October 19, 2018, 3:35 am
nx دارای 75 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
گفتار اول : مفاهیم و مبانیدر روند یك گرد آوری و تحقیق پیش از هر چیز باید به توضیح و تعریف مبانی و مفاهیم استفاده شده در عنوان پرداخت تا با روشن شدن موضوع ساده تر بتوانیم در موضوعی كه به آن پرداخته ایم وارد شویم . زیرا پرداختن به موضوعی پیش از آنكه مفهوم آن برای ما بدرستی تعریف شود كاری اشتباه و موجب صرف وقت بدون نتیجه دلخواه بوده و گاهی نیز به بیهودگی كار می انجامد .
از اینرو پیش از هر چیز ما به ارائه تعاریف از مفاهیم و مبانی مستفاد خود در این تحقیق می پردازیم تا نه تنها از بیهودگی كار جلوگیری كنیم بلكه از میراثی كه پدر فلسفه عالم ؛ سقراط برای ما نهاده به كمال مطلوب استفاده كرده باشیم . بنابراین به تعریف از وكالت در دعاوی ، مصالحه و دعوی می پردازیم
مبحث اول : مفهوم وكالت به موجب ماده 656 قانون مدنی « وكالت عقدی است كه موجب آن یكی از طرفین طرف دیگر را برای انجام امری نایب خود می نماید » از این تعریف نتایجی بدست می آید كه در شناخت ماهیت و اوصاف وكالت اهمیت ویژه ای دارد . اولا ً اثر عقد وكالت اعطای نیابت است : بدین معنی موكل اقدام وكیل را در مورد انجام اعمال حقوقی به منزله اقدام خود می داند و اختیار می دهد كه به نام و حساب موكل تصرفاتی انجام دهد . پاره ای از مولفان جوهر وكالت را در
اعطای سلطه به دیگران دانسته اند نه دادن نیابت واذن در تصرف ، و از این تحلیل نتیجه گرفته اند كه وكالت در شمار عقود است ، زیرا هیچكس را نمی توان بطور قهری مسلط بر امری ساخت . در حالی كه اثر وكالت تنها دادن اذن و اباحه در تصرف بود بایستی در شمار ایقاعات در آید ولی اكثریت قاطع نویسندگان ، وكالت را مبتنی بر اعطای نیابت یا نمایندگی شمرده اند
ثانیا ً از ظاهر ماده 656 برمی آید كه موضوع وكالت ممكن است هم انجام دادن عمل حقوقی می باشد ( طلاق ) هم انجام دادن عمل مادی برای موكل ( كشیدن نقاشی ) ، ولی باید دانست كه بیشتر نویسندگان مفهوم نمایندگی را به انجام عمل حقوقی برای موكل اختصاص داده اند
الف ) وكیل دادگستری : تمیز حق از باطل واجرای عدالت اگرچه به عهده داد رسان با همكاری كارمند اداری دادگستری است ، اما انجام این مهم به نحو احسن و دقیق مستلزم همكاری اشخاصی است كه با توجه به تخصص خویش در این امور با محاكم معاونت می نمایند . مشاغل این دسته از اشخاص ، آزاد محسوب می شود اما به علت تأثیری كه معاونت آنها در اجرای عدالت و حسن جریان امور در محاكم و حقوق متداعیین دارد ، مشمول قوانین مخصوصی می باشد كه شرایط انتخاب
، انجام وظیفه و حقوق و حدود آنها را پیش بینی نموده است . این اشخاص وكلای دادگستری می باشند و لزوم استفاده از آنها به این جهت است كه گاهی حقی كه در ماهیت و در حالت ثبوتی وجود دارد و احقاق نگردیده و یا شخص بی حقی در دعوی پیروز می شود
این اشخاص كسانی هستند كه به نمایندگی اطراف اصیل دعوی ( كیفری یا حقوقی ) در دعوی وارد می شوند و از جانب موكل خود به دفاع از حق مورد مطالبه وی می پردازند این افراد كه دارای تخصص علمی و تجربه عملی در دعاوی هستند باید دارای پروانه وكالت كه از سوی كانون وكلای دادگستری به آنها اعطا می شود باشند . هر چند وكالت در دیوان عدالت اداری و در امور جسمی احتیاج به داشتن این پروانه ندارد . ودر اینگونه پرونده ها می توان از مشاوران حقوقی كه این پروانه را ندارند استفاده كرد .
ب ) ماهیت حقوقی وكالت در دعاوی تردید در ماهیت حقوقی این نهاد عمدتا ًازآنجا ناشی می گردد كه تمام ابعاد حقوقی آنرا با تعریف متداول و مرسوم عقد وكالت یعنی استنا به در تصرف نمی توان توجیه كرد . وانگهی خدماتی كه وكیل به مراجعین خود ارائه می دهد منحصر به دفاع از حقوق آنان در دعاو
ی مربوطه نیست ، بلكه بخشی از روابط وی با مشتریان خود به انجام مشاوره های حقوقی مربوطه می گردد كه ماهیت این ارتباط به هیچ وجه در چهار چوب عقد وكالت قابل تبیین نمی باشد . در هر حال باید دانست كه زمینه ساز فعالیت وكیل در جامعه قرار دادی است كه وی با مراجعین خود تنظیم می كند و درمواردی كه حدود ومیزان مسئولیت وی بدلیل وجود ابهام در قوانین مورد تردید واقع شود الزاما ً این تردیدها با توجه به تمایل شدیدی كه داد رسان ما قبل از رسیدگی به دعاوی مطروحه به تعریف رابطه حقوقی طرفین دارند باید در پرتو رابطه قرار دادی آنان بر طرف شود . همانطور كه خواهیم دید در برخی از تألیفات حقوقی ، وكالت در دعاوی به عقد اجاره اشخاص تشبیه گردیده است و حتی عده ای آنرا با عقد پیمانكاری مقایسه نموده اند و برخی دیگر آنرا از مصادیق عقد وكالت قانون مدنی دانسته اند
1 – نظریه عقد وكالت بدون تردید ، انگیزه افراد در انتخاب وكیل ، اعطای نیابت به منظور دفاع از حق خویش است و چون حق دفاع از جمله حقوق مربوط به شخصیت و آزادی انسان در جامعه است ، بنابراین همانگونه كه نمی توان آن را اسقاط كرد امكان واگذاری این نمایندگی به غیر نیزبه طوری كه موكل هر گز نتواند این حق را مجددا ً بخود برگرداند یا شخصاً اعمال كند منتفی خواهد بود و شاید یكی از جهات توجیهی آزادی موكل در عزل وكیل خود همین نكته باشد . زیرا استناد به جایز بودن عقد وكالت
برای تبیین آزادی موكل در عزل وكیل خود از استحكام كافی بر خور دار نیست ، چه دربرخی موارد علیرغم جایزبودن عقد وكالت ، استعفای وكیل از وكالت منشاء اثر قانونی نمی باشد . تسری آثار و احكام عقد وكالت به حرفه وكالت در دعاوی و تشبیه این دو نهاد با هم ریشه در حقوق رم قدیم دارد زیرا از آنجایی كه در حقوق رم رابطه دارندگان مشاغل حرفه ای با مشتریان خود در قالب عقد اجاره اشخاص تبیین می گردید ، برای حفظ حرمت مشاغل فكری مانند پزشكی
و وكالت كه از اهمیت ویژه ای بر خوردار بودند ، انها را از شمول عقد اجاره اشخاص خارج ساخته بودند و روابط بین دارندگان این مشاغل را با مشتریان خود تابع وكالت قرار می دادند. براساس پذیرش این نظر ، وكیل حق مطالبه اجرت كارهای خود را نداشت از سیاق عبادت ماده 664 ق . م كه مقرر می دارد : « وكیل در محاكمه ، وكیل در قبض حق نیست مگر اینكه قرائن بر آن دلالت كند و همچنین وكیل در اخذ حق وكیل در مرافعه نخواهد بود » به نظر می رسد كه تدوین كنندگان قانون مدنی ایران به تأسی ازفقه به وكالت در دعوی ، ازهمان زاویه بسته عقد وكالت قانون مدنی نگریسته و جایگاه مستقلی برای آن قایل نبوده اند . هر چند با پیش بینی پرداخت اجرت به وكیل در ماده 659 تئوری مجانی بودن این عقد را آنگونه كه در حقوق رم مرسوم بوده است ، نپذیرفته اند ، لیكن با تصویب قانون وكالت در 25/ 11 / 1315 وكالت در دعاوی بعنوان یك حرفه مطرح گردید . كه اشتغال به آن منوط به داشتن شرایط علمی معین شد و مقدمه خروج وكالت در دعاوی از زمره عقود اذنی محض فراهم شد . از سوی دیگر هم اكنون در همه كشورها وكالت در دعاوی وانجام مشاوره های حقوقی بعنوان یك شغل مطرح می باشد بنابراین در شرایطی كه حتی دانش فنی ، مورد خرید و فروش واقع میشود قالب عقد وكالت برای تبیین همه ابعاد حقوقی رابطه وكیل با مراجعین دفتر وی گنجایش كافی نخواهد داشت به همین جهت مشابهتهای این نهاد حقوقی با اجاره خدمات نیز قابل بررسی است
2- نظریه وكالت در دعاوی ، چهره ای از اجاره خدمات اصطلاح اجاره خدمات در متون قانونی ما به كار نرفته است لیكن در قانون مدنی به تأسی از فقه احكام مربوط به اجاره خدمات را تحت عنوان ، اجاره اشخاص مورد مطالعه قرار میدهند در زمینه مقایسه خدماتی كه وكیل به موكل خود ارائه می دهد با عقد اجاره نخستین سوالی كه به ذهن متبادر می شود این است كه آیا می توان قرار دادی را كه موضوع آن نیروی فكری انسان است به عقد اجاره تشبیه نمود و احكام مربوط به اجاره را بر آن جاری ساخت ؟ در پاسخ به این سوال باید
گفت با وجودی كه تشبیه قرار دادهایی كه موضوع آن نیروی كار و مهارتهای فكری اوست به قرار داد اجاره به شدت مورد تردید قرار گرفته است و با وضع قوانین جدید كاراین فرض به شدت مورد تردید است اما درهر حال نمی توان انكار كرد كه بستر اولیه پیدایش قوانین جدید در مورد نیروی كار انسان مقررات مربوط به اجاره بوده است با این اوصاف باید گفت كه وكیل دادگستری مانند سایرمتخصصان انجام كاری را در برابر حق الوكاله معین و با حفظ استقلال كامل انجام میدهد
مشمول تعریف اجیر خواهد بود با این تفاوت كه هر چند اختیارات كلی وكیل دادگستری نیز توسط موكل وی تعیین می گردد اما از جهت روش اجرایی امور موضوع وكالت ، موكل وی هیچگونه كنترلی بر روی او ندارد .
* انتقاد مهمترین ایرادی كه به این نظر وارد است جایز بودن وكالت و لازم بودن عقد اجاره است زیرا هر چند قرار داد وكالت بیش از هر قرار داد كاری و یا به تعبیر قانون مدنی به قرار داد اجاره اشخاص شبیه است ، اما جایز بودن وكالت به عنوان یك ویژگی مهم مانع از تشابه كامل آن با عقد اجاره اشخاص می گردد . وانگهی همانگونه كه در مباحث آینده نیز توضیح داده خواهد شد تعهد وكیل دادگستری به مساعدت قضائی موكل در تعقیب دعاوی موضوع وكالت از نوع تعهد به وسیله است و قطع نظر از نتیجه احتمالی دعوی ، او مستحق دریافت حق الوكاله مقرر میباشد در حالی كه در اجاره خدمات ، اجرت در مقابل انجام كار وحصول به نتیجه مطلوب صاحبكار قرار میگیرد. 3 – نظریه عقد مختلط بودن وكالت دعاوی
بر حسب خدماتی كه وكیل دادگستری در موقعیتهای مختلف به موكلین خود ارائه می دهد ، می توان قالب حقوقی روابط آنهاراعقد مختلطی ازقرار داد اجاره خدمات ووكالت دانست مبنای این تفكر كه ریشه در اعماق حقوق رم دارد از تقسیم اعمال مادی وغیر مادی ناشی می گردد زیرا قائلین به این نظر عقد وكالت را ناظر به اعمال حقوقی یا Act juridique و موضوع عقد اجاره خدمات را اعمال مادی یا Act material می دانند . بدیهی است از آنجائی كه وظایف وكیل
دادگستری در طرح و تعقیب یا پاسخگوئی به یك دعوی مجموعه ای از اعمال حقوقی و اعمال مادی است ، در نتیجه روابط وی با موكل خویش تابع عقد وكالت و اجاره ، توامان می باشد و تا زمانی كه تعارضی بین احكام بین احكام این دو عقد پیدا نشود باید در هر مورد احكام خاص هریك از آنها را در تبیین روابط طرفین اعمال نمود . لیكن چنانكه درصورت بروز تعارض ، تعارض مزبور به نظم عمومی می باشد ، باید احكام عقد غالب را جاری ساخت و تعیین اینكه در یك رابطه وكالتی خاص ، كدامیك از عناصر دو عقد اجاره و عقد وكالت غالب است با قاضی است .
*انتقاد به نظریه عقد مختلط ، همان ایراداتی وارد است كه نسبت به نظریه اجاره اشخاص خدمات بیان گردید . زیرااجزاء وظایفی كه وكیل در تعقیب یك دعوی بعهده می گیرد ، قابل تفكیك نیست تا بتوان قسمتی ازآنرا مشمول عقد اجاره و بخش دیگررا تابع عقد وكالت قانون مدنی دانست بلكه بر عكس ، وظایف او مجموعه ای از اتخاذ روشها و اقدامات و تصمیم گیریهای مبتنی بر دانش حقوقی خویش
است كه بتواند موكل وی را در استیفای حق مورد نزاع ، یاری دهد و تفكیك اعمال حقوقی وی یا به تعبیر دیگر تصرفات قانونی او نظیر اقرار ، استرداد دعوی و مصالحه و ; از سایر اقدامات او كه در راستای اجرای امور موضع وكالت ضروری است با توجه به تفاوت فاحش عقد اجاره و وكالت چه ازجهت لزوم و جواز چه ازجهت اینكه طبیعت عقد اجاره تعهد به نتیجه و مقتضای عقد وكالت در مساعدت قضائی تعهد به وسیله می باشد ، موجب می گردد كه با پذیرش این نظر ، روابط حقوقی وكیل و موكل در تعهدات متقابلی كه دارند دچار اختلال گردد .
برخی ازحقوقدانان بلژیكی با توجه به كیفیت ارائه خدمات حقوقی وكیل دادگستری به موكلین خود در دفتر كار خود ، رابطه آنان را با نوع رابطه ای كه موسسه عرضه خدمات Enterprise of work با مشتریان خود در این كشور دارد مقایسه می نماید ولزوما ًرابطه رامشمول ماده 1787 قانون مدنی كه ناظر به این قبیل موسسات است می دانند . وجه شبه در این مقایسه استقلال وكیل درانجام وظایف خود و فقدان عنصرتابعیت در روابط فیما بین وكیل و موكل است .
ادامه خواندن مقاله مصاديق فعاليتهاي وكيل در ارائه ارجح ترين روش حل مصالحه
نوشته مقاله مصاديق فعاليتهاي وكيل در ارائه ارجح ترين روش حل مصالحه اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.
↧
October 19, 2018, 3:35 am
nx دارای 120 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
– مقدمه گوشت و فرآوردههای آن یكی از منابع پرارزش پروتئینی در ارتباط با تغذیه ی بشر محسوب میگردد. دركشور ما صنایع گوشت به ویژه در ده سال اخیر یكی از مهمترین و مسئله سازترین شاخه های صنایع غذایی به شمار آید. فرآوردههای متنوع و گوناگونی كه امروزه از گوشتهای مختلف تهیه میگردند،
بدون دانش فنی و اطلاعات كافی در زمینه گوشت و علوم وابسته به آن و همچنین تكنولوژی تهیهی فرآوردههای گوشتی مسلماَ از كیفیت خوراكی و بهداشی مناسبی برخوردار نخواهند بود . و استفاده بی رویه و نابهنجار از مواد افزودنی مختلف كه بسیاری از آنها خطرات جبران ناپذیری را برای مصرف كنندگان فراهم می آورند نیز بیشتر ناشی از عدم آگاهی از تكنولوژی این صنعت میباشد. فرآورده های گوشتی فرآورده هایی را مینامند كه لاآقل نیمی از آنها را گوشت تشكیل
داده باشد. معمولاَ زمانی كه در كتب و مقالات علمی در رابطه با علوم و صنایع گوشت صرفاَ از گوشت نام برده میشود منظور گوشت قرمز بوده و فرآورده هایی كه از گوشت قرمز تهیه میگردند تحت عنوان “فرآوردههای گوشتی“ نامیده میشوند. فرآوردههای گوشتی از جمله انواع كبابها، استیكها، سوسیسها وكالباسهای ادویهدار، انواع ماهی، میگو و صدها غذای تهیه شده از انواع گوشت، منابع غذایی لذیذ هستند كه میتوانند هر انسانی را از گرسنگی نجات داده و رشد
جسمی و مغزی برای وی به ارمغان آورند. با ایجاد صنایع بزرگ از فرآورده های گوشتی نه تنها اقتصاد یك كشور شكوفا می شود بلكه شادابی و سلامتی نیز در افراد یك كشور و نسلهای آینده پدیدار میگردد. جامعه سالم وملتی كه به سوی توسعه گام برمیدارد نباید از جهت تأمین پروتئین به مثابه ركن اصلی تغذیه عقب بماند. امروزه اهمیت پروتئین حیوانی به عنوان یكی از نیازمندیهای
انسان بركسی پوشیده نیست و در این میان گوشت از جایگاه ویژه ای برخوردار است. استفاده از فرآوردههای گوشتی به عنوان تأمین كننده قسمتی از پروتئین مصرفی و جایگزین آن به جای درصدی از گوشت مصرفی سرانه میتواند پاسخگوی مقداری از مشكلات اقتصادی- تغذیهای جامعه باشد. به دلایل ذیل اینگونه فرآوردهها می تواند مشكل را تا حدی حل و جایگزین شایسته برای گوشت باشند. 1- هزینه نهایی محصول تولید شده این فرآوردهها نسبت به گوشت پایین بوده و
توانایی دسترسی طبقات كم درآمد به این محصولات بیشتر است. 2- با صرفهجویی متناسب در میزان گوشت كمبود تاحدی تعدیل میشود. 3- فرآوردههای گوشتی علاوه براینكه دارای پروتئین حیوانی بخاطر وجود گوشت و احیاناَ تخممرغ و كازئین میباشد دارای مقداری پروتئین گیاهی (سویا- آرد- سوخاری- گلوتنی) نیز میباشد. 4- گوشت خالص از نظر اینكه كربوهیدارت هافقیر بوده واز این نظر تأمین كننده احتیاجات بدن نیست درصورتیكه در فرآوردههای گوشتی این نقص تاحدی برطرف
شده است 5- استفاده از مواد پركننده و توسعه دهنده وافزودنی ها در فرآوردههای گوشتی موجب بروز كیفیت مناسبتر نسبت به گوشت خالص دربرخی از صفات فیزیكی و ارگانوتیپتیكی میشوند. از طرف دیگر فرهنگ شهری و عادات غذایی خاص حاصله از آن با اجبار موجب در رستورانها وسلف سرویسها می شود و با طبع تهیه و طبخ غذا در خانه نیز كاهش میبابد و توجه مردم به غذاهای آماده بیشتر معطوف میشود و بدیهی است فرآوردههای گوشتی به ویژه محصولات حاصل از گوشت چرخ شده مانند همبرگر دارای اهمیت خاصی است. درحال حاضر
شكلهای مختلفی از گوشت چرخ شده تهیه میگردد و ماده اولیه آن به فرمهای گوناگون و با ضخامتهای مختلف توسط تولیدكنندگان تولید وبه صورت منجمد توزیع میشود. دركشورهای خارجی این محصولات را Patties مینامند كه با توجه به نوع دامی كه گوشت آنها در تهیه آن بكار برده میشود نامگذرای شدهاند.
علاوه بر آن نام برگر نیز در این فرآوردها بسیار استعمال شده كه معروفترین آن برگر تهیه شده از گوشت گاو میباشد كه اصطلاحاَ آن را همبرگر مینامند. به طوركلی در كشورهای مختلف از جمله ایران طی تكنولوژی خاصی گوشتهای چرخ شده را تهیه و پس از فرمولاسیون فرم بندی و بسته بندی نموده و در تونلهای مخصوص منجمد كرده و در سردخانه 18 درجه سانتیگراد به صورت یخ زده نگهداری می كنند.
1-2- تاریخچه صنعت گوشت: صنایع گوشت در مقایسه با اكثر صنایع مدرن امروزی، ریشه در دوران قبل از تاریخ دارد. اكثر روشهای پایهای فرآوری گوشت با آغاز تاریخ پا به عرصه وجود گذاشته است. قدیمیترین فنون نگهداری گوشت را در نوشتههای مورخین عهد باستان نظیر هومر میتوان دید. در آن دوران گوشت را با خشك كردن و دودی كردن نگهداری میكردند و علاوه براین در كشورهای مدیترانه و اروپایی تولید انواع سوسیس متداول بوده است. تهیه و تولید سوسیس و كالباس از
2000 سال پیش معمول بوده و در 500 سال پیش از میلاد مسیح در ادبیات یونان راجع به این خوراك مطالبی نوشته شده است. صنعت گوشت از سال 1310 در ایران به صورت ابتدایی و در مقیاس كوچك ایجاد شد، اولین كارخانههایی كه مبادرت به تولید فرآوردههای مذكور نمودهاند واحدهای آرزومان و میكائیلیان میباشند كه این تولیدات را در ایران معرفی كردهاند. سپس واحدهای دیگر در گیلان و دركرج تأسیس گردیدند و در حال حاضر حدود 200 كارخانه تولید فرآوردههای گوشتی درایران وجود دارد. سوسیونها كه درایران به سوسیس و كالباس موسوم
است به فرآوردههای گوشتی اطلاق میشود كه حاوی نمك و چاشنیها میباشند. سوسیون از كلمه لاتین سالسوس به معنی نمك گرفته شده است . اكنون این فرآوردهها در كشورهای اروپایی و آمریكایی و در سراسر جهان جزو آن دسته از فرآوردههای گوشتی هستند كه طرفداران زیادی دارد. از زمانهای بسیار قدیم تاكنون سوسیونها (سوسیس و كالباس) در یك لفاف استوانهای
بستهبندی شدهاند این قالب به طور سنتی شكل سوسیون راتشكیل میدهد و در مجموع با این شكل فرآوردههای سوسیون از سایر فرآوردههای گوشتی متمایز میگردند. در ایران تا قبل از سال 1357 تولیدات سوسیس و كالباس به دو بخش اسلامی و غیر اسلامی تقسیم می گردید. تولیدات گوشت اسلامی با استفاده از گوشت گاو و روغن نباتی تولید میگردد و شامل سوسیس، كالباس، كالباس ممتاز، سوسیس آلمانی، مارتادلا، كالباس ژامبونی و بیفت رول میگردد. تولیدات
بخش دیگر براساس استفاده از گوشت و چربی خوك بوده و نسبت به تولیدات بخش اول دارای تنوع زیادتری بوده زیرا قدمت و تخصص بیشتری در استفاده از چربی و گوشت خوك امكان تنوع بیشتر را میسرمیساخت كه شامل تولیدات یاد شده در بالا نیز بود.
1-3- اهمیت مصرف گوشت در رژیم غذایی : گوشت یكی از مهمترین مواد غذایی است كه مصرف آن میتواند پروتئین مورد نیاز روزانه بدن را تأمین كند و چنانچه به اندازه كافی مصرف شود باعث میشود كه 1- رشد جسمی فكری و ذهنی در بدن به وجود بیاید 2- باعث حفظ تعادل فیزیولوژیك بدن میشود 3- باعث مقاومت بدن در برابر امراض میشود.
1-3-1- پروتئین گوشت: ارزش غذایی پروتئین گوشت نسبت به پروتئین گیاهی به مراتب بالاتر میباشد زیرا در تغذیه انسان علاوه بر كمیت، مسئله كیفیت پروتئین ها نیز مطرح است. پروتئین گوشت حاوی مقادیر قابل
توجهی از اسیدهای آمینه ضروری میباشد. میزان درصد اسیدهای آمینه ضروری در پروتئین ماهیچهها به مراتب بیشتر از پروتئینها بافت پیوندی كولاژن است. ارزش غذائی پروتئینها طبق روشهای مختلفی تعیین میگردد. یكی از روشهای شیمیای تعیین اندلیس EAA یا شاخص اسیدهای آمینه ضروری میباشد. دراین روش میزان اسیدهای آمینه ضروری موجود در تخممرغ به
1-3-2- چربی گوشت: بخش عمدهای از چربی حیوانات دربافت چربی بدن حیوانات مستمر میباشد. میزان و تركیبات چربی حیوانی بستگی به نوع، نژاد و تغذیه دام داشته و اغلب از تریگلیسیریدها كه تركیبی از گلیسیرین و اسیدهای چرب میباشند تشكیل شده است . بعضی از اسیدهای چرب مانند اسیدلینوئیك، اسید لینولینك و اسید آراشید و نیك كه تحت عنوان گروه ویتامین F نیز نامگذاری شدهاند برای بدن انسان بسیار ضروری بوده و میبایست حتماَ از راه مواد غذایی وارد بدن گردند. اسید آراشیدونیك در چربی حیوانات بویژه در مغز وكبد به مقدار بیشتری یافت میگردد. چربیها به عنوان یك منبع انرژی
برای متابولسیم بدن به شمار میروند. وجود مقدار معینی از چربی بویژه چربیهای غیر اشباع در جیره غذایی انسان ضروری بوده، در صورت مصرف غذاهای كم چربی و یا بدون چربی علاوه بر بروزنشانههای كمبود ویتامین F، كمبودهائی نیز در ویتامینهای محلول در چربی ایجاد میگردد. از طرف دیگر كمبود چربی میتواند سبب كمبود انرژی شود و به همین علت جیرهای غذائی كم چرب اغلب حجیمتر از جیرهای غذائی پرچربی میباشند.
در چندین دهه اخیر چربیهای حیوانی به علت دارا بودن اسیدهای چرب اشباع شده به عنوان یكی از عوامل پراهمیت در رابطه با بالا رفتن میزان كلسترول در خون ودر نتیجه ایجاد تصلب شرائین و بیماریهای قلبی معرفی شده است.
1-3-3- ویتامینهای گوشت: اگرچه اهمیت گوشت از نظر تغذیه مربوط به سرشار بودن آن از مواد پروتئینی میابشد. انواع ویتامینهای محلول در چربی و آب نیز در گوشت یافت میگردد. گوشت یكی از منابع سرشار از انواع ویتامینهای B میباشد كه در اثر حرارت مقداری از آنها از بین میروند . اسید پانتوتنیك و اسید فولیك نیز در گوشت موجود هستند. اسیدآسكوربیك (ویتامین C) در اثر حرارت و پختن گوشت از بین میرود ولی افزون آن به عنوان ماده كمكی در همین عملآوری بعضی از فرآورده های گوشتیاین كمبود را جبران مینماید.
1-3-4- مواد معدنی: این مواد به صورت تركیبات آلی و املاح معدنی وجود دارند. نمك های معدنی بیشتر در ثابت نگه داشتن فشار اسمزی سلولها مؤثر میباشند. علاوه برآن یونهای آنها در متابولیسم و انقباضات ماهیچهای نقش بسزائی دارند. بین مواد معدنی گوشت آهن و روی از نظر تغذیه از اهمیت خاصی
برخوردار میباشند. آهن اغلب به صورت تركیبات آلی (هموگلوبین میوگلوبین) بوده و دارای قابلیت جذب بسیار خوبی توسط رودها میباشد. این قابلیت جذب در آهن موجود در فرآوردههای گیاهی به مراتب كمتر میباشد. گوشت یكی از منابع پراهمیت روی محسوب میگردد و تركیباتی از روی می باشد كه دارای قابلیت جذب بالائی هستند.
1-3-5- هیدراتهای كربن گوشت: گلیكوژن، پلی ساكاریدی است كه در كبد ذخیره می شود و از راه گردش خون وارد ماهیچهها و اندامهای بدن میگردد. گلیلكوژن گوشت از نظر تغذیه حائز اهمیت نمیباشد و بیشتر در تغییرات پس از كشتار (گلیكولیز پس از مرگ، پائین آمدن PH گوشت ، تردی وایجاد طعم و مزه در گوشت) نقش بسزائی را دارا میباشد.
1-3-6- گوشت به عنوان یك منبع انرژی: بدن انسان چه در حال استراحت و یا حركت و كار همیشه نیاز به انرژی دارد. میزان انرژی ضروی برای بدن مردان به طور متوسط برابر با 7500 كیلوژول در روز میباشد البته برای ورزشكاران و افرادی كه كار بدنی انجام میدهند. مقدار بیشتری انرژی لازم است. یك گرم پروتئین دارای 17 ژل، یك گرم چربی 39 كیلوژول و یك گرم هیدارت دوكربن درایا 17 كیلو ژول انرژی می باشد.
در تغذیه صحیح ، محاسبه تأمین انرژی كافی برای بدن ضروری می باشد. گوشت و فرآوردههای آن یكی از منابع انرژی به حساب آمده مصرف آن در تأمین انرژی بدن نقش مؤثری ایفا مینماید. 1-3-7 – مواد طعم دهنده و معطر (آروماتیك): وجود این مواد در غذاهای مختلف موجب و ترشح غدد بزاقی و شیره معده شده و درنتیجه جذب مواد غذائی را سهولت میبخشند و علاوه برآن سبب بالارفتن میزان اشتها به غذا میگردد. بو وطعم مخصوص گوشت و در اثر تركیبات مختلف طعم دهنده و آروماتیك موجود در آن ایجاد می شود. تركیبات طعم دهنده غیرفرار در گوشت عبارتند از: اسیدهای آمینه، پپتیدها ، اسیدهای
كربنیك، مواد قندی و همچنین برخی از نمكهای آلی. بسیاری از این تركیبات میتوانند به عنوان مواد واسطی برای ایجاد مواد آروماتیك فرار باشند كه طی مراحل تردی و رسیدن، در گوشت حاصل میگردند و در اثر حرارت میزان آن به حداكثر میرسد. چنانچه دراثر حرارت از تركیبات محلول در آب گوشت لخم بدون چربی حدود 40 ماده شیمیایی فرار جدا میشوند كه همگی در ایجاد طعم و بوی گوشت مؤثرند. برخی از این مواد عبارتند از: الكها، آلدئیدها، ستونها، استرها، فوران، لاكتون
و مشتقات بنزول. تركیبات مواد آروماتیك فرار محلول در آب و نیز مواد طعم دهنده محلول در آب در دامهای كشتاری یكسان بوده و به نوع دام بستگی ندارد. اختلاف طعم گوشتهای حاصل از انواع دامها، به علت مواد آروماتیك محلول در چربی است كه در چربی آنها وجود دارد. این مواد كه بیشتر از تركیبات كربونیل تشكیل شدهاند. در اثر حرارت دادن به چربی گوشت ایجاد می گردند. 1-4- اطلاعات كلی مربوط به كارخانه: 1-4-1- معرفی كارخانه گوشتیران:
مساحت شركت گوشتیران كه یك كارخانه مستف میباشد 2 هكتار است كه مجموعه سالنهای تولید این شركت در زمینی به مساحت 20138 متر مربع و با زیربنای 1170 متر مربع دایر و شرایط ساختمانی آن طبق استانداردهای مربوط احداث گردیده و نیازمندیهای سیستم HACCP در آن لحاظ شده است، كه دارای سالنهایی مانند سالن تولید با مساحت 1170 متر سردخانه با 444 متر،
آزمایشگاه با 129 متر، انبارهای 1834 متر، سرویسهای بهداشتی 350 متر، ساختمانهای اداری با 1100 متر در 2 طبقه و فضای سبز با مساحت 1066 متر میباشد. درشركت گوشتیران 160 نفر پرسنل مشغول به كار میباشند و كارخانه یك شیفیت 8 ساعته كار میكند. ظرفیت تولیدی كارخانه
در سال 4500 تن میابشد در حالیكه ظریفیت اسمی آن 9500 تن است. میزان مصرف آب در روز نیز 150 متر مكعب میباشد كه آب مصرفی دوباره در شركت تصفیه می شود. كارخانه گوشتیران روزانه 5 تن مصرف گوشت گاو و مرغ دارد. در نهایت شركت گوشتیران به عنوان یكی از بزرگترین و معتبرترین تولیدكنندگان مواد غذایی در كشور با توجه به حساسیت تولید اینگونه محصولات با هدف رسیدن به بالاترین سطوح كیفیت و سلامت محصول و برای اینكه بتواند كیفیت و سلامت محصولات
تولیدی خود را تضمین نموده و قادر باشد این موضوع را در سطح بینالمللی به مشتریان اثبات مینماید. و استاندارد بینالمللی ISO 9001 و استقرار سیستم استاندارد HACCP را برای رسیدن به این امرانتخاب نموده است. و افزایش این رضایت موارد زیر مدنظر سازمان میباشد: 1- بهبود كیفیت محصول 2- تضمین سلامت محصولات 3- گسترش سهم بازار 4- افزایش تنوع محصولات و نهایتاً كاركنان باید به مشتری گرایی وفادار بوده و مشتری را به عنوان محور تفكر تصور نمایند. 1-4-2-تاریخچه كارخانه گوشتیران
درایران سابقه تولید كارخانه سوسیس و كالباس به سال 1307 باز میگردد. دراین سال شخصی به نام آواناسیف كه روسی تبار بود با یك ماشین كوچك دستی شروع به تولید نمود و احتیاجات روزانه اتباع خارجی مستمر در تهران را به این محصولات مرتفع نمود. دوسال بعد در سال 1309 هموطن دیگر او به نام لیشنسكی كه نماینده بازرگانی روسیه در بندرانزلی بود و سابقه كالباسسازی در روسیه داشت از آلمان یك كارخانه كوچك برای مصرف روزانه 50- 40 كیلوگرم كالباس وارد كرد و تا سال 1933 میلادی در بندرانزلی مشغول به كار بود. آرزمان آوانسیان كه از ارامنه سلماس
غربی بود از سال 1303 در منزلی واقع در خیابان منوچهری با وسایل دستی و امكانات ابتدایی و اندك به همراه چهار كارگر شروع به تولید انواع فرآوردههای گوشتی نمود و سپس اولین كارخانه تولید سوسیس و كالباس با همكاری آوانسیان و لیشنسكی بنیان گذاری گردید. پس از مدتی لیشنسكی به روسیه بازگشت و سهام خود را به آوانسیان منتقل نمود. درابتدا میزان كشتار خوك آنها در هفته 4 الی 5 رأس و مصرف گوشت گاو 400 الی 500 كیلوگرم بوده است. كارخانه بزرگ
آرزومان كه در سال 1337 شخصی با تولید اسمی سالانه 200 تن در منطقه جنوب غرب تهران (جاده قدیم كرج- پشت كارخانه شیرپاستوریزه- خیابان 17 شهریور) تأسیس شد پس از پیروزی انقلاب اسلامی كارخانه به مالكیت بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی درآمد و به گوشتیران تغییر یافت. شركت گوشتیران به عنوان اولین تولید كننده فرآوردههای گوشتی در ایران بیشترین تنوع محصول را به تعداد 36 نوع كالباس و سوسیس تولید به مصرف كنندگان عرضه
مینماید. درحال حاضر گوشتیران اولین تولید كننده فرآوردههای گوشتی درایران و دارای اولین دارنده گواهینامه HACCP در تولید فرآوردههای گوشتی و دارنده گواهینامه ISO9001: 2000 و منتخب وزارت با درمان و آموزش پزشكی در سال 82 و 83 برای دوسال متوالی و واحد نمونه صنعتی در سال 83 از طرف موسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران میباشد.
1-6 مراحل تولید گوشتهای مصرفی برای تولید فرآوردههای گوشتی در این كارخانه مانند كارخانههای معتبر دیگر شامل گوشت قرمز و سفید (مرغ) می باشد. گوشت قرمز از نوع گاو و گوساله می باشد كه ترجیحاً نر می باشد چون گوشت ماده دارای چربی و استخوان زیادی است و از كیفیت محصول میكاهد. گوشت قرمز به دو صورت منجمد و لاشهای خریداری می شود كه بعضی از گوشتهای منجمد وارداتی هستند و از كشور برزیل كه ذبح اسلامی انجام میدهند وارد می شود. این گوشت ها دارای تاریخ مصرف و انتقضا هستند و با نظارت وزارت بهداشت و بازرگانی و دامپزشكی ایران وارد كشور می شود و در كارتنهای 25 تا 35 كیلوگرمی بستهبندی می گردد.
برخی از گوشتهایی كه از بازارهای داخلی خریداری می گردد. پس از تأیید كیفی و مرغوبیت كه توسط كارشناسان كنترل كیفیت شركت انجام میگیرد. جهت مصرف به واحد تولید ارائه می گردد. گوشتهایی كه به صورت لاشه خریداری میشوند كشتار روز هستند و با مجوز وارد كارخانه میشوند. دراین مجوز اسم و مشخصات راننده، همچنین مشخصات ماشین حمل كننده، لاشه، نام كشتارگاه و مهر و امضای مسئول مربوطه ثبت میشود. اگر یخچال ماشین حمل خاموش باشد و مهر و امضاء نداشته باشد، گوشت را از نظر فیزیكی و ارگانولپتیكی و بیماری دام بازرسی می كنند. گوشتهای گرم به صورت لاشه كه مهر تأیید دامپزشك خورده باشد از كشتارگاه تهیه می شود . كارخانه گوشتیران گوشتهای گرم مورد نیاز خود را از كشتارگاه میثم خریداری میكند. این
گوشتها به علت اینكه زود مصرف میشوند 1 الی 2 روز در سردخانه بالای صفر نگهداری میشوند. برای آمادهسازی این گوشتها در سالن قصابی، استخوانهای آن را جدا كرده و گوشت قسمتهای مختلف آن را نیز تفكیك می كنند مثلاَ گوشتهای لخم و بدن چربی را برای عملآوری و یا برای بستهبندی برای فروش آزاد آماده میكنند. گوشتهایی را نیز كه به همراه چربی هستند برای چرخ كردن به قسمت چرخ گوشت منتقل میكنند.
گوشت منجمد یا كارتنی را نیز حدود 3 روز در سردخانه بالای صفر نگهداری میكنند تا دیفراست شود سپس بعد از آمادهسازی در سال قصابی آن را چرخ می كنند. قابل ذكر است كه قسمتهای مختلف گوشتهایی كه با كارتن خریداری میشوند مانند سرو دست و ران جدا و بستهبندی شده است.
برای پاك كردن مرغ نیز در سالنی جدا از سالن قصابی قسمتهای زائد مثل پوست و استخوان و … جدا می شود. گوشت قسمتهای مختلف آن را نیز تفكیك می كنند. قسمت فیله مرغ را چون دارای زردپی بوده و براحتی قابل چرخ كردن و پختن نیست و همچنین دارای بافتی نرم می باشد به همراه بالهای مرغ را چون پوست و استخوانهای آن را نمیتوان جدا كرد در بستهبندیهای به فروش میرسانند ودر خط تولید مصرف نمیكنند. ضایعات بدست آمده از سالن آمادهسازی مثل پوست مرغ و استخوانها توسط پیمانكار خریداری می شود.
در تهیه فرآوردههای گوشتی قبل از مصرف گوشت در كاتر آن را توسط چرخ گوشت چرخ می كنند. به طور كلی هدف از خرد و چرخ كردن گوشت شامل یكنواختی محصول، افزایش مطلوبیت بافت محصول و همچنین امكان استخراج هرچه بیشتر پروتئینهای میوفیبرپلی می باشد. در كارخانه گوشتیران برای چرخ كردن گوشت ها از دونوع چرخ گوشت مخلوط كن و چرخ گوشت معمولی با پنجرههای مختلف استفاده میكنند. چرخ گوشت معمولی ساخت كشور ایرانی است و جنس بدنه داخلی و بدنه خارجی آن استیل ضدزنگ می باشد. با تعویض پنجره این دستگاه میتوان از آن برای خرد كردن و چرخ كردن گوشتهای نمایشی نیز استفاده كرد.
چرخ گوشت مخلوط كن چرخ گوشت مورد مصرف دیگری است كه ساخت كشور ایران و جنس بدنه داخلی و خارجی آن استیل ضدزنگ می باشد. برای مصرف گوشتهای منجمد كارتنی با گوشتهایی كه قبلاً بدن استخوان و منجمد شدهاند ابتدا آنها را توسط دستگاهی به نام گیوتین خرد می كنند و سپس به قسمت چرخ گوشت منتقل می شود. مارك دستگاه گیوتین LASKA و جنس بدنه داخلی وخارجی دستگاه از استیل ضد زنگ می باشد. سال ساخت این دستگاه 2005 است.
در كارخانههای فرآوردههای گوشتی برای جلوگیری از بالا رفتن دما درون كاتر و پایدار نگه داشتن لوسیون تشكیل شده در كاتر سعی می شود گوشتها را به طور منجمد استفاده كنند. حتی بعضی از مواد مثل پیاز و سیر و تخممرغ را نیز به صورت منجمد به فرمولاسیون درون كاتر اضافه می كنند. درقسمتی دیگر از سالن آمادهسازی گوشت دستگاه سپراتور وجود دارد كه كار آن جدا كردن گوشتهای باقیمانده برروی استخوانهایی است كه بوسیله دست جدا نمیشوند. این دستگاه شامل دو خروجی می باشد كه از یك خروجی خمیر گوشت و از خروجی دیگر استخوانهای خرد شده خارج می شود و خمیر گوشت بدست آمده را یا به صورت تازه و یا به صورت منجمد به كاتر اضافه می كنند. در كارخانه گوشتیران از سپراتور نوع حلزونی برای استخوانهای مرغ استفاده می شود و خمیر بدست آمده خمیر مرغ نام دارد. مارك این دستگاه LIMA و ساخت كشور فرانسه است. جنس این دستگاه از استیل ضدزنگ می باشد. درتهیه فراوردههای گوشتی لوكس از تكههای گوشت نمایشی استفاده می كنند كه در مرحله آخر كاتر اضافه می شود .
ادامه خواندن مقاله گوشت – سوسيس و كالباس
نوشته مقاله گوشت – سوسيس و كالباس اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.
↧
↧
October 19, 2018, 3:35 am
nx دارای 70 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
دیدگاه قرآن نسبت به سیرو سیاحت
پیشگفتار همانطور كه می دانیم سیر و سیاحت منشأ بسیاری از آثار مادی و معنوی و همچنین زمینه ساز پیشرفتهای فردی واجتماعی است. از جمله عواملی كه در شكل گیری تمدن و پیشرفت و مدنیت، در جوامع مختلف بشری موثر بوده مساله ارتباطات و شیوه های مختلفی است كه انسان برای برقراری ارتباط با سایر افراد جامعه یا جوامع به كار می برده.
اصولاً زندگی فردی در جامعه امروزی بدون رابطه با دیگران امكان پذیر نیست یا اگر باشد بسیار مشكل است در صورتی كه انسان بخواهد از منافع و فوایدی كه در سایر محیط ها فراهم گردیده استفاده نماید باید با آنها ارتباط برقرار كند، و از آنجا كه سیر وسیاحت یكی از عامترین و رایجترین راههای برقراری ارتباط با سایر ملتها میباشد، در بیشتر كشورها توجه به توسعه و گسترش راهها و تأمین وسایل ارتباطی یكی از مسایلی است كه دولت ها اهتمام و توجه زیادی به آن دارند.
در قرآن كریم به سیر و سیاحت و گردش در روی زمین بسیار سفارش شده است و در آیات متعددی بدان پرداخته است آیاتی كه مستقیماً به سیر اشاره كرده اند جمعاً چهارده آیه و در دوازده سوره می باشد. دریكی از این آیات واژه سیر به معنی تمام آن نمیباشد. و در دوازه آیه خداوند اشاره صریح می كند به گردش و سیر در زمین و عبرت گرفتن از گذشتگان و در یك مورد نیز دعوت به تفكر درباره خلفت می كند.
به این ترتیب می توان گفت آیات سیر دو گونه اند گونه ای كه سیر وسیاحت را برای عبرت و گردش در آثار گذشتگان را بیان می كند، كه بیشترین آیات «سیر» در این دسته جای می گیرند مانند «قل سیروا فی الارض ثم انظروا كیف كان عاقبه المكذبین» و «قد خلقت من قبلكم سنن فیسروا فی الارض فانفروا كیف كان عاقبه المكذبین» ( پیش از شما سنت هایی وجود داشت، پس در روی زمین گردش كنید و ببینید سرانجام تكذیب كنندگان چگونه بود) و گونه دوم كه هدف از سیر را تفكر در چگونگی شروع خلقت بیان می كند و می فرماید : « قل سیروا فی الارض فانظروا كیف بدأ الخلق ثم الله یُنشیءُ النّشاهَ الآخره إنَّ الله علی كُل شَیءٍ قَدیر»
( بگو: در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز كرده است؟ سپس خداوند جهان آخرت را ایجاد می كند؛ یقیناً خدا بر هر چیز توانا است.)در مفهوم سیر و سیاحت می توان قایل به توسعه شد و چون ( همانطور كه در قرآن كریم نیز بدان اشاره شده) هدف از سیر مشاهده و عبرت گرفتن است. لزوماً سیر و سیاحت محدود به سیر مكانی نمی شود و هر آنچه كه انسان و روح وی را به حركت واداشته و به گردش می برد نوعی سیر محسوب می شود. در این باره كرسی مورسین می گوید: «قوه تخیل یكی از مهمترین مواهبی است كه به انسان عطا شده است. با این قوه انسان می تواند به هر كجا كه میل داشته باشد آنا سفر كند. خطیبی زبردست می تواند مستعمین خود را در عالم تخیل با خود همراه ببرد و اگر فی المثل از جزایر هند شرقی بحث كند و خود او آن جزایر را به چشم خیال ببیند،
آن قوت شنوندگان او هم سنگهای مرجانی و رنگهای متغیر اقیانوس و آسمان لاجوردی و درختان نخل و جنگلهای انبوه مناطق حاره را با آبهای زلال و آینه فام بركه ها و دریاچه های آن می بیند و اگر قوه تخیل او قوی تر باشد مستعمین وی حتی اعمال ژرف ترین آبگیرها را به چشم مشاهده می كنند.» یقیناً در قرآن كریم نیز نوع خاصی از مسیر مدنظر نیست بلكه سیاحت به معنی عام آن مطرح است و هر سیاحتی كه قادر باشد اطلاعاتی در دسترس ما قرار داده و عبرت و در نتیجه تفكر در سرانجام و عاقبت این جهان و انسان به همراه داشته باشد، به طوریكه بتوان بهره ای از آن برد و به سعادت رسید، می تواند در این حیطه قرار گیرد.
بدین ترتیب مواردی از جمله : مخابرات، مكاتبات، كامپیوتر، مطالعه و .. هم می تواند مشمول بحث سیر و سیاحت قرار گیرد و نوعی سیر به شمار اید. به طوریكه از تمام این امكانات می توان اطلاعاتی مربوط به دیگر نقاط جهان بدست آورد.
از جمله فوایدی كه ابزارهای جدید برای سیر و سیاحت دارند اینست كه در مدتی كوتاه ما را به هر كجا كه بخواهیم سیر می دهند و هر گونه اطلاعاتی ازگذشته تا امروز را در اختیار ما قرار می دهند و لزومی ندارد برای سفر و كسب عبرت بار سفربندیم و سختی های راه را تحمل كنیم. و بالاخره باید بگوییم قرآن بهترین خطیبی است كه مستمعین خود را با آیات الهی خود به هر كجا بخواهد می برد و تصویرهایی واقعی از گذشته و آینده در برابر ذهن بیدارشان نمایان می كند و آنها را به تفكر وا می دارد.
الف – اهمیت و ضرورت سیر در قرآن كریم
در آیات سیر مشاهده می شود كه مكرراًخداوند انسانها را به سیر وعبرت گرفتن از سرانجام كافران تكذیب كنندگان آیات الهی و رسالت انبیاء ، منكران معاد و جباران و زورگویان، دعوت می كند. در اینجا این سوال مطرح می شود كه ضرورت این همه تكرار چیست؟ و چه چیزی در سیر نهفته است كه باعث تأكید فراوان قرآن روی این مساله شده است؟ در این بخش برآنیم كه به اختصار بعضی از ضرورتها و اهمیتهای سیر در قرآن كریم بپردازیم: 1- اتمام حجت
سنت الهی همه جا این بوده كه قدر كافی مهلت برای تجدید نظر و بیداری و آگاهی بدهد، حوادث دردناك، و وسائل رحمت را یكی پس از دیگری می فرستد، تهدید می كند، تشویق می كند، اخطار می نماید تا حجت بر همه تمام شود. ولی هنگامی كه این مهلت به پایان رسید سرنوشت قطعی دامنشان را خواهد گرفت، دیر یا زود، به خاطر مصالح تربیتی، ممكن است، اما به اصطلاح سوخت و سوز ندارد. ایا توجه به همین واقعیت كافی نیست تا همگان از سرنوشت گذشتگان عبرت گیرند و از مدت مهلت الهعی برای بازگشت و اصلاح ، استفاده كند؟ آیا باید باز هم نشست تا سرنوشت قوم اقوام گمراه و ستمگر پیشین درباره خ
ود ما نیز تكرار شود و به جای اینكه از پیشینیان عبرت بگیریم، عبرتی شویم برای آیندگان. 2- هدایت بخشی یكی از راههای بیداری و هدایت بخشی انسانها مطالعه در تاریخ پیشینیان است. آیات سیر نیز در این باره مرتباً انسانها را تشویق به مشاهده و مطالعه آثار گذشتگان می كنند: « سیروا فی الارض فانظروا كیف كان عاقبه الذین من قبل كان اكثرهم مشركین» بگو : « در زمین سیر كنید و بنگرید عاقبت كسانی كه قبل از شما بودند چگونه بود! بیشتر آنها مشرك بودند.» نقش هدایت گری سرنوشت گذشتگان در این آیه به خوبی بیان شده است
می فرماید : «أفَلَم یَهدِ لَهُم كم اَهَلكنا قَبلهم من القرون یَمِشونَ فی مساكِنهِم ان فی ذلك الآیاتٍ لاُولی النهی» ( آیا برای هدایت آنان كافی نیست كه بسیاری از نسلهای پیشین را هلاك نمودیم. و اینها در سكنهای آنان راه می روند؟ مسلماً در این امر، نشانه های روشنی برای خردمندان است.) 3- پند و اندرز برای مؤمنان
سرگذشتها و تاریخ های بیان شده در قرآن را نباید سرسری شمرد و یا به عنوان یك سرگرمی از آن برای شنوندگان استفاده كرد چرا كه مجموعهای از بهترین درسهای زندگی در تمام زمینهها و راهگشایی است برای همه انسانهای «امروز» و «فردا».
بعضی از آیات سیر انسان را به عبرت گرفتن از اقوامی دعوت می كنندكه دارای توان و نیرویی زیادی بودند ولی با این حال به خاطر كفرشان خداوند آنها را هلاك كرد: « اولم یسیروا فی الارض فینظروا كیف كان عاقبه الذین من قبلهم كانوا أشدَّ منهم قوهً و أثار الارضَ و عمروها » كه این آیات علاوه بر كسب عبرت برای مومنان می تواند جنبه پند و موعظه داشته باشد چرا كه خداوند می فرماید: « و كلاً نقصُّ علیك من اَبناءِ الرُّسُلِ ما نُثَّبت به فؤادكَ و جاءك فی هذه الحقَّ و موعظهٌ و ذكری للمؤمنین»
( ما از هر یك از سرگذشتهای انبیا برای تو بازگو كردیم، تا به وسیله آن قلبت را آرامش بخشیم و در این برای تو حق، و برای مومنان موعظه و تذكر آمده است. ) 4- آیینه عبرت عبرت گرفتن از زندگی دیگران از تجربه های شخصی مهمتر و پرارزشتر است، زیرا در این تجربه ها باید انسان زیانهایی متحمل شود تا مسائلی بیاموزد ولی در عبرت گرفتن از زندگی و تجارب دیگران انسان بی آنكه متحمل سوخت و زیانی شود ، توشه گرانبهایی می اندوزد.
دستور قرآن كریم در زمینه «سیروا الارض» منطبق بر كاملترین شیوه هایی است كه امروزه بشر برای مطالعات خود به دست آورده است و آن اینكه پس از فراگرفتن مسایل در كتابها دست شاگردان را می گیرند و به سیر در ارض و مطالعه شواهد عینی آنچه خوانده اند می برند.
سرگذشت انسانها همانگونه كه در آیات سیر مورد تأكید واقع شده اند، (فانظروا كیف كان عاقِبهُ المُكذّبیِن) آیینه ای است كه می توان عوامل پیروزی و شكست، كامیابی و ناكامی، خوشبختی و بدبختی سربلندی و ذلت و خلاصه آنچه در زندگی انسان ارزش دارد و آنچه بی ارزش است، در آن دیده آیینه ای كه عصاره تمام تجربیات اقوام پیشین و رهبران بزرگ در آن به چشم می خورد و مشاهده آن عمر كوتاه مدت هرانسان را به اندازه عمر تمام بشریت طولانی می كند.
ادامه خواندن مقاله ديدگاه قرآن نسبت به سيرو سياحت
نوشته مقاله ديدگاه قرآن نسبت به سيرو سياحت اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.
↧
October 18, 2018, 7:01 pm
nx دارای 77 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
شرح دست یابی به پروژه علمی
مركب، گـِل دو ماده ای هستند كه من برای رنگ گذاری نقاشی هایم آنها را انتخاب كردم. و اینكه چرا گـِل را انتخاب كردم به این دلیل است كه «گل و خاك» در ادبیات ما جایگاه ویژه دارد. در گوشه و كنار فرهنگ مكتوب ما نشانه های بارزی یافت میشود كه حاكی از اصالت این عنصر، و منزلت بالای آن است. مولانا در غزلیات شمس می سراید.
گویند اصل آدمی خاك است و خاكی میشود كی خاك گردد آن كسی كوخاك آن درگاهشددر این جا خاك نماد معنی و مفهوم ویژه ای است. جنبه معنوی دارد. در این بیت با اینكه كلمه خاك چندین بار به كار گرفته شده است ولی بر سامعه آدمی ثقیل نمی افتد و به تعبیری توی ذوق نمی زند. مولانا تركیب هنرمندانه ای ساخته است؛ تركیبی لطیف و زیبا.
نكته ای در معارف اسلامی ما وجود دارد كه شایسته توجّه و تامل بسیار است.در قرآن كریم، هنگام بحث از آفرینش آدمی، سخن از گل می رود كه خمیرمایه آفرینش انسان است. ولَقَد خلقنا الانسان من صَلْصالٍ و به یقین ما آفریدیم انسان را از گل خشك. وَ اِذا قَالَ رَبُّك لِلْمَلئكَهِ إنیَّ خالِقُ بَشَراً من صَلْصَالٍ …و یاد كن آن گاه را كه پروردگارت فرشتگان را گفت: بی گمان من آفریننده بشری هستم از گل خشك … و به خاطر همین ظاهر بی ارج آن بود كه از شیطان از امتثال امر الهی مبنی بر سجده بر آدمی سرپیچید:قالَ لَمْ اَكُنْ لاَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلْقَهُ مِنْ صَلْصَالٍ.
گفت: ای ابلیس! ترا چه شد كه با سجده كنندگان نباشی؟ گفت:نباشم من كه بشری را سجده كنم؛ كه تو آفریدی او را از گل خشك.هنردارای خصلتی ماورایی است. هنرمند تا پا را از روزمرگیها بیرون نگذارد هنرمند نیست. اسیرخاك، در واقع همان خاك است كه هنوز شكل نگرفته و نسیم نفحه الهی براو نورزیده است. باید عشق و نیازی بزرگتر داشت تا چیزی جلوتر از خاك آفرید.
از آنجا كه عشق، عاشق و معشوق همیشه مفهوم عشق و مستی عارفانه را القا میكند همانگونه كه (نیكلسون درباره عرفان در نقاشی ایرانی می گفت: «در هر توصیف» موضوع چه مذكر باشد، چه مونث، و در تمام تصاویر باغها، گلها، رودخانه ها، پرندگان و غیره. او (شاعر عارف) «به حقیقت الهی» كه در تمام حوادث آشكار شده رجوع میكند نه به خود این حوادث و نیكلسون می افزاید:
در این حقیقت یعنی «خداوند» … همان «معشوق» است كه شاعر وصفش را میكند و تحت نامهای گوناگون به اوج می رساند.با این فكر سعی كردم با استفاده از گل و مركب دیده های خود را در صفحه كاغذ و پارچه و به واقعیت ذهنی خود نزدیك كنم. كه در آن، تصاویر با خراش دادن بر صفحه و ایجاد بافت، اجرا میشوند.
به نظر من انسان، عاشقی است كه از لحظه تولد تا مرگ با تصاویری كه می بیند و مفاهیمی كه درك می كند، زمزمه هایی دردرون احساس میكند كه در همه انسانهای تاریخ ریشه دارد.كسی را مخاطب قرار میدهد و او را جستجو میكند. شاید مثل دعای صحیفه سجادیه كه هنگام گفتن ذكر دستها به حالت دعا بالا می رود و من در مورد نقاشی هم همین حس را دارم. زمزمه هایم تصاویری را نقاشی می كنند كه این دو در كنار هم برای من مفهوم دارند.
از نظر ساختمان كلی، تركیب بندی را براساس مربع و مستطیل قرار دادم كه در بعضی تابلوها با تغییر زاویه دید این مربع و مستطیلها به مكعب تبدیل میشوند كه ایجاد آن برای من مفهوم زیبایی دارد.
زیرا (مكعب شبیه به نقش كعبه در هنر اسلامی است و خداوند كه گویی درمركز درك ناشدنی عالم قرار گرفته است، چنانكه او در دورترین مركز انسان ماوی دارد.) همواره به یاد میآید.ودر حالی كه درون كعبه خالی است، عدد صفر را كه آغاز است، همواره برای من تداعی میكند. (صفر در اوایل عصر ریاضیات جدد یك مفهوم عددی ایجاد كرد كه از نظر فلسفی گمراه كننده بود و مفهوم دیگری كه میان نظام نمادهای عددی و ساخت جهان طبیعی تمایزی ایجاد كرد.)
از سوی دیگر، با تصور وحدت كه راه ریاضیات كهن را تعیین میكند این دو گانگی از میان میرود.وحدت به معنی تحت الفظی كلمه، قبل قابل تصور باقی می ماند. به این دلیل ساده كه هر چیز كه بخواهد وجودداشته باشد، در تایید وجودش (وجود خودش) آنچه را كه وجود ندارد نفی كند.سرما به این دلیل سرماست كه نفی گرماست. برای آنكه چیزی وجود داشته باشد، ضد آن هم باید وجود داشته باشد.وحدت، به مثابه نمادی كامل برای خداوند است. وحدت خالق است و كثرت مخلوق.وحدت با تجزیه خود به آفرینش می پردازد. كه این تعریف در تركیب عناصر تابلو نقاشی كمك شایانی میكند.) (در تركیب بندی اكثر تابلوها دایره ای دیده می شوئد كه به عبارتی كیهانی اند. اما دلیل آوردن آن در تركیب بندی این است كه نقش مدور یا نمودار مقدس، در طول تاریخ هنر، هم در فرهنگ هند، تبت، اسلام و اروپای قرون وسطی فراوان است و در بسیاری از فرهنگهای قبیله ای هم بكار میرود- چه به شكل نقاشی، چه در بناها و چه در حركات بدن.
اساس این نمودارهای غالبا دایره ای است كه به چهار قسمت مساوی تقسیم شده و همه اجزاء و عناصر آن در یك بافت همگون قرار دارند. آنها، به عبارتی، كیهانی اند. یعنی به وسیله نماد آنچه را ساخت اصلی عالم قلمداد میشود ارائه می كنند: مثلا چهار جهت فضایی، چهارعنصر، چهار فصل، گاهی دوازده علامت منطقه البروج، تقسیمات مختلف، و گاهی خود انسان را.
ولی آنچه كه در مورد طرح نمودار بیش از همه شگفت انگیز است نگرشی است كه درباره عالم عرضه می دارد عالمی كه در واقع به عنوان یك كل سازمان یافته و همگون پذیرفته شده است. نماد دایره، همچنان در طول تاریخ بوده، هست و خواهد بود. و این مفهوم ریتم و تكرار را مفهوم میكند (این ریتم و تكرار در شكلها هنر معاصر منعكس كننده این گسستگی در استمرار زمان هستند و حداكثر جریان پیش پاافتاده زندگی عادی را شرح می دهند كه دنیایی از فاصله ها را شرح میدهد. این زمان، نوع متفاوتی از زمان است. وحدت آن، وحدت یك جریان همگن نیست. وحدت آن در نظم و چیرگی ریتم نهفته است.
علاوه بر دایره و مكعب، خط افق و پرتره ای، در تابلوهایم دیده میشود كه وجود آنها با توجّه به دنیای من در خیالواره مفهوم میشود.خیالواره كه شامل (ما (تاریخ)، زمان، رویا) میشود به جستجوی این سئوالها می پردازد.از كجا می آییم؟ چه هستیم؟ به كجا می رویم؟ در بیان تاریخ كه من در اشاره به آن كلمه «ما» را به كار برده ام. تاریخ شامل گذشته، حال و آینده است و ریتم و تكراری كه آن را می سازد، زمان زندگی انسانهایی است كه در عین تكرار در بعضی جنبه ها، ویژگیهای خاص زمانی خود را داشته و متفاوتند. اما در اصل وجود آنها هیچ چیز تغییر نكرده، جز بیان زبان حال.
با زبان گاهشمار ما به زمان تاریخی وارد شده ایم. گذشته از یك سو از آن اعمال (و رنجهای) مردمانی چون خودمان است و این اعمال به در امان بودن از فراموشی به نقل شدن نیازمندند. اما خود گذشته كماكان غایب تاریخ می ماند.دو گانگی مشابهی در مورد كلمه زمان به شكلی كه در عبارت (زمان تاریخی) به كار می رود، وجود دارد.
از یك سو، زمان به شكل تجربه جمعی مردمان در گذشته است و از سوی دیگر زمان در شرح مكتوبی قرار دارد كه از زمان ساخته شده است.بین زمانی كه رویدادها عملا رخ داده اند و زمان شرح تاریخی، همان رابطه نمادینی هست كه شرح تاریخی را نماینده گذشته ازمیان رفته، یا غایب تاریخ، می سازد.در مفهوم نخست كلمه، زمان تاریخی بزرگتر از زمان موجودات فانی است. گر چه همتراز زمان كیهانی نیست.) (زمان تاریخی را میتوان به شكل رابطه ای دید بین آنچه رینهارت كوزلِك فیلسوف آلمانی افق انتظار و فضای تجربه مینامند. منظور او از فضای تجربه، كلیت تمام میراثهایی است كه از طریق سنت به حال تاریخی انتقال یافته است، و منظور از افق انتظار به فعل در آوردن نقشه ها و امیدهایی است كه آینده را در حال جای می دهند.
