Quantcast
Channel: دانلود فایل رایگان
Viewing all 46175 articles
Browse latest View live

مقاله بانک ملي ايران

$
0
0
 nx دارای 24 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : بانک ملی ایران بانك ملی ایران اولین ساختمان بانک ملی ایران در تهرانبانک ملی ایران یکی از بانک های تجاری دولتی ایران است.تاریخچه تشكیل بانك بشكل جدید نخستین بار در سال 1285 هجری شمسی( 1324 ه‍ – ق ) ده سال قبل از بوجود آمدن بانك شاهی از سوی حاج محمد حسن امین دارالضرب یكی از صرافان بزرگ تهران به مظفرالدین شاه قاجار پیشنهاد شد . در این پیشنهاد پس از اشاره به تاثیر بانك درپیشرفت صنعتی كشورهای اروپایی و ذكر اینكه رواج صنعت و احداث خطوط آهن و تلگراف بدون ایجاد بانكی بزرگ میسر نیست و تاكید براینكه چنین موسسه‏ای باید با اشتراك و اتفاق دولت و ملت بوجود آید. متاسفانه این پیشنهاد با دخالتهای بیگانگان و عوامل آنان جامعه عمل نپوشید و بجای آن بانك شاهی در ایران مستقر گردید. پس از استقرار مشروطیت هنگامی كه دولت از مجلس شورای ملی اجازه استقراض خارجی خواست، احساسات ملی كه از وامهای گذشته و رفتار بانكهای بیگانه جریحه دار شده بود به هیجان آمد و نمایندگان مردم بمنظور قطع نفوذ سیاسی و اقتصادی بانكهای مذكور و در ترمیم وضع مالی خزانه ضمن مخالفت با استقراض خارجی تاسیس بانك ملی را خواستار شدند، و جمعی از بازرگانان و صرافان متعهد مشاركت در این بانك ر ا نمودند و در آذرماه 1285 اعلان آن كه مبین احساسات عمومی و علاقه مردم به تاسیس یك بانك اعتباری ملی در ایران بود انتشار یافت . در روز 23 آبان 1285 میرزا ابوالقاسم ناصرالملك وزیر مالیه وقت مظفرالدین شاه در مجلس شورای ملی حاضر شد و از اوضاع نابسامان مالی كشور خبرداد و پیشنهاد داد كه دولت برای رفع این مشكل مبلغی از كشورهای اروپایی وام دریافت كند كه با مخالفت شدید نمایندگان مواجه شد . نمایندگان پس از شور و پیگیری در روز 9 آذر ماه همان سال با تأسیس بانكی كه بتواند برای كشور سود داشته و با سپرده های مردم به نفع كشور و مردم كاركند موافقت كردند. خبر تشكیل بانك ملی با سرمایه 15 میلیون ( 30 كرور) قابل افزایش به 50 میلیون تومان با وجد و شعف عموم ملت روبرو شد.   از طرفی دیگر تغییرات ناگهانی در اوضاع سیاسی و انعقاد قرارداد 1907 میلادی بین دولتهای روسیه و انگلیس و تقسیم ایران و نیز آغاز جنگ جهانی اول و ورود نیروهای اشغالگر به ایران تمام كوششها و تلاشهای تشكیل بانك ملی را نقش بر آب كرد و این آرزوی بزرگ مردم سالها به تعویق افتاد. پس از پایان جنگ جهانی اول و خروج اشغالگران از ایران ، سرانجام قانون تاسیس بانك ملی ایران در جلسه مورخ 14 اردیبهشت 1306 به تصویب مجلس رسید و اساسنامه بانك در 14 تیر ماه 1307 مورد تصویب كمیسیون مالیه مجلس قرار گرفت و در روز سه شنبه20 شهریور 1307 بانك ملی ایران در تهران رسماً كار خود را آغازكرد. اولین مدیر عامل بانك ملی دكتر كورت لنیدن بلات و معاون او فوگل به همراه 70 كارشناس از كشور آلمان به ایران آمدند. بر حسب اساسنامه بانك ، بانك ملی ایران بصورت یك شركت سهامی دارای شخصیت حقوقی شناخته شد و تابع قوانین تجاری تلقی گردید . سرمایه اولیه بانك 20 میلیون ریال بود كه فقط 8 میلیون آن پرداخت شد و در سال 1314 سرمایه بانك به 300 میلیون ریال و در سال 1331 به دومیلیارد ریال افزایش یافت كه تمام آن پرداخت شده است . با توجه به اینكه در آن تاریخ متخصصین بانكی در ایران وجود نداشت بموجب قانونی اجازه استخدام اتباع سویسی یا آلمانی بمنظور اداره بانك داده شد. تعداد كاركنان بانك در روز افتتاح اعم از ایرانی و آلمانی از 27 نفر تجاوز نمی‏كرد در حال حاضر تعداد كاركنان بانك ملی ایران بالغ بر 45 هزار نفر است . در ابتدای تاسیس بانك علاوه بر شعبه مركزی دو شعبه در بازار تهران و بندربوشهر كه مهمترین بندر بازرگانی آنروز ایران بود تاسیس گردید . نخستین نمایندگی بانك در خارج از كشور در سال 1327 در هامبورگ تاسیس شد . تاسیس بانك كارگشایی: در سال 1305 بنگاهی بنام موسسه رهنی دولتی ایران، از محل وجوه صندوق بازنشستگی كاركنان دولت برای رفع حوائج مردم بوجود آمد كه تا سال 1307 تحت نظر وزارت دارایی اداره میگردید پس از تاسیس بانك ملی به این بانك واگذار و در سال 1318 این موسسه بنام بانك كارگشایی مرسوم و یكی از سازمانهای تابعه بانك ملی محسوب شد . در تاریخ 22 اسفند ماه 1310 حق نشر اسكناس از تصویب مجلس شورای ملی گذشت و رسماً به مدت 10 سال بانك ملی ایران اعطا شد كه به خودی خود قابل تمدید بود و در فروردین ماه 1311 نخستین اسكناس بانك ملی ایران انتشار یافت . صندوق پس انداز : در سال 1318 بموجب قانونی بمنظور تشویق و ترغیب مردم به پس انداز، صندوق پس‌انداز بانك ملی ایران تاسیس شد كه پس از استقرار نظام بانكداری اسلامی بصورت قرض الحسنه پس‌انداز، یكی از واحدهای فعال بانك بشمار میرود . نخستین مجله اقتصادی كشور در سال 1313 انتشار یافت كه اولین نشریه آماری، اقتصادی و مالی در ایران بود كه به تهیه شاخص قیمتها، شاخص عمده فروشی و تحول وقایع اقتصادی مبادرت و توانست گام موثری برای تهیه زمینــــــــه مطالعــــــــات اقتصادی در كشــــــور را فراهم آورد این نشریه به همت دكتر لوتس گیلهامر DR. Lutz Glelhammer اولین رئیس اداره بررسیهای اقتصادی و احصائیه(آمار) بانك منتشر شد .بانك كشاورزی تفكیك بانك فاحتی از بانك : در قانون اجازه تأسیس بانك مقرر شده بود چنانچه دامنه معاملات شعبه فلاحتی بانك، توسعه یابد به بانك مستقلی تبدیل گردد. در تاریخ 25 تیر ماه 1312 شعبه فلاحتی بانك ملی ایران تفكیك و به بانك مستقلی نام بانك كشاورزی تبدیل شد . بانك مركزی : تا قبل از سال 1338 بانك ملی ایران وظایف بانك مركزی مانند حق انحصاری انتشار اسكناس و تنظیم جریان پول كشور را بعهده داشت در سال 1338 لایحه اساسنامه بانكی و پولی ایران به تصویب مجلس رسید و از هجدهم مرداد 1339 وظایف بانك مركزی از بانك ملی منتزع و با سرمایه 6/3 میلیارد ریال فعالیت خود را آغاز نمود. آرزوی مردم ایران و علاقه آنها برای تاسیس بانك ملی رهایی از سلطه اقتصادی و سیاسی بیگانگان و جلوگیری از تسلط آنها بر منابع حیاتی و ذخائر كشور بود، بانك ملی و دیگر بانكهائیكه پس از آن آغاز فعالیت نموده‏ اند ، توانستند خدمات مفید و ارزنده‏ای مانند جمع آوری سپرده‏های مردم، حل مشكل نگهداری وجوه نقد و طلا و نقره، نگاهداری حساب خزانه دولت،‌اعطای تسهیلات اعتباری جهت راه‌اندازی كارخانجات و موسسات بزرگ تولیدی و زیربنائی ، احداث واحدهای صنعتی- كشاورزی ، تسهیل در روابط تجاری داخلی و خارجی را ارائه نمایند.   پس از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار حاكمیت جمهوری اسلامی،‌تغییر سیستم بانكداری و حذف ربا و ایجاد بانك بر مبنای تعالیم و احكام اسلامی مورد توجه قرار گرفت كه پس از تصویب لایحه قانونی عملیات بانكی بدون ربا در سال 1362 و ابلاغ آن به بانكها، دستورالعملها و آئین نامه های اجرایی تهیه و از اول فروردین ماه 1363 این قانون در بانك ملی ایران مورد اجرا گذاشته شد .   اكنون بیش از 75 سال است كه از تأسیس پرافتخار بانك ملی ایران می‏گذرد . در حال حاضر بیش از 3100 شعبه فعال در داخل و 16 شعبه فعال در خارج كشور مشغول بكارند كه باعث شده این بانك یكی از قوی‏ترین مؤسسات مالی چه در ایران حتی در دنیا باشد. بانك ملی ایران بمنظور اجرای هر چه صحیحتر قوانین كه با دوصنعت بارز و مهم آن وجه تمایز سیستم بانكداری اسلامی و نظام بانكداری در جهان امروز است تعیین حذف ربا از سیستم بانكی و نظام اقتصادی كشور و استفاده از سرمایه های بانك و سپرده های مردم بمنظور رشد اقتصادی برای محرومین و ایجاد عدالت و قسط در جامعه با تلاش كاركنان متعمد و متخصص خود توانسته است گامهای موثر و مفیدی را بردارد. چاپ اسکناس نمونه اسکناس چاپ شده در بانک ملیدر تاریخ 22 اسفند 1310 مجلس شورای ملی حق چاپ اسکناس را به مدت 10 سال به بانک ملی ایران واگذار کرد و مقرر گردید تا پس از انقضای این مدت در صورتی که این حق لغو نشود، به همین ترتیب برای دوره‌های ده ساله بعد نیز عمل شود. سرانجام نخستین اسکناس‌های بانک ملی در اول فروردین ماه سال 1311 هجری شمسی انتشار یافت. از آن تاریخ تا سه ماه اسکناس‌های بانک شاهنشاهی و بانک ملی همزمان رواج داشتند، و از اوایل تیر ماه آن سال اسکناس‌های بانک ملی به صورت تنها پول کاغذی ایران درآمد. بانک ملی ایران تا سال 1339 هجری شمسی بنابر نیازهای اقتصادی کشور اقدام به نشر اسکناس می‌کرد، ولی در آن سال با تأسیس بانک مرکزی ایران، حق انحصاری نشر اسکناس به این بانک محول شد که تاکنون ادامه دارد. سرمایهبانک ملی ایران از همان ابتدای تاسیس شکل شرکت سهامی را داشت و سرمایه اولیه آن یعنی 20 میلیون ریال به بیست هزار سهم هزار ریالی (13500 سهم با نام و 6500 سهم بی نام) تقسیم شده بود. اما در سال 1317 انتقال سهام بانک به غیر دولت ممنوع شد. سرمایه بانک در سال 1314 به 300 میلیون ریال و در سال 1331 به 2 میلیارد ریال افزایش یافت. بانک ملی با توجه به محدودیت‌های نظام بانکی تا پیش از سال 1335 کلیه وظایف بانک مرکزی در اقتصاد را نیز به عهده داشت. پس از تاسیس بانک مرکزی ایران وظایف مزبور به این بانک واگذار گردید. ساختمان بانک ملی ایران در دبی، 2007.وضعیت کنونیبانک ملی ایران اکنون با بیش از 3300 شعبه فعال داخلی و 18 شعبه خارجی و بالغ بر 45000 پرسنل و نزدیک به 80 سال سابقه یکی از بانک‌های مطرح در ایران می‌باشد.نقش زرتشتیان در ایجاد زمینه های تاسیس بانک ملی در تاریخ به ثبت رسیده و از فعالیت های زرتشتیان ایران و پارسبیان هند، به نیکی یاد می شود . پیشینه بنیان یک بانک با سرمایه ایرانی به دوران پیش از رضا شاه و پایان مشروطه، باز می گردد . در مجلس اول پس از مشروطه، درباره تاسیس بانک ملی گفتگو شد . شادروان کسروی در تاریخ مشروطه می نویسد:”روز پنج شنبه بیست و سوم آبان(27 رمضان)چون دانسته شد دولت پرک داده،نمایندگان به گفتگوی “بانک ملی” پرداختند.بازرگانان که پیشروان ایشان حاجی معین التجار و حاج امین الضرب و حاجی محمد اسماعیل و ارباب جمشید می بودند، به گردن گرفتند که آن را بنیاد گزارند.داستان “بانک ملی” که سالها یکی از آرزوهای ایرانیان شمرده می شد،از اینجا پیش آمد.”نخستین بانک در ایرانپیش از اینکه نخستین بانک به طور رسمی در ایران افتتاح شود، تجارتخانه های معتبری مانند بانک های بسیار کارآمد در شهرهای بزرگ ایران پای گرفته بودند. از معتبرترین این شبه بانک ها که به صرافی و تجارتخانه معروف بودند، بنگاه های تجاری جمشیدیان و جهانیان نام داشت که متعلق به ارباب های زرتشتی بود و تا آن زمان توانسته بودند، حداکثر اطمینان مردم را به سبب درستی و امانت داری خود کسب نمایند.از اواخر دوره سلطنت ناصرالدین شاه تا پایان عصر قاجار، این دو بنگاه تجاری و مالی معتبر، توانسته بودند تمام نیازهای پولی و اعتباری مردم ایران را تامین کرده و شهرهای بزرگ را (اعم از داخلی و خارجی،از جمله بغداد،کلکته،بمبیی و ;) پوشش دهند .اما پیش از اینکه یک بورژوازی ملی، با سرمایه ایرانی و پشتوانه ملت و دلسوزان ایران بتواند پا بگیرد و بانک های واقعی ملی برای آبادانی و سربلندی بنیان نهاده شوند، بیگانگان و استعمارگران جلو آمدند و بار دیگر نگذاشتند ایرانی روی پای خودش بایستد.نخستین گام،در سال 1866م. برداشته شد. بنگاه پاریسی “ارلانگه” در صدد کسب امتیازی برای ایجاد یک بانک در تهران برآمد، ولی به سبب اینکه دولت ایران نتوانست اندوخته های بانکی را تضمین کند، مذاکرات در این باره متوقف شد.اولین بانکی که در ایران شروع به کار کرد ” بانک شرق جدید ” بود که مرکز آن در لندن و شعبه اصلی آن در هند و بدون هیچ گونه امتیاز خاصی در تهران و شش شهر دیگر در سال 1888 م . (1267خ) به وجود آمد. بعد از یکی دو سال تمام مووسسات این بانک خریداری شد و محل آن در تهران به “بانک شاهنشاهی ایران ” (اولین بانک دولتی و نه البته ملی! ایران) واگذار گردید .امتیاز بانک شاهنشاهی ایران که برای مدتی بیش از 40 سال سازمان مالی مسلط و بسیار مهم کشور گردید، در سی ام ژوئن 1889م. به مارون ژولیوس دورویتر یهودی آلمانی تبار که تابعیت انگلیسی و دین مسیحیت را پذیرفته بود، واگذار شد.   این بانک علاوه بر عملیات متداول صرافی، در کارهای تجاری ، صنعتی و معدنی نیز فعالیت می کرد و امتیاز بهره برداری از معادنی چون آهن، سرب، جیوه ، زغال سنگ و نفت را در اختیار داشت . علاوه بر این در سال 1279خ. ، با به دست آوردن حق نظارت بر جمع آوری عوارض گمرکات جنوب، به عنوان وثیقه بدهی های دولت ، وبعدها با دریافت عایدات شرکت نفت ایران و انگلیس به منظور مشابه ، اختیارات نیمه رسمی این بانک بیشتر شد.پس از بانک انگلیسی شاهنشاهی ایران ، بانک های خارجی متعددی به نام بانک استقراضی روس ، بانک عثمانی و بانک روس وایران تشکیل شد.امتیاز دریافت عواید گمرکات شمال به عنوان وثیقه بدهی های دولت به بانک استقراضی روس داده شده بود.   در سال 1277خ. کلیه سهام این بانک به وسیله خزانه داری روسیه خریداری شد. این بانک بیشتر جنبه سیاسی داشت و با دادن وام و استرداد آن ، وسیله ای برای ازدیاد نفوذ دولت روس در ایران بود و با خرید دارایی های غیر منقول زیادی در شمال ایران ، دایره نفوذ خود را افزایش داد و تا جایی پیش رفت که بسیاری از بنگاه های مالی و تجاری ملی ایران را ورشکسته کرد.نقش زرتشتیان و بانک های جمشیدیان و جهانیانتا پیش از تاسیس بانک شاهنشاهی ایران و بانک استقراضی روس ، که امتیاز اولی را انگلیسی ها و دومی را دولت تزاری روس در اختیار داشتند ، مووسسات صرافی و مالی زیادی توسط زرتشتیان و ارمنی ها در شهر های بزرگ به وجود آمده بود. برات ها و حواله جات این بانک های خصوصی نزد مردم از اعتبار ویژه ای برخوردار بود و مردم به بانک های خارجی با شک و تردید نگاه می کردند. و پول های خود را نزد بانک های زرتشتی نگه داری می کردند.   بانک های استقراضی و شاهنشاهی ، درهمان حال که رقیب یکدیگر بودند ، در مورد جلوگیری از تاسیس ، ایجاد هر گونه بنگاه مالی و پولی هر نوع مووسسه صرافی بزرگ ایرانی – که به نامشروع و مقاصد سیاسی آنان ضربه می زدند – متحد بودند و با هماهنگی کامل عمل می کردند.به گواه تاریخ : ورشکستگی بانک های جمشیدیان و جهانیان از اقدامات خیانتکارانه بانک های شاهنشاهی و استقراضی بوده است.ع. دانشپور در کتاب «بانک شاهنشاهی و امتیاز; » ، کشته شدن ارباب پرویز از فعالان مشروطه خواه و از زرتشتیان یزدی و متوقف و ورشکسته شدن مووسسه صرافی جمشیدیان را به عنوان فجایع بانک شاهنشاهی بر می شمرد و از آن به تلخی یاد می کند. هم چنین به روایت کتاب « پول و باکداری» نوشته مصطفا فاتح ، متوقف شدن فعالیت های تجاری و مالی بانک جمشیدیان نتیجه قدرت و نفوذ بانک استقراضی روس بوده است.علی اصغر شمیم در کتاب پر ارج خود «اران در دوره سلطنت قاجار» می نویسد: ; اما مساله تاسیس بانک ملی که نموداری از روح وطن پرستی نمایندگان دوره اول مجلس و جلوه ای از عشق و علاقه آنان به حفظ ملیت ایرانی بود ، با کار شکنی و دسیسه های بانک شاهنشاهی و بانک استقراضی مواجه شد. درست هنگامی که پارسیان زرتشتی ساکن هند با شور و هیجان ناشی از وطن پرستی به جمع آوری سرمایه لازم برای تاسیس بانک ملی ایران مشغول بودند ، ودر مجلس شورا درباره این مهم شور و گفتگو می شد و مطبوعات در فواید و مزایای بانک ملی تبلیغ می کردند ، ارباب پرویز زرتشتی در یزد به تحریک صنیع حضرت – که مورد حمایت محمد علی شاه بود – کشته شد. این جنایت بزرگ که محرک آن بعد از عزل محمدعلی شاه اعدام گردید، هر چند که مجلس شورا و مطبوعات و اکثریت مردم را عزا دار نمود ، ولی موجب یاس و دلسردی پارسیان گردید و تاسیس بانک ملی معوق ماند پرویز شاهجهان که از اقتصاد دانان بی نظیر دوره قاجار بود ، پس از کشته شدن برادرش از پای ننشست و با پی گیری های همه جانبه توانست عاملان قتل برادرش را پیدا کرده و به دست عدالت بسپارد تا مجازات او به همراهی برادرانش پرویز، رستم، گودرز، و بهرام بنگاه معتبر بازرگانی و تجارتخانه خوشنام و مشهور جهانیان را بنیاد نهاد. که در راه سازندگی ایران قدم های بزرگ و اساسی برداشت. وبا تشکیلات منظمی که بر پا کردند ، پایه گزار سیستن نوین مالی ،پولی و بانکی در ایران شدند. این بنگاه توانست در تاسیس نخستین شرکت گوشت و شرکت سهامی کل تلفن سرمایه گزاری کرده ، آنها را تاسیس نماید. ادارات و شعبه های تجارخانه جهانیان مانند تجارتخانه جمشیدیان آنچنان مورد اطمینان بود که « بیجک صندوق» آنها مانند اسکناس دست به دست می گشت وبین مردم از اسکناس های بانک شاهی اعتبار بیشتری داشت و اقبال مردم به آن بیشتر بود. این رویه مردم داری و جلب اعتبار باعث شد که مدیران بانک های روس و شاهی با حمایت مقامات سیاسی خود و مستبدین ایران وسایل سقوط و ورشکستگی آنها را فراهم آوردند و وسایلی برانگیختند که ارباب پرویز را در روز چهارشنبه 13فوریه 1907م. در یزد به طرز فجیعی کشتند ، واین در حالی بود که تجارتخانه ها ، به ویژه جهانیان در زاه استقرار مشروطیت و حکومت قانون و آزادی در ایران تلاش بسیار کردند. این یاری به آزادیخواهان و کمک به آرمان های انقلاب دو پیامد داشت:   اول – تجارتخانه ارباب بهرام جهانیان یکی از نمایندگانی بود که خزینه و جواهرات سلطنتی را از طرف آزادی خواهان تحویل گرفت.دوم- کشته شدن پرویز شاهجهان که ، که مردم را بیش از پیش از خود گذشتگی زرتشتیان در راه آزادی و آبادانی ایران ، آگاه کرد و خون پرویز سبس شکست استبداد صغیر شد. محمد علی شاه با رفتار آزادیخواهانه ارباب خسرو شاهجهان موافق نبود و او را تهدید کرد که اگر از ایران خارج نشود ، به سرنوشت ارباب فریدون و ارباب پرویز دچار خواهد شد.او هم به ناچار یکسره به لندن رفت. و در آنجا هم نتوانست ساکت بنشیند و به همراهی و کمک داداباهی نوروزجی از نمایندگان حزب لیبرال انگلیس در پارلمان دست به اقدامات سیاسی زد.   ارباب خسرو در زمان احمد شاه دوباره به ایران دعوت و با دادن تامین جانی و مالی و جلب رضایت، به فعالیت های مالی و پولی ادامه داد و برای زرتشتیان مووسسات خیریه بنا نهاد از جمله ساختن دبستان خسروی یزد.و سرانجام پیش از اینکه تاسیس یک بانک مستقل ایرانی را به چشم ببیند در سال 1295خ. در گذشت و در این سال از ورشکستگی ارباب جمشید یک سال گذشته بود. تاسیس بانک ملیجنبه تجاری بانک های بانک های شاهنشاهی و استقراضی وکنترل آنها به وسیله خارجیان و نفوذ روزافزون آنها که به علت عدم توانایی دولت در تسویه بدهی های خود ، دشواری های بزرگی را ایجاد کرده بود، تاسیس یک بانک مستقل با سرمایه ایرانی را برای حل مسایل مالی و سیاسی کشور را ایجاب می نمود. تاسیس چنین بانکی در اولین جلسه مجلس شورای ملی در سال 1324ق. مورد تصویب قرار گرفت و به موجب فرمان شاه، مردم برای خرید سهام به منظور تشکیل بانک ملی دعوت شدند ، ولی با تمام کوشش هایی که شد سرمایه لازم فراهم نگردید تا آنکه در سال 1306خ.قانون اجازه تاسشس بانک ملی ایران با سرمایه محدودی معادل 20میلیون قران و سرمایه پرداختی معادل 8میلیون قرانشروع به کار کرد، و چون از پشتیبانی کامل دولت برخوردار بود ،در مدت ده سال توانست قدرت کافی به دست آورد و کلیه عملیات و وظایف رسمی را که پیش از آن بانک شاهی انجام می داد، بر عهده گیرد.از سال 1311خ. که بانک مجاز به انتشار اسکناس شد، مهمترین بانک تجاری و هم چنین تنها بانک ایرانی ناشر اسکناس شد. در سال 1312خ.از قسمت فلاحتی بانک که به عنوان یکی از ادارات بانک ملی در 1309 تاسیس شده بود ،بانکی به نام بانک کشاورزی و صنعتی با سرمایه 20 میلیون ریال تشکیل شد.   در سال 1314خ. سرمایه بانک به 300میلیون ریال افزایش یافت که قسمت بزرگی از این افزایش مربوط به سود خود بانک بود . پس از آن بانک به سرعت به دایر کردن شعب جدید در مراکز شهرستان ها پرداخت ; وبه این ترتیب یکی از آرزوهای ایرانیان و پارسیان بر آورده شد ادامه خواندن مقاله بانک ملي ايران

نوشته مقاله بانک ملي ايران اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


