Quantcast
Channel: دانلود فایل رایگان
Viewing all 46175 articles
Browse latest View live

مقاله كارخانه پارس متال (تاريخچه و محصولات)

$
0
0
 nx دارای 45 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : كارخانه پارس متال (تاریخچه و محصولات)مقدمه:شركت پارس متال در سال 1343 واقع در كیلومتر 7 جاده مخصوص كرج تاسیس گردید و در سال 1347 به بهره برداری رسید. فعالیت كارخانه در زمینه تولید انواع لوله های چدنی به روش ریخته گری گریز از مركز و اتصالات به روش ریخته گری در قالبهای ویژه شروع گردید و طی سالیان متمادی راه اندازی خطوط ریخته گری اتوماتیك و نیمه اتوماتیك مانند خطوط فیتینگ، گیزاگ و دیزاماتیك با تولید انواع قطعات از قبیل: گلوله های آسیاب صنایع سیمان، فولاد و مس، انواع قطعات خودرو غلطك های تبریدی، انواع پوسته های موتور، انواع بوش سیلندر، قاب و درپوش كانالهای تاسیساتی و غیره جزء پیشگامان صنایع ریخته گری ایران بوده و در كنار تولید سالانه 27000 تن انواع محصولات ریخته گری، با استفاده از مدرن ترین آزمایشگاهها و مركز تحقیقات و توسعه پژوهشهای وسیعی در شناسایی و كاربرد آلیاژهای جدید مطابق با تكنولوژی روز را فراهم نموده است. از آنجائیكه طراحی ساختار یك كارخانه از مهمترین و تاثیرگذارترین عوامل بر كارایی و كیفیت تولید كارخانه است، شاید بتوان پروژه این درس را یكی از وسیعترین و جامع ترین پروژه ها دانست.در این میان نوع كارخانه و شرایط حاكم بر آن یكی از عوامل تعیین كننده در حجم كار و میزان ارائه الگو می‎باشد. از این حیث شاید بتوان پروژه حاضر را از پیچیده ترین و پركارترین پروژه ها دانست چرا كه این پروژه برای كارخانه ای از كارخانجات بزرگ ریخته گری در ایران طراحی و اجرا شده است.واضح است كه بسیاری از تعاریفی كه در مورد سایر كارخانجات تولیدی و مونتاژی شده است و كتاب ها براساس آن تنظیم شده اند در مورد یك كارخانه ریخته گری و با این ابعاد كمتر قابل اجرا خواهد بود حتی آیتم‌های گزارش داده شده برای پروژه نیز در این میان باید كمی تعدیل شده و یا تغییر می‌كردند. این مسئله وقتی اهمیت پیدا می كند كه بدانیم كارخانه ای با این وسعت و سابقه كمتر كار كارشناسی در این زمینه انجام داده است. كوچكترین اطلاعات هم باید شخصاً‌ و با مصاحبه با افراد بدست می‌آمد. هیچ نقشه كاملی حتی از خود كارخانه وجود نداشت. كلیه نقشه‌ها توسط نویسندگان این پروژه و با بررسی وضع موجود و استفاده از نقشه‌های ناقص قبلی، طراحی و آماده شد. جالب است كه بدانید نتایج حاصل از این پروژه مورد توجه مسئولین كارخانه هم قرار گرفت و حتی پیشنهادی از طرف كارخانه برای ادامه همكاری در مورد سایر پروژه‌ها نیز گردید كه هم اكنون در حال اجرا می‌باشند. این مساله ما را تشویق كرد كه بجای این كه صرفاً كاری آكادمیك ( كه در اكثر موارد غیرقابل استفاده است.) انجام دهیم، متن پروژه و نتایج آن را به گونه‌ای آماده كنیم كه كاملاً قابل اجرا و عملی باشد و تصور می‌كنیم تا حدودی در این كار موفق بوده‌ایم. هر گونه ایرادی در این پروژه متوجه نویسندگان آن می‌باشد و خواهشمندیم كه حتی الامكان در این موارد به ما آگاهی های لازم داده شود. تاریخچه: شركت پارس متال دارای 34000 هزار مترمربع زمین كه 1400 متر مربع آن بعنوان انبار مواد اولیه از قبیل آهن قراضه و فروسیلیس و .. می‌باشد. 20000 متر مربع آن دارای سوله‌های تولید و قسمتهای اداری و ساختمان آنرا تشكیل می‌دهد. این شركت دارای دفتر مركزی و در داخل شهر تهران می‌باشد و همچنین دارای 1030 پرسنل كه در قسمتهای تولید و اداره مشغول بكار هستند. شركت پارس متال با تولید متوسط روزانه 70000 هزار كیلوگرم چدن و اتصالات وغیره بزرگترین شركت ریخته گری فعال در داخل كشور می‌باشد. كلیه تولیدات شركت در داخل بفروش می‌رود. و هیچگونه صادراتی ندارد و همچنین نیازهای ساختمانی و اتصالات و لوله‌های مربوط به آن را تولید می‌كند و هیچگونه نیاز به واردات اینگونه محصولات به داخل كشور را نداریم. شركت پارس متال در سال 1343 (هجری-شمسی) به شماره ثبت 9631 و با سرمایه اولیه صد هزار ریال منقسم به صد سهم ده هزار ریالی با نام بصورت شركت با مسئولیت محدود با نام اولیه پارس متال در محل فعلی در كیلومتری 5/6 جاده مخصوص كرج روبروی شركت ساپكو خیابان نگین خیابان شهید بزرگی تأسیس شد. عمده فعالیتهای شركت بشرح زیر می‌باشد. 1- ایجاد كارخانجات به منظور ذوب فلزات و تبدیل آن به انواع لوازم لوله كشی و بهداشتی و مصنوعات چدنی چكشخوار(مالیبل) و قطعات یدكی ماشین آلات و لوله و اتصالات چدنی و .. غیره بهره برداری از كارخانجات مذكور. 2- انجام كلیه امور بازرگانی كه با موضوع شركت ارتباط داشته باشد. تاریخچه فعالیتهای شركت به اختصار به شرح ذیل می‌باشد. این شركت در سال 1347 (هجری شمسی) از وزارت صنایع و معادن وقت، پروانه تأسیس به شماره 6042 را دریافت كرده و عملاً مورد بهره برداری قرار گرفت. در زیر وضعیت بهره برداری از قسمتهای مختلف كارخانه طی سنوات مختلف از بدو تأسیس مختصراً بشرح زیر می‌باشد. 1- در سال 1343 (هجری شمسی) تأسیس شركت. 2- در سال 1344 (هجری شمسی) خرید زمین اولیه بمساحت 20 هزار مترمربع 3-1- در سال 1347 (هجری شمسی) بهره برداری از كوره كوپل با سوخت زغال سنگ. 3-2- بهره برداری از كوره گردان سه تن برای اولین بار در ایران 3-3- بهره برداری از ریخته گری دستی 3-4- بهره برداری از كوره 5/1 تنی القایی 4- در سال 1349 ( هجری – شمسی) بهره برداری از خط ریخته گری ماشینی نیمه اتوماتیك فتینگ 5- در سال 1350 ( هجری شمسی) – متوقف ساختن كوره كوپل و نصب بهره برداری از كوره سه تنی 6- در سال 1351 ( هجری- شمسی) بهره برداری از خط لوله ریزی كه بصورت سانتری فوژ لوله های چدنی از قطر 2 الی 6 اینچ و با طول های 5/0 متری الی 2 متری را تولید می‌كرد. 6-2- بهره برداری از كوره تاب با سوخت مازوت 7- در سال 1352 نصب و بهره برداری از خط ریخته گری اتصالات با قالب فلزی كوكیل.8- در سال 1353، نصب و بهره برداری از 6 دستگاه ماهیچه گیری تو خالی كه با بهره گرفتن از نیروی برق بعنوان انرژی پخت ماهیچه استفاده كرده است. 9- در سال 1353 9-1- نصب و راه اندازی 2 دستگاه كوره 12 تنی القایی 9-2- بهره برداری از دستگاه لوله ریزی 3000-25-A9-3- بهره برداری از دستگاه لوله ریزی K –25- A10- در سال 1354 10-1- بهره برداری از دستگاه لوله ریزی 1- 100- A10-1- بهره برداری از دستگاه لوله ریزی 1 –100- A10-2- خرید زمین جنب كارخانه به متراژ 14000 مترمربع 11- در سال 1355 . 11-1- بهره برداری از 6 دستگاه ماهیچه گیری تو خالی با انرژی گاز طبیعی 11-2- بهره برداری از 2 دستگاه كوره گرم نگهدارنده 7/13 تنی (ذخیره) 11-3- بهره برداری از دستگاه لوله ریزی A-100-212- در سال 1356 12-1- بهره برداری از خط نیمه اتوماتیك B.M.D12-2- بهره برداری از دستگاه پیشین گرمكن Veneta. 13- در سال 1357 13-1- بهره برداری از كوره تاب گازی.13-2- بهره برداری از كوره یدكی 12 تنی القایی 14- در سال 1358 بهره برداری از دستگاه ماهیچه گیری سركاسه ( برای تولید لوله ها مورد استفاده قرار می گیرد) لازم به ذكر است كه قبل از این ماهیچه‌های سركاسه بصورت دستی تولید می‌شده است و ساخت و نصب 2 دستگاه از این دستگاه‌های ماهیچه‌گیری در داخل كارخانه بدست خود پرسنل فنی انجام شده است. 15- در سال 1364 نصب و بهره برداری از دستگاههای تراش N.c و بهره برداری از خط اتوماتیك گیزاك 16- در سال 1374 خارج كردن دستگاه نیمه اتوماتیك B.M.D از خط تولید. 17- در سال 1375 17-1- نصب و راه اندازی دستگاه اتوماتیك دیزاماتیك 17-2- نصب و راه اندازی كوره 8 تنی القایی 17-3- نصب و راه اندازی كوره ذخیره 20 تنی القایی 18- در سال 1376 18-1- نصب و راه اندازی خط ماسه سازی دیزاماتیك. 18-2- بهره برداری از خطوط تولید دیزاماتیك و ماسه سازی دیزاماتیك انواع محصولات تولیدی شركت پارس متال محصولات تولیدی شركت پارس متال به چهار دسته كلی تقسیم می‌شوند كه عبارتند از:1- لوله و اتصالات چدنی: لوله و اتصالات چدنی قسمت اعظم تولید كارخانه را به خود اختصاص می دهد و در دو خط تولید، لوله ریزی كه ریخته گری به روش سانتری فوژ می‌باشند و خط تولید ریخته گری در ویژه (كوكیل) تولید می‌شود. لوله و اتصالات تولید شده پس از تولید و طی كردن مراحل تكمیل كه خودشان شامل موارد زیر می‌گردد: 1- شن زنی 2- پلیسه زنی ( مخصوص خطوط دیگر بجز كوكیل می‌باشد) 3- سنگ زنی ( شامل همه موارد تولیدی) 4- قیرزنی ( شامل همه موارد تولید می‌باشد) به انبار محصول انتقال می گردد تا در اختیار مشتریان قرار گیرد. لازم به ذكر است كه بسیاری از اتصالات قابلیت تولید در خطوط تولید ماشینی و ریخته گری دستی را نیز دارند كه پس از تولید از این مرحله ( تولید) برای ملی كردن مراحل تكمیل فعالیت شنی زنی و غیره برای آنها انجام می گیرد. 2- قطعات صنعتی: این محصولات با توجه به حجم و وزن واحد و تعداد قطعه سفارش گرفته شده توسط واحد سفارشات، خط تولید مناسب تولید آنرا در نظر می‌گیریم كه این خطوط تولید می‌تواند با توجه به مشخصات ذكر شده قطعه سفارش گرفته شده در یكی از خطوط تولید ماشینی، زیگزاگ، دیزاماتیك، فتینگ، لوله ریزی و یا واحد ریخته گری دستی قرار می‌گیرد بعنوان مثال قطعاتی كه دارای وزن و حجم متناسب با درجه‌های خط تولید گیزاگ دیزاماتیك و یا فتینگ باشند و دارای تعداد سفارش تولید انبوه باشند، جهت تولید در این واحدها تولیدی در نظر گرفته می‌شوند و قطعاتی كه دارای وزن و حجم بالایی باشند و مناسب خطوط ریخته گری ماشینی نباشند در واحد ریخته گری دستی اقدام به تولید آن می‌نمایند. 3- گلوله‌های كارخانجات سیمان: این محصولات نیز چون لوله و اتصالات از تولید روتین شركت پارس متال محسوب می‌شوند كه قابلیت ریخته گری و تولید در هر یك از خطوط تولید ماشینی گیزاگ، دیزاماتیك، ریخته گری دستی و ریخته گری در كوكیل را دارد. كه با توجه به سرعت بالا و راندمان خوب خطوط ماشینی گیزاگ و دیزاماتیك این دو خط تولید مناسبترین خطوط تولید جهت این امر شناخته شده است. لازم به ذكر است كه برای اولین بار در ایران ریخته گری گلوله های نشكن (چدن نشكن) توسط واحد تحقیقات شركت آزمایش شده و پس از كسب نتیجه مطلوب بصورت ریخته گری در ویژه در خط لوله قرار گرفت. 4- شمش چدن: ریختن مواد مذاب كه درجه حرارت آنها پایین‌تر از حد معمول است در داخل قالبهای شمشی تولید می‌كنند. شرح هدف پروژه: متاسفانه طراحی كارخانه پارس متال در سال تأسیس با هدف ایجاد چنین كارخانه‌ای كه امروز ما شاهد هستیم نبوده است و یك سری ملاحظات برای گسترش كارخانه در آن زمان در نظر گرفته نشده است بنابراین استقرارماشین آلات و دپارتمانها براساس روشهای علمی صورت نگرفته است و گسترش به صورت قارچی بوده است. به این دلیل همانطور كه مشاهده خواهد شد . جریان مواد در این كارخانه با مشكلاتی مواجه می‌باشد. از این مشكلات می‌توان به برگشت مواد و ایجاد ضایعات در حین حمل و نقل طولانی اشاره كرد. هدف این پروژه، اصلاح طراحی استقرار ماشین آلات در این كارخانه می‌باشد. به این صورت كه با بدست آوردن الگوی جریان مواد و حمل و نقل سعی می‌شود با تغییر محل دپارتمانها هزینه و زمان صرف شده جهت حمل مواد كاهش داده شود. معرفی محصول مورد بررسی: از محصولاتی كه در گزارش اولیه به آنها اشاره شد، گلوله های آسیاب سیمان به دلایل زیر جهت بررسی مناسب تر به نظر می‌رسند: 1- میزان تقاضای بالای آنها: میزان تقاضا آن قدر بالا می باشد كه انبار نمی‌شود. 2- خلاقیت این كارخانه در تهیه گلوله‌های نشكن. 3- تمام خطوط تولید به جز لوله ریزی می‌توانند این محصول را تولید كنند. 4- سابقه تولید و تجربه این كارخانه در تولید این محصول زیاد است. كاربرد محصول : گلوله های آسیاب سیمان جهت خرد كردن كلوخه ها در كارخانجات سیمان استفاده می‌شود. به این صورت كه گلوله را همراه با كلوخه ها در آسیاب های غلتان می‌ریزند. در اثر چرخش، و غلتیدن گلوله ها روی كلوخه ها، آنها خرد می‌شود و سپس از سرندهایی عبور می كند تا اندازه آنها یكنواخت شود. هر چه اندازه كلوخه ها كوچكتر شود، گلوه مورد استفاده برای خرد كردن آنها نیز كوچكتر خواهد بود. این گلوله ها بعد از مدتی استفاده می‌شكنند و به این دلیل مصرفی محسوب می‌شوند. مشخصات غیرفنی گلوله ها: از لحاظ شكل ظاهری این گلوله ها كره می‌باشد. البته معمولاً قسمتی كه راهگاه بر آن متصل بوده مشخص می‌باشد و با قسمتهای دیگر از سطح كره متفاوت می‌باشد. شماره‌هایی كه به گلوله اختصاص می‌دهیم. قطر آنها به mm می‌باشد. در جدول 1 اندازه‌گلوله های مختلف و وزن آنها به همراه خط تولیدی كه آنها را تولید می‌كند. مشخص شده است لازم به ذكر است كه از لحاظ فنی می‌توان گلوله ها را در هراندازه‌ای تولید كرد و خط تولید انتخابی نیز می‌تواند هر كدام باشد ولی همانطور كه در گزارش 3 خواهد آمد هر خط تولیدی محدودیت‌ها و مزیت‌هایی دارد كه موجب می‌شود آن را برای هر گلوله انتخاب كرد. این نتایج به صورت تجربی در این كارخانه بدست آمده‌اند. ادامه خواندن مقاله كارخانه پارس متال (تاريخچه و محصولات)

نوشته مقاله كارخانه پارس متال (تاريخچه و محصولات) اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


مقاله شناسائي بيماري آنفلوانزاي مرغي – درمان – كنترل – پيشگيري

$
0
0
 nx دارای 98 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه :بیماری آنفلوانزای طیور یكی از بیماریهای واگیردار تنفسی ویروسی طیور است كه دارای قدرت انتشار سریعی می باشد و خسارات اقتصادی سنگینی را به بسیاری از كشورها وارد نموده.نام آنفلوانزا در حقیقت از تلاش اولیه ای كه برای تعریف این ویروس صورت گرفته مشتق شده. چون در قرن چهاردهم میلادی در شهر فلورنس ایتالیا در یك گردهمایی تاثیر ستارگان بر بیماری مورد بحث و بررسی قرار گرفت و معنای كلمه Influence به تاثیر برتر می باشد. این بیماری به همین نام اسم گذاری شد كه در قرن حاضر هم به تلفظ ایتالیایی به آن آنفلوانزا می گویند. این ویروس از خانواده اورتومیكسو ویریده و واجد 3 تیپ A- B- C می باشد كه تیپ B,C فقط در انسان بیماری زا و تیپ A این ویروس در انسان، خوك و اسب و بسیاری از گونه های پرندگان بسیار الزامی می باشد. از آنجایی كه ماده ژنتیكی (RAN) این ویروس دارای 8 قطعه جداگانه می باشد لذا خیلی سریع خاصیت پادگنی خود را تغییر می دهد و موجب می شود جوجه یا گله ای كه به تازگی از بیماری آنفلوانزا بهبود یافته مجدداً به نوع جدیدی از ویروس آنفلوانزا مبتلا گردد. دو نوع پروتئین H و N روی سطح این ویروس وجود دارد. پروتئین H دارای 15 تحت سروتیپ مختلف و پروتئین N دارای 9 تحت سروتیپ متفاوت می باشد. پروتئین H در خاصیت پادگنی و قدرت بیماریزایی ویروس آنفلوانزا نقش اصلی را ایفا می كند. بخش اولتاریخچه و گزارشات بیماری تاریخچه بیماری در طیور از سال 1878 در ایتالیا توسط پرونسیتو بعنوان یك بیماری جدید و شدید شرح داده شد و سپس در سال 1901 توسط Centanni و Savunozzi ویروس پالایش شده ایجاد بیماری كرد. سابقاً تصور می شد كه تحت گروه H5 و H7 از سویه های بسیار حاد و شدید می باشند، كه این فرضیه زیاد مورد قبول نمی باشد. برای مثال در سال 1971 یك ویروس غیر حاد از بوقلمونها در ایالت ارگون بدست آمد كه تحت گروه H7 بود. از آن زمان به بعد، ویروسها دیگری، با تحت گروه H5 و H7 از پرندگان اهلی و وحشی از نقاط مختلف دنیا جدا شدند و تعدادی از آنها برای گونه هائی از پرندگان غیرحاد می باشند، قابل ذكر است كه در تاریخچه بیماری آنفلوانزا دقت شود اكثر موارد بیماریزای حاد و شدید از نوع H5 و H7 بوده است (10).درسال 1955 مشخص گردید كه طاعون مرغی اصولاً توسط تیپ A آنفلوانزا ایجاد می‎شود ویروسهای مربوط به سویه های اصلی طاعون مرغی (H7N7 , H7N1) تلفات بالائی در مرغ، بوقلمون و گونه های دیگر ایجاد نمود. خوشبختانه گزارشات مربوط به همه گیریهای شدید ناشی از سویه های (بسیار بیماریزا) آنفلوانزا در 20 سال گذشته انگشت شمار می‎باشد. (6)اپیدمی بیماری (Avian Influenza) در پنسیلوانیا در آوریل 1983 شروع شد و در سپتامبر 1984 با كشتار 5/15 میلیون پرنده از 390 گله با ضرر اقتصادی معادل 60 میلیون دلار كه این خسارت هزینه (ریشه كنی، تشخیص، برنامه های قرنطینه سازی، از بین بردن گله های آلوده، رفع آلودگی و پاكسازی، مطالعات اپیدمیولوژی و پرداخت خسارت به صاحبان گله ها بود) و تخمین زده شد كه 349 میلیون دلار خسارت ناشی از افت تولید بوده است (6). از 81-1979 در بلژیك پنج سویه از ویروس آنفلوانزا جدا شد. در سال 1978 سروتیپ (H11N6) Hav3Nav1 از یك گله اردك با علائم عصبی و تنفسی و از یك گله مرغ تخمگذار با مرگ و میر 5/2% در دو هفته و یك مورد افت تولید تخم مرغ در سال 1979 سروتیپ (Hav6.N2) = (H6.N2) از یك گله مرغ تخمگذار با علایم آنتریت و افت تولید گزارش شد. در سال 1980 سروتیپ H7N7 از یك گله مرغ تخمگذار با یك افت تولید و در یك گله گوشتی با علائم تنفسی دیده شد. (1) شیوع بیماری در طیور فرانسه مشاهده نشده است. در یك بررسی سرولوژیكی در سال 81-1980 بر روی مادرهای گوشتی، بوقلمونهای مادر و گوشتی انجام گرفت تنها تعداد كمی واكنش مثبت در بوقلمونهای مادر مشخص شد. وجود (Hav6.N2) = H6.N2A.I.V در گله های مادر گوشتی در شمال فرانسه در سال 1980 مشخص شد. A.I.V. در سوابهای مقعدی پرندگان وحشی بین سالهای 79-1976 جدا شد. بین سالهای 80-1975 بررسی مداوم روی اردكها- غازها، مرغها و اردكهای محلی در چین انجام گرفت و نتایج مطالعات نشان داد كه 41 تركیب آنتی ژنیك متفاوت A.I از طیور چینی وارداتی و 21 طیور در هنگ كنگ بدست آمد. در 96% موارد A.I.V جدا شده از اردكها بوده است. متعاقب شیوع A.I در گله های بوقلمون در Norfolk طی بهار 1979، دو بررسی در روی گله های بوقلمون در شرق انگلستان در سالهای 80 و 1979 انجام گرفت. بطور كلی 2822 نمونه سرم از 60 گله مورد مطالعه قرار گرفت و آزمایش رسوب ژل آگار (agar gel precipitation) بر روی نمونه ها انجام گرفت كه از این تعداد 85 نمونه (1/3%) از 4 فارم (7/6%) مثبت بودند. هر 4 فارم آلوده در Norfolk بود و تاریخچه ای از بیماری در طی بهار 1979 داشتند و هیچ ویروسی از این مكانهای آزمایش شده بدست نیامد. در بررسی دیگر در همان سال در Norfolk 67 نمونه از 1902 نمونه سرمی مثبت بودند و در دومین بررسی 18 نمونه از 1090 سرم مثبت جدا شد. ویروس A.I از اردكهای تجاری درسال 1979 از ناحیه Norfolk جدا شد. در سال 1980 ، 10 سواب مقعدی از لاشه های اردك در كشتارگاه نورفولك بدست آمد، كه همگی وجود ویروس آنفلوانزا را تائید می كردند. در آلمان تنها یك مورد شیوع بیماری و عفونت كلینیكی در پرندگان اهلی گزارش شده است. در طی سالهای 80-1978 سوابهای مقعدی و نایی از 3421 پرنده وحشی گرفته شد و 64 سویه A.I.V از همه اردكها جدا شد. (27) دریك بررسی سرولوژیكی 89 مزرعه اردك در 12 كشور مورد آزمایش قرار گرفتند، 29/7% از مزارع آنتی بادی بر علیه سویه A/duck/ Tamsui/72 (Nav6.N1)=H6.N125/2% آنتی بادی بر علیه A/duck/ Eng /156 (Hav3.Nav1)=H11.N6 و 49/4% آنتی بادی بر علیه A/duck/Eng/62 داشتند. آنتی بادی بر علیه A/duck/ Czeckly /56 (Hav4.Nav1)=H4.N6 مشخص نشد. تقریباً 14% گله ها بر علیه A.I.V آنتی بادی داشتند. در یك مطالعه سیستماتیك كه بین سالهای 80-1978 در اسرائیل انجام گرفت، از 1409 پرنده كه 473 پرنده اهلی را در بر می گرفت از آنها سواب مقعدی و نایی گرفته شد در مجموع 29 ویروس آنفلوانزا كه 24 نمونه از پرندگان وحشی و 5 نمونه از پرندگان اهلی (بوقلمون دو نمونه، مرغ یك نمونه و اردك دو نمونه) جدا گردید.ویروس آنفلوانزا در ایتالیا از بوقلمونها در Veneto در سال 1973 جدا شد، اما اولین شیوع بیماری در دسامبر 1976 در ایالت ورونا رخ داد. در طی سه سال بیماری در این ایالت و ایالات مجاور پخش شد. در سال 1981 دویست گله بوقلمون ایالت ورونا از نظر سرولوژی ارزیابی شد و مدركی دال بر عفونت به تائید نرسید. در سال 1983 بیماری در ایالت Veneto منتشر گردید. تیپهای H9H6 ویروس از بوقلمون ها در سال 1984 جدا شدند و دو نمونه از تیپ H9 از طیور در سال 1985 جدا گردید. تیپهای ویروس شایع، از نظر بیماریزائی آزمایش شدند و H7N2 , H5N2-H6.N1-H6.N2 جدا شد. تحقیق روی واكسنهای این تیپها انجام گرفته اما تا بحال هیچكدام ساخته نشده است. از پائیز 1978 تا تابستان 1979، شیوع بیماری همراه با اورتومیكسوویروس ، 6/16% ،17/2 میلیون بوقلمون را در مینه سوتا كشت. پرندگان سنین مختلف همگی درگیر شدند و ضایعات سریعا توسعه پیدا كرد. دو ویروس متفاوت شناسائی شد Hav4Neq2(H4N8) , Hav6.N1(H6N1) . ویروسها بطور تجربی در طیور بیماری تولید نكردند، اما در یك گله 180000 مرغ تخمگذار بیماری ایجاد شد و 5% تلفات داد. منشا ویروس هرگز مشخص نشد. اما عدم واكسیناسیون بر علیه نیوكاسل ممكن است در شدت بیماری و ضایعات نقش داشته باشد. در شوروی سابق 6 ویروس A.I جدا شد كه مشخصات آنتی ژنی بوسیله آنتی سرم اختصاصی معین گردید. سه ویروس جدا شده از همان ناحیه ، دارای مشخصات A/duck/ ukraine /63 (Hav7.Neq2(H7.N8) و Hongkong/68(H3.N2) بودند. دو ویروس باقیمانده (Hav7.Nav2)(H7.N3) بودند كه این تركیب قبلا گزارش نشده بود. ویروسهای جدید A.I ممكن است در اثر نوتركیبی در طبیعت بین A/duck/ukrain/63(Hav7.Neq2)(H7N8) و A/tern/So.Africa/61(Hav5.Nav2(H5.N3) ایجاد شود. در سه ماهه اول 1986، (H5N2) A.I.V از 14 گله در پنسیلوانیا، 4 گله در نیوجرسی، 1 گله در ماساچوست و 1 گله در نیویورك جدا گردید. همه این عفونتها تماس مستقیم و غیرمستقیم با فروش زنده مرغ در فروشگاههای نیویورك و نیوجرسی بوده است. در بررسی فروش پرندگان زنده بین فوریه و آوریل 1986، H5N2 از 26 فروشگاه در نیویورك، 12 فروشگاه در نیوجرسی، 3 فروشگاه در نیوانگلند و 8 فروشگاه در میامی جدا گردید. همه ویروسهای H5N2 جدا شده بیماریزائی كم یا فاقد بیماریزائی بودند. تنوع زیاد ویروسهای مختلف آنفلوانزای A در بین پرندگان وحشی در سرزمینهای شمالی صنعت طیور كانادا را مورد تهدید قرار می دهد. تلفات اصلی A.I در گذشته منحصر به بوقلمون بود. A.I در بوقلمونهای انتاریو به یك حد بالائی در انتهای سال 1960 رسید و سپس بتدریج كاهش یافت. و بین سالهای 81-1972 شیوع بیماری تشخیص داده شد. كاهش ابتلاء و مرگ و میر بر اساس جلوگیری از تماس پرندگان اهلی و وحشی صورت گرفت و در جهت كاهش بیماری و كنترل از واكسناسیون بهره زیادی گرفته نشد و بیشتر تاكید بر جداسازی و پاكسازی محیط فارمها بوده است. در یك بررسی دیگر 110 فارم تجاری مرغ و 10 گله پرورش بوقلمون در مینه سوتا با ظرفیتی بالغ بر 8-1 میلیون پرنده مبتلا به A.I انجام گرفت كه 315500 (17%) مرگ و میر داشت. حذف كشتارگاهی در كشتارگاه بیشتر از 75% بود و تولید تخم مرغ افت پیدا كرد. انتشار بیماری در كالیفرنیا 270000 پرنده را مبتلا كرد و كاهش تولید از 65% به 20% رسید و مرگ و میر حدود 2% بود. پرندگان مبتلا اغلب آرام و بی حركت، افسرده در كنار یكدیگر جمع شده و تمایلی برای خوردن و آشامیدن در آنها دیده نمی شد. یافته های كلینیكی شامل التهاب تخمدانی شدید با تحلیل زرده، پریتونیت، پرخونی ریه و ضایعات كیسه های هوائی بود. در حدود 2% تخم مرغهای بهبود یافته از نظر قطر كوچكتر بوده و اندازه آنها بزرگتر از حد طبیعی بود. فاكتور اصلی در انتقال بیماری احتمالا مربوط به رفت و آمد افراد در بین فارمها بوده است. (1) بین 17 الی 25 دسامبر 1991، 7129 قطعه از 8000 بوقلمون 18 هفته در یك آشیانه در فارمی در ناحیه نورفولك تلف شدند. پرندگان آرام و بی حركت و بی میل به غذا و بنظر می رسید كه قادر به حفظ دمای بدن نیستند. كالبد گشائی پرندگان مرده نشان داد كه از نظر وضعیت بدنی خوب هستند. سنگدان خالی و دمای بدن بالا بوده و تعدادی از پرندگان ریه و كبد متورم و پرخونی داشتند، طحال بزرگ، خط دار شدن عضلات اسكلتی سینه و خالهای كمرنگ یا آبسه در عضلات ران و قلب آنها دیده می شد. پانكراتیك ملایم تا متوسط غیرچركی، تورم كبد همراه با نكروزهای چند كانونی حاد و استحاله عضلات اسكلتی، در یك مورد میوكاردیت كانونی خفیف دیده می شد. ویروس A.I در ابتدا با تزریق نمونه بافت آلوده در مایع آلانتوئیك تخم مرغهای جنین دار مشخص نشد. اما ویروس توسط میكروسكوپ الكترونی در مایع كشت از سلولهای كبد جنین جوجه دیده شد. ویروس استحصال شده A/Turkey/Eng/50-92/91 H5N1 بود. ویروسی از پرندگان آلوده بدست نیامد، اما نمونه های خون در آزمایش HI مثبت بودند. پخش بیماری به فارمهای مجاور دیده نشد. در گزارشی دیگر سوابهای نائی و مقعدی از 1389 اردك شكار شده در كامرون پاریش لوئیزیانا بین سالهای 87-1986 جمع آوری گردید. 28 ویروس A.I از 605 blue-winged teal (Anas discors) و 75 اردك خالدار A.fulvigula (mottled) ، 375 (A.strencre) gadwalls و 334 (A. crecca) green winged teal شناسایی گردید. تخمین شیوع A.I.V در نمونه های بدست آمده از اردكهای در طی سپتامبر، نوامبر، دسامبر، ژانویه 1/3% و 2% و 4/0% بترتیب بوده است. تفاوتهائی كه در شیوع بیماری وجود دارد به عواملی از قبیل فصل و سن بستگی دارد. دو نمونه كه از اردكهای mottled خالدار بومی بدست آمد مدركی دال بر انتقال A.I.V در این نواحی زمستانی می باشد. بیشتر تحت گروهها وجود داشته، 9 هماگلوتینین از 13 هماگلوتینین و تمامی 9 نورآمینیداز بدست آمده نتایج نشان می دهد كه A.I.V در طی فصول زمستان و سرد انتقال می یابد، اگر چه شیوع بیماری پائین است اما این ویروسها در بین جمعیت اردكها در زمستان چرخش می كنند. (1) گزارشی از انگلستان در مورد وجود ویروس در اردكهای وحشی نشان می دهد كه 12 نمونه ویروس A.I با سویه ملایم برای طیور، از پرندگان وحشی بود. یك نمونه A.I از سه پرنده اهلی در انگلستان در 26 سال گذشته از مرغان آزاد بدست آمد همان تحت گروه در اردكهای وحشی 90 كیلومتر دورتر از آن ناحیه دیده شد. جداسازی دیگر مربوط به یك اردك وحشی 90 كیلومتر دورتر از ناحیه دیده شد. جداسازی دیگر مربوط به یك اردك وحشی نژاد مالارد malard بود كه آنتریت هرپس ویروسی نیز از آن جدا شد. از سال 1963 تاكنون در مقایسه با پرندگان وحشی 23 مورد شیوع بیماری از آشیانه های پرورشی بوقلمون گزارش شده. جداسازی ویروس در دفعات متعدد از اردكهای مزارع باز حاصل شده، اما در طیور تنها 3 مورد شیوع بیماری از سال 1959 شیوع موردی (Sporadic) بیماری در 26 فارم ناحیه شمالی اسلام آباد پاكستان بوقوع پیوست. علائم كلینیكی، شامل آنوركسی (بی اشتهائی)، پرهای ژولیده، تورم سروتاج ابی و سیانوزه و تورم مفصل خرگوشی بود.گله های گوشتی، تخمگذارها ، مادر از 6 الی 66 هفته درگیر شدند. میزان تلفات كل در آن ناحیه 63% بود در كالبد گشائی لاشه های سیانوزه، جمع شدن موكوس در نای و نقاط خونریزی در پیش معده و سنگدان مشخص بود. آنتی ژن بادی A.I از سرم پرندگان زنده بدست آمد. ویروس A.I از ارگانهای پرندگان بیمار بوسیله تلقیح در جنین تخم مرغ و پاساژ ویروس و تزریق آن به جوجه گوشتی 21 روزه سبب مرگ جوجه در عرض 3 الی 4 روز شد. تحت گروه ویروس H7N2 بود و تحت عنوان A/chick/Pakistan/1/95 طبقه بندی شد. (25) گزارش دیگر در مورد واگیری بیماری در پاكستان مشخص می كند كه بروز بیماری A.I در بیشتر از 22 فارم تخمگذار، گوشتی و مادر در نواحی سوبوربان اسلام آباد، موری و آبات آباد پاكستان در سال 95 و 1994 تشخیص داده شد. متوسط مرگ و میر 85% بود. نمونه های بدست آمده از نای، ریه، سر، طحال و كبد 1000 پرنده آلوده به حفره آلانتوئیك تخم مرغ جنین دار تزریق شد. در هر نمونه جنین ها در عرض 36 ساعت بعد از تزریق می مردند. مایع آلانتوئیك آمینوتیك از تخم مرغهای یخ زده سبب هماگلوتینین گلبولهای قرمز جوجه، گوسفند، خرگوش، خوكچه هندی، گاو، طوطی، كبوتر، بلدرچین و گنجشك شد. هماگلوتینین (HA) گلبولهای قرمز جوجه توسط آنتی بادی های برونشیت عفونی با ویروس نیوكاسل ممانعت نشده بود. اگر چه HA با سرمی كه از پرندگان بهبود یافته بدست آمد ممانعت شده بود. علائم كلینیكی، ضایعات پس از مرگ و آزمایشات سرولوژیكی، بروز تیپ A.I.V.H7 را تائید نمود. (1) در 9 می 1997، یك پسر 3 ساله مقیم هنگ كنگ علائم گلودرد، سرفه های خشك، و تب را نشان داد كه فارنژیت تشخیص داده شد. علیرغم استفاده از آنتی بیوتیكهای وسیع الطیف و تنفس مصنوعی، این فرد در 21 می فوت كرد. آزمایش سرولوژی از مخاطات نای او در روز دهم بیماری، ویروس آنفلوانزا با مشخصات A/Hong kong/156/97 با هماگلوتینین H5 و نورآمینیداز N1 را تائید كرد. تزریق آن به 16 مرغ پلیموت راك و لگهورن سفید با سن 3 هفته مرگ همه بجز یك مرغ در روز نهم شد. جداسازی ویروس اولین قدم در تشخیص بیماری بود. از آن به بعد 12 مورد بیماری مشابه در انسانها گزارش شد كه از این تعداد 3 نفر فوت گردیدند و سویه جدا شده در همگی H5N1 بود. (10) وسیع ترین و طولانی ترین درگیری در مكزیك رخ داد كه از سال 1993 علائم بیماری مشاهده شد و تا سال 1996 ادامه داشت. اولین علائم در پائیز 1993 دیده شد كه ویروس تحت عنوان آنفلوانزای طیور با آنتی ژن سطحی H5N2 شناخته شد و در آن زمان بعنوان ویروسی با قدرت بیماریزائی كم طبقه بندی گردید. تجربیات فارمی با آن آزمایشات مطابقت داشت. بررسی سرمی در سطح كشور دال بر حضور آلودگی در 11 ایالت مكزیك مركزی بود و گله های موجود در مكزیك جنوبی و شمالی از نظر سرمی منفی بودند. (2)در دسامبر 1994و ژانویه 1995 گله های ایالت پوبلا (اغلب طیور تخمگذار) و كرتارو (اغلب طیور گوشتی) دچار افزایش تلفات و افت تولید گردیدند. در بررسی های آزمایشگاهی ویروس جدا شده ایجاد علائم و ضایعات مشابه آنفلوانزای حاد نمود. متعاقباً گله های متعددی در 3 ایالت واقع در شمال و جنوب مكزیكوسیتی با ویروس بسیار بیماریزا درگیر شدند. واكسیناسیون با واكسن كشته و روغنی در كاهش تلفات و برگشت تولید اثر آشكاری داشت. ولی تغییر تیتر سرمی در پرندگان شاهد واكسینه نشده در گله های واكسینه حاكی از گردش سویه های غیربیماریزا در سطح گله های مذكور بود. (2) در سال 1377 این ویروس در ایران خسارات فراوانی بر جای گذاشت ویروس جدا شده متعلق به تحت سروتیپ H9N2 بوده كه به انسان سرایت نمی كند.در سال 2003 این بیماری در هلند از یك فارم تخم گذار شروع شد و با توجه به این كه در هلند فارم هایی وجود دارد كه با توجه به دستورالعمل سازمان حمایت از حیوانات در فضای باز پرورش داده می شوند علت آلودگی وجود پرندگان وحشی تشخیص داده شد. سن گله مذكور 41 هفته و مسأله با كاهش مصرف آب و دان شروع و مدفوع آبكی و وجود ترشحات از بینی مشاهده گردید. روز اول از یك سالن 7000 قطعه ای 40 قطعه تلفات وجود داشت. در روز دوم تلفات به 400 قطعه و تولید تخم مرغ نزدیك به صفر و مصرف دان به 25 گرم كاهش یافت رنگ تخم مرغها از قهوه ای به سفید تغییر پیدا كرد. روز سوم تلفات به 2500 قطعه رسید و علائم شدیدتر شد. روز چهارم تلفات به 95 درصد رسید و در آزمایش ایمونوفلورسنت آنتی بادی آنفلوانزای طیور تایید گردید (H7N7). آخرین مورد واگیری در سال 2004 در جنوب شرقی آسیا در بین ماكیان و اردك بود (H5N1) كه منجر به تلفات و حذف 100 میلیون قطع اپیدمیولوژیویروس های آنفلوانزای پرندگان در دنیا بین پرندگان اهلی متعددی مثل بوقلمون، مرغ، مرغ گینه ای (مرغ شاخدار) و پرندگان وحشی پراكنده است در پرندگان وحشی بیشتر اردك واجد آلودگی بوده و در گونه های اهلی اغلب مرغ و بوقلمون بیماری آنفلوانزا را نشان می دهند. همچنین گزارشاتی دال بر جداسازی ویروس آنفلوانزا از پرندگان زینتی وجود دارد. روند دقیق انتشار و شیوع ویروسهای آنفلوانزا بدلیل روشهای غیرمتعارف نمونه برداری، به سختی معین می گردد. آلودگی پرندگان وحشی با ویروسهای آنفلوانزا ایجاب می كند كه تولید كنندگان، اقدامات لازم و كافی جهت جداسازی پرندگان اهلی و وحشی انجام دهند.در پرندگان مهاجر ویروس در بدن آنها ذخیره می شود و تكثیر در داخل روده و انتقال آن به دیگر انواع پرندگان یكی از راههای مهم انتقال محسوب می شود. از میزان شیوع و پخش این بیماری می توان به گستردگی انتشار و میزبانان آن اشاره كرد. در تمام دنیا پرندگان اهلی و وحشی شامل بوقلمون، مرغ، اردك، غاز، بلدرچین، قرقاول، مرغ گینه، كبك خاكستری (Chukar) و در گونه های وحشی اردك و غاز وحشی، یلوه، Sanderlin، Turnstones ، ruddy ، چلچله دریائی، قو، Shearwaters ، حواصیل، guillemot، puffins ، و مرغ نوروزی درگیر این ویروس می باشند.ویروس آنفلوانزا از پرندگان زینتی شامل مینا، طوطی كوچك دم دراز، طوطی كاكل سفید، فنچ، شاهین و Weavebirds نیز جدا شده است. (6) در میان این پرندگان در گنجشك ها (Passerines) ویروس آنفلوانزا نسبتا بیشتر دیده می وشد و در گزارشاتی انتقال ویروس از پرندگان ضعیف و بیمار به گنجشك آورده شده است. مطالعاتی كه در استرالیا انجام شد ویروس A/Starling/ victoria/ 5156/8 (H7.N7) جدا شد و بر محققان مشخص شد كه انتقال ویروسهای پاتوژن و بیماریزا بین پرندگان اهلی و گنجشك وجود دارد. (6)همچنین ویروس آنفلوانزای طیور برای مینك ایجاد بیماری می كند. بطور تجربی اثبات شده كه گربه، خوك، فرت، مینك، میمون و انسانها می توانند با ویروسهای آنفلوانزا با منشأ طیور آلوده شوند. در مورد روشهای انتقال حاملین، پرندگان آلوده ویروس را از طریق دستگاه تنفس، ملتحمه چشم و مدفوع دفع می كنند. بنابراین روشهای احتمالی انتقال شامل تماس مستقیم بین پرندگان آلوده و حساس و تماس غیرمستقیم كه آیوسل (قطرات) یا تماس با Fomites آلوده به ویروس را نام برد. زمانی كه پرنده آلوده مقادیر زیادی ویروس را از طریق مدفوع دفع می كند، سبب پخش و آلوده شدن هر چیزی می تواند بشود. بطور مثال پرندگان، پستانداران، غذا، آب، وسایل، قفسها، لباس، وسایل نقلیه و چرخهای وسایل نقلیه. حشرات و غیره می توانند سبب انتشار و انتقال آلودگی شوند. در مورد انتقال افقی ویروس مدارك معتبری وجود دارد ولی در مورد انتقال عمودی مدركی وجود ندارد، باید یادآور شد كه ویروس در داخل یا سطح تخم مرغ می تواند وجود داشته باشد وقتی كه مرغ آلوده به ویروس آنفلوانزا تیپ H5.N2 باشد این موضوع در جوجه هائی كه از مادران آلوده در اپیدمی آنفلوانزا در پنسیلوانیا بدست آمدند ثابت گردید و ویروس به جوجه ها انتقال و یافت شد ادامه خواندن مقاله شناسائي بيماري آنفلوانزاي مرغي – درمان – كنترل – پيشگيري

نوشته مقاله شناسائي بيماري آنفلوانزاي مرغي – درمان – كنترل – پيشگيري اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله فنون روابط عمومي و ارتباط با رسانه‌ها

$
0
0
 nx دارای 53 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه :یكی از مشكلات روابط عمومی ها دركشورما فقدان منابع علمی و مكتوب دراین حوزه می باشد از دیرباز و از زمانی كه روابط عمومی بعنوان یك رشته و حرفه در كشور ما متولد شد، به دلیل آن كه تولد این حرفه جدید براساس نیازها و زیر ساخت های موجود در كشور ما جوابگوی این نهاد اجتماعی نبود، سازوكارهای مناسب هم برای توسعه و ارتقاء روابط عمومی ایجاد نشد ولی با گذشت زمان و ایجاد نیازهای جدید درجامعه در حال گذار ایران نیاز به داشتن روابط عمومی های كارآمد بیش از پیش احساس شد. با سواد شدن در صد بیشتری ازمردم، ایجاد تمایلات تساوی طلبانه، بالا رفتن توقعات مردم از حكومت، گسترش وسایل ارتباط جمعی، اهمیت یافتن هرچه بیشتر افكار عمومی، رشد صنایع و شركتهای سهامی و … ازجمله این عوامل به شمار می روند. تاریخچهروابط عمومی در ایران (قرن حاضر) قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1322 شمسی با تصویب هیأت وزیران، اداره پی به نام «اداره كل انتشارات و تبلیغات» تشكیل شد كه وظیفه اصلی آن بیشتر در جهت انتشارات و تبلیغات در آن زمان بود. با تشكیل این اداره به مرور تبلیغات و ارتباطات در دستگاه های دولتی مورد توجه قرار گرفت. روابط عمومی به صورت امروزی آن حدود 37 سال در ایران قدمت دارد. اولین روابط عمومی در سال 1327 شمسی از طرف شركت نفت ایران و انگلیس در ایران به وجود آمد كه مركز مهم ترین تشكیلات و فعالیت های آن در آبادان بود و در تهران فقط یك دفتر داشت این شركت در توسعه فعالیت های خود به تدریج در سایر نقاط ایران از جمله اهواز، مسجد سلیمان، كرمانشاه و دیگر مناطق نفت خیز اقدام به ایجاد دفاتر نمایندگی كرد. این روابط عمومی مطابق با سلیقه و فكر موسسین انگلیسی خود به نام «اطلاعات» انتخاب شده بود از سال 1323 كه همزمان با ایجاد كنسرسیوم و تأثیر و دخالت فكر و ایده آمریكایی در فعالیت های مختلف شركت نفت بود. این بخش به نام روابط عمومی تغییر نام داد و شامل اداره ارتباط با كاركنان و روابط عمومی شد. بدین ترتیب شركت ملی نفت ایران به وجود آورنده اولین تشكیلات روابط عمومی در ایران است. غیر از این، از تشكیل نخستین روابط عمومی در دستگاه های دولتی تاریخ دقیقی در دست نیست و اصولاً روابط عمومی در بخش دولتی با نام «انتشارات» و «مطبوعات» آغاز به كار كرد. بدین ترتیب كه هر یك از موسسه های بخش دولتی در سازمان كلی خود یك دفتر انتشارات، مطبوعات دایر كردند. از این طریق چه به صورت مستقیم یعنی انتشارات و چه به صورت غیرمستقیم یعنی از طریق مطبوعات كه آنها را نماینده افكار عمومی می شناختند. با مردم سایر ارباب رجوع ارتباط برقرار ساختند. این روال همچنان ادامه داشت تا این كه به موجب لایحه قانونی مصوب هشتم فروردین ماه 1343 شمسی وزارت اطلاعات تشكیل شد و بعد از تأسیس وزارت اطلاعات در اواخر دهه چهل این وزارتخانه به مسأله روابط عمومی اهمیتی جدی داد و برای شروع سازمان روابط عمومی صنعت نفت با تشكیلاتی دولتی پس از مدتی تغییراتی كلی در روابط عمومی دولتی در وزارت اطلاعات انجام شد. اداره های روابط عمومی وزارتخانه ها و موسسه های دولتی در عین این كه فعالیت مستقل داشتند ولی از نظر سیاسی عموم فعالیت های خود را با یك اداره كل در وزارت اطلاعات و جهانگردی به نام شورای اطلاعات و انتشارات روابط عمومی هماهنگ می ساختند. و رئیس با مدیران كل روابط عمومی وزارتخانه ها و موسسه های دولتی یا تائید وزارت اطلاعات به این سمت برگزیده می شدند. روابط عمومی در ایران پس از پیروزی شكوهمند انقلاب اسلامی پس از پیروزی شكوهمند انقلاب انقلاب ایران به رهبری حضرت امام خمینی (ره) در بیست و دوم بهمن ماه یك هزار و سیصد و پنجاه و هفت وزارت اطلاعات و جهانگردی هم بر طبق مصوبه مورخ هفت خرداد ماه سال هزار و سیصد و پنجاه و هشت شورای انقلاب به وزارت ارشاد ملی و حدود یك سال و نیم بعد به وزارت ارشاد اسلامی تغییر یافت. آموزش روابط عمومی در ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی:تاریخ آموزشی روابط عمومی در ایران را می توان به دو دوره مجزا تقسیم كرد. الف: دوره های اولیه كوتاه مدت كه در سال 46-1343 به صورت سمینار برگزار شد. ب: تأسیس دانشكده علوم ارتباطات اجتماعی درسال 1346 بود. و نخستین كلاس ها، سخنرانی ها و سمینارهای روابط عمومی درایران توسط شركت ملی نفت ایران و وزارت اطلاعات و جهانگردی از سال 1343 آغاز شد و تا سال 1346 كه بعداً به نام دانشكده علوم ارتباطات اجتماعی تغییر نام داد. ادامه داشت و نزدیك به (1170) نفر تا پیروزی انقلاب اسلامی (1357) در رشته روابط عمومی از این دانشكده فارغ التحصیل شده اند. روابط عمومی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، رشته روابط از فهرست تحصیلات آموزش عالی كشور حذف شد ولی با تلاشهای مجدانه دو نفر از استادان معتبر این رشته كه در حقیقت بنیانگذاران آموزش در رشته های ارتباطات اجتماعی و روابط عمومی بودند. مانند آقایان دكتر كاظم معتمد نژادو دكتر حمید نطقی فعالیت ها و تبلیغات فارغ التحصیلان سابق این دانشكده در مؤسسات دولتی وجامعه، انتشار مقالاتی در روزنامه كیهان و اصرار دانشكده علوم ارتباطات اجتماعی مجدداً رشته روابط عمومی در نظام آموزشی كشور نه به عنوان یك رشته مستقل بلكه به عنوان یك شاخه از علوم ارتباطات بازگشایی شدو از سال 1369 درگرایش روابط عمومی به پذیرش دانشجو پرداخت، در دانشگاه علامه طباطبائی از سال 1369 با 17 نفر دانشجو پذیرفته شدگان بودند و تا سال 1375 به 43 نفر رسید. یكی از مدرسان این رشته درمورد علل بازگشایی رشته روابط عمومی چنین می گوید : بعد از پیروزی انقلاب اسلامی كه رشته های مختلف تحصیلی مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت به سبب عملكرد نادرست روابط عمومی ما در قبل از انقلاب این رشته به زیر سؤال رفت و عنوان شد كه این رشته فایده ای ندارد و متأسفانه به محاسن آن اشاره نشد. اما سازمان ما و ارگان ها به طور جدی نسبت به روابط عمومی احساس نیاز كردند و به این نتیجه رسیدند كه نمی توان بدون روابط عمومی فعالیت دورن سازمانی و برون سازمانی سالم داشت، این مسئله مطلع خوبی برای روابط عمومی مابود. در زمینه برنامه های آموزشی روابط عمومی پس از پیروزی انقلاب دكتر معتمد نژاد چنین می گوید: دروسی تدریس شده، در زمینه روابط عمومی طبق برنامه ای است كه دكتر حمید نطقی حدود 7 سال پیش برای تدریس در دانشگاه ارایه دادند واز آن زمان به بعد این رشته براساس همان برنامه تدریس می شود. به هر حال می توان نتیجه گرفت كه برنامه آموزشی روابط عمومی در ایران كم و بیش همانی است كه درسایر كشورهای جهان برای آموزش دراین رشته وجود دارد. تعاریف روابط عمومی از نظر ركس ماریو:روابط عمومی دانشی است كه به وسیله آن سازمان آگاهانه می كوشند تابه مسئولیت اجتماعی خویش عمل نمایند و بتوانند تفاهم و پشتیبانی كسانی را كه برای مؤسسه اهمیت دارند به دست آورند. 1-دانش 2-آگاهانه 3-مسئولیت اجتماعی 4-تفاهم و پشتیبانی وبستر درمورد روابط عمومی می نویسد. روابط عمومی وكیل مدافع مؤسسه دربیرون و مدعی مردم در داخل مؤسسه است. روابط عمومی چشم و گرایش مدیریت است. روابط عمومی ارتباطی دو جانبه بین افكار عمومی و مدیران است. روابط عمومی هنر است. روابط عمومی تركیبی از علم، هنر و فن است. ویژگی های یك مدیر روابط عمومی :1-مهارت فنی 2-مهارت انسانی، 3-مهارت ادراكی مهارت فنی : توانایی به كاربردن دانشی، روش ها، فن ها و ابزاری كه لازمه انجام وظیفه ای خاص است و از طریق تجربه، تحصیل و كارورزی كسب می شود. 2-مهارت انسانی: قدرت و توانایی تشخیص دركاركردن با مردم و انجام دادن كار به وسیله آنها كه شامل درك و فهم انگیزش و به كاربردن رهبری مؤثر است، می‌باشد.3-مهارت ادراكی: توانایی فهمیدن پیچیدگی های كل سازمان و آگاهی از اینكه آیا خود شخص درخور شرایط سازمان عمل می‌كند یا نه می باشد این آگاهی موجب می شود كه فرد به جای اینكه فقط برمبنای هدفها و نیازهای گروه نزدیك خود عمل كند اقدام های خود را بر هدف های كل سازمان استوار سازد. ویژگی های یك برنامه خوب 1-هدف های برنامه باید روشن، مشخص و قابل فهم باشند هدف های كل مانند تقویت روحیه یا افزایش سودآوری معمولاً مبهم اند و مجریان را به برنامه ریزی و اقدامات خاصی هدایت نمی كند. هدف ما را در صورت امكان باید به صورت كمی و قابل سنجش تعیین كرد. 2-یك برنامه خوب باید ساده و جامع باشد. ساده باشد به گونه ای كه كلیه كاركنان به اهمیت آن پی ببرند و به آسانی بتوانند آنرا اجرا كنند. جامع و مفصل باشد به گونه ای كه كلیه جنبه های عملیاتی را كه برای تأمین هدف ما لازم است در بر داشته باشد. سازماندهی در روابط عمومی چیست؟ وظیفه سازماندهی مدیریت اصولاً مربوط می شود به ایجاد یك طرح یا الگویی كه درچارچوب آن بتوان مجموعه امور یك مؤسسه را به اجزای قابل اجرا به گونه‌ای تقسیم كرد كه رسیدن به هدف ها و مقاصد مؤسسه به بهترین وجه تسهیل شود. كارگزار تبلیغ درفرآیند یك نوآوری با مخاطبان خود دارای هفت نقش پیامی است. او قبل از هر چیز باید نسبت به پیام هایی كه ارسال می‌كند. آگاهی كافی و باور داشته باشد و نسبت به سازمان یا جامعه خویش احساس تعلق كند در مجموع هفت نقشی كه باید ابقا كند به شرح زیر است. 1 برانگیختن احساس نیاز مردم نسبت به تغییر كارگزار تبلیغ باید احساس نیاز به تغییر را در رفتار مخاطبان خود پدید آورد. برای دستیابی به این هدف، راه حل های گوناگونی مربوط به یك مسأله را نشان دهد و اهمیت مسائل را روشن كرد، و مخاطب خود را قانع كند. 2 ایجاد ارتباط با مخاطب هنگامی كه نیاز به تغییر ایجاد شد، كارگزار تبلیغ باید با مخاطب خود ارتباط برقرار كند. او می تواند به اعتبار بخشیدن، ایجاد اعتماد و همدلی با نیازهای آنان، این رابطه را تحكیم بخشد. زیرا در اینجا مخاطبان باید پیش از پذیرش نگرش جدید كارگزار تغییر را پذیرفته باشند. 3تعیین نیاز مخاطب كارگزار تبلیغ مسئول است كه مسائل مخاطبان خود را وارسی كند و مشخص سازد كه چرا روش های موجود نمی توانند نیازهای آنان را برآورده كنند. 4ایجاد انگیزه تغییر در مخاطب دراین مرحله كارگزار تبلیغ تنها نقش یك مشوق را ایفا می‌كند. اگر تمایلات درونی و علایق یك شخص یا گروه نسبت به موضوعی زیاد باشد، اعتقادات است آمادگی زیادی برای ثبات از خود نشان می دهند، از این رو نمی توان در دیدگاه های آنها به آسانی تغییر ایجاد كرد در مجموع اگر علایق وانگیزه های درونی افراد در سطح بالایی قرار گیرد واگر جامعه حمایت خود را سریعاً از موضوع نشان دهد. به عنوان عامل مهمی در ثبات بیشتر عقاید و كاهش احتمال تغییر آنها قبل از زمان معین عمل خواهد كرد. برعكس هنگامی كه افراد انگیزه وعلایق درونی كمتری نسبت به موضوع داشته باشند. اگر عوامل محیطی نیز از موضوع حمایت نكنند، این عدم حمایت و عدم علاقه مشخص سبب پدید آمدن بی ثباتی در آنها می شود و تغییر علایق در طول زمان پدیدار خواهد شد. 5تبدیل نگرش به رفتار بین نگرش و رفتار رابطه نزدیكی وجود دارد. زیرا نگرش های از پیش شكل گرفته می تواند گزینش های ذهنی فرد را به سمت و سو بدهد. 6پایدار ساختن تغییر كارگزار تبلیغ می تواند به گونه ای مؤثر، رفتار جدید را بافرستادن پیام های تشویقی، تثبیت و پایدار كند، این روش با دادن پاداش برای بالا بردن نیروی تمایل به دادن پاسخ دلخواهی انجام می گیرد. هدف نهایی اغواگرایان و كاگزاران تبلیغ این است كه افراد را از وابستگی به عقاید دیگران و پیشداوری های آنان نسبت به سازمان خود برهاند و به آنها نوعی استقلال فكری و داوری جدید دهد. كارآمدی نفوذ مندان یا رهبران فكری به سه عوامل متعددی بستگی دارد. 1 از آنجا كه نفوذ عضو گروه همتایان یا همقطاران است. به همین جهت مورد اعتماد اطرافیان خویش است. 2 درتماس رو در رو با نفوذ گیران می تواند پیام خود را با ویژگی های هریك از افراد تنظیم كند. 3 نفوذمند یارهبرفكری می تواند شخصاً به فوریت به كسانی كه با اوموافق هستند پاداش دهد. قابلیت تعاملی: هنگامی كه مخاطب از طریق اینترنت ارتباط برقرار می شود این ارتباط یك ارتباط دو طرفه است. دسترسی به اطلاعات: وقتی كاربران رایانه از یك سایت شبكه دیدن می‌كنند میتوانند اطلاعات فراوانی به دست آورند. قابلیت فروش : چون شبكه یك رسانه پاسخی مستقیم است قابلیت انجام فروش درآن بسیار بالاست. خلاقیت: طراحی مناسب یك سایت میتواند باعث جلب توجه مخاطبان و ایجاد علاقه نسبت به شركت و محصولات آن شود. توان بالقوه بازار: با افزایش نفوذ ذایانه های شخصی به خانوارها وا فزایش آگاهی و علاقه نسبت به شبكه اینترنت توان بالقوه بازار نیز افزایش خواهد یافت. معایب تبلیغات در اینترنت 1 مشكلات اندازه گیری- مشخصات ویژگی های مخاطبان-دشواری شبكه ازدحام-قابلیت فریب دادن- هزینه كیفیت تولید محدود. روشهای برقراری ارتباط بین روابط عمومی ها و مطبوعات برقراری ارتباط روابط عمومی با مطبوعات به پنج صورت زیر ممكن است:1 تهیه و تنظیم بیانیه های مطبوعاتی و ارسال آنها به مطبوعات و یا سایر رسانه های جمعی بیانیه های مطبوعاتی، متون تنظیم شده ای حاوی اطلاعات، پیامها و اخبار مربوط به یك سازمان هستند كه از سوی روابط عمومی ها به عنوان خبر از راههای گوناگون (ارسال به وسیله دورنویس، قرائت به وسیله تلفن، ارایه مستقیم به خبرنگار) دراختیار رسانه ها قرار می گیرد. بیانیه های مطبوعاتی عموماً دو اشكال عمده دارند:الف: اشكالهای محتوایی ضعفها واشكالهای محتوایی بیانیه های مطبوعاتی معمولاً موارد زیر راشامل می‌شوند:1/الف. فقر ارزشهای خبری و به طور كلی كم ارزش بودن خبر از نظر مخاطبان رسانه هابسیاری از بیانیه های مطبوعاتی كه در واقع خبرهای تولیدی سازمانها یا به عبارت دیگر اخبار دریافتی رسانه ها از روابط عمومی ها را تشكیل می دهند، از نظر رسانه ها و روزنامه نگاران، فاقدارزشهای خبری شناخته شده و كیفیت و محتوای لازم هستند. به این معنی كه این گونه خبرها در بسیاری موارد برای مخاطبان رسانه ها جاذبه و اطلاعات چشمگیری ندارند و در اكثر موارد ناظر بر كاركرد درون سازمانی هستند. یعنی تنها برای گروههای محدودی كه غالباً نیروهای درون سازمانی محسوب می شوند قابل مطالعه اند. 2/الف. سازمان مدار و شخصیت-مدارا بودن بیانیه هابیانیه های صادرشده از سوی روابط عمومی ها غالباً از دید درون سازمانی طراحی و با هدف جلب رضایت مدیریت سازمان و تأمین اهداف و نیات مورد نظر تدوین می شود. از همین رو، دربسیاری موارد، تأكید اصلی بویژه در شروع خبر بر شخصیت اول یا نام و جایگاه سازمان است تا ارزش و ماهیت خود رویداد. این بیانیه ها بیشتر شكل یك متن تبلیغاتی را برای سازمان پیدا می‌كنند تا یك خبر مطبوعاتی. 3/الف. كم ارزش و كهنه بودن اطلاعات موجود در بیانیه هااز آنجا كه بیانیه های مطبوعاتی غالباً به منظور تأمین اهداف و منافع سازمان تهیه و ارسال می شوند، دربسیاری موارد حالت یكطرفه دارند و حاوی اطلاعاتی هستند كه یا تاریخ مصرف آنها سپری شده و یا اصولاً برای مردم اهمیت چندانی ندارند. از جمله این اخبار می توان به انتشار اطلاعات مربوط به انجام كارهای روزمره سازمانها درقالب بیانیه های خبری اشاره كرد. بسیاری از روابط عمومی ها تحت تأثیر انتظارهای مدیران سازمان، وظایفی راكه قانون برعهده آنها نهاده است، به عنوان خبر به رسانه ها ارسال می‌كنند و انتظار انتشار آنها را آن هم بدون كم و كاست و در اسرع وقت دارند كه تعریف خبر از نگاه رسانه ها به طور كلی بامحتوای این قبیل پیامها و اطلاعات متفاوت است. ب. اشكالهای ساختاری اشكالهای ساختاری، عموماً به ضعفهای فنی و شكل تنظیم و ارایه بیانیه های مطبوعاتی مربوط می شود. به این معنی كه روابط عمومی ها غالباً هنگام تنظیم خبر به جای آنكه مخاطبان رسانه ها را مد نظر داشته باشند و براساس نیازها و انتظارهای آنها نسبت به چینش اطلاعات دربیانیه ها اقدام كنند، بر اساس توقعات و خواسته های مدیران و منافع سازمانی خویش دست به چنین كاری می زنند. به همین علت، این بیانیه ها معمولاً فاقد معیارهای حرفه ای تنظیم ونگارش خبر از دید روزنامه نگاران و سردبیران هستند، به طوری كه گاه دستكاری و تنظیم این بیانیه ها اجتناب ناپذیر می شود. روابط عمومی ها باید بدانند برای آنكه بیانیه های مطبوعاتی شان شانس بیشتری برای انتشار بیابند، لازم است هم در گزینش اطلاعاتی كه دربیانیه ها ارایه می شود و هم در تنظیم و نگارش آن، دقت كافی را از خود نشان دهند. دراینجا به پاره ای از شرایط لازم برای تنظیم بیانیه های مطبوعاتی مطابق با معیارهای روزنامه نگاری حرفه ای اشاره می شود: اهمیت مطلب را در ارتباط با خواننده روزنامه در نظر بگیرید. (بحث ارزشهای خبری)؛عناصر تشكیل دهنده خبر را شناسایی كنید. (بحث عناصرخبری)؛ ازساختار خبرهای مطبوعاتی استفاده كنید. یعنی از مؤلفه های صراحت و رسایی بخصوص درشروع خبر استفاده كنید. متن خود را كوتاه «بدون» ابهام و صریح تنظیم كنید (نه مثل یك انشاء)!درتنظیم بیانیه، از «نقل قول» استفاده كنید زیرا به خبر سندیت می بخشد و اعتبار منبع اعتبار پیام می شود. در تنظیم بیانیه، مجرا یا وسیله ارتباطی را در نظر بگیرید، تنظیم بیانیه با توجه به نوع رسانه (رادیو-تلویزیون – روزنامه، مجلات كثیر الانتشار گروهی و تخصصی) باید به طور طبیعی متفاوت باشد. بیشترین اطلاعات را در كمترین حجم به مخاطب بدهید!از به كار بردن افعال مجهول خودداری و از افعال زنده استفاده كنید!دقت كنید كه بیانیه حتماً به مقدار كافی و قابل قبول دارای اطلاعات باشد (بی محتوا نباشد) مخاطب خود را بشناسد. بعد از نوشتن متن، خودتان را به جای مخاطب قرار دهید متن را دوباره بخوانید واصلاح كنید. 3 ترتیب دادن نشستها و مصاحبه های مطبوعاتی و رادیو –تلویزیونینشستها و مصاحبه های مطبوعاتی معمولاً زمانی از سوی سازمان اعلام و برگزار می شود كه به علل مختلف این اقدام ضروری می نماید. از جمله: ضرورت اعلام برنامه ها، تصمیمهای مهم مربوط به عملكرد ها، پاسخگویی به سوالها ابهامها یا شایعه ها و به طور كلی ارائه اطلاعاتی كه سازمان ضروری و مناسب تشخیص می‌دهد و در مجموع، بیشتر به قصد دستیابی به اهداف سازمان و مدیریت آن ترتیب می یابد. برای ترتیب دادن این گونه نشستها روابط عمومی ها باید به نكات زیرتوجه كنند. ادامه خواندن مقاله فنون روابط عمومي و ارتباط با رسانه‌ها

نوشته مقاله فنون روابط عمومي و ارتباط با رسانه‌ها اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله اطلاعاتي روسيه سازمان (K.G.B)

