها بسیار اندک خواهد بود . با بیان اینکه هیچ ظرف Tell abu al –kharaz ,khirbet kerak یافت نشده است در آنجا اشکال سفالگری وجود دارد که در ارتباط با ظروف khirbet kerah است . این به طور متصل بیان می کند که پیدایش kkw به تارخ طولانی Tell Abu Al kharaz باز می گردد . Tell Es –Saidiyey: اطلاعات منتشر شده اخیر ازرادیو کربن از بخش Tell Es –Saidiyey نیزدر این مقاله بیان شده است . این قسمت در دره جردن قرار دارند . ، حدود 15 کیلومتر در جنوب Tell Abu Al kharaz که کمی دورتر از ناحیه مرکزی kkw فاقد L2 بود . تعدادکمی از ظروف kkwدر بقایای L1 یافت شده اند . شواهد مربوط به Tell Es –Saidiyey اهمیت زیادی در این زمینه دارد که موارد واضحی از KKw را در ارتباط با گروههای سرامیکی بود در مشخصه EBIII فراهم می کنند که در حقیقت در اطلاعات رادیو کربنی بوجود می آید . از سه تاریخ های فاز L2 نمونه های 2855,bm-2854 از ویزگیهای بناهای ساخته شده مشخص می شوند . همانطور که انتظار داریم ( شکل 3b ) آنها به طور قابل ملاحظه ای بیشتر از نمونه سوم BM-2856 هستند . بر این اساس اواسطتاریخ 2800 قبل از میلاد برای پیدایش اصلی kkw درTell Es –Saidiyey به نظر معقول نمی آید و در رابطه با Terminus post qem است که اساس اطلاعاتی از Tell Abu Al kharaz را فراهم می کند . Tell Yaqush : گروه II اوایل عصر برنز در این بخش نابود شد در ظاهر توسط زلزله. این توسط گروه EBIII دنبال می شد و شامل ساخترهای طراحی می شده قرمز براق و ظروف ذخیره سازی است (1520-1504:1993,Esse ) وقتی هیچ تاریخ رادیو کربنی برای فاز kkw در دسترس نباشد شش مورد از این خرابی ها از گروه EBIII منتشر شده است این گروه در حدود اواخر هزاره چهارم قبل از میلاد به وجود آمد ( شکل 3 ) تا اینکه به نظر می رسید به گروههای سرامیکی تعلق داشته باشند . شکل 3 ، شواهد تاریخی را در 3 بخش گروه بندی می کند . Tell Es –Saidiyey Tell Yaqush و اواخر فاز مربوط به Tell Abu Al kharaz . یکی به عنوان قبل از kkw.دیگری به عنوان بعد از kkw تعریف می شوند که شامل دو تاریخ از فاز L1 در Tell Es –Saidiyey است . بر این اساس محدوده زمانی را می توانیم بیان کنیم که در 40 درصد پیدایش kkw در دوره 2700-2870 قبل از میلاد واقع شده است . میانگین تاریخ پیدایش kkw در دهه 2800 قبل از میلاد برای ریخت شناسی برای سرامیک های EBII در Tell Es –Saidiyey بیان شده است . بدون نیاز به سازگاریهای مهم در تاریخ اولیه 2700 قبل ازمیلاد برای شروع EBIII بر جای مانده است دوباره کاهش و بررسی کنند . به عبارت دیگری تغییر از EBII به EBIII نباید به طور همزمان با ظهور kkw در جنوب خاور دور وارد می شود . خلاصه : شواهد جدید مربوط به رادیو کربن نشان می دهد که ظهور kkw در جنوب خاور دور با دوره 2700-2870 قبل از میلاد سقوط کرد تاریخ 2880 قبل از میلاد به نظر معقول می رسد . با ارائه تاریخ رادیو کربن از Amuq G که در بالا بیان شد با اطلاعات کمی در مورد تاخیر 200 سال بین پیدایش RBB در Amuq و معرفی kkw به جنوب خاور دور وجود دارد . مورد کمکی دیگر برای این موفقیت از شباهت های نزدیک بین سفالگری در Amuq و فسطین است که مدارک اندکی برای تضاد تهای تدریجی فراهم می کند و به نظر می رسد که در طول حرکتهای کند به سمت جنوب در بعضی در بعضی نقاط دو کشور صورت گرفته اند . تواریخ مربوط به Arslantep vI که در بالا بیان کردیم ، اولویت کرنولوژیکی واضع از ویژگی RBB در نوای Malatya معرفی kkw را در خاور نزدیک بیان می کند . با این حال با تبعیت از پیدایش اولیه در این نواحی استفاده از سفالگری kkwبه نظر می رسد که به سرعت گسترش یافته است . با ارائه اطلاعات جدید کرنولوژیکی بیان شده از بالا کارهای جدیدی که انجام شده مطالعه و مرور درباره پراکندگی و گسترش kkw در خاور است . سوریه : RRB از حفاریهای چندین قسمت در Amuq بدست آمده و همچنین از جمع آوری مجموعه ای از آنها از بسیاری نقاط دیگر ) 1937,Braidwood ;;) . پراندگی و گسترش آن از لحاظ کمیت تا قسمت شمالی سوریه نیز بو د ( Orontes ;;..) با اینحال در شرق زیاد متداول نبود ار qoueiq در اطراف Aleppo هیچ گونه ارزشی از آنها در دست نیست . و در TellMardikh تعداد اندکی از آنها به وجود آمده است . یک گروه از اشکال kkw در Hama تا دورترین نقاط جنوبی اولین ظروفی بودند که در مرحله k6 پدیدار شدند و تا مرحله k1 ادامه یافتند . با این حال چگونگی حفاری و ثبت انی نقاط تلاشهای بیشتری را در کمیت و جزییات بررسی های کرنولوژیکی نشان داده است . با این حال اهمیت بیشتر فقدان شواهد دقیق برای وجود kkw در دوره Orontes در جنوب Hama است . هیچ یک از حفاریهای اولیه و بعدی در tell nebi mand به غرب Homs گزارش نشده است . و هیچ موردی از kkw در بقایای نقاط GBA در beqaa لبنان ثبت نشده است . خلیج مدیترانه : با این حال در خلیج kkw در نقاط Qulat Sirian ,Rousset al –Amir هم نزدیک Ras Shamra و هم در نقاط دورجنوب Qalat er –Rus,Tell Sukas در سوریه و tell Arqa در شمال لبنان ( …..1939,E hrich ) پدیدار شد . در حال حاضر هیچ kkw از Byblos یا جنوب لبنان گزارش نشده است . و در نقاط ساحلی فلسطین رخ نداده است . با این حال هیچ ظرف سنگی از kkw در سطح Rosh Hcniqra (96:1991,Esse ) نزدیک مرزبین فلسطنین و لبنان یافت شده و اگر هم یافت شده باشد بسیار اندک است . جنوب خاور دور : تا آنجایی که جنوب خاور دور مربوط به kkw است. تمرکز زیاد آن در نقاط اطراف دریاچه Tiberias است یعنی در شمال دره جردن و شرق جزیره ( 138-9:1991,Esse ) فقط در مقادیر کمی در Telll dan (103:1996,Greenberg ) وجود دارد ، اغلب به عنوان نقطه ورود گروههایی که به سمت جنوب در Beqaa در قربت هستند در نظر گرفته می شوند ( 1967وHcnuessy ;..) و نشان می دهد که kkw در Huleh در شمال و محدوده فلسزین وجود دارد . هیچ فرضیه ای وجود ندارد که گرایش ساکنین Hule را در طول EBIII تامین نمی کند . جاییکه فراوانی بخش های کوچک و تضاد عامل از گروهها در یک مرکز شهرنشینی155:1996Gree bery )به نظر می رسد از ساختار فرهنگی شهرنشینی و گروههای جدید جمعیت تبغیت می کند . در حالیکه از خطرات مباحث مربوط به شواهد منفی آگاهیم باید بدانیم که نه اطلاعات مربوط به کرنولوژیکی و نه اطلاعات خاص بدست آمده این ادعا را تایید می کند که kkw از شمال تا جنوب به تدریج گسترش یافته است . و افزایش حرکت آن در Drontes و دوره Beqaa به پیشرفت Syrian Haura منتهی می شود . (Braemer ;;;.) چند سال قبل 28:1986,Miroschedjio با اشاره به گزینه مهاجرت نشان داد که مرکزمشکل بر این حقیقت دشوار است که محققین همیشه با شواهدی روبرو بودهاند که برایش تفسیر از ذهن داشته و توجه اندکی به احتمالات موجود داشتند .   یک مکانیزم متناوب – تبادلات ساحلی : ما می توانیم پیشنهاد کنیم که تبادلات دریایی مکانیزمی را نشان می دهد که توسط آن kkw به سرعت از شمال به جنوب گسترش یافته است . اما بدون اینکه مشمول مهاجرت در سرارسر زمین شود . در این مفهوم باید بگوییم که kkw ابتدا در Rasshamra در مرحله IIIA1 ظاهر شد و به طور واضح مربوط سنت سرامیک سازیIII- EBIII در نواحی ساحلی و جنوب باختر دور است ( 1994:121Genz ) در عوض درحالیکه kkw پیشروی کرد تا به فاز A2 IIIرسید گروههای سرامیکی شواهد فزاینده ای را در ارتباط با سرزمین سوریه نشان می دهد که تا Ras Sharma پیشروی کزرده است (121:1994,Genz ) بنابراین به نظر می رسد که گسترش kkw به فلسطین با مرحله EBA مقارن بوده است که در طول آن ras sharma, روابط سرامیک سازی نزدیک تر آن را با جنوب نشان می دهد . ادامه خواندن مقاله سنت سفالگري طراحي شده اوايل هزاره سوم قبل از ميلاد در جزيره

نوشته مقاله سنت سفالگري طراحي شده اوايل هزاره سوم قبل از ميلاد در جزيره اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله در مورد مديريت زمان

$
0
0
 nx دارای 6 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مدیریت زمان : بیان مسأله : می توان مدیریت زمان را ابزاری قلمداد کرد که با آن می توانید به زندگی بهتری دست یابید که دستاوردهای ارزشمند و احساس عمیق رضایت و کمال از ویژگیهای آن به شمار می رود. وجه مشترک افراد موفق این است که آنها ارزش بسیار زیادی برای وقت خود قایل بودند و به طور مادام سعی می کردند که زندگی خود را بهتر سازماندهی کرده و کارآمدتر شوند. سه مانع ذهنی در مقابل مدیریت زمان : محدودیت های تحقیق : 1 ) نگرانی درباره کاهش حالت طبیعی و خود انگیختگی. 2 ) برنامه ریزی ذهنی منفی. پیشینه مدیریت زمان : با این که زمان نادرترین منبع ارزشمند در اختیار بشر می باشد، شروع اهمیت یافتن مدیریت آن از انقلاب صنعتی بوده است. در این هنگام رقابت مفهومی جدی و جدید یافت و مدیران و تجار متوجه شدند که زمان منبعی بی مانند است و اگر از دست برود جایگزین نخواهد داشت. بعدها در اوایل قرن بیستم که نخستین توجهات جدی به مدیریت علمی صورت گرفت موضوع زمان سنجی مطرح شد تا برای هر کاری و تولید هر قطعه ای زمان لازم معین شود و از آن به بعد بحث مدیریت زمان هر روزه اهمیت بیشتری یافته است طوری که حالا زمان سنجی از ابزارهای مهم و رایج در صنعت و تجارت می باشد و در ابعادهای بزرگتر و وسیعتر مدیران در پی استفاده مناسب از زمان در راستای بکار گیری بهینه و به موقع از نیروی انسانی و تجهیزات و منابع مالی در راه رسیدن به اهداف فردی و سازمانی می باشند. اولین نسل مدیریت زمان را می توان با نوشته ها و صورت موجودی ها توصیف کرد. تقویم ها و دفترچه های قرار ملاقات معرف دومین نسل مدیریت زمان است. سومین نسل مدیریت زمان که ما با آن روبه روییم نقطه نظرهای مهمی از قبیل اولویت بندی توصیف ارزش ها و مقایسه ارزشمندی های نسبی فعالیت های مبتنی بر روابط به آن ارزش ها را به نقطه نظرهای نسل پیشین افزود. اما نسل چهارم مدیریت زمان که با شیوه های قبلی کاملاً متفاوت است و بر حفظ و حراست و خود جوشی و کیفیت زندگی تأکید دارد. این نسل بر این ادعا پا می فشرد که مشکل مدیریت زمان کیفیتی بیرونی نمی باشد بلکه اداره اوضاع و شرایط خویش و توجه به خود است. مبانی نظری : به قول یکی از کارشناسان، «ما نمی توانیم از صنعت و پیشرفت و توسعه صحبت کنیم در شرایطی که نمی توانیم برای یک روزمان برنامه ریزی کنیم». دکتر علی رضاییان در این باره می گوید : برای مدیریت زمان سه فصل قایل شده اند، توصیه می شود برای استفاده بهینه از زمان، از کارها یادداشت برداری کنید، برای انجام کارها، برنامه ریزی کنید و قبل از هر چیز، ارزش هایی را تعیین کنید که با توجه به آنها، اولویت ها مشخص می شوند. دکتر رضاییان معتقد است : ضمن رعایت سه نکته اشاره شده در مورد استفاده بهینه از وقت، اولین توصیه برای مدیریت زمان استفاده از قانون 2080 یا 1090 پارتو است. پارتو براساس مطالعات خود در خصوص مدیران گفته است : 10 درصد تصمیمات مدیران بیشترین نتایج و 90 درصد فعالی ت های آنها کمترین نتیجه را دارد و آن 10 درصد هم مربوط به زمانی است که مدیر در بهترین حالات ذهنی قرار دارد. یعنی بین ذهن و جسم او یک ارتباط «خود تنظیمی» وجود دارد. محمد کریمی پور، دانشجوی رشته مدیریت در این زمینه می گوید : استفاده صحیح و مناسب از زمان یکی از مباحث مهم در خور توجه کشورهای توسعه یافته است و یکی از دلایل دستیابی کشورهای پیشرفته به توسعه و صنعت نوین، حداکثر بهره وری آنان از وقت است. در حالی که در کشور ما شاید بی ارزش ترین مسأله، وقت است. زهرا پناهی دانشجو در این زمینه می گوید : اکثر مردم در چین با دوچرخه به محل کار خود می روند یا در روزهای پایان هفته اکثر مردم به تفریح و گردش می روند اما چطور است که ما با ماشین و مترو به سرکار می رویم و هر روز هفته به دنبال کار هستیم اما همیشه عقب می مانیم؟ به نظر من مدیریت زمان در ایران صفر است و ما اصلاً چیزی به نام مدیریت زمان نداریم. یاسر عامری، کارمند در این باره می افزاید : من معتقدم مشکلات و مسائل اجتماعی و اقتص ادی کشورمان سبب شده است که شهروندان نتوانند به طور صحیح از زمان خود استفاده کنند. نگرانی درباره کاهش حالت طبیعی و خود انگیختگی : اولین باور منفی از مدیریت زمان این است که اگر خیلی سازمان یافته باشید فردی سرد، حسابگر و بی احساس خواهید شد و دیگر قادر نخواهید بود عقاید خود را با صداقت و آشکارا بیان نمایید این امر به هیچ وجه عنوان درست نیست واقعیت این است که افراد نامنظم خود انگیخته نیستند آنها صرفاً سردرگم و اغلب عصبانی بوده و معمولاً دچار استرس بالا می شوند واضح است که هرچه منظم تر باشید زمان بیشتری برای آرامش دارید. برنامه ریزی ذهنی منفی : اغلب ما در دوران رشد و بلوغ خود از والدین و همچنین افراد با نفوذ بر شخصیتمان برنامه ریزی منفی کسب می کنیم متعارف ترین توجه برای چنین رفتارهایی این است «من همینطور هستم» یا «من همیشه این طور بودم» مهارتهای مدیریت زمان و کارایی شخصی را اگر در خود گسترش دهیم آموخته های خود را از یاد خواهیم برد. باورهای خود محدود کنند : بسیاری از مردم گمان می کنند توانایی درست مدیریت زمان خود را ندارند این قبیل افراد فکر می کنند این باورهای فطری یا میراث آنهاست اما هیچ کس با نقص ژنتیکی در ساماندهی شخصی اش به دنیا نمی آید. ادامه خواندن مقاله در مورد مديريت زمان

نوشته مقاله در مورد مديريت زمان اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله در مورد چرا عدالت زيباست