مقاله آزادي در انديشه امام خميني(ره(

$
0
0
 nx دارای 30 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : آزادی در اندیشه امام خمینی(ره( عبد الوهاب فراتیالف ـ روایت امام خمینی از مسئله آزادی در غرب ب ـ نقد امام خمینی بر مسئله آزادی در ایران دوره پهلوی ج ـ امام خمینی و مفهوم آزادی د ـ امام خمینی و ارزش آزادی هـ ـ امام خمینی و انواع آزادی 1 امروزه آزادی در كنار مفاهیمی مانند جامعه مدنی و دموكراسی و نیز نحوه تعامل آن ها با دین, به مهم ترین سؤال و مشغله موجود در حوزه اندیشه سیاسی این مرز و بوم مبدل شده اند. بی تردید, آزادی در مفهوم امروزینش, مفهوم جدیدی است كه سابقه ای در تاریخ اندیشه دینی ندارد; به دیگر سخن, ما نمی توانیم برای تحلیل چنین واژه ای از واژگان اختیار و یا حرّیت استفاده كنیم. آزادی فلسفی تحت عنوان اختیار و تفویض در مقابل جبر, از مباحث دیرین كلام و فلسفه اسلامی است. آزادی عرفانی كه رهایی از تعلقات دنیوی است نیز در اندیشه عرفانی مسلمانان, سابقه ای طولانی دارد و بیش تر با عنوان حریت و آزادی مورد توجه قرار می گیرد. آزادی حقوقی با عنوان حرّ در مقابل عبد نیز گرچه در فرهنگ اسلامی, جایگاه اصیلی ندارد, اما با توجه به وجود (عبید) و (اماء( در عصر تشریع, مباحث متعددی را در آثار فقهی به خود اختصاص داده است. البته ممكن است كسی در تحلیل مفهوم آزادی, آن را مبتنی و یا حتی متأخر از اختیار قرار دهد و با انجام اصلاحاتی, روایتی اسلامی از آن, ارائه كند, لكن نمی توان بین آزادی در مفهوم فلسفی آن و آزادی در مفهوم مدرن و تجویزی اش, تلازمی منطقی برقرار كرد. بوده اند عالمانی كه با قبول مبنای فلسفی جبر و یا شبهه جبر, از جهت سیاسی, آزادی خواه شده اند (نظیر مرحوم آخوند خراسانی در نهضت مشروطیت) و یا این كه با نفی چنین مبنایی و طرفداری از اختیار تكوینی آدمی, این گونه آزادی های اجتماعی و سیاسی را موجب هدم دین دانسته اند(نظر شیخ فضل الله نوری( 2 دیدگاه امام خمینی در باب آزادی در واقع بازتابی از روایت ایشان از واقعیت و نه مفهوم آزادی در مغرب زمین و نیز واكنشی در قبال وارداتی بودن این پدیده در ایران است. به عقیده امام, آزادی به مفهوم امروزین, مفهومی جدید دارد كه از دوران مشروطه به این سو وارد كشورمان شده و صبغه بومی و اسلامی ندارد. این كه آزادی در غرب چه تعاریفی دارد و در چه مفهومی به كار می رود, اجزا و عناصر تشكیل دهنده آزادی در دستگاه فلسفی غرب چیست سؤال هایی است كه ایشان دغدغه پاسخ گفتن به آن ها را نداشته است آن چه امام خمینی را وا می داشت تا به نقد آزادی بپردازد ورود برخی از نمادهای فسادانگیز آزادی به ایرانی بود كه خود در ذیل مستبدترین دولت, توان نفس كشیدن نداشت. نمادی از آزادی كه نه با هویت ایرانی سازگاری داشت و نه هم با هنجارهای دینی تطابق می كرد. از این رو, امام خمینی با كشاندن این پدیده به حوزه بایدها و نبایدهای اخلاقی و دینی, تلاش نمود تا در چهارچوب شریعت به آزادی مفهومی جدید بخشد و از معایب وارداتی آن جلوگیری نماید. الف ـ روایت امام خمینی از مسئله آزادی در غربنگاه منتقدانه امام خمینی به آزادی در غرب مبتنی بر سه جزء است: اوّلاً: آزادی در غرب “مخالف سنن انسانی” و “مخالف با اخلاق” است و در حصار محدود كننده قواعد و قوانین قرار نمی گیرد. [1] ثانیاً: اگر چیزی به نام آزادی هم وجود داشته باشد, صورتی صرف است و عینیتی ندارد, چرا كه نفی آزادی در هر دو شعبه مدرنیسم “ماركسیسم و لیبرالیسم” در قالب های دیكتاتوری حزب كمونیست و استبداد نژاد پرستانه اكثریت وجود دارد, به گفته امام خمینی: “همان هایی كه ادعای كمونیستی و كذا می كنند خود آن ها از همه قلدرتر و از همه دیكتاتورترند و ملت هایشان را به بند كشیده اند, آزادی در آن ممالك نیست برای كسی. همان طوری كه در ممالك غربی هم آزادی نیست. اگر آزادی باشد این سیاه های بیچاره, چه كرده اند كه این طور تحت فشارند.”> [2] ثالثاً: این به مفهوم نادیده گرفتن عناصر یا مصادیق مفید آزادی در غرب نیست, آزادی بیان, آزادی انتخاب و آزادی قلم از محسنات آزادی در آن دیار است, كه سوگمندانه اجزای نامطلوب دیگر آن به كشورمان وارد شده است. “غرب به ما چیزی نمی دهد كه مفید باشد, دارد چیزِ مفید اما به ما نمی دهد, صادر نمی كند, آنی كه به ما صدر می كند آن چیزهایی است كه مملكت های ما را به تباهی می كشند. [3] این طور نیست كه همین آزادی كه در ایران در زمان پدر و پسر وارد كردند, این آزادی باشد كه در غرب هست. یا این دموكراسی كه ادعا می كنند و در ایران هم تعقیب می كنند… آزادی كه برای ایران و برای ممالك شرقی آن ها تحویل داده اند, عبارت از آزادی در اموری است كه موجب تباهی ملت ما و جوان های ما شده است.”> [4] ب ـ نقد امام خمینی بر مسئله آزادی در ایران دوره پهلویب 1 . ویژگی بارز آزادی در ایران عصر پهلوی “وارداتی” یا “استعماری” بودن آن است. این نوع از آزادی كه رسماً از دوره رضاشاه وارد ایران شد در واقع تجزیه آن كلّیتی از آزادی بود كه در مغرب زمین جریان داشت. به تعبیر امام: “نه مردها آزاد بودند در زمان ایشان, نه زن ها و نه مطبوعات و نه رادیو و نه هیچی, آزادی در كار نبود, اسم, صحبتش و تبلیغاتش زیاد بود. آن آزادی هم كه آن ها می خواستند برای مملكت ما آن آزادی است كه هم جوان های پسر ما را و هم جوان های دختر ما را به تباهی می كشد. آن آزادی را آن ها می خواهند كه من از این تعبیر می كنم به آزادی وارداتی, آزادی استعماری یعنی یك آزادی كه در ممالكی كه می خواهند وابسته به غیر باشد, این آزادی ها را سوغات می آوردند… آن طوری كه می گفتند از تهران تا آخر شمیران صدها محل فساد به بدترین فسادها [بود] این ها آزاد اما قلم نه, بیان هم نه, آن آزادی كه آن ها می گفتند… این معنا بود كه مشروب فروشی بیش تر از كتاب فروشی باشد و مراكز فحشا بیش تر از مراكز علم باشد.”> [5] ب 2 هر چند نمادهایی از آزادی نیز پیش از به قدرت رسیدن خاندان پهلوی, در قانون اساسی مشروطه منعكس گردید, لكن هیچ گاه به آن ها عمل نشد و در پروسه مدرنیزه كردن ایران به نمادهای دیگری از آزادی بها داده شد كه به تعبیر حضرت امام ریشه در فرهنگ اسلامی ایران نداشت: “ما حرفمان این است كه به قانون اساسی عمل بكنید, مطبوعات آزادند, قلم آزاد است, بگذارید بنویسند مطالب را اگر دین دارید به دین عمل كنید. اگر چنان چه دین را ارتجاعی می دانید به قانون اساسی عمل كنید. [6] قانون اساسی مطبوعات را آزاد كرده است شما آزاد نمی كنید [7] قدرت آزادی دادن ندارید, الخائن خائف.”> [8] ج ـ امام خمینی و مفهوم آزادیج 1 آزادی فلسفی: در اندیشه كلامی و سیاسی امام خمینی آزادی به دو معنا به كار رفته است: آزادی فلسفی یا توصیفی. به بیان دیگر, اختیار (FreeـWill) و آزادی حقوقی یا تجویزی (Om Freed) آزادی فلسفی در نظر امام, مبتنی بر تحلیلی است كه ایشان در كتاب “طلب و اراده” درباره ماهیت انسان مطرح نموده اند. مهم ترین موضوعی كه در تحلیل ماهیت انسان در بین متكلمین اسلامی رواج دارد مجبور بودن یا مختار بودن آدمی است. دیدگاه امام در این باره, همان تفسیر معروف امامیه از جمله مشهور “بل الامر بین الامرین” است كه در آن انسان در جایگاهی بین جبر و اختیار قرار دارد. در واقع ایشان نظر اشاعره مبنی بر مجبور بودن آدمی را “پایمال كننده حق آفریدگان” و نظر معتزله مبنی بر تفویض را “شرك به خدا” می داند. “در تمام هستی و دار تحقق, فاعل مستقلی به جز خدا نیست و دیگر موجودات همان گونه كه در اصل وجود مستقل نیستند بلكه ربط ِمحض اند و وجودشان عین فقر و تعلق است و ربط و احتیاج صرفند, صفات و آثار و افعالشان نیز استقلالی نیست. صفاتی دارند و دارای آثاری هستند و كارهایی انجام می دهند ولی در هیچ یك از این ها استقلال ندارد… آیه مباركه: “وما تشاؤون الا ان یشاء الله…” می فرماید شما نخواهید خواست مگر آن كه خدا بخواهد كه در عین حالی كه مشیت را برای خلق اثبات می فرماید وابستگی آن را به مشیت الهی بیان می كند, نه این كه بخواهد بگوید كه دو چیز دارای تأثیر باشند: مشیت خلق و مشیت خالق و یا این كه به طور اشتراك مؤثر باشند, بلكه به گونه ای است كه مشیت [انسان] ممكن ظهور مشیت خدا و عین ربط و تعلق به مشیت خداست.”> [9] ج 2 آزادی حقوقی یا تجویزی: در حالی كه آزادی فلسفی به بحث از وجود اراده و اختیار در نهاد آدمی مربوط می شود و بحث درباره “وجود و عدم” است; آزادی حقوقی به تجویز آزاد گذاشتن انسان در تصمیم گیری و كنش می پردازد و بحثی درباره “باید و نباید” است. [10] پیش از آن كه به بررسی دیدگاه امام خمینی درباره آزادی تجویزی بپردازیم بیان دو نكته ضرورت دارد: اول این كه ابهام و تنوع تعاریف آزادی كه به قول “آیزایا برلین” به دویست تعریف می رسد [11] می تواند دیدگاه های اشخاص را با ابهام مواجه سازند. دوم این كه حضرت امام درباره این نوع از آزادی, بحث منسجم و یك دستی ارائه ننموده است. از این رو نباید از ایشان, توقع ارائه تعریفی جامع و مانع داشت. با این همه با عنایت به سؤال های خبرنگاران خارجی به ویژه سؤال های “اوریانا فالاچی”, خبرنگار معروف ایتالیایی, می توانیم تعریف امام از آزادی را نقل كنیم. امام خمینی در پاسخ نامبرده كه از ایشان خواستار ارائه یك تعریف ساده از آزادی می شود می فرماید: “آزادی یك مسئله ای نیست كه تعریف داشته باشد. مردم عقیده شان آزاد است, كسی الزامشان نمی كند كه شما باید حتماً این عقیده را داشته باشید, كسی الزام به شما نمی كند كه حتماً باید این راه را بروید كسی الزام به شما نمی كند كه باید این را انتخاب كنی, كسی الزامتان نمی كند كه در كجا مسكن داشته باشی یا در آن جا چه شغلی را انتخاب كنی. آزادی یك چیز واضحی است.”> [12] این تعریف با تعریف “روسو” از آزادی كه “آزادی را حكومت برخود می داند.” نزدیك است. تعریف جان لاك نیز شبیه به تعریف فوق است, وی آزادی را قدرتی می داند كه انسان برای انجام دادن یا احتراز از عملی خاص از آن برخوردار است, به نظر می رسد تعریف فوق تنها به تبیین معنای لغوی آزادی پرداخته است و از قیود آزادی سیاسی و اجتماعی ذكری به میان نیاورده است. در حقیقت تعریف ساده فوق, همان تعریفی است كه حضرت امام در آزادی فلسفی “ان شاء فعل و ان شاء ترك” ارائه نمود. لكن با توجه به این كه ایشان در مصاحبه های دیگری, تعریف فوق را تكمیل و قیود و حدود سیاسی و اجتماعی متنوعی برای آن مطرح كرده است, هم چون كانت كه معتقد بود “آزادی, استقلال از هر چیز است سوای قانون اخلاق” و یا ارسطو كه می گفت: “آزادی یعنی قبول قوانین دولت های مختلفی كه به تناوب حكومت می كنند.” آزادی را به حوزه ای از عدم مداخله ها گسترش می دهد كه دو مرز دارد: اول عدم اخلال به مبانی دینی و دوم عدم اخلال به دولت و نهادهای مدنی. [13] “معنای آزادی این نیست كه كسی بخواهد توطئه كند یا حرف هایی را بزند كه شكست ملت است, شكست نهضت است. این آزادی نیست. در چارچوب این نهضت انقلاب اسلامی همه مردم آزاد هستند. كسانی كه حرف دارند حرف هایشان را می زنند حتی هر فرقه ای هم كه باشند. اما اگر بخواهند توطئه كنند و بخواهند اسلام را بشكنند, بخواهند نهادهایی را كه الآن مشغول فعالیت اسلامی هستند این ها را بشكنند همچو چیزی نمی شود.”> [14] بدیهی است كه تعریف اخیر امام از آزادی قابل توسعه و تضییق است. در واقع مفاهیمی هم چون توطئه, شكست نهضت و نهادهای مدنی, تفسیرها و قرائت های مختلفی به خود می گیرند كه باید با جست وجو در سیره عملی و بیانات تفصیلی ایشان, به دیدگاه امام خمینی نزدیك گردید.   د ـ امام خمینی و ارزش آزادیبه عقیده امام خمینی آزادی “حق اولیه بشر” است كه در همان آغاز خلقت به او عطا شده است. آزادی كه همواره امام از آن به “نعمت بزرگ الهی”, “هدیه آسمانی” و “امانت الهی” یاد می كند “امتیاز” به حساب نمی آید تا دولتی آن را اعطا و یا احیاناً پس بگیرد. آزادی حقی است همانند حق حیات كه آدمی قبل از تشكیل جامعه و دولت از آن برخوردار است و دولت نیز موظف به پاسداری از حریم آن است. “مملكت ما امروز قیام كرده است و این قیام, قیامی است كه همه موظفیم دنبالش برویم… منطقی است كه بشر باید دنبالش كند. این ها دارند حقوق اولیه بشریت را مطالبه می كنند, حق اولیه بشر است كه من می خواهم آزاد باشم, من می خواهم حرفم آزاد باشد. [15] این چه وضعی است كه در ایران هست این چه آزادی است كه اعطا فرموده اند آزادی را مگر آزادی اعطا شدنی است خود این كلمه جرم است, كلمه این كه اعطا كردیم آزادی را, جرم است. آزادی مال مردم است… آزادی را؟ مگر آزادى اعط شدنى است؟ خود این كلمه جرم است,كلمه این كه اعطا كردیم آزادى را, جرم استز آزادى مال مردم است; آزادىاعطایی كه آزادی حقیقتاً نیست.” [16]   نكته مهم آن است كه امام خمینی با استناد به حقوق بشر اذعان می دارد: حقوق بشر می گوید كه همه افراد یك ملت آزادند در این كه عقایدشان را بگویند, [17] این كه “این ملت و هر ملتی حق دارد خودش تعیین كند سرنوشت خودش را, این از حقوق بشر است كه در اعلامیه حقوق بشر هم” آمده است. [18] هـ ـ امام خمینی و انواع آزادیهـ 1 آزادی اجتماعی: هم چنان كه قبلاً گفته شد آزادی تجویزی نزد امام خمینی به حوزه ای از عدم مداخله ها تعلق دارد كه دارای مرز و حدودی است. اما این كه كلیت و اجزای این حدود چگونه تعیین می شود نیازمند مراجعه به سخنان و آثار ایشان است. 1 آزادی بیان و عقیده: یكی از مهم ترین موارد در آزادی های سیاسی و اجتماعی, آزادی ِسیاسی و بیان و احیاناً نشر آن است. چرا كه آزادی های ماقبل بیان, مانند آزادی تفكر و اندیشیدن, در برخی از موارد غیر اختیاری است و از سوی دیگر امكان اطلاع یافتن و جلوگیری كردن از آن هم وجود ندارد, مادام كه به صورت بیان یا نوشتار در جامعه پخش نگردد. در اندیشه سیاسی امام خمینی, “اظهار عقیده و آزادی بیان” برای كلیه افراد, گروه ها و احزاب سیاسی مجاز است و این تجویز اختصاصی به طرفداران نظام اسلامی ندارد. در سخنی از ایشان, در جمهوری اسلامی, اقلیت های مذهبی و حتی كمونیست ها نیز در بیان عقاید خود آزادند. [19] آن چه كه حدود و ثغور چنین نمادی از آزادی را معین می كند همان “به خطر نیفتادن مصالح ملت” است. امام در پاسخ به این سؤال كه: در مورد آزادی بیان و عقیده, شما چه حدودی را در نظر دارید آیا فكر می كنید باید محدودیت هایی قائل شد یا نه فرمود: “اگر چنان چه مضرّ به حال ملت نباشد, بیان همه چیز آزاد است, چیزهایی آزاد نیست كه مضرّ ِبه حال ملت ما باشد.”> [20] و در جایی در پاسخ به این پرسش كه آیا فكر می كنید كه گروه های چپ و ماركسیست آزادی فعالیت خواهند داشتافزود: “اگر مضرِّ به حال ملت باشد جلوگیری می شود, اگر نباشد و فقط اظهار عقیده باشد مانعی ندارد همه مردم آزادند مگر حزبی كه مخالف با مصلحت مملكت باشد.”> [21] هـ2 اقلیت های مذهبی: در اندیشه امام خمینی, اقلیت های مذهبی اعمّ از “زرتشتی, یهودی, نصاری و سنی”> [22], “برادران ایمانی ما هستند”> [23] و در “اجرای آداب دینی و اجتماعی خود آزادند.”> [24], “حكومت اسلامی نیز موظف است از حقوق و امنیت آن ها حمایت كند.”> [25] آنان جملگی ایرانی اند و همانند هر ایرانی دیگر از “حق تعیین وكیل, حق رأی, حق اظهار بیان و عقیده”> [26] برخوردارند. هـ 3 آزادی زنان: به عقیده امام خمینی, اولاً: از نظر “حقوق انسانی, تفاوتی بین زن و مرد نیست, چرا كه هر دو انسان اند”> [27] از این رو, زن همانند مرد از حق آزادی برخوردار است; ثانیاً: از آن جا كه “عنایت اسلام نسبت به زن بیش تر از مرد است”> [28] زنان حقوق گسترده تری دارند. “حق تحصیل, حق كار, حق مالكیت, حق رأی دادن, حق رأی گرفتن, حق انتخاب كردن و حق انتخاب شدن”> [29] از جمله حقوق مسلمی است كه برای زنان ثابت است; ثالثاً: آزادی زن تنها در جایی محدود می گردد كه “زن به ملعبه مردان”> [30] مبدل گردد و حرام و مفسده در جامعه گسترش یابد. “اسلام با آزادی زن نه تنها موافق است بلكه خود پایه گذار آزادی زن در تمام ابعاد وجودی زن است.”> [31] هـ 4 آزادی مطبوعات: امام معتقد بود مطبوعات می توانند با طرح نظرات افراد و گروه ها, به تقویب نظام همت گمارند, چرا كه “امور سیاسی بی مباحثه به مقصد نمی رسد”. [32] لسان مطبوعات باید “لسان نصیحت”> [33], “لسان انتقاد” باشد. مرز آزادی مطبوعات “تضعیف جمهوری اسلامی”, “توطئه علیه انقلاب” و “انتقام”> [34] است. “آزادی قلم و آزادی بیان معنایش این نیست كه كسی بر ضد مصلحت كشور قلمش آزاد است كه بنویسد. برخلاف انقلابی كه مردم خون پایش داده اند, بنویسد. همچو آزادی صحیح نیست, قلم آزاد است كه مسائل را بنویسد لكن نه این كه توطئه برضد انقلاب بكند… ما برای مطبوعاتی احترام قائل هستیم كه بفهمد آزادی بیان و آزادی قلم یعنی چه.”> [35] هـ 5 انتخابات: چنان كه قبلاً اشاره شد امام خمینی انتخاب كردن و یا انتخاب شدن را از حقوق اولیه انسان می داند. از این رو, آدمی آزاد است تا در “محیطی آزاد” و “بدون هیچ گونه فشار, زور, تهدید و تطمیع”> [36] در انتخابات شركت جوید. “همان طور كه بارها گفته ام مردم در انتخابات آزادند و احتیاج به قیم ندارند و هیچ فرد و یا گروه و دسته ای, حق تحمیل فرد و یا افرادی را به مردم ندارد. جامعه اسلامی ایران كه با درایت و رشد سیاسی خود جمهوری اسلامی و ارزش های والای آن و حاكمیت قوانین خدا را پذیرفته اند و به این بیعت و این پیمان بزرگ وفادار مانده اند, مسلم قدرت تشخیص و انتخاب كاندیدای اصلح را دارند. البته مشورت در كارها از دستورات اسلامی است.”> [37] از این رو حكومت آرمانی امام خمینی, حكومتی است كه اولاً: ماهیتاً مانع آزادی های مدنی مردم نباشد; “نفی سلطنت” و ثانیاً: به چنین آزادی هایی, در چهارچوب حقوق بشر و شریعت اسلام احترام گذارد و از آن ها محافظت نماید”جمهوری اسلامی”. 2 آزادی فردی یا حریم خصوصی (Individual Space): فرمان هشت ماده ای امام خمینی كه در مورخه‏61/9/24 خطاب به قوه قضائیه و تمام ارگان های اجرایی در مورد اسلامی شدن قوانین و عملكرد ها, صادر شد, در واقع منشور آزادی های انسان در حریم شخصی است. ایشان در این فرمان با تأكید بر این كه “حال فعلی اشخاص با غمض عین از بعضی لغزش هایی كه در رژیم سابق داشته اند” فرمود: “ـ هیچ كس حق ندارد كسی را بدون حكم قاضی كه از روی موازین شرعیه باید باشد توقیف كند یا احضار نماید. هر چند مدت توقیف كم باشد. توقیف یا احضار به عنف جرم است و موجب تعزیر شرعی است. ـ هیچ كس حق ندارد در مال ِكسی چه منقول و چه غیرمنقول و در مورد حق كسی دخل و تصرف كند یا توقیف و مصادره نماید مگر به حكم حاكم شرع, آن هم پس از بررسی دقیق ثبوت حكم از نظر شرعی. ـ هیچ كس حق ندارد به خانه یا مغازه و یا محل كار شخصی كسی بدون اذن صاحب آن ها وارد شود یا كسی را جلب كند یا به نام كشف جرم یا ارتكاب گناه تعقیب و مراقبت نماید و یا نسبت به فردی اهانت نموده و اعمال غیرانسانی ـ اسلامی مرتكب شود, یا به تلفن یا نوار ضبط صوت دیگری به نام كشف جرم یا كشف مركز گناه گوش كند و یا برای كشف گناه و جرم هر چند گناه بزرگ باشد, شنود بگذارد و یا دنبال اسرار مردم باشد و تجسس از گناهان غیر نماید یا اسراری كه از غیر به او رسیده ولو برای یك نفر فاش كند. تمام این ها جرم و گناه است و بعضی از آن ها چون اشاعه فحشا و گناهان از كبائر بسیار بزرگ است و مرتكبین هر یك از امور فوق مجرم و مستحق تعزیر شرعی هستند و بعضی از آن ها موجب حد شرعی می باشد.”>و در ادامه به محدوده این آزادی اشاره كرده و فرمودند: “آنچه ذكر شد و ممنوع اعلام شد, در غیر مواردی است كه در رابطه با توطئه ها و گروهك های مخالف اسلام و نظام جمهوری اسلامی است كه در خانه های امن و تیمی برای بر اندازی نظام جمهوری اسلامی و ترور شخصیت های مجاهد و مردم بی گناه كوچه و بازار و برای نقشه های خراب كاری و افساد فی الارض اجتماع می كنند و محارب خدا و رسول می باشند, كه با آنان در هر نقطه كه باشند و هم چنین در جمیع ارگان های دولتی و دستگاه های قضائی و دانشگاه ها و دانشكده ها و دیگر مراكز با قاطعیت و شدت عمل ولی با احتیاط كامل باید عمل شود, لكن تحت ضوابط شرعیه و موافق دستور دادستان ها و دادگاه ها, چرا كه تعدی از حدود شرعیه حتی نسبت به آنان نیز جایز نیست, چنان چه مسامحه و سهل انگاری نیز نباید شود. و در عین حال مأمورین باید خارج از حدود مأموریت كه آن هم منحصر است به محدوده سركوبی آنان حسب ضوابط مقرره و جهات شرعیه, عملی انجام ندهند. و مؤكداً تذكر داده می شود كه اگر برای كشف خانه های تیمی و مراكز جاسوسی و افساد علیه نظام جمهوری اسلامی از روی خطا و اشتباه به منزل شخصی یا محل كار كسی وارد شدند و در آن جا با آلت لهو یا آلات قمار و فحشا و سایرجهات انحرافی مثل مواد مخدره برخورد كردند حق ندارند آن را پیش دیگران افشا كنند, چرا كه اشاعه فحشا از بزرگ ترین گناهان كبیره است و هیچ كس حق ندارد هتك حرمت مسلمان و تعدی از ضوابط شرعیه نماید. فقط باید به وظیفه نهی از منكر به نحوی كه در اسلام مقرر است عمل نمایند و حق جلب یا بازداشت یا ضرب و شتم صاحبان خانه و ساكنان آن را ندارند و تعدی از حدود الهی ظلم است و موجب تعزیز و گاهی تقاص می باشد. و اما كسانی كه معلوم شود شغل آنان جمع مواد مخدره و پخش بین مردم است, در حكم مفسد فی الارض و مصداق ساعی در ارض برای فساد و هلاك حرث و نسل است و باید علاوه بر ضبط آن چه از این قبیل موجود است آنان را به مقامات قضائی معرفی كنند. و هم چنین هیچ یك از قضات حق ندارند ابتدائاً حكمی صادر نمایند كه به وسیله آن مأموران اجرا اجازه داشته باشند به منازل یا محل های كار افراد وارد شوند كه نه خانه امن و تیمی است و نه محل توطئه های دیگر علیه نظام جمهوری اسلام, كه صادر كننده و اجرا كننده چنین حكمی مورد تعقیب قانونی و شرعی است.”> [38] امام خمینی در بحث ولایت فقیه نیز بین مسائل اجتماعی و حریم شخصی افراد تمایز قائل می شود و زندگی خصوصی افراد را مشمول گستره ولایت فقیه نمی داند. “در جنبه های مربوط به حكومت تمامی آن چه در اختیار رسول الله و امامان پس از او ـ صلوات الله علیهم اجمعین ـ بوده, در اختیار فقیه عادل است… ولی اگر برای پیامبر و امامان معصوم(ع) ولایتی نه از جهت حكومت ثابت بشود [این ولایت برای فقیه] ثابت نیست. پس اگر معتقد شویم كه معصوم ولایت بر طلاق همسر مرد یا فروش مال او یا گرفتن آن را دارد حتی اگر مصلحت عمومی هم چنین اقتضا نكرده باشد این ولایت برای فقیه ثابت نیست.”> [39] جایگاه آزادی در نظام سیاسی و تربیتی تأملی در آرای دکتر بهشتی شریف لک‌زایی آیت‌الله دكتر سید محمد حسینی بهشتى در یكى از سخنرانى‏هاى بسیار مهم خود درباره آزادی به بحثى جامعه شناختى در باب حضور استبداد در جامعه و غیبت آزادى از جامعه اشاره مى‏كند. وى به این پرسش كه آیا با نفى استبداد و ساقط كردن فرد یا افراد مستبد مى‏توان به آزادى دست یافت، پاسخ منفى مى‏دهد. یكى از دلایل بهشتى این است كه هیچ ملازمه‏اى میان نفى نظام و فضای استبدادی و براندازی فرد یا افراد مستبد و پیدایش، تحقق و نهادینه سازی آزادى متصور نیست؛ در یك جامعه استبدادزده، بركنار كردن فرد یا افراد مستبد و براندازی نظام سیاسی استبدادی، تنها یكى از شرایط تحقق آزادى است و نه تمام آن. آنچه مى‏بایست بر آن تأكید نمود و سعى در برقرار نمودن آن داشت این است كه وضعیت جامعه به گونه‏اى پیش برود كه خود به خود شرایط براى پیدایش و نهادینگى آزادى مهیا گردد. در واقع آیت‌الله بهشتى بر این باور است كه استبداد بیش از آن كه تحمیل كردنى باشد، پذیرفتنى است. از این رو مى‏بایست شرایطى در پیش گرفته شود كه آزادى در جامعه به گونه واقعى تحقق یابد و استبداد رخت بربندد. از آن‏جا كه خود مردم سهم اساسى در ایجاد و بقاى استبداد ایفا مى‏كنند، مى‏بایست به براندازى آن نیز اقدام نمایند تا به تدریج روابط، فرهنگ، طرز تفكر و خلق و خوی استبدادى ریشه كن شود و جامعه براى رسیدن به آزادى واقعى آماده گردد. بهشتى به‏طور قطع سقوط نظام استبدادى را براى دست یابى به آزادى لازم مى‏داند و نه كافى. از این رو معتقد است: «روابط اجتماعى و تربیت روحى افراد باید به گونه‏اى درآید كه آزادى در جامعه به‏طور طبیعى تحقق و فعلیت یابد، زیرا آزادى یك مفهوم انتزاعى نیست تا جامعه بدان نایل شود، بلكه واقعیتى است برون آمده از شرایط و واقعیت‏هاى زنده موجود جامعه.» به رغم بحث‌های بسیار مهمی كه در حوزه عمومی و به ویژه مسأله آزادی از آیت‌الله بهشتی به یادگار مانده است، متأسفانه برخلاف آثار، آرا و اندیشه‌های بزرگانی همانند آیت الله مطهری، که در طول سال‌های پس از انقلاب به عنوان مبانی نظری نظام جمهوری اسلامی مورد استفاده و تأكید قرار گرفته، آرا و اندیشه بهشتی كم‌تر مورد توجه و تأمل و مبنای عمل قرار گرفته و به نوعی از اندیشه ایشان غفلت شده است. واقعیت این است که اندیشه دكتر بهشتی به خصوص درباره آزادی و نیز مسأله تربیت طی این سال‌ها در محاق فرو رفته است. اگر بر این اندیشه نیز چونان سایر اندیشه‌های مطرح تأکید و به جامعه شناسانده می‌شد، شاید جامعه ما در برخورد با پدیده‌های گوناگون فكری و علمی از وضعیت مطلوب و مناسب‌تری برخودار می‌بود و آزادی و تربیت به سمت نهادینه شدن می‌گرایید. این اشاره بدین معنا است که نه مسأله آزادی به گونه مطلوبی حل و نهادینه شده و نه الگوی تربیتی مناسبی در جامعه تأکید و ترویج شده است.   به باور نگارنده، محور و بنیان اندیشه آیت الله بهشتی، آزادی است و حتی شاید بتوان ایشان را اندیشمند آزادی به شمار آورد. وی در این زمینه می‌گوید: «بزرگ ترین شعار اسلام آزادی است. شاید من کم تر بحثی را داشته ام که روی آزادی و ارج آن در اسلام تکیه نکرده باشم. اسلام دین آزادگان و احرار است. از دید اسلام انسان تا آزاد نباشد انسان نمی ماند.» پرسش و مدعا صرف نظر از دلایل توجه اندک به مباحث دکتر بهشتی، از منظر بحث حاضر، آزادی را صرفاً نباید با توجه به کارکرد سیاسی آن مورد تحلیل و بررسی قرار داد، بلکه آزادی می‌تواند در بسیاری از امور و از جمله مسأله تربیت و برخورداری از شیوه و الگوی مطلوب تربیتی در جامعه تأثیر گذار باشد. اما آزادی مورد نظر ایشان، با تربیت چه نوع ارتباطی دارد؟ چه نقشی در تربیت ایفا می‌کند؟ و چگونه در جامعه تحقق می‌یابد؟ چنان که می‌دانیم از سوی اندیشمندان مسلمان كمتر بر روی این موضوع، یعنی تحقق و نهادینه ساختن آزادی و تأثیر آزادی بر مسأله تربیت و چگونگی ارتباط آزادی با تربیت، پژوهشی صورت گرفته است. در مقابل آیت الله بهشتی به خوبی به این هر دو بحث توجه داشته و مباحث مهمی را طرح کرده است. برای مثال وقتی ایشان می‌گوید جامعه باید به سمتی برود که آزادی در درون آن رشد کند، نهادینه شود و به لایه‌های بالایی، یعنی سیاست و تصمیم گیری سیاسی، برسد، هم به اهمیت آزادی، هم به چگونگی شکل گیری آزادی و هم به مسائل تربیتی در جامعه اشاره می‌کند. به باور بهشتی نظام سیاسی نمی تواند به مردم و جامعه آزادی بدهد یا آزادی را بر فرد و یا جامعه تحمیل کند، بلکه در نگاه ایشان، جامعه می‌باید بتواند آزادی را وارد نظام سیاسی کند. نكته محوری مباحث ایشان در زمینه رابطه آزادی و تربیت نیز در همین جا شكل می‌گیرد. علاوه بر این آیت‌الله بهشتی معتقد است، ابهام در مفهوم آزادی باعث سرگردانی مردم و نیز سرگردانی حاکمان می‌شود. باید آشکار شود که آزادی چیست و قلمرو و نقاط مثبت و منفی آن کجا است. انسان وقتی می‌تواند قید و بند و اسارتی را احساس کند که نسبت به آن آگاهی و شناخت داشته باشد و بخواهد از قید و بند و اسارت رهایی یابد.به هر حال نگاه به مسأله آزادی و تربیت، ناشی از یك مسأله ذهنی و مفهومی است كه خود نشان گر وجود بحران در جامعه ما است. پرسش ناشی از بحران این است كه چگونه می‌توان شیوه تربیتی مطلوب و مناسبی را در جامعه ایجاد نمود؟ از سوی دیگر، آزادی و تربیت، چه نسبت و رابطه‌ای با یكدیگر دارند و چگونه آزادی در مسأله تربیت تأثیر گذارده و نقش آفرینی می‌کند؟ پرسش در هر دو سطح، به وجود بحران در جامعه اشاره دارد. صرف طرح چنین پرسشی نیز نشان دهنده بحران‌های عمیق فكری و فلسفی، جامعه‌شناختی و روان‌شناختی در جامعه ما است كه در غیبت یك نظام فلسفی پویا و پایا رخ نموده است. نوشته حاضر، ضمن طرح پرسش‌های مذكور، به تأمل در آرای آیت‌الله دكتر سید محمد حسینی بهشتی می‌پردازد كه هم نگاه بنیادین و فیلسوفانه به مسائل مورد ابتلای جامعه داشته است و هم از نگاه جامعه‌شناسانه و روان‌شناسانه غافل نبوده و هر سه سطح بحث را مورد توجه و نظر قرار داده است. از این رو در بحث آزادی ضمن اشاره به بنیادهای عمیق فلسفی و ارائه مفهومی پویا و كارآمد از آزادی، به بحث نهادینه شدن آزادی نیز رویكردی جامعه‌شناسانه دارد و توصیه‌ها و تجویزهای جامعه‌شناسانه ارائه می‌كند. از سوی دیگر به بحثی اساسی‌تر از جامعه، یعنی روان آدمی نیز توجه دارد و سویه‌های روان‌شناسانه و تربیتی خاصی را كه ملهم از نظام تربیتی دینی و تجارب بشری است پیشنهاد می‌نماید. مایلم خاطر نشان كنم كه نوشته حاضر وجود دو مشكل را، كه اندیشمند مورد بحث درباره آن مباحثی دارد، در جامعه مفروض می‌گیرد. با وجود این مفروض به سمتی حركت می‌كند كه پاسخ‌ها و راه حل‌های اندیشمند را در این‌باره جویا شود. جامعه ما هم در تحقق و نهادینه ساختن آزادی و هم در الگوی تربیتی دارای مشكل و بحران و دغدغه است. بهشتی، این مشكل و بحران را به درستی دریافته و در طی بحث‌های خود در پی ارائه راه حل برای چنین بحران و پاسخ به چنین مشكلی بوده است.مطابق برخی دیدگاه‌ها، اگر اندیشه سیاسی پاسخ به بحران‌های یک جامعه تلقی شود، می‌توان اندیشه یک اندیشمند را در راستای نظریه بحران مورد مطالعه و سنجش قرار داد و به دنبال پاسخ‌های هر متفکری نسبت به بحران‌های زمانه اش بود. مفروض روشی مقاله حاضر مبتنی بر نظریه بحران است و این که آیت الله بهشتی در پی پاسخ به بحران موجود در جامعه خود و حل آن بوده است. از این منظر باید گفت، كم‌تر متفكری را می‌توان یافت كه بدون مسأله، بحران و دغدغه فكری باشد و اندیشه اش در راستای پاسخ به پرسش‌ها و بحران‌های زمانه اش سامان نیافته باشد. در این زمینه گرچه برخی از مباحث ایشان در قبل از پیروزی انقلاب و برخی نیز پس از پیروزی انقلاب بوده، اما مشكلات مفهومی و فلسفی در باب آزادی از یك سوی و مشكلات جامعه‌شناختی و روان‌شناختی از سوی دیگر به قوت خود باقی است. مشكلی كه در این یك‌صد سال اخیر و پس از نهضت ناتمام مشروطیت به وجود آمده است و به نوعی در یك مقطع می‌بایست به سمت حل شدن حرکت نماید. طرح مشكل در دو مفهوم آزادی و تربیت، این مدعا را نیز به دنبال دارد كه مشكل هر یك به نوعی توسط دیگری حل می‌شود. به این معنا كه نهادینه شدن تربیت، به خصوص تربیت دینی، مبتنی بر الگوی مطلوبی از آزادی‌ است و تحقق و نهادینه شدن آزادی‌های اساسی و مشروع و قانونی در جامعه نیز مبتنی بر شیوه تربیتی مناسبی است كه در جامعه اتخاذ می‌شود. البته با اذعان به تأثیر اساسی و مهم آزادی. با عنایت به مباحث پیش‌گفته، بحث در سطوح تكمیلی پی گرفته می‌شود. در اهمیت و مفهوم آزادی اهمیت آزادی در اندیشه شهید بهشتی، كه به نوعی در مسأله تربیت نیز تأثیرگذار است، ناشی از نگرش ایشان به انسان است. اساسا دو نوع نگاه به انسان وجود دارد. نخست، نگاه قیم مآبانه، که معتقد است باید اندیشه‌ها و ارزش‌های دینی را به انسانها تحمیل و از این طریق آنها را هدایت کرد؛ دو دیگر، نگاهی که انسان را موجودی آزاد و انتخاب‌گر می‌بیند که خود راه خویش را بر می‌گزیند. در این نگاه اخیر، آگاهی و خردورزی به انسانها مساعدت می‌کند که آنها خود دست به انتخاب زده و مسیر خود را برگزینند. دکتر بهشتی از این زاویه به انسان نگاه می‌کند و معتقد است که انسان ذاتا آزاد و تربیت‌پذیر است. او در تعریف انسان، به آزادی و انتخاب گری او اشاره می‌کند و اهمیت و برتری انسان را در «توان» گزینش و انتخاب‌گری و تسلط بر خود و محیط و جامعه خود می‌داند. می‌گوید: آزادى یعنی «تسلط انسان بر ساختن خویش و ساختن محیط خویش. امتیاز انسان بر همه موجودات دیگر عالم طبیعت این است كه مى تواند بر طبیعت مسلط باشد و شرایط طبیعى را بر وفق خواسته و نیاز خود دگرگون كند یا در برابر هجوم عوامل نامساعد طبیعى، سد و مانع به وجود آورد.» اگر این نشانه و خصلت از آدمی سلب شود، لاجرم دچار مسخ شخصیت و انسانیت می‌شود. اساسا انسان از آن رو انسان است که با توجه به توان و ظرفیت خدادادی وجودی خویش، آزاد باشد و خود گزینش کند. از این رو است که آدمی بر مبنای آزادی و انتخاب‌گری مسؤول و پاسخگو شمرده می‌شود. در غیر این صورت نمی‌توان انسان را موجودی پاسخ‌گو به شمار آورد. به گفته آیت‌الله بهشتی، آزادی، عبارت از توانایی انسان در ساختن سرنوشت فردی و جمعی خود است. این ساختن به گونه ای است که آدمی بر خود و جامعه خویش قدرت و سلطه می‌یابد. با این تعریف، گونه تربیت پذیری آدمی و تأثیر آزادی در تربیت به روشنی مورد توجه و تأکید قرار گرفته است. ایشان تصریح می‌کند که تعریف آزادی در زمان‌های مختلف و در شرایط متفاوت یکسان نیست و با پیشرفت انسان و جامعه، تعریف از آزادی و فضاهای آن هم تغییر می‌کند. در واقع، شرایط خاص فرهنگی، تاریخی، اجتماعی و سیاسی باعث می‌شود که تعاریف ارائه شده از مفهوم آزادی، متفاوت و متمایز گردد. برای مثال، در اندیشه سیاسی اسلام، در گذشته، آزادی‌های سیاسی و اجتماعی به شیوه كنونی مطرح نبوده و آزادی، عموماٌ جنبه فردی داشته و عمدتاٌ آزادی درونی و معنوی عرفانی برجسته بوده است. اما در شرایط کنونی، تلقی متفاوت و گسترده‌تری از آزادی وجود دارد. بهشتی از یک سو بر این باور است كه انسان موجودی است که می‌تواند در ساختن خود مؤثر باشد، که این همان آزادی معنوی و درونی و نگرش تربیتی است و از سوی دیگر معتقد است آدمی می‌تواند در محیط زندگی و نظام اجتماعی و سیاسی خود نیز مؤثر باشد. اساساً بر اساس آموزه‌های دینی انسان موظف به دخالت در حوزه عمومی است. در اندیشه بهشتى مردم در تمام امور حكومت سهیم اند و اساساً یكى از آموزه‌هاى اساسى و مهم اسلام، توجه به امور دیگر مسلمانان است. حتى سكوت و عدم مشاركت در امور اجتماعى مسلمانان، عملى مذموم و ناپسند و در ردیف ترك مسلمانى ذكر شده است. بهشتى ضمن استناد به حدیث معروف رسول اكرم(ص) «هر كس كه صبح سر از خواب نوشین بردارد و در اندیشه همه مسلمانان نباشد، آن فرد مسلمان نیست»، به احساس مسؤولیت یك مسلمان در رابطه با سایر مسلمانان و انسان‌ها اشاره مى كند و مى گوید: «اگر یك انسان، یك حزب، یك تشكیلات، یك قشر، یك ملت و یك نژاد بخواهد به سعادت برسد، یعنى مسؤولیت‌هایى را كه به عهده دارد، انجام بدهد طبق جهان بینى اسلام باید به آزادى، به نجات و رستگارى و فلاح همه انسان‌ها بپردازد.» به هر حال اهتمام به حوزه عمومی، كه در دنیای جدید نیز بسیار مورد توجه است از نظر دكتر بهشتی دور نمانده و به خوبی به آن پرداخته است.همچنین ایشان قائل به تقدم آزادی بیرونی بر آزادی درونی است و حتی برخلاف اندیشمندانی نظیر آیت الله مطهری، معتقد است آزادی بیرونی اهمیت بیشتری دارد؛ زیرا آزادی باید به عنوان یک واقعیت عینی و خارجی وجود داشته باشد تا انسانها بتوانند آسان تر و آزادانه‌تر به سمت آزادی درونی حرکت کنند. به دیگر سخن، ایشان آزادی اجتماعی و بیرونی را لازمه و مقدمه آزادی درونی می‌داند و در این باره می‌گوید: ضرورت آزادی اجتماعی که به نوع روابط اجتماعی مربوط می‌شود ناشی از این است که این مسأله یک خواست و یک نیاز درونی و اصیل است و انسان تنها می‌تواند به این نیاز درونی‌اش پاسخ گوید که در جامعه، آزاد زندگی کند. یعنی آزادی به عنوان یک واقعیت اجتماعی می‌بایست در روابط اجتماعی حضور و وجود داشته باشد. در اینجا لایه دیگری از تربیت رخ می‌نماید و آن اینكه تربیت می‌تواند زمینه‌ساز نهادینه شدن آزادی در جامعه باشد. تصریح بر اینكه در جامعه استبداد‌زده نیازهای واقعی آدمی به فراموشی سپرده می‌شود و انسان‌ها از شرایط استبدادی تأثیر می‌پذیرند، در نتیجه خلق و خوی آنان نیز حالتی استبداد‌زده به خود می‌گیرد، از نكات برجسته اندیشه آیت الله بهشتی است. این مسأله خود نشان از نوع تربیتی دارد كه به طور غالب در جوامع استبدادی وجود دارد. این نوع تربیت چیزی جز الگوی تحمیل و اجبار نیست. آنچه كه از نظام سیاسی استبدادی الگوبرداری شده است. در واقع الگوی تربیتی در این جوامع، بازتولید مشی سیاسی حاكمان و كارگزاران نظام سیاسی استبدادی در محیطی کوچک تر است. از دیگر سوی، همان گونه که آمد، بهشتی شرط تحقق آزادی درونی یا رهایی معنوی را وابسته به وجود و تحقق آزادی‌های بیرونی می‌داند. از این منظر، آزادی‌های بیرونی از جهاتی مهم تر از آزادی درونی و رهایی معنوی است. در این میان البته استثنائاتی نیز می‌توان یافت؛ زیرا کسانی هم هستند که به رغم فقدان آزادی‌های اجتماعی، توانسته اند به آزادی درونی و معنوی دست یابند. اما تعداد این افراد بسیار کم خواهد بود؛ به ویژه در عصر حاضر که مردم بیش از گذشته از شرایط عصر خود متأثر هستند. ایشان می‌گوید باید سازوکاری به وجود آید که آزادی در جامعه عینیت و واقعیت پیدا کند؛ آن گاه معنویت در یک فضای آزاد گسترش می‌یابد. تحقق عینی و واقعی آزادی در جامعه، بر الگوی تربیتی آزادانه مبتنی است. به نظر می‌رسد ایشان با تعریف و تبیین آزادی، آن گونه که خلاصه ای از آن ذکر شد، باب جدیدی را در فلسفه سیاسی اسلام می‌گشاید. به عقیده بهشتی، اگر صاحب نظرانی معتقدند که در اسلام آزادی به معنای اجتماعی و سیاسی آن وجود ندارد، به این دلیل است که در گذشته در دنیای اسلام موضوع آزادی‌های اجتماعی و سیاسی مطرح نبوده و موضوعیت نداشته است. اما بعد از دوره مشروطه این موضوعات وارد حوزه اندیشه سیاسی اسلامی و ایرانی شده است. البته مراد نگارنده این نیست که جای این بحث به کلی در اندیشه سیاسی اسلام خالی است، ولی، همچنان که دکتر بهشتی تأکید می‌کند، باید توجه شود که ما در چه شرایطی هستیم و از چه نوع نظام‌هایی سخن می‌گوییم. ممکن است پاره ای از مفاهیم امروزه به دلایلی برای ما روشن نباشد، ولی در گذشته چنین نبوده است. در طول دوره معاصر ما با ابهام در معنا و ابهام در مفاهیم مواجه بوده‌ایم. پاره ای از مفاهیمی که به ظاهر از غرب وارد جامعه ما شده هنوز برای ما بومی نشده است و مورد اجماع و فهم واحدی نیست. همانند مفهوم آزادی که، پس از گذشت یک صد سال که از طرح جدید آن، پس از نهضت ناتمام مشروطیت، می‌گذرد تا از آزادی بحثی به میان می‌آید، به دنبال معنای آن هستیم. با این حال می‌توان برخی از مبانی و مضامین مفاهیم جدید را از دل سنت و نصوص دینی استخراج کرد. یکی از پرسش‌های اساسی که عموماٌ پس از پیروزی انقلاب از سوی مجامع مختلف طرح شده این است که آیا آزادی، که در شمار شعارهای مهم در انقلاب اسلامی بوده است، در جامعه محقق شده است یا خیر؟ آیت الله بهشتی خود یکی از اندیشمندان و کارگزارانی است که همواره با این پرسش مواجه بوده است. پاسخ ایشان به این پرسش منفی است. به باور ایشان، آزادی‌های مورد نظر که مطرح شده و شعارشان داده شده، تحقق نیافته است؛ زیرا سازوکارهای لازم برای آن فراهم نیامده و راه درازی در پیش دارد. به نظر می‌رسد دکتر بهشتی یکی از نادر اندیشمندانی است که درباره موانع جامعه شناختی تحقق آزادی در جامعه سخن گفته است. ایشان معتقد است که جامعه باید به آگاهی دست یابد تا بر اساس آگاهی به دست آمده درباره خود و جامعه خود تصمیم بگیرد. از دیدگاه بهشتی، صرف تغییر نظام سیاسی ثمره زیادی ندارد. گرچه شرط لازم است، اما شرط کافی نیست، مگر اینکه ذهنیت انسانها تغییر کند. و روشن است که ذهنیت غالب ما ایرانیان به دلیل حضور مداوم و پایدار نظام‌های سیاسی خودکامه، استبدادزده است و ذهنیت استبداد زده، خود به خود، در هر نظام سیاسی، استبداد را باز تولید می‌کند. بنابراین باید ابتدا این نکته تبیین بشود که آزادی یک هدف انتزاعی نیست و تحقق آن مشروط به التزام دیگران و از جمله حاکمان به لوازم آزادی است. ضمن اینکه باید به جریانهایی کمک شود که در جهت تحقق مطلوب آزادی تلاش می‌کنند. به این معنا که نهادها و افرادی که استبداد را در جامعه گسترش می‌دهند تضعیف شده و نهادها و افراد معتقد و مؤمن به آزادی‌های مشروع و قانونی تقویت شده و پرورش یابند. آن چه به این مسأله مساعدت می‌نماید، همانا الگوی تربیتی مطلوبی است که بتواند آزادی را در نهاد افراد نهادینه نماید و نسلی پدید آورد که نه تنها آزادی را یک ارزش مؤثر و مطلوب تلقی کند، بلکه در عمل بدان پای بند باشد و عمیقاٌ آن را به کار گیرد.مایلم اشاره نمایم که نهادینه شدن آزادی در جامعه مبتنی بر شیوه تربیتی است اما وقتی آزادی نهادینه شد می‌توان میوه‌های آن را در موارد گونه گونی مشاهده کرد. و این چنین است که بهشتی تأکید می‌کند که نظام سیاسی باید متکی بر آرای مردم باشد و هیچ گونه تحمیلی بر مردم صورت نگیرد. او مردم را پشتوانه حقیقی یک نظام می‌داند و معتقد است نظام غیر مردمی محکوم به ناکامی و ناکارآمدی است. ضرورت اداره حکومت ایجاب می‌کند که نظام سیاسی، متکی بر آرای آزادانه و آگاهانه مردم باشد. در غیر این صورت به ناچار باید از مؤلفه‌های دیگری استفاده کند که آن مؤلفه‌ها همان وابستگی به بیگانگان و یا استبداد و دیکتاتوری است. از سخنان ایشان در آن زمان می‌توان درس‌های بسیاری آموخت. هنگامی که وی از حق مردم در زمینه آزادی اعتراض، آزادی بیان، آزادی احزاب و حق نشر سخن می‌گوید، حساسیت ایشان در رابطه با حق مردم و نقش مردم به خوبی درک می‌شود. ساز و کارهای بهبود الگوی تربیتی در ادامه برخی راه‌كارها كه می‌تواند در شیوه تربیتی مبتنی بر آزادی مؤثر باشد ذكر می‌شود. عموم این راه‌كارها در خلال مباحث گذشته در اندیشه آیت‌الله دكتر بهشتی به اشاره مطرح شد، اما در اینجا به طور خاص و موردی از یكدیگر تفكیك شده و مستقلاً به هر یك از آنها اشاره می‌شود. یكم. ایجاد شرایط آزادی عمل در افراد و كودكان به منظور بروز خلاقیت‌ها و استعدادهای نهفته در وجود آنها و هدایت و پی‌گیری آن به منظور رشد و توسعه و ترقی جامعه. به یاد داریم كه در نگاه بهشتی انسان با آزادی خلاقیت‌های درون خویش را بازمی یابد و عرصه‌های زندگی خویش را با استعدادهای خدادادی هر روز بهتر می‌سازد. از این رو است كه سركوب رفتار آزادانه و محدود ساختن حوزه آزادی عمل افراد و به خصوص كودكان، موجبات سركوبی استعدادها و خلاقیت‌های آنان را به همراه دارد. دوم. یادگیری و آموزش به افراد و كودكان می‌بایست بر اساس آزادی در كسب تجربه و ارتباط با كار دیگران و نه تحمیل صورت گیرد. طبیعی است كه در فرایند آموزش و پرورش، هر گونه اجبار و انتقال اجباری مطالب می‌تواند نتایج معكوسی را به همراه داشته باشد. از همین رو است كه آزادی افراد و كودكان و نوجوانان در انتخاب تعلقات علمی و گزینش رشته و حرفه و كار مورد علاقه آنان بسیار مهم است و می‌بایست تأمین شود. در غالب موارد، اجبار و تحمیل خواست خود بر آنان نتایج دیگری در پی خواهد داشت. ضمن این كه آزادی فرد در انتخاب از بین رفته است از سوی دیگر به استعداد و ظرفیت شخص نیز توجه نشده است. در این زمینه بهره‌گیری از كارشناسان آگاه به شیوه‌های تربیتی به خصوص الگوی تربیتی آزادانه و رضایت فرد می‌تواند ثمرات بیشتری را نصیب نماید. در همین زمینه توجه به ظرفیت و استعداد متنوع افراد در شیوه تربیتی آزادانه می‌تواند مؤثر باشد. سوم. تأكید بر كرامت و شخصیت آدمی در آزادی عمل و نیز باورداشت مربیان تعلیم و تربیت به اصل آزادی عمل افراد و كودكان در نظر و عمل به الگوی مورد نظر مساعدت زیادی می‌نماید. اگر معلمان تعلیم و تربیت به اصل آزادی عمل افراد اعتقاد و اعتنایی نداشته باشند، تربیت آنان نیز نمی‌تواند ثمربخش و قرین توفیق باشد. چهارم. بهره‌گیری از جنبه‌های عاطفی و رحمت و مودت و انس و الفت از شیوه‌های تربیتی مؤثر و مناسب با الگوی تربیتی آزادانه است. چنان كه ذكر شد، به باور بهشتی، در زندگی جمعی، اصل بر محبت و انس و دوستی است و غیر از این، استثنا است و در نتیجه بهره گیری از خشونت و قهر و نامهربانی می‌بایست به حداقل خود تقلیل و به موارد خاصی اختصاص یابد. به تغبیر بهشتی، آن جا كه دیگر از مهر و مهرورزی كاری ساخته نیست، دار و درفش می‌تواند وارد می‌شود. شاید که مؤثر واقع گردد.پنجم. تأكید بر اندیشه حق‌گرایی و حق‌پرستی، معیار درستی است كه می‌تواند در شیوه تربیتی آزادانه مساعدت كننده و مؤثر باشد. نیز تأكید بر عدالت و بسط و تحقق آن در جامعه می‌تواند عنصر تسهیل كننده و موفقیت آمیز در شیوه تربیتی آزادانه تلقی شود. ششم. و در نهایت این كه گرچه تربیت سن و سال نمی‌شناسد و انسان دائم در حال آموختن و آموزش و تربیت است، اما آنچه مطلوب است این كه تربیت مطلوب از سنین كودكی آغاز گردد، آن هم با آزادی و فراغ بال و با تأكید بر پرورش جنبه‌های انتقادی و نظارت و تضارب آرا و پرهیز از شیوه‌های خشونت آمیز و یک جانبه. به تعبیر بهشتی انسان در یك شدن دائمی و مستمر است و از این رو دائم در تلائم و در حركت و جنب و جوش و خروش است و بهتر است كه مسیر تحول و پویایی مستمر برای او تسهیل گردد و موانع برداشته شود. در پایان این بخش باید گفت فکر بهشتی بر این اعتقاد و بنیان راستین استوار شده است که: «انسان شدنی است مستمر و پویشی خودآگاه، انتخاب گر و خودساز، و بر اساس آگاهی‌هایی که در فطرتش زمینه دارد و در پرتو تجربه و عمل بارور می‌شود، و با قدرت گزینشی آزاد که به او داده شده، جهت این پویش سازنده را آگاهانه و آزادانه برمی گزیند و در جهتی که خود انتخاب و اختیار کرده است، رشد می‌کند، جلو می‌رود و ساخته می‌شود. ویژگی اساسی انسان همین خودسازی و محیط سازی آگاهانه و آزادانه اوست. ارزش او در همین است که می‌تواند آزادانه به راه خیر و فضیلت درآید، یا آزادانه به راه زشتی و شر و پستی و ناپاکی فرو غلطد. و این است آزمون بزرگی که در آن شرکت دارد.» خاتمهشاید بتوان گفت یکی از مباحث بسیار مهم در باب آزادی، مناسبات آزادی با دیگر مفاهیم زندگی اجتماعی است. جامعه ما در طی یک صد سال اخیر همواره در پی تحقق و نهادینه ساختن آزادی بوده است. نهضت مشروطیت، نهضت ملی شدن صنعت نفت و به طور مشخص انقلاب اسلامی در سال 1357 همه با نفی سلطه داخلی و خارجی، با شدت و ضعف خود، به دنبال برقراری و تحقق بخشی به آزادی و استقلال بوده اند. اما چنان که ذکر شد، مفهوم و مصادیق عینی آزادی، صرف نظر از چالش‌های تئوریک، همواره در جامعه ما با ابهام مواجه بوده است. افزون بر آنچه در متن حاضر درباره این ابهام گفته شد، با توجه به موضوع و نسبت آزادی با تربیت، از منظر تیپ‌های شخصیتی نیز می‌توان این ابهام را توضیح داد. از این منظر، مبهم بودن معنای آزادی به سبب وجود و حضور انواع تیپ‌های شخصیتی و رفتاری در جامعه است. از این رو، اجماعی حول معنای منسجم و واحدی از آزادی، حداقل در عمل و نه نظر، پدید نیامده است. به طور کلی از پنج الگو یا تیپ شخصیتی و رفتاری نام برده شده است: الگوی بدنی، الگوی اجتماعی، الگوی فردی، الگوی عقلی و الگوی قلبی. آزادی و تربیت در هر کدام از این الگوها تفسیر خاصی می‌یابد و هر یک از این الگوها تلقی خاصی از آزادی در ذهن خود دارند. این الگوها به ترتیب از سطوح پایین شروع شده و تا بالاترین لایه، که والاترین و عالی ترین مرتبه است، امتداد می‌یابد. از این رو در پایین ترین سطح، الگوی بدنی و پس از آن الگوی اجتماعی قرار دارد و در اوج آن از الگوی قلبی و با نسبتی کم تر الگوی عقلی را می‌توان یاد کرد. الگوی فردی، در میانه این الگوها، دیدگاهی نسبتاً متوسط از آزادی را ارائه می‌دهند البته با تفاوت‌هایی در درجه اهمیت نسبت به سایر الگوها. به هر حال در جامعه ما آزادی همواره مبهم و نهادینه نشده باقی مانده است، زیرا تلقی از آزادی در پایین ترین سطح خود، یعنی تیپ بدنی، تداوم داشته است و متأسفانه به لایه‌های بالاتر و والاتر شخصیتی و رفتاری آزادی سوق پیدا نکرده است. از این رو ترسیم چهره آزادی، حتی در حوزه عمل و نه صرفاً نظر، همواره متفاوت و مبهم بوده است. در ایران غالباً به دلیل حضور نظام‌های استبدادی و نیز تکیه و تأکید بر تربیت تنبیهی و مستبدانه صرفاً الگوی بدنی و رفتاری مورد توجه قرار گرفته است و از دیگر انواع الگو‌های شخصیتی کم تر اثری می‌توان یافت. حتی در برخی مواقع، نخبگان نیز آزادی را در سطح الگوی رفتاری بدنی تعریف می‌کنند. می‌توان گفت از آن جا که نظام استبدادی در پایین ترین الگوی رفتاری و شخصیتی است از این رو صرفاً به این بحث و این سطح از آزادی توجه شده است و لایه‌های دیگر مورد توجه قرار نگرفته است.اگر از آزادی در اندیشه و آرای آیت الله دکتر بهشتی سخن گفته می‌شود، صرفاً از دید الگو و تیپ شخصیتی و رفتاری بدنی نباید به آزادی نگاه شود، بلکه ابعاد متعالی و والاتر آزادی را در آرای ایشان می‌توان مشاهده کرد. باید توجه داشت که اگر دیدگاه اندیشمندان مسلمان را در باب آزادی مرور می‌کنیم، آنان نگاهی نسبتاً همه جانبه و متعالی به آزادی دارند و برداشت آنان از آزادی صرفاً در دیدگاه تیپ‌های رفتاری بدنی قابل تحلیل و تفسیر نیست، بلکه آنان همه سطوح و لایه‌های آزادی را در همه انواع تیپ‌های رفتاری مورد نظر دارند و آنچه در نزد آنان متعالی است همانا آزادی از دیدگاه تیپ شخصیتی قلبی و عقلی و در مرحله دیگر فردی و اجتماعی و در پایین ترین درجه، مرحله رفتاری بدنی است. مایلم اشاره نمایم که در الگوی تربیتی صرفاً استبدادی و خودکامانه بیش از هر چیز به الگو و تیپ بدنی بها داده می‌شود. در همین الگو البته تنبیه بدنی و نیز هرج و مرج جلوه می‌کند. آنچه که به گفته بهشتی ساده ترین و البته ضعیف ترین راه حل برای پاک کردن صورت مسأله است. الگوی تربیتی خانواده و جامعه ای که دارای بنیه‌های قوی علمی و دینی است، از مرحله برداشت آزادی و تربیت در الگوی رفتاری بدنی، که در شمار ابتدایی ترین الگو است، عبور کرده و کودک و فرد را به مراحل تربیتی اجتماعی و فردی و در ادامه عقلی و قلبی هدایت می‌کند. مشکل خانواده‌ها و نظام‌هایی که از الگوی صرفاً تنبیهی و به دیگر سخن استبدادی بهره می‌گیرند این است که در همان مراحل پایین الگوی تربیتی باقی می‌مانند و افراد را به رشد درخوری نمی رسانند. از این رو درک و فهم آزادی در چنین جامعه ای مبهم باقی می‌ماند و همواره مبتنی بر الگوی رفتاری بدنی است. در چنین وضعیتی اگر کسانی از منظر الگوی رفتاری سطح بالاتری با جامعه سخن بگویند، در جامعه به سطح بدنی محدود و تفسیر می‌شود. حتی اگر جامعه از درک و فهم دیگر لایه‌ها نیز آگاه باشد، اما باز هم نتیجه مطلوب حاصل نخواهد شد؛ زیرا افراد با سایر الگوها پرورش نیافته اند. به عبارت دیگر، از آنجا که شیوه تربیتی مبتنی بر الگوی رفتاری بدنی بوده است و افراد با دیگر الگوهای تربیتی رشد نکرده اند، از این رو در عمل آمادگی برای تحقق نقش‌های مربوط به دیگر حوزه‌های رفتاری و شخصیتی وجود ندارد. خانواده و نظام سیاسی و اجتماعی مستبد و تربیت تنبهی، آدمی را برای زیستن در الگوی رفتاری بدنی آموزش می‌دهد و از این رو اگر روزنه ای باز شود و نسیم آزادی در چنین خانواده و جامعه و نظام سیاسی ای وزیدن گیرد، به هرج و مرج و تحقق خواسته‌ها و امیال درونی تعبیر و تفسیر می‌شود. که البته آن هم پس از اندکی به دلیل این که زندگی را با دشواری مواجه می‌نماید به طور طبیعی به سمت نظم خشن و استبداد منتهی می‌شود و آزادی به دلیل عدم درک درست از آن از جامعه رخت برمی بندد. درک آزادی مطلوب و متعالی که در الگوهای شخصیتی غیر بدنی یعنی اجتماعی، فردی، عقلی و قلبی مطرح است، کم تر مورد توجه واقع می‌شود و آزادی دائماً در معنا و رفتار مبهم می‌ماند و کم تر به سمت نهادینگی حرکت می‌کند. بنابراین جامعه در سطوح عینی همواره گرفتار استبداد و یا هرج و مرج است. تعادل و توازن در چنین جامعه ای دشوار حاصل می‌شود. با توجه به مباحث گذشته به نظر می‌رسد دکتر بهشتی به خوبی این مشكله را دریافته و برای حل آن و حرکت به سمت جامعه مطلوب و متعادل، الگوی تربیت آزادانه را مطرح کرده است. بنابراین لازم است خانواده‌ها، نهادهای مدنی و نهادهای آموزشی همه در راستای نهادینه کردن آزادی گام بردارند و به این مشکله و دشواره پایان دهند. البته در این میان نمی‌توان از نهاد خانواده غفلت کرد. چه بسا که بسیاری از امور در خانواده‌ها نهادینه می‌شوند، از جمله آزادی و تربیت در سطوح چندگانه رفتاری و شخصیتی. در این باره کتاب نقش آزادی در تربیت کودکان نیز بسیار آموزنده است. به باور نگارنده مطالب این اثر تمهیدی برای نهادینه ساختن آزادی در جامعه با بهره گیری از الگو و شیوه تربیتی آزادانه است. از این رو، اثری بسیار مهم و ارزشمند تلقی می‌شود. ادامه خواندن مقاله آزادي در انديشه امام خميني(ره(

