Quantcast
Channel: دانلود فایل رایگان
Viewing all 46175 articles
Browse latest View live

مقاله رفتار الياف كربن در بتن

$
0
0
 nx دارای 17 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : خلاصه:مقاله حاضر نتایج آزمایشات برای تعیین خواص و رفتار پیونذ الیاف كربن نشان می‌دهد. رفتار تحت بار حرارتی مورد مطالعه بوده است. مقدمه:بدلیل افزایش تقاضا برای استفاده از مواد جدید نیز خوردنده الیاف كربن توحه بیشتری را در حوزه طراحی پل به خود اختصاص می‌دهد. مزیت آن كاهش پوشش بتن بدلیل مقاومت به خوردگی در پوشش بتن و موارد مرتبط می‌باشد. برای رشته‌های پیش تنیده در بارهای زیاد و آنها با رشته‌های فولادی مقایسه می‌شوند. استفاده از تقویت با كربن غیرپیش تنیده تهیه شده از مشی‌ها، هنوز رایج شده است. توسعه مش تقویت بافت شامل تعیین خواص الیاف و رفتار كوتاه مدت و بلندمدت در بتن می‌باشد. رفتار پیوند الیاف كربن غیرتلقیصی در بتن ، رضایتبخش نمی‌باشد زیرا الیاف داخلی در ناحیه پیوند می‌لغزند، آزمایشات با الیاف اپوكسی ادامه یافت. رزین اپوكسی باید پیوند الیاف با الیاف را بهبود بخشد و ظرفیت حمل بار توسط فعال كردن الیاف بیشتر، بهبود یابد.لایه‌بندی اپوكسی در الیاف كربن و بسته به مقدار الیاف در تماس با زرین اپوكسی است. در عكس REM نحوه پوشش اپوكسی الیاف كربن دیده می‌شود. در اینجا آزمایشات با انواع مختلف الیاف و مخلوط‌های شده و رفتار تحت عمل حرارتی ارائه می‌شوند. 2- آزمایشات PWlLOWT .قبل از توسعه یك مش تقویت الیاف كربن، رفتار پیوند بین الیاف و بتن باید تعیین شود. بنابراین آزمایشات مختلفی انجام شدند. در این بررسی‌ها قطرهای الیاف با استحكام‌های بتن مختلف تركیب شدند. نمونه‌های آزمایش در جایی بكار رفتند كه آزمایش قبلاَ شرح داده شده است. آزمایشات پیوند در موخ‌شوله فور تكنیك، ویرت شافت‌اوند، كولتور(HTWK) لایپزیك انجام شدند. برای نعیین استحكام بتن نمونه‌ها 3 مكعب10/10/10cm3 برای هر مخلوط بتن تولید شد و پس از 28 روز قبل از آزمایشات، آماده گردیدند. در مرحله اول الیاف با ضخامت مختلف در تركیب با استحكام‌های بتن بررسی شدند. جدول زیر آزمایشات انجام شده را نشان می‌دهد.تمام نمونه‌ها دارای طول پیوند40 تا 50mm بودند.برای حصول رابطه بین استحكام بتن و رفتار پیوند، آزمایشات شماره 5 و 10 مقایسه می‌شوند. شكل‌های 2 و 3 نشان می‌دهند كه استحكام پیوند در بتن با چهار برابر استحكام فشاری بالاتر، دو برابر می‌شود. منحنی‌های پیوند در نمودار‌های زیر دیده می‌شوند. X آزمایشات شماره 6 تا 15 منجر به شكست پیوند نشدند بلكه منجر به شكست كششی الیاف شدند. نیروهای مربوط به استحكام كشش نظری الیاف بودند. از مقایسه 1 و3 مشاهده می‌شود كه تاثیر یك زرین اپوكسی برروی رفتار پیوند می‌تواند بطور تجربی نشان داده شود. نیروی PWLLOWT در آزمایش 3 با استحكام بتن یكسان، دو برابر می‌شود. تاثیر انواع مختلف هندسه بكار رفته برای مش نمی‌توانست اندازه‌گیری شود. از این آزمایشات مشاهده می‌شود كه یك استحكام پیوند كوچك كمتر از 50mm برای نیروی كششی الیاف در بتن با استحكام بالا چقدر است. 3- بررسی تاثیرات حرارتی روی رفتار پیوند الیاف لایه‌ای بطور مكانیكی:31- علائم مقدماتیتوجه به بارهای حرارتی انجام گرفت زیرا ضریب انبساط حرارتی سیم‌هایCFK با بتن تفاوت دارد. در جهت شعاعی، ضریب‌ حرارتی بیشتر است ولی در جهت طولی سیم كمتر است. یعنی در دمای بالاتر سیم CFK باعث تنش‌های كششی شعاعی در بتن و تنش‌های برشی در منطقه پیوند می‌شود. اگر دما پایین آید، سیم بیشتر منقبض می‌شود و از بتن جدا می‌شود. دمای گرفتن بتن می‌تواند بیش از 60° باشد كه بستگی به شرایط مرزی دارد.Setino اگر اعضای بسیاری موجود باشد و سیمهای CFK با دمای گرفتن بالا تماس داشته باشد پیوند از بین می‌رود قبل از اینكه بار‌گذاری عضو صورت گیرد چون ابعاد نمونه‌های آزمایش خیلی كوچك هستند گرما خیلی سریع می‌تواند خارج شود بنابران این موضوع در آزمایشات واقعی رخ نداد. ادامه خواندن مقاله رفتار الياف كربن در بتن

نوشته مقاله رفتار الياف كربن در بتن اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


مقاله دستگاه گوارش، تنفس، خون و مايعات بدن، دفع ادرار

$
0
0
 nx دارای 66 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : منابع:1- دستگاه گوارش، ترجمه، مریم عالیخانی، انتشارات سالمی، چاپ سوم، 1387 دستگاه گوارشعمل گوارش: گوارش عملی است كه مواد غذایی را طوری تغییر می دهد كه برای سلول های بدن قابل استفاده باشد.لوله گوارش: لوله ای است طویل كه از دهان شروع شده و به مخرج ختم می شود.ساختمان لوله گوارش (از داخل به خارج) 3 لایه دارد.1- لایه مخاطی2- لایه عضلانیشامل عضلات حلقوی صاف در داخل و طولی صاف در خارج است وظیفه آنها ایجاد حركات درلوله گوارشی و محفوظ كردن محتویات آن می باشد.3- لایه پیوندی خارجی:كه از بافت پیوندی است و لوله گوارش را به قسمتهای دیگر متصل می كند و روده بند (مزانتر) نام دارد. مكانیكی اعمال عمومی دستگاه گوارش گوارش شیمیایی   جذب: روده باریكنقش دهان در دستگاه گوارش:1- تشخیص مزه و كیفیت غذا: به كمك پرزهای چشایی- زبان (بمقدار زیاد)- حلق- دهان2- گوارش غذا: كه عمدتا مكانیكی و توسط دندانها صورت می گیرد.دندان ها در هر آرواره1- پیش : 4 عدد با تاج قطع كننده و یك ریشه مخروطی برای بریدن و پاره كردن2- نیش: 2 عدد با تاج مخروطی نوك تیز و یك ریشه مخروطی برای بریدن و پاره كردن3- آسیاهای كوچك: 4 عدد با 1 یا 2 ریشه و تاج پهن با 2 برجستگی برای خرد و له كردن غذا4- آسیاهای بزرگ: 6 عدد با ریشه 3 شاخه تاج پهن با 4 برجستگی مناسب برای ساییدن غذا تاج: بیرون از لثه ساختمان دندانها ریشه: درون لثه خارجی ترین لایه دندان را مینا كه سخت ترین ماده بدن می باشد پوشانده است[ %96 آهك، 4% پروتئین (اوسئین)]. زیر مینا عاج قرار دارد با سختی كم (72% آهك و 28% پروتئین) و در حفره وسط آن مغز شامل بافتهای زنده پیوندی، عصب و رگهای خونی راپر می كند و روكش ریشه دندان ساروج است.نكته: دندانهای انسان مخلوطی از رژیم گوشتخواری و گیاهخواری است.بزاقبزاق دهان چسبنده و لزج است. 3 جفت غده بزاقی شامل:1جفت زیر زبانی و 1 جفت تحت فكی و 1 جفت بناگوشی می باشد. آبلیزوزیمپتیالینموسینتركیبات بزاق:1- آب 99%2- لیزوزیم در گوارش نقش دارد و با تخریب دیواره سلولی میكروبها را می كشد.3- پتیالیننوعی آمیلاز است كه نشاسته را به قندهای ساده تر تبدیل می كند.4- موسیننوعی پروتئین كه در آب به ماده لزج و لغزنده موكوس تبدیل می شود و حركت غذا را در دهان حلق و مری تسهیل می كند.حلقحلق چهار راهی كه از جلو به دهان و و از بالا به بینی و از پایین به مری و نای راه دارد و لقمه غذا باید وارد یكی از آنها شود.بلع مركز آن در بصل النخاع می باشد و به كمك عصب واگ (پنوموگاستریك) و همكاری ماهیچه های زبان كه راه دهان را می بندد و اپی گلوت كه نای را می بندد و زبان كوچك كه بینی را می بندد صورت می گیرد تا غذا وارد مری شود.نكته: در مری گوارش صورت نمی گیرد و حركات كرمی شكل غذا را به سمت معده حركت می دهند.نكته: انقباضات منظم و پشت سر هم عضلات حلقوی و طولی جدار مری به صورت موجی از حلق به طرف معده پیش می رود و این حركات را واكنش های خودكار عصبی تنظیم می كند.معدهمكانیكی: توسط حركات معده گوارش معدهشیمیایی: توسط شیر معده تذكر: در محل اتصال معده به روده كوچك دریچه وجود دارد و غذا را كم كم به روده وارد می كند.حركات معده1- حركات نوع اول كه بلافاصله بعد از خوردن غذا شروع شده و غذا را به شیره معده مخلوط می كند.2- حركات نوع دوم نیم ساعت بعد از خوردن غذا شروع می شود و باعث تحویل غذا به معده می شود.غدد معدهدر دیواره معده غده های ترشحی زیادی وجود دارند كه اسید، آنزیم و موسین ترشح می كنند.و این غده ها از انواع لوله های ساده یا منشعب می باشند و سه نوع سلول دارد.سلولهای غدد معدی1- سلول های اصلی گردن: ماده مخاطی موسین دار غلیظ برای حفاظت معده ترشح می كند.2- سلول های اصلی تنه: آنزیم ها را ترشح می كند.3- سلول های كناری: اسید كلریدریك ترشح می كند. اسید كلریدریكآنزیم پپسینشیره معده آنزیم لیپازآنزیم رنین ترشحات مخاطی 1- ضد عفونی كردن معده1- اسید كلریدریك 2- فعال كردن پپسین 3-كمك به هضم مواد غذایی2- آنزیم پپسینپروتئین ها را به اجزای ساده تر تبدیل می كند. و مهمترین آنزیم معده است.3- آنزیم لیپازمقدارش كم است و چربی های شیر را به اسید چرب و گلیسرول تبدیل می كند.4- آنزیم رنین (مایه پنیر)كازئین شیر را به حالت جامد در می آورد تا پپسین آنرا گوارش دهد.نكته: رنین در پنیر سازی مصرف می شود.نكته: PH اسید معده بزرگسالان برای عمل رنین مناسب نیست.5- ترشحات مخاطیترشحات مخاطی نقش حفاظتی دارند و جدار معده را از اثر آنزیم و پپسین و اسیدكلریدریك حفاظت می كند.كیموس معدهسوپ مخصوصی است كه پس از گوارش معدی بوجود می آید و به طور متناسب از دریچه پیلور تحویل روده می شود.ترتیب خروج مواد از معده:1-قند ها 2- پروتئین ها 3- چربی ها روده باریكعمل گوارش در لوله باریك اتمام می پذیرد طول آن 6 متر و قطر آن 5/2 سانتی متر و 25 سانتی متر اول آن دوازده نام دارد. كبد و لوزالمعده با آن ارتباط دارند كه مهمترین محل گوارش می باشد جدار روده چین خوردگی ها و برجستگی هایی دارد كه پرز نام دارد و دیواره سلولهای لایه پوششی پرز در طرف روده چین خوردگیهای زیادی دارند كه میكروپرز نام دارد و سطح جذب را 600 برابر افزایش داده و به 200 متر مربع می رساند.فعالیت های گوارشی روده باریك:1- گوارش غذا كامل می شود.2- مواد غذایی برای روده به خون و لنف جذب می شود.3- مقدار الكترولیت ها و املاحی كه دفع می شوند را كنترل می كند.4- هورمون هایی برای تنظیم ترشحات لوزالمعده و صفرا و معده ترشح می كند.علل گوارش زیاد مواد در روده باریك:1- غذا در دهان و معده گوارش مقدماتی می یابند.2- برای گوارش انواع غذاها شیره لازم موجود است.3- توقف بسیار طولانی غذا برای عمل آنزیم ها وجود دارد. 1- شیره لوزالمعدهترشحاتی كه به روده وارد می شود. 2-تشرحات دیواره روده 3- صفرالوز المعده در زیر و پشت معده است نوكش متوجه طحال است و آنزیم های لوزالمعده در محیط خنثی فعالیت زیاد دارند و صفرا و بیكربنات حالت اسیدی كیموس معدی را خنثی می كنند.   نوع آنزیم تركیبات مورد اثر تركیبات حاصل1- تریپسین و كیموتریپسین2- لیپاز3- آمیلاز4- نوكلئازها پروتئینها و پلی پپتیدهاچربیها (تری گلیسیرها)نشاستهاسید نوكلئیك پپتیدهای كوچك و اسید آمینهگلیسرول و اسیدهای چربقندهای دوتایی (دی ساكاریدها)پنتوز بازهای آلی تشكیل دهنده اسید نوكلئیك و فسفات تذكر: آنزیم های لوزالمعده مواد را به مواد ساده تر تبدیل می كند (كاملترین شیره گوارشی) نكته: آنزیم های جدار روده نیز در گوارش روده دخالت دارند.كبد (جگر)كبد بزرگترین غده بدن به وزن 1/1 تا 6/1 kg كه از 4 لب تشكیل شده در بالا و طرف راست معده قرار دارد كیسه صفرا در زیر لب بزرگ راست وجود دارد و آبشامه كبد كه پرده ای پیوندی است آنرا می پوشاند. سیاهرگ بابخون لوزالمعده، روده ها، طحال و معده توسط این سیاهرگ وارد كبد می شود و به صورت سیاهرگ فوق كلیوی از كبد خارج می شود.ساخته شدن صفراسلول های كبدی مواد لازم را از خون می گیرند و صفرای ساخته شده (توسط مجاری هپاتیك و سیستیك ) به كیسه صفرا می رود و ذخیره می شود.تذكر: مجرای لوزالمعده و مجرای صفرا در انتها یكی می شود و به دوازده وارد می شود. خروج صفرا: وقتی غذا مخصوصا غذای چربی دار از معده وارد دوازدهه می شود كیسه صفرا منقبض می شود و صفرا ازراه مجرای كیسه صفرا به دوازدهه وارد میشود.مهمترین عمل صفراكمك به هضم چربی ها می باشد چون نمك های آلی آن قطرات درشت و نامحلول چربی را به قطرات كوچك و ریز تبدیل می كند تا سطح تماس آنها با لیپاز زیاد شود.تذكر: صفرا حالت اسیدی شیره معده را خنثی می كند.ساختمان روده بزرگروده بزرگ آخرین قسمت لوله گوارش است.قطر آن 6 سانتی متر و طول آن 5/1-8/1 متر است و شامل بخش های زیر است:1- سكوم (روده كور):5 تا 8 سانتی متر اول آن روده كور می نامند. آپاندیسزائده ای كرم مانند و توخالی كه به روده كور متصل است و طول آن 8 تا 10 سانتی متر است ساختمان دیواره شكل آن شبیه روده است.آپاندیسیتتورم و عفونت دیوراه مخاطی آپاندیسیت می باشد.5- راست روده:آخرین بخش روده بزرگ به طول 20 سانتی متر كه به مخرج ختم می شود اسفنكتر اول غیرارادی و دومی ارادی است.تذكر: در روده بزرگ پرز و غده های ترشح كننده آنزیم وجود ندارد ولی دیواره داخلی آن مواد مخاطی ترشح می كنند.راههای جذب غذاقندهای ساده و نمك های معدنی و اسیدهای آمینه و ویتامین ها و آب وارد سلول پوششی روده می شود و از طریق رگهای خونی به پرز سیاهرگ روده و در نهایت توسط سیاهرگ باب به كبد می روند. كبد بمنزله یك انبار و تنظیم كننده و پخش كننده مواد جذب شده است.چربی ها (شامل اسید چرب و گلسیرول و كلسترول) پس از ورود به سلول های پوششی پرز در شبكه آندوپلاسمی به تری گلیسرید تبدیل می شوند و به آنها كیلومیكرون می گویند كه شامل تری گلیسیرید و كلسترول است و از طریق رگ لنفی یا رگ كیلوسی در مسیر لنف قرار می گیرند.مكانیسم جذب مواد غذایی1- یون ها به كیفیت انتقال فعال2- قندهای ساده از طریق انتشار تسهیل شده3- اسیدهای آمینه از طریق انتشار تسهیل شده4- ویتامینها به صورت انتشار5- آب به صورت اسمزنكته: پس از جذب سدیم آب به كیفیت اسمز جذب می شود.6- چربی ها (گلیسرول و اسیدهای چرب): به صورت انتشار جذب می شوند و درسلول های پوششی پرز دوباره به صورت مولكولهای چربی در می آیند و وارد رگهای لنفی می شوند. نكته: بعضی از سلولهای روده در شیرخوارگی خاصیت آندوستیوز دارند و پروتئینهای بزرگ ایمن ساز مانند آنتی كورها و پادتنهای شیر مادر را به خاطر دست نخوردگی به صورت آندوسیتوز جذب می كنند.جذب در روده بزرگ 1- آب به كیفیت اسمز2- نمك های معدنی به كیفیت انتقال فعال (سدیم)3- ویتامین ها به كیفیت انتشار جذب می كنند.باكترهای همزیست سلولز را برای خودشان تجزیه می كنند ولی ویتامین های B و K می سازند كه جذب روده می شوند. تحرك روده بزرگ كم و توقف غذا طولانی در نتیجه آبگیری باقی مانده غذا جامد می شود.تنظیم فعالیت های گوارشی1-تنظیم عصبی:مركز تنظیم فعالیت های گوارشی در بصل النخاع قرار دارد. پس از تحریك گیرنده های حواس بویایی و چشایی یك واكنش خودكار عصبی ایجاد می شود و پیام عصبی از طریق شاخه حسی اعصاب به مراكز مغزی منتقل می شود مراكز مغزی از طریق اعصاب حركتی باعث افزایش ترشح غدد بزاقی و معدی می شود.نكته 1: عصب واگ یا پنوموگاستریك از نوع مختلط می باشد و در فعالیت های گوارشی دخالت دارد.نكته 2: از نخاع اعصابی خارج می شوند كه حركات و ترشحات لوله گوارش را كاهش می دهند.2- تنظیم هورمونیهورمون سكرتین:وقتی كیموس معدی وارد دوازده می شود بعضی از سلولهای جدار آن تحریك می شوند و هورمون سكرتین را به خون ترشح می كنند وقتی سكرتین به لوزالمعده رسید ترشح آن افزایش می یابد.تذكر: هورمون های دیگری نیز در فعالیت های گوارشی دخالت دارند.بعضی از بیماریهای دستگاه گوارش زخم معدهسطح داخلی معده را یك لایه مایع غلیظ قلیایی به نام مایع مخاطی پوشانده است كه مانع تماس پپسین و اسید با دیواره معده می شود در بعضی افراد این لایه ضعیف عمل می كند و جدار معده تحت اثر اسید و آنزیم قرار می گیرد و زخم معده را موجب میشود.عوامل موثر در بیماری زخم معدهعوامل ارثی، استعمال دخانیات و مشروبات الكلی و بعضی از داروها مانند آسپرین، ترشح بیش از اندازه اسید و پپسین، اضطراب و نگرانیهازخم رودهزخم روده بیشتر در منطقه دوازده اتفاق می افتد چون سیستم حفاظتی آن از سایر نقاط روده ضعیفتر است علت آن ترشح زیاد اسید معده، عوامل ارثی، دخانیات و عوامل روحی می باشد. علائم زخم رودهاحساس دردهای سوزاننده درناحیه زیر جناغ سینه است كه با خوردن داروهای ضد اسید بطرف می شود.آپاندیسیت شكم دردی است كه به جراحی منتهی می شود و علت آن انسداد مجرای آپاندیس در محل اتصال آن با روده كور ا ست. این بیماری در سنین 25-10 سالگی ایجاد می شود چون بافت سازنده دیواره آپاندیس بیشترین رشد را دارد ومی تواند دهانه آن را مسدود سازد. بسته شدن مجرای آپاندیس ممكن است به وسیله مدفوع سفت شده (یبوست) ورود كرمك یا آسكاریس و مواد غذایی هضم نشده صورت گیرد.علائم آپاندیسیتبی اشتهایی، شكم درد شدید (در حوالی ناف وسمت راست)- استفراغ و تب خفیف و بسته شدن آپاندیس باعث حبس شدن باكتریها در این عضو و عفونت آن می شود. سنگ صفرا درصفرا نمكهای كانی و كلسترول وجود دارد. اگر غلظت مواد صفراوی افزایش یابد جمع شده رسوب می كنند و سنگ كیسه صفرا، دركیسه صفرا یا مجاری صفراوی پدید می آید. سنگ وقتی بزرگ شود راه مجرای صفرا را می بندد و نمی گذارد صفرا وارد روده شود و چربیها دست نخورده دفع می شوند و به خاطر ورود مواد رنگین صفرا به خون، رنگ پوست و به خصوص صلبیه چشم زرد می شود.اسهالاستقرار باكتریها، ویروسها و میكروبهای دیگر در روده كوچك در جذب آب و نمك اختلال ایجاد كرده و فرد دچار اسهال می شود.عوارض اسهالكم شدن حجم خون، از دست دادن یونهای ضروری به هم خوردن تعادل شیمیایی PH خون پیشگیریدر هنگام ابتلا باید از خوردن سبزیجات و میوه های خام پرهیز كرد یبوستعلت این بیماری كند شدن حركت روده بزرگ است در نتیجه مدفوع مدت طولانی در روده می ماند و آب خود را از دست می دهد فشارهای عاطفی باعث كندی حركات روده بزرگ می شود.جلوگیری از یبوستورزش- دفع به موقع مدفوع- خوردن سبزیجات ومیوه جاتنشانه های یبوست1- سردرد 2- بی اشتهایی 3- حالت تهوع 4- بزرگ شدن شكم تنفسدستگاه تنفسیپس از عمل گوارش و جذب بایستی انرژی مواد غذایی آزاد گردد تا بدن برای انجام اعمال حیاتی از آنها استفاده كند مهمترین راه آزاد كردن انرژی، اكسیداسیون آن مواد می باشد كه در پایان آن انرژی در پیوند غنی از انرژی ATP ذخیره سازی می شود. فرمول اكسیداسیون كامل گلوكزبه طور كلی در تنفس با دو گاز سروكار داریم. اكسیژن كه باید جذب شود و دیگری دی اكسیدكربن كه باید دفع شود و انتقال این دو گاز بین سلول و محیط به صورت انتشار است. نكته: در تك سلولی ها مثل آمیب اكسیژن به صورت محلول از محیط دریافت میشود و دی اكسیدكربن را به آن پس می دهند.تذكر مهم: در جانوران پرسلولی مثل انسان كه سلول ها در تماس مستقیم با محیط نیستند دستگاه تنفس وظیفه تبادل اكسیژن و دی اكسید كربن را بعهده دارد.ساختمان عمومی دستگاه تنفسی1- مجاری تنفسی: بینی- حلق- حنجره- نای- نایژه ها – نایژك ها2- شش ها: شش راست- شش چپ3- پرده جنب: لایه خارجی- مایه حنب- لایه داخلی4- ماهیچه های تنفسی: عضلات بین دنده ای- دیافراگم5- قفسه سینه: دنده ها- جناغ- مهره های پشتنكته: مهمترین فعالیت حیاتی تنفس می باشد فردی كه نفس می كشد زنده محسوب می شود.نكته: تعداد تنفس 14-12 بار در دقیقه است. 1- مجاری تنفسیلوله هایی هستند كه از یك طرف با محیط و از طرف دیگر با كیسه های هوایی ارتباط دارند.نكته مهم: تبادل گاز تنفسی با خون فقط در كیسه های هوایی صورت می گیرد.حفره بینی به وسیله تیغه میانی دو بخش می شود لایه پوششی مرطوب، مژكدار و رگهای خونی فراوان دارد و هوای تنفسی را گرم، مرطوب و تصفیه می كند.تذكر مهم: هنگام سرماخوردگی و حساسیت ها قطر رگهای بینی زیاد شده و بینی می گیرد.حنجرهدر عقب بینی و بالای نای قراردارد و غضروفهایی دارد كه آن را باز نگه دارند و تعدادی تار یا طناب صوتی دارد كه هوای بازدم آنها رامرتعش كرده تولید صدا می كند و زائده ای به نام اپی گلوت دارد كه هنگام بلع دهانه حنجره را می بندد تا غذا وارد نای نشود.تكلم و آواز1- نتیجه ارتعاشات پیچیده و موزون تارهای صوتی2- تغییر حجم حنجره 3- حركات زبان و لبها صورت می گیرد.4- عضلات بازدمی نیز نقش مهمی دارد.نكته: حنجره در مردها هنگام بلوغ حجیم تر و تارهای صوتی ضخیم تر می شود و صدایشان بم می شود. نایلوله ای ضخیم به طول cm10كه به دو نایژه تقسیم می شود.نایژه هاهر یك از دو نایژه وارد یكی از ششها می شود.نكته: بافت پوششی داخلی مجاری تنفسی مژكهایی دارد كه حركت پارویی به طرف گلو دارند و باعث دفع باكتریها و ذرات می شوند.تذكر: مصرف سیگار مژه های بافت پوششی مجاری تنفسی تحتانی را فلج می كند و در نتیجه عفونت مجاری تنفسی بوجود می آید و همچنین باعث بیماریهایی در دستگاه تنفس می شود.تنظیم قطر مجاری تنفسی1- اعصاب سمپاتیك و هورمون آدرنالین باعث انبساط مجاری میشوند.2- اعصاب پاراسمپاتیك و بعضی از مواد مانند هیستامین باعث كاهش قطر این مجاری می شود.نكته: دی اكسید كربن هوا باعث افزایش قطر مجاری تنفسی می شود.2- شش هاشش راست 3 لب دارد وشش چپ 2 لب دارد. هر لب از تعدادی لپك تشكیل شده در شش ها 300 میلیون كیسه هوایی وجود دارد. دیواره كیسه های هوایی نازك و مرطوب است و رگ های خونی فراوان دارد و تبادل گازهای تنفسی بین كیسه های هوایی و خون براحتی صورت می گیرد.3- پرده جنبپرده ایست كه دو لایه دارد لایه داخلی به سطح خارجی شش چسبیده است و لایه خارجی به سطح داخلی قفسه سینه چسبیده و مایع جنب بین دو پرده قرار دارد و حركات شش ها را آسان می گیرد.4- قفسه سینهشامل 12 جفت دنده و از پشت به ستون مهره ها و از جلو به جناغ سینه متصل است و مانند اطاق مخروطی است كه دیواره آن دنده ها، كف آنرا دیافراگم تشكیل می دهد و شش ها به وسیله پرده جنب به جدارش متصل هستند و شش ها كه قابلیت ارتجاعی دارند از حركات قفسه سینه تبعیت می كنند.5- ماهیچه های تنفسیشامل پرده دیافراگم ازبافت ماهیچه ای مخطط كه قفسه سینه را از حفره شكمی جدا می كند و همچنین عضلات بین دنده ای خارجی و داخلی كه بر هم عمودند و از جنس مخطط هستند.چگونگی عمل تنفستنفس شامل دم وبازدم می باشد.1- دم: هوا وارد ششها می كند2- بازدم: هوا را از ششها خارج می كند.نقش مهم پرده جنب در دم و بازدمچون فشار مایع جنب همیشه كمتر از فشار اتمسفر است به این دلیل در حالت بازدم ارادی ششها كاملا بسته نمی شوند.فرمان عصبی دماز مراكز تنفسی مغز صادر می شود دیافراگم و عضلات بین دنده ای خارجی منقبض می شوند و بالا رفتن دنده ها و پایین آمدن دیافراگم حجم قفسه سینه را زیاد می كند و فشار مایع جنب كاهش می یابد. هوا وارد شش ها می شود و كیسه های هوایی متسع می شوند (عامل اصلی پرده جنب) در پایان دم عضلات دمی استراحت می كنند. بازدمبازدم در اثر وزن قفسه سینه و خاصیت ارتجاعی شش ها صورت می گیرد و هوا از شش ها خارج می شود. (غیر فعال)نكته: اگر پرده جنب یك شش پاره شود همان شش جمع شده و از كار می افتدنكته مهم:1- در تنفس طبیعی و آرام حركت دیافراگم عامل اصلی افزایش حجم قفسه سینه است.2- در تنفس شدید عضلات بالا برنده و پایین برنده قفسه سینه و عضلات شكم منقبض می شوند.تذكر: انقباض عضلات شكم محتویات شكم را بطرف دیافراگم می راند و به بازدم كمك می كند.گنجایش شش هاچون گنجایش شش های هر فرد محدود است بسته به نوع نفس كشیدن میزان تبادل هوا با محیط تفاوت دارد. هواهای تنفسی:1- هوای جاری: 5/0 لیتر كه در هر نفس عادی وارد شش ها می شود.2- هوای مرده: هوای جاری كه در مجاری تنفسی باقی می ماند.3- ظرفیت حیاتی شش ها: كل هوایی كه پس از یك دم عمیق طی یك بازدم عمیق بیرون رانده می شود (5 لیتر)4- هوای ذخیره بازدمی: هوایی كه پس از هر بازدم عمیق می توان از ششها بیرون راند (5/1 لیتر)5- هوای باقیمانده: هوایی كه همیشه در ششها وجود دارد (5/1 لیتر)6- هوای كامل یا ذخیره دمی: هوایی كه با دم عمیق همراه هوای جاری وارد شش ها می شود. (3-5/2 لیتر) اسپیرومتردستگاهی است كه منحنی هواهای تنفسی را به صورت منحنی اسپیروگرام ثبت می كند.تنظیم حركات دم و بازدماصولاً در تنفس چیزی كه مهم است تهویه كیسه های هوایی می باشد یعنی مقدار گازهای تنفسی كه با خون مبادله می گردد. هنگام فعالیت، سرعت تنفس یا عمق تنفس باید افزایش یابد تجربیات نشان می دهند كه افزایش عمق تنفس تبادل هوا را افزایش می دهد. نتیجه می گیریم در تنفس عمیق اتلاف هوای مرده به حداقل می رسد.نكته: ورزشكاران عمق و سرعت تنفس را همزمان افزایش می دهند.تنظیم عصبی تنفسمركز اصلی تنفس در بصل النخاع و در مجاورت مركز تنظیم گردش خون می باشد این دو مركز رویهم گره حیات نامیده می شوند. نرونهای مركز تنفسی خاصیت فعالیت خودكار و متناوب دارند و در بصل النخاع یك مركز دم وجود دارد و مركز بازدم نیز عضلات بازدم را فعال می كند به كمك مركز ارادی تنفس در قشر مخ، انسان شدت و عمق تنفسش را می تواند كنترل كند.نكته: بازدم به صورت غیرفعال در اثر خاصیت ارتجاعی شش ها صورت می گیرد.نكته: اگر بالای بصل النخاع را با بقیه مغز ارتباطش را قطع كنیم حیوان به تنفس متناوب ادامه می دهد. ولی خالی از اشكال نیست.تنظیم شیمیایی تنفسمقدار و و عامل تنظیم شیمیایی هستند. 1- كمبود اكسیژن محلول در پلاسما گیرنده های شیمیایی سرخرگ كاروتید (سر) و قوس آئورت را تحریك می كند و باعث تحریك مركز تنفس و واكنش مناسب می شود.2- افزایش دی اكسید كربن پلاسما مستقیماً مركز تنفسی را تحریك می كند و باعث واكنش مناسب می شود.نكته: افزایش اثری شدیدتر از كمبود برمركز تنفسی دارد.كاهش اكسیژن محلول در پلاسما تحریك گیرنده آئورتی و كاروتیدی جبران تحریك بصل النخاع افزایش اكسیژن محلول در پلاسما افزایش فعالیت تنفسی تأثیرات كمبود اكسیژن برمركز تنفس كاهش پلاسما افزایش تنفس جبران افزایش پلاسما تحریك مركز تنفسنكته های مهم: 1- در تنفس شدید قفسه سینه نقش مهمتری دارد2- در هنگام خواب دیافراگم از حركت می افتد3- اگر بیدار و بیحركت باشیم دیافراگم فقط فعالیت می كند. انتقال و تبادل گازهای تنفسییك مولكول مراحل زیر را طی می كند تا از هوا به سلولهای بدن برسد.1- انتقال از هوا به شش2- انتقال از شش به خون (تبادل)3- انتقال درخون4- انتقال از خون به بافت (تبادل)تذكر: عكس این مسیر را طی می كند.1- تبادل گازهای تنفسی بین هوا و شش هاهنگام دم با اتساع شش ها فشار داخل آنها كم می شود و هوا از خارج وارد شش ها می شود. برعكس در بازدم فشار هوای داخل شش ها بیشتر از خارج می شود و هوا از شش ها خارج می شود.نكته مهم: این انتقال به اختلاف فشار داخل ششها با اتمسفر بستگی دارد كه در دم منفی و در بازدم مثبت است.نكته: درهوای بازدم میزان اكسیژن كاهش و دی اكسیژن كربن افزایش می یابد.   نوع درصد فشار درصد فشار هوای دمی 9/20 159 03/0 23/0هوای بازدمی 3/16 124 4 302- تبادل گازهای تنفسی بین كیسه های هوایی و خون: در مویرگ های اطراف كیسه های هوایی فشار اكسیژن كمتر از فشار آن دركیسه های هوایی می باشد و اكسیژن به كیفیت انتشار به مویرگ ها می رود. چون فشار دی اكسید كربن در خون مویرگ ها بیشتر از كیسه های هوایی می باشد به درون كیسه های هوایی انتشار می یابد و با عمل بازدم خارج شود. انتقال گازهای تنفسی در خونمقدار 2 درصد اكسیژن به صورت محلول در پلاسما حمل می شود كه در حد اشباع می باشد و 98% آن به صورت تركیب با هموگلوبین حمل می شود. هموگلوبین از 4 اتم آهن (بنام هم) تشكیل شده كه هر مولكول هموگلوبین با 4 مولكول اكسیژن تركیب ناپایدار اكسی هموگلوبین ایجاد میكند.نكته مهم: مهمترین عامل در تشكیل اكسی هموگلوبین بین فشار اكسیژن در پلاسما می باشد و معمولا درفشاری كمتر از آن تشكیل می شود.(اكسی هموگلوبین) تذكر: در صعود به ارتفاعات كه فشار اكسیژن كم است ابتدا حركات تنفسی شدیدتر می شود و در اثر توقف طولانی هورومون (اریتروپویتین) ترشح آن افزایش یافته و گلبول سازی در مغز استخوان افزایش می یابد.نكته مهم: مهمترین وظیفه گلبول قرمز حمل اكسیژن به خاطر میل تركیبی زیاد هموگلوبین آن با اكسیژن است.مبادله اكسیژن با بافتهافشار اكسیژن بافتها 20 تا 40 mmHg است، چون دائما سلول های بدن اكسیژن را می سوزانند تا مواد غذایی را اكسید می كنند و چون در خون روشن فشار اكسیژن 100 mmHg است اكسی هموگلوبین تجزیه شده و اكسیژن به بافت راه می یابد. در شش هااكسی هموگلوبین در مجاورت بافت منواكسید كربناین گاز سمی از سوختن ناقص ذغال بوجود می آید و در دود سیگار وجود دارد و میل تركیبی زیاد آن با هموگلوبین تركیب پایداری ایجاد می كند كه از تشكیل اكسی هموگلوبین جلوگیری می كند و اكسیژن رسانی به بافتها مختل می شود و اختلالات دیررس و زودرس در بعضی اندامها مخصوصا قلب و مغز ایجاد می كند.انتقال دی اكسید كربندر سلول ها مرتباً دی اكسید كربن تولید می شود.فشار دی اكسید كربن در بافت بیشتر از خون سرخرگی می باشد و بنابراین دی اكسید كربن از بافت به خون انتشار می یابد و دی اكسید كربن به 3 صورت حمل می شود.1- محلول در پلاسما (10%)2- تركیب با هموگلوبین (25%)3- به صورت یون بی كربنات ( ) (65%) بیشترین مقداردر داخل ششها طبق فرمول زیر دی اكسید كربن آزاد می شود و به علت بالاتر بودن فشار آن در شش ها نسبت به اتمسفر به محیط خارج انتقال می یابد. كربنیك آنهیدرازكربوهموگلوبین مجاورت بافت در شش ها نكته: كلیه حالات عاطفی بر تنفس تاثیر دارد. گلودرد چركیبیماریهای دستگاه تنفسی آمفیزم برونشیت ذات الریه (سینه پهلو)نكاتی درباره تنفس1- ورزش و تمرینهای مناسب می تواند ظرفیت حیاتی ششها را افزایش دهند.2- در كسانی كه استوار می ایستند یا می نشینند حجم قفسه سینه متعادل است و در كسانی كه در هنگام نشستن یا راه رفتن قوز می كنند حجم قفسه سینه از حد معمول كمتر می شود و ظرفیت حیاتی و هوایی كه در دم و بازدم عادی مبادله می كنند به طور نسبی كمتر است.3- سیگار كشیدن، تنفس هوای آلوده و ابتلا به سرماخوردگی می تواند باعث بسیاری از بیماریهای دستگاه تنفسی شود.4- تنفس هوای پاك و رعایت بهداشت هنگام سرماخوردگی دستگاه تنفس را سالم نگاه می دارد.بعضی از بیماریهای دستگاه تنفسی گلو درد چركینعامل این بیماری نوعی باكتری از گروه استرپتوكوكهاست در موقع ابتلا باید دوره درمان را كامل كنیم زیرا عدم درمان یا درمان ناقص عوارضی مانند رماتیسم قلبی را به دنبال خواهد داشت تب و گلودرد شدید به ویژه هنگام بلعیدن غذا با آب دهان از علایم این بیماری است. برونشیت:در اثر یك عفونت حاد یا مزمن ایجاد می شود كه تورم و التهاب درون نای و نایژه است.علت برونشیت حاد: جایگزین شدن باكتریها یا ویروسها در نای و نایژه است.علت برونشیت مزمن: در اثر تحریكات مداوم ایجاد می شود. سیگار كشیدن و تنفس هوای آلوده از علل برونشیتهای مزمن می باشد.آمفیزمیك عارضه تنفسی است كه در اثر برونشیت و عفونت كیسه های هوایی در اثر سیگار كشیدن ایجاد می شود. در این بیماری بیشتر دیواره های كیسه های هوایی در ششها خراب می شود و سطح مبادله گازهای تنفسی پایین می آید و اكسیژن به حد كافی به سلولها نمی رسد و دی اكسید كربن داخل خون افزایش می یابد.ذات الریه یا سینه پهلوسینه پهلو یك بیماری است كه به دنبال سرماخوردگی معمولی كه بدن ضعیف شده بوجود می آید پس در موقع ابتلا به سرماخوردگی باید نكات بهداشتی و درمانی را مراعات كنیم. این بیماری در اثر عفونت ششها به وسیله باكتریها یا ویروسها تولید می شود در اثر عفونت دیواره كیسه های هوایی ورم می كند و درون آنها از مایعات وسلولهای خونی پر می شود سینه پهلو به دو علت سبب كاهش اكسیژن رسانی می شود:اول: آن كه درون كسیه ها از مایع و سلولهای خونی پرمی شود و جایی برای ورود هوا باقی نمی گذارد.دوم: آن كه دیواره كیسه های هوایی ضخیم و كار مبادله گازها دشوار می شود. خون و مایعات بدناجزای مهم پلاسما آلبومین هاپروتئین های پلاسما گلوبولین ها فیبرینوژن1- آلبومین هادر جگر ساخته می شوند و مقدار آن از سایر پروتئینها بیشتر است و در ایجاد و حفظ فشار اسمزی خون موثرند و در تنظیم آب خون و انتقال مواد درمویرگها نقش بسیار مهم دارند. 2- گلوبولین هامانند گاماگلوبولین ها از گلوبول های سفید ترشح می شوند و در تهیه پادتن بكار می روند.3- فیبرینوژندر جگر ساخته شده و در انتعقاد خون نقش مهمی دارند.املاحشامل یونهای سدیم، پتاسیم، كلرید فسفات و كربنات به صورت محلول می باشد. نكته: ثبات تركیب شیمیایی پلاسما سلولها اهمیت زیادی دارد.تذكر: هورمونها و ویتامینها به صورت محلول در خون حمل می شود.سلولهای خونشامل سلولهای قرمز- سلولهای سفید و پلاكتها می باشد كه به سلولهای سفید و قرمز گلبول می گویند. ادامه خواندن مقاله دستگاه گوارش، تنفس، خون و مايعات بدن، دفع ادرار

نوشته مقاله دستگاه گوارش، تنفس، خون و مايعات بدن، دفع ادرار اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله تبيين نظري مدل نيازمدار شخصيت و عقب‌ماندگي ذهني: ماهيت و ابعاد آن

$
0
0
 nx دارای 74 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : منابععلیزاده، حمید، زاهدی پور، مهدی، (1384)، كاركردهای اجرایی در كودكان یا و بدون اختلال هماهنگی رشدی. فصلنامه علوم شناختی، سال ششم، شماره 3 و 4شریفی درآمدی، پرویز (1380) مقایسه اختلالات رفتار عاطفی در كودكان عقب مانده ذهنی و عادی، فصلنامه تازه های روان درمانی، شماره21Adams, K. S., & Christenson, S. L. (2000). Trust and the family- school relationship: Examination of parent- teacher differences in elementary and secondary grades journal of Psychology, 38 (5), 477-497.Addis, B. (1968). Resistance to parsimony: The evaluation of a system for explaining the development of competence in K. J. connolly & 1. Bruner (Eds.) The growth of competence. (PP. 97-118). NewYork: Academic press. Bandura, A. (1997) self – efficacy; The exercise of control. New York: W. H. Freeman.Baroff, G, S, & Olley , J, G. (1999) Mental Retardation ” Nature, cause, and management, Third Edition Taylor & francis Group, USA.Batshaw , M. L. (2002). Children with disabilities. Baltimore: Paul H. Brooks.Bednar, R. L., wells, M. G., & Peterson, S. R. (1989). Self- esteem: paradoxes and innovations in Clinical theory and practice. Washington, DC: American Psychology Association. Coopersmith , S. (1983). The Antecedents of self- Esteem. San francisco: W. H. Freeman.Deci, E, L, & Ryan, R. M. (1990). A motivational approach to self: integration in personality. In R. Dienstbier (Ed). Nebrska symposium on motivation: vol , 38, Perspectives on motivation (pp. 237-288). Lincoln: University of Nebraska Press.Dunst, C. J. (2002). Family- centered practices. Birth Through high school. Journal of special Education, 36(3). 139- 147.Dykeman , K, J., & Levy, I. S. (1991). The study and teaching of ethics for Persons with mental retardation. Mental Retardation. 29 , iii-iv.Elliott, D., weeks , D. J. , & Gray, S. (1990) Manual and oral Praxis in adults with down syndrome. Neuropsychological 28, 1307-1315.Erickson, K, A., & faivre, L, A. (1988). Whats exceptional about exceptional abilities 2. InL, K. obler & D. fein (Eds). The exceptional brain (pp. 436-473). NewYork : Guilford press. Ervin, E., Brown, F. (2003). From Theory to practice A contextual framework for understanding self- determination in early childhood environments. Infants and young children. 16(1) 77-87.Feldman, M. A. (2004). Self- directed learning of Child- care skills by parents with intellectual disabilities. Infants and young children. 17(1) 17-31.Grissom, M. O, & Borkowski , J. G. (2002). Self- efficacy in adolescents who have sibilings with or without disabilities. American Journal on mental Retardation. 107 (2) 79-90. Hanson, M., & Lynch, E. W (2004). Understanding families: Approaches to diversity: disability and risk. Baltimore. Paul H. Brookes.Harris, S, L, Alessandri, M , & Gill, M , J. (1991). Training Parents of developmentally disabled children , in J. L. Matson & J. A mulick (Eds.) Handbook of mental retardation (pp, 373- 381). NewYork : Pergamon.Hasting , R. P. & Brown, t, (2002). Behavior problem of children with autism , parental self- efficacy and mental health. American Jornal on mental Retardation. 107 (3) 222-232.Heward, W, L, & or lansky, M. D. (1992). Exceptional children: An introductory survey of special education (4th ed). NewYork: Macmillan.Hodapp, R. M., & Dykens, E. M (1994). Mental retardation’s two cultures of behavioral research. American Journal of mental Retardation, 98 , 675-687.Jones, H, E. (1926). Phenomenal memorizing as a special ability. Journal of Applied psychology. 10 , 367- 377.Kagan, J. (1981). Temperamantal contributions to social behavior. American psychologist. 44 , 668-674.Koller , H., Richardson, S, A., Katz. , M., & Mclaren. J. (1983). Behavior disturbance since childhood in a five- year city. American Journal of mental Retardation 87-386-395. Lafora. G. R. (1934). Estudio psicologico de una debil mental calculadora del calendario. Archivos de Neurobiologia, y psiquiatria. 14- 45- 70.Lambie, R, (2000). Family systems within educational contexts (2nd ed). Denver co: Love.Lin, S (2000). Coping and adapation in families of children with cerebral palsy. Examptional children. 66(2) 201-218.Lazarus, R. (1991). Progress on a cognitive- motivation al – relation Theory of emotion. American psychologist 46, 819-834.Logan , S. L , ed (2001). The black family , strengtas, self- help and positive change. ed Boulder, Co westview press.Lusting , D. C. & Akey , T. (1999). Adaption in families whit adult children with mental retardation. Impact of family strengths and appraisal: Education and training in mental Retardation and Developmental Disabilities. 34(3) 260-270.Maslow, A, H (1954), Motivation and Personality, NewYork.McClelland , D. (1988) The achieving society, Princeton, NJ: Van Nostrand.McNally, R, J. (1991). Anxiety and Phobias, In J. L. Matson & J. A. Mulick (Eds.), Handbook of mental retardation (2nded, pp. 413-432). NewYork: Pergamon. McRae, R., & Costa, Jr. P. T. (1986). Comment: clinical assessment can benefit from recent advances in personality Psychology. American psychologist, 41, 1001-1003.Miller, L. K. (1991). Assessment of musical aptitude in people with mental disabilities. Mental Retardation 29. 175-183.Moore, K, A & vandivere, S (2000). Stressful family lives: Child and parent well- being- (13-17) washington DC: Urban institute.Morishima, A, & Brown , L, F (1997) A case report on the artistic talent of an autistic Idiot savant , Mental Retardation. 15, 33-36. Mulick, J. A., Hammer , D., & Dura, J. R. (1991) Assessment and management of antisocial and hyperactive behavior, in J. L. matson & J. A. mulick (Eds.) Handbook of mental Retardation (2nded, pp. 396- 412). NewYork : Pergamon.Olsson , M, B. & Hwang C. P. (2001). Depression in mothers and fathers of children with intellectual disability. Journal of intellectual Disability research 43(6) 535-543. Palmer, S, B. & wehmeyer, M. L. (2002). Self- determined learning model for early elementary on disability.Reiss, S. (1994 a). Handbook of challenging behavior: Mental health aspects of mental retardation. Worthington, OH : IDS.Rimland , B. & Green , G. (1993) controlled evaluation of facilitated communication. Autism Research Review International. 7-7. Rogers, C, R. (1951). Client- centered thrapy Boston: Houghton- Mifflin.Sattler, J. M. (2001). Assessment of children: cognitive applications (4thed) lemesa. CA: Jerome . M. Satteler.Smith, S. B. (1988). Calculating prodigies. In L. K. obler & fein (Eds.). The exceptional brain (pp. 19-47) New York. Guilford press. New York. Guilford press. Turbull, A, Tunnbull , R, Ervin , E, & soodak , L. (2005). Families, professionals, and Exceptionality. Positive Outecomes Through partenerships and trust fifth edition, upper, saddle- river, NewJersey , Columbus, Ohio.Van Riper , M. (2000). Family variables associated with well- being in sibilings of children with down syndrom Journal of family Nursing 6. 267-286. Waterhouse , L. (1988). Extraordinary visual memory and pattern perception in an autistic boy. In L.K. obler & D. Fein (Eds.) The exceptional brain (pp. 325-340) NewYork : Guilford press. Wehmeyer, m. L. , (2003). Perspective. American Association on mental Retardation. 41 (1)- 57-60.Young , R, L., & Nettelbeck. T. (1994). The “intelligence” of calendrical calculators. American Journal of Mental Retardation. 99 86-200.Zuckerman , B. , & Bresnahan , K. (1991). Developmental and behavioral consequences of prenatal drug and alcohol exposure چكیده:هدف مقاله حاضر كشف شخصیت افراد عقب مانده ذهنی و تبیین آن بر پایه یك مدل نیاز مدار شخصیت كه شامل مولفه هایی چون منابع، نیازها و ارزشها است، می‎باشد. كودكان عقب مانده ذهنی به اقتضاء مراحل رشد و تحول در طی زندگی نوعاً با تكالیفی روبرو می‎شوند كه برایشان آن قدر مشكل است كه از انجام آن ناتوانند و لذت نمی برند. به نظر می رسد برای این كودكان، انجام اموری كه به نظر بسیاری سخت می رسد، پاداش درونی ناچیزی وجود دارد. موقعیت های زندگی برای بسیاری از آنها چنان تكالیف سختی تدارك می بیند، كه موجب ایجاد احساس ناكامی و شكست های پی در پی می گردد. قرار گرفتن آنها در حاشیه زندگی افراد عادی با همه فشارهایی كه برای سازگاری و منفعل سازی آنها اعمال می كند، این روند را شدت می بخشد تا جایی كه به احساس شایستگی و عزت نفس آنها آسیب های جدی وارد می سازد. اساساً كودكانی كه شكست، ناكامی و عزت نفس پایین بیشتری را تجربه می كنند، معمولاً برای اداره امور خود، روش هایی را یاد می گیرند كه فاقد كارآمدی مناسب است. از این رو ممكن است از هر شیوه ای كه به تخفیف مصیبت ناشی از آنچه «محرومیت از موفقیت» نامیده می شود، استقبال كنند. پس مسأله اصلی این است كه اگر زندگی در جامعه ما، چنین اثراتی بر كودكان عقب مانده ذهنی دارد، چگونه می‎توان امور را به گونه ای تغییر دهیم كه اثرات نامساعد آن به حداقل برسد؟ آیا می‎توان محیط را چنان مرتب كرد كه موجب شكست و آشفتگی در آنها نگردد؟ از این رو اگر بتوان كودكان عقب مانده ذهنی را در برابر ضربات احتمالی كه به عزت نفس شان وارد می‎شود تقویت كرد و یا مصون نگه داشت در این صورت می‎توان گامی نویدبخش در برنامه‌ریزی، توان بخشی و بهداشت روانی آنان برداشت.واژه های كلیدی: تبیین، مدل، نیازمدار، شخصیت، عقب ماندگی ذهنی مقدمه تمركز بر موضوع عقب ماندگی ذهنی با تاكید بر جنبه شناختی آن، یعنی ماهیت تاخیر تا ناتوانی عقلی و تاثیر آن بر سازگاری عمومی طی یك قرن گذشته باعث شده كه جنبه عاطفی یا هیجانی آن مورد غفلت قرار گیرد. لذا در مقاله حاضر از این جنبه فرد عقب مانده را به عنوان شخصی در نظر می گیریم كه مانند افراد عادی می تواند تجربیات شادی یا غمگینی داشته باشد. نتیجه یك مطالعه در مورد بزرگسالانی كه در موسسات نگهداری می شدند و اكنون در جامعه زندگی می كنند (آدامز و كریستنسون، 2000) نشان داده است كه آنها به زندگی لذتبخش علاقه نشان می دهند. كار به همین جا خاتمه نمی یابد، و آنها تمایل گسترده‌ای به تفریحات، سرگرمی ها، دوستیابی، و خانواده نشان می دهند. این تمایلات بیانگر این موضوع است كه ما باید درباره ماهیت وضعیتٍ این انسان به عنوان یك فرد نگاه كنیم. برداشت ما از شخصیت افراد عقب مانده بر پایه مدلی است كه نیازهای جسمانی و روانی اساسی آدمیان، چه سالم و چه ناتوان، را توصیف می كند و نحوه تاثیرپذیری این نیازها را از ناتوانی بررسی می نماید. بر اساس نتایج به دست آمده از نظریه های شخصیت كه علاقه خاصی به خویشتن و انگیزش در انسان دارند (مثلاً دسی و ریان، 1990) این مدل شخصیت توجه خاصی به عزت نفس به عنوان بر انگیزاننده رفتار دارد. مقاله حاضر یك مدل نیاز مدار شخصیت و نحوه تاثیرپذیری این نیازها از عقب ماندگی ذهنی را مورد بحث و تبیین قرار می‎دهد. خود شخصیت منطق ارایه یك مدل شخصیت ارایه یك مدل شخصیتی ویژهِ افراد عقب مانده ذهنی برپایه شرایط، ویژگیها و محدودیت‌هایی آنها چه منطقی می تواند داشته باشد؟ پاسخ به این سئوال در سودمندی آن برای درك رفتار افراد مبتلا به اختلال و به ویژه، مشكلات رفتاری آنها نهفته است. این مدل برای درك و شناسایی این موضوع كه مشكلات رفتاری آنها، مانند مشكلات ما، معمولاً حاصل ناكامی مزمن در ارضای نیازهای زیستی و روانی اساس است، كفایت می‌كند. اگر چه، نظریه شخصیت رفتار مدار، یعنی كانون رویكرد درمانی ما، حساسیت لازم را برای درك این موضوع كه چگونه ابعادی نظیر پیشایندها و پیامدها بر رفتار اثر می گذارند، ایجاد می‌كند، اما در پی تبیین این نكته نیست كه چرا این عناصر اینقدر اهمیت دارند. سرانجام، در پی تبیین ماهیت پاداش دهنده یا تنبیهی آنها نیز نیست. به منظور درك این نكته كه چرا پیامدها یا وابستگی هایی معین پاداش دهنده یا تنبیه كننده، یا خنثی هستند باید به درك ماهیت انگیزشی آنها در ما توجه كرد. اگر چه هیچ نظریه شخصیت به تنهایی صاحب این ‍‍«حقیقت» نیست (هال و لیندزی، 1970 نقل از باروف و اولی 1999)، حداقل به طریقی نظام دار از لحاظ مفهوم سازی رفتار هیچكدام از آنها در اولویت قرار ندارد. با وجود این، سهمی از این حقیقت در درك ما از خود و دیگران دخالت دارد. این سهم به عنوان صافی یا فیلتری عمل می كند كه توجه ما را هدایت می كند و عواملی را كه رفتار ما را برمی انگیزند روشن می نماید. همین موضوع درك فزاینده رفتار در همه ما، اعم از عقب مانده و سالم، است كه در مفهوم زیر از شخصیت ارایه می شود. عناصر اساسی مدلاین مدل شخصیت نوع انسان را بر حسب سه موضوع مدنظر قرار می دهد: منابع، نیازها و ارزش ها. هر كدام از آنها به طور جداگانه و مختصر در زیر مورد بحث قرار می گیرند (باروف3 و اولی4 2004) منابع منابع به ظرفیت ها یا توانایی ما اشاره دارد و به پنج مقوله تقسیم می شود. این مقولات عبارتند از: هوش؛ مهارت های ارتباطی؛ سلامتی، حواس، ومهارت های جسمانی؛ شخصیت- مزاج، هیجان ها، و منش؛ و درك هنری و معنوی گرایی. هوش: هوش معادل توانایی یادگیری، استدلال، دانش و مساله گشایی است. مهارت های ارتباطی: این مقوله از توانایی ها به استعداد ما در درك خود اكثراً از طریق گفتار، و همچنین نوشتار، اداء و اطوارها، زبان اشاره ای، سبك های ادبی، شعر، هنر، رقص و موسیقی دلالت دارد. سلامتی، حواس، ومهارت های جسمانی: این مقوله به خود «جسمانی» ما- وضعیت سلامتی؛ سالم بودن حواس، مخصوصاً بینایی و شنوایی، سالم بودن دست و پاها، بازو و انگشتان، و ویژگی هایی نظیر قدرت، مقاومت، سرعت، و هماهنگی مربوط می شود. شخصیت- مزاج ها، هیجان ها، و منش: مزاج ها، هیجان ها، و منش به عنوان اجزاء اصلی آنچه كه ما آن را «شخصیت» می نامیم تشكیل می دهند. می توان شخصیت را به عنوان یك منبع، یك ظرفیت یا سبك انطباقی در نظر گرفت كه موجب كنار آمدن در زندگی روزمره و دائمی در تعامل های اجتماعی می شود. بر این اساس می توان شخصیت را «خوب» یا «انطباقی» و «بد» یا «غیرانطباقی» در نظر گرفت. اجزاء شخصیت به عنوان یك منبع در زیر توصیف می شوند. مزاج ها: این مولفه به رفتارهایی اشاره دارد كه در نوزادان و خردسالان دیده می‌شود. فرض بر این است كه مزاج ها اساس زیستی دارند و نسبتاً مستقل از شیوه‌های فرزند‌پروری هستند. ظاهراً نوزادان و كودكان از همان بدو تولد از لحاظ فعالیت‌های حركتی، تحریك پذیری، حواس پرتی، الگوهای خواب و هشیاری، و پاسخ به موقعیت های تازه با هم تفاوت دارند (كاگان، 1981). بر پایه این ابعاد، می توان تمایزهای گسترده ای بین نوزادان پرسرو صدا، دشوار یا راحت ترسیم كرد. نوزادان راحت از همان هفته های اول خوشحال، آرام و از لحاظ خواب و خوراك قابل پیش بینی اند. نوازادن دشوار تحریك پذیرتر، ناراحت و غیرقابل پیش بینی اند (توماس و چس 1986). در كودكان اخیر، مزاج به عنوان عامل تبیین كننده تفاوت در واكنش نشان دادن به موقعیت های جدید، به اضافه خجالتی بودن و بازداری یا خود جوشی و نابازداری در نظر گرفته می شود. همچنین به نظر می رسد كه مزاج به سبك های مساله گشایی- مثلاً كودك تكانشی تا كودك صبور نیز موثر است (كاگان، 1981). هیجان ها: هیجان ها حالت های عاطفی یا احساس هایی كه عموماً‌ می توانند به عنوان احساس هایی خوشایند (مثبت) یا ناخوشایند (منفی) طبقه بندی شوند. هیجان ها تجلی تفسیرهای ما از رویدادهایی هستند كه آنها را برای بهزیستی و عزت نفس مناسب در نظر می گیریم. تجربیاتی كه ما از آنها تفسیری هیجانی داریم خنثی نیستند؛ بلكه آنها منابع بالقوه سودمندی یا تهدید، شادی یا غم را تشكیل می دهند. تجربیاتی كه به طور باقوه تهدید كننده یا آسیب از در نظر گرفته می‎شوند، هیجان هایی نظیر خشم، اضطراب، ترس، گناه، شرمندگی، غم، حسادت، غبطه و تنفر را برمی انگیزند. تجربیاتی كه به طور بالقوه سودمند هستند و احساساتی نظیر لذت، غرور، قدرشناسی، و عشق را خلق می‌كنند (لازاروس، 1991). منش: منش به «الگوهای رفتاری» ثابت به همان شكلی كه در موقعیت هایی متنوع ظاهر می‌شوند اشاره دارد. رویكردهای تحلیل عاملی پنج عامل شخصیتی عمده را مشخص كرده‌اند كه عبارتند از: ثبات هیجانی، برونگرایی، گشودگی، رضایت مندی، و وظیفه‌شناسی (مك رای و كوستاو، 1986). هر یك از عوامل به شكل دو قطبی مطرح می‌شود. – ثبات هیجانی: آرامش در برابر مضطرب بودن، ایمن در برابر نا ایمن، رضایت از خود در برابر ترحم نسبت به خود.– برونگرایی: مردم آمیز بودن در برابر مردم گریز بودن، شوخ طبع بودن در برابر جدی بودن، با محبت بودن در برابر خوددار بودن. – گشودگی: خیالپردازی در برابر اهل عمل بودن، تمایل به تنوع طلبی در برابر عادی بودن، استقلال در برابر همنوایی. – رضایتمندی: دل رحم بودن در برابر بی رحمی، اعتماد داشتن در برابر سوءظن، كمك كننده در برابر عدم همكاری. – وظیفه شناسی‌ (میل به پیشرفت): منظم بودن در برابر نامنظم بودن، دقیق بودن در برابر بی دقت بودن، مرتب بودن در برابر شلختگی (شلخته بودن). درك هنری: این توانایی به ظرفیت درك زیبایی در همه اشكال آن یعنی طبیعت، هنر، موسیقی، رقص، ادبیات، و شعر اشاره دارد. معنوی گرایی: اغلب ما همراه با ظرفیت های زیبایی شناختی، ظرفیت های معنوی گرایی نیز داریم. شاید در كنار زبان، این ظرفیت ها ابعادی هستند كه مارا به راحتی از سایر اشكال زندگی متمایز می كنند. منابع معنوی ما شامل ظرفیت تجربه ترس و بیم، حساسیت های اخلاقی، و البته علائق مذهبی می شوند. نیازها: دومین مولفه تشكیل دهنده مدل شخصیت، نیازها هستند كه همان نیروها یا سائق‌هایی اند كه جهت و شدت رفتار را تعیین می كنند. نیازها برانگیزاننده رفتار هستند. نظریه پردازان به طور كلی بر این نكته توافق دارند كه رفتار تحت كنترل این انگیزه بنیادی است: میل به اجتناب یا از بین بردن حالت های ناخوشایند و تمایل به حالت های خوشایند. بازده‌های خوشایند یا پاداش بابت انجام مطلوب اصطلاحاً «تقویت‌كننده‌های مثبت» خوانده می شود، رفتارهای ناخواسته كه پیامدهای ناخوشایند، ناخواسته، یا تنبیه‌كننده به دنبال دارند «تقویت كننده های منفی» نامیده می شوند. در مدل شخصیت، حالت های خوشایند و ناخوشایند با میزان ارضای نیازهای زیستی و روانی- ارتباط دارند. اگر نیازها ازضاء شوند ما احساس كاهش تنش و افزایش راحتی، لذت یا سلامت خواهیم كرد. با ناكامی و عدم ازضاء نیازها هیجان هایی نظیر تنش، اضطراب، خشم، غم، و ترس بر ما چیره خواهند شد. بر همین اساس است كه «هیجان‌ها» مستقیماً با منابع اصلی انگیزش ما ارتباط دارند. در اینجا با توجه به معرفی گروه خاصی از نیازهای روانی مشخص است كه نیازهای دیگری نیز وجود دارد (وهمیر، 2003) اما آن دسته از نیازهایی كه در اینجا ارایه می‌شوند برجستگی خاصی به عزت نفس- نیازی كه به نظر می رسد در فرهنگ ما از قدرت ویژه ای برخوردار باشد- می دهند. نیازهای چهارگانه مطرح شده یا فیزیولوژیك/زیستی یا روانی در واقع به طور ساختگی از هم متمایز شده اند. تنها یكی ازاین نیازها زیستی است، و همه نیازهای فیزیولوژیك را در برمی گیرد، در حالی كه سه نیاز باقیمانده ماهیتاً روانی هستند. (بت شاو، 2002) بقاء: این مفهوم به نیازهای فیزیولژیك یا زیستی ما اشاره دارد. همراه با تامین غذا، پوشاك و سرپناه ما می توانیم نیازهای مربوط به تحریك حواس پنجگانه، و میل جنسی را نیز اضافه كنیم. نیاز به تحریك حواس، در سطح بهینه ای از شدت با دستگاه فعال ساز شبكه ای ما در مغز ارتباط دارد (زاكرمن، برسناهن، 1991). در زمان بیداری، ما تحریكاتی بیرونی از محیط و تحریكاتی درونی از مغز، نظیر خیالپردازی، خاطرات و اندیشه‌ها را دریافت می‌كنیم. وقتی به خواب می رویم این تحریكات به شكل رویاها ادامه می یابد. وجود كمترین تحریك در زمان بیداری، معمولاً به صورت بینایی یا شنیداری در ما احساس كسالت، بی قراری و تنش به وجود می آورد. كم تحریكی مزمن آثار زیانبار شناختی و هیجانی را به وجود می آورد یكی از نگرانی‌های ما درباره الگوی اولیه نوزادان و اطفالی است كه در موسسات نگهداری می شوند و با كاهش یا فقدان تحریك روبه رو هستند (دانست، 2002). میل جنسی نیز نیازی زیستی است؛ این نیاز در افراد ناتوان و سالم برابر است. این نیاز اساساً در مورد نوجوانان و بزرگسالان عقب مانده ذهنی مورد بحث است. در این جا همین كفایت می كند كه بگوییم افراد عقب مانده ذهنی احساس جنسی را تجربه می كنند، و این موضوع می تواند مشكلاتی را به وجود آورد زیرا زندگی ما در بر گیرنده درجاتی از وابستگی و كنترل توسط دیگران است. چه زندگی خصوصی فقط ممكن است برای مدت كوتاهی تامین شود. ساختار: نخستین نیاز روانی، یعنی ساختار به نیاز به پیش‌بینی پذیری به منظور همخوانی، و ثبات بین آنچه تجربه می شود و آنچه انتظار داریم تجربه كنیم اشاره دارد. برای مثال نیاز به تمیزبین افراد آشنا از افراد غریبه از آن جمله است. در پرورش كودك، این نیاز در محدوده ای كه ما تعین می كنیم، و طبق اصول و قواعدما ابراز می شود. این انتظارات به كودك آگاهی می دهد كه چگونه در یك موقعیت معین به والدین واكنش نشان دهد و كودك را قادر می سازد مطابق با آن رفتارش را تنظیم كند (كوپر اسمیت، 1985). در بازی ها ما مطابق با قواعد خاصی بازی می كنیم. هر اندازه در ساختار كارآمدی وجوداشته باشد، رویدادها از روابط علت و معلولی قابل پیش بینی برخوردار خواهند بود. نیاز به تشریح یا تبیین آنچه ما تجربه می كنیم آنقدر قوی است كه در شرایط بی‌ثباتی نظیر توانایی تعیین علت دقیق تاخیر رشد كودك، برخی والدین به طور نامناسب احساس شرمندگی می كنند تا اینكه این واقعیت را كه نمی‌دانند بپذیرند. بی ثباتی یا ابهام خلائی ایجاد می كند كه ما می كوشیم آن را پر كنیم. عزت نفس: بعد هسته ای در نظریه شخصیت (مانند، كوپر اسمیت، 1985، دسی و ریان، 1991، مزلو، 1975، راجرز، 1951) یعنی عزت نفس به احساس ارزشمندی، احترام، یا «خوب بودن» اشاره دارد. ارضاء این نیاز، به گونه ای كه به طور كلی در دیدگاه مثبت ما از خودمان منعكس می یابد، به عنوان عامل اصلی در سلامت روانی، شادمانی، و لذت نه درد، با تلاش جهت دفاع، حفظ یا افزایش آن پیوند دارد. از دهه 1960 اشتغال «فرهنگی» با مفهوم عزت نفس حداقل از سه جزء صمیمیت، موفقیت و خودمختاری حاصل شده است (اروین، و براون، 2003). اصطلاح عزت نفس به گونه ای استفاده می شود كه گویا خود خویشتن است. اما خویشتن های زیادی داریم، كه هر كدام نقش های مهمی را منعكس می كنند كه ما بازی می كنیم نظیر «دانشجو»، «كودك»، «دوست»، «كارگر» و غیره. این خویشتن های متنوع به گونه ای در یك نوع خویشتن «هسته ای » تركیب می شوند. در واقع، تجزیه آن با اختلال روانی جدی مرتبط است، نظیر آنچه كه در مورد افراد مبتلا به اختلال شخصیت چندگانه دیده می شود. این خویشتن هسته ای می تواند به عنوان نظام باور مملواز هیجانات درباره ارزشمندی ما در نظر گرفته شود؛ ما درباره خودمان بی طرفانه رفتار نمی كنیم. همچنین می توان خویشتن را به عنوان نظام باورهایی در نظر گرفت كه به شدت در برابر تغییر مقاوم است (مثلاً، بدنار، ولز، و پترسون، 1989). در واقع، رفتار اصطلاحاً دفاعی ما صرفاً روشی است كه ما خودمان را در برابر تجربیاتی كه عزت نفس ما را كاهش می‌دهند محافظت می كنیم. اجزاء عزت نفس، یعنی صمیمیت، موفقیت و خود مختاری، در مورد همه نقش‌ها یا خویشتن ارزشمند ما به كار گرفته می شوند. برای مثال، صمیمیت با تجربیات بین فردی، و خویشتن های اجتماعی ما مرتبط است. صمیمیت: همانطور كه اشاره شد، صمیمیت به رفتار اجتماعی یا وابستگی، نیاز به پیوند‌جویی با سایر انسان ها اشاره دارد (دسی و ریان، 1991) محصول تجربیات آغازین دوران كودكی كه طی آن نظام پاداش وابستگی والد- فرزند شكل می گیرد، صمیمیت می‌تواند تنها از جانب دیگران تغذیه شود. نوزاد یا كودك خردسال برای زنده ماندن، لذت و از بین بردن ناراحتی كاملاً به مراقبان خود وابسته است. این وابستگی غیرعادی بدین معنی است كه مراقبان ما برای ما مهم اند، و ما ابتدا می‌آموزیم كه باید برای ازضاء نیازهایمان به آنها تكیه كنیم. بنابراین، مراقبان ما، معمولاً والدین، در واقع حالت های شادی و ناشادی ما را كنترل می‌كنند. اگرچه ما به عنوان فرزندان و كودكان از این پیوند آگاه نیستیم، اما می‎تواند رفتار ما را به عنوان پاسخ مشروط تحت تأثیر قرار دهد. در سالهای اولیه زندگی، ما اهمیت تكیه كردن به آنهایی كه از ما قویترند را می‌آموزیم، درسی كه در سراسر زندگی با ما همراه است و گاهی هم به ما آسیب می‌رساند. صمیمت عبارت است نیاز به داد و ستد عشق و محبت است. این موضوع مشتمل بر همه تجربیاتی است كه تعامل های اجتماعی پاداش بخش دوطرفه را فراهم می‎آورد. در خصوص نهایت دریافت عشق و محبت، صمیمیت شامل توجه از طرف دیگران، تایید، پذیرش، تصدیق، و عشق است. از طرف دیگر طیف یعنی نشان دادن صمیمیت، می‎توان به بیان این رفتار نسبت به دیگران اشاره كرد. از بین سه عنصر عزت نفس، صمیمت می‎تواند مهمترین آنها باشد. هر چه قدر نیاز صمیمت در ما ارضاء شود ما احساس امنیت، حمایت و عشق خواهیم كرد. و هر چقدر ارضاء آن به تأخیر افتد ما دامنه وسیعی از احساس های دردآور نظیر غم، تنهایی، اضطراب، خشم، حسادت و افسردگی را تجربه خواهیم كرد. موفقیت: موفقیت، یعنی دومین جزء عزت نفس به احساس غلبه بر تكالیف و موفقیت در برابر چالش هایی كه به طور روزمره با آنها روبه رو می شویم، اشاره دارد. اصطلاحات دیگر مرتبط با مفهوم موفقیت عبارتند از پیشرفت (مك كلند، 1981)، اثر بخش بودن و توانش و خودكارآمدی (بندورا، 1977). در اثری مربوط به عزت نفس اهمیت ویژه ای به تمایل به رویارویی نه اجتناب از موقعیت هایی كه تعارض مشخصی را به دنبال دارد، داده شده است. مقابله نه «اجتناب» به عنوان تكیه گاه عزت نفس تلقی می‎شود (فلدمن، 2004).استقلال: استقلال عبارت است نیاز به احساس درجه ای از كنترل یا قدرت در زندگی. اگرچه هیچیك از ما نمی توانیم به طور كامل از كنترل استفاده كنیم، اما این احساس را هم نداریم كه وقایع پیرامون ما خارج از كنترل ما باشد. موضوع مربوط به فقدان كنترل معقول بر زندگی در تلاش های طی دهه 1990 در خصوص آزاد گذاشتن افراد ناتوان و خانواده هایشان برمی گردد. دستگاه های خدمات رسانی به ناتوانان همیشه به خواسته‌های فردی این افراد جواب نمی دهند، با اینحال، هدف آنها كاستن از وابستگی این افراد با تشویق آنها به پذیرش هر چه بیشتر مسئولیت اداره زندگی شان است. این امر تحقق نمی یابد، مگر اینكه آنها را تشویق كنیم تا انواع خدماتی را كه آنها می خواهند انتخاب كنیم، در واقع، همانطور كه در سایر فصل های مربوط به ارایه خدمات به افراد عقب مانده ذهنی و خانواده هایشان می بینیم، موضوع انتخاب موضوعی محوری و اساسی است. دریافت كنندگان خدمات اكنون به عنوان مصرف كنندگان در نظر گرفته می‎شود و تشویق می‎شوند تا خواست ها و تمایلات خود را در خصوص خدمات موردنیازشان نشان دهند. آنها دیگر به عنوان گیرندگان منفعل خدمات توصیه شده از جانب دیگران نیستند. عنصر مهم در پرورش این خودمختاری، آموزش افرادی است كه تا قبل از انجام انتخاب، عمل انتخاب را تمرین نكرده اند. ابراز خود: ابراز خود آخرین نیاز روانی اساسی است كه به تمایل ما جهت دخالت در فعالیت هایی كه صرفاً لذتبخش است اشاره دارد. این فعالیت ها اوقات فراغت یا سرگرمی‌هایی را تشكیل می دهند، از این رو اگر ما خیلی خوش شانس باشیم، چنین فعالیت هایی ممكن است به طور حرفه ای دنبال شوند.ارزش ها:ارزش ها سومین مولفه مدل شخصیت هستند. این مفهوم به این اشاره دارد كه ما چه چیزهایی را مهم تلقی می كنیم- مردم، اشیاء، فعالیت ها، افكار. ما برای آنها ارزش قائل می شویم زیرا به طریقی نیازهای ما را ارضاء می‌كنند. برای مثال، خدمات پزشكی برای ما ارزش دارند زیرا برای ما سلامتی و بقاء مهم است. هنگام مسافرت یك نقشه ممكن است ارزشمند باشد زیرا ما می توانیم با كمك آن مسیر خود را پیدا كنیم. در حوزه عزت نفس، والدین، دوستان و افراد مورد علاقه ارزش دارند زیرا آنها منابع اصلی صمیمیت هستند. فعالیت هایی كه ما برای آنها ارزش قائل می شویم فعالیت هایی هستد كه ما را در تأمین نیاز به موفقیت یاری می رسانند. تجربیاتی كه سطوح بالاتری از استقلال را به دنبال دارند برای ما ارزشمند هستند، به ویژه در نوجوانی و بزرگسالی، به این دلیل كه آنها به خودمختاری ما كمك می‌كنند و تمام فعالیت هایی كه ما از آنها لذت می بریم برای ما ارزش دارند زیرا نیاز به ابراز خود را در ما برآورده می‌كنند. چون ارزش ها با نیازها پیوند دارند، مانند خود نیازها، مسیر و جهت رفتار را تعیین می‌كنند. این موضوع به ویژه در فعالیت های تفریحی و سرگرمی ما آشكار می گردد.یكپارچه سازی مولفه های مدل شخصیت به منظور درك فزاینده خود و سایر افراد، از جمله افراد عقب مانده ذهنی، مدل شخصیتی ویژه آنها دارای سه مولفه است- منابع، نیازها، و ارزش ها. منابع به طور تصادفی به كار گرفته نمی شوند؛ البته، آنها به سوی فعالیت هایی هدایت می‎شوند كه ارزشمند هستند زیرا نیازهای زیستی و روانی ما را برآورده می سازند. در واقع، انتخاب اصطلاح منابع به ظرفیت هایی اشاره دارد كه به عنوان ابزارهایی برای مقابله با فعالیت های زندگی روزمره و برآورده كردن نیازها به كار گرفته می‎شوند. چهار نیاز اساسی مشخص شده است- بقاء، ساختار، عزت نفس، و ابراز خود. این نیازها با هیجان های ما پیوند دارند، احساساتی كه می‎توانند بر پیوستاری از لذت- درد در دامنه لذت شدید تا درد شدید قرار داشته باشند. نیازهای برآورده نشده حالت های ناراحتی جسمانی یا روانی را باعث می‎شوند. اگر نیازها برآورده شوند، ما حالت های لذت را، در دامنه ای از رهایی ساده از تنش تا لذت شدید تجربه می كنیم. نیازها و هیجان‌های ما برانگیزنده های اساسی رفتار، یا «تقویت كننده ها» هستند، زیرا نهایتاً موجب اجتناب یا به حداقل رساندن احساسات ناخوشایند و به حداكثر رساندن احساسات خوشایند می‎شوند. مدیریت هیجان هابا فرض اینكه منابع ما در جهت برآورده كردن نیازها و ایجاد بازده های لذتبخش هستند، اثربخشی انطباق با سازگاری ما در حالت های هیجانی و اعمالی كه موجب می‎شوند انعكاس می یابد. این مفهوم با احساسات ناخوشایند ارتباط ویژه ای دارند. ما در پی رهایی خود از احساسات ناخواسته هستیم و می خواهیم خود را به حالت نسبتاً رها از تنش برگردانیم. یكی از احساسات ناخوشایند مهم در كسب سازگاری خشم است. چون خشم در جستجوی تخلیه خود است و می‎تواند به شكل های مختلف پرخاشگری آشكار گردد، ابزار آشكارسازی یا مدیریت هیجان از لحاظ كیفیت سازگاری مهم است. از نظر والدین، مشكلات كنترل خشم و ابراز آن از طریق راه های پسندیده از لحاظ اجتماعی اغلب به بروز مشكلات سازگاری در افراد مبتلا به عقب ماندگی ذهنی منجر می‎شود. با در نظر گرفتن خشم، یا هر هیجان ناخوشایند دیگر، دو عامل در مدیریت اثربخش آن اهمیت ویژه‌ای دارد- آگاهی از پیامدهای اعمال برای رهایی از آن و شدت آن. مولف در كار با مراجعان عقب مانده ذهنی با افرادی رو به رو شده است كه تحت فشار نیازها، ظاهراً كمتر به پیامد اعمالشان در جهت ارضاء آن‌ها توجه داشتند. با اینحال، كمك به افراد برای درك و در نظر گرفتن پیامدهای رفتارشان برای تضمین كاركرد انطباقی كافی نیست. اگر نیازها به طور مستمر ارضاء نشوند، فشار آنها افزایش می‌یابد و می‎تواند به تنش‌هایی منجر شود كه ظرفیت‌های كنترل آنها از حد می‌گذرد. بنابراین، باید فرصت‌هایی برای ارضاء نیاز وجود داشته باشد، واقعیتی هسته ای كه در درك مشكلات رفتاری همه افراد اعم از سالم یا ناتوان نقش تعیین كننده‌ای دارد. (شریفی درآمدی، 1380) یك تكذیب در واقع، هیچ عمل انسانی نمی تواند با اجتناب از درد یا كسب لذت دنبال شود. برخی رفتارهای نوعدوستانه نظیر كمك كردن به یك شخص غریبه كه مثلاً در نزدیكی افتاده است شكلی از علاقه به خود را منعكس نمی كند. ظاهراً هیچ نفعی برای یاری رسان وجود ندارد. پس چرا به او كمك می كنیم؟ پاسخ به این سؤال در همسان سازی با سایر مخلوقات، حیوانات به علاوه انسان، نهفته است. بدینسان، یك قهرمان جنگ كه خود را روی یك نارنجك پرتاب می‌كند تا انفجار آن به دیگران آسیب نرساند عملی نیست كه حكایت از علاقه به خود باشد. البته، باید این عمل فداكارانه را پاسخی مشروط به پیوندهای هیجانی در نظر گرفت كه تجربه اجتماعی آن را موجب می‎شود. ما از طریق تجربیات صمیمت با دیگران با آنها ارتباط برقرار می كنیم. این تجربیات باعث می‎شود تا نه فقط به آنهایی كه با آنها صمیمی هستیم نزدیك شویم، بلكه با افراد دیگر، حتی غریبه ها، و گیاهان و حیوانات به علاوه انسانها نزدیك شویم، همچنین به همه آنهایی كه همانند ما هستند، زیرا حیات دارند. به كار بستن مدل شخصیت در افراد عقب مانده ذهنی«منابع» و عقب ماندگی ذهنیتعریف «ناتوانی»در این مدل شخصیت، وضعیت های معلولیت یا ناتوانی به عنوان محدودیت هایی از لحاظ منابع در نظر گرفته می‎شوند كه با انجام تكالیف تحولی متناسب با سن تداخل ایجاد می‌كنند. چون همه ما تا حدی دچار محدودیت هستیم، و ماهیت تجربه انسانی كامل نیست، بنابراین برای كسانی كه نابغه هستند، خواه یك دانشجوی ممتاز در كلاس یا غلامرضا تختی روی تشك كشتی، ارزش قائل می شویم. با فرض اینكه محدودیت در منابع یا توانایی ها بهنجار است، ما ناتوانی را تنها به منابعی نسبت می دهیم، كه حتی با آموزش یا اصلاح (مثلاً استفاده از عینك)، جهت انجام تكالیف مربوط به رشد و تحول ناكافی‌اند. تأثیر عقب ماندگی ذهنی بر منابع هوش: همانطور كه در ابتدای این مقدمه اشاره شد، اختلال در این منبع است كه ماهیت اصلی ناتوانی موسوم به عقب ماندگی ذهنی را تشكیل می‎دهد. اشكال در یادیگری، در كاربرد اطلاعات موجود، ارزیابی و قضاوت همواره در كودكان خردسال دیده می‎شوند و همچنین مشكلات توجه و تمركز در آنها رایج است. مهارت های كلامی در مقایسه با مهارت های بینایی با شدت بیشتری تحت تأثیر قرار می گیرند و هر دو فرایند خبرپردازی و تصمیم گیری كند می‎شوند. اگرچه برنامه های آموزشی عمدتاً بر منابع كودك بدون توجه به علت عقب ماندگی متمركز شده اند، اما شواهدی در مورد مشكلات شناختی وجود دارد كه با نشانگان‌های زیستی ویژه ای مرتبط اند (هوداپ و دایكنز، 1994). در صورت وجود این اختلالات، معلم می‎تواند وجود آنها را اطلاع دهد. در زمینه هوش، مردان مبتلا به نشانگان X شكسته، شكل عقب ماندگی ارثی وابسته به جنس ضعف ویژه ای در یادآوری اطلاعات بینایی به صورت توالی یا ترتیبی نشان می دهند و در نشانگان داون، فرد مبتلا به آن عموماً اطلاعات دیداری را به مراتب سریعتر از اطلاعات كلامی پردازش می‌كند. (مانند، الیوت، ویكز، و گری، 1990 نقل از فلدمن، 2004). مهارت ارتباطی: مشكلات زبانی در دو سطح دریافتی و بیانی در عقب ماندگی ذهنی بسیار رایج است. به طور كلی، گفتار از لحاظ ساختار ساده تر، با وضوح كمتر، و چنانچه میزان اختلال هوشی شدید یا عمیق باشد، محدود به جمله های كوتاه یا تك واژه ها است، در بسیاری از افراد عقب مانده های ذهنی عمیق، گفتار ابداً وجود ندارد. در بین افراد عقب مانده ها، مشكلات گفتار در مبتلایان به نشانگان داون برجستگی بیشتری دارد (مانند، دایكنز، هوداپ، 1994 نقل از فلدمن، 2004). سلامت، حواس و مهارت جسمانی: زمانی كه مشكل خوشی با ناهنجاری زیستی آشكار مرتبط باشد، ممكن است مشكلات جسمی هم دیده شود. متداول ترین اختلال های جسمی همراه عبارتند از صرع و فلج مغزی، كه شیوع این دو از 15 تا 30 درصد عقب مانده ها را در برمی گیرد. نواقص حسی، بینایی و شنوایی در 10 تا 20 درصد آنها شایع است. مشكلات جسمی عمده معمولاً با اختلال شناختی همراه اند و در عقب مانده های ذهنی متوسط شایع است (باروف و اولی، 1999). مزاج ها، هیجان و منشمزاج: سطح فعالیت و میزان توجه: عقب ماندگی اغلب با سطوح بالایی از فعالیت حركتی،‌ به ویژه در كودكان خردسال و كودكان سن مدرسه همراه است (كولر، ریچاردسون، كاتز، و مك لارن، 1983). كودك موسوم به بیش فعال كسی است كه به نظر می رسد همیشه در حال حركت است- همواره به اشیاء دست می زند، بی قرار و ناآرام است. رفتار او تكانشی است و بدون اندیشه دست به عمل می زند (مولیك، هامر، و دورا). این رفتار معمولاً با اختلال كمبود توجه همراه است و اغلب در كودكان مبتلا به «اختلال یاد‌گیری» دیده می‎شود. كودكان مبتلا به اختلال یاد‌گیری، نظیر آنهایی كه عقب مانده ذهنی هستند، با مشكلات تحصیلی رو به رو هستند اما برخلاف كودكان عقب مانده ذهنی این مشكلات در آنها وابسته به شرایط بوده و شدت كمتری دارد. مشكلات یاد‌گیری در خواندن در صورت برخورداری از هوش بهنجار متداول تر است، اگرچه مشكلات خاصی در ریاضیات نیز دیده می‎شود. اگرچه فرض می‎شود كه بیش فعالی مبنایی زیستی دارد، اما عمدتاً از عوامل روانی ریشه می‎گیرد. در زمان قرار گرفتن در معرض استرس (تنیدگی)، تحریكات سازمان نیافته یا شدید، این رفتار وخیم تر می‎شود. برعكس، بیش فعالی در موقعیت های معمولی با تحریكات منظم و با ساخت و با تحریك شنوایی كاهش می یابد. داروهای محرك نظیر ریتالین، معمولاً برای كاستن از بیش فعالی به كار گرفته می‎شود و همراه با راهبردهای رفتاری كه قبلاً اشاره شد بهترین جواب را می دهند (مولیك و همكاران، 1991). برخی از رفتارهای دیگر كودكان بیش فعال، با یا بدون عقب ماندگی ذهنی، با چندین جنبه دیگر مزاج ها ارتباط دارند (علیزاده و زاهدی پور، 1384). این رفتارها مانند بیش‌فعالی، تحت تأثیر عوامل روان شناختی اند. نوجوانان عقب مانده یا حتی بهنجار هم ظاهراً قادر به تمركز نیستند و تكالیف مورد علاقه خود را نمی توانند به طور مستمر ادامه دهند. بنابراین، نوجوانان عقب مانده ذهنی، مثلا كسانی كه در كلاس سوم درس می‌خوانند اما علاقه كمتر به موضوعات خواندنی كلاس سوم نشان می دهند احتمال انگیزه بیشتری برای خواندن مطالب مناسب با سن خود نشان خواهند داد. چنین مواد آموزشی در بازار وجود دارد. بیش فعالی معمولاً با افزایش سن كاهش می یابد، به ویژه در كودكانی كه شدت اختلالشان كمتر است (كولر و همكاران، 1983) اما مشكلات مرتبط با بی توجهی و تكانشوری ممكن است دوام داشته باشد. (مولیك و همكاران، 1991). هیجان ها: آیا افراد عقب مانده ذهنی هیجان هایی شبیه به ما دارند؟ این سؤال همیشه مطرح نمی‎شود، اما فرض بر این است كه ما نباید آن را دست كم بگیریم- یعنی آنها هم انسان هستند و انسان ها هم هیجان دارند. با اینحال، تجارب و شواهد عینی نشان داده است كه كودكان عقب مانده ذهنی از احساسات عادی برخوردارند. پیش از برقراری ارتباط، انتظار داریم آنها رفتارهایی قالبی از خود نشان دهند و همین امر باعث می‎شود تا بین آنها و سایر افراد فاصله ای روانی ایجاد شود (گریس سوم و بروكوفسكی، 2002) ادامه خواندن مقاله تبيين نظري مدل نيازمدار شخصيت و عقب‌ماندگي ذهني: ماهيت و ابعاد آن