$
0
0
 nx دارای 28 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : دیده بر هم گذارم تو را می دیدم که از درد و رنج به خود می پیچی؛ تا سحر خواب به چشمم راه نیافت، معلوم است که عاشق بی خواب جز محبوب به چیزی نمی اندیشد، تمام مدت در رختخواب به فکر تو دردانه عزیز و بی همتا بودم اگر می توانستم در کنار تو محبوب باشم، بدبختی و حوادث شوم را فراموش می کردم و نوش داروی عشق به کامت می ریختم. در بلایا باید عاشق و معشوق شریک درد هم باشند، می دانم از دست مرض چه میکشی. به خدا یک دنیا متأسفم حاضرم هرچه که از دستم برمی آید کوتاهی نکنم امّا افسوس، که در برابر طبیعت غدار دستم کوتاه است، به خدا تو مایه حیات و روشنی بخش عمر منی، در این دنیا جز تو بود و نبود همه یکسان است. از تصوّر حال تو همه شب تا صبح در شکنجه و عذابم، گوئی بهشت مهر و محبّت را دوزخی سوزنده و دردآلود کرده اند و من دوزخی گناهکار آنم! اکنون چون تو زیبائی ها و دلربائی های طبیعت را نمی بینم و آهنگ های دلکش افلاک را نمی شنوم از درد تو وامانده و شور بختم و از خدا می خواهم هر چه زودتر شفای عاجل نصیبت گردد و مرا از این همه درد برهاند.آری آری با توام ای عدالت . سالهاست كه زیر چكمه های استبداد لگد كوب شده ای دیر زمانیست كه ترنم آوای مظلوم پسندت در گوش جهانیان غریب است اما:الیس الصبح بقریب؟ مسئله عدالت با وجود اینكه یك مسئله اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است، ولی از نظر مكتب شیعه آنقدر مهم است كه در كنار پنج اصل اعتقادی یعنی توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت قرار گرفته است. به همین دلیل عدالت باید یك مسئله فراگیری باشد و نمی‌توان عدالت را فقط اختصاص به یك بعد از زندگی اجتماعی مردم تلقی كرد. اینكه در كنار اصول اعتقادی مسلمانها قرار گرفته، مانند همه اصول اعتقادی باید فراگیر باشد.عدالت آنقدر مهم و فراگیر است كه در اعتقاد شیعه، عدالت از خداوند شروع می‌شود، در نظر شیعه رأس حكومت باید عادل باشد، امام باید عادل باشد، مرجع‌تقلید و قاضی باید عادل باشند. هیچ كسی نیست كه در حكومت قرار بگیرد و از عدالت برخوردار نباشد، اگر عادل نباشد مشروعیتش را از دست می‌دهد. پس در حقیقت اركان جامعه به عدالت بستگی دارد. حضرت امیرالمومنین در سال چهارم حكومت خویش، خطاب به ج مع فرمودند؛ آیا فقیری در حكومت من می‌بینید؟ همه اعلام می‌كنند كه ما فقیری سراغ نداریم. حضرت امام می‌فرماید؛ شاید یكی از دلایل توجه به قرض‌الحسنه این است كه اسلام با گداپروری مخالف است. اگر قرضی می‌گیرید باید آن را برگردانید. یعنی باید كار كرد، تولید كرد تا بتوان قرض را پرداخت. پس عدالت اقتصادی تنها یك جنبه توزیعی ندارد، بلكه در تولید هم است یعنی دادن فرصتهای برابر به همه. امروز كسانی در شهرهای كوچك و روستاها هستند و علی‌رغم استعداد فوق العاده‌ای كه دارند و می‌توانند تولید كنند؛ فرصتی برای ظهور و بروز در تو لید و سرمایه‌گذاری پیدا نمی‌‌كنند و لذا یك محرومیت تاریخی را در روستاها شاهد هستیمعدالت اجتماعى را مى توان به عنوان بزرگترین هدف از تشكیل حكومت اسلامى تلقى كرد. بعثت پیامبران و تشریع ادیان به منظور تحقق قسط و عدل، با مفهوم وسیع كلمه در نظام حیات انسان بوده است، تا آنجا كه از رسول خدا(ص) نقل شده كه «كشور با كفر مى ماند اما با ظلم ماندنى نیست.» *تعریف عدالتدر تعریف عدالت گفته‌اند بخش كردن چیزی است، به طور یكسان و یا برابر داشتن همه را در یك چیز و با موازنه و برابری میان همه، خواه در امری مادی و خواه معنوی و از نمونه دوم است آنچه از رسول (ص) روایت شده است «بِالْعَدْلِ قامَتِ السَّمَواتُ وَ الْأرْضُ» یعنی همه اجزای جهان با موازنه نهاده شده است چنانكه اگر جزیی از آن نابجا و نامتناسب بود نظم جهانی به هم می‌خورد.از دیدگاه شهید مطهری كلمه «عدل» در مجموع چهار معنا و یا چهار مورد استعمال دارد: الف) موزون بودن; كه نقطه مقابل ظلم نیست بلكه بى تناسبى است. ب) تساوى و نفى هر گونه تبعیض ج) رعایت حقوق افراد و عطا كردن به هر ذى حق، حق خودش را د) رعایت استحقاق ها در افاضه وجود و امتناع نكردن از افاضه و رحمت به آن چه امكان یا كمال وجود دارد.بنابراین، «عدل» معنا و مفهوم وسیعى دارد. به عقیده استاد مطهری عدالت در مفهوم وسیعش عبارت است از دادن حق صاحبان استحقاق بدون هیچ تبعیضى میان آنها.اگر حق هیچ صاحب حقى ادا نشود بر خلاف عدالت است، همچنانكه اگر تبعیض شده و حق بعضى داده شود و حق بعضى دیگر داده نشود باز برخلاف عدالت است.عدالت از یك نظر ملازم است با مساوات.مساوات یعنى به همه به چشم مساوى نگریس تن و تبعیض قائل نشدن.لازمه این گونه مساوات، عدالت است، یعنى این است كه به هر كسى هر اندازه استحقاق دارد به او داده شود، اگر زیاد استحقاق دارد زیاد داده شود و اگر كم استحقاق دارد كم داده شود و در این جهت تبعیضى صورت نگیرد.اما اگر مساوات را مساوات در «اعطاء» فرض كنیم كه بدون رعایت استحقاقها و درجه استحقاقها به همه افراد برابر یكدیگر داده شود، این گونه مساوات برخلاف عدالت است و ملازم با ظلم است، همچنانكه مساوات در منع نیز ظلم است، یعنى اینكه همه مانند هم و بدون هیچ تبعیضى نسبت به آنچه استحقاق دارند محروم و ممنوع بمانند. بنا بر این عدل الهى به این معنى است كه موجودات جهان هر كدام در درجه‏اى از هستى و در درجه‏اى از قابلیت فیض گیرى از خداوندند.از طرف خداوند نسبت به هیچ موجودى تا آن اندازه كه امكان و قابلیت دارد از فیض دریغ نمى‏شود.هر موجودى هر چیزى را كه ندارد به این دلیل است كه در مجموع شرایطى كه قرار دارد امكان و قابلیت داشتن آن چیز را ندارد.ج) مفهوم عدالتمفهوم‌ عدالت‌ را بعضی‌ فیلسوفان‌ سیاسی‌ از جمله‌ چهار ارزش‌ عمده‌ جوامع‌ بشری‌ می‌دانند كه‌ كمتر بر سر آنها عدم‌ توافق‌ وجود دارد; یعنی‌ از جمله‌ مفاهیم‌ ارزشمندی‌ است‌ كه‌ درباره‌ ارزش‌ آنها برای‌ جوامع‌ انسانی‌ توافق‌ عام‌ وجود دارد. همین‌ خصلت‌ پذیرش‌ عمومی‌ مفهوم‌ عدالت‌، سبب‌ شده‌ است‌ كه‌ این‌ مفهوم‌ از ویژگی‌ معرفت‌ شناختی‌ خاصی‌ برخوردار باشد و از دیرباز مورد توجه‌ اندیشمندان‌ در حوزه‌های‌ فكری‌ مختلف‌ قرار گیرد و هنوز هم‌ دارای‌ جاذبه‌های‌ فراوان‌ باشد. براین‌ اساس‌، ردپای‌ آن‌ را حداقل‌ در نه‌ حوزه‌ معرفتی‌ می‌توان‌ پی‌گرفت‌. حقوق‌، اقتصاد، روانشناسی‌، مردم‌شناسی‌، علوم‌ سیاسی‌، فلسفه‌، جامعه‌شناسی‌ و روانشناسی‌ اجتماعی‌ از جمله‌ حوزه‌هایی‌ است‌ كه‌ به‌ مط‌العه‌ در زمینه‌ عدالت‌ می‌پردازد; ضمن‌ اینكه‌ جایگاه‌ عدالت‌ در حوزه‌ معرفت‌ دینی‌ نیز سابقه‌ای‌ دیرینه‌ دارد; به‌ گونه‌ای‌ كه‌ یك‌ برداشت‌ خاص‌ از عدالت‌ یعنی‌ مساوات‌ط‌لبی‌ را عده‌ای‌ برخاسته‌ از اندیشه‌های‌ دینی‌ می‌دانند. افزون‌ براین‌، واژه‌ عدالت‌ از كلمات‌ مورد علاقه‌ سیاستمداران‌ نیز محسوب‌ می‌گردد و در مواقعی‌ كه‌ نیاز آنها به‌ مردم‌، اعم‌ از رای‌ یا حمایتهای‌ دیگر، زیاد می‌شود به‌ كارگیری‌ مفهوم‌ عدالت‌ بسیار فراوان‌ مشاهده‌ می‌شود. عدالت‌ از جمله‌ كلمه‌هایی‌ است‌ كه‌ در اصط‌لاح‌ واژه‌شناسی‌ به‌ آنها اسم‌ معنی‌ (Abstract noun) می‌گویند. اسم‌ معنی‌ به‌ نامهایی‌ گفته‌ می‌شود كه‌ مفهومی‌ تصوری‌ از آنها در ذهن‌ وجود دارد در مقابل‌ اسم‌ ذات‌ (Concrete noun) كه‌ به‌ مفاهیمی‌ اط‌لاق‌ می‌شود كه‌ مبتنی‌ بر آن‌ می‌توان‌ یك شی‌ مادی‌ را از ط‌ریق‌ حواس‌ درك‌ كرد. در تقسیم‌بندی‌ دیگری‌ كه‌ معمولا” صورت‌ می‌پذیرد (عینی‌ ـ ذهنی‌) (Objective- Subjective)، عدالت‌ را باید در ردیف‌ مفاهیم‌ ذهنی‌ قرار داد; چرا كه‌ به‌ ط‌ور عینی‌ و مشهود قابل‌ رویت‌ نیست‌، بلكه‌ در اثر انتزاع‌ بخشی‌ از پدیده‌ اجتماعی‌ می‌توان‌ به‌ آن‌ صفت‌ عادلانه‌ بودن‌ یا ناعادلانه‌ بودن‌ را اط‌لاق‌ كرد; به‌ عبارت‌ دیگر اط‌لاق عدالت‌، نوعی‌ ارزشگذاری‌ بر یك‌ وضعیت‌، و از این‌ رو مفهومی‌ اخلاقی‌ است‌. درباره‌ معنا و تقسیم‌بندی‌ مفهومی‌ عدالت‌، بیشترین‌ تلاشها در حوزه‌ فلسفه‌ سیاسی‌ صورت‌ پذیرفته‌ است‌; چرا كه‌ از قدیم‌ یكی‌ از ارزشهای‌ بنیانی‌ علوم‌ سیاسی‌ بوده‌ است‌; به‌گونه‌ای‌ كه‌ تمایل‌ اصلی‌ «جمهوری» افلاط‌ون و «سیاست» ارسط‌و به‌ همین‌ مفهوم‌ معط‌وف‌ بوده‌ است‌. در یك‌ تقسیم‌بندی‌ این‌ مفهوم‌ را به‌ دو جنبه‌ تقسیم‌ می‌كنند: عدالت‌ رویه‌ای‌ (Procedural justice) یااجرایی‌ و عدالت‌ ذاتی‌ (Substantive justice) یا عدالت‌ اجتماعی‌. از نظ‌ر رابرتسون‌ عدالت‌ رویه‌ای‌ یا اجرایی‌ عبارتست‌ از فرایند حق‌، محاكمه‌ منصفانه‌ و برابر نزد قانون‌ است‌ كه‌ به‌ ط‌ور قابل‌ ملاحظ‌ه‌ای‌ ساده‌تر و قابل‌ فهمتر از عدالت‌ ذاتی‌ یا اجتماعی‌ است‌. د) عدالت اجتماعیبحث عدالت اجتماعى، سابقه‏اى طولانى دارد و چون در حكومت اسلامى، از اهمّیّت فراوانى برخوردار است، به‏طورى كه اهمّ وظایف حاكم به شمار مى‏آید، بحث از عدالت اجتماعى را بر سایر وظایف حاكم، مقدَّم داشتیم و چون این بحث، داراى اَبعاد متنوعى است، با تفصیل بیش‏ترى بدان مى‏پردازیم. هر چند در مكاتب مختلف، از عدالت سخن گفته مى‏شود، امّا از عدالت، برداشت‏هاى متفاوتى وجود دارد. طرفداران «اصالت فرد»، در غرب، آن‏را صرفاً به معناى «برابرى سود و زیان ناشى از معاملات» دانسته‏اند و متقابلاً، طرفداران «اصالت اجتماع»، آن‏را به عدالت توزیعى، كه در حوزه ارتباط فرد با حكومت مطرح مى‏شود، منحصر ساخته‏اند و از عدالت تعویضى كه در حوزه ارتباط افراد با هم مطرح مى‏شود صرف‏نظر كرده‏اند و نقش افراد و حقوق آنان را فارغ از اجتماع، به كلّى، نادیده گرفته‏اند. عدالت اجتماعى گویاى توزیع عادلانه امكانات و ثروت میان افرادى است كه طبق تعریف داراى حقوق برابرند. مسأله اینجاست كه چه معیارى براى عدالت در توزیع وجود دارد؟ واضح است كه تقسیم على‏السویه میان همه افراد، راه حل نیست؛ زیرا شایستگى، توانایى، تلاش، نیاز و ذائقه هر فردى با فرد دیگر متفاوت است. پس توزیع عادلانه مستلزم شناسایى ویژگى‏هاى فرد فرد آحاد جامعه است. اما در جوامع گسترده امروزى چنین كارى ناممكن است. از این گذشته رسیدن به معیارى واحد در توزیع، با توجه به تفاوت سلایق و ارزش‏ها و خلقیات ممكن نیست. بنابراین مفهوم عدالت اجتماعى، بر خلاف تصور رایج، مفهومى به‏غایت ذهنى و سیال است؛ به طورى كه مضمونى عینى، مشخص و قابل قبول براى همگان نمى‏توان براى آن تصور كرد.* سازوكارهاى اقتصادى‏ در وهله اول آنچه از عدالت اقتصادى به ذهن مى‏آید، توزیع عادلانه ثروت در جامعه است. ساده‏ترین راه كسب ثروت، كار و فعالیت تولیدى است؛ به این معنا كه كار، شخص را مالك حاصل آن كار مى‏كند. اما این رابطه ساده و منطقى میان فعالیت فرد و تعلق گرفتن ثروت به او، تصویر متفاوتى در واقعیت مى‏یابد و جامعه در عرصه اقتصاد از ظلم و ستم‏ها، استثمار، تبعیض‏ها و نابرابرى لبریز مى‏گردد. علت این امر مى‏تواند در بخش كار و تولید باشد؛ یعنى همه افراد از شغلى كه با آن امرار معاش مى‏كنند برخوردار نباشند، یا ممكن است اِشكال به سازمان توزیع برگردد؛ یعنى مزد متناسب با فعالیت افراد به آنان تعلق نگیرد و یا در توزیع درآمدهاى عمومى به شهروندان، انصاف و برابرى لحاظ نشود و یا ممكن است مصرف به طور صحیح انجام نشود و استفاده نادرست گروهى سبب شود قشرى دیگر از جامعه از نعمت‏هاى موجود بى‏بهره بمانند. علاوه بر ناهماهنگى و اِشكال در تولید، توزیع و مصرف، مسایلى هم‏چون ناتوانى‏هاى جسمى یا حوادث طبیعى نیز مى‏تواند فرد را از كار و فعالیت و در نتیجه، از بهره‏مندى از ثروت محروم سازد، هم‏چنین برخى افراد یا گروه‏ها راه‏هایى را براى كسب ثروت به كار مى‏گیرند كه در عمل موجب محرومیت افراد بسیارى از حق‏شان مى‏شود. احتكار و گران‏فروشى، ربا، استثمار افراد از طریق پرداخت دستمزد پایین‏تر از حد معمول، سرقت از بیت المال، ارتشا، عدم پرداخت وجوهى كه باید به دولت پرداخته شود، اسراف و تبذیر و ; سبب ایجاد بى‏عدالتى و نابرابرى و پیدایش فاصله طبقاتى میان افراد مى‏گردد. به طور كلى، سوء تدبیرهاى دولت و رفتارهاى خلاف قانون و ناعادلانه برخى افراد جامعه، از اسباب اصلى تأمین نشدن عدالت اقتصادى در جامعه به شمار مى‏روند، بنابراین ایجاد عدالت در گروِ اصلاح این دو و مشاركت آنها با یكدیگر است. افراد جامعه باید مشاركت اقتصادى مفید و فعال داشته باشند و دولت را در حل معضلات اقتصادى یارى رسانند و در مقابل، دولت نیز با تمام امكانات خود باید مشكلات مطرح شده در سه عرصه تولید، توزیع و مصرف را حل كند و با افراد و گروه‏هاى مخل عدالت اقتصادى، به شدت برخورد نماید از طرفى هم موظف به تأمین زندگى مناسب و متعادل براى ناتوانان و نیازمندان است، لذا فعالیت‏هاى دولت دو جنبه سلبى و ایجابى مى‏یابد. * سازوكارهاى فرهنگى‏فرهنگ عبارت است از: ارزش‏هایى كه اعضاى یك گروه معین دارند، هنجارهایى كه از آن پیروى مى‏كنند و كالاهاى مادى كه تولید مى‏نمایند. فرهنگ، محتواى باطنى و چارچوب ذهنى افراد یك جامعه را تشكیل مى‏دهد. شخصیت افراد متأثر از فرهنگ خاص جامعه‏اى است كه در آن زندگى مى‏كنند و تظاهرات خارجى افراد كه به صورت آداب و سنن و هنجارهاى اجتماعى آنان نمود مى‏یابد، برگرفته از مایه‏ها و باورهاى درونى آنان است. لذا، فرهنگ داراى دو سطح ذهنى و مادى مى‏باشد و سطح ذهنى آن به صورت زیر بنا عمل نموده و با تغییر خود، در سطح مادى تغییر و تحول ایجاد مى‏كند. بنابراین، فرهنگ مشخص كننده شیوه نگرش ما به مسایل است؛ براى مثال، دیدگاه و عملكرد ما نسبت به اقتصاد، فرهنگ اقتصادى ما را مى‏سازد و نسبت به حكومت و سیاست و سیاست‏مداران، فرهنگ سیاسى ما را شكل مى‏دهد ، تا آن جا كه حتى از فرهنگ گفت و گو، فرهنگ كتاب‏خوانى، فرهنگ ورزش و ; نیز صحبت مى‏شود. عدالت فرهنگى به دنبال یافتن راه‏هایى است كه در شكل‏گیرى ذهنیت‏ها و تغییر آنها و در نتیجه، در نوع رفتار افراد عدالت برقرار گردد. اما در این كه چه عواملى بر ذهن و عمل افراد تأثیر مى‏گذارد، آنچه در وهله اول به ذهن مى‏رسد این است كه علم و معرفت و كسب آگاهى‏هاى تازه، ذهنیت فرد را شكل مى‏دهد و تفاوت آگاهى‏ها، باعث تمایز انسان‏ها از یكدیگر مى‏شود. بنابراین، یكى از زمینه‏ها ى تحقق عدالت فرهنگى، برابرى افراد در بهره‏مندى از علم و معرفت مطابق با طبع و ذوق و علاقه آنها مى‏باشد. اساس استبداد، استعمار، ظلم و بى‏عدالتى بر جهل بنا شده است. جاهلان از حقوق خویش بى‏اطلاعند نه از حقى كه بر گردن خود دارند، آگاه‏اند و نه از حقى كه بر گردن دیگران دارند، لذا اصلى‏ترین عامل شكل‏گیرى انواع بى‏عدالتى‏ها، از جمله حكومت‏هاى مستبد مى‏باشند و این حكومت‏ها نیز عملاً تا زمانى تداوم مى‏یابند كه جهل مردم تداوم داشته باشد. بنابراین، مبارزه با جهل و ناآگاهى گامى در راه تحقق عدالت به شمار مى‏رود. آگاهى، به دو طریق رسمى و غیر رسمى انجام مى‏پذیرد و اصلى‏ترین راه غیر رسمى آن، خانواده است: فرد در خانه با فرهنگ جامعه آشنا مى‏شود، از مشاهده رفتار والدین متوجه این حقیقت مى‏شود كه آیا پدر و مادر و سایر اعضاى خانواده او از میزان‏هاى خاصى پیروى مى‏كنند یا رفتار آنها تابع هیچ قاعده و اصلى نیست؟ آیا این میزان‏ها موافق یكدیگر هستند، یا متضاد مى‏باشند؟ آیا پدر و مادر او همیشه در مقابل دیگران گذشت و اغماض روا مى‏دارند یا در یك مورد گذشت مى‏كنند و در مورد دیگر سختگیر هستند؟ بنابراین، اعتدال روحى و روانى فرد در خانواده نضج مى‏گیرد. داشتن شخصیتى ثابت، متعادل و میانه‏روـ نه جزمى و دگمـ در نتیجه زندگى در خانواده‏اى با چنین ویژگى‏هایى تحقق مى‏یابد. برخوردارى از روحیه و منش متعادل، زمانى میسر است كه با محیط پیرامون همواره تبادل فكر و اطلاعات برقرار كنیم و از تحولات جدید مطلع باشیم، در غیر این صورت اعتدال روانى جاى خود را به ركود و تحجر خواهد داد.یكى دیگر از ابزارهاى مهم انتقال اطلاعات به افراد، مدرسه است. مدرسه نهادى رسمى است كه بیشتر اطلاعات فرد از محیط پیرامون را به او مى‏رساند و او را براى نقش‏هاى مختلف موجود در جامعه آماده كرده، با هنجارها و قواعد اجتماعى آشنا مى‏سازد. فرد شیوه صحیح زندگى اجتماعى را مى‏آموزد و از حقوق خود و سایرین اطلاع مى‏یابد، هم چنین آمادگى شركت فعالانه در زندگى سیاسى و پذیرش مسئولیت در جامعه را مى‏یابد. * ساز و كارهای عدالت آموزشیعدالت اجتماعی نه در توزیع امكانات، بلكه در توانمندسازی احاد جامعه و ارایه امكان مشاركت در توسعه برای كلیه احاد جامعه است كه این امر از طریق توانمندسازی و ظرفیت‌سازی امكان‌پذیر می‌باشد.امروزه نیازمند نیروی علمی متخصص اندیشه‌ورز، اندیشه‌ساز، خلاق، نوآور، كارآفرین با ظرفیت‌های بالا برای ایجاد تحول در آموزش، پژوهش و فناوری در نظام علمی كشور هستیم. بنابراین در این راستا انسان‌ها به میزان نوآوری در نظام علمی كشور ارزش پیدا می‌كنند.دولت های پس ازانقلاب،باوجود موانع بزرگی مثل كم تجربگی،محدودیت امكانات،كسری بودجه، پراكندگی مناطق روستایی، جنگ و محاصره اقتصادی، تلاش قابل توجهی كردند تا تبعیض های آموزشی قبل از انقلاب را رفع كنند و به نظر من با توجه به مشكلات موجود، تا حدود زیادی موفق بودند. مقایسه تعداد دانش آموزان، دانشجویان و دانشگاه های قبل از انقلاب با سال های بعد از انقلاب برای اثبات این توفیق كافی است. امروز كمتر شهر یا استانی را می توان یافت كه چند دانشكده یا دانشگاه نداشته باشد. تقریباً هیچ روستایی نیست كه مدرسه و معلم نداشته باش د. در حالی كه قبل از انقلاب چنین نبود. خدمات دولت های بعد از انقلاب تنها به حوزه های آموزشی محدود نمی شود و شامل آب و برق و گاز و تلفن و بهداشت و جاده هم می شود. طبیعی است كه در همه این حوزه ها ایراد و اشكال و نارسایی هم باشد، اما در اصل احداث این تأسیسات و گسترش امكانات، تردید نمی توان كرد. كشور ما سرزمین كم آبی است و قبل از انقلاب فقط هفت یا هشت سد در آن ساخته شده بود. بعدازانقلاب تنهادرچندسال پس از جنگ،هفتادسد ساخته شده و ده ها سد دیگر هم در حال ساخت است. دقت در نتایج این كارها (گسترش آب و برق و;)، كارایی، آینده نگری و عدالت محوری انقلاب اسلامی رانشان می دهد. اینكه آن چند سد را خارجی ها ساخته بودند و این هفتاد سد را متخصصان ایرانی ساخته اند هم فضیلت دیگری است كه نشان از رشد آموزش های ملّی دارد. در همه زمینه ها این مقایسه مپست، تلفن، بزرگراه ها و; نمونه های دیگری از تلاش دولت برای رفع این كاستی هاست.امروزه نگاه به علم، نگاه تولید ثروت، رفاه و تأمین اجتماعی است بنابراین نظام علمی كشور باید به نظام اقتصادی بیش از پیش نزدیك شود كه در این راستا امروزه صحبت از تجاری سازی نتایج تحقیقات و تولید دانش فنی است. همچنین در حوزه كیفیت نیز شاهد استقرار نظام‌های تضمین كیفیت هستیم.كارشناسان معتقدندبرای اجرای شدن عدالت آموزشی دو نظر وجوددارد:نخست عده‌ای معتقد به عدالت رابطه‌ای هستند منظور اینست، عدالت آموزشی تنها زمانی حاصل می‌شود كه ساختار و نظام اقتصادی اجتماعی تغییر كند و هر اصلاحی غیر از این به مثابه مسكنی بیش نیست. همچنین عده‌ای نیز معتقد به عدالت توزیعی هستند و بر تقدم عدالت توزیعی بر عدالت رابطه‌ای تاكید دارندومعتقدندبا سازوكارهایی می‌توان به اصلاح توزیع فرصت‌های آموزشی بین افراد پرداخت».امیدواریم دولت خدمتگزار كه عدالت یكی از شعارهای اصلی انتخاباتیش بوده و درصدد اجرای این آرمان است به مفهوم عدالت آموزشی نیز توجه ویژه‌ای را مبذول نماید. بدیهی است راهکارهای اجرایی باید با بررسی همه جوانب و کارشناسی دقیق تدوین شود.حیطه آموزشی یكی از مهم ترین مناطقی است كه استقرار عدالت اجتماعی در ایران، به آن بستگی كامل دارد.سهمیه هایی كه برای ورود به دانشگاه در نظر گرفته شده است؛ از مثال های تضییع عدالت اجتماعی است. مثلاً بر طبق آن، استادان می توانند فرزندان خود را در دانشگاه های دولتی از رشته ای به رشته دیگر یا از شهری به شهر دیگر انتقال دهند. بنابراین ممكن است فردی كه در رشته دام پزشكی در مامازند ورامین قبول شده است، به صرف آن كه پدر وی عضو هیأت علمی دانشگاه است، در رشته پزشكی اصفهان ثبت نام كند و مشغول به تحصیل شود. بنابراین دیده می شود كه حتی اگر توزیع كامل ثروت در جامعه انجام پذیرفته شده باشد اما به الزامات عدالت اجتماعی از جمله در محیط آموزشی توجه نشود، در آن صورت مجدداً با استفاده از قوانین نا برابر، افراد جایگاه های اجتماعی نا متناسبی را به دست خواهند آورد.پدیده ای كه در نظام آموزشی ایران كاملاً بر عدالت اجتماعی تأثیر گذاشته است، مدارس منتخب است. مدارسی كه در رأس آن ها مجموعه ای از مدارس تیز هوشان قرار دارد كه رواج این گونه مدارس در ایران منحصر به فرد می نماید. تقریباً در كم تر نقطه ای از جهان، دانش آموزان تیز هوش را در مجموعه جداگانه ای سازماندهی می كنند؛ زیرا حضور این دانش آموزان در كلاس های عادی سبب می شود كه دیگران نیز از وجود آن ها در كلاس بهره مند شوند و ثبات آموزشی به وسیله آن ها غنی سازی شود. طرفداران وجود این مدارس معتقدند كه مدارس عادی برای دانش آموزان تیز هوش چالش آور نیست، زیرا مطالبی كه در این مدارس به آن ها ارایه می شود، از سطح واقعی استعدادهای آن ها پایین تر است. بعضی ها تأكید دارند كه وجود این نوع مدارس ناقض عدالت اجتماعی است و باید در جهت حذف آن تلاش كرد. بیش تر روان شناسان تربیتی مشهور اعتقاد دارند كه وجود این نوع مدارس به دلیل تأثیرات روان شناختی كه بر خود این دانش آموزان می گذارد نا مطلوب است. مجموعه ای از پژوهش ها نشان می دهد كه مدارس منتخب در بیست و شش كشور جهان سبب شده است كه خود پندارِه تحصیلی دانش آموزانی كه در این گونه مدارس به تحصیل اشتغال داشته اند، به شدت كاهش یابد، هر چند بازتاب پذیرفته شدن دانش آموزان در این مدارس كه اثر بازتابی افتخار آمیز نامیده می شود، سبب افزایش عزت نفس آنان می شود. اما بعداً در حین تحصیل در این مدارس، به دلیل این كه نوعاً دانش آموزان در میان مجموعه ای از دانش آموزانی قرار می گیرند كه در توانایی ها و شایستگی ها به طور نسبی از آن ها برتر هستند، این امر سبب كاهش عزت نفس آن ها و به تبع آن، كاهش خودپندارِه تحصیلی آنان می شود. این در حالی است كه اگر این دانش آموزان در مدارس عادی به تحصیل می پرداختند، با این حس رو به رو نمی شدند؛ حسی كه به “اثر ماهی بزرگ در استخر كوچك” مشهور است. مارش، در استعاره خود این نكته را بیان می كند كه دانش آموزان تیز هوش در مدارس عادی به ماهی بزرگ در اس تخر كوچك می مانند. با انتقال آن ها به مدارس تیزهوشان، از آن پس دیگر آن ماهی بزرگ نیستند بلكه ماهی بزرگی در بین دیگر ماهی های بزرگ به شمار می روند. در نهایت هر چه چه نگرش نسبت به مدارس غیر انتفاعی در بعد اجتماعی منطقی تر باشد، دیدگاه ها نسبت به رویكرد برابری در عدالت اجتماعی مثبت تر است و بر عكس. فوچس و فوچس (1994) معتقدند تمایلات اجتماعی در مورد جامعیت دسترسی و برابری فرصت های آموزشی و اجتماعی، مفاهیمی است كه دارای مبانی فلسفی كهن و گرایش های علمی نوین است و تعیین حدود و ثغور آن ها به طور كامل بسیار دشوار است. دست كم در سطح فلسفی شاید بتوان گفت كه مفهومی نظیر جامعیت دسترسی به آموزش و پرورش، دارای این بار ضمنی است كه فرصت هایی مانند تحصیل در مدارس منتخب، باید به صورتی برابر در اختیار تمام اقشار جامعه اعم از ناتوان و توانا یا پولدار و فقیر و ; قرار گیرد. باید دانش آموزانی را كه در مدار س تیزهوشان به تحصیل مشغولند، با احتیاط دانش آموزان تیز هوش نامید و چه بسا آن ها به دلایل دیگری از قبیل وضعیت اجتماعی – اقتصادی بهتر، از امكانات مناسب تری برای تحصیل برخوردار شده و به این مدارس راه یافته اند. یكی از ملاك های مهم عدالت اجتماعی در جوامع، برابری فرصت های آموزشی و اجتماعی است كه در مدارس منتخب نقض می شود. بحث بعدی در زمینه عدالت آموزشی به نظر ما اول تربیت معلم است و بعد تربیت محصل. این ها هم امكان ندارد، مگر این كه بارهای اضافی را از شانه های وزارت آموزش و پرورش برداریم و او را به سمت وظایف اصلی اش سوق بدهیم. اولاً آموزش و پرورش وسیع تر از آن است كه یك وزیر بتواند اداره اش كند. به عقیده ما آموزش و پرورش می باید به دو وزارتخانه آموزش عمومی (تا سوم راهنمایی و به صورت رایگان) و آموزش شغلی یا حرفه ای (یعنی دوره متوسط با شرط و شروط مربوط به هزینه ها) تقسیم شود و هیچ كاری هم به ساختن مدرسه و تعمیر و نگه داری و تجهیز آن ها نداشته باشد. این ها كار وزارت مسكن یا شهرداری و امثال آن است. مگر 17میلیون بچه، متعلق به آموزش و پرورش هستند كه درگیر همه چیز آن ها بشود؟ ساختن مدرسه و تجهیز و تعمیر و نگه داری آن را به شهرداری ها بدهند و بهداشت و ورزش مدارس را هم وزارت بهداش ت و درمان و سازمان تربیت بدنی به عهده بگیرد تا مسئولان آموزش و پرورش فارغ از این دغدغه ها به تربیت معلم و تأمین مواد درسی و آموزشی صحیح بچه ها بپردازند.. تأمین خانه برای معلم هم به عهده همان كسانی ست كه توقع دارند معلم، بچه هایشان را تربیت كند. آن وقت شهرداری ها و وزارت مسكن می توانند در كنار هر چند مجتمع مسكونی، یك مدرسه و در كنار هر مدرسه، چند واحد خانه سازمانی برای معلمان بسازند و ابتدایی ترین نیاز مربیان جامعه را فراهم كنند. در این صورت سازمان عریض و طویل و كم تحرك آموزش و پرورش، سبك می شود و قدرت حركت پیدا می كند. چه كسی گفته است یك سوم جمعیت كشور را بدهیم به یك وزیر یا وزارتخانه و بعد نتوانیم كمكش كنیم و مدام بگوییم شما زیاد هستید و نمی توانیم تغذیه تان كنیم! مدیر بیچاره نمی تواند با سرانه سه تا پنج هزار تومان، مدرسه اش را اداره كند و پول آب و برق و تلفن و گاز مدرسه اش را هم تأمین كند تا چه رسد به تعمیر و نگهداری مدرسه، پس مجبور است كه به عناوین مختلف از اولیای دانش آموزان پول بگیرد! آموزش و پرورش برای كاهش هزینه هایش اولین باری را كه به زمین گذاشت، تربیت معلم بود. یعنی اصلی ترین كارش را! تعداد مراكز تربیت معلم در این ده سال به یك سوم كاهش پیدا كرد تا مسئولان آموزش و پرورش بتوانند دنبال آجرو سیمان و گچ و تخته بدوند! آموزش و پرورش فقط باید به تربیت و تأمین معلم خوب، برنامه درسی و حداكثر مواد آموزشی مناسب بپردازد و لاغیر. تا این مسئله محقق نشود، قافله آموزشی ما تا به حشر لنگ خواهد بود و رفع بی عدالتی از آن ممكن نخواهد شد. واز سوی دیگر در معلمانمان علاقه ایجاد كنیم و آنها را از نظر مالی تامین كنیم تا تنها دغدغه معلم بشود آموزش ، اصلاً خود اینكه مسئولیت یك سوم جمعیت كشور را به یك وزیر و وزارتخانه كم درآمد و بی پول بدهیم و توقع انسان سازی و تربیت نیروهای كارآمد داشته باشیم، خود عین بی عدالتی است.* برخی از آیات قرآنی در مورد عدالت وَنَضَعُ الْمَوَازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیَامَهِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئًا وَإِن كَانَ مِثْقَالَ حَبَّهٍ مِّنْ خَرْدَلٍ أَتَیْنَا بِهَا روز قیامت ترازوهای عدل را تعبیه می کنیم ، و به هیچ کس ستم نمی شود، اگر عملی به سنگینی یک خردل هم باشد به حسابش می آوریم ، که ما حساب کردن را بسنده ایم.************وَمِمَّنْ خَلَقْنَا أُمَّهٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ یَعْدِلُونَ . “سوره اعراف آیه 181 “ از آفریدگان ما گروهی هستند که به حق راه می نمایند و به عدالت رفتار، می کنند***********وَلاَ تَقْرَبُواْ مَالَ الْیَتِیمِ إِلاَّ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ حَتَّى یَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُواْ الْكَیْلَ وَالْمِیزَانَ بِالْقِسْطِ لاَ نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُواْ وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى وَبِعَهْدِ اللّهِ أَوْفُواْ ذَلِكُمْ وَصَّاكُم بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ “سوره انعام آیه 152 “ ادامه خواندن مقاله در مورد چرا عدالت زيباست

نوشته مقاله در مورد چرا عدالت زيباست اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


