Quantcast
Channel: دانلود فایل رایگان
Viewing all 46175 articles
Browse latest View live

مقاله زراعت گياهان صنعتي-گلرنگ

$
0
0
 nx دارای 16 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : زراعت گیاهان صنعتی-گلرنگ خصوصیات گیاهی: گلرنگ گیاهی است با نام علمی Carthamus tinctorius L . از تیره مرکبه ( compositae) و با اینکه ظاهراً شبیه خار زرد می باشد اما بصورت علف هرز در نمی آید . گلرنگ گیاهی است که بصورت بوته ای استوار رشد می کند . میوه گلرنگ همانند میوه آفتابگردان به صورت فندقه است . دانه از نظر شکلی شبیه یک دانه کوچک آفتابگردان است و به رنگهای سیاه ، زرد ، سفید یا کرمی با سطح خارجی صاف دیده می شود . ذخیره روغن در لپه ها انجام می شود . وزن هر دانه گلرنگ از 35 تا 50 گرم متغیر می باشد . سازگاری: گلرنگ گیاهی بلند روز است ، اما گلدهی آن در هوای گرم به میزان قابل توجهی جلو می افتد . گیاهچه های جوان به سرما مقاومند . اما گیاه با انتقال از مرحله رویشی به مرحله زایشی به سرما حساس می گردد . گلرنگ به گرما نیز مقاوم است و در صورت وجود رطوبت کافی در خاک می تواند ماکزیمم حرارتهای حدود 40 درجه سانتیگراد را تحمل کند . به هوای مرطوب بخصوص در دوران گلدهی علاقمند نیست . زیادی رطوبت هوا در این دوره گلدهی موجب توسعه بیماریها و افت عملکرد می گردد . گلرنگ با داشتن ریشه عمیق و توسعه یافتگی به خشکی مقاوم است . اما مقاومت آن به خشکی از جو کمتر می باشد . گلرنگ به آب ایستادگی و کمبود تهویه نیز حساس است . گلرنگ خاکهای عمیق ، دارای بافت متوسط و اسیدیته حدود خنثی را ترجیح می دهد . تناوب زراعی: گلرنگ به بیماریهای خاکزی حساس بوده و نبایستی بیش از یکبار طی چهار سال متوالی در یک قطعه زمین کاشته شود و یا با گیاهان حساس به بیماری بوته میری جالیز در تناوب قرار گیرد . مثالهایی از تناوب گلرنگ در کشت بهاره آبی بصورت زیر است : شبدر ـ ذرت ـ گلرنگ ـ گندم یونجه ـ سیب زمینی ـ حبوبات ـ گلرنگ ـ جو ـ آیش کود شیمیایی: تولید هر تن دانه گلرنگ موجب خروج 25 تا 30 کیلو ازت ، 7 تا 12 کیلو اکسید فسفر (p2o5) و 10 تا 15 کیلو اکسید پتاسیم (K2o) از خاک می گردد . میزان کود مصرفی در کشت آبی معمولاً 50 الی 90 کیلوگرم در هکتار ازت خالص و 40 تا 70 کیلوگرم در هکتار اکسید فسفر می باشد . تاریخ کاشت: هنگامی که حرارت خاک در عمق کاشت در حدود 5 درجه سانتیگراد باشد ، گلرنگ طی دو هفته یا کمی بیشتر سبز می شود .گلرنگ بصورت یک محصول پائیزه کشت می شود ، تاریخ کاشت آن همزمان با کمی دیرتر از گندم و جو می باشد .کنترل علفهای هرز: کنترل علفهای هرز قبل از کاشت و نیز تهیه بستر عاری از علف هرز ضرورت دارد . از علف کشهایی مانند ابتام و تریفلورالین بصورت قبل از کاشت و از طریق اختلاف آنها با خاک تا عمق 10 سانتی متر می توان استفاده و محصول را برای حدود 2 تا 3 ماه بعد از سبز شدن در مقابل بسیاری علفهای هرز محافظت نمود . برای کولتیوا تور زدن می بایستی روزهای آفتابی را انتخاب کرد تا علفهای هرزی که ریشه کن شده است امکان استقرار مجدد پیدا ننماید .پس از سبز شدن بوته ها بهتر است فقط بین ردیفها را کولتیواتور زد ، هر چند که در صورت تراکم زیاد بوته می توان تا قبل از رشد ساقه ها نیز روی ردیف های کاشت را با وسایل سبک و بطور سطحی کولتیواتور زد آفات و امراض: مگس گلرنگ (Acanthiophilus helianthi) . در تمام نقاطی از ایران که گلرنگ کاشته می شود یافته شده و خسارت قابل توجهی به این محصول وارد می سازد . خسارت آفت مربوط به لارو آن است که ابتدا از قسمتهای نرم برگ می خورد و بعد به دانه حمله کرده و محتویات دانه را از بین می برد . در نتیجه خسارت لارو ، حفره هایی به طول 1 تا 5/1 سانتیمتر در طبق بوجود می آید . و استفاده از سمومی مثل دیپترکس و دپازینون و سمپاشی در زمان ظهور مگسها می باشد . حضرات دیگری نیز به گلرنگ خسارت وارد می سازد که عبارتند از سنگ تخم گلرنگ ، پروانه طبق خوار گلرنگ ، پروانه کارادرینا و کرم برگخوار پنبه . این آفات اهمیت اقتصادی کمتری نسبت به مگس گلرنگ در ایران دارد . از بیماریهای مهم گلرنگ در ایران می توان زنگ گلرنگ و بوته میری گلرنگ را نام برد .عامل بیماری زنگ گلرنگ قارچی است به نام Puccinia carthami که ازطریق خاک ، بقایای گیاهی و دانه انتقال می یابد برگهای گیاه مبتلا به زنگ زرد شده و بالاخره گیاه خشک شده و می میرد ، کنترل بیماری با استفاده از ارقام مقاوم ، کاشت بذر سالم و غیر آلوده ، ضد عفونی بذر با سموم قارچ کش قبل از کاشت ، سوزانیدن بقایای گیاهی آلوده و تناوب زراعی انجام پذیر می باشد . بیماری بوته میری گلرنگ نیز در تمام مناطق گلرنگ کاری مشاهده می شود و کم و بیش خسارت وارد می سازد عامل بیماری قارچی است به نام Phytophthora drechsleri که بوسیه خاک و بقایای گیاهی آلوده ، رعایت تناوب زراعی و عدم کاشت گیاهان حساس در تناوب امکان پذیر است . بیماری بوته میری گلرنگ با بوته میری جالیز مشترک است . برداشت: برداشت گلرنگ را می بایستی بلافاصله پس از خشک شدن و قهوه ای شدن برگها و نیز خشک شدن و سخت شدن دانه های وسط طبق انجام داد . با اینکه ریزش خودبخودی دانه کم است و خوابیدگی اتفاق نمی افتد ولی خشک شدن بیش از حد بوته ممکن است موجب ریزش دانه در موقع برداشت گردد . موارد استفاده: دانه گلرنگ دارای 25 الی 45 درصد روغن 120 تا 24 درصد پروتئین و 35 الی 60 درصد پوسته می باشد . روغن گلرنگ در طباخی ، تهیه صابون ، رنگ ، ورنیس و مواد پوشاننده مشابه مصرف می شود . کنجاله گلرنگ حدود 23 درصد پروتئین و 35 درصد فیبردار و بعنوان نیمه مکمل پروتئین در تغذیه دام و طیور مورد استفاده قرار می گیرد . شناسائی و تشكیل هرباریوم گیاهان صنعتیبا عنایت به اینكه گیاهان داروئی صنعتی بخش عمده‌ای از طب سنتی ایران را تشكیل می‌دهند و با توجه به پیشرفت علم داروسازی و سنتز داروهای شیمیائی و كاربرد آن در درمان بیماریهایی كه باعث بروز عوارض جانبی اینگونه داروها گردیده است ، بطوری كه در برخی موارد آثار سوء و عوارض حانبی برای بیمار خطرناكتر از خود بیماری می‌باشد و از طرفی كاربرد وسیع رزین و صمغ گیاهان صنعتی در تهیه دارو، چسب الماس ، رنگسازی-ساخت مواد پاك‌كننده، ادكلن‌سازی و غیره ;. در محافل علمی از مباحث روز می‌باشد و همچنین تخریب جوامع گیاهی كه این نوع گیاهان در بستر آنها می‌رویند همگی در انگیزه جمع‌آوری و شناسائی اینگونه گیاهان نقش بسزائی دارند. ضمنا اجرای طرح فوق كمك به ایجاد و تاسیس موزه گیاه‌شناسی بمنظور استفاده دانشجویان، تقویت دانشكده علوم پایه و احداث هرباریوم گیاه‌شناسی برای رشد زیست‌شناسی-كشاورزی و سایر رشته‌های مشابه در این دانشگاه می‌كند احداث مجتمعهای کشت و صنعت گیاهان صنعتی جهت تولید گازوئیل گیاهی: سوخت زیستی، نوعی سوخت مایع و یا گازی شکل است که از بیوماس زیستی مانند گیاهان زراعی، زباله های شهری و بقایای زراعی و جنگی به دست میآید. سوخت های زیستی قابلیت این را دارند که در وسایل نقلیه، جایگزین سوخت های فسیلی شوند.این سوخت ها به ده دسته تقسیم می شوند که به قرار زیر است: بیو دیزل، بایو اتانول، بایوماس، بایومتانول، بایو دی متیل اتر و بایوهیدروژن و نهایتاً روغن های خالص گیاهی. از این میان بیودیزل و بایواتانول بیشترین تولید را به خود اختصاص داده اند. بیودیزل نام کلی ترکیباتی است که به منظور استفاده برای مصارف سوختی از ترکیبات استری روغن های گیاهی تولید می شوند. این محصول، احتراقی شبیه به گازوئیل ایجاد می کند و حتی ویسکوزیته (گرانروی) گازوئیل را نیز ندارد. با این شرایط، بیودیزل می تواند برای وسایل نقلیه دیزلی، جایگزین مناسبی برای گازوئیل باشد و نیز می توان آنرا به صورت مخلوط با آن سوخت فسیلی مصرف نمود. ترکیبی از 20 درصد بیودیزل و 80 درصد دیزل بنزین را می توان در موتورهای دیزلی ریخت و در صورتی که موتور دیزلی اصلاح شود، امکان استفاده از نوع خالص بیودیزل نیز وجود دارد. علاوه بر این، تولید این سوخت می تواند بخش کشاروزی را نیز به تحرک وادارد، زیرا این سوخت از روغن های گیاهی به دست می آید، پس با تولید آن نیاز بیشتری به کاشت دانه های گیاهی است که به اشتغالزایی در بخش کشاورزی کمک می کند.گیاهان سمی موسوم به (یاتروفا) قابلیت جایگزین شدن برای سوخت فسیلی را دارد. این گیاه بعد از اینکه قابلیت سوختنی آن کشف شد، یک شبه ارزش اقتصادی و کشاورزی پیدا کرده و می تواند در دنیایی که به نفت وابسته است، جایگزینی برای سوخت فسیلی باشد. این گیاه در مقابل خشکسالی و آفت مقاوم است و دانه هایی دارد که چهل درصد محتوای آن روغن است. روغن استخراج شده از این دانه ها میتواند سوخت. یک خودرو دیزلی را تامین کند و تفاله آن نیز در نیروگاههای برق قابل استفاده است و از هر هکتار می توان 5/2 تن روغن و 4 تن تفاله برداشت کرد. مشخصات واحد تولید گازوئیل گیاهی: با لحاظ طراحی مخصوص جهت نصب سریع و همچنین استقرار در مناطق دور از دسترسی، واحدهای مذكور بصورت پكیج از پیش آمده شده، در ظرفیتهای ذیل داخل كانتینرهای استاندارد نصب و قابل حمل و نقل می باشد:– 450 تن در سال – 900 تن در سال – 1800 تن در سال – 3600 تن در سال ضمنا ظرفیتهای 5000، 15000 و 50000 تن در سال نیز بصورت مجتمع تولید، قابل طرحی و استقرار می باشد. مزایای واحدهای تولید گازوئیل گیاهی:– نصب و راه اندازی واحد كانتینری در 10 ساعت – سیستم كنترل با بهره گیری از PLC تماما اتوماتیك – كل فرآیند تولید قابل كنترل توسط اپراتور می باشد – با استفاده از تكنولوژی انتقال اطلاعات از راه دور (با استفاده از اینترنت) كل واحد فابل كنترل می باشد.– هزینه تولید و بهره برداری در حداقل ممكنه می باشد. – ضریب بازدهی واحد تا 99 درصد می باشد. ادامه خواندن مقاله زراعت گياهان صنعتي-گلرنگ

نوشته مقاله زراعت گياهان صنعتي-گلرنگ اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


مقاله گياهان تيره نعناعيان

$
0
0
 nx دارای 36 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : گیاهان تیره نعناعیان طبق مطالعات جدید این تیره شامل،200 جنس میباشد،که در 4000 گونه طبقه بندی شده است . وبیشترین تراکم در منطقه مدیترانه مشاهده می شود . در نواحی مختلف ایران نیز جزء گیاهان بومی به شمار می رود . یکی از دلایل رویش گسترده گیاهان تیره نعناع را می توان به ویژگی سازش با محیط زیست مربوط دانست . در بین گیاهان این تیره گونه های مفیدی وجود دارد که علاوه بر استخراج اسانس در علوم پزشکی نیز کاربرد دارد وهمچنین تعداد زیادی از آنها نیز مصارف غذایی دارند .در جدول زیر، فهرست جنس وگونه های مشخصی از تیره نعناع که تا کنون جهت استخراج ترکیبات با خاصیت آنتی اکسیدانی مورد بررسی و آزمایش قرار گرفته است مشاهده می شود.ردیف نام جنس گونه های بررسی شده مرجع1 Pasmarinus officinalis 2. Salvia officinalis- miltiorrh za bunge 3. Thymus vulgaris 4. Criganum vulgare- majorana dictamnus 5. Mentha viridi-piperita جدول 1:گونه هایی از تیره نعناعیان که دارای خاصیت آنتی اکسیدانی می باشند. این گیاهان عموما علفی یکساله یا پایا ودارای ساقه های راست خزنده اند . از مشخصات بارز این گیاهان ساقه چهار گوش آنهاست، که از قاعده ساقه آنها نیز غالبا ساقه های فرعی منشاء می گیرد. تعداد زیادی از گیاهان تیره نعناعیان به سرعت تحت تاثیر شرایط محیطی قرار می گیرند،به طور مثال انواعی که در دشتها و اماکن مرطوب می رویند ،اگر در محیط های خشک قرار گیرند، به سرعت تغییراتی را در جهت سازش و تطابق با محیط ایجاد می کنند، به طوری که برگهای آن ها پوشیده از کرک می شود، بدین ترتیب مقاومت آنها در مقابل تعرق زیاد می شود. خصوصیات گیاه شناسی نوروزکپس از شناسایی گیاه در منطقه و نمونه برداری از آن با همکاری هرباریوم دانشگاه فردوسی مشهد مشخص گردید که این گیاه از خانواده نعناعیان (labiatae یا lamiacea ) با نام علمی salvia leriifolia می باشد. نوروزک بومی مناطق جنوب خراسان وقسمتی از افغانستان می باشد وفقط در فلور ایرانیکا به آن اشاره شده است. ساقه ودمبرگها راست بوده و دارای پرزهای پنبه ای سفید است . برگها غالبا غیر منقسم مستطیلی تا تخم مرغی وابعاد آن با عرض وطول 1 تا 55 تا 19 سانتی متر می باشد . هر دو سطح برگها پوشیده از پرزهای پنبه ای فشرده می باشد، که در سطح فوقانی برگها پرز کمتر است . برگها دارای دندانه های نامنظم تا صاف با ،دمبرگ 15 تا 8 سانتی متری نزدیک به هم می باشند . و دمگل 4 تا 5 میلی متر بوده وکاسه گل لوله ای یا استکانی بین 17 تا 22 میلی متر و معمولا 4 دانه در آن وجود دارد .بررسی منابع گیاه در منطقه این گیاه در مناطق وسیعی از جنوب خراسان به خصوص تربت حیدریه، خواف، تایباد، کاشمر، بردسکن، گناباد، فردوس، بجستان، سبزوار، نیشابور و در جنوب استان سمنان بخش بیارجمند روستای دستجرد و روستا های خار و توران مشاهده می شود . آنتی اکسیدانها برطبق تعریفUnited states Department of Agriculture)) USDAآنتی اکسیدانها موادی هستند که با کند کردن فساد وتندی یا تغییر رنگ ناشی از اکسیداسیون باعث حفظ ونگهداری مواد غذایی می شوند. به عبارت دیگر ترکیباتی هستند که از سرعت واکنشهای اکسیداسیون می کاهند. این مواد بسته به نوع ساختمانشان در واکنشهای مختلفی، از قبیل کند کردن مرحله آغاز وانتشار ،مهار کاتالیزورها ، پایدار ساختن هیدرو پر اکسیدها، تخریب یا ترکیب شدن ، رادیکالها شرکت می کنند .آنتی اکسیدانها به دو دسته، سنتزی وطبیعی تقسیم بندی می شوند: آنتی اکسیدانهای طبیعی این ترکیبات به طور طبیعی در بافتهای زنده گیاهی و حیوانی یافت می شود و از اکسیداسیون اسیدهای چرب غیر اشباع جلوگیری به عمل می آورند . مهمترین آنتی اکسیدانهای طبیعی عبارتند از : توکوفرول ها توکوفرولها آنتی اکسیدانهایی هستند که در بیشتر گیاهان وجود دارند . قدرت آنتی اکسیدانی انواع مختلف توکوفرولها با یکدیگر متفاوت است وبه ترتیب از آلفا توکوفرول تا دلتا توکوفرول افزایش می یابد . آلفا توکوفرول در حضور اکسیژن به سهولت اکسید میشود و رادیکالهایی تولید می کند که قادرند اکسیداسیون چربیها را کاتالیز نمایند . لذا افزایش غلظت، آلفا توکوفرول از حد اپتیمم خود نه تنها از اکسیداسیون روغنها جلوگیری نمی کند، بلکه به عنوان یک پرو اکسیدان نیز عمل می نماید. اما گاما ودلتا توکوفرول این ویژگی را نداشته و در غلظتهای بالا نیز خاصیت آنتی اکسیدانی خود را حفظ می کنند. ساختمان شیمیایی توکوفرولهااسید آسکوربیک Ascorbic acid))اسید اسکوربیک را ویتامین ث نیز گویند که بلورهای بی رنگش در آب والکل به آسانی محلول می باشد. نقطه ذوب این بلورها درC 192 است . اسید اسکوربیک خاصیت کاهندگی بسیار شدیدداشته و به علت حساسیت در مقابل اکسیژن آنرا در غیاب هوا نگهداری می کنند . آسکوربیک اسید دارای فرمول C5H8O6 می باشد . ویتامین ث به مقدار زیاد در سبزی ها و میوه های تازه وجود دارد ولی در مواد غذایی پخته به دلیل ناپایداری در مقابل حرارت مقدارش ناچیز است . ویتامین ث را در مقیاس صنعتی و به صورت انبوه از گلوکز تهیه می کنند . نیاز انسان بالغ به این ویتامین در 24 ساعت حدودا 75 میلی گرم است . اسید اسکوربیک در روغنهاو چربیها نامحلول است . لذا غالبا از استر پالمیتات آن استفاده می شود که به کمک حرارت ویک حلال مناسب در فاز چربی پراکنده می گردد.اسید اسکوربیک از مهمترین گیرندههای اکسیژن ویونهای فلزی محسوب می شود ودر بیشتر موارد به همراه آلفا توکوفرول به روغنها اضافه می گردد. ساختمان شیمیایی اسید اسکوربیککارتنوئیدهاوجود این ترکیبات در روغنها وچربیها اثر بسزایی در توقف وجلوگیری از وقوع واکنشهای فتو اکسیداسیون دارد . کاروتن ها با جذب مولکولها ی اکسیژن نوزاد از محیط اکسیداسیون روغنها را کاهش می دهند . ساختمان شیمیایی کارتنوئید هاسزامولسزامول یک آنتی اکسیدان فنلی است که در روغن کنجد یافت می شود و قدرت آن به مراتب بیشتر از توکوفرول ها ست . این ترکیب از سزامولین وسزامین به وجود می آید.اختلاف سزامولین یا سزامین در یک اتم اکسیژن متصل به گروه متیل دی اکسی فنل هسته تترا هیدرو فوران مرکزی می باشد .سزامول یا سزامولین در حضور اسید هیدرو کلریک قوی و فور فورال، کمپلکسی به رنگ قرمز گیلاسی ایجاد می نماید که می تواند شاخصی در شناسایی روغن کنجد باشد . هیدروژناسیون روغنها وچربیها موجب شکسته شدن سزامولین می شود واز این طریق، مقدار سزامول آزاد را افزایش می دهد . اما تصفیه قلیایی وبی بو کردن، مقدار سزامول را کاهش می دهد . ساختمان شیمیایی سزامول ، سزامولین، گوسیپول این آنتی اکسیدان فنلی، در روغن پنبه دانه شناسایی شده است ودر هیدرولیز قلیایی روغنها، تا حدود زیادی حذف می شود . گوسیپول سمی بوده، اثرات سوئی در دستگاه تناسلی انسان بر جای می گذارد . ساختمان شیمیایی گوسیپول اسید فیتیک این ترکیب، هگزا فسفات میواینوزینول محسوب می شود و قادر است، از پر اکسیداسیون جلوگیری نماید . علاوه بر این، اکسیداسیون اسید اسکوربیک را نیز مهار می کند .اسید فیتیک در کار آنزیم تریپسین دستگاه گوارش اختلال ایجاد کرده، هضم پروتئینها را با مشکل مواجه می سازد . با یونهای فلزی نظیر آهن، کمپلکس می دهد و از مقدار آهن بدن می کاهد .NDGA ( نور دی هیدرو گوایارتیک اسید )این آنتی اکسیدان برای اولین بار در جنوب هند از یک درخت به نام Guaiacam afficinalis استخراج گردید . NDGA اثر آنتی اکسیدانی بسیار قوی بر روی چربی لارد وروغنهای نباتی دارد . از مزایای این آنتی اکسیدان مقاومت حرارتی بالا و عدم ایجاد رنگ می باشد . قدرت آنتی اکسیدانی این آنتی اکسیدان به دلیل وجود گروههای فنلی می باشد . ساختمان شیمیایی NDGA آنتی اکسیدانهای سنتزی آنتی اکسیدانهایی که به صورت مصنوعی تهیه می شوند، می باید ویژگی های زیر را داشته باشند، در غیر این صورت مصرف آنها مجاز نخواهد بود .– سمی نباشند – حداکثر فعالیت را در حداقل غلظت داشته باشند – در روغن محلول باشند – فاقد هر گونه طعم ، بو ورنگ باشند جمع آوری گیاه برگهای گیاه نوروزک (salvia leriifola) در منطقه برجک بردسکن (12 کیلومتری شمال بردسکن ) در خرداد ماه سال 1372 جمع آوری گردید .خشکاندن (desiccate ) بر طرف کردن رطوبت، از گازها و جامدها بر اثر جذب وتبخیر انجام می‌پذیرد 1- رطوبت گازها را به وسیله برقراری برودت ،جذب به کمک سولفوریک اسید و یا جذب سطحی توسط سیلیکاژل می گیرند .2- برای خشکاندن جامدها در بیشتر موارد فرایند تبخبر به کار گرفته می شود بدین معنی که رطوبت را با حرارت دادن به حالت بخار درآورده و سرانجام از محیط عمل به خارج هدایت می کنند افزون بر این در مورد جامدها روشهای دیگری از قبیل خشکاندن در خلا ، برودت وبسامد بالا ، معمول می باشد . خشک کننده ها ( desiccants)این مواد برای خشک کردن مایع ها و گازها به کار می رود فرایند خشک کردن می تواند بر پایه واکنش شیمیایی ، جذب آب توسط فسفر پنتو اکسید و یا روی اصول فیزیکی ، جذب سطحی به وسیله سیلیکاژل استوار باشد.خشک کردن گیاه برگهای گیاه نوروزک را بلافاصله بعد از جمع آوری ، برای خشک کردن بر روی کاغذ روزنامه ، با فاصله زیاد قرار داده و تحت شرایط مناسب (وجود جریان هوا و عدم تابش نور مستقم خورشید ) خشک می کنیم . مدت زمان لازم برای خشک کردن گیاه ، بستگی به میزان آب موجود در آن دارد . حدودا یک ماه زمان برای خشک کردن برگها در سایه مورد نیاز است ، زیرا گیاه به دلیل دارا بودن الیاف ، رطوبت را به کندی از دست می دهد .در حین خشک کردن و همچنین مراحل بعدی ، همواره باید سعی نمود تا گیاه دور از رطوبت ونور قرار گیرد . زیرا رطوبت ونور عواملی هستند که سبب ایجاد واکنشهایی شده که موجب تغییر ساختمان شیمیایی مواد موجود در گیاه می شود (مثل اکسیداسیون وهیدرولیز ) پس از خشک کردن کامل گیاه ، آنرا به دو قسمت تقسیم می کنیم .قسمتی که برای عصاره گیری مورد نیاز است ، را توسط دستگاه و آسیاب برقی پودر نموده و قسمت دیگر که برای اسانس گیری استفاده می شود ، توسط هاون سنگی بزرگی کوبیده و بلافاصله جهت اسانس گیری مورد استفاده قرار می‌گیرد.عصاره گیری معمولا دو روش برای عصاره گیری به کار می رود که عبارتند از : روش سوکسله و پرکوله . از آنجا که عصاره گیری به روش سوکسله ، به کمک حرارت صورت می گیرد و در تمام مدت استخراج که حدود 12-10 ساعت به طول می انجامد ، عصاره گیاهی تحت حرارت می باشد ، لذا امکان تغییر ساختمان شیمیایی مواد موجود در گیاه وجود دارد ، روش پرکولاسیون را جهت عصاره گیری بر می گزینیم . روش پرکولاسیون در این روش 200 گرم از پودر آسیاب شده گیاه را ، در بالن بزرگ ته گردی ریخته و به آن حدود 2 لیتر اتردوپترول ، جهت جدا سازی چربیها، رزینها ورنگدانه های گیاهی می افزائیم ، این عمل را 3 مرتبه تکرار می کنیم . زمان لازم در مراحل اول ودوم 12 ساعت و در مرحله سوم 24 ساعت می باشد . در طی پرکولاسیون پودرها را به فاصله هر 4 ساعت به هم می زنیم . بعد از هر مرحله پرکولاسیون ، عصاره اتردوپترولی را صاف نموده واتردوپترول را بازیابی نموده ، مجددا برای پرکولاسیون مرحله بعدی مورد استفاده قرار می دهیم. پودرهای حاصل را روی سطح صافی قرار داده ، زیر هود می گذاریم تا خشک شوند . سپس آنها را درون یک بالن بزرگ ته گردی قرار می دهیم . و عمل پرکولاسیون را مشابه مرحله قبل با اتانول 98 درصد و به مدت 4 شبانه روز تکرار می کنیم .عصاره اتانولی حاصل را ، تا حد امکان غلیظ نموده ودر درون ظروف شیشه ای درب دار نگهداری می نمائیم.بازده عصاره اتانولی برگهای گیاه نوروزک به میزان 20 درصد می باشد. تست های فیتو شیمیاییچهار دسته مهم ترکیبات گیاهی شامل آلکالوئیدها ، ساپونین ها ، فلاونوئیدها وتانن ها ، مورد بررسی قرار گرفت . جهت نشان دادن وجود و مقدار هر یک از موارد ذکر شده در گیاه مورد نظر ، از علائم + تا + + + + و جهت عدم وجود هر یک از ترکیبات ، از علامت ( – ) استفاده می کنیم.آلکالوئیدها (alkaloids)این ترکیبها ی آلی در مولکول خود دارای نیتروژن می باشند و از ریشه ، برگ و ساقه گیاهان به دست می آیند . آلکالوئیدها از لحاظ نوری فعال بوده و درجه خلوص آنها را بدین طریق تعیین می کنند . جهت تهیه آلکالوئیدها مواد اولیه را مدتی در حلال مناسب خیسانده وسپس توسط فرایندهای استخراج وتقطیر عمل جدا سازی را انجام می دهند .کاربرد این مواد می تواند جنبه دارو درمانی ،تسکین و یا هوشبری داشته باشد از این لحاظ مصرف مواد مزبور عاری از ایجاد عوارض جانبی نبوده بلکه امکان ایجاد عوارض از قبیل اعتیاد وغیره کاملا وجود دارد. اغلب آلکالوئید ها فوق العاده سمی می باشند . آلکالوئیدها از لحاظ ساختاری سیستم حلقوی هتروسیکلی بسیار پیچیده دارند . تعیین ساختار پیچیده آلکالوئیدها به کمک تقطیر در مجاورت گرد روی ممکن می باشد افزون بر این، روشهایی از قبیل طیف بینی ماوراقرمز و تجزیه ساختاری با اشعه ایکس به شناسایی و شفاف شدن ساختمان این ترکیبات کمک شایانی می کنند. پیدایش : تعدادآلکالوئیدها شناخته شده بیشتر از2000 می باشد که از 100 خانواده گیاهی مختلف قابل تهیه هستند . از آن جا که این مواد در مقادیر بسیار کم در گیاهان وجود دارند . جهت تعیین آنها باید آزمایشهای حساس بیوشیمیایی به کار گرفته شود . برای جداسازی آلکالوئیدهاروشهایی مانند الکتروفورز ، کروماتوگرافی روی کاغذ ، کروماتوگرافی ستونی معمول می باشد. تهیه: اغلب آلکالوئیدها به طریق مصنوعی در آزمایشگاه تهیه می شوند که این امر بیشتر جنبه پژوهشی وعلمی دارد وجنبه اقتصادی وعلمی آن قابل توجه نمی باشد، روشهای میکروبیولوژیکی نیزدر تهیه برخی آلکالوئیدها کاربرد دارند.تست تشخیص آ لکالوئید برای تشخیص وجود آلکالوئید ، حدود 5-3 گرم از عصاره غلیظ اتانولی برگهای گیاه مورد نظر را در 10 میلی لیتر اسید سولفوریک 2 درصد حل می نمائیم. پس از صاف نمودن با آمونیاک 50 درصد ، PH محلول را به حدود 10-9 می رسانیم . محلول حاصل را سه بار وهر بار با 50 میلی لیتر کلرو فرم استخراج می نمائیم . بعد از حذف حلال در خلاء ، عصاره تغلیظ شده را روی پلیت سلیکاژل فعال شده ( نیم ساعت در حرارت 110 درجه سانتی گراد ) قرار داده و داخل تانک محتوی کلروفرم – متانل (2:98 ) قرار می دهیم . بعد از بالا رفتن حلال به میزان کافی ، پلیت را از داخل تانک خارج می نمائیم و پس از خشک شدن پلیت ، آنرا با معرف دراژندروف اسپری می نمائیم . در صورت وجود آلکالوئید ، لکه های نارنجی مشاهده میشود .شناساگر دراژندرف Dragendarff reagentمعرف دراژندرف برای اثبات آلکالوئید به کار می رود وبدین صورت تهیه میشود محلول (a) 2 گرم نیترات بیسموت Bio(No3) را با 25 میلی لیتر استیک اسید گلاسیال و 100 میلی لیتر آب مخلوط می نمائیم.محلول( b) 40 گرم پتاسیم یدید را در 100 میلی لیتر آب حل می نمائیم. 10 میلی لیتر از محلول a رابا 10 میلی لیتر از محلول b و20 میلی لیتراسید استیک گلاسیال مخلوط نموده و به حجم 100 میلی لیتر می رسانیم .در آزمایش انجام شده ، جهت اطمینان بیشتر برای تصمیم گیری در مورد میزان آلکالوئید موجود در برگهای گیاه نوروزک ، از 2 تانک حلال دیگر با قطبیت زیادتر شامل کلروفرم – متانل (10:90 ) ، (5:95) نیز استفاده گردید . نتیجه آزمایش ، وجود آلکالوئید را به میزان ( + ) نشان داد.تست تشخیص ساپونین ساده ترین وسریعترین روش تشخیص ساپونین ، آزمایش کف می باشد. روش آزمایش بدین صورت است که حدود 1 گرم از عصاره اتانولی را در 10 میلی لیتر آب مقطر ، در یک لوله آزمایش حل کرده و به شدت تکان می دهیم . سپس لوله آزمایش را به حالت ثابت نگه می داریم . بعد از نیم ساعت ، مقدار کف ایجاد شده در لوله آزمایش را به وسیله خط کش ، اندازه می گیریم. در صورتی که ارتفاع کف پایدار تشکیل شده ، کمتر از یک سانتی متر باشد ، وجود ساپونین را منفی گزارش می کنیم .اگر ارتفاع کف پایدار تشکیل شده 25 – 1 سانتی متر باشد ، وجود ساپونین یک مثبت و بین 35 – 25 سانتی متر ، دو مثبت وبین 45 – 35 سانتی متر، سه مثبت و بزرگتر از 45 سانتی متر چهار مثبت گزارش می شود . از آنجایی که وجود الکل در محلول عصاره ، تولید کف را مشکل می سازد و حتی ممکن است از تشکیل کف جلوگیری کند ، بنابراین همانطوری که قبلا گفته شد ، باید عصاره ها قبل از آزمایش کاملا تغلیظ شده باشند و مقدار متانل موجود در عصاره به حداقل ممکن برسد.ارتفاع کف عصاره گیاه نوروزک 3/4 سانتی متر اندازه گیری گردید ، لذا 3 مثبت گزارش می گردد .تست تشخیص فلاونوئید تست سیانیدرین:روش آزمایش بدین صورت است که، در یک لوله آزمایش خشک ، حدود 100 میلی گرم براده منیزیم می افزائیم ، سپس به آن حدود 3-2 میلی لیتر از محلول صاف شده عصاره اتانولی حاصل از آزمایش ساپونین اضافه می نمائیم . آنگاه اسید کلریدریک غلیظ را قطره قطره وآهسته اضافه می کنیم تا منیزیم کاملا حل گردد . بعد از حدود یک دقیقه چنانچه رنگهایی از صورتی تا قرمز پر رنگ ظاهر شود ، عصاره حاوی فلاونوئید می باشد ، در غیر این صورت آزمایش را منفی گزارش می کنیم .میزان فلاونوئید برگهای گیاه نوروزک + + می باشد . تست تشخیص تانن حدود 5-4 میلی لیتر از محلول حاصل از عصاره اتانولی حل شده در آب را که از تست تشخیص ساپونین به دست آورده ایم ، صاف نموده ، در دو لوله آزمایش می ریزیم .به یک لوله محلول 10 درصد کلرو سدیم و به لوله دوم محلول 10 درصد کلرو سدیم و ژلاتین، اضافه می نمائیم .در صورتی در هیچکدام ازلوله ها رسوب یا کدورتی ، ایجاد نشود،یا در لوله حاوی سدیم کلراید ،رسوب یا کدورت ایجاد شود نتیجه تست منفی می باشد . ولی اگر در لوله حاوی ژلاتین رسوب یا کدورت و یا در هر دو لوله رسوب یا کدورت تشکیل شود ، یا مقدار رسوب یا کدورت در لوله محتوی ژلاتین بیشتر باشد ، نتیجه آزمایش را به صورت کدورت کم (یک مثبت) ، کدورت زیاد (دو مثبت) ، رسوب کم (سه مثبت) ، رسوت زیاد (چهار مثبت ) ، گزارش می کنیم .تانن موجود در برگهای گیاه نوروزک + + گزارش می گردد. استخراج اسانس و شناسایی اجزاء تشکیل دهنده آن به روشMASS” “GC – ترکیبات فرار موجود در برگهای کوبیده شده گیاه نوروزک، به وسیله روش تقطیر با بخار آب جدا گردیده و پس از استخراج با خلال دی اتیل اتر ، اسانس با بازده 5/0 درصد حاصل گردید . اسانس حاصله به وسیله دستگاه گاز کروماتوگراف کوپل شده ، با طیف سنج جرمی مورد آنالیز قرار گرفت . ستون مورد استفاده از نوع DB5 و ابعادmm 0.25× m 30 بوده وجنس فاز ثابت پلی اتیلن گلیکول انتخاب گردیده بود .پس از انجام آنالیز مشخص گردید که 17 نوع ترپن در اسانس با درصدهای متفاوت وجود دارد . ترکیبات Borneol با 26 درصد ، Ionol ( BHT ) با 15 درصد و Cineol – 8 و1 با 9 درصد ، بیشترین سهم را به خود اختصاص می دهند نکته جالب توجه در آنالیز اسانس ، وجود ترکیب طبیعی Ionol یا بوتیلیدهیدروکسی تولوئن می باشد که در واقع دقیقا دارای ساختمان شیمیایی آنتی اکسیدان سنتزی BHT می باشد. ساختمان شیمیایی برنیول ، آیونول ( BHT ) و سینئول تعیین فعالیت آنتی اکسیدانیابتدا اسانس وعصاره تهیه شده رابه نسبتهای ، 1/0 و 2/0 درصد برای اسانس و01/0 ،02/0 ،1/0 ،2/0 و 5/0 درصد برای عصاره ، به روغن مایع نباتی آفتابگردان افزوده و قدرت آنتی اکسیدانی اسانس وعصاره را با آنتی اکسیدان سنتزی BHA به میزان 02/0 درصد مورد مقایسه قرار می دهیم .عمل مخلوط کردن افزودنیهای مختلف به روغن را در c 50 به مدت 30 دقیقه ، به وسیله همزن مغناطیسی انجام می دهیم .در ادامه آزمایشات ، قدرت آنتی اکسیدانی کلیه تیمارها را با نمونه شاهد که فاقد افزودنی است، مورد بررسی ومقایسه قرا ر می دهیم .   ادامه خواندن مقاله گياهان تيره نعناعيان

نوشته مقاله گياهان تيره نعناعيان اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله فيش هاي تبليغي

