Quantcast
Channel: دانلود فایل رایگان
Viewing all 46175 articles
Browse latest View live

مقاله ولايت فقيه از ديدگاه امام خميني

$
0
0
 nx دارای 22 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : ولایت فقیه از دیدگاه امام خمینی امام رحمه الله در ابتدای بحث ولایت فقیه خود، با اشاره به اینکه «ولایت فقیه‏» از موضوعهایی است که تصور آن موجب تصدیق می‏شود و احتیاجی به دلیل و برهان ندارد، اوضاع سیاسی – اجتماعی آن روز مسلمانان و حوزه‏های علمیه را مطرح می‏کنند که موجب شده بر «ولایت فقیه‏» علی رغم بدیهی بودن، برهان اقامه می‏کنیم. (1) توضیح این امر خیلی ساده است و امام رحمه الله در شرایطی می‏خواست این بحث را مطرح کند که چهارده قرن از تشکیل واقعی حکومت اسلامی به طور عینی و عملی می‏گذشت و با توجه به تحولات عظیم عصر جدید و تبلیغات منفی مخالفان اسلام، حکومت اسلامی امری مبهم و نامفهوم بود. (2) بر همین اساس، امام رحمه الله به تبلیغات منفی استعمارگران و ناآگاهی افراد جامعه می‏نویسد: استعمارگران به نظر ما آوردند که اسلام، حکومتی ندارد! تشکیلات حکومتی ندارد! بر فرض که احکامی داشته باشد مجری ندارد و خلاصه، اسلام فقط قانونگذار است. (3) 1اثبات حاکمیت فقها; در چنین شرایطی، امام رحمه الله تمام تلاش خود را به کار برد تا ولایت و حاکمیت را برای فقها اثبات کند و این کار را با زبانی ساده و در عین حال مستند به آیات قرآنی، اخبار و احادیث و با دلایل عقلی انجام داد.امام با اشاره به رویه و سنت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در تعیین جانشین برای خود، استدلال کرد که این امر برای اجرای احکام خدا بوده و در شرایط غیبت، اجرای احکام به عهده فقها و علماست.به عبارت دیگر، امام رحمه الله سعی داشت‏با اثبات مجریه در اسلام (علاوه بر تشریع قانون)، اعمال حاکمیت و قبضه قدرت حکومتی توسط فقها را اثبات کند.بر همین اساس می‏نویسد: ما معتقد به ولایت هستیم و معتقدیم پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم باید خلیفه تعیین کند و تعیین هم کرده است.آیا تعیین خلیفه برای بیان احکام است؟ بیان احکام، خلیفه نمی‏خواهد، خود آن حضرت بیان احکام می‏کرد.همه احکام را در کتابی می‏نوشتند و دست مردم می‏دادند تا عمل کنند، اینکه عقلا لازم است‏خلیفه تعیین کند برای حکومت است.ما خلیفه می‏خواهیم تا اجرای قوانین کند.قانون مجری لازم دارد.در همه کشورهای دنیا این طور است که جعل‏قانون به تنهایی فایده ندارد و سعادت بشر را تامین نمی‏کند، پس از تشریع قانون باید قوه مجریه‏ای به وجود آید.در یک تشریع یا در یک حکومت اگر قوه مجریه نباشد نقص وارد است.به همین جهت، اسلام همان طور که جعل قوانین کرده، قوه مجریه هم قرار داده است.ولی امر متصدی قوه مجریه قوانین هم هست.اگر پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم خلیفه تعیین نکند;رسالت‏خویش را به پایان نرسانده است.ضرورت اجرای احکام و ضرورت قوه مجریه و اهمیت آن در تحقق رسالت و ایجاد نظام عادلانه‏ای که مایه خوشبختی بشر است‏سبب شده که تعیین جانشین مرادف اتمام رسالت‏باشد.در زمان رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم این طور نبود که فقط قانون را بیان و ابلاغ کنند، بلکه آن را اجرا می‏کردند.رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم مجری قانون بود;خلیفه قانونگذار نیست.خلیفه برای این است که احکام خدا را که رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آورده اجرا کند.اینجاست که تشکیل حکومت و برقراری دستگاه اجرا و اداره لازم می‏آید.اعتقاد به ضرورت تشکیل و برقراری دستگاه اجرا و اداره، جزئی از ولایت است، چنانکه مبارزه و کوشش برای آن از اعتقاد به ولایت است. (4) بدین ترتیب، امام رحمه الله برای اولین بار در طول تاریخ شیعه، از اعمال حاکمیت و کسب قدرت اجرایی توسط فقها سخن به میان آورد و اعلام نمود: «باید کوشش کنیم که دستگاه اجرای احکام و اداره امور برقرار شود» و علما و فقهای اسلامی وظیفه دارند حکومت اسلامی تاسیس کنند. (5) با اینکه کشور ما اسلامی بوده و قرنها قانون و مقررات اسلامی بر آن حاکم بوده، ولی هیچ‏گاه مجری این احکام (در قالب یک حکومت) علما و فقها نبوده اند و عملا قوه مجریه به دست‏سلاطین و حکام بوده است، حتی در دوره مشروطه هم با اینکه انقلابی رخ داد و قانون اساسی تنظیم شد و در متمم آن هیاتی از مجتهدان طراز اول را برای نظارت بر اسلامی بودن قوانین تعیین کردند، ولی هیچ کس کمترین اشاره‏ای به راس اجرایی کشور نکرد. اینکه امام اعلام می‏کرد: «مجموعه قانون برای اصلاح جامعه کافی نیست.برای اینکه قانون مایه اصلاح و سعادت بشر شود به قوه اجرائیه و مجریه احتیاج دارد»، (6) یکی از تحولات عمده فکری – فرهنگی مورد نظر ماست; چه قبل از آن هیچ گاه علما و فقها به منظور کسب مستقیم قدرت در جامعه وارد مبارزه سیاسی – اجتماعی نشده بودند و سعی می‏کردندبا اعمال نفوذ و نظارت بر دولت، به اجرای احکام اسلامی توسط حکام اکتفا کنند. امام رحمه الله با این استدلال عقلی نتیجه گرفتند که: «خداوند در کنار فرستادن یک مجموعه قانون – یعنی احکام شرع – یک حکومت [و] دستگاه اجرا و اداره مستقر کرده است‏» (7) و بر همین اساس، رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم خودش در راس تشکیلات اداری و اجرایی مسلمانان بود و علاوه بر ابلاغ وحی، به اجرای احکام می‏پرداخت و پس از خودش نیز جانشین تعیین کرد که آن هم به دلیل اجرای احکام و تنفیذ قوانین بود.بدین لحاظ، «اسلام همان طور که قانونگذاری کرده قوه مجریه هم قرار داده است.ولی امر متصدی قوه مجریه هم هست‏» . (8) امام خمینی رحمه الله با اشاره به رویه سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و خلفای پس از وی در اجرای قوانین و احکام اسلامی، می‏نویسد: همان طور که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم مامور اجرای احکام و برقراری نظامات اسلام بود خداوند او را رئیس و حاکم مسلمین قرار داد و اطاعتش را واجب شمرده است.فقهای عادل هم بایستی رئیس و حاکم باشند و [بر] اجرای احکام نظارت کنند و نظام اجتماعی را مستقر گردانند.چون حکومت اسلام، حکومت قانون است قانون شناسان و از آن بالاتر دین شناسان یعنی فقها باید متصدی آن باشند.ایشان هستند که بر تمام امور اجرایی و اداری و برنامه‏ریزی کشور مراقبت دارند. (9) 2ماهیت و ساختار حکومت; در کنار اثبات لزوم حکومت و قبضه دستگاه اجرایی توسط فقها، امام رحمه الله در یک بررسی مقایسه‏ای، ماهیت‏حکومت اسلامی و تفاوتی آن را با سایر حکومتهای مرسوم مشخص می‏سازد.امام رحمه الله ضمن نفی شیوه‏های موجود حکومت استبدادی و مطلقه، حکومت اسلامی را از نوع مشروطه می‏داند، اما بلافاصله توضیح می‏دهد که: البته نه مشروطه به معنی متعارف فعلی آن، که تصویب قوانین تابع آراء اشخاص و اکثریت‏باشد.مشروطه از این جهت که حکومت کنندگان در اجرا و اداره مقید به یک مجموعه شرط هستند که در قرآن کریم و سنت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم معین گشته است. (10) امام خمینی این مجموعه شروط را همان احکام و قوانین اسلام می‏داند که حاکم بر همه است و بدین لحاظ، حکومت اسلامی را «حکومت قانون الهی بر مردم‏» می‏داند.هم حکام و هم مردم مقید به این قوانین هستند و نمی‏توانند از آنها عدول کنند. این امر موجب مشخص شدن قوه مقننه می‏شود.تکلیف قوه اجرائیه قبلا مشخص شده و در اختیار فقها بود و حالا با وجود حاکمیت قوانین و احکام شرع مقدس اسلام، تکلیف قوه مقننه باید روشن شود.امام رحمه الله فرق اساسی حکومت اسلامی (که مشروط بود) با حکومتهای مشروطه و جمهوری متعارف را در قوه مقننه آنها می‏داند.در حکومتهای مشروطه و جمهوری متعارف دنیا، نمایندگان مردم یا شاه در قوه مقننه به قانونگذاری می‏پردازند، اما در حکومت اسلامی، قانونگذاری به این مفهوم موضوعیت ندارد; زیرا; قدرت مقننه و اختیار تشریع در اسلام به خداوند متعال اختصاص یافته است.شارع مقدس اسلام یگانه قدرت مقننه است.هیچ کس حق قانونگذاری ندارد و هیچ قانونی جز حکم شارع را نمی‏توان به مورد اجرا گذاشت.به همین سبب در حکومت اسلامی به جای مجلس قانونگذاری که یکی از سه دسته حکومت کنندگان را تشکیل می‏دهد مجلس برنامه ریزی وجود دارد که برای وزارتخانه‏های مختلف در پرتو احکام اسلام برنامه ترتیب می‏دهد و با این برنامه‏ها کیفیت انجام خدمات عمومی را در سراسر کشور تعیین می‏کند. (11) امام خمینی رحمه الله در مورد منصب قضا نیز بحث می‏کند و آن را هم متعلق به فقها می‏داند و استدلال می‏کند که در اختصاص این منصب به فقهای عادل هیچ اختلافی نیست و علی رغم قوه اجرائیه و اعمال حاکمیت که مورد اختلاف فقهاست، در این موضوع اختلاف نیست و «تقریبا از واضحات است‏» . (12) در ایران نیز به طور سنتی، این منصب در اختیار علما و مجتهدین بود و تا دوره معاصر، علی رغم حکومت جور، قضاوت را متعلق به مجتهدین می‏دانستند.با این وجود، امام رحمه الله به توضیح و استدلال آن می‏پردازد و تصدی منصب قضا توسط فقیه عادل را جز ضروریات فقه می‏داند که در آن اختلافی وجود ندارد.جدای از علم و عدالت، شرط دیگر متصدی منصب قضا آن است که امام ورئیس جامعه باشد و بدین لحاظ، این خود به خود در اختیار ولی فقیه قرار دارد. (13) 3 شرایط زمامدار اسلامی، پس از اثبات ضرورت حکومت و توضیح ماهیت‏حکومت اسلامی، امام خمینی رحمه الله شرایط زمامدار را مطرح می‏کند که به تعبیر ایشان، این شرایط «مستقیما ناشی از طبیعت طرز حکومت اسلامی است‏» . (14) به عبارت دیگر، شرایط زمامدار حکومت اسلامی، در ارتباط مستقیم با ماهیت‏حکومت اسلامی است و دو شرط اساسی دارد، یکی علم به قانون و دیگری عدالت. فلسفه این شرایط، کاملا روشن است و امام رحمه الله توضیح می‏دهد که: «چون حکومت اسلام حکومت قانون است‏برای زمامدار علم به قوانین لازم می‏باشد» (15) و حاکم باید افضلیت علمی داشته باشد.این شرط به قدری مهم و ضروری است که اگر زمامدار قانون را نداند، لایق حکومت نیست.یعنی حاکم و زمامدار مسلمین باید خودش در موضوع حکومت اسلامی (قانون اسلام) مجتهد و صاحب نظر باشد; زیرا اگر تقلید کند، اقتدار حکومت‏شکسته می‏شود و اگر تقلید نکند، نمی‏تواند حاکم و مجری قانون اسلام باشد. امام رحمه الله بر همین اساس، معتقد است که حتی سلاطین هم باید به تبعیت فقها درآیند که «در این صورت حکام حقیقی همان فقها هستند، پس بایستی حاکمیت رسما به فقها تعلق بگیرد نه به کسانی که به علت جهل به قانون مجبورند از فقها تبعیت کنند» . (16) این شرط به گونه‏ای است که به طور طبیعی و منطقی شخص غیر از فقیه جامع الشرایط نمی‏تواند در راس تشکیلات سیاسی قرار بگیرد و در واقع، نتیجه حق حاکمیت فقهاست. شرط دیگری که امام رحمه الله ذکر می‏کند، اینکه «زمامدار بایستی از کمال اعتقادی و اخلاقی برخوردار و عادل باشد و دامنش به معاصی آلوده نباشد» . (17) این شرط اخیر در واقع، شرط کافی زمامدار اسلامی و ضامن سلامت و موجب بقای حاکمیت فقیه است و اگر زمامدار اسلامی این شرط را فاقد شود، حکومت اسلامی از موضوعیت می‏افتد; زیرا بدون عدالت، امکان اجرای قوانین الهی نیست و حکومت اسلامی، حکومت قانون‏الهی بر مردم است و حاکم غیر عادل، خواسته‏ها و هوای نفسانی و مادی را جایگزین شروط الهی می‏کند.همین امر موجب گرایش حکومت‏به استبداد و جایگزینی آن با حکومتهای مرسوم دنیایی خواهد شد.بر همین اساس، گفته می‏شود که اگر ولی فقیه هر یک از دو شرط اساسی را از دست‏بدهد، دیگر ولایت ندارد و خود به خود سمت ولایت را از دست می‏دهد. از سوی دیگر، نظریه ولایت فقیه و نیز حاکمیت فقها در تداوم نظریه امامت و حکومت ائمه معصومین علیهم السلام است و اکت‏حکومت اسلامی تلقی می‏شود.به همین دلیل، وجود این دو شرط، برای تقریب هرچه بیشتر حکومت عصر غیبت‏به مدل اصلی حکومت اسلامی، ضرورت دارد، امام معصوم علیه السلام واجد دو شرط اساسی علم غیب و عصمت است و شرایط زمامدار اسلامی نیز استنتاجی از همین دو شرط است و هر چه کیفیت و درجه این دو شرط در ولی فقیه بیشتر باشد، حکومت فقها به همان میزان به حکومت معصومین علیهم السلام نزدیکتر و شبیه‏تر خواهد بود. 4 آثار نظریه امام در جامعه; بدین ترتیب، در شرایطی که اسلام در هاله‏ای از ابهام بود و چهارده قرن از تشکیل واقعی حکومت اسلامی می‏گذشت و با توجه به تحولات عظیم جهانی، هیچ کس نمی‏دانست‏حکومت اسلامی چگونه حکومتی است، امام رحمه الله با ترسیم «ولایت فقیه‏» چارچوب اصلی حکومت اسلامی را مشخص نمود و به مردم ارائه داد و اثبات کرد که احکام خدا تعطیل بردار نیست و در هیچ شرایطی ، حتی عصر غیبت نمی توان از اجرای احکام الهی سرباز زد. (18) با طرح حکومت اسلامی از سوی امام رحمه الله تکلیف مردم روشن و هدف نهایی مشخص شد و همه دریافتند که تا کجا باید پیش بروند، دامنه نهضت را تا چه حدی گسترش دهند و درجه مقاومت و پایداری را تا چه پایه‏ای بالا ببرند.متفکران و آگاهان جامعه تلاش کردند، گویندگان متعهد در مساجد و منابر به تفسیر و تشریح آن پرداختند و خود را برای آن روز آماده کردند، زیرا امام رحمه الله صریحا فرموده بودند: برای اینکه وطن اسلام را از تصرف و نفوذ استعمارگران و دولتهای دست نشانده آنها خارج و آزاد کنیم راهی نداریم جز این که تشکیل حکومت‏بدهیم. (19) بلافاصله پس از انتشار مباحث ولایت فقیه، محققان و متفکران حوزه به تحقیق و بررسی سیستم حکومت اسلام و نشر و توزیع آن پرداختند.در این میان مجاهد فقید مرحوم ربانی شیرازی که از ایران مرتب با امام در ارتباط بود، کمتر از سه ماه پس از شروع بحث امام، جزوه‏ها به دستش می‏رسد و طی نامه‏ای که به نویسنده کتاب نهضت امام خمینی می‏نویسد، (20) دیدگاههای خود را پیرامون ولایت فقیه بیان می‏کند و ضمن نشان دادن روزنامه‏هایی برای تحقیق در این موضوع مهم، از همان ابتداء مساله اعلمیت و تفقه به مفهوم سنتی را نمی‏پذیرد و فقهی را دارای حق حکومت می‏شناسد که دین را از لحاظ ایدئولوژی، سیاست، اقتصاد، مسایل نظامی، اخلاق، معارف، روابط اجتماعی و;بشناسد.بر همین اساس، ایشان در کنار دو شرط امام رحمه الله برای زمامدار سه شرط جهان بینی، جهان گیری و جهانداری را نیز مطرح می‏کند. (21) ایشان با اشاره به اینکه خودش نیز در این زمینه تحقیقاتی کرده و امید تکمیل آن را دارد، بحث تعدد فقها، حکومت واحد یا خود مختاری در چارچوب ولایت فقیه را باز می‏کند و حدود اختیارات فقیه را متذکر می‏شود.بسیاری از مسایلی که در سالهای دهه اول پس از پیروزی انقلاب اسلامی پیرامون ولایت فقیه مطرح شد و موجبات اختلاف نظر جناحهای درون نظام را فراهم آورد، در این نامه مطرح شده و حاکی از آن است که این مسایل در همان موقع (اواخر دهه 1340) برای جریان فقاهتی – ولایتی مطرح و مشغله ذهنی و فکری بوده است. 5امتیاز طرح امام خمینی; یک مساله عمده در مورد طرح امام خمینی رحمه الله این است که امام رحمه الله ضمن استدلال عقلی و نقلی بر اصل ولایت فقیه، ارکان و قوای اصلی حکومت را به طور کلی مطرح می‏کند و نیازی به بررسی فروع و جزئیات امر نمی‏بیند. (22) به عبارت دیگر، طرح امام رحمه الله فقط شامل خطوط کلی قوای سه‏گانه و ماهیت‏حکومت اسلامی بود و تفصیل آن را به آیندگان واگذار کرده بود.بر همین اساس صریحا می‏نویسد: ما اصل موضوع را طرح کردیم و لازم است نسل حاضر و نسل آینده در اطراف آن بحث و فکر نمایند و راه به دست آوردن آن را پیدا کند; و انشاء الله تعالی کیفیت تشکیل و سایر متفرعات آن را با مشورت و تبادل نظر به دست‏بیاورند و; (23) ممکن است‏برخی، این امر را دلیل بر نا مشخص بودن حکومت اسلامی در قالب ولایت فقیه در آن شرایط بدانند و مدعی شوند که طرح کلی امام، در واقع نظریه حکومت کمال مطلوب نبوده است. (24) اما این کم‏گویی و سر بسته گفتن دلیل و حکمت داشت و امام (ره) مایل نبود نقشه تفصیلی درباره ولایت فقیه و حکومت اسلامی ارائه دهد، زیرا این امر برای کسی که کار علمی و تحقیقی می‏کند، پسندیده نیست و کسانی که طرح را پیاده می‏کنند، خود به نحوه اجرا و جزئیات آن را نیز خواهند کرد. علاوه بر این، به دلیل تبلیغات منفی موجود در آن سالها در خصوص اسلام و وضع حوزه‏ها و علما، امام تمام نیروی خود را صرف اثبات اصل «ولایت فقیه‏» و حکومت اسلامی کرد (25) و ثابت نمود که اسلام حکومت دارد و فقها نیز همانند ائمه (ع) دارای حاکمیت و ولایت هستند. این امر مقدم بر طرح و نقشه تفصیلی و جزئی حکومت‏بود. بحث «ولایت فقیه‏» از قبل هم وجود داشت، ولی امام (ره) با بررسی موضوع، اصل ولایت فقیه را احیا کرد و جایگاه اصلی خودش نشاند و این خیلی مهم‏تر و اساسی‏تر بود. قبلا موضوع ولایت فقیه در کتابهای فقهی مطرح می‏شد، ولی امام خمینی (ره) این بحث را از حوزه فقه خارج نمودند و در جایگاه دیگری تحت عنوان کلام مطرح کردند. (26) وقتی ولایت فقیه در فقه مطرح می‏شود، در واقع جزو فروع دین قرار می‏گیرد که در حیطه استنباط و اجتهاد فقهاست و محدوده اختیارات آن را فقها تعیین می‏کنند، امام هنگامی که در کلام مطرح می‏شود، در واقع به مفهوم تداوم امامت است و در آن صورت «ولایت فقیه‏» حاکم بر فقه و جزو اصول دین است و سراسر فقه در پرتو شعاع آن روشن می‏گردد. این ابتکار اصلی امام (ره) بود و در نوع خود، تحلی اساسی محسوب می‏شود. ادامه خواندن مقاله ولايت فقيه از ديدگاه امام خميني

نوشته مقاله ولايت فقيه از ديدگاه امام خميني اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


مقاله آفات و بيماريهاي زيتون

$
0
0
 nx دارای 21 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : آفات و بیماریهای زیتون 1- آفات زیتون 1-1- شپشک سیاه زیتون saiaaetiaOleae Bernard 1-1-1- شکل شناسی: بدن شپشک ماده کامل، کروی و کمی کشیده به طول 5/5 -3 و عرض 5/4 -1 و بلندی 4-5/2 میلیمتر است. رنگ آن قهوه ای متمایل به سیاه، کوتیکول یا پوست پشتی حشره سفت و دارای نقش برجسته آشکاری مثل H است. بدن ماده جوان دارای برآمدگی کمتر و به رنگ خاکی یا قهوه ای روشن بوده که با آغاز تخمریزی کم کم برآمدگی پشتی آنها بیشتر و رنگشان تیره تر می شود. تخمها بیضی شکل به طول 3/0 میلیمتر و رنگ آنها ابتدا سفید مرواریدی بوده و بعد کم کم نارنجی و در موقع تفریخ سرخ کم رنگ می شود. در پشت بدن پوره های سن دوم به تدریج نقش (H) پدیدار می شود. 1-1-2- زیست شناسی: زمستان گذرانی شپشک سیاه در باغهای رودبار به صورت پوره سن یک و یا سن دو و بیشتر در پشت برگها و در کنار رگبرگها صورت می گیرد. تعداد تخمهای این حشره بر روی زیتون در رودبار 750-400 عدد شمارش شده است. دوره جنینی بسته به درجه حرارت هوا 30-15 روز ممکن است طول بکشد ظهور پوره ها در رودبار از اواسط مرداد آغاز و تا پایان مهر ماه ادامه دارد. این حشره در رودبار یک نسل و در کنار دریای مازندران دو نسل در سال دارد. 1-1-3- اهمیت و نحوه خسارت: پوره شپشک سیاه در سرتاسر سال روی برگها و سر شاخه های جوان و گاهی شاخه های کلفت مشغول فعالیت می باشد و با مکیدن شیره گیاهی موجب ضعیف شدن گیاه و کاهش راندمان محصول و کیفیت روغن گردیده و نیز با ترشح عسلک، موجب جذب و رشد و نمو قارچ فوماژین (دوده) می شود. تغذیه آفت به همراه دوده موجب بروز اختلال در فیزیولوژی گیاه و ریزش برگها و میوه و خشک شدن سرشاخه می شود. شپشک سیاه به عنوان آفت قرنطینه ای داخلی زیتون شناخته شده و در حال حاضر مهمترین خسارت آن ایجاد محدودیت در تهیه قلمه از باغات آلوده و تأمین نهال مورد نیاز مناطق توسعه کاشت زیتون می باشد.1-1-4- کنترل 1- در باغهای زیتون بارده و نیز جدید الاحداث : بهترین موقع مبارزه زمانی است که پوره ها از تخم خارج شده باشند که در این صورت از سموم فسفره توصیه شده مانند دیازینون گوزاتیون و دورسبان و همچنین از سموم کاربامات مانند سوین استفاده می شود. علاوه بر آن در اواخر پاییز انجام سمپاشی با محلول 3-2 درصد از روغن ولک همراه با سموم توصیه شده بر علیه پوره های زمستان گذران توصیه می گردد. 2- در باغهای مادری: حذف باغهای مادری آلوده به این آفت از چرخه قلمه گیری. 3- در جایگاه قلمه گیری: علیرغم تهیه قلمه از باغهای مادری کنترل شده، انجام ضد عفونی قلمه ها به طریق غوطه ور کردن آنها در محلول 5/1-1 در هزار سموم توصیه شده به مدت 5 دقیقه الزامی است. 4- ممنوعیت اکید نقل و انتقال نهال و اندام های آلوده زیتون به خارج از مناطق آلوده. دشمنان طبیعی: تفشد وزشها – بالتوری chrysopa carnea . شکارگر شپشکهای گیلان – لارواین بالتوری از پوره های سن اول تغذیه می کند. 1-2- پروانه برگخوار (جوانه خوار) زیتون 1-2-1- شکل شناسی: حشره بالغ هنگام استراحت مثلثی شکل، رنگ بدن سفید رنگ پریده، بالها نیمه شفاف و به رنگ سفید اطلسی ، بالهای جلو در حاشیه قهوه ای با دو لکه سیاه رنگ در وسط ، تخم بیضی مسطح، سفید مایل به زرد، مشبک و به طول یک و به عرض 5/0 میلی متر، لاروها اول سفید و بعد از رشد سبز رنگ می شوند. طول لاروها در رشد کامل 18-20 میلی متر است و شفیره قهوه ای و زبر می باشد. 1-2-2- زیست شناسی: زیتون، یاسمن، زبان گنجشک و برگ نو میزبان این آفت می باشند. بهترین شرایط ظهور و جفت گیری حشرات بالغ وجود دمای 5/27 درجه دیده می شوند دوره لاروی 15 روز در تابستان و 23 روز در زمستان می باشد، زمستان گذرانی این حشره به صورت لارو بوده (سنین 2 و 3) و درمناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری فعالتر می باشند. این آفت در مناطق حوزه دریای مدیترانه 2-3 نسل در سال دارد. در شرایط فعلی در مورد مبدأ و علل افزایش جمعیت و دوره های زیستی و نیز توان خسارت زایی آن در مناطق مختلف کشور، اطلاعات کافی وجود ندارد.1-2-3- خسارت: بر روی میزان محصول خسارت اقتصادی مهمی ندارد. 1-2-4- کنترل: الف – حذف پاجوشها (پاجوشها مهمترین کانون های آلودگی را تشکیل می دهند).ب – انجام مبارزه شیمیایی در باغات مادری به منظور کنترل این آفت قبل از شروع عملیات قلمه گیری و حذف باغهای آلوده از چرخه قلمه گیری.ج – استفاده از قلمه ها و نهالهای سالم ضدعفونی شده. د – در صورت بروز آلودگی در نهالستان و باغ مادری سمپاشی با سوین 85 درصد با دز 2-5/1 در هزار و یا دیمتوات یک در هزار به فاصله 15 روز، تا رفع آلودگی.ز – خودداری از انتقال نهالهای آلوده به مناطق عاری از آلودگی . دشمنان طبیعی زنبورهای پارازیت- مگس شکارچی 1-3- کنه گالی زیتون (Nalepa) Aceria oleae کنه گالی زیتون در مناطق گرم و خشک فعال تر می باشد. لکه های گرد و برآمده در روی میوه و سطح زیرین برگ می شود و مهمترین میزبان آن پاجوشها می باشد. این کنه رشد نهالها را متوقف و یا حداقل بطئی کرده و موجب ریزش برگها می شود. انتقال این آفت عمدتاً توسط قلمه ها و نهالهای آلوده صورت می گیرد. 1-3-1- کنترل: – تهیه قلمه های سالم و ضدعفونی شده با استفاده از زینب یا مانکوزب دو در هزار. – سمپاشی درختان آلوده با کنه کشهای اختصاصی مانند بروموپروپیلات (نئورون) دو در هزار و یا گوگرد پودر و تابل 2-3 در هزار. 1-4- پسیل زیتون Euohyllura olivina costa میلیمتر، رنگ بدن زرد تا سبز روشن و در برخی نیز خاکستری تا قهوه ای روشن است. بالهای رویی کلفت و پهن و کمی چهار گوش بوده و هنگام نشستن به شکل شیروانی دیده می شود. 1-4-2- زیست شناسی: زمستان گذاری پسیل زیتون به صورت حشره کامل بر روی سرشاخه ها، بغل برگها و جوانه ها و شکافهای پوست و نیز روی پاجوشهای انبوه پای درختان صورت می گیرد. روی خوشه های گل و بغل دمبرگها، شاخه های جوان تارهای مومی سفیدی ترشح می کنند که به صورت توده های پنبه مانند دیده می شوند و پوره ها زیر این توده های پنبه مانند با مکیدن شیره گیاهی زندگی می کنند. این حشره در مناطق زیتون کاری گیلان یک نسل دارد.1-4-3- نحوه خسارت: پوره های پسیل با مکیدن شیره گیاهی سرشاخه های نورسته، موجب ریزش بسیاری از غنچه های زیتون پس از باز شدن آنها می شود. همچنین با تراوش انبوهی از تارهای سفید مومی بر روی خوشه های گل از گرده افشانی و بارور شدن آنها جلوگیری می کند. پوره ها با شیره شیرینی که خود بیرون می دهند، سرشاخه ها و برگ ها را آلوده کرده و محیط مناسبی را برای رویش قارچ فوماژین یا دوده فراهم می کنند و به این طریق باعث اختلال در تنفس و ریزش برگها و خشک شدن شاخه می شوند. دشمنان طبیعی : دو گونه زنبور پارازیتوئید . 1-4-4- کنترل: 1- در شرایط طغیانی، سمپاشی در زمان قبل از گلدهی و با پدیدار شدن پوره ها و شروع تشکیل تارهای مومی انجام می شود. سمپاشی می بایستی با فشار زیاد انجام تا پوره ها در زیر تارها از بین نروند. برای سمپاشی می توان از سموم فسفره مانند مالاتیون 57 درصد به نسبت دو در هزار و یا دیازینون 60 درصد به نسبت 1 در هزار استفاده کرد. در شرایط عادی می توان با مصرف محلول روغن امولسیون شونده به نسبت 2-1 درصد در اسفند ماه به خوبی این آفت را کنترل نموده و نیازی به انجام سمپاشی دوباره با سموم فسفره وجود ندارد. 2- هرس مناسب، تأمین بهداشت باغ و آبیاری منظم می تواند تا حدود زیادی از خسارت این آفت بکاهد. 1-5- پروانه چوبخوار زیتون euzopherodes vapidella mannerheim 1-5-1- نحوه خسارت: حشرات کامل این آفت در محل هایی از پوست تنه و شاخه که به عللی از قبیل شکستگی و هرس، زخمی می شوند تخمگذاری می نمایند. لاروها از ناحیه کامبیوم و قسمت های زیرین پوست تنه و شاخه تغذیه و فضولات ریز قهوه ای رنگی از خود به جا می گذارند. لاروها در محل تغذیه یا زیر پوستکهای تنه تبدیل به شفیره می شوند. در اثر حمله این آفت درخت ضعیف گردیده و علائم زردی و پژمردگی در شاخه های آلوده مشاهده می شود. کنترل: الف – جلوگیری از زخمی شدن تنه و شاخه و پوشاندن محل زخم های ناشی از هرس.ب- برطرف کردن تنش های ناشی از خشکی و فقر غذایی که به ضعف درخت منجر می شوند. ج- سفید کردن قسمتهای پایین و لخت تنه درخت زیتون با مخلوط آب آهک (30-40 کیلو آهک+ 100 لیتر آب + 1 کیلوگرم نمک طعام).د- تراشیدن محل های تغذیه در اوایل آلودگی و پوشانیدن محل تراشیدگی با چسب هرس. 1-6- سپردار بنفش زیتون parlatoria oleae colvee 1-6-1- شکل شناسی: سپر حشره کم و بیش گرد و برآمده و به قطر 2-5/1 میلیمتر است. رنگ آن سفید چرک یا خاکستری روشن می باشد. پوسته پورگی سن دو تقریباً رویه سپر مادری را از قسمت جلو می پوشاند. پوسته پورگی سن یک نیز روی پوسته پورگی سن دو، قرار داشته و از جلوی سپر مادری بیرون آمده است. با بلند کردن سپر ماده با سنجاق بدن حشره به رنگ بنفش مایل به ارغوانی که روی گیاه به جا مانده است دیده می شود. تخم این سپر دار، بیضی و به رنگ سفید شکری است و به تدریج با بزرگ شدن جنین رنگ آن به ارغوانی می گراید. 1-6-2- زیست شناسی: سپردار بنفش زمستان را به صورت پوره سن دو و یا ماده نابالغ بسر می برد. فعالیت حشره در بهار با افزایش درجه حرارت به بیش از 11-10 درجه آغاز می شود. هر حشره ماده 150-60 تخم می گذارد. پوره های نسل تابستانه در مدتی حدود 50-40 روز کامل شده و تخم ریزی می کنند و از این تخمها پوره های نسل پاییزه بیرون می آیند. 1-6-3- نحوه خسارت : این سپردار روی برگ، شاخه، تنه و میوه زندگی می کند و در محلی که خرطوم خود را در بافت فرو می نماید سبزینه گیاه میزبان از بین رفته و به جای آن لکه گرد به رنگ قرمز ارغوانی به وجود می آید. روی میوه در محل حمله افت فرورفتگی ایجاد شده و میوه بد شکل و نامرغوب می شود و در صورت شدید بودن حمله سرشاخه ها خشک و برگها می ریزند و از رشد و باروری درخت کاسته شده و با کند شدن شیره گیاهی درخت آلوده، میزبان خوبی برای سوسکهای چوبخوار نیز خواهد بود. 1-6-4- کنترل: در صورت کم بودن فعالیت دشمنان طبیعی این آفت، انجام سمپاشی ضرورت پیدا می کند، در این صورت در اواخر بهار و اوایل تابستان هم زمان با ظهور پوره ها می توان با استفاده از دیازینون 60 درصد با دز 2 در هزار به همراه 1-5/0 لیتر روغن و لک نهالها و درختان آلوده را سمپاشی نمود. 1-7- سپردار قهوه ای مرکبات chrysomphalus dictyospermi morgan 1-7-1- شکل شناسی: سپر ماده کامل این حشره گرد، کمی برآمده و به رنگ قهوه ای روشن و قطر آن به 2-5/1 میلیمتر می رسد. جلدهای پورگی در وسط سپر قرار گرفته و تعداد آنها سه سپر است بدن حشره ماده گلابی شکل بوده و رنگ آن زرد لیمویی و شفاف می باشد که با بلند کردن سپر، به طور آزاد روی سطح گیاه میزبان باقی می ماند. 1-7-2- زیست شناسی: در شرایط آب و هوایی شمال ایران زمستان گذرانی این حشره به صورت ماده بالغ و پوره های سن اول و دوم می باشد . ماده های بالغ در اردیبهشت تخم ریزی نموده و خروج پوره ها در اوایل تیر ماه صورت می گیرد و هر حشره ماده حدود 200-150 تخم می گذارد. این حشره در شرایط رطوبت بالا فعالتر می باشد و نسبت به تغییرات دما به ویژه سرما مقاومت زیادی دارد. 1-7-3- نحوه خسارت: این حشره به برگ زیتون خسارت می زند. خرطوم بلند خود را در نسج گیاه فرو برده و از شیره گیاه تغذیه نموده و موجب زرد شدن و ریزش شدید برگ و کوچک ماندن میوه می گردد. نهالها و درختان آفت زده ضعیف شده و مقاومت آنها در برابر شرایط نامساعد محیطی کاهش می یابد.1-7-4- کنترل : در شرایط نامساعد برای فعالیت پارازیت ها و پرداتورها (سردی هوا) کنترل بیولوژیکی آن کافی نیست و قبل از تشکیل سپر مومی بر روی بدن، سمپاشی صورت می پذیرد. در شمال، انجام سمپاشی در اواخر مرداد یا اوایل تیر همچنین سمپاشی زمستانه در بهمن و اوایل اسفند ماه در کاهش جمعیت آن بسیار مفید است. در مبارزه شیمیایی از سموم فسفره مانند دیازینون و مالاتیون به نسبت 2-5/1 در هزار به همراه روغن ولک به میزان 1-5/0 درصد در تابستان و 3-2 درصد در زمستان استفاده می شود. مهم ترین آفات و عوامل بیماریزای قرنطینه خارجی زیتون ایران 1- مگس زیتون Bactrocera oleae Gemlin 1-1- شکل شناسی: حشره کامل به طول 6-5 میلیمتر با سر زرد رنگ و چشمان تیره است پشت سینه سیاه متمایل به بنفش، بندهای شکم نوارهای قهوه ای روشن و تیره دارد. تخم مگس زیتون سفید بوده و طول بدن لارو وقتی که به حداکثر رشد خود می رسد 8-7 میلیمتر است. 1-2- زیست شناسی: مگس زیتون به شدت تابع شرایط آب و هوایی مناطق مدیترانه می باشد. دیاپوز ندارد و در تمام سال فعال بوده و در مناطق دارای زمستان سرد به صورت پوپاریوم در خاک به سر می برد، تا 5 نسل در سال تولید می کند، عمده خسارت آن مربوط به نسلهای سرد آخر و در اواخر تابستان و اوایل پاییز است که در این زمان میوه ها نسبتاً رشد کرده و نزدیک رسیدن هستند، حشرات کامل برای تخم ریزی پوست میوه را سوراخ کرده و داخل آن تخم می گذارند هر حشره ماده در حدود 100 تخم می گذارد. روی هر میوه یک تخم گذاشته می شود. پس از 6-2 روز لارو خارج شده و با حفر دالانی در میوه خود را به سمت هسته زیتون می کشاند و بدون اینکه وارد هسته شود به طور مار پیچ آن را دور می زند و از گوشت میوه تغذیه می کند و موجب ریزش و فساد میوه می شود. نسل های پی در پی این آفت تا مهر و آبان با تناوب 25 روز تا زمان نامساعد شدن هوا ادامه می یابد. 1-3- خسارت: لاروها از گوشت میوه تغذیه می کنند و در مرحله بعد سوراخهای ناشی از تخم ریزی موجب نفوذ عوامل گندیدگی به داخل میوه می شود. به طور کلی مگس زیتون چهار زیان در پی دارد:1- کاهش محصول از طریق ریزش میوه.2- کاهش راندمان تولید روغن.3- کاهش کیفیت روغن.4- افزایش فساد گوشت در اثر فعالیت عوامل باکتریهایی و قارچی.روشهای کنترل آن، همانند کنترل بید زیتون می باشد. 2- بید زیتون prays oleae bemard 2-1- شکل شناسی: حشره کامل بید زیتون شب پره کوچکی است به طول 7-6 میلی متر و رنگ نقره ای، بالهای جلو نقره ای با نقاط سیاه و بالهای عقبی خاکستری روشن، تخمها سفید، لاروها کرمی شکل و به رنگ سبز، سفید و سفید متمایل به زرد و دارای یک خط تیره پشتی و دو نوار پهلوی می باشند. شفیره قهوه ای رنگ بوده و داخل پیله شفاف و باریک ابریشمی قرار دارد. 2-2- زیست شناسی: دوره زندگی این آفت مرکب از سه نسل است: الف- نسل اول(زمستانه) یا نسل برگخوار (که لارو سن یک آن به صورت مینوز در داخل پهنک برگ زیتون بسر می برد).ب- نسل دوم (بهاره) یا نسل گلخوار (حشره کامل نسل بهاره روی کاسبرگها تخم ریزی می کنند و لاروها از اندام های گل تغذیه نموده و از تلقیح آنها جلوگیری به عمل می آورند). ج- نسل سوم (تابستانه) یا نسل میوه خوار (ماده های تابستانه روی میوه های کوچک زیتون تخم ریزی می کنند لاروها پس از خروج از تخم بلافاصله وارد میوه شده و از گوشت و هسته خشبی نشده تغذیه نموده و موجب ریزش شدید می شوند.)بزرگتر، لاروها در مجاورت هسته از گوشت میوه تغذیه نموده و سپس در مرحله شفیره شدن با ایجاد سوراخی به قطر حدود 2 میلی متر از محل اتصال دمگل به میوه خارج شده و دومین ریزش میوه را سبب می شوند. 2-3- خسارت: عمده خسارت بید زیتون مربوط به نسلهای بهاره و تابستانه آن می باشد. در سالهای طغیانی این آفت، امیدی به برداشت محصول وجود نخواهد داشت، همچنین این آفت یکی از عوامل مهم کاهش دهنده کیفیت روغن زیتون استحصالی محسوب می شود. 2-4- کنترل: 1- اجرای دقیق قوانین و مقررات قرنطینه نباتی و ممانعت اکید از ورود اندامهای گیاه زیتون از کشورهای آلوده به این آفت ؟ اندامهای تکثیری وارداتی بدون مجوز. 2- اجرای سریع و دقیق عملیات ریشه کنی در صورت مشاهده این آفت در داخل کشور. 3- پشه گالزای زیتون (loer) dasyneura oleae 3-1- شکل شناسی: حشره کامل نر 25/2 میلی متر طول دارد. سر و قفسه سینه به رنگ زرد و عسلی و شکم بزرگ و زرد مات بوده حشره ماده 5/2 میلی متر طول دارد و شکم آن ؟ رنگ است. 3-2- زیست شناسی: در سوریه زمستان را به صورت لاروهای جوان می گذراند و بعد از تغذیه و پس از تکمیل رشد به شفیره تبدیل می شود. حشرات کامل در هفته دوم اسفند ظاهر می گردند و بعد از جفتگیری، تخمها را درون گلها و جوانه ها و یا برگهای زیتون قرار می دهند این آفت دربعضی از باغات زیتون تا 8/87 درصد گلهای زیتون را مورد حمله قرار داده و در صورت طغیان موجب نابودی کامل گلها و میوه های تازه تشکیل شده می گردد. ادامه خواندن مقاله آفات و بيماريهاي زيتون

نوشته مقاله آفات و بيماريهاي زيتون اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله ولادت حضرت محمد