نوشته مقاله تبيين نظري مدل نيازمدار شخصيت و عقب‌ماندگي ذهني: ماهيت و ابعاد آن اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله تصميم‌گيري

$
0
0
 nx دارای 84 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه:در جهان پیچیده، افراد مجبورند از عهده مسائلی برآیند كه فراتر از منابع تحت اختیار آنها است. در چنین شرایطی چیزی كه به آن نیاز دارند، شیوه پیچیده تفكر نیست، بلكه چارچوبی است كه آنها را قادر می‌سازد به مسائل پیچیده به شیوه‌ای ساده بیاندیشند. پیچیدگی شرایط محیطی و تعدد و تنوع عوامل تأثیرگذار داخلی و خارجی در حوزه‌های تصمیم‌گیری، شرایطی بغرنج و توأم با عدم اطمینان فراهم آورده است كه تصمیم گیرنده را با ریسك و ترس از اتخاذ تصمیم نادرست مواجه می‌سازد.تصیمم‌سازی تحت شرایط ریسك و عدم اطمینان، یكی از مهم‌ترین وظائف مدیر است ولی اغلب در مواقع تصمیم‌سازی با كمبود اطلاعات و زمان مواجه هست، تصمیماتی كه مدیران می‌گیرند می‌تواند موجب رشد، رونق یا ورشكستگی شركت شود. معمولاً تصمیم باید در شرایطی گرفته شود كه عوامل پیوسته در حال تغییرند، اطلاعات چندان روشن نیست و دیدگاهها متناقض هستند مدیران باید پیوسته در صدد راههای تازه برآیند و چاره‌ای بیندیشند. در بعضی مواقع تأخیر در تصمیم‌گیری خطر بیشتری از ریسك اولیه دارد. صاحب نظران تصمیم‌گیری را قلب مدیریت تلقی می‌كنند و معتقدند كه تمام كاركردهای مدیریت را می‌توان برحسب فراگرد تصمیم‌گیری تشریح نمود. تخصیص منابع، شبكه ارتباطی، روابط رسمی و غیررسمی و تحقق هدفهای سازمان به وسیله مكانیزم‌های تصمیم‌گیری كنترل می‌شوند. از این رو، تصمیم‌گیری به منزله كلید فهم پیچیدگیهای سازمان و عملكردهای مدیریت است. در مدیریت اساس اقدامات و شكل‌گیری فعل و انفعالات تصمیمات است و به تعبیری همه اقدامات آمیخته با تصمیم‌گیری است. مدیریت جوهر‌ه‌اش تصمیم‌گیری است و جوهره تصمیم‌گیری اراده انسانی است. تصمیمات در طول خط‌مشی و مبتنی بر آن هستند و هر تصمیمی باید بوسیله خط‌مشی حمایت شود و اگر حمایت نشود آن تصمیم ناقص خط‌مشی است یا آن را بر نگرفته است. مفهوم تصمیم‌گیری و اهمیت آن:تصمیم عبارت است از قضاوت یا انتخاب میان دو یا چند راه حل مختلف كه به اشكال نامحدود و در شرایط مختلف انجام می‌گیرد. تصمیم‌سازی فرآیند تشخیص مسائل و فرصت‌ها و حل آنها می‌باشد بطوریكه از طریق آن فرآیند ایجاد دو بررسی گزینه‌ها و انتخاب صورت می‌پذیرد. بنابراین می‌توان می‌گفت كه تصمیم‌سازی فرآیندی است آگاهانه و مبتنی بر خلاقیت و هوش انسانی كه به مدد دانش و تجربه و بصیرت محقق می‌شود. ذهن انسان می‌تواند به هر چیزی كه برایش قابل درك باشد و آنرا باور داشته باشد دست یابد. تصمیم‌گیری شامل دو مرحله اصلی است مرحله شناسایی مسئله و مرحله حل مسائل، به طوری كه سازمان در هر زمان درصدد اجرای دو مرحله بمنظور ارائه راه‌حل‌های مختلف می‌باشد. تصمیمات تحت تأثیر عوامل متعددی قرار دارد عمده‌ترین آنها عبارتند: موضوع تصمیم، زمان و پیچیدگی متغیرها، طراحی و ساختار سازمان، پیچیدگی محیطی، تعدد و تنوع عوامل تأثیرگذار داخلی و خارجی و میزان اطلاعات، ضمناً تصمیم‌گیری می‌تواند توسط كارشناسان، مدیران، و تیم‌ها اتخاذ شوند. محیطی كه امروزه مدیران باید در آن به تصمیم‌گیری بپردازند به دلایل متعددی سخت و دشوار شده است كه از جمله اصلی‌ترین عوامل مؤثر در آن: تعدد عوامل تأثیرگذار در فضای تصمیم‌گیری، تنوع گزینه‌ها و راهكارهای در دسترس، افزایش ریسك و یا هزینه اتخاذ تصمیمات نادرست، تخصصی شدن موضوعات، زمان اتخاذ تصمیم و پیش‌بینی عواقب تصمیم می‌باشند. برای گرفتن تصمیمات مهم، اطلاعات باید در سطح سازمان موجود باشد نه فقط در حد یك نفر، ضمن اینكه با داده‌های متناسب و كافی و صحیح می‌توان تصمیم‌گیری صحیح‌تر نیز اتخاذ نمود. هر تصمیمی با یك ایده آغاز می‌شود و چون توانایی در خلق ایده‌های ناب محدود است پس تصمیم‌گیری نیز می‌تواند توأم با خلاقیت باشد. بین كیفیت تصمیم و زمان رابطه مستقیمی وجود دارد بطوریكه هر چقدر زمان بیشتر در اختیار تصمیم‌گیرندگان قرار گیرد كیفیت تصمیم نیز افزایش می‌یابد البته همانگونه در نمودار (1) ملاحظه می‌گردد در مواردیكه زمان كم‌جهت انتخاب راهكارهایی وجود دارد معمولاً تصمیم بصورت فردی اتخاذ می‌گردد و به تبع آن كیفیت آن نیز پایین می‌باشد. و هر چه از افكار و اطلاعات دیگران بیشتر استفاده گردد بلحاظ برخوردار شدن از اطلاعات جمعی، كیفیت نیز افزایش می‌یابد. انسان در هر لحظه از زندگی شخصی و شغلی خود در حال تصمیم‌گیری است. گاهی اوقات این كار چنان عادی و روزمره می‌شود كه فرآیند تصمیم‌گیری به شكل ناخودآگاه انجام می‌گیرد و گاه قضاوت و اخذ تصمیم نهایی در مورد یك موضوع چنان دشوار می‌نماید كه ساعت‌ها و حتی روزها فكر و ذهن ما را درگیر می‌كند. آنچه مسلم است، تصمیم‌گیری درست مستلزم داشتن اطلاعات درست است اما راه به دست آوردن اطلاعات درست كدام است؟ چه اطلاعاتی برای تصمیم‌گیری لازم است و چگونه می‌توان از طریق مشاركت تصمیم بهتر و دقیق‌تر اخذ نمود و … اینها مواردی است كه فرد به هنگام اخذ تصمیمات در امور شخصی و حرفه‌ای خود به دقت باید در مورد آنها فكر كند. منابع و فرصت‌ها محدودند و شایسته نیست كه با اخذ تصمیمات نادرست آنها را به هدر دهیم. كلیه افراد شاغل در سازمانها و بویژه مدیران باید همواره این محدودیت را مدنظر داشته باشند و از طریق آشنا شدن با فرآیند تصمیم‌گیری و كسب مهارت در اجرای مراحل مختلف آن، تا آنجا كه ممكن است ضریب خط را در تصمیمات خود كاهش دهند. نباید فراموش كرد كه گاهی اوقات مسند تصمیم‌گیری به نوعی مسند قضاوت تبدیل می‌شود و قضاوت كاری بس دشوار و پر مسئولیت می‌باشد. خط و مشی بیانگر بینش است و اتخاذ تصمیم فرآیندی كنشی و واكنشی بر پایه خط مشی، تصمیم در راستا و در طول خط مشی ترسیم شده اتخاذ می‌شوند. در درجه‌بندی تصمیم‌گیریها چنانچه خط‌مشی گذاری مفهوم تصمیم‌گیری بنیانی یا اولیه را داشته باشد اتخاذ تصمیمات جاری كه در راستای آن انجام می‌گیرد از جمله جایگاه و رتبه، تصمیم‌گیری ثانویه تلقی می‌گردد. رابطه بین تصمیمات اولیه و ثانویه رابطه تأیید و حمایت متقابل است. به این معنا كه تصمیم‌گیری باید پشتیبان خط‌مشی و برعكس خط‌مشی باید تأییدكننده تصمیم باشد. ارزیابی هر تصمیم اولیه و ثانویه نیز به منظور اطمینان از همین امر صورت می‌پذیرد، زیرا خط مشی‌گذاری زیاد قابل تكرار نیست. عوامل اصلی تصمیم‌گیری:عوامل اصلی در تصمیم‌گیری عبارتند از:1- تشخیص مسأله2- تشخیص راه‌حلهای مربوطه3- تشخیص و انتخاب بهترین راه حلویژگی مشترك در عوامل سه‌گانه تصمیم‌گیری همان شناخت و تشخیص است كه ریشه در معرفت و سطح آگاهی تصمیم گیرنده در شرایط و تسلط او بر مسائل دارد. در تشخیص مسأله باید هدف روشنی را تعقیب نموده، از نیازهای واقعی سازمان آگاه شد. جهت تشخیص راه‌حلها می‌بایست مفهوم روشنی از فعل و انفعالاتی كه در آینده انجام خواهد شد داشته باشیم و آنگاه از میان راه حل‌های موجود بهترین راه‌حل‌ را متناسب با امكانات انتخاب نمائیم.احاطه انسان بر متغیرها عامل تفكیك آنها از لحاظ كنترل‌پذیری یا عدم كنترل‌پذیری است. در مرحله‌ای ممكن است وضعیت متغیرها از نظر قابل كنترل یا غیرقابل كنترل بودن تغییر كند و این در صورتی است كه میزان تسلط و احاطه انسان بر موضوع تغییر نماید. بنابراین ممكن است متغیری براساس میزان توانمندی و احاطه، برای یك سازمان قابل كنترل و برای سازمان دیگر غیرقابل كنترل باشد. متغیرها از لحاظ زمانی در دو مرحله زمانی جداگانه بر تصمیمات تأثیر می‌گذارند:1- در موقعیت انجام مطالعات و جمع‌آوری اطلاعات كه تأثیر متقابل قبل از اتخاذ تصمیم است و متغیر در نوع تصمیم دخالت دارد.2- دخالت متغیرها به شكل حمایت و تقویت یا تزاحم كه تصمیم اتخاذ شده را تحت تأثیر قرار می‌دهد.تقسیم‌بندی دیگر از متغیر به صورت قابل پیش‌بینی و غیرقابل پیش‌بینی تقسیم می‌شوند. هر متغیر قابل كنترل یا غیرقابل كنترل ممكن است قابل پیش‌بینی باشد یا غیرقابل پیش‌بینی. متغیرهای قابل كنترل معمولاً جزء عوامل داخلی و درونی‌ سازمان محسوب می‌شوند و متغیرهای غیرقابل پیش‌بینی بیشتر جزء عوامل محیطی هستند كه سازمان در آن قرار دارد. متغیرهای قابل كنترل:متغیرهای قابل كنترل بیشتر بر عواملی دلالت دارند كه مستقیم می‌تواند بر آنها اشراف داشته باشد از جمله: 1- ظرفیت (انسانی، مكانی، تكنولوژی). در طراحی ظرفیت تصمیم‌گیرنده ظرفیت هر یك از عوامل انسانی، مكانی و تكنولوژی را پیش‌بینی و كنترل می‌كند.2- تنظیم نسبت عوامل مالی و پشتیبانی و تولیدی و خدمات. از آنجا كه تصمیم‌گیرندگان فرآیند و خدمات را براساس طرحهای مربوط قبلاً بررسی و پیش‌بینی می‌كنند قابلیت كنترل آنها در سیستم وجود دارد.3- ساختار سازمان به دلیل احاطه مدیریت بر سیستم، طراحی ساختار و هر گونه تغییر در آن قابل كنترل است.4- تغییر در برنامه متأثر از دگرگونی در نحوه هدایت سازمان و برعكس. جایگزینی برنامه‌ها و تغییر در اجزای هر برنامه تحت كنترل تصمیم گیرنده است. نحوه هدایت عملیات سیستم براساس تغییرات برنامه نیز قابلیت كنترل دارد.5- فرآیند اجرایی. عمدتاً هر یك از منابع انسانی بلحاظ توانائیهای خاص در انجام وظائف‌شان، جایگاه خاصی را در فرآیند دارند. مجموعه توانائیهای كاركنان كه مبنای كاركرد آنها است، عوامل درونی و جوهره اصلی فرآیند اجرایی در سیستم است. تغییر و دگرگونی در هر بخش از فرآیند عملاً متأثر از این توانائیها و قابل سنجش، هدایت و كنترل توسط تصمیم گیرنده است. متغیرهای غیرقابل كنترل:متغیرهای غیرقابل كنترل از نظارت درونی سیستم خارج بوده، حالت فراسیستمی دارد و توجه به آنها و نیز انجام برآوردهای احتمالی برای منبع تصمیم‌گیرنده بیش از متغیرهای قابل كنترل لازم است. برخی از متغیرهای غیرقابل كنترل عبارتند از:1- متغیرهای طبیعی. این متغیرها ناشی از تحولات و دگرگونیهای طبیعی و زیست‌محیطی است.2- عوامل روانی و اجتماعی. متغیرهای قابل پیش‌بینی یا غیرقابل پیش‌بینی‌اند كه در هر صورت سازمان بر آنها كنترلی ندارد دگرگونیهای بافت جمعیتی و گرایش‌های مختلف كه بوجودآورنده روابط اجتماعی و جو روانی خاصی در جامعه است جزء متغیرهای مؤثر بر سیستم محسوب می‌شود و سیستم باید با در نظر گرفتن شرایط ذكر شده، عكس‌العمل‌های مؤثر در قبال آنها را برای تداوم بقای خود تدبیر نماید.3- جریان فراگیر علمی و فن‌آورانه احاطه كننده سازمانی. افزایش دامنه علوم و فن‌آوری به دور از كنترل سیستم و مستقل از تأثیرات جزئی آن است. گسترش بی‌وقفه تحقیقات، زمینه به كارگیری فنون جدید را در اجرای فرآیندهای گوناگون فراهم می‌سازد. بنابراین تصمیم‌گیرندگان، تأثیر علوم و روش‌های علمی جدید در غالب فن‌آوری را هر چند كه قابل پیش‌بینی نیز باشد، دور از كنترل خود می‌دانند.4- متغیرها فرهنگی و سیاسی. گرایش‌های سیاسی در محیط، قوانین جدید و طرحریزیهای كلان اجتماعی، تغییر در روش حكومت، انقلاب و غیره همگی از متغیرهایی هستند كه تصمیم‌گیری در سیستم متأثر از آنها بوده، در آن شرایط، احتمال تغییر در تصمیمات برای بقای سیستم وجود خواهد داشت.5- متغیرهای كلان اقتصادی. این متغیرها از جمله عواملی هستند كه بر خرده سیستم‌ها و تصمیم‌گیرندگان آنان تأثیر می‌گذارند. بطور كلی شناخت مبانی و بنیانهای اقتصادی كه همه ابعاد جامعه و از جمله خرده سیستم‌ها را مستقیماً تحت تأثیر قرار می‌دهند، در هر مرحله از تصمیم‌گیری برای تصمیم‌گیرندگان ضروری است.تمام متغیرهای قابل كنترل و غیرقابل كنترل اعم از قابل پیش‌بینی و غیرقابل پیش‌بینی ممكن است بصورت تصادفی جابه‌جا شوند یعنی متغیر یا متغیرهایی كه به نظر قابل پیش‌بینی و كنترل بودند، تصادفاً تغییر ویژگی داده به نوع دیگر تبدیل می‌گردند. بررسی انتظارات:هدفگذاری خود مفهوم تصمیم‌گیری و خط‌مشی‌گذاری را دربر دارد یعنی حركت به هم پیوسته‌ای است و آنچه تمركز بر آن است، خط‌مشی تعیین شده اولیه است بنابراین خود هدف‌گذاری هم طی فرآیند اتخاذ تصمیم‌ صورت می‌گیرد و این دو فرآیند به هم پیوسته و دوطرفه است. در این فرآیند دو طرفه عامل انتظارات دخالت دارد. انتظار از خط‌مشی اصلی، تحقق اهداف است و به موجب انتظارات، خط‌مشی باید اهداف را تأمین كند. این موضوع در مورد تصمیم هم صادق است.انتظار بر دو نوع است: عقلائی و احساسی. در انتظارات عقلائی، مدیریت توان و امكان تحقق هدف را در خود و سازمان جستجو می‌نماید و فرآیندهایی را كه در نیل به هدف نقش دارد بررسی می‌كند. اما در انتظارات احساسی امكان تحقق هدف براساس مطالعات علمی نیست. نمودار: سیر تكاملی انتظارات در تصمیم‌گیریانتظارت عقلایی كه براساس توان و امكان عملیات اجرایی و نیز پایبندی و اعتقاد عامل شكل می‌گیرد می‌تواند موجب راه‌اندازی سیستم شده یا آن را متوقف كند. منظور از عامل در بعد مدیریتی، شخص مدیر یا هیأت مدیران و در بعد سازمانی مجموعه عوامل تعامل كننده درون سازمانی است. اگر انتظارات عقلایی برآورده شود (تأثیر مثبت) فرآیند تكامل یافته، جنبه تداوم به خود می‌گیرد و اگر برآورده نشود (تأثیر منفی) فرآیند متوقف یا در آن تجدید نظر می‌شود. (نموار فوق)سنجش تصمیم و خط‌مشی ارتباط مستقیم با انتظارات دارد. انتظارات بعد از هدفگذاری و قبل از اقدام مطرح می‌شود. تصمیم با انتظارات مقایسه می‌شود و تصمیم‌گیرنده‌ به عنوان بازخورد مطالعات خود به این نتیجه می‌رسد كه باید انتظار را منطقی‌تر و عقلایی‌تر كند یا خیر. شناسایی گروه‌ها در خط‌مشی‌گذاری:مدیریت بر پایه تحلیل گروهی از خط‌مشی، بیان كردن ایدئولوژی و بینش مجموع افراد تشكیل دهنده گروهی است كه هر یك از آنان به نحوی از علوم، فنون و تجربه برخوردارند. گروه‌ها، مجموعه‌ای از عوامل انسانی هستند كه به نحوی در اتخاذ تصمیم و پذیرش آن، هم در موقعیت اخذ تصمیم (به صورت مثبت و منفی) و هم در شرایط اجرای تصمیم، نقش دارند. مجموعه افراد، ویژگیها و خصوصیاتی دارند كه با ویژگیهای فرد فرد اعضای آن گروه مغایر است. قوانین، ضوابط، آیین‌نامه‌ها، روش و آنچه در مورد هر یك از افراد صدق می‌كند در مورد مجموعه آنها صدق نمی‌كند. همچنین گروه از یك سلسله قوانین و هنجارهایی پیروی می‌كند كه اجزای آن به طور منفرد از آن تبعیت ندارند. حضور بیش از یك فرد در جمع و تأثیر و نقش آنها، موجب می‌شود گروه عملاً از لایه‌های مختلفی تشكیل یابد. مشتركاتی كه به طور طبیعی بین برخی افراد یك گروه وجود دارد و دسته‌بندیهای قهری و جبری كه از اختیارات انسانها خارج بوده، از ابتدای خلقت با آنهاست پدید آورنده این لایه‌های متفاوت است. این لایه‌ها دارای شاخصهای متفاوتی از قبیل بنیانهای اجتماعی، اقتصادی، فنی، تخصصی، رفتاری و صنفی است. نحوه نفوذ در این لایه‌ها با هم یكسان نیست و متناسب با آن لایه خاص است. همچنین شیوه‌های مشاركت در لایه‌های گروه متفاوت است. دریافت و پردازش اطلاعات و تجزیه و تحلیل موضوعات جاری سازمان و نیز رهیافتهای اجرایی و عملیاتی متأثر از خصوصیات هر لایه است. تقویت و توسعه عملكرد هر لایه از گروه، به طریق اولی، تابعی از آمادگی‌های موجود و متأثر از خصوصیات آن لایه است و اگر چه گروه هنگام مقایسه با دیگر گروهها از یكپارچگی ظاهری برخوردار است، به علت تفاوتها و دسته‌بندیهای میان افراد عملاً لایه‌های گروه هستند كه ایفای نقش كرده، كاركردها و ارتباطات را پدید می‌آورند. بر این اساس «فرهنگ گروه» عملاً برآیند تعامل خرده فرهنگی (شامل تعاون و تعارض) میان لایه‌های گروه است كه مبین ویژگی عمومی و جامع گروه بوده، با ویژگی آحاد و اجزا و لایه‌های آن متفاوت است. البته بدیهی است كه «حیات گروهی»، مبادلات و تشریك مساعی داخلی بین اجزا و لایه‌ها را ضروری می‌كند و از این رو در لایه‌ها و اجزای گروه فعل و انفعالات درونی و بیرونی برای حل مسائل گروه انجام می‌گیرد.خط‌مشی سازماندهی و بسیج گروه‌های انجام پروژه. سازماندهی و بسیج گروههای انجام پروژه زمانی كه لایه‌های گروه مشخص شده باشد، بسیار حساس و نیازمند خط‌مشی فراگیر و جامعی است. ساماندهی و بسیج دو خصوصیت جدا از یكدیگر را به وجود می‌آورد: 1- نقش گروه را در زمینه مشاركت در امر تصمیم‌گیری و تعیین و ترسیم خط‌مشی مشخص می‌كند.2- در اجرای خط‌مشی و تصمیم اتخاذ شده، زمینه‌های عمل را به وجود می‌آورد. آنچه یك گروه را از گروه دیگر متمایز می‌كند، «هدف گروه» و آنچه كه گروه را به حركت وامی‌دارد دستیابی به موفقیت است. این امر موجب چندین ویژگی در گروهها می‌شود:1- گروهها نوعاً «پرتلاش» می‌شوند و تلاش بیشتر را لازمه توفیق خود می‌دانند.2- در قیاس با گروههای دیگر و برحسب موضوع سعی در «نوآوری» دارند.3- در راستای توفیق طلبی به درجه‌ای از «اقتدار» نایل می‌آیند.براساس دستاوردهای ذكر شده، گروهها از «تكثر» استقبال می‌كنند و پذیرفته شدن آنان دلالت بر گسترش و ترویج اقتدار می‌كند، به طوری كه دامنه اقتدار گروه فراتر از اقتدار فرد قرار می‌گیرد. بنابراین باید:1- گروه از خط‌مشیهایی كه زمینه بسیج و انسجام تواناییهای آن را پدید می‌آورد استقبال كند.2- گروههایی كه چنین خط‌مشی را اجرا می‌كنند در راستای گسترش كمی نیازمند پیوستن فرد یا افراد دیگرند و باید محدوده اجتماعی و فرهنگی، صنفی و غیره را در مخاطبان در نظر بگیرند. ابزارها و روشهای تصمیم‌ساز وتصمیم‌گیری:ابزارها و مدلهای متعددی جهت تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری وجود دارد كه هر یك با توجه به شرایط و ماهیت موضوع می‌تواند اثربخش بوده و تصمیم گیرندگان را در اتخاذ راهكار بهینه كمك نماید اهم ابزارها و روشهای مورد استفاده بشرح زیر می‌باشند: الف) ابزهارها:مدل‌سازی: این ابزار برای آزمون متغیرها، بررسی روابط میان داده‌ها و پیش‌بینی نتایج حاصله از تغییر هر یك از عوامل هست. در واقع مدل‌سازی، ایجاد فرمول و حل ریاضی مسأله در شرایط ساختار یافته است. این روش دارای مزایایی چون سرعت، ارزان و آسان را داراست. برنامه‌ریزی خطی و تئوری صف از مهمترین روشهای مدل‌سازی هستند. در برنامه‌ریزی خطی، دیدگاه حاكم به دنبال حداكثر یا حداقل كردن خروجی یك برنامه یا هدف با توجه به محدودیتها است و تئوری صف نیز برای آزمایش و بررسی ماهیت خطوط انتظار بكار می‌رود. شبیه‌سازی: از آنجا كه امكان آزمون و خطا بر كلیه پدیده‌ها و موضوعات بصورت واقعی و طبیعی میسر نمی‌باشد بنابراین از شبیه‌سازی برای بررسی آثار شرایط اجتماعی مورد آزمون استفاده كرده و نتایج را ثبت و رسیدگی می‌كنند. طبیعتاً هر قدر كه شرایط و عوامل و ارتباطات بین مسائل واقعی با مدل، واقع‌بینانه‌تر باشد نتایج حاصله از دقت و صحت بیشتری برخوردار خواهند بود. از مزایای این روش، انعطاف در مدل كردن سیستم‌ها، سناریوهای زمان واقعی، آنالیز و طراحی آماری می‌باشد. پیش‌بینی:پیش‌بینی در مواردی كه انتظار تغییرات بر روند آینده، همانند شرایط رفتار گذشته و جاری فرض شود كاربرد داشته و عمدتاً كاربرد پیش‌بینی، تهیه و تنظیم برنامه‌ها است با این فرض كه شرایط و رفتار گذشته راهنمای رفتار و شرایط آینده خواهد بود و در مواردی نظیر روند تغییرات تكنولوژی، شرایط اقتصادی، شرایط بازار و تقاضای مشتریان از اهمیت كلیدی برخوردار است. آنالیز تصمیم:درخت تصمیم‌گیری، شاخه كردن و تعمیم دادن ساختارهایی است كه رویدادهای بالقوه آتی را ارائه می‌كنند. در این تكنیك تصمیمات مختلف و حالاتی را كه ممكن است اتفاق بیفتد را در قالب شاخه‌های گوناگون در نظر گرفته و با در نظر گرفتن احتمال هر یك از حالات و یا درجه‌بندی آنها، روش بهینه انتخاب می‌گردد.تحلیل حساسیت: فنی است كه تعیین می‌كند چگونه پس از متغیر بعضی از پارامترها و فرضیات تصمیم‌گیری، نتایج تغییر می‌كنند. فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP):این فرآیند دو رویكرد تحلیل و سیستم را در یك چارچوب منطقی و تركیب پیوند می‌زند- این فرآیند از مقایسات زوجی استفاده كرده و سپس برای عوامل و ارزیابی‌های مختلف، ضرایبی را محاسبه می‌كند. ب) روشها:روش استدلالی: در روش استدلالی، تصمیم‌گیرنده یك نمایش ذهنی از پدیده تصمیم را برای خود ترسیم می‌كند. این مدل ذهنی پایه‌ای برای استدلال كردن یك مسئله بوده و شامل متغیرهایی است كه به هم مربوط بوده و ارتباطات علت- معلولی آنها مشخص می‌باشد. این روش به تصمیم‌گیرنده كمك می‌كند تا یك مسئله‌ی به خصوص را تشخیص داده و حل نماید. نكته مهم این است كه مدیران مختلف مدلهای ذهنی متفاوتی را راجع به یك مسئله و یا مسائل مشابه می‌توانند داشته باشند كه این مدل ذهنی ممكن است اندكی متفاوت از واقعی باشند. روش قیاسی: در روش قیاسی یا تشبیهی، وقتی مدیر با یك مسئله مواجه می‌شود، حافظه‌اش را فعال می‌كند تا مسئله‌یی مشابهی كه قبلاً آن را حل كرده و یا شاهد حل شدن آن بوده را پیدا كند و حل قبلی به عنوان نقطه شروعی برای حل مسأله موجود انتخاب می شود و ممكن است متعاقباً سازگار و منطبق نیز شود.روش ایجادی: در این روش تصمیم‌گیرنده ایده‌های بدیع و مؤثر را بررسی كرده و در فضای مسئله بسط می‌دهد. تعداد راه حل‌های ممكن از طریق این روش متفاوت بوده و بایستی بهترین و اثربخش‌ترین راه‌حل انتخاب شود بر این اساس قدرت خلاقیت و ایده‌پردازی یك دارایی مهم برای تصمیم‌گیری مدیران محسوب می‌شود. روش برنامه‌ریزی شده: تصمیمات برنامه‌ریزی شده تكراری و كاملاً مشخص هستند و برای حل مسائل مورد نظر روش‌ها و رویه‌های مشخص وجود دارد روش مزبور برای تصمیمات عمومی و عادی استفاده می‌شود استفاده از قواعد مشخص، داشتن مدلهای محاسباتی و استفاده برای سطوح پایین مدیریتی از ویژگی‌های این روش است.روش برنامه‌ریزی نشده: این روش بدون ساختار و منحصر به فرد می‌باشد و بطور كلی تازه یا جدید بوده و چندان مشخص نمی‌باشند و زمانی اتخاذ می‌گردد كه سازمان پیش از آن با این مسئله روبرو نشده باشند. روش عقلانی محدود: مدیریت سازمان، ماهیت ناشناخته مسایل، پیچیدگی امور، ناكافی بودن منابع و … باعث می‌شود كه روش بخردانه محدود گردد و افراد از تجربه و قضاوت شخصی و تجربیات گذشته و همچنین ضمیر ناخودآگاه برای اتخاذ تصمیم استفاده كرده و در واقع به نوعی جنبه شهودی دارد و پویایی آن به مقدار اطلاعات و تعداد راه‌حل‌ها بستگی دارد. اصول تجزیه و تحلیل تصمیماتمدلهای تصمیم‌گیریمدل الگویی است برگرفته از واقعیت كه بر عناصر و اجزای كلیدی قابل تعمیم دلالت دارد. متناسب با موضوعات سازمان، درباره اجزا و عناصر مختلفی تصمیم‌گیری به عمل می‌آید. از این رو دانشمندان و صاحب‌نظران رشته مدیریت مدلها و الگوهای متفاوتی متناسب با موضوعات مختلف ارائه كرده‌اند. دسته‌بندی درور دسته‌بندی «درور» از لحاظ نظری میان صاحب‌نظران مقبولیت بیشتری دارد. وی مدلها را به پنج دسته تقسیم می‌كند: مدل عقلایی؛ مدل فزاینده؛ مدل مختلط؛ مدل رضایت‌بخش؛ مدل كاملاً عقلایی یا منطقی. قابل ذكر است كه در هر یك از موارد فوق خصوصیات موارد قبل وجود دارد. مثلاً مدل پنجم كلیه خصوصیات مدلهای اول تا چهارم را داراست. 1- مدل عقلایی: در روش عقلایی، نوع مسأله و راه‌حلهای مناسب برای حل آن به منظور تحقق هدف با استفاده از رویكرد سیستمی یا استراتژیك مطرح می‌شود و تصمیم‌گیرنده از ابزارهای سنجش و شناخت متناسب با موضوع و نوع مسأله استفاده می‌كند. مراحل تصمیم‌گیری عقلایی به شرح زیر است:1- شناخت دقیق مسأله یا مشكل از طریق كانالهای ارتباطی با خط‌مشی گذار.2- تجزیه و تحلیل و تبیین مسأله از طریق ریشه‌یابی و ارزیابی اجزای آن.3- احصاء راهها و گزینه‌های ممكن با در نظر داشتن امكانپذیری هر یك از آنها.4- پیش‌بینی و تخمین پیامدهای مربوط به هر یك از راهها با در دست داشتن معیارهای انتخاب.5- مقایسه كلی گزینه‌ها (در نظر گرفتن خصوصیات هر یك از گزینه‌ها در قیاس با دیگر گزینه‌ها).6- انتخاب بهترین گزینه از میان گزینه‌ها.این مدل تأكید اساسی بر ابعاد سخت‌افزاری و فرآیندی دارد و با نگرش به جنبه‌های مادی. كمی و اقتصادی تصمیم گیرنده را به نقش بلندمدت عوامل ملموس و محسوس در تصمیم و پیامدها توجه می‌دهد. تصمیم‌گیرنده در این شیوه به صورت فعال و پیش‌برنده به ریشه‌یابی مشكلات می‌پردازد و در صدد است از میان راه‌حل‌های ممكن بهترین را انتخاب كرده، از بازخوردها برای تكمیل فرآیند استفاده نماید. همچنین دستاوردهای تصمیم را از نظر اثربخشی، كارایی و بهره‌وری با استفاده از روشهای كمی و آماری مورد مطالعه قرار می‌دهد. این روش اگر چه روشی منطقی است، اما روش وقت‌گیری است و در شرایط عدم اطمینان و مخاطره‌آمیز كاربرد ندارد.2- مدل فزاینده. این مدل واجد خصوصیات مدل عقلایی است. علاوه بر آن در این مدل، منبع تصمیم‌گیرنده در هنگام تنظیم اهداف و راه‌حلهای قابل اجرا با عواملی مواجه می‌شود كه باید آنها را نیز در تصمیم خود دخالت دهد. در مسائل دولتی معمولاً به دلیل تحركات، تحولات، سیاست‌گذاریهای داخلی، تغییرات هنجاری، آئینی و ارزشی، تصمیمات در معرض تغییرات افزایشی است؛ بدین معنا كه در هر مقطع تصمیم‌گیری، منبع تصمیم‌گیرنده تعدادی از اهداف مورد مطالعه را تنظیم می‌كند، ولی در همین حین ممكن است اهدافی به اهداف مورد نظر اضافه شود، لذا مدیر باید پارامترهای تغییر یافته را مورد بررسی قرار دهد.این مدل رویدادها، پدیده‌ها و احتمالات گوناگون را به عنوان متغیرها دخیل و اثرگذار بر تصمیم طی روند تصمیم‌گیری بررسی می‌كند. ویژگی فزایندگی در جریان اخذ تصمیم دلالت بر افزایش تدریجی و مستمر تأثیر متغیرها بر فرآیند تصمیم‌گیری دارد كه هنگام حركت از مبدأ «الف» به سوی مقصد «ی» به انحاء مختلف مسیر تصمیم‌گیری را تغییر می‌دهد. نمودار: تغییرات مسیر تصمیم‌گیری در مدل فزایندهتأثیر متغیرهای گوناگون بر سیر تصمیم‌گیری، «خط روند» تصمیم‌گیری را پدید می‌آورد. به منظور رسیدن به هدف (مقصد)، تأكید بر دو عامل اساسی هدف و پیش‌بینی ضروری است. در وهله اول باید تصمیم از نظر انتخاب كوتاه‌ترین و مناسبترین راه برای رسیدن به هدف تجزیه و تحلیل شود. عامل پیش‌بینی كه لازمه تحقق صحیح هدف است دلالت می‌كند بر مطالعه یا برآورد پیشاپیش روند تغییرات، توجه به موارد مذكور موجب اصلاح و بهینگی خط روند تصمیم‌گیری می‌شود. ادامه خواندن مقاله تصميم‌گيري

نوشته مقاله تصميم‌گيري اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله جنگهاي صليبي