$
0
0
 nx دارای 194 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : فیش های تبلیغی داستان :مسموع‌ شد كه‌ شبی‌ بحرالعلوم‌ گفت‌: مرا اشتهای‌ شام‌ خوردن‌ نیست‌. پس‌ از آن‌فرمود كه‌ غذای‌ بسیار در ظرفی‌ ریختند و آن‌ را برداشت‌ و در كوچه‌های‌ نجف‌ گردید. پس‌به‌ در خانه‌ای‌ رسید كه‌ صاحب‌ خانه‌ تازه‌ عروسی‌ كرده‌ بود و آن‌ او با عروس‌ گرسنه‌بودند و چیزی‌ نداشتند. پس‌ بحرالعلوم‌، دق الباب‌ نمود، داماد بیرون‌ آمد . سید فرمود: الآن‌هم‌ مرا زیاد گرسنه‌ شد. پس‌ آن‌ غذا را سه‌ قسمت‌ نمود: یك‌ قسمت‌ را برای‌ عروس‌ داد و دوقسمت‌ را سید با داماد صرف‌ نمودند.اگر بنده‌ای‌ به‌ اندازه‌ی‌ عمر حضرت‌ نوح‌ (ع‌) عبادت‌ خدا را بنماید و به‌ مقدار كوه‌ احدطلا در راه‌ خدا انفاق كند و آنقدر عمرش‌ طولانی‌ شود كه‌ هزار بار پیاده‌ به‌ حج‌ رود وبالاخره‌ بین‌ صفا و مروه‌ مظلومانه‌ كشته‌ شود ولی‌ تو را ای‌ علی‌ دوست‌ نداشته‌ باشد حتی‌بوی‌ بهشت‌ را هم‌ استشمام‌ نخواهد كرد.پ تكیه‌ به‌ جای‌ بزرگان‌ نتوان‌ زد به‌ گزاف‌مگر اسباب‌ بزرگی‌ همه‌ آماده‌ كنی‌یكی‌ از شبها مقداری‌ پول‌ برای‌ حضرت‌ آوردند، فرمود: هم‌ اكنون‌ آن‌ را تقسیم‌ كنید.عرض‌ كردند، الآن‌ شب‌ است‌ صبر كنید تا فردا تقسیم‌ كنیم‌، فرمود: «تقلّبون‌ أن‌ أعیش‌ الی‌غد» آیا شما یقین‌ دارید كه‌ من‌ فردا زنده‌ هستم‌؟ گفتند ما هم‌ برای‌ خود چنین‌ باوری‌ رانداریم‌. فرمود: پس‌ تأخیر نیندازید. شمعی‌ آوردند و زیر نور شمع‌ اموال‌ را تقسیم‌ كردند. در آن‌ زمان‌ كه‌ مردم‌ به‌ سفره‌ چرب‌ و درهم‌ و دینار معاویه‌ هجوم‌ می‌بردند، عده‌ای‌از راه‌ خیرخواهی‌ می‌گفتند یا امیرالمؤمنین‌ از اموال‌ بیت‌المال‌ به‌ اشراف‌ عرب‌ و قریش‌ بده‌كه‌ اینقدر از كنار تو پراكنده‌ نشوند. می‌فرمود: آیا از من‌ می‌خواهید كه‌ پیروزی‌ را از طریق‌ ظلم‌ به‌ دست‌ آورم‌؟ نه‌ به‌ خداسوگند چنین‌ كاری‌ را نخواهم‌ كرد.مقداری‌ عسل‌ و انجیر از همدان‌ و حلوّان‌ برای‌ حضرت‌ آوردند و حضرت‌ امر فرمودبین‌ یتیمان‌ تقسیم‌ كنند و خود حضرت‌ شخصاً بچه‌های‌ یتیم‌ را نوازش‌ می‌كرد. و از عسل‌و انجیر به‌ دهانشان‌ می‌گذاشت‌ عرض‌ می‌كردند چرا شما این‌ كار را می‌كنید؟ می‌فرمود:امام‌ پدر یتیمان‌ است‌، این‌ عمل‌ را انجام‌ می‌دهم‌ تا احساس‌ بی‌پدری‌ نكنند.امام‌ علی‌ (ع‌) در نامه‌ معروف‌ خود به‌ عثمان‌ بن‌ حنیف‌ فرماندار بصره‌ نوشت‌: بدان‌ كه‌ پیشوای‌ شما از دنیا به‌ دو كهنه‌ لباس‌ و دو عدد نان‌ اكتفا كرده‌ و شما به‌چنین‌ كاری‌ توانا نیستید، ولی‌ مرا با تقوی‌ و كوشش‌ و پاكدامنی‌ و درستكاری‌ یاری‌ كنید;به‌ خدا سوگند از دنیای‌ شما طلا نیندوخته‌ و از غنیمتهای‌ آن‌ مال‌ فراوانی‌ ذخیره‌ نكرده‌ و باكهنه‌ جامعه‌ای‌ كه‌ در ید دارم‌ جامعه‌ی‌ دیگری‌ آماده‌ نكرده‌ام‌.در مواقعی‌ كه‌ به‌ فقرا و مستمندان‌ اطعام‌ می‌داد از بهترین‌ نان‌ها و گوشت‌ها سفره‌را رنگین‌ می‌كرد ولی‌ خود از نان‌ جوین‌ خشك‌ استفاده‌ می‌نمود.یك‌ روز برای‌ حضرت‌ معجونی‌ از آب‌ و عسل‌ هدیه‌ آوردند. با انگشت‌ آن‌ را مخلوط‌كرده‌ و فرمود طیّب‌ و پاكیزه‌ است‌ و حرام‌ نیست‌ ولكن‌ من‌ كراهت‌ دارم‌ به‌ نفس‌ خویش‌چیزی‌ را عادت‌ بدهم‌ كه‌ نباید به‌ آن‌ عادت‌ كند. امام‌ علی‌ (ع‌) یك‌ شب‌ مشغول‌ رسیدگی‌ و حسابرسی‌ بیت‌المال‌ بود كه‌ طلحه‌ و زبیربه‌ حضرت‌ وارد شدند، امیرمؤمنان‌ (ع‌) چراغی‌ را كه‌ در مقابلش‌ بود خاموش‌ كرد و چراغ‌دیگری‌ را روشن‌ نمود! آن‌ دو در نهایت‌ شگفتی‌ و تعجب‌ پرسیدند چرا چنین‌ كردی‌؟فرمودند: برای‌ آنكه‌ روغن‌ آن‌ از بیت‌المال‌ بود و من‌ سزاوار ندیدم‌ كه‌ در مصاحبت‌خصوصی‌ با شما از آن‌ استفاده‌ كنم‌. سیره‌ عملی‌ امام‌كنار سفره‌ غذا مانند بندگان‌ می‌نشست‌، اگه‌ دو لباس‌ مرغوب‌ و غیرمرغوب‌ تهیه‌می‌كرد مرغوبش‌ را به‌ غلام‌ خویش‌ می‌داد، با دست‌ خویش‌ هزار برده‌ را تربیت‌ كرد و درراه‌ خدا آزاد نمود. هر وقت‌ ثروتی‌ به‌ دست‌ حضرت‌ می‌رسید فقرا و مستضعفین‌ را جمع‌می‌كرد و پول‌ها را از دست‌ راست‌ به‌ دست‌ چپ‌ می‌ریخت‌ و می‌فرمود ای‌ پولهای‌ زرد وسفید مرا گول‌ نزنید و بروید و خیر مرا گول‌ بزنید و در همان‌ مجلس‌ همه‌ را به‌ هر صاحب‌حقی‌ عطا می‌فرمود و سپس‌ دو ركعت‌ نماز شكر بجا می‌آورد.توحید توحید و عشق‌ به‌ خداتحسین‌ به‌ موقع‌ یكی‌ از بهترین‌ وسایل‌ مسرور كردن‌ كودك‌ است‌. این‌ امر در نظراسلام‌ معرف‌ نظر از فواید تربیتی‌، باعث‌ نیل‌ به‌ اجر اخروی‌ و پاداش‌ الهی‌ است‌. اولیاعات‌گواهی‌ اسلام‌ عملاً به‌ این‌ اصل‌ بزرگ‌ تربیتی‌، توجه‌ كامل‌ داشتند و اطفال‌ خود را در مقابل‌كارهای‌ پسندیده‌ و سخنان‌ خوب‌، مورد تحسین‌ و محبت‌های‌ مخصوص‌ خود قرارمی‌دادند. روزی‌ علی‌ (ع‌) در منزل‌ نشسته‌ و دو طفل‌ خردسال‌ ان‌ حضرت‌ «عباس‌ بن‌ علی‌ وزینب‌ (س‌)» در طرف‌ راست‌ و چپ‌ آن‌ حضرت‌ نشسته‌ بودند. علی‌ (ع‌) به‌ عباس‌ فرمود: بگویك‌! گفت‌: یك‌! فرمود: بگو دو! عرض‌ كرد: حیا می‌كنم‌ با زبانی‌ كه‌ یك‌ گفته‌ام‌، دو بگویم‌.علی‌ (ع‌) به‌ منظور تشویق‌ و تحسین‌ كودك‌، چشم‌های‌ فرزند خود را بوسید. و این‌ خوداشاره‌ به‌ یك‌ لطیفه‌ توحیدی‌ است‌. یعنی‌ موحّدین‌ و یكتاپرستان‌ هرگز به‌ شرك‌ و دوپرستی‌نمی‌گرایند. سپس‌ علی‌ (ع‌) به‌ حضرت‌ زینب‌ (س‌) كه‌ در طرف‌ چپ‌ نشسته‌ بود، توجه‌ فرموددر این‌ موقع‌ حضرت‌ زینب‌ (س‌) عرض‌ كرد: «پدرجان‌ آیا ما را دوست‌ داری‌؟» حضرت‌فرمود: بله‌ فرزندان‌ ما پاره‌های‌ جگر ما هستنند» عرض‌ كردند: «و محبت‌ در دل‌ مردان‌ باایمان‌ نمی‌گنجد؛ حب‌ّ خدا و حب‌ّ اولاد. ناچار باید گفت‌ نسبت‌ به‌ ما شفقت‌ و مهربانی‌ است‌ ومحبت‌ خالص‌، مخصوص‌ ذات‌ لایزال‌ الهی‌ است‌» این‌ جمله‌ توحیدی‌ از زبان‌ حضرت‌زینب‌(س‌) دختر خردسال‌ آن‌ حضرت‌ نیز شایان‌ تحسین‌ و تمجید بود. در آن‌ موقع‌ علی‌ (ع‌)نسبت‌ به‌ این‌ دو كودك‌ ابراز مهر و محبت‌ بیشتری‌ فرمود و در واقع‌ تشدید محبت‌ وعطوفت‌ خود را پاداش‌ آن‌ دو طفل‌ قرار داد و بدین‌ وسیله‌ آنان‌ را تحسین‌ و تمجید فرمود.محیط‌ خانه‌ علی‌ (ع‌) مالامال‌ از توحید و یكتاپرستی‌ است‌. مملو از مهر خداوند و عشق‌ الهی‌است‌. اطفال‌ آن‌ خانواده‌ نیز به‌ همان‌ روش‌ تربیت‌ شده‌اند و كودكانه‌ آنها مانند پدربزرگوار خود لبریز از عشق‌ به‌ خدای‌ یگانه‌ و حب‌ّ حضرت‌ احدیّت‌ است‌. حاج‌ مرادخان‌ ارسنجانی‌ نقل‌ كرده‌ است‌: درسالی‌ كه‌ بیشتر نواحی‌ فارس‌ به‌ آفت‌مسلح‌ مبتلا شده‌ بود، به‌ قوام‌ الملك‌ خبر دادند كه‌ مزارع‌ شما در نواحی‌ فسا به‌ علت‌ هجوم‌ملخ‌ از بین‌ رفته‌ است‌. قوام‌ گفت‌: باید خود ببنیم‌. پس‌ به‌ اتفاق او و چند نفر دیگر از شیراز به‌سوی‌ فسا حركت‌ كردیم‌. چون‌ به‌ مزارع‌ قوام‌ رسیدیم‌، تمام‌ آنرا از بین‌ رفته‌ دیدیم‌ همه‌خوشه‌های‌ گندم‌ خوراك‌ ملخ‌ها شده‌ بودند؛ حتی‌ یك‌ خوشه‌ سالم‌ هم‌ به‌ چشم‌ نمی‌خورد.در آن‌ حال‌ كه‌ از نقاط‌ مختلف‌ مزرعه‌ بازدید می‌كردیم‌، به‌ قطعه‌ زمینی‌ رسیدیم‌ كه‌ وسط‌مزرعه‌ قرار داشت‌ و تمام‌ محصول‌ آن‌ قسمت‌، سالم‌ و دست‌ نخورده‌ بود. حتی‌ یك‌ خوشه‌هم‌ خراب‌ نشده‌ بود. عجیب‌تر آنكه‌ محصولات‌ اطراف‌ این‌ قطعه‌ زمین‌، بكلی‌ از بین‌ رفته‌بود. قوام‌ پرسید: این‌ زمین‌ متعلق‌ به‌ كیست‌ و چه‌ كسی‌ بذر آن‌ را پاشیده‌ است‌؟ گفتند:متعلق‌ به‌ فلان‌ شخص‌ است‌ كه‌ در بازار فسا، پاره‌ دوزی‌ می‌كند. قوام‌ گفت‌: می‌خواهم‌ او راببینم‌. چون‌ به‌ دنبال‌ او رفتند و موضوع‌ را با وی‌ در میان‌ نهادند گفت‌: من‌ با قوام‌ كاری‌ندارم‌ اگر او با من‌ كاری‌ دارد به‌ اینجا بیاید. اما هر طور بود با خواهش‌ و التماس‌ او را نزدقوام‌ بردند. قوام‌ پرسید: آیا می‌دانی‌ چرا ملخ‌ها به‌ همه‌ مزارع‌ – جز مزرعه‌ تو – حمله‌كرده‌اند؟ گفت‌: بله‌، چون‌ من‌ مال‌ كسی‌ را نخورده‌ام‌ تا ملخ‌ها مال‌ مرا بخورند؟ دیگر آنكه‌من‌ همیشه‌ زكات‌ گندم‌ خود را پرداخت‌ می‌كنم‌ و به‌ مستحقانش‌ می‌رسانم‌. قوام‌ از حال‌ اوسخت‌ شگفت‌ زده‌ شده‌ و به‌ وی‌ آفرین‌ گفت‌؟ رسول‌ خدا فرمود «اذا منعت‌ الزّكاه‌ منعت‌الارض‌ بحركاتها» (اصول‌ كافی‌ جلد 3) «هرگاه‌ زكات‌ داده‌ نشود، زمین‌ بركات‌ خود را بازخواهد داشت‌. علامه‌ طباطبائی‌ (ره‌) از مرحوم‌ آقای‌ حاج‌ میرزا علی‌ آقا قاضی‌ (رضی‌ اللّه‌ عنه‌) نقل‌كردند كه‌ فرمودند: در نجف‌ اشرف‌ در نزدیكی‌ منزل‌ ما، مادر یكی‌ از دخترهای‌ افندی‌ فوت‌كرد. این‌ دختر در مرگ‌ مادر بسیار ضجّه‌ و گریه‌ می‌كرد و با تشییع‌ كنندگان‌ تا قبر مادرآمد . آنقدر ناله‌ زد كه‌ تمام‌ جمعیت‌ شیعیّن‌ را منقلب‌ كرد. قبر كه‌ آماده‌ شد و خواستند مادررا در قبر بگذارند، دختر فریاد زد كه‌ من‌ از مادرم‌ جدا نمی‌شوم‌، هرچه‌ خواستند او را آرام‌كنند مفید واقع‌ نشد. «صاحبان‌ عزا» دیدند اگر بخواهند به‌ اجبار دختر را جدا كنند بدون‌شك‌ جان‌ خواهد سپرد بالاخره‌ بنا شد مادر را در قبر بخوابانند دختر هم‌ پهلوی‌ بدن‌ مادر،درون‌ قبر بماند؛ ولی‌ روی‌ قبر را از خاك‌ انباشته‌ نكنند. و فقط‌ روی‌ آنرا از تخته‌ای‌بپوشانند و سوراخی‌ هم‌ بگذارند تا دختر نمیرد و هر وقت‌ خواست‌ از آن‌ دریچه‌ بیرون‌بیاید. دختر در شب‌ اول‌ قبر، پهلوی‌ مادر خوابید فردا آمد ند و سرپوش‌ را برداشتند كه‌ببینند بر سر دختر چه‌ آمد ه‌ است‌. دیدند تمام‌ موهای‌ سرش‌ سفید شده‌ است‌! گفتند چرا این‌طور شده‌ است‌؟ گفت‌: شب‌ هنگام‌ كه‌ پهلوی‌ مادرم‌ خوابیدم‌، دیدم‌ دو نفر از ملائكه‌ آمد ند ودو طرف‌ او ایستادند و شخص‌ محترمی‌ هم‌ آمد و در وسط‌ ایستاد. دو فرشته‌ مشغول‌سؤال‌ از عقاید او شدند و او جواب‌ می‌داد. از توحید سؤال‌ كردند، جواب‌ داد: خدای‌ من‌واحد است‌. سؤال‌ از نبوت‌ كردند جواب‌ داد: پیامبر من‌ محمدبن‌ عبداللّه‌ (ص‌) است‌. سؤال‌كردند امامت‌ كیست‌: آن‌ مرد محترم‌ كه‌ در وسط‌ ایستاده‌ بود گفت‌: «لیث‌ لها به‌ امام‌» من‌امام‌ او نیستم‌. در این‌ حال‌ آن‌ دو فرشته‌ چنان‌ گرز بر سر مادرم‌ زدند كه‌ آتش‌ به‌ آسمان‌زبانه‌ می‌كشید. من‌ از وحشت‌ این‌ واقعه‌، به‌ این‌ حال‌ كه‌ می‌بینید درآمد ه‌ام‌. مرحوم‌ قاضی‌فرمودند: چون‌ طایفه‌ این‌ دختر سنی‌ مذهب‌ بودند و این‌ واقعه‌ مطابق‌ عقاید شیعه‌ واقع‌ شد،آن‌ دختر شیعه‌ شد و تمام‌ طائفه‌ او كه‌ از افندی‌ها بودند نیز به‌ بركت‌ این‌ دختر شیعه‌ شدند.رسول‌ مكرم‌ اسلام‌ (ص‌) فرمودند.: «ان‌ّ القبر اوّل‌ منازل‌ الاخره‌ فان‌ نجامنه‌ فما بعده‌ أسر»قبر نخستین‌ خانه‌ آخرت‌ است‌. اگر آدمی‌ از آن‌ رهایی‌ یافت‌ خانه‌های‌ بعدی‌ برای‌ او آسانتراست‌. شیعیان‌ نیشابور جمع‌ شدند و از بین‌ همه‌ محمدبن‌ علی‌ نیشابوری‌ را انتخاب‌ كردندو مقدار سی‌ هزار دینار و پنجاه‌ هزار درهم‌ و دوازده‌ هزار پارچه‌ به‌ او دادند كه‌ از بابت‌خمس‌ برای‌ امام‌ موسی‌ ابن‌ جعفر (ع‌) ببرد «شطیطه‌» كه‌ زن‌ مؤمنه‌ای‌ بود یك‌ درهم‌ وتكه‌ای‌ از پارچه‌ را كه‌ به‌ دست‌ خود آن‌ را رشته‌ بود و چهار درهم‌ ارزش‌ داشت‌ آورد وگفت‌: ان‌ّ اللّه‌ یستحیی‌ من‌ الحق‌ اینكه‌ من‌ می‌فرستم‌ اگرچه‌ كم‌ باشد ولی‌ از فرستادن‌ حق‌امام‌ نباید حیا كرد. «محمدبن‌ علی‌ نیشابوری‌» می‌گوید: پس‌ درهمش‌ را گرفتم‌ آنگاه‌سؤالات‌ كتبی‌ را از مردم‌ جمع‌آوری‌ نموده‌ راهی‌ سفر شده‌ و به‌ مدینه‌ مشرف‌ شدم‌ و به‌نزد «عبداللّه‌ افطح‌» رفته‌ و او را امتحان‌ كردم‌ دیدم‌ كه‌ او امام‌ نیست‌. «محمدبن‌ علی‌ نیشابوری‌» از نزد عبداللّه‌ بن‌ افطح‌ خارج‌ شد و با خود می‌گفت‌: رب‌ّاهدنی‌ سواء الصّراط‌ پروردگارا مرا به‌ راه‌ راست‌ هدایت‌ فرما و مرا به‌ امام‌ معصوم‌ وبرحق‌ برسان‌! گفت‌: در این‌ حال‌ ایستاده‌ بودم‌ ناگاه‌ پسری‌ را دیدم‌ كه‌ می‌گوید: آن‌ كسی‌ راكه‌ می‌خواهی‌ دنبال‌ من‌ بیا. پس‌ مرا به‌ خانه‌ موسی‌ بن‌ جعفر وقتی‌ آن‌ حضرت‌ مرا دیدفرمود: برای‌ چه‌ ناامید می‌شود ای‌ ابوجعفر؟ برای‌ چه‌ به‌ سمت‌ یهود و نصاری‌ نمی‌روی‌ به‌سوی‌ من‌ بیا منم‌ حجه‌ اللّه‌ و ولی‌ خدا. آنگاه‌ فرمود: من‌ از مسائلی‌ كه‌ در جزوه‌ است‌ دیروزپاسخ‌ دادم‌. پس‌ تمام‌ اموال‌ را كه‌ پیش‌ من‌ بود با ذكر اوصاف‌ و مقدارش‌ از من‌ خواست‌.محمدبن‌ علی‌ نیشابوری‌ می‌گوید: از فرمایش‌ آن‌ حضرت‌ عقلم‌ پرید و آنچه‌ را كه‌ امرفرموده‌ بود پیش‌ گذاشته‌، درهم‌ شطیطه‌ را با پارچه‌اش‌ برداشت‌ و رو به‌ من‌ نمود و فرمود«ان‌ّ اللّه‌ لایستحیی‌ من‌ الحق‌» ای‌ ابوجعفر! سلام‌ مرا به‌ شطیطه‌ برسان‌ و این‌ كیسه‌ پول‌ راكه‌ در آن‌ 40 درهم‌ است‌ به‌ او بده‌، و بگو برای‌ تو نصفی‌ از كفن‌های‌ خودم‌ را كه‌ پنبه‌ای‌ ازقریه‌ خودمان‌ است‌ (قریه‌ صیدا) هدیه‌ فرستادم‌ و خواهرم‌ ملیحه‌ آن‌ را رشته‌ و بافته‌ است‌.به‌ شطیطه‌ بگو: تو از روز رسیدن‌ ابوجعفر و وصول‌ كفن‌ و درهم‌ نوزده‌ روز زنده‌می‌باشی‌، پس‌ شانزده‌ درهم‌ از ان‌ كیسه‌ پول‌ را خرج‌ خودت‌ می‌كنی‌ و بیست‌ و چهار درهم‌انرا برای‌ خودت‌ صدقه‌ قرار می‌دهی‌ و آنچه‌ لازم‌ می‌شود از جانب‌ تو و من‌ بر جنازه‌ تونماز خواهم‌ خواند در آخر فرمود: ای‌ ابوجعفر! هرگاه‌ مرا دیدی‌ پنهان‌ كن‌ عبداللّه‌ بن‌ علی‌نیشابوری‌ به‌ نیشابور برمی‌گردد. سلام‌ حضرت‌ را به‌ او رساندم‌ و كیسه‌ پول‌ و كفنی‌ راكه‌ حضرت‌ برای‌ او فرستاده‌ بودم‌ را نیز به‌ او دادم‌. نوزده‌ روز بعد شطیطه‌ از دنیا می‌رودو عبداللّه‌ بن‌ علی‌ نیشابوری‌ امام‌ را درحالی‌ كه‌ سوار بر شتر بود مشاهده‌ می‌كند و امام‌ درتشییع‌ جنازه‌ و تدفین‌ شطیطه‌ شركت‌ می‌كند.تا آخر هیچ‌ یك‌ از شاگردان‌ نتوانست‌ به‌ سؤالی‌ كه‌ معلم‌ عالیقدر طرح‌ كرده‌ بودجواب‌ درستی‌ بدهد. هركس‌ جوابی‌ داد و هیچكدام‌ مورد پسند واقع‌ نشد. سؤالی‌ كه‌ رسول‌اكرم‌ در میان‌ اصحاب‌ خود طرح‌ كرد این‌ بود. «در میان‌ دستگیره‌های‌ ایمان‌ كدامیك‌ از همه‌محكمتر است‌. یكی‌ از اصحاب‌: «نماز» رسول‌ اكرم‌: «نه‌» دیگری‌: «زكات‌» رسول‌ اكرم‌: «نه‌»سومی‌: «روزه‌» رسول‌ اكرم‌: «نه‌» چهارمی‌: «حج‌ و عمره‌» رسول‌ اكرم‌: «نه‌» پنجمی‌:«جهاد» رسول‌ اكرم‌: «نه‌»عاقبت‌ جوابی‌ كه‌ مورد قبول‌ واقع‌ شود از میان‌ جمع‌ حاضر داده‌ نشده‌، خودحضرت‌ فرمود، «تمام‌ اینهایی‌ كه‌ نام‌ بردید كارهای‌ بزرگ‌ و بافضیلتی‌ است‌ ولی‌ هیچ‌ كدام‌از اینها آنكه‌ من‌ پرسیدم‌ نیست‌. محكمترین‌ دستگیره‌های‌ ایمان‌ دوست‌ داشتن‌ به‌ خاطرخدا و دشمن‌ داشتن‌ به‌ خاطر خداست‌. یك‌ اندرزمردی‌ با اصرار بسیار از رسول‌ اكرم‌ یك‌ جمله‌ به‌ عنوان‌ اندرز خواست‌. رسول‌ اكرم‌به‌ او فرمود: اگر بگویم‌ به‌ كار می‌بندی‌؟ «بلی‌ یا رسول‌ اللّه‌» – اگر بگویم‌ بكار می‌بندی‌؟«بلی‌ یا رسول‌ اللّه‌» – اگر بگویم‌ بكار می‌بندی‌؟ «بله‌ یا رسول‌ اللّه‌» و رسول‌ اكرم‌ بعد ازاینكه‌ سه‌ بار از او قول‌ گرفت‌ و او را متوجه‌ اهمیت‌ مطلبی‌ كه‌ می‌خواهد بگوید كرد به‌ اوفرمود: هرگاه‌ تصمیم‌ به‌ كاری‌ گرفتی‌، اول‌ در اثر و نتیجه‌ در عاقبت‌ آن‌ كار فكر كن‌ وبیندیش‌ اگر دیدی‌ نتیجه‌ و عاقبتش‌ صحیح‌ است‌ آن‌ را دنبال‌ كن‌ و اگر عاقتش‌ گمراهی‌ وتباهی‌ است‌ از تصمیم‌ خود صرفنظر كن‌. انفاق و زكات‌در یك‌ شب‌ تاریك‌ و بارانی‌، امام‌ صادق (ع‌) را دیدم‌ كه‌ بار سنگینی‌ را به‌ زحمت‌ بردوش‌ گرفته‌ بود و می‌رفت‌. با خود گفتم‌: امام‌ صادق (ع‌) با این‌ بار سنگین‌ كجا می‌رود؟ دراین‌ شب‌ تاریك‌ شاید خطری‌ برای‌ او پیش‌ آید، خوب‌ است‌ همراهش‌ بردم‌ و از او مراقبت‌كنم‌. آهسته‌ به‌ دنبال‌ او حركت‌ كردم‌. نمی‌دانستم‌ او كجا می‌رود و با خود چه‌ می‌برد. از چند كوچه‌ گذشتم‌ صدایی‌ شنیدم‌ گویا بار او بر زمین‌ ریخت‌. صدای‌ امام‌ صادق (ع‌) راشنیدم‌ كه‌ می‌گفت‌: پروردگارا در این‌ تاریكی‌ شب‌ مرا یاری‌ كن‌ تا گمشده‌ها را پیدا كنم‌نزدیك‌ رفتم‌ دیدم‌ باری‌ كه‌ بر دوش‌ داشته‌ بر زمین‌ ریخته‌ است‌ و امام‌ در تاریكی‌ سعی‌می‌كند تا آنها را پیدا كند نزدیكتر رفتم‌ و سلام‌ كردم‌. امام‌ صادق (ع‌) صدایم‌ را شناخت‌.جوابم‌ داده‌ و فرمود: معلمی‌ تو هستی‌؟ گفتم‌: آری‌ ای‌ فرزند پیامبر سپس‌ فرمود: باری‌ كه‌بر دوش‌ داشتم‌ بر زمین‌ ریخته‌ است‌ آیا تو می‌توانی‌ مرا كمك‌ كنی‌؟ در جمع‌ كردن‌بسته‌های‌ غذا به‌ امام‌ كمك‌ كردم‌ كیسه‌ پر شد. گفتم‌: اجازه‌ بدهید من‌ این‌ كیسه‌ را بیاورم‌.شما خسته‌ می‌شوید. امام‌ علیه‌السلام‌ فرمود: نه‌! من‌ برای‌ به‌ دوش‌ كشیدن‌ این‌ بار سنگین‌سزاوارترم‌ جدم‌ رسول‌ خدا (ص‌) فرمود كه‌: «هركس‌ به‌ فكر مسلمانها نباشد مسلمان‌نیست‌» با هم‌ صحبت‌ می‌كردیم‌ و می‌رفتیم‌ تا به‌ سایبان‌ «بنی‌ ساعده‌» رسیدیم‌ آنجاگروهی‌ از تهیدستان‌ زندگی‌ می‌كردند امام‌ (ع‌) بار را بر زمین‌ گذاشت‌ و بی‌صدا غذاها رامیان‌ آنان‌ تقسیم‌ كرد. سهم‌ هركس‌ را بالای‌ سرش‌ گذاشت‌. هركس‌ فهمید كه‌ چه‌ كسی‌برایشان‌ غذا آورده‌ است‌. خدا در قرآن‌ می‌فرماید: «از آنچه‌ به‌ شما دادیم‌ در راه‌ خدا انفاق كنید.» امیرالمؤمنین‌ (ع‌) فرمودند: «زكوه‌ المال‌ الفضال‌» «زكات‌ مال‌ بخشش‌ است‌»شیخ‌ ابوالعباس‌ نهاوندی‌، مریدی‌ داشت‌. سالها بر او زكات‌ واجب‌ شد پیش‌ شیخ‌ آمد و گفت‌: زكات‌ صالح‌ را به‌ چه‌ كسی‌ بدهم‌؟ شیخ‌ گفت‌: به‌ هركس‌ كه‌ دلت‌ قرار گیرد آن‌ مردرفت‌ و در راه‌ نابینایی‌ را دید كه‌ برهنه‌ و پریشان‌ است‌ یك‌ مشت‌ زر بوی‌ داد. روز دیگر ازآنجا می‌گذشت آن‌ نابینا را دید كه‌ به‌ نابینای‌ دیگری‌ می‌گفت‌: دیروز شخصی‌ مقداری‌ زر به‌من‌ داد، من‌ هم‌ به‌ میكده‌ رفتم‌، خمری‌ خریدم‌ و با فلان‌ كس‌ خوردیم‌. مرید چون‌ این‌ سخنان‌را شنید، راحت‌ شد و پیش‌ شیخ‌ ابوالعباس‌ رفت‌ تا داستان‌ را بازگوید، ولی‌ پیش‌ از آنكه‌ لب‌به‌ سخن‌ گشاید، شیخ‌ یك‌ درهم‌ كه‌ از كلاه‌ فروختن‌ به‌ دست‌ آورده‌ بود، به‌ او داد و گفت‌بیرون‌ برد و این‌ را به‌ اولین‌ كسی‌ كه‌ رسیدی‌ بده‌. آن‌ مرید بیرون‌ آمد و اولین‌ شخصی‌ راكه‌ دید، یك‌ علوی‌ بود. آن‌ درهم‌ را به‌ او داد و چون‌ علوی‌ از وی‌ جدا شد، به‌ دنبالش‌ رفت‌،علوی‌ به‌ ضرابه‌ای‌ رسید و از زیر لباس‌هایش‌، كپك‌ مرده‌ای‌ را درآورد و به‌ آنجا انداخت‌.آن‌ مرد، علوی‌ را قسم‌ داد كه‌ احوالش‌ را برای‌ وی‌ بازگوید. او نیز گفت‌: هفت‌ روز است‌ كه‌من‌ و خانواده‌ام‌ هیچ‌ غذایی‌ برای‌ خوردن‌ نداشتیم‌. تا این‌ كپك‌ مرده‌ را در این‌ را به‌ پیداكردم‌. از روی‌ ناچاری‌ و شدت‌ اضطراب‌ آن‌ را برداشتم‌ تا به‌ خانه‌ ببرم‌ و با آن‌ غذایی‌درست‌ كنیم‌. وقتی‌ كه‌ تو آن‌ مبلغ‌ راه من‌ دادی‌. این‌ كپك‌ مرده‌ را دور انداختم‌. مرید شگفت‌زده‌، پیش‌ شیخ‌ آمد و ماجرا را به‌ او گفت‌. شیخ‌ جواب‌ داد: چون‌ تو با ظالمان‌ و یاران‌آنهامعامله‌ می‌كنی‌، در نتیجه‌ مال‌ تو در راه‌ صحیح‌ و خداپسندانه‌ به‌ مصرف‌ نمی‌رسد.ولی‌ آنچه‌ من‌ دادم‌، از راه‌ حلال‌ بدست‌ آورده‌ بودم‌ و همانطور كه‌ دیدی‌، با رسیدن‌ آن‌ یك‌خانوار از خوردن‌ مردار، خلاص‌ شدند پیامبر اسلام‌ (ص‌) فرمودند: «الزكوه‌ قنطره‌الاسلام‌» «زكات‌ پل‌ است‌» روزی‌ حاكمی‌ از وزیرش‌ پرسید: چه‌ چیز است‌ كه‌ از همه‌ چیزها بدتر و از همه‌نجاست‌ها پلیدتر است‌؟ وزیر در جواب‌ فرو ماند از حاكم‌ اجازه‌ خواست‌ تا برای‌ یافتن‌پاسخ‌ از شهر بیرون‌ رود در بیابان‌ به‌ چوپانی‌ رسید كه‌ گوسفندانش‌ را می‌چراند پس‌ ازاحوالپرسی‌ چوپان‌ را مرد خوش‌ فكری‌ یافت‌. ماجرای‌ سؤال‌ حاكم‌ را برای‌ او بازگو كرد وگفت‌ كه‌ دنبال‌ مرد عالم‌ و حكیمی‌ می‌گردد كه‌ پرسش‌ شاه‌ را پاسخ‌ گوید و جایزه‌ی‌ بزرگی‌را دریافت‌ كند. چوپان‌ گفت‌: ای‌ وزیر! حاكم‌ و پرسش‌ او را رها كن‌. من‌ به‌ تو بشارتی‌می‌دهم‌ كه‌ بسیار مهم‌ است‌. بدان‌ كه‌ پشت‌ این‌ تپه‌ گنج‌ بزرگی‌ پیدا كرده‌ام‌، بیا با هم‌ آن‌ راتصرف‌ كنیم‌ و در اینجا قصری‌ بسازیم‌ و لشگری‌ جمع‌ كنیم‌ و حاكم‌ را از سلطنت‌ خلع‌كرده‌، خود جای‌ او بنشینیم‌. تو حاكم‌ باشد و من‌ هم‌ وزیرتو. وزیر كه‌ دیگر طمعش‌بدجوری‌ به‌ جوش‌ آمد ه‌ بود که‌ عقل‌ و هوش‌ از سرش‌ پریده‌ و دست‌ و پاهایش‌ را گم‌ كرد وگفت‌: كجاست‌؟ برویم‌، آن‌ را نشان‌ بده‌ چوپان‌ گفت‌ كه‌ شرط‌ دارد. باید سه‌ مرتبه‌ زبانت‌ رابه‌ نجاست‌ سگ‌ من‌ بزنی‌ تا گنج‌ را به‌ تو نشان‌ دهم‌. وزیر طمع‌ كار پذیرفت‌ و پیش‌ خودگفت‌: اینجا كه‌ كسی‌ نیست‌ مرا ببیند، این‌ كار را می‌كنم‌ و چون‌ گنج‌ را تصاحب‌ كردم‌، انتقام‌خود را از چوپان‌ می‌گیرم‌ و او را می‌كشم‌. وزیر طمع‌ كار سه‌ مرتبه‌ زبان‌ خود را به‌نجاست‌ سگ‌ چوپان‌ زد؟ بعد از آن‌ پرسید: حال‌ بگو گنج‌ كجاست‌؟ چوپان‌ با لبخند معنی‌داری‌ گفت‌: برگرد و به‌ شاه‌ بگو، آنچه‌ از نجاست‌ سگ‌ هم‌ نجس‌تر است‌، طمع‌ و طمع‌ كاری‌است‌. امیرالمؤمینن‌ (ع‌) می‌فرمایند «الطّامع‌ فی‌ وثاق الذّل‌» «شخص‌ طمع‌ كار در گروه‌ ذلت‌و خواری‌ است‌» مسعودی‌ در كتاب‌ مروج‌ الذهب‌ می‌نویسد: در زمان‌ عبدالملك‌ یا یكی‌ دیگر از خلفای‌بنی‌امیّه‌ كه‌ لهو و موسیقی‌ خیلی‌ رایج‌ بود، به‌ خلیفه‌ خبر دادند كه‌: فلان‌ كس‌ خواننده‌ است‌و كنیز زیبایی‌ دارد كه‌ او هم‌ خواننده‌ است‌ و تمام‌ جوانان‌ مدینه‌ را فاسد كرده‌ است‌. اگرچاره‌ای‌ نیندیشی‌ این‌ زن‌ تمام‌ مدینه‌ را به‌ فساد خواهد كشید. خلیفه‌ دستور داد كه‌ غل‌ وزنجیر به‌ گردن‌ آن‌ مرد و كنیزش‌ بیندازند و آنها را به‌ شام‌ بیاورند. وقتی‌ آن‌ دو در حضورخلیفه‌ نشستند، مرد گفت‌: معلوم‌ نیست‌ این‌ آوازی‌ كه‌ كنیز من‌ می‌خواند غنا باشد و ازخلیفه‌ خواست‌ تا خودش‌ امتحان‌ كند. خلیفه‌ راضی‌ شد كه‌ كنیز بخواند و او شروع‌ به‌خواندن‌ نمود. كمی‌ كه‌ خواند خلیفه‌ شروع‌ به‌ سر تكان‌ دادن‌ كرد و كم‌كم‌ كار به‌ جایی‌رسید كه‌ خود خلیفه‌ شروع‌ كرد به‌ چهار دست‌ و پا راه‌ رفتن‌ و می‌گفت‌: بیا جانم‌ بر این‌مركب‌ خودت‌ سوار شو. حضرت‌ یوسف‌ (ع‌) در كاخ‌ خود بر روی‌ تخت‌ پادشاهی‌ نشسته‌ بود. جوانی‌ بالباسهای‌ چركین‌ از كنار كاخ‌ او گذشت‌. جبرئیل‌ در حضور آن‌ حضرت‌ بود. نظرش‌ به‌ آن‌جوان‌ افتاد. گفت‌: یوسف‌ این‌ جوان‌ را می‌شناسی‌؟ یوسف‌ (ع‌) گفت‌: نه‌! جبرئیل‌ گفت‌: این‌جوان‌ همان‌ طفلی‌ است‌ كه‌ پیش‌ عزیز مصر، در گهواره‌ به‌ سخن‌ درآمد و شهادت‌ برحقانیّت‌ تو داد. یوسف‌ (ع‌) گفت‌: عجب‌! پس‌ او بر گردن‌ ما حقی‌ دارد. با شتاب‌ مأمورین‌ رافرستاد آن‌ جوان‌ را آوردند و دستور داد او را تمییز و پاكیزه‌ نمودند و لباسهای‌ پربها وفاخر بر وی‌ پوشاندند و برایش‌ ماهیانه‌ حقوقی‌ مقرّر نموده‌ و عطایای‌ هنگفتی‌ به‌ اوبخشیدند. جبرئیل‌ با دیدن‌ این‌ منظره‌ تبسّم‌ كرد یوسف‌ (ع‌) گفت‌: مگر در حق‌ او كم‌ احسان‌كردم‌ كه‌ تبسم‌ می‌كنی‌؟ جبرئیل‌ گفت‌: تبسم‌ من‌ از آن‌ جهت‌ بود كه‌ مخلوقی‌ در حق‌ تو كه‌مخلوق هستی‌ بواسطه‌ یك‌ شهادت‌ برحق‌ در زمان‌ كودكی‌ از این‌ همه‌ انعام‌ و احسان‌برخوردارنند. آیا خداوند كریم‌ در حق‌ بنده‌ خود كه‌ در تمام‌ عمر شهادت‌ بر توحید او داده‌است‌، چقدر احسان‌ خواهد كرد؟ گندم‌ همراهش‌ نبود. سلیمان‌ (ع‌) مورچه‌ را احضار كرد تا این‌ جریان‌ را از او بپرسدمورچه‌ در پاسخ‌ او گفت‌: یا نبی‌ اللّه‌! در قعر این‌ دریا تخته‌ سنگی‌ است‌ كه‌ سوراخی‌ دارد ودر میان‌ آن‌ سوراخ‌ كرم‌ نابینایی‌ است‌ كه‌ خداوند او را در آنجا آفریده‌ است‌ و قدرت‌ بدست‌آوردن‌ روزی‌ خود را ندارد. خداوند هم‌ مرا مأمور رساندن‌ روزی‌ این‌ كرم‌ ساخته‌ است‌ ومن‌ همیشه‌ غذای‌ او را برایش‌ می‌رسانم‌. این‌ قورباغه‌ هم‌ مأموریت‌ دارد و مرا در دهان‌خود قرار دهد و به‌ لانه‌ این‌ كرم‌ برساند وقتی‌ به‌ لانه‌ كرم‌ رسیدیم‌، قورباغه‌ دهان‌ خود را به‌سوراخ‌ تخته‌ سنگ‌ می‌گذارد و بدون‌ آنكه‌ آب‌ دریا مرا خیس‌ كند وارد سوراخ‌ كرم‌ می‌شوم‌و روزی‌ او را تحویلش‌ می‌دهم‌ سپس‌ به‌ دهان‌ قورباغه‌ باز می‌گردم‌ تا مرا به‌ ساحل‌برساند. سلیمان‌ (ع‌) در حالی‌ كه‌ از فضل‌ و حكمت‌ خداوندی‌ در عجب‌ بود به‌ مورچه‌ فرمود:آیا از این‌ كرم‌ تاكنون‌ تسبیح‌ و ذكر شنیده‌ای‌؟ مورچه‌ گفت‌: بله‌. كرم‌ همیشه‌ می‌گوید ای‌خدایی‌ كه‌ مرا در این‌ قطعه‌ سنگ‌ و در قعر این‌ دریا فراموش‌ نمی‌كنی‌ و رزق مرامی‌رسانی‌، بندگان‌ با ایمانت‌ را از رحمتت‌ فراموش‌ نفرما. هر كس‌ دارای‌ روزی‌ و رزقی‌ است‌ كه‌ به‌ میزان‌ احتیاجاتش‌ برای‌ او تقدیر شده‌ است‌یك‌ نوع‌ روزی‌ با تلاش‌ و كوشش‌ بدست‌ می‌آید. نوع‌ دیگر هم‌، حتمی‌ است‌: یعنی‌ موجودات‌چه‌ دنبال‌ آن‌ بروند یا نروند و چه‌ كسب‌ كنند یا نكنند، مادامی‌ كه‌ زنده‌ هستند، به‌ قدرضرورت‌ به‌ هر وسیله‌ای‌ كه‌ شده‌ به‌ آنها خواهد رسید. بطوری‌ كه‌ اگر دست‌ و پای‌موجودی‌ را ببندند و در بیابانی‌ بی‌آب‌ و علف‌ رها سازند، خداوند موجود دیگری‌ را مأمورمی‌كند كه‌ روزی‌ بخور و نمیرش‌ را برایش‌ ببرد. در این‌ مورد داستانی‌ را به‌ عنوان‌ نمونه‌ذكر می‌نماییم‌: روزی‌ حضرت‌ سلیمان‌ (ع‌) در ساحل‌ دریا نشسته‌ بود ناگاه‌ مورچه‌ای‌ راشاهدی‌ نمود كه‌ دانه‌ گندمی‌ را به‌ طرف‌ دریا می‌برد. حضرت‌ سلیمان‌ (ع‌) چشم‌ از مورچه‌برنداشت‌ تا به‌ لب‌ دریا رسید. ناگهان‌ مشاهده‌ نمود كه‌ قورباغه‌ای‌ سر از آب‌ درآورد ودهان‌ خود را گشود و مورچه‌ وارد آن‌ شد و قورباغه‌ دهان‌ خود را بست‌ و در دریا فرورفت‌. حضرت‌ سلیمان‌ (ع‌) از دیدن‌ این‌ جریان‌ تعجب‌ كرد و به‌ فكر فرو رفت‌. چیزی‌ نگذشت‌كه‌ مشاهده‌ نمود قورباغه‌ مجدداً از آب‌ بیرون‌ آمد و دهان‌ باز كرد و مورچه‌ خارج‌ شد امادانه‌ هشام‌ بن‌ عبدالملك‌ خلیفه‌ ظالم‌ و خود رأی‌ اموی‌، سالی‌ برای‌ زیارت‌ به‌ مدینه‌ و مكه‌رفت‌ وقتی‌ كه‌ به‌ مدینه‌ رسید و پس‌ از استراحت‌ گفت‌: یكی‌ از اصحاب‌ پیامبر را نزد من‌بیاورید. اطرافیانش‌ به‌ وی‌ گفتند: كسی‌ از یاران‌ پیامبر زنده‌ نمی‌باشد همه‌ مرده‌اند. هشام‌گفت‌: پس‌ یكی‌ از تابعین‌ (آنهایی‌ كه‌ با اصحاب‌ پیامبر بوده‌اند) را بیاورید. طاووس‌ یمانی‌یكی‌ از یاران‌ حضرت‌ علی‌ (ع‌) را پیدا نموده‌ و نزد هشام‌ آوردند. طاووس‌ وقتی‌ كه‌ به‌مجلس‌ هشام‌ مستبد رسید، كفش‌ خود را از پای‌ درآ‌ورد گفت‌: سلام‌ علیك‌ یا هشام‌،چطوری‌؟ بدون‌ اینكه‌ منتظر جواب‌ وی‌ باشد، بدون‌ اجازه‌ هشام‌ در نزدش‌ نشست‌. هشام‌بسیار عصبانی‌ شد و خواست‌ كه‌ طاووس‌ را ب ه‌ قتل‌ برساند. اما یاران‌ و اطرافیانش‌ به‌ وی‌گفتند. اینجا حرم‌ رسول‌ خدا، و این‌ مرد هم‌ از علماست‌ و او را نمی‌توان‌ به‌ این‌ سادگی‌ به‌قتل‌ رساند. هشام‌ كه‌ وضع‌ را آن‌ طور دید، رو كرد به‌ طاووس‌ گفت‌: ای‌ طاووس‌ تو با چه‌دل‌ و جرأتی‌ این‌ كارها را كردی‌؟ طاووس‌ در جواب‌ هشام‌ گفت‌: مگر چه‌ كاری‌ كردم‌؟هشام‌ با ناراحتی‌ بیشتر گفت‌: تو اینجا چند عمل‌ بی‌ادبانه‌ مرتكب‌ شدی‌، یكی‌ آنكه‌ كفش‌خود را با خود به‌ كنار من‌ آوردی‌ و این‌ كار در نزد بزرگان‌ زشت‌ است‌ و تو نباید چنین‌كاری‌ می‌كردی‌ و دیگر اینكه‌ مرا امیرالمؤمنین‌ نگفتی‌، و بدون‌ اجازه‌ و دستور من‌، درحضورم‌ نشستی‌ و بر دست‌ من‌ بوسه‌ نزدی‌. طاووس‌ صبر كرد تا سخنان‌ هشام‌ تمام‌ شد.آنگاه‌ گفت‌: من‌ كفش‌ خود را به‌ این‌ دلیل‌ پیش‌ تو آوردم‌ كه‌ هر روزه‌ پنج‌ بار پیش‌ خداوندبزرگ‌ كه‌ خالق‌ همه‌ هست‌ بیرون‌ می‌آورم‌ و او بر كار من‌ خشمناك‌ نمی‌شود. و دلیل‌ اینكه‌تو را امیرالمؤمنین‌ نخواندم‌. اینست‌ كه‌ همه‌ مردم‌ به‌ امیری‌ (حكومت‌) تو راضی‌ نیستند ومن‌ اگر می‌گفتم‌ امیرالمؤمنین‌، دروغ‌ گفته‌ بودم‌، و اما اینكه‌ تو را به‌ نامت‌ و بدون‌ لقب‌خواندم‌. دلیلش‌ اینست‌ كه‌ خداوند بزرگ‌ دوستان‌ خود را با نام‌ بدون‌ لقب‌ می‌خواند و گفته‌است‌ یا داود، یا یحیی‌، یا عیسی‌ اما دشمنان‌ خود را با لقب‌ یاد كرده‌ است‌ و گفته‌ «تبت‌ یداابی‌ لهب‌ و تب‌» و اما اینكه‌ دست‌ تو را نبوسیدم‌، این‌ بود كه‌ از امیرالمؤمنین‌ (ع‌) شنیدم‌ كه‌فرمود: روا نیست‌ بر دست‌ هیچ‌ كس‌ بوسه‌ زدن‌، مگر دست‌ زن‌ خویش‌ برمبنای‌ رابطه‌ زن‌ وشوهری‌ و دست‌ فرزند خویش‌ بر اساس‌ رحمت‌ پدری‌. و دیگر اینكه‌ بدون‌ اجازه‌ در پیش‌تو نشستم‌، از امیرالمؤمنین‌ (ع‌) شنیدم‌ كه‌ فرمود: هر كه‌ می‌خواهد مردی‌ دوزخی‌ را ببینداز اهل‌ جهنم‌، بگویید كسانی‌ را ببیند كه‌ خود نشسته‌ باشد و در نزد وی‌ عده‌ای‌ ایستاده‌باشند هشام‌ از دلیری‌ و شجاعت‌ و سخنان‌ طاووس‌ شگفت‌ زده‌ شد و گفت‌: ای‌ طاووس‌ مراپند و نصیحتی‌ بگوی‌. طاووس‌ در جوابش‌ گفت‌: از امیرالمؤمنین‌ (ع‌) شنیدم‌ كه‌ گفت‌ دردوزخ‌ مارهایی‌ هستند، هركدام‌ به‌ اندازه‌ یك‌ كوه‌، عقربهایی‌ هستند به‌ اندازه‌ چند رشته‌،منتظر شاهانی‌ هستند كه‌ با رعیت‌ خویش‌ به‌ عدالت‌ رفتار نمی‌كنند. طاووس‌ وقتی‌ كه‌ این‌سخن‌ را گفت‌، از جای‌ برخاست‌ و از آنجا رفت‌. (كیمیای‌ سعادت‌، ص‌ 303) آیات :* افرایت الذی کفر بایاتنا و قال لاوتین مالا و ولدا * اطلع الغیب ام اتخذ عند الرحمن عهدا * کلا سنکتب ما یقول و نمد له من العذاب مدا * و نرثه ما یقول و یاتینا فردا * و اتخذوا من دون الله الهه لیکونوا لهم عزا * کلا سیکفرون بعبادتهم و یکونون علیهم ضدا ترجمه * آیا دیدی کسی را که به آیات ما کافر شد، و گفت:« اموال و فرزندان فراوانی به من داده خواهد شد»؟!* آیا او از غیب آگاه گشته، یا نزد خدا عهد و پیمانی گرفته است؟! * هرگز چنین نیست! ما به زودی آنچه را می گوید می نویسیم و عذاب را بر او مستمر خواهیم داشت! * آنچه را او می گوید از او به ارث می بریم، و به صورت تنها نزد ما خواهد آمد! * و آنان غیر از خدا، معبودانی را برای خود برگزیدند تا مایه عزتشان باشد! (چه پندار خامی!) * هرگز (چنین نیست!) به زودی (معبودها) منکر عبادت آنان خواهند شد؛ (بلکه) بر ضدشان قیام می کنند. تفسیر: یک تفکر خرافی و انحرافی بعضی از مردم، معتقدند: ایمان، پاکی و تقوا با آنها سازگار نیست! و سبب می شود که: دنیا به آنها پشت کند، در حالی که با بیرون رفتن از محیط ایمان و تقوا، دنیا به آنها رو خواهد کرد، و مال و ثروت آنها زیاد می شود! این طرز فکر، خواه بر اثر ساده لوحی و پیروی خرافات باشد، و خواه پوششی برای فرار از زیر بار مسئولیت ها و تعهدهای الهی، هرچه باشد، یک طرز تفکر خطرناک است. گاه، دیده ایم: این موهوم پرستان، مال و ثروت بعضی افراد بی ایمان، و فقر و محرومیت گروهی از مومنان را مستمسکی برای اثبات این خرافه قرار می دهند، در حالی که: می دانیم، نه اموالی که از طریق ظلم و کفر و ترک مبانی تقوا به انسان می رسد مایه افتخار است، و نه هرگز، ایمان و پرهیزکاری سدی بر سر راه فعالیتهای مشروع و مباح می باشد. به هر حال، در عصر و زمان پیامبر (ص)- همچون عصر ما- افراد نادانی بودند که چنین پنداری داشتند و یا لااقل تظاهر به آن می کردند. قرآن، در آیات مورد بحث- به تناسب بحثی که قبلاً پیرامون سرنوشت کفار و ظالمان بیان شد- از این طرز فکر و عاقبت آن سخن می گوید. در نخستین آیه، می فرماید:« آیا ندیدی کسی را که آیات ما را انکار کرد و به آن کفر ورزید؟ و گفت: مسلماً اموال و فرزندان فراوانی نصیبم خواهد شد»! (افرایت الذی کفر بایاتنا و قال لا وتین مالا و ولدا) پس از آن قرآن به آنها چنین پاسخ می گوید:« آیا او از اسرار غیب آگاه شده؟ یا از خدا عهد و پیمانی در این زمینه گرفته است»؟! (اطلع الغیب ام اتخذ عند الرحمن عهدا) کسی می تواند چنین پیشگوئی کند، و رابطه ای میان کفر، دارا شدن مال و فرزندان قائل شود، که آگاه بر غیب باشد؛ زیرا هیچ رابطه ای میان این دو ما نمی بینیم، و یا عهد و پیمانی از خدا گرفته باشد، که چنین سخنی نیز بی معنی است. در آیه بعد، با لحن قاطع اضافه می کند:« این چنین نیست (هرگز کفر و بی ایمانی مایه فزونی مال و فرزند کسی نخواهد شد) ما به زودی آنچه را می گوید، می نویسیم» (کلا سنکتب ما یقول). آری، این سخنان بی پایه که ممکن است مایه انحراف بعضی از ساده لوحان گردد، همه در پرونده اعمال آنها ثبت خواهد شد. «و ما عذاب خود را بر او مستمر خواهیم داشت». (عذاب هائی پی در پی و یکی بالای دیگر) (و نمد له من العذاب مدا). این جمله، ممکن است اشاره به عذاب مستمر و جاویدان آخرت بوده باشد، و نیز ممکن است اشاره به عذاب هائی باشد که بر اثر کفر و بی ایمانی در این دنیا دامنگیر آنها می شود، این احتمال نیز قابل ملاحظه است که: این مال و فرزندان که مایه غرور و گمراهی است، خود عذابی است مستمر برای آنها! «آنچه را او می گوید (از اموال و فرزندان) از او به ارث می بریم، و روز قیامت تک و تنها نزد ما خواهد آمد» (و نرثه ما یقول و یاتینا فردا). آری، سرانجام همه این امکانات مادی را می گذارد و می رود، و با دست تهی در آن دادگاه عدل پروردگار حاضر می شود، در حالی که نامه اعمالش از گناهان سیاه، و از حسنات خالی است آنجا است که نتیجه ی این گفته های بی اساس خود را در دنیا می بیند. آیه بعد، به یکی دیگر از انگیزه های این افراد در پرستش بتها اشاره کرده می گوید:« آنها غیر از خدا معبودانی برای خود انتخاب کرده اند تا مایه عزتشان باشد» (و اتخذوا من دون الله الهه لیکونوا لهم عزا). تا در پیشگاه خدا آنها را شفاعت کنند، و در مشکلات یاریشان دهند، اما چه پندار نادرست و خیال خامی؟‍! هرگز آن چنان که آنها پنداشتند نیست، نه تنها بت ها مایه عزتشان نخواهند بود، بلکه سرچشمه ذلت و عذابند، و به همین جهت، «به زودی، یعنی در روز رستاخیز معبودها منکر عبادت عابدان می شوند، و از آنها بیزاری می جویند، بلکه بر ضدشان خواهند بود» (کلا سیکفرون بعبادتهم و یکونون علیهم ضدا). این جمله،اشاره به همان مطلبی است که در آیات 13 و 14 سوره «فاطر» می خوانیم: والذین تدعون من دونه ما یملکون من قطمیر* ان تدعوهم لا یسمعوا دعاءکم ;. و یوم القیامه یکفرون بشرککم: «کسانی را که غیر از خدا می خوانید، مالک هیچ چیز نیستند* اگر آنها را بخوانید سخنان شما را نمی شنوند;.. و روز رستاخیز منکر شرک شما می شوند». و نیز در آیه 6 سوره «احقاف» می خوانیم: و اذا حشر الناس کانو لهم اعداء :«هنگامی که مردم محشور شوند این معبودها دشمنان آنها خواهند بود». این احتمال را نیز بعضی از مفسران بزرگ داده اند که: منظور از آیه فوق این است که: عبادت کنندگان بت ها، در قیامت که پرده ها کنار می رود، و همه حقایق آشکار می شود و خود را رسوا می بینند، منکر عبادت بت ها می شوند، و بر ضد آنها سخن خواهد گفت، چنان که در آیه 23 سوره «انعام» می خوانیم: بت پرستان در قیامت می گویند: و الله ربنا ما کنا مشرکین: «به خدائی که پروردگار ما است سوگند، که ما هرگز مشرک نبودیم»!. ولی تفسیر اول، با ظاهر آیه سازگارتر است؛ چرا که عبادت کنندگان می خواستند، معبودان عزتشان باشند ولی سرانجام ضدشان می شوند. البته، معبودهائی همچون فرشتگان یا شیاطین و جن که دارای عقل و درکند وضعشان روشن است، ولی معبودهای بی جان در آن روز، ممکن است به فرمان خدا به سخن درآیند، و بیزاری خود را از عابدان اعلام کنند. از حدیثی که از امام صادق (ع) نقل شده نیز، همین تفسیر را می توان استفاده کرد؛ زیرا امام در تفسیر آیه فوق می فرماید: یکون هولا الذین اتخذوهم الهه من دون الله ضدا یوم القیامه، و یتبرئون منهم و من عبادتهم الی یوم القیامه: «روز قیامت معبودهائی را که جز خدا انتخاب کردند بر ضدشان خواهند بود، و از آنها و از عبادت کردنشان بیزاری می جویند». جالب این که: در ذیل حدیث، جمله کوتاه و پر محتوایی درباره حقیقت عبادت، می خوانیم: لیس العباده هی السجود و لا الرکوع انما هی طاعه الرجال، من اطاع مخلوقا فی معصیه الخالق فقد عبده: «عبادت (تنها) سجود و رکوع نیست، بلکه حقیقت عبادت، اطاعت این و آن است، هرکس مخلوقی را در معصیت خالق اطاعت کند، او را پرستش کرده است» (و سرنوشت او همان سرنوشت مشرکان و بت پرستان است). * الم تر انا ارسلنا الشیاطین علی الکافرین توزهم ازا * فلا تعجل علیهم انما نعد لهم عدا * یوم نحشر المتقین الی الرحمن و فدا * و نسوق المجرمین الی جهنم وردا * لایملکون الشفاعه الا من اتخذ عند الرحمن عهدا ترجمه * آیا ندیدی که ما شیاطین را به سوی کافران فرستادیم تا آنان را شدیدا تحریک کنند؟! * پس درباره آنان شتاب مکن؛ ما آنها (و اعمالشان) را به دقت شماره می کنیم. * در آن روز که پرهیزگاران را دسته جمعی به سوی خداوند رحمان محشورمی کنیم. * و مجرمان را (همچون شتران تشنه) به جهنم می رانیم. * آنان هرگز مالک شفاعت نیستند؛ مگر کسی که نزد خداوند رحمان عهد و پیمانی دارد. تفسیر چه کسانی صلاحیت شفاعت دارند؟ با توجه به بحثی که در آیات گذشته پیرامون مشرکان ذکر شد، آیات مورد بحث در حقیقت، اشاره به بعضی از علل انحراف آنها و سپس عاقبت و سرانجام شومشان می کند، و این حقیقت را نیز به ثبوت می رساند که: معبودها نه تنها مایه عزتشان نبودند، بلکه مایه بدبختی و ذلتشان گشتند. نخست می گوید:«آیا ندیدی که ما شیاطین را به سوی کافران فرستادیم که آنها را در راه غلطشان شدیداً تحریک، بلکه زیر و رو کنند»؟ (الم تر انا ارسلنا الشیاطین علی الکافرین توزهم ازا). «ازّ» چنان که «راغب» در «مفردات» می گوید، در اصل به معنی «جوشش دیگ و زیر و رو شدن» محتوای آن به هنگام شدت غلیان است و در اینجا کنایه از آن است که شیاطین آن چنان بر آنها مسلط می شوند که در هر مسیر و به هر شکلی بخواهند آنان را به حرکت در می آورند، و زیر و رو می کنند‍! بدیهی است- و بارها هم گفته ایم- که تسلط شیاطین بر انسان ها یک تسلط اجباری و ناآگاه نیست، بلکه این انسان است که به شیاطین اجازه ورود به درون قلب و جان خود می دهد، بند بندگی آنها را بر گردن می نهد و اطاعتشان را پذیرا می شود، همان گونه که قرآن در آیه 100 سوره «نحل» می گوید: انما سلطانه علی الذین یتولونه و الذین هم به مشرکون: «تسلط شیطان تنها بر کسانی است که ولایت او را پذیرا گشته، و او را بت و معبود خود ساخته اند». آنگاه روی سخن را به پیامبر (ص) کرده، می گوید: «درباره آنها عجله مکن ما تمام اعمال آنها را دقیقاً شماره و احصا می کنیم» (فلا تعجل علیهم انما نعد لهم عدا). و همه را برای آن روز که دادگاه عدل الهی تشکیل می شود، ثبت و ضبط خواهیم کرد. این احتمال نیز در تفسیر آیه وجود دارد که: منظور شمردن ایام عمر، بلکه نفس های آنها است، یعنی مدت بقاء آنها کوتاه است، و تحت شماره و عدد می باشد؛ زیرا معدود بودن چیزی، معمولاً کنایه از کم و کوتاه بودن آن است. در روایتی از امام صادق (ع) در تفسیر «انما نعد لهم عدا» چنین می خوانیم: از یکی از دوستان خود سوال فرمود: به عقیده تو منظور پروردگار از این آیه، شمردن چه چیز است؟ او در پاسخ عرض کرد: عدد روزها، امام فرمود: پدران و مادران هم حساب روزهای عمر فرزندان را دارند: و لکنه عدد الانفاس: «منظور شمارش عدد نفس هاست»! این تعبیر امام، ممکن است اشاره به تفسیر اول، یا تفسیر دوم و یا هر دو تفسیر باشد. به هر حال، دقت در محتوای این آیه، انسان را تکان می دهد؛ چرا که ثابت می کند همه چیز ما حتی نفس های ما روی حساب و تحت شماره است، و باید روزی پاسخگوی همه آنها باشیم. پس از آن مسیر نهائی «متقین» و «مجرمین» را در عباراتی کوتاه و گویا، چنین بیان می کند: «همه این اعمال را برای روزی ذخیره کرده ایم که پرهیزگاران را دسته جمعی با عزت و احترام، به سوی خداوند رحمان، به سوی بهشت و پاداش های او راهنمایی می کنیم» (یوم نحشر المتقین الی الرحمن و فدا). «وفد» (بر وزن وقت) در اصل، به معنی هیئت یا گروهی است که برای حل مشکلاتشان نزد بزرگان می روند، و مورد احترام و تکریم قرار می گیرند، بنابراین، به طور ضمنی مفهوم احترام را در بردارد، و شاید به همین جهت است که: در بعضی از روایات می خوانیم: پرهیزگاران بر مرکب های راهواری سوار می شوند و با احترام فراوان به بهشت می روند. امام صادق (ع) می فرماید: علی (ع) تفسیر آیه (یوم نحشر المتقین الی الرحمن و فدا) را از پیامبر (ص) جویا شد، فرمود: یا علی الوفد لا یکون الا رکبانا اولئک رجال اتقوا الله عز و جل، فاحبهم و اختصهم و رضی اعمالهم فسماهم متقین: «ای علی! وفد، حتماً به کسانی می گویند که سوار بر مرکب اند، آنها افرادی هستند که تقوا و پرهیزگاری را پیشه ساختند، خدا آنها را دوست داشت و آنان را مخصوص خود گردانید، و از اعمالشان خوشنود شد، و نام متقین بر آنها گذارد;..». جالب توجه این که: در آیه فوق می خوانیم: پرهیزگاران را به سوی خدای رحمانمی برد، در حالی که در آیه بعد، سخن از «راندن» مجرمان به جهنم است آیا مناسبتر این نبود که به جای رحمان در اینجا «جنت» گفته شود؟ ولی این تعبیر در حقیقت، اشاره به نکته مهمی دارد و آن این که: پرهیزکاران بالاتر از بهشت را در آنجا می یابند، به مقام قرب خدا و جلوه های خاص او نزدیک می شوند، و رضایت او که برترین بهشت است را درک می کنند (تعبیراتی که در حدیث فوق از پیامبر (ص) خواندیم نیز اشاراتی به همین معنی دارد). سپس می گوید: در مقابل، «مجرمان را در حالی که تشنه کام اند به سوی جهنممی رانیم» (و نسوق المجرمین الی جهنم وردا). همان گونه که شتران تشنه را به سوی آبگاه می رانند، منتها در اینجا آب نیست، بلکه آتش است. باید توجه داشت کلمه «ورد» به معنی گروه انسان ها یا حیواناتی است که وارد آبگاه می شوند، و از آنجا که چنین گروهی حتما تشنه اند، مفسران این تعبیر را در اینجا به معنی تشنه کامان گرفته اند. چقدر فاصله است میان کسانی که آنها را با عزت و احترام به سوی خداوند رحمان می برند، فرشتگان به استقبالشان می شتابند و بر آنها سلام و درود می فرستند و گروهی که آنها را همچون حیوانات تشنه کام به سوی آتش دوزخ می رانند، در حالی که سر بزیرند، شرمسار و رسوا و بی مقدار؟ و اگر تصور کنند که در آنجا از طریق شفاعت، می توانند به جائی برسند، باید بدانند: «آنها هرگز مالک شفاعت در آنجا نیستند» (لا یملکون الشفاعه). نه کسی از آنها شفاعت می کند، و به طریق اولی قادر بر آن نیستند که از کسی شفاعت کنند. «تنها کسانی مالک شفاعت اند که در نزد خداوند رحمان، عهد و پیمانی دارند» (الا من اتخذ عند الرحمن عهدا). تنها این دسته اند که: مشمول شفاع شافعان می شوند و یا مقامشان از این هم برتر است، و توانائی دارند از گنهکارانی که لایق شفاعت اند شفاعت کنند. معنی «عهد» چیست؟ در این که منظور از «عهد»، در آیه فوق که می گوید: «تنها کسانی مالک شفاعت اند که نزد خدا عهدی دارند». چیست؟ مفسران بحث های فراوانی کرده اند: بعضی گفته اند: «عهد» همان ایمان به پروردگار، اقرار به یگانگی او و تصدیق پیامبران خدا است. بعضی دیگر گفته اند: «عهد» در اینجا به معنی شهادت به وحدانیت حق و بیزاری از کسانی است که در برابر خدا پناهگاه و قدرتی قائلند و همچنین امید نداشتن به غیر «الله». امام صادق (ع) در پاسخ یکی از دوستانش که از تفسیر آیه فوق سوال کرد فرمود: من دان بولایه امیر المومنین و الائمه من بعده فهو العهد عند الله: «کسی که به ولایت امیر مومنان و امامان اهل بیت (ع) بعد از او عقیده داشته باشد، آن عهد نزد خداست». در روایت دیگری پیامبر (ص) می خوانیم: من ادخل علی مومن سرورا فقد سرنی و من سرنی فقد اتخذ عند الله عهدا: «کسی که سرور و شادی در دل مومنی ایجاد کند، مرا مسرور کرده، و هرکس مرا مسرور کند، عهدی نزد خدا دارد». در حدیث دیگری از پیامبر (ص) می خوانیم: محافظت بر عهد، همان محافظت بر نمازهای پنجگانه است. از بررسی روایات فوق که در منابع مختلف اسلامی آمده، و همچنین کلمات مفسران بزرگ اسلام، چنین نتیجه می گیریم که: عهد نزد خدا- همان گونه که از مفهوم لغوی آن استفاده می شود- معنی وسیعی دارد که، هرگونه رابطه با پروردگار، معرفت و اطاعت او، و همچنین ارتباط و پیوند با مکتب اولیای حق، و هر گونه عمل صالح در آن جمع است، هرچند در هر روایتی به بخشی از آن یا مصداق روشنی اشاره شده است. لذا در حدیث دیگری که در بیان چگونگی وصیت کردن، از پیامبر گرامی اسلام (ص) نقل شده، تقریبا تمام مسائل اعتقادی جمع است، آنجا که فرمود: «مسلمان باید در آستانه مرگ چنین وصیت کند، بگوید: پروردگارا! توئی که خالق آسمان ها و زمین هستی، دانای پنهان و آشکاری، رحمان و رحیمی من در این دنیا با تو پیمان می بندم، و شهادت می دهم که معبودی جز تو نیست، یگانه ای، شریکی نداری، محمد (ص) بنده و فرستاده تو است، بهشت حق است، دوزخ حق است، رستاخیز و حساب، حق است، تقدیر و میزان سنجش اعمال حق است. دین همان گونه است که تو بیان کردی، و اسلام همان است که تو تشریع نمودی، و سخن همان است که تو گفته ای، قرآن همان گونه است که تو نازل کردی، تو خداوند حق و آشکاری. پروردگارا! محمد (ص) را از ما به بهترین پاداشی ده، و تحیت و سلام بر او و آلش بفرست. پروردگارا! تو سرمایه من در مشکلاتی و یار من در شدت ها، تو ولی نعمت منی، تو معبود من و معبود پدران منی، به اندازه یک چشم برهم زدن، مرا به خود وامگذار که اگر واگذاری به بدی ها نزدیک، و از نیکی ها دور می شوم. ای خدای من! تو مونس من در قبر باش! و برای من عهدی قرار ده که در روز قیامت آن را گشاده ببینم. سپس فرمود: بعد از اعتراف به این حقایق، آنچه را که لازم می بیند، وصیت می کند و تصدیق این وصیت در سوره «مریم» است در آیه «لا یملکون الشفاعه الا من اتخذ عند الرحمن عهدا» این است عهد و وصیت;.». بدیهی است منظور، این نیست که: مطالب فوق را به عربی و فارسی همچون اورادی بخواند یا بنویسد، بلکه با تمام قلب به آن ایمان داشته باشد، ایمانی که آثارش در تمام برنامه زندگی او آشکار گردد. روایات‌ 1- از بعضی‌ از روایات‌ استفاده‌ می‌شود كه‌ دروغ‌ كلید گناهان‌ است‌ در حدیثی‌ ازامام‌ باقر علیه‌السلام‌ می‌خوانیم‌:ان‌ّ اللّه‌ عزّ و جل‌ّ جعل‌ للشّرّ اقفالاً و جعل‌ مفاتیح‌ تلك‌ الاقفال‌ الشّراب‌ و الكذب‌ شرّ من‌الشّراب‌:خداوند متعال‌ برای‌ شرّ قفل‌هایی‌ قرار داده‌ است‌ و كلید آن‌ قفل‌ها شراب‌ است‌ (چراكه‌ مانع‌ اصلی‌ زشتی‌ها عقل‌ است‌ و شراب‌ عقل‌ را از كار می‌اندازد) و دروغ‌ از شراب‌ هم‌بدتر است‌. 2- در تعبیر دیگری‌ از امام‌ حسن‌ عسگری‌ علیه‌السلام‌ می‌خوانیم‌:«جعلت‌ الخبائت‌ كلّها فی‌ بیت‌ و جعل‌ مفتاحه‌ الكذب‌»تمام‌ پلیدی‌ها در اتاقی‌ قرار داده‌ شده‌ و كلید ان‌ اتاق ، دروغ‌ است‌. بهارالانوار، جلد169، ص‌ 263)دلیل‌ آن‌ این‌ است‌ كه‌ انسانهای‌ گنهكار هنگامی‌ كه‌ خود را در معرض‌ رسوایی‌می‌بینند با دروغ‌ گناهان‌ خود را می‌پوشانند، و به‌ تعبیر دیگر دروغ‌ به‌ آنها اجازه‌ می‌دهد كه‌انواع‌ گناهان‌ را مرتكب‌ شوند، بی‌آنكه‌ از رسوایی‌ بترسند، درحالی‌ كه‌ انسان‌ راستگوناچار است‌ گناهان‌ دیگر را ترك‌ كند چرا كه‌ راستگویی‌ به‌ او اجازه‌ انكار گناه‌ را نمی‌دهد وترس‌ از رسوایی‌ او را به‌ ترك‌ گناه‌ دعوت‌ می‌كند.حدیث‌ معروف‌ مردی‌ كه‌ نزد پیامبر (ص‌) آمد و آلوده‌ به‌ انواع‌ گناهان‌ بود وپیامبر(ص‌) فقط‌ از او پیمان‌ گرفت‌ كه‌ دروغ‌ نگوید، و همین‌ سبب‌ شد كه‌ تمام‌ گناهان‌ را ترك‌كند شاهد گویای‌ این‌ مدعا است‌. 3- از احادیث‌ دیگری‌ استفاده‌ می‌شود كه‌ دروغ‌ با ایمان‌ سازگار نیست‌، در حدیثی‌چنین‌ می‌خوانیم‌:«سئل‌ رسول‌ ا; (ص‌) یكون‌ المؤمن‌ جباناً؟ قال‌: نعم‌؛ قیل‌ و یكون‌ بخیلاً؟ قال‌: نعم‌.قیل‌ یكون‌ كذّاباً قال‌: لا. جامع‌ السادات‌ جلد 2، ص‌ 322از پیامبر اكرم‌ (ص‌) پرسیدند آیا انسان‌ مؤمن‌ ممكن‌ است‌ (احیاناً) ترسو باشد؟فرمود: آری‌. باز پرسیدند آیا ممكن‌ است‌ بخیل‌ باشد؟ فرمود: آری‌. پرسیدند آیا ممكن‌ است‌دروغگو باشد؟ فرمود: نه‌.» همین‌ مضمون‌ به‌ صورت‌ دیگری‌ از امیرمأمنان‌ علی‌ (ع‌) نقل‌شده‌ است‌ آنجا كه‌ فرمود:«لایجد العبد طعم‌ الایمان‌ حتّی‌ یترك‌ الكذب‌ هزله‌ و جدّه‌» انسان‌ هیچ‌ گاه‌ طعم‌ ایمان‌ را نمی‌چشد تا دروغ‌ را ترك‌ گوید خواه‌ شوخی‌ باشد یاجدی‌.» اصول‌ كافی‌، جلد 2، ص‌ 340 چرا دروغ‌ با ایمان‌ سازگار نیست‌؟ زیرا دروغ‌ یا به‌ خاطر آن‌ است‌ كه‌ انسان‌ به‌ منفعتی‌برسد یا از مشكلی‌ رهایی‌ یابد چنان‌ كه‌ ایمان‌ انسان‌ قوی‌ باشد می‌داند كه‌ خیر و شر به‌دست‌ خداست‌ او است‌ كه‌ می‌تواند گره‌ كور مشكلات‌ را بگشاید و او است‌ كه‌ می‌تواند دربرابر ناملایمات‌ از انسان‌ دفاع‌ كند، و اگر انسان‌ به‌ این‌ امر كه‌ شاخه‌ای‌ از شاخه‌های‌ توحیدافعالی‌ است‌ اعتقاد داشته‌ باشد چنین‌ نیازی‌ ندارد كه‌ به‌ دروغ‌ متوسل‌ گردد.4- در حدیث‌ دیگری‌ از امیرالمؤمنان‌ علی‌ (ع‌) می‌خوانیم‌ كه‌ فرمود:«و شرّ القول‌ الكذب‌» بدترین‌ سخن‌ دروغ‌ است‌. نهج‌ البلاغه‌، خطبه‌ 84زیرا آثار مرگبار از هر سخنی‌ بدتر است‌. 5- باز در حدیث‌ دیگری‌ از علی‌ (ع‌) دروغ‌ به‌ عنوان‌ بدترین‌ گناهان‌ معرفی‌ شده‌می‌فرماید:«اعظم‌ الخطایا عنداللّه‌ اللسان‌ الكذوب‌ و شرّ النّدامه‌ ندامه‌ یوم‌ القیامه‌»بدترین‌ گناهان‌ نزد خدا گناه‌ زبان‌ دروغ‌گو است‌ و بدترین‌ پشیمانی‌ روز قیامت‌ است‌.المحجه‌ البیضاء، جلد 5، صفحه‌ 243 شبیه‌ همین‌ حدیث‌ با كمی‌ تفاوت‌ در كنزالعمال‌از پیامبر اعظم‌ (ص‌) نقل‌ شده‌ است‌. (كنزالعمال‌، جلد 3، صفحه‌ 619، حدیث‌ 8203).6- در حدیث‌ دیگری‌، دروغ‌ سرچشمه‌ فجور، سبب‌ ورود در دوزخ‌ شمرده‌ شده‌است‌، پیامبر اكرم‌ (ص‌) می‌فرماید: «ایّاكم‌ و الكذب‌ فان‌ّ الكذب‌ یهدی‌ الی‌ الفجور و ان‌ّ الفجوریهدی‌ الی‌ النّار؛ از دروغ‌ بپرهیز چرا كه‌ دروغ‌ به‌ فجور دعوت‌ می‌كند، و فجور به‌ آتش‌ دوزخ‌»كنزالعمال‌ حدیث‌ 82197- دروغ‌ با عقل‌ سازگار نیست‌، همان‌ گونه‌ كه‌ در حدیثی‌ از امام‌ كاظم‌ (ع‌) می‌خوانیم‌:«ان‌ّ العاقل‌ لایكذب‌ و ان‌ كان‌ فیه‌ هواه‌» انسان‌ عاقل‌ دروغ‌ نمی‌گوید هرچند به‌ آن‌ تمایل‌ داشته‌ باشد.» بحارالانوار، جلد 75،صفحه‌ 3058- دروغ‌ فرشتگان‌ رحمت‌ را از انسان‌ درو می‌كند. در حدیثی‌ از پیامبر اكرم‌ (ص‌)می‌خوانیم‌:«ادا كذب‌ العبد كذبه‌ تباعد الملك‌ منه‌ مسیره‌ میل‌ من‌ تكن‌ ما جاء به‌؛هنگامی‌ كه‌ یكی‌ از بندگان‌ دروغی‌ بگوید فرشته‌ به‌ خاطر بوی‌ تعفّن‌ كه‌ از آن‌ دروغ‌برمی‌خیزد به‌ اندازه‌ یك‌ مایل‌ از او دور می‌شود. (مایل‌ از یك‌ كیلومتر بیشتر و از دو كیلومتركمتر است‌) شرح‌ نهج‌ البلاغه‌ ابن‌ ابی‌ الحدید، جلد 7، ص‌ 357 9- دروغ‌ دریچه‌ای‌ به‌ سوی‌ نفاق است‌، پیامبر اكرم‌ (ص‌) می‌فرمایند:«ان‌ّ الكذب‌ باب‌ من‌ أبواب‌ النّفاق ؛ دروغ‌ دری‌ از درهای‌ نفاق است‌.» كنزالعمال‌، حدیث‌8219 زیرا انسان‌ دروغگو خود را در چهره‌ی‌ راستگو قرار می‌دهد درحالی‌ كه‌ باطنش‌ غیراز آن‌ است‌، این‌ دوگانگی‌ ظاهر و باطن‌ نوعی‌ نفاق ، و دروغ‌ یكی‌ از كارهای‌ شایع‌ منافقان‌است‌. 10- دروغگو اعتماد مردم‌ را از دست‌ می‌دهد، چنان‌ كه‌ در یكی‌ از كلمات‌امیرالمؤمنان‌ علی‌ (ع‌) می‌خوانیم‌: «من‌ عرف‌ بالكذب‌ قلّت‌ الثّقه‌ به‌؛ كسی‌ كه‌ به‌ دروغ‌گویی‌ شناخته‌ شود، اعتماد مردم‌ به‌او کم‌ می‌شود» شرح‌ غرر، ج‌ 5، ص‌ 390 و نقطه‌ مقابل‌ این‌ معنی‌ نیز در كلمات‌ آن‌ بزرگوار آمد ه‌ كه‌ فرمود:«من‌ تجنّب‌ الذب‌ صدّقت‌ أقواله‌؛ كسی‌ كه‌ از دروغ‌ بپرهیزد سخنانش‌ پذیرفته‌می‌شود» شرح‌ غرر، ج‌، 5، ص‌ 46111- این‌ بحث‌ دامنه‌دار را با بحث‌ دیگری‌ كه‌ در كلمات‌ قصار امیرالمؤمنان‌ علی‌ (ع‌)آمد ه‌ است‌ و مردم‌ را از دوستی‌ با دروغگویان‌ برحذر داشته‌ پایان‌ می‌دهیم‌. فرمود:«و ایّاك‌ و مصادقه‌ الكذّاب‌ فانّه‌ كالسّراب‌ یقرّب‌ علیك‌ البعید و یبعّد علیك‌ القریب‌؛ از دوستی‌ با دروغگو بپرهیز كه‌ مانند سراب‌ است‌، دور را در نظر تو نزدیك‌، ونزدیك‌ را دور می‌سازد» (و تو را گمراه‌ می‌كند)از روایات‌ بالا به‌ خوبی‌ استفاده‌ می‌شود كه‌ دروغ‌ سرچشمه‌ انواع‌ گناهان‌ و متزلزل‌كننده‌ اركان‌ ایمان‌ و بدترین‌ سخنان‌ و دعوت‌ كننده‌ به‌ انواع‌ معاصی‌ و شاخه‌های‌ نفاق وپاره‌ كننده‌ی‌ رشته‌های‌ اعتماد و اتحاد است‌، و درباره‌ كمتر گناهی‌ این‌ همه‌ نكوهش‌ ومذمّت‌ دیده‌ می‌شود.در حدیثی‌ از حضرت‌ علی‌ (ع‌) می‌خوانیم‌ كه‌ درباره‌ پیامبر (ص‌) چنین‌ می‌فرمود: «كان‌ رسول‌ اللّه‌ (ص‌) لیسّر الرّجل‌ من‌ اصحابه‌ اذا رآه‌ مغموماً بالمداعبه‌؛ مستدرك‌الوسائل‌، ج‌ 8، ص‌ 408رسول‌ خدا هرگاه‌ یكی‌ از یاران‌ خود را اندوهگین‌ می‌دید او را با شوخی‌ و مزاح‌خوشحال‌ می‌كرد.» آری‌ آن‌ حضرت‌ از مزاح‌ برای‌ یك‌ هدف‌ انسانی‌ مطلوب‌ بهره‌ می‌گرفت‌،و دلهای‌ غمگین‌ را پر از سرور می‌كرد.در حدیث‌ دیگری‌ از امام‌ صادق (ع‌) می‌خوانیم‌ كه‌ به‌ یكی‌ از یاران‌ خود فرمود:كیف‌ مداعبه‌ بعضكم‌ بعضاً؛ چگونه‌ شما با یكدیگر شوخی‌ می‌كنید»؟او پاسخ‌ گفت‌: بسیار كم‌. امام‌ فرمود: «فلا تقعلوا فان‌ّ المداعبه‌ من‌ حسن‌ الخلق‌، و انّك‌ لتدخل‌ بها السّرور علی‌اخیك‌ و لقد كان‌ رسول‌ اللّه‌ (ص‌) یداعب‌ الرّجل‌ یرید أن‌ یسرّه‌؛این‌ كار را نكنید (و مزاح‌ را ترك‌ نگویید) زیرا مزاح‌ شاخه‌ای‌ از حسن‌ خلق‌ است‌، و به‌وسیله‌ آن‌ شادی‌ در دل‌ برادر مؤمن‌ خود وارد می‌كنی‌ و پیامبر (ص‌) با افرادی‌ شوخی‌می‌كرد، تا آنها را خوشحال‌ كند.» اصول‌ كافی‌، جلد 2، صفحه‌ 663، حدیث‌ 3امام‌ باقر (ع‌) می‌فرماید: بینا رسول‌ اللّه‌ (ص‌) جالس‌ فی‌ المسجد اذ دخل‌ رجل‌ مقام‌یصلّی‌ فلم‌ یتم‌ ركوعه‌ و لاسجوده‌، فقال‌ (ص‌): «فقر كنقر الغراب‌ لئن‌ مات‌ هذا و هكذا صلاته‌لیموتن‌ّ علی‌ غیر دینی‌»؛ الفروع‌ من‌ الكافی‌، ج‌ 3، ص‌ 268هنگامی‌ كه‌ پیامبر (ص‌) در مسجد نشسته‌ بودند، مردی‌ وارد شد و به‌ نماز ایستاد،لیكن‌ ركوع‌ و سجودش‌ را صحیح‌ انجام‌ نداد. پیامبر (ص‌) فرمودند: «مانند كلاغ‌ منقار به‌زمین‌ زد، اگر این‌ شخص‌ بمیرد و نمازش‌ به‌ همین‌ گونه‌ باشد، بر غیر دین‌ من‌ از دنیا رفته‌است‌.»پیامبر اكرم‌ (ص‌) می‌فرماید: الصّلاه‌ كیل‌ أو میزان‌، فمن‌ أوفی‌ و فی‌ له‌، و من‌ نقص‌ فقد علمتم‌ ما أنزل‌ اللّه‌ عزّ و جل‌ّفی‌ المطفّقین‌؛ محمدی‌ ری‌ شهری‌، الصلاه‌ فی‌ الكتاب‌ و السنه‌، ص‌ 24نماز پیمانه‌ یا ترازو است‌. هركس‌ تمام‌ بیاورد. تمامش‌ می‌دهند و هركس‌ كم‌ گذارد،می‌دانید كه‌ خداوند درباره‌ كم‌ فروشان‌ چه‌ نازل‌ كرده‌ است‌.امام‌ علی‌ بن‌ موسی‌ الرضا (ع‌) طی‌ روایتی‌ جامع‌ به‌ ابعاد فردی‌ و اجتماعی‌ حج‌می‌پردازد و از بعد اخلاقی‌ و تهذیب‌ نفوس‌ سخن‌ می‌گوید و می‌فرماید:«انّما امروا بالحج‌ لعلّه‌ الوفاده‌ الی‌ اللّه‌ عزّ و جل‌ّ و طلب‌ الزیاده‌ و الخروج‌ من‌ كل‌ّ مااقترف‌ العبد تائباً ممّا مضی‌ مستأنفاً لما یستقبل‌ مع‌ ما فیه‌ من‌ اخراج‌ الأ؟موال‌ و تعب‌ الأبدان‌و الاشتغال‌ عن‌ الأهل‌ و الولد و خطراً الأنفس‌ عن‌ اللّادت‌ شاخصاً فی‌ الحرّ و البرد ثابتاً علی‌ذلك‌ دائماً مع‌ الخضوع‌ و اللاستكافه‌ و التذلّل‌;» عیون‌ الرضا (ع‌)، ج‌ 2، ص‌ 90، علل‌ ص‌ 101،وسائل‌، ج‌ 8، ص‌ 7 همانا به‌ حج‌ مأمور شدند تا به‌ محضر خداوند بزرگ‌ باریابند و از او نعمت‌ افزون‌ترطلب‌ كنند و از گناهانی‌ كه‌ بندگان‌ مرتكب‌ شده‌اند خارج‌ گردند و از گذشته‌ توبه‌ كنند و درآینده‌ جبران‌ نمایند. و راه‌ درست‌ پیش‌ گیرند و نیز از این‌ رهگذر اموال‌ خرج‌ شود و بدنها به‌رنج‌ افتد و از سرگرمی‌ زن‌ و فرزند بیرون‌ آیند و نفس‌ را از لذتها دور نگهدارند و گرما وسرما را تحمل‌ كنند و به‌ آن‌ حالتی‌ كه‌ به‌ دست‌ آورده‌اند پابرجا باشند و خضوع‌ وخاكساری‌ و افتادگی‌ را تمرین‌ كنند. سئل‌ عن‌ الجهاد سنّه‌ أو فریضه‌؟ فقال‌ (ع‌) الجهاد علی‌ أربعه‌ أوجه‌: فجهادان‌ فرض‌. وجهاد سنّه‌ لایقام‌ الاّ مع‌ فرض‌ و جهاد سنّه‌، فأمّا أحد الفرضین‌ فجهاد الرّجل‌ نفسه‌ عن‌معاصی‌ اللّه‌ و هو من‌ أعظم‌ الجهاد – و مجاهده‌ الّذدین‌ یلونكم‌ من‌ الكفّار فرض‌. و أمّا الجهادالّذی‌ هو سنه‌ لایقام‌ الاّ مع‌ فرض‌ فان‌ّ مجاهده‌ العدوّ فرض‌ علی‌ جمیع‌ الأمّه‌ لو تركوا الجهادلأتاهم‌ العذاب‌، و هذا هو من‌ عداب‌ الأمّه‌ و هو سنّه‌ علی‌ الامام‌. وحدّه‌ أن‌ یأتی‌ العدوّ مع‌ الامّه‌فیجاهدهم‌. و أمّا الجهاد الّذی‌ هو سنه‌ فكل‌ّ سنه‌ أقامها الرّجل‌ و جاهد فی‌ اقامتها و بلوغها واحیائها فالعمل‌ و السّعی‌ فیها من‌ أفضل‌ و الأعمال‌ لأنّها احیاء سنّه‌ و قد قال‌ رسول‌ اللّه‌ (ص‌)«من‌ سن‌ّ سنه‌ حسنه‌ فله‌ أجرها و أجر من‌ عمل‌ بها الی‌ یوم‌ القیامه‌ من‌ غیر أن‌ ینقص‌ من‌اجورهم‌ شیئاً» از امام‌ حسین‌ (ع‌) پرسیدند كه‌ جهاد واجب‌ است‌ یا مستحب‌؟ امام‌ (ع‌) فرمود: جهاد برچهارگونه‌ است‌: دو جهاد واجب‌ است‌ و جهاد دیگر مستحبی‌ است‌ كه‌ جز با واجب‌ تحقق‌نیابد و چهارمی‌ جهاد مستحبی‌ محض‌ است‌. اما آن‌ دو جهاد كه‌ واجب‌ هستند: یكی‌ جهادشخص‌ با نفس‌ خویش‌ است‌ كه‌ با كناره‌گیری‌ از نافرمانیها نسبت‌ به‌ خدا صورت‌ می‌گیردو آن‌ از بزرگترین‌ جهاد است‌ و دیگری‌ جهاد با كافرانی‌ است‌ كه‌ با شما هم‌ مرزند كه‌ این‌ نیزواجب‌ است‌. اما آن‌ جهاد كه‌ مستحب‌ می‌باشد كه‌ در سایه‌ی‌ واجب‌ امكان‌پذیر است‌، جهادبا دشمن‌ است‌ كه‌ بر همه‌ی‌ امّت‌ واجب‌ است‌ و اگر آن‌ را ترك‌ نمایند عذاب‌ بر آنها فرود آید واین‌ عذاب‌ شامل‌ همه‌ امّت‌ گردد و آن‌ جهاد بر امام‌ مستحب‌ و سنّت‌ است‌. و حدّ آن‌ این‌ است‌كه‌ امام‌ با امّت‌ برای‌ سركوبی‌ دشمن‌ رود و با دشمنان‌ پیكار نماید. و اما آن‌ جهادی‌ كه‌مستحب‌ محض‌ است‌، برپا داشتن‌ سنتهاست‌ كه‌ مردم‌ مسلمان‌ در برپاداشتن‌ و رشد واحیای‌ آن‌ سعی‌ و كوشش‌ خود را به‌ كار گیرد و مبارزه‌ كند؛ پس‌ كار و تلاش‌ در این‌خصوص‌ از بهترین‌ اعمال‌ است‌؛ زیرا احیای‌ سنت‌ است‌. و پیامبر خدا (ص‌) فرمود: «هركس‌بنیانگذار روشی‌ نیكو باشد، همچون‌ پاداش‌ كسی‌ كه‌ به‌ آن‌ عمل‌ كرده‌ پاداش‌ دارد و نیز ازپاداش‌ همه‌ آنان‌ كه‌ تا روز رستاخیز به‌ آن‌ عمل‌ نمایند بهره‌مند خواهد شد بی‌آنكه‌ از پاداش‌انجام‌ دهندگانش‌ چیزی‌ كاسته‌ شود.» الحكمه‌ 146 فضل‌ الدعاء و الزكاه‌ – و قال‌ (ع‌): سوسوا (سوبوا) ایمانكم‌ بالصدقه‌،وحصّنوا أموالكم‌ بالزّكاه‌، و ادفعوا أمواج‌ البلاء بالدّعاء.و درود خدا بر او، فرمود: ایمان‌ خود را با صدقه‌ دادن‌، و اموالتان‌ را با زكات‌ دادن‌نگاهدارید، و امواج‌ بلا را با دعا از خود برانید. 7- أهمیه‌ الزكاه‌ و آدابهاثم‌ّ ان‌ّ الزّكاه‌ جعلت‌ مع‌ الصّلاه‌ قرباناً أهل‌ الاسلام‌، فمن‌ أعطاها طیّب‌ النّقس‌ بها، فانّهاتجعل‌ له‌ كفّاره‌، و من‌ النّار حجازاً (حجاباً) و وقایه‌. فلایتبعنّها أحد نفسه‌، و لایكثرن‌ّ علیهالهفه‌، فأن‌ّ من‌ أعطاها غیر طیّب‌ النّفس‌ بها، یرجوبها ما هو أفضل‌ منها، فهو جاهل‌ بالسّنه‌،مغبون‌ الأجر، فقال‌ العمل‌، طویل‌ النّدم‌.7- ارزش‌ و ره‌آورد زكات‌ همانا پرداخت‌ زكات‌ و اقامه‌ نماز، عامل‌ نزدیك‌ شدن‌ مسلمانان‌ به‌ خداست‌، پس‌ آن‌كس‌ كه‌ زكات‌ را با رضایت‌ خاطر بپردازد، كفاره‌ گناهان‌ او می‌شود، و بازدارنده‌ ونگهدارنده‌ انسان‌ از آتش‌ جهنم‌ است‌، پس‌ نباید به‌ انچه‌ پرداخته‌ با نظر حسرت‌ نگاه‌ كند، وبرای‌ پرداخت‌ زكات‌ افسوس‌ خورد، زیرا آن‌ كس‌ كه‌ زكات‌ را از روی‌ رغبت‌ نپردازد، وانتظار بهتر از آنچه‌ را پرداخته‌ داشته‌ باشد، به‌ سنت‌ پیامبر (ص‌) نادان‌ است‌، و پاداش‌ اواندك‌، و عمل‌ او تباه‌ و همیشه‌ پشیمان‌ خواهد بود.1- محمّد بن‌ یحیی‌، عن‌ أحمد بن‌ محمّد، عن‌ الحسن‌ بن‌ محبوب‌، عن‌ أبی‌ حمزه‌ قال‌:سأل‌ نافع‌ بن‌ الأزرق أبا جعفر (ع‌) فقال‌: أخبرنی‌ عن‌ اللّه‌ متی‌ كان‌؟ فقال‌، متی‌ لم‌ یكن‌ حتّی‌أخبرك‌ متی‌ كان‌؟ سبحان‌ من‌ لم‌ یزل‌ و لایزال‌ فرداً صمداً لم‌ یتّخذ صاحبه‌ ولا ولداً. نافع‌ بن‌ ازرق از امام‌ باقر (ع‌) پرسید و گفت‌: به‌ من‌ خبر بده‌ از اینكه‌ خدا از چه‌ زمانی‌بوده‌ است‌؟ فرمود از چه‌ زمانی‌ نبوده‌ كه‌ من‌ به‌ تو خبر دهم‌ از چه‌ زمانی‌ بوده‌، منزه‌ باد آن‌كه‌ همیشه‌ بوده‌ و همیشه‌ خواهد بود تنها است‌ بی‌نیاز است‌ و همسر و فرزند نگیرد.نثر ادبی :كویر انتهای زمینی است ؛ پایان سرزمین حیات است .در كویر گویی به مرز عالم و تیرگی نزدیكیم و از آن است كه ماوراء الطبیعه را كه همواره فلسفه از آن سخن می‌گوید و مذهب بدان می‌خواند در كویر به چشم می‌توان دید می‌توان احساس كرد و از آن است كه پیامبران همه از این جا برخاسته‌اند و به سوی شهرو آبادی‌ها آمده‌اند . « در كویر» خدا حضور دارد این شهادت را یك نویسنده‌ی رومانیایی داده است كه برای شناختن محمد (ص) و دیدن صحرایی كه آواز پر جبرئیل هموار در زیر غرفه‌ی بلند آسمانش به گوش می‌رسد . آن شب نیز من خود را بر روی بام خانه گذاشته بودم و به نظاره‌ی آسمان رفته بودم اگر تماشا و غرق در این دریای سبز معلقی كه بر آن ، مرغان الماس پیكر ، ستارگان زیبا و خاموش تك تك از غیب سر می‌زنند . آن شب نیز ماه با تلألؤ پرشكوهش از راه رسید و گل‌های الماس شكفتند و قندیل زیبای پروین سرزد و آن جاده‌ی روشن و خیال انگیزی كه گویی یك راست به ابدیت می‌پیوندد. آخر آهنگ لطیف و پرجلال تو ، برای دنیای ناچیز ما خیلی زیاد است . این نوای موسیقی كه از گلوی تو بر می‌خیزد فقط شایسته آن است كه به سوی آستان خداوند بالا رود . چهچهه‌ی تو ، زمزمه‌ی تو ، تركیب موزونی از دل پذیرترین صداهای طبیعت و مبهم‌ترین آه‌های آسمان‌هاست ، صدای تو كه شاید خودت هم از آن بی‌خبری ، صدای آسمان نیلگون و صدای درختان سرسبز است . صدای دره‌ای است كه در سایه خفته است . اما آن چه در كویر زیبا می‌روید ، خیال است ! این تنها درختی است كه در كویر خوب زندگی می‌كند ، با سرو گل افشاند و گل‌های خیال ، گل‌هایی هم چون قاصدك ، آبی ، سبز و كبود و عسلی ;. هر یك به رنگ‌آفریدگارش، به رنگ انسان خیال پرواز و نیز به رنگ آن چه قاصدك به رویش پر می‌كشدبه رویش می‌نشیند . خیال این تنها پرنده نامرئی كه آزاد و رها همه جا در كویر جولان دارد . سایه‌ی پروازش تنها سایه‌ای است كه بر كویر می‌افتد و صدای سایش بال‌هایش تنها سخنی است كه سكوت ابدی كویر را نشان می‌دهد . نمی‌دانی كه از بیم خاموش كردن ندای آسمانی تو جرأت آن را كه نفسی بر لب آرم یا قدم بر برگ خشكی نهم ، ندارم . نمی دانی كه شاعر دیگر در نزدیكی تو هست كه چنگی ساده‌تر از ارغنون تو دارد و در دل خویش با یك دنیا غبطه و رشك سرود شبانه‌ی تو را در دل جنگل تكرار می‌كند .اختر شب از كنار كوهساران سرخم می‌كند تا صدای تو را بشنود اما تو از زیر شاخه‌ای دیگر پنهان می‌شوی تا از انوار سیمون و پرموج آن بر كناب مانی ؛ اگر هم چشمه‌ سازی برای بر كنار كردن سنگی كه راه بر آن بسته است . در زیر خره‌های آوایی سر دهد ، صدای تو بی‌درنگ پریشان و خاموش می‌شود . وقتی كه صدای آسمان تو در خاموشی شب‌های زیبا طنین می‌افكند ف تو ای نغمه پرداز گشوده بال آسمان تنهایی من ، خیر قراری كه من چشم به دنبال تو دارم .نمی‌دانی كه گوش من چه سان در زیر درختان غرق شنیدن صدای شنیدن صدای شیرین تو شده است . تا از باده این آهنگ سحر آمیز سر مست شود . آخر آهنگ لطیف و پرجلال تو ،‌برای دنیای ناچیز ما خیلی زیاد است . این نوای موسیقی كه از گلوی تو بر می‌خیزد ، فقط شایسته آن است كه به سوی آستان خداوند بالا رود .منبع : آهنگ‌های شاعرانه و مذهبی شنودم كه وقتی صاحب عیاد نان همی خورد نانه یمان كسان خویش ، مردی لقمه از كاسه برداشت . مویی در لقمه‌ی او بود مرد همی دید ، مرد همی ندید . صاحب او را گفت : « ای فلان ، موی از لقمه بردار » مرد لقمه از دست فرو نهاد و برخاست و برفت . صاحب فرمود كه باز آریدش و پرسید كه :« ای فلان ، چرا نان نیم خورده از خوان ما برخواستی ؟» این مرد گفت :« مرا نان كسی نباید خورد كه تای موی در لقمه‌ی من بینند» صاحب سخت خجل شد از آن حدیث .گویند روزی افلاطون نشسته بود از جمله‌ی خاص آن شهر مردی به سلام او اندر آمد و بنشست و از هر نوع سختی همی گفت در میانه سخن گفت :« ا ی حكیم ! امروز فلان مرد را دیدم كه سخن تو می‌گفت و تو را دعا و ثنا همی گفتی و می‌گفت: افلاطون بزرگوار مردی است كه هرگز كسی چنو نبوده است و نباشد ، خواستم كه شكر او را به تو رسانم . افلاطون چون این سخن بشنید ، سر فرود برد و بگریست و سخت دلتنگ شد این مرد گفت ای حكیم ! از من چه رنگ آمد تو را كه چنین تنگدل گشتی ؟» افلاطون گفت :« از تو مرا رنجی نرسید ، لكن مرا مصیبتی از این بتر چه بود كه جاهلی مرا بستاند و كار من او را پسندیده آید ؟ ندانم كه كدام كار جاهلانه كردم كه به طبعم او نزدیك بود كه او را خوش آمد و مرا بدان بستود ؟! تا توبه كنم از آن كار و این غم مرا از آن است كه مگر من هنوز جاهلم كه ستوده‌ی جاهلان ، جاهلان باشند. ادامه خواندن مقاله فيش هاي تبليغي

نوشته مقاله فيش هاي تبليغي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله نظريه هاي انقلاب