مقاله فسـاد مـالي در پيمـانكاري

$
0
0
 nx دارای 24 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : فسـاد مـالی در پیمـانكاری 1ـ دولت و پیمانكاری ها مراكز دولتی هر روز دستكم صدها مورد از وظایف و مسئولیتهای ریز و درشت خود ، از جمله انواع خریدهای داخلی و خارجی ، تأمین خدمات مورد نیاز دستگاهی و عمومی ، كارهای مشاوره ای و تحقیقی ، فروش و واگذاری دارییها و اعتبارات را از راه رادیو و تلویزیون ، مطبوعات ، اینترنت ، آگهی محدود و دعوت خاص با اطلاع همگان می رسانند . چنین است كه بخش بزرگی از بودجه كل كشور برای اجرای طرحهای گوناگون با بستن قراردادهای پیمانی ، در اختیار شركتهای انتفاعی خصوصی و دولتی قرار می گیرد . دولت نیز بعنوان مدیر عالی كشور ، با این روش ، افزون بر ایجاد تحرك اقتصادی عام ، می تواند بی دغدغه و مشغله ناشی از پیگیری كارهای جاری و اجرایی ، به تنظیم راهبردها ، هدفها ، سیاستها و برنامه ها ، بودجه عمومی ، توزیع مناسب منابع و انتخاب طرفهای قراردادهای دولتی و نظارت بر كارشان بپردازد . بنابراین ، تصدی مستقیم بسیاری از كارهای مطالعاتی و اجرایی بیرون از شیوه كاركرد دولتی ، به دیگران سپرده شود و با صرف معقول و نظارت شده منابع ، در فرصتهایی محدود و در چارچوب وظایف دولت ، در دسترس جامعه قرار گیرد . گروهی از متخصصان داخلی و بین المللی اقتصاد رشد و توسعه ، توسعه همه جانبه و پایدار را در گرو اجرای بهنگام سیاستهای اقتصادی متكی بر قوانین بازار و كاهش تصدی گری دولت می دانند و حتی جلب مشاركت بخش خصوصی و متمركز نبودن نظام اداری را ، هم ابزار توسعه و هم نشانه توسعه می دانند . مراكز اعتباری بین المللی مانند بانك جهانی و صندوق بین المللی پول نیز در اعمال اجباری سیاستهای خود ، دادن كمك یا اعتبار به كشورها را منوط به اجرای سیاستهای پولی ، بانكی و اقتصادی می كنند . در چهار دوره ریاست جمهوری در ایران كوششهای گوناگون و پیوسته ای صورت گرفته است تا طرحهایی چون خصوصی سازی و احیای اقتصاد بر پایه فعالیت آزاد بازار عملی شود تا ضمن كاهش تصدی گری دولت ، كارها به شهروندان سپرده شود . تغییر قوانین اقتصادی و بازرگانی و واگذاری مالكیت شركتهای نیمه ورشكسته زیر تملك دولت در اجرای برنامه های اول و دوم توسعه و نیز پیش بینی خصوصی شدن بزرگترین و مؤثرترین بنگاه اقتصادی ایران ، یعنی شركت ملی نفت در برنامه چهارم ، نشانه هایی از اجرایی كردن این دیدگاه و باور داخلی و بین المللی است . بنابراین ، همزمان با پیگیری سیاست واگذاری سهم تصدی گری دولت و افزایش سهم قراردادهای پیمانی ، كارشناسان اقتصاد زیرزمینی و تجارت سیاه ، گرایش به خصوصی سازی شتابان و بی ساز و كار نظارتیِ اثر بخش را سبب افزایش شكاف درآمدی جامعه و زمینه ساز رشد و گسترش شركتهای صوری ، كاذب و فاقد اصول و ضوابط اولیه اقتصادی ، امادارای قدرت اثرگذاری ، می دانند و این شرایط ، به سبب گسترش فعالیتهای مبتنی بر رانت خواری و سفته بازی ، می تواند به آسانی به تضعیف و حذف فضای مشاركت اثربخشِ شركتهای خصوصی واقعی بینجامد و از پویایی اقتصاد پیشگیری كند . خصوصی سازی در واقع پارادوكس رفتاری و دو اثر متضاد به بار می آورد : هم می تواند زمینه ساز شكوفایی و پویایی اقتصادی همه جانبه و پایدار باشد و هم سبب باز تولید و نهادینه شدن اقتصاد سیاه و درآمدهای ناپاك شود . 2ـ عناصر قرارداد پیمانی و انواع آن پروژه پیمانی دربرگیرنده مجموعه ای از كارها و خدمات است كه دستگاه اجرایی ، بر پایه طرحهای توجیه فنی ، اقتصادی و اجتماعی ، با برآورد دقیق زمان و اعتبار موردنیاز و در راستای تحقق هدفهای مندرج در برنامه میان مدت یا سالانه ، خود به اجرا می گذارد یا اجرا و مدیریت آن را به دیگران می سپارد . پروژه كه با توجه به پیچیدگی و وسعت كار موردنظر تعریف می شود ، ممكن است به چند قرارداد یا پروژه فرعی تقسیم شود و پیمانكار اصلی ، با مدیریت و مسئولیت خود ، اجرا و مدیریت آنها را به پیمانكاران فرعی واگذار كند . قراردادهای دولتی واگذار شده به اشخاص حقیقی یا حقوقی داخلی و خارجی را به دو گروه به این شرح می توان تقسیم كرد : (1) مناقصه یا خرید خدمات و كالاهای موردنیاز عمومی از سوی دولت و (2) مزایده یا فروش اعتبارات و دارییهای مازاد بر نیاز ، غیرضرور یا تأمین كننده منابع مالی موردنیاز بودجه حجم بسیار بالای سهم اختصاص یافته به قراردادهای پیمانی در بودجه دولت ، اطمینان از بازگشت سرمایه و دستیابی به درآمد مناسب و مستمر ، امكان بهره گیری آسان از امكانات و ظرفیتهای دولتی بسیار ارزان ، دریافت سود قطعی بالاتر از نرخ متعارف قرارداد پیمانی در مقایسه با بازار ، یافتن موقعیت بسیار ممتاز اجتماعی به سبب داشتن امكان تصمیم گیری برای بهره مندی از فرصتهای كمیاب و مناسب شغلی ، درآمد ناشی از تفاوت در دریافت نقدی از دولت و پرداخت مدت دار به بازار و شرایط نامتعادل ناشی از مذاكره یك سویه پیمانكار با نماینده بی انگیزه كارفرما از جمله مواردی است كه جذابیت در اختیار گرفتن قراردادهای دولتی را برای اشخاص حقیقی و حقوقی به بالاترین سطح می رساند . با توجه به نقش عواملی مانند مدیر طرح ، كارفرما ، مشاور و پیمانكار در اجرای پروژه ، قانون برنامه طرحهای را به چهار ، سه ، دو و تك عاملی ( امانی پیمانی ) تقسیم كرده است . مدیر ، كارفرما و مشاور با توجه به ماهیتشان در برابر پیمانكار قرار می گیرند و می توان آنها را كارفرما نامید . از این رو ، برای ورود به بحث « روند آلوده سازی قرارداد پیمانی مناقصه یا مزایده » عناصر سازنده و مؤثر بر پیمان را می توان چنین برشمرد :1ـ موضوع قرارداد . 2ـ شرایط انجام شدن كار .3ـ كارفرما ( مالك یا پرداخت كننده / مدیر و ناظر اجرای پروژه / مشاور ) .4ـ پیمانكار ( اول ، دوم و … ) .5ـ انتخاب پیمانكار یا خریدار ، بر پایه تشریفات قانونی یا ترك تشریفات . 3ـ چرخه بسته شدن قرارداد پیمانیسند بودجه سالانه در روندی به نسبت پیچیده و طولانی از كارهای كارشناسی در دستگاه ، سازمان مدیریت و برنامه ریزی و مجلس ، تصویب می شود و بعنوان شالوده ضرورتهای اولویت بندی شده ، درآمدها و هدفها و سیاستهای میان مدت ، تنظیم می گردد و با مبادله موافقتنامه ، بودجه فعالیتهای جاری و عمرانی در اختیار ستاد ملی بودجه دستگاهی ، استانی و كمیسیونهای استانی قرار می گیرد . قرارداد پیمانی ، بر پایه قانون بودجه ، پس از مراحل مشخص و متوالی با عنوان تشریفات برگزاری مناقصه یا مزایده ، تعریف و بسته می شود و كمیسیونهای استانی و دستگاههای اجرایی سرانجام با انتخاب مجریِ طرحها و پروژه ها ، بودجه ابلاغ شده را واگذار می كنند . بنابراین ، زنجیره به نسبت پیچیده تنظیم بودجه عمومی از دستگاه دولت آغاز می شود و در حوزه اجرایی به شراكتهای طرف قراردادهای پیمانی سپرده می شود . طرحهای تصویب شده را از راه رسانه ها و با فرستادن دعوتنامه مستقیم آگهی می كنند و متقاضیان شركت در مزایده یا مناقصه ، پس از اطلاع چگونگی و موضوع پیمان ، با پرداخت وجه الضمان لازم، اسناد شرایط قرارداد را تحویل می گیرند و می بایست در موعد مقرر پیشنهادشان را در پاك دربسته تحویل دهند . پاكتهای حاوی پیشنهاد را با حضور نماینده رسمی دولتی ، با توجه به شرایط و نیازها و با گرفتن مجوز می توانند قراردادهای مزایده و مناقصه را بدون تشریفات و گذراندن این مراحل واگذار كنند . مدیران دولتی به عللی مانند محدودیت زمانی ، ویژگی یا طبقه بندی موضوع یا محل اجرای پیمان ، شناخت پیمانكاران و شرایط ویژه و مناسب آنها ، اعتبار و توان مالی داخلی و خارجی پیمانكار ، توجه به مسائل و حساسیتهای غیراقتصادی داخلی و بین المللی ، احتمال افزایش كیفیت كار و نیز ادامه همكاری و استمرار فعالیت پیمانكار از این روش استفاده می كنند و شركت یا فرد موردنظر را با كنار گذاشتن تشریفات و فارغ از شرایط رقابتی از میان متقاضیان برمی گزینند . البته برخی از دستگاه ها به رغم گرفتن مجوز ترك تشریفات و داشتن حق انتخاب آزاد طرف قرارداد كه همانا حق نهایی كارفرما برای انتخاب پیمانكار است ، تشریفات مناقصه و مزایده را با صلاحدید خود و بی توجه به قیمتهای پیشنهادی برگزار می كنند تا بهترین گزینه موردنظر را برای بستن قرارداد برگزینند . برخی مراكز دولتی نیز برای برخورداری غیررسمی از اختیارات و مزایای مترتب بر شرایط ترك تشریفات ، هر سال انجام مجموعه ای از كارهای موردنظرشان را با یك عنوان كلی ، مانند تعمیرات ، به پیمانكار می سپارند ؛ زیرا مدیریت در این شرایط می تواند بی تشریفات مكرر یا گرفتن مجوز ترك تشریفات نسبت به واگذاری هر حجمی از فعالیتها یا دارییهای گوناگون به یك پیمانكار یا خریدار بی رقیب اقدام كند .4ـ عوامل مؤثر بر قرارداد و فساد مالی چنان كه گفته شد ، دست اندركاران برنامه های دولت به گونه آشكار و مشخص ، مسئولیت توزیع سرمایه و درآمد و موقعیت های ممتاز اقتصادی و اجتماعی را بعنوان بخشی از كاركرد و وظیفه قانونی به عهده دارند و چنین ظرفیتی ، با توجه به نقاط قوت و ضعف نظام مدیریتی و بسیاری از واقعیتهای محیطی و سازمانی ، می تواند عامل ایجاد شرایط گوناگون باشد كه از آنها با عنوانهایی چون آسیب پذیریها ، تهدیدها و فرصتهای پیش روی سازمان اداری یا اجتماعی ، نام برده اند . در واقع ، عوامل گوناگونی بر پروژه ای پیمانی و دولتی ، فارغ از كم وكیف موضوع قرارداد ، از مرحله توجیه ابتدایی و تصویب یا ابلاغ طرح تا انتخاب پیمانكار و اجرای كار و تحویل دادن محصول قرارداد ، اثر می گذارد . این عناصر و عوامل را كه منشاء داخلی دارد و بیرون از قرارداد است ، به این شرح می توان برشمرد : 1ـ4 عامل انسانی بنابراین ، خواست و توان نیروی انسانی ، بعنوان نخستین و مهمترین عامل شكل گیری قرارداد ، می تواند بر روند كار و مراحل و اجزای گوناگون پروژه ، با توجه به مقدورات و محدودیتهای پیش بینی شدنی ، به گونه مستقیم تأثیر منفی یا مثبت داشته باشد . فساد مالی و اداری ، از جمله ارتشاء و اختلاس به دلایل گوناگون و با انگیزه های متفاوت ، بر پایه روابط و رفتار غیرقانونی و ناسالم عنصر انسانی در مراكز دولتی با طرفهای ذی نفع بیرونی ، تعریف می شود . در واقع ، عامل انسانی ، بی آنكه حساسیتی برانگیزد و مشكلی خاص پدید آورد ، می تواند برای دستیابی به بالاترین منافع شخصی ، بر معیارها و ضوابط كاری در چرخه قرارداد پیمانی اثر بگذارد و آنرا به انحراف بكشاند .2ـ4 تعیین شرایط قرارداد برگزاری مناقصه و مزایده تابع ضوابط و قوانین روشن و مشخص است و با معیارهایی تعریفمی شود ؛ اما توضیح و تشریح جزئیات فنی و مالی ، از جمله اولویت بندی نیازها و پروژه ها ، اعمال محدودیت ، مقدورات و ضوابط فنی و مالی ، زمان بندی مراحل اجرایی ، نظارت بر پروژه و كنترل آن ، كیفیت تكنولوژی و ماشینها و تجهیزات موردنیاز ، سخت تحت تأثیر تخصص ، تجربه خواست عامل انسانی است . از این رو ، اثرگذاری بر روند تصمیم گیری و انتخاب شركتهای متقاضی پیمانهای دولتی یا تغییر شرایط قرارداد ، از مهمترین انگیزه های دادن رشوه و گرایش به فساد مالی به شمار می آید بنابراین پرداختن به موارد غیرواقعی ، غیرعملی و نامناسب ، مانند چگونگی تأمین و پرداخت هزینه ها یا تصمیمات غیره منتظره می تواند شرایط اجرایی قرارداد را دشوار سازد و سبب تأخیر یا توقف كار شود . در این شرایط ، مراكز دولتی از ایفای تعهدات مالی و ادامه فعالیت بازمی مانند و پیمانكار به سادگی و بی تحمل كمترین فشار ، می تواند به بیشترین درآمد و سود قانونی و غیرقانونی دست یابد . مراكز دولتی چنانچه نتوانند به تعهدات خود عمل كنند ، ناچارند به پیمانكار امتیازات ویژه ای بدهند . از سوی دیگر ، با بروز اختلال در روند اجرای پروژه ، پیمانكار از آزادی عمل كامل برخوردار می شود و زمینه های اعمال نظارت و كنترل كارفرما و نیز ضرورت پاسخگویی پیمانكاربسی كاهش می یابد یا یكسره منتفی می شود . از این رو ، بررسی دلایل واقعی ناتمام ماندن دهها هزار طرح ملی و منطقه ای در این چارچوب ، اهمیت ویژه دارد .3ـ4 نیازهای فنی تازه و تغییر سلیقه موافقت با اصلاحات و تغییرات ضرور و اساسی كه اقدامات پیچیده و زیربنایی را دربرمی گیرد یا دست زدن به تغییرات ساده و سطحی با هر توجیهی ، از جمله تغییر نگرش و سلیقه یا پذیرش نوآوریهای فنی و تكنولوژیك در سطوح بخشی و ملی ، مستلزم اصلاح ، حذف یا افزایش بخشهایی از روشها و تجهیزات مورد استفاده است . در واقع ، مراكز دولتی با ورود به حوزه اصلاح وتغییر یا كاهش و افزایش شرایط قبلی فعالیت ، ملزم به تعریف و واگذاری دهها و صدها پروژه اجرایی برای تأمین نیازهای خدماتی و تجهیزاتی لازم و فروش داراییهای ناهمخوان با شرایط جدید به بخش غیردولتی می وند . از این رو بی بحث درباره درست یا نادرست بودن این تغییرات دستگاهی و ملی كه مستقیم و غیرمستقیم هزینه های سنگینی به جامعه و زندگی شهروندان تحمیل می كند ، به چند مورد اشاره می شود . تغییر و اصلاح نام ، نشان و شرایط شكلی برخی از مراكز دولتی دستكم مستلزم بازنگری در كاربرد دهها میلیون برگ سند ، هزاران تابلو سازمانی ، نماها و تجهیزات و ملزومات اداری و ساختمانی ، رنگ لباس و خودروها و … است كه با توجه به شمار بسیار شعبه ها در سراسر كشور ، درواقع ، توان تولیدی چند سال چندین كارخانه باید صرف این كار شود . اصلاح و تغییر تجهیزات و تكنولوژی مورد استفاده ، مانند گرایش یكباره نظام بانكی به كاربری رایانه ها و نرم افزارهای روز یا تغییر شیوه های كاری ، به معنای پذیرش و دست زدن به طیف گسترده ای از تغییر و تحولات و جایگزینی تجهیزات است . عرضه محصولات و خدمات تازه و جایگزین تولیدات پیشین در حوزه بخشی یا ملی نیز ضرورت اجرای طیف گسترده ای از پروژه های تازه قابل واگذاری را پدید می آورد . فروش داراییهای فرسوده یا جایگزین شده مراكز دولتی نیز با توجه به گریز ناپذیر بودن واگذاری و نیاز كاری بخش خصوصی ، سوددهی بسیار دارد . بنابراین پیگیری این تغییرات را می توان مبتنی برخواست و منطبق بر منافع پیمانكاران قدرتمند و ذی نفوذ تعریف كرد ؛ تغییراتی كه بعنوان نیاز گریز ناپذیر به سازمان تحمیل می شود .4ـ4 انتخاب پیمانكار رعایت شكلیِ اصول و ضوابط تشریفات عقد قرارداد و نمایش پیگیریهای منطبق با روند معمول ، برای تضمین و دسترسی انحصاری و مستمر پیمانكاران به قراردادهای پیمانی پردرآمد ، اهمیت ویژه دارد . آگاهی بهنگام از شرایط واقعی و اجرایی پروژه ، رفتار رقابتی و پیشنهادهای احتمالی دیگر پیمانكاران و روابط كاركنان در مركز دولتی با آنها از نقاط قوت و ابزارهای اثرگذاری در امور پیمانی است ؛ از این رو ، جذب همكاری و همراهی سطوح گوناگون اداری با پیمانكاران ، از صحنه های جدی و اصلی رقابت پنهان و واقعی میان كسانی است كه می خواهند كارهای پیمانی را به دست بگیرند . پیمانكاران با نفوذ و قدرتمند وقتی در برابر رفتار رقابتی پیمانكاران تازه قرار می گیرند می كوشند به تنهایی ( انحصار ) یا باهمكاری رقبای اصلی در بازار پیمانكاری ( انحصار چند جانبه ) و با كمترین هزینه ، رقیبان تازه را از صحنه بیرون كنند . پیشنهاد قیمت های غیرمعمول ، غیر رقابتی و پایین در مناقصه ها و بالا در مزایده ها در عمل عرصه را برای فعالیت رقیبان تازه ناممكن یا بسیار دشوار می سازد . پیمانكاران تازه در این شرایط فقط با دادن پیشنهاد كمترین قیمت ، امكان موفقیت دارند و می توانند به بازگشت سرمایه اولیه بیندیشند . بنابراین ،كوچكترین كارشكنی یا عدم همكاری كاركنان مراكز دولتی ، حتی در مراحل اولیه و ساده كار می تواند اصل سرمایه پیمانكار تازه وارد را با ریسك و مخاطره سنگین روبرو كند و زیان چشمگیری به او برساند . پیمانكاران با سابقه و پرنفوذ پس از كنار زدن رقیب و دراختیار گرفتن پروژه ، و البته با همراهی كاركنان آلوده می توانند به بهانه های گوناگون حجم كار ، هزینه پروژه و درآمد خود را بالا ببرند . فساد مال تابعی از اندازه رانت در اختیار مقامات دولتی و محدوده تصمیم گیری و تخصیص اعتبار اشخاص حقیقی و حقوقی است . ترك تشریفات یا رانت قانونی و رسمی داده شده به مدیران و دستگاهها . بر سرهم می تواند سبب دستیابی آسان پیمانكار با نفوذ به پروژه شود ، امكان تخلف از قوانین را فراهم سازد و فشار رقابتی دیگر پیمانكاران را بی اثر كند . اعمال نظر اشخاص حقیقی و حقوقیِ بانفوذ ، هتیبا انگیزه غیرشخصی و با هدفهای خیرخواهانه و عام المنفعه ، بر روند معمول انتخاب سالم پیمانكار اثر منفی دارد ؛ مهمتر از آن ، بهانه مناسبی است تا چنین شیوه ای معقول دانسته شود و سرپوشی بر عملكرد غیر قانونی متخلف باشد . نكته دیگر ، فعالیت شركتهای دولتی است . شركتهای دولتی انتفاعی در چارچوبی مشترك ، با اقدامات متقابل و به ظاهر درست ، با بهره گیری از رانت شخصیت حقوقی بعنوان پیمانكار و كارفرما ، در زمینه تإمین نیازها و منافع خود ، حذف رقبای غیردولتی و مبادله پیمانهای بعدی همكاری می كنند . همچنین ، وجود شركتهایی با ماهیت و مبهم نامشخص دولتی یا غیر دولتی یا وابستگی آشكار به بخشهای دولت در این عرصه قابل توجه است . این شركتها می توانند به آسانی با تكیه بر سرمایه ملی و گردش پولهای دهها میلیاردی ، اجرای قراردادهای سودآور بسیار بزرگ را در دست گیرند ، اما بهنگام توزیع درآمد ، خود را مجموعه ای غیردولتی بنامند . به هر رو حضور ، پیمانكاری دولت در بازار قراردادهای پیمانی دولت ، در هر قالب و به هر شكل ، دستكم سبب ناكارآمدی سیاسی خصوصی سازی می شود و بخش خصوصی واقعی را به حاشیه می راند . بهره برداری از رانت ، « موقعیت اجتماعی » را از دیگر عوامل مؤثر بر روند انتخاب پیمانكار دانسته اند ؛ زیرا، با بهره گیری از این موقعیت ، شركتهای صوری كه توان و ظرفیت فنی و مالی لازم را ندارند ، پس از بستن قرار داد ، اجرای پروژه را براساس قراردادهای كوچكتر ، به پیمانكاران دست دوم و سوم واگذار می كنند . در این شرایط ، سود حاصل از اجرای پروژه افزایش می یابد كه تیجه آن افزایش هزینه و تحمیل آن به بودجه دولتی و پایمال شدن حقوق مجریان واقعی پروژه به سود دلالان و رانت خواران است كه در هر حال ، سلامت رفتار اقتصادی جامعه را خدشه دار می كند . 5ـ4 نظارت بر مراحل قرارداد كنترل كیفیت تولیدات و خدمات . بویژه در زمینه فعالیتهای پیمانی دولت را می توان به مفهوم قدرت تأمین نیازها ، خواستها و انتظارات شهروندان و نیز دفاع و صیانت از حقوق آنان و جامعه در برابر بخشهای دولتی و خصوصی دانست . بنابراین ، رعایت جدی ترین شیوه های نظارت و ارزیابی عملكردها برای اطمیان یافتن از رعایت شدن حقوق جامعه از سوی دستگاهها و پیمانكاران گریزناپذیر است و از مسئولیتهای دولت در برابر جامعه به شمار می آید . ادامه خواندن مقاله فسـاد مـالي در پيمـانكاري

نوشته مقاله فسـاد مـالي در پيمـانكاري اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله در مورد فضايل رسول الله(ص)

$
0
0
 nx دارای 19 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : فضایل رسول الله(ص) لایتحرك ذره الا باذن الله تعالى در بیان فضیلت حبیب رب العالمین ـ صلى الله علیه و آله ـ اگرچه در هر ملل و مذاهب, فضایل آن برگزیده خداوند متعال مبین و هویداست; چنان كه كتاب هاى سماوى تماما شاهد و براهین بر این مطلب است كه اشرفیت و افضلیت آن مهر سپهر نبوت و رسالت شإن لا یعد و لا یحصى است بلكه تمام آفرینش از فضل او آفریده و هویداست. الذى قال الله تعالى فى حقه: ((لولاك لما خلقت الافلاك والافضال))(1) است. لهذا فضایل حضرتش را از براى هر عارف و عامى دانستن و فهمیدن, از اصل ایمان است; لاكن از براى هر كسى رسیله و وسیله آن نخواهد بود كه كتابى به دست بیارند یا افواها از عالمى و عارفى تحصیل نمایند. بنابراین, بعضى از فضایل كه نزدیك به فهم عوام است, در این صفحه مى نگارد تا آن كه عامى امت و مستضعفین ملت هم بى نصیب نباشد. فضیلت اول; آن است كه آن حضرت, اول آفرینش است. فضیلت دوم; آن كه خداوند جل شإنه از انبیإ علیهم السلام عهد گرفت ك ه چون زمان او را یابند[ پیروى] او كنند; كما قال الله (و اذ اخذ الله میثاق النبیین)(2)فضیلت سیم; خداوند هر پیغمبرى را به نام خطاب فرموده چنان كه مى فرماید: یا آدم اسكن;(3) و یا نوح اهبط;(4) و یا ابراهیم اعرض;(5) و یا موسى انى اصطفیتك;(6) و یا داود انا;(7) و یا زكریا انا;(8) و یا یحیى خذالكتاب;(9) و یا عیسى بن مریم اذكر;(10) و حضرت محمد را به اسم خطاب نفرمودنداز براى تعظیم به القاب خطاب فرموده است. مانند: ((یا ایها النبى;))(11) ((و یا ایها الرسول))(12), ((و خاتم النبیین. ..))(13). فضیلت چهارم; امم سالفه را روا بود كه پیغمبر خود را به نام خطاب كنند و ((محمد)) را جایز نباشد چنان كه مى فرماید: (لا تجعلوا دعآء الرسول بینكم كدعإ بعضكم بعضا)(14) زیرا كه در اول, یا محمد یا ابوالقاسم مى گفتند. بعد از این آیه مباركه, یا رسول الله یا نبى الله خطاب مى كردند. فضیلت پنجم; خداوند تبارك و تعالى به بلد آن رسول معظم سوگند یاد كرده است و مى فرماید: (لا اقسم بهذا البلد و انت حل بهذا البلد) و به ح(15)یات هیچ كس قسم یاد نكرده جز او; كه مى فرماید: لعمرك انهم لفى شكرتهم یعمهون(16) و در حق رسالت او قسم یاد فرموده (یس و القرآن الحكیم انك لمن المرسلین)(17) و در اسباب هدایت او فرموده است: (و النجم اذا هوى)(18)فضیلت ششم; آن حضرت را جوامع الكلم عطا فرمود, چنان كه فرمود: اعطانى جوامع الكلم((19))فضیلت هفتم; هیبت او را یك ماهه راه در دل اعدإ افكند. فضیلت هشتم; غنایم را بر امم ما تقدم حرام[ كرد] و بر امت او حلال شد. فضیلت نهم; تمام روى زمین از براى معبد و مسجد امت اوند[ اویند] جایز داشت و خاك را از براى تیمم به جاى آب اجازه فرموده و امم سابقه را به غیر از معبد معین عبادت جایز نبود. فضیلت دهم; آن كه بر تمام خلایق مبعوث شد و انبیإ ماتقدم هریك به قومى مبعوث بودند اگر چنان كه اكثر از انبیإ بر انس مبعوث بودند آن حضرت بر تمام جن و انس مبعوث شدند. فضیلت یازدهم; آن كه ختم نبوت به وجود مبارك آن حضرت شد. چنان كه به نقل حدیث, حضرت عیسى علیه السلام در آخر الزمان از آسمان فرود آید, نسخ شریعت آن حضرت را نكند متابعت نماید در امر او. فضیلت دوازدهم; آن كه در غزوات, ملائكه حاضر مى شدند و با دشمنان او مخاصمه مى كردند. فضیلت سیزدهم; آن كه خداوند آن حضرت را رحمت بر عالمیان ساخت چنان كه مى فرماید: (و ما ارسلناك الا رحمه للعالمین)(20) این فیض در حیات و ممات او منقطع نمى شود و در تفسیر رحمه للعالمین گفته اند: رحمه للجن و الانس. و قیل: لجمیع الناس; رحمه للمومنین بالهدایته و رحمه بالمنافق للامافضیلت چهاردهم; در زمان بعثت او شیاطین از عروج به آسمان ممنوع شدند. فضیلت پانزدهم; اسرافیل بر او نازل شده است كه بر هیچ پیغمبرى نیامد. فضیلت شانزدهم; در شإن آن حضرت آمده: (انا فتحنا;)(21)فضیلت هفدهم; خداوند جل شإنه انبیإ ماتقدم را به سوال عطیتى مى شد و آن حضرت را بى سوال عطإ فرمود. فضیلت هجدهم; نكاح زنان آن حضرت را, از بعد از آن حضرت حرام ساخت. فضیلت نوزدهم; از قفاى خود چنان مى دید كه از پیش روى مى نگریست. فضیلت بیستم; شریعت او پاینده است تا قیامت و ناسخ شریعت سابقه است. فضیلت بیست و یكم; نور خداوند تبارك و تعالى محیط آن حضرت بود چنان كه فرمود: ((اللهم اجعلنى نور موید))فضیلت بیست و دوم; جسم مبارك او سایه نداشت و جامه اش از قوت وجود مباركش نیز سایه نداشت. فضیلت بیست و سوم; خداوند جل شإنه او را حبیب خود ساخت. فضیلت بیست و چهارم; آفرینش را تمام از هدایت تا نهایت, به جنابش عرضه داشتند تا تمام را مكشوف داشت, این است بعضى از آن را اخبار فرمود. فضیلت بیست و پنجم; آن كه در بهترین قرون انگیخته شد چنان كه مى فرماید: ((بعثت من خیر قرون((فضیلت بیست و ششم; وجود مباركش از شراف قبابل است مى فرماید: ((ان الله اصطفى من ولد ابن ابراهیم;.))(22(فضیلت بیست و هفتم; آن كه اشراف امم است. قال الله تعالى (كنتم خیر امه اخرجت للناس;)(23( فضیلت بیست و هشتم; اجماع است[ كه]آن حضرت, حجت قاطع است. فضیلت بیست و نهم; امت او بر ضلالت اجماع نكند چنان كه فرموده است: ((لا تجمع امتى على الضلاله. ))(24(فضیلت سى ام; آن است كه او را بر دیگر امم گواه گیرند و قبول است. فضیلت سى و یكم; امت آن حضرت از سایر امم افزونى دارند. در محشر مى فرماید: ((انا اكثرالانبیإ تبعا یوم القیامه.))(25(فضیلت سى و دوم; چهار دانك از بهشت مخصوص امت آن حضرت است. فرموده است: ((انى لا ارجو ان نكونوا ثلثى اهل الجنه.((فضیلت سى و سوم; از بركت وجود مباركش امت او از قحط, هلاك نشود. فضیلت سى و چهارم; بر امت او بیگانه و دشمن مسلط نخواهد شد, ان شإ الله. روایت از آن حضرت است كه: از خداوند خواسته ام امت من به وجه عموم قحط هلاك نشوند; مانند امت نوح غرق نشوند; در میان ایشان خلاف واقع نشود. فضیلت سى و پنجم; خداوند رحمن الرحیم تكالیف صعب و مشكل را از امت او برداشته است. فضیلت سى و ششم; صفوف امت او را چو ملائكه بداشت. مى فرماید: ))جعلت صفوفنا كصفوف الملائك ه.((. فضیلت سى و هفتم; خداوند مى فرماید: (یا ایها الذین آمنوا لا ترفعوا اصواتكم فوق صوت النبى).(26) پس از نزول آیه طیبه, آوازها را پست كردند. فضیلت سى و هشتم; بر نمازگزاران فرض است كه چون رسول خدا(ص) او[ آنان] را بخواند, جواب دهد [ دهند] و این, زیانى به نماز نمازگزار ندارد. فضیلت سى و نهم; هدیه از هركسى برآن حضرت حلال بود بى كراهت. فضیلت چهلم; دروغ بستن بر آن حضرت مثل سایر اكاذیب نیست بلكه از افحش كبایر است. چنان چه در نقل است: هر كه عمدا بر پیغمبر(ص) دروغ زند, او كافر است; فضیلت چهل و یكم; هركس حضرتش در خواب ببیند[او را دیده است] زیرا كه شیطان به هر صورتى كه باشد, متمثل تواند شد و به صورت آن حضرت نتواند. فضیلت چهل و دوم; اول كسى باشد كه در محشر از قبر برخیزد و مى فرماید: ((انا اول من تنشقت[تنشق] غد الارض.((. فضیلت چهل و سوم; رتبت عظمى شفاعت او راست چنانچه بعد از امت خود آن جناب, از سایر امم آن گاه كه از پیغمبران نا امید شدند, پناه به وجود مبارك آن حضرت برند. فضیلت چهل و چهارم; اول كسى كه شفاعتش مقبول افتد آن حضرت خواهد بود; مى فرماید: ((انا اول شافع و اول شفیع.))(27( فضیلت چهل و پنجم; لواى حمد در قیامت مخصوص آن حضرت است; مى فرماید: ((لوإ الحمد یومئذ بیدى.))(28(فضیلت چهل و ششم; اشرف خلایق و پیشواى ایشان است در قیامت. فضیلت چهل و هفتم; تمام انبیإ در سایه لواى او باشد; فرماید: ))آدم و من دونه تحت لوائى.)) و نیز مى فرماید: ((انا اكرم الاولین و الاخرین(( فضیلت چهل و هشتم; اول كسى باشد كه در بهشت در آید. مى فرماید: ))انا اول من یقرع باب الجنه. ))(29( فضیلت چهل و نهم; امت آن حضرت از همه امم زودتر به بهشت درآیند. فضیلت پنجاهم; حوض كوثر از مخصوصات آن حضرت است. خداوند تبارك و تعالى مى فرماید: (انا اعطیناك الكوثر;)(30( فضیلت پنجاه و یكم; مقام محمود از براى ذات آن حضرت[ است].خداوند مى فرماید: (عسى ان یبعثك ربك مقاما محمودا)(31( فضیلت پنجاه و دوم; درچه[درجه] وسیله اوراست; فرموده: ((سلوالله لى الوسیله.))(32( عرض كردند: وسیله چیست؟ فرمودند: اعلإ درچه[ درجه] بهشت است. فضیلت پنجاه و سوم; در تاریكى چنان دیدى كه در روشنائى. فضیلت پنجاه و چهارم; شئامت كه از افعال شیطان است, از براى آن حضرت نبود. فضیلت پنجاه و پنجم; مكس[مگس] در بدن مباركش نمى نشست. فضیلت پنجاه و ششم; خلق مباركش از تمام بشر بهتر بود. خدا مى فرماید: (و انك لعلى خلق عظی م. )(33( فضیلت پنجاه و هفتم; در خلقت و تناسب اعضإ از خلق, اولین و آخرین بود. فضیلت پنجاه و هشتم; در صحف و كتب انبیإ مژده ظهور آن حضرت وارد شده, و اهل سیر آن را به سایر گویند. فضیلت پنجاه و نهم; معجزات پیغمبران تمام از براى آن حضرت بود. فضیلت شصتم; خداوند عز اسمه مى فرماید: اگر نه محمد بودى آدم و بهشت و دوزخ را نیافریدم. به تحقیق كه از عرش, عرش را ایجاد كردم بى قرار و مضطرب بود; بر آن نوشتم لا اله الا الله محمد رسول الله قرار گرفت. مروى است كه از حضرت مقدس سوال كردند كه: یا رسول الله! افضلیت و شرافت درجه فضل و كمال در حسن و جمال شما راست یا حضرت یوسف را؟ حضرت فرمودند: ((هو اصبح منى و انا اصلح منه(( به نام یوسف قرعه حسن و جمال آمده كه فتنه عالمیان شنود. علم و فضل و كمال وخوش خوئى را به ما ارزانى داشتند كه تا رحمت عالمیان گشتم (و ما ارسلناك الا رحمه للعالمین.)(34) كه جبرئیل امین از سدره المنتهى در رسید و عرضه داشت: یا رحمه للعالمین! در آسمان, یوسف و نور تو را قرعه زدند, حسن جمال یوسف(ع) را رسید اما بها و نور شرف و قوت و شجاعت و فر هیبت و غرو همت و زهد و عبادت و حوض و شفاعت و مسئلت و اجابت و قبول و دعوت قرآن و قبله و امانت و دیانت و فراست و ایمان و فضل و احسان و رضاى و صبر و قناعت و شكر و حمد و ذكر و جزإ وافى و كإس اروى و لوإ حمد و حوض مورد مقام محمود و محضر شهود و دار سلام و دلداران كرام و رفعت انام و حسب شریف ویست معروف و شجره مباركه و شجره راسخه و علو درجات و زبان فصیح و كلام ملیح و دل حضور و تن صبور و كرم ظاهر و شرف فاخر و كف بذل جود و ص ف ركوع و سجود و اقسام شریعت و اعلام طریقت و احكام حقیقت و بلد محرم و مسجد معظم و حج و احرام و زمزم و نماز بیتوته و زكوه مفروضه و روزه رمضان و خواندن قرآن و جمع و جماعت و تهلیل و تمجید و علم و وقار و شفاعت و استغفار و بزرگى و مهترى و مهر و مهر انگشترى و سرورى برهمه انبیإ و صد هزار هزار چندین تو را دادند یارسول الله! عارفى لطیفه گفته است: اگرچه جمال یوسف(ع) پرده برداشتند, زنان مصر دست ها ببریدند اما هنوز از جمال محمدى(ص) پرده برنداشتند كه هزار مردان مرد زنارها بریدند. اگر امروز در صفت ناقصان عقول پرده از جمال یوسف برداشتند, دست ها بریدند; فردا را در صف رجال الله پرده از جمال محمدى(ص) برداشتند مى شود صدهزار هزار كرور. بلكه تمام عاصیان امت از دوزخ بگذرند چنانچه وارد است كه در آن شب, قرب و كرامت آن سلطان اقلیم رسالت خطاب مستطاب رب الارباب جل جلاله به جبرئیل در رسید كه: اى جبرئیل! محمد(ص) را در هفتاد هزار پرده عزت ستورى گردانیده ایم امشب یك پرده از آن پرده ها را بردار تا نظاره كیان عالم بالا حسن و جمال محمدى را(ص) نظاره كنند. چون جبرئیل به امر رب جلیل یك پرده از هفتاد هزار پرده از جمال با كمال محمد(ص) برداشت, نورى پدید آمد كه در پرتو آن نور, نه عرش را نور ماند و نه كرسى را و نه آفتاب و نه ماه را و نه ستاره و نه كروبیان عالم قدس را. بعد خطاب آید كه: اى محمد! تا چند غم امت خورى! امشب یك پرده از هفتاد هزار پرده از جمال تو برداشتیم; نور, قمر, آفتاب, عرش, كرسى, لوح, قلم, ممسه را مضمحل, نابود و ناچیز كرد; فردا كه در عرصات قیامت كه این هفتاد هزار پرده پرداریم اگر معاصى و ذلات و هفوات امتت در جنب آن ناچیز گردد چه عجب ((الحمدلله الذى جعلنى من امه محمد صلى الله علیه و آله.))(35 ( ادامه خواندن مقاله در مورد فضايل رسول الله(ص)