$
0
0
 nx دارای 124 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : جنگهای صلیبی : 1095-1291 I – علل جنگهای صلیبی اوج حواث قرون وسطی و شاید جالبترین واقعه ای بود كه در تاریخ اروپا وخاور نزدیك روی می داد. اكنون دو دین بزرگ جهان ،‌اسلام و مسیحیت ، بعد از قرنها مناظره،‌سرانجام آن را به حكمیت نهایی بشرـ یعنی به میدان جنگ – واگذارمی كردند. تمام ترقیات قرون وسطایی ، جمیع عرصه‌بازرگانی و جهان مسیحی ،‌همه‌شور و اعتقاد مذهبی ،‌وكلیه‌قدرت فئودالیسم و فریبندگی شوالیه گری در دویست سال جنگی كه برای بشر و منافع بارزگانی در گرفت به اوج كمال و ذروه‌اعتلا رسید. اولین علت مستقیم جنگهای صلیبی پیشتازی تركان سلجوقی بود. دنیا خود را با سلطه‌مسلمانان بر خاور نزدیك وفق داده بود. خلفای فاطمی مصر در حكومت بر فلسطین طریق مدارا پیش گرفته بودند و ،‌صرف نظر از چند واقعه استثنایی ، فرقه های مسیحی آن سامان از آزادی زیادی در پیروی از تعالیم دینی خویش برخوردار بودند. حاكم،‌خلیفه دیوانه‌قاهره، كلیسای قیامت را ویران كرده بود ( 1010)‌لكن خود مسلمانان مبالغ معتنا بهی خرج تعمیر مجدد آن كرده بودند. در سال 1047،‌جهانگرد و شاعر ایرانی، ناصر خسرو ، كلیسای مزبور راجنین توصیف كرد:‌«… جایی وسیع است چنانكه هشت هزار آدمی را درآن جای باشد،‌همه را به تكلف بسیار ساخته از رخام رنگین و نقاشی و تصویر ، وكلیسا را از اندرون به دیباهای رومی آراسته مصور كرده و بسیار زر طلا بر آنجا به كار برده ، و صورت عیسی علیه السلام را چد جا ساخته كه بر خری نشسته .» این فقط یكی از كلیساهای متعدد در بیت المقدس بود . زایران مسیحی حق داشتند آزادانه به اماكن متبر كه رفت و آمد كنند، سالیان سالیان سال بود كه زیارت فلسطین نوعی عبادت یا كفاره محسوب می شد،‌همه جا اروپا ،‌انسان كسانی را می دید كه برگهای نخل فلسطین را چلیپا وار، به نشانه‌زیارت از اماكن متبر كه ،‌زیور تنپوش خویش می كردند.،‌پیرز پلومن معتقد بود كه این قبیل افراد «رخصت داشتند كه از آن پس تمام عمر سخن دروغ بگویند .» لكن در 1070 تركان بیت المقدس را از چنگ فاطمیان بیرون آوردند،‌ و زایران مسیحی از این پس ناقل روایاتی بودند درباره‌تعدی تركان وبی حرمتی آنها نسبت به اماكن متبركه. طبق روایتی قدیمی كه صحت آن مسلم نیست ،‌یكی از زایران به نام پیر لومیت ( پیر منزوی )‌از جانب سیمون ،‌بطرك بیت المقدس ،‌نامه ای نزد پاپ اوربانوس دوم به رم آورد كه در طی آن تعقیب و آزار مسیحیان فلسطین بتفصیل بیان ، واز پاپ عاجزانه تقاضای كمك شده بود (1088). دومین علت مستقیم جنگهای صلیبی تضعیف خطرناك امپراطوری بیزانس بود. امپراطوری مزبور مدت هفت قرن میان تقاطع بزرگراههای اروپا و آسیا قرار داشت ومانع تهاجم لشكریان آسیایی وخیل جماعات چادرنشین استپها به اروپا بود. اكنون این امپراوری بر اثر نفاقهای داخلی، بدعتهای مخرب، و شقاق 1054 كه مایه‌جدایی آن از غرب شده بود،‌ آن قدر ضعیف بود كه دیگر نمی توانست موفق به انجام این امر خطیر تاریخی شود. در حالی كه بلغارها،‌ پجنگها ، كومانها ،, وروسها بر دروازه های اروپایی آن هجوم می بردند،‌تركان مشغول تكه تكه كردن ایالات آسیایی آن امپراطوری بودند. در 1071 سپاهیان بیزانس تقریباً در مناذگر تارومار شدند . تركان سلجوقی ادسا{ الرهایا اورفه }، انطاكیه ( 1085)‌، طرسوس، حتی نیقیه را تسخیر كردند واز آن سوی بوسفور چشم برخودشهر قسطنیه دوختند. امپراطور آلكسیون اول (1081-1118)، با امضای عهدنامه‌خفت آوری ،‌بخشی از آسیای صغیر را نجات بخشید، لكن برای مقابله با هجومهای بیشتر فاقد قوای نظامی بود. اگر قسطنطنیه به دست تركان می افتاد،‌تمامی اروپای خاوری در برابر لشكریان آنها مفتوح می شد وفتح تور ( 732) بی نتیجه می ماند. آلكسیوس غرور مذهبی را فراموش كرد،‌سفرایی نزد پاپ اور بانوس دوم و شورایپیاچنتسا گسیل داشت،واروپای لاتین را تشویق كرد اورا در هزیمت دادن تركان از اروپا یاری كند. آلكسیوس می گفت كه مبارزه با این جماعت كفار در خاك آسیا عاقلانه تر خواهد بود تاآنكه دست روی دست نند و منتظر سیل آنها از طریق شبه جزیره‌باكان به پایتختهای اروپایی باشند. سو مین علت مستقیم جنگهای صلیبی حس جاه طلبی شهرهای ایتالیایی مانند پیزا،‌جنوا،‌ونیز، وآمالفی بود كه می خواستند دامنه‌قدرت تجاری روزافزون خود را بسط دهند. هنگامی حوزه‌ حكومت مسلمین را در اسپانیا كاهش دادند (‌از 1085 به بعد)،‌مدیترانه باختری به روی بازرگانان مسیحی بازشد. شهرهای ایتالیایی از راه بنا صادر كننده‌ كالاهای داخلی و مصنوعات ورای آلپ ثروتمند تر و نیرومندتر شدند و در صدد بر آمدند به برتری مسلمانان در مدیترانه‌خاوری پایان داده‌بازارهای خاور نزدیك را به روی امتعه اروپای باختری بكشانید.م اطلاع نداریم كه این سوداگران ایتالیایی تا چه حد به شخص پاپ تقرب داشتند. تصمیم نهایی از جانب خود اوربانوس گرفته شد. این فكر به مخلیه سایر پاپها هم خطور كرده بود. مثلا ژربر، كه به اسم سیلوستر دوم مقام یاپی را احراز كرد،‌از عالم مسیحیت خواستار نجات بیت المقدس شد،‌و بنا به اصرار او جماعتی از مبارزان مسیحی بی نتیجه قدم به خاك سوریه گذاشتند(‌حد1001)‌. گرگوریوس هفتم در گرماگرم مبارزه‌متهدم كننده ای با هانری چهارم گفته بود:‌«جان بر كف نهادن در راه نجات اماكن متبركه در نظر من بمراتب خوشتر است تا حكومت بر عالمی.» هنگامی كه اوربانوس در مارس 1095 ریاست شورای پیاچنتسا را به عهده گرفت، آتش آن مبارزه هنوز سرد نشده بود. در این شورا اوربانوس به حمایت از تقاضای سفیران آلكسیوس سخن گفت ،‌اما توصیه كرد تا مجمع عظیمتری به نمایندگی از جانب قاطبه‌مسیحیان برای اعلام جنگ علیه اسلام تشكیل نشده است، در گرفتن تصمیم شتاب نورزند.م احاطه وی بر اوضاع زیادتر ازآن بود كه تصور كند در چنین امر خطیری،در یك سرزمین دور دست ، پیروزی مسیحیان قطعی باشد. بی شك اوربانوس پیش بینی می كرد كه شكست در این مهم به حیثیت مسیحیت وكلیسا سخت لطمه خواهد زد.شاید اشتیاق داشت كه جنگجویی نامرتب بارونهای فئودال و دزدان دریای نورمان را به صورت مبارزه ای مقدس درآورد و اروپا و امپراطوری بنزانس را از خطر مسلمانان برهاند. آرزوی اوربانوس آن بود كه كلیسای شرقی را دوباره به زیر سلطه حكومت پاپی، وعالم مسیحی را به صورت جهان نیرومندی تحت فرمان پاپها در آورد وباردیگر شهر رم را به پایتخت جهان مبدل كند. این مفهوم ذهنی ناشی از نهایت دولتمردی بوداز مارس تا اكتبر 1095 اوربانوس به سیاحت در ایتالیای شمالی و فرانسه‌جنوبی مشغول بود و از امر ا وبزرگان قوم برای كمك ضروری در این راه نظر خواست. در كلرمون ،‌ واقع دراوورنی،‌شورای تاریخی روحانی اجلاس كرد، هرچند كه یك روز سرد ماه نوامبر بود، هزاران نفر از مردم نواحی و جوامع مختلف چادرهای خود را در میان صحرا برافراشتند،‌و چنان اجتماع عظیمی برپا شد كه هیچ تالاری گنجایش آن همه مردم را نداشت ،‌هنگامی كه هموطن خود اوربانوس دوم را بر بالای صفه بلند كردند، ووی به زبان خود آنها به ایراد مؤثرترین خطا به ها در تاریخ قرون وسطی پرداخت ، قلب همه از فرط احساسات در پس افتاد. پاپ خطاب به حاضران چنین گفت:‌ ای نژاد فرانك! نژاد محبوب و برگزیده‌ خدا! … از مرزهای اورشلیم واز جانب قسطنطنیه خبر غم انگیزی آورده اند كه قومی ملعون بكلی از خدا بیخبر جابرانه بر اراضی این مسیحیان هجوم برده با ویروانی وایجاد آتشسوزی مردم را از زاد و بومشان بیرون رانده اند. ابنان جماعتی لز اسرا به مملكت خویش برده و بخشی از آنها را زیر شكنجه هایی بیرحمانه به قتل رسانده اند . این مردم محرابها را بالوث وجود خویش آلوده می سازند وسپس آنها را ویران می كنند. قلمرو یونانیان اكنون به دست آنها تكه تكه شده است یونانیان از آن اراضی وسیعی كه پیمودن سراسر آن حتی بیش از دو ماه محروم شده اند. اكنون اگر شما رنج قصاص این اعمال ناحق و بازگرفتن این اراضی را بر خود هموار نسازید، این مهم از دست چه كسی ساخته است ؟‌آری شما یید كه خداوند بین الطاف خویش بیش از دیگران حشمت در جنگاوری،‌شجاعت عظیم ،‌ونیرو ارزانی داشته است تا سر مردمی راكه در مقام مخالفت با شما قد علم می كنند بر خاك بسایید . بگذارید كردار نیاكان شما – جلال و عظمت شارلمانی وسایر شهریاران این سرزمین – مشوق شما باشد. بگذارید مزار مقدس منجی وخداوند گار ما كه اكنون درتصرف اقوام پلید است واماكن متبركه ای كه اكنون ملوث شده است شما را برانگیزد… بگذارید هیچ گونه تشویقی در امور خانوادگی وهیچ نوع تملكی شما را از این امر خطیر باز ندارد. زیرا این سرزمینی كه اكنون شما در آن سكنا دارید، وازهمه سو دریا و قله‌كوهها آن را در بر گرفته است برای نفوس عظیم شما بسیار تنگ است. خوراكی كه از آن عاید می شود به سختی تكافوی نیازهای مردمی راكه به كار كشت مشغولند می كند. از این روست كه شما یكدیگر را می كشید و می درید،‌به جنگ دست می برید ، وبسیاری از شماها در این زدوخورد داخلی به هلاكت می رسید. لذا ، بگذارید نفرت از میان شما رخت بر بندد ، بگذارید كشاكشهای شما پایان یابد. قدم در طریق كلیسای قیامت نهید،‌آن سرزمین را از چنگ قومی تبهكار بیرون آورید وخود بر آن استیلا یایید ،‌اورشلیم بهشتی است آكنده از لذات و نعمتها، سرزمینی است بمراتب ثمر بخشتر از همه‌سرزمینها . آن شهر شاهی ،‌كه درقلب عالم قرار گرفته است ، از شما تمنا دارد كه به یاریش بشتابید .م مشتاقانه رنج این سفر برای آمرزش گناهان خویش تقبل كنید،‌ودر عوض به حشمت فنا ناپذیر ملكوت الاهی پشتگرم باشید. از میان جمعیت غریو پرهیجانی به آسمان برخاست كه :‌« مشیت خدا چنین است!» اوربانوس نیز با آنها هما واز شد و از ایشان تقاضا كرد كه این جمله را شعار نبرد خود سازند،‌و به افرادی كه حاضر به شركت در جنگ صلیبی شده بودند دستور داد كه بر روی سینه یا پیشانی خویش علامت صلیب را نقش كنند. ویلیام آوممز بری می نویسد:‌«بی درنگ پاره ای از خواص جلو پای پاپ به زانو افتادند وجان ومال خویش را وقف خدمت كردند.» هزاران نفر از عوام نیز به همین سان پیمان بستند. درهبانان و زاهدان از گوشه عزلت به در آمدند تا در واقع ،‌به معنی كلمه ،‌مجاهدان لشكر مسیح باشند. پاپ پرجنب وجوش از آن محل روبه سوی دیگر شهر ها نهاد،‌كه از جمله بود تور،‌بوردو ،‌تولوز،‌مونپله،‌ونیم… ومدت نه ماه مردم رابه شركت درجنگ صلیبی تشویق می كردند. هنگامی كه بعد از دو سال غیبت به رم بازگشت ،‌مردمان آن شهر،‌كه كمتر از دیگر شهرهای مسیحی دینداری بودند،‌مقدمش را باشور تمام پذیره شدند. اوربانوس،‌بدون مواجهه با مخالفت شدیدی برای آزاد ساختن صلیبیون از بند تعهداتی كه مانع از شروع جنگ صلیبی می شد،‌اختیارات لازم را به دست گرفت و برای دوره‌ این جنگ ،‌سرفها واسالها را از تعهداتی كه در برابر اربابان خود داشتند رها ساخت. وی به عموم صلیبیون این امتیاز را تفویض كرد كه از این پس در دادگاههای كلیسایی محاكمه شوند نه در محاكم اربابی، وتضمین كرد كه در غیاب آنها اسقفان هر محل حافظ دارایی آنها باشند وی به موجب فرمانی هرچند كه كاملا ضمانت اجرا نداشت- همه‌جنگهای مسیحیان را ممنوع كردو فوق قوانین مربوط به تبعیت وسرسپردگی فئودال،‌اصل جدیدی برای فرمانبرداری وضع كرد. اكنون اروپا بیش از پیش متحد شده بود و اوربانوس دوم دخویشتن را،‌دست كم از لحاظ نظری،‌مالك الرقاب شایسته ومقبول سلاطین اروپا می دید. تمامی جهان مسیحی به طرزی بیسابقه به جنبش در آمد و با شور فراوانی خود را برای جنگ مقدس با عالم اسلام آماده ساخت. I I – نخستین جنگ صلیبی :‌1099-1095 انگیزه های فوق العاده ای جماعت كثیری را زیر پرچم سپاهیان صلیبی گرد آورد. به موجب آمرزشی تام ،‌مقرر شد كه هركس در جنگ كشته شود،‌از هرگونه عقوبتی به واسطه‌ارتكاب گناه دامنگیرش شده است برهد. سرفها ، ه بسته به اراضی مخصوص بودند،‌ اجازه‌حركت یافتند، رعایای پادشاهان از مالیاتها معاف شدند،‌بدهكاران تامدتی از پرداخت ربح فراغت یافتند، زندانیان آزاد شدند،‌و پاپ ، با جسارت،‌اختیارات خویش را تعمیم بخشید و مجازات افرادی را كه محكوم به مرگ شده بودند به خدمت مادام العمر در فلسطین تخفیف داد. هزاران تن از ولگردان به رهروان این قافله‌مقدس پیوستند . افرادی كه از فقری ناگزیر به امان آمده بودند، ماجرا جویانی كه حاضر بودند تن به مخاطرات در دهند ، پسران كهتری كه امید تهیه‌ تیولنشینهایی را در مشرق زمین در سر می پختند ، بازرگانانی كه به دنبال بازارهای جدید برای كالاهای خود بودند، شهسوارانی كه با عزیمت سرفها ی خویش به جنگ خود را دست تنها می دیدند ، مردمان كمرویی كه از زخم زبان اطرافیان و تهمت ترسویی احتراز داشتند – همگی به جماعتی از مؤ منین واقعی پیوستند تا سرزمینی را كه محل ولادت و وفات عیسی مسیح بود نجات دهند. به حكم آن نوع تبلیغاتی كه هنگام رواج دارد، درباره محدویتها و نانوانیهای مسیحیان مقیم فلسطین ،‌فجایع مسلمانان ، و كفرهای آیین محمد {ص} همه گونه راه مبالغه و اغراق سپرده شد. مسلمانان را به پرستش تندیس پیغمبر اسلام متهم می كردند وحتی ، طبق شایعات بی اساسی كه بر سرزبان مؤ منین مسیحی افتاده ، سخنانی نامربوط درباره‌پیغمبر اسلام گفتند. افسانه های غریبی از ثروت سرشار مشرق زمین و لعبتان پری پیكری كه در انتظار مردانی دلاور نشسته بودند نقل مجالس بود. بدیهی است كه این همه انگیزه های متنوع نمی توانست توده مردمان متشابهی را كه واجد شایستگی تشكیلات نظامی باشند به دور هم گرد آورد. در بسیاری موارد،‌زنان و كودكان به اصرار تمام همراه شوهران و پدر و مادر خود به راه افتادند. شاید این قبیل پا فشاریها بی دلیل هم نبود،‌زیرا بزودی فواحش را نیز جمع كردند تا آماده‌خدمت به سلحشوران باشند . اوربانوس ماه اوت 1096 را موعد حركت سیاه صلیبی تعیین كرده بود،لكن كشاورزان بیحوصله ، كه اولین دسته از داوطلبان جنگ بودند نمی توانستند درنگ كنند. یك چنین جماعت مبارزی كه عده‌آنها به حدود دوازده هزار نفر می رسید (‌و ازاین عده فقط هشت نفر شهسوار بودند)‌در ماه مارس،‌به سركردگی پیرمنزوی و والتر بی پول یا گوتیه بی پول ،‌از فرانسه عازم فلسطین شدند،‌دسته دیگری كه محتملا مركب از پنج هزار نفر بود، به سرپرستی گوتشالك كشیش ، از آلمان به راه افتاد، وهیئت سومی به رهبری امیكو ، كنت لینینگن ، از خطه راینلاند در آلمان حركت كرد. همین گروههای بی نظم وترتیب بودند كه اغلب به یهودیان آلمان و بوهم هجوم بردند، به تقاضاهای مردمان وكشیشان محل هیچ گونه ترتیب اثری ندادند، وشهوت خونریزی را در جامه دینداری پنهان شاختند و چند صباحی بدل به جانوران درنده شدند. افرادی كه تازه در صف لشكریان صلیبی در آمده بودند وجوهی اندك وغذایی ناچیز به همراه آورده بودند، و رهبران بی تجربه‌آنها نیز برای تغذیه‌افراد آذوقه كافی نداشتند . بسیاری از آنها دوری مسافت را دست كم گرفته بودند، و همجنانكه كناره‌راین ودانوب راه می سپردند، به هر خمی كه می رسیدند، كودكانشان از فرط بیطاقتی مداوم می پرسیدند كه آیا به اورشلیم نرسیده اند؟ هنگامی كه كیسه های آنها تهی شد وگرفتار بی غذایی شدند،‌از راه اضطرار به چپاول مزارع و خانه هایی كه در سر راه آنها قرار داشت دست زدند .دیر ی نگذشت كه هتك ناموس نیز بر تاراج اموال افزوده شد. مردم بشدت د رمقابل آنها مقاومت ورزیده . برخی از شهرها دروازه های خود را به روی آنها بستند، و بعضی دیگر بی درنگ توفیفشان را از دادار مسئلت نمودند.م سرانجام این سپاه كاملا تهیدست، كه تعداد از نفرات آن بر اثر قحطی و طاعون و جذام و تب و مبارزات حین راه به هلاكت رسیده بودند،‌ به دروازه قسطنطنیه رسید. آلكسیوس به آنها خوش آمد گفت، لكن شكم آن جماعت گرسنه را به طرز دلخواه سیر نكرد.، از این رو صلیبیون به حومه های شهر ریختند و قصرها ، خانه ها ،‌و كلیساها را غارت كردند. آلكسیو برای نجات پایتخت خویش از شر این ملخهای عابد ،‌كشتیهایی در اختیار آنها گذاشت تا از تنگه بوسفور عبور كنند، ملزوماتی برایشان فرستاد، وبه آنها دستور داد كه در آن سوی بوسفور توقف كنند تا قوای مسلحتری از عقب برسد. صلیبیون به علت گرسنگی یا بیتابی به اوامر آلكسیوس اعتنایی نكردند وبه سوی نیقیه پیش تاختند .م نیروی منظم وبا انضباطی از تركان ، كه همگی كمانداران ماهری بودند، از شهر بیرون آمدند و این نخستین لشكر اولین جنگ صلیبی را تقریباً بكلی مضمحل كردند. والتر بی پول از جمله كشتكان این نبرد،‌اما پیر منزوی ، كه از سپاه مهارناپذیر خویش منزجر شده بود، قبل از شروع مبارزه به شهر قسطنطنیه بازگشت،‌و تا 1115 در عین سلامت می زیست. درخلال این احوال ،‌هریك از امراو اربابان فئودال كه دعوت پاپ را برای شركت در جنگ صلیبی لبیك گفته بود،‌در حوزه‌خویش خود را گرد آورده بود. در میان این امرا و سالاران هیچ یك از پادشاهان ازوپا نبود، و در واقع هنگامی كه اوربانوس مردم را به جنگ صلیبی دعوت می كرد، فلیپ اول پادشاه فرانسه ،‌ویلیام دوم پادشاه انگلیس ، و هانری چهارم امپراطور آلمان همگی محكوم به تكفیر پاپی بودند. لكن عده زیادی از كنتها ودو كها حاضر شدند كه در چنین جهادی شركت كنندـ‌و تقریباً تمامی آنها از قوم فرانك یا فرانسوی بودند. اولین جنگ صلیبی اقدام خطیری بود كه بیشتر از جانب قرانسویان صورت گرفت، و تا این تاریخ هنوز مردمان خاورن نزدیك اقوام اروپای باختری را فرانك ( فرنگی‌)‌می نامند. گودفروا دو بویون ( بویون آبادی كوچكی در بلژیك )‌صفات یك راهب را با شایستگیهای یك سرباز در وجود خویشتن جمع داشت،‌به عبارت دیگر ،‌در تمشیت امور حكومت و اداره‌ جنگ شجاع و لایق بود پرهیزكاریس به سرحد تعصب می رسید . بوهموند، امیر تارانت ،‌( تارانتو)‌فرزند روبرگیسكار بود. وی تمام شجاعت و كاردانی پدرش را به ارث برده بود و هوای آن درسر داشت كه از متصرفات سابق امپراطوری بیزانس در خاور نزدیك برای خویشتن و لشكریان نورمانش قلمروی ایجاد كند. همراه وی برادرزاده اش تانكرد اهل اوتویل بود كه بعدها قهرمان حماسه‌معروف به رهایی اورشلیم اثر شاعر ایتالیایی تاسو شد. وی مردی بود زیباروی ,‌بیباك ، دلاوری ، بخشنده ، ودوستار شكوه و ثروت ، كه عموماً اورا بر سبیل یك شهسوار مسیحی مطلوب تحسین می كردند.م رمون ، كنت تولوز ، كه قبلا در نبرد با مسلمانان در اسپانیا شركت جسته بود، اكنون در پیری جان و ثروت عظیم خویش را وقف جهادی بمراتب بزرگتر می كرد. لكن خلقی آتشین نجابت وی را آلوده، و آز دینداریش را لكه دار كرد. این جماعات از راههای گوناگون عازم قسطنطنیه شدند. بوهموند به گودفروا پیشنهاد كرد كه شهر مزبور را بگیرند. گودفروا به بهانه‌آنكه وی فقط برای مبارزه با جماعت كفار سفر كرده است ، از قبول چنین امری خودداری ورزیده لكن این فكر بكلی از بین نرفت. شهسواران نیمه وحشی و نیرومند مغرب زمین مردان تحصیلكرده و مهذب مشرق را به دیده تحقیر می نگریستند و آنها را بدعتگذارانی غرق در خوشگذرانی و شهوات می دانستند . گنجینه ها و نفایسی كه در كلیساها، قصرها، و بازارهای پایتخت امپراطوری بیزانس بر روی هم انباشته شده بود آنها را به تحیر و غبطه وا می داشت ، چه معتقد بودند كه ثروت باید از آن مرد دلیر باشد آلكسیوس شاید از این گونه خیالاتی كه به مخیله منجیان وی خطور می كرد بویی برده بود، و شاید آنچه از برخوردار باخیل لجام گسیخته‌كشاورزان (‌كه غرب خود وی را برای شكست آنها شماتت كرده بود) دیده بود او را به رعایت جانب احتیاط و شاید هم به تزویر متمایل می كرد. وی برای مقابله با تركان یاری خواسته بود،‌اما منتظر نبود كه قوای متحد اروپا در پشت دروازه های پایتختش گرد آیند. هرگز آلكسیوس نمی توانست خاطر جمع باشد كه عشق این جنگجویان به فتح قسطنطنیه از گشودن بیت المقدس كمتر است، یا در صورت بیرون آوردن اراضی سابق امپراطوری از چنگ تركان، متصرفات مزبور را به بیزانس باز پس دهند. از این رو پیشنهاد كرد كه حاضر است همه گونه آذوقه ، مساعده‌مالی ، وسایط حمل ونقل، وكمك نظامی در اختیار صلیبیون گذارد و به رهبران آنها رشوه های شایسته ای تقدیم كند، به شرط آنكه اشراف او را شهریار فئودال خود شمرند،‌سوگند وفاداری نسبت به وی یاد كنند،‌و هرسر زمینی راكه در جنگ فتح كردند، به حكم تعهدات، به عنوان تیول وی نگاه دارند . اشراف مغرب زمین ، كه در برابر سیم و زرنرم شده بودند، به این امر تن در دادند. در اوان سال 1097 سپاهیان صلیبی ، كه رویهمرفته در حدود سی هزار نفر می شدند و هنوز زیر فرمان سرداران مختلفی بودند، از تنگه بوسفور عبور كردند. بخت با صلیبیون یار بود، چه تشتت میان مسلمانان بمراتب از نقاق مسیحیان فزونتر بود. نه فقط قدرت مسلمانان در اسپانیا تحلیل رفته ودر آفریقای شمالی گرفتار منازعات مذهبی شده بود،‌بلكه در شرق خلفای فاطمی مصر بر نواحی جنوبی سوریه تسلط داشتند، و حال آنكه سوریه‌شمالی و قسمت اعظم آسیای صغیر در دست دشمنان آنها یعنی تركان سلجوقی بود. ارمنستان علیه فاتحان علم طغیان برافراشت و با فرانكها هما واز شد. به این نحو، سپاهیان اروپایی پیش تاختند ونیقیه را به محاصره در آوردند ، و چون آلكسیوس قول داد كه به شرط تسلیم به كسی آسیبی نخواهد رسید، پادگان ترك نیقیه تسلیم شد ( 19 ژوئن 1097) . امپراطور یونایی پرچم خویش را برفراز دژ شهر به اهتزاز در آورد، آن خطه را از چپاول بیملاحظه مبارزان مسیحی نجات داد و ، با هدایای كلانی ،‌موجبات رضایت خاطر سرداران فئودال را فراهم ساخت ، اما لشكریان مسیحی زبان به شكوه گشودند كه آلكسیوس با تركان متحد بوده است . بعد از یك هفته استراحت ،‌صلیبیون عزم انطاكیه كردند و در نزدیكی اسكی شهر (‌دور ولابوم )‌با سپاهی از تركان به سرداری قلج ارسلان رویه رو شدند . در جنگ خونینی كه روی داد (‌اول ژودئیه 1097) صلیبیون فاتح شدند . آنگاه بدون احتمال خطر مواجهه با دشمنی ،‌مگر كمبود آب و خوراك و گرمایی كه قاعدتاً‌ خون غربی با آن مأنوس نبود، در آسیای صغیر شروع به پیشرفت كردند. در آن هشتصد كلیومتر راهپیمایی دشوار، گروهی از مردان و زنان و تعدادی از اسبها و سگها از فرط تشنگی به هلاكت رسیدند . چون از سلسله جبال توروس عبور كردند ، برخی از اشراف لشكریان خودرا از قوای اصلی جدا كردند تا در پی فتوحاتی خصوصی روان شوند،‌چنانكه رمون ، بوهموند، و گودفرواعزم ارمنستان كردند و تانكرد و بودوئن اول (‌برادر گود فروا )‌رو به ادسا آوردند.،‌ در این ناحیه بود كه بودوئن ، به حیله های جنگی و نیرنگ اولین مملكت لاتینی شرق {اورشلیم}‌را بنیاد نهاد (1098) . اكثریت عظیم صلیبیون شاكی بودند كه این گونه تأخیرها قرین نحوست است.،‌ لكن اشراف مراجعت كردند و پیشرفت به سوی انطاكیه ادامه یافت . وقایعنگار و مؤلف كتاب اعمال فرانكها انطاكیه را «شهری بغایت زیبا ،‌چشمگیر ،‌و لذتبخش » توصیف كرده است. این شهر مدت هشت ماه در محاصره بود. در این مدت بسیاری از صلیبیون بر اثر گرسنگی یا باران سرد زمستانی جان سپردند. برخی با جویدن « نیهای شیرینی به نام زوكرا » ( شكر )‌غذای نوظهوری پیدا كرد. این اولین باری بود كه فرانگها لب به نیشكر می زدند . بتدریج طریقه‌فشردن و گرفتن عصاره آن را از گیاهانی كه برای همین منظور كاشته می شد فرا گرفتند . فواحش شیرینیهایی بودند بمراتب خطرناكتر .،‌یكی از كشیشان عالیرتبه‌محبوب كه در باغی همخوابه سوری خود را در آغوش گرفته بود،‌به دست تركان به قتل رسید. در ماه مه 1098 خبر آمد كه لشكر عظیمی از مسلمانان به سرداری كربوغا امیر موصل بزودی از راه فرا خواهد رسید،‌چند روزی قبل از رسیدن این لشگر .،‌ انطاكیه گشوده شد ( سوم ژوئن 1098)‌.،‌بسیاری از صلیبیون كه می ترسیدند در برابر كربوغا تاب مقاومت نداشته باشند،‌در اورونتس بر كشتی نشستند و فرار كردند. آلكسیوس ،‌كه با لشكری یونانی پیش می تاخت ،‌بر اثر هزیمت سپاهیان فراری اغفال شده، تصور كرد كه صلیبیون شكست خورده اند.،‌به همین سبب بازگشت تا مگر آسیای صغیر را در مقابل تركان حراست كند. این گناهی بود كه هرگز به خاطر آن آلكسیوس را عفو نكردند. پیر بارتلمی ، كشیشی اهل مارسی ، برانكه قوت قلبی به سپاهیان صلیبی داده باشد، نیزه ای را به دست گرفته ،‌مدعی شد كه این همان نیزه ای است كه با آن پهلوی عیسی را دریده اند. مسیحیان هنگامی رو به میدان جنگ نهادند،‌ این نیزه را همچون علم مقدسی بر بالای سر خود حمل كردند، وسه نفر شهسوار كه جامه‌سفید بر تن داشتند به اشاره‌آدیمار نمابنده پاپ ناگهان از پشت تپه ها ظاهر شدند،‌و نماینده‌ پاپ مدعی شد كه این سه نفر قدیس موریس، قدیس تئودور ،‌و قدیس جورج شهدای راه دینند. صلیبیون،‌كه از دیدن این علایم غیبی الهام گرفته بودند، اینك متحداً به سركردگی بوهموند به پیروزی قاطعی نایل آمدند . پیر بارتلمی ،‌كه متهم به ارتكاب یك تزویر مذهبی شده بود، پیشنهاد كرد كه حاضر است برای اثبات صدق گفتار خویش از میان آتش عبور كند. وی رنج گذشتن از میان تل هیمه ای سوزان را برخود هموار ساخت.، ظاهراً وی سالم از میان آتش بیرون آمد،‌لكن روز بعد بر اثر سوختگی و فشار قلبی جان سپرد. پس از این واقعه نیزه‌مقدس را از میان علمهای لشكریان صلیبی برداشتند. برای قدرانی از زحمات بوهموند ،‌با رضایت عموم او را امیر انطاكیه كردند. وی رسماً آن ناحیه را به عنوان فیف (‌تیول)‌ سالار خویش آلكسیوس ضبط كرد،‌اما در واقع چون شهریار مستقلی حكومت كرد. سركردگان سپاه صلیبی مدعی شدند كه آلكسیوس به علت كوتاهی در رسانیدن كمك به آنها تعهدات خویش را زیر پا گذاشته وآنان را از بند تعهدات رهانیده است . سرداران صلیبی بعد از آنكه شش ماهی را به تجدید قوا و تجهیز مجدد سپاهیان فرسوده‌خود مشغول بودند، لشكریان خویش را به طرف اورشلیم حركت دادند. سرانجام درهفتم ژوئن 1099 ، بعد از یك جنگ سه ساله كه قوای صلیبی را به دوازده هزار نفر مبارز كاهش داد،‌فاطمیان حریفان این مبارزان ، یعنی تركان،‌را یك سال قبل از این واقعه از شهر بیرون كرده بودند. خلیفه‌فاطمی پیشنهاد كرد كه اگر صلیبیون به عقد صلح راضی شوند،,‌وی حاضر است تأمین جانی ومالی عموم زایران مسیحی و مؤمنین مقیم اورشلیم را تضمین كند. اما بوهموند و گودفروا خواستار تسلیم بلاشرط شدند. پادگان خلیفه‌ فاطمی ، كه مركب از هزار نفر بود، مدت چهل روز مقاومت ورزید. در 15 ژوئیه گودفروا وتانكرد در رأس لشكریان خویش از دیوار شهر گذر كردند، و در این حال صلیبیون ،‌كه در عین شجاعت سالها رنج و مرارت را تحمل كرده بودند، از رسیدن به مقصد عالی خویش سراز پا نمی شناختند . كشیشی رمون نام اهل آژیل ،‌كه خودش شاهد این واقعه بوده است،‌می نویسد:‌چیزهای بدیعی از هرسو به چشم می خورد . گروهی از مسلمانان را سراز تن جدا كردند…. گروهی دیگر را با تیر كشتند یا مجبور كردندكه از برجها خود را به زیر افكنند ،‌پاره ای را چندین روز شكنجه دادند و آنگاه در آتش سوزانیدند.م در كوچه ها توده هایی از كله و دست وپا كشتگان دیده می شد. هرطرف اسب راهی می كردی در میان اجساد كشتگان و لاشه اسبان بودی. ادامه خواندن مقاله جنگهاي صليبي

نوشته مقاله جنگهاي صليبي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله مكتب بودايست

$
0
0
 nx دارای 96 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مكتب بودایست تحولات ماركسیسیم اروپایی در آغاز سده بیستم در حالی كه جامعه شناسان سده نوزدهم نظریه هایشان را درمخالفت با ماركس می پروراندند ،‌شماری از ماركسیست ها نیز كوشش همزمانی را درجهت روشن كردن و بسط نظریه ماركس به عمل آوردند. بعد از مرگ ماكس ، نظریه ماركسیستی نخست تحت سلطه كسانی قرار گرفت كه در این نظریه جبرگاریی علمی و اقتصادی می دیدند. والر شتاین این دوره را عصر « ماركسیسم سنت گرا» نامید. «فردریك انگلس» حامی وهمكار ماركس را كه تا چندین سال بعد از مرگ او زنده بود ، باید از نخستین هواداران این چشم انداز به شمار آورد. این نظر اساساً مبتنی بر این برداشت بود كه نظریه علمی ماركس پرده از قوانین اقتصادی حاكم بر جهان سرمایه داری برداشته است. این قوانین سقوط گریز ناپذیر نظام سرمایه داری را نشان می‌دادند. نخستین اندیشمندان ماركسیست مانند « كارل كائوتسكی» در صدد آن برآمده بودند كه شناخت درست تری از عملكرد این قوانین بیابند . این چشم انداز با مسایل گوناگونی همراه بود یكی آن كه به نظر می رسید این نظریه ضرورت عمل سیاسی را كه پایه اساسی موضوع ماركس است ، از بین برده است . یعنی دیگر نیازی به فعالیت سیاسی افراد و به ویژه كارگران احساس نمی‌شد.از آنجا كه نظام سرمایه داری خواه ناخواه فرو می پاشید ، تنها كاری كه برای آنها می ماند دست روی دست گذاشتن و ماندن در انتظار سقوط گریز ناپذیر این نظام بود . در یك سطح نظری ، ماركسیسم جبرگرایانه رابطه دیالتیكی میان افراد و ساختارهای اجتماعی وسیعتر را نادیده می‌گیرد. این مسائل به واكنش در میان نظریه پردازان ماركسیست و رشد «ماركسیسم هگلی» در اوایل سده بیستم انجامید. آنها برای این «ماركسیست هگلی» نامیده شدند كه می‌كوشیدند تعلق «هگل» به آگاهی را با علاقه جبرگرایان به ساختارهای اقتصادی جامعه در آمیزند. آنها هم به جهت تظری وهم به دلایلی عملی اهمیت داشتند . از جهت نظری ، آنها اهمیت فرد ، آگاهی و رابطه میان اندیشه و عمل ، را دوباره گوشزد كردند و از جهت عملی ، بر اهمیت عمل فردی در به راه انداختن انقلاب اجتماعی تاكید كردند. مهمترین هوادار این دیدگاه «جورج لوكاچ» بود به گفته «مارتین ژی» «لوكاچ » «بنیانگذار ماركسیسم غربی» بود. او نویسنده‌ «طبقه و آگاهی طبقاتی» بود كه سند منشور ماركسیسم هگلی تلقی می شود. « لوكاچ» در اوایل سده بیستم آغاز به آن كرد كه ماركسیسم را با جامعه شناسی پیوند زند .این پیوند با رشد نظریه انتقادی در دهه‌های 1920 و 1930 تسریع شد. (ریترز، 1379، 52 – 51) انتقاد ماركسیست های هگلی به ماركسیست های سنتی و دلایل روی آوردن به ریشه های هگلی نظریه ماركس:بیشتر ماركسیست های سنتی جبرگرای اقتصادی بودند و عوامل اجتماعی را تحت شعاع عامل اقتصادی و تقلیل پذیر به اقتصاد می دانستند. ماركسیست های هگلی مانند « لوكاچ» به این دیدگاه اقتصادی تك بعدی انتقاد داشتند و علاوه بر عوامل اقتصادی و مادی بر عوامل ذهنی و فرهنگی نظریه ماركس نیز تاكید می‌كردند آنها برای تكمیل دیدگاه ماركسیستی و بسط‌ آن به عوامل ذهنی و فكری به ریشه های هگلی نظریه ماركس به ویژه در آثار اولیه‌اش روی آوردند. (ریترز، 1379 ، 259)جورج لوكاچ دست نوشته‌های اقتصادی و فلسفی سال 1844 كه بیشتر تحت نفوذ ذهن گرایی هگلی بود ، برای بیشتر اندیشمندان ماركسیست ناشناخته بود به هر روی در دهه 1920 «لوكاچ» اثر عمده‌ای «طبقه و آگاهی طبقاتی» را نوشته بود و در آن بر جبنه ذهنی نظریه ماركس تاكید ورزیده بود.« خدمت عمده لوكاچ به نظریه ماركسیستی ، در دو مفهوم عمده‌اش ، «چیزوارگی و آگاهی طبقاتی» نهفته است.» «لوكاچ» از همان آغاز آشكار ساخت كه نمی خواهد كار ماركسیست‌های اقتصادی را در زمینه چیزوارگی یكسره رد كند، بلكه تنها بر آن است كه افكار آنها را گسترش و بسط دهد او با مفهوم ماركس از كالا، كه آن را به عنوان « مساله اصلی و ساختاری جامعه سرمایه داری» مشخص ساخته بود كارش را آغاز كرد . مفهوم ماركس از طلسم انگاری كالاها،‌پایه مفهوم چیروارگی لوكاچ بود. تفاوت میان طلسم انگاری كالاها و چیزوارگی ، در میزان گستردگی دو مفهوم نهفته است. مفهوم طلسم انگاری محدود به نهاد اقتصادی است اما لوكاچ مفهوم چیز وارگی را به سراسر جامعه – دولت قوانین و بخش اقتصادی گسترش می دهد. یك فراگرد پویا است كه در همه بخشهای جامعه سرمایه داری جریان دارد، مردم باور كرده‌اند كه ساختارهای اجتماعی، حیاتی برای خودشان دارند و درنتیجه این ساختارها خصلتی عینی پیدا كرده‌اند لوكاچ این فراگرد را چنین توصیف كرده است: انسان درجامعه سرمایه داری با واقعیتی كه خودش ( به عنوان یك طبقه) ساخته است روبرو می شود. این واقعیت برای او چونان پدیده‌ای طبیعی به نظر می رسد كه از خودش بیگانه است، او خودش را یكسره بازیچه قوانین این واقعیت می‌انگارد، فعالیتش محدود به این شده است كه برای منافع شخصی خودخواهانه‌اش تا آنجا كه می‌تواند ، در تحقق یك نوع قوانین گریز ناپذیر فرد گرایانه، به پیش تازد. اما او حتی در حین انجام دادن یك چنین « كنشی» شناخته عینی رویدادها به شمار می‌آید و نه شناسای آنها . « لوكاچ» مساله چیزوارگی را محدود به سرمایه داری می دانست. دومین خدمت لوكاچ، كارش درباره آگاهی طبقاتی است از نظر لوكاچ آگاهی طبقاتی خصلت گروهی از آدمهایی است كه جایگاه همانندی را در نظام تولیدی اشغال می‌كنند. این نظریه تاكید بر آگاهی بورژوازی و به ویژه پرولتاریا می انجامد. در كار لوكاچ ،‌میان جایگاه عینی اقتصادی، آگاهی طبقاتی واندیشه های واقعی و روان شناختی انسان‌ها در باره زندگیهایشان پیوند آشكاری وجود دارد. مفهوم آگاهی طبقاتی در نظام سرمایه داری، مستلزم حالت پیشین آگاهی كاذب است. این به آن معناست كه طبقات درجامعه سرمایه داری معمولاً درك درستی از منافع طبقاتی‌شان ندارند. برای نمونه، تا مرحله انقلابی، اعضای پرولتاریا ماهیت و گستره استثمارشان را در نظام سرمایه داری به خوبی تشخیص نمی‌دهند. كاذب بودن آگاهی طبقاتی نیز از جایگاه طبقاتی در داخل ساختار اجتماعی جامعه،‌سرچشمه می‌گیرد. « آگاهی طبقاتی مستلزم نا آگاهی طبقاتی فرد از شرایط طبقاتی و اجتماعی – تاریخی است. این كاذب بودن ، یعنی توهمی كه در ذات این موقعیت نهفته است، به هیچ روی خود خواسته نیست. بیشتر طبقات اجتماعی در سراسر تاریخ نتوانسته‌اند بر این آگاهی كاذب فایق ایند تا از این طریق به آگاهی طبقاتی راستین دست یابند اما با این همه جایگاه ساختاری پرولتاریا در داخل نظام سرمایه‌داری ، توانایی ویژه دستیابی به آگاهی طبقاتی را به آنها بخشیده است. توانایی دستیابی به آگاهی طبقاتی ، ویژه جوامع سرمایه داری است. در جوامع ما قبل سرمایه‌داری، عوامل گوناگونی از رشد آگاهی طبقاتی جلوگیری می‌كردند . یكی آن كه دولت به گونه‌ای مستقل از اقتصاد بر قشرهای اجتماعی تأثیر می گذاشت، دیگر آن كه آگاهی منزلتی ( حیثیت) گرایش به پوشاندن آگاهی طبقاتی ( اقتصادی) داشت. لوكاچ از این وضع نتیجه گیری می‌كند كه بنابراین درون یك چنین جامعه‌ای امكان چنان موقعیتی وجود ندارد كه درباره مبنای اقتصادی روابط گوناگون اجتماعی اگاهی به دست آید. برعكس مبنای اقتصادی سرمایه‌داری ، روشنتر و ساده‌تر است. در یك چنین جامعه‌ای ، مردم ممكن است به پیامدهای موقعیت اقتصادیشان آگاهی نداشته باشند ولی دست كم ناخود آگاهانه درباره آن هشیاری دارند. در نتیجه آگاهی طبقاتی به نقطه‌ای رسیده است كه در آنجا می‌تواند خود آگاه گردد در این مرحله جامعه به یك رزمگاه عقیدتی تبدیل می‌شود كه در آن آنهایی كه می‌كوشند بر خصلت طبقاتی جامعه سرپوش گذارند در برابر كسانی صف آرایی می كنند كه خواستار برملا كردن آنانند. لوكاچ در بررسی قضیه آگاهی طبقاتی ،طبقات گوناگون جامعه سرمایه داری را باهم مقایسه می‌كند او استدلال می‌كند كه خرده بورژوازی و دهقانان به خاطر موقعیت ساختاری مبهم‌شان در نظام سرمایه‌داری نمی توانند آگاهی طبقاتی را در خود بپرورانند. از آنجا كه این دو طبقه باز نمودگر بقایای جامعه عصر فئودالی‌اند. نمی‌توانند درك درستی ازجامعه سرمایه‌داری داشته باشند . بورژوازی می‌تواند آگاهی طبقاتی را درخود بپروراند. اما در بهترین حالت، رشد سرمایه دار را به عنوان یك پدیده خارجی و تابع قوانین عینی درك می‌كند، چندان كه تنها می‌تواند آن را به گونه‌ای انفعالی تجربه كند. اما پرولتاریا گنجایش پروراندن آگاهی طبقاتی راستین را دارد و برای همین است كه بورژوازی درموقعیت دفاعی قرارگرفته است . لوكاچ نمی‌پذیرفت كه پرولتاریا را تنها نیروهای خارجی سوق می‌دهند .بلكه این طبقه را به عنوان خلاقان فعال سرنوشت خودشان در نظر می گرفت . در رویا رویی بورژوازی و پرولتاریا طبقه بورژوا همه سلاح های سازمانی و فكری را در اختیار دارد در حالی كه تنها چیزی كه برولتاریا دست كم در آغاز كار، دارد این است كه توانایی درك مسیر حركت جامعه را داراست . با گسترش دامنه‌نبرد ، پرولتاریا از حالت وجودی «طبقه درخود» یعنی یك موجود آفریده ساختار اقتصادی بیرون می‌آید و به حالت «طبقه‌ای برای خود » یعنی طبقه‌ای كه به جایگاه و رسالتش آگاهی دارد، تغییر شكل میدهد. به بیان دیگر نبرد طبقاتی باید از سطح ضرورت اقتصادی به سطح هدف آگاهانه و آگاهی طبقاتی كارآمد، بالا كشیده شود. هرگاه به چنین نقطه‌ای برسد پرولتاریا توانایی دست یازیدن به عملی را خواهد داشت كه می تواند نظام سرمایه داری را سرنگون سازد. لوكاچ یك نظریه جامعه شناختی غنی داشت، هر چند كه این نظریه آغشته به اصطلاحات ماركسیستی است. او به رابطه دیالتیكی میان ساختارهای ( بیشتر اقتصادی) سرمایه داری، نظام‌های فكری ( به ویژه آگاهی طبقاتی) اندیشه فردی و سرانجام،‌كنش فردی ، توجه داشت . چشم انداز نظری لوكاچ، پل مهمی را میان جبرگرایان اقتصادی و ماركسیست‌های نواندیش‌تر فراهم می‌سازد. ( ریترز، 1379 ، 197 – 194) گجیزوارگی reification : یك كالا در اصل یك نوع رابطه میان مردمی است، كه آن را به عنوان یك چیزو به صورت یك چیز باور می كنندو در نتیجه صورتی عینی بخود می گیرد. (ریترز،‌1379، 195)طلسم انگاری fetishism آدمها در كنش متقابل با طبیعت در جامه سرمایه‌داری ، محصولات یا كالاهایی را تولید می كنند اما آدمها این واقعیت را نمی‌بینند كه خود آنها هستند كه این كالاها را تولید می‌كنند و به آنها ارزش می‌بخشند به نظر آنها چنین بنطر می‌رسد كه ارزش كالا را بازاری كه مستقل از كنشگران است تعیین می‌كنند یعنی برای كالا و بازارشان وجود عینی قائل می‌شوند . (ریترز، 1379 ، 195) مقدمه در سال 1947، تحت فشار شوروی ، حكومتی دست نشانده در مجارستان تأسیس شد. در 23 اكتبر 1956، مردم مجارستان از جوّ اختناق و ترور و وحشت به تنگ آمدند و با هدایت روشنفكران و دانشجویان برضد این حكومت دست به قیام زدند. انتخاب مجدد ایمره ناگی به نخست وزیری و طلب آزادی‌های دموكراتیك از پیامدهای این جنبش مردمی بود با دخالت حكومت شوروی در 5 نوامبر 1956 ، خیزش ملت مجار سركوب شد. نقش روشنفكران در شورش 1956 بسیار مهم بود، و رژیم كادار در سال‌های 1960 در مورد آن‌ها نرمش نسبتاً زیادی نشان داد در اواسط سال‌های 60 بعضی از نویسندگان چپ غیررسمی، جهت گیری رادیكال ‌تری پیدا كردند ، در این جهت‌گیری بی شك رویدادهای 1968 در فرانسه و چكسلواكی تاثیر داشت. نام مكتب بوداپست را در واقع ، «جورج لوكاچ» به جریان فكری چپ نو مجارستان داده است . اندیشمندان این مكتب كوشیدند، با نقد ماركسیسم ارتدوكس ، به باز آفرینی اندیشه ماركسیستی بپردازند خواست این نظریه پردازان ، در نهایت ، جامعه‌ای سوسیالیستی و دموكراتیك است. شایان ذكر است كه به جهت كمبود منابع درخصوص موضوع مكتب بوداپست منبع اصلی را مكتب بوداپست محمد جعفر پوینده را كه در بهار 1369 به رشته تحریر در آورده است قرار داده‌ام. این كتاب اطلاعات سودمندی را درباره‌ی این دبستان در اختیار علاقمندان می گذارد. در ادبیات سیاسی و جامعه شناختی ما جای چنین اثری خالی بود و مترجم در گزینش مطالبی كه بتوانند معرف اندیشه‌های این نحله باشند موفق است. یادش گرامی. از اساسی‌ترین كارهای نویسندگان این كتاب نقد نظام حكومتی نوع شوروی، همچون حاكمیتی خشن و توتالیتر به شمار می‌آید. مكتب بوداپست به قلم سامی نعیر Sami Nair« سامی نعیر» اندیشگر معاصر فرانسوی به اختصار به معرفی سردمداران این مكتب و دیدگاه‌های اصلی آن می پردازد.«آگنس هلر» ، « فرنس فهر»، « جورج ماركوش» و ، میهای وایدا» به گفته جورج لوكاچ گروهی را پدید می‌آورند كه خود او نام «مكتب بوداپست» را به آن می دهد اما به اعتقاد نویسنده به این سیاهه اسامی زیر را باید افزود: آندراش هگدوش، ماریا ماركوش، جورج بنس، یانوش كیش، شاندور رادنوتی و جورج كنراد. نعیرمعقد است كه این مكتب از آثار لوكاچ در دوره بیش از استالین ( ازجان وصورت‌ها تا تاریخ و آگاهی طبقاتی) وپس از استالین «آخرین زیبایی شناسی و هستی شناسی وجود اجتماعی» تاثیر فراوانی پذیرفته است. اما به تاثیرپذیری از او محدود نمی شود. مكتب بوداپست با جنبش استالین زدایی در شوروی و كشورهای اروپای شرقی پیوند دارد. این مكتب در آغاز برنامه‌ی به نسبت منسجمی داشت كه به قول سامی نعیر عبارت است از: 1ـ بازآفرینی اندیشه ماركسیستی 2ـ دستیابی به جایگاه مهمی در عرصه ایدئولوژیكی 3ـ آشكار سازی نیروهای اجتماعی‌ای كه در مجارستان به دگرگونی دمكراتیك گرایش دارد. اما در فاصله سال‌های 1956 تا 1978 این جریان فكری دچار انشعاب وجدایی می‌شود.امروزه در بقایای این جنبش سه جریان قابل تمیزند. الف ) جریانی كه فرنس فهر، آگنش هلر، جورج و ماریا ساركوش « تبعیدیان خود خواسته» به استرالیا آن را نمایندگی می‌كنند.مهم‌ترین ویژگی های این جریان عبارت است از:1ـ زایندگی فكری استثنایی 2ـ گسست قاطع از سوسیالیسم واقعاً موجود 3ـ ریشه یابی انتقادی در ماركسیسم ب) جریانی كه امروزه آندراش هگدوش نماینده آن است وی از ضرورت مبارزه برای اصلاحات درونی و درعین حال، گسترش انتقاد سرسختانه از نظام حاكم ،‌پشتیبانی می‌كند. این جنبش « اصلاح كمونیسم» نام گرفته است. ج) جریان پیرامون جورج بنتس و یانوش كیش كه از ماركسیسم و كار نظری دست كشیده و امروزه به روزنامه نگاری سیاسی در جناح مخالف اهمیت تعیین كننده‌ای می دهد. در زمینه انتشارات جریان استرالیایی از همه پربارتر است. اثر گروهی آنها كتاب « دیكتاتوری بر نیازها» ( 1983 ) است كه اساس موضع كنونیشان را در بر دارد كه بررسی جامع نظام نوع شوروی و ضعف‌های خود اندیشه‌ی ماركسیستی را عرضه می‌كند. اندیشه های كانونی این اثر عبارتند از : 1ـ بازپیوستگی به انساندوستی كه گستره مهمی از اندیشه ماركس را می‌سازد و یگانه پاسخ به انسان ستیزی مطلقی است كه زاییده استالینیسم است. كه نقطه عطف پیدایش نوعی فلسفه باز یافتگی است كه آثار آگنس هلر شاهد برجسته آن است. 2ـ تاكید مجدد بر فلسفه كردار در مقام پیوستگاه نظری، بویژه در تقابل با پوزیتیویسم در تمامی گونه‌هایش . 3ـ همبستگی با چپ نو غربی در انتقادش از جامعه مصرفی و درجتسجوی نوعی سازماندهی جدید نظام نیازها. 4ـ باریك اندیشی درباره امكان یك دموكراسی ریشه ای ، مبتنی بركثرت گرایی، اعتبار مجدد بازار، خود گردانی و اجتماعی كردن آزاد مناسبات تولید.این احكام در تمامی آثار فردی و گروهی این جریان دیده می‌شود اما در اثر دیكتاتوری بر نیازها با دقت هر چه بیشتر بیان شده‌اند. این اثر برداشتی انسان شناختی از ذات بشر آن گونه كه ماركس جوان بیان داشته و یكسره بر عالم نیازها پی‌افكنده شده است نظام دیكتاتوری بر نیازها امروزه گرفتار بحران است. این بحران حاصل چندین عامل است:1ـ نبود تسلط فرهنگی واقعی حاكمیت ( حزب) برجامعه: ایدئولوژی رسمی در واقع نمی تواند پاسخگوی نیاز فعالیت و مصرف فرهنگی مردمان این جوامع باشد. 2ـ نوزایی جامعه‌های مدنی ( به ویژه در لهستان و مجارستان) كه به نظر نویسندگان ، به جدایی از مجامع سیاسی حاكم می‌گرایند؛3ـ بحران اقتصادی الگوی رشد صفر كه توانایی حل مسئله ارضی و مسئله وسایل مصرفی را ندارد؛4ـ پیدایی شكل های جدیدی از اعتراض فرهنگی كه بنیاد پرستی مذهبی پاره‌ای از بخش‌های « همبستگی » در لهستان نشانه های برجسته آنند. از دیدگاه نویسندگان این مكتب سمّ بنیاد پرستی به اندازه دیكتاتوری بر نیازها واپسگرا و پیشرفت ستیز است. پس در عرصه اقتصادی دیكتاتوری بر نیازها در واقع نتیجه نظامی یكپارچه از سفارش‌های الزامی یعنی مجموعه‌ای از اجبارهاست كه نتیجه چانه‌زنی گروهها در دل نظام حاكم است. بنابراین در نظام سوسیالیسم واقعاً موجود بیشتر موضوع یك اقتصاد سفارشی در میان است تا یك اقتصاد سیاسی و به ویژه از همین جاست كه امكان ناپذیری گذار از حوزه تولید ابزار تولیدی به حوزه تولید وسایل مصرفی ناشی می‌شود. اما تولید جنگ افزارها به علت ضرورت دفاعی از عقلانیت گریزی ساختاری در امان است در عرصه‌ی سیاسی نویسندگان معتقدند كه از 1917 سیاسی كردن همه جانبه امور اجتماعی دیده می‌شود. حزب در مقام حاكمیت در تمامی حوزه‌های جامعه رسوخ می‌كند. و ساختار منافع خصوصی واجتماعی را با جزمیت تعیین می‌كند و بدین سان به طرزی مستبدانه منافع عمومی را مجسم می‌سازد و حاكمیت با هدف همگون ساختن تمامیت جامعه به مدد فشار دایمی ( ارتش و سازمان‌های پلیسی – امنیتی) بر نظام نیازهای اجتماعی همانقدر كه از لیبرالیسم فاصله دارد به سلطه استبدادی نزدیك است. در عرصه‌ی ایدئولوژی دیكتاتوری بر نیازها كاملاً آشكار است. ایدئولوژی هدفش در این نظام (سوسیالیستی موجود) مهار رفتار اجتماعی ، برانگیختن فرمانبرداری و اطاعت از حزب این صاحب یكتای حقیقت ایدئولوژیكی است. فقر فرهنگی نظام راه هر گونه بروز فرهنگی (‌مستقل) جامعه را سد می‌كند و باعث گسترش روان پریشی اجتماعی، فرسودگی اعصاب، ترس و … است. نكات انتقادی:الف) طرح موضوع نیازها برمبنای برداشتی انسان شناسانه از فرد آدمی، تردید پذیر است و مباحثه ای را پیرامون نظریه هستی شناسی وجود اجتماعی آن گونه كه لوكاچ پیربسط داده بر می‌انگیزد. ب) بررسی ارائه شده در باب ماهیت انقلاب اكتبر 1917 بسیار سطحی و جدل آمیز می نماید. ج) دیكتاتوری بر نیازها به جای اینكه یك علت باشد به نظامی از معلول ها مربوط می‌شود كه شكل حكومت نوع شوروی توانایی مهارشان را ندارد. د) مقوله استبداد فراگیر كه نویسندگان این مكتب به كار برده‌اند و مفهوم بلعیدن جامعه مدنی توسط جامعه سیاسی ( حزب حاكم) را در بر دارد بسیار تردید آمیز است البته بیشتر در باب آن چه مبنا قرار می دهد: یعنی مشخصاً امكان وجود نفس جدایی میان حوزه‌های اجتماعی و سیاسی در طی تاریخ ( محمد جعفر پوینده، 1381 ، 976)   نگاهی به مكتب بوداپست نوشته فرانسوا ریویر: Francois riviereپس از مرگ لوكاچ در 4 ژوئن 1971، مقامات رسمی مدعی شدند كسانی كه لوكاچ در نامه 15 فوریه 1971 شاگرد خود دانسته و ستایش شان كرده « مبلغ عقاید باب روز، مبلغ نوعی رویزیونیسم خرده بورژوایی‌اند . ومقامات ، مفید دانستند كه صفت ضد ماركسیستی را هم به آن بیفزایند. آن چه اعضای مكتب كنونی بوداپست را متحد می‌سازد این است كه آنان به پیروی ازماركس و لوكاچ، ماركسیسم را نوعی روش می‌دانند. از دید رهبران حزب كمونیست مجارستان «ماركسیسم متنوع » مفهومی نداشته ، از نظر انها ممكن نیست « در آن واحد چندین حقیقت وجود داشته باشد.» در نتیجه عجیب نیست كه « جامعه شناسان مكتب بوداپست رانه درمقام دانشمند با برهان آوری علمی ، با پژوهش ژرفتر، بلكه فقط با محكوم سازی، در مقام دستگاه سیاسی محافظ اصول جزمی و با صرف ارجاع به نوشته‌های آیه‌وار بی اعتبار می‌كنند. این مقاله در رد نگرش فلسفی حزب مسلط به این نكته‌ی اساسی اشاره می‌كند كه هرگاه گروهی حقیقت را تماماً متعلق به خود بداند می‌تواند ‌«در پوشش دفاع از آموزه‌ی قیم ] انقلاب [ » اعمال قدرت كند. ( پوینده، 1381 ، 31-21) نیم نگاهی به زندگی و آثار اعضای مكتب بوداپست:« جورج لوكاچ George Lukacs » : (1885 – 1971) پسر یك بانكدار مهم مجار؛ در دانشگاه بوداپست علم حقوق خواند ( 1902 – 1906)؛ اصلی ترین تأثیر فلسفی لوكاچ مربوط به حوزه آلمان است او در حلقه فكری هاید لبرگ كه ماكس وبر در طول سالیان 1906 تا 1928 به دور خود گرد آورده بود شركت داشت .او پیش از وقوع جنگ جهانی اول به صورت فیلسوف و منتتقد ادبی مهمی سربرآورد؛ در 1918 به حزب كمونیست مجارستان پیوست ؛ به مقام كمیساریای مردمی در امور فرهنگ در جمهوری شورایی مجارستان رسید (1919) ؛ پس از سقوط این جمهوری به وین گریخت ودر آنجا چهره‌ای مهم در جنبش كمونیستی شد؛ حضور در مؤسسه‌ی ماركس – انگلس – لنین درمسكو (1929 – 1931) ؛زندگی در برلین ( 1931 – 1933) ، اما پس از به قدرت رسیدن حزب نازی به مسكو بازگشت و همان جا نقشی فعال در مباحثه‌ها ، زیباشناسی به عهده گرفت؛ در 1945 به مجارستان بازگشت و نماینده پارلمان و استاد زیبایی شناسی و فلسفه فرهنگ در دانشگاه بوداپست شد؛ در اوج جنگ سرد در سال‌های 1949 تا 1952 هدف حمله‌های شدید صاحب منصبان بلند پایه حزبی قرارگرفت ؛ وزیر فرهنگ در حكومت ایمره ناگی طی انقلاب 1957 مجارستان ( پس از شكست انقلاب 1956 مجارستان) به رومانی تبعید شد. ( 1956 – 1957)؛ در واپسین سال‌های زندگی اجازه یافت كه آشكار سخن بگوید [ شایان ذكر است وی كشورش را در بیست سالگی ترك كرد و در سن 60 سالگی به مجارستان بازگشت] (الكس كالینیكوس، 1383 ، 596) آثار لوكاچ:1ـ برجسته ترین اثر لوكاچ پیش از پیوستن او به ماركسیسم « نظریه رمان» (1916) است كه تحت تاثیر اعضای حلقه فكری « هایدلبرگ» نفلیر زیمل صورت گرفت. 2ـ بحث وجدل در زندگی از او یك كمونیست سرسخت ساخته بود او به عنوان یك كمونیست چپ در جناح انترناسیوناسیونال كمونیست خواهان حمله بی امان انقلابی علیه كاپیتالیسم بود. كتاب « تاریخ وآگاهی طبقاتی » كاربرجسته لوكاچ در این مورد امیدهایی مسیحایی و ملهم از پایبندی شدید او به كمونیسم است (حامد بخشی ،‌نشریه توسعه ، 30/4/84) ( عنوان مقاله : لوكاچ در جستجوی ماركسیسم). 3ـ « جان و صورت‌ها»4ـ « آخرین زیبایی شناسی» 5ـ « هستی شناسی وجود اجتماعی» ( پاینده ، 1381 ، 10)6ـ تأملی در وحدت اندیشه لینین»: علت نوشتن این كتاب معارضه با انتقاداتی بود كه كمونیست‌ها به كتاب « تاریخ و آگاهی طبقاتی» او وارد آورده بودند. وی این كتاب را سندی می داند كه دیدگاه بعضی از ماركسیست ها را در مورد شخصیت و رسالت لنین ونقش او در رخدادهای جهانی مشخص می‌كند (محسن محمدی ، تأملی در وحدت اندیشه لنین ، نشریه شرق ، 21/3/85) فرانس فهر Ference Feher : تولد در سال 1933 در بوداپست . شاگرد لوكاچ از 1954 از 1956 تا 1968 دبیر زبان در یك دبیرستان در این مدت آثاری در نقد ادبی نوشت . از 1967 تا 1970 همكار علمی لوكاچ بود. از 1970 تا 1973 پژوهشگر مؤسسه تاریخ نگاری آكادمی علوم مجارستان. در 1973 به نشانه همبستگی باهمكاران خود كه به دلایل مسلكی اخراج شده بودند استعفا داده به آنان پیوست . اثر منتشرشده وی كتابی است درباره « داستایفسكی » . « آندراش هگدوش : Andreas Hegedus » تولد در 1922 در مقام دانشجوی انستیتوی فنی، ‌به عضویت حزب كمونیست مخفی در آمده دستگیر شد اما از زندان گریخت پس ازجنگ مناصب مهمی را در درون حزب و حكومت عهده دار گردید. در (1955 – 1956) نخست وزیر حكومت مجارستان شد. پس از 1956 به كار علمی در عرصه‌ی اقتصاد و جامعه شناسی پرداخت . در دانشگاه علوم اقتصادی بوداپست به تدریس جامعه شناسی و اقتصاد پرداخت پس از 1963 مؤسسه جامعه شناسی نو بنیاد آكادمی علوم مجارستان را اداره می كرد در 1968 مقام خود را از دست داد در 1973 از حزب اخراج شد. گزیده‌ای از آثار وی 1- Les systeme des salaires dans L’industrie, (1960)1ـ نظام دستمزد در كشورهای صنعتی2- La sociologie bourgeoise et La read, Lite social , (1961)2ـ جامعه شناسی بورژوا و واقعیت اجتماعی 3- La developpement technique dans le cadre du so cialism , (1962) 3ـ توسعه تكنیك در كادر سوسیالیسم آگنس هلر ِagnes Heler : تولد در سال 1929 در بوداپست شاگرد لوكاچ از 1947 معاون او در بخش آموزشی ، اخراج از حزب و دانشگاه در 1959 به علت پشتیبانی از اندیشه‌های رویزیونیستی لوكاچ، در 1967 پژوهشگر گروه تحقیقات جامعه شناسی در 1973 از زندگی فرهنگی مجارستان اخراج شد عضو شورای نویسندگان مجله‌های :praxis ( Zagreb) , Social practicetoronto) , Aut Aut ( Mibno)گزیده‌ای از آثار وی زندگی روزمره 1- La vie quotidienne (1969) اخلاق ارسطو 2- L’ ethique d’ Aristote (1959) تئوری نیازها نزد ماركس 3 La The crie des besoins chez Marxcmilano (1979) جورج ماركوش : Gyorgy Markus : تولد در سال 1934 . پس از پایان تحصیلاتش در دانشگاه مسكو در 1957 ، در دانشكده فلسفه دانشگاه بوداپست ، تاریخ فلسفه تدریس می‌كرد از 1959 پژوهشگر علمی در مؤسسه فلسفه آكادمی علوم بود او در سال 1968 از حزب اخراج شد و كار خود را در آكادمی علوم در 1973 از دست داد. گزیده‌ای از آثار وی : ماركسیسم و [مردم شناسی] 1966 1- Le marxisme et L’anthr Pogie2- La perception et le probleme esprit – corps 1968برداشت یا درك مسائل روح جمعی ماریا ماركوش Maria Markus : تولد در لهستان در 1936 . تحصیلات دانشگاهی را در 1957 در دانشكده فلسفه مسكو ( دانشگاه ) به پایان رساند. پژوهش های او در زمینه جامعه شناسی اقتصاد [ به ویژه با همكاری هگدوش ] و نیز درباره مسائل خانواده و رهایی زنان است. اخراج از حزب 1968 در 1973 به علت اندیشه های ضد ماركسیستی كار خود را در مؤسسه جامعه شناسی از دست داد.گزیده‌ای از آثار وی 1Les mutations dans la fonction de socialis ationet les modeles familiaux 1974.جهش در كاركرد اجتماعی شدن با شیوه‌های خانوادگی 1- La mondernisation et les alterhatives du progres social (en collaboration avec A. Hegedeus) 1973.نوسازی و توالی توسعه اجتماعی ( با همكاری آندرش هگدوش) میهای وایدا Mihaly vajda : تولد در بوداپست در 1953 در خانواده‌ای از طبقه متوسط تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در بوداپست و سپس تحصیل فلسفه را نخست در مؤسسه لنین و پس از 1956 در دانشگاه Eotvos Lorand تحت سرپرستی آگنس هلر انجام داد پس از به پایان رساندن تحصیلات دانشگاهی با لوكاچ آشنا شد و تا هنگام مرگ لوكاچ شاگرد وی بود. از 1958 تا 1961 در یك دبستان درس داد . از 1961 تا 1973 در مؤسسه فلسفی آكادمی علوم مجارستان درس داد در 1973 بخاطر انحراف گرایی از مقام خود عزل شد در 1967 عنوان نامزد علوم فلسفی را بدست آورد. گزیده ای از آثار و مقالات منتشرشده و منتشر نشده : 1- fanction de la dictature fasciste 1970كاركرد دیكتاتوری فاشیست . ( مقاله) 2-Mythe et realite de la communication 1972 افسانه و واقعیت ارتباط ( كتاب چاپ نشده ) ( پوینده ، 1381 ، 37 – 33) درباره مكتب بوداپست اثر جورج لوكاچجورج لوكاچ در 1971 در نامه ای به نشریه Time literary supplement باعبارت « من یقین راسخ دارم كه هم اینك در این آثار فلسفه آینده پی ریزی می شود .» كارهای آگنس هلر ، فرنس فهر، جورج ماركوش و میهای وایدا را معرفی می‌كند. لوكاچ می‌گوید از پایان جنگ جهانی دوم آشكار شد كه هریك از دو نیمه جهان باید زیر سلطه یك خط فكری باشند اما بر اثر دگرگونی‌ها بر دو انحصار فكری غرب (شیوه زندگی آمریكایی) و شرق ( دنیای سوسیالیستی با تحریم استالینی ماركسیسم ) ضربه‌ی سختی وارد آمد و گرایشی بوجود آمد كه یگانه ابزار نظری – علمی برای پرداختن به تاریخ ویژگی و اقعیت اجتماعی بشر در آموزه و روش ماركس باید جستجو كرد وی می‌گوید هر چند هگل نخستین سوسیالیست تخیلی در ایجاد منظومه فكری ماركس مؤثر بود. اما خود وی نیز نابغه‌ای علمی بود كه اصول روش شناختی پژوهش علمی را با موفقیت تدوین كرد. او می‌گوید برای آزمودن اثر بخشی روش‌های ماركس در مورد تمامی موضوعات مهم زندگی اجتماعی و رواج آنها بود كه مكتب من موسوم به مكتب بوداپست بوجود آمد. این مكتب ازخلال پژو.هخش های تك نگارانه مربوط به مراحل مهم تكامل اجتماعی كوشیده است. تا ساختار ها و دگرگونی‌های ساختاری فزاینده تاریخی – هستی شناختی را به شیوه ای انضمامی و واقعی روشن كند كه درك درست آن عزیمتگاه هر روش شناسی مردمی است. وی جان اندیشه مكتب بوداپست را جهانی با انسجام و ساختار می داند. از دید لوكاچ « آگنس هلر» پركارترین عضو گروه است اثار وی نشان دهنده گرایش هایی است كه ماركسیسم این مكتب دنبال می كند و دارای سه اثر مشهور است 1ـ « اخلاق ارسطو» : چشم اندازی است از فلسفه افلاطون و ارسطو 3ـ « زندگی روزمره» : ارائه تمامیت پویای نظام انواع فعالیت و روش‌های اندیشه روز مره پژوهش « جورج ماركوش » با عنوان « ماركس و مفهوم ذات بشر»، نخستین آزمون ماركسیستی برای تفسیر مفاهیم اساسی هستی شناسی ماركس و انسان شناسی جدایی ناپذیر از این هستی شناسی است. اثر انتقادی ماركوش درباره ویتگنشتاین و تحلیل انتقادی او در باب ساختارغایتگرا ، ادراك آثاری بسیار اصلیند كه به سوی راه حل های جدیدی ره می‌گشاید. و اما میهای وایدا، مقاله های اودرباره هوسرل نخستین كوشش ماركسیستی را در رویا‌رویی با پدیدار شناسی نشان می‌دهد. همچنین مسائل معرفت شناسی را از دیدگاه كردار (praxis) یعنی هستی شناسی حقیقی روشن می‌كند. كتاب دیگرش درباره فاشیسم پیامدهایش از مسائلی كه مطرح می‌كند فراتر می‌رود. فرانس فهر « درباره داستایفسكی » بر پایه تحلیل های فراموش شده ماركس گزارشی اصیل از پویایی فرهنگ روس در دومین نیمه سده نوزدهم ارائه می‌دهد. و در پایان این جمله لوكاچ را برای تایید ادعایش دوباره می‌آوریم. « من یقین راسخ دارم كه هم اینك در این آثار است كه فلسفهء اینده پی ریزی می‌شود.» (‌پوینده، 1381 ، 46 – 41) چپ نوین مجار مقالهء سرژ فرانكل ودانیل مارتننقد نوین چپ رادیكال در مجارستان: « جورج آچل » مسئول فرهنگی رهبری حزب كمونیست مجارستان در كنفرانس تبلیغ و ترویج و فرهنگ در 1973 با سخنرانی تند و تیزی به مرتدان ، انقلابی نمایان ، آنارشیست‌های چپ نو و… كه نقش ارتجاعی در تقلید میمون وار خود از ایدئولوژی بورژوایی ایفا می كنند می تازد و از ماریا ماركوش، آندراش هگدوش ، میهای وایدا و آكنس هلر نام می‌برد وباعث می‌شود آنها متهم به ضد ماركسیسم شده واز كار وحزب اخراج شوندو امروزه حتی با دشواری رو به رو هستند و از راه ترجمه گذران زندگی می‌كنند. سرچشمه های نظری و ایدئولوژیكی رادیكال های مجار از مكتب بوداپست است. این مكتب در آغاز در فلسفه می‌پرداخت اما رادیكال های مجار به جامعه شناسی كردن آن دست زدند. آچل سعی داشت لوكاچ را از مكتب جدا كند. و اورا به نفع رژیم بكار بگیرد لوكاچ اواخر عمر رادیكال تر شد اما رژیم سعی داشت اورا منتقد معتدل نشان دهد. موضع انتقادی مكتب بوداپست در برابر نظریه و كردار جامعه‌های موسوم به سوسیالیستی است .موضعی كه بر نظامی ار ارزش‌های ماركس استوار است. لوكاچ معتقد بود برای شناخت ماركسیسم حركتی دو سویه لازم است از جهت روش شناختی پسر وی به طرف ماركس و در مورد آنچه به واقعیت مربوط می شود، پیشروی به سوی تبیین ماركسیستی پدیده های كنونی . ( پوینده ،‌1381 ، 55 – 49)جامعه شناسان رادیكال مجار از بوروكراسی متأثر بودند آنها به این نتیجه رسیده اند كه جوامع سوسیالیستی اروپایی مسائلشان فقط از عوامل بیرونی یا ذهنی و شخصی ،اهمال كاری‌ها یا خیانت برگزیدگان حاكم نمی‌باشد بلكه بیشتر محصول علت‌های ساختاری است و با خود ساختمان اقتصادی – اجتماعی ارتباط دارد. این جامعه وجه اشتراك با سوسیالیسمی كه چندین نسل از انقلابیان به آن بیش از خود اهمیت می دادند ندارد. منتقدان جوامع سوسیالیستی اروپای شرقی تنها منتقدان رادیكالی بودند كه به نظام ارزش‌های ماركس وفادار بودند. اما شیفتگی صورت پرستانه به نظام مفهومی ماركس آنها را از پیگیری یگانه اسلوبی كه آنها را از بن بست رهایی دهد باز داشته است . پس فقط یك انقلاب نظری در درون این سنت فرهنگی كه می توان ماركسیس نامیدش می‌تواند به بررسی واقعگرایانه تمدن كنونی راهبر شود .نویسندگان این مقاله معتقدند در جوامع دیوان سالار در جوامع صنعتی شرق و غرب از فرضیه های رادیكال‌های مجار می‌توانند درس بگیرند و با پرورش برنامه‌های انقلابی كمك مهمی به جوامع صنعتی برسانند. دیوان سالاری در مرحله خاص از تقسیم كار پدیدار گشت آن هنگام كه مالك قادر نبود كارهای مربوط به مدیریت انجام دهد به تبع قدرت خود را با گروهی كه شایسته انجام چنین هدفی است تقسیم كرد این گروه فن آزموده دارای سلسله مراتب، منافع ویژه خود را هم دنبال می‌كند و از آن پس تمدن صنعتی ایجاد سازمان گسترده‌ای را در نظام اقتصادی ضروری ساخت و این نظام ساختار دیوان سالاری را ایجاد كرده‌اند امروزه صفت مشترك جوامع صنعتی وجود سازمان‌های بزرگ دیوان سالار است. سازمان‌هایی كه توان اداره نیروهای تولیدی مدرن را دارند و دیگر ساختارهای روابط اجتماعی را كنار می زنند تا خودشان به ساختار مسلط تبدیل گردند. البته بدون برداشت جامعه شناختی از دیوان سالاری و درك ذات رابطه دیوان سالاری كه هم در درون نظام اداره امور وهم میان نظام اداره امور وكل جامعه می‌شود نمی توان برداشتی صحیح از سوسیالیسم و سرمایه داری داشت ( پوینده ، 1381 ، 59 – 49) در بخش دوم این مقاله‌ آمده است در انقلاب اكتبر شوروی سه گزینه‌ی اصلی مشخص‌اند: 1ـ ساختن دستگاه متمركز اداری به دور از نظارت كارگران . این گزینه را استالین بعدها در عمل پیاده كرد و كشورهای اروپای شرقی هنوز ویژگی های اساسی آن را دارا هستند اما معتدل تر از دوره استالین ( دولتی كردن سندیكاها) 2گزینه‌ی اپوزبیسیون كارگری كه خواستار سندیكایی شدن دولت بود یعنی در همه سطح‌‌های اداره اقتصادی از سركارگر تا وزیر برگزیده كارگران باشد. و در یوگسلاوی از سال 1948 تحت طرح خودگرائی به اجرا در امد. خود گرائی یوگسلاویایی در ظاهر مركزیت دیوان سالار را لغو وقدرت مدیریت را به مجامع كارگران واگذار كرده بود و ضرورت وجود مدیریت دیوانسالاری را نفی می‌كرد. اما مدیریت دیوانسالار به شیوه اجتناب ناپذیر در پس نقاب نهادهای خود گردانی مخفیانه شكل ‌گرفته است و دیوان سالاری توانسته بود بی گناه جلوه كند و تمام مسئولیت را بر دوش نهادهای خودگردان بیندازد و همین امر مبارزه بر ضد بوروكراسی و به نفع خود گردانی كارگری حقیقی را دشوارتر می‌سازد. 3ـ استقرار ساختكاریهای تسلط اجتماعی بر قدرت اداره تخصصی و چپ رادیكال برای پرورش نظری آن تلاش می‌كند. هدف مد نظر ماركس جامعه‌ای عاری از سلطه است كه در صورت نبود قدرت تحقق می‌یابد و تا زمانی كه قدرت وجود داشته باشد نوعی سلطه اجتماعی نهادی ضروری است. امروزه قدرت نهایی در دست‌های اداره تخصصی متمركز شده است و پیامد مهار ناپذیر این قدرت را از خلال نظارت اجتماعی مؤثر می توان محدود یا نابود كرد . ( پوینده ، 1381 ، 65 – 64) از نظر آندراش هگدوش و ماریا ماركوش در مورد گزینه‌های پیشرفت در كشورهای اروپای شرقی دست كم دو گرایش اصلی تكامل را می‌توان یافت : 1ـ الگوی دولتی ؛ 2ـ الگوی راه اصلی الگوی دولتی : از خلال مجراهای رسمی نفوذ گسترده‌ای را اعمال می‌كندو ساختارهای موجود را برای آینده تعمیم می‌دهد هر چند گاهی مجبور است با برخی دگرگونی‌ها منطبق شود. گزینه راه اصلی: در واقع با پیروی از غرب یعنی تن دادن به سیستم بازار وسود شخصی كه محرك اصلی تولید ونهایتاً توسعه است. طرفداران راه اصلی ، الگوی دولتی را ایستا و بی نتیجه می‌دانند؛ و اگر چه راه حل های بسیاری برای مشكلات زاده‌ی گزینه‌ی «دولت باور» ارایه می‌دهند ،نمی‌توانند در جامعه‌ای باتضاد روز افزون طبقاتی سعادت مردم را تضمین كنند. در بخش سوم این مقاله نویسندگان به نظریات هلر به نقش كار در تكامل شخصیت بشر اشاره می‌كنند، با این توضیح كه كار در جامعه‌های معاصر كاری از خود بیگانه است و صرف افزایش وقت بیكاری شیوه‌ی زندگی مردمان را دگرگون نمی‌سازد. در جوامع دیوان سالار كنونی تقسیم دو گانه كار پایه تقسیم جامعه به گروه‌های الزاماً مخاصم است. منظور از تقسیم دو گانه‌ی كار شكلی از تقسیم وظایف است كه درآن عده‌ای مجری و عده‌ای مدیراند. و گروه مدیران مناسبات اجتماعی را بر مبنای منافع خاص خود شكل می‌دهند. پس «انقلاب تقسیم كار » باید برای الغای انحصار مدیریت انجام شود. یگانه پایه‌ای است كه بر مبنای آن فرآیند مسلط اجتماعی وانسانی كردن مناسبات اجتماعی می ‌تواند به خوبی به فرجام رسد و حتی به نظر این نویسندگان با بهره گیری از نوعی نظام آموزشی و سازماندهی كار می‌توان اوضاع و احوال مساعدی بوجود ‌آورد. تا كارگر در هر مرحله‌ای از زندگی خود بتواند تخصص و حوزه فعالیت خویش را تغییر دهد پس وجود نظامی آموزشی در كنار آموزش تخصصی فرهنگ علمی را بپروراند كه افراد را برای اعمال سلطه بر مناسبات اجتماعی برای در دست گرفتن سرنوشت خودشان اماده باشند نه اینكه محكوم به كار ثابت برای تمام طول حیاتشان باشند. نكته مهم دیگر نقشی است كه خانواده‌های استبدادی در ایجاد و تحكیم ساختار جامعه استبدادی دارد. با فرا رسیدن دوره استالینی در یافتند كه خانواده استبدادی پایه مهمی برای جامعه استبدادی است و « انقلاب زندگی روزمره» با « انقلاب شكل خانواده» یا مناسبات میان مرد و زن پیوندی فشرده دارد.او انقلاب هم اینك نزد بسیاری از جوانان تحقق یافته است و رهبران مجار به این جوانان می‌تازند پس پیدایش نقد رادیكال چپ یگانه امید برای آن است كه ارزش‌ها و پراكسیس ماركسی بتوانند بانوزایی واقعی روبرو شوند . ( پوینده ، 1381 ، 77 – 68) ادامه خواندن مقاله مكتب بودايست