$
0
0
 nx دارای 73 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : نظریه های انقلاب مقدمهپدیده انقلاب را می‎توان با ویژگی‎هایی مانند همراهی توده‎ها، گسترش ایدئولوژی‎(های) جدید جایگزین، سرنگونی خشونت‎آمیز نظام سیاسی حاكم و تغییرات سیاسی و اجتماعی پس از پیروزی (بسته به اینكه انقلاب سیاسی یا اجتماعی باشد)، از سایر پدیده‎های اجتماعی بازشناخت. نظریه‎های انقلاب، كم و بیش در پی پاسخگوئی به این پرسش‎اند كه چرا و چگونه پدیده انقلاب به وقوع می‎پیوندد. برخی به پیامدهای این پدیده نیز پرداخته‎اند. هرچند هدف هر نظریه انقلاب آن است كه پژوهشگر یا خواننده مطالب خود را به كلید یا شاه كلیدی برای گشودن قفل این پدیده مجهز كند، اما عواملی چند مانند ماهیت پدیده‎های اجتماعی و پیچیدگی آنها به دلیل ارتباط با رفتارهای عوامل انسانی كه دارای قوای تفكر،‌ حافظه، اراده و مانند آن هستند، وجود عوامل ناشناخته بسیار و تنوع عوامل، عدم امكان آزمایش ارادی یافته‎های علمی و گاه ناتوانی، و عدم دقت و پشتكار كافی در نظریه‎پردازهای باعث گردیده كه هر نظریه‎ای نتایج خاصی را بیان نماید. بدین ترتیب، مجموعه‎ای از نظریه‎های متفاوت كه حتی برخی با یكدیگر كاملاً متناقض‎اند، ‌پدید آمده است. در این مقاله سعی شده است تعدادی از دیدگاه‎های مشهور و عمده در زمینه پدیده انقلاب معرفی گردد. امید است كه مورد توجه وعنایت عزیزان قرار گیرد. نظریه‎های ماركسی و ماركسیستی منظور از نظریه‌ ماركسی انقلاب نظریه‎ای است كه ماركس و انگلس در زمینه انقلاب ارائه كرده‎اند. در حالی كه نظریه‎های ماركسیستی توسط طرفداران ماركس مانند لنین، مائو، تیتو، كاسترو و غیره بیان گردیده‎اند در اینجا به معرفی نظریه ماركسی انقلاب می‎پردازیم. نظریه ماركسی انقلاب:نظریه كلی: برای درك این نظریه ابتدا به مفاهیم زیر كه شالوده و مبنای دیدگاه ماركس بوده و گرایش اصلی نظرات وی بر پایه آنها قرار دارد توجه می‎كنیم. 1- دیالكتیك هگل: ماركس مبنای دیالكتیك خود را از نظر هگل گرفت كه هر هستی، هر فكر و هر نهاد دارای مراحل سه گانه تز (تصدیق) آنتی تز (نفی) ‌سنتز (نفی نفی) است. هگل این مطلب را در مورد پندار به كار می‎رود، اما ماركس آن را درباره ماده در نظر گرفت. با این توضیح كه هگل معقول را عین واقعیت و واقعیت را عین معقول می‎دانست. اما ماركس به چیزی جز ماده معتقد نبود و معقول را نیز امری مادی می‎دانست. 2- مادیگرایی دیالكتیك ماركس (مادیگرائی فلسفی). ماركس با استفاده از نظر فوئرباخ كه مفهوم از خود بیگانگی دینی را مطرح كرده و نظرات داروین و دیالكتیك هگل و تأكید بر گذار كمیت به كیفیت (هر چیزی پس از رسیدن به درجه‎ای از تحول به چیز دیگری تبدیل می‎شود، مثلاً آب توسط حرارت به بخار تبدیل می‎شود، پیشه‎ور با كسب مقداری سرمایه به سرمایه‎دار) به مادیگرائی دیالكتیك معتقد شد. 3- مادیگرایی اقتصادی ‎- فوئرباخ می‎گفت انسان باید با از خودبیگانگی مبارزه كند. ماركس گفت انسان‎گرائی باخ جنبه انتزاعی دارد. ماركس این نظر موئیزهس را كه پول را مایه از خودبیگانگی بشر می‎دانست به نظر باخ اضافه كرد و ریشه از خودبیگانگی را وضع نیروهای مادی دانست. بدین ترتیب ماركس از مادیگرائی فلسفی به مادیگرائی اقتصادی عبور می‎كند. 4- مادیگرائی تاریخی ‎- ماركس مادیگرائی اقتصادی را وارد تاریخ می‎كند و می‎گوید تاریخ را واقعیت‎های مادی پدید می‎آورند نه اندیشه‎ها، جامعه دارای زیربنا و روبناست كه قوای اقتصادی زیربنا و افكار، آداب و رسوم، نهادهای حقوقی، سیاسی، مذهبی و غیره روبناست، اگر زیربنا و روبنا سازگار نباشند، جامعه دچار بحران می‎شود و به انقلاب می‎انجامد. به عنوان مثال، در جامعه معاصر كه شیوه‌ تولید (زیربنا) به صورت جمعی شده است،‌ یعنی به صورت تمركز هر چه بیشتر نیروی كار در كارخانه‎ها، وی مالكیت (روبنای حقوقی) هم‎چنان خصوصی است، این ناسازگاری به بحران و انقلاب خواهد كشید. به نظر ماركس چه فرد، چه جامعه، منعكس‎كننده‌ ساخت اقتصادی‌اند. در زمانهای قدیم كه شیوه تولید مبنی بر كار بردگان بود، برده به صورت كالا فروخته می‎شد. در دوره فئوداری كه شیوه تولید مبتنی بر سرفها بود، ‌مالك زمین از او باج می‎گرفت و مقداری از غذای تولید شده را به او می‎داد و در جامعه سرمایه‎داری از كارگر 8 تا 15 ساعت كار خواسته می‎شود و او بخش از دسترنج خود را مجاناً در اختیار دارنده ابزار تولید قرار می‎دهد. 5- مبارزات طبقاتی – ماركس پس از تفكیك زیربنا و روبنا می‎گوید كه حاصل مناسبات اقتصادی در هر عصری طبقات هستند و سراسر تاریخ عبارت است از یك رشته مبارزات طبقاتی. این مبارزات طبقاتی نهایتاً به ایجاد جامعه بی‎طبقه منجر خواهد شد. «مبارزات طبقاتی الزاماً به دیكتاتوری طبقه پرولتر منتهی می‎شود. این دیكتاتوری صرفاً به منزله دوره‌ انتقال به سوی از میان رفتن تمام طبقات و ایجاد یك جامعه بدون طبقه می‎باشد. پیروزی نظریه كلی ماركسی انقلاب را به صورت زیر ترسیم می‎كند. طبقه حاكم ‎ مدرتیزاسیون (تشدید استثمار)شیوه تولید ‎ ساخت روابط اجتماعی طبقه استثمار شده ‎ از خودبیگانگی ‎ آگاهی طبقاتی ‎ انقلاب ساخت اقتصادی باعث ایجاد روابط اجتماعی ویژه‎ای می‎شود كه نتیجه آن دو طبقه اصلی در جامعه است 1-طبقه حاكم 2-طبقه حكومت شونده و استثمار شده ، طبقه استثمار شده ابتدا دچار از خودبیگانگی می ‎گردد ولی عاقبت از وضعیت عمومی خویش آگاه گردیده طبقه حاكم را با انقلاب سرنگون می‎سازد و خود به طبقه حاكم تبدیل می‎شود. نظریه ماركس در مورد انقلاب در نظام سرمایه‎داری:نظریه ماركسی انقلاب ناشی از دیدگاه تضادی وی از جامعه است، ماركس می‎گوید در دوران بورژوازی نیز خصومت طبقاتی البته با شرایط جدیدی ادامه می‎یابد. بورژوازی خودش در زمانی كه در حال تغییر دادن شرایط در جامعه بود خود به عنوان یك طبقه انقلابی علیه جامعه فئودالی به نظر می‎آمد. بورژوازی مدام در حال انقلابی كردن وسایل تولید بوده است و در نتیجه بذر انقلاب پاشیده می‎شود در مرحله سرمایه‎داری نسبت به مراحل قبلی تغییر بزرگتری نیز صورت گرفته است. اما در دوران ما طبقه بورژوا این خاصیت را دارد كه اختلاف طبقاتی را نمایان‎تر می‎سازد جامعه بیشتر به دو اردوگاه بزرگ متخاصم كه رودرروی یك دیگر قرار گرفته‎اند تبدیل می‎شود برای درك نظریه ماركس در مورد انقلاب در نظام سرمایه‎داری لازم است ارزش اضافی و كاهش گرایش نرخ سود را توضیح دهیم. 1- ارزش اضافی: ماركس می‎گوید كه كارفرما در نظام سرمایه‎داری فقط مقداری به كارگر مزد می‎دهد كه بتواند نیروی كار خود را حفظ كند نه بیشتر. حال اگر 6 ساعت كار برای تأمی نیاز كافی باشد كارفرما 10 یا 11 ساعت كار از كارگر می‎كشد اما به همان مقدار 6 ساعت به او مزد می‎دهد در اینجا كارفرما به نوعی ارزش اضافی می‎رسد كه بدان ارزش اضافی مطلق می‎گوید. روش دیگر برای دریافت ارزش اضافی این است كه مثلاً كارفرما ممكن است قابلیت عمومی تولید را بالا ببرد تا سودش بیشتر شود. در نتیجه ممكن است ارزش ارزاقی كه برای ادامه حیاته كارگر لازم است از 6 ساعت به 5 یا 4 ساعت برسد. در اینجا دیگر ساعت كار اضافه نشده بلكه ارزش اضافی نسبی به دست كارفرما رسیده است. كاهش گرایش نرخ سود ماركس ارزش كالا در بازار سرمایه‎داری را تابع مجموعه‌ سه امر می‎داند:1- سرمایه ثابت‌ (ماشین‎الات، كارخانه‎ها و مواد) 2- سرمایه متغیر (پولی كه برای دستمزدها پرداخت می‎شود) 3- ارزش اضافی. به نظر ماركس در نظام سرمایه‎داری سود عبارت است از ارزش اضافی ناشی از كارگران. به همین دلیل هر چه مكان‎های اقتصادی مكانیكی‎تر باشند سود كمتری به دست می‎آید زیرا بیشتر سرمایه مربوط به سرمایه ثابت یعنی ماشین‎آلات خواهد بود و كارگران كمی خواهند داشت تا ارزش اضافی از آنها بگیرند. در نتیجه سرمایه به سوی مكان‎هائی كه كارگر بیشتری می‎خواهند مانند صنایع دستی سرازیر خواهد شد این امر باعث افزایش تولید و در نتیجه پایین آمدن قیمت می‎شود. كارفرما تلاش می‎كند با استفاده از پیشرفتهای فنی محصولاتی ارزان‎تر تهیه كنند تا به سود بیشتری برسد. در نتیجه رشد سرمایه ثابت بیش از سرمایه متغیر خواهد بود. بنابراین نرخ متوسط سود بتدریج كاهش خواهد یافت. توسعه ماشین‎گرائی باعث كاهش تدریجی نرخ سود می‎شود و كارفرمایان برای بالا بردن سود دست به تولید بیشتر می‎زنند این امر بحران ایجاد می‎كند، باعث نابودی سرمایه‎داری می‎شود. ماركس معتقد است در نظام سرمایه‎داری سود صرفاً براساس تعداد كارگران معین می‎شود. وی به طور فرضی سود را برابر ارزش اضافی ناشی از كارگر در نظر گرفته است. در حالی كه این صحیح نیست زیرا سود هم می‎تواند از كارگر گرفته شود هم ناشی از ماشین‎آلات و مواد اولیه باشد و هم از مصرف‎كننده گرفته شود. از طرف دیگر واقعیت‎های زمانه ماركس نیز عدم صحت كاهش گرایش نرخ سود را تأیید كرد. ماركس می‎گوید طبقه پرولتاریا ابتدا توسط سرمایه‎داری از خودبیگانه می‎شود و سپس به آگاهی طبقاتی می‎رسد و دست به انقلاب علیه نظام سرمایه‎داری می‎زند. الف: از خودبیگانگی پرولتاریا: به نظر ماركس انسان در نظام سرمایه‎داری به شی و حیوان تبدیل و از جوهر انسانی خود تهی می‎گردد و به یك وسیله ساده امرار معاش تبدیل می‎شود و باعث افزایش رنج او می‎شود. ب: آگاهی طبقاتی: كارگر وقتی مدام انسانیت خود را از دست می‎دهد و فقیرتر می‎شود و مشاهده می‎كند كه بقیه كارگران نیز چنین وضعیتی دارند در حالی كه بورژوازی مدام ثروتمندتر می‎شود به آگاهی می‏رسد. یعنی از استثمار شدن خودآگاه می‎شود و با دیگر همكاران خود تشكیل طبقه كارگر را می‎دهد. كارگران در آغاز برای تقویت پایه‎های نظام سرمایه‎داری تلاش می‎كنند. اما وقتی رشد صنعتی صورت گرفت و شرایط زندگی آنان بدتر شد به ایجاد اتحادیه‎ها و جوامع تجاری مبادرت می‎ورزند و به مبارزه با سرمایه‎داری می‎پردازند. سرمایه‎داری با خشونت با آنان برخورد می‎كند و گاه كوتاه می‎آید مثلاً‌ ساعات كمتر كار را به رسمیت می‎شناسد اما پرولتاریابی باكتر می‎شود و به نبرد تا پیروزی خود ادامه می‎دهد. در اینجا تز یعنی انباشتگی و تمركز فزاینده نیروهای سرمایه‎داری آنتی‎تز یعنی رشد طبقه پرولتر و فقر عمومی فزاینده سنتز: سقوط سرمایه‎داری و ایجاد سوسیالیزم دولتی. كارفرما تحت تأثیر یك رشته نیروهای اجتماعی، روانی و فنی مؤسسه خود را گسترش می‎دهد با تجمع فزاینده واحدهای اقتصادی تمركز سرمایه‎ها نیز پیدا می‎شود (تز). این انباشت سرمایه به كلی به زیان كارگران است،‌ زیرا باعث حذف واحدهای كوچك اقتصادی می‎شود و بخش عمده‎ای از كارگران بیكار می‎شوند (آنتی‌تز) سرمایه‎داری به دلیل تضاد بین انباشتگی سرمایه از یك طرف و فقر برولتری از طرف دیگر دچار بحرانهای دوره‎ای می‎شود (سنتز) مانند بحران مربوط به كاهش گرایش نرخ سود كه سرمایه‎دار برای جبران آن دست به از یاد تولید می‎زند. این مسئله وضع را بدتر می‎كند و بحران تشدید می‎شود و پرولتاریا سرانجام نظام سرمایه‎داری را از پای درمی‎آورد. تداوم و پایان انقلاب:ماركس می‎گوید وقتی برولتاریا نظام پوسیده سرمایه‎داری را از بین برد، ماجرا پایان نمی‎یابد و بلافاصله به كمونیزم نمی‎رسد. بلكه ابتدا دیكتاتوری پرولتاریا ایجاد می‎شود كه یك مرحله انتقالی است. در اینجا طبقات دیرینه تصفیه می‎شوند و سوسیالیزم دولتی برقرار می‎شود كه در آن هنوز نوعی نابرابری، اجبار و مالكیت خصوصی هست. زیرا هنوز كارگران ماهر پیش از دیگران سهم می‎برند، اجبار به دلیل اینكه دولت هست و برنامه‎ریزی می‎كند و مالكیت خصوصی نیز در مورد كالاهای مصرفی وجود دارد. برای رسیدن به مرحله بعد یعنی كمونیزم باید ترقیات صنعتی به حداكثر برسند. این امر باعث وفور اقتصادی خواهد شد. سرانجام جامعه وارد مرحله كمونیستی می‎شود. در اینجا دیگر نه دولتی هست و نه اختلاف شهر و روستا، نه دین، نه تقسیم كار بلكه شعار «از هر كس به قدر تواناییش و به هر كس به قدر نیازش» اجرا می‎شود. دولت از بین خواهد رفت، زیرا دولت ابزار تسلط اقتصادی است و چون در اینجا دیگر طبقه‎ای نیست پس دولت هم نخواهد بود، بلكه اداره اشیاء جایگزین حكومت بر انسانها خواهد شد و انسانها یك انضباط داوطلبانه خواهند داشت. اداره ایالت بخش و ناحیه توسط مأمورانی كه از طریق آراء عمومی انتخاب می‎شوند صورت خواهد گرفت و دیگر اعضای طبقه مسلط نخواهد بود كه هر 3 یا 6 سال پست‎ها را بین خود تقسیم می‎كنند. همچنین ماركس می‎گوید: در مرحله كمون دیگر خصومت طبقاتی وجود نخواهد داشت. همانطور كه مشاهده می‎شود این اظهارات كه در مرحله كمون دیگر خصومت طبقاتی وجود نخواهد داشت یا وجود طبقات تنها با مراحل تاریخی خاصی در توسعه تولید پیوند می‎خورد با مبانی مادیگرایی دیالكتیك در تناقض می‎باشد. بررسی نظرات ماركس پیرامون انقلابنظریه ماركسی انقلاب بر مبنای دیدگاه تضاد وی از جامعه كه ناشی از اصول مادیگرایی دیالكتیك اوست قرار دارد. به موجب این اصل همه چیز در حال تغییر و تحول می‎باشد و این تغییر و تحول ناشی از تضاد دیالكتیكی (تضاد درونی) است و وقتی در یك پدیده مقداری از تغییرات كمی انجام شد، به ناگاه در آن تغییر كیفی صورت می‎گیرد كه جامعه نیز از این قاعده مستثنی نیست. از همین جا ناسازگاری و ابهامات به ویژه ابهامات منطقی به وجود می‎آید:1- وقتی ماركس می‎گوید هر چیز در تغییر است و نفی خود را در درون خود می‎پرورد و به چیز دیگری تبدیل می‎شود: اگر بگوید همه جا صادق است مگر در مورد خویش، پس گفته نقص می‎شود و اگر این گفته در مورد خودش هم درست است پس باید بپذیریم كه مطلب فوق تبدیل می‎شود به «هیچ چیز تغییر نمی‎كند». 2- طبق نظریه مادیگرایی دیالتیك چون همه چیز در حركت و تحول است و در درون خود ضد خود را می‎پروراند، بنابراین نمی‎توان برای اشیاء خواص ثابتی در نظر گرفت. وقتی اثبات اصل دیگری یعنی تبدیل كمیت به كیفیت در میان است گفته می‎شود چیزی با خصوصیات ثابت به چیز دیگری تبدیل شده است، ‌این ناسازگاری دیگری است. 3- این دیدگاه جهان را یكسره مادی و ماده تعریف می‎كنند و در تعریف ماده می‎گوید چیزی است كه واقعیت عینی دارد و غیرذهنی است. در اینجا دو ابهام وجود دارد: 1- چیزی را تحت عنوان ماده تعریف نمی‎كنند بلكه می‎گوید چیزی است كه هست. دوم اینكه وقتی می‎گوید ماده غیرذهنی است. اگر بگوید ذهن مادی نیست پس مادیگرایی با یك امر غیرعادی نقض می‎شود و اگر بگوید ذهن مادی است پس چرا می‎گویند ماده غیرذهنی است. در نقد نظرات ماركس آیت‎الله صدر در كتاب فلسفه ما می‎نویسد:ماركسیست‎ها برای آنكه قانون جهش را معرفی كنند و به جای اقامه دلیل مثال می‎آورند اما برای استدلال یك امر علمی و یا فلسفی نمی‎توان به چند مثال اكتفا كرد. بطور مثال برای اثبات اصل جهش (حرارت دادن آب و تبدیل آن به بخار) نیز با گفتار آنها تطبق نمی‎كند زیرا: الف: حركت در آب حركت دیالكتیكی نیست یعنی براساس تضادهای داخلی آب صورت نمی‎گیرد بلكه با حرارت خارجی انجام می‎شود. ب: حركت در آب تكاملی نیست بلكه دوری است. زیرا آب به بخار و بخار به آب تبدیل می‎شود بدون اینكه هیچ حركت تكاملی صورت گیرد. اشتباه دیگر این است حرارت را كمیت و بخار را كیفیت دانسته و گفته است كمیت به كیفیت تبدیل می‎شود در صورتی كه از نظر علمی كمیتی به كمیت دیگر یا كیفیتی به كیفیت دیگر تبدیل شده و كمیت به كیفیت تبدیل نگردیده است. ماركسیزم معتقد به وجود تضاد و تناقض و وجود نفی و اثبات در محل واحدی است اما این امر مخالف بدیهیات عقلی است و به عنوان مثال: دیدگاه ماركسی می‎گوید هر موجود زنده دچار تناقض است زیرا مرگ را در ذات خود به همراه دارد، در اینجا دقت نكرده كه وحدت قوه و یا فعل وجود ندارد یعنی در موجودات زنده زندگی به صورت بالفعل و مرگ به صورت بالقوه وجود دارد. علاوه بر اشكالاتی كه بر نظرات جهان‎بینی ماركس و نظریه‎های ماركسی گفته شد اشكالاتی بر نظریه ماركسی انقلاب را بیان می‎كنیم. آیت الله مطهری به نكته جالی در زمینه از خودبیگانگی اشاره كرده است. به نظر ایشان اگر طبق نظر ماركس صحبت شود چیزی به نام از خودبیگانگی وجود نخواهد داشت. زیرا وقتی انسان چیزی جز ماده نیست، اسارت او توسط نیروهای تولیدی و جبر اقتصادی عین به خود آمدن است نه از خود بیگانگی و دیگر خودی برای انسان نمی‎ماندكه از آن بیگانه گردد. بنابراین قرار دادن مرحله‎ای بنام از خود بیگانگی در نظریه انقلاب ماركس بی‎معنی می‎باشد. نظریه ماركسی انقلاب نتوانست طبق پیشگویی‎های ماركس و براساس همان روندی كه او گفت اعتبار خود را اثبات كند. انقلابات با وجود انتظارات ماركس و انگلس در جوامع غربی بسیار صنعتی‎تر و نكنولوژیك‎تر مانند انگلیس و آمریكا به وقوع نپیوستند و هنگامی كه اغتشاشات مایل به ماركسیزم در فرانسه (كمون پاریس 1871) رخ داد و به شكست انجامید. برعكس چنین انقلاباتی در جوامع كمتر توسعه یافته‎ای كه سرمایه‎داری در آنها اندكی توسعه یافته و طبقه كارگر خیلی كوچك بود رخ دادند. از سوی دیگر احزاب چپی در كشورهای كمتر توسعه یافته غربی نظیر اسپانیا و ایتالیا و فرانسه رشد بیشتری از سایر كشورهای غربی داشته‎اند. اما حتی در این كشورها نیز عاقبت احزاب كمونیزم اروپایی با اندیشه‎های ماركس عمیقاً تفاوت دارد. نظریه‎های مربوط به پیدایش جنبش‎های توتالیتر جنبش‎های توتالیتر در قرن بیستم در انواع سه گانه‌ نازیسم، فاشیسم و استالینزم ظاهر شدند. توتالیتاریزم به معنی سیطره مطلق دولت بر شهروندان از طریق خشونت و سركوب و نفی حقوق طبیعی تعریف شده است. نازیسم آلمان بر مبنای «نژاد برتر آلمانی» و فاشیزم ایتالیا بر مبنای «ادامه ملیت رومی» و «احیای روم باستان» و استالینیزم و سوسیالیزم برمبنای «‌دیكتاتوری پرولتاریا كه در واقع دیكتاتوری حزب كمونیست بود قرار داشتند.»در این رابطه دو نظری وجود دارد: الف: نظریه‎های عامه مردم یا جامعه توده‎وار: مشهورترین افراد این نظریه خانم آرنت ‎(Arendt) و ویلیام كورن هازر ‎(korn Hauser) هستند. این نظریه‎ها پس از موفقیت نازی‎ها در آلمان توسعه یافتند. تحقیق در این مورد از این نظر جالب بود كه چگونه ناز‎ی‎ها توانسته بودند احساسات عامه را به سوی خود جلب كنند و از هواداری مردم آلمان برخوردار شوند؟ این نظریه‎ها بر مبنای فلسفه بلورالیزم قرار دارند. از نظر فنی یك سیستم سیاسی پلورالیست حكومتی است كه مراكز متعدد قدرت و اقتدار دارد. یعنی هم كلیسا و هم پادشاه در حیطه خود حاكمانی بودند و شركت‎های صنعتی و زمین داران فئودال ادعای اطاعت زیردستان خود را داشتند. نظرات منتسكیو را می‎توان بر مبنای نظرات جدید پلورالیستی خواند كه بعدها با نظرات دیگران تجدیدنظر شده است. منتسكیو می‎گوید «قدرت جلو قدرت را می‎گیرد» و «قدرت و آزادی ملازم یكدیگرند» او می‎گفت قوا باید تفكیك و متوازن گردند و اصل تفكیك قوا ضمانتی است برای اینكه بخشی از حكومت قدرت را به انحصار خود درنیاورند. نظریه‎های عامه مردم بر این است كه پلورالیزم باعث ثبات جامعه می‎گردد زیرا بر مبنای رقابت گروهی قرار دارد. اتمیزه شدن اجتماعی از نظر آرنت اتمیزه شدن اجتماعی، فردی شدن و فقدان روابط معمول مقدم بر جنبش توتالیتر است این جنبش‎ها در جائی رشد می‎كنند كه عامه‎ای بوجود آمده است كه به دلیل بی‎تمایلی و بی‎تفاوتی، نمی‎تواند در گروه‎های سنتی و احزاب سیاسی متشكل گردد. به طور كلی به نظر این افراد با سقوط گروه‎بندی‎های اجتماعی و طبقاتی، وفاداری‎های سنتی به احزاب سیاسی نیز محو می‎شوند و احزاب در استخدام اعضاء از نسل جوان‎تر شكست می‎خورند. در این شرایط حامیان بی‎تفاوت و خموشی كه هرگز علاقمند به سیاست نبوده‎اند احساس می‎كنند كه احزابی وجود دارد تا از منافعشان دفاع كند، به نظام موجود بی‎علاقه می‎شوند و سپس به هر جا كه در آن موقعیتی برای ابراز این مخالفت هست می‎روند. آرای نازی‎ها از 800000 رای در سال 1928 به 14000000 رای در 1932 رسید. كه از دید نظریه‎پردازان، نظریه عامه مردم سهم طرفدارانی بود كه قبلاً رای دهنده نبودند. یعنی حامیان خاموش قبلی، از مهمترین سهم‎ها در حمایت از نازی‎ها بود. به نظر كورن هازز، رفتار جامعه توده‎وار شكلی از رفتار جمعی است كه چهار ویژگی زیر را دارد:1- مركز توجه رفتار فوق تجربیات شخصی و زندگی روزمره نیست. 2- نحوه پاسخگوئی عامه مردم به موضوعات سیاسی به طور مستقیم است. مثلاً در اواخر دهه 1920 و اوایل دهه 1930، سیاست در آلمان به صورت اعتصابات، اغتشاشات و نبردهای خیابانی، توسط دسته‎های شبه نظامی، كمونیست و سوسیالیست به خیابانها گسترش یافت. 3- رفتار فوق در حد بالائی بی‎ثبات است و ممكن است هر زمان مركز توجه و شدت پاسخگویی است را تغییر دهد. 4- هنگامی كه رفتار فوق در اطراف یك برنامه و هدف خاص سازماندهی می‎شود ویژگی جنبش توتالیتر به خود می‎گیرد. افرادی كه به جنبش‎های توتالیتر می‎پیوندند ممكن است از هر گروه اجتماعی باشند، مانند روشنفكران غیرمتصل به طبقات، اعضای حاشیه‎ای طبقه متوسط، كارگران و كشاورزان اتمیزه و غیره. ب: نظریه‎های مبتنی بر نقش طبقه متوسط برعكس نظریه‎های فوق این نظریه‎ها جنبش توتالیتر را به عنوان جنبشی كه حمایتش را از اعضای اتمیزه شده به دست آورد نمی‎دانند. مثل افرادی مانندگی گر ‎(Geiger) لاسول ‎‎(Lasswell) آنها گفته‎اند. این طبقات متوسط جامعه بوده‎اند كه به یاری نازی‎ها شتافتند. لاسول می‎گوید مغازه‎داران كوچك، آموزگاران، حقوق‎دانان، دكترها، كشاورزان و قایقرانان، یعنی طبقات متوسط پایین به طور فزاینده‎ای توسط بورژوازی بالاتر و احزاب آنها توسری می‎خوردند ، همچنین از سوی طبقات پایین‎تر نیز مورد تهدید بودند بنابراین علیه هر دو دست به اعتراض زدند. برخی از نظرات مشابه نیز می‎گویند كه فاشیزم مفر جامعه سرمایه‎داری از بحران بود از دید آنها ورشكستگی اقتصادی پایگاه اجتماعی طبقات متوسط را تضعیف كرده بود و به این دلیل آنها برای حفظ موجودیتشان به فاشیزم روی آوردند. هدف این جنبش خرده بورژواری بازگشت به اشكال اقتصادی قبلی بود، یعنی جامعه‎ای متشكل از كسبه و خورده‎ بوژواها كه از جانب سرمایه‎دارها و كارگران مورد تهدید نباشد. در شعارهای آنها این نكات به چشم می‎خورد، ملی كردن عمده فروشی‎ها، نظارت شدید بر معاملات تمام كسبه، سهیم كردن كارگران در سود كارخانه‎ها، طرفداران این دیدگاه می‎گویند كه اغفال مردم از آن نظر ساده است كه رهبران این جنبش‎های فاشیستی اغلب ازمیان توده مردم ساده برخاسته بودند و در تبلیغاتشان نیز از همین موضوع حداكثر بهره‎برداری را می‎كردند. رویكرد كاركرد گرایانه یا ساختاری در زمینه انقلاب بخش اعظم جامعه‎شناسی غیرماركسیستی در زمینه تحول اجتماعی این است كه هر چند تحول اجتماعی ویژگی و در واقع ذاتی ‎- زندگی است ولی به هیچ‎وجه ضرورتی ندارد كه تحول اجتماعی همیشه در قالب یك انقلاب به ویژه مطابق تعریف ماركس یعنی در قالب تغییر در رابطه طبقات صورت گیرد. برعكس، تحول انقلابی تنها یك شكل از دگرگونی اجتماعی است و به هیچ وجه تمامی رودرروئی كه در مقابل توزیع قدرت یا اشكال حكومت صورت می‎گیرد، دارای جهت‎گیری طبقاتی یا مستقیماً مرتبط با جایگاه اجتماعی افراد نیست، مگر آنكه خود چنین تصریح كنیم كه هدف ایجاد دگرگونی در اعمال قدرت است. نظریه‎پردازان كاركردی‎- ساختاری می‎خواهند به این سوال پاسخ دهند كه چگونه می‎توان جامعه را در تعادل نگاه داشت و كشمكش را به حداقل رساند. این نظریه‎پردازان می‎گویند كه گرچه تغییر و تحول یك امر طبیعی است اما لزوماً انقلابی نیست انقلاب فقط یكی از شكل‎های تغییر اجتماعی است. اینان علت انقلاب را خروج جامعه از حالت تعادلی می‎دانند كه ناشی از تغییرات ارزشی یا محیطی یا هر دو می‎باشد. چالمرز جانسیون یكی از مهم‎ترین نظریه‎پردازان كاركردگراست كه كتب متعددی در این زمینه نوشته از جمله: تحول انقلابی، انقلاب و نظام اجتماعی، ملی‎گرائی دهقانی و قدرت كمونیستی می‎باشد. آثار جانسیون نمایانگر تلاشی عمده برای بهره‎گیری از نوشته‎های تالكوت پارسونز در جهت تحلیل تحولات عمیق اجتماعی است. پارسونز از دیدگاه علم سیاست واجد اهمیت خاصی است، همانطور كه رونسی من می‌گوید: «این حقیقت به جای خود باقی است كه كاركردگرائی به عنوان مبنای نظریه عمومی در علم سیاست تنها مورد رایحی است كه می‎تواند جانشین ماركسیسم گردد» پارسونز كسی است كه می‎توان او را شارح اصلی این نظریه به شمار آورد. پارسونز به بسط دیدگاه كاملاً متفاوتی درباره ماهیت جامعه دست زد. جامعه از دید ماركس به دلیل تناقضات سرشته شده در درون آن یعنی به دلیل تقسیم شدن به طبقات كه بازتاب شیوه تولید است آمیخته با برخورد است. حتی یك جامعه صلح‎آمیز هم قدرت اجبار طبقه مسلط به طبقه‌ تحت سلطه یا توانائی یك طبقه برای نگه داشتن طبقه‎ای دیگر در نوعی از بندگی با كمك زور و یا بوسیله‌ تحمیل مجموعه خاصی از ارزش‎ها است. از نظر پارسونز جامعه استعداد جدال‎آمیز بودن را دارد كه ممكن است به فعلیت درآید یا درنیاید. اما برخوردها ناشی از اینكه یك طبقه صاحب كالاها و قدرت و طبقه دیگر فاقد آنهاست نیست. پارسونز نمی‎پرسد كه بشر چگونه به سمت حالتی بی‎طبقه لذا فارغ از برخورد حركت می‎كند؟ بلكه او به نحوه جلوگیری از برخوردها علاقمند است و متوجه راهی است كه از طریق آن انسانها با وجود كمیابی مزمن كالاها در جامعه در كنار هم به سر برند. پارسونز چهار مقوله ساختاری را مشخص می‎سازد: ارزش‎ها، هنجارها، جمع‎ها، نقش‎ها. ارزش‎ها: ارزش‎ها چیزی بیش از تعاریف ساده حدود آن اموری هستند كه فرد شاید انجام بدهد یا ندهد. ارزش‎ها امور مختلفی را كه فرد ممكن است تنها به فكر انجام آنها افتد و نیز اموری را كه فرد شاید اصلاً آنها را در نظر نگیرد مشخص می‎سازد. دراین معنا اسملسر ارزش را چنین بیان می‎كند: «كلی‎ترین مؤلفه كنش اجتماعی، ارزش‎ها در مفهوم كلی كلمه، بیان‎كننده حالت‎های نهایی مطلوبی هستند كه به عنوان راهنمای تلاش بشری به كار می‎آیند» در اینجا ارزش‎ها همان اهداف نیستند بلكه از یك سو مشخص می‎سازد كه اهداف یك جامعه چه باید باشد و از سوی دیگر مانع بحث از اهداف بالقوه‎ای می‎شوند كه با نظام كلی ارزش‎ها تناسب ندارند. وانگهی، ‌ارزش‎ها موجب ایجاد احساس همبستگی در افراد جامعه می‎شوند. جانسون آنها را چنین می‎خواند: «نمادهای تعریف شده‎ای كه وقتی مورد پذیرش همه واقع شوند همبستگی آگاهانه‎ای را ایجاد می‎كنند كه وجه مشخصه انسان‎های پیوسته به هم در یك جمع بهنجار است.» در جامعه آرمانی یا در جامعه‎ای كه در حالت توازن یا تعادل قرار داد ‎- ارزش‎ها قدرت تبیین همه نوع نابرابری یا اختلاف اجتماعی را كه در جوامع خاص ممكن است یافت شود دارند. هنجارها: با ارزش‎ها از این نظر تفاوت دارند كه ارزش‎ها كلی‎اند ولی هنجارها معمولاً قواعد ویژه یك جمع همسبته را معین می‎كنند. هنجارها «برای فرایندها و ارتباطات اجتماعی از جهت قدرت سامان دهندگی حائز اهمیتند، اما تجسم بخش «اصول» نیستند كه در ورای سازمان اجتماعی قابل اعمال باشند. در جوامع پیشرفته‎تر، كانون ساختاری هنجارها در نظام حقوقی است» هنجارها از یك لحاظ به ارزش‎ها جنبه ‌عملی می‎دهند،‌ در حالی كه به نوبه خود توسط ارزش‎ها مشروعیت می‎یابند، البته هنجارها در مقایسه با نقش‎ها و جمع‎های مشخص مورد نظر در سطح پایین‎تری از كلیت عمل می‎كنند. هنجارها به آن دسته از قواعدی اشاره دارند كه موقعیت‎های عملی موجود در زندگی روزمره ‌فرد را زیر نفوذ خود دارند. نقش‎ها: به نقش‎های مختلفی كه یك نفر در زندگی روزمره خود ایفا می‎كند اشاره می‎كند. مثلاً یك زن در خانه به عنوان همسر و مادرو در بیرون از منزل به عنوان دبیر یا دكتر، ‎… نقش داشته باشد. نقش‎ها با مشخص ساختن حقوق، وظایف یا تكالیف، جریمه‎ها، تسهیلات و ‎… به هدایت انتخاب‎ها و اقدامات كسانی كه عهده‎دار نقش‎ها هستند كمك می‎كنند. ساختار سیاسی یك جامعه ممكن است از گرد هم آمدن نقش‎های مختلفی همچون نخست‎وزیر، رئیس جمهور، اعضای مجلس تشكیل شده باشد. جمع‎ها : از نظر پارسونز یك جمع با نوعی همبستگی مشخص می‎شود كه ویژگی آن نهادینه شدن سمت‎گیری‎های ارزشی مشترك است. صحبت از هر نوع طبقه مانند مردها، زن‎ها،‌‎ … یك جمع را مشخص نمی‎كند ولی گروه‎هایی مانند آمریكائیان ‎- ایرانیان، اعضای تیم فوتبال ‎و ‎… یك جمعند بنابراین فرد می‎تواند به جمع‎های مختلفی تعلق داشته باشد. اصطلاح ارزش‎ها را برای مؤلفه هنجاری مشترك و اصطلاح ‎… هنجارها را برای مؤلفه‎ای كه ویژه یك نقش مفروض است به كار می‎برد. اگر جامعه‎ای مانند ایران (یك جمع) یك كشور اسلامی است (ارزش سازمان دهنده) فردی كه عضو مجلس است (نقش) وقتی مجلس برای برگزاری انتخابات منحل می‎گردد كرسی خویش را از دست می‎دهد (هنجار). بر مبنای دیدگاه كاركردگرایان یك نظام اجتماعی خاص هنگامی دچار مشكل خواهد شد كه ارزش‎ها نتوانند تغییرات محیط را توجیه كنند، یا برعكس و هنگامی كه تغییر ارزش‎ها به معنی نادرست تلقی شدن خود محیط باشد. ارزش‎ها طبق توصیفی كه از آنها شد معمولاً دربرگیرنده هنجارها و نقش‎ها می‎باشند و ارزش‎ها علت موجودیت مستمر جمع هستند. این بیان نمایانگر تبینی متفاوت از توضیح یك ماركسیست است. یك ماركسیست می‎گوید شكل جدید كار ضد انسانی و شیوه زندگی غیربشری كه كارگران جبراً درگیر آن شده بودند منجر به نوعی از آگاهی طبقاتی گشت كه چیزی بیش از صرف آگاهی مشترك در مورد وضع فلاكت بار خودشان بود. این آگاهی عبارت بود از دریافت این حقیقت كه مشكل اساسی مشكل استثمار است و همین دریافت نهایتاً به انقلاب انجامید. یك كاركردگرا خواهد گفت كه محیط جدید مستلزم مجموعه جدیدی از ارزش‎هاست و همین كه ارزش‎ها تعدیل شدند یا محیط، خواه از راه تحول تدریجی یا از طریق انقلاب تغییر كرد،‌ سیستم بار دیگر به تعادل یا موازنه بازمی‎گردد، و این یعنی وضعیتی كه در آن ارزش‎ها و محیط با یك دیگر همخوان و هماهنگ می‎شوند. نوع كاری كه فرد انجام می‎دهد ممكن است بر نگرش او تأثیر داشته یا بی‎تأثیر باشد. آنچه در این دیدگاه حائز اهمیت است آن است كه در خلال فرایند تغییر، هیچ حركت حتمی به سمت یك دیكتاتوری پرولتاریا یا یك جامعه كمونیستی وجود ندارد. برعكس، جامعه احتمالاً به طرز رضایت‎بخش‎تری محیط را تبیین می‎كنند تعریف می‎شوند. یك نمونه از ناهمخوانی ارزش‎ها و محیط را می‎توان در موقعیت ایران قبل از انقلاب اسلامی داشت. مردم در قیامهای متعدد كه از سال 56 شروع شد خواهان برقراری حكومت اسلامی (تغییر ارزشها) شدند و رژیم شاهنشاهی را محكوم به فنا می‎دانستند و در این راه از هرگونه گذشت و ایثار و از جان گذشتگی باكی نداشتند و افراد در نقش‎های مختلف (روحانیان، دانشجویان، استادان، بازاریان) شروع به مخالفت با رژیم شاهنشاهی كردند. مدل انقلاب:وقتی ارزش‎ها و محیط یك جامعه خاص از هماهنگی با هم باز می‎ماند می‎تواند قائل به وجود وضعیتی انقلابی شد. جانسون معتقد است كه «‌انقلابات را باید در متن نظام‎های اجتماعی محل وقوع‎شان مطالعه كرد» دلیل ضرورت درك موقعیتی كه در آن ناهماهنگی رخ می‎دهد «جامعه‎شناسی جوامع كارآمد منطقاً مقدم بر جامعه‎شناسی انقلاب است». در درون جامعه‎ای كه بیش از این به درستی كارائی داشته است، یعنی یك وضعیت انقلابی یا خشونت آمیز بروز نكرده است ممكن است برخی فشارها رو به فزونی گذارد كه می‎توان آنها را در چهار دسته منابع تغییر طبقه‎بندی نمود: 1- منابع بیرونی تغییر ارزش‎ها، 2- منابع درونی تغییر ارزش‎ها، 3- منابع بیرونی تغییر محیط، 4- منابع درونی تغییر محیط. منابع بیرونی تغییر ارزش‎ها می‎تواند ورود ماركسیسم به چین بلافاصله بعد از سال 1921، یعنی هنگامی كه حزب كمونیست بنیانگذاری شد. یا تأكید مردم ایران بر اسلام و جمهوری اسلامی به جای حكومت شاهنشاهی در بهمن 1357 را می‎توان از منابع بیرونی تغییر ارزش‎ها به شمار آورد. بررسی‎هائی كه پیرامون پیشینه اجتماعی نخبگان انقلابی صورت می‎گیرد تقریباً همواره به این می‎پردازد كه آیا رهبران دوره مهمی را خواه برای تحصیل یا كار در خارج سپری كرده‎اند یا نه. جانسون «بدعتگزاران داخلی » را سرچشمه‎های احتمالی منابع درونی تغییر ارزش‎ها می‎داند. البته او به دشوار بودن جا دادن منابع تغییر در طبقه‎بندی خاص اذعان دارد،‌ زیرا تبدیل یك فرد به یك بدعتگزار داخلی بدون دسترسی به اندیشه‎هائی كه در خارج از محیط او وجود داشته است امری قابل تردید است. منابع خارجی محیط می‎تواند به صورت یك تهاجم خارجی یا كاربست فنون آبیاری جدیدی باشد كه نخستین بار به نحو موفقیت‎آمیزی در جاهای دیگر به كار رفته‎اند. مانند حمله آمریكا به افغانستان كه تقریباً به پیروزی آمریكا در افغانستان انجامید و این عمل را در مورد عراق نیز انجام داد ولی در این جا عراق مانند باتلاقی برای نیروهای آمریكا درآمده است. منابع داخلی تغییر محیط ممكن است به شكل افزایش ناگهانی جمعیت باشد كه موجب وارد آمدن فشار بر ذخائر غذائی و ارضی كشور می‎گردد. مانند شرایط كنونی كشور كه بدلیل داشتن یك جمعیت جوان با بیش از سی میلیون جمعیت زیر سی سال فشار برای كار، ازدواج، مسكن به نوعی حكومت فعلی را تحت فشار قرار داده است. با وارد شدن تأثیر اینگونه مشكلات بر نظام اجتماعی ممكن است اجزاء مختلف نظام قادر به هماهنگی با تغییر باشند . با فشار جمعیت می‎توان به وسیله شیوه‎های كنترل موالید، توزیع عادلانه‎تر اراضی، گسترش بخش‎های صنعتی و ایجاد مشاغل جدید برای جمعیت اضافی كه به نوبه خود بازارهای بیشتری را برای كالاها ایجاد می‎نماید مقابله كرد. ممكن است نخبگان بالقوه و اندیشه‎های جدید آنان در گروه نخبگان حاكم پذیرفته یا جا داده شوند و راه فعالیت آنها به دست نخبگان حاكم مسدود نگردد. نكته ‌حساسی كه باید درك كرد این است كه اگر نظام بتواند خود را با تغییرات هماهنگ سازد دیگر مشكلی وجود ندارد و نظام بار دیگر به حالت تعادل، بازمی‎گردد. اما اگر نظام نتواند از عهده فشارهای مختلف برآید و آن فشارها گسترش یابند، می‎توان به وجود حالتی از «بدكاری چند جانبه» قائل شد. به عقیده جانسیون این حالت را می‎توان با وضعیت بدن یك موجود كه از بیماری‎های مختلف رنج می‎برد مقایسه كرد. نخبگان سیاسی جامعه باید با وضعیت بدكاری چند جانبه كه زاده‌ فشارهای وارد آمده از سوی منابع تغییر است مقابله كنند و برای این كار اساساً‌ یكی از دو راه حل جایگزین در اختیار آنهاست. با فشارها برای تغییر همراهی كنند یا در مقابل آن مقاومت كنند. اگر با فشارها همراهی كنند و در انجام این كار به حد كافی موفق باشند تنش اجتماعی كاهش می‎یابد، البته ممكن است موقعیت خود آن گروه دشوارتر گردد. اما اگر راه مقاومت را انتخاب كنند باید برای حفظ موقعیت خود هر چه بیشتر از زور استفاده كنند. جانسون این كاربرد زور را فرونهشت قدرت می‎نامد. اگر گروه نخبگان نتواند به تقاضا یا فشار برای تغییر پایان دهد آنگاه توده مردم استفاده مستمر از زور را نامشروع تلقی خواهند كرد. سطح پایین‎تر مشروعیت را از دست دادن اقتدار می‎نامند. فرونهشت قدرت و از دست دادن اقتدار را كه هر دو نشانه سرسختی و مصالحه ناپذیری نخبگان هستند می‎توان توأماً به عنوان شرایط لازم برای انقلاب به شمار آورد. شرط كافی كه جانسون آن را عامل شتابزا خوانده است به احتمال زیاد عبارت خواهد بود از ناتوانی نخبگان مصالحه‎ناپذیر از حفظ پشتیبانی ابزارهای اجبار كه معمولاً به شكل ارتش هستند. جانسون معادله جمعی زیر كه می‎توان آن را مدل انقلاب به حساب آورد. بدكاركردی چند جانبه + مصالحه ناپذیری نخبگان + عامل × (شتابزا) = انقلاب انقلاب از دید جانسون با هر نوع دگرگونی اجتماعی یكسان نیست. بلكه شكل خاصی از دگرگونی اجتماعی است. وجه تمایز انقلاب از سایر اشكال تحول اجتماعی آن است كه انقلاب همیشه با خشونت همراه است. خشونت در این مفهوم رفتاری عمداً ضد اجتماعی به شمار می‎آید. نظریه تدا اسكاچپول تدا اسكاچپول بین «انقلاب سیاسی» و» انقلاب اجتماعی » و علل وقوع انقلاب اجتماعی و نتایج و پی آمدهای آن تفاوت قائل است.ازنظر او انقلاب سیاسی باتغییر حكومت بدون تغییر در ساختارهای اجتماعی همراه است . مانند از بین رفتن سلسله قاجار و جانشین شدن رضاخان به جای احمد شاه .اما انقلاب اجتماعی عبارت از انتقال سریع و اساسی دولت و ساختارهای طبقاتی یك جامعه است كه با اغتشاشات طبقاتی از پایین جامعه همراهی ودر بخشی حمل می شود . به علاوه چنین انقلابی در مجموعه منحصر به فردی از شرایط اجتماعی – ساختاری و بین المللی صورت می گیرد . تدا اسكاچپول انقلاب های جوامع فرانسه ،روسیه وچین را به عنوان انقلاب اجتماعی انتخاب كرده است و علت این گزینش رامواردمشتركی می داند كه در آنها یافته است مانند عدم وجود استعمار ،ثروتمندی،جوامع كشاورزی ،حكومت های مطلقه ،سقوط مشابه (بحران سیاسی و شورش های دهقانی )،گرایش لیبرالی یا كمونیستی و پس از انقلاب ،بسیج توده ها ،تشكیل حكومت های متمركز بوروكراتیك و حضور پرتوان در صحنه بین المللی . علل وقوع انقلاب های اجتماعی اسكاچپول وقوع انقلاب را به طور ارادی رد میكند و تغییر انقلاب اجتماعی را تنها مبتنی بر عوامل ساختاری و از پیش تعیین شده می داند وی دروقوع انقلاب نقش انقلابیون در گسترش ایدئولوژی خود و موفقیت آنها در این زمینه را انكار میكند او میگوید :«انقلاب‌ها ساخته نمی شود بلكه می آیند» به نظر اسكاچپول انقلاب ها زمانی به وقوع می‌پیوندند كه بحران سیاسی -نظامی با شورش از سوی طبقات پایین و مشاركت نخبگان حاشیه ای در بسیج انقلابی همراه شود . وقتی یك جامعه كشاورزی در رقابت با كشورهای قویتر در عرضه بین المللی نظام سرمایه داری جهانی قرار گیرد یا با تهدید شكست نظامی مواجه می شود ، سعی در نوسازی خود می كند . هزینه این برنامه به دلیل آنكه مازاد محصول كشاورزان برای اهداف دیگر دریافت شده است ، باید عمدتاً از سوی ملاكین تامین شود . اكنون ، اگر افراد و مقامات نظام از طبقه زمین دار نباشند ، نوسازی بدون فروپاشی دولت صورت می‌گیرد . در غیر این صورت نظامیان نیز در محو این طبقه اكراه دارند – زیرا رهبران نظامی و دولتی از آن طبقه آمده اند دولت دچار فروپاشی اداری – نظامی می گردد . در چنین شرایطی ، نخبگان شهری و حاشیه ای به بسیج توده ها می پردازند و دهقانان ناراضی سربرمی‌دارند . نخبگان نه به دلیل ایدئولوژیك ، بلكه بدان خاطر كه در رژیم موجود نیل به مقامات و موقعیت بالاتر را به دلیل عدم تعلق به طبقه اشراف یا نداشتن ثروت دور از دسترس می‌بیند در صدد سازماندهی و بسیج توده ها بر می آیند . مثلاًدر فرانسه كشاورزی ماقبل سرمایه‌داری بود و مازاد سود دهقانان را طبقه صاحب زین تصاحب می كرد . این طبقه حاكم تا حدودی به حكومت نیمه بوروكراتیك و مطلقه سلطنتی وابسته بود و نفوذ قابل توجهی در آن داشت . از سوی دیگر به دلیل مقاصد امپریالیستی و رقابت های اقتصادی، حكومت به دفاع از آمریكایی ها در جنگ با انگلیس پرداخت . سیستم كشاورزی سنتی قادر به سود دهی مازاد برای تامین مخارج جنگ وتوسعه نبود . حكومت به امتیازات طبقات مرفه چشم دوخت واین امر حمایت آنها را از دولت دریغ كرد و بحران سیاسی ـنظامی پدید آمد . و درنیتجه كشاورزان كه پتانسیل قوی انقلابی داشتند شورش كردند. در چین: طبقه اشراف حاكم بر مناصب حكومتی بودند ، مازاد سود كشاورزی را جذب می كردند . وقتی دراواخر قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم حكومت برای مقابله با توسعه طلبی اروپاییان تحت فشار قرار گرفت ، مجبور شد مخارج آنرا از اشراف بگیرد . این تحولات به سقوط سال 1911 انجامید . اما به دلیل كنترل محلی شدید توسط ملاكین بلافاصله شورش های دهقانی صورت نگرفت واین شورش ها بعد از مدتی به تحریك حزب كمونیست آغاز شد . در روسیه : كشاورزی ماقبل سرمایه داری بود و توان سوددهی مازاد برای تامین مخارج نوسازی را نداشت طبقه مالكین و اشراف پس از اصلاحات بطر كبیر ضعیف شده بودند . بنابراین در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم حكومت كه سعی می كرد در مقابل فشارهای اقتصادی و نظامی دولت های اروپائی به نوسازی بپردازد ، مشكل درگیری با اشراف و ملاكین متمرد دارای قدرت سیاسی را نداشت . اما روند سریع صنعتی كردن از بالا ، حمایت دهقانان و مهاجران شهرها را دریغ كرد . جنگ وشكست بحران را تشدید كرده وانقلاب به وقوع پیوست . تدا اسكاچپول از ژاپن ،آلمان ،انگلیس نیز نام برده كه بدون نیاز به وقوع انقلاب اجتماعی نوسازی شده اند .ژاپن:در اثر فشارهای شدید بین المللی از سوی كشورهای سرمایه داری غرب یك حكومت ملی فراگیر ومركزی به جای حكومت های اشرافی منطقه ای پدید آورده و دموكراسی مركزی مستقل از مالكین بود . این وضع تا حدی شبیه روسیه بود اما در ژاپن مازاد سود وجود داشت و می توانست بدون تحت فشار گذاردن طبقات اجتماعی یا ورود سرمایه های خارجی هزینه های نو سازی را پرداخته و در نتیجه گروه های موثراجتماعی را نرنجاند و شدت فشارهای خارجی برای نوسازی به ژاپن كمتر از روسیه بود . ژاپن اهداف محدودی داشت و در منطقه كمتر توسعه یافته واقع شده بود. آلمان: كشاورزی در حال تبدیل شدن به سرمایه داری وحكومت مستقل از طبقات مالك بود مازاد سود كشاورزی برای تامین مخارج نوسازی و فشارهای بین المللی وجود داشت . اما پتانسیل انقلابی دهقانان در غرب آلپ قوی و در شرق آلپ ضعیف بود . بنابراین دهقانان غرب آلپ سركوب شدند و انقلاب اجتماعی اتفاق نیافتاد . عوامل تعیین كننده در شكل گیری حكومت انقلابی :اسكاچپول در رابطه با عوامل عمده موثر بر شكل گیری حكومت های انقلابی در كشورهای فرانسه روسیه و چین به سه عنصر مشترك اشاره می كند :1- ماهیت بحران های انقلابی اجتماعی كه به تضعیف طبقات حاكم و به قدرت رسیدن گروه جدید انجامید .2- میراث اجتماعی – اقتصادی رژیم سابق مانند سیستم كشاورزی باقی مانده همراه باكشاورزان ناراضی و صاحب نفوذ .3- شرایط بین المللی رقابت های اقتصادی بین المللی و جنگها حكومتی می طلبد كه با قطع امتیازات مالكان از حمایت مردم برخوردار شود . بنابراین حكومتی گسترده تر و بوروكراتیك‌تر از قبل با حمایت مردمی پدید آمد . از طرف دیگر اسكاچپول نقشی برای ایدئولوژی و رهبری و اراده قائل نیست وهم چنان به نقش ساختار و جبر معتقد است .در ارزیابی نظرات اسكاچپول می توان گفت ، تجربه برخی از انقلاب های معاصر صراحتاً بر خلاف نظرات اسكاچپول است كه كه علت انقلاب های اجتماعی را فروپاشی اداری -نظامی دولت در جوامع كشاورزی در اثرفشارهای اقتصادی و نظامی خارجی و در نتیجه آغاز روند نوسازی به خرج طبقات بالای زمین دار دارای نفوذ در دولت ونهایتاً شورش‌های دهقانی به دلیل وجود پتانسیل انقلابی و آنها می داند . مثلاً در انقلاب اسلامی ایران فشارهای اقتصادی و نظامی یاد شده بود وجود نداشت و حتی به فرض اگر هم دولت ایران برای آغاز روند نوسازی تحت فشار بود الزامی به تامین هزینه آن از طرف طبقات زمین دار نداشت ، زیرا در آمدهای نفتی به حد كفایت بود . از سوی دیگر دولت ایران در هیچ جنگ عمده ای كه فرسایش نیروهای مسلح را در پی داشته باشد نیز شركت نكرده بود . در واقع فروپاشی اداری -نظامی در ایران علت آغاز و تداوم شورش‌های گسترده نبود، بلكه بر عكس معلول آنها بود . انقلاب های دیگری مانند انقلاب كوبا(1959) و انقلاب نیكاراگوئه (1979) نیز با این نظریه ناسازگارند .نكته بعدی اینكه اسكاچپول ، باتوجه به دیدگاه ساختاری خود نقش اندیشه ،ایدئولوژی ، اراده و رهبری را در انقلاب منكر می شود وی حتی در تشكیل حكومت های پس از انقلاب نیز نقش اراده اندیشه و اقبال آن را رد كرده است . اما حقیقت این است كه تاریخ كشورهای مورد بررسی او نیز نشان می دهد كه اندیشه اراده و ایدئولوژی نقشی مهم ایفا كرده اند ، در واقع قرن هیجدهم در فرانسه را قرن روشنگری و تلاطم اندیشه ها گفته اند.همچنین مطلبی كه اسكاچپول درباره نقش نخبگان می گوید و معتقد است كه آنان نه به خاطر ایدئولوژی خود بلكه به دلیل محرومیت از قدرت در رژیم موجود (به خاطر نداشتن ثروت یا قرار نداشتن در طبقه حاكمه) به سازماندهی شورش ها می پردازند با روند بعدی حوادث در انقلاب ها ناسازگار است. اسكاچپول، افكار همه گروههای انقلابی را یكسان فرض كرده است. نظریه افزایش انتظاراتجیمز دیویس و منحنی Jتز اصلی ماركس كه تنزل مدام طبقه كارگر صنعتی در نهایت به نقطه یأس و اغتشاش خواهد رسید، تنهاتری نیست كه ماركس بیان كرد. وی حداقل در یك مقاله به ایده‌های متناقض با این تز رسید و بعنوان پیش شرط اغتشاش، نه تنزل مرتبه پرولتاریا، بلكه پیشرفت در شرایط اقتصادی كارگران را عنوان نمود كه البته با رفاه در حال رشد سرمایه داران منطبق نیست و بنابراین در مقایسه با برخورداری آنها، كه برای كارگران دست نیافتنی است، باعث سقوط رضایت اجتماعی و ایجاد تشنج اجتماعی می گردد. این استثنای ماركس بر تئوری اصلی اش، بعنوان تز عمده ای توسط دوتوكویل در بررسی اش از انقلاب فرانسه ظاهر شده است. وی پس از مرور تنزل شرایط اقتصادی- اجتماعی در قرن 17 و رشد و پویائی در قرن 18 نتیجه گرفت: انقلابها همیشه ناشی از تنزل تدریجی از بد به بدتر نیست. مللی كه بصورت بالقوه و تقریباً ناخودآگاه عظیم ترین فشارها را تحمل كرده اند ، غالباً وقتی كه رشد خفیفی را آغاز می كنند به سوی اغتشاش می روند‌. انقلابها زمانی احتمال وقوع دارند كه مدتی طولانی از توسعه عینی اقتصادی و اجتماعی، توسط یك دوره كوتاه مدت عقب گرد سریع دنبال شود.ثبات و بی ثباتی نهایتاً وابسته است به وضعیت فكری در جامعه، وجود نارضایتی است كه سازنده انقلاب است نه شرایط قابل لمس عرضه كافی یا ناكافی غذا، برابری یا آزادی مردم راضی یا بی تفاوت كه از هر نظر (اقتصادی- اجتماعی) فقیرند می توانند از نظر سیاسی ساكت باقی بمانند و مخالفان آنها می توانند سر به شورش بردارند و به همین صورت با احتمال قوی فقیران ناراضی می توانند دست به شورش بزنند و ثروتمندان راضی با انقلاب مخالفت نمایند.در واقع بین مردم ناراضی محروم كه از نظر میزان رفاه و موفقیت عینی متفاوتند اتحادی برقرار گردد.{دوران طولانی رشد و شكوفائی+ دورانی كوتاه از ركود سریع} انقلاب چرا زمانی كه مردم گرسنه و فقیرند و معمولاً اتفاقی رخ نمی دهد؟ زیرا در چنین شرایطی مردم فقط در فكر سیر كردن شكم خود و فرزندانشان هستند. تحقیقات مربوط به مینه سوتا به وضوح این مسئله را نشان می دهد. در چنین وضعیتی مردم كاری به اجتماع ندارند و از هر فعالیتی كه به زنده ماندن ربطی ندارد خارج می گردند. اما در شرایطی كه حداقل شرایط زنده ماندن فراهم می شود و مشغولیت فكری مردم به زنده ماندن تخفیف می یابد ، می رباید، عمل اجتماعی حداكثر بصورت محلی و چهره به چهره اتفاق می افتد و خانواده شاید بزرگترین واحد همبستگی است و حتی جامعه محلی در درجه اول برای نیاز خانواده های بزرگ به ایمن نمودن زندگی خود وجود دارد. از طرف دیگر زمانی كه خطر بالائی برای مرگ و سركوبی شدید باشد، مردم دست به شورش اساسی نمی زنند. تنها زمانی كه مقداری از زنجیرها برچیده شده اند و بدون احتمال بالائی از مرگ امكان دارد كه مردم وارد وضعیت شورش اساسی شوند.حتی در این شرایط، حالت نارضایتی ممكن است قبل از اینكه شورش و اغتشاش خنثی رخ دهد از هم بپاشد. علل این از هم پاشیدگی می تواند طبیعی یا اجتماعی باشد. یك سال محصول بد كه خطر برگشت به كرسنگی را به دنبال دارد ممكن است توسط یك سال فراوانی نعمت تعقیب شود. بهبودی اقتصادی ممكن است بخار را از دیگ اغتشاش بردارد. ارائه اصلاح های آرام و هدفمند می تواند بطرزی مؤثر و مداوم از میزان محرومیتی كه ایجاد اغتشاش می كند جلوگیری نماید.طبق نظریه دیویس. اگر جامعه ای برای مدتی نسبتاَ طولانی دست آودهائی اجتماعی- اقتصادی داشته باشد و سپس كسب آن ها با ركود سریع مواجه شود، آن جامعه دست به اغتشتش خواهد زد. در این رابطه باید گفت هر چند چنین امری نیز ممكن است گاه باعث شورش یا انقلاب شود- البته در این صورت نمی توان نقش سایر عوامل را نادیده گرفت. اما جوامع از نظر روحیه عمومی ویژگی های فرهنگی، سابقه تاریخی و ; با یكدیگر متفاوت اند بنابراین ممكن است راههای متفاوتی را در جریان وقوع انقلاب یافته شود. از نكات دیگر اینكه مفاهیم در نظریه دیویس مبهم و تعریف نشده است مثلاً وی نمی تواند فاصله غیر قابل تحمل بین دریافت ها و انتظارات، دوره طولانی مدت افزایش انتظارات، دوره كوتاه مدت محرومیت را تعریف كند. دیویس آخرین فاصله بین انتظارات و دست آوردها را فاصله غیر قابل تحمل كه به انقلاب می انجامد می داند و این باعث شده كه به توان پیش بینی نظریه لطمه وارد شود. البته نمونه هائی مانند انقلاب فرانسه- روسیه از الگوی منحنی Jپیروی می كنند. همه این نمونه ها انقلاباتی هستند كه برای برابری و آزادی بیشتر رخ داده اند.عده‌ای نیز با تطبیق انقلاب ایران با منحنی J موافق اند و می گویند روند نوسازی در ایران كه از سال ها قبل از انقلاب آغاز شده بود. نقطه شروع افزایش انتظارات در ایران است كه بعدها با افزایش بهای نفت به میزان بهره مندی عمومی از این روند افزایش یافت. اما در سال های آخر به ناگاه به دلایلی مانند زمستان معتدل در اروپا و در نتیجه كاهش بهای افت ركود گریبان ایران را می گیرد، فاصله غیر قابل تحمل رخ داده انقلاب می شود. البته این تفسیر در برخی زمینه های وقوع انقلاب می تواند مطابقت داشته باشد ولی ماهیت مذهبی انقلاب ایران در نظر گرفته نشده است. مبارزه طولانی ضد فرهنگی رژیم شاه نیز این فرضیه را مخدوش می كند. اگر این مبارزه صورت نگرفته و برعكس آن همراهی های طولانی مدت صورت می گرفت و سپس در سال های انقلاب به سركوبی كسانی كه دارای این ایدئولوژی بودند پرداخته می شد می توانستیم انقلاب اسلامی را با منحنی j منطبق بدانیم. از طرف دیگر سركوبی سیاسی شدید در زمان رضاشاه و پسرش كه توسط نیروهای پلیس، ساواك و غیره صورت گرفت و مدت نسبتاً طولانی ادامه داشت نیز با اول فرضیه دیویس متفاوت است. پیشگویی انقلاببرای پیش گویی انقلاب لازم است فكر مردم یا دقیقتر بگوییم اینكه آیا مردم فكر می‌كنند توسط حكومت محروم شده اند یا نه ارزیابی شود. البته این امر حتی توسط روشهای تحلیل سیستماتیك افكار عمومی مشكل است. پاسخگویانی كه در یك كشور دارای حكومت سر كوبگر مصاحبه می شوند، احتمالاً جوابگو نیستند. البته در زمینه جمع آوری اطلاعات دست اول راجع به وضعیت فكری مردم در شراط بی ثبات، پیشرفت قابل ملاحظه ای صورت گرفته است. مثلاً در یك تحقیق معلوم شده است كه پس از محاصره كردن شهر برلین در سال 1948 افزایش عمده ای در احساس امنیت به وجود آمده است.ما همیشه نیاز نداریم كه از مردم بپرسیم كه آیا توسط حكومت محروم شده اند یا نه، زیرا اعمال آنها می تواند به خوبی پاسخ ما را بدهد و حتی گاهی بهتر . تعدادی از شاخص‌ها نظیر اعتصابات، هزینه زندگی، میزان شركت انتخابات و غیره ترجیحاً با این امر رابطه دارد. ادامه خواندن مقاله نظريه هاي انقلاب

نوشته مقاله نظريه هاي انقلاب اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله پمپ هاي هيدروليکي_ پنوماتيک

$
0
0
 nx دارای 19 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : پمپ های هیدرولیکی_ پنوماتیک با توجه به نفوذ روز افزون سیستم های هیدرولیکی در صنایع مختلف وجود پمپ هایی با توان و فشار های مختلف بیش از پیش مورد نیاز است . پمپ به عنوان قلب سیستم هیدرولیک انرژی مکانیکی را که توسط موتورهای الکتریکی، احتراق داخلی و ; تامین می گردد به انرژی هیدرولیکی تبدیل می کند. در واقع پمپ در یک سیکل هیدرولیکی یا نیوماتیکی انرژی سیال را افزایش می دهد تا در مکان مورد نیاز این انرژی افزوده به کار مطلوب تبدیل گردد.فشار اتمسفر در اثر خلا نسبی بوجود آمده به خاطر عملکرد اجزای مکانیکی پمپ ، سیال را مجبور به حرکت به سمت مجرای ورودی آن نموده تا توسط پمپ به سایر قسمت های مدار هیدرولیک رانده شود.حجم روغن پر فشار تحویل داده شده به مدار هیدرولیکی بستگی به ظرفیت پمپ و در نتیجه به حجم جابه جا شده سیال در هر دور و تعداد دور پمپ دارد. ظرفیت پمپ با واحد گالن در دقیقه یا لیتر بر دقیقه بیان می شود.نکته قابل توجه در در مکش سیال ارتفاع عمودی مجاز پمپ نسبت به سطح آزاد سیال می باشد ، در مورد روغن این ارتفاع نباید بیش از 10 متر باشد زیرا بر اثر بوجود آمدن خلا نسبی اگر ارتفاع بیش از 10 متر باشد روغن جوش آمده و بجای روغن مایع ، بخار روغن وارد پمپ شده و در کار سیکل اختلال بوجود خواهد آورد . اما در مورد ارتفاع خروجی پمپ هیچ محدودیتی وجود ندارد و تنها توان پمپ است که می تواند آن رامعین کند. پمپ ها در صنعت هیدرولیک به دو دسته کلی تقسیم می شوند : 1- پمپ ها با جا به جایی غیر مثبت ( پمپ های دینامیکی)2- پمپ های با جابه جایی مثبت پمپ ها با جا به جایی غیر مثبت : توانایی مقاومت در فشار های بالا را ندارند و به ندرت در صنعت هیدرولیک مورد استفاده قرار می گیرند و معمولا به عنوان انتقال اولیه سیال از نقطه ای به نقطه دیگر بکار گرفته می شوند. بطور کلی این پمپ ها برای سیستم های فشار پایین و جریان بالا که حداکثر ظرفیت فشاری آنها به 250psi تا3000si محدود می گردد مناسب است. پمپ های گریز از مرکز (سانتریفوژ) و محوری نمونه کاربردی پمپ های با جابجایی غیر مثبت می باشد. پمپ های با جابجایی مثبت : در این پمپ ها به ازای هر دور چرخش محور مقدار معینی از سیال به سمت خروجی فرستاده می شود و توانایی غلبه بر فشار خروجی و اصطکاک را دارد . این پمپ ها مزیت های بسیاری نسبت به پمپ های با جابه جایی غیر مثبت دارند مانند مانند ابعاد کوچکتر ، بازده حجمی بالا ، انعطاف پذیری مناسب و توانایی کار در فشار های بالا ( حتی بیشتر از psi) پمپ ها با جابه جایی مثبت از نظر ساختمان : 1- پمپ های دنده ای 2 – پمپ های پره ای 3- پمپ های پیستونی پمپ ها با جابه جایی مثبت از نظر میزان جابه جایی : 1- پمپ ها با جا به جایی ثابت 2- پمپ های با جابه جایی متغییر در یک پمپ با جابه جایی ثابت (Fixed Displacement) میزان سیال پمپ شده به ازای هر یک دور چرخش محور ثابت است در صورتیکه در پمپ های با جابه جایی متغیر (Variable Displacement) مقدار فوق بواسطه تغییر در ارتباط بین اجزاء پمپ قابل کم یا زیاد کردن است. به این پمپ ها ، پمپ ها ی دبی متغیر نیز می گویند.باید بدانیم که پمپ ها ایجاد فشار نمی کنند بلکه تولید جریان می نمایند. در واقع در یک سیستم هیدرولیک فشار بیانگر میزان مقاومت در مقابل خروجی پمپ است اگر خروجی در فشار یک اتمسفر باشد به هیچ وجه فشار خروجی پمپ بیش از یک اتمسفر نخواهد شد .همچنین اگر خروجی در فشار 100 اتمسفر باشد برای به جریان افتادن سیال فشاری معادل 100 اتمسفر در سیال بوجود می آید. پمپ های دنده ای Gear Pump این پمپ ها به دلیل طراحی آسان ، هزینه ساخت پایین و جثه کوچک و جمع و جور در صنعت کاربرد زیادی پیدا کرده اند . ولی از معایب این پمپ ها می توان به کاهش بازده آنها در اثر فرسایش قطعات به دلیل اصطکاک و خوردگی و در نتیجه نشت روغن در قسمت های داخلی آن اشاره کرد. این افت فشار بیشتر در نواحی بین دنده ها و پوسته و بین دنده ها قابل مشاهده است. پمپ ها ی دنده ای :1- دنده خارجی External Gear Pumps 2– دنده داخلی Internal Gear Pumps 3- گوشواره ای Lobe Pumps 4- پیچی Screw Pumps 5- ژیروتور Gerotor Pumps 1- دنده خارجی External Gear Pumps در این پمپ ها یکی از چرخ دنده ها به محرک متصل بوده و چرخ دنده دیگر هرزگرد می باشد. با چرخش محور محرک و دور شدن دنده های چرخ دنده ها از هم با ایجاد خلاء نسبی روغن به فضای بین چرخ دنده ها و پوسته کشیده شده و به سمت خروجی رانده می شود.لقی بین پوسته و دنده ها در اینگونه پمپ ها حدود ( (0025 mm می باشد. افت داخلی جریان به خاطر نشست روغن در فضای موجود بین پوسته و چرخ دنده است که لغزش پمپ (Volumetric efficiency ) نام دارد.با توجه به دور های بالای پمپ که تا rpm 2700 می رسد پمپاژ بسیار سریع انجام می شود، این مقدار در پمپ ها ی دنده ای با جابه جایی متغییر می تواند از 750 rpm تا 1750 rpm متغییر باشد. پمپ ها ی دنده ای برای فشارهای تا (كیلوگرم بر سانتی متر مربع200 ) 3000 psi طراحی شده اند که البته اندازه متداول آن 1000 psi است. 2– دنده داخلی Internal Gear Pumps این پمپ ها بیشتر به منظور روغنکاری و تغذیه در فشار های کمتر از 1000 psi استفاده می شود ولی در انواع چند مرحله ای دسترسی به محدوده ی فشاری در حدود 4000 psi نیز امکان پذیر است. کاهش بازدهی در اثر سایش در پمپ های دنده ای داخلی بیشتر از پمپ های دنده ای خارجی است. 3- پمپ های گوشواره ای Lobe Pumps این پمپ ها از خانواده پمپ های دنده ای هستند که آرامتر و بی صداتر از دیگر پمپ های این خانواده عمل می نماید زیرا هر دو دنده آن دارای محرک خارجی بوده و دنده ها با یکدیگر درگیر نمی شوند. اما به خاطر داشتن دندانه های کمتر خروجی ضربان بیشتری دارد ولی جابه جایی حجمی بیشتری نسبت به سایر پمپ های دنده ای خواهد داشت. 4- پمپ های پیچی Screw Pumps پمپ پیچی یک پمپ دنده ای با جابه جایی مثبت و جریان محوری بوده که در اثر درگیری سه پیچ دقیق (سنگ خورده) درون محفظه آب بندی شده جریانی کاملا آرام ، بدون ضربان و با بازده بالا تولید می کند. دو روتور هرزگرد به عنوان آب بندهای دوار عمل نموده و باعث رانده شدن سیال در جهت مناسب می شوند.حرکت آرام بدون صدا و ارتعاش ، قابلیت کا با انواع سیال ، حداقل نیاز به روغنکاری ، قابلیت پمپاژ امولسیون آب ، روغن و عدم ایجاد اغتشاش زیاد در خروجی از مزایای جالب این پمپ می باشد. 5- پمپ های ژیروتور Gerotor Pumps عملکرد این پمپها شبیه پمپ های چرخ دنده داخلی است. در این پمپ ها عضو ژیروتور توسط محرک خارجی به حرکت در می آید و موجب چرخیدن روتور چرخ دندهای درگیر با خود می شود.در نتیجه این مکانیزم درگیری ، آب بندی بین نواحی پمپاژ تامین می گردد. عضو ژیروتور دارای یک چرخ دندانه کمتر از روتور چرخ دنده داخلی می باشد.حجم دندانه کاسته شده ضرب در تعداد چرخ دندانه چرخ دنده محرک ، حجم سیال پمپ شده به ازای هر دور چرخش محور را مشخص می نماید. پمپ های پره ای :به طور کلی پمپ های پره ای به عنوان پمپ های فشار متوسط در صنایع مورد استفاده قرار می گیرند. سرعت آنها معمولا از 1200 rpm تا 1750 rpm بوده و در مواقع خاص تا 2400 rpm نیز میرسد. بازده حجمی این پمپ ها 85% تا 90% است اما بازده کلی آنها به دلیل نشت های موجود در اطراف روتور پایین است ( حدود 75% تا 80% ). عمدتا این پمپها آرام و بی سر و صدا کار می کنند ، از مزایای جالب این پمپ ها این است که در صورت بروز اشکال در ساختمان پمپ بدون جدا کردن لوله های ورودی و خروجی قابل تعمیر است.فضای بین روتور و رینگ بادامکی در در نیم دور اول چرخش محور ، افزیش یافته و انبساط حجمی حاصله باعث کاهش فشار و ایجاد مکش می گردد، در نتیجه سیال به طرف مجرای ورودی پمپ جریان می یابد. در نیم دور دوم با کم شدن فضای بین پره ها سیال که در این فضاها قرار دارد با فشار به سمت خروجی رانده می شود. همانطور که در شکل می بینید جریان بوجود آمده به میزان خروج از مرکز(فاصله دو مركز) محور نسبت به روتور پمپ بستگی دارد و اگر این فاصله به صفر برسد دیگر در خروجی جریانی نخواهیم داشت. پمپ های پره ای که قابلیت تنظیم خروج از مرکز را دارند می توانند دبی های حجمی متفاوتی را به سیستم تزریق کنند به این پمپ ها ، جابه جایی متغییر می گویند. به خاطر وجود خروج از مرکز محور از روتور(عدم تقارن) بار جانبی وارد بر یاتاقان ها افزایش می یابد و در فشار های بالا ایجاد مشکل می کند.برای رفع این مشکل از پمپ های پره ای متقارن (بالانس) استفاده می کنند. شکل بیضوی پوسته در این پمپ ها باعث می شود که مجاری ورودی و خروجی نظیر به نظیر رو به روی هم قرار گیرند و تعادل هیدرولیکی برقرار گردد. با این ترفند بار جانبی وارد بر یاتاقان ها کاهش یافته اما عدم قابلیت تغییر در جابه جایی از معایب این پمپ ها به شمار می آید .( چون خروج از مرکز وجود نخواهد داشت) حداکثر فشار قابل دستیابی در پمپ های پره ای حدود 3000 psi است. پمپ های پیستونیپمپ های پیستونی با دارا بودن بیشترین نسبت توان به وزن، از گرانترین پمپ ها هستند و در صورت آب بندی دقیق پیستون ها می تواند بالا ترین بازدهی را داشته باشند. معمولا جریان در این پمپ ها بدون ضربان بوده و به دلیل عدم وارد آمدن بار جانبی به پیستونها دارای عمر طولانی می باشند، اما به خاطر ساختار پیچیده تعمیر آن مشکل است.از نظر طراحی پمپ های پیستونی به دو دسته شعاعی و محوری تقسیم می شوند. پمپ های پیستونی محوری با محور خمیده (Axial piston pumps(bent-axis type)) : در این پمپ ها خط مرکزی بلوک سیلندر نسبت به خط مرکزی محور محرک در موقعیت زاویه ای مشخصی قرار دارد میله پیستون توسط اتصالات کروی (Ball & socket joints)به فلنج محور محرک متصل هستند به طوری که تغییر فاصله بین فلنج محرک و بلوک سیلندر باعث حرکت رفت و برگشت پیستون ها در سیلندر می شود. یک اتصال یونیورسال ( Universal link) بلوک سیلندر را به محور محرک متصل می کند. میزان خروجی پمپ با تغییر زاویه بین دو محور پمپ قابل تغییر است.در زاویه صفر خروجی وجود ندارد و بیشینه خروجی در زاویه 30 درجه بدست خواهد آمد.پمپ های پیستونی محوری با صفحه زاویه گیر (Axial piston pumps(Swash plate)) :در این نوع پمپ ها محوربلوک سیلندر و محور محرک در یک راستا قرار می گیرند و در حین حرکت دورانی به خاطر پیروی از وضعیت صفحه زاویه گیر پیستون ها حرکت رفت و برگشتی انجام خواهند داد ، با این حرکت سیال را از ورودی مکیده و در خروجی پمپ می کنند. این پمپ ها را می توان با خاصیت جابه جایی متغیر نیز طراحی نمود . در پمپ های با جابه جایی متغییر وضعیت صفحه زاویه گیر توسط مکانیزم های دستی ، سرو کنترل و یا از طریق سیستم جبران کننده تنظیم می شود. حداکثر زاویه صفحه زاویه گیر حدود 175 درجه می باشد. پمپ های پیستونی شعاعی (Radial piston pumps)در این نوع پمپ ها ، پیستون ها در امتداد شعاع قرار میگیرند.پیستون ها در نتیجه نیروی گریز از مرکز و فشار سیال پشت آنها همواره با سطح رینگ عکس العمل در تماسند.برای پمپ نمودن سیال رینگ عکس العمل باید نسبت به محور محرک خروج از مرکز داشته باشد ( مانند شکل ) در ناحیه ای که پیستون ها از محور روتور فاصله دارند خلا نسبی بوجود آمده در نتیجه مکش انجام میگیرد ، در ادامه دوران روتور، پیستون ها به محور نزدیک شده و سیال موجود در روتور را به خروجی پمپ می کند. در انواع جابه جایی متغییر این پمپ ها با تغییر میزان خروج از مرکز رینگ عکس العمل نسبت به محور محرک می توان مقدار خروجی سیستم را تغییر داد. پمپ های پلانچر (Plunger pumps)پمپ های پلانچر یا پمپ های پیستونی رفت و برگشتی با ظرفیت بالا در هیدرولیک صنعتی کاربرد دارند. ظرفیت برخی از این پمپ ها به حدود چند صد گالن بر دقیقه می رسد.پیستون ها در فضای بالای یک محور بادامکی (شامل تعدادی رولر برینگ خارج از مرکز) در آرایش خطی قرار گرفته اند. ورود و خروج سیال به سیلندر ها از طریق سوپاپ ها(شیر های یک ترفه) انجام می گیرد. آشنایی با پنیوماتیك پنیوماتیك یكی از انواع انرژی هایی است كه در حال حاضر از آن استفاده وافر در انواع صنایع می شود و می توان گفت امروزه كمتركارخانجات یا مراكز صنعتی را می توان دید كه از پنیوماتیك استفاده نكند و در قرن حاضر یكی از انواع انرژی های اثبات شده ای است كه بشر با اتكا به آن راه صنعت را می پیماید.پنیوما در زبان یونانی یعنی تنفس باد و پنیوماتیك علمی است كه در مورد حركات و وقایع هوا صحبت می كند امروزه پنیوماتیك در بین صنعتگران به عنوان انرژی بسیار تمیز و كم خطر و ارزان مشهور است و از آن استفاده وافر می كنند. خواص اصلی انرژی پنیوماتیك به شرح زیر است:عامل اصلی كاركرد سیستم پنیوماتیك هواست و هوا در همه جای روی زمین به وفور وجود دارد.هوای فشرده را می توان از طریق لوله كشی به نقاط مختلف كارخانه یا مراكز صنعتی جهت كاركرد سیستم های پنیوماتیك هدایت كرد.هوای فشرده را می توان در مخازن مخصوص انباشته و آن را انتقال داد یعنی همیشه احتیاج به كمپرسور نیست و می توان از سیستم پنیوماتیك در مكان هایی كه امكان نصب كمپرسور وجود ندارد نیز استفاده نمود .افزایش و كاهش دما اثرات مخرب و سوئی بر روی سیستم پنیوماتیك ندارد و نوسانات حرارتی از عملكرد سیستم جلوگیر ی نمی كند.هوای فشرده خطر انفجار و آتش سوزی ندارد به این دلیل تاسیسات حفاظتی نیاز نیست.قطعات پنیوماتیك و اتصالات آن نسبتا ً ارزان و از نظر ساختمانی قطعاتی ساده هستند لذا تعمیرات آنها راحت تر از سیستم های مشابه نظیر هیدرولیك می باشد.هوای فشرده نسبت به روغن هیدرولیك مورد مصرف در هیدرولیك تمیز تر است و به دلیل این تمیزی از سیستم پنیوماتیك در صنایع دارویی و نظایر آن استفاده می شود .سرعت حركت سیلندر های عمل كننده با هوای فشرده در حدود 1 الی 2 متر در ثانیه است و در موارد خاصی به 3 متردر ثانیه می رسد كه این سرعت در صنایع قابل قبول است و بسیاری ازعملیات صنعتی را می تواند عهده دار شود.عوامل سرعت و نیرو در سیستم پنیوماتیك قابل كنترل و تنظیم است .عناصر پنیوماتیك در مقابل بار اضافه مقاوم بوده و به آنها صدمه وارد نمی شود مگر اینكه افزایش بار سبب توقف آنها گردد .تعمیرات و نگه داری سیستمای پنیوماتیك بسیار كم خطر است زیرا در انرژی های قابل مقایسه نظیر برق خطر جانی و آتش سوزی و در هیدرولیك انفجار و جانی وجود دارد اما در پنیوماتیك خطر جانی به صورت جدی وجود ندارد وآتش سوزی اصلا ً وجود ندارد و بدین دلیل در صنایع جنگ افزارسازی از سیستم تمام پنیوماتیك استفاده می شود .معایب سیستم پنیوماتیك به شرح زیر است: چون سیال اصلی مورد استفاده در سیستم پنیوماتیك هوای فشرده و جهت تهیه هوای فشرده باید با كمپرسور آن را فشرده كرد همراه هوای فشرده شده مقداری رطوبت وناخالصی هوا ومواد آئروسل وارد سیستم شده و سبب برخی خرابی در قطعات می شود لذا باید جهت تهیه هوای فشرده فیلتراسیون مناسب استفاده نمود .هزینه استفاده از هوای فشرده تا حد معینی اقتصادی می باشد و این میزان تا وقتی است كه فشار هوا برابر 7 بار و نیروی حاصله با توجه به طول كورس و سرعت حداكثر بین 20000 تا 30000 نیوتن می باشد .به طور خلاصه می توان گفت كه جهت قدرت های فوق العاده زیاد مقرون به صرفه تر است از نیروی هیدرولیك استفاده ش ود .هوای مصرف شده در سیستم پنیوماتیك در هنگام تخلیه از سیستم دارای صدای زیادی است كه این مسئله نیاز به كاربرد صدا خفه كن را الزامی می كند.به علت تراكم پذیری هوا به خصوص در سیلندر های پنیوماتیكی كه زیر بار قرار دارند امكان ایجاد سرعت ثابت و یكنواخت وجود ندارد كه این مسئله از معایب پنیوماتیك به شمار می رود اما قابل ذكر است كه اخیرا ً یك نوع سیلندر كه بجای شفت سیلندر از نوار لاستیكی استفاده می كند ساخته شده است كه این عیب را بر طرف می كنند .به طور كلی در مقایسه مزایا و معایب پنیوماتیك می توان گفت با توجه به مزایای بسیار نسبت به معایب كمتر می توان از پنیوماتیك بعنوان یك انرژی شایسته در صنایع استفاده كرد به خصوص با توجه به مزیت تمیزی سیستم تعمیر و نگه داری راحت تر ، نداشتن خطر جانی جهت پرسنل عملیاتی و تعمیراتی در سیستم كه در سیستم های دیگر نظیر الكتریك و هیدرولیك وجود ندارد ضمنا ٌ این سیستم بی همتاست و گاهی فقط از این سیستم در جهت عملیات تولیدی باید استفاده شود نظیر : صنایع غذایی ، دارویی ، جنگ افزار كه حتما ً عملیات تولیدی توسط سیستم پنیوماتیك انجام می پذیرد. ادامه خواندن مقاله پمپ هاي هيدروليکي_ پنوماتيک

نوشته مقاله پمپ هاي هيدروليکي_ پنوماتيک اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله خصوصيات دارويي ضد قارچي

$
0
0
 nx دارای 19 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : خصوصیات دارویی ضد قارچی آمفوتریسین ب آمفوتریسین ب به عنوان مفید ترین دارو برای درمان بیشترین عفونت های عمقی قارچی باقی مانده است این دارو همراه فلوسیتوزین در درمان كاندیدوزیس و كریپتوكوكوزیس استفاده شده است و این تركیب اغلب نسبت به آمفوتریسین ب به تنهایی ارجحیت دارد در اكثر موارد پلاستومایكوزیس ، كاندیدوزیس ، كوكسیدیوئید و مایكوزیس ، كریپتوكوكوزیس ، هیستوپلاسموزیس و پاراكوكسیدیوئید و مایكوزیس به تستهای MIC نیازی نمی باشد استرینهای غیر حساس اغلب دیده می شوند عوامل سپرژیلوزیس و موكومایكوزیس در پاسخ به آمفوتریسین ب بسیار متغیر هستند و در مورد این دو قارچ بهتر است تستهای MIC را انجام دهیم . شروع درمان با آمفوتریسین ب به صورت داخل وریدی با دز 1 میلی گرم معمول می باشد اگر این مقدار دارو تحمل گردید دز دارو را به مقدار 5 یا 10 میلی گرم افزایش می دهیم تا به ماگزیمم روزانه 6/0میلی گرم به ازاء هر كیلوگرم برسد در صورتیكه تزریقات بعدی به فواصل 24 ساعت یكبار انجام شود یا اگر تزریقات بعدی هر 48 ساعت یكبار انجام شود روزانه 1 میلی گرم به ازاء هر كیلوگرم خواهد بود اگر آمفوتریسین ب را با فلوسیتوزین بكار می بریم دز آمفوتریسین ب را می توان به روزانه 5/0-3/0 میلی گرم به ازاء هر كیلوگرم وزن كاهش داد میزان كلی دارو كه باید تجویز گردد و دوره درمانی بستگی به ماهیت عفونت و تحمل بیمار دارد . تزریق 50میلی گرم آمفوتریسین ب عیار سرمی 2-5/1 میلی گرم در لیتر را تولید خواهد كرد كه به 6/0 میلی گرم در لیتر در 24 ساعت تقلیل پیدا می منماید این دوره نیمه عمر اولیه ای در حدود 48-24 ساعت دارد و مرحله دوم دفع دارو با نیمه عمر 2 هفته خواهد بود غلظت آمفوتریسین ب در مایعات پریتوئن و مفاصل و جنب ، حدود نصف آن در سرم است مقادیر آن در CSF كمتر از 5/0 مقدار آن در سرم خواهد بود . صدمه به فعالیت كلیوی در اكثر بیمارانی كه با آمفوتریسین ب درمان می شوند دیده می شود ولی این امر باعث تجمع دارو نمی شود با وجود این در بیمارانی كه ناراحتی كلیوی دارند باید برای پیشگیری از ضایعات بعدی بواسطه دارو مصرف آنرا محدود كرد اندازه گیری غلظت آمفوتریسین ب در سرم CSF در طول دردرمان بندرت مورد پیدا میكند میزان مناسب این دارو د رخون برای عفونت های قارچی مخصوص تعیین نشده است و ارتباط واضحی بین سطوح خونی و آسیب كلیوی وجود ندارد .فلوسیتوزین فلوسیتوزین طیف محدودی از فعالیت ضد قارچی دارد و در رابطه با استفاده از آن محدودبه بیماران مبتلا به كاندیدوزیس ، كریپتوكوكوزیس و كرومومایكوزیس می باشد این دارو اغلب همراه آمفوتریسین ب در درمان كاندیدوزیس و كریپتوكوكوزیس مصرف می شود راكسیونهای ملایم تر و كمتری نسبت به آمفوتریسین ب اتفاق می افتد و تركیب این دو معمولا موثرتر از دزهای طولانی آمفوتریسین ب به تنهایی است این تركیب در درمان آسپرژیلوزیس استفاده شده ، ولی برای این منظور بهترین درمان نیست. در تمام قارچهایی كه حساس به فلوسیتوزین هستند به استرینهای مقاروم نیز برخورد شده است هم مقاومت تولیه و هم مقاومتی كه در خلال درمان با دارو اتفاق می افتد به همین دلیل برای رسیدن به داروی مناسب ، تست های MIC باید بر روی قارچهای جدا شده از بیمار و تمام ایزوله هایی كه در طول درمان بدست می آیند انجام شود محیطهای كشت غیر آنتا گونیسیتیك و تستهای استاندارد شده باید استفاده شود تعیین نتایج تست MIC باید با احتیاط تفسیر شود زیرا ارتباط آن با تاثیر مفید كلینیكی همیشه معین نیست.فلوسیتوزین بعد از تجویز خوراكی ، به راحتی جذب می شود. حداكثر غلظت سرمی ، 2 ساعت بعد بدست می آید. میزان فلوسیتوزین در CSF حدود 75% غلظت سرمی همزمان آن است و عیار مشابهی در مایعات جنب ، پریتوئن ، مایع مفصلی دیده می شود . فلوسیتوزین از طریق دفع كلیوی خارج می شود حدود 95% دز خوراكی آن بدون تغییر در ادرار دیده می شود و غلظتهای 1000 میلی گرمی در لیتر در بیمارانی كه فعالیتهای كلیوی طبیعی دارند غیر معمول نیست . نیمه عمر دارو د رچنین افرادی 5-3 ساعت است در بیماران با آسیب كلیوی ، نیمه عمر سرمی دار و طولانی تر شده و تعدیل دز دارو ضروری می باشد .اندازه گیری غلظتهای سرمی فلوسیتوزین باید در مواردیكه آسیبهای كلیوی وجود دارد و مواقعیكه این دارو همراه آمفوتریسین ب داده می شود به منظور حصول اطمینان از عیار خونی مناسب برای جلوگیری از اثرات سمی كه در غلضتهای سرمی بالا شایع است انجام گیرد. میكو نازول و كتو كونازول تستهای MIC با تركیبات آزول مقدار زیادی از مشكلات را به همراه دارد این داروها غالبا با افزایش غلظت باعث كاهش تدریجی رشد قارچها می شوند تفسیر نقطه پایان عمل مشكل می باشد MIC بدست آمده اغلب بستگی به شرایط تست دارد غلظت قارچ تلقیح شده ، تركیب و PH محیط كشت ،دما و مدت انكوباسیون همگی دارای اثرات واضحی روی نتایج هستند. این بدین معنی است كه MIC های بدست آمده برای قارچهای حساس، اغلب خیلی بالاتر از سطوح داروئی بدست آمده در خون است. تجویز خوراكی 200 میلی گرم كتوكونازول عیار خونی معادل 4-3 میلی گرم در لیتر را بعد از 3-2 ساعت ایجاد خواهد كرد. سطوح بالاتر سرمی می تواند با دزهای 600-400 یا 800 میلی گرم بدست آید. نیمه عمر دارو به نظر می رسد وابسته به دز دارو باشد و با افزایش دزاژ،افزایش پیدا می كند. نیمه عمر اولیه 2-1 ساعت بعد از تجویز 400-100 میلی گرم و نیمه عمر حذف ثانویه 10-6 ساعت می باشد. میزان كتوكونازول در CSF حدود 5% غلظت سرمی آن است. دارو در كبد متابولیزه شده و در صفرا وارد می شود. هیچكدام از متابولیتهای آن فعال نیستند. كمتر از 1% دز خوراكی بدون تغییر در ادرار یافت می شود.تنوع چشمگیری در عیار خونی بین افراد مختلف تحت درمان با دزاژهای یكسان دیده شده است. عیار خونی پایین دارو را مربوط به نقص درمانی می دانند. اگر این مسئله مورد شك باشد، اندازه گیری غلظت سرمی مهم است. گریزئوفولوین گریزئوفولوین یك آنتی بیوتیك ضد قارچ است و در درمان درماتوفیتوزیس بصورت خوراكی استفاده می شود. ایندارو در عفونتهائی كه با تركیبات موضعی قابل درمان نیستند یا جواب خوبی نداده اند استفاده می شود. این دارو برای عفونت ناخن ها تاثیر كمتری دارد. ولی عفونت های ناخن انگشت دست اغلب پاسخ درمانی بهتر نسبت به ناخن انگشت پا می دهد. مقاومت اولیه به گریزئوفولوین نادر است. گزارشات توسعه مقاومت در خلال درمان در مواردی محدودی وجود دارد و ندرتا نیاز به تست های MIC پیدا می شود.تجویز خوراكی 500 میلی گرم گریزئوفولوین عیار خونی حداكثر 2-1 میلی گرم در لیتر در حدود 4 ساعت بعد ایجاد خواهد كرد. نیمه عمر سرمی حدود 36 ساعت است. گریزئوفولوین در لایه شاخی تجمع پیدا می كند و می تواند چند برابر عیار سرمی آن دیده شود.درمان با گریزئوفولوین غالبا برای مدت طولانی لازم می باشد و تغییرات برجسته ای در عیارخونی افراد مختلف نسبت به دزهای مشخص دارو دیده می شود. بعلاوه تجویز باربیتورات ها اغلب منجر به غلظت های پائین تر گریزئوفولوین سرم می شود. به همین علت، كنترل عیار خونی دارو در صورتی كه مشكوك به عدم موفقیت در درمان هستیم، سودمند می باشد.تستهای حساسیت برای فلوسیتوزینمحلول های دارویی، محیط كشت و تهیه ماده تلقیحیتهیه محلول دارویی استوك فلوسیتوزین را می توان ازسیگما بدست آورد. برای تهیه یك محلول دارویی استوك، (1280 میلی گرم/لیتر) 64 میلی گرم فلوسیتوزین را در 50 میلی لیتر آب مقطر حل كنید. این محلول باید با صافی استریل شود و می توان در مقادیر كم در منهای 20 درجه سانتیگراد به مدت 12 ماه نگهداری نمود.تعیینMIC روش رقت براتتهیه محلولهای داروئی از محلول استوك 1280 نیلی گرم در لیتر فلوسیتوزین با اضافه كردن 1 میلی لیتر به 9 میلی لیتر محلول YNBG رقیق شده رقتی 10 برابر تهیه كنید. غلظت نهایی 128 میلی گرم در لیتر خواهد بود.تعیینMIC روش MIC رقت براتهر كدام از لوله های آزمایش را تكان دهید. سپس 20 میكرولیتر از آبگوشت را از هر لوله برداشت نمائید و از آن برای تلقیح پلیتهای سابور وگلوكز آگار استفاده نمائید. (پلیت ها را علامت گذاری كنید) پلیتها را در 37 درجه سانتیگراد به مدت 48 ساعت یا تا هنگامی كه رشدقارچ در آنها پدیدار شود در انكوباسیون نگهداری كنید.MFC كمترین غلظتی از دارو است كه در آن هیچ گونه رشد قارچ بعد از انكوباسیون در محیطهای كشت مجدد رؤیت نشود.تست های حساسیت برای آمفوتریسین ب و نیستاتین محلولهای داروئی محیط كشت و تهیه ماده تلقیحی تهیه محلولهای دارویی استوكآمفوتریسین ب و نیستاتین را می توان از سیگما بدست آورد برای تهیه محلول دارویی استوك(1280 میلی گرم در لیتر)50 میلی لیتر دی متیل سولفوكساید را به 64 میلی گرم ماده ضد قارچی ،در درجه حرارت اتاق اضافه كرده و اجازه دهید مدت 30 دقیقه بماند تا استریل شدن خودبخودی صورت بگیرد. این محلول استوك را می توان به مقادیر جزئی تقسیم كرد و در منهای 70 درجه سانتیگراد به مدت 1 ماه و یا در 4 درجه سانتیگراد به مدت1 هفته نگهداری كرد. تستهای حساسیت برای آزول هامحلولهای داروئی تهیه محیط كشت و ماده تلقیحی تهیه محلولهای دارویی استوك كلوتریمازول پایه، نیترات و اكونازول نیترات را می توان از سیگما بدست آورد. سایر تركیبات را می توان از تولید كنندگان آنها تهیه نمود. برای تهیه نمودن محلول دارویی استوك (1280 میلی گرم/ لیتر) 50 میلی لیتر از حلال آلی مثل دی متیل فورمامید، یا دی متیل سولفوكساید را به 64 میلی گرم از تركیب مورد نظر، در درجه حرارت اتاق اضافه كنید و بگذارید 30 دقیقه بماند تا خود بخود استریل شود. این محلول استوك را می توان در مقادیر كوچك تقسیم كرده و در منهای 70 درجه سانتیگراد تا 1 ماه نگهداری كرد. تست های حساسیت برای داروهای ضد قارچی مورد استفاده به صورت تواماستفاده از درمان ضد قارچی به صورت توام مثل آمفوتریسین ب و فلوسیتوزین ،نیاز به روش های تست داروهای توام ضد قارچی را در In vitro ایجاب می كند. متداولترین روش برای تحقیق در مورد داروهای ضد میكروبی توام، آزمایش تیتراسیون به روش چكر برد می باشد. در این روش، رقتهای سریال از دو دارو به تنهایی و توام تست می شوند تا غلظت هر دارو به تنهایی و هم به صورت توام كه موجب جلوگیری از رشد می شوند،بدست آید. اگر اثر تركیب دو دارو بیشتر از اثر دارو ،وقتی به تنهایی بكار برده می شود ،باشد، این تركیب را سینرژیستیك می گویند. در صورتی كه اثر تركیب دو دارو كمتر از اثری باشد وقتی كه دارو به تنهایی استفاده می شود، این تركیب آنتاگونیستیك گفته می شود. روش مطرح شده در این بخش برای تست آمفوتریسین ب و فلوسیتوزین به صورت توام در نظر گرفته شده است. این روش به هر حال، برای دیگر داروهای توام ضد قارچی نیز، می تواند مناسب باشد. تعیین MIC آمفوتریسین ب و فلوسیتوزین به صورت تركیبتهیه محلولهای دارویی5/0 میلی لیتر از محلول 1280 میلی گرم در لیتر آمفوتریسین ب را به 5/9 میلی لیتر محلول YNBG بافر اضافه كنید. سپس 1 میلی لیتر محلول 64 میلی گرم در لیتر را به 7میلی لیتر YNBG بافر بیفزائید. غلظت نهایی 8 میلی گرم در لیتر می باشد.5 میلی لیتر YNBG بافر را به هر پنج ظرف یونیورسال استریل اضافه نمائید (از 1 تا 5 شماره گذاری كنید) 5 میلی لیتر از محلول 8 میلی گرم در لیتر آمفوتریسین ب را به ظرف 1 اضافه كنید. محتویات را مخلوط كرده و 5 میلی لیتر رابه ظرف 2 انتقال دهید. این رقت سریال را تا ظرف 5 تكرار نمائید تا یك سری رقتهای دو برابر آمفوتریسین ب از 25% تا 4 میلی گرم در لیتر بدست آید.6 میلی لیتر YNBG بافر را به ظرف یونیورسال استریل (شماره1) و 5 میلی لیتر از آن را به همه نه ظرف مشابه اضافه نمائید (شماره 10-2) 10 میلی لیتر از محلول 1280 میلی گرم در لیتر فلوسیتوزین را به ظرف 1 بیفزائید. محتویات را مخلوط نموده و 5 میلی لیتر را به ظرف 2 انتقال دهید. این رقت سریال را تا ظرف 10 تكرار نمائید تا یك سری رقتهای دو برابر فلوسیتوزین از 5/0 تا 128 میلی گرم در لیتر حاصل شود.روش تست الف) 60 لوله استریل در دار را (1275 میلی لیتر) در یك ظرف بگذارید (شماره های A1-A10،B1-B10،C1-C10،D1-D10،E1-E10،F1-F10) (جدول1)ب) 5/0 میلی لیتر از محلول 128 میلی گرم در لیتر فلوسیتوزین را به لوله های A1 تا F1 وارد كنید.ج) 5/0 میلی لیتر YNBG بافر را به لوله های A10 تا F10 اضافه كنید.د) 5/0 میلی لیتر از محلول 4 میلی گرم در لیتر آمفوتریسین ب را به لوله های A1تاA10 بیفزائید.ه) 5/0 میلی لیتر YNBG بافر را به لوله های F1 تاF10 اضافه نمائید.و) 50 میكرو لیتراز ماده تلقیحی استاندارد شده را به لوله های A1 تا F10 اضافه كنید. محتویات را مخلوط كنید.ز) لوله ها را در 30 درجه سانتیگراد نگهداری كرده ، آنها را در 24 و 48 ساعت بعد بخوانید.خواندن تستMIC هر تركیب دارو، پائین ترین غلظتی است كه در آن هیچ رشد قارچی بعد از امكوباسیون دیده نشود. در محیط كشت كنترل رشد باید وجود داشته باشد. ادامه خواندن مقاله خصوصيات دارويي ضد قارچي