اگر میراثها سخت و بی انعطاف، مرده و ساكن باشند. فضای تجربه میتوانند تنگ و تهی باشد. افق انتظار را میتوان در نظم زمانی روزمره كوتاه مدت نزدیكتر آورد یا ، تقریبا بی نهایت، تا رویای تولد دوباره ، وحدت دوباره تكامل دوباره به دوراند.كوزلك یادآور میشود كه ما نمی توانیم ا فق انتظار را از فضای تجربه به دست آوریم. تنها در زمان حال است كه تمركز گذشته در فضای تجربه با به فعل در آوردن آینده در افق انتظار، برخورد كند. اما این تبادل فقط به شرطی ثمر بخش است كه خود حال یك نیروی آغازگری باشد.)
اگوستینوس قدیس در اعترافات خود از زمان به گونه ای از حال سه گانه تشكیل شده باشد سخن می گوید. او می گوید «حال چیزهای گذشته، خاطره است. حال چیزهای اكنون، رویت است. حال چیزهای آینده، انتظار است». «هنوز» گذشته اخیر و «هم اكنون» آینده نزدیك هر یك ریشه در قدرت حال دارند كه به زبان نماد، هوشیاری نامیده میشود. و به زبان عمل، توانایی آغاز چیزی در جریان چیزها (به راستی) زمان هم آشناترین و هم گیج كننده ترین مفاهیم است. مفهومی كه انسان می داند هر فرد قرار میگیرد بتوان حداكثر استفاده را كرد.
زمان را چگونه میتوان اندازه گرفت؟ درازا، حجم، جرم یا انرژی؟ تقریبا همه پدیده های مادی جهان پیرامون ما در برابر انسان تسلیم شده اند. اما زمان یك استثناست. نمی توان تكه ای از زمان را برید و آن را با تكه ای دیگر كه از جای دیگر تهیه شده است مقایسه كرد.برای اندازه گیری زمان، باید پدیده دیگری را كه تحت كنترل ما قرار دارد به طور یكسانی تكرار میشود، برگزینیم.ما خود زمان را اندازه گیری نمی كنیم، بلكه مظاهر و تجلیات زمان را ازطریق انتخاب یك پدیده طبیعی اندازه می گیریم.)
(زمان) از جمله مباحث ریشه دار و بسیار قدیمی در تاریخ فلسفه و اندیشه های فلسفی است. غالبا، وقتی فلاسفه قدیم از زمان سخن می گفتند، آن را چكیده و جوهر حركت می پنداشتند. در باب زمان، اقوال متفاوتی از اندیشمندان عنوان شده است. اولین فیل
سوفی كه به مقوله زمان پرداخت، ارسطو بود. او بود كه گفت، «زمان چكیده حركت است» (در نزد اندیشمندان مسلمان نیز ابوعلی سینا در كتاب «شفا» زمان را نوعی مقدار و كمیت متصل می داند كه ویژگی اش قرار ناپذیری است و به واسطه حركت بر اجسام عارض میشود. در حقیقت، ابوعلی سینا، زمان رادر جدول (مقولات ارسطویی) و در ردیف «اعراض نه گانه» قلمداد میكند. صدرالمتالهین ملاصدرا، نیز در بسیاری از مطالبش همین نظر گاه را طرح كرده است. با این تفاوت كه پس از تحلیل نهایی مساله حركت بیانی جدید از زمان ارائه كند.
فلاسفه قدیم، معمولا حركت را به عنوان «عرض» طرح می كردند. سهروردی، حركت را مقوله مستقلی در كنار جوهر و كمیت و كیفیت و اضافه به حساب می آورد و بدین ترتیب تعداد مقولات را منحصر به پنج مقوله كرده است. در حالی كه، ارسطو و ابن سینا مقولات را نه تا می دانند.از نگاه برخی فلاسفه چنین استنباط میشود كه اصلا خود «حركت» را داخل در مقولات نمی دانستند. آنها حركت را منحصر به چهار مقوله «كم»، «كیفیت»، «وضع»، و «انگ» می پنداشتند و حركت انتقالی را حركت در مقوله «انگ» می شمردند. این فلاسفه حركت در سایر مقولات، از
جمله جوهر را محال می دانستند. بنابراین حركتی را كه واسطه اعتبار اجسام با زمان می دانستند در یكی از مقولات چهارگانه «عرضی» بوده است. در حالی كه ملاصدرا، صورت جدیدی به این مساله میدهد و مساله زمان را به گونه ای دیگر طرح میكند. معمولا از نگاه فلاسفه قدیم به زمان، سوالاتی پیرامون این تعریف مشهور یعنی زمان به عنوان چكیده حركت، طرح شده است، مهمترین آنها عبارتند از: زمان امری ممتد و قابل تقسیم است و از این رو نوعی كمیت و امری كمیت دار به شمار میآید.
پس به چه دلیل باید آن را كمیت حركت دانست؟ پاسخ ساده كه به این پرسش داده می شد این بود كه زمان امری سیال و بی قرار است. به طوری كه حتی دو لحظه از آن قابل جمع نیست و به ضرورت باید یك جزء از آن بگذرد تا جزء بعدی به وجود آید پس چنین كمیتی را فقط میتوان به چیزی نسبت داد كه ذاتا سیال و بی قرار باشد و آن چیزی غیر از حركت نخواهد بود.در واقع این نظریه مبتنی بر تدریج و سیلان و بی قراری، خاصه حركت است كه پیشینیان آنر ا به مقولات چهارگانه عرضی منسوب می كردند. از این رو، این مكان را كه زمان كمیتی برای جوهر جسمانی باشد نفی می كردند. ثانیا حركتی كه واسطه ارتباطی میان زمان و اجسام است چگونه واسطه ای است؟
آیا واسطه در ثبوت و در نتیجه است؟ آیا اجسام، به واسطه حركت زمان دار میشوند یا واسطه در عروض است؟ و خود اجسام، در حقیقت زمان دار نخواهند بود.پاسخی كه میتوان براساس مبانی نظری فیلسوفان قبل از ملاصدرا به این پرسش داد، همین پذیرش شق دوم است. اما پذیرفتن این اصل كه اجسام، صرف نظر از دگرگونی های پیوسته و تدریجی شان، متصف به زمان نمیشوند، دشوار بود.
چگونه میشود فرض كرد كه همه دگرگونی ها به صورت دفعی اما پی در پی تحقق می یابند و میان آنها تقدم و تاخر زمانی وجود ندارد؟
ملاصدرا، معتقد است كه در نظر نكات مثبت و منفی وجود دارد، ولی همه آنها قابل پذیرش نیست.ملاصدرا معتقد است كه «زمان، امری ممتد و انقسام پذیر و به یك معنا از كمیات است.»ثانیا، زمان و حركت رابطه نزدیكی و ناگسستنی دارند و هیچ حركتی بدون زمان تحقق نمی یابد. زیرا تحقق زمان بدون وجود نوعی حركت و دگرگونی پیوسته و تدریجی امكان ندارد. چه اینكه، گذشته اجزاء پی در پی زمان، امكان ندارد. چه اینكه گذشت اجزا پی در پی زمان خود نوعی دگرگونی تدریجی یعنی حركت برای شیئی زمان دار است.)
«اما از طرف دیگر ملاصدرا نقاط ضعف این نظریه ها را نیز بر می شمارد و می گوید كه، فیلسوفان قبل از وی، زمان و حركت را از اعراض خارج اشیاء می دانستند. در حالیكه به نظر وی، زمان و حركت از عوارض تحلیلیه هستند و چنین نیست كه بتوان بر آنها وجودی جدای از وجود موضوعاتشان در نظر گرفت بلكه تفكیكی كه قائلیم در حقیقت، فقط در تحلیل ذهن است و اینكه صفت و موصوف و عارض و معروض كه از یكدیگر انفكاك پذیرند در ذهن ما چنین اند. و گرنه در ظرف خارج،
یك وجود بیشتر ندارند. براساس نظر ملاصدرا، زمان عبارت است از بعد و امتداد گذرا كه هر موجود جسمانی علاوه بر ابعاد مكانی ناگذرا، یعنی طول و عرض و ضخامت، داراست. براساس نظریه ملاصدرا، حركت در جوهر صورت میگیرد و امری جوهری است.
بدین ترتیب، ذات یك شیئی بی قرار است و غیر از ابعاد سه گانه (طول و عرض و ضخامت) كه برای یك جسم قائل هستیم، زمان نیز امری ضروری و ذاتی برای آن است و برای یك شیئی مادی، یك جسم قائل هستیم، زمان نیز امری ضروری و ذاتی برای آن است و برای یك شیئی مادی، زمان بعد چهارم محسوب میشود. این مقوله شبیه چیزی است كه انیشتن در قرن بیستم با مقدماتی كاملاً متفاوت عنوان میكند. بنابراین در یك نگاه كلی میتوان گفت كه فلاسفه مشاعی و تا حدودی
فلاسفه اشراقی و قبل از ملاصدرا بر این اعتقاد بودند كه زمان كمیتی قرار ناپذیر است كه به واسه حركت بر اجسام یا اشیاء عارض میشود. و اگر حركت را واسطه در عروض زمان نسبت به اجسام بدانیم ضروری است كه اجسام متصف به زمان نشوند. یعنی، در ذات اجسام زمان نباشد. و ملاصدرا معتقد بود كه زمان امری انقسام پذیر و از قبیل كمیات است و با حركت رابطه ای ناگسستنی دارد. اما، در مورد زمان در دو حوزه با پیشینیان خود در تضاد بود.
اول اینكه، زمان و حركت از اعراض خارجیه نیستند بلكه، از عوارض تحلیلیه وجود مادی اند كه تنها درظرف تحلیلی ذهن انفكاك پذیر میشوند و دوم، حركت همزاد زمان، عرضی نیست بلكه حركت جوهری اجسام است و بدین وسیله زمان را از شئون ذات اجسام معرفی میكند. ملاصدرا وجود زمان و حركت را دو گانه نمی داند و برای هر پدیده ای زمان خاص خودش را قائل است كه بعد چهارم وجود آن را تشكیل میدهد و منظور از ظرف بودن زمان مطلق را انطباق امتدادهای زمان جزیی در امتداد زمان كل جهان می داند كه همگی آنها را از حركت جوهری و دگرگونی ذاتی آنها انتزاع میشود. بنا به آنچه ملاصدرا براساس نظریه حركت جوهری اثبات می كند، وجود همه اجسام، گذرا و زمانی است و موجودی كه فراتر از افق زمان باشد نسبت زمانی با هیچ پدیده ای پیدا نخواهد كرد و گذشته و حال و آینده نسبت به او یكسان است
.در این شرایط، موجودات پراكنده در ظرف زمان نسبت به او همگی مجتمع خواهند بود. بدین ترتیب ملاصدرا باز دو نوع زمان سخن می گوید و دو نوع زمان را مطرح میكند.اگر مفهوم زمان را در اندیشه فلسفی یونانیان وپس از آنها در غرب جست و جو كنیم در می یابیم كه به جز نظریه ارسطو، نیوتن نیز به عنوان یكی از چهره های تفكر در عصر روشنگری پیرامون زمان مطالبی دارد.
نیوتن، زمان را امری مطلق فرض میكند، امری كه به صورت غیبی وجود دارد و در واقع، امور در بستر زمان و مكان به عنوان دو امر مطلق وعینی و ثابت جریان می یابند. بنابراین برخلاف نظر و اندیشه ملاصدرا، نیوتن می پندارد كه زمان جزء لاینفك حركت جسم و حركت جوهری جسم نیست، بلكه زمان بستری است كه اجسام در آن حركت می كنند. این نظریه كاملاً در تقابل با نظری است كه كانت، فیلسوف آلمانی مطرح میكند. كانت، زمان و مكان را مقولاتی ذهنی میداند.)
(او معتقد است كه در واقع، در ذهن ما مقولاتی تعبیه شده كه ذاتی ذهن هستند و ذهن با این مقولات است كه ما همه امور را زمان مند و مكان مند می بینیم. این موضوع نقطه مقابل نظر نیوتن است كه برای زمان واقعیتی عینی و مطلق فرض میكند. زیرا كانت، زمان را امری ذهنی فرض میكند كه همین نظریه بعدها زمینه طرح نظریه «زمانهای متعدد» در اندیشه برگسون، فیلسوف فرانسوی میشود.)
(اما وقتی زمان را از نظر دینی و آئینی بررسی می كنیم در نگاه دینی یهود و مسیحیت، زمان جنبه دورانی و دایره خود را از دست میدهد و مبدل به زمان افقی و خطی میشود.در دین یهود، احكام الهی در زمان تاریخی نازل میشوند. یعنی تاریخ معین و مكان معیت و مشخص دارند. البته نمی توان گفت كه همه جنبه های اساطیری خود را از دست داده اند، بلكه در واقع از نمونه های ازلی و قابل تقلید تبعیت می كنند، اما زمان، نزول وحی در تاریخ است.(داریوش شایگان به نقل از میرچاالیاده در كتاب «بتهای ذهنی و خاطره ازلی» می نویسد:«زمان بعد جدیدی می یابد و مبدل به اتفاق مهم و نادر و كم یاب میشود كه قابل برگشت نیست. نادر و استثنایی بودن این حوادث در این است كه در زمان كنونی قابل تكرار نیستند. از این رو اهمیتی تاریخی دارند»
در ایران قدیم نیز چنان كه گفته شد با این كه زمان وجه دورانی و مستدیر دارد اما تكرار نمیشود. از این رو زمان هیچ گاه بعد تاریخی نمی یابد. در دین یهود، برعكس، برای وقایع تاریخی ارج و ارزش خاصی قائل میشوند و وقایع به جای این كه به صورت حوادثی مستتر در ادوار پی در پی كیهانی جلوه می كنند، به شكل یك سلسله از تجلی های مثبت و منفی در می آیند كه هر یك ارزش خاص خود را دارد. ارزش آنان را نزول و دخالت مستقیم خود «یهوه» تعیین میكند.
جوهر زمان به جای اینكه از واقعه های ازلی و ورای تاریخ نشات بگیرد، از اتفاق تاریخی كه همان دخالت مستقیم «یهوه» در موقع معینی از زمان است به وجود میآید. چنین وضعیتی را وان دالتو (محقق هلندی) به تنهایی خدا نسبت میدهد و می گوید: «چنین خدایی كه از ازل تا ابد پا برجاست و قبل از آنكه چیزی پدید آید موجود بوده و بعد از آن كه همه چیز از میان برود باز وجود خواهد داشت باید خدایی تنها باشد.»
در مسیحیت نیز زمانی صور خطی دارد و دو انتهای این زمان متناهی است. سناریوی زندگی بشر و تكامل او بین این دو انتهای متناهی ظاهر میشود ودر این زمان خدا حاكم است. در اینجا نیز مانند دین یهود، جهت زمان برگشت ناپذیر و معطوف به یك غایت است. در این شرایط، عالم نیز در زمان تاریخی پدید میآید. در حالی كه در مذهب ایران باستان آغاز زمان واقعه ای ورای تاریخ است كه اهورامزدا به مبارزه می طلبد در مسیحیت آغاز تولد مسیح در تاریخ است. خدا در تاریخ ظاهر میشود و زمان نه مانند هند، دورانی است و نه مثل ایران باستان، آئینی.
از طرف دیگر، به زمان اسلامی نیز كه در آن لحظات تجدید فیض رحمانی وفیض دائمی حضرت حق حضور دارد شباهتی ندارد. بلكه واقعیتی است تاریخی كه در آن خدا جلوه میكند. در حقیقت، ازدل همین زمان است كه نگاه تاریخ انگاری جانشین معاد انگاری میشود.همین نگاه خطی به زمان در بینش یهودی و مسیحی وجود دارد، در حالی كه از حالت زمان مستدیر وا اسطوره ای عدول میكند و دور می شود، زمینه ساز نگاه ناسوتی صرف به زمان می گردد كه در دل آن اندیشه ترقی و پیشرفت و اصل ترقی نهفته است. در عصر روشنگری و در فلسفه فیلسوفان روشنگری این اندیشه ترقی به طور جدی مطرح می گردد. اعتقاد اندیشه ورزان ترقی به آن است كه هر چه در دل زمان جلو برویم، بشر پیشرفت و ترقی (مفهوم مادی زمان و ترقی) انسان فردایی بهتر از امروز و امروزی بهتر از دیروز خواهد داشت.
این نظریه پیشرفت و اصل ترقی توسط فیسلوفانی چون اشپنگر، برگسون، فوكو، هایدگر، ماركوزه، آدورنو و ركهایمر مورد انتقاد جدی قرار گرفته و انكار شده است. امروزه ما شاهد عدم اعتقاد به اندیشه ترقی و انتقاد تام و تمام از این درك خطی از زمان هستیم البته نمی توان گفت كه زمان اسطوره ای یا مستدیر احیا شده است، اما بدون شك از طرف این اندیشمندان مدرن، مفهوم كمی زمان به طور جدی مورد انتقاد قرار گرفته است)
در بسیاری از فرهنگهای اساطیری، اعتقاد بازگشت به عصر طلایی و رجعت بشر به این زمان و روزگار وجود دارد.این عصر طلایی چه ویژگیهایی دارد؟ در فرهنگ ایران باستان به این عصر «روزپره» میگفتند: پریروز، روز دیدار پری، روزی كه انسان پریای و فرشتگان را می دیده است آن روز عصر طلایی بوده است.تقسیم بندی این اعصار اساطیری، با تقسیم بندی امروزین ما از زمان به صورت پریروز، امروز (روزها)، فردا(عصر فرد آمدن، جدا شدن از جمع و خلاف آمد و عادت جمع حركت كردن) و پس فردا مشابهتی عجیب كه دوباره پیدایش همان است واحده یا عصر پریروز باشد.
همه ادیان شرق، مذاهب و آئین های شرقی قائل به این گونه ادوار و چنین رجعتی بوده اند. هنگامی كه یك فرهنگ به چنین عقیده ای قائل باشد كه زمان باز می گردد و یك دور به پایان می رسد و دور دیگری آغاز می شود، ناگریز بایدبه زمان مستدیر آدم به او، این عهد را یادآوری میكند كه شما را به سروری زمان می رسانم،»
چگونه ممكن است انسان بدانجا برسد كه زمین را به ارث ببرد؟ این ، چه تاویل و توجیهی است؟
برهمین اساس است كه پیروان همه آئین ها منتظرند تا كسی بیاید. پیروان آئین مهر منتظر «بهرام ورجاوند» هستند، پیروان آئین زرتشت به انتظار «سوشیانس» هستند مسیحی ها به انتظار رجعت «عیسی مسیح» كلیمی ها به انتظار «مشیا» و مسلمانان در انتظار صاحب الزمان (عج) هستند. آیا این انتظار برای چیست؟ آنها بیابند و چه بكنند؟ یا بهتر است بگوییم او بیاید چه كاری انجام دهد؟ عدل و داد را در جهان برقرار كند؟ چگونه ممكن است عدل و داد در جهان حاكم شود؟ یك آئین را برتمام جهان حاكم كند؟ تمام كثرات را از بین ببرد؟ چگونه میتوان چنین كرد؟ جز این نیست كه ما به این نكته قائل باشیم كه این ادوار به پایان می رسد و دور دیگری آغاز می گردد
اعتقاد وقتی كه در هنر تجلی میشود، فرم هنری نیز مستدیر میشود و خواه، ناخواه هنر هم مستدیر می گردد.بدین صورت كه همه هستی، در عین تبعیت از قانون ادواری، بلاانقطاع درشرایط تغییر و تحول است و همه چیز او پیرامون مركزی واحد كه قابل ادراك نیست تطور می یابد. از این جهت، هر كه حركت مستدیر و زمان مستدیر را درك كرد میتواند مركزیتی را كه ذات و جوهر آن حركت است تمیز دهد. هدف چنین هنری، وفق و سازش یافتن با این ضرباهنگ كیهانی است. چنانكه تیتوس بوركهارت در كتاب هنر مقدس گفته است: «داستانی در این هنر به ساده ترین تعبیر عبارت است از توانایی ترسیم دایره ای كامل، و بدین سان هم وجود و یگانه شدن به طور ضمنی با مركز آن دایره كه در وصف نمی گنجد و خارج از امكان بیان است.
یكی از وظایف هنر درآئین هایی كه به زمان مستدیر اعتقاد دارند این است كه انسان را از زمان كنونی و حال جدا كند و او را از وضعیت فعلی منقطع كرده و به سپهر دیگرببرد. باور بهشت و ظهور را به او القا كند و به نوعی رجعت باشد.این گونه هنر بدون شك از فرمهای مستدیر و مقدس بهره میگیرد.حال چرا اینگونه فرمهای نشات گرفته از ادواری زمان برمخاطب خود تاثیر می گذارند؟ زیرا آنها مظهر جمال هستند. جمال اسم حضرت حق است. این مظهر به آن ظاهر دلالت میكند.
فرمهای مستدیر چنین تاثیری دارند، با این تفاوت كه چون مجرد و انتزاعی اند به شهوات و مادیات عنایت نمی كنند. بلكه دعوتی به عقل مجردند كه عبارت باشد از جهان غیب و حق. هر آنچه خدای متعال می آفریند به شكل دایره است: آسمان مدور است، باد وقتی به حد اعلای قدرت و توان خود می رسد چرخ می زند و به گردباد تبدیل میشود. پرندگان، آشیانه هایشان را به شكل دایره می سازند. ما فضاهای معماریمان را بسان آشیانه های پرندگان در حول یك مركزیت واحد می سازیم. حتی كعبه كه یكی از كهن ترین حرم ها است.
چهار گوشه (ركن) دارد كه رو بسوی مناطق اصلی آسمان است و رابطه ناگسستنی با گردش آسمان دارد. طواف مسلمانان به دور آن به تعداد 7 بار، به تعداد افلاك یا حلقه ها و دوایر آسمان صورت میگیرد و الگوی اعلای كعبه در آسمان قرار دارد كه فرشتگان به دور آن طواف می كنند چهارگوش معماری مقدس ما نیز نمودار رمزی سرشت آسمان است.چرا كه ضرباهنگ دور آسمان كه در مكان به شكل مربع تثبیت میشود به مستقیم ترین شكل نشانگر قانون آسمانی است.
در معماری مسیحی نیز، شاكله اساسی بنا را در دایره محصور می بینیم. در حقیقت، دایره نماد تمامیت فضا و هستی و نیز ادوار آسمانی است و تقسیمات طبیعی براین دور آسمانی در آن بازنمایی شده است.هنر مستدیر یا هنر مقدس را باید با حكمت خودش تاویل كرد. امروزه دیگر آتش هنرمقدس در جهان كنونی در نمی گیرد و تاثیر نمی كند، زیرا جهان نقش خودش را اعراض كرده است. از وقتی كه اندیشه رنسانس، نخست در هنر و سپس در فلسفه و در ادبیات، از تفكر مستدیر نیز از میدان بیرون رفت و اندیشه ترقی و پیشرفت و فرهنگ زمان خطی غلبه كرد. البته در پاره ای نقاط همین هنرخطی غرب، زمانی كه از خود اعراض كرد و به نفی خودش پرداخت گرایش هایی به فرهنگ سنتی پیدا كرده است.
یكی از دلایل گرایش هنر پست مدرنیستی به هنرهای شرق و هنرمستدیر همین است.احیاء دوباره فرمهای مستدیر نیازمند غلبه نفس مستدیر و مقدس برهنر امروزین است و اگر دوباره عقل مستدیر غلبه یابد و قول به ادوار در پرتو رجوع به ادیان باردیگر شیوع پیدا كند، فرمهای مستدیر كه از قدیم به یادگار مانده اند احیاء خواهند شد. و این رمز گشوده خواهد شد كه چگونه است وقتی به فضائی مثل مسجد شیخ لطف الله وارد می شویم و آن همه عظمت و حیرت ناشی از فرمها و انتزاعها را می بینیم كه یك مجموعه جاودان را ساخته اند، احساسی غریب ما را به اصل و ریشه هایمان نزدیك میكند. چگونه است كه چنین مجموعه ای از كاشی كاری تا فضای معماری كه دلالت بر زمان مستدیر دارد، یك انسان عادی و حتی یك انسان غیرشرقی را كه قائل به ادوار نیست و از فرم و زمان مقدس چیزی نمی داند و حتی قائل به ظهور و رجعت نیز نیست، بی اختیار تحت تاثیر قرار میدهد)
به راستی فاصله بین احساس واقعی و احساس غریب كه ما را به اصل و ریشه هایمان نزدیك میكند چیست؟ و چگونه خیال با گذشت زمان و تاریخ برما هویدا میشود؟با نگاهی به آثار هنری گذشته و حال آثاری كه در گذر ایام، هنرمندان سراسر گیتی به سینه تاریخ سپرده اند در می یابیم كه خیال در شكل گیری آنها نقش اساسی داشته و با گذرا از دوره ای به دوره ای دیگر به دیدگاههای جدیدی رسیده، و به شكل و رنگ و بویی نوین در آمده اند.
خیال، عنصری است مجرد و به علت فیزیكی نبودن آن، جنبه ماوراء مادی پیدا میكند كه پایه واقعیتی دارد. یعنی انسان از آنجا كه مظهر نامهای الهی است، حق و از آن جهت كه با صفت امكان پدیدار میشود خلق است. برزخ كه از نظر ابن عربی حایلی است میان معلوم و مجهول، به بیان دیگر مكان تحول و دگرگونی است؛ یعنی مكان صورتها و تجلی ها.حقیقت وجودی در نزد ابن عربی دارای سه مرتبه است: مرتبه علوی، و آن مرتبه تجدید یا معقولات است و مرتبه سفلی، و آن مرتبه حس و محسوسات است و به مرتبه برزخی كه مرتبه جامع پیوند دهنده این دو مرتبه است. یعنی هم زمان، هم معقول است و هم محسوس كه همان مرتبه خیال و متخیلات است.به تبع این امر، مراتب وجود معلوم ها نیز سه دسته اند: وجود مطلق الهی، اگر به عالم از رهگذر این وجود حادث- لباس- بنگریم، از دیدگاه ابن عربی عالم دو عالم و حضرت دو حضرت است: عالم غیب یا عالم ملكوت كه حضرت غیب از آن اوست و عالم حضور یا عالم ملك كه حضرت شهادت از آن اوست. عالم اول عالم معانی و همان عالم عقل است، و عالم دوم عالم حرف و حس است.
عالم نخستین به دیده بصیرت درك می شود، و دومین با چشم سر.میان این دو عالم، عالم سومی است كه از اجتماع این دو متولد میشود و آن عالم جبروت است در همان حال، عالم خیال و حضرت خیال نیز هست. در این عالم برزخی سوم، معانی صورتهای خود را می گیرند و معانی در اینجا در عین حال برزخی نیز هستند؛ یعنی از عالم غیب نیستند؛ چه در صورتها پدیدار شده اند. و همچنین راز عالم شهادت نیز نیستند، زیرا ظهور آنها در این صورتها امری عارضی است، البته عارضی بودن از دیدگاه كسی كه به آنها می نگرند در قیاس با معنی از دیدگاه خود معنی.
در دیدگاه ابن عربی، خیال گسترده ترین و كامل ترین موجودات است، با این كه در تحرك دایم است: موجود- معدوم، معلوم- مجهول، منفی- مثبت در یك زمان؛ به عنوان مثال به تصویر خویش در آینه بنگر، آن را به راستی هم درك می كنی و هم درك نمی كنی و این به خاطر این است كه حس خطاكار و فریبنده است. تصویر تو در اینجا میان تو، به عنوان بصر و همچنین میان تو به عنوان بصیرت، برزخ است.
ادامه خواندن مقاله پايان نامه خيالواره (ما- زمان- رويا) رشته نقاشي
نوشته مقاله پايان نامه خيالواره (ما- زمان- رويا) رشته نقاشي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.
↧
October 18, 2018, 7:03 pm
nx دارای 25 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
شرح دست یابی به پروژه علمی
مركب، گـِل دو ماده ای هستند كه من برای رنگ گذاری نقاشی هایم آنها را انتخاب كردم. و اینكه چرا گـِل را انتخاب كردم به این دلیل است كه «گل و خاك» در ادبیات ما جایگاه ویژه دارد. در گوشه و كنار فرهنگ مكتوب ما نشانه های بارزی یافت میشود كه حاكی از اصالت این عنصر، و منزلت بالای آن است. مولانا در غزلیات شمس می سراید.
گویند اصل آدمی خاك است و خاكی میشود كی خاك گردد آن كسی كوخاك آن درگاهشددر این جا خاك نماد معنی و مفهوم ویژه ای است. جنبه معنوی دارد. در این بیت با اینكه كلمه خاك چندین بار به كار گرفته شده است ولی بر سامعه آدمی ثقیل نمی افتد و به تعبیری توی ذوق نمی زند. مولانا تركیب هنرمندانه ای ساخته است؛ تركیبی لطیف و زیبا.نكته ای در معارف اسلامی ما وجود دارد كه شایسته توجّه و تامل بسیار است.در قرآن كریم، هنگام بحث از آفرینش آدمی، سخن از گل می رود كه خمیرمایه آفرینش انسان است. ولَقَد خلقنا الانسان من صَلْصالٍ و به یقین ما آفریدیم انسان را از گل خشك. وَ اِذا قَالَ رَبُّك لِلْمَلئكَهِ إنیَّ خالِقُ بَشَراً من صَلْصَالٍ …و یاد كن آن گاه را كه پروردگارت فرشتگان را گفت: بی گمان من آفریننده بشری هستم از گل خشك … و به خاطر همین ظاهر بی ارج آن بود كه از شیطان از امتثال امر الهی مبنی بر سجده بر آدمی سرپیچید:قالَ لَمْ اَكُنْ لاَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلْقَهُ مِنْ صَلْصَالٍ.
گفت: ای ابلیس! ترا چه شد كه با سجده كنندگان نباشی؟ گفت:نباشم من كه بشری را سجده كنم؛ كه تو آفریدی او را از گل خشك.هنردارای خصلتی ماورایی است. هنرمند تا پا را از روزمرگیها بیرون نگذارد هنرمند نیست. اسیرخاك، در واقع همان خاك است كه هنوز شكل نگرفته و نسیم نفحه الهی براو نورزیده است. باید عشق و نیازی بزرگتر داشت تا چیزی جلوتر از خاك آفرید.از آنجا كه عشق، عاشق و معشوق همیشه
مفهوم عشق و مستی عارفانه را القا میكند همانگونه كه (نیكلسون درباره عرفان در نقاشی ایرانی می گفت: «در هر توصیف» موضوع چه مذكر باشد، چه مونث، و در تمام تصاویر باغها، گلها، رودخانه ها، پرندگان و غیره. او (شاعر عارف) «به حقیقت الهی» كه در تمام حوادث آشكار شده رجوع میكند نه به خود این حوادث و نیكلسون می افزاید:در این حقیقت یعنی «خداوند» … همان «معشوق» است كه شاعر وصفش را میكند و تحت نامهای گوناگون به اوج می رساند.
با این تفسیر نقاش به كمك انقلابی در زیبای شناسی، هنرش را نه تنها «مشروع» می سازد بلكه موفق میشود آنرا به «گواهی» بروجود خداوند بدل سازد، نه از طریق محتوایی كه ارائه میكند. بلكه از طریق جوهرش، از طریق «شكل» ارائه اش، با شكلها و رنگها كه با انضباطی خاص به گرد هم آمده اند، كه هنرمند با رد تمام راه حلهای سهل برای منحرف ساختن منهیات «احادیث» آنرا كشف كرده است
. با این فكر سعی كردم با استفاده از گل و مركب دیده های خود را در صفحه كاغذ و پارچه و به واقعیت ذهنی خود نزدیك كنم. كه در آن، تصاویر با خراش دادن بر صفحه و ایجاد بافت، اجرا میشوند.به نظر من انسان، عاشقی است كه از لحظه تولد تا مرگ با تصاویری كه می بیند و مفاهیمی كه درك می كند، زمزمه هایی دردرون احساس میكند كه در همه انسانهای تاریخ ریشه دارد.كسی را مخاطب قرار میدهد و او را جستجو میكند. شاید مثل دعای صحیفه سجادیه كه هنگام گفتن ذكر دستها به حالت دعا بالا می رود و من در مورد نقاشی هم همین حس را دارم. زمزمه هایم تصاویری را نقاشی می كنند كه این دو در كنار هم برای من مفهوم دارند.
از نظر ساختمان كلی، تركیب بندی را براساس مربع و مستطیل قرار دادم كه در بعضی تابلوها با تغییر زاویه دید این مربع و مستطیلها به مكعب تبدیل میشوند كه ایجاد آن برای من مفهوم زیبایی دارد.زیرا (مكعب شبیه به نقش كعبه در هنر اسلامی است و خداوند كه گویی درمركز درك ناشدنی عالم قرار گرفته است، چنانكه او در دورترین مركز انسان ماوی دارد.) همواره به یاد میآید.ودر حالی كه درون كعبه خالی است، عدد صفر را كه آغاز است، همواره برای من تداعی میكند. (صفر در اوایل عصر ریاضیات جدد یك مفهوم عددی ایجاد كرد كه از نظر فلسفی گمراه كننده بود و مفهوم دیگری كه میان نظام نمادهای عددی و ساخت جهان طبیعی تمایزی ایجاد كرد.)
از سوی دیگر، با تصور وحدت كه راه ریاضیات كهن را تعیین میكند این دو گانگی از میان میرود.وحدت به معنی تحت الفظی كلمه، قبل قابل تصور باقی می ماند. به این دلیل ساده كه هر چیز كه بخواهد وجودداشته باشد، در تایید وجودش (وجود خودش) آنچه را كه وجود ندارد نفی كند.سرما به این دلیل سرماست كه نفی گرماست. برای آنكه چیزی وجود داشته باشد، ضد آن هم باید وجود داشته باشد.
وحدت، به مثابه نمادی كامل برای خداوند است. وحدت خالق است و كثرت مخلوق.وحدت با تجزیه خود به آفرینش می پردازد. كه این تعریف در تركیب عناصر تابلو نقاشی كمك شایانی میكند.) (در تركیب بندی اكثر تابلوها دایره ای دیده می شوئد كه به عبارتی كیهانی اند. اما دلیل آوردن آن در تركیب بندی این است كه نقش مدور یا نمودار مقدس، در طول تاریخ هنر، هم در فرهنگ هند، تبت، اسلام و اروپای قرون وسطی فراوان است و در بسیاری از فرهنگهای قبیله ای هم بكار میرود- چه به شكل نقاشی، چه در بناها و چه در حركات بدن.
اساس این نمودارهای غالبا دایره ای است كه به چهار قسمت مساوی تقسیم شده و همه اجزاء و عناصر آن در یك بافت همگون قرار دارند. آنها، به عبارتی، كیهانی اند. یعنی به وسیله نماد آنچه را ساخت اصلی عالم قلمداد میشود ارائه می كنند: مثلا چهار جهت فضایی، چهارعنصر، چهار فصل، گاهی دوازده علامت منطقه البروج، تقسیمات مختلف، و گاهی خود انسان را.
ولی آنچه كه در مورد طرح نمودار بیش از همه شگفت انگیز است نگرشی است كه درباره عالم عرضه می دارد عالمی كه در واقع به عنوان یك كل سازمان یافته و همگون پذیرفته شده است. نماد دایره، همچنان در طول تاریخ بوده، هست و خواهد بود. و این مفهوم ریتم و تكرار را مفهوم میكند (این ریتم و تكرار در شكلها هنر معاصر منعكس كننده این گسستگی در استمرار زمان هستند و حداكثر جریان پیش پاافتاده زندگی عادی را شرح می دهند كه دنیایی از فاصله ها را شرح میدهد. این زمان، نوع متفاوتی از زمان است. وحدت آن، وحدت یك جریان همگن نیست. وحدت آن در نظم و چیرگی ریتم نهفته است.
علاوه بر دایره و مكعب، خط افق و پرتره ای، در تابلوهایم دیده میشود كه وجود آنها با توجّه به دنیای من در خیالواره مفهوم میشود.خیالواره كه شامل (ما (تاریخ)، زمان، رویا) میشود به جستجوی این سئوالها می پردازد.از كجا می آییم؟ چه هستیم؟ به كجا می رویم؟ در بیان تاریخ كه من در اشاره به آن كلمه «ما» را به كار برده ام. تاریخ شامل گذشته، حال و آینده است و ریتم و تكراری كه آن را می سازد، زمان زندگی انسانهایی است كه در عین تكرار در بعضی جنبه ها، ویژگیهای خاص زمانی خود را داشته و متفاوتند. اما در اصل وجود آنها هیچ چیز تغییر نكرده، جز بیان زبان حال.
با زبان گاهشمار ما به زمان تاریخی وارد شده ایم. گذشته از یك سو از آن اعمال (و رنجهای) مردمانی چون خودمان است و این اعمال به در امان بودن از فراموشی به نقل شدن نیازمندند. اما خود گذشته كماكان غایب تاریخ می ماند.دو گانگی مشابهی در مورد كلمه زمان به شكلی كه در عبارت (زمان تاریخی) به كار می رود، وجود دارد.از یك سو، زمان به شكل تجربه جمعی مردمان در گذشته است و از سوی دیگر زمان در شرح مكتوبی قرار دارد كه از زمان ساخته شده است.بین زمانی كه رویدادها عملا رخ داده اند و زمان شرح تاریخی، همان رابطه نمادینی هست كه شرح تاریخی را نماینده گذشته ازمیان رفته، یا غایب تاریخ، می سازد.در مفهوم نخست كلمه، زمان تاریخی بزرگتر از زمان موجودات فانی است. گر چه همتراز زمان كیهانی نیست.)
(زمان تاریخی را میتوان به شكل رابطه ای دید بین آنچه رینهارت كوزلِك فیلسوف آلمانی افق انتظار و فضای تجربه مینامند. منظور او از فضای تجربه، كلیت تمام میراثهایی است كه از طریق سنت به حال تاریخی انتقال یافته است، و منظور از افق انتظار به فعل در آوردن نقشه ها و امیدهایی است كه آینده را در حال جای می دهند.اگر میراثها سخت و بی انعطاف، مرده و ساكن باشند. فضای تجربه میتوانند تنگ و تهی باشد. افق انتظار را میتوان در نظم زمانی روزمره كوتاه مدت نزدیكتر آورد یا ، تقریبا بی نهایت، تا رویای تولد دوباره ، وحدت دوباره تكامل دوباره به دوراند.
كوزلك یادآور میشود كه ما نمی توانیم ا فق انتظار را از فضای تجربه به دست آوریم. تنها در زمان حال است كه تمركز گذشته در فضای تجربه با به فعل در آوردن آینده در افق انتظار، برخورد كند. اما این تبادل فقط به شرطی ثمر بخش است كه خود حال یك نیروی آغازگری باشد.) اگوستینوس قدیس در اعترافات خود از زمان به گونه ای از حال سه گانه تشكیل شده باشد سخن می گوید. او می گوید «حال چیزهای گذشته، خاطره است. حال چیزهای اكنون، رویت است. حال چیزهای آینده، انتظار است». «هنوز» گذشته اخیر و «هم اكنون» آینده نزدیك هر یك ریشه در قدرت حال دارند كه به زبان نماد، هوشیاری نامیده میشود. و به زبان عمل، توانایی آغاز چیزی در جریان چیزها (به راستی) زمان هم آشناترین و هم گیج كننده ترین مفاهیم است. مفهومی كه انسان می داند هر فرد قرار میگیرد بتوان حداكثر استفاده را كرد.
زمان را چگونه میتوان اندازه گرفت؟ درازا، حجم، جرم یا انرژی؟ تقریبا همه پدیده های مادی جهان پیرامون ما در برابر انسان تسلیم شده اند. اما زمان یك استثناست. نمی توان تكه ای از زمان را برید و آن را با تكه ای دیگر كه از جای دیگر تهیه شده است مقایسه كرد.برای اندازه گیری زمان، باید پدیده دیگری را كه تحت كنترل ما قرار دارد به طور یكسانی تكرار میشود، برگزینیم.
ما خود زمان را اندازه گیری نمی كنیم، بلكه مظاهر و تجلیات زمان را ازطریق انتخاب یك پدیده طبیعی اندازه می گیریم.) (زمان) از جمله مباحث ریشه دار و بسیار قدیمی در تاریخ فلسفه و اندیشه های فلسفی است. غالبا، وقتی فلاسفه قدیم از زمان سخن می گفتند، آن را چكیده و جوهر حركت می پنداشتند. در باب زمان، اقوال متفاوتی از اندیشمندان عنوان شده است. اولین فیلسوفی كه به مقوله زمان پرداخت، ارسطو بود. او بود كه گفت، «زمان چكیده حركت است»
(در نزد اندیشمندان مسلمان نیز ابوعلی سینا در كتاب «شفا» زمان را نوعی مقدار و كمیت متصل می داند كه ویژگی اش قرار ناپذیری است و به واسطه حركت بر اجسام عارض میشود. در حقیقت، ابوعلی سینا، زمان رادر جدول (مقولات ارسطویی) و در ردیف «اعراض نه گانه» قلمداد میكند. صدرالمتالهین ملاصدرا، نیز در بسیاری از مطالبش همین نظر گاه را طرح كرده است. با این تفاوت كه پس از تحلیل نهایی مساله حركت بیانی جدید از زمان ارائه كند.
فلاسفه قدیم، معمولا حركت را به عنوان «عرض» طرح می كردند. سهروردی، حركت را مقوله مستقلی در كنار جوهر و كمیت و كیفیت و اضافه به حساب می آورد و بدین ترتیب تعداد مقولات را منحصر به پنج مقوله كرده است. در حالی كه، ارسطو و ابن سینا مقولات را نه تا می دانند.از نگاه برخی فلاسفه چنین استنباط میشود كه اصلا خود «حركت» را داخل در مقولات نمی دانستند. آنها حركت را منحصر به چهار مقوله «كم»، «كیفیت»، «وضع»، و «انگ» می پنداشتند و حركت انتقالی را حركت در مقوله «انگ» می شمردند. این فلاسفه حركت در سایر مقولات، از
جمله جوهر را محال می دانستند. بنابراین حركتی را كه واسطه اعتبار اجسام با زمان می دانستند در یكی از مقولات چهارگانه «عرضی» بوده است. در حالی كه ملاصدرا، صورت جدیدی به این مساله میدهد و مساله زمان را به گونه ای دیگر طرح میكند. معمولا از نگاه فلاسفه قدیم به زمان، سوالاتی پیرامون این تعریف مشهور یعنی زمان به عنوان چكیده حركت، طرح شده است، مهمترین آنها عبارتند از: زمان امری ممتد و قابل تقسیم است و از این رو نوعی كمیت و امری كمیت دار به شمار میآید.
پس به چه دلیل باید آن را كمیت حركت دانست؟ پاسخ ساده كه به این پرسش داده می شد این بود كه زمان امری سیال و بی قرار است. به طوری كه حتی دو لحظه از آن قابل جمع نیست و به ضرورت باید یك جزء از آن بگذرد تا جزء بعدی به وجود آید پس چنین كمیتی را فقط میتوان به چیزی نسبت داد كه ذاتا سیال و بی قرار باشد و آن چیزی غیر از حركت نخواهد بود.در واقع این نظریه مبتنی بر تدریج و سیلان و بی قراری، خاصه حركت است كه پیشینیان آنر ا به مقولات چهارگانه عرضی منسوب می كردند. از این رو، این مكان را كه زمان كمیتی برای جوهر جسمانی باشد نفی می كردند. ثانیا حركتی كه واسطه ارتباطی میان زمان و اجسام است چگونه واسطه ای است؟
آیا واسطه در ثبوت و در نتیجه است؟ آیا اجسام، به واسطه حركت زمان دار میشوند یا واسطه در عروض است؟ و خود اجسام، در حقیقت زمان دار نخواهند بود.پاسخی كه میتوان براساس مبانی نظری فیلسوفان قبل از ملاصدرا به این پرسش داد، همین پذیرش شق دوم است. اما پذیرفتن این اصل كه اجسام، صرف نظر از دگرگونی های پیوسته و تدریجی شان، متصف به زمان نمیشوند، دشوار بود.
چگونه میشود فرض كرد كه همه دگرگونی ها به صورت دفعی اما پی در پی تحقق می یابند و میان آنها تقدم و تاخر زمانی وجود ندارد؟ملاصدرا، معتقد است كه در نظر نكات مثبت و منفی وجود دارد، ولی همه آنها قابل پذیرش نیست.ملاصدرا معتقد است كه «زمان، امری ممتد و انقسام پذیر و به یك معنا از كمیات است.»ثانیا، زمان و حركت رابطه نزدیكی و ناگسستنی دارند و هیچ حركتی بدون زمان تحقق نمی یابد. زیرا تحقق زمان بدون وجود نوعی حركت و دگرگونی پیوسته و تدریجی امكان ندارد. چه اینكه، گذشته اجزاء پی در پی زمان، امكان ندارد. چه اینكه گذشت اجزا پی در پی زمان خود نوعی دگرگونی تدریجی یعنی حركت برای شیئی زمان دار است.)
«اما از طرف دیگر ملاصدرا نقاط ضعف این نظریه ها را نیز بر می شمارد و می گوید كه، فیلسوفان قبل از وی، زمان و حركت را از اعراض خارج اشیاء می دانستند. در حالیكه به نظر وی، زمان و حركت از عوارض تحلیلیه هستند و چنین نیست كه بتوان بر آنها وجودی جدای از وجود موضوعاتشان در نظر گرفت بلكه تفكیكی كه قائلیم در حقیقت، فقط در تحلیل ذهن است و اینكه صفت و موصوف و عارض و معروض كه از یكدیگر انفكاك پذیرند در ذهن ما چنین اند. و گرنه در ظرف خارج، یك وجود بیشتر ندارند. براساس نظر ملاصدرا، زمان عبارت است از بعد و امتداد گذرا كه هر موجود جسمانی علاوه بر ابعاد مكانی ناگذرا، یعنی طول و عرض و ضخامت، داراست. براساس نظریه ملاصدرا، حركت در جوهر صورت میگیرد و امری جوهری است.
بدین ترتیب، ذات یك شیئی بی قرار است و غیر از ابعاد سه گانه (طول و عرض و ضخامت) كه برای یك جسم قائل هستیم، زمان نیز امری ضروری و ذاتی برای آن است و برای یك شیئی مادی، یك جسم قائل هستیم، زمان نیز امری ضروری و ذاتی برای آن است و برای یك شیئی مادی، زمان بعد چهارم محسوب میشود. این مقوله شبیه چیزی است كه انیشتن در قرن بیستم با مقدماتی كاملاً متفاوت عنوان میكند. بنابراین در یك نگاه كلی میتوان گفت كه فلاسفه مشاعی و تا حدودی فلاسفه اشراقی و قبل از ملاصدرا بر این اعتقاد بودند كه زمان كمیتی قرار ناپذیر است كه به واسه حركت بر اجسام یا اشیاء عارض میشود. و اگر حركت را واسطه در عروض زمان نسبت به اجسام بدانیم ضروری است كه اجسام متصف به زمان نشوند. یعنی، در ذات اجسام زمان نباشد.
و ملاصدرا معتقد بود كه زمان امری انقسام پذیر و از قبیل كمیات است و با حركت رابطه ای ناگسستنی دارد. اما، در مورد زمان در دو حوزه با پیشینیان خود در تضاد بود.اول اینكه، زمان و حركت از اعراض خارجیه نیستند بلكه، از عوارض تحلیلیه وجود مادی اند كه تنها درظرف تحلیلی ذهن انفكاك پذیر میشوند و دوم، حركت همزاد زمان، عرضی نیست بلكه حركت جوهری اجسام است و بدین وسیله زمان را از شئون ذات اجسام معرفی میكند. ملاصدرا وجود زمان و حركت را دو گانه نمی داند و برای هر پدیده ای زمان خاص خودش را قائل است كه بعد
وجود آن را تشكیل میدهد و منظور از ظرف بودن زمان مطلق را انطباق امتدادهای زمان جزیی در امتداد زمان كل جهان می داند كه همگی آنها را از حركت جوهری و دگرگونی ذاتی آنها انتزاع میشود. بنا به آنچه ملاصدرا براساس نظریه حركت جوهری اثبات می كند، وجود همه اجسام، گذرا و زمانی است و موجودی كه فراتر از افق زمان باشد نسبت زمانی با هیچ پدیده ای پیدا نخواهد كرد و گذشته و حال و آینده نسبت به او یكسان است.در این شرایط، موجودات پراكنده در ظرف زمان نسبت به او همگی مجتمع خواهند بود. بدین ترتیب ملاصدرا باز دو نوع زمان سخن می گوید و دو نوع زمان را مطرح میكند.اگر مفهوم زمان را در اندیشه فلسفی یونانیان وپس از آنها در غرب جست و جو كنیم در می یابیم كه به جز نظریه ارسطو، نیوتن نیز به عنوان یكی از چهره های تفكر در عصر روشنگری پیرامون زمان مطالبی دارد.
نیوتن، زمان را امری مطلق فرض میكند، امری كه به صورت غیبی وجود دارد و در واقع، امور در بستر زمان و مكان به عنوان دو امر مطلق وعینی و ثابت جریان می یابند. بنابراین برخلاف نظر و اندیشه ملاصدرا، نیوتن می پندارد كه زمان جزء لاینفك حركت جسم و حركت جوهری جسم نیست، بلكه زمان بستری است كه اجسام در آن حركت می كنند. این نظریه كاملاً در تقابل با نظری است كه كانت، فیلسوف آلمانی مطرح میكند. كانت، زمان و مكان را مقولاتی ذهنی میداند.) (او معتقد است كه در واقع، در ذهن ما مقولاتی تعبیه شده كه ذاتی ذهن هستند و ذهن با این مقولات است كه ما همه امور را زمان مند و مكان مند می بینیم. این موضوع نقطه مقابل نظر نیوتن است كه برای زمان واقعیتی عینی و مطلق فرض میكند. زیرا كانت، زمان را امری ذهنی فرض میكند كه همین نظریه بعدها زمینه طرح نظریه «زمانهای متعدد» در اندیشه برگسون، فیلسوف فرانسوی میشود.)
(اما وقتی زمان را از نظر دینی و آئینی بررسی می كنیم در نگاه دینی یهود و مسیحیت، زمان جنبه دورانی و دایره خود را از دست میدهد و مبدل به زمان افقی و خطی میشود.در دین یهود، احكام الهی در زمان تاریخی نازل میشوند. یعنی تاریخ معین و مكان معیت و مشخص دارند. البته نمی توان گفت كه همه جنبه های اساطیری خود را از دست داده اند، بلكه در واقع از نمونه های ازلی و قابل تقلید تبعیت می كنند، اما زمان، نزول وحی در تاریخ است.(داریوش شایگان به نقل از میرچاالیاده در كتاب «بتهای ذهنی و خاطره ازلی» می نویسد:«زمان بعد جدیدی می یابد و مبدل به اتفاق مهم و نادر و كم یاب میشود كه قابل برگشت نیست. نادر و استثنایی بودن این حوادث در این است كه در زمان كنونی قابل تكرار نیستند. از این رو اهمیتی تاریخی دارند»
در ایران قدیم نیز چنان كه گفته شد با این كه زمان وجه دورانی و مستدیر دارد اما تكرار نمیشود. از این رو زمان هیچ گاه بعد تاریخی نمی یابد. در دین یهود، برعكس، برای وقایع تاریخی ارج و ارزش خاصی قائل میشوند و وقایع به جای این كه به صورت حوادثی مستتر در ادوار پی در پی كیهانی جلوه می كنند، به شكل یك سلسله از تجلی های مثبت و منفی در می آیند كه هر یك ارزش خاص خود را دارد. ارزش آنان را نزول و دخالت مستقیم خود «یهوه» تعیین میكند.
جوهر زمان به جای اینكه از واقعه های ازلی و ورای تاریخ نشات بگیرد، از اتفاق تاریخی كه همان دخالت مستقیم «یهوه» در موقع معینی از زمان است به وجود میآید. چنین وضعیتی را وان دالتو (محقق هلندی) به تنهایی خدا نسبت میدهد و می گوید: «چنین خدایی كه از ازل تا ابد پا برجاست و قبل از آنكه چیزی پدید آید موجود بوده و بعد از آن كه همه چیز از میان برود باز وجود خواهد داشت باید خدایی تنها باشد.»
در مسیحیت نیز زمانی صور خطی دارد و دو انتهای این زمان متناهی است. سناریوی زندگی بشر و تكامل او بین این دو انتهای متناهی ظاهر میشود ودر این زمان خدا حاكم است. در اینجا نیز مانند دین یهود، جهت زمان برگشت ناپذیر و معطوف به یك غایت است. در این شرایط، عالم نیز در زمان تاریخی پدید میآید. در حالی كه در مذهب ایران باستان آغاز زمان واقعه ای ورای تاریخ است كه اهورامزدا به مبارزه می طلبد در مسیحیت آغاز تولد مسیح در تاریخ است. خدا در تاریخ ظاهر میشود و زمان نه مانند هند، دورانی است و نه مثل ایران باستان، آئینی.
از طرف دیگر، به زمان اسلامی نیز كه در آن لحظات تجدید فیض رحمانی وفیض دائمی حضرت حق حضور دارد شباهتی ندارد. بلكه واقعیتی است تاریخی كه در آن خدا جلوه میكند. در حقیقت، ازدل همین زمان است كه نگاه تاریخ انگاری جانشین معاد انگاری میشود.
همین نگاه خطی به زمان در بینش یهودی و مسیحی وجود دارد، در حالی كه از حالت زمان مستدیر وا اسطوره ای عدول میكند و دور می شود، زمینه ساز نگاه ناسوتی صرف به زمان می گردد كه در دل آن اندیشه ترقی و پیشرفت و اصل ترقی نهفته است. در عصر روشنگری و در فلسفه فیلسوفان روشنگری این اندیشه ترقی به طور جدی مطرح می گردد. اعتقاد اندیشه ورزان ترقی به آن است كه هر چه در دل زمان جلو برویم، بشر پیشرفت و ترقی (مفهوم مادی زمان و ترقی) انسان فردایی بهتر از امروز و امروزی بهتر از دیروز خواهد داشت.
این نظریه پیشرفت و اصل ترقی توسط فیسلوفانی چون اشپنگر، برگسون، فوكو، هایدگر، ماركوزه، آدورنو و ركهایمر مورد انتقاد جدی قرار گرفته و انكار شده است. امروزه ما شاهد عدم اعتقاد به اندیشه ترقی و انتقاد تام و تمام از این درك خطی از زمان هستیم البته نمی توان گفت كه زمان اسطوره ای یا مستدیر احیا شده است، اما بدون شك از طرف این اندیشمندان مدرن، مفهوم كمی زمان به طور جدی مورد انتقاد قرار گرفته است)
در بسیاری از فرهنگهای اساطیری، اعتقاد بازگشت به عصر طلایی و رجعت بشر به این زمان و روزگار وجود دارد.این عصر طلایی چه ویژگیهایی دارد؟ در فرهنگ ایران باستان به این عصر «روزپره» میگفتند: پریروز، روز دیدار پری، روزی كه انسان پریای و فرشتگان را می دیده است آن روز عصر طلایی بوده است.تقسیم بندی این اعصار اساطیری، با تقسیم بندی امروزین ما از زمان به صورت پریروز، امروز (روزها)، فردا(عصر فرد آمدن، جدا شدن از جمع و خلاف آمد و عادت جمع حركت كردن) و پس فردا مشابهتی عجیب كه دوباره پیدایش همان است واحده یا عصر پریروز باشد.همه ادیان شرق، مذاهب و آئین های شرقی قائل به این گونه ادوار و چنین رجعتی بوده اند. هنگامی كه یك فرهنگ به چنین عقیده ای قائل باشد كه زمان باز می گردد و یك دور به پایان می رسد و دور دیگری آغاز می شود، ناگریز بایدبه زمان مستدیر آدم به او، این عهد را یادآوری میكند كه شما را به سروری زمان می رسانم،»
چگونه ممكن است انسان بدانجا برسد كه زمین را به ارث ببرد؟ این ، چه تاویل و توجیهی است؟ به نظر من، جز اینكه زمان، به پایان برسد و یك دور پایان بگیرد و دور دیگری آغاز شود كه بر سنن اولیه منطبق باشد تاویلی نخواهد داشت.برهمین اساس است كه پیروان همه آئین ها منتظرند تا كسی بیاید. پیروان آئین مهر منتظر «بهرام ورجاوند» هستند، پیروان آئین زرتشت به انتظار «سوشیانس» هستند مسیحی ها به انتظار رجعت «عیسی مسیح» كلیمی ها به انتظار «مشیا» و مسلمانان در انتظار صاحب الزمان (عج) هستند. آیا این انتظار برای چیست؟ آنها بیابند و چه بكنند؟ یا بهتر است بگوییم او بیاید چه كاری انجام دهد
؟ عدل و داد را در جهان برقرار كند؟ چگونه ممكن است عدل و داد در جهان حاكم شود؟ یك آئین را برتمام جهان حاكم كند؟ تمام كثرات را از بین ببرد؟ چگونه میتوان چنین كرد؟ جز این نیست كه ما به این نكته قائل باشیم كه این ادوار به پایان می رسد و دور دیگری آغاز می گردد این اعتقاد وقتی كه در هنر تجلی میشود، فرم هنری نیز مستدیر میشود و خواه، ناخواه هنر هم مستدیر می گردد.
بدین صورت كه همه هستی، در عین تبعیت از قانون ادواری، بلاانقطاع درشرایط تغییر و تحول است و همه چیز او پیرامون مركزی واحد كه قابل ادراك نیست تطور می یابد. از این جهت، هر كه حركت مستدیر و زمان مستدیر را درك كرد میتواند مركزیتی را كه ذات و جوهر آن حركت است تمیز دهد. هدف چنین هنری، وفق و سازش یافتن با این ضرباهنگ كیهانی است. چنانكه تیتوس بوركهارت در كتاب هنر مقدس گفته است: «داستانی در این هنر به ساده ترین تعبیر عبارت است از توانایی ترسیم دایره ای كامل، و بدین سان هم وجود و یگانه شدن به طور ضمنی با مركز آن دایره كه در وصف نمی گنجد و خارج از امكان بیان است.
یكی از وظایف هنر درآئین هایی كه به زمان مستدیر اعتقاد دارند این است كه انسان را از زمان كنونی و حال جدا كند و او را از وضعیت فعلی منقطع كرده و به سپهر دیگرببرد. باور بهشت و ظهور را به او القا كند و به نوعی رجعت باشد.این گونه هنر بدون شك از فرمهای مستدیر و مقدس بهره میگیرد.حال چرا اینگونه فرمهای نشات گرفته از ادواری زمان برمخاطب خود تاثیر می گذارند؟ زیرا آنها مظهر جمال هستند. جمال اسم حضرت حق است. این مظهر به آن ظاهر دلالت میكند.در حقیقت، عشق مجازی دلالت بر عشق حقیقی میكند. به همین دلیل كه در هنرهای سنتی، انتزاع در حد وفور یافت میشود.
فرمهای مستدیر چنین تاثیری دارند، با این تفاوت كه چون مجرد و انتزاعی اند به شهوات و مادیات عنایت نمی كنند. بلكه دعوتی به عقل مجردند كه عبارت باشد از جهان غیب و حق. هر آنچه خدای متعال می آفریند به شكل دایره است: آسمان مدور است، باد وقتی به حد اعلای قدرت و توان خود می رسد چرخ می زند و به گردباد تبدیل میشود. پرندگان، آشیانه هایشان را به شكل دایره می سازند. ما فضاهای معماریمان را بسان آشیانه های پرندگان در حول یك مركزیت واحد می سازیم.
حتی كعبه كه یكی از كهن ترین حرم ها است. چهار گوشه (ركن) دارد كه رو بسوی مناطق اصلی آسمان است و رابطه ناگسستنی با گردش آسمان دارد. طواف مسلمانان به دور آن به تعداد 7 بار، به تعداد افلاك یا حلقه ها و دوایر آسمان صورت میگیرد و الگوی اعلای كعبه در آسمان قرار دارد كه فرشتگان به دور آن طواف می كنند چهارگوش معماری مقدس ما نیز نمودار رمزی سرشت آسمان است.چرا كه ضرباهنگ دور آسمان كه در مكان به شكل مربع تثبیت میشود به مستقیم ترین شكل نشانگر قانون آسمانی است.
در معماری مسیحی نیز، شاكله اساسی بنا را در دایره محصور می بینیم. در حقیقت، دایره نماد تمامیت فضا و هستی و نیز ادوار آسمانی است و تقسیمات طبیعی براین دور آسمانی در آن بازنمایی شده است.هنر مستدیر یا هنر مقدس را باید با حكمت خودش تاویل كرد. امروزه دیگر آتش هنرمقدس در جهان كنونی در نمی گیرد و تاثیر نمی كند، زیرا جهان نقش خودش را اعراض كرده است. از وقتی كه اندیشه رنسانس، نخست در هنر و سپس در فلسفه و در ادبیات، از تفكر مستدیر نیز از میدان بیرون رفت و اندیشه ترقی و پیشرفت و فرهنگ زمان خطی غلبه كرد. البته در پاره ای نقاط همین هنرخطی غرب، زمانی كه از خود اعراض كرد و به نفی خودش پرداخت گرایش هایی به فرهنگ سنتی پیدا كرده است.
یكی از دلایل گرایش هنر پست مدرنیستی به هنرهای شرق و هنرمستدیر همین است.احیاء دوباره فرمهای مستدیر نیازمند غلبه نفس مستدیر و مقدس برهنر امروزین است و اگر دوباره عقل مستدیر غلبه یابد و قول به ادوار در پرتو رجوع به ادیان باردیگر شیوع پیدا كند، فرمهای مستدیر كه از قدیم به یادگار مانده اند احیاء خواهند شد. و این رمز گشوده خواهد شد كه چگونه است وقتی به فضائی مثل مسجد شیخ لطف الله وارد می شویم و آن همه عظمت و حیرت ناشی از فرمها و انتزاعها را می بینیم
كه یك مجموعه جاودان را ساخته اند، احساسی غریب ما را به اصل و ریشه هایمان نزدیك میكند. چگونه است كه چنین مجموعه ای از كاشی كاری تا فضای معماری كه دلالت بر زمان مستدیر دارد، یك انسان عادی و حتی یك انسان غیرشرقی را كه قائل به ادوار نیست و از فرم و زمان مقدس چیزی نمی داند و حتی قائل به ظهور و رجعت نیز نیست، بی اختیار تحت تاثیر قرار میدهد)به راستی فاصله بین احساس واقعی و احساس غریب كه ما را به اصل و ریشه هایمان نزدیك میكند چیست؟ و چگونه خیال با گذشت زمان و تاریخ برما هویدا میشود؟
با نگاهی به آثار هنری گذشته و حال آثاری كه در گذر ایام، هنرمندان سراسر گیتی به سینه تاریخ سپرده اند در می یابیم كه خیال در شكل گیری آنها نقش اساسی داشته و با گذرا از دوره ای به دوره ای دیگر به دیدگاههای جدیدی رسیده، و به شكل و رنگ و بویی نوین در آمده اند.خیال، عنصری است مجرد و به علت فیزیكی نبودن آن، جنبه ماوراء مادی پیدا میكند كه پایه واقعیتی دارد. یعنی انسان از آنجا كه مظهر نامهای الهی است، حق و از آن جهت كه با صفت امكان پدیدار میشود خلق است. برزخ كه از نظر ابن عربی حایلی است میان معلوم و مجهول، به بیان دیگر مكان تحول و دگرگونی است؛ یعنی مكان صورتها و تجلی ها.