نوشته مقاله مكتب بودايست اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله تاًثيرات تقويت تراكمي بر روي استحكام برشي تيرهاي پل بتن مسلح

$
0
0
 nx دارای 97 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : ظرفیت برشی پیش بینی شده از تیرهای بتن مسلح موجود یك موضوع مهمی است كه لازم است به تفصیل بیشتری ذكر شود. توجه در خصوص اینكه آیا كد ارزیابی پل جاری برای انگلستان خیلی محافظه كارانه است هنگامی كه مقاومت برش تیرهای بتن موجود ارزیابی می گردد كه حاوی مقادیر قابل ملاحظه ای از فولاد می باشد در طی ارزیابی نا دیده گرفته می شود. این مقاله به تاثیرات سودمند چنین فولاد تراكمی ای بر روی استحكام برش تیرهای بتن مسلح توجه دارد. نتایج بررسی آزمایشگاهی با پیش بینی های كد جاری برای استحكام برش تیرهایی مقایسه می شوند كه فرض می شوند صرفاً حاوی فولاد كشش می باشد. فشردگی های بعدی با یك راه حل پلاستیسیته حدّ بالایی انجام می شوند كه قادر است تمام تقویت فولاد را در یك تیر بتن در نظر بگیرد. دلایل متعددی وجود دارند كه چرا پل ها مخازن پنهان استحكام را، نشان می دهند و عمل غشاء فشاری احتمالاً از همه مهمتر است. با این حال، دلایلی از قبیل حضور فولاد فشاری به استحكام پنهان كمك می كند طوری كه تحقیق از این نوع، برای ارزیابی درست و انجام پیش بینی های استحكام لازم است. و نشان داده می شود كه حضور فولاد با فشردگی زیاد دارای تأثیر چشمگیری بر روی ظرفیت تیرهای پل بتن مسلح است كه دارای تقویت نهایی برش می باشد. نمادها(نمادگذاری):Abs مساحت فولاد تحتانی در تیر d عمق مؤثر تیرAts مساحت فولاد فوقانی در تیر a طول دهانه برش D نرخ پراكندگی یا پراكنش انرژی در واحد حجم bs d فاصله از نقطه دوران تا فولاد كف(تحتانی) ts d فاصله از نقطه دوران تا فولاد سر(فوقانی) ED نرخ پراكنش انرژی كل در سیستم EDc پراكنش انرژی ناشی از بتن (صرفاً) EDci پراكنش انرژی ناشی از بتن در هر نقطه در امتداد خط ناپیوستگی EDs پراكنش انرژی ناشی از فولاد (صرفاً) fc استحكام فشاری مؤثر بتن ( ( fc=yfcu fcn استحكام مكعب فشاری بتنft استحكام كشش بتن fy استحكام تسلیم فولادPهر بار بكار رفته (N ) aزاویه بین جهت i و خط ناپیوستگیبردار جابجایی نسبی در عرض یك خط ناپیوستگی iبردار جابجایی نسبی در هر نقطه در امتداد یك خط از ناپیوستگی IPفاصله از خط دوران تا بار نقطه اول(mm)Lstirrap طول دهانه برش كه بر روی آن ركاب ها(Stirrups) بطور مؤثر لنگر می شوند.nتعداد ركاب هایی كه ناپیوستگی مفروض را قطع می كند Uجابجایی افقی نمادی از بخش صلبWDكار خارجی كل انجام شده بر روی سیستم Xعمق تا محور خنثی بصورت یك تناسب از d aزاویهبین و خط ناپیوستگیدوران بفش صلبزاویه داخلی اصطحكاك برای بتن Vضریب تأثیر برای بتنPS درصد فولاد طولی در تیر Psv درصد فولاد ركاب (Stirrup)در تیر مقدّمه:به دلیل افزایش ترافیك و وزن بالاتر كامیونها،هر پل ای در انگلستان از لحاظ استحكام برش و انعطاف پذیری اش ،بصورت بخشی از برنامه ارزیابی پل انگلستان مورد ارزیابی قرار می گیرد. مؤسسهبزرگراه ها،ناحیه(مساحت) ای از بتن را تعریف كرده است. موسوم به ارزیابی استحكام برش تیرهای پل بتن، كه حاوی مقادیر قابل توجهی از فولاد (متراكم) است. راهنمای ارزیابی پل انگلیسی BD 44/95 حضور فولاد(متراكم) فوقانی را نادیده می گیرد هنگامی كه استحكام برشی یك تیر بتن مسلح را پیش بینی می نماید این موارد در طی یك فرآیند طراحی قابل بررسی می باشند. با این حال، ارزیابی فعلی با استفاده از نظریه الاستیك یك درك محافظه كارانه از استحكام یك پل بتن موجود را ارائه می كند اكثر پل های بتنی موجود دارای مقادیر كافی از فولاد برای ایجاد یك قفسه برای ساختمان Stirrup هستند. اما این فولاد(ثانویه)در طی ارزیابی نادیده گرفته میشود.این امر منجر به ترمیز غیرضروری شده و از لحاظ بالقوه برای جامعه در طی ارزیابی یك پل موجود،گران قیمت است. كار زیادی برای چندین دهه به صورت ضرایب گوناگون انجام شده است كه بر روی استحكام برشی تیرهای بتن تأثیر می گذارد(استحكام بتن،درصد تقویت كششی،درصد تقویت Itirrup ).با این حال، كار كمی برای تعیین تأثیرات فولاد بر استحكام برشی تیرهای بتن انجام شده است كانینر و گروه محققان تمام فولاد را در تحلیل های خودشان با توسعه نظریه میدان فشرده انجام داده اند.آنها متوجه شده انداستحكام فشار بتن در ارتباط با پهنا و تعداد ترك های كششی از بین میرود كه موازی با تنش فشاری می باشد . Kemp وalsafi استفاده از راه حل پلاستیك ـ صلب مرز بالایی را پیشنهاد كردند كه توسط نیلسن و براستروپ بدست آمد. ادامه خواندن مقاله تاًثيرات تقويت تراكمي بر روي استحكام برشي تيرهاي پل بتن مسلح

نوشته مقاله تاًثيرات تقويت تراكمي بر روي استحكام برشي تيرهاي پل بتن مسلح اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله بـيو گـرافـي استاد شهـريار

$
0
0
 nx دارای 21 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : بـیو گـرافـی استاد شهـریار اصولاً شرح حال و خاطرات زندگی شهـریار در خلال اشعـارش خوانده می شود و هـر نوع تـفسیر و تعـبـیـری کـه در آن اشعـار بـشود به افسانه زندگی او نزدیک است و حقـیـقـتاً حیف است که آن خاطرات از پـرده رؤیا و افسانه خارج شود. گو اینکه اگـر شأن نزول و عـلت پـیـدایش هـر یک از اشعـار شهـریار نوشـته شود در نظر خیلی از مردم ارزش هـر قـطعـه شاید ده برابر بالا برود، ولی با وجود این دلالت شعـر را نـباید محـدود کرد. شهـریار یک عشق اولی آتـشین دارد که خود آن را عشق مجاز نامیده. در این کوره است که شهـریار گـداخـته و تصـویه می شود. غالـب غـزلهـای سوزناک او، که به ذائـقـه عـمـوم خوش آیـنـد است، یادگـار این دوره است. این عـشـق مـجاز اسـت کـه در قـصـیـده ( زفاف شاعر ) کـه شب عـروسی معـشوقه هـم هـست، با یک قوس صعـودی اوج گـرفـتـه، به عـشق عـرفانی و الهـی تـبدیل می شود. ولی به قـول خودش مـدتی این عـشق مجاز به حال سکـرات بوده و حسن طبـیـعـت هـم مـدتهـا به هـمان صورت اولی برای او تجـلی کرده و شهـریار هـم با زبان اولی با او صحـبت کرده است. بعـد از عـشق اولی، شهـریار با هـمان دل سوخـته و دم آتـشین به تمام مظاهـر طبـیعـت عـشق می ورزیده و می توان گـفت که در این مراحل مثـل مولانا، که شمس تـبریزی و صلاح الدین و حسام الدین را مظهـر حسن ازل قـرار داده، با دوستـان با ذوق و هـنرمـنـد خود نـرد عـشق می بازد. بـیـشتر هـمین دوستان هـستـند که مخاطب شعـر و انگـیزهًَ احساسات او واقع می شوند. از دوستان شهـریار می تـوان مرحوم شهـیار، مرحوم استاد صبا، استاد نـیما، فـیروزکوهـی، تـفـضـلی، سایه و نگـارنده و چـند نـفر دیگـر را اسم بـرد. شرح عـشق طولانی و آتـشین شهـریار در غـزلهـای ماه سفر کرده، توشهً سفـر، پـروانه در آتـش، غـوغای غـروب و بوی پـیراهـن مشـروح است و زمان سخـتی آن عـشق در قـصیده پـرتـو پـایـنده بـیان شده است و غـزلهـای یار قـدیم، خـمار شـباب، ناله ناکامی، شاهـد پـنداری، شکـرین پـسته خاموش، تـوبـمان و دگـران و نالـه نومیـدی و غـروب نـیـشابور حالات شاعـر را در جـریان مخـتـلف آن عـشق حکـایت می کـند و غـزلهـا یا اشعـار دیگـری شهـریار در دیوان خود از خاطرات آن عـشق دارد از قـبـیل حالا چـرا، دستم به دامانـت و غـیره که مطالعـهً آنهـا به خوانندگـان عـزیز نـشاط می دهـد. عـشقهـای عارفانه شهـریار را می توان در خلال غـزلهـای انتـظار، جمع و تـفریق، وحشی شکـار، یوسف گـمگـشته، مسافرهـمدان، حراج عـشق، ساز صبا، و نای شـبان و اشگ مریم، دو مرغ بـهـشتی و غـزلهـای ملال محـبت، نسخه جادو، شاعـر افسانه و خیلی آثـار دیگـر مشاهـده کرد. برای آن که سینمای عـشقی شهـریار را تـماشا کـنید، کافی است که فـیلمهای عـشقی او را که از دل پاک او تـراوش کرده در صفحات دیوان بـیابـید و جلوی نور دقـیق چـشم و روشـنی دل بگـذاریـد هـرچـه ملاحـضه کردید هـمان است که شهـریار می خواسته است. زبان شعـر شهـریار خـیلی ساده است. محـرومیت و ناکامی های شهـریار در غـزلهـای گوهـر فروش، ناکامی ها، جرس کاروان، ناله روح، مثـنوی شعـر، حکـمت، زفاف شاعـر و سرنوشت عـشق به زبان شهـریار بـیان شده است و محـتاج به بـیان من نـیست. خیلی از خاطرات تـلخ و شیروین شهـریار از کودکی تا امروز در هـذیان دل، حیدر بابا، مومیایی و افسانهً شب به نـظر می رسد و با مطالعـه آنهـاخاطرات مزبور مشاهـده می شود. شهـریار روشن بـین است و از اول زندگی به وسیله رویأ هـدایت می شده است. دو خواب او که در بچـگی و اوایل جـوانی دیده، معـروف است و دیگـران هـم نوشته اند.اولی خوابی است که در سیزده سالگی موقعـی که با قـافله از تـبریز به سوی تهـران حرکت کرده بود، در اولین منزل بـین راه – قـریه باسمنج – دیده است؛ و شرح آن این است که شهـریار در خواب می بـیـند که بر روی قـلل کوهـها طبل بزرگی را می کوبـند و صدای آن طبل در اطراف و جـوانب می پـیچـد و به قدری صدای آن رعـد آساست که خودش نـیز وحشت می کـند. این خواب شهـریار را می توان به شهـرتی که پـیدا کرده و بعـدها هـم بـیشتر خواهـد شد تعـبـیر کرد. خواب دوم را شهـریار در 19 سالگـی می بـیـند، و آن زمانی است که عـشق اولی شهـریار دوران آخری خود را طی می کـند و شرح خواب مجملا آن است که شهـریار مـشاهـده می کـند در استـخر بهـجت آباد ( قـریه یی واقع در شمال تهـران که سابقاً آباد و با صفا و محـل گـردش اهـالی تهـران بود و در حال حاضر جزو شهـر شده است) با معـشوقعهً خود مشغـول شـنا است و غـفلتاً معـشوقه را می بـیـند که به زیر آب می رود، و شهـریار هـم بدنبال او به زیر آب رفـته، هـر چـه جسـتجو می کـند، اثـری از معـشوقه نمی یابد؛ و در قعـر استخر سنگی به دست شهـریار می افـتد که چـون روی آب می آید ملاحضه می کـند که آن سنگ، گوهـر درخشانی است که دنـیا را چـون آفتاب روشن می کند و می شنود که از اطراف می گویند گوهـر شب چـراغ را یافته است. این خواب شهـریار هـم بـدین گـونه تعـبـیر شد که معـشوقـه در مـدت نـزدیکی از کف شهـریار رفت و در منظومهً ( زفاف شاعر ) شرح آن به زبان شهـریار به شعـر گـفـته شده است و در هـمان بهـجت آباد تحـول عـارفانه ای برای شهـریار دست می دهـد که گـوهـر عـشق و عـرفان معـنوی را در نـتـیجه آن تحـول می یابد. شعـر خواندن شهـریار طرز مخصوصی دارد – در موقع خواندن اشعـار قافـیه و ژست و آهـنگ صدا هـمراه موضوعـات تـغـیـیر می کـند و در مـواقـع حسـاس شعـری بغـض گـلوی او را گـرفـته و چـشـمانـش پـر از اشک می شود و شـنونده را کاملا منـقـلب مـی کـند. شهـریار در موقعـی که شعـر می گـوید به قـدری در تـخـیل و اندیشه آن حالت فرو می رود که از موقعـیت و جا و حال خود بی خـبر می شود. شرح زیر نمونهً یکی از آن حالات است که نگـارنـده مشاهـده کرده است: هـنـگـامی که شهـریار با هـیچ کـس معـاشرت نمی کرد و در را به روی آشنا و بـیگـانه بـسته و در اطاقـش تـنـها به تخـیلات شاعـرانه خود سرگـرم بود، روزی سر زده بر او وارد شدم، دیـدم چـشـمهـا را بـسـته و دسـتـهـا را روی سر گـذارده و با حـالـتی آشـفـته مرتـباً به حـضرت عـلی عـلیه السلام مـتوسل می شود. او را تـکانی دادم و پـرسیدم این چـه حال است که داری؟ شهـریار نفـسی عـمیـق کشیده، با اضهـار قـدردانی گـفت مرا از غرق شدن و خـفگـی نجات دادی. گـفـتم مگـر دیوانه شده ای؟ انسان که در توی اطاق خشک و بی آب و غـرق و خفـه نمی شود. شهـریار کاغـذی را از جـلوی خود برداشتـه به دست من داد. دیدم اشعـاری سروده است که جـزو افسانهً شب به نام سـنفونی دریا ملاحضه می کـنـید. شهـریار بجـز الهـام شعـر نمی گوید. اغـلب اتـفاق می افـتد که مـدتـهـا می گـذرد، و هـر چـه سعـی می کـند حتی یک بـیت شعـر هـم نمی تـواند بگـوید. ولی اتـفاق افـتاده که در یک شب که موهـبت الهـی به او روی آورده، اثـر زیـبا و مفصلی ساخته است. هـمین شاهـکار تخـت جـمشید، کـه یکی از بزرگـترین آثار شهـریار است و با اینکه در حدود چـهـارصد بـیت شعـر است در دو سه جـلسه ساخـته و پـرداخـته شده است.شهـریار دارای تـوکـلی غـیرقـابل وصف است، و این حالت را من در او از بدو آشـنایی دیـده ام. در آن موقع که بعـلت بحـرانهـای عـشق از درس و مـدرسه (کـلاس آخر طب) هـم صرف نظر کرده و خرج تحـصیلی او بعـلت نارضایتی، از طرف پـدرش قـطع شده بود، گـاه می شد که شهـریار خـیلی سخت در مضیقه قرار می گـرفت. به من می گـفت که امروز باید خرج ما برسد و راهی را قـبلا تعـیـیـن می کرد. در آن راه که می رفـتـیم، به انـتهـای آن نرسیده وجه خرج چـند روز شاعـر با مراجـعـهً یک یا دو ارباب رجوع می رسید. با آنکه سالهـا است از آن ایام می گـذرد، هـنوز من در حیرت آن پـیش آمدها هـستم. قابل توجه آن بود که ارباب رجوع برای کارهای مخـتـلف به شهـریار مـراجـعـه می کردند که گـاهـی به هـنر و حـرفـهً او هـیچ ارتـباطی نـداشت – شخـصی مراجـعـه می کرد و برای سنگ قـبر پـدرش شعـری می خواست یا دیگـری مراجـعـه می کرد و برای امـر طـبی و عـیادت مـریض از شهـریار استـمداد می جـست، از اینـهـا مهـمـتر مراجـعـهً اشخـاص برای گـرفـتن دعـا بود. خـدا شـناسی و معـرفـت شهـریار به خـدا و دیـن در غـزلهـای جـلوه جانانه، مناجات، درس محـبت، ابـدیـت، بال هـمت و عـشق، درکـوی حـیرت، قـصیده تـوحـید ،راز و نـیاز و شب و عـلی مـندرج است. عـلاقـه به آب و خـاک وطن را شهـریار در غـزل عید خون و قصاید مهـمان شهـریور، آذربایـجان، شـیون شهـریور و بالاخره مثـنوی تخـت جـمشـید به زبان شعـر بـیان کرده است. الـبـته با مطالعه این آثـار به مـیزان وطن پـرستی و ایمان عـمیـقـی که شهـریار به آب و خاک ایران و آرزوی تـرقـی و تـعـالی آن دارد پـی بـرده می شود. تـلخ ترین خاطره ای که از شهـریار دارم، مرگ مادرش است که در روز 31 تـیرماه 1331 اتـفاق افـتاد – هـمان روز در اداره به این جانب مراجعـه کرد و با تاثـر فوق العـاده خـبر شوم را اطلاع داد – به اتـفاق به بـیمارستان هـزار تخـتخوابی مراجـعـه کرده و نعـش مادرش را تحـویل گـرفـته به قـم برده و به خاک سپـردیم. حـالـتی که از آن مـرگ به شهـریار دست داده در منظومه ای وای مادرم نشان داده می شود. تا آنجا که می گوید:می آمدیم و کـله من گیج و منگ بود انگـار جـیوه در دل من آب می کـنند پـیـچـیده صحـنه های زمین و زمان به هـم خاموش و خوفـناک هـمه می گـریختـند شهـریار در مقابل بچـه کوچک مخـصوصاً که زیـبا و خوش بـیان باشد، بی اندازه حساس است؛ خوشبختانه شهـرزادش این روزها همان حالت را دارد که برای شهـریا 51 ساله نعـمت غـیر مترقبه ای است، موقعی که شهـرزاد با لهـجـه آذربایجانی شعـر و تصـنیف فارسی می خواند، شهـریار نمی تواند کـثـرت خوشحالی و شادی خود را مخفی بدارد. شهـریار نامش سید محـمـد حسین بهـجـت تـبـریـزی است. در اویل شاعـری (بهـجـت) تخـلص می کرد و بعـداً دوباره با فال حافظ تخـلص خواست که دو بـیت زیر شاهـد از دیوان حافظ آمد و خواجه تخـلص او را ( شهـریار ) تعـیـیـن کرد: که چرخ سکه دولت به نام شهـریاران زد روم به شهـر خود و شهـریار خود باشم و شاعـر ما بهـجت را به شهـریار تـبـدیل کرد و به هـمان نام هـم معـروف شد – تاریخ تـولـدش 1285 خورشیدی و نام پـدرش حاجی میرآقا خشگـنابی است که از سادات خشگـناب (قـریه نزدیک قره چـمن) و از وکـلای مبرز دادگـستـری تـبـریز و مردی فاضل و خوش محاوره و از خوش نویسان دوره خود و با ایمان و کریم الطبع بوده است و در سال 1313 مرحوم و در قـم مـدفون شد. شهـریار تحـصـیلات خود را در مدرسه متحده و فیوضات و متوسطه تـبـریز و دارالفـنون تهـران خوانده و تا کـلاس آخر مـدرسهً طب تحـصیل کرده است و در چـند مریض خانه هـم مدارج اکسترنی و انترنی را گـذرانده است ولی د رسال آخر به عـلل عـشقی و ناراحـتی خیال و پـیش آمدهای دیگر از ادامه تحـصیل محروم شده است و با وجود مجاهـدتهـایی که بعـداً توسط دوستانش به منظور تعـقـیب و تکـمیل این یک سال تحصیل شد، معـهـذا شهـریار رغـبتی نشان نداد و ناچار شد که وارد خـدمت دولتی بـشود؛ چـنـد سالی در اداره ثـبت اسناد نیشابور و مشهـد خـدمت کرد و در سال 1315 به بانک کـشاورزی تهـران داخل شد و تا کـنون هـم در آن دستگـاه خدمت می کند. شهـرت شهـریار تـقـریـباً بی سابقه است، تمام کشورهای فارسی زبان و ترک زبان، بلکه هـر جا که ترجـمه یک قـطعـه او رفته باشد، هـنر او را می سـتایـند. منظومه (حـیـدر بابا) نـه تـنـهـا تا کوره ده های آذربایجان، بلکه به ترکـیه و قـفـقاز هـم رفـته و در ترکـیه و جـمهـوری آذربایجان چـنـدین بار چاپ شده است، بدون استـثـنا ممکن نیست ترک زبانی منظومه حـیـدربابا را بشنود و منـقـلب نـشود. شهـریار در تـبـریز با یکی از بـستگـانش ازدواج کرده، که ثـمره این وصلت دخـتری سه ساله به نام شهـرزاد و دخـتری پـنج ماهـه بـه نام مریم است. شهـریار غـیر از این شرح حال ظاهـری که نوشته شد؛ شرح حال مرموز و اسرار آمیزی هـم دارد که نویسنده بـیوگـرافی را در امر مشکـلی قـرار می دهـد. نگـارنـده در این مورد ناچار بطور خلاصه و سربـسته نکـاتی از آن احوال را شرح دهـم تا اگـر صلاح و مقـدور شد بعـدها مفـصل بـیان شود:شهـریار در سالهـای 1307 تا 1309 در مجالس احضار ارواح که توسط مرحوم دکـتر ثـقـفی تـشکـیل می شد شرکت می کـرد. شرح آن مجالس سابـقـاً در جراید و مجلات چاپ شده است؛ شهـریار در آن مجالس کـشفـیات زیادی کرده است و آن کـشـفـیات او را به سیر و سلوکاتی می کـشاند. در سال 1310 به خراسان می رود و تا سال 1314 در آن صفحات بوده و دنـباله این افـکار را داشتـه است و در سال 1314 که به تهـران مراجـعـت می کـند، تا سال 1319 این افـکار و اعمال را به شدت بـیـشـتـری تعـقـیت مـی کـند؛ تا اینکه در سال 1319 داخل جرگـه فـقـر و درویشی می شود و سیر و سلوک این مرحـله را به سرعـت طی می کـند و در این طریق به قـدری پـیش می رود که بـر حـسب دسـتور پـیر مرشد قـرار می شود که خـرقـه بگـیرد و جانشین پـیر بـشود. تکـلیف این عـمل شهـریار را مـدتی در فـکـر و اندیشه عـمیـق قـرار می دهـد و چـنـدین ماه در حال تـردید و حـیرت سیر می کـند تا اینکه مـتوجه می شود که پـیـر شدن و احـتمالاً زیر و بال جـمع کـثـیری را به گـردن گـرفـتن برای شهـریار که مـنظورش معـرفـت الهـی است و کـشف حقایق است عـملی دشوار و خارج از درخواست و دلخواه اوست. اینجاست که شهـریار با توسل به ذات احـدیت و راز و نیازهای شبانه و به کشفیاتی عـلوی و معـنوی می رسد و به طوری که خودش می گـوید پـیش آمدی الهـی او را با روح یکی از اولیاء مرتـبط می کـند و آن مقام مقـدس کلیهً مشکلاتی را که شهـریار در راه حقـیقـت و عـرفان داشته حل می کند و موارد مبهـم و مجـهـول برای او کشف می شود.   باری شهـریار پس از درک این فـیض عـظیم بکـلی تـغـیـیر حالت می دهـد. دیگـر از آن موقع به بعـد پـی بـردن به افـکار و حالات شهـریار برای خویشان و دوستان و آشـنایانش حـتی من مـشکـل شده بود؛ حرفهـایی می زد که درک آنهـا به طور عـادی مـقـدور نـبود – اعـمال و رفـتار شهـریار هـم به مـوازات گـفـتارش غـیر قـابل درک و عـجـیب شده بود. شهـریار در سالهای اخیر اقامت در تهـران خـیلی مـیل داشت که به شـیراز بـرود و در جـوار آرامگـاه استاد حافظ باشد و این خواست خود را در اشعـار (ای شیراز و در بارگـاه سعـدی) منعـکس کرده است ولی بعـدهـا از این فکر منصرف شد و چون در از اقامت در تهـران هـم خسته شده بود، مردد بود کجا برود؛ تا اینکه یک روز به من گـفت که: ” مـمکن است سفری از خالق به خلق داشته باشم ” و این هـم از حرفهـایی بود که از او شـنـیـدم و عـقـلم قـد نـمی داد – تا این که یک روز بی خـبر از هـمه کـس، حـتی از خانواده اش از تهـران حرکت کرد وخبر او را از تـبریز گـرفـتم. بالاخره سید محـمد حسین شهـریار در 27 شهـریـور 1367 خورشیـدی در بـیـمارستان مهـر تهـران بدرود حیات گـفت و بـنا به وصیـتـش در زادگـاه خود در مقـبرهالشعـرا سرخاب تـبـریـز با شرکت قاطبه مـلت و احـترام کم نظیر به خاک سپـرده شد. چه نیک فرمود: برای ما شعـرا نـیـست مـردنی در کـار کـه شعـرا را ابـدیـت نوشـته اند شعـار ادامه خواندن مقاله بـيو گـرافـي استاد شهـريار

نوشته مقاله بـيو گـرافـي استاد شهـريار اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


مقاله اشتغال زنان

$
0
0
 nx دارای 340 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : پایان نامه اشتغال زنان در نظام حقوقی ایران با توجه به كنوانسیون رفع هر گونه تبعیض علیه زنان بخش اول بررسی اشتغال زنان از دیدگاه‌های مختلف فصل اول – اشتغال زنان از دیدگاه اجتماعی و اقتصادی زنان به عنوان نیمی از منابع انسانی، نه تنها موضوع وهدف هر نوع توسعه‌ای هستند، بلكه اهرم مؤثری در پیشبرد اهداف توسعه اقتصادی واجتماعی می‌باشند.تجهیز این منبع مهم وبه كارگرفتن صحیح و مطلوب آن، نه تنها نیل به اهداف توسعه اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی را آسان‌ترمی‌كند، بلكه از نظر تحقق هدف‌های مربوط به توزیع عادلانه‌تر درآمدها و بالابردن سطح رفاه خانواده تاثیرات مثبتی بر جای خواهد گذاشت. ضرورت والزام اقتصادی- اجتماعی مشاركت مولد زنان دربرنامه های توسعه، در تكامل تاریخ و پیشرفت جوامع بشری، همیشه مطرح بوده است. لیكن هنوز در جوامع عقب‌مانده و در حال توسعه، در امر مشاركت عادلانه زنان ومردان در فعالیت‌های اقتصادی و استفاده منصفانه ازفرصت‌های مشاركت وبروز خلاقیت و استعداد برتر تعادل مطلوب و قابل قبول برقرار نشده است.( ) با آنكه آیین مقدس اسلام از 1400 سال قبل، استقلال اقتصادی زن را پیش‌بینی و اعلام كرده است و به تبعیت ازآن در متون حقوقی نیز بدان اشاره شده است، ولی زنان ایرانی از نظر وضعیت اقتصادی- به ویژه ورود به بازار كار- كه شاخصه اصلی اتكای اقتصادی است حدود صد سال عقب‌تر اززنان در جوامع صنعتی می‌باشند.( ) از این رو برای دستیابی به استقلال اقتصادی، كافی نیست در متون حقوقی و مذهبی برای زنان حقوقی قائل شویم كه تحقق آنها به راحتی امكان پذیر نباشد، بلكه این استقلال یاد شده نیازمند زمینه‌سازی‌های فرهنگی،اجرایی واجتماعی است كه آن را از حد شعارهای آرمانی و مجموعه اندیشه‌های احساساتی بیرون آورده و به مرحله عمل برساند. در این فصل، ابتدا در قالب گفتار اول به بررسی وضعیت آمار اشتغال زنان در دنیا وایران می‌پردازیم و سپس در گفتار دوم ،در مورد موانع اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی اشتغال زنان بحث می‌كنیم. گفتار اول – وضعیت اشتغال زنان ازنگاه آمار به طور سنتی نیروی كار شامل همه افرادی می‌شود كه برای تهیه وتولید كالا وخدمات اقتصادی كارمی‌كنند. در عمل، این تعریف مشكلات خاصی را به ویژه درزمینه آمارگیری از كار زنان به وجود می‌آورد. مكرراً مشاهده شده است فعالیت‌هایی كه نوعاً توسط زنان انجام می گیرد، به طور منظم از آمار نیروی كار و درآمد ملی خارج می‌شود. در بسیاری از نظام‌های اقتصادی، تمایل به نادیده گرفتن كار زنان وجود دارد و چنین تمایلی بر روش‌های جمع‌آوری اطلاعات آماری از فعالیت‌های زنان تاثیر می‌گذارد. مشكلات روش‌شناسی در تحقیقات، از قبیل زمان مراجعه (تعیین یك روز در یك هفته، عدم توجه به تغییرات فصلی واشتغال نوبتی) و همچنین مشكلات اجرایی كار از قبیل جنسیت آمارگیران و افراد مصاحبه شونده (اغلب با مردان مصاحبه می‌كنند واحتمالاًمردانی كه رئیس خانواده هستند)و نیز مشكلات مربوط به فعالیت ‌های اقتصادی،همه این عوامل در كم تخمین زدن میزان اشتغال زنان درآمارهای رسمی بسیاری از كشورها موثر می‌باشند. تا سال 1982، توصیه‌های سازمان ملل متحد و سازمان بین‌المللی كار بر این نكته تاكید داشتند كه كار درمشاغل اولیه دارای دستمزد در درآمد ملی محاسبه و منظور گردد. اگر چه روش آمارگیری در كشورهای مختلف با یكدیگر تفاوت دارد، ولی اغلب دولت‌ها تمایل دارند تا بسیاری از فعالیت‌های بدون دستمزد زنان را حتی اگر اقتصادی بوده و در درآمد خانواده ودرآمد ملی موثر باشند، گزارش ندهند. كم تخمین زدن كار اقتصادی زنان در كشورهایی كه فاقد بازار گسترده هستند وهمچنین درواحدهای زراعی كوچك وخود مصرف به صورت شدیدتری ملاحظه می‌شود. مشكل محاسبه كارزنان به ویژه در دوبخش حاد می‌شود، یكی كار در كارگاه‌های خانوادگی ( بدون مزد) و دیگری كارهای خانگی است. در بسیاری از كشورها، كارگران خانوادگی بدون دستمزد در بخش‌های اقتصادی فعالیت می‌كنند ولی در كشورهای در حال توسعه این‌گونه كارگران در بخش كشاوزی نقش مهمی را عهده ‌دار می‌باشند. زنان روستایی نه تنها در تولیدات اولیه كشاوزی فعال هستند، بلكه حتی مسئولیت نگهداری و مراقبت از دام‌ها وتولید فرآورده‌های دامی با آنها است، ضمن اینكه مشغول فعالیت‌های مختلف غیرزراعی از قبیل فرابری، انبار كردن و بازاریابی محصولات كشاورزی نیز می‌باشند. مشكل اساسی در محاسبه و بررسی كارهای خانوادگی بدون مزد آن است كه این نوع كارها تفاوت آشكاری با كارهای خانگی ندارند. در واقع همه اعضای خانواده‌های كم‌درآمد( اعم از مرد، زن وفرزند) در تأمین احتیاجات اولیه خانواده خود مشاركت می‌كنند. حتی اگر مرد و زن به طور مساوی وقت خود را در فعالیت‌های اقتصادی صرف كنند، باز هم معمولاً زنان اداره خانه را برعهده دارند. در كشورهای در حال توسعه، زنان وقت وكار بیشتری را برای تهیه غذا و تامین آب و نیازهای سوختی خانواده مصرف می كنند. تحقیقات مختلف نشان می‌دهد كار روزانه زنان روستایی 12 تا 16 ساعت طول می‌كشد كه این امر سلامتی آنان را به طور جدی تهدید می‌كند. از سوی دیگر با وجود اینكه در كشورهای صنعتی زنان كمتر كارمی‌كنند، ولی بیشتر كارهای خانه از قبیل آشپزی، نظافت، خرید و نگهداری از فرزندان بر عهده آنان است. كارهای خانگی اغلب بدون دستمزد باقی می‌مانند ومعمولاً به عنوان فعالیت اقتصادی درآمار مربوطه مورد محاسبه قرار نمی گیرند.( ) در سیزدهمین كنفرانس بین‌المللی كارشناسان آمار كار كه توسط دفتر بین‌المللی كار درسال 1982 برگزار گردید، به منظور حل مشكلات مذكور تعریف جدیدی از جمعیت فعال اقتصادی پذیرفته شد. طبق این تعریف كه براساس سیستم محاسبات ملی سازمان ملل متحد می‌باشد، تولید كالاها وخدمات اقتصادی شامل تمام تولیدات و فرابری محصولات اولیه است، خواه برای بازار وداد وستد و خواه برای مصرف شخصی باشد. در این تعریف، كارگران معیشتی و كارگران خانوادگی فاقد مزد به عنوان خویش‌فرما درآمار منظور و محاسبه می‌شوند. اما وظایف خانوادگی، فعالیت اقتصادی محسوب نگردیده‌اند.( ) بدین ترتیب انتظار می‌رود با این تعریف جدید از فعالیت اقتصادی، در آینده عمل محاسبه وثبت اشتغال زنان بهتر انجام شود.   بند اول – اشتغال زنان در دنیا الف – میزان اشتغال زنان در دنیا این واقعیت كه زنان نیمی از جمعیت جهان را تشكیل می‌دهند، نمی‌تواند مورد انكار باشد.مطالعات جمعیت شناسی و آمار وسرشماری‌های مختلف نیروی انسانی در نقاط مختلف گیتی، جایی برای شك باقی نمی‌گذارند. با این وصف از دیدگاه اقتصادی و آمارهای مربوط، همه زنان را جزو «جمعیت فعال» نمی‌شناسند. در برخی از گزارش‌های دفتر بین المللی كارنسبت زنان به كل «جمیعت فعال» بیش از یك سوم ذكر شده است. علاوه برآن برابر گزارش مزبور فقط 46 درصد زنانی كه در سن كاركردن هستند ( یعنی در سن بین 15 تا 64 ساله) عملاً به كار اقتصادی مشغول بوده وجزو نیروی كار محسوب شده اند. هر چند برابر گزارش‌های جدیدتر از سال 1975 تا 1985 رقم زنان شاغل 100 میلیون افزایش را نشان می‌دهد (675 میلیون در سال 1985) این رقم برابر پیش‌بینی‌های دفتر بین‌المللی كار تا سال 2000 هر ساله 13 میلیون نفر افزایش خواهد یافت. با این حال ارقام مذكور نسبت به كل جمعیت زنان درصد بالایی به شمار نمی‌آید.( ) در همه جوامع، نیروی كار یكی از مهم‌ترین عوامل تولید به شمار می‌رود ودرآمد حاصل از آن همیشه بخش بزرگی از درآمد ملی هر كشور را تشكیل می‌دهد. نظر به اینكه جوامع مختلف در زمان رشد سریع اقتصادی نیاز به نیروی كار دارند،جمعیت زنان باید بخشی از نیروی كار مورد نیاز جامعه را تأمین كند. به طور كلی، نیروی كار زنان نقش مهمی در توسعه اقتصادی كشورها دارد و به همین دلیل كشورهای پیشرفته در روند صنعتی شدن به طور مداوم بر نرخ مشاركت زنان در تولید افزوده اند. در كشورایالات متحده آمریكا در سال 1900، تنها 20 درصد از زنان در تولید شركت داشتند.این نسبت در سال 1972 به 8/43 درصد افزایش یافت. مدارك وشواهد موجود در كشور شوروی سابق نشان می‌دهد كه در دوران رشد سریع صنعتی در دهه 1930، عدم شركت زنان در امر تولید جرم محسوب شده و فقط زنان دارای فرزند كوچك از این قاعده معاف بودند،حتی زنان متخصص مشمول این معافیت نمی شدند. به همین جهت تقریباً تمامی نیروی فعال زنان در فعالیت‌های اقتصادی مشاركت داشتند. در این دوره، با وجود اینكه رشد جمعیت شوروی كاهش یافته و در حدود یك درصد رسید، نرخ رشد نیروی كار جامعه كه عامل مهم در رشد اقتصادی است، 5/2 درصد افزایش یافت. این امر به دلیل استفاده از نیروی كار بالقوه كشور؛ یعنی زنان بوده است.( ) درخصوص میزان اشتغال زنان در سطح جهان باید گفت كه در كشورهای مختلف دنیا سهم مشاركت زنان درفعالیت‌های اقتصادی تفاوت زیادی با یكدیگر دارند. پژوهش‌های سازمان بین‌المللی كار نشان می‌دهد در سال1980 از كل یك میلیارد وهشتصد هزاركارگر شاغل در جهان، بیشتر از 600 میلیون نفر؛ یعنی بیش از یك سوم آنان زن بوده‌اند. براساس همین تحقیقات، بالاترین نرخ مشاركت زنان 15 ساله به بالا، در كشور شوروی سابق (حدود 60 درصد) بوده است.این نسبت در سایر كشورهای اروپایی دارای اقتصاد برنامه‌ای متمركز (حدود 57 درصد) و در كشورهای آمریكای لاتین (حدود24 درصد) و در كشورهای شمال آفریقا ( حدود 4 درصد) مشاهده شده است. همچنین لازم به ذكر است در بین سال‌های 1950 تا 1980 درسراسر جهان، نرخ مشاركت زنان در نیروی كار افزایش چشمگیری داشته است، به طوری كه در سال 1980 زنان سهم بیشتری از نیروی كار را به خود اختصاص داده‌اند.البته تغییرات و تحولات سال‌های1975 تا 1980 الگوی واحدی را نشان نمی‌دهند؛ زیرا در حالی‌كه نرخ مشاركت زنان درنیروی كار در بیشتر كشورهای اروپایی و آمریكای شمالی و اقیانوسیه افزایش یافته است، در سایر نقاط دنیا این نرخ كاهش داشته است.جدول شماره 1:نرخ مشاركت نیروی كار به تفكیك جنس در كشورهای مختلف جهان طی سالهای 98-1989 (برحسب درصد)( )1998 1997 1996 1995 1994 1993 1992 1991 1990 1989 سال جنس كشور4/631/739/53 4/633/737/53 7/638/738/53 8/631/748/53 1/63 8/737/52 8/629/739/51 1/634/740/52 4/63 9/741/52 9/638/753/52 4/637/75 3/51 كل مرد زن استرالیا 2/655/722/58 9/646/725/57 0/655/72 6/57 9/647/724/57 3/65 3/736/57 5/655/739/57 9/650/74 0/58 7/661/755/58 3/673/767/58 5/671/773/58 كل مرد زن كانادا3/65 6/690/61 9/642/697/60 5/65 9/692/61 4/659/699/60 1/658/695/60 9/656/70 2/61 7/665/711/62 3/682/736/63 7/699/747/64 1/70 3/751/65 كل مرد زن فنلاند000 8/53 8/613/46 9/530/623/46 07/538/611/46 0/543/624/46 1/54 5/622/46 2/540/631/46 4/547/638/45 4/540/64 5/45 4/542/644/45 كل مرد زن فرانسه 000 4/571/684/47 6/575/685/47 6/577/683/47 9/57 5/692/47 1/588/693/47 5/58 6/704/47 2/597/718/47 000 000 كل مرد زن آلمان000 0 00 000 000 0/58 0/725/44 6/566/701/43 3/570/710/44 1/57 1/714/43 3/579/700/44 8/569/680/45 كل مرد زن اندونزی5/56 4/690/44 7/548/670/42 5/541/684/41 6/530/68 7/39 3/530/680/39 8/529/671/38 3/523/688/36 3/52 5/681/31 2/522/697/35 5/514/69 3/34 كل مرد زن ایرلند3/633/771/50 7/63 7/774/50 5/637/770/50 4/636/770/50 6/63 8/772/50 8/630/783/50 0/649/777/50 8/636/77 7/50 3/632/771/50 9/620/775/49 كل مرد زن ژاپن005/47 009/49 001/49 0 07/48 0/638/774/48 4/622/777/47 3/629/76 8/47 9/611/769/47 4/613/756/47 3/602/735/47 كل مرد زن جمهوری كره9/728/828/62 1/720/82 9/61 9/701/813/60 1/707/801/59 6/686/793/57 0/683/79 4/56 5/676/790/55 6/673/805/54 7/660/801/53 6/657/791/51 كل مرد زن هلند3/658/732/57 7/655/74 3/57 0/668/745/57 0/654/740/56 3/649/731/55 5/634/730/54 5/63 4/730/54 9/630/743/54 9/63 3/740/54 7/639/740/53 كل مرد زن نیوزیلند2/732/781/68 5/72 6/772/67 2/716/767/65 6/692/750/64 4/681/74 8/62 2/681/743/62 4/68 5/742/62 5/686/743/62 2/690/764/62 8/691/773/62 كل مرد زن نروژ4/662/819/47 9/648/81 2/48 2/658/815/48 2/641/81 3/47 7/639/807/46 8/630/818/46 2/649/810/47 4/669/832/49 6/649/812/47 0/668/836/48 كل مرد زن فیلیپین 6/6336/713/56 8/645/727/57 8/64 7/724/57 2/673/745/60 9/632/712/57 000 000 000 000 0 00 كل مرد زن رومانی0/60 6/667/53 1/597/659/52 6/574/643/51 7/58 1/660/52 6/573/644/51 7/579/642/51 000 000 0 00 00 0 كل مرد زن اسلونی2/502/630/38 1/505/635/37 9/4987/630/37 4/49 2/634/36 3/499/636/35 3/49 7/649/34 4/493/655/34 7/496/669/33 1/50 5/678/33 0/502/680/33 كل مرد زن اسپانیا1/787/804/75 7/780/813/74 5/798/812/77 5/797/812/77 2/794/810/77 2/802/820/78 1/821/840/80 8/838/857/81 6/847/865/82 3/845/860/82 كل مرد زن سوئد1/684/787/55 9/678/784/57 2/682/795/57 7/674/794/56 0/684/799/56 4/698/808/57 2/690/810/58 7/694/819/57 000 000 كل مرد زن سوئیس1/493/712/27 9/487/716/26 1/516/727/29 7/512/735/30 8/519/730/30 5/510/732/30 0/531/752/31 3/541/767/32 8/541/779/32 3/561/788/34 كل مرد زن تركیه000 000 00 000 9/664/759/57 6/668/750/58 8/663/769/57 5/663/765/57 9/669/766/57 8/669/765/57 كل مرد زن ایالات متحده آمریكاب- اشتغال زنان دنیا در بخش‌های مختلفتعداد زیادی از كارگران زن در كشورهای در حال توسعه زندگی می‌كنند كه حدود آنان در بخش كشاورزی اشتغال دارند. در كشورهای صنعتی دارای اقتصاد بازار زنان در بخش خدمات، در بخش صنعت وكمتر از زنان كارگر‌در بخش كشاورزی شاغل بوده‌اند. به طور كلی در طول سال‌های 1970 تا 1980 در سراسر جهان سهم مشاركت زنان در بخش كشاورزی كاهش یافته است، در حالی‌كه مشاركت آنان در بخش خدمات،افزایش داشته است. این تغییرات در كشورهای صنعتی دارای اقتصاد برنامه‌ای چشمگیر بوده است. از طرف دیگر،در كشورهای در حال توسعه تعداد كارگران زن در بخش صنعت دو برابر شده است و در كشورهای صنعتی دارای اقتصاد برنامه‌ای، تعداد آنان به طور مداوم افزایش داشته است، در حالی‌كه در كشورهای صنعتی دارای اقتصاد بازار تقریباً تغییری رخ نداده است. در كشورهای صنعتی، مشاركت زنان در نیروی كار در طی دهه های اخیر افزایش یافته است. در سال1985 میانگین تعداد زنان شاغل حدود40 درصد كل نیروی كار بوده است كه بخش قابل ملاحظه‌ای از آنان به صورت نیمه وقت به كار مشغول بوده‌اند. دربخش كشاورزی در طول چند دهه گذشته تعداد كارگران به طور قابل توجهی كاهش یافته است. كارگران كشاورز بدون زمین كه اكثر زنان در این گروه قرار دارند، در برخی از این كشورها با مشكلات فراوان روبرو بوده ودر زیر خط فقر قراردارند. در تعدادی از كشورها نظیر دانمارك، بلژیك، انگلستان، فرانسه و ایرلند مدت كار هفتگی زنان كشاورز فاقد دستمزد برابر با مدت كار كارگران تمام وقت در كارخانه ها یا ادارات می‌باشد. در صورتی كه مدت زمان كار در خانه نیز مورد محاسبه قرار گیرد، می‌توان نتیجه گرفت كه برخی از این زنان در هفته بیش از هفتاد ساعت كار می‌كنند. در بخش صنعت در سال 1980 زنان حدود یك چهارم نیروی كارصنعتی را تشكیل می‌دادند. قبلاً بیشتر زنان درصنایع كاربر مانند نساجی، خیاطی وتهیه فرآورده های غذایی كار می‌كردند، ولی هم اكنون به دلیل پیشرفت تكنولوژی و به علت محدودیتی كه در این مشاغل برای آنها بوجود آمده است، فرصت‌های شغلی كمتری دارند و در مقابل روز به روز بیشتر به سوی كار درصنایع سرمایه بر مانند صنایع الكترونیك رو می‌آورند. در كشورهای صنعتی بیش از كارگران زن در بخش خدمات كار می‌كنند. آنها در مشاغل خاصی به عنوان خدمه خانگی، فروشنده، پرستار ومعلم (خصوصاً در دوره ابتدایی) متمركز شده اند. همچنین بخش‌های بانكداری، هتلداری و جهانگردی، زنان زیادی را جذب كار نموده اند. البته این احتمال وجود دارد كه پیشرفت تكنولوژی به پاره‌ای از مشاغل زنان در بخش خدمات آسیب وارد سازد. در این كشورها، در طول دهه 1980 زنان به مشاغل بخش دولتی دسترسی بیشتری پیدا كرده اند. قوانین ومقررات، آیین نامه ها، دستورالعمل‌ها واقدامات حمایتی (تبعیض مثبت)، نظیر روش سهمیه بندی در افزایش حضور زنان در بخش عمومی موثر بوده است. با این حال در مشاغل و پست‌های عالی از لحاظ تعداد، فاصله زیادی بین زنان و مردان وجود دارد. برای مثال در سال 1985 در ایالات متحده آمریكا، زنان كه تقریباً نیمی از مستخدمان دولت را تشكیل می دادند، فقط حدود 2/6 درصد از پست‌های عالی را در اختیار داشته اند. در كشورهای درحال توسعه، بیشتر جمعیت درمناطق روستایی زندگی می كنند و زنان در این مناطق به فعالیت‌های مختلف كشاورزی اشتغال دارند. در طول سه دهه اخیر، بخش كشاورزی در كشورهای در حال توسعه دچار تحولات بسیاری گردیده است. آشنایی با فن آوری جدید و تغییر در ساختارتقسیم اراضی، افزایش تولید ورشد نابرابری در مناطق روستایی، تحرك وجابجایی زیادی را در مشاغل سنتی زنان ایجاد كرده است. در عین حال، توانایی و ظرفیت شغلی آنها را در برخی از كارهای كشاورزی افزایش داده است. در بخش صنعت در این مناطق باید گفت با وجود اینكه صنعتی‌شدن، فرصت‌های شغلی زیادی را به همراه می‌آورد، ولی برای زنان چندان مفید نمی‌باشد زیرا آنان غالباً منابع درآمدزای سنتی خود را از دست می‌دهند، بدون اینكه مشاغل جدیدی را بدست آورند. مصادیق این حكم را می‌توان در كشورهای تازه صنعتی شده مانند برزیل، هند، مكزیك و نیجریه مشاهده نمود. در بخش خدمات، زنان در محدوده قانون كار و سایر قوانین ذیربط از فرصت‌های شغلی مناسبی برخوردار هستند، اگر چه هنوز تعداد آنها خیلی كم است.در كشورهای درحال توسعه، سهم اشتغال زنان دربخش دولتی بین 5 و به ندرت تا 50 درصد است. درآفریقا اشتغال زنان واستخدام آنها در بخش دولتی – غیرآموزشی – بعد از گذشت بیش از ده سال افزایش نیافته است، ولی در خاورمیانه وآمریكای لاتین افزایش وجود داشته است.( ) باید توجه داشت اگر چه زنان در كشورهای صنعتی توانسته‌اند تقریباً به طور برابر با مردان درجامعه مشاركت اقتصادی واجتماعی داشته باشند، لكن در كشورهای در حال توسعه، زنان فرصت‌های كمی برای اشتغال دارند به نحوی كه نرخ مشاركت آنها به طور متوسط 50% مردان است البته بالارفتن تحصیلات زنان، رشد اقتصادی و تغییر نگرش‌‌ها باعث شده در جهان شاهد گسترش فعالیت اقتصادی زنان در جوامع باشیم. انگیزه‌های گوناگونی را می‌توان برای رشد اشتغال زنان در جهان برشمرد. از انگیزه‌های اقتصادی با هدف بهبود وضعیت اقتصادی خانواده گرفته تا انگیزه‌های روانی مانند حفظ استقلال فردی، احساس امنیت و گسترش روابط اجتماعی. انگیزه‌های اشتغال در طبقات مرفه اجتماعی، بیشتر انگیزه های روانی است. در حالی كه در طبقات متوسط و كم درآمد، مهم‌ترین انگیزه اشتغال در زنان نیازهای مادی است. گرچه وضعیت وفضای حاكم بر اشتغال زنان در كشورهای پیشرفته با وضعیت آنان در كشورهای در حال توسعه یا كمتر توسعه یافته متفاوت است اما وجوه مشترك بسیاری را در زمینه فرصت‌های برابر شغلی،دوگانگی در سیستم‌های پرداخت ودسترسی به مشاغل رده های بالای سازمانی ومدیریتی می‌توان مشاهده نمود.( ) بند دوم – اشتغال زنان در ایران الف – میزان اشتغال زنان در ایران با آنكه جمعیت زنان كشورمان از سال 1335 تا 1375 از حدود 9 میلیون نفر به 29 میلیون نفر افزایش یافته است، ولی نسبت اشتغال زنان از رشدی متناسب با این افزایش برخوردار نبوده و تحول چندانی در جمعیت زنان شاغل رخ نداده است. با توجه به آمارهای موجود زنان حدود 48 تا 49 درصد از جمعیت كشور را تشكیل می‌دهند؛ یعنی، در مقابل هر 100 زن، حدود 103 تا 106 مرد در سال های مختلف وجود داشته است.( ) با توجه به آمارهای موجود كه حاكی از روند افزایش جمعیت زنان است، بررسی آمارهای اشتغال رشد چشمگیری را در روند مشاركت زنان نشان نمی‌دهد. با استفاده از آمار حاصل از سرشماری‌های سالهای 1335 لغایت 1375 می‌توان نرخ مشاركت زنان( ) را در مقاطع زمانی ده ساله برحسب مناطق شهری و روستایی به دست آورد. جدول شماره 2: میزان فعالیت زنان (نرخ مشاركت) در مقاطع ده ساله در ایران (درصد)( )روستا شهر كل كشور سال17/928/1456/1693/768/10 3/99/90/935/812/8 22/958/1293/1215/810/9 13351345135513651375 براساس جدول فوق تا سال 1355 نرخ مشاركت زنان در فعالیت‌های اقتصادی سیرصعودی داشته و سپس در دهه 65-1355 سیر نزولی داشته است، به طوری كه در سال 1365، نرخ مشاركت زنان به میزان 15/8 درصد بوده كه این نرخ حتی كمتر از سرشماری سال 1335 بوده است.این كاهش در مناطق شهری و روستایی وجود داشته است. در دهه 75-1365 این روند تغییر یافته است، به طوری كه در سال 1375 نرخ مشاركت با اندكی افزایش به میزان 1/9 درصد رسیده است. همچنین مشاهده می‌شود در دوسرشماری 1345 و 1355 نرخ مشاركت زنان در مناطق روستایی بیشتر از زنان شهری بوده است، در حالی‌كه سرشماری سال 1365 عكس این حالت را نشان می‌دهد . درسرشماری 1375 وضعیت به حال سابق بازگشته ونرخ مشاركت زنان روستایی بیشتر از زنان شهری بوده است. مقایسه نرخ مشاركت زنان در ایران با كشورهای پیشرفته صنعتی نشان می‌دهد، كه این نرخ مشاركت بسیار پایین‌تراز نرخ مشابه در كشورهای مذكور است.( ) جدول شماره 3:توزیع نسبی جمعیت فعال بر حسب مناطق به تفكیك جنس طی سالهای 75-1355 (حسب درصد)( )1375 1365 1355 شرحبیكار(جویای كار) شاغل بیكار(جویای كار) شاغل بیكار(جویای كار) شاغل 1/95/83/13 9/905/917/86 2/149/124/25 7/851/876/74 2/101/94/16 8/899/906/83 مرد وزنمردزن كل كشور9/84/85/12 1/916/915/87 3/156/132/29 7/844/868/70 1/50/50/6 9/940/950/94 مرد وزنمردزن مناطق شهری4/96/84/14 6/904/916/85 9/125/115/20 1/875/885/79 2/145/126/21 8/854/874/78 مرد وزنمردزن مناطق روستاییب- اشتغال زنان ایران در بخش‌های مختلف در جامعه ما اگر چه به دلیل وظیفه نان‌آوری مردان، سهم اشتغال زنان پایین‌تر است ولی زنان در هر سه بخش كشاورزی، صنعت و خدمات فعالیت می‌كنند.( )در سال 1375 حدود 46 درصد از زنان شاغل دربخش خدمات و5/34 درصد در بخش صنعت و17 درصد در بخش كشاورزی بوده اند.در حالی‌كه در سال1355 بخش صنعت بیشترین تعداد زنان شاغل را به خود اختصاص داده وحدود 5/54 درصد زنان شاغل در این بخش و5/26 درصد در بخش خدمات و19 درصد در بخش كشاورزی بوده‌اند. در سال 1365 همزمان با جنگ تحمیلی، وجود شرایط خاص جنگی، ضربه دیدن كارخانجات و صنایع، موجب افزایش تعداد شاغلین زن روستایی در بخش كشاورزی گشته ومیزان زنان شاغل را در این بخش به حدود 28 درصد ارتقاء بخشیده است ودرمقابل نسبت زنان شاغل در بخش صنعت را از حدود 5/54 درصد به حدود 24 درصد كاهش داده است.در سال 1375 مجدداً نسبت شاغلین زن در بخش كشاورزی كاهش پیدا كرده و به حدود 17 درصد رسیده است. شاید بتوان گفت بخشی از این كاهش به علت افزایش درصد محصلین زن در سال 1375 نسبت به سال 1365 است كه این محصلین احتمالا از بخش كشاورزی بوده اند. درخصوص وضعیت اشتغال زنان در بخش خدمات باید گفت ساختار اقتصادی جامعه به نحوی بنیان نهاده شده كه بخش خدمات بیشتر با مناطق شهری سازگاری داشته است. بر این اساس در سال 1355 تنها حدود 4 درصد از زنان روستایی در بخش خدمات فعالیت می‌كردند، در صورتی كه این نسبت در مناطق شهری حدود 64 درصد بوده است.با این وصف در سال‌های اخیر، سیاست توسعه مناطق روستایی ورسیدگی به وضعیت بهداشتی، آموزشی،ارتباطات و سایر امكانات موجب شده بخش خدمات تا اندازه‌ای در مناطق روستایی توسعه یابد ودر سال 1375 نسبت زنان شاغل در این بخش به حدود 10 درصد برسد. در عین حال بخش خدمات در مناطق شهری روند افزایشی خود را حفظ نموده ودر سال 1375 حدود 73 درصد زنان شاغل در شهرها در این بخش مشغول به كار بوده اند. جدول شماره 4:توزیع نسبی جمعیت شاغل دربخش های عمده فعالیت برحسب مناطق به تفكیك جنس طی سال‌های 75-1355( )1375 1365 1355 شرحزن مرد زن مرد زن مرد 68/1650/3486/45100 92/2317/3031/44100 86/2797/2317/48100 19/3034/2647/43100 04/1947/5449/26100 72/3635/3193/31100 كشاورزیصنعتخدمات جمع كل كشور09/222/2165/73100 64/592/3458/57100 58/227/1415/83100 74/544/3282/61100 36/299/3365/63100 09/601/399/54100 كشاورزیصنعتخدمات جمع مناطق شهری04/3574/5138/10100 03/5298/2281/23100 86/5592/3422/9100 17/5845/1938/22100 12/2984/6604/4100 99/6429/2472/10100 كشاورزیصنعتخدمات جمع مناطق روستاییدرخصوص اشتغال زنان دربخش دولتی، براساس آمار رسمی تهیه شده توسط سازمان امور اداری واستخدامی كشور تعداد كل مستخدمان كشور در سال 1365 به میزان 1433966 نفر بوده كه از این تعداد، شمار مستخدمان زن 419544 نفر بوده كه این عده3/29 درصد از كل مستخدمان كشور را تشكیل می دادند. در سال 1374 تعداد كل مستخدمان دولت در وزارتخانه ها و موسسات مشمول قانون استخدام كشوری 1955083 نفر بوده و شمار مستخدمان زن نسبت به سال 1365 حدود 47 درصد افزایش یافته و تعداد آنها به 616974 نفر رسیده است. بدین ترتیب نسبت آنان در میان كل مستخدمان دولت حدود 6/31 درصد بوده است. جدول شماره 5: توزیع مستخدمان كشوری در وزارتخانه ها وموسسات مشمول و غیرمشمول قانون استخدام كشوری برحسب جنس در سالهای 1365 و1374( )مستخدمان زن مستخدمان مرد كل مستخدمان شرح4195443/29%6169746/31% 10144227/70%13381094/68% 1433966100%1955083100% 1365 ادامه خواندن مقاله اشتغال زنان

نوشته مقاله اشتغال زنان اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله ايمني سيستم‌ها

$
0
0
 nx دارای 45 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : ایمنی سیستم‌ها مقدمه:با روند شتابزده‌ای كه از نیمه دوم قرن بیستم در توسعه و گسترش سیستمهای حساس و پیچیده بوجود آمد، این ایده قوت یافت كه برای ارزیابی ایمنی سیستمها دیگر نمی‌توان منتظر وقوع حوادث شد تا بتوان از طریق تجزیه و تحلیل آن نقاط ضعف سیستم را شناسایی و برطرف كرد و لذا سعی گردید كه روشهایی برای ارزیابی ایمنی ابداع شود كه قادر باشند پتانسیل وقوع خطر را قبل از عملیات سیستم شناسایی نمایند كه نتیجه این تلاشها به شكل گرفتن علم «ایمنی سیستم‌ها» منجر شد كه براساس یك برنامه طرح‌ریزی شده، قانونمند و سازماندهی شده و در قالب یك فرایند «پیش گیرنده» قرار داد. از طرف دیگر با وجود همگانی گسترش صنایع با توسعه و تقویت علم ایمنی در كشورهای توسعه یافته، در كشور ما علی‌رغم تلاشهای زیادی كه در راه گسترش صنایع مختلف مبذول گردیده است، بعد اساسی «ایمنی صنایع بدست فراموشی سپرده شده و یا حداقل بصورت سطحی بدان پرداخته شده بطوریكه متأسفانه در اغلب اوقات در حد آنالیز حوادث آنهم در حد یك بعدی و در راستای سلب مسئولیت از مدیران رده بالا و مقصر جلوه دادن بعضی دیگر متوقف مانده است كه در این پروژه سعی می‌‌شود با معرفی یكی از تكنیك‌های قانونمند كه بر پایه فلسفه «پیش گیرنده» قرار دارد به تجزیه و تحلیل مقدماتی خطر این شركت پرداخت. مفهوم ایمنی سیستم: عبارت است از بكارگیری مهارتهای فنی و مدیریتی ویژه در قالبی نظام‌مند و آینده‌نگر به منظور شناسایی و كنترل خطرات موجود در طول عمر یك پروژه، برنامه یا فعالیت بعبارت ساده‌تر ایمنی سیستم عبارت است از فرایند تجزیه و تحلیل خطرات و كنترل آنها كه از فاز ایده سیستم شروع و در كل فازهای طراحی، ساخت، آزمایش، استفاده و كنار گذاشتن آن ادامه یابد.   لازم به ذكر است كه كاربرد درست ایمنی سیستم نیازمند بكارگیری دقیق روشهای مهندسی به همراه كنترل‌های مدیریتی لازم جهت اطمینان از كاربرد دقیق و اقتصادی آنهاست لذا فعالیتهای ایمنی سیستم را می‌توان در دو دسته كلی فعالیتهای مهندسی، فعالیتهای مدیریتی تقسیم‌بندی كرد. تعاریف و اصطلاحات: – ایمنی: در فرهنگ لغات اصطلاح ایمنی به معنی امنیت، آسایش، سلامتی و…آمده است و از نظر تعریف عبارتست از میزان یا درجه فرار از خطر. ایمنی كامل یعنی مصونیت در برابر هر نوع آسیب، جراحت و نابودی كه با توجه تغییرپذیری ذاتی انسان و غیر قابل پیش‌بینی بودن كامل اعمال و رفتار او و همچنین علل دیگر به نظر می‌رسد كه هیچگاه ایمنی صددرصد حتی برای یك دوره اصطلاحاتی نظیر«پیشرفت ایمنی»، «ارتقاء ایمنی» و «ایمن‌تر» و… استفاده می‌كنند. – سیستم: عبارتست از مجموعه افراد، تجهیزات، قوانین، روشها و دستورالعملها به منظور اجرای یك فعالیت معین دریك محیط خاص كنار یكدیگر قرار می‌گیرند. – ایمنی سیستم: استفاده از یك حد بهینه و مطلوب از ایمنی با بكارگیری اصول مهندسی و مدیریت ایمنی سیستم جهت كسب ابتكار عمل و غلبه بر مسائل حاد عملیاتی در طول چرخه عمر سیستم. – خطر: به شرایطی اطلاق می‌شود كه پتانسیل رساندن آسیب و صدمه به كاركنان، خسارات به وسایل، تجهیزات، ساختمانها و از بین بردن مواد یا كاهش قدرت كارآیی در اجرای یك عمل از قبل تعیین شده باشد. – شدت خطر: عبارتست از یك توصیف طبقه‌بندی شده از سطح خطرات بر اساس پتانسیل واقعی یا مشاهده شده آنها در ایجاد جراحت، صدمه و یا آسیب. – احتمال خطر: عبارتست از امكان بروز شرایط خاص در یك وضعیت معین یا محیط كاری. – حادثه: واقعه برنامه‌ریزی نشده و بعضاً صدمه‌آفرین یا خسارت رسان كه انجام، پیشرفت، یا ادامه طبیعی یك فعالیت یا كار مختل می‌سازد و همواره در اثر یك عمل یا كار نا‌ایمن یا شرایط ناایمن و یا تركیبی از آن دو به وقوع می‌پیوندد. – شبه حادثه: رویدادهایی هستند كه هر چند می‌توانند باعث صدمه و یا جراحت شوند ولی به موارد ذكر شده منجر نشده و به اصطلاح به خیر می‌گذرند. – اعمال ناایمن: تخطی از یك روش یا عمل معمول، صحیح و قابل قبول، قرارگرفتن غیر ضروری در معرض یك خطر یا انجام كاری كه سطح ایمنی را از حد طبیعی پایین می‌آورد، عمل یا كار ناایمن نامیده می‌شود. – شرایط ناایمن: شرایط فیزیكی كه در صورت تصحیح نشدن ممكن است به حادثه منجر شود. – خطای انسانی: ناتوانی در انجام وظایف ضروری (یا انجام یك فعالیت ممنوع) كه ممكن است باعث به هم خوردن فعالیتهای برنامه ریزی شده و صدمه به تجهیزات یا اموال بشود. – ریسك: عبارتست از امكان وقوع حادثه بر حسب احتمال وقوع و شدت آن. – شكست یا نقض: عدم توانایی یك جزء، وسیله یا سیستم در اجرای عملكرد مورد انتظار و یا انجام یك عمل یا فعل ناخواسته را تقض یا شكست گویند. به عنوان مثال بصدا در نیامدن زنگ اعلام آتش‌سوزی در موقع حریق و یا بصدا در آمدن آن در مواقع غیرضروری هر دو نقض محسوب می‌شوند. – قابلیت اعتماد: عبارت از حد اطمینانی است كه یك محصول یا سیستم می‌تواند كاركرد معین خود را تحت شرایط عملیاتی و محیطی از پیش تعریف شده برای یك مدت معین انجام دهد. تئوری‌های حادثه:تئوری‌های متعددی در خصوص بروز حوادث توسط محققین ارائه شده است كه هر كدام برروی پارامتری تأكید دارند. ذكر این نكته ضروری است كه هیچكدام از تئوری‌های فوق نمی‌توانند بیانگر احتمال وقوع كل حادثه باشند. بر اساس این نظریه، هر نظام تولیدی و خدماتی از سه فاكتور انسان، محیط، ابزار تشكیل شده است. انسان در محیط تدارك شده برای تولید یا به كارگیری ابزار مبادرت به فعل مثبت تولید نمود و محصول با كیفیت و كمیت پیش بینی شده را با ارائه تصمیمات سازنده تولید می نماید. انتخاب غلط هر یك از عوامل سه‌گانه فوق، اتخاذ تصمیمات غلط و حضور عوامل تنش ساز در ارتباط صحیح این سه تاثیر و كاربه همراه حادثه خواهد بود. تئوری نظام تصمیم‌گیری:بر اساس این تئوری وجود خطرات مختلف در پیرامون انسان بطور بالقوه است در صورت طی یك فرآیند روانی- فیزیولوژیكی، اگر پاسخ به شرایط ایجاد شده مثبت باشد خطر بصورت بالقوه ثابت مانده و اعمال بی‌خطر انجام می‌پذیرد. در غیر اینصورت در هر مرحله جواب منفی می‌باشد، خطر بالقوه به بالفعل تبدیل می‌شود. تئوری انرژی:William Haddon ارائه‌گر نظریه فوق اعتقاد داشت كه حوادث و جراحات در اثر انتقال انرژی بوجود می‌آیند، آتش‌سوزی‌ها، طوفان‌ها، تصادفات، انفجارات از جمله مثال‌های خوب برای این تئوری می‌باشند. تئوری انرژی بیان می‌كند كه نوع و شدت جراحات به میزان انرژی منتقله بستگی دارد، گاهی اوقات این تئوری به نام تئوری آزادسازی انرژی نیز خوانده می‌شود. Haddon برای جلوگیری و كاهش زیانهای ناشی از حادثه مراحل و راهبردهای زیر را توصیه می‌كند: 1- جلوگیری از تجمع انرژی2- جلوگیری از آزاد شدن انرژی3- كاهش مقدار انرژی تجمع یافته4- جداسازی منبع انرژی از انسانها و تجهیزات 5- جداسازی انرژی آزاد شده از انسانها و تجهیزات بوسیله موانع6- تغییر سطوح وسایل و تجهیزاتی كه ممكن است انسانها با آن در تماس باشند.7- تقویت سازه‌ها8- تشخص سریع آسیب ومواجهه با آن به منظور جلوگیری از گسترش. 9- اقدامات جهت بهبود شرایط پس از آسیب‌دیدگیتئوری چندعاملی (maltiple factor theones):استفاده از تئوری چند عاملی معروف به 4m در پیشگیری از وقوع حوادث بسیار مهم است. این گونه تئوری ما را به شناخت عوامل دخیل در ایجاد حادثه كمك می‌كند. شناسایی ریسك (Risk Recognition):به دلیل احتمال عدم توجه به خطرات موجود در محیط كار، ناتوانی در دیدن و تجسم نحوه تركیب اعمال انسانی، عملیات مختلف، تجهیزات، تسهیلات، و … كه منجر به بروز یك رویداد نامطلوب می‌شوند و مواردی از این قبیل، مرحله شناسایی ریسك چندان هم راحت نخواهد بود   و این امر مستلزم آموزش، كارآموزی و كسب تجربه به جهت دیدن و شناختن اعمال و شرایط ناایمن و تركیب‌هایی از آن دو می‌باشد. هدف اصلی در این مرحله، شناسایی و مشخص كردن فاكتورهای كمك كننده به بروز حوادث، بیماریها و به عبارت بهتر خطرها است. حذف یا كاهش ریسك:پس از شناسایی ریسك‌ها می‌توان اقدام به حذف آنها نمود ولی در مورد بعضی ریسكها باید تا حدی سطح آن را كاهش داد. جهت اولویت‌بندی ریسكها می‌توان از روشهای مختلف منجمله روش تجزیه و تحلیل سود،‌ هزینه استفاده كرد. اجرای فرآیند:آخرین مرحله مدیریت ریسك، اجرای فرآیند است كه ممكن است نیاز به تخصص‌های خاص داشته باشد كه در این صورت تعیین هزینه‌های لازم برای بكارگیری آنها نیز یك مرحله از تعیین كل هزینه‌ها لازم خواهد بود. در این مرحله علاوه بر موارد فوق، متدهای مورد استفاده برای شناسایی ریسك‌ها و تجزیه و تحلیل آنها و همچنین تكنیك‌های تصمیم‌گیری نیز تعیین خواهد شد. یكی از موضوعات كلیدی در كنترل ریسكها هزینه اجرای روشهای كنترلی و درجه كاهش مورد نیاز است. براساس طبقه‌بندی‌های ارائه شده در جدول 2 و 3 و 4 از شدت و احتمال ریسك و ماتریكس آنها ریسك‌ها به 3 دسته كلی تقسیم می‌شوند:1- ریسكهایی كه بایستی بطور كامل حذف شوند و یا سطح آنها كاهش یابد.2- ریسكهایی كه نیازمند كنترلهای مدیریتی هستند. 3- ریسكهایی كه وجود آنها مجاز تلقی شده به هیچ كنترلی نیاز ندارند. تجزیه و تحلیل مقدماتی خطر:این تكنیك برای اولین بار در اوایل دهه 50 میلادی در ایالات متحده آمریكا برای تجزیه و تحلیل ایمنی نوع خاصی از موشك‌ها بكار گرفته شد. «تجزیه و تحلیل مقدماتی خطر یك روش تجزیه و تحلیل ایمنی سیستم بوده كه برای ارزیابی و مستندسازی ریسك خطرات سیستم‌های جدید و یا تغییر یافته و پیشنهاداتی در جهت كنترل آنها. تجزیه و تحلیل مقدماتی خطر معمولاً اولین تلاش در فرآیند آنالیز ایمنی سیستم به منظور شناسایی و طبقه‌بندی مخاطرات بالقوه مرتبط با فعالیت یك سیستم، فرآیند یا روش كار است هر چند كه ممكن است در تعدادی از ادامه خواندن مقاله ايمني سيستم‌ها