$
0
0
 nx دارای 51 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : پیشگفتارشناخت سازمانهای جاسوسی و پلیسی و مطالعه در تاریخچه و اهداف و عملكرد آنها و همچنین آشنائی با اسرار شگردهای و روشهای جاسوسی آنها برای هر كشور و هر نظام سیاسی اهمیت ویژه ای دارد زیرا استقلال و ثبات سیاسی هر كشور با مقیاس وسیعی به میزان و كیفیت و كمیت فعالیت این سازمانها بستگی دارد. سازمانهائی كه بصورت دستهای نامرئی در تمام تحولات و حوادث و آشوبهای سیاسی بزرگ و كوچك جهان دخالت دارند یك سازمان جاسوسی به همان اندازه كه میتواند در تحكیم موقعیت یك كشور و حفظ ثبات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی آن ایفا كند و عامل بقا و دوام آن درتمام زمینه ها گردد به همان اندازه می‎تواند وسیله مناسبی برای نابود ساختن یك نظام سیاسی و سرنگون یك حكومت مورد نظر از قدرت و شهرتی جهان بر خوردار باشد. اهمیت بیشتر به خود میگیرد. البته تردیدی وجود ندارد كه سهم ملتها را دراین رهگذر به هیچ وجه نمی توان نادیده گرفت و به روایت تاریخ تنها دولتهائی در مسیر سیاستها و توطئه های سازمانهای جاسوسی جهان قربانی شده اند كه یا از هیچ گونه پشتوانه مردمی برخوردار نبوده و كشور را به دو جناح متمایز حاكم و محكوم مبدل ساخته اند و همواره سعی كرده اند تا به هر ترتیب مردم را دراستخدام و تحت انقیاد و بردگی سیاست خود درآورند. دسته اخیر نظامهائی هستند كه تلاش می‌كنند همواره عملكرد خود را در جامعه بعنوان معیار حق و باطل و ملاك خدمت و خیانت شاخص گردانند و مردم را از توجه به الگوها معیارها و ارزشهای متعالی باز دارند والا در جامعه ایكه در آن دولت و ملت در سایه حق و حقیقت با یكدیگر متحد گردند نه تنها هیچ توطئه ای مؤثر نخواهد افتاد بلكه هیچ سازمان جاسوسی توان دخالت در آن را در وجود خود احساس نخواهد كرد. مقدمههرگاه كسی بخواهد دربارهموضوعی محرمانه و اطلاعاتی شرحی بنگارد و درعین حال توقع داشته باشد كه خواننده اش از محتوای نوشته او به گونه ای منطقی و درست برداشت كند بایستی انگیزه گزینش موضوع. روش تحقیق و هدف نهایی اثر خویش را روشن سازد و از هر جهت مهمتر منابع و مآخذ مورد استفاده خود را نام ببرد.ما در این تحقیق بر آنیم كه K.G.B (دستگاه اطلاعاتی شوروی ) كی تشكیل شده و چه عملیاتی را تا حالا در خارج و داخل كشور انجام داده و آیا استراتژی شوروی تهاجمی است یا تدافعی، و آیا سازمانهایی برای مقابله با این سرویس اطلاعاتی وجود دارد و آیا خود این دستگاه موضع گیری و پدافند قویتری دارد و آیا تا حالا عناصر اطلاعاتی این سازمان كشف شده اند و اگر كشف شده‌اند آیا توانسته است كه به كار خود ادامه دهد و ساختار این كمیته چگونه است آیا ساختار انعطافی بوده یا نه ساختار متمركز و غیر قابل انعطاف دارد آیا نفوذ در این كمیته به سهولت انجام می گیرد و اگر نفوذ راحتر است آیا آسیب پذیری بیشتری دارد با جواب دادن به این مقولات به هدفمان كه آشنایی با K.G.B است خواهیم رسیدK.G.B مخفف Komitet Gosudarstwennai Besopasosti به معنای (كمیته امنیت دولتی) می باشد كه در داخل روسیه شوروی نقش (پلیس مخفی سیاسی) و در خارج وظیفه جمع آوری اطلاعات است و از بیستم دسامبر 1917 كه «چكا» تاًسیس شد این تغییر نام متعددی داشته است و درسیزدهم ماه مارس 1954 كا.گ.ب آخرین نام خود را یافت و همواره «شمشیر و سپر»حزب كمونیست شوروی بوده است سپر نماد محافظ از دستگاه رهبری حزب است و شمشیر نیز وسیله ای است كه هیئت رئیسه حزب با آن خواست و اراده خود را دربرون ودرون روسیه شوروی اعمال می كند. محورهای عامجمهوری فدراتیو روسیه بخش بزرگی از كشور اتحاد جماهیر شوروی سابق است كه با 17 میلیون كیلومتر وسعت، بزرگترین كشورجهان است. این كشور از دو بخش آسیایی و اروپایی تشكیل شده است. فاصله مرزهای این كشور از شمال تا جنوب حدود 4000 كیلومتر واز غرب تا شرق حدود 9000 كیلومتر است. مرزهای شمالی این كشور همه مجاور اقیانوس منجد شمالی، مرزهای شرقی در كناره اقیانوس آرام، مرزهای جنوبی مجاور كرهشمالی، چین، مغولستان، قزاقستان، دریای خزر، آذربایجان، گرجستان، دریای سیاه و دریای آزف و از مغرب به جمهوریهای اوكراین، بیلوروس، لاتوی، استونی، دریای بالتیك ،كشور فنلاند و نروژ محدود می باشند و گروهی از اسلاوها كاتولیك و اسلاوهای شمالی دارای مذهب ارتدكس هستند. سابقه تاریخی این كشور را از قرن شانزدهم میلادی خاندان رومانف ها با یكپارچه كردن دوك نشین ها در روسیه حكومتی را بنیان نهادند كه بتدریج امپراطوری بزرگی را بوجود آوردند از این كه روسیه اروپا پیكره اصلی حكومت بود سرزمین وسیع سیبری را در آسیا متصرف شدند و به آن كشور ملحق ساختند. در اواخر هیجدهم تزارهای روسی جمهوریهای مسلمان نشین جنوبی را به تصرف درآورده و بالاخره در جنگهای ایران و روس موفق شدند كه بخشی از سرزمینهای كشور ما را نیز جدا ساخته و به روسیه ملحق كنند. این روند ادامه یافت تا آنكه انقلاب سوسیالیستی اكتبر 1917 میلادی به طور كلی سیستم حكومتی این كشور را دگرگون ساخته و حكومت كمونیستی را مستقر نمود. حكومت جدید در قالب 15 جمهوری به صورت كشور شوروی ظاهر گشت. جمهوریها از نظر امور داخلی انجام برنامه های كشاورزی صنعتی فرهنگی و تشكیلات اداری مستقل و از لحاظ و اقتصادی سیاسی و نظامی تابع حكومت مركزی بودند. در سال 1990 میلادی در كشور شوروی سابق رژیم كمونیستی محكوم به فروپاشی و اضمحلال گردید و رشته ارتباط جمهوریها گسسته شد و از سال 1992 شانزه جمهوری مستقل جدید از كشور مزبور بوجود آمد.كا. گ. ب. واژه اختصاری یك عبارت سه كلمه ای بزبان روسی است. این عبارت كه مفهوم آن «كمیته امنیت دولتی» میباشد كه در نخستین سالهای پس از انقلاب بلشویكی و روی كار آمدن لنین در روسیه در سال 1917 بوجود آمد. این سازمان از دو اداره تشكیل شده است یكی اداره سیاسی امنیتی كا. گ.ب كه مسئول حفظ امنیت داخلی و جاسوسی خارجی است و دیگری اداره كل اطلاعات ارتش سرخ یا گ آریو GRU نام دارد كه وظیفه اش نظارت و كنترل ودقیق ارتش و یكپارچه نگاه داشتن آن است.ستاد مركزی كا گ ب در فاصله 2 خیابان از كاخ كرملین دریكی از میدانهای بزرگ مسكو بنام میدان زرزینسكی قرار دارد. زرزینسكی چنانكه شرح خواهیم داد. اولین رئیس سازمان جاسوسی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1917 بوده است. سنگ بنای ساختمان ستاد، خاكستری متمایل به قهوه ای است این ستاد در دوره روسیه تزاری مقر یك شركت بیمه بوده كه در مسكو مصادره شده است و در حال حاضر اتاقهای آن را دیوارهای زره پوش و دربهای قطور و آهنین پوشانده است ساختمان از دو قسمت تشكیل شده یكی قسمت اداری و دیگری محل نگهداری زندانیان سیاسی. و محل ساختمان ست GRU نیز در همین میدان و در مقابل ساختمان كاگ ب واقع می‌باشد.پس از جنگ جهانی دوم افزایش زندانیان سیاسی و بالا رفتن آمار اسرای آلمانی باعث شد كه مقامات روسی چند طبقه دیگر به تدریج به این ساختمان اضافه كنند. ساختمان كاگ ب دارای یك حیاط بزرگ می‌باشد كه در یك طرف آن زندانیان «لوبیانكا» قرار دارد و در سمت دیگر حیاط باشگاه كا گ ب واقع شده است. دفتر مدیر داخلی كا گ ب در همین ساختمان واقع است ولی بسیاری از ادارات عملیاتی در ساختمان های نامشخص در مسكو پراكنده اند.و آندروپوف رهبر پیشین شوروی كه در نیمه دوم بهمن ماه 1361 در اثر بیماری در مسكو درگذشت كه به مدت 15 سال ریاست كاگ ب را عهده دار بوده است.و خانه آندروپوف در محله كوتوزوسسكی قرار داشت كه اشیا لوكس خانه آندروپوف را دولت مجارستان در سال 1957 به پاس قدردانی از كمكهای وی كه موجب نجات دولت آن كشور از شورش مردم گردید به وی هدیه كرده بود.دفتر آندروپوف در طبقه سوم ساختمان كا گ ب در میدان زرزنیسكی واقع شده بود آندروپوف به هنگام ریاست سازمان یاد شده دارای 8 معاون بوده است و ماموران مذكور به شدیدترین وجه ممكن از وی و معاونانش كه عموماً اعضای عالی رتبه حزب كمونیست شوروی بودند حفاظت می كردند. عملیات عمده كا گ ب را معمولاً حزب كمونیست تصویب می‌كند و در بسیاری از موارد نیز خود ابتكار عمل را بدست می‌گیرد حزب كمونیست شوروی از طریق های اداری خود كارهای روزانه كا گ ب را همواره تحت نظر دارد.به این ترتیب كارمند كا گ ب در كلیه مراحل خدماتی خود از زمان استخدام تا هنگام بازنشستگی از نظر سیاسی تحت نظر قرار دارد بعلاوه اكثر كارمندان عضو حزب كمونیست هستند و باید از انضباط حزبی برخوردار باشند و در جلسات مداوم آموزشی حزب شركت كند.محورهای خاص:KGB استراتژی این سازمان از نظر تامین اهداف ملی و امنیتی از نوع پدافندی است. در ماجرایی كه برای سرهنگ پیشین و با سابقه جی . آریو فیلاتف اتفاق افتاد خود حاكی از این قضیه و نشان دهنده نوع استراتژی KGB است كه در این ماجرا فیلاتف اطلاعات و اسرار تاكتیكی را از مركز جی آر یو برای سی آبی آبی می فرستاد و تقریبا یكسال برای امریكایی ها كار كرد تا اینكه هنگام پر كردن ناقل بی روح به وسیله عوامل KGB دستگیر شد كه در تعقیب مراقبت كا گ ب دستگیر شده با این حال لوچنكو سرگرد سابق كا گ ب در این زمینه ، ضمن تجزیه و تحلیل تاكتیكهای كا. گ . ب چنین اظهار می‌كند. «ملاحظه كنید كه نقطه آسیب پذیر شما در كجاست، كا. گ. ب را نیز در آنجا خواهید یافت.» كنسولگری شوروی در سال فرانسیسكو كه «جنگل آنتن» آن متوجه یكی از مهم ترین مراكز تحقیقاتی و پیشرفته كره خاكی است. یك لانه جاسوسی به شمار می رود در آنجا فعالیت می‌كنند اینها حاكی از طرفندهای آفندی كا. گ. ب را نشان می‌دهد. پس استراتژی سازمان كا. گ. ب یك نوع استراتژی می‌توان گفت تركیبی می‌باشد. ولی بیشتر پدافندی كا. گ. ب مشهود است و اگر از نظر ساختاری تقسیم بندی كنیم از سه نوع ساختار سازمانهای اطلاعاتی ساختار پهن و عریض بیشتر مشابهت نزدیك به كا. گ. ب دارد و نفوذ در این گونه سازمان مشكل است و در صورت نفوذ آسیب پذیری سازمان زیاد است. تشكیلات داخلی كا.گ.ب با توجه به اجزای عام و خاص اداره كل هشتم: مسؤول استراق سمع یا به عبارت بهتر شنود پنهانی ضبط ارتباطات مخابراتی كشورهای بیگانه و كشف پیام های رمزآنها.اداره كل یكم دارای سه اداره جدا از یكدیگر اداره اس: از همه بزرگتر و مسئول اداره و رسیدگی به امور مقیمیت غیرقانونی در سراسر دنیاست و كاملاً مستقل انجام وظیفه می‌كند. یكی از بخش های آن اتباع شوروی را استخدام و آنها را برای خدمت در هدف مقیمین غیرقانونی آموزش می‌دهد. بخش دیگری «داستان پوشش» و مدارك جعلی را برای مقیمین غیرقانونی تهیه می بیند. سومین بخش جاسوسان استقرار یافته در خارج از شوروی را اداره می‌كند و چهارمی مسئول اداره افسران مشغول به خدمت در محل های نمایندگی كا گ ب است كه مقیمین غیرقانونی را پشتیبانی می‌كند. ادارس اس در سال های هفتاد اداره «وی» را كه تا آن زمان مستقلاً كار می‌كرد و وظیفه اش انجام سوء قصد و خرابكاری برد در خود جای داد. اداره هشتم این اداره را كه به اداره امور خونین معروف بود و عملیات تروریستی و قتل را هم در داخل و خارج اداره تی : این اداره از طریق ایجاد هماهنگی با «كمیته دولتی علوم پایه و تكنیك» فرهنگستان علوم شوروی نیازمندی های كشور را مشخص می سازد و تلاش می‌كند تا با ریختن طرح كلی نیازمندی های مذكور را مرتفع سازد این اداره در محل خدمت خود در خارج از شوروی گروه ایكس نامیده می‌شود قسمت اعظم كاركنان نمایندگی كا گ ب را در كشور صنعتی تشكیل می دهند.اداره كا : كه در خدمات خارج از كشور گروه كا . آر نامیده می‌شود مسئول نفوذ به سازمان های اطلاعاتی و امنیتی بیگانه و حفظ مبانی عقیدتی اتباع شوروی است كه در خارج اقامت دارند تا مبادا تحت تأثیر ظواهر زندگی در جامعه كشور میزبان قرار گیرند و وزارت امور خارجه را كمك می‌كند تا امنیت سفارت شوروی را تامین كند. سه نهاد مهم اداره كل یكم:سرویس آی : تمام اطلاعاتی را كه به طور پنهانی از سایر بخش های اداره كل یكم رسیده است بررسی و تجزیه و تحلیل می‌كند.سرویس آ : یا سرویس اقدامات و عملیات ویژه در دهه هفتاد از بخش سابق آ كه مدت های مدید تحت عنوان بخش جعل اطلاعات و اخبار معروف بود بوجود آمد. تلوین و تكامل این بخش كا گ ب نشان می‌دهد كه مركز از تشكیل چنین سرویس قصد گسترش هر چه پیش نفوذ شوروی را در جهان و بیگانگانی كه به شوروی پناهنده می‌شوند اطلاعات خویش را درباره ویژگی های زبان و آداب و رسوم زندگانی در كشورهایشان را در اختیار سرویس آ می گذارند.اطلاعات گذشته از جمع آوری اخبار و اطلاعات منابع خود را صرف تولید اخبار و اطلاعات نادرست و گمراه كننده نیز می‌كند این كار وظیفه سرویس «اقدامات مؤثر» سرویس آ است كه حالا نامش به سرویس آسان سازی تفسیر كرده است و آ بیشتر دگراندیشان را هدف قرار می‌دهد و به سبب توجه خاصش به جنبش های صلح در خارج نیز شهرت داشت و در نفوذ این جنبش موفقیت هایی كسب كرده و در مبارزه برای خلع سلاح نقش برجسته ای داشت و در كشورهای جهان سوم برای خبرسازی جعلی اولویت خاصی در نظر گرفته می‌شود. سرویس آر: تمام پرونده ها و مدارك مركز كا گ برا از نظر بگذرانند و جزئیات نتایج ملاقات افسران كا گ ب را با منابع در خارج شوروی ثبت و بررسی می‌كند. برای سرپرست اداره كل یكم گزارش های آماری و تحلیلی از تمام شبكه های جاسوسی نمایندگی های كا گ ب را در خارج از كشور تهیه و تنظیم می‌كنند. بخش هایی كه عملیات خارج از كشور هسته تاكتیكی آنها را تشكیل می دهند از اهمیت زیاد برخوردار هستند و یازده بخش را در بر می گیرند. 1- امریكا و كانادا 2- آمریكای لاتین 3- بریتانیای كبیر- استرالیا 4- آلمان فدرال و اتریش 5- فرانسه- ایتالیا 6- چین- ویتنام 7- ژاپن، اندونزی، فیلیپین 8- كشورهای عربی- تركیه 9- كشورهای افریقایی زبان فرانسوی 10- كشورهای افریقایی اهالی انگلستان 11- هندوستان و پاكستان- بنگلادش و سریلانكا اداره كل دوم: تشكیلات گسترده داخلی است كه هدفش اداره و هدایت اقدامات و عملیاتی است در جهت تحت فشار دادن مردم كه تمام شهرهای بخش‌ها و دهات واحدهای كشاورزی روسیه را در می گیرند. بخش های ویژه كه «بخش های مدیریت» نام دارند، موظفند درباره قضایای مربوط به ارتشاء و تخلفات بزرگ مالی و اقتصادی تحقیق و امنیت را در كارخانجات و مراكز صنعتی مستقر و حفظ كنند و نیز مشخص می سازند، كدام یك از شهروندان شوروی مجاز به مسافرت خارج از كشور هستند. مدیریتهای دیگر نیز در این اداره كل مشاركت دارند مثلاً مدیریت ضد اطلاعات ارتش (مدیریت سوم سابق) با جاسوسی در نیروهای مسلح و پلیس مبارزه می‌كند كه جی آریو نام دارد و یك سرویس ویژه در گمرك كه در (دل مدیریت سوم بیرون آمده) تمام سفرهای ورودی و خروجی كشور را زیر نظر دارند در این ها همان كسانی هستند كه وقتی ما به فرودگاه بین المللی شرمتوفو می‌رسیم آن طور به دقت مراقبمان هستند.اداره مرزبان: این اداره دارای یگان های توپخانه، زرقی و قایق های گشت زنی است. اداره مرزبان تخمیناً سیصد تا چهارصد هزار نفر سرباز را در امتداد مرزهای شوروی سرپرستی و اداره می‌كند. وظیفه این سربازان مقدم بر هر چیز، بازداشت افرادی است كه به طور غیرقانونی از مرز گذشته و وارد خاك كشوری شده اند و جلوگیری از خروج غیرقانونی اتباع شوروی از كشور نیز از وظایف آنان است. اداره سوم: افسران و جاسوسان اداره سوم، بین تمام یگانهای ارتش شوروی به فعالیت مشغول هستند. اینان حتی در ستاد كل ارتش و جی آریونیز به جمع آوری اطلاعات مشغولند … و همراه با افسران سیاسی موظفند كه مشتركاً افراد ارتش را از انحرافات عقیدتی مصون نگاه دارد و به طور نامحدود و گسترده ای زیر فرمان كادر رهبری شوروی هستند.اداره كل پنجم: معروف به «حوزه مدیریت منافقین» یا حوزه «مدیریت عقیدتی» در زمان ریاست یوری آندروپوف كا گ ب تاسیس شد تا كسانی را كه از عقاید كمونیستی گذشته روگردان شده اند زیر فشار بگذارند، بترساند و در نهایت آنان را از بین ببرد این اداره به سبب استفاده از روش های ناپسند- مضروب ساختن افراد، ارسال نامه های تهدیدآمیز برای آنان با امضای چماقداران شناخته شده مورد تنفر و انزجار بسیاری از كارمندان كا گ ب است. اداره هفتم: معروف به حوزه مدیریت اصول تعقیب و مراقبت تا اندازه زیادی استقلال یافت تا بتواند با ابتكار و خواست شخصی خود طرح های مراقبت ارائه دهد یا شخصا آن را اجرا كند و از جدیدترین وسایل مانند دوربین های چشمی مجهز به اشعه مادون قرمز در اختیار دارند و خودروهای مخصوص اداره هفتم به ظاهر مانند یك ولگای معمولی اما یك موتور قوی از نوع چایگا و وسایل اضافی اداره كل هشتم: این اداره ، دو وظیفه مهم دارد، اول اینكه، طرح مرموز است كا گ ب و وزارت امور خارجه را تهیه و دوم، حفاظت مخابرات و ارتباطات دولتی را درون شوروی تامین می‌كند به جز این افسران اداره مزبور در سفارت خانه های شوروی ماموریت دارند و به كمك ماهواره ها، كشتی ها و سایر وسایل حتی ویژه ارتباطات مخابراتی بیگانه را زیر نظر بگیرند، آن را ضبط و در صورت امكان ، رمزشان را كشف كنند. اداره نهم:حفاظت شخصیت ها ، مثل رهبران حزب، و نیز حفاظت تاسیسات و سازمان های مهم به عهده این اداره است كه كا گ ب نیز خود از انواع آن به شمار می آید.اداره شانزدهم:منابعی كه در دسترس نویسنده بود نتوانست وجود این اداره را تایید كند. با استفاده از منبع دولتی در دولت از آلباتس اداره شانزدهم را بعنوان رهگیری ارتباطی و اطلاعات مخابراتی معرفی كرده است. تشكیلات داخلیاف سی دی كه حوزه اختیار آن بسیاری از كاركنان كا. گ. ب را كه در خارج به جمع آوری اطلاعات اشتغال داشتند در بر می گرفت همواره مركز قدرت كا. گ. ب به حساب می آید در پاییز 1991 نام آن به سرویس اطلاعات مركزی تغییر یافت. و پس از آن نیز چند بار تغییر نام داد. اكنون نیز سرویس اطلاعات خارجی (اف. آی. اس) روسیه نامیده می‌شود. به هر حال این مركز بر روی كاغذ مستقل شده و دیگر بخشی از كا. گ. ب نیست در واقع اطلاعات همیشه موجودیت جداگانه خودش را داشت. محل استقرار آن نیز این واقعیت را نشان می‌دهد بخش های اصلی كا. گ. ب در میان لوبیانگ قرار دارد در حالی كه اطلاعات در یانسفو ناحیه ای در جنوب غربی مسكو واقع است. افسران آن خودشان را از نخبگان می شمردند و خود را از كارهای كثیف (كا. گ. ب) كنار می كشیدند.اطلاعات به هیجده اداره منطقه ای تقسیم می‌شود (شماره، ایالات متحده و كانادا شماره 2 امریكای لاتین و جز این ها) به اضافه اداره مهاجرت (شماره 19) و اداره ارتباط با كشورهای در حال توسعه (شماره 20) مدیریت های به اصطلاح كاركردی با وظایف و مناطق نفوذ خاصی مشخص می‌شوند. مدیریت ك آرتی با مناطقی سر وكار دارد كه پیش تر بخشی از اتحاد شوروی بودند اس مربوط به امور غیرمجازات تی با (ضد اطلاعات) اطلاعات علمی و فنی سروكار دارد. یك اداره خبرگیری و اطلاع رسانی نیز وجود دارد كه اخبار و اطلاعات جمع آوری شده را تجزیه و تحلیل می‌كند و هر روز خلاصه ای از آنها را برای رهبران كشور آماده می سازد در گذشته این گزارشها را باید رئیس كا. گ. ب گزینش می كرد، اما حالا اطلاعات مستقیماً گردش می‌كند. گفته می‌شود كه پریماكف هفته ای یك بار به حضور رئیس جمهور یلتسین پذیرفته می شود، تنها برای تنی چند از رهبران عالی رتبه چنین امكانی وجود دارد.اطلاعات، گذشته از جمع آوری اخبار و اطلاعات، منابع خود را صرف تولید اخبار و اطلاعات نادرست و گمراه كننده نیز می‌كند این كار وظیفه سرویس «اقدامات مؤثر» سرویس آ است كه حالا نامش به سرویس آسان سازی تغییر كرده است «آسان سازی چه چیز؟» سرویس آ. غالباً دگراندیشان را هدف قرار می داد. سرویس آ. سبب توجه خاصش به جنبش های صلح در خارج نیز شهرت داشت و در نفوذ در این جنبش ها موفقیت نسبی كسب كرده بود این سرویس در مبارزه برای خلع سلاح نقش برجسته ای داشت. در كشورهای جهان سوم برای خبرسازی جعلی اولویت خاصی در نظر گرفته می‌شد. در این كشورها اخبار و گزارش های دروغ پخش می‌شد.برای روزنامه نگاران گیراترین اداره اطلاعات،‌ مدیریت اس-نیه لگانی (اقدامات غیرقانونی) یا ماموران مخفی است. داستان های جاسوسی عموماً مورد علاقه روزنامه نگاران نیست اما حتی جالب است بدانیم كه اداره هشتم این مدیریت وظیفه اداره بدنام «وی» را به عهده گرفته است كه به طور غیررسمی به اداره «امور خونین» معروف بود و عملیات تروریستی و قتل را هم در داخل و هم در خارج از كشور برنامه‌ریزی و اجرا می‌كرد. دومین مدیریت اصلی كا. گ. ب كه امروز سرویس ضد اطلاعات فدرال نامیده می‌شود مسئول امنیت و ضد اطلاعات داخلی است گرچه مدیریت دیگر نیز در این كار با آن مشاركت دارند. مثلاً مدیریت ضد اطلاعات ارتش (مدیریت سوم سابق) با جاسوسی در نیروهای مسلح و پلیس مبارزه می‌كند این مدیریت وزارت دفاع، ستاد كل آن و مدیریت كل اطلاعات ارتش (جی. آر. یو) را ، كه متصدی اطلاعات در نیروی دریای ما نیروهای هوایی و واحدهای مسئول سلاح های هسته ای است زیر نظر دارد. یك سرویس ویژه در گمرك (كه از دل مدیریت سوم بیرون آمده) تمام سفرهای ورودی و خروجی كشور را زیر نظر دارد (این ها همان كسانی هستند كه وقتی ما به فرودگاه بین المللی شرمتوفو می رسیم، آن طور به دقت مراقبمان هستند) یك سهامدار مخفی دیگر، مدیریت امنیت اقتصادی (مدیریت های چهارم و ششم سابق) است كه متصدی ضد اطلاعات در حمل و نقل عمومی و خطوط هوایی است و بر خدمات پستی تلگرافی و تلفنی نظارت می‌كند این مدیریت از اسرار مربوط به تاسیسات، كارخانه ها و دوایر دفاعی و مؤسسات علمی كه می‌تواند مورد توجه و علاقه ماموران اطلاعاتی بیگانه واقع شود نیز محافظت می‌كند. شكی نیست كه باید اسرار كشور را حفظ كرد اما این مدیریت حیطه اختیارات خود را چنان گسترده در نظر می‌گیرد كه به قول یكی از ماموران كا. گ. ب كه من با او مصاحبه كردم كارخانه های تولید اسباب بازی و شیرینی سازی تنها جاهایی هستند كه از نظارت ماموران امنیت اقتصادی در امان هستند. روسای ضد اطلاعات تأكید می‌كنند كه مدیریت آنها توجه اصلی خود را معطوف به مبارزه با جنایت سازمان یافته كرده است. بسیار خوب، مبارزه با جنایت سازمان یافته یقیناً هدف باارزشی است. اف . بی. آی حدود 60 درصد نیروهایش را به این جبهه اختصاص می‌دهد. اما كا. گ. ب عادت دارد كه تمام مبارزاتش را متوجه زیر پا گذاشتن حقوق بشر بنماید. كا. گ. ب در زمستان 91-1990 در اوج پرسترویكا اعلام كرد كه در تعقیب بحران سازی های اقتصادی مافیاست و به دنبال آن گورباچف با انتشار فرمانی به ماموران كا. گ. ب اجازه داد «بدون هیچ مانعی وارد ساختمان محل كسب و كار دفاتر و مؤسسات … واحدهای تولیدی بشوند كه در آنها شهروندان به كار و كسب انفرادی مشغولند كاری كه تا آن هنگام پلیس عهده دار آن بو د و در نتیجه زندگی خصوصی شهروندان همیشه آماج اصلی كا. گ. ب بوده و حوزه عمل ویژه ضد اطلاعات اندیشگی (ایدئولوژیك) را تشكیل می داده است (یعنی همان مدیریت پنجم سابق)مدیریت پنجم ابتكار ارتشبد فیلیپ بابكف بود كه سال الگوی راهنمای ضد اطلاعات ایدئولوژیك باقی ماند و به واسطه تلاشهای همین مدیریت بود كه سولژنیتسین و بسیاری از دیگر اعضای جامعه هنری مورد آزار و اذیت واقع شدند كه در سال 1989 نام خود را به مدیریت زد (مدیریت نگهبانی از قانون اساسی) تغییر داد. ادامه خواندن مقاله اطلاعاتي روسيه سازمان (K.G.B)

نوشته مقاله اطلاعاتي روسيه سازمان (K.G.B) اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله مولانا پير عشق وسماع

$
0
0
 nx دارای 23 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمهتأثیر نفس گرم و نفوذ كلام پرشور مولانا جلال‌الدین محمد مولوی عارف بی‌بدیل سده هفتم هجری، چنان ژرف و گسترده است كه هنوز، با گذشت قرن‌ها از حیات جسمانی این شیخ شوریده، حیات روحانی‌اش آرام‌بخش ذهن و قلب و روح سالكان و عارفانی است كه جویای حق و حقیقت‌اند و می‌خواهند به كشف بایسته‌ها و شایسته‌های طریقت راه یابند؛ تا آنجا كه حتی مولوی شناسی نزد انسان سده بیست و یكم به شاخه‌ای مهم در شرق شناسی تبدیل شده است.محقق حاضر به هدف آشنایی با جنبه‌های مختلف شخصیت مولانا و آثار، سلوك، كرامات و نحوه زندگانی او تدوین شده و در آن، از رابطه او با سایر عرفای هم عصرش نیز سخن رفته است. ولادتولادت مولانا جلال‌الدین محمد طبق نوشته‌های تاریخی در ششم ربیع‌اول سنه 604ق، در شهر بلخ، واقع در افغانستان امروزی بوده است و این تاریخ را تقریباً همه تذكره‌نویسان و كسانی كه شرح احوال مولانا را نوشته‌اند به اتفاق پذیرفته‌ و آثارشان را ثبت كرده‌اند.با این كه همه تاریخ نویسان و احوال نگاران مولانا به تاریخ مذكور توجه كرده‌اند و حوادث و آمد و شدها و رویكردهای او را بر مبنای همین تاریخ برنگاشته‌اند، اما گویا با توجه به آثار و اقوال خود مولانا می‌توان به تاریخی پیش از این، كه شاید به واقع هم نزدیك‌تر باشد، اشاره كرد و براساس این تاریخ جدید، كه از قول آثار خود مولانا به آن اشارت خواهیم كرد، درست باشد، بدیهی است كه همه نوشته‌های پیشینان در احوال مولانا را دچار اشكال خواهد كرد؛ و البته اگر این تاریخ درست باشد، چه اشكالی است كه به تاریخ گذشته اشكال وارد كند؟!برای مولانا جلال‌الدین و این كه وی به سال 604ق، متولد شده است، دو ماده تاریخی نیز به حساب جمل ترتیب داده‌اند ه یكی: «مولوی مهتاب دین» و دیگری «مولوی پیر مكرم» است كه با عدد 604 برابری می‌كند. این مقوله نیز از این بابت ذكر شد تا توجه خواننده را بیش‌تر به تاریخ مذكور جلب نماید و چنان چه تاریخ دیگری از بابت تولد او قید شد بتواند به تحلیل بهتر آن را پیدا كند.وفات مولانا نیز طبق همه گزارش‌های تاریخی و صوفیانه روز یكشنبه به پنجم ماه جمادی‌الآخر سال 672ق، اتفاق افتاده است و با این حساب سن مولانا به هنگام عروج 68 بوده است.چنان كه گفتیم ذكر چند مورد در آثار مولانا تاریخ 604 را مردد می‌كند، یكی داستان «حصر سمرقند» است كه مولانا خاطره‌ای به این شرح از آن دوران بیان می‌كند: در سمرقند بودیم و خوارزمشاه سمرقند را در حصار گرفته بود و لشكر كشیده، جنگ می‌كرد و در آن محله دختری بود عظیم صاحب جمال چنان كه در آن شهر او را نظیر نبود: خر لحظه می‌شنیدیم كه می‌گفت خداوندا كی روا داری كه مرا به دست ظالمان دهی و می‌دانم كه هرگز روا نداری و برتو اعتماد دارم. چون شهر را غارت كردند و همه خلق را اسیر می‌بردند و كنیزان آن زن را اسیر می‌بردند و او را همچ المی نرسید؛ و با غایت صاحب جمالی كس او را نظر نمی‌كرد تا بدانی كه هر كه خود را به حق سپرد از آفت‌ها ایمن گشت و به سلامت ماند و حاجت هیچ كس در حضرت او ضایع نشد. با توجه به اینكه واقعه لشكركشی خوارزمشاه را حدود سال 4-602ق ذكر كرده‌اند، چنان چه مولانا متولد آن سال، یعنی 604، باشد، این سؤال پیش می‌آید كه او چگونه می‌توانسته شاهد آن حوادث باشد و حال آنكه هنوز حداقل یك سال به ولادت آن مانده است. برای فهم این حادثه و این كلمات آن دختر زیبا و فهم زیبایی را حاصل كرده باشد باید حداقل او را در حول و حوش پانزده‌سالگی تلقی كنیم و اگر او را در این سال یعنی 4-602 پانزده ساله بدانیم حداقل بدانیم 19-20 سال از آن چه گفته‌اند بزرگ‌تر باشد.غیر از این مطلب كه در كتاب خود نوشته مولانا، یعنی فیفه مافیه، نقل شده است، در دیوان كبیر كه به دیوان شمس تبریزی شهرت دارد نیز مواردی یافت می شود كه ذكر 604 را در ولادت او خدشه‌دار می‌سازد، چند نمونه از این موارد بدین شرح است:1- به اندیشه فرو برد مرا عقل چهل سالبه شصت و دو شدم صید و ز تدبیر بجستم 2- شمس تبریزی جوانم كرد باز تا ببینم بعد ستین شیوه‌ها 3- پیر، ما را ز سر جوان كرده استلاجرم هم جوان و هم پیرم 4- مرا واجب كند كه من برون آیم چون گل از تنكه عمرم شد به شصت و من چو سین و شین در این شستم با توجه به موارد فوق كه مولانا یاد می‌كند، در بیت نخست و بیت آخر به سال‌های شصت و دو سالگی خود اشاره می‌كند كه در این سال به صید افتاده است و نیز در بیت دوم به عدد شصت یعنی ستین اشاره می‌كند و هم به پیر بودن خود كه در این سال شصت باز جوان گشته است و در بیت سوم اشاره به پیری خود می‌كند، بدیهی است كه این ابیات مربوط به دوران تحول درونی مولاناست كه با پدیدارشدن «شمس تبریزی» برای او حاصل شده‌است؛ و لذا به نقل صریح تاریخ‌های صوفیانه شمس تبریزی به سال 642 ق به شهر قونیه آمده است و در همان سال با مولانا برخورد نموده و در او تحول و دگرگونی ایجاد كرده است. اگر در سال 642ق سن مولانا بنابر ابیات مذكور بین شصت و شش و دو سالگی باشد باید او پیش از سال 604ق متولد شده باشد یعنی حدود سال 580ق و براین اساس به هنگام واقعه حصر سمرقند، احتمالاً سن او حدود 24 تا 29 سال بوده و لذا سن آن شریف به هنگام مرگ حدود 92 سال خواهد بود نه 68 سال و این با حدود سن پدر مولانا و فرزند ارشد مولانا نیز تقریباً مناسب می‌اید كه یكی (پدر) 85 سال و آن دیگری (سلطان ولد، فرزند مولانا) 89 سال زیست كرده است.اگر سال اخیر را عمر مولانا تلقی كنیم بدیهی است كه باید تحلیلی نو از زندگی و سلوك مولانا داشته باشیم كه راقم این سطور در رساله‌ای دیگر در صدد تنظیم این متن درآمده است، و اگر به انجام برسد قهراً تحولی در مبحث مولوی شناسی پدید خواهد امد! چه، بسیاری از حوادثی كه به دوران كودكی مولانا نسب داده می‌شود با طل می شود و آنچه به جوانی او مربوط می شود، به میان سالی مرتبط خواهد بود. به هر جهت طبق هر دو روایت مولانا متولد بلخ بوده و در سال 604ق یا 580ق در خانواده‌ای سرشناس و اهل علم و تقوا متولد شده است. نام این كودك را محمد گذاشتند و جهت تكریم و تجلیل او «جلال‌الدین» لقبش دادند و پدرش بهاء‌الدین ولد، كه خطیبی بزرگ و شخصیتی سرشناس در زمان خود بوده، این فرزند محبوب را «خداوندگار» خطاب می‌كرد.كودكی و نوجوانی مولانا چنان كه اشارت دادیم دردوران بلوا و آشوب سپری شده است، آشوبی كه اسباب مهاجرت خانواده وی از شهر بلخ را به همراه داشت؛ و دراین آشوب، او حادثه‌ها و خشونت‌ها دیده و قتل و غارت‌ها را شاهد بوده است. كلماتی كه بعداً از خود مولانا نقل شده و ابیاتی كه در آثارش آورده یادآور آن دوران نامطلوب و خون ریز است. یادآور آشوبی كه مغولان برانگیختندو خامی‌ای كه از سوی خوارزمشاه در این پدیداری آشوب دخیل بود؛ و نتیجه آن نیز فساد، قتل، خونریزی، مرگ و ویرانی بود.مولانا كه گاه حوادث صوری را برای تمثیل تحولات و حالات درونی خود به كار می‌گیرد در مورد ماجرای هجران باطنی خود كه چگونه خون دل برانگیخته، با خونریزی‌های زمان كودكی خود در كشمكش خوارزمشاهیان و غوریان بیان می‌كند.اگر در جنت وصلت چو آدم گندمی خوردممرا بی حله وصلت بدین عوری روا داریمرا در معركه هجران میان خون و زخم جانمثال لشكر خوارزم با غوری روا داری و نیز:ای جان و دل از عشق تو در بزم تو پاكوفتهسرها بریده بی عدد در رزم تو پاكوفتهچون عزم میدان زمین كردی تو ای روح امین ذرات خاك این زمین از عزم تو پاكوفته فرمان خرم شاهیت در خون دل توقیع شدكف كرد خون برروی خون از جزم تو پاكوفتهای حزم جمله خسروان از عهد آدم تا كنونبستان‌گرو از من بجان كز حزم تو پاكوفتهخوارزمیان منكر شده دیدار بی‌چون را ولی از بینش بی چون تو خوارزم تو پاكوفته پیشینه قومی مولانا از سوی پدر به شجره طیبه دودمان خواجه كائنات حضرت محمد مصطفی(ص) می‌رسد اما مولانا جزء معدود كسانی است كه خویش را از تبار «عشق» می‌داند كه زاده آدم و حوا نیست و لذا خویش و آشنای خویش را كسی می‌داند كه «عاشق» باشد و از «عشق» متولد شده باشد. در تعدادی از ابیات دیوان كبیر با صراحت به این مقوله اشاره شده است. خویش من آن است كه از عشق زادخوش‌تر از این خویش و تباریم نیست و نیز:نهادم پای در عشقی كه بر عشاق سر باشممنم فرزند عشق جان ولی پیش از پدر باشم از این بابت است كه وی هیچگاه به جست‌و جوی تبار خویش نپرداخته و چنان كه گفته است خویش و آشنا را در «عشق» جسته نه در «انساب»!عاشقان را جست‌و جو از خویش نیستدر جهان جوینده جز او بیش نیست اما با آنكه او خود را زاده عشق و متولد شده پیش از پدر می‌داند در عین حال از پدری به نام محمدبن حسین‌خطیبی ملقب به بهاء‌الدین ولد، كه مشهور و نام آور رمان خود بود، و از مادری كه مؤمنه خاتون نامیده می‌شد، كه از خاندان فقیهان و سادات سرخس بود و از سر تقدس و تجلیل و تعظیم او را بی‌بی‌علوی خطاب می‌كردند، به دنیا آمده است.جد او حسین‌بن احمد خطیبی، چنان كه از لحن افلاكی در مناقب‌العارفین برمی‌آید، از افاضل و نوادر روزگار خویش به شمار می‌رفته‌است و در حوزه درس اوكسان بسیاری حضور داشته‌اند؛ از جمله ایشان بزرگی چوم رضی‌الدین نیشابوری را می‌توان یاد كرد. جده او نیز (مادر بهاءولد) خاتون مهینه كه او را «مامی» می‌خواندند بوده است، زنی تندخو و بدزبان و ناسازگار ولی در عین حال علاقمند به مولانا جلال‌الدین. جده پدری مولانا یعنی مادر احمد خطیبی است كه فردوس خاتون نام داشت و از سوی مادر فردوس خاتون شجره‌ای گسترده است كه ختم به امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام می شود. مولانا و شعربه راستی نمی‌توان از مولانا سخن گفت و از شعر او غفلت كرد، و نیز نمی‌توان از شعر سخن گفت و از مولانا به عنوان كسی كه شعر می‌گوید سخنی به میان نیاورد. با آنكه شعر یك هنر است و شاعر نوعی هنرمند ولی مولانا بسان دیگر شاعران شاعر نیست. با آنكه شعر می‌گوید و بسیار عالی هم شعر می‌سراید و این از این بابت است كه او خود نمی‌خواهد شاعر باشد، شاعری برای او فخری نیست و فضلی محسوب نمی‌شود و این در حالی است كه بسیاری خود را به آب و آتش می‌زند تا شعر بگویند و به عنوان «شاعر» شتاخته شوند!مولانا نه برای شعر گفتن، خود را به زحمت می‌اندازد و نه درگران را زجمت می‌دهد كه وی را به عنوان شاعر بپدیرند و حال آنكه برجستگی‌های شعری او از هر شاعر دیگر بیش‌تر و بهتر و بالاتر است، در شعر مولانا نه برای شعر گفتن، خود را به زحمت می‌اندازد و نه دیگران را زحمت می‌دهد كه وی را به عنوان شاعر بپذیرند و حال آنكه برجستگی‌های شعری او از هر شاعر دیگر بیشتر و بهتر و بالاتر است، در شعر مولانا خواصی است كه در شعر هیچ شاعری شاید یافت نشود. این نیز گفتنی است كه بسیاری، بسیار شعر می‌گویند اما هرگز به عنوان شاعر، با وجود شعرهای زیاد، شناخته نمی‌شوند و برخی هم هستند كه حتی با یك غزل و حتی با یك بیت شعر شاعری خود را ثبت می‌كنند. و وزن شعری خود را به همه عالم تحمیل می‌نمایند و اهل شعر و ادب چاره‌ای جز تسلیم در برابر شعر ایشان نمی‌یابند. كسانی چون مولانا، فردوسی، حافظ، نظامی، عطار، عراقی، سنایی، وحشی و غیره از این دست بحساب می‌آیند. باری چنان كه گفتیم مولانا به شعر و شاعری وقعی نمی‌نهد و بهایی برای آن قائل نیست، شعر و لحن موزون اسیر قدرت فهم و قلب و اندیشه اوست و او برای ساخت شعر تلاش نمی‌كند و خود را به سختی نمی‌افكند، به سهولت و آسانی لفظ را به هر گونه كه بخواهد دراختیار می‌گیرد. روح خروشان و مواج او و تسلطش بر موسیقی به راحتی می‌تواند شعر ریتمیك و موسیقایی خلق كند، شعری كاملاً هنری و تأثیرگذار و این خاصیتی است كه در كمتر شاعری متجلی و پدیدار است.اگر «شاعری» برای یك شاعر اصل و فخر است برای او شاید عار و ننگ باشد چنان‌كه در كتاب فیه‌مافیه می‌گوید:من از كجا، شعر از كجا؟ ولله كه من از شعر بیزارم و پیش من از این بدتر چیزی نیست؛ و نیز در همان‌جا باز می‌گوید: در ولایت و قوم ما از شاعری ننگ‌تر كاری نبود. و اگر به كسی چون او شاعر بگوییم در حقش جفا كرده‌ایم، كه او شاعر نیست و اگر برای آنكه شعر می‌گوید و در جهان ادب به عنوان شاعر شناخته شده است شاعر نگوییم باز در حقش جفا كرده‌ایم. در آنجا با گفتن و در اینجا با نگفتن!واقع این است كه شأن مولانا هزاران بار بیش‌تر از آن است كه شاعرش بدانیم و به شعر و شاعری توصیفش كنیم كه او بدنبال شعر نیست و هرگزدر پی ساختن «قافیه» كه همه اندیشه و ذهن شاعر است نمی‌گردد. او به فنونی آراسته است كه شاعران ندارند و غیر از فنون شعرا در خود هزاران هنر سراغ دارد، هنرهایی كه در كمتر كسی یافت می‌شود.شعر چه باشد بر من تا كه از آن لاف زنمهست مرا فن دگر غیر فنون شعراشعر چو ابریست سیه من پس آن پرده چومهابر سیه را تومخوان ماه منور به سماء اگر به نظر اوست، قافیه و بیت و غزل را هیچ می‌شمارد و همه را یكجا بدست سیلاب می‌سپارد.رستم از این بیت و غزل ای شه و سلطان ازلمفتعلن مفتعلن مفتعلن كشت مراقافیه و مغلطه را گو همه سیلاب ببرپوست بود پوست بود در خور مغز شعرا بر این اساس او نمی‌تواند و نمی‌خواهد كه شاعر باشد، چگونه می‌توان او را شاعر دانست در حالی كه او خود مغز شعرا را در خورپوست تلقی می‌كند و از عروض و قافیه به واقع ناخوش می‌شود و از آن خود را در زحمت می‌یابد. اما نكته‌ای كه هست این كه قدرت روحی او به گونه‌ای است كه شعر و قافیه و غزل و لفظ موزون را خلق می‌كند، سخن گفتن او به خودی‌خود شعر و موزون است و لذا او نه تنها دنبال قافیه نمی‌رود بلكه همواره به قدرت روحی و جاذبه‌های باطنی این قافیه است كه به دنبال لفظ او كشیده می‌شود.قافیه اندیشم و دلدار منگویدم میندیش جز دیدار منحرف چبود تا تو اندیشی در آنصوت چبود؟ خار دیوار رزانحرف و صوت و گفت را برهم زنمتا كه بی این هر سه با تو دم زنمآن دمی كز آدمش كردم نهانبا تو گویم ای تو اسرار جهاناگر شعر به نوعی غلیان و طغیان مناسب احساسات پاك و صاف روحی مواج باشد بدون شك مولانا جلال‌الدین از همه شاعران شاعرتر است و شعر او از همه اشعار احساسی‌تر می‌نماید و رمز تأثیرگذاری آن نیز در همین حالت باطنی خود مولاناست. استاد فروزانفر در سخنانی در باب شعر مولوی گفته است:مولانا درست و راست از 38 سالگی شاعری را آغاز كرد و بدین معنی می‌توان گفت كه مولانا نابغه است. یعنی ناگهان كسی كه مقدمات شاعری نداشته، شعر سروده است و عجب است كه این كسی كه سابقه شاعری نداشته، و در مكتب شعر و شاعری مشق نكرده و تلمذ ننموده است، بسیار شعر گفته و همه را زیبا سروده است هرگاه مولانا را با ستارگان قدر اول ادبیات فارسی كه امروز مابین ما مشهورند و عبارتند از استاد طوس مظهر ممكلت ایران و حضرت شیخ اجل سعدی شیرازی و خواجه بزرگوار حافظ مقایسه كنیم مقدار شعری كه از مولانا باقی مانده است به نسبت از همه بیشتر است. مقصود این است كه شاعری مولانا امری است خارق‌العاده و با سابقه تحصیل و كار او مناسبتی نداشته است. ادامه خواندن مقاله مولانا پير عشق وسماع

نوشته مقاله مولانا پير عشق وسماع اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله هنر و هنرمندان

$
0
0
 nx دارای 78 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : هنر و هنرمندان «مقدمه»دربار‌ه‌ی هنر و هنرمندان در واقع چیزی به عنوان هنر مطلق وجود ندارد ،‌فقط هنرمندان وجود دارند. (یا به مفهوم اخص ،نقاشان) زمانی كسانی بودند كه كلوخه ای رنگین از زمین برمی‌گرفتند و شكل گاو میش و دیگر حیوانات را بر دیوار غارها رسم می كردند . در روزگار ما، نقاشان رنگ هایشان را حاضر و آماده می خرند و پوسترهای تبلیغاتی طراحی می كنند ؛ و در این فاصله ی بلند تاریخی چه اتفاق های بزرگ و كوچكی كه نیفتاده است ایرادی ندارد كه همه این فعالیت ها را هنر بنامیم ، مشروط به آن كه در نظر داشته باشیم؛ كه واژه هنر در زمان‌ها و مكان‌ها ی مختلف با معانی و مصادیق بسیار متفاوتی به كار رفته است؛ و نیز از یاد نبریم؛ كه هنر به مفهوم مطلق وجود ندارد؛ زیرا هنر به مفهوم مطلق (‌با مطلق هنر)‌ به صورت بتی ذهنی و مترسكی خیالی درآمده است؛ اگر به هنرمندی بگویید آن چه ساخته است می تواند در نوع خود چیز بسیار خوبی باشد ولی «هنر» محسوب نمی شود، آزرده خاطرش خواهید كرد؛ و اگر به كسی كه تابلویی را تحسین می كند بگویید آن چه مورد پسند او در تابلو واقع شده است، هنر نیست بلكه چیز دیگری است ؛ باعث شگفتی و ناراحتی اش خواهید شد؛ كه البته این درست نیست؛ اغلب بسیار خواندنی و هیجان انگیز است؛ كه بدانیم نقاشان در دوره های «ابتدایی» تر كه تبحر نقاشان امروزی را نداشتند ، چگونه با وجود محدودیت در مهارت ، می كوشیدند. احساساتی را كه می خواستند انتقال دهند،‌فرا بنمایانند. ولی تازه واردان بـه عالم هـنر در گام‌هـای نخستین آشنـایی خود با مسـئله‌ی دیگری روبه رو می شوند. آن‌ها میل دارند كه مهارت هنرمند تصویرگر را در بازنمایی آن‌چه می بینند تحسین كنند. بالاترین پسند آن‌ها تابلوهایی است كه «همانند واقعیت» به نظر آیند. مهارتی كه در انعكاس صادقانه ی جهان نمایان به كار می رود به راستی درخور تحسین است. هر كس كه فیلمی از والت دیسنی یا یك كارتون فكاهی دیده باشد می داند كه گاه می شود چیزها را به غیر از آن چه ظاهر می شوند به تصویر كشید و آن‌ها را به شیوه های مختلف دگرگونه و تحریف كرد. میكی ماوس(یا موش میكی) زیاد به موش واقعی شباهت ندارد، با این همه كسی دربار‌ه‌ی ‌ی طول دم آن در روزنامه ها شكوه و شكایت نمی‌كند. آن‌ها كه به جهان پرنشاط والت دیسنی گام می نهند هیچ دغدغه ای دربار‌ه‌ی ‌ مفهوم واقعی هنر ندارند .فیلم های او را با همان تعصبی نگاه نمی كنند كه به هنگام دیدار از یك نمایشگاه نقاشی مدرن از خود نشان می دهند . ولی چنان‌چه یك نقاش مدرن تابلویی را به شیو‌ی خاص خود ترسیم كند چه بسا فردی سُمبُل كار و كم مایه پنداشته شود؛ كه نمی تواند كار بهتری انجام دهد. دربار‌ه‌ی ‌ نقاشان مدرن هر اندیشه ای داشته باشیم ، می توانیم با اطمینان خاطر آن‌ها را برای «درست» تصویر كردن اشیاء دارای شناخت و مهارت كافی بدانیم . اگر چنین نمی كنند. دلایل آن ها می تواند كاملاً شبیه دلایل والت دیسنی باشد. هر گاه در خصوص دقت و درستی یك تصویر خللی را تشخیص می دهیم، باید همیشه دو سؤال را برای خود مطرح كنیم: یكی این كه آیا ممكن نیست كه نقاش برای تغییر جلوه‌ی ظاهری آن‌چه دیده است دلایلی برای خود داشته باشد. ما به مرور كه تاریخ تحول هنر را پی می گیریم بیشتر دربار‌ه‌ی چنین دلایلی بحث خواهیم كرد. دیگر این كه هر زمان اثری را به دلیل آن كه نادرست(یا غیر واقعی )‌ ترسیم شده است محكوم می كنیم، باید از خود سوال كنیم كه آیا مطمئن هستیم كه تشخیص نادرست است و تشخیص نقاش خطاست ؟‌این تمایل در همه‌ی ما وجود دارد كه (هر گاه در برابر تصویری كه مأنوس ما نباشد قرار بگیریم ) بی هر گونه تأمل این حكم را صادر كنیم كه «واقعیت به شكل دیگریست» . این عادت عجیب را داریم كه فكر كنیم طبیعت همیشه باید شبیه تصاویر مألوف ما ظاهر گردد. این موضوع را می توان با كشف حیرت انگیزی كه در گذشته ای نه چندان دور صورت گرفته است، به سادگی تشریح كرد. آدمیان در طول قرن‌ها چهار نعل رفتن اسب‌ها را تماشا كرده اند، در مسـابقات اسب دوانـی و شكار حضور یافته اند، از نقاشی‌ها و تصاویر چاپی اسب‌ها در میدان‌ها ی جنگ و یا تعقیب سگ‌های تازی لذت برده اند . هیچ یك از این تماشاگران به نظر نمی رسد به این موضوع توجه كرده باشند كه اسب هنگام تاخت كردن «واقعاً چه حالی دارد» . برای آن كه بتوانیم آثار بزرگ هنری را درك كنیم و از آن‌ها لذت ببریم ، هیچ مانعی بزرگ‌تر از آن نیست كه نخواهیم خود از عادات و ملكات ذهنمان خلاص كنیم . بالاترین دلیلی كه برای مردود دانستن تابلویی می آوریم ،‌این است كه تابلو واقعیت را درست منعكس نمی‌كند. هرچه بیش‌تر بازنمایی یك موضوع را به زبان هنر دیده باشیم ، استوارتر معتقد خواهیم شد كه آن موضوع باید همیشه به شیوه های مشابهی باز نمایانده شود . به ویژه هنگامی كه موضوعات مربوط به قدسیان مطرح باشد،‌زمینه ی اوج گیری احساسات مهیا می‌گردد . هر چند كتاب مقدس دربار‌ه‌ی چهره‌ی عیسا مسیح چیزی نقل نمی كند ، و خدا را نمی توان در سیمای یك انسان مجسم كرد، و نیز می دانیم كه این نقاشان پیشین بوده‌اند كه نخستین بار نقش هایی را آفریده اند كه اكنون مأنوس ما شده اند؛ برخی هنوز متمایل به این اندیشه اند؛ كه هر گونه فاصله گیری از شكل های قدیمی و سنتی ، عملی كفرآمیز و توهین به مقدسات است. واقعیت این است؛ كه معمولاً نقاشانی كه كتاب مقدس را باعالی ترین درجه عشق واخلاص می خوانده اند ،‌ سعی می كردند تصویر كاملاً بدیعی از داستان های كتاب مقدس و رخدادهای زندگی قدیسان در ذهن خودمجسم كنند.) آن ها سعی می كردند همه‌ی تابلوهایی را كه دیده بودند، فراموش كنند و مجسم كنند كه هنگامـی كه عیسای كودك در علـف‌دانی قرار داشته است؛ وشبانان برای پرستش او می آمدند،یا هنگامی كه ماهیگیری موعظه انجیل را آغاز می كند، چه حالاتی داشته اند. به كَرا‏‎ت پیش آمده است كه چنین كوشش‌هایی از سوی نقاشی بزرگ برای قرائت نوینی از متنی كهن (و مقدس) ، آدمیان خشك مغز و بی اندیشه را خشمگین و برآشفته كرده است. تصور می كنم كه، تنها راه فهم دل مشغولی های هنرمندان این است كه، از تجربه خودمان كمك بگیریم . البته ما نقاش نیستیم و شاید هرگز برای كشیدن تصویری تلاشی نكرده باشیم؛ و هرگز هم چنین قصدی نداشته باشیم؛ ولی این سخن لزوماً به معنای آن نیست كه هیچ گاه با مسایلی مشابه آن چه در زندگی یك نقاش یا مجسمه ساز مطرح می شود رو به رو نمی شویم . كم‌تر كسی ممكن است وجود داشته باشد كه كوچكترین اطلاعی،‌هرچقدرهم ساده ومختصر،از این گونه مسایل نداشته باشد . تقریباً برای هركسی كاری ذوقی پیش می آید كه می خواهند آن را «درست » انجام دهد. شاید كاری به سادگی یافتن كمربندی باشد كه به لباسش بیاید، یا فقط دغدغه اش این باشد كه در یك دسر میوه و خامه،‌نسبت‌ها درست رعایت شوند؛ و ظرف دسر درست تزیین شود. ممكن است آدم‌هایی را كه خیلی به فكر لباس و گل و میز غذا باشند وسواسی بنامیم؛ زیرا چه بسا احساس كنیم این گونه چیزها ارزش این همه توجه را نداشته باشند؛ ولی آن‌چه ممكن است برخی اوقات در زندگی عادی و روزمره عادت بدی به شمار آید، و در نتیجه اغلب از نظر این و آن پنهانش كنیم، می تواند در حوزه‌ی هنر،‌ارزش اساسی داشته باشد. همین كه نقاش در كارش مـوفق می شود، همه احـساس می كنیم كه او به چیـزی رسیده اسـت؛ كه نه می توان بر ان افزود و نه از آن كاست؛ ما چیزی كه « درست » است:‌یعنی نمونه ای از كمال، در جهانی عاری از كمال . درست است كه برخی از هنرمندان یا منتقدان در دوره های معینی برای صورت بندی قوانین هنرشان تلاش كرده اند؛‌ولی همیشه معلوم شده است؛ كه هنرمندانی كوشیده اند این قوانین را به كار بندند به جایی نرسیده اند؛ حال آن كه استادان بزرگی توانسته اند آن ها را نادیده بگیرند؛ و در عین حال به هماهنگی نوینی برسند، كه قبلاً به ذهن هیچ كس خطور نكرده است. حقیقت این است كه مقرر كردن چنین قواعدی امری ناممكن است؛ زیرا هیچ كس نمی تواند از پیش تعیین كند كه هنرمند می خواهد به چه نتیجه برسد. بدون شك ذوق هنری، مسئله ای بی نهایت پیچیده تر از ذائقه تشخیص طعم غذا و آشامیدنی هاست. استادان بزرگ همه‌ی زندگی شان را وقف آثارشان كرده اند و از هیچ فداكاری و ازخود گذشتگی برای آن آثار دریغ نداشته اند، و كمترین حقی كه می توانند داشته باشند این است؛ كه از ما بخواهند برای درك ثمره‌ی رنج و تلاش آن‌ها كوششی به خرج دهیم . آموزش هنر هیچ گاه به پایان نمی رسد وهمیشه موضوعات تازه ای برای كشف وشناخت وجود دارد. آثار بزرگ هنرگویی این خاصیت را دارند؛ كه هر بار در مقابل چشم تماشاگر به گونه‌ی متفاوتی ظاهر می شوند . به نظر می‌رسد كه آن‌ها همچون خود انسان، تمام نشدنی و پیش بینی ناپذیرند. عالم هنر ،‌عالمی مهیج و شورانگیز است؛ كه همتایی ندارد، و قوانین عجیب و شگفتی‌های خاص خود را دارد. دربار‌ه‌ی هنر سخن گفتن، كار چندان دشواری نیست؛ زیرا واژگانی كه منتقدان به كار می برند، آن قدر در متن‌ها و مقام‌های مختلف به كار رفته‌اند كه چیزی از دقت‌شان باقی نمانده است. آن چه از این سیر و سلوك حاصل می گردد، از طاقت كلام در می گذرد. «هنر در خدمت جاودانگی»مصر-بین النهرین-كرت؛ در هر نقطه ای از جهان شكلی از هنر وجود دارد؛ ولی تاریخ هنر به مثابه تلاشی مداوم و پایدار ،‌نه در غارهای جنوب فرانسه آغاز می شود و نه در جهان سرخپوستان آمریكای شمالی؛ هیچ نسبت مستقیمی وجود ندارد كه آن شگفتی‌های آغازین را به روزگار ما پیوند دهد؛ ولی یك نسبت مستقیم وجود دارد؛ كه از استاد به شاگرد و از شاگرد به دوستدار هنر یا نسخه بردار رسیده است؛ كه هنر روزگار ما را از ساختمان گرفته تا تابلوهای نقاشی و پوستر چاپی و غیره ؛ با هنر دره نیل متعلق به پنج هزار سال قبل می دهد؛ زیرا خواهیم دید كه استادان یونانی از استادان مصری درس آموخته و ما همه ، شاگردان استادان یونانی هستیم ؛ بنابراین هنر مصر برای ما اهمیت فوق العاده ای دارد. همه می دانند كه مصر سرزمین اهرام است، یعنی آن كوه‌های سنگی كه هم‌چون راه نشان‌ها ی فرساییده ای در افق دور دست تاریخ بر جای ایستاده اند. آن‌ها با وجود فاصله هنگفتی كه با ما دارند و با وجود آن كه آمیخته به رمز و رازند، داستان‌های زیادی از هستی خود را باز می گویند؛ آن‌ها از سرزمینی حكایت می كنند؛ كه چنان نظم و انضباطی بر سراسر آن حكم‌فرما بود؛ كه توانست چنین سنگ های سربرآسمان كشیده ای را در عمر یك پادشاه برپاكند؛ نیز از پادشاهانی یاد می كنند كه چنان متمكن و توان‌گر بودند؛ كه می‌توانستند هزاران هزار كارگر یا برده را وادارند كه درگذر سال‌ها با مشقت كار كنند؛ و توان بفرسایند؛ و سنگ‌ها را از معدن برگیرند به جایگاه عملیات بكشند؛ و با ابتدایی ترین ابزار جابه جا كنند تا آرامگاهی ساخته شود كه پیكر پادشاه را در خود جای جای دهد؛ هیچ پادشاهی، و هیچ مردی برای پدید آوردن یك بنای یادبود صرف، درهیچ روزگاری چنین هزینه‌ی عظیم و مجاهدت جان‌فرسایی را بر عهده نگرفته؛ و نخواهند گرفت؛ می دانیم كه اهرام در نظر پادشاهان و رعایای در زیر سایه‌ی نفوذ و قدرت‌اش زندگی می كردند؛ و به دقت عزیمت از جهان خاكی دوباره به بارگاه خدایان كه مسقط الرأس او بود عروج می كرد. اهرام كه سربه آسمان می ساییدند، عروج پادشاهانه‌ی او را تسهیل می كردند، و پیكر مقدس وی را از زوال و پوسیدگی مصون می داشتند؛ مصریان بر این باور بودند؛ كه اگر روح بعد از مرگ به حیات خود ادامه می دهد، پس جسم باید از فساد محفوظ گردد، به همین دلیل با استفاده از روش های دقیق مومیایی كردن و پیچیدن پیكر آدمی در میان طومارهای پارچه‌ای ، از فساد و پوسیدگی آن جلوگیری می كردند؛ پیكر مومیایی شده‌ی پادشاه دقیقاً در مركز یكی از اهرام و در داخل تابوتی سنگی دفن می شد و در واقع اهرام برای همین منظور ساخته می شدند؛ همه جا دور تا دور آرامگاه پادشاه ا وراد و تعاویذ بر دیوارها مكتوب شده بود؛ تا او را در سفراش به جهان دیگر یاری كنند؛ ولی فقط این كهن ترین بازمانده های معماری آدمی نیستند؛ كه از نقش عقاید و باورهای دیرین در تاریخ هنر حكایت دارند؛ مصریان بر این اعتقاد بودند؛ كه محفوظ داشتن جسم پادشاه به تنهایی كافی نیست؛ اگر پیكره یی شبیه پادشاه در كنار جسم او نگه‌داری می شد، اطمینان را دو چندان می كرد؛ كه او به هستی جاویدان خود ادامه خواهد داد؛ بنابراین پیكر تراشان را وامی داشتند؛ كه مجسمه سر پادشاه را از سنگی سخت و زوال ناپذیر به تراشند و آن را در مقبره، پنهان از انظار، در كنار جسد پادشاه قرار دهند؛ باشد كه افسوس پیكره ی سنگی كارگر افتد؛ و روح پادشاه در وجود آن و از طریق آن، به حیات خود ادامه دهد؛ این آیین ها در ابتدا خاص پادشاهان بود؛ ولی اندكی بعد اشراف خاندان سلطنت نیز مقبره های كوچك‌تر خود را در ردیف‌های منظم و مرتبی در اطراف آرام‌گاه پادشاه تدارك دیدند؛ و به تدریج همه‌ی افراد والامقام احساس تكلیف كردند؛ كه برای زندگی پس از مرگ خود اقدام كنند؛ برای این منظور مقبره های پر هزینه ای را سفارش می دادند كه در آن متمكن گردند و غذا و شراب اهدا شده را دریافت كنند؛ برخی از این مجسمه های اولیه‌ی بازمانده ی از عصر اهرام، یعنی سلسله‌ی چهارم از «پادشاهی قدیم» از جمله زیباترین آثار هنر مصری اند؛ و تركیب و تناسب و نظم هندسی و ملاحظه‌ی دقیق طبیعت، نمونه بارز هنر مصری است؛ می توانیم آن را به بهترین نحو در برجسته كاری‌ها و نقاشی هایی مطالعه كنیم كه زین ت بخش دیوارهای مقابرند؛ در واقع ، این آثار را آفرینش‌گران بدان منظور كه كسی از آن‌ها لذت ببرند، پدید نیاورده اند؛ آن‌ها نیز به قصد «زنده نگهداشتن»‌ساخته شده‌اند. روزگاری در گذشته ای دور و هولناك ، عرف این بود؛ كه وقتی یكی از توان‌گران از دنیا می رفت، خدمتكاران و بردگانش راوا می‌داشتند؛ كه او را گور همراهی كنند؛ تا وقتی ارباب سر از دنیای دیگر در می آورد همراهان مناسبی در التزام ركابش باشند؛ بعدها كه این اعمال هولناك را بیش از حد جنایت آمیز یا بیش از حد پر هزینه تشخیص دادند. هنر به دادشان رسید . آن گاه پیكره ها را جانشین انسآن‌ها ی واقعی كردند تصاویر و تندیس‌هایی كه در مقابر مصریان پیدا شده، با اندیشه‌ی یاوری كردن روح در عالم دیگر مرتبط بوده است. اعتقادی كه در كثیری از فرهنگ های كهن وجود داشته است. این برجسته كاریها و نقاشی های دیواری تصویر فوق العاده زنده ای را از چگونگی زندگی مصریان در هزاران سال قبل به ما نشان می دهند. با این حال چه بسا در نگاه نخست بی سامان وگیج كننده به نظر آیند . دلیلش آن است كه روش نقاشان مصری در بازنمایی زندگی حقیقی با روشی كه ما به كار می بریم یكسره متفاوت بوده است. شاید این اختلاف روش به هدف متفاوتی مربوط باشد كه آن ها در نقاشی های خود دنبال می كرده‌اند. برای آن‌ها زیبایی آن قدرمهم نبوده كه واضح و كامل بودن اهمیت داشته است وظیفه هنرمندان این بوده است كه همه چیز را حتی الامكان واضح و ثابت حفظ كنند. بنابراین آن‌ها با هرگونه طرح برداری از طبیعت به گونه ای كه از زاویه ای گذرا و تصادفی دیده شد ه باشد بیگانه بودند . در نقاشی از حافظه كمك گرفتند. و در این كار تمام قواعد دقیقی را رعایت می كردندكه تضمین كند كه همه آن‌چه باید در تصویر بیاید با وضوح كامل انعكاس خواهد یافت. سبك كار آن‌ها در واقع بیشتر به نقشه كشی شباهت داشت تا نقاشی. «بیداری بزرگ»یونان – قرون هفتم تا پنجم پیش از میلاد:یونانیان مدلهای مصری را مطالعه وتقلید می كردند و از آن‌ها می آموختند كه چگونه پیكر یك مرد جوان ایستاده را بسازند انقلاب بزرگ هنر یونان ، كشف شكلهای طبیعی و كوتاه نمایی اجزای تصویر ،‌در زمانی اتفاق افتاد كه به طور كلی حیرت انگیزترین دوره تاریخ بشر است. زمانی است كه مردم در شهرهای مختلف یونان ، سنتهای قدیمی و افسانه های كهن دربار‌ه‌ی خدایان را مورد شك قرار می‌دهند و بدون هر گونه پیش داوری ، دربار‌ه‌ی ماهیت اشیا به تحقیق می پردازند زمانی است كه علم وفلسفه ، به مفهوم مصطلح امروز ، برای نخستین بار آغاز حیات می كنند،‌ و متأثر از آئین ها و مراسمی كه به افتخار دیونوسوس برگزار می شود مایه می گیرد و رو به تكامل می گذارد. لیكن نباید تصور كنیم كه هنرمندان در این روزگاران ازجمله‌ی طبقات فرهیخته و روشن اندیش محسوب می شوند. یونانیان متمول كه تسلط امور شهر را به عهده داشتند و وقت خود را در مباحثات بی انتهای كوی و برزن صرف می كردند و شاید حتی شاعران و فیلسوفان اغلب مجسمه سازان و نقاشان را همچون افرادی مادون می نگریستند. هنرمندان كارهای هنری انجام می دادند واز هنر خود امرار معاش می كردند . در كارگاه‌های خود می‌نشستند؛ باعرق و چرك و سیاهی دست و رویشان را فرا می گرفت ، و مانند كارگران ساده رنج و زحمت می كشیدند و بنابراین اعضای جامعه آداب دان و فرهیخته به شمار نمی آمدند . با این همه سهم آنان در حیات شهر بی نهایت بزرگتر از سهم یك استادكار مصری یا آشوری بود . زیرا اغلب شهرهای یونانی و به ویژه آتن ، با نظام های دموكراتیك اداره می شدند . و این ابزار به دستان دون پایه كه مورد تحقیر متكبران مرفه بودند . در دموكراسی ها اجازه داشتند كه تا حدودی در برخی امور حكومتی مشاركت داشته باشند. (‌در زمان اوج دموكراسی آتن بود كه هنر یونانی به حد اعلای پروردگی خود رسید. بعد از آن كه آتنیان یورش ایرانیان را با شكست روبه رو ساختند،‌مردم آتن در سایه‌ی رهبری پریكلس ، ساختن دوبار‌ه‌ی چیزهایی را آغاز كردند كه ایرانیان ویران كرده بودند. در سال 480 پیش از میلاد ما ایرانیان معابد ساخته شده كه بر تپه ی مقدس آتن یعنی آكروپولیس را به آتش كشیده و غارت كردند؛ اكنون پریكلس اهل تفنن نبود و از نویسندگان باستان نقل است؛ كه وی با هنرمندان زمان خود همچون هم ته از خویش رفتار می كرد. ادامه خواندن مقاله هنر و هنرمندان

نوشته مقاله هنر و هنرمندان اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله پايان نامه بررسي متابوليسم داروي نوسکاپين در سلولهاي مجزاي کبد موش