حقیقت وجودی در نزد ابن عربی دارای سه مرتبه است: مرتبه علوی، و آن مرتبه تجدید یا معقولات است و مرتبه سفلی، و آن مرتبه حس و محسوسات است و به مرتبه برزخی كه مرتبه جامع پیوند دهنده این دو مرتبه است. یعنی هم زمان، هم معقول است و هم محسوس كه همان مرتبه خیال و متخیلات است.به تبع این امر، مراتب وجود معلوم ها نیز سه دسته اند: وجود مطلق الهی، اگر به عالم از رهگذر این وجود حادث- لباس- بنگریم، از دیدگاه ابن عربی عالم دو عالم و حضرت دو حضرت است: عالم غیب یا عالم ملكوت كه حضرت غیب از آن اوست و عالم حضور یا عالم ملك كه حضرت شهادت از آن اوست. عالم اول عالم معانی و همان عالم عقل است، و عالم دوم عالم حرف و حس است.عالم نخستین به دیده بصیرت درك می شود، و دومین با چشم سر.
میان این دو عالم، عالم سومی است كه از اجتماع این دو متولد میشود و آن عالم جبروت است در همان حال، عالم خیال و حضرت خیال نیز هست. در این عالم برزخی سوم، معانی صورتهای خود را می گیرند و معانی در اینجا در عین حال برزخی نیز هستند؛ یعنی از عالم غیب نیستند؛ چه در صورتها پدیدار شده اند. و همچنین راز عالم شهادت نیز نیستند، زیرا ظهور آنها در این صورتها امری عارضی است، البته عارضی بودن از دیدگاه كسی كه به آنها می نگرند در قیاس با معنی از دیدگاه خود معنی.
به همین دلیل حضرت خیال گسترده ترین حضرت ها است، زیرا دو عالم را در خود جمع دارد و به تعبیر ابن عربی مجمع البحرین است: بحر موجودات و مجر محسوسات. و خیال از جانب بیننده است و به او باز می گردد و از جانب شیء نگریسته شده نیست و به آن باز نمی گردد؛ زیرا این آخرین، ثابت و لایتغیر است و صورتهای آن تا بی نهایت متغیر و متنوع اند. ثبات اول، ثبات هویت است و ثبات دوم تنوع و تغیر است.
در دیدگاه ابن عربی، خیال گسترده ترین و كامل ترین موجودات است، با این كه در تحرك دایم است: موجود- معدوم، معلوم- مجهول، منفی- مثبت در یك زمان؛ به عنوان مثال به تصویر خویش در آینه بنگر، آن را به راستی هم درك می كنی و هم درك نمی كنی و این به خاطر این است كه حس خطاكار و فریبنده است. تصویر تو در اینجا میان تو، به عنوان بصر و همچنین میان تو به عنوابخش طراحی محیطی:مشاورین پروژه: مهندس مجید حاجیآبادی – سید امیر موسوی – مهدی كاظمیفاز صفر (فاز تحقیق) 3/5/84 لغایت 30/5/84اولین مذاكره با كارفرما: تاریخ 3/5/84مكان: منزل كارفرما- خیابان گاندی
درخواست كارفرما: طراحی یك آپارتمان یك خوابه واقع در خیابان گلسار در شهر رشت به مساحت 50 متر مربع واقع در یك مجتمع كه چهار هفته از سفت كاری آن می گذرد.– ساخت ماكت نشیمن و پذیرایی- آشپزخانه ورودی– مورد استفاده آپارتمان: وجود یك پایگاه موقت برای زندگی در شهر رشت برای مدت 4 الی 5 سال و بعد از آن خرید یك منزل ویلایی بزرگتر در همان شهر و انتقال 90 درصد فضای زندگی از تهران به رشت.
– دلایل كارفرما برای این انتقال: ناراحتی تنفسی همسر كارفرما در تهران، محیط آرام رشت، حضور فرزند كارفرما (دختر) بعد از ازدواج در شهر رشت، هوای پاكیزه، نزدیكی به دریا، ترافیك كمتر، طبیعت زیبا، تورم قیمت مسكن در تهران و تمایل كارفرما به داشتن منزل بزرگتر در شهر رشت، نزدیكی به دوران بازنشستگی.– مشخصات كارفرما:وكیل پایه یك دادگستری- 53 سال سن- جثه متوسط- قد 178 سانتیمتر- موهای جوگندمی- نسبتاً خوش برخورد- خوش پوش- درآمد متوسط رو به بالا- فردی منضبط با افكار مثبت.– مشخصات همسر كارفرما:حدود 50 سال سن- خانه دار- قد 167 سانتیمتر- با جثه متوسط كمی چاق- در لباس پوشیدن سلیقه خاصی دارند- همین طور در خانه داری- ایشون هم فرد مثبتی به نظر میرسند به تازگی پدر خود را از دست داده اند و مادرشان هم قبلاً فوت كرده و رغبت چندانی به ماندن در تهران ندارند.– تعداد فرزندان و مشخصات آنها:دو دختر و یك پسر- یك دختر ازدواج كرده و بخاطر حرفه همسر خود در شهر رشت زندگی می كند و یك فرزند دختر دو ساله دارد. فرزند پسر دانشجو می باشد و در حال تحصیل در رشته كارشناسی كامپیوتر سال آخر در تهران است. فرزند دیگر دختر كوچك خانواده كه در حال تحصیل در كلاس اول راهنمایی می باشد.
فرزندان در منزل حضور نداشتند ولی به گفته پدر و مادر خیلی راغب به این جابجایی میباشند.– محیط فعلی زندگی این خانواده: یك آپارتمان حدوداً صد و چهل متری، سه خوابه. وسایل منزل اكثراً نو به نظر می رسند چون حدود بیست و نه سال از شروع این زندگی می گذرد بیشتر وسایل منزل عوض شده و هارمونی رنگی جالبی در منزل دیده می شود. البته ظاهراً برای خرید وسایل با دكوراتور مشورت شده است. فقط در قسمت نشیمن وسایل قدیمی هستند. كه تصمیم به تعویض آنها دارند و به دلیل جابجایی به رشت قصد خرید وسایل جدید را هم دارند به گونه ای كه هم مناسب برای این آپارتمان موقت باشد و هم بعداً در منزل ویلایی استفاده شود. این منزل یك محیط كلاسیك دارد.
– سوالهای مطرح شده از كارفرما:1- محل كار شما كجاست؟ خیابان وصال شیرازی2- كی بازنشست می شوید؟ حدود 7-8 سال دیگر.3- برای رفتن به محل كار از چه وسیله ای استفاده می كنید؟ معمولا اتوبوس و كرایه نبردن ماشین به شهر توی ترافیك برام خیلی بهتره.4- آیا به منزل برمیگردید، باز هم كار می كنید؟ بله- یك ساعت پای كامپیوتر هستم و بقیه زمانم رو با خانواده ام می گذرانم.5- شغلتون رو دوست دارید؟ وقتی مفید هستم بلكه ولی وقتی همه چیز اونطور كه باید پیش نمی ره خیلی نه ولی سعی خودم رو می كنم كه درست كار كنم.6- فقط در تهران كار می كنید یا در سایر شهرها هم كار قبول می كنید؟ بله در سایر شهرها هم موكل دارم. مثل چند موكل در شهر كرج دارم یا به تازگی دو موكل در شهر رشت گرفتم كه من و خانواده ام رو بیشتر به فكر نقل مكان به رشت انداخت.
7- تفریحات شما چیه؟ ورزش- فیلم- بودن با بچه هام- سرچ تو اینترنت8- تفریحات شما چیه (همسر كارفرما)؟ منهم ورزش می كنم- توی ساختمان استخر داریم. شنا می روم- یوگا- تردمیل- و دیدن فیلم رو هم خیلی دوست دارم گاهی اوقات هم تو اینترنت مقاله درمیارم و ترجمه می كنم. 9- چطور فیلمهایی رو نگاه می كنید؟ (همسر كارفرما) هر فیلم خوبی كه ارزش دیدن داشته باشه خصوصاً از زمانی كه دستگاه دی وی دی پلیر خریدیم.10- شما زبانهای دیگری می دونید؟ (همسر كارفرما) بله- من فرانسه خوندم و مدتی حدود ده سال تدریس كردم ولی به دلیل مسئله تنفسی حدالمقدور از منزل خارج نمیشوم. حدود 11 سال است كه این مشكل رو دارم.11- چطور مقاله هایی از توی اینترنت سرچ می كنید؟ راجع به هنر و روانشناسی و تاریخ. اینها سوژه های مورد علاقه منه.
12- برنامه شما برای انتقال از تهران به رشت دقیقاً چیه؟ (كارفرما)فعلاً كه بخاطر كار خودم ماهی دوبار به رشت رفت و آمد دارم و بعد از اینكه این آپارتمان آماده بشه. من و خانومم تصمیم داریم بیشتر اونجا باشیم. درس پسرم در حال اتمامه، می تونه رشت ادامه بده. دخترم هم در رشت به دبیرستان بره. خودم هم سعی می كنم یك دفتر توی رشت اجاره كنم و رفته رفته كارم رو به طور كامل به اونجا منتقل كنم. بعد از گرفتن دفتر تصمیم دارم منزل تهران رو بفروشم و یك منزل ویلایی بخرم (در رشت). تا اون موقع باید بیشتر از این آپارتمان استفاده كنیم.13- بعد از این چهار، پنج سال چه برنامه ای برای استفاده از این آپارتمان دارید؟ احتمالاً اجاره می دهم یا در اختیار پسرم قرار می دهم. به عنوان یك سوئیت دانشجویی یا شاید هم منزلی برای زندگی مشترك.
14- غیر از ناراحتی تنفسی خانوم، هیچ یك از اعضای خانواده مسئله جسمی دارند؟ خوشبختانه بچه ها كاملاً سالم هستند، ولی خودم و خانومم قدری از آرتروز رنج میبریم. البته با ورزش مسئله تقریبا حل شده است. ولی رعایت می كنیم. 15- یك لیست از وسایلی كه تصمیم به تعویض آنها دارید به من می دهد:– تلویزیون– مبل راحتی– یخچال و فریزر– گاز و تخت خواب دو نفره خودمان.16- آیا همه این وسایل را بعداً به منزل ویلایی می برید؟ بله17- ساعات روزانه خود را چگونه می
؟ (همسر كارفرما)همسرم و بچه ها اكثراً تا حدود 4 بعد از ظهر نیستند، البته همسرم كه 7 شب به بعد می آید من زمان زیادی رو در منزل دارم. كتاب می خونم، كارهای خونه رو انجام می دهم، ورزش می كنم، كمی از كارهای شوهرم مثل تایپ یا پرونده هایی كه فرصت خواندن آنها رو نداره می خونم و خلاصه می كنم براش و اطلاعات پرونده رو بهش می دهم. به بچهها تو درسشون كمك می كنم. تا چندی پیش كه پدرم فوت كردن روزهایی كه هوا تمیز بودن بهشون سر می زدم. گاهی اوقات هم دوستانم رو در منزل دعوت می كنم، به خیاطی علاقه دارم. فیلم نگاه می كنم (كاری كه خیلی دوست دارم). گاهی اوقات موقع فیلم دیدن آشپزی هم می كنم.
18- آیا در تهران خواهر یا برادر دارید؟ (همسر كارفرما)خیر، دو خواهرم در فرانسه هستند و ازدواج كردند. برادر هم ندارم.19- بچه ها چه تفریحاتی دارند؟ پسرم بسكت دوست دارد و هفته ای دو روز باشگاه میره و دیگه كاملاً در كنار درسش وقتش پر میشه ولی اون هم خیلی اهل فیلمه. البته جوونها سلیقه های خاص تری در دیدن فیلم دارند. یه دخترم كه ازدواج كرده و بخاطر بچه رفت و آمد به تهران براش سخته و من هر چند وقت یكبار بهش سر می زنم اون تو رشت زندگی می كنه. دختر كوچكم هم تا ساعت 5/2 مدرسه هست. دو روز در هفته كلاس زبان می ره و بخاطر ورود به سن بلوغ روحیات خاصی داره. ما سعی می كنیم خیلی توی برنامه هاش دست نبریم بقیه وقتش رو با دوستاش در درسش می گذرونه ولی اون هم فیلم دیدن رو دوست داره.20- چقدر میهمانی می دهید؟ چقدر با فامیل و دوستان رفت و آمد دارید؟
خیلی زیاد نیست حدود ماهی دو بار میهمان دارم و دوبار هم میهمانی می رویم. بیشتر میهمانان ما دوستان بچه ها هستند تا فامیل و دوستان خودمان.اولین مذاكره حدود 2 ساعت طول می كشه. پلان آپارتمان موردنظر رو ازشون میگیریم. به گفته كارفرما این آپارتمان در یك مجتمع 28 واحدی در طبقه 5 قرار دارد و توسط كارفرما پیش خرید شده است و احتمالاً تا پایان پاییز سفت كاری آن تمام می شود. (تهیه پلان آپارتمان در تاریخ 6/5/84)تحقیقات محیطی در رابطه با مورد طراحی: 10/5/84 لغایت 15/5/84 خصوصیات جغرافیایی شهر رشت:شهری مرطوب با رطوبت حدود 90 درصد تابستانهای گرم و شرجی و زمستانهای نسبتاً سرد و مرطوب بیشتر باران می بارد تا برف. گاهی اوقات وسط زمستان باد گرم می گیرد و بعد از آن بارانهای طولانی و سیل آسا می آید.یك شهر توریستی (به دلیل نزدیكی به دریا. این شهر یكی از شهرهای بزرگ و رو به توسعه ایران محسوب می شود و امكانات فرهنگی، آموزشی، پزشكی و درمانی و به طور كلی امكانات شهرنشینی خوبی دارد. به دلیل رطوبت و پاكی هوا، هوای رشت درصد اكسیژن بسیار بالاتری نسبت به تهران دارد. البته در قسمت مركزی شهر گاهی اوقات به دلیل ترافیك قدری هوا آلوده می شود. این شهر به دلیل نزدیكی به شهرك صنعتی رشت بازار كار خوبی از نظر صنعتی دارد. مردمان نسبتاً خونگرمی هم دارد.
خصوصیات خیابان گلسار:یكی از خیابانهای اصلی شهر و نماد شهرنشینی شهر رشت- پاساژهای مدرن، كافی نت، بوتیك های لباس، تعداد زیادی رستوران و كافی شاپ، سوپرماركت های لوكس از خصوصیات امروزی بودن این خیابان است و البته امكان دسترسی آسان از این خیابان به دیگر نقاط.جمع بندی اطلاعات بدست آمده: در تاریخ 31/5/84 لغایت 6/6/84 مورد طراحی: یك آپارتمان یك خوابه حدود 50 متر مربعفلسفه وجودی: منزل كوچكی با تمام امكانات به عنوان یك پایگاه موقت برای 5 سال.نیاز اولیه: همان فلسفه وجودی.نیاز ثانویه: بعد از 5 سال به عنوان یك سوئیت دانشجویی قابل استفاده باشد.معادله كالا: فیزیولوژیك- فرمیك- فنی- اقتصادی.اهداف اولیه طراح: فراهم آوردن یك محیط ایده آل با همه امكانات رفاهی برای گروه هدف برای زمان موقت.اهداف ثانویه طراح: طراحی محیطی كه المانهای ثابت آن در مقابل شرایط آب و هوایی شرح موردنظر مقاوم باشند (مثل كابینت و كانتر) و المان های متحرك آن قابل استفاده در منزل ویلایی بعد از 5 سال باشند.گروه هدف: اعضای اصلی خانواده (پدر و مادر)- اعضای فرعی (دو فرزند مجرد و یك فرزند متأهل به همراه همسر و فرزندش).
شرایط سنی گروه هدف برای جدول آنتروپومتری:فرزندان: 29-12 سالهبزرگسالان: 70-50 سالهخردسالان (نوه ها): 7-2 سالهاین مسئله باید در نظر گرفته شود كه تعداد رفت و آمدها و افزایش جمعیت كودكان و جوانان در سالهای آینده بیشتر از افراد مسن است. پس مورد طراحی باید برای افراد ثابت خانواده كه پدر و مادر هستند مناسب باشد (مورد فیزیولوژیك). و از نظری بصری و زیبایی شناختی محیط باید مطلوب نوجوانان و جوانان و كودكان طراحی شود (استیتك)
انتخاب روش طراحی: طراحی سریعبه دلیل اینكه فرم كلی طراحی منزل برای استفاده موقت می باشد وقت زیادی نباید روی طراحی محیط گذاشته شود ولی برای طراحی تك تك المانها مخصوصاً المانهایی كه از این منزل برده خواهد شد زمان بیشتری باید صرف شود پس كل محیط را سریعاً طراحی خواهیم كرد.انتخاب سبك كاری: مدرن كلاسیكچون روحیه افراد خانواده عموماً پرورش یافته در یك محیط كلاسیك بوده ولی چون حركت اعضای خانواده بیشتر به سمت جوانان است باید قدری هم المانهای مدرن در طراحی استفاده شود. به همین جهت از سبك مدرن كلاسیك استفاده می شود.محدودیت ها، بایدها و نبایدها:– محدودیت های فیزیولوژیك– محدودیت های رنگی– محدودیت فضایی (كوچك بودن فضا)– محدودیت متریال (رطوبت محیط)– محدودیت تعداد المان.بایدها و نبایدها:
– باید از متریال مقام در مقابل رطوبت استفاده شود.– باید طراحی محیط به گونه ای باشد كه اشیا در حد دسترسی قرار گیرند.– باید در آشپزخانه میز كاری تعریف شود كه به هنگام كار امكان دیدن تلویزیون وجود داشته باشد.– باید مبلهای نشیمن به گونه ای انتخاب شوند كه تكیه گاه آن از نظر طبی مشكل نداشته باشد.– باید كیفیت وسایل متحرك خانه بهتر از وسایل ثابت باشد.– باید تلویزیون در ارتفاعی نصب شود كه گردن در حالت مناسب قرار گیرد.– باید نور محیط به گونه ای باشد كه به هنگام دیدن تلویزیون در روز چشم را آزار ندهد. (استفاده از پرده ضخیم)
– پستهای كاری كه در آشپزخانه تعریف می شوند بهتر است در معرض نور آفتاب باشند.– باید محیط به گونه ای طراحی شود كه به هنگام ورود به منزل تفكیك فضاها از نظر بصری به راحتی صورت گیرد. (ورودی- آشپزخانه- نشیمن)– نباید به هنگام ورود به منزل همه فضای منزل قابل رویت باشد.– نباید از وسایل شكستنی در ارتفاع پایین استفاده كرد.ن بصیرت، برزخ است.
ادامه خواندن مقاله طراحي دكوراسيون يك آپارتمان و يك المان خاص محيطي
نوشته مقاله طراحي دكوراسيون يك آپارتمان و يك المان خاص محيطي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.
↧
↧
October 19, 2018, 3:55 am
nx دارای 60 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
بررسی و مقایسه میزان استرس و تجربه استرس در بین معلمین زن كلاس اول و دوم و سوم ابتدائی منطقه 5 آموزش و پرورش شهر تهران:مقدمه:
ما امروزه در دورانی بسر میبریم كه مشخصات باند آن را میتوان افزایش جمعیت، شهرنشینی، گسترش مؤسسات و پیچیدگیهای تكنولوژی در ارتباطات دانست و این موارد بیش از پیش جوامع و انسانها را به هم نزدیك كرده و باعث شده تا آنها در جهت رقابت با سایرین به تكاپو تلاش بیشتر وارد نموده است. و از این طریق افزایش توقعات و انتظارات روزافزون جامعه نیز در جهت رفع این توقعات و حل موارد فوق مثمر ثمر نخواهد بود این ناشی از این است كه محدودیت توان و امكانات انسان و محیط وی دانست و یكی از مهمترین موضوع كه ما با آن بیشتر در این تحقیق سر و كار داریم استرسها و عواملی كه باعث این فشارهای عصبی است كه همه ما با آن درگیر
هستیم و باید آنها را بشناسیم. امروزه استرس به عنوان مهمترین فاكتور در جوامع میباشد كه باعث بوجود آمدن امراض روحی، جسمی و رفتارهای انسانها است. استرس و اضطراب رابطه تنگاتنگ دارد و اضطراب یكی از عوارض آنی و شایع استرس میباشد، پاسخ استرسها پاسخی است كه از زمانی دیگر طول عمر تغییر میكند. به گفتهها هانس سلیه «مهم این نیست كه چه اتفاقی برای شخص افتاده مهم آن است كه آنرا چگونه درك كرده و انسان از دیدگاههایش رنج میبرد و نه بلاهایی كه بر سرش میآید.» به این دلیل استرس توجه بسیاری از روانشناسان و دانشمندان علوم رفتاری و مدیریت را به خود معطوف كرده به طوری كه فشارهای عصبی نقش مهمی در فراهم نمودن مشكلات روحی و جسمی در انسانها ایفا میكند.
استرس در زندگی روزمره به شیوههای متفاوتی بروز میكند: پرخاشگری ناگهانی در پاسخ به یك سؤال سادهلوحانه، سردرد شدید در پایان یك روزگار سخت، بروز عصبانیت به صورت زدن دست روی فرمان ماشین در ترافیك است برای همین وجود این استرسها در طول روز طبیعی هستند. با وجود این استرس طولانی و شدیدتر اغلب سبب بروز علائم ناراحت كنندهای میشود كه اشخاص در مورد آن نگران میشود بنابراین بشر در سر تا سر دوران گذشته خود استرس را تجربه كرده است.
گروهی از صاحبنظران رفتاری استرس را بیماری شایع قرن نامگذاری كرده در حالی كه در عصر حاضری كه در آن هستیم عصر استرس و فشارهای عصبی است. دورهای كه در ان انسان بیش از هر زمان دیگری در معرض عواملی موجود استرس قرار گرفته و مسائل و مشكلات بیشماری از هر طرف او را احاطه كرده است.
بیان مسئلهواژه استرس در نزد متخصصین متخلف معانی متفاوتی دارد، استرس در سالهای اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است در حالی كه مسأله استرس در جامعه به طور گستردهای تشخیص داده شده است روانشناسان بالینی و سایرین ارتباط بین فشار روانی و بهداشت روانی را به دقت مورد بررسی قرار دادهاند. در روانشناسی استرس به معنی تحت فشار روحی و روانی قرار گرفتن تعریف شده است. در این حالت جسم روان آدمی به تقاضاهای درونی و بیرونی با فشار پاسخ میدهند. استرس هنگامی رخ میدهد كه فرد واكنشهای خود را در مواجهه با محركهای درونی و بیرونی ناتوان ببیند كه همانا پیامد آن از دست رفتن تعادل روانی فرد است (خواجهپور، 1377، ص 5) استرس را گاهی ناشی از محركات خارج میدانند و گاهی آن را پاسخ فرد به پارهای از مزاحمتها عنوان كردهاند. بررسیهای جدید و تئوریهای جامع راجع به استرس به تعامل فرد و محیط تأكید دارد.
محققان سالهای 1950 استرس را پاسخ فرد به فرآیندهای درونی و برونی كه بر ظرفیت ادغام نیروهای جسمی و روانی فشار وارد میكنند توصیف نمودهاند.كلاس وسینگر، در تحقیق خود نشان دادند فشارهای عصبی میتواند باعث كاهش میزان تحمل و ناكامی شود. در این تحقیق نشان داده شده است كه كاركنان سازمان فشارهای عصبی ناشی از سروصداهای آزار دهنده و دخالتهای بی مورد در انجام وظایف شغلی خود را تحمل میكنند، اما از میزان تحمل آنان در برابر ناكامی كاسته میشود (منتقل از پایاننامه رجبپور، 1379)
اگر چه عمدهترین هدف كار كردن انسانها، تأمین نیازهای زندگی و به عبارتی كسب درآمد میباشد اما عوامل دیگری نظیر به ثمر رسانیدن انگیزهها، عملی كردن تمایلات، انتظارات اجتماعی، علاقهمند بودن به كار، فشار محیطی و خانوادگی و رقابت نیز در كار كردن دخیل هستند ولی نمیتوان از كسب درآمد به عنوان تنها علت اشتغال آدمیان نام برد (اسفرجانی، 1353، ص 50)
استرس در زندگی روزمره به وفور دیده میشود و همه افراد به دفعات متعددی تحت تأثیر استرس قرار میگیرند و آن را تجربه میكنند و وقتی كه كسی دچار استرس شده، وارد محیط كار خود میشوند و معمولاً همكاران ومسئولین متوجه میشوند و در تعامل با دیگران و استرس فرد به آنان سرایت میكند و برای همین با توجه به آنچه گفتیم در این تحقیق به بررسی میزان استرس و تجربه استرس در بین معلمین زن كلاس اول و دوم و سوم ابتدائی را انجام میدهیم. به این دلیل كه استرس از شغلها به وفور دیده میشود ولی شغلهای دارای استرس زیادتر هستند مثل پزشكی، مدیران. پرستاران، معلمان و … میباشند وبرای همین در این تحقیق به سراغ محیط مدرسه
میرومی كه در بسیاری از مواقع بسیار استرساز هستند چه برای كاركنان و چه برای دانشآموزان. میخواهیم بدانیم چه عواملی در محیط مدرسه باعث استرس میشود و معلمان سطوح مختلف اول و دوم و سوم ابتدائی چقدر مورد عوامل استرساز قرار میگیرند، این عوامل چه چیزهایی هستند و تجربه استرس معلمان در زندگی روزمره آنها تا چه اندازهای میباشد و شیوههای مقابله با استرس را بررسی میكنیم.اهداف تحقیق
هدف كلی:مقایسه میزان استرس و تجربه استرس معلمین زن مقاطع مختلف ابتدائیهدف جزئی:
1- شناخت میزان استرس معلمین زن در مقطع اول و دوم و سوم ابتدائی2- شناخت تجربه استرس معلمین زن در مقطع اول و دوم و سوم ابتدائیسؤالات1- آیا میزان استرس معلمان زن مقاطع مختلف ابتدائی با هم تفاوت دارد؟2- آیا تجربه استرس معلمان زن مقاطع مختلف ابتدائی با هم تفاوت دارد؟فرضیه
1- بین میزان استرس معلمان كلاس اول و دوم تفاوت معنیداری وجود دارد؟2- بین میزان استرس معلمان كلاس اول و سوم تفاوت معنیداری وجود دارد؟3- بین میزان استرس معلمان كلاس دوم و سوم تفاوت معنیداری وجود دارد؟4- بین تجربه استرس معلمان كلاس اول و دوم تفاوت معنیداری وجود دارد؟
5- بین تجربه استرس معلمان كلاس اول و سوم تفاوت معنیداری وجود دارد؟6- بین تجربه استرس معلمان كلاس دوم و سوم تفاوت معنیداری وجود دارد؟
اهمیت و ضرورت تحقیقضرورت این تحقیق در راستای بررسی میزان استرس معلمین و در جهت بررسی و مقایسه میزان استرس و میزان تجربه استرس صورت گرفته و میتواند اطلاعات مفیدی را در حیطه تصمیم گیری متعدد فراهم سازد. كه این اقدام از طریق انجام تحقیقات منظم و شناسایی میزان استرس و میزان تجربه استرس معلمین امكانپذیر است و پژوهش فوق در ضرورت اینگونه اقدامات جای گرفته است. در واقع میخواهیم بدانیم كه در سطوح مختلف تحصیلی میزان استرس معلمین چقدر است و هر كدام از عواملی كه در مقیاس هنرور راهه وجود دارد، معلمین در سطوح مختلف چقدر تجربه نسبت به آنها دارند. در رابطه بین آنها در سطوح مختلف را بررسی و آنها را مقایسه میكنیم و راهكارهای مفیدی كه باعث كاهش دادن این استرسها میشود، را ارائه بدهیم.
عواملی كه اهمیت این تحقیق را نشان میدهد این است كه محیط مدرسه محیطی است كه باعث میشود معلمان هر روز در معرض فشارهای كلاسی قرار بگیرند، وجود تجربه استرس در معلمان باعث كاهش در علمكرد آنها و موجب میشود تا آنها از نظر سلامتی دچار اختلالاتی میشوند. برای همین بدنبال این هستیم تا این عوامل را شناسایی در راهكارهای مقابله با آنها را بررسی كنیم.
تعاریف نظریاسترس حالتی پویا و هیجانانگیز است كه فرد با یك فرصت، محدودیت یا تقاضای غیرعادی مواجه میشود و واكنشهای احساسی فیزیكی و شناختی از خود نشان میدهد. (مقیمی 1378، ص 435)
استرس یك نوع تحریك و محروم شدن از محركهاست و فقدان استرس به مفهوم مرگ است. استرس تجربه جدیدی برای انسان نیست و هركس همه روزه با استرس سروكار دارد. (قریب، 1371)
معلم معلم نقش مهمی در مدرسه دارد. نقش معلم تربیت و نوسازی افراد است كه مهمترین امر میباشد و افرادی هستند كه طی حكمی به صورت تمام وقت و یا پارهوقت به صورت رسمی یا حقالتدریس در مقاطع مختلف تدریس میكنند (مجله رشد، 1380، ص 5)تجربه استرس ناكامیهای كه میتواند مرتبط با جریان پیشرفت حرفهای افراد، ترسهای ناشی از ناتوانی در مقابله با روشهای جدید و تغییرات تكنولوژی بر زندگی روانی معلمان تأثیر فراوانی میگذارد. (دادستان 1377، ص89)
تعاریف عملیاتی:در جامعهای هستیم اینطور معلوم است كه برای اندازهگیری استرس، خود عامل استرس دهنده را مورد مطالعه قرار میدهند، در صورتی كه این درست نیست و وجود یك مهمان ناخوانده در یك بدن ممكن است به هیچوجه مورد اعتنا واقع نشود و بدن در مقابل آن عكسالعملی نشان ندهند و در بدن دیگری آنقدر مهم و قابل اعتنا باشد كه همه زنگهای خطر را به صدا درآورد و بدن را به عكسالعمل شدید وا دارد. بنابراین برای اندازهگیری استرس بهتر است تغییرات حاصله از آن را در بدن مورد دقت قرار داد و آنجا كه ورود یك عامل جزئی است تحریك شدید دستگاههای بدن و هیپوتالاموس میشود آن را به خوبی و به موقع شناخت و از ورودش جلوگیری كرد. (پریور، 1372)در این تحقیق برای سنجش استرس در بین معلمین زن كلاس اول و دوم و سوم ابتدائی از آزمون یكطرفه در گروههای مستقل استفاده میكنیم و برای سنجش راههای مقابله با استرس نیز از آزمون t و تفاوت میانگین استفاده میشود تا شیوههای مقابله با استرس را در میان معلمین زن كلاس اول و دوم و سوم سنجیده شود تا از این طریق معلمین هر پایه، هر كدام از چه روشهایی را برای كنار آمدن استفاده میكنند.
تجربه استرس در این تحقیق برای ارزیابی تجربه استرس از مقیاسی به نام هلمز و راهه استفاده میكنیم و دارای 43 موارد است كه میخواهیم از این طریق ببینیم كه معلمان در زندگی روزمره خود كدام موارد را تجربه كردهاند و به وسیله این پژوهشها میكوشیم تا معنای وجود همبستگیها بین تعداد و ماهیت رویدادها را با بیماریهایی كه در پی دارند، آشكار كنند.
فصل دومادبیات تحقیق: تمام موارد متن در همه ادبیات تحقیق نوشته شود.– مقدمه– مفهوم استرس– استرس بعنوان پاسخ درونی– مراحل استرس
– علل فشار روانی– شرایط ایجاد كننده استرس– پاسخهای فیزیولوژیك بدن انسان به استرس– استرس مثبت و منفی– استرس طبیعی یا نرمال– استرس شغلی– ابعاد گوناگون استرس شغلی
– استرس از نظر جنسیتی– دیدگاههای نظری درباره استرس– پزشكی– روانشناسی– اجتماعی– پیشینه تحقیق
مقدمه:از آنجایی كه عصر حاضر را دوران اضطراب و استرس نامیده، پیچیدگیهای جاری جامعه بشری، سرعت تغییرات و بیتوجهی نسبت به زمینههای موهبی و ایدئولوژیك و نظام اجتماعی و عاطفی خانواده برای افراد و اجتماع بشری تضادها و تعارضهای تمدن بشر و ارتباطات اجتماعی استرسهای تازهای نیز پدید آورده است كه مقابله با آنها برای هر فردی لازم و ضروری است. از طرفی نیز همه استعدادهای عظیم و كشف نشدهای برای رشد و تكامل و دگرگونی، توانایی یافتن معانی ژرفتر، دست یافتن به توفیق یشتر در زندگی بهرهمندیم. بنابراین استفاده از توانائیهای و استعدادها برای مقابله با انواع استرسهایی كه در زندگی روزمره برایمان پدید میآید، امكانپذیر میباشد.
مفهوم استرسدر سال 1936، پروفسور هانس سلیه اهل مونترال اولین رساله خود را در مورد واكنشدهنده منتشر ساخت، نامبرده در آوریل و در 1948 در مجموعهای از كنفرانسهایش در كالج فرانسه و سپس در ژوئن 1950 در بیمارستان لانیك سندرم عمومی سازگاری (S.G.A) را با جنبههای بیوشیمیایی و مكانیسمهای هورمونیاش بیان كرد (هیپوفیز غدد فوق كلیوی سینه قند كرشه كه بسیاری از پژوهشگران پیش از او، اختلال ارگانیسم را به هنگام پاسخ به تهاجمات محیط خارج بیان كردهاند:– نظر كاریوكلارنیك مربوط به داستین، وی واكنشهای بافتی مربوط به واكنشهای هشداردهنده را در دستگاه لنفوئید، تیموس مشاهده كرد:
نظریه راسل داپیگز آماس منسوج نرم، در سال 1932 كانن «ترشح سریع آدرنالین را به عنوان پاسخ در برابر ترس و خشم» متذكر شود. نامبرده در كتاب خود تحت عنوان «فروتن» مكانیسمهای متفاوتی را كه سبب ثبات میزان قند، پروتئینها، مواد چربی، كلسیم، اكسیژن، حالت خنثی و درجه حرارت خون میشود تحلیل میكند. كانن تحلیل سیستماتیك پدیدههای سازگاری را كه برای حفظ حیات در برخی شرایط ضروری هستند، بنیان نهاد، با این همه سلیه تأكید میكند كانن هرگز نقش هیپوفیز یا قشر غدد فوق كلیوی را به منظور بررسی واكنشهای غیراختصاصی سازگاری، در مقابل هرگونه تقاضای محیطی و نیز جدا كردن سندرمی كه در برابر اثرات مختلف آن، یكسان است، مورد مطالعه قرار نداده است. پی.ای.روكس والكساندر- جی یرسین در نستیتوپاستور خاطرنشان ساختند كه در خوكچه هندی مبتلا دیفتری غدد فوق كلیوی غالباً متورم و دچار خونریزی است ولی كاوشهای آن از حداین یافته فراتر نرفت. (كوپر، 1373، ص 40)
این پژوهشگران در مجموع استرس را، دست كم در برخی از جنبههای آن، احساس كردند و با آنها را به اثبات رساندند. یك فرانسوی به نام رئیس در سال 1943، پدیدههای است ولی كاوشهای آن از حداین یافتهها فراتر نرفت.
این پژوهشگران در مجموع اسرتس را، دست كم در برخی از جنبههای آن، احساس كردند و یا آنها را به اثبات رساندند. یك فرانسوی به نام رئیسی در سال 1934، پدیدههای واكنشی غیراختصاصی را، تحت عنوان سندرم تحریك شرح داده است كه البته با تغییری متفاوت به توضیحات سیله بسیار نزدیك است. اكتشافهای مهم، غالباً تصادفی میافتد، به شرطی كه برای دریافت قوانین پوشیده و بسدت آوردن حقیقت، قضایای القا كننده با ذهن تصمیمدهنده تلاقی كند. (پیریو، 1371، ص 28 و 29)استرس را هر چند بطور مشخص میتوان زائیده تمدن صنعتی و شهری شدن دانست، اما هیچ دوره از تاریخ انسان و زندگی فرد را نمیتوان سراغ گرفت كه با استرس همراه نبوده باشد، تنها میتوان گفت كه بتدریج از ماهیتی فیزیكی مانند گرسنگی، سرما، بالایای طبیعی، مرگهای دستهجمعی و زودرس تبدیل به ماهیت روانی و اجتماعی شده است.
دیرینه پرداختن به استرس را میتوان با دیدگاه دوگانه انگاری تن و روان و تأثیرات هر یك بر دیگری در نظریات افلاطون و ارسطو مربوط دانست.از قلمهای اندیشمند ایرانی، ابوعلیسینا كاملاً با موضوع استرس واثرات آن بر جسم آشنا بوده است. علاوه بر این در پزشكی قدیم ایران تأثیر عوامل محیطی بر بیماریهای تحت عنوان اعراض نفسانی مورد نظر بوده است. (قریب 1371، ص 187)
از نظر واژهشناسی، استرس كلمه یونانی است كه در قرن 17 به معنای سختی و دشواری بكار رفته است، در اواخر قرن 18 از استرس به معنای نیرو و فشار زیاد و تلاش بسیار استفاده شده است. در سال 1910 سرعت بروز بسیاری از آنژینهای صدری (سكته خفیف قلبی) در بین مشاغلین یهود در محیطهای كاری برخورد تند و هیجانی آنها دانست (كوپر، 1373، ص 97)
تعریفات استرس بنا بر نظریه تعاملی كه به روابط بین فرد و محیط تأكید میكند بیشترین تائید را بخود اختصاص داده است از جمله:نظر لازاروس كه استرس نتیجه فرآیند قضاوت ارزشی افراد از حوادث و موقعیتهاست، تعریف جامعی است. در توضیح این مطلب باید گفته شود كه وقتی فرد با حوادث و یا موقعیتهای گوناگون روبرو میشود، در گیر فرآیند ارزشی در مورد آن حادثه یا موقعیت تا زمانیكه معنی آن حادثه را درك كند و همچنین قضاوت میكند كه آیا امكانات و توانائیهای او به اندازه كافی هستند تا تقاضاهای محیط را برآورده سازند در اینجا استرس نتیجه این فرآیند قضاوت ارزشی میباشد.
استرس نیروی قدرتمندی است با آثار مثبت و منفی. به آب رودخانهای میماند كه با ایجاد دس میتوان آن را مهار و مورد بهرهبرداری قرار داد یا اینكه آنرا به سیل ویرانگری تبدیل نمود. علیرغم این نظر كه استرسهای مفید وجود دارد و قدری فشار روانی جهت ایجاد انگیزه در انسان ضروری است اما زمانی كه از آن بحث میگردد به نتایج منفی آن نگاه میشود و منظور استرس مضر است. (الوانی 1371)
فرهنگ جامع و روانشناسی و روانپزشكی (1373) استرس را چنین معنی میكند:«هر چیزی كه در تمامیت زیستشناختی ارگانیسم اختلال به وجود آورد و شرایطی ایجاد كند كه ارگانیسم طبیعتاً از آن پرهیز میكند استرس شمرده میشود. استرس ممكن است بصورت محركهای فیزیكی، عفونتها، واكنشهای آلرژیك و نظایر آن باشد یا بصورت تغییر در جو اجتماعی مردانی. اولی یك عامل استرسزای فیزیولوژیكی است، دومی نه تنها با قدرت تهدیدی كه اصولاً در عامل استرسزا نهفته است بلكه با كیفیت درك شخص از آن عامل ارتباط دارد. (صفحه 1449)(الوانی 1377) برای روشن شدن مفهو فشار عصبی ذكر چند نكته را ضروری میداند: 1- استرس همواره به علت عوامل ناخوشایند و نامطلوب در فرد به وجود نمیآید. یك خبر مسرتبخش نیز میتواند به اندازه یك حادثه ناگوار استرسزا باشد.
2- استرس را نباید پدیدهای منفی در نظر گرفت بلكه میزان مشخص از آن بعنوان محرك افراد لازم است.3- استرس به مفهوم اضطراب نیست زیرا اضطراب جنبه روانی در حالی كه استرس صرفاًحالت روانی نیست و جنبه روانی تنی دارد و بیماری جسمانی نیز نیست زیرا بیماری دارای تظاهرات اختصاصی و غیراختصاصی است در حالیكه استرس تظاهرات غیراختصاصی یا عمومی دارد. در همین ارتباط جان لاكت (1374) اظهار میكند: بدون استرس چیزی حاصل نمیگردد و میزان سالمی از آن جهت انسان ضروری است تا هر چیزی را بدست آورد. استرس پاسخی است كه فرد برای تطبیق با یك وضعیت خارجی متفاوت با وضعیت عادی به صورت رفتاری روانی یا جسمانی از خود بروز میدهد. (الوانی 1371)از حالت تعامل خارج میشود و در نتیجه رابطه وی با دنیای پیرامونش دچار اختلال میگردد.استرس بعنوان پاسخ درونی
نظریهپردزا اصلی این دیدگاه هانس سلیه است، او در اواخر 1930 مقالهای منتشر ساخت كه باعث تحول درك دانشمندان از استرس گردید، دكتر سلیه ابتداء آگاهانه از بكار بردن واژه استرس برای بیان حالتی كه تحقیق او كشف نموده بود امتناع میكرد، اما متعاقباً نظرش را تغییر داد.
مهمترین جنبه حائز اهمیت دیدگاه سلیه این بود كه وی كاربرد سنتی را ملغی ساخت او به تصویر استرس، برخلاف نمایاندن آن بعنوان عامل یا نیرو، بعنوان نتیجهای كه در اثر حضور عامل یا نیروی دیگری درون یك موجود زنده ایجاد میشود توجه داشت. درك سلیه از استرس در ارتباط با علم فیزیولوژی است كه ریشه در مراحل تكاملی وابسته به علم زیستشناسی موجودات زنده دارد. الگوی زیستشناسی سلیه مبنای رویكردهای دیگری به مسأله استرس قرار گرفته است (بلورچی 1367، ص 217) از نظر استرس پاسخ غیراختصاصی بدن نسبت به نیازهایی است كه در آن بوجود آمده است. برای درك این تعریف نخست باید مفهوم غیراختصاصی روشن شود.
هر نیازی در بدن حالت یگانه و خاص خود را دارد كه مختص آن نیاز است. مثلاً هنگامی كه در معرض سرما قرار میگیریم بدنمان میسوزد كه گرمای بیشتری تولید شود، رگهای خونی منقبض میشوند كه گرمای كمتری از دست برود. هنگامی كه در معرض گرما قرار میگیریم از دست دادن آب بصورت تعریق در سطح پوست، تأثیر خنك كنندهای دارد.
هر دارو یا هورمونی اثرات خاص خود را دارد. داروهای تولید ، آن را افزایش میدهند. هورمون آدرنالین نبض را تند و فشار خون را افزایش میدهد و همزمان قند خون را بالا میبرد. در حالی كه انسولین، قند خون را كاهش میدهد با این وجود بدون در نظر گرفتن تغییرات ایجاد شده تمام این عوامل یك چیز مشترك دارند، آنها نیاز برای سازگاری مجدد را افزایش میدهند، این نیاز غیراختصاصی است و صرفنظر از اینكه مشكل چیست انطباق با آن ضروری است، به عبارت دیگر عواملی كه بر ما تحمیل میشوند علاوه بر اعمال اختصاصیشان، ایجاد یك نیاز غیراختصاصی برای انجام كنشهای سازگاری و ایجاد دبواره وضعیت بهنجار را در بر دارند كه این مسأله، مستقل از فعالیتهای اختصاصی آنها است. نیاز اختصاصی برای فعالیت، ماهیت و اساس استرس است.
تصور اینكه مسائل متفاوتی مانند سرما، گرما، داروها، هورمونها، غم و شادی میتوانند واكنش یكسان بیوشیمیایی در بدن ایجاد نمایند مشكل است و مدتها طول كشید تا وجود چنین واكنشهای كلیشهای در پزشكی پذیرفته شد. (قریب، 1371، ص 81)
آنچه در بالا اشاره رفت نظریه سلیه در مورد استرس بود. پژوهشگرانی كه در زمینه فیزیولوژی هستند (مثلاً مالسون و سلیه) استرس را بعنوان یك پاسخ یا یك واكنش و یا یك سازگاری كه معمولاً بدنی است، نسبت به محركات محیطی و یا تغییری میدانند. در حالیكه در گفتگوهای معمولی و كلاً در زمینههای روانپزشكی، روانشناسی و جامعهشناسی، استرس نه به عنوان یك واكنش بلكه به عنوان یك محرك در نظر گرفته میشود. از دیدگاه سلیه، استرس همیشه در زندگی شخصی عامل منفی بشمار نمیآید. در دیگاه او فقط زمانی كه استرس، شخص را مغلوب ساخته و موجب ناراحتی وی میگردد، آسیب رساننده است.
در اواخر دهه 1930 و اوایل 1940 سلیه یك پاسخ پیچیده در آزمایشات حیوانی را به یك سری وقایع آسیب رسان گزارش داد، این وقایع شامل تزریق مواد آلوده، عفونت، ضربه، گرما، سرما و محركهای عصبی بود و تغییرات همزمان با آنها یعنی بزرگ و فعال شدن غدد فوق كلیوی و تحلیل غده تیموس و برآمدگی لنفها و ایجاد زخم معده رودهای را مشخص ساخت (قراچهداغی، 1373، ص 72)
مراحل استرسپاسخ افراد به تهدیدات خارجی در سه مرحله نمود پیدا میكند كه آن را به عنوان مراحل استرس میدانند (الیاسی، 1376 به نقل از هانس سلیه 1973) فشار را به مانند حالتی توصیف مینماید كه به طرز یك نشانگان خود را ظاهر میسازد وهر عامل استرس اگر فشار كافی داشته باشد منجر به ایجاد واكنشی دردورن فرد میگردد كه سلیه (1974) آن را نشانگان سازگاری كلی میداند وشامل مراحل زیر است:
1- مرحله واكنش اخطار:عبارت است از ازدیاد ترشحات هورمونهای بخش قشری غده فوق كلیوی كه واكنشهای شدیدی همچون افزایش تنفس، رنگ پریدگی، ضربان قلب، فشار خون، عرق سرد و خوردن تعادل بدن را دربر دارد.2- مرحله مقاومت:اگر عامل فشاری كه واكنش اخطار را ایجاد كرده است هنوز موجود باشد بدن در مرحله مقاومت برای مبارزه با عامل فشار عملاً بسیج میشود. شاخص برجسته واكنش اخطار طی دوره مقاومت ناپدید خواهد شد و به نظر میرسد كه بدن در حالی كه به شدت با عامل فشار مبارزه میكند به حال عادی خود برگشته است، در این مرحله بدن در وضعی بالاتر از حد متوسط است و در برابر فشار مقاومت میكند.
3- مرحله فرسودگی:اگر مرحله مقاومت در فرد زیاد به درازا بیانجامد و بدون وی به حالت عادی برگشت ننماید فرد بیآنكه فرصت بازسازی را پیدا نماید ذخایر خویش را از دست میدهد و در حقیقت خسته و فرسوده میشود و این همان نقطهای است كه منابع دفاعی حیاتی رو به پایان میرود و در حقیقت نقطه شروع فشار است.
علل فشار روانیفشار روانی همواره جزئی از زندگی بشر بوده و غیرقابل اجتناب است، گذراندن اوقات زندگی انسان نیز در سه بخش عمده صورت میپذیرد، سازمان، جامعه، خانواده با توجه به همین موضوع عوامل بروز فشارهای روانی را میتوان به سه دسته كلی ذیل تقسیم نمود:1- عوامل استرسزای فردی كه بطور مستقیم با شخصیت و خصوصیات فردی مرتبط است و با توجه به نوع نگرش و نحوه توجه افراد به محیط پیرامونی خویش تعیین میشود.
2- عوامل استرسزای گروهی و سازمانی كه زائیده ارتباط جمعی در داخل گروه یا سازمان میباشد و بطور مستقیم با محیط كار و شرایط آن مرتبط میباشد.3- عوامل استرسزای محیطی كه شامل تمامی محیطهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و حتی نظامی جامعه كه بر فرد، گروه و سازمان تأثیر دارند و حتی گاهی اثر نیز میپذیرند میشود (مصیزاده، 1373، ص 47)در اینجا تذكر دو نكته الزامی است:
1- گرچه بسیاری از عوامل استرساز را میتوان در یك مقوله قرار داد اما بایستی به این نكته توجه نمود كه برخی از این عوامل بصورت جمعی عمل میكنند زیرا ممكن است تا یك عامل استرساز به تنهائی قدرت ایجاد فشار بر فرد را نداشته باشد ولی هرماه با عامل دیگر باعث بروز فشار در فرد شود.2- عوامل استرسزا دارای ارتباط متقابل میباشند بطوریكه از یكدیگر تأثیر میپذیرند و بر همدیگر تأثیر میگذارند. (مصیزاده، 1373، ص 98)عوامل فردی:
در محیط پیرامون فرد تغییر و تحولات فراوانی به دلیل پیدایش فرصت یا موقعیتی جدید، مانع یا محدودیتی نو، و یا نیازی تازه رخ میدهد و اگر او قادر به سازگاری با آن شرایط باشد فشاری بر او وارد نخواهد آمد اما زمانی كه قادر به برقراری سازش با محیط و شرایط آن نباشد دچار استرس میگردد. در رابطه با عوامل فردی به نمونههای بیشماری میتوان اشاره نمود كه در اینجا مختصری از آنها یادآوری میگردد:
از مهمترین عوامل فردی ایجاد استرس به تعارض، ابهام و تغییرات زندگی میتوان اشاره كرد. داشتن متعارض در زندگی، تعارض در هدفهای فردی و همچنین ابهام شغلی كه ناشی از عدم آگاهی و نبود اطلاعات لازم در حرفه فرد است و نیز اتفاقات غیرمنتظره در پیشبینی نشده در زندگی فرد از جمله این مسائل است (ابطحی والوانی 1371).مصی زاده 1373) برخی عوامل فردی استرس را اینطور بیان میدارد:1- تعارضات در نقش، باورها، اهداف و ارزشهای فردی2- هیجانات ناشی از حوادث خوشایند و ناخوشایند زندگی3- تغییرات در الگوهای رفتاری، اجتماعی، نگرشها، هنجارها، نیتها و عقاید. (مصیزاده، 1373)
ادامه خواندن مقاله پايان نامه بررسي و مقايسه ميزان استرس و تجربه استرس در بين معلمين زن
نوشته مقاله پايان نامه بررسي و مقايسه ميزان استرس و تجربه استرس در بين معلمين زن اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.
↧
October 19, 2018, 3:55 am
nx دارای 24 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
فرآیند فشار بالا (High Pressure Processing) در تهیه مواد غذائی
مقدمهمصرف كنندگان مواد غذایی همیشه خواستار غذایی با طعم طبیعی و تازه به همراه مواد مغذی و ویتامینهای آن غذا بودهاند و این مطالب محقق نمیشود مگر با تكیه بر ابداع روشها و فنآوریهای جددی در عرصه تولید مواد غذایی.
تولیدات صنعتی از جمله محصولات فریز شده، خشك شده و كنسر شده تكیه به دو روشكلی برای تیمار محصولات غذایی دارند. این دو روش عبارتند از حرارت دادن و سرما دادن، اگر چه این روشها متضمن تولید محصولی با ضریب میكروبی پایین هستند، اما باعث تنزل خواص كیفیتی و حسی آنها میشوند. رنگ: مزه و بافت مواد غذایی كه با حرارت فرآوری شده اند ممكن است به طور غیرقابل برگشتی تغییر كند. برای اصلاح این نقیصه تحقیقات بسیاری در مقیاس صنعتی و آزمایشگاهی انجام گرفته است تا روشهای ابداع كنند كه در آنها از حرارت یا سرما برای تیمار محصولات استفاده نشده باشد.
در طول دو دهه گذشته مقالات بسیاری در شرح این تحقیقات به چاپ رسیدهاست و از آنجایی كه در این روشها حرارت اعمال نمی شود و یا اگر وجود داشته باشد بسیار كم است، این روشها را روشهای بدون حرارت (non- thermal preservation) مینامند كه مهمترین آنها شامل High pressure processing ، استفاده از pulsed- electric filds و pulsed- light است. این مقاله سعی درمعرفی pressure processing high دارد. pressure processing High:
در روش HPP، مواد غذایی را در معرض فشاری كه 9000 بار بیشتر از فشار اتمسفر است قرار میدهند. این فشار به طور یكنواخت به تمام نقاط مواد غذایی اعمال میشود كه شدت آن بستگی به حجم و مدت زمان تیمار كردن دارد. استفاده از HPP نه تنها در صنعت غذا بلكه به طور عمومی و گسترده در صنایع تولیدات صنعتی از جمله سفال سازی، تولید الماس مصنوعی، فلزات مخصوص و تولید فلزات ورقهای به كار میرود. فشار ایزواستاتیك بالا به طور روزمره در كارخانجات تولید مواد پلی مری مانند سنتز پلی اتیلن با چگالی پاینی و دو راكتورهای شیمیایی برای تولید كریستالهای كوله تز استفاده میشود.
اگر چه استفاده از HPP در صنعت غذا از ابتدای دهه 90 میلادی آغاز شد اما اثر این عملیات در نابودكنندگی میكروبها بیشتر از 1 قرن برای ما شناخته شده بود. در سال 1899 در یكی از اولین تحقیقات از HPP در صنایع غذایی استفاده شد كه در آن از فشاری در حدود 5000 تا 7000 برای كاهش بار میكروبی گوشت و شیر استفاده كردند. این تحقیقات نشان داد كه با قرار دادن شیر در فشاری در حدود
6800 میتوان 5 تا 6 چرخه لگاریتمی از بار میكروبی شیركاست. همچنین مشاهده شده با قرار دادن گوشت در فشار 5400 ، shelf life آن را افزایش مییابد. در اوایل قرن 20 تأثیر فشار بالا ( 6000) در لخته شدن آلبومین تخم مرغ مشاهده شد. تحقیقات دیگری نیز بر افزایش Shelflihe میوههای كه با فشار بالا تیمار شده بودند تأكید داشت. این تحقیقات اولیه نشان داد كه اعمال فشار بالا تأثیری همانند حرارت بالا بر روی پروتئینها و بار میكروبی مواد غذایی دارد. 2- تجهیزات: ل مجرای فشار، سیستم تولید فشار و تجهیزات جانبی آن است.
21 مجرای فشار: مجرای فشار كه كلیدیترین قسمت این دستگاه است در واقع مكانیسمی كه در آن مواد غذایی یا هر گونه محصولی درآنجا تحت تأثیر فشار بالا قرار میگیرد. این مجرا غالباً از فولادی با ناخالصهای پایین كه به طور روزمره در صنایع كرومیك و فلزسازی استفاده میشود ساخته میشوند. به هر حال یكی از نكات مهم و حیاتی كه در رابطه با این مجرا وجود دارد این است كه این مجرا بتواند هزاران چرخه فشار را در طول سال برای تیمار مواد غذایی تحمل كند. این حجم بالای عملیات تحت فشار قرار گرفتن و برداشتن فشار در مجرا باعث افزایش فرسودگی فلز و كاهش عمر دستگاه میشود، بنابراین آلیاژی كه مجرا از آن ساخته میشود باید در برابر خوردگی و اجزای شیمیایی مواد غذایی یا هر گونه پاك كنندهای كه برای تمیز كردن كردن مجرا به كار میرود مقاومت داشته باشد. Pressurizing systems2.1.2
2 مدل از سیستمهای تولید فشار در صنعت استفاده میشود كه indirect, Direct نامیده میشوند. در سیستم indirect ماده واسطه كه برای اعمال فشار به كار گرفته میشود (برای مثال آب) به وسیله یك تشدید كننده (intesiline) وارد مجرا میشود. همانگونه كه به شكل شماره 2 نشان داده شده است. Intesifire یك پمپ تولید فشار بالا میباشد كه برای تولید فشار به میزان مورد نیاز در سیستم به كار میرود.
در این سیستم Intesifire خارج از مجرای فشار و جدا از آن است كه برای انتقال ماده واسطه به داخل مجرای فشار نیاز به لولههای اختصاص و مناسب است. در سیستم Intesifire موتور تولید كننده فشار داخل خود مجرا قرار دارد (شكل b3) در این سیستم موتور تولید فشار و مجرای فشار هر دو در درون یك واحد قرار گرفتهاند و اندازه مجرا تقریباً بزرگ است . فشار در این سیستم به وسیله یك پیستون به محصول منتقل میشود همچنین این سیستم نیاز به یك درزگیری بسیار دقیق دارد تا درمقابل حركات پیستون بدون كوچكترین ضعف مقاومت كند. این نكته تنها محدودیت این سیستم است.
در روش wet bag configura كه بیشتر در مورد مواد غذایی جاور مناسب ابتدا یك قالب در بیرون از مجرای فشار از مواد غذایی پر میشود، پس این قالب درون مجرای فشاری كه از ماده واسطه فشاری پر شده است قرار میگیرد و با استفاده از فشار ایزواستاتیك سرد و آب به عنوان ماده واسطه موادغذایی تحت فشار قرار میگیرند. در روش Configuration dry bag قالب درون خود مجرا قرار دارد، مواد غذایی داخل قالب ریخته میشوند و قالب به وسیله elastomer جدا از ماده واسطه فشاری قرار میگیرد.
در HPP گاز بیاثر و آب معمولترین مواد انتقالی فشار هستند. با توجه به تراكمپذیری كم آب در مقایسه با گاز در اغلب موارد از آب به عنوان ماده واسطه استقاده میشود. وقتی كه فشار در دمای از 0 تا 4000 افزایش مییابند كاهش حجم آب 5% است. این كاهش حجم در مقایسه با گاز بیاثر بسیار زیاد حجم گاز میتواند خطرناك باشد آب به گاز بیاثر ترجیح داده میشود. ناچیز است و به علت اینكه تراكم بالا و كاهش از 0 تا 4000 افزایش مییابد كاهش حجم آب 5% است. این كاهش جحم در مقایسه با گاز بیاثر بسیار زیاد حجم گاز میتواند خطرناك باشد آب به گاز بیاثر ترجیح داده میشود.
هنگامی كه از آب به عنوان ماده واسطه استفاده میشود، آب فشاری یكنواخت و آنی به تمام نقاط ماده غذایی وارد میكند. گاهی نیز قطرات روغن به داخل آب به منظور روانسازی و همین مانعی در برابر زنگ زدگی فلز مجرا به داخل مجرا اضافه میشود. یك مدل ساده از فرآیندهای كه در طول HPP انجام میشود در شكل 4 نشان داده شده است.
زمان لازم برای تحت فشار قرار دادن ماده غذایی بستگی به قابلیت تراكمپذیری ماده واسطه و خواص و حجم مواد غذایی دارد. از آنجائیكه كه هوا نسبت به آن به طور قابل ملاحظهای تراكمپذیری بیشتری دارد حضور هوا داخل مواد غذایی زمان تحت فشار قرار گرفتن را افرایش میدهد. پس از شروع تحت فشار قرار گرفتن ماده غذایی فشار تا چند دقیقه وتازمنی مورد نظر است ادامه مییابد و به محض كامل شدن تیمار فشار از روی مواد غذایی به سرعت برداشته میشود.
221 Bateh روش ناپیوسته: روش Batch در HPP مزایای دارد كه شامل: 1- در این روش مواد غذایی مختلفی بدون احتمال انتقال آلودگی از مادهای به مادهدگیر قابل انجام است. 2- نیازی به پاك كردن دستگاه بین دو مرحله نیست.3- تجهیزات دستگاه نسبتاً ساده است.
4- خطری در این مورد وجود ندارد كه مقداری زیادی از مواد غذایی ما بر اثر نادرست عمل كردن دستگاه از بین برود. چندین سیستم Bntch در كنار هم برای افزایش راندمان و كاهش زمان تولید حجم زیادی از محصول به كار گرفته میشود و از آنجاییكه تنها عیب سیستم Batch راندمان پایین است و این مسأله نیز با به كار گرفتن چندین دستگاه در كنار هم حل شده است امروزه بیشتر از روش Bntch در صنایع استفاده میشود. این عملیات متناوب باعث كاهش عمر تجهیزات و خوردگی فلزات میشود همچنین برای تولید فشار بالای 4000 نیاز به دستگاههای با وزن زیاد در نتیجه قیمت زیاد داریم كه این نیز از مسائل نگرانكننده در HPP است.
222 روش تیمار نیمه پیوسته: دستآورد دیگری كه در استفاده از HPP در تولیدات مواد غذایی به دست آمده استفاده از روش نیمه پیوسته در تیمار مواد غذایی مایع است. این سیستم شامل چندین مجرای فشار است كه به دنبال یكدیگر قرار دارند و جریانی پیوسته را ایجاد میكنند.
همانگونه كه در شكل 5 نشان داده میشود هنگامی كه یكی از مجراها تحت فشار قرار دارد مجرای دیگر در مرحله برداشتن فشار از روی مواد غذایی است از این روش در صورت تجاری در كمپانیهایی مانند واكایاما در ژاپن برای فرآوری نارنگی استفاده میشود. در این سیستم سه مجرای فشار هر كدام به ظرفیت 50 لیتر تحت عمل قرار میگیرند تا تولیدی با سرعت 4000 لیتر در ساعت داشته باشند.
سیستم دیگری كه به نام ACB شناخته میشود دارای یك محفظه با حجم 4 لیتر است و تیمار تحت فشار قرار دادن تا بالاترین فشار تا MP 400 انجام میشود. در این سیستم از دستگاههایی برای كنترل عملیات و تنظیم مقدار فشار، تنظیم حرارت دستگاه و …. استفاده میشود.كاهش هزینه در سیستم نیمه پیوسته برای تولید 500 لیتر محصول در ساعت 27% بیشتر نسبت به سیستم ناپیوسته است.
نوع دیگری از سیستم HPP شامل لوله های از جنس فولاد ضد زنگ و به طول 5 متر است كه شكلی پیچ خورده دارند و تا mpa 700 فشار را تحمل میكنند. یك پمپ هیدرولیك مایع مورد نظر را داخل این لولهها تزریق میكند و مایع در یك سیستم بسته تحت فشار قرار میگیرد، این سیستم بدون یك حمام آب قرار دارد كه دمای آن از 50 تا قابل تغییر است در نهایت با باز كردن شیر تخلیه محصول از لولهها خارج و وارد مرحله بعدی تولید میشود. سایر نوآوریها در طراحی سیستمهای پرفشار استفاده از ضربانهای پرفشار است. مجرای فشار در این سیستم شبیه به مجراهای است كه در سیستم isoestatic Cold استفاده میشود.
خصوصیت بر مبتدای كه در این سیستم وجود دارد یك دستگاه كاهش فشار Air-driven است كه ما را قادر به تغییر ناگهانی در فشار سیستم مینماید، به علاوه یك شیر فشار شكن به مجرای فشار اضافه شده اشت كه برای خارج كردن آب تحت فشار قرار گرفته مفید است با وجود این شیر فشار شكن امكان ایجاد این ضربانها میسر میشود.