نوشته مقاله خصوصيات دارويي ضد قارچي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله قلمرو اخلاق و حقوق

$
0
0
 nx دارای 22 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : قلمرو اخلاق و حقوق موضوع و قلمرو اخلاق را با حقوق از جهات گوناگون متفاوت دانسته‏اند: «كانت‏» كه بیش از همه حكما در جدا ساختن حقوق و اخلاق اصرار ورزیده است، مبداء تمام نیكى‏ها را «اراده خیر»مى‏داند. به نطر او، كارى اخلاقى است كه با حسن نیت، یعنى به منظور اداى تكلیف، انجام شده باشد، پس هرگاه‏كسى به امید پاداش یا از بیم كیفر، عملى را بر طبق قاعده اخلاق انجام دهد، كار نیكى نكرده است زیرا جلب سود یادفع زیان ارزش اخلاقى ندارد، و آنچه مهم است، نیت انجام تكلیف و پیروى از قانون است (1) . با این حساب، اخلاق تنها به امور درونى و نفسانى نظر دارد و نیك و بد را با معیار اراده خیر مى‏سنجد، به این معنى درپیشگاه محكمه وجدان حسن نیت ارزش دارد نه مظاهر خارجى اراده. ولى درحقوق، میزان ارزیابى كارها، خودآنهاست، نیروى دولت‏به تحقیق امور نفسانى راهى ندارد به همین دلیل حقوق هیچگاه به محركهاى درونى نمى‏پردازدو میدان فعالیت‏خود را محدود به جهان خارج مى‏سازد. این نظریه كانت، پس از وى به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است زیرا نه اخلاق مى‏تواند نسبت‏به نتائج‏خارجى اعمال‏بى‏اعتنا باشد و نه حقوق از كاوش درباره چگونگى نیت اشخاص بى‏نیاز است. بدون تردید اگر اطاعت از قانون‏اخلاق، تنها به خاطر جلب سود یا محبت‏به دیگران باشد، فضیلت اداى تكلیف را ندارد ولى این‏گونه اعمال را نیزنباید از نظر اخلاقى بى‏ارزش دانست زیرا هدف اخلاق تامین سعادت انسان است و هر كارى كه رسیدن به این هدف‏را آسانتر كند، پسندیده و نیك است (2) . در اخلاق اسلامى نیز نیت مقدم بر عمل است و اندیشه‏هاى اخلاقى كه فعالیت درونى است‏براعمال اخلاقى ه‏فعالیت‏برونى است، برترى دارد به موجب روایات ارزش كارهاى برونى مسلمین در عبادات و اخلاق وابسته به‏چگونگى عمل درونى و كیفیت اندیشه و نیت آنان است‏به هر نسبتى كه نیت پاكتر و خلوص معنوى بیشتر باشد،ارزش عمل زیادتر خواهد بود. على(ع) فرموده: «النیه اءساس العمل‏» (3) : (نیت، اصل و پایه عمل است). در اسلام، عمل باید براى خدا و به قصد اطاعت از فرمان الهى انجام پذیرد و شرط قبولى عمل در پیشگاه خداوندخلوص نیت، پاكى ضمیر و پیروى از برنامه شرع مقدس است. رسول خدا(ص) فرموده: «لا یقبل قول الا بعمل و لا یقبل قول ولا عمل الا بنیه و لا یقبل قول و عمل و نیه الا باصابه السنه‏» (4) . «سخن، مورد قبول واقع نمى‏شود مگر به عمل و سخن و عمل، مقبول نیست مگر به نیت و قول و عمل و نیت پذیرفته‏نخواهد شد مگر آن كه بروفق شرع و طبق سنت و دستور خداوند انجام گرفته باشد». نتیجه آن كه در اخلاق اسلامى، حسن نیت و پاكى ضمیر ازخود عمل با ارزشتر است و معیار اخلاق تنها رفتار ظاهرى‏مردم نیست و قضاوت نسبت‏به اعمال مردم هم از روى ظاهر صورت نمى‏گیرد، بلكه مهم محرك درونى آنهاست. مقصود این است كه انسان، از درون تكمیل شود تا بتواند به طور اخلاقى فكر كند. هدف این نیست كه انسان را واداركنیم كه حركات اخلاقى بكند، مادامى كه رفتار هر فرد نشانه تكامل عمیق درونى نباشد، عملیات او یك رشته تحدیدات مصنوعى، قراردادى و موقتى خواهد بود كه با اول بهانه‏اى به باد مى‏رود. اگر قواعد اخلاقى بر اصالت وظیفه‏شناسى و سجایاى انسانى استوار نباشد، هرقدر هم كه به ظاهر ارزش عملى داشته باشد، هیچ‏وقت موفقانه برضد جنبشهاى حیوانى جدال نخواهد نمود. غرض در مكتب اسلام، معیار اخلاق، هماهنگى درون و برون است. و انسان اخلاقى كسى است كه در باطن، داراى‏نیت پاك و اندیشه اخلاقى باشد و در ظاهر نیز طبق موازین اخلاقى و سجایاى انسانى عمل كند. در حقوق نیز بسیارى از احكام به تناسب اراده باطنى و محرك شخص تعیین شده است فى‏المثل در قراردادها، اراده‏باطنى ركن اصلى معامله است. در مواردى ادعاى جهل به قانون پذیرفته مى‏شود. و د رمورد كسى كه ندانسته به قانون‏تجاوز كرده است‏سختگیرى نمى‏كنند (5) . در قوانین كیفرى نیز نیت مجرم در تحقق جرم و تعیین مجازات از مهمترین عوامل است و تقسیم جرائم به عمد و شبه‏عمد و خطاى محض روى همین مناسبت در قرآن كریم مى‏خوانیم: (و من یقتل مومنا متعمدا فجزاوه جهنم خالدا فیها و غضب الله علیه و لعنه و اءعد له عذابا عظیما) (6) . «كسى كه مومنى را به عمد بكشد، جزاى او دوزخ است و خداوند بر او خشم مى‏گیرد و او را لعن مى‏كند و براى وى‏عذابى بزرگ، آماده مى‏سازد». در قوانین كیفرى اسلام قتل عمد موجب قصاص است و به حكم آیه شریفه قاتل عمدى شخص مومن با وجود تحمل‏قصاص از عقوبت آن جهان نیز رهائى ندارد. و درباره قتل خطاءئى مى‏فرماید: (و ما كان لمومن اءن یقتل مومنا الا خطاء و من قتل مومنا خطاء فتحریر رقبه مومنه و دیه مسلمه الى اءهله الا اءن‏یصدقوا) (7) . «هیچ مومنى را این حق نمى‏رسد كه مومنى را به قتل برساند مگر این كه قتل خطاءئى باشد، كسى كه مومنى را به نحوخطاءئى بكشد، به عنوان كفاره آزاد كردن یك بنده بر عهده اوست، و همچنین باید خونبهاى مقتول را به ورثه او تسلیم‏كند، مگر این كه وارث خونبها را عفو كند». چنان كه مى‏بینیم اثر خارجى قتل در تمام موارد -خطاءئى، عمد، شبه عمد- یكسان است ولى قانونگذار كسى را كه‏به خطا مرتكب آدم‏كشى شده، به دیده قاتل عمد نمى‏نگرد و حتى بین عمدى و شبه عمدى ننیز فرق مى‏گذارد و این‏تقسیم روى «نیت‏» قاتل است. با این همه باید دانست كه حقوق از علوم اجتماعى است و تنها به حوادثى مى‏پردازد كه در اجتماع روى مى‏دهد و تازمانى كه اراده شخص مظهر خارجى پیدا نكند، از موضوع این علم خارج است. درحالى كه اخلاق هم به اعمال‏ظاهرى و هم به عوامل درونى انسان توجه دارد. در روایتى از پیامبر اكرم(ص) نقل شده است كه مرد اعرابى شرفیاب محضر رسول خدا(ص) شد، عرض كرد: «الرجل یقاتل للمغنم والرجل یقاتل لیذكر، والرجل یقاتل لیرى مكانه، فمن فى سبیل‏الله؟»«یك نفر به منظور ست‏یافتن به غنیمت پیكار مى‏كند شخص دیگرى براى این كه نامش زبانزد مردم شود، مى‏جنگد.و مردى دیگر براى این كه شهامتش مورد توجه قرار گیرد، نبرد مى‏كند. عمل كدام‏یك از اینها براى خدا و در راه‏خداوند است؟». پیامبر اكرم(ص) فرمود: «من قاتل لتكون كلمه‏الله هى العلیا فهو فى سبیل الله‏» (8) . «مجاهد در راه خدا كسى است كه قتال مى‏كند و نیتش برترى یارى تعالى و پیروزى آئین الهى است‏». رسول اكرم(ص) فرموده است: «من بات و فى قلبه غش لاخیه المسلم بات فى سخط الله و اءصبح كذلك حتى یتوب‏» (9) . «كسى كه شب را بگذراند و دلش به برادر مسلمان خود ناخالص و آمیخته به بدبینى باشد، آن شب را در غضب الهى‏مى‏گذراند و اگر صبح كند و همچنان دلش نسبت‏به وى ناپاك باشد، بازهم در غضب الهى است تا زمانى كه توبه كند ودلش را از بدبینى تطهیر نماید». ناگفته نماند كه اجتماعى بودن حقوق مانع از كاوش درباره مبناى درونى اعمال شخص نیست، همچنان كه زندگى‏فردى را در برابر حیات اجماعى نمى‏توان فراموش كرد، حقوق نیز از اخلاق بى‏نیاز نمى‏باشد و در بیشتر احكام خود به‏انگیزه‏ها و محركهاى درونى توجه دارد. دادرس همچنان كه نگهبان حقوق است، پاسدار اخلاق نیز هست، و این‏وظیفه را باهم اعمال مى‏كند (10) . برخى از نویسندگان، حقوق را به زندگى مادى اختصاص داده و موضوع اخلاق را «انسان معنوى‏» گفته‏اند. با این كه‏حقوق اغلب در امور مادى جریان دارد و اخلاق در پاكى روح و وجدان اصرار بیشتر مى‏ورزد ولى هیچ‏كدام تنها مادى‏یا معنوى نیست انسان با تمام وجود مادى و روحى خود، موضوع هر دو علم حقوق و اخلاق است. زندگى انسان‏تركیبى از امور مادى و معنوى است و هیچ قاعده‏اى نمى‏تواند این حقیقت رانادیده بگیرد (11) . به هرحال، قلمرو حقوق و اخلاق را نمى‏توان یكى دانست. حقوق به زندگى اجتماعى انسان نظر دارد و از این دیدگاه‏به او توجه مى‏كند، هدف اصلى قانونگذار حفظ نظم و صلح اجتماعى است و اگر به زندگى فردى و تكمیل انسان‏مى‏پردازد به خاطر رسیدن به این هدف است. پس آنچه در درون انسان مى‏گذرد، و همراه با فعل خارجى نشده، ازحوزه كومت‏حقوق بیرون است. زیرا رسیدگى به این‏گونه امور تنها در پیشگاه وجدان ممكن است و اجتماع توانائى‏اجراى این وظیفه را ندارد. اخلاق اگرچه ناظر به وجدان شخص و هدف از آن تامین آرامش درونى است ولى به‏زندگى اجتماعى نیز توجه دارد زیرا انسان نمى‏تواند بدون اجتماع زندگى كند و در برابر محیط خود مستقل و بى‏نیازبماند و شادى و غم دیگران را به هیچ شمارد و لیكن نیازى به ضمانت اجراى خارجى ندارد و ضمانت اجراى آن ازدرون وجدان و خداوند مى‏باشد و لذا اخلاق قدرت آن را دارد كه براى تامین هدفهاى خود، تا اعماق دل آدمى نفوذو اراده او راتكان دهد و تمام عواطف راكنترل نماید. از سوى دیگر، اخلاق از اندیشه‏هاى بلند پاكان و پرهیزكاران مایه مى‏گیرد «چهره‏هاى بزرگ اخلاقى، از فراز قرون‏واعصار واز فراز مدینه‏هاى بشرى است‏خود را به جانب همدیگر دراز مى‏كنند و همه باهم مدینه‏اى الهى مى‏سازند، وما را به ورود بدان فرامى‏خوانند ممكن است ما نتوانیم صلا و نداى آنها را مجزا و متمایز از هم بشنویم ولى این صلاداده مى‏شود و در باطن و ژرفناى جان ما نیز چیزى بدین صلا پاسخ مى‏دهد و ما به یارى اندیشه از جامعه واقعى،خویشتن را به جامعه آرمانى و ایده‏آلى منتقل مى‏نمائیم (12) . و دولت نمى‏تواند رعایت همه احكام اخلاق را از توده‏مردم انتظار داشته باشد، براى حفظ نظم در هر جامعه «حد اقلى از اخلاق‏» ضرورت دارد كه به دقت نمى‏توان میزان آن‏رامعین كرد. و در نتیجه مبازره با نیروهاى اخلاقى با سایر ضرورتهاى اجتماعى، در هر زمان و مكان خاص، پاره‏اى ازقواعداخلاق در حقوق نفوذ مى‏كند و دسته‏اى از آنها بى‏اثر مى‏ماند (13) ». به همین جهات است كه در بسیارى از موارد، قواعد اخلاق و قوانین منطبق نیستند مثلا دروغگوئى ولو به شوخى دراخلاق ناپسند و مذموم است. امیرمومنان على(ع) فرمود: «لا یجد عبد طعم الایمان حتى یترك الكذب هزله و جده‏» (14) . «انسان طعم ایمان رانمى‏چشد مگر این كه دروغ را ترك نماید، خواه دروغ از روى شوخى و هزل باشد یا جد». ولى در حقوق فقط در شرائط خاصى براى آن مجازات معین شده است. غیبت كردن از نظر اخلاق بسیار مذموم‏است. پیامبر اكرم(ص) فرمود: «من اغتاب مسلما او مسلمه لم یقبل الله صلاته و لا صیامه اربعین یوما ولیله الا ان یغفر له صاحبه‏» (15) . «هر كس غیبت كند مرد مسلماان یا زن مسلمان را، خدا چهل شبانه‏روز نماز و روزه او را قبول نمى‏كند، مگر این كه آن‏كس كه از او غیبت‏شده، از او عفو كند». ولى درحقوق براى آن مجازاتى تعیین نشده است. میدانیم منطقه قلب و فكر انسان از دسترس قوانین و نیروهاى اجرائى آن كه عموما جنبه مادى دارند، بیرون است وآنها كوچكترین نفوذى در این قسمت ندارند، تنها عقائد مذهبى و اصول اخلاقى مى‏توانند دراین منطقه راه یافته، آن راء;ه امن وامان سازند مخصوصا اسلام براى تامین این هدف دستورهاى وسیع و قابل توجهى دارد كه یكى از امتیازات‏بزرگ آن محسوب مى‏شود. قرآن مجید صریحا دستور مى‏دهد: (یا اءیها الذین آمنوا اجتنبوا كثیرا من الظن ان بعض الظن اثم..) (16) . «اى مومنان از بسیارى از گمانها بپرهیزید كه پاره‏اى از آنها گناه است‏». شاید تعبیر به «كثیرا من الظن‏» (بسیارى از گمانها) از این نظر باشد كه قسمت مهم یا بیشتر گمانهاى مردم درباره یكدیگر«گمان بد» است و به این ترتیب قرآن مجید، مردم را متوجه خطر بزرگى كه امنیت آنها را در افكار یكدیگر از بین مى‏برد،ساخته است و مساءله به عنوان یك مساءله «محل ابتلاى عمومى‏» معرفى نموده است. در احادیث اسلامى نیز درباره اجتناب از سوء ظن نسبت‏به مومنان تاكید زیادى شده است ازجمله پیامبر اكرم(ص) مى‏فرماید: «ان الله حرم من المسلم دمه و ماله و عرضه وان یظن به ظن السوء» (17) . «خداوند خون و مال و آبرو وگمان بد درباره مسلمان را حرام فرموده است‏». این روایت مخصوصا از این نظر قابل توجه است كه امنیت در جهات چهارگانه را در ردیف یكدیگر قرار داده و همه رادر عبارت واحدى تحریم فرموده است. معلوم مى‏شود حدود امنیت منحصر به امنیت جانى و مالى و ناموسى نیست و از آنها مهمتر امنیت از نظر آبرو و حفظشخصیت اجتماعى افراد مى‏باشد. بدیهى است آنچه تامین آن از نظر قوانین امكان دارد، تنها تامین امنیت جانى و مالى و تاحدودى تامین امنیت ازنظر حیثیت و آبروى اجتماعى است البته تا آنجا كه اثرات خدشه‏دار شدن آن باموازین قانونى قابل سنجش باشد ولى‏امنیت فكرى، مخصوصا از نظر سالم ماندن از قضاوتهاى سوء دیگران آنها از طریق مكتبهاى الهى و ادیان آسمانى‏واصول اخلاقى قابل تامین است. رسول اكرم(ص) فرموده: «ثلاث لا ینجو منهن اءحد: الظن والطیره والحسد و ساحدثكم بالمخرج من ذلك اذا ظننت فلا تحقق و اذا تطیرت‏فامض و اذا حسدت فلا تبع‏» (18) . «سه اندیشه مذموم است كه هیچ‏كس از آنها نجات و خلاصى ندارد گمان بد، فال بد، و حسد و به شما مى‏گویم چگونه‏خود را از شرور آنها بركنار سازید، موقعى كه به كسى گمان بد بردید، درباره او تجسس نكنید و پیرامون كارش تحقیق وكاوش نكنید و زمانى كه بر اثرفال بد، آزرده و رنجیده خاطر شدید، به آن اعتنا نكنید، هنگامى كه درباره كسى حسدپیدا كردید، نسبت‏به او مرتكب ظلم و عصیان نشوید، ودر باره‏اش تعدى و ستم روا مدارید». باز آن حضرت فرموده: «لكل قلب وسوسه فاذا فتق الوسواس حجاب القلب و نطق به اللسان اءخذ به العبد و اذا لم یفتق الحجاب ولم ینطق به‏اللسان فلا حرج‏» (19) . «در هر دلى وسوسه وجود دارد اگر آن وسوسه پرده دل را بدرد و زبان آن را بكوبد آدمى مورد مواءخذه بارى تعالى‏قرار مى‏گیرد ولى اگر در ضمیر و درون بماند، و به زبان نیاید، براى شخص مسوولیتى نخواهد بود». خلاصه اینها همه از قلمرو اخلاق است و حقوق و قانون به آنها راهى ندارد. درسهایی ازمكتب اسلام-سال76-شماره11بازگشت ادامه خواندن مقاله قلمرو اخلاق و حقوق

نوشته مقاله قلمرو اخلاق و حقوق اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله مردم مدينه ورسول اكرم(ص)