$
0
0
 nx دارای 80 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : پایان نامه بررسی متابولیسم داروی نوسکاپین در سلولهایمجزای کبد موش مقدمه:متابولیسم یكی از مراحل مهم فاركوكینتیك داروها است. مطالعه در مورد متابولیسم داروها برای دستیابی به اطلاعاتی در مورد سمیت داروها و مكانیسم اثر آنها مفید است. روش های مختلفی برای بررسی متابولیسم وجود دارند كه عبارتند از: خوراندن تركیبات به حیوانات در حالت عادی یا با كانول در راههای صفراوی و مطالعه و جستجوی متابولیت های دارو در مایعات بیولوژیك مانند خون، ادرار، و ; ، مطالعات آنزیمی بر روی برشهای بافتی، هموژنه ها و اجزای سلولی. مطالعه روی حیوان دارای مشكلاتی است بنابراین در این مطالعه از سوسپانسیون سلولهای جدا شده كبدی استفاده شده است. این روش علاوه بر بررسی متابولیسم در سایر مطالعات بیوشیمیایی از جمله مطالعه روی گلوكونئوژنز، گلیكولیز، سنتز پروتئین، لیپید، اسیدهای چرب و اوره، انتقالات غشاء و ; نیز می تواند مورد استفاده قرار گیرد. 1-1- اوپیوییدها1-1-1- تاریخچهكلمه اوپیویید برای همه مشتقات طبیعی و نیمه صناعی آلكالوییدی تریاك، داروهای مشابه صناعی و شبه اوپیوییدی كه فعالیت آنها با آنتاگونیست اوپیوییدی، نالوكسان مهار می شود و همچنین چندین پپتید درون زاد كه با چندین زیر گونه از گیرنده های اوپیویید تعامل می كنند، استفاده می شود. این مواد سالهاست به عنوان ضددرد، نشاط آور و ضد اسهال كاربرد دارند. اوپیوییدها از تریاك استخراج می شوند. تریاك ترشحات خشك شده كپسول نارس گیاه خشخاش با نام علمی Papaver somniferum است و آلكالوییدهای زیادی دارد كه مسئول اثرات فارماكولوژیك آن هستند. مورفین یكی از آنها است. شواهدی در دست است كه از حدود 6000 سال قبل در مصر باستان، یونان و روم قدیم از گیاه خشخاش استفاده شده است. این گیاه دارای دو محصول اصلی است،دانه های خشخاش كه بدون مورفین و دارای روغن قابل مصرف اندو دیگری تریاك كه دارای شهرت خطرناك و رعب آور است. دانه های خشخاش بعد از رسیدن دارای هیچ ماده خطرناكی نیستند و قابل خوردن یا مصارف دیگر هستند (1و2). در سال 1803 داروشناس آلمانی سرتورنور (Serturner) با جدا ساختن یك ماده قلیایی فعال خالص از تریاك، فارماكولوژی مدرن این داروها را پایه گذاری نمود. در تاریخ داروسازی، این اولین باری بود كه از یك ماده طبیعی مشتقی با قدرت اثر استاندارد جدا می شد. سرتورنور با الهام از نام الهه رویاهای یونانی Morpheus نام مورفین را به این تركیب جدید داد. استخراج صنعتی مورفین برای اولین بار در سال 1928 با دستگاههایی كه توسط فردی به نام جانوس كابای Janos kabay تكامل یافته بود، عمل شد (2و3).1-1-2- آلكالوییدهای تریاك بیش از 40 آلكالویید مختلف از تریاك و عصاره آن به دست آمده است. بعضی از این آلكالوییدها تركیبات تغییر یافته آلكالوییدهای اصلی كه به طور طبیعی در گیاه موجودند، می باشد. آلكالوییدهای اصلی تریاك دو دسته اند:الف) فنانترن ها: مورفین (%21-%4)، كدئین (%5/2-%8/0)، تبائین (%2-%5/0)ب) بنزیل ایزوكینولین ها: نوسكاپین (%8-%4)، پاپاورین (%5/2-%5/0)، نارسئین (%2-%1/0) (شکل 1-1). تریاك همچنین محتوی 3 تا 5 درصد اسیدمكونیك است كه به حال آزاد یا تركیب با مورفین، كدئین یا سایر آلكالوییدها دیده می شود. اسیدمكونیك به صورت منشور كریستالیزه شده در آب و الكل محلول است و با كلرور فریك تولید رنگ قرمز می كند. این رنگ در اثر افزودن اسید كلریدریك تغییر نمی كند. از آنجا كه اسیدمكونیك فقط در تریاك وجود دارد، می توان از این آزمایش جهت تجسس تریاك استفاده نمود (2). شكل 1- آلكالوییدهای اصلی تریاك (2و4) 1-1-3- پپتیدهای اوپیویید درون زادآلكالوییدهای اوپیوییدی (مانند مورفین)، بی دردی را از طریق تأثیر بر مناطقی از مغز كه دارای پپتیدهایی با ویژگی های فارماكولوژیك شبه اوپیویید هستند، تولید می كنند.عبارتی كه در حال حاضر برای این مواد درون زاد به كار می رود پپتیدهای اوپیویید درون زاد (Endogenous Opioids) است. سه خانواده از پپتیدهای شبه تریاك درون زاد عبارتند از: آندروفین ها، داینورفین ها، انكفالین ها. آلكالوییدهای اوپیوییدی از طریق تأثیر بر گیرنده های این پپتیدهای درون زاد اثرات خود را اعمال می كنند. جدول 1-1- گیرنده های اوپیوییدی (1)زیر گونه گیرنده اعمال میل تركیبی پپتیدهای اوپیویید درون زادمو بی حسی فوق نخاعی، آرامبخشی، مهار تنفس، كند شدن عبور GI، تغییر آزادسازی هورمون و ناقل عصبی دانیورفین ها<انكفالین ها<آندروفین هادلتا بی حسی نخاعی و فوق نخاعی، تغییر آزادسازی هورمون و ناقل عصبی آندروفین و داینورفین ها<<انكفالین هاكاپا بی حسی فوق نخاعی و نخاعی، آثار سایكوتومیمتیك، كند شدن عبور GI آندروفین و انكفالین ها<< داینورفین ها 1-1-4- آثار اوپیوییدها بر اعضای مختلف1) بی دردی: اوپیوییدها قوی ترین داروهای موجود برای تسكین درد هستند. آلگونیست های قوی (یعنی آنهایی كه بالاترین میزان تأثیر ضد دردی را دارند) عبارتند از مورفین، متادون، مپردین و فنتانیل. كدئین، هیدروكدون و اكسی كدون آگونیست های ضعیف تا متوسط هستند. پروپوكسی فن یك داروی آگونیست بسیار ضعیف است. 2) آرام بخشی و سرخوشی: این اثرات مركزی ممكن است در دوزهای پایین كه برای حداكثر بی دردی لازمند، رخ دهند. بعضی از بیماران دچار خماری (dysphoria) می شوند. در دوزهای بالاتر، این داروها ممكن است سبب تیرگی شعور شده و اثرات تخدیری (narcosis) داشته باشند. 3) تضعیف تنفسی: اعمال اوپیوییدها در مدولا سبب مهار مركز تنفسی می شود كه با كاهش پاسخ دهی به تغییرات دی اكسیدكربن همراه است. افزایش PCO2 ممكن است سبب اتساع عروق مغزی، افزایش جریان خون مغز و افزایش فشار داخل جمجمه شود.4) اعمال ضدسرفه ای: سركوب رفلكس سرفه با مكانیسم های ناشناخته، اساس استفاده بالینی اوپیوییدها به عنوان ضدسرفه است. 5) تهوع و استفراغ: تهوع و استفراغ بر اثر فعال شدن مركز شیمیایی استفراغ (CTZ) ایجاد می شود و با حركت افزایش می یابد.6) اثرات معده ای روده ای: این داروها از طریق كاهش پریستالتیزم روده ای موجب یبوست می شوند كه به خاطر تأثیر روی گیرنده های اوپیویید در سیستم عصبی روده است. این عمل قوی اساس استفاده از این داروها به عنوان عوامل ضد اسهال است. 7) عضلات صاف: اوپیوییدها موجب انقباض عضله صاف مجاری صفراوی می شوند (كه می تواند تولید كولیك صفراوی كند)، تونوس اسفنگستر میزراه و مثانه را افزایش دهند، و كاهش در تونوس رحم ایجاد می كنند كه ممكن است سبب طولانی شدن زایمان شود.8) تنگی مردمك (میوزیس): انقباض مردمك اثر مشخصه همه اوپیوییدهاست به جز مپریدین كه تأثیر مهار كننده موسكارینی دارد. 1-1-5- مصارف بالینی اوپیوییدها1) بی دردی: این داروها برای درمان درد نسبتا” متوسط تا شدید به كار می روند. در شرایط حاد، آگونیست های قوی معمولا” به صورت تزریقی تجویز می شوند. بی دردی طولانی مدت كه عوارض جانبی آن قدری كمتر است، می تواند با تزریق اپی دورال بعضی از داروهای آگونیستی قوی (مثل مورفین) حاصل شود. فنتانیل از راه پوستی برای تأثیر ضددرد استفاده شده است. برای درد با شدت متوسط و در شرایط مزمن آگونیست های متوسط از راه خوراكی تجویز می شوند.2) سركوب سرفه: ضددردهای اوپیوییدی از جمله موثرترین داروهای موجود ضدسرفه محسوب می شوند. این اثر با دوزهای كمتر از حد لازم برای ایجاد بی دردی حاصل می شود. گیرنده هایی كه در اثر ضدسرفه اوپیوییدها دخالت دارند ظاهرا” با گیرنده های مسئول اعمال دیگر اوپیوییدها متفاوتند. برای مثال، اثر ضدسرفه توسط ایزومرهای دیگر اوپیوییدها كه خاصیت ضددرد و اعتیادآوری ندارند، هم ایجاد می شود. مكانیسم فیزیولوژیك سرفه پیچیده است و اطلاعات كمی از چگونگی اثر اوپیوییدها در تسكین سرفه وجود دارد. به نظر می رسد آثار مركزی و محیطی این داروها، هردو در تسكین سرفه سهیم باشند. روشاول ترین اوپیوییدها در تسكین سرفه، دكسترومتورفان، كدئین، لووپروپوكسی فن و نوسكاپین می باشند. كلیه این داروها (به استثنای كدئین) تا حد زیادی فاقد عوارض جانبی اوپیوییدها می باشند.3) درمان اسهال: اوپیوییدهای انتخابی ضد اسهال شامل دیفنوكسیلات و لوپرامید هستند. آنها به صورت خوراكی مصرف می شوند.4) درمان ادم حاد ریوی: مورفین به خاطر اثرات همودینامیك آن در ادم پولمونر حاد مفید است. تأثیر آرامبخش آن نیز احتمالا” در تسكین نشانه های ریوی نقش دارد. در این مورد به صورت تزریقی مصرف می شوند.5) وابستگی اوپیوییدها: متادون در درمان حالات قطع مصرف اوپیویید و در برنامه های نگهدارنده برای معتادین به كار می رود (1). 1-2- متابولیسم 1-2-1- تاریخچه احتمالا” اولین مشاهده از متابولیسم تركیبات خارجی توسط گنلین (Gnelin) انجام شده است. وی متوجه شد كه احشا حیواناتی كه با تلور (Tellurium) مسموم شده اند بوی شبیه به بوی سیر می دهد. در سال 1855 وهلر (Wohler) نشان داد كه این بو ناشی از مشتق متیله یعنی دی متیل تلورید می باشد. اولین مكانیسم كنژوگه شناخته شده، بیوسنتز اسید هیپوریك می باشد كه توسط كلر (Keller) در سال 1842 بعد از مباحثات زیاد از پیشتاز اولیه آن كه اسید بنزوئیك است گزارش گردید. از آن پس مطالعه متابولیسم تركیبات خارجی با پیشرفت شیمی آلی رشد كرد و همچنانكه تركیبات جدیدی سنتز می شوند سمیت و سرنوشت آنها در بدن مورد مطالعه قرار می گیرد. اكسیداسیون بیولوژیك بنزن به فنل و تولوئن به بنزوئیك اسید توسط شولزن و نونین (schultzen , Naunyn) در سال 1867 نشان داده شده است و این امر سپس با نشان دادن وجود كنژوگاسیون اتری سولفات (باومان 1876 Baumann)، كنژوگاسیون گلوكورونید (شمیدبرگ schmiededberg و میر meyer سال 1879) و سنتز اسید مركاپتوریك (جافه Jaffe و باومان Baumann و پروسه Preuse مستقلا” در سال 1879) تعقیب شد. این راههای مختلف متابولیكی در ابتدا منحصرا” واكنش بیوشیمیایی تركیبات خارجی تلقی می شد تا اینكه سرانجام در حدود اوایل قرن بیستم اهمیت آنها در كاهش سمیت این تركیبات مورد قدردانی قرار گرفت. واكنش های مختلف متابولیك به تدریج یكی بعد از دیگری كشف گردیدند مثلا” تبدیل سیانور به تیوسیانات (لنگ 1894 Lang)، احیای تركیبات نیتروحلقوی (میر 1905) و كنژوگاسیون اسید فنیل استیك با گلوتامین (Theirfelder and shermin 1914) .ولی به هر حال شاید مهم ترین این پیشرفت های جدید كشف Brodie و همكارانش بود كه آنزیمهایی كه بسیاری از تغییرات متابولیك را انجام می دهند در رتیكولوم اندوپلاسمیك (میكروزوم) سلول كبدی نشان دادند. این امر سبب درك عمیق تری از مكانیسم واكنش های غیرسمی شدن گردید و سرانجام منجربه این نتیجه گردید كه این واكنش ها روندهای اختصاصی برای حذف تركیبات خارجی از بدن هستند و ربطی به متابولسیم سوبستراهای معمولی ندارند (5).1-2-2- كلیات متابولیسم انسانها روازنه در معرض تعداد گسترده ای از مواد بیگانه هستند كه اصطلاحا” xenobiotics نامیده می شوند. موادی كه از طریق شش ها یا پوست جذب بدن می شوند یا خیلی عمومی تر به صورت غیرعمدی و به شكل مواد موجود در غذاها یا نوشیدنی ها یا عمدا” به شكل دارو به منظور اهداف درمانی یا تفریح و خوشگذرانی به كار می روند. قرار گرفتن در معرض xenobiotic های محیطی می تواند ناخواسته یا تصادفی باشد و در صورتیكه این تركیبات در هوا، آب و غذا موجود باشند كاملا” اجتناب ناپذیرند (1). گیاهان و حیواناتی كه به عنوان منابع غذایی توسط انسان مور د استفاده قرار می گیرند مملو از تركیبات شیمیائی گوناگون هستند. زندگی امروزی انسان باعث رشد و پیدایش اقلام یكبار مصرفی می شوند كه سبب آلودگی محیط می شوند. پیشرفت در صنعت اغلب با رشد و زایش مواد جدید شیمیایی همراه است. رشد و پذیرش صنعت داروسازی استفاده عمومی از داروهای درمانی و سایر xenobiotic ها را عرضه كرده است (6). همزمان با تكامل سلولهای یوكاریوت و تكامل تنوع گونه ای و تیره ای ارگانیسم ها مكانیسم هایی برای مقابله با تاخت و تاز مواد شیمیائی گوناگون ذكر شده در پاراگراف بالا به وجود آمده است (6). مسلما” دفع كلیوی در پایان فعالیت بیولوژیكی تعدادی از داروها خصوصا” آن عده ای كه صاحب حجم مولكولی كوچك و یا ویژگی قطبی بالا هستند (به دلیل وجود گروههای عاملی كه در pH فیزیولوژیك یونیزه اند) نقش محوری را بازی می كند. اما بسیاری از داروها چنین ویژگی فیزیكوشیمیایی را نشان نمی دهند و در pH فیزیولوژیك بدن تمایل دارند كه به شكل غیریونیزه و لیپوفیل باقی بمانند و اغلب دارای اتصال بالا به پروتئین های پلاسما هستند. چنین موادی كه به آسانی از گلومرول ها فیلتره نمی شوند. از سوی دیگر طبیعت لیپوفیل غشاء توبول های كلیوی جذب مجدد تركیبات هیدروفوب را تسهیل می كند. بنابراین بسیاری از داروها می بایست طول اثر طولانی می داشتند اگر پایان اثر آنها تنها از طریق دفع كلیوی صورت می گرفت (1). تركیبات xenobiotic كه برای فیلتره شدن به وسیله كلیه بیش از حد لیپوفیل هستند مستقیما” توسط بدن متابولیزه می شدند تا تركیباتی با قطبیت بالاتر به وجود آورند كه قابلیت دفع از طریق كلیه را داشته باشد (7). محصولات متابولیكی، اغلب فعالیت فارماكودینامیكی كمتری نسبت به والدین خود دارند و یا فاقد فعالیت هستند. با این وجود تعدادی از محصولات سوخت و ساز داروها (Biotransformation) ارائه كننده فعالیت بیشتر و یا خصوصیات سمی همچون سمیت سلولی (cytoxicity)، جهش زایی (Mutagenicity)، خاصیت ناقص كننده جنین (Teratogenicity) و سرطان زایی (carcinogenicity) می باشند (1). اكثریت سوخت و سازهای متابولیكی در نقطه ای بین جذب دارو به گردش عمومی خون و حذف كلیوی رخ می دهند. در حالت كلی، این واكنش ها را می توان در دو دسته بزرگ تحت نام واكنش های فاز اول و واكنش های فاز دوم جای داد. واكنش های فاز اول معمولا” داروی اصلی را با افزودن یا نمایان كردن گروههای عاملی (-OH , -NH2 , SH) به متابولیت قطبی تر تبدیل می كنند. در اغلب موارد، این متابولیت ها غیرفعال هستند ولی مواردی وجود دارد كه فعالیت، فقط اندكی تغییر می یابد (1). اگر متابولیت فاز اول به اندازه كافی قطبی باشد می تواند به راحتی دفع شود با این وجود بسیاری از محصولات فاز اول به سرعت حذف نمی شوند و دستخوش واكنش بعدی می شوند كه در آن مواد درون زاد (Endogenous) همانند گلوكورونیك اسید، سولفوریك اسید، استیك اسید یا اسید آمینه با گروه عاملی تازه تثبیت شده تركیب می شود تا كنژوگه ای با قطبیت بالا به وجود آورد (1). بسیاری از آنزیم های متابولیزه كننده داروها در غشاهای لیپوفیلی شبكه اندوپلاسمیك كبد و دیگر بافتها واقع شده اند. وقتی كه این غشاهای لایه لایه توسط هموژنیزه كردن و جدا كردن بخشهای سلولی از هم، جدا می شوند به شكل وزیكول هایی درمی آیند كه میكروزوم نام دارد. میكروزومها بسیاری از خواص ظاهری و عملكردی غشاء دست نخورده را كه شامل ویژگی سطح صاف و خشن شبكه اندوپلاسمیك صاف (بدون ریبوزوم) و شبكه اندوپلاسمیك خشن (آراسته به ریبوزوم) است را حفظ می كنند. میكروزومهای صاف پر از آنزیمهای مسئول متابولیسم اكسیداتیو داروها می باشند. به خصوص میكروزومها محتوی آنزیم هایی هستند كه به نام اكسیدازهای با عملكرد مختلط یا مونواكسیژناز شناخته می شوند. فعالیت این آنزیم ها نیازمند حضور عامل احیا كننده NADPH و اكسیژن مولكولی است. در حالت كلی یك مولكول اكسیژن به ازاء یك مولكول دارو مصرف (احیاء) می شود، به نحوی كه یك اتم اكسیژن در ساختمان محصول و اتم دیگر به شكل آب ظاهر می گردد (1). در این روند اكسایش و كاهش، دو آنزیم میكروزومی نقش كلیدی ایفا می كنند. اولین آنزیم، یك فلاوپروتئینی به نام احیاء كننده NADPH-Cytochrome P450 می باشد. دومین آنزیم یك هموپروتئین است كه سیتوكروم P450 خوانده می شود. سیتوكروم P450 هموپروتئین داخل سلولی است كه اكسیژن مولكولی را فعال می كند و از آن در متابولیسم اكسیداتیو انواع مختلفی از مواد شیمیایی آلی لیپوفیل بهره می گیرد. تفاوت عمده دسته P450 از دیگر هموپروتئین های سلولی، در نقش گروه تیول متعلق به اسید آمینه سیستئین پروتئین است كه به عنوان یك لیگاند به آهن- هِم مورد استفاده قرار می گیرد. اكثر هموپروتئین ها در پستانداران (مانند هموگلوبین، سیتوكروم b پراكسیداز) دارای نیتروژن از گروه ایمیدازول اسید آمینه هیستیدین می باشند كه به عنوان لیگاند مشابه به كار می رود. نقش گروه تیول به عنوان لیگاند تغییر دانسیته الكترون حلقه پور فرین در حال رزونانس هِم است كه سبب تأمین مركز الكترونی جهت فعال سازی اكسیژن مولكولی می شود (6). نام سیتوكروم P450 برگرفته از ویژگی طیف نوری این هموپروتئین ها می باشد. و برای بار اول توسط مارتین گلین كن برگ (martin Klingenberg) در سال 1958 میلادی شناسایی شد. وی متوجه شد كه یك سری از هموپروتئین ها دارای طیف جذبی منحصربه فردی با حداكثر جذب در 450 نانومتر می باشند و این خصیصه به عنوان علامتی برای این دسته از هموپروتئین ها درآمد و نام سیتوكروم P450 را به خود گرفتند (6). P450 متعلق به كلاسی از آنزیم ها هستند كه اكسیژناز نامیده می شوند. در شكل1-2 فهرست كلی این آنزیمها و ابر خانواده (super family) آنها آورده شده است. به طور دقیق P450 ها ، مونواكسیژناز و یا اكسیژنازهای با عملكرد مختلط هستند. شكل1-2- طبقه بندی 40 سیتوكروم شناخته شده انسان به صورت خانواده (8).در بسیاری از موارد آنزیم های P450 واكنش هایی را برای تبدیل اكسیداتیو یك ماده شیمیایی كاتالیز می كنند (شكل 1-3). در حالت كلی P450 ها دستخوش یكسری واكنشهای چرخه می شوند. كه در آن (الف) شكل فریك (Fe3+) هموپروتئین ابتدا با مولكولی از ماده شیمیایی تشكیل كمپلكس می دهد. (ب) كمپلكس سوبسترا- P450 فریك با انتقال یك الكترون از NADPH احیاء می شود. (ج) كمپلكس سوبسترا- فروس با اكسیژن مولكولی واكنش می دهد تا كمپلكس سه گانه اكسیژن- سوبسترا-P450 فروس را تشكیل دهد (د) كمپلكس مذبور به توسط انتقال دومین الكترون از NADPH بیشتر احیاء می شود. در این مرحله حد واسط احیاء شده با دو الكترون تولید می گردد كه بعد از آرایش مجدد، سوبسترای با اكسیژن ملحق شده حاصل می شود. (و) كمپلكس P450 فریك و محصول شیمیایی اكسید شده از هم جدا می شوند و P450 فریك آزاد می تواند دوباره در متابولیسم مولكول دیگر شركت كند (6و9). شكل 1-4 نشان دهنده چرخه كاتالیتیكی سیتوكروم P450 می‌باشد. شكل 1-3- معادله واكنش های اكسیداز (اكسیژناز) با عملكرد مختلط وابسته به P450 و دو نوع متفاوت سیستم حامل انتقال دهنده الكترون مرتبط با P450 های مختلف بسته به موقعیت داخل سلولی (9) .خصوصیات اكسید كنندگی قدرتمند اكسیژن فعال شده، امكان اكسیداسیون تعداد زیادی از سوبستراها را بوجود می آورد. ویژگی سوبسترا در این كمپلكس آنزیمی چندان مهم نیست و تنها مورد مشترك در بین داروها و مواد گوناگون كه از لحاظ ساختمان شیمیایی بی ارتباط هستند و بعنوان سوبسترا در این سیستم به كار می روند، حلالیت چربی بالا می باشد. شكل 1-4- چرخه كاتالیتیك P450 توضیح دهنده نقاط كلیدی در چرخه كه سوبسترا با آنزیم و اكسیژن فعال شده واكنش می دهد (10). 1-2-3- مكان های متابولیسم داروها مهمترین عضو برای متابولیسم داروها كبد است. كلیه ها نقش مهمی در متابولیسم برخی داروها دارند. تعداد كمی از داروها (مانند استرها)، در بسیاری از بافتها (كبد، خون، دیواره روده و غیره) به علت توزیع وسیع آنزیم هایشان متابولیزه می شوند (1). 1-2-4- عوامل تعیین كننده سرعت تغییر شكل زیستی سرعت تغییر شكل زیستی یك دارو در بین افراد مختلف ممكن است تفاوت چشمگیر داشته باشد. این تفاوتها اغلب به علت تفاوت های ژنتیكی یا القاء شده توسط دارو می باشند. در مورد تعداد كمی از داروها، تفاوتهای مرتبط با سن یا بیماری در متابولیسم دارو اهمیت دارند. جنس صرفا” در مورد تعداد كمی از داروها مانند اتانول مهم است. (متابولیسم الكل در خانمها كمتر از آقایان می باشد) از آنجا كه سرعت تغییر شكل زیستی اغلب عامل اصلی تعیین كننده كلیرانس است تفاوتهای متابولیسم دارو را در هنگام طراحی برنامه مقدار بندی باید مدنظر داشت. سیگار كشیدن كه از علل رایج القای آنزیمها در كبد و ریه می باشد ممكن است متابولیسم برخی داروها (ملنند تئوفیلین) را افزایش دهد (1).1-2-5- تكنیك های تجربی بررسی متابولیسم تعیین سرنوشت تركیبات خارجی با استفاده از تكنیك های معمولی بیوشیمیایی نظیر خوراندن تركیبات به حیوانات در حال عادی و یا با كانول در راههای صفراوی، تجربیات كبد پرفیوزه و مطالعات آنزیمی بر روی برشهای بافتی، هموژنه ها (Homogenates) و اجزای سلولی صورت می گیرد. از آنجائی كه محصولات متابولیسم سرانجام توسط حیوان دفع می گردند، روش مستقیم و در عین حال مشكل عبارت است از جدا كردن متابولیتها وكنژوگه های آنها از مواد دفعی حیوان و تعیین ساختمان شیمیایی آنها. برای آزاد كردن متابولیتها از مشتقات كنژوگه آنها هیدرولیز آنزیمی به هیدرولیز اسید ترجیح دارد، چون روش دوم اختصاصی نبوده و غالبا” منجربه تشكیل مواد ثانویه می گردد برای مثال اسیدهای مركاپتوریك از اسیدهای پره مركاپتوریك و فنلها از مشتقات كنژوگه سیكلوهگزا دی ان، دی هیدرو دی اول و هیدروكربن ها از دی هیدرومونو اول ها تشكیل می گردند. اغلب تركیبات خارجی به وسیله راههای مختلف چندی متابولیزه می شوند به عنوان مثال داروی كلروپرومازین به بیش از 20 متابولیت گوناگون متابولیزه می شود. واضح است كه بررسی كیفی متابولیسم آن در مقابل بررسی كمی به صورت یك صورت حساب از سرنوشت این تركیب چندان اهمیت ندارد. استفاده از ماركه كردن توسط رادیوایزوتوپها همراه با آنالیزهای رقیق كردن و تكنیك اتو رادیوگرافی در مورد رادیو ایزوتوپها تا حدود زیادی سبب تبدیل مطالعه متابولیسم تركیبات خارجی به یك رشته علمی كمی گردیده است. همچنین این تكنیكها سبب شده اند متابولیتهایی كه محصولات متابولیسم معمولی واسطه هستند نیز مشخص گردند و نشان داده اند كه تا چه حد تركیبات خارجی وارد راههای متابولیك معمولی می گردند. بسیاری از تركیبات رادیو اكتیو در اثر نگهداری تا حدودی تجزیه می گردند و در نتیجه به طور خود به خود سبب ایجاد تركیبات اكسیده می شوند كه احتمال دارد با متابولیتها اشتباه شوند. برای مثال 14C- سیلكوهگزان به طور رادیوشیمیائی دهیدروژنه شده به 14C- بنزن تبدیل می گردد و همچنین 14C- و یا 36Cl- آلدرین در اثر نگهداری به دیلدرین و سایر مشتقات پلار تبدیل می گردد. با چنین روش حساس خلوص مطلق تركیب ماركه شده اولیه ضروری است و این امر باید قبل از استفاده مخصوصا” پس از نگهداری طولانی ماده مورد بحث باید محرز گردد. در تمامی این روشها بیوشیمیایی از تكنیكهای ضروری كروماتوگرافی (جذبی، روی كاغذ، روی لایه نازك و فاز گازی)، طیفی (جذب ماوراء بنفش و مادون قرمز و فلورسانس)، الكتروفورز و ; به طور گسترده استفاده شده است و از طیف نگاری رزونانس مغناطیسی هسته و الكترون پارامگنتیك رزونانس در تشخیص واسطه های ناپایدار متابولیسم نیز استفاده گردیده است. بسیاری از تركیبات خارجی سبب القاء تشكیل آنزیمهایی كه متابولیسم آنها را كاتالیز می كنند می شوند. در پاره ای از موارد یك آنزیم به خصوص بیشتر از دیگران فعال می گردد و منجربه ازدیاد یك واكنش به خصوص متابولیكی می شود كه به این طریق می توان متابولیت هایی جزئی را زیاد نمود و در نتیجه سبب سهولت جدا كردن و تشخیص آنها شد. (به عنوان مثال متابولیسم استامید فلئورن به N- هیدروكسی- 1- استامید و فلئورن) مطالعه توالی واكنشهای مختلف متابولیك و فاكتورهایی كه آنها را كنترل می كنند و سرعت نسبی راههای گوناگون از طریق مطالعه كینتیكی امكان پذیر است. ولی این بخش از متابولیسم تركیبات خارجی به طور وسیعی تحت بررسی قرار نگرفته است (5).1-2-6- كاربرد و اهمیت بررسی متابولیسم مطالعه بیوشیمی تركیبات خارجی به روشن شدن راههای معمولی متابولیسم كمك شایانی كرده است. پژوهش كلاسیك كنوپ وداكلین به روی متابولیسم همولوگهای بالای اسید فنیل استیك منجربه اثبات تئوری بتا اكسیداسیون اسیدهای چرب گردید. مطالعه N- متیلاسیون پیریدین و سایر تركیبات باعث كشف مكانیسم ترانس متیلاسیون گردید و بررسی استیلاسیون اسیدهای حلقوی و سولفونامیدها منجربه روشن شدن نقش مهم كوآنزیم A در متابولیسم شد. دانستن متابولیسم دارو دارای اهمیت ویژه ای در درك سمیت دارو دارد. از طرف اداره دارو و غذای ایالات متحده آمریكا و مقامات مشابه در دیگر كشورها برای ارزشیابی داروهای جدید بررسی سرنوشت متابولیك داروها درخواست می شود. دانستن متابولیسم در طب قانونی حایز اهمیت است چون بسیاری از داروها و سموم به سرعت متابولیزه می شوند و فقط به صورت متابولیت هایشان قابل تشخیص می باشند. مطالعه متابولیسم دارو در طراحی داروهای جدید و متابولیسم مقایسه تركیبات خارجی در طراحی حشره كشهای جدید دارای اهمیت است. روشن شدن مكانیسم سرطان زایی از مطالعه متابولیسم تركیبات شیمیایی سرطان زا و اخیرا” از تحقیقات القاء آنزیم ها توسط مواد خارجی فایده برده است. مطالعه تغییرات ژنتیك در متابولیسم داروها و سایر تركیبات خارجی به طرق مشابهی دانستنی ها را در زمینه ژنتیك انسانی بالا برده است (5). 1-3- جداسازی سلولهای کبد امروزه سوسپانسیون سلولهای جدا شده کبدی در بسیاری از تحقیقات بیوشیمی شامل متابولیسم داروها (متابولیسم وابسته به سیتوکروم P450) و روندهای مشابه آن مورد استفاده قرار می گیرد. این مدل آزمایشگاهی قبلا” به عنوان ابزار مناسب برای انجام چنین مطالعاتی به اثبات رسیده است (11). این مدل حد واسط مناسبی بین مطالعه به روشهای مختلف از جمله آنزیمهای حل شده، فراکسیون ارگان جدا شده، مطالعه روی حیوان کامل یا كبد پرفیوز شده و جدا شده، است. بنابراین سلولهای كبدی جدا شده، در بهترین حالت به نظر می رسد که خصوصیات لازم بافت دست نخورده شامل ویژگی های نفوذپذیری مشابه را دارا هستند. این ویژگی، مطالعه روی برداشت داروها، تنظیم متابولیسم داروها و تشکیل و دفع متابولیت های دارویی را ممکن کرده است. تلاشهای اخیر برای جدا کردن سلولهای کبدی از نیروی مکانیکی استفاده کردند و سپس با شلاتورهای یا K+ پرفیوز کردند ولی این روش برای به دست آوردن مقدار زیادی سلول زنده ناموفق بود. این امر انجام پذیر نیست مگر با جداسازی سلولهای کبد موش صحرایی با استفاده از آنزیم های هضم کننده مثل کلاژناز و هیالورونیداز که توسط هوارد (Howard) و همکارانش معرفی شدند (12). این روش بعدا” توسط Berry و Friend اصلاح شد (13). این دو نفر تکنیک پرفیوژن با گردش مجدد(recirculating perfusion) را پیشنهاد کردند که توسط محققین دیگر بیشتر اصلاح شد. wagle و Ingebresten این مرحله را با به کار بردن آنزیم کلاژناز به عنوان آنزیم منحصربه فرد برای هضم بافت همبند کبد ساده تر کردند (14). علاوه بر این seglen قبل از پرفیوژن با کلاژناز و محلول محتوی کبد را با عامل خارج کننده پرفیوز کرد و با این روش توانست زمان پرفیوژن را کاسته، محصول سلولهای زنده را افزایش دهد (15). اگرچه اکثر تکنیکهایی که امروزه برای جدا کردن هپاتوسیتها به کار می روند دارای مرحله پرفیوژن با آنزیمهای هضم کننده هستند، اما تلاشهای امروزه در جهت اجتناب از مرحله پرفیوژن و ساده تر کردن روش هستند. امروزه محققان درصدد هستند تا با جدا کردن تکه ای از کبد و قرار دادن آن در محلول حاوی آنزیم به سلولهای جدا شده کبد دست یابند. از آنجائیکه اکسیژن رسانی درست کبد در طول فرآیند جداسازی سلولها برای زنده ماندن سلولهای جدا شده ضروری به نظر می رسد، با وجود این، یک چنین مرحله ای نه تنها می تواند بازیافت کلی سلولها را کاهش دهد بلکه می تواند باعث کاهش تعداد سلولهای زنده نیز شود. این فرآیند ساده ممکن است هنوز هم در برخی موارد که پرفیوژن ممکن نیست مثل نمونه های بیوپسی کبد مورد استفاده قرار گیرد. همانطور که در بالا به طور مختصر اشاره شد، سوسپانسیون سلولهای جدا شده کبد امروزه در مطالعات بیوشیمیایی به تناوب استفاده می شود. این ابزار آزمایشگاهی با موفقیت در مطالعاتی که ذکر می شود به کار برده شده است: مطالعه روی گلوکونئوژنز، گلیکولیز، سنتزپروتئین، لیپید، اسیدهای چرب و اوره، تولید اجسام کتونی، متابولیسم پروتئین، اکسیداسیون اتانول، انتقالات غشاء و پاسخ به هورمونها. اخیرا” سلولهای کبدی جدا شده در مطالعات متابولیسم داروها مورد استفاده قرار گرفته اند و ثابت شده که این سلولها در روشن تر شدن اجزا بیشتر فرآیند متابولیسم دارای ارزش زیادی هستند (16). از بین روشهای متعدد بررسی متابولیسم، جداسازی سلولهای کبدی و قراردادن آنها در محیط کشت انتخاب شده است و این به دلیل مزایایی است که کشت سلول دارد و در ذیل به آنها اشاره می شود. الف) کنترل محیطمزایای کشت سلول عبارتند از کنترل فیزیکوشیمیایی محیط کشت سلول شامل pH، حرارت، فشار اسمزی، کشش اکسیژن وانیدریدکربونیک که می تواند به طور بسیار دقیق بررسی گردد و دیگر شرایط فیزیولوژیکی سلول است که می توان آن را به طور نسبی ثابت نگه داشت ولی نمی توان همیشه تعریف کرد. بیشتر محیط های کشت هنوز نیاز به سرم دارند که از نظر ترکیب بسیار متغیر بوده و حاوی مواد ناشناخته ای نظیر هورمونها و یا مواد تنظیم کننده است. با وجود این به تدریج اثرات شناخته شده و در نتیجه توسط ترکیبات مشخصی جایگزین گردیده است. ب) اقتصاد در کشت، سلولها می توانند به طور مستقیم در معرض اثر یک معرف با غلظت مشخص یا پائین تر از حد معمول قرار گیرند. در نتیجه در مقایسه با تزریق آن معرف به یک موجود زنده که بیش از 90 درصد آن ماده از طریق دفع و یا پراکندگی در سایر بافتها به هدر می رود مقدار کمتری از آن معرف مورد نیاز است (17). 1-4- روش های مطالعه شده برای شناسایی و اندازه گیری نوسکاپین و متابولیت هایشنوسکاپین یکی از آلکالوییدهای بنزیل ایزوکینولین موجود در تریاک است. روشهای مختلفی برای شناسایی و اندازه گیری نمونه های غیربیولوژیک اوپیویید وجود دارد که در اینجا گردآوری شده اند. این روشها برای شناسایی و اندازه گیری آلکالوییدهای تریاک که نوسکاپین هم یکی از آنها است مفید هستند این روشها در دو گروه عمده تقسیم بندی شده اند که در ذیل ذکر شده اند: A) Chromatographic Techniques1- TLC2- HPTLC3- GLC4- HPLC5- GC/MS6- LC/MSB) Other Techniques7- Spectrophotometry8- Fluorometry9- Colorimetry10- Circular Dichroism11- Crystallography12- Microcrystal Tests13- Microdiffusion Analysis روشهای متعددی برای آنالیز آلکالویید ایزوکینولین در مایعات بیولوژیک مورد استفاده قرار گرفته اند که عبارتند از تکنیکهای فلورومتری، کروماتوگرافی گازی، کروماتوگرافی لایه نازك و کروماتوگرافی مایع (18). روشهای متعددی برای انجام کروماتوگرافی مایع به كار رفته است که عبارتند از: – روش Johansson و همکارانش یک روش فاز نرمال بوده و شناسایی با دتکتور ماورای بنفش در طول موج 313 نانومتر انجام می شود. حداقل غلظت قابل اندازه گیری با این روش 5 نانوگرم در میلی لیتر پلاسما است. برای انجام این روش قبلا” باید مراحل استخراج و خالص سازی متعددی انجام شود که وقت گیر هستند. از این رو روشهای دیگری مورد استفاده قرار گرفته اند (18). – روش Jensen که یک روش فاز معکوس بوده و شناسایی با دتکتور ماورای بنفش در طول موج 230 نانومتر انجام می شود. حداقل غلظت قابل اندازه گیری با این روش 10 نانوگرم در میلی لیتر سرم است. این روش به شرایط کروماتوگرافی وابستگی زیادی دارد. زیرا استاندارد داخلی در آن استفاده نشده است (19). – روش Haikala که یک روش فاز معکوس بوده و شناسایی با دتکتور ماورای بنفش در طول موج 220 نانومتر انجام می شود. حداقل غلظت قابل اندازه گیری با این روش 1 نانوگرم نوسکاپین در میلی لیتر سرم است. این روش همچنین برای آنالیز نوسکاپین بعد از تجویز خوراکی noscapin embonate مناسب است. این روش برای شناسایی نوسکلاپین حساس و سریع و قابل اعتماد است و آماده سازی نمونه آسان است (18). جزئیات متابولیسک نوسکاپین به خوبی شناخته نشده است اما چند متابولیت مثل نارکوتولین، کوتارنین، هیدروکوتارنین و مکونین شناسایی شده اند. سطوح پلاسمایی نوسکاپین همانطور که ذکر شد توسط کروماتوگرافی مایع فاز نرمال یا فاز معکوس اندازه گیری شده است. متابویتها فقط در ادرار و میکروزومهای کبد موش صحرایی شناسایی شده اند (18). در سال 1982 Cone و همکارانش استفاده از methane chemical ionization (CI) mass fragmentography (MF) را برای شناسایی و اندازه گیری آلکالوییدهای تریاک و متابولیت هایش در ادرار انسان بعد از خوردن تریاک توضیح دادند. در سالهای اخیر استفاده از کروماتوگرافی مایع coupled columns برای آنالیز داروها در مایعات بیولوژیک به سرعت رشد کرده است. سیستم های coupled column بر اساس ion-pairing principles برای نوسکاپین، نارکوتولین و کوتارنین ارزیابی شده اند. پروتئینهای پلاسما قبل از تزریق به پیش ستون کوچک توسط استونیتریل و پرکلریک اسید رسوب داده شده بودند. نوسکاپین و متابولیتهای قطبی در پیش ستون به دو دسته جدا شدند و هرفراکسیون برای جداسازی بیشتر به یک ستون آنالیز جداگانه منتقل شد (4). 1-5- کلیاتی درباره کروماتوگرافی و HPLC 1-5-1- تاریخچه: آغاز همه انواع کروماتوگرافی کارهای گیاه شناس روسی تسوت (Tesvet) است که در سالهای 1900-1895 به منظور جدا کردن پیگمانهای گیاهان، در ستونی از شیشه پودرهای جاذبی مانند آلومین، سیلیس، گچ یا ساکاروز ریخته و محلول مورد آزمایش را از بالا با پیپت وارد ستون نمود تا جذب گردد. سپس اجزای مختلف جذب شده را به ترتیب با حلالهای مناسب از ستون جدا کرد. چون این دانشمند در پی جدا کردن مواد رنگی بود (رنگ = chromos) نام این عملیات را كروماتوگرافی نهاد (20). 1-5-2- اساس کروماتوگرافی کروماتوگرافی جداسازی اجزای یک مخلوط با استفاده از تفاوت در توزیع تعادلی (k) اجزای مخلوط میان دو فاز متحرک و ساکن می باشد. در واقع جداسازی اجزای مخلوط در اثر سرعتهای مهاجرت متفاوت این اجزا امکان پذیر می گردد که این تفاوت سرعت هم ناشی از تفاوت در توزیع اجزا می باشد (21). 1-5-3- فازهای متحرک و ساکن در کروماتوگرافی مایع فاز ساکن یک ماده جامد یا یک مایع است که به صورت پوشش نازکی روی یک پایه جامد قرار گرفته است. فاز متحرک هم می تواند آب، محلول آبی یک اسید، باز یا نمک، بیشتر حلالهای آلی یا مخلوطی از آنها باشد (22). 1-5-4- کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا احتمالا” مهمترین پیشرفتی که از سال 1966 در کروماتوگرافی حاصل شده است ابداع نوعی کروماتوگرافی مایع می باشد که به طور خلاصه HPLC (High Performance Liquid chromatography) نامیده می شود. این روش به اندازه ای متفاوت از روشهای قدیمی است که آن را کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا نام نهاده اند. کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا در واقع روشی مشابه کروماتوگرافی گازی است که در آن فاز ساکن یک سطح جامد، یک مایع، یک رزین تعویض یونی یا یک پلیمر متخلخل است که درون یک ستون فلزی قرار داد و فاز متحرک مایع با فشار از میان آن می گذرد.1-5-5- اساس دستگاه HPLC یک دستگاه HPLC از چهار قسمت عمده تشکیل می گردد: – پمپ – سیستم تزریق نمونه – ستون جداسازی – ردیاب به همراه یک سیستم پردازش کننده (23). 1-6- نوسكاپیننوسكاپین یا ناركوتین در سال 1817 توسط Robiquet جدا و نامگذاری شد (24). برای مدتهای طولانی هیچ گونه مطالعه بیولوژیكی قابل ملاحظه ای در مورد آن صورت نگرفت. در سال 1954 اثر ضدسرفه آن در حیوانات به اثبات رسید و در سال 1985 این اثر در بیماران با سرفه مزمن هم اثبات شد (25). نوسكاپین یك باز ضعیف است و نمكهای آن مختصری در آب محلول می باشند. در ساختمان آن یك حلقه لاكتون وجود دارد كه در pH فیزیولوژیك می تواند به دو حالت باشد، حالت ‹‹بسته›› آن لاكتون و حالت ‹‹باز›› آن اسید (نوسكاپینیك اسید) است (26). نوسکاپین به فرم «باز» نوسکاپینیک اسید نوسکاپین به فرم «بسته» لاکتونشكل 1-5- شكل مولكولی نوسكاپین و نوسكاپینیك اسید (26) فرمول بسته آن به صورت به نام شیمیایی ‌] – متیل – 8- متوكسی – 6و7- متیلن ادیوكسی – 1- (6و7 دی متوكسی – 3- فنالیدیل) – 1و2و3و4- تتراهیدروایزوكینولین[ است. وزن مولكولی آن 43/413 گرم می باشد كه شامل 91/63% كربن، 61/5% هیدروژن، 39/3% نیتروژن، 09/27% اكسیژن است (3و27). 1-6-1- برخی اثرات نوسكاپیننوسكاپین سبب ایجاد پلی پلوئیدی در لنفوسیتهای انسان می گردد كه البته این حالت و تأثیرات سمی كه برژن دارد، در دوزی كه به عنوان ضد سرفه تجویز می شود تقریبا” بعید است (28). همچنین نوسكاپین به عنوان یك داروی غیرمخدر و یك ضدسرفه كه به صورت مركزی عمل می كند، سبب ایجاد پلی پلوئیدی در سلولهای CHL همستر چینی می گردد كه این اثر در سلولهای سایر جوندگان نیز مشاهده شده است. به علاوه بررسی های انجام شده نشان می دهد كه انقباض ناشی از تحریك الكتریكی استریپ نای خوكچه هندی از یك رویه ی دو فازی پیروی می كند فاز اول آن یك انقباض سریع می باشد از مسیر كولینرژیك و فاز دوم آن كه آهسته می باشد از مسیر غیركولینرژیك رخ می دهد ارتفاع این انقباض دو فازی توسط دكسترومتورفان و تی پپتیدین در یك مسیر وابسته به غلظت مهار می شود در حالی كه اثر مهاری نوسكاپین بر این انقباض ناچیز است (29). نوسكاپین سبب مهار انقباضات ناشی از برادی كینین در ایلئوم خوكچه هندی و وازودفران موش صحرایی به صورت وابسته به دوز می گردد (30). همچنین ادم مغزی متعاقب ایسكمی كه با واسطه برادی كینین اتفاق می افتد توسط نوسكاپین به طور قابل توجهی كاهش می یابد (31). در تحقیقی دیگر، سرفه ایجاد شده توسط كاپتوپریل در خوكچه هندی به طور قابل توجهی با تجویز نوسكاپین مهار شده است. با توجه به اینكه برادی كینین عامل اساسی در سرفه القا شده توسط مهار كننده های آنزیم مبدل آنژیوتانسین (ACEIS) می باشد، كاهش سرفه بر اثر تجویز نوسكاپین ناشی از آنتاگونیزه كردن اثر برادی كینین می باشد (32).نوسكاپین به عنوان یك عامل مداخله كننده میكروتوبولی موجب توقف میتوز می شود. این دارو به صورت استوكیومتری به توبولین متصل شده و سبب ایجاد تغییر در حركت میكروتوبول می شود و مشاهده شده كه دو مشتق نوسكاپین (5، برومونوسكاپین و 5، برومونوسكاپین احیا شده) بدون اثر سوء بر پلی مریزاسیون یا دپلی مریزاسیون میكروتوبولها دارای قدرت بیشتری از نوسكاپین در اتصال به توبولین ها هستند (33). همانطور كه اشاره شد نوسكاپین به عنوان یك عامل مداخله كننده توبولینی است، اما در این اثر نه تنها با پاكلی تاكسول رقابت نمی كند بلكه در كارسینوم تخمدان انسانی حساس و مقاوم به پاكلی تاكسول دارای اثرات مهاری بسیار سودمندی در تكثیر سلولی می باشد و این خود سبب شده كه از نوسكاپین به عنوان یك عامل ضدسرطان قوی در سرطانهای مقاوم به پاكلی تاكسول بهره جست (34). با توجه به تمام مباحث فوق، نوسكاپین به توبولین می چسبد و از طریق جلوگیری از تشكیل دوك های میتوزی كه یكی از مهمترین مراحل تقسیم می باشد جلوی میتوز را گرفته و به دنبال آن با اپاپتوزیس، سبب مرگ سلولی می گردد. نوسكاپین در مقایسه با سایر آنتی تومرها و آنتی میتوزها دارای كمترین اثر سمی بوده و همچنین از مسیرهای مختلف خوراكی، ركتال، تزریقی و یا حتی آئروسل قابل استفاده می باشد پس می توان از نوسكاپین به عنوان یك داروی مهم و جدید شیمی درمانی سرطانهای انسانی بهره جست (35) با وجود اینكه نوسكاپین باعث توقف رشد سلولهای تومر می گردد ولی با این دوز هیچگونه سمیتی روی سلولهای نرمال كلیه، قلب، كبد، مغز استخوان، طحال و روده كوچك ندارد از سوی دیگر نوسكاپین خوراكی پاسخ ایمنی اولیه را كه به شدت به تكثیر سلولهای لنفوئیدی وابسته است، مهار نمی كند. تنها اثر مهم و سودمند كلینیكی نوسكاپین فعالیت ضدسرفه آن است. نوسكاپین به عنوان یك عامل ضدسرفه در مهار سرفه های ا یجاد شده با ACEIS شناخته شده است (36).1-6-2- فارماكوكینتیك نوسكاپینبعد از تجویز خوراكی نوسكاپین (قرص و محلول) به افراد سالم نیمه عمر نوسكاپین (مستقل از شكل فرمولاسیون و مقدار دوز) 5/4 ساعت بود. تفاوت چشمگیری بین نیمه عمر حذف بعد از مصرف خوراكی و تزریق داخل وریدی وجود نداشت.نتایج حاصل از بررسی فارماكوكینتیك داخل وریدی نوسكاپین نشان می دهد كلیرانس پلاسمایی این دارو 32/1 لیتر در ساعت بر كیلوگرم است كه هم حجم جریان خون كبدی است. این مسأله برای دارویی مثل نوسكاپین كه به طور گسترده متابولیزه می شود، بیانگر بالا بودن عبور كبدی اولیه است. پایین بودن فراهم زیستی بعد از مصرف خوراكی (%30) هم تأیید كننده عبور كبدی اولیه زیاد است. حجم توزیع ظاهری نوسكاپین 7/4 لیتر بر كیلوگرم، نشان دهنده توزیع نسبتا” وسیع آن در بافتهای مختلف به دلیل چربی دوست بودن آن می باشد.توزیع نوسكاپین بعد از تجویز داخل وریدی تابع مدل كینتیكی دو بخشی است. نوسكاپین تمایل زیادی برای اتصال به آلبومین پلاسما دارد (25و26).1-6-3- مروری بر روند متابولیسم نوسكاپین نوسكاپین یك آلكالویید با ساختار1- فتالید ایزوكینولین است كه در كلینیك به عنوان یك عامل ضدسرفه مورد استفاده قرار گرفته است. در تریاك، نوسكاپین به همراه مورفین است و یكی از آلكالوییدهای اصلی می باشد. برای اهداف قانونی و دانستن اینكه آیا تریاك مصرف شده یا نه شناسایی مورفین و نوسكاپین و یا متابولیت های آنها در مایعات بیولوژیك ضروری است. از این رو مطالعات متعددی روی وضعیت متابولیكی نوسكاپین در انواع پستانداران انجام شده است. نتیجه مطالعات سال 1976 و 1979 این بود كه متابولیسم نوسكاپین در موش صحرایی، خرگوش، انسان، ناشی از O- دمتیله شدن و شكسته شدن پیوند C-C در كربن 1و9 برای ایجاد سه نوسكاپین O- دمتیله و مكونین بود (27). مطالعه بیشتر واكنشهای متابولیك در تحقیقات اخیر نشان داد كه دارو از طریق شكسته شدن بخش متیلن ادیوكسی (methylenedioxy) برای ایجاد MB-1 در انسان و خرگوش نیز متابولیزه می شود. این مسیر در متابولیسم تعدادی از تركیبات متیلن ادیوكسی فنیل در in vitro , in vivo به خوبی شناخته شده است (37) ادامه خواندن مقاله پايان نامه بررسي متابوليسم داروي نوسکاپين در سلولهاي مجزاي کبد موش

نوشته مقاله پايان نامه بررسي متابوليسم داروي نوسکاپين در سلولهاي مجزاي کبد موش اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله طبقه بندي محيط برنامه ريزي سازمان

$
0
0
 nx دارای 35 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : طبقه بندی محیط برنامه ریزی سازمانمقدمه جهان امروز را می‌توان جهان پرتلاطم تغییر نام نهاد، سازمانهای گوناگون به خصوص سازمانهای تولیدی برای تامین هدفهای خود یعنی بقاء، توسعه و رقابت نیاز شدیدی به استفاده از الگوهای علمی داشته و در صورت عدم شناخت،‌ كاربردی و انجام تحقیقات پویا از صحنه محو خواهند شد. می‌توان سیستم را كل نگری، مدیریت را هنر و تولید را به عنوان سلاح رقابتی تلقی كرد . اما علیرغم اهمیت رو به تزاید این مهم، تصمیم سازان و تصمیم گیران حوزه مدیریت و عملیات در صنایع كشور توجه كمی نسبت به توسعه دانش تولید،‌ تفاوتهای محیطی و كاربرد آن در سیستم‌های مورد تصدی خود مبذول می‌دارند و از این روست كه توان رقابتی خود را از دست داده وبه سازمانهای منفعل تبدیل گردیده‌اند، امروزه برای اداره كارخانه و برنامه ریزی تولید سیستم‌های متنوع تولیدی معرفی و به كار گرفته‌ شده‌اند و در چهار چوب هر یك از این سیستم‌ها، روشهایی جهت برنامه‌ریزی در سطوح مختلف و موضوعهای متفاوت مورد استفاده قرار می‌گیرد. در این بین یكی از عواملی كه تاثیر بسزایی در موفقیت سازمان بازی می‌كند انتخاب روش برنامه‌ریزی صحیح و متناسب با خصوصیات محیط برنامه‌ریزی آن است. ایجاد چنین انطباق بدون شناخت محیط و تفكیك منطقی آن امكان پذیر نخواهد بود. واقعیت این است كه انتخاب روش مناسب جهت برنامه‌ریزی به ابزاری نیاز دارد كه بتواند به صورت پویا انطباق مورد نیاز را به وجود آورده و مدیران سازمان‌ها به خصوص مدیران تولد و عملیات ما را یاری كند، تا ابزارهای مناسب را برای برنامه‌ریزی با توجه به ویژگیهای محیط برنامه‌ریزی برگزینند. مقاله حاضر خلاصه‌ای از رساله دكتری نویسنده است كه در تاریخ 29/8/81 ازآن دفاع كرده است.تعاریف محیط برنامه‌ریزی 1- محیط برنامه‌ریزی سازمان به كلیه عواملی اطلاق می‌شود كه بر سازمان اثر گذاشته و از آن تاثیر می‌پذیرند. 2- محیط شامل تمام عوامل خارج از مرز سازمان است كه ممكن است بالقوه بر سازمان اثر گذار باشد.«نجف بیگی 1380)3- محیط برنامه ریزی سازمان به تعامل ابعاد درونی سازمان با یكدیگر و با عوامل خارج از سازمان اطلاق می گردد. محیط و كار عمومی: ‌بنا بر عقیده صاحبنظران مدیریت، محیط را می توان به محیط كار و محیط عمومی تقسیم كرد. محیط كار به محیطی گفته می‌شود كه سازمان به طور مستقیم با عوامل اساسی آن در ارتباط است و از آن تاثیر می‌پذیرد، مانند بازار، رقبا، بخش تهیه مواد اولیه، منابع انسانی، سهامداران و اتحادیه‌های كارگری، محیط عمومی به عواملی تاكید دارد كه به طور غیر مستقیم بر سازمان عملكردهای آن تاثیر می گذارد، مانند عوامل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی،‌ اقتصادی و فناوری. مكتب اقتضایی ونگرش آن نسبت به محیط برنامه ریزی: نظریه اقتضایی بر این مبنا استوار است كه رابطه یك سازمان با سازمانهای دیگر و انتخاب روشهای برنامه ریزی آن می‌بایست با توجه به مجموعه عوامل متشكله محیط برنامه ریزی صورت ‌پذیرد. طبق این نگرش،‌ نظریه پردازان و مدیران باید در فرایند تصمیم گیری و برنامه ریزی انعطاف و ابتكار بیشتری از خود نشان دهند. بنابراین، تئوری اقتضایی اصول نظریات كلاسیك‌ها كلیه مكاتبی كه عقاید شبیه آنان را دارند رد می‌كند،‌ زیرا سازمانها و شرایط محیطی آنها نیز به تبعیت از تغییرات محیطی، متفاوت خواهد بود. «هوج» عوامل تشكیل دهنده محیط سازمانها را به سه دسته تقسیم می‌كند كه عبارتند از: • محیط كلان كه شامل فرهنگ، رقبا، اقتصاد سیاست وفناوری است؛ • محیط واسطه‌ای؛• محیط خرد كه عوامل درونی سازمان را مدنظر قرار می‌دهد. نكته مهم و قابل بررسی در تقسیم بندی فوق توسط «هوج» رد این است كه اكثر سازمان های كشور ما در محیط خرد و كوچك و حداكثر در محیط میانی در جهان فعالیت دارند و تعداد سازمان‌های تولیدی ما كه با محیط كلان جهانی ارتباط برقرار باشند، بسیار محدود است. پژوهش خانم وود وارد: این پژوهش اولین تحقیق منظم و جامع درباره فناوری به عنوان یك عامل محیطی و رابطه آن با ساختار سازمانی است كه اواسط دهه 1960 انجام شد. نتیجه حاصل از تحقیق وی نه تنها توجه به عوامل محیطی را در مطالعات آكادمیك افزایش داد بكله نشان داد كه : الف: بین طبقه بندیهای تكنولوژیك و ساختار سازمانی همبستگی وجود دارد؛ ب: اثر بخشی سازمانی به تناسب صحیح بین فناوری و ساختار سازمانی وابسته است. نظریات (برنز) و (استاكر): سازمانها از نظر محیط برنامه‌ریزی توسط (برنز) و (استاكر) در دو طیف مكانیكی و پویا قرار داده شده اند. در واقع از نظر آنان درجه تغییر پذیری سازمانها ممكن است از حالت مكانیكی یا ماشینی افزایش یابد و به حد سازمانهای پویا برسد، سازمانهای مكانیكی آنهایی هستند كه محیط خارج سازمان بر آنها تاثیر چشمگیری نخواهد داشت، مانند صنعت كانتینرسازی كه محیطی تقریبا ثابت دارد. اما هر قدر سازمانی از حالت مكانیكی به سمت ارگانیكی حركت كند،‌ اثرمحیط بر آن بیشتر خواهد شد. از نظر محقق در چنین محیطی استفاده از روشهای برنامه ریزی مواد و قطعات می‌بایست انعطاف پذیری بیشتری داشته باشند تا بتواند همگام با تغییرات محیطی واكنش نشان داده و فرایندهای سازمان را در زمینه تامین به موقع نیاز واحدهای تولیدی و در نهایت مشتریان تعدیل كنند. مطلبی كه (برنز) و (استاكر) مطرح كرده‌اند در رابطه با موضوع مقاله نگارنده را متوجه این نكته اساسی می‌كند كه روبرو شدن با محیط مطمئن آسان است، زیرا محیط خارج از سازمان تغییری را به آن تحمیل نمی كند و می‌توان میزان احتیاجات مواد و قطعات را با استفاده از روشهای ساده و كم هزینه تامین كرد. اما با محیط نامطمئن كه ویژگی سازمانهای پویا است چگگونه باید برخورد كرد؟ آنچه مسلم است مطالعات (برنز) و (استاكر) در زمینه میزان تغییرات محیط برنامه‌ریزی تا اندازه‌ای دیدگاه نویسنده را گسترش می‌دهد ولی چهارچوب دقیقی در رابطه با دسته‌بندی محیط برنامه‌ریزی تولید دست نمی‌دهد. مطالعات «لارنس» و «لورنش»: این تحقیق در دهه 1960 از طرف دانشگاه هاروارد انجام گرفت و در زمینه رابطه بین فناوری و محیط برنامه‌ریزی بوده است. آنها دریافتند كه تغییر فناوری در صنایع به این بستگی دارد كه محیط‌های خارجی سازمان تا چه حدی تغییر را ضروری بدانند. صنعت كانتینر نیازی به تغییر فناوری ندارد و برعكس، صنایع پلاستیك سازی باید به طور پیوسته در حال تغییر و انطباق با تغییرات محیطی باشد. به همین ترتیب بین این دو نوع صنعت صنایع دیگری مانند صنایع غذایی قرار می‌گیرند كه تا حدودی نیاز به سازگاری دارند. نتیجه مطالعات این دو محقق ما را به این واقعیت راهنمایی می‌كند كه نوع فناوری اطلاعات به كار گرفته شده در طراحی و اجرای روشهای برنامه‌ریزی مواد قطعات نیاز به انطباق با تغییرات محیطی خواهد داشت. نظریه گالرایت: وی را می‌بایست از پیشگامان مطالعات محیطی به شمار آورد. او در زمینه چگونگی برپایی سازمانها بر اساس پیش بینی وظایف آنها مطالعه و بررسی كرده است. یافته‌های تحقیقات وی این بود كه هر قدر كارهای یك سازمان، مانند برنامه‌ریزی موارد قطعات غیر قابل تغییر باشد، درباره آنها بهتر می توان برنامه‌ریزی كرد و در نتیجه به جریان تداوم اطلاعات در سازمان نیازی نیست. به بیان دیگر وی اعتقاد داشت كه محیط باثبات و فعالیتهای پایدار در سازمان روشهای برنامه ریزی را طلب می‌كند كه كمتر نیازمند توضیع اطلاعات هستند. با این وصف هرقدر سازمان و فعالیتهای آن مخصوصا محیط برنامه‌ریزی آن بی‌ثبات‌تر باشد احتیاج به روشهای برنامه‌ریزی خواهد داشت كه به توزیع اطلاعات در كل سیستم بهای بیشتری بدهند. همچنین وی باور داشت بین اجزای مختلف سازمان هماهنگی لازم است تا سازمان در ارتباط بامحیط به طور اثر بخش عمل كند. در صورت تغییرات افراطی در محیط برنامه‌ریزی سازمان‌ نیاز به اهرمهای هماهنگ كننده بیشتری احساس می‌گردد و این خود به جریان گردش اطلاعات كمك خواهد كرد. مطالعات و طبقه بندی محیط، توسعه«امری» و «تربیت»: دو پژوهشگر به نامهای «فرد امری» و «اریك تریست»‌ چهار نوع محیط را شناسایی و طبقه‌بندی كردند. آنها معتقد بودند كه سازمانها با این محیط‌ها روبه رو می‌شوند كه عبارتند از: محیط تصادفی آرام، خوشه‌ای آرام، واكنشی متشنج و بسیار متشنج، همچنین آنها به این نتیجه رسیدند كه درجه پیچیدگی این محیطها به تدریج افزایش می‌یابد. در ادامه به تعریف و تشریح هر یك پرداخته شده و دیدگاهی كه از ویژگی‌های هر نوع از محیط در زمینه انتخاب روش برنامه‌ریزی قرار می‌گیرد (مدیریت رفتار سازمانی 1379) الف: محیط تصادفی آرام: این محیط نسبتا بدون تعییر است. بنابراین از جانب آن هیچ تهدیدی متوجه سازمان نیست. در چنین محیطی توزیع درخواستها به صورت تصادفی است، سرعت تغییرات بسیار كند و پدیده عدم اطمینان در آن بسیار ضعیف است. در چنین محیط برنامه ریزی می توان انتظار داشت كه روشهای اولیه برنامه‌ریزی كاربرد بیشتری داشته باشند. ب: محیط خوشه‌ای آرام: در این محیط تغییرات زیادی رخ نمی‌دهد، ولی تهدیدات به صورت مجموعه‌ای یا انبوه در می‌‌آیند. سازمانی كه در چنین محیطی قرار می‌گیرد در مقایسه با محیط تصادفی آرام باید بیشتر گوش به زنگ خطرات محیط باشد. در این رابطه امكان دارد كه عرضه كنندگان مواد اولیه یا مشتریان ائتلاف كنند نیروهایشان را روی هم گذاشته و مایه تهدیداتی را برای تامین به موقع مواد و قطعات گردند. ج: محیط واكنشی متشنج: این محیط از محیطهای قبلی پیچیده‌تر است. درچنین محیطی چندین سازمان و شركت رقیب در پی هدفهای مشابهی بر می‌آیند. امكان دارد یك یا چند سازمان به اندازه‌ای بزرگ باشند كه بتوانند بر محیط خود و سایر سازمانها اعمال نفوذ كنند. همانطور كه معلوم است رقابت و تعارض از ویژگیهای عمده این محیط به شمار رفته و روشهای برنامه ریزی موادی قابلیت كاربرد خواهد داشت كه انعطاف پذیری بیشتری را برای سازمان به ارمغان آورند. د:‌ محیط بسیار متشنج:‌ این نوع محیط از بیشترین پویایی برخوردار است و در آن پدیده عدم اطمینان در شدیدترین وضع خود است. پدیده تغییر و تحول در همه جا و همه وقت حاضر است و اجزا یا اركان محیط برنامه‌ریزی ارتباط بسیار زیادی با هم دارند. در یك محیط بسیار متشنج سازمان همچنین باید رابطه‌ای كه با نهادهای دولتی، مشتریان و عرضه‌كنندگان مواد اولیه دارد مرتباً مورد ارزیابی قرار دهد. با آنكه این محققان نظر خاصی در رابطه با ساختارها و روشهای متناسب با محیطهای پیش گفته ارائه نكرده‌اند، اما به نظر می‌رسد برای محیطهای الف و ب روشهایی با ساختار مكانیكی و محیطهای ج و د روشهایی با ساختار كاملاً ارگانیك متناسب باشد. نظر «ریچارد ال دفت» در رابطه با محیط تقسیم بندی آن:‌ از نظر «ریچارد دفت» محیط برنامه ریزی سازمان از ساده به پیچیده و از پایدار به ناپایدار شكل می‌گیرد. بر این اساس وی چهار محیط برنامه ریزی را شناسایی و معرفی می كند. كه به قرار زیر هستند:‌ «تئوری سازمان وطراحی ساختار1380» 1- محیط ساده و پایدار: ‌به محیطی اطلاق می‌گردد كه عوامل خارج از سازمان در آن محیط محدود هستند و اصولاً تاثیر چندانی بر سازمان و عملیات آن نخواهد داشت، ضمنا عوامل به همان صورتی كه هستند باقی می‌مانند یا تغییرشان اندك است. نمونه این نوع سازمان ها شركت‌های توزیع كننده نوشابه است كه با محطی ساده و پایدار روبه رو هستند. 2- محیط ساده وناپایدار: در این محیط نا اطمینانی زیاد است و تغییر ات موجب می‌شوند مدیران نتوانند به راحتی تصمیم بگیرند به علاوه سازمانهایی هستند كه پیوسته و غیر قابل پیش بینی تغییر می كنند،‌ مانند صنایع سازنده كامپیوترهای شخصی، ابزار موسیقی و اسباب بازی، محیط برنامه ریزی این قبیل سازمانها ساده وناپایدار است و با تغییرات شدید عرضه و تقاضا روبرو هستند. در واقع محیط های ساده و ناپایدار مدیران تولید و عملیات و مواد را در تصمیم گیری‌ها دچار نااطمینانی می‌كند. 3- محیط پیچیده و پایدار: سازمانهایی وجود دارند كه با عوامل خارجی متفاوت بسیاری سر و كار دارند، ولی این عوامل به همان صورت باقی می‌مانند یا تغییرات اندكی دارند و این خود نشان دهنده عدم اطمینان است. در چنین وضعیتی تعداد عواملی كه باید تجزیه و تحلیل شوند بسیارند و لازم است در برابر هر یك از آنها واكنش مناسب اتخاذ گردد. «دفت» اعتقاد دارد گرچه تعداد عوامل خارج از سازمان در محیطهای پیچیده و پایدار بسیار است این تغییرات به تدریج رخ می دهند وقابل پیش بینی‌اند. 4-محیط پیچیده ناپایدار: موسساتی وجود دارند كه با عوامل محیطی به تعداد زیاد و متفاوت روبرو هستند. در واقع محیطهای برنامه ریزی پیچیده و ناپایدار میزان عدم اطمینان در مقایسه با سایر محیطهای اطمینان در مقایسه با سایر محیطهای مطرح شده در بالاترین سطح است. آنچه از نتایج تحقیقات عنوان شده استنباط می شود مبین این حقیقت است كه به منظور بررسی رابطه بین محیط و روشهای انتخابی لازم است یك طبقه بندی متناسب صورت پذیرد. چنین امری برای طبقه بندی محیط برنامه‌ریزی برای كل سازمان از طریق بررسیهای كتابخانه ای و میدانی توسط نگارنده انجام گرفته است كه در جدول شماره(1) به تفكیك محیط داخلی وخارجی، عوامل داخلی و خارجی، اولویت بندی هر یك از عوامل فوق در تعامل با سادگی و پایداری و یا پیچیدگی و پایداری به نمایش گذاشته شده است. هر یك از نظریه‌های محیطی از زاویه‌ای ویژه به محیط نگریسته و در اكثر طبقه‌بندیهای عنوان شده بخشی از عوامل و ابعاد مهم نادیده گرفته شده است. نویسنده به دنبال بررسی و اندازه‌گیری محیطهای گوناگون برنامه ریزی است. در رابطه با تغییرات نوسان تقاضا بیشترین تاثیر را در تبیین محیط و طبقه‌بندی آن داشته و آثار این نوسان را در زمینه‌های گوناگون جهت تولید و ارائه خدمت و همچنین اداره كارخانه به عنوان یك عامل استراتژیك در برنامه ریزی تولید تلقی می‌كند. ادامه خواندن مقاله طبقه بندي محيط برنامه ريزي سازمان

نوشته مقاله طبقه بندي محيط برنامه ريزي سازمان اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


مقاله تب مالت

$
0
0
 nx دارای 24 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : طبقه بندی محیط برنامه ریزی سازمانمقدمه جهان امروز را می‌توان جهان پرتلاطم تغییر نام نهاد، سازمانهای گوناگون به خصوص سازمانهای تولیدی برای تامین هدفهای خود یعنی بقاء، توسعه و رقابت نیاز شدیدی به استفاده از الگوهای علمی داشته و در صورت عدم شناخت،‌ كاربردی و انجام تحقیقات پویا از صحنه محو خواهند شد. می‌توان سیستم را كل نگری، مدیریت را هنر و تولید را به عنوان سلاح رقابتی تلقی كرد . اما علیرغم اهمیت رو به تزاید این مهم، تصمیم سازان و تصمیم گیران حوزه مدیریت و عملیات در صنایع كشور توجه كمی نسبت به توسعه دانش تولید،‌ تفاوتهای محیطی و كاربرد آن در سیستم‌های مورد تصدی خود مبذول می‌دارند و از این روست كه توان رقابتی خود را از دست داده وبه سازمانهای منفعل تبدیل گردیده‌اند، امروزه برای اداره كارخانه و برنامه ریزی تولید سیستم‌های متنوع تولیدی معرفی و به كار گرفته‌ شده‌اند و در چهار چوب هر یك از این سیستم‌ها، روشهایی جهت برنامه‌ریزی در سطوح مختلف و موضوعهای متفاوت مورد استفاده قرار می‌گیرد. در این بین یكی از عواملی كه تاثیر بسزایی در موفقیت سازمان بازی می‌كند انتخاب روش برنامه‌ریزی صحیح و متناسب با خصوصیات محیط برنامه‌ریزی آن است. ایجاد چنین انطباق بدون شناخت محیط و تفكیك منطقی آن امكان پذیر نخواهد بود. واقعیت این است كه انتخاب روش مناسب جهت برنامه‌ریزی به ابزاری نیاز دارد كه بتواند به صورت پویا انطباق مورد نیاز را به وجود آورده و مدیران سازمان‌ها به خصوص مدیران تولد و عملیات ما را یاری كند، تا ابزارهای مناسب را برای برنامه‌ریزی با توجه به ویژگیهای محیط برنامه‌ریزی برگزینند. مقاله حاضر خلاصه‌ای از رساله دكتری نویسنده است كه در تاریخ 29/8/81 ازآن دفاع كرده است.تعاریف محیط برنامه‌ریزی 1- محیط برنامه‌ریزی سازمان به كلیه عواملی اطلاق می‌شود كه بر سازمان اثر گذاشته و از آن تاثیر می‌پذیرند. 2- محیط شامل تمام عوامل خارج از مرز سازمان است كه ممكن است بالقوه بر سازمان اثر گذار باشد.«نجف بیگی 1380)3- محیط برنامه ریزی سازمان به تعامل ابعاد درونی سازمان با یكدیگر و با عوامل خارج از سازمان اطلاق می گردد. محیط و كار عمومی: ‌بنا بر عقیده صاحبنظران مدیریت، محیط را می توان به محیط كار و محیط عمومی تقسیم كرد. محیط كار به محیطی گفته می‌شود كه سازمان به طور مستقیم با عوامل اساسی آن در ارتباط است و از آن تاثیر می‌پذیرد، مانند بازار، رقبا، بخش تهیه مواد اولیه، منابع انسانی، سهامداران و اتحادیه‌های كارگری، محیط عمومی به عواملی تاكید دارد كه به طور غیر مستقیم بر سازمان عملكردهای آن تاثیر می گذارد، مانند عوامل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی،‌ اقتصادی و فناوری.مكتب اقتضایی ونگرش آن نسبت به محیط برنامه ریزی: نظریه اقتضایی بر این مبنا استوار است كه رابطه یك سازمان با سازمانهای دیگر و انتخاب روشهای برنامه ریزی آن می‌بایست با توجه به مجموعه عوامل متشكله محیط برنامه ریزی صورت ‌پذیرد. طبق این نگرش،‌ نظریه پردازان و مدیران باید در فرایند تصمیم گیری و برنامه ریزی انعطاف و ابتكار بیشتری از خود نشان دهند. بنابراین، تئوری اقتضایی اصول نظریات كلاسیك‌ها كلیه مكاتبی كه عقاید شبیه آنان را دارند رد می‌كند،‌ زیرا سازمانها و شرایط محیطی آنها نیز به تبعیت از تغییرات محیطی، متفاوت خواهد بود. «هوج» عوامل تشكیل دهنده محیط سازمانها را به سه دسته تقسیم می‌كند كه عبارتند از: • محیط كلان كه شامل فرهنگ، رقبا، اقتصاد سیاست وفناوری است؛• محیط واسطه‌ای؛• محیط خرد كه عوامل درونی سازمان را مدنظر قرار می‌دهد. نكته مهم و قابل بررسی در تقسیم بندی فوق توسط «هوج» رد این است كه اكثر سازمان های كشور ما در محیط خرد و كوچك و حداكثر در محیط میانی در جهان فعالیت دارند و تعداد سازمان‌های تولیدی ما كه با محیط كلان جهانی ارتباط برقرار باشند، بسیار محدود است. پژوهش خانم وود وارد: این پژوهش اولین تحقیق منظم و جامع درباره فناوری به عنوان یك عامل محیطی و رابطه آن با ساختار سازمانی است كه اواسط دهه 1960 انجام شد. نتیجه حاصل از تحقیق وی نه تنها توجه به عوامل محیطی را در مطالعات آكادمیك افزایش داد بكله نشان داد كه : الف: بین طبقه بندیهای تكنولوژیك و ساختار سازمانی همبستگی وجود دارد؛ ب: اثر بخشی سازمانی به تناسب صحیح بین فناوری و ساختار سازمانی وابسته است. نظریات (برنز) و (استاكر): سازمانها از نظر محیط برنامه‌ریزی توسط (برنز) و (استاكر) در دو طیف مكانیكی و پویا قرار داده شده اند. در واقع از نظر آنان درجه تغییر پذیری سازمانها ممكن است از حالت مكانیكی یا ماشینی افزایش یابد و به حد سازمانهای پویا برسد، سازمانهای مكانیكی آنهایی هستند كه محیط خارج سازمان بر آنها تاثیر چشمگیری نخواهد داشت، مانند صنعت كانتینرسازی كه محیطی تقریبا ثابت دارد. اما هر قدر سازمانی از حالت مكانیكی به سمت ارگانیكی حركت كند ،‌ اثرمحیط بر آن بیشتر خواهد شد. از نظر محقق در چنین محیطی استفاده از روشهای برنامه ریزی مواد و قطعات می‌بایست انعطاف پذیری بیشتری داشته باشند تا بتواند همگام با تغییرات محیطی واكنش نشان داده و فرایندهای سازمان را در زمینه تامین به موقع نیاز واحدهای تولیدی و در نهایت مشتریان تعدیل كنند. مطلبی كه (برنز) و (استاكر) مطرح كرده‌اند در رابطه با موضوع مقاله نگارنده را متوجه این نكته اساسی می‌كند كه روبرو شدن با محیط مطمئن آسان است، زیرا محیط خارج از سازمان تغییری را به آن تحمیل نمی كند و می‌توان میزان احتیاجات مواد و قطعات را با استفاده از روشهای ساده و كم هزینه تامین كرد. اما با محیط نامطمئن كه ویژگی سازمانهای پویا است چگگونه باید برخورد كرد؟ آنچه مسلم است مطالعات (برنز) و (استاكر) در زمینه میزان تغییرات محیط برنامه‌ریزی تا اندازه‌ای دیدگاه نویسنده را گسترش می‌دهد ولی چهارچوب دقیقی در رابطه با دسته‌بندی محیط برنامه‌ریزی تولید دست نمی‌دهد. مطالعات «لارنس» و «لورنش»: این تحقیق در دهه 1960 از طرف دانشگاه هاروارد انجام گرفت و در زمینه رابطه بین فناوری و محیط برنامه‌ریزی بوده است. آنها دریافتند كه تغییر فناوری در صنایع به این بستگی دارد كه محیط‌های خارجی سازمان تا چه حدی تغییر را ضروری بدانند. صنعت كانتینر نیازی به تغییر فناوری ندارد و برعكس، صنایع پلاستیك سازی باید به طور پیوسته در حال تغییر و انطباق با تغییرات محیطی باشد. به همین ترتیب بین این دو نوع صنعت صنایع دیگری مانند صنایع غذایی قرار می‌گیرند كه تا حدودی نیاز به سازگاری دارند. نتیجه مطالعات این دو محقق ما را به این واقعیت راهنمایی می‌كند كه نوع فناوری اطلاعات به كار گرفته شده در طراحی و اجرای روشهای برنامه‌ریزی مواد قطعات نیاز به انطباق با تغییرات محیطی خواهد داشت. نظریه گالرایت: وی را می‌بایست از پیشگامان مطالعات محیطی به شمار آورد. او در زمینه چگونگی برپایی سازمانها بر اساس پیش بینی وظایف آنها مطالعه و بررسی كرده است. یافته‌های تحقیقات وی این بود كه هر قدر كارهای یك سازمان، مانند برنامه‌ریزی موارد قطعات غیر قابل تغییر باشد، درباره آنها بهتر می توان برنامه‌ریزی كرد و در نتیجه به جریان تداوم اطلاعات در سازمان نیازی نیست. به بیان دیگر وی اعتقاد داشت كه محیط باثبات و فعالیتهای پایدار در سازمان روشهای برنامه ریزی را طلب می‌كند كه كمتر نیازمند توضیع اطلاعات هستند. با این وصف هرقدر سازمان و فعالیتهای آن مخصوصا محیط برنامه‌ریزی آن بی‌ثبات‌تر باشد احتیاج به روشهای برنامه‌ریزی خواهد داشت كه به توزیع اطلاعات در كل سیستم بهای بیشتری بدهند. همچنین وی باور داشت بین اجزای مختلف سازمان هماهنگی لازم است تا سازمان در ارتباط بامحیط به طور اثر بخش عمل كند. در صورت تغییرات افراطی در محیط برنامه‌ریزی سازمان‌ نیاز به اهرمهای هماهنگ كننده بیشتری احساس می‌گردد و این خود به جریان گردش اطلاعات كمك خواهد كرد. مطالعات و طبقه بندی محیط، توسعه«امری» و «تربیت»: دو پژوهشگر به نامهای «فرد امری» و «اریك تریست»‌ چهار نوع محیط را شناسایی و طبقه‌بندی كردند. آنها معتقد بودند كه سازمانها با این محیط‌ها روبه رو می‌شوند كه عبارتند از: محیط تصادفی آرام، خوشه‌ای آرام، واكنشی متشنج و بسیار متشنج، همچنین آنها به این نتیجه رسیدند كه درجه پیچیدگی این محیطها به تدریج افزایش می‌یابد. در ادامه به تعریف و تشریح هر یك پرداخته شده و دیدگاهی كه از ویژگی‌های هر نوع از محیط در زمینه انتخاب روش برنامه‌ریزی قرار می‌گیرد (مدیریت رفتار سازمانی 1379) الف: محیط تصادفی آرام: این محیط نسبتا بدون تعییر است. بنابراین از جانب آن هیچ تهدیدی متوجه سازمان نیست. در چنین محیطی توزیع درخواستها به صورت تصادفی است، سرعت تغییرات بسیار كند و پدیده عدم اطمینان در آن بسیار ضعیف است. در چنین محیط برنامه ریزی می توان انتظار داشت كه روشهای اولیه برنامه‌ریزی كاربرد بیشتری داشته باشند. ب: محیط خوشه‌ای آرام: در این محیط تغییرات زیادی رخ نمی‌دهد، ولی تهدیدات به صورت مجموعه‌ای یا انبوه در می‌‌آیند. سازمانی كه در چنین محیطی قرار می‌گیرد در مقایسه با محیط تصادفی آرام باید بیشتر گوش به زنگ خطرات محیط باشد. در این رابطه امكان دارد كه عرضه كنندگان مواد اولیه یا مشتریان ائتلاف كنند نیروهایشان را روی هم گذاشته و مایه تهدیداتی را برای تامین به موقع مواد و قطعات گردند. ج: محیط واكنشی متشنج: این محیط از محیطهای قبلی پیچیده‌تر است. درچنین محیطی چندین سازمان و شركت رقیب در پی هدفهای مشابهی بر می‌آیند. امكان دارد یك یا چند سازمان به اندازه‌ای بزرگ باشند كه بتوانند بر محیط خود و سایر سازمانها اعمال نفوذ كنند. همانطور كه معلوم است رقابت و تعارض از ویژگیهای عمده این محیط به شمار رفته و روشهای برنامه ریزی موادی قابلیت كاربرد خواهد داشت كه انعطاف پذیری بیشتری را برای سازمان به ارمغان آورند. د:‌ محیط بسیار متشنج:‌ این نوع محیط از بیشترین پویایی برخوردار است و در آن پدیده عدم اطمینان در شدیدترین وضع خود است. پدیده تغییر و تحول در همه جا و همه وقت حاضر است و اجزا یا اركان محیط برنامه‌ریزی ارتباط بسیار زیادی با هم دارند. در یك محیط بسیار متشنج سازمان همچنین باید رابطه‌ای كه با نهادهای دولتی، مشتریان و عرضه‌كنندگان مواد اولیه دارد مرتباً مورد ارزیابی قرار دهد. با آنكه این محققان نظر خاصی در رابطه با ساختارها و روشهای متناسب با محیطهای پیش گفته ارائه نكرده‌اند، اما به نظر می‌رسد برای محیطهای الف و ب روشهایی با ساختار مكانیكی و محیطهای ج و د روشهایی با ساختار كاملاً ارگانیك متناسب باشد. نظر «ریچارد ال دفت» در رابطه با محیط تقسیم بندی آن:‌ از نظر «ریچارد دفت» محیط برنامه ریزی سازمان از ساده به پیچیده و از پایدار به ناپایدار شكل می‌گیرد. بر این اساس وی چهار محیط برنامه ریزی را شناسایی و معرفی می كند. كه به قرار زیر هستند:‌ «تئوری سازمان وطراحی ساختار1380» 1- محیط ساده و پایدار: ‌به محیطی اطلاق می‌گردد كه عوامل خارج از سازمان در آن محیط محدود هستند و اصولاً تاثیر چندانی بر سازمان و عملیات آن نخواهد داشت، ضمنا عوامل به همان صورتی كه هستند باقی می‌مانند یا تغییرشان اندك است. نمونه این نوع سازمان ها شركت‌های توزیع كننده نوشابه است كه با محطی ساده و پایدار روبه رو هستند. 2- محیط ساده وناپایدار: در این محیط نا اطمینانی زیاد است و تغییرات موجب می‌شوند مدیران نتوانند به راحتی تصمیم بگیرند به علاوه سازمانهایی هستند كه پیوسته و غیر قابل پیش بینی تغییر می كنند،‌ مانند صنایع سازنده كامپیوترهای شخصی، ابزار موسیقی و اسباب بازی، محیط برنامه ریزی این قبیل سازمانها ساده وناپایدار است و با تغییرات شدید عرضه و تقاضا روبرو هستند. در واقع محیط های ساده و ناپایدار مدیران تولید و عملیات و مواد را در تصمیم گیری‌ها دچار نااطمینانی می‌كند. 3- محیط پیچیده و پایدار: سازمانهایی وجود دارند كه با عوامل خارجی متفاوت بسیاری سر و كار دارند، ولی این عوامل به همان صورت باقی می‌مانند یا تغییرات اندكی دارند و این خود نشان دهنده عدم اطمینان است. در چنین وضعیتی تعداد عواملی كه باید تجزیه و تحلیل شوند بسیارند و لازم است در برابر هر یك از آنها واكنش مناسب اتخاذ گردد. «دفت» اعتقاد دارد گرچه تعداد عوامل خارج از سازمان در محیطهای پیچیده و پایدار بسیار است این تغییرات به تدریج رخ می دهند وقابل پیش بینی‌اند. 4-محیط پیچیده ناپایدار: موسساتی وجود دارند كه با عوامل محیطی به تعداد زیاد و متفاوت روبرو هستند. در واقع محیطهای برنامه ریزی پیچیده و ناپایدار میزان عدم اطمینان در مقایسه با سایر محیطهای اطمینان در مقایسه با سایر محیطهای مطرح شده در بالاترین سطح است. آنچه از نتایج تحقیقات عنوان شده استنباط می شود مبین این حقیقت است كه به منظور بررسی رابطه بین محیط و روشهای انتخابی لازم است یك طبقه بندی متناسب صورت پذیرد. چنین امری برای طبقه بندی محیط برنامه‌ریزی برای كل سازمان از طریق بررسیهای كتابخانه ای و میدانی توسط نگارنده انجام گرفته است كه در جدول شماره(1) به تفكیك محیط داخلی وخارجی، عوامل داخلی و خارجی، اولویت بندی هر یك از عوامل فوق در تعامل با سادگی و پایداری و یا پیچیدگی و پایداری به نمایش گذاشته شده است. هر یك از نظریه‌های محیطی از زاویه‌ای ویژه به محیط نگریسته و در اكثر طبقه‌بندیهای عنوان شده بخشی از عوامل و ابعاد مهم نادیده گرفته شده است. نویسنده به دنبال بررسی و اندازه‌گیری محیطهای گوناگون برنامه ریزی است. در رابطه با تغییرات نوسان تقاضا بیشترین تاثیر را در تبیین محیط و طبقه‌بندی آن داشته و آثار این نوسان را در زمینه‌های گوناگون جهت تولید و ارائه خدمت و همچنین اداره كارخانه به عنوان یك عامل استراتژیك در برنامه ریزی تولید تلقی می‌كند. ادامه خواندن مقاله تب مالت

نوشته مقاله تب مالت اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله نگرشهاي مولكولي و فيزيولوژيكي به تحمل خشكسالي