محققان توانستهاند بر فشاری معادل mpa بستگی به 500 در 10 ثانیه به دست آورند كه با افزایش دما زمان تحت فشار قرار دادن كمتر خواهد شد. هزینه استفاده از HPP بستگی به جمع هزینههای تولید فشار با زمان نگهداری تحت فشار به دمایی كه فشار باید در آن اعمل شود بستگی دارد. بنابراین این متغیرها باید به دقت انتخاب شوند.هزینه فرایند در یك دستگاه بزرگ پایینتر از هزینه فرآیند كه چندین دستگاه كوچكتر است كه به همسان یكدیگر استفاده میشوند. علت كاهش هزینه میتواند به این خطر باشد كه هزینه ساخت یك دستگاه بزرگ از جمع هزینههای چندین دستگاه كوچكتر كتر است. 23 مثالهایی از مقیاس صنعتی استفاده از HPP .
تجهیزات HPP كه به سیستم ABB ساخته میِوند به طور گسترده در كارخانجات تولید الماس مصنوعی، ورقههای فلز و استخراج فلز استفاده میشوند. تجهیزاتی كه به طور خاص در صنایع غذایی كاربرد داشته باشند دستگاهای QUINTUS هستند. در این سیتم مجرای فشار با استفاده از یك فنر از جنس فولاد پیش فشار داده میشود كه این فشار دستگاههای حتی در مرحله اصلی فشار نیز ادامه دارد. یك آستر قابل تعویض نیز برای اطمینان بیشتر د اخل سیلندر قرار میگیرد و یك قالب فنری كه به دور فنر پیش فشار پیچ خورده است برای اطمینان بیشتر از ثابت نگهداری درهای بالا و پایین دستگاه است. فشار به وسیله یك پمپ خارجی یا داخل اعمال میشود.
مثالهایی از مقیاس آزمایشگاهی استفاده HPP یك دستگاه فشار فوق بالای آزمایشگاهی كه توسط كمپانی Flow ساخته شده است در شكل شماره 8 نشان داده شده است. این دستگاه برای مواد غذایی كه قابلیت پمپ شدن دارند طراحی شده است . مواد غذایی داخل مجرای فشار پمپ میشوند وسپس فشار برای یك دوره زمانی مورد نظر بر روی موادغذایی اعمال و سپس با استفاده از یك سیستم كامپیوتری از دستگاه خارج و داخل بستهبندی مورد نظر پر میشود. دستگاه فوق میتوانند. شامل چندین مجرای فشار برای به دست آوردن حداكثر راندمان و سرعت بالا در تولید باشد.
ملاحظات تجاری در استفاده از HPP: برخی از نیازهای كه برای ایجاد یك شرایط مناسب در استفاده از HPP مؤثر هستند به شرح زیر است. • داشتن یك چرخه زمانی كوتاه برای غیر فعال سازی MO ها و آنزیمها. • هنگام كار كردن بیخطر باشد. • به آسانی پاك شود• كنترل فرایند دقیق و قابل اطمینان باشد.
• هزینه عملیات و سرمایهگذاری پایین باشد. استفاده تجاری از HPP در سال 1922 در ژاپن آغاز شد، هنگامی كه شركت ژاپنی (Meidiya food) مرباجات خود را كه با این روش تیمار شده بود به بازار عرضه كرد. این محصولات به خوبی از طرف مصرفكنندگان مورد قبول واقع شدند و از آن به بعد محصولاتی كه به این روش تیمار شده بودندمانند آب میوهجات ، بستی، شراب برنج تصفیه نشده ژاپنی و كیكهای برنجی حاوی سبزی مانند Yomogimochi وارد بازار شدند.
این موفقیت تجاری در زمینه استفاده از HPP باعث ترغیب بیشتر محققان برای مطالعه روی HPP شد به گونهای كه هم اكنون بیش از 70 شركت تجاری و تحقیقاتی در ژاپن در حال مطالعه روی این روش هستند و دست آمدها و تولیداتی در مقیاس صنعتی و آزمایشگاهی داشتند. این موفقیت تجاری در زمینه استفاده از HPP بر روی اجزای تشكیل دهنده مواد غذایی مانند آنزیمهای لیپیدها و …. و مواد آلوده كننده مواد غذایی از جمله MO های فاسدكنده مواد غذایی، پاتوژنهای مواد غذایی به چاپ رسیده است
انواع مختلفی از مواد غذایی نیزمانند آب میوهجات . مرباجات سبزیجات، شیر، ماست، ماهی گوشت گاو و خوك در معرض آزمایشات HPP قرار گرفته اند. در مقایسه با فرآیندهای حرارتی كه برای نگهداری طولانی مدت مواد غذایی انجام میشود، HPP پیوندهای كوالان مواد غذایی را نمیشكند در نتیجه باعث حفظ طعم و مزه طبیعی مواد غذایی میشود. تأثیر مهم HPP در كنتیك آنزیمها و واكنشهای شیمیایی مانند مایلارد و اكسیداسیون لیپیدها در حال جریان است. اغلب تحقیقات مبین این مطلب بودند كه HPP در فشار بالا Mpa 400 سودمند است. سلول باكتریهای سبزیجات در فشاری در حدود 400 تا 600 Mpa نابوده میشوند. دیواره سلولی این میكرارگانیسمها در این فشار آسیب میبینند و دیگر توانایی ترمیم آنرا ندارند، در نتیجه این آسیب دیواره سلولی انتقال آب و یونها به داخل سلول بدون كنترل سلول انجام میشود و این انتقال به داخل سلول باعث متلاشی شدن سلول میشود. البته این امكان وجود دارد كه در شرایط مناسب سلولها بتوانند خود را ترمیم كنند.
برای غیرفعال كردن اسپورها فشاری بالای Mpa 800 لازم است، اعمال فشاری در حدود Mpa 408 در مدت 12 دقیقه برای از بین بردن log 6 از میكروارگانیسمهای آب سیب از قبیل مخرمها و Ecoli كافی است.
مواد غذایی را میتوان به شكل باز و فلهای یا بستهبندی شده در معرض HPP قرار داد.سودمندی و مضرات این دو روش در مقالات بسیاری مورد بحث قرار گرفته است. هنگامی كه مواد غذایی را ابتدا بستهبندی كنیم و سپس پاستوریزه نماییم دیگر نگرانی از آلوده شدن مواد غذایی در مراحل بعدی پروسه تولید نداریم. عمده مودای كه در بستهبندی مواد غذایی در این سیستم استفاده میشود اتیلن رینیل الكل كوپلی مر (EVOH) و پلی وینیل الكل (PVOH) است.
یك فن آوری جالبی كه در مورد HPP به كار گرفته شده تحت فشار قرار دادن مواد غذایی در زیر دمای انجماد بدون منجمد شدن مواد غذایی است. دمای انجمادآب با افزایش فشار كاهش مییابد بنابراین اگر مادهای تحت فشار حتی در زیر دمای انجماد خود قرار گیرد در فاز غیرمنجمد قرا ردارد. این روش باعث حداقل آسیب كریستالهای یخ به ماده غذایی میشود.
با توجه به سرعت بالای انتقال فشار در HPP به ماده غذایی، شكل هندسی و اندازه قطعات ماده غذایی كه باید تیمار شوند در مقایسه با روشهای حرارتی یك مساله بحرانی (critical) نیست. در سیستم HPP مساله كاهش اندازه موادغذایی با توجه به اینكه هر چه ماده غذایی كوچكتر شدت از دست دادن مواد مغذی و میزان آلودگی محیطی بیشتر میشود بر طرف شده است.
یكی از مزایای مهم HPP در مرحله BLANCH كردن سیب زمینی كاهش از بین رفتن سلولهای سازنده سیب زمینی در مقایسه با روشهای دیگر است، همچنین پدیده ژلهای شدن در پروتینهای كه با این روش تیمار میشوند متفاوت با آنچه كه در فرآیندهای حرارتی اتفاق میافتد است و این موارد منحصر به فرد فرصتی را در اختیار مهندسین صنایع غذایی قرار میدهد تا مواد غذایی با عملكرد جدید و مورد نظر خود ایجاد كند. HPP باعث افزایش نفوذپذیری غشاء میشود كه از این مطلب میتوان به طور مؤثر در كنترل عملیاتی مانند سرخ كردن، blanch و خشك كردن ماده غذایی استفاده كرد.
همانگونه كه در جدول شماره 2 دیده میشود ، hpp باعث افزایش shelf life مواد غذایی باعث ایجاد تغییرات ساختاری سودمندی برای عملكردهای مطلوب میشود.اغلب این تغییرات مشخصات كیفیتی غذا را تحت تأثیر قرار میدهند. در حال حاضر كمبود اطلاعاتی از شرح كامل مكانیسمها تكنیك و واكنشهایی كه مواد غذایی را در طول HPP تحت تأثیر قرار میدهند وجوددارد.
كنتیك میكروبی در غیر فعال سازی توسط روشهای غیرحرارتی: 9 1 High pressure processingنقاط بحرانی در طول عملیات HPP ثابت نگه داشتن فشار در طول عملیات، زمان و دمای علیات است.و فشار عملیات بین 100 تا 800 Mpa است وبا توجه به نوع طراحی تجهیزات این میزان تغییرمیكند. مجموع زمان عملیات نیز (ثانیه یا دقیقه) شامل زمان شروع تحت فشار قرا رگرفتن، زمانی كه ماده در آن تحت فشار قرار میگید و مدت زمان از بین بردن فشار است. مدت زمان تحت فشار قراردادن ماده غذایی (زمان لازم برای دستیابی به فشار بالا) بسته به نوع طراحی دستگاه HPP همچنین تجهیزات و حجم موادی كه مورد تیمار قرار میگیرد دارد. در طول تیمار محصولات غذایی به وسیله HPP میزان كاهش میكروارگانیسمها به این صورت است كه مقداری از آنها در مرحله رسیدن به فشار مورد نظر از بین میروند و بقیه آنها در طول تحت فشار قرار گرفتن البته محاسبه كنتیك غیر فعال سازی فقط برای طول زمان تحت فشار قرار گرفتن است. مدل 54 كنتیك غیر فعالسازی در hpp شبیه همان چیزی است كه در روشهای حرارتی انجام میگیرد. تخمین میكروارگانیسمها زنده مانده این امكان را به ما میدهد تا D-value را در زمان مورد آزمایش به دست بیاوریم. یك فرمول برای به دست آوردن DV در HPP فرمول زیر است.Zpresure- Value= (c)
كه میزان تغییرات فشار مورد نیاز برای تغییر در میزان DV است. مكانیسم غیر فعالسازی توسط HPP :
HPP با در هم شكستن ساختار نوع دوم و سوم ماكرو مولكولها مانند آنزیمها و از بین بردن عملكرد آنها. همچنین با شكستن پیوندهای یونی در ماكرو مولكولها البته بدون ایجاد تغییر در پیوندهای كولان باعث درناتوره شده برگشت ناپذیر در پروتئینها میشود. با توجه به اصول vlechateher’s لوشا تولیه فشار باعث افزایش و اكنشهایی كه منجر به كاهش حجم میشود، و كاهش واكنشهایی كه باعث افزایش حجم میشود.واكنشهای آب گریزی كه بین مولكولهای پروتئین زیر فشار بالا انجام میگیرد باعث كاهش حجم میشود و به همین علت این واكنشها در طول HPP مطلوب است. بنابراین میزان غیرفعال سازی آنزیمها با HPP بستگی به میزان آب گریزی آنها دارد.
همان گونه كه قبلاً نیز گفته شده علت از بین رفتن میكرو ارگانیسم ها به دلیل غیرفعال و نابود شدن آنزیمها و پروتئینهای آنهاست آسیب غشای نیز یكی از دلایل اصلی غیرفعال شدن میكروارگانیسمها است. Benito etal متوجه شد كه میزان لكههای فلورسانت در دوون میكروارگانیسمهای حساس به فشار بیشتر از میكروارگانیسمهای مقاوم به فشار در گونههای مختلف E- coli است. این موضوع مبین این مطلب است كه با آسیب دیواره غشایی Mo ها توانایی آنها در كنترل ورود مواد به داخل سلول از بین میرود و سلول آسیب میبیند. همچنین تحقیقاتی كه برای غیر فعال سازی امپورها توسط HPP انجام شد نیز نشان داد كه غیرفعال سازی MO ها توسط آسیب غشایی آنها انجام میشود.
ادامه خواندن مقاله فرآيند فشار بالا (High Pressure Processing) در تهيه مواد غذائي
نوشته مقاله فرآيند فشار بالا (High Pressure Processing) در تهيه مواد غذائي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.
↧
October 19, 2018, 3:55 am
nx دارای 170 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
مقدمه:ما امروزه در دورانی بسر میبریم كه مشخصات بارز آن را میتوان افزایش جمعیت، شهرنشینی، گسترش مؤسسات و پیچیدگیهای تكنولوژی در ارتباطات دانست و این موارد بیش از پیش جوامع و انسانها را به هم نزدیك كرده و باعث شده تا آنها در جهت رقابت با سایرین به تكاپو تلاش بیشتر وارد نموده است. و از این طریق افزایش توقعات و انتظارات روزافزون جامعه نیز در جهت رفع این توقعات و حل موارد فوق مثمر ثمر نخواهد بود این ناشی از این است كه محدودیت توان و امكانات انسان و محیط وی دانست و یكی از مهمترین موضوع كه ما با آن بیشتر در این تحقیق سر و كار داریم استرسها و عواملی كه باعث این فشارهای عصبی است كه همه ما با آن درگیر
هستیم و باید آنها را بشناسیم. امروزه استرس به عنوان مهمترین فاكتور در جوامع میباشد كه باعث بوجود آمدن امراض روحی، جسمی و رفتارهای انسانها است. استرس و اضطراب رابطه تنگاتنگ دارد و اضطراب یكی از عوارض آنی و شایع استرس میباشد، پاسخ استرسها پاسخی است كه از زمانی دیگر طول عمر تغییر میكند. به گفتهها هانس سلیه «مهم این نیست كه چه اتفاقی برای شخص افتاده مهم آن است كه آنرا چگونه درك كرده و انسان از دیدگاههایش رنج میبرد و نه بلاهایی كه بر سرش میآید.» به این دلیل استرس توجه بسیاری از روانشناسان و دانشمندان علوم رفتاری و مدیریت را به خود معطوف كرده به طوری كه فشارهای عصبی نقش مهمی در فراهم نمودن مشكلات روحی و جسمی در انسانها ایفا میكند.
استرس در زندگی روزمره به شیوههای متفاوتی بروز میكند: پرخاشگری ناگهانی در پاسخ به یك سؤال سادهلوحانه، سردرد شدید در پایان یك روزگار سخت، بروز عصبانیت به صورت زدن دست روی فرمان ماشین در ترافیك است برای همین وجود این استرسها در طول روز طبیعی هستند. با وجود این استرس طولانی و شدیدتر اغلب سبب بروز علائم ناراحت كنندهای میشود كه اشخاص در مورد آن نگران میشود بنابراین بشر در سر تا سر دوران گذشته خود استرس را تجربه كرده است.
گروهی از صاحبنظران رفتاری استرس را بیماری شایع قرن نامگذاری كرده در حالی كه در عصر حاضری كه در آن هستیم عصر استرس و فشارهای عصبی است. دورهای كه در ان انسان بیش از هر زمان دیگری در معرض عواملی موجود استرس قرار گرفته و مسائل و مشكلات بیشماری از هر طرف او را احاطه كرده است.
بیان مسئلهواژه استرس در نزد متخصصین متخلف معانی متفاوتی دارد، استرس در سالهای اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است در حالی كه مسأله استرس در جامعه به طور گستردهای تشخیص داده شده است روانشناسان بالینی و سایرین ارتباط بین فشار روانی و بهداشت روانی را به دقت مورد بررسی قرار دادهاند. در روانشناسی استرس به معنی تحت فشار روحی و روانی قرار گرفتن تعریف شده است. در این حالت جسم روان آدمی به تقاضاهای درونی و بیرونی با فشار پاسخ میدهند. استرس هنگامی رخ میدهد كه فرد واكنشهای خود را در مواجهه با محركهای درونی و بیرونی ناتوان ببیند كه همانا پیامد آن از دست رفتن تعادل روانی فرد است (خواجهپور، 1377، ص 5) استرس را گاهی ناشی از محركات خارج میدانند و گاهی آن را پاسخ فرد به پارهای از مزاحمتها عنوان كردهاند. بررسیهای جدید و تئوریهای جامع راجع به استرس به تعامل فرد و محیط تأكید دارد.
محققان سالهای 1950 استرس را پاسخ فرد به فرآیندهای درونی و برونی كه بر ظرفیت ادغام نیروهای جسمی و روانی فشار وارد میكنند توصیف نمودهاند.كلاس وسینگر، در تحقیق خود نشان دادند فشارهای عصبی میتواند باعث كاهش میزان تحمل و ناكامی شود. در این تحقیق نشان داده شده است كه كاركنان سازمان فشارهای عصبی ناشی از سروصداهای آزار دهنده و دخالتهای بی مورد در انجام وظایف شغلی خود را تحمل میكنند، اما از میزان تحمل آنان در برابر ناكامی كاسته میشود (منتقل از پایاننامه رجبپور، 1379)
اگر چه عمدهترین هدف كار كردن انسانها، تأمین نیازهای زندگی و به عبارتی كسب درآمد میباشد اما عوامل دیگری نظیر به ثمر رسانیدن انگیزهها، عملی كردن تمایلات، انتظارات اجتماعی، علاقهمند بودن به كار، فشار محیطی و خانوادگی و رقابت نیز در كار كردن دخیل هستند ولی نمیتوان از كسب درآمد به عنوان تنها علت اشتغال آدمیان نام برد (اسفرجانی، 1353، ص 50)
استرس در زندگی روزمره به وفور دیده میشود و همه افراد به دفعات متعددی تحت تأثیر استرس قرار میگیرند و آن را تجربه میكنند و وقتی كه كسی دچار استرس شده، وارد محیط كار خود میشوند و معمولاً همكاران ومسئولین متوجه میشوند و در تعامل با دیگران و استرس فرد به آنان سرایت میكند و برای همین با توجه به آنچه گفتیم در این تحقیق به بررسی میزان استرس و تجربه استرس در بین معلمین زن كلاس اول و دوم و سوم ابتدائی را انجام میدهیم. به این دلیل كه استرس از شغلها به وفور دیده میشود ولی شغلهای دارای استرس زیادتر هستند مثل پزشكی، مدیران. پرستاران، معلمان و … میباشند وبرای همین در این تحقیق به سراغ محیط مدرسه میرویم كه در بسیاری از مواقع بسیار استرساز هستند چه برای كاركنان و چه برای دانشآموزان. میخواهیم بدانیم چه عواملی در محیط مدرسه باعث استرس میشود و معلمان سطوح مختلف اول و دوم و سوم ابتدائی چقدر مورد عوامل استرساز قرار میگیرند، این عوامل چه چیزهایی هستند و تجربه استرس معلمان در زندگی روزمره آنها تا چه اندازهای میباشد و شیوههای مقابله با استرس را بررسی میكنیم.
اهداف تحقیقهدف كلی:مقایسه میزان استرس و تجربه استرس معلمین زن مقاطع مختلف ابتدائیهدف جزئی:1- شناخت میزان استرس معلمین زن در مقطع اول و دوم و سوم ابتدائی2- شناخت تجربه استرس معلمین زن در مقطع اول و دوم و سوم ابتدائیسؤالات1- آیا میزان استرس معلمان زن مقاطع مختلف ابتدائی با هم تفاوت دارد؟
2- آیا تجربه استرس معلمان زن مقاطع مختلف ابتدائی با هم تفاوت دارد؟فرضیه1- بین میزان استرس معلمان كلاس اول و دوم تفاوت معنیداری وجود دارد.2- بین میزان استرس معلمان كلاس اول و سوم تفاوت معنیداری وجود دارد.3- بین میزان استرس معلمان كلاس دوم و سوم تفاوت معنیداری وجود دارد.
4- بین تجربه استرس معلمان كلاس اول و دوم تفاوت معنیداری وجود دارد.5- بین تجربه استرس معلمان كلاس اول و سوم تفاوت معنیداری وجود دارد.6- بین تجربه استرس معلمان كلاس دوم و سوم تفاوت معنیداری وجود دارد.
اهمیت و ضرورت تحقیقضرورت این تحقیق در راستای بررسی میزان استرس معلمین و در جهت بررسی و مقایسه میزان استرس و میزان تجربه استرس صورت گرفته و میتواند اطلاعات مفیدی را در حیطه تصمیم گیری متعدد فراهم سازد. كه این اقدام از طریق انجام تحقیقات منظم و شناسایی میزان استرس و میزان تجربه استرس معلمین امكانپذیر است و پژوهش فوق در ضرورت اینگونه اقدامات جای گرفته است. در واقع میخواهیم بدانیم كه در سطوح مختلف تحصیلی میزان استرس معلمین چقدر است و هر كدام از عواملی كه در مقیاس هنرور راهه وجود دارد، معلمین در سطوح مختلف چقدر تجربه نسبت به آنها دارند. در رابطه بین آنها در سطوح مختلف را بررسی و آنها را مقایسه میكنیم و راهكارهای مفیدی كه باعث كاهش دادن این استرسها میشود، را ارائه بدهیم.
عواملی كه اهمیت این تحقیق را نشان میدهد این است كه محیط مدرسه محیطی است كه باعث میشود معلمان هر روز در معرض فشارهای كلاسی قرار بگیرند، وجود تجربه استرس در معلمان باعث كاهش در علمكرد آنها و موجب میشود تا آنها از نظر سلامتی دچار اختلالاتی میشوند. برای همین بدنبال این هستیم تا این عوامل را شناسایی در راهكارهای مقابله با آنها را بررسی كنیم.
تعاریف نظریاسترس حالتی پویا و هیجانانگیز است كه فرد با یك فرصت، محدودیت یا تقاضای غیرعادی مواجه میشود و واكنشهای احساسی فیزیكی و شناختی از خود نشان میدهد. (مقیمی 1378، ص 435)استرس یك نوع تحریك و محروم شدن از محركهاست و فقدان استرس به مفهوم مرگ است. استرس تجربه جدیدی برای انسان نیست و هركس همه روزه با استرس سروكار دارد. (قریب، 1371)
معلم معلم نقش مهمی در مدرسه دارد. نقش معلم تربیت و نوسازی افراد است كه مهمترین امر میباشد و افرادی هستند كه طی حكمی به صورت تمام وقت و یا پارهوقت به صورت رسمی یا حقالتدریس در مقاطع مختلف تدریس میكنند (مجله رشد، 1380، ص 5)تجربه استرس ناكامیهای كه میتواند مرتبط با جریان پیشرفت حرفهای افراد، ترسهای ناشی از ناتوانی در مقابله با روشهای جدید و تغییرات تكنولوژی بر زندگی روانی معلمان تأثیر فراوانی میگذارد. (دادستان 1377، ص89)
تعاریف عملیاتی:
در جامعهای هستیم اینطور معلوم است كه برای اندازهگیری استرس، خود عامل استرس دهنده را مورد مطالعه قرار میدهند، در صورتی كه این درست نیست و وجود یك مهمان ناخوانده در یك بدن ممكن است به هیچوجه مورد اعتنا واقع نشود و بدن در مقابل آن عكسالعملی نشان ندهند و در بدن دیگری آنقدر مهم و قابل اعتنا باشد كه همه زنگهای خطر را به صدا درآورد و بدن را به عكسالعمل شدید وا دارد. بنابراین برای اندازهگیری استرس بهتر است تغییرات حاصله از آن را در بدن مورد دقت قرار داد و آنجا كه ورود یك عامل جزئی است تحریك شدید دستگاههای بدن و هیپوتالاموس میشود آن را به خوبی و به موقع شناخت و از ورودش جلوگیری كرد. (پریور، 1372)در این تحقیق برای سنجش استرس در بین معلمین زن كلاس اول و دوم و سوم ابتدائی از آزمون یكطرفه در گروههای مستقل استفاده میكنیم و برای سنجش راههای مقابله با استرس نیز از آزمون t و تفاوت میانگین استفاده میشود تا شیوههای مقابله با استرس را در میان معلمین زن كلاس اول و دوم و سوم سنجیده شود تا از این طریق معلمین هر پایه، هر كدام از چه روشهایی را برای كنار آمدن استفاده میكنند.
تجربه استرس در این تحقیق برای ارزیابی تجربه استرس از مقیاسی به نام هلمز و راهه استفاده میكنیم و دارای 43 موارد است كه میخواهیم از این طریق ببینیم كه معلمان در زندگی روزمره خود كدام موارد را تجربه كردهاند و به وسیله این پژوهشها میكوشیم تا معنای وجود همبستگیها بین تعداد و ماهیت رویدادها را با بیماریهایی كه در پی دارند، آشكار كنند.
فصل دومادبیات تحقیق: – مقدمه– مفهوم استرس– استرس بعنوان پاسخ درونی– مراحل استرس– علل فشار روانی
– شرایط ایجاد كننده استرس– پاسخهای فیزیولوژیك بدن انسان به استرس– استرس مثبت و منفی– استرس طبیعی یا نرمال
– استرس شغلی– ابعاد گوناگون استرس شغلی– استرس از نظر جنسیتی– دیدگاههای نظری درباره استرس– پزشكی– روانشناسی– اجتماعی– پیشینه تحقیق
مقدمه:از آنجایی كه عصر حاضر را دوران اضطراب و استرس نامیده، پیچیدگیهای جاری جامعه بشری، سرعت تغییرات و بیتوجهی نسبت به زمینههای مذهبی و ایدئولوژیك و نظام اجتماعی و عاطفی خانواده برای افراد و اجتماع بشری تضادها و تعارضهای تمدن بشر و ارتباطات اجتماعی استرسهای تازهای نیز پدید آورده است كه مقابله با آنها برای هر فردی لازم و ضروری است. از طرفی نیز همه استعدادهای عظیم و كشف نشدهای برای رشد و تكامل و دگرگونی، توانایی یافتن معانی ژرفتر، دست یافتن به توفیق یشتر در زندگی بهرهمندیم. بنابراین استفاده از توانائیهای و استعدادها برای مقابله با انواع استرسهایی كه در زندگی روزمره برایمان پدید میآید، امكانپذیر میباشد.
مفهوم استرسدر سال 1936، پروفسور هانس سلیه اهل مونترال اولین رساله خود را در مورد واكنشدهنده منتشر ساخت، نامبرده در آوریل و در 1948 در مجموعهای از كنفرانسهایش در كالج فرانسه و سپس در ژوئن 1950 در بیمارستان لانیك سندرم عمومی سازگاری (S.G.A) را با جنبههای بیوشیمیایی و مكانیسمهای هورمونیاش بیان كرد (هیپوفیز غدد فوق كلیوی سینه قند كرشه كه بسیاری از پژوهشگران پیش از او، اختلال ارگانیسم را به هنگام پاسخ به تهاجمات محیط خارج بیان كردهاند:– نظر كاریوكلارنیك مربوط به داستین، وی واكنشهای بافتی مربوط به واكنشهای هشداردهنده را در دستگاه لنفوئید، تیموس مشاهده كرد:
نظریه راسل داپیگز آماس منسوج نرم، در سال 1932 كانن «ترشح سریع آدرنالین را به عنوان پاسخ در برابر ترس و خشم» متذكر شود. نامبرده در كتاب خود تحت عنوان «فروتن» مكانیسمهای متفاوتی را كه سبب ثبات میزان قند، پروتئینها، مواد چربی، كلسیم، اكسیژن، حالت خنثی و درجه حرارت خون میشود تحلیل میكند. كانن تحلیل سیستماتیك پدیدههای سازگاری را كه برای حفظ حیات در برخی شرایط ضروری هستند، بنیان نهاد، با این همه سلیه تأكید میكند كانن هرگز نقش هیپوفیز یا قشر غدد فوق كلیوی را به منظور بررسی واكنشهای غیراختصاصی سازگاری، در مقابل هرگونه تقاضای محیطی و نیز جدا كردن سندرمی كه در برابر اثرات مختلف آن، یكسان است، مورد مطالعه قرار نداده است. پی.ای.روكس والكساندر- جی یرسین در انستیوپاستور خاطرنشان ساختند كه در خوكچه هندی مبتلا دیفتری غدد فوق كلیوی غالباً متورم و دچار خونریزی است ولی كاوشهای آن از حداین یافته فراتر نرفت. (كوپر، 1373، ص 40)
این پژوهشگران در مجموع استرس را، دست كم در برخی از جنبههای آن، احساس كردند و با آنها را به اثبات رساندند. یك فرانسوی به نام رئیس در سال 1943، پدیدههای است ولی كاوشهای آن از حداین یافتهها فراتر نرفت.
این پژوهشگران در مجموع استرس را، دست كم در برخی از جنبههای آن، احساس كردند و یا آنها را به اثبات رساندند. یك فرانسوی به نام رئیسی در سال 1934، پدیدههای واكنشی غیراختصاصی را، تحت عنوان سندرم تحریك شرح داده است كه البته با تغییری متفاوت به توضیحات سیله بسیار نزدیك است. اكتشافهای مهم، غالباً تصادفی میافتد، به شرطی كه برای دریافت قوانین پوشیده و بسدت آوردن حقیقت، قضایای القا كننده با ذهن تصمیمدهنده تلاقی كند. (پیرلو، 1371، ص 28 و 29)استرس را هر چند بطور مشخص میتوان زائیده تمدن صنعتی و شهری شدن دانست، اما هیچ دوره از تاریخ انسان و زندگی فرد را نمیتوان سراغ گرفت كه با استرس همراه نبوده باشد، تنها میتوان گفت كه بتدریج از ماهیتی فیزیكی مانند گرسنگی، سرما، بلاهای طبیعی، مرگهای دستهجمعی و زودرس تبدیل به ماهیت روانی و اجتماعی شده است.
دیرینه پرداختن به استرس را میتوان با دیدگاه دوگانه انگاری تن و روان و تأثیرات هر یك بر دیگری در نظریات افلاطون و ارسطو مربوط دانست.از قدمای اندیشمند ایرانی، ابوعلیسینا كاملاً با موضوع استرس واثرات آن بر جسم آشنا بوده است. علاوه بر این در پزشكی قدیم ایران تأثیر عوامل محیطی بر بیماریهای تحت عنوان اعراض نفسانی مورد نظر بوده است. (قریب 1371، ص 187)
از نظر واژهشناسی، استرس كلمه یونانی است كه در قرن 17 به معنای سختی و دشواری بكار رفته است، در اواخر قرن 18 از استرس به معنای نیرو و فشار زیاد و تلاش بسیار استفاده شده است. در سال 1910 سرعت بروز بسیاری از آنژینهای صدری (سكته خفیف قلبی) در بین مشاغلین یهود در محیطهای كاری برخورد تند و هیجانی آنها دانست (كوپر، 1373، ص 97)
تعریفات استرس بنا بر نظریه تعاملی كه به روابط بین فرد و محیط تأكید میكند بیشترین تائید را بخود اختصاص داده است از جمله:نظر لازاروس كه استرس نتیجه فرآیند قضاوت ارزشی افراد از حوادث و موقعیتهاست، تعریف جامعی است. در توضیح این مطلب باید گفته شود كه وقتی فرد با حوادث و یا موقعیتهای گوناگون روبرو میشود، در گیر فرآیند ارزشی در مورد آن حادثه یا موقعیت تا زمانیكه معنی آن حادثه را درك كند و همچنین قضاوت میكند كه آیا امكانات و توانائیهای او به اندازه كافی هستند تا تقاضاهای محیط را برآورده سازند در اینجا استرس نتیجه این فرآیند قضاوت ارزشی میباشد.
استرس نیروی قدرتمندی است با آثار مثبت و منفی. به آب رودخانهای میماند كه با ایجاد دس میتوان آن را مهار و مورد بهرهبرداری قرار داد یا اینكه آنرا به سیل ویرانگری تبدیل نمود. علیرغم این نظر كه استرسهای مفید وجود دارد و قدری فشار روانی جهت ایجاد انگیزه در انسان ضروری است اما زمانی كه از آن بحث میگردد به نتایج منفی آن نگاه میشود و منظور استرس مضر است. (الوانی 1371)
فرهنگ جامع و روانشناسی و روانپزشكی (1373) استرس را چنین معنی میكند:«هر چیزی كه در تمامیت زیستشناختی ارگانیسم اختلال به وجود آورد و شرایطی ایجاد كند كه ارگانیسم طبیعتاً از آن پرهیز میكند استرس شمرده میشود. استرس ممكن است بصورت محركهای فیزیكی، عفونتها، واكنشهای آلرژیك و نظایر آن باشد یا بصورت تغییر در جو اجتماعی مردانی. اولی یك عامل استرسزای فیزیولوژیكی است، دومی نه تنها با قدرت تهدیدی كه اصولاً در عامل استرسزا نهفته است بلكه با كیفیت درك شخص از آن عامل ارتباط دارد. (صفحه 1449)(الوانی 1377) برای روشن شدن مفهو فشار عصبی ذكر چند نكته را ضروری میداند: 1- استرس همواره به علت عوامل ناخوشایند و نامطلوب در فرد به وجود نمیآید. یك خبر مسرتبخش نیز میتواند به اندازه یك حادثه ناگوار استرسزا باشد.
2- استرس را نباید پدیدهای منفی در نظر گرفت بلكه میزان مشخص از آن بعنوان محرك افراد لازم است.3- استرس به مفهوم اضطراب نیست زیرا اضطراب جنبه روانی در حالی كه استرس صرفاًحالت روانی نیست و جنبه روانی تنی دارد و بیماری جسمانی نیز نیست زیرا بیماری دارای تظاهرات اختصاصی و غیراختصاصی است در حالیكه استرس تظاهرات غیراختصاصی یا عمومی دارد. در همین ارتباط جان لاكت (1374) اظهار میكند: بدون استرس چیزی حاصل نمیگردد و میزان سالمی از آن جهت انسان ضروری است تا هر چیزی را بدست آورد. استرس پاسخی است كه فرد برای تطبیق با یك وضعیت خارجی متفاوت با وضعیت عادی به صورت رفتاری روانی یا جسمانی از خود بروز میدهد. (الوانی 1371)
از حالت تعامل خارج میشود و در نتیجه رابطه وی با دنیای پیرامونش دچار اختلال میگردد.استرس بعنوان پاسخ درونینظریهپرداز اصلی این دیدگاه هانس سلیه است، او در اواخر 1930 مقالهای منتشر ساخت كه باعث تحول درك دانشمندان از استرس گردید، دكتر سلیه ابتداء آگاهانه از بكار بردن واژه استرس برای بیان حالتی كه تحقیق او كشف نموده بود امتناع میكرد، اما متعاقباً نظرش را تغییر داد.
مهمترین جنبه حائز اهمیت دیدگاه سلیه این بود كه وی كاربرد سنتی را ملغی ساخت او به تصویر استرس، برخلاف نمایاندن آن بعنوان عامل یا نیرو، بعنوان نتیجهای كه در اثر حضور عامل یا نیروی دیگری درون یك موجود زنده ایجاد میشود توجه داشت. درك سلیه از استرس در ارتباط با علم فیزیولوژی است كه ریشه در مراحل تكاملی وابسته به علم زیستشناسی موجودات زنده دارد. الگوی زیستشناسی سلیه مبنای رویكردهای دیگری به مسأله استرس قرار گرفته است (بلورچی 1367، ص 217) از نظر استرس پاسخ غیراختصاصی بدن نسبت به نیازهایی است كه در آن بوجود آمده است. برای درك این تعریف نخست باید مفهوم غیراختصاصی روشن شود.هر نیازی در بدن حالت یگانه و خاص خود را دارد كه مختص آن نیاز است. مثلاً هنگامی كه در معرض سرما قرار میگیریم بدنمان میسوزد كه گرمای بیشتری تولید شود، رگهای خونی منقبض میشوند كه گرمای كمتری از دست برود. هنگامی كه در معرض گرما قرار میگیریم از دست دادن آب بصورت تعریق در سطح پوست، تأثیر خنك كنندهای دارد.
هر دارو یا هورمونی اثرات خاص خود را دارد. داروهای تولید ادرار، آن را افزایش میدهند. هورمون آدرنالین نبض را تند و فشار خون را افزایش میدهد و همزمان قند خون را بالا میبرد. در حالی كه انسولین، قند خون را كاهش میدهد با این وجود بدون در نظر گرفتن تغییرات ایجاد شده تمام این عوامل یك چیز مشترك دارند، آنها نیاز برای سازگاری مجدد را افزایش میدهند، این نیاز غیراختصاصی است و صرفنظر از اینكه مشكل چیست انطباق با آن ضروری است، به عبارت دیگر عواملی كه بر ما تحمیل میشوند علاوه بر اعمال اختصاصیشان، ایجاد یك نیاز غیراختصاصی برای انجام كنشهای سازگاری و ایجاد دبواره وضعیت بهنجار را در بر دارند كه این مسأله، مستقل از فعالیتهای اختصاصی آنها است. نیاز اختصاصی برای فعالیت، ماهیت و اساس استرس است.
تصور اینكه مسائل متفاوتی مانند سرما، گرما، داروها، هورمونها، غم و شادی میتوانند واكنش یكسان بیوشیمیایی در بدن ایجاد نمایند مشكل است و مدتها طول كشید تا وجود چنین واكنشهای كلیشهای در پزشكی پذیرفته شد. (قریب، 1371، ص 81)آنچه در بالا اشاره رفت نظریه سلیه در مورد استرس بود. پژوهشگرانی كه در زمینه فیزیولوژی هستند (مثلاً مالسون و سلیه) استرس را بعنوان یك پاسخ یا یك واكنش و یا یك سازگاری كه معمولاً بدنی است، نسبت به محركات محیطی و یا تغییری میدانند. در حالیكه در گفتگوهای معمولی و كلاً در زمینههای روانپزشكی، روانشناسی و جامعهشناسی، استرس نه به عنوان یك واكنش بلكه به عنوان یك محرك در نظر گرفته میشود. از دیدگاه سلیه، استرس همیشه در زندگی شخصی عامل منفی بشمار نمیآید. در دیگاه او فقط زمانی كه استرس، شخص را مغلوب ساخته و موجب ناراحتی وی میگردد، آسیب رساننده است.
در اواخر دهه 1930 و اوایل 1940 سلیه یك پاسخ پیچیده در آزمایشات حیوانی را به یك سری وقایع آسیب رسان گزارش داد، این وقایع شامل تزریق مواد آلوده، عفونت، ضربه، گرما، سرما و محركهای عصبی بود و تغییرات همزمان با آنها یعنی بزرگ و فعال شدن غدد فوق كلیوی و تحلیل غده تیموس و برآمدگی لنفها و ایجاد زخم معده رودهای را مشخص ساخت (قراچهداغی، 1373، ص 72)
مراحل استرسپاسخ افراد به تهدیدات خارجی در سه مرحله نمود پیدا میكند كه آن را به عنوان مراحل استرس میدانند (الیاسی، 1376 به نقل از هانس سلیه 1973) فشار را به مانند حالتی توصیف مینماید كه به طرز یك نشانگان خود را ظاهر میسازد وهر عامل استرس اگر فشار كافی داشته باشد منجر به ایجاد واكنشی دردورن فرد میگردد كه سلیه (1974) آن را نشانگان سازگاری كلی میداند وشامل مراحل زیر است:1- مرحله واكنش اخطار:
عبارت است از ازدیاد ترشحات هورمونهای بخش قشری غده فوق كلیوی كه واكنشهای شدیدی همچون افزایش تنفس، رنگ پریدگی، ضربان قلب، فشار خون، عرق سرد و بهم خوردن تعادل بدن را دربر دارد.2- مرحله مقاومت:اگر عامل فشاری كه واكنش اخطار را ایجاد كرده است هنوز موجود باشد بدن در مرحله مقاومت برای مبارزه با عامل فشار عملاً بسیج میشود. شاخص برجسته واكنش اخطار طی دوره مقاومت ناپدید خواهد شد و به نظر میرسد كه بدن در حالی كه به شدت با عامل فشار مبارزه میكند به حال عادی خود برگشته است، در این مرحله بدن در وضعی بالاتر از حد متوسط است و در برابر فشار مقاومت میكند.
3- مرحله فرسودگی:اگر مرحله مقاومت در فرد زیاد به درازا بیانجامد و بدون وی به حالت عادی برگشت ننماید فرد بیآنكه فرصت بازسازی را پیدا نماید ذخایر خویش را از دست میدهد و در حقیقت خسته و فرسوده میشود و این همان نقطهای است كه منابع دفاعی حیاتی رو به پایان میرود و در حقیقت نقطه شروع فشار است.
علل فشار روانیفشار روانی همواره جزئی از زندگی بشر بوده و غیرقابل اجتناب است، گذراندن اوقات زندگی انسان نیز در سه بخش عمده صورت میپذیرد، سازمان، جامعه، خانواده با توجه به همین موضوع عوامل بروز فشارهای روانی را میتوان به سه دسته كلی ذیل تقسیم نمود:1- عوامل استرسزای فردی كه بطور مستقیم با شخصیت و خصوصیات فردی مرتبط است و با توجه به نوع نگرش و نحوه توجه افراد به محیط پیرامونی خویش تعیین میشود.
2- عوامل استرسزای گروهی و سازمانی كه زائیده ارتباط جمعی در داخل گروه یا سازمان میباشد و بطور مستقیم با محیط كار و شرایط آن مرتبط میباشد.3- عوامل استرسزای محیطی كه شامل تمامی محیطهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و حتی نظامی جامعه كه بر فرد، گروه و سازمان تأثیر دارند و حتی گاهی اثر نیز میپذیرند میشود (ممیزاده، 1373، ص 47)
در اینجا تذكر دو نكته الزامی است:1- گرچه بسیاری از عوامل استرساز را میتوان در یك مقوله قرار داد اما بایستی به این نكته توجه نمود كه برخی از این عوامل بصورت جمعی عمل میكنند زیرا ممكن است تا یك عامل استرساز به تنهائی قدرت ایجاد فشار بر فرد را نداشته باشد ولی هرماه با عامل دیگر باعث بروز فشار در فرد شود.2- عوامل استرسزا دارای ارتباط متقابل میباشند بطوریكه از یكدیگر تأثیر میپذیرند و بر همدیگر تأثیر میگذارند. (ممیزاده، 1373، ص 98)عوامل فردی:
در محیط پیرامون فرد تغییر و تحولات فراوانی به دلیل پیدایش فرصت یا موقعیتی جدید، مانع یا محدودیتی نو، و یا نیازی تازه رخ میدهد و اگر او قادر به سازگاری با آن شرایط باشد فشاری بر او وارد نخواهد آمد اما زمانی كه قادر به برقراری سازش با محیط و شرایط آن نباشد دچار استرس میگردد. در رابطه با عوامل فردی به نمونههای بیشماری میتوان اشاره نمود كه در اینجا مختصری از آنها یادآوری میگردد:
از مهمترین عوامل فردی ایجاد استرس به تعارض، ابهام و تغییرات زندگی میتوان اشاره كرد. داشتن متعارض در زندگی، تعارض در هدفهای فردی و همچنین ابهام شغلی كه ناشی از عدم آگاهی و نبود اطلاعات لازم در حرفه فرد است و نیز اتفاقات غیرمنتظره در پیشبینی نشده در زندگی فرد از جمله این مسائل است (ابطحی والوانی 1371).ممی زاده 1373) برخی عوامل فردی استرس را اینطور بیان میدارد:1- تعارضات در نقش، باورها، اهداف و ارزشهای فردی2- هیجانات ناشی از حوادث خوشایند و ناخوشایند زندگی3- تغییرات در الگوهای رفتاری، اجتماعی، نگرشها، هنجارها، نیتها و عقاید. (ممیزاده، 1373)تعارض در نقش- ابهام درنقش، تعارض در هدفهای فردی، اتفاقات غیرمنتظره در زندگی جهت افراد همانند مرگ همسر یا فرزندان یا یكی از اعضای خانواده، بیماریهای لاعلاج بیكاری و فقر از عوامل استرسزای فردی است.
خصوصیات شخصیتی و روحیه افراد در دچار شدن افراد به فشار روانی بسیار مؤثر است، در حین زمینه گونههای متفاوت شخصیتی «الف» و «ب» هر كدام واكنشهای خاصی نسبت به استرس از خود نشان میدهند. در اینجا ویژگیهای این دو تیپ متفاوت شخصیتی بیان میگردد.1) ویژگیهای افراد گونه «الف»:1- انجام كار بیش از حد حتی در ایام تعطیل2- داشتن فشار زمانی در انجام امور3- داشتن حس رقابت و گزینش اهداف بالا4- بیقراری دائمی و عدم آرامش5- داشتن اضطراب و ناتوانی در ایجاد آرامش روحی
6- تعدد در اهداف و كوشش در تحقق آنها7- بیتوجهی به اوقات فراغت ونداشتن هیچگونه سرگرمی به جز كار8- سنجش كمی موفقیت و مشغولیت ذهنی در رابطه با آن9- بیصبری، پرخاشگری، خشونت10- كمبود وقت و شتابزدگی در انجام امور مختلف (الوانی، 1371)2) ویژگیهای افرادگونه «ب»:1- صبور شكیبا هستند2- خونسرد و آرام میباشند
3- در برخوردها ملایم هستند4- برای تفریح كار میكنند نه برای برنده شدن، در كار كردن متعادل هستند و در این مورد افراط نمیكنند.5- نسبت، موعدهای كاری خیلی حساسیت نشان نمیدهند.6- رقابت جو نیستند7- انجام استراحت و لذت بردن از اوقات فراغت8- اهل لاف و گزاف نیستند9- انجام هر كاری به جای خودهمانگونه كه از خصوصیات دو گروه برمیآید گونه «الف» نسبت به گونه «ب» زمینه مساعدتری برای ابتلا به فشار عصبی دارد (الوانی، 1371 ص 124)عوامل محیطی
محیطهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و حتی نظامی در یك تعامل متقابل هم بر فرد تأثیر گذارده و هم از آن اثر میپذیرند در این تعامل اگر نقش محیطها مخرب باشد فرد را دچار فشار روانی مینماید در همین ارتباط دو تن از محققین بنامهای هولمز و راهه بدین نتیجه رسیدند كه شدت این عوامل بیشتر از عوامل فردی و گروهی است. (ممیزاده، 1373)الیاسی از عوامل محیطی ایجاد كننده فشار روانی، به محیط فیزیكی و اجتماعی، تزلزل در سیستم اقتصادی و امكانات و عدم اطمینان در زمینه تكنولوژی اشاره مینماید.ابطحی و الوانی علل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی مربوط به استرس را چینن ذكر میكنند:1- توفیق افراد فرصتطلب 2- پایین بودن سطح فرهنگ3- عدم رعایت قوانین و مقررات توسط دیگران
4- مشكلات مربوط به مسكن5- كمبود امكانات تفریحی سالم6- عدم احساس امنیت اجتماعی و یا شغلی7- ضعف در ایمان و معتقدات مذهبی دیگران8- كمبود جو محبت و دوستی9- آلودگیهای موجود در محیط همانند (آب، هوا، صدا و غیره) (ابطحی والوانی، 1371).
ادامه خواندن مقاله بررسي و مقايسه ميزان استرس و تجربه استرس در بين معلمين زن
نوشته مقاله بررسي و مقايسه ميزان استرس و تجربه استرس در بين معلمين زن اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.
↧
October 18, 2018, 7:01 pm
nx دارای 275 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
فصل اول: مفاهیم ومبانی از آنجا كه هر سیاستی با تكیه بر تعاریف شكل می گیرد برداشتن گامی در جهت قبول تعریفی برای میراث فرهنگی ضروری بنظر میرسد. انتخاب كلمات یك تعریف، كار حساس وقابل تأملی است زیرا هر كلمه یا عبارت میتواند عاملی تعیین كننده درشناسایی، ارزیابی وحفاظت از بقایای تاریخی باشد. همچنین عوامل مهمی در هر تعریف وجود دارد كه كلمات كلیدی انتخابی برای آن باید توانایی پاسخگویی به جنبههای مختلف آن را داشته و حتی المقدور متضمن آگاهیهای لازم در آن وجه باشند. در این مبحث برآنیم تا با شناخت مفاهیم مربوطه، تعاریف ارائه شده ازمیراث فرهنگی را مورد مطالعه قرار دهیم.
از سوی دیگر با توجه به نقش اساسی وفزایندهای كه شناخت مبانی هر پدیده یا رویدادی دردرك ماهیت و سیرتكاملی آن دارد، مبحث دوم به بررسی این موضوع اختصاص یافته است.
مبحث اول : تعاریف میراث فرهنگی1- معنی زبان شناسانه ( فیلولوژیك) از آنجا كه انتخاب واستفاده از لغات نقش مهمی در بیان مفاهیم پنهانشان دارد،ابتدا معنی زبان شناسانه لغات مربوط به میراث فرهنگی را كه در انگلیسی،فرانسه،عربی وفارسی مورد استفاده قرار می گیرد بررسی مینماییم.
در انگلیسی،اصطلاحاتی چون Heritage، Cultural Heritage، Relics، Remains، Patrimony و Property به كار میآیند. بر طبق فرهنگ لغات Historical Principles (آكسفورد ،1888) Heritage در قرون گذشته به اشكال متفاوتی چون: heritage، eritage،
erytage و غیره بكار می رفته است.كه همگی از ریشه لاتین Hereditagium می باشند به معنی :«.. آنچه به ارث رسیده یا ممكن است برسد،هر مال یا خصوصاً ملك كه براساس حق وراثت واگذار گردد» آنچه در این اصطلاح واضح به نظرمیرسد، آن است كه مال از گذشته به ارث رسیده است.كلمه Relic كه از Reliquias در لاتین بدست میآید،به معنی :«در موارد استفاده مذهبی، بخصوص در كلیساهای یونان وكاتولیك روم :برخی اشیاء همچون قسمتی ازبدن یا لباس،یك قطعه موردمصرف شخصی یا نظایر آن كه به عنوان یادبود از یك قدیس، شهید یا فرد روحانی دیگری باقی مانده و به
دقت از آن نگهداری كرده و محترم ومقدس داشته میشود»، ونیز «چیزی نفیس یا قیمتی» و «هر چه كه به عنوان یادگاری یا یادبود از یك شخص، یك چیز، یك مكان نگه داشته شود؛یك یادمان.»remains یعنی:«آنان كه از میان تعدادی از اشخاص باز مانده،نجات یافته یا باقی مانده اند؛باقیمانده یا الباقی» و «یك اثر مادی (عتیقه یا غیرآن )، یك بنا یا ساختمان قدیمی یا ساختهای دیگر؛ وشیئی كه از زمانهای گذشته به دست آمده است.»Patrimony یعنی :دارایی یا یك ملك كه از پدر یا جد شخصی به اورسیده؛ میراث، وراثت.Property یعنی: وضعیتی ازتعلق یا متعلق به بعضی اشخاص بودن و «مالك چیزی بودن، چیزی را تملك كردن،حق(بخصوص حق انحصاری) تصرف، استفاده ،یا در اختیار گرفتن هر چیز (معمولاً شیئی مادی و محسوس) ، دارندگی ،مالكیت.»در فرانسه كلمات مشابهی با همان ریشه مشترك انگلیسی وجود دارد، به استثناء (Cultorel)Bien كه ترجمه آن به انگلیسی Property یا Goods است. در عربی كلمه «تراث» به كار میرود كه از كلمه ارث ریشه میگیرد. در زبان فارسی دوكلمه «آثار»و «میراث» وجود دارند كه هر دوریشه عربی دارند. «آثار» جمع «اثر» به معنی محصول فیزیكی و غیرفیزیكی بجای مانده است. در این كلمه انعكاس گذشته چشمگیر نیست، و كلمه بیشترنشان دهنده اهمیت آنچه كه خلق شده میباشد و از اینروست كه در فارسی این كلمه
اغلب با صفاتی چون تاریخی یا فرهنگی همراه میشود. كلمه دیگر،میراث، یعنی آنچه به ارث رسیده است كه بسیار مشابه Heritage در انگلیسی است. اگر چه بدون اضافه نمودن كلمات توضیحی نیز قابل درك میباشد، اما همچون Heritage در انگلیسی، اغلب به همراه كلمه «فرهنگ» به كار میرود. كلمه Property انگلیسی و Bien فرانسوی یادآور مفهوم گذشته نیستند،در حالی كه سایر كلمات به آنچه كه میراث گذشته است، رجوع داده میشوند. در مدارك یونسكو اغلب این دوكلمه،(Property) و Bein بكار رفته اند. اگر چه می توان چنین فرض كرد كه این امر موجب ارتباط حال و گذشته میگردد و موارد وسیعتری از پدیدههای فرهنگی را تحت پوشش قرار میدهد.
2- میراث فرهنگی به مفهوم عام: در دستیابی به یك تعریف برای میراث فرهنگی، لازم است كه معیارهای مشخصی مورد توجه قرار گیرند. در این ارتباط سه معیار اصلی پیشنهاد میشود، شیئیت، قدمت و پیام انسانی این معیارها میتوانند ما را به این مضمون نزدیك نمایند كه : هرپدیدهای ( اعم از منقول و غیرمنقول و آنچه كه میراث مادی و معنوی خوانده میشود) كه قدمتی دارد (طول این قدمت نسبی است) و واجدپیامی انسانی است ( یا چیزی از انسانهای گذشته برای عرضه دارد) شایسته است كه بعنوان «میراث فرهنگی» خطاب گردد. نتیجتاً نادیده گرفتن هر یك از این سه عامل موجب انحراف جدی در استخدام اصطلاح میراث فرهنگی برای بیان مقصود میشود.در توضیح امر برآنیم تا هر یك از این ملاك ها را برای شناسایی میراث فرهنگی تبیین نماییم.الف ) شیئیت:
اگر شیئیت میراث فرهنگی مورد تأكید است، نه به این دلیل كه ممكن است میراث فرهنگی بعنوان چیزی ذهنی تصور شود چرا كه بدیهی است، ما چیزی را بعنوان میراث فرهنگی تلقی میكنیم كه بنحوی به منصه ظهور رسیده باشد، بلكه معیاری است جهت بازیابی.بدین معنا كه این مورد از شاخصهای میراث فرهنگی نیست بلكه یك معیاربرای كمك به شناسایی آن است.به نظر می رسد كه مواجهه مستقیم با بقایای تاریخی و برخورد با عینیت آن به انسان نوعی شهود اعطا میكند،نوعی دریافت استنتاجی خاص كه از خواندن تاریخ یا توضیح شفاهی حاصل نمیشود. با قدری تأمل در قرآن كریم در مییابیم كه در كنار روشهای منطقی برای جستجوی حقیقت، قرآن بشررا به سفر ودیدن آثار دعوت مینماید. از سویی مرور تجارب شخصی به ما نشان میدهد كه در مواجهه با اصل یك تابلوی نقاشی یا شنیدن اجرای زنده یك قطعه موسیقی تا چه حد واكنشی متفاوت داشته ایم. بدین معنا كه مشاهده حضور فیزیكی یك اثردر یك موزه یا در محوطه تاریخی
موجب افزایش قدرت مواجهه و توجه بیشترمیگردد.باید به یاد داشت كه بیشتر آثار باقیمانده، بعنوان یك اثر هنری خلق نشدهاند، بلكه به جهت گذر سالهای بسیار تأثیر ژرفی بر بیننده میگذارند. بنابراین معیار شیئیت، امكان تجربهای بی بدیل را برای مخاطب فراهم مینماید بدین معنا كه شهود مستقیم گذشته را ممكن و امكان گفتگوی روحی با پیشینیان را تسهیل مینماید. ب) قدمت : دومین معیار پیشنهادی برای تبیین میراث فرهنگی، قدمت است. مساله قدمت برای مطالعه گذشته بسیار با اهمیت است زیرا این عنصر ضمن اینكه موفقیت اثر را در تاریخ تعیین كرده واطلاعات با ارزشی را ارائه مینماید، حس خاصی را در مشاهده برمیانگیزاند. بی شك گذشته نقش مهمی درزندگی روانی انسانها ایفا میكند.بسیاری از رویكردهای عاطفی به گذشته ناشی از قدمت به ارث رسیده در اشیاء تاریخی میباشد. دراین راستا آن قابل ذكر است اینكه مقدار فاصله
با گذشته كه حس قدیمی بودن را میآفریند،نسبی است وواضح است كه برای آنچه میراث نامیده میشود،حداقل سنی باید وجود داشته باشد.لیكن شایان ذكر است كه قرآن كریم نیز طول زمان مشابهی بعنوان یك مقیاس برای تعیین آنچه كه قدیمی یا از گذشته است ارائه مینماید. در میان سه معیار پیشنهادی این قدمت است كه ما را به گفتگو ودرك پیام پیشینیان دعوت مینماید. لذا اگر عامل قدمت را حذف كنیم، چیزی بعنوان میراث فرهنگی باقی نخواهد ماند.این حس بنحوی تركیب شگفتی،حسرت، تحسین ورضایت است زیرا حقیقتاً بزرگترین افتخار یك اثر باستانی در اجزای بكار رفته نیست بلكه شكوه آن در قدمت وحس عمیقی است كه به انسان
تلقین میشود.»ج) پیام انسانی: برای آنچه میراث فرهنگی خوانده میشود، بیش از شیئیت و قدمت، حمل یك پیام ضروری است. به بیان دیگر هر شیئی تاریخی كه فاقد پیامی باشد،میراث فرهنگی شمرده نمی شود لیكن بطور مسلم هزاران سنگ بر روی سنگهای دیگری قراردارند كه ما آنان را میراث فرهنگی مان نمیدانیم. در حقیقت بسیاری از بقایای معماری كهن ما ازسنگهای برهم استوار تشكیل یافته اند.آنچه آنها را با ارزش میسازد شرحی است راجع به «چرایی» و «چگونگی» خلق این آثار.بنابراین ردپای انسانها بر روی هر تكه ازمیراث فرهنگی است كه آن را در برابردیگر بقایای گذشته قابل شناسایی كرده و به آن اجازه میدهد كه «فرهنگی» خوانده شود.پس آنچه را كه ما پیام میخوانیم، عامل فرهنگی یا اثرانسان است كه بر پدیدهها انعكاس یافته و ارزش مطالعاتی آن در
فهم پیشینیانمان است.با پیوند سه معیار پیشنهادی میراث فرهنگی چنین تعریف میگردد:«ردپای انسان در طول تاریخ كه حامل پیامی انسانی است»اشیایی است: ردپای انسان، شامل آثار منقول وغیرمنقول، مادی و معنوی، با نمود فیزیكی وقابل ادراك با حواس، حامل ارزشهای علمیكه واجدقدمت: امری نسبی، نمایانگر تحول انسان، كل مسیر تاریخ را پوشش میدهد، حسی از تداوم را عرضه میكند وارائه گر ارزشهای تاریخی است.و دارای پیامی انسانی است: كه با تاریخ نوشتاری بدست نمیآید ولی نشانگر بسیاری حقایق تاریخی معتبر است، در تماس مستقیم قابل دریافت است، حسی از هویت را القا كرده و ارائه
دهنده ارزشهای عاطفی است. 3- مفهوم خاص میراث فرهنگی (میراث فرهنگی معنوی) میراث فرهنگی معنوی بنیادیترین جنبه های حیات اجتماعی و فكری ملت ها ،منشاء هویتها، تنوع و خلاقیت است.فرایندی است كه باعث میشود مردم یك روستا، گروه یا ملت، گرد هم جمع شده و اثر فرهنگی را خلق نمایند. این فرایند بعضاً مهم تر از خود
شیء یا رویداد است. این نوع میراث غیرملموس و معنوی است وشامل مجموعه مظاهری است كه اگر چه وجود خاصی ندارند اما جلوه های مادی آنها قابل درك و در دسترس است. تفسیر یافتههای باستان شناسی، جلوه های معنوی این میراث با ارزش را در اختیار قرار میدهد، برای نمونه مجسمه سفالی ونوس كه در دورهای اززندگی مادر شاهی ساكنان فلات ایران اعتقاد به الهه باروری یكی از باورداشت های جمعیت ساكن را تشكیل میداد،مورد احترام بود وهمزمان در
چند نقطه از كشورمان مانند خوزستان و مناطقی ازآناتولی در كاوشهای علمی بدست آمده است. به این ترتیب: «رویه ها ،معرف ها،دانش ها و مهارت ها ،ابزار،اشیاء ،آثار هنری و مكانهایی كه اجتماعات وافراد، آن را میراث معنوی خود تلقی میكنند، با اصول حقوق بشر پذیرفته شده در جهان، یعنی برابری، تداوم، استمرار و احترام متقابل میان اجتماعات فرهنگی سازگاراست. به اجتماعات حس تداوم هویت میبخشد و اجتماعات نیز درپاسخ به شرایط محیطی، تاریخی و یا زیست خود بطور مستمر آن را بازسازی می كنند.» پیش نویس مقدماتی كنوانسیون حفظ میراث فرهنگی معنوی، ویژگیها و مصادیق این نوع از میراث را بدین شرح عنوان می نماید:
میراث معنوی یك جریان تاریخی است كه تا دوره معاصر حیات دارد و متحول و متكامل رو به آینده میرود. – به روش روایی وسنتی از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود. – معیارهای ارزشی مورد احترام جامعه خودرا به همراه دارد.– قانونمند و بهنجار است. – دارای مولفههای فرهنگی ومعنوی است. – موجب خلاقیتهای صوری و مادی میشود ( از گذشته تا حال و آینده) بدین ترتیب میراث معنوی كه گنجینه زنده بشری به شمار میرود، بازتاب مجموعهای از فرایندهای ذهنی است كه دریك جامعه ودر دورههای گوناگون تاریخی شكل میگیرد و با اصولی ثابت وقابل شناخت به خلاقیتهای صوری و مادی منجر شده و پیوسته بازتابی از نیازها و نیز پاسخ به آن نیازها را در خود دارا است.هنجارها وقانونمندیهای این مجموعه پیوسته بگونهای ناخودآگاه، روایی وسنتی از نسلی به نسل دیگر منتقل و آموخته شده ومعیارهای ارزشی آنها همیشه مورد احترام جمعی قرار میگیرد.
از این روی مصادیق میراث فرهنگی معنوی عبارتند از :– زبان : شامل گویش ها– دانش سنتی : شامل فناوری سنتی ( طب سنتی، معماری سنتی، نجوم سنتی و… ) – اساطیر : شامل باورداشت ها واعتقادات، تاریخ روایی، آیین ها و مراسم – فولكلور :شامل نمودهای روایی (قصه ها و ادبیات روایی) ،نمودهای موسیقیایی (موسیقی سنتی،ترانه ها و آوازهای سنتی)،نمودهای حركتی (حركات موزون، نمایش سنتی و اشكال
گوناگون نمایشهای آیینی و…) – نمودهای مادی (صنایع دستی: طرح ها و نمادهای سنتی، مجسمه سازی، سفال ونساجی ، فرش و … )4- تعریف میراث فرهنگی در قوانین ایران:ماده 1 قانون راجع به حفظ آثار ملی مصوب 1309، در بیان مفهوم میراث فرهنگی از عنوان «آثار ملی» و به شرح ذیل یاد نموده بود:«به كلیه آثار صنعتی، ابنیه واماكنی كه تا پایان دوره زندیه در مملكت ایران احداث شده اعم از منقول وغیرمنقول اطلاق میشود.»
تعریف مذكور آثار ملی همچون بناهها،ساختمانها یا اشیایی كه از زمان قاجاریه به بعد ساخته شده بود را شامل نمیشد، لذا قانونگذار، تعریف آثار ملی را، با اجازهای كه عملاً به وزارت فرهنگ وهنر سابق داده بود، توسعه بخشید و تمامی آثار غیر منقول كه از نظر تاریخی یا شؤون ملی واجد اهمیت بودند، صرفنظر از تاریخ ایجاد و پیدایش، با تصویب شورای وزارتخانه مزبور، جزء آثار ملی قلمداد شده و به ثبت رسیدند.