نوشته مقاله آزادي در انديشه امام خميني(ره( اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله ساختار اقتصادي واجتماعي حاشيه شهرمشهد وانحرافات اجتماعي

$
0
0
 nx دارای 72 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : ساختار اقتصادی واجتماعی حاشیه شهرمشهد وانحرافات اجتماعی چکیده درکشورما جریان سریع شهرنشینی در20سال گذشته حاشیه نشینی واسکان غیررسمی رابه دنبال داشته واین پدیده درحال رشدمشکلات اجتماعی,اقتصادی,فرهنگی,امنیتی وزیست محیطی فراوانی رادراغلب کلان شهرهای ایران به وجودآورده است . مشهد پس ازتهران بزگترین کلان شهرکشوربوده و رشدسریع شهرنشینی رادرچندسال گذشته تجربه کرده است . بخش عمده این رشدبه حاشیه شهرمشهداختصاص داردکه جمعیتی معادل650هزارنفرووسعتی بیش از200کیلومترمربع راشامل می شود . شهرنشینی شتابان وادامه روندکنونی برنامه ریزی ها,جمعیت شهری بیشتریرادرآینده به سوی این منطقه شهری سوق داده ومشکلات شهری بیشتری به وجودخواهدآورد . مناطق حاشیه نشین این شهرکانون هزینه ها,کمبودها,نارضایتی ها,ناهنجاری های اجتماعی,روانی وفرهنگی ومسائل ضدامنیتی شده است وبدیهی است درآیندهای نه چندان دورودرصورت بی توجهی به آن سبب ناامن شدن شهرمشهدخواهدشد . مادراین پژوهش قصدداریم درمطالعه مقایسه ای ساختار اقتصادی واجتماعی مناطق حاشیه ومرکزشهرمشهددرگرایش جوانان به انحرافات اجتماعی رادرسال 1384موردبررسی قراردهیم . متن سازمان اجتماعی,ارتباطات میان اعضاءراتعیین می کند. ساترلندبه جای اصطلاح ناهمامنگی میان ساخت اجتماعی,نسبیٌت ساخت اجتماعی راترجیح می دهد . کلووارد واوهلین معتقدندکه هنجارهای اجتماعی دوجنبه دارند . هنجارهامرزبین عمل درست ونادرست رامعلوم می کنند. فرصت های نابرابر اساس فرضیه کلووارد واوهلین است وارتباط بین بزهکاران باسابقه ومبتدی های جوان رامهم می دانند. نظریه آنومی مرتون موقعیت فردرااساسا از لحاظ فرصت های مجاز می نگرد . کلووارد واوهلین ازنظریه مرتون تفاوت فرصت دسترسی به راههای مجازوازنظریه شاو ومک گی انتقال فرهنگی وازنظریه ارتباطات مختلف ساترلندتفاوت دسترسی به راههای غیرمجازرامی گیرند .به نظرآنهانوع بزهکاری ومیزان دسترسی ساکنان به راههای غیرمجازراساخت اجتماعی تعیین می کند وارزشهای مناطق جرم خیزضدارزشهای جامعه به هنجاراست, شاو ومک گی نظام اجتماعی این مناطق را بی سازمان می نامند . واژه های کلیدی: شهرنشینی,حاشیه نشینی,مرکزنشینی,کلان شهر,بی سازمانی اجتماعی,پیوندافتراقی,ساخت اقتصادی واجتماعی, انحرافات اجتماعی ,سرمایه اجتماعی . – مقدمه شهر نشینی بیش از پنج هزار سال قدمت دارد . تا سال 1900 از هر هشت نفر ، فقط یكی در مناطق شهری زندگی می كرد . اما در پایان قرن كنونی نیمی از جمعیت جهان شهر نشین بوده كه دو سوم از این جمعیت 3 میلیاردی در كشورهای جهان سوم زندگی می كنند (گِِیلبرت وگاگلر ، 1375 : 7 ). بررسی تحولات شهر نشین كشورها نشان می دهدكه كلان شهرهای محدودی بخش عمده ای از جمعیت مناطق شهری و امكانات توسعه اقتصادی كشور را به خود جلب و جذب نمودند و چون زیر ساخت های آماده ای وجود نداشت لذا تبعات اقتصادی – اجتماعی نا خواسته فراوانی را بر نظام اجتماعی این كشورها تحمیل كرده است . زیرا در محیط شهر سازمان اجتماعی ، نوع احساسات ، ذهنیات و نظام معیشت با جوامع پیشین تفاوت اساسی پیدا می كند( گی روشه ، 1375 : 85 – 59). كلان شهر مشهد ( دومین كلان شهر پس از تهران و بزرگترین كلان شهر مذهبی ) دو ویژگی و خصلت منحصر به فرد دارد كه در سایر كلان شهرها چنین موقعیتی وجود ندارد . اولین ویژگی ممتاز آن وجود زیارتگاه هشتمین امام شیعیان حضرت امام رضا ( ع ) می باشد ویژگی عمده دیگر شهر مشهد همجواری و نزدیك بودن مرزهای آن با كشور افغانستان می باشد و از آنجا كه عمدتاُ افاغنه در حاشیه شهر مشهد ساكن شده اند در وهله اول بیشترین تأثیر را بر ساكنین این مناطق به جا می گذارند كه جای تأمل و تعمق بیشتری دارد. ما در این تحقیق در صدد پاسخگویی به سؤالات زیر می باشیم 1- اندازه جامعه ای كه فرد در آن زندگی می كند چگونه و تا چه حدی بر شیوه زندگی ، روابط اجنماعی و شخصیت او تاثیر می گذارد ؟ 2 – روابط وساختاراجتماعی مناطق حاشیه نشین چگونه است ؟3- عوامل فردی واجتماعی موثردرگرایش به انحرافات اجتماعی جوانان درمناطق حاشیه ومرکزکدامند؟ 4- آیا بین ساخت اجتماعی – اقتصادی مناطق حاشیه نشین با گرایش به انحرافات اجتماعی و رفتاری جوانان ارتباطی وجود دارد ؟ 5 – آیا منشأ و ریشه بروز انحرافات اجتماعی از مناطق حاشیه نشین سر چشمه می گیرد ؟6- راهكارهای سازگاری هر چه بیشتر میان جمعیت حاشیه نشین و مركز چه می باشد ؟ 7- راهكارهای كاهش انحرافات اجتماعی و رفتاری جوانان در حاشیه شهر مشهد با توجه به ساخت اقتصادی – اجتماعی آن مناطق در مقایسه با متن چیست ؟باطرح سوال های فوق,ابتدالازم است به طوراجمالی به نظریه هاو نتایج تجربی حاصل ازتحقیقات پیشین درزمینه گرایش جوانان به انحرافات اجتماعی باتوجه به ساخت اقتصادی واجتماعی دردوجامعه مرکزوحاشیه پرداخته شود . مبانی وچارچوب نظری پژوهشاصحاب مكتب جامعه شناسی شهری شیكاگو یعنی پارك ، برجس و مكنزی نخستین كسانی بودند كه مواد اولیه جامعه شناسی جرایم شهری را وارد حوزه مطالعات اجتماعی كرده و اصول و روش هایی برای شناسایی , كشف و سرانجام كنترل آن پیشنهاد نموده اند . افزون بر این ها ، بررسی جرایم شهری در جامعه شناسی معاصر بیشتر كار آن دسته از جامعه شناسانی بوده كه می خواسته اند از بعد ساختاری, بنیادی یا جهانی به موضوع بپردازند . در این زمینه پژوهش های جامعه شناسی گرانسنگی در سالهای اخیر انجام شده كه در آنها مسأله آسیب شناسی رفتاری شهرنشینان بعنوان تابعی از تحولات اجتماعی و اقتصادی مورد بررسی قرار گرفته است . نظریه بی سازمانی اجتماعی بر تراكم جرایم در محیط هایی شهری تكیه دارد كه هنجارها و قواعد زندگی عمومی در آنها از استواری و نهادینگی مورد انتظار بی بهره است. معمولاً مشخصات چنین محیط های شهری به ویژه در مناطق جرم خیز پیرامون شهرهای بزرگ یا شهرهای در حال رشد مورد استفاده قرار می گیرد كه در آنها انبوه جمعیت بی شكل و ناهمگن و بی بهره از الگوهای مشروع و معتبر نظارتی آمادگی آن را می یابد كه در سایه محرومیتهای موجود و نیز وسوسه های فرهنگ پرزرق و برق شهری احیاناً به شیوه های نامشروع و خلاف در جهت دستیابی به هدف های عالی تر زندگی متوسل شود.(هارالامبوس و هولبورن ، 1990 :347) كلوآرد (1959) مفهوم ساختارفرصت رابا افزودن یك متغیر دیگر تحت عنوان «دستیابی به وسایل نامشروع» به متغیری كه مرتون تحت عنوان «دستیابی به وسایل مشروع» مطرح كرده بود،توسعه می دهد و خاطرنشان می سازد كه دستیابی به مؤلفه های یادگیری و فرصت از طریق هر قسم از وسایل چه مشروع و چه نامشروع جزیی از ساختارهای اجتماعی هستند. یكی دیگر از نظریات كلوآرد درباره انحراف عبارت است از: ((اقشارمختلف فر صت های گوناگونی برای كسب نقش های انحرافی فراهم می آورند و این كار عمدتاً از طریق دستیابی به پاره فرهنگهای انحرافی و فرصت های به دست آمده برای ایفای چنین نقشهای اجتماعی انحرافی انجام می گیرد.)) (چارلز گروثرز، 172:1379-142). – نظریه پیوند افتراقی كه به مفاهیم گوناگون ترجمه شده ، ادوین ساترلند در این نظریه بر این نكته تأكید دارد كه فرآیند یادگیری رفتار مجرمانه به وسیله دوستان فرد مجرم تعیین می شود . در پاسخ به این سؤال كه چگونه مردم ، هنجارها و ارزشها و رفتارهای انحرافی را یاد می گیرند ، ساترلند جواب داده كه در اثر معاشرتی كه با دیگران دارند . (پسر نوح با بدان بنشست / خاندان نبوتش گم شد) مهمترین نكات در رابطه با این نظریه این است كه رفتار تبهكارانه ، مانند سایر رفتارها آموختنی است.فراگیری رفتار مجرمانه مستلزم یادگیری تكنیك ها و گرایش های مناسب برای ارتكاب جرم است. طول مدت و شدت تماس هادرتعیین تاثیراین پیوندها وارتكاب جرم هم اهمیت دارد.(ستوده : 146-142). بدین سبب می توان حاشیه نشینی را مفهومی چند بعدی در نظر گرفت. در مورد میزان انطباق یا عدم انطباق جنبه های مختلف حاشیه نشینی ، گرچه می توان انتظار هماهنگی و انطباق آنها را داشت اما در مورد هر شهر خاص به نظر می رسد باید دست به مطالعه میدانی زد. چارچوب نظری این پژوهش ترکیبی ازنظریه های فوق الذکرساختارفرصت,دستیابی به فرصت های انحرافی ویادگیری اجتماعی , بی سازمانی اجتماعی و سرمایه اجتماعی می باشد . در پایان نكات عمده مطالب را در چند جمله بیان می داریم . باید دانست جامعه خود جرم زاست و جرم و كجروی ، طبیعی هر جامعه است . بدین ترتیب جامعه بدون كجروومنحرف هم نخواهیم داشت. افراد منحرف ناقض نظم اجتماعی اند و اگر جرم از حالت عادی و طبیعی بودن خارج شود حالت آسیب به خود می گیرد كه باید برای حفظ نظم و تعادل به نوعی كنترل اجتماعی پرداخت. یافته های مختلف در كلان شهرهای امریكایی كه مورد مطالعه صاحبنظران مكتب شیكاگو قرار گرفته و كاهش آسیب های اجتماعی را از مركز شهر به سمت پیرامون نشان داده در بسیاری از كلان شهرهای كشورهای آمریكای لاتین و كشورهای شرقی تایید نشده است. در كلان شهرهای این كشورها بخش فقیرتر شهر ، نزدیك به حومه ها دیده شده است. برای نمونه ، در كلان شهرهای كشورهای در حال توسعه مكان مربوط به «دار و دسته های تبهكار» عمدتاً در حاشیه های شهرها ، اجتماعات خشونت آمیز سیاسی درمراكز شهرها و اجتماعات پانكی های خیابانی در مكان خاصی از شهر استقرارداشته اند. جمعیت كلان شهرها در كشورهای در حال توسعه آمیخته ای ازگروه ها و اقوام و طبقات اجتماعی متعددی است كه با یكدیگر هماهنگی ندارند. این ناهمگونی ساختارهای خشك اجتماعی را می شكنند و موجب ایجاد تحرك ، بی ثباتی ، ناامنی و بروز آسیب ها و كجروی های اجتماعی نظیر قانون شكنی ، بزهكاری جوانان و انواع رفتارهای جمعی می شوند (توسلی ، 1374 :18). در پژوهش حاضر مانند هر تحقیقی دیگر كه طالب وفاداری به اصول روش شناختی است ، مرور منابع مرتبط از اهمیتی وافر برخوردار خواهد بود. زیرا با بررسی آثار دیگران و پی بردن به نكات قوت و ضعف تحقیقات انجام شده و همچنین با درنظر گرفتن مفاهیم ، نظرات و روشهای بكار رفته و تكنیكهای جمع اوری اطلاعات در تحقیقات مورد نظر می توان تجاربی ارزنده بدست آورد. جستجوی مطالعات انجام شده نشان داد كه تحقیقی با عنوان پژوهش حاضر نه تنها در استان بلكه در سطح كشور نیز انجام نشده است. اما تحقیقات دیگری كه تا حد زیادی با موضوع پژوهش انحرافات اجتماعی و حاشیه نشینی ارتباط داشتند به شرحی است كه در این قسمت می آید.– آلونك نشینی در تهران (شهرنشینی شتابان و ناهمگون) : این پژوهش توسط «دكتر پرویز پیران» عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبائی و در سال 1366 انجام گرفت.در این پژوهش ، چارچوب عملیاتی دارای 2 مرحله است :الف- جامعه آماری تحقیق : اجتماع های آلونك نشین ساكن مناطق 2،4،8،10،15،16 و 20 شهرداری تهران با تخمین حدود 8 هزار خانوار ، ساكن بیش از 5 هزار آلونك. ب- مراحل عملیات پژوهش : مراحل عملیاتی تحقیق از سه مرحله كلی تشكیل می گردد :1- منابع مربوط به موضوع جمع آوری و از نظر مفاهیم اساسی ، تاریخچه شكل گیری اجتماع ، شیوه بررسی ، نوع نمونه گیری و نظایر آن تحلیل محتوا می شود .2- در این مرحله ، تحقیق زمینه سنجی هم بر اساس تك نگاری هر منطقه آلونك نشین و هم بر اساس پیمایش آماری یك دهم خانوارهای ساكن اجتماع از طریق مصاحبه حضوری و تكمیل پرسش نامه ها ، اطلاعات زمینه ای جمع آوری و استخراج می شود . 3- در مرحله سوم با بهره گیری از اطلاعات بدست آمده از مرور منابع و هم از تحقیقات زمینه سنجی چاچوبی جدید تدوین ، و پژوهش اصلی برای كل پیمایش تحلیلی آغاز می شود. بطور كلی ، با توجه به تك نگاری اجتماع های آلونك نشین ، فرضیه اساسی پژوهش در سطح كلان تأیید می گردد. بدین معنا كه با شروع توسعه برون زا و تحمیلی كشور از طریق سرمایه گذاری های روبنایی حاصل از درآمد نفت ، قطب های توسعه برون زا در مراكز استان ها و به ویژه در مركز اداری كشور ، شكل می گیرد به نحوی كه بخش اعظم امكانات به قطب های یادشده سرازیر می گردد. با تمركز امكانات و درآمد و شغل در نقاط محدود ، آرایش فضایی جامعه به هم خورده و تمركز فضایی در قطب های یادشده حاصل می آید. بهمراه تمركز فضایی ، نرخ مبادله بین شهر و روستا و شهرهای كوچك و مراكز توسعه برون زا به زیان روستا و شهرهای كوچك تغییر می كند و واردات ، جانشین تولیدات روستایی و بطور كلی داخلی می شود . نتیجتاً روستا به زائده ای بر ساختار جامعه بدل می شود و علت وجودی خود را از دست می دهد(پیران،1366: 57). – اسكان غیررسمی در كلان شهر مشهد «نمونه موردی ، ده متری كمربندی ساختمان». این مطالعه در سال 1380 توسط «دكتر حسین حاتمی نژاد» در مشهد انجام گرفته است : در این مطالعه آورده شده است كه ساكنان منطقه مذكور خود به تنهایی حدود 30 درصد كل اسكان غیررسمی مشهد را شامل می شود. جالب توجه آن است كه در نظام سكونتگاهی خراسان ، شهر سبزوار كه دومین رتبه جمعیتی استان را داراست ، كمتر از این «شهر غیررسمی» جمعیت دارد … در این مطالعه پس از بررسی اوضاع اقتصادی – اجتماعی و كالبدی محله موردنظر بر اساس اطلاعات مندرج در بیش از 800 پرسشنامه ، استدلال شده است كه حاشیه نشینی مترادف با زندگی نابهنجار و جرم خیز نیست و حاشیه نشینان این منطقه بیشتر از آنكه زندگی انگلی وابسته به شهر مشهد را داشته باشند, ضمن مشاركت در تأمین اقتصاد كلان شهر مشهد ، بدون تحمیل هیچ گونه بار مالی بر دوش دولت ، دارای خوداشتغالی و استقلال اقتصادی نسبی بوده و در بسیاری موارد مازاد تولید خود را در اختیار ساكنان رسمی شهر قرار می دهند . بنابراین با توجه به معیارهای عدالت اجتماعی یعنی نیاز ، استحقاق و منفعت رسانی به عموم ، بایستی در برنامه ریزی هایی توسعه شهری دراولویت قرارگیرندواوضاع اقتصادی – اجتماعی و كالبدی آنها ساماندهی شود. – ساترلند در مطالعات خود محیط های آلوده و جرم خیز را عامل رشد خرده فرهنگ های مختلف می داند . جان میز رابطه خرده فرهنگ لیورپول را به طور وسیع شرح داد .وی مدعی است اولین كسی كه اصطلاح خرده فرهنگ متخلف را در سال 1958 به كار برده است اسپنلی نیز اولین كسی است كه زندگی پست را توصیف كرده است .هاریت ویلسون با تحقیق از 52 خانواده در شهر ونیز راجع به بزهكاری اطفال به سبك برت ، بگت و مانهایم ، اثر خود را درباره روابط بین عواملی مانند بیكاری ، طبقه اجتماعی و تبهكاری انتشار داد. (مساواتی آذر ، 1374 : 24). در تحقیقات پارسونز و نظریه «فرهنگ ویژه جوانان» این دیدگاه مطرح شده است كه فرهنگ جوانان با نقش مردان كه هسته مركزی فرهنگ بزرگسالان را در جامعه تشكیل می دهد ، در تعارض آشكار است. زیرا جوانان به جای تأكید بر انجام كار مفید و به جای تطبیق با نظام ارزشی متداول ، برعكس بر ارزش های ضدمعروف اصرار بیشتری می ورزند و در مقابل به بهره گیری از لذات و بی توجهی به مسئولیت ارج بیشتری می نهند (پارسونز ، 1951 : 85). تحقیق دیگری كه كوهن با یانگ انجام داده در زمینه جرم ، مسائل اجتماعی ، دستكاری خبر و وسایل ارتباط جمعی به رابطه بین خرده فرهنگ های خاص با وسایل ارتباط جمعی پرداخته است. كوهن و یانگ در این مطالعه به تأثیرات این وسایل در اشاعه رفتارهای خاص در جوانان پرداخته اند. (هیبدیگ ، 1998 : 178). تئوری بی سازمانی اجتماعی شاو و مک کی (1942) و اخیرا کار انجام شده به وسیله بورسیک (1988 و 1986) ، سمپسن (1985 ، 1986 و 1987) و دیگران بر روی سازگاری گروهی نسبت به فرآیندهای اجتماعی ،از قبیل شهرنشینی وتغییر الگوهای رشد اقتصادی ، بیشتر از بزهکاری فردی تاکید می نمایند (رز و کیلر ، 1998 : 2) .بر طبق تئوری بی سازمانی اجتماعی ، سرمایه اجتماعی پایه و اساس کنترل اجتماعی است ، به خاطر این که آن نیروی جمعی بیرونی را برای تحمیل نظم به وجود می آورد . آن چیزی است که گروه ها را نسبت به تحمیل هنجارها و در نتیجه نسبت به افزایش سطوح کنترل غیر رسمی شان توانا می سازد . بنابراین ، اجتماعات سازمان نیافته تا حدودی گرفتار جرم و شرایط منفی دیگر می باشند ، به خاطر این که آنها قادر به انباشت سرمایه اجتماعی لازم نیستند (رز و کیلر ، 1998 : 8) . 1-8- فرضیه های تحقیق فرضیه کلی :به نظر می رسد ساختار اجتماعی و اقتصادی حاشیه نشینی زمینه گرایش به انحرافات اجتماعی راافزایش می دهد.فرضیه های جزئی :1- هرچه دسترسی به فرصتهای انحرافی اقتصادی واجتماعی ویادگیری رفتارهای مجرمانه درجامعه حاشیه بیشتر, گرایش به انحرافات اجتماعی جوانان بیشتر. – زمانی که در جامعه شرایطی به وجود آید که در آن جوانان فرصت های ناچیزی برای دسترسی به ساختارهای اجتماعی و فرهنگی وا براز وجود داشته باشند ، خرده فرهنگ های انحرافی شدیدتر خود را نشان می دهد و چون تمام اعضای جامعه از دسترسی به فرصت های لازم برای کسب موفقیت برخوردار نیستند به گروههای معینی درداخل ساختاراجتماعی فشار بیشتری برای انحراف وارد می آید. 2- هرچه سرمایه اجتماعی درجامعه (حاشیه / مرکز)بیشتر,گرایش جوانان به انحرافات اجتماعی کمتر.کلمن سازمان اجتماعی را پدید آورنده سرمایه اجتماعی در نظر می گیرد ، ولی معتقد است که سرمایه اجتماعی با کارکردش تعریف می شود . به زعم وی سرمایه اجتماعی شیئی واحدی نیست بلکه انواع چیزهای گوناگونی است که دو ویژگی مشترک دارند : هم آنها جنبه ای از ساخت اجتماعی هستند و کنش های معین افراد را در درون ساختار تسهیل می کنند . سرمایه اجتماعی مانند شکل های دیگر سرمایه مولد است ودستیابی به هدف های معین رادر نبودآن دست یافتنی نخواهد بود, امکان پذیرمی سازد (کلمن ، 1377 : 464) . 3- هرچه بی سازمانی اجتماعی درجامعه حاشیه بیشتر, گرایش به انحرافات اجتماعی جوانان بیشتر.– جابه جایی زیاد جمعیت،فقر،عدم مالکیت ثبات درسکونت وتحرک دائمی ،ضعف همبستگی و کنترل اجتماعی از شکل گرفتن جامعه ای با ثبات جلوگیری می کند وبی سازمانی اجتماعی منتهی می شود. روش تولیداطلاعات1- جامعه آماری جمعیت این تحقیق عبارت از جوانان دختر و پسر(دامنه سنی 18- 29 سال) مناطق حاشیه نشین و مرکز نشین شهرستان مشهد در سال 1384 می باشد .تعداد جمعیت مناطق حاشیه نشین بر اساس ارزیابی جمعیت از 12 زاغه درون و حاشیه شهر مشهد 500/688 نفر جمعیت برآورد گردیده است که 99128 نفر از این تعداد جوانانی هستند که در دامنه سنی مورد نظرجامعه آماری این پژوهش را تشکیل می دهند.(طرح ساماندهی حاشیه شهر ، 1384 : 2).سایر جمعیت شهرستان مشهد در 12 منطقه شهرداری 800/433/2 نفر می باشد که از این تعداد 000/240 نفر از جوانان مشمول طرح تحقیق می گردند . 2- نمونه و نمونه گیری و روش برآورد حجم نمونه انتخاب نمونه های تحقیق مبتنی بر روش های نمونه گیری احتمالی بوده است . شیوه نمونه گیری به کار گرفته شده در تحقیق ، نمونه گیری تصادفی سیستماتیک چند مرحله ای خوشه ای می باشد . اطلاعات مربوط به نقشه کل مناطق 12 گانه شهرداری مشهد و محور های حاشیه نشین مورد بررسی قرار گرفته است . ابتدا هر منطقه به عنوان یک خوشه و در اولین مرحله و در هر خوشه تعداد خیابان بلوک ها ، کوچه ها و محله ها برآورد گردیده و بر اساس نمونه گیری تصادفی متناسب با جمعیت ، حجم نمونه از هر خوشه تعدادی خیابان انتخاب شده و در مرحله دوم به شیوه نمونه گیری تصادفی تعدادی از محله ها در چار چوب نمونه قرار گرفته اند . و سپس در مرحله سوم به شیوه نمونه گیری تصادفی منظٌم در محله مورد نظر خانه ها و اماکنی که در طرح قرار گرفتند ، اطاعات لازم از جوانان دختر یا پسر مشمول طرح ، بدست آمد . دقیقا مشابه با طرح فوق در محورها و شهرک های 12 گانه حاشیه شهر نیز چنین مراحلی طی گردید و اطلاعات لازم از جوانان مشمول طرح( دختر یا پسر) متناسب با جمعیت ، حجم نمونه (350 نفرجوانان مرکزو350نفرجوانان حاشیه) بر اساس فرمول شارپ و کوکران تعیین گردید . در این تحقیق با توجه به فرضیه ها ، به دنبال بررسی ساخت اقتصادی ، اجتماعی در گرایش به انحرافات اجتماعی و رفتاری جوانان هستیم . متغیر وابسته گرایش به انحرافات اجتماعی و رفتاری و متغیر مستقل ساخت اقتتصادی ، اجتماعی می باشد . لذا سعی شده تا با تنظیم پرسشنامه ای در قالب طیف لیکرت به مقیاس میانگین شاخص های متغیر وابسته و معنادار بودن تفاوت بین آنها در گروه جوانان حاشیه نشین و جوانان مرکز نشین شهر مشهد پرداخته شود . گویه های پرسشنامه بر گرفته از مبانی نظری و مشاهده مشارکتی در حوزه تحقیق ، در قالب 14 شاخص ، معرف اجزای ساخت اقتصادی ، اجتماعی است .در کل سعی بر این بوده تا با توجه به متغیرها در دو گروه جوانان حاشیه نشین و مرکز نشین به گونه ای مقایسه ای و با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی به بررسی فرضیه مورد نظر (ساخت اقتصادی ، اجتماعی در گرایش به انحرافات اجتماعی و رفتاری جوانان) بپردازیم . – تحلیل یافته ها– شاخص سرمایه اجتماعیبرای اطمینان از معناداری تفاوتهای مشاهده شده در زمینه سرمایه اجتماعی در دو منطقه از آزمون برابری میانگینها استفاده شد. نتایج این آزمون نشان می دهد كه تفاوت مشاهده شده در بین دو گروه به لحاظ آماری معنادار نیست( 0362= sig و 0911 = t). ادامه خواندن مقاله ساختار اقتصادي واجتماعي حاشيه شهرمشهد وانحرافات اجتماعي