نوشته مقاله در مورد فضايل رسول الله(ص) اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

تحقيق در مورد ديزرائلي، تمايل به شيك پوشي و انحطاط

$
0
0
 nx دارای 13 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : دیزرائلی، تمایل به شیك پوشی و انحطاط دیزرائلی، تمایل به شیك پوشی و انحطاط، توسط كاهن، ویلیام، امروز تاریخ، 00182753، اكتبر 2006، جلد 56، انتشار 10پایگاه داده:مهم ترین تحقیق دانشگاهیدیزرائلی، تمایل به شیك پوشی و انحطاط مفاد1- برای مطالعه بیشترویلیام كاهن برخی از روشهایی را بررسی می كند كه نگاهی به میل جنسی بنجامین دیزرائلی، عقیده ما درباره ویكتوریایی ها و مردم خودش را به چالش می كشاند. بنجامین دیزرائلی، یكی از سنجیده ترین مردان تاریخ است. هم اكنون بیش از هفتاد اثر زندگی نامه ای، تاریخی، نمایش نامه ای و داستانی وجود دارد كه او را به عنوان موضوع مورد بحث شان انتخاب كرده اند. در این بین، جلدهایی از مكاتبات و گفته های او به علاوه سه شرح حال همسرش وجود دارند. چه چیزی برای صحبت درباره او به جای مانده در پی موارد زیادی كه در معرض فروش قرار گرفته اند؟ توجه كنونی، تلاش ما برای بازگویی چیزهای بیشتری از ویكتوریایی های پایبند به مبادی آداب است كه مضحكه ی قرن بیستم بودند. چیزهایی دیگذر از عصر طلایی ما، توجه ما را به مردم قرن نوزدهم برانگیخته اند. علاوه بر این، بدبینی ** درباره ویكترویایی ها خودش به این تاریخ برمی گردد. لیتون استراچی، قهرمانان ویكتوریایی را به اندازه ویكتوریایی های برجسته پایین آورد امّا او از نقطه نظر خشم نسلی می نویسد كه آنها را به عنوان منابع ویكتوریایی اولین جنگ جهانی به شمار می آورند. برای زمان طولانی، محبوبیت كتاب اش، دشمنی تاریخی بر علیه ویكتوریایی ها را نشان داد. اخیراً، تسهیل پیشداوری اجتماعی، ترقی جنسیت به عنوان ردیفی از تجریه و تحلیل تاریخی و علاقه در بین مورخان به سئوالات مربوط به امور جنسی، علاقه به موضوعات مشابه را مجدداً قوت بخشیده اند. تعدد در اسناد فراوان چاپ شده از زندگی دیزرائلی، ما را هشیار كرد و متوجه نظر به این موضوعات جدید كرد. آن قسمت هایی از زندگی اش را كه مورخان قبلی به عنوان حرف چرند یا گمان پردازی برای مثال علاقه اش به مقام سلطنت و اشراف زادگی یا شهرت اش برای تضاد جنسی رد كرده اند نیاز به یك نگاه جدید دارند. یك پاداش جدی گرفتن آن اجزاء دوره دیزرائلی كه برای علاقمند شدن به موضوعات دیگر ممانعت ایجاد كرده یا شكست خورده اند، افشای جنبه منفی محافظه كاری ویكتوریایی است. پاداش دیگر این است كه دریابیم چطور دیزرائلی بر مانع اصلی پیشرفت اش غلبه كرد و آن را به نفع خودش تغییر داد. سرانجام در درك برخی روشها، شكل برجسته ویكتوریایی می تواند میل جنسی اش را هم مخفی و هم آشكار نماید، یكی با ستایش فزاینده نه تنها برای مرد بلكه برای دنیوی بودن و زیركی نسل اش به وقوع بپیوندد. دیزرائلی علاوه بر سیاستمداری، نویسنده هم بود. از نوشته هایش بخصوص رمان دوازدهم اش علاوه بر خاطره گویی های چاپ نشده اش ما می توانیم درك كنیم كه چطور كشش اش به جامعه اشرافی در زمان یكسان هم غیرمنطقی و هم خطرناك بود. تولد در یك خانواده یهودی طبقه متوسط رو به بالا با پدری كه تمام روز را در كتابخانه صرف می كرد، دیزرائلی آرزو داشت در گردهمایی های هنری شركت كند و در كلاس های نقاشی حضور یابد. او اولین داستانش را در طول نیابت سلطنت منتشر كرد و قهرمانانش، نلانروس با لباس پرزرق و برق و شیك پوشان بودند. او در اشراف سالاری نخبه بود و گفته لرد النبروگ از خانواده های سرشناس را به یاد می آورد كه می گفت: همیشه یك تجمل پرستی در نسل سوم وجود دارد. به عنوان یك تجمل پرست، دیزرائلی همیشه مراقب نسل سوم بود. قصه های شاد دیزرائلی درباره دنیای اجتماعی به عنوان یك ویژگی داستان گذشته نگرانه و خودزیستنامه ای اش، او را بسیار متفاوت از موقعیت سیاسی اش می كرد. لیبرال های گلادستونین انگشت بر روی اصلاح و بهسازی گذاشتند. آنها به دنبال جهانی سازگار با آینده با عقیده استوار به پیشرفت بودند. موضوع اصلی سیاست های دیزرائلی، لذت، بهره مندی از اشیا زمانیكه وجود دارند و احترام به چیزهایی كه بوده اند بود. زندگی خوب اجتماعی در لندن و رفتن به مهمانی ها، آرزویی برای خرسند كردن دیگران بودند. این دیدگاه دیزرائلی است كه درك بیوفورت می گوید: استفاده می شود برای گفتن این موضوع كه زندگی شهری برای ظهور طراوت، مطلوب بود. افرادی كه همیشه در شهر زندگی می كردند خیلی زودتر از ساكنان لندن پیرتر می شوند. او این را به خودخواهی، خودكامگی و زندگی نكردن با میل به خرسندی نسبت می داد. هنر خرسند كردن دیگران نه فقط عنصری از افسونگری بود، آن یك چسب اجتماعی بود كه زندگی را همانطور كه بود حفظ و تقویت می كرد.مایكل اكشرت فیلسوف و مفسر محافظه كار قرن بیستم، عنوان نقش نوئل كووارد را برای ایجاد دیدگاهش به كار برد تا محافظه كار باشد كه قرار است خنده فعلی را به عصر طلایی یا دید آرمانی حد مطلوب اجتماعی ترجیح دهد. به علاوه، تأكید دیزرائلی بر خرسندی اجتماعی نه فقط خودخواهی بود، امّا او شعف ناخوشایندی را در آن ایجاد می كرد، آن روشش برای گفتن این موضوع بود كه سرگرمی شدید در اینجا و اكنون یك نتیجه اجتماعی بود. در سن پیری اش هرگز از رفتن به مهمانی ها دست نكشید. زمانیكه سلامت اش در اواخر 1880 و اوایل 1881 تحلیل رفت، ملكه ویكتوریا به او هشدار داد زیاد بیرون نرود. او نصیحت ملكه را نادیده گرفت. هرچند، او به انفصال طعنه آمیزش ادامه داد. زمانیكه شراب شامپانی وارد یك مهمانی نهار به طور بد سازماندهی شده شد در جائیكه ظرف قبلی سرد شده بود، او گفت: «خدایا برای این چیز گرم متشكرم». او یك روح هم سرشت در لیدی والدگراورا تشخیص داد. میزبان انجمن، دختر خواننده اپرا، چهار بار ازدواج كرد، با یكی از شوهرانش در زندان زندگی كرد و از طریق همسرش كه قبل از او مرد، بسیار ثروتمند شد. دیزرائلی در خاطره گویی هایش به طور تأییدآمیزانه ای از او نقل قول كرد زمانیكه او به مادام دروزچیلد می گفت: من یك یهودی واقعی هستم؛ من عاشق فضولی و مرغابی ها هستم. دیزرائلی می خواست از طبقه بندی عجیب و غریب اجتماعی لذت ببرد كه اتاقی در آن برای ورزش های دوست داشتنی لیدی والدگراو بود نه برای اصول غیرسنتی یا برابرگرایی كه بوجود آمده بود. در كجا امّا بریتانیایی می تواند مردی كه در جوانی اش رمانهای اجتماعی كم ارزش نوشته بود، اِرل بكونفیلد شود؟ این روحیه مستقیماً مربوط به سبك خطیبانه ای است كه او با آن بیشترین كرسی را در مجلس عوام كسب كرد. در حالیكه گلدستون از سبك بی محتوای كشیشان استفاده می كرد، روزنامه نگاران، گفته ی دیزرائلی را در آن تالار رقص زیبا فریاد می زدند. بذله گویی، طعنه، كنایه و تمسخر، موفقیت آمیزترین سلاحهای او بودند و تأثیرات بسیار مشابهی داشتند كه باعث موفقیت او در گردهمایی های هنری می شدند. همانند یك رمان نویس، فیلسوف سیاسی و سخنگوی پارلمانی، او همیشه بی اعتنایی به شیك پوشی و سرگرمی با صداقت یا اشتیاق مبارزه را ترجیح می داد. دیزرائلی برای داشتن رابطه ی خوب با ملكه ی ویكتوریا مشهور است. مهمترین گفته نقل شده اش این است كه با مقام سلطنت شما باید چاپلوسی را با ماله پهن كنید. هرچند، همزمان با ترقی اجتماعی اش، هم لذت و هم فلسفه سیاسی خطرناك، بدبینی آشكارش را مخفی می كرد. هنری پونسونبای برای بیست و پنج سال در رأس خانواده ملكه به عنوان منشی خصوصی و متصدی اعتبار ویژه برای هزینه های شاه علاوه بر فرصت های رسمی، شغل شخصی داشت كه دیزرائلی را خوب شناخت، امّا به همسرش اعتراف كرد كه نخست وزیر هنوز برای او یك آدم اسرارآمیز است. من كاملاً معتقدم كه دیزرائلی با تمجیدی برای شوكت، برای دوك ها با ریسمانهای مروارید، برای ثروت و زیبایی درآمیخته است، من نیز به ریشخند طعنه آمیز و تفكر هجوآمیز درباره آنها فكر می كنم. زمانیكه او، دولت را تشكیل می داد، او با بیشترین شعف از نام های بزرگ كه او برای ادارات خانگی و دفاتر كوچك- پسرهای دوكهای بزرگ انتخاب كرده بود، صحبت می كرد. سخنرانی اش اینجا بر روی عظمت شكوهمند، پزشك سلطنتی كه به او توجه می كرد، معاون آبدارخانه سلطنتی كه به ایما و اشاره او پاسخ می داد- هر یك، نیمی از واقعی، نیمی به طور مضحك در بیان تمجید سلطنت و ملكه برانگیخته شده بودند هنوز ممكن است ریشخندی بر طبق آن بوده باشد. چقدر بزرگداشت دیزرائلی برای ملكه مسخره بازی بود و چقدر واقعی بود؟ پونسونبای نمی توانست بگوید.حتی لرد بلك، تفسیر درباره رفتار دیزرائلی با سلطنت در دهه 1840 در زندگی نامه 1966 اش موجب رغبت آشكار دیزرائلی برای حمایت از قسمتهای اجرایی و وراثتی قانون اساسی دربرابر هر مؤسسه می شد كه در آن او زیر بار منت پیشرفت خودش بود. در مشهورترین رمان سیاسی سه گانه اش یعنی كافیگس بای، سیبل و تنسروكه بین سالهای 1844 و 1847 منتشر شد، دیزرائلی استدلال كرد كه اشراف سالاری شكوفا شده و سلطنت احیا شده باید برای هدایت طبقات كار دور از فرمانبرداری طبقات صنعتی و تجاری با یكدیگر متحد شوند. بلكه گفت كه چیزی كه قابل توجه است این نیست كه صندوقچه عقاید درباره این حقیقت كه عضو فعال پارلمان متعلق به حزب سیاسی LI باید به سمت این دیدگاههای مبهم ضدپارلمانی رانده شود.هم پنسوبای و هم بلك چگونگی سلطنت طلبی تخیلی دیزرائلی گرفتار شده با عشق به گذشته قرون وسطایی قرن را دست كم گرفتند. ایستگاه های راه آهن و دادگاههای قضایی برای شباهت با كلیساهای جامع گوتیك مجدداً ساخته شدند. هر كسی كه رمانهای سروالتر اسكات را می خواند در قرون وسطی اسكاتلند قرار می گیرد. سلطنت طلبی دیزرائلی در واقع شور و شوق شوالیه گری آن دوره بود. علاوه بر این، مردمی مانند پنسوبای و حتی رابرت بلك بیش از یك قرن تفكر مورد قبول درباره ساختار اجتماعی را ارائه می دهند. ویگیش، هانوورین و دیدگاه نئوكلاسیك سلطنت طلبی به عنوان تنها پنجره پوشندگی برای ماهیت جمهوری سیستم پارلمانی بریتانیا است. تقریباً به طور شرم انگیزی برای این دیدگاه، دیزرائلی و ملكه هر دو عاشق، استوراتهای رنگارنگ و خودكامه بودند. آنها تحت تأثیر بینش عملی، فرعی سلطنت طلبی بودند كه با ماجرای عادی قدرت سلطنتی موجود در انحطاط قابل قبول در طول قرن نوزدهم مناسب نبود. آن ممكن است یك دیدگاه نامتعارف و حتی خطرناك باشد كه امتیاز گذشته سلطنت باید دوباره شكوفا شود. امّا آن دیزرائلی واقعی بود كه بسیاری از مفسران جدید دیزرائلی ترجیح می دهند فراموش كنند. نه تنها داستان دیزرائلی و سلطنت به سادگی شناخت اش از كشش عمومی به عناصر گوتیك است بلكه یاد حسرت آمیز ظاهری خاص خودش برای استبداد استوارتی است. اگرچه به نظر می رسد یك رابطه منطقی بین رمانهای دهه 1840اش و همكاری نزدیك اش با ملكه در دهه 1870 باشد، زمانهایی وجود داشتند- كمتر تبلیغ شده اند كه او از انجام درخواست ملكه امتناع می كرد. برخی سالها بعد از مرگ شوهرش، او سعی می كرد موقعیت منشی خصوصی از نظر رسمی مشخص شده اش را داشته باشد و توسط پارلمان به او حقوق بدهد.   دیزرائلی به عنوان وزیر دارایی، آن ایده را سركوب كرد. دیزرائلی به ملكه گفت مبالغ هنگفتی كه برای اعتبار ویژه هزینه های ملكه در نتیجه كناره گیری اش از كمك دولتی از زمان مرگ شوهرش پرداخته بود؛ باید برای حقوق منشی استفاده می شدند. دیزرائلی در جائیكه به پول مربوط می شد، چاپلوس نبود. با این وجود، او به شهرت وجه الخساره را برای تسلیم در برابر هر خواسته ملكه به دست آورد. این شهرت با عنوان چاپلوس و ملازم پادشاه منجر به حمله مخالفان سیاسی اش برای زن صفتی شد. برای مثال، زمانیكه دیزرائلی لایحه با 187 بند را معرفی كرد كه ملكه از همسر امپراطور هند یك اشرافی ساخت انتقادی را در مجلس لردان به وجود آورد. آلمریك فیتزوری، منشی شورای سلطنتی، وجدان! لرد سیمور آنوقت در سن پیری، یك سخنرانی تحقیرآمیز ارائه داد كه بر تقبیح لایحه با عناوین سلطنتی تأكید می كرد كه در آن او نخست وزیر (لرد بكونفیلد) را با طرز راه رفتن پرناز و كرشمه در طول راهرو بزرگ قصر وینور نشان داد چنانچه او بر بالش دربار امپراطوری تكیه می كرد در حالیكه از لبانش كلمات ریاكارانه بیرون می آمد. بنگر، چه ظرف زیبایی در جلوی ملكه قرار دارد.اختصاص دیزرائلی به سلطنت سزاوار بررسی مجدد است چون آن، جایگاه مناسبی در داستان مترقیانه معمولی تكامل ساختار اجتماعی یافت نكرده است و چون آن، دیزائلی را نسبت به پیشنهادات آسیب پذیر ساخت، او كمتر از یك مرد بود. شهرت دیزرائلی هرگز به طور كامل كشف نشده بود. اگرچه اشارات زیادی به همجنس بازی او به خصوص در زندگی نامه های سارا برادنورد و جن ریدلی وجود دارند، هیچكس، شاهدی را برای دیدن اینكه چطور آن به عنوان یك واحد در نظر گرفته می شود، فراهم نكرده است. حساسیت موضوع مذكور و این حقیقت كه زمانیكه كتابدار اصلی مسئول آرشیو دیزرائلی در بولولیان، آن را مطرح می كرد، مقالات دیزرائلی بعد از مرگش كاملاً حذف می شدند. بعید بود كه هرگونه مدرك معتبر و كاملی وجود می داشت. هرچند، اگر ما تكه هایی از پازل را كنار هم بگذاریم، به تدریج تصویری نمایان می شود كه دیزرائلی احتمالاً هم جنس باز بوده است. این مطلب، اینرا مشخص می كند كه پیشرفتش درقدرت سیاسی در دوره ای از پیشداوری گسترده شده ضد هم جنس بازی، مخاطره آمیزتر از چیزی بود كه قبلاً فهمیده بود. برعكس، موضوعی بسیار جذاب درباره بی پروائی او وجود دارد كه با آن دیزرائلی نزدیك به لبه افشای چیزی حركت می كرد كه در 1832 در جامعه ویكتوریایی شدیداً ممنوع بود. زمانی كه 28 سال داشت، رمانش یعنی كونتارینی فلمینگ با عنوان فرعی خودزیستنامه روان شناختی را منتشر كرد. در مدرسه، قهرمان رمان یعنی كونتارینی فلمینگ پسری با نام موسائوس را ملاقات می كند كه فوراً جذب او می شود. به نظر می رسید كه من هرگز صورتی آنقدر زیبا و افسرده ندیده بودم صورتش كاملاً بیضی شكل، چشمانش آبی سیر بود، حلقه های قهوه ای خوشرنگ اش در ظرافت سنبلی بر روی سرخی دلپذیر گونه نرمش هم ردیف شده بودند و رگهای آبی كم رنگ پیشانی سفید صاف اش را سایه وار كرده بودند. دوستی من از روی شهوت بود.آنها جدایی ناپذیر شدند. با دستانی حلقه شده به دور یكدیگر راه می رفتند. زمانیكه توسط پسرهای دیگر احاطه می شدند، نگاه های پنهانی رده و بدل می كردند. در ساعت مدرسه، از كنار هم رد می شدیم یا صورت هایمان شانس به هم خوردن را داشتند، همیشه یك لبخند شیرین اندك وجود داشت كه توسط دیگران كه می خواستند عشق ما را مبادله كنند قابل مشاهده نبود.بنجامین دیزرائلی در اواخر بیست سالگی اش، خالق شخصیتی بود كه او صراحتاً اعتراف می كرد كه خود زیستنامه ای بوده است، حقیقتاً زمانی عاشق شده بود كه موضوع علاقه اش پسری زیبا بود. البته هم جنس بازی در آن زمان به عنوان یك رابطه وجود نداشت. مردان می توانستند تا زمان 1860 برای داشتن هم جنس بازی روانه زندان شوند. در دوره ای كه چنین اعمالی تقریباً وصف نكردنی بودند، دوستی عاطفی بین مردان را رونق داد. كونتارینی نشان می دهد كه چطور دیزرائلی، مقدای زمین نامشخص در بین چیزهایی كه ما باید هم جنس بازی و تفكر ویكتوریایی را به عنوان دوستی بنامیم، مورد استفاده قرار داد. بدون شك، دوستهای مرد وجود داشتند كه با یك نفر دیگر مقاربت جنسی نداشتند؛ امّا برای تعداد قلیلی كه این كار را انجام می دادند یا كسانی كه آرزوی چنین كاری را داشتند، دوستی عاطفی یك پوشش مفید بود. یقیناً شهرت دیزرائلی موضوع علاقه كونتارینی به موسائوس شاعر یونانی را ارزشمند ساخته است. عشق یونانی یك روش تلویحی بود كه ویكتوریایی ها نیز به هم جنس بازی اشاره كرده بودند. حقیقتی كه در آن مری موسائوس هم ردیف شده در ظرافت سنبلی بر روی سرخی دلپذیر گونه نرمش ممكن است به خوبی سنت ها و مبانی رفتار باشد. بایرون و دوستهای جنسی اش، روابط نامشروع با پسرها را با اشاره به عشق آپولو به پسر یعنی سنبل افشا نكردند. تعدادی شواهد وجود دارد كه دیزائلی همین كار را انجام می داد. به عنوان یك مرد جوان، دیزائلی، بایرون را به عنوان شاعر افسانه ای در زمان خودش نه تنها برای سیاستهای بنیادین اش بلكه برای شایعه دو جنسیت اش ستایش می كرد. او برای روابط جنسی نامشروع با زنان مشهور بود. او نیز برای عشق ورزیدن به پسرهای مدرسه ای و جوانان یونانی مشهور بود. بسیاری از مردان جوان، اعضای فرقه بایرون بودند، امّا تعداد كمی این كار را به دیزرائلی نسبت دادند. او، موریس قایقران بایرون را كه بایرون را در یك توفان به لك لمن برده بود، برای آنكه موریس بخشی از نمایشنامه را برای او مجدداً اجرا كند، استخدام كرد. بعداً دیزرائلی با تینا ملوان گوندولای بایرون آشنا شد و او را برای كار برای خانواده اش به انگلستان برگرداند. او سعی كرد و نتوانست اتاق های بایرون در آلبانی را از دوستش بولور لیتون یك شخص بایرونی ژیگول وار اجاره كند. جدیدترین زندگی نامه های بایرون و بولورلیتون بر تمایلات شهوانی در شخصت های سرشناس آنها تأكید می كردند كه در گذشته یا سركوب شده بودند یا كتاب را سانسور اخلاقی كرده بودند. در كتاب اش درباره بایرون (زندگی و داستان شگفت انگیز بایرون، 2002)، اسكار ویلد، رونالد نیرنبك، هارولد نیكسون و فوئل كووارد و جیمزلیس میلن تا حدودی هم جنس باز بودند. ملك كارتی می گوید كه رفتارش با بایرون یقیناً درگیر با اسرارآمیزی جنسی خاص دیزرائلی بود.بلكه در دهه 1960 نوشته بود و ملزم بود مدبرانه باشد. او به وجه اشتراك دیزرائلی با ویلد اشاره كرد: بارها و بارها داستانهایی درباره رفتار، لباس پوشیدن و گفتگوی دیزرائلی می خوانیم كه بسیاری از بورژواهای موقر والای انگلستان را از یاد نبریم كه او آنها را برای حكومت بر انگلستانی كنار گذاشته بود كه ده سال بعد از مرگش رونق گرفت- انگلستان كتاب زرد و اسكارویلر.بلك ذكر كرد كه ویلد به قدردانی از اولین رمان دیزرائلی یعنی ویویان گری پرداخت.تصادفی نبود كه او عنوان دورین گری را برای یكی از فوق العاده ترین كتاب هایش انتخاب كرد و مشوهرترین كلمات قصار خاص او ممكن است به خوبی تناقض در صفحات رمان دیزرائلی ظاهر شده باشند.هم ویلد و هم دیزرائلی به روش وحشتناكی لباس می پوشیدند، رمانها را می نوشتند و جرأت عرض اندام احساس متفاوت شان در جلو هم عصرانشان را داشتند. همانند ویلر، دیزرائلی ازدواج كرد، امّا بر خلاف ویلر، ازدواج دیزرائلی با ماری آن لویز یك ازدواج موفق نبود.   زمانیكه ماری آن در 1872 مرد، مونتا گوكوری، منشی خصوصی دیزرائلی، جایگزین همسرش شد. كوری از آن قسم مردان جوانی بود كه دیزرائلی دوست داشت یعنی مرد مجرد خوش قیافه با پیوندهای اشرافی. او جزئیات زندگی خانوادگی دیزرائلی علاوه بر كارهای سیاسی اش را تهیه كرد. دو نفری كه بسیار نزدیك بودند كه در زمانیه به دیزرائلی دستور داده شد در اسبورن بماند، ملكه ویكتوریا به او امتیازی داد كه هرگز به منشی های قبلی و به ندرت حتی به همسران آنها داده بود، از كوری دعوت كرد تا در خانه اش بماند. او حتی پافشاری كرد كه كوری باید در رختكن دیزرائلی یعنی سنت ویكتوریایی برای زن و شوهر بخوابد. ملكه همانند بسیاری از ویكتوریایی ها، دوستی نزدیك بین مردان بدون مورد مشكوك را كه ممكن بود علاوه بر علاقه روحی بین آنها باعث كشمش فیزیكی شود محترم می شمرد. هرچند، جزئیات همیشه به این حقیقت برمی گردند كه دیزرائلی در اكثر موارد عاشق حس روحی مردان می شد. در داستانش، او راهش را نه تنها برای آرمانی كردن عشق بین پسرها، بلكه برای ارتباط دادن زوج هایی از عاشقان مذكر یونانی- رومی مانند هادیزان و آنتنیوس یازئوس و گانی مر كه اسامی شان باید برای هر فرد آموزش دیده در دوره های كلاسیك مدرسه آشنا باشد، از بین برد. جنبه نهایی تمایل شهوانی دیزرائلی، علاقه اش به خاورمیانه بود. ویكتوریایی ها به مدیترانه شرقی به عنوان محلی برای گردشگری جنسی می اندیشند. بایرون پس از بازگشت از تركیه به ناشرش با ذوق و شوق می گفت كه حمامهای ترك، ساختمانهای شراب خوری و هم جنس بازی بودند. دیزرائلی مراحل بایرونی را از سرتاسر تركیه جمع كرد و برای چند ماه در كاریو در 1831 زندگی كرد. ما نمی دانیم كه آیا او در آنجا معشوقه مذكر داشت، امّا علاقه او به حمامهای ترك یقیناً در رمانهای خاورمیانه اش همانند تنسرد و آلووی علاوه بر برنامه هایی كه او برای خانواده اش نوشت، منعكس شد. در اینجا، او اعلام كرد كه با مردی ازدواج نكرده بود. او بعداً عقیده اش را درباره ازدواج تغییر داد، امّا علاقه اش به خاورمیانه پایبند ماند. در واقع، زمانیكه او در كشمكش هایش با روسیه در 1870 از تركیه حمایت كرد، رقبایشان با استفاده از این اشارت كه دیزرائلی تركیه را برای دلایل غیراخلاقی دوست دارد به او حمله كردند. گلدستون به لرد اكتون گفت كه دیزائلی غیراخلاقی ترین سیاستمدار از زمان لرد كتلراگ بود كه بعد از صحبت با جرج چهارم خودش را كشته بود كه او به اتهام توطئه برای ارتكاب به هم جنس بازی دستگیر شده بود. از طریق منشور نگرانی نسل جدید نسبت به جنسیت و میل جنسی، زندگی نامه سیاسی رایج قدیمی، نگاه جدیدی را به كار می گیرد. با توجه به قسمت هایی از كار دیزرائلی كه زمانی جنسی محسوب می شدند، نوع سیاستهایش قابل قبول تر از كاری به نظر می رسد كه قبلاً انجام می داد. علاقه اش به اشراف سالاری منجر به نوعی سخنوری می شد كه تفاوت بسیار جالب با گلدستون داشت. عشرت طلبی مسرت آمیز در ریشه سیاستهای محافظه كارانه اش قرار دارد. علاقه اش به سلطنت و امپراطوری در سخنانش هویدا می شدند كه باعث بازگشت محافظه كاران به قدرت در سال 1870 شد. میل جنسی اش، یك راز آشكار بود كه او به طور شوخی آمیزی در رمانهایش اشاره كرد و اینكه مخالفانش از آن برای حمله به او استفاده كردند. سرانجام این به ویكتوریایی ها پیشنهاد می كند كه با دانش نهفته تنوع جنسی زندگی كنند و در هر جایی كه آن را یافتند، آن را بپذیرند. قوانین مخالف آن نوع، ظالمانه بودند و اسكارویلر، افتضاح كوته فكری را كاهش داد، امّا دیزرائلی با لذت زندگی كرد و برخی از ابهاماتی را كشف كرد كه عشوه گری اش درباره دوستی و سكوت درباره میل جنسی را در بر می گرفت زندگی دیزرائلی مرتبط با جهان نیابت سلطنت لوچ با انحطاط فین دِ سیكل بررسی می شود. او زندگی كرد كه زندگی با دیدگاه نسبتاً ساده باید عقیده ما را نسبت به كسانی كه كتابش را می خواندند، از سخنانش لذت می بردند و او را نخست وزیر ساخت، تغییر دهد. ادامه خواندن تحقيق در مورد ديزرائلي، تمايل به شيك پوشي و انحطاط