بالاخره با تصویب قانون اساسنامه سازمان میراث فرهنگی كشور به تاریخ 28 تیر ماه 1367، قانونگذار ایران آخرین وجدیدترین تعریف قانونی را در خصوص شناسائی میراث فرهنگی كشور ارائه نمود.ماده یك قانون در زمینه تعریف میراث فرهنگی مقرر میدارد:« میراث فرهنگی شامل آثار باقیمانده از گذشتگان است كه نشانگر حركت انسان در طول تاریخ میباشد و با شناسائی آن زمینه شناخت هویت و خط حركت فرهنگی اومیسر میگردد و از این طریق زمینههای عبرت برای انسان فراهم میآید..» در مقام بررسی اجمالی این تعریف، باید بگویم كه این تعریف بسیار كلی و عام از میراث فرهنگی است كه خالی ازابهام نمی باشد. چرا كه معلوم نیست مثلا قید «آثار» در این تعریف شامل چه اموالی میگردد؟ آیا ابنیه و اماكن و مصنوعات صنعتی را در بر میگیرد؟آیا شامل هردواموال منقول و غیرمنقول میگردد؟
همچنین قید « باقیمانده از گذشتگان » نیز ابهام برانگیز است، زیرا قید مزبور مدت زمان معینی را تعیین نمینماید فلذا تعریف فوق شامل آثار افرادی كه به تازگی از دنیا رفتهاند، میگردد در حالیكه اساساً نباید چنین باشد. همچنین ابهام عبارت «…كه نشانگر حركت انسان در طول تاریخ میباشد و با شناسائی آن زمینه شناخت هویت وخط حركت فرهنگی اومیسر میگردد و از این طریق زمینههای عبرت برای انسان فراهم میآید.» ، نیز قابل توجه میباشد. فلذا، جهت رفع این نقیصه پیشنهاد میگردد جهت تعیین چه اینكه اموالی جزو میراث فرهنگی محسوب میگردند، با توجه به آنچه در قسمتهای قبلی در خصوص تعریف قانونی اشیاء عتیقه و میراث فرهنگی بیان و مطرح گردید، همچنین با استفاده از نظریات كارشناسان رسمی و تجارب سازمان میراث فرهنگی، نسبت به حل مشكل اقدام گردد.
5- تعریف میراث فرهنگی در كنوانسیونهای بین المللی:الف )تعریف اموال فرهنگی در قرارداد حمایت از اموال فرهنگی هنگام جنگ:در این قرارداد اموال زیر قطع نظر از منشاء ومالك آنها اموال فرهنگی محسوب میگردد:1- اموال منقول وغیرمنقول كه برای فرهنگ ملل دارای اهمیت زیادی میباشد از قبیل آثار معماری- هنری یا تاریخی- مذهبی یا غیرمذهبی- مناظر باستانی مجموع ساختمانهائی كه از این حیث دارای ارزش تاریخی یا هنری میباشد. آثار هنری و نسخ خطی و كتب وسایر اشیاء كه دارای ارزش هنری- تاریخی یا باستان شناسی باشد و همچنین مجموعههای علمی و مجموعههای مهم كتب
و اسناد ونمونه های تقلیدی اموال مذكور در فوق. 2- بناهایی كه منظوراصلی و واقعی از آنها حفاظت ونمایش اموال منقول فرهنگی مذكور در بند (1) میباشد مانند موزه ها، كتابخانه های بزرگ، بایگانیها و همچنین بنگاههایی كه درصورت وقوع جنگ، اموال منقول فرهنگی مذكور در بند (1) درآنجا نگاهداری میشود. 3- مراكزی كه درآنجا تعداد قابل توجهی اموال فرهنگی مشروحه در بند (1) وبند (2) وجود دارد و مراكز آثار تاریخی گفته میشود. ب ) تعریف اموال فرهنگی واشیاء عتیقه در كنوانسیون مربوط به اتخاذ تدابیر برای ممنوع كردن وجلوگیری از ورود یا صدور وانتقال مالكیت غیرقانونی اموال فرهنگی:
ماده اول این كنوانسیون در مقام تعریف اموال فرهنگی واشیاء عتیقه مقرر میدارد: به لحاظ كنوانسیون حاضر، منظور از اموال فرهنگی اموالی هستند اعم از مذهبی یا غیرمذهبی كه به وسیله هر دولت ،اهمیت آنها از نظرباستان شناسی ماقبل تاریخ، تاریخی، ادبی، هنری یا علمی مشخص شده وبه انواع زیر تعلق داشته باشد.1- مجموعه ها و نمونههای نادر جانورشناسی، گیاه شناسی، معدن شناسی و كالبد شناسی واشیاء واجد اهمیت دیرین شناسی. 2- اموال مربوط به تاریخ،از جمله تاریخ علوم وفنون، تاریخ نظامی و اجتماعی و همچنین زندگی رهبران،متفكران، دانشمندان وهنرمندان ملی ورویدادهای مهم ملی. 3- دستاوردهای كاوشهای باستان شناسی(قانونی یا پنهانی) واكتشافات باستانشناسی.4- عناصر حاصل از تجزیه و تفكیك بناهای هنری یا تاریخی و محوطه های باستان شناسی.
5- اشیاء عتیقه كه بیش از صد سال قدمت دارند از قبیل كتیبهها ، سكه ها ومهرههای كنده كاری شده. 6- اشیاء مردم شناسی7- اموالی كه واجد اهمیت هنری هستند مانند:– آثار اصیل هنر پیكر تراشی و مجسمه سازی با هر نوع مادهای – كنده كاریها ،مهره ها،چاپهای سنگی اصیل – تمبرهای پست، تمبرهای درآمد و تمبرهای دیگر، مجزا یا در مجموعه ها – اثاثیهای كه بیش از یك صد سال قدمت دارند وابزارموسیقی قدیمی – نسخ خطی نادر و آثار اوائل صنعت چاپ، كتابها و اسناد و انتشارات قدیمی
ج- تعریف میراث فرهنگی در كنوانسیون حمایت از میراث فرهنگی و طبیعی جهان:كنفرانس عمومی سازمان تربیتی، علمی و فرهنگی ملل متحد منعقد درپاریس ضمن هفدمین اجلاسیه خود مورخ 17 اكتبر تا 21 نوامبر 1972 تعاریف جدیدی برای میراث فرهنگی وطبیعی ارائه نمود كه بخاطر تازگی آن بسیار مورد توجه قرار گرفت. ماده یك كنوانسیون مزبور در تعریف میراث فرهنگی چنین مقرر میدارد: «به لحاظ كنوانسیون حاضر،آنچه ذیلاً ذكر میگردد به عنوان «میراث فرهنگی» تلقی میشود.آثار:آثار معماری ،مجسمه سازی یا نقاشی از بناها، عوامل و بناهائی كه جنبه باستانی دارند، كتیبه ها، غارها و مجموع عواملی كه از نظر تاریخی، هنری و علمی دارای ارزش جهانی استثنائی هستند.
مجموعه ها :مجموعه بناهای مجزا یا مجتمع كه از نظر معماری، منحصربه فرد بودن یا بستگی و موقعیت آنها دریك منظره طبیعی،به لحاظ تاریخی، هنری و علمی دارای ارزش جهانی استثنائی هستند. محوطه ها: آثار انسان یا آثاری كه توأماً به وسیله انسان وطبیعت ایجاد شده است ونیزمناطق شامل محوطههای باستانی كه به لحاظ تاریخی، زیبائی شناسی نژاد شناسی دارای ارزش جهانی استثنائی هستند.»
ماده 2 كنوانسیون مذكور در تعریف میراث طبیعی چنین مقرر می دارد: « به لحاظ كنوانسیون حاضر،آنچه ذیلاً ذكر میگردد «میراث طبیعی» به شمار میرود: – آثار طبیعی متشكل از تركیبات فیزیكی وزیست شناسی یا مجموعهای از این نوع تركیبات كه از نظر زیبائی شناسی یا علمی حائز ارزش جهانی استثنایی هستند.– تركیبات ارضی و جغرافیایی طبیعی ومناطق كاملاًمشخص كه زیستگاه حیوانات و منطقه رشد گیاهان مورد تهدید بوده وازنظر علمی وحفاظت حائز ارزش جهانی استثنائی هستند.– محوطه طبیعی یا مناطق طبیعی كه دقیقاً مشخص شده وبه لحاظ علمی، حفاظت یا زیبائی طبیعی دارای ارزش جهانی استثنائی هستند.»
در مواجهه با تعاریف مذكور ملاحظه می گردد كه :اصطلاح «اموال» بجای «میراث» بكار رفته است. معنی كه ما ازكلمه «اموال» استنباط میكنیم به وضوح متفاوت با كلمه «میراث » است عنصر اصلی كه در كلمه اموال وجود ندارد،اشاره به مرجعی است كه ما ازآن اثر را به ارث برده ایم، این امربخصوص در فرهنگ اسلامی كه هدف اصلی از رجوع به آثار را عبرت گرفتن از گذشته میداند ،قابل تأمل است. وقتی مرجع اثر تاریخی فراموش شد، اصل ومنشأ آن را از دست داده ایم. لذا آنچه بدین ترتیب پیشنهاد شده،منطبق با دیدگاه اسلامی به نظر نمیرسد.
واگردر كشورهای ما با این تعریف موافقت میشد، میتوانست كل معناو مسیرمیراث فرهنگی مربوط به ایران را تحت تأثیر قرار دهد.نكته دیگر آنكه تعریفی كه تنها توسط مصادیقش شرح داده شود،جامع نیست، زیرا هنوز هم مصادیقی وجود دارد كه ذكر نشده اند.از سوی دیگر حلقه مفقوده در این رابطه، پیوستگی و ارتباط بین شاخصههای موضوع مورد تعریف میباشد.در اظهارات یونسكو شاخصههایی چون تاریخی، هنری و علمی وجود دارد كه وابستگی وچگونگی پیوند میان آنها روشن نیست.نكته دیگری كه قابل تأمل است اینكه در تعاریف یونسكو بعضی ارزشها همچون تاریخی، هنری وعلمی ارائه شده است. در وهله اول اینگونه بنظرمیرسد كه ملاك مناسبی برای شناسایی میراث فرهنگی است اما با تحلیل دقیق تر می توان ادعا نمود كه ارزشهای موجود در یك اثر، معیار قلمداد شدن آن بعنوان میراث فرهنگی نمیباشد. زیرا با حذف هر یك از این ارزشها هنوز چیزی بعنوان میراث فرهنگی وجود خواهد داشت ودر حالی كه معیار در یك تعریف، عنصری است كه اگر حذف شود كل موضوع تغییر مییابد. در نتیجه ارائه ارزشها برای شناسایی مفید است ولی نمی تواند جانشین معیارهای تعریف گردد.با وجود تمام این موارد، اجتناب پسندیده یونسكو از ایجاد ارتباط بین مقوله میراث فرهنگی با برخی كوته بینیها وتنگ نظریهای مذهبی، سیاسی، تاریخی وهنری، یونسكو را به درستی برآن داشته تا برتری خاصی برای یك دوره تاریخی و یا یك مكتب یا دوران هنری بعنوان یك ابزار در ارزیابی میراث فرهنگی قائل نشود.
مبحث دوم : مبانی حمایت از میراث فرهنگی:1- مبانی ارزشی:مبانی اصلی كلیه موضوعات مربوط به میراث فرهنگی، مساله ارزش میباشد. تمام آنچه را كه ما در رابطه با میراث فرهنگی انجام میدهیم اعم از شناسایی، صیانت، حمایت، حفاظت و معرفی بدلیل تعیین ارزشها واولویت بندی آنهاست. در این مبحث برآنیم تا به سه پرسش اساسی پاسخ گوئیم:1- مقصود از ارزشهای میراث فرهنگی چیست؟2- آیا تعیین ارزشها متكی به شرایط خاصی است؟3- مكانیزم تعیین اولویت درارزشها چگونه است؟
برای شناخت ارزشهای میراث فرهنگی ابتداً تقسیم بندی ذیل را ارائه وسپس به توضیح آن میپردازیم.ارزشهای علمی (كاربردی) ارزشهای اقتصادی و… ارزشهای باستان شناختی و …ارزشهای تاریخی(فرهنگی) ارزشهای تداوم فرهنگی،قدرت،هویت و… ارزشهای معماری و..ارزشهای هنری (عاطفی ) ارزشیابی زیباشناختی ونمادین،روحانی، اعجاب انگیز و…
اساساً علمی كه ما به جهان خارج پیدا می كنیم و زمینه ساز تصور قابلیت یا ارزش درچیزی می شود، از سه طریق حاصل میگردد:علوم دقیقه،علوم انسانی و دریافتهای هنریهر یك از این سه، روشهای مخصوص به خود را دارند. شناخت ارزشهای میراث فرهنگی نیزبه ناچار از همین سه طریق ممكنست،لذا بنظر میرسد بتوان ابتدا ارزشها را براساس این سه رویكرد تقسیم بندی نمود.
بخشی از ارزشها كه از راه بررسی صرفاً علمی حاصل می گردند را می توان ارزشهای علمی خواند. گروه دیگر از ارزشها كه با بكارگیری روشهای متداول در علوم انسانی بدست میآید، ارزشهای تاریخی نامیده میشوند، زیرا عمده ترین هدف از مطالعاتی با این روش، پیبردن به چگونگی زندگانی انسان درگذشته و سایر تحول آنست كه موضوع علم تاریخ میباشد.
از سوی دیگر ارزشهای حاصل ازشناخت هنری یا احساسی را ارزشهای هنری یا عاطفی می نامیم كه این نوع شناخت از رابطه بی واسطه انسان واثر حاصل میگردد وقابل اندازه گیری بوسیله ابزار علمی یا روشهای علوم انسانی نیستند. آنچه قابل توجه است، رابطه مستقیم و تناسب بسیار جالبی است كه میان این گروه از ارزشها وسه معیار اصلی كه برای تعریف میراث فرهنگی به كار گرفتیم وجود دارد. بدین نحو كه ارزشهای علمی با شیئیت، ارزشهای تاریخی با قدمت و ارزشهای عاطفی با پیام انسانی قابل مقایسهاند.
در بررسی علمی با پدیدههای قابل اندازه گیری مواجه ایم. بنابراین این عامل شیئیت در میراث فرهنگی است كه راه را بر این نوع بررسی میگشاید. در بررسی ارزشهای تاریخی ما به بررسی اثراتی كه از گذشت زمان بر میراث فرهنگی ثبت شده میپردازیم و این خصوصیت قدمت است كه چنین بررسی را ممكن می سازد. ودر ارزشهای عاطفی آنچه مورد نظر ماست، تأثیری روحی است كه از اثر در انسان بوجود میآید و این ازراه انتقال آن پیام انسانی است كه خودآگاه یا ناخودآگاه در آثار برجای مانده است.
آنچه را بعنوان ارزش در میراث فرهنگی می پذیریم، به شرایطی وابسته است ولذا این ارزشها با تغییر شرایط در یك جامعه ویا با انتقال از جامعهای به جامعه دیگر تغییر مییابند. این دگرگونی نه تنها در میزان ارزشمندی ارزشها بلكه در خود آنچه ما ارزش مینامیم،ایجاد میشود.یعنی ممكن است وجهی ازمیراث فرهنگی درجامعهای ارزشمند تلقی گردد ودرجامعه دیگر حتی بعنوان یك ضد ارزش بحساب آید مانند كاخ پادشان یا بناهای مذهبی كه درجامعهای به ترتیب نماد اقتدار و اعتقاد تلقی شده وبا ارزشند ودر جامعه دیگر سمبل بورژوازی و كهنه پرستی قلمداد میشوند. اگر ارزشهای میراث فرهنگی با سیستم ارزش یك جامعه تنظیم نشود، طبیعتاً نمی توان در این ارتباط انتظار توجه مادی ومعنوی زیادی از آن جامعه داشت. یكی از راههای حل این مشكل، بازگردانیدن این ارزشها به خود اثراست. یعنی بجای سعی در شناسایی و توجه به ارزشهایی كه توسط بهره برداری كننده به چیزی داده میشود،سعی در شناسایی و توجه به قابلیت اشیاء بنماییم كه گویای توانایی خود شییء است.بدین ترتیب وابستگی این خصوصیات را به شرایط بیرونی تقلیل داده وبه خود آن شیء منتقل مینماییم.
بسیاری از مسائل مربوط به میراث فرهنگی از درك دو عنصر یعنی شناخت نیاز و همچنین درك آنكه میراث فرهنگی عامل رفع این نیاز است،ناشی میشود. مثلاً بسیاری از گروههای اجتماعی یا حتی جوامع از یك سو اساساً نیازی به فراگیری تاریخ نمی بینند تا توانایی میراث فرهنگی در پاسخگویی به آن برای آنها بصورت ارزش جلوه كند وبه فرض اگر هم بدنبال فراگیری تاریخ باشند، به این موضوع آگاهی ندارند كه آنچه آنها میخواهند، درمیراث فرهنگی یافت میشود.
در این نوع جوامع ممكن است كه میراث فرهنگی چندان ارزشمند تلقی نگردد ولی آیا میتوان منكر آن شد كه میراث فرهنگی قابلیت عرضه تاریخ یا هویت را دارد؟!لذا به نظرمی رسد كه عوامل موثر در تعیین ارزشها، شناخت نیاز و شناخت آنچه میتواند این نیاز را بطرف كند، میباشد. بدین ترتیب، تلقی قابلیتهای موجود در میراث فرهنگی به عنوان ارزش فرهنگی بستگی به شرایط اجتماعی هر جامعه دارد كه آن جامعه به چه چیز نیازمند است و كدام قابلیت میراث فرهنگی میتواند در رفع آن نیازها موثرباشد.
در نتیجه می توان برای پرهیز از وابسته بودن به شرایط متغیربیرونی از كلمه «قابلیت» بجای «ارزش» استفاده نمود. یكی از مهمترین عوامل در مواجه با آثار تاریخی،نحوه تنظیم اولویت ارزشهای موجوددرآن است. اولویتها ابتدا توسط «نیازها» تعیین میشوند، سپس توسط باورها «تعدیل» میگردند ونهایتاً با توجه به «امكانات» تحقق مییابند. یعنی در رابطه با میراث فرهنگی از یكسو با تركیبی از نیازها و باورها مواجه هستیم كه میتوان در مجموع آن را علت مراجعه به آثار دانست كه مرحله تعیین اولویت ارزشهاست و ازسوی دیگر با محدودیت امكانات اجتماعی مواجه هستیم كه این اولویتها را تعدیل نموده وراه تحقق آن را فراهم می آورد. زمانی كه اثری واجد ارزشهای گوناگون باشد، طبیعتاً لازمست كه متخصصین از شاخههای مختلف، ابتدا به شناسایی این ارزشها و سپس به دفاع ازآن برای تعیین اولویت و تنظیم برنامه بپردازند. اما مشكل آن است كه در این جمع نیز هركس ارزش موردنظر خود را میفهمد و طبعاً برای آن بیشترین اولویت را قائل میشود. در حالیكه تنظیم اولویت ها نیاز به دیدگاهی دارد كه همه ارزشها را بفهمد و آنها را با هم مقایسه كند.درحقیقت این ارزشها نیستند كه در مقابل هم هستند بلكه این نیازها و میزان قابلیت اثر در پاسخگویی به آنهاست كه اولویتها را تعیین می كند.
ادامه خواندن مقاله و ضوابط قانوني مربوط به حفظ ميراث فرهنگي در ايران با نگاهي بر تمهيدات جهاني
نوشته مقاله و ضوابط قانوني مربوط به حفظ ميراث فرهنگي در ايران با نگاهي بر تمهيدات جهاني اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.
↧
↧
October 18, 2018, 7:03 pm
nx دارای 170 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
بیان مسئله وقتی دانشآموزان تحت آموزش رسمی قرار میگیرند. پاسخهای متفاوتی نسبت به محركهای محیطی از جمله فرایندهای یاددهی – یادگیری از خود بروز میدهند. برای درك تفاوتهای دانشآموزان در آموزش یكسان لازم است ویژگیهای ورودی یادگیرندگان مورد مطالعه قرار بگیرد. ویژگیهای عاطفی، فیزیولوژیكی و شناختی یادگیرندگان در نحوه واكنش آنها بر محركها تأثیر دارد وشیوههای یادگیری از جمله این ویژگیهاست. و از موضوعاتی است كه در دهههای اخیر به خصوص توسط نظریهپردازان شناختی مورد توجه واقع شده است.
امروزه نظریههای شناختی در یادگیری، به دنبال تبیین فعالیتهای پیچیده شناختی مانند درك مطلب، یادآوری وراهبردهای یادگیری هستند تا بدینوسیله بتوانند به سوالهایی مانند اینكه چگونه یادگیری اتفاق میافتد؟ چگونه میتوانیم درباره نحوه یادگیری خودآگاهی داشته باشیم؟ و چگونه مطالب آموخته شده در حافظه نگهداری میشوند پاسخ گویند.
یكی از دیدگاههایی كه زیر بنای نظریات شناختی است رویكرد پردازش اطلاعات است. در این رویكرد به تبیین فرایندهای ذهنی اثر گذار از لحظه ورود اطلاعات تا یادآوری آنها پرداخته میشود. بدین ترتیب كه ابتدا محركهای محیطی (دروندادها) برارگانیزم (گیرندههای حسی) اثر میگذارند. سپس برای مدتی بسیار كوتاه (یك ثانیه) در حافظه حسی ذخیره میشود. بخشی كه مورد توجه قرار میگیرند وارد حافظه كوتاه مدت میشوند و بقیه از بین میروند. اطلاعات وارد شده به حافظه كوتاه مدت با استفاده از راهبردهای یادگیری مانند مرور ذهنی ، بسط دهی ، وسازماندهی برای
ثبتی پایدار به حافظه بلندمدت انتقال مییابند و در آنجا به صورت مقدارهای سازمان یافته برای تمام عمر باقی میمانند این نظام پردازش شامل دوبعد سخت افزار و نرم افزار است. ساختارهای حافظه حسی، كوتاه مدت و بلندمدت سخت افزارهای ذهن را تشكیل میدهند. كه فطری بوده و در همه افراد یكسان است. و فرایندهایی مانند مرور وبسطدهی معادل نرمافزار هستند كه افراد در چگونگی استفاده از آنها متفاوتند وبهرهگیری از آنها اكتسابی میباشد. (اتكینسون و شفرین ،1968)
همانطور كه گفته شد برای ثبت اطلاعات در حافظه بلندمدت از راهبردهای متنوعی استفاده میشود. این راهبردها بر دونوعند: الف- راهبردهای آموزشی ب- راهبردهای یادگیری (شكل 1-1) – راهبردهای آموزشی: راهبردهایی كه معلم برای ارائه یك مطلب در زمان خاص از آموزش بهره میگیرد. – راهبردهای یادگیری: راهبردهایی كه دانشآموز به طور فعال هنگام یادگیری به كار میبندد مانند مرور ذهنی، بسطدهی، سازماندهی، پیشبینی موارد ارائه شده نظارت فعال بر یادگیری خوددرحالیكه در آموزش معلم محور، یادگیری بر مربی و روشهای آموزشی اومتمركز است با تبیین موجود در رویكرد شناختی مبتنی بر پردازش اطلاعات، تمركز اصلی بر فراگیر و نحوه یادگیری اوست. واو را یك پردازشگر فعال می بیند ونه یك ثبتكننده منفعل اطلاعات. و این جاست كه روش مطالعه،توانایی بهره گیری از مطالب، علاقمندی، هوش وحافظه یادگیرنده درگیر میشود.
1- دانش معلم 2- عملكرد معلم در خلال آموزش و چگونگی ارائه اطلاعات3- دانش فعلی یادگیرنده 4- رفتارهای یادگیری و شناختی 5- فرایندهای شناختی درونی در خلال یادگیری 6- اكتساب دانش در خلال راهبردهای یادگیری و آموزشی 7- رفتار ونتایج اندوزش و پردازش اطلاعات
شكل(1-1) چهارچوب فرایند آموزش –یادگیری به نقل از وین اشتاین و سایر (1986) تحقیقات انجام شده در سالهای اخیر بیانگر اهمیت راهبردهای یادگیری در تسهیل فرایند یادگیری، یادسپاری و یادآوری است. و نقش تحول شناختی در استفاده از راهبردهای یادگیری مرورذهنی، بسطدهی، سازماندهی و نظارت بر درك مطلب را نشان میدهد.
. مثلاً میكن، بلومن فلد و هوی لی (1988) نشان دادند رابطه مثبت و معناداری بین راهبردهای یادگیری و معدل نمرات در دانشگاه است. در پژوهشی دیگر رود ولیكو (2002) متوجه شدند كه آموزش راهبردهای یادگیری میتواند بر پیشرفت تحصیلی حتی بر یادگیرندگان خوب، تأثیر مثبت داشته باشد. وفلاول (1985) پیشنهاد میكند كه با یاددادن به دانشآموزان كه چگونه یاد بگیرند از طریق تدریس مهارتهای شناختی مانند چگونگی سازماندهی اطلاعات واصطلاح اشتباهات میتوان سطح یادگیری دانشآموزان را بالا برد.
علیرغم آنچه گذشت ما به طور معمول از فراگیرانمان انتظار داریم خوب درس بخوانند، مساله حل كنند و اطلاعات زیادی رابه خاطر بسپارند اما هیچگاه روشهای صحیح مطالعه حل مسأله و به خاطرسپاری اطلاعات را به آنها آموزش ندادهایم. دانشآموزان توانایی درك مفاهیم و كتابها را ندارند و پیشرفتشان اندك است. توانایی استنباط معنی از متن خواندنی را ندارند ودر استفاده از راهبردهای یادگیری ضعیفاند.
لذا محقق درصدد است با انجام این پژوهش راهبردهای یادگیری دانشآموزان موفق را بررسی كرده و با مقایسه راهبردهای آنان با دانشآموزان ناموفق، راهبردهای برتر را شناسایی كند و با پیشنهاد آن به مسوولین تعلیم وتربیت وبرنامه ریزان آموزشی گامی مؤثر در جهت غنیسازی آموزش و پرورش و حل برخی مشكلات آموزشی بردارد.
اهمیت و ضرورت پژوهش هدف اصلی آموزش آسان كردن یادگیری است. و یادگیری تغییر شناختی است كه در ذهن یادگیرنده اتفاق میافتد وفعالیت هدفمند او موجب آن میگردد. بنابراین لازم است فرد یادگیرنده بعنوان عنصر اصلی این فرایند مورد مطالعه قرار بگیرد.
هوش، شخصیت، آموختههای قبلی، انگیزش و روش یادگیری وبسیاری دیگر از عوامل موجود در یادگیرنده در یادگیری اومؤثرند و شناخت هر كدام به تنهایی و در ارتباط با یكدیگر دانش ما را از یادگیری و گسترش میدهد. از جمله این عوامل راهبرد یادگیری فرد است یعنی روشها وفنون خاصی كه او برای حل مسأله و پرورش اطلاعات به طور عمدی به كار میگیرد هر چند پژوهشهای متعدد قابل آموزش بدون این روشها را نشان دادهاند. (فلاول، 1988) اما اغلب معلمان و والدین
تصور میكنند كه دانشآموزان ودانشجویان به خودی خود روشهای صحیح مطالعه و به خاطرسپاری اطلاعات را كشف میكنند. بنابراین با وجود انتظار از دانشآموزان برای به خاطر بسیاری اطلاعات هیچ تلاشی برای آموزش و بهبود روشهای مطالعه ویادگیری برای آنها صورت نمیگیرد. به من دلیل پیوسته شاهد دانشآموزانی هستیم كه برای یادگیری تلاش میكنند و ازشرایط آموزشی مشابه با دیگران سود میبرند، اما بهره كافی بدست نمیآورند. یعنی علی رغم تلاش موفق نمیشوند و
پیوسته شكست را تجربه میكنند. این شرایط علاوه بر تحمیل هزینه گزاف و بیفایده ناشی از افت تحصیل وتكرارپایه، به آموزش و پرورش وخانواده منجر به خودپنداره منفی، عزت نفس پائین واحساس ناكارآمدی در دانشآموز میشود ودور باطل نمیتوانم ونمیخواهم را شكل میدهد وانگیزه او را برای یادگیری از بین میبرد، مضاف بر همه، تعامل مؤلفههای عاطفی یاد شده با مؤلفههای شناختی ناشی از عدم موفقیت ناكارآمدی و عدم بهره مطلوب از آموزش را موجب میگردد. و این همه پژوهش در این زمینه را ضروری مینماید.
نكته دیگر كه توجه به آن لازم به نظر میرسد اینكه، چگونگی پردازش اطلاعات در ذهن با موضوع یادگیری در تعامل است. و تحقیقات این ارتباط را نشان میدهند. بنابراین لازم است. راهبردهای یادگیری دانشآموزان در رشتههای مختلف درسی شناخته شده وراهكارهای مناسب برای ایجاد انطباق بین راهبرد یادگیری و موضوع درسی برگزیده شود. بعلاوه برای دستیابی به موفقیت تحصیلی وشغلی در آینده لازم است. افراد فرایند یادگیری ومطالعه خود را به طور هدفمند تحت
كنترل در آورند. و با ایجاد انطباق مناسب بین راهبر یادگیری خود، موضوع درسی و رشته تحصیلی موفقیت را تجربه كنند. وانگیزه بیشتری برای مطالعه و یادگیری بیابند بنابراین انجام پژوهش كه رابطه استفاده از راهبردهای یادگیری، پیشرفت تحصیلی و رشته تحصیلی را روشن سازد در جایگاه خود میتواند با ارزش باشد. تا راهكارهایی را در اختیار برنامه ریزان، مدیران والدین و دانشآموزان قرار دهد. و بهرهوری بیشتر را موجب گردد.
ادامه خواندن مقاله بيان مسأله
نوشته مقاله بيان مسأله اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.
↧
October 18, 2018, 7:05 pm
nx دارای 115 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
هدف تربیت بدنی و ورزش نتایج مطلوب و مقاصدی است كه از شركت در برنامه های تربیت بدنی و ورزش حاصل می شود . اهداف به اهداف دراز مدت و كوتاه مدت تقسیم می شود . غایت شدیداً با هدف ارتباط دارد و آن انتظاری است كه هر فردی از مجموع زندگی خود دارد و نقش آن هماهنگ كننده و وحدت بخش اهداف در طول زندگی است.
پنج هدف عمده برای تربیت بدنی عبارتند از : تكامل جسمانی، روانی-حركتی، شناختی، عاطفی و اخلاقی هدف 1-1-11) تكامل جسمانی : ایجاد توان بدنی و افزایش آن از طریق فعالیتهای بدنی كه موجب توسعه و تكامل سیستمهای ارگانیكی مختلف بدن می شود ، جزو هدف تكامل جسمانی است.
2-1-1-2) هدف تكامل حركتی : این هدف با بهبود آگاهی بدنی، انجام حركت جسمانی موثر با هزینه انرژی كمتر و حركت آمیخته با مهارت و حسی زیبایی شناسی و جذابیت در ارتباط است.3-1-13) هدف تكامل شناختی: هوش و تفكر یكی از ضروریات اجرای صحیح فعالیتهای بدنی است. آگاهی بر بدن ، آگاهی محیطی ، آگاهی اجتماعیو سازگاری در اجرا، آگاهی بر قوانین و ….. جزء هدف شناختی محسوب می شوند. 4-1-14) هدف تكامل عاطفی : گسترش خصلتهای ورزشكاری ، عدالت ، وجدان گروهی و حسی زندگی جمعی ، تجربه لذت شیرین موفقیت ، احساس تعلق ، مورد تصدیق قرار گرفتن، خودباوری و عشق از مهمترین اهداف برنامه های ترتیب و ورزش است.5-1-15) هدف تكامل اخلاقی :از مهمترین هدفهای تربیت بدنی ، تربیت انسانیت انسان هست یعنی راستی، شجاعت ، تواضع، قناعت ، سادگی ، عفت و …. از همه سجایای حمیده ای هستند كه مورد توجه قرار می گیرند. اساساً هدف اصلی تطهیر نفس و پاكی درون و پیوستن به خدای تعالی است .
2-1- بررسی تربیت بدنی در تمدنهای مختلف:1-2-1تعاریف تربیت بدنی وورزش در تمدنهای اولیه :سقراط اغلب در میدانهای ورزش بین جوانان گردش كرده و با آنان صحبت میكند و بدنهای ورزیده از نظر سقراط اهمیت خاصی داشته است وی زیباییهای عضلات را تمجید نموده است و مهمترین اصل در زندگی را سلامتی دانسته داست .تحصیل مضرات در بر دارد . ورزشكار بی علم خطرناك و عالم غیر ورزشكار علیل ونحیف است.2-2-1
تعاریف تربیت بدنی و ورزش در قرون وسطی :در قرون وسطی كلیسای كاتولیك مقتدرترین نهاد اجتماعی كشورهای اروپایی بود و در طی این قرون تربیت بدنی را كسانی داشتند كه در رشته الهیات تحصیل می كردندو این به ظاهر روحانیون با تمام قدرت سعی می كردندكه پرورش گجسم متروك شود. در این دوران انسان وجهت حركت وی را منحرف نمودند با مذموم شمردن دنیا و بدن و
تمایلات طبیعی آن باعش شد كه تربیت بدنی و ورزش كمترین سهم را از دانش و علوم مختلف ببرد. بطور كلی از برنامه انسانها كنار بماند و آنان را تشویق به عزلت و دیرنشینی و پناه بردن به صومعه ها نمودند و دین و ورزش و تربیت بدنی جایگاه خاصی برای طبقات ثروتمند داشته وورزش و تفریح جزء لاینفكی از زندگی آنان را تشكیل می داده است. ورزشهای مفرحی چون شنا كردن –
سرسره خوردن – اسب دوانی-تمرین با تیر و كمانكشتی گیری – مشت زنی – تنیس و فوتبال در بین آنها رواج داشته است.3-2-1تعاریف تربیت بدنی و ورزش بعد از نوزایش غرب:در این دوره با خارج شدن قدرت از دست كلیسای منحرف عصر علم و علم پرستی آغاز شد.جهان بینی كه در؟؟؟نوزایش بر جهان حاكم گردیده در تعیین سعادت و رستگاری صرفاً از علم استفاده می كند و نوع تربیت آن نیز تربیت علمی محض است بدین جهت در ساختن انسان كامل ناتوان است. تعریفی كه از تربیت بدنی در این دوره می شودافزایش بازده نیروی بدنی و ایجاد مهارت مهمترین اصل و هدف تربیت بدنی وورزش عنوان شده است.متأسفانه باید اذعان داشت ورزش و تربیت بدنی دوره نوزایش غیر دینی دارای مشخصات غیر انسانی است .4-2-1تعاریف تربیت بدنی و ورزش در مكتب وحی: ملاكهای اسلامی حاكی از این است كه تربیت بدنی و ورزش وسیله ای است كه در تربیت انسانهای سالم و كامل نقش فعالی را ایفا می نماید . آن را راه گریختن از ناتوانی بالا بردن تحمل بدن برای بهتر زیستن و بهتر تحمل كردن راه انجام بهتر كارها علم نگهداری تعادل فیزیولوژیكی قسمتهای اداری بدن و تقویت قوای معنوی آن و ….
دانسته اند .همچنین تربیت بدنی عبارتست از تربیت كل ابعاد وجودی انسان از لحاظ جسمانی ، فكری، اجتماعی،عاطفی، اخلاقیو ایمانی بر مبنای توانایی و استعداد و با واسطه قراردادن بدن و به عبارت دیگر تربیت بدنی نوعی تربیت است و بخشی از كل تربیت مكتبی است كه جسم را واسطه قرار می دهد ولی غایت و هدف جسم نیست.
در نـهایت تـربیت بدنی به موفقیت تحصیلی، شناخت تندرستی و بیماری، مصرف معقول (شناختی) ، ایجادعزت نفس ، خود شگفتگی، تصدیق زیبایی ، سوق دادن زندگی به سوی اهداف ارزشمند ، لذت از تجارب غنی اجتماعی ، رواج خصایل پهلوانی و نوع دوستی ( عاطفی ) ، و كسب مهارتهای حركتی و توسعه آنها و بهبود عملكرد فرد كمك می كند .
3-1 – ورزش:ورزش از نظر لغوی اسم مصدر است به معنای ورزیدن و برزیدن مصدر آن یعنی كار كردن ، عمل كردن و كوشیدن پیاپی انجام دادن و ریاضت كشیدن است . معادل كلمه ورزش در زبان انگلیسی Sport است كه به هر نوع فعالیت بدنی و بازی كه منجر به انجام مسابقه و نمایش مهارت بین دو فرد یا دو گروه شود كه ملزم به انجام تمرینات مداوم و فراگرفتن مهارت در یك حركت یا رشته
ورزشی گردد اطلاق می شود.به عبارت دیگر مجموعه فعالیتهایی كه موجب ورزیده و زیبا كردن بدن و حركات آدمی می شود . بدینوسیله جمال و زیبایی در وجود آدمی توسعه می یابد و او را به زیبای مطلق نزدیك می كند . ورزش مستلزم این سه شرط است :1)به كارگیری مهارتهای جسمانی پیچیده و نیروی شدید جسمانی،2)ورزش فعالیت جسمانی رسمی و سازمان یافته
است ، 3)ورزش مستلزم بر انگیختگی درونی و علاقه بیرونی است.به عقیده كواكلی ورزش چنین تعریف می شود. ورزش عبارت است از یك فعالیت رقابتی نهادینه شده كه مستلزم كاربرد نیروی جسمانی شدید و با استفاده از مهارتهای جسمانی پیچیده به وسیله شركت كنندگانی است كه توسط عوامل درونی و بیرونی تحریك می شوند . این تهریف با فعالیتهای ورزشی سازمان یافته در ارتباط است . در واقع ورزش یكی از اشكال فعالیت انسان
است كه ویژگی تاریخی دارد و چون در زمانهای مختلف توسعه اجتماعی ورزشهای مختلف بطور مثال : رقص ، شكار ، سواركاری ، دویدن ، شمشیر بازی ، بازیهای توپی1-3-1- رابطه بین فرهنگ و ورزش :فرهنگ می تواند به عنوان اصطلاح جامعه برای همه ارزشهای دینی و مادی كه بوسیله انسان در طول زندگی او ایجاد می شودتعریف شود.از جنبه دیگر فرهنگ به سطح فعالیت برای مثال: فرهنگ رفتار، فرهنگ تولید، فرهنگ شیوه رهـبری، فـرهنگ سیاست ، فرهنگ روش زندگی ( خانه ، لباس ، غذا خوردن ، دارو خوردن ، الكل ،نیكوتین، انجام كارهای بد، هدایت، سطح فعالیت جسمانی وورزش ) اشاره می كند .
2-3-1- اجزای تربیت بدنی و فرهنگ ورزشها :1)تعداد مردمی كه در ورزشها شركت میكنند. 2) تعداد و كیفیت تسهیلات ورزشها 3)زمینه علمی یا ذهنی ورزشها 3-3-1 طبقه بندیهای فعالیتهای ورزشی :1) تربیت بدنی تحصیلی 2)ورزش برای همه 3) تفریح4)فعالیت جسمانی تطبیقی 5)ورزش مدرسه 6)ورزش رقابتی 7) ورزش نخبه ها یا قهرمانی8)ورزش برای جمعیت ناتوان 9) ورزش برای جمعیت خاص 4-1 – بازی: راستی بازی چیست ؟ چه تفاوتی میان بازی و كار وجود دارد ؟بازی باید دارای مشخصات زیر باشد: 1) بازی فعالیتی است كه هدف خیالی دارد و از نظم و نسقی خیالی برخوردار است و از اندیشه خود متاثر می شود مانند بازی های كودكان ، بازی صورت تغییر شكل یافته مسائل واقعی است كه فرد با توجه به علاقه خود آن را سازمان داده است.2) بازی به
طور آزادانه از طرف فرد انتخاب می شود . اگر گودكان به اجبار به بازی بپردازند یا حتی با ملایمت تحت فشار قرار گیرند ، این فعالیتها احتمالاُ بازی تلقی نخواهد شد.3)بازی باید لذت بخش باشد. یعنی كودكان در خلال بازی باید لذت ببرند و الا آن را نمی توان بازی تلقی كرد.4) بازی به طور ذاتی برانگیخته می شود ومقصودش در خودش است. صرفاً برای اجرای سالم خود بازی انجام می شود .1-4-1 بازی و كار:در باره اینكه بازی و كار از یكدیگر متفاوت هستند ، اتفاق نظر وجود دارد . بین این دو تفاوت عمده و اساسی وجود دارد . اگر زمانی كار لذت بخش باشد ، ممكن است عامل برانگیختگی ، درونی نباشد، یا آن فعالیت انتخابی نباسشد . كار، گاهی اوقات مانند بازی به طور ازاد انتخاب می شود ،
اما اختیار و آزادی از هر نوع كار، به ندرت در جامعه ما مقدور است . شخصی از كار لذت می برد اما افراد بسیاری هستند كه از كار لذت نمی برند . عنصر خیالی بودن كه ویژگی مهم بازی است معمولاً در كار حضور ندارد مگر در مورد بازیگران بالاخره كار و بازی در این ویژگیها اشتراك دارند : فرد باید به طور فعال عمل كند . اما در بعضی موارد شدت فعالیت تغییر می كنند.5-1- تعریف مقایسه تمرین و مسابقه :1-5-1- تمرین چیست؟ تمرین اصطلاحی از فرایند سیستماتیك با مدت طولانی برای بهبود كیفی ورزشكار با عملكرد بالاست . برنامه تمرینی شامل تمریناتی برای توسعه تواناییهای فیزیولوژیكی وروانشناختی ورزشكار است. تمرین توسط مربی طراحی، سازماندهی و رهبری می شود كه وظیفه پیچیده ای است ، چونورزشكاران دارای خصوصیات فردی متفاوتی هستند . 2-5-1- اهداف تمرین:در طرحهای تمرین مشخص می شودو در جلسات تمرینی صورت خارجی به خود می گیرد.
ادامه خواندن مقاله مجموعه ورزشي جوانان
نوشته مقاله مجموعه ورزشي جوانان اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.
↧
October 18, 2018, 7:07 pm
nx دارای 230 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
فصل اول: مفاهیم ومبانی از آنجا كه هر سیاستی با تكیه بر تعاریف شكل می گیرد برداشتن گامی در جهت قبول تعریفی برای میراث فرهنگی ضروری بنظر میرسد. انتخاب كلمات یك تعریف، كار حساس وقابل تأملی است زیرا هر كلمه یا عبارت میتواند عاملی تعیین كننده درشناسایی، ارزیابی وحفاظت از بقایای تاریخی باشد. همچنین عوامل مهمی در هر تعریف وجود دارد كه كلمات كلیدی انتخابی برای آن باید توانایی پاسخگویی به جنبههای مختلف آن را داشته و حتی المقدور متضمن آگاهیهای لازم در آن وجه باشند.
در این مبحث برآنیم تا با شناخت مفاهیم مربوطه، تعاریف ارائه شده ازمیراث فرهنگی را مورد مطالعه قرار دهیم.از سوی دیگر با توجه به نقش اساسی وفزایندهای كه شناخت مبانی هر پدیده یا رویدادی دردرك ماهیت و سیرتكاملی آن دارد، مبحث دوم به بررسی این موضوع اختصاص یافته است.1- معنی زبان شناسانه ( فیلولوژیك) از آنجا كه انتخاب واستفاده از لغات نقش مهمی در بیان مفاهیم پنهانشان دارد،ابتدا معنی زبان شناسانه لغات مربوط به میراث فرهنگی را كه در انگلیسی،فرانسه،عربی وفارسی مورد استفاده قرار می گیرد بررسی مینماییم.
در انگلیسی،اصطلاحاتی چون Heritage، Cultural Heritage، Relics، Remains، Patrimony و Property به كار میآیند. بر طبق فرهنگ لغات Historical Principles (آكسفورد ،1888) Heritage در قرون گذشته به اشكال متفاوتی چون: heritage، eritage، erytage و غیره بكار می رفته است.كه همگی از ریشه لاتین Hereditagium می باشند به معنی :«.. آنچه به ارث رسیده یا ممكن است برسد،هر مال یا خصوصاً ملك كه براساس حق وراثت واگذار گردد» آنچه در این اصطلاح واضح به نظرمیرسد، آن است كه مال از گذشته به ارث رسیده است.
كلمه Relic كه از Reliquias در لاتین بدست میآید،به معنی :«در موارد استفاده مذهبی، بخصوص در كلیساهای یونان وكاتولیك روم :برخی اشیاء همچون قسمتی ازبدن یا لباس،یك قطعه موردمصرف شخصی یا نظایر آن كه به عنوان یادبود از یك قدیس، شهید یا فرد روحانی دیگری باقی مانده و به دقت از آن نگهداری كرده و محترم ومقدس داشته میشود»، ونیز «چیزی نفیس یا قیمتی» و «هر چه كه به عنوان یادگاری یا یادبود از یك شخص، یك چیز، یك مكان نگه داشته شود؛یك یادمان.»
remains یعنی:«آنان كه از میان تعدادی از اشخاص باز مانده،نجات یافته یا باقی مانده اند؛باقیمانده یا الباقی» و «یك اثر مادی (عتیقه یا غیرآن )، یك بنا یا ساختمان قدیمی یا ساختهای دیگر؛ وشیئی كه از زمانهای گذشته به دست آمده است.»Patrimony یعنی :دارایی یا یك ملك كه از پدر یا جد شخصی به اورسیده؛ میراث، وراثت.Property یعنی: وضعیتی ازتعلق یا متعلق به بعضی اشخاص بودن و «مالك چیزی بودن، چیزی را تملك كردن،حق(بخصوص حق انحصاری) تصرف، استفاده ،یا در اختیار گرفتن هر چیز (معمولاً شیئی مادی و محسوس) ، دارندگی ،مالكیت.»
در فرانسه كلمات مشابهی با همان ریشه مشترك انگلیسی وجود دارد، به استثناء (Cultorel)Bien كه ترجمه آن به انگلیسی Property یا Goods است. در عربی كلمه «تراث» به كار میرود كه از كلمه ارث ریشه میگیرد. در زبان فارسی دوكلمه «آثار»و «میراث» وجود دارند كه هر دوریشه عربی دارند. «آثار» جمع «اثر» به معنی محصول فیزیكی و غیرفیزیكی بجای مانده است. در این كلمه انعكاس گذشته چشم گیر نیست، و كلمه بیشترنشان دهنده اهمیت آنچه كه خلق شده میباشد و از اینروست كه در فارسی این كلمه اغلب با صفاتی چون تاریخی یا فرهنگی همراه میشود. كلمه دیگر،میراث، یعنی آنچه به ارث رسیده است كه بسیار مشابه Heritage در انگلیسی است. اگر چه بدون اضافه نمودن كلمات توضیحی نیز قابل درك میباشد، اما همچون Heritage در انگلیسی، اغلب به همراه كلمه «فرهنگ» به كار میرود.
كلمه Property انگلیسی و Bien فرانسوی یادآور مفهوم گذشته نیستند،در حالی كه سایر كلمات به آنچه كه میراث گذشته است، رجوع داده میشوند. در مدارك یونسكو اغلب این دوكلمه،(Property) و Bein بكار رفته اند. اگر چه می توان چنین فرض كرد كه این امر موجب ارتباط حال و گذشته میگردد و موارد وسیعتری از پدیدههای فرهنگی را تحت پوشش قرار میدهد.
مبحث اول : تعاریف میراث فرهنگی 1- میراث فرهنگی به مفهوم عام: در دستیابی به یك تعریف برای میراث فرهنگی، لازم است كه معیارهای مشخصی مورد توجه قرار گیرند. در این ارتباط سه معیار اصلی پیشنهاد میشود، شیئیت، قدمت و پیام انسانی این معیارها میتوانند ما را به این مضمون نزدیك نمایند كه : هرپدیدهای ( اعم از منقول و غیرمنقول و آنچه كه میراث مادی و معنوی خوانده میشود) كه قدمتی دارد (طول این قدمت نسبی است) و واجدپیامی انسانی است ( یا چیزی از انسانهای گذشته برای عرضه دارد) شایسته است كه بعنوان «میراث فرهنگی» خطاب گردد.
نتیجتاً نادیده گرفتن هر یك از این سه عامل موجب انحراف جدی در استخدام اصطلاح میراث فرهنگی برای بیان مقصود میشود.در توضیح امر برآنیم تا هر یك از این ملاك ها را برای شناسایی میراث فرهنگی تبیین نماییم.الف ) شیئیت:اگر شیئیت میراث فرهنگی مورد تأكید است، نه به این دلیل كه ممكن است میراث فرهنگی بعنوان چیزی ذهنی تصور شود چرا كه بدیهی است، ما چیزی را بعنوان میراث فرهنگی تلقی میكنیم كه بنحوی به منصه ظهور رسیده باشد، بلكه معیاری است جهت بازیابی.بدین معنا كه این مورد از شاخصهای میراث فرهنگی نیست بلكه یك معیاربرای كمك به شناسایی آن است.به نظر می رسد كه مواجهه مستقیم با بقایای تاریخی و برخورد با عینیت آن به انسان نوعی شهود اعطا میكند،نوعی دریافت استنتاجی خاص كه از خواندن تاریخ یا توضیح شفاهی حاصل نمیشود. با قدری تأمل در قرآن كریم در مییابیم كه در كنار روشهای منطقی برای جستجوی حقیقت، قرآن بشررا به سفر ودیدن آثار دعوت مینماید. از سویی مرور تجارب شخصی به ما نشان میدهد كه در مواجهه با اصل یك تابلوی نقاشی یا شنیدن اجرای زنده یك قطعه موسیقی تا چه حد واكنشی متفاوت داشته ایم. بدین معنا كه مشاهده حضور فیزیكی یك اثردر یك موزه یا در محوطه تاریخی موجب افزایش قدرت مواجهه و توجه بیشترمیگردد.
باید به یاد داشت كه بیشتر آثار باقیمانده، بعنوان یك اثر هنری خلق نشدهاند، بلكه به جهت گذر سالهای بسیار تأثیر ژرفی بر بیننده میگذارند. بنابراین معیار شیئیت، امكان تجربهای بی بدیل را برای مخاطب فراهم مینماید بدین معنا كه شهود مستقیم گذشته را ممكن و امكان گفتگوی روحی با پیشینیان را تسهیل مینماید. ب) قدمت :
دومین معیار پیشنهادی برای تبیین میراث فرهنگی، قدمت است. مساله قدمت برای مطالعه گذشته بسیار با اهمیت است زیرا این عنصر ضمن اینكه موفقیت اثر را در تاریخ تعیین كرده واطلاعات با ارزشی را ارائه مینماید، حس خاصی را در مشاهده برمیانگیزاند. بی شك گذشته نقش
مهمی درزندگی روانی انسانها ایفا میكند.بسیاری از رویكردهای عاطفی به گذشته ناشی از قدمت به ارث رسیده در اشیاء تاریخی میباشد. دراین راستا آن قابل ذكر است اینكه مقدار فاصله با گذشته كه حس قدیمی بودن را میآفریند،نسبی است وواضح است كه برای آنچه میراث نامیده میشود،حداقل سنی باید وجود داشته باشد.لیكن شایان ذكر است كه قرآن كریم نیز طول زمان مشابهی بعنوان یك مقیاس برای تعیین آنچه كه قدیمی یا از گذشته است ارائه مینماید.
در میان سه معیار پیشنهادی این قدمت است كه ما را به گفتگو ودرك پیام پیشینیان دعوت مینماید. لذا اگر عامل قدمت را حذف كنیم، چیزی بعنوان میراث فرهنگی باقی نخواهد ماند.این حس بنحوی تركیب شگفتی،حسرت، تحسین ورضایت است زیرا حقیقتاً بزرگترین افتخار یك اثر باستانی در اجزای بكار رفته نیست بلكه شكوه آن در قدمت وحس عمیقی است كه به انسان تلقین میشود.»
ج) پیام انسانی: برای آنچه میراث فرهنگی خوانده میشود، بیش از شیئیت و قدمت، حمل یك پیام ضروری است. به بیان دیگر هر شیئی تاریخی كه فاقد پیامی باشد،میراث فرهنگی شمرده نمی شود لیكن بطور مسلم هزاران سنگ بر روی سنگهای دیگری قراردارند كه ما آنان را میراث فرهنگی مان نمیدانیم. در حقیقت بسیاری از بقایای معماری كهن ما ازسنگهای برهم استوار تشكیل یافته اند.آنچه آنها را با ارزش میسازد شرحی است راجع به «چرایی» و «چگونگی» خلق این آثار.
بنابراین ردپای انسانها بر روی هر تكه ازمیراث فرهنگی است كه آن را در برابردیگر بقایای گذشته قابل شناسایی كرده و به آن اجازه میدهد كه «فرهنگی» خوانده شود.پس آنچه را كه ما پیام میخوانیم، عامل فرهنگی یا اثرانسان است كه بر پدیدهها انعكاس یافته و ارزش مطالعاتی آن در فهم پیشینیانمان است.
با پیوند سه معیار پیشنهادی میراث فرهنگی چنین تعریف میگردد:«ردپای انسان در طول تاریخ كه حامل پیامی انسانی است»اشیایی است: ردپای انسان، شامل آثار منقول وغیرمنقول، مادی و معنوی، با نمود فیزیكی وقابل ادراك با حواس، حامل ارزشهای علمیكه واجدقدمت: امری نسبی، نمایانگر تحول انسان، كل مسیر تاریخ را پوشش میدهد، حسی از تداوم را عرضه میكند وارائه گر ارزشهای تاریخی است.و دارای پیامی انسانی است: كه با تاریخ نوشتاری بدست نمیآید ولی نشانگر بسیاری حقایق تاریخی معتبر است، در تماس مستقیم قابل دریافت است، حسی از هویت را القا كرده و ارائه دهنده ارزشهای عاطفی است.
3- مفهوم خاص میراث فرهنگی (میراث فرهنگی معنوی) میراث فرهنگی معنوی بنیادیترین جنبه های حیات اجتماعی و فكری ملت ها ،منشاء هویتها، تنوع و خلاقیت است.فرایندی است كه باعث میشود مردم یك روستا، گروه یا ملت، گرد هم جمع شده و اثر فرهنگی را خلق نمایند. این فرایند بعضاً مهم تر از خود شیء یا رویداد است. این نوع میراث غیرملموس و معنوی است وشامل مجموعه مظاهری است كه اگر چه وجود خاصی ندارند اما جلوه های مادی آنها قابل درك و در دسترس است. تفسیر یافتههای باستان شناسی، جلوه
های معنوی این میراث با ارزش را در اختیار قرار میدهد، برای نمونه مجسمه سفالی ونوس كه در دورهای اززندگی مادر شاهی ساكنان فلات ایران اعتقاد به الهه باروری یكی از باورداشت های جمعیت ساكن را تشكیل میداد،مورد احترام بود وهمزمان در چند نقطه از كشورمان مانند خوزستان و مناطقی ازآناتولی در كاوشهای علمی بدست آمده است. به این ترتیب: «رویه ها ،معرف ها،دانش ها و مهارت ها ،ابزار،اشیاء ،آثار هنری و مكانهایی كه اجتماعات وافراد، آن را میراث معنوی خود تلقی میكنند، با اصول حقوق بشر پذیرفته شده در جهان، یعنی برابری، تداوم، استمرار و احترام متقابل میان اجتماعات فرهنگی سازگاراست
. به اجتماعات حس تداوم هویت میبخشد و اجتماعات نیز درپاسخ به شرایط محیطی، تاریخی و یا زیست خود بطور مستمر آن را بازسازی می كنند.» پیش نویس مقدماتی كنوانسیون حفظ میراث فرهنگی معنوی، ویژگیها و مصادیق این نوع از میراث را بدین شرح عنوان می نماید: میراث معنوی یك جریان تاریخی است كه تا دوره معاصر حیات دارد و متحول و متكامل رو به آینده میرود.
– به روش روایی وسنتی از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود. – معیارهای ارزشی مورد احترام جامعه خودرا به همراه دارد.– قانونمند و بهنجار است. – دارای مولفههای فرهنگی ومعنوی است.
– موجب خلاقیتهای صوری و مادی میشود ( از گذشته تا حال و آینده) بدین ترتیب میراث معنوی كه گنجینه زنده بشری به شمار میرود، بازتاب مجموعهای از فرایندهای ذهنی است كه دریك جامعه ودر دورههای گوناگون تاریخی شكل میگیرد و با اصولی ثابت وقابل شناخت به خلاقیتهای صوری و مادی منجر شده و پیوسته بازتابی از نیازها و نیز پاسخ به آن نیازها را در خود دارا است.هنجارها وقانونمندیهای این مجموعه پیوسته بگونهای ناخودآگاه، روایی وسنتی از نسلی به نسل دیگ
از این روی مصادیق میراث فرهنگی معنوی عبارتند از :– زبان : شامل گویش ها– دانش سنتی : شامل فناوری سنتی ( طب سنتی، معماری سنتی، نجوم سنتی و… ) – اساطیر : شامل باورداشت ها واعتقادات، تاریخ روایی، آیین ها و مراسم – فولكلور :شامل نمودهای روایی (قصه ها و ادبیات روایی) ،نمودهای موسیقیایی (موسیقی سنتی،ترانه ها و آوازهای سنتی)،نمودهای حركتی (حركات موزون، نمایش سنتی و اشكال گوناگون نمایشهای آیینی و…) – نمودهای مادی (صنایع دستی: طرح ها و نمادهای سنتی، مجسمه سازی، سفال ونساجی ، فرش و … )4- تعریف میراث فرهنگی در قوانین ایران:ماده 1 قانون راجع به حفظ آثار ملی مصوب 1309، در بیان مفهوم میراث فرهنگی از عنوان «آثار ملی» و به شرح ذیل یاد نموده بود:«به كلیه آثار صنعتی، ابنیه واماكنی كه تا پایان دوره زندیه در مملكت ایران احداث شده اعم از منقول وغیرمنقول اطلاق میشود.»
تعریف مذكور آثار ملی همچون بناهها،ساختمانها یا اشیایی كه از زمان قاجاریه به بعد ساخته شده بود را شامل نمیشد، لذا قانونگذار، تعریف آثار ملی را، با اجازهای كه عملاً به وزارت فرهنگ وهنر سابق داده بود، توسعه بخشید و تمامی آثار غیر منقول كه از نظر تاریخی یا شؤون ملی واجد اهمیت بودند، صرفنظر از تاریخ ایجاد و پیدایش، با تصویب شورای وزارتخانه مزبور، جزء آثار ملی قلمداد شده و به ثبت رسیدند.
بالاخره با تصویب قانون اساسنامه سازمان میراث فرهنگی كشور به تاریخ 28 تیر ماه 1367، قانونگذار ایران آخرین وجدیدترین تعریف قانونی را در خصوص شناسائی میراث فرهنگی كشور ارائه نمود.ماده یك قانون در زمینه تعریف میراث فرهنگی مقرر میدارد:« میراث فرهنگی شامل آثار باقیمانده از گذشتگان است كه نشانگر حركت انسان در طول تاریخ میباشد و با شناسائی آن زمینه شناخت هویت و خط حركت فرهنگی اومیسر میگردد و از این طریق زمینههای عبرت برای انسان فراهم میآید..»
در مقام بررسی اجمالی این تعریف، باید بگویم كه این تعریف بسیار كلی و عام از میراث فرهنگی است كه خالی ازابهام نمی باشد. چرا كه معلوم نیست مثلا قید «آثار» در این تعریف شامل چه اموالی میگردد؟ آیا ابنیه و اماكن و مصنوعات صنعتی را در بر میگیرد؟آیا شامل هردواموال منقول و غیرمنقول میگردد؟
همچنین قید « باقیمانده از گذشتگان » نیز ابهام برانگیز است، زیرا قید مزبور مدت زمان معینی را تعیین نمینماید فلذا تعریف فوق شامل آثار افرادی كه به تازگی از دنیا رفتهاند، میگردد در حالیكه اساساً نباید چنین باشد. همچنین ابهام عبارت «…كه نشانگر حركت انسان در طول تاریخ میباشد و با شناسائی آن زمینه شناخت هویت وخط حركت فرهنگی اومیسر میگردد و از این طریق زمینههای عبرت برای انسان فراهم میآید.» ، نیز قابل توجه میباشد. فلذا، جهت رفع این نقیصه پیشنهاد میگردد جهت تعیین
چه اینكه اموالی جزو میراث فرهنگی محسوب میگردند، با توجه به آنچه در قسمتهای قبلی در خصوص تعریف قانونی اشیاء عتیقه و میراث فرهنگی بیان و مطرح گردید، همچنین با استفاده از نظریات كارشناسان رسمی و تجارب سازمان میراث فرهنگی، نسبت به حل مشكل اقدام گردد. 5- تعریف میراث فرهنگی در كنوانسیونهای بین المللی:الف )تعریف اموال فرهنگی در قرارداد حمایت از اموال فرهنگی هنگام جنگ:
در این قرارداد اموال زیر قطع نظر از منشاء ومالك آنها اموال فرهنگی محسوب میگردد:1- اموال منقول وغیرمنقول كه برای فرهنگ ملل دارای اهمیت زیادی میباشد از قبیل آثار معماری- هنری یا تاریخی- مذهبی یا غیرمذهبی- مناظر باستانی مجموع ساختمانهائی كه از این حیث دارای ارزش تاریخی یا هنری میباشد. آثار هنری و نسخ خطی و كتب وسایر اشیاء كه دارای ارزش هنری- تاریخی یا باستان شناسی باشد و همچنین مجموعههای علمی و مجموعههای مهم كتب و اسناد ونمونه های تقلیدی اموال مذكور در فوق. 2- بناهائی كه منظوراصلی و واقعی از آنها حفاظت ونمایش
اموال منقول فرهنگی مذكور در بند (1) میباشد مانند موزه ها، كتابخانه های بزرگ، بایگانیها و همچنین بنگاههایی كه درصورت وقوع جنگ، اموال منقول فرهنگی مذكور در بند (1) درآنجا نگاهداری میشود. 3- مراكزی كه درآنجا تعداد قابل توجهی اموال فرهنگی مشروحه در بند (1) وبند (2) وجود دارد و مراكز آثار تاریخی گفته میشود. ب ) تعریف اموال فرهنگی واشیاء عتیقه در كنوانسیون مربوط به اتخاذ تدابیر برای ممنوع كردن وجلوگیری از ورود یا صدور وانتقال مالكیت غیرقانونی اموال فرهنگی:ماده اول این كنوانسیون در مقام تعریف اموال فرهنگی واشیاء عتیقه مقرر میدارد:
به لحاظ كنوانسیون حاضر، منظور از اموال فرهنگی اموالی هستند اعم از مذهبی یا غیرمذهبی كه به وسیله هر دولت ،اهمیت آنها از نظرباستان شناسی ماقبل تاریخ، تاریخی، ادبی، هنری یا علمی مشخص شده وبه انواع زیر تعلق داشته باشد.1- مجموعه ها و نمونههای نادر جانورشناسی، گیاه شناسی، معدن شناسی و كالبد شناسی واشیاء واجد اهمیت دیرین شناسی. 2- اموال مربوط به تاریخ،از جمله تاریخ علوم وفنون، تاریخ نظامی و اجتماعی و همچنین زندگی رهبران،متفكران، دانشمندان وهنرمندان ملی ورویدادهای مهم ملی.