$
0
0
 nx دارای 19 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : ولادت حضرت محمد   در عام الفیل (سالى که سپاه ابرهه به قصد تخریب خانه خدا به مکه هجوم آوردند) قادر متعال از نسل اسماعیل پیامبر (ع) فرزندى به دنیا آورد که قرار بود با ابلاغ آخرین شریعت الهى، بزرگترین تحول را در تاریخ بشریت ایجاد کند و مکتبى حیات بخش و انسان ساز را به تشنگان معرفت و عدالت عرضه نماید. نام پدر این کودک، عبدالله و نام مادرش آمنه بود. پس از تولد نوزاد، طى مراسمى خاص، نام “محمد” را براى او برگزیدند. این نام را (عبدالمطلب) جد پیامبر انتخاب کرد و مادرش، نام (احمد) را برگزید و در قرآن به هر دو نام اشاره شده است. پدر او بنابر آنچه مشهور است، پیش از ولادت (محمد) از دنیا رفت. تربیت و نگهدارى کودک را عبدالمطلب، جد او و پس از وى ابو طالب، عموى ایشان متکفل شدند. کودک سه روز از مادر شیر خورد. پس از آن، وى را به (ثویبه)، کنیز ابولهب ـ عموى پیامبر ـ سپردند. او چهار ماه کودک را شیر داد، سپس وى را به (حلیمه سعدیه) سپردند و او آخرین دایه حضرت بود. محمد (ص) در سرزمین سخت و خشن عربستان رشد و کمال یافت. سرزمینى با مردمى خرافى، بت پرست، متعصب، جاهل و نادان، مردمى که دختران را زنده به ‏گور می کردند و گاه به خاطر تعصبات بیجاى قبیله ‏اى، سالها با یکدیگر می جنگیدند. اگر شتر یک قبیله وارد سرزمین قبیله دیگرى شده و کشته می شد، همین براى آغاز جنگى بزرگ کافى بود! پیش از بعثت، در میان مردم مکه فقط 17 نفر و در میان مردم مدینه فقط 11 نفر باسواد بودند. کعبه که پایگاه توحید ومرکز یکتاپرستى است، به بتخانه و محل آویختن اشعارى پوچ و بی محتوا تبدیل شده بود. در چنین شرایطی آثار خداپرستى محو و رذایل، فضیلت و فضیلتها نیز رذیلت محسوب می شدند . محمد در دوران جوانى چنان معروف و خوشنام و درستکار بود که به (امین) ملقب شد و حتى در میان منازعات قومى، وى را به عنوان داور انتخاب می کردند. از جمله، هنگام نزاع بین قبایل عرب بر سر نصب حجرالاسود در محل خود، که میانجیگرى پیامبر، همه را مسرور ساخت و به مشاجره آنها خاتمه داد. در دوران جوانى مدافع سرسخت ضعفا و دشمن سرسخت ظالمان و ستمگران بود. (محمد امین) از امضاکنندگان پیمانى بود که به (حلف الفضول) شهرت داشت و این، پیمانى بود که جمعى براى احقاق حق ستمدیدگان آن را امضا کردند و آن حضرت در 20 سالگى در آن شرکت داشتند و به آن نیز افتخار می کردند ازدواج و بعثت حضرت محمد(ص) محمد در آن سن مدتى به چوپانى مشغول بود و گوسفندان اهل مکه را شبانى می کرد. امانت و حسن شهرت (محمد) سبب شد که خدیجه، دختر خویلد، از ثروتمندان قریش و صاحب قافله‏ هاى تجارى، وى را به استخدام درآورد. سپس پیشنهاد کرد که محمد ریاست قافله تجارى او را که به شام می رفت به عهده گیرد و در عوض، دو برابر بقیه مزد بگیرد و محمد امین نیز پذیرفت. پیامبر (ص) پیش از بعثت، هر سال مدتى را در غار (حرا) به عزلت و تنهایى می گذراندند. در این مورد در نهج البلاغه حضرت على (ع) آمده است: ولقد کان یجاور فى کل سنه بحراء فأراه ولا یراه غیرى: ایشان هر سال مدتى را در غار حرا می گذراند و من او را می دیدم و جز من، کسى او را نمی دید(خطبه 190). روزى آن حضرت در غار حرا مشغول عبادت بود که فرشته وحى نازل شد که بخوان، حضرت محمد که درس نخوانده بود، گفت: (من خواندن بلد نیستم) فرشته وحى ایشان را بسختى فشرد و دوباره گفت (إقرأ) و باز همان جواب را شنید. براى بار سوم حضرت را فشرد و گفت: (إقرأ) این بار جواب شنید: (چه بخوانم) فرشته وحى عرض کرد: (اقرأ باسم ربک الذی خلق خلق الإنسان من علق اقرأ و ربک الأکرم الذی علم بالقلم علّم الإنسان ما لم یعلم): بخوان به نام پروردگارت، کسى که آفرید انسان را از خون بسته بخوان، و پروردگارت کریمترین موجودات است، کسى است که با قلم آموخت، به انسان آنچه را که نمی دانست، آموخت (سوره علق، آیات 1 الى 5). بدین سان آیات اول سوره (علق) بر حضرت نازل شد. فرشته وحى سپس عرض کرد: (اى محمد! تو رسول خدایى و من جبرئیلم). حضرت از کوه حرا فرود آمده، به منزل خدیجه بازگشت. چون به منزل وارد شد،  پیامبر فرمودند: (من در خود سرمایى احساس می کنم، جامه ‏اى به من بپوشان!) سپس جامه ‏اى پوشیده، خوابید. در این هنگام از جانب حق تعالى وحى آمد: (یا أیها المدّثر قم فأنذر وربّک فکبّر): اى جامه به خود پیچیده، برخیز و انذار کن و پروردگارت را به بزرگى یاد کن ـ سوره مدّثر) حضرت برخاست و فرمود: (الله أکبر، الله أکبر). بر پیامبر (ص) واضح بود، اسلام که همه را به برابرى می خواند و تبعیض ها و ثروت اندوزى ها و بهره کشیهاى ظالمانه را ممنوع می سازد، در مقابل خود مخالفین بسیارى خواهد داشت، کسانى که حاضر به از دست‏ دادن منافع مادى و معنوى و امتیازات اجتماعى خویش نبودند به یکباره و بدون زمینه سازى هاى قبلى نمی توان دعوت را علنى کرد. لذا مدت سه سال مخفیانه اسلام را تبلیغ می کردند. پس از خدیجه، على (ع) ایمان آورد و اینها تا مدتى تنها کسانى بودند که با پیامبر نماز می خواندند. سپس، (زید بن حارثه) و به دنبال او سایر مردم ایمان آوردند و نام اسلام شیوع پیدا کرد. سه سال پس از بعثت پیامبر، طى دو مرحله، دستور علنى کردن دعوت به اسلام، از جانب حق تعالى ابلاغ شد. ابتدا دستور رسید که پیامبر(ص) خویشاوندان نزدیک خود را دعوت کند. بدین منظور جلسه ‏اى تشکیل شد. در آن جلسه، على (ع) که نوجوانى بود و ابولهب عموى پیامبر و سایر خویشاوندان حضور داشتند. حضرت رسول (ص) پس از ستایش خداوند و اعتراف به وحدانیت او دعوت خود را علنى کرد و از آنان خواست که به یگانگى خداوند و پیامبرى ایشان اعتراف کنند تا رستگار شوند. در مرحله دوم این آیات نازل شد: (فاصدع بما تؤمر واعرض عن المشرکین إنا کفیناک المستهزئین) (سوره حجر: آیه 94 ـ 95) در این مرحله، پیامبر (ص) همه مردم را به طور علنى و آشکارا دعوت کرد. از اینجا بود که قریش با تمام قوا به مقابله برخاسته، اصحاب پیامبر (ص) را بسختى شکنجه کردند، آنان را تحت شدیدترین محاصره ‏هاى اقتصادى و اجتماعى قرار دادند و حتى با پیشنهادهاى فریبنده خود، خواستند آن حضرت را از ادامه رسالت خود باز دارند، ولى پیامبر با قاطعیت فرمود: (به خدا قسم، اگر خورشید را در دست راست من و ماه را در دست چیم قراردهید تا از دعوت خود دست بردارم، هرگز چنین نخواهم کرد!). در طى 13 سالی که از بعثت پیامبر (ص) می گذشت، آن حضرت با یاران خود به مدت سه سال در سخت ‏ترین شرایط در شعب ابیطالب (دره ‏اى در میان کوههاى مکه) در محاصره قرار داشتند و آزار مشرکین نیز هر لحظه شدت می گرفت هجرت و تشکیل حکومت اسلامی پس از آن، رسول خدا (ص) مخفیانه به مدینه مهاجرت کرده و در آنجا در محیطى امن، حکومتى اسلامى تشکیل دادند. در 10 سالى که از حیات شریف آن حضرت باقى مانده بود، اسلام با سرعتى باور نکردنى گسترش یافت و مرزها را در نوردید. بر طبق گفته مورخین، در طول مدت حکومت اسلامى پیامبر (ص) جنگهاى بسیاری رخ داد که در 26 و به روایتى 27 نبرد، خود پیامبر شخصاً شرکت داشتند (که به این نبردها غزوه می گویند) و 35 و به روایتى 48 و حتى 66 جنگ نیز تحت فرماندهى منصوبین آن حضرت به وقوع پیوست (که به این جنگها، سریه می گویند). پیامبر اكرم(ص) كه مبلّغ شریعت بود، قضاوت را نیز به عهده داشت‏  و در مسایل مورد اختلاف قضاوت می‏كرد.  اهتمام ایشان به امر قضا به خاطر ارتباط مستقیم قضا با عدالت اجتماعی ـ سیاسی بود. ایشان با مداخله در امر قضا كار قضاوت را در دست كاهنان و یهودیان درآورد. از قضاوتهای معروف او یكی بین سمره بن‏جندب و مرد انصاری بر سر یك درخت و دیگری قضاوت بین زبیر بن عوام و مرد انصاری درباره آبیاری درختان می‏باشد.  ایشان قاضی اوّل دولت اسلامی و تنها قاضی مدینه بود و فرمود: من بشر هستم و شما نزاعتان را پیش من می‏آورید. ممكن است بعضی از شما فصیح‏تر از دیگری باشد و من طبق شنیده‏ام قضاوت كنم. پس هر كه را به نفعش قضاوت كردم و حق‏برادرش ضایع شد، نباید از برادرش چیزی بگیرد وگرنه قطعه‏ای از آتش برای او خواهدبود.”> این بود كه آیات 11 تا 25 سوره مدثر نازل شد واز توطئه آنها خبر داد. پیش از آنكه متن آیات را بخوانیم صورت دیگر این داستان را هم كه باز طبرسى نقل كرده مى آوریم. روایت دوم طبرسى به این صورت است: هنگامى كه آیاتى از اول سوره مؤمن بر پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) نازل شد او به مسجد آمد و آن آیات را تلاوت كرد ولیدبن مغیره نزدیك پیامبر بود و آن آیات را مى شنید وقتى پیامبر متوجه استماع او شد آن آیات را دوباره تلاوت كرد ولید از آنجا بیرون آمد و به مجلس قبیله خود بنى مخزوم رفت و در آنجا چنین اظهار داشت: لقد سمعت من محمّد انفاً كلاماً ما هو من كلام الانس و لا من كلام الجنّ و انّ له لحلاوه و ان علیه لطلاوه و انّ اعلاه لمثمر و انّ اسفله لمغدق و انّه لیعلو وما یعلى. از محمد سخنى شنیدم كه نه كلام انس است و نه كلام جن و براى آن حلاوتى است و برآن زیبائى و طراوتى است. بالاى آن میوه مى دهد و پائین آن همچون باران تند است. آن برهمه برترى دارد و چیزى از آن برتر نمى شود. ولید این سخنان را گفت و به منزل خود رفت قریش با یكدیگر گفتند: به خدا قسم كه ولید از دین خود خارج شده و دین محمد را پذیرفته است واگر او چنین كند تمام قریش از او پیروى خواهند كرد چون ولید به ریحانه قریش معروف است. ابوجهل گفت: كار او را به من واگذار كنید این بگفت و نزد ولید آمد در حالى كه اظهار ناراحتى و حزن مى كرد، ولید گفت: اى پسر برادر تو را چه شده است كه اینچنین غمگین و ناراحت هستى؟ ابوجهل گفت: ناراحتى من از آنجاست كه قریش بر تو كه سن و سالى از تو گذشته، ایراد مى گیرند و گمان مى كنند كه تو سخن محمد را بیشتر جلوه داده اى.   درماندگى مشركان در مقابل عظمت قرآن با نزول قرآن، عربها خود را در مقابل كلامى تازه و سخنى نو یافتند كه با همه اشعار و خطبه ها و سخنان فصیح و بلیغ و پر طمطراق آنها تفاوتى آشكار داشت سخن سرایان و سخن شناسان عرب در عصر حاهلى كه تمام هنرشان در ساختن و پرداختن جملات موزون و شعرهاى نغز بود و خود را قهرمان میدان فصاحت و بلاغت مى دانستند، وقتى با آیات دلنشین قرآن و جاذبه هاى شگفت انگیز آن مواجه شدند، خود را در مقابل عظمت قرآن عاجز و ناتوان یافتند و ناباورانه برترى فوق العاده قرآن را بر مجموع میراثهاى ادبى خود پذیرا شدند. آنها با كلامى جدید روبرو شدند كه نه شعر بود نه نثر اما از شعر و نثر زیباتر و رساتر بود و گیرائى و شیوائى آن بر شاهكارترین سروده هاى آنان تفوق داشت آنها مى دیدند كه قرآن از همان كلمات و الفاظ متداول میان آنها تركیب یافته اما چینش كلمات و انتخاب واژه ها و نظم بدیع و اسلوب نوینى كه در آن به كار رفته، قابل مقایسه با قوى ترین آثار ادبى آنها نیست و تمام آنها در برابر قرآن رنگ مى بازد و ارزش خود را از دست مى دهد. مهمتر اینكه علاوه بر فصاحت و بلاغت و فنون كلام، قرآن مفاهیم و معانى و مضامینى كاملا جدید را مطرح مى كند كه در میان آنها سابقه نداشت آنها مى دیدند كه در قرآن سخن از مضامین كهنه و تكرارى مانند تفاخر به اسب و شمشیر و قبیله و یا وصف معشوق نیست، بلكه قرآن معانى جدیدى را مطرح مى كند كه مغزها راتكان مى دهد و دلها را روشن مى كند و انسان را به تفكر وادار مى سازد. شیرینى و جذّابیت قرآن و نوآوریها و نظم دلنشین آن، مردم عصر جاهلى را مجذوب و مفتون خود كرد و آنها در فرصتهاى مناسب با علاقه تمام به آیاتى از قرآن كه بر زبان حضرت محمد(صلى الله علیه وآله وسلم) جارى مى شد گوش مى دادند و از آن لذت مى بردند اما گوش دادن به قرآن پى آمدهاى دیگرى داشت كه خوشایند سردمداران كفر و شرك نبود. مشركین مكه گسترش دعوت پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) را خطر بزرگى براى خود و منافع سیاسى و اقتصادى خود مى دیدند و به هیچ وجه حاضر نبودند كه اسلام به عنوان یك دین جدید كه همه بنیادهاى فكرى و فرهنگى و سیاسى و اقتصادى آنها را درهم مى ریزد، پا بگیرد و قد علم كند آنها تصمیم داشتند به هر نحوى كه شده در مقابل این خطر بایستند و از نفوذ و گسترش اسلام جلوگیرى كنند. مشكل بزرگ مشركین مكه در آن برهه از زمان،جذابیت و حلاوت قرآن بود كه مردم را به سوى خود جذب مى كرد و به دنبال خود مى كشید و این امر موجب نفوذ پیامبر اسلام در دلهاى مردم و در نتیجه آشنائى آنهابا تعلیمات اسلام واحیاناً پذیرش دین جدید مى شد. این بود كه مشركین مكه براى مقابله با خطرى كه منافع آنها را تهدید مى كرد مى بایست درباره قرآن و نفوذ آن چاره اى مى اندیشیدند و مردم را توجیه مى كردند و به نحوى اهمیت و اعتبار قرآن را مورد خدشه قرار مى دادند اما جذابیت و حلاوت قرآن و اسلوب شگفت انگیز آن در حدى بود كه آنها نمى توانستند كوچكترین عیب و نقصى در آن پیدا كنند به راستى كه مشركان مكه دربرابر عظمت قرآن سرگشته و درمانده شده بودند. درماندگى آنهابه حدى بود كه براى جلوگیرى از نفوذ قرآن تهمتهاى عجیب و غریبى به پیامبراسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) مى زدند تهمتهائى كه دروغ بودن آنها بر همگان روشن بود گاهى مى گفتند او دیوانه است و گاهى مى گفتند او ساحر است و گاهى مى گفتند او كاهن است و گاهى مى گفتند او شاعر است و گاهى مى گفتند او كذّاب است. قرآن كریم این تهمتها را در آیات متعددى نقل مى كند از جمله: و عجبوا ان جاء هم منذر منهم و قال الكافرون هذا ساحر كذاب(1) و تعجب كردند از اینكه از خودشان بیم دهنده اى بر آنان بیاید و كافران گفتند كه او ساحر و كذاب است. و ما هو بقول شاعر قلیلا ما تؤمنون و لا بقول كاهن قلیلا ما تذكرون(2) و آن سخن شاعر نیست چه اندك ایمان مى آورید و سخن كاهن هم نیست چه اندك متذكر مى شوید. و قالوا یا ایّها الّذى نزّل علیه الذّكر انّك لمجنون(3) و گفتند اى كسى كه ذكر به او نازل شده همانا تو مجنون هستى. مشركان این تهمتها را بر پیامبراسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) مى زدند در حالى كه همه او را مى شناختند و او بیش از چهل سال در میان مردم زندگى كرده بود و چنین تهمتهائى بر او نمى چسبید و لذا مشركان از این ترفندها طرفى نبستند و این تناقض گوئیها سودى بر آنها نداشت. اینست كه سران قریش و سردمداران كفر و شرك، جهت پیدا كردن راهى براى كوبیدن قرآن و ایجاد خدشه در آن، جلسه اى در «دارالندوه» تشكیل دادند تا راه حلى براى این مشكل پیدا كنند «دارالندوه» خانه اى بود كه درب آن به مسجد الحرام باز مى شد و از زمان قصى بن كلاب محل رایزنیها و تصمیم گیریهاى قریش بود گردهمائى سران قریش در «دارالندوه» با حضور ولید بن مغیره مخزومى و با سخنرانى او آغاز شد ولید بن مغیره كه به حكیم عرب شهرت داشت سخنان خود را چنین آغاز كرد: «اى سران قریش شماها صاحبان كرامت و بزرگوارى هستید عربها نزد شما مى آیند و وقتى رفتند سخنان گوناگونى از شما نقل مى كنند اینك سخن خود را یكى كنید و تصمیم مشتركى بگیرید، درباره این مرد (محمد(صلى الله علیه وآله وسلم) ) چه مى گوئید؟ گفتند: مى گوئیم كه او شاعر است. ولید چهره درهم كشید و گفت: ما شعر زیاد شنیدیم سخن او به شعر شباهت ندارد. گفتند: مى گوئیم كه او كاهن است. ولید گفت: وقتى سراغ او مى روید مى بینید كه او مانند كاهن ها حرف نمى زند. گفتند: مى گوئیم كه او دیوانه است. ولید گفت: وقتى سراغ او مى روید مى بینید كه او دیوانه نیست. گفتند: مى گوئیم كه او ساحر و جادوگر است. ولید گفت: منظورتان از ساحر چیست؟ گفتند: ساحر كسى است كه دو دشمن را بهم نزدیك مى كند و دو دوست را از هم جدا مى سازد. در این هنگام ولید پیشنهاد آنها راپذیرفت وگفت همه بگوئیدكه او ساحر است. از آن مجلس بیرون آمدند و هریك از آنها كه پیامبراسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) را مى دیدند مى گفتند: تو ساحر هستى تو ساحر هستى(2).مصونیت پیامبر از خطا واشتباه در امور زندگى و جریانهاى عادى از جمله مسائلى است كه در علم كلام پیرامون آن بحث و گفتگو شده و اقوال فراوانى درباره آن به چشم مى‏خورد، در این مورد، خرد براى حفظ «اعتماد مردم» به گفتار و رفتار پیامبر (ص) مصونیت را یك حالت لازم و شرط حتمى تلقى مى‏كند: خطا و اشتباه در غیر تبلیغ دین به دو صورت متصور است: الف – خطا در انجام وظیفه مذهبى اعم از فردى مانند اشتباه در ركعات نماز و یا اجتماعى مانند كشتن فرد بى گناه. ب – اشتباه در امور روزانه زندگى. مسأله جلب اعتماد مردم كه عامل مهم در پیشرفت مقاصد پیامبران است ایجاب مى‏كند كه پیامبران در قسمت عمل به وظائف مذهبى اعم از فردى و اجتماعى مصون از اشتباه باشند، زیرا اشتباه در این قسمت كم كم سبب مى‏شود كه مردم در تعالیم و گفته‏هاى آنان به دیده شك و تردید بنگرند و با خود چنین بیندیشند: «وقتى پیامبر در عمل به وظائف، اشتباه و خطا مى‏كند، از كجا معلوم كه در بیان تعالیم دچار اشتباه نشود؟» . این اندیشه ایجاب مى‏كند كه پیامبران در كارهاى عادى و جریانهاى روزمره نیز از اشتباه و خطا مصون باشند، زیرا اشتباه در این مورد از اعتماد مردم مى‏كاهد و سبب مى‏شود كه مردم به تعالیم او از دیده دیگرى بنگرند. اشتباه نشود! ما نمى‏گوئیم اشتباه در امور زندگى ملازم با اشتباه در بیان وظائف و تعالیم است زیرا چه بسا ممكن است مردى از جانب خدا در قسمت دوم مصونیت داشته باشد ولى در امور عادى دچار خطا و لغزش گردد و تفكیك میان این دو كاملاً صحیح و پابرجاست. این تفكیك براى دانشمندان كاملاً امكان‏پذیر است، ولى روى سخن در اینجا با افراد دیگر است كه نمى‏توانند به این نوع از مسائل با دیده تفكیك بنگرند، بلكه همه را به یك چوب مى‏رانند و وجود شك و تردید یا خطا و خلاف در زندگى روزمره خود، موجب جوانه زدن شك در دیگر امور مربوط به پیامبر مى‏شود. خداوند براى پیشرفت مقاصد بعثت، باید پیامبران را با مصونیت و پیراستگى كامل مجهز سازد، تا از این جهت اعتماد صددرصد مردم را به آموزگاران وحى جلب نماید و در نتیجه هدف و مقصد بعثت كه تربیت و گرایش مردم است جامعه عمل بپوشد. لذا امام ششم در روایتى مى‏فرماید: «روح القدس تحمل النبوه و روح القدس لاینام ولا یغفل ولا یلهور ولا یسهو:روح القدس حامل نبوت است، او نمى‏خوابد و غفلت نمى‏كند و از او اشتباهى رخ نمى‏دهد» 1 تا اینجا با داورى خرد در مسأله تجویز خطا و سهو بر پیامبران آشنا شدیم اكنون وقت آن رسیده است كه با منطق قرآن در این مورد نیز آشنا شویم، طبعاً منطق هر دو یكسان بوده و كوچك‏ترین اختلافى میان آن دو نخواهد بود.   ادامه خواندن مقاله ولادت حضرت محمد

نوشته مقاله ولادت حضرت محمد اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله ولايت علي عليه‌السلام در آيات و روايات

$
0
0
 nx دارای 15 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : \ولایت علی علیه‌السلام در آیات و روایات چكیدهدر این تحقیق با استفاده از آیات و روایات و آنهم روایاتی كه از منابع اهل سنت است و خود آنها، آن منابع را قبول دارند، ولایت حضرت علی علیه‌السلام را اثبات كرده‌ایم.از جمله این آیات و روایات می‌توان در آیه‌های زیر اشاره كرد:1ـ الیوم اكملت لكم دینكم واتممت علیكم نعمتی و رضیت لكم الاسلام دینا2ـ اطیعواالله و اطیعواالرسول و اولی الامر منكم 3ـ انما ولیكم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلوه و یوتون الزكاه و هم راكعون و من یتول الله و رسوله و الذین آمنوا فان حزب‌الله هم الغالبونو همچنین می‌توان به روایات زیر اشاره كرد:حضرت محمد (ص) فرمودند به حضرت علی (ع): (انت منی منزله هارون من موسی الا انه لانبی بعدی) حضرت محمد (ص) بااشاره به حضرت فرمودند: ان هذا اخی و وصیی و خلیفتی فیكم فاسمعواله و اطیعوا. مقدمهاین تحقیق به منظور دسته‌بندی كردن برخی از نصوصی كه در آیات و روایات وارد شده است و دلالت بر ولایت حضرت علی (ع) دارند، گرد‌آوری شده است. تا خواننده به راحتی بفهمد كه چه آیاتی دال بر ولایت حضرت علی (ع) هست. ماجرای یوم الانذار و نصوص وارده در آن«وانذر عشیر تك الاقربین» هنگامی كه این آیه بر پیامبر نازل شد، حضرت محمد (ص) ، علی (ع) را طلبید و فرمود كه مهمانی ترتیب بده و فرزندان عبدالمطلب را دعوت كن.حضرت علی (ع) این كار را انجام داد و فرزندان عبدالمطلب را دعوت كرد. فرزندان عبدالمطلب آمدند و وقتی غذایشان را خوردند، پیامبر آماده سخن گفتن شد و فرمود:ای فرزندان عبدالمطلب به خدا قسم من در همه عرب، جوانی را سراغ ندارم كه بهتر از آنچه برای شما آورده‌ام، برای شما آورده باشد، من خیر دنیا و سرای دیگر را برای شما آورده‌ام و خداوند مرا فرمان داده است تا شما را برای دستیابی به این همه خیر به سوی او بخوانم اكنون كدامیك از شما مرا در پیشبرد چنین امر مهمی یاری خواهد كرد تا برادر و وصی و جانشین من در میان شما باشد. هیچ یك از آنها جواب مثبتی نداد و حضرت علی (ع) كه از نظر سنی از همه كوچك‌تر بود عرض كرد: من ای رسول خدا دراین امر مهم تو را یاری خواهم كرد و آنگاه پیامبر رو به حاضران كرد و فرمود: «ان هذا اخی و وصیی و خلیفتی فیكم فاسمعواله و اطلیعو.» همانا علی برادر من و وصی من و جانشین من در بین شما است سخنان او راگوش كنید و از او اطاعت كنید.ماجرای غدیر و نصوص وارد در آن یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالتی و الله یعصمك من الناس» وقتی در روز هجدهم ذی‌الحجه و به هنگام بازگشت پیغمبر (ص) از حجه الوداع در محل غدیر این آیه نازل شد رسول خدا به كاروانها دستور توقف دادند تا همانجا فرود آمده، پیش‌رفتگان را فراخواندند تا واپس‌ماندگان نیز از راه برسند و به ایشان بپیوندند. وقتی تمام مردم جمع شدند پیغمبر (ص) فرمودند: آیا می‌دانید كه من از همه مومنان بر خودشان سزاوارتر و مقدم‌تر می‌باشم. مردم بانگ برآوردند، آری ای رسول خدا.حضرت باز پرسیدند آیا می‌دانید یا گواهی می‌دهید كه من بر هر فرد مؤمنی از خود او مقدم‌تر اولی هستم؟ مردم فریاد برآوردند، آری ای رسول خدا. پس پیغمبر (ص) دست علی (ع) را گرفت و بلند كرد،‌به طوری كه سفیدی زیر بغل هر دو نمایان شد،‌آنگاه فرمود: ای مردم! خداوند مولی و سرور من است و من مولی و سرور شما هستم، پس هركس را كه من مولای او می‌باشم این علی، مولای او خواهد بود، پست دست بر دعا برداشت و فرمود: بار خدایا! دوستدار او را دوست بدار و دشمنانش را دشمن بدار. «من كنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه و عادمن عاداه» راوی می‌گوید: هنوز این دو نفر از هم جدا نشده بودند كه این آیه به پیامبر (ص) نازل شد:«الیوم اكملت لكم دینكم و اتممت علیكم نعمتی و رضیت لكم الاسلام دینا» امروز در دین شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آئین (جاودان) شما پذیرفتم.آنگاه رسول خدا (ص) فرمود: الله اكبر بر اكمال دین و اتمام نعمت و خشنودی خداوند به رسالت من و ولایت علی. پس از انجام این مراسم عمر بن خطاب، علی (ع) را دید و به ایشان گفت: ای پسر ابوطالب! این موهبت بزرگ بر تو گوارا با دكه صبح را به شام آوردی، در حالی كه مولی و سرور همه مومنان گردیده‌ای.در روایت دیگر آمده است كه: عمر بن خطاب به علی (ع) گفت: بخ بخ لك یا ابن ابی طالب» خوشا به حالت ای پسر ابوطالب. رسول خدا (ص) عمامه سیاه رنگی به نام سحاب داشتند كه آن را در روزهای مخصوصی چون فتح مكه به سر می‌بستند. پیامبر خدا همان عمامه را در روز غدیر خم بر سر علی (ع) بستند از شخص امیرالمومنین علی (ع) آمده است كه فرمودند: در روز غدیرخم، رسول خدا، عمامه سیاهی بر سرم بست و دنباله آن را روی دوشم رها نمود. و همچنین از حضرت علی (ع) چنین آمده است: در روز غیر خم رسول خدا (ص) عمامه‌ای بر سرم بست و دنباله آنرا به پشت سرم رهاكرد. آنگاه فرمود: عمامه موجب می‌شود كه مسلمانان از مشركان تشخیص داده شوند. برخی آیات دیگری كه دال بر امامت حضرت علی (ع) است.آیه 1ـ «انما ولیكم الله و رسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلوه و یوتون الزكاه و هم راكعون و من یتول الله و رسوله و الذین آمنوا فان حزب‌الله هم الغالبون.» در این آیه معنی ولی(اولی به تصرف) است چنانچه می‌گوئیم فلانی ولی قاصر است و دانشمندان لغت تصریح كرده‌اند: كل من ولی امر احد فهوولیه: هركس عهده‌دار امر كسی شود ولی او است.بنابراین معنای آیه چنین می‌شود: آن كسی كه امور شما را عهده‌دار است و از خود شما در تصرف آن اولی میباشد، تنها خداست و رسولش (ص) و علی (ع) زیرا این علی (ع) است كه صفات ایمان، اقامه نماز و پرداخت زكات در حال ركوع در او وجود داشته و آیه درباره‌اش نازل شده است. خداوند این ولایت را، برای خودش، پیامبرش و ولیش یكسان قرارداد داده است و می‌دانیم كه ولایت خدا عمومی است، پس ولایت پیامبر (ص) و ولیش نیز مانند ولایت خداست.آیه 2ـ «اطیعو الله و اطیعو الرسول و اولی الامر منكم.» برخی از روایاتی كه دال بر امامت حضرت علی (ع) و اهل بیت علیهم السلام است:حدیث 1: پیامبر (ص) فرمودند:‌ انی تارك فیكم الثقلین، كتاب‌الله و عترتی اهل بیتی، ما ان تمسكتم بهما لن تضلوا ابداً و انهما لن یغترقا حتی یروا علی الحوض. حدیث 2: پیامبر فرمودند: انما مثل اهل بیتی فیكم كمثل سفینه نوح من ركبهانجا و من تخلف عنها هلك. حدیث 3: پیامبر فرمودند: انت منی بمنزله هارون من موسی الا انه لانبی بعدی. ادامه خواندن مقاله ولايت علي عليه‌السلام در آيات و روايات

نوشته مقاله ولايت علي عليه‌السلام در آيات و روايات اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله تفاله چغندر

$
0
0
 nx دارای 21 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : تفاله چغندر 1-مقدمهامروزه استفاده از تولیدات کارخانه های قند در جهان به صورت وسییع و چشمگیری مورد توجه صنایع پلاستیک و داروئی غذایی قرار گرفته است و با مطالعات مداومی که انجام شده همه ساله تولیدات نوینی به بازار صنعت عرضه میگردد بطوریکه عنوان SUCROHIMIE در مقابل PETROCHIMIE صورت حقیقت به خود گرفته است. در کاخانجات قند اعم از چغندری و نیشکری سه محصول جنبی تولید می شود که این محصولات جنبی در صنایع دیگر و مصارف دیگر مورد استفاده قرار می گیرد . در حال حاضر در ایران معمولا تمامی تفاله چغندر ومقدار ملاس به عنوان خوراک دام و قسمت مهمی از ملاس تولیدی از چغندر در قندگیری از ملاس مورد استفاده مجدد قرار گرفته و از پس آب آن استفاده مجدد نمی شود . مقدار کمی از ملاس نیز در کارخانه الکل سازی به اتانول تبدیل می شود . مقداری از باگاس یا تفاله نیشکر در صنعت کاغذ سازی استفاده می شود و مقدار بیشتری از آن بعنوان سوخت در کوره بخار مورد استفاده واقع می شود . در فن قند سازی خشک کردن مواد اهمیت شایان توجهی دارد زیرا پس از بکار گرفتن مواد تر در کارخانه ی قند فراورده های کارخانه باید بصورت خشک به بازار فروش عرضه شود . دست کم دو فرآورده ی اصلی کارخانه یعنی شکر وتفاله تر چغندر باید خشک شود . شکر همیشه بصورت خشک و تفاله ی چغندر گاهی بصورت تر ولی بیشتر بصورت تفاله ی خشک بفروش میرسد . افزوده بر دو فرآورده فوق بخشی از ملاس (پاشیره ) همراه با تفاله ی چغندر خشک می شود و برگ و سرچغندر خوراک سبز دام و گل اضافی و دیگر مواد نیز خشک شده با بازار هرضه می گردد . بخش بزرگی از فرآورده هائی که در کارخانه ی قند به بازار عرضه میشود باید خشک شده باشد . از دیدگاه نیاز کلی کارخانه به گرما خشک کردن مواد یک عامل بسیار مهم است . باید در نظر گرفته شود که کارخانه ی قند چغندر زدیک به 25 تا 30 % گرم و گاهی بیشتر تنها برای خشک کردن تفاله ی چغندر بکار برده می شود . از اینرو خشک کردن مواد در پایان کار قرار دارد . خشک کردن در چگونگی فرآورده های کارخانه یک عامل شناسگر است هر چند که نمی تواند با عدد یا پول نشان داده شود . موادی که از خشک کن بیرون داده می شود فراورده ی پایانی کارخانه است . اگر هنگام خشک کرن فراورده زیانی ببیند جبران ناپذیر بوده و قابل تبدیل نمی باشد . فراورده ی خشک شده با همه نقص خود نشانگر همه هزینه ی فرایند های کارخانه قند می باشد . هر چند که خشک کردن در پایان کارهای کارخانه قند قرار دارد نباید با توجه کمتری انجام گیرد . فصل اول 2- فرآیند تولید تفاله چغندرچغندر پس از خلال شدن در اسیاب خلال وارد دستگاه عصاره گیری یا دیفوزیون شده در دستگاه دیفوزیون خلال در اثر تماس با آب گرم ابتدا دفاتوره شده و سپس عملیات دیفوزیون زبق قانون فیک انجام می شود . در حین این عملیات ساکاروز و یک سری از مواد غیر قندی داخل خلال به درون آب نفوذ کرده و خلال تبدیل به تفاله شده و آب خام تبدیل به شربت می شود . تفاله از یک طرف و شربت خام از طرف دیگر خارج میشود . 3-تعریف تفاله چغندرتفاله چغندر یکی از محصولات جنبی در کارخانه قند است و خلالی است که در دستگاه دیفوزیون تا حد امکان که از نظر اقتصادی مقرون به صرفه باشد قند آن استخراج شده باشد.4-ترکیبات شیمیایی تفاله چغندر تفاله چغندر همان استخوان بندی سلولهای چغندر است که از سلولوز تشکیل شده است و آنرا در لصطلاح قند سازی مارک می نامند . مارک 4 تا 5 درصد از ترکیبات چغندر را تشکیا می دهد . مارک چغندر عمدتا از مقادیر مساوی سلولز هستند که موجب استحکام سلول چغندر می شوند در صورتیکه مواد پکتیکی مانند سیمان موجب چسبیدن سلولها به یکدیگر می گردد . علاوه بر ترکیبات فوق مارک دارای پروتئین ها و ساپونین و مقدار بسیار جزئی مواد آلی و مواد معدنی می باشد .همی سلولز عبارتند از پلیمرهای هیدرات دو کربن و از نقطه نظر شیمیایی هیچگونه تشابهی با سلولز ندارد و اسم اینگونه مواد بدان جهت همی سلولز می باشد که همراه با سلولز در مواد سلولزی یافت می شود . همی سلولزها معمولا از زنجیره آرابینوز که نوعی ماده قندی دارای 5 اتم کربن است تشکیل شده است این زنجیره پلی سلکارید معمولا با مواد پکتیکی ترکیب شده و جدار سلولها را تشکیل می دهند. سلولز زنجیره ای است مرکب از گلوکز (قند با شش کربن ) که به یک ملکول بسیار طولانی و بسیار ثابت از گلوکوزیدیک مرتبط شده است . سلولز ماده ای است که در آب نا محلول ولی در معده حیوانات نشخوار کننده هضم می شود . لیکن زنجیره است با ده کربن که برروی سلولز مستقر و موجب استحاکام بیشتر سلولهای گیاهی می گدد ولی بدون ارزش غذایی بوده و خوبخاتانه بمقدار خیلی کمی در مارک چغندر وجود دارد . پکین ها زنجیره اسید است با ده کربن که بر روی سلولز مستقر و موجب استحکام بیشتر سلولهای گیاهی میگردد ولی بدون ارزش غذایی بوده و خوشبختانه بمقدار خیلی کمی در مارک چغندر وجود دارد . پکین ها زنجیره اسید D گالاکنورونیک همراه بندهای گلوکوزیدیک است . پکتینه حاوی تقریبا 7% گروه متیل کاربوکسیلیک و 6% گروه استیل ها هستند .پکینها تفاله چغندر شامل قسمت عمده ای از گروه استیل ها می باشد که به مراتب بیشتر از سایر پکین های گیاهی است . تفاله کارگاه شربت گیری (دیفوزیون) برای اینکه تفاله ی شربت گیری بتواند خوب ترابری شود باید نزدیک به 8% مواد خشک داشته باشد . تفاله ای که از بیشتر دستگاههای شربت گیری بیرون ریخته می شود کمتر از این مواد خشک دارد و از اینرو باید پیش از ترابری چلاونده شود در بسیاری از جاها مثلا در آلمان تفاله ی چغندر که 45% وزن چفندر است با 10% مواد خشک به کشاورزان پس داده می شود . گاهی مواد خشک تفاله تا 22% نیز بالا می رود که آنوقت مقدار تفاله نسبت به چغندر کمتر از 45% می شود . تفاله ی تر تازه یا ترشاندههمراه با برگ چغندر قند یک خوراک دام آبداری است که شیر گاوهای شیرده را افزایش میدهد . نسبت مواد پروته اینی آن به یگان نشاسته 9/10: 1 بسیار نامساعد است چنانچه خوراک دام نشاسته دار یک جانبه نامیده می شود . گذشته از این بیشترین بخش املاح چغندر در فرایند شربت گیری در شربت می رود و تنها در بخشی از آن پس از دادن ملاس به خوراک دام بهره گیری می شود . دادن تفاله ی تازه و تر به دام تنها در زمان بهره برداری و در موسسه های کشاورزی که در نزدیکی کارخانه ی قند قرار گرفته انجام میگیرد . چون مقدار آب این تفاله ها زیاد است ارزش خوراک دهی آن کم است . اینگونه تفاله میتواند روزانه 20 کیلوگرم به گاو ماده و 30 کیلوگرم به گاو نر داده شود . به گوسفند هم بمقدار کمی می تواند داده شود ولی برای اسب و حیوانات جوان و بچه دار خوب نیست . تفاله چغندر ترشانده از دیفوزیونتفاله ی تر بصورت تازه به مقدار کمی به دام داده می شود و بقیه ی آن برای خوراک دادن در وقت دیگر از راه ترشاندن یا خشک کردن دیر داشت و نگهداری می شود بهترین راه آنست که تفاله چغندر در چاله هائی که دور آن دیوار ساخته شده ریخته و ترشانده شود . از این راه تفاله بهم چسبیده و سفت می شود و حیوانات نشخوارکننده آنرا با میل می خورند چون برای ساختن اینگونه چاله ها نیاز به جای بزرگی است که در بیشتر کارخانه های قند آلمان وجود ندارد عمل ترشاندن آلمان در موسسه های کشاورزی انجام می گیرد . ارزش خوراک دهندگی تفاله ی ترشیده همانند تفاله ی تر است ولی چنانکه گفته شد از آمیختن تفاله تر با برگ چغندر قند و علف کاه به نسبت 0/1-5/0: 2 : 3 (کاه و علف :تفاله : برگ) ارزش خوراک دهی آن افزایش داده می شود و نسبت مواد پروتئینی و یگان نشاسته ی آن بهتر می گردد و دارای ویتامین هم می شود . مهم آنست که در طی عمل ترشاندن اشکالی روی ندهد . تفاله خشک شده دیفوزیونتفاله چغندر در بیشتر کارخانه های قند پس از چلاندن خشک می شود و از اینراه یک خوراک دام قابل فروش به بازار عرضه می شود که از دیدگاه ماندگار بودن از دیگر خوراک دام خشک شده کم دوام تر نمی باشد . کارخانه های قند آلمان 5/4% تفاله ی خشک نسبت به وزن چغندر را مجانی به کشاورزان می دهند . تفاله ی خشک شده چغندر یک خوراک دامی است که هیدرات دو کربن فراوانی دارد ولی مواد پروتئینی و چربی ان کم است .مقدار قند آ« بسته به فرآیند شربت گیری میان 3 تا 7% تغییر می کند . فینگرلینگ * تفاله خشک شده چغندر را یک خوراک دام کمل میداند بویزه کع آخال (مارک) موجود در آن برای تجزیه شدن آنزیمی (بوزانه ای) بسیار مناسب می باشد . تفاله خشک شده میتواند شکل آجرک (بریکت) برای خوراک دام نی بکار برده شود . به نوشتار ریشتر RICHTER و همکاران مقدار تفاله ی خشک شده در خوراک دام پرواربندی نباید از 5% بیشتر باشد و تفاله ی خشک را حیوانات با میل می خرند . در موسسه های کشاورزی که گاوهای خود را در بخار به چراگاه میفرستند باید یک تنظیم خوراک دام از لحاظ تنظیم بر ضد تتانی علفی CREATETANIE و برای حفظ سطح چربی در شیر انجام گیرد .از راه افزودن تفاله ی خشک و املاح لازم که سطح کلسیوم و منیزیوم را تنظیم می کند میتواند یگان نشاسته تعدیل گردد و مواد سلولزی خوراک دام افزایش داده شود.برای تفاله ی خشک شده هم مانند همه ی خوراکهای دام خشک شده مقرر است که 12 تا 14% رطوبت در ان وجود داشته باشد وگرنه انبار کردن آن محدود می گردد و در اثر کپک زدن ارزش خوراک دهی آن کاهش پیدا می کند . تفاله های ویزه در دهه های گذشته فراوردن تفاله ی خشک شده ملاس زده گاهی آمیخته با گل صافی آهک زنی و گاهی بدون گل صافی یا آهک افزایش پیدا کرده است . این تفاله ها بنامها ترنو TERNO یا سپا SEPA با وجودی که بهای سوختمایه افزایش پیدا کرد بسیار رواج یافته است . در سال 1952 مقدار 000/475 تن تفاله با 12% ماده ی خشک به موسسات کشاورزی داده شده بود ولی در سال 62/1961 به 000/290 تن کاهش یافته ولی مقدار تفاله ی خشک شده ملاس زده از 000/125 تن به 000/419 تن افزایش یافته است . مقدار تفاله ی اشتفن و تفاله ی آب داغ زده که تنها در ایالت «نیدرساکسن» و «نوردراین وستفالن» رواج دارد وابسته به وضع تحویل چغندر در هر سالی به این کارخانه ها می باشد . میانگین تحویل چغندر در ده سال گذشته 000/80 تن بوده است ولی فراوردن خلال خشک شده ی چغندر اهمیت زیادی ندارد و تنها در سالی کهتحویل چغندر به کارخانه ها سهمیه بندی شود اهمیت پیدا می کند . تفاله ی چغندر با مقدار قند فراوانتفاله ی چغندر که شربت گیری ناقص شده بیرون کشیدن قنذ از چغندر در شربت گیری تا درصد معینی است بسته به آن که مصرف شکر داخلی تا چه میزانی باید داخل کشور تامین شود .در این کار روابط اقتصادی نقش موثری بازی می کند . در ده سال گذشته تفاله ای با 18 درجه پلاریزاسیون در مواد خشک تولید شده است در گذشته برای تولید اینگونه تفاله فرآیند استفن یا زدن آب داغ به تفاله به کار میرفت چنانکه تفاله ها امروزه هم تفاله ی استفن یا زدن آب داغ زده نامیده میشود . مقدار قند فراوان این تفاله های تازه اجازه نمی دهد که برای مدت درازی انبار شود و از اینرو فورا خشک می شود . اینگونه تفاله های خشک نه خلال چغندر خشک است و نه تفاله ی قند گیری شده در دستگاه دیفوزیون بلکه از نظر کیفیت میان این دو قرار دارد . چون قند آن زاید است برای دامهای یک شکنبه ای بهتر از گاو و گوسفند است . تفاله ای که از کارخانه های شیره سازی بدست می آید همین گونه است . تفاله ملاس زده برای فراوردن تفاله ملاس زده به تفاله ی خشک شده پیش از آنکه بهم فشرده شود به اندازه های مختلف ملاس شده می شود . مقدار قند تفاله ی خشک شده به مقدار ملای که با آن آمیخته شده بستگی دارد . افزایش روزافزون فراوردن تفاله ی خشک شده ملاس زده نشان می دهد که این خوراک دام برای موسسه های کشاورزی اهمیت فراوانی دارد . بسته به مقدار ملاسی که به آن زده شده به تفاله استفن یا خلال چغندر خشک شده شباهت می کند .تفاله ی قند دار آمیخته با مواد دیگر تفاله ملاس زده با آهک (تفاله ی ترنو TERNO)در کشور اطریش از دهه سی ام این سده تفاله ملاس زده با آهک به اختراع ثبت شده ی فاتینگر FANTTINGER فرآورده می شود . ملاس گرم با گل صافی از اهک زنی آمیخته می شود و به تفاله ی چغندر زده شده خشک می شود . این خوراک دام کاربرد خوبی برای گل صافی کربناتاسیون بوجود آورده است . دادن این خوراک دام به گاوهای شیرده مقدار شیر آنان را کمی افزایش داده است . دام های ج.ان وزن بیشتری پیدا می کنند و استخوان بندی آنان قوی تر می شود . تفاله ی سپا – پاتنت SPA-PATENTفرآوردن تفاله سپا –پاتنت با فرایند دیگری انجام می گیرد .به این اختراع مواد غیر قندی که بیشتر پروتئین است و از شربت خام با افزودن کمی آهک جدا میشود با ملاس به تفاله ی چلانده افزوده شده و خشک می شود . از این راه یک خوراک دام قند دار و پروتئین دار فراورده می شود که موادی که در شربت خام اهک زده ارزش خوراکی دارد در خود جمع کرده است . در جدول زیر مقدار موادی که در تفاله ی ترنو و سپا ارزش خوراکی دارد نشان داده شده است .ارزش تفاله ملاس زده به گل صافی به شرح زیر است : الف- تفاله ی خشک شده نم گیر نمیباشد .ب-اگر نسبت آمیختن ملاس (شیرک ) با تفاله درست برگزیده شده باشد دامها بیش از حد معینی خوراک نمیی خورند . پ-ترکیبهای ازتی به صورتی که اسان جذب می شود تبدیل می گردد .ت-بخشی از قند بصورت ساکارات کلسیوم وجود دارد و از اینرو اهک خوب جذب می شود . ث-پکین(سفتانه) قابل جذب می شود . ج-تفاله هنگام انبار کردن ترش نمی شود و در شکنبه های دام نیز ترشی زیاد انجام نمیشود .نسبت کربنات کلسیوم و اسید فسفوریک در تفاله ی خشک شده ی ترنو (1 :18) است از اینرو باید مواد فسفر دار اضافی به خوراک دام افزوده شود در تفاله ی خشک سپا-پاتنت این نسبت مناسب تر است و 1: 10 میباشد . همراه با ملاس تفاله ی ملاس و گل اضافی کربناتاسیون با تفاله ی چلانده شده افزوده و خشک می شود . بتفور BETFOR ر سوئد از آّب چلانده مواد پروتئینی را به صورت پرزه ی شناور در اورده و با سانتریفوز از آب تفاله جدا می کنند . این کار به روزن بلاد (ROSENBLAD) انجام میگیرد و پروتئین بدست آمده با 50% ملاس به زتفاله ی چلانده اضافه شده خشک می گردد . از این راه تفاله ی خشک با مقدار بیشتری مواد پروتئینی بدست می اید که به نام بتفور به بازار عرضه می شود . فصل دوم 1-بنیان خشک کردن 1-1فرمول (دیسال ) های حساب گری برای حساب کردن مقدار مواد خشکی که از مواد تر بدست ما ِد و برای حساب کردن مقدار ابی که باید بخار شود معادله های زیر بکار برده می شود .مقدار مواد خشک شده چنین است :فرمول ص 9مقدار مواد تر چنین است :فرمول ص 9از اینو معادله ی زیر برای آبی که باید بخار شود بدست می آید .فرمول ص 9حروف این معادله های معنی زیر را دارد . Gt= مقدار مواد خشک شدهGf=مقدار مواد تر ادامه خواندن مقاله تفاله چغندر