نوشته مقاله ساختار اقتصادي واجتماعي حاشيه شهرمشهد وانحرافات اجتماعي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله آل بويه در فارس

$
0
0
 nx دارای 21 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : آل بویه در فارس مقدمهعیلامی‌ها یا ایلامیان یکی از اقوام سرزمین ایران بودند که از 3200 سال پیش از میلاد تا 640 پیش از میلاد، بر بخش بزرگی از مناطق جنوب غربی فلات ایران فرمانروایی می‌کردند.(تاریخ مکتوب موجود از 3200 پیش از میلاد است. تمدن عیلام یکی از قدیمی‌ترین و نخستین تمدن‌های جهان است. بر اساس بخش‌بندی جغرافیایی امروز، عیلام باستان سرزمین‌های خوزستان، فارس، ایلام و بخش‌هایی از استان‌های بوشهر، استان کرمان، لرستان و کردستان را شامل می‌شد.آل بویه یا بوییان، (320-447 ق / 932-1055 م) از دودمان‌های ایرانی پس از اسلام است که در بخش مرکزی و غربی ایران و عراق فرمانروایی می‌کردند. گستره ی فرمانروایی آل بویهدر غرب و مرکز ایران دو سلسله دیلمی به نام آل زیار ( 320 ه.ق. ) و آل بویه که هر دو از مناطق شمال برخاسته‌اند نواحی مرکزی و غربی ایران و فارس را از تصرف خلفا آزاد کردند. دیلمی نام قوم و گویشی در منطقه کوهستانی گیلان بود به نام دیلمستان. دیلمیان سخت نیرو گرفتند و مدت 127 سال حکومت راندند و چون خلفا در برابر آن‌ها چاره‌ای جز تسلیم ندیدند حکومت بغداد را به آنها واگذاشتند و خود بعنوان خلیفگی و احترامات ظاهری قناعت کردند. این سلسله در سال 447 ه. ق. بدست سلجوقیان و در نتیجه اختلاف دائمی که با آل زیار و دیگر امیران محلی ایرانی داشتند، منقرض شد. تقسیم ممالک آل بویهاز سه پسر بویه چنانچه ذکر کردیم عماد الدوله در سال 338 مرد و جانشین بعضد الدوله پسر رکن الدوله برادر زاده او رسید . معز الدوله هم در سال 356 وفات یافت و پسرش عز الدوله بختیار مقام او را گرفت تنها رکن الدوله برادر میانه باشد تا سال 366 حیات داشت و او به شرحی که در فصل پیش گذشت تا محرم سنه 357 که سال مرگ و وشمگیر زیاری است با او و سپهسالار اردوی خراسان از جانب امیر نوح یعنی ابوالحسن محمد بن ابراهیم سیمجور کشمکش سخت داشت . چون وشمگیر غفلتهً از میان رفت ابوالحسن سیمجوری از جنگ با رکن الدوله احتراز جست لیکن حال خصومت بین رکن الدوله و امیر نوح سامانی تا تاریخ 361 باقی بود. در این تاریخ ابوالحسن سیمجوری امیر نوح را به صلح با رکن الدوله وا داشت و قرار شد که امیر دیلمی و پسرش عضد الدوله هر سال 150000 دینار به سامانیان بپردازند تا ایشان متعرض ری و کرمان که در تصوف آل بویه درآمده بود نشوند و نوح دختر عضد الدوله را هم به عقد ازدواج خود درآورد و این قرار تا سال 366 که سال فوت رکن الدوله و بهستون است از جانب طرفین محترم و مرعی بود .آخرین واقعه عنده دوره امارت 44 ساله رکن الدوله لشگر کشی اوست.حسنویه پسر حسین از روسای قبایل کرد بود که در حدود سال 348 در کردستان قدرتی به هم زده بود و به حدود دینور و همدان و نهاوند نیز دست اندازی نموده و از حال گرفتاری رکن الدوله در کشمکش های او با وشمگیر و سپهسالاران اردوی خراسان استفاده کرد بود و چون غالباً سپاهیانی به یاری رکن الدوله می فرستاد امیر دیلمی هم زیاد معترض نمی شد. در سال 359 رکن الدوله به علت شکایاتی که از تعدیات حسنویه به او رسیده بود وزیر نامی خویش ابوالفضل محمد بن حسین یعنی ابن المعید منشی بلیغ مشهور را با لشکری به دفع حسنویه فرستاد و ابن المعید در این سفر با پسر خود ابولفتح علی همراه بود.ابن المعید در رسیدن بهمدان به علت نقرس مرد و پسرش ابولفتح جای او را گرفت. حسنویه از ترس طلب صلح کرد و ابوالفتح با گرفتن مالی از او بری خدمت رکن الدوله برگشت و با لقب ذوالکفایتین به وزارت برقرار شد در صورتی که سن او از بیست و دو متجاو نبود. در اواخر سال 365 رکن الدوله که عنرش نزدیک به هفتاد رسیده بود مریض شد و از آنجا با اصرار ابوالفتح ذوالکفایتین با صفهان حرکت کرد تا پسر ارشد خود عضد الدوله را ملاقات کند و او را رسماً به جانشینی خود معرفی نماید چه رکن الدوله از مدتی پیش از عضد الدوله راضی و خشنود نبود و به علت لشکر کشی او به بغداد و نزاع با عضد الدوله بختیار چنانکه بیاید با او صفایی نداشت. عضد الدوله با ابوالفتح وزیر متوسل شد تا وسیله ملاقاتی بین پسر و پدر فراهم کند و رکن الدوله را نسبت به او سر رضا بیاورد تا مبادا در نتیجه این خشم پسر بزرگتر را از ولیعهدی محروم سازد. ابوالفتح این امر را به خوشی فیصله داد و در اصفهان در ضیافتی بزرگ رکن الدوله و سه پسر او و سران سپاهی دیلم را جمع آورد و رکن الدوله در این مجلس رسماً ابو شجاع پناه خسرو عضد الدوله را ولیعهد و وارث ملک خویش معرفی نمود و همدان و ری و قزوین و نواحی مجاور آنها را به پسر دیگر ابولحسن علی فخر الدوله و اصفهان را به پسر دوم ابو منصور بویه موید الدوله وا گذاشت و به این دو فرزند وصیت نمود که از فرمان عضد الدوله برادر بزرگتر سر نپیچند و اتفاق و اتحادی را که مابین پدر ایشان و برادرانش همواره برقرار و مایه ترقی و سرافرازی ایشان بوده از دست ندهند . رکن الدوله سپس از اصفهان به ری برگشت و در محرم 366 در آنجا جان سپرد. اگر چه رکن الدوله پسران خویش را بیگانگی توصیه می کرد و در حقیقت تمام ممالک آل بویه را تحت امر عضد الدوله گذاشته بود لیکن پس از مرگ او به علت اختلافاتی که از طرف بین پسران او روی کرد و از طرفی دیگر در نتیجه کشمکش بین عضد الدوله و پسر عمش عز الدوله که قبل از فوت رکن الدوله شروع شده بود رشته پیوستگی ممالک دیالمه از هم گسیخت و متصرفات پسران بویه به قسمت عمده منقسم شد و همین تقسیم مقدمه بروز یک سلسله جنگهای داخلی بین فرزندان رکن الدوله و معز الدوله و اولاد ایشان گردید که جز ضعف و خانمان براندازی نتیجه دیگری ندارد و اسباب انقراض ایشان را به سرعت مهیا ساخت. آل بویه بعد از معز الدوله و رکن الدوله در حقیقت به سه شعبه تقسیم می شوند که به قرار زیر است:1- دیالمه فارس: یعنی عضد الدوله قائم مقام عماد الدوله و جانشین او2- دیالمه عراق و خوزستان و کرمان یعنی عز الدوله بختیار پسر و وارث معز الدوله و جانشینان او3- دیالمه ری و همدان و اصفهان یعنی موید الدوله و جانشینان او . دیلمان فارساولین امیر دیلمی فارس در حقیقت عماد الدوله ابوالحسن علی است که تفصیل استیلای او را بر سرزمین در حدود 320 و دوره امارت هجده ساله اش را سابقاً مذکور داشته ایم. چون عماد الدوله که در ایام حیات امیر الامراء دیالمه بود و بر دو برادر دیگر ریاست داشت از فرزند ذکور محروم بود پسر بزرگتر برادر عضد الدوله بن رکن الد.له را به فارس خواست و ولایت عهد خود ا به او واگذاشت. عضد الدوله که پس از مرگ عم در 338 امیر فارس و سواحل و بنادر شد و تحت ریاست پدر خود رکن الدوله و اطاعت عم خویش معز الدوله بر کرسی آن ولایت مستقر گردید.448-338 ق / 1055-949 م حکومتی را که عضدالدوله دیلمی پسر رکن الدوله – ابو علی حسن بویه – در فارس بنیاد گذاشت به دیلمیان فارس مشهور گشت و تا یک سده بر این منطقه وی و اخلافش حکمروایی داشتند. علی بن بویه دیلمی ملقب به عمادالدوله . اولین از سلاطین دیلمی فارس (320 – 338 ه’ . ق.). وی به همراه دو برادر کهتر خویش رکن الدوله حسن و معزالدوله احمد در اوان قیام داعیان علوی در گیلان و طبرستان بر کارداران امرای سامانی ، در عداد یاران ماکان بن کاکی سردار دیلمی ، درآمد. و پس از پریشانی احوال ماکان کاکی ، این سه برادر به خدمت مرداویج بن زیار پیوستند و مرداویج مقدم آنان را گرامی داشت و هر کدام را مامور قسمتی از عراق عجم کرد. از آن جمله علی (عمادالدوله ) را نامزد کرج کرد. وی در کرج (کره رود، کرج ابودلف ) با مردم و عمال مرداویج با مهربانی و مدارا رفتار کرد. سپس به فتح قلاع اطراف کرج پرداخت و به زودی در آن نواحی صاحب قدرت گردید. و در سال 321 ه’ . ق. اصفهان را که در آن هنگام مظفربن یاقوت بر آن حکومت می‌کرد تسخیر کرد و چند ماهی بیش در آنجا نبود که مرداویج به سبب نگرانی خاطری که از عمادالدوله داشت ، برادر خویش وشمگیر را با سپاهی انبوه برای دفع عمادالدوله بدانجا گسیل داشت . علی بن بویه نیزبدون جنگ و ستیز اصفهان را تخلیه کرد، و به ارجان ، که ابوبکربن یاقوت بر آن حکومت می‌کرد، رفت و در ماه ذی حجه سال 321 ه’ . ق. آنجا را تسخیر کرد. و به تدریج تا اواخر این سال سایر نواحی فارس را مسخر ساخت وسرانجام پس از جنگ سختی که با یاقوت حاکم شیراز کردآنجا را نیز تحت نفوذ خویش درآورد. در این اوان مردوایج دست به تهیه سپاهی عظیم جهت راندن عمادالدوله از شیراز زد، ولی اجل مهلتش نداد و در سال 323 به دست جمعی از غلامان ترک خود به قتل رسید و به این ترتیب عمادالدوله از شر دشمنی قوی پنجه رهایی یافت . عمادالدوله در سال 322 برادر خویش رکن الدوله حسن را مامورفتح کرمان کرد و او بدون هیچگونه مقاومت از طرف اهالی ، کرمان را تصرف کرد و بدین ترتیب دربار خلافت ، کلیه متصرفات خود را در ایران از دست بداد. عمادالدوله در سال 329 ه’ . ق. در حین قلع و قمع شورشیان و مخالفان خویش ، تا طبرستان پیش رفت ، و در سال 331، برادرش احمد، خوزستان را نیز جزء متصرفات آل بویه درآورد. عمادالدوله در سال 337 سخت مریض شد و کارها را به برادرزاده خویش عضدالدوله واگذاشت و خود در سال 338 درگذشت . عمادالدوله در تمام مدت امارت خود با مردم مهربانی کرد و بساط عدل و انصاف را در سراسر قلمرو خویش گستراند. با مرگ عضدالدوله دیلمی در شوال 372 ق / مارس 983 م، بزرگان قوم اعلام وفات او را برای سه ماه به تعویق انداختند و پس از به خاک سپاری جنازه عضدالدوله در نجف، پسرش ابوکالیجار در بغداد به امارت نشست. خلیفه هم او را صمصام الدوله لقب داد «محرم 373 ق / ژوئن 983 م». با امارت صمصام الدوله، اختلاف وی با برادر دیگرش ابوالفوارس شیر دل که فارس را تصرف کرده بود بالا گرفت. نزاع این دو برادر طولانی شد و بعد از حوادث بسیار شرف الدوله غلبه یافت و صمصام الدوله را به زندان انداخت. «رمضان 376 ق / ژانویه 987 م» و دستور داد تا وی را نابینا کنند. با مرگ شرف الدوله «379 ق / 989 م» برادرش ابونصر ملقب به بهاءالدوله به جای او نشست. بهاء الدوله از همان اوان امارت مواجه با مخالفت برادر بزرگترش صمصام الدوله شد. با این حال، علی رغم نابینایی، در فارس به طلب قدرت برخاسته بود و طالب سهم خود از قلمرو پدر بود. سرانجام پس از جنگهای پی در پی، بصره و اهواز به همراه فارس به دست صمصام الدوله افتاد و بغداد و نواحی دیگر برای بهاء الدوله ماند. اما فرمانروایی صمصام پس از مصالحه با بهاء الدوله دیری نپایید و خشونت رفتار او با ترکان فارس و بی تدبیریهایی که در حفظ اتحاد دیالمه آن سرزمین کرد موجب تزلزل قدرتش شد. سرانجام به وسیله پسران عزالدوله بختیار، که از زندان عضدالدوله پس از سالها رهای یافته بودند، به قتل رسید «ذی الحجه 388 ق / دسامبر 998 م» و بهاء الدوله از تهدید و مخالفت او نجات پیدا کرد پادشاهان آل بویه در فارس عمادالدوله علی پسر بویهعضدالدوله ابوشجاع فنا خسرو پسر رکن الدوله حسن پسر بویه شرف الدوله ابوالفوارس شیرزیل پسر عضدالدوله ابوشجاع فنا خسرو صمصام الدوله ابوکالیجار مرزبان پسر عضدالدوله ابوشجاع فنا خسرو بهاالدوله ابونصر پسر عضدالدوله ابو شجاع فنا خسرو سلطان الدوله ابو شجاع پسربهاالدوله ابونصر ابوکالیجار مرزبان پسر سلطان الدوله عمادالدوله علی بن بویه دیلمی ملقب به “عمادالدوله علی” بنیانگذار سلسله آل بویه (بوییان) است. در سالهای ضعف و انحطاط خلافت عباسی که امرای ترک و کرد و گیل و دیلم خلیفه را هم در تختگاه وی دست نشانده قدرت و غلبه خویش ساخته بودند، با آن که در ایران اندیشه ایجاد یک قدرت پایدار همراه با احیاء مرده ریگ باستانی در خاطر بسیاری از داعیه داران عصر، از گیل و دیلم و طبری شکفته بود، تحقق این رویاء آن هم در یک مدت کوتاه، تا حدی فقط برای آل بویه ممکن شد که آن نیز به سبب اختلافات خانگی، تقید به تقلید از دعوت زیدیان، و برخورد با انقلابات خراسان خیلی زود مثل یک رویای صبحگاهی پایان یافت، مع هذا بنیانگذار سلسله آل بویه (بوییان)، علی بن بویه دیلمی ملقب به عمادالدوله و برادر زاده‏اش فنا خسرو بن حسن معروف به عضدالدوله، با وجود محدود بودن امارت خویش و با آن که در زمان آنها فرصتی هم برای احیای فرهنگ باستانی در قلمروشان پیدا نشد، باز استعداد خود را برای بازسازی وحدت از دست رفته قرنهای دور نشان دادند. هر چند دولت آنها به رغم انتسابی که بر وفق رسم عصر به یک پادشاه باستانی مثل بهرام گور هم موفق به ایجاد تعادل پایدار عصر از یاد رفته بهرام در قلمرو یزدگرد نشد، باری طی چندین دهه فرمانروایی آنها، قدرت اخلاف سعد بن ابی وقاص و مروان و معتصم، نقش فعالی را که پیش از آن در سرنوشت مردم ایران داشت به نقش انفعالی مبدل ساخت و بدینگونه عناصر تازه‏یی از طوایف و اقوام مردم ایران بار دیگر آنچه را ایران طی سالها به اعراب و ترکان اهل سنت واگذاشته بودند، این بار همراه آیین شیعه، دیگر بار، و گرچه برای مدتی کوتاه، به دست آوردند. دولت شیعی آل‌بویه در بخش مهمی از سرزمین ایران حضور داشت. عضد الدولهاول واقعه عمده امارت عضد الدوله لشگر کشی اوست به عمان در سال 355 بیاری عم خود که معز الدوله که سال قبل آن بدون جنگ عمان را تحت خود بیعت خود آورده بود لیکن چون قسمتی از مردم آن ناحیه بر عامل معز الدوله شوریده و او را از آنجا رانده بودند معز الدوله در سال بعد وزیر خود را از بصره با لشگری به عمان روانه کرد و او در بندر سیراف ( طاهری حالیه) سپاهیانی را که عضد الدوله فرستاده بود با خود برداشته به عمان رفت و شورش آنجا را خوابانده دوباره آن قسمت را مطیع آل بویه نمود و عمان تا سال 356 از معز الدوله تبعیت می کرد. در این سال که تاریخ فوت معز الدوله است وزیر او از ترس آنکه مبادا عز الدوله جانشین معز الدوله وزارت خود را به دیگری واگذارد عمان را به تصرف عمال عضد الدوله داده به بغداد برگشت و عمان از این زمان در حوزه متصرفات عضد الدوله و دیالمه فارس و کرمان درآمد و عضد الدوله در 363 بار دیگر بر اثر شورشی که در آنجا بروز کزده بود لشگر کشی دیگری به آن ناحیه نموده و مجدداً آن سرزمین را مطیع خود ساخت. عضد الدوله در سال 357 کرمان را که عمش معز الدوله فتح کرده بود ولی ابوعلی محمد بن الیاس و فرزندانش هنوز در آنجا تسلط داشتند و مدعی بر برگرداندن حکومت آنجا به خود بودند بکلی مسخر ساخت و خاندان آل الیاس را به کلی از آن دیار برانداخت و نایبی از دیالمه بنام گورگیر بن جستان از جانب خود بر آنجا گماشت و گورگیر هورموز و مکران را هم مسخر ساخته و دامنه ممالک عضد الدوله را تا حدود سند وسعت بخشید. عضد الدوله به تفصیلی که در احوال عضد الدوله خواهیم گفت در سال 364 بر عراق عرب و بغداد استیلا یافت و عز الدوله را گرفت . چون این خبر به رکن الدوله رسید از شدت خشم و تاسف خود را از تخت به زیر انداخت و چند روز از خوردن و آشامیدن بازماند و سخت مریض شد و بر عضد الدوله لعن و نفرین فرستاد و تصمیم گرفت که به یاری عز الدوله به عراق بیاید و عضد الدوله را از آنجا براند . عضد الدوله در وحشت افتاد مخصوصاً که در اثر تغییر حال پدرش اکثر مردم از او برگشتند و قسمتی از ولایات سر از اطاعت او بیرون بردند . عضد الدوله چنانکه پیش هم گفتیم به وزیر پدرش ابوالفتح ذوالکفایتین توسل جست و توسط او به پدرش پیشنهاد رهایی کرد و این پیشنهادها که جنبه تهدید و تطمیع نسبت به رکن الدوله را داشت بیشتر او را بر آشفت و عاقبت عضد الدوله چاره ای ندید جز آنکه عز الدوله را رها کند و به فارس برگردد و عز الدوله دوباره به مقام اول خود برگشت. رکن الدوله هم چنانکه سابقاً دیدیم به تدبیر ابوالفتح وزیر بر عضد الدوله بخشود و او را قبل از مرگ ولیعهد و جانشین خود قرار داد و عضد الدوله از تاریخ 366 امیر الامراء کل دیالمه گردید. دولت آل بویه در عهد عضدالدوله که اوج دوران شکفتگی آن بود از دریای خزر تا بحر عمان و از دشت کرمان تا ماوراء فرات را شامل می‏شد و هر چند از این جمله، ولایات طبرستان و جبال تنها مع الواسطه در حیطه تصرف وی بود در تمام این قلمرو وسیع، نظارت و مراقبت دقیق این امیرالامراء بزرگ آل بویه به طرز شگفت آوری محسوس و مرئی به نظر می‏رسید و در خارج از قلمرو وی نیز، هم در سیستان و هم حتی در سند به نام وی خطبه خوانده می‏شد. امیر یمن برای وی هدیه می‏فرستاد و امیر حلب گه گاه خود را به اظهار طاعت نسبت به وی موظف می‏دید. العزیز بالله خلیفه فاطمی مصر برای مقابله با تهدید بیزانس از وی درخواست کمک می‏کرد و وی با امپراتور بیزانس و سرداران آن دیار برای واگذاری قلعه‏های سرحدی و مبادله اسیران و گروگانها روابط سیاسی داشت. ابوکالیجار مرزبان با مرگ عضدالدوله دیلمی در شوال 372 ق / مارس 983 م، بزرگان قوم اعلام وفات او را برای سه ماه به تعویق انداختند و پس از به خاک سپاری جنازه عضدالدوله در نجف، پسرش ابوکالیجار در بغداد به امارت نشست. خلیفه هم او را صمصام الدوله لقب داد «محرم 373 ق / ژوئن 983 م». با امارت صمصام الدوله، اختلاف وی با برادر دیگرش ابوالفوارس شیر دل که فارس را تصرف کرده بود بالا گرفت. نزاع این دو برادر طولانی شد و بعد از حوادث بسیار شرف الدوله غلبه یافت و صمصام الدوله را به زندان انداخت. «رمضان 376 ق / ژانویه 987 م» و دستور داد تا وی را نابینا کنند. با مرگ شرف الدوله «379 ق / 989 م» برادرش ابونصر ملقب به بهاءالدوله به جای او نشست. بهاء الدوله از همان اوان امارت مواجه با مخالفت برادر بزرگترش صمصام الدوله شد. با این حال، علی رغم نابینایی، در فارس به طلب قدرت برخاسته بود و طالب سهم خود از قلمرو پدر بود. سرانجام پس از جنگهای پی در پی، بصره و اهواز به همراه فارس به دست صمصام الدوله افتاد و بغداد و نواحی دیگر برای بهاء الدوله ماند. اما فرمانروایی صمصام پس از مصالحه با بهاء الدوله دیری نپایید و خشونت رفتار او با ترکان فارس و بی تدبیریهایی که در حفظ اتحاد دیالمه آن سرزمین کرد موجب تزلزل قدرتش شد. سرانجام به وسیله پسران عزالدوله بختیار، که از زندان عضدالدوله پس از سالها رهای یافته بودند، به قتل رسید «ذی الحجه 388 ق / دسامبر 998 م» و بهاء الدوله از تهدید و مخالفت او نجات پیدا کرد.   ادامه خواندن مقاله آل بويه در فارس

نوشته مقاله آل بويه در فارس اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله درياچه چشمه هاي آب گرم

$
0
0
 nx دارای 25 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : دریاچه چشمه های آب گرمهنگامی که دمای آب چشمه‌ای لااقل در حدود 5 تا 6 درجه سانتیگراد از دمای متوسط سالیانه هوای محیط یک منطقه بیشتر باشد چشمه مزبور را چشمه آبگرم گویند. نگاه اجمالی در اکثر مناطق آتشفشانی جدید ایران ، چشمه‌های آبگرم وجود دارد. آب تمام این چشمه‌ها تقریبا منشا سطحی دارند. آبهای سطحی با نفوذ خود از خلال شکستگیها ، تدریجا گرمتر شده در افقهای تحتانی ، هنگامی که به سطح زمین می‌رسند به صورت چشمه‌های آبگرم نمایان می‌شوند. به همین دلیل وجود شکستگیها و گسل‌ها در مناطق آتشفشانی را عامل ظهور و پیدایش چشمه‌ها ذکر می‌کنند. معمولا در یک منطقه محدود ، دمای آب این قبیل چشمه‌ها در طول سال تا چند درجه تغییر می‌کند. این مسئله مربوط به نفوذ زیاد آبهای سطحی (مثلا پس از بارندگی و بارش برف) و کاهش نفوذ در مواقع کم آبی است. در شرایط یکسان هر قدر چشمه‌ها به مناطق عمیقتر نفوذ کند و آب سریعتر به سطح زمین برسد گرمای آن بیشتر است. امروزه نقش آتشفشانها درایجاد چشمه‌های معدنی بر کسی پوشیده نیست. ولی بعضی از واکنشهای گرمازا مانند واکنشهای هسته‌ای ، حرکات زلزله نیز ممکن است در این کار دخالت داشته باشند. مسلما با نفوذ آبهای گرم از خلال سنگها ، مقداری مواد محلول در آنها وارد می‌شود و به این طریق چشمه‌های معدنی بوجود می‌آیند. تقسیم بندی چشمه‌های آبگرم و معدنی ایران بر حسب موقعیت جغرافیایی در اطراف اردبیل در دامنه کوههای آتشفشانی سبلان در اطراف اردبیل تعدادی چشمه‌های معدنی دیده می‌شوند. چشمه‌های آبگرم خلخال این چشمه‌های معدنی در 22 کیلومتری شمال غرب هروآباد واقع است. آب آنها از انواع معدنی بی‌کربناته سدیک ، گازدار و بسیار گرم است. این چشمه‌ها در دامنه دره‌ای قرار دارند که بوسیله گسل ، لایه‌های آهکی رسوبی از سنگهای آندزیتی جدا می‌شود. در جنوب غرب هروآباد نیز در دهکده گرمخانه ، چندین چشمه آبگرم وجود دارد که دمای آنها 30 تا 50 درجه سانتیگراد است. با توجه به فعالیت آتشفشانی کواترنر که در ضلع جنوبی (حدود 18 کیلومتری جنوب هروآباد) دیده می‌شود، به نظر می‌رسد که چشمه‌های آبگرم خلخال به این قبیل فعالیت آتشفشانی وابسته باشد. چشمه‌های معدنی بستان آباد چشمه‌های معدنی بستان آباد در ده اسک کندی در 60 کیلومتری جنوب شرقی تبریز واقع شده است. مظهر اصلی آبگرم بستان آباد در داخل دره که خود از نوع گسلی است قرار دارد. آب آن کمی شورمزه و دبی آن 8 لیتر بر ثانیه است. آب آن از نوع کلروسولفاته ، گازدار و گرم می‌باشد. در اطراف چشمه رسوب سیاه رنگ دیده می‌شود. به نظر می‌رسد که فعالیت چشمه با گسلهایی ارتباط دارد که بخشی از گسل تبریز محسوب می‌شوند و در عین حال به فعالیت آتشفشانی سهند وابسته‌اند. چشمه زندان سلیمان این چشمه در نزدیک شهرستان قروه قراردارد و در واقع دو مظهر در جنوب زندان سلیمان دارد که از آب آنها در مسیر استخر طبیعی استفاده می‌شود. آب آن از نوع بی‌کربناته و سولفات کلسیم‌دار ، گرم و گوگردی است این چشمه‌ها به فعالیت آتشفشانی کواترنر این ناحیه وابسته است. چشمه‌های آسک در شهرک آب آسک و در دو طرف بستر رودخانه هراز که از این محل عبور می‌کند، تعدادی چشمه از سنگهای آهکی ژوراسیک این ناحیه بیرون می‌آید که رسوبات تراورتن در مظهر برخی از آنها تشکیل شده است. این چشمه‌ها ازنوع بی‌کربناته کلسیم با P H اسید و حاوی و گوگرد است. آب چشمه‌های آسک بیشتر از آبهایی تامین می‌شود که در گذشته پشت سد طبیعی لار یا در حال حاضر ، در پشت سد مصنوعی جمع می‌شود. این آب در خلال لایه‌های آهکی ژوراسیک کف دریاچه ، مجاری و غارهای زیرزمینی ایجاد کرده است که پس از عبور از این مجاری و گرم شدن به صورت چشمه به سطح زمین می‌رسد. چشمه معدنی گنو در 33 کیلومتری شمال بندر عباس در سرراه سیرجان ، چشمه آبگرم نسبتا مهمی وجود دارد که از نوع کلروسولفات کلسیم‌دار گوگرد است. آب آن خیلی گرم و علت آن ممکن است به درجه زمین گرمایی محلی مربوط باشد. چشمه‌های معدنی محلات در اطراف محلات و در 30 کیلومتری مغرب دلیجان ، رسوبات تراورتن فراوانی بر جای مانده است که نشان دهنده فعالیت قدیمی در این ناحیه است. در برخی مناطق ، همراه با رسوبات آهکی ، رسوبات آهنی قرمز تا زرد رنگ دیده می‌شود. این چشمه‌ها را به فعالیتهای آتشفشانی بخش شمالی این منطقه مربوط می‌دانیم که آب آنها پس از نفوذ به داخل شکستگیها و انحلال مواد آهکی ، دوباره به سطح زمین می‌رسد. چشمه‌های گوگرد رامسر در رامسر چشمه‌های آبگرم گوگردی متعددی وجود دارند. این چشمه‌ها در امتداد گسل رامسر واقع‌اند. در جنوب رامسر ، چشمه زیرپل معروفیت بیشتری دارد که آب آن از چند نقطه و ازکف حوضچه خارج می‌شود. در کف حوضچه نیر بلورهای پیریت و گوگرد دیده می‌شود. جدار داخلی حوضچه سیاه رنگ و رسوبات آهکی متخلخل بر آن نشسته است. در سمت مشرق رامسر چشمه گوگردی آب سیاه وجود دارد که دمای کمتر از سایر چشمه‌ها است. مطالعات نشان داده است که آب چشمه آب سیاه به شدت اکتیو و مقدار اورانیوم آن 5 تا 11 پی پی ام است. رنگ سیاه آن مربوط به مواد آلی و اکسید منگنز است. در ضمن بوی سولفید هیدروژن از آب استشمام می‌شود. در مشرق هتل بزرگ رامسر ، تعداد 9 چشمه آب معدنی گوگردی و رادیم‌دار در امتداد خط تقریبا مستقیمی که موازی با شکستگی بزرگ شمال غرب – جنوب شرق البرز است، قرار دارند. چشمه های آب گرم و معدنی در نقاطی از زمین پدید می آیند كه در آنها شرایط مورفولوژی ، تكتونیكی ، ماگمایی و جوی فراهم آمده باشد. در ایران چشمه های معدنی و گرم بسیار است و این به سبب فعالیت گسترده آتشفشانی در سراسر این مرزو بوم و تكرار چرخه های آن از زمانهای بسیار دور تا عهد حاضر است . آب معدنی به آبی اطلاق میشود كه بطور طبیعی از زمین خارج می شودو باآبهای معمولی ( آشامیدنی) ‌از نظر تعداد و نوع مواد معدنی و گاز های محلول در آن فرق داشته باشد. در اغلب چشمه های معدنی و گرم ، گازهای زیادی مانند ئیدروژن سولفوره (H2O) ، دی اكسید كربن و مواد رادیواكتیو وجود دارد. آبهای معدنی و گرم ایران به 11 نوع تقسیم شده است كه بر روی نقشه آبهای معدنی و گرم ایران به رنگهای استاندارد بین المللی (ZAH) نشان داده شده است. استفاده از آبهای معدنی و گرم در ازمنه قدیم مورد توجه بشر بوده است و میتوان تاریخ شروع آنرا با تاریخ تمدن بشری همزمان دانست. اغلب گازهای موجود در آب اثر درمانی دارند و استفاده صنعتی از آنها نیز در برخی از كشورها رایج است و دیگر آن كه پاره ای از این آبها بصورت آشامیدنی عرضه میشود. تاریخچه آبهای معدنی و گرم مطالعه آبهای معدنی و گرم در ایران در سال 1306 شروع گردید و در سال 1307 اولین چشمه آب معدنی در آبعلی ( جاده هراز ) مورد استفاده قرار گرفته است . در سال 1353 سازمان زمین شناسی كشور مطالعه و بررسی چشمه های معدنی ایران را جزء برنامه كارهای تحقیقاتی خود قرار داد و در حدود چهارصد چشمه آب معدنی و گرم موجود در ایران را از نظر زمین شناسی و تكتونیك و منشاء مورد مطالعه قرار داد كه حاصل آن مطالعات بصورت نقشه آبهای معدنی و گرم با مقیاس 000/500/2: 1 در سال 1369 توسط این سازمان چاپ و نشر گردیده. مطالعه دقیق تر بر روی قسمتی از آبهای معدنی و گرم ایران و تعیین خواص درمانی آنها درسال 1340 توسط رشته آبشناسی دانشكده داروسازی دانشگاه تهران آغاز گشت و نتیجه این مطالعات و بررسیها بصورت جزوه در آرشیو دانشكده داروسازی دانشگاه تهران موجود است. و اما مطالعه برروی آبهای گرم و معدنی استان خراسان و تهیه نقشه رقومی استان كه در آن محل چشمه های آبهای گرم و معدنی استان مشخص بوده هر یك با جداول اطلاعاتی مربوطه لینك شده اند، در بخش GIS مركز مشهد انجام شده كه هم اكنون بصورت یك پروژه موجود می باشد. در این پروژه ابتدا نقشه استان به تفكیك شهرستانها رقومی شده و تعداد 32 چشمه مربوط به استان با مختصات جغرافیایی مشخص در محل خود بر روی نقشه قرار گرفته اند . اطلاعات و خواص فیزیكی و شیمیایی مربوط به هر چشمه در جدولی كه با این فایل مرتبط است قرار دارد كه این اطلاعات شامل : نام چشمه مختصات بلندی به متردما (Temp)آبدهی(Debi)PHبو رنگ مزهسختیتركیب آب چشمهموقعیت قرارگیریو منشاء آب چشمه می باشد كه با كلیك بر روی هر قسمت می توان اطلاعات فوق را استخراج كرد. با مطالعه آبهای معدنی و گرم در ایران چنین نتیجه گرفته میشود كه در این سرزمین پهناور مجموعه ای از آبهای معدنی و گرم بسیار مفید وجود دارد كه اغلب آنها بدون استفاده واقعی به رودخانه ها ریخته میشودو به مصرف كشاورزی می رسد . امید است در آینده به این نعمت خداداد ی كه میتواند در سلامت جامعه و شكوفا شدن اقتصاد كشور تاثیر داشته باشد ، توجه بیشتری شود.چشمه اب گرم ماست خور: این چشمه در دهكده ی ماست خور , 5 كیلومتری شهر رودبار , در غرب سد منجیل قرار دارد و آب آن هنگام خروج از مظهر خود گرم وجوشان است.اهالی منطقه معتقدند كه استحمام در آب این چشمه دردهای استخوانی را بهبود میبخشد.   آب گرم معدنی و نوشیدنی اورگوپ: منبع اصلی این آب گرم معدنی در 5 کیلومتری شرق شهرستان اورگوپ قرار دارد. دمای آب گرم معدنی 14 درجه بوده، دارای آب شور، بی بو و از آبهای بدون گاز محسوب می‌شود. در معالجه امراض جلدی از راه اب تنی و یا لجن مالی که دارای گوگرد است استفاده می‌شود. چشمه معدنی قابل شرب باغچه لی: منبع اصلی چشمه در شمال غرب روستای باغچه لی واقع شده است. دمای آب c °18 ، گازدار، بی بو، دارای بی کربنات، با نوشیدن این آب هضم آسان تر شده و کلیه ها تمیز می‌گردند و در عین حال به عنوان آب سفره نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد. چشمه های معدنی قابل شرب چوراک و کاراکایا: این چشمه‌ها کنار جاده نوشهیر – آوانوس واقع شده چشمه چوراک تا مرکز استان 5 کیلومتر و چشمه کاراکایا 13 کیلومتر فاصله دارد. آب چشمه چوراک، شور دارای بی کربنات و تأثیراتی در هضم غذا دارد و آب چشمه کاراکایا نیز دارای بی کربنات سدیم است که در معالجه ناراحتیهای معده و روده تأثیر دارد. چشمه معدنی قابل شرب گوموش کنت: این چشمه در نزدیکی روستای گوموش کنت قرار دارد. قسمتی از آن طبیعی و در داخل حوض بتنی در حال جوشیدن است. آبی که در حوض دوم جمع می‌شود بعد از سرد شدن در آبیاری باغچه ها مورد استفاده قرار می‌گیرد. اب چشمه گوموش کنت دارای بی کربنات و دی اکسید کربن است. نوشیدن این آب برای متابولیسم بدن امراض کبدی و کیسه صفرا مفید است. چشمه قیرروان:این چشمه درحدفاصل 3-2 کلیومتری درضلع شرقی چشمه های ابگرم ودرفاصله 4-2 کیلومتری شهر دهلران قراردارد.این چشمه که دائما قیرتراوش می نمایدمخصوصا درایام تابستان وهمزمان باگرمی هواچشمه آن جریان می یابدوهمزمان باآن آب درآن محل جاری می شود. شایدبااین مواردزیادکانی درمنطقه وبدلیل وجودنفت وگازومنبع گوگردو;. این چشمه اززمین می جوشدومی تواندبه عنوان یکی ازپدیده های نادردرجهان ازاین چشمه نام برد.البته درکنارآتشفشان تفتان دربلوچستان، چشمه گل فشان وجودداردکه گل درحالت حباب قل قل می کندولجن آن دائما درتحرک است .ولی این منطقه کمترحائزاهمیت است که قیرطبیعی بطورفراوان درزمین مسطح جاریست وازدوران تاریخی این نقطه حائزاهمیت بوده است.هنوزآثارریل آهن که توسط انگلیس ساخته شده است درآن محدوده باقی مانده که نشان ازتوجه به منطقه بوده است. .درفصل تابستان بعلت گرمای زیادکه نزدیک به 49 درجه می رسدقیرسراسرمنطقه رامی پوشاندوحتی باعث می شوداحشام وحیوانات وحشی وپرندگان بخاطرآب خوردن درقیرگیرافتاده وازبین می رونددرسال 1919 انگلیسیها که دراین منطقه مستقربودندقیرونفت این منطقه راجمع آوری کرده وازطریق ریل قطارکه هنوزآثاروخرابه های آنهاوجودداردبه عراق انتقال می دادند. در مباحث قبلی سعی كردم به جاذبه های كه در ایران وجود دارد اشاره كنم و درباره زمین شناسی آنها مطالبی را ارائه كنم. این بار درباره چشمه های آب معدنی می نویسم و از زمین شناسی و جاذبه های آن صحبت میكنم. بخشی از آبهای كره زمین در میان منافذ و روزنه های موجود در میان ذرات سنگها و خاكها قرار دارند. بخشی از این آبها جزو چرخه آبهای سطح زمین هستند و از طریق آبهای جوی تغذیه می شوند و مجدداً به این چرخه افزوده می شوند. بزرگترین ذخیره آب شیرین قابل استفاده انسانها در زیر زمین نهفته است. امروزه بهره برداری از آبهای زیرزمینی برای مصارف كشاورزی، صنعت، شرب و غیره در مناطق مختلف استفاده می شود. علاوه بر موراد ذكر شده، آبهای زیرزمینی در ایجاد تغییرات در پوسته زمین نقش مهمی دارند و می توانند باعث ایجاد انواع غارها بشوند. منشاء آبهای زیرزمینی: بارشهای جوی اصلیترین منشاء آبهای زیرزمینی است. میزان آب زیرزمینی صرفاً به میزان بارش بستگی ندارد بلكه به نوع خاك، نفوذ پذیری، پوشش گیاهی، شیب زمین و یا رطوبت قبلی موجود در میان ذرات بستگی دارد. در بارش های آرام، آب فرصت بیشتری برای نفوذ به درون زمین را دارد، در صورتی كه اگر بارش حالت سیلابی داشته باشد، این امكان وجود ندارد. آبهای زیر زمینی از منابع دیگری به جز آبهای جوی نیز تأمین می شوند. بعنوان مثال بخش از آبهای زیر زمینی، آبهایی هستند كه به علت بدام افتادن در لابلای رسوبات، در زیر زمین باقی مانده اند. این نوع از آبها را آبهای فسیل نیز می گویند. آبهای فسیل كیفیت مناسب برای شرب ندارندو به دلیل حبس شدن میزان شوری آن افزایش می یابد. نوع دیگر از آبهای زیر زمینی، آبهایی با منشاء ماگمایی هستند. این آبها از توده های بزرگ ماگمایی كه در حال سرد شدن هستند بوجود می آیند. چون این آبها مستقیماً از بخش مذاب زمین مشتق شده اند، لذا قبل از آن وارد چرخه آب نشده بودند. چشمه: هر محلی كه سفره آب زیرزمینی توسط سطح زمین قطع شود، آب در سطح زمین جاری می شود. اگر این تخلیه آب به آرامی و كم باشد ایجاد سطح تراوش می كند ولی اگر خروج آب از زیرزمین بصورت جریان متمركز باشد، ایجاد چشمه می كند. آب بعضی از چشمه ها به دلایل متعدد، از میانگین دمای هوای منطقه بالاتر است، این گونه چشمه ها را چشمه آبگرم می گویند. آبهای زیرزمینی به دو طریق گرم می شوند. اول اینكه بر اثر نفوذ آب در اعماق به مرور آب بر اثر گرمایی كه در اعماق وجود داردگرم می شود، این آبگرم از طریق مجاری و شكستگی ها به سطح زمین راه پیدا میكند. دومین راه این است كه در بعضی از مناطق زمین حضور توده های ماگمایی مانند اطراف آتشفشانها، از دمای بالاتری نسبت به اطراف برخوردارند، آبی كه از اطراف به این توده ها نزدیك می شود، گرم می شود و با خروج از سطح زمین چشمه های آبگرم را ایجاد می كند. از گرمای توده های مذاب درون زمین امروزه جهت نیروگاه های زمین حرارتی (ژئوترمال) استفاده می شود. چشمه بر حسب نوع تركیب آب نیز طبقه بندی میشوند. تركیب آب چشمه عبارتند از بی كربناته، كلروره، سولفاته و سولفوره. هر كدام از این آبها دارای خواصی هستند كه علاوه بر دمای آب چشمه میتواند بعنوان تاثیر مثبت آنها برای سلامتی انسان داشته باشد. در ایران با توجه به موقعیت زمین شناسی متغییر ومتنوع تعداد زیادی چشمه های آب معدنی وجود دارد. به استثنا چشمه هایی كه دارای آب خوراكی هستند واغلب بدون رسوبات آهكی، بسیاری از چشمه ها از خود رسوبات آهكی (تراورتن) به جا میگذارند كه علاوه بر جاذبه اصلی چشمه كه آب آن از دیدگاه سلامتی است، میتواند باعث ایجاد مناظر بی بدیل و زیبا شود. طبعاً ایجاد مناظری زیبا نیازمند یك برنامه زیری و آماده سازی شرایط برای چشمه آب است تا بتواند رسوبات خود را در یك گستره برجا گذارد و در نتیجه آن اشكال زیبا را ایجاد كند. متاسفانه در ایران معمولا وقتی یك نقطه كمی جاذبه داشته باشد قبل از اینكه سازمانهای مسئول در آنجا حضور داشته باشند تا ساماندهی كنند، تعدادی زیادی مغازه احداث میشود كه از فروش چند برابر قیمت اجناس خود تنها استفاده كننده از منافع این چشمه ها باشند. در مقابل وقتی به كشور همسایه (تركیه) نگاه میكنیم چیزی جز افسوس باقی نمی ماند. در تركیه چشمه های معدنی با یك ساماندهی و هدایت جهت رسوب گذاری آب آنها، مناظری ایجاد شده است كه فوق العاده زیبا است. البته ناگفته نماند كه مردمان ما از هر مسئله ای كه ناراحت باشد اعم از سیاسی تا اقتصادی، رفتاری خصمانه با هر چیزی كه قرار از آن حفاظت شود دارند و آنرا جزو اموال شخصی تصور میكنند. تصاویر زیر نمونه هایی از مناظر زیبا در چشمه های تراورتن ساز تركیه است در صورتی كه در ایران اغلب این مناظر كاملاً طبیعی ومعمولا بدون نظارت است و در نتیجه به مرور بر اثر عدم توجه خراب و از بین میروند آبگرمهای استان اردبیل1 شهر سیاحتی سرعین: سرعین در 25 کیلومتری غرب اردبیل در دامنه کوه سبلان واقع است و آبگرمهای معدنی گاومیش‌گلی، ساری سو، قهوه‌سویی، آب چشم، قره‌سو (اعصاب‌سویی)، ژنرال سویی، پهنلو، شفاسویی می‌باشد. همچنین آبگرم بئش باجیلار دارای استخر و امکانات فیزیوتراپی و بهداشتی دیگر می‌باشد و نیز مجتمع آبدرمانی سبلان یکی از مجهزترین مجتمعهای آبدرمانی کشور و خاورمیانه می‌باشد که شامل سه دستگاه استخر، دوازده حوضچه آبگرم گروهی با آبگرم تحت فشار (جکوزی)، هفت دستگاه حوضچه آبگرم ساده، چهار دستگاه گرمخانه (سونا)، دو واحد خدمات آبدرمانی واقع در پارکی به مساحت 2 هکتار و پارکینگ اختصاصی و دارای دو طبقه مجزا جهت استفاده بانوان و آقایان. این شهر با داشتن 5 هتل مجهز و بیش از 120 میهمانپذیر و مسافرخانه دارای امکانات بسیار مناسب برای اقامت میهمانان عزیز می‌باشد. 2 آبگرم سردابه یا ساری داوا که خاصیت درمانی برای بیماران یرقان و بیماری زردی دارد و در نزدیکی شهرستان اردبیل می‌باشد. 3 آبگرم برجلو و قینرجه در نیر 4 آب معدنی بیله درق 5 آبگرم خلخال ””””6 مجموع آبگرمهای مشکین شهر که شامل””” (قوتور سوئی، شابیل، قینرجه، ایلاندو، موئیل، ملک سویی، آق سو) می‌باشد. که مشهورترین آنها از نظر خواص درمانی قوتور سویی می‌باشد و در حدود 30 کیلومتری مشکین شهر واقع است. و آبگرم قینرجه ادامه خواندن مقاله درياچه چشمه هاي آب گرم