3- دستاوردهای كاوشهای باستان شناسی(قانونی یا پنهانی) واكتشافات باستانشناسی.4- عناصر حاصل از تجزیه و تفكیك بناهای هنری یا تاریخی و محوطه های باستان شناسی. 5- اشیاء عتیقه كه بیش از صد سال قدمت دارند از قبیل كتیبهها ، سكه ها ومهرههای كنده كاری شده. 6- اشیاء مردم ش
ناسی7- اموالی كه واجد اهمیت هنری هستند مانند:– آثار اصیل هنر پیكر تراشی و مجسمه سازی با هر نوع مادهای – كنده كاریها ،مهره ها،چاپهای سنگی اصیل – تمبرهای پست، تمبرهای درآمد و تمبرهای دیگر، مجزا یا در مجموعه ها – اثاثیهای كه بیش از یك صد سال قدمت دارند وابزارموسیقی قدیمی – نسخ خطی نادر و آثار اوائل صنعت چاپ، كتابها و اسناد و انتشارات قدیمی
ج- تعریف میراث فرهنگی در كنوانسیون حمایت از میراث فرهنگی و طبیعی جهان:كنفرانس عمومی سازمان تربیتی، علمی و فرهنگی ملل متحد منعقد درپاریس ضمن هفدمین اجلاسیه خود مورخ 17 اكتبر تا 21 نوامبر 1972 تعاریف جدیدی برای میراث فرهنگی وطبیعی ارائه نمود كه بخاطر تازگی آن بسیار مورد توجه قرار گرفت. ماده یك كنوانسیون مزبور در تعریف میراث فرهنگی چنین مقرر میدارد: «به لحاظ كنوانسیون حاضر،آنچه ذیلاً ذكر میگردد به عنوان «میراث فرهنگی» تلقی میشود.آثار:آثار معماری ،مجسمه سازی یا نقاشی از بناها، عوامل و بناهائی كه جنبه باستانی دارند،
كتیبه ها، غارها و مجموع عواملی كه از نظر تاریخی، هنری و علمی دارای ارزش جهانی استثنائی هستند. مجموعه ها :مجموعه بناهای مجزا یا مجتمع كه از نظر معماری، منحصربه فرد بودن یا بستگی و موقعیت آنها دریك منظره طبیعی،به لحاظ تاریخی، هنری و علمی دارای ارزش جهانی استثنائی هستند. محوطه ها: آثار انسان یا آثاری كه توأماً به وسیله انسان وطبیعت ایجاد شده است ونیزمناطق شامل محوطههای باستانی كه به لحاظ تاریخی، زیبائی شناسی نژاد شناسی دارای ارزش جهانی استثنائی هستند.»
ماده 2 كنوانسیون مذكور در تعریف میراث طبیعی چنین مقرر می دارد: « به لحاظ كنوانسیون حاضر،آنچه ذیلاً ذكر میگردد «میراث طبیعی» به شمار میرود: – آثار طبیعی متشكل از تركیبات فیزیكی وزیست شناسی یا مجموعهای از این نوع تركیبات كه از نظر زیبائی شناسی یا علمی حائز ارزش جهانی استثنایی هستند.– تركیبات ارضی و جغرافیایی طبیعی ومناطق كاملاًمشخص كه زیستگاه حیوانات و منطقه رشد گیاهان مورد تهدید بوده وازنظر علمی وحفاظت حائز ارزش جهانی استثنائی هستند.
– محوطه طبیعی یا مناطق طبیعی كه دقیقاً مشخص شده وبه لحاظ علمی، حفاظت یا زیبائی طبیعی دارای ارزش جهانی استثنائی هستند.»در مواجهه با تعاریف مذكور ملاحظه می گردد كه :اصطلاح «اموال» بجای «میراث» بكار رفته است. معنی كه ما ازكلمه «اموال» استنباط میكنیم به وضوح متفاوت با كلمه «میراث » است عنصر اصلی كه در كلمه اموال وجود ندارد،اشاره به مرجعی است كه ما ازآن اثر را به ارث برده ایم، این امربخصوص در فرهنگ اسلامی كه هدف اصلی از رجوع به آثار را عبرت گرفتن از گذشته میداند ،قابل تأمل است. وقتی مرجع اثر تاریخی فراموش شد، اصل ومنشأ آن را از دست داده ایم. لذا آنچه بدین ترتیب پیشنهاد شده،منطبق با دیدگاه اسلامی به نظر نمیرسد.
واگردر كشورهای ما با این تعریف موافقت میشد، میتوانست كل معناو مسیرمیراث فرهنگی مربوط به ایران را تحت تأثیر قرار دهد.نكته دیگر آنكه تعریفی كه تنها توسط مصادیقش شرح داده شود،جامع نیست، زیرا هنوز هم مصادیقی وجود دارد كه ذكر نشده اند.از سوی دیگر حلقه مفقوده در این رابطه، پیوستگی و ارتباط بین شاخصههای موضوع مورد تعریف میباشد.
در اظهارات یونسكو شاخصههایی چون تاریخی، هنری و علمی وجود دارد كه وابستگی وچگونگی پیوند میان آنها روشن نیست.نكته دیگری كه قابل تأمل است اینكه در تعاریف یونسكو بعضی ارزشها همچون تاریخی، هنری وعلمی ارائه شده است. در وهله اول اینگونه بنظرمیرسد كه ملاك مناسبی برای شناسایی میراث فرهنگی است اما با تحلیل دقیق تر می توان ادعا نمود كه ارزشهای موجود در یك اثر، معیار قلمداد شدن آن بعنوان میراث فرهنگی نمیباشد. زیرا با حذف هر یك از این ارزشها هنوز چیزی بعنوان میراث فرهنگی وجود خواهد داشت ودر حالی كه معیار در یك تعریف، عنصری است كه اگر حذف شود كل موضوع تغییر مییابد.
در نتیجه ارائه ارزشها برای شناسایی مفید است ولی نمی تواند جانشین معیارهای تعریف گردد.با وجود تمام این موارد، اجتناب پسندیده یونسكو از ایجاد ارتباط بین مقوله میراث فرهنگی با برخی كوته بینیها وتنگ نظریهای مذهبی، سیاسی، تاریخی وهنری، یونسكو را به درستی برآن داشته تا برتری خاصی برای یك دوره تاریخی و یا یك مكتب یا دوران هنری بعنوان یك ابزار در ارزیابی میراث فرهنگی قائل نشود.
مبحث دوم : مبانی حمایت از میراث فرهنگی:1- مبانی ارزشی:مبانی اصلی كلیه موضوعات مربوط به میراث فرهنگی، مساله ارزش میباشد. تمام آنچه را كه ما در رابطه با میراث فرهنگی انجام میدهیم اعم از شناسایی، صیانت، حمایت، حفاظت و معرفی بدلیل تعیین ارزشها واولویت بندی آنهاست
. در این مبحث برآنیم تا به سه پرسش اساسی پاسخ گوئیم:1- مقصود از ارزشهای میراث فرهنگی چیست؟2- آیا تعیین ارزشها متكی به شرایط خاصی است؟3- مكانیزم تعیین اولویت درارزشها چگونه است؟برای شناخت ارزشهای میراث فرهنگی ابتداً تقسیم بندی ذیل را ارائه وسپس به توضیح آن میپردازیم.
ارزشهای علمی (كاربردی) ارزشهای اقتصادی و… ارزشهای باستان شناختی و …ارزشهای تاریخی(فرهنگی) ارزشهای تداوم فرهنگی،قدرت،هویت و… ارزشهای معماری و..ارزشهای هنری (عاطفی ) ارزشیابی زیباشناختی ونمادین،روحانی، اعجاب انگیز و…
اساساً علمی كه ما به جهان خارج پیدا می كنیم و زمینه ساز تصور قابلیت یا ارزش درچیزی می شود، از سه طریق حاصل میگردد:علوم دقیقه،علوم انسانی و دریافتهای هنریهر یك از این سه، روشهای مخصوص به خود را دارند. شناخت ارزشهای میراث فرهنگی نیزبه ناچار از همین سه طریق ممكنست،لذا بنظر میرسد بتوان ابتدا ارزشها را براساس این سه رویكرد تقسیم بندی نمود.
بخشی از ارزشها كه از راه بررسی صرفاً علمی حاصل می گردند را می توان ارزشهای علمی خواند. گروه دیگر از ارزشها كه با بكارگیری روشهای متداول در علوم انسانی بدست میآید، ارزشهای تاریخی نامیده میشوند، زیرا عمده ترین هدف از مطالعاتی با این روش، پیبردن به چگونگی زندگانی انسان درگذشته و سایر تحول آنست كه موضوع علم تاریخ میباشد.
از سوی دیگر ارزشهای حاصل ازشناخت هنری یا احساسی را ارزشهای هنری یا عاطفی می نامیم كه این نوع شناخت از رابطه بی واسطه انسان واثر حاصل میگردد وقابل اندازه گیری بوسیله ابزار علمی یا روشهای علوم انسانی نیستند. آنچه قابل توجه است، رابطه مستقیم و تناسب بسیار جالبی است كه میان این گروه از ارزشها وسه معیار اصلی كه برای تعریف میراث فرهنگی به كار گرفتیم وجود دارد. بدین نحو كه ارزشهای علمی با شیئیت، ارزشهای تاریخی با قدمت و ارزشهای عاطفی با پیام انسانی قابل مقایسهاند.
در بررسی علمی با پدیدههای قابل اندازه گیری مواجه ایم. بنابراین این عامل شیئیت در میراث فرهنگی است كه راه را بر این نوع بررسی میگشاید. در بررسی ارزشهای تاریخی ما به بررسی اثراتی كه از گذشت زمان بر میراث فرهنگی ثبت شده میپردازیم و این خصوصیت قدمت است كه چنین بررسی را ممكن می سازد.
ودر ارزشهای عاطفی آنچه مورد نظر ماست، تأثیری روحی است كه از اثر در انسان بوجود میآید و این ازراه انتقال آن پیام انسانی است كه خودآگاه یا ناخودآگاه در آثار برجای مانده است.آنچه را بعنوان ارزش در میراث فرهنگی می پذیریم، به شرایطی وابسته است ولذا این ارزشها با تغییر شرایط در یك جامعه ویا با انتقال از جامعهای به جامعه دیگر تغییر مییابند. این دگرگونی نه تنها در میزان ارزشمندی ارزشها بلكه در خود آنچه ما ارزش مینامیم،ایجاد میشود.
یعنی ممكن است وجهی ازمیراث فرهنگی درجامعهای ارزشمند تلقی گردد ودرجامعه دیگر حتی بعنوان یك ضد ارزش بحساب آید مانند كاخ پادشان یا بناهای مذهبی كه درجامعهای به ترتیب نماد اقتدار و اعتقاد تلقی شده وبا ارزشند ودر جامعه دیگر سمبل بورژوازی و كهنه پرستی قلمداد میشوند. اگر ارزشهای میراث فرهنگی با سیستم ارزش یك جامعه تنظیم نشود، طبیعتاً نمی توان در این ارتباط انتظار توجه مادی ومعنوی زیادی از آن جامعه داشت. یكی از راههای حل این مشكل، بازگردانیدن این ارزشها به خود اثراست
. یعنی بجای سعی در شناسایی و توجه به ارزشهایی كه توسط بهره برداری كننده به چیزی داده میشود،سعی در شناسایی و توجه به قابلیت اشیاء بنماییم كه گویای توانایی خود شییء است.بدین ترتیب وابستگی این خصوصیات را به شرایط بیرونی تقلیل داده وبه خود آن شیء منتقل مینماییم.بسیاری از مسائل مربوط به میراث فرهنگی از درك دو عنصر یعنی شناخت نیاز و همچنین درك آنكه میراث فرهنگی عامل رفع این نیاز است،ناشی میشود.
مثلاً بسیاری از گروههای اجتماعی یا حتی جوامع از یك سو اساساً نیازی به فراگیری تاریخ نمی بینند تا توانایی میراث فرهنگی در پاسخگویی به آن برای آنها بصورت ارزش جلوه كند وبه فرض اگر هم بدنبال فراگیری تاریخ باشند، به این موضوع آگاهی ندارند كه آنچه آنها میخواهند، درمیراث فرهنگی یافت میشود.
در این نوع جوامع ممكن است كه میراث فرهنگی چندان ارزشمند تلقی نگردد ولی آیا میتوان منكر آن شد كه میراث فرهنگی قابلیت عرضه تاریخ یا هویت را دارد؟!لذا به نظرمی رسد كه عوامل موثر در تعیین ارزشها، شناخت نیاز و شناخت آنچه میتواند این نیاز را بطرف كند، میباشد. بدین ترتیب، تلقی قابلیتهای موجود در میراث فرهنگی به عنوان ارزش فرهنگی بستگی به شرایط اجتماعی هر جامعه دارد كه آن جامعه به چه چیز نیازمند است و كدام قابلیت میراث فرهنگی میتواند در رفع آن نیازها موثرباشد.
در نتیجه می توان برای پرهیز از وابسته بودن به شرایط متغیربیرونی از كلمه «قابلیت» بجای «ارزش» استفاده نمود. یكی از مهمترین عوامل در مواجه با آثار تاریخی،نحوه تنظیم اولویت ارزشهای موجوددرآن است. اولویتها ابتدا توسط «نیازها» تعیین میشوند، سپس توسط باورها «تعدیل» میگردند ونهایتاً با توجه به «امكانات» تحقق مییابند.
یعنی در رابطه با میراث فرهنگی از یكسو با تركیبی از نیازها و باورها مواجه هستیم كه میتوان در مجموع آن را علت مراجعه به آثار دانست كه مرحله تعیین اولویت ارزشهاست و ازسوی دیگر با محدودیت امكانات اجتماعی مواجه هستیم كه این اولویتها را تعدیل نموده وراه تحقق آن را فراهم می آورد. زمانی كه اثری واجد ارزشهای گوناگون باشد، طبیعتاً لازمست كه متخصصین از شاخههای مختلف، ابتدا به شناسایی این ارزشها و سپس به دفاع ازآن برای تعیین اولویت و تنظیم برنامه بپردازند. اما مشكل آن است كه در این جمع نیز هركس ارزش موردنظر خود را میفهمد و طبعاً برای آن بیشترین اولویت را قائل میشود. در حالیكه تنظیم اولویت ها نیاز به دیدگاهی دارد كه همه ارزشها را بفهمد و آنها را با هم مقایسه كند.
درحقیقت این ارزشها نیستند كه در مقابل هم هستند بلكه این نیازها و میزان قابلیت اثر در پاسخگویی به آنهاست كه اولویتها را تعیین می كند.در مجموع میتوان گفت كه در جوامع پیشرفته كه نیازها،باورها و امكانات در یكسو قرار میگیرند، همگان شاهد حفظ و مرمت بناها با رعایت همه ارزشهای آن هستند. اما دركشورهای درحال توسعه كه ازیكسو هنوز سطح دریافت عمومی نسبت به ضرورت حفاظت از مواریث فرهنگی بالا
نیست واز سویی دیگرنیاز دولت به بهره برداری عملكردی ( اقتصادی) ازآثار بسیار بالاست، این خطر همچنان وجود دارد كه با شروع و تداوم چنین وضعیتی،بتدریخ تمامی ارزشهای آثار، تحت تأثیر بهرهبرداریهای اقتصادی قرار گیرد. 2-مبانی قانونیالف – مبنای ملی حقوق میراث فرهنگیمیراث فرهنگی و طبیعی ازجمله اموال ارزشمند و بی بدیلی میباشند كه نه تنها به ملتها، بلكه به تمامی بشریت تعلق دارند، فقدان هر یك از این اموال بسیار ارزشمند از طریق تنزل وضعیت یا از میان رفتن آنها موجب فقر میراث كلیه ملل جهان خواهد شد.بخشهایی از این میراث را میتوان به علت ویژگیهای استثنایی شان دارای ارزش والای جهانی وبدین لحاظ شایسته حفاظت ویژه در برابر مخاطراتی دانست كه به طرز فزاینده آنها را تهدید میكند.
هدف حقوق میراث فرهنگی، شناسایی، حفاظت، حمایت ومعرفی آثار فرهنگی -تاریخی میباشد تا اینگونه آثار از گزند عوامل طبیعی و انسانی در امان باشد وبعنوان میراث جهانی بشریت برای همیشه حفظ وبه نسلهای بعدی منتقل گردد. مساله اول در «میراث فرهنگی» تعیین مرجعی است كه در داخل یك كشور، صلاحیت تدوین قوانین مربوط به میراث فرهنگی را دارد. این مساله در شكل كلاسیك خود در كشورهای فدرال با توسل به صلاحیتی كه هر یك از ایالات دولت فدرال در این مورد دارند، قابل حل است. در كشورهای بسیط نیزدراین زمینه مجلس دارای صلاحیت است.البته قوه مجریه نیزمیتواند به صورتهای مختلف مانند تصویب نامه،آیین نامه و بخشنامه در این خصوص مقرراتی را وضع كند. این اختیار در بعضی موارد كه نیازبه مقررات تكنیكی است، به خوبی قابل درك است. زیرا قسمت عمده ای از حقوق میراث فرهنگی داخلی به قواعد نظارتی،انتظامی و خدماتی مربوط میشود. به این ترتیب دیگر نیازی به طی مراحل طولانی تصویب در پارلمان وجود نخواهد داشت.
اما وظائف مربوط به تدوین مقررات درزمینه عوامل انسانی تهدید كننده میراث فرهنگی برعهده مجلس شورای اسلامی میباشد. همچنین مقررات مربوط به اصول نظارتی وحفاظتی از اموال موصوف در اماكن وابنیههایتاریخی وموزهها را در سایر موارد، سازمانهای مرتبط از جمله سازمان میراث فرهنگی كشور تدوین میكند.ب ) مبنای بین المللی حقوق میراث فرهنگی حقوق بین المللی میراث فرهنگی شامل تعداد زیادی از معاهدات بین المللی.قطعنامههای الزام آور سازمانهای بین المللی و متون وقطعنامههای غیر الزام آوری است كه به رغم غیرالزامی بودن حائز اهمیت هستند.
1- معاهدات بین المللی: مانند تعداد قوانین داخلی،شمار این معاهدات بسیار افزایش یافته است. 2- قطعنامه های الزام آور: صدور قطعنامههای الزام آور از جمله صلاحیتهای سازمانهای بین المللی است.ولی برای اینكه این قطعنامه ها بتوانند مستقیماً در داخل كشورهای عضوبه مورد اجرا در آید، سازمان صادر كننده باید دارای صلاحیتی فراملی باشد. البته در سطح جهانی تعداد اندكی از این سازمانهای فراملی وجود دارد.
3- قطعنامه های غیرالزام آور: برخلاف قطعنامههای الزام آور، تعدادقطعنامههایی كه الزام آور نیستند، خواه آنها كه از سوی سازمانهای بین حكومتی(دولتی) صادر شده اند وخواه آنها كه در كنفرانسهای بین المللی صادر شده اند بسیار است، چرا كه تمام سازمانها یا كنفرانسهای جهانی میتوانند چنین قطعنامههایی صادر كنند و صدور این قطعنامه ها برای كشورهای عضو وغیرعضو تعهدی به وجود نمیآورد.
3- مبانی حفظ، پژوهش ومعرفی میراث فرهنگی :برای عمق بخشیدن به اندیشه پژوهش، حفاظت ومعرفی میراث فرهنگی ضروری است تا مبانی آنرا مورد دقت نظر قرار داده و تأملی جدی در آن داشته باشیم.
مبانی حفظ، پژوهش ومعرفی میراث فرهنگی را میتوان به سه دسته عمده تقسیم كرد كه عبارتند از: الف – علل ذاتی ب – علل عارضی ج – علل عامدی (عمدی)برخی از این مواریث فرهنگی صرفاً داخل در یك دسته خاص نیستند بلكه ممكنست یك میراث داخل در 2 یا 3 دسته باشد اما علت غالب بر آنها باعث میشود تا جزء دسته خاصی قلمداد گردند. الف ) علل ذاتی تعداد زیادی از آثار فرهنگی در ذات خود دارای آنچنان ارزشی هستند كه جدا كردن آن ارزشها ممكن نیست لذا تمامی آنها را در یك طبقه بندی خاص با عنوان علل ذاتی جای می دهیم. مهمترین مواریث فرهنگی كه به علل ذاتی باید حفظ ومعرفی شوند عبارتند از: 1- اشیاء یا اماكنی كه دارای احترام و تقدس هستند. بسیاری از اماكن تاریخی و اشیاء تاریخی- فرهنگی به علت اینكه مقدس هستند، از آنها حفظ و مراقبت و نگهداری میشود مانند مقبره دانیال نبی، حرم حضرت شاهچراغ (ع) ، حرم حضرت معصومه(س)، حرم امام رضا (ع) و در كشورهای دیگر مانند بیت المقدس، مسجد الحرام ،غار حرا و اشیاء منسوب به پیامبران وغیره
2- اشیاء یا اماكنی كه دارای ارزش هنری والا وخاص هستند، مانند تابلوها، ظروف و تزئینات خاص هنری3- اشیاء یا آثاری كه دارای ارزش رفتاری بوده ونمایانگر نوع رفتار شخصی یا گروهی در جوامع مختلف هستند ،مانند اشیائی كه عمدتاً مرتبط با موضوع مردم شناسی میباشند مثل لباس، پوشاك ،مفروشات و بافتهها. 4-اشیاء یا آثاری كه دارای ارزش اقتصادی هستند، مانند ظروف طلای دوران مختلف
ادامه خواندن مقاله كنواكسيون حقوق زنان و بررسي تضيع حقوق زنان و راهكارهاي رفع آن
نوشته مقاله كنواكسيون حقوق زنان و بررسي تضيع حقوق زنان و راهكارهاي رفع آن اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.
↧
October 18, 2018, 7:09 pm
nx دارای 190 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
چكیده حج از دیدگاه قرآن دارای جایگاه خاصی میباشد و دارای فلسفه و احكام و مناسك معینی میباشد كه در فصول سه گانه این پروژه به چشم میخورد. در فصل اول حج از نظر لغوی و اصطلاحی بحث شده و معلوم شد كه معنای لغوی حج یعنی قصد زیارت و آهنگ میباشد و معنای اصطلاحی آن انجام مناسك خاص در زمان و مكان خاص میباشد. و نیز اشاره شد كه جج دارای انواعی همچون تمتع، قِران و افراد است.
فصل دوم سیمای حج از دیدگاه قرآن است در این فصل به تاریخچه بنای كعبه و اهمیت آن واصل وجوب حج پرداخته وسپس آیات اعمال و مناسك ، محرمات مانند :جدال وفسوق، صید وشكار كردن و… میباشد.
در دنباله نیز به واجبات حج شامل طواف، قربانی كردن، سعی وصفا ومروه و.. پرداخته شده است. فصل سوم : فلسفه حج میباشد كه در این قسمت ابتدا به فلسفه فردی، معنوی، اجتماعی و اقتصادی آن پرداخته شده است. در بخش اول آن خودسازی و تقریب به خدا وبعضی از اسرار اعمال بحث شده . در بخش دوم كه اجتماعی میباشد در مورد هماهنگی و وحدت ویكپارچگی مسلمانان میباشد. در بخش سوم كه در مورد فلسفه اقتصادی حج میباشد این طور به نظر میرسد كه حج باعث رشد ورونق مادی و اقتصادی میباشد و در جوامع اسلامی حج، حافظ منافع دنیوی و اخروی
امتهای اسلامی میشود. تبیین موضوع حج یك عمل دینی است كه قرآن كریم در مورد ابعاد ومسائل مختلف آن سخن گفته در این پژوهش در مورد ابعاد مختلف حج از جمله مناسك، احكام، و فلسفه حج ودیگر اهداف آن از دیدگاه قرآن بحث شده است. بنابراین در این تحقیق از دیدگاه قرآن بحث میكنیم نه از دیدگاه دیگران. البته نظرات مفسران را در مورد آیات و همچنین از كتابهای دیگر از جمله: صهبای حج جوادی آملی، حج در قرآن محمد علوی مقدم و … نیز استفاده شده تا مطلب روشن تر شود.
اهمیت و ضرورت موضوع:ابعاد ومسائل مختلف حج دارای ضرورتی اساسی است زیرا: حج یكی از ضروریات اسلام می باشد و یكی از اساسی ترین فرایض و از مهمترین فروع دین می باشد. و حج آثار بی شماری بر حیات معنوی و فردی واجتماعی جامعه اسلامی دارد كه در قرآن ابعاد مختلف آن مطرح شده است و همچنین برای حج گذار پاداش زیادی می باشد همچنان كه برای هر كدام از عبادات و فریضههای دینی، گذشته از اثرات تربیتی، اخلاقی و اجتماعی كه در
انجام تك تك آنها نهفته است، در منابع و مصادر اسلامی از زبان پیامبر و معصومین علیهم السلام اجر و ثوابهایی نیز برای هر كدام از آنها ذكر شده كه مسلمانان در طول سال بنا به عشق و علاقه خود جدای از اعمال واجبی كه شبانه روز به عهده آنها است به انجام برخی از آنها مبادرت ورزند تا بدین وسیله تقرب به خداوند متعال را فراهم نموده و با دستی پر،راه بهشت را برای خود هموار كنند. بدیهی است كه میزان ونوع پاداش ها برای هر یك از اعمال دینی از ویژگی خاصی برخوردار است . فریضه مقدس حج كه یكی از اركان اسلام میباشد و در طول عمر فقط یك بار انجام آن بر هر فرد مسلمان واجب میشود ، تبلوری است كه همه احكام و عبادات وصورتی است كه مجسم از
اسلام،به گونه ای كه درآن ،نماز و راز ونیاز با خدا، امساك و خودداری از بسیاری از كارها، هجرت ودوری از وطن، جهاد با نفس، صرف مال، گذشتن از لذتها، تحمل بسیاری از سختیها و شداید وكارهای دیگری كه تنها در حین انجام این فریضه مقدس میتوان آنها را درك و توصیف كرد، وجود دارد.
در مورد اهمیت و ثواب این سفر معنوی روایات زیادی از ائمه معصومین نقل شده است امام علی(ع) درباره فضیلت حج و عمره میفرمایند :بهترین وسیله ای كه سالكان برای رسیدن به خدا بدان جنگ میزنند، ایمان به اوپیامبرش در راه او .. وزیارت خانه او در حج وعمره است؛ همانا حج و عمره فقر را از میان برمیدارد و گناه را می ریزد: « ان افضل فاتوسل به المتوسلون الی الله سبحانه و تعالی الایمان به ورسوله والجهاد فی سبیله … وحج البیت واعتماده فإنها ینفیان الفقر و یرخصان الذنب…»
پیشینه موضوع با توجه به این كه حج اززمان حضرت آدم (ع) آغاز شد و در زمان حضرت ابراهیم (ع)به عنوان سنت وشریعتی فراگیر مطرح شد ولی در زمان پیامبر اسلام (ص) در سال ششم بعثت به امر خداوند و نه در اسلام احیا و مردم بدان فراخوانده شدند. پس از آن به همین منوال ادامه داشته و نخستین بار قرآن و بعد روایات و بعد كتب بسیاری زیادی در طول تاریخ راجع به احكام و ابعاد حج نوشته شده است كه به عنوان نمونه میتوان از كتبی مثل صهبای حج از جوادی آملی، حج در قرآن و حدیث از محمد ری شهری و اسرار و مناسبك حج از محمد تقی حكیم و .. یاد كرد.
پرسشها1- حج از نظر لغوی و اصطلاحی تعریف كنید؟ 2- سیمای حج در قرآن چگونه ترسیم شده است؟ 3- فلسفه فردی و اجتماعی حج چگونه در قرآن بیان شده است؟ فرضیات 1- حج مجموعهای از اعمال خاص از طرف خداوند متعال برای سیردادن انسان از حاكم خاكی به عالم انس با خدا و فرشتگان میباشد. 2- حج مظهر تحقق همه معارف است و دارای فلسفه اجتماعی و فردی و معنوی است.
فصل اول :
حج از نظر لغوی واصطلاحی و انواع آن
حج در لغت:صاحب التحقیق فی كلمات القرآن واژه حج در لغت را به معنای قصد وآهنگ معنا كرده . رجلٌ محجوج یعنی رجل مقصود در مجمع البحرین هم همین معنا آمده است. و در مفردات نگاشته شده كه اصل حج قصد زیارت است.
صاحب مقائیس اللغه میگوید : حج دارای چهار اصل است: اول : قصد، و هر قصدی حج است. دوم :الحجه و آن به معنای سال است و ممكن است با اصل اول جمع شود زیرا در سال فقط یك بار می باشد، پس گویی سال، به نام آن چه در اوست یعنی حج نامگذاری شده است. اصل سوم : حجاج و آن استخوان دور چشم است و اصل چهارم: الحجه به معنی رفت وبرگشت از كاری است.
صاحب التحقیق می نویسد : اصل در این ماده یكی است و آن قصد وآهنگی است كه ملازم با حركت و عمل است و از مصادیق آن اصاله اختلاف است. و حجه چیزی است كه در مقام بحث و اثبات ادعا و غلبه بر طرف مقابل آورده میشود و حجه طریق روشن و مستقیم ظاهری و معنوی است كه به سوی آن وبا آن آهنگ میشود و در آن برای رسیدن به مطلوب سلوك میگردد. حج 1- آهنگ كردن،قصد كردن 2- قصه طواف كعبه كردن مسلمانان مستطیع طبق شرایط مقرر 3- زیارت كعبه با اعمال مخصوص 4- سیروسلوك الی الله اماكن مقدسه كه آن را زیارت می كنند. حج در اصطلاح در عرف شرع، حج به قصد زیارت خانه خدای تعالی برای برپاداشتن اعمال مخصوص گفته شده كه حُج و حٍج هر دو گفته میشود اما جمع مصدر وحج اسم آن است. اما صاحب التحقیق میگوید: «حج به فتح اسم مصدر و حٍج به كسر مصدر آن است چنان كه گفته شده آیه شریفه : «ولله علی الناس حج البیت » برآن دلالت میكند زیرا بر ایشان اقامه حج و آهنگ به سوی آن با عمل واجب است و صحیح نیست كه گفته شود خود مناسك حج برآنان واجب گشته است. یعنی (حاصل مصدر و اسم مصدر)
حج در فقه اسلامی این طور تعریف شده كه به مجموعهای از اعمال اطلاق میشود كه درمكه واطراف آن به جا می آورند و اقدام بدان، در صورت وجود استطاعت مالی و صحت مزاج وامنیت برهر شخص بالغ و عاقل و مكلف در تمام عمر یك بار واجب است. در جای دیگر آمده كه زیارت خانه خدا و انجام اعمال مخصوص درزمان خاص را حج گویند.شرافت زمانی حج:همانطور كه می دانیم حج زمان مخصوص خود را داردو اگردر آن زمان انجام شود ثواب بیشتری دارد و همانطور كه در قرآن كریم آمده : «الحَجُّ أَشهرٌ معلومات و …» پس زمان حج، دهه نخست ذیحجه می باشد در همین مورد دو روایت از نبی اكرم (ص) رسیده است كه دریكی ازآن دو فرمود: « ما من أیّام ازكی عندالله تعالی ولاأعظم اجراً من خیرفی عشرا الاضحی»
«هیچ زمانی نزد خدای تعالی بهتر و به لحاظ پاداش دهی بر عمل خیر، برتر از دهه اول ذیحجه نیست»در روایت دیگر، آنحضرت فرمود: «یا مِن ایّام،العمل الصالح فیها احّب الی الله عزوجل من ایام عشر،یعنی عشر ذی الحجه» « هیچ زمانی، انجام كارهای نیك در آن نزد خدای سبحان محبوبتر از ده روز نخست ذیحجه نیست.» عارف بزرگوار مرحوم میرزا آقا ملكی تبریزی (رضوان الله تعالی علیه) این حدیث دوم را مهمتر از حدیث اول میداند و از اهمیت آن این است كه در حدیث دوم سخن از «محبت» است نه «عظمت» ،وكلمه «احب» كه در روایات اخیر آمده ،پربارتر از «أزكی و اعظم» است.
اما اینها برای حج تمتع میباشد و برای انجام اعمال عمره مفرده زمان خاص ندارد و در تمام طول سال میشود حج گذارد. اهمیت وآثار حج همانطور كه میدانیم حج از اهمیت جایگاه خاصی برخوردار میباشد و در بعضی جاها آمده كه برترین اعمال می باشد و آمده كه هركس حج بگذارد گناهان او آمرزیده میشود اما در صورتی كه بعد از آمدن از حج همانطور پاك باقی بماند و گناهی مرتكب نشود.
همچنان كه حج آثار فراوانی بر فرد چه از نظر مادی و چه معنوی می گذارد اما اثرات روحی و معنوی آن خیلی زیاد می باشد از جمله این كه: 1- برای شخص پاكی می آورد چنان كه پیامبر خدا (ص) می فرماید : « به حج خانه خدا بروید، زیرا حج ، گناه را می شوید ،همچنان كه آب،چرك را می شوید.»
2- بی نیازی یكی دیگر از اثرات حج می باشد كه این بیشتر مادی نیست همچنان كه رسول الله (ص) فرمود : حج كنید،هرگز نیازمند نمی شوید حجوا كن تفتقروا»3- نور :امام صادق (ع) الحاج لایزال علیه نور الحج مالم یلمَّ بذنبامام صادق (ع) در این باره فرمودند : حج گزار، تا خود رابه گناهی نیالوده، نورانیت حج با اوست.» 4- آثاردیگر خیر دنیا و آخرت نصیب او میشود و در همین مورد پیامبر اكرم (ص) فرمودند: «هركس خیر دنیا و آخرت میخواهد، پس آهنگ این خانه كند، كه بندهای بدان روی نیاورده و از خدا دنیا را نخواسته، مگر آن كه ازآن بدو داده است و آخرت را نخواسته، جز آن كه برایش اندوخته است »
بنابراین پذیرفته شدن حج وزیارت درزندگی انسان آثار زیادی دارد و اگر بخواهیم حجمان مقبول درگاه حق تعالی واقع شود چند شرط دارد كه چند تا را دراینجا قابل ذكر میدانیم: الف )صحیح واقع شدن حج : یعنی انسان وقتی مسائل لازم را فراگرفت ودر وقت انجام مناسك توجه به آنها داشت و قربه الی الله را بجا آورد، از كیفر و عقاب الهی در امان است، و حج او صحیح میباشد،ودر همین حد نزد پروردگار مأجور است.
ب) قبولی حج از جهت روح واسرار حج وپذیرفته شدن عند الله یعنی علاوه بر این كه مسائل لازم را فراگرفته و اعمال حج را قربه الی الله انجام داده است، حضور قلب و معرفت الی الله هم داشته و توانسته از تمایلات نفسانی رهایی پیدا كند ،و با خضوع و خشوع مناسك را انجام دهد، ودر طول سفر حج خصلتهای زشت درونی را یكی پس ازدیگری ترك كرده و از سفره گسترده حق تعالی بهره مند شود، یعنی در مهمانی پروردگار شركت نماید و به قدر توان از غذاهای معنوی تناول كند.
چنین فردی توانسته درجاتی از تقوا را به دست آورد. قرآن كریم میفرماید :گوشت وخون قربانی به خدا نمیرسد، ولكن یناله التقوی منكم » ،بلكه تقوای حاصل از قربانی است كه انسان را بالا می برد و به خدا نزدیك میكند.در آیه دیگر می فرماید : در روزهای مشخص به یاد خدا باشد (اشاره به مناسك منی ا..آنگاه می فرماید :واتقّوا الله » از خدا پروا كنید.
اگر زائر بیت الله الحرام در ایام حج به یاد خدا باشد، خود را از گناه حفظ نماید، تمرین ترك معاصی داشته باشد، و حالت تقوا و پرهیزكاری پیدا كند، پس از حج مرتكب گناه نمیشود، و خصلتهای خدایی در درونش جوانه می زند، رسول گرامی اسلام (ص) میفرماید: « آیه قبول الحج ترك ما كان علیه العبد مقیماً من الذّنوب» ، نشانه قبولی حج، ترك گناهان گذشته میباشد.
ادامه خواندن مقاله حج از ديدگاه قرآن
نوشته مقاله حج از ديدگاه قرآن اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.
↧
↧
October 18, 2018, 7:11 pm
nx دارای 130 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
مفهوم و مصادیق شرط نامشروع
عهد و پیمان از قدیم الایام مورد توجه و احترام انسانها بوده است و تاكنون نیز این سنت دیرین، پابرجاست. شرط ضمن عقد نیز به عنوان یكی از مصادیق عهد و پایبندی به آثار و عواقب آن كه در واقع تجلی اراده طرفین است همواره مورد تاكید شرع و قوانین عرفی بوده است اما این بدان معنی نیست كه اعمال اراده و خواست د وطرف معامله هیچ مرز و چهارچوبی نداشته باشد كنترل اراده ها و تمایلات سركش تمام نشدنی و سیری ناپذیر با ابزار قانونی بی تردید موجب مفیدتر واقع شدن قراردادها در زندگی حقوقی و روابط اقتصادی جاری در جامعه است.
یكی از ابزارهای محدودكننده و كنترل كننده اراده افراد در مورد شرط لزوم همگامی آن با شرع و قانون به معنی عام است. در این بخش طی دو فصل مفهوم و مصادیق شرط نامشروع مورد بررسی قرار می گیرد. به طوری كه در فصل اول شرط نامشروع از دیدگاه فقه امامیه و قانون مدنی و در فصل دوم مصادیق عملی شرط نامشروع در قراردادها را مورد مطالعه قرار خواهیم داد.
فصل اول
مفهوم شرط نامشروع از دیدگاه فقه امامیه و قانون مدنییكی از مسائلی كه فقها در ضمن مباحث مربوط به عقود د گاه در رساله های مستقل به آن پرداختند مبحث شرط نامشروع است شرط نامشروع از منظر علماء به شرطی اطلاق میشود كه بر خلاف كتاب و سنت باشد. در این فصل برآنیم تا در دو مبحث مشروحا به توضیح این امر بپردازیم در مبحث اول شرط نامشروع از دیدگاه فقه و در مبحث دوم مفهوم شرط نامشروع از دیدگاه قانون مدنی را به تفضیل به بحث خواهیم نشست.
مبحث اول
مفهوم شرط نامشروع ازدیدگاه فقه امامیهشرع مقدس اسلام اگر چه بر اصول مسلمی مبنی بر لزوم پایداری مومنین بر تعهدات وفاداری آنان به شروط خویش پایه ریزی شده است لیكن لازمه وفاداری به شرط را مشروع بودن آن دانسته است. از اینرو چنانچه درعقد شرطی درج شود كه با شرع مخالفت داشته باشد آن شرط فاسد است.باید دانست كه در صورت مشروعیت شرط براساس اصل لزوم پایبندی به عهود چنانچه وفاء به شرط مستلزم انجام فعلی باشد. انجام آن واجب و اگر مبتنی بر ترك عملی باشد ترك فعل مشروط بر مشروط علیه لازم میشود. اما اگر مفاد شرط انجام فعل نامشروعی باشد مانند شرب خمر و یا ترك عمل واجبی باشد مانند ترك نفقه زوجه دائمی بدون عذر موجه، چنین شرطی به واسطه
مخالفت با شرع مفاسد میباشد. اما چنانچه موضوع شرط از اموری باشد كه شارع آن را نهی ننموده و در مورد آن امری نیز نداشته باشد اشتراط آن اعم از اینكه فعل باشد و یا ترك فعل جائز است زیرا چنین شرطی مخالف كتاب و سنت نیست. به عبارت دیگر هر شرطی كه دلیلی از سوی شارع بر وجوب یا ترك آن نباشد مانعی در اشتراط آن وجود ندارد.
در خصوص مشروع بودن شرط یعنی لزوم عدم مخالفت آن با كتاب و سنت روایاتی از ائمه معصومین سلام الله علیهم وارد شده است كه بعضی از آنها عینا نقل میشود:1- محمد بر یعقوب عن عده من اصحابنا سله بن زیاد و احمد بن محمد جمیعا عن ابن محبوب عن عبدالله بن سنان عن ابن عبدالله (ع) قال: «سمعته من اشترك شركا مخالفا للكتاب الله فلایجوز له و لا یجوز علی الذی اشترك علیه و المسلومن عند شروطهم مما و افق كتاب الله عزوجل»
عبداله بن سنان از امام صادق نقل نموده كه حضرت می فرموده: كسی مجاز نیست كه شرطی مخالف كتاب و سنت مورد اشتراط قرار دهد همچنین كسی مجاز نیست كه چنین شرطی را بپذیرد. مسلمان باید به شروط مورد توافق خود در آنچه كه موافق كتاب و سنت است پایبند باشند2- و باسناده (محمد بن یعقوب) عن الحسین بن سعید بن النصر بن سوید عن عبدالله بن سنان عن ابن عبدالله (ع) قال: «المسلمون عن شروطهم الاكل شرط خالف كتاب الله عزوجل فلایجوز»اما صادق علیه السلام می فرمایند: مسلمین باید به شروط مورد اشتراط خود وفادار باشند مگر در صورتی كه آن شرط مخالف كتاب و سنت باشد كه دراین صورت عمل به شرط جائز نیست. 3- صحیحه نبوی عن ابی عبدالله (ع): «من اشترك شركا سوی كتاب الله عزوجل فلایجوز ذلك ولاعلیه»
امام صادق ازنبی مكرم اسلام نقل فرمودن كه: جائزنیست كه كسی بر خلاف كتاب خداوند متعال شرطی را مقرر نماید همچنین مشروط علیه نیز مجاز نیست كه چنین شرطی را بپذیرد.4- موثقه اسحاق بن عمار عن امیر المومنین علیه السلام: «من شرط لامراته شرطا. فلیف به لهافات المسملین عن شروطهم. الا شرطا حرم حلالا اواحل حرما» امیر المومنین فرمودند: كسی كه شرطی را به نفع همسرش (درضمن عقد مقرر می دارد) باید به آن وفا كند زیرا مسلمین به شروط خود پایبندند مگر اینكه به واسطه آن شرط حرامی حلال و یا حلالی حرام گردد.
گفتار اول
مفهوم لغوی و اصطلاحی «شرط»«شرط» درلغت لازم گردانیدن امری یا چیزی در بیع یا درهر عقدو پیمانی، ملزم ساختن یا ملزم شدن به چیزی در هنگام معامله است و همچنین گفته شده است شرط به معنی الزام و تعلیق چیزی به چیز دیگری است كه جمع آن شروط میباشد بعضی ازعلماء حقوق شرط را به شرایط نیز جمع بسته اند.
در ترمینولوژی حقوق شرط اینكه تعریف شده است:حقوق مدنی:الف) امری است محتمل الوقوع درآینده كه طرفین عقد یا ایقاع كننده حدوث اثر حقوقی عقد یا ایقاع را كلا یا بعضا متوقف بر حدوث آن امر محتمل الوقوع نمایند.ب) وصفی كه یكی از طرفین عقد وجود آنرا در معامله تعهد كرده باشد بدون اینكه آن وصف محتمل الوقوع در آینده باشد.فقه: در فقه «شرط» به معنی مطلق تعهد (اعم از ضمن عقد یا بطور مستقل و جدای از عقد) است به همین جهت شرط را به دو قسم تقسیم می كنند شرط ضمن عقد و شرط ابتدایی.
اصول فقه:در اصطلاح اصول فقه شرط عبارت از هر امری است كه وجود آن برای تحقق امر دیگری لازم باشد و در تعریف آن می گویند «الشرط مایلزم من عدمه و لایلزم من وجوده الوجود» یعنی شرط عبارت است از چیزی كه اگر نباشد مشروط به وجود نمی آید ولی اگر شرط به وجود آید به تنهایی برای ایجاد مشروط كافی نیست.
علماء علم حقوق از جهات مختلف واژه شرط را دارای معانی متفاوت دانسته اند چنانكه بعضی شرط را در مفهوم مدنی امر محتمل الوقوع در آینده دانسته اند كه طرفین عقد یا ایقاع كننده حدوث اثر حقوقی یا ایقاع را متوقف برحدوث آن امر محتمل الوقوع می كنند. همچنین آنرا وصفی دانسته اند كه یكی از طرفین عقد وجود آنرا در مورد معامله تعهد كرده باشد بدون اینكه آن وصف محتمل الوقوع مربوط به آینده باشد كه این معنا ناظر به شرط صفت است. همچنین در معنای فقهی شرط را به معنی مطلق تعهد اعم از ضمن عقد یا به طور مستقل و جدای از عقد می دانند و از منظر علم اصول فقه شرط عبارت است از چیزی كه اگر نباشد مشروط به وجود نخواهد آمد اما اگر موجود باشد به تنهایی برای ایجاد مشروط كافی نیست.
آنچه مسلم است اینست كه واژه شرط معانی گوناگونی دارد لیكن در اصطلاح یكی از دو معنای ذیل را افاده میكند.1- امری است كه وقوع واقعه یا عمل یا واقعه حقوقی خاص به آن بستگی داشته باشد به عنوان مثال مطابق ماده 190 قانون مدنی وجو دقصد و رضا اهلیت، موضوع و جهت مشروع، شرط صحت معامله هستند بدون اینكه هیچكدام از آنها با درستی و نفوذ عقد ملازمه داشته باشند.2- شرط، توافقی است كه برحسب طبیعت خاص موضوع آن را با رضایت طرفین در شمار توابع عقد دیگری در آمده است شرط بدین مفهوم خود بر دو قسم است.
2-1) شرطی كه بر حسب طبیعت موضوع آن خود التزامی مستقل نبوده و ناگریز باید از توابع عقد دیگری باشد مانند شرط صفت كه مربوط به اوصاف معامله اصلی است.2-2) گروه دیگر شرطهایی هستند كه می توانند بعنوان قرارداد مستقل مورد توافق قرار گیرند. ولی دو طرف بنا به ملاحظاتی انرا تابع عقد ساخته اند و نام شرط بر آن نهاده اند. مانند وكالتی كه ضمن عقد نكاح شرط میشود در این فرض آنچه مورد تراضی است عقدی مركب از دو قرارداد است با این قید كه یكی از آن دو جنبه اصلی و دیگری جنبه فرعی دارد آنچه بعنوان نظریه (شرط ضمن
عقد) شهرت یافته است معنای اخیر شرط است یعنی التزامی كه ضمیمه تعهدهای اصلی عقد دیگر شده است كه حدود و شرایط آن تعهدات را كامل ساخته یا آنها را تعدیل كرده است. از دیدگاهی دیگر شرط دارای دو كاربرد مصطلح است یكی اصطلاح مورد استفاده علماء علم نحو كه عبارت است از جمله ای پس از حرف شرط واقع میشود و دارای ادات مخصوصی است دوم اصطلاح مورد استفاده دانشمندان علوم عقلی است كه به اعتقاد آنان شرط عبارت است از امری كه نبودن آن نبود حاصل آید ولی وجود آن مستلزم وجود مشروط نیست. قانون مدنی ایران تعریف مشخصی از شرط ندراد اما هر گاه در حقوق مدنی سخن ا
ز شرط به میان می آید مقصود یكی از دو معنای ذیل است:1- امری است كه ساختمان اصلی عقد یا تاثیر یكی از اعمال حقوقی و یا وقایع حقوقی به آن وابسته است بعنوان مثال ماده 190 قانون مدنی اشعار می دارد كه:«برای صحت هر معامله شرط ذیل اساسی است»:1- قصد طرفین و رضای آنها2- اهلتی طرفین3- موضوع معین كه مورد معامله است4- مشروعیت جهت معامله
ملاحظه میشود كه هر كدام از امور مذكور به منظور تشكیل ساختمان اصلی عقد شرط اساسی محسوب میشوند و در صورت فقدان هر كدام از آنها عقد وجود خارجی نخواهد یافت و یا ماده 47 قانون مرقوم كه می گوید:«در حبس اعم از عمری و غیرقبض شرط صحت است» واژه شرط به همین معناست بطوری كه وجود خارجی واقعه حقوقی عمری و امثال آن وابسته به آن است.2- توافقی است كه بر حسب طبیعت خاص خود از توابع عقد دیگری قرارگرفته است مانند شرط صفت كه به موجب طبیعت خاص خود همواره از لوازم عقد اصلی است و یا بر اساس تراضی طرفین تابع عقد اصلی قرار داده شود مانند وكالت كه ممكن است به اراده متعاملین تابع عقد بیع یا عقد نكاح و یا دیگر عقود منظور شود. در این قسمت ذكر یك نكته جهت پیشگیری از وقوع اشتباه ضروری است و آن این است كه باید دانست «شرط» و «قید» دو اصطلاح متفاوت و دارای آثار متفاوت
هستند تفاوت اصلی این دو مفهوم در عدم استقلال قید از مقید و استقلال نسبی شرط از تعهد اصلی است بعبارت دیگر وجود مقید منوط به وجود قید است درحالی كه وجود تعهد اصلی وابسته به شرط نیست بعنوان مثال اگر در ماده 190 قانون مدنی معلوم بودن موضوع معامله را قید موضوع معامله بدانیم و نه شرط آن چنانچه قید وجود نداشته باشد مقید هم وجود نخواهد داشت یعنی اگر موضوع معامله مجهول باشد اساسا آن معامله وجود قانونی ندارد. در حالی كه شرط یك چیزی عبارت است از ایجاد یك تعهد تبعی ضمن تعهد اصلی مانند شرطی كه در ضمن عقد آورده میشود
بدین ترتیب شرط به معنی الزام و التزامی است كه جنبه تبعی و فرعی به خود گرفته و در ضمن عقد واقع میشود.شرطی كه در ضمن عقد مورد توافق قرار میگیرد آنگاه كه از ناحیه مشروط له به آن نگریسته میشود بعنوان یك الزام مورد نظر است و زمانی كه از نظر مشروط علیه به آن می نگریم به معنی التزام میباشد كه به مقتضای آن می بایست یا حقی را به دیگری منتقل نماید یا فعلی را به نفع دیگری انجام دهد و یا از انجام عملی خودداری نماید.
اراده مشترك طرفین در هنگام انعقاد عقد مجموعه هماهنگ و یكپارچه ای را ایجاد میكند و آنچه در این مجموعه گنجانده میشود اعم از تعهدات اصلی و یا تعهدات فرعی و تبعی را باید جزیی از عقد دانست زیرا متعاملین قصد ایجاد مجموعه واحدی را نموده اند بنابراین بحث درباره شروط ضمن عقد نمی تواند امری جدا و كاملا مستقل ازعقد به حساب آید اما از آنجا كه در حقوق همواره از شرط به عنوان یك امری تبعی نامبرده می شود و بین عقد و شرط و انگیزه اصلی بودن عقد و فرعی
محسوب شدن شرط فاصله ایجاد شده است خود نظریه خاصی را بوجود آورده است. رابطه عقد و شرط علی الخصوص در آنجا كه یكی از آن دو مبنا به دلایلی فاسد باشند یكی از مباحث بحث انگیز و پیچیده حقوقی را تشثكیل می دهد.
گاهی قراردادی قابلیت این كه به تنهایی و مستقلا واقع شود را دارد لیكن بنا به مصالحی بصورت شرط در ضمن عقد دیگری آورده میشود تا از امتیازات عقد اصلی استفاده نماید مثلا چنانچه عقد اصلی لازم باشد از آن كسب لزوم نموده و در شمار توابع آن درآمده و زندگی حقوقی خود را سپری نماید و چ بسا قراردادی در درون خود از چند قرارداد بالقوه مستقل تشكیل شده باشد كه قرارداد بعنوان مركز ثقل ایفاء نقش نماید. به عنوان مثال قراردادی به منظور طراحی و ساخت یك مجموعه ورزشی بین دو طرف به امضاء می رسد كارفرما بجهت اینكه از تخصص مقاطعه كار استفاده بیشتری ببرد ضمن عقد اصلی به او وكالت می دهد كه زمین مناسبی را برای ایجاد كارگاه
خریداری نموده و مواد اولیه مورد نیاز را نیز فراهم نماید. مقاطعه كار نیز به منظور تحصیل سود بیشتر وكالت را می پذیرد و در اینجا كه عقد وكالت می توانست بطور مستقل منعقد شود اكنون در قالب شرط از توابع عقد اجازه در آمده است و طبیعتا مقاطعه كار امین و نماینده كارفرما است ولیكن در این مجموعه كارفرما دیگر نمی تواند او را از وكالت عزل كند
زیرا وكالت بصورت شرط ضمن عقد لازم در آمده است. از یك سو شرط جزیی از عقد محسوب میشود و از سوی دیگر چون عقد لازم لازم الوفا است به تبع عقد اصلی نمی توان از مفاد شرط نیز سرپیچی نمود. بنابراین سرنوشت وكالت كه از عقود جائز است و بطور طبیعی و به تجویز قانون هرگاه طرفین تمایل داشته باشند می توانند آن را فسخ یا اقاله نمایند به قرارداد اصلی پیوند خورده است بطوری كه با انحلال عقد اصلی از بین میرود و تا زمانی كه مقاطعه كاری موجود باشد وكالت نیز باقی خواهد ماند و الزام آور خواهد بود. همانگونه كه گفته شد شرط ضمن عقد همواره تابع عقد اصلی است این گونه رابطه آثار مهمی را در بر دارد كه به مهمترین آنها ذیلا اشاره میشود.
1- پیش از اینكه طرفین عقد اصلی را بر هم زنند هیچ كدام از آنها حق فسخ شرط را ندارد هر چند كه شرط مورد نظر از عقود جائز بوده و در قالب شرط آمده باشد نظیر عقد وكالتی كه در ضمن عقد بیع به صورت شرط ضمن عقد مورد توافق قرار گرفته است به این توضیح كه هر گاه عقد وكالت كه عقدی جائز است بصورت شرط در ضمن عقد بیع آورده شود تا زمانی كه قرارداد بیع پا برجا باشد نه وكیل حق استعفا دارد و نه موكل می تواند وكیل را عزل نماید مگر آنجا كه شرط به سود یكی از طرفین و ایجاد التزام ناشی از شرط برای یكی از طرفین باشد نه هر دو طرف معامله مثلا وقتی در ضمن عقد نكاح زوجه به زوج وكالت می دهد كه ملك زوجه را مجانا به خود انتقال دهد چون ایجاد
التزام برای یك طرف و به سود طرف دیگر است زوج می تواند از این حق صرف نظر نماید. 2- در صورتی كه عقد اصلی بنا به جهتی فسخ یا اقاله شود شرط ضمن آن نیز به تبع عقد از بین خواهد رفت مثلا اگر در ضمن عقد نكاح شرط شود كه زوجه در انتقال ملك مشخصی به خود یا دیگری كه متعلق به زوجه است وكیل باشد با از بین رفتن علقه زوجیت میان زن و شوهر عقد وكالت نیز از بین میرود اما اگر انحلال عقد تبعی نیازمند تشریفات خاصی باشد با از میان رفتن عقد اصلی شرط ضمن عقد فاسد نمی گردد مثلا اگر در ضمن عقد اصلی انحلال عقد نكاح بصورت شرط
آورده شود با انحلال یا اقاله عقد اصلی نكاح از بین نمی رود زیرا بر هم زدن نكاح صرفا از طریق طلاق و با رعایت تشریفات آن امكان پذیر است. 3- هر گاه ثابت شود كه عقد اصلی از ابتدا بنا به دلایلی باطل بوده است. شرط ضمن آن نیز باطل خواهد بود. 4- انحلال یا فساد شرط سبب فساد عقد اصلی نخواهد شد مگر در صورتیكه شرط فاسد از شروط مفسد باشد یعنی شرط خلاف مقتضای عقد باشد یا موجب مجهول شدن عوضین باشد و با باعث نامشروع شدن جهت معامله گردد. با توجه به آن بیان شد بطور خلاصه می توان گفت كه شرط تعهدی است كه در ضمن تعهد دیگری قرار میگیرد كه در اثر آن رابطه ای بین این دو تعهد ایجاد می شخود و شرط صورت تبعی به خود میگیرد و جز مورد اصلی كه همان عقد است می گردد. بنابراین لازم است تا به این گونه شروط وفا
شود مگر اینكه وفای به آن بدلایلی واجب نباشد.حال كه در اثر بستگی و رابطه ای كه بین شرط و تعهد اصلی پدید میآید و درحقیقت از لحاظ معنوی شرط جز مورد معامله اصلی میشود این امر دو پرسش را در مقابل روی ما قرار می دهد:1- آیا باید تعهد تبعی نیز همانند عقد اصلی دارای شرایط اساسی مورد معامله باشد یا خیر؟ در پاسخ به این سوال می توان گفت همانگونه كه از ماده 232 قانون مدنی استنباط میشود 3 شرط برای صحت شرط ضروری محسوب شوند مورد تعرض قانون گذار قرار نگرفته اند. این امور به تفضیل
دربعضی از كتب فقهی مورد بحث قرار گرفته اند بنابراین براساس ظاهر مواد قانونی باید معتقد باشیم به این نكته كه اگر شرط ضمن عقد فاقد هر كدام از امور مذكور در ماده 232 قانون مدنی كه غیرمقدور بودن نداشتن نفع و فایده عقلایی و نامشروع بودن باشد باطل است و در غیر این موارد بدلیل عدم تصریح قانون گذار نمی توان شرط را باطل دانست. 2- اما در پاسخ به این سوال كه آیا بطلان شرط در اثر عدم رعایت شرایط اساسی صحت معامله موجب بطلان تعهد اصلی است یا خیر؟ باید گفته شود كه وابستگی و رابطه معامله و شرط ضمن عقد را از دو منظر و دیدگاه می توان مورد بررسی و ملاحظه قرار داد:1- ارتباط و وابستگی شرط ضمن عقد به معامله اصلی:
دراین رابطه طرفینی شرط تابع معامله اصلی است و بطور طبیعی در صورتیكه معامله اصلی دچار اختلال و نتیجتا باطل شود شرط ضمن عقد نیز كه موجودی تبعی است باطل خواهد بود.2- ارتباط و وابستگی معامله به شرط ضمن عقد:اصلی بودن معامله و فرعی بودن شرط را كرارا متذكر شویم بر همین مبنا این مساله براحتی قابل درك است كه بطلان موجود فرعی و تبعی علی القاعده نمی تواند موجب بطلان موجود اصلی شود به جهت اینكه وجود معامله منوط به وجود شرط نیست تا اینكه بطلان شط موجب اخلال در اركان اصلی عقد گردد و یا باعث از بین رفتن لااقل یكی از شرایط اساسی صحت معامله شود كه دراین صورت معامله بدلیل نداشتن شرایط صحت باطل شود مانند شرط مجهولی كه موجب جهل به
عوضین شود و یا شرط نامشروعی كه موجب نامشروع شدن جهت معامله شود. براین اساس قانون مدنی نیز در قالب دو ماده 233 و 232 بین این دو قسم از شروط تفاوت قائل شده است. در ماده 232 شروط باطلی را ذكر نموده است كه بطلان آنها به عقد اصلی سرایت نمی كند لیكن بطلان شروط باطلی كه در ماده 233 برشمرده شده است به عقد سرایت میكند.
گفتار دوم
مفهوم نامشروع و صور تحقیق آن
مفهوم نامشروع یكی از اوصاف وشرایطی است كه در مباحث حقوقی و فقهی مورد تاكید و واجد آثار فراوانی است از جمله فقها امامیه در باب شروط ضمن عقد را متصف به این وصف بوده باشد را از درجه اعتبار ساقط دانسته و همواره8 یكی از شرایط صحت شرایط را نامشروع نبودن آن می دانند كه با تعابیر متفاوت بیان نموده اند.
هر كدام از متعاملین ممكن است در ضمن عقد راجع به همان عقد و یا متفرعات آن شرایطی را مد نظر داشته باشند كه مایل باشند در ضمن آن قید نمایند اما آنها اختیار مطلق ندارند كه هر شرط دلخواهی ر ابه عقد بگنجانند زیرا قانونگذار فقط اجازه درج شرط یا شروطی را به طرفین می دهد كه خارج از چهارچوب پذیرفته شده قانون نباشد. قانون مدنی به صراحت در دو ماده 232 و 233 قانون مدنی شروط باطل و مبطل را ذكر نموده و در بعضی از مواد قانونی دیگر نظیر ماده 277 همان قانون بطور غیرمستقیم به این امر پرداخته است.یكی از شروطی كه به موجب ماده 232 قانون مدنی باطل بود ولی موجب بطلان عقد نمیشود شرط نامشروع است. وفاء به شرط نامشروع برای تعهد غیرمقدور و ناممكن است آنگاه كه طرفین علیرغم آنكه می دانند كه انجام امری قانونا ممكن نیست ولی آنرا در عقد نمی گنجانند بدیهی
است كه نشان از این دارد كه آنها علاقه چندانی به انجام شرط ندارند و اساسا در مسائل حقوقی انجام امری كه قانونا امكان پذیرنیست و به منزله این است كه واقعا قدرت بر انجام آن وجود ندارد و هنگامی كه طرفین می دانند كه اثری بر شرط مقرر به واسطه نامشروع بودن آن مترتب نیست اما با این حال در ضمن عقد ذكر می نمایند می توان چنین دریافت كه آنها در واقع قصد انجام آنرا ندارند و بنابراین با باطل دانستن شرط نمی توان گفت كه عقد بمطابق قصد مشترك آنها شكل نگرفته
است و بنابراین محكوم به بطلان است. با عنایت به ماده 10 قانون مدنی كه مشعر به اصل آزادی قراردادها است طرفین قرارداد مجازند در روابط خصوصی خود قراردادهایی را منعقد نمایند و در ضمن آن تعهداتی را به نفع یا به ضرر یكدیگر درج نمایند لیكن آنچه مهم است این است كه این تعهدات باید در محدوده قانون و به عبارت دیگر مشروع باشند چرا كه قاعده بطلان تعهد نامشروع بر شروط به عنوان یك تعهد تبعی نیز حاكمیت دارد. آنچه مسلم است این است كه چنانچه شرط مخالف شرع باشد و یا متضمن امری باشد كه شرع مقدس آن را ممنوع نموده باشد باطل خواهد بود و به چنین شرط ضمن عقدی توجه نمی شود زیرا عمل كردن به شرط نامشروع ممكن نیست قانون نیز مشروط علیه اینگونه شروط را ملزم به ایفای
آن نمی نماید. بعضی از حقوقدانان معتقدند كه منظور قانونگذار از بند سوم ماده 232 قانون مدنی شرط خلاف قوانین موضوعه كشوری است در حالیكه از اطلاق آن چنین استنباط میشود كه شرط نامشروع علاوه بر اینكه شرط خلاف قوانین موضوعه را شامل میشود شرط خلاف شرع به معنی اخص كلمه یعنی كتاب و سنت و همچنین شرط مخالف نظم عمومی و اخلاق حسنه و عرف را نیز در بر میگیرد. در این قسمت لازم است به چند نكته كه مفید به نظر می رسد بطور خلاصه اشاره شود:1- امری كه نامشروع باشد در عالم حقوق غیرمقدور تلقی می گردد و همانگونه كه قبلا اشاره شد اینگونه شروط تحت حمایت قانونگذارنیستند و آنچه را قانون پشتیبانی نمی كند نمی توان آن حق را برآن نهاد ضمن اینكه علم و جهل متعاقدین نیز در این رهگذر بی اثر است.