نوشته مقاله تفاله چغندر اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله کليات گياه شناسي – يونجه

$
0
0
 nx دارای 30 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : کلیات گیاه شناسی – یونجه یونجه گیاهی است علفی و چند ساله که ارتفاع آن تا یک متر میرسد برگهای آن دارای سه برگچه می باشد برگچه های نوک تیز، سبز رنگ و بیضی شکل است .گلهای یونجه بشکل سبز و برنگ بنفش تیره یا آبی روشن است میوه یونجه مانند صدف بوده و دانه داخل میوه مانند لوبیا ولی کوچکتر از آن می باشد .یونجه ریشه ای بسیار عمیق درد و ریشه آن تا سه متر بداخل زمین نفوذ می کند و بنابراین منبع ویتامین ها و مواد معدنی است که از خاک می گیرد . یونجه از زمانهای بسیار قدیم در ایران کشت می شده است و در حدود پنج قرن قبل از میلاد مسیح از یاران به یونان برده شد و در قرن هفتم بعد از میلاد به اروپا راه یافت . یونجه در ایران در مناطق مرکزی و جنوبی به مقدار بسیار زیاد کشت می شود .زنبور عسل گل یونجه را دوست درد واز آن شهد زیادی بدست می آورد و تبدیل به عسل می کند .پرورش این گیاه در قدیم برای تهیه علوفه چهارپایان بوده ولی در حال حاضر بعلت درا بودن مواد مغذی به مصرف غذایی نیز می رسد . ترکیبات شیمیایی یونجه سرشار از ویتامین های A,C,E,K و همچنین دارای آمیلاز که انزیم مخصوص هضم مواد نشاسته ای است می باشد . آنزیم های بسیاری در یونجه یافت می شود بعنوان مثال می توان از امولسین ،اینورتاز ، و پکتیاز نام برد .یونجه دارای حدود 20%پروتئین می باشد پروتئین های موجود در یونجه عبارتند از :لیزین ،آرژنین ، هیستیدین ، آدنین ، فنیل آلانین ،آسپاراژین و سیستین . یونجه دارای اسید فسفریک نیز هست یونجه همچنین دارای منیزیوم ، آهن و مقدر جزئی ارسنیک و سیلیس است بنابراین یونجه از نظر مواد غذایی بسیار قوی است و غذای خوبی برای انسان و حیوانات است . خواص داروئی : یونجه از نظر طب قدیم ایران گرم است . البته تاره آن گرم و تر و خشک شده آن گرم و خشک است . 1 یونجه از نظر اینکه دارای بسیاری از مواد معدنی می باشد شیره آن برای بچه هایی که در حال رشد هستند و اسخوان بندی محکمی ندارند بسیار مفید است . حتی امروزه پودر این گیاه را در داروخانه ها می فروشند که آنرا می توان برای بچه های شیر خوار مصرف کرد .برای تهیه شیره یونجه باید مقدار 300 گرم یونجه را در یک لیتر آب ریخت و آنرا جوشانید تا مقدار آب آن به نصف تقلیل یابد سپس آنرا صاف کرده و مقدر کمی عسل به آن اضافه کنید که بصورت شربت داراید .مقدار مصرف برای طفل 200 گرم در روز است و برای اطفال شیرخوار حدود 50 گرم یم باشد که می توان به شیر آنها اضافه نمود . اشخاص بزرگسال هم برای بالا بردن انرژی می توانند از این شیره استفاده کنند. 2 یونجه رابصورت تازه و یا جوانه آنها رابا سالاد میل کنید . جوانه یونجه را بصورت بسته بندی شده می توانید از سوپر مارکتها خریدری کنید . 3 یونجه ملین است. 4 یونجه دو برابر اسفناج آهن دارد بنابراین خونساز است و برای کسانیکه به کم خونی مبتلا هستند مفید است. 5 یونجه بعلت درا بودن آهن برای درمان بیماری راشیتیسم بکار می رود . 6 عوارض کمبود ویتامین ث با خوردن یونجه از بین میرود. 7 یونجه تازه در بسیاری از کشورها مانند چین و روسیه و آمریکا به مقدار زیاد بجاری اسفناج مصرف می شود. 8 یونجه را در داروخانه ها و فروشگاههای گیاهان دارویی و یا برخی از داروخانه ها بصورت پودر ، کپسول و قرص بفروش می رسانند . مقدارمصرف آن سه قرص در روز است. 9 با همه مزایایی که یونجه درد در خوردن تازه آن نباید زیاده روی کرد زیرا بسیار نفاخ است و حتی حیواناتی که به مقدار زیا د از آن می خورند بعلت گاز زیاد ممکن است تلف شوند. 10 ضماد پخته یونجه را اگر روزی چند بار روی اعضایی که رعضه دارند بگذارید آنها را شفا می دهد. 11 تخم یونجه قاعده آور است و برای این منظور تخم یونجه را بصورت دم کرده مصرف کنید . 12 دم کرده یونجه درمان اسهال است. 13 برای نرم کردن سینه و تسکین سرفه روزی 2-3 فنجان دم کرده تخم یونجه را مصرف کنید. 14 برای درمان لقوه و رعشه تخم یونجه را در روغن زیتون بریزید و مدت یک هفته جلوی آفتاب بگذارید سپس آنرا صاف کنید و روزی چند قاشق از آنرا بخورید و همچنین روی اعضایی که رعشه دارند بمالید. 15 یونجه حاوی مقدارزیادی ویتامین است . کوبیده آن زخم را بسرعت الیتام داده و از خونریزی جلوگیری می کند . مضرات :مضرات خاصی برای آن بیان نشده است. مقدمه :تناوب زراعی و تنوع ژنتیكی از دیر باز به عنوان اركان سیستمهای تولید كشاورزی سنتی و موق به شمار می آمده اند . در نیمه اول قرن بیستم ، تناوب زراعی مورد توجه بسیار قرار داشت و تا چند دهه پیش نیز پژوهشهای مربوط به تناوب همچنان ادامه داشت با پایان گرتن جنگ جهانی دوم ، كودها ازته نسبتا ارزان قیمت به بازار معری شدند و بدین ترتیب جاذبه ای اقتصادی موجب جایگزینی كودها با تناوب زارعی گردید و تحقیقات و ترویج نیز بر همین مبنا متمركز شدند . این امر تا بدین جا پیش رت كه امروزه بسیاری از زارعین ، حاصلخیزی خاك را با میزان مصر كود برابر می دانند . قبل از معری كودهای شیمیایی ، استاده از بقولات در تناوب برای بهبود حاصلخیزی خاك به عنوان یك شیوه مهم و رایج مدیریتی به شمار می آمد . به منظور ازایش ازت و در نتیجه بهبود حاصلخیزی خاك ، از دو نوع بقولات استاده می شد : « بقولات یكساله دانه ای و بقولات علوه ای چند ساله به عنوان كود سبز ».آنچه كه اجرای تناوب زراعی را در حال حاضر پیچیده می سازد وجود برخی عوامل اقتصادی است كه مزایای بیولوژیك این شیوه مدیریتی را تحت الشعاع قرار می دهند . یقینا هیچ كشاورزی رازی به جایگزین كردن محصول پر بازده خود مثل غلات با دیگر گیاهان به نسبت كم بازده نیست . البته در نظامهایی که تناوب اجرا می شود در مقایسه با نظامهای تک کشتی حتی اگر کود ازت در آنها به اندازه کای مصر شده باشد ، عملکرد محصولات غالبا 10 تا 40 درصد بیشتر است . حاصل خیزی پایدار خاک به مهوم قابل دسترس بودن دائمی عناصر غذایی برای گیاه است . حاصل خیزی پایدار هنگامی تحقق می یابد که تمامی عناصر غذایی جذب شده توسط گیاهان به خاک برگردد ؛ به طوری که این عناصر بتوانند مجدداً مورد استاده این گیاهان قرار گیرند . در چنین وضعیتی است که چرخه عناصر غذایی شکل می گیرد . تاوت اساسی نظامهای طبیعی و زراعی در آن است که در نظامهای زراعی مقدار نسبتاً زیادی از عناصر غذایی از طریق برداشت محصول از سیستم خارج می شود . بنابراین در صورت استاده مداوم از نظامهای مذکور لازم است . که عناصر غذایی مصر شده در انها به طریقی جایگزین شوند .در سیستمهای علی چرخه عناصر غذایی به طور کامل بسته نمی شوند ، زیرا این عناصر دائماً به چرخه یاد شده اضاه شده و یا از آن خارج می شوند . به حداقل رساندن تلات عناصر غذایی در چرخه مذکور و تامین نهاده های ضروری برای گیاه رمز موقیت حاصل خیزی خاک در نظامهای کشاورزی پایدار است .________________________________________ رسایش و آب شوییمادامی كه عوامل رساینده خاك از قبیل رواناب و باد كنترل نشوند ، انسان شاهد هدر روی عناصر غذایی از این طریق خواهد بودحجم هدر روی عناصر غذایی از طریق آب شویی تحت كنترل اقلیم ، خصوصیات یزیكی و شیمیایی خاك ، نوع محصول ، و نوع عنصر غذایی و غلظت آن در خاك است . اثرات متقابل این عوامل موجب می شود كه تلات عناصر غذایی از راه آب شویی دارای دامنه ای وسیع باشد . از آن جا كه عناصر غذایی به وسیله آب از محدوده ریشه و نهایتا از چرخه خارج می شوند لذا نوع نزولات جوی و نحوه توزیع آنها بر میزان هدر روی عناصر غذایی از طریق آب شویی تاثیر می گذارد یك روش كاستن از تلات ناشی از آب شویی استاده از كودهایی است كه عناصر غذایی آنها به مرور در طی صل رشد آزاد می شود . بارزترین نمونه این كودها ، كودهای دامی و كودسبز است كه به موازات تجزیه در خاك عناصر آنها آزاد شده و در اختیار محصول قرار می گیرد . البته اگر مقدار ازت تولیدی توسط این كود ها بیش از حد نیاز محصول بعدی باشد ، مشكل آب شویی نیترات و خروج آن از محدوده ریشه وجود خواهد داشت .________________________________________ بقولات و تثبیت بیولوژیكی ازتدر رآیند تثبیت ازت ، یك رابطه همزیستی ،‌ بین گیاه میزبان و باكتریهای ریزوبیوم در گرهكها برقرار می شود . در این همزیستی ، گیاه میزبان علاوه بر آن كه انرژی مورد نیاز باكتریها را به صورت كربن تثبیت شده تامین می نماید انرژی لازم جهت توسعه گرهكها را نیز راهم نموده. باكتریهای ریزوبیوم نیز به نوبه خود با واكنش تسریعی آنزیمهای نیتروژنازی كه تولید می نمایند ازت اتمسری (N) را به آمونیاك تبدیل نموده و آمونیاك تولیدی پس از تبدیل به اسیدهای آمینه ، از راه آوندهای چوبی به باتهای در حال رشد انتقال می یابد . در رآیند تثبیت ، به ازای هر مولكول ازتی كه تثبیت می شود به جا به جایی شش الكترون نیاز است ، این نیاز موجب می شود كه در شرایط ایده آل به ازای تثبیت هر مولكول ازت ، 21 مولكول ATP به مصر برسد به عبارت دیگر به ازای هر كیلوگرم ازتی كه تثبیت می شود ، 4 كیلوگرم هیدرات كربن به مصر می رسد . البته در رآیند تثبیت ازت ، گرهكها گاز هیدروژن (H) نیز تولید می نمایند كه این خود موجب كاهش كارایی رآیند انتقال الكترون می شود . اضاه شدن این مشكل به موازنه الكترونی وق علاوه بر انرژی مورد نیاز جهت نگه داری باكتریها و گرهكها ، موجب می شود كه به ازای تثبیت هر كیلوگرم ازت 8 تا 17 كیلوگرم هیدرات كربن به مصر برسد . در نتیجه می توان چنین برآورد نمود كه 10 تا 40 درصد از كربنی كه طی رآیند توسنتز در بقولات تثبیت می شود ، صر تثبیت ازت می شود ________________________________________ تعری كود سبزکود سبز شامل گیاهی است که آنرا قبل از كاشت محصول اصلی کشت کرده و بعد از مقداری رشد سبزینه ای آنرا به زمین بر می گردانند بدون اینكه از این گیاه محصولی برداشت كنند این گیاه می تواند شامل هر گیاهی باشد غیر از آنهایی که بخشهای خشوی دارند یا اثر آللوپاتی بر روی گیاه محصول دار بعدی می گذارند . در اصل كود سبز یك تناوب است كه محصول ندارد و برای بهبود باروری و حاصلخیزی خاك و در صورت لگوم بودن تامین كل یا بخشی از ازت مورد استاده محصول بعدی استاده میشود به طوری كه از نظر رطوبت با محصول اصلی در رقابت نباشد .________________________________________ واید کود سبزکود سبز یك روش دیرینه کشاورزی است که استاده از آن واید زیادی را به همراه دارد . یك هكتار كود سبز معمولا بین 25 تا 50 تن شاخه ، برگ و انساج گیاهی تازه تولید می کند و این بقایا را وارد خاک می کند که خود حدودا برابر با 10 تا 20 تن کود حیوانی بود که این مقادیر حدود 1تا 2 تن هموس به خاک بیازاید . یكی از مهمترین واید کود سبز بهبود خواص یزیكی خاك می باشد . بالا رتن هموس باعث تشكیل خاك دانه ها می شود و لوله های مویین خاک بیشتر شده و تهویه و نوذ پذیری خاك را ازایش می دهند . كود سبز از دو طریق بر میزان تلات ناشی از آب شویی تاثیر می گذارد یكی از طریق انتقال آب از خاك به اتمسر بر اثر تعرق ، و دیگری از طریق جذب عناصر غذایی از محلول خاك و جلوگیری از انتقال آن به زه آبها ، در صورتی كه محصول دارای سایه انداز (كانوپی ) گسترده باشد و سطح خاك را به طور كامل بپوشاند ،‌ تعرق مكانیزم اصلی اتلا رطوبت خاك خواهد بود . اتلا رطوبت خاك از راه تعرق موجب كاهش نوذ آب به پایینتر از محدوده ریشه شده و در نتیجه میزان تلات ناشی از آب شویی را كاهش می دهد ادامه خواندن مقاله کليات گياه شناسي – يونجه

نوشته مقاله کليات گياه شناسي – يونجه اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله ويژگي هاي گندم دروم

$
0
0
 nx دارای 13 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : گونه ای است به رنگ زرد كهربایی ،كمی براق با وزن هكتو لیتر(حدود 81)، شیشه ای وسخت با گلوتن مرغوب كه در تجارت به اسامیLeeds -Hercules, wells-Rolette وغیره معروف است و زیر گونه های آن به سه دسته به شرح ذیل تقسیم می شود:1- گندم دروم سخت كهربایی2- گندم دروم كهربایی3- گندم دروم عادی در كشور م در گذشته این گونه كشت نشده امّا اخیراَ موسسه اصلاح بذر و نهال بررسی هایی را به منظور تولید آن در كشور آغاز كرده.آرد :با در نظر گرفتن اینكه از سیستم های مختلفی برای آسیاب كردن گندم استفاده می شود می توان چنین نتیجه گرفت آرد حاصل از این سیستم ها از نظر تركیب و به خصوص از نظر میزان آندوسپرم ، جوانه، پوسته وحالت گرانولی ذرات متفاوت است و بنابراین محصول حاصل از آنها از جنبه یرنگ و سایر خصوصیات پخت با هم دیگر فرق می كند. از طرفی برای تولید فرآورده های گوناگون آردهای متفاوتی لازم است از این رو، استاندارد كردن آرد برای فرآورده‌های مختلف ضروری و اجتناب ناپذیر است آرد مورد استفاده در ماكارونی سمولینا می باشد كه در كارخانه ی آشنای بجنورد از آرد نول استفاده‌می‌كنند و كلاَ در كارخانه‌های ماكارونی ایران2 كارخانه بیشتر از آرد سمولینا استفاده‌نمی‌كنند. سمولینا : سمولینا ماده‌ی اولیه‌ی اصلی ماكارونی است كه در این صنعت مورد استفاده قرار می گیرد، این آرد باید فقط از گندم سخت تهیه شود. واریته بهترین گندم موجود برای این منظورمی باشداین واریته اولین بار در روسیه به عمل آمد. دانه ی دروم در سال 1900 توسطCarleton به ایالت متحده‌ی آمریكا وارد شد. در ایالت متحده تولید گندم سخت به سرعت افزایش یافت بطوریكه درسال 1996 میزان تولید بالغ بر2 میلیون تن گردید. این واریته به مقیاس وسیعی در روسیه، شمال آفریقا ، قسمت جنوبی ایالت كشت می شود. برای تهیه فرآورده های مختلف ماكارونی درجه یك سمولینا باید منحصراَ از گندم دروم باشدیا آسیاب خوب ومناسب كه برای خرد كردن گندم دروم بكار میرود باسمولینا تا حدود65 در صدخرد كنند ،خرد كردن باید طوری تنظیم شود كه حدالامكان تمام زحمت حاصل ذرات یكسان متحدالشكل واندازه یكسان باشد. سمولینای درجه1 برای فرآورده های ماكارونی زبر باشد ، تنها مزیت سمولینای زیر این است كه پاك كردن آن آسان تر می باشدو ذرات نا مطلوب مثل سبوس و گندم نرم را به آسانی می توان از آن جدا نمود. برای تهیه ی فرآورده های ماكارونی باكیفیت خیلی خوب بایداز سمولینای نرم تری استفاده شود یك سمولینای خوب نباید گرد آرد داشته باشدچون در طول پروسس مخلوط كردن سمولینای با آب ذرات نرم همیشه میل به جذب آب بیشتری داردوبه علت جذب آب بیش از اندازه توسط ذرات نرم برای ذرات زبرتربه اندازه ی كافی آب باقی نمی ماند و این منجربه تولیدیك خمیر غیریكنواخت می شود كه برای تولید فرآورده های درجه یك احتیاج به مالش بیشتری دارد از طرفی مالش بیش از اندازه به كیفیت محصول صدمه می زند بنا براین یكنواختی ذرات سمولینا از اندازه ی آن مهم تر است.پروتئین گلوتن : بسیاری از تولیدكنندگان ماكارونی با گلوتن بالا ترجیح می دهندگندم دروم به طور متوسط حدود14 تا15 درصد پروتئین داردو با سمولینای حاصل از آن هم حدود 5/13-13 در صد پروتئین خواهد داشت. سمولینا با پروتئین بالا و كیفیت گلوتن بالا دارای نشاسته كمتری است و بنابراین جذب آب آنها یكنواخت تراست خمیر آن ویژگی رئولوژی بهتری دارد قوی و الاستیك است ودرهنگام پخت به خوبی متورم شده و قوام خود راحفظ می كند و ذرات آن درآب پخت وارد نمی شود در مورد بعضی از انواع ماكارونی گلوتن بالاتری لازم است برای این منظور میتوان از گلوتن خالص برای اضافه كردن به سمولینا استفاده نمود بدیهی است كه گلوتن بیشتر از حد لازم مشكلاتی را در پروسس ایجاد می نماید. رنگ : رنگ سمولینای مناسب برای تولید ماكارونی زرد,تند و روشن است كه مربوط به xanithopgyil است. میزان شدت رنگ بستگی به اندازه ی ذرات سمولینا دارد هر چه اندازه ی ذرات كوچكتر باشد رنگ روشن تراست این كیفیت مربوط به انعكاس نور از سطح ذرات می باشد ،گاهی سمولینا دارای رنگ قهوه ای به خصوصی است كه ازكمپلكس پروتئین بامس ایجاد می شود و این رنگ قهوه ای و زرد رنگ مطلوب برای ماكارونی دخالت دارد. آلودگی گندم با سمولینا به بعضی كپك ها مثل فوزاریوم هم در رنگ زرد تاثیر منفی دارد. وجود آنزیم لیپواكسید در سمولینا موجب زایل شدن رنگ زرد درطی عمل تهیه ی خمیر شود. برای قضاوت در رنگ سمولینای مناسب برای تهیه‌ی ماكارونی،تعیین كاروتنوئیدها،گزانتوفیل، تاراكسانتین، فعالیت آنزیم لیپواكسید از مقدار كمپلكس پروتئین و مس (رنگ قهوه ای) بوسیله روشهای شیمیایی وآزمون سابجكتیو بوسیله چشم ضروری است. ماكارونی : ماكارونی مطلوب باید به رنگ كهربایی یا كرم وعاری از شكستگی بوده وتا حدودی قابل انعطاف باشد ظاهر و مقطع شیشه ای داشته باشد و پس از 10 دقیقه جوشاندن حجم آن دو برابرشود. خمیر نشود هیچ مقدار رند وارد آب نشود در مورد ماكارونی مطلق حالت لوله ای و میله ای آن حفظ شود در برابر پخت اضافی تا دو برابر زمان متداول مقاوم باشد. ویژگی ها :1 رطوبت حداكثر 12% 2 خاكستر بر مبنای ماده خشك حداكثر 1/1% 3 خاكستر غیر محلول در اسید حداكثر 05/0%4 پروتئین بر مبنای ماده خشك حداقل 10%5 كل مواد جامد در آب پخت حداكثر 11%6 PH 2/6 -2/57. امتیاز نهایی وضعیت ظاهری ماكارونی قبل از پخت حداقل 5/38 امتیازهای وضعیت ظاهری ماكارونی پس از پخت حداقل 75/2 وضعیت ظاهری ماكارونی قبل از پخت و ضرایب مربوط به ارزیابی آنها : ویژگی ها ضرایب1- ترك خوردگی 32- قطعات خرد شده 33- حبابهای هوا 24- صافی ویكنواختی 25- لكه سیاه وبرجستگی های تیره 46- لكه های قهوه ای 27- لكه های سفید 28- رنگ 19- بو 1 وضعیت ظاهری ماكارونی پس از پخت و ضرایب مربوط به ارزیابی آنها : ویژگی ها ضرایب1- حفظ شكل ظاهری 52- چسبندگی 53- صافی و یكنواختی سطح 24- قابلیت جویدن 45- رنگ 26- مزه و بو 2 یادآوری :ماكارونی باید عاری ازهرگونه رنگ افزودنی مصنوعی باشد. ماكارونی باید عاری از نوع مواد خارجی نظیر شن، خاك، قطعات فلزی وغیره باشد.ضمناَعرضه ماكارونی های بلند به شكل عصایی مجاز نمی باشند.ارزیابی روشهای مختلف تولید :1- روش غیر پیوسته : روش تولید ماكارونی آشنای بجنورد .2- روش پیوسته : قالب زنی، خشك كردن، بررسی سیستم های خشك كن ،قالب ها و پرس ها.ماكارونی از جمله فرآورده های غذایی مورد علاقه اكثر خانواده ها بوده وبازار مصرف آن دراكثرنقاط جهان در حال گسترش است. لذا كیفیت پخت آن مهمترین فاكتور برای مصرف كننده است‌كه‌به مواد اولیه مصرفی‌ونحوه تولید وسیستم‌خشك‌كردن بستگی‌دارد. ویژگیهای سیستم‌خشك‌كن بر كیفیت نهایی محصول ازنقطه نظر بازاریابی اثر مستقیم دارد. برای حصول به خشك كردن بستگی به دما، رطوبت ،جریان هوا ، شكل وضخامت محصول دارد و انواع خشك‌كن كه سرعت خشك كردن بر مبنای رطوبت نسبی و دما طراحی می شود. اگر ماكارونی به سرعت خشك شود محصول شكننده می شود و اگر ماكارونی به آرامی خشك شود فرآورده كپك می زند.كه علاوه بر كاهش كیفیت ظاهری محصول ،كیفیت پخت را نیز كاهش می دهد. برای خشك كردن ماكارونی در ایران از خشك كن كابینی كه به صورت چوبی بوده و در رطوبت نسبی به صورت غیر اتوماتیك تنظیم می شود استفاده می گردد. (حرارت 40 درجه سانتیگراد به مدت 48 ساعت) ولی در روشهای پیشرفته امروزی از انواع خشك كن به صورت تونلی وكابین استفاده می شود كه دما و رطوبت آن به منظور حصول فرآورده مطلوب به صورت اتوماتیك تنظیم می شود و زمان خشك كردن را به 9 تا 12 ساعت و حتی در سیستم های پیشرفته تر به 5/3 ساعت تقلیل داده اند. مراحل تولید غیر مداوم ماكارونی در ایران :تحویل آرد به كارخانه و استقرار آرد در انبار مواد اولیهكنترل كیفیت آرد و آب مصرفیتخلیه آرد در قیف دستگاه غربال كننده و انتقال دهندهانتقال آرد غربال شده توسط سیستم هلیس به دستگاه پرس مخلوط شدن آب آرد و تشكیل خمیر تقریباً یكنواخت خروج خمیر تحت خلاء و فشار از قالب های مورد استفادهشكل گرفتن خمیر به صورت رشته ای یا فرمی انتقال واگن حامل نی ها و یا سینی ها به درون گرم خانهخشك شدن محصولات در دمای 40 تا 50 درجه در مدت زمان حداكثر 48 ساعت انتقال فرآورده های خشك شده به سالن برش یا بسته بندیبرش و توزیع محصولات ، در ضمن جدا سازی ماكارونی های نا مناسب و خراب بسته بندی محصول در سلفون‌و كارتن و سپس‌بسته بندی‌آنها در كیسه‌های‌پلاستیكی ویاكارتن بزرگ انبار كردن محصولات بسته بندی شدهانجام كنترل كیفیت بر روی محصول ارائه محصول به بازار روش تهیه ماكارونی در كارخانه ی آشنای بجنورد :در این روش برای تهیه خمیر ماكارونی ابتدا سمولینا برای حذف نا خالصی های احتمالی الك شده و به خمیركن منتقل می گردد. و در این قسمت با حدود 30- 25 در صد وزنی آن آب ولرم 32 تا 38 درجه سانتی گراد مخلوط می شود. برای تولید در میشل آب كمتری لازم است. مخلوط كردن در مخلوط كن های خاص با ظرفیت 50 تا 200 كیلویی TURNSHFT و 50 دور در دقیقه انجام می گیرد و مدت آن 10 تا 15 دقیقه است. و در انتهای عمل بایستی خمیر هموژن ،پلاستیك با رطوبتی حدود 31 در صد بدست آید. برای اطمینان از اینكه اجزا خمیر به خوبی مخلوط شده قطعه ای از آن را بین انگشتان دست به صورت صفحه نازك در آورده ودرمقابل نور مشاهده می نمائیم. ادامه خواندن مقاله ويژگي هاي گندم دروم

نوشته مقاله ويژگي هاي گندم دروم اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله نقش قرآن در زندگي بشري

$
0
0
 nx دارای 20 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : نقش قرآن در زندگی بشری قرآن کریم که زبان خداوند برای ما انسانهاست ،با ارزشترین کتاب در دنیاست، ما کتاب می خوانیم که از آن درس بگیریم آیا استادی بزرگتر از خداوند وجود دارد که بخواهد به انسانها درس زندگی بدهد؟ هرگز. زیرا قرآن کتابی است که خالق تمام هستی آن را برای هدایت ما انسانها بر پیامبران نازل فرموده است. پس بدون شک کامل ترین کتاب در جهان است و چون کاملترین است حتماً در زندگی ما نقش حیاتی و پررنگ دارد.قرآن در زندگی انسان ها فقط مربوط به یکدوره نیست بلکه برای تمامی انسانها تاریخ همیشه تازگی دارد وارزشمند است. – نقش قرآن در هدایت انسانها : چون این کتاب از طرف خدوند برای راهنمائی انسانها وتوسط پیامبران الهی وبدون دخل وتصرف ودستکاری به ما رسیده است ،لذا می توان گفت که بهترین وسیله برای هدایت است. خداوند بسیار دوست دارد که بندگانش به راه راست هدایت شوند به همین علت با زیبا ترین سخن ها ، آنان را به راه درستی وپاکی سفارش کرده وتمامی این راهنمائی ها را دراین کتاب زیبا ، نوشته است وپیامبران را مأمور کرده که سخنان زیبای او را به گوش ما انسانها برسانند. پس قطعاً زیباترین سخن ها از طرف عزیزترین هر دو جهان یعنی خداوند وبوسیله گرامی ترین نفرات عالم یعنی پیامبران ، در دل ما انسانها اثر گزار خواهد بود. – نقش قرآن در پیشرفت علمی انسانها :انسانها امروزه به تجارب علمی وکشفیات بزرگی دست پیدا می کنند که وقتی به قرآن مراجعه می نمائیم، می بینیم که راه وروش رسیدن به این اختراعات وابتکارات در قرآن مجید آمده است .قرآن آنقدر به علم ودانش اهمیت می دهدکه می فرماید: آیا برابرند آنان که می دانند وآنان که نمی دانند؟ مطابل بسیار زیادی در قرآن وجود دارد که وقتی آن را می شکافی دنیائی نامحدود از دانستنی ها را از آن خارج می نمائی.تمامی دانشمندان بزرگ جهان اعتراف می کنند که با وجود تمامی اختراعات خود، هنوز قطره ای کوچک از دریای بیکران علم الهی را کشف ننموده اند. – نقش قرآن در تعلیم وتربیت : قرآن بزرگترین کتاب تربیت افراد وجامعه است.در جاههای فراوانی از قرآن احترام به پدر ومادر وبزرگان ورعایت ادب واحترم آمده است.قرآن به ما انسانها آموخته است که راه زندگی بهتر با رعایت احترام به دیگران وقبول راهنمائی آنها امکان پذیر است. بزرگانی که تجربیات خود را به سختی بدست آورده اند وبه آسانی به هدیه می نمایند. علم وسواد آموزی در قرآن آنقدر اهمیت دارد که پیامبر ما مسلمانان اسیران در مقابل با سواد نمودن مسلمان آزاد می کردند اسیران کافری را که در جنگ به اسارت در آمده بودند. اسلام که کتاب قرآن را اساس کار خود می داند، علم ودانش را از گهواره تا گور سفارش می نماید وپیامبر بزرگ ما مسلمانان برآن تأکید می کند. – نقش قرآن در یافتن راه سعادت : بدون شک در این زمانه پیدا کردن راه درست ونادرست مشکل است.اما قرآن کریم بازبان شیرین بارها وبارها،راه سعادت وراه بدبختی را از هم جدا نموده است و به ما انسانها نشان داده است. قرآن تلاش نموده است که به ما بگوید اگر می خواهی خوشبخت شوی ودر آخرت سعادتمند باشی ، از چه راهی باید حرکت کنی وچرا اگر گمراه شدی نا امید نشوی وبتوانی راه سعادت را پیدا نمائی. زیرا قرآن راهی را پیش روی انسان می گذارد که خداوند بزرگ می خواهد ما در آن حرکت کنیم .راهی که نهایتاً به سعادت ختم می شود وانسانها می توانند در آن راه ، با خیالی آسوده حرکت نمایند. – نقش قرآن در ایمان ما : اگر هر کسی کاری آغاز نماید و به آن ایمان نداشته باشد،حتماً نا موفق خواهد بود.پس پایه شروع هر موفقیتی داشتن ایمان به آن کار است. قرآن به زیبائی ودر جاهای مختلف ،سعی دارد که ایمان راسخ انسانها را به راه خود که همان سعادت هر دو جهان است،تقویت نماید.به همین خاطر بارها از نقش ایمان به عنوان پایه واساس موفقیت نام برده است وپشتکارانسانهارادررسیدن به موفقیت بسیارمهم می داند.این نقش باعث شد که مسلمانان در صدر اسلام با نیروئی بسیار کم از نظر تعداد بر تعداد بسیار زیادی از کافران پیروز شوند. – نقش قرآن در شادابی زندگی : تجربه نشان داده است که هر کسی با قرآن دوست باشد، آن را بخواهد وبرای او ارزش قائل باشد قرآن کتابی است که جواب اعتماد اورا خواهد داد اورا تنها نمی گذارد ، در غم وشادی همراه اوست وشادابی ونشاط را برای او به همراه خواهد آورد. قرآن دوست نیمه راه نیست کتابی است که انسانها را به عبادت همراه با روحیه ونشاط وشادی دعوت می نماید.اگردوست انسان قرآن باشدحتماً طرفدار این دوستی خداست وچه کسی قوی تر ومطمئن تر از خداوند است وچه کسی قوی تر ومطمئن تر از خداوند در حمایت از کسی؟ انسان با زندگی با قرآن روحیه بالایی پیدا می کند.متوجه می شود که خداوند هر لحظه با او در حال گفتگو است.پس خود به خود حالت شادمانی وسرور به او دست می دهد وسبب می شود که زندگی را با خوشی سپری نماید. – نقش قرآن در جلوگیری از نا امیدی : نا امیدی بزرگترین وسیله شیطان برای دوری انسانها از خداست.قرآن به ما می آموزد که راه گذشت ومغفرت الهی همواره بر روی انسانهای توبه کار باز و همواره دریچه رحمت الهی بازاست. انسان نبایستی برابر فرمایش قرآن خود را هیچگاه نا امید ومأیوس بداند که اگر چنین باشد شروع شادی ابلیس خواهد بود. خداوند در قرآن کریم بارها برتوکل انسانها به خداوند همراه با امیدواری اشاره می کند که این امر باعث می شود انسان همواره روزنه امید را در کارها پیش روی خویش ببیند وبا کوچکترین شکستی ناامید نشود. – نقش قرآن در جامعه : قرآن از خانواده به عنوان یکی از مهمترین بخشهای اجتماعی نام می برد.اگر در جامعه ای روح قرآن حاکم شود وبه دستورات آن توجه گردد، حتماً آن جامعه الهی ونورانی خواهد شد واگر در جامعه ای روح قرآنی وجود نداشته باشد ، آن جامعه رو به فساد خواهد گذاشت. اگر حافظان وخوانندگان وقاریان آن در جامعه ای افزایش نمایند، بدانید که آن جامعه بیمه شده است.زیرا کم کم عمل کنندگان به آن نیز زیاد خواهد شد ودر کوتاه مدتی یک جامعه سالم قرآنی ایجاد خواهد گردید. – قرآن ونقش آن در سازندگی روح : روح آدمی همانند جسم او نیازمند تقویت است .این تقویت در بدن انسان با مصرف نمودن غذا، ویتامین ها وپروتئین و; به وجود خواهد آمد ودر مورد روح او با توسل وتمسک به معنویات در رأس آن خالق هستی ایجاد خواهد گردید.لذا در مورد انسان این موجود ناشناخته که هر چه از او بگوئیم کم گفته ایم ، نقش وصل شدن به غیر جهان مادی ، بسیار نقش پر رنگ وبی بدیلی خواهد بود. روح آدمی با عبادت وتوسل به ایزد منّان وبیانات اودر قالب کتابی به نام قرآن تجلی می یابد.انسان نخستین نیز نیازمند اتکا به قدرتی ناشناخته بود که آن قدرت در هنگام نیازمندی بیش از سایر اوقات خود را نشان خواهد داد. – قرآن ونقش آن در سلامت اعتقادی : بدون شک تکیه بر قرآن ومضامین پر محتوای آن باورهای انسان واعتقادات او را جلا می بخشد وروز به روز بر غنای تفکری او خواهد افزود.در روزی که انسان به معنای واقع نمی داند که چه چیز صحیح است وچه چیز غلط چه راهی به سر منزل خود می رسد وچه راهی به بیراهه می رود، این قرآن وارشادات گهر بار اوست که راه نجات را به انسان نشان می دهد واو را از سقوط به منجلاب بد بختی نجات می دهد وراه سعادت را براو هموار می سازد. – قرآن ونقش آن در بیداری سیاسی : قرآن راه مبارزه با ظلم وزیر بار زور ظالم نرفتن را بخوبی به ما نمایش داده است راهی که نجات بخش توده های مردم مستضعف در طول تاریخ بوده است ومردم همواره با تکیه بر قرآن ، حضور در مساجد وشرکت در جلسات دینی توانسته اند با هم متحد شده وعلیه کافران وظالمان مبارزه نمایند که نمونه آن قیام مردم ایران برعلیه شاه ظالم بود. این انقلاب شکوهمند فقط در سایه اتحاد مردم ونیز تحت عنوان اسلام وتوسل به قرآن انجام گرفت .انقلاب پیروز مردم ایران به راستی نشانگر عزم راسخ مردم مسلمان ایران در لبیک به ندای الهی قرآن در کمک به مظلومان صورت گرفت واین اعتقاد به دستورات قرآن وحدت ملی را در مبارزه بوجود آورده است.– قرآن وعظمت آن در ادب آموزی :سراسر این کتاب آسمانی پر است از کلام شیرین ومحترمانه که آکنده از ادب واحترام وشخصیت قائل شدن برای پدر ومادر وبزرگتران است.هرآنچه از کتب شاعران وآثار نویسندگان در باب ادب واحترام ونزاکت می جوئیم ، همگی به یکباره در این کتاب مقدس وادب آموز آمده است. کتابی که جهت سنین مختلف ودر جوامع گوناگون با تفکرات واعتقادات مذهبی متفاوت ، کاربرد دارد. – قرآن ونقش بارز آن در وحدت اسلامی :این کتاب آسمانی نه تنها همواره وحدت ویکپارچگی مسلمانان رافراهم می کند بلکه اعتماد کلیه انسانهای روی زمین را درخواست می نماید.خداوند در این کتاب مقدس از مسلمانان می خواهد که دست برادری به یکدیگر بدهند واز هرگونه تفرقه دوری نمایند. زیرا هرگونه جدائی از یکدیگر زمینه را برای نفوذ مسلمانان فراهم می کند وموجب برادر کشی بین مسلمانان خواهد شد.جامعه اسلامی هرگز اجازه نفاق وجدائی بین برادران مسلمان را در یک جامعه اسلامی نخواهد داد.– قرآن ونقش آن در اعتلای آرمان های اسلامی :قرآن به عنوان تکیه گاه مسلمانان جهان وعامل اتحاد در وحدت آنان همواره دیوار محکمی در برابر خواسته های غیر مشروع استعمارگران در سطح جهان بوده است.این کتاب آسمانی نقطه قوت مسلمانان ونقطه ضعف وخار چشم دشمنان اسلام ومسلمانان بوده وخواهد بود. دشمنان حاضرند همه چیز خود را بدهند اما مسلمانان را از در این رابطه تحقیر نمایند. – قرآن ونقش آن در بیزاری از ظالمان :خداوند در قرآن به انسانها می آموزد که همواره حامی وطرفدار مظلومان وبر ضد ظالمان باشند.در بسیاری از آیات این کتاب مقدس مبارزه با بیداد وظلم وحمایت از مستضعفین در سرلوحه کار مسلمانان قرار گرفته است. خداوند چون خودمحرومان جامعه را دوست دارد لذا همواره در این کتاب با ارزش از مسلمانان خواسته است که در همه حال یار ویاور محرومان جامعه باشند ودر دفاع از آنان از هیچ کوششی دریغ ننمایند.قرآن به انسانها آموخته است که در زندگی خود فقط خود را در نظر نگیرند ودیگران وخواسته های آنان را همچون اهداف خود در نظر بگیرند وبه زندگی دیگران احترام بگذارند.– نتیجه :قرآن چون کلام الهی است بنابراین در کیله ابعاد زندگی انسانها تأثر گذار است وبی شک در اخلاقیات ، رفتار، کردار وحرکات انسانها ونحوه تفکر آنان مؤثر می باشد.انسانی که خود را به قرآن وکلام الهی متصل نماید به قوی ترین تکیه گاه متصل گردیده واگر خود را در پناه قرآن بجوید طبعاً به برترین سایبان پناه جسته است. لذا اگر نور قرآنی در دل هر بنده ای جای گیرد افکار شیطانی از سینه وی بیرون خواهد رفت وامواج نورانی الهی بر قلب وی تابیدن خواهد گرفت. نقش قرآن در زندگی بشری در ابعاد مختلف فردی، اجتماعی و حتی بین المللی قابل دقت و بررسی است كه ببخش مختصری از آنان به صورت زیر است : یكم. انسان نیازمند ارتباط مستقیم با آفریننده و هستی بخش خود است. این ارتباط اگر چه از طریق مناجات و رازگویی درونی و قلبی انجام می گیرد؛ اما دسترسی به كلمات خود خداوند، بسیار لذت بخش و اطمینان آور است. چنان كه اقبال لاهوری گفته است: «اگر می خواهی خدا با تو سخن بگوید، قرآن بخوان». ادامه خواندن مقاله نقش قرآن در زندگي بشري