نوشته تحقيق در مورد ديزرائلي، تمايل به شيك پوشي و انحطاط اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله گزارش کارورزي اداره ماليات

$
0
0
 nx دارای 87 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : گزارش کارورزی اداره مالیات فصل اول مالیات برارزش افزوده :بیم ها وامیدها1-ضرورت اجرای مالیات بر ارزش افزوده از آن جا که مالیات ها یکی از مهم ترین ابزارهای سیاستهای مالی به شمار می آیند، بنابراین دولت ها به منظور تأمین هزینه های خود ملزم به یافتن شیوه های مناسب و جدید در وسعت بخشیدن به منابع مالیاتی خود هستند . گسترش این منابع جدید باید با اهداف کاهش هزینه وصول ، امکان تحقق وسعت پایه مالیاتی ، کاهش فرار مالیاتی ،از بین بردن شکاف میان درآمد مالیاتی بالقوه وبالفعل و; توأم باشد . تحقق اهداف مذکور در مالیات های مستقیم به دلیل گستردگی ، بوروکراسی اداری، هزینه بالای وصول، پیچیدگی امور تشخیص و وصول و; میسر نیست و تعمق در مالیات های غیر مستقیم عاملی در جهت دسترسی به اهداف ذکر شده است . به همین منظور دولتها در جهت تحول نظام مالیاتی وبهبود انواع مالیات های غیر مستقیم تلاشهای فراوانی در جهت ایجاد یک نظام پیشرفته مالیاتی به عمل آورده اند. یکی از آثار مثبت این تحول وضع مالیات بر ارزش افزوده است که به تعبیری می توان آن را نوع تغییر شکل یافته مالیات بر فروش دانست. بنا به تعریف مالیات بر ارزش افزوده نوعی مالیات چند مرحله ای است که به کالا ها وخدمات تعلق می گیرد ومنظور از آن اخذ مالیات از اضافه ارزش کالا های تولید شده ویا خدمات ارائه شده در مراحل مختلف تولید و توزیع است. این مالیات مشابه مالیات بر فروش عمومی است که در نهایت توسط مصرف کننده نهایی پرداخت می شود با این تفاوت که در مراحل مختلف تولید وتوزیع ونه فقط در مرحله خرده فروشی، وصول شده ومزایایی در مقایسه با آن دارد (به عبارتی برخی مشکلات مالیات بر فروش را از بین می برد ).برقراری و اجرای صحیح این نوع مالیات و بهره برداری مطلوب از آن نیازمند شناخت دقیق و رعایت ضوابط والزاماتی در این مورد است . بدهی است موفقیت در استفاده از مالیات بر ارزش افزوده در نظام مالیاتی منوط بر بکارگیری روش های صحیح اجرایی بوده که این امر مهم نیز در ارتباط مستقیم با شرایط اقتصادی،اجتماعی،سیاسی و فرهنگی هر کشور است.مالیات بر ارزش افزوده به دلیل گستردگی پایه وسهولت در وصول ، افزایش درآمد مالیات دولت را به همراه خواهد داشت.بعلاوه چون طی سال مالی قابل محاسبه و وصول است،به ضرورت ثبات نسبی در درآمد مالیاتی را ممکن می سازد.علاوه بر اینکه این مالیات به سبب ویژگی خاص خود موجب شناسایی کامل هویت اشخاص شاغل در بخش های مختلف اقتصادی و آگاهی از میزان دقیق حجم معاملات به دلیل الزام در صدور فاکتور ،صورت حساب و مدارک مربوط به نقل و انتقالات وجوه بابت فروش کالا و ارائه خدمت می شود،در نتیجه سوء استفاده های مالی و فساد را کاهش داده و نظام تشخیص و وصول مالیات بر درآمد را بهبود می بخشد.علاوه بر آن مالیات بر ارزش افزوده آثاری را نیز به دنبال خواهد داشت که انعکاس آن می تواند به صورت مثبت ومنفی در جامعه ظاهر شود.از جمله آثار مثبت اجرای آن کنترل در جهت بخشیدن حرکت سرمایه کارایی بالا ،انتظام نظام بازرگانی ،تعادل در تراز پرداختها ،ایجاد تحول ونوآوری در نظام مالیاتی ،تغییر الگوی مصرف و وحدت ویکپارچگی در نظام مالیاتی به منظور ورود به پیمانهای اقتصادی بین المللی را می توان برشمرد. تشدید روند تورمی و نقص عدالت اجتماعی به عنوان آثار منفی این مالیات قابل ذکر هستند البته می توان با گسترش دامنه مالیات به کالاهای لوکس ومحدود کردن آن به کالاهای ضروری از طریق معافیت کالایی یا تفاوت نرخ ها آثار منفی آن را ک نترل کرد.در نهایت اجرای این نوع مالیات می تواند گام مثبتی در جهت ایجاد منابع درآمدی بیشتر برای دولت وتغییر وتحول در نظام مالیاتی باشد. 2-ویژگی های مالیات بر ارزش افزوده با توجه به ویژگی های عمومی میالیات بر ارزش افزوده و نیاز شدید دولت برای اصلاح نظام مالیاتی موجود به منظور افزایش درآمدهای مالیاتی،توجه به امکان اجرای این مالیات از اهمیت خاصی برخوردار است.مالیات بر ارزش افزوده بر خلاف تصور رایج از ارزش افزوده به دست نمی آید بلکه این مالیات نوعی مالیات بر قیمت فروش است که بار مالیاتی آن بر دوش مصرف کننده نهایی است.این مالیات در سه دهه اخیر به عنوان یک روش جدید مورد عنایت و استفاده بسیاری از کشورهای جهان قرار گرفته است به طوری که بیش از صدوبیست کشور آن را در نظام مالیاتی خود بکار گرفته اند بررسی ویژگی ها و تجارب برخی کشورها در زمینه مالیات بر ارزش افزوده نشان می دهد که اجرای موفقیت آمیز آن به عنوان بخشی از برنامه اصلاح نظام مالیاتی پایه و اساس تأمین رشد مداوم اقتصادی کشور است،به شرط آنکه ملزومات وبسترهای لازم که به دلیل جدید وخاص بودن آن شیوه مالیاتی ضروری هستند،فراهم شوند.دراین نوشتار مزایا ومعایب این مالیات به صورت جداگانه مورد تحلیل قرار می گیرند.امید است سیاستگزاران در زمان تصویب قانون آن دقت لازم را معطوف کرده تا معایب آن به حداقل برسد.الف) مزایای مالیات بر ارزش افزوده 1-ایجاد منبع درآمدی با ثبات و انعطاف پذیر برای دولتمالیات بر ارزش افزوده در بسیاری کشورها به عنوان یک منبع درآمدی جدید وباثبات به منظور پوشش مخارج دولت مدنظر قرار گرفته است.چون این ماتلیات از مصرف اخذ شده ومصرف به عنوان بخشی از تولید ناخالص داخلی کمتر دچار نوسان می شود.بنابراین اعمال این مالیات نوعی درآمد ثابت برای دولت ایجاد می کند.همچنین به دلیل اینکه این مالیات بر قیمت جاری اعمال می شود و ایجاد تغییراتی در نرخ آن به سرعت به افزایش یا کاهش درآمد منجر می شودبنابراین به عنوان یک ابزار مالیاتی انعطاف پذیر به هنگام اعمال سیاست های تثبیت اقتصادی می تواند به آسانی مورد استفاده سیاستگزاران قرار گیرد.2-پایه مالیاتی گستردهاز آنجا که مالیات بر ارزش افزوده می تواند بخشی از فعالیت های اقتصادی را تحت پوشش قرار دهد که از طریق مالیات های فروش به راحتی امکان پذیر نیست در نتیجه این مالیات دارای پایه مالیاتی گسترده بوده وامکان وصول بخش قابل توجهی از ظرفیت های بالقوه مالیاتی کشور را فراهم می سازد . پایه مالیاتی گسترده این مالیات پایین بودن نرخ مالیاتی را توجیه می کند که خود ار ویژگی های بارز این روش مالیاتی در جهت تشویق فعالیت های اقتصادی تلقی می شود. نکته همم در زمینه پایه مالیاتی ، مالیات بر ارزش افزوده این است که اگر چه پایه مالیاتی به طور طبیعی گسترده است ولی چون اجرای آن بر اساس آمار و اطلاعات وسیع و مرحله ای تولید استوار بوده و نظام دفترداری در مراحل عمده فروشی وهمچنین خرده فروشی یک ضرورت است بنابراین شروع با یک پایه محدود وبه صورت تدریجی گسترش آن مطابق با تجارب سایر کشورها قرین به موفقیت خواهد بود .3-جلوگیری از فرار مالیاتی مزیت مالیات بر ارزش افزوده در در مقایسه با مالیات های فروش به دلیل ویژگی خود کنترلی آن است.به این صورت که به طور معمول در نظام مالیات بر ارزش افزوده مالیات پرداخت شده را یک بنگاه در زمان فروش به خریداران اعلام می کند . زیرا بنگاه های خریدار در پی دریافت اعتبار مالیاتی و بستانکار کردن همان میزان از کل بدهی مالیاتی خود هستند . در این نظام چنانچه بنگاهی مالیات را کمتر از حد واقعی اعلام کند یا مالیات متعلق به خود را نپردازد ،این مالیات به خریدار بعدی منتقل می شود. به عبارت دیگر اجرا نکردن تکلیف کسر وپرداخت مالیات موجب زیان بنگاه های خریدار می شود که آنها به آن واقف هستند و به همین دلیل خریداران تمایلی به خرید کالاهایی که پرداخت مالیات آنها انجام نشده است ، ندارند. بنابراین با اجرای این مالیات به دلیل ویژگی های آن از فرار مالیاتی و اجتناب از پرداخت مالیات جلوگیری می شود و چنانچه فراری هم صورت گیرد در زنجیره تولید وتوزیع به راحتی قابل شناسایی است . 4-خنثی بودن مالیات های سنتی به طور معمول متغییرهای کلان اقتصادی و نیز تصمیم های اقتصادی را تحت تأثیر قرار می دهند و به همین دلیل یکی از دلایل اصلاح نظام مالیاتی از طریق مالیات بر ارزش افزوده ویژگی خنثی بودن وبی طرفی آن عنوان شده است. مالیات بر ارزش افزوده نسبت به تجارب خارجی و فعالیت های مختلف اقتصادی بی تفاوت است. به این معنی که این مالیات ماهیتا” به توزیع عوامل تولید ،سرمایه گذاری ،تجارت خارجی،اشتغال،تکنیک تولید،میزان دخالت دولت،میزان فعالیت بخش های تعاونی وخصوصی در فرایند تولید،نحوه ودرجه ادغام بنگاه های تولیدی و تصمیم های اقتصادی اشخاص حقیقی وحقوقی بی تأثیر است . علاوه بر این، هنگام اعمال مالیات بر ارزش افزوده تفاوتی وجود ندارد که کالا قبل از رسیدن به دست مصرف کننده چند بار مورد مبادله قرار گرفته است. به طور کلی می توان گفت با اعمال آن در تخصیص بهینه عوامل تولید خللی وارد نمی شود.5-تسهیل ورود به پیمان های منطقه ای وجهانی برخی از پیمان های منطقه ای بنا به دلایلی نظیر ایجاد وحدت نظام مالیاتی در مناسبات اقتصادی کشورهای عضو پیمان ، برقراری یکنواخت فشار مالیاتی ، ایجاد انگیزه کشورهای عضو در جهت افزایش کارایی ، استفاده از مزایای بی طرفی وخنثی بودن، تحت تأثیر قرار نگرفتن کالاهای وارداتی و گسترش رقابت داخلی ، مالیات بر ارزش افزوده را به عنوان شرط عضویت برای اعضا تعیین کرده اند. از جمله این پیمان ها می توان به اتحادیه اروپا و اتحادیه منطقه ای آمریمای لاتین اشاره کرد. همچنین عنوان شده است مالیات بر ارزش افزوده تنها مالیات بر فروش معمول اتحادیه هاست که ویژگی های خنثی بودن در مورد کالاها و خدمات مورد مطالعه منعکس شده در موافقت نامه تعرفه و تجارت(سازمان تجارت جهانی) را در بر دارد .خنثی بودن مالیات بر ارزش افزوده در رابطه با تجارت بین افراد یک اتحادیه و نیز ارتباط تجاری با کشورهای در حال توسعه حلال بسیاری از مشکلات مربوط بوده است . به این ترتیب که این مالیات عمل شناسایی کالاهای غیر مشمول مالیات را به طور دقیق انجام داده و اعمال معافیتها ونرخ صفر بر صادرات را بدون هیچ گونه تأثیری بر آن عملی می کند در صورتی که در همان حال امکان حصول مالیات از واردات بر پایه کالاهای تولید شده داخلی را امکان پذیر می سازد.ب) معایب مالیات بر ارزش افزوده این مالیات همانند سایر مالیات ها دارای برخی معایب است که بدلیل آنها مورد انتقاد قرار می گیرد. البته همیشه انتقاد از مالیات وجود داشته و این امر طبیعی است ولی هدف پرهیز از بخشی نگری بوده و اجرای این مالیات در چارچوب یک برنامه کلان اقتصادی باشد تا مزایای آن به کل اقتصاد تسری یافته و اهداف مورد نظر محقق شوند. 1-آثار تورمیتجارب کشورهای استفاده کننده از مالیات بر ارزش افزوده نشان داده که الزاما” همبستگی مثبت میان اعمال این مالیات و افزایش میزان تورم وجود ندارد و شرایط در کشورهای مختلف متفاوت است.در واقع در اقتصادهای در حال گذرا اعمال هر سیاستی ممکن است در قیمتهای نسبی تغییر ایجاد کند و این مسئله تنها به اعمال مالیات بر ارزش افزوده مربوط نمی شود . مطالعات انجام شده بیانگر آن است که اثر این مالیات بر روی تورم موقتی است و در زمانی کمتر از یک سال از بین خواهد رفت و دوباره تعادل برقرار خواهد شد مشروط بر اینکه دولت در چارچوب یک برنامه مدون همزمان با اجرای آن سیاست های مکمل را به کار گرفته واقدام های پیش گیرانه واطلاع رسانی درست وبه موقع را انجام دهد .در لایحه پیش نهادی دولت به دلیل اینکه این مالیات جایگزین مالیات های غیرکارا(مثل مالیاتهای غیر مستقیم) می شود همچنین به دلیل اعمال یک نرخ یکسان وپایین بر تمام کالاها وخدمات ، در نظر گرفتن معافیت برای نیازهای ضروری خانوارها و نیز محدود کردن دامنه پوشش آن پیش بینی می شود تا تنها سطح عمومی قیمت ها در کوتاه مدت افزایش یافته وقیمت های نسبی دستخوش تغییرات زیادی نشوند .این امکان برای دولت وجود دارد که با اقدام هایی از جمله : به کارگیری سیاست های آگاه سازی عامه مردم ومعامله کنندگان ، استفاده از ابزارهای کنترلی قیمت، انتخاب زمان مناسب جهت اجرا، اعطای اعتبار مالیاتی به خرید کالاهای واسطه ای ،افزایش سطح حقوق و; اثرات تورمی را کنترل کند. اگرچه تجربه گذشته نشان می دهد که در این طور موفق نبوده است.2-آثار تنازلی یک انتقاد از مالیات برارزش افزوده این است که این نوع مالیات در مقایسه با مالیات های پردرآمد بیشتر موجب بی عدالتی مالیاتی می شود. به ویژه با فرض اینکه خانوارهای با درآمد پایین سهم بیشتری از درآمدشان را نسبت به خانوارهای با درآمد بالا به او مصرف می کنند ،وضع این نوع مالیات هنگامی که با یک نرخ واحد وپایه وسیع معرفی شود فشار مالیاتی بیشتری را بر خانوارهای با درآمد پایین وارد می کند. البته در این مورد راه هایی جهت تعدیل اثر تنازلی وجود دارد. یک راه این است که کالا وخدماتی که سهم بالایی از مصرف خانوارها با درآمد پایین را تشکیل می دهند معاف یا مشمول نرخ صفر شوند و راه دوم اعمال مالیات به صورت چند نرخی استبه گونه ای که نرخ پایین برای کالاهای ضروری به کار رود.مزیت مالیات بر ارزش افزوده در مقایسه با مالیات های فروش به دلیل ویژگی خود کنترلی آن است . به این صورت که به طور معمول در نظام مالیات بر ارزش افزوده مالیات پرداخت شده را یک بنگاه در زمان فروش به خریداران اعلام کند.اگرچه هر دو راه حل به معنی کاهش کارایی مورد انتظار این مالیات است ولی این موضمع اجتناب ناپذیر است. در لایحه پیشنهادی دولت با در نظر گرفتن معافیت برای کالاها وخدماتی که سهم بالایی از مصرف خانوارهای با درآمد پایین را تشکیل می دهند و نیز پیش بینی پایه محدود تا حد زیادی اثرات تنازلی خنثی شده است و دولت می تواند از برنامه پرداخت های انتقالی برای تعدیل بیشتر اثر این مالیات بر افراد کم درآمد استفاده کند. و به هیچ وجه نظام چند نرخی در زمان شروع اولیه به دلیل احتمال موفق نبودن وپیچیده شدن نظام اجرایی توصیه نمی شود.3-هزینه های اجرایییکی از انتقادات دیگر از مالیات بر ارزش افزوده این است که هزینه های اجرایی آن در زمان معرفی به دلیل جدید بودن بسیار زیاد است. این انتقاد در مورد کشورهایی که این مالیات جایگزین مالیات های غیر مستقیم موجود نمی شود به دلیل نیاز به یک تشکیلات اجرایی جدید تشدید می شود. به دلیل جدید بودن این مالیات ، پیچیدگی اجرایی ونیز نیاز به وجود یک نظام مکانیزه ، طبیعی است که در زمان شروع نیاز به صرف هزینه بالا احساس شود ولی نحوه طراحی آن واستفاده از امکانات سایر بخش های مالیاتی ونیزانتخاب تعداد محدود مودیان درمیزان هزینه اولیه بسیار موثر بوده ودرلایحه پیشنهادی دولت تاجای ممکن سعی شده هزینه های اولیه به حداقل برسد0 3 ساختار نرخ های مالیات بر ارزش افزوده نرخ مالیات می تواند به عنوان ابزار واهرمی برای تحقق اهداف اقتصادی واجتماعی ناشی از وضع مالیات به طور اعم ومالیات بر ارزش افزوده به طور اخص مورد استفاده قرار گیرد. از این دیدگاه نرخ های مالیاتی را می توان در چهار دسته طبقه بندی کرد :1 نرخ استاندارد 2 نرخ زیر استاندارد 3 نرخ فوق استاندارد 4 نرخ صفر. نرخ استاندارد به نرخ عمومی مالیات بر ارزش افزوده اطلاق می شود که بیشتر کالاها وخدمات تحت این نرخ مشمول مالیات می شوند. نرخ زیر استاندارد کمتر از استاندارد بوده ودر موارد حمایتی اعمال می شود. نرخ فوق استاندارد بالاتر از استاندارد بوده و برای کالاها وخدمات تجملی (لوکس)در نظر گرفته می شود . نرخ صفر به مواردی اطلاق می شود که ضمن مشمول نبودن مالیات بر فروش، مالیات های متعلقه قبلی به خریدهای مودی مشمول نرخ صفر، مسترد می شود. این نرخ معمولا” در مورد صادرکنندگان به کار گرفته می شود. یکی از موضوعات مهم اجرای مالیات بر ارزش افزوده، مسئله تعداد ومیزان نرخ هایی است که بر اساس آنها این مالیات می تواند اعمال شود. تجربه کشورها حاکی از آن است که در زمان شروع،این مالیات با نرخی واحد برای تمامی کالاها و خدمات اعمال شده است. در این حالت اجرای مالیات ساده وآسان می شود و هزینه های اجرایی وصول آن نیز کاهش می یابد.حدود نرخ مالیات بر ارزش افزوده را میزان نیاز مالی دولت به این مالیات ، شرایط عمومی اقتصاد کشور، سطح درآمدی اقشار آسیب پذیر و اقلام معاف از این مالیات تعیین می کند. با عنایت به این موضوع که مالیات بر ارزش افزوده جایگزین مالیات های غیرمستقیم موجود می شود. بنابراین تعیین میزان نرخ مالیاتی باید به گونه ای باشد که درآمد حاصل از اجرای آن حداقل معادل 5/2 درصد تولید ناخالص داخلی کشور باشد(تجارب برخی کشورهای در حال توسعه نشان می دهد که این درآمد در محدوده 5/8-5/2 درصد است).اگرچه میزان نرخ مالیاتی از نظر اثر تورمی و درآمدی بسیار اهمیت دارد ولی با توجه به پایه ما لیاتی که در ابتدای شروع کشورها در نظر گرفته می شود،میزان نرخ بایستی توجیه کننده درآمد قابل پیش بینی باشد. همچنین در مورد اثرات تورمی به دلیل اینکه بالا رفتن تورم تنها به اثر این مالیات مربوط نیست و اثرات روانی بسیار اهمیت دارد . بنابراین به نظر می رسد اختلاف زیادی بین نرخ 7 و10درصد وجود نداشته ضمن اینکه در میزان درآمد قابل وصول تأثیر بسزایی دارد.تجارب سایر کشورها از جمله کره جنوبی ، ترکیه، آرژانتین، شیلی، فیلیپین، مراکش، مکزیک، آفریقای جنوبی، پاکستان، اندونزی، بنگلادش، و ونزوئلا نشان می دهد در زمان شروع حداق ل استاندارد مورد اعمال 10 درصد بوده است.4-معافیت کالاها و خدمات از مالیات بر ارزش افزوده یکی از ویژگی های مالیات بر ارزش افزوده این است که وقتی معافیتی به یک کالا یا خدمت داده می شود آن کالا وخدمت به طور کامل از پرداخت مالیات معاف نیست و با وجود اینکه کالاهای نهایی معاف از مالیات است ، ولی نهاده های تولیدی و از جمله کالاهای سرمایه گذاری که در ساخت کالا مورد استفاده قرار گرفته ،مشمول مالیات قرار می گیرد.به طور مثال محصولات کشاورزی (به عنوان کالای نهایی)ممکن است معاف از مالیات باشند ولی نهاده هایی که در تولید آنها به کار برده می شود از قبیل :کود ،بذر و نهاده های سرمایه ای مثل ساختمان و ماشین آلات، مشمول مالیات بر ارزش افزوده خواهند بود.وجود معافیت های مالیاتی ، بیشتر به دلیل سهولت در اجرای مالیات اعمال می شود ولی ممکن است ناقص عدالت مالیاتی باشد. مسئله ای که در مورد ساختار معافیت ها در مالیات بر ارزش افزوده مطرح است این است که هرچه تعداد معافیتها بیشتر باشد تولیدکنندگان سعی خواهند کرد کالاهای خود را در ردیف معافیت ها قرار دهند . به این ترتیب پایه مالیاتی بیش از پیش تضعیف خواهد شد. در اغلب کشورهای عضو جامعه اروپا، خدمات پزشکی، خدمات آموزشی، خدمات مالی و هزینه اجاره مسکن از مالیات بر ارزش افزوده معاف است در کشورهای در حال توسعه علاوه بر معافیت های مذکور ، محصولات غذایی(تولیدات فراوری نشده )، محصولات کشاورزی ، داروهای پزشکی، کتاب و روزنامه ، ورزش و سرگرمی، برخی اقلام دیگر مالیات بر ارزش افزوده معاف هستند. حتی در برخی از کشورها محصولات کشاورزی مشمول نرخ صفر قرار می گیرند . کشورهای مختلف در زمان اجرای این مالیات رفتار خاص با بخش ها یا تولیدات مختلف در چارچوب اولیه از طریق اعمال معافیت ها ویا از طریق اعمال معافیتها و یا از طریق اعمال نرخ های مختلف را در جهت کاهش اثرات تنازلی و کاهش هزینه اجرایی مد نظر قرار داده اند . در حالت اعمال معافیت ها بنگاه هایی که محصولات خاصی را تولید می کنند، می توانند از اعمال مالیات بر ارزش افزوده بر فروش خود معاف شوند، ولی بنگاه های معاف اعتباری برای مالیات پرداخت شده بابت نهاده های خود دریافت نخواهند کرد . این نوع رفتار اغلب برای فعالیت های تجاری کوچک با این فرض که هزینه های اجرایی مالیات بر ارزش افزوده از درآمد به دست آمده بیشتر است در زمان اجرا در نظر گرفته می شود. معافیت های مالیات بر ارزش افزوده در لایحه پیشنهادی دولت عرضه کالاها وخدمات زیر وهمچنین واردات آنها حسب مورد از پرداخت مالیات معاف است :محصولات کشاورزی فراوری نشده ؛دام و طیور زنده، آبزیان، زنبور عسل، نوغان ؛کود، سم وبذر ؛آرد وانواع نان ، گوشت، قند، شکر، برنج، حبوبات، سویا، شیر، پنیر، روغن نباتی، و شیر خشک مخصوص تغذیه کودکان ؛کاغذ چاپ، تحریر و روزنامه ؛کالاهای اهدایی به صورت بلا عوض به وزارت خانه ها و موسسه های دولتی و نهادهای عمومی غیر دولتی وموسسه های عام المنفعه ؛ تشخیص(اهدایی بودن کالاهای یاد شدهبا هیأت وزیران است)؛کالاهایی که همراه مسافر و برای استفاده شخصی با میزان معافیت مقرر طبق مقررات صادرات و واردات، وارد کشور می شود؛(مازاد بر آن طبق مقررات این قانون مشمول مالیات خواهد بود.)