$
0
0
 nx دارای 270 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مردم مدینه ورسول اكرم(ص) مردم مدینه دو قبیله بودند به نام اوس و خزرج كه همیشه با هم جنگ داشتند . یك نفر از آنها به نام اسعد بن زراره مىآید به مكه براى اینكه از قریش استمداد كند . وارد مى شود بر یكى از مردم قریش . كعبه از قدیم معبد بود گو اینكه در آن زمان بتخانه بود و رسم طواف كه از زمان حضرت ابراهیم معمول بود هنوز ادامه داشت. هركس كه مىآمد , یك طوافى هم دور كعبه مى كرد . این شخص وقتى خواست برود به زیارت كعبه و طواف بكند , میزبانش به او گفت : ( مواظب باش ! مردى در میان ما پیدا شده , ساحر و جادوگرى كه گاهى در مسجد الحرام پیدا مى شود و سخنان دلرباى عجیبى دارد . یك وقت سخنان او به گوش تو نرسد كه تو را بى اختیار مى كند . سحرى در سخنان او هست. اتفاقا او موقعى مى رود براى طواف كه رسول اكرم در كنار كعبه در حجر اسماعیل نشسته بودند و با خودشان قرآن مى خواندند . در گوش این شخص پنبه كرده بودند كه یكوقت چیزى نشنود . مشغول طواف كردن بود كه قیافه شخصى خیلى او را جذب كرد . ( رسول اكرم سیماى عجیبى داشتند ). گفت نكند این همان آدمى باشد كه اینها مى گویند ؟ یك وقت با خودش فكر كرد كه عجب دیوانگى است كه من گوشهایم را پنبه كرده ام . من آدمم , حرفهاى او را مى شنوم , پنبه را از گوشش انداخت بیرون .آیات قرآن را شنید . تمایل پیدا كرد . این امر منشأ آشنایى مردم مدینه با رسول اكرم ( ص ) شد . بعد آمد صحبتهایى كرد و بعدها ملاقاتهاى محرمانه اى با حضرت رسول كردند تا اینكه عده اى از اینها به مكه آمدند و قرار شد در موسم حج در یكى از شبهاى تشریق یعنى شب دوازدهم وقتى كه همه خواب هستند بیایند در منا , در عقبه وسطى , در یكى از گردنه هاى آنجا , رسول اكرم ( ص ) هم بیایند آنجا و حرفهایشان را بزنند . در آنجا رسول اكرم فرمود من شما را دعوتمى كنم به خداى یگانه و . . . و شما اگر حاضرید ایمان بیاورید , من به شهر شما خواهم آمد . آنها هم قبول كردند و مسلمان شدند , كه جریانش مفصل است . زمینه اینكه رسول اكرم ( ص ) از مكه به مدینه منتقل بشوند فراهم شد . این اولین حادثهبود . بعد حضرت رسول ( ص ) مصعب بن عمیر را فرستادند به مدینه و او در آنجا به مردم قرآن تعلیم داد . اینهایى كه ابتدا آمده بودند , عده اندكى بودند , به وسیله این مبلغ بزرگوار عده زیاد دیگرى مسلمان شدند و تقریبا جو مدینه مساعد شد . قریش هم روز بروز بر سختگیرى خود مى افزودند , و در نهایت امر تصمیم گرفتند كه دیگر كار رسول اكرم را یكسره كنند . در ( دارالندوه ( تشكیل جلسه دادند , كه این آیه قرآن یكسره اشاره به آنهاست .   شناخت مختصرى از زندگى پیامبر اسلام(ص)ولادت و دوران كودكى ولادت پیغمبر اكرم به اتفاق شیعه و سنى در ماه ربیع الاول است , گو اینكه اهل تسنن بیشتر روز دوازدهم را گفته اند و شیعه بیشتر روز هفدهم را , به استثناى شیخ كلینى صاحب كتاب كافى كه ایشان هم روز دوازدهم را روز ولادت مى دانند . رسول خدا در چه فصلى از سال متولد شده است ؟ در فصل بهار . در السیره الحلبیه مى نویسد : ولد فى فصل الربیع در فصل ربیع به دنیا آمد . بعضى از دانشمندان امروز حساب كرده اند تا ببینند روز ولادت رسول اكرم با چه روزى از ایام ماههاى شمسى منطبق مى شود , به این نتیجه رسیده اند كه دوازدهم ربیع آن سال مطابق مى شود با بیستم آوریل , و بیستم آوریل مطابق است با سى و یكم فروردین . و قهرا هفدهم ربیع مطابق مى شود با پنجم اردیبهشت . پس قدر مسلم این است كه رسول اكرم در فصل بهار به دنیا آمده است حال یا سى و یكم فروردین یا پنجم اردیبهشت . در چه روزى از ایام هفته به دنیا آمده است ؟ شیعه معتقد است كه در روز جمعه به دنیا آمده اند , اهل تسنن بیشتر گفته اند در روز دوشنبه . در چه ساعتى از شبانه روز به دنیا آمده اند ؟ شاید اتفاق نظر باشد كه بعد از طلوع فجر به دنیا آمده اند , در بین الطلوعین .مسافرتها رسول اكرم , به خارج عربستان فقط دو مسافرت كرده است كه هر دو قبل از دوره رسالت و به سوریه بوده است. یكسفر در دوازده سالگى همراه عمویش ابوطالب , و سفر دیگر در بیست و پنج سالگى به عنوان عامل تجارت براى زنى بیوه به نام خدیجه كه از خودش پانزده سال بزرگتر بود و بعدها با او ازدواج كرد . البته به بعد از رسالت , در داخل عربستان مسافرتهایى كرده اند . مثلا به طائفرفته اند , به خیبر كه شصتفرسخ تا مكه فاصله دارد و در شمال مكه است رفته اند , به تبوك كه تقریبا مرز سوریه استو صد فرسخ تا مدینه فاصله دارد رفته اند , ولى در ایام رسالت از جزیره العرب هیچ خارج نشده اند .شغلها پیغمبر اكرم چه شغلهایى داشته است ؟ جز شبانى و بازرگانى , شغل و كار دیگرى را ما از ایشان سراغ نداریم . بسیارى از پیغمبران در دوران قبل از رسالتشان شبانى مى كرده اند ( حالا این چه از الهى اى دارد , ما درست نمى دانیم ) همچنانكه موسى شبانى كرده است . پیغمبر اكرم هم قدر مسلم این است كه شبانى مى كرده است . گوسفندانى را با خودش به صحرا مى برده است , رعایت مى كرده و مى چرانیده و بر مى گشته است . بازرگانى هم كه كرده است . با اینكه یك سفر , سفر اولى بود كه خودش مى رفت به بازرگانى ( فقط یك سفر در دوازده سالگى همراه عمویش رفته بود ) . آن سفر را با چنان مهارتى انجام داد كه موجب تعجب همگان شد .پیغمبر اكرم در عصر جاهلیت سوابق قبل از رسالت پیغمبر اكرم چه بوده است ؟ در میان همه پیغمبران جهان , پیغمبر اكرم یگانه پیغمبرى استكه تاریخ كاملا مشخصى دارد ; الف-در همه آن اهل سال قبل از بعثت , در آن محیط كه فقط و فقط محیط بت پرستى بود , او هرگز بتى را سجده نكرد . البته عده قلیلى بوده اند معروف به[ ( حنفا]( كه آنها هم از سجده كردن بتها احتراز داشته اند ولى نه اینكه از اول تا آخر عمرشان , بلكه بعدا این فكر برایشان پیدا شد كه این كار , كار غلطى است و از سجده كردن بتها اعراض كردند و بعضى از آنها مسیحى شدند . اما پیغمبر اكرم در همه عمرش , از اول كودكى تا آخر , هرگز اعتنائى به بت و سجده بت نكرد . این , یكى از مشخصاتایشان است. ب -پیش از بعثت براى خدیجه كه بعد به همسرى اش در آمد , یك سفر تجارتى به شام انجام داد در آن سفر بیش از پیش لیاقت و استعداد و امانتو درستكارى اش روشن شد او در میان مردم آنچنان به درستى شهره شده بود كه لقب[ ( محمد امین]( یافته بود امانتها را به او مى سپردند . پس از كه با او پیدا كردند , باز هم امانتهاى خود را به او مى سپردند , از همین بعثت نیز قریش با همه دشمنى اى رو پس از هجرت به مدینه , على ( علیه السلام ) را چند روزى بعد از خود باقى گذاشت كه امانتها را به صاحبان اصلى برساند . ا در بسیارى از كارها به عقل او اتكا مى كردند . عقل و صداقت و امانت از صفاتى بود كه پیغمبر اكرم سختبه آنها مشهور بود به طورى كه در زمان رسالت وقتى كه فرمود آیا شما تاكنون از من سخن خلافى شنیده اید , همه گفتند : ابدا , ما تو را به صدق و امانت مى شناسیم . یكى از جریانهایى كه نشان دهنده عقل و فطانت ایشان است , این است كه وقتى خانه خدا را خراب كردند ( دیوارهاى آن را برداشتند ) تا دو مرتبه بسازند , حجر الاسود را نیز برداشتند . هنگامى كه مى خواستند دو مرتبه آنرا نصب كنند , این قبیله مى گفت من باید نصب كنم , آن قبیله مى گفتمن باید نصب كنم , و عنقریب بود كه زد و خورد شدیدى روى دهد . پیغمبر اكرم آمد قضیه را به شكل خیلى ساده اى حل كرد . قضیه , معروف است , دیگر نمى خواهم وقت شما را بگیرم . مسئله دیگرى كه باز در دوران قبل از رسالت ایشان هست , مسئله احساس تأییدات الهى است . پیغمبر اكرم بعدها در دوره رسالت , از كودكى خودش فرمود . از جمله فرمود من در كارهاى اینها شركت نمى كردم . . . گاهى هم احساس مى كردم كه گویى یك نیروى غیبى مرا تأیید مى كند . مى گوید من هفت سالم بیشتر نبود , عبدالله بن جدعان كه یكى از اشراف مكه بود , عمارتى مى ساخت . بچه هاى مكه به عنوان كار ذوقى و كمكدادن به او مى رفتند از نقطه اى به نقطه دیگر سنگ حمل مى كردند . من هم مى رفتم همین كار را مى كردم . آنها سنگها را در دامنشان مى ریختند , دامنشان را بالا مى زدند و چون شلوار نداشتند كشف عورت مى شد . من یك دفعه تا رفتم سنگ را گذاشتم در دامنم , مثل اینكه احساس كردم كه دستى آمد و زد دامن را از دستم انداخت, حس كردم كه من نباید این كار را بكنم , با اینكه كودكى هفت ساله بودم . از جمله قضایاى قبل از رسالت ایشان , به اصطلاح متكلمین[ ( ارهاصات]( است كه همین داستان ملك هم جزء ارهاصات به شمار مىآید . رؤیاهاى فوق العاده عجیبى بوده كه پیغمبر اكرم مخصوصا در ایام نزدیك به رسالتش مى دیده است . مى گوید من خوابهایى مى دیدم كه : | یأتى مثل فلق الصبح | مثل فجر , مثل صبح صادق , صادق و مطابق بود , اینچنین خوابهاى روشن مى دیدم . چون بعضى از رؤیاها از همان نوع وحى و الهام است, نه هر رؤیایى , نه رؤیایى كه از معده انسان بر مى خیزد , نه رؤیایى كه محصول عقده ها , خیالات و توهمات پیشین است . جزء اولین مراحلى كه پیغمبر اكرم براى الهام و وحى الهى در دوران قبل از رسالت طى مى كرد , دیدن رؤیاهایى بود كه به تعبیر خودشان مانند صبح صادق ظهور مى كرد , چون گاهى خود خواب براى انسان روشن نیست , پراكنده است, و گاهى خوابروشن است ولى تعبیرش صادق نیست , اما گاه خواب در نهایت روشنى است , هیچ ابهام و تاریكى و به اصطلاح آشفتگى ندارد , و بعد هم تعبیرش در نهایت وضوح و روشنایى است. از سوابق دیگر قبل از رسالت رسول اكرم یعنى در فاصله ولادت تا بعثت , این است كه – عرض كردیم – تا سن بیستو پنج سالگى دو بار به خارج عربستان مسافرت كرد . پیغمبر فقیر بود , از خودش نداشت یعنى به اصطلاح یك سرمایه دار نبود . هم یتیم بود , هم فقیر و هم تنها . یتیم بود , خوب معلوم است , بلكه به قول[ ( نصا ب](لطیم هم بود یعنى پدر و مادر هر دو از سرش رفته بودند . فقیر بود , براى اینكه یكشخص سرمایه دارى نبود , خودش شخصا كار مى كرد و زندگى مى نمود , و تنها بود . وقتى انسان روحى پیدا مى كند و به مرحله اى از فكر و افق فكرى و احساسات روحى و معنویات مى رسد كه خواه ناخواه دیگر با مردم زمانش تجانس ندارد , تنها مى ماند . تنهایى روحى از تنهایى جسمى صد درجه بدتر است . اگر چه این مثال خیلى رسا نیست , ولى مطلب را روشن مى كند : شما یك عالم بسیار عالم و بسیار با ایمانى را در میان مردمى جاهل و بى ایمان قرار بدهید . ولو آن افراد , پدر و مادر و برادران و اقوام نزدیكش باشند , او تنهاست. یعنى پیوند جسمانى نمى تواند او را با اینها پیوند بدهد . او از نظر روحى در یك افق زندگى مى كند و اینها در افق دیگرى . گفت[ : ( چندان كه نادان را از دانا وحشت است , دانا را صد چندان از نادان نفرت است]( .پیغمبر اكرم در میان قوم خودش تنها بود , همفكر نداشت . بعد از سى سالگى در حالى كه خودش با خدیجه زندگى و عائله تشكیل داده است , كودكى را در دو سالگى از پدرش مى گیرد و مىآورد در خانه خودش . كودك , على بن ابى طالب است . تا وقتى كه مبعوث مى شود به رسالت و تنهائیش با مصاحبت وحى الهى تقریبا از بین مى رود , یعنى تا حدود دوازده سالگى این كودك , مصاحب و همراهش فقط این كودك است . یعنى در میان همه مردم مكه كسى كه لیاقت همفكرى و همروحى و هم افقى او را داشته باشد , غیر از این كودك نیست . خود على ( ع ) نقل مى كند كه من بچه بودم , پیغمبر وقتى به صحرا مى رفت , مرا روى دوش خود سوار مى كرد و مى برد .   در بیست و پنج سالگى , معنى خدیجه از او خواستگارى مى كند . البته مردم باید خواستگارى بكند ولى این زن شیفته خلق و خوى و معنویت و زیبایى و همه چیز حضرت رسول است . خودش افرادى را تحریك مى كند كه این جوان را وادار كنید كه بیاید از من خواستگارى كند . مىآیند , مى فرماید آخر من چیزى ندارم . خلاصه به او مى گویند تو غصه این چیزها را نخور و به او مى فهمانند كه خدیجه اى كه تو مى گویى اشرافو اعیان و رجال و شخصیتها از او خواستگارى كرده اند و حاضر نشده است , خودش مى خواهد . تا بالاخره داستان خواستگارى و ازدواج رخ مى دهد . عجیب این است : حالا كه همسر یك زن بازرگان و ثروتمند شده است, دیگر دنبال كار بازرگانى نمى رود . تازه دوره وحدت یعنى دوره انزوا , دوره خلوت , دوره تحنف و دوره عبادتش شروع مى شود . آن حالت تنهایى یعنى آن فاصله روحى اى كه او با قوم خودش پیدا كرده است , روز بروز زیادتر مى شود . دیگر این مكه و اجتماع مكه , گویى روحش را مى خورد . حركتمى كند تنها در كوههاى اطراف مكه ( 1 ) راه مى رود , تفكر و تدبر مى كند . خدا مى داند كه چه عالمى دارد , ما كه نمى توانیم بفهمیم . در همین وقت است كه غیر از آن كودك یعنى على ( ع ) كس دیگر , همراه و مصاحب او نیست . ماه رمضان كه مى شود در یكى از همین كوههاى اطراف مكه – كه در شمال شرقى این شهر است و از سلسله كوههاى مكه مجزا و مخروطى شكل است – به نام كوه[ ( حرا]( كه بعد از آن دوره اسمش را گذاشتند جبل النور ( كوه نور ) خلوت مى گزیند . شاید خیلى از شما كه به حج مشرف شده اید این توفیق را پیدا كرده اید كه به كوه حرا و غار حرا بروید . و من دو بار این توفیق نصیبم شده است و جزء آرزوهایم این است كه مكرر در مكرر این توفیق براى من نصیب بشود . براى یك آدم متوسط حداقل یك ساعتطول مى كشد كه از پائین دامنه این كوه برسد به قله آن , و حدود سه ربع هم طول مى كشد تا پائین بیاید . ماه رمضان كه مى شود اصلا به كلى مكه را رها مى كند و حتى از خدیجه هم دورى مى گزیند . یك توشه خیلى مختصر , آبى , نانى با خودش بر مى دارد و مى رود به كوه حرا و ظاهرا خدیجه هر چند روز یك مرتبه كسى را مى فرستاد تا مقدارى آب و نان برایش ببرد . تمام این ماه را به تنهایى در خلوت مى گذراند . البته گاهى فقط على ( ع ) در آنجا حضور داشته و شاید همیشه على ( ع ) بوده. قدر مسلم این است كه گاهى على ( ع ) بوده است , چون مى فرماید : | و لقد جاورت رسول الله ( ص ) بحراء حبن نزول الوحى | . آن ساعتى كه وحى نزول پیدا كرد من آنجا بودم . از آن كوه پائین نمىآمد و در آنجا خداى خودش را عبادت مى كرد . اینكه چگونه تفكر مى كرد , چگونه به خداى خودش عشق مى ورزید و چه عوالمى را در آنجا طى مى كرد , براى ما قابل تصور نیست . على ( ع ) در این وقتبچه اى است حداكثر دوازده ساله . در آن ساعتى كه بر پیغمبر اكرم وحى نازل مى شود , او آنجا حاضر است . پیغمبر یك عالم دیگرى را دارد طى مى كند . هزارها مثل ما اگر در آنجا مى بودند چیزى را در اطراف خود احساس نمى كردند ولى على ( ع ) یك دگرگونیهایى را احساس مى كند . قسمتهاى زیادى از عوالم پیغمبر را درك مى كرده است , چون مى گوید : | و لقد سمعت رنه الشیطان حین نزول الوحى | . من صداى ناله شیطان را در هنگام نزول وحى شنیدم . مثل شاگرد معنوى كه حالات روحى خودش را به استادش عرضه مى دارد , به پیغمبر عرض كرد : یا رسول الله ! آن ساعتى كه وحى داشت بر شما نازل مى شد , من صداى ناله این ملعون را شنیدم . فرمود بله على جان | انك تسمع ما اسمع و ترى ما ارى و لكنك لست بنبى | . شاگرد من ! تو آنها كه من مى شنوم , مى شنوى و آنها كه من مى بینم , مى بینى ولى تو پیغمبر نیستى . پاره اى از شب, گاهى نصف, گاهى ثلثو گاهى دو ثلث شب را به عبادت مى پرداخت با اینكه تمام روزش خصوصا در اوقات توقف در مدینه در تلاش بود , از وقت عبادتش نمى كاست او آرامش كامل خویش را در عبادت و راز و نیاز با حق مى یافت عبادتش به منظور طمع بهشتو یا ترس از جهنم نبود , عاشقانه و سپاسگزارانه بود روزى یكى از همسرانش گفت : تو دیگر چرا آن همه عبادت مى كنى ؟ تو كه آمرزیده اى ! جواب داد : آیا یك بنده سپاسگزار نباشم ؟ بسیار روزه مى گرفت . علاوه بر ماه رمضان و قسمتى از شعبان , یك روز در میان روزه مى گرفت دهه آخر ماه رمضان بسترش بكلى جمع مى شد و در مسجد معتكف مى گشت و یكسره به عبادتمى پرداخت , ولى به دیگران مى گفت: كافى است در هر ماه سه روز روزه بگیرید مى گفت : به اندازه طاقت عبادت كنید , بیش از ظرفیت خود بر خود تحمیل نكنید كه اثر معكوس دارد . با رهبانیت و انزوا و گوشه گیرى و ترك اهل و عیال مخالف بود , بعضى از اصحاب كه چنین تصمیمى گرفته بودند مورد انكار و ملامت قرار گرفتند مى فرمود : بدن شما , زن و فرزند شما و یاران شما همه حقوقى بر شما دارند و مى باید آنها را رعایت كنید . در حال انفراد , عبادت را طول مى داد , گاهى در حال تهجد ساعتها سرگرم بود , اما در جماعتبه اختصار مى كوشید , رعایت حال اضعف مامومین را لازم مى شمرد و به آن توصیه مى كرد . یكی ازسوابق رسول خدااین است كه امی بود یعنیمكتب نرفته ودرس نخواندهبود و نزد هیچ معلمى نیاموخته و با هیچ نوشته و دفتر و كتابى آشنا نبوده است . احدى از مورخان , مسلمان یا غیر مسلمان , مدعى نشده است كه آن حضرت در دوران كودكى یا جوانى , چه رسد به دوران كهولت و پیرى كه دوره رسالت است , نزد كسى خواندن یا نوشتن آموخته است , و همچنین احدى ادعا نكرده و موردى را نشان نداده است كه آن حضرت قبل از دوران رسالت یكسطر خوانده و یا یك كلمه نوشته است . مردم عرب , بالاخص عرب حجاز , در آن عصر و عهد به طور كلى مردمى بى سواد بودند . افرادى از آنها كه مى توانستند بخوانند و بنویسند انگشت شمار و انگشت نما بودند . عادتا ممكن نیست كه شخصى در آن محیط , این فن را بیاموزد و در میان مردم به این صفتمعروف نشود ; خاور شناسان نیز كه با دیده انتقاد به تاریخ اسلامى مى نگرند كوچكترین نشانه اى بر سابقه خواندن و نوشتن رسول اكرم نیافته , اعتراف كرده اند كه او مردى درس ناخوانده بود و از میان ملتى درس ناخوانده برخاست. كارلایل در كتاب معروف الابطال مى گوید : [ ( یك چیز را نباید فراموش كنیم و آن اینكه محمد هیچ درسى از هیچ استادى نیاموخته است , صنعت خط تازه در میان مردم عرب پیدا شده بود . ویل دورانت در تاریخ تمدن مى گوید : [ ( ظاهرا هیچ كس در این فكر نبود كه وى ( رسول اكرم ) را نوشتن و خواندن آموزد . در آن موقع هنر نوشتن و خواندن به نظر عربان اهمیتى نداشت ء به همین جهت در قبیله قریش بیش از هفده تن خواندن و نوشتن نمى دانستند . معلوم نیست كه محمد شخصا چیزى نوشته باشد . از پس پیمبرى كاتب مخصوص داشت . معذلك معروف ترین و بلیغ ترین كتاب زبان عربى به زبان وى جارى شد و دقایق امور را بهتر از مردم تعلیم داده شناخت](( 1 ) . جان دیون پورت در كتاب عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن مى گوید : [ ( درباره تحصیل و آموزش , آنطورى كه در جهان معمول است , همه معتقدند كه محمد تحصیل نكرده و جز آنچه در میان قبیله اش رایج و معمول بوده چیزى نیاموخته است](( 2 ) . كونستان ورژیل گیورگیو در كتابمحمد پیغمبرى كه از نو باید شناخت مى گوید : [ ( با اینكه امى بود , در اولین آیات كه بر وى نازل شده صحبت از قلم و علم , یعنى نوشتن و نویسانیدن و فرا گرفتن و تعلیم دادن است . در هیچیك از ادیان بزرگ این اندازه براى معرفت قائل به اهمیت نشده اند و هیچ دینى را نمى توان یافت كه در مبدا آن , علم و معرفت اینقدر ارزش و اهمیت داشته باشد . اگر محمد یك دانشمند بود , نزول این آیات در غار ( حرا ) تولید حیرت نمى كرد , چون دانشمند قدر علم را مى داند , ولى او سواد نداشت و نزد هیچ آموزگارى درس نخوانده بود . من به مسلمانها تهنیت مى گویم كه در مبدا دین آنها كسب معرفت اینقدر با اهمیت تلقى شده]((3). گوستاو لوبون در كتاب معروف خود تمدن اسلام و عرب مى گوید : [ ( این طور معروف است كه پیغمبر امى بوده است , و آن مقرون به قیاس هم هست , زیرا اولا اگر از اهل علم بود ارتباط مطالب و فقرات قرآن به هم بهتر مى شد , بعلاوه آن هم قرین قیاس استكه اگر پیغمبر امى نبود نمى توانست مذهب جدیدى شایع و منتشر سازد , براى اینكه شخص امى به احتیاجات اشخاص جاهل بیشتر آشناستو بهتر مى تواند آنها را به راه راست بیاورد . به هر حال , پیغمبر امى باشد یا غیر امى , جاى هیچ تردیدى نیست كه او آخرین درجه عقل و فراست و هوش را دارا بوده است]((4) . گوستاو لوبون به علت آشنا نبودن با مفاهیم قرآنى , و هم به خاطر افكار مادى كه داشته است سخن یاوه اى درباره ارتباط آیات قرآن و درباره عاجز بودن عالم از دركاحتیاجات جاهل مى بافد و به قرآن و پیغمبر اهانت مى كند , در عین حال اعترافدارد كه هیچ گونه سندى و نشانه اى بر سابقه آشنایى پیغمبر اسلام با خواندن و نوشتن وجود ندارد . غرض از نقل سخن اینان استشهاد به سخنشان نیست . براى اظهار نظر در تاریخ اسلام و مشرق , خود مسلمانان و مشرق زمینیها شایسته ترند . نقل سخن اینان براى این است كه كسانى كه خود شخصا مطالعه اى ندارند بدانند كه اگر كوچكترین نشانه اى در این زمینه وجود مى داشت از نظر مورخان كنجكاو و منتقد غیر مسلمان پنهان نمى ماند . رسول اكرم در خلال سفرى كه همراه ابو طالب به شام رفت , ضمن استراحت در یكى از منازل بین راه , برخورد كوتاهى با یك راهب به نام بحیرا ( 5 ) داشته است . این برخورد , توجه خاورشناسان را جلب كرده است كه آیا پیغمبر اسلام از همین برخورد كوتاه چیزى آموخته است ؟ وقتى كه چنین حادثه كوچكى توجه مخالفان را در قدیم و جدید برانگیزد , به طریق اولى اگر كوچكترین سندى براى سابقه آشنایى رسول اكرم با خواندن و نوشتن وجود مى داشت , از نظر آنان مخفى نمى ماند و در زیر ذره بینهاى قوى این گروه چندین بار بزرگتر نمایش داده مى شد . براى اینكه مطلب روشن شود لازم است در دو قسمت بحث شود : 1 . دوره قبل از رسالت . 2 . دوره رسالت . در دوره رسالت نیز از دو نظر باید مطلبمورد مطالعه قرار گیرد : 1 . نوشتن . 2 . خواندن . بعدا خواهیم گفت آنچه قطعى و مسلم است و مورد اتفاق علماى مسلمین و غیر آنهاست این است كه ایشان قبل از رسالت كوچكترین آشنایى با خواندن و نوشتن نداشته اند . اما دوره رسالتآن اندازه قطعى نیست . در دوره رسالت نیز آنچه مسلم تر استننوشتن ایشان است , ولى نخواندنشان آن اندازه مسلم نیست . از برخى روایاتشیعه ظاهر مى شود كه ایشان در دوره رسالت مى خوانده اند ولى نمى نوشته اند , هر چند روایاتشیعه نیز در این جهت وحدت و تطابق ندارند . آنچه از مجموع قراین و دلایل استفاده مى شود این است كه در دوره رسالت نیز نه خوانده اند و نه نوشته اند . براى اینكه دوره ما قبل رسالترا رسیدگى كنیم لازم است درباره وضع عمومى عربستان در آن عصر از لحاظ خواندن و نوشتن بحث كنیم . از تواریخ چنین استفاده مى شود كه مقارن ظهور اسلام , افرادى در آن محیط كه خواندن و نوشتن مى دانسته اند بسیار معدود بوده اند . در اسد الغابه ذیل احوال تمیم بن جراشه ثقفى داستانى از او نقل مى كند كه به صراحت مى فهماند پیغمبر اكرم حتى در دوره رسالتنه مى خوانده و نه مى نوشته است , در كتب تواریخ نام دبیران رسول خدا آمده است . یعقوبى در جلد دوم تاریخ خویش مى گوید : [ ( دبیران رسول خدا كه وحى , نامه ها و پیمان نامه ها را مى نوشتند اینان اند : على بن ابى طالب ( ع ) , عثمان بن عفان , عمرو بن العاص , معاویه بن ابى سفیان , شرحبیل بن حسنه , عبدالله بن سعد بن ابى سرح , مغیره بن شعبه , معاذ بن جبل , زید بن ثابت , حنظله بن الربیع , ابى بن كعب , جهیم بن الصلت , حصین النمیرى]( ( 1 ) . مسعودى در التنبیه والاشراف تا اندازه اى تفصیل مى دهد كه این دبیران , هر كدام چه نوع كارى را به عهده داشته اند و نشان مى دهد كه این دبیران بیش از این توسعه كار داشته و نوعى نظم و تشكیلات و تقسیم كار در میان بوده است .دعوت ازخویشاوندان در اوائل بعثت پیغمبر اكرم آیه آمد : & انذر عشیرتك الاقربین & ( 1 ) خویشاوندان نزدیكت را انذار و اعلام خطر كن . هنوز پیغمبر اكرم اعلام دعوت عمومى به آن معنا نكرده بودند . مى دانیم در آن هنگام على ( ع ) بچه اى بوده در خانه پیغمبر . ( على ( ع ) از كودكى در خانه پیغمبر بودند كه آن هم داستانى دارد ) رسول اكرم به غذایى ترتیب بده و بنى هاشم و بنى عبدالمطلب را دعوت كن . على ( ع ) هم غذایى از گوشت درست كرد و مقدارى شیر نیز تهیه كرد كه آنها بعد از غذا خوردند . پیغمبر اكرم اعلام دعوتكرد و فرمود من پیغمبر خدا هستم و از جانب خدا مبعوثم . من مأمورم كه ابتدا شما را دعوت كنم و اگر سخن مرا بپذیرید سعادت دنیا و آخرت نصیبشما خواهد شد . ابولهب كه عمومى پیغمبر بود تا این جمله را شنید , عصبانى و ناراحت شد و گفت تو ما را دعوت كردى براى اینكه چنین مزخرفى را به ما بگویى ؟ ! جارو جنجال راه انداخت و جلسه را بهم زد . پیغمبر اكرم براى بار دوم به على ( ع ) دستور تشكیل جلسه را داد . خود امیرالمؤمنین كه راوى هم هست مى فرماید كه اینها حدود چهل نفر بودند یا یكى كم یا یكى زیاد . در دفعه دوم پیغمبر اكرم به آنها فرمود هر كسى از شما كه اول دعوت مرا بپذیرد , وصى , وزیر و جانشین من خواهد بود . غیر از على ( ع ) احدى جواب مثبت نداد و هر چند بار كه پیغمبر اعلام كرد , على ( ع ) از جا بلند شد . در آخر پیغمبر فرمود بعد از من تو وصى و وزیر و خلیفه من خواهى بود . قریش وبیامبر (ص) زمانى كه هنوز حضرت رسول در مكه بودند و قریش مانع بودند كه ایشان تبلیغ كنند و وضع سخت و دشوار بود , در ماههاى حرام ( 1 ) مزاحم پیغمبر اكرم نمى شدند یا لااقل زیاد مزاحم نمى شدند یعنى مزاحمت بدنى مثل كتك زدن نبود ولى مزاحمت تبلیغاتى وجود داشت. رسول اكرم همیشه از این فرصت استفاده مى كرد و وقتى مردم در بازار عكاظ در عرفات جمع مى شدند ( آن موقع هم حج بود ولى با یك سبك مخصوص ) مى رفت در میان قبائل گردش مى كرد و مردم را دعوت مى نمود . نوشته اند در آنجا ابولهب مثل سایه پشت سر پیغمبر حركت مى كرد و هر چه پیغمبر مى فرمود , او مى گفت دروغ مى گوید , به حرفش گوش نكنید . رئیس یكى از قبائل خیلى با فراست بود . بعد از آنكه مقدارى با پیغمبر صحبت كرد , به قوم خودش گفت اگر این شخص از من مى بود لاكلتبه العرب. یعنى من اینقدر در او استعداد مى بینم كه اگر از ما مى بود , به وسیله وى عربرا مى خوردم . او به پیغمبر اكرم گفت من و قومم حاضریم به تو ایمان بیاوریم ( بدون شك ایمان آنها ایمان واقعى نبود ) به شرط اینكه تو هم به ما قولى بدهى و آن اینكه براى بعد از خودت من یا یك نفر از ما را تعیین كنى . فرمود اینكه چه كسى بعد از من باشد , با من نیست با خداست . این , مطلبى است كه در كتب تاریخ اهل تسنن آمده است . 1 – ماههاى ذى القعده , ذى الحجه و محرم چون ماه حرام بود , ماه آزاد بود یعنى در این ماهها همه جنگها تعطیل بود , دشمنان از یكدیگر انتقام نمى گرفتند و رفت و آمدها در میانشان معمول بود . در بازار عكاظ جمع مى شدند و حتى اگر كسى قاتل پدرش را كه مدتها دنبالش بود پیدا مى كرد , به احترام ماه حرام متعرضش نمى شد .مردم مدینه ورسول اكرم(ص) مردم مدینه دو قبیله بودند به نام اوس و خزرج كه همیشه با هم جنگ داشتند . یك نفر از آنها به نام اسعد بن زراره مىآید به مكه براى اینكه از قریش استمداد كند . وارد مى شود بر یكى از مردم قریش . كعبه از قدیم معبد بود گو اینكه در آن زمان بتخانه بود و رسم طوافكه از زمان حضرت ابراهیم معمول بود هنوز ادامه داشت. هركس كه مىآمد , یك طوافى هم دور كعبه مى كرد . این شخص وقتى خواست برود به زیارت كعبه و طواف بكند , میزبانش به او گفت[ : ( مواظب باش ! مردى در میان ما پیدا شده , ساحر و جادوگرى كه گاهى در مسجد الحرام پیدا مى شود و سخنان دلرباى عجیبى دارد . یك وقتسخنان او به گوش تو نرسد كه تو را بى اختیار مى كند . سحرى در سخنان او هست](. اتفاقا او موقعى مى رود براى طواف كه رسول اكرم در كنار كعبه در حجر اسماعیل نشسته بودند و با خودشان قرآن مى خواندند . در گوش این شخص پنبه كرده بودند كه یكوقت چیزى نشنود . مشغول طواف كردن بود كه قیافه شخصى خیلى او را جذب كرد . ( رسول اكرم سیماى عجیبى داشتند ) . گفت نكند این همان آدمى باشد كه اینها مى گویند ؟ یك وقت با خودش فكر كرد كه عجب دیوانگى است كه من گوشهایم را پنبه كرده ام . من آدمم , حرفهاى او را مى شنوم , پنبه را از گوشش انداخت بیرون . آیات قرآن را شنید . تمایل پیدا كرد . این امر منشأ آشنایى مردم مدینه با رسول اكرم ( ص ) شد . بعد آمد صحبتهایى كرد و بعدها ملاقاتهاى محرمانه اى با حضرت رسول كردند تا اینكه عده اى از اینها[ به مكه] آمدند و قرار شد در موسم حج در یكى از شبهاى تشریق یعنى شب دوازدهم وقتى كه همه خواب هستند بیایند در منا , در عقبه وسطى , در یكى از گردنه هاى آنجا , رسول اكرم ( ص ) هم بیایند آنجا و حرفهایشان را بزنند . در آنجا رسول اكرم فرمود من شما را دعوتمى كنم به خداى یگانه و . . . و شما اگر حاضرید ایمان بیاورید , من به شهر شما خواهم آمد . آنها هم قبول كردند و مسلمان شدند , كه جریانش مفصل است . زمینه اینكه رسول اكرم ( ص ) از مكه به مدینه منتقل بشوند فراهم شد . این اولین[ حادثه]بود . بعد حضرت رسول ( ص ) مصعب بن عمیر را فرستادند به مدینه و او در آنجا به مردم قرآن تعلیم داد . اینهایى كه ابتدا آمده بودند , عده اندكى بودند , به وسیله این مبلغ بزرگوار عده زیاد دیگرى مسلمان شدند و تقریبا جو مدینه مساعد شد . قریش هم روز بروز بر سختگیرى خود مى افزودند , و در نهایت امر تصمیم گرفتند كه دیگر كار رسول اكرم را یكسره كنند . در[ ( دارالندوه ]( تشكیل جلسه دادند , كه این آیه قرآن یكسره اشاره به آنهاست[ .جلسه دار الندوه دار الندوه حكم مجلس سناى مكه بوده . مكه اساسا نه از خودش حكومتى داشت به شكل پادشاهى یا جمهورى , و نه تابع یك مركزى بود . یكنوع حكومت ملوك الطوایفى داشتند . قرارى داشتند كه از هر قبیله اى چند نفر با شرایطى و از جمله اینكه از چهل سال كمتر نداشته باشند بیایند در آنجا جمع بشوند و درباره مشكلاتى كه پیش مىآید با یكدیگر مشورت كنند و هر چه در آنجا تصمیم مى گرفتند , دیگر مردم قریش عمل مى كردند[ . ( دارالندوه]( یكى از اطاقهایى بود كه در اطراف مسجد الحرام بود . الان آن محل خراب شده و داخل مسجد الحرام است . در آنجا پیشنهادهایى كردند , گفتند بالاخره باید به یك شكلى آزادى را از محمد سلب كنیم , یا اساسا او را بكشیم یا حبسش كنیم و یا لااقل شرش را از اینجا بكنیم و تبعیدش كنیم , هر جا مى خواهد برود . در اینجاست كه هم شیعه و هم سنى نوشته اند پیرمردى در این مجلس ظاهر شد با اینكه قرار نبود كه غیر قریش كس دیگر را در آنجا راه بدهند و گفت من اهل نجد هستم . گفتند اینجا جاى تو نیست . گفت نه , من راجع به همین موضوعى كه قریش در اینجا بحث مى كنند صحبت و فكر دارم . بالاخره اجازه گرفت و داخل شد . و در اخبار وارد شده كه این پیرمرد انسان نبود و شیطان بود كه به صورت یك پیرمرد مجسم شد . به هر حال در تاریخ , او به نام[ ( شیخ نجدى]( معروف شد كه در آن مجلس شیخ نجدى هم اظهار نظر كرد و در آخر هم نظر شیخ نجدى تصویب شد . آن پیشنهاد كه گفتند یك نفر را بفرستند پیغمبر را بكشد رد شد . همان شیخ نجدى گفت این عملى نیست . اگر شما یك نفر بفرستید , قطعا بنى هاشم به انتقام خون محمد او را خواهند كشت و كیست كه یقین داشته باشد كه كشته مى شود و حاضر شود این كار را انجام دهد . گفتند او را حبس مى كنیم . گفت حبس هم مصلحت نیست زیرا باز بنى هاشم به اعتبار اینكه به آنها بر مى خورند كه فردى از آنها محبوس باشد , اگر چه به تنهایى زورشان به شما نمى رسد ولى ممكن است در موقع حج كه مردم جمع مى شوند , از نیروى مردم استمداد كنند و محمد را از حبس بیرون بكشند . پیشنهاد تبعید شد . گفت این از همه خطرناكتر است . او مردى خوش صورت و خوش بیان و گیرا است. الان به تنهایى در این شهر افراد شما را به تدریج دارد جذب مى كند[ .یك وقت مى بینید] رفتدر میان قبایل عرب چندین هزار نفر را پیرو خودش كرد و با چندین هزار مسلح آمد سراغ شما . در آخر پیشنهاد شد و مورد قبول واقع شد كه او را بكشند ولى به این شكل كه از هر یك از قبایل قریش یك نفر در كشتن شركت كند , و از بنى هاشم هم یك نفر باشد ( چون از بنى هاشم , ابولهب را در میان خودشان داشتند ) و دسته جمعى او را بكشند و به این ترتیب خونش را لوث كنند , و اگر بنى هاشم ادعا كردند , مى گوییم قبیله شما هم شركت داشتند . حداكثر این است كه به آنها دیه مى دهیم . دیه ده انسان را هم خواستند , مى دهیم .هجرت پیامبر اكرم (ص) همان شبى كه اینها تصمیم گرفتند این تصمیم محرمانه را اجرا بكنند وحى الهى بر پیغمبر اكرم نازل شد ( همان حرفى كه به موسى گفته شد : & ان الملا یأتمرون بك یقتلوك فاخرج ) : و اذ یمكر بك الذین كفروا لیثبتوكاو یقتلوك او یخرجوك و یمكرون و یمكر الله و الله خیر الماكرین & . از مكه بیرون برو , خواستند شبانه بریزند . ابولهب كه یكى از آنها بود مانع شد . گفت شب ریختن به خانه كسى صحیح نیست . در آنجا زن هست , بچه هست , یك وقت اینها مى ترسند یا كشته مى شوند . باید صبر كنیم تا صبح شود . ( باز همین مقدار وجدان و شرف داشت ) . گفتند بسیار خوب . آمدند دور خانه پیغمبر حلقه زدند و كشیك مى دادند , منتظر كه صبح بشود و در روشنایى بریزند خانه پیغمبر . این مطلب مورد اتفاق جمیع محدثین و مورخین استو در این جهت حتى یك نفر تشكیك نكرده است كه پیغمبر اكرم , على علیه السلام را خواست و فرمود على جان ! تو امشب باید براى من فداكارى بكنى . عرض كرد یا رسول الله ! هر چه شما امر بفرمایید . فرمود امشب , تو در بستر من مى خوابى و همان برد و جامه اى را كه من موقع خواب به سر مى كشم به سر میكشى . عرض كرد : بسیار خوب . قبلا على علیه السلام و[ ( هند بن ابى هاله]( آن نقطه اى كه رسول اكرم باید بروند در آنجا مخفى بشوند یعنى غار ثور را در نظر گرفتند , چون قرار بود در مدتى كه حضرت در غار هستند رابطه مخفیانه اى در كار باشد و این دو , مركب فراهم كنند و آذوقه برایشان بفرستند . شب , على ( ع ) آمد خوابید و پیغمبر اكرم ( ص ) بیرون رفت . در بین راه كه حضرت مى رفتند به ابوبكر برخورد كردند . حضرت, ابوبكر را با خودشان بردند . در نزدیكى مكه غارى است به نام غار ثور , در غربمكه و در یكراهى است كه اگر كسى بخواهد به مدینه برود از آنجا نمى رود . مخصوصا راه را منحرف كردند . پیغمبر اكرم ( ص ) با ابوبكر رفتند و در آن محل مخفى شدند . قریش هم منتظر كه صبح دسته جمعى بریزند و اینقدر كارد و چاقو به حضرت بزنند نه با شمشیر كه بگویند یك نفر كشته كه حضرت كشته بشود و بعد هم اگر بگویند كى كشت , بگویند هر كسى یك وسیله اى داشت و ضربه اى زد . اول صبح كه شد اینها مراقب بودند كه یك وقت پیغمبر اكرم از آنجا بیرون نرود . ناگاه كسى از جا بلند شد . نگاه كردند دیدند على است . این صاحبك رفیقت كجاست ؟ فرمود مگر شما او را به من سپرده بودید كه از من مى خواهید ؟ گفتند پس چه شد ؟ فرمود : شما تصمیم گرفته بودید كه او را از شهرتان تبعید كنید , او هم خودش تبعید شد . خیلى ناراحت شدند . گفتند بریزیم همین را به جاى او بكشیم , حالا خودش نیست جانشینش را بكشیم . یكى از آنها گفت او را رها كنیم , جوان است و محمد فریبش داده است. فرمود : به خدا قسم اگر عقل مرا در میان همه مردم دنیا تقسیم كنند , اگر همه دیوانه باشند عاقل مى شوند . از همه تان عاقل تر و فهمیده ترم .غارثور حضرت رسول ( ص ) را تعقیب كردند . دنبال اثر پاى حضرت را گرفتند تا به آن غار رسیدند . دیدند اینجا اثرى كه كسى به تازگى درون غار رفته باشد نیست . عنكبوتى هست و در اینجا تنیده است , و مرغى هست و لانه او . گفتند نه , اینجا نمى شود كسى آمده باشد . تا آنجا رسیدند كه حضرت رسول ( ص ) و ابوبكر صداى آنها را مى شنیدند و همین جا بود كه ابوبكر خیلى مضطرب شده و قلبش به طپش افتاده بود و مى ترسید . این آیه قرآن است, یعنى روایت نیست كه بگوییم فقط شیعه ها قبول دارند و سنیها قبول ندارند . آیه این است : & الا تنصروه فقد نصره الله اذ اخرجه الذین كفروا ثانى اثنین اذ هما فى الغار اذ یقول لصاحبه لا تحزن ان الله معنا & . یعنى اگر شما مردم قریش پیغمبر را یارى نكنید , خدا او را یارى كرد و یارى مى كند همچنانكه در داستان غار , پیغمبر را یارى كرد , در شب هجرت در حالى كه آن دو در غار بودند [ . ( هما](نشان مى دهد كه غیر از پیغمبر یكنفر دیگر هم بوده است كه همان ابوبكر است . & اذ یقول لصاحبه لا تحزن ان الله معنا & . ( كلمه[ ( صاحب](اصلا در لغت عرب یعنى همراه . حتى به حیوانى هم كه همراه كسى باشد عرب مى گوید : صاحب ) . آنگاه كه پیغمبر به همراه خود گفت : نترس , غصه نخور , خدا با ماست . & فانزل الله سكینته علیه و ایده بجنود لم تروها & ( 1 ) خداوند وقار خودش را بر پیغمبر نازل كرد . دیگر نمى گوید وقار را بر هر دو نفر نازل كرد . رحمت خودش را بر پیغمبر نازل كرد و پیغمبر را تأیید نمود . نمى گوید هر دو را تأیید كرد . حالا بگذاریم از این قضیه . تا به این مرحله رسید , از همان جا برگشتند . گفتند ما نفهمیدیم این چطور شد ؟ به آسمان بالا رفت یا به زمین فرو رفت ؟ مدتى گشتند . پیدا نكردند كه نكردند . سه شبانه روز یا بیشتر پیغمبر اكرم ( ص ) در همان غار بسر بردند . آن دلهاى شب كه مى شد , هند بن ابى هاله كه پسر خدیجه است از شوهر دیگرى , و مرد بسیار بزرگوارى است محرمانه آذوقه مى برد و بر مى گشت . قبلا قرار گذاشته بودند مركب تهیه كنند . دو تا مركب تهیه كردند و شبانه بردند كنار غار , آنها سوار شدند و راه مدینه را پیش گرفتند . حالا قرآن مى گوید ببینید خداوند پیغمبر را در چه سختیهایى به چه نحوى كمك و مدد كرد . آنها نقشه كشیدند و فكر كردند و سیاست به كار بردند ولى نمى دانستند كه خدا اگر بخواهد , مكر او بالاتر است . & و اذ یمكر بك الذین كفروا & و آنگاه كه كافران درباره تو مكر و حیله به كار مى برند براى اینكه یكى از سه كار را درباره تو انجام بدهند : & لیثبتوك[ & ( اثبات](معنایش حبس است . چون كسى را كه حبس مى كنند در یكجا ثابت و ساكن نگه مى دارند . عرب وقتى مى گوید[ ( اثبت](یعنى حبس كن ) براى اینكه تو را در یك جا ثابتنگه دارند یعنى زندانیت كنند . & او یقتلوك & یا خونت را بریزند . & او یخرجوك & یا تبعیدت كنند . & و یمكرون & آنها مكر مى كنند . قریش به مكر و حیله هاى خودشان خیلى اعتماد داشتند و مثلا مى گفتند چنان مى كنیم كه خونش لوث بشود , ولى نمى دانستند كه بالاى همه این تدبیرها و نقشه ها تقدیر و اراده الهى است و اگر بنده اى مشمول عنایت الهى بشود , هیچ قدرتى نمى تواند او را از میان ببرد[ . ( مكر](نقشه اى استكه هدفش روشن نیست. اگر انسان نقشه اى بكشد كه آن نقشه هدف معینى در نظر دارد اما مردم كه مى بینند خیال مى كنند براى هدف دیگرى است , این را مى گویند[ ( مكر]( . خدا هم گاهى حوادث را طورى به وجود مىآورد كه انسان نمى داند این حادثه براى فلان هدف و مقصد است , خیال مى كند براى هدف دیگرى است , ولى نتیجه نهائیش چیز دیگرى است . این است كه خدا هم مكر مى كند یعنى خدا هم حوادثى به وجود مىآورد كه ظاهرش یك طور است ولى هدف اصلى چیز دیگر است . آنها مكر مى كنند, خدا هم مكر مى كند , و خدا از همه مكر كنندگان بالاتر و بهتر است .مهاجرین گروهى از مسلمانهاى صدر اسلام , مهاجرین اولین یا به تعبیر قرآن[ ( &سابقون الاولون](& نامیده مى شوند . مهاجرین اولین یعنى كسانى كه قبل از آنكه پیغمبر اكرم به مدینه تشریف ببرند مسلمان شده بودند و آن وقتى كه بنا شد پیغمبر اكرم خانه و دیار را , مكه را رها كنند و بیایند به مدینه , اینها همه چیز خود را یعنى زن و زندگى و مال و ثروت و خویشاوندان و اقارب خویش را یكجا رها كردند و به دنبال ایده و عقیده و ایمان خودشان رفتند . این یك مسئله شوخى نیست . فرض كنید براى ما چنین چیزى پیش بیاید و بخواهیم براى ایمان خودمان كار بكنیم . خودمان را در نظر بگیریم با كار و شغل و زن و بچه خود , با همین وضعى كه الان داریم . یكدفعه از طرف رهبر دینى و ایمانى ما فرمان صادر مى شود كه همه یكجا باید از اینجا حركت كنیم برویم در یك مملكت دیگر یا در یك شهر دیگر , آنجا را مركز قرار بدهیم . ناگهان باید شغل و زن و بچه و پدر و مادر و برادر و خواهر و خلاصه زندگیمان را رها كنیم و راه بیفتیم . این از كمال خلوص و از نهایت ایمان حكایت مى كند . قرآن اینها را مهاجرین اولین مى نامد . ..انصار دسته دوم كه اینجا به آنها اشاره شده است , كسانى هستند كه قرآن آنها را[ ( انصار]( مى نامد یعنى یاوران . مقصود , مسلمانانى هستند كه در مدینه بودند و در مدینه اسلام اختیار كرده بودند و حاضر شدند كه شهر خودشان را مركز اسلام قرار بدهند و برادران مسلمانشان را كه از مكه و جاهاى دیگر و البته بیشتر از مكه مىآیند در حالى كه هیچ ندارند و دست خالى مىآیند بپذیرند و نه تنها در خانه هاى خود جاى بدهند و به عنوان یك مهمان بپذیرند بلكه از جان و مال و حیثیت آنها حمایت كنند مثل خودشان . به طورى كه در تاریخ آمده است , منهاى ناموس , هر چه داشتند با برادران مسلمان خود به اشتراكدر میان گذاشتند و حتى برادران مسلمان را بر خودشان مقدم مى داشتند : & و یؤثرون على انفسهم ولو كان بهم خصاصه & ( 1 ) . آن هجرت بزرگمسلمین صدر اسلام خیلى اهمیت داشتولى اگر پذیرش انصار نمى بود آنها نمى توانستند كارى انجام بدهند . اینها را هم قرآن تحت عنوان & و الذین آووا و نصروا[ &ذكر مى كند] .آنان كه پناه دادند و یارى كردند این مهاجران را . هم مهاجرت آنها در روزهاى سختى اسلام بود , هم یارى كردن اینها . هم آنها گذشت و فداكاریشان زیاد بود هم اینها .منافقین وبیامبر اكرم (ص) & ان الذین جاؤا بالافك عصبه منكم لا تحسبوه شرا لكم بل هو خیر لكم لكل مرىء منهم ما اكتسب من الاثم و الذى تولى كبره منهم له عذاب عظیم 0 لولا اذ سمعتموه ظن المؤمنون والمؤمنات بانفسهم خیرا و قالوا هذا افك مبین.& آیات به اصطلاح[ ( افك](است[ .( افك]( دروغ بزرگى ( تهمتى ) است كه براى بردن آبروى رسول خدا بعضى از منافقین براى همسر رسول خدا جعل كردند . داستانش را قبلا به تفصیل نقل كردیم ( 1 ) . اكنون آیاترا مى خوانیم و نكاتى كه از این آیات استفاده مى شود كه نكات تربیتى و اجتماعى بسیار حساسى است و حتى مورد ابتلاى خود ما در زمان خودمان است بیان مى كنیم . آیه مى فرماید[ . ( & ان الذین جاؤا بالافك عصبه منكم]( & آنان كه[ ( افك](را ساختند و خلق كردند , بدانید یك دسته متشكل و یك عده افراد به هم وابسته از خود شما هستند . قرآن به این وسیله مؤمنین و مسلمین را بیدار مى كند كه توجه داشته باشید در داخل خود شما , از متظاهران به اسلام , افراد و دسته جاتى هستند كه دنبال مقصدها و هدفهاى خطرناكمى باشند , یعنى قرآن مى خواهد بگوید قصه ساختن این[ ( افك](از طرف كسانى كه ساختند روى غفلت و بى توجهى و ولنگارى نبود , روى منظور و هدف بود , هدف هم بى آبرو ساختن پیغمبر و از اعتبار انداختن پیغمبر بود , كه به هدفشان نرسیدند . قرآن مى گوید آنها یك دسته به هم وابسته از میان خود شما بودند , و بعد مى گوید این شرى بود كه نتیجه اش خیر بود , و در واقع این شر نبود[ : ( & لا تحسبوه شرا لكم بل هو خیر لكم]( & , گمان نكنید كه این یك حادثه سوئى بود و شكستى براى شما مسلمانان بود , خیر , این داستان با همه تلخى آن به سود جامعه اسلامى بود . حال چرا قرآن این داستان را خیر مى داند نه شر و حال آن كه داستان بسیار تلخى بود ؟ داستانى براى مفتضح كردن پیغمبر اكرم ساخته بودند و روزهاى متوالى حدود چهل روز گذشت تا اینكه وحى نازل شد و تدریجا اوضاع روشن گردید . خدا مى داند در این مدت بر پیغمبر اكرم و نزدیكان آن حضرت چه گذشت ! این را به دو دلیل قرآن مى گوید خیر است : یكدلیل اینكه این گروه منافق شناخته شدند . در هر جامعه اى یكى از بزرگترین خطرها این استكه صفوف مشخص نباشد , افراد مؤمن و افراد منافق همه در یك صف باشند . تا وقتى كه اوضاع آرام است خطرى ندارد . یك تكان كه به اجتماع بخورد اجتماع از ناحیه منافقین بزرگترین صدمه ها را مى بیند . لهذا به واسطه حوادثى كه براى جامعه پیش مىآید باطنها آشكار مى شود و آزمایش پیش مىآید , مؤمنها در صف مؤمنین قرار مى گیرند و منافقها پرده نفاقشان دریده مى شود و در صفى كه شایسته آن هستند قرار مى گیرند . این یك خیر بزرگ براى جامعه است . آن منافقینى كه این داستان را جعل كرده بودند , آنچه برایشان به تعبیر قرآن ماند[ ( اثم]( بود[ . ( اثم]( یعنى داغ گناه . تا زنده بودند , دیگر اعتبار پیدا نكردند . فایده دوم این بود كه سازندگان داستان , این داستان را آگاهانه جعل كردند نه ناآگاهانه , ولى عامه مسلمین نا آگاهانه ابزار این[ ( عصبه]( قرار گرفتند . اكثریت مسلمین با اینكه مسلمان بودند , با ایمان و مخلص بودند و غرض و مرضى نداشتند بلند گوى این[ ( عصبه]( قرار گرفتند ولى از روى عدم آگاهى و عدم توجه , كه خود قرآن مطلب را خوب تشریح مى كند . این یك خطر بزرگ است براى یك اجتماع , كه افرادش نا آگاه باشند . دشمن اگر زیرك باشد خود اینها را ابزار علیه خودشان قرار مى دهد , یك داستان جعل مى كند , بعد این داستان را به زبان خود اینها مى اندازد , تا خودشان قصه اى را كه دشمنشان علیه خودشان جعل كرده بازگو كنند . این علتش ناآگاهى است و نباید مردمى اینقدر نا آگاه باشند كه حرفى را كه دشمن ساخته ندانسته بازگو كنند . حرفى كه دشمن جعل مى كند وظیفه شما این است كه همان جا دفنش كنید . اصلا دشمن مى خواهد این پخش بشود . شما باید دفنش كنید و به یك نفر هم نگویید , تا به این وسیله با حربه سكوت نقشه دشمن را نقش برآب كنید ( 2 ) . فایده دوم این داستان این بود كه اشتباهى كه مسلمین كردنداین بود كه ( مشخص شد)یعنى حرفى را كه یك عصبه ( یك جمعیت و یك دستهبه هم وابسته ) جعل كردند , ساده لوحانه و ناآگاهانه از آنها شنیدند و بعد كه به هم رسیدند , گفتند : چنین حرفى شنیدم , آن یكى گفت : من هم شنیدم , دیگرى گفت : نمى دانم خدا عالم است , باز این براى او نقل كرد و نتیجه این شد كه جامعه مسلمان , ساده لوحانه و نا آگاهانه بلند گوى یك جمعیت چند نفرى شد . این داستان[ ( افك]( كه پیدا شد یك بیدار باش عجیبى بود . همه چشمها را به هم مالیدند : از یك طرف آنها را شناختیم و از طرفدیگر خودمان را شناختیم . ما چرا چنین اشتباه بزرگى را مرتكبشدیم , چرا ابزار دست اینها شدیم ؟ !; فایده دوم[داستان افك] همین بود كه به مسلمین یك آگاهى و یك هوشیارى داد . در خود قرآن آورد كه براى همیشه بماند , مردم بخوانند و براى همیشه درس بگیرند كه مسلمان ! نا آگاهانه ابزار قرار نگیر , نا آگاهانه بلندگوى دشمن نباش . خدا مى داند این یهودیها در درجه اول و بهاییها كه ابزار دستیهودیها هستند چقدر از این جور داستانها جعل كردند . گاهى یك چیزى را یكیهودى یا یك مسیحى علیه مسلمین جعل كرده , آنقدر شایع شده كه كم كم داخل كتابها آمده , بعد آنقدر مسلم فرض شده كه خود مسلمین باورشان آمده است , مثل داستان كتابسوزى اسكندریه . [ . . 1 نوار مذكور در دست نیست ولى خلاصه داستان به نقل اهل سنت این است كه عایشه همسر پیامبر هنگام بازگشت مسلمین از یك غزوه , در یكى از منزلها براى قضاى حاجت داخل جنگلى شد , در آنجا طوق ( روبند ) او به زمین افتاد و مدتى دنبال آن مى گشت و در نتیجه از قافله باز ماند و توسط صفوان كه از دنبال قافله براى جمع آورى از راه ماندگان حركت مى كرد , با تأخیر وارد مدینه شد . به دنبال این حادثه منافقین تهمتهایى را علیه همسر پیامبر شایع كردند] . 2 . . مثلا یك وقتى شایع بود و شاید هنوز هم در میان بعضیها شایع است , یك وقتى دیدم یك كسى مى گفت : این فلسطینیها ناصبى هستند[ . ( ناصبى ]( یعنى دشمن على علیه السلام . ناصبى غیر از سنى است . سنى یعنى كسى كه خلیفه بلا فصل را ابوبكر مى داند و على علیه السلام را خلیفه چهارم مى داند و معتقد نیست كه پیغمبر شخصى را بعد از خود به عنوان خلیفه نصب كرده است . مى گوید پیغمبر كسى را به خلافت نصب نكرد و مردم هم ابوبكر را انتخاب كردند . سنى براى امیرالمؤمنین احترام قائل است چون او را خلیفه چهارم و پیشواى چهارم مى داند , و على را دوستدارد . ناصبى یعنى كسى كه على را دشمن مى دارد . سنى مسلمان است ولى ناصبى كافر است , نجس است . ما با ناصبى نمى توانیم معامله مسلمان بكنیم . حال یك كسى مىآید مى گوید این فلسطینیها ناصبى هستند . آن یكى مى گوید . این به آن مى گوید , او هم یك جاى دیگر تكرار مى كند , و همین طور . اگر ناصبى باشند كافرند و در درجه یهودیها قرار مى گیرند . هیچ فكر نمى كنند كه این , حرفى است كه یهودیها جعل كرده اند . در هر جایى یك حرف جعل مى كنند براى اینكه احساس همدردى نسبت به فلسطینیها را از بین ببرند . مى دانند مردم ایران شیعه اند و شیعه دوستدار على و معتقد است هر كس دشمن على باشد كافر است , براى اینكه احساس همدردى را از بین ببرند , این مطلب را جعل مى كنند . در صورتى كه ما یكى از سالهایى كه مكه رفته بودیم , فلسطینی ها را زیاد مى دیدیم , یكى از آنها آمد به من گفت : فلان مسأله از مسائل حج حكمش چیست ؟ بعد گفت من شیعه هستم , این رفقایم سنى اند . معلوم شد داخل اینها شیعه هم وجود دارد . بعد خودشان مى گفتند بین ما شیعه و سنى هست . شیعه هم زیاد داریم . همین لیلا خالد معروف شیعه است . در چندین نطق و سخنرانى خودش در مصر گفته من شیعه ام . ولى دشمن یهودى یك عده مزدورى را كه دارد , مأمور مى كند و مى گوید : شما پخش كنید كه اینها ناصبى اند . قرآن دستور داده در این موارد اگر چنین نسبتهایى نسبت به افرادى كه جزو شما هستند و مثل شما شهادتین مى گویند , شنیدید وظیفه تان چیست .تاریخجه نبرد مسلمین مى دانیم كه اسلام دین توحید است و براى هیچ مسئله اى به اندازه توحید یعنى خداى یگانه را پرستش كردن و غیر او را پرستش نكردن اهمیتقائل نیست و نسبت به هیچ مسئله اى به اندازه این مسئله حساسیت ندارد . مردم قریش كه در مكه بودند مشرك بودند . این بود كه یك نبرد پى گیرى میان پیغمبر اكرم و مردم قریش كه همان قبیله رسول اكرم بودند در گرفت. سیزده سال پیغمبر اكرم در مكه بودند . در تمام دوره سیزده ساله مكه به احدى اجازه جهاد و حتى دفاع نداد , تا آنجا كه واقعا مسلمانان به تنگ آمدند و با اجازه آن حضرت گروهى به حبشه مهاجرت كردند , اما سایرین ماندند و زجر كشیدند . تنها در سال دوم مدینه بود كه رخصت جهاد داده شد . در دوره مكه مسلمانان تعلیمات دیدند , با روح اسلام آشنا شدند , ثقافت اسلامى در اعماق روحشان نفوذ یافت. نتیجه این شد كه پس از ورود در مدینه هر كدام یك مبلغ واقعى اسلام بودند و رسول اكرم كه آنها را به اطراف و اكناف مى فرستاد خوب از عهده بر مىآمدند . هنگامى هم كه به جهاد مى رفتند مى دانستند براى چه هدفو ایده اى مى جنگند . به تعبیر امیرالمؤمنین علیه السلام : | و حملوا بصائرهم على اسیافهم | ( 1 ) . [ ( همانا بصیرتها و اندیشه هاى روشن و حساب شده خود را بر شمشیرهاى خود حمل مى كردند]( . چنین شمشیرهاى آبدیده و انسانهاى تعلیمات یافته بودند كه توانستند رسالت خود را در زمینه اسلام انجام دهند . وقتى كه تاریخ را مى خوانیم و گفتگوهاى این مردم را كه تا چند سال پیش جز شمشیر و شتر چیزى را نمى شناختند مى بینیم , از اندیشه بلند و ثقافت اسلامى اینها غرق در حیرت مى شویم . بعداز13سال ,رسول اكرم (ص) آمدند مدینه و در مدینه بود كه مسلمین قوت و قدرتى پیدا كردند . جنگ بدر و جنگ احد و جنگ خندق و چند جنگ كوچك دیگر میان مسلمین كه در مدینه بودند با مشركین قریش كه در مكه بودند درگرفت . در جنگ بدر مسلمانها فتح خیلى بزرگى نمودند .غزوه احد چنانكه مى دانیم , ماجراى احد به صورت غم انگیزى براى مسلمین پایان یافت . هفتاد نفر از مسلمین و از آن جمله جناب حمزه , عموى پیغمبر , شهید شدند . مسلمین در ابتدا پیروز شدند و بعد در اثر بى انضباطى گروهى كه از طرف رسول خدا بر روى یك[ ( تل]( گماشته شدند , مورد شبیخون دشمن واقع شدند . گروهى كشته و گروهى پراكنده شدند و گروه كمى دور رسول اكرم باقى ماندند . آخر كار همان گروه اندك بار دیگر نیروها را جمع كردند و مانع پیشروى بیشتر دشمن شدند . مخصوصا شایعه اینكه رسول اكرم كشته شد بیشتر سبب پراكنده شدن مسلمین گشت, اما همین كه فهمیدند رسول اكرم زنده است نیروى روحى خویش را بازیافتند .صلح حدیبیه پیغمبر اكرم در زمان خودشان صلحى كردند كه اسباب تعجب و بلكه اسباب ناراحتى اصحابشان شد , ولى بعد از یكى دو سال تصدیق كردند كه كار پیغمبر درست بود . سال ششم هجرى است , بعد از آن است كه جنگ بدر , آن جنگ خونین به آن شكل واقع شده و قریش بزرگترین كینه ها را با پیغمبر پیدا كرده اند , وبعد از آن است كه جنگ احد پیش آمده و قریش تا اندازه اى از پیغمبر انتقام گرفته اند و باز مسلمین نسبتبه آنها كینه بسیار شدیدى دارند , و به هر حال , از نظر قریش دشمن ترین دشمنانشان پیغمبر , و از نظر مسلمین هم دشمن ترین دشمنانشان قریش است . ماه ذى القعده پیش آمد كه به اصطلاح ماه حرام بود . در ماه حرام سنت جاهلیت نیز این بود كه اسلحه به زمین گذاشته مى شد و نمى جنگیدند . دشمنهاى خونى , در غیر ماه حرام اگر به یكدیگر مى رسیدند , البته همدیگر را قتل عام مى كردند ولى در ماه حرام به احترام این ماه اقدامى نمى كردند . پیغمبر خواست از همین سنت جاهلیت در ماه حرام استفاده كند و برود وارد مكه شود و در مكه عمره اى بجا آورد و برگردد . هیچ قصدى غیر از این نداشت . اعلام كرد و باهفتصد نفر و به قول دیگر با هزار و چهارصد نفر – از اصحابش و عده دیگرى حركت كرد , ولى از همان مدینه كه خارج شدند محرم شدند , چون حجشان حج قران بود كه سوق هدى مى كردند یعنى قربانى را پیش از خودشان حركت مى دادند و علامت خاصى هم روى شانه قربانى قرار مى دادند , مثلا روى شانه قربانى كفش مى انداختند – كه از قدیم معمول بود – كه هر كسى مى بیند بفهمد كه این حیوان قربانى است . دستور داد كه اینها كه هفتصد نفر بودند هفتاد شتر به علامت قربانى در جلوى قافله حركت دهند كه هر كسى كه از دور مى بیند بفهمد كه ما حاجى هستیم نه افراد جنگى . زى و همه چیز , زى حجاج بود . از آنجا كه كار , مخفیانه نبود و علنى بود , قبلا خبر به قریش رسیده بود . پیغمبر در نزدیكیهاى مكه اطلاع یافت كه قریش , زن و مرد و كوچك و بزرگ , از مكه بیرون آمده و گفته اند[ : ( به خدا قسم كه ما اجازه نخواهیم داد كه محمد وارد مكه شود]( . با اینكه ماه , ماه حرام بود , اینها گفتند ما در این ماه حرام مى جنگیم . از نظر قانون جاهلیت هم كار قریش بر خلافسنت جاهلیت بود . پیغمبر تا نزدیك اردوگاه قریش رفت و در آنجا دستور داد كه پایین آمدند . مرتب رسولها و پیامرسانها از دو طرف مبادله مى شدند . ابتدا از طرف قریش چندین نفر به ترتیب آمدند كه تو چه مى خواهى و براى چه آمده اى ؟ پیغمبر فرمود من حاجى هستم و براى حج آمده ام , كارى ندارم , حجم را انجام مى دهم , بر مى گردم و مى روم . هر كس هم كه مىآمد , وضع اینها را كه مى دید مى رفت به قریش مى گفت : مطمئن باشید كه پیغمبر قصد جنگ ندارد . ولى آنها قبول نكردند و مسلمین ( خود پیغمبر اكرم هم ) چنین تصمیم گرفتند كه ما وارد مكه مى شویم ولو اینكه منجر به جنگیدن شود , ما كه نمى خواهیم بجنگیم , اگر آنها با ما جنگیدند با آنها مى جنگیم[ . ( بیعت الرضوان]( در آنجا صورت گرفت . مجددا با پیغمبر بیعت كردند براى همین امر , تا اینكه نماینده اى از طرف قریش آمد و گفت كه ما حاضریم با شما قرار داد ببندیم . پیغمبر فرمود : من هم حاضرم . پیغامهایى كه پیغمبر مى داد پیغامهاى مسالمت آمیزى بود . به چند نفر از این پیامرسانها فرمود[ : ( | ویح قریش (1) اكلتهم الحرب | واى به حال قریش , جنگ اینها را تمام كرد . اینها از من چه مى خواهند ؟ مرا وا بگذارند با دیگر مردم , یا من از بین مى روم , در این صورت آنچه آنها مى خواهند به دست دیگران انجام شده , و یا من بر دیگران پیروز مى شوم كه باز به نفع اینهاست , زیرا من یكى از قریش هستم , باز افتخارى براى اینهاست](فایده نكرد . گفتند قرار داد صلح مى بندیم . مردى به نام سهل بن عمرو را فرستادند و قرار داد صلح بستند كه پیغمبر امسال بر گردد و سال آینده حق دارد بیاید اینجا و سه روز در مكه بماند , عمل عمره اش را انجامدهد و باز گردد . [ . 1 ( ویح]( همان واى است كه ما مى گوییم اما[ ( واى]( در حال خوش و بش . در عربى یك[( ویل](داریم و یك[( ویح](. ما در فارسى كلمه اى بجاى[ ( ویح]( نداریم . وقتى مى گویند ویلك , این در مقام تندى و شدت است . وقتى مى گویند و یحك , این در مقام خوش و بش و مهربانى است . نشانى به همان نشانى كه همینكه این قرار داد صلح رابستند و بعد مسلمین آزادى پیدا كردند وآزادانه مى توانستند اسلام را تبلیغ كنند , در مدت یك سال یا كمتر , از قریش آن اندازه مسلمان شد كه در تمام آن مدت بیست سال مسلمان نشده بود . بعد هم اوضاع آنچنان به نفع مسلمین چرخید كه مواد قرار داد خودبخود از طرف خود قریش از بین رفتو یك شور عملى و معنوى در مكه پدید آمد . سهیل بن عمرو یك پسر داشتكه مسلمان و در جیش مسلمین بود . این قرار داد را كه امضا كردند , پسر دیگرش دوان دوان از قریش فرار كرد و آمد نزد مسلمین . تا آمد , سهیل گفت قرار داد امضا شده , من باید او را برگردانم . پیغمبر هم به او – كه اسمش ابوجندل بود – فرمود برو , خداوند براى شما مستضعفین هم راهى باز مى كند . این بیچاره مضطرب شده بود , داد مى كشید و مى گفت : مسلمین ! اجازه ندهید مرا ببرند میان كفار كه مرا از دینم برگردانند . مسلمین هم عجیبناراحتبودند و مى گفتند : یا رسول الله ! اجازه بده این یكى را دیگر ما نگذاریم ببرند . فرمود : نه , همین یكى هم برود . داستان شیرینى نقل كرده اند كه مردى از مسلمین به نام ابوبصیر كه در مكه بود و مرد بسیار شجاع و قویى هم بود فرار كرد آمد به مدینه . قریش طبق قرار داد خودشان دو نفر فرستادند كه بیایند او را برگردانند . آمدند گفتند ما طبق قرار داد باید این را ببریم . حضرت فرمود : بله همینطور است . هر چه این مرد گفت : یا رسول الله ! اجازه ندهید مرا ببرند , اینها در آنجا مرا از دینم بر مى گردانند , فرمود : نه , ما قرار داد داریم و در دین ما نیستكه بر خلافقرار داد خودمان عمل بكنیم , طبق قرار داد تو برو , خداوند هم یك گشایشى به تو خواهد داد . رفت او را تقریبا در یك حالت تحت الحفظ مى بردند . او غیر مسلح بود و آنها مسلح بودند . رسیدند به ذوالحلیفه , تقریبا همین محل مسجد الشجره كه احرام مى بندند و تا مدینه هفت كیلومتر است . در سایه اى استراحت كرده بودند . یكى از آندو شمشیرش در دستش بود . این مرد به او گفت : این شمشیر تو خیلى شمشیر خوبى است , بده من ببینم . گفت بگیر . تا گرفت زد او را كشت . تا او را كشت , نفر دیگر فرار كرد و مثل برق خودش را رساند به مدینه . تا آمد , پیغمبر فرمود مثل اینكه خبر تازه اى است ؟ بله , رفیق شما رفیق مرا كشت . طولى نكشید كه ابوبصیر آمد . گفت : یا رسول الله ! تو به قرار دادت عمل كردى . قرار داد شما این بود كه اگر كسى از آنها فرار كرد تو او را تسلیم بكنى , و تو تسلیم كردى , پس كارى به كار من نداشته باشید . بلند شد رفت و در كنار دریاى احمر , نقطه اى را پیدا كرد و آنجا را مركز قرار داد . مسلمینى كه در مكه تحت زجر و شكنجه بودند همینكه اطلاع پیدا كردند كه پیغمبر كسى را جوار نمى دهد ولى او رفته در ساحل دریا و آنجا نقطه اى را مركز قرار داده , یكى یكى رفتند آنجا . كم كم هفتاد نفر شدند و خودشان قدرتى تشكیل دادند . قریش دیگر نمى توانستند رفت و آمد بكنند . خودشان به پیغمبر نوشتند كه یا رسول الله ! ما از خیر اینها گذشتیم , خواهش مى كنیم به آنها بنویسید كه بیایند مدینه و مزاحم ما نباشند , ما از این ماده قرار داد خودمان صرفنظر كردیم , و به همین شكل صرف نظر كردند . به هر حال این قرار داد صلح براى همین خصوصیت بود كه زمینه روحى مردم براى عملیات بعدى فراهم تر بشود , و همین طور هم شد , عرض كردم مسلمین بعد از آن در مكه آزادى پیدا كردند , و بعد از این آزادى بود كه مردم دسته دسته مسلمان مى شدند , و آن ممنوعیتها به كلى از میان برداشته شده بود .فتح مكه در سال هشتم هجرت , پیغمبر اكرم مكه را فتح كرد , فتحى بدون خونریزى . فتح مكه براى مسلمین یكموفقیت بسیار عظیم بود چون اهمیت آن تنها از جنبه نظامى نبود , از جنبه معنوى بیشتر بود تا جنبه نظامى . مكه ام القراء عرب و مركز عربستان بود . قهرا قسمتهاى دیگر تابع مكه بود و به علاوه یك اهمیتى بعد از قضیه عام الفیل و ابرهه كه حمله برد به مكه و شكست خورد پیدا كرده بود . بعد از این قضیه این فكر براى همه مردم عرب پیدا شده بود كه این سرزمین تحت حفظ و حراست خداوند استو هیچ جبارى بر این شهر مسلط نخواهد شد . وقتى پیغمبر اكرم به آن سهولت آمد مكه را فتح كرد گفتند پس این امر دلیل بر آن است كه او بر حق است و خدا راضى است . به هر حال این فتح خیلى براى مسلمین اهمیت داشت. مسلمین وارد مكه شدند . مشركین هم در مكه بودند . تدریجا از قریش هم خیلى مسلمان شده بودند . یك جامعه دوگانه اى در مكه به وجود آمده بود , نیمى مسلمان و نیمى مشرك . حاكم مكه از طرف پیغمبر اكرم معین شده بود یعنى مشركین و مسلمین تحت حكومت اسلامى زندگى مى كردند . بعد از فتح مكه مسلمین و مشركین با هم حج كردند با تفاوتى كه میان حج مشركین و حج مسلمین وجود داشت . آنها آداب خاصى داشتند كه اسلام آنها را نسخ كرد . ..برائت ازمشركین حج یك سنت ابراهیمى ست كه كفار قریش در آن تحریفهاى زیادى كرده بودند . اسلام با آن تحریفها مبارزه كرد . پس یك سال هم به این وضع باقى بود . } سال نهم هجرى شد در این سال پیغمبر اكرم در ابتدا به ابوبكر مأموریت داد كه از مدینه برود به مكه و سمت امیرالحاجى مسلمین را داشته باشد , ولى هنوز از مدینه چندان دور نشده بود ( 1 ) كه جبرئیل بر رسول اكرم نازل شد ( این را شیعه و سنى نقل كرده اند ) و دستور داد پیغمبر , على ( ع ) را مأموریت بدهد براى امارت حجاج و براى ابلاغ سوره برائت . این سوره اعلام خیلى صریح و قاطعى است به عموم مشركین به استثناى مشركینى كه با مسلمین هم پیمان اند و پیمانشان هم مدتدار استو بر خلاف پیمان هم رفتار نكرده اند , مشركینى كه با مسلمین یا پیمان ندارند یا اگر پیمان دارند بر خلاف پیمان خودشان رفتار كرده اند و قهرا پیمانشان نقض شده است . اعلام سوره برائت این است كه على ( ع ) بیاید در مراسم حج در روز عید قربان كه مسلمین و مشركین همه جمع هستند , به همه مشركین اعلام كند كه از حالا تا مدت چهار ماه شما مهلت دارید و آزاد هستید هر تصمیمى كه مى خواهید بگیرید . اگر اسلام اختیار كردید یا از این سرزمین مهاجرت كردید , كه هیچ , و الا شما نمى توانید در حالى كه مشرك هستید در اینجا بمانید . ما دستور داریم شما را قلع و قمع كنیم به كشتن , به اسیر كردن , به زندان انداختن و به هر شكل دیگرى . در تمام این چهار ماه كسى متعرض شما نمى شود . این چهار ماه مهلت است كه شما درباره خودتان فكر بكنید . این سوره با كلمه[ ( برائه](( 2 ) شروع مى شود : & برائه من الله و رسوله الا الذین عاهدتم من المشركین & . اعلام عدم تعهد استاز طرف خدا و از طرف پیغمبر خدا در مقابل مردم مشرك و در آیات بعد تصریح مى كند همان مردم مشركى كه شما قبلا با آنها پیمان بسته اید و آنها نقض پیمان كرده اند. على ( ع ) آمد در مراسم حج شركت كرد . اول در خود مكه این[ عدم تعهد ] را اعلام كرد , ظاهرا ( تردید از من است ) در روز هشتم كه حجاج حركت مى كنند به طرفعرفات ( 3 ) در یكمجمع عمومى در مسجدالحرام سوره برائت را به مشركین اعلام كرد ولى براى اینكه اعلام به همه برسد و كسى نباشد كه بى خبر بماند , وقتى كه مى رفتند به عرفات و بعد هم به منا , در مواقع مختلف , در اجتماعات مختلف هى مى ایستاد و بلند اعلام مى كرد و این اعلام خدا و رسول را با فریاد به مردم ابلاغ مى نمود . نتیجه این بود كه ایها الناس ! امسال آخرین سالى است كه مشركین با مسلمین حج مى كنند . دیگر از سال آینده هیچ مشركى حق حج كردن ندارد و هیچ زنى حق ندارد لخت و عریان طواف كند . یكى از بدعتهایى كه قریش به وجود آورده بودند این بود كه به مردم غیر قریش اعلام كرده بودند هر كس بخواهد طواف بكند حق ندارد با لباس خودش طواف بكند , باید از ما لباس عاریه كند یا كرایه كند , و اگر كسى با لباس خودش طواف مى كرد مى گفتند این لباس را تو باید اینجا صدقه بدهى یعنى به فقرا بدهى . زورگویى مى كردند . یك سال زنى آمده بود براى حج و مى خواستبا لباس خودش طواف بكند . گفتند این كار ممنوع است . باید این لباس را بكنى و لباس دیگرى را در اینجا تهیه بكنى . گفت بسیار خوب , پس لخت و عور طواف مى كنم . گفتند مانعى ندارد . آنوقت بعضیها كه نمى خواستند با لباس قریش طواف بكنند و از لباس خودشان صرف نظر بكنند , لخت و عور دور خانه كعبه طواف مى كردند . جزء اعلامها این بود كه طواف لختو عریان قدغن شد , هیچكس حق ندارد لخت و عور طواف بكند و این حرف مهملى هم كه قریش گفته اند باید از ما لباس كرایه كنید غلط است. این هم كه اگر كسى با لباس احرام خود یا غیر لباس احرام ( لباس احرام را شرط نمى دانستند ) طواف كرد باید آن را بدهد به فقرا , لازم نیست , باید نگه دارد براى خود . به هر حال امیرالمؤمنین آمد و مكرر در مكرر و در جاهاى مختلف این اعلام را به مردم ابلاغ كرد . نوشته اند آنقدر مكرر مى گفت كه صداى على ( ع ) گرفته بود , از بس كه در مواقع مختلف , هر جا اجتماعى بود این آیات را مى خواند و ابلاغ مى كرد تا یك نفر هم باقى نماند كه بعد بگوید به من ابلاغ نشد . وقتى كه على ( ع ) خسته مى شد و صدایش مى گرفت , صحابه دیگر پیغمبر مىآمدند از او نیابت مى كردند و همان آیات را ابلاغ مى نمودند . یك اختلافى میان شیعه و سنى در ابلاغ سوره برائت موجود است و آن اینكه اهل تسنن بیشترشان به این شكل تاریخ را نقل مى كنند كه پس از آنكه وحى خدا به رسول اكرم رسید كه این سوره را یا باید خودت ابلاغ كنى یا كسى از خودت , و پیغمبر على ( ع ) را مأمور ابلاغ سوره برائت كرد , على به سوى مكه آمد . تا آمد , ابوبكر مضطربشد , پرسید آیا امیرى یا رسول ؟ یعنى آیا آمده اى امیرالحاج باشى یا یك كار مخصوص دارى ؟ فرمود : نه , من یك رسالت مخصوص دارم , فقط براى آن آمده ام . پس ابوبكر از شغل خودش منفصل و معزول نشد , او كار خودش را انجام داد و على ( ع ) هم كار خودش را . ولى اقلیتى از اهل تسنن كه در[ ( مجمع البیان]( نقل شده و همه اهل تشیع مى گویند وقتى كه على ( ع ) آمد , ابوبكر به كلى از شغل خودش منفصل شد و برگشت به مدینه . تعبیر قرآن این است كه این سوره را نباید به مردم ابلاغ كند مگر خود تو یا كسى كه از تو است حجه الوداعپیامبر گرامی (ص) در سال دهم هجرت برای انجام فریضه و تعلیم مراسم حج به مکه عزیمت کرد. این بار انجام این فریضه با آخرین سال عمر پیامبر عزیز مصادف شد و از این جهت آن را «حجه الوداع» نامیدند. افرادی که به شوق همسفری و یا آموختن مراسم حج همراه آن حضرت بودند تا صد و بیست هزار تخمین زده شده اند. ;. مراسم حج به پایان رسید و پیامبر اکرم (ص) راه مدینه را, در حالی که گروهی انبوه او را بدرقه می کردند و جزکسانی که در مکه به او پیوسته بودند همگی در رکاب او بودند, در پیش گرفت. چون کاروان به پهنه بی آبی به نام «غدیرخم» رسید که در سه میلی«جحفه» قرار دارد, پیک وحی فرود آمد و به پیامبر فرمان توقف داد.پیامبر نیز دستور داد که همه از حرکت باز ایستند و بازماندگان فرا رسند. کاروانیان از توقف ناگهانی و به ظاهر بی موقع پیامبر در این منطقه بی آب, آن هم در نیمروزی گرم که حرارت آفتاب بسیار سوزنده و زمین تفتیده بود, درشگفت ماندند. مردم با خود می گفتند: فرمان بزرگی از جانب خدا رسیده است ودر اهمیت فرمان همین بس که به پیامبر مأموریت داده است که در این موقع نامساعد همه را از حرکت باز دارد و فرمان خدا را ابلاغ کند. فرمان خدا به رسول گرامی طی آیه زیر نازل شد: یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس (مائده: 67) «ای پیامبر, آنچه را از پروردگارت بر تو فرود آمده است به مردم برسان و اگر نرسانی رسالت خدای را بجا نیاورده ای ; و خداوند تو را از گزند مردم حفظ می کند. دقت در مضمون آیه ما را به نکات زیر هدایت می کند: اولاً: فرمانی که پیامبر (ص) برای ابلاغ آن مأمور شده بود آنچنان خطیر و عظیم بود که هرگاه پیامبر (بر فرض محال) در رساندن آن ترسی به خود راه می داد و آن را ابلاغ نمی کرد رسالت الهی خود را انجام نداده بود, بلکه با انجام این مأموریت رسالت وی تکمیل می شد. به عبارتی دیگر, هرگز مقصود از «ما انزل الیک» مجموع آیات قرآن و دستورهای اسلامی نیست. زیر ناگفته پیداست که هرگاه پیامبر (ص) مجموع دستورهای الهی را ابلاغ نکند رسالت خود را انجام نداده است و یک چنین امربدیهی نیاز به نزول آیه ندارد. بلکه مقصود از آن, ابلاغ امر خاصی است که ابلاغ آن مکمل رسالت شمرده می شود و تاابلاغ نشود وظیفه خطیر رسالت رنگ کمال به خود نمی گیرد. ینابراین, باید مورد مأموریت یکی از اصول مهم اسلامی باشد که با دیگر اصول و فروع اسلامی پیوستگی داشته پس از یگانگی خدا و رسالت پیامبر مهمترین مسئله شمرده شود. ثانیاً: از نظر محاسبات اجتماعی, پیامبر (ص) احتمال می داد که در طریق انجام این مأموریت ممکن است از جانب مردم آسیبی به او برسد و خداوند برای تقویت اراده او می فرماید: «و الله یعصمک من الناس». اکنون باید دید از میان احتمالاتی که مفسران اسلامی در تعیین موضوع مأموریت داده اند کدام به مضمون آن نزدیکتر است. محدثان شیعه و همچنین سی تن از محدثان بزرگ اهل تسنن بر آنند که آیه در غدیر خم نازل شده است و طی آن خدا به پیامبر (ص) مأموریت داده که حضرت علی (ع) را به عنوان «مولای مؤمنان» معرفی کند. ولایت و جانشینی امام پس از پیامبر از موضوعات خطیر و پر اهمیتی بود که جا داشت ابلاغ آن مکمل رسالت باشد و خودداری از بیان آن, مایه نقص در امر رسالت شمرده شود. همچنین جا داشت که پیامبر گرامی, از نظر محاسبات اجتماعی و سیاسی, به خود خوف و رعبی راه دهد, زیراوصایت و جانشینی شخصی مانند حضرت علی (ع) که بیش از سی و سه سال از عمر او نگذشته بود بر گروهی که ازنظر سن و سال از او به مراتب بالاتر بودند بسیار گران بود. گذشته از این, خود بسیار از بستگان همین افراد که دور پیامبر (ص) را گرفته بودند در صحنه های نبرد به دست حضرت علی (ع) ریخته شده بود و حکومت چنین فردی برمردمی کینه توز بسیار سخت خواهد بود. به علاوه, حضرت علی (ع) پسر عمو و داماد پیامبر (ص) بود و تعیین چنین فردی برای خلافت در نظر افراد کوته بین به یک نوع تعصب فامیلی حمل می شده است. ولی به رغم این زمینه های نامساعد, اراده حکیمانه خداوند بر این تعلق گرفت که پایداری نهضت را با نصب حضرت علی (ع) تضمین کند و رسالت جهانی پیامبر خویش را با تعیین رهبر و راهنمای پس از او تکمیل سازد. شرح واقعه غدیر آفتاب داغ نیمروز هجدهم ماه ذی الحجه بر سرزمین غدیر خم به شدت می تابید و گروه انبوهی که تاریخ تعداد آنهارا از هفتاد هزار تا صد و بیست هزار ضبط کرده است در آن محل به فرمان پیامبر خدا فرود آمده بودند و در انتظارحادثه تاریخی آن روز به سر می بردند, در حالی که از شدت گرما رداها را به دو نیم کرده, نیمی بر سر و نیم دیگر را زیرپا انداخته بودند. در آن لحظات حساس, طنین اذان ظهر سراسر بیابان را فرا گرفت و ندای تکبیر مؤذن بلند شد. مردم خود را برای ادای نماز ظهر آماده کردند و پیامبر نماز ظهر را با آن اجتماع پرشکوه, که سرزمین غدیر نظیر آن را هرگز به خاطرنداشت, بجا آورد و سپس به میان جمعیت آمد و بر منبر بلندی که از جهاز شتران ترتیب یافته بود قرار گرفت و باصدای بلند خطبه ای به شرح زیر ایراد کرد: «ستایش از آن خداست. از او یاری می خواهیم و به او ایمان داریم و بر او توکل می کنیم و از شر نفسهای خویش وبدی کردارهایمان به خدایی پناه می بریم که جز او برای گمراهان هادی و راهنمایی نیست ; خدایی که هر کس راهدایت کرد برای او گمراه کننده ای نیست. گواهی می دهیم که خدایی جز او نیست و محمد بنده خدا و فرستادهء اوست. هان ای مردم, نزدیک است که من دعوت حق را لبیک گویم و از میان شما بروم. و من مسئولم و شما نیز مسئول هستید. درباره من چه فکر می کنید؟ یاران پیامبر گفتند: گواهی می دهیم که تو آیین خدا را تبلیغ کردی و نسبت به ما خیر خواهی و نصیحت کردی و دراین راه بسیار کوشیدی خداوند به تو پاداش نیک بدهد. پیامبر اکرم (ص), وقتی مجدداً آرامش بر جمعیت حکمفرما شد, فرمود: آیا شما گواهی نمی دهید که جز خدا, خدایی نیست و محمد بنده خدا و پیامبر اوست ؟ بهشت و دوزخ و مرگ حق است و روز رستاخیر بدون شک فرا خواهد رسید و خداوند کسانی را که در خاک پنهان شده اند زنده خواهد کرد؟ یاران پیامبر گفتند: آری, آری, گواهی می دهیم. پیامبر (ص) ادامه داد: من در میان شما دو چیز گرانبها به یادگار می گذارم ; چگونه با آنها معامله خواهید کرد؟ ناشناسی پرسید: مقصود ازاین دو چیز گرانبها چیست ؟ پیامبر (ص) فرمود: ثقل اکبر کتاب خداست که یک طرف آن در دست خدا و طرف دیگرش در دست شماست. به کتاب او چنگ بزنیدتا گمراه نشوید. و ثقل اصغر عترت و اهل بیت من است. خدایم به من خبر داده که دو یادگار من تا روز رستاخیر از هم جدا نمی شوند. هان ای مردم, بر کتاب خدا و عترت من پیشی نگیرید و از آن دو عقب نمانید تا نابود نشوید. در این موقع پیامبر (ص) دست حضرت علی (ع) را گرفت و بالا برد, تا جایی که سفیدی زیر بغل او بر همه مردم نمایان شد و همه حضرت علی (ع) را در کنار پیامبر دیدند و او را به خوبی شناختند و دریافتند که مقصود از این اجتماع مسئله ای است که مربوط به حضرت علی (ع) است و همگی با ولع خاصی آماده شدند که به سخنان پیامبر (ص) گوش فرا دهند. پیامبر فرمود: هان ای مردم, سزاوارترین فرد بر مؤمنان از خود آنان کیست ؟ یاران پیامبر پاسخ دادند: خداوند و پیامبر او بهتر می دانند.یامبر (ص) ادامه داد: خداوند مولای من و من مولای مؤمنان هستم و بر آنها اوز خودشان اولی و سزاوارترم. هان ای مردم, «هر کس که من مولا و رهبر او هستم, علی هم مولا و رهبر اوست». رسول اکرم (ص) این جمله آخر را سه بار تکرار کرد و سپس ادامه داد: – بنا به نقل احمد بن حنبل در مسند او, پیامبر (ص) این جمله را چهار بار تکرار کرد. پروردگارا, دوست بدار کسی را که علی را دوست بدارد و دشمن بدار کسی را که علی را دشمن بدارد. خدایا, یاران علی را یاری کن و دشمنان او را خوار و ذیل گردان. پروردگارا, علی را محور حق قرار ده. سپس افزود: لازم است حاضران به غایبان خبر دهند و دیگران را از این امر مطلع کنند. هنوز اجتماع با شکوه به حال خود باقی بود که فرشته وحی فرود آمد و به پیامبر گرامی (ص) بشارت داد که خداوند امروز دین خود را تکمیل کرد و نعمت خویش را بر مؤمنان بتمامه ارزانی داشت. الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً (سوره مائده, آیه 3). در این لحظه, صدای تکبیر پیامبر (ص) بلند شد و فرمود: خدا را سپاسگزارم که دین خود را کامل کرد و نعمت خود را به پایان رسانید و از رسالت من و ولایت علی پس ازمن خشنود شد. پیامبر از جایگاه خود فرود آمد و یاران او, دسته دسته, به حضرت علی (ع) تبریک می گفتند و او را مولای خود ومولای هر مرد و زن مؤمنی می خواندند. در این موقع حساس بن ثابت, شاعر رسول خدا, برخاست و این واقعه بزرگ تاریخی را در قالب شعری با شکوه ریخت و به آن رنگ جاودانی بخشید. از چکامه معروف او فقط به ترجمه دو بیت می پردازیم: پیامبر به حضرت علی فرمود: برخیز که من تو را به پیشوایی مردم و راهنمایی آنان پس از خود برگزیدم. هر کس که من مولای او هستم, علی نیز مولای او است. مردم! بر شما لازم است از پیروان راستین و دوستداران واقعی علی باشد. فمن کنت مولاه فهذا ولیه فکونوا له اتباع صدق موالیا آنچه نگارش یافت خلاصه این واقعه بزرگ تاریخی بود که در مدارک دانشمندان اهل تسنن وارد شده است. درکتابهای شیعه این واقعه به طور گسترده تر بیان شده است. مرحوم طبرسی در کتاب احتجاج خطبه مشروحی از پیامبر (ص) نقل می کند که علاقه مندان می توانند به آن کتاب مراجعه کنند. واقعه غدیر هرگز فراموش نمی شود اراده حکیمانه خداوند بر این تعلق گرفته است که واقعه تاریخی غدیر در تمام قرون و اعصار, به صورت زنده دردلها و به صورت مکتوب در اسناد و کتب, بماند و در هر عصر و زمانی نویسندگان اسلامی در کتابهای تفسیر و حدیث و کلام و تاریخ از آن سخن بگویند و گویندگان مذهبی در مجالس وعظ و خطابه درباره آن داد سخن دهند و آن را ازفضایل غیر قابل انکار حضرت علی (ع) بشمارند. نه تنها خطبا و گویندگان, بلکه شعرا و سرایندگان بسیاری از این واقعه الهام گرفته اند و ذوق ادبی خود را از تأمل در زمینه این حادثه و از اخلاص نسبت به صاحب ولایت مشتعل ساخته اند و عالیترین قطعات را به صورت های گوناگون و به زبانهای مختلف از خود به یادگار نهاده اند. از این جهت, کمتر واقعه تاریخی همچون رویداد غدیر مورد توجه دانشمندان, اعم از محدث و مفسر و متکلم وفیلسوف و خطیب و شاعر و مورخ و سیره نویس, قرار گرفته است و تا این اندازه درباره عنایت مبذول شده است. یکی از علل جاودانی بودن این حدیث, نزول دو آیه از آیات قرآن کریم درباره این واقعه است و تا روزی که قرآن باقی است این واقعه تاریخی نیز باقی خواهد بود و از خاطرها محو نخواهد شد. جامعه اسلامی در اعصار دیرینه آن را یکی از اعیاد مذهبی می شمرده اند و شیعیان هم اکنون نیز این روز را عیدمی گیرند و مراسمی را که در دیگر اعیاد اسلامی بر پا می دارند در این روز نیز انجام می دهند. از مراجعه به تاریخ به خوبی استفاده می شود که روز هجدهم ذی الحجه الحرام در میان مسلمانان به نام روز عیدغدیر معروف بوده است, تا آنجا که ابن خلکان درباره مستعلی بن المستنصر می گوید: در سال 487هجری در روز عیدغدیر که روز هجدهم ذی الحجه الحرام است مردم با او بیعت کردند. و العبیدی درباره المستنصر بالله می نویسد: وی در سال 487هجری, دوازده شب به آخر ماه ذی الحجه باقی مانده بود که درگذشت. این شب همان شب هجدهم ذی الحجه, شب عید غدیر است. نه تنها ابن خلکان این شب را شب عید غدیر می نمامد, بلکه مسعودی و ثعالبی نیز این شب را از شبهای معروف در میان امت اسلامی شمرده اند. ریشه این عید اسلامی به خود روز غدیر باز می گردد, زیرا در آن روز پیامبر (ص) به مهاجرین و انصار, بلکه به همسران خود, دستور داد که بر علی (ع) وارد شوند و به او در مورد چنین فضیلت بزرگی تبریک بگویند. زید بن ارقم می گوید: نخستین کسانی از مهاجرین که با علی دست دادند ابوبکر, عمر, عثمان, طلحه و زبیر بودند و مراسم تبریک وبیعت تا مغرب ادامه داشت. در اهمیت این رویداد تاریخی همین اندازه کافی است که صدو ده نفر صحابی حدیث غدیر را نقل کرده اند. البته این مطلب به معنی آن نیست که از گروه زیاد تنها همین تعداد حادثه را نقل کرده اند, بلکه تنها در کتابهای دانشمندان اهل تسنن نام صدو ده تن به چشم می خورد. درست است که پیامبر (ص) سخنان خود را در اجتماع صد هزار نفری القاء کرد, ولی گروه زیادی از آنان از نقاط دور دست حجاز بودند و از آنان حدیثی نقل نشده است. گروهی از آنان نیزکه این واقعه را نقل کرده اند تاریخ موفق به درج آن نشده است و اگر هم درج کرده به دست ما نرسیده است. در قرن دوم هجری, که عصر «تابعان» است, هشتاد و نه تن از آنان, به نقل این حدیث پرداخته اند. راویان حدیث در قرنهای بعد همگی از علما و دانشمندان اهل تسنن هستند و سیصد و شصت تن از آنان این حدیث را در کتابهای خود آورده اند و گروه زیادی به صحت و استواری آن اعتراف کرده اند. در قرن سوم نود و دو دانشمند, در قرن چهارم چهل و سه, در قرن پنجم بیست و چهار, در قرن ششم بیست, درقرن هفتم بیست و یک, در قرن هشتم هجده, در قرن نهم شانزده, در قرن دهم چهارده, در قرن یازدهم دوازده, در قرن دوازدهم سیزده, در قرن سیزدهم دوازده و در قرن چهاردهم بیست دانشمند این حدیث را نقل کرده اند. گروهی نیز تنها به نقل حدیث اکتفا نکرده اند بلکه درباره اسناد و مفاد آن مستقلاً کتابهایی نوشته اند. طبری, مورخ بزرگ اسلامی, کتابی به نام «الولایه فی طریق حدیث الغدیر» نوشته, این حدیث را از متجاوز از هفتادطریق از پیامبر (ص) نقل کرده است. ابن عقده کوفی در رساله «ولایت» این حدیث را از صد و پنج تن نقل کرده است. ابوبکر محمد بن عمر بغدادی, معروف به جعانی, این حدیث را از بیست و پنج طریق نقل کرده است. تعداد کسانی که مستقلاً پیرامون خصوصیات این واقعه تاریخی کتاب نوشته اند بیست و شش نفر است. دانشمندان شیعه درباره این واقعه بزرگ کتابهای ارزنده ای نوشته اند که جامعتر از همه کتاب تاریخی «الغدیر» است که به خامه توانای نویسنده نامی اسلامی علامه مجاهد مرحوم آیه الله امینی نگارش یافته است و در تحریر این بخش از زندگانی امام (ع) از این کتاب شریف استفاده فراوانی به عمل آمد بیعت مردانپس از پایان خطبه، مردم به سوی پیامبر و امیرالمؤمنین صلوات الله علیهما و آلهما هجوم آورند، و با ایشان به عنوان بیعت دست می دادند، و هم به پیامبر و هم به امیرالمؤمنین علیهما السلام تبریک و تهنیت می گفتند، و پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم هم می فرمودند: اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی فَضَّلَنَا عَلَى جَمِیعِ الْعَالَمِین‏.عبارت تاریخ چنین است: پس از اتمام خطبه، صدای مردم بلند شد که: آری، شنیدیم و طبق فرمان خدا و رسول با قلب و جان و زبان و دستمان اطاعت می کنیم. بعد به سوی پیامبر و امیرالمومنین صلوات الله علیهما و آلهما ازدحام کردند و برای بیعت سبقت می گرفتند و با ایشان دست بیعت می دادند. برای آنکه رسمیت مسئله محکم تر شود، وآن جمعیت انبوه بتوانند مراسم بیعت را به طور منظم و برنامه ریزی شده ای انجام دهند، پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دستور دادند تا دو خیمه برپا شود. یکی را مخصوص خودشان قرار دادند تا در آن جلوس نمایند، و امر کردند تا مردم جمع شوند.پس از آن مردم دسته دسته در خیمه پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم حضور می یافتند و با آن حضرت بیعت نموده و به او تبریک و تهنیت می گفتند. سپس در خیمه مخصوص امیرالمومنین علیه السلام حاضر می شدند و به عنوان امام و خلیفه بعد از پیامبرشان با او بیعت می کردند و به عنوان امیرالمومنین بر او سلام می کردند، و این مقام والا را به آن حضرت تبریک و تهنیت می گفتند.نکته قابل توجهی که در هیچیک از پیروزی های پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم – چه در جنگها و چه سایر مناسبتها و حتی فتح مکه – سراغ نداریم، این است که حضرت در روز غدیر مکرر می فرمود:به من تبریک بگویید، به من تهنیت بگویید، زیرا خداوند مرا به نبوت و اهل بیتم را به امامت اختصاص داده است .و این نشانه فتح بزرگ و در هم شکستن کامل سنگرهای کفر و نفاق است.برنامه بیعت و تهنیت تا سه روز ادامه داشت، و این مدت را حضرت در غدیر اقامت داشتند.بسیار بجاست که در این مقطع به قطعه جالبی از تاریخ این بیعت اشاره کنیم: اولین کسانی که در غدیر با امیرالمؤمنین علیه السلام بیعت نمودند و خود را از دیگران جلو انداختند همانهایی بودند که زودتر از همه آنرا شکستند و پیش از همه پیمان خود را زیر پا گذاشتند. آنان عبارت بودند از: ابوبکر، عمر، عثمان، طلحه و زبیر، که بعد از پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم یکی پس از دیگری رو در روی امیرالمؤمنین علیه السلام ایستادند. جالبتر اینکه عمر بعد از بیعت این کلمات را بر زبان می راند:افتخار برایت باد، گوارایت باد ای پسر ابی طالب، خوشا به حالت ای ابا الحسن، اکنون تو مولای من و مولای هر مرد و زن مومنی شده ای!نکته دیگری که بار دیگر چهره دو رویان را روشن ساخت این بود که پس از امر پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم همه مردم بدون چون و چرا با امیرالمؤمنین علیه السلام بیعت می کردند، ولی ابوبکر و عمر با آنکه پیش از همه خود را برای بیعت به میان انداخته بودند قبل از بیعت به صورت اعتراض گفتند: آیا این امر از طرف خداوند است یا از طرف رسولش (یعنی: از جانب خود می گویی)؟ حضرت فرمودند: از طرف خدا و رسولش است، و نیز فرمودند: آری حق است از طرف خدا و رسولش که علی امیرالمؤمنین استبیعت زنانپیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دستور دادند تا ظرف آبی آوردند، و پرده ای زدند که نیمی از ظرف آب در یک سوی پرده و نیم دیگر آن در سوی دیگر قرار بگیرد، تا زنان با قرار دادن دست خود در یک سوی آب، و قرار دادن امیرالمومنین علیه السلام دستشان را در سوی دیگر با حضرت بیعت کنند؛ به این صورت بیعت زنان هم انجام گرفت.همچنین دستور دادند تا زنان هم به حضرتش تبریك و تهنیت بگویند، و این دستور را درباره همسران خویش مؤكد داشتند.یادآور می شود كه بانوی بزرگ اسلام حضرت فاطمه زهرا علیها السلام از حاضرین در غدیر بودند. همچنین كلیه همسران پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم در آن مراسم حضور داشتند عمامه سحابپیامبر صلی الله علیه و اله و سلم در این مراسم عمامه خود را كه سحاب نام داشت، به عنوان تاج افتخار بر سر امیرالمومنین علیه السلام قرار دادند و انتهای عمامه را بر دوش آن حضرت آویزان نمودند و فرمودند: عمامه تاج عرب است.خود امیرالمومنین در این باره چنین فرموده اند:پیامبر در روز غدیرخم عمامه ای بر سرم بستند و یك طرفش را بر دوشم آویختند و فرمودند: خداوند در روز بدر و حنین، مرا بوسیله ملائكه ای كه چنین عمامه ای به سر داشتند یاری نمود ظهور جبرئیل در غدیرمسئله دیگری كه پس از خطبه پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم پیش آمد و بار دیگر حجت را بر همگان تمام كرد، این بود كه مردی زیبا صورت و خوشبوی را دیدند كه در كنار مردم ایستاده بود و می گفت:بخدا قسم، روزی مانند امروز هرگز ندیدم. چقدر كار پسر عمویش را مؤكد نمود، و برای او پیمانی بست كه جز كافر به خداوند و رسولش آنرا برهم نمی زند. وای بر كسی كه پیمان او را بشكند.در اینجا عمر نزد پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم آمد و گفت: شنیدی این مرد چه گفت؟! حضرت فرمودند: آیا او را شناختی؟ گفت: نه. حضرت فرمودند:او روح الامین جبرئیل بود. تو مواظب باش این پیمان را نشكنی، كه اگر چنین كنی خدا و رسول و ملائكه و مومنان از تو بیزار خواهند بود معجزه غدیر، امضای الهیواقعه عجیبی كه به عنوان یك معجزه، امضای الهی را بر خط پایان غدیر ثبت كرد جریان حارث فهری بود. در آخرین ساعات از روز سوم، او به همراه دوازده نفر از اصحابش نزد پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم آمد و گفت:ای محمد! سه سوال از تو دارم: آیا شهادت به یگانگی خداوند و پیامبری خودت را از جانب پروردگارت آورده ای یا از پیش خود گفتی؟ آیا نماز و زكات و حج و جهاد را از جانب پروردگار آورده ای یا از پیش خود گفتی؟ آیا این علی بن ابی طالب كه گفتی ٍّ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاه‏ ; از جانب پروردگار گفتی یا از پیش خود گفتی؟حضرت در جواب هر سه سوال فرمودند:خداوند به من وحی كرده است و واسطه بین من و خدا جبرئیل است و من اعلان كننده پیام خدا هستم و بدون اجازه پروردگارم خبری را اعلان نمی كنم.حارث گفت:خدایا اگر آنچه محمد می گوید حق و از جانب توست سنگی از آسمان بر ما ببار یا عذاب دردناكی بر ما بفرست.و در روایت دیگر چنین است:خدایا، اگر محمد در آنچه می گوید صادق و راستگو است شعله ای از آتش بر ما بفرست.همینكه سخن حارث تمام شد و براه افتاد خداوند سنگی را از آسمان بر او فرستاد كه از مغزش وارد شد و از دُبُرش خارج گردید و همانجا او را هلاك كرد. در روایت دیگر: ابر غلیظی ظاهر شد و رعد و برقی بوجود آمد و صاعقه ای رخ داد و آتشی فرود آمد و همه دوازده نفر را سوزانید.بعد از این جریان، آیه سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِع (1) ‏ لِلْكافِرینَ لَیْسَ لَهُ دافِعٌ (2) ; نازل شد. پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم به اصحابشان فرمودند: آیا دیدید و شنیدید؟ گفتند: آری.و با این معجزه، بر همگان مسلم شد كه غدیر از منبع وحی سرچشمه گرفته و یك فرمان الهی است. پایان مراسم غدیربدین ترتیب پس از سه روز، مراسم پایان پذیرفت و آن روزها به عنوان ایام الولایه در ذهنها نقش بست. گروهها و قبائل عرب، هر یک با دنیایی از معارف اسلام، پس از وداع با پیامبرشان و معرفت کامل به جانشین او راهی شهر و دیار خود شدند، و پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم عازم مدینه گردید.خبر واقعه غدیر در شهرها منتشر شد و به سرعت شایع گردید و به گوش همگان رسید، و بدینگونه خداوند حجتش را بر مردم تمام کرد الف) دین‏باورى (دینه) پیامبر گرامى اسلام را «سید الناس ودیان العرب‏»مى‏خواندند. على ابن‏ابى‏طالب(ع) را نیز با این وصف ستوده‏اند: «كان برخى دین را به معناى طاعت و گروهى به معناى هر آنچه باآن بندگى خدا مى‏شود (7) ، مى‏دانند. برخى از كوتاه‏نظران كه با نگرش مادى به‏مسایل پیرامون خود مى‏نگرند، معتقدند كه: «چون آمنه قبل از ظهور اسلام مى‏زیسته نمى‏تواند مؤمن باشد و از زنان مشرك به‏شمار مى‏آید.» اما مورخان و پژوهشگران شیعه بر این باورند كه پدران و مادران‏پیامبر ایمان داشتند. آنها براى اثبات این مطلب به سخن پیامبر(ص) استنادكرده‏اند كه مى‏فرماید: «لم یزل ینقلنى الله من اصلاب الشامخه الى الارحام‏المطهرات حتى اخرجنى الى عالمكم هذا و لم یدسننى دنس الجاهلیه; (8) خداوندهمواره مرا از پشتهاى پاك به رحمهاى پاك منتقل مى‏ساخت تا اینكه به این دنیاى‏شما آمدم و هرگز به افكار و ناپاكیهاى جاهلیت آلوده نشدم.» از این حدیث‏شریف، كه با عبارات مختلف بیان شده است، پاكى وجود آمنه و طهارت فكرى اوثابت مى‏شود. بسیارى از دانشمندان اهل سنت ایمان آمنه را بیان كرده، براى‏اثبات این امر از روایت زیر استفاده كرده‏اند: «كعب الاحبار به معاویه گفت: من در هفتاد و دو كتاب خوانده‏ام كه فرشتگان، جزبراى مریم و آمنه بنت وهب براى ولادت هیچ پیامبرى به زمین نیامدند و جز براى‏مریم و آمنه، براى هیچ زنى حجابهاى بهشتى را برپا نساختند.» (9) «واقدى‏» وگروهى از دانشمندان اهل سنت، پس از ذكر حدیث فوق، مى‏گویند: خداوند متعال‏هرگز زن كافره را در برابر زن با ایمانى مانند مریم(ع) قرار نمى‏دهد. اگرآمنه ایمان نداشت، هرگز مقامات مریم(ع) براى او به وجود نمى‏آمد. زیرا بین‏ایمان و كفر فاصله بسیار است و هرگز این دو جمع نمى‏شوند. (10) شیخ صدوق نیزدر «اعتقادات‏» خود مى‏فرماید: «اعتقادنا فى آباء النبى انهم مسلمون من آدم‏الى ابیه و اباطالب و كذا آمنه بنت وهب ام رسول الله(ص) (11) اعتقاد ما این‏است كه پدران پیامبر(ص) از آدم تا عبدالله و ابوطالب و همچنین آمنه، مادرپیامبر، مسلم بوده‏اند.   ادامه خواندن مقاله مردم مدينه ورسول اكرم(ص)

نوشته مقاله مردم مدينه ورسول اكرم(ص) اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


مقاله نگاهي به مباني جريان سودگرايي از ديدگاه جاتن استوارت ميل

$
0
0
 nx دارای 15 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : نگاهی به مبانی جریان سودگرایی از دیدگاه جاتن استوارت میل چکیده:در این گزارش رسمی بر آن است که با بررسی اجمالی و گذرا بر ساختار اندیشه ی جان استیوارت میل و معرفت شناسی او نسبت به جایگاه چیستی و چگونگی مبحث فایده گرایی در نظام اندیشه ای او ارجاعاتی فراهم شود و به سوالاتی چون سعادت چه کسی را باید مدنظر داشت: برخی مربوط به ماهیت وظیفه ی اخلاقی هستند، یعنی آیا باید همیشه سعی کنیم تا حداکثر ممکن سعادت را پدید آوریم یا اینکه وظیفه این است که براساس قواعدی زندگی کنیم که در اکثر موارد سبب افزایش سعادت می شوند، برخی مربوط به تعریف سعادت اندیشی سعادت عبارت است از برطرف شدن نیازها یا برآورده شدن علایق و منابع و یا داشتن لذت و بهره ی بسیار یا ارضای امیال؟ وبا توجه به مبادله کیفیت و کمیت، پاسخ داده شود، بدین ترتیب بخش اول به بیان تعریف فایده گرایی و دستور العمل اساسی اصالت سود و مختصری از مبانی نظری و افکار این فیلسوف اخلاق می پردازد، در بخش دوم فایده گرایی کیفی از دیدگاه میل در مقابل فایده گرایی کمی نبتام که میل در جهت تصیح و تکمیل آن برآمده کاوش می شود در بخش سوم فایده گرایی عمل محور و قاعده محور و تفاوت گونه های فایده گرایی قاعده محور را بررسی نموده و در بخش چهارم فاعل و مسئولیت اصلی و اولیه هر فاعل اخلاقی و توجه به ملاک اخلاقی را از نظر می گذراینم. و در بخش پنجم و پایانی فایده گرایی ایده آل و روانشناسانه و فایده گرایی لیبرال و در نهایت گزارش با بیان پاره ای از انتقادات و جمع بندی و نتیجه گیری موضوع پایان می پذیرد. کلید واژگان:جان استیوارن میل، سودگرایی- سودگرایی کیفی و کمی، سودگرایی ناظر به قاعده آرمانی، سودگرایی ناظر به قاعده واقعی، عمل محور، قاعده محور، نتیجه، لذت. مقدمه:آنچه میل به دنبالش بود روایتی بود از فایده گرایی که بتواند تذهیب اخلاقی و پیچیدگی فلسفس را با آزمونی عینی در مورد اخلاقی بودن هر عملی تلفیق کند و این تلفیق را در آموزه ای لذات عالی و دانی که اساساً روایتی ساخته و پرداخته ای از روایت پدرش بود یافت و این آموزه را بار نخست در کتاب «فایده گرایی» مطرح کرد، در این کتاب او این اندیشه را پیش کشید که آرمان گرایانی که به دنبال خیر بشر هستند باز به دنبال خیر خودشانند، اما لذتی از مرتبه ای بالاتر و انسان فرهیخته ای که با انتخابی میان لذتی مهذب چون شعر و لذتی خشن چون آبخو نوشی رو به روست همیشه آن لذت مهذب را ارجع میدارد، بنابراین او در ان عبارت مشهورش می نویسد: «بهتر آنکه سقراطی ناراضی باشی تا احمقی راضی». میل به عدم کفایت و نارسایی روانشناسی مبتنی بر خودپرستی نبتام و اخلاقی که از آن نتیجه شد پی برد. میل گمان دارد فایده مرجع نهایی در مورد همه ی مسائل اخلاقی است، به شرطی که این فایده، فایده در وسیعترین معنایش باید که مبتنی بر منابع دائمی انسان در مقام موجودی پیشرفغت خواه است. فرش بر این است که اصل فایده معیار سنجش خوشبختی براساس واحد لذت و درد است تا بتوان ترجیهی عینی برای مداخله در درک و برداشت فرد از خیر خودش عرضه کرد. مجموعه اعمالی که خوشبختی را ارتقاء می دهند کاملاً ممکن است به ناچار آزادی فرد را قربانی خیر بزرگتر کل کنند. فایده گرایی نظریه ای پیامد گرایانه است: خوب یو بدی هر عملی در پیامدهایی است که از نظر لذتع و درد دارد، اینکه گفته می شود دفتار من ربطی به شما ندارد هر چند ممکن است شما یا دیگرانی را پریشان خاطر کند، درواقع قائل شدن به استثنایی بر قاعده ی فایده است، میل می گوید ما نباید در کار فردی صرفاً به دلیل اینکه مست است دخالت کنیم، مگر آنکه مستی او بر دیگران اثر گذار باشد، مثلاً فرد شراب تیز متعهدی ممکن است از دیدن فردی مست چنان حالت بیزاری جسمانی پیدا کند که معادل دردی شدید باشد و کل جامعه ای که مخالف مصرف الکل است ممکن است دست به اقداماتی علیه مصرف آن بزند تا بیشترین خوشی را برای بیشترین تعداد تامین کند، اما میل پاسخی فایده گرایانه به این هر دونکته و ایراد دارد. او با تاکید بر اینکه توسل او به فایده در وسیعتر ین معنایش است که مبتنی بر منافع دائمی انسان در مقام موجودی پیشرفت خواه است، آشکارا به همان روایت پدرش از آموزه ای فایده متوسل می شود تا روایت نبتام ، میل معتقد است اصل فایده سهم بزرگی در شکل دادن به آموزه های اخلاقی داشته است، حتی آموزه ی کسانی که با تحقیر تمام منکر اعتبار آن می شوند. فایده گرایی1- «فایده گرایی» که معادل انگلیسی آن ریشه ای لاتینی به معنای سودمندی دارد، نظریه ای در فلسفه ی اخلاق است که برای انسان ها حداکثر سود عددی و کمی را توصیه می کند، از این رو این مکتب یک نظام ارزشی و شکلی از نتیجه گرایی و مطلق گرایی است، البته چیزی که مدنظر فایده گرایان است نه صرفاً سود و لذت که ممکن است خوشبختی یا سعادت باشد و حتی پاره ای دیگر از نظریه های فایده گرایی در جستجوی دیگر اهداف و ارزشها هستند. از این رو اگر تصور کنیم فایده گرایان همه به دنبال فایده یا سود و لذت بیشتر هستند ره به خطا برده ایم. میل در میان فایده گرایان از آن بابت معروف است که به شادی فرهنگی و معنوی به عنوان شادی ای فراتر و برتر از شادی جسمانی توجه نشان می دهد و در اثر معرفش با عنوان «فایده گرایی» از این بحث می کند که فایده گرایی مستلزم آن است که نظام سیاسی «اصل آزادی» را تایید کند، یعنی هر فرد دارای حداقل آزادی ممکن باشد، البته تا جایی که به آزادی دیگران خللی وارد نکند و به این گونه این فرد بتواند شادی اش را به حداکثر برساند. فایده گرایی کلاسیک میل و نبتام تصوری گسترده از نتیجه گرایی را بوجود آورد. درنتیجه تعاریف درست از فایده گرایی و نتیجه گرایی و تفاوت میان این دو به هیچ عنوان مشخص نیستند و حتی بسیاری از فیلسوفان نیز نمی توانند این دو را به تمامی از یکدیگر جدا نمایند. با دیگر سودگرایان می شود. میل از انسان دارای ساختهای اخلاقی اکتسابی و دارای ویژگی های ذاتی گزینش گری، «انسان چندبعدی» را به نمایش گذاشت، انسانی که به راحتی می تواند به وسیله ی آموزش به فضایل اخلاقی دست یابد و در عین آزاد بودن، اخلاقی باشد و بالاخره از ساطگار کردن اصالت فایده و لیبرالیسم ترکیب اخلاقی فایده گرایی کیفی را بوجود آورد، اخلاقی که از غنی سازی سودگرایی کلاسیک به وجود آمد. “منفعت برای انسان در نقش موجود مترقی” عبارتی است که نماینده ی نظام فکری ملبس به هنر میل است. پیش فرضهای میل انسان بسی والاتر از آن بود که انسان را موجودی لذت گرا و منفعل بپندارد. انسان از نظر میل، موجودی مترقی و تابع نظام اخلاقی بود که «منفعت» در آن همتای «پیشرفت» است. میل در بیان پیچیده تری از منفعت با تاکیدی که بر شخصیت انسان داشت معنای گسترده تر را انتخاب کرد و از عناصر ترقی سخن گفت. تحلیل بیان پیچیده ی میل نشان می دهد که دانایی، آزادی و همدلی اجتماعی، عناصر اصلی پیشرفت هستند که هسته ی فایده گرایی ایده آل، فایده گرایی لیبرال و فایده گرایی روانشناسانه را تشکیل می دهند و به شکل فایده گرایی کیفی عرضه می شوند. میل با فایده گرایی کیفی که یه یک معنا معنوی است، چرا که در مقابل سودگرایی مادی که گمان دارد از همه چیز می توان محاسبه ی کمی داشت قرار دارد، از مفهوم خیر تقلیل یافته به بعد کمی دور شد ولی در همین دنیای انسانی خیر را جست. او با رجوع به فرد، رهیافتی جدا از دیگر سودگرایان پیش گرفت، هر چند خودگرایی میل این ضعف را داشت که به صورتی انتزاعی، خرد بریده از جمع را تصور می کرد و میل متهم شد که مفهوم کامل پیوند داخلی موجودات اجتماعی را درست تشخیص نداده است. ولی او این امتیاز را داشت که به حقوق فردی پرداخت و یک اصل اساسی اخلاق یعنی «حق» را که در قالب فایده گرایی کیفی تعریف شده بود، روشن تر ساخت. اساس دستورات میل در این موضوع مانند کلیه ی تحقیقاتش حس و تجربه است و بنابراین مصلحت زندگانی را بنیاد اخلاق می داند و معتقد است که حس اخلاقی امری فطری نیست و به تجربه است. 2- دستور عنل اساسی اصالت سود: “بیشترین شادکامی برای بیشترین یا خیر را برای همگان به حداکثر برسان”، این عبارت کشفی بزرگ بود که تصادفاً جرمی نبتام(1832-1748) پدر خوانده ی سودگرایان از خبروه ی جوزف پرستیلی به امانت گرفت و با این عبارت اصول نبتام در زمینه ی اخلاق به طور کلی معین شد. میل سودگرایی را گذشته از دکترین اخلاقی مورد قبول خود، تا حد مذهب که چیزی جز بهترین اخلاق بشری نیست می ستاید و از آنجایی که جرمی نبتام را به عنوان رهبر و راهنمای آموزه ی سودگرایی می شناسیم، همواره این آموزه شاخص و معیاری برای شناسایی اخلاق وی و چه بسا مایه ی تنویر افکار و نظرات آنها بوده است. میل به عنوان کمی از مطرح ترین سودگرایان که در مکتب اخلاقی نبتام رشد یافته، به دنبال غنی سازی دو اصل منفعت نبتام با اصل فایده ای خود بود و به واسطه ی اصل فایده که اصل بنیادین اخلاق را اصل نمایی می داند درصدد است یک استاندارد اخلاقی یا به بیان دیگر معیاری برای سنجش درستی و نادرستی اعمال را با هدف مشخص کردن زندگی خوب در راه درست آن برای خود ارائه دهد و نام اصل فایده ی خود را تئوری خوشتی (Theory of happiness) می نهدو د لذت طلبی را بنیان نظریه اش قرار می دهد: «آن فلسفه ی زندگی که این نظزیه ی اخلاقی بر آن مبتنی است.» این است که لذت و فراغت از درد، تنها چیزهای مطلوبی هستند که می توانند هدف آدمی باشند و همه ی چیزهای مطلوب. یا به این دلیل مطلوبند که لذتی در آنها نهفته یا چون می توانند پیله ای برای ارتقای لذت و پیشگیری از درد باشند. همچنین می گوید: آیینی که فایده یا اصل بیشترین شادکامی را بنیان خود قرار می دهد می گوید اعمال درستند اگر در جهت ارتقای شادکامی باشند و نادرستند اگر در جهت به بارآوردن تلخکامی باشند، منظور از شادکامی لذت است و نبودن درد و منظور از تلخکامی درد است و فقدان لذت. در اینجا صرفاً با آن نوع نظریه های نتیجه گرا شرو کار داریم که ارزش نگر نیز هستند و بر این باور استوارند که ارزش نتایج اعمال تعیین کننده ی درستی یا نادرستی آنهاست(موضعی غایت نگرانه). این اندیشه در ساده ترین شکلش گویای آن است که اعمالی را که بر این مقدور است سبک و سنگین کن، آنگاه علمی را انتخاب کن که بهترین نتایج را به بار می آورد در این صورت آن عمل از حیث اخلاقی درست خواهد بود. نگاهی به مبانی جریان سودگرایی از دیدگاه جاتن استوارت میل 1 چکیده2 مقدمه3 فایده گرایی4 دستورالعمل عمل اساسی اصالت سود5 فایده گرایی کیفی به عنوان آلتر نایتویی برای فایده گرایی کمی6 فایده گرایی عمل محور و قاعده محور7 تفاوت گونه های فایده گرایی8 فایده گرایی ناظر به قاعده ی واقعی و فایده گرایی ناظر به قاعده ی آرمانی9 نطریه های اخلاقی فاعل محور در مقابل نظریه های اخلاقی مثل محور یا نتیجه گرایانه10 فایده گرایی ایده آل11 فایده گرایی روان شناسانه12 فایده گرایی لیبرال13 چندین نقد بر اخلاق فایده گرایی جان استوارن میل و پاسخ میل به آن14 نتیجه گیری15 منابع چکیده:در این گزارش رسمی بر آن است که با بررسی اجمالی و گذرا بر ساختار اندیشه ی جان استیوارت میل و معرفت شناسی او نسبت به جایگاه چیستی و چگونگی مبحث فایده گرایی در نظام اندیشه ای او ارجاعاتی فراهم شود و به سوالاتی چون سعادت چه کسی را باید مدنظر داشت: برخی مربوط به ماهیت وظیفه ی اخلاقی هستند، یعنی آیا باید همیشه سعی کنیم تا حداکثر ممکن سعادت را پدید آوریم یا اینکه وظیفه این است که براساس قواعدی زندگی کنیم که در اکثر موارد سبب افزایش سعادت می شوند، برخی مربوط به تعریف سعادت اندیشی سعادت عبارت است از برطرف شدن نیازها یا برآورده شدن علایق و منابع و یا داشتن لذت و بهره ی بسیار یا ارضای امیال؟ وبا توجه به مبادله کیفیت و کمیت، پاسخ داده شود، بدین ترتیب بخش اول به بیان تعریف فایده گرایی و دستور العمل اساسی اصالت سود و مختصری از مبانی نظری و افکار این فیلسوف اخلاق می پردازد، در بخش دوم فایده گرایی کیفی از دیدگاه میل در مقابل فایده گرایی کمی نبتام که میل در جهت تصیح و تکمیل آن برآمده کاوش می شود در بخش سوم فایده گرایی عمل محور و قاعده محور و تفاوت گونه های فایده گرایی قاعده محور را بررسی نموده و در بخش چهارم فاعل و مسئولیت اصلی و اولیه هر فاعل اخلاقی و توجه به ملاک اخلاقی را از نظر می گذراینم.و در بخش پنجم و پایانی فایده گرایی ایده آل و روانشناسانه و فایده گرایی لیبرال و در نهایت گزارش با بیان پاره ای از انتقادات و جمع بندی و نتیجه گیری موضوع پایان می پذیرد. کلید واژگان:جان استیوارن میل، سودگرایی- سودگرایی کیفی و کمی، سودگرایی ناظر به قاعده آرمانی، سودگرایی ناظر به قاعده واقعی، عمل محور، قاعده محور، نتیجه، لذت. مقدمه:آنچه میل به دنبالش بود روایتی بود از فایده گرایی که بتواند تذهیب اخلاقی و پیچیدگی فلسفس را با آزمونی عینی در مورد اخلاقی بودن هر عملی تلفیق کند و این تلفیق را در آموزه ای لذات عالی و دانی که اساساً روایتی ساخته و پرداخته ای از روایت پدرش بود یافت و این آموزه را بار نخست در کتاب «فایده گرایی» مطرح کرد، در این کتاب او این اندیشه را پیش کشید که آرمان گرایانی که به دنبال خیر بشر هستند باز به دنبال خیر خودشانند، اما لذتی از مرتبه ای بالاتر و انسان فرهیخته ای که با انتخابی میان لذتی مهذب چون شعر و لذتی خشن چون آبخو نوشی رو به روست همیشه آن لذت مهذب را ارجع میدارد، بنابراین او در ان عبارت مشهورش می نویسد: «بهتر آنکه سقراطی ناراضی باشی تا احمقی راضی». میل به عدم کفایت و نارسایی روانشناسی مبتنی بر خودپرستی نبتام و اخلاقی که از آن نتیجه شد پی برد. میل گمان دارد فایده مرجع نهایی در مورد همه ی مسائل اخلاقی است، به شرطی که این فایده، فایده در وسیعترین معنایش باید که مبتنی بر منابع دائمی انسان در مقام موجودی پیشرفغت خواه است. فرش بر این است که اصل فایده معیار سنجش خوشبختی براساس واحد لذت و درد است تا بتوان ترجیهی عینی برای مداخله در درک و برداشت فرد از خیر خودش عرضه کرد. مجموعه اعمالی که خوشبختی را ارتقاء می دهند کاملاً ممکن است به ناچار آزادی فرد را قربانی خیر بزرگتر کل کنند. فایده گرایی نظریه ای پیامد گرایانه است: خوب یو بدی هر عملی در پیامدهایی است که از نظر لذتع و درد دارد، اینکه گفته می شود دفتار من ربطی به شما ندارد هر چند ممکن است شما یا دیگرانی را پریشان خاطر کند، درواقع قائل شدن به استثنایی بر قاعده ی فایده است، میل می گوید ما نباید در کار فردی صرفاً به دلیل اینکه مست است دخالت کنیم، مگر آنکه مستی او بر دیگران اثر گذار باشد، مثلاً فرد شراب تیز متعهدی ممکن است از دیدن فردی مست چنان حالت بیزاری جسمانی پیدا کند که معادل دردی شدید باشد و کل جامعه ای که مخالف مصرف الکل است ممکن است دست به اقداماتی علیه مصرف آن بزند تا بیشترین خوشی را برای بیشترین تعداد تامین کند، اما میل پاسخی فایده گرایانه به این هر دونکته و ایراد دارد. او با تاکید بر اینکه توسل او به فایده در وسیعتر ین معنایش است که مبتنی بر منافع دائمی انسان در مقام موجودی پیشرفت خواه است، آشکارا به همان روایت پدرش از آموزه ای فایده متوسل می شود تا روایت نبتام ، میل معتقد است اصل فایده سهم بزرگی در شکل دادن به آموزه های اخلاقی داشته است، حتی آموزه ی کسانی که با تحقیر تمام منکر اعتبار آن می شوند. فایده گرایی1- «فایده گرایی» که معادل انگلیسی آن ریشه ای لاتینی به معنای سودمندی دارد، نظریه ای در فلسفه ی اخلاق است که برای انسان ها حداکثر سود عددی و کمی را توصیه می کند، از این رو این مکتب یک نظام ارزشی و شکلی از نتیجه گرایی و مطلق گرایی است، البته چیزی که مدنظر فایده گرایان است نه صرفاً سود و لذت که ممکن است خوشبختی یا سعادت باشد و حتی پاره ای دیگر از نظریه های فایده گرایی در جستجوی دیگر اهداف و ارزشها هستند. از این رو اگر تصور کنیم فایده گرایان همه به دنبال فایده یا سود و لذت بیشتر هستند ره به خطا برده ایم. میل در میان فایده گرایان از آن بابت معروف است که به شادی فرهنگی و معنوی به عنوان شادی ای فراتر و برتر از شادی جسمانی توجه نشان می دهد و در اثر معرفش با عنوان «فایده گرایی» از این بحث می کند که فایده گرایی مستلزم آن است که نظام سیاسی «اصل آزادی» را تایید کند، یعنی هر فرد دارای حداقل آزادی ممکن باشد، البته تا جایی که به آزادی دیگران خللی وارد نکند و به این گونه این فرد بتواند شادی اش را به حداکثر برساند. فایده گرایی کلاسیک میل و نبتام تصوری گسترده از نتیجه گرایی را بوجود آورد. درنتیجه تعاریف درست از فایده گرایی و نتیجه گرایی و تفاوت میان این دو به هیچ عنوان مشخص نیستند و حتی بسیاری از فیلسوفان نیز نمی توانند این دو را به تمامی از یکدیگر جدا نمایند. با دیگر سودگرایان می شود. میل از انسان دارای ساختهای اخلاقی اکتسابی و دارای ویژگی های ذاتی گزینش گری، «انسان چندبعدی» را به نمایش گذاشت، انسانی که به راحتی می تواند به وسیله ی آموزش به فضایل اخلاقی دست یابد و در عین آزاد بودن، اخلاقی باشد و بالاخره از ساطگار کردن اصالت فایده و لیبرالیسم ترکیب اخلاقی فایده گرایی کیفی را بوجود آورد، اخلاقی که از غنی سازی سودگرایی کلاسیک به وجود آمد. “منفعت برای انسان در نقش موجود مترقی” عبارتی است که نماینده ی نظام فکری ملبس به هنر میل است. پیش فرضهای میل انسان بسی والاتر از آن بود که انسان را موجودی لذت گرا و منفعل بپندارد. انسان از نظر میل، موجودی مترقی و تابع نظام اخلاقی بود که «منفعت» در آن همتای «پیشرفت» است. میل در بیان پیچیده تری از منفعت با تاکیدی که بر شخصیت انسان داشت معنای گسترده تر را انتخاب کرد و از عناصر ترقی سخن گفت. تحلیل بیان پیچیده ی میل نشان می دهد که دانایی، آزادی و همدلی اجتماعی، عناصر اصلی پیشرفت هستند که هسته ی فایده گرایی ایده آل، فایده گرایی لیبرال و فایده گرایی روانشناسانه را تشکیل می دهند و به شکل فایده گرایی کیفی عرضه می شوند. میل با فایده گرایی کیفی که یه یک معنا معنوی است، چرا که در مقابل سودگرایی مادی که گمان دارد از همه چیز می توان محاسبه ی کمی داشت قرار دارد، از مفهوم خیر تقلیل یافته به بعد کمی دور شد ولی در همین دنیای انسانی خیر را جست. او با رجوع به فرد، رهیافتی جدا از دیگر سودگرایان پیش گرفت، هر چند خودگرایی میل این ضعف را داشت که به صورتی انتزاعی، خرد بریده از جمع را تصور می کرد و میل متهم شد که مفهوم کامل پیوند داخلی موجودات اجتماعی را درست تشخیص نداده است. ولی او این امتیاز را داشت که به حقوق فردی پرداخت و یک اصل اساسی اخلاق یعنی «حق» را که در قالب فایده گرایی کیفی تعریف شده بود، روشن تر ساخت. اساس دستورات میل در این موضوع مانند کلیه ی تحقیقاتش حس و تجربه است و بنابراین مصلحت زندگانی را بنیاد اخلاق می داند و معتقد است که حس اخلاقی امری فطری نیست و به تجربه است. 2- دستور عنل اساسی اصالت سود: “بیشترین شادکامی برای بیشترین یا خیر را برای همگان به حداکثر برسان”، این عبارت کشفی بزرگ بود که تصادفاً جرمی نبتام(1832-1748) پدر خوانده ی سودگرایان از خبروه ی جوزف پرستیلی به امانت گرفت و با این عبارت اصول نبتام در زمینه ی اخلاق به طور کلی معین شد. میل سودگرایی را گذشته از دکترین اخلاقی مورد قبول خود، تا حد مذهب که چیزی جز بهترین اخلاق بشری نیست می ستاید و از آنجایی که جرمی نبتام را به عنوان رهبر و راهنمای آموزه ی سودگرایی می شناسیم، همواره این آموزه شاخص و معیاری برای شناسایی اخلاق وی و چه بسا مایه ی تنویر افکار و نظرات آنها بوده است. میل به عنوان کمی از مطرح ترین سودگرایان که در مکتب اخلاقی نبتام رشد یافته، به دنبال غنی سازی دو اصل منفعت نبتام با اصل فایده ای خود بود و به واسطه ی اصل فایده که اصل بنیادین اخلاق را اصل نمایی می داند درصدد است یک استاندارد اخلاقی یا به بیان دیگر معیاری برای سنجش درستی و نادرستی اعمال را با هدف مشخص کردن زندگی خوب در راه درست آن برای خود ارائه دهد و نام اصل فایده ی خود را تئوری خوشتی (Theory of happiness) می نهدو د لذت طلبی را بنیان نظریه اش قرار می دهد: «آن فلسفه ی زندگی که این نظزیه ی اخلاقی بر آن مبتنی است.» این است که لذت و فراغت از درد، تنها چیزهای مطلوبی هستند که می توانند هدف آدمی باشند و همه ی چیزهای مطلوب. یا به این دلیل مطلوبند که لذتی در آنها نهفته یا چون می توانند پیله ای برای ارتقای لذت و پیشگیری از درد باشند. همچنین می گوید: آیینی که فایده یا اصل بیشترین شادکامی را بنیان خود قرار می دهد می گوید اعمال درستند اگر در جهت ارتقای شادکامی باشند و نادرستند اگر در جهت به بارآوردن تلخکامی باشند، منظور از شادکامی لذت است و نبودن درد و منظور از تلخکامی درد است و فقدان لذت. در اینجا صرفاً با آن نوع نظریه های نتیجه گرا شرو کار داریم که ارزش نگر نیز هستند و بر این باور استوارند که ارزش نتایج اعمال تعیین کننده ی درستی یا نادرستی آنهاست(موضعی غایت نگرانه). این اندیشه در ساده ترین شکلش گویای آن است که اعمالی را که بر این مقدور است سبک و سنگین کن، آنگاه علمی را انتخاب کن که بهترین نتایج را به بار می آورد در این صورت آن عمل از حیث اخلاقی درست خواهد بود. ادامه خواندن مقاله نگاهي به مباني جريان سودگرايي از ديدگاه جاتن استوارت ميل