نوشته مقاله نقش قرآن در زندگي بشري اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


مقاله قرآن نازله اي عربي

$
0
0
 nx دارای 18 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : (بررسی دیدگاه جناب آقای دکتر سروش درباره جایگاه زبانی قرآن) پرسشهای خبرگزاری فارس 1- درباره وحی آیا نکته جدیدی دیده می شود؟ درآغاز لازم می دانم به چند نکته اشاره کنم : الف: آنچه از ایشان دربرخی سایت ها، نقل شده، نمی دانم دقیقًا همان چیزی است که ایشان گفته وترجمه کرده اند . درصورتی که انتساب درست باشد، ازنظر اینجانب چند قسمت از این سخنان جای تأمل دارد و نیازمند بررسی است:ب: ازآنجا که اخیراً چندو چون درباره وحیانی بودن الفاظ قرآن بسیار شده، حتی جناب آقای شبستری درمجله مدرسه، شماره شش، مطالبی مطرح کردند – که سوکمندانه به دلیل تعطیل کردن این مجله، فرصت گفتگو و نقد را که از سنت های حسنه دینی است، محروم کردند- ضرورت ایجاب می کرد که این موضوع دنبال شود. ج: مباحثی که درباره نازله عربی جای بحث و بررسی دارد، دراین فرصت کوتاه میسر نیست.، بویژه آنکه ایشان دراین مقام استدلالی ذکر نکرده اند. به هرحال درپاسخ این پرسش این نکات ازنظراینجانب باتکیه برمحوریت خود قرآن مطرح است: یکم: هرچند درباره وحی نبوی درسنت اسلامی، برخی سخنان شاذ گفته شده، تا جایی که ماتریدی (م323) درتفسیر: تأویلات اهل السنه از باطنیه نقل می کند، که قرآن را خداوند گویی برخیال پیامبر نازل کرد و موصوف به زبان نبود و این پیامبر بود که آن را به زبان عربی مبین ادا کرد. این سخن پیشینه درازی دربرخی جریان ها دارد، اما نظریه عمومی قرآن پژوهان و محققان اسلامی براساس خود آیات قرآن، این است که این کتاب وحی عربی و ارتباط باطنی و علمی مخصوصی است که میان پیامبر و جهان غیب برقرار گردیده و از جانب خداوند بر پیامبر این گونه القا و افاضه شده است. زیرا در نظر آنان است كه كلمات قرآن چه از نظر لفظ و چه از نظر معنا، به انتخاب پیامبر نبوده است و هر دو به خدا نسبت داده مى شود. ازنظر این قرآن پژوهان، فرق میان حدیث نبوى، حدیث قدسى و آیات قرآنى – كه همه آنها با زبان پیامبر نقل شده – این است كه حدیث قدسى معنا از خداوند است، اما لفظ آن از سوى پیامبر است. در صورتى كه حدیث نبوى لفظ و معنا از پیامبر است. اما آیات قرآنى هم لفظ و هم معنا از سوى خداوند است. این خداوند است كه با پیامبر خود سخن مى گوید و به پیامبر كلمات و معانى القا مى کند و لذا پیامبر به هنگام دریافت آن نگران فراموش كردن و از دست دادن آن الفاظ را داشته و خدا به پیامبر تسلی می دهد که نگران نباش فراموش نمی کنی، شتاب مکن ، زبانت را تکان نده، ما برایت نگه داری می کنیم. (اعلی /6؛ طه / 114، قیامه / 16 ـ 17). اگر قرار است که خدا با مردم سخن بگوید و ارتباط زبانی برقرار کند و پیام خود را برای دیگران قابل فهم کند، فرقی میان این دو نیست. می تواند حتی درصورت نظریه وحیانی بودن زبان قرآن هم چنین ارتباطی باشد. وحى دریافت و شهود سخن خداست. اگر تجربه شهودى و كشف و القاى معانى از سوى خداوند در قلب، نیازمند واسطه هایى است، در الفاظ نیز این واسطه ها وجود دارند و عمل مى كنند. اگر از درخت صدایى بلند مى شود و خداوند با موسى توسط درخت سخن می گوید و با صدا و حروف و کلمات سخن مى گوید، چنانكه قرآن بیان مى كند: «فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِی مِنْ شَاطِىءِ الْوَادِی الاَْیْمَنِ فِی الْبُقْعَهِ الْمُبَارَكَهِ مِنْ الشَّجَرَهِ أَنْ یَا مُوسَى إِنِّی أَنَا اللهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ» . در غیر درخت نیز واسطه هایى وجود دارد و مى تواند با الفاظ عربی باشد. اگر خدا می خواست با موسی بدون کلمات سخن بگوید ، دیگر نیازی به انتخاب درخت نبود. بنابراین، سخن گفتن خدا از زبان انسان كه مى تواند كلماتى را ادا كند، راحت تر و درك آن بدون مشكل تر است.سوم: دراین باره که قرآن کلمات آن قدسی و الهی و بیرون از شخصیت پیامبر و مستقل از او، وفروفرستاده از سوی خداوند برقلب پیامبرو به زبان عربی است، قرآن اصرار دارد و آیات بسیاری هم دلالت دارد. ازقبیل : وَ إِنَّهُ لَتَنْزِیلُ رَبِّ الْعالَمِینَ. نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ عَلى‏ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِینَ بِلِسانٍ عَرَبِیٍّ مُبِینٍ.(شعراء/195) . إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ(یوسف/2). این سخن به صراحت این نظریه را که پیامبرخود این الفاظ را گزینش کرده، رد می کند، چون نزول و فروفرستادن با وصف زبان عربی یادشده است. وَ كَذلِكَ أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا وَ صَرَّفْنا فِیهِ مِنَ الْوَعِیدِ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ أَوْ یُحْدِثُ لَهُمْ ذِكْراً .(طه/ 113). كِتابٌ فُصِّلَتْ آیاتُهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ.( فصلت/ 3 ). كِتابٌ فُصِّلَتْ آیاتُهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ.(زمر/ 3 ). وَ كَذلِكَ أَوْحَیْنا إِلَیْكَ قُرْآناً عَرَبِیًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى‏ وَ مَنْ حَوْلَها وَ تُنْذِرَ یَوْمَ الْجَمْعِ لا رَیْبَ فِیهِ فَرِیقٌ فِی الْجَنَّهِ وَ فَرِیقٌ فِی السَّعِیرِ.( شوری/ 7). إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ.( زخرف/ 3 ). وآیات دیگری که همین معنا را دلالت دارد. استقلال شخصیت پیامبر ازشخصیت قرآن گفته اند: شخصیت او نیز نقش مهم در شکل دادن به این متن ایفا می‌کند. تاریخ زندگی خود او: پدرش، مادرش، کودکی‌اش و حتی احوالات روحی‌اش [در آن نقش دارند.] اگر قرآن را بخوانید، حس می‌کنید که پیامبر گاهی اوقات شاد است و طربناک و بسیار فصیح در حالی که گاهی اوقات پرملال است و در بیان سخنان خویش بسیار عادی و معمولی است. تمام این‌ها اثر خود را در متن قرآن باقی گذاشته‌اند. این، آن جبنه‌ی کاملاً بشری وحی است. باید پرسید آیا ممکن نیست توصیفات این حالات درباره شخص پیامبر و دربرخورد با واقعیات عصر، توسط وحی انجام گرفته باشد. مثلاً آنجا که قرآن با پیامبراین گونه سخن می گوید: أَ لَمْ یَجِدْكَ یَتِیماً فَآوى‏ وَ وَجَدَكَ ضَالاًّ فَهَدى‏ وَ وَجَدَكَ عائِلاً فَأَغْنى‏ فَأَمَّا الْیَتِیمَ فَلا تَقْهَرْ وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ.(الضحی/6-10). ناظربه شرایط روحی و برای تسلی او بیان شده باشد. خدا که با او ارتباط برقرار می کند ، مناسب با حالات طربناک، یا پرملال او سخن می گوید، نه اینکه شخصیت او نقش مهم در شکل دادن به این متن ایفا می‌کند. مگر منظور این باشد که شخصیت او مانند عصر زندگی او، تأثیر گذار در چگونگی زبان این متن داشته است، درآن صورت قابل قبول و غیرقابل انکاراست، اما این مطالب از غررآیات نیست. به هرحال، دلایل فراوانی وجود دارد که شخصیت پیامبر، مستقل ازشخصیت قرآن و بیانهای آن بوده است:1- اگر کسی اندک تأملی درمجموع قرآن داشته باشد، به وضوح جدایی میان شخصیت پیامبررا با قرآن در می یابد. پیامبر گرامى پس از سنین 40 ـ 43 به رسالت مبعوث شده و سخنانى به عنوان وحى قرآنى ابراز داشته و این كلمات در آغاز درجمله هاى كوتاه و مُقَطَع (بریده بریده ) و در سوره هاى كوچك خوانده شده و رفته رفته و آرام آرام، این كلمات و سوره ها طولانى شده و زمان وحى و مدت ارتباط و اتصال بیشتر گردیده است. لذا اگرحضرت بروز و ظهورى پیش از بعثت در این میدان داشته، مى باید هویدا مى شده و مى توانسته در ادامه آن سبك و سیاق سخن بگوید، یا آیات بزرگتر و سوره هاى طولانى تر را تحمل كند و این خود دلیل بر این است كه تجربه وحى قرآنى جداى از شخصیت پیامبر و امرى جدید، جداى از هویت، استعداد، اطلاعات و دریافت هاى شخصى او مى باشد. 2 ـ وقتى پیامبر با وحى برخورد مى كند، اولین خطاب به او با: (اقْرَأْ) آغاز مى گردد. گویى آنكه پیامبر را آماده شنیدن و گفتن و تحمل سخنانى جدید و کلماتی با وصف خواندن – و نه شنیدن ودریافتن- مى كند و لذا در تاریخ آمده است: این كلمه سه بار تكرار مى شود، تا جایى كه حضرت آمادگى پیدا مى كند و مى تواند بخواند و از آن به بعد این خواندن وحى که با لفظ است، تكرار مى گردد. در حالى كه پیش از این پیامبر حتى نمى توانسته بخواند و نه سابقه داشته كه به این شیوه سخن بگوید. قرآن به این حقیقت امّى بودن، در دو آیه تصریح مى كند : « الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِىَّ الاُْمِّىَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ» (اعراف/ 157). « فَآمِنُوا بِاللهِ وَرَسُولِهِ النَّبِىِّ الاُْمِّىِّ الَّذِی یُؤْمِنُ بِاللهِ وَكَلِمَاتِهِ» (اعراف/ 158). خصوصاً كه مقصود از این امى بودن را نسبت به گذشتگان، یعنى كسانى كه آشنایى با كتاب و علم نداشته اند را بیان كرده است. به این جهت مبدء شناخت وحى قرآن از اوان رسالت و سرفصل آن، خواندن مردم به توحید و حقایق معنوى با كلمات والفاظ خاص و متمایزاز قریحه و ادبیات و گفتمان پیامبر است. 3ـ پس از آغاز دعوت پیامبر، این تمایز سخنان براى حضرت و خانواده و اطرافیانش مشخص بوده است. وقتى پیامبر پس از نخستین وحى، خانواده خود را ملاقات مى كند و آیات وحى شده را مى خواند، خبر مى دهد كه چه چیزى دریافت كرده است. این كلمات باهمان الفاظ، هم براى خودش تمایز داشته و هم براى خانواده، چیزى كه تا پایان حیات و رسالت كلمات قرآنى معلوم بوده است. كلماتى مانند: قُل و تَقول و یا نقل قول هایى غائبانه از اشخاص ، حاكى از همین جدایى بافت زبانی در بیان حقایق از مصدر وحى با سخنان معمولى آن حضرت است. این که گفته شده : الهام را به زبانی که خود می‌داند، و به سبکی که خود به آن اشراف دارد، و با تصاویر و دانشی که خود در اختیار دارد، منتقل می‌کند؛ نیست. موضوع نه الهام است و نه زبان شخصی و نه در دست و اختیار او، تا سبکی که خود می خواهد برگزیند.این معنا براى اطرافیان حضرت از مخالفان نیز روشن بوده که قرآن مستقل از شخصیت او است. به عنوان نمونه،. كفار آیات قرآن كه خوانده مى شد، درخواست مى كردند كه آیات دیگرى غیر اینها براى آنها خوانده شود، و او می گوید من ازپیش خود چیزی نمی توانم بیاورم، من تنها ازآنچه به من وحی می شود، پیروی می کنم: (وَإِذَا تُتْلَى عَلَیْهِمْ آیَاتُنَا بَیِّنَات قَالَ الَّذِینَ لاَ یَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآن غَیْرِ هَذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا یَكُونُ لِی أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِی إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا یُوحَى إِلَىَّ إِنِّی أَخَافُ إِنْ عَصَیْتُ رَبِّی عَذَابَ یَوْم عَظِیم) (یونس/ 15). حتى قرآن خبر مى دهد كه كفار امیدوار بودند بتوانند در وحى پیامبر ـ كه از شخصیت خودش مستقل بود ـ تصرفى بكنند و كارى نمایند تا پیامبر به اشتباه بیافتد و میان كلمات خود و قرآن امتزاجى ایجاد شود، اما از آنجا كه خداوند نگه دار پیامبر بود و عصمت او را با این مواظبت ها تضمین كرده بود – و بارها به این معنا تأكید نموده بود – جلوگیرى كرد: (وَإِنْ كَادُوا لَیَفْتِنُونَكَ عَنْ الَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْكَ لِتَفْتَرِی عَلَیْنَا غَیْرَهُ وَإِذاً لاَتَّخَذُوكَ خَلِیلا) (اسراء/ 73). یا منافقین از اینكه سوره اى نازل شود و اسرار آنها آشكار گردد، همواره در ترس و هراس بودند: «یَحْذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَنْ تُنَزَّلَ عَلَیْهِمْ سُورَهٌ تُنَبِّئُهُمْ بِمَا فِی قُلُوبِهِمْ» (توبه/ 64). 4ـ این وحى به اراده و اختیار پیامبر نبوده است، كه چه بگوید، چه وقتى بگیرد و چه وقتى تمام كند. گاهى وحى را مى گرفته، بدون آنكه انتظار آن را داشته باشد، یا درخواست وحى مى كرده و مى خواسته پاسخ سئوال و حل مشكلى بیاید، اما وحی نمى آمده و گاهى انتظار آمدن، چنان طولانى و جان لبریز مى شده است: (وَبَلَغَتْ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ) (احزاب/ 10). یا مانند آنچه در حدیث افك و اتهام ناپاكى به همسرش وارد شده است. كه در این موارد مى گفته است: من منتظر وحى هستم و در این باره چیزى نمى دانم. گاهى وحى مى آمده، اما برخلاف گفته اولیه خودش بوده و حتى تصور نمى كرده، چنین پاسخى توسط وحى برسد، مانند آنچه در سوره مجادله و در قضیه ظهار و اصرار زن مجادله كننده رسیده است. 5- گاهى وحى را مى گرفته، ولی پاسخ وحى برخلاف رویه همیشگى، مبهم یا معلق بوده است، مانند: (وَیَسْأَلُونَكَ عَنْ الرُّوحِ قُلْ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی) (اسراء/ 85) (وَیَسْأَلُونَكَ عَنْ ذِی الْقَرْنَیْنِ قُلْ سَأَتْلُو عَلَیْكُمْ مِنْهُ ذِكْراً) (كهف/ 83). (نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْكَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْیَهٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ) (كهف/ 13). و آیات دیگرى كه پاسخ ها و توضیحات مطابق خواسته پرسش كنندگان صریح و تفصیل دهنده نیست. در جاهایى وحى رفتارى از پیامبر را تصحیح مى كند و گفتار او را به جهت خاصى راهنمایىمى كند: (وَلاَ تَقُولَنَّ لِشَىْء إِنِّی فَاعِلٌ ذَلِكَ غَداً * إِلاَّ أَنْ یَشَاءَ اللهُ)(كهف/ 23)، یا برخلاف اندیشه او سخن گفته است: (یَا أَیُّهَا النَّبِىُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللهُ لَكَ تَبْتَغِی مَرْضَاهَ أَزْوَاجِكَ) (تحریم/ 1). چیزی را پنهان کرده: (وَتُخْفِی فِی نَفْسِكَ مَا اللهُ مُبْدِیهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ)(احزاب/ 37) تمام این تعبیرات و آیات بسیار دیگرى كه در همین سیاق آمده و میان پیامبر و سخنان فرد دیگرى جدا انداخته، نشان مى دهد كه شخصیت پیامبر مستقل از وحى قرآنى است و این گونه نیست كه وحى از ذات پیامبر جوشیده باشد، یا سخنان پیامبر براساس وحی باشد، یا آن حقایق با زبان وگزینش پیامبر بوده است. ادامه خواندن مقاله قرآن نازله اي عربي

نوشته مقاله قرآن نازله اي عربي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله وجود خدا

$
0
0
 nx دارای 59 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه:بشر فطرتاً تعالی طلب است و انگیزه پیشرفت دارد و همچنین از عطش مخصوصی برای شناختن ناشناخته ها برخوردار است. برای پیشرفت صحیح در جهت «شناخت» معنوی و رسیدن به حقایق واقعی، انسان ناگزیر است كه قضایا و قوانین«علم معنویت» را درباره حقوق و وظایف بشناسد. بنابراین، هر فردی باید اول نسبت به مفاهیمی چون خالق، حلقت، انسان و تكامل، كه همه از پایه های«علم معنویت» هستند. برداشتی همه جانبه پیدا كند. مبحث اول مختص به مسئله وجود خداست. واژه خدا، تصور بیش و كم روشنی در ذهن ما بر می انگیزد. حتی آن كسی كه منكر خداست تصوری از او دارد. منشأ این فكر از كجاست؟ آیا وجودی ورای این تصور هست؟ خدا واقعاً چیست؟ آیا اوست كه همه را خلق كرده و ما او را «خالق» می نامیم یا ما انسان ها هستیم كه خدا را در تصورمان خلق كرده ایم؟ براهین وجود خدامفاهیمی چون عالم دیگر، روح، خدا و سرنوشت ابدی، همواره حس كنجكاوی انسان را برنگیخته و او را مجذوب ساخته است. در این میان، ایده خدا از چنان استحكام و تداومی برخوردار است كه آنرا از عقاید مختص به یك فرهنگ یا از تئوری ها و ایدئولوژی های متعلق به یك زمان یا مكان متمایز می كند. تداوم و عالم گیری ایده خدا نشانگر آن است كه ساخته ذهن انسان نیست، بلكه به طور طبیعی همچون علامتی مادرزاد، همراه بشر آمده و همواره با او بوده است.گذشته از این، ضعور متعارف حكم می كند كه هیچ موجودی می تواند خالق خود باشد و عدم نیز قادر به خلق چیزی نیست. پس هر موجودی معلول علتی است غیر از خود آن موجود و غیر از عدم. در چنین وضعی اگر مراتب خلقت را در نظر آوریم و حلقه های سلسله علیت را یك یك بررسی كنیم، در آخر كار ناگزیر باید به وجود یك علت اصلی یا خالق معترف شویم. علاوه بر این، هیچ موجودی قادر به خلق وجودی برتر از خود نیست؛ اما انسان به دلیل هوش و اراده برتر ود قادر است كه بر طبیعت-چه طبیعت خود چه طبیعت اطراف خود- غالب آید، حال آنكه از طبیعت جز طی مسیر جبری خود، كاری ساخته نیست. پس ما از طبیعت برتریم و به همین سبب طبیعت، خالق ما نمی تواند باشد. درست است كه از ساده می توان به مركب رسید(چنان كه از تركیب چند عنصر شیمیایی ساده یك مولكول پیچیده پدید می آید) اما چگونه می توان گفت كه یك چیز، یعنی طبیعت، قادر است به دلخواه خود چیزی دیگر، یعنی انسان را خلق كند كه نه تنها بیشتر از اوست، بلكه از او برتر و با او در ستیز است. در اثبات وجود خدا دلائل دیگری چون نظم كائنات یا كمال خلقت نیز وجود دارد، اما در اینجا به همین اندازه اكتفا می كنیم. البته ذكر این دلائل، به بحث در خصوص وجود خدا خاتمه نمی دهد. همواره می توان مدعی شد كه این دلائل را نمی توان دلیل قطعی اثبات مدعا دانست. با این حال، همین كه انسان در بعد معنوی اش مورد بررسی قرار گیرد، شواهد و قرائن متعددی ما را به قبول وجود خدای خالق دلالت خواهد كرد. در واقع نیازی به اثبات خدا نیست، زیرا كه وجود او از بدیهیات است، یعنی واقعیتی كه می توان بر آن گواهی داد اما نمی توان به كسانی كه هنوز قوه ادراك آنرا در خود پرورش نداده اند، اثبات كرد. چگونه می توان به كسی كه فاقد قوه بینایی است ثابت كرد كه چراغی روشن است؟ بدیهی بودن وجود خداگفتیم كه خدا از بدیهیات است، اما می دانیم كه لفظ«خدا» به مرور زمان مفهومی پیدا كرده است، كه چه بسا كسانی را خوش نیایی. با این حال، آنچه بر ما می گذرد، خواه و ناخواه با او در ارتباط است. از این حقیقت به آن سبب بی خبریم كه جسم ما حجاب حواس معنوی ماست. اما همچنان كه هوا را به صرف آنكه«نمی بینمش» نمی‌توان انكار كرد، خدا را به بهانه اینكه به چشم نمی آید، منكر نمی توان شد. همچنان كه می توان توسط ابزارهای خاص به وجود هوا پی برد، به وسیله قوه ای كه مخصوص مشاهده آثار خالق است، می توان وجود خدا را اثبات كرد و حتی ندای او را شنید و او را دید. اما این قوه نیز، مثل هر آنچه مرتبط با عقل اعلای(متعالی) ماست، لاقوه در وجود ما موجود است و برای به دست اوردن حق استفاده از آن، موظفیم كه آنرا از قوه به فعل آوریم. این قوه، فی المثل شبیه به قوه ای است كه گوهرشناس به كمك آن سنگ های اصل را از بدل تمیز می دهد. اگر شما دو الماس، یكی واقعی و یكی بدلی به من بدهید، نمی توانم آنها را از هم تشخیص دهم، اما كافی است گوهرشناس نظری بر آنها بیفكند و بفهمد. این بدان سبب است كه گوهرشناس خواسته و توانسته این قوه را در خود پرورش دهد. ما نیز اگر بخواهیم قوه تشخیص اثرات خالق را در وجود خود از قوه به فعل آوریم. شرایطی را باید بپذیریم. دو شرط را در اینجا ذكر می كنیم: • اول، یقین كنیم كه واقعیت، همه آن نیست كه در حیطه حواس جسمانی ماست. بی چنین اعتقادی، حتی به فكر پرورش این قوه در خود نخواهیم افتاد.• دوم، اراده كنیم. برای آنكه اراده پرورش این قوه در ما بیدار شود، خداوند همیشه علاماتی آشكار به ما نشان می دهد تا در ما انگیزه جستن و شناختن او به وجود آید. چنین تجربه ای در طول زندگانی هركس لااقل یك بار پیش می‌آید. بعد از اجرای این دو شرط، به تدریج می توان قدرت«دیدن» اثرات خدا را به دست آورد، بدین معنی كه آن نیروی بالقوه را به فعل درآورد. هركه بخواهد قوه شناختن خالق را در خود رشد و پرورش دهد باید در خانه او را بكوید. در آن حال خداوند خود را موظف می داند كه در را بر او بگشاید و دست به سوی او دراز كند. وظیفه ما نیز گرفتن این دست است.خدا در همه چیز و در همه جا و با همه هست. در خواب یا در بیداری مستقیم یا غیر مستقیم، از طریق مأمورین خود یا نزدیكان ما، یا به هر ترتیب دیگری، حتی توسط عابری در خیابان، خداوند با هر یك از ما رابطه برقرار می كند. اما برای شنیدن و فهمیدن پیام های او باید نحوه تشخیص آنها را بیاموزیم. تصور كنید به یك سمفونی گوش می دهید. می توان گفت كه این سمفونی شامل نت ها و ریتم‌هایی است كه نواها و آكوردها را، هریك در مقامی نشان می دهد و سازها هر یك به لحنی خاص آن نغمه ها را می نوازند. اما برای تشخیص هریك از این اجزاء لازم است گوش از قبل تریبت شده باشد. به همین ترتیب، سمفونی الهی نیز، مدام در هر آنچه كه ما را احاطه كرده نواخته می شود، اما برای تشخیص پیام های خالق باید با اصول درست، فكر خود را پرورش دهیم تا به تدریج رشد كند و پخته شود، زیرا كه قوه دیدن آثار خدا و شناختن علامات او بسته به میزان پختگی روح و بیداری حواس معنوی است. فقط در صورتی می توان آثار و علائم خالق را در همه چیز مشاهده كرد كه روح به پختگی رسیده باشد، یعنی انكانات معنوی اش از قوه به فعل آمده باشد. آنان كه هنوز این آثار را در درون و بیرون خود تشخیص نمی دهند، یا روحشان مبتدی و ناپخته است و لذا راه درست را هنوز نیافته اند یا نجسته اند، یا آنكه روحشان مسموم یا بیمار است. باید دانست كه سن روح ربطی به سن جسم ندارد. چه بسا كه كسی جسماً سالمند باشد اما روحش هنوز به پختگی نرسیده باشد؛ یا بالعكس، كسی جسماً جوان، اما روحاً یكسره پخته باشد. كسانی نیز هستند كه به قدر كافی از پختگی برای شناخت خدا برخوردارند، اما به علت برخی شرائط فرهنگی و اجتماعی پیام های خالق را نادیده می گیرند.در هر حال، جدا از میزان پختگی روح، هیچ كس نیست كه واقعاً وجود خدا را منكر باشد، بدین معنی كه در وجود هركس اراده برتر و ندای وجدان، نشان حضور خداست. اگر كسی ندای وجدان را انكار كند یا از آن بیزار باشد، خدا را نیز انكار می‌كند و از او بیزار است؛ اما اگر به ندای وجدان دل بسته و آنرا پذیرفته باشد، بی آنكه خود بداند، خدا را دوست می دارد و به او معتقد است. در واقع، هیچ كس از خدا حقیقتاً غافل نیست، چون هیچ كس از ندای وجدان غافل نیست. پس چگونه است كه برخی خود را غافل از او می پندارند، و حتی وجود او را انكار می كنند؟ اگر جریان های بزرگ فكری را كه منكر خدا هستند مورد بررسی قرار دهیم، می بینیم كه شبهاتشان در اصلا شامل تعاریف و بالاخص تعبیرات برخی مذاهب از مفهوم خداست. اما این تعبیرات ناقص است و اغلب دستخوش تغییرات و مخدوش از دخالت های فكر بشر گردیده. از اینجاست كه اهل منطق در برابر مسائل به ظاهر بی جوابی، چون عدل الهی، حیران می مانند و چنین نتیجه می گیرند كه خدا وجود ندارد. اما این در حقیقت خدا نیست كه انكارش می كنند، بلكه برداشتی از خداست كه مبتنی بر تعبیراتی نادست است. برخی دیگر، به دلیل اعمال نادرستی كه به نام خدا صورت می گیرد، منكر او می شوند. باز این خدا نیست كه مورد انكار قرار می گیرد، بلكه صرفاً مشروعیت آن كسانی است كه به نام او دست به چنین اعمالی می آلایند. با این همه، هركس كه به فطرت اصلی خود نزدیك شود نمی تواند منكر بدیهی بودن وجود خدا گردد و تمامی انسان ها، دیر یا زود، به فطرت اصلی خود نزدیك خواهند شد. صفات الهیخدا چیست؟برای به دست آوردن شناختی كلی در این زمینه، پیش از هرچیز، مختصراً اشاره می‌كنیم به تعریفات كلی ادیان رایج درباره خداوند.از دیدگاه دین یهود، خدا خالق كائنات است. او واحد، توانا و دانای مطلق، فاقد جسمیت، عادل، رحمان و قادر است، كارسازی كار جهان همواره در دست اوست و به آنچه كه در عالم می گذرد، نظر دارد و نیز گویی همه چیز را برای خود می خواهد، زیرا به هر كه تجلی می كند، می خواهد آن فرد فقط او را به وحدانیت بشناسد. این حالت به نظر می آید یك شیوه «شیوه تربیتی» است؛ از آنجا كه خداوند خواهان ترتیب انسان ها است، به آنها فرمان می دهد كه جز او چیزی را نپرستند.در دین زرتشت، خداوند تعالی، اهورا و ضامن نظامی كیهانی اخلاقی است. بر چند وجهه یزدانی حكومت می كند كه هر یك از آنها قیومیت یكی از حوزه های طبیعت را بر عهده دارد و نماینده یكی از وجوه خداوند متعالی است. در هندوئیسم، خدای خالق؟، یكی از مظهرات«مطلق» یا برهمن عام است كه خدایی متمركز در وجود خود است كه به جهان می اندیشد، اما خالق آن نیست. طبق این سنت، خدایان معتعددند و همگی مشمول قانون«كارما» هستند. دریافتن معنای دقیق این مقولات مستلزم چندین بحث و فحص است، در اینجا صرفاً به ذكر یكی دو نكته كلی اكتفا شد.در بودیسم سخنی از خدا یا خالق متعال به میان نمی آید، اما گفته می شود كه روزی بودا در كنار جنگلی نشسته بود و چند برگ درخت در دست داشت. در آن حال خطاب به شاگردان خود چنین گفت:«آنچه بر شما افشاء كرده ام، در قیاس با آنچه كه می دانم و افشاء نكرده ام، مثل این چند برگ در مقابل تمامی برگ های این جنگل است. به شما فقط چیزهائی راگفته ام كه برای شما لازم بوده«. این كلمات حامی از این است كه همه چیز گفته نشده. در واقع بعید به نظر می رسد كه كسی چون بودا كه خود به كمال رسیده، خدا را نشناخته باشد.خداوند است تا بدین ترتیب، به دلیل محبت نسبت به م خلوق خود، انحطاط عالم را كه ناشی از گناه ازلی است، چبران كند. در اینجا به مشكلات ناشی از مقوله «تثلیث» نمی پردازیم.از دیدگاه اسلام، خداوند، قدیم، خالق كل اشیاء، واحد و فاقد جسمیت، ابدی، رفیع، توانا و عادل ; است. برای كسی كه منكر اوست بسیار سخت گیر است، اما برای كسی كه او را بندگی می كند و تسلیم اراده اوست، بسیار فیاض و كریم و رحیم و مهربان است. اگر گرفته های اصلی پیامبران را در دست داشتیم، میان تعاریفشان از خدا، تفاوت های اساسی نمی یافتیم. با این همه، گذشته از تعاریف پیامبران و اولیاء درباره خدا، هر كسی باید برای شناخت خداوند شخصاً كوشش كگند زیرا كلمات، قادر به انتقال دقیق مفاهیم و احساسات نیستند. در واقع، برای درك عمق كلام پیامبران، باید اول خود خدا را شناخت. چه بسا كه مشخصات كسی را، ساعت ها با ذكر جزئیات، برای ما تشریح كنند اما تا خود او نبینیم، چیزی جز یك تصویر خیالی از او در ذهن نخواهیم داشت و هرگز چیزی جایگزین شناخت او نخواهد شد. شناخت خداوند نیز بر همین منوال در برخی متون مقدس آمده كه خدا انسان را به شكل خود آفرید و در او از روح خود دمید. این جمله معانی متعددی دارد؛ از جمله اینكه انسان از قابلیت كسب صفات الهی و اتصال به او برخوردار است. در اینجا نكته دیگری نیز هست كه باید بیشتر شكافته شود و آن اینكه شناخت خداوند تنها از طریق مظهرات مختص نوع خود، یا نوع اشرف جهان خود، قادر به شناختن خداوند است. برای مثال، اگر خدا بخواهد به خروسی جلوه كند، یا به شكل انسان جلوه می كند یا به شكل خروس. در زمان حضرت مسیح، كسانی كه خدا را شناختند، توانستند جلوه او را در مسیح ببیند.«پسر»، جلوه «پدر» بود و «هردو» برای انسان های آن زمان«یكی» بودند. اما با این حال، خداوند چیزی ورای جلوه خود در قالب مسیح بود، زیرا كه خداوند همواره لامكان است و مقام او از تمامی موجودات جداست. ظهور خدا عام است اما نسبت به نوع مخلوق، متفاوت است. پس ما صرفاً می توانیم مظهرات او را بشناسیم و باید به شناخت آنها برسیم. فقط خود خداست كه می تواند خود را به طور مطلق بشناسد و به كنه ذات خود پی برد. صفات الهیبا توجه به آنچه در متون مقدس آمده، اكنون می توانیم خداوند را به حسب صفاتش تعریف كنیم. پر واضح است كه صفات منسوب به خداوند، صرفاً ما را در تجسم دادن او و برقراری ارتباط با او یاری می كند و گرنه خداوند به هیچ وجه قابل تعریف نیست. استاد الهی صفات خداوند را، آنچنان كه در سنت های مختلف مذهبی مورد بحث و فحص قرار گرفته، یك یك مورد تدقیق قرار داده، نتیجه می گیرد كه همه بی هیچ تناقضی مكمل یكدیگرند. علاوه بر این، تاكید می كند كه برداشت ما در این زمینه طبعاً شكل انسانی دارد و چه بسا كه خود از نسبت دادن چنین صفاتی به خداوند تعجب كنیم.خداوند خالق كائنات است. او قبل از هرچیز، منشأ آن چیزی به نظر می آید كه «وجود» یا «زندگی» خوانده می شود. همه جا و با همه هست، تمام و كامل است و لذا جمع اضداد را در خود دارد. مهربان و كریم است اما نسبت به كسی ضعف ندارد. با صادقین صادق است اما می تواند از آنان كه دانسته با او می ستیزند، سخت گیر است. به آنان كه فراموشش می كنند بی اعتناء است و كسانی كه دانسته موجب انحراف دیگران از راه راست می شوند را منحرف می كند. كسانی را كه به او ایمان دارند در ایمان خود استوار می دارد و آنان را كه در او به تمسخر می نگرد در اعتقاد خود پایدار می كند. رفتارش آینه وار است؛ یعنی اثرات نیات انسان ها را به آنان باز می گرداند. با كوچكان كوچك است و با بزرگان بزرگ و قس علی ذلك. لكن از آنجا كه فیاضیت اساس خلقت است، لطف و رحمت و بخشایش او بر عدالتش غلبه دارد. مثلاً هربار كه نتایج اعمال مثبت انسان ها را به آنها باز می گرداند، آنرا چند برابر می كند، انها در مورد اعمال منفی، به دلیل رحمانیت خود، بازتاب عمل را فقط معادل آن مقرر می دارد. بازگرداندن عكس العمب افراد به آنها توسط خدا نه از سر انتقام جوئی بلكه به قصد تعلیم و درمان آنها است زیرا كه خدای حقیقی، مبرا از صفات منفی ناشی از ضعف های انسانی از قبیل خودخواهی، حسادت، بخل، انتقام جوئی، حرص و زورگوئی است. خداوند مخلوقات خود را دوست می دارد و دائماً بر آنها نظر دارد.سؤال اصلی این بود كه خدا چیست و صفاتی از او بر شمردیم، اما تعریف خدا به تنهائی كافی نیست، باید فهمید كه چرا باید به خدا ایمان داشت، به عبارت دقیق تر، باید دانست كه فایده ایمان به خدا چیست. فایده ایماندر بررسی مقدماتی دیدیم كه هر موجودی از سه حق لازم عمومی فطری برخوردار است كه از سه، یكی حق جلب منفعت و دفع ضرر است. انسان، موجودی دو بعدی است كه بعد جسمانی یا بشری او مانند تمامی حیوانات به خودی خود جلب منفعت و دفع ضرر می كند. اما انسان در بعد معنوی اش، به دلیل برخورداری از عقل و اراده برتر، باید خود زمام كار را در دستبگیرد و بیاموزد كه برای خود، خوب را از بد تمیز دهد. اگر اراده ما توسط عقل رحمانی تربیت نشود و در مسیر صحیح نیفتد، چه بسا كه ما را به اخذ تصمیماتی خلاف مصلحت حقیقی ما بكشاند و این بهائی است كه در ازای داشتن بعد معنوی باید پرداخت. جوانه عقل رحمانی در «خود» واقعی یا معنوی انسان وجود دارد، اما رشد طبیعی آن منوط به دو عامل است: گرمای خداوندی و نور الهی. گرمای خداوندی، همان عشق الهی است، عشقی كه ما به خالق خود داریم. این عشق است كه انگیزه و تحرك لازم را برای شكفتن و به «او» واصل شدن می كند. نور الهی، همان علم معنوی است، یعنی مجموع قوانین و دستورات خداوندی یا به عبارتی دیگر، اصول و قواعدی كه توسط خالق وضع شده و با سرشت روح ما سازگار است. برای آنكه خود بخود این گرما و نور الهی را در خود جذب كنیم، راهی جز ایمان به خدای حقیقی نیست، یعنی باید به خدای حقیقی اعتقاد محكم و صادقانه داشت. مقصود از خدای حقیقی، خدایی است كه واقعاً هست، نه خدایی كه زاییده ذهن ماست. آنچنان خدائی كه انبیاء و اولیای حقیقی شناخته و تعریف كرده اند. ایمان به خدایی كاذب، حتی از سر صدق، مانع دست سابی به علم الهی حقیقی است و بدون دسترسی به این علم، رشد معنوی به طور طبیعی میسر نیست. با این حال اگر كسی از سر نادانی، ایمان به خدایی كاذی بست، اما در ایمان خود صادق بود و منافع مادی و شبه معنوی را انگیزه خود نساخت، خداوند بر عهده خود خواهد گدفت كه او را نجات دهد و اگر او خود خواستار هدایت باشد، خداوند هدایتش خواهد كرد. هربار كه سخن از رویش و رشد به میان می آید، فوراً موضوع تغذیه به ذهن خطور می كند. روح نیز همچون جسم، برای رشد طبیعی نیاز به غذای مناسب دارد و غذای مناسب روح همان نور الهی، یعنی دستورات صادره از مبدأ خداوندی است، مشروط بر آنكه شخص به آنها عمل كند و بر حقیقت آنها واقف شود. در اینجا نیز عامل محرك و انگیزه ما ایمان است كه عمل به دستورات خداوندی را در پی دارد و به تغذیه روح منجر می شود. یك سؤال پیش می آید:غذای روح را در كجا باید جست؟ نیروی جاذبه ای كه خداوند بر جمیع مخلوقات اعمال می كند، جهت صحیح را به دست می دهد. این نیرو را نوعی قوه مغناطیسی می توان دانست مه در همه موجودات به صورت كشش به سوی خدا و در انسان به حالت ایمان و عشق تجلی می كند. پس ایمان ما هرچه بیشتر باشد، كشش ما به سوی خدا و نزدیكی ما به او بیشتر است و هرچه بر اسن كشش افزوده شود، خطر انحراف از راه راست كاهش می یابد. ادامه خواندن مقاله وجود خدا

نوشته مقاله وجود خدا اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله معجزات پيامبر (ص)