$
0
0
 nx دارای 38 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : نگرش های مولکولی و فیزیولوژیکی به تحمل خشکسالیآب عامل اصلی محدود کننده در کشاورزی جهان می باشد. در کل اغلب گیاهان زراعی، حتی به یک تنش ملایم از دست دادن آب نیز به دشت حساس هستند. با وجود این، چند جنس از گیاهان مختص آفریقای جنوبی وجود دارند که قابلیت بسیار بالا برای مقاومت در برابر از دست دادن آب و خشک شدن را دارند. به این جنس ها، گیاهان قیامت “resurrection Plants” گفته می شود. ما از Xerophta viscose به عنوان نمونه گیاهان قیامت (تک لپه ای) استفاده کردیم تا ژن های مرتبط با تحمل فشار اسمزی را استخراج کنیم. چندین ژن که بصورت متمایز بیان می شوند، در سطوح بیوشیمایی و ملکولی مورد مطالعه قرار گرفتند. این ژنها همان هایی هستند که قابلیت عملکردی خوبی به اشریشیاکلی در شرایط تنش اسمزی می دهند. ما در این مقاله از این آزمایش به عنوان پایه ای برای بحث درباره نگرش های ملکولی و فیزیولوژیکی به تحل خشکسالی، استفاده خواهیم کرد. (osmoprotectants)، آبسیزیک اسید (ABA) و عوامل رونویسیمقدمه:آب یک جزء مهم و اساسی در متابولیسم تمام ارگانیسم های رانده است. آب، انجام شدن بسیاری از واکنش های حیاتی زیست شناختی را بوسیله دارا بودن خصوصیاتی نظیر حلالیت، فراهم کردن محیط انتقال، سرد کردن محیط از راه تبخیر، تسهیل می کند. (Bohert et al., 1995).در گیاهان و سایر فتواتوتروف ها، آب نقش مهمی در فراهم کردن انرژی مورد نیاز برای پیشبرد فتوسنتز دارد. ملکولهای آب، طی فرآیندی بنام اتولیز شکسته شده و الکترونهایی بر جای می گذارند که این الکترونها برای به چرخه درآوردن انرژی نوری ذخیره شده در فتوسیستم II ضروری می باشند. (Salisbury an Ross, 1992a) یکی از پیامدهای مهم تنش خشکی، از دست دادن آب پروتوپلاسمی است که منجر به افزایش غلظت یونهایی مانند می شود. در غلظت های بالا چنین یونهایی به طور موثری مانع عملکرد متابولیکی می شوند (Hartung et al., 1998). همچنین افزایش غلظت اجزای تشکیل دهنده پروتوپلاسم و از دست دادن آب سلول باعث ایجاد وضعیت خاصی به نام «حالت شیشه ای: glassy state» می شود. در این حالت، ویسکوزیته مایع موجود در داخل سلول بیشتر می شود که در نتیجه باعث افزایش احتمال برهم کنش های مولکولی و واسرشت شدن پروتئین ها و فیوژن غشا می شوند. (Hartung et la., 1998; Hoekstra et al., 2001). بنابراین گیاه برای حفظ تورگور سلولی و عملکردهای متابولیکی نیاز به بیان ژنهای خاصی دارد. گروه تحقیقاتی ما می کوشد گیاهان تراژنی زراعی و همچنین وحشی را که قادر به مقاوت در برابر خشکی باشند، ایجاد کند. منبع ژنها گیاهی به نام Xerophyta viscose (Baker) از خانواده Vello=iaceae است که متعلق به گروه کوچکی از نهاندانگان می باشد. این گیاه به علت قابلیت فوق العاده تحمل خشکی به «گیاه قیامت» ملقب شده است (Farrant, 2000, Gaff, 1977).این گیاه (X. viscose) تا 5 درصد محتوای آب نسبی (RWC) می تواند آب از دست دهد و آبیاری مجدد این گیاه تقریباً به مدت 80 ساعت آنرا سیراب کرده و گیاه فعالیت های یزیولوژیکی خود را از سر می گیرد. (Sherwin and Farront, 1998). ژنهایی که در این مقاله مورد بررسی قرار خواهند گرفت، شامل موارد زیر هستند: (XVPer 1 (کد کننده یک آنتی اکسیدان)، VATP1XV (کد کننده یک پروتئین زیر واحدی C مانند از آنزیم –H+ آدنوزین تری فسفاتاز)، XVGOLS (کد کننده یک گالاکتینول سنتاز)، ALDRXV4 (کد کننده یک آلدوز ردوکتاز)، XVSAP1 (کد کننده یک پروتئین متصل شونده به غشای سلولی) و DREB1A (کد کننده یک عامل رونویسی). برای تعیین اثرات ناشی از بیان این ژنها در تک لپه ای ها، آنها را به گیاه علفی بنام Digitaria sanguinalis انتقال دادیم و برای انتقال این ژنها خودمان یک سیستم انتقال طراحی کرده ایم (chen et al., 1998). سپس اگر نتایج مثبت باشند، ژنها به محصولات زراعی مانند ذرت (Zea mays) نیز منتقل خواهند شد. برای انجام چنین کاری بر روی دو لپه ای ها، ما نخست آن ژن ها را به Arabidopsis thaliana و Nicotina tobacum منتقل می کنیم. پدیده تحمل خشکی یک پدیده پیچیده است که شامل بیان سازمان یافته ژنهای زیادی است (Walters et la., 2002) به عبارت دیگر، برای بدست آوردن گیاهان مقاوم در برابر خشکی، چند ژن باید به طور همزمان بیان شوند (Co-expression).به عنوان مثال، بیان XVPer1، که به نظر می رسد DNA را در برابر گونه های فعال اکسیژن محافظت می کند، همزمان با بیان XVSAP1، که احتمالاً از تراوایی غشا جلوگیری می کند، همراه با بیان XVGOLS و ALDRXV4 که هر دو محافظت کننده اسمزی هستند، مجموعه ای از پروتئین های مرتبط به هم را نتیجه می دهد که با همکاری یکدیگر خصوصیت مقاومت در برابر خشکی را نتیجه می دهند. برخی تغییرات ساختاری و فیزیولوژیکی ایجاد شده در سطح سلولها و در نتیجه در تمام پیکر گیاه از آنجائیکه پاسخ گیاهان به خشکی پیچیده و مختلف است، بنظر نمی رسد که فقط یک ژن در ایجاد تحمل خشکی نقش داشته باشد. بنابراین نیاز به درک پاسخ فیزیولوژیکی گیاهان تحت شرایط کمبود آب از اهمیت خاصی برخوردار است. (رجوع شود به Alpert and Oliver, 2002; Levitt, 1980, Walters et la. 2002 برخلاف گیاهان عادی، که پتانسیل آب را بالاتر از محیط حفظ می کنند و تلاش می کنند به فعالیت خود در دوره های کمبود آب ادامه دهند، گیاهان مقاوم خشکی یک استراتژی کاملاً متفاوت را به کار می گیرند: بافت های زنده تمام آب آزاد خود را از دست می دهند و سپس به طور آنی آب در دسترس بافت ها قرار می گیرد. این توانایی غیرعادی برای بقا در فقدان شدید آب در بافتهای زنده فقط در 100 نهاندانه مشاهده شده است (Gaff, 1977). اگر چه گیاهان قیامت ارزش اقتصادی چندانی برای کشاورزی ندارند، فهم بیشتر این پدیده می تواند نگرشهایی در مکانیسم های ممکن برای بهبود مقاومت گیاهان زراعی، ایجاد کند. در واقع روشهای زیادی وجود دارد که بوسیله آنها گیاهان مختلف به خشکسالی پاسخ می دهند (خلاصه شده در نمودار 1) پاسخ نهاندانگان قیامت به کمبود آب با اکثر گیاهان دیگر (که قادر به بقاء در شرایط کمبود شدید آب نیستند) تفاوت زیادی دارد. نهاندانگان قیامت دارای برخی مکانیسم های حفاظتی برای به حداقل رساندن تنش های مربوط به کمبود شدید آب داخل سلول می باشند، که این مکانیسم ها در طی خشک شدن گیاه شکل می گیرند (Farront, 2000; Gaff, 1989; Oliver et al., 1998; Vertucci and, Farrant, 1995: مقاله) یکی از تنشهای مرتبط با بافتهای فعال فتوسنتزی، نور است. تحت شرایط محدود بودن آب، انرژی فعالسازی جذب شده توسط کلروفیل نمی تواند از طریق فتوسنتز دفع شود و ممکن است منجر به تشکیل رادیکالهای آزد اکسیژن شود که حالت غیراشباع دارند و باعث آسیب دیدن شدید اجزای سلولی می شوند. (Halliwell,1987; Kaiser, 1987; Larson, 1988; Smirroff, 1993).نهاندانگان قیامت می توانند که دو روش شناخته شده مجزا، از خودشان در برابر آسیب اکسیداسیون نوری محافظت کنند. نهانداگان هومیوکلروفیلوس (homiochlorophyllous) مانند Myrothamnus flobellifolius, Craterostigma wilmsi بوسیله تا خوردن برگ و انباشته شدن آنتوسیانین از کلروفیل های خود محافظت می کنند. در حالیکه نهاندانگان پویکیلوکلروفیلس (Poikilochlorophyllous) مانند Eragrostis nindensis, Xerophya viscasa، مکروپلاست و کلروفیل های خود را در طی خشکسالی از بین می برند. (Farrant, 2000; Gaff, 1989; Oliver et al., 1998). چنین مکانیسم های حفاظتی مانند قرار دادن ماشین فتوسنتز در سایه یا از بین بردن آن، مخصوص گیاهان قیامت است و کاهش کنترل شده میزان خالص فتوسنتز، مشابه با این گیاهان، در مواقع کمبود آب در سایر گیاهان عالی تر مشاهده نشده است (شکل 2) ___________________________________________________ میزان خالص فتوسنتز در نهاندانگان قیامت در طی خشک شدن X. humilis : Xh , M. flabellifolius : Mf(گیاهی علفی مقاوم به خشکی)E. curvula : Ec , E. nindensis : Enمیزان خالص فتوسنتز به صورت درصد بافت هیدراته شده برگ بیان شده است، فلش نشان دهنده محتوی آب نسبی (RWC) است که Ec نمی تواند میزان پایین تر از آنرا تحمل کند.___________________________________________________گر چه ممکن است پاسخ سایر گیاهان عالی به خشکی متفاوت باشد ولی در مکل خاموش شدن فرآیند چرخه کربن بتنهایی نتیجه محدودیت آب است. حتی در گیاهانی که قادر به ادامه رشد تحت کمبود متوسط آب هستند، مثل E. curvula میزان فتوسنتز در نزدیکی RWC (میزان آب نسبی) کشنده آن گونه تنزل می کند. به محضل اینکه میزان آب در محیط محدود می شود، حجم سلولی که در بافتها گیاهی کاهش می یابد. در گیاهان حساس به خشکسالی، با از بین رفتن تورگور سلولی، فشار مکانیکی روی غشاها و دیواره های سلولی منجر به سیتوهیز (فرو ریختن دیواره سلولی، و آسیب غشایی جبران ناپذیر می شود (Vander Willigen et la., 2001 a). اما در گیاهان قیامت، چندین مکانیسم مختلف حفاظتی وجود دارند که از فشار مکانیکی مربوط به کاهش حجم سلولی جلوگیری می کنند. در برخی گونه ها مانند (Forrant, 2000; Vicre et la. 1999) C. Wilmsii, M. flabellifolius و (Vander Willinger et la., 2001 b) E. nindensis، سلول های دسته جات آوندی بوسیله تشکیل دادن چندین واکوئل کوچک حجم سلول را ثابت نگه می دارند. آب از واکوئل ها همراه محلولهای سازگار (compatible) مانند پروسین آزاد می شود. جدا از این تغییرات ساختاری که در پاسخ به خشک شدن بروز می کند، چندین تغییر بیوشیمیایی برای حفاظت در برار نامتعادلی متابولیکی (که از طریق کمبود آب ایجاد می شود) الزامی است، در زیر برخی از این تغییرات را مرور می کنیم. نقش گونه های فعال اکسیژن در تنش خشکییک جنبه کلی اکثر شرایط نامطلوب محیطی، افزایش تولید گونه های فعال اکسیژن (ROS) است که بوسیله چندین بخش داخلی سلول گیاهی تولید می شوند (Van Breusegem et al., 2001). ROSها می توانند به عنوان محصول فرعی متابولیسم سلولی عادی مانند فتوسنتز ایجاد می شوند. ولی تحت شرایط تنشی تشکیل آنها شدیدتر می شود. تنش خشکی منجر به آشفتگی در سیستم های انتقال الکترون می شود، بنابراین تحت شرایط کمبود آب اصلی ترین جایگاه تشکیل ROS در سلول گیاهی، اندامکهایی می باشند که دارای فعالیت بالای اکسندگی متابولیکی و یا جریان الکترون می باشند: مانند کلروپلاست، میتوکندری و میکروبادی ها. در دستگاه فتوسنتزی، فتوسیستم II (PS II) به خاطر داشتن مجموعه Oxygen-evolving و مراکز واکنش بیشتر تحت تأثیر تنش خشکی قرار می گیرد (Toivonen and Vidaver, 1988; He etal., 1995). در کل، ROSها (مخصوصاً رادیکالهای هیدروکسیل و سوپراکسید) به اجزای اصلی سلولی مانند DNA، پروتئین ها و چربی ها آسیب وارد می کنند. پروکسیداسیون چربی انسجم غشایی سلول گیاهی را مختل می کند. در نتیجه، محلولهای اصلی از اندامک ها و سلول بیرون ریخته شده و باعث اختلال در عملکرد غشاء و نامتعادلی متابولیکی می شود. DNA الگوی تعیین کننده هم عملکرد و هم سرنوشت سلول می باشد. هر آسیبی که به انسجام آن وارد شود، بدین معنی است که پروتئین هایی که برای عملکرد مطلوب گیاه ضروری هستند، سنتز نمی شوند. به طور مشابه واسرشت شدن پروتئین های مهم و ضروری بیان واکنش های بیوشیمیایی منجر به اثر منفی روی کل گیاه می شوند و گیاه قابلیت تحمل خود را از دست می دهد. گیاهان دارای مکانیسم های حفاظتی تکامل یافته برای جلوگیری از آسیب رادیکالهای آزاد می باشند. اعضای اصلی این مکانیسم ها، آنزیم های آنتی اکسیدان مانند سوپراکسید دیسمیوتاز (superoxide dismutase)، کاتالازها و پراکسیدازها و ترکیبات رادیکال زدا مانند کارتنوئیدها، اسکوربات، توکوفرول ها و گلوتاسیون اکسید شده و احیاء شده (به ترتیب GSH, GSSG) می باشند (Price et la., 1994). آنزیم سوپراکسید دیسمیوتاز غلظت سلولی و را تنظیم می کند. بوسیله کاتالازها و پراکسیدازها شکسته می شود. تحت شرایط تنش متوسط، رادیکال ها به طور موثر بوسیله این سیستم دفاعی آنتی اکسیدانی جمع آوری می شوند. ولی، در مواقع تنش شدید در گیاهان حساس به خشکسالی، سیستم جمع آوری رادیکالی بوسیله میزان افزایش یافته تولید رادیکال اشباع می شود و آسیب رسیدن به گیاه اجتناب ناپذیر خواهد بود. گیاهان قیامت، علاوه بر تغییرات ساختاری که تشکیل ROS را به حداقل می رساند (شرح داده شده در بالا)، عمل حفاظت کننده های آنتی اکسیدانی مختلف را در طی خشک شدن و نیز در طی هیدراته شدن تنظیم می کنند (Farrant, 2000; Kranner et la., 2002; Sherwin and Farrant, 1998) مشاهده شده است که در X. viscose فعالیت های اسکوربات پروکسیداز، گلوتاسیون ردوکتاز و سوپراکسید دیسمیوتاز در هنگام از دست رفتن آب افزایش می یابد.یک آنتی اکسیدان متفاوت و جدید که بوسیله تنش در X. viscose القا می شود بوسیله screening افتراقی یک بانک cDNA از X. viscosa یک آنزیم آنتی اکسیدانی القا شونده بوسیله تنش جدید به نام XvPery شناسایی شده است/ (Mowla et al., 2002. این آنزیم به عنوان یک پروکسی ردوکسین (Prx) رده بندی می شود. اگر چه این آنزیم از لحاظ فیلوپنی به یک گروه قدیمی از آنزیمها متعلق است، ولی عملکرد کاتالیتیکی آن در زمان حال مورد بررسی قرار گرفته است (Dietzetal., 2002). چهار دسته مختلف از پروتئین های مشابه Prx وجود دارند: 2Cys-Prx, 1Cys-Prx و تیپ PrxQ., II-Prx. که هر کدام از آنها بوسیله داشتن یک یا دو ریشه سینستین کوتاه شده که برای عملکرد کاتالیتیکی آنها ضروری است، مشخص می شوند. XrPer1 از زیر تیپ 1Cys-Prx می باشد. اگر چه عملکرد سلولی 1Cys-Prx کاملاً درک شده است ولی ساختار پروتئینی آن مشخص شده است 1Cys-Prx. (Stacy et al,. 1996) یک پروتئین نسبتاً کوچک است (243 کیلودالتون) و در ارگانیسم های متفاوتی مثل آرکی باکتری ها، گیاهان و انسان حفظ شده است (Keng et al., 1998). اولین 1Cys-Prx گیاهی در حین بررسی پدیده خفتگی دانه کشف شد (Goldmark et al., 1992). از آن پس بیان این پروتئین در هسته جنین نابالغ و سلول های آلئورون (Aleurone) در دانه نهاندانگان و عدم حضور آن در بافتهای زنده هم تحت شرایط تنش و هم تحت شرایط عادی مشخص شده است (Stacy et la., 1996). ویژگی 1Cys-Prx موجود در X. viscosa این است که آن در بافتهای زنده و تحت شرایط تنشی بیان می وشد و در گیاهان سالم و غیرتنشی وجود ندارد. این مطالب پس از اینکه گیاه درمعرض چندین تنش محیطی و غیرزیستی مانند آبزدایی، گرما، سرما، نور شدید و آبسیزیک اسید (ABA) قرار گرفت، گزارش شد. (Mowlo et al., 2002). ما قبول می کنیم که X. viscosa به عنوان یک گیاه قیامت، دارای چندین رفتار خاص دانه ای است، مانند اینکه می تواند در مدتهای طولانی بدون متحمل شدن آسیبی، خفته باقی بماند. پس تعجب انگیز نخواهد بود که ژن های خاص دانه ای «سنتی» هنگام تنش در بافت مرگ گیاه بیان می شوند. علاوه بر آن با مطالعات ایمونولوکالیزاسیون (immunolocalizotion) X. Pery در هسته سلولهای X. viscosa آبزدایی شده، مکان یابی شده است. آزمایشات قبلی روی 1Cys-Prx نشان داده است که آن یک آنزیم حفاظت کننده DNA است (Stacy et al., 1996). یک 1Cys-Prx موجود در برنج که با میزان بالا در گیاه تراژنی تنباکو بیان شد، مقاومت آنرا در برابر تنش اکسیداتیو ارتقاء داد. (Lee et la., 2000) این ژن بنابراین ارتباط زیادی با هدف ما برای توسعه گیاهان مقاوم به خشکی دارد. اثرات تنش خشکی روی هومئوستازی یونیهومئوستازی به طور وسیع می تواند به این صورت تعریف شود که: پاسخ ارگانیسمی به یک تغییر محیطی که در آن برخی جنبه های شرایط درونی گیاه به طور نسبی ثابت باقی می ماند یا تغییر اندکی می کند، برخلاف تغییرات شدید آن عامل در محیط (Solisbury and Ross, 1992 b). هنگامی که این تعریف برای هومئوستازی یونی در گیاهان بکار می رود، بدین معنی است که گیاهان یک وسیله مبارزه با نوسانات شدید غلظتهای یونی در سطح سلول، بافت و گیاه کامل را بکار می گیرند. براساس «برنامه محیطی سازمان ملل متحد» تقریباً 50 درصد زمین های کشاورزی تحت تأثیر شوری قرار گرفته است (Flowers and Yeo, 1995). در نواحی کم باران کشاورزان نیاز به آبیاری بیشتر محصولات کشاورزی خود دارند و آب به عنوان یک منبع عمل می کند (Serrano et la., 1999)، هنگامی که آب تبخیر می شود، یونهایی مانند کلسیم و منیزیم اغلب به صورت سریع به کربناتها تبدیل می شوند و در اغلب موارد به عنوان کاتیون غالب باقی می ماند. تنش شوری بسیاری از اوقات بوسیله افزایش داخل سلولی نمایان می شود. خشکسالی و شوری، بوسیله کاهش دادن فعالیت شیمیایی آب و در نتیجه از بین رفتن تورگورسلولی، روی گیاهان تنش سموتیک اعمال می کنند.نقش واکوئل ها در هومئوستازی یونی نقش اصلی واکوئل گیاهی حفظ تورگور سلولی است که در کنار آن عملکردهای دیگری نیز دارند: مانند دادن شکل و انسجام به سلول، افزایش سطح سلول برای تسهیل فتوسنتز کارآمد و جذب مواد غذایی و ذخیره ترکیبات مختلف مانند قندها، پلی ساکاریدها، اسیدهای آلی، آمینواسیدها، ترکیبات پیگمانی و ترکیباتی که می توانند با آزاد شدن به سیتوپلاسم برای سلول سمی باشند (Taiz, 1992). واکوئل همچنین نقشی حیاتی در حفظ هومئوستازی بین خود و سیتوپلاسم دارد ادامه خواندن مقاله نگرشهاي مولكولي و فيزيولوژيكي به تحمل خشكسالي

نوشته مقاله نگرشهاي مولكولي و فيزيولوژيكي به تحمل خشكسالي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله بررسي عوامل مؤثر بر طرح تكريم از ديدگاه ارباب رجوع در وزارت كار و امور اجتماعي

$
0
0
 nx دارای 280 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : بررسی عوامل مؤثر بر طرح تكریم از دیدگاه ارباب رجوع در وزارت كار و امور اجتماعی چكیده : در دنیای رقابتی امروز، عصر سلطه بر مشتری به پایان رسیده است و موفقیت سازمانها در گرو جلب رضایت مشتری و بكارگیری اصول مشتری مداری است. از این رو احترام به مشتری و شناختن نیازهای مشتریان و برطرف كردن آنها از جمله مواردی است كه سازمانها باید مدنظر بگیرند. در این مقاله اهداف طرح تكریم به طور مختصر توضیح داده شده و تحقیق شده كه اجرای طرح تكریم تا چه اندازه توانسته به اهدافی كه مدنظر داشته در وزارت كار و امور اجتماعی برسد و مشتریان و كاركنان تا چه اندازه احساس رضایت می‌نمایند. واژگان كلیدی: طرح تكریم، مشتری مداری، رضایتمندی مشتری، اصلاح و مهندسی مجدد، اطلاع رسانی، منشور اخلاقی مقدمه: مشتری مداری، افزایش رقابت، تغییرات سریع فنآوری، جهانی شدن و … مفاهیم جدیدی هستند كه جهان امروزی را به شدت تحت تأثیر خود قرار داده اند و آن را از جهان پیشین متمایز كرده اند. بگونه ای كه دیگر نمی توان با اندیشه های قدیمی در جهان جدید رقابت یا حتی زندگی كرد (هكسی و مجلف 1995 ص 1). در چنین شرایطی بیشتر سازمانها پی برده اند كه اگر می خواهند در دنیای كنونی بقا داشته باشند باید به سمت مشتری مداری و جلب رضایت مشتری حركت كنند. جلب رضایت مشتریان از طریق ارایه خدمات با كیفیت مطلوب است و مولفه هایی از قبیل سرعت، صحت و دقت در انجام كار مراجعان، چگونگی رفتار و برخورد با خدمت گیرندگان و اطلاع رسانی مناسب، عواملی هستند كه موجب رضایتمندی خدمت گیرندگان و مراجعین دستگاههای دولتی می شوند. فرضیه های تحقیق:1- «اجرای طرح تكریم در جلوگیری از اتلاف وقت و ترددهای اضافی ارباب رجوع در وزارت كار و امور اجتماعی تأثیر دارد».2- اجرای طرح تكریم در اصلاح و مهندسی مجدد روشهای انجام كار به منظور سهولت و افزایش سرعت و دقت در خدمت رسانی به ارباب رجوع تأثیر دارد.3- «اجرای طرح تكریم در ایجاد منشور اخلاقی به منظور برخورد مشفقانه و مناسب با ارباب رجوع در وزارت كار و امور اجتماعی تأثیر دارد. 4- «اجرای طرح تكریم در ایجاد منشور اخلاقی به منظور برخورد مشفقانه و مناسب با ارباب رجوع در وزارت كار و امور اجتماعی تأثیر دارد.»5- «اجرای طرح تكریم در نظرسنجی از مراجعان درباره رضایت آنها از كیفیت خدمت رسانی، و چگونگی برخورد كاركنان با آنها، تأثیر دارد». 6- «اجرای طرح تكریم در تشویق كاركنان متعهد و یا برخورد با كاركنان خطاكار در وزارت كار و امور اجتماعی تأثیر دارد.»7- «اجرای طرح تكریم در جلوگیری از سردرگمی ارباب رجوع و صرف هزینه های اضافی در وزارت كار و امور اجتماعی تأثیر دارد». 8- «اجرای طرح تكریم در جلوگیری از حس بدبینی در ارباب رجوع در وزارت كار و امور اجتماعی تأثیر دارد».روش انجام تحقیق:با توجه به پیمایشی بودن تحقیق و ایجاد رابطه علیتی روش تحقیق، روش تحقیق علی شمرده می‌شود (همبستگی) همچنین از روشهای توصیفی و نقد سنجش هم استفاده می‌گردد.روش و ابزار گردآوری اطلاعات و روش نمونه گیری ابزار ما در گردآوری داده ها و اطلاعات پرسشنامه می باشد كه دو پرسشنامه یكی برای مراجعین به وزارت كار و امور اجتماعی كه حدود 150 نفر می باشد و یكی برای كاركنان وزارت كار و امور اجتماعی كه حدود 54 نفر می باشد تهیه شده است. همچنین استفاده از روش كتابخانه ای با مراجعه به اسناد، مدارك، مقاله ها، مجله ها، نشریه ها، و نقد سنجش از مشتریان و مراجعین به وزارت كار و امور اجتماعی. و روش نمونه گیری، روش نمونه گیری تصادفی ساده می باشد كه نشانه ها و یا واحدهای مورد مطالعه برای گروه نمونه به گونه ای انتخاب می شوند كه همه فرصت برابری در انتخاب شدن دارند. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات:اطلاعات به دست آمده از طریق بسته نرم افزاری SPSS نسبت به بررسی و تعیین رابطه همبستگی و همچنین رگرسیون متغیرهای تحقیق و نهایتاً رابطه علی پیشنهاد شده در تحقیق نسبت به سنجش فرضیه ها اقدام و اطلاعات را تجزیه و تحلیل نمود.روایی و پایایی پرسشنامه:در این تحقیق برای تعیین پایایی و روایی پرسش نامه از نرم افزار SPSS ضریب آلفای كروبناخ پرسشنامه ها محاسبه شد كه مقدار آن برای پرسشنامه كاركنان برابر با 8568/0 و برای پرسشنامه مشتریان برابر با 9297/0 می باشد بنابراین پرسشنامه ها از اعتبار كافی برخوردار می باشند. تكریم: تكریم به معنای ارجمند شدن، گرامی داشتن و بزرگوار و عزیز شمردن است، طرح تكریم اگرچه با بیان موضوع و به كارگیری ادبیات جدید سعی در تزریق مفهوم نو در نظام اجرایی و اداری داشته است و بر مبنای مشتری مداری تنظیم شده، اصولاً دارای ماهیتی دستوری و تكلیفی است كه مطابق آن دستگاههای اجرایی دولتی را ملزم به رعایت آن می گرداند. (زارعی) اهداف تكریم: 1- شفاف و مستندسازی و اطلاع رسانی مناسب به مراجعان درباره نحو خدمت رسانی از طریق بروشور كتاب راهنما- تابلو اعلانات2- اصلاح و مهندسی مجدد روشهای انجام كار به منظور ایجاد سهولت و افزایش سرعت و دقت در خدمت رسانی به مردم 3- تدوین منشور اخلاقی سازمان به منظور ایجاد برخورد مشفقانه و مناسب با ارباب رجوع4- نظرخواهی از مراجعان به اداره ها، درباره كیفیت خدمت دهی و چگونگی برخورد كاركنان5- ایجاد ساز و كارهای لازم به منظور تشویق كاركنانی كه موجب رضایت خدمت گیرندگان می شوند و برخورد با كاركنان خطاكار 6- نظرسنجی از مردم درباره رضایت آنان از كیفیت خدمت رسانی دستگاههای دولتیتعریف مشتری:مشتری در فرهنگ TQM نه تنها دربرگیرنده خریداران محصول نهایی و یا خدمات بنگاههای اقتصادی است بلكه كلیه كاركنان بخشهای داخلی بنگاه را نیز در فرایندهای تولیدی و یا خدماتی شامل می گردد مشتریان خود به دو گروه 1- مشتریان داخلی و 2- مشتریان خارجی تقسیم شده كه مشتریان خارجی هم به نوبه خود به دو دسته 1- مصرف كننده نهایی و مشتریان میانی تقسیم می گردند (نلسون). رضایت مشتری: رضایت عبارت است از سطحی از حالت احساس یك فرد كه از مقایسه عملكرد ادراكی یا نتیجه یك محصول / خدمات در رابطه با انتظارهای خود به دست می‌آید بنابراین سطح رضایت تابعی است از تفاوت بین عملكرد ادراكی و انتظارها (كاتلر 1972) رضایت مشتری میزان مطلوبیتی است كه مشتری به خاطر ویژگیهای مختلف كسب می‌كند و منبع سودآوری و دلیلی برای ادامه فعالیت سازمان است (هرنون و دیگران 1999 ص 11) شكل 1 :مزایای رضایت مشتری مشتری مداری : مشتری مداری عبارتست از نشر اطلاعات مربوط به مشتریان در كل سازمان، تدوین راهبردها و تكنیكهایی برای رفع نیازهای بازار به شكل عملی و از سوی تمام بخشهای سازمان و دستیابی به احساس تعهد همگانی نسبت به اجرای برنامه های اتخاذ شده ( شاپیوو و 1988 ص 19) مشتری مداری یعنی جمع آوری اطلاعات مشتری به منظور استفاده از واحدهای كسب و كار ( كوهلی و جاروسكی ، 1990،ص 11) ادامه خواندن مقاله بررسي عوامل مؤثر بر طرح تكريم از ديدگاه ارباب رجوع در وزارت كار و امور اجتماعي

نوشته مقاله بررسي عوامل مؤثر بر طرح تكريم از ديدگاه ارباب رجوع در وزارت كار و امور اجتماعي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله طرحي نوين در ساخت اسكله هاي شناور

$
0
0
 nx دارای 96 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه اسكله ها تأسیساتی می باشند كه به منظور پهلوگیری كشتی جهت انجام بارگیری یا تخلیه كالاها و یا به منظور سوار و پیاده نمودن مسافرین مورد استفاده قرار می‌گیرند انواع مختلفی از این نوع تأسیسات وجود دارد كه برحسب نوع استفاده و مصالح مختلف طبقه بندی می شوند تأسیسات پهلوگیری علاوه بر ایجاد تكیه گاه برای پهلوگیری ممكن است برای مهاربندی كشتی ها تامین رابطه بین كشتی و خشكی و درنهایت به عنوان دیوار حائل نیز به كار روند. چنانچه سازه پهلوگیر همه وظایف اشاره شده در بالا را دارا باشد آن را اصطلاحاً اسكله دیوار ساحلی (Quary wall) گویند و عمدتاً به صورت ثقلی طراحی می شود اگر علاوه بر نقش پهلوگیری به منظور مهاربندی و تأمین رابطه بین خشكی و كشتی مورد استفاده قرار گیرد آن را اسكله جدا از ساحل (wharf) می نامند و ممكن است از نوع ثقلی، شمع و عرشه و غیره باشد. ممكن است سازه فقط نقش مهاربندی را داشته باشد و درآن صورت یا به صورت شناور (عمدتاً برای كشتی های حمل نفت كه در آبهای عمیق پلهو می گیرند (Mooring Buoy) و یاثابت می باشد كه اصطلاحاً ستون مهاربند یا دولفین (Dolphin) به آنها اطلاق می شود. اسكه شناور :این نوع اسكله همانطور كه از نام آن مشهود است به صورت شناور بوده و برای مناطقی كه تغییرات جزر و مد درآنها زیاد است كارآیی مطلوبی دارد همچنین درصورتیكه عمق بستر درپای اسكله زیاد باشد و یا عرض رودخانه یا دریاچه یا محل استقرار اسكله تا ساحل زیاد باشد و ساخت پایه مقرون به صرفه نباشد و یا اینكه رودخانه یا دریاچه و یا دریا دارای بستر سست باشد استفاده از اسكله شناور اقتصادی است از مزایای دیگر این سیستم امكان انتقال آن از نقطه ای به نقطه دیگر بندر و حتی از بندری به بندی دیگر می باشد طول رپی كه ساحل را به اسكله شناور متصل می كند برحسب تغییرات سطح آب و نوع خودروی عبور كننده تعیین می شود و این موضوع بر هزینه اسكله اثر می گذارد از معایب این اسكله نوسان آن درحین تخلیه و بارگیری شناور می باشد لذا در بنادر تجاری مورد استفاده كمتر و در بنادر تفریحی ومسافرتی استفاده بیشتری دارد. اسكله شناور كه درقرن حاضر به عنوان رقبای اصلی اسكله های ثابت شناخته شده است درحقیقت ماحصل تلاش طراحان دررفع مشكلات موجود در كاربرد اسكله های ثابت می باشند. سرویس دهی مناسب درشرایط جز و مد امكان توسعه در بنادر با فضای محدود، مدت زمان كوتاهتر درساخت، تعمیر و توسعه و همچنین هزینه اجرایی كمتر در بسیاری شرایط از جمله عواملی بوده اند كه كاربرد اسكله شناور را روز افزون نموده اند اكنون با وجود كیلومترها مرز آبی درایران و اهمیت حمل ونقل دریایی در رشد توسعه اقتصادی كشور و از سوی دیگر تجربیات عملی بسیار اندك در طراحی و ساخت این اسكله ها دركشورمان، مطالعه و تحقیق درطراحی و ساخت این اسكله ها بسیار حائز اهمیت است. اجزاء اسكله های شناور : 1-بدنه اصلی :بدنه اصلی اسكله های شناور از به هم متصل شدن قعطات شناوری كه خود به یكی از اشكال پانتون تكی، پانتون دوقلو یا كاتاماران و قطعه نیمه مستغرق می باشد، تشكیل شده است. نحوه اتصال این قطعات شناور می تواند به صورت اتصال پانتون‌های بزرگ، اتصال پانتونهای كوچك با عرشه فردی یا اتصال پانتونتهای كوچك با عرشه یكپارچه باشد. 2-پل دسترسی: این سازه به منظور اتصال بدنه اصلی اسكله به ساحل احداث می‌شود و انواع گوناگونی دارد كه مهمترین آنها پلهای مفصلی، پلهای شناور و پایه ای و گوه ای، پلهای متحرك و پلهای قائم بالا رونده می باشند. 3-سیستم مهاربندی : مجموعه عناصری هستند كه از یك سو تأمین كننده ایمنی لازم حین عملیات نقل وانتقال كالا بوده و از سوی دیگر اجازه حركات قابل قبولی را نیز در جهات طولی وعرضی به اسكله می دهند. این عناصر خودبه گونه های مختلفی می باشند كه مهمترین آنها عبارتند از : سیستم مهاربندی فقط درون ساحلی سیستم مهاربندی با كابلهای درون ساحلی و برون ساحلی سیستم مهاربندی شامل دلفین های مهاری و سیستم مهاربندی شامل كابلهای زیر سطحی دو طرفه 4-سیستم ضربه گیر :مجموعه عناصری هستند كه انرژی ضربه حاصل از پهلوگیری كشتی را جذب می‌كنند. عوامل مؤثر در طراحی اسكله های شناور : انتخاب سیستم سازه ای اسكله صرفاً به وضعیت ژئوتكنیكی بستر منحصر نمی باشد بلكه عواملی چند در انتخاب سیستم سازه ای اسكله ها دخیل هستند كه از آن جمله به عوامل زیر می توان اشاره كرد: – نوع بهره برداری از اسكله (بارگذاری)– وضعیت ژئوتكنیكی محل احداث اسكله – نوع مصالح موجود و قابل دسترس – تكنولوژی ساخت و نیروی متخصص – زمان اجرا – شرایط هیدرودینامیكی و با د جریان های دریایی – زلزله با توجه به عمر مفید سازه – هزینه اجرا و هزینه های نگهداری معیار طراحی و آنالیز اسكله شناور : پس از نتیجه گیری از عوامل موثر درطرح سازه ای اسكله ها درصورت نیاز به اجرای اسكله شناور، به لحاظ شناور بودن روی آب باید معیارهای زیر در طراحی تأمین شوند: – رانندگی راحت، تخلیه و بارگیری ایمنی در مدت شرایط طوفان های شدید– ایمنی خوب درمدت طوفانهای شدید – مقاومت در برابر بار امواج و عدم نفوذپذیری آب به داخل آنهاحركات قطعات شناور و بارهای وارده بر سازه آنها نقش مهمی در كیفیت كاری آنها دارد و معمولاً حركات بیش از حد شناور، مانع از انجام عملیات می گردد لذا در طراحی شناور ها حداقل حركت ومیل به پابرجایی درحالت مدنظر بالا، فضای كافی برای تجهیزات و هزینه پایین فاكتورهای اساسی هستند. طراحی اسكله شناور : درطراحی اسكله های شناور ویا پل های شناور باید درنظر داشت كه بارهای زنده و مرده توسط نیروی بویانسی آب تحمل می شود. در طراحی یك قطعه شناور (پل یا اسكله) از تئوری تیر برروی بستر الاستیك (Beam on Elastic Foundation) استفاده می شود. طراحی و اندركنش سازه، موج انجام می شود مشابه آنچه در كشتی ها در اثر بار موج انجام می شود ماهیت این روش بر این فرض است كه جریانی كه ازیك مقطع عبور می كند درمقاطع دیگر پل و یا اسكله اثر ندارد با استفاده از تئوری نواری می توان اثر موج برسازه را در دامنه فركانسی تحلیل نمود ماكزیمم پاسخ (خمش- برش- پیچش-تغییر مكان) را می توان با استفاده از اثر طیفی بدست آورد برای این منظور یك مدل اجزای محدودی از پل و یا اسكله می توان تهیه كرد و از حل آن طیف پاسخ حركت اسكله را تعیین نمود. بارگذاری اسكله های شناور:1-بارهای موج و باد: درمورد فعالیت های موج و باد پل یا اسكله شناورتحت اثر چهار بار زیر می باشد:– بارهای جانبی دائمی موج و استاتیكی باد– بارهای دینامیكی باد – بارهای موج درمرتبه اول برخورد– بارهای موجی كه به آهستگی درحال تغییر است باراستاتیكی باد مركب است از نیروهای بالا برنده و مقاوم در برابر حركت آب و عامل لنگر و واژگونی روی مقطع عرضی، بار دینامیكی باد، جزئی از مؤلفه تغییر این نیروها و لنگرها می باشد. بارهای جانبی موج یكنواخت از نتایج انعكاس موج هستند. مولفه دینامیكی فعالیت موج مركب است از مرتبه اول بارهای موج، سپس بارهای موجی كه به آهستگی درحال تغییر هستند. درمرحله دوم تأثیرات امواج قرار دارند كه این امر نتیجه تلفیق امواج با فركانس نزدیك می باشد. بارهای موجی كه به آهستگی درحال تغییر هستند در فركانس هایی كه به اندازه كافی پائین هستند اتفاق می افتد تا اینكه نزدیك فركانس طبیعی سازه شوند. 2- بارهای مرده: شامل وزن بدنه اصلی اسكله و كلیه تاسیسات وتجهیزات ثابت روی آن3- بارهای زنده: شامل وزن كلیه ماشین آلات متحرك بر اسكله، كالاها و افراد4- بارهای محیطی: كه خود به چند شكل می تواند بر اسكله اثر كند. مهمترین آنها باد، جریان و موج می باشند كه نیروهای حاصل از باد و جریان غالباً‌ بصورت نیروهای وارده از كشتی بر بولاردهای اسكله در نظر گرفته می شود. حساسیت اسكله های شناور نسبت به موج ایجاب می كند كه غالباً‌ آنها را در حوضچه های حفاظت شده احداث نمایند. 5- نیروهای مهاری: این نیروها توسط خطوط مهار كشتی به پایه های ثابت روی اسكله (بولاردها) وارد می شوند و مقادیر آنها تابع وزن كشتی، باد و جریان است. در این تحقیق از جداول نیروی بولارد برای كشتی های با تناژ مختلف از مراجع ژاپنی استفاده شده است.6- نیروهای حاصل از ضربه كشتی در پهلوگیری: این نیروها در هنگام پهلوگیری كشتی به فندرها وارد می شوند. برای محاسبه نیروها ابتدا انرژی وارده را از رابطه‌ی زیر محاسبه می كنند:(1) كه در آن E كل انرژی ضربه ای، V¬¬¬¬n مولفه ی عمود بر اسكله ی سرعت كشتی، K ضرب خروج از مركزیت، g شتاب گرانش، W1 وزن كشتی و W2 جرم افزوده كه خود از رابطه زیر بدست می آید:(2) كه در آن D آبخور كشتی و طول كشتی و وزن مخصوص آب می باشد. نهایتاً با استفاده از جداول طراحی فندرها كه در این تحقیق جداول شركت بریجستون می باشد می توان نیروهای وارده را بدست آورد. انتخاب یك سیستم شناور به منظور مدل سازیجنس اسكله از فولاد انتخاب می شود كه این بدلیل سهولت ساخت و اجرای آن نسبت به انواع بتنی یا لاستیكی است. اجزاء تشكیل دهنده بدنه اصلی بدلیل ساخت آسانتر و پایداری بهتر، از پانتونهای ساده انتخاب می شوند. ارزیابی مدلهای مختلف بهم بستن این قطعات شناور بهم نشان می دهد كه سری پانتونهای بزرگ بهم مفصل شده با توجه به اینكه بدنه اصلی خود شامل عرضه نیز است از نظر اقتصادی و هزینه ساخت بهینه تر می باشند. از سویی در مواقع آسیب دیدگی نیز، تعویض قطعه معیوب به راحتی صورت گرفته و اسكله را از سرویس دهی مختل نمی‌كند. سیستم مهاربندی انتخاب شده، مدل دولفین های مهاری می باشد. اسكله به كمك شمعهایی كه در یك طرف پانتون یا در چهارگوشه آن نصب می شوند مهار می گردد. این روش مهاربندی بدلیل عدم نیاز به تكنولوژی پیچیده و مصالح قابل دسترس در ایران كاربرد بیشتری دارد و معمولاً‌ شمع كوبی در یك طرف پانتونها هم از نظر سهولت اجرایی و هم سهولت تعمیرات در مواقع آسیب دیدگی بر شمع كوبی در چهار گوشه ترجیح داده می‌شود. در یان روش معمولاً پانتونها توسط اتصالات طوقه ای شكل به شمع ها وصل می گردند. تیپ بندی اسكله های شناوربا توجه به اینكه اسكله های شناور برای طیف وسیعی از شناورها كاربرده دارند، سه تیپ خاص از آنها به منظور ارزیابی رفتار انتخاب شده و بارگذاری لازم نیز برهمین اساس صورت گرفته است.اسكله مسافریبرای سرویس دهی به كشتی های با حداكثر تناژ 500 تن با عر ض پیشنهادی 3،4،5 متر بدون عبور ماشین آلات بر عرشه آن.اسكله باربری سبك برای سرویس دهی كشتی های با حداكثر تناژ 500 تن با عرض پیشنهادی 5،6،7 متر كه اجازه عبور وانت بر آن داده می شود.اسكله باربری نیمه سنگینبرای سرویس دهی به كشتی های با حداكثر تناژ 15000 تن با عرض پیشنهادی 6،7،8 متر كه مجهز به یك جرثقیل متحرك 5 تن بوده و اجازه عبور كامیون 10 تن بر آن داده می شود. بارهای تعریف شده:براساس مطالب گفته شده نیروی بلارد و ضربه پلهو گیری بدست می آیند. بارهای مرده برابر 500 كیلوگرم بر متر مربع و بارهای زنده بسته به نوع اسكله به ترتیب 150، 500،1000 كیلوگرم بر متر مربع در نظر گرفته شده است. اثرات جریان و باد نیز در نیروی بولارد لحاظ شده است.انتخاب مدول های مناسب با توجه به ملاحظات اجرایی در ساخت پانتونها از ورق های فولادی، طول پانتونها مضارب 3 در نظر گرفته شده و بطول های 9،12،15،18،21،24،27،30،45،60 متری در نظر گرفته شده است. بدین ترتیب با فرض نیاز به حداقل 3 پانتون به منظور رفتار سنجی، طول اسكله براساس طویل‌ترین پانتون بكار رفته حدود 180 متر خواهد بود. جانمایی شمع های مهاری:در این تحقیق ظرفیت باربری شمعها و بررسی نیاز به استفاده از شمع یا گروه شمع در رفتار سنجی نقشی نداشته و فقط محل قرارگیری آنها در هر پانتون مهم می باشد. برای این منظور كافیست هر پانتون را بصورت یك تیر با حداقل دو تكیه گاه غلطكی فاصله دار از دو سر آزاد (Overhang) فرض كنیم كه فاصله ی دو تكیه گاه ابتدا و انتهایی براساس ماكزیمم لنگر قابل تحمل بدنه پانتون ها كه قبلاً از ساختار سازه ای آنها و نیروی عرضی وارده بر فندرها تعیین می گردند، بدست می آید و در هیچ حال با توجه به ملاحظات اجرایی از 5/1 متر كمتر فرض نمی گردد. سپس تیر تحت بارهای عرضی وارده تحلیل می گردد و لنگر ماكزیمم درون دهانه آن بدست می آید كه در صورت بزرگتر بودن از لنگر قابل تحمل لازم است تعداد شمع ها بصورت متقارن اضافه گردد. بعنوان مثال در اسكله تیپ اول برای عرض 3 متر و پانتونهای 21 متری، دو تكیه گاه با فاصله 5/3 متر از سر آزاد (14متر فاصله خالص بین دو شمع ) لازم خواهد شد. اتصالاتاتصالات بین پانتونها در مدل مورد بحث این تحقیق غالباً به دو شكل می باشند. كلید برشی بصورت كام و زبانه ی استوانه ای كه عملاً‌ امكان تغییر مكان را به صورت لولایی امكان پذیر می سازد و در دو محور عرضی و ارتفاعی جابجایی ندارد و دیگری مفصل ارتباطی كه دو پانتون توسط رابط های مفصلی كه از نظر اجرایی در نصب و تعمیر مناسب تراند به هم متصل می شوند. در هر دو مدل حداقل یك فاصله ی Cm30 بین دو پانتون ایجاد می شود كه توسط ورقهای فولادی برای سهولت در تردد پوشیده خواهند شد. مدل سازی كامپیوتری اسكله و بارهای وارد بر آن:هدف از این تحقیق بررسی تغییر مكان های پانتون ها تحت اثر بارگذاری های تعریف شده به منظور دستیابی به ابعاد اولیه مناسب برای آنها می باشد. بدین ترتیب مدل كامپیوتری مورد نیاز بایستی پانتون ها را بشكل یك جسم صلب شناور مهار شده از یطرف نشان دهد كه تحت اثر بارهای وارده جابجا می شوند. بنابراین در بحث مدولاسیون ابعاد نیازی به نیروهای درونی سازه و همچنین نیروی درون شمع ها نیست.در این مدل سازی پانتونها بصورت قاب های صفحه ای مشبكی با طول المان 1 متری مدل شده اند كه توسط دو دسته المان اتصالی (بصورت مفصل) بهم متصل شده اند. آب بصورت فنر در زیر گره های قاب های مورد نظر مدل شده است و سختی آن وابسته به وزن مخصوص آب و سطح باریر فنر می‌باشد. (3) با توجه به عدم نیاز به نیروهای درون شمع ها در رفتار سنجی، این اعضاء در مدل آورده نشده و اثر آنها فقط در قالب اتصالات شمع به اسكله بصورت المانهای سه گانه ای مدل شده است كه قابلیت حركت تحت نوسانات قائم فرضی روی آب را داشته و ضمناً‌ نیروهای عرضی و طولی وارده به اسكله را تحمل می‌نمایند.بارهای مرده در قالب وزن المان های قاب، بارهای زنده بصورت بارگسترده بر المانها و سایر بارها شامل نیروی بولارد، نیروی وارده به فندر، وانت، كامیون و جرثقیل بصورت نیرو یا گشتاورهای متمركز بر اسكله وارد شده اند.تحلیل و نتایج حاصل از آنبا توجه به مدل ساده انتخاب شده برای تحلیل از نرم افزار SAP2000 استفاده شده است. برای این كار زنجیره پانتونهای مدل شده تحت بارگذاریهای مختلف مورد آنالیز قرار گرفته است تا رفتار این زنجیره در برابر هر بار مشخص شود. پارامترهای مورد سنجش در این آنالیز، حداكثر فرورفت اسكله در آب، حداكثر شیب طولی و عرضی و همچنین تماس كف پانتون با آب می باشد. حداكثر فرورفت مجاز برای اسكله های تیپ اول 50 سانتیمتر و برای تیپ دوم و سوم حداكثر فرورفت نسبی در اعمال بارهای مختلف ثقلی 50 سانتیمتر در نظر گرفته شده است. شیب حداكثر مجاز در تیپ های اول تا سوم با توجه به محدوده های مجاز ارائه شده در مراجع بسته به نوع كاربری اسكله ها به ترتیب 5%،6%،7% در نظر گرفته شده است. ضمناً‌ پانتون هایی كه تحت هر بارگذاری از آب جدا شده باشند مردود تلقی شده اند. بدین ترتیب تركیبات بحرانی بارگذاری تعیین شده و تحلیل نهایی زنجیره پانتونها تحت این بارها صورت گرفته است. با استفاده از نتایج حدود 1200 اجرای آزمایشی و نهایی برنامه بر تیپ های مختلف اسكله با عرض ها و بارهای تعریف شده، طول پیشنهادی مناسبی برای پانتونهای هر تیپ اسكله تعیین شده است. جدول (1) نتایج نهایی مربوط به یك تحلیل را برای اسكله تیپ سوم با عرض 7 متر نشان می دهد. جدول 1:نتایج بارگذاری تركیبی بر پانتون تیپ سوم با عرض 7 متروضعیت شیب حداكثر فرورفت Cm طول پانتون به متراز آب جدا شده 1934 2105 9از آب جدا شده 1442 2061 12از آب جدا شده 1112 2038 15همه نقاط در آب 92 1934 18همه نقاط در آب 75 1939 21همه نقاط در آب 63 1869 24همه نقاط در آب 53 1873 27همه نقاط در آب 48 1796 30همه نقاط در آب 36 1737 45همه نقاط در آب 248 1631 60 ارتفاع مناسب پانتونها نیز از بررسی پایداری یك جسم مكعب مستطیل شكل شناور و بدست آوردن حداقل نسبت عرض به ارتفاع لازم برای پایداری بدست آمده است. (4)در نهایت با لحاظ كردن یك ارتفاع آزاد اندازه آن افزوده شده است. جدول زیر نتایج كلیه ی تحلیل ها را برای هر سه تیپ اسكله بصورت ابعاد پیشنهادی به منظور استفاده درطراحی مقدماتی نشان می دهد:جدول 2:ابعاد پیشنهادی پانتونها در تیپ های مختلف اسكله های شناورارتفاع پیشنهادی پانتون (سانتی متر) طول پیشنهادی پانتون (متر) عرض (متر) نوع اسكله100100100 12 متر به بالا12 متر به بالاكلیه طولها 345 تیپ اول 160160 150 18 متر به بالا18 متر به بالا18 متر به بالا 567 تیپ دوم240230220 45 و 60 متر24 متر به بالا24 متر به بالا 678 تیپ سوم كاربرد بتن توانمند در اسكله های شناور بتنیبتن یك ماده ایده آل برای ساخت انواع سازه های دریایی می باشد و این بدلیل خصوصیات مناسبی است كه از لحاظ دوام و استحكام دارا می باشد. عضو بتنی مسلح و یا پیش تنیده را می توان به نحوی طراحی نمود كه ضمن داشتن مقاومت لازم در برابر نیروهای وارده، شامل نیروهای استاتیكی و دینامیكی، دارای پایایی و دوام رضایت بخش نیز باشد. براساس تعریف، بتنی كه برخی از خصوصیات آن نسبت به بتن معمولی بهبود یافته باشد را بتن توانمند می نامند. در سازه های دریایی بدلیل وجود نیروهای قابل توجه هیدرودنامیكی ناشی از جریان و موج آب و همچنین بالا بودن شدت خوردگی خصوصیاتی همچون مقاومت بالای فشاری، استحكام مناسب، دوام و مقاومت بالا در برابر خوردگی از اهمیت بسزایی برخوردار می گردد كه كاربرد مفید بتنهای توانمند را بدیهی می سازد. در این مقاله معیارهای طراحی اسكله های شناور بتنی به همراه دلایل و كاربرد بتنهای توانمند در ساخت آنها ارائه شده است. شرایط محیطیدر محیطهای دریایی بدلیل شرایط و ویژگیهای خاص آن باید بتن دارای خصوصیات برجسته ای از نظر نفوذپذیری باشد. در یك اسكله شناور بتنی، بخشی از سازه كه در آب دریا قرار دارد فشار هیدرواستاتیك آب را بطور دائم بر خود حس می كند. این مسئله نه تنها به معنای نوعی نیروی وارده می باشد بلكه بدین معناست كه آن وجهی كه در آب قرار دارد همواره خیس و مرطوب می باشد كه به همین علت آب بطور تدریجی بین تركهای موئین موجود در حد فاصل مصالح نفوذ كرده و به سمت وجه داخلی عضو حركت می كند. اگر سطح داخلی عضو تحت فشار اتمسفریك باشد آنگاه یك نفوذ دائمی و تدریجی وجود خواهد داشت كه با جذب تدریجی آب به چگالی وزنی بتن افزوده می گردد. افزایش چگالی وزنی به معنای افزایش وزن سازه شناور است كه اگر در محاسبات منظور نشده باشد عملكرد سازه را دچار مخاطره خواهد نمود. با توجه به این مطلب كاهش قابل توجه نفوذپذیری بتن سبب خواهد گردید كه به نحوی عملكرد مناسب سازه شناور بتنی تضمین گردد. از نقطه نظر خوردگی، حضور یون كلراید در آب دریا یك سازه بتنی مخاطره آمیز می باشد. در حالت عادی در فرآیندهای شیمیایی اولیه سیمان در مخلوط بتن، مخلوط بتن، یك لایه محافظ بر روی آرماتورها تشكیل می گردد كه آنها را می تواند بخوبی در برابر خوردگی محافظت كند. نفوذ یون كلراید در بتن سبب حل شدن این لایه محافظ و فراهم شدن شرایط مناسب برای خوردگی آرماتور می گردد. بنابراین افزایش مقاومت بتن در برابر نفوذپذیری یون كلراید می تواند بطور قابل توجهی جلوی خوردگی آرماتور را بگیرد. هنگامی كه آب دریا از یك سطح عضو بتنی نفوذ و از سطح دیگر تبخیر می گردد. قطعات نمك در خلل و فرج بتن رسوب می كند كه همراه با حضور آرماتور سبب ایجاد واكنشی همانند واكنش شیمیایی در یك باتری شده و خوردگی الكترولیت را بوجود می آورد. از این جهت نیز كاهش قابل توجه نفوذپذیری بتن از اهمیت خاصی برخوردار می گردد. درناحیه پاشش آب (Spalsh Zone) بدلیل حضور آب شور دریا و همچنین اكسیژن و كربن موجود درهوا مسئله خوردگی بدلیل تناوب تر و خشك شدن سازه بتنی به شدت افزایش می یابد و بدیهی است بتنی كه در این محیط قرار می‌گیرد بهتر است تا حد امكان نفوذناپذیر باشد.نیروهای دینامیكی و هیدرودینامیكی اسكله ها همواره در معرض خطر برخورد با شناورها می باشند. انرژی جذب شده ناشی از ضربه شناورها تنشهای بزرگی را در سازه بوجود می آورد كه بالا بودن مقاومت فشاری بتن نیاز به ضخیمتر كردن عضو و در نتیجه سنگین شدن آن را منتفی می سازد. سرعت جریانهای آب معمولاً‌ در محدوده 25/0 الی 5/1 متر بر ثانیه می باشد( بجز در كانالها و مجراها) كه سبب تشدید بارگذاری بر روی سازه و مطرح شدن مباحث پایداری و شناوری می گردد. موج آب نیز سبب اعمال بارهای دینامیكی و متناوب قابل توجهی بر روی یك سازه شناور می گردد. استفاده از بتن توانمند با مقاومت بالا سبب می گردد كه سازه ای ظریفتر، سبك تر و در نتیجه اقتصادی تر را بتوان طراحی نمود و بكار برد. افزایش دوام و حفاظت در برابر خوردگیمهمترین موضوع نگران كننده برای یك اسكله شناور بتنی خوردگی می باشد كه مكانیزم های آن تا حدودی توضیح داده شد. با روشهای زیر می توان مسئله خوردگی را بطور رضایت بخشی حذف و یا كنترل نمود. بتن متراكم نفوذناپذیر: با كاهش نسبت آب به سیمان (تا محدوده )ضمن حفظ كارآیی مناسب ( با استفاده از فوق روان كننده) و عمل آوری مناسب و پالیش سطح نهایی می توان به یك بتن متراكم با نفوذپذیری بسیار كم رسید. با استفاده از پوزولانهای طبیعی همچون خاكستر بادی و میكروسیلیس می توان نفوذپذیری بتن را تا مرتبه كاهش داد. ذرات میكروسیلیس با قطری برابر با 1/0 میكرون ضمن پرنمودن حفره های خالی موجود در بتن، با شركت در واكنش هیدراسیون بتن سبب تشكیل بلورهای نفوذناپذیر سیلیكات كلسیم شده و نفوذ پذیری را كاهش می دهند. به منظور حصول بتنی با كیفیت بالا لازم است كه مصالح بدون ذرات نمك باشند و مصالح مصرفی (شن و ماسه ) با آب شیرین شستشو و سپس در اختلاط بتن بكار روند. انتخاب دقیق مصالح براساس (ASTMC33)، غیرفعال و درصد كلراید قابل حل مصالح كمتر از 04/0 وزنی توصیه می شود.استفاده از آب تازه با درصد كلراید كمتر از pmm 600 و درصد سولفات كمتر از pmm 1000 ضروری است. انتخاب سیمان مناسب برای دستیابی به بتن مقاوم در برابر خوردگی از اهمیت بسزایی برخوردار است. مقدار كم تری كلسیم آلومینات (C3A) سبب كاهش تراكم و محدودیت كمتر یونهای كلر و بالا رفتن احتمال خوردگی آرماتورها می گردد. سیمان ضد سولفات نوع 5 دارای كمتر از 3 درصد (C3A) می باشد كه جهت كاربرد در یك سازه بتنی دریایی مناسب نیست و استفاده از سیمان نوع 2 با درصد (C3A) می باشد كه جهت كاربرد در یك سازه بتنی دریایی مناسب نیست و استفاده از سیمان نوع 2 با درصد (C3A) بین 6 الی 10 درصد مطلوب می باشد.روش اجرای مناسب در اجرای مناب ساخت اسكله شناور شامل بتن ریزی، تحكیم و عمل آوری مطابق با توصیه های ACI و ASTM به منظور به حداقل رساندن حجم حفرات بسیار ضروری می باشد. همچنین با استفاده از مواد رزینی (پوششهای اپوكسی) می توان سطح آرماتورها و بتن را در برابر خوردگی و نفوذپذیری تقویت نمود. افزایش مقاومت فشاری بتن بتن های دارای مقاومت فشاری بالا (HSC) نیز بتنهای توانمند می باشند. همانگونه كه قبلاً‌ اشاره شده كاربرد بتن با مقاومت بالا در اسكله های شناور بتنی بدلیل وجود نیروهای قابل توجه هیدرونامیكی بسیار سودمند می باشد. استفاده از اینگونه بتن ها سبب می گردد كه بتوان اسكله ای به مقاومت كافی در برابر وارده را با ابعادهای كوچكتر و سبكتر ساخت كه توجیه گر جنبه های اقتصادی ساخت اسكله های شناور بتنی خواهد بود. به منظور حصول به بتنی با مقاومت بالا روشهای متعددی امروزه تجربه شده است كه متداولترین آن استفاده از مواد پوزولانی طبیعی همچون خاكستر بادی و میكروسیلیس می‌باشد. با استفاده از میكروسیلیس ( به میزان 5 الی 10 درصد وزنی سیمان) و كاهش نسبت آب به سیمان ( به میزان ) و استفاده از مواد افزودنی كاهنده آب و فوق روان كننده ها می توان با یك دانه بندی مناسب میزان مقاومت بتن را حداقل 5/1 برابر افزایش داد ادامه خواندن مقاله طرحي نوين در ساخت اسكله هاي شناور

نوشته مقاله طرحي نوين در ساخت اسكله هاي شناور اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله مدل ارزيابي EFQM و بررسي آن در شركت فني فتح