نوشته مقاله نگاهي به مباني جريان سودگرايي از ديدگاه جاتن استوارت ميل اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله معجزات و شواهد صدق پيامبر

$
0
0
 nx دارای 17 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : معجزات و شواهد صدق پیامبر بدان كه هر كس شاهد احوال پیامبر صلى اللّه علیه و اله بوده و یا به اخبارى درباره اخلاق ، عادات ، سجایا، تمشیت امور توده هاى خلق و حفظ و انسجام آنان و نزدیك كردنشان به یكدیگر و رهبرى ایشان به فرمانبرى خود، به دقت گوش فرا داده و پاسخهاى شگفت آور آن بزرگوار را به مسائل دشوار و تدبیرات جالبش را در زمینه مصالح خلق و اشارات زیبایش را درباره تفصیل شریعت كه فقیهان و خردمندان از دریافت نخستین مراتب از دقایق آنها در طول عمرشان عاجزند شنیده باشد، هیچ شك و تردیدى به خود راه نخواهد داد كه هیچ كدام از اینها با نیروى بشرى حاصل نگردیده است و جز به استمداد از تاءییدات آسمانى و نیروى الهى تحقق چنین امورى قابل تصور نیست و این همه از فردى دروغگو و دغلباز نمى تواند سر بزند بلكه شمایل و حالات آن حضرت گواهى قطعى بر راستگویى اوست ، تا آن جا كه هرگاه عربى اصیل و خالص آن حضرت را مى دید مى گفت : به خدا سوگند كه این سیماى شخص دروغگو نیست و به صرف دیدن شمائل آن حضرت به راستگویى او گواهى مى داد تا چه رسد به كسى كه شاهد اخلاق آن بزرگوار بوده و در همه جا و با هر شرایطى سر و كار با احوال او داشته است . ما برخى از اخلاقیات او را نقل كردیم تا اخلاق نیكوى آن حضرت را بشناسند و به صداقت و ارج و عظمت مقام والایش در پیشگاه خدا توجه پیدا كنند. همه اینها را خداوند به او داده در حالى كه او مردى امّى بوده و سر و كارى با علم و دانش نداشته و هیچ كتابى را نخوانده و هرگز در طلب علم و دانش مسافرت نكرده است و همواره در چشم نادانان عرب ، به عنوان فردى یتیم ، ناتوان و ضعیف جلوه مى نمود. این همه اخلاق و آداب نیكو و – به طور مثال ، گذشته از علوم دیگر، آگاهى به مصالح فقهى ، – تا چه رسد به شناخت خدا، فرشتگان ، كتابهاى آسمانى و فرستادگان خدا و دیگرى چیزهایى كه از ویژگیهاى نبوتند، اگر صریح وحى نبود، از كجا براى او میسر است ؟ و از كجا بشرى از پیش خود به این همه كمالات مى رسید؟ مى گویم : این سخن غزالى مبتنى بر این كه پیامبر ما امّى بود آنچنان كه میان عامه مشهور است ، به این معنى است كه پیامبر صلى اللّه علیه و اله خواندن و نوشتن را نمى دانست در حالى كه از اهل بیت علیهم السلام خلاف آن روایت شده است : در كتاب (( بصائر الدرجات )) از محمّد بن حسن صفار – خدایش بیامرزد – به اسناد وى از عبدالرحمن بن حجاج نقل شده كه مى گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: ((همانا پیامبر صلى اللّه علیه و اله مى خواند و مى نوشت و هر نانوشته اى را نیز مى خواند.))(600) و به اسناد خود از جعفر بن محمّد صوفى نقل كرده ، مى گوید: از ابوجعفر محمّد بن على الرضا علیه السلام پرسیدم : یابن رسول اللّه ! چرا پیامبر را امّى مى گفته اند؟ فرمود: مردم چه مى گویند؟ عرض كردم : مردم گمان مى كنند كه پیامبر را از جهت امى گفته اند كه چیزى ننوشت . فرمود: دروغ گفته اند، لعنت خدا بر ایشان باد! كجا چنین چیزى ممكن است در حالى كه خداى تبارك و تعالى در كتاب استوارش مى فرماید: (( هو الذى بعث فى الا مین رسولا منهم یتلو علیهم آیاته و یزكیهم و یعلمهم الكتاب و الحكمه ، )) (601) چگونه ممكن است چیزى را كه خوب نمى دانست به مردم تعلیم دهد؟ به خدا سوگند كه رسول خدا صلى اللّه علیه و اله به هفتاد و دو یا هفتاد و سه زیان مى خواند و مى نوشت و به این جهت او را امى گفته اند (602)غزالى گوید: اگر هیچ چیز براى پیامبر صلى اللّه علیه و اله جز همین امور ظاهرى نبود، هر آینه كفایت مى كرد، در حالى كه آن قدر آیات و معجزات از آن حضرت پدید آمده كه جاى هیچ شك و تردیدى را براى كسى كه جویا باشد باقى نمى گذارد، اینك به برخى از آنها كه در اخبار بسیارى وارد شده و در كتب (( صحاح )) موجود است با نظرى كلى به مجموعه آنها و بدون آن كه سخن را به درازا كشیم اشاره مى كنیم : خداوند به دست آن حضرت بارها و بارها خرق عادت كرد: از آن جمله ، چون قریش از آن حضرت معجزه اى خواستند، در مكه (( شق القمر )) كرد (604) و در منزل جابر (605) و در سراى ابن طلحه و روز خندق (606) افراد زیادى را با (اندك طعامى ) غذا داد و یك بار هشتاد نفر را با چهار مد جو و گوشت بزغاله اى كه كمتر از یك سال داشت غذا داد.(607) و یك بار بیش از هشتاد مرد را با چند قرص نان جوى كه انس روى دستش ‍ حمل مى كرد، اطعام كرد (608) و یك مرتبه هم تمام سپاهیان را از اندك خرمایى كه بنت بشیر، روى دست گرفته بود و خدمت آن حضرت آورد، عطا فرمود، همه آنها بقدرى خوردند كه سیر شدند و زیاد آمد.(609)   از میان انگشتانش آب جوشیده و تمام لشكر كه تشنه بودند از آن سیراب شدند.(610) همه سپاهیان از قدح كوچكى كه به زحمت ، دست پیامبر صلى اللّه علیه و اله در آن جا مى گرفت ، وضو گرفتند.(611) یك بار آب وضویش را به چشمه تبوك ریخت كه آب نداشت و یك بار هم به چاه حدیبیه كه باعث جوشش آب در هر دو جا شد و سربازان سپاه كه هزاران تن بودند از چشمه تبوك نوشیدند تا سیراب شدند و از چاه حدیبیه نیز هزار و پانصد تن آب خوردند در حالى كه قبلا آب نداشت .(612) به عمر بن خطاب دستور داد از خرماهایى كه در جایى همانند اسطبل شتران گرد آمده بود به چهارصد سوار توشه راه بدهد و او به همگى از آن خرماها داد و مقدارى كه باقى ماند، اندوخته كرد.(613)   به روى سپاه دشمن مشتى خاك پاشید كه چشمهایشان كور شد و این آیه شریفه در آن باره نازل گردید: (( و ما رمیت اذ رمیت و لكن اللّه رمى . )) (614) با بعثت آن حضرت خداوند كهانت را باطل كرد كه براى همیشه از میان رفت هیچ اثرى از آن موجود نیست .(615) ستونى كه در وقت خطابه به آن تكیه مى داد، چون منبر ساخته شد، آنچنان به نالیدن افتاد كه تمام اصحاب پیامبر صلى اللّه علیه و اله از آن فریادى مانند صداى شتر مى شنیدند، آن حضرت آن را در بغل گرفت تا آرام شد.(616)   یهود را دعوت كرد كه (اگر راست مى گویند) آرزوى مرگ كنند و به آنها اطلاع داد كه آنها چنین آرزویى را نخواهند كرد و در حقیقت از بیان چنین آرزویى آنها را باز داشت و آنها ناتوان شدند، و این آیه در قرآن آمده است ، مسلمانان از مشرق تا مغرب زمین در تمام اجتماعات روز جمعه با صداى بلند، به خاطر بزرگداشت معجزه اى كه در آیه است ، آن را تلاوت مى كنند.(617) و از امور غیبى خبر داد و از این كه عمار را گروه ستمگران مى كشند (618) و به وسیله امام حسن علیه السلام بین دو گروه بزرگ از مسلمانان ، خداوند صلح ایجاد مى كند.(619) و از مردى خبر داد كه در راه خدا جهاد كرده ولى از اهل دوزخ است بعد معلوم شد كه آن مرد خودكشى كرده است .(620)كشى و پرنده بلكه از طریق اعلام خداوند بر پیامبر و وحى به آن حضرت بود. سراقه بن جعشم آن حضرت را دنبال كرد، پاهاى اسبش به زمین فرو رفت و به دنبال آن دودى برخاست او كمك طلبید، پیامبر صلى اللّه علیه و اله دعا كرد و اسبش رها شد ولى او را بیم داد كه دیرى نخواهید پایید كه به دستهایش دستبند كسرى زده خواهد شد و همان طور شد.(621) و از كشته شدن اسود عنسى كذاب در شب قتلش خبر داد در حالى كه او در صنعاى یمن بود و همچنین خبر داد كه كشنده او كیست .(622) روى در روى صد تن از قریش كه منتظر او بودند بیرون آمد و مشتى خاك بر فرق آنها پاشید و آنها او را ندیدند.(623) شترى در حضور اصحاب آن حضرت شكایت كرد و تواضع نمود.(624) و به گروهى از اصحابش كه اجتماع كرده بودند، فرمود: ((یكى از شما در آتش دوزخ دندانش مانند كوه احد مى باشد)) همه آنها را در راه درست از دنیا رفتند جز یكى كه مرتد كشته شد.(625)   و به دیگر افراد آن گروه فرمود: ((آخرین فرد شما به علت افتادن در میان آتش در دنیا مى رود))، آخرین فرد آنها میان آتش افتاد و در آن سوخت و مرد.(626) دو درخت را طلبید، آمدند و كنار هم قرار گرفتند و آنگاه دستور داد از هم جدا شدند.(627) پیامبر صلى اللّه علیه و اله نصارى را به مباهله خواند و آنها خوددارى كردند و خبر داد كه اگر مباهله مى كردند هلاك مى شدند، و آنها با توجه به درستى گفته پیامبر صلى اللّه علیه و اله خوددارى كردند.(628)   عامر بن طفیل و اربد بن قیس كه دو تن از دلاوران و جنگجویان عرب بودند خدمت آن حضرت آمدند و قصد كشتن آن حضرت را داشتند و موفق نشدند پیامبر صلى اللّه علیه و اله نفرین كرد، در نتیجه عامر وسیله اى غده اى از پا در آمد و اربد را صاعقه اى سوزاند.(629) آن حضرت خبر داد كه شخصا ابّى بن خلف جمحى علیه اللعنه را مى كشد و در جنگ احد، مختصر جراحتى به وى وارد كرد كه سرانجام به مرگ او انجامید.(630) به آن حضرت زهر دادند و كسى كه هم خوراك او بود از پا در آمد ولى پیامبر صلى اللّه علیه و اله چهار سال بعد از آن زندگى كرد و سر دست زهر آلوده گوسفند با او سخن گفت .(631) روز جنگ بدر از موضع به خاك افتادن بزرگان قریش خبر داد و یك یك آنان را بر قتلگاه آنها مطلع ساخت و هیچكدام از آنها از محل تعیین شده فراتر نرفتند.(632) هشدار داد كه گروه هایى از امتش جنگ دریایى خواهند داشت و همان طور شد.(633) زمین براى آن حضرت جمع شد و مشرقها و مغربهایش را بر او نمایاندند. خبر داد كه سیطره امتش بزودى بر مجموعه آنها گسترده خواهد شد، (634) و همان طورى كه كه خبر داده بود، واقع شد؛ سیطره آنها از اول خاور یعنى بلاد ترك تا آخر باختر یعنى بحر اندلس و بلاد بربر رسید ولى در جنوب و شمال همان طورى كه فرموده بود بدون كم و زیاد، نتوانستند گسترش ‍ دهند. به دخترش فاطمه علیهاالسلام خبر داد كه او نخستین فرد اهل بیتش است كه به او ملحق خواهد شد، و همان طور شد.(635) به زنانش اطلاع داد، آن كه از همه بخشنده تر است ، زودتر از همه به او ملحق خواهد شد، در نتیجه زینب بنت جحش اسدى كه دستش بیش از همه به دادن صدقه باز بود زودتر از همه به پیامبر صلى اللّه علیه و اله ملحق شد.(636) دست مباركش را به پستان گوسفند نازاى بى شیر كشید، شیر جارى شد و همین باعث مسلمان شدن ابن مسعود گشت و یك بار دیگر در خیمه ام معبد خزاعى این عمل را انجام داد.(637) چشم یكى از اصحاب از جا كنده شد و افتاد آن حضرت با دست مباركش ‍ آن را به جاى اول برگرداند در حالى كه او از چشم دیگرش سالمتر و بهتر بود.(638) در روز جنگ خیبر كه على علیه السلام چشم درد بود، آب دهان بر چشم او مالید، فورى بهبود یافت و پرچم را به دست وى داد.(639) تسبیح گفتن غذاى جلو حضرت را دیگران مى شنیدند.(640) پاى یكى از اصحاب صدمه دید، آن حضرت دست كشید، فورى خوب شد.(641) توشه سپاهى كه همراه او بود، كم شد، دستور داد تا باقیمانده را جمع آورى كنند پس مقدار اندكى جمع شد و دعا كرد تا خداوند به همان اندك بركت دهد، آنگاه دستور داد سپاهیان از آن توشه برگیرند، هیچ ظرفى میان لشكر نماند مگر از آن پر شد.(642) حكم بن عاص به مسخره اداى راه رفتن پیامبر را در آورد، فرمود: ((همان طور باش ))، همچنان در حال ارتعاش ماند تا از دنیا رفت .(643) دست طلحه و زبیر كه مدتها شل بود، در روز جنگ احد موقعى كه پیامبر صلى اللّه علیه و اله دست كشید، براى همیشه بهبود یافت .(644) پیامبر صلى اللّه علیه و اله از زنى خواستگارى كرد، پدرش به خاطر این كه جواب رد بدهد، بهانه گرفت و با این كه پیس نبود، گفت : پیس است ، پیامبر صلى اللّه علیه و اله فرمود: پس بگذار همچنان باشد! آن زن مبتلا به پیسى شد و او همان ام شبیب معروف به ابن البرصاى شاعر است . (645)و آیات و معجزات بسیارى دیگرى را آن حضرت نقل است ، كه تنها به روایات مستفیض بسنده كردیم .مى گویم : از جمله مطالبى كه از طریق اهل بیت علیهم السلام نقل شده ، خبر دادن پیامبر صلى اللّه علیه و اله از شهادت مولایمان امیر مؤ منان علیه السلام است و این كه در ماه رمضان بر سر مباركش ضربت مى زنند و محاسن شریفش از خون سرش رنگین مى شود، (646)و خبر از شهادت نوادگانش ، حسن علیه السلام و حسین علیه السلام كه حسن علیه السلام را مسموم مى كنند و حسین علیه السلام در سرزمین كربلا پس از شهادت یارانش ، تنها و بى كس كشته مى شود. . (648)و امامان پس از وى دوازده نفرند و نام یكایك آنها را برده است . (649) و این كه امیر مؤ منان علیه السلام بعد از رحلت آن حضرت ، با ناكثین ، قاسطین و مارقین مى جنگد (650)و این كه یكى از همسرانش بر على علیه السلام ستم روا مى دارد و نسبت به وى ستمكار است و سگهاى حواءب در نزد او پارس مى كنند، (651)و از تمام آشوبهایى كه پس از وى اتفاق مى افتد و این كه ابوذر (( – رضى اللّه عنه – )) تنها و بى كس از دنیا مى رود، (653)و دیگر خصوصیاتى كه آن حضرت خبر داد.از جمله معجزات آن حضرت ، اطاعت خورشید یك نوبت در غروب نكردن و یك بار در طلوع پس از غروب (654)و اطاعت درخت از جا كنده شد و زمین را شكافت ، در حالى كه ریشه هایش درون خاك بود حركت مى كرد، مقابل پیامبر صلى اللّه علیه و اله ایستاد و سلام داد سپس ، همان طورى كه در (( نهج البلاغه )) آمده است ، به دستور آن حضرت به جاى خود برگشت .(655)غزالى گوید: هر كس در انجام خرق عادت به دست پیامبر صلى اللّه علیه و اله تردید كند و گمان كند كه یكایك این وقایع به تواتر نقل نشده است بلكه فقط قرآن متواتر است ، مانند كسى است كه در شجاعت على علیه السلام و سخاوت حاتم شك كند، معلوم است كه یكایك این وقایع به تواتر نرسیده ، ولى مجموع این رویدادها باعث علم قطعى مى شود، وانگهى هیچ بحثى نیست كه قرآن متواتر است و بزرگترین معجزه باقى در میان مردم مى باشد و براى پیامبر صلى اللّه علیه و اله معجزه جاویدى جز قرآن نیست از این رو پیامبر صلى اللّه علیه و اله به وسیله قرآن ، بلغاى دنیا و فصحاى عرب را به مبارزه طلبیده در حالى كه آن روز در جزیره العرب هزاران تن از بلغاء و فصحاء بودند كنه فصاحت پیشه آنان بود و به آن فخر و مباهات مى كردند، با این همه در مقابل آنها فریاد مى زد: اگر شك دارند، نظیر آن را با ده سوره مثل آن یك یك سوره مانند آن را بیاورند (چنانكه در قرآن آمده است ) به ایشان فرمود: (( لئن اجتمعت الانس و الجن على اءن یاءتوا بمثل هذا القرآن لا یاءتون بمثله و لو كان بعضهم لبعض ظهیرا. )) (656)و این مطلب را براى ناتوان ساختن ایشان فرمود و آنها ناتوان ماندند و از او رو بر تافتند تا آن جا كه خود را در معرض كشته شدن و زنان و كودكانشان را در معرض اسارت قرار دادند ولى نتوانستند با قرآن معارضه كنند و یا نسبت به روانى و زیبایى عبارات آن اشكالى وارد كنند، سپس این قرآن در طول قرنها و عصرها در همه جاى عالم در شرق و غرب منتشر شد و تا امروز كه نزدیك به پانصد سال (657) گذشته هیچ كس قادر بر معارضه با قرآن نبوده است ، بنابراین چقدر نادان است كسى كه به احوال و رفتار و گفتار پیامبر صلى اللّه علیه و اله توجه كند سپس به اخلاق و معجزاتش بنگرد و بعد، استمرار شریعت او را تا امروز و انتشار آن را در سراسر جهان ببیند و اعتراف پادشاهان عصر پیامبر و پس از آن را، به عظمت وى – با وجود ضعف و یتیمى شخص آن حضرت – ملاحظه كند، و با همه اینها در رد صدق نبوتش ‍ لجاجت كند و چه توفیق بزرگى است آن را كه به وى ایمان آورده و نبوتش را تصدیق كرده و در هر حال از او پیروى مى كند. ما از خداى تعالى مى خواهیم تا ما را به پیروى از او در اخلاق و رفتار و احوال و گفتار – به لطف و كرم و جود خویش – موفق بدارد كه او شنوا و اجابت كننده دعا است و درخواست كننده و فقیر از بخشنده و كریم ناامید نمى شود. ادامه خواندن مقاله معجزات و شواهد صدق پيامبر

نوشته مقاله معجزات و شواهد صدق پيامبر اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله سهم بيوتكنولوژي در اصلاح گياهان زراعي

$
0
0
 nx دارای 14 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : سهم بیوتكنولوژی در اصلاح گیاهان زراعی بیوتكنولوژی به مجموعه روشهایی كه در طی چند سال اخیر بر مبنای پیشرفت های حاصل در بیولوژی مولكولی و سلولی به وجود آمده است اطلاق می گردد برخی از تكنیك ها مانند نجات جنین ، ریزازدیادی و كشت گرده از چند دهه قبل توسط به نژادگران برای اصلاح گیاهان زراعی به كار گرفته شده اند اما روش های دیگر مانند تكنولوژی ماركرهای مولكولی ، دستكاری ژن و انتقال ژنتیكی هنوز در مراحل اولیه ورود در برنامه های به نژادی هستند در اكثر موراد اساسا محصول به نژادی زیاد تحت تاثیر تكنیك ها و ابزار قرار نمی گیرند بلكه فرآیند به نژادی بیشتر تحت تاثیر قرار می گیرند ارقام اصلاح شده ای كه به كمك روش های مولكولی یا سلول تولید شده اند هنوز هم به روش متداول و به صورت بذر عرضه می شوند.تكنولوژی مولكولی و سلولی از دو روش اساس فرآیندهای اصلاحی را تحت تاثیر قرار می دهند:1- افزایش راندمان گزینش . 2- تولید فرم های جدیدی از تنوع ژنتكی این كه آیا این ابزار جایگزین موثر و عملی برای روش های به نژادی متداول هستند یا خیر ، به اهداف ، نوع گیاه زراعی و منابع قابل دسترسی بستگی دارد.هدف از این فصل اشاره به فرصت های موجود برای استفاده از بیوتكنولوژی جهت رسیدن به ثبات و پایداری بیشتر نظام های كشاورزی است یك نظام كشاورزی برای پایدار بودن به ده ها و یا قرن ها سال نیاز دارد تا ضمن اینكه در جهت رفاه انسان عمل می كند كیفیت محیط نیز حفظ می شود. محیط های اجتماعی و فیزیكی متفاوت دارای انواع مختلفی از نظام های تولید گیاهان زراعی یا ارقام مختلف عملیات زراعی و شبكه های توزیع و فروش هستند علی رغم وجود راه های مختلف برای رسیدن به پایداری ، افزایش بیش از حد جمعیت عاملی است كه در حد نسبتا زیادی نظام های تولید كشاورزی را تهدید می كند كشاورزی پایدار باید از نظر تولید غذا و توانایی توزیع آن برای جمعیت موجود ، خودگردان باشد چنانچه جنبه اصولی نیازها و محدودیت های بلند مدت نظام های اجتماعی و بیولوژیكی بیشتر از منافع كوتاه مدت آن مورد توجه قرار می گیرند در آن صورت نوآوری های بیوتكنوژی در راه رسیدن به یك زندگی مطلوب جهت انسان موثر واقع خواهد شد. این بحث منحصرا به بخش هایی از تحقیقات بیوتكنولوژی محدود می شود كه در آن پیشرفت های كافی به دست آمده است و امكان بررسی نقش این روش ها در افزایش ثبات و پایداری نظام های تولید كشاورزی میسر است بحث پیرامون این موضوع خواهد بود كه چگونه ماركرهای مولكولی ، كشت بافت و تكنولوژی انتقال ژنتیكی در ارزیابی كاربرد افزایش تنوع ژنتیكی گیاهان زراعی و كاهش وابستكی به عومال خارجی همانند نهادهای كشاورزی ، مفید واقع خواهد شد .بسیاری از مثالهایی كه مورد بحث قرار خواهد گرفت در خصوص مقاومت به آفت و كاربردهای آن در اصلاح برنج خواهد بود.تاكید ما بر روی برنج به دلیل اهمیت این گیاه زراعی برای انسان و به دلیل فعالیت های هماهنگ بین المللی برای توسعه و نیز بكارگیری رهیافت های یبوتكنولوژیكی در اصلاح برنج می باشد. در عین حال این مطلب به ارزیابی محدودیت های موجود در بیوتكنولوژی و اینكه چگونه پیشرفت های آتی ممكن است واقعیت های فعلی را تغییر دهد خواهد پرداخت علی رغم تحول سریع تكنیك های مولكولی و سلولی نكته مهمی كه باید مد نظر داشت این است كه احتمالا هنوز موثرترین فرصت ها برای استفاده از بیوتكنولوژی در اصلاح گیاهان زراعی برای كشاورزی پایدار بكار گرفته نشده است.ارزیابی و استفاده از تنوع ژنتیكی تنوع ژنتیكی از ملزومات اصلاح نباتات است كه از تكامل طبیعی ناشی شده و جزء مهمی از پایداری نظامهای بیولوژیكی می باشد كه از نظر اكولوژیكی متعادل هستند. تنوع باعث تامین قابلیت سازگاری دراز مدت و بقای جمعیت می شود. در مواردی كه درجه تطابق افراد بستگی به اقلیم، عوامل خاكی و اجزای زنده محیط تغییر می كند، جمع آوری افرادی با درجه تطابق مختلف به تنوع ژنتیكی جمعیت كمك می كند. نظامهای طبیعی از نظر ژنتیكی پیچیده هستند، در حالی كه نظامهای كشاورزی موجود جلوه ساده ای از آن پیچیدگی هستند. در بخش آینده نقش سه نوع از ابزار بسیار متفاوت بیوتكنولوژی تعریف و سهم آنها در ارزیابی و ارتقای تنوع ژنتیكی برای استفاده در گیاهان زراعی مورد بحث قرار خواهد گرفت. در طول زمان، اصلاح گیاهان زراعی برای كشاورزی نوین، همواره منجر به كاهش تنوع ژنتیكی شده است. زیرا غالباً ژنوتیپهای سودمند و پرمحصول در سطح وسیع به صورت تك كشتی، كشت می شوند. برای مثال در سال 1984 سطح زیر كشت واریته برنج در حدود 5/10 میلیون هكتار برآورد شده است چنین استقبال وسیعی از یك واریته این برد حاكی از گسترش تعداد اندكی از ژنها در سطح یك منطقه جغرافیایی وسیع است. علی رغم اینكه این پدیده موفقیت شایان ذكری را در به نژادی گیاهان بدنبال داشته است ولی با مشكلاتی مانند چرخه های اپیدمی آفت كه قبل از انقلاب سبز غیرقابل پیش بینی بود، مواجه شده است. كشت گسترده گیاهان زراعی كه از نظر ژنتیكی یكنواخت هستند ممكن است، علی رغم مزایای كوتاه مدتی كه از نظر بهبود عملكرد دارد، از طریق تاثیر سطوح غیرقابل دسترس گزینش بر جمعیت آفت، در طولانی مدت ثبات عملكرد را بهم بزند. این فشار گزینشی ممكن است در محیطهایی كه برای شیوع آفات مستعد هستند، نتایج جبران ناپذیری را بدنبال داشته باشد. از جمله مهمترین مثالها در این خصوص می توان به شیوع بیماری سوختگی جبران ناپذیری را بدنبال داشته باشد. از جمله مهمترین مثالها در این خصوص می توان به شیوع بیماری سوختگی برگ ذرتكه در سال 1971 در ایالات متحده اتفاق افتاد و شكسته شدن مقاومت به زنجره قهوه ای برنج در آسیا، طی دهه 1970 اشاره نمود در برنج نیز تغییرات سریع در نژادهای بیماری سوختگی باعث شد كه این تغییر از نظر زمانی جلوتر از فعالیتهای به نژادی برای تولید ارقام مقاوم باشد. به نژادگران گیاهی دائماً در جستجوی اشكال جدید هستند. ثبات عملكرد یكی از اجزای مهم كشاورزی پایدار بوده و اگر بتوان سطوح بالایی از تنوع ژنتیكی مفید را در نظامهای كشت پر محصول تركیب نمود‌، می توان به آن دسترسی پیدا كرد. به نژادگران هر دو نوع تنوع ژنتیكی متداول و جدید را در اختیار دارند. تنوع ژنتیكی گست رده ای كه به طور طبیعی در اكثر گونه ها یافت می شود، فرصت بسیار مناسبی را برای اصلاح گیاهان زراعی در اختیار قرار می دهد. كلكیسونهای ژرم پلاسم محلی (in situ) و یا غیرمحلی (ex situ) به این منظور ایجاد شده اند تا چنین تنوعی را در اختیار اهداف به نژادی قرار دهند. یكی از وظایف بیوتكنولوژی این است كه ژرم پلاسم به ساده ترین شكل در دسترس قرار دهد. در حال حاضر اشكال جدیدی از تنوع كه از طریق مهندسی ژنتیك به وجود آمده اند نیز در مخازن ژنتیكی وجود دارد كه می توانند در تكنولوژی انتقال ژنتیكی بكار گرفته شوند. استفاده بیشتر از تنوع ژنتیكی موجود می تواند به ثبات محصولات كشاورزی و در نتیجه به قابلیت پایداری كمك كند. روشهایی كه در اینجا مورد بحث قرار می گیرند عبارتند از ماركرهای مولكولی، كشت بافت و سلول و انتقال ژنتیكی. ماركرهای مولكولیطی دهه اخیر دو نوع از ماركرهای DNA تحت عنوان RFLP و RAPD به عنوان مهمترین روشها برای تهیه نقشه های ژنومی مورد استفاده قرار گرفته اند. این ماركرها به عنوان ابزارهای مناسبی در پزشكی و كشاورزی كاربرد دارند. ماركرهای DNA امكان ارزیابی تنوع ژنتیكی و تعیین وجود یا عدم وجود ژنهای مورد نظر در سطح ژنوتیپی را فراهم می كنند. روشهای جدید ماركرهای مولكولی به دلیل كاهش تدریجی در هزینه ها و سهولت در استفاده، جاذبه كاربرد این تكنولوژی را در بین اصلاح كنندگان افزایش می دهد. در تكنولوژی RFLP از قطعات DNA كلون یافته (ماركرها) به عنوان پروب یا كاوشگر برای تعیین تنوع ژنتیكی استفاده می شود. تفاوتهای ژنتیكی بین موجودات زنده ناشی از موتاسیون و یا تغییراتی است كه طی زمان در این DNA وجود می آید. روشهای ماركر مبتنی بر آنزیمهای DNA تغییراتی را كه به صورت اختلاف در اندازه قطعات كه به وسیله آنزیمهای محدود كننده برش داده می شوند را مشخص می كند. شكل جدیدتر ماركر مولكولی و یا به عبارتی PAPD قطعاتی از DNA را تشكیل می دهد كه از ژنوتیپ مورد نظر در شرایط مصنوعی تكثیر شده و به صورت باندهایی با وزن مولكولی مختلف روی ژل آگاروز می تونان مشاهده كرد. این طی واكنش PCR كه در آن از اولیگونوكلئوئید به همراه آنزیم DNA پلی مراز (آنزیمی كه امكان سنتز رشته مكمل DNA از روی رشته DNA قالب را فراهم می كند) و DNA ژنوتیپ گیاه صورت می گیرد چنانچه پرایمر در موقعیت صحیح ناحیه ژنوم باند شود و در فاصله كوتاه (كمتر از 5 كیلو باز) از یكدیگر باشد در این واكنش قطعه DNA ازدیا می شود بنابراین تفاوت های موجود در توالی نوكلئوتید باعث می شود كه نقاطی كه در آن پرایمر متصل شده است متفاوت و در نتیجه اندازه قطعه ای كه طی واكنش RADP ازدیاد شده است نیز متفاوت باشد. ماركرهای RELP,RADP معرف لوسای ژنتیكی هستند كه می توان محل كروموزمی آنها را تعیین و با استفاده از آنالیز لینكیج از آنها به عنوان ماركرهایی برای ژنهای با خصوصویات مهم زراعی استفاده كردRELP اولین بار توسط بوتستین و همكاران به عنوان ماركر ژنتیكی مفید شناخته شد از آن به بعد برای تیه نقشه ژنتیكی گونه های مهمی از گیاهان زراعی مهمی مانند گوجه فرنگی ، ذرت ، یونجه ، برنج، سیب زمینی ، جو وفلفل و سویا از RELP نقشه هایی ژنتیكی تعدادی از باكتری ها و قارچ های مهم نیز بر مبنای ماركرهای ملكولی تهیه شده است كه در اصلاح نباتات كاربرد دارند. نقش ماركرهای مولكولی در ارزیابی ژرم پلاسماز انجا كه اختلالات محیطی ، اكوسیستم هایی را كه ژرم پلاسم در آنها یافته و هم اكنون نیز وجود دارند را تهدید می كند جمع آوری ژرم پلاسم تلاشی در جهت حفاظت از تنوع ژنتیكی می باشد از دست رفتن تنوع ژنتیكی باعث شده است كه توجه و نگرانی ها در سطح جهانی نسبت به وضعیت محیطی كره زمین افزایش یابد و به همین منظور سیاست های بین المللی حفاظت از تنوع زیستی شكل بگیرد.ارزش واقعی كلكسیون های ژرم پلاسم برای برنامه اصلاح جز با طبقه بندی ارزیابی و نگهداری صحیح از آنها قابل درك نیست. ماركرهای موكولی مانند آبزوزایم و روشهای آنالیز میتوكندریها و كلروپلاست ها می توانند در ارزیابی تنوع ژنتیكی جمعیت های طبیعی و كلكسیون های ژرم پلاسم مفید واقع می شوند در طی 15 سال گذشته از این ماركرها به طور موثری در برنج توسط تعدادی از محققین بكار گرفته شده است.همچنین از ماركرهای مولكولی برای ارزیابی كلكسیون جهانی ذرت و گونه های مختلف Brassica لوبیا ، گوجه فرنگی ، سیب زمینی و بعضی گیاهان دیگر استفاده شده است. علی رغم توانایی بسیار زیاد ماركرهای مولكولی هنوز ابهامات زیادی وجود دارد كه باید قبل از تحقیق كامل این تكنولوژی به آنها پاسخ داده شود به عنوان مثال عدم تنوع در سطح مولكولی الزاما به منزله عدم وجود تنوع ژنتیكی مفید برای اصلاح كننده نیست به طور مثال برخی از گیاهان زراعی (نظیر گوجه فرنگی،خربزه،گندم) هنگامی كه با استفاده از آنزیم های محدود كننده مورد ارزیابی قرار گرفتندن پلی مورفیسم (چندشكلی) بسیار جزئی از خود نشان دادند این گیاهان از نظر مروفولوژیكی دارای تنوع زیادی هستند كه می توان با برنامه های متداول به نژادی به پیشرفت های ژنتیكی خوبی یافت این در حالی است كه در ذرت پلی مرفیسم بسیار مناسبی از ماركرهای مولكولی RAPD,RFLD به دست آمده است كه حتما باید از این ماركرهای مولكولی به عنوان ابزار ابزار مفیدی برای تشخیص لاینهای اینبرد خویشاوند استفاده كرد.یكی از مزیت های استفاده از ماركرهای RAPD این است كه می توان DNA را در نمونه های بسیار كوچكی از مواد گیاهی از هر یك از اندام های گیاه و یا حتی از نمونه های موجود در هر باریومها به دست آورد از این رو ادامه خواندن مقاله سهم بيوتكنولوژي در اصلاح گياهان زراعي

نوشته مقاله سهم بيوتكنولوژي در اصلاح گياهان زراعي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله اصول تغذيه دام

$
0
0
 nx دارای 16 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : اصول تغذیه دام خطرات تغذیه دام با نان‌ خشک‌های کپک‌زدهتغذیه داماصول جذب مواد تغذیه دامنقش تغذیه درموجودات زنده برهیچ کس پوشیده نیست.هرموجود جانداردارای ویژگی دریافت انرژی ازمحیط اطراف خود وتغییروتبدیل ومصرف انرژی می باشد. چگونگی دریافت انرژی ومواد مغذی مورد نیازجهت مصرف انرژی وادامه حیات موضوع علم تغذیه می باشد،علم تغذیه ترکیبی ازدانش بیوشیمی و فیزیولوژی درجهت بررسی ویژگیهای مواد خوراکی و چگونگی استفاده ازآنها توسط دستگاه گوارش موجود زنده می باشد. تغذیه فرآیندی است که درطی آن سلولهای بدن حیوان قابلیت استفاده ازمواد شیمیایی مورد نیاز خود را جهت انجام مطلوب واکنشهای متابولیکی و شیمیایی برای رشد، نگهداری (Maintenance)،کاروتولید دریافت می نماید. شناخت روابط بین مواد موجود در خوراک ها و نیاز سلولهای موجود زنده قبل از استفاده عملی و خوراک دادن، ضروری می باشد. در آغاز بررسی علم تغذیه نیاز به شناخت کلیه این روابط از نظر بیوشیمی و فیزیولوژی داریم. بطور کلی مواد خوراکی، تشکیل دهنده غذا هستند و غذا ماده ای است که موجود زنده قادر به خوردن آن و سپس انجام مراحل هضم و جذب بر روی آن باشد. در اغلب غذاها، کلیه مواد شیمیایی موجود در غذا جهت موجود زنده قابل استفاده نیستند و مقداری از آن از طریق دستگاه گوارش دفع می گردد.در علوم دامی با توجه به هدف ما از پرورش دامها که ایجاد منابع غذایی با کیفیت جهت انسان میباشد و دیدگاه های اقتصادی نیز در آن حائز اهمیت میباشند. ضرورت شناخت فرآیندهای غذایی آشکار می باشد.در پرورش حیوانات اهلی قسمت اعظم هزینه تولید مربوط به هزینه تغذیه میباشد که در برخی از شاخه های دامپروری تا 80% از کل هزینه پرورش دام را هزینه تغذیه شامل میشود. بنابراین در شرایط متعارف مدیریت تغذیه بالاترین اهمیت اقتصادی را در پرورش دام به خود اختصاص می دهد. هدف ما در بخش دامپروری تکمیل مواد موجود در خوراک جهت پاسخگویی دقیق به مجموع احتیاجات غذایی بدن دام میباشد. امروزه علاوه بر خوراکهای طبیعی جهت تکمیل جیره های غذایی به آنها مواد مصنوعی افزودنی مانند ویتامینها، نمک و اسیدهای آمینه مصنوعی نیز اضافه میکنیم اما هیچکس نمیتواند اطمینان داشته باشد که غذایی کاملاً مطابق با نیاز حیوان تهیه نموده است بلکه تلاش ما در جهت نزدیک کردن هرچه بیشتر ترکیب خوراک به نیاز دام میباشد. ویزگی یک متخصص تغذیه موفق، شناخت دقیق مواد خوراکی و اثرات متقابل بین مواد خوراکی و نیز شناخت دقیق ساختار فیزیولوژیک و آناتومیک دستگاه گوارش دام میباشد. پس از شناخت مواد خوراکی و نحوه پاسخ دام به ماده خوراکی، متخصص تغذیه باید قادر باشد غذایی با کاملترین ترکیب و با حداقل هزینه جهت تولید باکیفیت و اقتصادی، تهیه نماید. روشهای تهیه خوراک و تنظیم جیره غذایی در ادامه دروس تغذیه مورد بررسی قرار خواهند گرفت.مواد مغذی(Nutrients) ترکیبات شیمیایی آلی و معدنی هستند که حاصل از فعالیتهای کاتابولیسم و آنابولیسم در موجودات زنده هستند و درصورتی که موجودی قادر به ساخت آن در بدن خود نباشد، جهت ادامه حیات نیاز به دریافت آن ماده مغذی از طریق خوراک دارد. از جمله مواد مغذی میتوان از آب، کربوهیدراتها، چربی ها، پروتئینها، املاح معدنی و ویتامینها را نام برد.دردرس اصول تغذیه دام به بررسی كلیه این مواد مغذی خواهیم پرداخت. بطورکلی بخش زراعت با هدف تولید مواد خوراکی جهت مصرف مستقیم توسط انسان و مصرف توسط بخش دامپروری به فعالیت تولید کشاورزی میپردازد. بخش عمده خوراکهای مورد استفاده در پرورش دام با منشاء گیاهی میباشند. گیاهان با استفاده از انرژی خورشید و فتوسنتز قادر به ساختن مواد مغذی مورد نیاز خود هستند و مواد مغذی تولید شده را در جهت ایجاد اندامهای گیاهی و به منظور تولیدمثل جهت تولید دانه ها استفاده مینمایند. این مواد مغذی ذخیره شده دربافتهای گیاهی، مورد استفاده دام قرارمی گیرد. معمولاً تراکم مواد مغذی موجود در دانه بیش از مواد مغذی ذخیره شده در سایر اندامهای گیاهی میباشد و دانه ها ارزش بیشتری در تغذیه دام دارند.مواد مغذی دریافتی توسط دامها جهت رفع نیازهای رشد، نگهداری و تولید مورد استفاده قرار می گیرد.پروتئینها نقش ساختمانی و نقش تنظیمی و نقش کاتالیتیک را در بدن برعهده دارند و از اسیدهای آمینه تشکیل شده اند که برخی از اسیدهای آمینه توسط بدن دامها قابل سنتز نیستند و باید از طریق خوراک وارد بدن شوند(اسیدهای آمینه ضروری). کربوهیدراتها در بدن نقش ذخیره انرژی شیمیایی(گلیکوژن) و نیز انتقال انرژی شیمیایی در درون بدن را برعهده دارند.لیپیدها وظیفه ذخیره انرژی شیمیایی جهت بدن و نقش تنظیمی و نیز نقش در فراهم نمودن ویتامینهای محلول در چربی دارند.معمولاً عمده مواد خوراکی مورد مصرف در دامپروری دارای منشاء گیاهی هستند و بخش اندکی از منابع خوراکی از بقایای جانوران و محصولات فرعی تغذیه انسان فراهم میگردند. اما در هر دو بخش ترکیب مواد تشکیل دهنده خوراکها یکسان میباشد و به شکل زیر قابل طبقه بندی هستند. این نوع طبقه بندی در شناخت دقیق انواع مواد شیمیایی موجود درخوراکها حائزاهمیت است. – مراحل جذب مواد مغذی: (Nutrient absorption) جذب مواد مغذی شامل انتقال فرآورده های نهایی هضم از محوطه دستگاه گوارش به داخل خون یا لنف می شود. در تک معده ای ها محل اصلی جذب روده باریک می باشد. سطح روده باریک دارای چین خوردگیها و پرزهای فراوانی می باشد که به شکل زاویه انگشت مانند (Villi) در سطح روده قرار دارند و موجب افزایش سطح تماس مواد خوراکی هضم شده با روده می گردند. جذب مواد مغذی به شیوه های مختلفی در روده انجام میشود: الف) جذب بصورت غیرفعال (انتشار) (Passive transport) (Diffusion) که نفوذ ملکولها از ناحیه با غلظت بالا به ناحیه با غلظت پایین می باشد و سرعت نسبتاً کمی دارد. ب) جذب بصورت انتقال فعال (Active transport) در این روش مواد مغذی با صرف انرژی از محوطه دستگاه گوارش به داخل سلولهای مخاطی روده وارد می شوند. عموم قندها و اسیدهای آمینه بصورت فعال جذب می گردند. ج) در نوزادان تازه متولد شده عمل جذب مولکولهای اینیوگلوبرسین موجود در آغوز (کلستروم) بصورت بلعیده شدن دست نخورده (Pinocytosis) می باشد. – جذب انواع بیومولکولها: الف) کربوهیدرات ها: همانگونه که اشاره گردید –آمیلاز موجود در بزاق و لوزالمعده موجب شکسته شدن مولکولهای نشاسته و گلیکوژن و آزادسازی گلوکز می گردد. دی ساکاریدها نیز توسط آنزیمهای هیدرولیز کننده خود که از روده ترشح می شوند به مونومرهای تشکیل دهنده خود تبدیل شده و به شکل فعال و با صرف انرژی به درون سلولهای بافت مخاطی روده منتقل گردیده و سپس از طریق سیاهرگ کبدی (Portal vein) به کبد وارد می شود. ب) چربی ها: پس از جذب غیرفعال اسیدهای چرب و مونوگلیسیریدها به درون سلولهای اپیتلیال (مخاطی) روده، در این سلولها مجدداً سنتز تری گلیسیرید صورت می گیرد و تری گلیسیریدهای تولید شده در سلولهای مخاطی معده به شکل ذرات کوچک کروی بنام کیلومیکرون به درون رگهای لنفی موجود در پرزهای روده وارد میشوند. چربیهایی که دارای اسیدهای چرب کوتاه زنجیر می باشند، میتوانند بدون تشکیل کیلومیکرون به سیاهرگ و جریان خونی منتقل شوند. درطیورعمده تری گلیسیرید به جریان خون سیاهرگی وارد می شود. به این نوع چربیها که به داخل سیاهرگ وارد میشوند پورتومیکرون (Portomicrons) می گوئیم. ج) پروتئین ها: پروتئینهای موجود درخوراک توسط فعالیت انواع آنزیمهای پپتیداز به اسیدهای آمینه و الیگوپپتیدهای کوچک تبدیل می شوند. الیگوپپتیدها به شکل فعال به سلولهای مخاطی روده وارد می شوند و توسط آنزیمهای دی پپتیداز و تری پپتیداز، هیدرولیز میشود و به اسیدهای آمینه تشکیل دهنده خود تجزیه می شوند. اسیدهای آمینه به طریق فعال به سلولهای مخاطی روده جذب می گردند. جهت جذب اسیدهای آمینه خنثی، اسیدی یا بازی مکانیسمهای ویژه ای وجود دارد و اسیدهای آمینه هر گروه، در سرعت جذب با یکدیگر رقابت دارند. باید توجه داشت که کل اسیدهای آمینه موجود در محوطه روده مربوط به پروتئینهای خوراک نیستند بلکه تعدادی از اسیدهای آمینه مربوط به آنزیمهای پروتئینی ترشح شده از دستگاه گوارش و دارای منشاء داخلی هستند اما این اسیدهای آمینه نیز همراه با اسیدهای آمینه خوراک جذب می گردند و به سیاهرگ کبدی منتقل می گردند. د) مواد معدنی: جذب مواد معدنی در روده به دو روش الف) انتشار و ب) جذب توسط مولکولهای حامل انجام می پذیرد. کلسیم: حضور پروتئین ویژه ای بنام (Calcium binding protein) (CaBP) و با کمک ویتامین D3 (کوله کلسیفرول) در روده جذب می گردد. شرایط فیزیولوژیک دام، حضورسایرعوامل شیمیایی وعناصر معدنی از جمله فسفربرروی جذب کلسیم موثرمی باشد. مرغان تخمگذاردرحال تولید تخم مرغ جذب کلسیم بهتری نسبت به مرغان تخمگذارفاقد تولید تخم مرغ دارند. افزایش غلظت فسفر موجب کاهش جذب کلسیم و برعکس می گردد. حضور ترکیبات شیمیایی مانند اسید فایتیک (Phitic acid) موجب به دام انداختن عناصر معدنی و عدم جذب این عناصر می گردد. ه) ویتامین ها: ویتامینهای محلول در آب به دو شکل انتشار ساده و جذب توسط مولکولهای حامل در روده جذب می گردند. ویتامین B12 جهت جذب، نیاز به یک مولکول گلایکوپروتئین حامل دارد درمقابل اسید فولیک به راحتی به درون سلولهای مخاطی روده انتشار می یابد. ویتامینهای محلول در چربی همانند مولکولهای چربی به شکل انتشار به داخل سلولهای مخاطی روده وارد می شوند و سپس در داخل این سلولها با مولکولهای پروتئین ترکیب می شوند و به شکل مولکولهای لیپوپروتئین به جریان خون وارد می شوند. هضم در نشخوارکنندگان (Digestion in Ruminants) دامهایی مانند گاو و گوسفند دارای معده ای چهارقسمتی می باشند. این معده پیچیده موجب انجام تخمیرهایی میکروبی درشکمبه و نگاری می گردد و موجب هضم بخش قابل توجهی از مواد سلولزی موجود در خوراک می شود. به این ترتیب دامهای دارای معده چهارقسمتی قادرند که غذاهای شامل علوفه و موادخشبی با فیبر بالا که عمدتاً از پلی ساکاریدهای دارای پیوند می باشند، تغذیه نمایند. این حیوانات همچنین قادر هستند خوراکهایی را که برای بار اول بلعیده می شوند را بالا آورده و پس از آغشته نمودن مجدد به بزاق و جویدن مجدد، دوباره بلع کنند. این عمل نشخوار(Rumination) نامیده می شود. ادامه خواندن مقاله اصول تغذيه دام

نوشته مقاله اصول تغذيه دام اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله خواص غوره

$
0
0
 nx دارای 16 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : خواص غوره انگور نارس یا غوره سرد ، خشك و آب و عصاره آن نیز سردتر و خشك تر و فرونشاننده حرارت خون ، صفرا ، و قطع كننده بلغم معده ، و مقوی كبد و بدن و برطرف كننده سستی اعضاء و تشنگی و برای تخفیف رماتیسم و سیاتیك مفید است ضماد پودر غوره جهت خوشبو كردن عرق بدن و تخفیف جوشش و خارش پوست مفید است . رب غوره ، بر طرف كننده تشنگی، مسكن التهاب و حرارت و اسهال و انگیزنده اشتها و حفظ و محكم كننده جنین ، تقویت كننده احشاء و بر طرف كننده استفراغ های صفراوی و هرگاه همراه با رب انار میخوش شود برای درمان تبهای صفراوی مفید است آب غوره ، درمان چاقیست ، گیرهای قاعدگی را بر طرف و بلوغ دختران را جلو می اندازد . خشك كردن عصاره غوره جهت درمان تبهای صفراوی ، گلو درد ، ورم حنجره ، استفراغ خونین ، خونریزی بینی ، خونریزی لوزه و جوش دهان مفید است . هرگاه با آب تره تركیب شود جهت جمع كردن بواسیر یا رحم نافع است و مخلوط با سركه جهت درمان بواسیر و و چرك گوش نافع است و غرغره كردن جهت زخم معده و ترشح مواد سفید خانمها ، سورمه تهیه شده از آن بر طرف كننده درد چشم است.گرد غوره كه همان غوره پودر شده است همان خواص غوره را دارد توجه : مقدار مجاز خوراك طبی آن از رب غوره هر وعده هر نفر در حدود پنج گرم . هر گاه خود غوره در دسترس نباشد جانشین آن می تواند دیواس یا سماق یا سیب ترش گردد زیان غوره :ضعیف كننده معده ( در صورت افراط ) زیان آور قوه باء عامل باد و نفخ شكم و درد روده و عامل التهاب و عطش در بعضی اشخاص ، خنثی كننده زیانهای آن گل قند و انجیر است . افراط در آن برای خانمهای حامله صلاح نیست خرمالو خرمالو میوه ای است شبیه گوجه فرنگی ، قرمز رنگ و دارای پوششی نازك و بی رنگ ، خوش طمع و دارای مواد صمغی و مازویی.طعم آن ابتدا گس است كه پس از رسیدن شیرین می شود و در اواخر پاییز می رسد .درخت خرمالو شبیه درخت سیب است و دارای برگهای درشت و سبز خوش رنگ می باشد .حدود 200 گونه خرمالو وجود دارد كه اكثرا در مناطق گرمسیری و بعضا در جنگلهای شمال و جنوب ایران می روید در تهران و شهرهای دیگر نیز آن را پرورش می دهند پرورش یافته آن بدون هسته می باشد خرمالو در برابر سرمای شدید زمستان حساس و از این نظر مشابه انار است . خوب است بدانید درخت خرمالو توسط پیوند زیاد می شود و تحت شرایط مناسب می تواند تا 100 سال عمر كرده و نه متر ارتفاع پیدا كند میوه خرمالو تا زمانی كه نرسیده باشد به علت داشتن مواد مازویی بسیار گس است ولی پس از رسیدن ، تانن آن تبدیل به چندین نوع قند می شود و طعم آن گوارا می گر دد خرمالو نیز همانند دیگر میوه های دانه دار ، پس از برداشت به رسیدن خود ادامه می دهد گفته می شود برای رسیدن خرمالوهای نارس آنها را درون ظرفی كه حاوی برگ درخت خرماول است بگذارید تا نوعی تخمیر در آن حاصل شده و خرمالوهای برسند ولی این نوع خرمالو منافع كمتری دارد درگرگان به انواع خرمالو « اندو خرما » در مازندران « انجیر خرما » در توالش « آمبرو » و در آستارا « اربه » می گویند خواص غذایی – دارویی خرمالو • خرمالو بهترین پاك كننده كبد و كلیه هاست • میوه نارس خرمالو گس است و تانن زیادی ندارد • خرمالو دارای ویتامینهای A ، كاروتن ، كلسیم ، گوگرد و فسفر می باشد كه بخشی از ویتامینها و املاح معدنی بدن را تامین می كند • از آنجایی كه مواد قندی موجود در خرمالو از نوع لوكز و گلوكز است برای مبتلایان به مرض قند ( دیابت ) ضرر چندانی ندارد • از مخلوط كردن مقداری آرد برنج یا لعاب برنج با پنج عدد خرمالوی خشك كه بر اثر حرارت و یا دود آتش خشكانیده اید و پختن آن با بخار ، مخلوطی به دست می آید كه خوراندن آن به كودكان برای اسهال خونی آنها مناسب است • برای درمان درد زائو می توانید چند عدد خرمالو را پخته ( درون تنور یا فر ) سپس آن را له كرده و به صورت ضماد بر روی زانوها قرار دهید وروی آن پارچه كرباس آب ندیده ، ببندید و استراحت كنید • برای درمان اسهال خونی 300 تا 500 گرم رسیده خرمالو را صبح ناشتا میل كنید • دانه میوه خرمالو را ارك كوبیده و به صورت گرد درآورید سپس میل كنید سنگ كلیه و مثانه را دفع می كند • خوردن میوه خرمالویی كه روی درخت رسیده باشد سینه را نرم می كند • برای درمان سرفه های سمج و تنگی نفس می توانید از جوشانده كاسبرگهای خرمالو استفاده كنید • پوست و چوب درخت خرمالو را به عنوان قابض در ورمها از داخل و در زخمها از خارج مصرف می كنند • ریشه آن نیز قابض است • در صنعت قنادی با میوه خرمالو انواع شیرینی و ماومالاد درست می كنند مربا و كمپوت آن نیز بسیار خوشمزه و مفید است موسیر موسیر یا سیر كوهی گیاهی شبیه سیر بوده ، برگهای آن دراز و میان تهی است و گلهایش به رنگ سرخ یا بنفش می باشد .پیاز آن در مناطق كوهستانی می روید كه از آن ترشی درست می كنند .موسیر شبیه پیاز و سیر است ولی بر خلاف پیاز گلهای آن تخم نمی دهند و دارای پیازچه های زیادی می شود و بر خلاف سیر بویی مطبوع دارد و نرمتر از سیر است و زود كوبیده و له می شود موسیر گونه های زیادی دارد و بهترین آن رنگ قرمز مسی دارد كه آن را خشك كرده و می سایند و در ادویه آشپزی و غذا مخلوط می كنند گرد موسیربه غذاها بخصوص سسهای بی مزه،طعم خوبی می دهدوطعم غذاها را لذیذمی كند خواص عذایی – دارویی موسیر • وجود موسیر در غذاها موجب تقویت معده می شود • همچنین عمل هضم را آسان می كند • موسیر آشتها آور است • نیروی جنسی را تقویت می كند • همچنین موسیر سنگ و شن كلیه را دفع می كند وجود موسیر در غذاها موجب تقویت معده می شود نارگیل حافظه را تقویت می كند به نارگیل ، فارجیل ، جوز هندی ، بادنج و رادنج هم می گویند . قامت درخت نارگیل به 40 متر می رسد و در تمام ایام سال دارای میوه می باشد و هر چه درهت نارگیل به دریا نزدیك تر باشد و از آب شور آبیاری شود ، میوه آن شیرین تر ، شادابتر و چرب تر است . درخت نارگیل پس از هفت سال بار می دهد و بیش از صد سال عمر می كند گفتنی است میوه نارگیل سبز رنگ و پر از آْب است و آب آن شیرین و گوارا است اما اگر 24 ساعت بماند تخمیر می شود و پس از چند روز تبدیل به سركه می شود .اما پوست نارگیل مصارف زیادی دارد پوست این میوه از سه لایه تشكیل شده است پوست اول قهوه ای رنگ بوده و دارای ریشه است ، معمولا این پوست را در آب خیس كرده و بعد می كوبند تاریشه های آن جدا شود با این ریشه ها معمولا طناب درست می كنند كه با آن لنگر كشتی ها را می بندند این طناب در آب شور دریا مقاومت زیادی داشته و پوسیده نمی شود و سالها می ماند ; پوست دوم نارگیل سخت و چوبی است كه به آن نارگیله یا نارجیله می گویند و پوست آن چسبیده به مغز است ;شیر نارگیل میوه نارگیل پس از رسیدن ابتدا دارای شیر است اما پس از چندی این شیره غلیظ شده و روی مغز به صورت یك جدار چرب رسوب می كند مغز میوه نارگیل سفیذ رنگ ، شیرین ، لذیذ و چرب است . گفتنی است شیر نارگیل خواص دارویی زیادی دارد و به مانند شیر تركیبات مقوی زیادی دارد خواص درمانی و دارویی نارگیل* نارگیل بدن را چاق و فربه می نماید ، مواد سودایی و بلعمی را از بین می برد و به همین جهت برای بی حسی اعضا ، فلج ، جنون ، مالیخولیا و امثال این ها نافع است * میوه نارگیل كبد را تقویت كرده و برای زخم معده ، بواسیر و تقویت كلیه و زیاد شدن ادرار و رفع سردی مثانه و درد آن مفید است * اگر مغز میوه نارگیل را با شكر بخورید خون را تمیز نی كند و مغز كهنه آن ایجاد مسمومیت می كند ; و ضد سم است * از مغز میوه نارگیل روغن به دست می آید كه در صورت تصفیه شدن بسیار مقوی است * مالیدن آن به صورت ، كك و مك را از بین می برد و برای جرب و خارش بسیار مفید است * مخلوط خاكستر میوه نارگیل با حنا ، مو را تقویت كرده و از ریزش آن جلوگیری می كند * خوردن میوه نارگیل جهت تقویت حافظه و فهم مفید می باشد * نارگیل درد كلیه و مثانه را تسكین می دهد * مالیدن روغن نارگیل كهنه ،درد كمر . زانو را تسكین می دهد خواص شفا بخش سیر • سیر می تواند چربی خون را پایین بیاورد و عروق قلبی را كه بر اثر چربی خون مسدود شده باز كند • سیر می تواند به دلیل حالت آنتی اكسیدانی خود با ویروسها مبارزه كند و یك حالت دفاعی در بدن در برابر ویروسها بوجود آورد و به ویژه پیشگیری كننده بیماریهای قلبی و سرطان لاشد .البته سیر خام خاصیت بیشتری نسبت به سیر پخته یا سیر سرخ شده دارد • به نوشته مجله ساینس ، سیر غلظت خون را كاهش می دهد و در پیشگیری از بیماری های قلبی و عروقی موثر است • همچنین مصرف مداوم آن سبب پایین آمدن فشار خون می شود و قند خون را تا حدی كم می كند .پس می توان به افراد دیابتی و فشار خونی و دچار بیماری های قلبی خوردن سیر را حتی یك تا دو حبه در روز توصیه كرد ادامه خواندن مقاله خواص غوره

نوشته مقاله خواص غوره اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله وصيت نامه هاي اميرالمومنين علي عليه السلام

$
0
0
 nx دارای 15 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : وصیت نامه های امیرالمومنین علی علیه السلام این وصیت گرچه خطاب به حسنین- علیهما السلام-است ولی در حقیقت برای تمام بشر تا پایان عالم است.این وصیت را عده ای از محدثان ومورخانی ك قبل از مرحوم سید رضی و بعد از او می زیسته اند با ذكر سند نقل كرده اند. البته اصل وصیت بیشتر از آن است كه مرحوم سید رضی در نهج البلاغه آورده است.اینك قسمتی از آن را می آوریم: اوصیكما بتقوی الله وان لاتبغیا الدنیا و ان بغتكما و لاتاسفا علی شی منها زوی عنكما وقولا بالحق و اعملا للاجر وكونا للظالم خصما وللمظلوم عونا.شما را به تقوی و ترس از خدا سفارش می كنم وانیكه در پی دنیا نباشید، گرچه دنیا به سراغ شما آید و بر آنچه از دنیا از دست می دهید تاسف نخورید سخن حق را بگویید وبرای اجر وپاداش (الهی) كاركنید ودشمن ظالم و یاور مظلوم باشید. اوصیكما و جمیع ولدی واهلی و من بلغه كتابی تقوی الله ونظم امركم و صلاح ذات بینكم، فانی سمعت جدكم صلی الله علیه وآله وسلم یقول:« صلاح ذات البین افضل من عامه الصلاه والصیام». من شما وتمام فرزندان وخاندانم وكسانی را كه این وصیتنامه ام به آنان می رسد به تقوی وترس از خداوند ونظم امور خود واصلاح ذات البین سفارش می كنم زیرا كه من از جد شما صلی الله علیه وآله و سلم شنیدم كه می فرمود: اصلاح میان مردم از یك سال نماز و روزه برتر است.الله الله فی الایتام فلا تغبوا افواههم ولایضیعوا بحضرتكم. والله الله فی جیرانكم فانهم وصیه نبیكم مازال یوصی بهم حتی ظننا انه سیورثهم.خدا را خدا را در مورد یتیمان نكند كه گاهی سیر وگاهی گرسنه بمانند نكند كه در حضور شما دراثر عدم رسیدگی از بین بروند. خدا را خدا را كه در مورد همسایگان خود خوشرفتاری كنید، چرا كه آنان مورد توصیه وسفارش پیامبر شما هستند. وی همواره نسبت به همسایگان سفارش می فرمود تا آنجا كه ما گمان بردیم به زودی سهمیه ای از ارث برایشان قرار خواهد داد. والله الله فی القرآن لایسبقكم بالعمل به غیركم والله الله فی الصلاه فانها عمود دینكم والله الله فی بیت ربكم لاتخلوه ما بقیتم فانه ان ترك لم تناظروا.خدا را خدا در توجه به قرآن نكند كه دیگران در عمل به آن از شما پیشی گیرند خدا را خدا در مورد نماز كه ستون دین شماست. خدا راخدا در مورد خانه پروردگارتان تا آن هنگام كه زنده هستید آن را خالی نگذارید كه اگر خالی گذارده شود مهلت داده نمی شوید وبلای الهی شما را فرا می گیرد.والله الله فی الجهاد باموالكم و انفسكم والسنتكم فی سبیل الله و علیكم بالتواصل والتباذل وایاكم والتدابر و التقاطع. لاتتراكوا الامر بالمعروف والنهی عن المنكر فیولی علیكم شراركم ثم تدعون فلا یستجاب لكم. خدا را خدا را در مورد جهاد با اموال وجانها و زبانهای خویش در راه خدا. و بر شما لازم است كه پیوندهای دوستی ومحبت را محكم كنید و بذل و بخشش را فراموش نكنید و ازپشت كردن به هم و قطع رابطه بر حذر باشید امر به معروف ونهی از منكررا ترك مكنید كه اشرار بر شما مسلط می شوند وسپس هر چه دعا كنید مستجاب نمی گردد. سپس فرمود:ای نوادگان عبدالمطلب نكند كه شما بعد از شهادت من دست خودرا از آستین بیرون آورید و در خون مسلمانان فرو برید و بگویید امیرمومنان كشته شد و این بهانه ای برای خونریزی شود.… الا لا تقتلن بی الاقاتلی انظروا اذا نا مت من ضربته هذه فاضربوه ضربه بضربه ولاتمثلوا بالرجل فانی سمعت رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم یقول :« ایاكم و المثله و لو بالكلب العقور» آگاه باشید كه به قصاص خون من تنها قاتلم را باید بكشید بنگرید كه هر گاه من از این ضربت جهان را بدرود گفتم او را تنها یك ضربت بزنید تا ضربتی در برابر ضربتی باشد وزنهار كه او رامثله نكنید( گوش و بینی واعضای او را نبرید) كه من از رسول خدا شندیم كه می فرمود:« از مثله كردن بپرهیزید گرچه نسبت به سگ گزنده باشد». آخرین وصایای امام علی(علیه السلام)قاضی محمد بن سلامه معروف به قضاعی متوفای 405 هجری در مجموعه ای از سخنان علی كه آن را دستور معالم الحكم نامیده این وصیت را از امام آورده است. چون پسرملجم او را ضربت زد امام حسن گریان بر او درآمد پرسید:«پسرم چرا گریه میكنی؟» «چرا نگریم كه تو در نخستین روز آن جهان وآخرین روز این جهانی.»«پسرم !چهار چیز را كه به تو می گویم به خاطر بسپار و به كار دار وچهارچیز را كه اگر بدان كار نكنی اندك زیانی به تونمیرساند»«پدر آن چهار چیزكه باید به كار دارم چیست؟» «خرد برترین توانگری است و بدترین تهیدستی نادانی است و خودبینی وحشتناك ترین وحشت وخوشخویی گرامی ترین حسب.»«این چهار خصلت آن چهار دیگر را هم بگو» از دوستی احمق بپرهیز كه اوخواهد تورا سود رساند لیكن به زیانت كشاند از دوستی با دروغگو كه دور را به تو نزدیك ونزدیك را به تو دور نماید و از دوستی بخیل كه چیزی را كه بدان سخت نیازمندی از تو دریغ میدارد. و دوستی تبهكار كه تو را به هنگام سود خود می فروشد »و هم این وصعیت را در مجموعه خود آورده است: چون امیر مومنان ضربت خودر كسان او وگروهی از یاران خاص او گرد وی فراهم آمدند امام فرمود:«سپاس خدای را كه اجل ها را مدت نهاده است و روزی بندگان را مقدر داشته وبرای هر چیز حدی گذارده و در كتاب خود از چیزی كوتاهی نفرموده كه گوید:هر جا باشید مرگ شما را در می یابد هر چند در برجهای استوار برافراشته باشید.وخدای عزوجل گفت:اگر در خانه های خود مانید آنان كه سرنوشتشان كشته شدن است به كشتنگاه خود می روند.و پیمبر خود را گفت: به معروف امر كن واز منكر بازدار و بدانچه به تو میرسد شكیبا باش كه این از كارهاست كه در آن عزم راسخ بایسته است.حبیب خدا و بهترین آفریده او كه راستگو است و راستگویی اوگواهی شده است مرا از این روز خبر داد سفارش كرد وگفت علی چگونه ای اگر میان مردمی بمانی كه درآنان خیر نیست .می خوانی و پاسخت نمی دهند اندرز می دهی یاریت نمی كنند. یارانت از تو به یكسو می شوند و خیرخواهانت خود را ناشناس می نمایانند و آن كه با تو می ماند از دشمنت بر تو سخت تر است. چون از آنان خواهی (به یاریت) برخیزند روی بر میگردانند و اگر پای بفشاری گریزان پشت می كنند چون تو را ببینند كه فرمان خدا را بر پا میداری وآنانرا از دنیا باز می گردانی آرزوی مردنت را می كنند. از آنان كسی است كه آنچه را در آن طمع بسته بود از او بریده ای و او خشم خود را می خورد وكسی كه خویشان او را كشتهای و اوكینه خواه تو است ومرگ تو را انتظار می برد وبلاها كه روزگار بر سرت آورد. سینه همه شان پركینه است وآتش خشمشان افروخته وپیوسته میان آنان چنین ب سرخواهی برد تا تو را بكشند یا گزندی به تو رسانند و بدان نام ها كه مرا نامیدند بنامند و گویند كاهن است وگویند جادوگر است و گویند دروغگو است و دروغ بندنده افترازننده پس شكیبا باش كه تو باید به من اقتدا كنی وخدا چنین فرموده است كه گوید:همانا رسول خدا برای شما سرمشق خوبی است. علی! خدای عزوجل مرا فرموده است تو را نزدیك خویش آرم و دور نگردانم. تو را بیاموزم و وانگذارم و با تو بپیوندم و بر تو ستم نرانم.این وصیت رسول خداست وعهد اوست با من پس من ای گروهی كه به فرمان خدا برپائید ودین او را پاسداری می نمائید ودر گرفتن حق یتیمان ودرویشان پابرجایید شما را پس از خود به تقوی وصیت میكنم و از فریفته شدن به زر و زیور‌ان می پرهیزانم كه دنیا كالای فریب است.از راه دل بستگان به دنیا به یكسو شوید آنان كه غفلت بر دلهایشان پرده افكنده است تا آنكه آنرا كه گمان نمی بردند (عذاب الهی) به سویشان آمد حالی كه آگاه نبودند گرفتار شدند. بینش ازشما مردمی بودند كه پیمبران خویش را پیروی نمودند اگرپی آنان را گیرید واقتدا به ایشان كنید گمراه نخواهید شد. همانا پیمبر خدا، كتاب وعترت خویش را میان شما نهاده است علم آنچه می كنید و یا از آن می پرهیزید نزد آنان است. آنان راه پیدا وروشنایی هویدایند و پایه های زمین وبر پا دارندگان عدل از نور آنان روشنی جویند ودر پی آنان راه پویند از درختی كه رستنگاه آن به بار است و ریشه اش پایدار و شاخه اش رفته به آسمان. و میوه آن خوشگوار رسته در سرزمین حرم و سیراب از آب كرم پالوده از خس و خاشاك وچیزهای ناپاك گزیده از پاكترین زاده مردمان از بهترین خاندانهای آدمیان از آنان مبرید تا از هم نبرید و از آنان به یكسو مشوید تا پراكنده نشوید.با آنان باشید تا راه را بیابید ورستگار شوید و پاس جانشینی رسول خدا راهر چه نیكوتر درباره آنان رعایت كنید چرا كه اوفرموده: كتاب خدا و اهل بیت از هم جدا نشوند و تا برمن حوض (كوثر )در آیند». شما را به خدایی می سپارم كه امانتهای خود را ضایع نخواهد كرد خدا شما را بدانچه درآرزوی آنید برساند و از آنچه از آن بیم دارید نگه دارد به دوستان و جانشینان من سلام برسانید.خدا شما رانگهدارد وحرمت پیمبرتان را در میان شما حفظ فرماید والسلام. منبع:كتاب علی از زبان علی یا زندگانی امیرالمومنین (ع) صفحه 168 دكتر سید جعفر شهیدی پی نوشت ها1-ابوحاتم سجستانی، المعمرون والوصایا، ص 149 ؛تاریخ طبری، ج 6، ص 85؛ تحف العقول ، ص 197 ؛ من لایحضره الفقیه ،ج4، كافی ج 7، ص 51؛ در مروج الذهب .(ج 2، ص 425) قسمتی از آن نقل شده است؛ مقاتل الطالبیین ص 382-نهج البلاغه ،نامه شماره 473-طبقات ج 3-ص 90-894-نساء 785-آل عمران 1546-القمان، 177-احزاب،218-همان كتاب، ص 89-85 ادامه خواندن مقاله وصيت نامه هاي اميرالمومنين علي عليه السلام

نوشته مقاله وصيت نامه هاي اميرالمومنين علي عليه السلام اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله مديريت مصرف ازت در شرايط شور براي گندم