$
0
0
 nx دارای 24 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : معجزات پیامبر (ص) هر پیامبری با معجزه نبوت و پیامبری خود را اثبات نموده است، خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله وسلم نیز از این قاعده مستثنی نبوده است، و در جاهای مختلف برای اثبات نبوت خود و اتمام حجت با مردمان معجزه ای آورده است؛ که بزرگترین و ماندگارترین آنها قرآن کریم است که در طول زمان حجتی بر پیامبری او بوده است! اما علاوه برآن پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) معجزات دیگری داشته اند که برخی از آنها همانند شق القمر و معراج در خود قرآن آمده است و برخی دیگر در تاریخ ثبت شده است. به طور کلی معجزاتی که از پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) ظاهر شد در چند مرحله ظاهر شده است:نخست معجزاتی است که در بدو تولد ایشان رخ داد مانند فرو ریختن ایوان مدائن و تخت کسری و;بخش دوم معجزاتی است که در هنگام کودکی تا زمان نبوت از آن حضرت ثبت شده است:بخش سوم : معجزاتی است که از ابتدای بعثت تا پایان عمر شریف آن حضرت (صلّی الله علیه و آله) رخ دادبخش چهارم : معجزاتی که بعد از وفات آن حضرت تجلی نمود. که تعداد این معجزات را 4440 مورد عنوان کرده اند که به طور کلی در سه نوع معجزه می توان به آن اشاره کرد! معجزات نوع اولمـعـجـزاتـى اسـت كـه مـتـعلّق است به اجرام سماویّه مانند شقّ قمر و ردّ شمس ‍ و تظلیل غمام و نزول باران و نازل شدن مائده و طعامها و میوه ها براى آن حضرت از آسمان و غیر ذلك معجزات نوع دوممعجزاتى است كه از آن حضرت در جمادات و نباتات ظاهر شده مانند سلام كردن سـنـگ و درخـت بـر آن حـضـرت و حـركـت كـردن درخـت بـه امـر آن حـضـرت و تـسـبـیـح سـنـگـریـزه در دسـت آن حـضـرت و حـنـیـن جذع و شـمـشـیـر شـدن چـوب بـراى عـُكـّاشـه در بـَدْر و براى عـبـداللّه بـن جـَحـْش در اُحـُد و شـمـشـیـر شـدن بـرگ نـخـل بـراى ابـودُجـانـه بـه مـعـجزه آن حضرت و فرو رفتن دستهاى اسب سـُراقـه بـر زمـیـن در وقـتـى كـه بـه دنـبـال آن حـضـرت رفـت در اوّل هجرت و غیر ذلك مـعـجـزاتـى اسـت كـه مـتـعلّق است به اجرام سماویّه مانند شقّ قمر و ردّ شمس ‍ و تظلیل غمام و نزول باران و نازل شدن مائده و طعامها و میوه ها براى آن حضرت از آسمان.معجرات نوع سوم مـعجزات آن حضرت است در زنده كردن مردگان و شفاى بیماران و معجزاتى كه از اعضاى شریفه آن حضرت به ظهور آمده مانند خوب شدن درد چشم امیرالمؤ منین علیه السـّلام بـه بـركـت آب دهـان مـبـارك آن حـضرت كه بر آن مالیده و زنده كردن آهوئى كه گوشت آن را میل فرموده و زنده كردن بزغاله مرد انصارى را كه آن حضرت را میهمان كرده بـود بـه آن و تـكـلّم فـاطـمـه بـنت اَسَد ـ رضى اللّه عنهما ـ با آن حضرت در قبر و زنده كـردن آن حـضرت آن جوان انصارى را كه مادر كور پیرى داشت و شفا یافتن زخم سلمه بن الا كوع كه در خیبر یافته بود به بركت آن حضرت و ملتئم و خوب شدن دست بریده معاذ بن عفرا و پاى محمّد بن مسلمه و پاى عبداللّه عتیك و چشم قتاده كه از حدقه بیرون آمده بود به بركت آن حضرت و سیر كردن آن حضرت چندین هزار كس را از چند دانه خرما و سیراب كردن جماعتى را با اسبان و شترانشان از آبى كه از بین انگشتان مباركش جوشید الى غیر ذلك.(1)شق القمردر روایات مختلفى که در تواریخ شیعه و اهل سنت ازابن عباس و انس بن مالک و دیگران نقل شده عموما گفته‏اند: این معجزه بنا بدرخواست جمعى از سران قریش و مشرکان مانندابو جهل و ولید بن مغیره و عاص بن وائل و دیگران انجام شد،بدین‏ترتیب که آنها در یکى از شبها که تمامى ماه در آسمان بود بنزدرسول خدا (صلّی الله علیه و آله) آمده و گفتند:اگر در ادعاى نبوت خود راستگو وصادق هستى دستور ده این ماه دو نیم شود!رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) بدانها گفت:اگر من اینکار را بکنم ایمان خواهید آورد؟ گفتند: آرى، و آنحضرت از خداى خود درخواست این معجزه راکرد و ناگهان همگى دیدند که ماه دو نیم شد بطورى که کوه‏حرا را در میان آن دیدند و سپس ماه به هم آمد و دو نیمه آن به هم‏چسبید و همانند اول گردید،و رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) دوبار فرمود: «اشهدوا،اشهدوا»یعنى گواه باشید و بنگرید! مشرکین که این منظره را دیدند بجاى آنکه به آنحضرت‏ایمان آورند گفتند!«سحرنا محمد»محمد ما را جادو کرد،و یاآنکه گفتند:«سحر القمر،سحر القمر»ماه را جادو کرد! سفینه ی فضایی آمریکایی ” کلمنتاین ” که سالها در مدار کره ی ماه کار تحقیقاتی انجام می دهد به این نتیجه رسیده است که کره ی ماه صدها سال پیش به دو نیمه ی متساوی تقسیم شده و دوباره به یکدیگر متصل شدند.برخى از آنها گفتند:اگر شما را جادو کرده مردم شهرهاى‏دیگر را که جادو نکرده!از آنها بپرسید،و چون از مسافران‏و مردم شهرهاى دیگر پرسیدند آنها نیز مشاهدات خود را در دو نیم‏شدن ماه بیان داشتند (3) . و در پاره‏اى از روایات آمده که این ماجرا دو بار اتفاق افتادولى برخى از شارحین حدیث گفته‏اند:منظور از دو بار همان دوقسمت‏شدن ماه است نه اینکه این جریان دو بار اتفاق افتاده‏باشد. (4) و البته مجموع روایاتى که درباره این معجزه وارد شده حدود بیست روایت میشود که در کتابهاى حدیثى شیعه و اهل سنت‏مانند بحار الانوار و سیره النبویه ابن کثیر و در المنثور سیوطى ودیگران نقل شده. شق القمر در نگاه ناسا سازمان فضانوردی ” ناسا ” به دو نیم شدن کره ی ماه و سپس پیوند خوردن این دو نیمه به یکدیگر پی برد. پایگاه اینترنتی روزنامه ی عربی ” الوطن ” چاپ آمریکا به نقل از یک محقق اردنی علوم فلکی در این زمینه نوشت: سفینه ی فضایی آمریکایی ” کلمنتاین ” که سالها در مدار کره ی ماه کار تحقیقاتی انجام می دهد به این نتیجه رسیده است که کره ی ماه صدها سال پیش به دو نیمه ی متساوی تقسیم شده و دوباره به یکدیگر متصل شدند. این محقق اردنی با ارسال گزارشی به ناسا آنان را نسبت به این موضوع مطلع ساخت که مسلمانان، این پدیده را متعلق به 1400 سال پیش می دانند و مرتبط به معجزه ای از پیامبر اکرم (ص) به نام ” شق القمر” است. ناسا هیچ تفسیری برای کشف خود نیافته است. زیرا این اتفاق نادر تا کنون برای هیچ جرم آسمانی به وقوع نپیوسته است.(3)معجزات پیامبرخاصه وعامه روایت کرده اند که چون قبایل عرب با یکدیگر اتفاق کردند در اذیت آن حضرت، حضرت فرمود که: خداوندا بر ایشان قحطی بفرست مانند قحطی زمان یوسف. در مدینه نیز قحطی شد، اعرابی به خدمت آن حضرت آمد و از جانب عرب استغاثه کرد که درختان ما خشکید و گیاه های ما منقطع گردید و شیر در پستان حیوانات ما نمانده و چهارپایان ما هلاک شدند، پس حضرت بر منبر آمد و حمد و ثنای حق تعالی ادا نمود و دعای باران خواند و در اثنای دعای آن حضرت باران جاری شد و یک هفته بارید و چندان باران آمد که اهل مدینه به شکایت آمدند و گفتند: یا رسول الله می ترسیم خانه های ما خراب شود پس حضرت اشاره فرمود به سوی آسمان و گفت: الّهُمَّ حَوالینا وَ لا عَلَینا یعنی خداوندا بر احوالی ما بباران و بر ما مباران. و به هر طرف که اشاره می فرمود ابر گشوده می شد پس ابر از مدینه برطرف شد و بر دور مدینه حلقه شد و بر اطراف مانند سیلاب می بارید و بر مدینه یک قطره نمی بارید و یک ماه سیلاب در رودخانه ها جاری بود.معجزه ی پیامبر(ص) جابر روایت کرده که در سرزمین ما چاهی بود که آبش شور بود چنان که کسی نمی توانست از آن آب بنوشد. همه ی مردم آن سرزمین از پیامبر التماس کردند که دعا کند تا آب، شیرین و بسیار شود. حضرت فرمود: طشتی را بیاورید که داخل آن از آن آب شور باشد. وقتی چند نفر این طشت آب را آماده کردند پیامبر پای مبارکش را داخل طشت نهاد و آن را شست و فرمود: این آب را داخل چاه بریزید. و وقتی این کار را انجام دادند، آب شیرین و پر برکت شد. معجزات پیا مبرهاشم بن قاسم از سلیمان ازثابت نقل می کند که می گفته است به انس گفتم: ای ابو حمزه چیزی از معجزات و خارق عاداتی که از رسول خدا دیده باشی برای ما نقل کن، لطفاً از دیگران نقل مکن مگر خودت دیده باشی. گفت: روزی پیامبر (ص) نماز ظهر را گزارد وسپس بر سکویی نشست که معمولاً جبرییل آنجا بر آن حضرت نازل می شد بلال آمد و برای نماز عصر اذان گفت هر کس در مدینه خانه داشت برای تجدید وضو و قضای حاجت بیرون رفت و گروهی از مهاجران که خانه نداشتند همان جا نشسته بودند کا سه ی دهانه گشا دی را که درآن آب بود برای پیامبر آوردند در عین حال کاسه چنان کوچک بود که تمام کف دست رسول خدا در آن جا نمی گرفت. پیامبر (ص)چهار انگشت خود را در کاسه نها د و فرمود: بیایید وضو بگیرید. دست آن حضرت هم چنا ن در کاسه بو د وهمگی از همان آب اند ک وضو گرفتند. گوید، گفتم: ای ابوحمزه چند نفر بودند؟ گفت: بین هفتا د تا هشتا د نفر.برگشت خورشیدپیامبر اکرم (ص) علی بن ابی طالب (ع) را به دنبال کاری فرستاد. هنگام نماز عصر فرا رسید و همه نماز گذاردند اما هنوز او باز نگشته بود. وقتی از مأموریت خود برگشت نماز عصر نخوانده بود. پیامبر (ص) که چشمش به علی (ع) افتاد سر خود را در جامه ای پیچید و در دامن او قرار داد و مشغول شنیدن وحی شد تا هنگامی که نزدیک بود آفتاب غروب کند. وقتی وحی به پایان رسید از وی سؤال کرد نماز عصر را خوانده ای؟ علی (ع) جواب داد: نه یا رسول الله. نتوانستم سر مبارک تو را از دامن خود دور کنم. پیامبر (ص) دست به دعا برداشت و گفت: خداوندا علی به اطاعت از تو و رسول تو مشغول بود پس آفتاب را برای او برگردان. اسماء گوید: والله دیدم که آفتاب برگشت و شعاعش بلند گردید و به جایی رسید که بر زمین ها تابید و وقت فضیلت نماز عصر بازگشت. امیر المؤمنین (ع) نماز گذارد و دوباره آفتاب فرو رفت. برخی از مستشرقین و کشیشان مسیحی به شکل اعتراض بر قرآن و بر پیغمبر ما مسئله‏ای را طرح کرده‏اند که بعضی از نویسندگان اسلام هم؛ نه به آن شکل؛ بلکه به شکل دیگری مطرح نموده و کم و بیش مدعای آنها را قبول کرده‏اند. و آن مسئله؛ معجزات پیغمبر اسلام است. مسیحی‏ها به این شکل مسئله مطرح کرده‏اند که: از خود قرآن استنباط می‏شود که پیامبر اسلام در مقابل تقاضای معجزه که از او می‏شد امتناع می‏ورزید و خود قرآن بر این مطلب دلالت صریح دارد که حتی بوی انکار سخت نسبت‏به معجزه می‏دهد. و آیاتی هم بر این مطلب شاهد آورده‏اند که ما در آینده نزدیک به آن اشاره می‏کنیم. بعضی از نویسندگان اسلامی در عصر اخیر این مطبب را به این شکل توجیه کرده‏اند که: اساسا معجزه مربوط به دوره‏های کودکی بشر یعنی دوره‏هائی است که بشر هنوز مراحل توحش را می‏گذراند؛ و به مرحله علم و تعقل و منطق پا ننهاده بود. و لذا چون از طریق علمی و منطقی ممکن نبود که مسائل را با انسانها مطرح نمود از این نظر پیامبران گذشته معجزه می‏آوردند. و بعبارت دیگر بشر همانند کودک بود و کودک حرف منطقی و استدلالی سرش نمی‏شود و ناچار به قول شاعر: چونکه با کودک سر و کارت فتاد پس زبان کودکی باید گشاد معجزه زبان کودکی است ‏برای کودکها؛ یعنی مردم اعصار گذشته؛ ولی همین که بشر به مرحله بلوغ فکری رسید که بتوان با زبان علم و منطق و استدلال با او سخن گفت دیگر نیازی به معجزه نیست. بلکه همین که پیامبری مبعوث شد و طرحی اصلاحی به بشر عرضه کرد و قوانینی برای بشر و حرکت تکاملی او پیشنهاد نمود، بشر دارای درک و عقل و منطق بلافاصله آن را می‏پذیرد و تسلیم او می‏گردد. پیامبر اسلام تفاوتش با همه پیغمبران گذشته در این جهت است که ظهور پیغمبر مقارن است، از نظر تاریخ جهان؛ با دوره تحول بشر از توحش به تفکر. اقبال لاهوری تعبیر مشابه این دارد که می‏گوید: پیامبر اسلام در یک مقطع تاریخی قرار گرفته است که گذشته‏اش تعلق دارد به دوره کودکی و توحش بشر و آینده‏اش تعلق دارد به دوره علم و منطق بشریت. به این دلیل ماهیت وحی پیغمبر آخر الزمان با وحی‏های دیگر تفاوت دارد. و اصولا پیغمبر اسلام آمد برای اینکه مردم را وارد مرحله تعقل و منطق کند. اقبال لاهوری قریب به این مضمون ادامه می‏دهد که: پیغمبر اسلام از نظر منشا کار که وحی است تعلق دارد به دوره گذشته و از نظر روح رسالتش که دعوت به عقل و منطق و علم و تجربه و آزمایش و پند گرفتن از تاریخ است؛ تعلق دارد به دوره آینده. از نظر اقبال فلسفه ختم نبوت هم همین است. یعنی بیان گذشته دو مطلب را بدنبال خود نتیجه می‏دهد. یکی ختم نبوت و دوم بی‏نیازی از معجزه. یعنی با آمدن این نوع نبوت و رسالت که نبوت و رسالت‏ ختمیه است نه بعد از این زمینه‏ای برای نبوت و رسالت دیگری است و نه دیگر نیازی به معجزه است، زیرا معجزه مربوط به دوره‏های گذشته بوده است. این بیانی است که اقبال طرح کرده و بعضی از نویسندگان اسلامی نیز آن را پیروی نموده‏اند. ما اینک در آن مقام نیستیم که مفصلا در این زمینه بحث کنیم ولی اجمالا می‏گوییم: در فلسفه‏ای که اینها ختم نبوت ذکر کرده‏اند، اشتباه بسیار بزرگی مرتکب شده‏اند. اشتباه نکنید؛ نمی‏خواهیم بگوییم اقبال ختم نبوت را انکار کرده! (چنان که بعضی این اشتباه را کرده‏اند)، خیر، برعکس؛ اقبال ختم نبوت را قبول دارد ولی توجیهی که برای ختم نبوت ذکر کرده‏درست نیست.فلسفه‏ای که او ذکر می‏کند درست‏ بر خلاف متصورش نتیجه می‏دهد. او می‏خواهد با این توجیه ختم نبوت را اثبات کند؛ اما متاسفانه؛ اگر آن حرف درست‏ باشد ختم دیانت نتیجه می‏دهد!! نه ختم نبوت. ما اکنون در این قسمت ‏بحث نمی‏کنیم بلکه بحث ما درباره معجزه است;. ادامه خواندن مقاله معجزات پيامبر (ص)

نوشته مقاله معجزات پيامبر (ص) اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله اهميت ماشين در کشاورزي

$
0
0
 nx دارای 20 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : فصل اولاهمیت ماشین در کشاورزیدر ابتدا، تمام محصولات کشاورزی به منظور تأمین معاش انسان به وسیله قدرت یا توان (1)بدنی انسان تولید و آماده می¬شد. قرنها سپری گشت تا این که از قدرت بدنی حیوانات در کمک به توان بدنی انسان استفاده شد. با کشف آهن، ابزاری ساخته شد که باعث کاهش بیشتر کار بدنی انسان گردید. تبدیل کشاورزی با دست به کشاورزی ماشینی امروزی در ابتدا بسیار کند بود، اما با به وجود آمدن گاو آهن فلزی، موتور احتراق داخلی، تراکتور مزرعه و سایر ماشینهای کشاورزی، این حرکت با سرعتی دور از تصور پیشینیان ما انجام گرفت. تغییراتی که در چند دهه گذشته به وقوع پیوسته است، چنان بر ارزشهای بشری تأثیر گذارده که انسان از چگونگی تأثیر ماشینهای کشاورزی در آینده بشر متحیر میشود. در حقیقت پیشرفت کشاورزی طی یکصد سال گذشته بیش از پیشرفت بشر در این زمینه در طول تاریخ جهان بوده است. امروزه ماهواره¬ها از مزارع عکس¬برداری می¬کنند و متخصصین و دانشمندان را قادر می¬سازند تا مناطق آفت زده را مشخص کرده و رطوبت خاک، حرارت خاک و بسیاری از عوامل دیگر را اندازه¬گیری نمایند. ماهواره¬ای بدین منظور در 21 ژانویه 1975 میلادی توسط کشور ایالات متحده آمریکا به فضا پرتاب گردید. اختراع تراکتورهای کنترل از راه دور که به¬طور خودکار و براساس برنامه¬های کامپیوتری کارهای زراعی را انجام می¬دهند، یکی دیگر از ابداعات بسیار جدید است. تولید این تراکتورها از سال 1994 میلادی در کشور فنلاند شروع شده است. در شکل 1-1 یکی از تراکتورهای خودکار کنترل از راه دور نشان داده شده است. عکسشکل 1-1 یک تراکتور کنترل از راه دور خودکار با نام مودیولر ، ساخت کشور فنلاند.فشار سطحی این تراکتور 906 کیلوگرمی یک – چهارم فشار تراکتورهای متداول با توان یکسان است. کشاورزی امروزه، با توجه به توسعه روز افزون صنعت، بدون استفاده از توان موتور و ماشین نمی¬تواند جای خود را ثابت و استوار نگهدارد. به¬طوری که آمار کشورهای پیشرفته جهان نشان می¬دهد مزارعی که مجهز به توان موتوری و ماشینهای کشاورزی هستند، گذشته از کیفیت و کمیت انجام کار و صرفه¬جویی در مدت انجام مراحل مختلف عملیات آماده¬سازی بستر بذر، کاشت، وجین و سله¬شکنی، سم¬پاشی، کودپاشی، برداشت، بسته¬بندی و ذخیره محصولات کشاورزی نیاز کمتری به توان بدنی کارگر جهت انجام این عملیات دارند (جدول 1-1) همچنین استفاده از ماشین در کشاورزی و مکانیزه کردن مزارع، درتعداد کارگر – ساعات مورد نیاز جهت تولید محصولات مختلف کشاورزی اثر بسیار زیادی داشته است. به¬طور مثال، در سال 1840 میلادی در کشور ایالات متحده آمریکا برای تولید یک تن گندم حدود 85 کارگر – ساعت مورد نیاز بود. در سال 1900 میلادی، با استفاده از دروکن – دسته کنها و خرمن کوبها این تعداد به 39 کارگر – ساعت برای تولید یک تن گندم رسید. امروزه با پیشرفت در ساخت و تولید ماشینهای کشاورزی، به خصوص در ساخت کمباینهای جدید، این نیروی کارگری مورد نیاز تا حدود 5/2 کارگر در – ساعت برای تولید یک تن گندم کاهش یافته است. جدول 1-1: مقایسه کیفیت و زمان مورد نیاز برای انجام شخم در یک هکتار زمین به وسیله یک تراکتور و یک جفت گاو کار.مشخصات کار انجام شده تراکتور 60 قوه یک جفت گاو کار اسب با گاو آهن با گاو آهن بومی برگردان¬دار سه خیش ساعات کار برای انجام شخم 5/2 تا 3 32 تا 53 عمق شخم برحسب سانتیمتر 25 تا 30 8 تا 14 کیفیت برگردان شدن خاک به وسیله گاوآهن کامل و خوب ناقص و بد پنبه همیشه جز و محصولاتی محسوب می¬شده که نیروی کارگری زیادی برای تولید آن مورد نیاز بوده است. اما با مکانیزه کردن تولید این محصول، شامل اصلاح روشهای خاک و رزی و کاشت و همچنین برداشت مکانیکی آن، پیشرفتهای مهمی برای پایین آوردن این نیروی کارگری مورد نیاز به¬وجود آمده است. در سال 1840 میلادی در کشور ایالات متحده آمریکا، برای تولید یک عدل وش پنبه، به وزن 226 کیلوگرم، 439 کارگر – ساعت مورد نیاز بود. در سال 1900 میلادی، با استفاده از روشهای بهتر تولید و وسایل کششی دامی، نیروی کارگری مورد نیاز برای تولید یک عدل 226 کیلوگرمی پنبه، به 283 نفر کارگر – ساعت رسید در سال 1970 میلادی، با استفاده از تراکتورهای ردیف کار، ماشینهای برداشت پنبه و سایر ادوات جدید، نیروی کارگری مورد نیاز برای تولید هر عدل 226 کیلوگرمی پنبه، به 32 کارگر – ساعت کاهش یافت.امروزه، پیشرفت در امر صنعتی شدن جهان و استفاده هرچه بیشتر ماشین در کشاورزی، بخصوص در کشورهای صنعتی، از تعداد افرادی که در مزارع زندگی می¬کنند کاسته شده است. به¬طور مثال، در سال 1820 میلادی حدود 80% از جمعیت کل کشور آلمان را روستاییان تشکیل می¬دادند. در سال 1880 میلادی، این جمعیت به حدود نصف، یعنی 40% رسید و در سال 1925 میلادی تعداد روستاییان این کشور به 25% کاهش یافت. جمعیت روستانشین آلمان¬غربی در سال 1955 میلادی به 14% رسید و تا قبل از پیوستن آلمان¬غربی و آلمان شرقی به یکدیگر، جمعیت روستایی آن کشور به 7% کاهش یافت. در سال 1855 میلادی، حدود 80% از کل جمعیت کشور ایالات متحده آمریکا در مزارع زندگی می¬کردند، در حالی که در سالهای اخیر، بیش از 90% از کل جمعیت آن کشور در شهرهای کوچک و بزرگ سکونت دارند و تنها حدود 2% از جمعیت به کار زراعت اشتغال داشته و در مزارع زندگی می¬کنند. در کشور ما نیز استفاده از ماشین در کشاورزی در چند دهه گذشته یکی از عوامل مهم کاهش تعداد روستانشینان بوده است. طبق آمارهای موجود (جدول 2-1)، در سال 1300 هجری شمسی، 72% از جمعیت کل کشور ما را روستاییان و چادرنشینان تشکیل می¬دادند. در سال 1355 حدود 53% از جمعیت کل کشور در روستاها زندگی می¬کردند و در سال 1375 جمعیت کل روستانشینان کشور به 34/38% رسید. جدول 2-1: جمعیت کل، جمعیت شهری و جمعیت روستایی کشور از سال 1300 تا سال 1375 (هزار نفر). درصد تعداد درصد تعداد کل جمعیت سالجمعیت روستایی جمعیت روستایی جمعیت شهری جمعیت شهری 72 6989 28 2718 9707 13003/71 7975 7/28 3210 11185 13106/70 9060 4/29 3773 12833 13206/69 11301 4/30 4936 16237 13305/65 14654 5/34 7718 22372 13407/58 17622 3/41 12398 30020 13502/48 18699 8/51 20085 38784 136043 23794 57 31806 55800 137034/38 23036 66/61 37029 60055 1375 مأخذ – مرکز آمار ایران و وزارت کشاورزی، مرکز مطالعات برنامه¬ریزی و اقتصاد کشاورزی. فصل دوممکانیزاسیون کشاورزی در ایران مکانیزاسیون کشاورزی چیست؟مکانیزاسیونکشاورزان در ایران موضوعی است که طی سالهای گذشته یا بهتر بگوییم از سال 1345، یعنی سالی که قرارداد بین ایران و جمهوری رومانی به منظور خرید تراکتور و بعضی ادوات کشاورزی منعقد شد و تعداد تراکتور از آن سال در کشور رو به فزونی گذارد مورد بحث متخصصین فن بوده است.وقتی از مکانیزاسیون کشاورزی صحبت به میان می¬آید، اکثراً به فکر کاربرد و استفاده از موتورهای احتراق داخلی و ماشینهای مختلف کشاورزی در مزارع می¬افتند، در حالی که مکانیزاسیون به معنی اعم، این نیست که حتماً از موتور احتراق داخلی و یا از آخرین مدلهای ماشینهای کشاورزی استفاده شود. قبل از این که مکانیزاسیون کشاورزی را تعریف کنیم، ابتدا لازم است دو وسیله ماشین و موتور را تعریف کرده، آنها را از یکدیگر تشخیص داده و جدا نماییم. “ماشین” وسیله¬ای است که اگر به آن توان دهیم، برایمان کار انجام می¬دهد ولی خود به تنهایی قادر به انجام کار نیست. “موتور” وسیله¬ای است که تولید توان می¬کند ولی به تنهایی نمی¬تواند کاری انجام دهد مگر این که این توان را به ماشینی بدهد تا آن ماشین بتواند کار تولید کند. به¬طور مثال یک گاو آهن را می¬توان به وسیله یک یا چند حیوان کار (گاو، اسب، قاطر، شتر و غیره) به حرکت در آورده و زمینی را شخم زد. گاو آهن، در اینجا “ماشین” را تشکیل می¬دهد و حیوان یا حیواناتی که آن را می¬کشند تا زمین شخم زده شود، در حکم “موتور” می¬باشند. در این مثال گاو آهن (ماشین) به تنهایی نمی¬تواند بدون حیوان (موتور) کار انجام دهد، و حیوان (موتور) نیز نمی¬تواند بدون گاو آهن (ماشین)، زمین را شخم بزند. گاو آهن ذکر شده در مثال بالا را ممکن است به وسیله یک تراکتور کشید. بنابراین قوه محرکه تراکتور در اینجا یک موتور است و گاو آهن یک ماشین می¬باشد.یک موتور ممکن است در یک زمان، دو ماشین را به حرکت در آورد و گاهی حرکت هر دو ماشین، برای انجام کار، ضروری است. مثلاً گاو آهنی که به وسیله تراکتور کشیده میشود، در صورتی می¬تواند زمین را شخم بزند که خود تراکتور در حالت حرکت باشد بنابراین موتور تراکتور، دو ماشین را به حرکت در می¬آورد که یکی از آنها گاو آهن و دیگری چرخهای تراکتور می¬باشند. اکنون با روشن شدن فرق بین ماشین و موتور می¬توان مکانیزاسیون کشاورزی را تعریف نمود. کلمه مکانیزاسیون در کشاورزی مترداف با کلمه اتوماسیون در صنعت است که خود به معنی اتوماتیک کردن می¬باشد و اتوماتیک کردن یعنی کم کردن کار کارگری است. بدین ترتیب معنی اخص مکانیزاسیون کشاورزی استفاده از ماشین و موتور در کشاورزی جهت کاهش نیاز به نیروی کارگری می¬باشد. البته این نیاز هنگامی به-وجود می¬آید که درآمد حاصل از کار کارگری کمتر از درآمد به¬دست آمده از جایگزین نمودن ماشین و موتور باشد که خود به عوامل متعددی از جمله عوامل زیر بستگی دارد: 1- دستمزد کارگر بالا باشد.2- مشکلات کارگری موجب وقفه در کار در زمان معین شود.3- زیانهای حاصل از طولانی بودن کار کارگری بیش از هزینه¬های استفاده از ماشین و موتور شود.4- کیفیت کار ماشین آنقدر بالا باشد که هزینه¬های آن را مستهلک نماید.معنی اعم مکانیزاسیون کشاورزی اتخاذ هر روشی است که موجب از دیاد درآمد شود. با این تعریف جایگزین کردن کارگر با ماشین و موتور یکی از زوشها محسوب میشود و استفاده از بذر اصلاح شده برای به دست آوردن عملکرد محصول بیشتر روشی دیگر، که هر دو بخشی از موضوع مکانیزاسیون هستند. آشنایی با وضعیت کشاورزی سنتی ایرانایران از قدیم الایام مهد تمدنهای باستانی و یکی از مراکز تولید مواد کشاورزی دنیای باستان بوده است. به¬طوری که بسیاری از پیشرفتهای کشاورزی و دامپروری مانند پرورش اسب و ترویج نباتات سودمند را باید مرهون زحمات و ابتکارات اهالی این مرز و بوم دانست. حفاریهایی که در تپه سیالک کاشان انجام یافته، نشان می¬دهد که حدود شش هزار سال پیش، کشاورزی در میان مردم آن منطقه معمول بوده و ایرانیان متمدن قرنها پیش از این در این راه کار کرده¬اند. از نقش روی استوانه¬ای که در شهر شوش کشف شده، معلوم گردیده که در سه هزار سال قبل از میلاد مسیح مردم ایران گندم را در مخزن¬هایی که امروزه هم در بعضی از نواحی دیده میشود ریخته و انبار می¬کرده¬اند. ادامه خواندن مقاله اهميت ماشين در کشاورزي

نوشته مقاله اهميت ماشين در کشاورزي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله اکاليپتوس چيست

$
0
0
 nx دارای 35 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : نام علمی Eucalyptus globulus کالیپتوس بومی استرالیا است، و در این قاره غذای اصلی موجود در وعده غذایی خرسهای کوآلا محسوب میشود. امروزه این گیاه در سرتاسر جهان از جمله ایالات متحده کشت میشود. اکالیپتوس گونه های بسیاری دارد. برخی از گونه های آن به اندازه گلهای تزئینی و برخی دیگر به اندازه درختان بزرگ است. اکالیپتوس لثه آبی یا درخت تب استرالیا، شناخته شده ترین گونه اکالیپتوس است که مصرف پزشکی دارد. ارتفاع این گیاه به 230 پا می رسد.برگهای 4 تا 12 اینچی این گیاه سبز تند و براق است. وقتی پوسته خاکستری آبی این گیاه کنده میشود، زیر آن پوسته کرمی رنگ وجود دارد.اشکال موجوداین گیاه به صورت روغن مایع اساسی، روغن اساسی به شکل پماد تنتور برگ (محلول تهیه شده از گیاه و الکل یا گیاه، الکل و آب)، برگ خام و چای قابل دسترسی است. قطره های ضد سرفه تجاری، انواع شربتها، مایعات تبخیر کننده، روغنهای مالیدنی، انواع خمیردندان و مواد شستشوی دهان حاوی روغن اکالیپتوس یا ترکیب اصلی آن یعنی سینئول است. نحوه مصرفاین گیاه برای درمان التهاب سینه، ریه ها، بینی و گلو بکار می رود و می تواند برخی از گونه های باکتری و همچنین برخی از انواع قارچها را از بین ببرد. وقتی ازاین گیاه دارویی برای مصرف موضعی استفاده می کنید، می تواند درد رماتیسمی را تسکین بخشد. قبل از مصرف میزان ریز یا هر میزان مصرف، با پزشک معالج خود مشورت و از دستورات ایشان پیروی کنید.• جوشانده برگ اکالیپتوس (برای احتقاق): 1/2 تا 1 میلی لیتر روزانه. • روغن برای مصرف موضعی (برای مقاصل متورم یا احتقاق سینه): 30 میلی لیتر روغن اکالیپتوس را به 500 میلی لیتر آب ولرم اضافه کنید. • اکالیپتول: روزانه 0/05 تا 0/2 میلی لیتر (1 تا 2 قطره برای هر لیوان آب جوش). • روغن اکالیپتوس (برای استعمال موضعی): نصب تا یک میلی لیتر (15 تا 30 قطره) روغن مزبور را به نصف لیوان روغن مایع (کنجد، زیتون و غیره) اضافه کنید. به منظور استفاده استنشاقی از این گیاه داروئی، 5 تا 10 قطره از روغن آنرا به 2 لیوان آب جوش اضافه کنید و سپس حوله را بالای سر خود بکشید و بخار آنرا استنشاق کنید.شناسنامه Myrtaceae :تیره Eucalyptus camaldulensis dehn :نام لاتین Red Gum – Riversed eucalyptus :نام انگلیسی اکالیپتوس :نام فارسی شجره الکافور :نام عربی شرح گیاه درختان اوکالیپتوس از درختان عظیم و سریع الرشد اقیانوسیه است ولی به نقاط مختلف عالم انتشار یافته و جنگلهای وسیعی از آنرا در هند و مراکش ایجاد نموده اند. نام علمی جنس آنها از دو واژه یونانی eu به معنای خوب و kalypto به معنای پنهان مشتق شده است این درخت نیز در حدود بیش از نیم قرن قبل به ایران وارد شده است و در مناطق جنوب کشور که محیط مناسبی برای آن بوده است کاشته شده و اکنون درختان کهن سال آن در فارس دیده می شود. در حدود سال های 1310 گونه های مختلفی از اوکالیپتوس به ایران وارد شده و در شمال کشور کشت گردید چوب سخت و با دوام درخت پوسیدگی حاصل نمی کند پوست ساقه آن رنگ قهوه ای مایل به زرد دارد و به سهولت از ساقه جدا می گردد. برگ درخت بر حسب آنکه متعلق به گیاه جوان و یا شاخه های جوان یا مسن باشد دارای اشکال مختلف است در شاخه های جوان برگها وضع متقابل ، افقی و تقریباَ عاری از دمبرگ دارند. شکل ظاهر آن بیضوی دراز و مدور در قسمت قاعده پهنک است کناره پهنک برگهای آن صاف است طول آنها ا در حدود 10 تا 15 سانتی متر و عرض آنها 4 تا 8 سانتی متر می باشد. رنگ برگها در آغاز سبز مایل به آبی است ولی تدریجاً به رنگ سبز مایل به سفید در می آید. شاخه های حاصل این نوع برگها ظاهر چهار گوش و بال دار دارد. در درختان مسن وضع و ظاهر برگها نه تنها حالت منفرد بر روی ساقه دارند بلکه هر یک به یک دمبرگ باریک به طول 2 تا 3 سانتی متر ختم می شوند. پهنک برگ درختان مسن باریک و دراز عاری از تار ، منتهی به نوک باریک و دارای قسمت انتهایی خمیده است رنگ آنها سبز یا سبز مایل به زرد در هر دو سطح پهنک می باشد. طول آنها 16 تا 25 سانتی متر و عرض آنها 2 تا 5 سانتی متر است. محل مناسب رویش گونه های اکالیپتوس بیشتر در زمینهای باتلاقی و مردابها و بر حسب نوع گونه اکالیپتوس در آب و هوای نیمه خشک و نیمه مرطوب ، خاک نسبتاً آهکی و ماسه ای بهتر رشد می نماید. قسمت مورد استفاده قسمت مورد استفاده اکالیپتوس برگهای آن مخصوصاً برگ درختان مسن تر است. برگهای این گیاه بر حسب گونه اکالیپتوس دارای اشکال مختلف هستند که از شکل برگها طرز قرار گرفتن آنها را روی ساقه و ساختمان گل و میوه گونه های مختلف اکالیپتوس را شناسایی می کنند. روش کاشت و داشت تکثیر اکالیپتوس از طریق دانه نهال و اندامهای رویشی (قلمه و پیوند زدن) انجام می گیرد. الف) تکثیر از طریق دانه : برای این کار پس از بدست آوردن بذر مناسب که معمولاً یکی از کارهای اساسی در امر بذرگیری از درخت اکالیپتوس، شناخت درخت مادر می باشد. سپس آنرا در زمینی می کارند که دارای خاک نرم و نسبتاً مرطوب همراه با نور باشد. بعد از این که یک هفته از رشد بذر گذشت و بذرها بتدریج جوانه زدند خطر وجود علفهای هرز نهالها را تهدید می کند و تا زمانیکه نهال اکالیپتوس بر علفهای هرز پیروز نشده است خطر تا دو سال وجود دارد. به همین دلیل بایستی در شرایط بسیار مناسب به کشت اکالیپتوس با بذر پاشی آن اقدام نمود. در هر حال همیشه باید توجه داشت که نهال اکالیتپوس به وسیله پوشش علفی از بین نرود. برای از بین بردن علفهای هرز، در چندین مرحله باید به وجین کردن آن اقدام کرد. ب) تکثیر از طریق نهال : در این جا ابتدا مسئله تولید و پرروش نهال مطرح است که در نهالستان یا در گلدان های مخصوص به نام جیفی (Jiffy pots) انجام می گیرد. در خصوص نهالستان به نکات اساسی باید توجه نمود که عبارتست از : انتخاب محل ، مساحت نهالستان ، تسطیح ، خیابان کشی ، آبیاری، بادشکن، سایبان و غیره می باشد. اقدامات لازم در این نهالستان مشابه نهالستانهای عمومی است در هنگام کشت نهالها در مزرعه طول آنها نباید کمتر از 15 و بیشتر از 35 سانتی متر باشد. فاصله و تراکم کشت در درختان اکالیپتوس باید کاملاً رعایت شود. بدین ترتیب که در هر هکتار حداکثر 2500 اصله اکالیتپوس به فاصله 2×2 کاشته شود. جهت مراقبتهای لازم بعد از کاشت از قبیل خارج کردن یا از بین بردن علفهای هرز می توان از دالا پون (Dalapon) (کروزن (Kerosene) استفاده نمود. ج) تکثیر اکالیپتوس به وسیله اندامهای رویشی ازدیاد از طریق اندامهای رویشی اهمیت خاصی در توسعه و انتشار پایه های مرغوب دارد. بدین وسیله می توان صفات یا کیفیات خاصی را که در بعضی پایه ها ایجاد شده حفظ نمود و توسعه داد لیکن ازدیاد رویشی در اکالیپتوس فوق العاده مشکل است. زمان برداشت دوره برداشت اکالیپتوس به نوع گونه کیفیت رویشگاه، تراکم جنگل و نوع محصول قابل مصرف در بازار بستگی دارد. بهترین فصل محصول برداری برگها در مرداد و مهر ماه می باشد. دامنه انتشار در خیلی ا ز نقاط کشور پرورش داده می شود. از برگهای اكالیپتوس برای درمان جراحات و پایین آوردن تب استفاده می كردند. آنها همچنین می دانستند اگر در منطقه بیابانی استرالیا به نام “آتبك” (Outpack) با بی آبی مواجه شوند، می توانند ریشه های اكالیپتوس را، كه آكنده از آب است، از زمین برای رفع تشنگی بیرون بیاورند. برگهای اكالیپتوس و روغنی كه آنها تولید می كنند سبب كشتن باكتریها و رفع ناراحتیهای تنفسی افراد مبتلا به خناق، آسم و برونشیت میشود. اگر سابقه مصرف ویكس دارید، آنگاه احتمالاً خنكی و اگر در خانه خود شاهد سوسك هستید، اضافه كردن چندین قطره روغن اصیل اكالیپتوس بر لباسهای مندرس و گذاشتن آنها را در كمد لباسهایتان امتحان كنید (دقت كنید لباسهای مزبور را از مواد غذایی یا ظروف دور نگهدارید). به خاطر داشته باشید كه روغن اكالیپتوس فوق العاده برای انسان سمی است و در مصرف آن باید دقت كنید. اگر فرزند دارید، اطمینان پیدا كنید كه روغنهای اصیل این گیاه دور از دسترس او نگهداشته شود. معرفی گیاه:اكالیپتوس بومی استرالیا است، و در این قاره غذای اصلی موجود در وعده غذایی خرسهای كوآلا محسوب میشود. امروزه این گیاه در سرتاسر جهان از جمله ایالات متحده كشت میشود. اكالیپتوس گونه های بسیاری دارد. برخی از گونه های آن به اندازه گلهای تزئینی و برخی دیگر به اندازه درختان بزرگ است. اكالیپتوس لثه آبی یا درخت تب استرالیا، شناخته شده ترین گونه اكالیپتوس است كه مصرف پزشكی دارد. ارتفاع این گیاه به 230 پا می رسد. برگهای 4 تا 12 اینچی این گیاه سبز تند و براق است. وقتی پوسته خاكستری آبی این گیاه كنده میشود، زیر آن پوسته كرمی رنگ وجود دارد. تركیبات گیاه:چای و عصاره این گیاه از ماده برگ خیس خورده در محلول الكل كه دارای مواد فعال است، تهیه میشود. پاره ای از این عناصر و تركیبات فعال “تانین” و “فلاونوید” نامیده میشوند. روغن اصیل برگ تهیه شده از تقطیر بخار عمدتاً از عنصر فعالی به نام “سینوئول” تشكیل شده است. روغن این گیاه همچنین حاوی سایر عناصر شیمیایی گیاهی است. اشكال موجود:این گیاه به صورت روغن مایع اساسی، روغن اساسی به شكل پماد تنتور برگ (محلول تهیه شده از گیاه و الكل یا گیاه، الكل و آب)، برگ خام و چای قابل دسترسی است. قطره های ضد سرفه تجاری، انواع شربتها، مایعات تبخیر كننده، روغنهای مالیدنی، انواع خمیردندان و مواد شستشوی دهان حاوی روغن اكالیپتوس یا تركیب اصلی آن یعنی سینئول است. نحوه مصرف:این گیاه برای درمان التهاب سینه، ریه ها، بینی و گلو بكار می رود و می تواند برخی از گونه های باكتری و همچنین برخی از انواع قارچها را از بین ببرد. وقتی ازاین گیاه دارویی برای مصرف موضعی استفاده می كنید، می تواند درد رماتیسمی را تسكین بخشد. قبل از مصرف میزان ریز یا هر میزان مصرف، با پزشك معالج خود مشورت و از دستورات ایشان پیروی كنید. جوشانده برگ اكالیپتوس (برای احتقاق): 1/2 تا 1 میلی لیتر روزانه. روغن برای مصرف موضعی (برای مقاصل متورم یا احتقاق سینه): 30 میلی لیتر روغن اكالیپتوس را به 500 میلی لیتر آب ولرم اضافه كنید. اكالیپتول: روزانه 0/05 تا 0/2 میلی لیتر (1 تا 2 قطره برای هر لیوان آب جوش). روغن اكالیپتوس (برای استعمال موضعی): نصب تا یك میلی لیتر (15 تا 30 قطره) روغن مزبور را به نصف لیوان روغن مایع (كنجد، زیتون و غیره) اضافه كنید. به منظور استفاده استنشاقی از این گیاه داروئی، 5 تا 10 قطره از روغن آنرا به 2 لیوان آب جوش اضافه كنید و سپس حوله را بالای سر خود بكشید و بخار آنرا استنشاق كنید. نكات احتیاطی:در دوران بارداری یا شیردهی از مصرف اكالیپتوس پرهیز كنید. روغن این گیاه اگر استعمال موضعی داشته باشد، سمی نیست. اما نباید از این گیاه برای مصارف داخلی استفاده كرد. انجمن فرآوردهای گیاهان دارویی آمریكا برگ اكالیپتوس را از نظر بی خطری در ردیف و درجه دو ارزیابی كرده است. درجه 2 به معنای این است كه در كاربرد این گیاه محدودیتهایی متصور است. در ارتباط با عصاره های برگ اكالیپتوس باید گفت كه افرادی كه مبتلا به التهاب معده ای- روده ای یا التهاب مجرای صفراوی هستند، باید از مصرف عصاره برگ اكالیپتوس اجتناب كنند. در صورت ابتلا به ناراحتی كبد نیز از مصرف آن پرهیز كنند. در صورتی كه مشمول هر كدام از این حالات هستید، با پزشك خود مشورت كنید. از مصرف بی رویه عصاره مزبور نیز اجتناب ورزید. “تانین” موجود در عصاره این گیاه می تواند، در صورتی كه بی رویه مصرف شود، به انواع شكم درد یا آسیب كبدی و كلیوی منجر شود. هرگونه روغن این گیاه را به صورت یا بینی كودكان زیر دو سال نمالید. تداخل های احتمالی:روغن و عصاره اكالیپتوس می تواند اثرات داروهایی را كه برای درمان كمبود قند خون بكار می رود، خنثی كند. اگر به بیماری افت قندخون مبتلا هستید، مطمئن شوید كه پزشك شما قبل از آغاز درمان با این گیاه در جریان امر واقع شده است.خواص : از برگهای اكالیپتوس برای درمان جراحات و پایین آوردن تب استفاده می گردد. مردمان استرالیا می دانستند اگر در منطقه بیابانی استرالیا به نام “آتبك” (Outpack) با بی آبی مواجه شوند، می توانند ریشه های اكالیپتوس را، كه آكنده از آب است، از زمین برای رفع تشنگی بیرون بیاورند. برگهای اكالیپتوس و روغنی كه آنها تولید می كنند سبب كشتن باكتریها و رفع ناراحتیهای تنفسی افراد مبتلا به خناق، آسم و برونشیت میشود. اگر سابقه مصرف ویكس دارید، آنگاه احتمالاً خنكی و احساس سوزش ناشی از مرهم روی پوست و پاك شدن سینوس ها در اثر رایحه نعناعی و معطر را به یاد خواهید آورد. در واقع این اثرات روغن اصیل اكالیپتوس است. اكالیپتوس به انواع عطر،و برخی از مواد غذایی و نوشیدنیها اضافه میشود. از این گیاه همچنین به عنوان عامل دفع حشرات نیز استفاده و به روغن شمع و افشانه های حشره كش نیز اضافه میشود. اگر به هیره ها (حشرات) و گرد و غبار آلرژی دارید، می توانید اضافه كردن چند قطره روغن اصلی اكالیپتوس به مایع شستشوی لباسهایتان را مورد توجه قرار دهید. تحقیقات اخیر مؤید این است كه این گیاه دارویی تعداد هیره ها (حشرات)ی گرد و خاك را تا حد زیادی كاهش می دهد و راه تنفس شما را بازتر می كند.اگر در خانه خود شاهد سوسك هستید، اضافه كردن چندین قطره روغن اصیل اكالیپتوس بر لباسهای مندرس و گذاشتن آنها را در كمد لباسهایتان امتحان كنید (دقت كنید لباسهای مزبور را از مواد غذایی یا ظروف دور نگهدارید). به خاطر داشته باشید كه روغن اكالیپتوس فوق العاده برای انسان سمی است و در مصرف آن باید دقت كنید. درختى است بلند و همیشه سبز كه ارتفاع آن به 65-45 متر مى رسد. پوست درخت نقره اى است كه هرساله به صورت ورقه جدا شده و قطعه قطعه مى گردد ولى بعد رنگ آن زرد مى شود و در قسمت یقه دائمى است. میوه آن بدون پایك یا با پایك كوتاه و خمیده كروى تا مخروطى پهن است و چهار نوار گیلدار آن كاملاً مشخص است. سطح میوه داراى شیار هاى كوچك است. برگ هاى گیاه بخش دارویى آن را تشكیل مى دهد. رنگ تمام برگ هاى اولیه و شاخه ها سبز مایل به آبى یا كبود است ولى به تدریج سبز مایل به سفید و مومى مى گردد. زمان گلدهى این گونه خرداد تا آبان ماه است. برگ ها از قسمت هاى پهن تر گیاه جمع آورى مى شود. این گیاه بومى شرق استرالیا و تاسمانى است. در ایران در شرق بحر خزر (میانكاله)، غرب بحر خزر (هشتپر)، سراوان، خوزستان و فارس كشت شده است. برگ هاى گیاه واجد حداقل یك درصد اسانس و داراى دست كم 70 درصد سینئول است.اكالیپتوس اثر خلط آور، ضدعفونى كننده و ضداسپاسم داشته در تسكین علائم سرماخوردگى موثر است. از ماده موثره اسانس آن در پماد هاى ضدتحریك و خمیردندان ها استفاده مى شود. به عنوان حشره كش و دور كننده حشرات نیز به كار مى رود. همچنین به صورت پماد و مخلوط با روغن هاى پایه در تخفیف التهاب و تسكین درد هاى عضلانى از طریق موضعى مصرف مى شود. اسانس اكالیپتوس در دوز هاى بالا مانند بسیارى اسانس هاى دیگر به علت تحریك روده مهلك است. در طب گذشته ایران هیچ گونه اشاره اى به موارد مصرف اكالیپتوس نشده است. از فرآورده هاى موجود در بازار مى توان به بخور اكالیپتوس (به صورت تنتور و به صورت پودر) اشاره كرد. از زمانی كه دانشمندان علوم گیاهی برای استفاده از اكالیپتوس‌ها به عنوان گونه غیربومی در اروپا، شبه‌قاره هند و كشورهای همجوار، آفریقا، آمریكای شمالی و آمریكای جنوبی ابراز تمایل كردند، بیش از 200 سال می‌گذرد. اكالیپتوس‌ها به صورت گسترده در نواحی گرمسیری، نیمه گرمسیری و معتدل دنیا كشت شدند، به نحوی كه تا سال 2000 میلادی مساحتی بالغ بر بیش از 10 میلیون هكتار از سطح زمین را پوشاندند. ادامه خواندن مقاله اکاليپتوس چيست