2- در این مقوله شرط نامشروع اعم از فعل و ترك فعل است مانند اینكه در ضمن عقد شرط شود كه یكی از متعاقدین شخص محترمی را به قتل برساند و یا اینكه از دادن نفقه همسر دائمی خود با وجود همه شرایط امتناع نماید. 3- قانون مدنی در مورد اینكه شرط نامشروع در قالب كدامیك از اقسام شرط (شرط صفت، فعل و نتیجه) می تواند محقق شود ساكت است و بطور مطلق در ماده 232 آنرا باطل اعلام نموده است. لكین با توجه به دیگر مواد قانون مذكور می توان دریافت كه هر سه گونه شرط (اعم از شرط صفت، شرط نتیجه و شرط فعل) می توانند از مصادیق شرط نامشروع باشند كه به شرح آتی هر كدام را مورد بررسی قرار می دهیم:الف) شرط فعل:به عنوان مثال هر گاه متعاملین در ضمن قرارداد بیع شرط نمایند كه خریدار شخص ثالث را مورد ضرب و جرح قرار دهد این شرط كه شرط فعل است و به واسطه مخالفت با قانون ممنوع و نامشروع است چون ماده 240 قانون مدنی اشعار می دارد: «اگر بعد از عقد انجام شرط ممتنع بشود یا معلوم شود كه حین العقد ممتنع بوده است كسی كه شرط به نفع او شده است اختیار
فسخ معامله را خواهد داشت …» و از سوی دیگر قاعده «الممتنع شرعا كالممتنع عقلا» به روشنی دلالت بر فساد این شرط می نماید همچنین موضوع شرط ممكن است ترك فعل باشد به عنوان مثال بر مشروط علیه شرط شود كه در محل كار خود كه موظف به حضور است بدون دلیل حاضر نشود.
ب) شرط صفت:ماده 235 قانون مدنی مقرر می دارد:«هر گاه شرطی كه در ضمن عقد شرط شده است شرط صفت باشد و معلوم شود آن صفت موجود نیست كسی كه شرط به نفع او شده است خیار فسخ خواهد داشت»بنابراین امكان اینكه شرط نامشروع شرط صفت باشد وجود دارد نظیر اینكه در عقد بیعی كه موضوع آن تحویل مقداری گوشت میباشد شرط شده باشد كه گوشت مورد نظر از نوع حیواناتی نظیر خوك تهیه شود.ج) شرط نتیجه:تحقق شرط نامشروع در قالب شرط نتیجه با توجه به تعریف شرط نتیجه و آثار آن نیازمند دقت بیشتری است. شرط نتیجه آنگونه كه درقانون مدنی تعریف شده است عبارت از «تحقق امری در خارج است» كه خود به خود و به صرف اشتراط درضمن عقد و به محض انعقاد عقد ایجاد میشود مثلا اگر در ضمن عقد اجاره شرط شود كه اثاثیه موجود در منزل مورد اجاره به ملكیت مستاجر در آید، به محض ایجاد عقد اجاره تملیك آن اموال به مستاجر حاصل میشود و نیازی به انجام بیع جداگانه و یا الزام موجر به تملیك نیست.
ادامه خواندن مقاله مفهوم و مصاديق شرط نامشروع
نوشته مقاله مفهوم و مصاديق شرط نامشروع اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.
↧
October 18, 2018, 7:13 pm
nx دارای 145 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
مقدمه«لخلق السوات و الارض اكبر من خلق الناس و لكن اكثر الناس لایعلمون» آفرینش آسمان و زمین بزرگتر از خلقت انسان است ولی اكثر مردم نمی دانند»به نام خداوند جان و خرد كزین برتر اندیشه برنگـذردخداوند نام و خداوند رای خداوند روزی دهای رهنمای«الشمس و القمر بحسبان»
«خورشید و ماه با حسابی از خداوند در حركتند (یعنی در مسیری و به نحوی حركت می كنند كه خداوند تعالی بر آندو تقدیر دارد) علم ستاره شناسی از قدیمی ترین و در عین حال پیشرفته ترین علوم بشری است. از آنجا كه جهان خارج از كره ما مسائل آن در محدوده ستاره شناسی قرار می گیرد، دامنه این علوم بشری ازعلوم دیگر گسترده تر است.از نخستین تصورات و برداشتهای اولیه نسبت به عالم لایتناهی و ماه و خوشید و ستارگان و كهكشانها گرفته تا پیشرفته ترین سفینه ها آخرین تجهیزات فنی رصدخانه های كنونی همگی دستاوردها و زمینه های علم ستاره شناسی است و خورشید چون یك ستاره عظیم الجثه است طبیعتا در زمره ستاره شناسی قرار می گیرد.
امروزه بشر نه تنها پا از سیاره خود فراتر نهاده بلكه فضا پیماهای مصنوع او تا آخرین سیارات منظومه شمسی را پشت سرگذاشته اند و به آن سوی منظومه ما راه یافته اند.قرآن مجید در آیه فوق الذكر انسان را به تفكر و تدبر در آفرینش آسمانها و ستارگان درخشان و تحولات شگرفی كه در اوضاع آنها پدید می آید و نظام متقنی كه برآنها حكمفرماست دعوت می كند.
درست به دلیل وجود همین نظم است كه قوانین طبیعت مفهوم پیدا می كند.دانشمندان تجربی با تكیه بر اعتماد به وجود نظم در طبیعت مشتاقانه در پی كشف قوانین علمی موجود در همه زمینه های جهان خلقت هستند»
در یكسری آیات قرآن كریم به این مسئله كه خلقت تمام موجودات اعم از كوچكترین ذرات اتمی گرفته تا تركیب گیاهان جانداران و انسان و زمین، كهكشانها و جریان امور همگی آنها روی حساب می باشد و دارای اندازه های معین و مشخص و درهر مورد قابل محاسبه دقیق می باشند.ذیلا به برخی از این آیات اشاره می كنیم:«و ما یعزب عن ربك من مثقال ذره فی الارض و لافی السماء و لا اصغر من ذلك و لااكبر الا فی كتاب مبین» از علم پروردگار تو حتی وزن ذره ای پوشیده نیست نه در زمین و نه در آسمان و هیچ كوچكتر یا بزرگتری از آن نیست مگر در كتابی روشن ضبط است.در المنجد كلمه ذره به «اتم» معنی شده پس كوچكتر از اتم (اصغر من ذلك) در واقع شامل ذرات بنیادی عالم می باشند مثل (الكترونها، پروتونها، نوترونها، فوتونها، پنتونها و كواركها) و با عنایت به تفسیر المیزان مراد از «كتاب مبین» امری است كه نسبتش به موجودات نسبت برنامه عمل است به خود عمل و هر موجودی در این كتاب یك نوع اندازه و تقدیر دارد.ازاین جهت می توان حدث زد كه مراد از كتاب مبین مرتبه واقعی اشیاء و تحقق خارجی آنها باشد كه قابل پذیرش هیچگونه تغییر نیست.
همین برنامه عمل اجزاء عالم از كوچكترین ذرات دنیای كهكشانها و وجود حساب و كتاب در اندازه (جرم، سرعت، زمان، بار الكتریكی، نوع حركت، اندازه حركت، فشار برای قرار گرفتن ذرات بنیادی اتمها در كنار یكدیگر و پارامترهای دیگر مثل ثابت جاذبه، سرعت نور در فضا، ثابت پلانك، بار الكترون و …) است كه دانشمندان برمبنای انها قوانین فیزیكی و شیمای نجوم و … را بدست می آورند.به طور مثال اطلاع داریم كه زمان وقوع خورشیدگرفتگی 30 مرداد 1378 مطابق با آگوست 1999 و نقاطی از كره زمین را كه بطور كامل یا ناقص می توانند این واقعه طبیعی را ببینند را با پیش بینی بسیار دقیق اعلام می كنند.
آیاتی دیگر در این مورد عبارتند از:«… و خلق كل شیئ فقدره تقدیرا» … و هر چیز را آفرید و برای آن اندازه ای معین مقرر داشت«… و كل شیئ عنده بمقدار»… و تمام اشیاء در نزد او دارای مقداری است. «والسما رفعها و وضع المیزان»
و آسمان را برافراشت و میزان (عدل و نظم) را در عالم وضع نمود.«هوالذی جعل الشمس ضیاء والقمونورا و قدرناه لتعلمو عددالسنین و الحساب ماخلق ا… ذلك الا بالحق یفصل الایات لقوم یعلمون» اوست خدایی كه خورشید را روشنی بخش و ماه را نورانی قرار داد و برای آن منزلگاههایی مقدر كرد تا عدد سال ها و حساب(كارها) را بدانید. خداوند این را جز به حق نیافریده است او آیات خود را برای دانشمندان شرح می دهد.«… ما تری فی خلق الرحمن من تفاوت فارجع البصر هل تری من فطور» .. تو در خلقت خدای رحمن بی نظمی و نقصان نخواهی یافت پس (به دیده عقل در نظم آفرینش) بنگر آیا خللی در آن می یابی؟
می توان نتیجه گرفت كه كشف نظم و انسجام طبیعت (یعنی قوانین طبیعی) و اتقان صنع باری تعالی یكی از مسائل عمده طبیعت شناسی است. ما معتقدیم كه قرآن كتاب هدایت برای انسانهاست و حاوی تمام چیزهایی است كه بشر درحوزه ایمان و عمل بدانها نیاز دارد. بنابراین قرآن یك دائره المعارف علمی نیست و نباید قرآن را با نظریه های متغیر علمی الزاما تطبیق داد.از طرف دیگر نمی توان كتمان كرد كه در قرآن اشارات مكرر به پدیده های طبیعی آمده است، اما اینها برای تعلیم علوم نیست بلكه هدف آنها تشویق مردم است به تعلیم علوم طبیعی و در نتیجه توجه به عظمت خلقت و در نهایت نزدیكی به خالق جهان.اما همین قرآن ما را به تدبر در آیاتش تعقل و تفكر فراخوانده است.«كتاب انزلنا الیك مبارك لیدبروا آیاته و لیتذكر اولوالالباب» كتابی خجسته بر تو فرو فرستادیم تا در آیات آن بیندیشند و خردمندان دریابند و پند گیرند.«ان فی خلق السموات و الارض و اختلاف اللیل و النهار … لآیات لقوم یعقلون» همانا در خلقت آسمانها و زمین و اختلاف شب و روز … همه اینها آیات روشنی بر وجود خدا برای اهل تعقل است.«كذلك نفصل الایات لقوم یتفكرون» اولم یتفكروا فی انفسهم… نكته ای كه باید بپذیریم این است كه برای فهم بهتر آیات قرآنی تنها معلومات عمیق زبان عربی كافی نیست بلكه علاوه بر آن باید واجد اطلاعات علمی بسیار بالایی بود
ادامه خواندن مقاله خورشيد در قرآن
نوشته مقاله خورشيد در قرآن اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.
↧
October 18, 2018, 7:24 pm
nx دارای 173 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
منابع فارسیـــ ابراهیمی ، مهدی (1380) . “اینترنت “. تهران نشر کتابدارـــ ارجمند ، تاج الملوک (1374) . “گزید مقالات ایفلا” . تهران کتابخانه ملی جمهوری ایلامی ایرانـــ ادهمی ، اعظم (1380) . “نگاهی بر مدل های رفتار اطلاع یابی و رفتار اطلاع یابی” پیام کتابخانه ش 3 :51ــ 43ـــ استبروک نوئل (1377) . “راهنمای جامع و کاربردی اینترنت” ترجمه احمد علی نژاد. محمود زیبابی. تهران مرکز آموزش مدیریت دولتیـــ اسدی ، مریم (1382) . “مطالعه تأثیر استفاده از اینترنت بر رفتار اطلاع یابی ــ پژوهشی اعضا هیات علمی رشته های مختلف دانشگاه تهران با تأکید بر سه شاخه علوم انسانی ، علوم پایه و فنی مهندسی” پایان نامه کارشناسی ارشد . علوم کتابداری و اطلاع رسانی . دانشگاه تهرانـــ آیین نامه مقررات دوره های تحصیلات تکمیلی دفتر آموزش و تحصیلات تکمیلی 1376ـــ پریرخ و فتاحی رحمت الله (1384) “راهنمای نگارش و مرور نوشتارها و پیشینیه پژوهش”تهران نشر چاپارـــ حاجی ، رابعه (1371)”میزان آگاهی پژوهش گران علوم پزشکی کشور از منابع اطلاعاتی” پایان نامه کارشناسی ارشد . دانشگاه علوم پزشکی ایران.ــ داور پناه محمد رضا (1382) .”جستجوی اطلاعات علمی و پژوهشی در منابع چاپی الکترونیکی” تهران نشر چاپار ــ دیلقمانی ، میترا (1375) “بررسی رفتار اطلاع یابی اعضا هیات علمی رشته مهندسی مکانیک در کسب اطلاعات تخصصی در 5 دانشگاه شهر تهران” پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه تربیت مدرس
ـــ رضایی شریف آبادی سعید (1373)”شبکه کامپیوتری اینترنت در خدمت اطلاع رسانی” پیام کتابخانه سال 4 ش 1و2 :47-46ـــ رضایی شریف آبادی ، سعید (1381) “اینترنت “. دایره المعارف کتابداری و اطلاع رسانی ویراستار عباس حری تهران. کتابخانه ج 1 ـــ زمانی میاندشتی ناصر (1382) “بررسی عوامل موثر بر رفتار اطلاع یابی مدیران و کارشناسان ترویج” پایان نامه کارشناسی ارشد . دانشگاه تربیت مدرســـ سلیمی (1380) “بررسی رفتار اطلاع یابی کارکنان متخصص راه آهن جمهوری اسلامی ایران” پایان نامه کارشناسی ارشدــ صفری راد (1379) “بررسی نیازهای اطلاعاتی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شیراز و نقش کتابخانه در تامین این نیازها” پایان نامه کارشناسی ارشد ـــ فتاحی رحمت الله (1383) . آموزش استفاده کنندگان و توسعه سواد اطلاعاتی در کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی مشهد. سازمان کتابخانه ها ، موزه ها و مراکز اسناد آستان قدس رضویـــ کاظمی زهرا(1379) “بررسی رفتار اطلاع یابی اساتید ، دستیاران و کارورزان دانشگاه علوم پزشکی اهواز” پایان نام کارشناسی ارشد ، علوم کتابداری و اطلاع رسانی واحد علوم و تحقیقات اهوازـــ کنز ، ویلیام (1378) “اینترنت و خدمات مرجع” ترجمه سعید رضایی شریف آبادی کتابداری و اطلاع رسانی ج 2 ش : 2 104-77ـــ گزنی علی (1379) “جستجوی اطلاعات و ساز و کارهای بهینه سازی آن” فصل نامه کتاب ش 80 : 112-102 ـــ لارج آندرو تروریچارد هارتلی جستجوی اطلاعات در عصر اطلاعات : اصول و مهارتها :ترجمه زاهد بیگدلی تهران نشر کتابدارــ لیمونی صفیه (1381) “بررسی رفتار اطلاع یابی اعضا هیات علمی دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاههای شهرسازی” پایان نامه کارشناسی ارشد . فصل نامه پیام کتابخانه ش 4: 85-80ــ معتمد نژاد ، کاظم (1371) “وسایل ارتباط جمعی” تهران . دانشگاه علامه طباطبایی ج1 ـــ مقدم ، حسین (1382) “بررسی نیازهای اطلاعاتی اعضای هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز” پایان نامه کارشناسی ارشد.مکی زاده تفتی (1376) “بررسی نیازهای اطلاعاتی استادان محقق دانشگاه شیراز” پایان نامه کارشناسی ارشد ـــ نادری ، سیف نراقی (1376 ) نجفی علی (1381) “مطالعه رفتار اطلاع یابی کاربران سایت اینترنت دانشکده پزشکی تهران” پایان نامه کارشناسی ارشد کتابداری و اطلاع رسانیــ نصیری ماریا ( 1384 ) : ” بررسی رفتار اطلاع یابی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بهبهان و تاثیر استادان بر الگوی اطلاع یابی ” مجله کتاب داری . ش 43 : 181-153 ـــ نوروزی چالکی علیرضا (1379) “رفتارهای اطلاع یابی پژوهش گران مراجعه کننده به .www از طریق تماس با شبکه جهانی مستقر در دانشگاه تربیت مدرس پایان نامه کارشناسی ارشد . دانشگاه تربیت مدرس ـــ هارلی هان (1376) “راهنمایی جامع اینترنت ” ترجمه محمد رضا آیت الله شیرازی . تهران کانون نشر علوم :22-21
منابع انگلیسیAbels , elieenh: Denman, Danied , liebscher , peter , ( 1996 ) “ factors that influence that use of electronic networks by science and engineering facwlty at small institwtions : part ii : preliminary use in dicators . “ journal of the american society for information science , 48 (6) : 496-507
Ashley, n.w( 1995 ) . Diffusion of network information Netrieval in acddenic . phd thesis . The university of Arizona , Tucsoin
Bane , A , F. and milheim , W.D ( 1995 ) “ Internet insights : how academics and usuing the Internet “ computers in libraries 15:32-36
Bruce , H ( 1995 ) “Internet serrices and academie work : an Australicun invisibal college of the humun dimensions of global chang “ . clobal enriromental chang . 9 :385 – 307
Boissin , florence bonod . (2005 ) Information – seeking beaharviour and use of the Internet by french general paractitioners : aqualitative tudy “ Health Information and libaries journal , vol zz : 173 – 181
Chun wei choo , Brian Detlor , Don Turn bull . ( 1998 ) “ A behavioral Model of Information seeking on the Web – perliminary Results of a study of How managers and specialits use the web “ wnirersoty of Toronto , Toronto to , ontavio , canada
Graya , Nicola ( 2005 ) “ Health information – seeking behaviour in adolescence : the place of Internet . “ social scienc a Medicive 60 : 147 – 1478
Merit, Inc ( 1995 ) “Internet monthly neport “ . ( on line ) . Avaiableat . FFP : // mevit . edu / internet ) newsletters / internet monthy neport/ im 95 – 10 TXT :12
Rinaldi , A . H ( 1995 ) . Internet guidelines and cutune . ( on line ) . Availiable at http :// www.vir.com/neti.culture.htm1.
Rezaei, saeed ( 1997 ) . the use of Internet by psychologistis : The university school of newsowth wales .
Wilson . T .D ( 1994 ) “information nede and uses : fifty years of progress . “ fifty years of information progress . In B.C . vickery ( eds ) . Aslib : 15 – 57
Zach lise , ( 2006 ) “ using a multiple – case studies Design to Investigata the information seeking Behavior of ArtsAdministrators . “ library Trends . vol 55 : 21 – 18
چکیده :پژوهش حاضربا هدف مقایسه رفتار اطلاع یابی آموزشی – پژوهشی دانشجویان تحصیلات تکمیلی در استفاده از منابع اینترنتی و با روش پیمایشی صورت گرفته است . نمونه پژوهشی شامل 120 نفر دانشجوی تحصیلات تکمیلی است که به روش نمونه گیری تصادفی از بین دانشگاههای جامع و فنی شهر تهران انتخاب شده اند . به منظور گرد آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته با پایایی و روایی که از نظر اساتید محترم و صاحب نظرانIT مورد تایید بوده استفاده و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t و خی دو استفاده شده است .
یافته های پژوهشی نشان می دهد که اکثر دانشجویان دوره ارشد از طریق سایت کتابخانه و دوره دکتری از طریق خانه به اینترنت دسترسی دارند. میزان استفاده دانشجویان رشته فنی مهندسی از اینترنت بیشتر از گروه علوم انسانی است و همچنین توانایی این گروه نیز در مقایسه با گروه علوم انسانی بیشتر است و یافته ها نشان می دهد که توانایی استفاده از اینترنت در رشته های تحصیلی مختلف متفاوت است.همچنین یافته ها تفاوت معناداری بین دوره های تحصیلی و توانایی استفاده از اینترنت نشان می دهد نتایج پژوهش حاکی از آن است که بین مدت زمان استفاده از اینترنت و رشته تحصیلی ارتباط وجود دارد.بعبارتی گروه فنی مهندسی زمان بیشتری را صرف جستجوی اطلاعات از اینترنت می کنند . همچنین این گروه اولویت اول خود برای کسب اطلاعات از منابع اطلاعاتی را ، اینترنت و سپس کتاب معرفی کردند درحالی که در گروه علوم انسانی ، اولویت اول کتاب و سپس اینترنت می باشد.
دانشجویان هدف ازجستجوی اطلاعات از اینترنت را پژوهش سپس کسب اطلاعات آموزشی اعلام کردند هدف از کسب اطلاعات برای انجام فعالیت های پژوهش و آموزشی را ،مرور پیشینه و سپس روز آمد کردن اطلاعات درسی اعلام کردند.دانشجویان گروه فنی ،نحوه آشنایی خود با امکانات اینترنت را در اولویت اول آزمون و خطا و در وهله دوم از طریق همکاران و دوستان می دانند در حالی که در گروه علوم انسانی آشنایی اول از طریق دوستان و آشنایان سپس از طریق آزمون و خطا می باشد. هر چهار گروه ترجیحا” ، منابع اینترنتی مورد نیاز خود را از طریق موتور جستجوی وب شناسایی می کنند بررسی دلایل استفاده از اینترنت نیز تفاوت معناداری را بین دو گروه نشان می دهد و دانشجویان مشکلاتی مانند عدم تسلط به زبان خارجی و پایین بودن سرعت شبکه و هزینه بالا را از موانع موجود بیان کردند.همچنین بررسی ها ، نشان داده که رفتار صحیح جستجو در رشته های مختلف ، همچنین در دوره های تحصیلی مختلف متفاوت است.هر چهارگروه خواستار یادگیری جستجو و استفاده از پایگاههای اطلاعاتی هستند و پیشنهاداتی در جهت بهبود دستیابی استفاده از اینترنت بیان کردند.
فهرست مطالبعنوان صفحه
فصل اول مقدمه 1بیان مساله 4اهمیت و ضرورت 6اهداف پژوهشی 8سوالات پژوهشی فرضیه های پژوهشی 9تعریف مفاهیم 10تعاریف عملیاتی مفاهیم 10
فصل دوم مقدمه 12رابطه خدمات دانشگاهی و توسعه ملی 13تاثیر دانشگاه در توسعه اقتصادی 14تاثیر دانشگاه در توسعه اجتماعی / سیاسی 15تاثیر دانشگاه در توسعه فرهنگی 15رسالت ، وظایف و خدمات دانشگاه 16اینترنت 19تاریخچه اینترنت 22ابزارها و خدمات اینترنت 25رفتار اطلاع یابی 31خاستگاه مفهوم اطلاع یابی 33جست و جوی اطلاعات و ساز و کارهای بهینه سازی آن 34انتخاب یک بانک اطلاعاتی برای انجام جست و جو 35فرمول جست و جو 36ترکیب فرمول جست و جو با استفاده از عملکرد های موجود 37انجام جست و جو 40مدل های رفتار اطلاع یابی 41مدل رفتار اطلاع یابی الیس 43مدل رفتار اطلاع یابی كالتو 49مدل رفتار اطلاع یابی بلكین 51مدل رفتار اطلاع یابی مار چینونین 52 مدل رفتار اطلاع یابی ویلسون 54مهارت باز یابی اطلاعات 62رفتار اطلاع یابی مورد نیاز در فرآیند پژوهش 64
فصل سوم مقدمه 87روش پژوهش 88جامعه پژوهشی و روش نمونه گیری 88ابزار پژوهش 89روش تجزیه و تحلیل داده ها 90فصل چهارم مقدمه 92تجزیه و تحلیل داده ها 93
فصل پنجم مقدمه 118 بحث و نتیجه گیری 119پیشنهادها 129پیشنهادات برای پژوهش آتی 129محدودیت ها 130خلاصه 130منابع فارسی 134منابع انگلیسی 138چکیده انگلیسی 141
فصل اول
مقدمه اطلاع یابی فعالیت مهمی در جامعه بشری است . هر چند می توان ادعا کرد که اطلاع یابی همواره چنین بوده است . اما این موضوع در جامعه اطلاعاتی متداول تر است . همانگونه که قبل از پیدایش صنعت چاپ در قرن 15 ، انتقال اطلاعات بصورت شفاهی یا دست نوشته انجام می شد . پس از اختراع چاپ توسط گوتنبرگ ، اطلاعات بیشتری روی کاغذ تولید گردید و به شکل های مختلفی چون کتاب جزوه ، گزارش و مجله علمی ذخیره شد . اطلاعات در طول قرن بیستم و قرن حاضر از طریق رادیو و تلویزیون و بطور فزاینده ای از طریق ارتباطات الکترونیکی و به ویژه اینترنت نیز منتقل شده است .
تخمین زده می شود که اطلاعات تولید شده بین سالهای 1970 تا 2000 بیشتر از کلیه اطلاعات تولید شده در 5 هزار سال قبل بوده است (لارج ، آندرو 1382 : 27). پیشرفت در فن آوری های اطلاعات و ارتباطی مسئول چنین انفجار اطلاعاتی می باشد و اساس بسیاری از این تغیرات ، توانایی نظام رایانه ای برای ذخیره زیادی از اطلاعات ، پردازش سریع و قابل دسترسی ساختن آنها برای کاربران در سراسر دنیا از طریق شبکه های ارتباطی راه دور می باشد . – بدین گونه ارتباطات رایانه ای ( شبکه اینترنت ) ، ارتباطات راه دور و وسایل ارتباط جمعی ، نوعی ” مثلث ارتباطات ” را بوجود آورده اند که دگرگونی های فن آوری پر اهمیتی در عرصه های اجتماعی ، علمی و فرهنگی و ; حاصل آن است . و اصطلاحاتی همچون عصر ارتباط ، انفجار اطلاعات انقلاب ارتباطات ، جامعه اطلاعات و اسطوره یا ایدولوژی جامعه اطلاعات و نظایر آنها ، که آنها ، که در سال های اخیر در کتاب ها و آثار پژوهشی محققان در حوزه های جامعه شناسی و فلسفه و علم ، و ارتباطات و علوم کتابداری و اطلاع رسانی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند ( معتمد نژاد 1371 ) .
در حال حاضر بحث های گسترده ای بدنبال تغییرات شگرفی که اینترنت در اطلاع یابی و فعالیتهای پژوهشی در جوامع علمی ایجاد کرده است وجود دارد و آن گویای این حقیقت است که دراین سالها استفاده افراد بخصوص دانشجویان نحصیلات تکمیلی از شبکه های الکترونیکی به سرعت افزایش یافته و اینترنت بعنوان یکی از مجراهای قابل دستیابی به اطلاعات برای دانشجویان جهت انجام فعالیتهای آموزشی و پژوهشی در دانشگاهها و موسسات آموزشی عالی تبدیل شده است . این فن آوری در حال تغیر شیوه های دانشجویان را در جستجوی اطلاعات ، ارتباط با همدیگر ، هدایت پژوهش و آموزش و توزیع نتایج تحقیق تحت تاثیر قرار داده است. چنین به نظر می رسد که سواد اطلاعاتی در جامعه ای که دائم در معرض تغییرات فناوری و همچنین در معرض تغییرات اطلاعاتی بی شماری قرار دارد ، لازم است سواد اطلاعاتی شامل توانایی در تشخیص نیاز ، توانایی ذخیره اطلاعات و توانایی باز یابی و ارزیابی انتقادی اطلاعات بازیابی شده و استفاده مناسب در زمان لازم ، می باشد . سواد اطلاعاتی باعث رفتار اطلاعاتی مناسب در شناسایی ، کسب و اشاعه اطلاعات از طریق هر مجرا و رسانه ای می شود . رفتار اطلاعاتی مناسب ، فرآیند جستجو ، بازیابی ، شناخت و کاربرد منطقی محتوا است . ( فتاحی 1382 ، 276 ) .
در نتیجه نیاز به شناخت رفتار اطلاع یابی آموزشی – پژوهشی احساس می شود چرا که با شناخت رفتار اطلاع یابی و ارزیابی تاثیرات فناوری بر رفتار جستجو و نیز شناخت چگونگی استفاده دانشجویان از اینترنت و عوامل موثر در استفاده از آن ، جایگاهی برای پژوهش و آموزش و توسعه بوجود می آید و آن باعث افزایش پژوهش دانشگاهی و بهبود آموزشی می شود .
بیان مسأله : تاریخ قرن اخیر نشان می دهد که کشورهایی که به مسأله آموزش و پژوهش توجه خاصی داشتند توانسته اند به رشد اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی قابل توجهی دست یابند . به همین دلیل دولتهای مترقی ، تاکید بر گسترش پژوهش و ادغام آن در برنامه ریزیهای آموزشی دارد . ( فتاحی 1383 : 277 ) از اینرو می توان گفت که نظام آموزش عالی نقش اساسی در توسعه جامعه دارد و هدف آن تربیت دانش آموختگانی است که بتوانند مهارت های پژوهشی و آموزشی را کسب کنند که توسعه چنین مهارت هایی از مهمترین اولویت های دانشگاه می باشد ( پر یرخ و فتاحی 1384 : 16 ) .
در آیین نامه مقرات دوره های تحصیلات تکمیلی دانشگاه ها این امر مهم ذکر گردیده که هدف از ایجاد دوره های کارشناسی ارشد و دکترا ، تربیت افرادی است که با احاطه یافتن و آشنا شدن با روشهای پیشرفته تحقیق و دستیابی به جدیدترین مبانی آموزش و پژوهش بتوانند با نوآوری در زمینه های علمی وتحقیقی ، در رفع نیازهای کشور و گسترش مرزهای دانش در رشته تخصصی خود موثر باشند محور اصلی فعالیتهای آنان ، پژوهش و کسب تبحر در رشته خاص علمی خود می باشند و به نظر می رسد که ممترین منبع کسب اطلاعات آنها برای فعالیت های آموزشی و پژوهشی علاوه بر کتابخانه ها، مراکز و پایگاههای اطلاع رسانی و یا اینترنت می باشد . امروزه به دلیل قابلیت های گوناگون و متنوع اینترنت هر روز استفاده کنندگان بیشتری به آن روی می آورند و اکثر دانشگاههای کشور نیز مبادرت به برقراری خدمات شبکه جهانی اینترنت به منظور پشتیبانی علمی از دانشجویان نموده اند ولی بنظر می رسد که دانشجویان در امر دستیابی به اطلاعات دچار مشکل می باشند که مهمترین عوامل موثر در عدم دستیابی ، عدم آگاهی دانشجویان از منابع و شیوه های صحیح جستجوی اطلاعات و یا شناسایی نیاز های اطلاعاتی خود می باشند و یا اینکه اهداف و انگیزه ها و روشها را به خوبی نمی شناسند که منجر به عدم دستیابی استفاده کنندگان به منابع مورد نیاز می شود .
در حالیکه با آگاهی ار رفتار اطلاع یابی صحیح در جهت تکمیل برنامه های آموزشی و پژوهشی می تواند پژوهشگران را در برنامه ریزی بهتر برای پژوهش با کیفیت بالا و تولید دانش جدید توانمند سازد چرا که افزایش سریع حجم اطلاعات موجب شده که دانشجویان و محققان گاه بدون اطلاع از مطالعات قبلی و با صرف وقت و هزینه کارهایی را انجام دهند که جز دوباره کاری نتیجه ای ندارد در حالیکه با شناخت کامل از ویژگیها و اهداف و انگیزه ها و روش های صحیح جستجو می توانیم مرتبط ترین و معتبرترین منابع اطلاعاتی مورد نیاز را شناسایی کنیم و د رجهت رفع نیازهای اطلاعاتی خود برای انجام فعالیتهای آموزشی و پژوهشی گام برداریم . در این راستا پژوهش حاضر به بررسی رفتار اطلاع یابی آموزشی – پژوهشی و آگاهی از اهداف و ابزارها و نوع اطلاعات مورد جستجو و شیوه دسترسی به اطلاعات در استفاده از اینترنت می پردازد و امید است که نتایج راهگشای بهبود و اصلاح شیوه های اطلاع یابی باشد .اهمیت و ضرورت : یکی از رسالتهای دانشگاه تربیت متخصصان و پژوهشگران است که بتوانند تبحر لازم را برای انجام فعالیتهای پژوهشی و آموزشی ، در زمینه رشته خاص علمی خود کسب کنند . لازمه این امر ، توان بهره گیری صحیح و مناسب از اطلاعات می باشد . چرا که اطلاعات بعنوان یکی از منابع ضروری جهت پیشرفت های علمی و فنی کشور است و می توان گفت که در پیشبرد توسعه جامعه اطلاعات عاملی جدایی ناپذیر است در تولید دانش و پژوهش که به سهم خود ارضای نیازهای مردم را ممکن می سازد اطلاعات جزئی با اهمیت است ( ارجمند 1374: 11 ) . یکی از راههای کسب اطلاعات به روز ، استفاده از اینترنت می باشد و با توجه به نقش مهمی که اینترنت در امر دستیابی به اطلاعات روز آمد و ارتباط سریع میان دانشمندان حوزه های مختلف علوم ایفا می کند . لذا ضرورت شناخت بیشتر اینترنت توانایی های این شبکه ، هدف و میزان استفاده از اینترنت بعنوان یکی از راههای دستیابی به اطلاعات و بررسی موانع و مشکلات موجود در استفاده مانند عدم آشنایی با شیوه های صحیح جستجو و عدم آگاهی از منابع و خدمات موجود در امر آموزش و پژوهش ضروری بنظر می رسد ( فتاحی 1383 : 153 ) .
از طرفی با شناخت رفتار اطلاع یابی آموزشی و پژوهشی و آشنایی یا انگیزه ها و اهداف و شیوه های صحیح جستجو ، در وقت و هزینه دانشجویان و پژوهشگران صرفه جویی می شود . دانشجویان می توانند ، اطلاعات مرتبط و معتبری را بدست آورند و در جهت تکمیل فعالیتهای آموزشی و پژوهشی خود از آن استفاده کنند تا از دوباره کاریها و یا استفاده از روش آزمون و خطا برحذر باشند بنابراین شناخت بیشتر اهداف جستجو و منابع و کانالهای مورد استفاده و شیوه دستیابی به اطلاعات ضروری بنظر می رسد تا با شناخت بیشتر،اطلاعات مناسب برای پژوهشگران و دانشجویان برای انجام فعالیتهای علمی فراهم شود .
اهداف پژوهش : پژوهش حاضر به بررسی رفتار اطلاع یابی دانشجویان تحصیلات تکمیلی در استفاده از اینترنت می پردازد .استفاده روز افزون از اینترنت و کثرت اطلاعات موجود ، افراد را نا گزیر از قرار گرفتن در مجراهای اطلاعاتی می کند که سبب پیدایش رفتار اطلاع یابی می شود . رفتار اطلاع یابی برخاسته از شناخت نیازهای دانشجویان از جستجوی اطلاعات ، آگاهی از روشهای صحیح جستجوی اطلاعات و مقایسه رفتار اطلاع یابی دانشجویان رشته های علوم انسانی و فنی و مهندسی و بررسی رابطه بین رشته تحصیلی و سطح تحصیلات و توانایی استفاده از اینترنت و همچنین شناسایی مشکلات و مسائل آنها در راه یابی به منابع مورد نیاز می باشد . با کسب اطلاع در رابطه با رفتار اطلاع یابی و تجزیه و تحلیل اطلاعات بدست آمده می توان اطلاعاتی برای مسؤلان جهت درک بهتر و دقیق تر از نیازهای کاربران ، مشکلات استفاده کنندگان و کاربران و تاثیر اینترنت روی فعالیت های آموزشی و پژوهشی آنان فراهم آید تا سرمایه گذاریهای لازم صورت گیرد .
اهداف کلی پژوهشی عارتند از : 1- شناسایی و کشف اهداف دانشجویان از کسب اطلاعات 2- شناسایی شیوه های دستیابی دانشجویات به اطلاعات 3- تعیین گرایش دانشجویان به ابزارها و خدمات اینترنت 4- تعیین چگونگی کسب اطلاعات توسط دانشجویان 5- شناسایی موانع و مشکلات موجود در استفاده از اینترنت 6- تعیین میزان توانایی دانشجویان در استفاده از اینترنت 7- مقایسه رفتار اطلاع یابی آموزشی – پژوهشی دانشجویان رشته علوم انسانی و فنی مهندسی
سؤالات پژوهشی : 1- آیا دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری رشته های علوم انسانی و فنی مهندسی از شیوه های صحیح جستجوی اطلاعات از اینترنت بهره می گیرند ؟ 2- هدف دانشجویان از کسب اطلاعات چیست ؟ و چند درصد از استفاده کندگان به منظور کسب اطلاعات آموزشی و پژوهشی از اینترنت استفاده می کنند ؟ 3- دانشجویان چه سهمی یا چه درصدی از اطلاعات مورد استفاده خود را از منابع اینترنتی کسب می کنند ؟ 4- آیا بین سطح تحصیلات و توانایی استفاده از اینترنت رابطه وجود دارد ؟5- آیا توانایی استفاده از اینترنت در رشته های مختلف ، متفاوت است ؟ فرضیه های پژوهشی : 1- بین رشته تحصیلی و توانایی استفاده از اینترنت استفاده از اینترنت رابطه وجود دارد . 2- دلایل استفاده از اینترنت در رشته های تحصیلی دانشجویان متفاوت است . 3- رفتار صحیح جستجوی اطلاعات در رشته های تحصیلی مختلف متفاوت است .4- رفتار صحیح جستجوی اطلاعات دردوره های تحصیلی مختلف متفاوت است . 5- بین دوره های تحصیلی و توانائی استفاده از اینترنت رابطه وجود دارد . 6- بین مدت زمان استفاده از اینترنت و رشته تحصیلی ارتباط وجود دارد .
تعریف مفاهیم : رفتار اطلاع یابی : مجموعه فعالیتهای فرد برای رفع نیازهای اطلاعاتی است و شامل مشخص کردن هدف ، روش ، ابزار جستجو ، نوع اطلاعات مورد جستجو و شیوه دسترسی به اطلاعات می باشد. رفتار اطلاع یابی آموزشی – پژوهشی : چگونگی کسب اطلاع به منظور انجام فعالیتهای آموزشی – پژوهشی در دستیابی به اطلاعات می باشد . تعریف : دوره کارشناسی ارشد ، یکی از دوره های آموزشی عالی بالاتر از دوره کارشناسی است که پس از آن به اجرا در می آید و سرانجام به اعطا مدرک کارشناسی اشرد در رشته مربوطه منتهی می گردد . دوره دکتری : PhD بالاترین مقطع تحصیلی آموزش عالی است که به اعطا مدرک می انجامد و مجموعه ای هماهنگ ازفعالیت های پژوهشی و آموزشی است (آیین نامه مقررات 1376 ) تعاریف عملیاتی مفاهیم : رفتار اطلاع یابی – آموزشی – پژوهشی توسط پرسشنامه محقق ساخته سنجیده می شود .
فصل دوم
مقدمه : این فصل شامل دو بخش می باشد اول ادبیات پژوهش و بخش دوم پژوهشهای انجام شده در ایران و خارج در ارتباط با موضوع تحقیق می باشد . در بخش اول ابتدا به معرفی خدمات دانشگاهی و رابطه آن با توسعه و رسالت و وظایف دانشگاه پرداخته سپس رفتار اطلاع یابی دانشجویان در استفاده از اینترنت بررسی شده است در ادامه پژوهشهای انجام گرفته در داخل و خارج بیان شده است .
رابطه خدمات دانشگاهی و توسعه ملی تاریخ تحولات صنعتی و اقتصادی کشورهای پیشرفته نشان می دهد که تا قبل از قرن بیستم ، رشد صنعتی اقتصادی نسبت به توسعه آموزش عالی از نظر زمانی مقدم و پیشگام بوده است و دانشگاهها نقشی در جهشهای یزرگ صنعتی و اجتماعی زمان خود نداشته اند ولی چه بسا بطور غیر مستقیم از طریق دانشمندان و اندیشمندانی که در این کانونهای علمی پرورش یافته اند . در هدایت و انگیزش افکار عمومی تاثیر گذاشته اند و زمینه را برای تحول و تکامل تدریجی و ریشه دار اجتماع در دوره های بعد آماده ساخته اند . به عبارت دیگر ، نقش اساسی دانشگاهها تا قبل از قرن بیستم بیشتر پاسداری فرهنگ و انتقال میراث علمی نسلهای گذشته به نسلهای آینده ، ساختن و پرداختن زیر بنای فرهنگ علمی و بالا بردن وجهه و اعتبار ملی بوده است ولی در قرن بیستم که عصر جهش روز افزون دانش و تکنولوژی آغاز گشته و برتری ملتها به قدرت ابداع و آفرینندگی علمی و فنی آنها وابسته شده است ، رسالت دانشگاهها به عنوان کانون خلاقیت علمی و پویایی اجتماعی اهمیت حیاتی پیدا کرده است . به این دلیل رشد و توسعه آموزش عالی از نظر زمانی بر توسعه اجتماعی و اقتصادی پیشی جسته است .
تاثیر دانشگاه در توسعه اقتصادی : توسعه اقتصادی به انسانهای متبحر و کارآمد و توانا احتیاج دارد و این گونه « منابع انسانی کار آمد » محصول سطوح بالای آموزش و پرورش می باشند . به این اعتبار آموزش و پرورش برای تمام بخشهای دیگر توسعه ملی ، از جمله توسعه اقتصادی ، جنبه زیر بنایی پیدا می کند . دانشگاه از دو جهت در توسعه اقتصادی موثر است : یکی ازنظر تامین نیروی انسانی کارآمد یا افزایش کار ایی و بهره وری افراد ، دیگر گسترش مرزهای دانش و فن و پیش بردن تکنولوژی به عبـارت دیگر ، محصول دانشگاه عبارت است از افزوده دانش و معرفت و فن که اگر در وجود افراد باشد به عنوان بهره وری نیروی انسانی تلقی می گردد و اگر فارغ و جدا از وجود انسان باشد ، به صورت مجموع دانش و تکنولوژی نمایان می شود . چون مسئولیت پرورش نیروی انسانی و افزایش بهره وری و کارایی افراد در سطوح تخصص به عهده دانشگاه هاست . بنابراین دانشگاه در توسعه اقتصادی نقش زیر بنایی دارد کمبود و نارسائیهای نیروی انسانی ، چه از نظر نوع و کیفیت ، یکی از مهمترین و اساسی ترین تنگناهای توسعه اقتصادی به شمار می رود این پدیده در کشور ما به آشکار دیده می شود . رابطه دانشگاه و اقتصاد ، ارتباطی دو جانبه است و توسعه اقتصادی و توسعه تعلیمات دانشگاهی لازم و ملزوم یکدیگرند .
تاثیر دانشگاه در توسعه اجتماعی / سیاسیدانشگاه به عنوان سر سیستم رسمی آموزش ، کانون پرورش نخبگان ، برگزیدگان و کارگزاران آتیه کشور است . کسانی که قانون گذاران ، حقوق دانان ، پزشکان ، مهندسان ، اقتصاد دانان ، کارشناسان ، استادان ، محققان و ; گردانندگان امور مختلف دولتی ملی خواهند شد . دانش و بینشی که این افراد در دانشگاه پیدا می کنند و به صورت قابلیتها و تواناییهای فنی و تخصصی و نگرشها و گرایشها در آن ظاهر می شود ، عامل بسیار موثری در شکل گیری خوی و منش اجتماعی و سوگیری سیاسی آنهاست و در حقیقت آینده اجتماع را پی ریزی می کند . دانشگاه به عنوان مرکز تحقیق و پژوهش علمی و فرهنگی ، مهد نوسازی اجتماع است ، زیرا محلی است که در آن افکار و اندیشه ای جدید ، دانش و معرفت نو، تکنولوژی متحول و فرهنگی خلاق و پویا رشد ونمو می کند .
تاثیر دانشگاه در توسعه فرهنگی : فرهنگ یک اجتماع از پاره فرهنگهایی شکل می گیرد که هر یک معرف گروهی است . هر قدر توانمندی یک گروه و فرهنگ آن زیادتر باشد ، پاره فرهنگهای دیگر را کاملتر تحت تحت الشعاع قرار می دهد و میزان نفوذ آن در شکل دادن به فرهنگ کلی اجتماع بیشتر می شود . فرهنگ دانشگاه و دانشگاهیان از جمله پاره فرهنگهای بسیار توانمند است و نفوذ خاصی در فرهنگ کشور دارد . زیرا گذشته از آنکه بسیاری از سرآمدان کشور از پرورش یافتگان دانشگاه انتخاب می شوند و طبعاً فرهنگ دانشگاه را در اجتماع تحکیم و تقویت می کنند .
از آنچه راجع به توسعه ملی و ابعاد مختلف آن را قبیل توسعه اجتماعی / سیاسی و توسعه فرهنگی و ارتباط آنها با دانشگاه بطور اخص گفته شد ، چنین نتیجه گرفته می شود که خدمات دانشگاهی برای توسعه ملی وسیله ای لازم شناخته شده است و نقش زیر بنایی دارد . یعنی هر چند خود جزء هدف توسعه به شمار نمی آیند ، ولی برای نیل به هدفها ، خواسته ها و نیازهای اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی ضروری و حیاتی است .
رسالت ، وظایف و خدمات دانشگاهاگر قبول کنیم که رسالت دانشگاه باید از آرمانهای ملی منشأ گیرد و ترجمانی از انتظارات جامعه باشد در اینصورت رسالت اصیل دانشگاه خدمت به آرمانهای ملی برای بارور ساختن تمدن بزگ انسانی است چنین رسالتی ایجاب میکند که دانشگاه ، هدفها و وظایفی به شرح زیر به عهده گیرد : 1- خدمت به توسعه اقتصادی از طریق آموزش و پرورش نیروی انسانی کارآمد . ابداع و نوآوری علمی و فنی 2- خدمت به توسعه اجتماعی /سیاسی از طریق آموزش اجتماعی 3- خدمت به توسعه فرهنگی از طریق آموزش و پرورش کمالات انسانی و معرفت عمومی4- اجرای هر یک از وظایف سه گانه فوق ، سه نوع فعالیت یا خدمات به شرح زیر می باشد :
– آموزش پرورش – پژوهش – گسترش منظور از آموزش ، فرا گرد خدماتی است که به یادگیری دانشجویان منتهی می شود و به صورت افزوده معلومات و دانش و مهارت ، تبحر علمی ، رشد فکری و ذهنی و بلوغ عاطفی ، بینش اجتماعی و پرورش هنری در وجود دانشجویان تجلی می کند. منظور از پژوهش ، فرا گرد خدماتی است که به گسترش مرزهای دانش و معرفت می انجامد و بصورت افزوده علم و فن ، یافته ها و شناخته های دقیق تر پدیده های طبیعی و اجتماعی ، نوآوریها و ابداعات تکنولوژیک ظاهر می شود .
منظور از گسترش ، فرا گرد خدماتی است که مستقیماً به بهبود کیفیت زندگی و عمران منطقه ای که دانشگاه در آنجا قرار گرفته ، منجر می شود و بصورت آموزش غیر رسمی فعالیتهای اجتماعی و هنری و علمی و خدمات مشاوره ای شناخته می شود ( فیوضات 1382 : 28-57 ) البته در زمینه اهداف آموزش عالی نظرات متعددی ذکر گردیده برخی از صاحب نظران دانشگاه را موظف به انجام دو وظیفه مهم دانسته اند و این دو مسئولیت را آموزش و پژوهش می دانند .
و هدف نهایی آموزش عالی جنبه دو گانه ای به خود گرفته است : 1- آموزش متخصصانی شایسته که بتوانند پاسخگوی احتیاجات اقتصادی و اجتماعی باشند . تعمیم مزایای آموزش و پرورش سطح بالا به تعداد هر چه بیشتری از جوانان و بزرگسالان بر اساس آیین نامه مقررات دوره های تحصیلات تکمیلی (1376) هدف از ایجاد دوره های کارشناسی ارشد و دکتری نیز در راستای رسیدن به این اهداف می باشد که بصورت زیر بیان شده است .
– هدف از ایجاد دوره کارشناسی ارشد ، گسترش دانش و تربیت متخصصان و پژوهشگرانی است که با فراگیری آموزشهای لازم و آشنایی با روش های پژوهش علمی ، مهارت لازم را برای آموزش و پژوهش و خدمت پیدا می کنند . – هدف از ایجاد دوره دکتری ، تربیت افرادی است که با احاطه یافتن به آثار علمی در یک زمینه خاص و آشنایی با روشهای پیشرفته تحقیق و دستیابی به جدیدترین مبانی آموزش و پژوهش بتوانند با نوآوری در زمینه های علمی و تحقیقی ، در رفع نیازهای کشور و گسترش مرزهای دانش در رشته تخصصی خود موثر بوده و به تازه هائی در جهان دانش دست یابند .
محور اصلی فعالیتهای دوره دکتری پژوهش و کسب تبحر در یک رشته خاص علمی است و آموزش وسیله برطرف کردن کاستی های آموزشی دانشجویان این دوره است تا راه را برای وصول به اهداف دوره هموار سازد .
با توجه به توضیحاتی که داده شد بنظر می رسد که آموزش وپژوهش از اهداف اصلی دانشگاه ها می باشد که این اهداف توسط دانشجویان تحصیلات تکمیلی ( ارشد و دکترا ) تامین می شود برای این منظور ، دسترسی به اطلاعات و استفاده بهینه و صحیح از اطلاعات عامل مهمی محسوب می شود مهمترین منابع اطلاعاتی مورد استفاده دانشجویان مراجعه به کتابخانه و یا اینترنت می باشد . اینترنت به علت دسترسی سریع و آسان و به روز بودن ، بیشتر مورد استقبال قرار گرفته ولی بنظر می رسد که دانشجویان مشکلات عمده ای را دراستفاده از اینترنت تجربه می کنند در حالیکه با اتخاذ رفتار اطلاع یابی صحیح می توان به نتایج مطلوب رسید .حال به بررسی منابع و خدمات اینترنت و نحوه جست و جوی اطلاعات و تاثیر آن بر فرآیند پژوهشی و آموزشی می پردازینم .
اینترنت تعاریف بطور کلی می توان تعاریف مربوط به اینترنت را به دو گروه عمده تقسیم نمود : الف : تعاریف مبتنی بر فن آوری ب: تعاریف کاربر مدار الف . تعاریف مبتنی بر فن آوری : تعاریف مبتنی برفن آوری ، که با تاکید بر جنبه های فنی و فن آوری مورد استفاده اینترنت ارائه شده اند : نظیر عبارات زیر است : دائره المعارف کتابداری و اطلاع رسانی اینترنت را « شبکه ی شبکه ها یا اینترنت » بزرگراه اطلاعاتی » که گاه بطور اختصار « نت » خواند ه می شود .شبکه ای است که از قرار داد کنترل انتقال /قرار داد اینترنت ( تی سی پی / آی – پی ) استفاده می کند این شبکه فن آوری جدیدی است که با انتقال شبکه های رایانه ای مستقر در اقصی نقاط جهان رشد یافت و مفهوم تازه “بین شبکه ای ” یا اینترنت را پدید آورد .
در تعریف دیگر ، شرکت ریت ، اینترنت را به عنوان نظام اطلاعاتی جهانی این چنین تعریف می کند : اینترنت ، اولاً بعنوان نظام اطلاع رسانی جهانی ، مجموعه ای از رایانه ها و شبکه هاست که بطور منطقی و با نشانی منحصر بفرد جهانی موجود بر روی قرار داد اینترنت ( آی – پی ) یا پسوندهای آن به یکدیگر متصل هستند ؛ ثانیاً قادر به حمایت از ارتباط هایی است که از قرار داد کنترل انتقال / قرار داد اینترنت یا پسوندهای آن استفاده می کنند ؛ ثانیاً ، خدمات سطح بالای ارتباطی را بصورت عمومی اینترنت خصوصی فراهم کرده یا از آنها استفاده می کند و یا این گونه خدمات را با ساختار بالا دسترسی پذیر می سازد ( مریت 1995: 12) اینترنت بزرگترین و عمومی ترین شبکه ای است که از ارتباط و اتصال هزاران شبکه و رایانه از طریق قرار داد تی سی پی بوجود آمده است . اینترنت از اتصال و ارتباط بین شبکه ها و رایانه ها با یکدیگر از طریق خطوط مخابراتی نظیر تلفن ، آنتن های ماهواه ای ، کابل های فیبر نوری و ; حاصل می شود . اینترنت بزرگترین شبکه ای است که بدون مدیریت مرکزی خدمات گوناگون خود را ارئه می دهد و بطور خلاصه اینترنت مادر همه شبکه هاست ( ابراهیمی 1380: 26) .
ب – تعاریف کاربر مدار : تعاریف کاربر مدار ، به جای توضیح درباره فن اوری مورد استفاده اینترنت درباره کابران که از این فن آوری استفاده می کنند بحث می کند .از این دیدگاه شبکه اینترنت فقط رایا نه ها و خدمتگرها ، مسیر گردان ها و ابزارهای انتقال میلیون ها بایت داده ها و نرم افزارهای تخصصی نیست . اینترنت اجتماع مردمی است که کارشان توسط شبکه اینترنت تسهیل و تسریع شده و نه آنکه نرم افزارها و سخت افزارها بر آنها مسلط شده باشد . اینترنت در تعریف کاربر مدار ، مجموعه ای از عقاید و آرای گوناگون است که در آنجا ، اطلاعات و ارتباط جهانی همواره در حال تغییر و تحول است و گاهی هم آن را یک مرجع برای محققان می دانند که شامل کتابها ، مجلات ، نرم افزارهای گوناگون و عقاید و نظرات مختلف می باشد ( اسدی 1382 ) .
از نقطه نظر کاربر ، اینترنت مجموعه جهانی از عقاید ونظرات است . استفاده افراد از این منابع در ” فضای رایانه ای ” حاکی از آن است که : افراد ماجراجو در مرز الکترونیکی قرار دارند . جائیکه خواسته افراد می تواند تغییر کند و آینده ارتیاطات الکترونیکی را بصورتی که ما آن را می شناسیم ، شکل دهد . واژه هایی که متناوباً در بیان و مفهوم فضای رایا نه ای استفاده می شوند عبارتند از : ” استخراج مطالب : ، ” پیمانش ” ، و ” سیر در بزرگراههای اطلاعاتی ” هستند که اینترنت را تبدیل به مکانی کرده است جائیکه اطلاعات و ارتباط جهانی مداوماً در حال گسترش و توسعه است . با این حال در عرصه فرهنگی ، سنت ها و عاداتی وجود دارد که رهنمود ها و یکپارچگی هایی برای افراد درگیر فراهم می کند ( رنالدو 1995 : 1 )
تاریخچه اینترنت : مبدأ اینترنت به اواخر دهه 1960 میلادی و آغاز طرح آپارنت باز می گردد . موسسه طرح های پیشرفته تحقیقاتی وابسته به وزارت دفاع آمریکا برای ایجاد شبکه ای آزمایشی فن آوری راه گزینی بسته های اطلاعاتی سرمایه گذاری کرد . ( هارلی 1376: 22-21 ) .
در سال 1962 مفهوم شبکه کهکشانی توسط جی ، سی آر لیکلیدر مطرح شد . که این مفهوم اتصال جهانی مجموعه ای از رایانه ها از طریق خطوط مخابرات که هر کس می تواند سریعاً به داده ها و برنامه ها ، از هر محلی دسترسی یابد ، در برداشت . این مفهوم بسیار شبیه مفهوم اینترنت امروزی بود ه است . آرپانت بطور رسمی در روز 5 دسامبر 1969 با اتصال چهار رایانه آی . بی . ام در چهار دانشگاه کار خود را آغاز کرد . در سال های اولیه ، هدف دست اندرکاران آپارنت ساخت و توسعه شبکه ای واحد فراگیر برای اتصال رایانه ها به یکدیگر بود و این شبکه در ابتدا به دلیل استفاده از شیوه 8 بیتی داده ها تنها می توانست حداکثر به 64 رایانه متصل گردد. اما در اواسطه دهه 1970 آنها به این نکته پی بردند که هیچ شبکه منفرد و واحدی قادر به تامین کلیه افراد نیست . بنابراین به فکر فن آوری جدیدی افتادند که بتواند انواع مختلف شبکه ها را به یکدیگر وصل کند . آنها در سال 1983 قرار داد کنترل انتقال / قرار داد اینترنت را بعنوان قرار دادای رسمی شبکه آپارنت معرفی کردند . در همین سال ، آپارنت به شاخه تحقیقاتی آپارنت و شاخه نظامی میلینت تقسیم شد . از جمله ضعف های اساسی آپارنت قدرت اندک شبکه در انتقال داده بودند ، زیرا تنها قادر بود 56 کیلو بایت داده در ثانیه را منتقل کند .
به همین سبب در 1986 بنیاد ملی علوم ، طرح شبکه ای به نام ان . اس . نت را پیشنهاد کرد که قادر به انتقال 5/1 میلیون بایت داده در ثانیه بود . این شبکه با ظرفیتی که قابل افزایش تا 45 میلیون بایت در ثانیه داشت ، موجب افول آپارنت و انحلال بخش تحقیقاتی آن در اول ژوئن 1990 گردید ( رضایی شریف آباد 1373 ، 46-47 ) . باانحلال شبکه آپارنت ، شبکه بنیاد ملی علوم تلاش کرد تا نقش فعال تری بعنوان شبکه ملی تحقیقاتی ایفا نماید . بدین ترتیب شبکه جهانی اینترنت که امروزه ما آن را می شناسیم ، پا به عرصه وجود گذارد . سر انجام دو حکم قانونی فدرالی در آمریکا به منظور پیشبرد شبکه بندی شبکه های گسترده وضع شد و باعث اندیشه کلی تاسیس شبکه ملی تحقیقاتی و آموزش ( ندن ) در ایالات متحده شد . مک و دیگران ( 1991 ) اهداف اصلی شبکه نرن را بصورت زیر خلاصه می کند :
ادامه خواندن مقاله پايان نامه مقايسه رفتار اطلاع يابي آموزشي – پژوهشي دانشجويان تحصيلات
نوشته مقاله پايان نامه مقايسه رفتار اطلاع يابي آموزشي – پژوهشي دانشجويان تحصيلات اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.
↧
October 18, 2018, 7:26 pm
nx دارای 28 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
در فصل دوم كتاب شهریار ماكیاول تحت عنوان شهریاریهای مختلط پس از برشمردن شش اشتباهی كه لویی دوازدهم در ایتالیا مرتكب شده بود، یك حكم بیرحمانه را صادر كرده است. كه در كتاب اسكینر اشارهای به آن نشده است. دركتاب شهریار ماكیاول به این مطلب اشاره كرده است كه پایههای اساسی هر دولتی، اعم از دیرینه، نوبنیاد یا مختلط باید «قوانین خوب و سپاهیان خوب» باشد.
اما در جایی كه سپاهیان خوب موجود نباشند قوانین خوب نیز نمیتوان داشت و برعكس «قوانین خوب در جایی وجود دارد كه سپاهیان خوب وجود دارند»اما در كتاب آقای اسكینر در مبحث رایزن شهریاران (انقلاب ماكیاولی) نخسه 65 چنین گفته شده است . «ارتش خوب مهمتر از قوانین خوب است»گر چه هر دو نقل قول درست است اما ماكیاول كلمه مهمتر را به كار نبرده بود ماكیاول در شهریار صحبت از سپاه ملی كرده است اما آقای اسكینر میلیشیای شهروند را نام برده است. كه بهتر بود از واژه سپاه ملی استفاده میشد. ماكیاول در یكی از فصول گفتارها عنوانی دارد: چقدر قابلب سرزنش اند شهریارانی كه ارتش ملی ندارند. در شهریار ماكیاول راجع به بخت چنین گفته است: او بخت و توانائی های ذاتی را از سایر شیوهها برتر میداند. اما توجه به تفاوت بخت با توانائیهای ذاتی را لازم میداند به عقیده او همه افراد، قطع نظر از توانائیهای ذاتی خود به تمامی در حیطه این قدرت كور هستند كه بخت نامیده میشود. فصل بیست وپنجم كتاب شهریار به بحث درباره بخت با توانائیهای ذاتی اختصاص دارد: انسان دربرابر سرنوشت چه میتواند بكند؟ یا وقتی جریان همه كارها خارج از اراده او تنظیم میشود دیگر به خرج دادن شهامت كوشش ومهارت چه سودی دارد.
ولی در صفحه 60 كتاب آقای اسكینر این دو جمله قبلی آورده نشده است. و همینطور مطالب دیگر. كتاب شهریار: من بخت را به رود خروشانی تشبیه میكنم كه به هنگام طغیان دشتها را فراگرفته درختها و بناها را واژگون میكند خاكها را از جایی به جای دیگر میبرد، همه از برابر ویرانیهای آن میگریزند و در برابر طغیانش تسلیم میشوند و هیچ چیز نمیتواند در برابر آن ایستادگی كند. در این میان این رود هر قدر دهشتناك باشد، پس از فروكش كردن طغیانش مردم در پی آن بر میآیند كه برای آرامش خاطر خود سدها و خاكریزهایی بسازند
تا در صورت طغیان دیگر درباره رود، آب در آبراهی جمع شود و دیگر چین آزادانه به همه جا سرنكشد واین همه ویرانی به بار نیاورد. آقای اسكینر در مورد مطالب مهم توضیح كافی نداده است. شاید سعی كرده است با حذف این مطالب خلاصه نویسی كند. و یكی دیگر ازاشكالات دیگر این كتاب «اسكینر» آن است كه در بعضی جاها تسلسلی بحث نكرده است، تكه تكه مطالب را بیان كرده است و برمطالب حاشیه ای تاكید بیشتری نمودهاست. این جملات كه در شهریار آمده است هرگز دركتاب آقای اسكینر به چشم نمیخورد: آنها كه به كمك تواناییهای ذاتی و به یاری سپاهیان خاص خود به شهریاری میرسند برای استقرار در قلمرو خویش و ریشه دواندن در آن با دشواریهای زیادی روبه و میشوند ولی بعدها حفظ آن برایشان سهل خواهد بود.
بزرگترین دشواری از میان دشواریهای اولیه، پی ریزی نهادهای تازه است. بنیاد گزار نهادهای نو تمام كسانی را كه از نهادهای كهن سود میبرند دشمن خویش خواهد ساخت. درمورد شهریاریهای نوینی كه به كمك سپاهیان دیگران، پس به یاری بخت مساعد به دست آمدهاند، قانون متضادی حكم فرماست، به دست آوردنشان آسان وپاسداری از آنها دشوار است و… در كتاب شهریار ماكیاولی میگوید انسان قادر است با تباهكاری نیز به شهریاری برسد. ماكیاولی این نوع به قدرت رسیدن را قدری مردود میشمارد ماكیاولی در مورد كاربرد درست و نادرست ستمكاری برای حفظ یك مملكت غصب شده استنتاج میكند پاره ای از ستمكاریها به درستی انجام میشود و پاره ای به غلط. این مطالب اصلا در كتاب آقای اسكینر آورده نشده است. ستمكاری درست آن است كه شهریار جدید باید تمام ستمهایی را كه اعمالشان برایش سودمنداست از سر صبر معین كند.و همه را یكباره انجام دهد تا مجبور نشود هر روز ستم را از سرگیرد، زیرا به نظر میرسد كه تلخی وبیرحمی یا ستمی كه در كوتاه مدت وارد آید، كمتر است ومردم را كمتر میرنجاند. در حالیكه كارهای نیك، برعكس باید به آرامی و پی در پی صورت پذیرد این كارها باید منظما صورت گیرد تا مردم بهتر بتوانند طعم آن را بچشند. اما ستمكاری نادرست آن است كه ادامه یابد، تجوید شود وگر چه در آغاز محدود است، ولی با گذشت زمان، به جای كاهش، فزونی میگیرد.