$
0
0
 nx دارای 51 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مدیریت مصرف ازت در شرایط شور برای گندم مقدمه:جلوگیری از تخریب منابع آب و خاك به منظور ایجاد تولید پایدار از جمله مسائل پر اهمیتی است كه امروز موضوع اكثر مطالعات صورت گرفته می باشد. از جمله منابع مهم در امر تولید در بخش كشاورزی آب و خاك می باشد كه حفاظت از آنها به منظور توسعه كشاورزی پایدار ضروری است. سهم عمده ای از منابع آب و خاك موجود در جهان و كشور ما را منابع متاثر از شوری تشكیل می دهد كه ما ناگزیر به استفاده از این منابع هستیم. اراضی كشاورزی در مناطق خشك و نیمه خشك به علت بارندگی كم و تبخیر و تعرق زیاد معمولاً با مشكل تجمع املاح در خاك روبرو می باشند، بطوری كه حدود ده درصد از كل اراضی دنیا را (8/954 میلیون هكتار) خاكهای تحت تاثیر شوری تشكیل داده است در ایران نیز بالغ بر 15 میلیون هكتار از سطح كشور مبتلا به نمك شوری می باشد ( پوستینی، 1378). مطالعات متعددی نشان داده است كه خاكهای مبتلا به درجات مختلف شوری، قلیائیت، و آب ماندگی در ایران مساحتی بالغ بر 25 میلیون هكتار از اراضی تحت آبیاری، دیمزارها و ; را اشغال نموده است. البته نتایج مطالعات انجام گرفته در سالهای اخیر نشان داده كه مشكل شوری گسترده تر بوده و داده های بدست آمده از نقشه یك میلیونیم ایران نشان می دهد كه اراضی با شوری كم تا متوسط حدود 25 هكتار و اراضی با شوری شدید حدود 5/8 میلیون هكتار را در بر می گیرد. (2000,FAO) با توجه به اطلاعات فوق، شوری (خاك و آب) را می توان یكی از عوامل مهم محدود كننده تولید در بخش كشاورزی دانست. برای كنترل و كاهش اثرات مخرب ناشی از شوری راهكارهای مختلفی ارائه شده كه یكی از آنها بهبود شرایط تغذیه ای گیاه و بهینه سازی آن می باشد. عدم توازن تغذیه ای در گیاهان تحت تاثیر شوری از طرق مختلف بوجود می آید. این عدم توازن ممكن است در نتیجه اثر شوری بر قابلیت دسترسی از خاك، رقابت در جذب بوسیله گیاه، انتقال و یا توزیع عناصر در داخل گیاه باشد و یا ممكن است بدلیل غیر فعال شدن فیزیولوژیك ( عنصر در گیاه به میزان كافی وجود دارد ولی نمی تواند نقش خود را ایفا كند) یك عنصر خصوصاً در نتیجه افزایش نیاز داخلی گیاه به آن عنصر نیز باشد البته اثر متقابل تغذیه و شوری در محیط رشد گیاه از پیچیدگی زیادی برخوردار است. كودهای شیمیایی خود نمك بوده و اضافه كردن آنها به خاك باید با علم به اثر آنها صورت بگیرد. بطور كلی، با مصرف كودهای ازتی شوری خاك به طوری قابل ملاحظه افزایش می یابد زیرا نمكهای ازتی اولاً حلالیت زیادی دارند و ثانیاً خود موجب حلالیت سایر نمك هایی می گردد كه از پیش در خاك بوده اند. از طرف دیگر در این اراضی شور رشد ریشه محدودتر و توازن عناصر غذایی درمحیط ریشه نیز كامل نیست و تغذیه مناسب می تواند با برقراری توازن تغذیه ای رشد گیاه را توسعه ببخشد ( ملكوتی، 1367).بنابراین در مواجهه با یك خاك متاثر از شوری باید بتوان سودمندی نسبی اصلاح اراضی و یا كاربرد كودهای شیمیایی و اصلاح شرایط حاصلخیزی خاك را تعیین كرد. مطالعات نشان داده است كه اثر مطلوب افزایش مواد غذایی به خاك معمولاً به نوع گیاه، شدت شوری و غلظت اولیه عناصر در خاك بستگی دارد و در غلظتهای متوسط شوری می توان گفت كه تحت شرایط تنش برای رسیدن به یك سطح معین تولید نیاز به مصرف مقدار بیشتر از هر یك از عناصر غذایی اصلی (ازت، فسفر و پتاسیم) می باشد. ولی اگر شوری بسیار از هر یك از عناصر اصلی محدودیت رشد باشد خصوصاً در اراضی كه غلظت اولیه عناصر غذایی آن مناسب بوده است، افزایش عناصر غذایی تاثیری در افزایش عملكرد ندارد و حتی در مورد برخی از عناصر می تواند اثر كاهنده رشد داشته باشد (Grattan & Griev, 1993). مدیریت مصرف ازت در شرایط شور برای گندم ازت و شوری:ازت در اشكال گوناگون حدود 80% از كل عناصر معدنی جذب شده بوسیله گیاه را تشكیل می دهد (Marschner, 1995). این عنصر در ساختمان بسیاری از مواد آلی گیاهی مانند پروتئین، اسیدهای آمینه، نوكلئوتیدها، آنزیمها، كلروفیل، غشاء سیتوپلاسمی سلول، كلروپلاستها واسیدهای نوكلئیك شركت دارد ( حق پرست تنها، 1371). بنابراین با توجه به اینكه ازت مستقیماً در میزان عملكرد دخیل است، اثر استرس شوری بر جذب و متابولیسم ازت بسیار مهم می باشد. كمبود ازت غالباً عامل اصلی محدود كننده رشد در خاكهای زراعی است. از این رو اضافه كردن ازت معمولاً رشد و عملكرد را بدون توجه به وجود و یا عدم وجود تنش شوری توسعه می دهد. 1- شوری در چرخه ازت در خاك، جذب توسط گیاه، انتقال و متابولیسم آن اثر محدود كننده دارد. شوری بطور كلی باعث كاهش فعالیت میكروبی خاك می گردد و به همین علت افزایش شوری باعث كاهش معدنی شدن تركیبات ازته می شود. مثلاً‌ درگیاهان خانواده بقولات كاهش جذب ازت به كاهش تعداد باكتریهای تثبیت كننده ازت در خاك ربط داده شده است. 2- از طرف دیگر افزایش شوری باعث كاهش جذب ازت و تجمع كلر در گیاه می شود. در اكثر موارد افزایش جذب وتجمع كلر در گیاه همراه با كاهش نیترات در ساقه بوده است (Grattan & Grieve, 1993)، بعضی از محققین كاهش جذب ازت در شرایط تنش شوری را به نقش باز دارنده یونهای سدیم و پتاسیم نسبت می دهند (Aslam et al, 1984). و برخی دیگر معتقدند كه جذب ازت در شرایط شور به علت كاهش تراوائی ریشه كاهش می یابد ( ملكوتی، 1367). بسیاری نیز این كاهش را به اثرات متقابل كلر و نیترات در جذب نسبت می دهند (Bar et al, 1997; feigin et al, 1987; Kafkafi et al, 1982) در حالیكه برخی دیگر این موضوع را مربوط به اثر شوری در كاهش جذب آب می دانند. (Lea-Cox and syversten, 1993). ظاهراً كاتیونهای همراه یون كلر در میزان كاهش جذب نیترات توسط گیاه موثرند. در گندم گزارشهای موجود در مورد واكنش جذب ازت به شوری متفاوت است. بعضی كاهش غلظت ازت را گزارش كرده اند. در حالیكه دیگران افزایش آن را در اندامهای گیاه مشاهده نموده اند( پوستینی، 1378). طی تحقیق دیگری كه بر روی گوجه فرنگی انجام شد ( شكل فوق) مشاهده گردید كه افزایش غلظت نیترات با استفاده از كود ازته باعث كاهش جذب كلر و افزایش مقاومت به شوری می گردد و در شرایط كاربرد آب آبیاری با كلر بالا می توان جهت تامین ازت كافی و كاهش سمیت كلر، غلظت نیترات را در آب افزایش داد. (Kafkafi,1982) 3- ازت به شكل یونهای نیتراتی و آمونیوم جذب گیاه می شود اما نیترات در داخل گیاه می بایست به شكل آمونیوم یا آمونیاك تبدیل گردد كه این عمل توسط آنزیمهای احیای نیترات صورت می پذیرد. علیرغم كاهش شدید نیترات برگ در اثر شوری تركیبات ازته ممكن است افزایش یافته ( مانند پرولین، گلیسین، تبائین و میزان كل پروتئین محلول) و یا بدون تغییر ( مانند میزان کل آمینواسیدها) باقی بماند ( Grattan & Grieye, 1994) و از این رو می توان نتیجه گرفت که میزان ازت کل گیاه در شرایط شور نمی تواند شاخص مناسبی از وضعیت آن باشد. سنتز پروتئین در گیاهان مقاوم به شوری به سادگی تحت اثر شوری قرار نمی گیرد. Bhola و همکاران (1980) مشاهده کردند که در کولتیوارهای مقاوم به شوری، میزان پروتئین گندم حتی تا شوری ds/m 16 تحت اثر قرار نمی گیرد. 4- مقدار زیادی ازت به صورت NO3 از راه آبشویی هدر می رود. زیرا در این خاکها به خاطر نگهداری سطح شوری در حدی معین، مقدار آب بیشتری مصرف می شود ( ملکوتی، 1382). اکثر مطالعات مربوط به بررسی اثر متقابل ازت و شوری در محیطهای کشت دارای کمبود صورت گرفته که طبیعتاً اضافه کردن ازت به آنها باعث توسعه رشد و عملکرد شده و این در حالیست که تمام این آزمایشها در شرایطی انجام شده که اثرات شوری شدید نبود. مطالعاتی نیز وجود داشته که افزایش عملکرد به علت افزایش کود ازته به بیش از حد که در شرایط غیرشور مناسب است را نشان داده است. هیو و همکاران (1997) اثر سطوح مختلف عناصر پرمصرف و شوری را بر رشد و ترکیب گندم در محیط کشت هیدروپونیک مورد بررسی قرار دادند. نکته مهم در این مطالعات جابجایی حد آستانه شوری است که باعث کاهش پنجاه درصدی در عملکرد می شود. به این ترتیب که این حد به ترتیب برای 1، 2/0، 40/0 غلظت محلول هاگلند برابر با 84، 72 و 31 میلی مول سدیم کلرید است. در این آزمایش مقاومت به شوری با افزایش غلظت عناصر زیاد شده است ولی در تمام سطوح عناصر غذایی، با افزایش شوری عملکرد با توجه به کاهش تعداد برگ و پنجه کاهش یافته است. این محققان سه راهبرد را برای افزایش عملکرد گندم در خاکهای شور مورد توصیه قرار داده اند. (1) افزایش سطح عناصر غذایی در خاکهای فقیر (2) ایجاد محیط مناسب با حذف شوری در طول مراحل جوانه زدن، رشد اولیه و مراحل ابتدایی پنجه زنی. (3) افزایش تعداد ساقه اصلی با افزایش تراکم کاشت. مطالعات متعددی درباره اثر متقابل شوری و ازت در خاکهایی که کمبود ازت دارند، انجام شده است. به همین دلیل، اضافه کردن ازت رشد و عملکرد تعداد زیادی از گیاهان مانند: جو، لوبیا، هویج، Cowpea، گوجه فرنگی، ذرت، شبدر، حبوبات، ارزن، اسنفاج، مرغ، برنج و گندم، را وقتی که در درجه شوری خیلی شدید نبود، بهبود بخشیده است (Bernstein etal, 1974; Feigin, 1985; Graltan & Grieve, 1994). در بسیاری از مطالعات، بهبود ازت خاک یا حاصلخیزی خاک ( ازت و p2o5 ) مقاومت نسبی گیاهان به شوری را افزایش داد. (Ravikovitch & Yoles, 1971; Selassie & Wagnet, 1981; Garg et al., 1990, 1982, 1993) افزایش شوری آب آبیاری، عملکرد دانه گندم و خردل هندی را به طور فزاینده ای کاهش داد، ولی بهبود حاصلخیزی خاک عملکرد را بالا برده و موجب مقاومت بیشتر گیاهان کود داده به شوری شد (جدول 7-1). در مطالعه ای دیگر (Gorg etal 1990) بهبود حاصلخیزی خاک (N80, P40) عملکرد دانه، MP واریته های گندم حساس (HD-4So2) و مقاوم Kharchia-65) و مقاومت نسبی آنها به شوری را هم افزایش داد ( جدول 7-3). حاصلخیزی بهبود یافته ناشی از افزایش غلظت و جذب NPK بویژه N، کاهش غلظتهای سدیم و کلرید دریافت و کاهش در نسبت (Na/K) می باشد (جدول 7-3 و شکل 7-5). جدول 7-1 اثر استرس شوری بر عملکرد دانه (گیاه/g) گندم و خردل هندی که در شرایط حاصلخیزی (LF) پایین و حاصلخیزی بهبود یافته خاک (IF) رشد کرده اند (Garg et.al., 1982, 1993) ولیکن، در بسیاری از مطالعات، اثرات متقابل بین شوری و ازت وجود ندارد (Bernstein et al., 1974, Feigin, 1985) یا مقاومت به شوری با تأمین ازت، کاهش می یابد. (Peters, 1983; Khalil et al., 1967). شکل 7-5 اثرات حاصلخیزی بالا (0-0) و پایین (0-0) روی غلظتهای ازت، فسفر، پتاسیم، سدیم و کلرید دربافت ساقه گندم که در سطوح مختلف شوری رشد کرده است. جدول 7-2 اثر حاصلخیزی خاک بر تولید ماده خشک و عملکرد دانه واریته های گندم که با آبهای نرمال و شور آبیاری شده و رشد می کنند (Garg et al., 1990) جدول 7-3 اثر حاصلخیزی خاک بر نسبت (Na/K) در بافت ساقه واریته های گندم که با آبهای نرمال و شور آبیاری شده و رشد می کنند. تعداد زیادی از مطالعات آزمایشگاهی و گلخانه ای نشان داده است که شوری تجمع ازت در گیاهان را کاهش داده است. (Feigin, 1985; Pessarakil & Tucker, 1988; Garg et al., 1990, 1993)این امر به این خاطر است که افزایش در جذب و تجمع کلرید بیشتر با کاهش غلظت نیترات در ساقه همراه است. ( Torres & Bingham, 1973; Silver bush & Ben-Asheo, 1987) Gorham و همکاران (1986) مشاهده کردند که بر خلاف کاهش های شدید غلظت برگ بر اثر شوری، دیگر کسرهای حاوی ازت یا افزایش یافت یا اینکه به مقدار کمی کاهش پیدا کرد. این نتایج به کمبود ازت در برابر مکانیسم آسیب ناشی از شوری در تناقض است. جدول 7-4 اثر حاصلخیزی خاک بر غلظتهای کلرید و سدیم در بافت ساقه (SS DAS) واریته های گندم که با آبهای نرمال وشوری آبیاری شده و رشد می کنند لازم به ذکر است که داده های گزارش شده نشان می دهد افزایش را موجود در داخل خاک، جذب و غلظت افزایش می دهد. (Feigin, let al., 1987; Garg et al., 1982, 1990کاهش غلظت به افزایش غلظت هم مربوط می شود (جدول 7-4) کاهش ناشی از شوری در غلظت معمولاً با کاهش در فعالیت آنزیم نیترات ردکتاز (NR) که مسوول کاهش ( شکل ) است، همراه است. با تأمین N برای گندم در معرض استرس شوری، فعالیت NR را افزایش داد ( Garg et al., 1990) شکل 7-6) و نتایج مشابهی برای گیاه خردل هندی بدست آمد. (Sharma et al., 1989; Garg et al., 1993) که در آن بهبود در حاصلخیزی خاک، فعالیت را NR و نیز آنزیمهای جمع کننده آمونیوم مانند GS، GOGAT، GDH به نحو چشم گیری افزایش داد (شکل 7-7).Lewis و همکاران (1989) دریافتند ذرت و گندمی که کود آمونیومی دریافت کردند بیشتراز گیاهانی که به آنها داده شده است و در محیطهای کشت رشد کرده اند، به شوری حساس می باشند. شکل 7-6 اثرات حاصلخیزی بالا (HF) و پایین (LF) خاک بر فعالیت آنزیم Nitrate reductase برگ گندم که با آب آبیاری شور آبیاری می شود و شد می کند شکل 7-7 اثرات سطوح مختلف شوری بر فعالیت انزیمهای در GDH, NR, GOGAT مراحل ما قبل گلدهی و گلدهی خردل هندی که در دو شرایط حاصلخیزی پایین و حاصلخیزی بهبود یافته خاک رشد کرده است. Lidi و همکاران (1991) نتیجه گیری کردند برای گندمی که در خاکهای شور رشد می کند، از منبع بهتری نسبت به است و لیکن ( shsviv و همکاران 1990 ) دریافتند که گندم رشد کرده در شرایط شوری با Nacl از حیث عملکرد دانه مقاوم تر از این گیاه در شرایط شوری با و است. میزان مصرف کود:درودی و سیادت (1378) با توجه به کاربرد سطوح مختلف کود اوره در شوریهای مختلف در گندم به این نتیجه رسیدند که تحت شرایط تنش شوری کم ( شوری آب آبیاری 6 دسی زیمنس برمتر) اثر ازت بر عملکرد گندم مثبت و معنی دار بود. با افزایش شوری بیش از حد معینی، رشد گندم عمدتاً توسط شوری آب آبیاری کنترل می گردد. در این آزمایش با افزایش مصرف اوره غلظت کلردر رگ پرچم کاهش یافته و از طرف دیگر غلظت ازت و پتاسیم افزایش می یابد. عامل احتمالی افزایش غلظت پتاسیم در برگ پرچم، تاثیر کود بر روی رشد ریشه و افزایش سرعت جذب است، به همین دلیل راندمان مصرف ازت نیز در شوی زیاد بیشتر از شوری متوسط بوده است. (درودی و سیادت 1378). میلانی و همکاران (1378) به این نتیجه رسیدند که در شوریهای مختلف آب آبیاری (1/6، 5/7 و 12 دسی زیمنس بر متر) بترتیب با مصرف 180 و 225 کیلوگرم ازت خالص در هکتار عملکرد افزایش و از آن به بعد کاهش یافته است. به بیان دیگر با افزایش شوری آب آبیاری مصرف مواد ازته افزایش می یابد. واکنش مثبت عملکرد محصول با کود پاشی ازتی در خاکهای شور ممکن است در نتیجه جذب بیشتر آنیون نیترات به جای کلر و در نتیجه افزایش آنیونهای آلی در گیاه باشد (ملکوتی، 1367).پایین بودن راندمان کودهای ازته مصرف شده در خاکهای قلیایی باعث شده که گیاهان در این شرایط به مقادیر مصرف ازت، نسبت به شرایط طبیعی نیز عکس العمل نشان دهند، به طوری که عموماً در این شرایط مصرف 25% کود بیشتر نسبت به خاکهای نرمال، توصیه شده است (Gaul & Dargun: 1974; Chahabra, 1996).مهاجر مهیلانی و همکاران (1378) به این نتیجه رسیدند که با افزایش شوری، مصرف بیشتر کود ازته لازم است بویژه اگر کود به صورت سولفات آمونیوم مصرف شده باشد. آنها پیشنهاد نمودند که تا شوری خاک ds/m13 به ازای هر واحد افزایش شوری از ds/m 6 میزان 22 کیلوگرم کود اوره خالص توصیه شده، اضافه شود. بر اساس نتایج آزمایشات فوق دستورالعملی در ارتباط با مصرف ازت در شرایط معمولی و شور بر اساس پتانسیل عملکرد و میزان ازت خاک منتشر شده است ( بلالی و همکاران، 1379) که استفاده از این دستور العمل نتایج مناسبی در طرحهای اجرا شده در استان به همراه داشته است. بر اساس این دستورالعمل با عنایت بر دو مشخصه پتانسیل عملکرد و میزان ازت کل خاک، نیاز کودی گندم به ازت تعیین می گردد. پس از آن با توجه به شوری خاک و یا آب آبیاری این میزان تصحیح می شود. بر این اساس و با توجه به جدول شماره یک به طور مثال اگر پتاسیل عملکرد یک مزرعه 4 تن در هکتار باشد و میزان ازت کل آن نیز 03/0 درصد با عنایت به جدول، این اراضی برای دستیابی به پتانسیل عملکرد به 330 کیلوگرم. جدول 5- برآورد اوره مورد نیاز گندم بر حسب کیلوگرم در هکتار در اقلیم گرم کود اوره (معادل حدود 165 کیلو ازت خالص) نیاز دارد. نکته مهم در این جا تخمین پتانسیل عملکرد است که در این صورت توان تولید گندم یا با توجه به سایر مشخصات خاک مطابق جدول شماره 2 تعیین شده و یا با توجه به سوابق کشت در منطقه، پتانسیل عملکرد تخمین زده می شود. بر این اساس شوری در دو مرحله در توصیه کود ازته تاثیر می گذارد، اولاً در تعیین پتاسیل تولید که با افزایش شوری آب و خاک پتانسیل عملکرد و نهایتاً میزان نیاز به کود کاهش پیدا می کند. ثانیاً با توجه به نتایج بدست آمده تا شوری های متوسط ( در مورد گندم معمولاً شوری معادل 50 درصد کاهش عملکرد یعنی حدود ECe=10 ds/m درخاک) میتوان با افزایش هر واحد به شوری خاک بالاتر از حد آستانه کاهش عملکرد (درمورد گندم ds/m 6) 22 کیلو اوره به توصیه اولیه اضافه شود. جدول 2- برآورد پتانسیل تولید گندم * اعداد این ستون برای آبیاری گندم در مناطق کم باران به صورت عمومی بیان شده است. در پیوست 1 ارقام مربوط به هر شهرستان به طور اختصاصی ارائه گردیده است. شوری عنوان شده در این جا میانگین شوری خاک در طول فصل رشد و تا عمق نفوذ ریشه است که باید مورد توجه قرار بگیرد به این صورت که مثلاً آبیاری با آب شور در طول زمان منتج به شوری های مختلفی درخاک می گردد. پس در این جا معمولاً مهم متوسط شوری خاک است. به عنوان مثال اگر در حالت فوق متوسط شوری خاک ds/m8 باشد به میزان کود توصیه شده باید (22×2) یعنی 44 کیلو کود اوره اضافه نمود. در شوری های بالاتر اضافه نمودن بیشتر کود ازته مناسب نبوده و مطابق جدول با عنایت به کاهش پتانسیل عملکرد در اثر شوری، میزان نیاز به کود کم می شود. در این حالت محلول پاشی ازت می تواند اثر مفید داشته باشد. مدیریت ازت توصیه شده در قسمت های بعدی ذکر می گردد. به عنوان مثال اگر نتایج تجزیه یک خاک به صورت زیر باشد میزان کود اوره مورد نیاز به ترتیب زیر محاسبه می گردد:25%= آهک خاک ds/m 8= شوری خاک 8= تعداد آبیاری درصد 035/0= ازت خاک با توجه به نتایج فوق پتانسیل تولید گندم در این منطقه 5/5 تن در هکتار برآورد می شود ( جدول شماره 2) که اگر پتاسیل عملکرد 5/5 تن با ازت خاک 035/0 درصد را در جدول شماره یک قرار دهیم توصیه کود اوره برای آن 400 کیلوگرم خواهد بود از دیگر شوری خاک (ds/m8) باعث می شود تا به میزان محاسبه شده در زیر کود اوره بیشتری به خاک داده شود. Kg/ha44= 22×(6-8)پس مجموع کود اوره مورد نیاز 440 کیلوگرم است که می تواند از منبع اوره یا سایرکودها تأمین شود. انواع کودهای ازته: یونهای نیترات و آمونیوم منابع اصلی ازت برای گیاهان است به همین دلیل قابلیت جذب آنها عامل مهمی برای رشد گیاه می باشد. شکل ازت مصرف شده می تواند بر شوری و ازت اثر بگذارد چنان که بر روابط شوری با سایر عناصر نیز اثر دارد (Lewis et al, 1987; Marinez and Cerda, 1989) توانایی گیاهان در جذب و عکس العملهای فیزیولوژیکی آنان نسبت به منابع ازت بسیار متفاوت است (Cramer & Lewis, 1993) نتایج بدست آمده در مورد بررسی اثر متقابل منبع کود ازته و شوری در محیط کشت شنی و آبکشت با نتایج مطالعات بدست آمده در خاک کاملاً متفاوت است. همانگونه که ذکر شد کودهای شیمیایی خود نمک بوده و مصرف هر کدام برخواص فیزیکی و شیمیایی خاک اثرات متفاوتی بر جای می گذارند. کودهای ازته معمولاً بدلیل حلالیت بالا باعث افزایش شوری می شود برای کمی کردن اثر کودهای مختلف بر پتانسیل اسمزی خاک، شاخص نمک تعریف شده است که شاخص نمک (Salt Index) عبارتست از نسبت افزایش پتانسیل اسمزی ناشی از یک کود شیمیایی به مقدار هم وزن نیترات سدیم، که هر چه این شاخص بالاتر باشد اثرات بیشتری بر شوری دارد ( جدول شماره سه). جدول3 شاخص نمک برای برخی از کودهای شیمیایی رایج در شرایط شوری کم تا متوسط، مصرف اوره نتایج بهتری نسبت به مصرف سولفات آمونیوم و یا کلسیم آمونیوم نیترات نشان داده در حالیکه در شرایط شورتر مصرف کودهای نیتراته از آمونیاکی بهتر است زیرا کودهای نیتراته نیازی به تبدیل بیولوژیک در خاک نداشته و به صورت مستقیم جذب می شوند در حالیکه کودهای اوره و آمونیاکی باید با کمک میکروارگانیسم های خاک به نیترات تبدیل شوند ولی این عمل عموماً در اثر شوری کند شده و یا متوقف می گردد. در شرایط قلیایی مصرف سولفات آمونیوم عملکرد بالاتری را در گندم و برنج نسبت به اوره و نیترات کلسیم آمونیم باعث شده است.همانگونه که قبلاً گفته شد شوری میزان آنزیم نیترات ردکتاز را در اکثر گیاهان کاهش می دهد و به همین علت بر روی پارامترهای سینتیک جذب نیترات موثرتر از آمونیوم می باشد (Botella et al., 1993). گندم کاشت شده در محلول یا کشت شنی با افزایش نسبت به شوری حساسیت بیشتری نشان می دهد (Leidi al, 1991; Silberbs & Lips,1991) در حالیکه Ghaviv و همکاران دریافتند در خاک شور شده بوسیله NaCl گندم تحت تیمار مخلوط نسبت به تیمار تنها به شوری مقاومتر است. نخودفرنگی نیز در آزمایشی که نتایج کشت محلول وخاک مقایسه می شد همین عکس العمل را نشان داد. نتایج آزمایشات انجام شده در استان یزد نشان داده که در شوری ها متوسط خاک و آب آبیاری، با عنایت به زیاد بودن میزان آب آبشویی و خروج سریع یون نیترات از دسترس ریشه و کم شدن بازده آن مصرف سولفات آمونیوم و یا اوره با پوشش گوگردی بهترین عملکرد را داشته است. البته نیترات آمونیوم در این نوع مدیریت خاک که در استان اعمال می شده عکس العمل مناسبی نشان نداد که دلیل آن می تواند به مدیریت مصرف کود برگردد زیرا کودهای مصرفی دقیقاً قبل از آبیاری مصرف شده و طبیعتاً کودهای محلول تر به سادگی از دسترس خارج می شده اند. در نهایت می توان اینگونه توصیه نمود که در شوری های متوسط اولویت اول با مصرف اوره با پوشش گوگردی سولفات آمونیم و اوره معمولی است و در شوری های بالاتر ( بیش از 50 درصد کاهش عملکرد به علت شوری) مصرف اوره با پوشش گوگردی و نیترات آمونیم بعد از آبیاری توصیه می شود. مصرف فسفات آمونیم به عنوان منبع کود فسفره معمولاً ما را از اولین قسط ازت بی نیاز می کند. در آزمایشات انجام شده مصرف سوپرفسفات تریپل و فسفات آمونیم برتری خاصی نسبت به هم نشان نداده اند ولی از لحاظ عملکرد کاه مصرف فسفات آمونیم در دو سال متوالی برتری داشته است. معرفی کودهای ازته موجو د:کودهای ازتی عمدتاً به دو گروه بیولوژیک (آلی) و شیمیایی تقسیم می شوند که گروه اول علاوه بر نقش تغذیه ای، در بهسازی خاکها (خصوصاً خاکهای شور و قلیا) نقش عمده ای دارد که باید مورد توجه کافی قرار بگیرد. مصرف کودهای شیمیایی ازته سالیانه بالغ بر 82 میلیون تن (N) معادل 170 میلیون تن اوره است که بالاترین میزان در میان کودهای شیمیایی است. در این بخش کودهای اصلی ازته مصرفی مورد بررسی قرارمی گیرد. اوره- دارای حدود 46 درصد ازت بوده و بالاترین غلظت ازت را در میان کودهای ازتی جمد را دارد و با توجه به بهای کم یکی از مناسبترین کودهای ازته است. این کود خاصیت اسیدزائی ندارد، خورنده و جاذب الرطوبه نیست و با کودهای فسفاته و پتاسیمی قابل اختلاط است. اوره به آسانی در آب حل می شود ( 100 گرم اوره در 100 گرم اب 20 درجه) و در خاک تا سه روز به کربنات آمونیم و آمونیاک تبدیل شده و در صورت شرایط مناسب جذب شده و یا به نیترات تبدیل می شود. پخش اوره در سطح خاک خشک و بدون پوشش هدر روی آن به صورت آمونیاک را افزایش دهد. روند تبدیل اوره به اشکال قابل جذب در خاکهای با PH بالا (آهکی و قلیایی) و خاکهای شور کندتر صورت می گیرد. اوره با پوشش گوگردی (scu) که دارای 36 درصد ازت و 10 درصد گوگرد است. یک کود اوره با پوشش گوگردی مناسب، در صورت نگهداری در آب پس از یک هفته فقط 15 درصد از کود باید آزاد شده باشد. در این کود ازت برای مدت طولانی تر در اختیار گیاه قرار میگیرد. شوری اثری بر سرعت رها سازی ازت از این کود ندارد ولی گرما آنرا تسریع میکند. البته در ابتدا این کود عموماً برای مناطق پرباران و یا کشت برنج توصیه می شده است ولی به نظر می رسد مصرف آن در شرایط شور که ضریب آبشویی بالایی درهر نوبت آبیاری اعمال می شود نیز مناسب باشد، که در آزمایشات این مسئله به اثبات رسیده است. سولفات آمونیم که دارای 21-20 درصد ازت و 24 درصد گوگرد می باشد مصرف این کود به علت خاصیت اسیدزائی درخاکهای آهکی و نیه خشک مفید است و به علت شستشوی کمتر در اثر آبشویی، به مدت بیشتری درخاک باقی می ماند. خواص فیزیکی خوبی دارد و عیب عمده آن کم بودن درصد ازت در آن است. نیترات آمونیم دارای 33 درصد ازت می باشد که نصف آن به شکل آمونیم و نصف دیگر به صورت نیترات است. رطوبت دوست بوده به سرعت کلوخه می شود و حلالیت آن بسیار زیاد است حتی می تواند در شرایط خاص منفجر شود. نیترات این کود به سرعت در معرض آبشویی قرار داشته و از طرف دیگر بدون تغییر به سرعت به وسیله گیاه قابل جذب است. کود کامل ماکرو که ترکیب دقیق آن بر روی دستورالعمل مصرف نوشته شده و عموماً دارای 15 درصد ازت 10 درصد فسفر (P2O5) و 15 درصد پتاسیم (K2O) است و عموماً قبل از کشت مصرف می گردد. سایر کودهای نیتراته مانند نیترات پتاسیم(14 درصد ازت و 39 درصد پتاسیم) نیترات کلسیم معمولاً در زراعت گندم مورد استفاده قرار نمیگیرد. فسفات آمونیم محتوی 18 درصد ازت و 46 درصد فسفر (P2O5) است که به عنوان کود فسفاته مورد استفاده قرار می گیرد و ازت آن نیز باید مورد محاسبه قرار گیرد. برای تبدیل مقادیر کودهای ازته مورد نیاز می توان از روابط زیر استفاده نمود:مقدار کود بر حسب سولفات آمونیم = 2/2× میزان اوره مورد نیاز مقدار کود بر حسب نیترات آمونیم = 5/1× میزان اوره مورد نیاز مدیریت مصرف: تقسیط کود ازته یکی از روشهای افزایش راندمان آن است. پویایی و تحرک بالای ازت در خاک باعث شده تا در صورت مصرف یکباره آن، مقداری از ازت مصرفی همراه با آب آبشویی و یا با سایر روشهای تثبیت و هدرروی از خاک خارج شوند و هنگام نیاز شدید گندم به ازت مقادیر آن کمتر از حد بحرانی باشد. ( مانند مرحله پنجه زدن و یا گلدهی).تقسیط ازت در شرایط شور حتی می تواند ازاهمیت بیشتری برخوردار باشد، زیرا آب مصرفی در این حالت معمولاً بالاتر بوده و آبشویی ازت با شدت بیشتری صورت می گیرد. نتایج مطالعات صورت گرفته نشان داده که بهترین زمان مصرف ازت، نزدیک به زمان حداکثر نیاز مطابق با فنولوژی رشد گندم است که می توان به صورت زیر خلاصه نمود. گندم همانند دیگر محصولات دانه ریز، به مقدار قابل توجهی ازت قابل استفاده در طول رشد نیاز دارد. مقدار جذب ازت از مرحله جوانه زدن تا هنگام پنجه زدن 45 درصد، از مرحله پنجه زدن تا تشکیل خوشه 25 درصد و از این مرحله تا تکمیل دانه 30 درد می باشد. پس گندم در طول رشد خود و خصوصاً در هنگام پنجه زدن و تشکیل خوشه به مقادیر کافی ازت نیاز دارد. وجود ازت کافی هنگام گلدهی باعث افزایش پروتئین دانه می شود. مصرف کود ازته دراواخر دوران رشد تعداد دانه در خوشه را زیاد کرده ولی عملکرد تغییر چندانی ندارد و حتی نسبت کاه ه دانه را می تواند افزایش دهد. در صورت وجود تنشهای رطوبتی افزایش زیاد کود ازته به گندم با کاهش تعداد خوشه باعث کم شدن عملکرد می شود تأمین آب برای افزایش بازدهی کود مصرفی و تأمین ازت کافی برای افزایش کارآیی آب مصرفی الزامی است. مصرف تقسیط ازت در شرایط نرمال، شور و یا قلیا (Singh &et al, 1983) اثر مناسبتری داشته و محلول پاشی ازت (محلول 3% اوره) همراه با مصرف خاکی اولیه ازت اقتصادی تر بوده و در خاکهای شور و قلیا مناسبترین نتایج را ارائه داده است. (Dargan & et al, 1973 and Sharma, 1980)شستشو با آبیاری سنگین یکی از روشهای کاهش نمک در محیط رشد ریشه است که با توجه به حلالیت زیاد کودهای ازته معمولی باعث هدر رفت شدید ازت موجود خاک می شود تقسیط ازت، استفاده از کودهای کندرها و با حلالیت کمتر در این رابطه می تواند راه حل مناسبی باشد. – در خاکهای سبک (شنی) مصرف کود ازته باید حداقل سه بار انجام شود. که مراحل مصرف عبارتند از ( هنگام کاشت، ساقه رفتن و ظهور خوشه) و یا ( هنگام کاشت، ساقه رفتن، ظهور خوشه و گرده افشانی). در خاکهای سنگین تعداد مصرف حداقل دوبار ( هنگام کاشت و ساقه رفتن) تا سه بار توصیه می گردد. – به منظورافزایش درصد پروتئین دانه نیز مدیریت مصرف ازت اهمیت دارد چنانه ازت در طول 7 روز بعد از 50 درصد گلدهی در اختیار گیاه قرار گیرد تأثیر مناسبی بر درصد پروتئین دانه داشته است. – محلول پاشی سولفات آمونیم (به میزان kg/ha 8) در مرحله شیری بودن دانه توانسته درصد پروتئین دانه را به طور معنی داری افزایش می دهد. البته این روش باعث صرفه جویی در مصرف کود می شود. آزمایشات صورت گرفته در استان یزد مصرف کودهای ازته را در شرایط شور به صورت زیر پیشنهاد می کند. 1- به علت بالا بودن میزان آبشویی خصوصاً در هنگام کاشت به منظور کاهش شوری تجمع یافته در سطح و عدم وجود ریشه در خاک در این هنگام به نظر می رسد کود دهی ازته در این مرحله حذف شده و پس از سبزشدن و همراه با دومین آب صورت بگیرد مگر اینکه از کودهای مانند اوره با پوشش گوگردی استفاده شود. 2- در صورت مصرف فسفات آمونیم قبل از کاشت به عنوان منبع کود فسفره، قسط اول کود ازته حذف گردد. 3- به منظور افزایش پروتئین دانه و بهبود کیفی آن و جلوگیری از مصرف کود زیاد ( به ویژه به علت افزایش شوری در اثر مصرف کودهای ازته) محلول پاشی اوره در مرحله گلدهی و یا خمیری شدن همراه با سمپاشی بر علیه سن گندم مناسب بوده و توصیه می گردد. 4- راندمان مصرف ازت در این شرایط به سایر فاکتورها مانند آب و مدیریت آن بستگی کامل دارد. در این رابطه خصوصاً در مراحل حساس ( مانند مرحله گلدهی) آبیاری کامل صورت بگیرد و گیاه تحت تنش آبی نباشد. 5- به منظور افزایش مقاومت به شوری و سایر عوامل تنش زا وجلوگیری از عدم توازن تغذیه ای در این شرایط با بهینه سازی مصرف کودهای ازته، سایز عناصر خصوصاً پتاسیم و عناصر کم مصرف نیز باید به طور کامل و کافی مصرف گردد. ادامه خواندن مقاله مديريت مصرف ازت در شرايط شور براي گندم

نوشته مقاله مديريت مصرف ازت در شرايط شور براي گندم اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


مقاله درخت چنار

$
0
0
 nx دارای 30 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : درخت چنار مقدمه چنار اساسا درختی زیبا و نسبتا بلند است. ساقه آن پوست صاف دارد و هر ساله پوست قدیمی آن به صورت قطعاتی بزرگ و کوچک از تنه جدا می‌شود و جای آن به صورت لکه‌های سفید تا مدتها بر سطح پوست تازه باقی می‌ماند. گیاهان تیره چنار (platanaceae) درختانی با برگهای منفرد ، گوشوارک‌دار ، با گل آذینهای کپه‌ای کروی شکل و تک‌جنس هستند. گل در این درختان دارای چرخه‌های متغیر و برچه‌های مستقل محتوی 1 یا تخمک راست است. میوه به صورت فندقه‌هایی محتوی دانه‌های آلبومن‌دار است. گیاهان تیره چنار تیره چنار منحصر به جنس چنار (platanus) با 4 تا 7 گونه است که یک گونه آن به صورت خودرو در جنوب اروپا و سواحل مدیترانه می‌روید و در برخی از کشورهای اروپایی ، مانند فرانسه ، فراوان کاشته می‌شود و به چنار معمولی (پلاتانوس ولگاریس) موسوم است. گونه‌ای از آن که در بیشتر کشورهای اروپایی کاشته می‌شود دارای خاستگاه غرب آمریکای شمالی است و به چنار غربی (پلاتانوس اوکسیدانتالیس) معروف است. از گونه‌های بسیار مشهور این تیره چنار شرقی (پلاتانوس اوریانتالیس) است که خاستگاه اصلی آن آسیای صغیر است و در ایران نیز از پایه‌های خودروی آن در نواحی غربی نامبرده‌اند. به هر حال ، تیره چنار در نیمکره شمالی انتشاردارد. مشخصات رویشی و زایشی برگها دارای پهنک بزرگ پنجه‌ای ، دمبرگ نسبتا بلند و گوشوارک بزرگ ولی بی‌دوام و زود افت هستند. درختی است یک‌پایه ، دارای گلهای تک‌جنس ، با گلپوش بسیار تحلیل رفته ، سه پر یا پنج پر ، واقع در 2 چرخه ، به صورت پولکهای پوشیده از کرک ، مجتمع در گل آذینهای کروی فشرده و نامشخص بودن گلپوش ، باعث شده است که برخی از مولفان و گیاه شناسان این تیره را در ردیف بی‌گلبرگان قرار دهند. گلهای نر دارای 3 تا 6 پرچم‌اند که هر یک در کنار یک پولک ، که شاید همان کاسبرگ باشد ، قرار دارند. گاهی نیز هر یک از پرچمها خود یک مستقل به شمار می‌آید. بساکها بوسیله سرپوش جانبی باز می‌شوند و دانه‌های گرده فراوانی از درون آن بیرون می‌ریزند. گلهای ماده دارای گل‌پوش تحلیل رفته با 3 تا 6 برچه مستقل‌اند که هر یک منتهی به یک خامه دراز و محتوی یک تخمک راست و آویخته است. میوه مجموعه‌ای از فندقه‌هایی است که هر منتهی به خامه‌ای بلند در بالا و انبوهی از کرکهای بلند و تار مانند در قاعده است و مجموع آنها به صورت گویچه‌هایی کوچک و آویخته از شاخه‌های چنار دیده می‌شوند. دانه دارای جنین راست با آلبومن روغنی و تحلیل رفته است. موقعیت این تیره در سیستماتیک سیر قهقرایی این گیاهان به صورت تحلیل رفتن گلپوش ، استقلال برچه‌ها ، راست بودن تخمک و تک‌جنس بودن گل که همگی از صفات ابتدایی و بسیار کهن‌اند از نظر تکاملی ارزشهای نابرابری هستند که موقعیت و جایگاه تیره چنار را در رده بندی نامطمئن و مشکوک می‌سازند. موقعیت فعلی این تیره در رده‌بندی که آنرا در مجاورت ساکسیفراگاسه قرار می‌دهد با موقعیت قبلی آن که در کنار تیره گزنه جای داشته کاملا مغایر است. تیره چنار در ایران این تیره ، گونه‌ای به نام پلاتانوس اوریانتالیس دارد که در سراسر ایران به نام چنار مشهور است و تقریبا در همه جا کاشته می‌شود. از پایه‌های خودروی چنار در کوههای بختیاری ، لرسان ، آذربایجان ، خراسان و بلوچستان نام برده‌اند. پهنک برگ چنار ، که در پایین تقریبا قلبی و در حاشیه پنجه‌ای و دارای 3 تا 5 بخش نیزه‌ای و دندانه‌دار است، در آغاز رشد از کرکهای انبوه پوشیده شده است که به تدریج همه کرکها می‌ریزند و برگ فاقد کرک می‌شود. دمبرگ کم وبیش دراز است و پایین برگ ، به علت وجود نیام مخروطی شکل پوشاننده جوانه کناری ، متورم به نظر می‌رسد.گیاهان این تیره چوبی دارای برگهای سبز تیره ، چرمی و پایا ، گلهایی تک جنس هستند، گلها دارای کاسه ای آزاد با پر آذین پره ای ، فاقد دیسک و جام اند. در گلهای نر ، پرچم ها در وسط گل قرار دارند و در گلهای ماده تخمدان آزاد دارای 2 یا سه خانه و در هر خانه محتوی 1 یا 2 تخمک واژگون است. میوه سته مانند یا کپسول و در حالت اخیر میوه رسیده میان برچه گشاست (لوکولیسید) . دانه آلبومن دارای دارای جنین راست و ریشه چه زیرین است. گیاهان این تیره از لحاظ دارا بودن تخمک واژگون و آویخته و همچنین رافه بیرونی (تخمک اپوتروپ) با تیره فرفیون که رافه تخمک آنها درونی است و در زیر تخمک واژگون و آویخته قرار میگیرد (تخمک اپی تروپ) تفاوت دارند و از نظر خویشاوندی از آنها دور می شوند. گیاهان تیره شمشاد درختچه هایی واجد برگهای کامل، پایا چند ساله با گلهایی تک جنس هستند گرچه به علت داشتن گلهای تک جنس و بدون جام و مادگی سه برچه ای در راسته سه قا به ها (دارای غوره سه تابه) قرار می گیرند ولی به نحوی آشکار با تیره فرفیون بویژه از لحاظ میوه که معمولاً کپسول لوکولیسید است و بر اثر شکافتن وسط برچه ها باز می شود (میان برچه گشا) و همچنین از نظر قرار گرفتن تخمکها بین رافه و جدار تخمدان تفاوت دارند. جنسهای مهم این تیره عبارتند از : Notobuxus ) گونه2( Sarcococca )گونه4( Styloceras ) گونه4( Buxus ) گونه40( در ایران buxus فقط یک گونه بنام Buxus sempervirens در برخی نواحی بویژه در نواحی شمال ایران و کناره دریای خزر دارد که به نامهای محلی شمشاد ، کیش، شهر شمشاد اناری موسوم است. شمشاد دارای شاخه های فراوان و برگهای تخم مرغی شکل پهن دراز است. گلها بدون دمگل اند و به طور دسته ای طوری مجتمع می شوند که در هر دسته گلهای نر (که متراکم ترند) در طرفین گلهای ماده در وسط و انتها قرار می گیرند از چوب سخت این درخت در شمال ایران برای صنایع دستی و زینتی استفاده می شود. شمشاد ایرانی Euonymus شمشاد ایرانیEuonymus L. كه باغبانان در ایران آنرا بغلط شمشاد می نامند و در باغها كنار خیابانها كاشته میشود ، درختچه ای از گیاهان تیره سه لاستراسه ها Celastraceae است مهمترین گونه های آن شمشاد ایرانی (ژاپونی) E. japonica است. درختچه ای به بلندی 5/1 تا 2 متر با بوته بهم فشرده و ایستاده با برگهای بیضی دندانه دار سخت به رنگ سبز تیره و براق میباشد از این گونه بعضی جورهای ابلق بدست آورده اند مانند : الف ـ شمشاد ایرانی آلاتوس E.J.alatus : با برگهای قرمز مسی ب ـ شمشاد ایرانی برگ طلائی E. j. OvatusAureus . با برگهای شفاف سبز و طلایی پ ـ شمشاد ایرانی برگ حاشیه زرد E. j. Emeral,n,Gold . ت ـ شمشاد ایرانی پولشلوس E. pulchellus : این گونه پاكوتاه با برگهای خیلی كوچك میباشد . ث ـ شمشاد ایرانی رونده E. radicant : كه خاصیت خزیدن روی زمین را مانند پیچكهای صحرائی دارد و از آن دو جور وجود دارد یكی با برگهای نقره ای این واریته بكندی نمو میكند . تكثیر : این گیاه را بوسیله قلمه زدن ساقه های آن كه پس از هرس باقی می ماند زیاد میكنند . شمشاد ژاپنی AUCUBA Japonica شمشاد ژاپنی Aucuba japonica درختچه ای از خانواده كورناسه Cornaceae میباشد . بلندی این گیاه به 5/1 متر میرسد بوته ای كُرپِه با برگهای ضخیم بیضی نوك تیز و دندانه دار به رنگ سبز تیره و براق و گلهای نامعلوم كه نر و ماده آن از یكدیگر مجزا و هریك روی پایه جداگانه میباشدروی گلهای ماده میوه های قرمز رنگی پیدا میشود كه آنرا زیبا میسازد . انواع شمشاد ژاپنی عبارتند از : 1 ـ شمشاد ژاپنی ابلق. J. maculata foemina A: جوری از این گیاه است با برگهای ابلق از رنگ سفید كه بوته اش خیلی قوی میشود .2 ـ شمشاد ژاپنی برگ طلائی A. J. aurea marginata 3 ـ شمشاد ژاپنی برگ دراز A.J. longifolia 4 ـ شمشاد ژاپنی برگ بزرگ A.J. macrophylla 5 ـ شمشاد ژاپنی ماده A.J. viridis foemin : كه قسم پاكوتاه و خیلی سبز است ، روی آنهم از میوه های قرمز پوشیده میشود . تمام اقسام شمشاد ژاپونی Aucuba japonica چون كمی لطیف هستند در سرماهای سخت كه درجه حرارت 18 تا 20 درجه زیر صفر باشد دوام نیاورده قسمت هوائی آن میخشكد ، در این موقع باید آنها را از سطح خاك كف بُر كرد تا بهار جوانه های جدید و قوی تری از ریشه بروید .تكثیر : بهترین راه برای زیاد كردن شمشاد ژاپنی Aucuba japonica طریقه قلمه زدن است. به این منظور شاخه های آنرا تابستان در نقطه سایه خنك زیر حباب قلمه میزنند شمشاد خزری ، شمشاد جنگلی یا شمشاد هیرکانی با نام علمی Buxus hyrcana از گونه های پهن برگ و همیشه سبز جنگل های شمال است که برگ های آن به رنگ سبز تیره و براق است. این برگ ها سمی هستند و از این رو مورد استفاده دام قرار نمی گیرد و هیچ بهانه ای برای متهم کردن دامداران به نابودی این درختان شگفت انگیز وجود ندارد . این گونه شمشاد با شمشاد ژاپنی Evonymus Japonica ویا شمشاد ابلق Evonymus fortunei و یا شمشاد گوشواره ایlatifolia Evonymus که جزو شمشاد های اصلاح شده و تزیینی هستند و در تهران و یا سایر شهرها در پارک ها و باغچه ها مشاهده می شود، کاملاً متفاوت است. این شمشاد های وحشی را باید از نزدیک دید، لمس کرد و در مقابل قامت کشیده و بلندشان که گاه تا 15 متر نیز میرسد سر خم کرد تا زیبایی تشبیه شاعرانه شاعران را حس کرد و آنگاه می توان تفاوت فاحش این گونه سحر انگیز را با شمشاد های شهری متوجه شد و باور داشت که تاخت زدن این آخرین زمرد های جنگل های خزری با باشگاه جنگل خواران چه قدر ناعادلانه است و چه جفای بزرگی ست در حق یک ملت آنهم در سرزمینی خشک ! *شمشاد هیرکانی جزو گونه های ” رلیک ” یا باستانی است که این صفت به عنوان یکی از شاخص های تنوع زیستی و به تعبیری میراث جهانی است. از سوی دیگر دارای خصلت منحصر به بفرد یا بومی ( آندمیک) نیز هست . به همین دلایل از اهمیت حفاظتی بسیار زیاد برخوردار است . در حال حاضر تنها چند ذخیره گاه و پارک جنگلی در فهرست حفاظتی قرار دارند نظیر نمک آبرود – گرداب–خیبوس – جیسا و چشمه بلبل ( گرگان ) و چند منطقه کوچک دیگرکه متاسفانه مساحت مجموعه آنها تنها به حدود 1000 هکتار می رسد . * شمشاد هیرکانی در جامعه Querco Buxetum که یک جامعه گیاهی مخصوص جلگه های خزری است قرار دارد . شمشاد در این جوامع با گونه های افرا – توسکا – لرگ – داغداغان – راش– لیلکی – خرمندی و شب خسب و ;. همراه است . همچنین گونه های علفی نظیر سرخس و گرامینه و تعدادی از گونه های خزه های خاکزی یا دار چسب بر روی شاخه های آنها رشد می کند، البته این ترکیب در مناطق مختلف شمال متفاوت است. کانون دیده بانان زمین این گونه را در “آستارا” با اشکوب بالایی ” لرگ ” Pterocarya fraxinifolia و در این منطقه به شکل متفاوت با آشکوب بالایی ” داغداغان Celtis AUSTRALIS و آزاد یا ازدار Zelkova carpinifolia همراه با کرات( لیلکی ) Gleilitshia caspica و سیاه ولیک Crataegus melanocapa ، افرا campestre Acer و در برخی مناطق کمی دور تر از جلگه همراه با راش Fagus Orientalis مشاهده کرد . در پارک جنگلی سی سنگان همراه با اشکوب بالایی ” تیرهای چراغ برق ” و زیر آشکوب های ” چادر” –” تخت” – ” سماور” –” زباله ” – – ” اسفالت” و ; مشاهده شد و شنیدیم که بزودی به آشکوب های این ذخیره گاه شمشاد انواع وسایل شهربازی (نور – صدا – جیغ و داد ) اضافه خواهد شد.*شمشاد درختی سایه پسند است و تحمل آفتاب شدید را ندارد. بنابراین جنگل شمشاد، اغلب بسیار انبوه و مرطوب است که این انبوهی را کانون دیده بانان زمین در ذخیره گاه ” اندرود” Andarudمشاهده کرد.به صورتیکه حتی یک نفر به سختی می توانست از میان شاخ و برگ های آن عبور کند . این جنگل های انبوه با خزه های مرطوب زیستگاه بسیار مناسبی برای حیات انواع گونه های دیگر گیاهی و جانوری شناخته شده و ناشناخته است. این بانک ژن بسیار غنی می تواند زمینه تحقیقات گسترده ای را فراهم آورد.بعلاوه سطح این جنگل ها پوشیده ازگیاه خاک ( هموس ) بسیار بسیار ارزشمندی است ، خاکی که طی میلیون ها سال نقش ارزنده ای در تداوم حیات در این جنگل ها ایفا کرده است و در ایجاد اکوسیستمی که از دوران سوم زمین شناسی پایدار مانده است ،جایگاه مهمی داشته است . ولی متاسفانه نه این جنگل ها و نه خاک آن کوچکترین بهایی در محاسبات دولت در تغییر کاربری ها ندارد به گونه ای که به راحتی کوبیده ، تخریب شده و هر روز به انواع مختلف قربانی توسعه های بی سرانجام می شود از جاده کشی گرفته تا ویلاسازی تا اجرای طرح های گردشگری مخرب و تا ;. جنگل های باستانی هیرکانی – منطقه حفاظت شده البرز مرکزی( استان مازندران- شهرستان نوشهر – بخش مرکزی ) IRAN Ancient Hyrcanian Forest -Central Alborz-Protected area تصویری از ذخیره گاه شمشاد ” اندرود”Andarud – شمشادBuxus hyrcana همراه با ” داغداغان ” Celtis AUSTRALISو پسکرانه ارتفاعات جنگلی کجور جنگل های باستانی هیرکانی – منطقه حفاظت شده البرز مرکزی( استان مازندران- شهرستان نوشهر – بخش مرکزی ) IRAN Ancient Hyrcanian Forest -Central Alborz-Protected area *بلندی این شمشاد های هیرکانی گاه تا 15 متر نیز می رسد ولی ما در جنگل های این منطقه شمشاد هایی با بلندی بیش از 15 متر نیز مشاهده کردیم . * رشد شمشاد های جنگلی بسیار کند و یه سالی یک میلیمتر می رسد . کانون دیده بانان زمین در این منطقه شمشاد هایی را اندازه گرفت که محیط دور درخت آن 60 و حتی در یک نمونه 75 سانتیمتر بود( معادل 23/85 سانت قطر ) که نشانگر آن است که قرنها از زندگی آنها می گذرد . * چوب شمشاد به دلیل سخت بودن و دیگر ویژگیها ی آن بسیار گران قیمت است به گونه ای که برای هر یک شاخه آن که در گل فروشی ها یافت شود ، جریمه ای معادل 60 (شصت ) هزار تومان تعیین شده است. اما جای تعجب و تاسف آنجاست که جنگل های صلاح الدین کلا را آتش می زنند و شمشاد ها ی با ارزش آن را می سوزاند تا اراضی خالی از درخت را مورد معامله و سوداگری قرار دهند.   جنگل های باستانی هیرکانی – منطقه حفاظت شده البرز مرکزی( استان مازندران- شهرستان نوشهر – بخش مرکزی ) Buxus hyrcana-IRAN Ancient Hyrcanian Forest-Central Alborz-Protected area عکس از نسرین دخت خطیبی – اردیبهشت 1387 Buxus hyrcana-IRAN Ancient Hyrcanian Forest-Central Alborz-Protected area جنگل های باستانی هیرکانی – شمشاد هیرکانی – منطقه حفاظت شده البرز مرکزی( استان مازندران- شهرستان نوشهر – بخش مرکزی ) شمشاد رسمی Euong mus cornutus guinguecornutus نوع گیاه: درختچه پهن برگ. شمشاد رسمی از خانواده CELASTRACEAE می‌باشد ارتفاع این درختچه همیشه سبز حدود 4 متر است در این گیاه برگ‌ها به رنگ سبز تیره با حاشیه سفید بوده و گل جنبه زینتی ندارد. فرم تاج در شمشاد رسمی گرد یا بیضوی متراکم با بافت سنگین می‌باشد و قطری حدود 2 متر دارد. میزان رشد این گیاه متوسط بوده و مکان‌های آفتابی را می‌پسندد هم‌چنین طالب خاک‌های اسیدی تا قلیائی با زهکشی مناسب می‌باشد. از این گیاه در فضای سبز برای داربست‌ها، پر چین‌ها، فضاهای باریک گلدان‌های بزرگ و کنار درب‌ها استفاده می‌شود. تکثیر آن از طریق قلمه نیمه سبز خوابانیدن و کاشت بذر امکان‌پذیر است.علاوه بر چنار، سرو افراشته و همیشه سبز نیز جایگاه خاصی در میان قوم آریا داشته است. گرچه سرو قداستی چون چنار نیافته اما از درختان مورد احترام ایرانیان بوده است. احترام به این درخت با باورهای میترا به اروپا رفت و همچون سایر اعتقادات مهرپرستی در مسیحیت ریشه دواند تا بدانجا كه امروزه جزو لاینفك جشن سال نو مسیحیان در هر گوشه جهان گشته است. اهمیت درختان به خصوص درختان چنار و سرو چنان بوده كه كاشتن درخت در ایران جنبه اعتقادی هم یافته بود و جزو ثواب‌های بزرگ به شمار می‌آمد. سنتی كه پس از اسلام هم ادامه یافت و هنوز هم ادامه دارد. روز 15 اسفند را سالیان سال است كه با عنوان جشن درختكاری می‌شناسیم و در این روز، می‌كوشیم با طبیعت آشتی كنیم. سنتی كه بنیان آن منسوب است به پیامبر و اندیشمند بزرگ ایران، اشو زرتشت. او با دست خود درخت سروی در شهر كاشمر غرس كرد كه سالیان سال پس از او هم این سرو زیست تا آنكه در دوره خلفای عباسی به درخت كهنسال و مقدسی بدل گشته بود كه مورد نذر و نیاز مردم ایران قرار می‌گرفت. شهرت این سرو را خلیفه عباسی تاب نیاورد و دستور داد تا آن را از بن در‌آورند. «باری، خلیفه‌ی بغداد / آن برگزیده شیوه‌ی شدادی / بر باد رفت، حتی / نام خلیفه‌ی خودخواه خودپرست / از یاد رفت / اما / در كاشمر هنوز / در ذهن هر خردور ایرانی / سروی به پاست / آن سرو / سرفرازتر از هر چه سرو / پا برجاست.» (حمید مصدق) در پایان، در اهمیت درخت به جاست از دو درخت مهم اساطیری ایران نیز صحبت كنیم. درخت بس تخمه یا همه تخمه كه منشا تمامی گیاهان جهان است و همه نوع گیاه از او می‌روید. سیمرغ، پرنده اساطیری ایران، بر این درخت آشیان دارد و هر سال، بنا بر متن پهلوی گزیده های زاد سپرم، «آن درخت را بیفشاند، آن تخم‌های (فرو ریخته) در آب آمیزد، تیشتر (ایزد باران در اساطیر ایران) آنها را با آب بارانی ستاند، به كشورها باراند» و به این ترتیب، همه نوع گیاه در همه جای زمین روید. این درخت در دریای فراخكرد، دریای بی‌انتهای كیهانی، به همراه درخت «گوكرن» یا «هوم سفید» قرار دارد. درخت گوكرن درخت مهم اساطیری دیگری است كه اكسیر جاودانگی را در هنگام بازسازی جهان به مردمان می‌بخشد و بر اثر آن، همه مردم جاودانه بی‌مرگ می‌شوند. بنابر متن پهلوی بندهشن، این درخت برای بازداشتن پیری بد دم است. اهریمن برای از بین بردن این درخت وزغی را در دریای فراخكرد به وجود می‌آورد اما در مقابل، اورمزد دو ماهی مینوی به نام «كر» می‌آفریند كه مامور نگاهبانی از این درخت می‌شوند و همواره یكی از این ماهی‌ها وزغ را زیر نظر دارد. در آغاز آفرینش آدمی نیز درخت به یاری مشی و مشیانه، نخستین زوج بشر، می‌آید. مشی و مشیانه برای طبخ غذای خود نیازمند آتش بودند و آتش مورد نیاز آنان را دو درخت كنار و شمشاد كه بنابر اساطیر ایران آتش دهنده‌ترند، فراهم كردند. درخت در دین‌های دیگر هم از جایگاه خاصی برخوردار است. در دین یهود، خداوند در میان شعله‌های آتشی كه از درون درختی سر بر می‌آورد، با حضرت موسی (ع) سخن گفت. حضرت مریم زیر درخت خرمایی با ریزش خرمای آن روزه خود را گشود و در اسلام، درخت طوبی درخت مقدسی است كه در بهشت جای دارد. نماد معرفت نیز در همه این دین‌ها درختی است كه میوه آن، ممنوعه است و با خوردن آن، آدم و حوا هبوط می‌كنند و از بهشت رانده می‌شوند.   تیره ی سرو : انواع این تیرهه به صورت درخت و درختچه هایی با برگ های پایاست . برگ ها در تیره سرو اشکالی از قبیل سوزنی و فلسی و یا درفش مانند دارند. این تیره تو دنیا 13-15 جنس داره و نزدیک به 140 گونه !! مهمترین جنس هاش سرو کوهی هستش در ایران داراى چهار گونه است: ارس – Juniperus polycarpus درخت ارس در قفقاز و آذربایجان و گرجستان انتشار دارد و در ایران هم مناطق استپى و ارتفاعات بختیارى و فارس و بلوچستان و خراسان و دامنه‌هاى جنوبى البرز دیده مى‌شود و جامعه‌اى به این نام تشکیل مى‌دهد و تصور مى‌رود در بعضى از مناطق با درخت اردوج مخلوط باشد. ارس درختى است روشنائى‌پسند و آهک‌جو که در مقابل خشکى بسیار مقاومت مى‌کند. رویش آن بسیار کند است. چوب ارس داراى چوب درون بسیار متراکم مى‌باشد، این چوب در ایران به مصرف تیرهاى ساختمانى و یا سوخت مى‌رسد. به‌علت قطع بى‌رویه در نقاط مختلف کشور این گونه، به صورت درختچه در آمده است ولى هنوز هم درختان قطور و کهن سال آن در جنوب کشور دیده مى‌شود. ارس یکى از جنگل‌هاى انبوه آن در گلستان بین مینودشت و بجنورد وجود دارد. درختى است دوپایه با قد متوسط و مخروطى‌شکل با برگ‌هاى فلسى تخم‌مرغى و مثلثى کشیده و نوک‌تیز در چهار ردیف بر روى شاخه‌ها تکیه نموده است. میوه آن گرد و نیلى‌رنگ متمایل به سیاه است و بر سطح آن گرد سفید رنگى دیده مى‌شود و تقریباً داراى چهار فلس و 4 تا 5 دانه تخم‌مرغى شکل است. پیرو – Juniperus communis این درخت در بالاى جنگل‌هاى شمال کشور و در حدفاصل جنگل و استپ مى‌روید. اکثراً این واریته به صورت درختچه و پشته‌اى شکل دیده مى‌شود. آردوج – Juniperus excelsa این درخت در شمال کشور تا ارسباران و همچنین شمال غرب و ارتفاعات البرز وجود دارد. درختى است یک پایه با تاج تخم‌مرغى و پوست قهوه‌اى رنگ و پوسته‌ای. انشعابات آن باریک و داراى برگ‌هاى فلسى تخم‌مرغى شکل مى‌باشد. میوه آن گرد و به قطر 9 تا 12 میلى‌متر مى‌باشد و داراى فلس و 4 تا 8 دانه تخم‌مرغى شکل و شاه‌بلوطى رنگ است. ماى‌مرز – Juniperus sabina در مرز فوقانى جنگل و حدفاصل جنگل‌هاى مرطوب با مناطق خشک استپى کوه‌هاى البرز دیده مى‌شود. درختى است پشته‌اى شکل و بر روى دانه‌هاى کوهستانى مى‌خزد. داراى برگ‌هاى فلسى شکل به رنگ سبز تیره و میوه گرد کوچک و سیاه رنگ است.سروها: Cupressus Cupressaceae :تیره 1-1) سرو ناز:Cupressus sempervirns دارای تاج مخروطی شکل و زیباست و میوه آن به صورت کروی است. برگهای فلسی و متراکم دارد و نوک آن به سمت بالا قراردارد. زربین C.V var. horizon tallis با انشعابات فرعی و افقی و سرو شیرازC.v .var. Fastigiata که بعنوان گیاه تزئینی در باغهای تاریخی و در محورهای اصلی کاشته می‌شده و به باغ زیبایی خاصی می‌بخشیده‌اند، از واریته‌های سروناز هستند. 1-2) سرو نقره ای: Capressus arizonica دارای برگهای نقرهای است . بومی ایران نمی باشد. ولی در باغها کشت آن دیده شده است و ارتفاع آن به 8 متر می رسد. 1-3) سرو خمره‌ای Bieta orientalis دارای برگهای فلسی شکل است. رنگ عمومی آن سبز و روشن است که در زمستان کمی تغییر رنگ می‌دهد. بعنوان پرچین هم از آن استفاده می‌شود. میوه آن مخروطی کوچک است. از2 الی 5 فلس تشکیل شده که در کنار هر فلس دو دانه قرار گرفته است. سروها از گونه‌های رایج در باغ‌های ایرانی هستند و در اکثر باغهای تاریخی بویژه در باغهای شیراز، باغ فین کاشان و باغ شاهزاده ماهان مشاهده می‌شوند. 2) چنار: درختی پهن برگ و خزان کننده‌، با پوست روشن (خاکستری) است. ارتفاع آن به 25 متر می‌رسد. میوه آن کرکدار وگرد و دارای دنباله است. دنباله میوه‌ها اکثراً بین 6تا 8 سانتی‌متر است .میوه آن در پاییز می‌‌رسد. برگها با پهنک دارای 5 تا 7 قطعه دندانه‌‌دار هستند. گرده آن باعث آلرژی در افراد می‌شود مهمترین گونه آن P.orientalis است که در باغهای قدیمی در مناطقی مانند تهران رواج بسیار داشته است و اصولاً تهران در قدیم چنارستان بوده است. از گونه‌های دیگر آن می‌توان به P.hispanica و P.aceiflia اشاره کرد. 3) کاج ایرانیPinus eldarica Pinaceae(Abistacaea : تیره درختی بزرگ با میوه مخروطی شکل است که ارتفاع درخت به 20 تا30 متر می‌رسد. شاخه‌های آن نسبتاً بلند هستند برگهای آن دائمی با یک رگبرگ می‌باشد. D دانه گرده (میکروسپور) : اندام تولید مثلی نرگیاه) آن دارای بادکنک است که موجب تسهیل در عمل گرده افشانی می‌گردد. دستگاه ماده مخروطی شکل و بر روی آن برگه‌های متعددی موجود است که آنها را برچه ( کوچکترین واحد مادگی) می نامند، درون آن تخمک )مگاسپور: اندام تولید مثلی ماده گیاه ( قرار دارد. چوب آن صمغی است و مصارف صنعتی دارد. این گونه گیاهی از حلب وارد ایران شده است. از گونه‌های دیگر کاج که در باغها کاشته می‌شوند: کاج جنگلی P.sylvestris، کاج کاشفی P.longifolia، کاج سیاه P.laricio می‌باشد. که اکثراً بومی ایران نمی‌باشند. در بیشتر باغهای تاریخی و در اکثر نقاط کشور به جز جنوب و حاشیه خلیج فارس این گونه گیاهی وجود دارد. 4) صنوبرPopulus spp Salicacea : تیره این درخت دارای ریشه‌های سطحی بوده ولی رشد آنها بسیار عالی است و درکمتر از15 سال به ارتفاع 25 متر می رسد. خزان کننده‌، پهن برگ و تک پایه(دانه گرده و مادگی روی یک گیاه تشکیل و لقاح صورت می گیرد) است. گلها منفرد، اکثراً کرکدار، و با گل آذین(طرز قرارگرفتن گلها روی ساقه و یا شاخه) خوشه‌ای بوده و میوه‌ها کرکدار است. گونه های آن عبارتند از: 4-1) سپیدار: P.alba درختی است ستونی شکل و بلند. پشت برگها روشن‌تر است و نقره‌ای رنگ می‌باشد ارتفاع آن 25-18 متر و بسیار مقاوم است. در باغهای تاریخی و قدیمی زیاد کاشته می‌شده است چه بعنوان باد شکن در حاشیه‌ها و بعضاً در مسیرهای اصلی نیز کاشته می‌شد. 4-2) صنوبر خاکستری: P.canescens ارتفاع آن به 30 متر می‌رسد. اندازه برگ آن با سپیدار تفاوت دارد. پوست تنه آن خاکستری مایل به زرد می‌باشد. 4-3) تبریزی: ( اشالک‌، صنوبرآسیایی، صنوبر لمباردی)P.nigra var Italica از درختان با ارتفاع زیاد و زیبا می‌باشد. معمولاً در کنار باغها کاشته می‌‌شده است. برگهای آن لوزی شکل و زیبا که درازی برگها بیش از پهنای آن می باشد. در پاییز به رنگ زرد قناری در می‌آید. 4-4) صنوبر لرزان: ( آشنگ ) P.tremula برگهای آن شبیه نارون است. 4-5) پده P.eupratica مخصوص نواحی گرم است. 5) نارون ( وسک‌، قره آغاج )Ulmus Ulmaceae : تیره درختی است با پوست شکافدار، برگهای متناوب، خزان کننده و رگبر‌گهای شانه‌ای، دمبرگ کوتاه، پهنک معمولاً در قاعده مورب‌، حاشیه‌ای اره‌ای مضاعف یا ساده. گوشوارک( زائده ای درقاعد ه برگ که معمولاً زیر برگ قرار دارد) ریزان دارد. گلهانر- ماده ( اندام جنسی نروماده روی یک گل قراردارد )یا تک جنسی(گلهای نر و ماده از یکدیگر جدا هستند)‌، قبل از ظهور برگ ظاهر می‌‌شود. پوشش گل، استکانی ( منظور شکل گل آذین است) و دارای 4 تا 8 لوب است. پرچمها( اندام نر گیاه) دارای میله باریک و طویل هستند، میوه فندقه بالدار( سامار: دراین نوع میوه‌ها ( اپیدرم (پوست خارجی) یک تخمدان رشد کرده و به صورت زائده‌های بال مانند در می‌آیند) بوده بال‌‌ها در انتها شکافدارهستند. تشکیل میوه 3 تا 4 هفته بعد ازگل دهی انجام می‌گیرد. در نواحی شمال، شمال غرب و شمال شرق ایران بیشتر دیده می شود . خصوصاً درتهران بسیار زیاد کشت می شود. 5-1) نارون چتری:Ulmus umbraculifera برگها متقارن و دارای قاعده تقریباً قلبی شکل بوده و نوک داندنه ها تیز نیست. فصل گل‌دهی اواخر زمستان بوده و گیاه متعلق به بخشهای مرکزی فلات ایران است. گونه‌‌های نارون ادامه خواندن مقاله درخت چنار

نوشته مقاله درخت چنار اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله زنبور عسل