نوشته مقاله اکاليپتوس چيست اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله اقتصاد کشاورزي

$
0
0
 nx دارای 32 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : اقتصاد کشاورزی اقتصاد کشاورزی، در جهان امروز یکی از مشکلات اساسی بشر تأمین نیازهای غذایی است، به گونه‌ای که امنیت غذایی به عنوان یکی از اهداف مهم سرلوحه برنامه‌های دولتها قرار گرفته‌است. بدون شک به منظور نیل به امنیت غذایی علاوه بر اتخاذ سیاستهای مطلوب و برخورداری از منابع کافی باید تولید کشاورزی به گونه‌ای باشد که تمامی نیازهای جامعه را برآورده کند . از سوی دیگر تولید کشاورزی خود نیازمند دو گروه عوامل تولیدی می‌باشد. گروه اول، عوامل فیزیکی تولید از قبیل: زمین، بذر، آب، نیروی کار و غیره که وجود آنها از نظر کمی و کیفی شرط لازم تولید است و گروه دوم عوامل غیرفیزیکی تولید که ریشه در مدیریت و اقتصاد کشاورزی دارند. با توجه به اهمیت و ضرورت مدیریت و اقتصاد کشاورزی، این عامل به عنوان شرط کافی تولید تلقی می‌گردد. بنابراین به منظور تولید کشاورزی مطلوب و بهینه، وجود عوامل فیزیکی و غیرفیزیکی تولید در کنار یکدیگر لازم و ملزوم هم می‌باشند. مهندسی اقتصاد کشاورزیتعریف و هدفاقتصاد کشاورزی به مجموعه‌ای از علوم و روشها اطلاق می‌شود که عوامل اقتصادی موثر در امور کشاورزی، روابط اقتصادی موجود بین عوامل تولید کشاورزی و کاربرد اصول اقتصادی را در تولید و توسعه کشاورزی مورد بحث و بررسی قرار می‌دهد و این امکان را به کشاورز می‌دهد که با مقدار زمین سایر لوازمی که در اختیار دارد سود بیشتری بدست اورد. به بیان دیگر اقتصاد کشاورزی عبارت از کاربرد اصول و نظریه‌های اقتصاد عمومی در فرآیند تولید، مبادله، توزیع و مصرف مواد غذایی و مواد خام اولیه مورد نیاز سایر بخش هاست. بر این اساس می‌توان نتیجه گرفت که اقتصاد اهمیت و جایگاه در جامعهبا عنایت به اهمیت تولید کشاورزی در امنیت غذایی جامعه و نیز ضرورت توجه به ابعاد اقتصادی تولیدو با توجه به این که کشاورزان در این زمینه اطلای کمی دارند(به خصوص کشاورزان ایران) اقتصاد کشاورزی به عنوان یکی از شاخه‌های علوم کشاورزی از حدود یک قرن پیش در کنار سایر رشته‌های کشاورزی به تدریج مطرح شد و با سیر تکاملی‌اش امروزه به شکل یک دانش منسجم و مدرن در مراکز آموزش عالی و تحقیقاتی در اختیار مشتاقان علم و جامعه کشاورزی قرار . در عرصه فعالیت‌های زراعی، حضور متخصصانی که علاوه بر دانش کشاورزی، اصول علم اقتصاد را نیز فراگرفته باشند و بتوانند با استفاده از تجربیات و دانش خود، در زمینه برنامه‌ریزی و تهیه طرح‌های تولیدی محصولات کشاورزی بطور اقتصادی فعالیت کنند، از ضروریات تحول کشاورزی کشور است و این امر، جایگاه و اهمیت رشته مهندسی اقتصاد کشاورزی را به خوبی مشخص می‌کند.وبا توجه به این که امروزه یکی از راههای تحت سلطه در اوردن کشورها وابسطه کردن از طریق مواد غذایی است بررسی روش های اقتصادی کاهش ضایعات محصولات کشاورزی:چكیده:موضوع بحث انگیز روند افزایشی ضایعات مواد غذایی، یكی از چالشهای جدی اكثر كشورها به ویژه، كشورهای در حال توسعه است، سیاستمداران و اندیشمندان مجامع علمی در جهان سوم درصدد برآمده اند برای كاهش ضایعات محصولات كشاورزی در مراحل كاشت، داشت و برداشت و مراحل توزیع و مصرف چاره اندیشی كنند. بر همین اساس ضرورت دارد به خط مشی سیاست كلان، راهكارهای عملی و اجرایی جهت جلوگیری از ضایعات از جانب دولت و نیز بالا بردن سطح آگاهی عمومی در كاهش ضایعات اهمیت داده شود. در این مقاله همچنین مسایل مبتلا به مراحل كاشت، داشت و برداشت و نیز مرحله مصرف، تاثیر ضایعات در قیمت غذایی كشور، اثر فرسودگی ماشینهای كشاورزی در افزایش ضایعات، حمایت از كشاورزان در جهت افزایش بهره وری، اصلاح نظام خرید تضمینی، بسته بندی، خود كفایی در غلات در افق ده ساله، سهم كشاورزی در عوامل تولید ملی و ارزش تولید در اقتصاد ملی تجزیه و تحلیل شده است. در بخش دیگری از مقاله برنامه كنار گذاری كشت محصول (Set aside)، سیاستهای كاهش هزینه مبادله (Transaction cost)، كاهش یارانه بعضی از محصولات غذایی، بكارگیری مناسب خرید تضمینی، افزایش كیفیت بسته بندی، كاهش ضایعات از طریق بازاریابی مناسب (كارایی سیستم بازاریابی و ضایعات در سیستم بازاریابی) و نقش مجموعه فعالیت های بازاریابی، وظیفه متخصصین بازاریابی و پرهیز از دور باطل تولیدات نامناسب، نقش بازاریابی نامناسب و در افزایش ضایعات مورد بحث قرار گرفته است. با توجه به اهمیت استراتژیك بخش كشاورزی در ارزش تولید ناخالص كشور و ارزش صادرات غیر نفتی و اشتغال كشور كاهش ضایعات می تواند علاوه بر افزایش عملكرد محصولات زراعی و باغی، در ایجاد اشتغال، توسعه صادرات غیر نفتی و ایجاد امنیت غذایی از اهمیت بالایی برخوردار است.لغات كلیدی: كاهش ضایعات، امنیت غذایی، اصلاح نظام خرید تضمینی، برنامه كنار گذاری كاهش هزینه مبادله، كیفیت بسته بندی، بازاریابی مناسب مقدمه:یكی از سیاستهای جدی دولتها در امر امنیت غذایی، كاهش ضایعات غذایی است و از طرف دیگر سازمان FAO راههایی را برای جلوگیری از ضایعات مواد غذایی به مسئولان كشاورزی و تأمین كنندگان موادغذایی دولتهای عضو، ارائه داده است.موضوع با اهمیتی كه دولتمردان هر كشوری باید درنظر بگیرند تعیین خط مشی كلان در رابطه با كاهش ضایعات می باشد و بعد از تعیین خط مشی و سیاست كلان بایستی مسئولیتها و وظایف، سازمانهای خصوصی و دولتی مشخص و تعیین شود. در این راستا باید دو راه حل در نظر گرفته شود. راه حل اول مربوط به بالا بردن سطح آگاهی عمومی در كاهش ضایعات از طریق روشهای جلوگیری از ضایعات می باشد. البته این راه حل در روند درازمدت ثمردهی خواهد داشت. راه حل دوم مربوط به تدوین سیاستها از طرف دولتها می باشد. اجرای این سیاستهای بعد از تدوین اثرگذاری سریعتری در كاهش ضایعات خواهد داشت. بطور مثال كاهش سوبسید نان از طرف دولت می تواند سریعاً بر مصرف نان تأثیر گذارد. تأكید بر دو راه حل فوق به علت افزایش جمعیت و كاهش منابع طبیعی، امكانات و منابع محدود می باشد و پاسخگویی به نیاز غذایی افراد بتدریج از جانب مسئولان دولتی مشكل می شود، غذا و امنیت غذایی نه تنها وجه اقتصادی – اجتماعی دارد، بلكه به تازگی چهره سیاسی گرفته و به عنوان ابزار سیاسی مورد استفاده كشورهای صنعتی قرار می گیرد. با توجه به شرایط فعلی اقتصاد و كاهش درآمد ارزی در كشور باید، از امكانات استفاده بیشتری كرد، تا تولیدات را افزایش داد و از بند واردات رها شد و نهایتاً از هدر رفتن ارز جلوگیری كرد.در این مقاله هدف بر این است، اهمیت جلوگیری از ضایعات بیشتر شكافته شود و نیز روشهای اقتصادی جلوگیری از ضایعات مورد تجزیه و تحلیل و بررسی قرارگیرد و در پایان پیشنهادات و نتایج ارائه خواهد گشت. مروری بر مطالعات انجام یافته درخصوص ضایعات محصولات كشاورزیمهمترین مطالعات انجام شده در مورد ضایعات نان را می توان به صورت ذیل بیان نمود:1- «قیمت تعادلی نان»، محسن محسنین، (1373). سازمان تحقیقات،‌آموزش و ترویج كشاورزی.در این تحقیق كه هدف از آن تعیین قیمت تعادلی نان بود، 55 نانوایی (تافتونی، بربری، لواشی، سنگكی و نواری) و 528 خانوار معمولی ساكن در تهران از لحاظ مصرف و ضایعات نان مورد بررسی قرارگرفته اند. بررسی های انجام شده نشان می دهد كه ارتباط ضعیفی بین مجموع مخارج و مقدار مصرف سرانه نان وجود دارد و میزان ضایعات برابر 5/12 درصد مقدار خرید نان است. بیشترین ضایعات، در خانوارهای كم درآمد دیده شده و با افزایش تعداد افراد خانوار درصد ضایعات نیز افزایش می یابد. همبستگی ضایعات سرانه با تحصیلات و سن همسر منفی است. 2- «گزارش نتایج كیفی و ارزش نانوایی ارقام گندم كلیه نقاط ایران» (1367) پرویز ایرانی، موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر، واحد تكنولوژی شیمی و غلات، كرج.در این تحقیق 5231 نمونه از بذور كلیه نقاط ایران مورد آزمایش قرار گرفتند و از نتایج آن می توان گفت كه در انتخاب ارقام گندم باید از ارقامی كه دارای مقطع آردی هستند خودداری نمود و بیشتر گندم با دانه های شیشه ای را برگزید. چون دانه های آردی اكثراً از كیفیت ضعیف تری برخوردارند و به دلیل ایجاد حالت چسبندگی، مشكلات زیادی را در امر آسیاب كردن به وجود می آورند، خسارت آفت سن و مرض فوزاریوم، روی گندم های دانه نرم، بیشتر بوده و كیفیت نانوایی آنها را كاهش می دهد. در ضمن سایر نتایج تحقیقات نشان داد كه برای تهیه نان مرغوب، آرد باید حداقل یك تا دو ماه برای ادامه فعل و انفعالات و استراحت در سیلو باقی بماند و درضمن باید سه مرحله اصلی (بهم زدن خمیر، زمان تخمیر و مرحله پخت) كاملاً رعایت شود. 3- موضوعی تحت عنوان جلوگیری از ایجاد ضایعات در محصولات فاسد شدنی كه ناشر آن سازمان FAO است توسط علیرضا قدیمی با همكاری منصور عباس آبادی در سال 1379 در گروه پژوهشی استراتژیهای ملی و كشاورزی پایدار موسسه پژوهشهای برنامه ریزی و اقتصاد كشاورزی ترجمه شده است. در این مقاله به موضوعاتی همچون اهمیت محصولات فاسد شدنی، عوامل مرتبط با سیستمهای پس از برداشت و محصولات ریشه ای و غده ای اشاره شده است. در این گزارش بیشتر بر روی روشهای فنی جلوگیری از ضایعات، روشهای انبارداری و سردخانه ای، جلوگیری از ضایعات و روشها و طریقه حمل و نقل تأكید گردیده است. 4- در زمینه ضایعات مقاله دیگری تحت عنوان «تعیین و ارزیابی اقتصادی گندم در زمان برداشت و خرمنكوبی در مناطق هرات، مروست و ابركوه استان یزد» در سال 1376 توسط محمود حمیدنژاد و بقیه بررسی شده كه در فصلنامه شماره 34 موسسه پژوهش های برنامه ریزی و اقتصاد كشاورزی در تابستان 1380 انتشار یافته است این مقاله به نحوه سیاستگذاری و برنامه ریزی مناسب در زمینه كاهش ضایعات محصول گندم منوط به فراهم بودن آمار و اطلاعات مربوط بر میزان و ارزش ضایعات این محصول در مراحل مختلف تولید تا مصرف می باشد، پرداخته است و همچنین عوامل موثر بر آن را در هر یك از مراحل بررسی نموده است بخش اول این تحقیق به تعیین میزان ضایعات گندم در زمان برداشت و خرمنكوبی در استان یزد پرداخته و بخش دوم به ارزیابی اقتصادی این ضایعات اختصاص یافته است. آثار ضایعات محصولات كشاورزی بر جنبه های مختلف اقتصادی:با توجه به اینكه نیمی از برخی محصولات كشاورزی كشورمان، در فاصله بین مراحل كاشت تا برداشت، از چرخه مصرف خارج می شود و این در حالیست كه نیم باقی مانده نیز كه در سفره خانوار مصرف می شوند، غالباً بدلیل اختلاط با محصولات نامرغوب، اطمینان خاطر برای مصرف كنندگان فراهم نمی سازد. امنیت غذایی كه سنگ بنای جامعه ای توسعه یافته و عنصر اصلی سلامت روانی و جسمانی است، هر روزه در كشورهای در حال توسعه مورد تهدید قرار می گیرد.این تهدید، هنگامی عمیقتر می شود كه بدانیم اكثریت جمعیت این جوامع را كودكان و جوانان تشكیل می دهند و با این ترتیب با تهدید سلامت آنان، بخش عمده ای از تولید ناخالص داخلی در معرض خطر خواهد بود. در عین حال كمبود تجهیزات و فرسودگی ماشین آلات كشاورزی نیز در برداشت و فرآوری محصولات كه نتیجه آن ضایعات بالای محصولات كشاورزی می باشد، خلل وارد ساخته و به بخش دیگر تولید ناخالص داخلی ضربه وارد می سازد.تحقیقات نشان می دهد از مجموع 165 میلیون هكتار اراضی كشور حدود 37 میلیون هكتار (4/22 درصد) مستعد هستند كه تنها از 6/18 میلیون هكتار، آنهم از 50 تا 60 درصد ظرفیت برداشتشان استفاده می شود. حمایت از كشاورزان در جهت افزایش بهره وری محصول و نیز اصلاح نظام خرید تضمینی محصولات اساسی كشاورزی و بهبود بسته بندی محصولات كشاورزی از جمله راههای كاهش ضایعات مواد غذایی و محصولات كشاورزی به شمار می رود. در زیربخش زراعت، آنچه كه بیش از هر چیز مورد توجه بوده وابستگی كشور در محصولات استراتژیك مانند گندم، برنج، ذرت و دانه های روغنی می باشد. براین اساس و با توجه به اینكه طرحهای متعددی در راستای قطع وابستگی به محصولات یاد شده تهیه گردیده است. بر مبنای این طرح ها پیش بینی شده است كه در طرح خودكفایی گندم یك افق زمانی ده ساله (پایان سال 1390) میزان تولید گندم به 5/16 میلیون تن افزایش یابد و نیز طرح خودكفایی برنج در افق ده ساله، میزان تولید این محصول را از 6/1 میلیون تن فعلی به 4/2 میلیون تن در افق طرح خواهد رساند و طرح افزایش تولید ذرت نیز در همان افق زمانی درصدد افزایش تولید ذرت مورد نیاز كشور از 2/1 میلیون تن به 8/2 میلیون تن درسال انتهایی طرح است. لزوم خودكفایی در تولید محصولات استراتژیك در عرصه جهان كنونی كه غذا بعنوان یك اسلحه و اهرم در دست برخی از قدرتها بشمار می رود و تأمین امنیت غذایی در كشور از اهم ضروریات محسوب می شود كه در این راستا، كاهش ضایعات، یكی از عوامل مهم در افزایش تولید و كاهش واردات محسوب می گردد. از سوی دیگر با توجه به اینكه سهم سرمایه گذاری انجام شده در بخش كشاورزی، پنج درصد از سرمایه گذاریهای موجود در كشور می باشد و این رقم برای بخش كشاورزی نسبت به سایر كشورهای جهان بسیار پایین می باشد و با توجه به كمبود سرمایه گذاری در این بخش، میزان ضایعات محصولات كشاورزی معادل 25 درصد درآمد نفتی كشور تخمین زده می شود كه این میزان بیانگر میزان بالای ضایعات و نیز ارزش آن در تولید ناخالص داخلی می باشد.درحال حاضر بیش از 26 درصد ارزش ناخالص كشور، ارز آوری چشمگیری معادل 25 تا 30 درصد ارزش صادرات غیرنفتی سالانه و 24 درصد اشتغال كشور مربوط به بخش كشاورزی است كه كاهش ضایعات محصولات كشاورزی علاوه بر قابلیت افزایش عملكرد محصولات زراعی وباغی، در ایجاد اشتغال، توسعه صادرات غیرنفتی و نیز ایجاد امنیت غذایی، از اهمین بالایی برخوردار است.به طور خلاصه می توان گفت برای رسیدن به خودكفایی نسبی، جدای از افزایش تولید، در برخورد با مسئله ضایعات و چگونگی كاهش آن مورد تأكید است. كاهش ضایعات، طبیعت افزایش عرضه را دارد و دستیابی به آن، ما را از عوامل تولید اضافی، بی نیاز كرده یعنی بدون داده اضافی، ستانده حاصل می گردد، با اعمال این سیاست، در بهره برداری از منابع طبیعی نیز صرفه جویی شده و منابع غیرقابل تجدید كه در معرض تخریب قرار می گیرد، طی نظمی به سود پاسخ گویی به نیازهای آیندگان استمرار می یابد و متضمن توسعه پایدار در كشور خواهد بود. كشور ما طی سالهای گذشته در زمینه بسیاری از مواد و محصولات به مرز خودكفایی رسیده است، ولی عواملی چون افزایش جمعیت در كنار عدم كاهش ضایعات راه را برای رسیدن به نقطه استقلال، طولانی تر می كند.ضایعات از چند جنبه بر اقتصاد ضربه وارد می كند:1- میزان تولید را كاهش می دهد.2- نیاز به واردات را افزایش می دهد.3- نهاده های لازم برای تولید (كه به سختی تهیه می شوند) را هدر می دهد. روشهای اقتصادی جلوگیری از ضایعات:1- برنامه كنارگذاری كشت محصول (set aside)بعضی از كشورهای پیشرفته از جمله اتحادیه اروپا با پی گیری سیاست خودكفایی محصولات استراتژیك و صدور آن در سایه حمایتهای بی حد و حصر از كشاورزان، با وضعی مواجه گشتند كه قیمت پرداختی به كشاورزان نه تنها بالاتر از قیمت جهانی بود بلكه با مازاد محصول نیز مواجه شد حتی با دادن سوبسید صادرات این مازاد را نتوانستند از بین ببرند و از طرف دیگر نیز با اعتراض گسترده كشورهای دیگر مانند امریكا، استرالیا و كشورهای در حال توسعه عضو سازمان تجارت جهانی (WTO) روبرو شدند با وضع بوجود آمده و ایجاد مازاد محصول، مقداری از آن، از بین می رفت و این مسئله باعث می شد از یك طرف هزینه حمایت بسیار بالا برود و وزن بیشتری بر بودجه تحمیل شود و از طرف دیگر با مخالفت سازمانهای حمایت از مصرف كننده و حفاظت از محیط زیست مواجه شدند. با وضع پیش آمده اتحادیه اروپا تصمیم گرفت برای جلوگیری از ایجاد مازاد محصول و جلوگیری از كاهش ضایعات با كشاورزان وارد گفتگو شد و به آنها پیشنهاد نمود كه مقداری از سطح زیركشت محصول یا كل آنرا در قبال پرداخت جبرانی كنار بگذارند با اجرای این سیاست و مقدار زیادی از مازاد محصول كاهش یافت و لذا باعث گشت كه متعاقب آن ضایعات محصول نیز كاهش یابد.با استفاده از این تجربه باید سیاستگذاران كشاورزی برای جلوگیری ضایعات به كشاورزان برنامه كنارگذاری را پیشنهاد نمایند در حال حاضر در بعضی از محصولات مانند پیاز و سیب زمینی و گوجه فرنگی مازاد وجود دارد كه این امر موجب می گردد كه مقداری از این مازاد در انبار و یا در زمین از بین برود ادامه خواندن مقاله اقتصاد کشاورزي

نوشته مقاله اقتصاد کشاورزي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله عرفان عملي

$
0
0
 nx دارای 64 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمهاگر تاریخ ادیان را در طول قرون و اعصار گذشته ورق بزنیم، بی شك باید به این حقیقت واقف شویم كه آنچه بیش از همه درتكامل و تفكر بشری اثر گذاشته،‌ازكانال دین ویامذهب بوده است: قطعا با مطالعه دقیق چنین تفكری است كه موقعیت وشرایط خاص روحی و یا حیاتی هر ملتی را میتوان تعیین ومشخص كرد. در این باب مستشرقین اروپایی هم بنوبه خود كتابها و رساله ها به رشته تحریر در آورده اند و هر كدام بنحوی اظهارات خود را به خوانندگان منعكس نموده اند:اما در این میان عرفان ویا تصوف جایگاهی بس عظیم واندیشه ای خاص داشته:زیرا اعتقادداشته اند كه كرامت به صاحبش اختصاص دارد بنابراین تصوف وعرفان با الهام از مكتب انسان ساز اسلام از مقام و منزلت ویژه ای برخوردار است و عرفان اصلی همیشه سرمایه خود را از اسلام گرفته و با ارائه تعلیمات درست و نشات گرفته از تعالیم اسلامی الهام بخش معارف عمیق گردد. در مكتب اسلام: تصوف وعرفان با مشخصات بارزی ارائه گردیده و در مراحل اولیه جهت تزیكه نفس وآراستن خود به ملكات الهی باید از تمام هواههای نفانی خود رهایی یابد تا خود را مظهر حق بداند: شخص عارف و یا صوفی بر مبنای كشف و شهود و عشق بسوی توحید مطلق: فنای فی الله و بقای باالله به مقام والای انسانی خود میرسد تا آن حد كه نمی توان مفاهیم عالیه آن را در قالب كلام در آورد: موضوع تحقیق اینجانب مباحثی در زمینه های حالات ومقامات است:اما لازم میدانستم جهت تشریح وتوضیح اقدام به پیش نیازهای بحث و موارد مرتبط به آن اشاره بشود: تا بادیدی روشنتر و واضحتر:به موضوع پرداخته شود :این تحقیق كه نتیجه مطالعات اینجانب در طول تدرسیم بوده مرهون اهداف پاك توام با حساس مسئولیت دست اندركاران نهاد نمایندگی و معاونت محترم امور اساتید و دروس معارف اسلامی میدانم: زیرا به منیت رضای حق وبمنظور دانش افزایی در راستای مهارت بیشتر دین خودمان را نسبت به جوان مسلمان دانشجو دعا كنیم انشاء الله «حشمت الله احمدی» عرفان عملی در اسلام«مقام و حال»برای شناخت و آشنایی بیشتر با مقام وحال در عرفان عملی: لازم است ابتدا مبحثی در رابطه با عرفان و تاریخچه آن وسپس عرفان عملی ارائه گردد وآنگاه به چگونگی مقام و حال در عرفان عملی بپردازم. كلمه عرفان در زبان انگلیسی مترادف ست با واژه Gnosis یعنی دانش رازهای روحانی وتصوف مترادف است با واژه Mystic به معنای رمز پسری پوشیده عرفان معرفت بر حالی روحانی وتوصیف ناپذیر است كه در آن حال عارف ارتباط مستقیم و بی واسطه با وجود مطلق پیدا می كند در چنان لحظه ای عارف ذات مطلق دانه وسیله برهان بلكه در ارتباط با ذوق وشوق درون خود احساس میكند: این تجارب را به مدد الفاظ و كنایات خویش بیان می داد. اما فهم وشناخت مقاصد او برای كسی كه از آن عالم بیگانه است بدرستی حاصل نمی شود.بهر حال عرفان دانشی است كه در مكتب اسلام متولد شده و با گذشت زمان راه تكاملی خود را پیموده است:عرفان عملی است كه از دو دیدگاه میتوان با آن نگاه كرد. الف: بعد اجتماعیب:بعد فرهنگیبعد اجتماعی: اگر اهل عرفان به عنوان یك پدیده اجتماعی ملاحظه شودمعمولا با آن متصوفه می گویند اما اگر به بعد فرهنگی آن توجه شود: بان عرفان می گویند: این دو در واقع مانند یك گروه وابسته بهم هستندآنها دارای افكار واندیشه، آداب ورسوم در مجالست و مصاحبت وحتی نوع پوشش وآرایش مخصوص به خود دارند. تاریخچه آنچه كه مشخص است اینست كه در قرن اول هجری. گروهی بنام صوفی و یا عارف وجود نداشته اما این نام براساس شواهد تاریخی از قرن دوم هجری آشكار شده استاولین فردی كه بنام صوفی یا عارف از آن یاد می شود«ابوهاشم صوفی كوفی» است و همین فرد بوده است .كه برای نخستین بار در فلسطین مكانی بنام خانقاه به منظور اجرای عبادت گروه خود بنا نموده است:«صوفی» وجه تسمیه صوفی یعنی پشمینه پوشی آنهاست: زیرا به جهت اعتقاد به زهد واعراض از این دنیا تمایل به پوشیدن لباسهای نرم نداشته و بهمین خاطر لباسهای زبر و درشت پشم می پوشیدند و باینصورت بانها صوفی می گفتند: اما از چه زمانی گره فوق خود را عارف می خواندند اطلاع دقیقی در دست نیست. اما از گفته های سری سقطی كه در سال 243 هجری وفات نموده چنین بر میاید. كه احتمالا از قرن سوم هجری اصطلاح عارف متداول شده است در طول تاریخ تولد عرفان و در هر عرفانی معروف ومشهور ظهور كرده اند كه ذكر بعضی از آنها در اینجا ضروری بنظر می رسد قرن اول«قرن دوم»در قرن اول:آنچنان اطلاع دقیقی در باب فوق نداریم اما در قرن دوم: عرفای معروف عبارتند از:حسن بصری-ابوهاشم صوفی كوفی-شقیق بلخی-فضیل بن عیاض-قرن سومبایزید بسطامی-سرسقطی-بشرحانی-حارث محاسبی-جنید بغدادی-ذوالنون مصری سهل بن عبدلله تستری- حسین بن منصور حلاجقرن چهارم ابوبكر شبلی-ابوعلی رودباری-ابونصر سراج طوسی-ابوالفضل سرخسی-ابوعبدالله رودباری-ابوطالب كلنی قرن پنجمشیخ ابوالحسن فرقانی- ابوسعید ابوالخیر-ابوعلی دقاق نیشابوری- ابوالحسن علی بن عثمان هجیری-امام ابوحامد محمد غزالیقرن ششمعین القضاه همدانی-سنائی-غزنوی-احمد جامی-عبدالقادردر گیلانی-شیخ روز بهان بقلی شیرازیقرن هفتمشیخ نجم الدین كبرا-شیخ فرید الدین عطار-شیخ شهاب الدین سهروردی زنجانی-ابن الفارض مصری –محی الدین عربی طائی اندلسی-صدرالدین محمد قونوی-مولاناجلال الدین محمد بلخی رومی قرن هشتم علاء‌الدین سمنانی-خواجه حافظ شیرازی-عبدالرزاق كاشانی-شیخ محمود شبستری-سید حیدر آملی-عبدالكریم جبلیقرن نهمشاه نعمت آولی-صائن الدین علی تركه اصفهانی-محمدبن حمزه فناوری رومی- شمس الدین محمد لاهیجی نوربخشی-نورالدین عبدالرحمن جامی:اما از قرن دهم به بعد عرفانی كه در سلسله عرفان وتصوف وارد شوند چشمگیر نبوده استتقسیم بندی عرفان عرفان خود به دو بخش تقسیم می شوند:الف –بخش نظری ب-بخش عملی عرفان نظریعرفان در بخش نظری: مانند فلسفه الهی است:عرفان در این بخش :معرفت وعلم به خدا جهان هستی را بیان می كند و درواقع به تفسیرهستی می پردازد: در فلسفه الهی استدالالات به مبادی و ا صول عقلی تكیه دارد. اما در عرفان نظری مبادی وكشف را مایه استدلال خود قرار میدهد وبازبان عقل تشریح میكند :ازدیدگاه فیلسوف هم خدا اصالت دارد و هم خدا اصالت دارد هم غیر خدا. اما از نظر عارف غیر خدا به عنوان چیزهیی كه دربرابر خدا قرار بگیرند وجود ندارد. عرفان عملیعرفان عملی عبارتست ازآن قسمت ازروابط انسان با خود و خدا وجهان در این بخش عرفان مانند اخلاق است زیرا یك علم عملی است:این قسمت از عرفان راسیروسلوك می گویند:در بحث سیروسلوك :این سالك ست كه برای رسیدن به مقام والای انسان یعنی توحیدباید از كجا شروع كند و چه منازل و مراحلی را باید طی كند. البته عبور از این منازل باید بامراقبت ومواظبت یك انسان كامل و آگاه با تجربه كه قبلا این راه را طی كرده باشد باید صورت گیرد ودر غیراینصورت خطر انحراف وگمراهی برای سالك در عرفان وجود دارد. حافظ می گویدطی این مرحله بی همرهی خضر مكنظلمات است بترس از خطر گمراهیكه در اینجا خضرهمان انسان كامل و باتجربه ایست كه میتوان در عبور از راه و سلوك از آن تبعیت نمود و گاهی هم همین فرد باتجربه و راه دیده وكامل را خضر و یا طایر قدس هم می گویند كه همه اینها تقریبا مترادف هم هستند:حافظهمتم بدرقه ره كن ای طایر قدسكه درازاست ره مقصود ومن نو سفرم هدف عارفعارف فقط خدا را می خواهد وعبادات او منحصر به حق وغیر او را قبول وحق نمیداند او عبادتش را باینجهت قبول دارد كه تنها خداوند متعال است كه شایسته عبادت است وبس. عارف از نظر هدف موحد است زیرا تنها اورا می خواهد:موحد چه درپای ریزی زرش چه شمشیر هندی نهی برسرشامید وهراسش نباشد زكس براینست بنیاد توحید وبس عارف خودرا بخاطر دنیا و یا بهشت بر این نمی خواهد. چرا كه چنین تصور شد دنیا و آخرت هدف و خداون متعال بعنوان وسیله مظور می شود در حقیقت معبود مطلوب وجود نفس است كه چنین گرایشاتی پیدا می كند: عارف هر چه بخواهد بخاطر خدا میخواهد و اگر هم نعمت هایی از خدا را بخواهد بدان جهت است كه آن نعمات از ناحیه خداوند است :هدف عارف شایستگی ذاتی معبود برای عبادت است .وهدف دیگر عارف شایستگی خود عبادت یعنی كرامت و شرافت ذاتی عبادت است:عرفا اعتقاد دارند كه اگر هدف انسان غیر از ذات حق چیز دیگری باشد نوعی شرك است:عرفان بر ضدشرك طغیان می كند: شهید مرتضی مطهری در یكی از آثارش چنین می گوید: كار برای خودكردن نفس پرستی استكار برای خلق كردن بت پرستی استكاربرای خلق و خدا كردن شرك است و دوگانه پرستیكار خود خلق برای خدا كردن توحید است ویكتا پرستی :وسعدی هم اشاره ای چنین دارد ادامه خواندن مقاله عرفان عملي