اموال غیر منقول ؛دارو، خدمات درمانی(انسانی- دامی) و نیز خدمات ارائه شده توسط سازمان بهزیستی طبق ضوابط مقرر در آیین نامه ای که با پیشنهاد وزارت خانه های بهداشت، درمان وآموزش پزشکی و امور اقتصادی و دارایی به تصویب هیأت وزیران می رسد ؛ خدمات مشمول مالیات بر درآمد حقوق موضوع قانون مالیات های مستقیم ؛خدمات بانک ها و موسسه های اعتباری غیر بانکی مجاز ؛خدمات حمل و نقل عمومی مسافری درون وبرون شهری ، قطار شهری و بین شهری ؛مطبوعات وکتاب ؛خدمات پژوهشی وآموزشی که طبق ضوابط مقرر در آیین نامه ای که با پیشنهاد مشترک وز ارت خانه های علوم و تحقیقات وفن آوری و امور اقتصادی ودارایی به تصویب هیأت وزیران می رسد.همچنین صادرات کالاها وخدمات به خارج از کشور یا مناطق آزاد تجاری- صنعتی مشمول مالیات موضوع این قانون نبوده و مالیات های پرداختی با ارائه اسناد ومدارک مثبته مسترد می شود(مشمول نرخ صفر) اگر چه در لایحه دولت کالاها وخدمات به شرح مذکور از مالیات معاف هستند ولی مالیات های پرداخت شده در مراحل قبلی تولید به آنها مسترد نمی شود و این موضوع تنها در مورد صادرات کالاها و خدمات به خارج از کشور یا مناطق آزاد تجاری- صنعتی مصداق دارد. 5-خلاصه ونتیجه گیریمالیات بر ارزش افزوده به دلیل اینکه جایگزین مالیات غیر کارای فعلی می شود. افزایش کارایی نظام مالیاتی را در پی خواهد داشت. با به کارگیری این مالیات بر ارزش افزوده نوع مصرفی (لایحه پیشنهادهای دولت) خیچ گونه مالیاتی بر کالاهای سرمایه ای تعلق نخواهد گرفت به عبارتی کالاهای سرمایه ای در جریان تولید از این مالیات معاف بوده و این عامل سبب افزایش انگیزه سرمایه گذاری می شود. در نتیجه سرمایه گذاری تولید رونق یافته و اثرات مثبت آن در اقتصاد از جمله کاهش قیمت ها، افزایش درآمد سرانه و; مشهود خواهد بود. اصولا” هر سیاستی که منجر به رشد اقتصادی کشور شود نه تنها درآمد مردم را کاهش نمی دهدبلکه برعکس درآمد سرانه را بالا خواهد برد. در لایحه پیشنهادی دولت نهایت دقت وتلاش صورت گرفته تا اثرات منفی این مالیات بویژه در افراد فقیر به حداقل برسد ودر این زمینه کالاهای ضروری خانوار و برخی خدمات از این مالیات معاف شده اند. اگرچه معافیت کاهش کارایی را به دنبال دارد ولی دولت آگاهانه منافع اقشار فقیر را در ا ولویت قرار داده است. همچنین نکته قابل توجه دیگر در نظر گرفتن نرخ پایین(هفت درصد) برای مالیات است که در کمتر کشوری در دنیا در زمان شروع چنین نرخی اعمال شده است و دلیل اصلی آن کاهش اثرات آن بر اقشار مختلف جامعه و جلوگیری از اثرات تورمی آن است.اگرچه تأثیر تنازلی این مالیات انکارناپذیر است و اجرای نادرست آن آثار تورمی و رکودی را به دنبال خواهد داشت ولی قضاوت قبل از اجرای آن چندان منطقی نیست. به طور کلی این مالیات در مقایسه با سایر مالیات ها اختلال کمتری در اقتصاد ایجاد می کند. فصل دوم آثار اقتصادی مالیات به ارزش افزودهدر اغلب کشورهایی که VAT به مورد اجرا گذاشته شده است این مالیات از لحاظ درآمدزایی برای دولت ها، جزء اقلام مالیاتی اولویت دار محسوب می شود. حتی در بعضی از کشورها، نزدیک به نیمی از درآمدهای مالیاتی دولت از این طریق تأمین می شود. علاوه بر آثار مثبت درآمدی این مالیات که طبق تجارت اغلب کشورها از نتایج بدیهی VAT است، احتمال بروز دیگر آثار اقتصادی منتفی نیست. در این رابطه در مطالعه حاضر سعی می شود برخی از آثار اقتصادی آن از جمله تغییرات قیمت ها، سرمایه گذاری و در نهایت تراز تجاری به طور اجمال مورد بررسی قرار گیرد. لازم به توضیح است در بررسی اثرات تورمی VAT از تجارب برخی از کشورها استفاده خواهد شد.1 اثر VAT بر قیمت هامالیات بر ارزش افزوده ، بر اضافه ارزش کالاها و خدمات (تفاضل قیمت فروش و خرید نهاده ها) وضع می شود. معمولا” در پروسه VAT این مالیات در نهایت به مرحله خرده فروشی منتقل می شود. بنابراین بازدهی مالیات بر ارزش افزوده با میزان 10 درصد معادل مالیات بر خرده فروشی است. با این تفاوت که این نوع مالیات به جای مرحله نهایی در هر مرحله ای از تولید و توزیع وصول می شود. در واقع VAT ، مودیان بیشتری را پوشش می دهد و از این رو به عنوان ابزاری مطمئن جهت افزایش درآمد به کار گرفته می شود. با وجود این ، به دلیل جامعیت VAT ، معمولا” این مالیات از لحاظ اجرایی فشار شدیدی بر ساختار اداری نظام مالیاتی وارد می کند. در کشورهای در حال توسعه این موضوع یکی از دلایل اجرا نکردن آن محسوب می شود. علاوه بر این مالیات بر ارزش بار مالیاتی را از درآمد به هزینه منتقل می کند، به همین دلیل، برخی از کشورها(به عنوان مثال نروژ وهلند) به اجرای VAT تمایل پیدا کردند. مهم ترین بحثی که در مخالفت با اجرای مالیات بر ارزش افزوده قابل طرح است، تأثیر تورمی آن بر قیمت های خرده فروشی است . کلیه صاحب نظران اعم از طرفداران نظام VAT و مخالفان آن، احتمال افزایش تورم را از این محل پیش بینی می کنند.از لحاظ نظری، مکن است هم زمان با معرفی VAT ، شاخص قیمت مصرف کننده ( CPL) در یک سال منتقل (حالت انتقال) و یا در چند سال متوالی به صورت شتابان افزایش پیدا کند. چنانچه تورم را به معنای افزایش مداوم قیمت ها تعریف کنیم ، مالیاتی که یک بار در قیمت ها تغییر ایجاد کند نمی تواند تورم زا باشد. جهت بررسی آثار تورمی VAT ، برای هر کشور آزمون های مختلفی صورت گرفته است. در این آزمون علاوه بر VAT ، عوامل دیگری نظیر تغییر در بار مالیاتی ، افزایش دستمزدها ، سیاست های جبرانی وکاهش سایر مالیات ها و ; که می توانند در نوسانات قیمت ها تأثیر گذار باشند، مورد استفاده قرار گرفته است. براساس آزمون های به عمل آمده ، به طور نمونه وضع کشور دانمارک با حالت انتقال مطابقت دارد. این کشور با هدف افزایش درآمدهای مالیاتی ، نظام VAT را با موفقیت اجرا کرد ؛ به طوری که پس از معرفی VAT ، مالیات بر مصرف بخش خصوصی 19 درصد افزایش یافت . در این کشور روند شاخص قیمت مصرف کننده پس از اجرای VAT برابر با روند قبل از اعمال آن بوده است . در سال معرفی این نظام، در فاصله زمانی آوریل و اکتبر 1967 ، افزایش قیمت ناشی از معرفی VAT حدود پنج درصد بود که با اجرای سیاست های مناسب از قبیل افزایش دستمزدها ، کاهش مالیات بر درآمد و غیره، ضمن جبران افزایش قیمت ها،از انتقال قیمت ها به دوره بعد جلوگیری به عمل آمد. با این سیاست ها، شیب روند شاخص قیمت مصرف کننده از 3/1 قبل از اجرای VAT به 1/1 پس از اعمال آن رسید. همان طوری که اشاره شد، اجرای VAT ممکن است تورم شتابان را به دنبال داشته باشد. در برخی از کشورها، VAT بدون انتقال منحنی شاخص قیمت مصرف کننده موجب تغییرات شتابان در شاخص قیمت مصرف کننده شده است . به عبارت دیگر VAT با افزایش اندک در قیمت ها مواجه نبوده بلکه افزایش شتابان قیمت ها را به دنبال داشته است . این موضوع در کشورهایی چون ایتالیا ، پرو، فلستین اشغالی و فرانسه تجربه شده است . در کشورهای مذکور شیب شاخص قیمت خرده فروشی قبل از اجرای VAT ، به ترتیب 31/1 ، 96/3 ، 18/5 ، 66/0 و پس از اجرای آن 21/5 ،89/13 ، 89/12 ، 54/1 بوده است.در فلسطین اشغالی ، VAT در ژوئیه 1976 با حذف مالیات بر مواد غذایی و پوشاک ، برای وصول درآمدهای بیشتر، اجرا شد. مبنای VAT خیلی گسترده بود به طوری که به خدمات مالی نیز تسری داده می شد. سیستم در این کشور سبب افزایش قیمت ها، از طریق افزایش هزینه های تولید و قیمت نهایی کالاها شد. با این انتقال دولت سیاست افزایش دستمزدها را اجرا کرد؛ این موضوع همراه با انتقال هزینه تولید سبب تغییراتی شتابان در قیمت ها شد. البته اثر سیاست های انبساطی دولت جدید بر میزان تورم ، که در نیمه دوم 1977 با افزایش شدید هزینه های دولت و دستمزد همراه بود، بیش از اثر VAT بود. در کشور فرانسه نیز معرفی مالیات بر ارزش افزوده با کشور فرم جدید VAT ، در ژانویه 1976 جانشین مالیات های قدیمی شد.براساس VAT بسیاری از معافیت ها منسوخ ، مالیات مضاعف (به طور مثال مالیات مضاعف بر ساختمان ولوازم منزل) حذف شد وتعداد نرخ های مالیاتی از هفت نرخ به چهار نرخ کاهش یافت . پس از این تغییرات ، افزایش قیمت ها و دستمزدها سرعت بیشتری گرفت. با دخالت مستقیم دولت ونظارت بر سود نهایی ، عمده فروشی، خرده فروشی وقیمت خدمات،افزایش قیمت ها کنترل شد. هم زمان با این سیاست ها ، میزان (نرخ) مالیات بر ارزش افزوده بر قیمت ها کمتر از یک درصد تخمین زده شد اما این تغییرات میزان افزایش قیمت هارا تسریع بخشید. در برخی دیگر از کشورها تورم شتابان با انتقال منحنی شاخص قیمت خرده فروشی همراه بوده است، برای مثال، تجربه کشور نروژ با با این وضع مطابقت دارد. در این کشور شیب روند شاخص قیمت خرده فروشی از 7/0 به 7/1 پس از اجرای VAT و در عین حال شاخص قیمت خرده فروشی از 78/93 به 100 رسید. در این کشور به رغم تعدیلات انجام شده در خصوص کاهش قیمت بر درآمد و دارایی، این سیاست ها ناکافی بوده است. در برخی دیگر از کشورها ، VAT بدون آثار تورمی و یا با اثر کم بوده است. اطلاعات موجود نشان می دهد که نقش VAT در میزان تغییرات قیمت 21 کشور نامحسوس بوده است. از جمله این کشورها می توان به کارستاریکا در ژانویه 1975 مالیات بر ارزش افزوده با میزان 10 درصد به اجرا گذاشته شد. افزایش درآمدهای حاصله از این مالیات 50 ملیون کورن برآورد شد. به علاوه معرفی VAT با اصطلاحاتی در خصوص مالیات بر مصرف از جمله افزایش پایه ومیزان همراه شد. به رغم معرفی مالیات جدید وگسترش مالیات های قبلی ، روند قیمت ها فاقد تغییرات بوده است.آثار تورمی مالیات بر ارزش افزوده در انگلستان در عمل نامحسوس بوده است. در این کشور VAT جایگزین دو نوع مالیات شد : مالیات بر خرید با میزان های متفاوت 25،18 و 5/11 درصد ومالیات بر اشتغال که به نوع شغل اعمال می شود. در اواخر 1972(معرفی VAT در آوریل 1973 بوده است.) جهت مقابله با آثار احتمالی افزایش قیمت ها پیش بینی هایی به عمل آمد. بر این اساس طرحی جهت کنترل قیمت های خرده فروشی به تصویب رسید. در این طرح کنترل قیمت ها به صورت موقتی در مورد قیمت کالاهای خاصی که مورد شکایت مصرف کنندگان بود ، شکل گرفت. بر مبنای این طرح، از زمان اجرای VAT چنانچه تغییرات قیمت کالاها از طرف فروشندگان به طور صحیح اعلام نمی شد، اختاریه ای از طرف سازمان مالیاتی به آنها ابلاغ می شد. همچنین جهت آشنایی مردم با تغییرات احتمالی قیمت ها، طی برنامه های ویژه ، دامنه تغییرات قیمت در هر پوند و قیمت کالاها قبل از اعمال VAT و پس از آن گزارش می شد. نخستین آگهی دولت در رابطه با تغییرات قیمت ناشی از VAT در اواسط ماه مارس از طریق جراید و روزنامه منتشر شد. در این آگهی تغییرات قیمت کالاها به تفکیک با عناوین ” بدون تغییر” ،” رو به بالا ” و ” روبه پایین” اعلام شده بود. تغییرات قیمت در هر قلم کالا را مسئولین مالیاتی محاسبه می کردند و سپس به کنفدراسیون صنایع وکنسرسیوم خرده فروشی ارائه می شد. علاوه بر این شبکه های رادیو وتلویزیون دولتی، جزواتی تحت عنوان ” راهنمای قیمت های مالیات بر ارزش افزوده” در 5/5 میلیون نسخه چاپ می کردند. این جزوات از طریق ادارات پست به طور رایگان در سطح کشور توزیع می شد. از لحاظ نظری، ممکن است هم زمان با معرفی VAT ، شاخص قیمت مصرف کننده(CPL) در یک سال منتقل (حالت انتقال) و یا در چند سال متوالی به صورت شتابان افزایش پیدا کند همچنین دولت بولتن های فصلی در خصوص VAT برای تولیدکنندگان منتشر می کرد، تا به این ترتیب اطلاعات مربوط به VAT در کلیه سطوح افزایش یابد . نتایج به عمل آمده نشان می دهد که با توجه به تأثیر مثبت این تبلیغات ، اجرای نظام VAT در این کشور به سهولت انجام پذیرفت. همان طوری که پیش بینی شده بود تعداد زیادی از کالاهای مصرفی بادوام کاهش قیمت داشتند . طبق مطالعات به عمل آمده شاخص قیمت مصرف کننده در زمان اجرای VAT کمتر از 7/0 درصد افزا یش داشته است. علاوه بر این ، گزارش های مکرر دولت نیز خاطر نشان می کند که اثر VAT بر قیمت ها نامحسوس بوده است. همچنین طبق بررسی های به عمل آمده سازمان مصرف انگلستان در آوریل 1973 (در سطح 800 فروشگاه خرده فروشی) از کل 2188 نوع کالا،افزایش قیمت در 40 درصد آنها کمتر از حد مورد می دهد که در خدماتی نظیر رستوران ها و سینماها افزایش قیمت ها بیش از فروشگاه ها بوده است . به نظر می رسد موفقیت VAT در این کشور خصوصا” در بعد کاهش آثار تورمی آن، ناشی از توجه عمیق مسئولین و همکاری بخش صنایع با دیگر بخش ها در راستای تحقق اهداف مربوطه بوده است.2 اثر VAT بر سرمایه گذاری کاهش بار مالیاتی از جمله موضوعاتی است که سبب افزایش پس انداز وسرمایه گذاری می شود . برای این منظور مالیات بر ارزش افزوده می تواند بهترین روش باشد. این مالیات به رغم اینکه برگشتی سرمایه را مشمول مالیات قرار می دهد، اما در مقایسه با میزان (نرخ) تصاعدی مالیات بر درآمد ، بار مالیاتی کمتری ایجاد می کند . در نظام مالیات بر ارزش افزوده با برقراری ارتباط مالیاتی ، نیازی به پرداخت هزینه استهلاک وسایر موارد اختلال زا و پیچیده نیست. ضونا” بااجرای این مالیات از فشار مالیاتی تصاعدی بر درآمد مالیات نقل و انتقال کاسته می شود. البته این امر زمانی دست یافتنی است که با اجرای VAT بتولن اصلاحات موثری در دیگر اقلام مالیاتی به عمل آورد. به طور مثال، در کشور کره VAT جایگزین هشت نوع مالیات دیگر شد و یا در کشور کلمبیا اجرای VAT منجر به تغییراتی در مالیات بر درآمد ، مالیات بر دارایی و مالیات بر سود سرمایه شد و بسیاری از مشوق های مالیاتی لغو شد. به نظر برخی صاحب نظران ، چنانچه VAT جایگزین مالیات های غیرکارا شود، حتی با وجود تغییر نکردن درآمد های مالیاتی ، این جایگزین منجر به کارایی نظام مالیاتی خواهد شد. این موضوع در اقتصاد اثری همانند افزایش تولید بر جای می گذارد. علاوه بر اینها ، تأثیر VAT بر سرمایه گذاری بستگی به روش اجرای آن دارد . در این رابطه گفتنی است ، اعمال VAT از سه طریق یعنی روش تولیدی، درآمدی و مصرفی امکان پذیر است.در VAT از نوع تولیدی ، کلیه مخارج اعم از مخارج مصرفی خانوارها (C )، مخارج دولت،(Gc) و سرمایه گذاری (I) به استثنای حقوق ودستمزدجزو پایه مالیاتی محسوب می شود، یعنی در حالی که در VAT از نوع درآمدی ،استهلاک سرمایه گذاری از پایه VAT ، کسر می شود . بنابراین ، پایه VAT در این حالت برابر خواهد بود با : در روش IVAT پایه مالیات بر ارزش افزوده نسبت به PVAT محدودتر است.در روش مصرفی ، کالاها وخدمات مصرفی مشمول مالیات قرار می گیرد و کل مخارج سرمایه گذاری از پایه VAT با تعدیل برابر است با : با توجه به مطالب اشاره شده ، چنانچه پایه VAT گسترده تر باشد به طوری که مخارج سرمایه گذاری نیز در آن لحاظ شود، ممکن است آثار سوئی در تشکیل سرمایه ایجاد کند . همچنین چنانچه معافیت مالیاتی بر کالاهای سرمایه ای لحاظ شود ، به جهت پرداخت نکردن اعتبار مالیاتی ، احتساب مضاعف مالیاتی در مراحل بعدی تولید وتوزیع پیش خواهد آمد. در این مورد برخی از صاحب نظران معتقدند اعمال میزان صفر بر کالاهای سرمایه ای می تواند ضمن تأثیر مثبت در سرمایه گذاری ، از احتساب مضاعف مالیاتی جلوگیری به عمل آید . اعمال میزان صفر بر این نوع کالاها خود مشکلات بسیاری را به وجود می آورد . اولا”، میزان صفر موجب فرسودگی پایه مالیاتی می شود و برای جبران این مسئله باید میزان مالیات بر ارزش افزوده در سایر بخش های مشمول افزایش یابد تا درآمد مورد نظر حاصل شود. ثانیا” نظام استرداد مالیات بر کالاهای سرمایه ای مستلزم هزینه اجرایی بالایی است که این امر کارایی نظام VAT را به خطر می اندازد. جهت کاهش آثار سوء VAT بر تشکیل سرمایه همچنین جلوگیری از فرسودگی پایه مالیات و مشکلات ناشی از احتساب مضاعف مالیاتی ، اغلب از میزان ( نرخ) های زیر استاندارد برای این کالاها استفاده می شود. 3 اثر VAT بر تراز تجاریآثار VAT بر تراز تجاری از دو بعد اساسی اعمال میزان صفر و رعایت اصل مبدأ و مقصد ، قابل بررسی است.1-3 . اعمال میزان صفر : کالاهایی که مشمول میزان صفر قرار می گیرند علاوه بر معافیت مالیاتی ، از اعتبار مالیاتی به میزان مالیات پرداختی بابت نهاده های خریداری شده ، برخوردار هستند. با اعمال میزان صفر برای کالاهای صادراتی قیمت تمام شده این نوع کالاها جهت عرضه در بازارهای بین المللی پایین تر خواهد بود . این راه کار از جمله مشوق هایی است که در اغلب نظام های مالیاتی دنیا کاربرد دارد . در کشورهایی نظیر آرژانتین، اتریش ، یونان و اندونزی جهت حمایت از صادرات کالاها از نرخ صفر استفاده می شود.2-3 . رعایت اصل مبدأ ویا مقصد : اجرای مالیات بر ارزش افزوده در مورد واردات و صادرات کالاها از ضوابط خاصی پیروی می کند . در این باره گفتنی است، با توجه به اینکه، بخش قابل توجهی از مصرف داخلی کالاها مربوط به وارداتی است که در کشورهای دیگر تولید می شود و از طرف دیگر برخی از تولیدات داخلی کشور نیز در بازارهای خارجی عرضه می شود، بنابراین ضروری است جایگاه این نوع کالاها در سیستم VAT مشخص شود. پیروی از دو اصل مبدأ ویا مقصد به روشنی می تواند جایگاه واردات و صادرات را در VAT و تأثیر این مالیات بر تراز تجاری را تعیین کند . در سیستم VAT بر اساس اصل مبدأ ، کلیه کالاها وخدمات تولید شده در داخل کشور اعم از مصرف داخلی وصادراتی مشمول مالیات قرار می گیرد. به عبارت دیگر، چنانچه VAT از اصل مبدأ پیروی کند، صادرات مشمول مالیات و واردات از پرداخت مالیات معاف است . به طور مثال در CVAT با اصل مبدأ ، کلیه کالاهای سرمایه ای وارداتی و تولید داخل از پرداخت مالیات معاف است، ولی به محض صدور، مالیات بر ارزش افزوده آن پرداخت می شود. در سیستم VAT بر اساس اصل مقصد، کلیه کالاهایی که به قصد مصرف به داخل کشور وارد می شود ، مشمول مالیات قرار می گیرد. به این ترتیب، در این روش از محصولات وارداتی ، VAT وصول واز کالاهای صادراتی در صورت اعمال نرخ صفر با پرداخت اعتبار مالیاتی ، VAT حذف می شود. شایان ذکر است در روش CVAT با اصل مقصد، واردات کالاهای سرمایه ای از پرداخت مالیات معاف است. رعایت هر یک از اصول مذکور، مستلزم وجود سیستم تعیین و ارزیابی واقعی قیمت کالاها در مبادی ورودی و خروجی کشور است . با رعایت اصل مقصد ، چنانچه ارزش کالاها کمتر از میزان واقعی اظهار شود ، در این صورت زیان مالیاتی ناشی از آن به مراحل بعدی تولید وتوزیع منتقل می شود ، این امر عدالت مالیاتی وآثار توزیعی VAT را خدشه دار می سازد. همچنین با رعایت اصل مبدأ، چنان چه ارزش کالاهای صادراتی و مواد به کار رفته در تولید آن ، بیش از رقم واقعی منظور شود، پرداخت غیر واقعی اعتبار مالیاتی مخارج دولت را افزایش خواهد داد. و شناسایی کالاها در گمرکات و یا در دیگر دستگاه های ذی ربط راه انداری شود.علاوه بر مطالب اشاره شده ، چنانچه تراز تجاری مثبت باشد در صورت رعایت اصل مبدأ، پایه مالیات ودرآمدهای مالیاتی افزایش وبرعکس در صورت وجود تراز تجاری منفی به جهت افزایش واردات VAT دریافتی کاهش خواهد یافت.