$
0
0
 nx دارای 118 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مدل ارزیابی EFQM و بررسی آن در شركت فنی فتح معرفی شركت (تاریخچه شركت)شركت فتح درسال 1374 به نام تولیدی برادران قاسمی با تولید فندك داخل پیكان شروع به كار نموده و تحولی نو درجهت تأمین نیاز خط تولید شركتهای ایران‌خودرو و سایپا ایجاد نمود. این شركت سپس با گسترش كار خود شروع به تولید انواع فندك های مورد نیاز برای انواع خودروها از قبیل پژوه 405 و پژوه 206 و پراید وغیره …. و ساخت قطعات پلاستیكی جهت شركتهای خودروسازی نمود و كلیه محصولات را با كیفیت قابل رقابت با انواع مشابه خارجی و مطابق استانداردهای جهانی ساخته تاحدی كه موفق به دریافت لوح تقدیر از وزارت صنایع گردیده است. شروع به كار این شركت با ایران خوردرو از سال 1375 با تولید فندك پیكان سرعت گرفت و سپس با شركت سایپا نیز با تأمین فندك و لوازم پلاستیكی آغاز به همكاری نمود. و با شركتهای ساپكو، زامیاد، دسكو، سایپا آذین، گروه بهمن، سازه های خودكفایی شهاب خودرو. زرین خودرو و هپكو در گذشته و هم اكنون همكاری داشته است. اغضای اجرایی پروژه های شركت متشكل از گروهای مهندسین مكانیك مدیریت و تكنسین های مجرب درامور تولید و مونتاژ و ساخت دستگاههای كنترلی می باشد كه این كادر توانایی اجرایی هر پروژه ای درحیطه كار این شركت از طراحی تا ساخت و تولید محصولات را دارد. این شركت اعتقاد راسخ نسبت به كیفیت محصولات تولیدی داشته و ساخت ماشین آلات جهت خط تولید و تجهیزات كنترلی و آزمایشگاهی و نیز ساخت انواع فیلسچرهای كنترلی را در داخل كارخانه به وسیله پرسنل مجرب انجام داده است و انواع آزمایش های كنترل كیفی مربوط به فندك اعم از تست دوام – تست حرارت –تست عملكرد – تست ضربه و غیره را با دستگاههای مختلف وبا تناسب استاندارد مورد نیاز درمحل كارخانه انجام می دهد. شركت تولیدی صنعتی فندك فتح دارای گرید A از شركت سازه گستر سایپا و گرید B از گروه بهمن گردید B (SOGEDAC90) از شركت ساپكو بود. و درمرداد ماه 1383 نیز موفق به دریافت گواهینامه بین المللی استاندارد ISOIS16949-2002 از شركت MIC انگلستان گردیده است). مقدمه :شمارش معكوس برای پیوستن ما به منظومه تجارت جهانی آغاز شده است، پیوستنی كه چندان از روی اختیار نیست. چشم های خبرگان صنعت و اقتصاد این خاك نگران آثار این پیوستن است آیا سازمان های صنعتی ما توان رقابت دراین فضا را دارند؟ درچه معیارهایی ضعیف هستیم؟ سازمان ما چگونه باید باشد تادررقابت پیروز میدان باشیم؟ تفاوت سازمان ما با یك سازمان سرآمد درقیاس جهانی چیست؟ این همان سؤال هایی است كه دركشور های صنعتی و پیشرفته امروزی، سال ها قبل و در دوران ركود اقتصاد جهانی، مطرح شد كشورهایی نظیر، ژاپن، آمریكاو كشورهای اروپایی، این سوالات را طرح كردند و كوشیدند كه الگویی از یك سازمان موفق و سرآمد ارائه كنند. سازمانی كه نیازهای اصلی جامعه را به بهترین نحوه برآورده می‌كند و در این راه سرآمد دیگر سازمان ها است. به الگوئی كه از این سازمان ها ارایه گردید مدل های سرآمدی كسب و كار می گویند. به ادعای بسیاری از صاحب نظران، نقش اساسی درجهت گیری صحیح سازمان های تجاری دراین كشورها داشته است. (گرچه حوزه عمل بعضی از این مدل ها وسیع تر از حوزه تجارت است و مثلاً در حوزه های آموزشی و بهداشتی نیز استفاده می‌شود) این مدل ها الگویی از یك سازمان ارایه می‌كنند كه در ایده و عمل سرآمد سازمان های دیگرند و نشان می‌دهد برای رشد و سرآمدی، چه تغییراتی در اجزاء سازمان باید انجام شود. سوالی كه عموماً دراینجا مطرح می‌شود این است كه با توجه به اینكه كشورها از لحاظ فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی دارای ویژگی ها و بافت خاصی است آیا استفاده از این مدل ها می تواند برای سازمان های ایرانی عملی و مفید باشد؟ ودر صورت استفاده از آنها تا چه حد باید در آنها تغییر ایجاد شود؟ تحقیقاتی كه توسط محققین ایرانی در باب صنعت و كیفیت انجام شده نشان می دهد كه مدلهای سرآمد دركشورهای مختلف به سوی یكدیگر همگرا بوده و برای استفاده از این مدل ها نیاز به تغییرات اساسی و ساختاری درآنها نیست به عبارتی زبان كسب و كار، زبانی بین المللی و جهانی است كه سازمان های ایرانی پیشرو برای استفاده از آن باید آنرا بیاموزند و آشنایی با مدلهای سرآمدی معتبر اصلی ترین قدم دراین راه است دربین مدلهای سرآمدی كسب و كار مدل EFQM به دلیل متعددی از جمله دلایل زیر، اهمیت بیشتری برای صنایع و سازمان های پیشتاز كشور ما دارد. 1) محقق شده است این مدل در جهان و بیش از دیگر مدل ها به عنوان مدل مرجع جوایز ملی انتخاب شده است. 2) از آنجا كه این مدل در اكثر كشورهای اروپایی به عنوان مدل مرجع انتخاب شده است. امكان الگوبرداری از طیف وسیعی از سازمانها دركشورهای مختلف اروپایی باشرایط و ویژگی های متفاوت وجود دارد و امكان مراجعه و بازدید از سازمانهای سرآمد (یا سازمان هایی كه برای رسیدن به آن كوشیده اند) دربرخی از این كشورها مثل تركیه برای متخصصین كشور ما آسانتر است. 3) روابط كشور ما با كشورهای اروپایی، عموماً‌ روابط خوبی بوده است كه امكان انتقال دانش و استفاده مستقیم از خبرگان این مدل را برای سازمانهای ایرانی فراهم می‌كند. 4) دیدگاه سیستماتیك قوی، توجه دقیق به مدیریت مبتنی بر فرآیند های سازمانی و نتیجه گرایی مدل EFQM برای سازمان های ایرانی كه معمولاً دراین حوزه ها با مشكلات جدی روبرو هستند، بسیار آموزنده و اجرایی است. 5) مدلی كه مبنای ارزیابی و اهدای جایزه ملی بهره وری و تعالی سازمانی در بخش صنعت و معدن ایران قرار گرفته است (وقرار است توسط وزارت صنایع و معادن به سازمانهای واجد شرایط احراز جایزه داده شود). منطبق بر مدل EFQM از سویی، مدل EFQM درسطح گسترده ای در اروپا و جهان مورد استفاده قرارگرفته است براساس آخرین مطالعات صورت گرفته می توان به نتایج زیر اشاره كرد. • بیش از 200000 سازمان در اروپا از این مدل استفاده كرده اند. • 15 شركت از 25 شركت بزرگ اروپا این مدل را جهت ارزیابی بكار گرفته‌اند. • از 50 شركت برتر كه تسوط financial time درسال 2001 معرفی شدند 13 شركت اروپایی بودند كه از این تعداد 9 شركت مدل EFQM را مورد استفاده قرار داده اند. تاریخچه مدل های سرآمدی كسب و كار و جوایز كیفیت درسال 1950 مؤسسه Juse ژاپن، آقای دكتر ادوارد دمینگ را برای انجام سخنرانی‌های مختلف در زمینه كیفیت به ژاپن دعوت نمود. درسال 1951 این مؤسسه به پاس خدمات دكتر دمینگ جایزه ای به نام ایشان بینان نهاد كه اهداء آن همچنان ادامه دارد. این مدل نگرش جدیدی دربحث كیفیت ایجاد وعنوان كرد كه برای تولید محصولات و خدمات با كیفیت نیاز به هماهنگی همه جانبه درسطح سازمان داریم. اگرچه درآن زمان عمدتاً استفاده از روش های آمار برای كنترل كیفیت دركانون توجه اصلی این مباحث بوده ولی همین تفكر نگرش «فراگیر» منجر به ظهور كنترل «كیفیت فراگیر» در دهه 60 میلادی گردیده موفقیت ژاپن در بكارگیری روش های مهم كسب و كار، تهدیدی جدی برای شركت های آمریكایی ایجادكرد. به طوریكه در دهه 80 بسیاری از آنها با واگذار كردن بازار به رقبای ژاپنی درآستانه ورشكستگی قرارگرفتند این تهدیدات منجر گردید كه شركت های غربی در روش های كسب و كار خود تجدید نظر كرده و مدیریت كیفیت فراگیر بطور گسترده ای بكارگیرند. دراواخر دهه 1980 مطرح شدن دو نگرش عمده، شیوه ها و نظام های مدیریت كیفیت سازمان ها را به طور محسوس تحت تأثیر قرار داد: استانداردهای سری ISO9000 و مدیریت كیفیت فراگیر. استانداردهای سری ISO9000 به منظور هماهنگ كردن . استانداردهای كیفیت و ارائه الگوهایی برای تضمین كیفیت به وجود آمد. سنجش میزان انطباق و سازگاری هر سازمانی با استاندارد ISO9001 به راحتی و از طریق انجام برنامه های عینی (داخلی و بیرونی) امكان پذیر است . و سازمانهایی كه بتوانند با موفقیت، ممیزی های شخصی ثالث (توسط سازمانهای گواهی دهنده) را سپری كنند، موفق به دریافت گواهینامه مربوطه خواهند شد مدیریت كیفیت فراگیر با روشی برای مدیریت را دارد یك سازمان است كه اساس آن محور قرار دادن كیفیت و مشاركت همه اعضای سازمان بوده و هدف از آن نیل به موفقیت در درازمدت از طریق جلب رضایت مشتری و تأمین منافع همه ذی نفعان است. برخلاف ISO9000 یك استاندارد رسمی بین المللی برای مدیریت كیفیت فراگیر كه مشخص كند كه چگونه می‌توان یك سیستم مدیریت كیفیت فراگیر را ایجاد كرد، وجود ندارد حتی خطوط راهنمایی یكسان و هماهنگی كه كمك كند. چگونه می‌توان استقرار و باكارگیری مدیریت كیفیت فراگیر را اندازه گیری و ارزیابی كرد نیز موجود نیست. از سوی دیگر هیچ سازمان یامرجع رسمی صدور گواهینامه كه قادر باشد استقرار ودستیابی به مدیریت كیفیت فراگیر را براساس استاندارهای بین المللی گواهی نموده و به رسمیت بشناسد نیز وجود ندارد. از این روببینیم نظریات كم وبیش متفاوتی توسط اندیشمندان این رشته همچون دمینگ، جوران، كرازبی، رایشكاو، فیگن بام و … تعریف مدیریت كیفیت فراگیر و اصول و راهكارهای اجرائی آن مطرح شده است. اما موضوعی كه تمام اندیشمندان مدیریت برآن اتفاق نظر دارند، ضرورت اندازه‌گیری اصول و معیارهای اصلی مدیریت كیفیت فراگیر است. به همین دلیل در سالهای اخیر مطالعات و تحقیقات متعددی به منظور شناسایی و اندازه گیری معیارهای اصلی مدیریت كیفیت فراگیر در كشورهای مختلف انجام شده است . لازم به ذكر است كه پیشتر درغرب مدل هایی برای ارزیابی بنگاه های صنعتی و غیرصنعتی به وجود آمده بودند كه با ظهور سیستم های ISO9000 به مقبولیت جهانی نیز رسیدند، ولی هیچ كدم دید فراگیری نسبت به كسب و كار نداشتند یكی از اولین گام ها برای بخشیدن دید فراگیر به این مدل ها درسال 1983 در كانادا با طرح جایزه كیفیت و سرآمدی كانادا برداشته شد. پس از آن درسال 1987 بعد از چندین سال كار مستمر، مدل كسب و كار جایزه ملی كیفیت ماكلون بالدریچ درآمریكا مطرح بود. به دنبال مدل بالدریچ ، مدل جایزه كییفیت اروپا توسط بنیاد اروپایی مدیریت كیفیت EFQM در سال 1991 ارائه گردید كه بسیاری از كشورهای اروپایی و غیره اروپایی از آن پیروی كردند. از سوی دیگر، تغییرات به وجود آمده در اقتصاد جهانی، تلاش انجام شده توسط سازمان تجارت جهانی(WTO) در راستای جهانی كردن اقتصاد و افزایش رقابت جهانی همه و همه كشورهای مختلف (اعم از توسعه یافته و یا درحال توسعه) را به این باور رسانده است كه برای حضور و بقاء در بازارهای منطقه ای، جهانی و حتی داخلی باید توان رقابتی و قابلیت رقابت پذیری صنایع و سازمان های خود را افزایش دهند. از این رو كشورهای مختلف، مطالعات متعددی در زمینه شناسایی و اشاعه عوامل كلیدی موفقیت سازمان ها به منظور بهبود عملكرد آنها انجام داده اند جوایز ملی كیفیت و مدل های سرآمدی سازمانها حاصل این مطالعات و تحقیقات است و بسیاری از كشورهای توسعه یافته و در حال توسعه در سال های اخیر آن را در سطح سازمانهای كسب و كار خود جاری ساخته اند. جایزه دمینگ در ژاپن (1951) جایزه كیفیت و سرآمدی كاندا (1983) جایزه مالكوم بالدریج در آمریكا جایزه كیفیت اروپا (1991) جایزه كیفیت راجیوگاند‌ی در دهه (1991) نمونه هایی از تلاش های انجام شده در این زمینه است. اگر چه مدل های دمینگ بالدریج و EFQM مدرنترین مدل های سرآمدی عملكرد هستند ولی كشورهای دیگری هستند كه مدل های خاصی را برای خود توسعه داده اند. البته مدل های توسعه داده شده غالباً از مدل های فوق الهام گرفته اند. جوایز ملی كیفیت و سرآمدی سازمانی بر این واقعیت تأكید دارند كه بقاء دررقابت جهانی مستلزم بهبود عملكرد درمقیاس جهانی است. این مدل‌ها با ارائه معیارهای ارزیابی، خطوط راهنمایی برای سازمانها ایجاد می‌كند تا پیشرفت ها، عملكرد خود را در زمینه كیفیت و سرآمدی سازمانی اندازه گیری نمایند از سویی، معرفی سازمانهای برتر و برندگان جوایز كیفیت، مثالهای عملی از دستیابی و موفقیت درپیاده سازی اصول مدیریت كیفیت فراگیر را ایجاد و به سازمان ها كمك می‌كند تا با الگو قرار دادن آنها، نظام های مدیریت خود را بهبود بخشند. تاریخچه بنیاد اروپایی مدیریت كیفیت و مدل سرآمدی EFQMسازمانهایی كه حقیقتاً سرآمد هستند، می كوشند با دستاوردهایشان و نشان دادن این كه چگونه به این دستاوردها رسیده اند و این كه در آینده چه دستاوردهایی خواهند داشت، رضایت ذی نفعان خود را جلب كنند انجام این كار، حتی در ساده‌ترین شرایط كار دشوار است. از این رو در شرایطی كه رقابت جهانی افزایش می‌یابند، نوآوری های تكنولوژی به سرعت اتفاق می افتند. فرآیندها تغییر می‌كند و تغییرات مداوم دراقتصاد، شرایط اجتماعی و محیط پیرامون مشتری رخ می دهند. استمرار این كار دشوارتر نیز خواهد شد. با شناخت این چالش ها كه بنیاد اروپایی مدیریت كیفیت (EFQM) ایجاد شد تا رهیافتی به مدیریت بین سازمانها اروپایی ترویج كند كه در ابعاد جهانی قابل طرح و راهنمایی آنها با سوی سرآمد پایدار باشد. بنیاد اروپایی مدیریت كیفیت یك سازمان غیرانتفاعی است كه در سال 1988 میلادی توسط چهارده شركت معتبر اروپایی و با حمایت اتحادیه اروپا تأمین گردید. درحال حاضر بیش از 800 شركت اروپایی دراین سازمان عضویت دارند. ماموریت این سازمان ایجاد یك نیروی راهبرانه، درجهت سرآمدی عملكرد و چشم انداز آن درخشش سازمان های اروپایی درجهان است. ریاست وقت اتحادیه اروپا به هنگام امضاء موافقت نامه تأسیس این بنیاد چنین اظهاری دارد «تلاش برای بهبود و ارتقاء كیفیت یكی از پیش نیازهای موفقیت برای تك تك شركت ها و برای رقابت پذیری همه به صورت جمعی است» . بنیاد اروپایی مدیریت كیفیت و نقش اساسی درجهت ترغیب و كمك به شركت های اروپایی برای توسعه مدیریت كیفیت در اروپا داشته است شركت های اروپایی پذیرفته اند كه مدیریت كیفیت فراگیر راهی برای مدیریت كردن فعالیتها در جهت دستیابی به كارایی، مؤثر بودن و مزیت های رقابتی است كه تضمین كننده موفقیت در دراز مدت بوده و این میسر نمی گردد مگر با تأمین نیازهای مشتریان، كاركنان و دیگر ذی نفعان سازمان، این عقیده روز به روز دربین شركتهای اروپایی بیشتر رواج می یابد. مدل سرآمدی EFQM به عنوان چارچوبی اولیه برای ارزیابی، بهبود سازمان ها معرفی شده است، مدلی كه نشان دهنده مزیت های پایداری است كه یك سازمان سرآمد باید به آنها دست یابد كار طراحی این مدل به صورت جدی از سال 1989 میلادی آغاز شد و مدل سرآمدی EFQM درسال 1991 معرفی گردید این مدل به سرعت مورد توجه شركتهای اروپایی قرارگرفت و مشخص گردید كه سازمان‌های بخش عمومی و صنایع كوچك هم علاقه دارند از آن استفاده كنند. درسال 1995 ویرایش مربوط به بخش عمومی و درسا 1996 مدل مربوط به سازمانهای كوچك (SME) توسعه داده شد. اگر چه این مدل همواره مورد توجه و بازبینی بیناد اروپایی كیفیت قرار داشته است اما مهمترین بازبینی كه منجر به تغییراتی در مدل گردید درسال 1999 اتفال افتاد. مهمترین تغییرات عبارت بودند از توجه بیشتر به رویكردهایی كه می توانست نتایج مربوط به مشتریان را به دنبال داشته باشد و نیز توجه بیشتر به بحث شراكت و مدیریت دانش در سال 2001 مدل سازمانهای كوچك و متوسط مدل سرآمدی EFQM هماهنگی بیشتری پیدا كرده و تحت نام مدل سرآمدی EFQM ارائه شده است كه نسبت به ویرایش سال 1999 دارای تغییرات اعمال شده درمدل سال 2003 میلادی است. مدل سرآمدی EFQM دریك نگاه؛دراین قسمت می خواهیم برای آشنایی اجمالی و سریع خواننده بامدل سرآمدی EFQM سیاست این مدل را بیان كنیم تا افراد بتوانند به یك تصویر كلی از این مدل دست یابند در یك نگاه كلی مدل سرآمدی كسب و كار EFQM شامل پنج جزء اصلی است. بررسی اجمالی مفاهیم بینادین سرآمدی در مدل EFQM مفاهیم بنیادین سرآمدی: مفاهیمی هستند كه این مدل برآن بنا شده است و در واقع پایه و اساس مدل اند. این مفاهیم برگرفته از اعتقادات و باورهای محوری شركت ها و سازمانهای سرآمد قرن بیستم هستند سازمانهایی كه در عمل و با باور به این مفاهیم شركتهای ساخته اند كه درتاریخ كسب و كار ماندگار شده اند. ازسویی تحقیقات نشان می دهد كه این مفاهیم با نظریات متفكران و صاحب نظران علم مدیریت درمورد اهدافی كه یك سازمان باید به آنها دست یابد همخوانی و سازگاری دارد. به عبارت دیگر نظریات اندیشمندان و عملكرد سازمانهای سرآمد درقرن بیستم. تصویری از یك سازمان رقم زده است كه دراین مفاهیم گنجانده شده است. لذا شرط اساسی سرآمدی، اعتقاد و عمل به این مفاهیم درتمامی سازمان وبه ویژه دربین مدیران ارشد آن است درمدل های EFQM این مفاهیم بنیادین بشرح زیر است: 1 نتیجه گرایی : سازمانی كه می خواهد سرآمد باشد باید به گونه ای كاركند كه به نتیجه مطلوب دست پیدا كند و این نتیجه باید نظر تمامی ذی نفعان سازمان را به طور متوازن جلب كند. (ایجاد توازن یعنی توجه به نظرهمه برحسب میزان اهمیت هركدام)2 مشتری مداری: از آنجا كه داوری نهایی درمورد كیفیت محصولات و خدمات با مشتری است جلب نظر مشتری اهمیت زیادی دارد. ایجاد وفاداری درمشتری و بدست آوردن سهم بازار آنها از طریق توجه جدی به نیازهای مشتریان فعلی و بالقوه امكان پذیر. 3 رهبری و ثبات درمقاصد: رهبری یعنی تعیین اهداف و ایجاد انگیزه در افراد برای تلاش درجهت دستیابی به اهداف سازمان. درسازمان سرآمد مدیران درحرف و عمل، الهام بخش كاركنان برای تلاش درجهت سرآمدی سازمان هستند چشم انداز حقیقتی ازآینده سازمان برای آنها رسم می كند. در رسیدن به اهداف سازمانی با ثبات هستند ومحیطی رافراهم می كند كه درآن كاركنان نیز بتوانند به نحوی كار كنند. 4 مدیریت مبتنی بر فرآیند ها و واقعیتها: سازمانی كه می خواهد سرآمد باشد باید به كمك مجموعه ای از سیستمها، فرآیند ها و واقعیت های مرتبط و بهم پیوسته مدیریت شود. سیستم مدیریت مؤثری طراحی شود كه برمبنای آن خواسته ها و انتظارات كلیه ذی نفعان برآورده شود. 5 توسعه و مشاركت كاركنان: سازمانی كه می خواهد سرآمد باشد باید مشاركت كاركنان را درامور به حداكثر برساند برای استفاده از تمامی توان بالقوه كاركنان سازمان بهترین كار توانمند كردن كاركنان درانجام كارهایشان و ایجاد ارزش‌های مشترك و فرهنگ اعتماد سازمان است. 6 یادگیری و نوآوری و بهبود مستمر: سازمان سرآمد باید وضع موجود را به چالش بطلبد و به یادگیری و نوآوری درسازمان اهمیت زیادی بدهد. در این سازمان افراد باید دانش خود را به دیگران منتقل كنند و فرهنگ یادگیری و نوآوری و بهبود مستمر پایه همه كارها باشد. 7 توسعه شراكتی : شراكت یك رابطه تجاری دراز مدت است و سازمانی كه می‌خواهد سرآمد باشد باید به نحوی با سازمانهای دیگر شریك شود كه برای سازمان ارزش افزوده ایجاد كند برای این كه بین شركاء رابطه سودمند و دراز مدت ایجاد شود باید اعتماد و انتقال دانش و تجربیات به یكدیگر پایه روابط دو جانبه باشد. بررسی اجمالی معیارها در مدل EFQM و نحوه امتیاز دهی:مدل سرآمدی EFQM یك مدل غیرتجویزی است كه از 9 معیار تشكیل شده است كه پنج معیار اول توانمند سازها و چهار معیار دیگر نتایج هستند توانمند سازها به ترتیب شامل 1-رهبری 2- خط مش و راهبرد 3- كاركنان 4-مشاركت هاو منابع 5-فرآیندها ونتایج شامل : 6-نتایج مشتریان 7-نتایج كاركنان 8-نتایج جامعه 9-نتایج كلیدی عملكرد می باشد. این معیارها هسته و قلب این مدل هستند و بنای ارزیابی یك سازمان قرار می گیرند قبلاً گفته شد كه مفاهیم بنیادین اهدافی را نشان می دهد كه یك سازمان سرآمد باید به آنها دست پیدا كند. اهداف و آرمانها معمولاً بلند پروازانه ودوردست هستند لذا برای این كه سازمانها بدانند كه برای رسیدن به این اهداف باید چگونه در عمل، كارو فعالیت كنند و نیاز به معیارهایی دارند كه اجرای آنها درسازمان موجب رسیدن به اهداف شود. همان طور كه درمقدمه مدل EFQM آمده است مفاهیم بینادین سرآمدی را در معیارهای این مدل گنجانده شده اند. معیارهای مدل EFQM به 2 دسته تقسیم می شود: 1- معیارهای توانمند ساز: بیان كننده نوع فعالیت های سازمان و چگونگی انجام آن فعالیت های می باشند. 2- معیارهای نتایج: مشخص كننده خواسته هایی هستند كه سازمان باید بااجرای توانمند سازها به آنها دست یابد. هریك از معیارهای نه گانه الگوی سرآمدی EFQM شامل چند زیر معیار است كه ابعاد مختلف معیار را مشخص می سازد و هریك از زیر معیارها شامل تعدادی نكات راهنما می باشد. تعریف هریك از معیارهای الگوی به همراه زیر معیارهای آنها در ادامه آمده است . معیار 1: رهبری: رهبران سرآمد، آرمان و ماموریت سازمان را تدوین ودسترسی به آن را تسهیل می كنند آنها ارزش ها و سیستم های مورد نیاز برای موفقیت پایدار سازمان را ایجاد كرده با عمل ورفتار مناسب خود آنها را به اجرا درمی آورند. در دوران تغییر و تحولات سازمان مقاصدشان ثبات دارند و هرجا كه لازم باشد قادرند جهت گیری سازمان را متحول ساخته دیگران را به پیروی ازآن ترغیب كنند. 1-1 رهبران مأموریت، آرمان، ارزش ها و اصول اخلاقی سازمان را ایجاد می‌كنند و در فرهنگ سرآمدی نقش الگو را برعهده دارند. 1-2 رهبر ان، برای اطمینان از ایجاد توسعه و استقرار سیستم های مدیریت و بهبود مستمر آنهامشخصاً مشاركت می كنند. 1-3 رهبران، بامشتریان، شركای تجاری و نمایندگان جامعه درتعامل هستند. 1-4 رهبران، فرهنگ سرآمدی را درمیان كاركنان تقویت می كنند. 1-5 رهبران، تحولات سازمانی را درك كرده آنها را راهبری می كنند. معیار2: خط مشی و استراتژی : سازمان های سرآمد، ماموریت و آرمان را از طریق ایجاد و تدوین استراتژی متمركز برذی نفعان، با درنظرگرفتن بازار و بخشی كه در آن فعالیت می كنند به كار می گیرند. خط مشی ها، اهداف و فرآیندها به منظور تحقق استراتژی ها ایجاد و جاری می شوند. 1-2 خط مش و استراتژی برخواسته ما و انتظارات حال و آینده ذی نفعان استوار هستند. 2-2 خط مش و استراتژی مبتنی بر اطلاعات حاصل از اندازه گیری عملكرد، تحقیقات، یادگیری و فعالیت های خلاقانه می باشند. 3-2 خط مش و استراتژی، ایجاد بازنگری و بروز آوری می شوند. 4-2 خط مش و استراتژی از طریق چارچوب فرآیندهای كلیدی اشاعه داده شده مستقر می شوند. معیار 3: كاركنان سازمان های سرآمد تمامی توان بالقوه كاركنان خود را در سطوح فردی،تیمی و سازمانی مدیریت كرده، توسعه داده و از آن بهره می گیرند آنها عدالت و برابری را ترویج كرده، كاركنان را در امور مشاركت داده و با آنها تفویض اختیار می كنند. 1-3 منابع انسانی، برنامه ریزی و مدیریت می شوند و توسعه می یابند. 2-3 دانش وشایستگی كاركنان شناسایی شده، توسعه یافته، و حفظ می شوند. 3-3 كاركنان مورد مشاركت و توان افزایی قرار می گیرند. 4-3 كاركنان، سازمان دارای گفتگوی دو سویه هستند. 5-3 كاركنان مورد تشویق و تقدیر قرار گرفته و به آنها توجه می شود. معیار4: مشاركتها و منابع: سازمان های سرآمد، مشاركت و همكاری های تجاری بیرونی و تامین كنندگان و منابع داخلی خود را به منظور حمایت از خط مش و استراتژی و اجرای اثر بخش فرآیندهای خود برنامه ریزی ومدیریت می كنند. 1-4 شراكت های خارجی، مدیریت می شوند. 2-4 منابع مالی، مدیریت می شوند. 3-4 ساختمان ها،تجهیزات و مواد مدیریت می شوند. 4-4 فناوری، مدیریت می شود. 5-4 اطلاعات و دانش، مدیریت می شود. معیار 5: فرآیند ها: سازمان های سرآمد، فرآیندهای خودرا به منظور كسب رضایت كامل وایجاد ارزش افزوده برای مشتریان و سایر ذی نفعان طراحی نمود. مدیریت كرد و توسعه می بخشند. 1-5 فرآیندها به صورتی منظم طراحی و مدیریت می شوند. 2-5 فرآیندها به هنگام نیاز بهبود یافته اند و به منظور كسب رضایت كامل و ایجاد ارزش افزوده برای مشتریان وسایر ذی نفعان از نوآوری استفاده می شود. 3-5 محصولات و خدمات براساس خواسته ها وانتظارات مشتری طراحی شده و توسعه می یابند. 4-5 محصولات و خدمات، تولید، تحویل و پشتیبانی می شوند. 5-5 ارتباط با مشتری مدیریت شده و تقویت می شود. معیار6: نتایج مشتری: سازمان های سرآمد، بطور فراگیر نتایج مهم مرتبط بامشتریان خود را اندازه گیری كرده به آنها دست می یابند. 1-6 مقیاس اداركی: این مقیاس ها بیانگر ادراكات مشتریان از سازمان است (به عنوان مثال: از طریق نظرسنجی های مشتری و گروه های تمركز یاكانونی، رتبه‌بندی‌های فروشندگان و شكایات رسمی به دست می آیند)2-6 شاخص های عملكردی: این شاخص ها، شاخص های داخلی هستند كه به منظور پایش، درك، پیش بینی، بهبود عملكرد سازمان و پیش بینی اداراكات مشتریان بیرونی سازمان توسط سازمان به كار گرفته می شوند. معیار 7: نتایج كاركنان: سازمان های سرآمد به طور فراگیر نتایج مهم مرتبط با كاركنان خود را اندازه گیری كرده و به آنها دست می یابند. 1-7 مقیاس ادراكی: بیانگر ادراكات كاركنان از سازمان است. 2-7 شاخص های عملكردی: این شاخص ها، شاخص های داخلی هستند كه سازمان به منظور پایش، درك، پیش بینی و بهبود عملكرد كاركنان سازمان و پیش بینی ادراكات آنان به كار گرفته می شوند. معیار 8: نتایج جامعه: سازمان های سرآمد به طور فراگیر نتایج مهم مرتبط با جامعه را اندازه گیری كرده به آنها دست می یابند. 1-8 مقیاس های ادراكی: این مقیاس ها، بیانگر ادراكات جامعه از سازمان هستند (به عنوان مثال از طریق نظر سنجی ها، گزارش ها، نشریات، گردهمایی های عمومی و مراجع رسمی، دولتی به دست می آیند) برخی مقیاس ها كه به عنوان مقیاس ادراكی مطرح شده قابل طرح در شاخص های عملكردی هستند و بالعكس. 2-8 شاخص های عملكردی: این شاخص ها، شاخص هایی داخلی هستند كه به منظور پایش، درك، پیش بینی و بهبود عملكرد سازمان و پیش بینی ادراكات جامعه، توسط سازمان به كارگرفته شوند. معیار 9: نتایج كلیدی عملكرد: سازمان های سرآمد به طور فراگیر نتایج مهم مرتبط با عناصر اصلی خط مش و استراتژی را اندازه گیری كرده به آنهادست می یابند. 1-9 دستاورد های كلیدی: این شاخص ها، نتایج كلیدی برنامه ریزی شده سازمان هستند كه وابسته به اهداف بلندمدت و كوتاه مدت آن است. 2-9 شاخص های كلیدی عملكرد: این شاخص ها، شاخص های عملیاتی هستند كه به منظور پایش و درك فرایندها و پیش بینی و بهبود احتمالی دستاوردهای كلیدی عملكرد به كار گرفته می شوند. منطق رادار: دراین الگوی، منطقی به نام RADAR وجود دارد كه از چهار عنصر زیر تشكیل شده است: نتایجResultsرویكرد Approachاستقرار Deploymentارزیابی و بازنگری Assessmentand Review این منطق بیان كننده این است كه سازمان برای رسیدن به نتایج مورد انتظار باید به منظور انجام فعالیت های خود رویكرد هایی داشته باشد كه آنها را مستقر نماید و با استفاده از فرآیند یادگیری و نوآوری آنها را از جنبه های مختلف بهبود بخشید. سازمان باید نتایجی را كه به عنوان بخشی از فرآیند ایجاد خط مش واستراتژی در نظرگرفته شده تعیین نماید. این نتایج دربرگیرنده عملكرد سازمان هم از جنبه مالی و هم از جنبه عملكردی و همچنین استنباطات ذینفعان سازمان می باشد. سازمان باید مجموعه ای از رویكردها را جهت تحقق نتایج مورد انتظار خود درحال و آینده برنامه ریزی و ایجاد نماید و به صورت سیستماتیك آنها را مستقر نماید. در ادامه توضیح بیشتر عناصر منطبق رادار آورده شده است: نتایج: نتایج شامل آنچه سازمان به دست می آورد می باشد در سازمانهای سرآمد نتایج از روند مثبت یا عملكرد خود و پایدار برخوردارند هدف گذاری مقتضی صورت می گیرد و به آن دست یافته و یا از آن فراتر می روند. عملكردها با دیگران مقایسه شده و به خوبی با آن رقابت می كند رابطه علی معلولی بین رویكردهای به كارگرفته شد و نتایج به دست آمده و روشن است. علاوه برآن محدوده نتایج كل ناحیه مرتبط را پوشش می دهد. درجایی كه به درك و تشخیص فرصت های بهبود كمك می كند. نتایج به طور مثال برحسب مشتریان و بخش ها دسته بندی شده اند. رویكرد: رویكرد شامل آنچه سازمان برای انجام و دلایل آن برنامه ریزی می كند می‌باشد سازمان های سرآمد رویكردهای منطقی دارند یك رویكرد منطقی دارای دلایل روشن می باشد كه برنیازهای حال و آینده سازمان تمركز دارد و از طریق فرآیندهای مناسب و پیشرفته محقق می گردد علاوه برآن رویكردها به هم پیوسته هستند رویكرد هابراساس خط مش و استراتژی تنظیم شده و با سایر رویكردها یك‌پارچه هستند. استقرار: استقرار شامل آنچه سازمان برای استقرار رویكرد انجام می دهد می باشد. دریك سازمان سرآمد رویكرد چه مشكلی ساختار یافته و درنواحی مرتبط به كارگرفته می شود استقرار ساختاریافته (سیستماتیك) طراحی مناسب و به كارگیری درست رویكرد برای سازمان می باشد. ارزیابی و بازنگری : ارزیابی و بازنگری شامل آنچه یك سازمان برای ارزیابی و بازنگری رویكرد و استقرار آن انجام می دهد، می باشد. دریك سازمان سرآمد رویكرد و به كارگیری آن به صورت منظم مورد ارزیابی قرارگرفته، فعالیت های یادگیری مرتبط با آن صورت گرفته و خروجی های هر دو برای شناسایی، برنامه‌ریزی و به كارگیری بهبود ها مورد استفاده قرار می گیرد. ابزار /الگوی سرآمدی (رهبری)چرا و چه زمانی ازاین ابزار استفاده می كنیم. الگوی سرآمدی EFQM برپایه چهارچوبی از نه معیار بنانها شده است این الگو می تواند در طی بازنگری فرآیندها برای مشخص كردن وصحه گذاری اینكه كدام نواحی نتایج پیگیری می شود و كدام توانمند سازها توسط سازمان پشتیبانی شده اند بكار برده شود. • هنگامی كه بخواهیم ارتباط و اثر بین توانمند سازها و نواحی كلیدی نتایج را به دست آوریم. • (هنگامی كه بخواهیم اولویت گذاری و توافق برنواحی نتایج مهم سازمان راانجام دهیم). الگوی EFQM یك چهارچوب غیرتجویزی است كه می تواند به صورت اختیاری برای بازتاب به رویكردهای مشخص و نتایج مناسب سازمان انتخاب گردد. نحوه بكارگیری بهتر این ابزار :• خود ارزیابی • با استفاده از اصول RADAR به سازمان امتیاز دهیم. • نواحی قابل بهبود رامشخص كنیم. • نشریات، جلسات آگاهی و دوره های آموزشی متعدد وجوددارد كه الگوی EFQM را تشریح می كند بهتر است كه درگام نخست این اطلاعات بدست آید. • الگو را مانندچك لیست كه سازمان را با 5 معیار توانمند سازد و 4 معیار نتایج مقایسه میكند بكار بریم. گام های بكارگیری این ابزار:1- با دوربین معیار توانمند ساز یعنی خط مش و راهبرد شروع می كنیم اهداف و مقاصد و دستاوردهایی كه سازمان می خواهد به آن برسد را مشخص می كنیم. 2- چگونگی تبدیل دستاوردهای خط مش و استراتژی به مقادیر معیارهای نتایج (نتایج مشتریان، كاركنان، جامعه و نتایج كلیدی عملكرد) را مشخص می كنیم. 3- فعالیتهای كلیدی سازمان برای معیارهای توانمند سازها را مشخص می كنیم. همچنین تعیین می كنیم كدام معیارهای نتایج تأثیر پذیراز آن هستند و تبدیل به مقادیر می شود. 4- نقش رهبر در سازمان را مشخص می كنیم (معیار1) درتعریف خط مشی و راهبرد و فعالیتهای كلیدی یا رویكرد ها برای معیارهای 3و 4و 5 و پاسخگویی و بازتاب ذی نفعان به معیارهای نتایج را ایجاد و پشتیبانی می كنیم. 5- تمامی نواحی مشخص شده در الگوی سرآمدی را با سازمان خودهمراه با همكاران مقایسه می كنیم و نواحی قوت بالقوه نواحی قابل بهبود را شناسایی می كنیم. ابزارها و تكنیك های EFQM :رهبری:رهبری یعنی كه الگو بودن است راهبر، خود چراغی برفراز قله است رهبری با دانش و عشق و هدف هرچه تدوین آمده او آرد به كف چون ثبات درمقاصد شد پدید ارتباط و همدلی باشد نوید ابزار 1/ پرسش سوالات مؤثر بازنگری ابزار 2/ مدیریت مبتنی برگشت زنی ابزار3/ مهارت شنیدن اثربخش ابزار 4/ مربی گری خوب و اثر بخش ابزار5/ ایجاد یك بیانیه ماموریت ابزار6/ ایجاد بیانیه چشم انداز ابزار 7/ برنامه ریزی تغییر ابزار 8/ تجزیه و تحلیل میدانی نیرو ابزار9/ چگونگی كمك به كاركنان درهنگام تغییر ابزار 10/ استراتژی شراكتابزار 11/ كنترل تضاد ابزار12/ مدیریت بحران ابزار 13/ ارتباطات تحت فشار در ادامه به تشریح هر یك از ابزارها می پردازیم. ابزار / پرسش سؤالات مؤثر بازنگری: دلایل به كارگیری از این ابزار:• برای درك پیشرفت یك فعالیت • برای فهمیدن دلایل موفقیت یا شكست • برای كمك به موقعیت های بهتر دیگر • برای كمك به یافتن راه حل های دیگر • برای كمك به یادگیری دیگران از فعالیت های تمام شده موارد بكارگیری از این ابزار: بازنگری ممكن است برنامه ریزی شده و یا غیر برنامه ریزی شده باشد. • بازنگری برنامه ریزی شده معمولاً به نقاط رسمی بررسی پروژه متصل خواهد شد كه مراحل مهمی از فعالیت ها هستند. • بازنگری این امكان را به رهبر می دهد تادریك موقعیت تأثیر گذار بدون اینكه ازبقیه همكاران سلب اطمینان و مسئولیت كند. • بازنگری پس از ووقع ابزار قدرتمندی برای یادگیری و شناخت می باشد. گام های مورد نیاز برای بكارگیری این ابزار:1- قبل از بازنگری، سعی می كنیم چگونگی پیش رفت بازنگری را به صورت دیداری امكان پذیر كنیم. 2- نواحی كلیدی كه خواهان بهبود آنها هستیم را مشخص می كنیم. 3- درطول بازنگری، برنواحی مشخص شده دربرنامه تمركز می كنیم. 4- پس از بازنگری مجدداً كارت راهنما را مطالعه كرده مشخص می كنیم چه مواردی رادرست و چه مواردی را اشتباه انجام داده ایم. 5- فرآیند بازنگری را تا حصول رضایت از دستاورد آن بازنگری میكنیم. ابزار 2/ مدیریت مبتنی بر برگشت زنی : دلایل بكارگیری این ابزار:• برای درك بهتر سازمان مخصوصاً اینكه چگونه فعالیت می كند و كاركنان چه احساسی دارند. • برای كمك به ارتباطات درسازمان • برای لذت بردن از تماس و ارتباط با دیگر كاركنان چه موقع از این ابزار استفاده می كنیم. • هنگامی كه به سازمان دیگری بپیوندیم یا پس از یك دوران غیبت مجدداً به سازمان برگردیم. • هنگامی كه موارد به خوبی پیش می رود. • هنگامی كه موارد به خوبی پیش نمی رود. • درزمان های متفاوت روز چگونگی بكارگیری این ابزار (گام ها)1- به چگونگی پشتیبانی MBWA در ریسك رهبری خودمان فكر می كنیم. 2- برای ایده گیری در جهت چگونگی به كارگیری این ابزار كارت راهنما را مطالعه می كنیم. 3- درمورد منافع شخصی خودمان (فرصت یادگیری، درك مسائل حقیقی كسب و كار، دسترسی به كاركنان) و همچنین در مورد سازمان (مهیاسازی كاركنان با دسترسی به خودمان، پشتیبانی ارزش های اعتماد و آغاز ارتباطات) شفاف باشیم. 4- فواید استفاده از MBWA رابرای خودمان یادآوری كنیم. 5- مجاری ارتباطی فعلی را تقویت می كنیم. ابزار 3/ مهارت شنیدن اثر بخش:موارد كاربرد این ابزار:• هنگامی كه می‌خواهیم عملكردها را بازنگری كنیم.• هنگام گفتگو درمربی گری • هنگام مذاكره• هنگام كشف ایده های جدید. مراحل به كارگیری این ابزار:1- فكر میكنیم چگونه می توانیم شنیدن اثر بخش را بشناسیم از خودمان بپرسیم. چه شنیدم؟ چه موقع احساس می كنم؟ چه اثری برای من دارد؟2- درنظر می گیریم كه این ابزار درمورد مهیا كردن فرصت هایی برای بیان دیدگاه ها و نظرات با وقایع مرتبط با كاركنان است. 3- تمركز می كنیم. 4- ازموارد غیر شفاهی مانند ارتباط چشمی، تكان دادن سر و بیان جملاتی مانند لطفاً ادامه دهید استفاده می كنیم. 5- درنظر داریم كه شنیدن به معنی موافقت یا عدم موافقت نیست. 6- كارت راهنما را به منظور دریافت نظرهایی درمورد چگونگی بهبودمهارت های شنیدن به كار می گیریم. ابزار 4/مربی گری خوب و اثر بخشدلیل استفاده از این ابزار:• برای بهبود عملكرد انفرادی • برای بهبود عملكرد تیمی• برای بهبود عملكرد سازمان • برای تقویت شراكت های كسب و كار چه موقع از این ابزار استفاده می كنیم؟• موقعی كه از ما سوال شد. • موقعی كه می خواهیم عملكردها را بازنگری كنیم. • موقعی كه در كارتیمی به مشكلی مواجه می شویم. • موقعی كه می خواهیم با مشتری و تامین كننده شراكت های بلند مدت برقرار كنیم. گام های كه برای استفاده از این ابزار باید برداشته شود:1- بین آموزش دادن و مربی گری تفاوت قائل شویم. 2- مربی گری را تحمیل نمی كنیم بلكه به نیازهای انفرادی پاسخ می دهیم. 3- درمورد مناسب بودن یا نبودن یك سبك مربی گری شفاف وصادق باشیم. 4- توجه می كنیم كه مربی گری اثربخش، یك مهارت است كه نیازمند شنیدن، پرسیدن صحیح درك و صبر می باشد. 5- درنظر داریم كه آیا نیازمند آموزش هستیم یا نه 6- درمورد سبك مربی گری خودمان بازخور می گیریم . 7- تمرین و ممارست به بهبود سبك مربی گری كمك خواهد كرد. 8- هنگامی كه درگیر یك موقعیت مربی گری شدیم، كارت راهنما رامطالعه میكنیم. ابزار 5/ ایجاد یك بیانیه ماموریت: • برای ایجاد و گسترش یك بیانیه ماموریت كه علت وجود سازمان را بیان می‌كند. • برای تقویت مفهوم مقاصدیك سازمانچه موقع از این ابزار استفاده میكنیم. • وقتی كه می خواهیم استراتژیهای بلندمدت سازمان را تعریف كنیم. • هنگامی كه استراتژیها تحت بازنگری سالانه قرار میگیرند. گام ها:1- تصمیم می گیریم چه كسانی درایجاد بیانیه ماموریت درگیر شوند. 2- برای آنچه سازمان انجام می دهد جلسات طوفان ذهنی برگزار می كنیم. 3- 2 یا 3 شایستگی یاصلاحیت بحرانی برای موقعیت بلندمدت تعریف می كنیم. 4- مشتریان خود را تعریف می كنیم. 5- محدوده جغرافیایی فعالیت های خود را تعریف می كنیم. 6- با استفاده از مراحل 2 تا 5 جمله ای می سازیم. 7- جمله باید دارای نگاه به آینده معتبر و باوركردنی باشد. 8- برای امكان بررسی دقیق، بازتاب درون سازمانی را بررسی می كنیم. 9- ماموریت راانتقال می دهیم. 10-چگونگی سهیم شدن هریك از كاركنان در مأموریت را به طور صریح و روشن بیان می كنیم. ابزار 6/ایجاد یك بیانیه چشم انداز:• برای ایجاد و گسترش بیانیه چشم انداز كه آرزو، امیال و مقاصدسازمان را بیان می كند. • برای شفاف سازی سمت و سوی سازمانموارد كاربرد :• هنگامی كه می خواهیم برای سازمان استراتژی بلند مدت تعریف كنیم. • هرساله هنگامی كه طی ارزیابی های جزئی استراتژی تحت بازنگری قرار می گیرد. گام ها1- تمامی ذی نفعان رامشخص می كنیم اعم از مشتریان، كاركنان، شركاء و سازمان های كنترل كننده و غیره 2- افق زمانی را تعیین می كنیم آیا می خواهیم چشم انداز سازمان را برای 3،5، 10 یا 50 سال آینده تشریح كنیم ؟ معمولاً حداقل چشم انداز یك افق 5 ساله است. 3- با هر یك از ذی نفعان، برای چشم انداز تعیین شده طوفان ذهنی برگزار می‌كنیم و از آنها می پرسیم در X سال آینده دوست دارید ما را چگونه ببینید. 4- بیانیه چشم انداز رابرای هریك از ذی نفعان گسترش می دهیم. 5- اطمینان حاصل می كنیم كه بیانیه چشم انداز كلی و سازگار است. چشم انداز باید برانگیزاننده الهام بخش اما دست یافتنی باشد. ابزار 7/ برنامه ریزی تغییر:• برای افزایش سرعت موفقیت آمیز تغییر • برای كاهش زمان و تلاش مورد نیاز برای تغییر • برای اثبات رهبری درمیدان های مهم• هنگامی كه درباره امكان تغییر فكر می كنیم. • بعد از این كه درباره تغییر تصمیم گیری كردیم. • هنگامی كه تغییر را مورد بازنگری قرار می دهیم. گام ها:1- یك رهبر اغلب هنگام درنظر گرفتن تغییر فكر می كند برموقعیت مطلوب آیند. مسلط خواهد بود. من می خواهم بدانم این سازمان كجا خواهند بود؟ این چشم انداز از آینده لازم می نماید كه از سمت موردنیاز برای هدایت برنامه‌ریزی و به كارگیری تغییر آماده باشد. 2- گام بعدی رهبری تغییر فكر كردن درمورد نقطه شروع می باشد از جمله ما هم اكنون كجاهستیم، شرایط خارجی سازمان، تواناییهای داخلی سازمان، شرایط روحی كاركنان و كیفیت روابط با شركاء خارجی چگونه است؟ فرضیات و نقاط ضعف كدام ها هستند. 3- اكنون برای اولین قدم كه خیلی از كاركنان لمس نكرده اند باید رهبری تغییر به كذشته نگاه كند و اینكه چگونه به موقعیت كنونی رسیده؟ چگونه موقعیت فعلی سازمان بوسیله تغییرات و چرخش مسیرهای قبلی شكل گرفته است؟ كدامیك از این عوامل به عنوان تغییر پیشنهاد شده مطلوب عمل خواهد كرد و می‌تواند استفاده یا حفظ شود. 4-اكنون با توجه به گذشته حال و آینده كه در ذهن است یك خط مشی تغییر می‌تواند طراحی كرده كه: • كار كنان از روشهای فكر كردن در مورد گذشته و حال كه چه عملی در آینده مؤثر نخواهد بود رها خواهد كرد. • تصدیق می كند كه چه مواردی تغییر نخواهند كرد.• موقعیت انتقالی را كه به كار كنان برای بدست آوردن از امروز برای فردا كمك می‌كند را به وجود خواهد آورد و مدیریت خواهد كرد.• موقعیت آینده مطلوب را ثابت ، مستحكم و نگهداری خواهد كرد.ابزار8/ تجزیه تحلیل میدانی نیرو :چه موقع از این ابزار استفاده می كنیم ؟• هنگامی كه تغییر را بر نامه ر یزی می كنیم.• هنگامی كه درباره تغییرارتباط برقرار می كنیم . • هنگامی كه در طی به كار گیری تغییر باید مسایل و مشكلات را مدیریت می‌كنیم.• هنگامی كه تغییر را مورد باز نگری قرار می دهیم.گا م ها: 1-هدف مطلوب را بصورت شفاف بیان می كنیم.2-تمامی نیروهای حال و آینده مرتبط با موفقیت را مشخص می كنیم.3-حال نیروها را به دو دسته پیش برنده به سمت اهداف و باز دارنده یا منحرف كننده از اهداف تقسیم می كنیم این كار به ترسم حالت قابل مشاهده آنها كمك می‌كند.4-هر یك از نیروهای انفرادی را با بررسی اثر آنها ارزیابی می كنیم.5-نیروهای موجود در برنامه تغییر را تركیب می كنیم.• اثر بالا و راحت /ا امكان پذیر برای بهره وری یا تغییر ضروری برای انجام• اثر بالا و غیر ممكن/ امكان پذیری برای بهره برداری یا تغییر ضروری برای مهیا كردن• اثر متوسط و راحت برای بهره برداری یا تغییر(مفید در صورتی كه زمان و منابع اجازه بدهند)ابزار9/چگونگی كمك به كاركنان در هنگام خرید:• هنگام بر نامه ریزی تاكتیكی و تدبیر برای تغییر• هنگامی كه می خواهیم تغییرات عمده را به كار بگیریم.• هنگامی كه تغییرات عمده را بازنگری می كنیم.گام ها :1- واكنش كاركنان در تغییرات اغلب از الگوی زیر پیروی می كند .شوك ترس نگرانی پذیرش تطبیق برای كمك به كار كنان در طول شوك اولیه كار های زیر را انجام می دهیم.-به خاطر فرصتی كه به گفتگو اختصاص می دادند از آنها قدر دانی می كنیم.– ارتباط گسترده ای با آ نها برقرار می كنیم بویژه درباره دلایل تغییر – چشم اندازی برای آینده ترسیم می كنیم و در همین حال انتظار نداریم كه همه هنگام شنیدن مطالب مثبت باشند .2- برای كمك به كاركنان هنگامی كه ترسیده باشند كار های ذیل را انجام می‌دهیم: – برای تعرض و نپذیرفتن آماده باشیم. – مطالب را تكرار كنیم. – اطمینان خود را از فواید تغییر نشان می دهیم. 3- برای كمك به كاركنانی كه نگران هستند كارهای ذیل را انجام می دهیم. – برای رفع عدم اطمینان، موقعیت راتشریح می كنیم. – برنامه تغییر را خوب نمایش می دهیم. – كاركنان را در تحویل كارجاری كمك می كنی م. 4- برای كمك به كاركنانی كه تغییر را پذیرفته اند كارهای ذیل را انجام می دهیم:– با كاركنانی كه موارد جدیدی یاد گرفته اند اما اشتباهاتی داشته اند مدارا می‌كنیم. – ازكاركنان حتی درصورت ابراز واكنش بیش از حد حمایت می كنیم. 5- برای كمك به كاركنانی كه خود را با تغییرات تطبیق داده اند كارهای ذیل را انجام می دهیم:– برمرحله نهایی تغییر اعلام شده تمركز می كنیم. – استاندارد های عملكرد را به حال اول بر می گردانیم. – مرحله بعدی آموزش را مهیا می كنیم. – خاتمه كار را بطور رسمی اعلام می كنیم. ابزار 10/ استراتژی شراكت: • پس از اینكه فواصل و نواقص استراتژیك درتوانایی های سازمان را شناسایی كردیم. • پس از این كه فرصت های استراتژیك كه برای زمان مابه تنهایی بزرگ باشد را شناسایی كردیم. • هنگامی كه می خواهیم به پیشنهاد جدی ومهم مطرح شده از یك شریك بالقوه پاسخ دهیم. گام ها: 1- درنظر می گیریم كه فواصل باید پروتكمیل گردد و بایداز فرصت ها نیز استفاده بشود. 2- توانایی های سازمان درنواحی مناسب را مجدداً ارزیابی می نماییم. 3- شریك خوب را تعریف می كنیم. 4- ارتباطات موجود را برای گسترش شراكت ها بررسی می كنیم. 5- جنبه های احساسی وسیاسی شراكت بالقوه را درنظر می گیریم. 6- درمورد چندین سناریو درآینده فكر می كنیم عوامل تأثیر گذار برشراكت و سهم بالقوه آنها را در توسط مشخص می كنیم. 7- اگر به بازرسی درجاهای دیگر نیاز داشتیم ارتباطات ممكن درون و برون وضعیت را درنظر می گیریم. 8- برهر شراكتی كه شكل می دهیم اصول مدیریت تغییر را به كار میگیریم. ابزار 11/ كنترل تضاد:• هنگامی كه تضاد اتفاق افتاده باشد. • هنگامی كه تضادها موردانتظار باشد. • هنگامی كه تضادها جهت یادگیری مرور می شوند. از این ابزار استفاده می كنیم. گام ها:1- بدانیم كه تضاد یك امر طبیعی است. 2- بیشتر انسانها یك پاسخ عادی به تضاد دارند این پاسخ بستگی به دو عامل دارد چقدر مدعی هستند و چقدر تشریك مساعی دارند. 3- سبك كنترل تضاد خود را مشخص می‌كنیم. 4- اگرتضاد بالقوه وجود دارد به خاطر داشته باشیم تضادامری طبیعی است و ممكن است ارزش افزوده ای برای سلامتی سازمان داشته باشد. درنظر گرفته شود ممكن است پیامدهایی داشته باشد. 5- اگرتضاد ایجاد شده است سعی كنیم نقطه نظرات افراد در تضاد رادرك كنیم. ابزار 12/ مدیریت بحران • در زمان حقیقی و واقعی در طی بحران • درطی بازنگری پس از رخداد گام ها:1- تأمل داشته باشیم كه در دریافت حس اولیه از شوك اندیشه و گمان شفاف و واضح داشته باشیم. 2- به خاطر داشته باشیم كه بحران وسرعتهای متفاوت گسترش پیدا می كند و درآن زمان ممكن است فرصت كافی برای برنامه ریزی و فكر كردن وجود داشته باشد. 3- تیم مدیریت بحران را برقرار می كنیم و قوانین اولیه شفاف و واضح باشد. 4- هردو تیم را كاملاً سریع و كوتاه طوری كه در موقعیت جاری خود باشند سامان دهی می كنیم. 5- برنامه ریزی كوتاه مدت و میان مدت و اقدامات لازم را آغاز كنیم. 6- با توجه به موارد كاربردی ذیل همانند یك سازمان پاسخگو شروع كنیم. • كمك به نگهداری منظر تصویر بزرگ. • مدیریت ذی نفعان با كسی كه ارتباط شخصیتی داریم. • دریافت استراتژی ارتباطات صحیح• پایش سلامتی تیم مدیریت بحران7- پس از گذاران بحران، یك بازنگری رهبری داشته باشیم. ابزار 13/ ارتباطات تحت فشار. • هنگامی كه با بحران مواجه می شویم. • هنگامی كه از سوی رسانه ها، مشتریان شركاء، كاركنان، تنظیم كنندگان مقررات، تأمین كنندگان و اتحادیه ها با پرسش های مشكل مواجه می شویم از این ابزار استفاده می كنیم. گام ها:1-درجهان اینترنتی وجه تمایز ارتباطات سنتی درحال ناپدید شدن است. به عنوان مثال: پیام های داخلی و آن چه به ذی نفعان خارجی می رسد را نمی توان براحتی از هم جدا كرد زمان واكنش در دسترس بودن و انتظار از رهبران همه در كشمكش هستند. 2- برای رهبری كه تحت فشار قرار دارد موفقیت در ارتباط تركیبی از دو مورد است رفتار و فن دراین میان، رفتار به مراتب مهم تر است. 3- به منظور دریافت نظر و ایده درمورد چگونگی بهبود مهارت های ارتباطی كارت راهنما را به كار می گیریم. ابزار 14/سلامت ماندن تحت فشار • هنگامی كه منتظر یك دوره فشار هستیم• هنگامی كه احساس كردیم تحت فشار هستیم. • به صورت مداوم میتوانیم از این ابزار استفاده كنیم. گام ها:1- فشار میتواند مهیج، تحریك كننده خوشحال كننده و مفرح باشد. همچنین میتواند خسته كننده غیربهره ور معتاد كننده و آسیب آور برای سلامت اشخاص و سازمان باشد. 2- چگونگی نگاه و پرداختن سازمان به فشار تا حد زیادی از چگونگی نگاه پرداختن رهبران تأثیر می گیرد. 3- آن چه كاركنان را تحت فشار قرار می دهد بین اشخاص متفاوت است. 4- باید بدانیم چه موقع تحت فشار قرارمی گیریم. 5- تلاش نمی كنیم كه هركاری را انجام دهیم بلكه انتخاب می كنیم. 6- فراموش نكنیم كه استراتژی كنترل فشارشخصی خودمان را به كارببریم. 7- بدانیم كه ما میتوانیم منبع ایجاد فشار برای دیگران باشیم به خاطر داشته باشیم موقعیت و … ممكن است در ذهن كاركنانی كه برای همكاری با ما انتخاب شده اند تشویش و نگرانی ایجاد نماید با دیدگاه حرفه ای و ساختن نتایج قابل بحث ما می توانیم به آنها برای رسیدن به سلامت كمك كنیم. خط مش و راهبرد با هدف چشم انداز ها را تبیین كنیم آروزها و آرمان را باور كنیم ماچه هستیم اكنون خود ماموریت است ما چه خواهیم بود چشم انداز این بشر است. ابزارهای خط مش و راهبرد : ابزار / تحلیل SWOTابزار 2/ كارت امتیاز سازمانابزار 3/ كارت امتیاز فرآیند ابزار 4/ نمودار درختی ابزار 5/ چك لیست سیستم اندازه در ادامه به تشریح هریك از ابزارها می پردازیم:دلایل به كار گرفتن این ابزار: • برای انجام تحلیل جامع برروی عوامل داخلی و خارجی • به منظور كمك به مدیران درجهت اتخاذ بهترین تصمیم برای سازمان موارد كاربرد این ابزار:• وقتی كه می خواهیم چرخه برنامه ریزی را شروع كنیم. • موقعی كه می خواهیم خروجی داده های جمع آوری شده را خلاصه كنیم. گام ها:1- جدولی شامل چهار قسمت رسم می كنیم و به هرقسمت یكی از عناوین قوت، ضعف، فرصت و تهدید را اختصاص می دهیم. 2- طوفان ذهنی، قوت ها، ضعف ها، فرصت ها و تهدید ها را بشرح زیر انجام می‌دهیم. • برای تهدید ها و فرصت ها لیست همه ذی نفعان را تهیه می كنیم تا پشتیبانی برای طوفان ذهنی باشند. • برای نقاط ضعف و قوت لیست فرایندهای كلیدی و شایستگی های سازمان را تهیه می كنیم تا پشتیبانی برای طوفان ذهنی باشند. 3- هر ایده را مطرح و تصریح میكنیم. 4- هرگاه درك بهتری لازم بود ماموریت كشف واقعیت را اجرا می كنیم. 5- بعد از هر ماموریت كشف واقعیت مستندات SWOT را به روز می كنیم. ابزار 2/ كارت امتیاز سازمان مواقعی كه از این ابزار استفاده می‌كنیم. • موقعی كه باید مجموعه از معیارها را درجهت حركت روبه جلو سازمان تعریف كنیم. • موقعی كه فقط مجموعه مختصری از معیارها پیگیری می شود گزارش می‌شود یا قابل مشاهده می باشد درحالی كه یك تصویر جامع ازسازمان لازم است. ادامه خواندن مقاله مدل ارزيابي EFQM و بررسي آن در شركت فني فتح

نوشته مقاله مدل ارزيابي EFQM و بررسي آن در شركت فني فتح اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله موقعيت شهرستان كاشان

$
0
0
 nx دارای 103 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : موقعیت شهرستان كاشان شهرستان كاشان از لحاظ آب و هوایی متنوع، 2100 هكتار وسعت و از شهرهایی استان اصفهان در شمال استان اصفهان است كه دارای 3بخش روستا می‌باشد و فاصله این شهر تا تهران 230 تا قم 95 و تا اصفهان 202كیلومتر می‌باشد و در اكثر فصول مناسب است در شمال و شرق آن كویر است ولی روستاهای خوش آب و هوایی در ارتفاعات كركس قرار دارد مثل قمصر .كاشان هزاران سال است كه محل زندگی اقوام گوناگون بوده مانند تپه سلیك و ..كاشان از دیرباز از نظر صنایع دستی زبانزد خاص و عام بوده ولی با رشد صنایع ماشینی صنایع دستی آن رو به افول نهاد مثل زیلوبافی و قالی بافی كاشان نخستین زادگاه شهرنشینی و مدرنیت دنیاست نخستین مكانی است كه چرخ ریسندگی در آن پیدا شده و نخستین مكانی است كه صنعت ریخته‌گری در آن یافت شد. قدیمی‌ترین زیگورات دنیا در این شهر پیدا شده و نخستین مبدا صنعت سرامیك منصوب به كاشان است نخستین معبد زرتشتی و معبد دنیا در كاشان است ، مراسم مذهبی در ایران به تاریخ شمعی است مراسم قالی مشهد اردهال كاشان است. عمارت بیرونی همین ساختمانی است كه مورد بازدید قرار می‌گیرد و مشتمل است به: سردر، هشتی ، راهرو ورودی، سرپوشیده یا تلار پذیرایی، اتاقهای مختلف، زیرزمینی‌ها، حیاط و آب نما، بخش اندرونی شامل دو باب خانه مجزا از هم است كه در سنوات قبل از كل مجموعه تفكیك و به صورت دو خانه مسكونی جدا از هم در آمده است. اخیرا یكی از این خانه‌ها كه در قسمت شرق خانه بروجردی قرار دارد به وسیله ساختمان میراث فرهنگی كشور خریداری و در نظر است پس از انجام تعمیرات لازم ارتباطی اصلی و قدیمی آن با خانه بروجردی برقرار و برای بازدید عمومی آماده می‌شود . قسمت دیگر خانه‌ای است در شمال شرقی خانه بروجردی كه در حال حاضر در تملك و اختیار نوادگان مرحوم حاج سید حسین بروجردی بانی و مالك اولیه خانه است خانه بروجردی از مصالح سنتی و به گونه‌ای ساخته شده است كه دقیقا با شرایط و خصوصیات اقلیمی كاشان سازگاری كامل دارد و از نظر طرح و نقشه و معماری بسیار قابل توجه و اهمیت است. جریان هوا و عمل تهویه در زیرزمینی‌ها به وسیله بادگیرهای ساخته شده در روی بام و به صورت طبیعی و دائمی و بدون احتیاج به هیچ وسیله مصنوعی انجام می‌شود.كلیه مواد و مصالح مورد نیاز برای ساخت این خانه در محل تهیه شده است معمار سازنده این بنا یكی از هنرمندان نامدار معماری سنتی كاشان در قرن سیزدهم هجری قمری به نام مرحوم استاد علی مریم است كه تیمچه امین الدوله در بازار میانچال كاشان هم از ساخته‌های وی می‌باشد . نقاشی‌های ارزنده و بی‌نظیر این خانه به ویژه صنیع الملك غفاری كاشانی (عموم هنرمند بزرگ نقاشی ایران مرحوم كمال الملك غفاری كاشانی) انجام شده است گفتنی است كه صنیع الملك بنیانگذار اولین مدرسه نقاشی در ایران است. خانه بروجردی كاشان از نظر گچبری و ظرایف این هنر ملی نیز در میان خانه‌های ایرانی منحصر به فرد می‌باشد. معماری مسكونی ایران و سبك خانه‌سازی در شهرهای مختلف– گوناگونی معماری مسكن در ایرانسرزمین بزرگ ایران، از معدود كشورهای جهان است كه در طول تاریخ حیات خود ارائه دهنده یك نوع فرهنگ معماری خاص به جهان معماری بوده است. ویژگی‌های مهم فرهنگی و جغرافیایی ایران باعث شده است تا تنوع بسیار زیادی در معماری آن وجود داشته باشد. اگر بخواهیم به تبعیت از تقسیم‌بندی‌های جغرافیایی موجود به بررسی اجمالی معماری مناطق مختلف بپردازیم خواهیم دید كه حتی یك منطقه جغرافیایی محدود، عرضه كننده گوناگونی‌هایی در معماری مناطق مختلف آن است. برای نمونه در استان گیلان كه بخشی از سرزمین سرسبز شمال ایران است، به انواع مختلف معماری مسكن در منطقه لاهیجان و لنگرود و اطراف رشت، ناحیه آستارا و بخش شمالی طالش، منطقه فومنات، ارتفاعات دیلمان و ارتفاعات سوله رودخان برمی‌خوریم. با مقایسه دو ناحیه كوهستانی ماسوله و زیارت گرگان و معماری در بر روی سطح شیب‌دار این دو مكان تفاوتی آشكار در ساخت معماری مسكن در گیلان و مازندران كه دو منطقه همجوار با ویژگی‌های جغرافیایی تقریبا شبیه به هم هستند، دیده می‌شود. مناطق دیگری نیز هستند كه با وجود قرار داشتن در یك محدوده جغرافیایی، معماری مسكونی آنها یا از جهاتی و یا كاملا با هم متفاوت هستند.معماری بوشهر و دیگر شهرهای ساحلی خلیج فارس همچنین معماری شهرهای یزد، میبد و اردكان از این گونه‌گونیها می‌باشد. در مناطق مذكور اگر بخواهیم بر مبنای عنصری به نام حیاط دسته‌بندی از خانه‌ها داشته باشیم می‌توانیم متمامی گونه‌های موجود در بوشهر و ساحل خلیج فارس، یزد و میبد و اردكان را در یك گروه قرار دهیم.اما با ورود به جزئیات خواهیم دید كه حتی در یك محدوده معین از بوشهر تا بندرعباس معماری مسكن به یك شكل نیست و تفاوت‌هایی را در معماری هر كدام از آبادی‌های این خطه ساحلی مشاهده می‌نماییم. مكان‌هایی هم هستند كه با وجود نزدیكی به هم، دو نوع معماری كاملا متفاوت مسكن را ارائه می‌دهند. شاید روشن‌ترین مثال، معماری مسكن در ابیانه، نطنز و كارشان باشد كه در فاصله 50-60 كیلومتر از هم قرار گرفته‌اند. در اینجا هر چند كه خانه‌های نطنز و كاشان دارای حیاط هستند ولی تركیب كلی فضاهای آنها با هم متفاوت است. و روستاهای اطراف آن بر روی دامنه شیب‌دار و بدون حیاط ساخته‌ شده‌اند. – درونگرای معماری مسكونیهر محقق برای آشنایی با معماری ایران و عناصر مختلف مانند: مسكن، مسجد، كاروانسرا، حمام و غیره نیاز به تقسیم‌بندی‌های برای كار خود دارد. هر چند كه دو عامل زمان و مكان نیروی محرك این محقق می‌باشند، اما همانگونه كه دیدیم در ایران بزرگ در یك زمان خاص و در منطقه‌ای كوچك می‌توان ویژگی‌های مشترك و متفاوت را، با هم مشاهده نمود. پس ناگزیر به انتخاب عوامل دیگری نیز می‌باشیم كه افزون بر بعد زمان و مكان، بتواند در پیشرفت، تنظیم و گردآوری كار كمك بیشتری به ما بكند. انتخاب عناوین گونه‌شناسی برونگرا و درونگرا، با عنایت به این موضوع صورت گرفته است. به گونه‌ای از معماری مسكن با ویژگی‌هایی از قبیل داشتن ارتباط بصری و فیزیكی مستقیم با فضای بیرون خانه، نداشتن حیاط، گسترش در ارتفاع و ساماندهی فضایی نسبت به یك فضای دیگر مثلا دالان آشنا هستید. نمونه‌هایی از این نوع معماری در دشت گیلان، ماسوله مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته‌اند. تنوع این گونه معماری مسكن مختص این مكان‌ها نیست و در آبادیهای دیگر مثل زیارت گرگان، مجن و كمجان گونه‌های جالب و خاص یافت می‌شود. بررسی معماری كندهایی چون كندوان و میمند نیز در این روند كمك قابل توجهی به ما خواهد كرد .برای شروع یك بحث درونگرایی در معماری مسكونی نیاز است كه نخست اشاره‌ای به معماری مسكونی دشت گیلان، ماسوله و ابیانه به عنوان گونه‌های برونگرا، داشته باشیم. گیلان را می‌توان به مناطق دشتی و كوهستانی تقسیم نمود كه در هر كدام از این مناطق معماری مسكونی شهری و روستایی دارای وجوه مشترك و همچنین تفاوت‌هایی با هم هستند. هر چند كه بافت‌های متراكم شهرهای چون لاهیجان، رشت و فومن خانه‌های محصور در حیاط هستند ولی این حیاطها، نمونه‌های كاملتر پرچین‌ها و یا (پرسین) خانه‌های گالی پوش هستند و محوطه اصلی تعداد زیادی از خانه‌ها، ارتباط بصری مستقیم با مسیرهای بیرون خود دارند. حیاط در اینجا وحدت دهنده عناصر مختلف داخلی آن مثل چاه آب، طویله، آشیانه طیور و انبار است. فضاهای مختلف مسكن نیز شامل اتاق، ایوان و تلار می‌شود. تنوع معماری مسكونی گیلان را می‌توان در ساختمان‌های روستایی مشاهده كرد. در مناطق دشتی گیلان، خانه در یك پرچین محصور می‌شود كه نشانگر حدود چاه آب، باغچه و محوطه خانه می‌شود. مسكن به عنوان اصلی‌ترین عنصر خانه دارای محوطه زمستان نشین و تابستان نشین است. در خانه‌های یك طبقه، فضاهایی چون ایوان و انواع تاق‌ها ساخته شده است كه و برای فصل تابستان با كوچه به قسمتی از محوطه خانه یا در زیر كندوج‌ها و یا در بالای فضایی به نام كوتام استقرار می‌یابند. تلار فضای تابستان نشین طبقه اول در بیشتر خانه‌ها چه در نواحی دشتی و چه كوهستانی است. در منطقه فومنات خانه‌ها یك طبقه و نیمه، ساخته شده‌اند. نیم طبقه بالا معمولا بر روی فضاهایی چون انبار وطویله بوده و به نام بالاخانه و تلار خوانده می‌شود. تمامی این خانه‌ها، با فضای سرسبز و احتمالا باغ‌ها و شالیزارهای خود ارتباط بصری مستقیم دارند. برای ورود به مسكن نیز با محوطه‌ای كوهستانی و كوهستانی نیمه كوهستانی در دو طبقه ساخته شده، طبقه همكف كاملا بسته و طبقه اول همراه با تالار فضاهای تابستان نشین است .ماسوله یكی از شهرك‌های استان گیلان است بر روی دامنه‌های شیب‌دار ساخته شده است. از ویژگی‌های مسكن در این آبادی، ارتباط بصری فضاهای تابستان نشین یا فضای سرسبز روبه‌روی آن است. خانه ها در ماسوله در ارتفاع گسترش یافته‌اند و طبقه اول آن اختصاص به فضاهای تابستانی و زمستانی دارد. سومه فضای كوچك و بسته زمستانی است كه در پشت اتاق‌های تابستانی قرار گرفته است. بریه كه‌ها (اتاق‌های پنجره‌دار) و تلار كه‌ها (اتاق‌هایی با یك پیشگاه در جلو) در شكل‌های مختلف و ارتباط با فضایی به نام چغم (هال) در حاشیه معابر و رو به منظر زیبا قرار گرفته‌اند. خانه‌های بخش عمده‌ای از آبادی زیبای ابیانه نیز بر روی دامنه شیب‌دار ساخته شده است. فضای تابستان‌‌نشین خانه‌ها در طبقه اول و قسمت زمستان نشین در اتاق كاملا بسته در طبقه همكف است و گاهی نیز در طبقه اول می‌باشد. بازشوهای یورت و هاری‌ها (اتاق‌های تابستانی) در فصل تابستان منظره زیبای دره پر از درختان صنوبر و میوه را مانند تابلویی در جلوی اتاق‌ها قرار می‌دهد. ساكنان ماسوله و ابیانه، پس از باز شدن درب خانه مستقیما به فضایی چون دالان می‌رسند و این فضا رابطه چند فضای دیگری و احتمالا محل قرارگیری پلكان برای رسیدن به طبقه اول می‌باشد.معماری مسكن برونگرا در چند مكان خاص مورد بررسی قرار گرفت. حال به بحث درباره درونگرایی در معماری مسكونی می‌پردازیم. از واژه درونگرایی می‌توان معنای مختلفی را استنباط كرد. این واژه قبل از اینكه رنگ معماری به خود بگیرد از دیدگاه اخلاقی و عرفانی نیز در برگیرنده معانی و مفاهیمی می‌باشد. تودار بودن، گرایش به حالات درونی و پرهیز از نشان دادن آن حالات به صورت تظاهر، بعضی از معانی می‌باشد. بحث نپرداختن به ظاهر و در عوض كار بر روی درون و حالات درونی، از طرف بعضی از كار آشنایان به مباحث معماری، به داخل این عرصه نیز كشیده شده است تا جایی كه معماری ایران را از این نظر كه در نمای بیرون آن در گذرهای پرپیچ و خم چیزی جز خشت و گل دیده نمی‌شود ولی در داخل دنیایی از پركاری و زیبایی دارد، درونگرا نامیده‌اند.قبل از هر چیز می‌بایست ویژگی‌های خانه درونگرا را معرفی كرد. این ویژگی‌ها به اختصار عبارتند از:1- نداشتن ارتباط بصری مستقیم فضاهای داخل با فضاهای شهری بیرون خود.2- فضاهای مختلف آن را عنصری مانند حیاط و یا صفه‌های سرپوشیده سازماندهی كرده است به نحوی كه روزن‌ها و بازشوها به طرف این عناصر باز شوند. بحث نداشتن ارتباط بصری با فضاهای شهری را می‌توان از دو زاویه دید اقلیمی و فرهنگی مورد بررسی قرار داد. در ابتدای نوشته یادآور شدیم كه بخش بزرگی از سرزمین ایران دارای آب و هوایی گرم و خشك با بارندگی كم، همراه با طوفان‌های شن و آفتابی سوزان است. سازندگان بناهای این مناطق با شناخت این ویژگی‌های محلی جغرافیایی، خانه با طوری طراحی كرده‌اند كه هر نوع ارتباط مستقیم با عوامل جغرافیایی یاد شده، قطع و محیطی امن برای اهل خانه فراهم گردد. آنهایی كه در شهری مثل یزد زیسته‌اند. به خوبی آگاهند كه چگونه طوفانشن از پس چندین در و پنجره بسته رو به كوچه، گذر می‌كنند و خود را به اعماق اتاق‌ها می‌رساند. یكی از موارد سد راه این نوع پدیده‌ها، بسته نگه داشتن محیط بیرونی خانه و ساخت دیوارهای بلند بدون منفذ است.همچنین با توجه به محیط گرم و خشك اطراف و بافت متراكم فاقد فضای سبز عمومی، حیاط داخل خانه محیطی مناسب برای ایجاد یك نوع باغ كوچك و حوض آب است شاید بتوان به این مطالب، موضوع امنیت جانی و حفظ خانواده در برابر حملات بعضی غارتگران كه با ایجاد یك محیط بسته و دیوارهای بلند عملی می‌شده است را، اضافه نمود. این موضوعات هر چند در شكل گیری اولیه خانه‌های درونگرا نقش داشته‌ ولی در گذر زمان عوامل دیگری نیز در تشدید این درون‌گرایی موثر بوده است. بحث دور نگاه داشتن حریم مقدس خانواده از دید غیر، بحثی است كه حداقل، تاریخ خانه‌های درونگرای ایران را پس از ظهور دین مبین اسلام دگرگون كرده است. هر چند كه تاریخ پیدایش خانه‌های درونگرا به پیش از اسلام می‌باشد. ولی دین اسلام با جنبه تقدس بخشیدن به حریم خانواده و الهی كردن آن، آن را تا اعماق تفكرات سازندگان ایرانی رسوخ داد.از این رو سازنده خانه با رعایت مسائل جغرافیایی، حریمی امن برای خانواده به وجود آورده است. طراحی این حریم به اشكال مختلف در یك یا چند حیاط صورت گرفته است در این روند خانه‌های شاخص چند حیاطه با حیاط‌های اندرونی و بیرونی ساخته شده‌اند. در شكل دهی خانه‌های درونگرا نقش مهمی داشته است از این رو لازم است كه اشاره‌ای به این عنصر مهم در طول تاریخ معماری داشته باشیم. كه در جای خود به آن اشاره خواهد شد.حال كه با نحوه معماری و سبك و شیوه كلی آن در ایران آشنا شدید درباره خود خانه و عناصر آن بحث می‌كنیم. واژه خانه كه امروز مصطلح است در گذشته به اتاق اطلاق می‌شده است، اتاق خصوصی را (وستاخ) یا گستاخ یا وثاق می‌نامیده‌اند، از واژه سرا به جای كلمه خانه در اصطلاح امروز آن، استفاده می‌شده است. در جنوب ایران اصطلاح خانه سرا (به معنای سرایی با اتاق است) مرسوم بوده است.انسان وقتی از غار بیرون آمد نیاز به سرپناهی داشت و بر این اساس طبیعی است كه قدیمی ترین مورد معماری ساختمان خانه باشد. این امر از عصر حجر شروع شده و عناصر دیگر معماری از بعد زمانی فرع برآن است.او وقتی به دست می‌آید كه چیزی شبیه به غاز می‌سازد. در كاوشهایی كه توسط دكتر نگهبان و دكتر ملك‌زاده از 6000 سال قبل از میلاد در اطراف بویین زهرا انجام شده شهركی را از زیر خاك بیرون آورده‌اند. این خانه‌ها احتاجاتشان بهترین طرح برای آن زمان بوده است. خشت را آن زمان نمی‌زده‌اند و گل را در آفتاب خشك می‌كرده‌اند. پوشش در آن منطقه چوب بوده است و دهانه‌های كوچك آن حدود 5/2،3 و 4 متر بوده است. انواع كارگاه‌ها هم در خود خانه بوده، مثل كارگاه‌ سفال‌پزی، شیره‌پزی و غیره.كوچه‌بندی‌های آن نیز خیلی منطقی بوده است. در اینجا موضوع مهم قابل طرح درونگرای خانه‌ها است، زیرا در بیرون خانه نه باغی و نه سبزه‌ای وجود دارد. ساختمان‌های كوشكی كه بعدها در باغ‌ها ساخته شده‌اند به بیرون دید دارند ولی دور باغ را نیز دیوار می‌زنند چون بیرون آن خشك بوده است. در خانه‌های كه بعدها نیز ساخته شده‌اند، ساكنین آن احساس ناراحتی نمی‌كردند اندرون خانه یا جایی كه زن یا بچه زندگی می‌كردند می‌بایست تنوع زیادی داشته باشد تا خستگی احساس نشود. حتی در زمان قاجاریه كه دوره انحطاط معماری ایران است خانه‌های خیلی خوبی ساخته شده‌اند . البته در حال حاضر عیب‌هایی را بر آنها وارد می‌آورند به طور مثال مطرح می‌كنند كه محل مستراح دور بوده و یا آشپزخانه در زمستان مسئله ایجاد می‌كرده است. این سنتی بوده كه مستراح بیرون از نشیمن می‌ساختند و یا آشپزخانه در جایی بوده كه زن خانه بتواند به راحتی در آن كار كند و كسی او را نبیند. اما در خانه‌هایی كه امروزه ساخته می‌شوند در اغلب آپارتمان‌ها مهمان ازوسط اطاق می‌گذرد. خانم خانه برای رفتن به آشپزخانه باید از وسط مهمان‌ها گذر كند، مستراح جایی است كه بسیاری از مسائل را ایجاد می‌كنند و خیلی از مسائل دیگر. در طراحی‌هایی كه در حال حاضر انجام می‌دهیم باید اصول گذشته را در نظر بگیریم، مثل اقتصادی بودن، پنام، تعداد نفرات؛ و با مصالح دم دست چیزی را ساخت كه زیاد فانتزی نباشد.قبل از ورود به شناخت انواع خانه‌ها و عناصر آن به مسائلی كه در رابطه به خانه بوده‌اند می‌پردازیم.یكی از مسائل مهم مربوط به شهرسازی بوده و آن جهت قرار گیری خانه یا رون است. این مربوط به آب و هوا، طرز تابش جهت وزش باد (باد مطبوع، گرد و غبار و غیره و …) و مكان قرارگیری و جنس زمین می‌شده است. معماران ایرانی برای این كار از شكل شش ضلعی استفاده می‌كرده‌اند.همانطوری كه می‌دانیم شش ضلعی شكلی است كه نمی‌توان آن را غلط كشید زیرا در ساخت آن از مثلث متساوی الساقین استفاده شده و این شكل را نیز نمی‌توان اشتباه كشید اگر شش عدد از این مثلث‌ها را كنار هم قرار دهیم شكل ضلعی به دست می‌آید. خانه زنبور عسل نیز به همین شكل است. در هنرهای دیگری مثل خاتم و همین طور فرش كف امامزاده‌ها و خانه‌ها و برای به دست آوردن تناسبات طلایی از این شكل استفاده می‌شده است. كتابی قدیمی المسالك و الممالك اصطخری، نقشه‌هایی در ضمیمه دارد كه فوق العاده زیبا می‌باشند در این نقشه‌ها علامت جنوب در بالای آن گذاشته شده و جهت مخالف آن شمال است. در اصل این شكل از این شش ضلعی به دست آمده كه در رئوس مستطیل داخل آن آن شمال و جنوب قرار می‌گرفته است.با همین روش در ایران سن رون در نظر می‌گرفته‌اند.1- رون راسته2- رون اصفهانی3- رون كرمانی در درون راسته مستطیلی كه در داخل شش ضلعی قرار می‌گیرد جهت شمال شرقی، جنوب غربی دارد.در شهرهای مركزی ایران مثل تهران، یزد، جهرم و شهر تبریز در شمال غربی ایران و برخی شهرهای دیگر از رون راسته استفاده می‌شده است. جهت این رون تقریبا مواجه با قبله است. در صدر اسلام در این مكان‌ها در ارتباط با جهت‌گیری بناها در طرف قبله مسئله‌ای نداشته‌اند. در یزد در جنوب شهر یزد شیركوه و در شمال آن كوه خزانك (یا خزانق) قرار دارد و رون آن راسته است. در این شهر رون كرمانی نامرغوب است و می‌گویند نكبت دارد زیرا در زمستان سرد و در تابستان گرم است. متاسفانه اخیرا را در نظر نگرفتن این مسئله و با جهت گیری شرقی- غرقی خانه‌های را ساخته‌اند كه می‌بایست در فصل گرما آنها را از شدت گرما ترك كرد. در كاشان هم از این نوع رون استفاده شده است. از مزایای آن رون این است كه در تابستان آفتاب كمتری به داخل اتاق می‌آید و در زمستان آفتاب بیشتری به داخل اتاق می‌آید. تهران جدید نیز به دلیل عدم توجه به جهت مناسب به بدترین وضع خود افتاده است. در گذشته معتقد بودند كه اگر شهر و آبادی شمال آن گرفته شود تب خیز شده و دلیل آن هم این است كه شهر تهویه نمی‌شود. در تهران می‌بینیم كه در بعضی نقاط در غرب آب و هوا راكد است در روزهای توصیه می‌شود كه افراد مریض به آن مناطق نروند. رون اصفهانی جهت شمال غربی- جنوب شرقی قرار دارد و در اصفهان، استخر، تخت جمشید فارس و این رون را داریم. در اصهفان معمار بزرگ احمد اصفهانی، پیچش ایوان مسجد امام با میدان نقش جهان را كه حدود 45 درجه اختلاف دارند (خود میدان رون اصفهانی است ولی مسجد رو به قبله است) به نحو بسیار جالبی حل كرده است.رون كرمانی جهتی غربی- شرقی دارد و شهرهایی مثل كرمان، همدان، آبادی‌های آذربایجان غربی در مناطق اراراتوها، خوی و برخی شهرهای دیگر با این رون ساخته شده‌اند.به طور مثال در كرمان جهت شرقی- غربی است و طوفانی به نام طوفان سیاه دارد كه اگر شهر جهت دیگری می‌داشت خانه غیر قابل استفاده می‌شد. همین طور در همدان كوه عباس آباد و كوه الوند را داریم. خود شهر جهت شرقی- غربی دارد و اگر جهت شمالی جنوبی باشد ریزش برف طوری خواهد بود كه از سوز و سرمای آن امكان باز كردن درهای خانه میسر نبود. پنام موضوع مهم دیگری بوده، كه در ساخت خانه در نظر می‌گرفته‌اند. پنام دستمال و پارچه‌ای است كه موبدان در جلوی دهان خود می‌آویخته‌اند . به طور كلی تقریبا به معنی عایق، یا مانعی برای رسیدن چیزی از یك جسم به جسم دیگر است. پنام در معماری دارای اهمیت زیادی است. در معماری سنتی ایران هیچ ساختمانی چه با پوشش و و تخت یا سغ (منحنی) نیست كه پوشش آن دو پوش نباشد. در بعضی محل‌ها بدلیل چسبیده نبودن خاك و همینطور در دسترس قرار داشتن چوب به اندازه نیازشان از پوشش تخت استفاده شده است، مثل ابیانه و روستاهای اطراف آن. در كاشان و خیلی مكان‌های دیگر از چوب استفاده نشده است. منطق كلی در دو پوشه ساختن تخت و طاقی یكی است. در هر دو آنها سعی شده است با این روش علاوه بر سبك نمودن پوشش از انتقال گرمای بیرون به داخل جلوگیری نمایند. مثلا در پوششش تخت یا از پروز یا قاب (به زه اطراف آن پردو می گویند) و یا از لمبه كوبی و یا لاپه توفال استفاده می كرده‌اند.در طاقها نیز همین روش را انجام می‌داده‌اند كه یا آن را خوانچه پوش كرده (یعنی طاق اصلی در پشت و با آویزان كردن سقفی به صورت معلق پوشش دوم را می‌زدند) و یا بین دو پوشش كنو می‌ساختند. از این عنصر علاوه بر صاف كردن سطح پشت بام برای نورگیری در طاق‌های آهنگ نیز استفاده می‌شده است.این روشها تا قبل از سلطنت ناصرالدین شاه ادامهداشت و بعد از آن به تدریج منسوخ شده است.در خانه‌ها نسبت به رون‌های در نظر گرفته شده و حركت خورشید و مزاحمت‌هایی كه گزش و گرمای آن ایجاد می‌كرده. از پنام‌هایی عمودی و افقی استفاده می‌شده است. استفاده از ارسی، تابش بند، خرك پوش، و چیزهای دیگری نمونه‌هایی از آن می‌باشند. تابش بند یا تووش بند یا آفتاب شكن تیغه‌هایی به عرض شش الی 15 سانتی‌متری است كه گاهی ارتفاعی تا حدود 5 متر دارد و با كمك گچ و گونی آنها را می‌ساختند. معمولا در بالای در و پنجره كلافی می‌كشیدند كه در وقع تابش بند افقی بوده (اصطلاح به آن سرسایه می گفتند ) بر روی آن گلجام قرار می‌گرفته است. پروز یا حاشیه گلجام نقش (گل و بته) داشته وسط آن را جام می‌كردند، بالای آن نیز خرك پوش می‌شده كه این هم به وسیله گچ عمل می‌آمده است. در اینجا می‌بینیم كه به هر صورتی پنام را در محل‌های مختلف به وجود آورده‌اند. ارسی (یعنی گشاده و باز) را نیز برای جلوگیری از گرما و قطعات ریز می‌ساختند این عنصر بعدها شكل دیگری به خود گرفته و بالای آن یا یك عنصر نیم دایره و یا چهار گوش قرار گرفته است.به طور كلی در بازدید از خانه‌های كاشان (خانه‌های قدیمی) می‌‌توان قسمت‌های مختلف زیر را مشاهده كرد. هر خانه دارای چوبی می باشد كه دو عدد كوبه دارد و در اصطلاح به آن دق الباب می‌گویند.یكی از این دو كوبه استوانه‌ای شكل با صدای بم می‌باشد كه خبر می‌دهد كوبنده مرد می‌باشد و دیگری حلقه‌ای شكل با صدای زیر می‌باشد كه مخصوص زنها می‌باشد.قسمت‌هایی را كه در بالا اشاره شد می‌توانددر سر خانه مشاهده ‌كرد.سردراغلب خانه‌ها به خصوص خانه‌های مجلل دارای سردر یا درگاه بوده‌اند. معمولا دیوارهای بیرونی كاه گلی بوده و فقط سر در مجلل ساخته می‌شده‌ است. نسبت عرض تورفتگی سردر معمولا یك به دو بوده است. سكوهای كناری پاخورده نام داشتند و برای كسانی با صاحب خانه كار داشته ولی لازم نبوده وارد خانه شوند، و همین طور پاتوقی برای صاحبخانه یا پسر خانه نیز بوده است. تو رفتگی، كنه و پوش آن را نیز (نیم گنبد) می‌نامیدند. كنه پوش را معمولا با كاربندی می‌پوشاندند در پایین كاربندی كه لنگه‌های بزرگ گچی تكیه می كند از لب بند (تویزه‌های كوچك) استفاده می‌كرده‌اند. در اصلی درسر و در جاهایی دروازه گفته می‌شده است. در بین هشتی و اندرون خانه را میان در و در تمام تخته اتاق‌ها را در و نوع مشبك آن را در و پنجره می گفتند.اجزای در سر متشكل از چهارچوب و قابهای روی آن بوده است (قاب ایرانی معمولا متشكل از دو قاب مربع در بالاو و پایین و قاب مستطیل در وسط بوده است) در صورت پهن بوده عرض در قالب وسطی به شكل مربع درآمده‌ است. تخته‌هایی را كه در كنار هم قرار می‌گیرند به وسیله گلمیخ یا تخته‌ای كه در پشت آن قرار داشت به هم وصل می‌شدند. برجستگی عمودی وسط در كه از بیرون دیده می‌شود دماغه نام داشته است. دو عنصر فلزی حلقه برای زنان و كوبه مردان در اغلب درها جای داشته است ولی در بعضی جاها فقط یكی بوده است كه در قسمت قبل توضیح داده شد.حلقه بر در نتوانم زدن از بیم رقیبان ما با توایم و با تو نه‌ایم نیست بوالعجب در حلقه ایم با تو و چون حلقه بر دریمدر اجزای دیگری مثل باهو، میان باهو، سربند، پاسار یا پاسال میان بند وسط و غیره و … دارد. هشتیبعد از سر در وارد هشت یا هشتی یا كریاس می‌شدند. هر چند كه در بیشتر مواقع شكل آن هشت ضعلی است اما این مفهوم هشت (عدد 8) نیست و هشتی‌هایی كه به شكل مربع و دیگر شكل‌های داریم. منظور از هشت چیزی است كه از فضاهای داخلی خانه بیرون آمده است و تنها جایی است كه با بیرون خانه ارتباط دارد این فضا راهروهای پیچ در پیچ منتهی به حیاط‌های اندرونی با بیرون خانه ارتباط دارد. این فضا راهروهای پیچ در پیچ منتهی به حیاط‌های اندرونی و بیرونی مانع دید افراد غریبه به داخل حریم مقدس خانواده می‌شده است. ایجاد مكث یا حجاب غلام گردشی، تقسیم فضایی و فضایی جهت انتظار از عملكردهای جالب این عنصر می‌باشد.معمولا دارای ابعادی حدود m3*3‌ می‌باشند و یك در به طرف حیاط و دردیگری به كوچه و گذرگاه دارند.هشت ضلعی‌هایی كه در ایران به كار رفته‌اند در هشتی‌های خانه هم استفاده شده عبارتند از:1- هشت گوش كامل2- هشت و نیم هشت3- نگینی4- كشكولی داخل هشتی عناصر مختلفی مثل سكو،چراغداران و برای رفتن به فروار(اتاق بالای هشتی) پله‌ای در نظر گرفته می‌شده است. پوشش های هشتی ها نیز بسیار متنوع و معمولا با كاربند‌های بسیار بالایی پوشیده شده است.این هشتی‌هاگاهی بسیار ساده می‌باشد و در مواقعی هم بسیار زیبا با تزئینات مختلف می‌ساخته اند یكی از نمونه‌های زیبای این گونه هشتی ها هشتی ورودی خانه بروجردی‌ها می‌باشد.در این هشتی گچ پر‌ی‌ها زیبا، اسم بندی، یزدی بندی، قرینه سازی، ساختن ظروف و رفت همه رعایت شده است و جلوه زیبایی به آن داده است.هشتی را نسبت به كف كوچه گودتر می‌ساخته‌اند تا از كوران هوا و باد به داخل حیاط جلوگیری كند. در اكثر هشتی‌ها هم از نور درونگرا استفاده می‌كرده‌اند و هم از نور برونگرا نور درونگرا: نوری را درونگرا گویند كه از داخل می‌گرفتند. مثلا از حیاط خانه برای روشن كردن شدن راهرو حجابنور برونگرا: نوری را برون گرا گویند كه از بیرون خانه می‌گرفتند. مثل نوری كه برای روشن كردن هشتی استفاده می‌شده است.نور برونگرا را از طریق كوچه به دست می‌آوردند و نور درونگرا را از راهرویی كه متصل به حیاط خانه بود می‌گرفتند. همچنین برای تامین نور درونگرااز سقف نیز كمك می گرفتند به این ترتیب كه در سقف نورگیر ایجاد می‌كردند.راهروبرای وارد شدن به فضاهای مختلف از جمله فضای مهمانی و اندرونی می‌بایست از راهروهای پر پیچ و خم عبور كنند. راهروهای پیچ در پیچ خانه را دالان می گفتند. راهرو و سرپوشیده بزرگ را نیز دالان می‌گویند. در طرف سه دری‌ها نیز راهرو قرار می‌گرفته است. اگر در دو طرف تالار، راهروها كمی پهن‌تر باشند آن را تخت گاه می‌گویند.قبل از اینكه در مورد حیاط خانه بروجردی صحبت كنیم لازم می‌دانیم كه كمی در رابطه با اقلیم و آب و هوای شهر كاشان بحث شود؛ – اقلیم گرم و خشك (فلات مركزی)در این اقلیم كه اكثر مناطق نیمه استوایی را شامل می‌شود در اثر وزش بادهای مهاجر كه از جنوب غرب و شمال غرب به طرف استواردر حركت هستند هوا بسیار خشك شده است. این بادها بیشتر رطوبت خود را هنگام عبور از قاره‌های بزرگ از دست می‌دهند. علاوه بر این در مناطق نیمه استوایی كه جزو مناطق با فشار هوای زیاد هستند. هوا به دلیل حركت از قسمت‌های بالایی اتمسفر پایین گرم و خشك می‌شود. توجه به خشكی هوا در این مناطق كه با ویژگی‌های دیگر همراه است از نظر تامین آسایش انسان و در نتیجه طراحی ساختمان اهمیت فراوانی دارد.تابش مستقیم آفتاب در این مناطق شدید بوده و 700 تا 800 كیلوكالری در ساعت در مترمربع (m2/h/K.cal) در سطوح افقی انرژی تولید می‌نماید. حتی این شدت بافزوده شدن اشعه منعكس شده از سطوح لم یزرع زمین افزایش می‌یابد. ادامه خواندن مقاله موقعيت شهرستان كاشان