نوشته مقاله درياچه چشمه هاي آب گرم اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله قاطعيت در مديريت

$
0
0
 nx دارای 51 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : پیشگفتار :تئوری های مدیریتی به عنوان مجموعه ای متحول و مرتبط با شرایط اقتصادی ـ صنعتی و دگرگونیهای سیاسی ـ اجتماعی همواره به صورت بستری مناسب در ارایه روشهای كابردی و سامان سازمانی مورد استفاده قرار داشته است. این مجموعه هم اكنون به عنوان علوم مدیریتی، گسترده دامنه داری از چارچوبهای علمی، همچون اقتصاد، ریاضیات و آمار، روانشناسی، جامعه شناسی، مهندسی و دانش سیاسی را در برمی‌گیرد. از همین روست كه ((الگوسازی مدیریت)) در سالهای اخیر، بیش از پیش، از جنبه مفهومی‌و نظریه پردازی صرف، به مدل های كاربردی و مبتنی بر دیدگاه های ((بین رشته ای)) گرایش یافته است. فرآیند علمی‌تر شدن دانش مدیریت، بر پایه علوم غیر كمی‌و نظریه های كیفی نیز تقویت شده است كه از جمله مهمترین آنها باید از تئوری ها و الگوهای عقلایی مربوط به ((مدیریت رفتار سازمانی)) نام برد. این شاخه از دانش مدیریت، به شدت تحت تأثیر ((دانش روانشناسی)) قرار داشته و رابطه تنگاتنگی را با علوم رفتاری ایجاد كرده است. شناخت انسان و تجزیه و تحلیل كنش و واكنشهای انسانی در یك مجموعه سازمانی، ادراك ما را از واقعیتهای مدیریتی و ساختار علمی‌مجموعه های ((انسانی ـ تكنولوژیك)) و فعالیتهای ((سازمان ـ مدیریتی)) به طور چشمگیری افزایش داده است (Kahen 1997). به بیان دیگر، تلفیق منطقی دانش مبتنی بر واقعیت روانشناسی و چارچوبهای نظری مدیریت، موجب پیدایش مفاهیم و الگوهای نوین كاربردی شده است كه مقوله ((قاطعیت)) از جمله تازه ترین آنهاست.چه در زمینه مدیریت و چه درباره موضوعات دیگری مانند رهبری، مباحثه قانع كردن دیگران،‌ هدایت، مذاكره، فروش یا ارزشیابی بحث كنیم، همه این موارد را می‌توان در یك موضوع به نام : ((كُنش متقابل انسانی))، خلاصه كرد. به دلیل پیامدهای كنش متقابل انسانی در اثر بخشی فعالیت، عنوان این فصل، ((وارونه سازی یا معكوس كردن اثر دومینو)) نامگذاری شده است. گاهی در امور اداری اشتباهی رخ می‌دهد كه پیش از پی بردن به آن، اثر متقابلی به صورت یك ((واكنش زنجیره ای)) ایجاد می‌شود. باید توجه داشت كه در بازی دومینو، ((اثر)) را نمی‌توان معكوس یا وارونه كرد. اما در ((مدیریت)) این كار ((شدنی)) است. می‌توان با یك تغییر به ظاهر كوچك، ((یك واكنش زنجیره ای مثبت)) ایجاد كرد. دنیای مدیریت، روز به روز پیچیده تر می‌شود؛ رد شرایط بسیار متغیر و متحول اقتصاد كنونی، اغلب شركتها در تلاشند تا با شناخت و فراهم سازی خواسته های مشتریان، از رقبای خود پیشی گیرند كه در همین چارچوب،‌تناقضی را می‌توان دید. در بحث پیرامون فردی كه به یك مشتری خدمت می‌كند، یا كاركنانی كه در مراحل گوناگونه فرآیند تولید، مشكلات مربوط به كیفیت كالا را برطرف می‌سازند و یا مدیری كه افراد را به عملكرد بهتر تشویق می‌كند، در واقع، این كنش متقابل انسانی است كه مورد بحث قرار می‌گیرد. افزون بر این، اثر كنش متقابل، بیشتر به ساختار و چگونگی طرز بیان بستگی دارد تا به محتوا یا آنچه بیان می‌شود. نحوه واكنش افراد نیز به نگرشها، ارزشها و اعتقادات آنان وابسته است. به طور كلی، واقعیات و مطالعات نشان داده است كه اثرگذارترین عامل بر كاركنان در محیط كار، همانا مدیران اند. با وجود این، در بسیاری از سازمانها این عامل، در بهترین حالت، ((كمك كننده)) نیت و در بدترین حالت، ضد بهره وری است. برخی مدیران بر این باورند كه انسانها در حقیقت تنبل و از كار و مسئولیت گریزانند و بنابراین با ((تمایلات اولیه)) برانگیخته می‌شوند. حاصل این نگرش، سبك ((استبدادی)) خواهد بود؛ بدین ترتیب كه تمام قدرت در دست مدیری می‌افتد كه می‌كوشد تا با نظارت دقیق و اعمال پاداش یا تنبیه،‌كارآیی كاركنان ناراضی را افزایش دهد. نظریه :از سوی دیگر، مدیرانی كه كار برای انسان جنبه ای طبیعی دارد و وی می‌تواند از آن لذت ببرد؛ روحیه جمعی، موفقیت  ورشد فردی، موجب برانگیختن انسانهای می‌شود. به همین دلیل، این گروه از مدیران، متناسب با توانایی كاركنان به آنان مسئولیت می‌دهند و كاركنان نیز، به نوبه خود،‌آن مسئولیتها را می‌پذیرند. این نگرش، مدیریت ((مردم سالارانه)) یا ((آزادمنشانه)) را در پی دارد. بر این مبنا، ((قدرت)) تقسیم می‌شود، كاركنان، ((خود ـ انگیخته)) و پاداشها به دو صورت مادی و معنوی اعمال می‌شوند. همچنین كاركنان برای دستیابی به اهدافی كه خود در تعیین آنها مشاركت داشته اند،‌ تلاش می‌كنند. به طور كلی، می‌توان گفت قدرت در محیط كار، از سه منبع عمده سرچشمه می‌گیرد: مقام فرد در سلسله مراتب، دانش فنی و اعتبار فردی. از بین این سه منبع، تنها منبع سوم را باید معیار برتری فرد به شمار آورد. بسیاری از سازمانها، تلاش می‌كنند تا حد ممكن ساختارهای ((تخت)) و یا ((پهن)) پدید آوردند و قدرت را هر چه بیشتر، تا پایین ترین سطح در سلسله مراتب سازمانی تفویض كنند. در راستای این تغییرات،‌ ((انقلاب جوانان)) به سرعت پیش می‌رود و موجب كاهش آن احترامی‌می‌شود كه به طور سنتی برای ((صاحب قدرت) در نظر گرفته می‌شد. این روند به آنجا ختم خواهد شد كه دیگر درجه و یا عنوانهای شغلی مانند گذشته احترامی‌در پی نخواهد داشت. همچنان كه اشاره شد سومین منبع قدرت، اعتبار فردی است. این قدرت، در واقع، چیزی نیست كه سازمان به فرد اعطا كند و یا این كه برای كسب یا مشخص كردن آن، نیاز به آزمون باد. اعتبار فردی، همانا، تصور دیگران از شماست؛ زیرا بیشتر قضاوت افراد، بر مبنای چگونگی برخورد شما با آنان انجا می‌پذیرد. چنانچه از مدیری خواسته شود ویژگیهای بهترین رییسی كه تاكنون داشته و یا همكار مطلوب یا نیروی اناسنی مورد نظر خود را بیان كند، چه بسا فهرستی از ویژگیهای یك فرد قاطع را اریه دهد. قاطعیت،‌ به عنوان یكی از راههای كنش متقابل با دیگران، با سبك مدیریتی كه شركتهای نوین به شدت در جستجوی آنند، سازگاری دارد. تشخیص رفتارهای ((قاطع))، ((پرخاشگر)) و ناشی از ((كم رویی)) را ما می‌توانیم با به خاطر سپاری تعاریف اساسی آنها ساده تر كنیم. افراد پرخاشگر همواره در پی ((برد)) می‌باشند. حتی اگر این برد به بهای ضرر به دیگران تمام شود. افراد پرخاشگر معتقدند حق با آنان است و دیگران هیچ حقی ندارند و آنچه خود می‌گویند، نسبت به گفته های دیگران، از اهمیت بیشتری برخوردار است. این افراد تلاش می‌كنند با بلند حرف زدن، قطع كردن صحبت دیگران، قلدری از گفته‌های تهید آمیز و نگاههای خصمانه بر دیگران غلبه كنند. افزون بر این، اطمینان اغراق آمیز و نگاههای خصمانه بر دیگران غلبه كنند. افزون بر این، اطمینان اغراق آمیز نسبت به خو دارند و با تأكید می‌گویند ((من)). بسیار زود افروخته می‌شوند و به شدت از دیگران انتقاد می‌كنند و در اغلب اوقات موضعی صریح دارند.آنان در اغلب اوقات اشتباهات خود را نمی‌بینند؛ از این رو، در گفتگوهایشان با دیگران،‌ لبیشتر از واژه های مستبدانه خود را نمی‌بینند؛ از این رو، در گفتگوهایشان با دیگران،‌بیشتر از واژه های مستبدانه ای مانند ((باید)) و ((حتماً)) استفاده می‌كنند. این افراد، پس از فرو نشستن عصبانیتشان، دیگران را مسئول برانگیخته شدن خشم خود می‌دانند.نسبت به افرادی كه در برخورد با آنان از موضع پرخاشگرانه برخورد كرده اند و در پرخاشگری از انان جلو زده اند، احساس تنفر می‌كنند. در نهایت، چنانچه دیگران مطابق گفته های آنان عمل كنند، هیچ مشكلی بروز نخواهد كرد. افراد كم رو در نقطه مقابل افراد پرخاشگر قرار دارند. نگرانی عمده آنان پرهیز از برخورد، حتی به بهای تضییع حق خودشان است. اگرچه پرهیز از برخورد، در اغلب اوقات مطلوب است، اما همواره نمی‌توان از آن اجتناب ورزید. در واقع، دو نكته را باید به عبارت اساسی ((حتی به بهای تضییع حق خودشان)). به طور كلی، افراد كم رو نه تنها در دفاع از حق خودشان)). به طور كلی، افراد كم رو نه تنها در دفاع از حق خودشان طفره می‌روند، باید باشند نیز پرهیز می‌كنند. دوم این كه، برخورد می‌كنند كه غالب افراد حتی نسبت به موضوع، توجه چندانی ندارد. احساس آنان نسبت به برخورد، بسیار دقیق تنظیم می‌شود كه این خود، نشأت گرفته از عقاید زیربنایی آنان است. این افراد معتقدند كه دیگران ((حق)) دارند، اما خودشان ((محق)) نیستند و می‌گویند چندان مهم نیست و كمكی كه ارایه می‌دهند نیز نسبت به كمك دیگران، ارزش كمتری دارد. طبق تعریفی كه این افراد از خود ارایه می‌دهند، به اندازه دیگران در انجام كارهایشان دقیق نیستند، و به همین دلیل، به سرعت با دیگران موافقت می‌كنند. همچنین، با پذیرفتن آرای اكثریت،‌ تمایلات خود را مخفی می‌كنند و از برقراری ارتباط چشمی‌با دیگران، پرهیز می‌كنند و به پایین خیره می‌شوند. افراد قاطع،‌ به طور كامل، با این گروه از افراد تفاوت دارند. آنان نسبت به احقاق حق خود توانایی بیشتری دارند، اما به گونه ای عمل می‌كنند كه دیگران نیز به حق خود برسند. این افراد برخلاف افراد كم رو، از تعارض فرار نمی‌كنند اما با افراد پرخاشگر نیز شباهتی ندارند. برخورد این افراد نسبت ب تعارض، در مقایسه با دو گروه دیگر، منصفانه است. این گروه نسبت به آنچه می‌گویند، احساس بسیار خوبی دارند و بر این باورند كه نقش و كمك آنان، به اندازه نقش و كمك دیگران ارزشمند است (نه بیشتر و نه كمتر)؛ احساس یا اطمینان درونی این افراد موجب می‌شود تا آنچه می‌خواهند یا آنچه احساس می‌كنند را به طور آشكار بیان كرده و از طریق ایجاد توافق دو جانبه و قابل قبول، تعارض را حل كنند. حالات و حركات غیركلامی‌آنان در حین سخن گفتن، ناشی از اعتماد به نفس توأم با آرامش آنهاست. این افراد اغلب آرام به نظر می‌آیند و حركات آشكار زیادی انجام می‌دهند، به طور مثال : باز كردن دستها و كف زدن. همچنین با اشتیاق و وقت فراوان در پی آگاهی از این موضوع هستند كه چرا شما می‌شود. با وجودی كه اغلب در پی مصالحه اند، اما زمانی كه در می‌یابند فردی تلاش دارد تا به بهای زیان آنان، به هدف خود دست می‌یابد، به شدت غیر قابل انعطاف می‌شوند. مدیران یا افراد قاطع، صریح اند و بی آنكه از موضوع مورد نظر شانه خالی كنند، با صداقت بر روی آن توافق كرده یا آن را رد می‌كنند، و یا از انجام آن خودداری می‌ورزندو ارتباط چشمی‌آنان با افراد، بسیار خوب است و آهنگ صدایشان بیش از آن كه سبب تضعیف گفته هایشان شود، موجب تقویت آنهاست. فرد پرخاشگر    فرد كم رو    فرد قاطعآنچه فكر می‌كنند :ـ همه از آنان حقرترند.ـ مردم باید شبیه من باشند. ـ مردم باید طوری رفتار كنند كه من می‌پسندم.ـ من می‌برم و تو می‌بازی. ویژگیهای كلامی‌:ـ صدای بلند.ـ سریع صحبت می‌كنند و از واژه های آمرانه، مانند باید، بایست و مشابه آن استفاده می‌كنند.ـ لحن صدای آنان ناشن دهنده طعنه، تمسخر، انتقاد و . . . است.    ـ مردم را عصبانی نكنید.ـ من محتاج حسن نیت دیگرانم.ـ من فاقد صلاحیت هستم.ـ من می‌بازم، تو می‌بری.ـ صدای ضعیف.ـ در گفته های خود دودلند.ـ از واژه های آمرانه مانند باید و بایست برای امر و نهی خودشان استفاده می‌كنند.    ـ مردم لایق احترامند.ـ ما همه یك شیوه خاص، در زندگی خود داریم.ـ مردم و رفتارشان دو چیز متفاوتند.ـ من درست فكر می‌كنم.ـ ما هر دو می‌بریم.ـ سرعت و بلندی صدایشان متوسط و دارای زیر و بمی‌یكنواخت است.ـ بر واژه هایی تأكید دارند كه وقایع را نشان می‌ددهد نه نفع شخصی را.ـ واقعیتها را بیان می‌كنند نه احساسات را. فرد پرخاشگر    فرد كم رو    فرد قاطعـ انگشتان خود را تكان می‌دهند، با انگشت اشاره می‌كنند و به دیگران سخونك می‌زنند و یا حركات تهدید آمیز مشابه این حركات را دارند. ـ حركات دست و صورتشان آمرانه و توأم با كم حوصلگی است.    ـ لحن صدای آنان از اعتبارشان می‌كاهد. ـ به طور مكرر از بیانات توجیه آمیز و ملتمسانه استفاده می‌كنند.ـ به طور مكرر آه می‌كشند.ـ بیشتر بر نوشتن تكیه می‌كاهد.ـ اضطراب دارند و وقتی تحت فشار قرار می‌گیرند، به طور مكرر تغییر چهره می‌دهند. حالت صورتشان در مقایسه با دیگر افراد متفاوت است.ـ حركاتشان تشویق كننده و با دقت است. این پرسش را مورد برسی قرار دهیم : ((چه چیز باعث می‌شود كه ما رفتار خاصی را از خود بروز دهیم؟)) این پرسشی است كه هر اندازه بیشتر درباره آن بدانید، پاسخ،‌ پیچیده تر خواهد شد. اثر خود مثبت گویی :پیش از پرداختن به این مفهوم، و در جهت شناخت آن، بهتر است پندار زیر را بازشناسی كنیم :((پیامد هر وضعیتی، به چگونگی رفتار مردم بستگی دارد)). اگرچه درستی این اصل، تا اندازه ای روشن به نظر می‌رسد، اما باید پرسید : چرا در بسیاری از مواقع، نادیده گرفته می‌شود؟ چنانچه از فردی پرسیده شود كه چگونه باید رفتار كند تا به یك نتیجه مشخص برسد،‌ شاید وی بتواند پاسخ درستی را به شما بدهد و چنانچه در مقابل این پرسش قرار گیرد كه : ((در فلان زمان، چگونه رفتار كردید كه چنین موقعیتی برای شما ایجاد شده؟)) او، چه بسا، رفتاری را كه به ((ضد بهره وری)) تبدیل شده است، به خوبی توضیح دهد. مسأله ساده است : تمایل داریم بدون برنامه عمل كنیم و نه طبق برنامه. سپس با توجه به گذشته، رفتار خود را توجیه می‌كنیم كه این خود، مشكل را شدت می‌بخشد. رفتار ما،‌به گونه ای است كه گویا قربانی سرنوشت و یا محیط هستیم و یا این كه گویا، در واقع، رفتار ما، بیرون از كنترلماست. به عبارات زیر توجه كنید : ((همیشه دیگران باعث عصبانیت من می‌شوند)).((همیشه این طور می‌شود)).همچنان كه مشاهده می‌شود، ما از پذیرفتن مسئولیت پیامدهای رفتار خود، طفره، می‌رویم و به این ترتیب،‌یك موقعیت حیاتی را از دست می‌دهیم. به عبارت دیگر، به جای هماهنگ كردن رفتار خود با آنچه ((می‌خواهیم))، رفتارمان را با آنچه ((انتظار داریم)) هماهنگ می‌سازیم. قدرت شگفت انگیز مغز، همواره باعث نجات ما می‌شود. به عنوان مثال، خطرات موجود در جاده ها را از روی نشانه های نصب شده در می‌یابیم. توانایی بررسی سریع موقعیت،‌ بر اساس موارد مشابه، در ((بانك های اطلاعاتی ما)) و واكنش متناسب با آن برای بقای ما ضروری است. اما این واكنشها، در برخی مواقع می‌توانند مخل بهره وری باشد و موجب نتیجه گیری سریع و تصویر كلیشه ای از دیگران شود، به طوری كه در واكنش نسبت به موقعیتهای خاص، تنها از یك الگوی رفتاری واحد استفاده كنیم. به طور كلی، این واكنشها، چه بسا باعث تقویت رفتار جاری ما شود و تغییر آن را برای ما دشوارتر سازد. ادامه خواندن مقاله قاطعيت در مديريت

نوشته مقاله قاطعيت در مديريت اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