همچنین با رعایت اصل مقصد چنانچه تراز تجاری منفی باشد درآمدهای مالیاتی بیشتر خواهد بود. ارتباط مالیات بر مصرف و فروش با مالیات بر ارزش افزودهدر فرهنگ متون مالیاتی ، مالیاتی را كه دولت از مصرف كنندگان كالاها و خدمات از طریق تولید كنندگان آن ها دریافت می كند مالیات غیر مستقیم می نامند . مالیات بر مصرف ، مالیات بر واردات و مالیات بر ارزش افزوده نمونه هایی از مالیات های غیر مستقیم به شمار می روند . تشخیص مالیات مستقیم از مالیات غیر مستقیم از مباحث متداول مالیه عمومی بوده است و در اصل تفاوت گذاشتن میان این دو با دقت لازم همراه نبوده است . اهمیت نسبی مالیات های مستقیم بر غیر مستقیم ، به شرط آنكه عادلانه محاسبه و درافت شوند می تواند به عنوان معیاری برای تعدیل ثروت و درآمد در نظر گرفته شود . در فرهنگ متون مالیاتی ، مالیات غیر مستقیم بر فروش كالایی خاص را مالیات بر مصرف گویند . مالیات بر مصرف بطور معمول از تولید كنندگان كالاهای مصرفی اخذ می شود . ولی بار مالیاتی از طریق افزودن مقدار مالیات بر قیمت كالاها به مصرف كنندگان انتقال می یابد ، میزان این انتقال بستگی به كشش تقاضا برای كالاهای موضوع مالیات دارد . هر چه كشش بیشتر باشد انتقال بار مالیاتی كمتر خواهد بود و بر عكس كشش كمتر كالا متضمن انتقالبیشتر این مالیات به مصرف كننده است . به طور معمول كالاهای مشمول این نوع مالیات ، مصرف گسترده ای دارد وبه این دلیل كه از ضروریات زندگی بشمار نمی رود بی كشش اند . مالیات بر مصرف ممكن است به صورت مبلغی معین از هر واحد كالا یا به نسبت درصد معینی از قیمت اخذ شود . مالیات بر مصرف دخانیات ، مشروبات الكلی ، بنزین وكالاهای غیر ضروری از جمله متداول ترین انواع مالیات بر مصرف در سطح جهانی است و اغلب در ایران نیز اخذ می شود .مالیات بر معاملات بازار كه به هنگام فروش یك كالا از تولید كننده یا فروشنده از مصرف كننده دریافت می كند مالیات بر فروش می نامند . مالیات بر فروش انواع گوناگونی دارد ولی به طور كلی آنها را می توان به دو گروه تقسیم كرد نسبت مالیاتی كه از فروش طیف گسترده ای از كالاها اخذ می شود ( مانند مالیات لبر ارزش ) و دیگر مالیاتی كه بر فروش تعدادی از كالاها وضع می شو را می توان این گونه مطرح كرد . مالیات برمصرف ، مالیات روی قیمت كالای مورد مصرف عمومی كشیده می شود و از تولید كننده كالاهاو خدمات وصول می شود . در حقیقت مالیات بر مصرف جزیی از قیمت كالا راتشكیل می دهد به نحوی كه تشخیص مبلغ از بهای واقعی كالا برای مصرف كننده دشوار است . در صورتی كه در مالیات بر فروش فروشندگان كالاموظفند مبلغ مالیات را جدا از قیمت كالا محاسبه و وصول كنند. بطوریكه مصرف كننده ( خریدار ) از مبلغ واقعی اطلاع حاصل كند . دوم ، گرچه پرداخت كننده دست اول از مالیات های مذكور تولید كننده یا فروشنده هستند . به هر حال از لحاظ انتقال به مصرف كننده با یكدیگر اختلاف دارند .در مالیات بر فروش ، فروشنده مه در مالیات بر مصرف انتقال مالیات بستگی به حساسیت تقاضا برای كالاها و خدمات مشمول مالیات دارد . انواع مالیات بر مصرف و فروش بطور كلی مالیات بر مصرف و فروش به دو طریق تك مرحله ای و چند مرحله ای می تواند وضع شود . مالیات های تك مرحله ای را می توان در سطوح خرده فروشی ، عمده فروشی و وارد كنندگان و صاحبان صنایع وضع كرد و مالیات های چند مرحلهای شامل مالیات بر ارزش افزوده و مالیات بر داد و ستد می شود .لازم به ذكر است كه كالاهای مصرفی به صورت عمومی یا موردی با هر دو روش تك مرحله ای و چند مرحله ای مشمول مالیات می شود . مالیات عمومی بر فروش یا مصرف یكی از ساده ترین و قدیمی ترین انواع مالیات بر فروش است . این مالیات معمولاً با نرخی یكسان برای فروش های انجام شده در تمام مراحل تولید اخذ می شود . بنابراین مهم ترین مزیت این نوع مالیات سهل الوصول بودن آن است . به بیان دیگر مالیات مزبور به طور جداگانه در مراحل متوالی تولید و توزیع اخذ می شود و بدلیل این كه تعداد مراحل تولید و توزیع كالاها یكسان نیست میزان مالیات دریافتی ارتباطی به سیاست مالیاتی خاصی ندارد و بستگی به فن آوری و روش تولید و توزیع كالاها دارد . در نتیجه محصولات بنگاه هایی كه حالت یكپارچگی عمومی دارند و مراحل مختلف تولید و توزیع كالاها در یك بنگاه خاص انجام می گیرد مشمول مالیات كمتری نسبت به سایر محصولات می شوند . در كنار مالیات های عمومی بر فروش یا مصرف ، مالیات های انتخابی ( موردی ) بر مصرف برخی از كالاها نیز برقرار می شوند . چنان كه از عنوان این نوع مالیات بر می آید مالیات انتخابی بر مصرف فقط در بازار برخی از كالاها و به احتمال با نرخ های متفاوت برقرار می شود . به طور كلی خلاصه ویژگی های هر یك از ارقام كالیات های تك مرحله ای و چند مرحله ای اشاره می شود . مالیات بر مصرف را می توان به صورت تك مرحله ای و یا در مراحل متعدد وضع كرد . اگر مالیات ب ر مصرف در چند مرحله به شكل ارزش افزوده ( نه به معنای مالیات بر كل داد و ستد ) اجرا شود چنین مالیاتی را مالیات بر ارزش گویند . الف) مالیات بر عمده فروشی و خرده فروشی مالیات بر عمده فروشی بر فروش های انجام گرفته به خرده فروشان وضع می شود . این مالیات اگر چه برای كشورهای در حال توسعه توصیه شده است اما در عمل اغلب در كشورهای پیشرفته از قبیل پرتغال ، انگلیس ، استرالیا و ; نیز مورد استفاده قرار گرفته است . مزیتی كه برای این مالیات ذكر كرده اند این است كه در مرحله پیشتری نسبت به مالیات صنعت و تجارت اخذ می شود و فقط عمده فروشان نهایی را شامل می شود .مالیات بر خرده فروشی بر آخرین مرحله نظام توزیع یعنی بر مصرف كنندگان وضع می شود و در نتیجه تمام ارزش افزوده مراحل متوالی تولید و توزیع را شامل می شود و در آن تجمع وجود ندارد. این نوع مالیات در كشورهای اسكاندیناوی ، ایسلند و همچنین ددر كشورهای هند ، هندوراس ، كاستاریكا ، پاراگوئه و ; مورد استفاده قرار گرفته است . ب) مالیات صنعت و تجارت ( داد و ستد ) این نوع مالیات ، بخش های اقتصادی در حال رشد راتشویق می كند و در عین حال با حذف مالیات بر مواد غذایی و صنایع كوچك از تحمیل بار مالیاتی بر طبقات كم درآمد جلوگیری می كند . مزیت این مالیات آن است كه محدود به تعدادی از بنگاهها نمی شود و حالت احتساب مضاعف نیز ندارد . این نوع مالیات در كشور كلمبیا و چند كشور دیگر مورد استفاده قرار گرفته است . روش معمول در این نظام مالیاتی به این ترتیب است كه از وارد كنندگان و صاحبان صنایع خواسته می شود كهخ در سازمان وصول كننده مالیات ثبت نام كنند و صنایع ثبت شده باید برای تمام محصولات فروخته شده خود مالیات پرداخت كنند ولی جهت انتخاب از حالت تجمعی مجازاند كه از میزان فروش مشمول مالیات خود مبلغی را كه بابت خرید از سایر صنایع ثبت شده پرداخته اند كم كنند یا این كه اعتباری معادل مالیاتی كه برای خرید مزبور پرداخته اند دریافت كنند . ج) مالیات بر ارزش افزوده همان طوركه پیش از این اشاره شد مالیات بر مصرف را می توان به صورت تك مرحله ای و یا در مراحل متعدد وضع كرد . اگر مالیات بر مصرف در چند مرحله به شكل ارزش افزوده ( نه به معنای مالیات بر كل داد و ستد ) اجرا شود چنین مالیاتی را مالیات بر ارزش افزوده گویند . در یك تعریف كلی مالیات بر ارزش افزوده مالیاتی است كه بر اساس درصدی از ارزش افزوده ایجاد شده در هرمرحله از تولید و توزیع وضع می شود . مالیات بر ارزش افزوده در مراحل متوالی تولید و توزیع وضع می شود و آن را می توان تا مرحله خرده فروشی گسترش داد كه در این صورت مشابه مالیات بر خرده فروشی كالا و خدمات است . با این تفاوت كه مالیات بر ارزش افزوده در هر مرحله به طور جداگانه اخذ می شود در حالی كه مالیات بر خرده فروشی در مرحله نهایی توزیع دریافت می شود . با گسترش روزافزون حجم مبادلات تجاری و بسط فعالیت های اقتصادی لزوم كاربرد نوعی از مالیات كه در راستای تامین منابع مالی گسترده و قابل اعتماد برای دولت ها باشد و منابع مالیاتی بیشتری را شناسایی كند ، در بسیاری از كشورهای جهان احساس شد . از طرف دیگر مسائلی از قبیل ضرورت كاهش نرخ های مالیاتی ، جایگزینی برخی از مالیات ها ، افزایش كارایی نظام مالیاتی ، سهولت وصول درآمدهای مالیاتی ، تاثیر تورم بر درآمدهای مالیاتی و گسترش ظرفیت مالیاتی شرایط لازم را جهخت معرفی نوع جدیدی از مالیات به عنوان مالیات برارزش افزوده در اكثر نظام های مالیاتی مهیا كرد . اغلب كشورها با عنایت به مزایای بسیار زیاد این نوع مالیات ، در تدوین سیاست های مالی و تغییر ساختار نظام مالیاتی در چارچوب اهداف اقتصادی ، اجرای نظام مالیاتی بر ارزش افزوده را به عنوان یك منبع مالیاتی پویا مد نظر قرار داده اند . مالیات بر مصرف و فروش در ایران مالیات بر مصرف و فروش در ایران به مجموعه ای از منابع مالیاتی اطلاق می شود كه با نرخ های متفاوت و نیز بر اساس ماخذ متفاوت مانند مقدار تولید فیزیكی ، تعداد فروش یا بهای فروش مشمول مالیات می شوند و بنابراین نمی توان بر آنهامالیات عمومی فروش با نرخ تقریباً یكسانی بر تعداد وسیعی از كالاها و خدمات و بر اساس بهای فروش وضع شود . منابع مالیات ها ی مصرف و فروش موجود در نظان مالیاتی كشور علاوه بر ویژگی های برشمرده شد از نظر نوع كالاهاو خدمات نیز دارای ماهیت خاصی هستند . برخی از آنها در واقع كالاهای انحصاری دولت در دهه های قبل هستند .( مانند دخانیات و الكل ) ، و برخی از آن هابه عنوان كالا های لوكس شناخته می شوند (مانند خاویار )، تعداد دیگری از كالا های مشمول نیز از نوع مواد اولیه صنایعی مانند فولاد و مس هستند . در مجموع می توان گفت انتخاب كالا ها و خدمات مشمول مالیات بر مصرف و فروش در نظام مالیاتی كشور بیش از آن كه بر اساس توجیهات اقتصادی و مالیاتی بوده باشد در گذر انتخاب های مقطعی و تصادفی شكل گرفته است . به طوری كه وصول برخی از این مالیات ها با وضع تبصره های بودجه سالانه آغاز شده و سپس دائمی شده است . از ابتدای 1382 قانون حدیدی تحت عنوان « تجمیع عوارض » جایگزین مالیاتهای غیر مستقیم وضع شد . این بخش از درآمدهای مالیاتی به موجب این قانون وصول می شود . وصول تمامی كالاها و خدمات و نیز واردات اعم از مالیات و عوارض طبق این قانون انجام گرفته و به استثنای برخی وجوه كه از صدور كارت ها ، مجوزها و ; دریافت می شود هیچ گونه وجوه دیگری تحت هر عنوان كه ماهیت مالیات غیر مستقیم یا عوارض داشته باشد غیر از این قانون قابل دریافت نخواهد بود . Phg نقدی بر مالیات بر درآمد اشخاص حقوقی اصلاح موادی از قانون مالیات های مستقیم مصوب بهمن 1380 اساسی ترین تغییر در قانون مالیاتی پس از اصلاحات اردیبهشت 1371 به حساب می آید و در عمل تحولی چشم گیر د ر سیاست های اقتصادی دولت در ابتدای دهه 1380 تلقی می شود . اصلاحیه مذكور موجب بروز مشكلات اقتصادی و ایجاد شكاف طبقاتی به ویژه در بخش اشخاص حقوقی شده است . در اصلاحیه جدید اعمال نرخ های تصاعدی در محاسبه مالیات این بخش تبدیل به نرخ ثابت 25 درصد شده كه با توجه به استدلالهای مجلس ، به هیچ وجه نمی تواند دلیل منطقی بر حذف نرخ تصاعدی باشد . وصول مالیات كه به عنوان یكی از ابزارهای اقتصادی دولت در جهت ایجاد عدالت اجتماعی به شمار می رود تبدیل به یك ابزار مخرب اقتصادی شده است . از آن جایی كه حدو د 54 درصد از درآمدهای مالیاتی دولت از طریق مالیات بر سود اشخاص حقوقی حاصل می شود ، تغییر میزان مالیات این بخش عدالت مالیاتی را خدشه دار كرده است . تغییر این نرخ نه تنها در مورد شركت های با درآمدهای پایین از حساسیت چندانی برخوردار نبوده ، بلكه به میزان قابل توجهی باعث كاهش مالیات شركت ها با درآمد بالا شده و آن چیزی كه هدف دولت از برقراری این سیاست بوده تحقق نیافته است . رابطه میزان ( نرخ ) مالیات با عدالت اجتماعی بر اساس فصل پنجم قانون مالیات های مستقیم ، كلیه اشخاص حقوقی ( بعه استثنای اشخ اص حقوقی موضوع ماده 2 از باب اول و سایر معافیت های مقرر در فصل اول از باب چهارم ) موظف اند درصدی از سود حاصل از فعالیت تجاری خود را به عنوان مالیات به دولت بپردازد . طبق آمار منتشر شده ، طی سال های 79-1342 به طور متوسط 7/54 درصد از درآمدهای مالیاتی مستقیم به شركت ها اختصاص داشته است . برای حفظ هدف عدالت اجتماعی چگونگی تعیین میزان مالیات از حساسیت زیادی برخوردار است . همین طور اصول شناخته شده ای در عالم مالیات وجود دارد كه باید به آن ها توجه داشت . این كاری است كه در كشورهای دارای نرخ واحد مالیات بر شركت انجام می دهند یعنی جمع بین دو مقصود را در نظر می گیرند . به عبارت دیگر قبول نرخ مقطوع برای مالیات بر شركت به تنهایی و اگر با سازو كار دیگری همراه نباشد ، با روح آن اصول سازگاری نخواهد داشت بنابراین آن ها كاری می كنند كه ضمن قبول نرخ مقطوع نیل به آن اصول را نیز از طرق دیگر عملی سازند . جوهر و ماهیت این اصول آن است كه عدالت ایجاب می كند صاحبان درآمد بیشتر در قیاس با دارندگان درآمد كمتر به میزان بیشتری مالیات بپردازند و سهم بالاتری از درآمد آنان به عنوان مالیات اخذ شود . نتیجه قبول چنین قاعده ای برقراری نرخ های تصاعدی مالیاتی است . نرخ مقطوع مالیاتی با قاعده مذكور سازگاری ندارد . البته گاهی ممكن است یك مصلحت مبرم اقتصادی یا اجتماعی یا برخی دشواری ها و تنگناها عدول از عدالت مالیاتی را نسبت به موارد خاص ایجاب كند . مذاكرات انجام شده در مجلس ( جلسه 171 مورخ 20/9/1380 ) در مورد تك نرخی كردن مالیات چنین بوده است : « 25 درصد عدد معقولی است ، جزو كمترین نرخ های مالیاتی كشورهای دنیاست . كمتر از این دو سه كشور داریم كه تقریباً منطقه آزاد است . عددی است كمتر از این آوردن آن معقول نیست . » نرخ مالیات قبل از اصلاح قانون مالیات به استناد ماده 105 قانون مالیات های مستقیم ( قبل از اصلاح موادی از قانون مصوب 17/11/1380 ) اشخاص حقوقی وظیفه داشتند پس از كسر 10 درصد سود به عنوان مالیات شركت مشمول مالیات دیگری نسبت به سهم هر شریك دوباره به نرخ های مقرر در ماده 131 بین 12 تا 54 درصد شوند . بنابراین افرادی كه سهم سود بیشتری در این شركت ها داشتند مشمول پرداخت مالیات به نرخ های بالاتر می شدند . به عنوان مثال چنانچه یك شركت سهامی با سه نفر شریك و با نسبت سرمایه مساوی در یك سال مالی سودی معادل 900 میلیون ریال تحصیل می كردند بدون در نظر گرفتن اندوخته و احتساب 3 درصد عوارض شهرداری و غیره ، به این شرح مشمول پرداخت مالیات می شدند . 10 درصد مالیات ثابت شركت طبق ماده 105 90000000=10% * 900000000 مابقی سود مشمول مالیات810000000=90000000-900000000درآمد مشمول مالیات به نرخ ماده 131 نسبت به سهم هر شریك 270000000=3/1 * 810000000 مالیات سهم هر شریك نسبت به سود 133565000 نرخ ماده 131 270000000جمع مالیات سهم سه شریك 400695000 = 3* 133565000 جمع مالیات بر سود شركت 490695000 = 90000000 +400695000 مبلغ 490695 هزار ریال كه بیش از 54 درصد كل سود حاصله است به عنوان مالیا ت از سود شركت كسر و به وزارت امور اقتصادی و دارایی پرداخت می شد . حال می پردازیم به مقایسه نرخ اعمال شده مذكور در صورتی كه همان شركت سهام دار با تعداد سهم مساوی داشته باشد . در این حالت سهم سود هر شریك كمتر شده و در كل ، مالیات شركت به این ترتیب كاهش می یابد : 10 در صد مالیات ثابت شركت طبق ماده 105 90000000 = 10% * 900000000 مابقی سود مشمول مالیات 810000000 = 90000000 – 900000000 درآمد مشمول مالیات به نرخ ماده 131 نسبت به سهم هر شریك 810000 = 1000 % 810000000مالیات سهم هر شریك 97200 نرخ ماده 131 810000 جمع مالیات 1000 شریك 97200000 = 1000 * 97200 جمع مالیات سود شركت 187200000 = 90000000 + 97200000 مالیات 187200 ریال حدود 28 درصد كل سود حاصله شركت بوده است. ناگفته نماند اگر هر یك از سهامدارای درآمد دیگری غیر از درآمد پیش گفته داشتند طبق فصل هفتم قانون مالیات های مستقیم تحت عنوان مالیات بر جمع درآمد مشمول نرخ بالاتری ناشی از منابع مختلف می شدند . ماده 129 قانون مالیات های مستقیم راجع به مالیات بر جمع درآمد در واقع به این منظور تنظیم شده بود كه جایگزین آن چیزی شود كه در نظام هایمالیاتی غربی به نام مالیات بر درآمد شخصی خوانده می شود . در این نظام ، جمع درآمد اشخاص مشمول نرخ های تصاعدی قرار می گیرند . دراصلاحیه جدید ، ماده 129 به طور كامل حذف شده و به عمر نظام مالیات بر جمع درآمد پایان داده شده است . در مذاكرات مجلس توضیحی در این باب داده نشده ، اما در گزارش گروه كارشناسی منصوب از سوی كمیسیون اقتصادی مجلس كه تهیه كننده طرح اصلاحیه بوده است ، خاطر نشان شده : « حذف ماده 129 كه طی سالهای گذشته هرگز به مورد اجرا در نیامده در این راستا بود .» اجرای ماده 129 تا كنون مشكلات زیادی از جمله تشخیص اینكه هر مودی در مجموع از منابع مختلف چه درآمدی كسب كرده داشسته است . غافل از اینكه امروزه تشخیص آن با سیستم های مكانیزه به سادگی امكان پذیر است . یكی از راهای تشخیص آن از طریق كدهای ملی است . به هر حال هر درآمدی كه تك تك صاحبان كد ملی كسب كنند چنانچه این درآمد وارد سیستم رایانه مركزی شود در پایان سال مالیاتی می توان مجموع درآمدهای آنان رااز این سیستم به دست آورد . حذف این ماده قانون نه تنها مبلغ قابل توجهی از درآمدهای مالیاتی دولت را جذب نمی كند بلكه موجب ایجاد شكاف بیشتر در برقراری عدالت مالیاتی می شود . توجیه اقتصادی اصلاح نرخ مالیاتیدر سالهای اخیر دولت سعی كرده است گامی در راستای رفع معضل بیكاری بردارد . بنابراین متوسل به استفاده از ابزار مالیاتی شده است . زیرا اگر میزان مالیات بر سود اشخاص حقوقی كاهش یابد موجب تشویق و افزایش سرمایه گذاری و به دنبال آن ایجاد اشتغال می شود . به این منظور در اصلاح موادی از قانون مالیات های مستقیم ، در تاریخ 27/11/1380 میزان مالیات بر سود اشخاص حقوقی طبق ماده 105 از نرخ تصاعدی ماده 131 به نرخ ثابت 25 درصد تبدیل شد . بر این اساس دیگر سودهای بالا مشمول نرخ بالاتری نمی شوند . به عنوان نمونه نرخ كلی اعمال شده مالیات در مثال پیش گفته از 54 درصد برای شركای با درآمد بالا و 28 درصد برای شركای با درآمد پایین به 25 درصد كاهش یافت . در نتیجه با اقدام های سیاست گذاران اقتصادی چند سوال پیش می آید كه عبارت اند از : – آیا ضرورت مبرمی وجود داشته است كه در اصلاحیه جدید نرخ مقطوع 25 درصد را جایگزین نرخ های تصاعدی كنند؟– آیا ابزار مالیات موجب تعدیل ثروئت شده است یا شكاف طبقاتی را بیشتر كرده است ؟ – آیا بهتر نبود كاهش میزان مالیات فقط برای فعالیت های تجاری كه اشتغال بیشتری ایجاد می كردند كاهش می یافت ؟– آیا سهم عمومی جامعه به سرمایه گذاران قبل كه حاضر به ادامه فعالیت با وضع موجوذد بوده اند انتقال نیافته است ؟– تا چه حد رجحان فایده بر هزینه تحقق یافته است ؟ و ; ؟ پاسخ به این سوالات ذهن تحلیلگران اقتصادی را جلب می كند كه آیا به واقع این ابزار مهم اقتصادی توانسته است در جهت رشد و توسعه اقتصادی گام بردارد یا تبدیل به یك وسیله ای شده كه بر عكس عمل می كند ، یعنی به شكاف بیشتر طبقاتی دامن زده است . فقط در پاسخ اول استدلال زیر ضمن مذاكرات مجلس ( به ویژه در جلسه 13/9/1380 ) ارائه شده : 1- هر كه درآمد كمتر داشته باشد با وجود نرخ مقطوع نیز مالیات كمتری خواهد پرداخت . 2- تصاعدی كردن نرخ ها موجب دشواری محاسبه و گرفتاری مودیان و ماموران تشخیص خواهد بود كه می تواند منشا بدبینی باشد . 3- نرخ واحد هم محاسبه را ساده می كندو هم امكان تخمین درآمد ملی را فراهم می كند . با توجه به مطالب پیش گفته استدلال های مذكور نیز نمی تواند دلیل منطقی برای حذف نرخ های تصاعدی باشد . اگر با نرخ مقطوع نیز هركه درآمد كمتری داشته باشد مالیات كمتر ی بپردازد ، پس چرا در تعین هزینه های آب و برق مصرفی خانوارها این چنین عمل نمی شود و از نرخ های تصاعدی استفاده می شود . اگر محاسبه نرخ های تصاعدی دشوار است و موجب بدبینی مودیان مالیاتی می شود ، آیا در مورد خانوارها در مقابل هزینه های آب و برق هم این چنین است ؟ محاسبه از طریق نرخ های تصاعدی نه تنها پیچیده نیست بلكه بسیار ساده ، در حد چهار عمل اصلی حساب است . در تخمین درآمد ملی نیز با وجود نظام های پیشرفته پیش بینی بسیار آسان است . اگر قرار باشد ما در سطح كلان جامعه برنامه ریزی داشته باشیم ، ساده كردن محاسبات به چه قیمتی باید تمام شود ؟دوگانگی بین مالیات بر سود شركتها و مشاركتهای مدنی به استناد ماده1 10 قانون مالیاتهای مستقیم ( اصلاحیه مورخ 27/11/1380 )در آمد مشمول مالیات مودیان موضوع فصل درآمد مشاغل از معافیت موضوع ماده 84 كه در 1381 مبلغ 17400 هزار ریال و در 1382 مبلغ 19200 هزار ریال تعیین شده برخوردار می شوند . ادامه خواندن مقاله گزارش کارورزي اداره ماليات