نوشته مقاله موقعيت شهرستان كاشان اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله كوره‌هاي قوس الكتريكي و القائي

$
0
0
 nx دارای 41 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : كوره‌های قوس الكتریكی و القائی مقدمه امروزه یكی از اساسی ترین پایه های اقتصادی و اجتماعی كشورهای جهان را صنایع آهن و فولاد تشكیل می دهد و این به سبب نیاز مبرمی است كه انسان جهت پیشبرد، مفاصد خود در زندگی دارد. با نگاه اجمالی به كارایی این عنصر حیاتی، می توان به نقش سازنده آن پی برد. زیرا علاوه بركاركرد آن درامر ساختمان سازی، پل سازی و غیره یكی از كالاهای اساسی در صنایع اتومبیل سازی، كشتی سازی و لكوموتیو سازی است و به صورت آلیاژ های مختلف، اساس تكنولوژی ماشین آلات را تشكیل می دهد. كه آهن و فولاد به روش های مختلفی تهیه و تولید می شدند ما دراین تحقیق روش تهیه بوسیله كوره بلند را از ابتدا مورد بررسی قرار می دهیم. آهن عنصر شیمیایی است كه در جدول تناوبی با نشان Fe و عدد اتمی 26 وجود دارد. آهن فلزی است كه در گروه 8 و دوره 4 جدول تناوبی قرار دارد. تاریخچه آهن (Fe) اولین نشانه های استفاده از آهن به زمان سومریان و مصریان برمی گردد كه تقریباً 4000 سال قبل از میلاد با آهن كشف شده از شهاب سنگها اقلام كوچكی مثل سر نیزه وزیور آلات می ساختند. از 2000 تا 3000 سال قبل از میلاد، تعداد فزاینده ای از اشیاء ساخته شده با آهن مذاب (فقدان نیكل، این محصولات را از آهن شهاب سنگی متمایز می كند) دربین النهرین، آسیای صغیر و مصر به چشم می خورد؛ اما ظاهراً تنها در تشریفات از آهن استفاده می شد و آهن فلزی گرانبها حتی با ارزش تر از طلا به حساب می آمد. براساس تعداد از منابع آهن، به عنوان یك محصول جانبی از تصفیه مس تولید می‌شود مثل آهن اسفنجی – و به وسیله متالوژی آن زمان قابل تولید مجدد نبوده است. از 1600 تا 1200 قبل از میلاد درخاورمیانه بطور روز افزون ا زاین فلز استفاده می شد، اما جایگزین كاربرد برنز درآن زمان نشد. تیرآهنی متعلق به عنصر آهن سوند در گاتلند سوئد یافت شده است. از قرن 10 تا 12 در خاورمیانه یك جابجایی سریع درتبدیل ابزار و سلاحهای برنزی به آهنی صورت گرفت. عامل مهم دراین جابجائی آغاز ناگهانی تكنولوژی های پیشرفته كار با آهن نبود، بلكه عامل اصلی، مختل شدن تامین قلع بود. این دوره جابجایی كه در زمانهای مختلف و درنقاط مختلفی از جهان رخ داد، دوره ای از تمدن به نام عصرآهن را به وجود آورد. همزمان با جایگزینی آهن به جای برنز، فرآیند كربوریزاسیون كشف شدكه به وسیله آن به آهن موجود درآن زمان كربن اضافه می كردند. آهن را بصورت اسفنجی كه مخلوطی از آهن و سرباره به همراه مقدار ی كربن یا كاربید است، بازیافت كردند. سپس سرباره آنرا با چكش كاری جدا نموده و محتوی كربن را اكسیده می كردند تا بدین طریق آهن نرم تولید كنند. مردم خاورمیانه دریافتند كه با حرارت دادن طولانی مدت آهن نرم درلایه ای از ذغال و آب دادن آن در آب یا روغن می توان محصولی بسیار محكم تر بدست آورد. محصول حاصله كه دارای سطح فولادی است، از برنزی كه قبلاً كاربرد داشت محكمتر و مقاوم تر بود. در چین نیز اولین بار آهن شهاب سنگی استفاده شد و اولین شواهد باستان شناسی برای اقلام ساخته شده با آهن نرم درشمال شرقی نزدیك xinjiang مربوط به قرن 8 قبل از میلاد به دست آمده است. این وسایل از آهن نرم و با همان روش خاورمیانه و اروپا ساخته شده بودند و گمان می رفت كه برای مردم غیر چینی هم ارسال می كردند. از زمان سلسله ژو به بعد اكثر تولیدات آهن درچین به شكل چدن است. با این همه آهن بعنوان یك محصول عادی كه برای صدها سال مورد استفاده كشاورزان قرارگرفته است، باقی ماند و تا زمان سلسله شین (حدود 221 قبل از میلاد) عظمت چین را واقعاً تحت تأثیر قرار ندارد. توسعه چدن در اروپا عقب افتاد، چون كوره های ذوب در اروپا فقط توانایی K1000 را داشت، دربخش زیادی از قرون وسطی دراروپای غربی آهن اسفنجی به آهن نرم بدست می آورند. تعدادی از قالب گیریهای آهن دراروپا بین سالهای 1150 و 1350 بعد از میلاد در دو منطقه درسوئد به نامهای Lappyttan و Vinarhyttan انجام شد. دانشمندان می پندارند شاید این روش بعد از این دو مكان تا مغولستان آن سوی روسیه ادامه یافته باشد، اما دلیلی محكمی برای اثبات این قضیه وجود ندارد. تا اواخر قرن نوزدهم درهر رویدادی یك بازار برای كالاهای چدنی بوجود آمد، مانند درخواست برای گلوله های توپ چدنی . درآغاز برای ذوب آهن از زغال چوب هم بعنوان منبع حرارتی و هم عامل كاهنده استفاده می شد. درقرن 18 در انگلستان تامین كنندگان چوب كم شدند و از زغال سنگ كه یك سوخت فسیلی است، بعنوان منبع جانشین استفاده شد. این نوآوری بوسیله abraham darby انرژی لازم برای انقلاب صنعتی را تامین نمود. پیدایش :آهن یكی از رایج ترین عناصر زمین است كه تقریباً 5% پوسته زمین را تشكیل میدهد. آهن از سنگ معند هماتیت كه عمدتاً fe2o3 می باشد. استخراج می گردد. این فلز را بوسیله روش كاهش یا كربن كه عنصری واكنش پذیرتر است جدا می كنند. این عمل دركوره بلند دردمای تقریباً 2000 درجه سانتی گراد انجام می پذیرد. درسال 2000، تقریباً 1100 میلیون تن سنگ معدن آهن رشد ارزش تجاری تقریباً 25 میلیارد دلار آمریكا استخراج شد. درحالیكه استخراج سنگ معدن آهن در48 كشور صورت می گیرد، چین،برزیل، استرالیا، روسیه و هند با تولید 70% سنگ آهن جهان پنج كشور بزرگ تولید كنندگان آن به حساب می آیند. برای تولید تقریباً 573 میلیون تن آن خام 1100 میلیون تن سنگ آهن مورد نیاز است. خصوصیات قابل توجه :جرم یك اتم معمولی آهن 56 برابر جرم یك اتم معمولی هیدروژن می باشد. عقیده براین است كه آهن، دهمین عنصر فراوان جهان است. Fe مخفف واژه لاتین ferrum برای آهن می باشد. این فلز، از سنگ معدن آهن استخراج می شود و به ندرت به حالت آزاد (عنصری) یافت می گردد. برای تهیه آهن عنصری، بایدناخالصیهای آن با روش كاهش شیمیایی از بین برود. آهن برای تولید فولاد به كار می رود كه عنصر نیست، بلكه یك آلیاژ و مخلوطی است از فلزات متفاوت (وتعدادی غیرفلز بخصوص كربن). هسته اتمهای آهن دارای بیشترین نیروی همگبر در هر نوكلئون هستند. بنابراین آهن با روش همجوشی، سنگین ترین و با روش شكافت اتمی، سنگینترین عنصری است كه بصورت گرمازایی تولید می شود. وقتی یك ستاره كه دارای جرم كافی می باشد چنین كاری انجام دهد. دیگر قادر به تولید انرژی درهسته اش نبوده ویك ابر اختر پدید می آید. آهن رایج ترین فلز درجهان به حساب می آید. الگوهای جهان شناختی با یك جهان بار پیش بینی زمان را می كند كه درنتیجه واكنشهای همجوشی و شكافت هسته، همه چیز به آهن تبدیل خواهد شد. كاربردهاكابرد آهن از تمامی فلزات بیشتر است و 95 درصد فلزات تولید شده در سراسر جهان را تشكیل می دهد. قیمت ارزان و مقاومت بالای تركیب آن استفاده از آنرا بخصوص دراتومبیلها، بدنه كشتی های بزرگ و ساختمانها اجتناب ناپذیر می كند. فولاد معروفترین آلیاژ آهن است و تعدادی از گونه های آهن به شرح زیر می باشد: • آهن خام كه دارای 5%-4% كربن و مقادیر متفاوتی ناخالصی از قبیل گوگرد، سیلیكون و فسفر است و اهمیت آن فقط به این علت است كه درمرحله میانی مسیر سنگ آهن تا چدن و فولاد قرار دارد. • چدن، شامل 5/3% -3% كربن و مقدار كمی منگنز می باشد. ناخالصی های موجود در آهن خام مثل گوگرد و فسفر كه خصوصیات آنرا تحت تأثیر منفی قرار می دهد. درچدن تا حد قابل قبولی كاهش می یابند. نقطه ذوب چدن بین 1420-1470 k می باشد كه از هر دو تركیب اصلی آن كمتر است و آنرا به اولین محصول ذوب شده پس از گرم شدن همزمان كربن و آهن تبدیل می كند. چدن بسیار محكم، سخت و شكننده می باشد، چدن مورد استفاده حتی چدن گرمای سفید موجب شكستن اجسام می شود. • فولاد كربن شامل 5/1% – 5/0% كربن و مقادیر كم منگنز، گوگرد، فسفر و سیلیكون است. • آهن ورزیده (آهن نرم) دارای كمتر از 5/0% كربن می باشد و محصولی محكم و چكش خوار است، اما به اندازه آهن خام گدازپذیر نیست. حاوی مقادیر بسیار كم كربن است (چند دهم درصد) اگر یك لبه آن تیز شود، به سرعت تیزی خود را از دست می دهد. • فولادهای آلیاژ حاوی مقادیر متفاوتی كربن بعلاوه فلزات دیگر مانند كروم ، وانادیم، مولیبدن، نیكل ، تنگستن و ; می باشد. • اكسیدهای آهن برای ساخت ذخیره مغناطیسی دركامیپوتر مورد استفاده قرار می گیرند. آنها اغلب با تركیبات دیگری مخلوط شده و خصوصیات مغناطیسی خود را بصورت محلول هم حفظ می كنند. تركیبات معمولترین حالات اكسیداسیون آهن عبارتند از :• حالت فروس Fe+2• حالت فریك Fe+3• حالت فریل Fe+4 • آهن (VI) هم معروف است (اگر چه كمیاب می باشد) درصورتیكه شكل فرات پتاسیم باشد، (K2FeO) یك اكسید كننده انتخابی برای الكلهای نوع اول می باشد. این ماده جامد فقط در شرایط خلاء و ارغوانی تیره پایدار است. هم به صورت محلول سوزآور و هم بصورت یك ماده جامد. بیولوژی آهن اتم اصلی مولكول هم (بخشی از گلبول قرمز) و بنابراین جزء ضروری تمام هموپروتئین ها محسوب می شود. به همین علت، وجود این عنصر درحیوانات حیاتی می باشد. همچنین آهن غیر آلی درزنجیره های آهن – گوگرد بسیاری از آنزیمها یافت می شود. باكتریها اغلب از آهن استفاده می كنند. وقتی بدن درحال مبارزه با یك عفونت باكتریایی است، برای عدم دستیابی باكتری به آهن، این عنصر را پنهان می كند. ایزوتپها آهن بطور طبیعی دارای چهار ایزوتوپ پایدار Fe-54, Fe 56, Fe 57, Fe-58 می باشد. فراوانی نسبی ایزوتپهای آهن در طبیعت تقریباً Fe-56 7/91% Fe-58 3/0%,Fe-57 2/2%, Fe54- 8/5% است. Fe-58 3/0% كه نوكلئید پرتوزای (مانند مطالعات شهاب سنگها) و شكل گیری كانی ها هستند. حول محور تعیین انواع مختلف Fe-60 صورت گرفته است. در وهله‌های مختلف، شهاب سنگهای Chervony Kut, Semarkona می تون بین تمركز Ni-nichell60 (محصول اخترچه Fe-60) و فراوانی ایزوتپهای پایدار آهن ارتباطی یافت كه دلیلی برای وجود آهن 60 در زمان شكل گیری منظومه شمسی می باشد، احتمالاً انرژی آزاد شده فروپاشی آهن 60 به همراه انرژی رها شده براثر فروپاشی نوكلئید پرتوزای Al-26 درذوب مجدد و تفكیك اخترچه های بعداز شكل گیری آنها 46 میلیارد سال پیش تأثیر داشته است. ادامه خواندن مقاله كوره‌هاي قوس الكتريكي و القائي

نوشته مقاله كوره‌هاي قوس الكتريكي و القائي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


مقاله مقايسة مباني فكري و سنت شعري رودكي (پدر شعر فارسي) و نيما يوشيج

$
0
0
 nx دارای 79 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : گستردگی انواع قالبهای شعری در شعر رودكیرودكی به فراوانی سخن از دیرگاه شهرت داشته، چنانكه رشیدی سمرقندی (از شاعران نامدار قرن ششم) گفته است:شعر او را بر شمردم سیزده ره صد هزار هم فزون آید اگر چونانكه باید بشمری به استناد این بیت مجموع اشعار رودكی به هزار یا یك میلیون و سیصد هزار می‌رسد. عوفی هم در لباب‌الالباب می‌گوید كه «اشعار او به صد دفتر برآمده است». دریغا كه از آثار گرانبهای پدر شعر فارسی تا امروز بیش از پانصد و پنجاه بیت از مأخذهای كهن بدست نیامده است. در این مقدار از سخن استاد تنها چند قصیده و قطعه و غزل و رباعی و پاره‌ای از مثنویهای چندگانه و بیت‌هائی پراكنده از دیگر سخنان وی می‌توان یافت. دكتر رضا زاده شفق در این باره می‌فرماید: «رودكی در فنون سخن و انواع شعر مانند قصیده و رباعی و مثنوی و قطعه و غزل مهارت داشته و در هر طرز بخوبی كامیاب گردیده و مخصوصاً در قصیده سرائی پیشرو دیگران بوده است و می‌توان گفت نخستین شاعر بعد از اسلام است كه قصیده عالی و محكم ساخته. رودكی نه تنها در سخن‌پردازی و تناسب الفاظ استاد بوده بلكه معانی بسیار دقیق به كار برده و قطعه‌های عبرت‌آمیز و ابیات حكیمانه به یادگار گذارده است …»(1) به قول استاد زرین‌كوب: «شهرت و قبول (رودكی، البته بی‌جهت نبود. چون در شاعری قدرت و مهارتی كم مانند داشت. خاصه در توصیف احوال و تجسیم مناظر بس چیره‌دست بود: غزل او مایه رشك و حسرت عنصری بود و در نزد وی غزل رودكی وار نیكو شمرده می‌شد. شاید آواز دلاویز و نغمه پرشور چنگ شاعر نیز در شهرت و رواج این غزل‌ها بی‌تأثیر نبود و دریغ است كه از این غزلها نمونه‌های بسیار در دست نیست.»(2) به گفته مؤلف فرهنگ جهانگیری و سندباد نامه رودكی دارای مثنوی‌های متعدد بوده است وی به جزء منظومه كلیله و دمنه و مثنوی دوران آفتاب و سندبادنامه، وی دارای شش مثنوی دیگر است.(3) «از اشعار مسنوب به رودكی به جز آن چه به شعرای دیگر منسوب است و در دیوان ایشان می‌توان یافت، تاكنون 1047 بیت فراهم شده است:1- از قصاید و مقطعات 572 بیت2- از رباعیات 76 بیت3- از ابیات پراكنده كه متعلق به قصاید و غزلیات و مقطعات بوده است 177 بیت4- از مثنویات 222 بیت.(4) كه این مطالب نشان دهنده گستردگی قالبهای شعری در دیوان او بوده است:«رودكی پیشاهنگ چكامه سرایان نیز هست و كهن‌ترین قصیده كاملی كه مشتمل بر تشبیب و تخلص به مدح باشد از وی به یادگار مانده است. ابداع رباعی هم به گفته صاحب‌المعجم از اوست.(5)» رودكی با وسعت بخشیدن به مضامین قابل درج در رباعی، موضوعاتی از قبیل مدح، هجو، پند، اندرز و مضامین عاشقانه و تغزلی را در رباعیهای خود گنجانده است. حاتم طائی تویی اندر سخانی، كه حاتم نیست با جود تو راد رستم دستان تویی اندر نبردنی، كه رستم نیست در جنگ تو مرد (دیوان، ص 54) هر كه را با تو كار درگیردبه سخن لب زهم چو بگشایی بهره از روزگار برگیردهمه روی زمین شكر گیرد (دیوان، ص 55)چون كشته ببینی‌ام دو لب گشته فرازبر بالینم نشین و، می گوی به ناز از جان تهی این قالب فرسوده به آزكای من بكشته و پشیمان شده باز (دیوان، ص 57) باید اشاره نمود كه مضامین غزلی یكی از مضمون‌های رایج در شعر رودكی است. این مضامین دارای تعابیری بدیع و دقیق است، از زبانی ساده برخوردار است و سخن مشهور عنصری در مورد آنها دور از حقیقت نیست كه می‌گوید:غزل رودكی وار نیكو بوداگر بپیچم به باریك وهم غزل‌های من رودكی وار نیستبدین پرده اندر مرا بار نیست آقای دكتر نصرالله امامی در صفحه 92 و 93 كتاب «استاد شاعران رودكی» اینگونه در مورد غزل رودكی سخن می‌گویند كه:«یكی از ویژگیهای مضامین غزلی در سروده‌های رودكی، موسیقی قوی و غنی آنها است چنان كه گویی شاعر اصلاً غزل را برای ترنم با آوای‌ساز می‌سروده است. درهمین رهگذر، قافیه‌های متناسب، ردیف‌های نرم، توزیع و رعایت تناسب‌های وزنی از جمله ویژگیهایی است كه شاعر بدان توجه داشته است. از قطعات بازمانده در اشعار رودكی دانسته می‌شود كه شاعر اشعار مستقلی را تحت عنوان و مطابق با تعریفی كه ما از قطعه در نظر داریم سروده است. آنچه تأیید كننده این مطلب است، وحدتی است كه از نظر مضمون در بعضی از قطعات شاعر به چشم می‌خورد. از سوی دیگر، این احتمال هم می‌تواند مطرح گردد كه ابیاتی از قصاید او باقی مانده باشد كه امروز با عنوان قطعه در میراث شعری وی ضبط شده است.» اما در قصاید رودكی كه سخن با تغزل شروع شده و شاعر در بیت مخلص، ظریفانه به ستایش ممدوح وارد گردیده و به همان سبك و سیاق شاعران مدیحه‌سرای ادوار بعد به مدح می‌پردازد. جز آن كه در جنبه‌های اغراق و مبالغه‌ای كه خاص شاعران ستایشگر است، جانب اعتدال را غالباً از دست نمی‌نهد و در مواردی می‌كوشد تا ممدوح را آن اندازه كه واقعیت حال اوست بستاید. مطلبی كه صاحب تاریخ سیستان در مورد قصیده «مادر می» و صفات ابوجعفر احمدبن محمد نقل می‌كند، تأیید همین مطلب است. عمده مضامینی كه رودكی در قصاید خود مطرح می‌كند عبارتند از: وصف طبیعت، مدح، مضامین خمری و تغزلی و حسب حال و مرثیه.از آنجا كه قصیده فضای گسترد‌ه‌ای برای جولان كلام شاعر است جهان‌بینی و دریافت‌های فلسفی او از زندگی و مسائل آن را، بیشتر در قصاید وی می‌توان دید. گستردگی انواع قالب‌های شعری در اشعار نیما یوشیجنیما یوشیج با شیوه بیان همه‌ی شاعران بلند آوازه‌ی ایران بعد از اسلام آشنایی داشته و شعر كهن فارسی را از جمیع جهات می‌شناخته است. یك بررسی مقدماتی نشان می‌دهد كه نیما سبك سخن قدما و انواع قالب‌های شعر سنتی و قوانین وزن و قافیه شعر قدیم را می‌داند و در همه انواع آن طبعی آزموده و دستی نموده است. وی با همه استادی و چابكدستی در شعر سنتی، قالبهای مرسوم متوازی را منسوخ دانسته، می‌كوشد بیهودگی و خستگی‌آور بودن شعر در قالب سنتی را به دیگران تلقین بكند، البته در این راه تا حدودی نیز توفیق می‌یابد و خود قالبهای تازه‌ای ساخته به كار می‌بندد و حتی گاهی در روش اندیشه و بیان آن نیز نوآوریهایی دارد. به عنوان نمونه نیما كار نوآوری خود را از مثنوی آغاز می‌كند ولیكن در آن دگرگونیهایی آزادانه- هر چند بسیار اندك- ایجاد می‌كند: چنانكه در منظومه‌ی «شیر» پس از هر بیتی از مثنوی خود، دو جزء از «فعولن» می‌افزاید و مخمس گونه‌ای می‌سازد:شب آمد مرا وقت غریدن استمن تنگ كرده جهان جای را گه كار و هنگام گردیدنازین بیشه بیرون كشم پای را برآرم تن زردگون زین مغاككه ریزد ز هم كوهساران همه بغرم به غریدن هولناكبلرزد تن جویباران همه نگویند تا شیر خوابیده استبترسیده است از خیال ستیز دو چشم وی امشب نتابیده استنهاده ز هنگامه پا در گریز (مجموعه‌ی كامل اشعار، ص 60(6))البته لازم به تذكر است كه وی در مثنوی به سبك قدیم نیز طبع آزمایی كرده و از عهده‌ی آن نیك برآمده است بی‌آنكه در قالب شعری قدیم تغییری بدهد:چشمه كوچكگشت یكی چشمه ز سنگی جداگه به دهان بر زده كف چون صدفگفت: «در ین معركه یكتا منمچون بدوم سبزه در آغوش منچون بگشایم ز سر مو، شكن قطره‌ی باران كه در افتد به خاك غلغله زن، چهره‌نما، تیز پاگاه چو تیری كه رود بر هدفتاج سر گلبن و صحرا منمبوسه زند بر سرو بر دوش منماه ببیند رخ خود را به من زوبدمد بر گهر تابناك (مجموعه كامل، ص 65)شهر معروف «افسانه» نیز بر پایه‌ی مثنوی نهاده شده است با این تفاوت كه مصراع دوم با مصراع چهارم قافیه می‌سازد و مصراع پنجم به تنهایی نقش ختم یك بند را بازی می‌كند. وزن منظومه نیز از ‎آغاز تا پایان حفظ شده است كه می‌توان آن را نوعی تركیب‌بند نام نهاد:افسانهدر شب تیره، دیوانه‌ای كاودل به رنگی گریزان سپردهدر دره‌ش سرد و خلوت نشستههمچو ساقه‌ی گیاهی فسردهمی‌كند داستانی غم‌آوردر میان بس آشفته مانده قصه‌ی دانه‌اش هست و دامیوز همه گفته ناگفته ماندهاز دلی رفته دارد پیامیداستان از خیالی پریشان…(مجموعه كامل، ص 39) نیما هرگاه به شعر كهن روی می‌آورد، در قصیده سبك خراسانی را برمی‌گزیند و به خوبی از عهده‌ی آن برمی‌آید، چون قصیده زیر:در وصف بهار و منقبت مولای متقیان علی (ع)باز آمد نوروز، مه دلبر و ساغر بس گل شكفیده‌ست ز هر جانب بستانآن ماند ز لفینش به آن شوخ دلا راخیری همه خون می‌چكد از جای به جایشگر دیده فروبندم در دل گذرندم لاله به مثل همچو یكی مجمر آتشگر كرد هزیمت ز بهار آیت سرما ز آن گشت همه باغ پر از ساغر و دلبربس غنچه دمیده‌ست به هر گوشه به ره براین ماند بالاش به آن یارك لاغر از بسكه نشسته‌ست بر لاله‌ی احمرور ز آنكه گشایم به در آیندم در سرسوسن به صفت همچو بتی در بر مجمرنه شگفت، مگر دیدش در عدت و لشكر…رك: صفحات 597-594، مجموعه‌ی كاملدر میان شعرهای سنتی نیما می‌توان به انواع قالبهای مثنوی، غزل، قصیده، قطعه و رباعی اشاره نمود. دراین گروه از نظر تعداد ابیات غلبه با مثنوی است زیرا دو منظومه بلند نیما «قصه رنگ پریده» و منظومه داستانی «قلعه سقریم» در این قالب سروده شده است.(7) و نیز به این دو منظومه می‎توان منظومه نسبتاً بلند دانیال را هم افزود. گذشته از این سه منظومه، در دیوان نیما هفده مثنوی كوتاه دیگر وجود دارد كه اغلب آنها حكایت‌های كوتاه پندآمیز یا طنزآمیزند از نظر تعداد، شعرهایی كه در قالب قطعه سروده شده است، از همه انواع دیگر قالبهای سنتی در دیوان نیما بیشتر است. از جمله شعرهای دیگر سنتی نیما یك مرثیه بلند است با عنوان الرثاء در رثای ادیب پیشاوری. پنج غزل نیز كه وی در سال 1317 سروده شده و قصیده بلند طوفان در سال 1319، نیز از دیگر شعرهای سنتی نیماست. به این مجموعه می‌توان حدود ششصد رباعی را نیز افزود.در اینجا به یكی از غزل‌های نیما اشاره می‌كنیم:همه شب در غم آنم كه چه زاید روزم همچو صبحم نه لب از خنده جدا لیك چو شب ماجرائی نبود گفتی از آشوب جهان آتش‌افروز نبودم من بیمار توأم مردنی نیست كز آن زندگی‌ای راست نشد هیچكس را نه به حالت بنهادند به جا فاش نیما مكن این نكته ز كار بد و نیك نكته‌گیران بخیلند نهان از پس و پیش روزم آید چو ز در از غم شب در سوزم تیرگیها به دل غمزده می‌اندوزم نكته سر بسته نهادی كه شود مرموزم سوختی خوش كه نبینی ز چه می‌ افروزم خنده شمع از آن است كه من می‌سوزم سخن راستی این است كه می‌آموزم دست افشان نخ او گیر كه من می‌دوزم تا نبینند كه گوید نه بدآمد روزم(8) زدن با مژه بر موئی گره‌هاز روح فاسد پیران نادانبه گوش كر شده مدهوش گشتهبه چشم كور از راهی بس دوربه جسم خود بدون پا و بی‌پرگرفتن شرزه شیری را در آغوشكشیدن قله الوند بر پشتمرا آسانتر و خوشتر بود زان به ناخن آهن تفته بریدنحجاب جهل ظلمانی دریدنصدای پای موری را شنیدن بخوبی پشه‌ی پرنده دیدنبه جوف صخره سختی پریدنمیان آتش‌سوزان خزیدنپس آنگه روی خار و خس دویدنیك بار منت دونان كشیدن(9) گروه دوم از شعرهای نیما شعرهاییست كه در آنها ركن صورت دستكاری می‌شود و بدین ترتیب انواعی از قالبها كه می‌توان آنها را گونه‌هایی از تركیب بند، ترجیع‌بند، مستزاد، مسمط و تركیبی از آنها شمرد در شعر نیما ظهور می‌كند. قدیمی‌ترین شعر از این نوع شعری است به نام شب كه به فاصله یك شعر سنتی در قالب قطعه، بعد از قصه رنگ پریده آمده است: هان ای شب شوم وحشت‌انگیز!تا چند زنی به جانم آتش؟یا چشم مرا ز جای بركنیا پرده ز روی خود فروكش،یا باز گذار تا بمیرمكز دیدن روزگار سیرمدیری است كه در زمانه دون از دیده همیشه اشكبارم،عمری به كدورت و الم رفتتا باقی عمر چون سپارم.نه بخت بد مراست سامانوای شب نه تراست هیچ پایان.(10)در شعر ای عاشق فسرده (سال 1319) چهار پاره‌های هر بند را مصراعی همانند در همه بندهای می‌بندد كه تركیبی است از مسمط و ترجیع بند در شعر كهن:بر پای بید سبز نشسته تمام روزافكنده سر فرود، چنان شاخه‌های بید،بود از برای عشق دلازار خود بسوز، هركس صدای گریه‌اش از دور می‌شنیدای عاشق فسرده بخوان زیر بید سبز.وین دم نهفته در طرفی آب جویبارمانند او به گریه صدایش بلندتر…سیل سرشك خونین از چشم او نثارمی‌كرد در درون دل سنگ هم اثر،ای عاشق فسرده بخوان زیر بید سبز(11) شاید بتوان شعر بلند (خانواده سرباز) را به سبب وجود پاره‌ای كمتر از طول یك مصراع شبیه قالب مستزاد دانست. دراین شعر پاره‌ اضافی نه به دنبال مصراع چهارم بلكه به دنبال مصراع پنجم و هم قافیه با آن مصراع آمده است:شمع می‌سوزد بردم پردهتا كنون این زن خواب ناكردهتكیه داده‌ست او روی گهوارهآه! بیچاره! آه! بیچاره!وصله چندی‌ست پرده خانه‌اش حافظ لانه‌اشمونس این زن هست آه اودخمه تنگی‌ست خوابگاه اودر حقیقت لیك چار دیواریمحبسی تیره بهر بدكاریریخته از هم چون تن كهسارپیكر دیوار(12)تنوع این صورتها نشان می‌دهد كه نیما از همان آغاز در كنار شعرهایی كه كاملاً‌ در صورت و قالب سنتی می‌سراید، مدام در فكر ایجاد و تجربه صورتها و قالب‌های جدید است. در میان این قالب‌های متنوع، قالب چهار پاره كه قافیه‌های آن در هر بند چهار مصراعی تغییر می‌كند كمتر شاعر را مقید به رعایت قیدهای متنوع می‌كند. قالب چارپاره به سبب همین قید و بندهای كمتر و آزادی بیشتری كه به شاعر می‌دهد و نیز نزدیكی بیشتر به قالبهای سنتی و اصول و ضوابط آن، بعد از نیما صورت غالب شعر فارسی می‌گردد و حداقل می‌توان گفت كه اكثر شعرهای مجموعه‌های نخستین بسیاری از شاعران مشهور بعد از نیما در قالب چهارپاره سروده شده است. در میان شعرهای نیما نخستین شعری كه در قالب چهارپاره سروده شده است، شعر قو است:صبح چون روی می‌گشاید مهرروی دریا سركش و خاموشمی‌كشد موجهای نیلی چهرحبه‌ای از طلای ناب به دوش،صبحگه، سرد و تر، در آن‌ دمهاكه ز دریا یا نسیم راست گذر،گل مریم به زیر شبنم‌هاشستشو می‌دهد بر و پیكر، صبحگه كانزوای وقت و مكاندلرباینده است و وشوق افزاست،بر كنار جزیره‌های نهانقامت با وقار قو پیداست(13)… (مجموعه آثار نیما، ص 126) گروه سوم از شعرهای نیما، شعرهاییست كه در آنها پیروزی نگرش تازه به هستی بر اصول و ضوابط مقاوم سنت در حوزه صورت و قالب تحقق پیدا می‌كند. و به این گروه شعرهای آزاد نیما گفته می‌شود. شعرهای آزاد نیما قابل طبقه‌بندی نیست چون طول وزنی مصراع‌ها و كاربرد قافیه دراختیار شاعر و خواست اندیشه و احساس اوست. در این مورد می‌توان به شعر ققنوس اشاره نمود:ققنوس، مرغ خوشخوان، آوازه جهانآواره مانده از وزش بادهای سرد،بر شاخ خیزران،بنشسته است فرد. برگرد او به هر سر شاخی پرندگان.او ناله‌های گمشده تركیب می‌كند،از رشته‌های پاره صدها صدای دور،در ابرهاثی مثل خطی تیره روی كوه،دیوار یك بنای خیالیمی‌سازد. در این پاره از شعر ققنوس، مصراع‌های 1، 2، 5، 6، 7، و 8 از نظر وزنی طولشان با هم برابر است. اما با بقیه مصراع‌ها از آنها كوتاهترند. از نظر قافیه مصراع‌های 1 و 3 و 5 هم قافیه‌اند و مصراع‌های 2 و 4 با هم قافیه دارند. مایه وزنی شعر همان طور كه در بعضی مصراع‌ها كوتاه‌تر از اصل شده است در بعضی مصراع‌ها در شعرهای دیگر چه در این وزن و چه در وزن‌های دیگر بخصوص بحور متحدالاركان می‌تواند از اصل بلندتر شود.از سال 1316 تا سال 1337 قسمت اعظم شعرهای نیما به شیوه آزاد است. در این فاصله غیر از سه منظومه بلند، خانه سریویلی (در سال 1319)، منظومه به شهریار (در سال 1322)، مانلی و پی دارو چوپان (در سال 1324) نیما حدود نود شعر كوتاه و بلند دیگر در شیوه آزاد سروده است كه در مجموع حدود نیمی از كل شعرهای او را تشكیل می‌دهد. از میان نود شعر كوتاه و بلند نیما ، ده شعر او بین چهار تا ده صفحه را دربرمی‌گیرد كه نسبت به بقیه شعرها بلندترند. این شعرها عبارتند از: پریان، اندوهناك شب، مادری و پسری، ناقوس، كار شب‌پا، پادشاه فتح، او به رؤیایش، سوی شهر خاموش، نامه به یك زندانی، مرغ آمین، كه در فاصله سالهای 1319 تا 1330 سروده شده است. بقیه شعرهای او شعرهای متوسط یا كوتاهتریست كه نیما از 1316 تا 1337، یك سال پیش از مرگ خود پدید آورده است. تمام نمونه‌های نامبرده مبنی بر آن است كه نیما در اغلب قالبهای شعری دست داشته است و از عهده‌ی آنها به خوبی برآمده است و به همین دلایل او را پدر شعر نو فارسی می‌نامند. رودكی و مدیحه‌سرایی در اشعار اونخستین شعری كه به زبان پارسی امروز یعنی زبان دری مانده و به ما رسیده است كه همان زبان رودكی در هزار و اند سال پیش باشد از محمدبن وصیف سكزی شاعر مداح یعقوب بن لیث صفار است كه مدیحه‌ای است درباره این پادشاه و از این رو پیداست كه سرایندگان پارسی زبان از دیرباز مدایحی سروده‌اند و مدیحه از قدیمی‌ترین اقسام شعر پارسی است. دلیل آن هم آشكار است . شاعران زبان دری را در گام‌های نخست پادشاهان ایرانی‌نژاد آل‌صفار و آل‌سامان به شاعری برانگیخته‌اند و باعث شعر به زبان دری ایشان بوده‌اند و پیداست كه نخستین اندیشه‌ای كه سراینده را در گرفته ستایش این پادشاهان بوده است. به همین جهت از اشعاری كه به ما رسیده قدیم‌ترین اقسام مدایح و مناقت پادشاهان است. در اشعار شاعران متقدم ایران مدایح ركن بزرگ و مهم شعر است و به همین جهت «شاعران قصیده‌سرا» در شعر پارسی مقام خاصی دارند. بزرگان این شاعران بیشتر كوشش خویش را درمناقب فصیح و بلند و مدایح غرا به كار برده‌اند. رودكی در میان ایشان از حیث مدایح یكی از بزرگان است و چون بزرگان این سلسله از شاعران همیشه او را به استادی نام برده‌اند و خود را شاگرد و پیرو او شمرده‌اند پیداست كه وی بزرگترین ایشان بوده است.هنوز مدایح رودكی از قلاید شعر پارسی است و با آنكه عنصری در مدیحه یكی از بزرگترین قهرمانان این میدان بوده هرگز به پای رودكی نرسیده است. دقیقی با آن همه توانایی در شعر گوید:استاد شهید زنده بایستیتا شاه مرا مدیح گفتندیو همو جای دیگر گفته است: و آن شاعر تیره چشم روشن‌بینبه الفاظ خوش و معانی رنگین كرا رودكی گفته باشد مدیحدقیقی مدیج آورد نزد او امام فنون و سخن بود، ورچو خرما بود برده سوی هجر(14) در همین مورد شعرای نامی ایران در باب رودكی و مدیحه‌سرایی وی چنین سروده‌اند:منوچهری دامغانی در قصیده‌ای در مدح فضل‌بن محمد گوید:شاعر و مهمتر دلست و زیرك و والا رودكی دیگرست و نصربن احمدناصر خسرو قبادیانی در قصیده‌ای در حق خویش چنین می‌گوید:جان را ز بهر مدحت آل رسول گه رودكی و گاهی حسان كنم و فرخی سیستانی در قصیده‌ای در مدح امیرابویعقوب یوسف‌بن ناصرالدین برادر سلطان محمود غزنوی در مدیحه و در شریطه قصیده گوید:شاعرانت چو رودكی و شهید مطربانت چو سركشی و سركب(15)غضایری رازی در قصیده‌ای در جواب قصیده عنصری می‌گوید:به شعر شكن نگه كن كه رودكی گفتست همه كسی را درویشیست و رنج عیالغم و عناست مرا، گفت، زین ضیاع و عقار فغان همی كنم از رنج گنج و ضیعت و مالاز این اشعار كه بزرگان شعرای قصیده سرای ایران گفته‌اند پیداست كه تا به چه پایه مدایح رودكی را بلند می‌دانسته‌اند و از رسیدن بدو فخر می‌كرده‌اند. رودكی خود چیرگی خویش را در مدایح می‌دانسته و جایی كه از گفتن مدح امیرابوجعفر به سزا خود را ناتوان می‌شمارد بر جریر و طائی و حسان و سحبان شعرای مشهور عرب كه در مدایح معروف بوده‌اند خود را فزونی می‌نهد و می‌گوید:جز به سزاوار میر گفت ندانمسخت شكوهم كه عجز من بنماید ورچه جریرم به شعر و طائی و حسانورچه حریفم ابا فصاحت سحبان مدایح رودكی بر شعرای دیگر امتیاز بسیار دارد؛ پیداست كه نسبت به ممدوحین خویش منتهای صداقت را داشته و چون ایشان را مدح همی گوید ستایش وی از صدق درون و اعتقاد كامل می‌تراود، چنانكه در جایی گفته است: دایم بر جان او بلرزم، زیراك ما در آزاگان كم آرد فرزند و این مدیحه از كثرت صدق و مودت چون سخن پدری درباره فرزند یا فرزندی در حق پدر است كه چون آزادگان را در زمانه امانی نیست بر جان او بلرزم كه مبادا روزگار وی را چشم زخمی رساند.از دیگر ویژگیهای مدایح او آن است كه اغراق در ستایش خویش راه ندهد و ممدوح خویش را چنانكه هست بستاید و گوید:گرچه بكوشند شاعران زمانهو نیز گویند:ورچه بكوشی به جهد خویش و بگوییورچه دو صد تابعه فریشته‌داریگفت ندانی سزاش، خیز و فراز آرانیك مدحی چنانك طاقت من بود مدح كسی را كسی نگوید مانند ورچه كنی تیز فهم خویش بسوهانتیز پری باز و هر چه جنی و شیطان آن كه بگفتی چنانكه گفتی نتوانلفظ همه خوب و هم به معنی آسان و امتیاز دیگر مدیحه او بر مدایح دیگر شاعران آن است كه محاسن و خصال بزرگ ممدوحین خویش را چنان می‌پرورد كه ممدوح وی در آن دلیرتر و استوارتر گردد، چنانكه گوید:دیر زیاد آن بزرگوار خداوند جان گرامی به جانش اندر پیوند نهایت فصاحت در كلام و دل‌انگیزی در معانی، بزرگترین مزیت و برتری در مدیحه اوست و هیچ‌كس را تاكنون در زبان فارسی چنین مدایح فریبنده دست نداده است كه او گوید:درست و راست كناد این مثل خدای ورا گرببست یكی در هزار در بگشاد ادامه خواندن مقاله مقايسة مباني فكري و سنت شعري رودكي (پدر شعر فارسي) و نيما يوشيج

نوشته مقاله مقايسة مباني فكري و سنت شعري رودكي (پدر شعر فارسي) و نيما يوشيج اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله پروژه بررسي رژيم درماني و تغذيه‌ي مناسب در كنترل بيماري اسكيزوفرني و نحوه‌ي برخورد با اين افراد در جامعه

$
0
0
 nx دارای 135 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه:جنگ و اثرات ناشی از آن همواره انسان را تهدید كرده است. به طوریكه پس از گذشت سال‌های متمادی از جنگ ها اثرات سوء آن هنوز در بیماران روانی دیده می‎شود كه نه تنها زندگی خود این بیماران بلكه زندگی اطرافیان آن‌ها را هم مختل ساخته است. از آن جا كه روح آدمی با ارزش ترین چیز است، با گذشت زمان و هر چه قدر كه به سمت جلو پیش می رویم و با پیشرفتهای روز افزون و توجه بیشتر به دنیای ماشین آلات روبرو می شویم ناخودآگاه روح و روان خود را فراموش می كنیم كه به دنبال آن اختلالات روانی افزایش می یابند و در آینده ای نزدیك كه علم و صنعت نهایت پیشرفت خود را كردند علوم انسانی بخصوص علم روانشناسی در دنیا بیشتر مطرح خواهند شد. زیرا انسان متوجه روح خسته و شكست خورده‌ی خود می‎شود. موضوع تحقیق من در مورد بیماران اسكیزوفرنی و كنترل این بیماری با رژیم غذایی مناسب است. این بیماران اغلب مشاغل و كارهای خود را از دست می دهند و ارگان یا سازمانی كه به طور جدی از آن‌ها حمایت كند وجود ندارد و اكثر این افراد بی خانمانی را تجربه می‌كنند و آن می‎شود كه ما اكثر این افراد را در خیابان ها در حال پرسه زدن می بینیم. اغلب این افراد از طرف خانواده، دوستان طرد می‎شوند كه به دنبالش اعتیاد، بزهكاری، افسردگی، خودكشی، دیگركشی، آزار رساندن به دیگران را به همراه دارد. از آن جا كه این افراد خود را بیمار نمی دانند حاضر به همكاری با پزشك خود در زمینه‌ی دارو درمانی نیستند و هر چه قدر كه همكاری آن‌ها با پزشك كم تر شود این بیماری حادتر خواهد شد ما خواستاریم كه با روشی ساده و كم هزینه كه البته قابل اجرا نیز هست زندگی واقعه ای را به این بیماران كه اكثراً جوان هستند باز گردانیم. اسكیزوفرنیاصطلاح اسكیزوفرنی ، در تمام گروههای سنی، آن دسته از بیماریها را شامل می‎شود كه از همان ابتدا با اختلالهای اساسی در شخصیت، تفكر، زندگی هیجانی، رفتار، علاقه‌مندیها و ارتباط با دیگران مشخص می‎شود. اسكیزوفرنی گرایشی به كناره گیری از محیط و گسیختگی درونی در تفكر، احساس و رفتار در شخص مبتلا ایجاد می‌كند كه منتج به ناهماهنگی بین حالت عاطفی و افكار و رفتار بیمار می‎شود. همچنین گرایشی به تشكیل تداعیهای ویژه در تفكر و تمایلی به برون فكنی های مرضی به وجود می‎آید.تجزیه اعمال روانی در اسكیزوفرنی ذره ای است و با نوع تجزیه توده ای كه در هیستری و شخصیتهای چندگانه دیده می‎شود كاملاً متفاوت می‎باشد. توصیف بالینی اسكیزوفرنی تحت عنوانهای زیر سهولت بیشتری فراهم می‌كند:1- كناره گیری2- تجزیه و انفكاك:الف) اختلال فكرب) انفكاك عاطفیج) انفكاك رفتاری1- حالت پارانوئید2- ناهنجاریهای ادراكی در پنج ساله گذشته پیشرفت های عمده در فهم اسكیزوفرنی در سه زمینه اساسی حاصل شده است. اولاً، پیشرفت های روش های تصویرگیری از مغز، مخصوصاً‌ تصویرگیری بارزونانس مغناطیسی (M R I )، و پالایش روش های نوروپاتولوژیك موجب تمركز علاقه بر سیستم لیمبیك به عنوان محل فیزیوپاتولوژی اساسی اسكیزوفرنی گردیده است. نواحی مورد توجه خاص مشتملند بر آمیگدال، هیپوكامپ و شكنج پاراهیپوكامپی. تمركز بر این نواحی مغز موجب بی توجهی به نواحی دیگر مغز نیست بلكه موجب بوجود آمدن فزاینده فرضیه‌هائی می شود كه با گسترش معلومات پایه در مورد اسكیزوفرنی قابل سنجش است. ثانیاً‌ پس از معرفی كلوزاپین (Clozaril)، یك داروی ضد جنون آتیپیك با حداقل اثرات جانبی عصبی، پژوهش‌های فراوان در مورد سایر ضد جنون‌های آتیپیك، بخصوص ریسپریدون و رموكسی پراید به عمل آمده است. این داروهای آتیپیك و داروهای دیگر كه در نیمه دوم دهه 1990 معرفی خواهند شد می‌توانند در كاهش علائم منفی اسكیزوفرنی موثر و با بروز اثرات نامطلوب نورولوژیك معدودتری همراه باشند. ثانیاً، با بهبود درمان‌های داروئی و شناخته شدن وسیع تر اساس زیست شناختی اسكیزوفزنی، از جمله عوامل روانی- اجتماعی موثر بر اسكیزوفرنی، از جمله عوامل موثر بر شروع، و نتایج درمانی پدید می‌آید. تاریخچه اسكیزوفرنیتاریخچه روانپزشكان و نورولوژیست‌هائی كه در مورد اسكیزوفرنی قلم‌زده و نظریه‌پردازی كرده‌اند، همانند تاریخچه خود راونپزشكی است. ابعاد این مساله بالینی همیشه توجه صاحب نظران بزرگ را در سراسر تاریخ این رشته بخود جلب كرده است امیل كرپلین و یوگین بلولر دو شخصیت كلیدی در تاریخ اسكیزوفرنی هستند. بندیك مورل (Emil Kraepelin) (جنون زودرس) را برای بیمارانی كه بیماری مهجر به زوال عقل آنان در دوره نوجوانی شروع شده بود بكار برد؛ كارل كالبام (Karl Kahlbaum) (1899- 1828) علائم كاتاتونی را شرح داد، و اوالدهكر (Ewald Hecker) (1909- 1843) رفتار بی نهایت غریب هبه فرنیك را توصیف نمود. امیل كرپلین: امیل كرپلین اصطلاح مورل را به dementia precox لاتینیزه كرد، اصطلاحی كه برفرآیند شناختی مشخص (دمانس) و شروع زودرس (پره كوز) تاكید داشت، چیزی كه مشخصه اختلال است. كرپلین بیماران مبتلا به دمانس پره كوز را از بیمارانی كه مبتلا به جنون منیك- دپرسیو یا پارانو یا طبقه بندی می شدند تفكیك كرد. بیماران مبتلا به دمانس پره كوز با سیر طولانی و رو به تباهی و علائم بالینی شایع هذیان ها و توهمات مشخص می شدند. نظر كرپلین در مورد سیر اسكیزوفرنی از نظر سیر رو به تباهی حتمی سوءتعبیر شده است، چون وی اعلام نمود كه تقریباً 4 درصد بیماران او بهبود كامل و 13 درصد نیز بهبود موقت قابل ملاحظه پیدا كردند. بیماران مبتلا به جنون مینك دپرسیو از مبتلایان به دمانس پره كوز، با توجه به دوره های مشخص بیماری كه با فواصل عملكرد بهنجار از هم جدا می شدند تفكیك می گردیدند. علائم عمده بیماران مبتلا به پارانویا هذیان‌های مستمر گزند و آسیب بود اما سیر رو به تباهی دمانس پره كوز یا علائم متناوب جنون مینك دپرسیو را نداشت. یوگین بلولر: یوگین بلولراصطلاح «اسكیزوفرنی» (schizophrenia) را ابداع كرد واین اصطلاح در منابع علمی جانشین «دمانس پره كوز» گردید. به نظر بلولر این اصطلاح بر وجود گسستگی بین تفكر، هیجان، و رفتار در بیماران مبتلا تاكید می كرد. معهذا، این اصطلاح با سوءتفاهم گسترده همراه بوده است. بخصوص در نظر عوام كه آن را شخصیت از هم گسسته می پنداشتند. شخصیت گسسته یا دوپاره (split personality) (كه امروزه اختلال هویت تجزیه ای نامیده می شود)، اختلالی كاملاً متفاوت است كه در چهارمین چاپ راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM- IV) با سایر اختلالات تجریه ای طبقه بندی شده است. یك وجه تفكیك عمده كه بلولر بین مفهوم اسكیزوفرنی و مفهوم دمانس پره كوز كرپلین قائل شد این بود كه سیر رو به تباهی لزوماً در مفهوم اسكیزوفرنی، به گونه ای كه در دمانس پره كوز بود، وجود نداشت. این گسترش تشخیص احتمالاً به پیدایش حداقل در برابر در میزان بروز اسكیزوفرنی قبل از معرض شد DSM- IV در مقایسه ممالك اروپائی (كه به اصول كرپلین گرایش داشتند) با ایالات متحده (كه از اصول بلولری تبعیت می كرد) گردید. از DSM-IVبه بعد سیستم تشخیص گذاری ایالات متحده آشكار به عقاید كرپلین گرایش پیدا كرده است. هر چند اصطلاح «اسكیزفرنی» بلولر بر چسب مقبول بین المللی برای این اختلال باقی مانده است. چهار «A»: بلولر در توضیح بیشتر نظریه دوپارگی روانی بیماران مبتلا، علائم اساسی (یا اولیه) اسكیزوفرنی را شامل اختلال تفكر مشخص با اختلال تداعی، بخصوص شل شدن آن ، توصیف كرد. سایر علائم اساسی عبارت بودند از اختلال عاطفی، اوتیسم، و دوگانگی احساس. به این ترتیب چهار A بلولر تشكیل یافته از ambivalence, autism, affect, association بلولر همچنین علائم فرعی (یا ثانوی) را تعریف كرد كه مشتمل بوده بر توهمات و هذیان ها، علائمی كه در مفهوم كرپلینی اختلال بخش عمده ای را تشكیل می‌داد. نظریه پردازان دیگر: آدولف مایر (Adolf Meyer)، هری استك سالیوان (Harry Stack Sullivan)، گابریل لنگفلت (Gabriel Langfeldt) و كورت اشنایدر (Kurt Schneider) نیز سهم عمده ای در فهم بسیاری از جنبه های اسكیزوفرنی داشته اند. مایر، بنیانگذار پسیكوبیولوژی، متعقد بود كه اسكیزوفرنی و سایر اختلالات روانی واكنش در مقابل استرس های گوناگونی زندگی است و به همین جهت سندرم «واكنش اسكیزوفرنیك» را معرفی نمود. سالیوان، بنیانگذار مكتب روانكاوی بین فردی (interpersonal, psychoanalytic school) روی انزوای اجتماعی به عنوان یك علت و علامت اسكیزوفرنی تاكید نمود. داده های ارنست كرچمر(Ernst Kretschmer) این عقیده را تقویت می كرد كه اسكیزوفرنی در بیمارانی كه سنخ بدنی آستنیك، آتلتیك، و دیسپلازیك دارند بیشتر از مستعد اختلالات دو قطبی هستند، مشاهده می شود. هر چند این برداشت غیر عادی به نظر می رسد، چندان ناهماهنگ با برداشت سطحی در مورد سنخ بدنی افراد بی خانمان نیست. گابریل لنگفلت: لنگفلت بیماران مبتلا به علائم پسیكوتیك عمده را به دو گروه تقسیم كرد: بیمارانی كه مبتلا به اسكیزوفرنی واقعی بوده اند و بیماران مبتلا ب جنون اسكیزوفرنیفرم. لنگفلت در توصیف اسكیزوفرنی واقعی (true schizophrenia) بر اهمیت وجود مسخ شخصیت، اوتیسم، كندی هیجانی، و شروع آهسته و احساس مسخ واقعیت تاكید كرد. اسكیزوفرنی واقعی بعدها در مقالات لنگفلت و پیروان او با نام های اسكیزوفرنی هسته ای (nuclear schizophrenia) اسكیزوفرنی فرآیندی (process schizophrenia) و اسكیزوفرنی بهبود ناپذیر معرفی شد. كورت اشنایدر: كورت اشنایدر تعدادی علائم درجه اول تعریف كرد كه خود به هیچوجه آن ها را مختص اسكیزوفرنی نمی دانست اما در تشخیص گذاری ارزش قاطع برای آن ها قائل بود (جدول 1-13). اشنایدر اشاره كرد كه اسكیزوفرنی را می توان منحصراً بر اساس علائم درجه دوم یا یك شكل بالینی دیگر نیز تشخیص داد. منظور اشنایدر كاربرد بدون انعطاف این علائم نبود. او به پزشكان هشدار داد كه تشخیص اسكیزوفرنی را در بعضی از بیماران كه علائم درجه اول را نشان نمی دهند می توان گذاشت. متاسفانه این هشدار غالباً نادیده گرفته می شود و فقدان این علائم در مصاحبه ای واحد گاهی قرینه‌ای بر این كه بیمار مبتلا به اسكیزوفرنی نیست تلقی می شود. كارل یاسپرز: كارل یاسپرز (Karl Jaspers) یك فیلسوف و روانپزشك بود و سهمی عمده در روانكاوی وجودی داشته است. یاسپرز با پسیكوپاتولوژی با این عقیده كه چهار چوب مفهومی یا اصول بنیادی در كار نیست برخورد نمود. لذا، یاسپرز در نظریه های خود مورد اسكیزوفرنی سعی كرد زیر مفاهیم سنتی، نظیر ذهنی و عینی، علت و معلول، واقعیت و خیال، باقی نماند. یك زمینه خاص رشد فلسفه علاقه او به مفهوم هذیان های بیمار روانی بود. همه گیری شناسیدر ایالات متحده شیوع اسكیزوفرنی در طول عمر بطور متفاوت بین 1 تا 5/1 درصد گزارش شده است؛ هماهنگ با همین طیف مطالعه همه گیری شناختی منطقه تحت پوشش (ECA) كه زیر نظر انستیتو ملی بهداشت روانی (NIMH) به عمل آمد شیوع اسكیزوفرنی را 3/1 درصد گزارش نمود. در هر یك سال 025/0 درصد تا 05/0 درصد جمعیت كل (امریكا) برای اسكیزوفرنی درمان می شود. دو سوم این بیماران درمان شده نیازمند بستری شدن هستند، و علیرغم شدت این اختلال فقط نیمی از بیماران اسكیزوفرنیك درمان دریافت می كنند. سن و جنس شیوع اسكیزوفرنی در مرد و زن برابر است. اما دو جنس در شروع و مسیر بیماری تفاوت‌هائی نشان می دهند. شروع بیماری در مردها زودتر از زن ها است. بیش از دوسوم مردهای اسكیزفرنیك و فقط یك سوم زن های اسكیزوفرنیك قبل از 25 سالگی برای نخستین بار در بیمارستان روانی بستری می شوند. اوج شروع بیماری در مردها 15 تا 25 سالگی و در زن ها 25 تا 35 سالگی است. شروع اسكیزوفرنی قبل از 10 سالگی و پس از 50 سالگی بی نهایت نادر است. بیش از 90 درصد بیماران تحت درمان برای اسكیزوفرنی بین 15 تا 55 سال دارند. بعضی از مطالعات حاكی است كه مردها بیشتر از زن ها ممكن است در نتیجه علائم منفی پسرفت پیدا كنند و زن ها احتمال بیشتری هست كه عملكرد اجتماعی بهتر از مردها داشته باشند. بطور كلی فرجام بیماران اسكیزوفرنیك زن بهتر از فرجام بیماران اسكیزوفرنیك مرد است. فصلی بودن تولدیك یافته مهم در پژوهش های اسكیزوفرنی این است كه كسانی كه بعدها دچار اسكیزوفرنی می گردند احتمال بیشتری هست كه در زمستان یا اوائل بهار متولد شد باشند و احتمال كمتری هست كه در اواخر بهار و تابستان به دنیا آمده باشند. بطور اخص، در نیمكره شمالی، از جمله ایالات متحده افراد اسكیزوفرنیك در ماه های بین ژانویه و آوریل متولد می شوند. در نیمكره جنوبی افراد اسكیزوفرنیك، بیشتر در ماه‌های ژوئیه تا سپتامبر به دنیا می آیند. فرضیه های مختلف برای توجیه این موضوع ارائه شده است كه مشتملند بر فرضیه تاثیر یك عامل مختص به فصل نظیر یك ویروس یا تغییر یك ویروس یا تغییر فصلی رژیم غذائی؛ یك فرضیه دیگر این است كه افراد واجد استعداد ژنتیك برای اسكیزوفرنی شانس زیست شناختی بیشتری برای فائق آمدن به تهاجم مختص به فصل دارند. توزیع جغرافیائیاسكیزوفرنی از نظر جغرافیائی در ایالات متحده یا در سراسر دنیا پخش یكسان ندارد. از نظر تاریخی، شیوع اسكیزوفرنی در شمالشرق و غرب ایالات متحده بالاتر از سایر نواحی بوده است، هر چند این بخش نابرابر از بین رفته است. معهذا دربعضی از نواحی جغرافیائی دنیا اسكیزوفرنی شیوع بالای غیرعادی دارد. بعضی ها این «گودال»های جغرافیائی اسكیزوفرنی را مؤید علت عفونی (مثلاً ویروسی) اسكیزوفرنی تلقی كرده اند. میزان تولیدمثل كشف داروهای روان درمانبخش سیاست، درهای باز در بیمارستان ها، رفع وابستگی به موسسات در بیمارستان های ایالتی (امریكا) تاكید بر توان بخشی، و مراقبت درون جامعه‌ای بیماران اسكیزوفرنیك به افزایش كلی در میزان ازدواج و باروری بین این بیماران منجر شده است. به دلیل این عوامل، تعداد كودكان متولد شده از والدین اسكیزوفرنیك بین سال های 1935 و 1955 دو برابر شده است. میزان باروری بیماران اسكیزوفرنیك در حال حاضر نزدیك به عیار باروری جمعیت كل است. بیماری جسمیمیزان مرگ ومیر بیماران اسكیزوفرنیك از تصادفات و سایر علل طبیعی بالاتر از جمعیت كلی است. این افزایش مرگ و میر با متغیرهای وابسته به موسسات یا مربوط به درمان قابل توجیه نیست. میزان بالا احتمالاً به این امر مربوط است كه تشخیص و درمان اختلالات طبی و جراحی در بیماران اسكیزوفرنیك ممكن است دشوار باشد. چندین مطالعه به این نتیجه رسیده اند كه تا 80 درصد بیماران اسكیزوفرنیك بیماری داخلی همزمان دارند كه ممكن است شناخته نشده باشند. خودكشی خودكشی علت شایعی برای مرگ بین بیماران اسكیزوفرنیك است تا حدودی به این دلیل كه پزشكان هنوز خودكشی را بیشتر با اختلالات خلقی ربط می دهند با اختلالات پسیكوتیك. حدود 50 درصد بیماران اسكیزوفرنیك حداقل یك بار در طول عمر اقدام به خودكشی می كنند و 10 تا 20 درصد این بیماران در پیگیری 20 ساله با خودكشی می‌میرند. بیماران اسكیزوفرنیك زن ومرد به اندازه خودكشی می كنند. عوامل خطرساز عمده برای خودكشی بین بیماران اسكیزوفرنیك است بر وجود علائم افسردگی، سن پائین، و سطح بالای عملكرد قبل از بیماری (بخصوص تحصیلات دانشگاهی). این گروه ممكن است ماهیت ویرانگر بیماری خود را بیشتر از گروه های دیگر بیماران تشخیص دهند و خودكشی را راهی منطقی تصور نمایند. روش های درمان چنین بیمارانی ممكن است مشتمل باشد بر درمان داروئی افسردگی، پرداختن به مسائل فقدان در ضمن رواندرمانی، و استفاده از گروه های حمایت برای كمك به تغییر مسیر جاه طلبی بیمار به هدفی قابل وصول. مصرف و سوء مصرف توأم موادسیگار كشیدن: اكثر زمینه یابی ها حاكی است كه بیش از سه چهارم بیماران اسكیزوفرنیك در مقایسه با كمتر از نیمی از بیماران روانی در مجموع سیگار می كشند. علاوه بر خطرات بهداشتی مشهور مربوط به سیگار تدخین سیگار بر سایر جنبه های مراقبت بیماران اسكیزوفرنیك تاثیر می گذارد. چندین مطالعه گزارش كرده اند كه مصرف سیگار با دوزهای بالای داروهای ضد جنون رابطه دارد، احتمالاً به این دلیل كه تدخین سیگار متابولیسم این داروها را بالا می برد. معهذا سیگار كشیدن با كاهش میزان بروز پاركینسونیسم داروئی احتمالاً به دلیل فعال شدن وابسته به نیكوتین نورون های دوپامینی رابطه دارد. سوءمصرف مواد: توام شدن اسكیزوفرنی و سوءمصرف مواد شایع است، هر چند مفاهیم ضمنی سوءمصرف مواد در اسكیزوفرنی مبهم است. حدود 30 تا 50 درصد بیماران اسكیزوفرنیك واجد ملاك های تشخیصی سوءمصرف الكل و وابستگی به الكل می باشند؛ و دو ماده مورد سوءمصرف شایع عبارتند از حشیش (حدود 15 تا 25 درصد) و كوكائین (حدود 5 تا 10). بیماران معمولاً اظهار می كنند كه این مواد را برای لذت و كاستن از افسردگی و اظطراب مصرف می كنند. بطور كلی اكثر مطالعات توام شدن اختلالات وابسته به مواد و اسكیزوفرنی را شاخص پیش آگهی بد تلقی كرده اند. تراكم جمعیتشیوع اسكیزوفرنی با تراكم جمعیت منطقه در شهرهای دارای جمعیت یك میلیون به بالا، رابطه داشته است. این رابطه در شهرها دارای جمعیت 100000 تا 500000 نفر ضعیف‌تر شده و در شهرهای دارای جمعیت كمتر از 10000 از بین می رود. اثر تراكم جمعیت با این یافته، كه بروز اسكیزوفرنیك هستند در شهرهای دوبار بیشتر از جوامع روستائی است هماهنگ است ونشان می دهد كه استرس زاهای اجتماعی ممكن است در بروز اسكیزوفرنی در افراد در معرض خطر مؤثر بوده باشند. ملاحظات فرهنگی اجتماعی- اقتصادیاسكیزوفرنی در تمام فرهنگ ها و طبقات اجتماعی- اقتصادی كه مورد مطالعه واقع شده‌اند توصیف گردیده است. در جوامع صنعتی تعداد نامتناسبی بیمار اسكیزوفرنیك در طبقات اجتماعی اقتصادی پائین مشاهده می شود. این پدیده با فرضیه رانده شدن به طرف پائین (downward drift hypothesis) با نزول قابل توجیه است كه می گوید افراد مبتلا یا به طبقات اجتماعی اقتصادی پائین‌تر رانده می شوند، یا به علت بیماری توانائی صعود به طبقه اجتماعی اقتصادی بالاتر را پیدا نمی كنند. یك توضیح دیگر كه كمتر بوسیله پژوهش تقویت شده است، «فرضیه سببیت اجتماعی social causation hypothesis» است، مبنی بر این كه استرس های تجربه شده توسط اعضا متعلق به طبقات اجتماعی اقتصادی پائین به پیدایش اسكیزوفرنی كمك می كند. علاوه بر این فرض كه استرس صنعتی شدن موجب اسكیزوفرنی می گردد. بعضی از پژوهشگران داده هائی ارائه كرده اند كه نشان می دهد استرس مهاجرت می تواند به اختلال شبیه اسكیزوفرنی منجر شود. بعضی از مطالعات میزان شیوع بالائی از اسكیزوفرنی بین مهاجرین تازه نشان می دهند، و این یافته تغییر فرهنگی ناگهانی را به عنوان عامل استرس زا در سبب شناسی اسكیزوفرنی مطرح ساخته است. شاید هماهنگ با هر دو فرضیه این مشاهده است كه شیوع اسكیزوفرنی به نظر می رسد در ممالك جهان سوم هر چه تماس آنها با فرهنگ هائی كه از نظر تكنولوژی پیشرفته تر هستند افزایش می یابد.، بالاتر می رود. طرفداران علت اجتماعی اسكیزوفرنی معتقدند كه فرهنگ ها بسته به مفهوم بیماری روانی در آنها ماهیت نقش بیمار، سیستم حمایت های اجتماعی و پیچیدگی‌های روابط اجتماعی كم یا بیش اسكیزوفرنی بین ملل كم رشد، جائی كه وابستگی بیماران به جامعه و خانواده‌ها كاملتر از جوامع بسیار مترقی غربی است، خوشخیمتر باشد. بی خانمانی مساله افراد بی خانمان شهرهای بزرگ ممكن است به رفع وابستگی اسكیزوفرنیك ها به موسسات مربوط بوده باشد كه به خوبی پیگیری نشده اند هر چند مشخص نمودن درصد افراد بی خانمانی كه در واقع اسكیزوفرنیك هستند بسیار مشكل است تخمین زده می شود كه یك سوم تا دو سوم این افراد مبتلا به اسكیزوفرنی هستند. هزینه مالی برای جامعه: تخمین زدن هزینه یك بیماری برای جامعه كار پیچیده ای است؛ معهذا هزینه مادر اسكیزوفرنی برای ایالات متحده كلاً بسیار بالا تصور می‎شود. حدود 1 درصد درآمد ملی ایالات متحده صرف درمان بیماری روانی (به استثناء اختلالات وابسته به مواد) می گردد. این درصد در سال 1985 به 40 میلیارد دلار بالغ شد. وقتی هزینه‌های غیرمستقیم برای جامعه (مثلاً فقدان تولید و مرگ و میر) هم محاسبه شود، این رقم به 100 میلیارد دلار در سال می رسد. قسمت عمده این مبلغ صرف هزینه های مستقیم و غیر مستقیم اسكیزوفرنی می گردد. تخت‌های بیمارستان‌های روانی: هم كشف داروهای ضدجنون موثر و هم تغییر در نگرش‌های سیاسی و اجتماعی نسبت به درمان و حقوق بیماران روانی تغییرات چشمگیر در الگوی بستری شدن بیماران اسكیزوفرنیك در چهار دهه گذشته بوجود آورده است. احتمال بستری شدن مجدد در ضمن دو سال پس از ترخیص متعاقب اولین دوره بستری شدن 40 تا 60 درصد است. بیماران اسكیزوفرنیك تقریباً 50 درصد تخت‌های بیمارستان های روانی را اشغال می‌كنند و تقریباً 16 درصد بیماران روانی كه به نوعی تحت درمان قرار دارند، اسكیزوفرنیك می‌باشند. سبب شناسیهر چند اسكیزوفرنی به گونه یك بیماری واحد مورد بحث قرار می گیرد طبقه تشخیص می تواند شامل انواعی از اختلالات باشد كه با علائم رفتاری نسبتاً مشابه تظاهر می كنند. اسكیزوفرنی احتمالاً مركب از گروهی اختلالات با علل ناهمگون است و قطعاً شامل بیمارانی هم می گردد كه شكل بالینی، پاسخ های درمانی، و سیر بیماری آن ها متفاوت است. مدل استرس- دیاتزیك مدل ادغام عوامل زیست شناختی و روانی اجتماعی و محیطی مدل استرس- دیاتز است طبق این مدل فرض می شود كه شخص واجد نوعی آسیب پذیری خاص(diathesis) است كه تحت تأثیر یك عامل محیطی، امكان بروز علائم اسكیزوفرنی را فراهم می كند. جزء محیطی ممكن است زیست شناختی (مثلاً نوعی عفونت) یا روانشناختی (مثلاً یك موقعیت استرس آمیز خانوادگی یا مرگ یكی از بستگان نزدیك) باشد. اساس زیست شناختی دیاتز را عوامل اپی ژنتیك، نظیر سوءمصرف مواد، استرس روانی اجتماعی، ضربه‌ها تشكیل می دهد. فصل دوم ماهیت اسكیزوفرنی و انواع آناسكیزوفرنی اختلال روانی شدیدی است كه مهم ترین مشخصه اس اختلال فرآیندهای فكری می‎باشد. مبتلایان به اسكیزوفرنی گاهی به نحو عجیبی ارتباط برقرار می كنند، هیجانات نامناسبی بروز می دهند، حركات نابهنجار دارند و گوشه گیر می‎شوند اصطلاح اسكیزوفرنی از و كلمه لاتین Schizo به معنای گسسته و Phrenia به معنای ذهن گرفته شده است. مفهومش هم این است كه ذهن شخص از واقعیت گسسته و (Phrenia) شخصیت او فروپاشیده است. اسكیزوفرنی با تعداد شخصیت كه گاهی «دو شخصیتی» می گویند،‌ فرق دارد. در اسكیزوفرنی، اگرچه شخصیت از واقعیت گسسته می‎شود ولی بیمار تعدد شخصیت ندارد. تقریباً 2/2 میلیون نفر بزرگسال آمریكایی یعنی حدوداً 1/1 درصد جمعیت 18 سال به بالای آمریكا، در عمرشان اسكیزوفرنی داشته اند. (مؤسسه‌ی ملی سلامت روانی، b2001). اسكیزوفرنی، اختلال عذاب آوری است كه شخص را بی رمق می‌كند حدوداً نیمی از بیماران بیمارستان های روانی دچار اسكیزوفرنی هستند. در حال حاضر شمار مبتلایان به اسكیزوفرنی كه زندگی عادی خود را دارند و گاهی برای درمان به بیمارستان روانی برمی گردند، از گذشته بیشتر شده است- دلیل اصلی كم شدن تعداد بستری شدگان مبتلا به اسكیزوفرنی در بیمارستان ها هم دارو درمانی است. قاعده‌ی «یك چهارم‌ها» عاقبت مبتلایان به اسكیزوفرنی را رقم می زند. طبق این قاعده، یك چهارم مبتلایان به اسكیزوفرنی خوب می‎شوند و خوب می مانند. یك چهارم دیگر هم عملكردشان نسبتاً خوب شده و می‎توانند زندگی مستقلی داشته باشند . یك چهارم بعدی می تواندن به خوبی در خانه های گروهی زندگی كنند و بالاخره چها رم آخر (كه باید در بیمارستان ها بستری بمانند و یا از بین می روند با گذشت زمان)از مهم ترین مشكلات بیماران اسكیزوفرنی كمبودهای تغذیه ای ناشی از دریافت ناكافی رژیم غذایی است كه برای پیشگیری آن تنظیم و انجام برنامه های رژیم درمانی دوره ای، توجه و در نظر گرفته می‎شود. به طوری كه در كشورهای پیشرفته یك روش متداول و پذیرفته به شمار می رود و در مراكز درمانی و نگهداری بیماران اسكیزوفرنی اجرا می‎شود. مشكلاتی كه در مورد بیماران شیزوفرنی همراه است و می‎توان با تعدیل آنها به صورت های مختلف به بیماران شیزوفرنی كمك كرد شامل موارد زیر است:– عدم توازن بیوشیمیایی – مشكلات متابولیكی تغذیه ای– كمبودهای تغذیه ای (اعم از ماكرومغذیها و میكرومغذیها)– عدم تحمل مواد غذایی مختلفبا تأمین نیازهای تغذیه ای بیماران ساخته شده نوروترانسمیترها، انتقال پیام های عصبی و تشكیل رستورها بهتر صورت می‎گیرد. و همچنین مداخلات تغذیه ای باعث كاهش اثرات جانبی نامطلوب ناشی از داروها می‎شود و میزان مصرف داروها را به جز در مواقع خیلی حاد كاهش می‎دهد. فرضیه ها: (تئوری ها)1) تحقیقات نشان می دهند كه خوردن یكبار ماهی در هفته باعث كندی اختلالات روانی و ابتلای به چاقی و میانسالی می‎شود:2) بررسی ها نشان می‎دهد كه تغذیه و رژیم غذایی مناسب به طور معجزه آسایی علائم نامطلوب (ناشی از داروهای ضد جنون) مثل افسردگی و … را كاهش می‎دهد:3) بررسی ها نشان می دهند كه دوقلوهای یك تخمكی كه در كنار یكدیگر زندگی كرده‌اند نسب ت به دوقلوهای یك تخمكی كه از یكدیگر جدا زندگی می‌كنند اسكیزوفرنی شدیدتر و حادتر است:4) تحقیقات نشان می‎دهد كه اسكیزوفرنی در نواحی جغرافیایی خاصی شیوع بیشتری دارند:5) بررسی ها نشان داده است میزان مرگ و میر بیماران اسكیزوفرنی از تصادفات و سایر عوامل طبیعی بالاتر از جمعیت كلی است:6) احتمال بیشتری است كه این بیماران (بیماران اسكیزوفرنیك) در زمستان یا اوایل بهار بیشتر متولد می‎شوند.7) جنسیت در این اختلال (بیماری اسكیزوفرنی) چه تاثیری دارد. جواب فرضیه 1 :اسیدهای چرب ضروری شامل گروه Omega6 , Omega3 بوده كه چربیهای مفید هستند می باشند و 60% وزن خشك مغز را چربی تشكیل می‎دهد. افسردگی شایع در این بیماران در اثر كمبود اسیدهای چرب امگا 3 بوجود می‎آید كه در جهت ناكافی مغزهای روغنی، غلات كامل و سایر دانه ها، ماهی های آبهای عمیق حادث می‎شود. بسیاری از روانپزشكان و روانشناسان با دارو درمانی كمك بر از بین بردن سطح سرتونین در مغز می‌كنند. جواب فرضیه 2 : هدف كلی، بهبود وضعیت بیماران اسكیزوفرنی با مداخلات تغذیه ای و مكمل ها است. مداخلات تغذیه ای در مراحل اولیه بیماری به طور معجزه آسایی، علائم نامطلوب را بهبود می بخشد. تركیبات شیمیایی مغز در مراحل اولیه به زودی اصلاح شده همچنین در موارد مزمن بیماری ترفیع نیازهای تغذیه ای از (دژنره) شدن سلول های عصبی جلوگیری می‌كند همچنین متابولیسم (نوروترانسمیترها) را كه ارتباط پیچیده ای با عكس‌العمل های شیمیایی وابسته به ویتامین، مینرالها و سایر ماكرومغذیها دارد بهبود می بخشد.مواقعی كه رژیم غذایی فاقد مقادیر كافی مواد مغذی باشد، مكمل یاری تغذیه ای به صورت امری اجتناب ناپذیر درمی‌آید. در مكمل یاری و مداخلات تغذیه ای میزان نیاز بهبود بیماران از طرق علمی تعیین شده و می‎توان نیازهای تغذیه ای بیماران را به طور مطلوبی تأمین نمود. لذا در جهت رسیدن به بهبود وضعیت بیماران اسكیزوفرنی تعیین مشكلات متابولیكی و تعیین میزان كمبودهای تغذیه ای بیماران از طریق آزمایشهای شیمیایی و تعیین عدم تحمل های بیماران بستری لازم و ضروری است. جواب فرضیه 3 : اگر محیط خانوادگی واحد در مشابهتهای جفت های دوقلو دخیل باشد آن وقت باید خطر ابتلا به اسكیزوفرنی برای فردی از دوقلوهای یك تخمی و فردی از همان جنس از دوقلوهای دو تخمی كه با بیمار در یك محل بزرگ شده باشد، یكسان باشد. اما واقعیت این است كه آمار و ارقام بیانگر این است كه تفاوت عمده ای بین دوقلوهای یك تخمی و دو تخمی از این نقطه نظر وجود دارد. تحقیقات درباره گرایشهای دوقلوهای مشابه (یك تخمی) كه جدا از هم بزرگ شده اند نیز حاكی از میزان توافق مشابهی در مقایسه با دوقلوهای مشابهی است كه پیش هم بزرگ شده اند. مطالعه بسیار جالبی درباره مقایسه سرنوشت دو دسته از اطفالی كه از اوایل تولد از مادرانشان جدا كرده بودند، به وسیله هستون انجام گرفته است. در این مطالعه 47 نوزاد كه از مادران مبتلا به اسكیزوفرنی در بیمارستان روانی به دنیا آمده و پس از جدا كردن از مادرانشان به پرورشگاه فرستاده شده بودند و با 50 نوزاد شاهد از همان پرورشگاه كه از نظر جنسیت و محل پرورش اعم از خانواده یا مؤسسات دیگر و مدت اقامت در مراكز نگهداری كودكان مشابه بودند مورد مقایسه قرار گرفت. كلیه اطفال هر دو گروه از دوره طفولیت، سالهای مدرسه و بزرگسالی تا میانگین سنی سی و شش سالگی تحت پیگیری قرار گرفتند. از این تعداد 5 نفر مبتلا به اسكیزوفرنی شدند كه همه متعلق به گروه غیركنترل بودند در صورتی كه هیچ موردی از ابتلا به اسكیزوفرنی در گروه مقایسه مشاهده نشد. این یك مطالعه و بررسی عالی است كه در آن محیط پرورشی اولیه، یكسان حفظ شده تا تاثیرات اختلاف وراثت ظاهر شود. جواب فرضیه 4:اسكیزوفرنی از نظر جغرافیائی در ایالات متحده یا در سراسر دنیا پخش یكسان ندارد. از نظر تاریخی، شیوع اسكیزوفرنی در شمالشرق و غرب ایالات متحده بالاتر از سایر نواحی بوده است، هر چند این بخش نابرابر از بین رفته است. معهذا دربعضی از نواحی جغرافیائی دنیا اسكیزوفرنی شیوع بالای غیرعادی دارد. بعضی ها این «گودال»های جغرافیائی اسكیزوفرنی را مؤید علت عفونی (مثلاً ویروسی) اسكیزوفرنی تلقی كرده اند. جواب فرضیه 5 : میزان مرگ ومیر بیماران اسكیزوفرنیك از تصادفات و سایر علل طبیعی بالاتر از جمعیت كلی است. این افزایش مرگ و میر با متغیرهای وابسته به موسسات یا مربوط به درمان قابل توجیه نیست. میزان بالا احتمالاً به این امر مربوط است كه تشخیص و درمان اختلالات طبی و جراحی در بیماران اسكیزوفرنیك ممكن است دشوار باشد. چندین مطالعه به این نتیجه رسیده اند كه تا 80 درصد بیماران اسكیزوفرنیك بیماری داخلی همزمان دارند كه ممكن است شناخته نشده باشند. جواب فرضیه 6:یك یافته مهم در پژوهش های اسكیزوفرنی این است كه كسانی كه بعدها دچار اسكیزوفرنی می گردند احتمال بیشتری هست كه در زمستان یا اوائل بهار متولد شد باشند و احتمال كمتری هست كه در اواخر بهار و تابستان به دنیا آمده باشند. بطور اخص، در نیمكره شمالی، از جمله ایالات متحده افراد اسكیزوفرنیك در ماه های بین ژانویه و آوریل متولد می شوند. در نیمكره جنوبی افراد اسكیزوفرنیك، بیشتر در ماه‌های ژوئیه تا سپتامبر به دنیا می آیند. فرضیه های مختلف برای توجیه این موضوع ارائه شده است كه مشتملند بر فرضیه تاثیر یك عامل مختص به فصل نظیر یك ویروس یا تغییر یك ویروس یا تغییر فصلی رژیم غذائی؛ یك فرضیه دیگر این است كه افراد واجد استعداد ژنتیك برای اسكیزوفرنی شانس زیست شناختی بیشتری برای فائق آمدن به تهاجم مختص به فصل دارند. جواب فرضیه 7:شیوع اسكیزوفرنی در مرد و زن برابر است. اما دو جنس در شروع و مسیر بیماری تفاوت‌هائی نشان می دهند. شروع بیماری در مردها زودتر از زن ها است. بیش از دوسوم مردهای اسكیزفرنیك و فقط یك سوم زن های اسكیزوفرنیك قبل از 25 سالگی برای نخستین بار در بیمارستان روانی بستری می شوند. اوج شروع بیماری در مردها 15 تا 25 سالگی و در زن ها 25 تا 35 سالگی است. شروع اسكیزوفرنی قبل از 10 سالگی و پس از 50 سالگی بی نهایت نادر است. بیش از 90 درصد بیماران تحت درمان برای اسكیزوفرنی بین 15 تا 55 سال دارند. بعضی از مطالعات حاكی است كه مردها بیشتر از زن ها ممكن است در نتیجه علائم منفی پسرفت پیدا كنند و زن ها احتمال بیشتری هست كه عملكرد اجتماعی بهتر از مردها داشته باشند. بطور كلی فرجام بیماران اسكیزوفرنیك زن بهتر از فرجام بیماران اسكیزوفرنیك مرد است. اهداف رژیم درمانی در بیماران اسكیزوفرنیهدف كلی، بهبود وضعیت بیماران اسكیزوفرنی با مداخلات تغذیه ای و مكمل ها است. مداخلات تغذیه ای در مراحل اولیه بیماری به طور معجزه آسایی، علائم نامطلوب را بهبود می بخشد. تركیبات شیمیایی مغز در مراحل اولیه به زودی اصلاح شده همچنین در موارد مزمن بیماری ترفیع نیازهای تغذیه ای از (دژنره) شدن سلول های عصبی جلوگیری می‌كند همچنین متابولیسم (نوروترانسمیترها) را كه ارتباط پیچیده ای با عكس‌العمل های شیمیایی وابسته به ویتامین، مینرالها و سایر ماكرومغذیها دارد بهبود می بخشد. مواقعی كه رژیم غذایی فاقد مقادیر كافی مواد مغذی باشد، مكمل یاری تغذیه ای به صورت امری اجتناب ناپذیر درمی‌آید. در مكمل یاری و مداخلات تغذیه ای میزان نیاز بهبود بیماران از طرق علمی تعیین شده و می‎توان نیازهای تغذیه ای بیماران را به طور مطلوبی تأمین نمود. لذا در جهت رسیدن به بهبود وضعیت بیماران اسكیزوفرنی تعیین مشكلات متابولیكی و تعیین میزان كمبودهای تغذیه ای بیماران از طریق آزمایشهای شیمیایی و تعیین عدم تحمل های بیماران بستری لازم و ضروری است. بررسی انجام گرفته در مراكز درمانی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشكی شهید بهشتی چنین مشاهده شد كه توجه خاصی به وضعیت تغذیه ای آنها نشده است و با آنها همانند بیماران عادی برخورد می شود، لذا این مسئله من را بر آن داشت كه در مورد وضعیت تغذیه ای و بیوشیمیایی آنها بررسی هایی را انجام دهم. طی مطالعات تحقیقات در بین 24 نفر از بیماران بستری در بیمارستان امام حسین (ع) كسانی كه در بخش روانپزشكی بستری بودند. از نظر میزان (هیستامین) روی، مس، منیزیم، اسید فولیك، ویتامین های B12 ، B6 ، B3 ، از نظر عمل لاكتوز، گلوتن، فاویسم و مشكلات متابولیكی، هیپوگلیسمی، هیپرگلیسمی، هیپو آمونیومی مورد بررسی قرار گرفتند. یافته های پژوهش شناخت مشكلات تغذیه ای و راهكارهای مربوط به آن از یافته های اساسی این پژوهش می‎باشد. چهار گروه عمده زیر مورد بررسی قرار می گیرند:عدم توازن بیوشیمیایی 90 درصد بیماران اسكیزوفرنی به 3 گروه بیوشیمیایی تقسیم می‎شوند:PyrroluriaLow HistamHigh Histamهیستامین بازتابی از وجود (نوروترانسمیتر) است. تعادل فعالیت تحریكی هسته سلولهای مغزی در ناحیه ای از مغز كه مسئول ایجاد محرك های رفتاری می باشد، به وجود هیستامین وابسته است. به صورتی كه این ناحیه پیام ها و محرك های عصبی را دریافت و تفكیك محرك های عصبی را بر عهده دارد. گروه های High Histamine این گروه 15 درصد افراد دچار اسكیزوفرنی را تشكیل می دهند، جزئیات به دست آمده نشان داده است كه این افراد دارای علائم شایعی از قبیل تصورات بیهوده، توهم زیاد، اختلالات تصوری، ایده آلیست، رقابت جو، وسواسی بودن، اضطراب و افسردگی فصلی، تمایلات به خودكشی و ترس می‎باشد. به طور ذاتی دارای میزان بالایی اسید فولیك بوده كه معمولاً به همراه B12 می‎باشد. بنابراین B12 و اسید فولیك به طور جدی در مراقبت تغذیه ای پزشكی این بیماران محدود شود. این بیماران تا حد امكان از مصرف مولتی ویتامین ها خودداری كنند. گروه Low Histamine30 درصد بیماران اسكیزوفرنی این گروه تشكیل می‎دهد كه دارای علائمی از قبیل انفعالی بودن/ اختلالات حواس و ادراك و توهم/ paranoia/ اضطراب/ افسردگی شدید/ تمایل به خودكشی/ افسردگی دوره ای و ناآرامی می باشند. فراوانی مس و كمبود روی از علائم Low histamine بوده است لذا محدود كردن منابع غذایی حاوی مس و گنجاندن منابع غذایی حاوی روی و رژیم غذایی آنها ضروری است. گروه Pyrroluria 15 درصد از افراد دچار اسكیزوفرنی در دسته‌ی pyrroluria هستند. در این بیماران یك پیرول ویژه به نام 4/2 دی متیل 3 اتیل پیرول در مقادیر فراوان تولید شده و با ادرار ترشح می‎شود كه با : Magnessium-1 VitB6 2-Zinc-3 تداخل عمل پیدا می‌كنند و باعث ایجاد كمبود آنها می‎شود. افراد دچار اختلالات (پیرول) با مشكلاتی در تشكیل سروتونین، دوپامین، GABA (گاما آمینو بوتیریك اسید) مواجه هستند. Vit B6 برای سم زدایی مغز بسیار ضروری است. تكامل سلول های عصبی و دستگاه عصبی، عملكرد مغز، تشكیل سروتونین و جلوگیری از تخریب ناشی از (اكسیداسیون) مؤثر می‎باشد. این اختلال علائم فیزیكی و ذهنی را به دنبال دارد و به علاوه بر آن موجب اختلالات رفتاری نیز می‎شود.افراد دچار pyrroluria اسكیزوفرنی دارای دو نوع شایع هستند.علائم عصبی خیال باطل، توهم، بی حالی، هیجانات درونی، عدم تحمل استرس، رفتارهای تهاجمی، عدم تمركز تحریك پذیری می باشند. همچنین ممكن است آنها حالت اضطراب و تشنج را در اثر تجمع نورولپتیك (Neuroleptic) تجربه كنند. علائم فیزیكی: درد زانو- نقاط سفید روی ناخنها- عدم تعادل فلزات با اسكیزوفرنی رابطه تنگاتنگ دارد، اختلات رفتاری شامل (ADHD) و افسردگی هورمونی نیز ناشی از عدم تعادل فلزات می‎باشد. وجود مس زیاد میزان دوپامین را در گروه زیاد می‌كند Low Histamine زیاد می‌كند.paranoia با افزایش مس ارتباط دارد ، مس موجب اكسیده شدن كاتكول آمینها مانند دوپامین می‎شود بنابراین تشكیل نوروتوكسین ها را تحریك می‌كند. عدم تعادل (روی) با اختلالات سیستم عصبی مركزی مرتبط است و كمبود روی موجب افزایش دوپامین در گروه Low Histamine می‎شود. برخی نوترنیت ها موجب تسهیل فلزات سنگین می‎شوند. حذف عوامل محیطی مانند ظروف غذاخوری مس، سولفات مس (جكوزی، استخرهای شنا)، آبهای آلوده ویتانیل پس از تولید فرآیندهای حاصل از مس ضروری می‎باشد. 2- مشكلات متابولیكی تغذیه ای:افزایش قند خون مشكل شایع بیماران اسكیزوفرنی است كه می‎توان با رژیم پر پروتئین، كم كربو هیدرات/ متوسط تا بالای چربی تا حدودی این مشكل را حل كرد.رژیم شامل 3 وعده‌ی اصلی غذا/ میان وعده های پر پروتئین بین غذا است. تمام شیرینیجات و قندهای ساده باید از رژیم حذف شوند و مواد غذایی فاقد هر گونه شكر باشد اما استفاده از نمك معمولاً آزادانه مصرف می‎شود.رژیم درمانی در این بیماران اهمیت خاصی دارد. این دسته بیماران اگر به صورتی غذا دریافت نمایند تا احساس گرسنگی پیش نیاید (ندرتاً وزن گیری در این بیماران با مشكل روبروست). همینطور استراحت و تمرینات بدنی روزانه برای این بیماران بسیار مفید است. تكنیكهای Relaxation و كاهش استرس برای بهبود حال این بیماران بسیار سودمند است. رژیم درمانی در این بیماران از سایر روشها مهمتر و مفیدتر است. 3- كاربردهای تغذیه ای (ماكرومغذیها و میكرومغذیها) مكمل یاری تغذیه ای در این بیماران اهمیت بسیار دارد و باید با نظارت دقیق صورت گیرد تا نتایج مطلوب به دست آید. بیماران اسكیزوفرنی، كمبودهای تغذیه ای موجب (دژنره) شدن سلولهای عصبی می‎شود معمولاً این حالت در شیزوفرنی مزمن بیشتر مشاهده می‎شود. متابولیسم (نوروترانسمیترها) ارتباط پیچیده ای با عكس العمل های شیمیایی وابسته با دوپامین ها، مینرالها و سایر مواد تشكیل دهنده دارد. در مواقعی كه رژیم غذایی فاقد مقادیر كافی از این گونه مواد باشد، مكمل یاری تغذیه ای لازم می باشند. ولی در موارد دقیقاً نوع كمبود و میزان نیاز باید از طرق علمی تعیین شود تا بتوانیم نتایج مطلوب از این گونه مداخلات بدست آوریم.مكمل یاری ویتامین B6 و Zinc در 95 درصد موارد مدیریت تغذیه ای 11 بیمار گروه pyrrburia (تولید و دفع فراوان ادراری 4/2 دی متیل اتیل پیرول) با موفقیت همراه شده و همچنین 13 بیمار دچار Low Histamine , High Histamine باعث بهبود افسردگی و ترس اما در طولانی مدت تر شد. همچنین محدودیت اسید فولیك و B12 در گروه High Histamine مفید می‎باشد. اسیدهای چرب ضروری شامل گروه Omega6 , Omega3 بوده كه چربیهای مفید هستند می باشند و 60% وزن خشك مغز را چربی تشكیل می‎دهد. مكمل های یاری (fatty acids) EFA Essential) در این بیماران تأكید می‎شود. زیرا EFA از تخریب سلولهای عصبی جلوگیری می‌كند. اسیدهای چرب ضروری اجزای اصلی تشكیل دهنده دیواره سلولهای عصبی بوده و در فعالیت الكتریكی (نوروترانسمیترها)ی موضعی فسفولیپیدی شركت دارند.كاهش مكمل یاری (نیاسین) برای عملكرد طبیعی مغز به اثبات رسیده است. بواسط برخی از (نوترینت ها) رژیم غذایی بیماران فاقد مقادیر لازم مواد جهت عملكرد طبیعی بدن می‎شوند. لذا آنها در معرض خطر بیماریهای كرونری (CHD) و Stroke و نابهنجاری های غشاء سلولی قرار می گیرند، بنابراین وضعیت عصبی بیماران شیزوفرنی با دریافت میوه و سبزیجات تازه و منابع چربیهای امگا 3 بهبود می یابد.افسردگی شایع در این بیماران در اثر كمبود اسیدهای چرب امگا 3 بوجود می‎آید كه در جهت ناكافی مغزهای روغنی، غلات كامل و سایر دانه ها، ماهی های آبهای عمیق حادث می‎شود. بسیاری از روانپزشكان و روانشناسان با دارو درمانی كمك بر از بین بردن سطح سرتونین در مغز می‌كنند. شخصی كه دچار كمبود اسیدهای چرب omege-3 است موجب كاهش بیشتر سطح سرتونین مغز شده و نهایتاً افسردگی به وجود می‎آورد نیاسین (VitB3) و VitC در مغز به صورت فعالانه وجود دارد. در بیماران اسكیزوفرنی به دلیل اختلالات متابولیسمی نیاز به VitC و نیاسین افزایش می یابد.برای عملكرد طبیعی مغز ضروری است. VitB3 تبدیلات كاتكول آمینها را محدود می سازد. مانند پیچیده سازی دوپامین بصورتیكه اكسیده شده و ایجاد سموم آندوژه می‌كند. VitB3 موجب تخلیه‌ی بیوشیمیایی بدن از فرمهای اكسیده شده كاتكول آمینها و توكسین ها می شود. كمبود ویتامین B3 عامل ایجاد بیماری پاركینسون و اسكیزوفرنی است. مكمل یاری (نیاسین) در این بیماران معمولاً جهت تأمین میزان كافی VitB3 برای عملكرد طبیعی مغز كاملاً ضروری است- عدم تحمل گلوتن: افراد دچار اسكیزوفرنی بیشتر مستعد عكس العمل سیستم ایمنی در مقابل گلوتن می باشند و می‎توان رژیم فاقد گلوتن را بعنوان یك روش درمانی برای این دسته بیماران توصیه كرد افراد دچار حساسیت گلوتن دارای علائم زیر هستند: 1) انقباض عضلات شكمی و درد و تورم- درد مفاصل و استخوان ها زخمهای دهانی، رشد با تأخیر – قامت كوتاه- اختلالات گوارشی (سوء هضم)- آسیبهای احساسی مثل اضطراب و افسردگی، جوشهای پوستی دردناك، كاهش وزن برای پرهیز از دریافت گلوتن باید از خوردن غذاهای زیر خودداری شود:جو- آبجو-ماء الشعیر- بلغور- غلات- حبوبات- سس- آرد- نان- درم غله- عرق غلات- پروتئین هیدرولیز شده سبزیجات، پودر، سوپ، آبگوشت، گوشت آماده، نان برنجی، آسپرین، چسب كاغذ، Tylenol مواد غذایی مجاز شامل آرد لوبیا، گندم سیاه، آرد ذرت، ماهی تازه، میوه، گوشت، سبزیجات، ارزن، آرد سیب زمینی، برنج، ذرت، آرد سویا می باشند. بحث و نتیجه گیری این تحقیقات مجموعاً به مشكلات شایع تغذیه ای بیماران اسكیزوفرنی اشاره شده و ثابت نموده است كه مداخلات و مكمل یاری تغذیه ای در گروه های مختلف اسكیزوفرنی با توجه به مشكلات اختصاصی هر دسته مفید می‎باشد.اعمال رژیم های درمانی صحیح می‎تواند، كمبودهای تغذیه ای بیماران اسكیزوفرنی اعم از (ماكرومغذیها و میكرومغذیها)، عدم تحملات مختلف غذایی و مشكلات متابولیكی تغذیه ای در مراحل اولیه بیماری به طور معجزه آسایی علائم نامطلوب بیماران را بهبود می‌بخشد. تركیبات شیمیایی مغز در مراحل اولیه به زودی اصلاح شده و از تخریب سلولهای مغزی جلوگیری می‌كند و در بیماران مكمل تغذیه‌ای و مداخلات تغذیه ای باعث كاهش اثرات جانبی نامطلوب ناشی از داروها می‎شود. میزان مصرف داروها البته نه در موارد خیلی حاد كاهش یابد و حتی در بعضی از موارد دارو درمانی به طور كلی قطع می‌شود لذا رژیم درمانی باید در مورد بیماران اسكیزوفرنی به صورت یك امر ضروری و لازم الاجرا درآمده و از همان مراحل اولیه شروع صورت گیرد تا جواب موثرتری را به دنبال داشته باشد و عوارض جانبی بیماری كاهش و یك زندگی طبیعی و سلامت را برای بیماران ترسیم سازد. عوامل زیست شناختیعلت اسكیزوفرنی معلوم نیست. معهذا در دهه گذشته مقادیر فزاینده ای از پژوهش ها نقش فیزیولوژیك برخی از نواحی مغز، از جمله سیستم لیمبیك، قشر پیشانی، و هسته‌های قاعده ای را در این بیماری مطرح كرده اند. البته این سه ناحیه با هم ارتباط متقابل دارند، بطوری كه اختلال در یك ناحیه ممكن است به آسیب اولیه درناحیه ای دیگر مربوط باشد. دو نوع پژوهش سیستم لیمبیك را به عنوان احتمالی پاتولوژی اولیه، حداقل در درصدی از، و احتمالاً اكثریت بیماران اسكیزوفرنیك مطرح كرده اند. این دو نوع پژوهش عبارتند از تصویر سازی از مغز افراد زنده و بررسی نوروپاتولوژیك نسوج مغز پس از مرگ. زمان ظاهر شدن ضایعه نوروپاتولوژیك در مغز و و اكنش متقابل ضایعه با عوامل استرس آمیز محیطی و اجتماعی زمینه های فعال پژوهش باقی مانده اند. اساس پیدا شدن نابهنجاری ممكن است رشد نابهنجار (مثلاً مهاجرت غیرعادی نورون‌ها در سلول های گلیال شعاعی در جریان رشد) یا دژنرنسانس نورون ها پس از رشد (مثلاً مرگ سلول نابهنجار از پیش تعیین شده به گونه ای كه در بیماری هانتینگتون روی می دهد) می باشد. معهذا نظریه پردازان همچنان در مقابل این واقعیت كه در دوقلوهای یك تخمكی میزان تطابق 50 درصد است باقی مانده اند. واقعیتی كه حاكی از تعامل بخوبی مفهوم نشده بین محیط و پیدایش اسكیزوفرنی است. یك توجیه دیگر این است كه هر چند دوقلوهای یك تخمكی اطلاعات ژنتیك برابر دارند. تنظیم تظاهر ژنی به دلیل اینكه زندگی جداگانه ای دارند ممكن است متفاوت باشد. فهم عوامل تنظیم كننده تظاهر ژنی بتازگی آغاز شده است؛ شاید از طریق تنظیم ژنی متفاوت است كه یكی از دوقلوهای یك تخمكی به اسكیزوفرنی مبتلا می شود و همتای اونه. اصول پژوهشی كلی: یك طرح اساسی در پژوهش‌های زیست شناختی اسكیزوفرنی سنجش یك متغیر زیست شناختی در گروهی از بیماران اسكیزوفرنیك و گروهی افراد بیمار غیر روانی یا بیماران غیراسكیزوفرنیك است. آنگاه میانگین های این معیارها برای تعیین این كه گروه اسكیزوفرنیك از گروه مورد مقایسه متفاوت است یا خیر با هم مورد مقایسه قرار می‌گیرند. این روش چندین عیب دارد. اولاً یافتن گروه شاهدی كه واقعاً با گروه اسكیزوفرنیك تحت تاثیر درمان داروئی و موقعیت‌های روانی- اجتماعی بوده است كه اكثر افراد گروه شاهد چنین تجربه ای نداشته اند. ثانیاً‌ وقتی تفاوتی با این روش مشاهده شد، فهم اهمیت این تفاوت دشوار است. اثبات اینگونه تفاوت بین گروهی لزوماً به این معنا نیست كه آن معیار رابطه سببی با اسكیزوفرنی دارد. تفاوت در این نوع معیار زیست شناختی ممكن است ثانوی برفرآیند بیماری یا درمان باشد. در نورولوژی بالینی نمونه های فراوانی وجود دارد كه در آن‌ها وجود یك نوع ضایعه طیف كاملی از حالات روانشناختی از نرمال گرفته تا هر گونه تشخیص در DSM-IV را بوجود می آورد. مثلاً بسیاری از مردم بیماری عروقی مغز دارند، بعضی ها علائم افسردگی، و بعضی دیگر مانی یا پسیكوز دارند. منحصراً بصورت یك اختلال نورولوژیك باشد، یا با هر تشخیصی در DSM-IV همراه شود. بر عكس یك نوع نابهنجاری خاص در مغز ممكن است علل متفاوت بسیار داشته باشد. مثلا بیماری پاركینسون علل ایدیوپاتیك، عفونی، ضربه‌ای، و سمی دارد. ادغام نظریه‌های زیست شناختی: نواحی عمده ای كه در مغز با اسكیزوفرنی ربط داده شده اند عبارتند از ساختمان های لیمبیك، لوب های پیشانی و هسته های قاعده ای. تالاموس و ساقه مغز نیز به دلیل نقش تالاموس به عنوان یك مكانیسم یك پارچه كننده و این واقعیت كه ساقه مغز و میان مغز (midbrain) محل‌های اولیه نوورن‌های آمینرژیك صعودی هستند مطرح شده اند. معهذا سیستم لیمبیك بطور فزاینده بصورت كانون تمرینات تدوین نظریه درآمده است. مثلاً در یك مطالعه بر روی دوقلوهائی كه یكی از آن‌ها مبتلا به اسكیزوفرنی و دیگری مبتلا نبود از MRI و سنجش جریان خون ناحیه ای مغز استفاده شد. پژوهش های قبلی نشان داده بود كه ناحیه هیپوكامپی تقریبا تمام دوقلوهای متبلا كوچكتر از همتای غیر مبتلا بود و اینكه هنگام انجام تكالیف فعال كننده روانی میزان جریان خون به كورتكس پشتی- جانبی پره فرونتال افزایش كمتری نشان می دهد. این مطالعه همبستگی بین این دو یافته نشان داد كه حاكی از وجود رابطه ای بین آن ها است هر چند امكان دارد عامل سومی بر هر دو متغیر موثر واقع شده باشد. فرضیه دوپامین:‌ ساده ترین فرمول بندی فرضیه دوپامین اسكیزوفرنی این است كه اسكیزوفرنی موجب فعالیت بیشتر دوپامینرژیك می گردد. این نظریه از دو مشاهده بوجود آمد. اولاً به جز كلوزاپین، تاثیر و قدرت داروهای ضدجنون با توانائی آن ها برای عملكرد آنتاگونیستی روی گیرنده تیپ 2 دوپامین (D2) مطاابقت دارد. ثانیاً‌ داروهائی كه فعالیت دوپامین را بالا می برند، مخصوصاً آمفتامین، روان پریشی زا هستند. نظریه اساسی به این موضوع كه بیش فعالی دوپامینرژیك از آزاد شده زیاد دوپامین فراوانی گیرنده های دوپامین حساسیت بیشتر گیرنده های دوپامین نسبت به دوپامین یا تركیبی از این مكانیسم ها است نپرداخته است. این موضوع را هم كه كدام یك از راه های دوپامین ممكن است در مغز درگیر باشند مشخص نمی كند هر چند راه های مزوكورتیكال و مزولیمبیك بیش از همه مطرح می شوند. نورون های دوپامینرژیك در این راه ها از تنه های سلولی در میان مغز (midbrain) به نورون های دوپامینوسپتیو در سیستم لیمبیك و قشر مخ كشیده می شوند. فرضیه دوپامین اسكیزوفرنی به بسط و پالایش خود ادامه می دهد. یك زمینه از فرضیات این است كه گیرنده دوپامین تیپ1( D1) ممكن است نقشی در علائم منفی داشته باشند، و بعضی از پژوهشگران علاقه دارند كه آگونیست های D1 را به عنوان روش درمانی برای این علائم بكار ببرند. گیرنده دوپامین تیپ5 (D5) كه اخیراً كشف شده است با گیرنده D1 رابطه دارد و ممكن است شایسته تحقیق باشد. همینطور گیرنده های D3 و D4 با گیرنده D2 رابطه دارند و با كشف آگونیست‌ها و آنتاگونیست های خاص برای آن گیرنده موضوع پژوهش فزاینده خواهند بود. حداقل در یك مطالعه افزایش گیرنده های D4 در نمونه های مغز بعضی از بیماران اسكیزوفرنیك در كالبد شكافی گزارش شده است. هر چند فرضیه دوپامین اسكیزوفرنی بیش از دو دهه محرك پژوهش در مورد اسكیزوفرنی بوده و نظریه نوروشیمیائی مقدم شمرده می شود با دو مساله عمده روبرو است. اولاً آنتاگونیست های دوپامین عملاً در درمان همه بیماران پسیكونیك و تحریكی بدون رابطه با تشخیص موثر می باشند. بنابراین ممكن نیست نتیجه گیری شود كه فعالیت دوپامینرژیك منحصر به اسكیزوفرنی است. مثلاً آنتاگونیست های دوپامین در درمان مانی حاد هم مصرف می شوند. ثانیاً بعضی از داده های الكترونوروفیزیولوژیك حاكی است كه ممكن است نورون های دوپامینرژیك میزان شلیك خود را در پاسخ به مواجهه مزمن با داروهای ضدجنون افزایش دهند. این داده ها تلویحاً نشان می دهد كه ناهنجاری اولیه در اسكیزوفرنی ممكن است مربوط به یك حالت هیپودوپامینرژیك باشد. یك نقش عمده دوپامین در فیزیوپاتولوژی اسكیزوفرنی با مطالعاتی كه غلظت های پلاسمائی متابولیك عمده دوپامین همووانیلیك اسید را سنجیده اند هماهنگ است. چندین مطالعه مقدماتی حاكی است كه در شرایط تجربی دقیقاً كنترل شده غلظت پلاسمائی همووانیلیك اسید در سلسله اعصاب مركزی (CNS) باشد. این مطالعات همبستگی مثبتی بین غلظت های بالای همووانیلیك اسید قبل از درمان دو عامل نشان داده اند: شدت علائم پسكوتیك و پاسخ درمانی به داروهای ضدجنون. مطالعات پلاسمائی همووانیلیك اسید همچنین گزارش كرده اند كه پس از افزایش موقتی در غلظت پلاسمائی همووانیلیك اسید، كاهش مستمر آن مشاهده می گردد. كاهش غلظت حداقل در بعضی از بیماران با بهبود علائم همبستگی دارد. سایر نوروترانسمیترها: هر چند دوپامین نوروترانسمیتری است كه در پژوهش های اسكیزوفرنی بیشترین میزان توجه را بخود جلب كرده است، توجه فزاینده ای به نوروترانسمیترهای دیگر ابراز می شود. مطرح كردن نوروترانسمیترهای دیگر حداقل به دو دلیل موجه است. اولاً چون احتمال دارد اسكیزوفرنی اختلال ناهمگونی بوده باشد؛ ممكن است نابهنجاری در نوروترنسمیترهای مختلف به سندرم رفتاری مشابهی منجر شود. مثلاً مواد توهم زا كه بر سروتونین تاثیر می گذارند- مثل LSD- و دوزهای بالای موادی كه بر دوپامین اثر می كنند- مثلا آمفتامین- می توانند علائم پسیكوتیك بوجود آورند كه از علائم مسمومیت غیرقابل تشخیص است. ثانیاً‌ پژوهش های پایه علوم اعصاب بوضوح نشان داده اند كه نورون واحدی ممكن است حاوی بیش از یك نوروترانسمیتر بوده و گیرنده های نرورترانسمیتری برای بیش از نیم دوجین ناقل عصبی داشته باشد. بنابراین نرورترانسمیترهای مختلف در مغز در روابط متقابل پیچیده‌ای هستند و عملكرد نابهنجار ممكن است از تغییرات در هرماده نوروترنسمیترس واحد بوجود آید. سروتونین: پس از مشاهده این موضوع كه بسیاری از داروهای ضدجنون به اصطلاح آتیپیك (مثل كلوزاپین، ریسپریدون، ریتانسرین) فعالیت سروتونینی قوی دارند سروتونین در پژوهش های اسكیزوفرنی مورد توجه فراوان قرار گرفته است. مخصوصاً، آنتاگونیسم در گیرنده سروتونین 2 (5-HT2) در كاهش علائم پسیكوتیك و تخفیف بروز اختلالات حركتی مربوط به آنتاگونیسم D2 مورد تاكید قرار گرفته است. بطوری كه در مطالعات مربوط به اختلالات خلقی مطرح شده فعالیت سروتونینی در رفتار انتحاری و تكانشی كه ممكن است در اسكیزوفرنی هم مشاهده شود دخیل شناخته شده است. نوراپینفرین: چندین پژوهشگر گزارش كرده اند كه با تجویز درازمدت داروهای ضدجنون فعالیت نورون های نورآدرنرژیك در لوكوس سرولوس كاهش می یابد و اثرات درمانی بعضی از داروهای ضدجنون ممكن است به فعالیت آنها در گیرنده‌های آلفا یك آدرنرژیك و آلفادوآدرنرژیك مربوط باشد. هر چند رابطه بین فعالیت دوپامینرژیك و نورآدرنرژیك مبهم باقی مانده است. تعدیل كننده سیستم دوپامینرژیك است به گونه ای كه نابهنجاری های سیستم نورآدرنرژیك بیمار را به عود مكرر بیماری مستعد می‌سازد. آمینواسیدها: نوروترانسمیتر آمینواسید مهاری. گاما آمینوبوتیریك اسید(GABA) نیز در فیزیوپاتولوژی اسكیزوفرنی مطرح شده است. داده های موجود هماهنگ با این فرضیه است كه برخی از بیماران اسكیزوفرنیك در نورون های گابا- ارژیك از نظر تئوری می‌تواند به بیش‌فعالی نورون های دوپامینرژیك و نورآدرنرژیك منجر شود. گزارش شده است كه نوروترانسمیتر آمینواسید تحریكی گلوتامیت در اساس زیست شناختی اسكیزوفرنی دخیل است. در ارتباط با گلوتامیت طیفی از فرضیه های پركاری، كمكاری، و مسمومیت عصبی مربوط به گلوتامیت مطرح شده اند. ادامه خواندن مقاله پروژه بررسي رژيم درماني و تغذيه‌ي مناسب در كنترل بيماري اسكيزوفرني و نحوه‌ي برخورد با اين افراد در جامعه