نوشته مقاله ايمني سيستم‌ها اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله تاريخچه آجر

$
0
0
 nx دارای 19 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : آجر از قدیمی ترین مصالح ساختمانی است که قدمت آن بنا به عقیده برخی از باستان شناسان به ده هزار سال پیش می رسد.در ایران بقایای کوره های سفال پزی و آجر پزی در شوش و سیلک کاشان که تاریخ آنها به هزاره چهارم پیش از میلاد می رسد پیدا شده است. همچنین نشانه هایی از تولید و مصرف آجر در هندوستان به دست آمده که حاکی از سابقه شش هزار ساله آجر در آن کشور است وازه آجر بابلی و نام خشت هایی بوده که بر روی آنها منشورها قوانین و نظایر آنها را می نوشتند گمان می رود نخستین بار از پخته شدن خاک دیواره ها و کف اجاق ها به پختن آجر پی برده اند . کوره های آجر پزی ابتدایی بی گمان از مکان هایی تشکیل می شده که در آن لایه های هیزم و خشت متناوبا روی هم چیده می شده است.فن استفاده از آجر ازآسیای غربی به سوی غرب مصر و سپس به روم و به سمت شرق هندوستان و چین رفته است در سده چهارم اروپایی ها شروع به استفاده از آجر کردند ولی پس از مدتی از رونق افتاده و رواج مجدد از سده 12 میلادی بوده که ابتدا از ایتالیا شروع شد.در ایران باستان ساختمان های بزرگ و زیبایی بنا شده اند که پاره ای از آنها هنوز پا بر جا هستند: نظیر طاق کسری در غرب ایران قدیمآرامگاه شاه اسماعیل سامانی در گنبد کاووس و مسجد اصفهان را که با آجر ساخته اند همچنینی پلها و سد های قدیمی مانند پل دختر سد کبار در قم از جمله بناهای قدیمی می باشند. انواع آجر در ایران قدیمدر ایران هر جا سنگ کم بوده و خاک خوب هم در دسترس بوده است آجر پزی و مصرف آجر معمول شده است اندازه آجر ایلامی حدود 10×38×38 سانیتی متر بوده پختن و مصرف آجر در زمان ساسانیان گسترش یافته و در ساختمان های بزرگ مانند آتشکده ها به کار رفته است اندازه آجر این دوره جدود 44×44×7تا 8 بوده است و بعد های آن 20×20×3 تا4 سانتی متر کاهش یافت . در فرش کردن کف ساختمان از آجر بزرگتری به نام ختایی به ابعاد 5×25×25 سانتی متر و یا بزرگتر از آن به نام نظامی در ابعاد 40×4×5 سانتی متر استفاده می شده است از انواع دیگر آجر در گذشته آجر قزاقی می باشد که پیش از جنگ جهانی اول روسها آن را تولید می کردند که ابعاد آن 5×10×20 بوده است آشنایی با آجر و مواد اولیه آن آجر نوعی سنگ مصنوعی است که از پختن خشت خام و دگرگونی آن بر اثر گرما به دست می آید خاک آجر مخلوطی است از خاک رس ماسه فلدسپات سنگ آهک سولفات ها سولفورها فسفات ها کانی های آهن منگنز منیزیم سدیم پتاسیم مواد آلی و…مراحل ساخت آجر عبارتند از :کندن و ستخراج مواد خامآماده سازی مواد اولیه قالب گیریخشک کردنتخلیه و انبار کردن محصولانواع کوره های آجر پزیپس از خشک شدن خشت ها را در کوره می چینند طرز چیدن آنها طوری است که بین آنها فاصله وجود دارد تا گازهای داغ و شعله بتواند از لای آنها عبور کند کوره های آجر پزی سه هوع هستند:کوره تنوره ای هوفمان و تونلی قابل ذکر است که کوره های تونلی مدرن ترین کوره های آجر پزی می باشند که در آنها سرامیک های ممتاز و صنعتی نیز می پزند ویزگی های آجر آجر خوب باید در برخورد با آجر دیگر صدای زنگ بدهد صدای زنگ نشانه سلامت توپری و مقاومت و کمی میزان جذب آب آن است آجر خوب باید در آتش سوزی مقاومت کند و خمیری و آب نشود رنگ آجر خوب باید یکنواخت باشد و همچنین باید یکنواخت و سطح آن بدون حفره باشد سختی آجر باید به اندازه ای باشد که با ناخن خط نیفتداستاندارد آجر در ایران بنابر آخرین استاندارد ایران به تاریخ 7 خرداد 1357 در مورد آجرهای رسی آجرها به دو گروه دستی و ماشینی تقسیم بندی می شوند آجر های دستی خود به دو نوع فشاری و قزاقی سفید و آجر ماشینی نیز به توپر و سوزاخ دار گروه بندی شده اندمیزان جذب آب مطابق استاندارد ایران در آجرهای دستی حداکثر 20% در آجر های ماشینی 16% و حدلقل برای هر دو نوع آجر 8% تعیین شده استانواع آجر غیر رسی و اشکال آن آجر جوش آجر خاص در صنعت سفال پزی است که در کشورهای صنعتی دارای اهمیت ویزه ای است از این آجر برای نماسازی ساختمان ها فرش کف پیاده روها پوشش بدنه و کف آبروها و مجراهای فاضلاب و تونل ها و ساختن دودکش ها فرش کف کارخانه ها انبارهای کشاورزی و سالن های دامداری پرورش طیور استخر های صنعتی و جز اینها استفاده می شود انواع خاص آجر تولیدی در کشور های اروپایی آجر هایی در کشورهای صنعتی اروپاتولید می شوند که هنوز تولید آن در ایران مرسوم نشده است از آن جمله بلوک های تو خالی آتش بند برای نصب دور ستون ها به منظور جلوگیری از نفوذ آتش قطعات ویزه به شکل منحنی های کوز و کاس قطعات درپوش روی دیوار قطعاتی که از اجزا هستند مانند کلوک سرقد گوشه و جزاینها که هنوز در ایران تولید نمی شوند.تاریخچه آجر از آغاز تا امروز باغهای معلق بابل یکی از عجایب هفتگانه جهان، دیوار چین تنها بنای قابل رویت از کره ماه، مسجد ایا صوفیه از زیباترین بناهای مذهبی، تاج محل، قلعه قرون وسطایی مالبورگ در لهستان، 2000 معبد در پاگن برمه که بیش از نهصد سال دست نخورده باقی مانده اند، گنبد کلیسای فلورانس، 800 کیلومتر سیستم فاضلاب زیر زمینی لندن، در یک نکته مشترک هستند: همه این بناها از خشت پخته( آجر) ساخته شده اند.زیگورات چغا زنبیلجیمز کمپل در کتاب تاریخ جهانی آجر بسیاری از این بناهای تاریخی و همچنین ساختمانهای مدرن را هم از لحاظ تکنیکی و هم از لحاظ معماری به نحو شایسته ای بررسی کرده است. به نظر وی آجر در عین پیچیدگی از ساده ترین مصالح ساختمانی است که به اندازه کافی مورد توجه مردم عادی و حتی معماران نیز قرار نگرفته است.این کتاب در 7 بخش مختلف به صورت مقالات مستقل نوشته شده است. در بخش اول کتاب، تمدن های بین النهرین و ایران قدیم بررسی می شود. تاریخ استفاده بشر از خشت برای ساختمان سازی به 10000 سال قبل از میلاد مسیح باز می گردد. اما اولین بناهای آجری در حدود 3500 سال قبل از میلاد مسیح در منطقه بین النهرین ساخته شده اند.کمپبل با گذری به تاریخ این دوره نه تنها به معرفی معماری، بلکه به فن آجرپزی و انواع مختلف استفاده از آجر می پردازد. از جمله بناهای باقی مانده از این دوران شهر شوش و زیگورات چغا زنبیل در نزدیکی آن استشوش و تیسفون مراکز معماری جهان باستان قطعه ای از یکی از دیوارهای قصر داریوش اول در شوش که در موزه لوور پاریس نگهداری می شودشوش پایتخت ایلام حدود 4000 سال قبل از میلاد مسیح ساخته شد و دارای مهمترین بناهای آجری تمدن های اولیه بشری است. شکوه و عظمت شوش در زمان داریوش کبیر به اوج خود رسیدخرابه های شوش در دهه پنجم قرن 19 میلادی توسط باستان شناسان بریتانیائی کشف شد. اما مهمترین کشفیات در شوش، از جمله حفاری و کشف تپه های آپادانا توسط باستان شناسان فرانسوی انجام گرفت.   قسمتی از قصر داریوش و تالار معروف آن را در موزه لوور پاریس می توان بازدید کرد. تا انقلاب ایران در بهمن 1357 انحصار تحقیقات باستان شناسی و حفاری در جنوب ایران همچنان در اختیار فرانسوی ها بود. ادامه خواندن مقاله تاريخچه آجر

نوشته مقاله تاريخچه آجر اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله شبكه شهري

$
0
0
 nx دارای 104 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : شبكه شهری مقدمهاهمیت شبكه شهری در جغرافیای سیاسی و اقتصادی و به طور كلی پویش شهرنشینی یك منطقه به حدی است كه نیاز به تاكیدی خاص در این زمینه نیست. شبكه شهری هم به مفهوم فضایی آن یعنی نحوه استقرار و توزیع شهرهای مختلف (از نظر اندازه، جمعیت و غیره) و هم به مفهوم اقتصادی آن یعنی نظام مبادله و داد و ستد بین شهرها بر اساس عملكردهای پایه ای آنها هم حاصل و هم علت بسیاری از مسائل و پدیده های شهرنشینی معاصر است. (اعتماد، گیتی و دیگران- «شهرنشینی در ایران» – 1363- ص 149) علیرغم اینكه شهرنشینی در جهان سابقه چند هزار ساله دارد، لیكن شهرنشینی معاصر مولود انقلاب صنعتی است. انقلاب صنعتی تمدنی است كه وابستگی به زمین نداشته و اساسا به قابلیت های مغز انسانها وابستگی داشت. ناگفته پیداست كه نوآوری صنعتی در درون یك نظام فئودالی امكان بارور شدن نداشت و تنها در داخل یك نظام بورژواری امكان شكوفایی تمدن صنعتی فراهم شد (بورژواها یا صاحبان حرف و پیشه وران طبقه‌ای بودند كه پایگاه اقتصادی شان در تولیدات غیر كشاورزی بوده و به فعالیت هایی چون تجارت و خدمات و .. می پرداختند) در واقع انقلاب صنعتی از پیوند تاریخی صاحبان مغز (تكنوكرات‌ها) و صاحبان سرمایه (بورژواها) كه ساكن شهرها بودند به وقوع پیوست. با توجه به مكانیزمی كه انقلاب صنعتی در زمینه انباشت سرمایه و فرآوری محصولات خام و سرعت تولید محصولات به وجود آورد نیاز به نیروی كار عظیمی داشت كه این نیرو صرفاً در شهرها كه مركز تجمع جمعیت بودند فراهم گردیده و كم كم ارتباط مستقیمی بین روند صنعتی شدن و توسعه شهرنشینی به وجود آمد. البته این روند عمدتاً در كشورهای توسعه یافته مصداق می یابد به این معنا كه در این كشورها توسعه شهرنشینی همزمان با توسعه صنعتی شدن اتفاق افتاده لیكن در كشورهای در حال توسعه شهرنشینی به عنوان یك پدیده برونزا و بر پایه رشد خدمات شكل گرفته است. در واقع شهرنشینی معاصر در كشورهای در حال توسعه به هیچ وجه ادامه شهرنشینی تاریخی این كشورها نیست بلكه پویشی است كه از خارج تحمیل شده و محصول روابط اقتصادی و اجتماعی این كشورها با كشورهای توسعه یافته صنعتی است. (عظیمی، ناصر- «پویش شهرنشینی و مبانی نظام شهری»- 1381- ص 40) به رغم تفاوت های بسیاری كه در شكل و شیوه این پویش در نقاط مختلف و در اقتصادهای گوناگون جهان مشاهده شده، شهرنشینی در طول 150 سال اخیر در همه جای جهان سیر صعودی داشته و شبكه ای از شهرهای جهانی، قاره ای، ملی و ناحیه ای را ایجاد نموده است. شناخت چگونگی این شبكه عظیم انواع آن و عوامل موثر در پیدایش سیستم های شبكه شهری و مسائل دیگر محورهای این پژوهش را تشكیل می دهد. مفهوم شبكه شهری مطالعه شبكه شهری به عنوان «گروهی از شهرهای وابسته و مرتبط با یكدیگر» در طول قرن بیستم از اهمیت ویژه ای در برنامه ریزی ملی و منطقه ای برخوردار بوده است. به درستی معلوم نیست كه واژه شبكه شهری از چه زمانی و چگونه وارد ادبیات برنامه ریزی در ایران شده است. این واژه برگردانی از واژه فرانسوی armature urban می باشد كه به ویژه در مباحث آمایش سرزمین در آن كشور به طور گسترده كاربرد داشته است. در متون انگلیسی اگر بخواهیم واژه ای معادل شبكه شهری بیابیم عبارت urban network نزدیكترین عبارت به مفهوم مورد نظر است. با این حال پس از طرح نظریه عمومی سیستمها توسط «برتالنفی» در سال 1954 و كاربرد وسیع آن در علو م مختلف «برایان بری» جغرافیدان آمریكایی به سال 1964 در كتابی تحت عنوان «شهرها، نظامی درون نظام شهرها» كوشش كرد نظریه سیستم ها را در مطالعات منطقه ای و شهری نیز به كار گیرد. در همین كتاب بود كه او برای نخستین بار واژه «نظام شهری» را به مفهوم گروهی از شهرهای وابسته و مرتبط به هم یعنی همان مفهوم معادل شبكه شهرها به كار برد. (عظیمی، ناصر،«طرح كالبدی منطقه ای- روش شناسی شبكه سكونتگاه ها»- 1382-ص 9) شبكه شهری در بیشتر موارد به نظام وابستگی ها و ارتباط خارجی شهرها اطلاق می شود كه مرزهای آن همراه با توسعه تكنولوژی حمل و نقل و ارتباطات گسترش می یابد. در واقع در هر شبكه شهری، شهرها به صورت شركا عمل می كنند با این تفاوت كه در این روابط، سهم یكی بیشتر و سهم دیگری كمتر است. این سودبری در بیشتر موارد از تقسیم كار ناحیه ای یا جهانی ناشی می شود. شهرها در داخل شبكه شهری امتیازاتی كسب می كنند كه به تنهایی توان كسب آن را ندارند. بیشتر شبكه های شهری پدیده ای تاریخی هستند و در طول زمان تشكیل شده اند برای مثال یونانی‌ها در شبكه شهری خود،مستعمراتی از شهرك های جدید تشكیل داده بودند. بیشتر شهرهای ایتالیای جنوبی و سیسیل نظیر ناپل مانند مستعمرات مادر شهرهای یونانی عمل می كردند. شهرهای قرون وسطای ایتالیای شمالی نظیر ونیز، جنوا، فلورانس، پیزا و میلان، شبكه های بزرگ شهری كه به طور عمده بر پایه روابط اقتصادی قرار داشت، در خشكی و دریا به وجود آورده و رم و پاریس كاركرد خود را به صورت مراكز فرهنگی در شبكه های وسیع شهری گسترش داده بود (شكویی، حسین- «دیدگاه های نو در جغرافیای شهری» – 1373- ص 107- 106) به نظر دكتر رهنمایی مراد از شبكه شهری، هندسه فضایی شهرهاست كه البته شبكه شهری الزاما نظم هندسی ندارد و شهرها به اشكال مختلفی در شبكه های شهری پراكنده هستند. این هندسه فضایی هم نمود ذهنی دارد و هم نمود عینی. نمود ذهنی آن به شكل مدل سازی هایی كه عمدتا از سوی جغرافیدانان برای شبكه های شهری ارائه شده است، می باشد و نمود عینی آن در واقع همان واقعیتی است كه نحوه چیده مان شهرها بر روی عرصه های مختلف را نشان می دهد، است. سیستم شبكه شهری همانطور كه می دانیم سیستم به یك مجموعه بهم پیوسته گفته می شود كه از اجزا مختلفی تشكیل گردیده و هر یك از این اجزا ضمن اینكه وظیفه خاصی در كل سیستم برعهده دارند، در ارتباط متقابل با اجزا دیگر می باشند. در واقع اجزا این سیستم جهت رسیدن به یك هدف خاص- كه در سیستم های مختلف این هدف تعریف می شود- در یك كلیتی سامان یافته اند كه به این كلیت سیستم اطلاق می شود. هر سیستمی یك ورودی و یك خروجی دارد. به عنوان مثال چنانچه یك اتومبیل را به عنوان یك سیستم را در نظر آوریم اجزا مختلف این اتومبیل اعم از شمع و پلاتین و كاربوراتور و سیلندر و چرخ و ; به عنوان عناصر ورودی (input) سیستم بوده كه در یك نظام هدفمند قرار گرفته اند تا هدف سیستم كه همانا حركت اتومبیل است را تحقق بخشند. حركت اتومبیل در اینجا به عنوان خروجی سیتسم (out put) می باشد. چنانچه هر یك از اجزا سیستم به درستی به وظایف خود عمل نكند هدف نهایی تحقق نخواهد یافت و لذا در درون یك سیستم نوعی تقسیم وظایف صورت گرفته تا این سامانه دچار اختلال نشود. چنانچه شبكه شهری را به عنوان یك سیستم در نظر بگیریم یكی از مختصات بسیار برجسته این سیستم (سامانه) تفكیك و تخصیص عملكردهاست. به این معنا كه وظایف و عملكردها بر اساس یك مختصات و الزاماتی میان اجزا مختلف این سیستم (شهرهای مختلف در مقیاس جهان- یا یك كشور یا یك منطقه) تقسیم می شود و علت اینكه در بسیاری از شهرها شبكه شهری دچار اختلال شده و مشكلاتی از قبیل عدم تعادل عرضه و تقاضا، بحران مسكن، ترافیك و; بروز می نماید به این دلیل است كه این شهرها در قالب یك سیستم طراحی و تعریف نشده اند و اجزا آنها وظایف خود را به خوبی انجام نمی دهند. همچنین علت اینكه در میان شهرها نوعی برتری یا هژمونی به وجود می آید از ارتباط سیستمی شهرها ناشی می شود مفهوم این موضوع این است كه برخی عملكردها در برخی شهرها بنا به دلایلی مختل گردیده و شهر دیگری این عملكرد را به خوبی ارائه می كند. برخی شهرها شرایط برخی عملكردها را داشته و آن عملكرد را در سیستم شبكه شهری به عهده گرفته اند. چنانچه در این سیستم یك شهر شرایط و الزامات یك عملكرد را نداشته باشد ولی مبادرت به ارائه این نقش بنماید در واقع این شهر این عملكرد را به بهای از دست دادن عملكردهای دیگرش عهده دار شده است. عملكرد شبكه شهری به شكل سیستماتیك باعث پویایی شهرها شده و كیفیت و تنوع ارائه خدمات و عملكردها را ارتقا می بخشد. بالعكس چنانچه این شهرها در داخل سیستم شبكه شهری عمل ننماید به زودی دچار انحطاط خواهند شد. مفهوم نظام شهری نظام شهری كه در برخی منابع به كار رفته است همانطور كه پیشتر به آن اشاره گردید معادل شبكه شهرها استفاده شده و عبارت از مجموعه ای از شهرهای وابسته به همدیگر است كه ساختار نظام سكونتگاه های شهری در یك ناحیه، منطقه، سرزمین و جهان را پدید می آورند. نظام شهری تنها منحصر به مجموعه ای كالبدی از سكونتگاه های شهری نیست بلكه همچنین شامل جریان ها و ارتباطات میان این سكونتگاه ها نیز می شود. این جریان ها عبارتند از: جریان جمعیت، سرمایه، عوامل تولید، ایده ها، اطلاعات و نوآوری ها. بر پایه این تعریف نظام های شهری نظام های بازی هستند كه مطالعه درباره آنها مستلزم مطالعه روابط گسترده آنها با محیط پیرامون آنهاست. شهرها در نظام شهری از طریق ارتباطات زمینی، هوایی و الكترونیكی، شبكه ای به وجود می آورند كه در آن جریانی ازجمعیت، كالا، سرمایه و اطلاعات درگردش دائم است. در این شبكه عموما سطوح «گره ها» با سطوح سلسله مراتب شهری متناظرند و گردش كالا سرمایه و اطلاعات در گره ها به تناسب اندازه آنها، كاركردهای شهری معینی به عهده می گیرند. در تقسیم كار اجتماعی، شهرهای بزرگتر شبكه با تمركز طبقات اقتصادی و اجتماعی فوقانی جامعه و جذب و تمركز مازاد بیشتر، درآمد سرانه بالاتری را به خود اختصاص می دهند و از این رو قدرت فرماندهی خود را بر شهرهای پایین تر نظام اعمال می كنند. این تسلط از طریق تمركز خدمات و كاركردهای تخصصی بالاتر تكمیل می شود (عظیمی، ناصر- «پویش شهرنشینی و مبانی نظام شهری» – 1381-ص 53) سلسله مراتب شهری و شاخص های موثر بر آن یكی از خروجی های سیستم شبكه شهری، سلسله مراتب شهری است. ورود در مقوله روابط سیستماتیك و در این میان نقش و اهمیت شهرها، تحقیق در مقایسه آنها را ضروری می نماید كه نتیجه منطقی آن به یك طبقه بندی منتهی می شود. این طبقه بندی می تواند بر مبنای نقش شهرها بر مبنای سطوحی از ویژگی های اقتصادی- اجتماعی و خدمات عمومی استوار باشد. بدین ترتیب شبكه شهری كه به تبع شرایط جغرافیایی با نظم فضایی خاصی شكل گرفته است می تواند از نظر كمی (تعداد جمعیت) و یا از نظر كیفی (اهمیت و نقش آنها) طبقه بندی و در نظمی از یك پایه و ارتقاع در ردیف یا مرتبه ای پشت سر هم قرار گیرند كه اصطلاحا به نام «سلسله مراتب شهری» یا unban hierarchies نامیده می شود (نظریان، اصغر- «جغرافیایی شهری ایران»- 1374- ص 156) در طبقه بندی كیفی شهرها سلیقه های مختلفی به كار گرفته شده است كه از آن میان می توان ارزیابی سلسله مراتبی شهری یا سطح فعالیت شهرها در زمینه بخش سوم، فعالیت های شغلی یا ارزیابی سلسله مراتب بر مبنای تجهیزات و وسعت فضایی جاذبه شهری را نام برد. (همان ماخذ) علیرغم اینكه در برخی منابع بر عامل جمعیت به عنوان یكی از شاخص های تعیین سلسله مراتب شهری تاكید می گردد اما بایستی اشاره كرد كه تعیین سلسله مراتب شهری بر اساس عملكرد و نقش (خصوصا عملكردهای دائمی) شهرها اهمیت بیشتری دارد. این موضوع در خصوص شهرهای كشورهای در حال توسعه اهمیت بیشتری می یابد. چرا كه برخی از شهرهای این كشورها در مقاطعی بنا به دلایلی از جمله: ارتقا موقعیت شهر در سازمان اداری- سیاسی كشور (به عنوان مثال كسب عنوان مركز استان یا مركز شهرستان و ;)به جذب جمعیت زیادی دست زده اند كه این موضوع الزاما به معنای ارتقای كیفی این شهرها از نقطه نظر تجهیز زیر ساخت های لازم برای كسب مراتب بالاتر شهری نمی باشد. پس درك سلسله مراتب شهری بر حسب مقوله های مختلف، متفاوت خواهد بود. به عنوان مثال با اینكه شهر اردبیل مركز استان اردبیل می باشد اما از نظر عملكرد توریستی شهر سرعین در راس هرم سلسله مراتب شهری قرار می گیرد نه شهر اردبیل. همچنین علیرغم اینكه شهر برلین پایتخت سیاسی كشور آلمان است لیكن از نظر مركز ارتباطات هوایی شهر فرانكفورت و از نظر ارتباطات دریایی، شهر هامبورگ در راس هرم سلسله مراتب شهری شهر قرار خواهند گرفت. البته ناگفته نماند كه موقعیت جغرافیای شهر برلین- كه در حاشیه كشور آلمان قرار گرفته است- در این امر بی تاثیر نبوده و باعث شده كه عملكردهای مختلف در بین شهرهای مختلف آن تقسیم گردد. عكس این قضیه را در كشور فرانسه می توان دید. شهر پاریس به عنوان پایتخت این كشور در مركز جغرافیای فرانسه واقع شده و خود به خود یك سیستم تمركزگرایی را بر نظام شبكه شهری این كشور تحمیل نموده است. از اینجاست كه مباحث مربوط به تمركز زدایی (decentralization) از شهرهای متمركز، بدون ایجاد زیر ساخت های لازم در سایر شهرها نتایج مثبتی به بار نمی آورد. الگوهای نظام شهری همانطور كه پیشتر اشاره شد سیستم های شبكه شهری دارای نمودهای عینی و ذهنی اند. نمودهای ذهنی یا نظری آن به شكل الگو یا مدل هایی از سوی جغرافیدانان و متخصصین سایر علوم مرتبط ارائه شده است كه قانونمندیهایی را برای چیدمان سكونتگاه های شهری در بر دارد. ذیلا به چندنمونه از این الگوها اشاره می شود: 1- الگوی رتبه- اندازه قدیمی ترین الگویی كه به تجزیه و تحلیل اندازه های شهری در نظام شهری پرداخته الگوی رتبه- اندازه شهری است این الگو برای اولین بار از یك بررسی و مشاهده كاملا تجربی در سال 1913 به وسیله یك جغرافیدان آلمانی به نام فلیكس اوئرباخ پیشنهاد شد. وی ضمن مرتب كردن اندازه سكونتگاه های شهری منطقه ای در غرب آلمان متوجه شد كه بین اندازه شهرها و رتبه آنها رابطه ای معكوس وجود دارد. او این رابطه را بدین صورت بیان كرد:«اگر سكونتگاه ها را به ترتیب اندازه جمعیتی آنها مرتب كنیم، جمعیت شهرn ام برابر یك N ام بزرگترین شهر منطقه خواهد بود.» در واقع در این الگو رابطه ای معكوس بین جمعیت هر شهر و رتبه آن در نظام شهری پدید می آید كه اصطلاحا قاعده رتبه- اندازه (The rank- size rule) نامیده شده است. این قاعده در سال 1926 توسط لوتكا مورد استفاده قرار گرفته است و بالاخره در سال 1941 تا 1949 این قاعده توسط ژرژ كینگسلی زیپف (George kings ley zipf) به طور كامل فرمول بندی و مورد عمل واقع شده است. این فرمول به صورت:n×3=pn ×2=p3 × p1=p2 معرفی شده است. به اعتقاد وی اگر اندازه و رتبه شهرهای نظام شهری را در یك كاغذ لگاریتمی دو محوری ترسیم كنیم خط راستی با شیب 1- تشكیل خواهد شد. این خط شاخص استاندارد توزیع اندازه شهری در یك نظام شهری تلقی شده است و بنابراین انحراف از این خط در واقع انحراف از اندازه مطلوب شهری به حساب می آید (عظیمی، ناصر- «پوشش شهرنشینی و مبانی نظام شهری- 1381 – ص 53-54) در این تئوری شهرها در یك سلسله مراتب آماری در یك منطقه یا كشور و در یك نظم ریاضی مورد بررسی قرار می گیرند. به دنبال ارائه این تئوری مطالعات مختلفی در نواحی مختلف جهان از جمله ایزارد در سال 1956 در ایالات متحده آمریكا، استوارت در سال 1958 در 72 كشور جهان، بری در سال 1961 در 38 كشور جهان و ; شروع گردید. علیرغم تفاوتها و اختلافات منطقه ای این تئوری تا اندازه ای با واقعیت های موجود در كشورهای پیشرفته مطابقت داشت ولی فرضیه و تئوری قابل انطباق با كل واقعیت های موجود در سطح جهانی نبوده است. با این همه قانون ابزار و وسیله ای را برای ارزیابی سلسله مراتبی شهرها در اختیار پژوهشگران قرار می دهد كه بدان وسیله با رعایت مجموعه عوامل جغرافیایی، موقعیت های مكانی و نظام اداری گرایش به حد مطلوب را در سلسله مراتب شهری القا می نماید. (نظریان، اصغر- «جغرافیایی شهری ایران» – 1374- ص 158) 2-الگوی رتبه- اندازه از دیدگاه بری برایان بری جغرافیدان آمریكایی با الهام از ایده مدل سایمون (زیست شناس) و با به كارگیری روش شناسی دیگری در الگوی رتبه- اندازه به مدل متفاوتی دست یافت او ابتدا 38 كشور جهان را برای آزمودن نظریه خود برگزید. هر چند بری اعلام نمود كه این كشورها بر پایه سهولت دسترسی به داده های آماری آنها گزینش شده اند، لیكن مدل به دست آمده از این مطالعه به دلیل تنوع ساختار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی كشورهای منتخب، واجد اهمیت زیاد بوده و تاكنون مرجع مطالعات بسیاری بوده است. بری پس از انتخاب این كشورها، جمعیت شهرهای بالای 20 هزار نفر را به 6 طبقه 20-50 هزار نفر 50 تا 100 هزار نفر، 100 تا 250 هزار نفر 500-1000000 نفر و بالای یك میلیون نفر تقسیم و سپس درصد فراوانی های تراكمی هر كدام از طبقات جمعیتی را بر روی كاغذ احتمال لگاریتمی ترسیم نمود. در این نمودارها هر كشوری كه دارای توزیع اندازه شهری بر اساس قاعده و رتبه اندازه بود منحنی توزیع آن به صورت یك خط راست به دست آمده كه بری آن را توزیع لوگ نرمال نامیده است. 13 كشور از 38 كشور مذكور دارای توزیع لوگ نرمال بودند. 15 كشور توزیع نخست شهری را به نمایش گذاشتند و 9 كشور دیگر دارای توزیع اندازه- شهر بینابینی (Intermediate) یعنی بین توزیع رتبه- اندازه و نخست شهری بودند. در این میان انگلستان- ویلز دارای مورد ویژه ای بود كه منحنی توزیع آن شباهتی به توزیع هیچكدام از 37 كشور دیگر نداشت در این الگو شهرهای نخست به انتهای یك توزیع لوگ نرمال كامل در سطوح پایین تر سلسله مراتب شهری وصل می گردند. بری همچنین دریافت كه بین سطوح «توسعه اقتصادی» و توزیع رتبه- اندازه رابطه «همبستگی» وجود ندارد. او معتقد بود كه توزیع نخست شهری در كشورهای پیشرفته عموما در كشورهای «بسیار كوچك» به وجود می آید و توزیع لوگ نرمال در كشورهای كمتر توسعه یافته عموما شامل آن كشورهایی می شود كه «بسیار بزرگ و دارای سابقه طولانی شهرنشینی» هستند. 3-الگوی نخست شهری و شاخص چهار شهر در سال 1939 یك جغرافیدان آمریكایی به نام مارك جفرسون در كتابی تحت عنوان «قانون نخست شهری» (The law of primate city) این ایده را كه در برخی نظام های شهری، شهرهای نخست به شكل بی قواره ای بزرگ می شوند، طرح كرد. او برای اولین بار واژه «نخست شهر» را برای چنین شهرهایی ابداع كرد. برخی پژوهشگران نیز نخست شهری را به ماكروسفالی تعبیر كرده اند كه در آن نظام شهری دارای سری بی اندازه بزرگ و تنی لاغر و نحیف است (پل سینجر، 1358-ص89 به نقل از عظیمی- 1381-ص 65) در ایران نیز گفتارهایی كه همواره به سنگینی سربزرگ تهران بر جثه نحیف ایران سخن می گفتند اغلب معطوف به همین ایده بود. (توفیق- فیروز، «شبكه شهرها و خدمات- مبانی نظری و ادبیات موجود»- 1376-ص 2) مارك جفرسون معتقد بود كه نخست شهری موقعی به وجود می آید كه بزرگترین جمعیت شهر در یك نظام شهری چند برابر جمعیت شهر دوم باشد و بدین وسیله كوشش كرد برای آن شاخصی بیابد تا بتوان آن را از نظام های شهری دیگر تشخیص داد. بر اساس مدل جفرسون محاسبه بر اساس نسبت جمعیت شهر نخست به جمعیت شهر دوم انجام می گرفت. روش نسبی وی در سالهای بعد به اشكال كاملتری طرح گردید از جمله كلارك پیشنهاد كرد كه بهتر است به جای 2 شهر 4 شهر اول نظام شهری برای محاسبه انتخاب گردد از همین رو وی اصطلاح «شاخص چهار شهر» (Four city index) را پیشنهاد كرد كه در آن نسبت شهر نخست به سه شهر بعدی نظام شهری به كار گرفته می شد. 4-الگوی مكان مركزی بررسی قاعده رتبه- اندازه نشان داد كه الگوی آن در جهت تبیین الگوهای فضایی سكونتگاه ها نیست و اگر چه نتایج به دست آمده ممكن است به طور انتزاعی واجد برخی مفاهیم فضایی باشد، لیكن هدف اصلی الگوی رتبه- اندازه تبیین توزیع اندازه شهرهاست. بنابراین الگوی مذكور قادر به ارائه تصویر فضایی از سكونتگاه های شهری نیست. از این رو در بررسی نظریه مكان مركزی (Central place theory) كه هدف آن ارائه الگویی به منظور تبیین فضایی سكونتگاه هاست می توان از زاویه ای دیگر به مسئله ای واحد پرداخت. به طور كلی فشرده اصول و پیش فرض های اساسی نظریه های مكانی كه گارنر آنها را معرفی كرده است به شرح ذیل است: الف- توزیع فضایی انسان بازتابی از انطباق منظم با عامل فاصله است. «فاصله» از عناصر مهم فضا محسوب می شود. در واقع اگر همه پدیده ها در یك مكان و زمان متمركز می شدند اساسا نه «الگوها» نه «تنوع فضایی» و نه «افتراق ناحیه ای» (areal differentiation) پدید می آمد. ب- انسانها عموما تمایل دارند كه در هنگام حركت، فاصله را به حداقل برسانند. این مفهوم به طور كلی تحت عنوان «قانون حداقل كوشش» (law of minimum effort) یا «اصل كمترین كوشش» (principle of least effort) توسط لوش و زیپف در مدل های فضایی طرح گردید. این مفهوم بیانگر آن است كه انسانها برای رسیدن به مقصد اغلب كوتاهترین فاصله را بین دو نقطه انتخاب می كنند. ج- مكانها اغلب از نظر دسترسی (accessibility) دارای قابلیت های متفاوتی هستند و از این رو برخی از آنها موقعیت دسترسی بهتری نسبت به دیگری دارند. به طور ضمنی قابلیت دسترسی را می توان سهولت دستیابی به یك مكان دانست به همین سبب كیفیت های متفاوتی از مكان و موقعیت وجود دارد. د- به خاطر مزیت صرفه جویی های مقیاس (economies of scale) فعالیت های انسانی گرایش به تجمع دارند. تمركز فعالیت های در شكل دهی سكونتگاه ها می تواند به عنوان بازتابی از صرفه جویی های مقیاس و تجمع تلقی شود. ه- سازمان یا بی فعالیت انسانی ضرورتا شكل سلسله مراتبی پیدا می كند. این واقعیت اگر چه ممكن است نمود فضایی آشكاری پیدا نكند به هر حال یك وجه اساسی از ساختار فضایی الگوهای سكونتگاهی و محصول رابطه متقابل بین گرایش به تجمع و قابلیت دسترسی به مكان است. به عبارت دیگر مكانهای با دسترسی بهتر، زمینه های مناسبت تری برای مجموعه های بزرگتر فراهم می كنند. در واقع یكی از مفاهیم ضمنی واقعیت فوق این است كه در هر منطقه ای، سلسله مراتبی از مكانهای یا قابلیت دسترسی متفاوت وجود دارد كه خود یكی از عوامل مهم سلسله مراتبی شدن سكونتگاه هاست. و- انسان در اشغال فضا تمایل به خلق نقطه كانونی دارد. این ایده شالوده مفهوم «گره» (node) و «منطقه كاركردی» (functional region) را تشكیل می دهد و پایه مدل های حركت و مكان گزینی فعالیت های معین در منطقه است. گره ها در واقع همان فعالیت انسانی سازمان داده شده در مجموعه های با اندازه های گوناگون هستند نظر به اینكه این مجموعه ها به صورت سلسله مراتبی سازمان می یابند نتیجه آن می شود كه سلسله مراتبی از مناطق كانونی (focal regions) با اندازه های گوناگون پدید آید. در قالب الگوی مكان مركزی، گالپین در سال 1915، والتر كریستالر در سال 1933 اگوست لوش در سال 1939 مدل های مكانی خود را ارائه نمودند. به رغم اهمیت پایه ای نظریه مكان مركزی برای مطالعات شبكه ای و نظام شهری و به رغم اینكه پژوهشگران بعد از كریستالر و لوش تقریبا بدون استثنا در بیان و تنظیم نظریه های خود بخشی از عناصر نظریه مكان مركزی را نیز وام گرفته اند، این نظریه بر فروضی استوار شده است كه با پیشرفت های فناوری و توسعه اقتصادی سالهای بعد از نیمه قرن بیستم، و به ویژه انقلاب تكنولوژیكی، الكترونیكی و ارتباطی سالهای دهه پایانی قرن بیستم بخش های عمده ای از اهمیت نظری آن مورد تردید قرار گرفته است. علاوه بر این در پویش زمان حداقل به دو دلیل، اهمیت نظریه امكان مركزی نقصان یافته است: اول به دلیل این كه نظریه مكان مركزی بیشتر مناسب یك نظام شهری ما قبل صنعتی و یا كمتر صنعتی محسوب می شود و بهترین كاركرد آن در نواحی خوداتكا و با اقتصاد كشاورزی است و بنابراین برای نظام های شهر متاثر از صنعتی شدن سریع و در معرض شوك های بزرگ مقیاس اقتصاد جهانی كمتر مناسب است. دومین دلیل این است كه در جغرافیای شهری نوین، سازمان فضایی جامعه (The spatial organization of society) جای خود به سازمان اجتماعی فضا (The social organization of space) كه در آن عوامل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی اهمیتی به مراتب بیشتر از عواملی چون هندسه و فاصله دارند، داده است. (عظیمی، ناصر- «پویش شهرنشینی و مبانی نظام شهری»- 1381- ص 91-67) در این زمینه به نظر جی شورت هنگامی كه می توان از طریق اینترنت در هر نقطه ای از فضا و فاصله، خرید كرد اهمیت مكان مركزی چون گذشته نخواهد بود و آستانه و برد كالا و خدمات نیز به گونه ای كه در تئوری مكان مركزی فرمول بندی شده است. مفهوم كاركردی سابق را از دست می دهد. (Short, J.r.-“The unban order”- 1996-p. 65) 5-مدل های جاذبه یكی از مباحث مهم نظری در نظام شهری «مدل جاذبه» (Gravity model ) است كه به ویژه به عنوان یكی از دو مدل كاربردی در تعیین حوزه نفوذ شهرها از اهمیت زیادی برخوردار است (مدل دیگر تحلیل جریان هاست) این مدل از كار پیشتازانه ویلیام ریلی در كتابی تحت عنوان «قانون جاذبه خرده فروشی» در سال 1929 بنیان گذاشته شد. ریلی معتقد بود كه شباهت زیادی بین «میدان شهری» و «میدان جاذبه» وجود دارد. میدان جاذبه در این جا به همان مفهوم نیوتونی به كار رفته است. در این مدل ریلی فرض كرده است كه میزان مراجعه جمعیت به فروشگاه های یك شهر رابطه معكوسی با فاصله بین جمعیت و شهر مورد نظر و رابطه مستقیم با تعداد جمعیت آن شهر دارد. از این فرض او نقطه ای به نام نقطه شكست پیشنهاد كرد به دو متغیر فاصله و جرم (جمعیت) ارتباط پیدا می كند. اگر دو شهر دارای اندازه و سطح یكسان در شبكه شهری باشند نقطه شكست دقیقا در وسط دو شهر واقع می شود. (محاسبه حوزه نفوذ به روش عمود منصف میسرا نیز دقیقا به همین طریق است) اما اگر این دو شه ر هم اندازه و هم سطح نباشند، شهر بزرگتر برای جذب و كشش مصرف كنندگان، دارای قدرت بیشتری از شهر كوچكتر خواهد بود. در این صورت نقطه شكست به تناسب اندازه شهر بزرگتر از آن فاصله می گیرد و به شهر كوچكتر نزدیك می شود این بدان معنی است كه دایره نفوذ شهر بزرگ برای جذب مشتریان بزرگتر خواهد بود. در مدل جاذبه علاوه بر جمعیت متغیرهای دیگری از شهرها می تواند مورد استفاده قرار گیرد. به عنوان مثال هر متغیری از شهرها مثل شاغلین و یا تعداد خرده فروشان كه در جاذبه یك شهر موثرند می توانند به جای جرم (در فرمول جاذبه نیوتون) مورد استفاده قرار گیرند. در مورد فاصله بین شهرها می توان از فاصله هوایی، فاصله حمل و نقل جاده ای و یا به طور واقعی از هزینه مسافرت یا زمان مسافرت بین شهرها بهره گرفت. (Meyer, lain, etal- “settelment” -1981, p ,4) 6- مدل مركز- پیرامون مدل فضایی مركز- پیرامون كه توسط جان فرید من در سال 1966 با الهام از تجربه كشورهای پیشرفته صنعتی پیشنهاد شد یكی از الگوهای معروف توسعه اقتصادی است. این مدل برای درك ساختار فضایی مناطق و پیش بینی تغییر و تحولات در روند توسعه از سوی فرید من عرضه گردید. به نظر وی هر نظام جغرافیایی شامل دو زیر نظام فضایی است كه یكی مركز كه قلب پیشتاز و پویای نظام است و دیگری پیرامون كه می توان آن را بقیه نظام به حساب آورد و در حالت وابستگی یا سلطه پذیری نسبت به مركز قرار دارد. (هیلهورست، ژوزف- «برنامه ریزی منطقه ای» – ترجمه غلامرضا شیرازیان و دیگران- 1370 – ص 26-27) به نظر دكتر پاپلی رابطه مركز- پیرامون را اصولا می توان رابطه ای استعماری دانست. معمولا بروز یك ساختار قطبی شده، با یك سری جابجایی های عوامل اصلی تولید از حاشیه به مركز همراه است تا موقعی كه پیرامون به صورت یك تولید كننده مواد اولیه و معدنی باقی می ماند، گرایش عمومی نرخ مبادله بین مناطق به طور كلی به نفع مركز ادامه خواهد یافت. (پاپلی یزدی، محمد حسین و حسین رجبی- «نظریه های شهر و پیرامون» – 1382- ص 203 – 204) نظریه مركز- پیرامون بر پایه یكی از مهمترین نظریه های رشد اقتصادی تحت عنوان نظریه قطب رشد (Growth pole theory) ارائه شده است. نظریه قطب رشد در سال 1950 توسط فرانسوا پرو عرضه شد. وی معتقد بود كه رشد به طور همزمان در همه جا اتفاق نمی افتد بلكه ابتدا در نقاط یا قطب های رشد با درجات گوناگون ظاهر می شود و سپس از مسیر كانالهای متعدد و با اثرات نهایی متفاوتی در كل اقتصاد انتشار می یابد. فرید من معتقد است كه مدل مركز- پیرامون در مقیاس جهانی در درون نظام سرمایه داری و در مقیاس ملی و محلی در آن كشورهایی كه توسعه صنعتی خود را دیرتر آغاز كرده اند، شكل می گیرد. در مركز منابع و فعالیت های پیش برنده اقتصاد، به طور روز افزونی رونق می گیرد در حالیكه پیرامون یعنی آن بخش هایی كه با حداقل عنایت و توجه رو به رو بوده اند در فرآیند توسعه، حاشیه ای و توسعه نیافته باقی می ماند. (عظیمی، ناصر- «پوشش شهرنشینی و نظام شهری»- 1381- ص 100 و 103) 7-مدل نظام جهانی و نظام شهری جهانی چارچوب تئوریك نظام جهانی (World system model) كه ایمانوئل والرشتاین آن را در كتابی تحت عنوان «نظام جدید جهانی» در سال 1974 انتشار داد، بر پایه نظریه وابستگی كه هسته اصلی آن انتقال مازاد از پیرامون به مركز است بنا شده است. مدل نظام جانی والرشتاین شباهت زیادی به دیدگاه متفكران مكتب وابستگی به ویژه گوندر فرانك دارد و تفاوت اصلی مدل وی در قائل شدن به 3 قطب (به جای 2 قطب مركز و پیرامون) یعنی قطب های مركز، پیرامون و شبه پیرامون است. در مدل والرشتاین سیستم كشورهای مركز شامل دولت های مسلط كه از نظر اقتصادی و سیاسی در مركز نظام جهانی واقع شده و كاراترین سیستم كشاورزی و صنعتی را به خود اختصاص داده اند. كشورهای پیرامون از لحاظ تكنولوژی چندان از پیچیدگی برخوردار نیستند و بیشتر مواد خام تولید می كنند و ابزارهای تولید و ماشین های به كار گرفته شده در آنها عموما كاربر هستند. كشورهای شبه پیرامون كشورهایی هستند كه بین مركز و پیرامون قرار دارند. بخشی از فعالیت های اقتصادی آنها مشابه مركز و بخش دیگری از فعالیت های آنها مشابه پیرامون است و ساختار نظامی و اداری آنها نیز بین مركز و پیرامون واقع شده است. كشورهای پیرامونی تولید و صادرات كالاهای كاربر و بدون تكنولوژی را بر عهده داشته است و برطرف كننده نیازهای مركز و شبه پیرامون هستند و كشورهای مركز كالاهای سرمایه بر و تكنولوژی بر تولید كرده و به پیرامون و شبه پیرامون صادر می كنند. كشورهای شبه پیرامون نیز از یك سو از طرف مركز استثمار می شوند و از سوی دیگر خود استثمار كننده كشورهای پیرامونی هستند. (همان ماخذ- ص114- 109) عوامل موثر در پیدایش سیستم های شبكه شهری عوامل مختلفی در پیدایش سیستم شبكه شهری دخیل هستند. مهمترین این عوامل عبارتند از: 1-وابستگی به عوامل طبیعی این عامل در واقع از نقطه نظر ایجاد بستر جغرافیایی مناسب برای ایجاد و رشد شهرها اهمیت دارد خود این عامل شامل موارد چندی است كه ذیلا به آنها اشاره می شود. 1-1-استقرار شهرها در كنار رودخانه ها و سواحل وجود منابع آبی مطمئن و كافی یكی از عوامل موثر در ایجاد و گسترش مراكز تمركز و سكونت جمعیت به شمار می آید استقرار انسانها در كنار رودخانه ها و سواحل در حوزه های اقلیمی متفاوت یكسان نبوده و در اقالیم مختلف وابستگی مردم به منابع آبی دلایل متفاوتی داشته است. در مناطق خشك و نیمه خشك آسیا و از جمله در ایران وابستگی مردم به آب جهت مصارف آشامیدن و آبیاری مزارع كشاورزی بوده است. (بر خلاف شهرهای امروزی كه در آنها فعالیت كشاورزی دیده نمی شود و صرفا فعالیت های صنعتی و خدماتی در آنها مشاهده می شود، شهرهای قدیمی نه تنها در داخل محدوده شهر مزارع و باغات كشاورزی داشته اند بلكه از پسكرانه های وسیع كشاورزی برخوردار بوده اند.) در قاره اروپا وابستگی شهرها به منابع آب عمدتا به منظور حمل و نقل بوده است. (وجود كانال های مصنوعی آب در اروپا از اهمیت حمل و نقل آبی در این حوزه جغرافیایی حكایت دارد) وابستگی به منابع آب در پیدایش شبكه شهری ایالات متحده آمریكا نیز دیده می شود. شهرهای اطراف درپاچه های پنجگانه و شهرهایی كه در امتداد رودخانه می سی سی پی شكل گرفته اند مصادیقی از این مورد هستند. بر خلاف محور خطوط راه آهن كه شرق ایالات متحده را به غرب آن متصل می نمود رودخانه می سی سی پی در محور شمال به جنوب كشور جریان داشته و ارتباط این دو حوزه را برقرار می نمود. رودخانه ها گاه در جابجایی بیشتر شهرها نیز نقش داشته اند به عنوان مثال سالها پیش در محل اتصال اروند رود به خلیج فارس شهر ابوله قرار داشته لیكن در اثر پر شدن رسوبات این رودخانه و ته نشین شدن این رسوبات شهر ابوله مجبور به عقب نشینی شده و شهر فعلی بصره شكل گرفته است. این قانونمندی در مورد برخی شهرهای حاشیه رود نیل در مصر نیز حاكم است. در دوره های طغیان یا عقب نشینی رود نیل مراكز سكونتگاهی انسانها در حاشیه آن جابه جا گردیده است. جهت اطلاع و پیش بینی دوره های طغیان یا عقب نشینی رودخانه، از عهد مصر باستان آثاری در حاشیه نیل به جا مانده است. دلیل دیگر استقرار شهرها در كنار رودخانه ها، عامل دفاعی بوده است. رودخانه هایی كه خیلی عمیق بوده و یا به شدت خروشان بوده اند در طول تاریخ به عنوان دیوار دفاعی در برابر حمله دشمنان به شهر محسوب می شده اند. 2-1-استقرار شهرها در دشت های پایكوهی كره زمین دارای 2 كمربند كوهستانی عمده است. اول كمربند میانی (مزوژه) كه از اسپانیا تا چین كشیده شده است. و دوم كمربند pre-possific است كه از شمال قاره آمریكا تا آمریكای جنوبی (محور كوههای رشوز یا راكی- آند) امتداد یافته است. از نظر زمین شناسی و دانه بندی خاك هر چه از كوهستان به سمت پایین تر حركت نماییم دانه های خاك ریزتر می شوند یعنی خاكها تكامل یافته تر بوده و كیفیت بهتری دارند. در كشورهایی كه دارای مناطق كوهستانی هستند شهرها در مناطق پایكوهی شكل گرفته اند. شهرها تا قبل از عصر صنعتی شدن وابسته به مازاد كشاورزی روستاها بودند و لذا در مناطق پایكوهی جایی كه روستاییان امكان مبادله كالاهای شهری و تولیداتشان را داشته باشند شكل می گرفتند، همچنین دشتهای پایكوهی به دلیل برخورداری از شیب مناسب امكان بهره برداری از منابع آب به شكل قنات و یا چشمه را به خوبی فراهم می آورند. قنات به عنوان یكی از شگفت انگیزترین اختراعات ایرانیان سابقه 3000 ساله در فلات آذربایجان دارد. در واقع قنات یك چالش فكری و فیزیكی بین انسان و منابع آب بوده است. در ایران فراوان ترین طیف تراكم شهرها را در ارتفاع 2000-800 متر داریم. شهرهای همدان، نهاوند، تویسركان، ملایر، قزوین، آبیك، كرج، تهران، ورامین، گرمسار، سمنان، دامغان، سبزه وار، اصفهان، كرمان، ایلام و ; همگی شهرهای پایكوهی هستند. 3-1-تبعیت شهرها از وضعیت ناهمواری ها عامل ناهمواری و كوهستان ها نه به عنوان یك مانع كه به عنوان یك هدایت كننده برای استقرار شهرها می باشند. طبیعتا شیب های تند مناطق كوهستانی امكان ساخت و ساز را نمی دهند (باستثنا ماسوله، رودبار، كندوان) در مناطق كوهستانی استقرار در دره ها صورت گرفته است. 4-1-پیروی از وضعیت اقلیمی از قدیمی ترین چالش های انسان چالش با اقلیم بوده است. شهرها در مناطقی استقرار می یافتند كه حتی المقدور موانع اقلیمی كمتری داشته باشند (مناطق كوهپایه ای و كوهستانی) هر چند كه پیروی استقرار سكونتگاه ها، با پیشرفت های تكنولوژیكی اندكی تعدیل شده است، مورفولوژی فیزیكی شهرهای سنتی ایران تا حد زیادی پاسخی فرهنگی- تاریخی به محیط طبیعی به ویژه شرایط اقلیمی ایران است. به جز دو ناحیه باریك (یكی در طول ساحل دریای خزر و دیگری در طول دامنه های غربی كوههای زاگرس) ایران یك كشور خشك محسوب می شود. شرایط اقلیمی آن به وسیله كمبود آب، فزونی گرفتن تبخیر نسبت به میزان بارش، تابش شدید آفتاب، نوسانات زیاد دمای روزانه و فصلی، بارشهای سیلابی و ناگهانی و نامنظم و طوفانهای مخرب ماسه و گرد و غباری مشخص می شود. توسعه و شكل گیری شهرهای ایران در طی هزاران سال در جهت مقابله با چنین شرایط اقلیمی بوده است. در راستای تطابق با اقلیم خشن، برنامه ریزان شهری سنتی ایران آموختند كه اثر مستقیم تابش خورشید را به حداقل برسانند و تاثیرات مخرب وزش بادهای مضر و نامطبوع را كاهش و استفاده از سایه، نسیم و آب را به حد مطلوب خود برسانند. اهداف برنامه ریزان با ایجاد بافت متراكم و بهم فشرده شهری، توسعه الگوهای خاص معابر و طراحی مساكن حیاط دار متجلی گردید (خیرآبادی، مسعود- «شهرهای ایران» ترجمه حاتمی نژاد و مافی- 1376-ص 36-34) 2-وابستگی به عوامل سیاسی این عامل از وجوه مختلف قابل بررسی است: 1-2-دوری یا نزدیكی به مرزهای حساس سیاسی بسته به سطح تعاملات سیاسی بین دو كشور شبكه شهری كشورها در حواشی مرزها گسترش یافته یا محدود می گردد. چنانچه دو كشور دارای تعاملات گسترده سیاسی باشند به طور طبیعی ارتباط و تعامل در زمینه های فرهنگ، تجارت، گردشگری و ; در ابتدای مرزها ایجاد می شود كه به دنبال خود ایجاد یا گسترش شبكه شهری را در امتداد مرزها دارد. اما چنانچه ارتباط سیاسی و روابط بین دو كشور از سطح خوبی برخوردار نباشد، گسترش شبكه شهری در خطوط مرزی اتفاق نیفتاده و یا با احتیاط با آن برخورد می شود. 2-2-اعمال مدیریت و حاكمیت در نواحی ژئوپولتیكی مناطق ژئوپولتیك مناطقی هستند كه از نظر سیاسی از اهمیت زیادی برخوردارند. مدیریت و حاكمیت بر این مناطق با توجه به وضعیت سیاسی حاكم بر كشورهای همجوار صورت می گیرد. به عنوان مثال سیاست ژئوپولتیكی ایران در مرزهای غربی كشور، از زمان كودتای عبدالكریم قاسم ( 1958 م– 1337 ش) در عراق تاكید بر تقویت شهرهای مرزی دارد. در سال 1335 در استان ایلام فقط 3 نقطه شهری (ایلام، دره شهر، دهلران) در استان كردستان نیز 3 نقطه شهری (سنندج، سقز، بیجار) وجود داشت. در حالیكه امروزه هر كدام از این استانها در حدود 15 نقطه شهری دارند. این موضوع در راستای سیاست تقویت نقاط شهری مرزی صورت گرفته است. (ایجاد دیوار جمعیتی در مقابل حمله احتمالی عراق به ایران) عكس این قضیه را در مرزهای شمالی كشور شاهد هستیم. مدیریت و حاكمیت سیاسی كشور بنا به دلایل سیاسی تمایل به قرار گرفتن در صف كشورهای طرفدار سوسیالیسم نداشته است و از طرف دیگر كشور شوروی سابق از نظر نظامی به حدی قدرتمند بود كه سیاست دیوار جمعیتی را در آن حوزه منتفی می ساخت. این عامل (مقابله جمعیتی) بین كشورهای چین و تایوان و یا كشورهای اروپای شرقی پس از جنگ جهانی دوم نیز برقرار بوده است. 3-2-نفوذ تدریجی در عمق یك سرزمین این عامل در قالب كلونیالیسم خصوصا در عصر اكتشافات جغرافیایی نقش زیادی در گسترش شبكه شهری در سرزمین های جدید داشته است. نیروهای كلونیال برای نفوذ تدریجی (penetration) به پسكرانه ها (hinterlands) نیاز به برخی پایگاه های بندری داشتند تا از طریق آن به پسكرانه ها نفوذ نمایند. مگاپولیس شرق آمریكا شبكه ای از شهرهاست كه برای نفوذ اروپائیان به این قاره ایجاد شده اند. در حاشیه دریای مدیترانه نیز مصادیقی از این موضوع را می توان یافت. 3- وابستگی به عوامل اجتماعی این عامل به دو شكل قابل بررسی است: الف: تقویت عملكرد در حوزه های فعال اجتماعی همانگونه كه قبلا اشاره گردید گسترش شهرنشینی با قدرت گرفتن بورژواها كه در شهرها ساكن بودند آغاز شد. بسته به اینكه كدام لایه اجتماعی فعال باشد، حوزه جغرافیایی همان لایه تقویت خواهد شد. به عنوان مثال در انقلاب كشاورزی لایه فعال اجتماعی، كشاورزان (هلندی های مهاجر یا بوئرها) بودند كه با پیشرفت فعالیت های كشاورزی باعث تقویت حوزه های جغرافیایی همچون پوتسدام در كنار برلین گردیدند. در دوره بعد یعنی انقلاب صنعتی لایه اجتماعی فعال، بورژواها بودند كه با توسعه صنایع و كارگاه ها در شهرها باعث گسترش و توسعه شهرها گردیدند. امروزه جهش و فعالیت بخش خدمات و لایه های اجتماعی فعال در این بخش به مراتب بیش از كشاورزی و صنعت است. ب: پویش اجتماعی و زایش شهرنشینی زاد و ولد و مهاجرت از دینامیزم های پویش اجتماعی هستند. وقتی انبوهی از جمعیت از نقطه ای به نقطه دیگر مهاجرت می كنند یك دینامیزم اجتماعی به وجود می آید. همانند مهاجرت اروپائیان به آمریكا یا مهاجرت یهودیان از كشورهای مختلف به كشور اسرائیل كه این دینامیزم اجتماعی به توسعه شهرنشینی در این دو حوزه جغرافیایی انجامیده است. همچنین گفته می شود در آینده نزدیك گتوهای ثروتمندان باعث تغییر در نظام شبكه شهری خواهد شد. گتوهایی از این نوع در یكی از جزایر قناری ایجاد شده است كه صرفا افراد سرشناس و ثروتمند دنیا در آنجا ساكن شده‌اند. در این گتوها قیمت مساكن از 5 میلیون دلار به بالاست. 4- وابستگی به عوامل اقتصادی 1-4-وجود منابع اقتصادی همچون نفت و گاز این منابع كه مولود انقلاب صنعتی هستند در بسیاری از مناطق دنیا باعث پیدایش شبكه شهری گردیده اند. اكتشاف منابع نفت و گاز و به دنبال آن ایجاد تجهیزات مربوط به استخراج و پالایش این منابع منجر به ایجاد شهرهای متعددی در حوزه جغرافیایی مختلف شده است. فلسفه وجودی شهرهای آبادان، مسجد سلیمان، گچساران، حمیدیه، هفتگل، عسلویه و ; در ایران همین عامل بوده است. همچنین وجود منابع معدنی همچون زغال سنگ، سنگ آهن، مس و ; نیز باعث ایجاد شهرهایی همچون زرند كرمان، گاجره وشمشك گردیده است. 2-4-پیدایش شهر در نتیجه عامل اقتصادی صید صید منابع دریایی همچون ماهی، میگو، صدف و ; عامل ایجاد و گسترش شبكه شهری در بسیاری از نقاط دنیا از جمله سواحل آمریكای جنوبی، آفریقا هند، آسیای جنوب شرقی، استرالیا و ; بوده است. در ایران نیز بسیاری از شهرهای ساحل دریای عمان و خلیج فارس و خصوصا سواحل دریای خزر بر اساس صید ماهی، پرورش خاویار، پرورش صدف به منظور دستیابی به مروارید و همچنین صنایع شیلات شكل گرفته است. 3-4-پیدایش شهر در نتیجه عامل توریسم عامل توریسم یا پتانسیل های توریستی یكی از عوامل بسیار موثر در گسترش شبكه شهری است. كه البته این عامل نیازمند پیش نیازهای جغرافیایی است. بسته به نوع ارزش گذاری انسانها به عوامل جغرافیایی این پیش نیازها فراهم شده یا از دست می روند. به عبارت دیگر درك انسان از قابلیت های جغرافیایی در همه جا یكسان نمی باشد. به عنوان مثال در كشورهای عقب مانده یا در حال توسعه مناطق كوهستانی و دامنه های پربرف به عنوان عوامل محدود كننده طبیعی به حساب آمده و از نظر ارزش گذاری دارای ارزش منفی برای این كشورها محسوب می شوند. در حالیكه همین عامل (برف، شیب تند و ;) در مناطق آلپی و كشورهای پیشرفته ای همچون سوئیس و ایتالیا به عنوان عامل مثبتی در جهت توسعه تفریحات و ورزشهای زمستانی تلقی گردیده و به عنوان مراكز جذب توریست از تمام دنیا می گردند. همچنین عامل بیابان یا شن های خیابانی در حالیكه در بعضی مناطق دنیا به عنوان عامل محدود كننده به حساب می آیند، در برخی مناطق دیگر دنیا همچون امارات متحده عربی از شن های بیابانی به عنوان یك پتانسیل جذب توریست استفاده می شود. لذا معرفت شناسی انسان از طبیعت دائما در حال تحول بوده و در دوره های مختلف به اشكال گوناگون با بهره گیری از پتانسیل های طبیعی شبكه های شهری گسترش می یابند. اساسا هر جا كه زمین دارای كاربردهای تعریف شده می باشد ارزش بالاتری می یابد. یكی از كاربردهای تعریف شده توریسم است. عملكرد صنعت توریسم تنها محدود به خود مناطق توریستی نبوده بلكه باعث رشد و گسترش بسیاری از فعالیت های دیگر همچون صنعت بیمه، آژانس های مسافرتی، صنایع دستی و صنایع تولید محصولات ورزشی و صدها فعالیت دیگر می شود كه همین فعالیت ها عاملی برای ایجاد شبكه ای از شهرها می گردد. 5- وابستگی به شبكه ارتباطی وابستگی شبكه شهری به شبكه های ارتباطی در زمان های قدیم بسیار مشهود بوده و شهرها عمدتا در مسیر راه های تجارتی و مواصلاتی شكل می گرفتند. شواهد بسیاری از وابستگی شهرها به شبكه ارتباطی وجود دارد از جمله: – در عصر كلونیالیسم در سرزمین های جدید شهرها عموما در سواحل دریاها كه لنگرگاه ناوگان حمل و نقل دریایی بوده اند شكل می گرفتند. – در بسیاری از كشورها پیدایش و توسعه شهرها در كنار رودخانه های قابل كشتیرانی جهت حمل و نقل تجاری و در سالهای اخیر حمل و نقل توریستی، بوده است. رودخانه های دانوب، البر و راین نقش اساسی در آرایش شبكه شهری مجاور خود داشته اند. – جاده ابریشم كه از 17 كشور عبور می كرده و یا جاده شاهی كه از استخر تا شوش و آسیای صغیر امتداد داشته نقش اساسی در گسترش شهرهای زمان قدیم داشته است. شهرهایی چون سبزه وار، دامغان، سمنان، بسطام، نیشابور، سیاهكوه و ; در مسیر همین جاده های كاروان رو شكل گرفته اند. همچنین راه های قدیمی و كاروان رو در رونق آبادی های واقع در مسیر خود و تبدیل آنها به نقاط شهری موثر بوده اند. خور، بیابانك، جندق، هرزویل، سراب و ; نمونه هایی از این آبادی هاست. -كشیدن شدن خط راه آهن و ایجاد ایستگاه هایی در مسیر آن نقش اساسی در ایجاد شبكه شهری ایالات متحده آمریكا از شرق به غرب آن داشته است. – راه های توریستی در منطقه آلپ باعث ایجاد شهرهای كوچك خطی در امتداد یك دره شده است. از زمانی كه نظام برنامه ریزی فضایی شكل گرفته و طرحهای مختلفی همچون طرح آمایش سرزمین، طرح های كالبدی، طرحهای جامع سرزمین، طرحهای توسعه منطقه ای و ; تهیه می شود. نقش راه ها و ارتباطات زمینی و دریایی و ; در آرایش شبكه های شهری كم رنگ تر شده است. در واقع سابقا شهرها از مسیر راه ها پیروی می كردند ولی امروزه راه ها از مسیر شبكه شهرها عبور می نمایند. منتها جذابیت عامل راه به عنوان یك عامل تسهیل كننده ارتباطات در تبدیل نقاط روستایی واقع در مسیر راه ها به شهر با قدرت عمل می كند. شهرهای تاكستان، آوج، رزن، ابهر و خرمدره مصادیقی از این مورد هستند. انواع شبكه شهری شبكه شهری در كشورهای پیشرفته صنعتی به علت وجود عملكردها و فعالیت های سلسله مراتبی در شهرهای مختلف و یكنواختی و همگونی نسبی امكانات اقتصادی- اجتماعی و فضایی بصورت كهكشانی است. یعنی روستاهای اطراف یك شهر كوچك خدمات اولیه خود را از این شهر تامین می كنند. اینگونه شهرها با یك شهر متوسط در ارتباط‌اند و در نهایت شهرهای متوسط با شهرهای بزرگ منطقه در ارتباط مستقیم و متقابل قرار می گیرند . از این رو پایتخت ها و یا بعضی از متروپل های این كشورها نیز به علت وجود مراكز تصمیم گیری (سیاسی یا اقتصادی) از موقعیت ویژه ای برخوردارند. در كشورهای توسعه یافته و در حال توسعه نظیر ایران معمولا نقش میانی شهرهای كوچك و متوسط (بین منطقه روستایی و شهری بزرگ) كم اهمیت تر شده و در مقابل شهرهای اصلی و بزرگ اهمیت و رشد بیشتری می یابند. علت این امر همان علل ایجاد تمركز در این كشورها می باشد كه عمدتا ناشی از كمبود زیرساخت ها تمركز سرمایه و سایر امكانات و به طور كلی عوامل متعدد اقتصادی- اجتماعی حاصل از رشد روابط سرمایه داری پیرامونی است. حاصل این پویش، یعنی از میان رفتن نقش میانی شهرهای كوچك و متوسط در كشورهای جهان سوم، پیدایش نوعی شبكه شهری است كه به آن شبكه زنجیره ای گویند. یعنی هر شهر كوچك یا متوسط و حتی در مواردی هر روستا مستقیما و به صورت زنجیره ای با متروپل اصلی در ارتباط است (اعتماد- گیتی و دیگران- «شهرنشینی در ایران» – 1363- ص 115-116) مروری بر شبكه شهری ایران به طور كلی، با پیدایش یك شبكه شهری و چگونگی شكل گیری الگوی فضایی آن در یك منطقه یا یك كشور كه در طول تاریخ صورت می گیرد، با شرایط متعدد اقتصادی- اجتماعی، اقلیمی و جغرافیایی مرتبط است. در ایران نیز پیدایی شبكه شهری تابع این قاعده كلی بوده است. شبكه شهری ایران تا چند دهه قبل، از همگونی نسبی برخوردار بوده است، یعنی بدون وجود یك كلانشهر یا متروپل اصلی كه همه فعالیت ها را به خود جذب كند و بر شبكه تاثیر خاصی بگذارد، ارتباط ارگانیكی بین شهرهای كوچك و بزرگ هر منطقه ازیك سو و شهرها و مراكز روستایی آنها از سوی دیگر برقرار بوده است. به عبارت دیگر هر منطقه شهر اصلی خود را دارا بود كه عملكردهای مربوطه را انجام می داد و از طریق این مراكز منطقه ای بود كه هر منطقه با پایتخت در تماس قرار می گرفت. در شبكه شهری پیش سرمایه داری ایران مناطق از نظر روابط عملكردی بین شهر و روستا در زمینه خدمات و تولید، كم و بیش مشابه بودند، هر چند از نظر جغرافیایی هر یك ویژگی های خاص خود را داشتند. بنابراین هیچ منطقه ای بر دیگر مناطق امتیاز فوق العاده ای نداشت، جز پایتخت كه آن هم در موارد خاصی بنابر موقعیت شهر و قدرت دستگاه حاكمه اهمیت بیشتری می یافت. زیرا با تغییر مداوم محل پایتخت (با تعویض هر سلسله حكومتی) امكان رشد بیش از حد یك پایتخت خاص از میان می رفت. در نتیجه این یكنواختی، جابجایی چندانی از لحاظ نیروی كار یا جمعیت یا سرمایه در كل شبكه دیده نمی شد. (همان ماخذ، ص 117 و 121) به دنبال تغییرات وسیعی كه در آغاز قرن چهاردهم هجری شمسی در كشوربه وجود آمد و به دنبال دگرگونی شرایط اقتصادی و اجتماعی نظام كاركرد شهرها رو به تغییر گذاشت. پیدایش كلانشهر ملی، كلان شهرهای منطقه ای و تشدید تباینات منطقه ای به علت سرمایه گذاری ها و وابستگی به سرمایه داری پیرامونی، خصوصیات فضایی جمعیت شهری ایران را تغییر داده و در تغییر كاركرد و نقش شهرها موثر واقع گردید. توسعه روابط سرمایه داری، عمده شدن صادرات نفت، تمركز سرمایه در شهرها، تشدید جریان سرمایه گذاری در آنها به خصوص در شهرهای بزرگ تغییر الگوهای تولید و مصرف، افزایش حجم واردات تولید خارجی، تغییر در نحوه استخراج مازاد اقتصاد محلی به دنبال انجام اصلاحات ارضی، توسعه شبكه ارتباطی و ; تغییرات عمده ای در ساخت اشتغال، تولید و كاركرد شهرها به وجود آورده شهرها ضمن تغییر در كاركرد خود، فعالیت جدیدی در زمینه خدمات آموزشی، فرهنگی، بهداشتی، درمانی و ; پیدا كردند. موقعیت و جاذبه های ناحیه ای- منطقه ای آنها با بهره مندی از این فعالیت ها افزایش یافته و در سازماندهی فضای ملی نقش فعالی را بر عهده گرفتند. به دنبال این تغییرات، ارتباط ارگانیكی شهر اصلی با منطقه نفوذ خود دچار دگرگونی شده و بسیاری از شهرها كه كاركرد اصلی آنها استخراج مازاد اقتصاد محلی بود، علت وجودی خود را از دست دادند. (نظریان، اصغر- «جغرافیای شهری ایران»-1374- ص 177) در حال حاضر خصوصیات فضایی- جمعیتی شبكه شهری ایران را به گونه ذیل می توان خلاصه كرد: 1- در كل شبكه شهری ایران مسئله كلانشهری و تمركز متروپل به وضوح به چشم می‌خورد. به نحوی كه وجود متروپل تهران از نظر فضایی- جمعیتی، عملكردی و غیره همه شبكه را تحت تاثیر خود قرار داده و در شبكه هیچ گونه رقابتی در این زمینه نسبت به تهران دیده نمی شود. 2- به طور كلی در نقاطی كه یك شهر بزرگ به وجود آمده است (مانند اصفهان، مشهد، تبریز) كه خود حاصل شرایط تاریخی، اقتصادی و اجتماعی بوده است، شهر بزرگ دیگری به چشم نمی خورد و این كلانشهر همه فعالیتها و رشد عمده منطقه را در زمینه های مختلف به خود اختصاص داده است. (اعتماد، گیتی و دیگران- «شهرنشینی در ایران»- 1363-ص 121) 3- گرایش به افزایش جمعیت در شهرهای بزرگتر و افزایش تعداد شهرهای كم جمعیت، اولی بر مبنای سیاست اقتصادی و دومی بر مبنای سیاست اداری كشور نمایان است. 4- شهر تهران خارج از ترتیب نظام شهری در كشور به عنوان شهر برتر یا شهر نخستین تفوق و برتری خود را در زمینه های مختلف اقتصادی – اجتماعی حفظ كرده است. بدین ترتیب كشور ایران مثل اكثر كشورهای جهان سوم دارای الگوی نخست شهری است. 5- شهرهای بزرگ كشور همچون مشهد، اصفهان، تبریز، شیراز، اهواز، كرمانشاه و قم با فاصله بیشتر در سطحی پائین‌تر از تهران و در سطحی بالاتر از ترتیب شهرها از پایین به بالا قرار گرفته اند. به عبارت دیگر این 7 شهر از شهر بالادست خود (تهران) و شهرهای پایین دست خود بریده اند و در نظام سلسله مراتبی شهرهای ایران گسستگی به وجود آورده اند. بدین ترتیب به تدریج زمینه های لازم برای پیوستن به شبكه جهانی و دایره سرمایه داری جهانی در سطوح بالای سلسله مراتب شهری نمایان می گردد. و شهر تهران با گرایش به تمركز و برتری در سطح ملی ضمن حفظ ارتباط با چند شهر بزرگ داخلی و با پولاریزاسیون كامل شبكه شهری در سطح ملی مجموعه عوامل رشد را به خود اختصاص داده و با پیوند با مادر شهرهای جهانی موقعیت خود را در سطح جهانی به ضرر نظام شهری در سطح ملی تحكیم می بخشد. (نظریان- اصغر- «جغرافیای شهری ایران»- 1374- ص 164) اشكال شبكه شهری در ایران و علل پیدایش آن در سیستم شبكه شهری ایران 3 شكل قابل شناسایی است كه به شرح ذیل می باشند: 1-سیستم شبكه شهری خطی مصداق بارز شبكه شهری خطی، شهرهای سواحل دریای خزر است. این سیستم در درون خودش 2 شبكه انشعابی دارد كه این 2 شبكه به شكل شعاعی هستند. از جمله شهر رشت به شكل شعاعی با شهرهای بندرانزلی، خمام، كوچصفهان، رودبار، فومن و صومعه سرا و .. در ارتباط است و همچنین شهر ساری نیز با شهرهای قائم شهر، بابل، نكا، بهشهر و ; ارتباط به شكل شعاعی دارد. در حقیقت به وجود آمدن این شبكه های انشعابی به نوعی سرریز عملكردی شبكه خطی به كانونهای فرعی است. هر چند كه به وجود آمدن شبكه خطی در امتداد سواحل یك امر اجتناب ناپذیر است اما تا قبل از كشیدن شدن جاده كناری در زمان رضا شاه در امتداد ساحل دریای خزر وضعیت اروهیدروگرافی منطقه به عنوان یك عامل طبیعی بازدارنده (كوتاه بودن مسیر رودخانه ها از سرچشمه تا مصب) مانع به وجود آمدن ارتباطات افقی (ایجاد شبكه خطی) گردیده و ارتباطات عمدتا به صورت عمودی (ارتباط سكونتگاه ها با پسكرانه هایشان در كوهستان البرز) بوده است. لیكن پس از احداث جاده كناری ارتباطات افقی بین ساكنین استان های گیلان و مازندران بیشتر شده و باعث گسترش شبكه شهری به شكل خطی شده است. 2-سیستم شبكه شهری شعاعی (منظومه ای) در این سیستم یك شهر بزرگ موقعیت مركزی یافته و منظومه ای از شهرهای كوچك در اطراف آن شكل می گیرند. متناسب با شرایط طبیعی و محیطی دسترسی هایی از شهر مركزی به نقاط درجه 2 و 3 برقرار می شود تا این نقاط با مركز در ارتباط باشند. این شكل از سیستم شبكه شهری الگویی است كه در ایران نمونه های زیادی از آن را داریم. از جمله شهرهای استان های همدان، خوزستان، شیراز، آذربایجان شرقی، لرستان و ; همگی به صورت شعاعی شكل گرفته اند. پیدایش الگوی شبكه شهری شعاعی در درجه اول تابعی است از شرایط جغرافیایی (خصوصا توپوگرافیكی) و در درجه دوم تابعی است از شبكه ارتباطات و دسترسی ها و در درجه سوم عملكرد شهر مركزی. الگوی شعاعی استان گیلان تا حدود زیادی از شرایط جغرافیایی تبعیت نموده الگوی شعاعی استان خوزستان خصوصا در محور جنوب و جنوب شرقی استان تابعی است از ارتباطات برون مرزی (كه عمدتا بر پایه اقتصاد نفت و اقتصاد تجاری است) و الگوی شعاعی اصفهان نیز تابعی است از فعالیت های آموزش عالی (دانشگاه اصفهان، دانشگاه صنعتی اصفهان، دانشگاه آزاد واحد نجف‌آباد و خوراسگان خصوصا در محور شمال غرب و جنوب شهر اصفهان و فعالیت های كشاورزی واقع در محور غرب و فعالیت های صنعتی (فولاد مباركه در محور جنوب غربی شهر مركزی) بوده است. 3-سیستم شبكه شهری قطاعی در این سیستم، شبكه ای از شهرها در امتداد كریدورهایی از شهر مركزی تشكیل می شوند. چیدمان شهرهای استان تهران نمونه ای از این شكل شبكه شهری را به نمایش می گذارد به عنوان مثال محورهای كرج، شهریار، رباط كریم، ورامین،رودهن قابل ذكر هستند. سخن پایانی در پایان این پژوهش یادآور می گردد آنچه كه بیش از هر چیز در نظام شهری ایران به مانند بسیاری از كشورهای جهان سوم به چشم می آید رشد ماكروسفالی پایتخت همراه با زیرساخت نسبتا ضعیف اقتصادی (عملكرد عمدتا خدماتی) است كه این رشد غیر معقول و شتابزده نه تنها در مقیاس منطقه ای بلكه در مقیاس ملی، شبكه شهری كشور را متاثر كرده است. همچنین نقش شهرهای كوچك و میانی در نظام شهری ایران بسیار كم رنگ بوده و جز در مواردی خاص عملكردی در سطح موقعیت «شهر» ندارند اغلب شهرهای مذكور به صرف افزایش جمعیت موقعیت شهری یافته و فاقد زیر ساخت لازم برای زندگی شهری هستند. لذا بررسی و شناخت دقیق شبكه شهری ایران به عنوان یكی از اولویت های اولیه در نظام برنامه ریزی كشور ضرورت داشته همچنین بررسی كامل و واقع بینانه ای از وضعیت سلسله مراتبی عملكرد شهرها در سطوح ملی و منطقه ای از اهمیت فراوانی برخوردار است. تا زمینه های انتقال آن بخش از عملكردهایی كه نیاز به مقیاس كوچكتری از جمعیت داشته و یا نیازمند ارتباط مستقیم و روزمره با سازمان های مسقر در پایتخت یا متروپل های منطقه ای را ندارند، به شهرهای كوچكتر فراهم گردد. بدیهی است توزیع متعادل جمعیت و عملكردها در سطح كشور بسیاری از مشكلات ناشی از تراكم و تمركز در زمینه های مختلف همچون مسكن، اشتغال، آمد و شد و ; را حل خواهد نمود. فهرست منابع فارسی و انگلیسی اعتماد، گیتی و دیگران- «شهرنشینی در ایران»- انتشارات آگاه- 1363پاپلی یزدی، محمدحسین و حسین رجبی سناجردی- «نظریه های شهر و پیرامون»- سمت- 1382توفیق، فیروز- «شبكه شهرها و خدمات جلد اول- مبانی نظری و ادبیات موجود»- مركز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری ایران- 1376جزوات درسی آقای دكتر محمدتقی رهنماییخیرآبادی، مسعود- «شهرهای ایران»- ترجمه حسین حاتمی نژاد و عزت الله مافی- نشر نیكا- 1376سینجر، پل- «اقتصاد سیاسی شهر»- ترجمه فرخ حسامیان- نشر ایران- 1358شكویی، حسین- «دیدگاه های نو در جغرافیای شهری»- انتشارات سمت- 1373عظیمی، ناصر- «پویش شهرنشینی و مبانی نظام شهری»- نشر نیكا- 1381عظیمی، ناصر- «طرح های كالبدی ملی- روش شناسی شبكه سكونت گاه‌ها»- مركز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری ایران- 1382نظریان، اصغر- «جغرافیای شهری ایران»- انتشارات دانشگاه پیام نور- 1374هیلهورست، ژوزف- «برنامه ریزی منطقه ای»- ترجمه غلامرضا شیرازیان و دیگران- سازمان برنامه و بودجه- 1370Meyer, lain & Huggett Richard- “Settelment”- Harper and Raw- 1981.Short, J. R- “The urban order”- Black well- 1996 ادامه خواندن مقاله شبكه شهري