$
0
0
 nx دارای 78 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : زنبور عسل مقدمه زنبور عسل از راسته نازک بالان (Hymenoptera) است. زنبور عسل قسمت‌های دهانی جونده و مکنده ، هر دو را داراست. دگریسی آن کامل است و بطور دسته جمعی زندگی می‌کند و شامل سه دسته هستند. 1 ملکه (Queen) که تخم می‌گذارد. 2 نرها (prones) کارشان فقط بارور کردن ملکه‌های جدید است. 3 کارگرها (Worker) که ماده عقیم هستند و اغلب متعددی دارند.کندوی زنبور عسل یا به صورت جعبه‌های مکعبی به ابعاد 50cm که کندوی modern می‌گویند و یا به بصورت سبد که کندوی بومی می‌گویند.ملکه ملکه مادر کندو بوده و جنسیت آن ماده می‌باشد. طول بدن ملکه هیجده میلی متر می‌باشد. بال‌های آن کوچک بوده و خرطوم آن توانایی جمع آوری شهد گلها را نداشته و درعوض دارای شکمی بزرگ‌تر از ماده‌های کارگر بوده و دو تا شش سال می‌تواند زنده بماند. ولی در زنبورداری تجاری بیش از دو سال از یک ملکه استفاده نمی‌شود. ملکه عسل و گرده نمی‌خورد و بجای آن ژله رویال مصرف می‌کند. زنبور عسل در حال جمع آوری شهد گل نیش ملکه همانند شمشیر تازی بوده و بدون خار می‌باشد. زنبور ملکهملکه مادر در سر خود نشانی قرمز دارد که به معنای تاج آن است و آن را در تصویر می‌توان مشاهده کردتصویردر تصویر می‌بینید که جثه ملکه از دیگر زنبورها بیشتر است.زنبور نرزنبورهای نر در کندو تنها وظیفه بارور نمودن ملکه را دارند و دارای نیش نمی‌باشند. دارای سر و بالهای بزرگ می‌باشند. توانایی جمع‌آوری شهد و گرده را نداشته و 24 روز زنده می‌مانند.زنبور نر در حجره‌های بزرگ‌تری نسبت‌به زنبورهای کارگر پرورش می‌یابند. تخمهای بارورنشده ملکه به زنبور نر تبدیل می‌شوند.زنبور کارگر جنسیت زنبورهای کارگر ماده بوده. طول بدن آنها 9 میلیمتر می‌باد. در یک کندوی قوی با تعداد 10 قاب 70 هزار زنبور کارگر وجود دارد. زنبورهای کارگر با اینکه ماده هستند توانایی بارور شدن ندارند. ولی در صورت نبودن ملکه در کندو می‌توانند تخم ریزی کنند. که در زنبورداری ماده تخم‌گذار گفته می‌شود. نیش زنبورهای ماده خاردار بوده و طول آن در حدود 1 میلی متر می‌باشد. به خاطر وجود همین خارها پس از نیش زدن و ورود زهر به بدن موجوداتی که ساختار گوشتی دارد نیش در پوست گیر کرده و موجب جدا شدن کیسه زهر از زنبور می‌شود. و پس از چند دقیقه زنبوری که نیش زده خواهد مرد.وظایف زنبورکارگر جمع آوری شهد – گرده – آب – بره موم – پاسبانی از کندو – تولید عسل – رسیدگی به ملکه – پرورش نوزادان – رسیدگی به کندو و پاکیزه‌گی آن از بیشترین وظایف زنبورهای کارگر می‌باشد. زنبور عسل در حال جمع آوری شهدطول عمر زنبور نر حدود 24 روز، زنبور کارگر حدود 21 روز و ملکه حدود 16 روز می باشد. – زنبورها شش پا دارند که سه به سه در طرفین آنها قرار دارد. – شاخک های آنها برای احساس کردن و دریافت اطلاعات از محیط میباشد. – چشم آنها بصورت شبکه ای متشکل از میلیونها لنز خاکستری رنگ است و توانایی دید رنگی دارند. – زنبورها از طریق حرکات بدنی و رقصی که انجام می دهند محل گلها را به یکدیگر اطلاع می دهند. – معمولآ در بهار زنبورهای کارگر با انتخاب یک ملکه جدید اقدام به ساخت کندو جدید می کنند. – عسل در واقع شکر فوق اشباع شده ای است که زنبورها از شهد گلها تهیه می کنند و کمتر از 20 درصد آب دارد. – در فصل پاییز و زمستان به علت کمبود غذا بسیاری از زنبورهای کارگر برا نجات سایر افراد کندو اقدام به خود کشی می کنند.ساختمان مورفولوژیکی زنبور عسل • بدن زنبور عسل بطور متراکم از موهایی پوشیده است که دارای تارهای (Barbs) جانبی کوتاهی می‌باشد. و به راحتی دانه‌ها گرده را می‌گیرند. در چشم‌های مرکب و پاها ، موهای صاف وجود دارد پاهای جلویی در حاشیه ساق (tibia) موهای راست و خشن و کوتاهی را دارد و برای تمیز کردن چشم‌ها از گرده گل بکار می‌رود و برس چشمی (Eye bursh) می‌گویند. • بالهای زنبور در هنگام رواز بوسیله قلاب‌هایی بهم درگیر می‌شوند و یا بال به نظر می‌رسند. و نوک این بالها مسیر شکل را طی می‌کند. ممکن است 400 بار در ثانیه مرتعش شوند. آرواره‌های زیرین mandibles در کارگران صاف برای جمع آوری گرده و ساختن شاخه‌ها بکار می‌رود. آرواره‌های زیرین maxillae مانند قاشقک‌های طویلی بوده و برای جمع آوری گرده‌های گل بکار می‌رود. • لب تحتانی تبدیل به خرطوم شده و ضمایم حسی – بی (Cabialplas) در اطراف آن قرار دارد. مایع شهد در اثر عمل مکنده حلق به درون چینه‌دان بزرگ یا معده عسل (Money Stomash) کشیده می‌شود. چهار لب مثلثی دریچه‌ای را درست می‌کند و از ورود عسل به معده جلوگیری می‌کند. بجز موقعی که جهت تغذیه مورد نیاز است. روده زنبور عسل باریک و دراز است. و تقریبا به 100 لوله کوچک ، مالپیکی اتصال دارد و روده راست ، بزرگ است و به مخرج ختم می‌شود. در انتهای بدن سوزن وجود دارد که فقط در کارگرها و ملکه‌ها دیده می‌شود. حس بویایی در زنبوران عسل بسیار قوی و تیز است و چشم‌ها دارای تعداد فراوانی واحدهای بینایی است و دارای مغز نسبتا بزرگ است: زنبوران عسل قادر به تشخیص رنگ قرمز و سیاه از هم نمی‌باشند. گونه و نژادهای زنبور عسل 1 زنبور هندی (Apis Indiea) 2. زنبور درشت (Apis drostata) 3. زنبور ریز (Apis florae) 4. زنبور عسل معمولی (Apis mellifera). محصولات زنبور عسل و نحوه گردآوری آنها می‌توان به شهد یا عسل و گرده زنبور عسل و بره “موم” که از صمغ‌ها بوجود می‌آید، اشاره کرد. گرده زنبور عسل دارای انواع مواد الی و ویتامین‌ها می‌باشد. گرده شامل قندهای احیا کننده می‌باشد که در کل 31% در گروه کربوهیدرات وجود دارد. میزان متوسط پروتئین گروه حدود 22% است و تمام اسیدهای آمینه ضروری مورد نیاز انسان در ترکیب پروتئینی دانه گروه وجود دارد. عصاره اتری گروه حاوی چربی‌ها و روغن‌ها ، پیگمان‌ها ، دونین‌ها ، ویتامین‌ها و هورمون رشد می‌باشد. گروه حاوی 13 نوع اسید چرب و دو استدول عمده بنام‌های 24- متیلن کلسترول “و بی سی توسترول” است. برای جمع آوری دانه گرده می‌توان از تله گرده ، استفاده کرد، ولی اینکار توصیه می‌شود، چون جمعیت زنبورها را تضعیف می‌کند. بعضی از مصارف گرده زنبور عسل دانه گرده در پزشکی اهمیت خاصی دارد. در درمان بیماری‌های پروستات و آلرژی و در حال بی‌اشتهایی از داروهایی که از دانه گرده ساخته می‌شوند، استفاده می‌کنند. دانه گرده بعنوان مکمل غذایی بکار می‌رود و از آن در رفع چین و چروک و لکه‌های صورت استفاده می‌گردد. از داروهای مشهور می‌توان به Prostaflor , Ofilorex اشاره کرد. نیش زنبور از نیش زنبور عسل بعلت خاصیت قلیایی و اسیدی بودن آن در درمان بیماریها ، استفاده می‌کنند. تولید مثل • در کارگرها تنها اثری دیده می‌شود و ولی در ملکه به خوبی توسعه یافته است. ملکه جوان 6 روز بعد از بیرون آمدن ، با یک زنبور نر جفتگیری می‌کند، اندام‌های جفت گیری نر پاره شده و در کیسه تناسلی ماده باقی می‌ماند و تا اینکه بعد از بازگشتن به کندو ، کارگرها آنرا از بین می‌برند. اسپرماتوزوئیدهایی که بدین صورت در کیسه ذخیره اسپرم ، جای می‌گیرد، بکار همه تخم‌های لقاح یافته‌ای که ملکه خواهد گذاشت، بکار می‌رود. تخمدان‌های ملکه پر شده و شکم را پر می‌کند و ظرف دو روز ، شروع به تخم گذاری می‌کند. • از تخم‌های لقاح نیافته ، زنبورهای‌نر (هاپلوئید 16 کروموزوم) و از لقاح یافته‌ها ، زنبورهای ماده (دیپلوئید و دارای 32 کروموزوم) تولید می‌شود. تخم‌ها تبدیل به لاروکرمی شکل کوچک فاقد پاها و چشم می‌شوند و از ژله شاهانه که توسط غده‌های حلقی کارگران جوان تولید می‌گردد، تغذیه می‌کنند. ولی لاروهای ملکه بیشتر به تغذیه شاهانه می‌پردازند و به همین جهت با سرعت زیاد بزرگ و تمایز می‌یابند.• دم لارو چندین بار ، پوست اندازی می‌کند روی سلول بوسیله موم پوشیده می‌شود. و لارو در داخل آن قرار گرفته و شفیره نام دارد و دگردیسی را کامل نموده و به کمک آرواره‌های زبرین ، سرپوش حجره را پاره کرده و به شکل یک نوزاد جوان بیرون می‌آید. بعد از عمل جفت گیری زنبوران نر ، به بی‌غذایی می‌افتند و می‌میرند. تیره شناسی زنبور حشرات جانورانی هستند که دارای سر ، سینه و شکم بوده و دارای یک جفت شاخک هستند دارای قطعات دهانی بوده و دارای سه زوج پاهای بندبند هستند و دو زوج بال‌دار هستند دارای قلب باریک می‌باشند. تنفس آنها با لوله‌های نای منشعب و شاخه شاخه است. دفع به کمک لوله‌های مالپیگی صورت می‌گیرد. مغز در این جانوران از عقده‌های مجتمع تشکیل شده و لقاح داخلی و جنس نر و ماده جداست. تخم گذارند و رشد تخم تدریجی با دگردیسی است. حشرات را به دو زیر رده بی‌بالان یا بی‌دگردیسان و زیر رده بال‌داران یا حشرات بال‌دار تقسیم می‌کنند. حشرات بال‌دار به چندین راسته تقسیم می‌کنند که راسته زنبورها جزء بال‌داران نازک می‌باشد. راسته نازک بالان ضمایم دهانی خردکننده و لیسنده دارند. اغلب دارای چهار بالبند ولی بعضی بال ندارند. بالها کوچک و غشایی و دارای چند رگبال است. هنگام پرواز بالها با یکدیگر در هر طرف می‌پیوندد حیوانات ماده دارای اندام تخم گذارند و این اندام برای اره کردن ، خراشیدن یا نیش زدن می‌باشد. لاروها شبیه گرم درخشنده و گاهی فاقد پا هستند. شفیره‌ها معمولا در داخل پیله می‌باشند دگردیسی آنها کامل است. عده‌ای از این جانوران زندگی اجتماعی و بعضیها زندگی انفرادی دارند. بعضی لاروهای آنها به حالت انگلی زندگی می‌کنند. دم درازان یا زنبورهای جنگلی بدن آنها استوانه‌ای شکل است زنبورهای درشتی می‌باشند، شکم آنها خاردار است و ماده‌ها دارای اندام تخم ریز بلندی می‌باشند و لاروها در جنگلها و در روی درختان زندگی می‌کنند. دله زنبوران بلندی آنها از 4 تا 38 میلیمتر می‌رسد اندام تخم ریز در این جانوران بلند است در تالسا تا 150 میلیمتر می‌رسد لاروها انگل پروانه‌ها و سایر حشرات هستند و انگل داخلی یا خارجی می‌باشند بدن حیوان بالغ باریک و کشیده و رگبالهای آنها زیاد است شاخکهای آنها رشته‌ای و دارای مفصلهای زیاد است. پشه زنبوران شبیه دله زنبوران ولی کوچکتر از آنها می‌باشند عادات و طرز زندگی آنها نیز شبیه نمونه‌های قبلی و بزرگی آنها کمتر از 3 میلیمتر است. این جانوران معمولا در خارج از بدن میزبان به صورت شفیره درمی‌آیند تخم‌ریز آنها بلند یا کوتاه است مثال آپانتلس گنگرگاتوس. خلکی سیان زنبورهای کوچک و متوسطی می‌باشند شاخکهای آنها زانودار و خمیده است رنگ آنها سیاه یا فلزیست. تعداد لاروها در دانه‌ها یا ساقه‌ها وجود دارند. مازو زنبوران حشراتی کوچک و ریزند شکم آنها از طرفین فشرده است تخمها در بافتهای گیاهان مخصوصا در روی درخت بلوط گذاشته می‌شود و در اطراف لاروهای در حال رشد گالهای متورمی تولید می‌شود. حیوان نر آن کمیاب و تولید مثل بکرزایی در آنها زیاد است. سیه زنبوران حشراتی بزرگ سیا ه رنگ و مو دارند لاروهای آنها انگل حشرات دیگرند مانند تیفیا. طلا زنبوران پوست آنها رنگین است و دارای رنگهای مخصوص با جلای فلزی می‌باشد و سطح زیرین شکم آنها مسطح است. لاروهای آنها در حجره‌های لانه زنبورهای عسل و زنبورهای وحشی وجود دارند. زنبوران این زنبورها نیش می‌زنند و نیش آنها دردناک است. ماده‌های جوان زمستان را در محل امنی می‌گذارنند و در فصل مساعد اقدام به تشکیل اجتماعی می‌کنند که یک فصل طول می‌کشد. لانه آنها از ماده‌ای شبیه کاغذ است که دارای شانه‌های افقی است و هر شانه شامل تعدادی حجره است که لاروها را دربر می‌گیرد. کارگرها زیادند و نرها در اواخر تابستان از تخمکهای لقاح نشده تولید می‌شوند. بالغها از نوش گلها یا شیره میوه‌ها تغذیه می‌کنند. گل مالان شکم در این زنبورها کشیده و طویل است و انتهای آن ستبر می‌باشد. لانه‌های خود را از گل بر روی زمین می‌سازند و در آن شکاری نیش خورده جهت تغذیه لاروها قرار می‌دهند. عسل زنبور نمایان این زنبورها در لانه‌های جداگانه ولی نزدیک به یکدیگر زندگی می‌کنند لاروها در حجره‌های روبازند و هر روز حیوان بالغ به آنها غذا می‌دهد. تک عسل زنبوران هر زنبور ماده یک لانه تهیه می‌کند و در آن تخم می‌گذارد و به لاروها نوش گلها و دانه‌های گرده می‌خوراند. لانه‌ها نزدیک یکدیگر قرار دارند. مدخل بعضی از لانه‌ها را یک زنبور نگهبان محافظت می‌کند. کلان لبان در این زنبورها دارای سر پهن ، زبان دراز و آرواره‌های زبرین آنها تیز است در ساقه گیاهان و یا در چوب یا در زمین لانه می‌سازند و لانه‌های آنها محتوی نوش گلها و دانه‌های گرده است. درودگران زنبورهای بزرگ و سیاه رنگ می‌باشند موهای روی بدن آنها کم است و آرواره‌های زبرین آنها قوی است و برای کندن حفره در چوبها جهت لانه سازی بکار می‌رود. کلان عسلیان دارای اندازه‌های متوسط تا بزرگند. روی بدن آنها موهای متراکم وجود دارد و زبان آنها طویل است و برای گرده افشانی شبدر و بسیاری از گیاهان خانواده غلات بکار می‌رود. ملکه‌های جوان که زمستان را گذرانیده‌اند اجتماعی را تولید می‌کنند که یک فصل طول می‌کشد و در این اجتماع ملکه تعدادی کارگر نرها وجود دارند. این افراد در لانه‌های موش یا سایر جوندگان لانه می‌سازند و در لانه آنها حجره‌های مومی برای دربرگرفتن لاروها و حجره‌های عسل جهت انبار کردن غذا وجود دارد. عسل زنبوران روی چشم این زنبورها کرک وجود دارد. کارگرها دارای سبد یا زنبیل گرده در پشت پاها می‌باشند. این زنبورها بومی دنیای قدیم‌اند و نمونه آنها آپیس ملیفرا یا زنبور عسل معمولی می‌باشد که یکی از حشرات مفید می‌باشد. زنبور عسل یکی از حشرات مفید می‌باشد که در تهیه عسل از آن استفاده می‌شود.لوازم مورد نیاز برای زنبورداری كندو خصوصیات یك كندو ازورود زنبورهای مهاجم جلوگیری كند. مقاوم در برابر اثرات مخرب نور خورشید و باران باشد. مانع از نفوذ موریانه ها گردد. اغلب كندوها چوبی هستند و رایج ترین آنها به نامهای مدرن یا ملی هستند. قسمتهای مختلف یك كندو از پائین به با لا تخته تحتانی – طبقه – پنجره ملكه – قابها و زیرسازی آنها – صفحه جدا كننده – سرپوش ابزارآلات زنبورداری لباس كار زنبورداری – یك جفت پوتین یا چكمه خوب – یك جفت دستكش – توری جهت پوشاندن صورت – دودی یا دودكن – كاردك زنبورداری – كلاه – برسی یا شاه پر- قفس ملكه – بچه گیر – یك قوطی كبریت دودی یا Smoker زنبوران عسل تندخو به سادگی به زنبوردار اجازه خارج كردن عسل از كندو را نخواهند داد. برای تخفیف دادن حملات آنها و یا اداره كردن زنبوران زمانی كه كندو مورد بازدید قرار می گیرد از وسیله ای بنام دودی یا دود كن استفاده میشود. برخی از دودكن ها از قلع و برخی از مس یا استیل ضد زنگ ساخته شده اند ویك دودكن باید دمنده قوی (ماق) و مخزن آتش مناسب داشته باشد. بسته های مقوای نازك ،گونی كنف خشك و بخصوص پوسیده ،تكه های پارچه یا لباس پشمی كهنه ،چوب پوسیده و پهن گاو بهترین سوختها برای دودكن به حساب می آیند. چند نكته راجع به زنبورداری 1-رنگ كندوها را اغلب به علت تشخیص بهتر آنها و انعكاس حرارت و جلوگیری از نفوذ گرما به داخل كندو سفید انتخاب می كنند. 2- فضای مورد نیاز برای فعالیت هر زنبور در كندو حدود 8 میلی متر می باشد. 3- زنبورها از رنگهای سیاه و قهوه ای خوششان نمی آید و در هنگام كار از بكار بردن وسایل این رنگی باید خودداری كرد. آناتومی وانواع زنبور عسل زنبور عسل موجودی است كه به صورت اجتماعی زندگی می كند و به دو صورت نر و ماده می باشد كه ماده ها شامل ملكه و زنبور كارگر می باشند. قسمتهای مختلف بدن یك زنبور سر: (چشمها- شاخك ها- ضمائم دهانی- مغز و غدد گوناگون ) سینه : ( بالها و پاها به آن اتصال دارند و مركز حركتی بدن زنبور است ) شكم: ( دستگاه گوارش – تنفس و گردش خون – نیش یا زوائد تولید مثلی است) چشمها: دوعدد چشم مركب با چندین عدسی در دو طرف سر و سه چشم بسیار ساده كوچك بر روی فرق سر دستگاه گوارش شامل فك و خرطوم است . كار فك یا ماندیبول mand_ible گزش، جویدن ، مكش و عمل لیسیدن آلت چنگ زدن به منظور: جمع آوری گرده – موم كاری – تمیز كردن كندو – جنگیدن – برداشت كردن و چیدن – كار با بره موم و تثبیت آن – پرستاری نوزادان انواع زنبور: هر كلنی شامل ملكه ، چند زنبور نر ، هزاران كارگر و نوزاد (تخم- لارو و شفیره می باشد.) ملكه:زنبور ملكه بزرگتر از زنبور كارگر و طویل تر از زنبور نر است و تنها یكبار جهت جفتگیری از كندو خارج می شود.وظیفه عمده ملكه تخم گذاری بوده و در طول اوج فصل پرورش نوزادان بین 1500 تا 3000 تخم می گذارند. جفتگیری ملكه اصطلاحا این عمل را پرواز عروسی (Neptune) می گویند كه 5 روز پس از خروج ملكه از سلول نوزادی اتفاق می افتد.ملكه به همراه بسیاری از زنبور های نر به پرواز در می آید او در ارتفاعات بالا پرواز كرده و تنها چند نر از 500 نر موفق به جفتگیری می شوند. ارگان نرینه زنبور نر موفق, پس از جفتگیری شكسته و در ارگانلهای حیاتی ملكه گیر می كند و باعث مرگ زنبور نر می شود و ملكه 3 الی 4 روز بعد از جفتگیری تخمگذاری می كند. زنبورنر:تنبل ترین زنبورهاست و تنها وظیفه آنها جفتگیری با ملكه است. زنبور كارگر:كوچكترین و پرجمعیت ترین زنبوران عسل هستند و 98 درصد جمعیت كلنی را تشكیل می دهند . وظایف یك زنبور كارگر عمل پاكسازی و نظافت – تغذیه و مراقبت از نوزادان – شان سازی – كمك كردن به ملكه – پرواز جهت یابی – تهویه كندو – وظایف محافظتی – جاسازی عسل ، گرده ، شهد و آب در سلولها – جلوگیری از غارت رقص زنبورچیست؟ رقص نیم دایره ای یا دم جنبان;: رقص نیم دایره كه جهت آن به سوی بالا باشد بدین معنی است كه غذای پیدا شده در جهت خورشید است.رقص نیم دایره كه جهت آن به سوی پایین باشد بدین معنی است كه غذای پیدا شده در خلاف جهت خورشید قرار دارد.رقص نیم دایره ای كه در زاویه 60 درجه به چپ نسبت به خط عمود انجام می گیرد به كارگران می گوید كه مسیر خود رادر 60 درجه به چپ در مسیر خورشید به منظورپیدا كردن غذا قرار دهند.رقص در زاویه 120 درجه به سمت راست نسبت به خط عمود به آنها می گوید راه خویش را در 120 درجه به سمت راست نسبت به خورشید قرار دهند. تاریخچه ظهور و پیدایش زنبور عسل در كره زمین بدلیل جثه كوچك زنبور عسل، فسیل های این حشره به فراوانی سایر جانوران نمی باشد. قدیمی ترین آثاروجود حشرات اولیه دردوره پیلوزوئیك pellozoic در حدود 400 میلیون سال قبل و در عهد دونین ( Devonian)مشاهده شده است ، زنبور عسل حشره نسبتاً جدیدی است كه در عهد ژوراسیك jurasicدر دوره مزوزوئیك (Mesozoic) یعنی حدود 180 میلیون سال قبل پا به عرصه وجود گذاشته است درهمین دوره است كه گیاهان گل دار و پرنده گان نیز ظاهر شده اند. اجداد زنبورعسل بدون شك زنبورهای زرد و خرمایی (( غارتگر )) یا حشراتی مشابه آنها بوده اند كه مانند زنبور های وسپایده (vespidae) ( زنبورهای سرخ و زرد) امروزی لانه های خود را در جاهای سر پوشیده بنا می كردند.زنبورهای زرد (غارتگر) امروزی گوشتخوار یا گندمخوار هستند. زنبورهای اولیه و اجداد زنبورهای عسل فعلی نیز همین رفتار را داشتند .با پیدایش گیاهان گلدار كه منابع تازهً مواد غذایی، شهد و گرده گل در اختیار زنبور داران قرار گرفت و به دلیل سازش با محیط ،زنبوران توانستند تقریباً درتمام قسمتهای اروپا ، آسیا ، آفریقا، به جزء درصحرای خشك و كوهستانهای مرتفع كه گیاهان مورد نیاز آنها در دسترس نبود ،انتشار یابند.انسانها احتمالاً آشیانه های زنبورهای وحشی را پیدا كرده و در مدت زمانی كه زنبوران زنده بودند از عسل آنها استفاده می كردند زنبوران در حدود 4500 سال قبل از كندوها استفاده كرده و عسل آن را برداشت می نمودند. جمع آوری عسل از آشیانه های اولیه(وحشی)در اوایل انسانها احتمالاً عسل را از آشیانه های وحشی در هر جایی كه پیدا می كردند جمع آوری می كردند. این عمل به غیر از مناطقی كه پرورش زنبورعسل معمول گردیده هنوز نیز رایج است . بعضی از حیوانات نیز آشیانه های زنبوران را مورد هجوم و غارت خویش قرار می دادند. شامپانزه ها به نحوه استفاده از دست خویش برای برداشت عسل آگاهی یافته ,یاچوب نوك تیزی را به داخل آشیانه وارد كرده و پس از بیرون آوردن عسل آن را می خوردند.بعد از پایان یافتن آخرین دوره یخ بندان(حدود 9000 سال پیش از میلادمسیح) ناحیه ای در اسپانیا به احتمال زیاد دارای بهترین آب و هوا بوده وچندین لوحه در مورد نحوه برداشت عسل در صخره هایی در آنجا پیدا شده است. انواع مختلف زنبوران بدون نیش بومی مناطق گرم سیر ی می باشند و از بسیاری از آنها عسل برداشت می شود (اگر چه مقدار عسل تولیدی سالانه آنها كم است).آشیانه های آنها ممكن است در روی زمین و یا در روی درخت بوده باشند كه به آسانی در دسترس انسانها هستند . آنها نیش نمی زنند اگر چه می توانندمتهاجم را به انواع مختلف مورد اذیت و آزار قرار دهند ، ولی مانند زنبوران عسل مناطق گرمسیری ترسناك نیستند. فلوكور یا فرهنگ عامه در مورد زنبور عسل بوجود آمدن خلق الساعه جانوران به عنوان یك واقعیت سالها مورد قبول آدمیان بود و خیال می كردند كه زنبور عسل از اجساد گاو های مرده به وجود می آید.بدون شك قفسه سینه اسكلت دام می توانست منطقه خوبی به عنوان كندو باشد. بخصوص اگر روی آن را پوست پوشانیده باشد. همین عقیده در میان آفریقایی ها رواج داشت ، با این تفاوت كه آنها عقیده داشتند كه زنبور عسل از جسد شیر به وجود می آید بر اساس داستانهای مردم آلمان زنبور عسل برای تولید موم برای كلیساها آفریده شده اند . در افسانه مصریان ، زنبور عسل از خدای فتاب(( Ra))منشاً گرفته شده است . زنبور عسل سمبل خدایان هندوها Krishna indera و vishna بود .در بعضی از قسمت های اروپایی تصور می شد كه زنبور های عسل پیام آورانخدا می باشند و وجود آنها با مرگ و زندگی آدمیان در ارتباط است . اگر عضوخانواده ای میمرد ، زنبوران عسل آن خانواده از آن آگاه بودند . در این صورت كلنی را ترك می كردند ، می مردند و یا عسل نمی دادن . مردمان ایرلند اسرار خود را برای زنبوران عسل فاش كرده و برنامه های آتی خود را با آنها در میان می گذاشتند اگر طرح آنها انجام شدنی بود زنبورها در كار تولید و ازدیاد عسل موفق بودند و اگر زنبورها وضع خوبی نداشتند طرح آنها نیز مو فقیت آمیز نمی شد هیچ وقت نباید بچه اول كندو ها را خرید بلكه باید آن را در مقابل جنسی معامله كرد. آوردن بچه كندو به خانه و ملك اشخاص و مستقر شدن آنها آمد ندارد.حتی در خواب دیدن بچه بیرون كردن زنبور عسل خبر دهنده وقوع مرگ در خانواده است نیش زدن زنبور عسل در خواب علامت آن است كه دوستی به انسان خیانت می كند . اگر خواب دیده شود كه زنبور عسل برای شخص عسل تولید كرده است نشانه ان است كه پولی به دست او خواهد رسید اگر زنبور عسل در حالت پرواز وارد خانه شده و خارج گردد نشانه شانسو آمد كار است ولی اگر بمیرد نشانه بد شانسی است اگر زنبور عسل را در دست نگه دارید مادامی كه نفس را در سینه حبس كنید ، زنبور نیش نمی زندخواص درمانی زنبور عسل زنبور که نوعی از حشرات است دارای فوائد طبی می باشد.اگر زنبور بزرگ سرخ را بکوبند و با مقداری نمک طعام و عسل مخلوط کرده و بر برص یازخم ها و یا ورم های سرد مزاج بگذارند نافع می باشد زهر این زنبورها برای افرادی که ناراحتی عصبی سرد مزاج دارند بسیار نافع است وهنگامی که اینگونه افراد به وسیله این زنبورها گزیده می شوند به تجربه رسیده که ناراحتی آنان تقلیل می یابد مانند افراد فلج و سایر ناراحتی های سرد مزاج. اگر بچه های این زنبور هارا سرخ کنند(بو بدهند)سپس مقدار 4 گرم از آنرا با مقداری فالوده سیب میل نمایند بدن را چاق می کند. جهت تسکین درد محلی که این زنبورها گزیده اند باید اول محل را به شدت بمکند تا به هر مقدار که ممکن است از زهر خارج سازند سپس سرکه را با مقداری گل رس مخلوط کرده برمحل گزیدگی بگذارند ضمنا می توان عضو گزیده شده را برای تسکین درد مقداری در آبگرم قرار بدهند سپس از اب گرم بیرون آورده در آب خنک بگذارند درد تسکین پیدا می کند درباره گزش زنبور عسل و ورود زهر آن در بدن نوشته اند که برای افراد دارای ناراحتی های عصبی مفید است. به علاوه زهر زنبور گرم مزاج است و برای ناراحتی های مزمن و سرد مزاج خوب است.افرادی را که زنبور در سال چند بار نیش می زند کمتر به مرض بهق و برص مبتلا می شوند. ضمنا سم این حیوان در بهبودی بیماری ها کمک می کند و از پیشرفت بیماری جلوگیری می کند. افرادی که در برابر زهر زنبور حساسیت دارند با واکسینه کردن خود حساسیت ارثی خود را زایل سازند و در غیر اینصورت باید خود را در معرض گزش زنبور قرار ندهند. پزشکان قدیم برای مداوای سکسکه هایی که با داروهای معمولی خوب نمی شده اند لانه زنبور معمولی را پودر کرده و پودر حاصل را با مقداری شکر به بیمار می خورانیده اند که در اکثر مواقع سبب قطع سکسکه می شده است. ادامه خواندن مقاله زنبور عسل

نوشته مقاله زنبور عسل اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله مسئله حجاب

$
0
0
 nx دارای 22 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مسئله حجاب مقدمه لزوم پوشیدگی زن در برابر مرد بیگانه یكی از مسائل مهم اسلامی است. در خود قرآن كریم درباره این مطلب تصریح شده است. علی هذا در اصل مطلب از جنبه اسلامی نمی توان تردید كرد. در اینجا مباحثی مثل علل پوشش، فلسفه پوشش از نظر اسلام، ایرادها و اشكالها و حدود پوشش اسلامی مطرح می گردد. تاریخچه حجاب در ایران باستان و در میان قوم یهود و احتمالاً در هند حجاب وجود داشته و از آنچه در قانون اسلام آمده سخت تر بوده است. اما در جاهلیت عرب حجاب وجود نداشته است و به وسیله اسلام در عرب پیدا شده است. ویل دورانت در صفحه 30 جلد 12 «تاریخ تمدن» راجع به قوم یهود و قانون تلمود می نویسد: «اگر زنی به نقض قانون یهود می پرداخت، چنانكه مثلاً بی آنكه چیزی بر سرداشت به میان مردم می رفت و یا در شارع عام نخ می رشت, یا با هر سنخی از مردان دردودل می كرد یا صدایش آنقدر بلند بود كه چون در خانه اش تكلم می نمود همسایگانش می توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد.» همچنین در جلد اول «تاریخ تمدن» آمده, پس از داریوش گوشه نشینی زنان در زمان حیض كه برایشان واجب بود, رفته رفته امتداد پیدا كرد و زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آنرا نداشتند كه جز در تخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند. آیا علت رواج حجاب در میان مسلمانان نیز, مقررات خشنی است كه درباره زن حائض اجرا می شود؟! همه می دانیم كه در اسلام چنین مقرراتی هرگز وجود نداشته است و ندارد. زن حائض در اسلام فقط از برخی عبادات واجب نظیر نماز و روزه معاف است و همخوابی با او نیز در مدت عادت زنانگی جایز نیست، ولی زن حائض از نظر معاشرت با دیگران هیچگونه ممنوعیتی ندارد كه عملاً مجبور به گوشه نشینی شود. عایشه همواره زنان انصار را اینچنین ستایش می كرد: «مرحبا به زنان انصار، همینكه آیات سوره نور نازل شد، یك نفر از آنان دیده نشد كه مانند سابق بیرون بیاید. سرخود را با روسری های مشكی می پوشیدند. گویی كلاغ روی سرشان نشسته است» آیه 31 سوره نور به هر حال آنچه مسلم است اینست كه قبل از اسلام حجاب در جهان وجود داشته است و اسلام مبتكر آن نیست. علت پیدا شدن حجاب در باب علت پیدا شدن حجاب نظریات گوناگونی ابراز شده است و غالباً این علتها برای ظالمانه یا جاهلانه جلوه دادن حجاب ذكر شده است. 1- میل به ریاضت و رهبانیت (ریشه فلسفی) 2- عدم امنیت و عدالت اجتماعی (ریشه اجتماعی)3- پدر شاهی و تسلط مرد بر زن (ریشه اقتصادی)4- حسادت و خودخواهی مرد (ریشه اخلاقی)5- عادت زنانگی زن و احساس او به اینكه در خلقت از مرد چیزی كم دارد. (علت روانی) بالا بردن ارزشعللی كه قبلاً ذكر كردیم كم و بیش مورد استفاده مخالفان پوشیدگی زن قرار گرفته است، دقیق ترین مطلب آن است كه حیا و عفاف و ستر و پوشش تدبیری است كه خود زن با یك نوع الهام برای گرانبها كردن خود و حفظ موقعیت خود در برابر مرد به كار برده است. زن باهوش فطری و با یك حس مخصوص به خود دریافته است كه از لحاظ جسمی نمی تواند با مرد برابری كند و اگر بخواهد در میدان زندگی با مرد دست و پنجه نرم كند، از عهده زوربازوی مرد بر نمی آید، و از طرف دیگر نقطه ضعف مرد را در همان نیازی یافته است كه خلقت در وجود مرد نهاده است كه او را مظهر عشق و طلب، و زن را مظهر معشوقیت و مطلوبیت قرار داده است. در طبیعت، جنس نر گیرنده و دنبال كننده آفریده شده است. وقتی كه زن مقام و موقع خود را در برابر مرد یافت و نقطه ضعف مرد را در برابر خود دانست, همانطور كه متوسل به زیور و خود آرائی و تجمل شد, كه از آن را ه قلب مرد را تصاحب كند، متوسل به دور نگهداشتن خود از دسترس مرد نیز شد. دانست كه نباید خود را رایگان كند بلكه بایست آتش عشق و طلب او را تیزتر كند و در نتیجه، مقام و موقع خود را بالا برد. فلسفه پوشش در اسلام واژه حجاب: به معنای لغوی، حجاب كه در عصر ما این كلمه برای پوشش زن معروف شده است، چیست؟كلمه حجاب هم به معنی پوشیدن است و هم به معنی پرده و حاجب. بیشتر استعمالش به معنی پرده است. این كلمه از آن جهت مفهوم پوشش می دهد كه پرده وسیله پوشش است، و شاید بتوان گفت كه به حسب اصل لغت، هر پوششی حجاب نیست. آن پوشش حجاب نامیده می شود كه از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد. در قرآن كریم در داستان سلیمان، غروب خورشید را اینطور توصیف می كند: (حَتی تَوارَت بِالحِجابِ) یعنی تا آنوقتی كه خورشید در پشت پرده مخفی شد. پرده حائز میان قلب و شكم را «حجاب» می نامند. استعمال كلمه حجاب در مورد پوشش زن یك اصطلاح نسبتاً جدید است. در قدیم و مخصوصاً در اصطلاح فقها كلمه «ستر» كه به منع پوشش است به كار رفته است. فقها و چه در كتاب الصلوه و چه در كتاب النكاح كه معترض این مطلب شده اند كلمه ستر را به كار برده اند نه كلمه قبلی را استفاده می كردند. همین امر موجب شده كه عده زیادی گمان كنند كه اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود. پوشش زن در اسلام اینست كه زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه گری و خودنمائی نپردازد. آیات مربوطه همین معنی را ذكر می كند و فتوای فقها هم مؤید همین مطلب است. فلسفه پوشش اسلامی به نظر ما چند چیز است. بعضی از آنها جنبه روانی دارد و بعضی جنبه خانه و خانوادگی و بعضی دیگر جنبه اجتماعی، و بعضی مربوط است به بالا بردن احترام زن و جلوگیری از ابتذال او. حجاب در اسلام از یك مسأله كلی تر و اساسی تری ریشه می گیرد و آن اینست كه اسلام می خواهد انواع التذاذهای جنسی، چه بصری و لمسی و چه نوع دیگر به محیط خانوادگی و در كادر ازدواج قانونی اختصاص یابد، اجتماع منحصراً برای كار و فعالیت باشد. برخلاف سیستم غربی عصر حاضر كه كار و فعالیت را با لذتجوئیهای جنسی به هم می آمیزد، اسلام می خواهد این دو محیط را كاملاً از یكدیگر تفكیك كند.اكنون به شرح چهار قسمت فوق می پردازیم: 1)آرامش روانی نبودن حریم میان زن و مرد و آزادی معاشرتهای بی بندوبار هیجانها و التهابهای جنسی را فزونی می بخشد و تقاضای سكس را به صورت یك عطش روحی و یك خواست اشباع نشدنی در می آورد. غریزه جنسی، غریزه ای نیرومند، عمیق و «دریا صفت» است، هرچه بیشتر اطاعت شود سركش تر می گردد. همچون آتش كه هرچه به آن بیشتر خوراك بدهند شعله ورتر می شود. اما علت اینكه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان یافته است، این است كه، میل به خودنمائی و خودآرائی مخصوص زنان است. از نظر تصاحب جسم و تن، زن شكار است و مرد شكارچی. میل زن به خودآرائی از این نوع حس شكارچیگری او ناشی می شود. در هیچ جای دنیا سابقه ندارد كه مردان لباسهای بدن نما و آرایشهای تحریك كننده به كار برند. این زن است كه دلبری كند مرد را دلباخته. 2)استحكام پیوند خانوادگی اختصاص یافتن استمتاعات و التذاذهای جنسی به محیط خانوادگی و در كادر ازدواج مشروع، پیوند زن و شوهری را محكم می سازد و موجب اتصال بیشتر زوجین به یكدیگر می شود. فلسفه پوشش و منع كامیابی جنسی از غیر همسر مشروع، از نظر اجتماع خانوادگی اینست كه همسر قانونی شخص از لحاظ روانی عامل خوشبخت كردن او به شمار برود. در حالیكه در سیستم آزادی كامیابی، همسر قانونی از لحاظ روانی یك نفر رقیب و مزاحم و زندانبان به شمار می رود و در نتیجه كانون خانوادگی براساس دشمنی و نفرت پایه گذاری می شود. 3) استواری اجتماع كشانیدن تمتعات جنسی از محیط خانه به اجتماع، نیروی كار و فعالیت اجتماع را ضعیف می كند. برعكس آنچه كه مخالفین حجاب خرده گیری كرده اند و گفته اند:«حجاب موجب فلج كردن نیروی نیمی از افراد اجتماع است» بی حجابی و ترویج روابط جنسی موجب فلج كردن نیروی اجتماع است. اسلام نه می گوید كه زن از خانه بیرون نرود و نه می گوید حق تحصیل علم و دانش ندارد، بلكه علم و دانش را فریضه مشترك زن و مرد دانسته و نه فعالیت اقتصادی خاصی را برای زن تحریم می كند. پوشانیدن بدن به استثناء وجه كفین مانع هیچگونه فعالیت فرهنگی و اجتماعی یا اقتصادی نیست. آنچه موجب فلج كردن نیروی اجتماع است آلوده كردن محیط كار به لذت جوئیهای شهوانی است. آیا اگر مردی در خیابان و بازار و اداره و كارخانه و غیره با قیافه های محرك و مهیج زنان آرایش كرده دائماً مواجه باشد بهتر سرگرم كار و فعالیت می شود یا در محیطی كه باچنین مناظری رو به رو نشود؟   4) ارزش و احترام زن اسلام زن را تشویق كرده است كه از این وسیله استفاده كند. اسلام مخصوصاً تأكید كرده است كه زن هر اندازه متین تر و با وقارتر و عفیف تر حركت كند و خود را در معرض نمایش برای مرد نگذارد بر احترامش افزوده می شود. قرآن می فرماید:«ذلِكَ اَدنی اَن یُعرفنَ فَلا یُوذین» سوره احزاب ایرادها و اشكالها • حجاب و اصل آزادی یك ایرادی كه بر حجاب گرفته اند اینست كه موجب سلب حق آزادی, كه یك حق طبیعی بشری است, می گردد و نوعی توهین به حیثیت انسانی زن به شمار می رود. پاسخ: اگر رعایت پاره ای مصالح اجتماعی، زن یا مرد را مقیّد سازد كه در معاشرت روش خاصی را اتخاذ كنند و طوری راه بروند كه آرامش دیگران را برهم نزنند و تعادل اخلاقی را از بین نبرند، چنین مطلبی را «زندانی كردن» یا «بردگی» نمی توان نامید و آن را منافی حیثیت انسانی و اصل «آزادی» فرد نمی توان دانست. اگر مردی برهنه یا در لباس خواب یا حتی با پیژامه بیرون آید پلیس ممانعت كرده و به عنوان اینكه این عمل برخلاف حیثیت اجتماع است او را جلب می كند.(حتی در كشورهای خارجی) • ركود فعالیت ها ایراد دیگری كه بر حجاب می گیرند اینست كه سبب ركود و تعطیلی فعالیت هائی است كه خلقت در استعداد زن قرار داده است. پاسخ: حجاب اسلام نمی گوید كه باید زن را در خانه محبوس كرد و جلوی بروز استعدادهای او را گرفت. مبنای حجاب در اسلام چنانچه گفتیم این است كه التذاذات جنسی باید به محیط خانوادگی و به همسر مشروع اختصاص یابد و محیط اجتماع، خالص برای كار و فعالیت باشد. به همین جهت به زن اجازه نمی دهد كه وقتی از خانه بیرون می رود موجبات تحریك مردان را فراهم كند و به مرد هم اجازه نمی دهد كه چشم چرانی كند. چنین حجابی نه تنها نیروی كار زن را فلج نمی كند، بلكه موجب تقویت نیروی كار اجتماع نیز می باشد. آیا اگر زن ساده و سنگین به دنبال كار خود برود برای اجتماع بهتر است یا آنكه برای یك بیرون رفتن چند ساعت پای آینه و میز توالت وقت خود را تلف كند كه افكار مردان را متوجه خود سازد و جوانان را هوسباز و بی اراده كند؟ • افزایش التهابهایك ایراد دیگر كه بر حجاب گرفته اند اینست كه ایجاد حریم میان زن و مرد، بر اشتیاقها و التهابها می افزاید و طبق اصل «اَلانسانُ حریصٌ علی ما مُنعَ مِنهُ» حرص و ولع نسبت به اعمال جنسی را در زن و مرد بیشتر می كند.پاسخ: درست است كه ناكامی، به خصوص ناكامی جنسی، عوارض وخیم و ناگواری دارد و مبارزه با اقتضاء غرائز در حدودی كه مورد نیاز طبیعت است غلط است، ولی برداشتن قیود اجتماعی مشكل را حل نمی كند بلكه بر آن می افزاید. بدین نكته باید توجه كرد كه آزادی در مسائل جنسی سبب شعله ور شدن شهوات به صورت حرص و آز می گردد، از نوع حرص و آزهایی كه در صاحبان حرمسراهای رومی و ایرانی و عرب سراغ داریم. ولی ممنوعیت و حریم، نیروی عشق و تغزّل و تخیّل را به صورت یك احساس عالی و رقیق و لطیف و انسانی تحریك می كند و رشد می دهد و تنها در این هنگام است كه مبدأ و منشأ خلق هنرها و ابداعها و فلسفه ها می گردد. همانطور كه محرومیتها و عقده های ناشی از محرومیتها سبب طغیان شهوات می گردد، پیروی و اطاعت مطلق نیز سبب طغیان و شعله ور شدن آتش شهوات می گردد. امثال فروید آن طرف سكه را خوانده اند و از این طرف سكه غافل مانده اند. النفسُ كالطِّول اَن تُهملهُ شب علی حُبِّ الرضاع و اَن تَفطِمهُ یُنفَطِمُ به عقیده ما برای آرامش غریزه دو چیز لازم است: یكی ارضاء در حد حاجت طبیعی، و دیگر جلوگیری از تهییج و تحریك آن. و البته تبرج و خودنمایی زن در اجتماع و معاشرتهای آزاد و بی قید و بند سبب انحراف جنسی می شود و به مراتب بیشتر از آن است كه محرومیت و دست نارسی سبب می گردد، تا جاییكه تصویب می كنند در انگلستان مرد با مرد می تواند ازدواج كند. حجاب اسلامی در قرآن در سوره نور از آیه 27 تا 31 بدین صورت بیان شده كه: ای كسانی كه ایمان آوردید! به خانه دیگران داخل نشوید مگر آنكه قبلاً آنان را آگاه بسازید. به مردان مؤمن بگو دیدگان فرو خوابانند و دامنها حفظ كنند این برای شما پاكیزه تر است. خدا بدانچه می كنید آگاه است. به زنان مؤمنه بگو دیدگان حفظ كنند و زیور خویش آشكار نكنند مگر آنچه پیدا است، سرپوشهای خویش برگریبانها بزنند، زیور خویش آشكار نكنند مگر برای شوهران یا پدران، یا پدرشوهران یا پسران یا پسر شوهران، یا برادران، یا برادرزادگان، یا خواهرزادگان یا زنان. به هر حال با توجه به روایات مختلف و آیات می فهمیم كه برای زن پوشانیدن چهره و دستها تا مچ واجب نیست، حتی آشكار بودن آرایشهای عادی و معمولی كه در این قسمتها وجود دارد، نظیر سرمه و خضاب كه معمولاً زن از آنها خالی نیست و پاك كردن آنها یك عمل فوق العاده به شمار می رود نیز، مانعی ندارد. كیفیت پوشش می باید روسری خود را بر روی سینه و گریبان خویش قرار دهند. البته روسری خصوصیتی ندارد. مقصود، پوشیدن سر و گردن و گریبان است. گوشها و بناگوشها و گوشواره ها و جلوی سینه و گردن نباید معلوم باشد، باید قسمت آویخته همان روسری ها را از دو طرف روی سینه و گریبان انداخت تا قسمتهای یاد شده پوشیده گردد. «تُغطی شِعًرها و صِدًرُها و تَرائِبها و سوالفها» یعنی زن مو و سینه و دور گردن و زیر گلوی خود را بپوشانید. « مجمع البیان، ذیل آیه 31 سوره نور» آیات دیگر: معنی آیات 61،60،59 سوره نور را در اینجا آورده: ای كسانی كه ایمان آورده اید! بایست مملوك های شما و كودكان نا بالغ شما، در سه وقت اجازه دخول بگیرند: پیش از نماز صبح، هنگام نیمروز كه جامه های خویش می نهید، و بعد از نماز عشاء. این سه وقت، خلوت شما است. و چون كودكان شما به حد بلوغ رسیده اند باید مانند دیگران اجازه ورود بگیرند. همسران پیغمبر: علاوه بر آیات سوره نور، سوره حجرات هم اشاراتی به این مطلب داشته. عربهای مسلمان بی پروا وارد اتاقهای پیغمبر می شدند. زنهای پیغمبر (ص) هم در خانه بودند. آیه نازل شد كه اولاً سرزده و بدون اجازه وارد خانه پیغمبر نشوید و اگر برای صرف غذا دعوت شدید به موقع بیائید و بعد هم برخیزید و بروید و به قصه گویی نپردازید زیرا كلیه این امور پیغمبر را ناراحت كرده و او شرم می كند شما را بیرون كند ولی خدا از شما شرم نمی كند. حدود پوشش در اینكه پوشانیدن غیر وجه كفّین بر زن واجب است، از لحاظ فقه اسلام هیچگونه تردیدی وجود ندارد. این قسمت جزء ضروریات و مسلّمات است. نه از نظر قرآن و حدیث، و نه از نظر فتاوی، در این باره، اختلاف و تشكیكی وجود ندارد. به چند دلیل می توان گفت كه پوشش وجه و كفّین واجب نیست: 1) آیه «پوشش» آیه 31 سوره نور پوشانیدن وجه و كفین را لازم نشمرده است. 2) در موارد بسیاری كه مستقیماً مسئله پوشش یا مسئله جواز و عدم جواز نظر مطرح است، ملاحظه می كنیم كه در جواب و سؤالهایی كه میان افراد و پیشوایان دینی رد و بدل شده، فقط مسئله «مو» مطرح است و مسئله «رو» به هیچ وجه مطرح نیست. 3) رویاتی كه مستقیماً به پوشش و نگاه اشاره دارد: مسعدهبن زراره از امام صادق (ع) نقل می كند: وقتی از حضرت درباره زینتی كه زن می تواند آشكار كند سؤال شد، فرمود: چهره و دو كف.4) روایاتی كه در باب احرام، پوشانیدن چهره را بر زن حرام می كند. شركت زن در مجامع اسلام به اهمیت و ارزش فوق العاده پاكی و لزوم قانونی بودن روابط زن و مرد به صورت نظر و چه به صورت لمس و به چه به صورت شنیدن و چه به صورت همخوابگی توجه كامل دارد. به هیچ وجه راضی نمی شود با هیچ نام و عنوانی، خدشه ای بر آن وارد شود. جهان امروز به نام آزادی زن، و صریحتر: «آزادی روابط جنسی» روح جوانان را سخت فاسد كرده است. به جای اینكه این آزادی به شكفتن استعدادها كمك كند، به شكل دیگر و به صورت دیگر غیر آنچه در قدیم وجود داشت، نیروها و استعدادهای انسانی را هدر داده است و می دهد. زن از كنج خانه بیرون آمده، اما به كجا رو آورده است؟ به كنار دریاها، حاشیه خیابانها، مجالس شب نشینی! اسلام با همه توجهی كه به خطر شكسته شدن حصار عفاف دارد، همانطور كه رویش این آئین پاك خدائی است كه یك آئین معتدل و متعادل است و از هر افراط و تفریطی به دور است و امّتش را «امت وسط» می خواند از جنبه های دیگر غافل نمی شود. زنان را تا حدودی كه منجر به فساد نشوند از شركت در اجتماع نهی نمی كند. در بعضی موارد شركت آنها را واجب می كند مانند حج كه بر زن و مرد به طور مساوی واجب است. و حتی شوهر حق ممانعت ندارد و در بعضی موارد به ترخیص اكتفا می كند. اسلام در عین اینكه به زنان اجازه شركت در مساجد را می دهد دستور می دهد به صورت مختلط نباشد، محلها از یكدیگر جدا باشد. در اینجا دو مسئله مطرح است:1) زن باید پوشیده باشد و بیرون رفتن به صورت خودنمائی و تحریك آمیز نباشد. 2) مصلحت خانوادگی ایجاب می كند كه خارج شدن زن از خانه توأم با جلب رضایت شوهر و مصلحت اندیش او باشد.احادیثی در مورد توصیه های اخلاقی حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود: از همه چیز بهتر برای زن اینست كه مرد بیگانه ای را نبیند و مرد بیگانه ای هم او را نبیند. رسول اكرم به علی (ع) فرمود: اولین نگاه مفت تو است اما نگاه دوم به زیانت می باشد نه به سودت. نه حبس نه اختلاط اسلام می گوید: نه حبس و نه اختلاط بلكه حریم. سنت جاری مسلمین از زمان رسول خدا همین بوده كه زنان از شركت در مجالس و مجامع منع نمی شده اند ولی همواره اصل «حریم» رعایت شده است. فتواها علامه در تذكره الفقها، كتاب الصلاه می فرماید: جمیع بدن زن عورت است جز چهره,، به اجماع جمیع علماء در جمیع شهرها، جز ابوبكربن عبدالرحمن بن هاشم كه تمام بدن زن را عورت دانسته و سخن او به حكم اجماع مردود است. از نظر علماء ما (شیعه) دو دست تا مچ نیز مانند چهره است و عورت نیست. عورت: به هر چیز آسیب پذیر كه مورد نگرانی است گفته می شود. حس احتیاط را در این زمینه نباید فراموش كرد. مسئله شنیدن صدای زن در صورتی كه تلذّذ و ریبه در كار نباشد جایز است و حرفی كه در آن كرشمه یا ناز به كار نرود جایز است. مسئله دست دادن دست دادن با زن بیگانه جایز نیست، ولی اگر جامه ای حائل باشد مانعی ندارد. ولی اگر تلذّذ و ریبه در كار باشد حرام است. «والسلام» ادامه خواندن مقاله مسئله حجاب

نوشته مقاله مسئله حجاب اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله نماز

$
0
0
 nx دارای 23 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : نماز مقدمهنماز در حكم ملاقات و گفتگو با خداوند متعال است، باحترام بایستد و با توجه و حضور قلب نماز بخواند و غفلت و كسالت را از خود دور سازد.امام صادق (ع) فرمود” به خدا سوگند ممكن است پنجاه سال بر كسی بگذرد و خدا یك نماز هم از او نپذیرفته باشد، چه چیز از این سخت تر و دشوارتر است؟! به خدا سوگند برخی از همسایگان و دوستان شما اگر نزد شما نماز بخوانند قبول نمی كنید! زیرا نماز را سبك می شمارند، خداوند جز خوب را نمی پذیرد و چگونه آنچه سبك شمرده شود بپذیرد”   حضور قلب در نمازامیرالمومنین علی (ع) می گوید” پیامبر(ص) مردی را دید كه در نماز با ریش خود بازی می كند فرمود اگر قلب او خاشع می بود اعضاء و اندام او نیز چنین بود”شخصی به مسجدی كه پیامبر (ص) در آنجا بود وارد شد و به نماز ایستاد، و سجده نماز را با شتاب و ناقص بجای آورد، پیامبر (ص) فرمود” بجای سجده همچون كلاغ نوك بر زمین می زند اگر اینطور بمیرد بر غیر دین محمد (ص) مرده است” امام رضا (ع) فرمود” وقتی نماز می گذاری از كسالت و خواب و بازی و شتاب بپرهیز و با سكون و آرامش و وقار نماز بگزار، و بر تو باد كه در پیشگاه خدای عزیز و جلیل متوجه و فروتن و متواضع باشی;.. در برابر مولای خود آنچنان بایست كه بنده گناهكار در برابر مولای خود آنچنان بایست كه بنده گناهكار در برابر سرور خود می‌ایستد، پاها را منظم و قامت را استوار بدار، و به چپ و راست توجه مكن و چنان باش كه گویا او را می بینی، و اگر تو او را نمی بینی او تو را می بییند”مراقبت اول وقت “نزد خداوند عملی از نماز محبوب تر نیست، كار های دنیا شما را از نماز اول وقت مشغول ندارد”“بدان كه تمام كارهایت تابع نماز توست، كسی كه نماز را ضایع سازد غیر آن را ضایع تر می‌كند”” بی جهت نماز را از اول وقت به تاخیر مینداز، بر تو باد كه نماز را در اول وقت بجا آوری”پیشوایان معصوم و گرامی اسلام درباره نماز و اهمیت و آداب و دستورات آن سخنان بسیار فرموده اند، و ما برخی را در شماره پیش ید كردیم و در این مقال نیز به همین مختصر اكتفا می كنیم. اینك ببینیم نماز را چگونه باید بخوانیم؟ ما در این نوشتار اصول احكام نماز را بطور فشرده بیان می كنیم، و در جزئیات به كتاب های مفصل ارجاع می‌دهیم، هدف ما آن است كه مختصری از احكام اصلی نماز را در دسترس همگان بگذاریم، و‌در مسائل اختلافی راهی را پیشنهاد كنیم كه برای همه مجزا و كافی باشد.نماز های واجب 1- نمازهای یومیه2- نماز آیات3- نماز قضاء4- نماز طواف5- نماز میت6- نماز نذر و عهد و قسم7- نماز قضاء پدر و مادر بر پسر بزرگ نماز های یومیه 17 ركعت است، نماز صبح 2 ركعت، نماز ظهر4 ركعت، نماز عصر 4 ركعت، نماز مغرب 3 ركعت، نماز عشاء 4 ركعت.نماز های 4 ركعتی در سفری كه رفتن و برگشتن 8 فرسخ یا بیشتر باشد 2 ركعتی خوانده می شود در صورتی كه رفتن كمتر از 4 فرسخ نباشد. و به فتوای برخی از مراجع تقلید برگشتن نیز كمتر از 4 فرسخ نباشد. شرایط و مقدمات نمازبر نماز گزار لازم است برای انجام نماز چند شرط را رعایت كند.1- بدن و لباسش از نجاست پاك باشد (جز در چند موارد استثنائی كه در رساله مراجع تقلید بیان شده است)2- وضو بگیرد و یا اگر موجبات غسل پیش آمده غسل كند ولی اگر نتواند وضو بگیرد یا غسل كند مثلا آب ندارد یا بدنش مجروح است باید تیمم كند.3- اگر مرد است باید عورت خود را بپوشاند و بهتر است در حال نماز اقلا از ناف تا زانویش پوشیده باشد، و اگر زن است باید تمام بدن را بپوشاند، تنها صورت و دست‌ها تا مچ و روی پاها می تواند نپوشاند، یعنی اگر بدن مختصری از بدن و یا موی سر را نپوشیده بگذارد نمازش درست نیست. 4- لباسش باید حلال و مباح باشد یعنی غصبی نباشد از اجزاء مردار و حیوان حرام گوشت نباشد، اگر نماز گزار مرد است لباسش از ابریشم خالص یا طلا نباشد.5- نماز را باید رو به قبله بخواند.6-مكان نمازش غصبی نباشد، متحرك و لغزان نباشد محل ایستادنش از محل سجده بیشتر از چهار انگشت بسته پائین تر و بالاتر نباشد.7- هر نماز را در وقت آن بخواند وقت نماز صبح از سپیده صبح تاطلوع آفتاب، وقت نماز ظهر از اول ظهر شرعی (نصف النهار) تا چهار ركعت به غروب مانده، وقت نماز عصر چهار ركعت از ظهر گذشته به غروب آفتاب و وقت نماز مغرب و عشاء از اول مغرب تا نصف شب است. فضیلت نماز اول وقتاگرچه خواندن هر نماز از اول وقت تا آخر وقت جایز است ولی خواندن نماز در اول وقت فضیلت دارد، در این زمینه روایات زیادی از پیشوایان دین رسیده است كه برخی را ذكر كنیم. امام صادق (ع) فرمود: فضیلت نماز اول وقت برای مومن از فرزندان و اموالش بهتر است و نیز فرمود: برتری اول وقت بر آخر وقت مثل برتری آخرت بر دنیا است.امام رضا (ع) فرمود: چون وقت نماز شد نمازت را بخوان، چه دانی چه خواهد شد.اینك به اختصار برخی مقدمات نماز را كه برشمردیم توضیح می دهیم و آنانكه خواستار جزئیات آن هستند لازم است به رساله های مراجع تقلید مراجعه فرمایند. طهارتمنظور از طهارت آنست كه نماز گزار باید برای خواندن با وضو یا غسل یا تیمم باشد، و این طهارت علاوه بر آن كه شرط نماز است، خود عبادت و موجب قرب به خدا نیز هست.امام رضا (ع) فرمود: وضو پیش از عبادت از آن است كه بنده خدا هنگام مناجات پاك در برابر خدا بایستد، و برای آن است كه بنده مطیع و فرمانبردار گردد و از پلیدی پاك شود، با وضو كسالت و خواب زدوده می شود و دل برای كار عبادت پاكیزه و آماده می گردد.چگونه وضو بگیریم؟ برای وضو گرفتن باید به ترتیب كارهای ذیل را انجام دهیم: 1-نیت می كنیم: برای اطاعت فرمان خدا وضو می گیریم”قربه الی الله”2-صورت را از بال به پائین – از بالای پیشانی تا آخر چانه وبه پهنای دوانگشت شصت و میانه- می شوئیم.3-دست راست را از بالای آرنج تا سرانگشتان می شوئیم.4-دست چپ را مثل دست راست می شوئیم. 5-جلوی دست را با رطوبت دست راست مسح می كنیم.6- پای راست را از سرانگشتان تاروی پا و احتیاطا تا مفصل با رطوبت دست راست مسح می كنیم.7- پای چپ را با رطوبت دست چپ مثل پای راست مسح می كنیم. 8- این كارها را بترتیب انجام می دهیم (یعنی اول شستن صورت بعد دست راست بعد دست چپ بعد مسح سر بعد مسح پای راست و چپ)9- این كارها را پی در پی بدون آنكه خیلی بین آنها فاصله نیفتد و رطوبت اعضاء شسته شده یا مسح شده خشك شود انجام می دهیم.پیش از وضو كارهای مستحبی هم هست كه انجام آن ها بسیار سودمند است، مثل شستن دو دست تا مچ، مسواك كردن، مضمضه كردن (سه مرتبه آب تمیز در دهان گرداندن و بیرون ریختن) و استنشاق (سه مرتبه آب تمیز در بینی كردن و آن را شستن)چگونگی غسل 1- نیت2- شستن سر و صورت و گردن3- شستن طرف راست بدن از شانه تا انگشتان پای راست.4- شستن طرف چپ بدن مثل طرف راست. (اینطور غسل كردن را غسل ترتیبی می‌گویند) توجه- در غسل ترتیبی باید هر قسمت را طوری بشوئیم كه اطمینان پیدا كنیم جایی نشسته نمانده است و با هر قسمت مقداری از جوانب آن را نیز بشوئیم تا مطمئن شویم كه تمام آن قسمت را شسته ایم، مثلا طرف راست را كه می شوئیم قدری از طرف چپ را هم همراه آن بشوئیم.غسل را می توان در رود و استخر و حوض و نظایر آنها با یكدفعه فرو رفتن در آب انجام داد. اینگونه غسل كردن غسل ارتماسی نام دارد، در غسل ارتماسی باید آب در یك لحظه تمام بدن را فراگیرد. موجبات غسل چیزهای گوناگونی است مثل جنایت، مس میت، حیض در بانوان،;و فقط غسل جنایت است كه به فتوای همه فقها، نباید با آن وضو گرفت و با همان غسل باید نماز بخواند، و در سایر غسل ها فتوای علماء مختلف است و باید به رساله هر یك مراجعه كرد. چگونگی تیمم در جایی كه نماز گزار آب ندارد، و یا آبی كه دارد پاك نیست، یا غصبی است، یا ظرق آب غصبی است، و یا ظرف از طلا و نقره است، یا استعمال آب برایش ضرر دارد مثلا بیمار یا مجروح است و نباید بدنش را تر كند و یا وقت نماز تنگ است و اگر بخواهد وضو بگیرد یا غسل كند نماز از دست می رود یا آبی كه دارد برای آشامیدن است و اگر برای وضو یا غسل مصرف كند تشنه می ماند، و یا نفس محترم دیگری تشنه است كه باید آب را به او بدهد; در این گونه موارد لازم است جای وضو یا غسل به ترتیب ذیل تیمم كند: 1- نیت كند2-كف هر دو دست را به زمین پاك (خاك- شن- ریگ- سنگ) بزند و البته بر خاك بهتر است.3-كف هر دو دست را بر پیشانی از رستنگاه مو تا بالای بینی مسح كند یعنی بر پیشانی و دو طرف آن و بالای بینی دست بكشد.4-كف دست چپ را بر تمام پشت دست راست از مچ تاسر انگشتان بكشد.5-كف دست راست را به همان ترنیب به تمام پشت دست چپ بكشد.برخی از علماء لازم دانسته اند در تیممی كه به جای غسل انجام می شود یكبار دیگر هم كف دست ها را به زمین بزند و دوباره پشت دستها را به همان ترتیب مسح كند، و در تیممی كه بجای وضو است بهتر است این كار را بكند. چیزهایی كه وضو را باطل می كند.1- خارج شدن ادرار2- خارج شدن مدفوع3- خارج شدن باد از مخرج4- خواب بحدی كه نه گوش بشنود و نه چشم ببیند 5- دیوانگی6- مستی7- بیهوشی8- جنب شدن 9- مس میت (جایی از بدن انسان به جایی از بدن میت بخورد)10- حیض و نفاس و استحاضه (خون هایی كه بانوان می بینند)كارهایی كه نماز را باطل می كند. 1- سخن گفتن عمدی، بجز جواب سلام. (اگر كسی با جمله صحیح سلام كند، نماز گزار در هر جای نماز كه باشد باید همان طور كه سلام را شنیده پاسخ دهد، مثلا اگر سلام كننده بگوید”سلام علیكم”نماز گزار هم در پاسخ بگوید”سلام علیكم”ولی اگر جواب سلام را ندهد نمازش باطل نیست ولی كار خلافی كرده است)2- خندیدن با صدا چه با اختیار باشد چه بی اختیار.3-گریه كردن برای امور دنیا چه با اختیار باشد جه بی اختیار، ولی اگر از خوف عذاب الهی و یا به شوق و جذبه رحمت خدا بگرید ممدوح و ماجور است و نمازش باطل نمی شود. 4- خوردن و آشامیدن5- هر كاری كه صورت و حالت نماز را بر هم زند مانند كف زدن، حركت دادن بدن بطوری كه از حالت نماز گزار خارج شود.6-كارهایی كه وضو را باطل كند. 7- انحراف از قبله یعنی پشت كردن به قبله یا به طرف چپ و راست قبله منحرف شدن.8-دست روی هم گذاردن مثل برخی از اهل تسنن در حال نماز، در صورتی كه عمدا و با اختیار این كار را بكند.9-گفتن كلمه”آمین” بعد از سوره حمد، در صورتی كه عمدا و با اختیار باشد.10-شك در ركعات نماز، در نماز های واجب دو ركعتی و سه ركعتی، و در ركعت اول و دوم نماز های چهار ركعتی (برای آگاهی از تفصیل آن به رساله های مراجع تقلید رجوع كنید.) 11- كم یا زیاد كردن اركان نماز چه عمدا چه سهوا.12-كم و زیاد كردن واجبات دیگر نماز (غیر اركان) عمدا.13-از دست دادن یكی از شرائط نماز مثل پوشش عورت در مردان و پوشش تمام بدن در زنان.اركان نماز پنج چیز در نماز ركن است كه چه عمدا و چه سهوا ترك یا تكرار شود نماز باطل است:1- نیت2- تكبیره الاحرام 3- ایستادن در حال تكبیره الاحرام و ایستادن قبل از ركوع یعنی ایستاده بركوع رفتن (قیام متصل بركوع)4- ركوع5- دو سجده نتیجه گیریدر پایان توصیه می كنیم برای آگاهی بیشتر از مسائل نماز به رساله های مراجع تقلید مراجعه شود، و یاد آور می شویم كه شایسته است برادران و خواهران مسلمان كوشا باشند، آداب و سنن نماز را انجام دهند و بویژه شرایط واجب آن را بطور كامل رعایت نمایند، در غیر اینصورت نمازشان ناقص و ناتمام خواهد بود، و اگر خدای نخواسته چنین باشد در واقع نماز را سبك شمرده اند، و مسلمانی كه به خدا ایمان دارد و برای ارتباط با خدا ارزش قائل است نباید به كیفیت این ارتباط بی توجه باشد. ما باید از پیشوایان معصوم و بزرگان اسلام بیاموزیم و در این كار تا سر حد توان از آنان پیروی كنیم وبیندیشیم كه ان بزرگواران گذشته از رعایت شرائط ظاهری نماز و آداب و سنن آن تا چه حد نماز را ارجمند می داشتند و چگونه نماز می گذاشتند و در نماز چه حالی داشتند و در نماز چه حالی داشتند؟ پیامبر گرامی اسلام (ص) می فرماید: “لكل شی وجه، وجه دینكم الصلوه فلا یشینن احدكم وجه دینه هر چیز چهره ای دارد و چهره دین شما نماز مبادا كسی از شما چهره دین خود را زشت سازد.   ادامه خواندن مقاله نماز

نوشته مقاله نماز اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله نماز زيباترين جلوه نيايش با پروردگار

$
0
0
 nx دارای 33 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : نماز زیباترین جلوه نیایش با پروردگار مقدمهنمازعالی ترین واساسی ترین رشته الفت و عامل محبت بین بندگان و حضرت حق است. نماز، نور دل وصفای قلب وروح جان وسلامت روان وفروغ ذات عباد صالح خداست.فرهنگ نماز، مجموعه حقایق ومعارفی است كه بشر در گذرگاه حیات می آموزد تا به نیروی ایمان وجهاد از پایگاه با توجه به این كه نماز ستون دین می باشد و اولین فریضه ای است كه بعد از بعثت رسول اكرم به ایشان آموزش داده شده و بارها و بارها در روایات واحادیث وآیات بر اهمیت آن تاكید شده است.اما همیشه درعمل مظلوم وكم اهمیت به شمار آمده است.در این تحقیق تلاش شده به بعضی از زوایای نماز اشاراتی هر چند كوچك شود تا هر آنچه كه تا امروز در مورد نماز فراگرفته ایم مجددا یادآوری شود.با آرزوی آن كه این چند صفحه ناچیز بتواند تا حدی از دین بزرگ ما نسبت به نماز بكاهد هر چند كه بزرگترین روش برای ادای دین برپا كردن صف های طویل نماز جمعت در تمام دنیا و خواندن آن به خالصانه ترین صورت می باشد. آمنه ملاییآذر 1384نماز زیباترین جلوه نیایش با پرودگارنماز واجب و فرضیه ای بزرگ است.وجوب نماز یكی از ضروریات دین مقدس اسلام، فریضه ای بزرگ و وظیفه ای سنگین در این آیین پاك است.منكر آن از دین خارج و به اتفاق دانشمندان اسلامی كافر است. و تارك آن ،با اعتراف به وجودش باید تعزیر شود. به علاوه ، اگر منكر وجوب آن،مرد، واصولا مسلمان بوده باشد باین معنا كه اتعقا نطفه ایش در حال اسلام پدر و مارد ، و یا یكی از آنها شده باشد كه در اصطلاح او را مرتد فطری می خوانند باید كشته شود. واگر این چنین نبوده بلكه خود اسلام اختیار كرده كه در این صورت اگر منكر وجوب نماز شد اصطلاحا وی را مرتد ملی می نامند از او توبه می خواهند اگر توبه كرد كه هیچ و اگر حاضر به توبه نشد باید او را كشت. و اگر زن مسلمان در هر صورت منكر وجوب نماز شود البته از او توبه می خواهند اگر توبه كرد كه خوب واگر توبه نكرد زندانش می كنند و زندان بر او سخت می گیرند تا توبه كند و اگر باز توبه نكرد به همین حال در زندان می ماند تا بمیرد. اما كسی كه نماز نكند ولی اقرار به وجوب آن داشته باشد تعزیرش می كنند یعنی او را مقداری شلاق می زنند. اگر نمازش را خواند كه كاری با او ندارد واگرباز نماز را ترك كرد برای دومین بار شلاقش می زنند اگر نمازش را خواند كه كاری با او ندارد و اگر باز نماز را ترك كرد برای دومین بار شلاقش می زنند واگر در این مرتبه هم نماز نخوانده به فتوای بعضی از فقها باید او را كشت و به فتوای بعضی دیگر در این مرتبه نیز شلاق می خورد اگر سر به راه شد و باز گستاخی نمود و نماز را ترك كرد در این دفعه مسلم است كه باید كشته شود. و این خلاف ناشی از اختلاف روایات، مدارك این حكم است كه در كتابهای فقهی استدلالی مشروحا بیان شده است چند آیه از قرآن مجید در این باره می نگاریم: «البته نماز بر مومنان به طور حتم فرض و واجب شده » سوره النساء آیه 104«نماز را بپای دار ،زیرا نماز-نمازگزار را- از كار زشت وناپسند باز می دارد» سوره العنكبوت آیه 44«محافظت داشته باشید بر نمازها خصوصا نماز میانه» سوره البقره آیه 240 نماز عمود دین وفرضیه نخستیندر همان لحظه ای كه بعثت پیامبر گرامی (ص) آغاز شد ، نماز فرض و واجب باشد. جبرئیل امین به امر خدا آن را به رسول اكرم(ص) در حالی كه هنوز هیچ یك از فرایض دینی به عنوان فرضیه ووظیفه جواب نشده بود. نخستین نماز آن حضرت ،نماز ظهر بود كه در دامنه كوهی در مكه همراه حضرت علی (ع) به جماعت خواندند.بحار –ج18-ص196 نماز عصر آن روز را در خانه به همراه خدیجه (س) به جماعت خوانند وبعد از مدتی حضرت ابوطالب با پسرش جعفر به هنگام نماز به خانه پیامبر رفتند و هر دو به صف جماعت پیوستند.هر كه اسلام می آورد نخستین فرضیه واول وظیفه ای كه بر او عرصه می شود واو را به آن تكلیف می كردند همانا نماز بوده و البته همیشه این طور بوده وفعلا هم هست. رسول اكرم (ص) فرمود: «روز قیامت كه بپا می شود و بندگان را برای محاسبه می خوانند ابتدا از نمازش پرسش می كنند و بازجویی می نمایند اگر درست بودكه خوب واگر درست نبود او را به دوزخ می برند»«ملازم نماز باشید، ملازم نماز باشید، زیرا نماز ستون دین شما است»بحار –ج82-ص 222 آیا ضرورت وعذری مجوز ترك نمازم میشود؟هر مسلمان كه به بلوغ شرعی رسیده است مكلف به نماز است یعنی نماز فرض وواجب است و هیچ ضرورت و عذری مجوز ترك نماز نمی شود و در هر حال به هر شكل نماز باید خوانده شود.مگر در دوحالت برای زنها یعنی در این حالت نباید نماز بخوانند. یكی در حال حیض وایام عادت (رگل) و دیگری در چند روزی كه از زایمان زن می گذرد. كه البته شرح و تفصیل آن در رساله های عملیه بیان شده است. علاوه بر آن نماز یك فرضیه واجب هست و به هر حال و شكلی باید خوانده شود. روایات زیادی وجود دارد كه آدابی را برای هر چه بهتر خواندن نماز پیش نهاد می كند.مانند : در هنگام شنیدن اذان دست از كار بكشیم. و به خواندن نماز بپردازیم. قبل از نماز مسواك بزنیم. بهترین لباس خود را بپوشیم لباسمان پاك و پاكیزه باشد لباسمان را معطر كنیم. به خصوص زن ها باز نیت آلات خود نماز بخوانند.حضرت صادق علیه السلام فرمود:دو ركعت نماز با بوی خوش بهتر و افضل است از هفتاد ركعت نماز بدون بوی خوش»وسائل الشیعه- ج3-ص 316 محافظت بر نمازهای پنج گانهمحافظت بر نمازهای پنج گانه یومیه یعنی گزاردن آن در اول وقت به جماعت و سنن و آداب پس اگر بی علتی وعذری از اول وقت تاخیر كند یا به جماعت حاضر نشود یا سنتی از سنن یا ادبی از آداب آن را فرو گذارد الا نادرا از سلوك راه بیرون رفته و با سایر عوام كه در بیابان جهالت وضلالت، سرگردان می چرند و از راه مقصد بی خبرند وایشان را هرگز توقی ای نیست مساوی است.امام صادق در مورد اهمیت نماز اول وقت می فرمایند:برتری نماز اول وقت بر زمانهای بعد، همانند برتری آخرت بر دنیا می باشد. بحار-ج82-ص 359 تقوای قلب مطلوب است نه صورتهرگز به خدای تعالی گوشتهای قربانی كه صدقه می دهید و نه خون های آنها نمی رسد( یعنی گوشت و خون حیوانی قربانی به محل رضا و قبول خداوند نمی رسد) ولكن به او می رسد(به محل رضا وقبول خداوندی) تقوای شما آنچه همراه قربانی است كه پرهیزگاری شما است به محل رضا و قبول حق می رسد.سوره حج-آیه 37 بنابراین نتیجه می گیریم ك ه مهم تقوای دل است نه تقوای ظاهری. اخلاص در نیت و قلب آدم ها موجب نزدیكشان به خداوند می شود. این نوع تقواست كه موجب میشود آدمی خود را وامی دارد كه دستورات حق تعالی را گرامی و بزرگ بداند. بنابراین نماز اگر با تقوای قلبی همراه نباشد بی فایده است.یعنی در نماز مهم توجه قلبی است نه مجرد افعال واقوال.از رسول خدا (ص) مروی است كه خداوند به دلهای شما می نگردند به صورتهایتان.نماز باید مهمترین كار درنظرها باشد اما بیان كفیت تحصیل حضور قلب در نماز و پیدا شدن آن متوقف بر تحصیل مقتضی وورفع مانع است یعنی باید چیزهایی كه موجب پیدا شدن حضور قلب می شود آماده كرد وچیزهایی كه مانع آن است برداشت یا از پیدا شدنش جلوگیری نمود.اما نسبت به جهت مقتضی : نخست باید نماز در نظر نمازگزار از هر چیز دیگری مهمتر باشد زیرا نفس انسانی طوری است كه اگر چیز مهمتری از نماز در نظرش بود، در حال نماز به آن متوجه می گردد ونمی گذارد حضور قلب نسبت به نماز پیدا شود. نماز در ادیان دیگرنماز در تمامی ادیان ستون دین ونخستین فرضیه وبزرگترین وظیفه به شمار می آید. فقط اسم با هم متفاوت است. اما یك فرضیه روزانه و در همه ادیان در ساعات معینی انجام می گرفته است.در قاموس كتاب مقدس- تالیف مسترهاكس- در معنای واژه نماز نوشته:«نماز معروف است یكی از واجبات دینیه هر روزه تمام ملل ومذاهب است چه منفردا وچه جماعتا..»سپس به شرح معنای نماز و بیان خصوصیات آن بر مبنای تورات وانجیل پرداخته تا آنكه می نویسد:«احدی جز منكرین خدا منكر نماز و دعا نیست.. اما مراعات اوقات معینه برای نماز خالی از اهمیت نخواهد بود، چنانچه یهود درساعات سوم وششم و نهم روز و ساعات اول شب وآخر شب ووقت تناول طعام نماز می گزاردند..»این فراز از سخن این نویسنده «احدی جز منكرین خدا منكر نماز نیست» خیلی عجیب و جالب است. یعنی وجوب ولزوم نماز در همه ادیان ودر تمام مذاهب به طور ضروری ومسلم است و به حدی بدیهی است و اصالت دارد كه انكار آن مساوی با انكار خدا است ومنكر آن قهراكافر است.اینك پاره ای از آیات و روایات مربوطه را كه شاهد وگواه مدعا است می نگاریم:خدای متعال آنجا كه سخنان عیسی را برای ما حكایت می كند می فرماید:«خداوند مرا به نماز وزكوه سفارش فرمود تا زنده هستم.»سوره مریم آیه 32 معلوم می شود نماز و زكات در آیین عیسی دو فرضیه مهم و ودو واجب بزرگ بوده كه در مورد آن دو بخصوص از جانب خدا به وی سفارش شده.و به موسی هم خطاب شده كه اقامه نماز كن.«نماز را بپا دار برای یاد من» سوره طه-ایه 14یعنی كه مرا یاد كنی، به یاد من باشی از من غفلت نوروزی در این خطاب یكی از فلسفه های بزرگ وعمیق نماز بیان شده كه عبارت است از یاد خدا كه اصل هر خیر وسعادت است. نماز وشخصیتهای علمیبه جاست برای درك افزون تر قدر نماز: تاملی در عبارات اندیشمندان جهان داشته باشیم. مهاتماگاندیگاندی كه هند را با روش مسالمت آمیزی از یوغ امپرایالیزم ودشمنان خارجی رهایی بخشید رنج بسیاری در راه آرمان خود تحمل كرد. این رنج ها به قدری سنگین وجانكاه بود كه تحمل این بار سنگین ناممكن می نمود، اما او همواره با كمك نماز به خود نیروی تازه ای می بخشید. وی در این باره می گوید: اگر كمك نماز نبود، خیلی پیش از این میبایست دیوانه می شدم. دلیل كارنگیبیان گذار مركز مطالعات وپژوهش های نیویورك كه از دانشمندان طراز اول جهان معاصر است می گوید: هر وقت همه نیروهای خودمان را در برابر ناملایمات به كار می بردیم وتمام راه حل ها را می آزمودیم ونتیجه دلخواه به دستمان نمی آمد، در حالی كه امواج سهمگین یاس و نومیدی قلب و روحمان را وخیزان است.8-سرتسلیم راگوی چوگان رضا قرار میدهد و در عین مجاهده با نفس دل در عرصه طلب می تازد.9-از جفای دوران وجور مردم زمان ملول ومتفكر نمی شود. 10-در ناگواری ها بردبار، درسختی ها صبور، در مهین دوستی ثابت قدم ودر رفاه و آسایش شاكر است. 11-همیشه طمع خود را فرو می نشاند و منافع غیریا مصالح اجتماعی را فدای منافع خود نمی كند.12-دارای چنان روحیه قوی وجسم سالم زندگی مقرون به سعادتی است كه به ظواهر مادی وقدرت وجبروت دنیایی چندان اعتنایی ندارد.13-هر گونه مشكلی را سهل می انگارد واز هیچ امری نمی هراسد.14-عشرت ونادانی را پیشه خود قرار نمی دهد واز تن پروری و خوشگذارانی ولاقیدی، شهوت و بی حالی و جهالت پرهیز می كند و بهره مندی از جذبه الهی وصفای خاطوش روز افزون است.مردان خدا پرده پنداردریدند یعنی همه جا غیر خدا هیچ ندیدند15-.. بهترین كارها در بهترین جاهاگر چه نماز خواندن درهر مكانی كه مباح باشد صحیح است .لیكن سزاوار است این عمل شریف را در بهترین اماكن به جای آورد كه مساجد و مشاهد مشرفه باشد.از حضرت صادق (ع) مروی است كه فرمود هرگاه به در هر مسجد رسیدی پس باید بدانی كه سلطان عظیم را قصد كرده ای كه بر بساط و مجلس او قدم نمی گذارد مگر كسانی كه پاك شده اند. مصابح الشریعه (باب دخول المسجد)حاصل فقرات دیگر حدیث آن است كه باید بدانی كه خداوند قادر است با تو به فضل و بخشش معامله فرماید و هم چنین از روی عدل پس از اگر به فضلش با تو معامله فرماید كار خالص وصادقانه را مطالبه نماید پس كارت را رد خواهد فرمود لذا باید از او بخواهی كه با تو به فضلش رفتار فرماید زمانی كه خود را نیازمند دیدی وبیچارگی و عجز خود را دانستی واز روی صدق واخلاص به كرمش پناهنده شدی البته نظر رحتمش را به تو قرار می دهد زیرا او كریم است و دوست میدارد كرامت را برای بندگان بیچاره خود كه به سوی او روی آورده اند كه آنانكه سوختگان و به سوی خوشنودیهای از نظر كنندگان. توجه به راست و چپ نشانه نبودن حضور قلبدر روایتی از حضرت رسول (ص) چنین رسیده :كسی كه صورتش را در نماز می گرداند، آیا نمی ترسد كه خداوند صورتش را به شكل الاغ درآورد؟توجه به چپ و راست در نماز، نشانه این است كه حضورقلب ندارد ومانند بی بهره بودن الاغ از مقامات عالیه نمازگزاران چنین شخصی نیز بی بهره است.حضرت صادق(ع) می فرماید‍: هنگامی كه روبه قبله ایستادی پس مایوس باش از دنیا و آنچه در آن است و از خلق و آنچه را كه در آن هستند وخالی ساز قلب خود را از هر چه تو را از حق تعالی باز می دارد.. و یاد كن ایستادنت را در محضر پروردگار در آن روزی كه برای هر كس آشكار می شود آنچه برای خود از پیش فرستاده است.بحار-ج84-ص 230   نماز وارزش های معنوینماز پیوند میان انسان و خالق است و اگر نباشد انسان دچار طغیان وسركشی می شود. از این رو باید روزانه حداقل پنج مرتبه خداوند را یاد كند تسبیح گوید، سجده و ركوع و ابزار خضوع و خشوع كند تا همواره در راه راست ومستقیم گام بردارد و از بدی ها و پلیدی ها وزشتی ها دور ماند و روابطش با مردم براساس حق و عدالت باشد مال مردم را به باطلب نخورد، احتكار نكند، ظلم نورزد، دزدی نكند،.. تا نفسش پاكیزه وروحش تزكیه شود و احساس آرامش درونی كند و به سعادت دنیاو آخرت دست یابد و در نتیجه جامعه نیز در آرامش وسعادت به سر برد. اكنون به یك سرگذشت حقیقی كه مربوط به چهل سال پیش است، نقل می كنیم تا بر اهمیت نماز و نقش آن در تزكیه نفس و روابط آن با جامعه شاهدی آورده باشیم. داستان:در گذشته، عمال روسیه تزاری، مسیحی مذهب بودند. یكی از مهندسین، انان به ایران آمده وتعدادی كارگر ایرانی را استخدام كرده بود. این كارگران هنگام ظهر كار را برای ا دای فرضیه نماز تعطیل می كردند. مهندس روسی از این كار خوشش نمی آمد و سرانجام كارگران را تهدید كر كه بابت مدتی كه كار را تعطیل می كنند،مقداری از حقوقشان را كسر می كند.كارگران دو دسته شدند. گروهی اصرار داشتند نماز خود را به موقع بخوانند و گروه دیگری هم با مهندس روسی هم صدا وهمراه شدند و انجام نماز را به آخر وقت موكول كردند. مهندس نیزآخر هفته وقتی حقوق را پرداخت كرد، به گروه اول كه نماز خود را به موقع خوانده بودند، حقوق كامل داد به گروه دوم كه به توصیه عمل كرده بودند كمتر داد. كارگران اعتراض كردند كه چرا به آنها به گفته است توجه نكردند. حقوق كامل دادی وبه ما كه به حرف تو عمل كردیم كمتر پرداختی؟ مهندس مسیحی روسی گفت: برای اینكه معلوم شد گروه اول كه كسر حقوق را بر تخلف از انجام وظایف دینی ترجیح دادند، افرادی مومن و در عقیده خود پابرجا هستند. پس در سایر اعمالشان نیز درستكار هستند و از كار نمی دزدندو كارشان را با صداقت انجام می دهند.اما شما كه پول را بر مسئولیت هاوتكالیف مذهبی ترجیح دادید معلوم می شود خیلی پایبند به اصول حرام و حلال نیستند ودركاری كه انجام می دهید طبعا اخلاص را رعایت نمی كنید.از این رو مستحق حقوق كمتری هستید. زیرا شما كه در نماز- این تكلیف خدایی- خیانت می كنید، در كار من به طریق اولی كم كاری می كنید. اهمیت نماز با توجه گفتار امام حسین (ع)بنا به نقل طبری عصر پنج شنبه نهم محرم عمر صعد فرمان حمله داد و لشكر به حركت درآمد امام (ع) در آن ساعات در بیرون خیمه به شمیشرش تكیه نموده و خواب خفیفی بر چشمانش مستولی شده بود. و چون زینب كبری(ع) سروصدای لشكر عمر سعد را شنید وجنب جوش آنها را دید به نزد امام آمد و عرضه داشت برادر! اینك دشمن به خیمه ها نزدیك شده است.امام ع سربرداشت اول این جمله را گفت:انی رایت رسول الله.. اینك جدم رسول خدا را در خواب دیدم كه به من فرمود: انك صائرالینا عن قریب. فرزندم به زودی به نزد ما خواهی آمد. سپس بردارش ابوالفضل 0ع) را خطاب كرد و چنین گفت: اركب بنفسی انت .. جانم به قربانت سوارشو وبا اینها ملاقات كن وانگیزه و هدف آنان را بپرس.انساب الاشراف 3/185،طبری 7/319-320طبق فرمان امام (ع) حضرت ابوالفضل با بیست تن كه زهیربن قین و حبیب بن مظاهر نیز در میان آنان دیده می شد و به سوی دشمن حركت نموده ودر مقابل آنان قرار گرفت وانگیزه حركتشان را سوال نمود. لشكریان عمر سعد در جواب او گفتند:اینك از سوی امیر حكم تازه ای رسیده است كه باید شما بیعت كند و الا همین الان وارد جنگ خواهیم گردید. حضرت ابوالفضل به سوی امام برگشت وپیشنهاد آنان را به عرض آن حضرت رسانید.امام در پاسخ وی چنین فرمود: ارجع الیهم.. به سوی انان بازگرد واگر توانستی همین امشب را مهلت بگیر وجنگ را به فردا موكول بكن تا ما امشب را به نماز واستغفار ومناجات با پروردگارمان بپردازیم زیرا خدا می داند كه من به نماز و قرائت قرآن و استغفار ومناجات با خدا علاقه شدید دارم. ابوالفضل (ع) برگشت و تقاضای مهلت یك شبه نمود.عمر بن سعد چون در قبول این پیشنهاد مردد بود موضوع را با فرماندهان لشكر مطرح و نظر آنان را جویا گردید.یكی از فرماندهان به نام «عمر بن حجاج» گفت:سبحان الله، اگر اینها از ترك و دیلم بودند وچنین مهلتی را از تو درخواست می كردند بایستی به آنان جواب مثبت می دادی. قیس بن اشعث یكی از دیگر فرماندهان گفت: به عقیده من هم باید به این درخواست حسین جواب مثبت داد زیرا این درخواست وی نه برای عقب نشینی آنها از جبهه ونه برای تجدید نظر است بلكه به خدا سوگند فردا این ها پیش از تو به جنگ شروع خواهند نمود. عمر سعد گفت :اگر چنین است پس چرا شب را به آنان مهلت بدهیم؟ به هر حال پس از گفت و گوی زیاد پاسخ عمر بن سعد به حضرت ابوالفضل (ع) این بود: ماامشب را به شما مهلت می دهیم اگر تسلیم شدید و به فرمان امیر گردن نهادید به نزد او می بریم و اگر امتناع كردید ما هم شما را به حال خود باقی نخواهیم گذاشت وجنگ است كه سرنوشت شما را تعیین خواهد نمود. و بدین گونه با درخواست امام (ع) موافقت گردید و شب عاشورا به وی مهلت داده شد. از این درخواست امام (ع) می توان به اهمیت نماز و دعا ونیایش وتلاوت قرآن پی می برد كه آن حضرت تا آن جا به این مسائل علاقه دارد كه از دشمن ناجوان مردش درخواست مهلت می كند تا یك شب دیگر از عمر خویش را با یان اعمال بگذارند و چرا چنین نباشد كه حسین (ع) برای ترویج وزنده ساختن نماز وقرآن وشعارهای الهی بدین جا آمده است و مناجات ونیایش با پرودگار بهترین ولذت بخش ترین دقایق زندگی او است و باید هر ملتی كه برای خدا قیام می كند همین اعمال را شعار وملاك عمل خویش قرار بدهد. ادامه خواندن مقاله نماز زيباترين جلوه نيايش با پروردگار

نوشته مقاله نماز زيباترين جلوه نيايش با پروردگار اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

Viewing all 46175 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>