نوشته مقاله عرفان عملي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


مقاله عنوان قرآن اصلاح الگوي مصرف پرچمدار

$
0
0
 nx دارای 41 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : عنوان قرآن اصلاح الگوی مصرف پرچمدار مقدمهدین مقدس اسلام بهره برداری مشروع از نعمتهای الهی و زیباییهای زندگی را مباح و روا و اسراف و زیاده روی را حرام و ناروا می داند و این بدان جهت است ك مسلمان به تناسب امكانات و توانایی و كارآیی خود، در برابر جامعه مسئولیت دارد. در این صورت فرد اسراف كار قهرا از اجرای مسئوولیت و تعهدات اجتماعی خود باز می ماند و از این رهگذر بر پیكر جامعه ضربه می زند. قرآن مجید این حقیقت را در ضمن مباحث اجتماعی در قالبهایی زیبا بیان می كند وبا هشدار به پیروان خود می فرماید: (وانفقوافی سبیل الله و لا تلقوا بایدیكم الی التهلكه) یعنی در راه خدا انفاق كندی و با دستهای خود، خود را به هلاكت و نابودی نیفكنید. از این آیه شریفه چنین استفاده می شود كه اگر مال در راه خدا و به سود جامعه و رفع نیازمندیهای مردم مصرف نشود سرنوشت آن جامعه و ملت به هلاكت و سقوط می انجامد. صرف نظر از اهمیت خودداری از اسراف و تبذیر در دین از نظر موقعیت خاص كشور اسلامی كه در محاصره حكومتهای سلطه گر قرار گرفته اگر ما بتوانیم تحملات زندگی را حذف كنیم و رعایت اقتصاد و میانه روی را در همه حال مد نظر و برنامه عمل قرار دهیم. به استقلال كشور كمك كرده ایم و به پیروزی نهایی نزدیكتر شده ایم. در نتیجه این شعار را در اقصی نقاط عالم و دنیای اسلام و بالاخص ایران اسلامی اعلام كرده ایم كه ما از تنگناهای اقتصادی نیم هراسیم و قدرت آن را داریم كه روی پای خود بایستیم و به هیچ قدرتی جز خداوند متعالی متكی نیستیم. مفهوم اسراف راغب اصفهانی می گوید: ‹‹السرف تجاوز الحد فی كل فعل یفعله الانسان›› اسراف به معنی تجاوز از حد و معیار در هر كاری است كه از انسان سر بزند گرچه استعمال آن در موارد زیاده روی در انفاق مال بیشتر است و گاهی به خروج از اعتدال در مقدار خرج مال و زمانی هم به چگونگی بذل مال و مورد آن اطلاق می شود. اما بنا به مفهوم سخنت راغب و روح معنی ‹‹كل فعل›› و بر پایه شواهد فراوان در قرآن و حدیث اسراف به هر گونه تجاوز كاری و زیاده روی گفته می شود و در هر سال اسراف عملی است ممنوع و محكوم و مورد خشم و انزجار خداوند متعال است و از آن به شدت منع شده است. خداوند در سوره اعراف می فرماید: ‹‹كلوا واشرابوا و لاتسرفوا انه لایحب المسرفین›› بخورید و بیاشامید و اسراف نكنید كه خداوند مسرفات را دوست ندارد. مفهوم تبذیر تبذیر برخلاف اسراف و تنها واژه ای اقتصادی است. تبذیر از ریشه ‹‹بذر›› یعنی تفریق و پخش كردن چیزی اصلش از ریختن و پاشیدن بذر است كه به طور استعاره درباره كسی كه مال خود را بیهوده تلف و پخش می كند به كار رفته است و نیز گفته شده است كه تبذیر اتفاق مال در راه معصیت است. با این توضیحات ملاحظه می كنیم كه ‹‹اسراف›› در برابر اقتصاد و میانه روی قرار دارد و به هرگونه تجاوز از حد در غیر طاعه الله و به فصور از حق الله اطلاق میشود. در قرآن كریم واژه قصد و مشتقات آن در معانی راست، متوسط و معتدل به كار رفته است. مانند ‹‹واقصد فی مشیك›› در راه رفتن اعتدال را رعایت كن. فمنهم ظالم لنفسه و منهم مقتصد و منهم سابق بالخیرات از میان آنها عده ای بر خود ستم كردند و عده ای میانه رو بودند و عده ای به اذن خدا در نیكی ها از همه اعتدال ‹‹پیشی›› گرفتند. حضرت علی (ع) در مورد قصد می فرماید: ‹‹علیك بالقصد فی الامور›› بر تو باد میانه روی در كارها در خطبه همام از نشانه های متقین و پرهیزگاران می فرماید: ‹و مبلسهم الاقتصاد›› یعنی پوشا كشان میانه بود بدین معنی افراط و تفریط در كارها و زندگیشان وجود ندارد. از مجموع این نظریه ها این چنین بر می آید كه بین واژه اسراف به معنی اقتصادی آن واژه تبذیر فرق زیادی وجود ندارد و تنها ممكن است در جهت تمایز بین این دو واژه گفته شود كه با توجه به خصوصیات تعابیر لغت شناسان در معنی تبذیر مقصود از این واژه تلف كردن و ضایع نمودن مال است و زیاده روی در اتفاقات شخصی و امور خیریه را شامل نمی شود در حالی كه اسراف فراگیرتر از آن و در برگیرنده همه موارد از به هدر دادن و زیاده روی در مصارف شخصی و خانوادگی و اتفاقهای مستحب می باشد. و به عبارت دیگر هر تبذیری اسراف است ولی هر اسرافی تبذیر نیست. از امام صادق (ع) جمله كوتاهی نقل شده است كه ممكن است همین نكته را از آن استفاده كرد. آن حضرت فرمود: ‹‹ان التبذیر من الاسراف›› یعنی تبذیر از اسراف است. در این حدیث شریف برای اسراف انواع و اقسامی فرض شده كه تبذیر شاخه ای از آن معرفی گردیده است. اسراف از نظر قرآن در قرآن كریم واژه ‹‹اسراف›› و مشتقات آن مكرر به كار رفته است ولی در بیست و سه مورد لفظ ‹‹اسراف›› استعمال شده كه در هر مورد مفهومی ویژه دارد. در غالب موارد مقصود از اسراف جنبه های اخلاقی، عقیدتی و تجاوز از حدود الهی است و تنها در چهار مورد جنبه مالی را شامل می شود كه با دو آیه ‹‹تبذیر›› شش آیه می شود. به آیات زیر توجه كنید: 1- كذلك زین للمسرفین ماكانوا یعملون. این گونه برای اسراف كاران اعمالشان زینت داده شده است. 2- ولا تطیعوا امر المسرفین. اطاعت فرمان مسرفان نكنید. 3- ان الله لا یهدی من هو مسرف كذاب. خداوند اسراف كار دروغگو را هدایت نمی كند. 4- و ان فرعون لعال فی الارض و انه لمن المسرفین. و به راستی فرعون برتری جویی (و طغیان) در زمین روا داشت و او را اسراف كاران بود. اما آیاتی كه تنها ظهور در جنبه های اقتصادی دارند عبارتند از: 1- انعام، آیه 1412- اعراف، آیه 313- فرقان، آیه 674- اسراء، آیات 27 و 28حال به ذكر چند آیه می پردازیم: 1- وات ذاالقربی حقه و المسكین و ابن و لاتبذر تبذیران المبذرین كانوا اخوان الشیاطین و كان الشیطان لربه كفورا. و حق نزدیكان را بپرداز! و (همچنین) مستمند و در راه مانده را و هرگز تبذیرمكن چرا كه تبذیر كنندگان برادران شیطانند و شیطان كفران (نعمتهای) پروردگار كرد. واژه ‹‹تبذیر›› تنها یك واژه اقتصادی است و در قرآن كریم تنها در همین دو آیه از سوره اسراء به كار رفته است. و شاید در قرآن كریم كمتر مواردی بتوان پیدا كرد كه با چنین لحن تند و شدیدی از عملی نهی شده باشد. 2- خذوا زینتكم عند كل مسجد وكلوا واشربوا ولا تسرفوا انه لا یحب المسرفین زینت خود را در هر مسجد برگیرید و بخورید و بیاشامید و اسراف نكنید همانا كه خداوند مسرفان را دوست نمی دارد. تمامی آیات مربوط به اسراف را می توان به طور كلی به دو بخش تقسیم كرد: 1- اسراف در مال 2- اسراف در غیر مال 1- اسراف در مال آیات مربوط به زیاده روی در صرف مال شامل دو بخش است: الف) اسراف در مصرف شخصی: می فرماید: كلوا من ثمره اذا اثمر; از میوه آن به هنگامی كه به ثمر می نشیند بخورید و حق آن را به هنگام درو بپردازید اسراف نكنید كه خداوند مسرفین را دوست نمی دارد. بنابراین اسرافی كه در بعد اقتصادی بیشتر مورد توجه است و موجب تضعیف بنیه مالی محرومان و لذت طلبی مسرفان می شود و از بلاهای بزرگ اجتماعی است و فقر و محرومیت بیشتر به دنبال دارد همین نوع اسراف كه هر مسلمان با توجه به وظیفه و تعهد و مسوولیتی كه در برابر خداوند و اجتماع دارد لازم است در مخارج زندگی خوش رعایت اعتدال را بكند و جدا از اسراف پرهیز نماید. ب) اسراف به خاطر دیگران: وقتی اتفاق از حد تعادل خارج شود نسبت به اتفاق شونده و انفاق كننده هر دو عوارض سوء و زیانبار خواهد دشت به این جهت است كه قرآن مجید وقتی در آیاتی از سوره شریفه فرقان ویژگیهای مومنان و بندگان واقعی را بر می شمارد یكی از آن ویژگیها را این گونه معرفی می فرماید: اذا انفقوا لم یسرفوا و یقتروا و كان بین ذلك قواما: كسانی هستندذ كه هرگاه اتفاق كنند نه اسراف می كنند و نه سختگیری بلكه در میان این دو اعتدالی دارند و نیز قرآن خطاب به حضرت پیامبر (ص) می فرماید: ولا تجعل یدك مغلوله الی عنقك ولا تبسطها كل البسط فتقعد ملوما محسورا هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مكن (و ترك انفاق و بخشش منما) و بیش از حد آن را مگشا تا مورد سرزنش قرار گیری و از كار فرومانی و در همین رابطه حضرت علی (ع) می فرمایند: ‹‹ما عال امرء اقتصد›› كسی كه میانه روی بیشه سازد تنگدست نگردد. و حضرت رسول (ص) می فرماید: ‹‹من اقتصد اغناه الله؛ و من بذر افقره الله›› هر كس در دخل و خرج میانه روی كند خدا بی نیازش می كند و هر كس اسراف و تبذیر نماید خداوند فقیرش گرداند. زیر بنای آفرینش بر تعادل گذاشت شده است ‹‹وكل شیء عنده بمقدار›› وهر چیزی نزد او مقدار معینی دارد و در مورد دیگر می فرماید: ‹‹انا شیء خلقناه بقدره›› ما هر چیزی رابه اندازه آفریدیم. حساب هر چیزی در پیشگاه خداوند متعال براساس حكمت بالغه او و مصلحت و عدالت و از روی اندازه و بدور از افراط و تفریط است و اساس حكومت را هم عدالت تشكیل میدهد و اقامه عدل از اهداف مهم بعثت انبیای عظام الهی بوده است تا آنجا كه معیار مالكیت مشروع را عدم زیان و اضرار و ستم به فرد اجتماع و ضابطه اتفاق و احسان را كرامت و سخاوت بدور از بخل و امساك و نیز بدور از اسراف و زیاده روی قرار داده است و بالاخره تحكیم اقتصادی جامعه و میانه روی مطلوب و مورد تاكید شارع مقدس اسلام است. 2- اسراف در غیرمالالف) اسراف در قتل در دوران جاهلیت رسم بر این بود كه هرگاه كسی از روی ظلم و تعدی به قتل می رسید بستگان مقتول با توجه به خوی و خصلت جاهلی و حس كینه توزی و انتقام جویی چند نفر از بستگان قاتل را به قتل می رساندند. قرآن كریم این تجاوز و انتقام جویی را مردود دانسته و فرمود: ‹‹فلا یسرف فی القتل›› اما در قتل اسراف نكنید یعنی برای قتل یك نفر فقط یك نفر را به قتل برسانند آن هم با توجه به صدر آیه كه می فرماید: ‹‹ولا تفتلوا النفس التی حرم الله الا بالحق›› نفسی را كه خداوند حرام كرده است نكشید مگر از روی حق یعنی این كشتن فقط در مواردی تجویز شده است كه قاتل مستوجب كشته شدن باشد و با علم و عمد مرتكب قتل نفس شده باشد. ب) اسراف در نفس؛ كسی كه از نظام اعتدال خارج می شود و با ارتكاب گناه و معصیت از حریم انسانی خود تجاوز می كند اسراف كار است اما اسراف كاری كه مشمول پیام رحمت و امید الهی قرار گرفته است: قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انتفسه لاتقنطوا من رحمه الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا انه هو الغفور الرحیم. بگو ای بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كرده اید از رحمت خداوند نومید نشوید كه خدا همه گناهان را می آموزد. ملاحظه می شود كه هر دو گونه و تجاوز از حد و مرز و حریم انسانی اسراف در نفس شمرده می شود. در جای دیگر می بینیم مجاهدات جنگ احد به درگاه خداوند متعالی دست نیاز بر می داشتند: و ما كان فولهم الا ان قالوا ، ربنا اغفرنیا ذنوبنا و اسرافنا فی امرنا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الكافرین گفتار آنها فقط این بود كه پروردگارا گناهان ما را ببخش و از تندرویهای ما در كارها چشم بپوش قدمهای ما را ثابت بدار و ما را بر جمیعت كافران پیروز بگردان. از آیه شریفه مستفاد می شود آنچه از آن عدول كرده و بجا نیاورده اند اطاعت امر پیامبر (ص) و سستی و منازعه بوده است.هر نوع گناه اسراف و تجاوز از حد فطری و طبیعی انسان است كه با ارتكاب آن از مسیر اعتدال بیرون می رود و به راه زوال و نیستی كشانده می شود و این درست خلاف آن هدف عالی است كه انبیای الهی برای آن مبعوث شده اند. گستره معنای مصرف مصرف به معنای استفاده و خروج كردن در ادبیات فارسی كاربرد تازه ای نیست. این واژه هر چند كه در ادبیات عربی در معانی و مفاهیمی كه ما فارسی زبانان به كار می بریم به كار نرفته و نمی رود ولی هم چون واژگان دیگری كه از زبان عربی وارد زبان فارسی شده و معنای تازه ای یافته می باشد. از این رو می توان آن را همانند واژه صرفه جویی دانست كه دارای معنای خاصی در ادبیات فارسی است. در فرهنگ نامه های فارسی می توان این معنای فارسی شده را به خوبی یافت. فرهنگ آنندراج مصرف را اسم ظرف به معنی جای خرج كردن دانسته است و ناظم الاطباء نیز می نویسد: محل صرف و خرج كه جمع آن مصارف می باشد. بنابراین می توان گفت كه مصرف به معنای جای خرج كردن و به كار بردن و نیز محل هزینه كردن است. حافظ می سراید: رسید مژده كه آمد بهار و سبزه دمید وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبیذهنگامی كه از مصرف چیزی سخن می گوییم این معنا را در نظر داریم كه چگونه می توانیم به بهترین شكل آن را برای برآورد نیازهای خویش به كار گیریم. بنابراین شناخت بهترین شكل مصرف هر چیزی به معنای شناخت انبوه ای است كه از آن به الگوی مصرف آن چیز تعبیر می شود شخص می كوشد تا با بهره گیری از تجربیات و دانش های دیگران و تجربیان شخصی بهترین شیوه و الگوی مصرف را به دست آورد تا افزون بر بهره گیری كامل و برآورد نیازها بخشی را نیز برای آینده و با فعالیت های دیگر ذخیره سازی كند. این گونه است كه انسان همواره در اندیشه شناخت الگوهای بهتر مصرف بازسازی دایمی و اطلاع آن در راستای اهداف پیش گفته می باشد. اسوه های كامل بی گمان هر چه شناخت انسان به خود و محیط زیست خویش كامل تر شود میزان بهره مندی وی نیز از وسایل و امكانات افزایش می یابد و مصرف بهینه و آسان و ساده آن چیز را نیز بهتر می آموزد. با این همه به عللی شناخت انسان به تنها نسبت به محیط زیست خویش بسیار ناقص و ابتدایی است بلكه حتی نسبت به خود و نیازها و توانمندی ها و ظرفیت ای خویش نیز شناخت كامل و درستی ندارد از این رو نیازمند آن است تا كس و یا كسانی او را به مسیر درست سوق دهند و به او در این امر یاری رسانند این جاست كه پای پیامبران در زندگی انسان بار می شود تا به وی راه درست زندگی كردن و اهداف و حكمت آن را بیاموزاند. پیامبران (ع) نه تنها به انسان ها در حوزه شناختی بازی رسانده و می رسانند بلكه در عمل به آنان نشان می دهند كه بهترین شیوه زیست كدام است. این همان چیزی است كه ما از آن به الگوها و اسوه های زندگی یاد می كنیم. اسوه شخصی است كه به سبب خصلت ها با خصلت هایی چند لیاقت و شایستگی آن را می یابد تا الگو و سرمشق علمی و عملی دیگر با دیگران باشد از نظر اسلام هم شخص و هم جامعه می تواند الگو و سرمشق و پیشوای دیگران باشد از این رو از اسوه های پسندیده ای چون آسیه و مریم (س) و ابراهیم (ع) و دیگر پیامبران (ع) در آیاتی چون آیه 11 و 12 سوره تحریم و 43 و 90 سوره انعام و 4 و 6 سوره ممتحنه سخن به میان می آورد و در آیه 143 سوره بقره امت اسلام را به عنوان امتی معتدل و اسوه ای برای توده های مردم معرفی می كند. جامعه آرمانی كه خداوند در آیه 112 سوره نحل معرفی می كند جامعه ای برخوردار آرامش امنیت ، آسایش فراوان و رفاه مطلوب می باشد. این بدان معناست كه از نظر قرآن جامعه نمونه و مطلوب جامعه ای است كه برخوردار از سعادت و خوشبختی باشد كه مولفه و عناصر اصلی آن را امنیت و آرامش و آسایش تشكیل می دهد بنابراین جامعه نمونه و برتر جامعه ای است كه از نظر فر هنگی و تمدنی به كمال دسته یافته باشد و بتواند با بهترین شیوه توده های مردم را به آسایش و آرامش برساند این شدنی نیست مگر آن كه اقتصاد آن را الگوهای كامل در تولید و توزیع و مصرف برخوردار باشد. ادامه خواندن مقاله عنوان قرآن اصلاح الگوي مصرف پرچمدار

نوشته مقاله عنوان قرآن اصلاح الگوي مصرف پرچمدار اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله درباره گياه ارزن

$
0
0
 nx دارای 39 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : تاریخچه و كلیات ارزن گیاهی است كه دارای دانه های خیلی كوچك بوده و دانه های آن از دانه ذرت خوشه ای به مراتب كوچكتر می باشد و در بین غلات به غله دانه ریز معروف است. این گیاه درایران و دیگر كشورهای گرمسیر كه سابقه تاریخی زیادی در امر زراعت دارند و نیز در مناطق گرم به مقدار زیاد كاشته شده و زراعت آن در مصر به زمانهای دور باز می‌گردد و در چین قدیم حدود 2600 تا 2700 سال قبل از میلاد ارزن ، برنج ، گندم و دیگر غلات از گیاهان زراعتی درجه اول بوده اند به روایت تاریخ زراعت ارزن در چین و روم و یونان حتی به حدود 2600 سال قبل از میلاد می رسد در حال حاضر به مقدار زیاد در آفریقا ، هندوستان چین و بعضی از كشورهای آمریكای جنوبی كاشته می شود و در ایران نیز زراعت ارزن از قرن سیزدهم متداول بوده است. ارزن در برخی از كشورهای اروپا نیز از قدیم برای تغذیه انسان ، حیوانات و بخصوص پرندگان به مقدار زیاد كاشته می شد لكن پس از آنكه كشت سیب زمینی و ذرت در اروپا توسعه پیدا كرد سطح زیر كشت ارزن كاهش یافت و اهمیت خود را از دست داد. مشخصات گیاه شناسی ارزن در رده بندی گیاهی از تیره غلات gramineae بوده و دارای جنسهای مختلفی است این گیاه مانند سایر غلات دارای ریشه افشان و ساقه های ماشوره ای و بدون انشعاب و گره دار می باشد. برگهای ارزن باریك، كشیده و به طور متناوب در روی ساقه قرار دارند و به نیامی منتهی می شوند كه ساقه را در بر گرفته است. گل آذین ارزن به صورت خوشه سنبل بوده، میوه آن گندمه و دارای دانه های ریز و كوچك و گرد است، دانه های ارزن به وسیله پوشینه كاملا پوشیده شده و رنگ دانه در نژادهای مختلف متفاوت است ارتفاع بوته ارزن بسته به انواع آن متفاوت بوده و بین 45 سانتی متر تا 2 متر و گاهی نیز تا 3 متر متغیر می باشد. ارزن دارای گونه های زیادی است كه مهمترین آنها عبارتند از:1- ارزن معمولی Panicum miliaceum Lارتفاع بوته آن نسبتا كوتاه و حدود 50/1 متر بوده. تعداد برگهای روی ساقه آن كم و گل‌آذین آن خوشه سنبل باز(پانیكول) و سست است.(شكل 147) دانه ها پس از رسیدن كامل در داخل پوشینه ها(گلومل ها) باقی مانده و خیلی شفافند. دانه ها به رنگهای سفید، زرد، قرمز روشن و حتی سیاه بودن و نسبتا مسطح هستند. وزن هزار دانه آنها 5 تا 7 گرم است. مبدا این ارزن از آسیا و بخصوص چین بوده و در اروپای مركزی و روسیه نیز به مقدار زیاد كشت می‌گردد. همچنین زراعت آن در شرق آفریقا، آمریكا، اتازونی، بریتانیا، چین، ژاپن، كره و هندوستان رایج است. این ارزن به مصرف تغذیه انسان و حیوانات رسیده و دارای چند زیر‌گونه می باشد كه عبارتند از:پانیكول آن باز می باشد Panicum miliaceum ssp . efusumپانیكول آن فشرده بوده Panicum miliaceum ssp . compactumپانیكول آن نیمه فشرده می باشد(شكل 148) Panicum miliaceum ssp. compactum در سال 1922 دانشمندی به نام شوالیه Chevalier در هندوستان رقم دیگی از این گونه به نام Panicum miliaire بدست آورد كه دارای دانه های خیلی ریز با وزن هزار دانه 2 تا 3 گرم بوده و در مقابل خشكی بسیار مقاوم می باشد.سایر گونه های این ارزن عبارتند از : Panicum antidotale RetzPanicum maximum L.2- Digitaria exilis Stap f ( Paspalum langiflorum A. Chev)ارتفاع بوته این ارزن خیلی كم و حدود 45 سانتی‌متر بوده و به ارزن كوچك موسوم است. هر گل آذین آن دارای 2 تا 4 شاخه فرعی خیلی نازك می باشد كه هر یك بین 5 تا 5/12 سانتی متر طول دارند. دانه ها پوشیده و خیلی كوچكند. وزن هزار دانه آنها 5/0 تا 6/0 گرم بوده. مركز اصلی آن از آفریقاست و در گینه، سیرالئون، سودان و شمال نیجریه نیز كشت می‌شود. 3- Echinochloa frumentaceum Link Syn. Panieum frunentaceum Roxb.ارتفاع بوته آن حدود 2 متر بوده، پانیكول آن فشرده، رنگ دانه هایش قهوه ای، وزن هزار دانه آن 3 تا 4 گرم است. این ارزن وحشی بوده و مبدا آن از آفریقاست و در چین و هند نیز كشت می شود. گیاهی است زودرس و به مناسبت آنكه دوره زندگی دو ماهه دارد به ارزن 60 روزه معروف می باشد. سرعت رشد آن خیلی زیاد است و در بعضی كشورها بخصوص در مصر جهت اصلاح زمینهای شور در تناوب قبل از برنج قرار می گیرد و در مصرف آن بیشتر برای علوفه دامها است. 4- Paspalum scrobiculatum L.var. frumentaceum Stapfاین رقم در هندوستان كشت می شود و برای رشد و نمو خود احتیاج به خاكهای قوی دارد. دانه های آن نسبتا درشت و وزن هزار دانه آن 5 تا 6 گرم است.5- گاورس Setaria italica Beav . Syn. Panicum italicum L . Panicum germanicum Moench.این ارزن دارای ارقام مختلف است وارتفاع بوته های آن در بعضی از ارقام حدود 2 متر و در پاره ای دیگر از ارقام از 80 سانتی متر تجاوز نمی كند. گل آذین هایش (پانیكول) فشرده و بین 3 تا 30 سانتی متر طول دارد. قطر گل آذین آن بین 25/1 تا 5 سانتی متر و وزن هزار دانه آنها 6/1 تا 4 گرم است. در ابتدا به صورت علف هرز بوده ولی در حال حاضر در اروپا و اتازونی به عنوان علوفه كشت گردیده و در هندوستان و مالزی از دانه آن برای تغذیه انسان استفاده می شود. در هندوستان به ارزن كودو و در ایران به گاورس معروف است. این ارزن دیپلوئید و با 18 = n 2 كروموزوم می باشد. 6- Pennisetum americanum L این ارزن دارای گل آذین طویل و باریك بوده و در سال 1936 دانشمندانی مانند Hutchison و Daiziel از این جنس 8 گونه تشخیص داده اند كه عبارتند از :Panicum sncylochaetePanicum cinereum .Panicum gambiense.Panicum gibbosum.Panicum leonis .Panicum maiwa.Panicum nigritarum.Panicum pycnostachyum. طول دوره رشد این ارزن ها بین 60 تا 350 روز تغییر نموده و وزن هزار دانه آنها 4 تا 8 گرم است. ساقه آنها استوانه ای بوده، گره های موجود در روی ساقه ذرت می باشد. پانیكول آنها نیز استوانه ای و طویل بوده و ارتفاع كلی ساقه به 3 متر می رسد. پانیكول ضخیم و قطر آن حدود 1 تا 7 سانتی متر و طول آن بین 5 تا 40 سانتی متر است. به علت آنكه گل آذین آن استوانه ای و طویل و شبیه شمع می باشد به ارزن شمعی موسوم شده است. مبدا آن از آفریقا بوده و منحصرا در مناطق خشك و گرم مانند هند و آفریقا كشت می شود و در هند نیز ارزن مرواریدی نامیده می شود. 7- Eleusine coracana Gaerth. Eleusine cerealis.ارتفاع بوته آن بین 60 تا 120 سانتی متر متغیر بوده و گل آذین آن دارای 5 تا 10 سنبلك است كه هر كدام از یكدیگر كمی فاصله دارند و انتهای آنها به طرف داخل خم می شود دانه‌های آن رنگی و وزن هزار دانه آن 2 تا 3 گرم است. برگهای ان خیلی طویل و پهن می‌باشد و در مناطق گرم و معتدل رشد می نماید. مهمترین مناطق كشت آن هندوستان، چین، ژاپن، كنگو، اتیوپی و موزامبیك است و در اتازونی به عنوان علوفه دام كشت می گردد؛ در هند نیز به ارزن راجی معروف است. 8- Eragrostis terotter Eragrostis abyssinica Linkارتفاع بوته آن كم و حدود 60 تا 80 سانتی متر و گل آذین آن طویل و دارای محورهای زیادی است. در روی هر سنبلك 3 تا 10 گل فشرده ظاهر می شود. دانه های آن خیلی كوچك و وزن هزار دانه آنها 3/0 تا 5/0 گرم است دوره رشد آنها 150 روز می باشد. این ارزن در جنوب آفریقا، هندوستان و استرالیا برای تهیه علوفه كاشته می شود. 9- شمال تسبیح Coix lacryma jobi L.این ارزن خیلی سریع الرشد بوده و ارتفاع بوته آن به 120 تا 180 سانتی متر می رسد. دانه‌های آن خیلی سخت وسفید رنگ و گاهی اوقات رنگ دانه های آن سفید مایل به خاكستری و حتی آبی رنگ تغییر می نماید. مراكز اصلی آن ایران، هندوستان و مالزی است و در مالزی و هندوستان و ژاپن به منظور استفاده از دانه آن كشت می شود. در هندوستان علاوه بر آنكه از دانه آن استفاده می شود. برای تهیه علوفه حیوانات نیز زراعت می گردد.مهمترین ارزن هایی كه در برخی از مناطق مستعد ایران كاشته می شوند عبارتند از:1- گاورس كاشان : ارتفاع بوته آن حدود یك متر بوده و در مقابل آفات و بیماریها مقاوم است و از دانه آن برای مصارف مختلف استفاده می شود.2- ارزن مازندران: گونه ای دیررس بوده، برای تهیه غذای انسان و پرندگان كشت می‌شود. 3- ارزن معمولی : از دانه آن به منظور تغذیه پرندگان استفاده می شود. ارزن انگشتی(Eleusine Coracana L. Gaertn)1- مقدمه ارزن انگشتی عمدتاً در آسیا و آفریقا زراعت می شود و در انگلستان به «پای برنده» (كوراكانا) ، در زبان هندی به «راجی» (نانگلی) و در اتیوپی به «داقوزا» معروف است.ارزن انگشتی بطور وسیع در ایالتهای كارناتاكا، آندراپرادش و تامیل نادو شبه جزیره هند بصورت دیم كشت می گردد. این نوع ارزن حدود 40 درصد میزان كل تولید ارزن های دانه‌ریز (تقریباً معادل 2/3 میلیون هكتار) را در هندوستان شامل می شود. شایان ذكر است كه سطح عملكرد ارزن انگشتی در طی چهار دهه اخیر در سایه برنامه های اصلاحی و بهبود عملیات زراع ی بطور یكنواخت از حدود 650 به 1000- 750 و حداكثر 1500 كیلوگرم در هكتار افزایش پیدا كرده و گزارشات زراعتی نیز حاكی از آن می باشد كه سطح عملكرد ارزن انگشتی تحت شرایط آبی تا 5/4 – 0/4 تن در هكتار نیز رسیده است. در واقع می توان گفت كه با انجام تلاقی های بین ارقام ارزن انگشتی در كشور هندوستان و آفریقا ثبات عملكرد واریته های این گیاه افزایش یافته است. غذاهای كنسانتره ارزن راجی عمدتاً با ذائقه مردمان روستایی جنوب هندوستان سازگاری دارد و از نظر كربوهیدرات و مواد معدنی بخصوص كلسیم، فسفر و آهن غنی است. چون آمار میزان تولید ارزن راجی در آفریقا سایر انواع ارزن را نیز شامل می شود. لذا تعیین سهم عملكردی ارزن راجی تا حدی مشكل خواهد بود. در كل متوسط عملكرد در حالت مصرف كمتر نهاده های كشاورزی و روشهای كشت دیم و سنتی در محدوده 600-500 كیلوگرم در هكتار متغیر است. لازم به ذكر است كه سطح زیر كشت ارزن انگشتی در مناطق جنوبی و شرقی آفریقا تقریباً 10 هزار هكتار می باشد.2 منشاء و پراكندگی در كشور هندوستان «راجی» به نویسندگان ادبیات سانسكریت قدیمی كه به ارزن اصطلاح«راجیكا» اطلاق می‌كردند‌اشاره دارد.‌عقیده بر‌این‌است‌كه‌Eleusine coracana یك لاین از گونه های وحشی ارزن نظیر E. Indica می باشد و توسط بشر اولیه در كشور هندوستان اهلی گردیده است. قبل از ورود آریایی ها به شبه جزیره هند كشت E. Indica در هندوستان مرسوم بود. بعضی از محققین بر این عقیده اند كه منشاء E. Coracana هندوستان بوده و از آنجا به كشورهای عربی و آفریقا حدود سه هزار سال قبل گسترش یافته ‌است. با توجه به سطح زیر كشت آن در قسمتهای جنوبی كشور هندوستان، این منطقه به عنوان خاستگاه اولیه ارزن راجی محسوب می شود. اما واویلوف حبشه را منشاء اصلی آن می‌داند. ارزن انگشتی بطور وسیع در قسمتهای جنوب آسیا و شرق و جنوب آفریقا زراعت می‌شود. E. Coracana sub sp. Africana از نزدیكترین گونه های وحشی ارزن راجی محسوب می شود (پراسادا رائو و همكاران، 1986). از روی شكل ظاهری گل آذین می توان گونه ها و زیر گونه های ارزن راجی را از هم تشخیص داد. بعنوان مثال در زیر گونه آفریكانا ساقه ها باریك و ارتفاع ساقه حداكثر 135 سانتی متر است و سنبلچه ها در دو ردیف و در دو طرف محور راكیس قرار گرفته اند. همچنین گلوم ها كوتاه تر از سنبلچه ها در دو ردیف و در دو طرف محور رایكس قرار گرفته اند. همچنین گلوم ها كوتاه تر از سنبلچه ها و نوك تیز یا مستطیلی شكل می باشند. دانه ها بیضی شكل و دارای خطوط برجسته ای است. زیر گونه كوراكانا یكساله و كرك دار و دارای ساقه ایستاده است. همچنین گلوم ها منشعب و پنجه ای بوده و سنبلچه ها دارای 9-6 گلچه و 10-6 سانتی متر طول می باشند. طول گلوم ها غیر یكنواخت و رنگ دانه سیاه، قهوه ای، قرمز و یا سفید است. گونه الانگاتا از روی گل آذین طویل و باریك و گونه پلان از روی سنبلچه های بزرگ قابل تشخیص است. پراكندگی ارزن گونه كومپاكتا كه اصطلاحاً تاج خروش نامیده می شود، در آفریقا و هندوستان زیاد است. گل آذین گونه های E. Compacta و E. Vulgaris كه همان ارزن انگشتی معمولی است به انگشتان بسته دست (مشت) شباهت زیادی دارد. از زیر گونه های مهم گونه E. Vulgaris می توان به موارد ذیل اشاره نمود:Liliacea ، كه دارای انشعابات برگشته در روی گل آذین است.Stellate كه دارای گل آذین پیچ خورده می باشد.Incurvata كه فرم گل آذین در آن به شكل انگشتان بسته دست است.Digitata كه قسمتهای بالای گل آذین به انگشتان بسته شبیه است.ذخایر توارثی ارزن راجی در مركز ملی منابع ژنتیكی گیاهان (NBPGR) در شهر دهلی‌نو هندوستان و انستیتوی بین المللی تحقیقات گیاهان زراعی در مناطق گرمسیری نیمه خشك در شهر حیدرآباد هندوستان نگهداری می شود (راچی و پترز ، 1977).3 خصوصیات آب و هوایی و مناطق كشت از مناطق عمده كشت ارزن راجی در جهان می توان قسمتهای جنوبی كشور هندوستان شامل ایالتهای‌كاناتاكا، آندراپرادش و تامیل نادو (واقع در عرضهای جغرافیایی80-75 و 15-10 درجه عرض شمالی) و دریای ویكتوریا در شرق آفریقا (واقع در عرضهای جغرافیایی 40-15 درجه عرض شمالی و 35 درجه عرض جنوبی تا 20 درجه عرض شمالی) را نام برد كه نزدیك به 75 درصد تولید جهانی ارزن را به خود اختصاص می دهند. گونه های مختلف جنس. Eleusine spp در كوهپایه های هیمالیا نیز رشد پیدا می كنند. در كشور هندوستان ارزن راجی در دو فصل كشت می شود. امكان كشت واریته های زودرس ارزن انگشتی در مناطق دارای بارندگی زیاد وجود دارد. نوعی ارزن راجی كه اصطلاحاً «گیدا» نامیده می شود، در ماه می (اردیبهشت) كاشت و در طی ماههای سپتامبر (شهریور) و اكتبر (مهر) برداشتمی گردد. لازم به ذكر است كه در اغلب ممالك واریته های دیررس ارزن راجی (هین و دودا ) را در طی ماههای جولای (تیر) و آگوست (مرداد) كاشته و در ماههای نوامبر (آباد) و دسامبر (آذر) برداشت می كنند. در كشور هندوستان ارزن راجی را تحت شرایط آبی نیز می‌كارند. در شرایط كشت آبی ارزن راجی بعنوان یك گیاه خشكی دوست و تابستانه، اصولاً در فاصله بین ماههای فوریه (بهمن) تا می (اردیبهشت) در خاكهای لوم شنی قرمز كشت می‌شود. از تیپ های مختلف خاكها كه ارزن انگشتی در آنها كشت می شود می توان خاكهای لومی قرمز لاتریتیك و لوم شنی را نام برد كه از نظر مواد غذایی پرمصرف فقیر می باشند. درجه حرارت در طی فصل رشد گیاه بین 32-25 درجه سانتی گراد متغیر بوده و میزان بارندگی حدود 500-400 میلی متر گزارش شده است. بدیهی است كه تحت این شرایط قدرت بازیافت گیاه بعد از استرس خشكی بهتر خواهد بود. ادامه خواندن مقاله درباره گياه ارزن

نوشته مقاله درباره گياه ارزن اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله نقش اخلاق و مشورت در سيره عملى پيامبر اسلام