نوشته مقاله شبكه شهري اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله تاريخچه عدد

$
0
0
 nx دارای 20 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : فهرستعنوان صفحهپیشگفتار 1شمردن 3عددها و نوشتن 13منابع 20 پیشگفتار مردمان روزگاران گذشته كه عدد را نمی شناختند و با عدد نویسی سروكار نداشتند ، چگونه می توانستند چیزها را بشمارند ؟ چقدر طول می كشید تا چوپانی برای شمردن هر یك از گوسفندهای گله اش یك نشانه به كار ببرد؟ شمردن و عدد نویسی چگونه پدید آمد ؟ چگونه سونیای هندی و یا صفر عربی به رقمهای عدد نویسی راه یافت و سبب پیشرفتهای بزرگ در علم و صنعت و بازرگانی نوین شد؟ چه شد كه امروز بی آنكه بیندیشیم ، از یكانها، دهگانها ، و صدگانها ،;. استفاده می كنیم و عددها را هر قدر هم كه بزرگ باشند به آسانی می نویسیم و می خوانیم ؟امروز عدد زبان علم و زندگی است بدون استفاده از عدد هیچ پیشرفتی در زمینه های علمی و صنعتی و اجتماعی و حتی داد و ستد و گردش زندگانی روزانه آدمی امكانپذیر نیست. آیزاك آسیموف دانشمند آمریكایی درباره اندیشه ها و تلاشهایی كه از دیرباز برای شمردن و عددنویسی و حساب كردن به كار رفته به پژوهش پرداخته است و از تاریخ پیشرفتهای آدمی با تكیه بر رگه های علمی این تلاش چندین هزار ساله كه به عدد نویسی و پدید آمدن ریاضیات نوین انجامید به زبانی ساده و گیرا سخن می گوید .این متن ترجمه و بازپرداختی است از آنچه آسیموف در این زمینه برای نوجوانان نوشته است چون كتاب بیشتر برای خواندگان انگلیسی زبان نوشته شده است ناگزیر بعضی از نكته های آن كنار گذاشته شد و بسیاری نكته ها بر آن افزوده شد تا برای نوجوانان زبان ایرانی سودمند تر و آموزنده تر باشد. شمردن هزاران سال پیش وقتی كه مردمان از یكدیگر می پرسیدند «چند تا ؟» یا «چقدر ؟» پاسخ دادن به این پرسشها برایمان آسان نبود . نیاز به عدد داشتند تا بتوانند پاسخی درست به این گونه پرسشها بدهند .فرض می كنیم كه مردمان آن روزگار می خواستند بدانند چندتا گوسفند دارند تا اطمینان پیدا كنند كه هیچ یك از گوسفندهایشان گم نشده است فرض می كنیم كه مردمان آن روزگار می خواستند بدانند از زمانی كه اتفاقی برایشان افتاده است چند روز گذشته است فرض می كنیم كه مردمان آن روزگار می خواستند بدانند چند نفر بیگانه وارد قبیله شان شده اند . مردمان آن روزگار می توانستند برای پاسخ دادن به این گونه پرسشها به چیزی كه در دسترس داشتند اشاره كنند یا از آن نام ببرند اگر كسی از دیگری می پرسید « از آخرین باری كه قبیله ما خرسی را كشت چند روز می گذرد ؟» امكان داشت به او چنین پاسخ داده شود : « روزی و روز دیگر و روز دیگر و روزگیر و روز دیگر .» چنین پاسخی گذشته از اینكه تا اندازه ای ناشیانه به نظر می آید به آسانی ممكن است آدمی را گمراه كند و شنونده پاسخ درست را نیابد .مردمان آن روزگار می توانستند برای پاسخ دادن به این گونه پرسشها چیزی را با چیز دیگری بسنجند و پاسخی بهتر و روشنتر بدهند . می توانستند نگاهی به مجموعه درختهایی كه در همان نزدیكی كنار رودخانه دیگر و درخت دیگر و درخت دیگر .مردمان آن روزگار با استفاده از چنین سنجشی می توانستند به پرسشی كه از آنها شده بود چنین پاسخ بدهند: « به آن درختها نگاه كن ، از آخرین باری كه قبیله ما خرسی را كشت روزهایی برابر با درختهایی كه در آنجا دیده می شود می گذرد .» پاسخ درست چنان پرسشی همین بود هر كسی با نگاه كردن به آن درختها می توانست بفهمد كه چند روز گذشته است ولی آیا همواره بخت یاری می كرد تاكسی كه از او چنین پرسشهایی شده است بتواند یكجا و به همان اندازه كه نیاز دارد درخت ،گل ، تخته سنگ ویا ستاره و مانند آنها بیابد وبه پرسشی كه از او شده است مجموعه دلخواه دسترسی داشته باشد تا به آنها اشاره كند و بگوید : « آنقدر » و یا « اینقدر » ؟خیلی بهتر می شد اگر مردمان روزگاران گذشته می توانستند كاری كنند كه همواره مجموعه هایی از چیزها ، به شماره های گوناگون در دسترس داشته باشند آن وقت تگر از آنها می پرسیدند « چند تا ؟» یكی از آن مجموعه ها را كه درست برابر پاسخی بود كه می خواستند بدهند بر می گزیدند و به آن اشاره می كردند و می گفتند : « این قدر » تقریبا همه كسانی كه می اندیشیدند داشتن چنین مجموعه هایی پاسخ دادن به این گونه پرسشها را آسان و روشن می كند چه بسا به یاد انگشتهای یك دستشان می افتادند .هیچ مجموعه ای به آسانی دست خود آدمی نمی تواند همواره در دسترس باشد به دستهایمان نگاه كنیم هر دست انگشتی و انگشت دیگر و انگشت دیگر و انگشت دیگر دارد .مردمان روزگاران گذشته نیز می تواستند یكی از دستهایشان را بالا ببرند . به انگشتهای آن اشاره كنند و بگویند : « از آخرین باری كه قبیله ما خرسی را كشت روزهایی برابر با انگشتهای این دست من می گذرد »می توانیم به هر یك از انگشتهای دست نامی بدهیم انگشتی را كه دورتر از انگشتهای دیگر است شست یا انگشت ابهام می نامیم. بعد از آن انگشت اشاره یا سبابه و بعد از آن انگشت میانی و بعد از آن انگشت انگشتری است كه معمولا انگشتری را به این انگشت می كنند.كوچكترین انگشت را هم انگشت كوچك می نامیم اگر از ما بپرسند « چند تا ؟ » یا « چقدر » می توانیم به دلخواه یك یا چند تا از انگشتهای دستمان را بلند كنیم و به پرسشی كه از ما شده است پاسخ بدهیم می توانیم انگشت اشاره مان را بلند كنیم و انگشتهای دیگر را كف دستمان بخوابانیم و انگشت اشاره را نشان بدهیم و بگوییم : « این قدر » می توانیم انگشت اشاره و انگشت میانی را بلند كنیم و بگوییم : « این قدر » می توانیم همه انگشتهای یك دست و انگشت اشاره دست دیگر را بلند كنیم و بگوییم : « این قدر » به همین ترتیب می توانیم از انگشتهای دست دیگرمان هم برای پاسخ دادن به پرسش استفاده كنیم ولی به هر صورت بهتر است ناگزیر نباشیم كه دستهایمان را بلند كنیم و با نشان دادن تركیبهایی از انگشتها به این گونه پرسشها پاسخ بدهیم .ممكن است چیزی در دستمان باشد و نخواهیم آن را زمین بگذاریم ممكن است هوا بسیار سرد باشد و نخواهیم انگشتهایمان را در برابر سوز سرما نگه داریم حتی ممكن است هوا آن قدر تاریك باشد كه كسی نتواند انگشتهای مارا ببیند از اینها گذشته آدمی بیشتر به كمك انگشت یكی از دستهایش انگشتهای دست دیگر را می شمارد و اگر هر دو دستش آزاد نباشد شمردن با انگشتها دشوار می شود فرض می كنیم كه برای یكی از انگشتها یا هر یك از تركیبهای انگشتها كلمه ای ساخته ایم حالا می توانیم به جای بلند كردن دستهایمان و نشان دادن انگشتها با گفتن این كلمه ها به پرسشهایی كه ار ما شده است پاسخ بدهیم برای مثال به جای اینكه فقط انگشت اشاره را بلند كنیم و بگوییم«این قدر!» می توانیم كلمه یك را بكار اگر از ما بپرسند «چنا تا چاقو داری ؟ » می توانیم بگونیم « من یك چاقو دارم » در هنگام پاسخ دادن به این پرسش نیازی نیست كه دستمان را بلند كنیم و در روشنایی باشیم حتی اگر دستمان در جیبمان باشد یا در تاریكی هم می توانیم به این پرسش پاسخ بدهیم و شنونده آنچه را می گوییم بفهمد . ادامه خواندن مقاله تاريخچه عدد

نوشته مقاله تاريخچه عدد اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله بررسي خصوصي سازي در آموزش عالي

$
0
0
 nx دارای 30 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : بررسی خصوصی سازی در آموزش عالی بررسی خصوصی سازی در آموزش عالیمقدمه: در ایران در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی همه تلاشها متوجه تثبیت موفقیت سیاسی و اقتصادی دولت بوده و صاحبان سرمایه های بزرگ و متوسط و گاه كوچك عاملان حكومت پیشین تلقی گردیده و بعضاً مبادرت به مصادره اموال می‎شد كه در آن سالها سیاست های اقتصادی روند دولتی شدن را طی می كرد. در حالیكه به عقیده علمای دینی و قانون اساسی بطور نهادی مالكیت خصوصی جایگاه خود را حفظ كرده و حذف آن از برنامه های نظام نبود. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران وجود سه بخش دولتی، تعاون و خصوصی در اقتصاد كشور مورد تأكید واقع شده است.امروزه روند خصوصی سازی به صورت بخش مهمی از مجموعه تحولات جهانی مطرح است، می‎توان گفت كه جریان خصوصی سازی بعنوان یكی از شاخص های اصلاحات در كنار شاخص های دیگر مانند رشد تولید ناخالص ملی، تراز پرداخت ها و مانند آن در جهت توسعه كشورهای مورد توجه سازمانهای بین المللی همچون بانك جهانی قرار گرفته است. خصوصی سازی در كشورهای كمتر توسعه یافته فرصتی مناسب برای ایجاد تحول در اقتصاد است اما هنوز جایگاه واقعی خود را نیافته است. اجرای این امر در كشورهای پیشرفته منجر به كاهش حوزه فعالیت دولتی، انتقال مالكیت و كنترل اقتصادی، افزایش كارآیی و تعدیل یارانه ها گردیده است. یكی از اصول موردنظر در برنامه سوم كوچك كردن میزان سلطه دولت و واگذاری قسمت هایی از امور به بخش خصوصی و افراد واجد شرایط است.در كشور ما نیز مبحث خصوصی سازی در بخش های مختلف دولتی مطرح شده و پیرو آن در بخش آموزش عالی نیز مورد توجه قرار گرفته است. تعریف:خصوصی سازی به عنوان الگوی ساختاری در جهت پویایی اقتصادی، افزایش كارایی و بازدهی افزایش كیفیت و كمیت خدمات از دهه 80 تا 1990 مورد توجه قرار گرفت و از اهمیت بیشتری برخوردار شده است گرایش به خصوصی سازی در ایران عمدتاً از سال 1368 در چارچوب برنامه اول توسعه اقتصادی اجتماعی، فرهنگی دولت آغاز و در جریان همین برنامه نخستین تصویب نامه هیات وزیران در تاریخ 29/3/70 با هدف ارتقا كارآیی فعالیت ها و كاهش تصدی دولت در فعالیت های اقتصادی و خدماتی غیرضروری و نیز ایجاد تعادل اقتصادی و استفاده بهینه از امكانات كشور صادر شده است. یكی از ویژگیهای اصلی برنامه سوم توسعه نیز توجه به اصل عدم تمركز و خصوصی سازی است.اهداف دولت در خصوصی سازی را می‎توان به دو دسته تقسیم كرد:الف: اهداف كلیب: اهداف فرعیالف- اهداف كلی را می‎توان به شرح زیر برشمرد:1- كاهش ابتكار عمل های مستقیم دولت در فعالیت های اقتصادی2- كاهش هزینه های بودجه ای دولت كه ناشی از یارانه ها و هزینه های سرمایه ای می‎باشد. 3- توسعه و رقابت و بهبود كارآیی عملیات سازمان اقتصادیب- اهداف فرعی را می‎توان به شرح زیر برشمرد:1- تشویق مالكیت گسترده سهام 2- توسعه و رشد بازارهای سرمایه3- به حداقل رساندن دخالت دیوان سالاری دولت در عملیات سازمان اقتصادی از طریق مشاركت مدیریتی یا مشاركتی4- تحصیل درآمدهای ناشی از سرمایه برای خزانه داری با این اهداف دولت كارآیی سازمان اقتصادی را بالا برده و به تبع خود نیز از این افزایش كارآیی بهره می‎برد اما چه روش هایی برای اجرای خصوصی سازی یك سازمان اقتصادی وجود دارد؟ بعضی كارشناسان این مفهوم را در سه عرصه قابل اجرا می دانند:1- تدابیر عملیاتی2- تدابیر سازمانی3- تدابیر در مورد مالكیت طبقه بندیهای دیگری هم وجود دارد:1- خصوصی سازی مالكیت 2- خصوصی سازی مدیریت3- خصوصی سازی تشكیلات سازمان اقتصادی با محدودیت بهره وری پایین دستگاه های دولتی و اتلاف منابع در این بخش از چالش های جدی چند سال اخیر در نظام مدیریت كشور بوده است بطوریكه یكی از شعارهای اصلی دولت افزایش بهره وری برای مقابله با این مشكل می‎باشد. بخش آموزش عالی نیز از این قاعده مستثنی نیست زیرا اتلاف منابع در این بخش هم وجود دارد و نشان از بهره وری پایین است. مزایای خصوصی سازی:1- خصوصی سازی باعث كوچك شدن دولت از طریق واگذاری قسمتی از تصدی امور اجرایی خود به بخش خصوصی می‎شود. 2- صرفه جویی در صرف مالیات ها و درآمد عمومی دولت در تولید مستقیم خدمات در جامعه3- با بوجود آمدن بخش های خصوصی (غیردولتی) تلاش برای به دست آوردن سهم بیشتر بازار می‎شود و این رقابت با یكدیگر یا موجب كاهش هزینه خواهد شد و یا با ارائه خدمات برای كیفیت بالاتر در نتیجه به افزایش بهره وری می‎انجامد. 4- با ایجاد عرضه كنندگان متفاوت و متعدد امكان حق انتخاب برای مصرف كننده بوجود خواهد آمد. عوارض احتمالی:علی رغم فواید خصوصی به نظر می رسد كه اجرای سیاست های بازار در بخش آموزش عالی با مشكلات ذاتی خود روبروست زیرا علاوه بر بحث های اقتصادی، بحث های مساوات و عدالت، كیفیت و نظارت دولت در این میان باقی است نقش نظارت دولت در این بخش اجتناب ناپذیر است. و آیا این كه مراجع خصوصی در ایران هم بتوانند و قادر باشند بهبودی و كارآیی آموزش عالی را ایجاد نمایند هنوز محل مناقشه و نیازمند بررسی بیشتری است با استفاده از این مدل در نتیجه تغییرات ساختاری، كنترل و پاسخگویی دستخوش تغییر قرار می گیرند. یكی از عوارض احتمالی خصوصی سازی، ایجاد انگیزه خلافكاری است كه از نمونه های آن می‎توان به فروش سوالات امتحانی، پایان ترم و اخذ نمره بدون داشتن معلومات كافی در دانشجویان است.خصوصی سازی آموزش عالی در جهان فرضیه ها و واقعیاتخصوصی سازی آموزش عالی پدیده جدیدی در دنیای اقتصاد نیست. در بسیاری از كشورهای جهان بخش خصوصی به صورت محدود یا مسلط نقش هایی را بر عهده دارد. در بعضی از كشورها سابقه خصوصی سازی به سالهای گذشته برمی گردد. با این حال خصوصی سازی در دنیای امروز به عنوان یك استراتژی سیاسی برای توسعه آموزش اهمیت بیشتری پیدا كرده است. این اهمیت اساساً از یك طرف به خاطر تورم و در بعضی از كشورها بودجه دولتی آموزش و پرورش و از طرف دیگر افزایش تقاضای اجتماعی برای آموزش عالی و ظهور شعارهای عمومی رفتن آموزش عالی برای همگان می‎باشد كه البته در همه موارد صادق نیست. رشد خصوصی سازی در دو تا سه دهه گذشته در كشورهای جهان قابل توجه بوده است (جدول 1). تعداد كالج ها و دانشگاه های خصوصی افزایش یافته و افزایش نرخ ثبت نام در مؤسسات خصوصی سریعتر از ثبت نام در مؤسسات دولتی بوده است. به عنوان مثال نرخ رشد آموزش عالی دولتی از اواسط سال 1960 تا اواسط سال 1970 در كلمبیا 7/1 درصد و در پرو 03/2 درصد بوده است. در بسیاری از كشورها سهم ثبت نام ها در آموزش خصوصی و تعداد مؤسسات خصوصی به دلایل مختلف رشد یافته است كه در دو مقوله كلی تر تقاضای فزاینده و تقاضای متفاوت برای آموزش عالی قابل بررسی است. اولاً : تقاضای اجتماعی برای آموزش عالی بر عرضه دولتی فزونی دارد و بخش خصوصی تلاش می‌كند تقاضاها را پاسخ دهد ثانیاً تقاضا برای كیفیت بهتر و برخی آموزش ها نظیر آموزش مذهبی به لحاظ عرضه زمینه ساز افزایش خصوصی سازی است. مؤسسات خصوصی در تأمین آموزش عالی به دلیل نوع دولتی یا سودآوری آمادگی دارند كه منافع آن به صورت اجتماعی و سیاسی یا اقتصادی باشند. انواع مؤسسات آموزش عالی خصوصینظامهای آموزش عالی در دنیای معاصر تنوع زیادی دارند در این زمینه دو نوع عمده قابل تشخیص است: نظامهای آموزش عالی دولتی كه آموزش عالی توسط دولت فراهم و تأمین مالی می‎شود. و نظامهای آموزش عالی تركیبی كه در آن بخش های دولتی و خصوصی نقش های متفاوتی دارند. نظام آموزش عالی تركیبی در كشورهای مختلف تنوع دارد. در مواردی این نظام تحت تسلط بخش خصوصی قرار دارد و بخش دولتی محدود شده است. نظیر بسیاری از كشورهایی مانند ژاپن، جمهوری كره، فیلیپین و كلمبیا كه اقتصاد آزاد دارند. در كشورهای دیگر نیز بخش دولتی تسلط دارد، نظیر كشورهای آسیای جنوبی (هندوستان)، آفریقا و اروپای غربی. در این گونه نظامها به طور كلی بخش دولتی و خصوصی به موازات همدیگر قرار دارند. در بعضی از كشورهای مرفه نظیر هلند و بلژیك هر دو نظام با استفاده از منابع دولتی در جوار هم قرار دارند، در نظامهایی كه بخش خصوصی از نقش محدودی برخوردار است نظیر سودان، انگلستان، فرانسه، اسپانیا، تایلند و غیره بخش خصوصی در حاشیه قرار دارد. انواع مختلف در مؤسسات آموزش عالی خصوصی را می‎توان در چهار مقوله طبقه بندی نمود:1- نوع كاملاً خصوصی كه در آن موسسه تحت نظارت اداره بخش خصوصی است و دولت مداخله اندكی در اداره موسسه دارد. این گونه مؤسسات كه از لحاظ مالی مستقل هستند در گسترش آموزش عالی به دولت كمك می‌كنند. 2- موسساتی كه هزینه كامل خود را از استفاده كنندگان نظیر دانشجویان، كارفرمایان یا هر دو تأمین می‌كنند. به لحاظ نقشی كه آموزش عالی در بازار كار دارد، این نوع خصوصی سازی ممكن است انجام پذیر نباشد و البته به لحاظ تجربی نیز احتمال دارد عملی نباشد. 3- نوع میانه ای از خصوصی سازی وجود دارد كه در آن دولت آموزش عالی را ارائه می‎دهد و لیكن سهم قابل توجهی از منابع مالی را بخش غیردولتی تأمین می‌كند. از آنجایی كه آموزش عالی ادامه خواندن مقاله بررسي خصوصي سازي در آموزش عالي

نوشته مقاله بررسي خصوصي سازي در آموزش عالي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله بررسي علل گسترش فساد اجتماعي

$
0
0
 nx دارای 38 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : بررسی علل گسترش فساد اجتماعی فهرست منابع:1) ادیب محمد حسین- جامعه شناسی ایران- اصفهان نشر هشت بهشت 13772) ربانی رسول- جامعه شناسی جوانان- تهران- آوای نور 13803) ربیعی، علی، زنده باد فساد- جامعه شناسی سیاسی فساد در دولت‌های جهان سوم- وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی- سازمان چاپ و انتشارات 1383 4) سیف‌الهی، سیف‌الله- جامعه شناسی مسائل اجتماعی ایران- انتشارات جامعه پژوهان سینا 13815) رزاقی- احمد- نشریه توسعه- 1384- بازرگانی مفاسد اجتماعی و راهكارها. 6) خسروی، شریف- نشریه جام هفته 295- فساد علل و پیامدها. 7) مجله جام ‌جم- شنبه 19 اردیبهشت 1385- سال ششم- شماره 1703 فهرست مطالبعنوان صفحه1- مقدمه 22- بیان مسأله 33- شرح پیامدها و عوارض مسأله 94- علل بروز و ظهور مسأله 115- ارائه راه‌حلها 216- نتایج مورد انتظار 217- منابع پیشگفتاریرفع الله الذین امنوا متكم والذین اوتوالعلم درجاتشكر و سپاس به درگاه خداوندی كه جهان ما را با نور معرفت و دانش خود روشنایی بخشید و زنگار جهل و نادانی را از آینه دل‌های ما پاك نمود و درود بر خاتم انبیا محمد مصطفی (ص) كه با ارائه شریعت آسمانی و مكتب اسلام ناب محمدی غبار تیرگی از اندیشه و روان ما برگرفت و درود به روح بلند امام راحل (ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی و سلام به مقام معظم رهبری و ارواح پاك شهدای انقلاب اسلامی. در این جا بر خود لازم می‌دانم كه از استاد عزیزم جناب آقای دكتر منوچهر جفره كه در طول نوشتن این مقاله مرا صبورانه تحمل كردند و از هیچ گونه كمك و راهنمایی دریغ نورزیدند تشكر و قدردانی نمایم. و امیدوارم كه خداوند بر ایشان طول عمر عطا فرمایند تا بتوانند سالهای متمادی در عرصه علم و دانش به كشور و مملكت خدمت نمایند. مقدمه: جامعه شناسان می‌گویند هر اجتماعی بر اساس موازین خود دارای حركتی طبیعی است كه پیوند اجتماعی مردم را برای ادامه زندگی حفظ می كند اگر عملی اتفاق افتد و این پیوند را برهم زند و مشكلی برای حركت طبیعی جامعه ایجاد كند آن عمل را یك مسأله اجتماعی می‌گویند. اگر جامعه را به ارگانیسم و سازمان بدنی انسان تشبیه كنیم. دراین تشبیه مسائل و مفاسد اجتماعی بیماریهای آن جامعه به حساب می‌آیند و همان طور كه بیماریهای جسمی قابل شناخت و علاجند بیماریهای اجتماعی نیز قابل تشخیص و درمانند. منتها در درمان بیماریهای اجتماعی باید به علل بوجود آورنده آن مسائل یا بیماریها توجه داشت و بر اساس شناخت واقعی علل، راه درمان مناسبی ارائه نمود. ارتباط و وابستگی متقابل امور اجتماعی موجب می‌شود كه یك مسأله اجتماعی به پیدایش مسایل اجتماعی دیگر كمك كند. مثلاً فقر و ستیز بین افرادی كه در محلات شلوغ و پرجمعیت فقرنشین شهرها زندگی می كنند. موجب پیدایش و افزایش جرایم دیگر مانند دزدی، تجارت و فحشا می شود و به همین دلیل می‌گوییم پیدایش یك مسأله اجتماعی، بدون مسائل اجتماعی دیگر وجود ندارد بلكه بدین معنی است كه اوضاع و احوال موجود احتمال برخورد با مسائل اجتماعی دیگر را فراهم می‌آورد و زمینه مساعدی برای پیدایش مسائل اجتماعی دیگر فراهم می كند. هیچ انسانی مجرم و گناهكار آفریده نمی‌شود. شرایط نامتعادل اجتماعی- اقتصادی در جامعه ایجاد فساد می كند. همچنین در صورتی كه بنیادها و نهادهای اجتماعی پاسخی برای مسائل افراد جامعه نداشته باشند مفاسد اجتماعی به صورت تصاعدی بالا می‌رود. چرا كه بنیادهای اجتماعی مثل اعضای اصلی بدن هستند كه باید هر كدام كار خود را انجام دهند و تداخل وظایف باعث فساد همه آنها می‌شود. گام اول بیان مسأله منظور از مسائل اجتماعی چیست؟ مسائل اجتماعی جامعه پدیده‌هایی اجتماعی اعم از شرایط ساختاری و یا الگوهای كنشی هستند كه در مسیر تحولات اجتماعی بر سر راه توسعه یعنی وضعیت موجود و وضعیت مطلوب مورد توجه مردم و گروه‌های اجتماعی قرار می گیرند و مانع تحقق اهداف و تهدید كننده‌ ارزش‌ها و كمال مطلوب‌های آنها می‌شوند . این پدیده ها معمولا به وسیله اندیشمندان اجتماعی به عنوان موانع توسعه (نظیر خاص‌گرایی‌های فرهنگی و اجتماعی) هزینه‌های توسعه (نظیر آلودگی محیط زیست) و آثار و تبعات عقب‌ماندگی (نظیر بی‌سوادی و خشونت) مورد شناسایی و ارزیابی قرار می‌گیرند. مسائل اجتماعی به عنوان پدیده‌‌های نامطلوب اذهان نخبگان و افكار عمومی مردم را به خود مشغول می‌دارند به طوری كه نوعی وفاق و آمادگی جمعی برای مهار آن‌ها پدید می‌آید كه مقامات رسمی كشور را به چاره‌جویی و اقدام عملی در جهت اصلاح و یا رفع و پیشگیری از آن‌ها وامی‌دارد. مسائل اجتماعی دارای چه ویژگیهایی هستند: الف) اجتماعی بودن و عمومی بودن مسائل اجتماعی محصول حیات اجتماعی انسانها در قالب واحدهای اجتماعی مشخص چون گروه، قشر، طبقه, ایل، روستا، شهر، جامعه و نظایر آن هستند. با توجه به این كه در عالم واقع هیچ جامعه‌ای وجود ندارد كه با مسائل اجتماعی روبه‌رو نباشد. لذا می‌توان گفت كه مسائل اجتماعی پدیدهایی عمومی هستند كه در همه جوامع با كم و كیف متفاوت وجود دارند. ب) جمعی و غیر فردی بودن: مسائل اجتماعی پدیده‌هایی جمعی‌اند نه فردی، موانعی هستند كه بر سر راه توسعه واحد اجتماعی مشخصی قرار می‌گیرند و یا پیامدها و عوارضی هستند كه ارزشها و كمال مطلوب‌های اكثریت اعضای آن واحد تجمعی را تهدید می‌كنند. ج) تاریخی بودن: اغلب مسائل اجتماعی در یك فرایند تاریخی مشخص پدید می‌آیند. بنابراین ابتدا به ساكن نیستند. د) واقعی بودن: مسائل اجتماعی پدیده هایی واقعی و قابل تجربه به معنای عام كلمه هستند. اصطلاح مسئله‌یابی هم مبتنی بر پیش‌فرض واقعی بودن مسائل اجتماعی است. در مسئله یابی محقق، مسائل اجتماعی موجود را در می‌یابد ولی در مسئله آفرینی چیزی كه مسئله نیست تبدیل به مسئله می‌شود. حكایت آن كسی است كه می‌گفت برای رفع خستگی می‌خواهد به فلان شهر سفر كند. وقتی كه از وی سوال شد شما كه خسته نیستی، در پاسخ گفت وقتی به آن جا برسم خسته خواهم شد. و: متغیر و نسبی بودن: مسائل اجتماعی بر حسب زمان و مكان تغییر می‌یابند. مسائل امروزی جامعه ما با مسائل گذشته و آینده متفاوت‌اند. معمولا‌ً هر چه از واحدهای اجتماعی بزرگ‌تر به طرف واحدهای اجتماعی كوچك‌تر حركت كنیم. از مسائل عام به مسائل خاص هر واحد اجتماعی یا مسائل خرده نظام‌ها و خرده فرهنگ‌های درون آن واحد اجتماعی می‌رسیم كه خاص‌تر و نسبی‌تراند. ه) تنوع و تكثیر مسائل اجتماعی: مسائل اجتماعی هم در درون هر جامعه و هم در بین جوامع، بسیار متنوع و متكثراند. مثلاً‌ در جامعه ایران امروزی با مسائل فرهنگی و اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و زیست‌ محیطی متعدد و متنوعی رو به رو هستیم كه هر دسته از آنها را می‌توان به دسته‌های كوچك‌تری تقسیم كرد. مثلاً‌ مسائل فرهنگی به مسائل دینی، هنری و علمی قابل تقسیم است. ی) قابل كنترل بودن مسائل اجتماعی: مسائل اجتماعی قابل اصلاح، رفع و پیشگیری‌اند، ولی هر گونه دخل و تصرف در آن‌ها موكول به شناخت ریشه‌های آنها در همه ابعاد واحد اجتماعی ذیربط است. یافته‌های علمی باید در قالب برنامه‌ریزی‌های كوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت به كار گرفته شوند و نتایج و عملكرد آن برنامه‌ها نیز مورد ارزشیابی علمی قرار گیرد تا با تداوم تعاملات بین اصحاب اندیشه، مردم و مسئولان زمینه‌های نهادمند و مناسبی برای اصلاح رفع و یا پیشگیری از مسائل اجتماعی پدید آید. برخی مسائل اجتماعی ذاتی نظام اجتماعی غالب جامعه هستند. و بنابراین ممكن است. در قالب نظام اجتماعتی موجود قابل حل نباشندو در این صورت خود نظام موجود مانع اصلی تحول و تكامل و عمده‌ترین مسئله اجتماعی جامعه محسوب می‌شود. تحت چنین شرایطی است كه مردم به انقلاب و تحول نظام موجود گرایش پیدا می‌كنند. مفاسد اجتماعی در جوامع:پس از جنگ جهانی دوم و پس از دستیابی ابرقدرتها به صنعت و تكنولوژی پیشرفته و توسعه و گسترش روز افزون كارخانجات مختلف، صاحبان صنایع و سرمایه‌داران و تولیدكنندگان استعماری پس از پر شدن انبار تولیدات وكمبود‌ بازار مصرف داخلی درصدد بازاریابی بر‌آمدند ولی تحقق این امر دو شرط اساسی داشت. اول: اینكه مخطورات سیاسی وجود نداشته باشد وصاحبان صنایع بتوانند بدون هیچ مانعی كالاهای خود را در بازارهای كشف شده به فروش برسانند. دوم: تقاضا وجود داشته باشد. یعنی كالاهای تولید شده در كارخانجات و صنایع شده غرب در كشورهای مربوطه (جهان سوم) خریدار داشته باشد. قدرتهای استعماری و بدنبال آن صاحبان صنایع برای تحقق شرط اول به قدرت نظامی، سیاسی متوسل شده و با از میان برداشتن موانع سیاسی شرایط لازم را جهت سرازیر شدن كالاهای بنجل خود و به یغما بردن مواد اولیه و منابع طبیعی و زیرزمینی كشورهای یاد شده فراهم ساختند و به منظور تحقق شرط دوم، هجوم فرهنگی، وابستگی فرهنگی و غربزدگی را در كشورهای مورد نظر تعمیق نموده و با تحمیل عادات و طرز تفكر و طرز زندگی و قالبهای غربی كوشیدند برای تولیدات و مصنوعات كارخانجات خود تقاضا ایجاد نمایند. در این میان اعتقادات ملی و مذهبی و ارزشها و گرایشهای این كشورها بویژه ممالك اسلامی سد و مانع برزگی برای غارتگران و سوداگران استعماری موجب می‌شد. زیرا مسلمین با اعتقاداتی كه داشتند به آسانی مظاهر فریبنده فرهنگ غرب را نمی‌پذیرفتند. از این رو استعمارگران و تولیدكنندگان غربی چاره را در تغییر رویكرد ملتها به دین و مقدسات مذهبی و از بین بردن تعصبات و اعتقادات حیاتی مسلمانان دیدند. برای تحقق اهداف شوم فوق. ایجاد و گسترش فساد و ناهنجاریهای اجتماعی از موثرترین و كم هزینه ترین راهها بشمار آمد. این فرایند خطرناك در ایران از زمان فتحعلی شاه قاجار آغاز در عصر مشروطه شدید و در دوره پهلوی به اوج خود رسید. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و شكست رژیم وابسته پهلوی و جایگزینی ارزشهای اسلامی و انقلابی بجای معیارهای منحط پهلوی، تقریباً تمامی آثار و مفاسد اجتماعی از عرصه‌های مختلف كشور زدوده شد و در تمامی دوران جنگ تحمیلی فرهنگ جهاد و ایثار و تقوا در زندگی فردی و اجتماعی مردم حاكم گردید. اما بعد از جنگ و آغاز دوران سازندگی و جوشش ثروتهای زیرزمینی و تراكم آن در دست عده‌ای معدود و در نتیجه فراهم شدن بستر ادامه خواندن مقاله بررسي علل گسترش فساد اجتماعي

نوشته مقاله بررسي علل گسترش فساد اجتماعي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