این مطالب اصلا در كتاب آقای اسكینر آورده نشده است. ماكیاولی در فصل سوم شهریار گاهی شفقت و زمانی ستمكاری را توصیه كرده است. در فصل نهم كتاب شهریار، تحت عنوان «درباب شهریاری مردمی» ماكیاولی یادآورشده است كه برای دست یافتن به شهریاری با پشتیبانی توده مردم، نه چندان به بخت مساعد نیاز است ونه به توانائیهای ذاتی، بلكه زیركی سعد» و یا كاردانی مناسب كافی است. در كتاب آقای اسكینر یا از بخت نیك برای
میان نرفته است. در فصل نهم شهریار ادامه داده است: گاه سالاران كسی را به شهریاری میرسانند و گاه مردم درتمام دولت شهرها، مردم در پی آنند كه از سروری و زورگویی سالاران رها شوند وسالاران در پی سروری بر مردم و زورگویی به آنانند. بدین سان مردم وقتی نتوانند در برابر سالاران مقاومت كنند كسی را به شهریاری میرسانند و برای دفاع از خود به او امید میبندند. در مورد سالاران نیز چنین است كه اگر احساس كنند كه قادر به ایستادگی در برابر توده مردم نیستند یكی از میان خود بر میكشند و به شهریاری میرسانند تا در پناه قدرت او به خواسته های خود برسند. (ص59 كتاب شهریار، آشوری) (ولی در كتاب آقای اسكینر ص149) چنین آمده
است: ماكیاولی اذعان دارد كه همیشه میان مردم و اشراف در هر شهری دشمنیهای جدی و طبیعی وجود خواهد داشت و دلیل آن نیز تمایل گروه اخیر به فرمان راندن و امتناع گروه اول از بندگی است. تا اینجا تقریباً مشابه كتاب شهریار است. ولی از اینجابه بعد فرق میكند… … عوام پشتیبان بی بندوباری بودهاند و نجبا هواخواه بندگی، در نتیجه، این شهر درمانده و بیچاره، تلوتلو خوران از استبداد به بی بندوباری میرفته ودوباره از این به آن باز میگشته است.(ص149 وص150 كتاب آقای اسكینر )چقدر این دو مطلب با هم در تناقض است. نوع دیگر حكومت قانونی، حكومت دینی است كه حتی كمتر از شهریاریهای مردمی مورد توجه ماكیاول قرار میگیرد. این گونه
شهریاریها یا به یاری بخت و یا به كمك تواناییهای ذاتی به دست میآیند، ولی جالب آنكه برای نگهداری آنها نه یاری بخت نیازی هست و نه به توانائیهای ذاتی قدرت نهادهای دینی قدیمی كافی است، چون جایگزین شیوه حكمرانی درست، وفاداری رعایا، كاردانی شهریار و جنگجویی سربازان، خلاصه همه چیز میشود: ماكیاولی میگوید این خداست كه آنها را به شهریاری بر میكشد و در آن مقام نگاه میدارد در فصل یازدهم كه به حكومتهای دینی اختصاص دارد با بزرگداشت پاپ لئوی دهم پایان مییابد: باید امیدوار
بود كه اگر پیشینان او (الكساندر ششم ویلیوس دوم) قلمرو حكومت پاپ را به یاری شمشیر توسعه بخشیدند، پاپ به یاری سرشت نیكو و سایر فضیلتهایش آن را بزرگتر و مغزز تر سازد. حال ببینیم كه در كتاب آقای اسكینر چند سطر در مورد دین آمده و چه آمده است. «رعایت تعلیم دین» آنچنان اهمیتی دارد كه خود به خود عظمت جمهوریها را ممكن میسازد. (ص113) از دین می توان برای الهام بخشیدن به مردم عادی و در صورت لزوم برای وحشت افكندن در دل آنان به نحوی استفاده كرد كه وادار شوند خیر جماعت را برتر از هر چیز دیگری قرار دهند.(ص114)در كتاب شهریار آمده است : سرزمینهای كه به تصرف شهریار جدید در میآیند باید با توجه به نوع حكومت قبلی خود (استبدادی، اشرافی، جمهوری) از یكدیگر تفتیك شوند. ماكیاولی در كتابش دو سه نوع این حكومتها را به تفصیل توضیح داده است ولی در كتاب آقای اسكینر این مطلب به چشم نمیخورد. دركتاب شهریار ماكیاوی سعی كرده بود كه چزاره بورجا رانمونه شهریار جدید و سرمشق قریحه سرشار سیاسی بنمایاند و آنرا نقطه مقابل لویی دوازدهم دهد. اما دركتاب آقای اسكینز این مطلب به چشم نمیخورد.تنها به ذكر درگیری با پاپ اسكاندر ششم اشاره شده است: شوربختی آنچنان بورجا را از كارانداخته كه او نمیتواند در هیچ تصمیمی استوار بماند، (به صفحات 40 و 41 كتاب در مورد زورآزمایی چزاره بورجاو پاپ مراجعه فرمایید)- از فصول پانزدهم تا بیستم كتاب شهریار اختصاص دارد به ترسیم تصویر كامل شهریار(پنج فصل تمام) آنچه كه ما جوهر ماكیاولیسم مینامیم ولی دركتاب آقای اسكینر چقدربه این موضوع اشاره شده است؟ شهریار چگونه باید بارعایا دوستانش رفتار كند؟ در كتاب شهریار اینگونه بیان شده است شهریار باید از دو چیز بیمناك باشد: 1- ازرعایای خویش 2-قدرتهای بیگانه تمام خصال پسندیده را دارا باشد یعنی بخشنده، نیكوكار، دلسوز، درست پیمان، راسخ، دلیر، نرمخو، پاك
دامن، صادق، متین و دیندار باشد، ولی چنین چیزی ممكن نیست، زیرا با سرنوشت بشر سازگار نیست. اگر شهریار بتواند از اعمال شرم آوری كه به از دست دادن حكومتش منجر میشود، بپرهیزد، كار مهمی انجام داده است. كاش بتواند از سایر بدیها نیز دوری گزیند، ولی اگر نتوانست مهم نیست. حتی پارهای خصال نیكو به از دست دادن حكومت منجر میشوند، در حالیكه پارهای عیوب در ذایل برای حفظ آن لازم است: زیرا چون نیك بنگریم در مییابیم كه خصالی وجود دارند كه فضیلت تلقی میشوند، ولی ممكن است سبب نابودی شهریار گردند، در حالیكه بعضی از خصال دیگر كه رذیلت تلقی میشوند، ممكن است موجب حفظ مقام شهریار و كامروایی او شوند. آنچه كه بیان شد چكیده ای بود از فصل پانزدهم كه مختصر و واقع بینانه است. در این فصل نویسنده با صداقتی بی پیرایه اندیشههایش را عیان كرده است. این
اندیشهها از آن مردی است كه با دیدن اعمال سایر انسانها از خیال پردازی دوری میجوید، میتواند به خوبی نیك را از بد باز شناسد و حتی نیك را ارج نهد، ولی از دیده بستن بر چیزی كه آنرا سرنوشت انسان و ضرورت حكمروایی میشمارد،سرباز میزند. بر این اساس در فصول بعدی كتاب نتیجهگیریهای میشود. خوب است كه شهریار به آزادیخواهی و بخشندگی مشهور باشد: ولی د رعین حال باید دانست كه خساست یكی از خصال ناپسندی است كه او را در فرمانروایی یاری میكند. گشاده دستی افراد كمی را به طرف او جلب، ولی انبوهی را علیه وی بسیج میكنند واو را منظور رعایایش میسازد. به طوری كه شهریار پس از ثروت احترامش را نیز از دست می دهد. هر شهریاری باید خواهان شهرت یافتن به رحم باشد نه به ظلم. ولی باید مراقب باشد كه رحم را بی موقع به كار نگیرد. اگر بتواند بینظمی و كشتار و غارتی را كه ترحم جلودار آن نیست در منطقه نابود كند زیرا
معدودی می شود. نرمخویی واقعی حكومت در این است كه قبل از هر چیز از جامعه پشتیبانی كند حال ببینیم كه آقای اسكینر در كتابشان صفات شهریار را چگونه توصیف كردهاند: حكمرانی كه بخواهد از شهرت امساك بركنار بماند، به زودی میبیند از هیچ اسراف وتبذیری نمیتواند خودداری كند و او را نزد مردم منفور میسازد.
ادامه خواندن مقاله نقد كتاب: ماكياولي
نوشته مقاله نقد كتاب: ماكياولي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.
↧
↧
October 18, 2018, 7:28 pm
nx دارای 15 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
در رشته ارتباط تصویری ( گرافیك)
كیهان بچه ها ،كیهان بچه ها اولین مجله منتشر شده برای كودكان و نوجوانان. بیشتر كارهایی كه در این موسسه انجام می شود مربوط به تصویرسازی برای داستانها و شعرهای كودكان و نوجوانان است . این اولین اطلاعاتی بود كه من از این موسسه بدون هیچ ذهنیت دیگری داشتم . بعداز چندین بار كه به جاهای مختلف طبق لیستی كه از دانشگاه گرفته بودیم برای گذراندن كارآموزی رفتیم و به دلایل مختلف قبول نكردند ، توسط استاد خوانساری ، مدرس كامپیوتر در دانشگاه خودمان و با چندین پیشنهاد ایشان به موسسه كیهان بچه ها معرفی شدیم تا با آقای ریاضی مسئول امور فنی و اجرایی صحبت كنیم ما هم با گرفتن یك نامه از دانشگاه به آنجا رفتیم . مسیر راه چون در پایین شهر قرار داشت كمی نامناسب بود ولی امید به اینكه بتوانیم در این موسسه كار بكنیم ما را دلگرم می كرد . بالاخره با پرس و جو به محل مورد نظر رسیدیم .
بعداز رفتن به داخل موسسه از نگهبانی كه در پشت یك پیشخوان بود خواستیم تا ما را نزد آقای ریاضی راهنمایی كنند و بعداز گرفتن برگه ورودی وارد یك حیاط شدیم كه به یك ساختمان دیگر ختم می شد . وارد آسانسور ساختمان شدیم بعداز رسیدن به طبقه سوم وارد راهروی باریكی شدیم ، در انتهای آن چند اتاق قرار داشت با خواندن تابلوهایی كه بر روی درها نصب شده بود اتاق مورد نظر را كه برعكس بقیه ها در شیشه ای داشت پیدا كردیم ، در زدیم و وارد شدیم ، یك سالن بزرگ كه برعكس انتظارات ما كه تصور می كردیم همیشه شلوغ و پرتكاپو باشد بسیار خلوت و آرام بود ، در طرف راست ما قسمتی بود كه توسط پرده های حصیر مانند از بقیه اتاق جدا شده بود كه آنطوری كه بعدا فهمیدیم اتاق كار آقای عظیمی سرپرست امور هنری و كسی بود كه در واقع ما باید زیرنظر ایشان كارهایمان را انجام می دادیم . در قسمت های دیگر هم میزهایی بود كه دور تا دور اتاق چیده شده بود و البته تقریبا همیشه كسی روی آنها كاری را انجام نمی داد . و با كنجكاوی فهمیدیم كه اتاق در انتهای سالن سمت چپ محل كار مدیر مسئول مجله آقای امیرحسین فردی است ، كه مردی آرام و با طمأنینه كه همیشه با اینكه هیچ شناختی از ما نداشته ولی با سلامهای مهربانانه خود ما را خوشحال می كردند.
میز كار آقای ریاضی هم در قسمت كمی جلوتر سمت چپ در ورودی بود كه دورتادور آن كتابخانه ای پر از كتاب قرار داشت . نامه ای كه از دانشگاه داشتیم را به آقای ریاضی نشان دادیم و بعداز نشستن و گفتگویی در رابطه با كاری كه باید انجام دهیم ایشان گفتند كه باید آقای عظیمی را هم مطلع كنند . آقای عظیمی بعدازظهر شنبه ها و سه شنبه ها به موسسه سر می زدند تا تصویرسازیهای كسانی كه كار برای مجله می آورند را تحویل بگیرند و كارهای دیگر مجله را انجام دهند . ما هم بعداز خداحافظی به نگهبانی برگشتیم و برای تشكر از خانم خوانساری از نگهبانی برگه ای دیگر برای ورود به اتاق خانم خوانساری گرفتیم ، وارد یك راهروی باریك و بلند شدیم كه در انتهای راهرو سمت راست اتاق خانم خوانساری قرار داشت ، در زدیم و وارد اتاق شدیم ، ایشان از دیدنمان بسیار خوشحال شدند و برای اطمینان از كارمان دوباره به آنجا برگشتیم ولی این بار از پله ها رفتیم تا به بخش های دیگر هم سری بزنیم در این حین ما به چاپخانه آنجا هم رفتیم و حتی خانم خوانساری به ما لطف كردند و مراحل چاپ مجله های دیگر را به ما نشان دادند و بعداز بازدید از چاپخانه به طبقه سوم رسیدیم ،خانم خوانساری دوباره با آقای ریاضی صحبت كردند تا از كارمان مطمئن شوند . و به این ترتیب قرار شد تا در روز شنبه بعداز ظهر دوباره نزد آقای عظیمی برویم . در جلسه بعدی كه با آقای عظیمی از قبل صحبتی هم شده بود به آنجا رفتیم وارد اتاق كه شدیم آقای عظیمی ایستاده بودند نامه ای كه از دانشگاه داشتیم به ایشان دادیم و بعداز نشستن و گفتگویی كوتاه قبول كردند كه دوره كارآموزی را زیر نظر ایشان بگذرانیم . جلسه اول كارهای تصویرسازی من را نگاه كردند و ما هم مجله ها و تصویر سازیهای آنها را دیدیم . به غیر از یك روز كه آقای عظیمی نیامدند جلسه بعدی هم به همین منوال گذشت .
ما در روزهای شنبه و سه شنبه بعدازظهر هر هفته یك كار از طرف آقای عظیمی تحویل می گرفتیم و در جلسه بعدی تصویرسازیی از آن مطلب به صورت اتود و یا اجرایی ارائه می دادیم و آقای عظیمی درهر جلسه كارمان را رد یا تائید میكردند و در نهایت اشكلات جزئی كار را به ما می گفتند . در آنجا با اینكه قبلا هماهنگ شده بود كه با آقای عظیمی كار كنیم ولی تنها ایشان نبودند و دخالت بعضی افراد به موضوعاتی كه هیچ ربطی به آنها نداشت و تضعیف روحیه ما باعث شد تا انگیزه و دلیلی برای رفتن به آنجا احساس نكنیم چون به تنهایی هم می توانستیم هر هفته یك كار انجام دهیم به هر صورت من با توجه به علاقه ای كه داشتم كارم را ادامه دادم و همین تلاش ها باعث شد تا كارم با وجود لجبازیهایی در مجله چاپ شود . من همیشه سعی كردم از این مدت استفاده ببرم هرچند هیچ اطلاعاتی در آنجا رد و بدل نمی شد . شاید هیچ تجربه ای در زمینه تخصص كاری كسب نكردم ولی كسب تجربه هایی نظیر آشنا شدن با محیط كاری و طرز برخورد با آدمها زیاد بی فایده نبود و به این ترتیب دوره كارآموزی من هم به پایان رسید .
گزارشی از كارهای عملی انجام شده در دوره كارآموزی به همراه تصاویر
در جلسه اول كارهای تصویر سازی من را نگاه كردند و ما هم مجله ها و تصویر سازی های آنها را دیدیم به غیر از یك روز كه آقای عظیمی نیامدند جلسه بعدی هم به همین منوال گذشت.در جلسه سوم بود كه دو موضوع به من داده شد نامه كلاغ به درخت و نامه كلاغ به مترسك
نامه كلاغ به درخت ، در اولین اتود تایید شود و در جلسه بعدی با 4 نوع تكنیك مختلف اجرا شد مداد رنگی و خراش ، چاپ روی شیشه ، مداد رنگی ، پاستل رنگی . تكنیك مداد رنگی و خراش و چاپ روی شیشه مورد تایید قرار گرفت و بعد تكنیك چاپ روی شیشه برای چاپ در مجله در آرشیو قرار داده شد .
نامه كلاغ به مترسك . بعداز كشیدن طرحهای مختلف از كلاغ و مترسك در چندین جلسه و ادغام آنها یك طرح را با تكنیك چاپ روی شیشه اجرا كردم مورد تایید قرار گرفت و برای چاپ در مجله در آرشیو قرار گرفته شد .
موضوعی تحت عنوان سیب زرد و سیب قرمز به من داده شد . در همان جا یك طرح كشیدم و با مداد رنگی اجرا شد و در جلسه بعد 2 بار با تكنیك اكلین دوباره اجرا كردم و مورد تایید برای چاپ در مجله قرار گرفت و در شماره 2389 سه شنبه 19 خرداد 83 به چاپ رسید .
یك موضوع از انواع حیوانات برای تزئین صفحات داخلی شاپرك به من پیشنهاد شد . در همان جا چند اتود زدم كه مورد تایید قرار گرفت و در جلسه بعد با اضافه كردن چندین طرح دیگر آن را اجرا كردم كه برای چاپ در مجله مورد تایید قرار گرفت و در آرشیو گذاشتند .
شعری تحت عنوان «مادر» به من داده شد . در جلسه بعدی چندین طرح كشیدم و یكی را به انتخاب خودم اجرایی كار كردم كه مورد تایید قرار گرفت و برای چاپ در مجله در آرشیو قرار گرفت و در شماره 2390 سه شنبه 26 خرداد 1383 به چاپ رسید .
یك شعر با عنوان «خدا » به من داده شد . در جلسه بعدی چندین طرح كشیدم و یكی را به انتخاب خودبا تكنیك اكلین اجرایی كار كردم كه با گرفتن اشكالات در جلسه بعد یك اجرایی دیگر تحویل دادم و مورد تایید برای چاپ در مجله واقع شد و در آرشیو قرار دادند .
یك موضوع برای انواع گربه ها به من پیشنهاد شد . چندین طرح در همانجا تایید شد و در جلسه بعد با اضافه كردن چند اتود دیگر با تكنیك اكلین و گواش كار كردم و با گرفتن اشكالات جزئی در جلسه بعد چندین اجرایی دیگر نیز به آنها تحویل دادم كه یكی را برای چاپ در مجله در آرشیو قرار دادند .
یك موضوع آزاد برای جلد شاپرك پیشنهاد شد . در جلسه بعد اتود آن مورد تایید قرار گرفت و در جلسه بعدی اجرایی آنرا تحویل دادم كه برای چاپ در مجله در آرشیو قرار گرفت .
در جلسه بعدی هم یك اتود برای جلد شاپرك كشیدم و با دو تكنیك مختلف كار كردم ، كه فقط بدلیل تكراری بودن موضوع تایید نشد .
موضوعی تحت عنوان بچه ها به من داده شد . در جلسه آخر بعداز كشیدن طرحهای بسیار چندین نمونه از آنها را انتخاب و اجرا كردم كه مورد تایید قرار گرفت .
و در چند جلسه بعد كه مدت كارآموزی من به اتمام رسیده بود ، كارهایم را كه در آرشیو مجله قرار داشت برای صحافی تحویل گرفتم به این ترتیب دوره كارآموزی من به پایان رسید .
با پروانه ها در آسـمان كودكی
چاپ اولیـن شماره « كیهـان بچـهها » در ششم دی ماه 1335 پـرواز اولین پروانه در آسـمان كودكیها می بود. با گذشت سالهای بعد ، پرواز پـروانهها در آسـمان كودكـیها فـزونی گرفت.سالها گذشت و گذشت و پروانه ها بیشتـر و بیشتـر شدند.اكنـون فوجـی از پروانههـا كه هر كدام نمایانگر شماره چـاپ شدهای از مجله هستنـد، آسمان نگاههـایمان را پر می كنند.« بـا پروانهها در آسـمان كودكـی» عنـوان مطلبی است تحقیقی و نگاهی به انتشار « كیهـان بچهها »صبح روز پنجشـنبه ششم دی ماه 1335 روزنامـهفروشان تهران در حالیكه برای فروش روزنامهها و مجلههای خود فریاد میزدند بیشتر این نام را تكرار میكردند : كیهـان بچهها ! كیهـان بچهها !
بچهها و بـزرگها همه گوش میدادنـد و به پیشخوان روزنامهفـروشان خیره میشدند و چشمان جوینده و تیزبین خود را در میان نشریههای مختلف كشور میدواندند تا ببینند « كیهـان بچهها » چیست و چه نشـریهای برای بچههـا به وجود آمده است.تا آن زمان دو ـ سه مجلهای در زبانهای مختلف با تعداد كم برای بچهها چاپ شده بود، ولی مجلهای كه پشتیبان مالـی و نویسندگی و پخش آن با موسسه بزرگ و منظمی مانند كیهـان باشد ،به وجود نیامده بود و به وجود آمدن چنین مجلهای توسط موسسـهی كیهان، مژده بزرگی برای بچهها و اولیـا و مربیان آنان بود.استقبالی كه روز اول از مجله كیهـان بچهها شد، باور نكردنی بود و این نظر را نیرو مـیبخشید كه مردم به مجلهای كه كیهان برای بچهها منتشـر سازد، اطمینان فراوان دارند.
اولیـن شماره مجله سه بار تجدید چـاپ شد و در عرض چند ساعت به فروش رسید . شماره دوم به تعداد بیشتری چاپ شد، ولی به سرعـت به فروش رفت. شماره سوم ، چهارم ،; سرانجام تیراژ مجله به جایی رسید كه در مطبوعات كشور سابقه نداشت. كیهـان بچهها سرمشق و محـركی شد تا مـوسسههای مطبوعاتی دیگر هم به فكر بچهها بیفتند و برای آنان مجله منتشـر كنند و مطبوعات بچهها را پربار سازند.انتشار مجله كیهـان بچهها و بعد ، انتشـار مجله های دیگر به پیروی از كیهـان بچهها ، سبب شد كه بچهها به خواندن عادت و علاقه پیـدا كنند و به كتابها و مطبوعات روی آورند.
از این راه، چاپ كتـاب هم رونق گرفت و به تاسیس كتـابخانه برای بچهها احتیـاج پیدا شد. در نتیـجه، كتابخانههای زیادی برای كودكـان تاسیس شد و ناشـران، سرمـایههای بـزرگی بـرای انتشار كتـاب بچهها به كار انـداختند و سرانجام كار كتاب و مطبوعات بچهها رونق گرفت.اكنون چهـل سـال تمـام از اولیـن روز انتشـار مجلـه كیهـان بچهها میگذرد. مجله كیهـان بچهها مونس و رفیق هفتگی بچهها شدهاست. از میان خوانندگان كیهـان بچهها، عدهای خود نویسنده و نقاش و صاحب نظر شدهاند و در بخشهای مختلف اجتـماع به فعالیت میپردازند و خالق آثار فرهنگی ـ هنری فراوانی شدهاند.
اشاره ای به اولین روزهای انتشار كیهـان بچههامطلبی كه می خوانید سر مقاله اولین شماره « كیهـان بچهها » در اولین سال چاپ آن است. یعنی روز پنجشنبه ششم دیماه هزار و سیصد سی و پنج كه در سی و دو صفحه و با قیمت چهار ریال منتشر شد.
بچهها آیا می دانیـد چرا ما به این فكر افتادیم كه برای شما یك مجله مناسب و خوب فراهم كنیم ، اگر نمیدانید ، این داستان را بخوانید :یك روز كه چند نفر دور هم نشسته بودیـم و گرم حرف و صحبت بودیـم ، بچهها هم توی اتاق آمده بودند، ولی نمی دانستند چه كار بكنند.یكی مجله برداشته بود، یكی هم خودش را با رادیو سرگرم كرده بود ، ولی ; آنكـه مجلـه را برداشتـه بود، ورق زد، ورق زد، عكسهـایش را نگـاه كرد. حوصلهاش سر رفت ،آن را زمین گذاشت و پی كار دیگر رفت.
آن یكی هم كه روزنامه را برداشته بـود، هنوز چند خط نخوانده بود كه آن را زمین انداخت و بلند شد. تنها آن یكی كه خودش را با رادیو سرگرم كرده بود ، چند دقیقه بیشتر از آن دو تای دیگر بازی كرد، بعد او هم از جا بلند شد و چون خسته شده بود، كمی فكر كرد آنوقت گفت : « خدایا چه كار كنم، خسته شدم ، بچهها بیاییـد برویم بیـرون ، اینها به درد ما نمیخورند ! »
هر سه از اتاق بیرون رفتند و چون بچههای بـاتربیت و حرفشنویی بودند و به آنها اجازه نداده بودند كه برای بازی كردن توی كوچه و خیابان بروند، توی حیاط كمی « گرگم به هوا » و چند دقیقه « قـایم باشك » بازی كردند و چون این بازیها را هم زیاد كرده بودند، خسته شدند و كمكم داشتند بزرگترها را ناراحت میكردند.در همین موقع ، حـرف و صحبت ما به اینجا كشیده شده بود كه « بابا، این بچهها هم تقصیـر ندارند. آخر امروز روز جمعـه و تعطیـل آنهاست. صبح زود از خواب بیدار شده اند، كار و تكلیف مدرسـه را انجام دادهاند، حالا دیگر بیكار هستند و وسیله سرگرمی و تفریح میخواهند ; »یكی گفت : « بیایید برای بچههای خودمان و آشنایان یك باشگاه درست كنیم كه بروند آنجا و سرگرم بشوند.»
ولی دیگران با این فكر موافقت نكـردند و گفتند: « اگر بتوانیم كاری بكنیم، باید برای همه بچهها باشد، باید برای همه این چند صدهزار بچهای كه در این مملكت زندگی میكنند و از همه تفریحهـا و سرگرمیها محروم هستند، فكری كرد.»بالاخره رای دادند كه یك مجله برای بچـهها منتشر كنیم كه داستانهای تفریحی و مطالـب دیگری كه بچهها دوست دارند، در آن باشد و آن را طوری بسازیم كه همه بچهها در موقع بیكاری با آن سرگرم شوند.همه عقیده داشتند كه این كار از هر كار دیگری بهتر است. از بچهها هم كه پرسیدیم، گفتند خیلی خوب است و فكر ما را پسندیدند.
ادامه خواندن مقاله گزارش دوره كارآموزي
نوشته مقاله گزارش دوره كارآموزي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.
↧
October 18, 2018, 7:30 pm
nx دارای 136 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
این مجموعه ناچیز را به: «پیشگاه مقدس صاحبعصر، امام زمان (عجلالله تعالی فرجه الشریف» تقدیم مینمایم.
با تقدیر و تشكر:از استاد بزرگوارم كه با تمام توجه و تلاش خودشان مرا در گردآوری و تنظیم این مجموعه یاری نمودند كمال تشكر را دارم.امیدوارم كه در پناه الطاف الهی همیشه موفق و پیروز باشند.
«انشاءالله»
فهرست مطالبعنوان صفحهكلیات مقدمه 6تعریف موضوع 6اهمیت موضوع 7پیشینه موضوع 8سؤال اصلی 8فرضیه 8سؤالهای فرعی 8روش تحقیق 8چكیده 9فصل اول 10معنای لغوی و اصطلاحی 11اكل 11شرب 11طعام 11طیب 12طیبات 12غذا 14غذای حلال 14غذای حرام 15غذای پاك و طیب 15فصل دوم 17مقدمه 18زمان و موقع خوردن 18بهداشت و مستحبات غذا خوردن 20فصل سوم 28بخش الف 29مقدمه 30بخش الف: تغذیه و اثرات جسمی آن 31بیان نكات اخلاقی و بهداشتی عبس/24 32غذا و سلامتی 34علائم تغذیه خوب 34تكریم انسان با غذا 35موهبت تغذیه درست 36تغذیه و سلامتی اعصاب 41تأثیر غذا در زیبایی انسان 42تغذیه و كنترل میل جنسی 42كمخوری و طول عمر 43كمخوری و سلامتی 46اثرات تربیتی روزه 48اثرات بهداشتی و درمانی روزه 48اثرات پرخوری 50ارتباط بین تغذیه و انواع بیماریها 51بخش ب 53بخش ب: غذاها و میوه های خاص (قرآنی) 54انجیر 54زیتون 55انگور 56رطب 58خواص غذایی و درمانی خرما 58عسل 59شیر 62انار 63سبزی و خیار و سیر و عدس و پیاز 64كدو 66گوشت (تازه) 67كاهو 68
فصل چهارم 69طلب حرام (حرامخوری) 70انواع تقسیمات مال 71خوردنیهای حلال 74ویژگی رزق انسان 76رابطه بین طیبات و عمل صالح 81ارتباط زهد با غذا 83نتیجهگیری 86فهرست منابع و مآخذ 87
«یا أَیُّهَا الَّذینَ ءَامَنوا كُلُوا مِن طَیِّباتِ مَا رَزَقْناكُمْ وَ اُشْكُرُوا لِلّهِ إِن كُنتُم إِیّاهُ تُعْبُدوُنَ»سوره بقره/ آیه 172
مقدمه:سپاس ویژه خداوندی است كه مخلوقات را به بهترین صورت تدبیر فرمود و زمین وآسمانها را آفرید و آب گوارا از عصاره بخارات نازل كرد و بدان وسیله دانهها و گیاهان را به وجود آورد و روزیها و خوردنیها را مقدر و به وسیله خوردنیها، قوای جانداران را حفظ كرد و با اطعام بندگان با غذاهای پاكیزه به طاعات و اعمال شایسته آنان كمك كرد.انسان دارای دو بعد است: بعد روحانی و بعد جسمانی.همانطور كه بعد روحانی او نیازمند معنویات و ارتباط با عالم معناست، جسم انسان هم برای اینكه روح او را همراهی كند نیازمند عوامل مادی است.انسان برای اینكه شاداب و سرزنده باشد باید هم تغذیه روحی داشته باشد و هم تغذیه جسمی درست است كه تغذیه از عوامل مادی است و موجب شادابی جسم انسان میشود ولی بعید نیست كه اثرات روحی هم داشته باشد و برای همین توجه به تغذیه و نوع آن قابل بررسی است و توجهات خاص خود را میطلبد.«انسان اشرف مخلوقات است» توجه به همین جمله كوتاه میتواند آدمی را از حیوانیت دور سازد و او را در مسیر معرفهالله قرار دهد و این امكانپذیر نیست مگر توجه به همه ابعاد انسان اعم از عبادی، معنوی، روحی، جسمی و … .و در این میان توجه به «بهداشت علوم تغذیه» از ضروریات میباشد.
تعریف موضوع:موضوعی كه در این مجموعه مورد بررسی قرار گرفته است با عنوان «بهداشت علوم تغذیه در قرآن» است كه همانطور كه از اسمش مشخص است به علوم تغذیهای انسان و بهداشت آن با توجه به آیات مربوط به آن پرداخته است. در تعریف علوم تغذیه همین بس كه «یك سری نیازهای غریزی و جسمی است كه انسان برای به دست آوردن قوای جسمی و انجام فعالیتهای روزانه و برآوردن نیاز جسمی خود به آن رو میآورد» اما فقط خوردن و برآوردن نیاز مهم نیست بلكه از چه خوردن و كیفیت و كمیت آن مهم است كه تحت عنوان بهداشت تغذیه بررسی میشود، كه هم اثر جسمی خوب و هم اثر روحی خوب داشته باشد.
اهمیت موضوع:اسلام نه تنها با خوردن و لذت بردن از غذاهای خوب و سازگار مخالف نیست بكله با اختصاص دادن آن به مؤمنین چنین تغذیهای را مورد ترغیب قرار داده است.و در سوره بقره، آیه 57 و در سوره اعراف، آیه 32 و در آیات دیگر به امر تغذیه دستور داده است و با توجه به اینكه هدف اصلی خداوند از آفرینش جن و انس برای عبادت بوده است لذا خوب خوردن و شكرگذاری كردن قسمتی از عبادت میباشد و انسان باید در نوع مواد غذایی كه به بدن میرساند توجه لازم را مبذول دارد تا به آنچه كه هدف اصلی خداوند است دست یابد و سعادت دنیا و آخرت را كسب نماید و با گذشت زمان نه تنها كمرنگتر نشده بلكه اخیراً مورد توجه علما و دانشمندان قرار گرفته و در همین مدت كم، پیشرفتهای بسیار كرده و ارزش آن در نزد همه تا حدی معلوم شده به طوری كه امروزه همه میدانند كه تغذیه خوب و كافی تا چه حد در سلامت و رشد افراد و در بهداشت اجتماع مؤثر است و دستوراتی را كه در اسلام در این مورد آمده است میتواند كارساز و مفید باشد
چرا كه به طور همه جانبه و كلی در این مورد بحث كرده است كه هم از نوع تغذیه بحث كرده، لزوم تغذیه، چگونگی تغذیه، كمیت و كیفیت آن و حتی آداب غذا خوردن و اثرات و فواید آن و نیز در مورد كمخوری و پرخوری و ارتباط آن با انواع بیماریها و نیز در مورد نوع تغذیه نوع تغذیه و عمل صالح و … بحث كرده است كه این نشان دهنده اهمیت موضوع است و هشداری است به ما كه حتی در نوع تغذیه و خوردن آن توجهات لازم را به كار گیریم چرا كه تغذیه سالم از مهمترین مسائل زندگانی انسان و بشریت است.پیشینه موضوع:كتابهایی كه در این مورد مراجعه كردم بیشتر در مورد آداب اخلاقی و بهداشت و مستحبات غذا خوردن بحث شده بود و منبعی كه در آن همه آیههای مربوط به طعام، طیبات، حلال و حرام و اثرات آن را دربرداشته باشد نبود.سؤال اصلی:– اهمیت بحث «بهداشت علوم تغذیه» در چیست؟فرضیه:– خداوند تغذیه را به عنوان یك وسیله تكامل برای انسان قرار داده است به همین دلیل به بهداشت آن اهمیت داده است.سؤالهای فرعی:– چرا اینقدر در قرآن كریم به نوع تغذیه و بهداشت آن تأكید شده است؟– رعایت بهداشت تغذیه چه تأثیری بر اعمال عبادی انسان میگذارد؟– ارتباط بهداشت تغذیه با سلامتی جسم در چیست؟– ارتباط بهداشت تغذیه با اعمال عبادی در چیست؟روش تحقیق:با توجه به موضوع مورد بررسی، روش این تحقیق كتابخانهای بوده است.
چكیده:این مجموعه كوچك كه به مسائل تغذیهای انسان پرداخته است شامل چهار فصل میباشد:كه فصل اول مربوط به مباحث لغوی و اصطلاحی است مثل: أكل و شرب و طعام و حرام و حلال و … در فصل دوم مسایل مربوط به تغذیه و آداب اخلاقی آن بحث میشود، فصل سوم در مورد علوم تغذیه و اثراتی كه بر جسم میگذارد و فصل چهارم كه شاید مهمترین فصل آن (وهدف این تحقیق همین باشد) در مورد مسایل مربوط به تغذیه و اثرات روحی آن بحث میكند و در پایان نتیجهای كه از این سری مباحث گرفته شده است به نگارش درآمده است.امید كه با عمل به دستورات سودمند اسلام، هرچه بهتر و بیشتر از انسان بودن خود كمال استفاده را ببریم.«انشاءالله»
فصل اول«مفاهیم نظری»
معنای لغوی و اصطلاحی:أكَلَ «الأكل خوردن غذا و أُكْل و أَكْل به معنی خوراكی و ثمره و میوه قابل خوردن» «گاهی» «أكل» به بخشیدن و انفاق تعبیر شده است، زمانیكه خوردن آن مال بزرگتر از چیز است كه در ان نیاز به مال باشد مانند آیات (وَ لا تَأْكُلُوا أَموالكُمْ بَیْنَكُم بِالْباطِلِ): سوره بقره (188) و (إِنَّ اْلَّذینَ یَأْكُلًونَ أَموالَ آلیْتامی ظَلْماً: نساء/10)، منظور از خوردن مال به باطل، صرف آن مال در راهیست كه با حق منافات دارد و آیه (إِنَّما یِأْكُلُونَ فی بُطُونِهِم ناراً: نساء/10) تشبیه و اشاره است به باطل خوردن مال كه ایشان را به سوی آتش سوق میدهد گویی كه در دلهاشان آتش است و گاهی هم «أكل» به فساد تعبیر شده است مانند آیه (كَعَصْفٍ مَأكولٍ: فیل/5) (مانند برگ درختان و زراعتی شدند كه آفت و فساد در آنها افتاده باشد و بطوری از بین رفتهاند كه خاشاك و كاهش باقی مانده است»
شرب: درالعین «شرب» به معنی نوشیدن آمده و مصدر است.» و «الشُّرب» نوشیدن هر مایعی است، خواه آب یا غیر از آن باشد مانند آیه 55/ واقعه: (فشار بون شُربَ الیهمِ: مثل نوشیدن شتر عطشان) و جمع آن أَشْرِبَه است.» الطعام (طعام): «اسم جامع برای هر آنچه كه از آن خورده میشود » و در فرهنگ كامل لغات قرآن به معنی خوردنی و خوراك آمده است و ریشه آن «طَعِمَ» به معنی خوردن میباشد. الطعم: «خوردن هر چیزی در حالی كه با ذائقه سازگار باشد» كلمه طعام «به صورت مصدر است و به معنی» «طعام خوردن» و نیز به معنی «خوردنی» است همانطور كه در آیه 61، سوره بقره بكار رفته است (وَ اِذْقُلتُم یا موسی لَنْ نَصبِرَ عَلی طَعا م ;) و به غیر از آیه 19/ كهف، در هیچ یك از سورهها به صورت مصدر نیامده است (فَلیَنْظُر أَیُّهَا اَزكی طَعاماً;) كه در اینجا به صورت مصدر آمده است» و صاحب مجمعالبیان مینویسد: «طعام آنچه كه استفاده غذایی از آن میشود كه مناسب و سازگار با ذائقه است» و قرطبی نیز در تفسیر الجامع الاحكام القرآن میگوید: «طعام بر هر آنچه كه میخورند و مینوشند تعلق میگیرد» و در جای دیگر به معنای «هر چه كه خورده شود و قوت حساب گردد»
طیب: فرهنگ كامل لغات قرآن «طیب را به معنی پاكیزه» آورده است.» «طیب» نقطه مقابل «خبیث» است و به هر چیز ملایم و موافقی گفته میشود.» و مجمعالبیان نیز طیب را هم به معنی «حلال» گرفته است و هم به معنی «پاكیزه و خالص از عوامل ناگواری» طیبات: تفسیر روحالجنان مراد از طیبات را «حلال» گرفته است و در مجمعالبیان هم به معنی «روزی پاكیزه و حلال» آمده است و «در تفسیرالجامعالاحكام القرآن هم به همین معنی «حلال» آمده است. «اصل طیب چیزی است كه برای حواس لذتآور است و نفس و جان آدمی از آن لذت میبرد. «الطَّعام الطّیب» در شرع چیزی است كه آن خوردگی و طعام پاك دارای شرایطی باشد:
1- به صورت مجاز تهیه شده باشد و خوردنش جایز باشد.2- به اندازهای كه جایز است صرف و تناول شود یا تهیه شود.3- و از جایی كه جایز است، به دست آید و هرگاه چنین باشد آن چیز طیب و پاك است چه دنیایی و و چه اخروی و آن چیز ناگوار نیست و گر نه چیزی هر چند كه در دنیا پاك باشد و از آن سه مجرا بدست نیاید در آخرت و پایانش هم پاك نیست و بر این اساس فرمود: (آیه 57/ بقره: كُلُواْ مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناكُم ;) و (آیه 88/مائده: وَ كُلُواْ مِمّا رَزَقْكُمُ اللهُ حَلالاً طَیِّباً;) و (آیه 51/ مؤمنون: یَآ أَیُّهَا اْلرُّسُلُ كُلوا مِنَ الطَّیِباتِ وَ اعْمَلوا صالِحاً…) و این همان مقصود و مراد آیه 32/ اعراف است (قُلْ مَن حَرَّمَ زینهَ اللهِ الّتی أَخْرَجَ لِعبادهِ و الطَّیبات مِن الرِّزقِ…) و آیه 5/ مائده (الیَْومَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّیِّباتُ وَ طَعامُ الذّینَ أُوتواْ الْكِتابَ حِلٌّ لَّكُمْ;) كه گفته شده مقصود از «طیبات» «ذبایح» است. (حیوانات حلال گوشت با ذبح شرعی»
حلال: حلال طبق آنچه كه در تفسیرالمیزان آمده است «نقطه مقابل «حرام» است و «حل» در مقابل «حرمت» و «حرم» است» و در مجمعالبیان نیز به معنی «جایز» آمده است ذیل آیه 168/ بقره راغب درمفردات گفته است: «حرام به معنی چیزی است كه از آن منع شده باشد» درباره معنی كلمه حلال نیز گفته است «حل» و در اصل به معنی گشودن گره است» غذا: در مورد اینكه غذا چیست و چه میباشد آمده است «غذا برای تأمین زندگی و حفظ حرارت غریزی بدن و ایجاد نیرو و انرژی و همچنین برای رشد و نمو بدن در دوران كودكی و ترمیم بافتهای از دست رفته لازم است» و نیز دكتر پاكنژاد در كتاب خود مینویسد: «غذا عبارت است از موادی كه شناسایی آنها، ادامه حیات را میسر میسازد»
غذا خود به چند نوع مختلف تقسیم میشود: غذای حلال، غذای حرام، غذای پاك و طیب و ; كه هر كدام تعاریف و ویژگیهای خاص خود را دارد و از هر كدام با تعبیر خاصی در قرآن یاد شده است كه به چند نمونه از تعاریف یاد شده اشاره میكنیم.
غذای حلال:در چندین نمونه از آیات قرآن لفظ «حلالاً طیباً» به چشم میخورد كه این نشان میدهد غذای حلال، همان غذای پاك و طیبی است كه خداوند به آن تأكید فرموده و از بهترین خوراكیها است و خوردن غذاهای پاكیزه و حلال باعث انجام كار نیك میگردد و نخوردن از غذای حلال، پیروی از شیطان است همچنانكه در چند آیه به این مورد اشاره شده است و در تقسیمبندی غذای حلال در قسمتی از سخنان امام صادق (ع) به سه قسم از غذاهای حلال اشاره شده است.«قسم اول: حبوباتی مثل گندم، جو، برنج، نخود و ; هر چه كه غذای تن انسان است و به او نیرو دهد خوردنش حلال است.قسم دوم: هر آنچه كه از زمین برآید از اقسام همه میوهها.
قسم سوم: انواع سبزیجات و گیاه و هر چه از زمین بروید و هرگونه سبزیجاتی كه برای انسان سودمند هست و خوردنش حلال است و نیز گوشت حیوانات اهلی و گوشت هر حیوان اهلی كه نیش و چنگال ندارد و پرندهای كه چینهدان دارد و تخم پرندهای كه دو سرش با هم تفاوت دارد. از شكار دریا، اقسام ماهیها كه دارای پوست زبر هستند (فلسدار) و از نوشیدنیها، اقسام نوشیدنی كه موجب سُكر و مستی نشود» غذای حرام: غذای حرام مقابل غذای حلال است. هر آنچه كه خوردن آن از طرف قرآن و دین اسلام توصیه نشده است به خاطر عواقب و پیامدهایی كه در اعمال و رفتار و جسم انسان به جا میگذارد.غذای پاك و طیب:در قرآن كریم لفظهایی مثل «حلالاً طیباً» و «كُلوا مِنَ الطَّیِباتِ» و ; آمده است كه همگی بیانگر اهمیت طیبات و غذاهای بدست آمده از آنها میباشد اما اصل «طیب» آن است كه حواس از آن لذت میبرد و برای حواس لذتآور است و نفس و جان آدمی از آن لذت میبرد و به عنوان صفت به كار میرود و در اكثر موارد از آن معنی حلال اراده میشود و به قولی لذتبخش.و منظور از «طیبات» خوردنیهای لذیذ و برخی گویند «چیزهای حلال است» و نیز گویند كه «منظور از طیبات چیزهایی لذیذی است كه انسان به آن تمایل دارد» با استفاده از دو آیه «سوره مائده، آیه 4» و «سوره اعراف، آیه 157» فهمیده میشود كه طیبات عموماً حلال و خبائث عموماً حرامند و به نظر نگارنده قاموس قرآن مراد از طیبات «طیبات واقعی است نه آنچه میان مردم معمول است، و آنچه در شرع حرام شده به علت خبیثیت واقعی است گرچه در عرف از خبائث نیست» «لفظ كلمه «طیبات» در قرآن كریم 20 (بیست) بار تكرار شده است كه بیشتر مربوط به روزی پاكیزه و لزوم خوردن از پاكیزهها و پرهیز از پلیدیها است» كه نمونههایی از آن در سورههای اعراف/ 157 طه/ 81، اسراء/ 70 آمده است و دلیل امر خداوند به استفاده از طیبات برای این است كه بندگانش از لذت مادی و معنوی برخوردار شوند و به بیماری تن و روان مبتلا نگردند.
فصل دوم«مسائل و بهداشت مربوط به تغذیه»
مقدمه:همه ما به یاد داریم كه از همان دوران كودكی خواندهایم كه خوراك، پوشاك و مسكن از مهمترین و ابتداییترین و اساسیترین نیازهای انسان هستند كه آدمی را در هر برههای از زندگی كه باشد به رفع این نیازها مجبور میسازند چون هر كدام در جای خود مقدمهای برای رسیدن انسان به تكامل، چه از نظر مادی و جسمی و چه از نظر معنوی است كه اگر این نباشد دچار خسرانهای زیادی خواهیم شد كه جبرانناپذیر خواهد بود پس در مرحله اول، برای رفع این نیاز ابتدا احساس نیاز میكنیم به خوردن و رفع گرسنگی، كه انگیزهای است برای خوردن غذا كه حیات و قوام بدن به آن بستگی دارد. و اگر تنها محرك انسان برای خوردن غذا، آگاهی وی از نیاز بدن به آن بود و در سرشتش انگیزهای نبود كه او را ناچار به خوردن كند، در بسیاری از موارد در خوردن سستی و تنبلی میورزید و بدنش رنجور میشد و به تدریج هلاك میشد.
زمان و موقع خوردن:پیشگیری و بهداشت دو اصل مسلم توصیههای مذهبی به مسلمانان است و وقتی انسان متوجه میشود كه برای تغذیه مسلمانان عربستان، شیر و میوه و سبزی و مواد قندی و گوشت گوسفند توصیه شده است و همان مسلمان را از صرف مشروبات الكلی و گوشت حیواناتی مثل خوك بر حذر كردهاند واقعبینی نبیاكرم و اولیاء خدا را اكرام میكند و به خاطر توجهی كه به مسأله تغذیه شده است و از اهمّ مسائل بهداشتی روز میباشد تغذیه كافی و مناسب، سرلوحه اقدامات بهداشتی قرار گرفته شده است و در عالم اسلام هم رسول خدا را میبینیم كه با چه بیان موجز و مفیدی دقایق بهداشت را گنجانیده است و این حقیقتی است كه اطبای جهان در برابرش سر تسلیم فرود آوردهاند و در سوره اعراف، آیه 31 (; كلوا و اشربوا و لا تسرفوا ;) (بخورید و بیاشامید اما اسراف نكنید) نیز به آن اشاره شده است.
«دنیای طب به دنبال تحقیقات مستمر و ممتد علمی خود و پس از سالها تجربه و آزمایش دقیق خود بقای صحت انسان را در گرو اعتدال یافته و این اصل را مسلّم شمرده است كه اگر انسان بتواند عنان اختیار خویش را در دست نگاه بدارد یعنی از افراط و تفریط پرهیز جسته و میانهرو باشد، همیشه صحت خود را نگه خواهد داشت و این نعمت را كه از بزرگترین نعمتهای الهی است از كف نخواهد داد.»
در مورد كلمه «لَا تُسْرِفُوا در آیه 31/ اعراف گفتهاند: «مراد از اسراف، تعدی از حلال به حرام است و بعضی دیگر گفتهاند: در خوردن و نوشیدن از منفعت به مضرّت تعدّی میكنند، یعنی تا زمانی كه خوردن و آشامیدن تا حدّ خود باشد نافع است و چون از حد خود بگذرد مضرّت آورد حتی اگر همراهش داروی سود كننده باشد چنانكه شاعر پارسی گفت:
كه پازهر، زهر است چه افزون شود از اندازه خویش بیرون شود.» كه مصداق این شعر میتواند حدیثی از حضرت امام علی (ع) باشد كه فرمودهاند «هنوز كه میل به غذا داری از خوردن دست بكش، كه اگر چنین كنی آن غذا را گوارا خواهی یافت» كه علاوه بر این مزیت یعنی گوارا بودن غذا، همین اندازه خوردن در تندرستی آدمی تأثیر خواهد گذاشت چنانكه امام كاظم (ع) در این مورد فرمودهاند «اگر مردم در خوردن اعتدال میورزیدند
ادامه خواندن مقاله بهداشت علوم تغذيه در قرآن
نوشته مقاله بهداشت علوم تغذيه در قرآن اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.
↧
October 18, 2018, 7:32 pm
nx دارای 150 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
در فصل دوم كتاب شهریار ماكیاول تحت عنوان شهریاریهای مختلط پس از برشمردن شش اشتباهی كه لویی دوازدهم در ایتالیا مرتكب شده بود، یك حكم بیرحمانه را صادر كرده است. كه در كتاب اسكینر اشارهای به آن نشده است. دركتاب شهریار ماكیاول به این مطلب اشاره كرده است كه پایههای اساسی هر دولتی، اعم از دیرینه، نوبنیاد یا مختلط باید «قوانین خوب و سپاهیان خوب» باشد.
اما در جایی كه سپاهیان خوب موجود نباشند قوانین خوب نیز نمیتوان داشت و برعكس «قوانین خوب در جایی وجود دارد كه سپاهیان خوب وجود دارند»اما در كتاب آقای اسكینر در مبحث رایزن شهریاران (انقلاب ماكیاولی) نخسه 65 چنین گفته شده است . «ارتش خوب مهمتر از قوانین خوب است»
گر چه هر دو نقل قول درست است اما ماكیاول كلمه مهمتر را به كار نبرده بود ماكیاول در شهریار صحبت از سپاه ملی كرده است اما آقای اسكینر میلیشیای شهروند را نام برده است. كه بهتر بود از واژه سپاه ملی استفاده میشد. ماكیاول در یكی از فصول گفتارها عنوانی دارد: چقدر قابلب سرزنش اند شهریارانی كه ارتش ملی ندارند. در شهریار ماكیاول راجع به بخت چنین گفته است: او بخت و توانائی های ذاتی را از سایر شیوهها برتر میداند. اما توجه به تفاوت بخت با توانائیهای ذاتی را لازم میداند به عقیده او همه افراد، قطع نظر از توانائیهای ذاتی خود به تمامی در حیطه این قدرت كور هستند كه بخت نامیده میشود. فصل بیست وپنجم كتاب شهریار به بحث درباره بخت با توانائیهای ذاتی اختصاص دارد: انسان دربرابر سرنوشت چه میتواند بكند؟ یا وقتی جریان همه كارها خارج از اراده او تنظیم میشود دیگر به خرج دادن شهامت كوشش ومهارت چه سودی دارد.
ولی در صفحه 60 كتاب آقای اسكینر این دو جمله قبلی آورده نشده است. و همینطور مطالب دیگر. كتاب شهریار: من بخت را به رود خروشانی تشبیه میكنم كه به هنگام طغیان دشتها را فراگرفته درختها و بناها را واژگون میكند خاكها را از جایی به جای دیگر میبرد، همه از برابر ویرانیهای آن میگریزند و در برابر طغیانش تسلیم میشوند و هیچ چیز نمیتواند در برابر آن ایستادگی كند. در این میان این رود هر قدر دهشتناك باشد، پس از فروكش كردن طغیانش مردم در پی آن بر میآیند كه برای آرامش خاطر خود سدها و خاكریزهایی بسازند تا در صورت طغیان دیگر درباره رود، آب در آبراهی جمع شود و دیگر چین آزادانه به همه جا سرنكشد واین همه ویرانی به بار نیاورد. آقای اسكینر در مورد مطالب مهم توضیح كافی نداده است. شاید سعی كرده است با حذف این مطالب خلاصه نویسی كند. و یكی دیگر ازاشكالات دیگر این كتاب
«اسكینر» آن است كه در بعضی جاها تسلسلی بحث نكرده است، تكه تكه مطالب را بیان كرده است و برمطالب حاشیه ای تاكید بیشتری نمودهاست. این جملات كه در شهریار آمده است هرگز دركتاب آقای اسكینر به چشم نمیخورد: آنها كه به كمك تواناییهای ذاتی و به یاری سپاهیان خاص خود به شهریاری میرسند برای استقرار در قلمرو خویش و ریشه دواندن در آن با دشواریهای زیادی روبه و میشوند ولی بعدها حفظ آن برایشان سهل خواهد بود.
بزرگترین دشواری از میان دشواریهای اولیه، پی ریزی نهادهای تازه است. بنیاد گزار نهادهای نو تمام كسانی را كه از نهادهای كهن سود میبرند دشمن خویش خواهد ساخت. درمورد شهریاریهای نوینی كه به كمك سپاهیان دیگران، پس به یاری بخت مساعد به دست آمدهاند، قانون متضادی حكم فرماست، به دست آوردنشان آسان وپاسداری از آنها دشوار است و… در كتاب شهریار ماكیاولی میگوید انسان قادر است با تباهكاری نیز به شهریاری برسد. ماكیاولی این نوع به قدرت رسیدن را قدری مردود میشمارد ماكیاولی در مورد كاربرد درست و نادرست ستمكاری برای حفظ یك مملكت غصب شده استنتاج میكند
پاره ای از ستمكاریها به درستی انجام میشود و پاره ای به غلط. این مطالب اصلا در كتاب آقای اسكینر آورده نشده است. ستمكاری درست آن است كه شهریار جدید باید تمام ستمهایی را كه اعمالشان برایش سودمند است از سر صبر معین كند.و همه را یكباره انجام دهد تا مجبور نشود هر روز ستم را از سرگیرد، زیرا به نظر میرسد كه تلخی وبیرحمی یا ستمی كه در كوتاه مدت وارد آید، كمتر است ومردم را كمتر میرنجاند. در حالیكه كارهای نیك، برعكس باید به آرامی و پی در پی صورت پذیرد این كارها باید منظما صورت گیرد تا مردم بهتر بتوانند طعم آن را بچشند. اما ستمكاری نادرست آن است كه ادامه یابد، تجوید شود وگر چه در آغاز محدود است، ولی با گذشت زمان، به جای كاهش، فزونی میگیرد. این مطالب اصلا در كتاب آقای اسكینر آورده نشده است. ماكیاولی در فصل سوم شهریار گاهی شفقت و زمانی ستمكاری را
توصیه كرده است. در فصل نهم كتاب شهریار، تحت عنوان «درباب شهریاری مردمی» ماكیاولی یادآورشده است كه برای دست یافتن به شهریاری با پشتیبانی توده مردم، نه چندان به بخت مساعد نیاز است ونه به توانائیهای ذاتی، بلكه زیركی سعد» و یا كاردانی مناسب كافی است. در كتاب آقای اسكینر یا از بخت نیك برای میان نرفته است. در فصل نهم شهریار ادامه داده است: گاه سالاران كسی را به شهریاری میرسانند و گاه مردم درتمام دولت شهرها، مردم در پی آنند كه از سروری و زورگویی سالاران رها شوند وسالاران در پی سروری بر مردم و زورگویی به آنانند. بدین سان مردم وقتی نتوانند در برابر سالاران مقاومت كنند كسی را به شهریاری
میرسانند و برای دفاع از خود به او امید میبندند. در مورد سالاران نیز چنین است كه اگر احساس كنند كه قادر به ایستادگی در برابر توده مردم نیستند یكی از میان خود بر میكشند و به شهریاری میرسانند تا در پناه قدرت او به خواسته های خود برسند. (ص59 كتاب شهریار، آشوری) (ولی در كتاب آقای اسكینر ص149) چنین آمده است: ماكیاولی اذعان دارد كه همیشه میان مردم و اشراف در هر شهری دشمنیهای جدی و طبیعی وجود خواهد داشت و دلیل آن نیز تمایل گروه اخیر به فرمان راندن و امتناع گروه اول از بندگی است. تا اینجا تقریباً مشابه كتاب شهریار است. ولی از اینجابه بعد فرق میكند… … عوام پشتیبان بی بندوباری بودهاند و نجبا هواخواه بندگی، در نتیجه، این شهر درمانده و بیچاره، تلوتلو خوران از استبداد به بی بندوباری میرفته ودوباره از این به آن باز میگشته است.(ص149 وص150 كتاب آقای اسكینر )
چقدر این دو مطلب با هم در تناقض است. نوع دیگر حكومت قانونی، حكومت دینی است كه حتی كمتر از شهریاریهای مردمی مورد توجه ماكیاول قرار میگیرد. این گونه شهریاریها یا به یاری بخت و یا به كمك تواناییهای ذاتی به دست میآیند، ولی جالب آنكه برای نگهداری آنها نه یاری بخت نیازی هست و نه به توانائیهای ذاتی قدرت نهادهای دینی قدیمی كافی است، چون جایگزین شیوه حكمرانی درست، وفاداری رعایا، كاردانی شهریار و جنگجویی سربازان، خلاصه همه چیز میشود: ماكیاولی میگوید این خداست كه آنها را به شهریاری بر میكشد و در آن مقام نگاه میدارد در فصل یازدهم كه به حكومتهای دینی اختصاص دارد با بزرگداشت پاپ لئوی دهم پایان مییابد: باید امیدوار
بود كه اگر پیشینان او (الكساندر ششم ویلیوس دوم) قلمرو حكومت پاپ را به یاری شمشیر توسعه بخشیدند، پاپ به یاری سرشت نیكو و سایر فضیلتهایش آن را بزرگتر و مغزز تر سازد. حال ببینیم كه در كتاب آقای اسكینر چند سطر در مورد دین آمده و چه آمده است. «رعایت تعلیم دین» آنچنان اهمیتی دارد كه خود به خود عظمت جمهوریها را ممكن میسازد. (ص113) از دین می توان برای الهام بخشیدن به مردم عادی و در صورت لزوم برای وحشت افكندن در دل آنان به نحوی استفاده كرد كه وادار شوند خیر جماعت را برتر از هر چیز دیگری قرار دهند.(ص114)در كتاب شهریار آمده است : سرزمینهای كه به تصرف شهریار جدید در میآیند باید با توجه به نوع حكومت قبلی خود (استبدادی، اشرافی، جمهوری) از یكدیگر تفتیك شوند. ماكیاولی در كتابش دو سه نوع این حكومتها را به تفصیل توضیح داده است ولی در كتاب آقای اسكینر این مطلب به چشم نمیخورد. دركتاب شهریار ماكیاوی سعی كرده بود كه چزاره بورجا رانمونه شهریار جدید و سرمشق قریحه سرشار سیاسی بنمایاند و آنرا نقطه مقابل لویی دوازدهم دهد. اما دركتاب آقای اسكینز این مطلب به چشم نمیخورد.
تنها به ذكر درگیری با پاپ اسكاندر ششم اشاره شده است: شوربختی آنچنان بورجا را از كارانداخته كه او نمیتواند در هیچ تصمیمی استوار بماند، (به صفحات 40 و 41 كتاب در مورد زورآزمایی چزاره بورجاو پاپ مراجعه فرمایید)- از فصول پانزدهم تا بیستم كتاب شهریار اختصاص دارد به ترسیم تصویر كامل شهریار(پنج فصل تمام) آنچه كه ما جوهر ماكیاولیسم مینامیم ولی دركتاب آقای اسكینر چقدربه این موضوع اشاره شده است؟ شهریار چگونه باید بارعایا دوستانش رفتار كند؟ در كتاب شهریار اینگونه بیان شده است شهریار باید از دو چیز بیمناك باشد: 1- ازرعایای خویش 2-قدرتهای بیگانه
تمام خصال پسندیده را دارا باشد یعنی بخشنده، نیكوكار، دلسوز، درست پیمان، راسخ، دلیر، نرمخو، پاكدامن، صادق، متین و دیندار باشد، ولی چنین چیزی ممكن نیست، زیرا با سرنوشت بشر سازگار نیست. اگر شهریار بتواند از اعمال شرم آوری كه به از دست دادن حكومتش منجر میشود، بپرهیزد، كار مهمی انجام داده است. كاش بتواند از سایر بدیها نیز دوری گزیند، ولی اگر نتوانست مهم نیست. حتی پارهای خصال نیكو به از دست دادن حكومت منجر میشوند، در حالیكه پارهای عیوب در ذایل برای حفظ آن لازم است: زیرا چون نیك بنگریم در مییابیم كه خصالی وجود دارند كه فضیلت تلقی میشوند، ولی ممكن است سبب نابودی شهریار گردند، در حالیكه بعضی از خصال دیگر كه رذیلت تلقی میشوند، ممكن است موجب حفظ مقام شهریار و كامروایی او شوند. آنچه كه بیان شد چكیده ای بود از فصل پانزدهم كه مختصر و واقع بینانه
است. در این فصل نویسنده با صداقتی بی پیرایه اندیشههایش را عیان كرده است. این اندیشهها از آن مردی است كه با دیدن اعمال سایر انسانها از خیال پردازی دوری میجوید، میتواند به خوبی نیك را از بد باز شناسد و حتی نیك را ارج نهد، ولی از دیده بستن بر چیزی كه آنرا سرنوشت انسان و ضرورت حكمروایی میشمارد،سرباز میزند. بر این اساس در فصول بعدی كتاب نتیجهگیریهای میشود. خوب است كه شهریار به آزادیخواهی و بخشندگی مشهور باشد: ولی د رعین حال باید دانست كه خساست یكی از خصال ناپسندی است كه او را در فرمانروایی یاری میكند. گشاده دستی افراد كمی را به طرف او جلب، ولی انبوهی را علیه وی بسیج میكنند واو را
منظور رعایایش میسازد. به طوری كه شهریار پس از ثروت احترامش را نیز از دست می دهد. هر شهریاری باید خواهان شهرت یافتن به رحم باشد نه به ظلم. ولی باید مراقب باشد كه رحم را بی موقع به كار نگیرد. اگر بتواند بینظمی و كشتار و غارتی را كه ترحم جلودار آن نیست در منطقه نابود كند زیرا
معدودی می شود. نرمخویی واقعی حكومت در این است كه قبل از هر چیز از جامعه پشتیبانی كند حال ببینیم كه آقای اسكینر در كتابشان صفات شهریار را چگونه توصیف كردهاند: حكمرانی كه بخواهد از شهرت امساك بركنار بماند، به زودی میبیند از هیچ اسراف وتبذیری نمیتواند خودداری كند و او را نزد مردم منفور میسازد.
ادامه خواندن مقاله پايان نامه آشنايي با شبكه و تجهيزات آن
نوشته مقاله پايان نامه آشنايي با شبكه و تجهيزات آن اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.
↧