كارآموزي اداره برق شهرستان خرمدره

$
0
0
 nx دارای 37 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه مهندسان برق با خلق وعملکرد سیستمهای بسیار متنوعی سروکار دارند که به منظور بدست آوردن نیازها و خواسته های جامعه طراحی می شوند . این سیستم ها دامنه گسترده ای دارند واز سیستم های مربوط به تولید ،انتقال وکنترل مقادیر کم انرژی سیستم های کنترل و بهره وری از مقادیر بسیار زیاد انرژی رادربرمی گیرند ،درایران سیستم های برق حداکثر نقاط به صورت شعاعی ساده است و کمتر از تجهیزات ایمنی خط استفاده کرده اند وبرای تولید برق در نیروگاهها از سوختهای فسیلی استفاده می کنند وتا حد خیلی کم از توربینهای آبی وبادی و هسته ای برای تولید برق استفاده می کنند و قسمت انتقال برق نیز بیشتر به صورت هوایی است ودر بعضی از جاهای خاص از کابل کشی زمینی استفاده کرده اند . دراین گزارش در فصل اول در مورد ایمنی دربرق وکارکردن با قسمتهای مختلف سیستم برق توضیح داده شده است وباید گفت ایمنی مهمترین ویکی از اصولی ترین کارهایی است که هر کس می خواهد با برق سروکار داشته باشد باید آن رابداند ورعایت کند که سلامت وکار طولانی ومداوم با برق رابرای خود تضمین کند ودر فصل دوم در مورد قسمتهای اداره برق و وظایف آنها شرح داده شده است و همچنین در مورد تجهیزات دستگاهی که مورد استفاده در اداره برق قرار می گیرد . درپایان این امر را برخود واجب می شمارم که از زحمات بی شائبه جناب آقای مهندس ومحمدرضا حسن زاده و همچنین راهنمائی های بی دریغ شرکت برق شهرستان خرمدره کمال تشکر نمایم و همچنین از زحمات خدمات رایانه ای APPLE که درامر تایپ این گزارش زحمات فراوان کشیده اند سپاسگذاری می نمایم . دستورالعمل های ایمنی وفنی مهارکردن 1-    تمام مهارتها بدون استثناءباید مقره عایق را داشته باشند .2-    مقره عایق مهار فشار قوی باید بالاتر از شبکه فشار ضعیف باشد .3-    باید توجه داشت که مقرع فشار ضعیف درارتفاعی دوراز دسترس عابرین قرار گیرد . 4-    درصورتیکه سیم اتصال زمینی برروی پایه موجود باشد حتی المقدور سعی شود سیم مهار به این سیم متصل شود. 5-    سیم مهار نباید با سیمهای شبکه تماس داشته باشد . 6-    مهارراقبل از نصب بایستی مونتاژوسپس روی تیر نصب کرد . 7-    موقع مهارکردن تیر ،سیم مهار باید طوری در مقره مهار قرار گیرد که در صورت شکست مقره ،سیمها در داخل یکدیگر بیافتد واز خوابیدن شبکه جلوگیری شود . 8-    سیم مهار باید قدرت کشش شبکه را داشته باشد . 9-    درصورت دردسترس نبودن مقره عایق مهار حتما”سیمهای مهار باید بطول 2 متر از سطح زمین روپوش عایق داشته باشد . 10-    از کامیون ودرخت نباید برای بستن مهار موقت استفاده کرد در مواقع ضروری . 11-    قبل از سیم کشی باید تیرهای واقع در زاویه مهار شوند . 12-    سیمهای هیچ پایه ای را نباید باز کرد مگر اینکه آن پایه از چهار طرف مهار شده باشد . نکات ایمنی نصب اتصال زمین 1-    بعدازقطع برق مدار یک شبکه یا دستگاه دو طرف محل کار را اتصال زمین کنید حتی اگر خط از یک طرف تغذیه شده باشد . 2-    محل کار نباید بیش از یک کیلومتر با محل اتصال زمین فاصله داشته باشد ودر هر حال باید اتصال زمین از محل قابل رویت باشد . 3-    هرگاه بیش از یک گروه بخواهند روی یک خط فشار قوی کار کنند ،بایستی هریک از گروهها دربین اتصال زمینهای مربوط به خود کار کنند . 4-    قبل از نصب وسایل اتصال زمین ،بی برق بودن شبکه را توسط تفنگ مخصوص امتحاان کنید .(درصورت پاره بودن هردو سر آنرا آزمایش نمود.)5-    دستگاه ارتینگ معمولا”دارای سه رشته سیم است ،که سه رشته آنها دارای چنگک فنری (گیره )است که به شبکه متصل میگردد وسیم چهارم از طریق قرقره به میله اتصال زمین وصل میشود . 6-    طریق اتصال زمین بدینصورت است که :أ)میله زمین را در مرطوب ترین نقطه زمین فروکنید . ب) درشبکه فشار ضعیف سیم اتصال زمین را ابتدا به میله زمین وصل کرده وسپس سرها را دیگر آنرا توسط وسایل کار عایق به پایین ترین سیم وسپس بترتیب به سیمهای دیگر متصل کنید . ت)هنگام برچیدن اتصال زمین نخست در شبکه فشار ضعیف اتصالات شبکه را به ترتیب از بالا به پایین با وسایل کار عایق باز کنید وبخاطر داشته باشید که بعدا”سیم اتصال زمین را از میله زمین جدا کنید . ث)درشبکه فشار قوی پیش از اتصال کابل اتصال زمین به میله زمین اول گیره وسطی را به فاز وسط وصل می نمائیم وسپس دیگر گیره ها را به دو فاز کناری . 7- درموقع بستن وباز کردن اتصالات زمین از دستکش لاستیکی عایق استفاده کنید. 8- اتصالات زمین از طریق برجها باید با استفاده از بست مخصوص برج که قادر به هدایت جریانات پیش بینی شده باشد عملی گردد . محل اتصال باید کاملا”تمیز باشد . 9- درهنگام رعد وبرق روی خطوط یا دستگاه ها کار نکنید حتی اگر اتصال زمین خوبی داشته باشد . 10- در صورتیکه باید مدارهای دیگری نیز باشد ،کابل اتصال زمین را باید چنان ببندید تااز افتادن یا لغزیدن آن برروی سیمهای دیگر جلوگیری شود . بالا رفتن از تیر 1-    بیش از هرکار باید بدانید که شبکه برقدار است یا نه زیرا در صورت برقدار بودن با آمادگی و تحهیزات بهتری بالای تیر می روید . 2-    قبل از بالا رفتن از هر تیر چوبی میبایستی استحکام آن (توسط ضربه زدن با چکش و با تکان دادن 000 )آزمایش شود ،زیرا ممکن است تیر بظاهر سالم بنظر رسد ولی موریانه آنرا از داخل خورده باشد . 3-    از تیرهای پوسیده ویا صدمه دیده ویا دارای ترک و شکستگی نباید بالا رفت مگر اینکه بطور مطمئن مهار شده باشند . بیش از یک نفر حق بالا رفتن از این گونه تیرها را ندارد . 4-    همیشه هنگام بالا رفتن از تیر از کلاه ایمنی استفاده کنید . 5-    هنگام بالا رفتن از تیر چوبی از دستکش کار استفاده کنید که دست شما در مقابل ماده سمی کروزت درامان باشد . 6-    رکابی که استفاده می کنید باید مناسب با قط تیر باشد . 7-    بازدید از بند رکاب و کمربند هر دفعه از بالا رفتن لازم است . 8-    با هر قدم که برمیدارید مطمئن باشید که تیر تحمل وزن شمارا دارد . 9-    درحین بالا رفتن باید ساق پابا تیرزاویه 20 درجه تشکیل داده و فاصله گامها از 30 سانتیمتر پایه چراغ و غیره برخورد ننماید . 10-    درموقع بالا رفتن از تیر باید حواس کارگر به طرف بالا باشد تا با شبکه وسایر موانع مانند پایه چراغ و غیره برخورد ننماید . 11-    در تیرهای قطور که در موقع بالا رفتن گیر دست کم است باید به کمک طناب ایمنی بالا رفت . 12-    در هنگام بالا رفتن از تیر نباید از سیم مهار یا مقره و بستهای فلزی وابزارآلات نظیر آنها بعنوان دستگیره استفاده کرد . 13-    در موقع بالا رفتن باید هردو گیره سرهای تسمه ایمنی کمربند داخل حلقه کمر باشند . 14-    اگر از روی تیر مایلی بالا می روید (درصورت امکان با نصب مهار موقت )از روی انحناءتیر بالا روید و سایر کارکنان باید دور از محل کار باشند. 15-    درحین بالا رفتن از تیر باید توجه شود که خار رکاب به شکاف یا گیره تیر برخوردنکند ، همچنین وسایل نصب شده روی تیر از صدمه رکاب درامان باشد . 16-    چنانچه تیری دارای شبکه برقدار باشد باید توجه نمود که اعضای بدن یا ابزار کار هادی با آنها برخورد نکند . 17-    اگر کار روی تیر احتیاج به دو نفر یا بیشتر داشته باشد باید یکنفر بالا رفته در جای خود مستقر شود و سپس دیگری شروع به بالا رفتن نماید . در موقع پایین آمدن نیز باید یکنفر از تیر پایین آمده ،از تیر فاصله بگیرد تا دیگری شروع به پایین آمدن نماید. حمل و نقل تیرهای چوبی و سیمانی 1-    انتهای تیرهای روی تریلی باید بوسیله پرچم در روز وچراغ قرمز درشب مشخص شده باشد . 2-    تیرها را باید درجائی قرارداد تا باعث مزاحمت درامر رفت وآمد وسایل نقلیه و غیره نشود. 3-    اگر ناچار از گذاردن تیر در نزدیکی یا روی خیابانها وبزرگراه ها هستید باید با تابلوهای خطر و چراغهای کافی محافظت شوند . 4-    تیرها را باید طوری انبار کرد که برروی هم نغلطند . 5-    تیرهای که روی تریلی یا کامیون بار میشوند باید حداقل در دو نقطه از طول تیر بسته شود . 6-    تیرها باید طوری بسته شوند که امکان باز کردن آن برای کارگری که روی زمین ایستاده میسر باشد . 7-    هنگام باز کردن سیستم بکسل باید افراد از تریلی کاملا”فاصله داشته باشند و جلو و عقب تریلی بایستند تااگر تیرها از روی تریلی به زمین ریخته شدند به کسی صدمه نرسد . 8-    هنگامیکه قلاب جرثقیل را به تیر می اندازید بایستی توجه داشته باشید که قلاب کاملا”در دوطرف تیر جاگیر شود و سپس از روی تیر کاملا”کنار روید تا جرثقیل تیر را حرکت دهد. 9-    موقع پیاده کردن تیرهای چوبی بهتر است یک نفر در سر تریلی و یک نفر در ته تریلی بایستند و به کمک دیلم تیرها را بغلطانند تا تیر پیاده شود . 10-    در موقع پیاده کردن تیرهای چوبی نباید روی تیرها و کف تریلی راه بروید زیرا ممکن است تیرها غلطیده و پایتان بین تیرها قرار گیرد و آسیب ببینید . تعویض تیر چوبی یا سیمانی 1-    خط را بی برق و دسته فیوز را از جایش خارج و اخطاریه نصب نمایید . 2-    قبل از هرکاری بی برق بودن خط را امتحان کنید و سپس آنرا اتصال زمین و اتصال کوتاه نمائید . 3-    اگر کار در حاشیه جاده ویا معابر عمومی باشد محل کار باید با قرار دادن نرده تاشو یا پرچم یا علامت گذاری با چوب و000 مشخص شود . 4-    تیر هائیکه در موقع تعویض تعادلشان بهم میخورد باید مهار شوند . 5-    تیر قدیمی حتما”مهار شود (بوسیله جرثقیل ،سیمهای مهار ،نیزه یا تیر نصب شده جدید )6-    درصورت بریدن تیر ،باید شبکه روی آن قبلا”پرچیده شده باشد . یادآوری :جهت برچیدن شبکه از روی پایه ها دقت شود سیمهای دو طرف تسط وبا احتیاط کامل و توسط چرخ طناب باز شود . 7-    در موقع درآوردن تیر قدیمی از زمین باید کارگران دور از تیر شکسته قرار گیرند و راننده جرثقیل باید طوری عمل نماید که صدمه ای به شبکه وارد نماید . 8-    پس از نصب تیر باید خاک اطراف آن بخوبی کوبیده و سنگها و خاک اضافی آن برداشته شوند . 9-    در موقع نصب تیر ،تیر باید از چهار طرف بوسیله نیزه یا جرثقیل مهار شده وتا موقعیکه گود پر نشده و استقامت کافی ندارد نباید نیزه ها را برداشت . 10-    کراس آرام ،مقره ها اتریه و000 باید پس از نصب تیر روی آن سوار شوند . 11-    قبل از باز کردن اتصالات تیر قدیمی باید توجه داشت که تیرهای دو طرف آن تحمل نیروئی که برآنها وارد میشود را داشته باشند ودر غیر این صورت باید آن دو تیر را نیز مهار کرد . 12-    درحال نصب با برداشتن تیر در نزدیکی سیمهای برقدار اگر فاصله مجاز را نتوان حفظ کرد باید سیمهای برق شوند . 13-    اگر پس از حفر گود یا پس از درآوردن تیر ،وقتی برای پرکردن گود نیست ،باید حتما”آن محوطه را با علائم خطر بوضوح مشخص کرد . نکات ایمنی روی کابینت 1-    قطع و وصل کلیه کلیدها بایستی براساس دستور مسئول مربوطه انجام گیرد و دقت شود که دسته ها اشتباها”قطع یا وصل نشود . 2-    در هنگام قطع ویا وصل کردن دسته فیوزها ی فشار ضعیف ویا کلید کل تردید ویا سستی به خود راه ندهید ،دسته را باید بسرعت قطع یا وصل کرد تا احتمال پدید آمدن قوس الکتریکی کمتر شود .3-    قبل از وصل کلید کل ویا هر نوع کلید دیگر و همچنین تعویض فیوز بایستی که علت قطع ویا سوختن آن دقیقا”بررسی شده باشد . 4-    هرگاه فیوز تابلوئی سوخت باید معلوم شود که دراثر اضافه بار سوخته ویا دراثر اتصال کوتاه . 5-    هرگاه فیوز سوخته را با سیم بکار نیاندازید واز فیوزهای نو ومناسب استفاده کنید . 6-    در هنگام قطع کردن کلید صورت خود را به یک طرف بگیرید تا درصورت بوجودآمدن قوس الکتریکی به صورت وچشمهای شما آسیبی وارد نیاید . 7-    در هنگام کارروی کابینت سعی کنید حتی الامکان با یک دست کار کنید . 8-    هنگامی که از فیوزهای فشار ضعیف با بسیار زیادی کشیده میشود بهتر آن است که اول کلید کل را قطع کنید و آنگاه نسبت به قطع فیوزها اقدام شود . 9-    در موقع تعویض فیوز باید فیوز مناسبی از لحاظ آمپر ،اندازه (بلندی و کوتاهی فیوز )بکار برده شود.  تعویض یک تابلوی توزیع 1-    ابتدا کلید کل را قطع کنید . 2-    سکسیونر ویا کت اوت طرف فشار قوی را قطع کنید . 3-    روی طرف فشار ضعیف و فشار قوی عمل اتصال زمین و اتصال کوتاه را انجام دهید . 4-    تحقیق کنید که تابلوی توزیع بی برق است زیرا ممکن است تابلو از طریق دیگری برقدار شود . 5-    اتصالات مربوطه را باز کرده وتابلو را تعویض نمائید . 6-    بعد از تعویض تابلو مطمئن شوید که اتصالات را درست و هم فاز بسته اید . 7-    قبل از برقدار کردن تابلوی توزیع مطمئن شوید که فازها هیچگونه ارتباطی به بدنه تابلو نداشته و همچنین کابلها زخمی نشده باشند . 8-    اتصال کوتاه و اتصال زمین را برداشته و تابلو را برقدار کنید . 9-    درحین انجام کار مجهز به دستکش عایق فشار ضعیف باشید .10-    هنگام تعویض کابینت ترانسهای هوائی سعی شود کابلهای زیرآن آویزان نباشند و توسط صفحه فلزی (تشتک )حفاظت شوند تا از دسترس کودکان دور بماند . تعویض مقره فشار ضعیف 1-    شبکه را بی برق و کلیه نکات ایمنی را رعایت کنید . (مانند خارج ساختن دسته فیوز ،نصب اختاریه ،وارد کردن شبکه و000 )2-    ابزار و وسایل کاررا قبل از شروع کار بررسی نمائید . 3-    در موقع بالا رفتن از تیر موارد ایمنی مربوطه را بکار ببرید . 4-    مقره معیوب را باز کرده و مقره های سالم را بوسیله طناب بالا دهید و جایگزین آن کنید . 5-    اگر مقره در زاویه باشد هنگام باز کردن مقره کارگر نباید در وسط دو سیم قرار گیرد . سیم کشی 1-    در موقع سیم کشی نزدیک خطوط برقدار باید حتما”خطوط بی برق شده و اتصال زمین کامل شود . 2-    هنگام کار روی شبکه برای قطع برق ،علاوه بر کشیدن دسته فیوز مربوطه ،فیوز معابر نیز باید درآورده شود زیرا ممکن است در اثر تاریک شدن هوا فتوسل عمل کرده و فاز معابر برقدار شود . 3-    هنگام سیم کشی باید از دستکش عایق استفاده کرد . 4-    قبل از شروع کار تیرهائی که نیرو به آنها وارد میشود را بازرسی کنید . 5-    هیچگاه سیم نول را قبل از سیم فاز باز نکنید . (هنگام کار روی شبکه برقدار )زیرا بعلت عدم تعادل بار نول برقدار شده و ولتاژکامل ایجاد میشود . ادامه خواندن كارآموزي اداره برق شهرستان خرمدره

نوشته كارآموزي اداره برق شهرستان خرمدره اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله در مورد سهام دربورس ، فروش صنايع بزرگ ، بانك و بيمه

$
0
0
 nx دارای 17 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : كارمندان شركت ها وبانك هاى دولتى صاحب 5 درصد سهام سازمان خود مى شوند. • هیأت دولت اجازه واگذارى 40 درصد از سهام شركت هاى مس، فولاد مباركه وآلومینیوم ایران راتصویب كرد. •رئیس سازمان خصوصى سازى:هیأت دولت با عرضه 5 درصد از سهام شركت هاى بیمه دانا،البرز، آسیا و بانك هاى تجارت،صادرات، ملت،رفاه و پست بانك در بورس و عرضه تدریجى سهام به عموم مردم در سال جارى موافقت كرد. • در2 ماه آینده، عرضه عمومى 5 درصد از سهام بانك ها وبیمه هابه صورت  آزمایشى آغاز مى شود.شورای اطلاع‌رسانی دولت خبر داد ابلاغ قانون تسهیل اعطای تسهیلات بانكی _توسط رییس‌جمهوری    قانون تسهیل اعطای تسهیلات بانكی و كاهش هزینه‌ای طرح و تسریع در اجرای طرح‌های تولیدی و افزایش منابع مالی و كارآیی بانك‌ها از سوی رییس‌جمهوری برای اجرا ابلاغ شد.به گزارش دبیرخانهء شورای اطلاع رسانی دولت بر اساس این ابلاغیه به منظور تسریع، ‌تسهیل و تقویت سرمایه‌گذاری در طرح‌های تولیدی دریافت وثیقهء خارج از ارزش دارایی و عواید آتی طرح، ‌از گیرندگان تسهیلات كه توان مجری و توجیه اقتصادی ‌فنی و مالی و قابل ترهین طرح آن‌ها به تایید بانك می‌رسد ،‌توسط بانك‌های عامل ممنوع است و بانك‌ها موظفند صورت مدارك مورد نیاز را به متقاضی اعلام و پس از تكمیل پرونده حداكثر ظرف مدت 45 روز طرح را بررسی كرده و در صورت تایید توسط خود و یا موسسات معتمد بانك، با حضور متقاضی قرارداد را حداكثر ظرف مدت یك ماه منعقد كرده و نسبت به پرداخت تسهیلات طی دوران مشاركت اقدام كنند و همچنین بانك‌ها موظفند مستقیماً یا از طریق موسسات معتمد خود نسبت به اعمال نظارت مستمر بر اجرا و بهره‌برداری طرح یا تسویهء حساب كامل با مشتری اقدام كنند.     بر اساس این قانون و به منظور افزایش ضریب اطمینان بانك‌ها برای وصول تسهیلات اعطایی به بانك‌های عامل اجازه داده می‌شود حداكثر معادل دو درصد ارزش كسری وثایق طرح را به عنوان كارمزد پوشش ریسك برای یك بار دریافت كنند و  در صورت در‌خواست متقاضی، بانك عامل موظف است حداكثر ظرف مدت دو هفته مازاد ارزش وثایق خارج از طرح قابل رهن را جهت توثیق نزد سایر بانك‌ها و موسسات مالی و اعتباری معرفی شده از طرف متقاضی اعلام كند.    همچنین به منظور تامین منابع مورد نیاز طرح‌های بزرگ، تمامی بانك‌ها می‌توانند بخشی از سهم تسهیلات اعطایی خود را از طریق مشاركت با سایر بانك‌ها (اتحادیهء سندیكای بانكی) عمل كنند، پذیرش توجیه اقتصادی، ‌فنی و مالی طرح تایید شده توسط بانك عامل اول برای سایر بانك‌های مشاركت‌كننده كفایت می‌كند.     وزارت امور اقتصادی و دارایی نیز موظف است ظرف مدت سه ماه از تاریخ تصویب این قانون تمهیدات لازم را برای انتشار و چگونگی تضمین اوراق مشاركت و یا اوراق مشاركت تبدیل به سهم برای تامین منابع اجرای طرح‌های تولیدی به نحوی فراهم كند كه بخشی از منابع مورد نیاز اجرای طرح‌های تولیدی و همچنین سرمایهء در گردش آن‌ها از این طریق تامین شود.     همچنین دولت مكلف است ترتیبی اتخاذ كند كه ظرف مدت یك سال از تاریخ تصویب این قانون با ایجاد و به كار‌گیری نهاد‌های جدید مالی از قبیل بانك جامع اطلاعات،‌ رتبه‌بندی و اعتبار سنجی مشتریان،‌گروه‌های مشاور مالی و سرمایه‌گذاری غیر‌دولتی، سامان‌دهی مطالبات معوق، ‌موسسات تضمین اعتبار، ‌زمینهء تسهیل و تسریع اعطای تسهیلات بانكی را فراهم كند.     وزارت اقتصاد نیز موظف است با همكاری بانك مركزی ابزار‌های جدید مالی اسلامی را طراحی و در بازار سرمایه و نظام بانكی كشور به جریان اندازد.     آیین‌نامهء اجرایی این قانون با پیشنهاد مشترك وزارت امور اقتصادی و دارایی و بانك مركزی و همچنین با هماهنگی وزارت كار و امور اجتماعی و سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی كشور حداكثر تا دو ماه پس از ابلاغ این قانون به تصویب هیات وزیران خواهد رسید. راه‌های جلوگیری از رشد نقدینگی از زبان رییس كل بانك مركزیمهم‌ترین ریشه جلوگیری از نقدینگی، اختصاص ندادن پول نفت در بودجه كشور است. ابراهیم شیبانی، رییس‌كل بانك مركزی، در گفت‌وگو با ایسنا، درباره افزایش نقدینگی در كشورگفت: رشد نقدینگی باید حداكثر 15 تا 20درصد باشد و ایده‌ال ما نیز زیر20درصد است و اگر بیشتر از این شود مشكل ایجاد خواهد شد. وی تصریح كرد: به دلیل این كه اقتصاد ما بر پایه پول نفت است و ما باید یك ریال را تبدیل به ارز و دلار كنیم، دچار مشكل می‌شویم. شیبانی یكی از راه‌های جلوگیری از نقدینگی را كنترل بانك‌ها عنوان كرد و گفت: بانك‌ها باید به حد توان اعتبار بدهند و در صورتی كه بیش‌تر به آنها فشار بیاید از بانك مركزی قرض می‌كنند كه این قرض گرفتن بانك‌ها همان تاثیر پول نفت را دارد و مجددا موجب افزایش نقدینگی خواهد شد. بنابراین بانك‌ها باید از این نظر مورد كنترل قرار گیرند.او از دیگر ابزارهای كنترل نقدینگی را افزایش ذخیره قانونی بانك‌ها عنوان كرد و گفت: مقداری از پول بانك‌ها از سوی بانك مركزی جمع‌آوری می‌شود كه در حدود 17درصد است و با فروش اوراق مشاركت تاحدودی می‌توان پول‌ها را به صورت قانونی ذخیره كرد و این آخرین علاج است كه ما این راه را دوست نداریم.رییس‌كل بانك مركزی با تاكید بر این كه مهم‌ترین ریشه جلوگیری از نقدینگی اختصاص نیافتن پول نفت در بودجه است، گفت: مجلس و دولت به عنوان سیاست‌گذار باید به سمتی بروند كه نفت را از بودجه خارج كنند و‌آن را برای سرمایه‌گذاری‌ها و واردات ارزی اختصاص دهند.وی در پاسخ به این سوال كه كاهش نرخ سود بانكی از سوی بانك‌ها اعمال نمی‌شود و از فرمولی استفاده می‌كنند كه به همین دلیل این كاهش نرخ سود، تحقق پیدا نمی‌كند، اظهار كرد: برای بانك‌های دولتی نرخ سود 12درصد و برای بانك‌های خصوصی 13درصد تعیین شده است و همه بانك‌ها از تاریخی كه به آنها ابلاغ شده و نه تاریخی كه تصویب شده است، اگر خلاف این كار را انجام دهند با آنها برخورد می‌شود و مجرم خواهند بود.شیبانی با بیان این كه بانك مركزی یك دستگاه نظارتی است و نظارت بر پول و بانك دارد، گفت:فرمولی كه بانك‌ها در گذشته استفاده می‌كردند تازگی ندارد و عده‌ای از بانك‌های خصوصی و دولتی به آن گونه عمل می‌كردند اما اكنون برای اولین‌بار یك فرمول یكسان از سوی شورای پول و اعتبار به تصویب رسیده و به همه بانك‌ها ابلاغ شده است و اگر بانكی تخلف كند به بانك مركزی اطلاع دهید كه جلوی آنها را بگیرند.  بانك مركزی هشدار دادسیستم بانكی فقط باید ابلاغیه‌های بانك مركزی را اجرا كند بانك مركزی در بخشنامه‌ای خطاب به مدیران عامل بانك‌های دولتی، غیردولتی، شركت دولتی پست بانك و موسسهء مالی و اعتباری توسعه هشدار داد: «سیستم بانكی كشور باید فقط ابلاغیه‌های این بانك را اجرا كند.» در این بخشنامه تصریح شده است: «در بسیاری موارد مشاهده شده كه برخی از آیین‌نامه‌ها، تصویب‌نامه‌ها، تصمیم‌نامه‌ها و موافقتنامه‌های هیات وزیران و مصوبات سایر مراجع توسط وزارتخانه‌ها و دستگاه‌های اجرایی مربوط به طور مستقیم و بدون هماهنگی به بانك‌ها ابلاغ می‌شود.» در این بخشنامه آمده است: «این اقدام موجب شده كه بانك‌ها نسبت به اجرای هماهنگ در اجرای مصوبات دچار مشكل شوند و از بانك مركزی كسب تكلیف كنند.» بانك مركزی خطاب به مدیران عامل بانك‌های دولتی، غیردولتی، شركت دولتی پست بانك و موسسهء مالی و اعتباری توسعه با اشاره به این‌كه «لزوم اتخاذ تدابیر و تمهیدات لازم در چارچوب قوانین و ضوابط ناظر بر بخش بانكی كشور در حدود وظایف و اختیارات بانك مركزی است»، ‌خاطرنشان كرد: «به منظور هماهنگی و عملكرد یكسان آن در سطح شبكهء بانكی كشور، واحدهای اجرایی ذی‌ربط صرفا در خصوص مواردی كه مستقیما از سوی بانك مركزی ابلاغ می‌شود، اقدام لازم به عمل آورند.» عملكرد سلیقه‌ای بانك‌ها واكنش بانك مركزی را برانگیختحیدر مستخدمین‌حسینی، معاون وزیر سابق اقتصاد و دارایی با اشاره به بخشنامهء صادره از سوی بانك مركزی به «سرمایه» گفت: «می‌توان عملكرد سلیقه‌ای بانك‌ها را عامل مهم تدوین چنین بخشنامه و اجبار در اجرای آن عنوان كرد.» وی افزود: «نحوهء اعطای تسهیلات بانكی و دریافت نرخ كارمزد مساله‌ای بود كه به وضوح در بانك‌ها به گونه‌‌های متفاوت مشاهده می‌شد بنابراین روشن است كه بانك مركزی به‌عنوان نهاد مادر و سرپرست بانك‌ها برای جلوگیری از تخلفات این‌گونه‌ای عكس‌العمل نشان داده است.» این كارشناس پولی و بانكی خاطرنشان كرد: «اقتصاد بازارهای مختلفی دارد و هر بازار مقام سیاست‌گذار و مسوولی جداگانه كه باید بر مبنای ضوابط آن عمل كنند. فعالیت بانك‌ها نیز در چارچوب بازار پول، نظارت رییس كل بانك مركزی را به عنوان مقام ناظر بر بازار و شورای پول و اعتبار كشور به همراه دارد، بنابراین بانك‌ها موظف به اجرای دستورات مقام‌مسوول و مصلح خود هستند.» مستخدمین حسینی گفت: «بانك مركزی برای بروز یك یا دو مورد تخلف، بخشنامه صادر نمی‌كند، پس زمانی‌كه ابلاغ می‌شود، اجرای آن الزامی و برای جلوگیری از بی‌نظمی در سیستم بانكی است.» بخشنامه خطاب به بانك‌ها و دستگاه‌های دولتی استاسدالله ‌امیر اصلانی، سرپرست موسسهء مالی و اعتباری توسعه با تاكید بر این‌كه خطاب بخشنامهء بانك مركزی بیش‌‌تر دستگاه‌های دولتی بوده است به «سرمایه» گفت: «موسسات خصوصی، ارتباط مالی چندانی با دستگاه‌های دولتی ندارند به همین خاطر كم‌تر خطاب هم قرار می‌گیرند.»وی خاطرنشان كرد: «موسسهء مالی و اعتباری توسعه به عنوان تنها موسسهء اعتباری دارای مجوز قانونی تمامی بخشنامه‌های بانك مركزی را دریافت می‌كند، حال در ارتباط با موضوع باشد یا خیر.» نایب رییس كمیسیون اقتصادی مجلس:صندوق‌های قرض‌الحسنه نیازی به آیین‌نامه جدید ندارندنایب رییس كمیسیون اقتصادی مجلس گفت: «وقتی قانونی به تصویب مجلس رسید دولت باید آن را اجرایی كند و معطل نگذارد، چنانچه قانون با تاخیر در اجرا مواجه شد مجلس می‌تواند رویكرد جدیدی را اتخاذ كرده و در صورت اجرا نشدن مصوبات خود، برخورد متناسب و قاطعانه‌ای را داشته باشد.»ایرج ندیمی در خصوص تدوین آیین‌نامه جدید برای ساماندهی صندوق‌های قرض‌الحسنه گفت: «یكی از مصیبت‌هایی كه قانون‌نویسی در ایران دارد موضوع آیین‌نامه و دستورالعمل است كه عموما دولت‌ها به لحاظ این كه تمایلی به اجرای برخی قانون‌ها ندارند یا تحت برخی فشارها قرار می‌گیرند، آن را به اجرا در نمی‌آورند.»نایب رییس كمیسیون اقتصادی مجلس با بیان این‌كه دولت نمی‌تواند قانون مصوب شده بازار غیرمتشكل پولی را معطل كند، اظهار كرد: «به نظر می‌رسد كه مجلس باید رویكرد جدیدی را نسبت به امر آیین‌نامه‌نویسی و دستورالعمل‌نویسی مشخص كند تا چنانچه اجرایی نشد برخورد متناسب را داشته باشد.»    وی در پایان متذكر شد: «مجلس باید به جای تدوین آیین‌نامه‌ای جدید، بر مصوبه خود فشار آورده و علل اجرایی نشدن مصوبات قانونی خود را پیگیری كند.» جزئیات تسهیلات براى انتقال شاغلان دولتى اعلام شد150مترزمین و14میلیون وام امتیاز انتقال ازكلانشهرها• كاركنان مایل به انتقال محل اشتغال ازتهران،مشهد،تبریز،اصفهان،كرج شیراز،قم واهوازمشمول این تسهیلات مى شوند • مشمولان بایدقبل ازپایان سال 85 درتهران وسایركلان شهرهاشاغل بوده باشند• استفاده ازمزایاى واگذارى زمین در قالب این مصوبه، مشمول مقررات ممنوعیت واگذارى دارندگان زمین ومسكن دولتى نخواهد بود• انتقال فرزندان دانشجوى خانواده ویك گروه تشویقى ازجمله تسهیلات است میزان واگذارى زمین به كاركنان دولت متقاضى انتقال از تهران و كلانشهرها، تسهیلات پرداختى و یارانه سود در نظر گرفته شده براى آنها اعلام شد. به گزارش روابط عمومى وزارت مسكن و شهرسازى در قالب مصوبه جدیدهیأت دولت براى حمایت از شاغلین دولتى متقاضى انتقال از تهران و كلانشهرها به سایر شهرهاى كشور، تمامى كاركنان رسمى و پیمانى شاغل در وزارتخانه ها، مؤسسات و شركت هاى دولتى، بانك ها، مؤسسات بیمه و سایر دستگاه هاى دولتى برحسب شهر مقصد انتقال از 120 متر مربع تا 150 متر مربع زمین دریافت مى كنند. تسهیلات پرداختى به این دسته از كاركنان دولت نیز بین 12 تا 14 میلیون تومان است و یارانه قابل پرداخت به هر كارمند از 4 میلیون تومان تا 5‎/5 میلیون در نظر گرفته شده است. گفتنى است استفاده فرد از مزایاى واگذارى زمین در قالب این مصوبه مشمول مقررات ممنوعیت واگذارى كسانى كه قبلاً از زمین و مسكن دولتى استفاده كرده باشند نخواهد بود. ادامه خواندن مقاله در مورد سهام دربورس ، فروش صنايع بزرگ ، بانك و بيمه

نوشته مقاله در مورد سهام دربورس ، فروش صنايع بزرگ ، بانك و بيمه اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


مقاله در مورد مکانيک کلاسيک (Classical Mechanics)

$
0
0
 nx دارای 20 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : نگاه اجمالی: مکانیک کلاسیک یکی از قدیمیترین و آشناترین شاخه‌های فیزیک است. این شاخه با اجسام در حال سکون و حرکت ، و شرایط سکون و حرکت آنها تحت تاثیر نیروهای داخلی و خارجی ، سرو‌ کار دارد. قوانین مکانیک به تمام گستره اجسام ، اعم از میکروسکوپی یا ماکروسکوپی، از قبیل الکترونها در اتمها و سیارات در فضا یا حتی به کهکشانها در بخش‌های دور دست جهان اعمال می‌شود. سینماتیک حرکت: سینماتیک به توصیف هندسی محض حرکت ( یا مسیرهای) اجسام ، بدون توجه به نیروهایی که این حرکت را ایجاد کرده‌اند ، می‌پردازد. در این بررسی عاملین حرکت (نیروهای وارد بر جسم) مد نظر نیست و با مفاهیم مکان ، سرعت ، شتاب ، زمان و روابط بین آنها سروکار دارد. در این علم ابتدا اجسام را بصورت ذره نقطه‌ای بررسی نموده و سپس با مطالعه حرکت جسم صلب حرکت واقعی اجسام دنبال می‌شود. حرکت اجسام به دو صورت مورد بررسی است: •    سینماتیک انتقالی:در این نوع حرکت پارامترهای سیستم به صورت خطی هستند و مختصات فضایی سیستم‌ها فقط انتقال می‌یابد. از اینرو حرکت انتقالی مجموعه مورد بررسی قرار می‌گیرد. کمیت مورد بحث در سینماتیک انتقالی شامل جابه‌جایی ، سرعت خطی ، شتاب خطی ، اندازه حرکت خطی و;می‌باشد. •    سینماتیک دورانی:در این نوع حرکت برخلاف حرکت انتقالی پارامتر اصلی حرکت تغییر زاویه می‌باشد. به عبارتی از تغییر جهت حرکت ، سرعت و شتاب زاویه‌ای حاصل می‌شود. و مختصات فضایی سیستم ‌ها فقط دوران می‌یابند. جابه‌جایی زاویه‌ای ، سرعت زاویه‌ای ، شتاب زاویه‌ای و اندازه حرکت زاویه‌ای از جمله کمیات مورد بحث در این حرکت می‌باشند. دینامیک حرکت : دینامیک به نیروهایی که موجب تغییر حرکت یا خواص دیگر ، از قبیل شکل و اندازه اجسام می‌شوند می‌پردازد. این بخش ما را با مفاهیم نیرو و جرم و قوانین حاکم بر حرکت اجسام هدایت می‌کند. یک مورد خاص در دینامیک ایستاشناسی است که با اجسامی که تحت تاثیر نیروهای خارجی در حال سکون هستند سروکار دارد. پایه گذاران مکانیک کلاسیک: •    با این که شروع مکانیک از کمیت سرچشمه می‌گیرد ، در زمان ارسطو فرایند فکری مربوط به آن گسترش سریعی پیدا کرد. اما از قرن هفدهم به بعد بود که مکانیک توسط گالیله ، هویگنس و اسحاق نیوتن بدرستی پایه‌گذاری شد. آنها نشان دادند که اجسام طبق قواعدی حرکت می‌کنند ، و این قواعد به شکل قوانین حرکت بیان شدند. مکانیک کلاسیک یا نیوتنی عمدتا با مطالعه پیامدهای قوانین حرکت سروکار دارد. •    قوانین سه گانه اسحاق نیوتن راه مستقیم و سادهای به موضوع مکانیک کلاسیک می‌گشاید.این قوانین عبارتند از: o    قانون اول نیوتن:هر جسمی به حالت سکون یا حرکت یکنواخت خود در روی یک خط مستقیم ادامه می‌دهد مگر اینکه یک نیروی خارجی خالص به آن داده شود و آن حالت را تغییر دهد. o    قانون دوم نیوتن:آهنگ تغییر تکانه خطی یک جسم با برآیند نیروهای وارد بر آن متناسب بوده و در جهت آن قرار دارد.o    قانون سوم نیوتن:این قانون که به قانون عمل و عکس‌العمل معروف است ، اینگونه بیان می‌شود. هر عملی را عکس العملی است ، مساوی با آن و در خلاف جهت آن. •    فرمولبندی لاگرانژی مکانیک کلاسیک: در برسی حرکت اجسام به کمک قوانین نیوتون اجسام به صورت ذره‌ای در نظر گرفته می‌شود. بنابراین ، بررسی حرکات سیستم های چند ذره‌ای ، اجسام صلب ، دستگاه‌های با جرم متغیر ، حرکات جفت شده و ; به کمک قوانین اسحاق نیوتن به سختی صورت می‌گیرد. لاگرانژ و هامیلتون دو روش مستقلی را برای حل این مشکل پیشنهاد کردند. در این روشها برای هر سیستم یک لاگرانژین (هامیلتونین) تعریف کرده ، سپس به کمک معادلات اویلر-لاگرانژ (هامیلتون-ژاکوپی) حرکات محتمل سیستمها مورد بررسی قرار می‌گیرد. موارد شکست فرمولبندی اسحاق نیوتن : •    تا آغاز قرن حاضر . قوانین اسحاق نیوتن بر تمام وضعیتهای شناخته شده کاملا قابل اعمال بودند. مشکل هنگامی بروز کرد که این فرمولبندی به چند وضعیت معین زیر اعمال شدند: •    اجسام بسیار سریع:اجسامی که با سرعت نزدیک به سرعت نور حرکت می‌کنند. •    اجسام با ابعاد میکروسکوپی مانند الکترونها در اتم‌ها. شکست مکانیک کلاسیک در این وضعیتها ، نتیجه نارسایی مفاهیم کلاسیکی فضا و زمان است. مکمل مکانیک کلاسیک: مشکلات موجود در سر راه مکانیک کلاسیک منجر به پیدایش دو نظریه زیر شد: •    فرمولبندی نظریه نسبیت خاص برای اجسام متحرک با سرعت زیاد •    فرمولبندی مکانیک کوانتومی برای اجسام با ابعاد میکروسکوپی سینماتیکKinematic توصیفی از حرکت است. حرکت یک ذره مهم کاملاً استفاده از سه مرحله جابه جایی و سرعت و شتاب را توصیف می کند. برای اجسام واقعی (که نقاط ریاضی نیستند) سینماتیک انتقالی حرکت مرکز جرم جسم را از طریق سرعت توصیف می کند. در حالی که سینماتیک زاویه ای چگونگی چرخیدن جسم در مرکز جرم را شرح می دهد. در این بخش ما فقط بر سینماتیک انتقالی متمرکز می شویم. جابه جایی و سرعت و شتاب به شرح ذیل تعریف می شوند.[ویرایش] مکانWiktionary بردار را تعریف می کند همانند “یک کمیت که دارای بزرگی و جهت است و به طور نمونه به عنوان یک ستون درجه بندی نوشته می شود”. آن یک عدد یا شماره ای است که یک انتقال مستقیم به آن دارد. در فیزیک، یک بردار اغلب حرکت جسم را شرح می دهد. برای مثال Warty the Woodchuck با سرعت 35 فوت به طرف حفره ای در زمین حرکت می کند. ما می توانیم بردارها را به قسمتهایی که جزء “ترکیب کننده” نام دارند تقسیم کنیم که هر کدام از این اجزاء یک قسمت از بردار را شرح می دهند. معمولاً بردار به جزءهای x و y تقسیم می شوند.[ویرایش] جابه جایی{{| }}جابه جایی به این سئوال که “آیا جسم حرکت کرده است؟” جواب می دهد. نماد  را یادداشت کنید. این نماد نوعی از نماد “برابری مافوق” (super equals) است که نشان می دهد  نه تنها جابه جایی را برابر می کند  بلکه عمدتاً جابه جایی از طریق  به طور عملی تعریف می شود. ما می گوییم  که عمل (عملکرد) جابه جایی را تعریف می کند. زیرا  عمل یک روش قدم به قدم برای مشخص کردن جابه جایی ارائه می دهد یعنی: 1 جایی که جسم در آغاز است را اندازه گیری کنید. 2 جایی که جسم در چند لحظه بعد قرار دارد را اندازه گیری کنید. 3 تفاوت بین ارزش این دو موقعیت را مشخص کنید. از یادداشت اینکه جابه جایی همان مسافت طی شده نیست مطمئن شوید. برای مثال یک بار مسافرت به طور محیط دایره را فرض کنید. اگر شما همان جایی که شروع کرده بودید تمام کنید جابه جایی شما صفر است اگر چه شما مسافتی را به طور آشکار طی کرده اید. در حقیقت جابه جایی میانگین مسافت طی شده است.در مسافرت شما به دور دایره میانگین حرکت شمال و جنوب شما همان میانگین حرکت شرق و غرب شماست. آشکارا ما بعضی از اطلاعات مهم خود را از دست می دهیم. راه حل دوباره به دست آوردن این اطلاعات استفاده از فاصله جابه جایی کوچکتر است. برای مثال به جای محاسبه کردن جابه جایی شما در طول دایره در یک مرحله طولانی، دایره تقسیم شده به 16 قسمت مساوی را در نظر می گیریم. مسافت طی شده در طول هر یک از این بخش ها را حساب می کنیم و سپس همه نتیجه ها را با هم در کنار هم جمع می کنیم. اکنون مسافت طی شده شما صفر نیست اما چیزی نزدیک به محیط دایره است. آیا مقدار تقریبی شما به اندازه کافی درست و خوب است؟ سرانجام، آن به سطح دقت شما که در اجرای دقیق نیاز دارید بستگی دارد، اما خوشبختانه شما همیشه می توانید از تجزیه های خوب و دقیق استفاده کنید. برای مثال ما توانستیم مسافت طی شده شما را به 36 قسمت مساوی برای بهتر شدن نتیجه تقریبی تقسیم کنیم. به سفر شما به دور دایره برمی گردیم. شما می دانید که مسافت درست به طور ساده همان محیط دایره است مشکل این است که ما اغلب برای مشخص کردن مسافت درست طی شده با یک محدودیت واقعی (عملی) مواجه می شوید. (برای مثال مسیر طی شده تعداد زیادی پیچ و تاب و فراز و نشیب دارد) خوشبختانه ما همیشه می توانیم جابه جایی را مشخص کنیم و به وسیله انتخاب دقیق مراحل به اندازه های کوچک و از جابه جایی برای به دست آوردن یک مقدار تقریبی درست و خوب برای مسافت طی شده استفاده کنیم. (ریاضیات حساب دیفرانسیل و انتگرال یک روش شناسی رسمی فراهم می کند به منظور تخمین رسمی یک “true value” ‌از طریق استفاده پی در پی از مقادیر تقریبی بهتر). در ادامه این بحث من میخواهم را با جایگزین کنم برای نشان دادن اینکه مراحل به اندازه کافی کوچک جابه جایی استفاده می شده است برای فراهم کردن یک مقذار تقریبی به اندازه کافی خوب و درست برای مسافت طی شده شده درست.[ویرایش] سرعت ادامه خواندن مقاله در مورد مکانيک کلاسيک (Classical Mechanics)

نوشته مقاله در مورد مکانيک کلاسيک (Classical Mechanics) اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله TQM و تغيير و توسعه سازماني بوسيله توماس پاکارد