مقاله مرور زمان در آيين دادرسي كيفري و حقوق جزا

$
0
0
 nx دارای 105 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مرور زمان در آیین دادرسی كیفری و حقوق جزا   مقدمه:تصمیمات قضایی ممكن است ناشی از اشتباه یا ناروا باشد دادرسان معصوم نیستند و علیرغم تربیت علمی و عملی مانند سایز افراد بشر در معرض جهل و تردید كه منشاء اشتباه است و در معرض ضعف نفس و اغراض كه منشاء لغزش و بی‌عدالتی است ممكن است واقع شوند. حتی بهترین قاضی مانند سایر افراد بشر همواره در معرض اشتباده و لغزش است، در نتیجه باید ترتیبی مقرر شود كه رأی قاضی برای بازبینی، بتواند مورد شكایت طرفی قرار گیرد كه جزئاً یا كلاً علیه او صادر شده است. بنابراین، پیش‌بینی طرق شكایت از آراء برای تضمین قضایی شایسته است. طرق شكایت از آراء را دارای دو نقش دانسته‌اند. از یك سو «اصلاح» تصمیم مورد شكایت را ممكن می‌سازد و از سوی دیگر نقشی پیش‌گیرانه دارد، زیرا قاضی صادركننده رأی كه می‌داند رأی او ممكن است مورد رسیدگی نقادانه‌ی قاضی عالی قرار گیرد تشویق می‌شود كه با دقت كافی تصمیم گیری نماید در عین حال در پیش‌بینی طرق شكایت از آراء گام‌ها همواره باید با دوراندیشی و احتیاط بیشتری برداشته شود. اگر چه باید ترتیبی داده شود كه زیان ببیند از رأی مرجعی دیگری و یا باشرایطی به خود همان مرجع مراجعه نموده تا اختلاف، دوباره مورد قضاوت گیرد، اما این امر نباید به گونه‌ای باشد كه فصل خصومت را غیرممكن نموده و رأی قاضی را به صورت یك (پیش نویس) درآورد كه همواره از طرق مختلف و متنوع و به دفعات و تا روز رستاخیز به درخواست اشخاص یا مقامات مختلف ممكن است مورد حك و اصلاح قرار گیرد، خطری كه در حال حاضر نظام دادرسی ما، علیرغم اصلاحات قانونی مهرماه 81، هنوز هم تا اندازه‌ای با آن رو به رو است. برای اصحاب دعوی تضمیناتی ضرورت دارد كه آنان را از سهو و خطای دادرسان یا از بیدادگری آنان محفوظ بدارد. این تضمین با استفاده از حق درخواست رسیدگی مجدد دعوی حاصل می‌شود تجدید رسیدگی یا به وسیله همان دادگاهی صورت می‌گیرد كه قبلاً رسیدگی كرده و حكم داده است و به آن دادگاه تكلیف می‌شود كه از رأی خود عدول كند، در این صورت طریقه شكایت را طریقه عدولی می‌خوانند و یا این است كه رسیدگی ثانوی به وسیله یك دادگاه بالاتری به عمل می‌آید و آن دادگاه می‌تواند تصمیم دادگاه تالی را بر هم بزند در این صورت طریقه شكایت را طریقه تصحیحی می‌نامند. بنابراین طریق شكایت به طور كلی عبارت از وسایلی هستند كه در دسترس و به اختیار اصحاب دعوی گذاشته شده برای اینكه موجبات تجدید رسیدگی به دعوی خود را فراهم نمایند. شكایت از رأی علی‌الاصول باید نزد مرجع عالی و یا مرجعی غیر از مرجع صادركننده رأی مطرح شود كه دراین صورت (اصلاحی) نامیده شده است اما درمواردی نیز شكایت نزد همان مرجعی باید مطرح شود كه رأی مورد شكایت را صادر نموده كه به آن طریقه‌ی (عدولی) شكایت گفته‌اند (واخواهی، اعاده‌ی دادرسی و اعتراض شخص ثالث) اما این ترتیب تقسیم بندی سنتی طرق شكایت از آرا دقیق به نظر نمی‌رسد در حقیقت فرجام خواهی را كه طریقه‌ی (عدولی) نیست (اصلاحی) ب ه معنای دقیق واژه نیز نمی‌توان به شمار آورد، زیرا بر خلاف تجدید نظر (پژوهش) كه می‌تواند موجب شود دادگاه تجدیدنظر رأی تجدید نظر خواسته را فسخ و رأی جدیدی در (اصلاح) رأی نخسیتن صادر نماید، فرجام خواهی علی القاعده تنها می‌تواند موجب شود كه رأی فرجام خواسته نقض گردد، بی‌آنكه دیوان عالی كشور رأی فرجام خواسته را (اصلاح) نماید. بخش اول: طرق شكایت و مفهوم آن و انواع تقسیم بندی طرق شكایتطرق شكایت را علی‌الرسم به دو دسته تقسیم می‌كنند طرق عادی یا عمومی شكایت از احكام و طرق فوق‌العاده یا اختصاصی یا استثنایی شكایت از احكام با توجه به اینكه تقسیم بندی طرق شكایت به (اصلاحی) و (عدولی) دقیق نبوده و در برگیرنده تمامی طرق شكایت نمی‌باشند به تقسیم بندی دیگر كه در عین حال منطقی‌تر نیز می‌باشد باید توجه نمود كه بر مبنای آن طرق (عادی) شكایت از طرق (فوق‌العاده) شكایت از هم متمایز می‌گردند. طرق عادی عبارتند از پژوهش به حكم غیابی- طرق فوق‌العاده عبارتند از اعتراض شخص ثالث اعاده دادرسی و فرجام در آئین دادرسی برخی از كشورها مانند فرانسه یك طریقه فوق‌العاده دیگری هم هست كه عبارت است از شكایت از دادرس (قاضی) Prise a Partie كه در قانون ما نیست. مقصود حق شكایتی است كه به اصحاب دعوی داده شده بر علیه قاضی كه از وی غرض و برخلاف شئون قضایی مثلاً بر اثر تطمیع و اعمال نفوذ كسی را محكوم كرده و محكوم علیه خسارت وارده از تخلف قاض را از قاضی متخلف مطالبه می‌كند در سال 1312 وزارت دادگستری برای تأسیس این طریقه شكایت لایحه‌ای تحت عنوان قاضی تشكیل دیوان شكوی تقویم مجلس كرد این لایحه از بیم اینكه مبادا مورد سوء استفاده واقع شده قضات را مرعود و از تصدی شكل قضا گریزان نماید در مجلس مسكوت ماند. بدین ترتیب كه طرق (عادی) شكایت قاعده‌ی عام را در این خصوص تشكیل می‌دهد و بنابراین تمامی آرا قابل شكایت عادی می‌باشند مگر اینكه خلاف آن پیش‌بینی شده باشد. درحقوق ایران تا سال 1358 (زمان لازم الاجرا شدن لایحه‌ی قانونی تشكیل دادگاه عمومی) و در فرانسه تاكنون، واخواهی (اعتراض به حكم غیابی) و پژوهش (تجدیدنظر) از طرق عادی شكایت شمرده می‌شدند (می‌شوند) زیرا تمامی احكام غیابی قابل واخواهی است مگر اینكه خلاف آن تصریح شده باشد و تمامی احكام حضوری قابل تجدید نظر است جز در مواردی كه استثنا شده باشد. در مقابل فرجام اعاده‌ی دادرسی و اعتراض شخص ثالث از طرق فوق‌العاده‌ی شكایت شمرده می‌شوند، بدین معنا كه تنها نسبت به آرایی قابل طرح می‌باشند كه قانونگذار تصریح نموده باشد. فصل اول: (طرق عادی شكایت از آراء) طرق عادی یا معمولی اصولاً به روی عموم اصحاب دعوی باز است لازم نیست به موجب حكم خاص قانون تجویز شود همین قدر كافی است كه حكم خاص آن را منع نكرده كسی كه از یك طریقه عادی شكایت میخواهد استفاده كند مكلف نیست كه استحقاق خود را در استفاده از آن اثبات كند. برطرف اوست كه ادله بر علیه او اقامه نموده و اثبات نماید كه او استثنائاً از یك وضعیتی است كه به او اجازه استفاده از آن را نمی‌دهد.   طرق فوق‌العاده شكایت كه در این جا موضوع بحث ما است عكس آن است. اصولاً آن طرق باز نیست مگر به طور محدود با قیودی كه درقانون پیش بینی شده است و هر كس بخواهد در هر مورد از آن طرق استفاده كند بر او است كه اعتراض را طوری بدهد كه در قانون برای اعمال آن طریقه پیش‌بینی شده است مثلاً كسی كه از حكم یا قراری پژوهش می خواهد هر گونه اعتراض به رسیدگی دادگاه نخستین بكند دادگاه پژوهش مكلف است مجدداً به دعوی رسیدگی كرده حكم مورد اعتراض را فسخ یا تائید كند لیكن كسی كه فرجام می‌خواهد فقط در حدود ماده 559……. می‌تواند اعتراض بكند و اگر اعتراضهای ماهیتی و خارج از موارد مذكور در آن ماده بكند مورد توجه واقع نمی‌شود و دیوان كشور را مورد رسیدگی نمی‌نماید. فصل دوم: «طرق فوق‌العاده شكایت ا ز آراء»طرق فوق‌العاده با طرق عادی قابل جمع نیستند به این معنی مادام كه طریقه عادی باز است طرق فوق العاده حدود هستند به عبارت دیگر اینها دودری هستند كه به هم باز نمی‌شوند مثلاً احكام وحله نخستین اعم از غیابی یا حضوری مادام كه مرحله اعتراض یا پژوهش را طی نكرده یا اینكه مدت اعتراض و پژوهش آن منتفی نشده باشد قابل رسیدگی فرجامی نیستند. اما در اعتراض شخص ثالث بترتیب دیگری است: شخص ثالث حق دارد به هر گونه حكم و قرار صادره از دادگاههای نخستین و پژوهشی اعتراض كند برای اینكه از شخص ثالثی كه در مرحله بدوی یك حكمی دخالت نداشته درخواست پژوهش پذیرفته نمی‌شود و اگر او می‌تواند در مرحله پژوهش به عنوان ورود ثالث دخالت كند ورود ثالث از طرق شكایت به حكم محسوب نمی‌شود كه آن را طریق عادی و مانع از طریقه فوق‌العاده اعتراض شخص ثالث بدانیم. طرق عادی اجرای حكم را به تأخیر می‌اندازد برعكس طرق فوق‌العاده اصولاً‌ موجب تعلیق اجرا نیستند حكم به موقع اجرا گذاشته می شود هر چند به یكی از طرق فوق‌العاده از آن حكم شكایت شده باشد. خلاصه اینكه شكایت فوق‌العاده مادام كه مقبول و برطبق آن در مرجع شكایت حكم صادر نشده است تاثیری نسبت به قوه اجرائی حكم مورد شكایت ندارد. در پایان لزوماً تذكر داده می‌شود كه طرق شكایت یگانه وسیله‌ای هستند كه برای برهم زدن احكام به دست اصحاب دعوی داده شده است . فساد و عیب یك تصمیم قضائی هر قدر ظاهر و بدیهی باشد تا زمانی كه آن تصمیم از اعتبار نیفتاده است چاره‌ای ندارد جز اینكه با توسل به یكی از طرق شكایت موجبات فسخ آن را فراهم كرد نسبت به یك حكم قضایی دعوی بطان مانند دعوی بطان معامله وبی‌اعتباری سند نمی‌شود اقامه كرد و مسموع نیست. مبحث اول: شناخت فرجام و جایگاه آنبحث فرجام و فرجام خواهی، بحث نقض و ابرام، از مباحث مربوط به دیوانعالی كشور است، تشكیلات و وظایف دیوانعالی كشور و دادسرای آن را با تفصیل در جلد اول آئین دادرسی مدنی توضیح داده‌ایم. دیوانعالی كشور در صدد سازمان قضایی كشور جای دارد. قانون اساسی وظایف اصلی و خاص آن را نظارت بر اجرای صحیح قوانین در محاكم و ایجاد وحدت رویه اعلام داشته است. رسیدگی دیوان كشور اساساً رسیدگی است، تا اجرای صحیح و كامل قانون در محاكم تحقق پیدا كند فرجامخواهی از طرق فوق‌العاده شكایت از احكام به شمار می‌رود تا نظارت دیوان كشور را بر آراء صادره از محاكم نخستین و تجدیدنظر ممكن می‌سازد وبه این جهت حق آن بود كه كلیه آراء قابل فرجام باشد، تا این نظارت كلی و عمومی عملاً قابل اعمال باشد، سالها وظایف دیوان كشور به نوعی تجدیدنظر توأم با فرجام تبدیل شده بود. قانون آئین دادرسی سال 79 كوششی است در تجدید حیات مستقل رسیدگی فرجامی و باز گشتی است به قوانین دادرسی سابق ماده 366 آ. د. م كه اولین ماده مربوط به باب پنجم با عنوان فرجامخواهی است رسیدگی فرجامخواهی را چنین تعریف می‌نماید: «رسیدگی فرجامی عبارت است از تشخیص انطباق یا عدم انطباق رأی مورد درخواست فرجامی با موازین شرعی و مقررات قانونی» مبحث دوم: طرح موضوع اعاده دادرسی اصولاً رسیدگی مراجع قضایی باید حدی داشته باشد، تا دعاوی به هر حال فیصله پیدا كند، اشتباه در جریان رسیدگی كم باشد، و در صورت بروز اشتباه در مرحله رسیدگی ماهیتی بعد برطرف گردد. در تعقیب همین اهداف رسیدگی ماهیتی را به دو مرحله تجدیدنظر باقی باشد و بالاخره یك مرجع فرجامی هم مقرر گردیده تا اگر از لحاظ قانون تخلفی صورت گرفته باشد. آن امر خلاف قانون باقی نماند و بنابراین دعوایی كه این مسیر را طی كرد باید خاتمه یافته تلقی شود و افراد نتوانند به احكام قطعی خدشه‌ای وارد سازند و به نحوی آن را از اثر بیاندازند. و در غیر اینصورت برای دادرسی و احكام دادگاههای اعتباری نیست و همواره در وضع متزلزلی قرار دارند، مع‌الوصف از آنجا كه هدف از تشكیل مراجع قضائی احقاق حق و اجرای عدالت می‌باشد و ممكن است با وجود پیش‌بینی مراحل فوق بنا به جهاتی حكمی از روی اشتباه صادر شود كه بقای آن موجب تضییع حق باشد، از همین نظر مسئله اعاده دارسی پیدا شده است، تا راهی هر چند مشكل برای بازگشت باقی باشد و دادگاه بتواند تحت شرایط و اوضاع و احوال خاصی از رأی سابق خود عدول نماید. اعاده دادرسی طریقی برای شكایت از احكام هست، ولی نه طریقی ساده كه هر محكوم علیه پرونده‌ای بتواند از آن استفاده نماید. ضوابط دقیقی برای اعاده دادرسی در نظر گرفته شده تا فقط در صورت ضرورت و نبودن طریق دیگری برای شكایت از آن استفاده گردد. به همین لحاظ قانون آ. د. م مقررات آن را در ذیل طرق فوق‌العاده شكایت از احكام آورده و اضافه بر آن موارد محدود استفاده از آن را صریحاً اعلام داشته است. ورود اعاده دادرسی در قوانین ما از مقررات دادرسی فرانسه است. در فرانسه دو اواخر قرون وسطی یك طریق جدید استثنایی برای شكایت از احكام پارلمانها پیدا شد و آن را (پیشنهاد اشتباه) می‌گفتند. فرمان پادشاه فرانسه در 1667 پیشنهاد را منسوخ اعلام داشت و بجای آن اعاده دادرسی را برقرار ساخت برای استفاده از اعاده دادرسی لازم بود در ابتدا پروانه مخصوصی از دفتر پارلمان اخذ شود. صدور چنین پروانه‌ای مستلزم پرداخت مبالغی وجه بود كه باید مؤدبانه پرداخت می‌شد بدون اینكه در مورد رأی موضوع شكایت كلمات موهنی بكار برند. با وقوع انقلاب 1789 فرانسه اخذ پروانه برای اعاده دادرسی منافی آزادی دادخواهی شناخته شد و نسخ گردید. لازم به یادآوری است كه از اعاده دادرسی باید به نحوی استفاده شود كه به سادگی قوت و اعتبار محكوم بها زیر سئوال نرود و به استحكام تصمیمات قضایی لطمه وارد نیاید. اعاده دادرسی فقط در وضع ضرورت به كارگرفته شود به همین جهت در قوانین كشورها جهات و شرایط اعاده دادرسی مشخصاً پیش‌بینی گردیده دادگاهها در مقام اعمال مقررات مربوط تحت تأثیر جوسازی قرار نگیرند رویه ارفاقی نداشته باشند بنابر آنچه از دادگاههای فرانسه تحقیق شده بندرت پیش‌ می‌آید كه به اعاده دادرسی متوسل شوند. جهات اعاده دادرسی ماده 426 آ. د. م اعاده دادرسی را در 7 مورد جایز دانسته و به محكوم علیه حق داده در صورت وجود یك یا بیشتر از این جهات درخواست اعاده دادرسی نماید.بند اول- صدور حكم در غیر مورد ادعا: ما میدانیم كه دادگاه باید فقط به ادعای خواهان رسیدگی و در حدود آن، حكم صادر نماید هر چند كه در واقع دعاوی دیگری، بین طرفین وجود داشته باشد (بدون اینكه خواهان در دادخواست مطرح نماید) مثلاً خواهان به استناد سبق تصرفات خود، و سبق تصرف عدوانی خوانده، دعوی تصرف مطرح كرده و اعاده تصرفات را خواسته است، بدون این كه رسیدگی و صدور حكم در مورد مالكیت را خواسته باشد، ولی دادگاه اشتباهاً در حكم خود مالكیت وی را افراز و علیه خوانده به اعتبار اینكه خواهان مالك است حكم صادر می‌نماید در این صورت ملاحظه می‌گردد دادگاه به چیزی كه مورد ادعا نبوده یعنی مالكیت حكم داده است. البته اشتباهی مانند مثال فوق به ندرت ممكن است پیش‌بینی آید، و در عمل این نوع اشتباه وقتی صورت می‌گیرد كه در دادخواست خواهان مثلاً خلع ید و اجرت المثل را مطالبه می‌نماید، بعداً در جریان دادرسی از اجرت المثل صرفنظر می‌كند ولی دادگاه بدون توجه به این انصراف در خصوص اجرت المثل هم كه مورد ادعا نبوده حكم صادر می‌نماید. بند دوم: صدور حكم به میزان بیش از خواسته همان طور كه می‌دانیم خواسته خود را شخص و معین كند و دادگاه تكلیف حداكثر تا میزان خواسته، حكم صادر نماید. دادگاه نمی‌تواند بیش از آنچه مورد تقاضا بوده خواهان را محق بشناسد و به نفع وی حكم صادر كند، فرض كنید خواهان یكسال مال الاجاره مغازه‌ای از خوانده كه مستأجر او است با تقدیم دادخواست مطالبه می‌نماید، یعنی خواسته دعوا اجور یكسال گذشته است، دادگاه در نتیجه رسیدگی به دلایل متوجه می‌شود كه خوانده دو سال اجاره بدهكار است و به میزان دو سال حكم صادر می‌كند، چنین حكمی قابل اعاده دادرسی است و تمام حكم باید مورد اعاده دادرسی قرار گیرد به نسبت زائد از خواسته، صدور حكم به بیش از خواسته یا مورد قبل كه صدور حكم در غیر موضوع ادعا بود فرق دارد. بند سوم: تضاد مفاد در حكم واحد: اگر در مفاد یك حكم مواد متضاد باشد باز هم از جهات اعاده دادرسی است. تضاد مواد یا به عبارت دیگر تضاد در اجزای یك حكم حاكی از آن است كه دادگاه در صدور رأی توجه كامل و كافی به موضوع دعوی نداشته است تضاد در مواد حكم به اشكال مختلف ممكن است بروز كند، مثلاً وقتی كه خواسته دعوی تخلیه عین مستأجر و اجرت‌المثل توام بوده دادگاه در صدور حكم از یك طرف اجرت‌المثل داد تا زمان صدور حكم محاسبه می‌كند و به نفع خواهان حكم می‌دهد و از طرف دیگر به علت اینكه خوانده متصرف ملك نیست دعوی تخلیه موارد نماید. این دو قست با هم قضاوت است. زیرا اگر دادگاه اجرت المثل را محرز دانسته یعنی خوانده را متصرف شناخته دیگر رد كردن دعوی به استناد این كه متصرف نیست بی‌معنی است، یا اگر دادگاه از یك طرف خواهان را در دعوی محكوم كند و از طرف دیگر در همان موضوع خوانده را به پرداخت خسارت دادرسی در مقابل خواهان محكوم نماید، در مواد حكم تضاد وجود دارد البته باید توجه داست متضاد بودن اجزاء حكم غیر از آن است كه دادگاه در یك قسمت حكم صادر نكند، در مثال فوق تخلیه را سكوت گذارد و بنابراین رسیدگی نكردن و مسكوت مانده قسمتی از دعوی از موارد اعاده دادرسی نیست. بند چهارم: مغایر بودن دو حكم قطعیدر صورتی كه حكم دادگاه مخالف با حكم قطعی دیگری باشد كه سابقاً همان دادگاه در خصوص همان دعوی و بین همان اصحاب دعوی صادر كرده بدون اینكه سبب قانونی موجب این مغایرت باشد، مثلاً شخصی به استناد یك برگ سند عادی دادخواست علیه مدیون به دادگاه می‌دهد و خوانده دعوی با ارائه رسیدی دائر بر پرداخت دین از خود دفاع می‌كند و حكم قطعی بر رد دعوی خواهان صادر می‌شود خواهان مجدداً به استناد همان سند عادی قبلی در همان دادگاه طرح دعوی می‌كند این دفعه خوانده به تصور اینكه حكم قطعی در محكومیت خواهان دارد هیچگونه دفاعی نمی‌نماید و دادگاه بی‌خبر از رسیدگی قبلی و صدور حكم قطعی سابق، خواهان را مستحق دریافت وجه سند مورد بحث می‌شناسد، و خوانده را محكوم می‌كند و با گذشت مهلت تجدیدنظر، حكم قطعی می‌شود و در نتیجه دو حكم قطعی در برابر هم قرار می‌گیرند در حكم قطعی اول خواهان محكوم شده و در حكم قطعی دوم خوانده در این صورت است كه اعاده دادرسی تجویز گردیده است اما همانطور كه از مثال فوق معلوم می‌گردد اجتماع چندین شرط در خصوص مورد لازم است تا در مقام اعاده دادرسی باشیم، اولاً دو حكم موجود قطعی شده باشد یعنی راه شكایت دیگری برای او باقی نمانده باشد، والا اثر حكم دوم در مرحله بدوی مغایر حكم قطعی قبلی باشد با ایراد او مختومه در مرحله تجدیدنظر باید از قطعیت حكم دوم جلوگیری كرد و موجبی برای اعاده دادرسی باقی نگذاشت ثانیاً مرجع صادركننده هر دو حكم یك دادگاه باشد و به اصطلاح وحدت دادگاه شرط لازم اعاده دادرسی است و هر گاه احكام متعارض از دادگاههای مختلف صادر شده باشد از موارد نقض فرجامی است نه اعاده دادرسی. ثالثاً دعوی موضوع دو حكم، واحد باشد چنانچه در مثال فوق دیدیم در هر دو مورد، مطالبه وجه براساس یك فقره سند عادی بود كه هیچگونه تفاوتی با هم نداشت، رابعاً اصحاب دعوی باید در هر دو دعوی یكی باشند زیرا همانطور كه می‌دانیم اثر حكم اساساً نسبی است و درباره اشخاصی كه در دعوی دخالت داشته‌اند مؤثر است بنابراین اگر اشخاص طرف دعوی مختلف باشند دیگر مسئله دو حكم قطعی متضاد مطرح نیست. اما باید توجه داشت كه دخالت كنندگان در دعوی منحصر به كسانی كه شخصاً عنوان خواهان یا خوانده دعوی را داشته‌اند نیست اشخاصی كه بوسیله نماینده قانونی یا قراردادی خود طرف دعوی قرار می‌گیرند یا اشخاصی كه قائم مقام اصحاب دعوی می شوند وحدت در اصحاب دعوی موردنظر را دارند و غالباً صدور احكام متضاد از یك دادگاه از همین جا ناشی می‌شود كه در دعوی دوم قائم مقام اصحاب دعوی قبلی شركت داشته‌اند و ایراد و مختومه را به علت عدم اطلاع مطرح نكرده‌اند مثلاً محكوم علیه حكم اول از فوت از محكوم له و بی‌اطلاعی ورثه استفاده كرده و در مقام تجدید دعوی برآید. با وجود این شرائط، محكوم علیه حكم دوم می‌تواند با اعاده دادرسی حكم صادره را از اثر بیاندازد، و البته لازم است كه برای مغایرت دو حكم قطعی تفاوت سبب قانونی موجب نشده باشد، مثلاً ادعای مالكیت خواهان به استناد عقد بیع منتهی به صدور حكم قطعی علیه او شده و بعد به استناد وراثت اقامه دعوی كرده و حكم بر حقانیت او صادر گردیده این حكم جدید از نوع حكم مغایری نیست كه با اعاده دادرسی بتوان آن را از بین برد. بند پنجم: تقلب و حیله طرف دعویتقلب و حیله طرف دعوی، به نحوی كه در حكم دادگاه مؤثر افتاده باشد، از موجبات اعاده دادرسی است بنابراین در صورتی كه حكمی براساس حیله و تقلب یكی از اصحاب دعوی صادر شده و به وضع قطعی رسیده باشد می‌توان با اعاده دادرس آن را از اثر انداخت در این مورد هم چند شرط بایستی جمع باشد اولاً حكم قطعی بوده و راه شكایت از آن باقی نباشد ثانیاً مبنای حكم تقلب و حیله باشد و تقلب مؤثر در صدور حكم باشد. ثالثاً تقلب و حیله از جانب طرف دعوی كه حكم به نفع او صادر شده باشد در این جا این سؤال پیش می‌آید كه اگر تقلب از جانب وكیل انجام گرفته باشد چه صورت مورد آئین‌ دادرسی یا عبارت «طرف مقابل درخواست كننده اعاده دادرسی » را به كار برده كه با تفسیر مضیق از آن باید تقلب و حیله را فقط از جانب شخص طرف دعوی (خوانده یا خواهان) مورد نظر بدانیم در حالی كه با تفسیر موسع و با در نظر گرفتن هدف از اعاده دادرسی و نتیجه حیله و تقلب انجام یافته باید قائل شویم كه چنانچه حیله و تقلب از جانب وكیل صورت گرفته باشد مورد را مسئول اعاده دادرسی بدانیم .بند ششم، مجعول بودن مستند حكم مجعول بودن مستند حكم دادگاه در صورت اثبات آن، جواز اعاده دادرسی پیش‌ می‌آید، بنابراین چنانچه حكم دادگاه مستند به اسنادی بوده است كه بعداً مجعول بودن آنها ثابت شده باشد از موارد اعاده دادرسی است در اینجا وجود 3 شرط لازم است. شرط اول اسناد مجعولی مستند حكم باشد به نحوی كه اگر سند مجعول نبود حكم به این نحو صادر نمی‌باشد یعنی متقاضی اعاده دادرسی محكوم نمی‌گردید. شرط دوم اینكه مجعول بودن آن اسناد ثابت شده باشد. حكم شماره 2389 شعبه 4 دیوان كشور می‌گوید «مقصود به ثبوت به موجب حكم قطعی قابل اجرا است زیرا به مجرد صدور حكم از مرحله بدون مادام كه به واسطه انقضاء مدت پژوهش یا فرجام و یا تأئید و استواری آن در مرحله بالاتر قطعی نشده است نمی‌توان جعلیت و یا تقلب را ثابت دانست» شرط سوم اینكه مجعول بودن سند بعد از صدور حكم معلوم شده باشد والا اگر قبلاً مجعولیت آن ثابت بوده و مع‌الوصف از آن سند استفاده شده و مستند حكم قرار گرفته از موارد اعاده دادرسی نیست. بند هفتم: كشف اسناد حقانیت متقاضیهر گاه پس از صدور حكم، اسناد و مداركی به دست آ‎ید كه دلیل حقانیت درخواست كننده اعاده دادرسی باشد و ثابت شود اسناد و مدارك یاد شده در جریان دادرسی مكتوم بوده و در اختیار متقاضی نبوده است، با این ترتیب شق هفتم ماده 426 ق. آ. د. م مدنی سال 1379 دایره تقاضای اعاده دادرسی را نسبت به شق 7 ماده 592 وسعت داده است. قانون آئین دادرسی مدنی سال 1318 شق 7 را چنین مقرر داشته بود «اگر بعد از صدور حكم اسناد و نوشتجاتی یافت شود كه دلیل حقانیت درخواست كننده اعاده دادرسی بود و ثابت گردد كه آن اسناد و نوشتجات را طرف و قابل مكتوم داشته و یا باعث كتمان آنها بوده» ملاحظه می‌شود در تجویز اعاده دادرسی برای كشف اسناد جدید قانون سابق چهار لازم داشته ولی قانون جدید شرط اساسی و مهمی را حذف كرده و به سه شرط قناعت كرده است. با این توضیح سه شرط را هر دو قانون لازم دانسته‌اند. شرط اول، اسناد و نوشتجات مورد نظر دلیل حقانیت باشد یعنی اگر به موقع ابراز می‌شد حكم بر اساس آن صادر می‌گردید و قاطع دعوی بود والا اگر اسنادی بافت بشود كه چنین دلالتی نداشته باشد و به عنوان قرنیه به كار رود یا سایر دلایل را تقویت نماید نمی‌تواند عامل اعاده دادرسی گردد. شرط دوم، اسناد یافت شده در جریان دادرسی مكتوم و پنهان بوده باشد، به نحوی كه درخواست كننده اعاده دادرسی نمی‌توانسته آنها را ابراز كند. اینكه چه شخص باعث كتمان شده مطرح نیست. ممكن است اطرافیان كتمان كرده باشند، ممكن است بلحاظ تغییر محل اسناد محقق مانده باشند. شرط دوم اینكه آن سند یا نوشته پس از صدور حكم به دست آمده باشد به موجب حكم شماره 793 شعبه سوم دیوان كشور كتمان آنها شده باشد . اما شرطی كه در قانون جدید حذف شده مربوط به اقدام محكوم له می‌باشد قانون سابق مقرر داشته بود محكوم در حكم مورد درخواست اعاده دادرسی باید اسناد را مكتوم داشته یا باعث كتمان آنها شده باشد تا امكان اعاده دادرسی باشد. در واقع تنها همین شرط بود كه اعاده دادرسی را تجویز می‌كرد و باید این شرط از جانب محكوم علیه اثبات می‌گردید والا سه شرط اولیه در حوزه عمل محكوم علیه است و اشكالی بر اثبات آن نیست. هر یك از جهات هفتگانه در حكمی ظاهر شود محكوم علیه آن می‌تواند اعاده دادرسی را بخواهد در این جا سؤال پیش‌ می‌آید كه از كدام حكم می‌توان اعاده دادرسی خواست یعنی با وجود طرق شكایت دیگر مثل اعتراض یا پژوهش می‌توان از آنها صرف‌نظر كرد و از اعاده دادرسی استفاده نمود و خلاصه چه احكامی در معرض اعاده دادرسی هستند. مبحث سوم- اعتراض شخص ثالثمنظور از دعوی «اعتراض ثالث» آن است كه حكمی از دادگاهی صادر شود كه موجب اخلال به حقوق شخص ثالثی باشد و به عبارت ساده‌تر موجب تحمیل ضرر و زیان به شخص ثالث گردد با این شرط كه این شخص یا نماینده‌ی او در مرحله‌ی دادرسی كه منتهی به صدور حكم شده است به عنوان اصحاب دعوی، دخالت نداشته باشد، در حال چنین حالتی، شخص ثالث موصوف حق دارد كه نسبت به آن حكم اعتراض كند (ماده‌ی 417 قانون آ. د. م) و از آنجا كه اعتراض شخص ثالث مانع اجرای حكم قطعی نیست شخص معترض كه به حقانیت خود و صحبت اعتراضش به حكم مورد بحث اطمینان كامل دارد و از طرفی چنانچه پس از اجرای حكم معترض علیه خطر یا ضرری واقع خواهد شد كه جبران آن در آتیه ممكن نخواهد بود لذا از دادگاه تقاضا می‌كند كه با پذیرفتن تأمین مناسب از وی، قرار تأخیر اجرای حكم معترض علیه را صادر نماید (ماده‌ی 424 قانون آ. د. م) و در فرصت مقتضی به اعتراض وی رسیدگی كند. قانونگذار فصل دوم باب پنجم را به موضوع «اعتراض شخص ثالث» اختصاص داده است و مطالب مربوط به آن را طی مواد 417 تا 4258 بیان نموده است كه ذیلاً بر آن اساس به شرح و تفصیل موارد راجع به اعتراض ثالث می‌پردازیم: الف- شرایط اعتراض شخص ثالثبرای این كه به تفصیل و تشریح، شرایط اعتراض شخص ثالث بپردازیم بدواً باید ماده‌ی 417 از قانون آ. د. م را كه نخستین ماده‌ی فصل دوم مذكور در فوق است، عیناً نقل كنیم و سپس شرح تفصیلی آن را بیان كنیم: ماده‌ی 417 قانون آ. د. م: «اگر در خصوص دعوایی، رأی صادر شود كه به حقوق شخص ثالث خللی وارد آورد و آن شخص یا نماینده او در دادرسی كه منتهی به رأی شده است به عنوان اصحاب دعوا دخالت نداشته باشد، می‌تواند نسبت به آن رأی اعتراض نماید.» بنابراین ماده ناظر به دو شرط است: یكی حكم یا قرار صادره به حقوق شخص ثالث خلل وارد آورد و دیگر این كه شخص ثالث شخصاً یا توسط نمایندگان قانونی خویش به عنوان اصحاب دعوی منتهی به صدور حكم یا قرار موصوف دخالت نداشته باشد كه ذیلاً به تشریح این دو شرط می‌پردازیم: شرط اول- رأی معترض علیه، موجب اخلال به حقوق معترض ثالث باشد. به عبارت دیگر، رأی معترض علیه باید موجب اضرار شخص ثالث باشد تا وی حق اعتراض نسبت به آن را داشته باشد و این از همان اصل و قاعده‌ی كلی مندرج و مذكور در ماده‌ی 2 قانون آ. د. م نشأت می‌گیرد كه می‌گوید: «هیچ دادگاهی نمی‌تواند به دعوایی رسیدگی كند مگر این كه شخص یا اشخاص ذی‌نفع یا وكیل یا قائم مقام یا نماینده قانونی آنان رسیدگی به دعوا را برابر قانون درخواست نموده باشند.» و توضیح دیگر آن كه وقتی رأی معترض علیه به نحوی با منافع و حقوق شخص ثالث اصطلاك پیدا می‌كند و به آن لطمه زده، خلل وارد می‌كند اقدام وی به دفع و رفع این ضرر و اخلال در منافع و حقوق نوعی مبین ذینفع بودن شخص ثالث است و همین امر كافی است كه او بتواند نسبت به حكم یا قرار مذكور اعتراض كند. شرط دوم- عدم دخالت معترض ثالث در دادرسی منتهی به صدور علیه اصالتاً یا به وسیله نمایندگان یا قائم مقام‌های خود. مورد اصالتاً از دخالت‌های معترض ثالث در دادرسی روشن است و نیازی به توضیح ندارد ولی مورد مربوط به شركت معترض ثالث در دادرسی از طریق نمایندگان با قائم مقام‌های او قابل توضیح است و آن این كه ممكن است معترض ثالث احتمالاً از طریق مورث یا موصی یا ناقل در دادرسی شركت داشته باشند. بنابراین باید گفت وارث و وصی و منتقل الیه كه از طریق قائم مقام‌های خود كه فوقاً اسم برده‌ایم در دادرسی منتهی به صدور حكم معترض علیه شركت داشته‌اند، حق اعتراض نسبت به آن را ندارند. ب- اعتراض ثالث شخص شامل چه احكامی می‌شود.در ماده‌ی 418 قانون آ. د. م قانونگذار تمامی احكام و قرارهای صادره از دادگاههای عمومی و انقلاب و تجدیدنظر را قابل اعتراض دانسته است و همچنین نسبت به حكم داور به شرطی كه معترض ثالث خود یا نماینده‌ی وی در تعیین داور شركت نداشته باشند، حق اعتراض نسبت به آن را قائل شده است. قسمت اول ماده كه راجع به تمامی احكام و قرارهای صادره از محاكم عمومی و انقلاب و تجدیدنظر است. امری روشن بوده نیازی به توضیح ندارد ولی در مورد این كه مقنن در ماده‌ی 418 مذكور «حكم داور» را هم به نحوی كه بیان كردیم قابل اعتراض توسط شخص ثالث دانسته است، باید توجه داشت كه در ماده‌ی 495 آن نیز مورد تأكید مقنن قرار گرفته است. «رأی داور فقط درباه‌ی طرفین دعوی و اشخاصی كه دخالت و شركت در تعیین داور داشته‌اند و قائم مقام آنان معتبر است و نسبت به اشخاص دیگر تأثیری نخواهد داشت.» بنابراین اشخاص اخیر كه خارج از دعوی بوده‌اند و نهایتاً دخالتی در تعیین داور هم نداشتند، حق اعتراض به حكم داور را دارند. مصداق دیگر اعتراض شخص ثالث اعتراض به تصمیم دادگاه در امور حسبی است كه در ماده‌ی 44 قانون امور حسبی به شرح زیر پیش‌بینی شده است: «كسانی كه تصمیم دادگاه را در امور حسبی برای خود مضر بدانند، می‌توانند بر آن اعتراض نمایند، خواه تصمیم از دادگاه نخست صادر شده ویا از دادگاه پژوهشی باشد و حكمی كه در نتیجه اعتراض، صادر می‌شود، قابل پژوهش و فرجام است.» بنابراین حاصل بحث آن است كه اعتراض ثالث ناظر به موارد زیر است: 1- كلیه‌ی احكام و قرارهای صادره‌ از محاكم و انقلاب و تجدیدنظر به شرطی كه مخل به حقوق شخص ثالث باشد و همچنین شخص اخیر اصالتاً یا از طریق نمایندگان خود در دادرسی منجر به صدور رأی معترض علیه، دخالت نداشته باشد. 2- حكم داور به شرطی كه شخص ثالث اصالتاً با از طریق نمایندگان خود در دعوی و در تعیین داور دخالت و شركت نداشته باشند. 3- تصمیم دادگاه در امور حسبی اعم از این كه در دادگاه بدوی با تجدیدنظر اتخاذ شده باشد به شرطی كه متضمن ضرری برای شخص ثالث باشد. پ- موعد و مهلت اعتراض شخص ثالثبرای اعتراض شخص ثالث، قانونگذار موعد و مهلتی را مقرر نداشته است زیرا در مواردی كه اشخاص حق شكایت از حكم یا قرار دارند علی‌القاعده از تاریخ ابلاغ حكم یا قرار به آنان مهلتی (20 روز) مقرر گردیده است، ولی در خصوص اعتراض ثالث كه یكی از شرایط اصلی آن عدم دخالت وی در دادرسی منجر به حكم است شخص ثالث بداهتاً حكمی به او ابلاغ نمی‌شود تا فرض موعد و مهلتی برای اعتراض وی متصور باشد. بنابراین وی ‌می‌تواند تا روز اجراء حكم معترض علیه نیز نسبت به آن اعتراض كند و حتی بعد از اجرای حكم هم در صورتی كه حقوق وی كه اساس ومأخذ اعتراض می‌باشد به جهت قانونی ساقط نشده و به اصطلاح سالبه به انتفاء موضوع نباشد می‌تواند اعتراض نماید. ماده‌ی 422 ناظر به این امر است: «اعتراض شخص ثالث قبل از اجرای حكم مورد اعتراض، قابل طرح است و بعد از اجرای آن در صورتی می‌توان اعتراض نمود كه ثابت شود حقوقی كه اساس و مأخذ اعتراض است به جهتی از جهات قانونی ساقط نشده باشد.» ت- اقسام اعتراض شخص ثالثاعتراض شخص ثالث به موجب ماده‌ی 419 قانون آ. د. م دو قسم است: اعتراض اصلی: یعنی اعتراضی كه ابتداء از طرف شخص ثالث می‌شود و اعتراض طاری یا غیر اصلی، اعتراض یكی از طرفین است به حكم یا قراری كه سابقاً در دادگاهی صادر شده و در اثناء دادرسی، طرف دیگر برای اثبات مدعای خود آن حكم یا قرار را ابراز نموده است. جهات افتراق و اعتراض اصلی و طاری در این است كه: اولاً- اعتراض اصلی لزوماً باید طی دادخواست اعلام شود (ماده 420 قانون آ. د. م) در حالی كه اعتراض طاری نیازی به تقدیم دادخواست ندارد و متعاقب رؤیت حكم با قرار در دادگاه به عمل می‌آید (ماده 421 قانون آ. د. م). ثانیاً- مرجع اعلام اعتراض اصلی، دادگاه صادركننده‌ی حكم یا قرار معترض علیه است و دادخواست باید به آن دادگاه تقدیم شود در حالی كه مرجع اعلام اعتراض طاری، دادگاهی است كه حكم یا قرار در آنجا به عنوان دلیل علیه شخص ثالث ارائه شده است و اگر درجه‌ی دادگاه اخیر، پائین‌‌تر از دادگاهی باشد كه حكم یا قرار معترض علیه را صادر كرده است در این صورت، معترض باید اعتراض خود را با تقدیم دادخواست به دادگاه صادر كننده‌ی حكم با قرار معترض علیه، اعلام دارد. ث- آثار دادخواست اعتراض شخص ثالث شخص ثالث در اعتراض اصلی موجب تأخیر در اجرای حكم معترض علیه و در اعتراض طاری موجب تأخیر در صدور حكم می‌شود كه ذیلاً‌ به بررسی آن می‌پردازیم: 1- توقف اجرای حكم معترض علیه در اعتراض اصلیاز آنجا كه معترض ثالث به نحوی كه قبلاً توضیح داده‌ایم در دادرسی شركت نداشته است و حكم صادره‌ موجب اخلال در حقوق وی شده است و به همین دلیل مقنن به منظور حفظ حقوق ضایع شده‌ی او اجازه داده است كه چنین شخصی بتواند نسبت به آن حكم، اگر چه قطعی شده است، اعتراض كند. بدیهی است با توجه به این امر منطق حكم می‌كند كه اجراء حكم معترض علیه به تأخیر افتد تا پس از رسیدگی به اعتراض شخص ثالث و احتمالاً حقانیت وی استیفاء حقوق او بر اثر اجرا شدن حكم متعذر و ناممكن نباشد. بنابراین معمترین اثر اعتراض شخص ثالث تأخیر در اجرای حكم معترض علیه است كه البته با رعایت حقوق محكوم له پرونده انجام خواهد شد؛ زیرا این تأخیر اجرای حكم الاصول و بدون قید و شرط نیست بلكه تأخیر اجرای حكم معترض علیه موكول به دو شرط است كه مقنن در ماده‌ی 424 قانون آ. د. م مقرر داشته است: شرط اول- اگر ثابت شود كه جبران ضرر و زیان ناشی از اجرای حكم ممكن نباشد. شرط دوم- در صورت احراز شرط اول دادگاه با تحصیل تأمین از شخص معترض مطابق مقررات راجعه به تأمین خواسته، قراری در تأخیر اجرای حكم معترض علیه به مدت معینی می‌دهد كه البته تشخیص موارد مندرج در ماده‌ی 424 فوق‌الذكر یعنی خطر و ضرر ناشی از اجرای حكم میزان تأمین آن و بالاخره مدت تأخیر اجرای حكم به عهده‌‌ی دادگاه می‌باشد. بنابراین اگر دو شرط محتوم فوق‌الذكر نباشد، اجرای حكم معترض علیه، متوقف نمی‌شود زیرا صدور ماده‌ی 424 صراحت دارد كه «اعتراض شخص ثالث موجب تأخیر اجرای حكم قطعی نمی‌باشد;» و این منطقی است چرا كه در طریق فوق‌العاده‌ی شكایت از احكام اصل بر عدم تاثیر آن در اجرای حكم است مانند مورد فرجام و استثنائاً با شرایط خاص موجب تأخیر یا توقف اجرای آن می‌شود. 2- تأخیر صدور حكم در مورد اعتراض طاریگفتیم، اعتراض ثالث وقتی عنوان طاری یا غیر اصلی دارد كه حكم یا قرار معترض علیه، در حین محاكمه‌ای از سوی یكی از اصحاب دعوی و علیه دیگری ارائه و به آن استناد شود، در این صورت هر گاه دادگاه تشخیص دهد حكمی كه در خصوص اعتراض مذكور صادر می‌شود، موثر در اصل دعوی خواهد بود، صدور حكم اصل دعوی را به تأخیر انداخته منتظر نتیجه دعوی اعتراض می‌شود. اما اگر چنین تشخیصی را ندهد، به دعوی رسیدگی كرده رای خواهد داد و در صورتی كه دادگاه مذكور صلاحیت رسیدگی نداشته باشد، یعنی درجه‌ی آن پائین‌تر از دادگاهی باشد كه حكم معترض عنه را صادر كرده موافق ماده‌ی 421 معترض باید به دادگاه صادر‌كننده‌ی حكم معترض عنه دادخواست بدهد و دراین صورت هر گاه معترض در مدت مقرر (20 روز) دادخواست ندهد، رسیدگی به اصل دعوی تعقیب خواهد شد و دادگاه رأی خود را صادر خواهد كرد (ماده‌ی 423 قانون آ. د. م) ج- آثار رأی صادر نسبت به اعتراض شخص ثالثآنچه در بند «ث» گفته‌ایم آثار دادخواست اعتراض ثالث و به عبارتی شروع اعتراض بوده است كه برحسب مورد سبب تأخیر اجرای حكم معترعلیه و یا تأخیر صدور حكم در دعوی اصلی بوده است و اما بحث ما در این بند مربوط است به آثاری كه بعد از رسیدگی به اعتراض و متعاقب رأی صادره نسبت به آن ظهور می‌‌یابد. بدیهی است نتیجه‌ی رسیدگی به اعتراض شخص ثالث یا حقانیت او است و یا بی‌حقی او، در صورت اول یعنی وقتی كه اعتراض شخص ثالث وارد تشخیص داده شد آثاری دارد كه نسبت به حكم معترض علیه جاری می‌گردد و در صورت دوم كه رأی به عدم ورود اعتراض ثالث داده می‌شود، لذا حكم معترض علیه اعتبار خود را باز می یابد، راجع به این دو مورد توضیحاتی به شرح زیر خواهیم داد: مورد اول- در صورتی كه رأی صادره نسبت به اعتراض ثالث، مبنی بر وارد بودن ایراد و اعتراض و نهایتاً حقانیت معترض ثالث باشد و دادگاه صادركننده‌ی حكم از حكم خود عدول می‌كند و در صورتی كه دادخواست به دادگاه دیگری تقدیم شده باشد، آن دادگاه حكم معترض علیه را فسخ و حكم متناسبی صادر می‌كند. مورد دوم- در صورتی كه رأی نسبت به اعتراض ثالث، مبنی بر بی‌وجه بودن آن باشد، حكم معترض علیه مصون از تعرض مانده و اعتبار قانونی خود را باز خواهد یافت و محكوم له پرونده حق مطالبه‌ی خسارت دادرسی را به شرحی كه قبلاً متذكر شدیم، از معترض ثالث خواهد داشت كه از محل تامینی كه به دستور ماده‌ی 424 اخذ شده بود، قابل پرداخت است. در خصوص مورد اول كه اعتراض ثالث وارد تشخیص گردد، یك نكته‌ی مهم قابل تذكر است و آن این كه اثر رای عدولی محدود و منحصر به شخص معترض ثالث است مگر این كه حكم عدولی قابل تفكیك نباشد توضیح آن كه ممكن است محكوم علیهم حكم معترض علیه، متعدد باشند و در نتیجه‌ی اعتراض شخص ثالث، نهایتاً دادگاه به وارد بودن اعتراض و عدول از حكم معترض علیه یا به فسخ آن رأی دهد در این صورت اگر موضوع حكم قابل تفكیك باشد قسمتی از حكم معترض علیه كه به منافع معترض خلل وارد می كند الغاء و بقیه حكم به اعتبار خود باقی می‌ماند ولی اگر حكم قابل تجزیه و تفكیك نباشد بدیهی است تمام حكم الغاء می‌شود (ماده‌ی 359 قانون آ. د. م) و در این صورت بدیهی است سایر محكوم علیهم حكم معترض علیه نیز از حكم عدولی استفاده خواهند كرد. مانند موردی كه یكی از مالكین ملك مشاعی علیه متصرف زمین مشاعی خود اقامه‌ی دعوی خلع ید غاصبانه كرده باشد و حكم معترض علیه مبنی بر محكومیت او صادر شده باشد. و معترض ثالث، مالك دیگر ملك مذكور باشد كه او نسبت به حكم قطعی یاد شده اعتراض كند و نهایتاً وارد بودن آن حكم داده شود، در این صورت چون اجرای حكم خلع ید به نفع معترض ثالث در ملك مشاعی موصوف به قدرالسهم او تعذر عملی دارد؛ چرا كه ملك مشاعی قابل تفكیك نیست كه در محدوده‌ی مالكیت معترض ثالث اجراء شود و بقیه در محدوده‌ی حكم معترض علیه سابق‌الصدور باقی بماند؛ لذا در چنین فرضی و فروض مشابه آن حكم اخیر نسبت به تمام حكم معترض علیه تسری یافته آن را الغاء می‌نماید. ماده‌ی 43 قانون اجرای احكام در مورد مثال چنین می‌گوید: «مواردی كه حكم خلع ید علیه متصرف ملك مشاعی به نفع مالك قسمتی از ملك مشاعی صادر شده باشد، از تمام ملك خلع ید می‌شود، ولی تصرف محكوم‌ له در ملك خلع شد مشمول مقررات املاك مشاعی است. » بخش دوم: آثار پژوهش بر دو نوع است.یكی اثر تعلیقی یا توقیفی و دیگر اثر انتقالی كه اینك به شرح هر یك می‌پردازیم: اثر تعلیقی یا توقیفی:مقصود از تعلیق یا توقیفی در اینجا توقیف اجرای حكم است چنانچه ماده 501 می‌گوید پژوهش از حكم مانع اجرای حكم است عبارت ماده صریح است و احتیاج به توضیح ندارد. نتیجه این حكم قانون در عمل این است مادام كه مدت پژوهش باق است محكوم له نمی‌تواند درخواست صدور برگ اجرائی بكند و این درخواست نسبت به حكم نخستین وقتی پذیرفته می‌شود كه درخواست كننده قطعی شدن حكم را برساند ثبوت آن معمولاً به وسیله تحصیل‌گواهی نامه منفی از دفتر دادگاه مرجع دادخواست پژوهش به عمل می‌آید. در این گواهی دفتر صلاحیت دار تصدیق می‌كند كه در مدت قانونی نسبت به حكم یا قرار مفروض معین، دادخواست پژوهش تقدیم نشده است در اینجا لزوماً تذكر می‌دهیم كه صدور برگ اجرائی نسبت به احكام نخستین همیشه متوقف برابر از چنین گواهی نامه‌ منفی نیست چه ما می‌دانیم كه چند نوع از احكام در همان مرحله نخستین به طور قطعی صادر می‌شود و قابل پژوهش نیستند (ماده 476 آ. د. م) در ذیل این احكام معمولاً دادگاه صادركننده قطعی بودن آن را قید می‌كند ولی گاه اتفاق می‌افتد كه دادگاه از قید این نكته غفلت یا اینكه نسبت به حكم، اشتباهاً قطعی بودن آن را قید می‌نماید در صورت اول اشكالی نیست زیرا دادگاه صادركننده حكم كه خود واقف بر قطعی بودن آن است می‌تواند نقیصه عدم تصریح قطعیت را با صدور ورقه اجرائی جبران نماید و در صورت دوم كه دادگاه نخستین در حكم قطعی است (هر چند آن قید ناشی از اشتباه باشد) شكایت پژوهشی مانع اجرای آن نخواهد بود (ماده 502 آ. د. م) یعنی برگ اجرائی نسبت به آن حكم صادر و عملیات اجرائی شروع می‌شود نهایت اگر دادگاه مرجع پژوهش نظر كرد و حكم را غیرقطعی تشخیص داد دستور تعطیل اجرای حكم را می دهد و اگر حكم اجرا شده باشد اثرات اجرائی را برطرف می‌نماید مثلاً در صورتی كه به موجب حكم نخستین مالی از محكوم علیه گرفته و به محكوم له تسلیم كرده باشند آن مال به محكوم علیه مسترد می گردد اما البته حتماً لازم نیست كه دادگاه پژوهش جلو اجرای حكم را بگیرد بلكه خود دادگاه صادر كننده اجرائیه هم می‌تواند جلو اجرا را بگیرد و باید بگیرد زیرا صدور اجرائیه یك عمل اداری است و با كشف اشتباه صادر كننده ورقه می‌تواند آن را ابطال كند. اثر توقیفی پژوهش در یك مورد جاری نیست و آن موردی است كه قرار اجرای موقت حكم صادر شده باشد در چنین صورتی حكم اجرا خواهد شد (یعنی بعد از ابلاغ و قبل از انقضای مدت پژوهش) بر فرض در دادخواست پژوهش از چنین حكم نسبت به قرار اجرای موقت هم شكایت شده باشد تأثیری ندارد و مانع اجرا نمی‌شود. فصل اول: اثر تعلیقی اثر تعلیقی بر اجرای حكم- به موجب ماده 424 ق. ج. «اعتراض ثالث موجب تأخیر اجرای حكم قطعی نمی‌باشد … » بنابراین، این شكایت نیز اثر تعلیقی ندارد. اما در مواردی كه جبران ضرر و زیان ناشی از اجرای حكم ممكن نباشد دادگاه رسیدگی كننده به اعتراض ثالث به درخواست معترض ثالث پس از گرفتن تأمین مناسب قرار تأخیر اجرای حكم را برای مدت معین صادر می نماید. (ماده 424 آ. د. م) بنابراین تأمین چه در دعاوی مالی و چه در دعاوی غیرمالی باید از معترض ثالث گرفته شود. نوع و میزان تأمین مشخص نشده است. اما تأمین باید به گونه‌ای گرفته شود كه زمینه برای اجرای حكم مورد اعتراض فراهم بماند. در ماده 589 ق. ق. در گرفتن تأمین به مقررات راجع به تأمین خواسته ارجاع شده بود در حال حاضر تأمین می‌تواند در محكوم به مالی، وجه نقد، ضمانت‌نامه‌‌ی بانكی، مال غیرمنقول و … باشد. در محكوم به غیر مالی نیز، تأمین باید زمینه‌ی اجرای حكم را فراهم نگاه دارد. در عین حال دادگاه می‌تواند درخواست تأخیر اجرای حكم را در صورتی كه جبران ضرر و زیان ناشی از اجرای حكم ممكن باشد، رد نماید اگر قرار تأخیر اجرای حكم صادر شود برای مدت معین خواهد بود اما تمدید آن تا روشن شدن نتیجه‌ی نهایی اعتراض مانعی ندارد. مبحث اول فرجام خواهی مقنن، باب پنجم از قانون آ. د. م. را به (فرجام‌خواهی) اختصاص داده است وطی 50 ماده (ماده 366 تا 416) مسائل مربوط به آن را متذكر شده است. لازم به یادآوری است كه فرجام خواهی یك (مرحله از دادرسی) نیست كه همانند مرحله بدوی یا تجدیدنظر، رسیدگی ماهوی انجام شود، بلكه یك (مرحله نظارتی) است كه دیوانعالی كشور احكام صادره از محاكم تالی را مورد بازبینی قرار می‌دهد تا اطمینان حاصل شود كه در محاكم مذكور اصول و قواعد دادرسی كاملاً رعایت شده است و اصحاب دعوی از همه امكانات قانونی برای اثبات ادعا و یا دفاع در مقابل ادعا استفاده نموده‌اند و حكم یا قرار صادره نیز منطبق با قانون صادر شده است و در واقع باید گفت كه رسیدگی فرجامی یك (رسیدگی شكلی است و نه ماهوی). البته با توجه به ماده 366 قانون جدید آ. د. م. علاوه بر تطبیق حكم با قانون به انطباق آن با موازین شرعی هم اشاره شده است و این ابلاغ مقنن سال 79 است چرا كه در قانون سابق آ. د. م مصوب سال 1381 در صدر ماده 558 در تعریف فرجام خواهی چنین آمده است (مقصود از رسیدگی فرجامی تشخیص این امر است كه حكم و قرار مورد درخواست فرجامی موافق قانون صادر شده یا نه) در حالیكه مقنن سال 79 در عین حال كه تحت تاثیر مقررات قانونی سابق آ. د. م بوده است و در بسیاری از موارد قانونی یا عین آن مواد را احیاء كرده است و یا تلفیقی از آن را با سایر مواد قانونی، در این مورد بخصوص با افزودن (موازین شرعی) در واقع یك جنبه دیگر نیز برای رسیدگی فرجامی در دیوان كشور قائل شده است. بهر تقدیر ماده 366 قانون جدید آ. د. م كه رسیدگی فرجامی را تعریف نموده است به شرح زیر می‌‌باشد. (رسیدگی فرجامی عبارت است از تشخیص انطباق یا عدم انطباق رأی مورد درخواست فرجامی با موازین شرعی و مقررات قانونی) مبحث اول بررسی اثر تعلیقی فرجام خواهیفرجام خواهی، به عنوان طریق فوق‌العاده‌ی شكایت از رأی، علی‌القاعده نباید اثر تعلیقی بر اجرای حكم داشته باشد. بدین معنا كه رأی فرجام خواسته، در حالی كه حتی در دیوان عالی كشور تحت رسیدگی فرجامی است اگر محكوم له درخواست نمود باید اجرا شود. این خصومتی است كه علی‌القاعده، ویژه‌ی تمامی طرق فوق‌العاده شكایت از رأی است. ماده 542 ق. ق. نیز قاعده‌ی مزبور را به صراحت اعلام می‌داشت: «فرجام خواستن اجرای حكم را تا وقتی كه حكم نقض نشده است به تأخیر نمی‌اندازد» در عین حال، به موجب ماده مزبور و ماده 543 ق. ق، محكوم علیه می توانست با تقدیم گواهی فرجام خواهی، از دادگاه صادركننده‌ی حكم فرجام خواسته درخواست نماید كه اجرای حكم را تا صدور رأی دیوان عالی كشور به تأخیر اندازد. در این صورت، دادگاه با گرفتن تأمین نسبت به محكوم به، به گونه‌ی مقرر در تأمین خواسته قرار تأخیر اجرای حكم را صادر می‌نمود. در حقوق فرانسه نیز نه تنها فرجام خواهی مانع اجرای حكم نمی‌شود بلكه به موجب ماده 1-1009 ق. ج. آ. د. م. ف، الحاقی سال 1989، فرجام خوانده می‌تواند از رئیس كل دیوان عالی كشور درخواست نماید كه رسیدگی به فرجام خواهی محكوم علیه را منوط به اثبات اجرای رأی فرجام خواسته نماید. در صورت پذیرش این درخواست، چنانچه محكوم‌ علیه (فرجام خواه) دلیل اجرای حكم فرجام خواسته را ارائه ننماید، پرونده فرجام خواهی از گردش رسیدگی خارج می‌شود. بررسی اثر تعلیقی بر اجرای رأی فرجام خواهی محكوم علیه معمولاً در مهلت مقرر و بی‌واسطه انجام می‌شود. اما ممكن است فرجام خواهی، به علت پایان یافتن مهلت، از طریق دادستان كل كشور انجام شود. با توجه به قانون جدید مناسب است اثر تعلیقی در هر یك از دو مورد مزبور جداگانه بررسی شود. فصل دوم بررسی اثر تعلیقی در اعاده دادرسییكی دیگر از طریقه‌ی فوق‌العاده شكایت از احكام، اعاده‌ی دادرسی است. در اینجا با یك حكم قطعی مواجه هستیم كه مراحل دادرسی را طی كرده و قابلیت اجراء دارد النهایه فلسفه‌ی قبول اعاده‌ی دادرسی همان هدف بزرگ (اجرای عدالت) است. بنابراین اگر چه (فصل دعوی) شده است ولی (اجرای عدالت) نشده و چون دادرسی خود هدف نیست و بلكه وسیله‌ای برای اجرای عدالت، اكنون كه بنابه دلایل مكشوفه معلوم گردیده است حكم قطعی موصوف كه آماده اجرا است، با خطا و اشتباه صادر شده تردیدی نیست كه به مقتضای عدالتخواهی باید مجدداً مورد رسیدگی قضایی واقع شود تا به اصطلاح حق به حقدار برسد و فرشته عدالت، چقدر دادگستر خود را برسر محكوم علیه ناحق و ناروای پرونده موصوف گرفته مانع از آسیب دیدگی وی بر اثر آتش آفتاب سوزان ناشی از یك دادرسی ستمگرانه و توأم به خطا یا اشتباه گردد پس اعاده دادرسی یك طریقه‌ی عدولی است. چرا كه به دادگاه بدوی صادر كننده حكم اجازه عدول از رأی سابق‌الصدور را می دهد از طرفی همزمان با آن باید به فكر حقوق محكوم له پرونده نیز كه با طی مراحل مختلف و حضور در جلسات متعدد دادرسی نهایتاً‌ به یك حكم قطعی و لازم الاجراء برای احقاق حق خود دست یافته است باشیم. بنابراین باید به این جهت و برای جلوگیری از تزلزل قاعده‌ی مهم و اساسی (اعتبار امر مختومه) در اعمال و اجراء مقررات راجع به اعاده‌ی دادرسی بسیار سخت‌گیر و بسیار دقیق باشیم. قانون را فقط و فقط نسبت به احكام قطعی اعمال نمائیم كه مصداق‌های محتوم و بی‌تردید آن باشد و در این مورد از آسان‌گیری و نهایتاً‌ تسری دامنه‌ی اعمال و اجرای مقررات مربوطه به اعاده دادرسی به شدت احتراز جوئیم. ادامه خواندن مقاله مرور زمان در آيين دادرسي كيفري و حقوق جزا

نوشته مقاله مرور زمان در آيين دادرسي كيفري و حقوق جزا اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله تأثير فشار رواني مسابقه بر غلظت کورتيزول

$
0
0
 nx دارای 110 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : تأثیر فشار روانی مسابقه بر غلظت کورتیزول،تستوسترون، IgA بزاقیوضربان قلب مربیان برنده و بازنده لیگ برتر فوتبال(رساله برای دریافت درجه دکتری تخصصی ( 1- 1 . مقدمه در سال‌های اخیر، علوم ورزشی با استفاده از مفاهیم علمی رشته‌های مادر خود، مثل بیومکانیک، بیوشیمی، فیزیولوژی، روانشناسی و جامعه شناسی به خوبی جای خود را باز کرده است و روز بروز بر تکامل و پختگی علوم ورزشی افزوده و کاربرد آنها بیشتر مشهود می‌شود. علوم ورزشی، مشکلات هر یک از رشته‌های ورزشی را بصورت خاص در نظر دارد. یکی از‌این کاربردهای ویژه، به ورزش فوتبال اختصاص دارد. فوتبال ورزشی است که بخش عظیمی از جمعیت جهان را به خود جلب کرده است. مربیان و مدیران باشگاه‌های امروز با مجموعه‌ای از خواسته‌ها و ضرورت‌ها در موقعیت‌های گوناگون مواجهند. بسیاری بر‌این باورند که نقش آنها از هدایت جلسه تمرینی فراتر رفته است زیرا نقش گسترش یافته‌مربی و پذیرش مسئولیت ورزشکاران بیرون از محیط تمرین یا مسابقه و همچنین آگاهی از وضعیت اجتماعی و روانی آنها و سرنوشتی که ممکن است به جهت کسب نتایج ضعیف در انتظار مربیان باشد، شرایطی را برای آنان بوجود آورده است که حاصل آن فشار روانی است که بسیاری از مربیان در روز مسابقه آن را تجربه کرده اند. با توجه به ضرورت‌‌های فیزیکی، روانی و محیطی بازی فوتبال، درک‌این موضوع که چرا فوتبال رقابتی، بازیکنان و تماشاگران را تحت فشار زیاد روانی قرار می‌دهد، دشوار نخواهد بود (3). اهمیت برنده شدن، تعداد و شدت برخوردهای پر استرس را در جریان بازی افزایش داده است، لذا مربیان ناچار به کنار آمدن با رویدادهای استرس زا در جریان مسابقه هستند (57). مطالعات پژوهشگران نشان داده است که استرس، خواه فیزیکی خواه روانی، موجب تغییراتی در عملکرد قلب و ترشح هورمون‌های استرسی می‌شود (58). افزایش ضربان قلب و تغییرات هورمونی می‌تواند عوارض فیزیولوژیکی خطرناکی داشته و عوارض آن بر روی سیستم عصبی قلبی ـ عروقی و‌ایمنی بدن بسیار نگران کننده باشند. از‌این رو حرفه مربیگری یکی از مشاغل پرخطر در جهان تلقی می‌شود.ازطرف دیگر شرایط مسابقه به‌ این علت مربیان را زیر فشار شدید روانی قرار می‌دهد که ارزیابی اولیه مربیان ازنیازهای مسابقه ،اغلب باتوانائی های تیم همسونمی باشد( 3) در مطالعات پیترو گازز (2004) برروی30 تن از مربیان فوتبال و بسکتبال در جریان مسابقه، ضربان قلب مربیان با روش رادیو الکتروکاردیوگرافی ثبت گردید. نتایج تحقیق افزایش 42 ضربه در دقیقه نسبت به میانگین زمان استراحت را نشان داد. به نظر‌این دو محقق افزایش ضربان قلب مربیان قبل و در جریان بازی ناشی از اضطراب و فشار روانی مسابقه بوده است (58). کوگلر و همکاران ( 1996) در مطالعه‌ای به اثر استرس در رقابت‌های ورزشی بر‌ایمونوگلوبولین A و کورتیزول بزاقی در مربیان فوتبال پرداختند. در‌این مطالعه که بر روی 17 مربی فوتبال در لیگ حرفه‌ای آلمان انجام شد، نمونه‌های بزاقی قبل، حین و بعد از مسابقه جمع آوری گشت. هیجان و تنش بیشتری در مربیان فوتبال هنگام مسابقه در مقایسه با افراد گروه کنترل مشاهده شد. با شروع مسابقه‌این هیجان و تنش افزایش و یک ساعت پس از پایان مسابقه کاهش یافت. در زمان‌های مختلف نمونه گیری، مقدار بزاق در مربیان و گروه کنترل تغییر معنی اداری نیافت. غلظت ((IgA در مربیان فوتبال طی مسابقه تغییرمعنی داری نداشت اما با افزایش معنی داری در سطوح کورتیزول بزاقی همراه بود. اوج غلظت کورتیزول بین دو نیمه مشاهده شد، که 100% افزایش یافت و یک ساعت پس از مسابقه به شرایط طبیعی بازگشت (38). در همین راستا در‌این پژوهش سعی شده است تا تاثیر فشار روانی مسابقه را بر برخی از پارامترهای فیزیولوژیک چون کورتیزول، تستوسترون،‌ایمونوگلوبولین A و ضربان قلب مربیان برنده و بازنده لیگ برتر فوتبال در لحظات مختلف مسابقه مورد بررسی قرار گیرد تا با مقایسه‌این تغییرات بتوان به اطلاعاتی در‌این خصوص دست یافت. 1 – 2 . بیان مسئله مربیگری شغلی متنوع، پویا و پیچیده ای است که در برگیرنده نقش‌های متفاوتی است که نیاز به مهارت‌های بسیاری دارد. حرفه مربیگری برای بعضی از مربیان بخشی و برای مربیان حرفه‌ای همه زندگی است.به هرجهت مربیان حرفه‌ای می‌بایستی پاسخگوی همه مشکلات تیم باشند(6).اهمیت و قدر و ارزشی که برای برنده شدن در بازی فوتبال متصوراست، به فراوانی و شدت برخوردهای پراسترس می‌افزاید (3). فشارهای روانی ناشی از ماهیت حرفه مربیگری، توقع دائمی پیروزی از آنها، قضاوت‌های بی‌رحمانه علاقه مندان و هواداران تیم، لزوم مسافرت‌های پی در پی، ضرورت‌ایفای نقش‌های متفاوت و داشتن اضطراب و ترس از شکست قبل از مسابقه،تدریجاموجب درماندگی مربیان می شود. استرس فرایندی است که در هر زمان متناسب با رویدادهای خاص، مرحله‌ای از آن آشکار می‌شود. فشارهای روانی ناشی از مسابقه و تحمل‌این فشارها موجب تغییراتی از قبیل تغییرات هورمونی و افزایش ضربان قلب در بدن می‌شود که می‌تواند عوارض فیزیولوژیک خطرناکی داشته و مشکلاتی برای مربیان بوجود آورد. عوارض فیزیولوژیک ناشی از فشارهای روانی مسابقه بر روی دستگاه عصبی، قلبی عروقی و‌ایمنی بسیار خطرناک است. به همین جهت در دو دهه اخیر توجه پژوهشگران علوم ورزشی به تغییرات هورمون‌ها، بویژه هورمون‌های استرسی هنگام برگزاری مسابقات ورزشی رو به فزونی نهاده است. بسیاری از تحقیقات در خصوص ارتباط بین هورمون ها و رفتار در مردان بر سطوح کورتیزول، تستوسترون و‌ایمونوگلوبولین‌ها بویژه‌ایمونوگلوبولین A متمرکز شده‌اند. فشارهای ناشی از رقابت نیز بر سطوح کورتیزول، تستوسترون و همچنین ضربان قلب اثر گذار است (7). یکی از اجزاء رقابت، برد و باخت می‌باشد. می‌زر و همکاران (1998) افزایش سطوح تستوسترون را متعاقب رقابت برای برندگان و کاهش آنرا برای بازندگان پس از مسابقه گزارش کردند (47). در حالیکه کلاد و همکاران (2001) در‌این خصوص پیشنهاد نمود ند. برنده شدن عامل اصلی در‌ایجاد پاسخ هورمونی نمی‌باشد بلکه ادراک فرد از بردن ممکن است سطوح تستوسترون را تغییر دهد (7). هر چند تاثیر رقابت بر هورمون‌ها آشکار شده است ولی تفسیر روانشناختی آن ناشناخته مانده است. در کل تفسیر تغییرات سطوح هورمون‌ها متعاقب برد و باخت مشکل است زیرا عوامل مختلفی در‌این رابطه اثر گذارند، که می‌توان به اهمیت مسابقه، احساس برد و باخت قبل از مسابقه، ادراک مربیان و بازیکنان از دشواری مسابقه، کسب جایگاه اجتماعی، اعتقاد به نقش شانس وتاثیرقضاوت داور در‌ایجاد نتیجه مسابقه اشاره داشت. با توجه به مطالب فوق و وجود تناقضاتی در‌این حیطه‌ , تحقیق حاضر جهت پاسخگوئی به سئوالات زیر طراحی شد که عبارتند از: الف: فشار روانی یک مسابقه فوتبال با توجه به ماهیت خاص آن چه تاثیری بر غلظت کورتیزول، تستوسترون،‌ایمونوگلوبولین A بزاقی و ضربان قلب مربیان فوتبال دارد.ب: ‌ایا تفاوتی در غلظت کورتیزول، تستوسترون،‌ایمونوگلوبولین A بزاقی و ضربان قلب مربیان برنده و بازنده وجود دارد. 1-3 . ضرورت و اهمیت تحقیق فوتبال ورزشی است که تقریبا ًهمه جمعیت جهان را به خود جلب می‌کند. برای مثال مسابقه نهایی جام جهانی 1998 فرانسه را بیش از 3 میلیارد نفر در سراسر جهان تماشا کردند(3). فوتبال همچنین یکی از ورزش‌های مطرح در کشور ماست. علاقه‌مندان به ‌این رشته ورزشی بویژه طرفداران تیم‌ها برای تماشا و تشویق تیم محبوبشان همه هفته عازم ورزشگاه‌ها می‌شوند و عده کثیری از مردم نیز مسابقات فوتبال را از طریق تلوزیون تماشا می‌کنند. هجوم تماشاگران، انتظارات آنان و سرنوشتی که ممکن است به جهت کسب نتایج ضعیف در انتظار مربیان باشد، شرایطی را برای آنان بوجود می‌آورد، که حاصل آن استرسی است که بسیاری از مربیان در روز مسابقه آنرا بخوبی احساس و تجربه کرده اند. حرفه مربیگری فرد را تحت تاثیر‌این فشارهای روانی قرار می‌دهدکه به عنوان یک محرک بسیارقوی می تواند قبل،درجریان وبعدازمسابقه موجب تغییرات هورمونی قابل ملاحظه ای دربدن شود.این تغییرات تحت تاثیرنتایج حاصله ازمسابقه ورقابت قرارمیگیرندکه بررفتارانسان اثرگذاراست.مطالعات انجام شده دراین زمینه نشان داده است که بین مشاغل پراسترس وتغییرات هورمونی درمردان وزنانی که باعدم تنظیم میزان کارروزانه همراه بوده است،همبستگی مثبت وجوددارد. از دلایل پر اهمیتی که محقق را بر آن داشت تا‌این پژوهش دشوار را در شرایط واقعی مسابقه انجام دهد، احساس نیاز جامعه فوتبال و شناخت بیشتر از مربیان و درک‌این مسئله که آنان در شرایط واقعی مسابقه در چه وضعیت فیزیولوژیکی و روانی قرار می‌گیرند. با وجود‌این شرایط و در دوران کوتاه مربیگری، چه خطراتی آنها را تهدید می‌کند، در چه زمانی از مسابقه فشار روانی بیشتری بر آنها وارد می‌شود،آیا آنکه تیمش در حال برنده شدن است، استرس بیشتری دارد یا مربیان بازنده. لذا با توجه به پیشرفت چشمگیر ورزش فوتبال در دو دهه گذشته و مطالعات محدود در خصوص موضوع مورد نظر، هدف تحقیق حاضر پاسخگوئی به سئوالات مبهم در ارتباط فشار روانی مسابقه با سطوح هورمون‌ها و مسائل فیزیولوژیکی مربیان در قبل، حین و بعد از مسابقه می‌باشد. همچنین دریابیم که در کدام یک از مراحل مسابقه، استرس و فشار روانی مربیان بیشتر است که با اقدامات کاهنده استرس، مربیان با آرامش بیشتر رهبری و هدایت تیم خود را در مسابقات بدست گیرند. کنار آمدن با رویدادهای استرس زا امری طبیعی و رایج است. بدون‌این توانائی، اثر استرس بر واکنش‌های هیجانی و عملکرد شدت می‌یابد (3). ناتوانی در کنار آمدن با ضرورت‌های رقابت و هیجان‌های ناشی از آن می‌تواند مربی را از رسیدن به هدف‌هایش که همان پیروزی است، باز دارد. ضمنا ًنتایج‌این تحقیق به مربیان کمک می‌کند تا اقدامات لازم را در جهت کاهش استرس انجام دهند و توجه داشته باشنددرچه مرحله ای ازمسابقه فشار روانی بیشتری را تحمل می‌کنند. 1-4 . اهداف تحقیق1-4-1 . هدف کلیهدف کلی از‌این تحقیق بررسی تاثیر فشار روانی مسابقه بر غلظت کورتیزول، تستوسترون، IgA و ضربان قلب مربیان برنده و بازنده لیگ برتر فوتبال است.1-4-2 . اهداف اختصاصی تعیین تاثیرفشار روانی مسابقه برغلظت کورتیزول بزاقی مربیان لیگ برتر تعیین تاثیر فشار روانی مسابقه بر غلظت کورتیزول بزاقی مربیان برنده لیگ برتر تعیین تاثیر فشار روانی مسابقه برغلظت کورتیزول بزاقی مربیان بازنده لیگ برتر مقایسه غلظت کورتیزول بزاقی مربیان برنده و بازنده لیگ برتر تعیین تاثیرفشارروانی مسابقه برغلظت تستوسترون بزاقی مربیان لیگ برتر تعیین تاثیر فشار روانی مسابقه بر غلظت تستوسترون بزاقی مربیان برنده لیگ برتر تعیین تاثیر فشارروانی مسابقه برغلظت تستوسترون بزاقی مربیان بازنده لیگ برتر مقایسه غلظت تستوسترون بزاقی مربیان برنده و بازنده لیگ برتر تعیین تاثیر فشار روانی مسابقه بر غلظت IgA بزاقی مربیان لیگ برتر تعیین تاثیر فشار روانی مسابقه بر غلظت IgA بزاقی مربیان برنده لیگ برتر تعیین تاثیر فشار روانی مسابقه برغلظت IgA بزاقی مربیان بازنده لیگ برتر مقایسه غلظت IgA بزاقی مربیان برنده و بازنده لیگ برتر تعیین تاثیر فشار روانی مسابقه بر تعداد ضربان قلب مربیان لیگ برتر تعیین تاثیر فشار روانی مسابقه بر تعداد ضربان قلب مربیان برنده لیگ برتر تعیین تاثیر فشار روانی مسابقه بر تعداد ضربان قلب مربیان بازنده لیگ برتر مقایسه تعداد ضربان قلب مربیان برنده و بازنده لیگ برتر 1-5 . فرضیه‌های تحقیق فشار روانی مسابقه بر غلظت کورتیزول بزاقی مربیان فوتبال تاثیر معنی داری دارد. فشار روانی مسابقه بر غلظت کورتیزول بزاقی مربیان برنده تاثیر معنی داری دارد. فشار روانی مسابقه بر غلظت کورتیزول بزاقی مربیان بازنده تاثیر معنی داری دارد. بین غلظت کورتیزول بزاقی مربیان برنده و بازنده تفاوت معنی داری وجود دارد. فشارروانی مسابقه برغلظت تستوسترون بزاقی مربیان فوتبال تاثیر معنی داری دارد. فشار روانی مسابقه بر غلظت تستوسترون بزاقی مربیان برنده تاثیر معنی داری دارد. فشارروانی مسابقه برغلظت تستوسترون بزاقی مربیان بازنده تاثیرمعنی داری دارد. بین غلظت تستوسترون بزاقی مربیان برنده و بازنده تفاوت معنی داری وجود دارد. فشار روانی مسابقه بر غلظت IgA بزاقی مربیان فوتبال تاثیر معنی داری دارد. فشار روانی مسابقه بر غلظت IgA بزاقی مربیان برنده فوتبال تاثیر معنی داری دارد. فشار روانی مسابقه بر غلظت IgA بزاقی مربیان بازنده فوتبال تاثیر معنی داری دارد. بین غلظت IgA بزاقی مربیان برنده و بازنده فوتبال تفاوت معنی داری وجود دارد. فشار روانی مسابقه بر تعداد ضربان قلب مربیان فوتبال تاثیر معنی داری دارد. فشارروانی مسابقه بر تعداد ضربان قلب مربیان برنده فوتبال تاثیرمعنی داری دارد. فشار روانی مسابقه بر تعداد ضربان قلب مربیان بازنده تاثیر معنی داری دارد. بین تعداد ضربان قلب مربیان برنده و بازنده فوتبال تفاوت معنی داری وجود دارد. 1 – 6 . روش انجام تحقیق در این تحقیق با درخواست كتبی و موافقت مدیران باشگاه‌ها، ‌16 تن از سرمربیان تیم‌های حاضر در لیگ برتر فوتبال در فصل 83- 84 انتخاب و نمونه آماری تحقیق حاظر را تشكیل میدهند. در روز مسابقه نمونه گیری بزاقی درپنج مرحله انجام می شود. برای تعیین تغییرات ضربان قلب از دستگاه اندازه گیری ضربان قلب گروهی Team-Polar استفاده می شود. كمربندها 15 دقیقه قبل از آغاز مسابقه به سینه مربیان بسته و بعد از پایان مسابقه باز می شوند. همچنین از لحظه آغاز مسابقه، لحظات حساس بازی مثل، گل زدن، گل خوردن و ; با درج زمان دقیق آن در فرم ویژه ثبت می گردد . اندازه گیری غلظت كورتیزول، تستوسترون، IgA و ضربان قلب استراحت آزمودنی‌ها به جهت این كه درشرایط مسابقه قرارنداشته باشند، یك هفته پس از پایان مسابقات لیگ انجام می شود. نمونه‌های بزاقی پس از جمع‌آوری به آزمایشكاه منتقل و با توجه به فرضیه‌ها به سوالات تحقیق پاسخ داده می شود. نتایج بدست آمده از روش تحلیل واریانس با اندازه‌گیری‌های مكرر (ANOVA) وآزمون تعقیبی شفه وهمچنین tمستقل برای آزمون فرضیه‌هامورداستفاده قرارمی گیرد. سطح معنی‌داری p<0.05 در نظر گرفته می شود. 1 – 7 . محدودیت‌های تحقیقمحدودیت‌های کنترل شده: جنسیت سن روش نمونه گیری زمان انجام مسابقه مصرف دارو محدودیت های کنترل نشده: تغذیه آزمودنی ها . این امکان وجودداشته است که نوع تغذیه برمیزان تغیرات کورتیزول تاثیرداشته باشد. فعالیت جسمانی. ازعواملی است که برمیزان غلظت کورتیزول تاثیرداشته است . میزان خواب آزمودنی ها . نیزازعوامل تاثیرگذاربرسطوح کورتیزول می باشد. عوامل محیطی. به جهت اینکه مسابقات درشهرهای مختلف برگزار شد، دما، نور و رطوبت غیرقابل کنترول بودند. هواداران وتما شاچیان. نیزازعوامل مداخله گر برمیزان استرس مربیان می باشند که غیرقابل کنترول بودند. 1 – 8 . تعریف واژه ها و اصطلاحات ایمونوگلوبولین A بخش اصلی‌ایمونوگلوبولین مترشحه در ترشحات غدد مخاطی می‌باشد. IgA عامل موثر دفاع در مقابل میکروارگانیسم‌ها است که باعث عفونت مجاری تنفسی فوقانی می‌شود (43). منظور از IgA بزاقی در‌این پژوهش مقادیری است که پس از آزمایش نمونه ها با روش نفلومتری بدست می‌آید. مسابقه منظور از مسابقه در‌این پژوهش، مسابقه فوتبال بین تیم‌های لیگ برتر فوتبال در فصل مسابقات 84 – 83 می‌باشد. مربیان فوتبال منظور از مربیان فوتبال در‌این تحقیق، 16 نفر ازسر مربیان لیگ برتر فوتبال در 5 هفته پایانی در فصل مسابقات 84 – 83 می باشند که مربیگری تیم‌های لیگ برتر فوتبال را عهده داشتند .مربی برنده منظور از مربی برنده در‌این تحقیق مربی می‌باشد كه تیمش در مسابقه برنده شده است.مربی بازنده منظور از مربی بازنده در‌این تحقیق مربی می‌باشد كه تیمش در مسابقه بازنده شده است. مراحل نمونه گیری مراحل نمونه گیری دراین تحقیق شامل شش مرحله استراحت ،یک ساعت قبل ازمسابقه، قبل ازاغازمسابقه، بین دونیمه، پایان مسابقه ویک ساعت بعدازمسابقه می باشد. ادامه خواندن مقاله تأثير فشار رواني مسابقه بر غلظت کورتيزول

نوشته مقاله تأثير فشار رواني مسابقه بر غلظت کورتيزول اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله بيماري‌هاي معده و دئودنوم