نوشته مقاله گزارش کارورزي اداره ماليات اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله در مورد روش‏ شناسى فهم متون دينى

$
0
0
 nx دارای 41 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : روش‏ شناسى فهم متون دینى میزگرد : آیه‏الله محمدتقى مصباح، دكتر مهدى گلشنى و حجه‏الاسلام محمود رجبى،اشاره : مساله فهم متون دینى و شیوه‏ها و معیارهاى آن از جمله مسائلى است كه توجه بسیارى از متفكران را در عصر حاضر به خود مشغول داشته است. برخى بر این باورند كه فهم این متون بیرون از توان بشر است، برخى نیز با رد این نظر، بر آنند كه با توجه به فلسفه نزول این متون – یعنى، هدایت‏بشر – محال است كه آن‏ها را از حوزه فهم انسان خارج بدانیم. فهم متون دینى چه شروطى دارد؟ روش‏ها و معیارهاى فهم آن كدام است؟ و; در این میزگرد، در حضور سروران ارجمند، جناب استاد آیه‏الله محمدتقى مصباح، دكتر مهدى گلشنى و حجه‏الاسلام محمود رجبى، به بحث نشسته‏ایم كه حاصل این گفت‏وگو به محضر اهل معرفت تقدیم مى‏گردد: معرفت: كتاب‏هاى آسمانى براى فهم و تغییر رفتار انسان نازل شده‏اند و قرآن كریم نیز از این قاعده مستثنا نیست، این مطلب روشن است كه فهم قرآن، روش‏ها و شرایط خاص خود را دارد عمده‏ترین روش‏هاى شناخت قرآن كریم كدام‏اند؟ استاد مصباح: قرآن كریم در موارد بسیارى، تصریح دارد كه «بیان للناس‏»(آل عمران: 138)، «تبیانا لكل شى‏ء»(نحل:89)، «بلسان عربى مبین‏»(شعراء: 195) و «یسرناه بلسانك‏»(مریم:97) است. این تصریحات، همه مؤید این است كه قرآن براى مردم قابل درك و فهم است. هدف از نزول آن نیز همین بوده كه به‏وسیله قرآن هدایت‏شوند و راه سعادت ابدى خود را بیابند. براى فهم قرآن، چند راه وجود دارد كه استفاده از آن‏ها به ما كمك مى‏كند تا با روش صحیح از این كتاب استفاده كنیم و آن را درست‏بفهمیم: اول: وقتى قرار است از راه لفظ، مفاهمه حاصل شود، بین گوینده و شنوند ه نقاط مشتركى وجود دارد كه لفظ بر اساس همان‏ها به كار برده مى‏شود. با توجه به این نقاط مشترك، شنونده همان معنایى را از لفظ مى‏فهمد كه مورد نظر گوینده است و همین موضوع فهم مشترك را ایجاب مى‏كند. به عنوان مثال، فهماندن مطلبى به زبان انگلیسى به كسى كه از این زبان اطلاعى ندارد، كارى لغو است. بنابراین، اگر گوینده مى‏خواهد مطلبى را به مخاطب خود بفهماند، به‏ناچار، باید بر اساس قراردادهایى كه بین این دو مشترك است‏سخن بگوید تا گفت و گو نتیجه‏بخش باشد. براین‏اساس، وقتى قرآن مى‏خواهد با مخاطبان خود سخن بگوید، باید با زبانى صحبت كند كه مخاطبانش منظور او را درك كنند و فهم مشتركى از الفاظ آن وجود دا شته باشد. دوم: از یك سو، همه مردم دنیا با یك زبان سخن نمى‏گویند و از سوى دیگر، قرآن براى هدایت همه انسان‏ها نازل شده است، نه فقط براى قومى خاص یا زمانى مخصوص. با توجه به این نكته این سؤال مطرح مى‏شود كه مخاطبان قرآن، كه داراى زبان‏هاى متفاوتى هستند، چگونه باید از آن استفاده كنند؟ چگونه قرآن مى‏تواند با تعبیر خاص خود، معناى مورد نظر را به مخاطبان متفاوت بفهماند؟ این ممكن نیست، مگر این كه همه با زبان قرآن آشنا باشند كه البته چنین چیزى در گذشته نبوده، براى آینده نیز چنین چیزى پیش‏بینى نمى‏شود كه روزى بیاید همه مردم زبان عربى را به خوبى بدانند. حال سؤال این است كه آیا قرآن باید با زبان خاصى با مردم سخن بگوید كه هیچ كس آن را نمى‏فهمد؟ طبیعى است كه خیر; زیرا این نقض غرض خداوند است. آیا یكى از این زبان‏ها را انتخاب كند؟ البته چاره‏اى جز این نیست; زیرا وقتى زبان‏ها متفاوت شد، ناچار باید با یكى از آن‏ها منظور خود را بفهماند. كدام‏یك از این زبان‏ها اولویت دارد؟ این روشن است كه پیامبرصلى الله علیه وآله باید به زبان مخاطبان خود، با آن‏ها سخن بگوید، سپس معناى مورد نظر خداوند به زبان‏هاى دیگر ترجمه و تفسیر شود تا دیگران نیز آن را دریابند وگرنه معنا ندارد پیامبرى در میان قومى مبعوث شود و به زبان دیگرى سخن بگوید; این كار غیر عاقلانه است. قرآن با اشاره به همین مطلب، مى‏فرماید: «و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه‏»(ابراهیم: 4); ما هیچ پیامبرى را جز به زبان قوم خودش نفرستادیم. دلیل این مطلب هم واضح است: تا غرض از هدایت و اتمام حجت‏حاصل شود. بنابراین، قرآن به ناچار، با یك زبان سخن گفته، ولى دیگران باید براساس فهم آن زبان، منظور قرآن را درك كنند. سوم: حتى اهل یك زبان هم همیشه یك معناى خاص از الفاظ نمى‏فهمند. به عبارت دیگر، زبان همواره در حال تحول است; مانند سایر پدیده‏هاى اجتماعى كه در این جهان وجود دارد و تحت‏شرایط خاصى، تغییراتى در آن‏ها پدید مى‏آید. به عنوان نمونه، زبان فارسى از اصل خود – كه زبان پهلوى بوده – تا زبان امروزى چه‏قدر تحول پیدا كرده تا به صورت امروزى در آمده است! اصطلاحات و الفاظ آن چه‏قدر با گذشته تفاوت پیدا كرده است! زبان عربى امروزى نیز قطعا با زبان عربى زمان پیامبرصلى الله علیه وآله تفاوت كرده است. بنابراین، این مطلب، نامعقول نیست كه الفاظ آن معانى مباینى با اصل خود پیدا كرده باشد. با این وصف، ما براى فهم قرآن باید چه كنیم؟ اولا، باید بر اصول محاوره عرفى زبان عربى تكیه كنیم. ثانیا، باید اصول زبان عربى را بیاموزیم; زیرا قرآن به زبان عربى نازل شده است. ثالثا، باید با زبان عربى، طبق استعمال زمان نزولش آشنا شویم و الفاظ را بر معانى زمان نزول قرآن حمل كنیم. اگر غیر از این كنیم و الفاظ را بر معانى غیر متعارف زمان نزول آن حمل نماییم، چنین كارى عقلایى نیست. اما براى این كه بفهمیم معناى هر لغتى در عصر نزول قرآن چگونه بوده، باید ببینیم با قراینى كه دركلام قرآن یا تاریخ وجود داشته، از لغت، حدیث و سایر اقوال، سازگار است‏یا نه. نكات دیگرى نیز در این زمینه وجود دارد; مثلا، وقتى ما به شیوه‏ها و سبك‏هاى هر سخنى آشنا شویم – به عنوان مثال، با مجاز، كنایه و استعاره آشنایى داشته‏باشیم – از قراین مى‏توانیم به مفهوم مورد نظر گوینده پى‏ببریم. این قراین ممكن است لفظى باشد و در خود عبارت یا در سایر كلمات گوینده وجود داشته باشد و با توجه به این كه گوینده سخن حكیم است و تناقض نمى‏گوید، مى‏توان ابهام كلام او را برطرف كرد و منظور او را فهمید. بنابراین، فرموده‏اند: «القرآن یفسر بعضه بعضا.» گاهى هم ممكن است این قراین لبى یا مقامى باشد كه یا از كشف موقعیت‏خاص معلوم شوند و یا از حقایق مورد قبول گوینده . این قراین بر خلاف قراین لفظى، عقلى‏اند; یعنى، اگر ظاهر هر لفظى خلاف برهان عقلى باشد و بتوان دلیلى عقلى بر خلاف آن اقامه كرد، با توجه به این كه گوینده سخن (قرآن) اعقل عقلا بوده، معلوم مى‏شود كه منظور او معناى مجازى یا كنایى سخن بوده، نه معناى ظاهرى و یا غیر كنایى آن. در محاورات عرفى نیز چنین استعمال‏هایى وجود دارد: اگر كسى لفظى خلاف عقل بگوید با توجه به اینكه متكلم عاقل چنین معنایى را اراده نمى‏كند مى‏توان فهیمد قطعا معناى مورد نظر او مجازى یا كنایى بوده است. بنابراین، براى فهم منظور خدا وند، علاوه بر در نظر گرفتن قراین لفظى به قراین عقلى نیز باید توجه نمود. دكتر گلشنى: درباره این سؤال اول، باید دو نكته را عرض كنیم: اول این‏كه در این باره كه متن واحدى (بین الدفتین) به نام قرآن وجود دارد، هیچ اختلاف‏نظرى نیست و این متن با چنین خصوصیتى در میان تمام كتب متداول ادیان آسمانى منحصر به فرد است. دوم این كه قرآن صریحا خود را «بلسان عربى مبین‏» (شعراء:195)، كتاب نور و هدایت معرفى ك رده است. بنابراین، آن نمى‏تواند چیزى مبهم و اختلاف‏انگیز باشد، و پیام‏هاى مهمى كه در بردارد باید براى مخاطبانش روشن باشد. علاوه بر این، قرآن براى راسخان در علم نیز پیام‏هایى دارد. اگر آن نتواند این پیام‏ها را به اهلش برساند نقض غرض رسالت پیامبرصلى الله علیه وآله مى‏شود. پس به هر صورت، قابل فهم است. حال این سؤال پیش مى‏آید كه وسیله فهم قرآن چیست؟ وحى یك روى‏داد خاص است، غیر از سایر روى‏دادها، و براى هر كس قابل تجربه نیست تا بتوان آن را مورد آزمایش قرار داد. اگر ما وحى را پذیرفتیم و وجودش برایمان اثبات شد، به طور طبیعى، باید آن را نیز بفهمیم. راه فهم قرآن همان‏گونه كه گذشتگان نیز چنین مى‏فهمیدند، رجوع به قرآن یا سنت قطعى‏الصدور است كه شان نزول آیات را تبیین كرده است. بخش دیگرى از قرآن نیز با عقل قابل تبیین و توضیح است. اما به طور كلى، آیات قرآن دو دسته است: بخشى از آن محكمات است كه براى ما قابل فهم مى‏باشد و بخش دیگر متشابهات است كه غیر از راسخان در علم آن را در نمى‏یابند. با توجه به این نكات، هیچ ابهامى براى فهم آیات قرآن وجود ندارد و براى فهم آن باید مانند گذشتگان به خود قرآن و سنت رجوع كرد، و زبان قرآن را مطابق عرف و تفسیر زمان نزول آن دریافت. حجه‏الاسلام رجبى: روش فهم قرآن یكى بیش نیست، و آن، همان روش فهم مورد تایید و عمل عقلا در فهم گفتار و نوشتار دیگران است، كه در علم اصول به آن اصول محاوره عقلایى یا اصول عقلایى محاوره گویند; یعنى قواعد و اصولى كه عقلا در گفتگوى با یكدیگر و فهم سخن طرف مقابل به كار مى‏گیرند. ولى، این روش داراى اجزا یا مراحلى است كه باید آن اجزا و مراحل به‏طور دقیق ترسیم شود. نااگاهى، غفلت و تصویر نادرست از این مراحل و اجزا، موجب دركى نادرست از مقصود خداوند مى‏شود. به عبارت دیگر، همان‏گونه كه در علوم تجربى واژه روش دو كاربرد متفاوت دارد: گاهى مقصود روش تجربى به‏طور كلى است و گاه، مقصود روش گردآورى اطلاعات است، در روش فهم قرآن یا روش تفسیر هم، گاه مقصود از روش، روش فهم قرآن به‏طوركلى، كه مشتمل بر همه مراحل و اجزا است، و گاه، مقصود روش‏هاى گردآورى موادخام و اطلاعات لازم براى فهم مقصود خداوند است. به نظر مى‏رسد این معناى دوم باید مورد برروش اول، آگاهى و به‏كارگیرى قراردادهاى زبانى یا ادبیات زبان عربى است. زیرا در فهم هر سخن یا نوشتارى، كه طبعا به زبان حاصى مى‏باشد، باید از قراردادهاى زبانى آن زبان خاص آگاه بود. در فهم قرآن نیز، كه به زبان عربى است، باید از قواعد و قراردادهاى لغوى، صرفى، نحوى و بیانى این زبان آگاه بود و در فهم قرآن آن‏ها را به‏كار گرفت. البته، قراردادهاى زمان نزول قرآن معیار است، نه قراردادهایى كه پس از زمان نزول پدید آمده‏اند. روش دوم، در نظر گرفتن قرائن پیوسته و ناپیوسته لفظى و عقلى است ، كه خود دامنه وسیعى دارد و محورهاى متعدد و متنوعى را در بر مى‏گیرد. این قرائن كدام‏اند؟ هر یك در كجا كارآیى دارند؟ شرائط آنها چیست؟ قرائن لفظى، اصول بدیهى یا نزدیك به بدیهى عقلى، دستاوردهاى قطعى تجربى و تاریخى روایات و; ازجمله قرائن بشمار مى‏آیند. در قرائن تاریخى، فضاى نزول، شان نزول، سبب نزول مطرح است. علاوه‏برآن‏ها، ویژگى‏هاى قرآن و خداوند كه گوینده و صاحب سخن است و نظائر آن‏ها، در این روش باید مد نظر گیرد. برخى از این موارد، مانند سبب نزول و روایات تفسیرى، در كتب تفسیرى و علوم قرآنى مورد بررسى قرار گرفته است. برخى نیز، مانند سیاق یا ویژگى‏هاى گوینده و ویژگى‏هاى سخن، كار چندانى روى آن نشده و نیازمند تحقی ق بیشترى است. روش سوم، مراحعه به روایات است. روایات پیامبرصلى الله علیه وآله و ائمه معصومین‏علیهم‏السلام داراى نقش‏هاى متفاوتى در تقسیر مى‏باشند. یكى از آن‏ها، نقش قرینه بودن است. ولى، نقش‏هاى دیگر هم باید مورد توجه مفسر باشد. به عنوان مثال، روایات مى‏توانند شیوه صحیح تفسیر را به ما نشان دهند، یا معانى بطنى قرآن را در اختیار ما قرار دهند، یا توضیح و تفصیل بیشترى راجع به موضوع ارائه كنند و یا مصادیق و موارد آیات را مشخص كنند و یا مطالب موجز و مجمل را شفاف و آشكار سازند. روش چهارم، معیار قراردادن امور یقینى و به اصطلاح اصولى، بر علم یا علمى تكیه كردن است. مفسر باید در شناخت قرائن، در فهم و به‏كارگیرى قراردادها در سند و محتواى روایات تفسیرى بر مدار امور یقینى حركت كند و آنچه كه قطعى است و یا از دیدگاه دین و قرآن به منزله امر قطعى و یقینى است، معیار و مبنا قرار دهد و به امور ظنى‏اى كه از نطر عقلا و دین بى‏اعتبار است در فهم قرآن تكیه نكند. چنان كه در بیان مقصود از آیات باید توجه شود كه كدام نكته به صورت قطعى از آیات استفاده مى‏شود؟ كدام نكته در حد ظهور فهمیده مى‏شود؟ و كدام نكته صرفا یك معناى احتمالى است. این سه نوع استفاده را به هم نیامیزد. این نكته مى‏تواند روش دیگرى به‏شمار آید. روش بودن آن، به این لحاظ است كه مفسر در موارد بسیار از كنار هم چیدن آیات و تفسیر قرآن به قرآن، مطالب جدیدى را از آیات استخراج مى‏كند و در این استخراج، توجه به دلالت‏هاى قطعى و ظاهرى و احتمالى نقش مهمى دارد. روش دیگر، درنظر گرفتن انواع دلالت‏هاست. در علم منطق و اصول، انواع مختلفى از دلالت‏ها، مانند دلالت مطابقى، تضمنى، التزامى و مفهومى و در علوم قرآن نیز، دلالت اقتضا و ایما و تنبیه و اشاره مطرح مى‏باشد. كسى كه در صدد فهم سخن خداوند است، باید به انواع مختلف دلالت‏ها توجه كند. زیرا، در نظرگرفتن آن‏ها دو نتیجه در فهم قرآن و تفسیر در احتیار او قرار مى دهد: اول، استفاده فراوان‏تر و استحراج نكات بیشتر از آیات شریف قرآن است. دوم، تصحیح و تهذیب فهم از قرآن ا ست. ممكن است مفسر باتو جه به اقسام دلالت‏ها و سنجیدن آن‏ها بایكدیگر به این نتیجه برسد كه فهم نخستین او از ظاهر عبارات قرآن نادرست و یا غیر دقیق بوده است و در نتیجه، فهم دقیق‏تر و منقح‏ترى از آیات به‏دست آورد. مثلا، وقتى دلالت اقتضا را، كه تقریبا بلكه احقیقا مترادف با شرایط صدق در تحلیل‏هاى علمى امروزین است، مد نظر قرار دهیم و فهمى را كه مفسراز ظاهر یك آی ه دارد، با شرایط صدق ادبى، عقلى و یا شرعى آن بسنجیم، ممكن ست‏به‏این‏نتیجه برسیم كه مفاد ظاهرى آیه مقید به قیدى است كه اتفاقا مورد نظر گوینده نیز هست و خداوند آن قید را مد نظر داشته است. بنابراین، آیه را با اطلاق و شمول و گستردگى ظاهرى‏اش نمى‏توان معنى كرد. البته، این مباحث فنى است و باید با مراجعه به منابع مربوط به آن، به تبیین و توضیح آن دست‏یافت. من فقط به اصل این روش و این‏كه چگونه این روش، در فهم مراد خداوند نقش دارد پرداختم. پس د رنظر گرفتن انواع دلالت‏ها و لزوم هماهنگى و سازگارى بین آن‏ها نیز یكى از روش‏هاى فهم قرآن است. لازم به ذكر است كه اولا، این موارد یك حصر عقلى ویااستقرا تام‏نسبت‏به روش‏ها نیست. تكمیل وافزودن به آن‏ها نیز امكان‏پذیر است. و ثانیا، این‏كه آیات قرآن، از نظر معنى داراى درجات است. برخى از درجاب معانى قرآن، مانند برخى از بطون قرآن، از حد فهم متعارف بالاتر است و تنها راسخان در علم به آن دسترسى دارند. ما باید این معانى را از آنان فرا گیریم. معرفت:درمتون‏روایى‏پذیرفته شده فریقین بیان شده است كه «قرآن افزون بر معناى ظاهرى بطون گوناگونى دارد.» آیا روش‏هاى‏یادشده‏براى‏دست – یابى‏به‏بطون‏قرآن‏نیزكافى‏است؟ استاد مصباح: بحث‏بطون قرآن، بحثى روایى است. در خود قرآن، سخنى از بطن به میان نیامده است. این‏كه منظور از آن چیست، به فقه الحدیث‏باز مى‏گردد، نه فقه القرآن. روایاتى هم كه در این زمینه وارد شده بحث‏هاى مفصلى دارد كه مرحوم علامه طباطبائى در تفسیر المیزان به آن اشاره كرده‏اند. اما اجمال مطلب این است كه بطون نیز با الفاظ و معانى رابطه دارند، لكن مفهوم گاهى ذومراتب است. یكى از مراتب مرتبه سطحى آن است كه عموم مردم در بدو امر، درك مى‏كنند. اما كسانى كه در آن دقت كنند، معناى دقیق‏ترى از آن مى‏فهمند. این معناى مباینى نیست، بلكه همان معناست، با عمق و لطافتى بیش‏تر. اگر بازهم در این معنا دقت‏شود، ممكن است معناى عمیق‏ترى به دست آید. این معانى در طول یكدیگرند و مراتب یك حقیقت‏به شمار مى‏آیند. پس چنین نیست كه بطون قرآن بخواهند چیزى مباین با ظاهر قرآن اثبات كنند. دكتر گلشنى: درباره ذوبطون بودن قرآن، همان‏گونه كه جناب استاد مصباح فرمودند، بطون گوناگون قرآن، همه در طول یكدیگرند و نمى‏توانند با یكدیگر تباین داشته باشند، وگرنه نقض غرض خداوند خواهد بود. با توجه به این كه این بطون در طول یكدیگرند، هر كس به قدر ظرفیت و معلوماتى كه دارد، از آن‏ها استفاده مى‏كند. این مساله درباره متون بشرى نیز صادق است. حجه‏الاسلام رجبى: همان‏طور كه استاد فرمودند، مساله بطن داشتن قرآن در روایات صر یحا مطرح شده است، هر چند مرحوم علامه طباطبایى‏رحمه الله از برخى آیات ذوبطون بودن قرآن را نیز استفاده مى‏كنند، ولى كلمه بطن یا عبارتى كه با صراحت از این موضوع سخن گفته باشد در قرآن نیامده است. اگر از منظر روایات به مساله نگاه كنیم، مى‏توان گفت كه بطون قرآن، كه معانى عمیق و پنهان است در دو سطح قرار دارد: بخشى در عین آن‏كه پنهان است، با تعمق بیشتر و اعمال دقت و ظرافت فراوان‏تر و استمداد از آیات براى اهل تعمق و تدبر قابل دسترسى است. این بخش از بطن، با همان روش فهم ظاهر قابل دسترسى است. ولى بخش دیگر معانى، بسیار پنهانى است كه‏نیازمند تعالى روحى و تكامل و تقرب سطح بالاست كه انبیا و اولیا به آن دست مى‏یابند. این بخش، با صرف به‏كارگیرى روش فهم ظاهر میسر نیست و، چنان‏كه اشاره شد، صفاى باطن تعالى روح و تقرب و تكامل مرتبه بالایى رامى‏طلبد كه چه بسا، خاص اولیا و انبیا است. معرفت: با توجه به این كه ذهن انسان آغشته به یك سلسله عرفیات، عادات و فرهنگ زمانه است، آیا مى‏توان قرآن را مانند دیگر علوم دانست كه نمى‏توانند واقعیت‏ها را به خوبى منتقل كنند و معتقد شد كه فهم انسان به‏طور نسبى، حقایق را درك مى‏كند و فهم‏هاى متفاوتى را كه از قرآن وجود دارد مؤید این مطلب دانست؟ حجه‏الاسلام رجبى:ابتدا، باید بین دو دسته اختلاف در فهم، تمایز قایل شد; برخى اختلاف فهم‏ها مربوط به این امر است كه یكى از دو مفسر در آن مورد خاص، روش صحیح فهم را، خواه از روى عمد وغرض‏ورزى و یا از روى ناآگاهى و غفلت و یا با مسامحه به‏كار نگرفته است. این نوع اختلاف فهم، ربطى به اختلاف در مبانى ندارد. تردیدى در عدم اعتبار فهمى كه روش صحیح در مورد آن اعمال نشده وجود ندارد. در این به‏كار نگرفتن روش صحیح، ابعاد متعدد متصور است; ممكن است‏به‏طوركلى، بر خلاف روش حركت‏شده باشد و یا ممكن است در بخشى، مثلا از قرآین عقلى غفلت‏شده و یا قرینه سیاق در نظر گرفته نشده است و یا روایات و آیات مربوط مد نظر نبوده است و امثال آن. گاهى نیز، هر چند روش صحیح به‏كار گرفته شده است، ولى مفسر از آیه مطلبى یا مطالبى را فراتر از آنچه مقتضاى روش است نتیجه مى گیرد. مثلا، در آیه شریفه “افلا ینظرون الى الابل كیف خلقت” از چگونگى خلقت‏شتر به عنوان نشانه قدرت و دیگر صفات خداوند یاد شده، ولى راجع به این‏كه چه ویژگى‏هایى در خلفت‏شتر به ودیعت نهاده شده است، كه نشانه برجسته خداست، در آیه هیچ توضیحى بیان نشده است. حال، یك مفسر ممكن است در تفسیر این آیه مطالبى را با توحه به معلومات خویش بنویسد و مفسر دیگرى آن را رد كند و یا نكات دیگرى بر آن بیفزاید، این اختلاف، مربوط به اختلاف در معلومات پیشین آنهاست و ربطى به فهم آیه ندارد. هم‏چنین در موارد بسیارى، مبانى در فهم آیات مؤثرند ولى، هم مبانى مشترك است و هم فهم‏ها، همسان و همساز است. پس صرف این‏كه مبانى در فهم مؤثر است، موحب اختلاف برداشت نمى‏شود. بخش دیگر اختلاف، مربوط به غفلت از حد دلالت آیات است. مطلبى كه به‏صورت احتمال از یك آیه استفاده مى‏شود، در اثر غفلت‏یك مفسر قطعى تلقى مى‏شود و مفسر دیگرى، آن را نادرست مى‏یابد و بر خلاف آن نتیجه‏گیرى، تفسیر آیه را بیان مى‏كند. پس، براى اختلاف در فهم آیات، پنج عامل مى‏تواند مطرح باشد: اول، به‏كار نگرفتن روش فهم از روى آگاهى و عمد و تحمیل راى به قرآن. شكى در بطلان این نوع برداشت‏ها نیست. دوم، تفسیر پنداشتن امورى كه مربوط به مفاد آیه نیست. اختلاف در اینجا، در واقع، خارج از قلمرو فهم بیانات قرآن است كه منشا آن مى‏تواند اختلاف در مبانى باشد. سوم، عفلت از قرائن و قواعد و به‏كارگیرى روش صحیح فهم قرآن و مراحل و اجزاى آن; چهارم، غفلت از حد دلالت آیه بر مقصود و خلط امور یقینى به ظنى و احتمالى در مقام بیان مفاد آیات پنجم، اختلاف در مبانى است. ولى مهم آن است كه اگر كسى در صدد فهم صحیح قرآن باشد، با تامل و دقت و به‏كارگیرى روش صحیح، مبناى صحیح را به‏دست مى‏آورد و در موارد نادرى ممكن است این اختلاف در مبانى باقى بماند و در فهم برخى آیات مؤثر واقع شود. در این موارد نی ز، بخشى از آن‏ها با توجه به مجموعه آیات حل مى‏شود. البته، این سخن به این معنى نیست كه در عمل، مفسران به حل این موارد اختلاف در مبانى و نیز پیامدهاى آن رسیده‏اند. اینها در صورتى است كه اختلاف، به معناى دو فهم ناسازگار با یكدیگر باشد. ولى بسیارى از موارد اختلاف تفاسیر، فهم‏هایى است كه كاملا با هم سازگار، هرچند متفاوت و متعددند. این نوع تفاوت‏ها مساله‏ساز نیست. با توجه به آنچه عرض شد، نسبیت در فهم قرآن معنى ندارد و موارد نادرى كه فهم دقیق و قطعى آیه براى ما میسر نیست، به معناى نسبى بودن فهم نیست. بلكه آیه مفادى چند احتمالى دارد و به اصطلاح، متشابه است كه باید محكم آن را پیدا كرد. در چنین شرایطى هنوز مفسر به محكم آن دست نیافته است. دكتر گلشنى: متاسفانه در عصر ما، خصوصا در چند دهه اخیر، شك‏گرایى و نسبیت‏گرایى در جوامع علمى رواج پیدا كرده است. دلیل این مطلب را مى‏توان رواج بعضى مكاتب فلسفى دانست. اما اگر به عمل متخصصان علوم تجربى نظر افكنیم مى‏بینیم كه اهل علم كار خودشان را جدى و واقعى مى‏گیرند و به همین دلیل، علوم تعمیق پیدا كرده و تكامل یافته‏اند چنین نیست كه اگر قانونى را نیوتن كشف كرده، انیشیتن آن را كنار گذاشته باشد، بلكه انشیتن براساس كارهاى قبلى به كشفیات جدید نایل گردیده است. یكى از عواملى كه سبب رواج نسبیت‏گرایى در جوامع علمى شد این بود كه پس از مطرح شدن قانون نسبیت انیشیتن، عده‏اى پیدا شدند و گفتند: همان‏گونه كه نسبیت‏بر فیزیك حاكم است، بر اخلاق، روابط اجتماعى و جز آن نیز حاكم است. بیش از همه، خود انیشیتن نسبت‏به این مساله اظهار تاسف كرد كه چرا عده‏اى مساله نسبیت در فیزیك را بد فهمیده‏اند. او مى‏گفت: چرا مطلق‏هاى نظریه مرا در نظر نمى‏گیرید و فقط نسبى‏هاى آن را مطرح مى‏كنید؟ اگر نسبیتى هم وجود دارد، در پرتو مطلق‏هاست; مثلا، سرعت نور براى تمام ناظرهاى طبیعت‏یكى است و به كمك این مطلب، من ثابت مى‏كنم كه طول در دستگاه‏هاى مختصات گوناگون متغیر است. او حتى مى‏خواست نام نظریه سبیت‏خود را عوض كند تا جلوى سوء برداشت‏ها گرفته شود. درست است كه در علوم، برخى از قوانین تغییر كرده‏اند، ولى اگر ثابت‏ها و مطلق‏ها نبودند، اصلا علم تا این حد قابل پیشرفت نبود. در شرع نیز مطلب به همین منوال است. در ادیان مثلا، ادیان ابراهیمى – مسائل مشتركى وجود دارد كه هر كس خوب دقت كند مى‏بیند كه آنها از یك مبدا سرچشمه گرفته‏اند. مشتركات بین ادیان آسمانى بسیار زیاد است. در خود اسلام هم، مسلمات بیش از مسائل مورد مناقشه است. اگر در برخى از مسائل كلامى اختلاف نظر هست، این به معناى آن نیست كه تمام دین محل اختلاف است. اگر به مسلمات توجه كنیم، مى‏بینیم كه همان مطلب كه در صدر اسلام از آن‏ها فهمیده مى‏شده، اكنون نیز قابل فهم است. اما متاسفانه به دلیل تشكیك‏هایى كه از غرب سرچشمه گرفته و به حوزه مسائل اسلامى نیز كشیده شده، مساله نسبیت فهم‏ها مطرح شده است. توجه نشده است كه چه در علم دین و چه در علوم تجربى مبنا ثابت‏ها و مطلق‏ها هستند و در این‏ها اختلافى نیست، و البته غلبه با مسلمات است. اینكه خورشیدى وجود دارد و اینكه كسوف و خسوف در كار هست مورد اختلاف نیست و اینكه چند نماز در ش بانه‏روز داریم محل اختلاف نیست. بله برخى مسائل مانند كیفیت معاد همواره مورد بحث‏بوده است، ولى این مسائل محل ابتلاء روزمره افراد معمولى نیست، و مخصوص خواص است و البته راه‏هاى بحث عقلى و نقلى آن هم در اختیار مى‏باشد. معرفت: آیا مى‏توان تنوع فهم‏ها را ناشى از اختلاف مبانى كسانى دانست كه در صدد فهم متون دین‏اند؟ حجه‏الاسلام رجبى: این كه ما اختلاف یا تفاوت تفاسیر را ناشى از تفاوت مبانى یا گویا نبودن بیانات قرآن بدانیم، هیچ كدام درست نیست. به‏طور كلى، چون بسیارى از عوامل مى‏تواند منشا این تفاوت‏ها باشد. همان‏گونه كه فرمودند، باید با این دید نگاه كرد كه مشتركات این تفاسیر چه‏قدر است. همان‏ها كه در برخى موارد، تفاسیرشان در نقطه مقابل هم دیگر است، جنبه‏هاى مشترك و ثابتشان بسیار زیادتر است. این اختلاف نظرها، تا حدى مربوط به مسائلى است‏خارج از آنچه آیه در صدد بیان آن است. گاهى مفاد آیه (مراد خداوند) غیر از آن است كه از آیه برداشت‏یا استنباط مى‏كنند. به این دلیل، بسیارى از مفسران برداشت‏هاى یكدیگر را از آیات نادرست مى‏دانند. بنابراین، بخشى از این اختلافات هیچ ربطى به مفاد آیه و مراد خداوند ندارد و همان‏گونه كه فرمودند، اگر بر طبق قواعد محاوره زبان به معانى آیات بنگریم، این اختلاف‏ها رفع مى‏شود. با تكیه براین روش، معلوم مى‏شود كه بسیارى از برداشت‏ها به دلیل عدم استناد به قواعد عقلایى یا محاوره‏اى درست نبوده، در حالى كه اگر مفسر به مواردى ثابت استناد مى‏كرد وقراین موجود را در نظر مى‏گرفت، پیام درست‏ترى از آیه دریافت مى‏كرد. به دلیل عدم توجه به همین مساله، ما در تفاسیر، مواردى مى‏بینیم كه معناى آیات به هیچ وجه با آنچه در صدر اسلام معمول بوده سازگارى ندارد. این هم كه به محض مطرح شدن اختلاف، هر یك از طرفین به سراغ مبانى مى‏رود به معناى همین است كه مبانى آن‏ها با یكدیگر اختلاف ندارد. اما كتاب‏هاى تفسیرى معمولا دیدگاه‏هاى جدیدى را مطرح مى‏كنند. بسیارى از این دیدگاه‏ها با یكدیگر قابل جمع‏اند. گاهى هم كه دو نكته از آیه فهمیده مى‏شود، مى‏تواند با یكدیگر قابل جمع باشد; مثلا، بسیارى از نكاتى كه در تفسیر شریف المیزان آمده در تفاسیر قبلى نیست. معناى این اختلاف فهم یا برداشت نیست. از این‏كه بگذریم، وقتى مفسران معنایى از آیه را توضیح مى‏دهند یا برداشتى را درست نمى‏دانند، باید دید تكیه گاهشان چیست. مرحوم علامه طباطبائى وقتى نظرى را مطرح مى‏كنند یا دیدگاهى را رد مى‏نمایند، معمولا قرآن را به وسیله قرآن تفسیر مى‏كنند. چنین روشى با این‏كه نادر است، اما این معنایش عوض شدن مبنا نیست. هیچ مفسرى هم نگفته كه اگر آیه‏اى آیه دیگرى را توضیح دهد، مورد قبول من نیست، بلكه شاید خودش به قراین توجه نداشته است. بنابراین، به نظر مى‏رسد بیش‏ترین منشا اختلاف آراء – در مواردى كه اختلاف در فهم مراد است – مربوط به عدم توجه به قراین باشد. این‏ها همه نشان دهنده وجود روش‏ها و مبانى مشترك است، اما همان‏گونه كه در هر زمینه‏اى ممكن است اختلاف‏نظر یا اشتباهى پیش بیاید، در این زمینه نیز چنین احتمالى وج ود دارد. اما این معنایش آن نیست كه معرفت ما كم شده است. به‏نظر مى‏رسد كه اگر قواعد محاوره را با دقت كافى در نظر بگیریم، حدود دلالت آیه را، كه احتمالى یا قطعى است، در نظر بگیریم و محكمات قرآن را مبنا قرار دهیم، بسیارى از این اختلاف‏ها رفع مى‏شود. استاد مصباح: به عنوان جمع‏بندى این نكته را عرض مى‏كنم كه اختلاف نظرهاى مفسران قرآن مى‏تواند به چند دلیل باشد: اول اختلاف در روش است; مثلا، كسى راه فهم قرآن را فقط مراجعه به روایات مى‏داند، هرچند روایت، واحد، ضعیف یا مرسله باشد. متاسفانه در میان افراد سطحى‏نگر چنین اعتقادى وجود داشته و شاید هنوز هم در گوشه و كنار، چنین اعتقادى باشد. بر حسب روایتى كه در آن گفته شده قرآن و حقایق دین را از ما بپرسید، چنین برداشت كرده‏اند كه هیچ كس خودش از قرآن چیزى نمى‏فهمد و نباید بفهمد، باید به روایات مراجعه كند. به طور طبیعى، چنین روشى با دیگران اختلاف خواهد داشت. ادامه خواندن مقاله در مورد روش‏ شناسى فهم متون دينى

نوشته مقاله در مورد روش‏ شناسى فهم متون دينى اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

Viewing all 46175 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>