$
0
0
 nx دارای 21 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : در حالیکه کل کیفیت مدیریت ، پروسه اساسی بر توسعه کاربرد سازمانی است . ارزش آن تنها از طریق پروسه تکمیل سرتاسر÷ و جامع تضمین می شود. هدف این فصل : تشریح جنبه های کلیدی تکمیل تغییر سطح کلان سازمانی است که به فرد امکان می دهد تا بطور موفقیت آمیزی  TQM را انجام دهد .ابتدا فضا ( متن ) تنظیم می شود . بواقع TQM تغییر سیستم های سطح کلان و اصول راهنما و ملاحظات ناشی از مقیاس تغییر  است که معرفی می شود . بدون توجه به عوامل متنی ، تغییرات گسترده بدرستی طراحی نمی شود . انتظارات و کارمندان (کارگران و مدیران ) بعنوان جنبه دیگر متن ارزیابی می شود تا جایی که تکمیل طرح که با آنها سرو کار دارد بعداً بررسی خواهد شد . انجام عامل تغییر برای حضور مقاوم و طراحی آنها ضروری است تا جایی که پروسه متوقف نشود . بعد مدل تکمیل ارائه می شود از جمله بحث اصول کلیدی . سر پرستی دیدگاهی بصورت چشم انداز رو به رشد برای فرد ی است که TQM را می سازد . در سالهای اخیربحث در باب مدیریت تغییر و سرپرستی به سرعت رشد یافته و کاربردها مبتنی بر یافته های تحقیق موفق بودند . استفاده از اصول تست شده به عامل تغییر امکان دارد تا از اختراع مجدد چرخ شفاهی پرهیز کند . اما تکمیل اصول با بازبینی مراحل در اداره تحول به سیستم جدید و روشهای کمک بر سازمان سازی پروسه بصورت بخشی از فرهنگ سازمان بودند. این بخش نیز با نگارش اخیر در مدیریت تحول و سازمانی  شدن تغییر اعلان شد . سر انجام بایدها و نبایدهای مختلف ارائه شدند. اعضای سازمان ، و استانهایی در باب ظهور برنامه های جدید ، فنون سیستم ها یافتی در واژه شناسی اخیر ، الگوها داشتند .کارمندانی که از خط کارگر به سطح اجرایی رسیدند ، مثل پدیده ای با ترکیب نا امیدی و تحول همراه بودند ، بعضی مدیران به کنفرانس می روند یا در بعضی موارد ایده بزرگی داشتند( مبتنی بر تهدید یا نا امیدی مثل نیاز اضطراری بر کم کردن هزینه ها بود ) و اینها تکمیل کار را اجباری می ساختند . احتمالاً برنامه انتظارات مردمی را اعتلا می داد که این بار توسعه یافته و مدیریت به ایده های آنها گوش می داد . این برنامه با تلاش بیشتری معرفی شد . طرحها ارائه و چین ها به حالت عادی برگشتند . مدیر نسبت  به کارمندان غیر واکنشی نا امید بود ، کارگران نیز بدنبال کار خوب بودند و راجع به مدیران سطح متوسط مقاوم بودند. متاسفانه خود برنامه با ارزش بود . ما  ساختمان تیم (یا توسعه سازمان یا سیکل کیفیت ) را از نو ساختیم و کار نکرد . پروسه تغییر    TQM وقتی کار می کند که بدرستی تکمیل و مفهوم سازی شود اما متاسفانه هر سازمان متفاوت بود . و پروTQMسه ها بصورت ” خارج از دستور ” اقتباس می شوند . مدل تغییر سازمانی مثل ” خرید یک برنامه کامل مثل بسته کیفیت از فروشنده است . بویژه در بخشهای غیر انتفاعی و دولتی ، کاربردهای جز ارائه بر خلاف توافق مدیریت و کارمندان ثمری ندارد . این فصل بر روشهای جلوگیری از این موارد نا امید کننند ، تکیه داره . بطور خلاصه ، هدف باز بینی اصول تغییر موثر و پیشنهاد کاربردهای خاص TQM  است . چندین فرضیه پیشنهاد شدند : 1 ) TQM روش تغییر موثر و حیاتی به هنگام نصب درست است .2 ) همه سازمانها مناسب TQM نیستند 3) پیش شرطها ( تناسب – آمادگی ) برای TQM موفق ایجاد می شوند 4) توافق سرپرستی با تغییر فرهنگی کلان و بزرگ ضروری است . در حالیکه مسایل در اقتباس TQM در دولت و سازمانهای سرویس اجتماعی شناسایی شدند ، TQM می تواند در صورت اصلاح درست بخوبی       باشد . TQM بصورت تغییر سیستم های سطح کلان TQM در اولین نگاه بصورت تغییر در تکنولوژی ساختمان و روش انجام کار است . در خدمات انسانی ، به معنای پردازش سرویس و ارائه روشها بر آنها و پروسه های سازمانی مثل کار ، پروسه اشتغا ل و سایر روندهاست . اما TQM تغییر در فرهنگ سازمانی ، هنجارها ، ارزشها و سیستم ها در باب کاربرد و سازمانی است . سر انجام این تغییر در سیستم سیاه سازمانهاست : پروسه های تصمیم گیری و مبانی قدرت ، برای تغییر پایدار تغییر در سه بعد مرتبط است . TQM بصورت تغییر تکنولوژی موفق نیست مگر اینکه ابعاد فرهنگی و سیاسی بخوبی حضور یابند . بسیاری بیان نمودن که TQM به تغییر پایدار در فرهنگ و روش کار سازمان می انجامد . عامل بنیادین ، سرپرستی از جمله فلسفه ، سبک و رفتارات . اینها بصورت عوامل ارائه شده بوسیله سرپرست هستند بسیاری از سر پرستهای امروزی سبک مشارکتی را بر می گزینند که تا حد قابل درکی عملی نیست . هر مدیر در باره تغییر فرهنگی جدی نیست مثل اینکه TQM باید احساس فرد را با توجه به این عوامل انعکاس دهد . برای بسیاری از مدیران برنامه فردی توسعه سرپرستی ، پیش زمینه ای بر کاربرد موثر بصورت عامل تغییر داخلی با اختصاص TQM است . سایر ملاحظات کلیدی با پیوند میان سیستم های مختلف سازمانی سروکار دارند . مثلاً سیستم های منبع انسانی از جمله طراحی شغل ، انتخاب پروسه ها ، جبران و پاداش عملکرد و آموزش و توسعه با فرهنگ جدید TQM مرتبط اند . اینکه تغییرات در سیستم های دیگر ضروری اند ، کمتر مشهود است . سیستم های اطلاع رسانی نیازمند طراحی مجدد بر بر آورد و مسیر یابی چیزهای جدید مثل کیفیت سرویس هستند . پروسه های مدیریت های نیازمند توجه از طریق پیوند مجدد بودجه  بندی و سیستم اختصاصی منبع هستند .    ساختار و و طراحی سازمانی تحت TQM متفاوت است : لایه های مدیریت کاهش و نقشهای سازمانی قطعاً تغییر می کند . مدیریت میانی و سرپرستهای ارشد به روشهای جدید عمل می کنند . بجای عملکرد بصورت مشاور، دستور دهند. وعوامل کنترل ، بصورت مدیران مرزی هماهنگ کنند ، و سرپرستهایی کاری کنند که به کارگران در انجام بهتر کار کمک می کنند . برای ارتباط با ترس ناشی از اخراج ، تمام کارمندان باید اطمینان یابند که هیچکس شغل را به صورت برآیند تغییرات  TQM از دست نداده است : شغل ها تغییر می کنند اما هیچکس اخراج نمی شود باید توجه نمود که ما مدیران سطح میانی ، تغییر می کنیم اما جابجا نمی شویم . این اصل عدم اخراج بوده متداولی در پروسه تغییر کار مدیریت مثل کیفیت پروژه های کاری برای چندین سال است . دیگر     سیستم ها این است که TQM باید از برنامه استراتژیک سازمانی برامده و مبتنی بر انتظارات سهامدار باشد . این نوع برنامه ریزی و نهوئه ناشی از روابط محیطی ، توجه بیشتری بخودی طلبد اما هنوز در خدمات بشری موسوم است . همانطوریکه در ذیل بررسی شد TQM مبتنی بر شرایط محیطی مثل نیاز بر کم ساختن هزینه یا تقاضا برای افزایش واکنش به سهامداران پیشنهاد می شود . مدیر TQM را بورت روشن بررسی در سطح کلامی می داند چون بسیار مرسوم است . این محرک خوبی برای استفاده از TQM نیست و به کاربرد مصنوعی می انجامد. که به ضعف و نا امیدی منجر می شود . TQM باید از پیش جهت بندی شود باید بکار رود چون سرپرستهای سازمانی نیازمند تاثیر گذاری هستند . باید با نتایج بررسی و بصورت عامل پایانی مطرح نشود . اگر TQM بدون بررسی نیازهای واقعی سازمان و شرایط معرفی شود ، آنوقت باید به زعم مدیران و کارگران ، با تردید به آنها توجه نمود . ما به بررسی روشهایی می پردازیم که در آنها افراد با TQM واکنش نشان می دهند . انتظارات دادلاک مردم بسیاری از کارمندان TQM را بصورت سیکل های کیفیت ، مدیریت اشیا و بودجه بندی مبتنی بر صفر می دانند . همانطورکه در بالا گفتیم . TQM باید بصورت برنا و جدید نباشد . اما به مسایل کلیدی سازمان ، نیازها و رسوم مرتبط است . مارتین بیان کرد که TQM بصورت روح مدیریتی متداول با کار است . مثل MBO یا ZBB و اقتباس آن راحت تر است .کارگران ، مدیریت را راجع به محصول می دانند نه نیازهای پرسنل . ابتکارات مدیریت بر مسایلی مثل بودجه یا هزینه متمرکز اند که با کارگران تحلیل نمی شوند . پرسنل ، کیفیت را بصورت بی نیاز به توجه می دانند . معتقدند که خدمات آنها عالی بود ، یا کیفیت در این روزها مشکل جانبی است . برای کارگر مراقب کودک کار و روزانه و تغییر موارد شدیدتر سوء استفاده همگی از یک جنبه اند . بعضاً بخاطر سرویس های پر متقاضی ، و به خاطر آموزش حرفه ای کارگران سرویس خدماتی که ارزش بیشتری بر فعالیت های خدماتی با مشتریان دارد. فاقد علاقه به زعم بسیاری از کارگران در کارآمدی و تاثیر گذاری است . این چالش بوسیله تمام مجریان و علاقمندان به TQM معرفی می شود. کارگران نیازها و مسایلی مثل فراگذاری کمتر و بوروکراسی کمتر دارند که متفاوت از بقیه است . برای کار با TQMبه کارگران نیازمند بررسی ( توسعه کیفیت از دیدگاه خود ) و چگونگی کمک TQM هستند . روشهایی برای معرفی اینها وجود دارند. TQM بر کیفیت ، مدیریت و کارگران و توسعه روشها متمرکز است که فعالیت های بوروکراسی را حذف ، سرمایه را حفظ و منابع انسانی بیشتری را برای فعالیت های اسا سی بویژه سرویس مشتری حفظ می کند . منابع مقاومت تکمیل تغییر سطح کلال مثل TQM با مقاومتی روبرواست که باید مستقیماً با عوامل تغییر معرفی می شوند . عنصر کلیدی TQM با مشتریان کار می کند و فرضیه انحصار با زخورد/ انتظارات از مشتریان / متقاضیان و همکاری با آنها شاید در تعریف کیفیت ، یک مورد اساسی در بسیاری از آژانسها بویژه بکارگیری مشتریان غیر داوطلب (یعنی خدمات مراقبتی ) است و علاقه تاریخی کارگر به استفاده از آمار و داده ها در خدمات انسانی با دیدگاههای TQM مطرح است که دست یابی و تحلیل داده ها در باب کیفیت سرویس را مهیا می کند در سطح دیگر ، مقاومت مدیریتی به تقویت کارمند ، وجود دارد. اعتبار تصمیم گیری را در شرایط صفر بررسی می کنند . اگر کارمندان در تصمیم گیری بیشتر حضور یابند ، مدیران کمتر خواهد بود . اصل درگیری کارمندان این است که هر سطح تقویت شد، و مدیران هیچیک از اعتبارات قانونی خود را از دست نمی دهند . با تردید تغییر در نقشها وجود دارد. همانطور که در بالا گفتیم  زمان کمتری را صرف کنترل نمود . و بیشتر بر تسهیل تاکید داریم . برای بسیاری از مدیران سنتی ، این تحول نیازمند تدریس تعلیم خود و بازتابی و تضمین از مدیریت ارشد است که در معرض خط جابجایی قرار ندارند. مقاومت در سایر قسمتهای سازمانی وقتی بروز می کند که TQM بر مبنای متعارف یا برنامه های خاصی روی دهد . کانتر این دیدگاه را بصورت بخش بندی می داند . هر واحد یا برنامه بصورت مجزا یا بیمانند بدون یادگیری از دیگران و عدم همکاری با آنهاست . این در سند روم اختراع نشد – جای داره –و درتوسعه ابتدایی اید – احساس مالکیت نداره – در سطح  جامع تر، مقاومت کارمند به نمونه های صنعتی در  TQM مثل سیاه کالا یا ترتیب است.تاکتیک های چندی وجود دارند که در ارتباط با مقاومت به کاربر TQM مفید اند . آنها با مقاومت قانونی و تاکتیک های متغییر مبتنی بر آن با استفاده از سرپرستی موثر بر بکار گیری افراد با درک TQM و استفاده از حضور کارمندان سروکار دارند. ادامه خواندن مقاله TQM و تغيير و توسعه سازماني بوسيله توماس پاکارد

نوشته مقاله TQM و تغيير و توسعه سازماني بوسيله توماس پاکارد اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

تحقيق خلاقيت چيست

$
0
0
 nx دارای 20 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : خلاقیت برحسب فرایندتولید،شخص ابتكاركیفیت بالا وتولیدی ناب (در فرایندی بین فردی ودرون فردی )نیز تعریف شده است در پرورش خلاقیت كودكان ، باید برمفهوم فرآیند ، كه همان رشد وپرورش اندیشه های ابتكاری است ، تأكید كرد . زیرا ابتكار اساس توان خلاق محسوب می شود .وقتی می خواهیم بفهمیم كه منظور ازفرآیند چیست ، بهتر این است كه ابتدا همان طور كه گیلفورد بیان كرده است ، بین تفكر همگرا وتفكر واگرا تفاوت قایل شویم .مسائل مربوط به تفكر همگرا غالباً یك جواب درست دارند ؛درحالیكه مسائل مربوط به تفكر واگرا مستلزم ارائه راه حلهای متعدد به همت حل كننده است كه البته باید خیلی نو وبدیع ،باكیفیت بالا وقابل اجرا باشد . برای این كه درك درستی ازخلاقیت كودكان به دست آوریم باید خلاقیت را ازهوش تمیز دهیم، وارد ،اظهارات نگران كننده ای درباره این كه آیا باید خلاقیت كودكان را ازسایر توانایی های شناختی آنان تمیز داد ، بیان كرده است. مطالعات اخیرنشان می دهد كه عناصرخلاقیت،با هوش تفاوت واقعی دارند . اصطلاح “سرآمد”غالبا برای نشان دادن افراد دارای هوش بهربالا بكار می رود .اما والاچ اعتقاد دارد كه هوش وخلاقیت مستقل ازهم اند وكودكان بسیار خلاق هم می توانند باهوش باشند وهم نباشند. خلاقیت ازحدی كه توصیف شد فراتر می رود وبا قریحه های موسیقیایی وهنری نیز ارتباط پیدا می كند.ازاین منظر قریحه یعنی دارا بودن درجه عالی از مهارت های فنی فردی كه دریك زمینه تخصص یافته است ، بنابراین یك هنرمند می تواند بطور شگفت انگیزی صاحب مهارت های فنی باشد ؛ اما ممكن است درایجاد هیجان ازطریق یك تابلو نقاشی موفق نباشد .خوب است كه بدانیم خلاقیت براساس شواهد موجود فقط درقالب موسیقی هنر ، یا نویسندگی ظاهر نمی شود ؛بلكه درتمام فضای آموزشی ، علمی ، اجتماعی وسایر حوزه ها قابل رؤیت است . اكثر ابزارهای اندازه‌گیری خلاقیت به سنجش سیالی اندیشه می پردازند . تكالیف مربوط به سیالی اندیشه نیازمند آن است كه كودكان برای پاسخ به یك مسأله خاص ، پاسخ های زیادی بدهند ؛ نظیر آنچه درتكنیك یورش مغزی انجام می شود.به طور كلی سیالی اندیشه شاخص مهمی در فرآیند خلاقیت تلقی می شود.امكان دارد درتكالیف یورش مغزی پاسخ های كودكان عادی یا ابتكاری باشد ؛ ولی با ادامه كار ، توان خلاقه كودكان افزایش می یابد .به این ترتیب وقتی ازكودك 4ساله ای می خواهیم كه تمام چیزهای قرمز رنگ رانام ببرد،درمی یابیم كه او نه تنها قادر است واگن‌ها ، ماشین هاومیوه ها رانام ببرد؛ بلكه به آبله مرغان ودست سرمازده نیز اشاره خواهد كرد. درپرورش خلاقیت كودكان باید به فرآیند یعنی تولید اندیشه هاتوجه كرد.فردبزرگسالی كه اندیشه های متنوع كودكان رادرمحیطی فارغ از ارزشیابی می پذیرد به آنها كمك می‌كند افكار و اندیشه های بیشتری تولید كنند یا به سوی مرحله ای حركت كنند كه خودسنجی نامیده می شود همانطور كه توانایی خودسنجی كودك رشد می كند موضوع كیفیت اندیشه ها وتولید بیشتر آنها اهمیت پیدا می كند. درسنین كودكی باید برفرآیند خودسنجی كودكان تأكید كرد.زیرا برای آنان كشف تواناییهای‌هایشان درتولید ،ارزشیابی ومرور انیدیشه ها وافكار،براساس ارزشیابی صورت گرفته شده ، اهمیت دارد .ارزشیایبی اندیشه های كودكان به وسیله دیگران ومحك زدن تولیدات ناب آنها براساس یك ملاك راباید به دوران نوجوانی وبزرگسالی واگذار كرد. چرا باید موضوع خلاقیت رادركودكان مطالعه كرد؟كودكان ازنظرهوش همانند نیستند وخلاقیت برابری ندارند . ولی تمام آنان كارها كارها ورفتارهایی انجام می دهند كه برهوش ذاتی وتوان خلاقه درآنها دلالت دارد . خلاقیت را باید اساساً شكلی ازحل مسأله فرض كرد ؛ البته نوع ویژه ای از حل مسأله كه درآن برای مسائل به آسانی پاسخی پیدا نمی شود .به سخنی دیگر خلاقیت پیدا كردن پاسخ های غیر معقول وغیر متعارف برای یك مسأله است. خلاقیت دوویژگی دیگر تحت عنوان انطباق پذیری وانعطاف پذیری ذهنی رانیز شامل می گردد .این دو ویژگی همان نوع مهارتهایی هستند كه به نظر می رسد در دانش آموزان كمتر دیده می شود.چه چیزی بربروز خلاقیت تأثیر می گذارد ؟ برای كودكان وجود یك فضای بدون ارزشیابی عاملی مهم دراجتناب ازچیزی محسوب می شود .كه ترفیتگر ازآن تحت عنوان (پاسخ های صحیح تثبیت شده )یاد كرده است.دردوران كودكی ،كودكان ازطریق فرآیند اجتماعی شدن وتعلیمات دوران دبستان به سوی همرنگی پیش رانده می شوند.تحقیقات نشان داده است كه درصد پاسخ های ابتكاری در تكالیف سیالی اندیشه ازحدود50% دربین كودكان 4ساله به 25% درخلال دروه دبستان می رسدوسپس ازاین مقداربه حدود 50% دردوره دانشجویی افزایش می‌یابد . بنابراین مهم است كه كودكان فرصت بدهیم تا تفكر واگرای خودرانشان دهند وبه جای یك راه حل ، بریافتن راه حل های متعدد تأكید كنیم .پاداش یا مشوق هانیز بافرآیند خلاقیت كودكان تداخل پیدا می كند.با آن كه پاداش برتعداد پاسخ های مربوط به تكالیف سیالی اندیشه مؤثر نیست ، كیفیت پاسخ ها وانعطاف پذیری آنها راتحت تأثیر قرار می دهد ومی كاهد .به سخن دیگر پاداش دادن به كودكان ازتوانایی آنها برای رفتن ازطبقه ای به طبقه دیگر ازپاسخ ها می كاهد .درحقیقت هرقید بیرونی (پاداش ، جایزه و;..) سبب كاهش انعطاف پذیری می شودمطالعات دیگر نشان داده است كه با دستورالعملهای دارای ساختار (طریقه ساخت و;.) همراه باشد ازانعطاف پذیری كودكان 4 ساله می كاهد. درمواردی نیز ، دستورالعملهای دارای ساختار فقط شیوه اجرا را بیان می دارند . به هرحال معلمان باید توجه داشته باشند كه مسأله ساختار در (پاسخ‌های كودكان ) موضوعی بسیار ظریف وحساس است .تحقیقات نشان می دهد كه كودكانی كه ظاهراً خلاق هستند اغلب با بازی های تخیلی مشغول اند وبیشتر با عوامل درونی تحریك می شوند تا عوامل بیرونی نظیر پاداش یا مشوق. چگونه باید خلاقیت كودكان راتشویق كرد؟1    محیطی به وجود آورید كه كودك فرصت جستجو وبازی پیدا كند ومحدودیتی بی نتیجه برای اونگذارید.2    تلاش نكنید ساختار مربوط به الگوهای كودك راتغییر دهید درعوض اندیشه های اورا انطباق پذیر كنید .3    اندیشه ها وافكارغیرمعمول كودكان رابااظهارات مناسب برای حل مسائل واگرا تشویق كنید .4    درتمام قسمتهای كلاس یا برنامه های آموزشی خود ، از حل مسأله خلاق استفاده كنید . ازمسائل همانطور كه به طور طبیعی درزندگی روزمره اتفاق می‌افتند استفاده كنید .5    به كودكان اجازه دهید تمام شرایط ممكن رابرای بررسی یك مسأله درنظر بگیرید واز اندیشه های عادی به سوی افكار ابتكاری حركت كنید.6    براصل فرآیند بیش ازتولید تأكید كنید. عوامل مؤثر درشكوفایی خلاقیت كودكان چرا بعضی ازكودكان خلاق هستند ، درحالی كه برخی دیگر نیستند ؟ازآنجا كه خلاقیت نوعی توانایی ذهنی است ، شاید دروهله نخست چنین به نظر برسد كه خلاقیت باید ماهیتی موروثی داشته باشد .مطالعات انجام شده درمورد دوقلو های همسان ونا همسان این نظریه راتأیید نمی كند.این مطالعات حاكی ازاین واقعیت است كه ازنظر تفكر واگرا دوقلوی های ناهمسان همان قدر مشابه یكدیگرند كه دوقلو های ناهمسان .این یافته مهم حاكی ازدواصل مهم زیر است : 1- نقش عوامل ژنتیكی دررشد خلاقیت (اگرنقشی داشته باشد ) بسیار ناچیز است .2- محیط خانوادگی نقش بسیار مهمی در شكل گیری خلاقیت كودكان ایفا می كند(“پلومین”،1990). مطالعات انجام شده درمورد تأثیر محیط خانواده نشان می دهدكه والدین كودكان خلاق ویژگی همنوایی رامردود می دانند ومعتقدند كه كودكان راآن گونه كه هستند باید پذیرفت ،كنجكاوی ذهنی آنان راشكوفا كرد وبه آنان فرصت وآزادی داد تا علایق خودشان رابروز دهند وعمیقاً به آنها بپردازند .شاید این یافته های علمی به ما كمك كنند كه این واقعیتها راتوجیه كنیم كه چرا كودكان خلاق بازیگوش تر وخیالی ترند ، علایق فراوانی دارند وبا وجود این ، درمقایسه با كودكان دیگر ، نگران نمره های بسیار بالا یا مورد تأیید بزرگسالان قرار نگرفتن نیستند.(شافر،1996).نسبت رشد خلاقیت به رشد تقویمی كودكان چیست؟به نظر می رسد كه الگوی رشد درفرهنگ های گوناگون اندكی متفاوت است . “پاول تورانس”پیشنهاد كرده است كه كودكان درفرآیند اجتماعی شدن دردوران تحصیلات ابتدایی به همنوا شدن با گروه همسالان گرایش پیدا می كنند.ازاین رو دراین دوران ازمیزان خلاقیت آنان كاسته می شود. درصد پاسخ های بدیع درتكالیف مربوط به جریان سیال اندیشه از50% درمیان كودكان چهار ساله به 25% دردوران تحصیلات ابتدایی كاهش می یابد ومجددا به 50% درمیان دانشجویان می رسد.(“موران” وهمكاران،1983). “هاواردگاردنر” وهمكاران اوبااین نظرموافق هستند. به نظر می رسد كه پاداش ومشوق ها درفرآیند خلاقیت كودكان نقش بازدارنده ای دارند.اگرچه پاداش ممكن است تأثیری درتعداد پاسخ های مربوط به تكالیف جریان سیال اندیشه نداشته باشد امّا به نظر میرسد كه كیفیت پاسخ های كودكان وانعطاف پذیری اندیشه آنان راكاهش می دهد. مطالعات دیگری نشان داده اند كه مطالب دارای ساختار منظم وخاص بویژه هنگامی كه باآموزشهای متوالی ومرحله به مرحله همراه باشند ، موجب كاهش انعطاف پذیری دركودكان می شوند.معلمان باید به این نكته توجه داشته باشندكه ساختار پاسخ های كودكان بسیار ظریف است.پژوهش ها حاكی ازآنند كه كودكانی كه خلاق به نظر می رسند ، اغلب تمایل دارند به بازی های خیالی بپردازند وبرای انجام این كار بیشتر ازانگیزه های درونی مایه می گیرند تا انگیزه های بیرونی (نظیر پاداش ومشوق ها). نقش معلم درشكوفایی خلاقیت كودكانبا توجه به قدرت یادگیری كودكان وتوانایی آنان در بیان دیدگاه های خود درمورد پدیده ها هرمعلمی با به منظور ایجاد محیطی مناسب برای شكوفایی خلاقیت كودكان به عوامل زیر دركلاس توجه داشته باشد: زمان: شكوفایی خلاقیت تابع حركت عقربه های ساعت نیست .كودكان برای كندوكاودرمسائل وانجام دادن نهایت تلاش خود به زمانی طولانی وفارغ از تعجیل نیاز دارند .هنگامی كه كودكان سر گرم انجام دادن كاری خلاق هستند معلم نباید درهمان وقت ازآنان بخواهد تا كار دیگری انجام بدهند. مكان: كودكان به مكانی نیاز دارند كه كارهای ناتمام خود را در آنجا قرار بدهند تاروز بعد به ادامه آن بپردازند. آنان همچنین به محیطی شورانگیز ومشوق نیاز دارند كه انگیزه لازم رابرای ارائه بهترین تلاش درآنان ایجاد كند.محیطها وفضاهای بی روح وكسل كننده ویكنواخت مانع رشد خلاقیت كودكان است برعكس محیطهایی كه درآنها نور كافی رنگ های هماهنگ وزنده اسباب ولوازم كودكانه نمونه هایی ازآثار خود آنان وآثار دیگران (نه تنها آثارهمكلاس های خودآنان بلكه همچنین درصورت مناسب بودن آثار معلمان ودیگر هنرمندان بزرگسال )واشیای جالب توجه وجود دارد ، مشوق شكوفایی خلاقیت كودكان هستند. ادامه خواندن تحقيق خلاقيت چيست

نوشته تحقيق خلاقيت چيست اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله مقدمه اي بر عمليات حرارتي سطحي

$
0
0
 nx دارای 14 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : عملیات حرارتی سطحی ، فرایندی است شامل دامنه وسیعی از روشها  ( شكل 1 ) كه برای افزایش سختی ، بهبود مقاومت به سایش ، افزایش استحكام خستگی و حتی مقاومت در برابر خورگی ، بدون ایتكه خواص درونی قطعه نظیر نرمی مغز و چقرمگی تحت تاثیر قرار گیرد به كار می رود . این مجموعه خواص ، مخصوصاً تركیبی از سختی سطح و مقاومت در برابر نیروهای ضربه ای ، در ارتباط با قطعاتی نظیر شافتها و چرخ دنده ها كه از یك طرف باید مقاوم در برابر سایش بوده و از طرف دیگر باید در برابر نیروهای ضربه ای اعمال شده در ضمن كار مقاوم باشن بسیار مفید است . به علاوه ، مزیت عمده عملیات حرارتی سطحی در مقایسه با عملیات حرارتی حجمی این است كه ، ضخامتهای زیاد فولاد كم كربن و كربن متوسط كه ممكن است در ضمن عملیات حرارتی حجمی ترك خوردن و یا اینكه تاب بردارند را به راحتی و با اطمینان می توان عملیات حرارتی سطحی كرد . به طور كلی سه گروه كاملاً متفاوت از روشهای مختلف عملیات حرارتی سطحی وجود دارد . ( شكل 1 ) این سه گروه عبارتند از : –    روشهایی كه شامل تغییر تركیب شیمیایی سطح و یا نفوذ یك عنصر ( بین نشینی و یا جانشینی ) به داخل قطعه است . این روشها به عملیات حرارتی – شیمیایی یا نفوذی موسوم اند . –    روشهایی كه شامل اصلاح و یا تغییر میكرو ساختار سطحی بوده و به هیچ وجه تركیب شیمیایی سطح عوض نمی شود . این روشها به فرایندهای سخت كردن انتخابی یا موضعی موسوم اند . – روشهای نوین كه شامل به كارگیری تجهیزات جدید بوده و بستگی به نوع روش می تواند شامل اصلاح و تغییر میكروساختار سطحی ، جانشینی و یا تركیبی از آنها وارد سطح قطعه می شود ، و بدین ترتیب تركیب شیمیایی سطح را اصلاح كرده و یا عوض می كنند  می توان تمام و یا بخشی از سطح را به طور موضعی سخت كرد . این فرایند ها معمولاً موقعی استفاده می شوند كه تعداد زیادی از قطعات قرار است سختی سطحی شوند ( تولید انبوه ) از سوی دیگر عملیات حرارتی گروه دوم ترجیحاً برای سخت كردن قطعات بزرگ و حجیم ، برای تمام سطح و یا به طور موضعی ، استفاده می شوند . در حقیقت مزیت عمده عملیات حرارتی گروه دوم ، سخت كردن سطحی قطعاتی است كه نتوان آنها را به روش حجمی سخت كرد . عملیات حرارتی جهت سخت كردن سطح عملیات نفوذی با عملیات حرارتی – شیمیایی      عملیات حرارتی انتخابی یا موضعی    روشهای نوین سخت كردن سطحی نفوذ عناصر بین نشینی      نفوذ عناصر جانشینی    سخت كردن شعله ای    سخت كردن لیزری   سخت كردن القایی   سخت كردن پلاسمایی        سخت كردن توسط پرتوی الكترونی القا یاكاشتیونیكربن دهی                             آلومینیوم دهینیتروژن دهی                          كرم دهیكربن – نیتروژن دهی              سیلسیم دهینیتروژن – كربن دهی              منگنز دهیبوردهی                                 نفوذ همزمان دو یا چند عنصر     شكل 1 : روش های مهندسی برای عملیات حرارتی سطحی كربن دهی كربن دهی فرایند اضافه كرددن كربن به سطح فولاد كم كربن است كه در دمایی معمولاً در محدوده حرارتی 850-950 درجه سانتی گراد ، دمایی كه آستنیت با حد حلالیت زیاد كربن در آن فاز پایدار باشد ، انجام می شود . این فرایند همراه با سرد كردن سریع و لذا تشكیل مارتنزیت پر كربن و مقاوم به سایش و خستگی در سطح بر روی مغزی نرم و مقاوم به ضربه از فولاد كم كربن است . سختی سطح فولاد كربن داده شده عمدتاً تابع درصد كربن آن است . با افزایش درصد كربن بیشتر از 5/0 درصد ، كربن اضافی اثر چندانی بر روی سختی نداشته ولی موجب افزایش سختی ناپذیری می شود . كربن بیشتر از 5/0درصد ممكن  است در آستنیت حل نشود مگر آنكه دمای عملیات به اندازه كافی بالا باشد . ضخامت پوسته كربن داده شده تابع زمان كربن دهی و كربن قابل دسترس ( پتانسیل كربن ) در سطح است . اگر به منظور دست یابی به عمق زیاد نفوذ كربن زمان كربن دهی افزایش داده شود در حضور پتانسیل زیاد كربن افزایش زیاد كربن سطح و لذا تشكیل آستنیت باقیمانده یا كاربید آزاد در سطح وجود دارد . تشكیل آستنیت باقیمانده و یا كاربیدآزاد هر دو اثرات سوء بر روی توزیع تنشهای باقیمانده در پوسته دارند . لذا گفته می شود كه پتانسیل زیاد كربن برای زمان كربن دهی كوتاه مناسب است . فولادهای مناسب برای كربن دهی  معمولاً حدود 2/0 درصد كربن داشته و كربن پوسته را معمولاً در محدوده 8/0 -1 درصد كنترل  می كنند . مع هذا به علت خطر تشكیل آستنیت باقی مانده و مارتنزیت ترد و شكننده ناشی از كربن زیاد ، درصد كربن سطح را معمولاً در حد 8/0 درصد حفظ می كنند . به منظور جلوگیری از درشت شدن دانه ها در دماهای بالا اكثراً از فولادهای كشته ( اكسیژن زدا شده توسط آلومینیوم ) برای كربن دهی استفاده می شود. اگر چه از زمان ظهور كربن دهی اصول و مبانی آن یعنی نفوذ و تجمع كربن در سطح تغییری نكرده است ، مع هذا روش كربن دهی همواره در حال تحول و تكامل ممتد بوده است . در كاربردهای اولیه، صرفاً قطعات را در محفظه های مناسب گذاشته ، توسط پودری از یك عامل كربن زا پوشانده و حرارت می دادند ، ( كربن دهی جامد ) به علت آهسته بودن  این فرایند و نیاز به سرعت كربن دهی بیشتر ، فرایند جدید كربن دهی كه در آن از یك اتمسفر گازی كربن زا استفاده می شد ابداع گردید ( كربن دهی گازی ) . گرچه در این فرایند سرعت كربن دهی به طور قابل ملاحظه ای افزایش یافت . مع هذا روش گازی مستلزم استفاده از یك اتمسفر چند جزیی بوده كه نیاز به كنترل دقیق اجزای تشكیل دهنده است . این امر به خاطر جلوگیری از اثرات سو جنبی نظیر اكسیده شدن سطح و مرز دانه ها است . به علاوه جهت تهیه و كنترل گاز مورد استفاده نیاز به یك واحد جداگانه ای است . با وجود این مشكلات و پیچیدگیها ، كربن دهی گازی موثرترین و گسترده ترین روش كربن دهی قطعات در تولید انبوه درآمد . به منظور ساده و خلاصه كردن اتمسفر گازی مورد استفاده ، كربن دهی در یك محیط عاری از اكسیژن و در فشار بسیار كم ( كربن دهی گازی ) ابداع و به عنوان یك فرایند كربن دهی جایگزینی گسترش یافت . گرچه در این حالت تجهیزات و كوره مورد استفاده از برخی از جنبه ها پیچیده تر است ولی اتمسفر مورد استفاده به نحو قابل ملاحظه ای خلاصه و ساده تر است . مثلاً یك هیدروكربن ساده نظیر متان ، از سوی دیگر از آنجایی كه قطعات در غیاب اكسیژن حرارت داده می شوند ، بدون خطر اكسید شدن می توان دمای عملیات را افزایش داد . افزایش دما نه تنها موجب افزایش حد حلالیت كربن در آستنیت می شود بلكه نرخ نفوذ كربن را نیز افزایش می دهد و لذا زمان لازم برای كربن دهی جهت حصول ضخامت مشخصی از پوسته را كاهش خواهد داد . گرچه كربن دهی در خلاء برخی از مشكلات پیچیده كربن دهی گازی را مرتفع كرد ، مع هذا در این فرایند مسایل جدیدی به وجود آمد . از آنجایی كه كربن دهی در خلاء در فشارهای بسیار كم و تحت جریان بسیار كم گاز كربن دهنده انجام می شود پتانسیل كربن در فرورفتگیها و سوراخهای كور به طور سریع كاهش می یابد . تحت چنین شرایطی یك نایكنواختی زیاد در ضخامت لایه كربن داده شده بهوجود می آید . مگر اینكه گاز درون كوره به طور مرتب و پیوسته عوض شود . اگر به منظور غلبه یافتن بر این مسئله ، فشار گاز به طور قابل ملاحظه ای افزایش داده شود تشكیل كربن آزاد یا دوده را روی سطح خواهیم داشت . در شرایط بحث شده ، به منظوزر غلبه یافتن بر نا یكنواختی ضخامت پوسته در قطعات با شكلهای پیچیده توصیه می شود كه افزایش و كنترل فشار گاز به طور مرتب انجام گرفته ، به نحوی كه نایكنواختی ضخامت پوسته و خطر تشكیل دوده به حداقل ممكن رسیده و در عین حال نرخ كربن دهی  مناسبی را داشته باشیم . ادامه خواندن مقاله مقدمه اي بر عمليات حرارتي سطحي

نوشته مقاله مقدمه اي بر عمليات حرارتي سطحي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