نوشته مقاله پروژه بررسي رژيم درماني و تغذيه‌ي مناسب در كنترل بيماري اسكيزوفرني و نحوه‌ي برخورد با اين افراد در جامعه اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله شبكيه و تومورهاي داخل چشمي

$
0
0
 nx دارای 81 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : I . شبكیهشبكیه انسان یك ساختمان بسیار سازمان یافته است كه از لایه های متناوب اجسام سلولی و زواید سیناپسی تشكیل یافته است. علیرغم اندازه فشرده‌ آن و سادگی ظاهری، در مقایسه با ساختمانهای عصبی مانند قشر مغز، قدرت پردازش شبكیه از سطح بسیار پیشرفته تری برخوردار است. پردازش بینایی توسط شبكیه شروع و در مغز تكمیل می شود، و درك رنگ، كنتراست، عمق، و شكل در قشر انجام می گیرند. آناتومی شبكیه در فصل یك نشان داده شده است. شكل 17-1 انواع اصلی سلولی را نشان می دهد و لایه های این بافت را مشخص می سازد. تقسیم شبكیه به لایه های متشكل از گروههای مشابه سلولی به كلینیسین اجازه می دهد كه یك فعالیت یا یك اختلال فعالیت را به یك لایه واحد یا گروه سلولی خاص نسبت دهد. پردازش اطلاعات توسط شبكیه از لایه گیرنده های نوری شروع می شود و از طریق آكسون سلول های گانگلیونی به عصب اپتیك و مغز می رسد. فیزیولوژیشبكیه پیچیده ترین بافت چشم برای دیدن باید به عنوان یك وسیله اپتیكی، به عنوان یك گیرنده‌ پیچیده، و به عنوان یك مبدل كارآمد عمل كند. سلول های مخروط و استوانه در لایه گیرنده‌ نوری، قادرند محرك نوری را به یك تكانه عصبی تبدیل كنند كه توسط لایه تارهای عصبی شبكیه به عصب اپتیك و در آخر به قشر بینایی پس سری هدایت می شود. ماكولا مسئولیت بهترین تیزبینی و دید رنگی را به عهده دارد، و بیشتر گیرنده های نوری آن مخروطها هستند. در فووه آی مركزی، تقریباً نسبت 1:1 بین گیرنده های نوری مخروط، سلول گانگلیونی مربوط به آن و تار عصبی مرتبط با آنها وجود دارد و این دقیق ترین میزان بینایی را تضمین می كند. در شبكیه محیطی، بسیاری از گیرنده های نوری به یك سلول گانگلیونی جفت می شوند، و سیستم پیچیده تر تقویتی موردنیاز آنها است. نتایج چنین نظامی آن است كه ماكولا اساساً برای دید مركزی و دید رنگی استفاده می شود (دید فوتوپیك) در حالی كه بقیه شبكیه، كه عمده آن را گیرنده های نوری تشكیل می دهند، اساساً برای دید محیطی و شب (اسكوتوپیك) استفاده می شوند. گیرنده های نوری مخروط و استوانه در آخرین لایه فاقد عروق شبكیه حسی قرار دارند و محل واكنشهای شیمیایی هستند كه پردازش (فرآیند) بینایی را آغاز می كنند. هر سلول گیرنده نوری استوانه دارای رودوپسین (rhodopsin)‌ است كه یك رنگدانه بینایی حساس به نور است و از تركیب مولكول های پروتئین اوپسین با cis retinal- 11 ساخته می شود. هنگامی كه یك فوتون نور توسط رودوپسین جذب می شود،‌ cis retinal- 11 فوراً به ایزومر كاملاً trans خود تبدیل می شود. رودوپسین یك گلیكولیپید متصل به غشا است كه بخشی از آن درون دیسك های غشایی مزدوجِ بخش خارجیِ گیرنده نوری فرورفته است. اوج جذب نور توسط رودوپسین در تقریباً nm 500 رخ می دهد، كه ناحیه آبی- سبز از طیف نور را تشكیل می دهد. بررسیهای حساسیت طیفیِ رنگدانه های نوری مخروط نشان داده اند كه حداكثر جذب طول موجهای نور در 430، 540، و 575 نانومتر بترتیب برای مخروطهای حساس به آبی، سبز و قرمز رخ می دهد. رنگدانه های نوری مخروط از cis retinal- 11 متصل به انواعی از پروتئین های اوپسین تشكیل شده است. دید اسكوتوپیك (scotopic)‌ تماماً توسط گیرنده های نوری استوانه صورت می گیرد. با این شكل از سازگاری به تاریكی، انواع سایه های خاكستری دیده می شوند، اما رنگها را نمی توان تفكیك كرد. هنگامی كه شبكیه كاملاً با نور سازگاری می یابد، حساسیت طیفی شبكیه از سمت اوج جذبی كه رودوپسین غالب بود (nm 500) به تقریباً nm 560 نقل مكان می كند، و حساسیت به رنگ ظاهر می شود. یك شیء وقتی دارای رنگ می شود كه حاوی رنگدانه های نوری باشد كه طول موجهای خاصی از نور را جذب كنند و طول موجهای معینی از نور مرئی (nm700-400) را بطور انتخابی بازتاب یا منتقل سازند. دید در نور روز اساساً توسط گیرنده های نوری مخروط انجام می شود، دید در نور شفق (تاریك و روشن) با همكاری مخروطها و استوانه، و دید در شب توسط گیرنده های نوری استوانه انجام می گیرند. معاینهمعاینه شبكیه در فصل 2 شرح داده شده و در شكلهای 13-2 تا 19-2 نشان داده شد. شبكیه را می توان با افتالموسكوپی مستقیم یا غیرمستقیم یا توسط اسلیت لامپ (بیومیكروسكوپ) و لنزهای تماسی یا دو سو محدب دستی معاینه كرد. معاینه گر مجرّب با استفاده از این وسایل می تواند لایه های شبكیه را تفكیك كند تا نوع، سطح، و وسعت بیماری شبكیه را معین نماید. عكس برداری از فوندوس و آنژیوگرافی فلوئورسئین مكمل‌های مفیدی برای معاینه‌ بالینی اند؛ عكسهایی كه توسط عكس برداری به دست می آیند برای مقایسه در آینده مفیدند، و آنژیوگرافی جزئیات مورد نیاز برای درمان لیزری بیماریهای شبكیه را فراهم می سازد. كاربرد بالینی آزمونهای الكتروفیزیولوژیك و پسیكوفیزیكی در فصل 2 شرح داده شده اند. چنین آزمونهایی ممكن است در رسیدن به تشخیص بیماریهای خاص مفید باشند.بیماریهای ماكولادژنراسیون وابسته به سن ماكولادژنراسیون وابسته به سن ماكولا سردسته‌ علل كوری دایمی در سالمندان است. علت دقیق نامعلوم است، اما میزان بروز با هر دهه در بالای 50 سال زیاد می شود. سایر عوامل مرتبط علاوه بر سن عبارتند از نژاد (معمولاً سفیدپوستان)، جنس (كمی در جنس مؤنث بیشتر است)، سابقه خانوادگی، و سابقه كشیدن سیگار. بیماری شامل طیف گسترده ای از یافته های بالینی و پاتولوژیك است كه می توان آنها را به دو گروه تقسیم كرد: غیراگزوداتیو («خشك») و اگزوداتیو («مرطوب»). گرچه هر دو نوع پیشرونده و معمولاً دو طرفه اند، ولی تظاهرات، پیش آگهی، و درمان آنها متفاوت است. شكل اگزوداتیو كه شدیدتر است موجب تقریباً %90 تمام موارد كوری قانونی به علت دژنراسیون وابسته به سن ماكولا می شود. 1- دژنراسیون غیراگزوداتیو ماكولادژنراسیون غیر اگزوداتیو و وابسته به سن مشخص می شود با درجات متغیری از آتروفی و دژنراسیون در شبكیه خارجی، اپی تلیوم رنگدانه دار شبكیه، غشای بروخ و كوریوكاپیلاریس. از تغییرات اپی تلیوم رنگدانه دار و غشای بروخ كه در افتالموسكوپی دیده می شوند «دروزن» (drusen) شاخص ترین است. «دروزن» رسوبات سفید- زرد، مدور، و مجزا است كه در تمام ماكولا و قطب خلفی پراكنده است. با گذشت زمان، آنها بزرگ شده، به هم می پیوندند، كلسیفیه می شوند، و تعدادشان زیاد می شود. از نظر بافت شناسی، قسمت عمده «دروزن» از تجمع كانونی مواد ائوزینوفیل در بین اپی تلیوم رنگدانه دار و غشای بروخ تشكیل شده است؛ بنابراین آنها بیانگر جداشدگی كانونی اپی تلیوم رنگدانه دار هستند. علاوه بر «دروزن»، توده های رنگدانه ای به بطور نامنظم درون نواحی آتروفیه فاقد رنگ پراكنده اند ممكن است بتدریج در تمام ماكولا ظاهر شوند. سطح اختلال بینایی متغیر است و ممكن است جزیی باشد. آنژیوگرافی فلوئورسئین الگوهای نامنظمی از هیپرپلازی و آتروفی اپی تلیوم رنگدانه ای ماكولا را نشان می دهد. آزمونهای الكتروفیزیولوژیك در اكثر بیماران طبیعی است. هیچ درمان یا روش پیشگیری پذیرفته همگانی برای این مرحله از دژنراسیون ماكولا وجود ندارد. شواهد اخیر حاكی از آن است كه مكمل های «روی» خوراكی ممكن است پیشرفت بیماری را در بیمارانی كه قبلاً دژنراسیون ماكولا برایشان تشخیص داده شده تقلیل دهد. اكثر بیمارنی كه «دروزن» ماكولا دارند هیچگاه دچار كاهش قابل توجه دید مركزی نمی شوند؛ تغییرات آتروفیك ممكن است ثابت بمانند یا به آهستگی پیشرفت كنند. اما مرحله اگزوداتیو ممكن است ناگهان در هر زمان روی دهد، و علاوه بر معاینات منظم چشم پزشكی به بیماران باید یك شبكه آمسلر (Amsler grid) داد تا به كنترل و گزارش هر تغییر علامت دار كمك كند.2- دژنراسیون اگزوداتیو ماكولاگرچه بیماران مبتلا به دژنراسیون وابسته به سن ماكولا معمولاً فقط تظاهرات تغییرات غیراگزوداتیو را دارند، ولی در اكثر بیمارانی كه دچار كاهش بینایی شدید به علت این بیماری می شوند، ایجاد عروق جدید در زیر شبكیه و ماكولوپاتی اگزوداتیو حاصله موجب آن شده است. مایع سروز از زیرین می تواند از طریق شكافهای كوچك در غشای بروخ نشت كند و موجب جداشدگی كانونی اپی تلیوم رنگدانه ای گردد. نشت كردن بیشتر مایع منجر به جداشدگی بیشتر در شبكیه حسیِ روی آن می شود و اگر فووه آ درگیر شود معمولاً دید كاهش می یابد. جداشدگی های اپی تلیوم رنگدانه ای شبكیه ممكن است خودبخود مسطح گردد، كه نتایج بینایی متغیری دارد، و یك ناحیه جغرافیایی از رنگدانه زدایی در ناحیه گرفتار برجا می گذارد.رویش عروق جدید كه از مشیمیه زیر شبكیه كشیده می شوند ممكن است روی دهد و مهمترین تغییر هیستوپاتولوژیك است كه بیمارانِ دارای «دروزن» را مستعد جداشدگی ماكولا و فقدان برگشت ناپذیر دید مركزی می سازد. این عروق جدید به شكل چرخ گاری یا مرجان دریایی از محل ورود خود به سوی فضای زیرشبكیه ای مختصر هستند و ممكن است به آسانی از نظر دور بمانند؛ در این مرحله مخفی از تشكیل عروق جدید، بیمار بدون علامت است، و ممكن است عروق جدید با روش های افتالموسكوپی یا آنژیوگرافی مشاهده نشوند.هرگاه بیمار دارای شواهد دژنراسیون وابسته به سن ماكولا اخیراً یا ناگهان دچار كاهش دید مركزی همراه با تاری دید، اعوجاج تصویر یا یك اسكوتوم جدید شده است، چشم پزشك باید به وجود عروق جدید در زیر شبكیه بسیار مشكوك شود. اگر در معاینه فوندوس، خون و اگزودای زیر شبكیه ای یا ضایعه مشیمیه ای سبز مایل به خاكستری در ماكولا مشاهده شد، احتمال وجود عروق جدید بسیار بالا می رود، و آنژیوگرام فلوئورسئین را باید بسرعت انجام داد تا وجود یك ضایعه قابل درمان معین گردد. گرچه برخی از غشاهای نوعروقی زیر شبكیه ای ممكن است خودبخود پسرفت كنند، ولی سیر طبیعی تشكیل عروق جدید زیرشبكیه ای در دژنراسیون وابسته به سن ماكولا در جهت از دست رفتن برگشت ناپذیر دید مركزی در مدت زمان متغیر است. شبكیه حسی ممكن است در اثر ادم طول كشیده، جداشدگی یا خونریزی در زیر آن آسیب ببیند. بعلاوه، یك جداشدگی یا خونریزی در زیر آن آسیب ببیند. بعلاوه، یك جداشدگی هموراژیك شبكیه ممكن است دچار متاپلازی فیبرو شود كه ایجاد یك توده برآمده زیر شبكیه ای به نام اسكار دیسكی شكل می كند. این تپّه لیفی- عروقی با اندازه متغیر، بیانگر مرحله نهایی سیكاتریسیالِ دژنراسیون اگزوداتیو وابسته به سن ماكولا است. معمولاً در مركز قرار دارد و منجر به فقدان دایمی دید مركزی می شود.درماناگر عروق جدید زیر شبكیه ای تشكیل نشده اند، هیچ درمان طبی یا جراحی برای جداشدگیِ سروز اپی تلیوم رنگدانه ای شبكیه فایده اثبات شده ای ندارد. اما، اگر یك غشای نوعروقی زیرشبكیه ای با حدود مشخص در خارج از فووه آ وجود دارد، فوتوكوآگولاسیون لیزری ضرورت می یابد. آنژیوگرافی، محل دقیق و حدود غشای نوعروقی (neovascular) را مشخص می سازد، سپس با ایجاد سوختگی های لیزری متلاقی سنگین، بطور كامل آنها را ریشه كن می سازند. فوتوكوآگولاسیون، شبكیه رویی را نیز منهدم می كند اما اگر بتوان غشای زیر شبكیه ای را در فاصله كوتاهی از فووه آ متوقف نمود با ارزش است. بر اساس یك مطالعه جدید، فوتوكوآگولاسیون عروق جدید زیر شبكیه ای كه در مجاورت فووه آ (200 از مركز فاقد عروق فووه آ) باشند توسط لیزر كریپتون، برای بیماران غیرهیپرتانسیو توصیه می شود. درمان غشاهای نوعروقی زیر فووه آ (شامل مركز فووه آ) مورد بحث است و اخیراً در دست بررسی است. توانایی تعیین سرعت و جهت احتمالیِ رشد غشای نوعروقی زیر شبكیه ای، تصمیم گیری بالینی را درباره انجام و زمان درمان غشای مذكور برای مواردی كه اندیكاسیون های درمان روشن نیستند، تسهیل می كند. در نیمی از موارد تا 2 سال پس از فوتوكوآگولاسیون موفقیت آمیز یك غشای نوعروقیِ زیر شبكیه ای، عود عروق جدید چه در مجاورت و چه دور از اسكار لیزر ممكن است رخ دهند. عود اغلب با كاهش بینایی شدید همراه است، بطوری كه نظارت دقیق با شبكه های آمسلر، افتالموسكوپی، و آنژیوگرافی ضروری اند. بیمارانی كه دید مركزی هر دو چشم آنها مختل شده ممكن است از انواع وسایل كمكی برای دید ضعیف بهره ببرند. كوریورتینوپاتی سروز مركزیكوریورتینوپاتی سروز مركزی مشخص می شود با جداشدگی سروزِ شبكیه حسی در نتیجه نشت كانونی مایعِ كوریوكاپیلاریس از شكافی در اپی تلیوم رنگی شبكیه. این بیماری نوعاً مردان جوان تا میانسال را گرفتار می كند و ممكن است در ارتباط با حوادث تنش زای زندگی باشد. اكثر بیماران با شروع ناگهانی تاری دید، میكروپسی (micropsia)، متامورفوپسی (metamorphopsia)، و اسكوتوم مركزی مراجعه می كنند. تیزبینی اغلب فقط مختصری كاهش یافته است و ممكن است با كمی اصلاح هیپروپی تا حد نزدیك به طبیعی بهبود یابد.تشخیص با معاینه فوندوس توسط اسلیت لامپ انجام می شود؛ وجود جدا شدگی سروز در شبكیه حسی در غیاب التهاب چشمی، تشكیل عروق جدید در زیر شبكیه، یك حفره اپتیك، یا یك تومور مشیمیه ای تشخیص را مسجل می كند. ضایعه اپی تلیوم رنگی شبكیه بصورت یك نقطه كوچك، مدور یا بیضوی، به رنگ خاكستری مایل به زرد است كه اندازه آن متغیر است و ممكن است تشخیص آن بدون آنژیوگرافی فلوئورسئین دشوار باشد. نشت رنگ فلوئورسئین از كوریوكاپیلاریس ممكن است در زیر اپی تلیوم رنگی یا شبكیه حسی تجمع یابد، و الگوهای گوناگونی شامل شكلهای دودكشی با حدود مشخص ایجاد نماید. تقریباً %80 چشمهایی كه كوریوتینوپاتی سروز مركزی دارند، جذب خودبخود مایع زیر شبكیه ای و بازگشت تیزبینی طبیعی طی 6 ماه پس از شروع علایم رخ می دهد. اما علی رغم تیزبینی طبیعی، بسیاری از بیماران نقص بینایی خفیف و دایمی دارند، نظیر كاهش حساسیت به رنگ، میكروپسی، یا اسكوتوم نسبی، در بیست تا 30 درصد از بیماران یك یا چند بار بیماری عود می كند و عوارض- شامل تشكیل عروق جدید در زیر شبكیه و ادم مزمن و كیستی شكل ماكولا- در بیمارانی شرح داده شده كه جداشدگی های سروز مكرر و طولانی داشته‌اند. علت كوریورتینوپاتی سروز مركزی نامعلوم است؛ هیچ مدرك قانع كننده ای بر اینكه علت آن یك عامل عفونی یا دیستروفی اپی تلیوم رنگی شبكیه باشد نیست. فوتوكوآگولاسیون با لیزر آرگون برای نشت فعال، دوره جداشدگی شبكیه حسی را كم می كند و بازگشت دید مركزی را تسریع می نماید، اما مدركی به نفع آنكه فوتوكوآگولاسیون سریع از احتمال فقدان دایمی كاركرد بینایی می كاهد در دست نیست. گرچه عوارض فوتوكوآگولاسیون لیزری شبكیه اندك است، اما احتمالاً تجویز درمان فوری با فوتوكوآگولاسیون برای تمام بیماران مبتلا به كوریورتینوپاتی سروز مركزی صحیح نیست. مدت و محل بیماری، وضعیت چشم مقابل، و نیازهای شغلی به بینایی، همگی ملاحظاتی اند كه باید تصمیم گیری برای درمان بر اساس آنها باشد. ادم ماكولاادم شبكیه از جمله ماكولا ممكن است در اثر انواع بیماریهای التهابی داخل چشمی، بیماریهای عروقی شبكیه، جراحی داخل چشمی، بیماریهای عروقی شبكیه، جراحی داخل چشمی، دژنراسیون های اكتسابی یا ارثی شبكیه، داروها، غشاهای ماكولا، یا علل ناشناخته روی دهد. ادم ماكولا ممكن است منتشر، و همراه با مایع غیرموضعی درون شبكیه باشد كه باعث ضخیم شدن ماكولا می شود. وقتی مایع ادم در فضاهای لانه زنبوریِ لایه های پلكسیفورم خارجی و نوكلئار داخلی تجمع می یابد، آنرا ادم كیستی شكل ماكولا ( cystoid macular edema)‌ می گویند. در آنژیوگرافی با فلوئورسئین، رنگ فلوئورسئین از مویرگهای شبكیه ای دور فووه آ نشت می كند و به شكل گلبرگهای گل در اطراف فووه آ تجمع می یابد. شایعترین عاملی كه در ارتباط با ادم كیستی شكل ماكولا تشخیص داده می شود جراحی داخل چشمی است. تقریباً در %50 چشمهایی كه خارج ساختن كاتاراكت به روش درون كپسولی بدون وقوع حادثه ای رویشان انجام می شود و %20 چشمهایی كه خارج ساختن كاتاراكت به روش درون كپسولی رویشان انجام می شود، ادم كیستی شكل ماكولا در آنژیوگرافی دیده می شود. ادم قابل توجه بالینی معمولاً طی 12-4 هفته پس از عمل رخ می دهد، اما در برخی موارد شروع آن ممكن است ماهها یا سالها به تأخیر بیفتد. بسیاری از بیمارانی كه ادم كیستی شكل ماكولا به مدت كمتر از 6 ماه دارند دارای نشت خود محدود هستند كه بدون درمان خوب می‌شود. درمان ضدالتهاب توپیكال یا موضعی (یا هر دو) ممكن است در بازگرداندن تیزبینی برای برخی از بیمارانی كه ادم مزمن ماكولا بعد از عمل دارند باارزش باشد. ویترولیز (viterolysis)‌ با لیزر YAG و ویتركتومی به روش جراحی ممكن است در مواردی از ادم ماكولا مفید باشد كه به علت گیر كردن بافت زجاجیه در زخم كاتاراكت رخ می دهند. وقتی لنز كاشتنی درون چشمی موجب ادم ماكولا بعد از عمل شود (به علت ساختار، جایگیری، یا تثبیت ناكافی) برداشتن لنز كاشتنی را می توان مدّنظر قرار داد.اختلالات التهابی كه ماكولارا گرفتار می كنند سندرم هیستوپلاسموز احتمالی چشمی در این بیماری جداشدگی های سروز و هموراژیك در ماكولا به علت اسكارهای متعدد آتروفیك در محیط مشیمیه ای- شبكیه ای و اسكارهای مشیمیه ای- شبكیه ای در اطراف پاپیلا رخ می دهند. این سندرم معمولاً در بیماران سالم بین دهه های سوم و ششم زندگی رخ می دهد، و اسكارها احتمالاً در اثر عفونت سیستمیك تحت بالینی قبلی با هیستوپلاسما كپسولاتوم رخ داده اند. جداشدگیهای ماكولا به علت تشكیل عروق جدید در زیر شبكیه هستند، و پیش آگهی بینایی بستگی به فاصله غشای نوعروقی از مركز فووه آ دارد. اگر غشاها به درون ناحیه فاقد عروق فووه آ كشیده شوند فقط %15 چشمها دید را حفظ می كنند. یك اسكار ماكولا ممكن است با گذشت زمان تغییر كند، و %10 بیمارانی كه ماكولای طبیعی دارند دچار اسكارهای آتروفیك جدید در این ناحیه می شوند. خطر نسبی تشكیل عروق جدید در زیر ماكولای چشم دوم بیمار قابل توجه است، و به این بیماران باید یاد داد كه بطور مكرر از شبكه آمسلر استفاده كنند و اهمیت معاینه‌ سریع هنگام كشف تغییرات را در نظر داشته باشند. فوتوكوآگولاسیون با لیزر آرگون روی غشای نوعروقی زیر شبكیه ای كه خارج از ناحیه فاقد رگ فووه آ باشد برای بیمارانی كه علامت دارند با ارزش است زیرا از كاهش دید شدید جلوگیری می كند.اپی تلیوپاتی حاد چند كانونی خلفیپلاكوئید رنگدانه ای (AMPPPE)‌AMPPPE نوعاً بیماران جوانی را متأثر می سازد كه دچار كاهش دید دوطرفه با پیشرفت سریع می شوند كه علت آن ضایعات چند كانونی مسطح زیر شبكیه ای به رنگ خاكستری- سفید در اپی تلیوم رنگی است، این ضایعات در افتالموسكوپی دیده می شوند. علت این بیماری كه در بسیاری از موارد با شواهد یك بیماری انفلوآنزا مانند همراه است، ناشناخته است؛ سیر و ماهیت بیماری حاكی از احتمال یك عفونت ویروسی است. خصوصیت بارز بیماری پاك شدن سریع ضایعات فوندوس و بازگشت تأخیری تیزبینی به سطوح نزدیك به طبیعی است. گرچه پیش آگهی برای بازگشت بینایی در این بیماری حاد خود محدود خوب است، بسیاری از بیماران اسكوتوم های باقیمانده كوچك جنب مركزی را در معاینه دقیق مشخص می كنند. تغییرات رنگدانه ای گسترده در مراحل آخر AMPPPE‌ ممكن است دژنراسیون منتشر شبكیه را تقلید كنند؛ سابقه بالینی و یافته‌های الكتروفیزیولوژیك به این تشخیص افتراقی كمك می كنند. در كوروئیدوپاتی جغرافیایی مارپیچی اطراف پاپیلا یك بیماری التهابی چند كانونی راجعه در اپی تلیوم رنگی شبكیه، كوریوكاپیلاریس و مشیمیه است. ویژگی آن گرفتار شدن شبكیه جنب پاپیلایی است كه بطور شعاعی گسترش یافته و ماكولا و شبكیه محیطی را دربرمی‌گیرد. تظاهر مرحله فعال بصورت ضایعات خاكستری- زرد با حدود مشخص و كناره های نامنظم است كه ظاهراً اپی تلیوم رنگی شبكیه و كوریوكاپیلاریس را گرفتار می سازند. التهاب زجاجیه، یووئیت قدامی، و تشكیل عروق جدید در زیر شبكیه با این اختلال همراه بوده اند. گرفتاری معمولاً دو طرفه و علت نامعلوم است. سیر طبیعی این بیماری التهابی بطئی متغیر است و ممكن است بستگی به حضور بیماری در چشم مقابل داشته باشد. درمان با كورتیكواستروئیدهای موضعی یا سیستمیك ممكن است در مواقعی كه التهاب وجود دارد مفید باشد؛ فوتوكوآگولاسیون لیزری تجویز می شود، كه برای عوارض تشكیل عروق جدید در زیر شبكیه نیز ضروری است.كوریورتینیت ویتیلیگویی (رتینوكوروئیدوپاتی ساچمه ای)(Bird- shot Retinochoroidopathy)سندرمی است كه مشخص می شود با لكه های كِرِمی رنگ منتشر در سطح اپی تلیوم رنگی و مشیمیه، و واسكولیت شبكیه همراه با ادم كیستی شكل ماكولا و التهاب زجاجیه. همراهی با 29 A- III A و آنتی ژن S شبكیه ای حاكی از آن است كه این بیماری یك استعداد ژنتیك دارد و خود ایمنی شبكیه در تظاهرات آن نقش بازی می كند. در بسیاری از موارد، الكترورتینوگرافی، ، و سازگاری با تاریكی غیرطبیعی اند. سیر بیماری بصورت دوره های تشدید و تضعیف است و بینایی نهایی متغیر است؛ كاهش بینایی به ادم كیستی شكل مزمن ماكولا، آتروفی اپتیك، اسكار ماكولا، یا تشكیل عروق جدید در زیر شبكیه نسبت داده شده است. تأثیر درمان با كورتیكواستروئید بر این بیماری ثابت نشده است. نورورتینوپاتی حاد ماكولانورورتینوپاتی حاد ماكولا مشخص می شود با شروع حاد اسكوتوم های جنب مركزی و كاهش تیزبینی خفیف همراه با ضایعات شبكیه ای گوه ای شكل در كنار فووه آ، كه در عمق شبكیه حسی یك یا هر دو چشم قرار دارند. ضایعات ماكولا، جزیی و به رنگ قهوه ای مایل به قرمز هستند و با نور عادی بهتر از قرمز دیده می‌شوند. بیماران معمولاً جوانانی با سابقه بیماری حاد و ویروسی هستند. با آنكه ضایعات شبكیه ای ممكن است ناپدید شوند، اسكوتوم ها تمایل به تداوم دارند و علایم بالینی باقی می مانند. سندرم لكه های سفید متعدد زودگذر(Multiple Evanescent White Dot Syndrome) یك بیماری حاد و خود محدود یكطرفه است كه اساساً زنان جوانان را گرفتار می كند و از نظر بالینی مشخص می شود با لكه های سفید متعدد در سطح اپی تلیوم رنگی، وجود سلول در زجاجیه، و نابهنجاریهای الكترورتینوگرافیك گذرا. علت نامعلوم است. هیچ مدركی از یك بیماری سیستمیك همراه با آن وجود ندارد. ضایعات شبكیه ای بتدریج طی چند هفته پسرفت می كنند، و فقط نقایص كوچكی را در اپی تلیوم رنگی شبكیه بر جای می گذارند. رگه های آنژیوئید (Angioid Streaks) رگه های آنژیوئید بصورت خطوط نامنظم، مضرس و باریك شونده ای ظاهر می شوند كه بصورت شعاعی از شبكیه اطراف پاپیلا به طرف ماكولا و فوندوس محیطی كشیده می شوند. رگه های بصورت شكافتگی های ترك مانند خطی در غشای بروخ هستند. این ضایعات بندرت در كودكان جلب نظر می كنند و احتمالاً در دهه دوم یا سوم عمر ایجاد می شوند. در اوایل بیماری رگه ها حدود مشخصی دارند و به رنگ پرتغالی- سرخ یا قهوه ای اند. سپس رویش بافت لیفی- عروقی ممكن است بخشی یا تمام حاشیه های رگه ها را محو كند. تقریباً %50 بیماران دارای رگه های آنژیوئید مبتلا به نوعی بیماری سیستمیك هستند. پسودوگزانتوم الاستیكوم، بیماری پاژه استخوان، سندرم اهلرز- دانلوس و هموگلوبینوپاتی های متعدد و اختلالات همولیتیك با این بیماری شبكیه همراه بوده اند، اما شایعترین علت، دژنراسیون وابسته به سن غشای بروخ است. به بیماران دارای رگه های آنژیوئید باید خطر احتمال پارگی مشیمیه در اثر تروماهای حتی جزیی به چشم را هشدار داد. بیماران مسن تری كه مبتلا به بیماری هستند در معرض خطر جداشدگی های سروز و هموراژیك در شبكیه هستند، علت آن تشكیل عروق جدید در زیر شبكیه است. از لیزر می توان برای فوتوكوآگولاسیون غشاهای نوعروقی كه در خارج فووه آ باشند استفاده كرد؛ اما احتمال بروز سایر غشاهای نوعروقی وجود دارد. درمان پیشگیری از رگه های آنژیوئید پیش از تشكیل عروق جدید زیرشبكیه ای توصیه نمی شود.دژنراسیون میوپیك ماكولامیوپی پاتولوژیك یكی از علل اصلی كوری در آمریكا است و مشخص می شود با طویل شدن پیشرونده‌ چشم و متعاقب آن، نازك شدن و آتروفی مشیمیه و اپی تلیوم رنگی در ماكولا. آتروفی مشیمیه ای- شبكیه ای در اطراف پاپیلا و تركهای خطی در غشای بروخ (تركهای Lacquer )، یافته های ویژه در افتالموسكوپی هستند. تغییرات دژنراتیو در اپی تلیوم رنگی ماكولا مشابه با تغییراتی كه در بیماران مسن تر مبتلا به دژنراسیون وابسته به سن ماكولا یافت می شود. یك ضایعه مشخصه این بیماری عبارت است از ضایعه ای برجسته، دایره‌وار، و رنگدانه دار در ماكولا به نام نقطه Fuchs . اكثر بیماران وقتی كه تغییرات دژنراتیو ماكولا موجب كاهش بینایی پیشرونده و تدریجی می شوند، در دهه پنجم عمر هستند؛ كاهش سریع تیزبینی معمولاً در اثر دژنراسیون سروز و هموراژیك در ماكولا روی می دهد كه روی غشای نوعروقی زیر شبكیه ای است.آنژیوگرافی با فلوئورسئین در بیماران مبتلا به میوپی پاتولوژیك ممكن است پرشدن تأخیری عروق خونی مشیمیه و شبكیه را نشان دهد. آنژیوگرافی برای شناسایی و تعیین محل عروق زیر شبكیه ای جدید در بیمارانی كه دچار جداشدگیهای سروز و هموراژیك ماكولا می شوند مفید است. از آنجا كه در این بیماران غالباً غشاهای نوعروقی زیر شبكیه ای بسیار نزدیك به فووئولا هستند، فوتوكوآگولاسیون لیزری ممكن است مقدور نباشد. از آنجا كه در بیماران مبتلا به میوپی مرضی غشاهای نوعروقی زیر شبكیه ای تمایل دارند كه كوچك بمانند و چون آتروفی مشیمیه ای- شبكیه ای در اثر فوتوكوآگولاسیون تمایل به پیشرفت دارد، درمان شبكیه با لیزر به خوبی سایر بیماریهایی كه همراه با تشكیل عروق جدید در زیر ماكولا هستند، نیست. تغییرات مشیمیه- شبكیه ای در میوپی پاتولوژیك باعث می شود مشیمیه مستعد به ترك برداشتن و در نتیجه جداشدگی (detachment) گردد. یافته های محیطی شبكیه ممكن است شامل دژنراسیون سنگفرشی، دژنراسیون رنگدانه ای، و دژنراسیون مشبك (lattice) باشد. تَرَك های شبكیه معمولاً در محل هایی ایجاد می‌شود كه گرفتار ضایعات مشیمیه- شبكیه ای هستند، اما در محل هایی كه ظاهراً شبكیه طبیعی است نیز ایجاد می شوند. برخی از این تركها بخصوص انواعی كه مدور یا به شكل نعل اسب هستند، تبدیل به جدا شدگی شبكیه از نوع rhegmatogenous می شوند. حفره در ماكولا (macular hole)حفره ماكولایی عبارت است از فقدان قسمتی یا تمام ضخامت شبكیه حسی در ماكولا. این بیماری غالباً در زنان سالمند بروز می كند و گرچه گاهی دوطرفه است، اما بندرت بطور همزمان در هر دو چشم وجود دارد. یافته الگووار در بیومیكروسكوپی چشمی كه علامت دارد، بصورت یك حفره با حدود واضح، مدور یا بیضوی است كه در تمام ضخامت ماكولا پیشروی كرده و قطر آن در مركز ماكولا مساوی با دیسك است، و ممكن است حلقه ای از جداشدگی شبكیه حسی آن را احاطه كرده باشد. حفره ای كه تمام ضخامت ماكولا را بگیرد باعث اختلال تیزبینی و متامورفوپسی و نیز اسكوتوم مركزی در شبكه آمسلر (Amsler grid)‌ می شود. كلاهكی از بافت شبكیه ممكن است روی حفره ماكولا را بگیرد. كشش تماسی توسط قشر زجاجیه ای كه روی شبكیه قرار دارد، نقش مهمی در پاتوژنز حفره ماكولایی بازی می كند. مراحل اولیه تشكیل حفره ماكولا نظیر عمیق شدن لكه یا حلقه زرد فووه آ، اگر قشر خلفی زجاجیه خودبخود از شبكیه جدا شود، ممكن است برگشت پذیر باشند. ظاهراً جدا كردن زجاجیه از فووه آ باعث محافظت چشم از تشكیل حفره ماكولایی در آینده می شود. فوتوكوآگولاسیون با لیزر توصیه نمی شود، زیرا جداشدگی شبكیه بندرت از ناحیه مركزی ماكولا فراتر می رود. اخیراً ویتركتومی (بصورت پیشگیری) برای چشمهایی كه بزودی دچار حفره ماكولایی می شوند دارد جای خود را در زمینه سنجشهای بالینی آینده نگر و تصادفی باز می كند.غشاهای اپی رتینال ماكولا غشاهای لیفی- سلولی ممكن است روی سطح شبكیه، چه در ماكولا و چه در شبكیه محیطی تكثیر یابند. جمع شدن یا چروكیده شدن این غشاهای اپی رتینال (روشبكیه ای) ممكن است باعث درجات متغیری از تخریب بینایی، ادم داخل شبكیه ای، و دژنراسیون شبكیه زیرین گردند. بیومیكروسكوپی معمولاً چروك های شبكیه ای و كلافه های عروقی را نشان می دهد و ممكن است بندرت خونریزی های شبكیه ای، لكه های پنبه ای (cotton- wool)، جدا شدگی سروزی شبكیه، و حفره ماكولایی را نشان دهد؛ جداشدگی زجاجیه خلفی تقریباً همیشه وجود دارد. اختلالاتی كه با غشاهای اپی رتینال همراهند عبارتند از پارگیهای شبكیه با یا بدون جداشدگی رگماتوژنوس شبكیه، بیماریهای التهابی زجاجیه، تروما، و انواعی از بیماریهای عروقی شبكیه.بیماران مبتلا به تخریب ماكولا و كاهش بینایی در اثر جمع شدن غشای اپی رتینال معمولاً با تیزبینی پایدار از بیماری رهایی می یابند، این حاكی از آن است كه جمع شدگی غشا یك فرآیند كوتاه مدت و خود محدود شونده است. برداشتن موفقیت آمیز غشاهای شدید اپی رتینال به روش جراحی قابل انجام است اما در برخی موارد، بافتهای اپی رتینال مجدداً رشد می كنند فوتوآگولاسیون هیچ نقشی در درمان بیماری غشای اپی رتینال ماكولا ندارد.ماكولوپاتی تروماتیكضربه غیر نافذ به سگمان قدامی چشم ممكن است باعث یك آسیب در سمت مقابل یعنی در ماكولا شود بنام commotio retinae . یك رنگ سفید- خاكستری عمدتاً در شبكیه خارجی ایجاد می شود و ممكن است محدود به ناحیه ماكولا (ادم برلین Berlin,s edemia) باشد یا نواحی وسیعی از شبكیه محیطی را بگیرد. سفید شدن شبكیه در ناحیه ماكولا ممكن است كاملاً برطرف شود، یا اختلال دید مركزی ممكن است دایمی و همراه با اسكار رنگدانه دار در شبكیه یا حفره ماكولایی باشد. ترومای مشابه با آنچه كه باعث ادم برلین می شود نیز ممكن است باعث پارگی مشیمیه همراه با خونریزی شبكیه ای و كاهش دید مركزی دایمی گردد. علاوه بر ضربه غیرنافذ، آسیب های متعدد دیگری نیز در ماكولا اهمیت دارند. رتینوپاتی Purtscher‌ مشخص می شود با تكه های متعددی از سفید شدن شبكیه سطحی و خونریزی های شبكیه ای كه پس از آسیب فشاری شدید به سر یا تنه، هر چشم بیمار را احاطه می كنند. سندرم Terson تقریباً در %20 بیماران پس از خونریزی تروماتیك (یا خودبخود) ساب آراكنوئید یا ساب دورال دیده می شود و مشخص می شود با خونریزی در زجاجیه یا سطح ماكولا. رتینوپاتی خورشیدی (solar)‌ به یك ضایعه خاص در فووئولا گفته می شود كه پس از نگاه كردن به خورشید رخ می دهد و بهترین توصیف آن عبارت است از : یك حفره یا فرورفتگی دو طرفه در مركز فووه آ با حدود مشخص كه اغلب شكل نامنظم دارد و بخشی از ضخامت را گرفته است. دیستروفی های ماكولادیستروفی های ماكولا از دژنراسیون هایی كه ارثی اند، لزوماً در بدو تولد مشهود نیستند و با بیماریهای سیستمیك همراه نیستند، متفاوتند. اغلب ضایعات محدود به ماكولا هستند؛ ممكن است قرینه یا ناقرینه باشند، اما نهایتاً هر دو چشم گرفتار می شوند. در مراحل اولیه برخی از این اختلالات، تیز بینی ممكن است كم شود در حالیكه تغییرات ماكولا در افتالموسكوپی جزیی اند یا وجود ندارند، و به غلط ممكن است شكایت بیمار را ساختگی تعبیر كنند. برخلاف آن، در سایر دیستروفی های ماكولا، تغییرات افتالموسكوپی ممكن است در زمانی كه بیمار فارغ از علایم بیماری است بسیار شدید باشند. یكی از روشهای طبقه بندی دیستروفی های شایعتر ماكولا بر اساس لایه یا لایه های آناتومیك گرفتار شبكیه است. رتینوشیزیس وابسته به X‌ جوانانX- Linked Juvenile Retinoschisis یك بیماری مادرزادی در پسران است كه مشخص می شود با یك ضایعه ماكولایی بنام «منقسم شدن فووه آ (foveal schisis) » در معاینه با اسلیت لامپ، شیزیس فووه آ بصورت كیست های كوچكی در سطح شبكیه ظاهر می شود كه بصورت الگوهای اقماری مرتب شده اند و در جوار آنها، استریاهای شعاعی رو به مركز ناحیه فووه آ هستند. تیزبینی معمولاً بین ‌ تا است؛ ناهنجاریهای میدان دید محیطی در %50 بیمارانی كه رتینوشیزیس محیطی دارند وجود دارد. قطب خلفی در آنژیوگرافی با فلوئورسئین طبیعی به نظر می رسد و این ممكن است در افتراق بالینی آن از ادم كیستی شكل ماكولا مفید واقع شود. ناهنجاریهای موج B در الكترورتینوگرام منطبق با یافته‌ هیستوپاتولوژیك دو تكه شدن لایه تار عصبی در داخل شبكیه است. دیستروفی های مخروط- استوانهدیستروفی های مخروط- استوانه، گروه نسبتاً نادری از اختلالات را تشكیل می دهند كه می توان آنها را به عنوان یك بیماری با تظاهرات گوناگون تلقی كرد. اكثر موارد اسپورادیك هستند، اما موارد خانوادگی معمولاً طبق الگوی ارثی اتوزومی غالب منتقل می شوند. دیستروفی مخروط- استوانه مشخص می شود با گرفتاری قابل ملاحظه گیرنده های نوری مخروط همراه با نقایص پیشرونده‌ دید رنگی و كاهش تیزبینی. یك دپیگمانتاسیون دوطرفه و قرینه به شكل چشم گاو در بیومیكروسكوپی و یك ناحیه‌ هیپرفلوئورسانس در اطراف یك لكه‌ غیرفلوئورسانس در اطراف یك لكه غیرفلوئورسانس مركزی (مشابه با آنچه در رتینوپاتی كلروكین دیده می شود) در آنژیوگرافی، شایعترین تغییراتی هستند كه در این بیماران شرح داده می شوند. با پیشرفت بیماری، الكترورتینوگرام كاهش شدید كاركرد مخروطها همراه با كاهش مختصر تا متوسط كاركرد استوانه ها را نشان می دهد. بررسی هیستوپاتولوژیك، فقدان گیرنده های نوری ماكولا و جنب ماكولا را نشان می دهد، و نیز دژنراسیون اپی تلیوم رنگدانه دار.Fundus Albipunctatus Fundus Albipunctatus (پر شدن فوندوس از نقاط سفید) یك دیستروفی غیرپیشرونده اتوزومی مغلوب است كه مشخص می شود با تعداد زیادی از نقاط سفید كوچك و مجزا در سطح اپی تلیوم رنگدانه دار كه در اطراف قطب خلفی و محیط میانی شبكیه پاشیده شده اند. بیماران شبكوری دارند، ولی تیزبینی، میدانهای بینایی، و دید رنگی آنها طبیعی است. در حالی كه الكترورتینوگرام و الكترواكولوگرام معمولاً طبیعی اند، آستانه سازگاری با تاریكی بشدت بالا رفته است. نوع كمتر شایع این دیستروفی كه پیشرونده است، Retinitis punctata albescens می باشد.Fundus Flavimaculatus(stargard,s disease)یك اختلال دو طرفه و قرینه اتوزومی مغلوب است كه مشخص می شود با ضایعات خال مانند سفید- زرد متعدد در اندازه ها و شكلهای گوناگون كه محدود به اپی تلیوم رنگدانه ای شبكیه هستند. بسیاری از بیماران از كاهش بینایی مركزی در كودكی رنج می برند؛ اما، گرفتاری ماكولا و بینایی نهایی متغیرند. آنژیوگرافی با فلوئورسئین در افتراق خالها از دروزن اهمیت دارند؛ خالها معمولاً غیرفلوئورسانت هستند. الكترورتینوگرام و الكترواكولوگرام معمولاً طبیعی اند. نابهنجاریهای هیستوپاتولوژیك محدود به اپی تلیوم رنگدانه ای اند؛ خالهای زردی كه بطور بالینی دیده می شوند، تجمع متراكم لیپوفوشین درون سلول های رنگدانه ای متسع هستند.Vitelliform Dystrophy (Best,s disease)دیستروفی ویتلیفورم (زرده ای شكل) یك اختلال اتوزومی غالب است كه نفوذ و تظاهر آن متغیر است و معمولاً در كودكی شروع می شود. ظاهر افتالموسكوپیك آن متغیر است و از یك اختلال رنگدانه ای خفیف درون فووه آ تا ضایعه مشخص ویتلیفورم یا «زرده ای شكل» درون ماكولای مركزی تغییر می كند. این ضایعه مشخص كیست مانند عموماً بطور كامل مدور است و حدود دقیقی دارد و حاوی مواد زرد، كدر و همگنی است كه ظاهراً در سطح اپی تلیوم رنگدانه ای شبكیه قرار دارند. «مواد زرده ای» ممكن است دژنره شده و با تشكیل عروق جدید در زیر شبكیه، خونریزی در زیر شبكیه، و اسكار وسیع در ماكولا همراه باشند. تیزبینی اغلب خوب می ماند، و الكترورتینوگرام طبیعی است؛ غیر طبیعی بودن چشمگیر الكترواكولوگرام، شاه علامت این بیماری است.بیماریهای شبكیه محیطیجداشدگی شبكیه (Retinal detachment)واژه «جدا شدگی شبكیه» به جدا شدن شبكیه حسی اطلاق می شود، یعنی، جدا شدن گیرنده های نوری و لایه های بافتی داخلی تر از اپی تلیوم رنگدانه ای زیرین. سه نوع اصلی وجود دارند: جداشدگی رگماتوژنوس (rhegmatogenous) ، جدا شدگی كششی ( traction) ، و جداشدگی سروز یا هموراژیك.1- جداشدگی رگماتوژنوس شبكیه شایعترین جداشدگی شبكیه در بین سه نوع اصلی، جداشدگی رگماتوژنوس شبكیه است. خصوصیات جداشدگی رگماتوژنوس عبارتند از یك ترك (a rhegma)‌ در تمام ضخامت شبكیه حسی، درجات متغیری از كشش زجاجیه ای، و جاری شدن زجاجیه آبكی از طریق نقص در شبكیه حسی به زیر فضای زیرشبكیه ای. معمولاً پیش از جداشدگی رگماتوژنوس خودبخود شبكیه، یك جداشدگی در زجاجیه خلفی دارد. میوپی، آفاكی، دژنراسیون مشبك، و ترومای چشمی با این نوع از جداشدگی شبكیه همراهند. در افتالموسكوپی غیرمستقیم دو چشمی همراه با فشار روی صلبیه، بالا آمدن شبكیه جدا شده حسی را نشان می دهد كه شفاف است. بررسی دقیق معمولاً یك یا چند ترك در تمام ضخامت شبكیه را نشان می دهد كه شفاف است. بررسی دقیق معمولاً یك یا چند ترك در تمام ضخامت شبكیه را نشان می دهد كه نظیر یك شكاف نعل اسبی، حفره آتروفیك مدور، یا شكاف گرداگرد قدامی (دیالیز شبكیه) است. محل تركهای شبكیه بسته به نوع، متفاوت است؛ شكافهای نعل اسبی شایعترین نوع در ربع تمپورال فوقانی اند، و حفرات آتروفیك در ربع های تمپورال، و دیالیز شبكیه در ربع تمپورال تحتانی شایعترین انواعند. وقتی تركهای شبكیه ای متعدد وجود داشته باشند، معمولاً 90 درجه با یكدیگر فاصله دارند.درمان بستن نوار دور صلبیه (scleral buckling) یا رتینوپكسی پنوماتیك دو روش جراحی مؤثر و عمومی اند كه برای ترمیم جداشدگی رگماتوژنوس شبكیه به كار می روند. هر یك از این روشها نیاز به تعیین دقیق محل تَرَك شبكیه و درمان با دیاترمی، كرایوتراپی، یا لیزر دارند تا بین اپی تلیوم رنگدانه دار و شبكیه حسی چسبندگی ایجاد شود. در جراحی scleral buckling ترك شبكیه روی چین خوردگیهای صلبیه كه در اثر بستن نوار دور آن ایجاد شده اند، سوار می شود. چین خوردگیهای صلبیه توسط انواعی از تكنیك ها و مواد قابل دستیابی اند، كه هر یك از آنها مزایا و مضراتی دارند. رتینوپكسی پنوماتیك عبارت است از تزریق هوا یا گاز قابل اتساع درون چشم، به منظور تمپوناد كردن شكاف شبكیه در حالی كه چسبندگی بین شبكیه و مشیمیه ایجاد می شود. بطور كلی میزان اتصال مجدد، %90 است؛ اما نتایج بینایی بستگی به وضعیت ماكولا پیش از عمل دارند. اگر ماكولا پیش از عمل دارند. اگر ماكولا در جداشدگی رگماتوژنوس شبكیه گرفتار شده باشد، پیش آگهی برای بهبود كامل بینایی كمتر محتمل است.2- جداشدگی كششی شبكیهجداشدگی كششی شبكیه دومین نوع شایع و شایعترین نوع در اثر رتینوپاتی پرولیفراتیو دیابتی، ویترورتینوپاتی پرولیفراتیو، رتینوپاتی نوزادان نارس، یا ترومای چشمی است. برخلاف ظاهر محدب در جداشدگی رگماتوژنوس شبكیه، ضایعه الگووار جداشدگی كششی شبكیه سطحی مقعرتر دارد و تمایل دارد موضعی تر باشد، و تا حاشیه مضرس (ora serrata) گسترش نیابد. نیروهای كششی كه فعالانه شبكیه حسی را از اپی‌تلیوم رنگدانه دار زیرین دور می سازند در اثر غشاهای اپی رتینال، ساب رتینال یا زجاجیه ای بوجود می آیند كه از نظر بالینی قابل رؤیت اند و از فیبروبلاست ها و سلول های گلیال و اپی تلیوم رنگدانه دار شبكیه تشكیل می‌شوند. در جداشدگی كششی شبكیه در دیابت، انقباض زجاجیه، بافت لیفی عروقی و شبكه زیرین را به سوی قاعده زجاجیه جلو می كشد. در ابتدا، جدا شدگی ممكن است محدود به قوسهای عروقی باشد اما پیشرفت ممكن است گسترش یافته و شبكیه محیط میانی و ماكولا را گرفتار سازد. ویترورتینوپاتی پرولیفراتیو، عارضه جداشدگی رگماتوژنوس شبكیه است و شایعترین علت شكست برای ترمیم جراحی در این چشمها است.فرآیند اصلی پاتولوژیك در چشمهایی كه ویترورتینوپاتی پرولیفراتیو دارند عبارت است از رشد و انقباض غشاهای سلولی در هر دو طرف شبكیه و در سطح خلفی زجاجیه. كشش موضعی در اثر غشاهای سلولی می‌تواند باعث پارگی در شبكیه شود و منجر به جداشدگی توأم رگماتوژنوس و كششی در شبكیه گردد.درمان درمان اولیه جداشدگی كششی شبكیه، جراحی ویترورتینال است و ممكن است شامل ویتركتومی (خارج ساختن زجاجیه)، بیرون آوردن غشا، scleral buckling و تزریق گاز درون چشم باشد. 3- جداشدگی سروز و هموراژیك شبكیهجداشدگی شبكیه از نوع سروز و هموراژیك می تواند در غیاب تَرَكهای شبكیه ای یا كشش زجاجیه- شبكیه‌ای روی دهد. این جداشدگیها نتیجه تجمع مایع در زیر شبكیه حسی اند و اساساً در اثر بیماری های اپی تلیوم رنگدانه دار شبكیه و مشیمیه روی می دهند. بیماریهای دژنراتیو، التهابی، و عفونی كه محدود به ماكولا باشند، شامل علل متعدد تشكیل عروق جدید در زیر شبكیه، ممكن است با این نوع سوم از جداشدگی شبكیه همراه باشند، آنها در بخش های جلوتر این فصل شرح داده شده اند. این نوع از جداشدگی ممكن است با بیماری عروقی و التهابی سیستمیك نیز همراه باشد كه در فصلهای 7 و 15 شرح داده شده اند. رتینوپاتی نوزادان نارسرتینوپاتی نوزادان نارس ( Retinopathy of prematurity) یك رتینوپاتی وازو پرولیفراتیو (vaso prolifrative) است كه سردسته علل كوری كودكان در ایالات متحده و از علل اصلی كوری در سراسر دنیای پیشرفته است. بر اساس طبقه بندی بین المللی این بیماری، شبكیه به سه ناحیه تقسیم می شود و وسعت بیماری توسط شماره های ساعت مشخص می شود؛ تغییرات شبكیه ای به پنج مرحله تقسیم می شوند. خط مرزی (demarcation line) یك نوار سفید باریك است كه پیوستگاه شبكیه عروقی و فاقد عروق را در مرحله یك مشخص می سازد؛ این اولین علامت قطعی افتالموسكوپی برای رتینوپاتی نوزادان نارس است. با افزایش ارتفاع، پهنا، و حجم و بلند شدن خط مرزی از سطح شبكیه، ستیغ ( ridge) مرحله 2 دیده می شود. تكثیر عروق جدید در سطح خلفی ستیغ و گسترش آنها به درون زجاجیه مرحله 3 را مشخص می كند. مرحله 4 مشخص می شود با جداشدگی ناكامل شبكیه و علامت بالینی مرحله 5، جداشدگی قیفی شكل و كامل شبكیه است. درماندرمان رتینوپاتی نوزادان نارس بر اساس طبقه بندی و مرحله بیماری است. ذكر این نكته مهم است كه در تعداد چشمگیری از بیماران مبتلا، بیماری خودبخود پسرفت می كند. تغییرات شبكیه محیطی هنگام پسرفت رتینوپاتی نوزادان عبارتند از شبكیه فاقد عروق، چینهای محیطی، و تركهای شبكیه ای؛ تغییرات همراه با آنها در قطب خلفی عبارتند از مستقیم شدن عروق تمپورال، كشش ماكولا به سوی تمپورال، و كشیده شدن بافت شبكیه ای روی دیسك. سایر یافته های چشمی برای پسرفت كردن رتینوپاتی نوزادان نارس عبارتند از میوپی (كه ممكن است ناقرینه باشد)، استرابیسموس، كاتاراكت، و گلوكوم زاویه بسته. ادامه خواندن مقاله شبكيه و تومورهاي داخل چشمي