$
0
0
 nx دارای 31 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : بیماری‌های معده و دئودنوم معده، استاع J- شكلی از دستگاه گوارش است كه در قسمت پروكسیمال توسط اسفنكتر تحتانی مری و در قسمت دیستال توسط اسفنكتر پیلور احاطه شده است. معده به چهار ناحیه تقسیم می‌شود. كاردینا، ناحیه گذر نسبتاً نامشخصی است كه از محل اتصال مری به معده تا فوندوس امتداد دارد. فوندوس به سمت بالا برآمدگی یافته و بالاتر از كاردیا قرار می‌گیرد. این قسمت در امتداد بادی (تنه) معده قرار دارد. تنه با چین‌هایی طولی به نام روگا مشخص می‌گردد. آنتروم كه دیستال‌ترین ناحیه معده است، از شیار زاویه‌ای آغاز شده و تا پیلور ادامه دارد؛ پیلور، ماهیچه‌ای حلقوی است كه در محل اتصال معده به دوئودنوم قرار گرفته است. معده توسط مخاطی از سلول‌های استوانه‌ای پوشیده شده است و در زیر این پوشش، زیر مخاطی از بافت همبند قرار دارد. زیر همه اینها،‌ لایه‌های ماهیچه صاف مایل داخلی، حلقوی میانی و طولی خارجی قرار دارند كه توسط سروزا پوشیده شده‌اند. عصب‌دهی پاراسمپاتیك معده توسط تنه‌های قدامی و خلفی عصب واگ صورت می‌پذیرد، در حالی كه عصب‌دهی سمپاتیك آن توسط اعصاب سمپاتیكی صورت می‌گیرد كه كه از گانگلیون‌های سلیاك منشأ گرفته، همراه با عروق خونی تغذیه كننده معده طی مسیر نموده و به معده می‌آیند. نمای میكروسكوپی مشخصه معده،از سلول‌های سطحی استوانه‌ای شكل حاوی موكوس و حفرات انگشتی شكلی كه همان غدد معدی هستند تشكیل شده است؛ این غدد در نواحی مختلف معده تغییر می‌كنند. ناحیه اكسینتیك یا تولیدكننده اسید معده، در فوندوس و تنه واقع است؛ غدد معدی این نواحی، حاوی سلول‌های پاریتال مشخصی هستند كه به ترشح اسید و نیز فاكتور داخلی می‌پردازند. این غدد همچنین حاوی سلول‌های اصلی غنی از زیموژن كه وظیفه‌شان سنتز پپسینوژن است و نیز حاوی سلول‌های درون‌ریز شبه انتروكرومافینی هستند كه هیستامین ترشح می‌كنند. غدد آنتروم، سلول‌های اندوكربن متفاوتی دارند؛ این سلول‌ها، سلول‌های G ترشح كننده گاسترین و سلول‌های D ترشح كننده سوماتوستاتین كه در مجاورت نزدیك سلول‌های G قرار دارند، می‌باشند. دوئودنوم كه قسمت اول روده باریك می‌باشد، قوس C- شكلی را در اطراف سرپانكراس تشكیل می‌دهد. دوئودنوم در ناحیه پروكسیمال، به پیلور و در ناحیه دیستال، به ژژونوم محدود می‌گردد. اولین قسمت دئودنوم، بولب دوئودنوم است كه شاخص مخاطی مشخصی ندارد، در حالی كه بقیه قسمت‌های دوئودنوم، چین‌های حلقوی مشخصی دارند كه سطح ناحیه مورد نیاز جهت فرآیند هضم را افزایش می‌دهند. دئودنوم همانند معده از مخاط، زیر مخاط،‌لایه ماهیچه‌ای و سروزا تشكیل شده و الگوی عصب‌گیری آن نیز با معده تشابه دارد. مخاط از سلول‌های استوانه‌ای با نمایی پرزدار تشكیل شده و در زیر آن، غدد زیرمخاطی برونر قرار دارند. این غدد به ترشح مایعی غنی از بیكربنات می‌پردازند كه جهت آغاز خنثی‌سازی اسید معده مورد نیاز است. ترشحات مخاطی و عوامل محافظتی معده و دوئودنوممعده با ترشح آب، الكترولیت‌ها، آنزیم‌ها و گلیكوپروتئین‌ها، كاركردهای فیزیولوژیك گوناگونی از خود ارایه می‌دهد. این كاركردها عبارتند از آغاز نمودن هضم پروتئین‌ها و تری گلیسریدها، آغاز نمودن فرآیند پیچیده جذب ویتامین B12 و ممانعت از ورود میكروارگانیسم‌ها. ترشح اسید در سلول‌های پاریتال واقع در غدد اكسینتیك فوندوس و تنه معده صورت می‌گیرد. این سلول‌ها از سه مسیر مختلف تحت تحریك قرار می‌گیرند تا به ترشح اسید بپردازند. مسیر نوروكرین از طریق عصب واگ سبب آزادسازی استیل كولین می‌گردد، مسیر پاراكرین از طریق آزادسازی هیستامین از ماست‌سل‌ها و سلول‌های شبه انتروكرومافین واقع در معده عمل می‌نماید و مسیراندكرین از طریق آزادسازی گاسترین از سلول‌های G واقع در انتروم به اعمال اثر می‌پردازد. هر یك از این ترانسمیترها، گیرنده خاصی دارند كه بر روی سطح قاعده‌ای- جانبی سلول پاریتال قرار گرفته است. تحریك این گیرنده‌ها به فعال شدن سیستم های پیام بر ثانویه داخل سلولی می‌انجامد: گاسترین و استیل كولین سبب انباشت داخل سلولی كلسیم می‌شوند، درحالی كه هیستامین سبب می‌گردد تا پروتئین G تحریكی (Gs) به فعال‌سازی آدنیلات سیكلاز پرداخته و آن نیز به نوبه خود به تولید آدنوزین مونوفسفات حلقوی می‌پردازد. این پیام‌برهای داخل سلولی، سپس پروتئین كیناز را فعال می‌كنند و پروتئین كیناز نیز پمپ پروتنی یا همان آنزیم H+, K+ – ATPase را كه در سطح رأسی سلول پاریتال قرار دارد، فعال می‌نماید تا از طریق مبادله یون‌های K+ با H+، به ترشح یون‌های هیدروژن بپردازد. پروستاگلاندین‌ها و سوماتوستاتین از طریق اتصال به گیرنده‌هایی كه از طریق پروتئین G مهاری (Gi) مانع از فعالیت آدنیلات سیكلاز می‌شوند، جلوی كاركرد سلول‌های پاریتال را می‌گیرند. سوماتوستاتین، از ترشح گاسترین نیز ممانعت به عمل می‌آورد. جهت تبدیل پپسینوژن ترشح شده از سلول‌های اصلی معده به پپسین، اسید مورد نیاز است. پپسین، آنزیم پروتئولیتیكی است كه در Ph بالاتر از 4 غیرفعال می‌باشد. سلول‌های پاریتال به ترشح فاكتور داخلی نیز می‌پردازند؛ این فاكتور، گلیكوپروتئینی است كه در جذب B12 نقش مهمی ایفا می نمایند. فیزیولوژی حركتی معده و دوئودنومبا در نظر گرفتن شاخص‌های الكتروفیزیولوژیك و كاركردی، می‌توان معده را به دو جزء كاركردی تقسیم نمود. معده پروكسیمال كه از فوندوس و یك سوم پروكسیمال تنه تشكیل شده است، به عنوان مخزنی برای محتویات وارد شده به معده عمل می‌نماید، در حالی كه معده دیستال، غذا را آسیاب نموده، مخلوط كرده و دسته‌بندی می‌نماید. ماهیچه صاف معده پروكسیمال، انقباضات تونیك ویژه‌ای دارد. این روند، امكان‌ پذیرش غذا توسط معده را فراهم می‌سازد به این صورت كه در پاسخ به ورود غذا و مایعات، فوندوس شل شده و فشار داخل معدی كمی افزایش می‌یابد. این ویژگی منحصر به فرد، در اثر واگوتومی پروكسیمال یا تنه‌ای، از بین می‌رود. در مقابل، ویژگی معده دیستال، تولید امواج منظمی با فركانس سه بار در دقیقه است؛ این امواج، پتانسیل‌هایی خلال غشایی هستند كه از ناحیه ضربان‌ساز واقع در بخش میانی انتهای منشأ گرفته و سپس به صورت دایره‌وار در جهت دیستال و به سمت پیلور انتشار می‌یابند. برخلاف آنچه كه در مورد قلب مشاهده می‌شود، در معده فعالیت الكتریكی به صورت میوژنیك انتشار می‌یابد و هیچگونه ناحیه ویژه و آناتومیك ضربان ساز و یا فیبرهای هدایت كننده‌ای وجود ندارد. فعالیت‌های حركتی معده و دوئودنوم در موقعیت‌های ناشتا و غذا خورده، بسیار متفاوتند. درحالت ناشتا، فعالیت حركتی معده در قالب الگویی از تغییرات دوره‌ای تحت عنوان كمپلكس حركتی مهاجر (MMC) صورت می‌پذیرد كه به طور مشخص هر 90 تا 120 دقیقه رخ می‌دهند. كمپلكس حركتی مهاجر، در معده آغاز گردیده و در طول روده باریك به سمت پایین مهاجرت می‌نماید. بلافاصله پس از خوردن یك وعده غذایی، فعالیت حركتی معده و روده باریك، از الگوی ناشتا به الگوی غذاخورده تغییر می‌یابد. این نوع فعالیت، فعالیت انقباضی نامنظمی است كه مدت تداوم آن، بسته به محتویات وعده غذایی خورده شده تغییر می‌كند. تخلیه معده از غذاهای جامد و مایعی كه با یكدیگر مخلوط شده‌اند، حاصل تداخل عمل میان شل شدن فوندوس، انقباضات آنتروم، مقاومت پیلور، انقباضات دوئودنوم ونیز تركیب و حجم وعده غذایی است. ابتدا طی فرآیندی كه مایعات را از معده وارد دئودنوم می‌كند، مایعات از معده تخلیه گردیده و حجم غذای موجود در معده كاهش می‌یابد. سپس بخش جامد غذا، به كمك انقباضات معدی به سمت آنتروم به پیش رانده شده و در آنجا تحت تأثیر انقباضات پرقدرتی قرار می‎گیرد تا مواد غذایی جامد قبل از تخلیه از راه پیلور، در اثر سایش با یكدیگر، ابعادی به اندازه 1 میلیمتر یا كمتر پیدا كنند. نقایض تنظیمی دستگاه گوارش می‌توانند در سطح سیستم انقباضی ماهیچه صاف، شبكه میانتریك یا سیستم عصبی خارجی پدید بیایند. گاستریتنمای بالینیگاستریت، نمایانگر التهاب غیراختصاصی معده است. از نظر بالینی، شایع‌ترین و مهم‌ترین علل گاستریت عبارتند از عفونت با باكتری هلیكوباكترپیلوری، مصرف خوراكی داروهای ضدالتهابی غیراستروییدی (NSAIDs) و تغییرات مخاطی ناشی از استرس. هلیكوباكتر پیلوریهلیكوباكتر پیلوری، باسیل گرم منفی خمیده تاژك‌داری است كه فقط در اپی‌تلیوم معده یا در اپی‌تلیوم متاپلاستیك معدی یافت می‌شود. هلیوباكتر پیلوری، گاستریت هیستولوژیك كاملاً مشخصی ایجاد نموده و در 80 تا 95 درصد بیماران دچار زخم‌های دوئودنوم و 70 تا 90 درصد بیماران مبتلا به زخم‌های معده یافت می‌شود. با این وجود، تنها تعداد اندكی از بیماران دچار گاستریت ناشی از هلیكوباكتر پیلوری، مبتلا به بیماری زخم پپتیك یا سرطان معده می‌شوند. شیوع آلودگی به هلیكوباكتر پیلوری در افراد سالم، كاملاً با سن در ارتباط بوده و در جهان غرب از بیش از 10 درصد در افراد جوان‌تر از 30 سال، تا 60 درصد در افراد مسن‌تر از 60 سال، تغییر می‌كند. با وجود آنكه نحوه انتقال آلودگی نامشخص است، اما اكثریت افراد در اوایل زندگی آلوده می‌شوند. كلونی‌سازی هلیكوباكتر پیلوری در سیاهپوستان، افراد طبقات پایین اجتماعی- اقتصادی و افرادی كه در خانه سالمندان زندگی می‌كنند، بسیار شایع‌تر است. در جهان درحال توسعه، عفونت، شیوع بسیاری بیشتری داشته و بیش از 80 درصد جمعیت تا سن 20 سالگی آلوده می‌شوند. آلودگی به هلیكوباكتر پیلوری در صورت عدم درمان، تا پایان عمر باقی خواهند ماند. هلیكوباكتر پیلوری، ارگانیسم غیرمهاجمی است كه در لایه موكوسی پوشاننده اپی‌تلیوم معده كلونیزه می‌شود. عوامل مهمی كه این ارگانیسم را قادر می‌سازند تا در معده كلونیزه شود عبارتند از تاژك‌های آن كه سبب تسهیل جابجایی و توانایی آن در چسبیدن به لایه موكوسی می‌شوند، و تولید اوره‌آز: آوره‌آز، با افزایش pH ناحیه مجاور مخاط، محیط كوچكی برای زندگی پدید می‌آورد كه شرایطش از محیط اسیدی معده بهتر است. كلونیزاسیون، سبب پیدایش التهاب حاد و مزمن ناشی از نوتروفیل‌ها، پلاسماسل‌ها، سلول‌های T و ماكروفاژها شده و درجات متغیری از آسیب سلول‌های مخاطی را به همراه دارد؛ پس از درمان، تمامی تغییرات ذكر شده برطرف می‌گردند. نتیجه بالینی نهایی عفونت، به تداخل عمل پیچیده‌ای بستگی دارد كه بین عوامل ویرولانس ارگانیسم، پاسخ میزبان، عوامل محیطی و سن بیمار در زمان آلودگی صورت می‌پذیرد. هم‌اكنون، مشخص گردیده كه گونه‌های بسیار متفاوتی از هلیكوباكتر پیلوری وجود داشته و هر یك عوامل ویرولانس مختلفی دارند. دو نمونه از عوامل ویرولانس ذكر شده عبارتند از ژن‌های vacA و cagA ژن vacA، سیتوتوكسین واكوئوله شونده‌ای را كد می‌كند كه به طور مستقیم به سلول‌های اپی‌تلیال آسیب رسانده و بیشتر در بیماران مبتلا به بیماری زخم پپتیك یافت می‌شود. بین تولید سیتوتوكسین واكوئوله شونده و وجود ژن cagA نیز ارتباطی بسیار قوی وجود داشته و هر دوی اینها،‌بیشتر در بیماران دچار بیماری زخم پپتیك یافت می‌شوند. شایع‌ترین نتیجه نهایی آلودگی با هلیكوباكتر پیلوری، پیدایش گاستریت سطحی مزمن است كه می‌تواند تا سال‌ها تداوم یابد. عده اندكی از بیماران آلوده، دچار زخم‌های دوئودنومی و معدهای می‌شوند. گاستریت آتروفیك، یكی دیگر از ماحصل‌های نهایی آلودگی بوده و می‌تواند خطر سرطان معده را افزایش دهد. در نهایت، پاسخ لنفوسیتی مخاط به آلودگی با هلیكوباكتر پیلوری می‌تواند سبب پیدایش لنفوم حاصل از پرولیفراسیون مونوكلونال سلول B در بافت لنفویید مرتبط با مخاط (MALT) بگردد. آسیب مخاط معده در اثر استرسبا وجود آنكه اكثریت بیماران بسیار بدحال، دچار آسیب مخاطی معده می‌شوند، ولی میزان بروز خونریزی حایز اهمیت بالینی در GI فوقانی پایین است. اتیولوژی پیدایش آسیب مخاطی ناشی از استرس، چند عاملی است. كاهش جریان خون (در اثر شوك، هیپوتانسیون یا رهایش كاتكول آمین) سبب ایسكمی مخاط شده و مقاومت مخاط را در برابر انتشار رو به عقب اسید كاهش می‌دهد. پرخونی مخاط به ایجاد ارزویون‌ها منتهی شده و سپس زخم‌های آشكاری در معده و دئودنوم پدید می‌آیند كه ممكن است بعداً خونریزی نمایند. درمانبه منظور جلوگیی از خونریزی GI فوقانی در بیماران بسیار بدحال، می‌توان از روش‌های درمانی پیشگیری كننده فراوان و مؤثری استفاده نمود؛ با این حال وجود، هیچ دلیل ثابت شده‌ای مبنی بر كاهش مرگ و میر به واسطه تجویز درمان پیشگیری كننده وجود ندارد. تجویز 2 ساعت یكبار آنتی اسیدها، اسید معده را خنثی می‌كند ولی مصرف آنها دشوار است زیرا بیمار هم به زمان پرستاری بیشتری نیاز خواهد داشت و هم آنكه دچار اسهال می‌شود. سوكرالفیت نیز با دوز 1 گرم هر 6 ساعت، مؤثر است ولی نیازمند تعبیه یك لوله نازوگاستریك می‌باشد. استفاده از آنتاگونیست‌های گیرنده H2 در قالب انفوزیون مداوم یا دوزهای تزریقی 12 ساعت یكبار، به صورت تجویز داروهای نسبتاً پرقدرتی چون فاموتیدین یا رانیتیدین، بی‌خطر و آسان بوده و از طریق رساندن میزان pH داخل معد هبیش از 4، فعالیت پپسین را به حداقل می‌رسانند. اكنون، مطالعات حاكی از آنند كه تجویز آنتاگونیست‌های گیرنده H2، خطر ایجاد پنومونی را در این بیماران افزایش نمی‌دهد. بررسی‌های انجام شده، مطرح كننده آنند كه دیگر چون سابق، نیازی به درمان پروفیلاكتیك خونریزی در تمامی بیماران بسیار بدحال وجود ندارد. در بخش مراقبت‌های ویژه، عوامل خطرزای آشكاری كه خونریزی حایز اهمیت بالینی پدید می‌آورند، عبارتند از كوآگولوپاتی و نارسایی تنفس‌ای كه به مدت 48 ساعت نیازمند تهویه مكانیكی باشد. سایر بیمارانی كه به پروفیلاكسی نیاز دارند عبارتند از بیماران دچار ترومای سیستم اعصاب مركزی، سوختگی‌ها، پیوند عضو، سابقه بیماری زخم پپتیك یبا یا بدون خونریزی، نارسایی چند ارگانی، تروما و جراحی‌های بزرگ. بیماری زخم پپتیكبیماری زخم پپتیك (زخم معده و زخم دوئودنوم) مشكل بالینی شایعی می‌باشد. شیوع بیماری زخم پپتیك در طول دوره زندگی، 5 تا 10 درصد است. مهم‌ترین عوامل خطرزای آن عبارتند از هلیكوباكتر پیلوری، مصرف خوراكی NSAID و هیپرگاسترینمی ناشی از سندرم زولینجر- الیسون. تعدادی از عوامل «خرافی» نیز وجود دارند كه هیچگونه ارتباطی با پیدایش این زخم‌ها نداشته و عبارتند از: استرس، شخصیت، شغل، مصرف الكل و رژیم‌غذایی. نمای بالینیسوءهاضمه، علامت كلاسیك بیماری زخم پپتیك بوده و به صورت درد متمركز در قسمت فوقانی شكم یا احساس ناراحتی تعریف می‌شود؛ احساس ناراحتی می‌تواند به صورت احساس پری، احساس تجمع گاز در معده، نفخ یا تهوع باشد. علایم می‌توانند مزمن یا راجعه بوده یا آنكه به تازگی پدید آمدهباشند. سوءهاضمه مشكل بالینی شایعی است كه ممكن است در 25 تا 40 درصد بالغین وجود داشته باشد. تنها 14 تا 245 درصد بیماران دچار سوءهاضمه، زخم ثابت شده معده یا دوئودنوم دارند. سایر علل سوءهاضمه عباتند از بیماری ریفلاكس معده به مری، سرطان معده و گاستروپارزی. تا 60 درصد از بیماران، هیچگونه تشخیص قطعی‌ای نداشته و بیماری آنها در دسته سوءهاضمه كاركردی قرار می‌گیرد. این بیماری، به احتمال بسیار زیاد ناشی از پیدایش اختلال در درك طبیعی معده از رویدادها بوده و در اثر افزایش حساسیت اعصاب‌آوران احشایی پدیدد می‌آید. درمان اولیه بیماری زخم پپتیكبرای بهبود بخشیدن به زخم‌های پپتیك، انتخاب‌های درمانی بسیار مؤثری وجود دارند. آنتی‌اسیدها، عوامل بسیار مؤثری جهت التیام زخم و كنترل علایم می‌باشند. با این وجود، از نقطه نظر علمی، مشكل بودن مصرف این دارو در دوزهای مكرر پشت سر هم و نیز اثرات معكوس درمان،‌ مانع از آن گردیده كه این داروها صرفاً جهت كنترل علایم به كار روند. آنتی‌اسیدها، اسید تازه ترشح شده را خنثی می‌نمایند. این امر علاوه بر ادامه خواندن مقاله بيماري‌هاي معده و دئودنوم

نوشته مقاله بيماري‌هاي معده و دئودنوم اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله طبقه بندي و محدوديت سيستم هاي ساختمان هاي بلند

$
0
0
 nx دارای 13 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : یكی از الزامات مهم در طراحی و اجرای ساختمان ها، تامین ایمنی در برابر آتش سوزی است. برای این منظور لازم است تا ساختمان به نحوی طراحی و اجرا گردد كه در صورت وقوع حریق، ایمنی جانی و مالی شهروندان به نحو منطقی و متناسب با كاربری ساختمان تامین شده باشد. به این منظور به طور خلاصه باید موارد زیر رعایت گردد: الف – افراد داخل ساختمان در اولین لحظات وقوع حریق از آن مطلق شوند تا بتوانند واكنش مناسبی را به موقع از خود نشان دهند. این هدف به وسیله سیستم های كشف و اعلام حریق قابل تامین است.ب – راه های خروج ایمن برای تمام افراد داخل ساختمان وجود داشته باشد . برای این منظور باید به كاربری ساختمان و توانایی های متصرفان ساختمان توجه كامل نمود، از جمله برای افرادی كه دارای محدودیت حركتی باشند، باید تمهیدات مناسبی پیش بینی گردد. ج – مصالح ، مبلمان و تزئینات ساختمان ها به نحوی انتخاب شوند كه از گسترش آسان و سریع حریق جلوگیری شود. محدودیت های مربوط به این قسمت نیز به نوع تصرف ساختمان بستگی دارد. در خصوص مبلمان و تزئینات داخلی، اگرچه در ساختمان های مسكونی شخصی نمی توان محدودیت زیادی ایجاد یا كنترل نمود، اما كنترل این موضوع در ساختمان های عمومی و خصوصا تجمعی ضرورت دارد. د – اجزای ساختمان باید به طور متناسب با تصرف و ابعاد ساختمان، از مقاومت كافی در برابر آتش برخوردار باشند تا از ریزش ساختمان بر اثر حریق و یا گسترش ساده حریق به واحدها و ساختمان های مجاور جلوگیری شود. هـ – تجهیز ساختمان به لوازم و امكانات اطفای حریق متناسب با بار حریق، ابعاد وتعداد متصرفان، پیش بینی شود. وجود شبكه اسپرینكلر در ساختمان های بلند یا با خطر زیاد، ضرورت دارد. و- امكان دسترسی مناسب نیروهای آتش نشانی در اطراف و داخل ساختمان پیش بینی شود. در این مقاله به روش های آزمایشی و طبقه بندی مصالح و اجزای ساختمانی از نظر خطر حریق پرداخته می شود. با استفاده از این روش میتوان مصالح مناسب برای استفاده در ساختمان كه موضوع بندها ی(ج) و (د) در فوق میباشد را تعیین نمود. سقف های اجرا شده با تیرچه وبلوک ، دارای محدودیت های اجرائی به شرح زیر هستند: 1) فاصله محور تا محور تیرچه ها نباید از 70 سانتیمتر بیشتر باشد . 2) بتن پوششی قسمت بالائی تیر ( بتن روی بلوک ) نباید از 5 سانتیمتر ، یا 12/1 فاصله محور به محور تیرچه ها کمتر باشد . 3) عرض تیرچه ها نباید از 10 سانتیمتر کوچکتر باشد و همچنین نباید از 35/1 برابر ضخامت کل سقف کمتر باشد . 4) حداقل فاصله دو بلوک دو طرف یک تیرچه ، پس از نصب نباید کمتر از 65 سانتیمتر باشد. 5) ضخامت سقف برای تیرهای با تکیه گاه ساده نباید از 20/1 دهانه کمتر باشد . در مورد تیرهای یکسره ( تکیه گاه های گیردار ) نسبت ضخامت به دهانه ، به 26/1 کاهش می یابد . در سقف هایی که مسئله خیز مطرح نباشد ، این مقدار تا 35/1 دهانه نیز کاهش می یابد . 6) حداکثر دهانه مورد پوشش سقف ( در جهت طول تیرچه پیش ساخته خرپایی ) یا تیرچه های منفرد ، نباید از 8 متر بیشتر شود برای اطمینان بیشتر ، دهانه مورد پوشش ، بیشتر از 7 متر نباشد و در صورت وجود سربارهای زیاد ، و یا دهانه بیش از 7 متر ، از تیرچه مضاعف استفاده شود.محدودیت استفاده از شیشه در نمای ساختمان   با اشاره به این که برنامه راهبردی منظر شهری در حال آماده شدن است، بر اساس مصوبه شورای شهر، برای مالکانی که بیش تر از 40درصد نمای ساختمان های آنها شیشه ای است، جرایمی در نظر گرفته شده است. و این که بحث شیشه ای بودن نمای ساختمان ها از نظر تخصصی دارای ابعاد مختلف است، گفت: نمای شیشه ای ساختمان از نظر فنی، ایمنی و به ویژه از نظر معماری و هویت ملی دارای اهمیت است و این که این نوع ساختمان ها در چه بافت محله ای احداث شوند، قابل بررسی است.ساختمان های نمای شیشه ای باید امکانات خاصی را داشته باشند و تمهیداتی مانند ایمنی ساختمان در برابر زلزله، مباحث حرارتی و مبحث 19 مقررات ملی ساختمان در آنها لحاظ شود. به اعمال جریمه برای سازندگان ساختمان های نمای شیشه ای اظهار کرد: براساس مصوبه شورای شهر، احداث ساختمان با 40درصد نمای شیشه ای با در نظر گرفتن تمهیدات لازم، مجاز وبرای بیشتر از آن، جرایمی در نظر گرفته شده است. مدیر کل معماری و ساختمان معاونت شهرسازی و معماری شهرداری تهران، از تهیه و تدوین برنامه راهبردی سیمای شهری خبر داد و افزود: برنامه راهبردی منظر شهری، توسط چند مشاور در حال آماده شدن است و محورهای احداثی، اصلاحی و تجاری ساختمان ها، با در نظر گرفتن سیمای شهری در آن طراحی می شود. تغییر توسعه سیستم های سازه ای ساختمان های بلند ، از ساختمان های با سیستم قاب صلب تا ساختمان های به شکل طره بلند می باشد . قابهای مقاوم چرخشی(Moment resistant frames) تا حدود 20 یا 30 طبقه می توانند موثر باشند .قابهای توخالی (Tublar system) و خرپاها ، اخیرا به محدودیت هایی رسیده اند . در سال 1984 موسسه ساختمان های بلند و اسکان شهری چهار دسته از سیستم های سازه ای برای ساختمان های بلند به شرح زیر را طبقه بندی کرد (Flaconer & Beedle 1984)1) قابهای برشی : Shear Framesالف) قابهای نیمه صلبSemi-Rigid Frmaesب) قابهای صلب Rigid Frames 2) سیستم های برهم کنشی : Interacting Systems الف) قابهای با هسته برشی Frames with Shear Coresب)قابهای با برش و خرپاها و نوارهای مهاریFrames with Shear, Band and Outrigger Trusses3) سیستم های نیمه لوله ای Partial Tubular Systemsالف)لوله های قابی کانال انتهایی با خرپای برشی داخلی End Channel Framed Tube with Interior Shear Trussesب)لوله های قابی کانال انتهایی (I) متوسطEnd Channel and Middle I Framed Tubes4) سیستم های لوله ای Tubular Systems الف)لوله قابی خارجی Exterior Framed Tubeب)لوله در لوله Tube-in-Tubeج)لوله قابی دسته بندی شده Bundled Framed Tube د) لوله های مورب خارجیExterior Diagonalized Tube به دلیل استفاده وافر از سیستم های لوله ای در ساختمان های بلند اخیر ، این سیستم را مورد بررسی قرار دهیم . سیستم لوله ای در حال حاضر به چند دسته تقسیم می شود كه عبارتند از :1) لوله های قابی خارجی 2) سیستم لوله در لوله 3) لوله قابی دسته بندی شده 4) لوله های مورب خارجی(لوله خرپایی) فاكتورهای كه در انتخاب نوع سیستم سازه ای تاثیر می گذارد عبارتند از :1) ملاحظات كلی اقتصادی 2) شرایط خاك 3) نسبت ارتفاع به عرض ساختمان و سختی آن4) ملاحظات ساخت و نصب 5) ملاحظات سیستم های مكانیكی 6) ملاحظات طبقه بندی آتش و ایمنی جانی افراد 7) فاكتورهای اجتماعی استفاده كننده ها و همسایگان 8) فاكتورهای قانونی ، منطقه ای و قراردادها 9)دسترسی و هزینه مواد اصلی ساختمانسیستم لوله قابی (Framed Tube) درسال1960 آقای دكتر فزلارخان یك سیستم سازه ای جدید را معرفی كرد . این سیستم كه سیستم لوله ای نام گرفت ، مشكل ركود در ساختن ساختمان های بلند را تا حد بسیار زیادی حل كرد . دكتر فزلار خان نخستین توسعه دهنده قابهای برهم كنشی ، سازه های قابی لوله ای و سیستم لوله در لوله (كه در ساختن ساختمانها بلند را بسیار اقتصادی می كند) است . در سیستم سازه ای لوله ای ، محیط ساختمان از ستونهای نزدیك به هم كه بوسیله پشت بندهای عمیق به هم وصل شده اند ، تشكیل می شود. سیستم حاصل مانند یك طره عمودی عظیم كار می كند و به خاطر تقسیم شدن نیروی باد بین ستونهای سطح باد خور (سطح رو به باد) و سطح پشت به باد بسیار موثر عمل میكند.مفهوم لوله به تنهایی سختی و محدودیت های لرزشی ساختمان را ارضا نمی كند . انحراف وتری به علت جابجا شدن محور ستون ها و انحراف جان تیر به علت برش و تغییر شكل های خمشی در اطراف ستونها و پشت بند ها ، ممكن است بطور قبل ملاحظه ای به خصوصیات الاستیك و هندسی لوله بستگی داشته باشد.تعداد طبقاتی كه ممكن است با استفاده از سیستم لوله ای اقتصادی باشد ، با توجه به فاكتورهایی از قبیل فاصله و اندازه ستون ها ، عمق پشت بندهای محیطی و نسبت پلانی تغییر می كند .البته در این سیستم ساختمانی بازده كار بسیار بالا می باشد ، به طوری كه مصالح مصرف شده در هر فوت كف ، در مقایسه با ساختمان های قابی متداول به نصف كاهش می یابد ! مشكلات اساسی در ساختن آسمان خراشها و ساختمان های بلند ، نیروی باد و پدیده لنگی برشی و تغییر مكان جانبی می باشد كه در ادامه مورد بحث قرار می گیرد . ادامه خواندن مقاله طبقه بندي و محدوديت سيستم هاي ساختمان هاي بلند

نوشته مقاله طبقه بندي و محدوديت سيستم هاي ساختمان هاي بلند اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله فاصله طبقاتي

$
0
0
 nx دارای 99 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : دانشگاه جامع علمی كاربردی واحد18ارتباطات تصویری فاصله طبقات مقدمهبه نام خدای علی و عدالت و آزادیمی خواهم از دو بال شكسته سخن بگویم از عدالت و آزادی، از دو و بلكه سر نیاز آرمان، هدف، و وسیله اگر ماركس تضاد طبقاتی را موتور حركت تاریخ می دانست و این اصل را بر سراسر تاریخ حاكم می دانست نمایت و هدف را رسیدن به جامعه ای بی طبسقه و عادلانه می پنداشت اما این سخن ماركس را به زبان كامل تر می توان بیان كرد و گفت«عرفان، عدالت ، آزادی،چكیده تاریخ اند.» موتور محرك و هدف تكاپوهای جامعه انسانی در سراسر تاریخ بوده اند. اما مشكل این بوده و هست كه همواره یكی به پای دیگری قربانی شده اند. قشربندی اجتماعی مفهومی است كه از زمین شناسی وام گرفته شده است. اگر چه مسائلی را كه قشربندی اجتماعی به آن اشاره دارد، تحت مقوله «طبقه اجتماعی» برای مدت زمانی طولانی مورد بحث بوده است، اما این مفهوم از حدود سال 1940 به حوزه كار برد عمومی جامعه شناسی وارد شده است: نكته ای كه باید به آن توجه داشت. این است كه كار برد جامعه شناختی مفهوم قشربندی،در تقابل با كار برد زمین شناسی اش، بطور ضمنی یا آشكار متضمن ارزیابی لایه های مختلف بوده و فراتری و فروتری آنها براساس ملاكهای ارزشی می سنجد. مسائلی همچون نسبیت ارزشهای اخلاقی، برابری و نابرابری نسبی، و درجات عدالت و بی عدالتی اغلب در مفهوم قشربندی مستقراند.تعریف فاصله طبقات: تاریخ و باستان شناسی به ما می آموزد كه قشربندی اجتماعی در دسته های كوچك ایلی، كه از صورت های اولیه زندگی اجتماعی بود، وجود داشت.احتمال دارد در این وضعیت ابتدایی عوامل زیستی از قبیل سن، جنس، و نیروی بدنی از معیارهای اصلی قشربندی بوده باشد.در نخستین اسناد تاریخی معتبر به جامانده از انسان چند هزار سال پیش، در می یابیم كه در میان بابلیان، ایرانیان، عبریان و یونانیان «نجیب زادگی» از عوامل تعیین كننده پایگاه اجتماعی بوده است. جامعه تركیبی بود از اغنیا و فقرا، زیردستان و زیردستان، آزادمردان و بردگان. همین طور، در تمدن های باستانی قاره امریكا ‏‎‍[اینكاها در پرو و آزتك ها در مكزیك] جامعه به دو قشر نجبا و عوام تقسیم می شد. دسته اول با آنكه اقلیت كوچكی بود، سهم بزرگی از اموال و دارایهای جامعه را میان اعضای خودش تقسیم می كرد و سهم ناچیزی را برای اكثریت اعضای جامعه باقی می گذاشت. فقرا و عوام، مطیع و گوش به فرمان، به اقلیت قدرتمند و ثروتمند جامعه كه خود را از تبار عالی می پنداشت، خدمت می كردند.این سلسله مراتب نظام اجتماعی كه به برخی از قشرهای جامعه اجازه می داد از قدرت، از مالكیت، و از حیثیت اجتماعی سهم بیشتری نصیب ببرد، در همه دوره های تاریخی زندگی اجتماعی انسان حضور داشته است.افلاطون بنای جامعه جدید را نه تنها بر پایه عدالت بلكه بر ثبات اجتماعی و انضباط درونی استرار می دید. مشخصات مدینه فاضله یا جامعه آرمانی كه شهر یاران فیلسوف در آن حكومت می كنند، چنین بوده است جامعه ای كه ساختار طبقاتی آشكاری دارد و شهروندان درون یكی از طبقات سه گانه زیر جا دارند: طبقه زمامداران، طبقه نگهبانان، طبقه كارگران.تعریف از نظر ماركس«تعریف ماركسیستی طبقه، نشات گرفته از فرض تقدم تولید بر دیگر ابعاد است: طبقه، مجموعه بهم پیوسته ای از افرادی است كه نقش یكسانی در ساز و كار تولید ایفا می كنند. ماركس در «سرمایه»،سه طبقه اصلی را مطرح می كند كه توسط روابط شان با ابزار تولید، از یكدیگر تمایز یافته اند: 1- «سرمایه داران» یا مالكان ابزار تولید،2- «كارگران» یا همه آنهایی كه توسط دیگران به كار گرفته می شوند؛ 3- «زمین داران» یعنی كسانی كه به نظر می رسد در نظریه ماركسیستی متفاوت از سرمایه داران اند و بعنوان بازماندگاه دوره فئودالیسم در نظر گرفته شده اند. از آثار تاریخی گوناگون متعلق به ماركس چنین بر می آید كه او دیدگاهی پیچیده تر از آنچه در بالا آمد نسبت به سلسله مراتب واقعی داشته است و نیز آشكار می گردد كه او برای مثال از وجود تمایزاتی در درون هر یك از این طبقات بنیادین با خبر بوده است. لذا تاجران جزء یا خرده بورژوازی بعنوان یك طبقه موقت پنداشته شده اند. آنها گروهی هستند كه بوسیله تمایلات خواهند شد. بخشی به درون طبقه كارگر سقوط می كنند و بخشی دیگر شرایط خود را آنچنان بهبود می بخشد كه سرمایه داران مهمی می شوند. اگر چه ماركس طبقات را بصورت عینی از یكدیگر تمایز بخشید، علاقه اصلی او، فهم و تسهیل پیدایش آگاهی طبقاتی در میان قشرهای محروم و تحت سلطه بود. او آرزو داشت تا احساسی مشترك در مورد علائق طبقاتی مشترك در میان این اقشار ایجاد شود و از این طریق، مبنایی برای چالش آنها با طبقه حاكم پدید آید.» ماركس چندان به تحلیل رفتار طبقه بالای سرمایه داری علاقه مند نبود. او اساساً می پنداشت كه بخش های قدرتمند چنین طبقه ای باید خود آگاه باشند و نیز اینكه دولت بعنوان یك ابزار قدرتمند چنین طبقه ای باید خودآگاه باشند و نیز اینكه دولت بعنوان یك ابزار قدرت، در بلند مدت ضرورتاً در خدمت منافع طبقه مسلط انجام وظیفه می كند. اما برای ماركس، مهمتر از جامعه شناسی طبقه ثروتمند و ممتاز، جامعه شناسی طبقه كارگر بود. پرسش مهم برای تحقیق و عمل در نزد ماركس، در ارتباط با عواملی بود كه موجب آگاهی طبقه كارگر می شدند. تعریف فاصله طبقاتیبرخی از جامعه شناسان امریكا از معیار شغل برای تشخیص طبقات نظام قشربندی اجتماعی در ایالات متحد امریكا استفاده می كنند. تیشلر جامعه متحدایالات آمریكا را به پنج طبقه پایین. در جدول شماره 7-1 در صد نیروی انسانی هر طبقه و مشاغل عمده ای را كه هر طبقه با آن سر و كار دارد ملاحظه می كنیم.   جدول 7-1 قشربندی اجتماعی در ایالات متحد امریكا بر حسب مشاغلطبقه %نیروی انسانی مشاغل عمده بالا 1%تا 3% مالك شركت های بزرگ، رهبران سیاسی سطح بالا، مشاغل افتخاری در حكومت و در عرصه هنرها.متوسط بالا 24% تا 26% مشاغل تخصصی و فنی، مدیران و مالكان.متوسط پایین 25% كارمندان دفتری و فروشندگان مالكان بنگاه های كوچك، مشاغل نیمه تخصصی، مزرعه داران.كارگر 32% كارگران متخصص و نیمه متخصص استادكاران، پیشه وران. پایین 16% كارگران غیر متخصص، كارگران خدمات نگهداری، كارگران خانگی و كارگران كشاورزی مأخذ: تیشلر و همكاران(1986ص 277)طبقه بالا. اعضای طبقه بالا صاحب ثروت كلان بوده كه معمولاً از نسل های قبلی به ارث برده است. این افراد به آسانی یكدیگر را باز می شناسند و با هم ارتباط برقرار می كنند و برای سایر افراد جامعه نیز به دلیل شهرت و سبك زندگیشان شناخته شده اند. و همین سبك زندگی است كه مانع حشر و نشر آنها با اعضای طبقات دیگر می شود. اعضای این طبقه اجتماعی غالباً بر ساختار اقتصادی و سیاسی جامعه اعمال نفوذ می كنند. اعضای طبقه بالا با داشتن محله های مسكونی جداگانه، باشگاه های اختصاصی، و مدارس اختصاصی برای فرزندانشان، ارتباطشان را با باقی جامعه به حدقل می رسانند. به نظر محققان نامبرده، 1% تا 3% جمعیت ایالات متحد امریكا را طبقه بالا تشكیل می دهد. طبقه متوسط بالا. اعضای طبقه متوسط بالا از دارندگان مشاغل آزاد، پزشكان، مهندسان، وكلای دادگستری و كارمندان عالی رتبه تشكیل شده اند. این اشخاص مستقیماً پست های كلیدی را اشغال نكرده اند اما به اندازه كافی به صاحبان قدرت نزدیك هستند و از قبل آن درآمد بالایی دارند. در ایالات متحد امریكا این اشخاص دارای تحصیلات دانشگاهی، مالك مستغلات و صاحب پس انداز بانكی یا سهامدار شركت های بزرگ هستند. بین 24% تا 26% جمعیت ایالات متحد امریكا را این طبقه تشكیل می دهد.طبقه متوسط پایین. اعضای این طبقه خصوصیات مشترك زیادی با طبقه متوسط بالا دارد، منتها، یا به دلیل مشكلات اقتصادی یا به دلیل نقصانی در تحصیلات نتوانسته اند به همان سطح زندگی طبقه متوسط بالا دست یابند. اعضای این طبقه تحصیلات دبیرستانی داشته و در آمد محقری دارند. به مشاغل نیمه تخصصی در ادارات، شركت ها، و فروشگاه ها اشتغال دارند یا این كه به كارهای دستی تخصصی می پردازند. اعضای این طبقه برای محترم شمرده شدن در نظر دیگران و برای امنیت اهمیت زیادی قایل هستند. مختصر پس اندازی دارند و از لحاظ ایستار سیاسی و اقتصادی محافظه كارند. حدود 25% جمعیت ایالات متحد امریكا را اعضای این طبقه با خانواده هایشان تشكیل می دهند.طبقه كارگر: این طبقه از كارگران كارخانه ها تشكیل شده است. كارگران خط زنجیری مونتاژكار، مكانیسین های اتومبیل، و تعمیركاران. زندگی مادی این طبقه فراهم اما بدون تجمل است. حتی اگر وقت كافی برای مشاركت در امور مختلف مربوط به اجتماعات محلی را داشته باشند، ترجیح می دهند به امور خانوادگی بپردازند. بیشتر اعضای این طبقه موفق نشده اند تحصیلات دبیرستانی را به پایان برسانند. حدود 32% جمعیت ایالات متحد امریكا را طبقه كارگر تشكیل می دهد. طبقه پایین. این طبقه از اشخاص تشكیل شده است كه از لحاظ اقتصادی فقیر به حساب می آیند. تحصیلاتی جزئی دارند، یا مهارت شغلی اندكی دارند یا اصولاً فاقد مهارت شغلی اند. غالباً یا به كارهای فصلی اشتغال دارند یا بیكارند. بیشتر خانواده های طبقه پایین با مشكلات زیادی ناشی از گسیختگی خانوادگی، الكلیسم، بزهكاری یا فعالیت های غیر مجاز دست به گریبان هستند. اعضای طبقه پایین آشنایی اندكی با رویدادهای جهانی دارند، در امور مربوط به جامعه مشاركتی ندارند و از هم هویتی با مردم فقیر امتناع می ورزند. به دلیل پیچیدگی مشكلات شخصی و اقتصادیشان قادر نیستند وضع زندگیشان را بهبود بخشند. 16% جمعیت ایالات متحد امریكا را اعضای طبقه پایین تشكیل می دهد. طبقه و تعلیم و تربیت فرزندانتعلیم و تربیت فرزندان خانواده وجه دیگری از زندگی خانوادگی است كه به نظر می رسد با سبك زندگی طبقاتی ارتباط داشته باشد و موضوعی است كه جامعه شناسان و روانشناسان به مطالعه آن علاقه نشان داده اند.در دو دهه 1950 و 1960 یك سری به نتایجی كلی رسیدند كه نشان می داد تعلیم و تربیت فرزندان خانواده در طبقات پایین از روی غریزه و بی اختیار است و در طبقات متوسط از روی خردمندی و خویشتن داری. یوری برونفنبرنر برای آنكه نشان دهد این تفاوت های رفتاری تا چه حد در گذر زمان پایدار بوده است شاخص های مربوط سبه مدل های تعلیم و تربیت كودكان را بررسی كرده و به این نتیجه رسیده است كه در روزگار ما شیوه های تعلیم و تربیت رایج در طبقات متوسط و پایین بیش از گذشته گرایش به نزدیك شدن به یكدیگر را دارند. با وصف این، او تأكید می كند كه تفاوتی از لحاظ عاطفی بودن رفتار والدین متعلق به طبقه كارگر، از یك طرف و ارزش هایی كه آنها سعی دارند به فرزندانشان انتقال دهند، از طرف دیگر در الگوی تعلیم و تربیت طبقه مزبور قابل تشخیص است. «در طی 25 سال گذشته والدین در طبقه كارگر پیوسته فضیلت هایی را به فرزندانشان سفارش می كردند كه به طور سنتی از آن طبقه متوسط بوده است، چون پاكیزگی، احترام به هنجارها و خویشتن داری. و روش های تربیتی طبقه متوسط را ، هر چند با كار اسن كمتر اما با جدیت بیشتر، در مورد فرزندانشان به كار می بستند.همه افراد از عزم و اراده ای نسبتاً برابر دست و پنجه نرم كردن با آن برخوردارند.طبقه و نحوه گذران اوقات فراغت سبك زندگی، شامل نحوه گذران اوقات فراغت، ورزش، میهمانی دادن، و هدیه دادن نیز تحت تأثیر پایگاه طبقاتی شخص قرار دارد. مثلاً در نتیجه تحقیقات جامعه شناسان معلوم شده است كه اعضای طبقه بالای جامعه امریكا تعطیلاتشان را در اروپا و در سواحل مدیترانه می گذرانند، در حالی كه اعضای طبقه متوسط به مسافرت های گروهی با اتوبوس اكتفا می كنند و طبقات پایین به دیدار و اقامت نزد خویشاوندان می روند. میعادگاه معاشرت و ملاقات با دوستان و همتایان نیز ظاهراً با موقعیت طبقاتی اشخاص بی ارتباط نیست. مثلاً اعضای طبقه بالا در باشگاه های خصوصی، طبقه متوسط در مراكز و سالن های شهرداری و بالا خره اعضای طبقه پایین در پارك های عمومی به دیدار دوستان می روند. ورزش هم رنگ طبقاتی دارد، گلف و تنیس و اسكی روی آب از ورزش های طبقات بالا به حساب می آید؛ طبقات متوسط پیاده روی و تنیس روی میز را ترجیح می دهند؛ فوتبال و وزنه برداری و كشتی در میان طبقات پایین طرفداران بیشتری دارد. رسم هدیه دادن نیز بر حسب طبقات اجتماعی متفاوت است. به موجب نتایج تحقیقی كه دیانا هاریس و ویلیام كالی در ایالات متحد امریكا انجام داده اند، معلوم شده است كه به مناسب سالگرد تولد یا كسب موفقیت تحصیلی، امریكاییان متعلق به طبقه بالا به فرزندان زیر 18 سال خود پول و به بالاتر از 18 سال دفترچه پس انداز بانكی و اتومبیل هدیه می دهند؛ اعضای طبقه متوسط به فرزندان زیر 18 سال خود اسباب بازی(ترن برقی، ماشین كوكی) و به فرزندان بالای 18 سال لباس هدیه می دهند؛ مردمان طبقه پایین به فرزندان زیر و بالای 18 سال خود شیرینی و بسته شكلات هدیه می دهند. طبقه و فرهنگاگر فردی در تعریف طبقه اجتماعی از مفهوم كنش متقابل جمعی سود جوید، طبقه بالا غالباً به بهترین وجه تعریف می شود. طبقه بالا از موقعیت اش در جامعه نیز آگاه است و بر ازدواج درون طبقه ای به منظور حفظ موقعیت مطلوب اعضایش تاكید می كند. به علاوه برخی رسوم متعلق به خرده فرهنگ ها، تمایل دارند تا طبقه بالا را در موقعیتی جدای از بقیه جامعه قرار دهند. كهل بر«مهارتهای زیستن به شیوه زیبا و جذاب» و تاكید بر سنت ، اصالت، و اصل و نسب به عنوان خصوصیات طبقه بالا اشاره می كند. بالتزل به الگوهای گفتاری متفاوت، تمایل به زمان گذشته، تمایل به وضع موجود به جای تمایل به كوشش در جهت تغییر وضع موجود و تاكید بر تبار والا، بعنوان ویژگی های فرهنگی طبقه بالا اشاره دارد. به طور خلاصه، طبقه بالا نوعاً شامل یك گروه نسبتاً كوچك از خانواده های دارای ثروت و جایگاه موروثی می باشد كه در درون آن با یكدیگر برخورد نزدیك و خودمانی دارند. آنها بر ازدواج درون گروهی فرهنگ طبقه كارگرفرد متعلق به طبقه كارگر نمی تواند در انظار توضیع موقعیت یا افزایش در دستمزد خود در آینده باشد او تعهد اندكی به شغل خود دارد وبیشتر متعهد به تمایلات بیرونی است. لذا دلبستگی او به خانواده اش و لذت بردن از مصرف محدودی كه برایش ممكن است، می باشد. اس. ام میلر و فرانك رایزمن مشخصات خرده فرهنگ طبقه كارگر را چنین ذكر كرده اند: ثبات و اطمینان؛ سنت گرایی شدید؛ فرد محوری؛ عمل گرایی (یا واقع گرایی)؛ ضد عقلانی نگری؛ و شور و هیجان. گانس خرده فرهنگ طبقه كارگر را چنین توصیف می كند: تاكید براهمیت زندگی خانوادگی و زندگی با گروههای همتراز بیشتر از تاكید بر تعهد شغلی و پیشرفت شغلی در فرهنگ طبقه كارگر دارای جایگاه است. او به این موارد، بعنوان رفتارهای «فرد محورانه» اشاره می كند. شاید دو ویژگی این فرهنگ به نحو آشكارتری برجستع اند: ثبات و طمینان؛ و فرد محوری.فرهنگ طبقه متوسط بسیاری از ویژگی های فرهنگی نسبت داده شده به طبقه متوسط همچون تاكید بر پیشرفت فردی، كامروایی معوق، و پیشرفت شغلی، بخشی بزرگ از نظام مسلط ارزشی در جامعه اند. اما دیگرطبقات بخاطر شرایط زندگی اشان بر این ویژگی ها تاكید اندكی دارند. به طور خلاصه، كهل(1957) میان دو طبقه تمیز می نهد: طبقه متوسط پایین به لحاظ حیثیت، كه بوسیله آرزوی اعضاء آن برای رسیدن فرزندانشان به تحصیلات دانشگاهی و نیز علاقه شدید به مذهب و صاحب خانه بودن مشخص می گردد، و طبقه متوسط بالا كه بر موفقیت در كار و بر مبنای زندگی خانوادگی تاكید می كند. كهل همچنین بر «ابتكار عمل فردی در تركیب با كار گروهی»، «برنامه ریزی برای آینده» و«فعالیت، پیشرفت، و اصرار بر اهداف عملی و كاربردی» به عنوان دیگر ویژگی های فرهنگ طبقه متوسط تاكید دارد. اطلاعات كمی كه درباره میزان های تطبیقی خودكشی در دست داریم حاكی از تغییرات زیادی از شغلی به شغلی دیگر است، میزان های بالای خودكشی در هر دو رده های شغلی بالا و پایین از لحاظ در آمد و حیثیت اجتماعی مشاهده می شود. با این همه، این وضعیت خودكشی به نظر می رسد كه بر حسب متغیر سن و به ویژه متغیر نژاد سیاه و سفید در ایالات متحد امریكا تفاوت های معنا داری پیدا می كند. داده های مربوط به كل سرومین حاكی از پایین بودن میزان خودكشی در میان جمعیت سیاه پوست است، گو اینكه در برخی از ایالت ها این نسبت معكوس است و در آنجا میزان خودكشی سیاه پوشان بالاتر از میزان آن در بین جمعیت ت سفید پوست است. وجود این استثناها و ناهماهنگی روش های تحقیق، ما را از صدور هرگونه حكم كلی درباره تفاوت های میزان های خودكشی در ارتباط با طبقات اجتماعی بودن میزان های خودكشی در هر دو سوی مقیاس اجتماعی، چه در طبقه بالا، چه در طبقه پایین.طبقه اجتماعی وطلاق یكی از برجسته ترین تحلیل گران پدیده طلاق، ویلیام جی. گود خاطرنشان می كند كه هر چند نمی توان مدل طبقاتی طلاق را برای نسل های پیشین تدوین كرد، می توان از 1920 به بعد، وجود همبستگی منفی میان پایگاه اجتماعی اقتصادی و میزان طلاق را تأیید كرد. تعداد طلاق در رده شغلی مربوط، به اندازه مورد انتظار در صد حضور اعضایش در نیروی كار مردانه بوده است.به عقیده‌ویلیام جی. گود همان همبستگی منفی میان طبقه و طلاق از لحاظ سطوح تحصیلی نیز مشاهده می شود: تمایل به طلاق در بین افرادی كه تحصیلاتشان در سطح ابتدایی یا كمتر است، خیلی بیشتر از افرادی است كه تحصیلات دبیرستانی را خاتمه داده اند یا دارای تحصیلات عالی عستند. در بین سیاهان امریكایی رابطه تحصیلات و طلاق عكس رابطه ای است كه در میان سفید پوستان مشاهده می شود، بدین معنا كه با افزایش سطح تحصیلی میزان طلاق نیز افزایش می یابد، جز البته برای دارندگان مدرك تحصیلی دانشگاهی، كه در میان آنان میزان طلاق به اندازه‌سیاهان كم تحصیل كرده پایین است. ویلیام جی. گو پایین بودن میزان طلاق ثبت شده دز بین سیاهان طبقات پایین را در این می داند كه بیشتر جدایی های آنان تشریفات قانونی را طی نمی كند و به ثبت نمی رسد ولذا در آمارهای رسمی گنجانیده نمی شود.و بالا خره اگر برای تعیین طبقات اجتماعی به عامل در آمد تكیه كنیم، همبستگی منفی میان طبقه و میزان طلاق مشاهده می گردد. به موجب آمارهای رسمی در آمریكا میزان طلاق در میان قشرهای در آمدی پایین سه برابر قشرهای در آمدی بالاست.طبقه اجتماعی و میزان های نابرابر زاد و ولد یكی از شاخص های مهم فرصت های زندگی در هر جامعه تعداد كودكانی است كهزنده به دنیا می آیند و باید آنها را پرورش داد، جامعه پذیر كرد، و برای زندگی در دنیای بزرگسالان مجهز نمود. در میان عوامل مؤثر در نابرابری میزان های زاد و ولد در میان طبقات، به پایگاه اجتماعی- اقتصادی فرد یا گروه بیش از سایر عوامل توجه شده است. دنیس رانگ از نخستین پژوهشگرانی استكه این نكته را خاطر نشان كرده است: در میان همه گروه های اجتماعی كه از لحاظ میزان های زاد و ولد متفاوتند، شاید تفاوت رفتاری طبقات اجتماعی از این لحاظ از همه بارزتر باشد.مطالعات دنیس رانگ نشان می دهد كه در یك دوره‌چهل ساله از 1870 تا 1910 در ایالات متحد امریكا و در اروپا میزان زاد و ولد از طبقه ای به طبقه ای دیگر متفاوت بوده و عموماً با طبقه همبستگی منفی داشته است. پس از 1910، تفاوت میزان های باروری میان طبقات اجتماعی كه تا آن زمان بسیار بارز بود، تحفیف پیدا كرد؛ به این معنا كه گروه های برخاسته از طبقه متوسط میزان زاد و ولد شان را كاهش داده و آن را به میزان پایین زاد و ولد طبقه بالا نزدیك كردند. از حدود 1930 به بعد، در برخی از كشورهای اروپای غربی همبستگی منفی میان میزان زاد و ولد و طبقه‌اجتماعی تغییر یافت، به طوری كه بعضی از گروه های برخاسته ازطبقه متوسط حجم خانواده شان را كوچكتر از حجم خانواده سایر گروه های شغلی بالاتر از خودشان، مثل صاحبان كارخانه ها، دارندگان مشاغل آزاد و بازرگانان كردند. در 50 سال اخیر، الگوهای رفتاری گذشته در باره‌تفاوت میزان های زاد و ولد میان طبقات اجتماعی دستخوش تغییراتی شده است و استثنای زیادی در قاعده همبستگی منفی میان میزان زاد و ولد و طبقه اجتماعی میزان زاد و ولد دیده می شود و آن رفتار خانواده های مرفه است كه با پشت كردن به سنت های گذشته شان، تعداد فرزندانشان را افزایش داده‌اند. به نظر می رسدكه قاعده عمبستگی منفی میان میزان زاد و ولد و طبقه اجتماعی هنوز در كشور ما صادق است و حجم خانواده های متعلق به طبقه پایین گسترده تر از حجم خانواده های مرفه است. با توجه به اینكه دست یابی به امكانات تحصیلی از جمله شاخص های مهم فرصت های زندگی است، می توانیم از راه مقایسه تعداد میانگین فرزندان مادران باسواد و مادران بی سواد، غیر مستقیم نقش پایگاه اجتماعی- اقتصادی خانواده ها را در میزان زاد و ولد مشاهده كنیم. جدول های شماره 7-7 . 7-8 كه از طرح آمارگیری زاد و ولد سال 1370 سازمان ثبت و احوال كشور استنتاج شده است، نشان می دهند كه مادران بی سواد به طور متوسط سه برابر مادران تحصیل كرده فرزند به دنیا می آورند و در گروه سنی مادران 35 تا 39 ساله تعداد میانگین فرزندان مادران بی سواد دو برابر فرزندان مادران تحصیل كرده است. حتی اگر عامل شاغل بودن مادران را در كاهش میزان زاد و ولد مؤثر بدانیم باز قاعده همبستگی منفی میان طبقه اجتماعی و میزان زاد و ولد در كشور ما به قوت خود باقی است. زیرا سطح زندگی خانواده هایی كه پدر و مادر هر دو شاغل اند به نسبت بالاتر از خانواده هایی است كه تنها پدر شاغل است.جدول 7-7 میانگین تعداد فرزندان برحسب وضعیت تحصیلی مادران در 5 استان كشور در سال 1370 استان ها وضعیت تحصیلی مادران بالاتر ازدیپلم پایان ابتدایی بی سواد زنجانفارسكرمانلرستانهرمزگان 6/18/18/13/17/1 6/22/32/37/28/2 3/56/59/51/5 7/5 مأخذ : سازمان ثبت و احوال كشور، طرح آمارگیری زاد و ولد، سال 1370 جدول 7-8 میانگین تعداد فرزندان مادران 35 تا 39 ساله برحسب وضعیت تحصیلی مادران استان ها وضعیت تحصیلی مادران بالاتر از دیپلم پایان ابتدایی بی سواد زنجان 3/3 1/6 7/7فارس 7/2 8/6 7/7كرمان 4 9/6 8لرستان 3 9/6 3/8هرمزگان 3 4/5 1/8 مأخذ: سازمان ثبت و احوال كشور، طرح آمارگیری زاد و ولد، سال 1370 .«توزیع نابرابر در آمدها» یكی از شاخص های معمول سنجش نابرابری های اجتماعی در هر جامعه نحوه توزیع در آمدها (یاتوزیع تولید ناخالص ملی) در میان افراد آن جامعه است. نابرابری های اجتماعی در ارتباط با توزیع در آمدها را می توان با مقایسه سهم در آمدی كه نصیب هر یك از دهك های جمعیت می شود بررسی كرد.جدول 7-3 نجوه توزیع در آمد را در مناطق شهری ایران را از 1364 تا 1368 نشان می دهد. برای آسان شدن كار مقایسه و داشتن دیدی روشن از ساخت قشر بندی و نابرابری توزیع در آمد در جامعه، معمولاً جمعیت یك كشور به سه بخش،شامل 20% ثروتمندترین بخش جمعیت، 40% دارندگان در آمد متوسط و 40% فقیر ترین بخش جمعیت تقسیم می گردد. 1364% 1365% 1366% 1367% 1368 %سهم دهك اول(ثروتمندترین خانوارها) 58/30 47/31 54/32 45/30 66/30سهم دهك دوم 73/16 42/16 36/16 58/16 32/16 سهم دهك سوم 62/12 38/12 15/12 64/12 50/12سهم دهك چهارم 21/10 98/9 77/9 08/10 17/10سهم دهك پنجم 34/8 29/8 06/8 32/8 42/8سهم دهك ششم 89/6 79/6 75/6 90/6 97/6سهم دهك هفتم 61/5 54/5 41/5 55/5 67/5سهم دهك هشتم 38/4 38/4 25/4 51/4 47/4سهم دهك نهم 31/3 18/3 09/3 29/3 22/3سهم دهك دهم(فقیرترین خانوارها) 51/1 57/1 62/1 68/1 60/1 مأخذ: مركز آمار ایران(مدیریت آمارهای مالی و محاسباتملی) مقایسه سه بخش عمده در ا,د در كشورهای مختلف از یك سو و مقایسه سهم فقیرترین بخش جمعیت از در آمد كل در كشورهای مختلف از سوی دیگر ما را از چگونگی نابرابری های اجتماعی از لحاظ توزیع در آمد آگاه می كند.مالیات بندی و تامین اجتماعی دیگر عامل مهم و موثر در میزان و الگوی نابرابری، نظام مالیات بندی و تامین اجتماعی استو نظام مالیت بندی با نظام اجاره داری از سه طریق به شدت به هم مربوط اند. اتول آنكه قابلیت دفاع اجتماعی از یك حق برای یك جریان از منافع معمولاً پذیرفته شده است و اغلب بوسیله ابزارهای سیاسی محقق می گردد. لذا وجود دولتی با منابعی كه از طریق مالیات یا مصادره بدست می آورد، متغیری ضروری برای نظام های اجاره داری است. دوم آنكه، دولت و مالكیت ، معمولاً در جوامع ابتدایی و فئودالی، بطور آشكار و صریح قابل تشخیص نیستند. «تیول» در قرون وسطی هم یك دولت محلی و هم ثروتی اربابی بود. تمایز مدرن میان مالیات و اجاره یا میان بودجه ملی و بودجه اربابی یا شاهی، در چنین جوامعی به روشنی قابل طرح نیست. سوم آنكه در شرایط عدم وجود ساختارهای بسیار پیچیده حسابداری و اجرایی، توزیع بار مالیات متناسب با توان پرداخت افراد و گروهها، بوسیله وضع مالیات یا مصادره اجاره داری ها آسانتر انجام می گیرد تا به وسیله مالیات گیری از در آمدها. به علاوه ، تقسیم بار مالیات تاثیری مستقیم بر توزیع در آمد ها داشته است. دولتها بوسیله تأمین اجتماعی ، عمچنانكه از طریق مالیات بندیبر توزیع در آمدها تاثیری می گداشته اند. تداركات تامین اجتماعی، آن تكنیك هایی هستند كه بوسیله آن ها حقوق اجتماعی و درآمد اشخاص علیل، سكته كرده، نابینا، و ناتوان به آن ها تخصیص می یابد. سن ، بیماری، خصلت ژنیتیكی، و نقصان های اجتماعی، مجموعه ای را شكل می دهند كه از نقطه نظر فعالیتهای تولیدی در یك جامعه ، «بی فایده» هستند. حمایت اقتصادی از این مردم ممكن است در درون خانواده ها تدارك دیده شود، همچون برخوردی كه با «بی فایدگی» اقتصادی كودكان در خانواده می شود. اما اگر سرپرست های خانواده از نظر بیولوژیكی یا اجتماعی معیوب باشند، یا در زندان به سر برند، موقعیت خانواده هایشان در جوامع مختلف به طرق گوناگونی تعیین می شود. وجود یا فقدان نظام های تامین اجتماعی كه معمولاً از جانب نظام سیاسی تدارك دیده می شوند، در تعیین منزلت اجتماعی افراد «از كار افتاده» اساسی هستند. در جوامعی كه مراقبت و حمایت از افراد ناتوان وجود دارد نابرابری كمتر از جوامعی است كه در آن ها انسانهای محروم به لحاظ اخلاقی و اجتماعی یا بیولوژیكی، باید روی پای خود بایستند. در ادامه ، بصورتی بسیار كلی، انواع چندگانه روابط میان نظام مالیات بندی با نظام تامین اجتماعی از یكسو و با نظام قشربندی از سوی دیگر را مشخص خواهیم كرد. اول آن كه مردمانی بدون ملیت وجود دارند یعنی افرادی كه مشمول پرداخت مالیات خواسته شده از سوی دولت نیستند. برای این افراد، واحدهای پایه اجتماعی كه امور تولیدی را بر عهده دارند، خانواده‌هایند و كار ویژه‌های خویشاوندی نیز نقش بیمه اجتماعی را ایفا می كنند و به تعریف منزلت كودكان، سالخوردگان، محرومان و دیوانگان می پردازند. در این حالت، خانواده ها متحمل عملكرد نادرست نظام اصلی راجع به آنها می گردند. دوم آنكه در جوامع واقع در مراحل میانی (یعنی نظام های فئودالی، امپراطوریهای سنتی، دولتهای تجاری قرون وسطی) یك ساختار دولتی جداگانه، امكان وجود میزانی از قدرت را برای تضمین اجاره داری های ثروتمندان در برابر خطر عناصر خارجی و نیز شورشهای و سرقت های داخلی فراهم می آورد. همچون مالیات پردازی دهقانان به زمین داران و اشراف زادگان ثروتمندان یا این امور را برای منافع خود انجام می دهند و یا همچون جمع آوری اجاره ها، خراج ها، مالیات ها یا خدمات از دون پایگان، به منظور حفظ ساختار حكومتی انجام می دهند. در این جوامع شهروندی، به معنای حقوق تضمین شده به وسیله دولت مركزی و تاثیرگذاری بر دولت مركزی، محدود به ثروتمندان است. تامین اجتماعی فراتر از آنچه به وسیله اجاره ها برای ثروتمندان فراهم می شود یك موضوع محدود به گروه خویشاوندی یا خانواده اربابی یا شركا بازرگانی باقی می ماند و خارج از این حوزه ها به عنوان محبت اعمال شده از سوی كلیسا یا شكلی از یك مدارای عمومی نسبت به گدایان تبلور می یابد. در چنین جوامعی دولت به جای آنكه نابرابری در شرایط را تخفیف دهد، آن را تقویت می كند. پیامد فاصله طبقاتیمطالعات جامعه شناسان نشان می‎دهد كه نابهنجاریها و بزهكاریهای فردی و گروهی پیكره جامعه را مورد تهدید قرار داده و به عنوان خطری جدی در ایجاد نظم و امنیت اجتماعی جلوه گر شده است. پیشرفت تكنولوژی، معضلات اقتصادی، كم رنگ شدن ارزشهای انسانی، فقر، میل به ثروت اندوزی كاذب، برتری خواهی، بیماریهای روانی، بیكاری، اعتیاد و دهها عامل دیگر از موجبات و علل گسترش فحشا و بزهكاریها و جرایم در جوامع امروزی است. تحلیل علمی جامعه شناسانه از وقایع فوق با توجه به مقتضیات مكانی و زمانی كشورمان این امكان را برای متولیان امر فراهم می‎آورد كه با توجه به ارائه اطلاعات و آمارهای مربوطه تصمیمات ضروری را در راستای برخورد با ناهنجاریها صورت داده و محیطی مساعد و مناسب را برای تعامل رفتارهای انسانی در جامعه فراهم سازند. امروزه افزایش قتل توجه جامعه شناسان و صاحب نظران را به خود جلب نموده است. آمارها و وضعیت موجود به خوبی گواه این امر است. نوشتار ذیل تحلیلی است از علل افزایش قتل و چگونگی مبارزه با آن. امری كه توجه بیشتر مسئولان را برمی تابد. نتیجه گیری: دولت باید با اتخاذ سیاست های صحیح و منطقی در جهت جلب سرمایه گذاری های خارجی و اقتباس و استفاده از تكنولوژی پیشرفته زمینه را برای ایجاد فرصت های شغلی آماده نماید و با حذف انحصارات و شبه انحصارات دولتی بخش خصوصی را حمایت نماید تا در یك بازار رقابتی كامل استعدادهای فنی و صنعتی، مالی و بازرگانی شكوفا شده و متعالی گردد كه بدون تردید نتیجه آن، تولید كالاها و خدمات با بهترین كیفیت و كم ترین هزینه خواهد بود و رشد اقتصادی را تضمین خواهد كرد. مسلماً با افزایش رشد اقتصادی، تحول در نظام مالیاتی كشور از طریق توانمندی تشكیلاتی در اخذ مالیات های غیرمستقیم از صاحبان درآمدهای گزاف و تقلیل مالیات های مستقیم كه فشار آن مستقیماً بر دوش قشر كم درآمد جامعه است. با هدف تعدیل ثروت ها در جهت تأمین و ارتقا رفاه كمی و كیفی افراد جامعه شرط لازم است. ادامه خواندن مقاله فاصله طبقاتي

نوشته مقاله فاصله طبقاتي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

Viewing all 46175 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>