$
0
0
 nx دارای 17 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : یكى از شاخصه هاى پر اهمیت در پیشرفت اسلام اخلاق نیك و كلام‏دلاویز و پرجاذبه پیامبر اكرم (ص) با انسان‏ها بود، این خلق نیكوتا بدان حدى بود كه معروف شد سه چیز در پیشرفت اسلام نقش به‏سزایى داشت: 1- اخلاق پیامبر (ص) 2- شمشیر و مجاهدات حضرت على (ع) 3- انفاق ثروت حضرت خدیجه (س) در قرآن مجید، به نقش اخلاق پیامبر (ص) درپیشرفت اسلام و جذب ‏دل‏ها تصریح شده است، آن جا كه مى‏خوانیم: «فبما رحمه من الله‏لنت لهم و لو كنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولك فاعف عنهم‏و استغفر لهم و شاورهم فى الامر; اى رسول ما! به خاطر لطف ورحمتى كه از جانب خدا، شامل حال تو شده، با مردم مهربان‏گشته‏اى، و اگر خشن و سنگدل بودى، مردم از دور تو پراكنده‏مى‏شدند، پس آن‏ها را ببخش، و براى آن‏ها طلب آمرزش كن، و دركارها با آن‏ها مشورت فرما.» ازاین آیه استفاده مى‏شود كه : 1- نرمش و اخلاق نیك، یك هدیه الهى است، كسانى كه نرم ش ندارند،از این موهبت الهى محرومند; 2- افراد سنگ‏دل و سخت‏گیر نمى‏توانند مردم‏دارى كنند، و به جذب‏نیروهاى انسانى بپردازند; 3- رهبرى و مدیریت صحیح با جذب و عطوفت همراه است; 4- باید دست‏شكست‏خوردگان در جنگ و گنهكاران شرمنده را گرفت وجذب كرد (با توجه به این كه شان نزول آیه مذكور در موردندامت فراریان مسلمان در جنگ احد نازل شده است); 5- مشورت با مردم از خصلت‏هاى نیك و پیوند دهنده است كه موجب‏انسجام مى‏گردد. پیامبر اسلام (ص) علاوه بر این كه ارزش‏هاى اخلاقى را بسیار ارج‏مى‏نهاد، خود در سیره عملى‏اش مجسمه فضایل اخلاقى و ارزش‏هاى والاى‏انسانى بود، او در همه ابعاد زندگى با چهره‏اى شادان و كلامى‏دلاویز با حوادث برخورد مى‏كرد. به عنوان مثال، درتاریخ آمده‏است:در سال نهم هجرت هنگامى كه قبیله سركش طى بر اثر حمله‏قهرمانانه سپاه اسلام شكست ‏خوردند، عدى بن حاتم كه از سرشناسان‏این قبیله بود به شام گریخت، ولى خواهر او كه «سفانه‏» نام‏داشت‏ به اسارت سپاه اسلام درآمد. سفانه را همراه سایر اسیران به مدینه آوردند و آنان را درنزدیك مسجد در خانه‏اى جاى دادند، روزى رسول خدا (ص) از آن‏اسیران دیدن كرد، سفانه از موقعیت استفاده كرده و گفت: «یا محمد هلك الوالد و غاب الوافد فان رایت ان تخلى عنى، و لا تشمت ‏بى احیاء العرب، فان ابى كان یفك العانى، و یحفظ الجار، و یطعم‏الطعام، و یفشى السلام، و یعین على نوائب الدهر; اى محمد!پدرم (حاتم) از دنیا رفت، و نگهبان و سرپرستم (عدى) ناپدید شدو فرار كرد، اگر صلاح بدانى مرا آزاد كن، و شماتت و بدگویى‏قبیله‏هاى عرب‏ها را از من دور ساز، همانا پدرم (حاتم) بردگان‏را آزاد مى‏ساخت، از همسایگان نگهبانى مى‏نمود، و به مردم غذامى‏رسانید، و آشكارا سلام مى‏كرد، و در حوادث تلخ روزگار، مردم‏را یارى مى‏نمود.» پیامبر اكرم (ص) كه به ارزش‏هاى اخلاقى، احترام شایان مى‏نمود، به‏سفانه فرمود: «یا جاریه هذه صفه المؤمنین حقا، لو كان ابوك مسلما لترحمناعلیه; اى دختر! این ویژگى‏هایى كه برشمردى، از صفات مؤمنان‏راستین است، اگر پدرت مسلمان بود، ما او را مورد لطف و رحمت‏قرار مى‏دادیم.» آنگاه پیامبر (ص) به مسؤولین امر فرمود:«خلوا عنها فان اباها كان یحب مكارم الاخلاق; این دختر را به‏پاس احترامى كه پدرش به ارزش‏هاى اخلاقى مى‏نمود، آزاد سازید.». آن گاه پیامبر (ص) لباس نو به او پوشانید، و هزینه سفر به شام‏را در اختیار او گذاشت، و او را همراه افراد مورد اطمینان به‏شام نزد برادرش رهسپار كرد. نمونه‏هایى از اخلاق پیامبر (ص) در سیره عملى پیامبر (ص) صدها نمونه از اخلاق نیك و زیبا وجوددارد كه هر كدام نشانگر قطره‏اى از اقیانوس عظیم حسن خلق آن‏حضرت است، همان گونه كه خداوند با تعبیر «و انك لعلى خلق‏عظیم; و همانا تو اخلاق عظیم و برجسته‏اى دارى‏» به این مطلب‏اشاره فرموده است. نظر شما را به چند نمونه از آن‏ها جلب‏مى‏كنیم: 1- عدى بن حاتم مى‏گوید: «هنگامى كه خواهرم سفانه به اسارت‏سپاه اسلام درآمد و من به سوى شام گریختم، پس از مدتى خواهرم‏با كمال وقار و متانت ‏به شام آمد و مرا در مورد این كه‏گریخته‏ام و او را تنها گذاشتم سرزنش كرد، عذرخواهى كردم، پس‏از چند روزى از او كه بانویى خردمند و هوشیار بود، پرسیدم:«این مرد (پیامبر اسلام) را چگونه دیدى؟» گفت: «سوگند به‏خدا او را رادمردى شكوهمند یافتم، سزاوار است كه به اوبپیوندى كه در این صورت به جهانى از عزت و عظمت پیوسته‏اى‏». با خود گفتم به راستى كه نظریه صحیح همین است، به عنوان پذیرش‏اسلام، به مدینه سفر كردم، پیامبر (ص) در مسجد بود، در آن جا به‏محضرش رسیدم، سلام كردم، جواب سلامم را داد و پرسید:كیستى؟ عرض كردم عدى بن حاتم هستم، آن حضرت برخاست و مرا به‏سوى خانه‏اش برد، در مسیر راه با این كه مرا به خانه مى‏برد،بانویى سالخورده و مستضعف با او دیدار كرد، اظهار نیاز نمود،پیامبر (ص) به مدتى طولانى در آنجا توقف كرد و آن بانو را درمورد تامین نیازهایش راهنمایى فرمود. با خود گفتم:«سوگند به خدا این شخص پادشاه نیست.» سپس از آن جا گذشتیم وبه خانه رسول خدا (ص) وارد شدم، پیامبر (ص) از من استقبال وپذیرایى گرمى نمود، زیراندازى كه از لیف خرما بود، نزدم آوردو به من فرمود: بر روى آن بنشین. گفتم: بلكه شما بر آن‏بنشینید. فرمود: نه، شما بر آن بنشین، خود آن حضرت بر روى‏زمین نشست، با خود گفتم: این نیز نشانه دیگر كه آن حضرت،پادشاه نیست. سپس مطلبى از دینم را كه راز پوشیده بود بیان‏فرمود، دریافتم كه او بر رازها آگاهى دارد، و فهمیدم كه‏پیامبر مرسل مى‏باشد، بیانات و پیشگوییها و مهربانى‏هایش مراشیفته‏اش كرده و همانجا مسلمان شدم.» 2- در جنگ خیبر كه با حضور شخص پیامبر (ص) در سال هفتم هجرت‏رخ داد، پس از پیروزى سپاه اسلام بر سپاه كفر، جمعى از یهودیان‏به اسارت سپاه اسلام درآمدند، یكى از اسیران، صفیه دختر حى بن‏اخطب (دانشمند سرشناس یهود) بود.بلال حبشى، صفیه را به همراه زنى دیگر به اسارت گرفت و آن‏ها رابه حضور پیامبر (ص) آورد، ولى هنگام آوردن آن‏ها اصول اخلاقى رارعایت نكرد، و آن‏ها را از كنار جنازه‏هاى كشته‏شدگان یهود حركت‏داد، صفیه وقتى كه پیكرهاى پاره پاره یهودیان را دید بسیارناراحت‏شد و صورتش را خراشید، و خاك بر سر خود ریخت، و سخت‏گریه كرد. هنگامى كه بلال آنها را نزد پیامبر (ص) آورد،پیامبر (ص) از صفیه پرسید: «چرا صورتت را خراشیده‏اى و این‏گونه خاك‏آلود و افسرده هستى؟! » صفیه ماجراى عبورش از كنارجنازه‏ها را بیان كرد، رسول اكرم (ص) از رفتار غیر انسانى و خلاف‏اخلاق اسلامى بلال حبشى ناراحت‏ شده و بلال را سرزنش كرده و فرمود: «ا نزعت منك الرحمه یا بلال حیث تمر بامراتین على قتلى‏رجالهما; اى بلال! آیا مهر و محبت و عاطفه از وجود تو رخت‏بربسته كه آن‏ها را از كنار كشته‏شدگانشان عبور مى‏دهى؟! چرابى‏رحمى كردى؟» جالب این كه پیامبر اكرم (ص) براى جبران رنج‏ها و ناراحتى‏هاى‏صفیه، با او ازدواج كرد، سپس او را آزاد، و بار دیگر باپیش ‏نهاد صفیه با او ازدواج نمود و به این ترتیب، ناراحتى‏هاى اورا به طور كلى از قلبش زدود. 3- در ماجراى جنگ حنین كه در سال هشتم هجرت رخ داد، شیماءدختر حلیمه كه خواهر رضاعى پیامبر (ص) بود، با جمعى از دودمانش‏به اسارت سپاه اسلام درآمدند، پیامبر (ص) هنگامى كه شیماء را درمیان اسیران دید، به یاد محبت‏هاى او و مادرش در دوران‏شیرخوارگى، احترام و محبت‏شایانى به شیماء كرد. پیش روى اوبرخاست و عباى خود را بر زمین گستراند، و شیماء را روى آن‏نشانید، و با مهربانى مخصوصى از او احوال‏پرسى كرد، و به اوامر فرمود: «تو همان هستى كه در روزگار شیرخوارگى به من محبت‏كردى;» (با این كه از آن زمان حدود شصت‏سال گذشته بود). شیماء از پیامبر (ص) تقاضا كرد، تا اسیران طایفه‏اش را آزادسازد، یامبر (ص) به او فرمود:«من سهمیه خودمرا بخشیدم،و در مورد سهمیه سایر مسلمانان،به تو پیشنهاد مى‏كنم كه بعد از نماز ظهر برخیز و در حضورمسلمانان، بخشش مرا وسیله خود قرار بده تا آنها نیز سهمیه خودرا ببخشند. شیماء همین كار را انجام داد، مسلمانان گفتند: «ما نیز به‏پیروى از پیامبر (ص) سهمیه خود را بخشیدیم.» سیره‏نویس معروف‏ابن هشام مى‏نویسد: «پیامبر (ص) به شیماء فرمود: اگر بخواهى باكمال محبت و احترام، در نزد ما بمان و زندگى كن، و اگر دوست‏دارى تو را از نعمت‏ها بهره‏مند مى‏سازم و به سلامتى به سوى قوم‏خود بازگرد؟» شیماء گفت: مى‏خواهم به سوى قوم خود بازگردم.پیامبر (ص) یك غلام و یك كنیز به او بخشید و این دو با هم‏ازدواج كردند، و به عنوان خدمتكار خانه شیماء به زندگى خودادامه دادند. 4- مهربانى و اخلاق نیكوى پیامبر (ص) در حدى بود كه امام صادق (ع)فرمود:روزى رسول خدا (ص) نماز ظهر را با جماعت‏خواند، مردم بسیارى به‏او اقتدا كردند، ولى آن‏ها ناگاه دیدند آن حضرت بر خلاف معمول‏دو ركعت آخر نماز را با شتاب تمام كرد (مردم از خودمى‏پرسیدند، به راستى چه حادثه مهمى رخ داده كه پیامبر (ص)نمازش را با شتاب تمام كرد؟!) پس از نماز از پیامبر (ص)پرسیدند: «مگر چه شده؟ كه شما این گونه نماز را (با حذف‏مستحبات) به پایان بردى؟» پیامبر (ص) در پاسخ فرمود:«اما سمعتم صراخ الصبى; آیا شما صداى گریه كودك رانشنیدید؟» معلوم شد كه كودكى در چند قدمى محل نمازگزاران‏گریه مى‏كرده، و كسى نبود كه او را آرام كند، صداى گریه او دل‏مهربان پیامبر (ص) را به درد آورد، از این رو نماز را با شتاب‏تمام كرد، تا كودك را از آن وضع بیرون آورده، و نوازش نماید. 5- عبد الله بن سلام از یهودیان عصر پیامبر (ص) بود، عواملى ازجمله جاذبه‏هاى اخلاق پیامبر (ص) موجب شد كه اسلام را پذیرفت ورسما در صف مسلمانان قرار گرفت، او دوستى از یهودیان به نام‏«زید بن شعبه‏» داشت، عبدالله پس از پذیرش اسلام همواره زیدرا به اسلام دعوت مى‏كرد، و عظمت محتواى اسلام را براى او شرح‏مى‏داد بلكه به اسلام گرویده شود، ولى زید هم چنان بر یهودى‏بودن خود پافشارى مى‏كرد و مسلمان نمى‏شد. عبدالله مى‏گوید: روزى‏به مسجدالنبى رفتم ناگاه دیدم، زید در صف نماز مسلمانان نشسته‏و مسلمان شده است، بسیار خرسند شدم، نزدش رفتم و پرسیدم «علت‏مسلمان شدنت چه بوده است؟» زید گفت: تنها در خانه‏ام نشسته‏بودم و كتاب آسمانى تورات را مى‏خواندم، وقتى كه به آیاتى كه‏در مورد اوصاف محمد (ص) بود رسیدم، با ژرف‏اندیشى آن را خواندم‏و ویژگى هاى محمد (ص) را كه در تورات آمده بود به خاطر سپردم،با خود گفتم بهتر آن است كه نزد محمد (ص) روم و او رابیازمایم، و بنگرم كه آیا او داراى آن ویژگى‏ها كه یكى از آنها«حلم و خویشتن‏دارى‏» بود هست‏یا نه؟ چند روز به محضرش رفتم،و همه حركات و رفتار و گفتارش را تحت نظارت دقیق خود قراردادم، همه آن ویژگى‏ها را در وجود او یافتم، با خود گفتم تنهایك ویژگى مانده است، باید در این مورد نیز به كند و كاو خودادامه دهم، آن ویژگى حلم و خویشتن‏دارى او بود، چرا كه درتورات خوانده بودم: «حلم محمد (ص) بر خشم او غالب است، جاهلان‏هرچه به او جفا كنند، از او جز حلم و خویشتن‏دارى نبینند.» روزى براى یافتن این نشانه از وجود آن حضرت، روانه مسجد شدم،دیدم عرب بادیه‏نشینى سوار بر شتر به آنجا آمد، وقتى كه‏محمد (ص) را دید، پیاده شد و گفت: «من از میان فلان قبیله به‏اینجا آمده‏ام، خشكسالى و قحطى باعث‏شده كه همه گرفتار فقر ونادارى شده‏ایم، مردم آن قبیله مسلمان هستند، و آهى در بساطندارند، وضع ناهنجار خود را به شما عرضه مى‏كنند، و امید آن رادارند كه به آنها احسان كنى.» محمد (ص) به حضرت على (ع)فرمود:آیا از فلان وجوه چیزى نزد تومانده است؟ حضرت على (ع) گفت: نه،پیامبر (ص) حیران و غمگین شد، همان دم من به محضرش رفتم عرض‏كردم اى رسول خدا! اگر بخواهى با تو خرید و فروش سلف كنم،اكنون فلان مبلغ به تو مى‏دهم تا هنگام فصل محصول، فلان مقدارخرما به من بدهى، آن حضرت پیشنهاد مرا پذیرفت، و معامله راانجام داد، پول را از من گرفت و به آن عرب بادیه‏نشین داد. من‏هم چنان در انتظار بودم تا این كه هفت روز به فصل چیدن خرمامانده بود، در این ایام روزى به صحرا رفتم، در آنجا محمد (ص)را دیدم كه در مراسم تشییع جنازه شخصى حركت مى‏كرد، سپس درسایه درختى نشست و هر كدام از یارانش در گوشه‏اى نشستند، من‏گستاخانه نزد آن حضرت رفتم، و گریبانش را گرفتم و گفتم:«اى پسر ابو طالب! من شما را خوب مى‏شناسم كه مال مردم رامى‏گیرید و در بازگرداندن آن كوتاهى و سستى مى‏كنید، آیا مى‏دانى‏كه چند روزى به آخر مدت مهلت ‏بیشتر نمانده است؟» من با كمال‏بى‏پروایى این گونه جاهلانه با آن حضرت رفتار كردم (با این كه‏چند روزى به آخر مدت مهلت‏باقىمانده بود) ناگاه از پشت‏سر آن‏حضرت، صداى خشنى شنیدم، عمر بن خطاب را دیدم كه شمشیرش را ازنیام بركشیده ، به من رو كرد و گفت: «اى سگ! دور باش.» عمرخواست ‏باشمشیر به من حمله كند، محمد (ص) از او جلوگیرى كرد وفرمود:«نیازى به این گونه پرخاش‏گرى نیست، باید او (زید) را به حلم‏و حوصله سفارش كرد، آن گاه به عمر فرمود:«برو از فلان خرمافلان مقدار به زید بده.» عمر مرا همراه خود برد و حق مرا داد،به علاوه بیست پیمانه دیگر اضافه بر حقم به من خرما داد. گفتم: این زیادى چیست؟ گفت:چه كنم حلم محمد (ص) موجب آن شده است، چون تو از نهیب وفریاد خشن من آزرده شدى،محمد (ص) به من دستور داد این زیادى‏را به تو دهم، تا از تو دلجویى شود، و خوشنودى تو به دست آید. هنگامى كه آن اخلاق نیك و حلم عظیم محمد (ص) را دیدم مجذوب اسلام‏و اخلاق زیباى محمد (ص) شدم، و گواهى به یكتایى خدا، و رسالت ‏محمد (ص) دادم و در صف مسلمانان درآمدم. گوشه‏اى از اخلاق عظیم پیامبر (ص)پیامبر شناسی روزهایى بس شیرین و به‏یادماندنى و تاریخ ساز پیامبر را نمى‏توان با الفاظ و سخنان ناقص انسانهاى ناقص‏توصیف و تعریف کرد.او هرگز در این واژه‏ها نمى‏گنجد و فراتر از آن است. انسان‏کاملى که تمام افلاک و موجودات را خدا به خاطر او آفرید واگر او نبود، هیچ چیز نبود. «لولاک لما خلقت الافلاک‏» و الاانسانى که تا قاب قوسین او ادنى بالا رفت و به جایى رسید که‏جبرئیل آن ملک مقرب و واسطه وحى الهى به آنجا هرگز نرسد وبا صراحت‏به او عرض کرد: اگر یک مو بالاتر روم به نور تجلى‏بسوزد پرم. ولى رسول الله رفت و به جایى رفت که نه در خرد آیدو نه بر ورق نگاشته شود و نه حتى در وهم وخیال! اوست کسى که‏خدایش درباره‏اش فرمود: «و انک لعلى خلق عظیم‏» پس مابه جاى‏اینکه حرفى بزنیم که نه آغازش و نه انجامش ما را به جایى‏مى‏رساند چرا که جز آفریده‏اش و برادرش کسى او را نخواهد شناخت‏«یا على ما عرف الله الا انا و انت و ما عرفنى الا الله وانت و ما عرفک الا الله و انا» پس روا است که لب فرو بندیم وسخن کمتر گوئیم. بیائیم در این سخن ربانى که پیامبر را داراى منشى سترگ واخلاقى عظیم معرفى مى‏کند بیاندیشیم و از زبان روایت نمى از این‏اقیانوس پرفیض برگیریم، شاید برخى عزیزان به کار بندند و ازرسول الله الگوى زندگى بگیرند که قرآن فرمود: «و لکم فى رسول‏الله اسوه حسنه‏» . جمله‏هایى کوتاه در منش و روش زندگى حضرت بیان مى‏شود که هم‏برکت است و پر مایه برکتى است و هم برنامه به زیستى وخداپسندانه: 1 آن قدر حضرت متواضع و فروتن بود که متن روایت او را«خاضع الطرف‏» مى‏نامد یعنى به زمین نگاه مى‏کرد و سر را کمتربالا مى‏برد، این چنین با وقار و متین; با ادب و فروتن. چنان‏در برابر خالقش خاضع و خاشع بود که بیشتر سرفرود مى‏آورد و کمترسر را بلند مى‏کرد چه پیوسته خدا را حاضر و ناظر مى‏دید و لحظه‏اى‏بلکه کمتر از لحظه‏اى هم از یاد و ذکر خدا غافل نبود. 2 یکى دیگر از نشانه‏هاى بارز تواضع و خوى نیکویش این بود که‏به هر که مى‏رسید، پیشقدم در سلام کردن بر او بود، سلام که خودتحیت اسلامى است و پیامبر آن را به ما یاد داده، خود نیز بیش ازهمه و پیش از همه به آن عمل مى‏کرد و قبل از آنکه دیگرى بر اوسلام کند، او خود سلام مى‏کرد. هرگز پیامبر ملاحظه نمى‏کرد که آن‏فرد بزرگ است‏یا کوچک، دانشمند است‏یا بى‏سواد، ثروتمند است‏یافقیر. آرى حضرت آنقدر عظمت داشت که بر همه افراد بدون ملاحظه‏هاى‏ایسمى، شغلى، خطى، مسئولیتى، مالى و; سلام مى‏کرد و او بااینکه بزرگترین از هر نظر بود بر کوچکترین انسانها از هرنظر سلام مى‏کرد و بیشتربراى اینکه ما را به این سنت‏حسنه‏تشویق کند مى‏فرمود: سلام را نود و نه حسنه است و جوابش یک حسنه. 3 پیامبر هرگز بدون جهت‏سخن نمى‏گفت، و اگر سخنى مى‏گفت‏بیشترجنبه موعظه و پند داشت، یا مطلبى را مى‏آموخت و یا به معروف وخیرى امر مى‏کرد و یا از شر و منکرى مردم را باز مى‏داشت، تمام‏سخنانش سودمند و یک کلمه، نه بلکه یک حرف، پوچ و بى‏ارزش نبود،زیرا خوب مى‏دانست که: «و ما یلفظ من قول الا لدیه رقیب عتید»وانگهى پیامبر اسوه است و الگو و اوست انسان کامل. پیامبر کسى‏است که نخستین آفریده پروردگار، نور مبارکش است: «اول ما خلق‏الله نورى‏» پس، از این نور کامل چیزى تراوش نمى‏کند جز نور، وهرچه مى‏گوید گفته خدا است «و ما ینطق عن الهوى ان هو الا وحى‏یوحى‏» . 4 و پیامبر هرگز از ذکر خدا غافل نمى‏شد. در روایت است: «ولایجلس و لایقوم الا على ذکر» او نمى‏نشست و برنمى‏خاست جز با ذکرو یاد خدا. پیامبر در هر آن قرین و همنشین ذکر خدا بود چه برزبان آورد و چه در دل گوید. او خود ذکر خدا را کفاره مجلس‏مى‏دانست و اعلام مى‏داشت که اگر در مجلسى یاد خدا نباشد یا ذکرى‏از اهل بیت که آن نیز یاد خدا است، پس آن مجلس بر اهلش وزر ووبال است و نحس است و شوم. و اگر حضرت مى‏خندید از تبسم تجاوزنمى‏کرد «جل ضحکه التبسم‏» زیرا قهقهه و خنده با صدا با شئون‏انسان مودب منافات دارد چه رسد به انسان کامل و چه رسد به اشرف‏مخلوقات. عزیزانم! قطعا این از تواضع است که انسان در جایى که خالى‏است‏بنشیند و هرگز منتظر نباشد که دیگران در برابرش قد علم‏کنند و برخیزند تا آن جناب را در صدر مجلس بنشانند. این حالت‏بدون تردید برخاسته از هواى نفس است و تکبر که باید زدوده شودو گاهى بلکه بیشتر به خاطر عقده‏هاى درونى و محرومیت‏هاى دیرینه‏است که شخص مى‏خواهد از این راه خودى را نشان دهد!! 6 پیامبر آرام و آهسته سخن مى‏گفت و هیچ گاه فریاد نمى‏زد وصدا را بلند نمى‏کرد. و مجلس آن حضرت نیز از چنان آرامشى‏برخوردار بود که عین ادب و تواضع است و کسى در مجلس پیامبربلند سخن نمى‏گفت «و اغضض من صوتک‏» و دستور هم همین بود که‏کسى صدایش را بالاتر از صداى رسول الله نکند «لاترفعوا اصواتکم‏فوق صوت النبى‏» و چون خود حضرت آهسته و آرام سخن مى‏گفت لذامجلسش بسیار آرام و باوقار بود که حتى صداى به هم زدن بال‏پرنده به گوش مى‏رسید. 7 «لایقطع على احد کلامه‏» هرگز سخن کسى را قطع نمى‏کرد و تاشخصى مشغول سخن گفتن بود، به او خوب گوش مى‏داد و پس از تمام‏شدن سخنش آرام پاسخش را مى‏گفت. و چنان اصحابش را تربیت کرده‏بود که هرگاه لب مبارکش به سخن وا مى‏شد، تمام حاضران ساکت‏مى‏شده و سراپا گوش مى‏شدند «کان على رووسهم الطیر» و هرگاه‏سخن حضرت تمام مى‏شد بدون آنکه سخنانشان با هم تزاحم کند، با هریک به نوبت‏حرف مى‏زد. 8 نکته دیگرى که بسیار جالب و ارزنده است و باید مدنظر قرارگیرد این است که حضرت در هنگام سخن گفتن، به افراد یکسان نگاه‏مى‏کرد «و کان یساوى فى النظر والاستماع للناس‏» و بایدسخنگویان محترم این مطلب را دقت کنند که یکسان و مساوى درحال حرف زدن به این طرف و آن طرف نگاه کنند زیرا این نکته‏ظریف اخلاقى است که در نگریستن به افراد(هنگام صحبت کردن)انسان‏فرق بین این و آن نگذارد و همه را به یک دید بنگرد که‏امیدواریم در موارد دیگر نیز این تساوى و یکسان‏نگرى حفظشود.راستى چه زیبا است تربیت رسول الله! بنابراین، هر که‏بخواهد بیشتر به پیامبر نزدیک گردد، باید رفتار و اخلاقش را باآن حضرت نزدیکتر کند. 9 «و کان یجالس الفقراء و یواکل المساکین‏» او نه تنها بامالداران و دارایان مجالست مى‏کرد بلکه با فقرا و مستمندان نیزهمنشین بود. بلکه قطعا حضرت از نشستن با فقرا بیشتر لذت مى‏بردو اگر با ثروتمندان مى‏نشست‏به خاطر هدایت کردن آنان بود نه چیزدیگر. 10 هرگاه پیامبر مى‏خواست‏به مجلس وارد شود و با مردم‏برخورد کند، خود را طبق موازین اسلامى آرایش مى‏داد یعنى درآینه مى‏نگریست و موهاى خود را شانه مى‏زد و چنین در روایت آمده‏است «و کان ینظر فى المرآه و یتمشط‏» و نه تنها حضرت لباس‏تمیز و مرتب مى‏پوشید و محاسن مبارک را شانه مى‏زد بلکه پیوسته‏بوى خوش عطر از حضرت از مسافتى دور استشمام مى‏شد. بگذریم‏که خود حضرت خوشبو بود و بوى خوشش دوست و دشمن را جذب مى‏کرد،که همواره از عطر نیز استفاده مى‏نمود. راوى مى‏گوید: قبل ازآنکه حضرت به مسجد وارد شود، ما خبردار مى‏شدیم زیرا بوى عطرش‏از مسافتى به مشاممان مى‏خورد و متوجه ورود حضرت مى‏شدیم. خودحضرت نیز مى‏فرماید: «ان الله یحب من عبده اذا خرج الى اخوانه‏ان یتهیا لهم و یتجمل‏» خداوند دوست دارد که بنده‏اش هرگاه‏مى‏خواهد با برادرانش ملاقات کند، خود را آماده کند و براى آنهاآرایش نماید.اسلام دستور آراستن داده است نه مانند برخى ساده لوحان که باموهاى ژولیده و لباس نامرتب مى‏آیند و خیال مى‏کنند این از زهداست. نه! این از زهد اسلامى کاملا به دور است. زهد این است که به‏دنیا و ملذاتش دل نبندیم نه اینکه صوفى منشانه زندگى کنیم وژولیده سیما در میان مردم حاضر شویم! 11 پیامبر اگر سواره بود هرگز نمى‏پذیرفت که شخصى همراه وهمگام او پیاده راه رود. از او مى‏خواست که بر مرکبش در کنارش‏سوار شود و اگر قبول نمى‏کرد یا امکان نداشت، به او مى‏فرمود:از من جلوتر برو تا من در پس تو آیم و به تو برسم. این چه عظمت‏و بزرگوارى است انسان‏ها را سرگردان مى‏کندو به حیرت وامى‏دارد. ادامه خواندن مقاله نقش اخلاق و مشورت در سيره عملى پيامبر اسلام

نوشته مقاله نقش اخلاق و مشورت در سيره عملى پيامبر اسلام اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله نياز انسان به دين

$
0
0
 nx دارای 76 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : نیاز انسان به دین انسان قادر است چنان آگاهیهای خود را وسعت دهد كه همه عالم هستی را شامل گردد این یكی از ویژگیهای انسان است كه درمسیر او بسوی كمال موثراست اما قدرت علم آموزی تنها عامل درخود سازی نیست این توانائی باعث می شود كه انسان قادر گردد خود را بشناسد و جهان هستی را تفسیر كند هر چه انسان بیشتر از این قدرت خود استفاده نماید و بیشتر تلاش كند آگاهیهای بیشتری را بدست آورده و افق وسیعتری را برای عمل در اختیار خواهد داشت . اما خود سازی به تلاش نیازمند است وهر گونه تلاشی محتاج انگیزه است به تعبیر دیگر انسان دست به عمل و كاری نمیزند مگر اینكه انگیزه ای برای انجام آن كار داشته باشد . هر عمل دیگری را كه انسان انجام می دهد وقتی رسیدگی كنیم می بینیم منشاء آن یك نیاز وخواسته درونی است همین علم آموزی ودست یافتن به حقایق جهان هستی ودرك واقعیتها از یك نیاز درونی سرچشمه می گیرد . پس هنگامیكه از خواسته ها صحبت می كنیم باید بدانیم كه آن كاملا با آگاهی وعلم تفاوت دارد واصولا خواسته ها و آگاهیها از دو مقوله متفاوت هستند آگاهیها محدوده دید انسان را وسعت می بخشند وخواسته ها انسان را وادار می كند تا در آن محدوده دید خود عمل كند ونیازهای خود را را بر آورده سازد . مثال : ماده منفی بوسیله یك شیمست كشف می شود وبه همه می گوید كه این ماده برای انسان مضراست و اگر كسی آنرا استعمال كند باعث مرگ او می شود دو انسان را فرض می كنیم یكی طالب زندگی و حیات خود است ودیگری از زنده بودن خود بیزار است وراه گریزی از این دنیا را جستجو می كند بالطبع اگر این ماده سمی به دست هر یك از اینها بیافتد دو عمل كاملا متفاوت انجام می دهند آنكه طالب حیات خود است وزندگی را دوست می دارد آن ماده سمی رااز بین می برد و دیگری كه راهی برای مرگ خود جستجو می كند آن ماده سمی را می خورد و خود را از بین می برد . واگر شخصی را فرض كنید كه با انسانی دشمن است و می خواهد او را بكشد آن ماده سمی را در غذای او می ریزد واو را می كشد . علم این هر سه نفر نسبت به ماه سمی یكسان بود اما سه عامل كاملا متفاوت در برخورد با آن ماده انجام می دهند پس روشن شد كه خواسته ها ونیازهای انسان منشاء اعمال او می باشند و همین خواست ها هستند كه در انجام كارها به انسان جهت می دهند كه چه كار بكن و یا از چه ازكاری منصرف شو . از اینرو لازم است این عامل موثر در عملكرد انسان ونقش آن در خود سازی او بمطالعه گذاشته شود و وسعت خواسته های انسان مورد بررسی قرار گیرد طبق سنت گذشته برای بررسی و وسعت خواسته های انسان آنرا با وسعت خواسته های حیوان مقایسه می كنیم . جدول مقایسه سطح خواسته های انسان و حیوان خواسته های حیوان خواسته های انسان 1- مادی 1- مادی و معنوی 2- شخص و فردی 2- فردی واجتماعی 3- منطقه ای 3- خارج از محدوده مكان 4- حالی 4- خارج از محدوده زمان برای توضیح بیشتر سطر اول جدول باید گفت كه خواسته های حیوان تنها ازغرایز او سرچشمه می گیرد و غرایز حیوان كه به منظور رشد وتولید مثل می باشد تنها منشاء عمل در حیوان است . از اینرو هیچگاه خواسته های حیوان از سطح مادیات فراتر نمی رود حال آنكه خواسته های انسان از سطح مادیات فراتر رفته و یكسری خواسته های معنوی را نیز شامل می گردد . خواسته های معنوی تنها مخصو ص انسان است وهیچ موجود دیگری د رداشتن این سلسله از خواسته ها با وی شریك نیست یكی از خواسته های معنوی انسان حقیقت جویی است انسان خواستار این است كه حقایق و واقعیتهای جهان هستی و محیط پیرامون خود را بشناسد بعبارت دیگر انسان طالب دانایی است و از جهل گریزان است این خواسته و تمایل از نوع تمایلات مادی نیست و تنها ا ختصاصی به انسان دارد یا قدرت طلبی و زیاده خواهی ابداع و ابتكار عشق و پرستش كشف حقایق هنر و زیبایی همه از خواسته های معنوی انسان است . البته باید توجه داشت كه همیشه در هنگام عمل دو یا چند خواسته مادی و معنوی باهم تلفیق شده وبر آیند این خواسته ها منشا عمل می گردد . بهمین دلیل است كه سطح خواسته های مادی در انسان نامحدود می شود . مثلا درحیوان غریزه جنسی و جود دارد در انسان هم وجود دارد اما حیوان بر طبق غریزه آنچنانكه برای وی مقدر شده در سال یك یا دوبار به جفتگیری می پردازد و بعد از آن دیگر نه تمایل دارد ونه قادر است كه به این امر اقدام كند درحالیكه در انسان این غریزه و خواسته محدود نیست و چنانچه برخواسته های دیگر غلبه كند اصلا سیری نمی شناسد . وهمینطور نیاز است به غذا ازخواسته های مشترك انسان وحیوان است اما در حیوان محدود است و بمحض سیر شدن دست از غذا خوردن بر می دارد وبقیه غذا را بهمان حال رها می كند و میرود ولی انسان معده اش كه پر شد بقیه را د رانبارها و مخزنها یخچالها ذخیره می كند مال اندوزی و ذخیره مواد وغیره نامحدود بودن خواسته های مادی انسان را تائید می كند . ویاهر غذائی را نخوردن و بر سر سفره رنگین و تزئین شده غذا خوردن تلفیق دوخواسته مادی و معنوی در انسان است كه اولی همان غریزه گرسنگی و نیاز انسان به غذا است ودومی طالب زیبایی و هنر بودن است كه زیبائی خواستن مادی نیست . اما سطر دوم جدول گویایی این مطلب است كه خواسته های حیوان تنها به خود او و حداكثر به جفت و فرزند اختصاص دارد ولی انسان یك موجود اجتماعی است یعنی در اجتماع زندگی می كند و همین اجتماعی بودن یك سلسله خواسته هایی را برای انسان بوجود آورده است از قبیل كمك به همنوع رعایت مقررا اجتماعی و حقوقی عدالت خواهی همه ازنوع خواسته های اجتماعی است . ادامه خواندن مقاله نياز انسان به دين

نوشته مقاله نياز انسان به دين اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله فاطمه (عليها السلام )و تربيت فرزندان

$
0
0
 nx دارای 25 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمهفاطمه (علیها السلام) آن چنان در جلوه جمال و جلال خدا محو است كه همه چیز را در راه او فدا می‌كند، مقامش، رتبه اش، دخت پیامبر بودنش، جلال و اشرافیت مورد انتظار برای خودش، حتی جامه عروسیش، دستبند نقره‌اش، پرده خانه‌اش و ;.‌در چنین صورتی‌آیا باز هم او محبوب خدا نباشد. فاطمه (علیها السلام) همسر علی (علیه السلام) است كسیكه اگر نبود برای فاطمه (علیها السلام) كفر و همسری نبود تكلیف ازدواجش را خدا معین می كند و ادامه حیات خانوادگیش بر اساس آرمان و اهداف اسلام رنگ می گیرد. فاطمه (علیها السلام) زنی است كه جلال و عظمتش در قالب مفاهیم و الفاظ نمی گنجد زیرا تصورات ما از مفاهیم بی نهایت قابل بحث و بررسی است وقتی كه او را صدیقه می خوانیم با مفهوم صدیقه ای كه برای دیگران ذكر می شود متفاوت است او با تمام وجودش صدیقه است. همه اعضای او، همه افكار و اندیشه هایش در این مصداق همگامی دارند.آری عظمت فاطمه (علیها السلام) را نمی توان از راه نوشتن، بیان و شنیدن شناخت، زیرا كه همه چیز او در تمام و كمال و در بی نهایت است، ایمانش، اخلاقش، فداكاریش، علو روحش، جلالتش و دانشش همه در منتهای كمال هستند. او الگوست و به زنان آموخت كه زنان مهم می توانند در موارد لازم، كار مردانه انجام دهند، در عین این كه عفت و اصالت خود را حفظ می نمایند، به احقاق حق بپردازند و به دفاع از ستمگری ها قیام و اقدام نمایند. فصل اولفاطمه و مقام مادری فاطمه موفق ترین مادرچه مادری است؟ نمونه و بی مانند چه فرزندانی دارد؟ همه پاكبازهمه با اخلاص همه مطیع خدا، چه دامانی دارد؟ و چه كمكهایی را پرورش می دهد؟ دامانی كه اجازه نمی دهد فرزندانش تن به ذلت بدهند و بار ننگی را بر دوش كشند او چه كانونی و چه آشیانه ای ساخت؟ فرزندان او گرسته و بیجان ولی در راه خدا، بدان راضی و خرسند كه قوت روز و شبستان در راه خدا مصرف می شود فرزندانی كه خود را ازآن مردم می دانند وقف مردم می كنند خدمت به دین و وظیفه احیای آن را برعهده دارند. «او مادر است و فرزندانی تربیت می كند، فرزندانی كه حافظ شرف اسلام، نگهبان ارزشهای پر‌ارج ایدئولوژی خویش و در این راه تا حد جان مقاومند، این با صلح خود و آن یك با قیام خونین خود نهال اسلام را آبیاری كرده و رشدش می دهند. دخترانش نیز هر یك نیك پرورده و با هدفند. آن زینب و آن گلثوم، با هدفداری خود دنباله رسالت حسن و حسین را گرفته و ادامه اش می دهند. «فریاد حسین را در روز عاشورا ضبط می كنند و در كوفه و شام و در فاصله آن همه راهها و منزل ها به گوش دیگران می رسانند، شهادت حسین را این دو نفر به ثمر می رسانند و بلندگوهای نهضت حسینی این دو نفرند» فاطمه (علیها السلام) شاگرد مكتب اسلام است در خانه وحی پرورش یافته و در زیر دست پیامبر رشد كرده است آنگاه هم كه به خانه علی (علیه السلام) رفته باز هم از پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) فاصله ای نداشته است دید او نسبت به جهان همان دید وحی است گویی خود مفسر قرآن و مبین آن است. او در مدرسه اسلام همكلاس و همدرس علی (علیه السلام) است بحثشان با هم و تبادل نظرها با همدیگر است شك نیست كه اگر مساله از دید تاییدات عینی هم بررسی نشود و تنها از نظر عادی هم به آن نگاه كنیم باز راه برای رشد همه جانبه و یافتن یك كمال كلی برای فاطمه (علیها السلام) فراهم است «فاطمه زهرا (علیها السلام) تربیت یافته مكتب محمدی (ص) است و تعلیم و تربیت را در كلاس وحی الهی آغاز كرده و از آن مدرسه عالی انسان سازی فارغ التحصیل شده تمامی گفتار و كردار و اندیشه هایش سازنده و ارزنده و الهی و معنوی است. خاصه آن كه رفتار و كردار او باید سرمشق تمامی زنان و دختران عالم اسلام باشد». «كانون خانه و خانواده مقدس ترین مكان برای رشد انسانها و مكتب تربیتی برای اداره امور اجتماعی به حساب می آید. كسانی كه در این آموزشگاه با اصول صحیح انسانی تربیت گردند بدون تردید در اصلاح خود و جامعه می توانند نقش اساسی داشته باشند. در این میان نقش سازندگی مادر، در رشد و تكامل تربیت شدگان اعضای خانواده فوق العاده بیشتر است و لذا هرچه مدیریت و آگاهی او در این زمینه مطلوب باشد فارغ التحصیلان آن كانون به همان نسبت ارزشمند خواهند بود. حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) هرچند در سنین جوانی به خانه علی (علیه السلام) انتقال یافت و با مشكلات فراوان اقتصادی مواجه شد و در یك خانه محقر استیجاری منزل گزید و دسترسی به امكانات زندگی پیدا نكرد ولی با مدیریت صحیح خانه داری نمود و بدین وسیله عشق و علاقه شدید علی را به خود جذب كرد و تمام آن كمبودها را با صفای درونی جبران نمود و بچه‌های بی نظیری به جامعه تحویل داد. فاطمه و نقش عامل تغذیه قبل از تولد و بعد از تولدنقش حساس و سرنوشت ساز غذای جسم و جان و چگونگی تغذیه به ویژه در دوران كودكی و پیش از آن نقشی است حیاتی و بسیار مهم، به گونه ای كه هم سلامت و شادابی و طراوت جسم انسان در گرو آن است و هم توازن و تعادل و سلامت فكر و اندیشه و عقیده او.به همین خاطر قرآن موضوع تغذیه را از مسائل حیاتی پیامبران می داند تا چه رسد به انسان‌های عادی «وما جَعَلْناهُمْ جَسَدَاً لایَأكُلُونَ الطَّعامَ و ماكانوا خالدین» «و آنان را جسدی كه غذا نخورند و نیاز به خوراك نداشته باشند قرار ندادیم و جاودانه هم نبودند».و به انسان‌ها فرمان می دهد كه به غذای خویش با دقت و تفكر بس یار بنگرند و در مورد آن بیندیشند «فَلْیَنْظُرِ الانْسانُ اِلی طَعامِهِ» «بنابراین، انسان باید به خوراك خویش و نقش آن نیك بنگرد»حضرت علی (علیه السلام) هشدار می‌دهد كه ضمن بهروزی صحیح و شایسته از نعمت‌های پاكیزه خدا و پرهیز از اسراف و تبذیر، از غذاهای پلید و ناپاك و نیز از غذاهای حرام سخت برحذر باشند. «فما اشْتَبَهَ عَلَیْكَ عِلْمُهُ فَالْفِظْهُ و ما اَتْفَیْتَ بِطیبِ وُجُوهِهِ فَنَلْ مِنْهُ» «هان ای استاندار من! من گمان نمی كردم كه تو ضیافت گروهی را بپذیری كه نیازمندانشان را از آن میهمانی رانده و ثروتمندانشان دعوت شده بودند. پس به آنچه می خوری بنگر كه حلال و پاكیزه است یا حرام و پلید، آنگاه آنچه حرام بودنش برای تو مشتبه بود، آن را از دهان به دور افكن و آنچه را به پاكیزگی و حلال بودنش یقیین داری، آن را بخور» چرا كه غذای حرام و پلید، ویرانگر روح و جان و روان است، وجدان انسان را می كشد، چراغ فطرت را به خاموشی سوق می دهد، گوش جان را ناشنوا و چشم حق بین را نابینا می سازد.برای اینكه فاطمه در همه حال طاهر و مطهر باشد انعقاد نطفه اش پس از چهل روز عبادت زوجین انجام می گیرد و آن روز كه پای بدین جهان می گذارد نه تنها امید مادر بلكه امید پدر و ادامه دهنده راه رسالت او كه غم اندوه پدر به وسیله او تسكین می یافت و خطوط رنج ادای رسالت از چهره اش برداشته می شد. «آری دخت سرفراز پیامبر، نخستین سلول سازمان وجودش با غذاها و میوه های آسمانی و بهشتی پدید می آید و پدر و مادر گرانقدرش با همه آن معنویت و ویژگی ها، چهل روز برنامه پالایش و بندگی و عبادت و صعود را سپری می كنند تا در پرفرازترین قله شكوه معنوی و اوج تقرب به حق و شدت پیوند با جهان حقیقت و معنا، خدای جهان آفرین فرزند دلخواه و شاهكار بدیع آفرینش و راز آفرینش زن را به آنان ارزانی دارد.و می نگریم كه فاطمه (علیها السلام) نورش از بهشت،سلول وجودش از بهشت، اصل و اساس آفرینشش از بهشت،پایه و بنیاد شخصیتش از بهشت،تغذیه جسمش از بهشت،تغذیه روح و جان و قلبش از بهشت،آموزگارش از جهانی دیگر می رسد، و محیط زندگی اش نیز یك محیط بهشتی و عطر آگین و تاریخ ساز است». امتیاز دیگر بانوی بانوان در ولادتش بود. «كدام نوازدی را زیر این آسمان كبود می شناسید كه به هنگام ولادت او مادرش فرستاده ای نزد زنان دوست و همسایه بفرستد و آن تعصب ورزان و كینه توزان و بد اندیشان در آن شرایط سخت به یاری مادر و نوزاد نشتابند و آنگاه فرشتگان گروه گروه در خانه او فرود آیند و از پی آنان برترین زنان تاریخ به كمك او بشتابند و به او بگویند: غم مدار، اندوه به دل راه مده كه ما به دستور خدا به یاریت آمده ایم ما خواهران تو هستیم، ساره همسر فداكار ابراهیم، آسیه بانوی شیردل و توحید گرا، مریم مام قداست و رسالت، كلثوم خواهر و همسنگر و نگهبان كشتی كوچك موسی (علیه السلام) و دیگر این انبوه فرشتگان آسمانها و این همه حوریان بهشت همه به یاری تو آمدند». امتیاز دیگر دخت گرانمایه پیامبر (ص) این بود كه پس از ولادت خود بی درنگ لب به سخن گشود درست مثل مسیح، آن پیامبر بزرگ خدا و از غنچه لبانش گلواژه های توحید و توحیدگرایی، گواهی به وحی و رسالت پیامبر، امامت علی (علیه السلام) و یازده فرزند او شكفت. حقوق خانه و خانواده از دیدگاه حضرت فاطمه (علیها السلام)خانواده ای در زندگی موفق می گردد كه به طور مشترك و برای رسیدن به اهداف مقدس در كانون خانواده تلاش كنند و هیچ كدام از زن و شوهر از كار گریزان نباشند ولی باید شئوون وظایف مشخص باشد و هر یك به تناسب توان و تخصص و حوصله خویش انجام كاری را به عهده گیرد حضرت علی و فاطمه (علیها السلام) برای تقسیم كار نزد پیامبر بزرگوار اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) رفتند و درخواست نمودند تا آن حضرت تكلیف هر یك را در امور خانه مشخص نماید همانطور كه امام باقر (علیه السلام) می فرمایند، رسول خدا (ص) نیز این چنین تقسیم كار كردند.فَقَضی عَلی فاطِمَهَ بِخِدْمَهِ مادُونَ البابِ و قَضی عَلی عَلِیٍّ بِما خَلْفَهُ به امیرالمومنین دستور دادند كارهای خارج خانه را انجام دهند و به دخترش فاطمه (علیه السلام) نیز فرمودند كه كارهای داخل خانه را اداره نمایند، آن بانوی دو عالم از این تقسیم كار بسیار خوشحال شد.و در حدیث دیگری خانم فاطمه زهرا (علیه السلام) می فرمایند:قالت: یا رَسُولَ اللِه لَقَدْ مَجِلَتْ یَدایَ مِنَ الرَّحَاءِ اَطْحَنُ مَرَّهً و أعْجُنُ مَرَّهً: ای رسول خدا، دستان من با كار كردن با آسیاب سنگی تاول زده و زخم شده است زیرا گاهی گندم آرد می كنم و زمانی آرد را خمیر می سازم.حضرت زهرا (علیها السلام) چون دیگر زنان جامعه كار می كرد، گندم را با آسیاب دستی آرد می نمود، نان می پخت كار روزانه را انجام می داد، به بچه داری و تربیت كودك توجه كامل داشت تا آنكه هر دو دست آن یگانه روزگار زخم شد. فاطمه (علیها السلام) در زندگی پربار خویش، به كار و انجام وظایف خانوادگی و تربیتی توجه كامل داشت نه تنها كار می كرد و نیازمندیهای خانواده را برطرف می ساخت، بلكه به تقسیم كار در خانواده و تحقق عدالت در محیط كوچك خانه و خانواده نیز اهمیت می داد.كارهای خانه و خانواده را بین خود و امیرالمومنین علی (علیه السلام) و كار روزانه داخل منزل را نیز بین خود و خدمتكارش فضه بگونه ای مساوی تقسیم می كرد.سلمان فارسی می‌گوید: فاطمه زهرا (علیها السلام) را دیدم كه با دستان مبارك و با آسیاب دستی گندم را آرد می كند، جلو رفته پس از سلام، گفتم: ای دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خود را به خدمت مینداز، در كنار شما خدمتكار منزلتان فضه ایستاده است كار منزل را به ایشان واگذار. پیامبر بزرگوار اسلام در حدیثی می فرمایند: قالتَ: اَوْصانِی رَسُولُ اِلله اَنْ تكُونَ الخِدْمَهُ لَها یَوْمَاً وَلی یَوْمَاً فكانَ اَمْسِ یَوْمَ خِدْمَتِها و الیَوْمَ یَوْمَ خِدْمَتی. رسول خدا (ص) به من سفارش فرمود كه كارهای خانه را با فضه تقسیم كنم یك روز او كار كند و روز دیگر من، دیروز نوبت او بود و امروز نوبت من است. یكی از عوامل شادابی و تكامل خانواده ها تعیین حدود مسئولیت افراد در خانواده است با تقسیم كار، عدالت اجتماعی در محیط كوچك خانواده سعادت می آفریند و زن را از دخالت در اموری كه سزاوار نیست باز می دارد امام باقر (علیه السلام) فرمودند: حضرت فاطمه (علیها السلام) كارهای منزل را با حضرت علی (علیه السلام) اینگونه تقسیم می كردند كه:خمیر كردن آرد و نان پختن و تمیز كردن و جار و زدن خانه به عهده فاطمه باشد و كارهای بیرون منزل از قبیل جمع آوری هیزم و مواد اولیه غذایی را علی (علیه السلام) انجام دهند.آنگاه كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: كارهای داخل منزل را فاطمه (علیها السلام) و كارهای بیرون منزل را علی‌(علیه السلام) انجام دهد، حضرت زهرا (علیها السلام) با خوشحالی فرمود: قالَتْ: فَلا یَعْلَمُ ما داخَلَنِی مِنَ السُّرُورِ اِلاّ اللهُ باكفائیِ رَسُولُ اللهِ تَحَمُّلَ رِقابِ الرِّجالِ جز خدا كسی نمی داند كه از این تقسیم كار تا چه اندازه، خوشحال شدم، زیرا رسول خدا مرا از انجام كارهایی كه مربوط به مردان است بازداشت.آری فاطمه (علیها السلام) خانه را كانون آسایش علی و فرزندانش می سازد و هر وقت غم ها و رنجها، دشواریها و نابسامانیها بر علی فشار می آورد رو سوی خانه می كند، بدان امید كه لحظاتی با زهرا سخن بگوید و دلش آرام گیرد. خانه را پاك و تمیز، آرام و آباد نگه می دارد آن را طوری می سازد كه در عین آنكه چیزی برای خوردن در آن به چشم نمی خورد صفا و صمیمیت، صداقت و مهر، پاكی و لطافتش غذای اهل خانه می شود و سیرشان كند. ادامه خواندن مقاله فاطمه (عليها السلام )و تربيت فرزندان

نوشته مقاله فاطمه (عليها السلام )و تربيت فرزندان اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

Viewing all 46175 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>