نوشته مقاله شبكيه و تومورهاي داخل چشمي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله قلمدان در زمانهاي گذشته

$
0
0
 nx دارای 50 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : I . شبكیهشبكیه انسان یك ساختمان بسیار سازمان یافته است كه از لایه های متناوب اجسام سلولی و زواید سیناپسی تشكیل یافته است. علیرغم اندازه فشرده‌ آن و سادگی ظاهری، در مقایسه با ساختمانهای عصبی مانند قشر مغز، قدرت پردازش شبكیه از سطح بسیار پیشرفته تری برخوردار است. پردازش بینایی توسط شبكیه شروع و در مغز تكمیل می شود، و درك رنگ، كنتراست، عمق، و شكل در قشر انجام می گیرند. آناتومی شبكیه در فصل یك نشان داده شده است. شكل 17-1 انواع اصلی سلولی را نشان می دهد و لایه های این بافت را مشخص می سازد. تقسیم شبكیه به لایه های متشكل از گروههای مشابه سلولی به كلینیسین اجازه می دهد كه یك فعالیت یا یك اختلال فعالیت را به یك لایه واحد یا گروه سلولی خاص نسبت دهد. پردازش اطلاعات توسط شبكیه از لایه گیرنده های نوری شروع می شود و از طریق آكسون سلول های گانگلیونی به عصب اپتیك و مغز می رسد. فیزیولوژیشبكیه پیچیده ترین بافت چشم برای دیدن باید به عنوان یك وسیله اپتیكی، به عنوان یك گیرنده‌ پیچیده، و به عنوان یك مبدل كارآمد عمل كند. سلول های مخروط و استوانه در لایه گیرنده‌ نوری، قادرند محرك نوری را به یك تكانه عصبی تبدیل كنند كه توسط لایه تارهای عصبی شبكیه به عصب اپتیك و در آخر به قشر بینایی پس سری هدایت می شود. ماكولا مسئولیت بهترین تیزبینی و دید رنگی را به عهده دارد، و بیشتر گیرنده های نوری آن مخروطها هستند. در فووه آی مركزی، تقریباً 1:1 بین گیرنده های نوری مخروط، سلول گانگلیونی مربوط به آن و تار عصبی مرتبط با آنها وجود دارد و این دقیق ترین میزان بینایی را تضمین می كند. در شبكیه محیطی، بسیاری از گیرنده های نوری به یك سلول گانگلیونی جفت می شوند، و سیستم پیچیده تر تقویتی موردنیاز آنها است. نتایج چنین نظامی آن است كه ماكولا اساساً برای دید مركزی و دید رنگی استفاده می شود (دید فوتوپیك) در حالی كه بقیه شبكیه، كه عمده آن را گیرنده های نوری تشكیل می دهند، اساساً برای دید محیطی و شب (اسكوتوپیك) استفاده می شوند. گیرنده های نوری مخروط و استوانه در آخرین لایه فاقد عروق شبكیه حسی قرار دارند و محل واكنشهای شیمیایی هستند كه پردازش (فرآیند) بینایی را آغاز می كنند. هر سلول گیرنده نوری استوانه دارای رودوپسین (rhodopsin)‌ است كه یك رنگدانه بینایی حساس به نور است و از تركیب مولكول های پروتئین اوپسین با cis retinal- 11 ساخته می شود. هنگامی كه یك فوتون نور توسط رودوپسین جذب می شود،‌ cis retinal- 11 فوراً به ایزومر كاملاً trans خود تبدیل می شود. رودوپسین یك گلیكولیپید متصل به غشا است كه بخشی از آن درون دیسك های غشایی مزدوجِ بخش خارجیِ گیرنده نوری فرورفته است. اوج جذب نور توسط رودوپسین در تقریباً nm 500 رخ می دهد، كه ناحیه آبی- سبز از طیف نور را تشكیل می دهد. بررسیهای حساسیت طیفیِ رنگدانه های نوری مخروط نشان داده اند كه حداكثر جذب طول موجهای نور در 430، 540، و 575 نانومتر بترتیب برای مخروطهای حساس به آبی، سبز و قرمز رخ می دهد. رنگدانه های نوری مخروط از cis retinal- 11 متصل به انواعی از پروتئین های اوپسین تشكیل شده است.دید اسكوتوپیك (scotopic)‌ تماماً توسط گیرنده های نوری استوانه صورت می گیرد. با این شكل از سازگاری به تاریكی، انواع سایه های خاكستری دیده می شوند، اما رنگها را نمی توان تفكیك كرد. هنگامی كه شبكیه كاملاً با نور سازگاری می یابد، حساسیت طیفی شبكیه از سمت اوج جذبی كه رودوپسین غالب بود (nm 500) به تقریباً nm 560 نقل مكان می كند، و حساسیت به رنگ ظاهر می شود. یك شیء وقتی دارای رنگ می شود كه حاوی رنگدانه های نوری باشد كه طول موجهای خاصی از نور را جذب كنند و طول موجهای معینی از نور مرئی (nm700-400) را بطور انتخابی بازتاب یا منتقل سازند. دید در نور روز اساساً توسط گیرنده های نوری مخروط انجام می شود، دید در نور شفق (تاریك و روشن) با همكاری مخروطها و استوانه، و دید در شب توسط گیرنده های نوری استوانه انجام می گیرند. معاینهمعاینه شبكیه در فصل 2 شرح داده شده و در شكلهای 13-2 تا 19-2 نشان داده شد. شبكیه را می توان با افتالموسكوپی مستقیم یا غیرمستقیم یا توسط اسلیت لامپ (بیومیكروسكوپ) و لنزهای تماسی یا دو سو محدب دستی معاینه كرد. معاینه گر مجرّب با استفاده از این وسایل می تواند لایه های شبكیه را تفكیك كند تا نوع، سطح، و وسعت بیماری شبكیه را معین نماید. عكس برداری از فوندوس و آنژیوگرافی فلوئورسئین مكمل‌های مفیدی برای معاینه‌ بالینی اند؛ عكسهایی كه توسط عكس برداری به دست می آیند برای مقایسه در آینده مفیدند، و آنژیوگرافی جزئیات مورد نیاز برای درمان لیزری بیماریهای شبكیه را فراهم می سازد. كاربرد بالینی آزمونهای الكتروفیزیولوژیك و پسیكوفیزیكی در فصل 2 شرح داده شده اند. چنین آزمونهایی ممكن است در رسیدن به تشخیص بیماریهای خاص مفید باشند.بیماریهای ماكولا دژنراسیون وابسته به سن ماكولادژنراسیون وابسته به سن ماكولا سردسته‌ علل كوری دایمی در سالمندان است. علت دقیق نامعلوم است، اما میزان بروز با هر دهه در بالای 50 سال زیاد می شود. سایر عوامل مرتبط علاوه بر سن عبارتند از نژاد (معمولاً سفیدپوستان)، جنس (كمی در جنس مؤنث بیشتر است)، سابقه خانوادگی، و سابقه كشیدن سیگار. بیماری شامل طیف گسترده ای از یافته های بالینی و پاتولوژیك است كه می توان آنها را به دو گروه تقسیم كرد: غیراگزوداتیو («خشك») و اگزوداتیو («مرطوب»). گرچه هر دو نوع پیشرونده و معمولاً دو طرفه اند، ولی تظاهرات، پیش آگهی، و درمان آنها متفاوت است. شكل اگزوداتیو كه شدیدتر است موجب تقریباً %90 تمام موارد كوری قانونی به علت دژنراسیون وابسته به سن ماكولا می شود.1- دژنراسیون غیراگزوداتیو ماكولادژنراسیون غیر اگزوداتیو و وابسته به سن مشخص می شود با درجات متغیری از آتروفی و دژنراسیون در شبكیه خارجی، اپی تلیوم رنگدانه دار شبكیه، غشای بروخ و كوریوكاپیلاریس. از تغییرات اپی تلیوم رنگدانه دار و غشای بروخ كه در افتالموسكوپی دیده می شوند «دروزن» (drusen) شاخص ترین است. «دروزن» رسوبات سفید- زرد، مدور، و مجزا است كه در تمام ماكولا و قطب خلفی پراكنده است. با گذشت زمان، آنها بزرگ شده، به هم می پیوندند، كلسیفیه می شوند، و تعدادشان زیاد می شود. از نظر بافت شناسی، قسمت عمده «دروزن» از تجمع كانونی مواد ائوزینوفیل در بین اپی تلیوم رنگدانه دار و غشای بروخ تشكیل شده است؛ بنابراین آنها بیانگر جداشدگی كانونی اپی تلیوم رنگدانه دار هستند. علاوه بر «دروزن»، توده های رنگدانه ای به بطور نامنظم درون نواحی آتروفیه فاقد رنگ پراكنده اند ممكن است بتدریج در تمام ماكولا ظاهر شوند. سطح اختلال بینایی متغیر است و ممكن است جزیی باشد. آنژیوگرافی فلوئورسئین الگوهای نامنظمی از هیپرپلازی و آتروفی اپی تلیوم رنگدانه ای ماكولا را نشان می دهد. آزمونهای الكتروفیزیولوژیك در اكثر بیماران طبیعی است.هیچ درمان یا روش پیشگیری پذیرفته همگانی برای این مرحله از دژنراسیون ماكولا وجود ندارد. شواهد اخیر حاكی از آن است كه مكمل های «روی» خوراكی ممكن است پیشرفت بیماری را در بیمارانی كه قبلاً دژنراسیون ماكولا برایشان تشخیص داده شده تقلیل دهد. اكثر بیمارنی كه «دروزن» ماكولا دارند هیچگاه دچار كاهش قابل توجه دید مركزی نمی شوند؛ تغییرات آتروفیك ممكن است ثابت بمانند یا به آهستگی پیشرفت كنند. اما مرحله اگزوداتیو ممكن است ناگهان در هر زمان روی دهد، و علاوه بر معاینات منظم چشم پزشكی به بیماران باید یك شبكه آمسلر (Amsler grid) داد تا به كنترل و گزارش هر تغییر علامت دار كمك كند.2- دژنراسیون اگزوداتیو ماكولاگرچه بیماران مبتلا به دژنراسیون وابسته به سن ماكولا معمولاً فقط تظاهرات تغییرات غیراگزوداتیو را دارند، ولی در اكثر بیمارانی كه دچار كاهش بینایی شدید به علت این بیماری می شوند، ایجاد عروق جدید در زیر شبكیه و ماكولوپاتی اگزوداتیو حاصله موجب آن شده است. مایع سروز از مشیمیه زیرین می تواند از طریق شكافهای كوچك در غشای بروخ نشت كند و موجب جداشدگی كانونی اپی تلیوم رنگدانه ای گردد. نشت كردن بیشتر مایع منجر به جداشدگی بیشتر در شبكیه روی آن می شود و اگر فووه آ درگیر شود معمولاً دید كاهش می یابد. جداشدگی های اپی تلیوم رنگدانه ای شبكیه ممكن است خودبخود مسطح گردد، كه نتایج بینایی متغیری دارد، و یك ناحیه جغرافیایی از رنگدانه زدایی در ناحیه گرفتار برجا می گذارد. رویش عروق جدید كه از مشیمیه به داخل فضای زیر شبكیه كشیده می شوند ممكن است روی دهد و مهمترین تغییر هیستوپاتولوژیك است كه بیمارانِ دارای «دروزن» را مستعد جداشدگی ماكولا و فقدان برگشت ناپذیر دید مركزی می سازد. این عروق جدید به شكل چرخ گاری یا مرجان دریایی از محل ورود خود به سوی فضای زیرشبكیه ای مختصر هستند و ممكن است به آسانی از نظر دور بمانند؛ در این مرحله مخفی از تشكیل عروق جدید، بیمار بدون علامت است، و ممكن است عروق جدید با روش های افتالموسكوپی یا آنژیوگرافی مشاهده نشوند. هرگاه بیمار دارای شواهد دژنراسیون وابسته به سن ماكولا اخیراً یا ناگهان دچار كاهش دید مركزی همراه با تاری دید، اعوجاج تصویر یا یك اسكوتوم جدید شده است، چشم پزشك باید به وجود عروق جدید در زیر شبكیه بسیار مشكوك شود. اگر در معاینه فوندوس، خون و اگزودای زیر شبكیه ای یا ضایعه مشیمیه ای سبز مایل به خاكستری در ماكولا مشاهده شد، احتمال وجود عروق جدید بسیار بالا می رود، و آنژیوگرام فلوئورسئین را باید بسرعت انجام داد تا وجود یك ضایعه قابل درمان معین گردد. گرچه برخی از غشاهای نوعروقی زیر شبكیه ای ممكن است خودبخود پسرفت كنند، ولی سیر طبیعی تشكیل عروق جدید زیرشبكیه ای در دژنراسیون وابسته به سن ماكولا در جهت از دست رفتن برگشت ناپذیر دید مركزی در مدت زمان متغیر است. شبكیه حسی ممكن است در اثر ادم طول كشیده، جداشدگی یا خونریزی در زیر آن آسیب ببیند. بعلاوه، یك جداشدگی یا خونریزی در زیر آن آسیب ببیند. بعلاوه، یك جداشدگی هموراژیك شبكیه ممكن است دچار متاپلازی فیبرو شود كه ایجاد یك توده برآمده زیر شبكیه ای به نام اسكار دیسكی شكل می كند. این تپّه لیفی- عروقی با اندازه متغیر، بیانگر مرحله نهایی سیكاتریسیالِ دژنراسیون اگزوداتیو وابسته به سن ماكولا است. معمولاً در مركز قرار دارد و منجر به فقدان دایمی دید مركزی می شود. درماناگر عروق جدید زیر شبكیه ای تشكیل نشده اند، هیچ درمان طبی یا جراحی برای جداشدگیِ سروز اپی تلیوم رنگدانه ای شبكیه فایده اثبات شده ای ندارد. اما، اگر یك غشای نوعروقی زیرشبكیه ای با حدود مشخص در خارج از فووه آ وجود دارد، فوتوكوآگولاسیون لیزری ضرورت می یابد. آنژیوگرافی، محل دقیق و حدود غشای نوعروقی (neovascular) را مشخص می سازد، سپس با ایجاد سوختگی های لیزری متلاقی سنگین، بطور كامل آنها را ریشه كن می سازند. فوتوكوآگولاسیون، شبكیه رویی را نیز منهدم می كند اما اگر بتوان غشای زیر شبكیه ای را در فاصله كوتاهی از فووه آ متوقف نمود با ارزش است. بر اساس یك مطالعه جدید، فوتوكوآگولاسیون عروق جدید زیر شبكیه ای كه در مجاورت فووه آ (200 از مركز فاقد عروق فووه آ) باشند توسط لیزر كریپتون، برای بیماران غیرهیپرتانسیو توصیه می شود. درمان غشاهای نوعروقی زیر فووه آ (شامل مركز فووه آ) مورد بحث است و اخیراً در دست بررسی است. توانایی تعیین سرعت و جهت احتمالیِ رشد غشای نوعروقی زیر شبكیه ای، تصمیم گیری بالینی را درباره انجام و زمان درمان غشای مذكور برای مواردی كه اندیكاسیون های درمان روشن نیستند، تسهیل می كند. در نیمی از موارد تا 2 سال پس از فوتوكوآگولاسیون موفقیت آمیز یك غشای نوعروقیِ زیر شبكیه ای، عود عروق جدید چه در مجاورت و چه دور از اسكار لیزر ممكن است رخ دهند. عود اغلب با كاهش بینایی شدید همراه است، بطوری كه نظارت دقیق با شبكه های آمسلر، افتالموسكوپی، و آنژیوگرافی ضروری اند. بیمارانی كه دید مركزی هر دو چشم آنها مختل شده ممكن است از انواع وسایل كمكی برای دید ضعیف بهره ببرند.كوریورتینوپاتی سروز مركزی تشخیص با معاینه فوندوس توسط اسلیت لامپ انجام می شود؛ وجود جدا شدگی سروز در شبكیه حسی در غیاب التهاب چشمی، تشكیل عروق جدید در زیر شبكیه، یك حفره اپتیك، یا یك تومور مشیمیه ای تشخیص را مسجل می كند. ضایعه اپی تلیوم رنگی شبكیه بصورت یك نقطه كوچك، مدور یا بیضوی، به رنگ خاكستری مایل به زرد است كه اندازه آن متغیر است و ممكن است تشخیص آن بدون آنژیوگرافی فلوئورسئین دشوار باشد. نشت رنگ فلوئورسئین از كوریوكاپیلاریس ممكن است در زیر اپی تلیوم رنگی یا شبكیه حسی تجمع یابد، و الگوهای گوناگونی شامل شكلهای دودكشی با حدود مشخص ایجاد نماید. تقریباً %80 چشمهایی كه كوریوتینوپاتی سروز مركزی دارند، جذب خودبخود مایع زیر شبكیه ای و بازگشت تیزبینی طبیعی طی 6 ماه پس از شروع علایم رخ می دهد. اما علی رغم تیزبینی طبیعی، بسیاری از بیماران نقص بینایی خفیف و دایمی دارند، نظیر كاهش حساسیت به رنگ، میكروپسی، یا اسكوتوم نسبی، در بیست تا 30 درصد از بیماران یك یا چند بار بیماری عود می كند و عوارض- شامل تشكیل عروق جدید در زیر شبكیه و ادم مزمن و كیستی شكل ماكولا- در بیمارانی شرح داده شده كه جداشدگی های سروز مكرر و طولانی داشته‌اند. علت كوریورتینوپاتی سروز مركزی نامعلوم است؛ هیچ مدرك قانع كننده ای بر اینكه علت آن یك عامل عفونی یا دیستروفی اپی تلیوم رنگی شبكیه باشد نیست. فوتوكوآگولاسیون با لیزر آرگون برای نشت فعال، دوره جداشدگی شبكیه حسی را كم می كند و بازگشت دید مركزی را تسریع می نماید، اما مدركی به نفع آنكه فوتوكوآگولاسیون سریع از احتمال فقدان دایمی كاركرد بینایی می كاهد در دست نیست. گرچه عوارض فوتوكوآگولاسیون لیزری شبكیه اندك است، اما احتمالاً تجویز درمان فوری با فوتوكوآگولاسیون برای تمام بیماران مبتلا به كوریورتینوپاتی سروز مركزی صحیح نیست. مدت و محل بیماری، وضعیت چشم مقابل، و نیازهای شغلی به بینایی، همگی ملاحظاتی اند كه باید تصمیم گیری برای درمان بر اساس آنها باشد. ادم ماكولاادم شبكیه از جمله ماكولا ممكن است در اثر انواع بیماریهای التهابی داخل چشمی، بیماریهای عروقی شبكیه، جراحی داخل چشمی، بیماریهای عروقی شبكیه، جراحی داخل چشمی، دژنراسیون های اكتسابی یا ارثی شبكیه، داروها، غشاهای ماكولا، یا علل ناشناخته روی دهد. ادم ماكولا ممكن است منتشر، و همراه با مایع غیرموضعی درون شبكیه باشد كه باعث ضخیم شدن ماكولا می شود. وقتی مایع ادم در فضاهای لانه زنبوریِ لایه های پلكسیفورم خارجی و نوكلئار داخلی تجمع می یابد، آنرا ادم كیستی شكل ماكولا ( cystoid macular edema)‌ می گویند. در آنژیوگرافی با فلوئورسئین، رنگ فلوئورسئین از مویرگهای شبكیه ای دور فووه آ نشت می كند و به شكل گلبرگهای گل در اطراف فووه آ تجمع می یابد. شایعترین عاملی كه در ارتباط با ادم كیستی شكل ماكولا تشخیص داده می شود جراحی داخل چشمی است. تقریباً در %50 چشمهایی كه خارج ساختن كاتاراكت به روش درون كپسولی بدون وقوع حادثه ای رویشان انجام می شود و %20 چشمهایی كه خارج ساختن كاتاراكت به روش درون كپسولی رویشان انجام می شود، ادم كیستی شكل ماكولا در آنژیوگرافی دیده می شود . ادم قابل توجه بالینی معمولاً طی 12-4 هفته پس از عمل رخ می دهد، اما در برخی موارد شروع آن ممكن است ماهها یا سالها به تأخیر بیفتد. بسیاری از بیمارانی كه ادم كیستی شكل ماكولا به مدت كمتر از 6 ماه دارند دارای نشت خود محدود هستند كه بدون درمان خوب می‌شود. درمان ضدالتهاب توپیكال یا موضعی (یا هر دو) ممكن است در بازگرداندن تیزبینی برای برخی از بیمارانی كه ادم مزمن ماكولا بعد از عمل دارند باارزش باشد. ویترولیز (viterolysis)‌ با لیزر YAG و ویتركتومی به روش جراحی ممكن است در مواردی از ادم ماكولا مفید باشد كه به علت گیر كردن بافت زجاجیه در زخم كاتاراكت رخ می دهند. وقتی لنز كاشتنی درون چشمی موجب ادم ماكولا بعد از عمل شود (به علت ساختار، جایگیری، یا تثبیت ناكافی) برداشتن لنز كاشتنی را می توان مدّنظر قرار داد. اختلالات التهابی كه ماكولارا گرفتار می كنندسندرم هیستوپلاسموز احتمالی چشمی در این بیماری جداشدگی های سروز و هموراژیك در ماكولا به علت اسكارهای متعدد آتروفیك در محیط مشیمیه ای- شبكیه ای و اسكارهای مشیمیه ای- شبكیه ای در اطراف پاپیلا رخ می دهند. این سندرم معمولاً در بیماران سالم بین دهه های سوم و ششم زندگی رخ می دهد، و اسكارها احتمالاً در اثر عفونت سیستمیك تحت بالینی قبلی با هیستوپلاسما كپسولاتوم رخ داده اند. جداشدگیهای ماكولا به علت تشكیل عروق جدید در زیر شبكیه هستند، و پیش آگهی بینایی بستگی به فاصله غشای نوعروقی از مركز فووه آ دارد. اگر غشاها به درون ناحیه فاقد عروق فووه آ كشیده شوند فقط %15 چشمها دید را حفظ می كنند. یك اسكار ماكولا ممكن است با گذشت زمان تغییر كند، و %10 بیمارانی كه ماكولای طبیعی دارند دچار اسكارهای آتروفیك جدید در این ناحیه می شوند. خطر نسبی تشكیل عروق جدید در زیر ماكولای چشم دوم بیمار قابل توجه است، و به این بیماران باید یاد داد كه بطور مكرر از شبكه آمسلر استفاده كنند و اهمیت معاینه‌ سریع هنگام كشف تغییرات را در نظر داشته باشند. فوتوكوآگولاسیون با لیزر آرگون روی غشای نوعروقی زیر شبكیه ای كه خارج از ناحیه فاقد رگ فووه آ باشد برای بیمارانی كه علامت دارند با ارزش است زیرا از كاهش دید شدید جلوگیری می كند.اپی تلیوپاتی حاد چند كانونی خلفیپلاكوئید رنگدانه ای (AMPPPE)‌AMPPPE نوعاً بیماران جوانی را متأثر می سازد كه دچار كاهش دید دوطرفه با پیشرفت سریع می شوند كه علت آن ضایعات چند كانونی مسطح زیر شبكیه ای به رنگ خاكستری- سفید در اپی تلیوم رنگی است، این ضایعات در افتالموسكوپی دیده می شوند. علت این بیماری كه در بسیاری از موارد با شواهد یك بیماری انفلوآنزا مانند همراه است، ناشناخته است؛ سیر و ماهیت بیماری حاكی از احتمال یك عفونت ویروسی است. خصوصیت بارز بیماری پاك شدن سریع ضایعات فوندوس و بازگشت تأخیری تیزبینی به سطوح نزدیك به طبیعی است. گرچه پیش آگهی برای بازگشت بینایی در این بیماری حاد خود محدود خوب است، بسیاری از بیماران اسكوتوم های باقیمانده كوچك جنب مركزی را در معاینه دقیق مشخص می كنند. تغییرات رنگدانه ای گسترده در مراحل آخر AMPPPE‌ ممكن است دژنراسیون منتشر شبكیه را تقلید كنند؛ سابقه بالینی و یافته‌های الكتروفیزیولوژیك به این تشخیص افتراقی كمك می كنند. در كوروئیدوپاتی جغرافیایی مارپیچی اطراف پاپیلا یك بیماری التهابی چند كانونی راجعه در اپی تلیوم رنگی شبكیه، كوریوكاپیلاریس و مشیمیه است. ویژگی آن گرفتار شدن شبكیه جنب پاپیلایی است كه بطور شعاعی گسترش یافته و ماكولا و شبكیه محیطی را دربرمی‌گیرد. تظاهر مرحله فعال بصورت ضایعات خاكستری- زرد با حدود مشخص و كناره های نامنظم است كه ظاهراً اپی تلیوم رنگی شبكیه و كوریوكاپیلاریس را گرفتار می سازند. التهاب زجاجیه، یووئیت قدامی، و تشكیل عروق جدید در زیر شبكیه با این اختلال همراه بوده اند. گرفتاری معمولاً دو طرفه و علت نامعلوم است. سیر طبیعی این بیماری التهابی بطئی متغیر است و ممكن است بستگی به حضور بیماری در چشم مقابل داشته باشد. درمان با كورتیكواستروئیدهای موضعی یا سیستمیك ممكن است در مواقعی كه التهاب وجود دارد مفید باشد؛ فوتوكوآگولاسیون لیزری تجویز می شود، كه برای عوارض تشكیل عروق جدید در زیر شبكیه نیز ضروری است. كوریورتینیت ویتیلیگویی (رتینوكوروئیدوپاتی ساچمه ای)(Bird- shot Retinochoroidopathy)سندرمی است كه مشخص می شود با لكه های كِرِمی رنگ منتشر در سطح اپی تلیوم رنگی و مشیمیه، و واسكولیت شبكیه همراه با ادم كیستی شكل ماكولا و التهاب زجاجیه. همراهی با 29 A- III A و آنتی ژن S شبكیه ای حاكی از آن است كه این بیماری یك استعداد ژنتیك دارد و خود ایمنی شبكیه در تظاهرات آن نقش بازی می كند. در بسیاری از موارد، الكترورتینوگرافی، الكترواكولوگرافی، و سازگاری با تاریكی غیرطبیعی اند. سیر بیماری بصورت دوره های تشدید و تضعیف است و بینایی نهایی متغیر است؛ كاهش بینایی به ادم كیستی شكل مزمن ماكولا، آتروفی اپتیك، اسكار ماكولا، یا تشكیل عروق جدید در زیر شبكیه نسبت داده شده است. تأثیر درمان با كورتیكواستروئید بر این بیماری ثابت نشده است. نورورتینوپاتی حاد ماكولانورورتینوپاتی حاد ماكولا مشخص می شود با شروع حاد اسكوتوم های جنب مركزی و كاهش تیزبینی خفیف همراه با ضایعات شبكیه ای گوه ای شكل در كنار فووه آ، كه در عمق شبكیه حسی یك یا هر دو چشم قرار دارند. ضایعات ماكولا، جزیی و به رنگ قهوه ای مایل به قرمز هستند و با نور عادی بهتر از قرمز دیده می‌شوند. بیماران معمولاً جوانانی با سابقه بیماری حاد و ویروسی هستند. با آنكه ضایعات شبكیه ای ممكن است ناپدید شوند، اسكوتوم ها تمایل به تداوم دارند و علایم بالینی باقی می مانند. سندرم لكه های سفید متعدد زودگذر(Multiple Evanescent White Dot Syndrome) یك بیماری حاد و خود محدود یكطرفه است كه اساساً زنان جوانان را گرفتار می كند و از نظر بالینی مشخص می شود با لكه های سفید متعدد در سطح اپی تلیوم رنگی، وجود سلول در زجاجیه، و نابهنجاریهای الكترورتینوگرافیك گذرا. علت نامعلوم است. هیچ مدركی از یك بیماری سیستمیك همراه با آن وجود ندارد. ضایعات شبكیه ای بتدریج طی چند هفته پسرفت می كنند، و فقط نقایص كوچكی را در اپی تلیوم رنگی شبكیه بر جای می گذارند. رگه های آنژیوئید (Angioid Streaks) رگه های آنژیوئید بصورت خطوط نامنظم، مضرس و باریك شونده ای ظاهر می شوند كه بصورت شعاعی از شبكیه اطراف پاپیلا به طرف ماكولا و فوندوس محیطی كشیده می شوند. رگه های بصورت شكافتگی های ترك مانند خطی در غشای بروخ هستند. این ضایعات بندرت در كودكان جلب نظر می كنند و احتمالاً در دهه دوم یا سوم عمر ایجاد می شوند. در اوایل بیماری رگه ها حدود مشخصی دارند و به رنگ پرتغالی- سرخ یا قهوه ای اند. سپس رویش بافت لیفی- عروقی ممكن است بخشی یا تمام حاشیه های رگه ها را محو كند. تقریباً %50 بیماران دارای رگه های آنژیوئید مبتلا به نوعی بیماری سیستمیك هستند. پسودوگزانتوم الاستیكوم، بیماری پاژه استخوان، سندرم اهلرز- دانلوس و هموگلوبینوپاتی های متعدد و اختلالات همولیتیك با این بیماری شبكیه همراه بوده اند، اما شایعترین علت، دژنراسیون وابسته به سن غشای بروخ است. به بیماران دارای رگه های آنژیوئید باید خطر احتمال پارگی مشیمیه در اثر تروماهای حتی جزیی به چشم را هشدار داد. بیماران مسن تری كه مبتلا به بیماری هستند در معرض خطر جداشدگی های سروز و هموراژیك در شبكیه هستند، علت آن تشكیل عروق جدید در زیر شبكیه است.از لیزر می توان برای فوتوكوآگولاسیون غشاها ی نوعروقی كه در خارج فووه آ باشند استفاده كرد؛ اما احتمال بروز سایر غشاهای نوعروقی وجود دارد. درمان پیشگیری از رگه های آنژیوئید پیش از تشكیل عروق جدید زیرشبكیه ای توصیه نمی شود.دژنراسیون میوپیك ماكولامیوپی پاتولوژیك یكی از علل اصلی كوری در آمریكا است و مشخص می شود با طویل شدن پیشرونده‌ چشم و متعاقب آن، نازك شدن و آتروفی مشیمیه و اپی تلیوم رنگی در ماكولا. آتروفی مشیمیه ای- شبكیه ای در اطراف پاپیلا و تركهای خطی در غشای بروخ (تركهای Lacquer )، یافته های ویژه در افتالموسكوپی هستند. تغییرات دژنراتیو در اپی تلیوم رنگی ماكولا مشابه با تغییراتی است كه در بیماران مسن تر مبتلا به دژنراسیون وابسته به سن ماكولا یافت می شود. یك ضایعه مشخصه این بیماری عبارت است از ضایعه ای برجسته، دایره‌وار، و رنگدانه دار در ماكولا به نام نقطه Fuchs . اكثر بیماران وقتی كه تغییرات دژنراتیو ماكولا موجب كاهش بینایی پیشرونده و تدریجی می شوند، در دهه پنجم عمر هستند؛ كاهش سریع تیزبینی معمولاً در اثر دژنراسیون سروز و هموراژیك در ماكولا روی می دهد كه روی غشای نوعروقی زیر شبكیه ای است. آنژیوگرافی با فلوئورسئین در بیماران مبتلا به میوپی پاتولوژیك ممكن است پرشدن تأخیری عروق خونی مشیمیه و شبكیه را نشان دهد. آنژیوگرافی برای شناسایی و تعیین محل عروق زیر شبكیه ای جدید در بیمارانی كه دچار جداشدگیهای سروز و هموراژیك ماكولا می شوند مفید است. از آنجا كه در این بیماران غالباً غشاهای نوعروقی زیر شبكیه ای بسیار نزدیك به فووئولا هستند، فوتوكوآگولاسیون لیزری ممكن است مقدور نباشد. از آنجا كه در بیماران مبتلا به میوپی مرضی غشاهای نوعروقی زیر شبكیه ای تمایل دارند كه كوچك بمانند و چون آتروفی مشیمیه ای- شبكیه ای در اثر فوتوكوآگولاسیون تمایل به پیشرفت دارد، درمان شبكیه با لیزر به خوبی سایر بیماریهایی كه همراه با تشكیل عروق جدید در زیر ماكولا هستند، نیست. تغییرات مشیمیه- شبكیه ای در میوپی پاتولوژیك باعث می شود مشیمیه مستعد به ترك برداشتن و در نتیجه جداشدگی (detachment) گردد. یافته های محیطی شبكیه ممكن است شامل دژنراسیون سنگفرشی، دژنراسیون رنگدانه ای، و دژنراسیون مشبك (lattice) باشد. تَرَك های شبكیه معمولاً در محل هایی ایجاد می‌شود كه گرفتار ضایعات مشیمیه- شبكیه ای هستند، اما در محل هایی كه ظاهراً شبكیه طبیعی است نیز ایجاد می شوند. برخی از این تركها بخصوص انواعی كه مدور یا به شكل نعل اسب هستند، تبدیل به جدا شدگی شبكیه از نوع rhegmatogenous می شوند.حفره در ماكولا (macular hole)حفره ماكولایی عبارت است از فقدان قسمتی یا تمام ضخامت شبكیه حسی در ماكولا. این بیماری غالباً در زنان سالمند بروز می كند و گرچه گاهی دوطرفه است، اما بندرت بطور همزمان در هر دو چشم وجود دارد. یافته الگووار در بیومیكروسكوپی چشمی كه علامت دارد، بصورت یك حفره با حدود واضح، مدور یا بیضوی است كه در تمام ضخامت ماكولا پیشروی كرده و قطر آن در مركز ماكولا مساوی با دیسك است، و ممكن است حلقه ای از جداشدگی شبكیه حسی آن را احاطه كرده باشد. حفره ای كه تمام ضخامت ماكولا را بگیرد باعث اختلال تیزبینی و متامورفوپسی و نیز اسكوتوم مركزی در شبكه آمسلر (Amsler grid)‌ می شود. كلاهكی از بافت شبكیه ممكن است روی حفره ماكولا را بگیرد. كشش تماسی توسط قشر زجاجیه ای كه روی شبكیه قرار دارد، نقش مهمی در پاتوژنز حفره ماكولایی بازی می كند. مراحل اولیه تشكیل حفره ماكولا نظیر عمیق شدن لكه یا حلقه زرد فووه آ، اگر قشر خلفی زجاجیه خودبخود از شبكیه جدا شود، ممكن است برگشت پذیر باشند. ظاهراً جدا كردن زجاجیه از فووه آ باعث محافظت چشم از تشكیل حفره ماكولایی در آینده می شود. فوتوكوآگولاسیون با لیزر توصیه نمی شود، زیرا جداشدگی شبكیه بندرت از ناحیه مركزی ماكولا فراتر می رود. اخیراً ویتركتومی (بصورت پیشگیری) برای چشمهایی كه بزودی دچار حفره ماكولایی می شوند دارد جای خود را در زمینه سنجشهای بالینی آینده نگر و تصادفی باز می كند. غشاهای اپی رتینال ماكولاغشاهای لیفی- سلولی ممكن است روی سطح شبكیه، چه در ماكولا و چه در شبكیه محیطی تكثیر یابند. جمع شدن یا چروكیده شدن این غشاهای اپی رتینال (روشبكیه ای) ممكن است باعث درجات متغیری از تخریب بینایی، ادم داخل شبكیه ای، و دژنراسیون شبكیه زیرین گردند. بیومیكروسكوپی معمولاً چروك های شبكیه ای و كلافه های عروقی را نشان می دهد و ممكن است بندرت خونریزی های شبكیه ای، لكه های پنبه ای (cotton- wool)، جدا شدگی سروزی شبكیه، و حفره ماكولایی را نشان دهد؛ جداشدگی زجاجیه خلفی تقریباً همیشه وجود دارد. اختلالاتی كه با غشاهای اپی رتینال همراهند عبارتند از پارگیهای شبكیه با یا بدون جداشدگی رگماتوژنوس شبكیه، بیماریهای التهابی زجاجیه، تروما، و انواعی از بیماریهای عروقی شبكیه.بیماران مبتلا به تخریب ماكولا و كاهش بینایی در اثر جمع شدن غشای اپی رتینال معمولاً با تیزبینی پایدار از بیماری رهایی می یابند، این حاكی از آن است كه جمع شدگی غشا یك فرآیند كوتاه مدت و خود محدود شونده است. برداشتن موفقیت آمیز غشاهای شدید اپی رتینال به روش جراحی قابل انجام است اما در برخی موارد، بافتهای اپی رتینال مجدداً رشد می كنند فوتوآگولاسیون هیچ نقشی در درمان بیماری غشای اپی رتینال ماكولا ندارد.ماكولوپاتی تروماتیكضربه غیر نافذ به سگمان قدامی چشم ممكن است باعث یك آسیب در سمت مقابل یعنی در ماكولا شود بنام commotio retinae . یك رنگ سفید- خاكستری عمدتاً در شبكیه خارجی ایجاد می شود و ممكن است محدود به ناحیه ماكولا (ادم برلین Berlin,s edemia) باشد یا نواحی وسیعی از شبكیه محیطی را بگیرد. سفید شدن شبكیه در ناحیه ماكولا ممكن است كاملاً برطرف شود، یا اختلال دید مركزی ممكن است دایمی و همراه با اسكار رنگدانه دار در شبكیه یا حفره ماكولایی باشد. ترومای مشابه با آنچه كه باعث ادم برلین می شود نیز ممكن است ب اعث پارگی مشیمیه همراه با خونریزی شبكیه ای و كاهش دید مركزی دایمی گردد.علاوه بر ضربه غیرنافذ، آسیب های متعدد دیگری نیز در ماكولا اهمیت دارند. رتینوپاتی Purtscher‌ مشخص می شود با تكه های متعددی از سفید شدن شبكیه سطحی و خونریزی های شبكیه ای كه پس از آسیب فشاری شدید به سر یا تنه، هر چشم بیمار را احاطه می كنند. سندرم Terson تقریباً در %20 بیماران پس از خونریزی تروماتیك (یا خودبخود) ساب آراكنوئید یا ساب دورال دیده می شود و مشخص می شود با خونریزی در زجاجیه یا سطح ماكولا. رتینوپاتی خورشیدی (solar)‌ به یك ضایعه خاص در فووئولا گفته می شود كه پس از نگاه كردن به خورشید رخ می دهد و بهترین توصیف آن عبارت است از : یك حفره یا فرورفتگی دو طرفه در مركز فووه آ با حدود مشخص كه اغلب شكل نامنظم دارد و بخشی از ضخامت را گرفته است. ادامه خواندن مقاله قلمدان در زمانهاي گذشته

نوشته مقاله قلمدان در زمانهاي گذشته اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله مقابله با كودك‌آزاري (مروري بر راهكارهاي موجود)

$
0
0
 nx دارای 21 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمهکمتر كسی را می توان یافت که در کودکی مورد آزار و اذیت این وآن قرار نگرفته و به نوعی تنبیه نشده باشد. كودکان همواره آسیب پذیر ترین اقشار جامعه هستند که به دلائل مختلف از جمله پایین بودن سن و نداشتن مهارتهای کافی قادر به حفاظت و حمایت کامل از خود نبوده و نیازمند حمایت بزرگسالان و به خصوص والدین خود هستند. اینان انسانهایی هستند كه اغلب با حقوق خود آشنا نیستند و نمی توانند در برابر انواع بدرفتاریها در خانواده از خود محافظت کنند. این معضل بزرگ اجتماعی كه از آن به عنوان كودك آزری یاد می شود همه جوامع چه پیشرفته و چه در حال توسعه را در بر گرفته وآثار کوتاه مدت و بلند مدت متعددی را هم در شرایط فعلی و هم بر آینده او یعنی دوران بزرگسالی بر جای می گذارد ؛ اثراتی که گاه بسیار جبران ناپذیر است. كودک آزاری یعنی هرگونه فعل یا ترک فعلی که باعث زیان روحی و جسمی و ایجاد آثار ماندگار در وجود یک طفل شود. شکل های متعددی از کودک آزاری وجود دارد که آثار آن می تواند آشكار یا مخفی باشد و تنبیه بدنی و تجاوز جنسی به کودک هم از انواع کودک آزاری است که علائم آن قابل ردیابی است. ممانعت از حاضر شدن کودک در کلاس درس، محروم کردن او از غذا، حبس در حمام یا زیرزمین از اشکال مخفی کودک آزاری است. طبق تعریف پیمان نامه جهانی حقوق کودک، افرادی كودك محسوب می شوند كه زیر 18 سال سن داشته باشند (20). اما از نظر سازمان بهداشت جهانی انسان از بدو تولد تا سن 15 سالگی كودك نامیده می شود( 10 ) و کودک آزاری از نظر این سازمان عبارت از هرگونه آسیب و یا تهدید سلامت جسم، روان، سعادت، رفاه و بهزیستی کودک یا هرگونه کوتاهی و غفلت و انجام هر نوع عملی است که موجب آزار جسمی، ذهنی، عاطفی و روانی کودک شده و به رشد و سلامتش ضربه بزند. معمولا کودکان بیمار, نارس، بدخلق، بازیگوش و بهانه گیر و کودکانی که ناخواسته به دنیا می آیند در معرض آزار هستند. انواع كودك آزاری به طورکلی آزار و شکنجه کودکان به چهار دسته تقسیم می شوند: آزار جسمی : شامل كبود شدگی، سوختگی، خراشیدگی، جراحت، ورم و آثار كمربند، دست و لگد، چنگ و دندان و ناخن است. کودک آزاری جسمی و بدنی اولین نوع کودک آزاری است که بیشتر در خانواده های نیازمند و در معرض از هم پاشیدگی اتفاق می افتد. کار پیش از موعد کودکان در مزرعه و کارگاههای زیر زمینی و خیابانها پیش از15 سالگی و نیزکودک ربایی که به منظور انتقام گرفتن از والدین و یا باج خواهی مالی صورت می گیرد از مصادیق عمده کودک آزاری جسمی در تمام کشورهای جهان است. در مواردی کودک آزاری های جسمی منجر به مرگ می شود كه اغلب در خانواده های از هم پاشیده و به دلیل اعتیاد و یا زندانی بودن یکی از والدین اتفاق می افتد. آزار جنسی : شامل تجاوز به عنف و استثمار جنسی است. آزار جنسی یکی از اشکال کودک آزاری محسوب می شود که متاسفانه سیر فزاینده و نگران کننده ای به ویژه در کودکان دختر دارد. نمایش رفتارهای جنسی، تجاوز و تماس و هر گونه بهره برداری از کودکان جهت کسب لذایذ و ارضای میل جنسی، آزار جنسی محسوب می شود. در سراسر جهان بیش از 300 هزار دختر و پسر جوان به عنوان کودکان سرباز وجود دارد که بسیاری از کودکان در سن زیر 10 سال قرار دارند و در این میان اکثر دختران سرباز مورد سوء استفاده جنسی قرار می گیرند. در همین ارتباط، یکی از سیاستهای به خصوص در جنگ بالکان وادار کردن دختران سرباز به بارداری و حفظ فرزند دشمن بود که در نهایت در بسیاری موارد به خودکشی این دختران منجر شد. آزار عاطفی : شامل آزار روحی، كلامی و آسیب ذهنی است كه منجر به اختلال رفتاری، شناختی، عاطفی و یا فكری در كودك می شود. کودک آزاری روانی همانند فحش، توهین، تبعیض، تحقیر، سرزنش و خدشه دار کردن شخصیت کودک است که علاوه بر خانواده های مشکل دار در خانواده های نسبتا مرفه جامعه نیز دیده می شود . متاسفانه بسیاری از والدین این موارد را کودک آزاری به شمار نمی آورند( 4) قصور در حق كودكان : همان غفلت و بی توجهی همه جانبه به كودك است كه او را از رشد و پیشرفت انسانی محروم می سازد. قصور در حق كودكان بر سه نوع می تواند باشد : قصور جسمی : شامل عدم مراقبت پزشكی، گرسنگی و خواب آلودگی، كثیف بودن و عدم پوشاك مناسب، ضعف در مراقبت و شرایط ناسالم وغیر بهداشتی خانه می باشد. هر عمل که به علت غفلت موجب وارد آمدن آسیب جسمی به یک کودک شود از طرف افراد بالغ و به صورت صدمه به پوست و بافتهای سطحی سر، بخشهای داخلی و سیستم استخوانی نمایان شود کودک آزاری جسمی نام می‌گیرد. قصور آموزشی : همان باز داشتن کودکان از تحصیل به دلیل مشکلات اقتصادی است. یکی از مفاد پیمان نامه حقوق کودک بر تحصیل کودکان تاکید دارد و به همین دلیل ممانعت از تحصیل کودکان نیز نوعی کودک آزاری به شمار می رود. هم در قانون اساسی و هم در مفاد آیین نامه حقوق کودک آموزش کودکان تا سنینی اجباری است. قصور عاطفی : شامل غفلت و بی توجهی به نیاز های روحی و عاطفی و شخصیتی کودکان و آفرینش و خلاقیت توسط آنها است که آخرین مورد آن شایع ترین نوع کودک آزاری محسوب می شود(16). آثار و تبعات كودك آزاری حقوق کودکان هر روزه توسط عده ای نادیده گرفته می شود و هر روز کودکانی در چهار دیواری خانه هایشان مورد شکنجه و آزار قرار می گیرند، بی آنکه در جامعه انعکاسی یابد و یا مورد کوچکترین حمایت اجتماعی قرار گیرند. در بسیاری از موارد زمانی که کودک مورد آزار قرار می گیرد خانه را ترک می کند و در این میان ممکن است مسائلی پیش آید که نتوان جبران کرد. بی شک یکی از تاثیرات کودک آزاری عواقبی است که در سنین بعدی کودک و بر ذهن او به عنوان عضوی در جامعه بر جای می ماند. کودکانی که مورد آزار قرار می گیرد در بزرگسالی همواره احساس خلاء، ناامنی عاطفی و روانی خواهند كرد ، مسئولیت پذیریشان کم شده و معمولا منزوی و مردم گریز، نامهربان و پرخاشگر از آب در می آیند ؛ كه اگر به این معضل رسیدگی نشود اینان همان جوانان عاصی و بزهکار ناخواسته آینده خواهند بود. زیرا کودکانی که آزار می بینند لاجرم خود آزار رسان می شوند. به تعبیر دیگر کودکانی که در دوران طفولیت بی هیچ حمایت اجتماعی مورد اذیت و آزار عضوی از خانواده یا شخص خارج از خانواده قرار گرفته باشد، نمی تواند در بزرگسالی به خدمت جامعه ای در آیند که رنج و آرامش کودکی آنها را نادیده گرفته است. گفتیم یكی از انواع كودك آزاری ها تنبیه بدنی كودكان توسط والدین است. باورهای نادرست مبتنی بر این که” بسیاری از افراد موفق جامعه در کودکی کتک خورده اند” مانع از ردیابی عوارض گسترده این رفتار در میان کودکان و نوجوانان می شود که در آینده افراد بالغ جامعه خواهند بود. متاسفانه معمول این است كه وقتی بچه ها کم سن و سال هستند مادرها اغلب مبادرت به تنبیه بدنی آنها می کنند که این امر در آنها احساس ناامنی و طرد شدن ایجاد می كند و وقتی بزرگتر می شوند و به سنین نوجوانی می رسند، غالبا از سوی پدرشان مورد تنبیه قرار می گیرند كه نتیجه آن ایجاد احساس حقارت در آنهاست. در حالیكه تنبیه بدنی به هر شکلی و در هر سطحی آسیب رسان است. این آثار در موارد شدیدتر به دو صورت افراط و تفریط دیده می شود: فرد یا گوشه گیر و منزوی می شود یا پرخاشگر و خشن. روانشناسان و جامعه شناسان عموما بر این عقیده هستند که اگر از تنبیه بدنی کودک برای تربیت فرزندان استفاده کنیم، به آنها یاد می دهیم که از ما بترسند و در نهایت مشکلات روانی متعددی – از جمله نفرت و خشم – را در آنها نهادینه می کنیم (14). در اکثر مواقع والدینی که کودکان خود را مورد آزار و اذیت قرار می‌دهند به طور ناخود آگاه، به وسیله مکانیزم دفاعی همانند سازی خود را مانند فرد مهاجم کرده و با فرزندان خود به پرخاشگری می‌پردازند و به این ترتیب، احساس کمبود‌ها وناتوانیهای خویش در دوران کودکی را به صورت تنبیه و آزار کودک بروز می‌دهند. آن دسته از والدینی که اقدام به این گونه كارها می كنند سعی در جبران ناتوانی‌های خود دارند. آنها وقتی فرزندانشان را به خاطر رفتارهای نامعقولشان تنبیه بدنی می کنند، متوجه نیستند زمانی که با عصبانیت به پرخاشگری با کودک می پردازند و او را کتک می زنند به او با زبان بی زبانی یاد می دهند که هر وقت عصبانی شوند می توانند دیگران را تنبیه نمایند. در حالیکه واقعیت این است كه کودک به هنگام کتک خوردن به اشتباه خود فکر نمی کند و این ادب کردن ها هیچ ثمره ای ندارد جز ترس و پرخاشگری در کودک و از بین رفتن صمیمیت او با والدین و همچنین پنهان کاری، شب ادراری و در نهایت شکل گیری شخصیتی منزوی و خشن در آنها. به طور كلی پیامدها و عوارضی كه ناشی از كودك آزاری می تواند بروز دهد عبارتند از : 1 عدم اعتماد به نفس 2 انحراف جنسی 3 بدبینی نسبت به دیگران 4 خشم و عصبانیت5 خودآزاری6 خود زنی7 گرایش به خودكشی 8 رفتار منفعلانه و انزواگرایانه9 نگرانی و ترس10 شكست تحصیلی11 احساس غمگینی و اضطراب 12 دیدن كابوس 13 اعتیاد به مواد مخدر 14 استفاده از مشروبات الكلی (14) آمار كودك آزاری بر اساس آمار سازمان جهانی بهداشت در سال 1999، 40 میلیون کودک زیر 14 سال در سراسر جهان در معرض انواع کودک آزاریها قرار گرفته اند. در ایالات متحده بیش از سه میلیون کودک مورد آزار قرار گرفته به مراکز حمایت از کودکان این کشور گزارش شده است. 3250 مورد مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفته اند كه از این تعداد 911/ 121 نفر خود از خانه فرار كرده و 602/ 51 نفر توسط والدین از خانه بیرون رانده شده اند. 47 درصد از گزارشهای مربوط به سوء استفاده جنسی مربوط به اعضای خانواده شامل پدران، ناپدری، عمو، دایی و برادر بزرگتر انجام گرفته و 49 درصد توسط اشخاص شناخته شده مانند معلمان، مربیان، پزشكان، مدیران، كشیشان، همسایه ها و مسئولین سازمانهای جوانان مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اند، 4 درصد توسط افراد غریبه بوده است و 40 درصد روسپیان در خانه مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اند ( 14) . کمیته ملی پیشگیری از کودک آزاری گزارش می دهد که در حال حاضر 22 درصد این کودکان آسیب جسمی و 8 در صد سوء استفاده جنسی، 54 درصد قصور، 4 درصد بدرفتاریهای عاطفی و 12 درصد سایر موارد گزارش شده است. اعلامیه این کمیته به مناسبت روز جهانی کودک در سال 2003 می گوید از سال 1988 تا 1997 کودک آزاری در دنیا 41 درصد افزایش داشته و هر دو دقیقه یک کودک توسط یکی از والدین یا هردو مورد آزار و اذیت قرار می گیرد. و هر روز تقریبا هزار کودک توسط یکی از والدین مورد بدرفتاری و اذیت واقع می شوند(18) یک گزارش دیگر حاکی است در سال 2001 بیست و پنج درصد کودکان پنج ساله از اینترنت استفاده كرده اند که در سال 2004 این رقم بیشتر از تعداد بزرگسالان بود. در این میان 50 درصد آنها به تنهایی وارد اینترنت شده اند و 28 درصد به پورنوگرفی دسترسی داشته و 44 درصد این کودکان از طریق اینترنت مورد آزار جنسی قرار گرفته اند( همان ). آمار مربوط به کودک آزاری كشورمان در سال سال گذشته نشان می دهد که بیشترین کودک آزاری با 6/70 درصد جسمی بوده است که از این میان کتک زدن با کمربند، دست، کابل و سوزاندن بیشترین روش کودک آزاری جسمی کودکان بوده است. کتک زدن با دست، سوزاندن با قاشق داغ، کشیدن گوش و موی سر کودک، گذاشتن فلفل در دهان کودک و; از اشکال مختلف کودک آزاری جسمی است که به دفتر انجمن گزارش شده است. آزار روحی و عاطفی با 4/28 درصد در مرتبه دوم نوع کودک آزاری قرار دارد که شامل تحقیر، توهین، اخراج از خانه، ممانعت از تحصیل، وادار کردن کودک به تکدی گری، غذا ندادن و; می باشد. آزار جنسی با 4 درصد در مرتبه سوم کودک آزاری قراردارد.این آمار نشان می دهد 3/6 درصد ازکودک آزاریها و به عبارتی دومین جایگاه، آزارهای جنسی بوده است که البته به نظر می رسد درصد این نوع آزار بالاتر از این رقم بوده كه به دلیل تابلو بودن مساله و برخی ملاحظه کاری ها از سوی والدین و یا شرم کودک بیان نشده است. این نوع سوء استفاده ها اغلب از سوی همسایگان، نزدیکان و اقوام صورت گرفته و سنین 3 تا 6 سال را شامل شده است که پسران بیشترین قربانیان آن بوده اند. سایر کودک آزاری ها به شکل 4/4 درصد فرار از خانه، 5 درصد از موارد اخراج از خانه، 4/4 حبس در خانه و حمام، ممانعت از ملاقات با مادر مطلقه 1/3 درصد، مسامحه و بی توجهی به نیازهای اساسی کودک 5/2 درصد، سو استفاده از کودکان در تکدی گری و ممانعت از تحصیل 8/3 درصد بوده است. بر اساس آمار فوق 54 درصد از کودکان آزار دیده دختر وبقیه پسر هستند. پدران با 54 درصد بیشترین درصد کودک آزاری را به خود اختصاص داده اند و نامادری با 5/13 درصد در مرتبه دوم آزار رسانان به کودکان قرار دارند.مادران با 8/10 درصد، معلم و مدیر مدرسه با 8/10، ناپدری، پدر و نامادری باهم، هر کدام با 4/5 درصد در مرتبه بعدی قرار دارند (1). به اعتقاد کارشناسان و مسئولین امر 30 درصد موارد کودک آزاری ها در خانواده های از هم پاشیده و درمعرض طلاق رخ داده و تنها 20 درصد کودکان خیابانی کشور واقعا بی سرپرست و فاقد سرپناه هستند و نزدیک به 80 درصد آنها محصول بی توجهی، بدسرپرستی و نابسامانی خانواده هستند. همچنین 50 درصد خشونت و بدرفتاری نسبت به کودکان در خانواده هایی که پدیده شوم اعتیاد در آن ریشه افکنده به چشم می خورد. تنبیه و خشونت در فرهنگ مردم از نظر جامعه شناسان، خانواده مانند سکه دو رویی است که روی مثبت آن پناهگاه و ماوایی است که در آن محبت، امنیت و آرامش حکمفرماست و از فرد در مقابل مشکلات سخت و پرفشار زندگی روزمره حمایت و حفاظت می کند. اعضای خانواده در هر شرایطی به یکدیگر عشق می ورزند، از یکدیگر مراقبت می کنند. اما روی دیگر سکه تنش و ناسازگاری درون خانواده، کشمکش، خشونت و فرار است و قدرت به طور نامساوی بین والدین، کودکان و همسران تقسیم شده كه فرد غالبمرد است. والدین صاحب اختیار فرزندانشان هستندو به خود حق می دهند تا برای تربیت فرزندانشان به هر شیوه ای که صلاح می دانند عمل کنند و در این راه حتی از تنبیه های سخت جسمی و روانی نیز کوتاهی نکنند. همچنین در بسیاری از موارد خانواده ها به دلیل اعتقادات مذهبی خود، سعی می کنند رفتار کودک را به سمتی که خود قبول دارند سوق دهند که در بسیاری از موارد کودک قبول نمی کند و این سبب اختلاف والدین با کودک و بروز مساله کودک آزاری و خشونت علیه او می شود.. گاهی شنیده می شود که می گویند “بچه باید کتک بخورد تا آدم شود” و بسیار نکته های دیگر که به وفور در گفتگوهای مردم دیده می شود. این حکایت از رخنه کردن خشونت در فرهنگ کشور ما دارد. در این زمینه برخی از موافقان می گویند تنبیه های جزئی مانند پشت دستش زدن آسیب چندانی به كودك نمی رساند و فقط به او گوشزد می کند که باید رفتارش را درست کند. اما کارشناسان می گویند که عرف بودن حتی یک تلنگر باعث می شود که سوء رفتار با کودکان جدی گرفته نشود و فقط رفتارهای شدیدتر از آن – اگر شناسایی شود – مورد پیگرد قانونی قرار بگیرد. اما شناسایی سوء رفتارهای شدید و پیگیری آنها با دشواری های زیادی روبروست. بر اساس همین گرایش نادرست فکری و تربیتی است که در ایران بیش از 50 درصد والدین در خانواده های ایرانی معتقدند که تنبیه به عنوان یک ابزار تربیتی برای کودک لازم است و 40 درصد والدین ایرانی نیز به تنبیه بدنی گرایش دارند. رواج و عادی بودن بسیاری از خشونت های کلامی نیز در بین گروههای مختلف اجتماعی گاهی به گونه ای است که سطح حساسیت به صفر رسیده و در نتیجه اعضای چنین گروه هایی خشونت های کلامی را اصلا به رسمیت نمی شناسد. کما اینکه در بعضی از کشورها سوءاستفاده جنسی از کودکان به عنوان یك مشکل شناخته نمی شود. در ایران نیز مردم معمولا این مسائل را مخفی نگاه می دارند. مثلا مواردی وجود دارد که مادر به خوبی از ارتباط جنسی محارم با فرزندش اطلاع دارد اما برای حفظ آبرو به روی خود نمی آورد. بنابراین سوءاستفاده جنسی از کودکان به علت طبیعت شنیعی که دارد اغلب پنهان می ماند و به علت سکوت کودک بسیار دیر آشکار می شود و در نتیجه اکثرا یافته ها و شواهد فیزیکی که موضوع را اثبات کنند وجود ندارد. متاسفانه علیرغم تاکید فراوانی که در دین مبین اسلام نسبت به تکریم کودک و محبت به او شده است اما فقر فرهنگی و غفلت خانواده نسبت به اخلاق دینی و آموزه های تربیتی اسلامی و جهل و ناآگاهی والدین از حقوق کودک آزار و اذیت کودکان همواره ادامه دارد. علل بروز كودك آزاریکودک آزاری در تمام اقشار جامعه رخ می دهد و فقط شامل یک گروه خاص نمی شود و عوامل زیادی به این روند صعودی دامن می زند. یكی از عوارض كودك آزاری پرخاشگر شدن كودكان است. پرخاشگری رفتار کلامی است که با زور و اجبار بر علیه فرد اعمال می شود و از چند عامل به وجود می آید که یکی از آنها وضعیت شخصیتی و وجود اختلال روانی در افراد پرخاشگر است، عامل دیگر شرایط اجتماعی است که ممکن است به صورت فقر یا تبعیض موجب ابراز پرخاشگری شود. اکثر افراد پرخاشگر که به عنوان مجرم در زندان ها محکومیت خود را می گذرانند مبتلایان به اختلال شخصیت اجتماعی هستند و این اختلال زمینه قبلی دارد. باید توجه داشت بی رحمی هایی که نسبت به کودکان می بینیم با توجه به ضربه های روحی و روانی که به آنها می زند خود را در جایی دیگر نشان می دهد. خشونت در جامعه عموما ناشی از نهادینه شدن آن در خانواده است. معمولا والدین به صورت ناخودآگاه همان رفتاری را با فرزندان خود انجام می دهند که در دوران کودکی شاهد آن بوده اند. اصولا رفتار های والدین جنبه آموزشی مستقیم هم دارد. نمونه پدری که با فرزندان خود با خشونت رفتار می كند معتقد است که یک پدر خوب باید آنقدر اقتدار داشته باشد كه فرزندانش از او حساب ببرند و به این ترتیب به طور مستقیم، خود را نمونه پر خاشگری برای فرزند قرار می دهد. طبیعی است كه خانواده در سلامت جامعه، کاهش آسیب های اجتماعی و انتقال فرهنگ ملی و مذهبی به نسل آینده نقش به سزایی دارد. وقتی فقر و تنگدستی در خانواده ای رسوخ پیدا می کند نباید توقع داشت که سلامت آن دچار خدشه نشود. همچنین بی سرپرستی، بیکاری و عدم درآمد، کمرنگی ارزش های ملی و مذهبی، اعتیاد، طلاق، عدم مهارت های کافی در خانواده به منظور برخورد با معضلات و آسیب های اجتماعی از جمله عواملی هستند که استحکام و دوام خانواده ایرانی را در معرض آسیب قرار می دهد.از دیگر عوامل بروز کودک آزاری در میان خانواده ها می توان از فضای خشونت آمیز محیط زندگی، انتظارهای غیر واقعی و نابجا از کودکان بدون توجه به توانایی های آنها، برآورده نشدن آرزوهای دوران کودکی والدین و انتظار تحقق آنها از سوی فرزندان، بد سرپرستی و طلاق، ازدواج های مجدد، و کیفیت نامطلوب زندگی، بیماری های روانی و عدم تعادل شخصیتی، بروز رفتارهای شدید عصبی نظیر جنون آنی در والدین، تجربه مورد آزار قرار گرفتن خود والدین در دوران کودکی، خلاء های قانونی در رابطه با حقوق کودکان، تعداد زیاد فرزندان و پر جمعیتی خانواده، فقدان آموزش مهارتهای زندگی مخصوصا دررابطه با زوج های جوان به دلیل عدم تجربه لازم در برخورد با کودکان، غفلت از مسایل تربیتی و پروشی در مدارس و معلولیتها نام برد.( 4) كودك آزاری اصلی ترین عاملی است که در فرار دختران تاثیر بسزایی دارد. بیشترین نوع آزاری که بر دختران فراری وارد شده است طبق آمار شامل آزار جسمی، آزار روحی و روانی و آزار جنسی است و در درجه دوم آزار عاطفی است که در قالب آزارهای کلامی و غیر کلامی مانند مسخره کردن، تهدید به اخراج از خانه، ناسزا گفتن، تبعیض قائل شدن، توجه زیاد سرپرست به تنبیه کودکان و ایراد گرفتن به طرز پوشش تجلی می كند. آزارهای جسمی از طریق كتک خوردن برای هر خطایی در منزل، به خاطر دیر آمدن به منزل، کسب نمره پایین در درس ها و بسیاری از مسائل دیگر اعمال می شود. برخی رفتار های خشونت آمیزانسان ها صرفا به خاطر فقدان مهارت های زندگی از جمله مهارت حل مساله ظهور می كنند. شتابزدگی و تمایل روانشناختی به حل سریع مساله موجب می شود که توسل به خشونت به عنوان راه حلی که سریع به جواب می رسد مطلوبیت پیدا کند. فقر، میلیونها کودک را از سرپناه آموزش و دسترسی به اطلاعات محروم کرده است، به طوریکه بیش از نیمی از کودکان جهان به واسطه فقر، جنگ، بیماری و ایدز از دوران کودکی مطلوبی بهره‌مند نبوده و میلیونها کودک نیز از حقوق خود محرومند. بی شک در خانواده هایی که از سطح رفاهی و اقتصادی مناسبی برخوردار نیستند، وجود اختلالات شخصیتی و سابقه بیماری های روانی، معلولیت های مغزی، هوشی و یا بعضی بیماری ها نظیر ابتلای والدین به برخی از بیماری های روانی و اعتیاد و زندانی شدن یکی از والدین دلایل عمده افزایش کودک آزاری در جامعه است. درصد قابل توجهی از کودک آزاری ها در خانواده هایی رخ می دهد که والدین به خصوص پدر به افسردگی و بیماری های حاد روانی و یا اعتیاد مبتلایند، به طوریکه به هنگام فشار ناشی از مشکلات در یک لحظه کنترل خود را از دست داده و به ضرب و شتم کودک می پردازند که گاهی این مساله تا حد مرگ پیش می‌رود. آنچه مسلم است علت كودك آزاری مشکلات اقتصادی از جمله بیکاری، عدم مهارت، اعتیاد، فقر،بیکاری، تعلیم و تربیت نادرست، افت اخلاق اجتماعی، زندانی شدن در یک محیط و عدم امکانات و فضای تفریحی، اختلالات روانی و مهاجرت خانواده ها، اعتیاد و نا آگاهی والدین است. آخرین بررسی های انجام شده حكایت از آن دارد كه کودک آزاری در ایران در خانواده های فقیر، سخت گیر، معتاد، تک والدینی، والدین ناتنی و والدینی که خود تجربه آزار دیدن در کودکی را داشته اند و نیز آنهایی که شغل خود را از دست داده اند بیشتر دیده می شود. همچنین حدود نیمی از تولدها در کشور ما ناخواسته است که این امر زمینه بروز کودک آزاری را افزایش می‌دهد، همچنین افزایش جمعیت، مهاجرت به شهرها و به تبع آن ناتوانی خانواده در تامین معاش نیز می تواند در بروز کودک آزاری نقش مهمی داشته باشد. ادامه خواندن مقاله مقابله با كودك‌آزاري (مروري بر راهكارهاي موجود)

نوشته مقاله مقابله با كودك‌آزاري (مروري بر راهكارهاي موجود) اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

Viewing all 46175 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>