تحقيق فرآيند توليد محصول پم پم

$
0
0
 nx دارای 21 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : تعریف تولید جریانی :فرآیند تولیدی است كه در آن واحدهای محصول بطور متوالی از ترتیب عملیاتی یكسان با تجهیزات تخصصی كه معمولاً در یك خط تولید قرار گرفته اند عبور می كنند.با توجه به اینكه محصولات در كارگاه پم پم دارای یك طرح اصلی هستند و این طرح در طی زمان ثابت باقی می ماند و برای بازار وسیع در نظر گرفته شده است.فرآیند تولید در كارگاه پم پم به صورت تولید جریانی می باشد. فرآیند تولید محصول پم پم :‍برای تولید پم پم،ارد بصورت پنومایك از مخزن بزرگ در نزدیكی كارگاه توسط لوله هایی به مخزن قسمت خمیر گیری كه دارای ظرفیت 62 كیلویی می باشد ریخته می شود نیز همانند آرد از مخزن شكر بصورت پنوماتیكی توسط لوله هایی به مخزن به ظرفیت 37 كیلویی در قسمت خمیر گیری ریخته می شود.تخم مرغهای مورد نیاز در خمیر پس از حمل از انبار پس از ضدعفونی در قسمت تخم مرغ و جدا كردن پوسته تخم مرغ توسط دستگاه تخم مرغ شكن در سطلهایی ریخته و پس از وزن به قسمت خمیر گیری حمل می شود. دیگر مواد لازم مورد استفاده در خمیر از جمله : جوش شیرین،اسید سیتریك،نمك،ضد كپك و غیره پس از وزن شدن توسط متصدی وزن كشی به قسمت خمیر گیرحمل می شود.روغن مورد نیاز پس از حمل از انبار پس از ذوب شدن و وزن شدن در سطلهایی به قسمت خمیر گیری حمل می وشد.این صورت مورد استفاده در خمیر در قسمت بیسكویت تهیه می گردد و در همه خطوط مورد استفاده قرار می گیرد،اینورت مورد استفاده در كارگاه پم پم با لوله به مخزن ذخیره اینورت كارگاه پم پم فرستاده می وشد و پس از وزن اینورت در سطل هایی ریخته شده و به قسمت خمیر گیری حمل می شود. در قسمت خمیرگیری،اپراتور ابتدا روغن،نمك،ضایعات پم پم(آسیاب شده)و گلوكز با اینورت مخلوط شده را به میكسر خمیر گیر ریخته و پس از قرار دادن درب خمیر گیر به مدت 60 ثانیه توسط میكسر مخلوط می وشد در مرحله دوم،اپراتور آب،شكر،تخم مرغ و اسید كه با اسانس مخلوط شده را به درون میكسر خمیر گیر اضافه می كند و پس از قرار دادن درب میكسر به مدت 90 ثانیه مخلوط می كند و در مرحله سوم آرد و جوش شیرین را ریخته و حداقل به مدت 30 ثانیه توسط میكسر مخلوط می نماید،پس از آماده شدن خمیر،خمیر توسط لوله هایی به یك مخزن كه روی آن صافی قرار گرفته است ریخته می شود و پس از عبور از صافی به مخزن دیگری ریخته شده و از آن مخزن توسط لوله هایی به روی نقاله صحنه ای ریخته می وشد.مقدار خمیر ریخته شده روی نقاله توسط دپارتیور كنترل می گردد تا از كم و زیاد شدن خمیر كه موجب افزایش ضایعات می گردد جلوگیری می شود. خمیر پم پم پس از حركت روی نقاله صفحه ای دكور تهیه شده توسط دستگاهی به روی خمیر پم پم ریخته می شود و پس از كمی حركت به مرحله پخت می رسد.مرحله پخت دارای دو مشعل می باشد كه خمیر در مشعل اولی به مقدار 180 درجه حرارت داده می شود 12 درصد از رطوبت خمیر كشیده می شود و در مشعل دوم كه 200 درجه حرارت دارد پم پم ریخته شده پس از حركت بر روی نقاله به قسمت برش رسیده پس از برش طولی پم پم كرم تهیه شده به وسیله لوله هایی از مخزن به روی پم پم ریخته می شود و به وسیله دستگاهی نان پم پم(كه روی آن كرم ریخته شده حرك می كند)به روی نیمه دیگر كه دارای كرم می باشد برگردانده می شود و پس از حركت بر روی نقاله توسط دستگاه دیگری به صورت عرضی برش می گردد،پس از حركت به چهار قسمت تقسیم شده،هر قسمت توسط نقاله هایی و به یك دستگاه بسته بندی هدایت می شود و پس از بسته بندی روی روی نقاله ها حركت كرده و در كار تنها جمع می گردد. كار تنها جمع می گردد.كاتنها پس از قرار گرفتن روی نقاله صفحه ای بطرف انبار محصول حركت كرده و پس از خوردن شماره و تاریخ توسط دستگاه شماره زن توسط اپراتور بسته بندی شده روی پالت قرار می گیرند و پس از جمع شدن در انبار موقت در پایان پیفت كاری،محصولات تولید شده همان شیفت به انبار اصلی تحویل می گردد و از آن انبارها به محل های فروش توزیع می گردد. انبار داری:انبار داری عبارت است از دریافت مواد و اقلام،نگهداری صحیح و تحویل به موقع آنها به مصرف كننده با رعایت مقررات و دستورالعمل های سازمان به نحوی كه با اعمال كنترل دقیق،از میزان موجودی كالا در انبار و مقدار مصرف آن،و نیز از انباشته شدن بیش از حد موجودیتها جلوگیری شود. تعریف انبار :انبار به محل یا فضایی گفته می شود كه بر اساس سیستم طبقه بندی صحیح،مواد اولیه،كالای نیم ساخته،محصول نیم ساخته،محصول نیم ساخته شده و یا فرآورده های مختلف بازرگانی در آن نگهداری شود. انواع موجودیت های انباراجناس و كالاهای موجود در انبار شركت را می توان به پنج دسته تقسیم كرد :1)مواد خام و مواد اولیه:این مواد برای ساختن محصولات استفاده می شود.2)كالاهای ساخته شده:كالاهایی كه از نظر ساخت به مرحله تكمیلی رسیده و آماده فروش هستند.3)قطعات یدكی ماشین آلات:جهت تعمیر ماشین آلات و دستگاهها بكار می روند.4)مواد و لوازم مصرفی5)اجناس اقساطی:اجناسی كه به دلیل كار مداوم مستهلك شده یا به علل فنی دیگر معیوب و غیر قابل استفاده تشخیص داده شده اند. انواع انبار:انبارهایی كه در مؤسسات مختلف جهت نگهداری اقلام از آنها استفاده می شود عبارتند از:1انبار پوشیده2انبار سرپوشیده3انبار باز4انبار مخصوص انبار مورد استفاده در شركت مینو از نوع اول(انبار پوشیده)می باشد.اجناس و مواد در این شركت به دلیل حساسیت و مواد خاصی كه در ساختمانشان بكار رفته،باید در انباری كه همه اطراف آن بسته و دارای سقف است نگهداری وشند تا در مقابل نور مستقیم آفتاب و برف و باران خاصیت خود را از دست ندهند.انبار مواد اولیه كارگاه پم پم و همچنین انبار محصولات ساخته شد آن در نزدیكترین  نقطه به كارگاه پم پم احداث شده است. ساخته شدن انبارها در كنار كارگاه پم پم موجب كاهش هزینه ها از جمله:هزینه نیروس انسانی كاهش هزینه ضایعات و تلفات ناشی از حمل مواد اولیه و محصولات ساخته شده خواهد بود.انبار مواد اولیه پم پم درست موازی با كارگاه تولید پم پم قرار گرفته و انبار محصولات نیز درست در روبروی كارگاه تولید پم پم قرار گرفته است كه بسته های كارتن حاوی پم پم بطور اتوماتیك توسط نقاله تسمه ای به انبار هدایت می شوند. علت نگهداری موجودی :نگهداری موجودیتها در انبار،برای دستیابی به اهداف زیر،از اهمیت ویژه ای برخوردار است.1جلوگیری از بروز وقفه در عملیات تولید.2جلوگیری از ایجاد نوسانات هنگام مواجه شدن با تقاضاهای نامنظم فصلی.3جلوگیری از تحویل نو دادن بموقع محصولات.4حذف عواملی كه به نارضایتی مشتری منجر می شود.5امكان ایجاد فرصت برای مدیران در جهت برنامه ریزیهای مستقل از یكدیگر.6جلوگیری از ایجاد گلوگاهها در امر تولید ورود كالا به انباركلیه كالاهای خریداری شده داخلی یا خارجی همراه با یك نسخه از فرم درخواست و تقاضای خرید از طریق مأمور تداركات به انبار شركت تحویل می شود.انبار دار پس از شمارش،توزین و اعمال كنترل های لازم به تحویل كالا و صدور رسید انبار اقدام می نماید.یك نمونه از فرم رسید انبار در زیر آورده شده است: صدور كالا از انبار :نحوه صدور مواد و قطعات از این قرار است كه ابتدا واحد متقاضی كالای مورد نیاز خود را با تكمیل فرم برگ درخواست كالا از انبار و تأیید سرپرست یا مدیر كارگاه از انبار درخواست می كند.در صورت موجود بودن مواد،انبار به صدور حواله انبار اقدام می نماید و اگر جنس درخواست شده از مقدار درخواست كمتر باشد همان مقدار جنس به واحد متقاضی تحویل می گردد و با تنظیم درخواست خرید مالا اقدام و یك نسخه از فرم مزبور را جهت خرید به تداركات ارسال می شود. در شركت مینو بجای فرمهای درخواست كالا و حواله انبار،از فرم ادغم شده «درخواست و تحویل كالا از انبار» استفاده می شود.این فرم را متقاضی تكمیل و پس از تحویل كالا از طریق انبار،قسمت مربوطه تحویل گیرنده را امضاء می نماید.این فرم در 3 نسخه می باشد كه نسخه اول در انبار باقی می ماند،نسخه دوم برای امور برنامه ریزی برای كنترل موجودی ارسال می گردد و نسخه سوم به قسمت حسابداری ارسال می گردد.یك نمونه از فرم برگ درخواست و تحویل كالا از انبار (حواله)در صفحه بعد آورده شده است.پس از تكمیل رسید انبار توسط انباردار،یك نسخه از این رسید به قسمت حسابداری،نسخه دیگر برای پرداخت بهای جنس و یك نسخه به كاردكس و یك نسخه به پرداخت بارنامه و نسخه پنجم به قسمت تداركات و نسخه ششم به قسمت برنامه ریزی برای كنترل موجودی انبار فرستاده می شود. در صورتی كه مواد و قطعات خریداری شده،به بررسی فنی و تأیید به كیفی نیاز داشته باشند،انبادار ضمن صدور رسید انبار موقت ،برای حصول اطمینان از كیفیت كالای خریداری شده،نظرات كارشناسی را برابر فرم كنترل كیفیت از واحد كنترل كیفیت درخواست می كند این فرم به پنج قسمت تقسیم می شود كه قسمت اول توسط انباردار تكمیل می شود و نوع كالا،تاریخ درخواست كنترل كالا و تاریخ ورود به انبار و سایر موارد ذكر شده در فرم مشخص می گردد قسمت دوم توسط قسمت كنترل كیفیت و قسمت سوم توسط آزمایشگاه تكمیل می گردد.قسمت چهارم توسط تكنسین آزمایشگاه تكمیل و امضاء می گردد و در نهایت رئیس یا مدیر كنترل كیفیت در صورت سالم بودن مواد دستور به مصرف مواد می دهد و فرم كنترل را امضاء و تأیید می نماید.پس از تكمیل فرم كنترل كالا نسخه اول و دوم كنترل به قسمت انبار و نسخه سو و ششم به قسمت برنامه ریزی و نسخه چهارم به قسمت كنترل كیفیت و نسخه پنجم به قسمت بازرگانی ارسال می گردد،یك نمونه از فرم كنترل كالا در صفحه بعد آورده شده است. كنترل كیفیت تعریف كیفیت :عبارتست از درجه ای كه یك كالا می تواند رضایت یا نیاز مصرف كننده را برآورده كند و هرچه این نیاز با رضایت بهتر و بیشتر برآورده شود،گویند دارای كیفیت بهتر. تعریف كنترل:عبارتست از مجموعه عملیاتی شامل اندازه گیری یا آزمایشگاهی كه بر روی یك فرآورده انجام می گیرد تا مشخص شود كه آیا مشخصیات و ویژگی های آن فرآورده با مشخصات فنی یا استانداردها،مطابقت دارد یا خیر. تعریف كنترل كیفیت:عبارتست از مجموعه عملیاتی شامل طراحی،برنامه ریزی و اجرا كه در یك تولیدی انجام می گیرد تا كیفیت محصول تولیدی یا خدمت عرضه شده با مشخصات مورد نظر تطبیق داشته و تولید محصول یا عرصه خدمت نیز از نظر اقتصادی در سطح قابل قبول قرار داشته باشد. ادامه خواندن تحقيق فرآيند توليد محصول پم پم

نوشته تحقيق فرآيند توليد محصول پم پم اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله بازارهاي موازي

$
0
0
 nx دارای 18 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : حاشیه ارزی بازار موازی یکی از قیمت های نسبی مهم در اقتصاد بوده که از وجود بازارهای ارزی نشأت می گیرد. این عامل متغیرهای کلیدی اقتصاد را به طور قابل توجهی تحت تاثیر قرار داده و خود متاثر از آن هاست. وجود بازارهای دوگانه و چندگانه ارزی در کشورهای در حال توسعه پدیده ای قابل مشاهده و غیرقابل انکار است. وجود چنین رژیم ارزی هرچند اقتصاد را از شوک های برونی در امان قرار داده و برای جلوگیری از تهی شدن ذخایر ارزی کشور پسندیده است، اما اثرات قابل توجهی را بر عملکرد اقتصاد کلان خواهد داشت. در بسیاری از کشورهای در حال توسعه بازارهای موازی ارز از ابعاد قابل توجهی برخوردار هستند و اختلاف قابل توجهی میان نرخ ارز در بازار موازی و بازار رسمی مشاهده می شود. این اختلاف در ادبیات اقتصادی به حاشیه ارزی معروف است. حاشیه ارزی بازار موازی یکی از قیمت های نسبی مهم در اقتصاد بوده که از وجود بازارهای ارزی نشأت می گیرد. این عامل متغیرهای کلیدی اقتصاد را به طور قابل توجهی تحت تاثیر قرار داده و خود متاثر از آن هاست. علاوه بر آن حاشیه ارزی یکی از شاخص های مهم از عدم سازگاری میان سیاست های اقتصاد کلان و رژیم های ارزی و تجاری محسوب می شود. تحقیقات نشان می دهد که حاشیه ارزی بالا اثرات زیانباری بر صادرات و رشد اقتصادی داشته و تنها اقتصاد را از شوک های برونی ایزوله می کند. نتایج کمی این تحقیقات حاکی از آن است که افزایش 10 درصدی در حاشیه ارزی، رشد تولید را به میزان چهار درصد کاهش می دهد. از زمان افزایش قیمت نفت در دهه 1350 تاکنون ساختار اقتصاد ایران وابستگی شدیدی به درآمدهای نفتی داشته است. وجود درآمدهای نفتی بالا در برخی از سال ها ذخایر ارزی قابل توجهی را برای اقتصاد ایران به ارمغان آورده که به اتکای این ذخایر دولت قادر به کنترل نرخ ارز بوده است. در این میان چنانچه شوک غیرمنتظره ای در بازار موازی ارز ایجاد شود، دولت به اتکای درآمدهای ارزی نفتی و تزریق آن در بازار موازی سعی در کنترل قیمت ارز در بازار موازی و حفظ و کاهش در حاشیه ارزی کرده است.با وجود این مساله در برخی از سال ها شاهد شکافی میان ارز رسمی و بازار موازی بوده که این خود ساختار کل اقتصاد را تحت تاثیر قرار می دهد. وجود این شکاف و گسترش آن، به طور معمول و منطقی باعث قیمت گذاری بیش از حد واردات و قیمت گذاری کمتر از حد صادرات می شود. این مساله خود منجر به کاهش در صادرات رسمی و افزایش در قاچاق صادرات و فرار سرمایه از کانال بازارهای غیررسمی ارز خواهدشد. شکاف بالا میان ارز رسمی و بازار موازی به صورت مالیات منفی بر صادرات و یارانه واردات و کاهش در صادرات رسمی می شود. در این شرایط معمولا سطح بالای واردات از طریق ذخایر ارزی و یا بدهی های خارجی تامین می شود. بنابراین حاشیه ارزی بالا موجب افزایش کسری در حساب جاری، افزایش در بدهی خارجی و کاهش در ذخایر ارزی خارجی خواهد شد. همچنین شکل گیری واحدهای اقتصادی در مورد قیمت های آتی بازار موازی و وجود شکاف بالا موجب افزایش تقاضای سفته بازی ارز در بازار موازی شده که این به نوبه خود شکاف ارزی را بیش تر خواهد کرد. از طرف دیگر هرچند که وجود شکاف ارزی موجب خرید ارز ارزان توسط دولت از صادرکنندگان می شود و به نوعی یک منبع درآمدی برای دولت منظور می شود اما این مساله خود به دلیل قاچاق صادرات و فروش ارز وارداتی به نرخ رسمی، موجب بدتر شدن وضعیت بودجه دولت در بلند مدت و خلق پول توسط بانک مرکزی جهت تامین کسری بودجه و به دنبال آن افزایش در تورم خواهد شد. مسایل مطرح شده در بالا باعث اتخاذ سیاست ها و اصلاحات ارزی متعددی جهت کاهش در حاشیه ارزی از طریق کاهش ارزش پول داخلی در بازار رسمی می شود. این سیاست توسط بسیاری از کشورهای درحال توسعه اتخاذ شده و در ایران نیز بانک مرکزی جهت از بین بردن حاشیه ارزی مبادرت به اتخاذ این سیاست در دوره های متعددی کرده است. بررسی سیاست های ارزی و پولی و به خصوص سیاست کاهش ارزش پول داخلی و توسعه حجم پول در اقتصاد و تاثیر آن بر متغیرهای کلیدی اقتصاد، همچون حاشیه ارزی، نرخ ارز واقعی و سطح قیمت ها موضوع و هدف پژوهشی است که حسین قادری در رساله دکترای خود تحت عنوان «بررسی عوامل موثر بر حاشیه ارزی بازار موازی ارز، نرخ واقعی و سطح قیمت ها در اقتصاد ایران: کاربرد یک مدل همزمان» به آن می پردازد.سوالات اصلی و فرضیات این پژوهش که با راهنمایی کاظم یاوری و مشاوره سعید مشیری و حسین صادقی در دانشکده ادبیات دانشگاه تربیت مدرس و برای اخذ درجه دکترا در رشته اقتصاد، انجام و در بهار 1383 به اتمام رسیده است. به شرح زیر است: سوالات اصلی کاهش در ارزش پول داخلی (افزایش نرخ ارز رسمی) به چه میزان باعث افزایش در سطح قیمت ها و نرخ ارز واقعی و کاهش در حاشیه ارزی بازار موازی خواهد شد؟ اثر افزایش در نقدینگی برحاشیه ارزی بازار موازی قیمت ها و نرخ ارز واقعی چگونه است؟ 3) افزایش در صادرات دلاری نفت به چه میزان باعث افزایش در سطح قیمت ها و کاهش در حاشیه ارزی بازار موازی و نرخ ارز واقعی خواهد شد؟ فرضیات 0)    کاهش در ارزش پول داخلی سطح قیمت ها را افزایش، حاشیه ارزی بازار موازی را کاهش و نرخ ارز واقعی را افزایش می دهد. 2) افزایش نقدینگی حاشیه ارزی بازار موازی ارز و سطح قیمت ها را افزایش ولی بر نرخ ارز واقعی تاثیر معنی داری ندارد. 3) افزایش صادرات دلاری نفت سطح قیمت ها را افزایش، حاشیه ارزی بازار موازی را کاهش و نرخ ارز واقعی را کاهش می دهد. روش تحقیق در پژوهش حاضر بهره گیری از یک مدل اقتصادی همزمان جهت بررسی عوامل موثر کلیدی بر حاشیه ارزی، نرخ ارز واقعی و سطح قیمت ها است. مدل طراحی شده بر پایه مطالعه نظری انجام شده توسط فاراس و پینتو (1989)، کامین (1993) و ادواردز (1988) پایه گذاری شده است. مدل طراحی شده یک مدل پولی بوده و رهیافت پولی از تراز پرداخت ها را مد نظر قرار می دهد. نتایج حاصل از تخمین مدل بر اعتبار مدل طراحی شده و اثرگذاری متغیرهای مورد بررسی بر اقتصاد ایران گواهی می دهد. نتایج مدل نشان می دهند که متغیرهای پولی و مالی اقتصاد اثر معنی داری بر حاشیه ارزی بازار موازی ارز، نرخ ارز حقیقی و سطح قیمت ها خواهند داشت. علاوه بر آن انتظارات واحدهای اقتصادی نیز اثرات معنی داری بر متغیرهای مورد بررسی دارد. در کنار این عوامل عدم تعادل پولی نیز نقش مهمی را در توضیح رفتار قیمت، تولید و ذخایر ارزی بازی کرده و از این طریق بر کل اقتصاد اثر خواهند گذاشت.قادری معتقد است اهمیت متغیرهای پولی و مالی در توضیح رفتار حاکم بر متغیرهای مورد بررسی وی، نقش مهم این سیاست ها را در کنترل و تشویق اقتصاد روشن می کند. به عبارت دیگر او بر این باور است که چنانچه دولت به دنبال رشد و توسعه بیش تر اقتصاد بوده و در این راستا به سیاست های مختلف، همچون سیاست های ارزی متوسل شود، باید این نکته را کاملا مدنظر قرار دهد که اتخاذ این گونه سیاست ها بدون در نظر گرفتن سیاست های مناسب مالی و پولی اثر آنچنانی بر اقتصاد نداشته و هزینه های زیادی را نیز به دنبال خواهد داشت. از جمله سیاست های ارزی اتخاذ شده توسط بسیاری از کشورهای در حال توسعه و از جمله ایران سیاست یکسان سازی ارز از طریق کاهش ارزش پول داخلی بوده که در طول دوره مورد بررسی نیز اتخاذ شده است. هدف اصلی از اتخاذ این سیاست حذف شکاف ارز میان بازار رسمی و غیررسمی ارز بوده که تجربه مربوط به ایران بر اثرگذاری این سیاست تنها برای چند دوره بوده است. این نتیجه در بسیاری از این کشورها نیز به دست آمده است و دلیل عدم موفقیت این سیاست به عدم اتخاذ سیاست های مناسب مالی و پولی پس از اتخاذ این سیاست بازمی گردد. نتایج حاصل از شبیه سازی این سیاست در کشور ایران از طریق مدل طراحی شده در این مطالعه بر این مساله گواهی می دهد.نویسنده رساله بر این باور است که نتایج حاصل از افزایش نرخ ارز رسمی در اقتصاد ایران بر این مساله تاکید دارد که این سیاست هر چند در کوتاه مدت، می تواند به عنوان یک سیاست مناسب جهت از بین بردن حاشیه ارزی بازار موازی مناسب باشد.اما در بلند مدت اثر این سیاست کاهش یافته و شکاف میان ارز در بازار موازی و ارز رسمی افزایش خواهد یافت. اثر بلند مدت این سیاست بیش تر بر سطح قیمت ها مشهود است و باعث افزایش شدید در سطح قیمت ها پس از اتخاذ این سیاست خواهد شد. این سیاست علاوه بر اثرگذاری بر سطح قیمت ها، ساختار بودجه دولت را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. در اثر این سیاست درآمدهای مالیاتی دولت شروع به افزایش کرده و به دنبال آن کاهش خواهد یافت. مخارج دولت نیز پس از نوسانات زیادی بعد از اتخاذ این سیاست در وضعیتی بالاتر قرار خواهد گرفت. تولید نیز پس از اتخاذ این سیاست با کاهش قابل توجهی همراه خواهد بود. نرخ ارز واقعی نیز با افزایش همراه بوده و پس از کمی تعدیل در وضعیتی بالاتر از وضعیت اول قرار می گیرد. بنابراین اتخاذ سیاست کاهش ارزش پول داخلی به عنوان یک سیاست در راستای کاهش شکاف میان ارز رسمی و بازار غیررسمی چندان موفق نبوده و تنها هزینه هایی چون افزایش در سطح قیمت ها و تورم بالاتر را به دنبال خواهد داشت. از این رو، قادری جهت هدفمند کردن این گونه سیاست ها پیشنهاد می کند دولت سیاست های مالی و پولی منسجمی را در کنار این سیاست اتخاذ کند. شبیه سازی سیاست پولی در مدلی که نویسنده رساله ارایه کرده، بر این مساله دلالت دارد که این سیاست در کوتاه مدت می تواند سطح تولید را در اقتصاد تحت تاثیر قرار دهد اما پس از آن تولید کاهش یافته و به میزان اولیه نزدیک می شود. به عبارت دیگر این نتیجه بر خنثی بودن سیاست های پولی در بلند مدت تاکید دارد. سطح قیمت ها نیز پس از افزایش در دوره های اولیه شروع به کاهش و حاشیه ارزی در اثر این سیاست شروع به افزایش خواهد کرد. از این رو سیاست های پولی می توانند به عنوان یک سیاست موثر بر از بین بردن شکاف ارزی و کنترل آن در کنار سیاست های دیگر مدنظر باشند. ادامه خواندن مقاله بازارهاي موازي

نوشته مقاله بازارهاي موازي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله فضا در معماري

$
0
0
 nx دارای 21 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : وابستگی انسان به فضا ، ریشه های عمیقی دارد . این دلبستگی از نیاز به درك روابط اجتماعی انسان ، جهت كسب مفهوم و فرمانروایی بر دنیای حوادث و رویدادها سرچشمه می گیرد . بشر بین خود و اشیاء رابطه ایجاد می كند . بدین معنی كه وی خود را به طریق فیزیولوژی با اشیاء وفق داده و ایجاد سازگاری می كند . چون حركات بشر در فضا انجام می شود ، لذا فضا بیان كننده وجه ویژه ای از ایجاد ارتباط میان انسان ها و میان انسان ها و محیط نبوده بلكه صورتی است جامع از هرگونه ایجاد ارتباط و دربرگیرنده آن . بنابراین می توان بر این نكته تاكید كرد كه فضا فقط یك جنبه از ایجاد ارتباط كلی است . در عهد باستان دو نوع تعریف ، مبتنی بر دو گرایش فكری برای فضا یافت می شود : تعریف افلاطون كه فضا را همانند یك هستی ثابت و از بین نرفتنی می بیند كه هر چه به وجود آید در داخل این فضا جای دارد . تعریف ارسطویی كه فضا را به عنوان Topos یا مكان بیان می كند و آن را جزئی از فضای كلی تر می داند كه محدوده آن با محدوده حجمی كه آن را در خود جای داده است ، تطابق دارد . تعریف افلاطون موفقیت بیشتری از تعریف ارسطو در طول تاریخ پیدا كرد و در دوره رنسانس با تعریف نیوتن تكمیل شد و به مفهوم فضای سه بعدی و مطلق و متشكل از زمان و كالبدهایی كه آن را پر می كنند درآمد . دكارت بر خصوصیات متافیزیكی فضا تاكید دارد ، ولی در عین حال با تاكید بر فیزیك خالص و مكانیكی اصل سیستم مختصات راستگوشه را برای قابل شناسایی كردن وسعت ها به كار برد . بعد از رنسانس به تدریج مفاهیم فضا از موجودیت واقعی آن جدا و بیشتر به جنبه‌های متافیزیكی آن توجه شد ، ولی در زمینه های علمی ، فضا مفهوم مكانی بیشتری را پیدا كرد . در طراحی معماران كوشش معماران همواره برای خلق فضاهای مطلوب و سودمند جهت استفاده انسان بوده ، كه برای نیل به این هدف اطلاع از نحوه برخورد و رفتار او در درون این فضاها بسیار اهمیت دارد . مبلمان ، نور ، رنگ ، عملكرد ، حریم ، احساس ، نحوه استفاده و بطور كلی همه ابعاد كمی و كیفی و رفتار انسان در درون هر فضا «سناریو» ی این فضا را تعیین می كند . در این مقاله ، سعی شده است به این پرسش پاسخ داده شود كه تعریف فضا چیست؟ فضا در معماری چه مفهومی دارد؟ انواع فضا كدام است ؟ و در نهایت پاسخ به پرسش نهایی : فضای معماری چه نوع فضایی باید باشد و خصوصیات آن چیست ؟ 1-فضا چیست؟ «ذرات فضا چیزی را باز می نمایاند كه فضا می خواهد باشد.» لوئی كان نزدیكترین تعریف برای فضا ، به نظر می رسد چنین است كه فضا را خلائی در نظر بگیریم كه می تواند شی را در خود جای دهد و یا از چیزی آكنده شود . فضا در واقع چیزی نیست كه تعریف دقیق داشته باشد ، اما قابل اندازه گیری است . ارسطو اولین متفكر اروپایی باستان ، فضا را قابل قیاس با ظرف می داند كه جایی خالی است و برای وجود داشتن باید پیرامون آن محصور باشد ، یعنی ارسطو برای فضا نهایتی در نظر می گیرد . بر عكس این تعبیر را جیوردانو برونو (Giordano Bruno) در قرن شانزدهم ارائه می‌دهد . (با استناد به نظریه كپرنیك) . به عقیده او فضا از طریق جداره ها درك می‌شود و مجموعه ای از روابط میان اشیاء است و نیازی نیست كه از همه سمت محصور باشد و یا به تعبیری همواره نهایتی داشته باشد . محیط و خصوصاً معماری در مجموعه ای از سیستم های فضایی كم و بیش پیچیده است كه بر یكدیگر تاثیر می‌گذارند . هر چه ساختار فضایی این ارتباطات ساده تر باشند درك آن به عنوان یك كلیت ساده تر است و به عكس ، پیچیدگی در نظم آن باعث می شود تا نگاه ما بیشتر به دنبال ساختار و ریز نقش آن باشد . بشر از همان ابتدا نیازمند فضایی است كه او را در مقابل تاثیرات محیط حفظ كند . بنابراین این فضا چون نقطه شروع انسان برای شناخت محیط است دارای ارزش خاصی می باشد . این فضا مركزی است كه بر مبنای آن تمامی ارتباطات فضایی شكل یافته و سنجیده می شوند از یك سو ساخت و پرداخت این فضا وابسته با امكانات فنی انسان است و از سویی دیگر گویای حالات و روحیات سازنده آن می باشد . لویی كان این نكته را چنین بیان می كند : «ذرات فضا نه تنها روح زنده است بلكه فضا نمودی است از نیاز بشر نسبت به وجود.» این نوع مشخص از وجود داشتن و هم از این طریق ، روح حاكم بر ساختار و پردازش فضا در طول زمان همیشه متغیر بوده و تابعی از فرهنگ می باشد . در فرهنگ اروپا ، در طول تاریخ آن سه نوع نگرش كاملاً متفاوت نسبت به فضا قابل بررسی است . نخستین آن همزمان با دوران شكوفائی تمدن و فرهنگ بین النهرین ، مصر و یونان می باشد . معماری این دوره به صورت مجسمه بوده كه می بایست درخشش آن در تمامی فضای بی پایان جلوه گر باشد و ارتباطی با كهكشان برقرار سازد . نقش فضاهای داخلی در این دوره نقشی ثانویه بوده و به آن چندان توجهی نمی شده است . (عناصر تشكیل دهنده فضا به مراتب مهمتر از خود فضا بودند.) به عكس معماری یونان كه نوعی «مجسمه سازی» بود در معماری رومی تبدیل به «فضا‌سازی» گردید . برای اولین بار در این معماری ، برای كاربری های گوناگون ، فضاهای متفاوت در نظر گرفته شد . فضای داخلی پرداخته تر و فعال تر گردید و از این طریق نقش اول را در معماری بر عهده گرفت . شروع دوران سوم را می توان آغاز قرن حاضر است . فضا در این دوره دیگر محفظه‌ای محصور و بسته نیست ، بلكه به یك حوزه یا پهنه تبدیل می شود . به این ترتیب است كه رابطه بین فضای داخل و فضای خارج نیز متحول می گردد .  2-انواع فضا 2-1-فضای ریاضی و ادراكی فضا (Space) را می توان به سه دسته تقسیم كرد : 1-فضای جغرافیایی ، 2-فضای زندگی ، 3-فضای معماری . فضای جغرافیایی ، فضایی است ذهنی ، چرا كه مستقیماً قابل ادراك نمی باشد . در ذهن این فضا با مجموعه ای از اطلاعات مشخص شده كه با استفاده از وسایل كمكی (نقشه یا مدل) توانایی شناخت آن را پیدا می كنیم . فضای زندگی ، فضایی است نیمه ذهنی ، زیرا بعضی از صفات آن برای ما مستقیماً قابل ادراك است و بسیاری دیگر را از راه اطلاعات می شناسیم و یا اینكه اصلاً نمی‌شناسیم . فضای معماری ، فضایی عینی به صورت قابل ادراك است كه مستقیماً احساس می‌شود . امروزه ساختمانها از روی نقشه ساخته می شوند ، یعنی معمار ایده اش را روی نقشه به صورت دوبعدی كشیده ، كارگران آن را به شكل 3 بعدی و قابل تجربه می سازند ، نقشه یا فضای ریاضی با فضای واقعی تفاوت بنیادی دارد . رابطه بین این دو را بولنف (Bollnovv) چنین تعریف می كند : «اگر از تمام ارتباطات زنده فضای قابل ادراك صرفنظر كنیم و زندگی را در آن به حد یك تصویر قابل فهم ، تنزیل درجه دهیم ، باقیمانده فضای ریاضی است . در فضای ریاضی ، همه نقاط از یك درجه از اهمیت برخوردارند و هر جهتی را می‌توان محور تلقی كرد . اما در فضای ادراكی ، همیشه یك مركز (محل ایستادن ناظر) و یك محور تابع محل ناظر وجود دارد . بدینسان فضای ادراكی تابع شخص ناظر است، بنابراین توسط افراد مختلف ، متفاوت حس می شود . علاوه بر این حتی برای یك ناظر ثابت نیز بر حسب وضع فیزیكی او در تغییر است . یكی دیگر از عوامل تمایز فضای ریاضی و ادراكی فاصله است . فاصلاً حسی لزوماً با فاصله مكانی برابر نیست ، مثلاً در نقشه فاصله بین دو اتاق از دو خانه همسایه تنها با یك دیوار جدا شده است ، اما از لحاظ حسی این فاصله بیشتر است . عوامل اجتماعی ، روانی نیز دخیل می باشند . 2-2-فضای روز و فضای شب :در تجربه فضا بولنف اختلافی بین فضای روز و فضای شب قایل است : «فضای روز برای ادراك مقدم تر است ، تصور ما از فضا از فضای روز حاصل شده است و برای درك فضای شب لازم است.» فضای شب فاقد عمق و جهت است و انرژی نامعین بر انسان می گذارد . فضای روز پر از نور و فضای شب غرق در تاریكی است و بین این دو نیز حدی از تاریكی و روشنی قرار دارد مانند نور غروب . 2-3-فضای عمومی و فضای خصوصی : در فضای ریاضی ، بین فضای عمومی و خصوصی تفاوت است ، در حالیكه در فضای احساسی این تمایز كاملاً مشهود است . انسان به عنوان موجودیت اجتماعی به برقراری ارتباط با همنوعان نیازمند است ،‌از سوی دیگر برای آرامش و تفكر و رفع خستگی نیز محتاج محوطه فردی است . انسان مدام بین فضای خصوصی و عمومی درگذر است . خانه به عنوان محیط خصوصی ، مرجع اصلی حركت و نقطه بازگشت او می باشد . سكونت به معنی وقت خود را در یك محل گذراندن نیست ، بلكه به معنی خود را در خانه خویش «احساس كردن» است . به فضای خصوصی ، تنها عده خاصی اجازه ورود دارند . از طرفی برای انسانها نیز مانند حیوانات حد و مرزهای نامرئی وجود دارد كه به تنظیم قواعد همزیستی كمك می كند . ادوارد هال(Hall) هاله های فیزیكی پیرامون هر فرد را چهار دسته كرده است : هاله كاملاً خصوصی – هاله شخصی – هاله اجتماعی و هاله عمومی 2-4-فضا مابین : فضا را می توان سیستمی از روابط میان اشیاء در نظر گرفت .فضای مابین تنها یك فضای تهی نیست بلكه برای شناخت اشیاء ضروری است . مثلاً اگر دو ساختمان كاملاً نزدیك هم باشند ممكن است یكی جزء دیگری در نظر گرفته شود و اگر فاصله بین این دو زیاد باشد‌، دیگر رابطه ای بین آنها وجود ندارد . بنابراین این فضای مابین است كه وسیله ایجاد ارتباط میان ساختمانها است . نوع فضای مابین تابع سه عامل است : اندازه ، تناسب و فرم هر كدام از اجزاء . عوامل اجتماعی ، روانی نیز تاثیر مهمی دارد . مثلاً یك مكان خاص ممكن است برای یكی كنج  برای دیگری احساس تنگی و فشار را ایجاد كند . ادامه خواندن مقاله فضا در معماري

نوشته مقاله فضا در معماري اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


مقاله پوشش کاري در صنعت

$
0
0
 nx دارای 25 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : پوشش دهی به روش نفوذ در حالت جامدخوردگی یکی از عوامل تخریب سازه ها و قطعات فلزی و از نظر اقتصادی پارامتری هزینه بر است. یکی از روشهای مهندسی مقابله با خوردگی ، ایجاد پوششهایی با مقاومت بالا در برابر خوردگی ، بر سطح مورد نظر است. در این میان فلز روی به دلیل خواص الکتروشیمیایی آن در مقایسه با فولاد و ویژگی محصولات خوردگی آن ، برای این منظور اهمیت ویژه ای دارد. یکی از روشهای نوین پوشش دهی روی ، پوشش دهی به روش نفوذ در حالت جامد است که دارای برتری هایی هم از نظر مهندسی سطح و خوردگی و هم از نظر اقتصادی و زیست محیطی نسبت به سایر روشهای پوشش کاری روی است. با این روش که در دانشگاه صنعتی امیرکبیر ارائه شده است ، فلزات به روش جدید پوشش داده می شوند. به این ترتیب و با طراحی روش جدید نفوذ در حالت جامد برای پوشش دهی و جلوگیری از خوردگی فولاد و چدن با روی ، عمر قطعات ساخته شده با این آلیاژها تا چند برابر افزایش می یابد. مهندسی سطح ، به عنوان دانشی برای تکمیل و بهبود خواص سطح در گستره ای از فلزات ، پلاستیک ها، پلیمرها و سایر مواد مهندسی جایگاه ویژه ای دارد و به همین دلیل همواره شاهد نوآوری و ارتقا در روشهای مهندسی سطح هستیم.به طور کلی با فرآیندهای سطح ، خواص سطحی قطعات صنعتی را از لحاظ مقاومت سایشی و مقاومت خوردگی می توان بالا برد. خوردگی عبارت است از تخریب ناخواسته یک ماده در اثر واکنش آن با محیط اطرافش. در این میان فلزات قابلیت هدایت الکتریکی زیادی دارند و فرآیند خوردگی در آنها از نوع الکتروشیمیایی است. در حالی که برای مواد غیر هادی ، از نوع شیمیایی است و اصول شیمی فیزیکی درباره آنها مطرح می شود. امروزه اهمیت خوردگی فلزات بیشتر از گذشته است چراکه استفاده از فلزات گسترش یافته است ، کاربردهای ویژه نظیر انرژی اتمی ، استفاده از فلزات نادر و گرانقیمت را طلب می کند که جلوگیری از خوردگی آنها نیز اهمیت ویژه ای دارد، خورندگی محیط بر اثر آلودگی آب و هوا افزایش یافته است که موجب افزایش خوردگی فلزات می شود و در طراحی های جدید استفاده از سازه های سبکتر الزامی است و بنابراین همچون گذشته که سازه ها سنگین تر بود، نمی توان خوردگی را نادیده گرفت در این شرایط در کنار افزایش عمر مفید قطعات ، امکان ساخت قطعات با مواد اولیه ارزان تر نیز ممکن می شود. مهندسی سطح ، پهنه وسیعی از کاربردها از موارد تزئینی و در مصارف خانگی گرفته تا موارد فنی و در مصارف صنعتی را شامل می شود و تاثیر مثبتی در انتخاب مواد، روش تولید، ملاحظات اقتصادی و نگهداری و تعمیرات قطعات دارد. در این میان پوشش کاری یکی از روشهای مهندسی سطح و برای تکمیل خواص سطحی قطعات یا تعمیر و بازسازی آنهاست. روشهای متفاوتی برای پوشش کاری با توجه به خواص مورد نیاز پوشش و جنس مواد اصلی (پایه) و نیز محدودیت های فنی وجود دارد. اما نکته مشترک در همه این روشها، دستیابی به خواص بهینه تر و هزینه تمام شده کمتری با تغییر پارامترهای موثر در هر روش است. به گفته مهندس عبدالخالق حسن زاده ، فارغ التحصیل کارشناسی ارشد دانشکده مهندسی معدن و متالورژی دانشگاه صنعتی امیرکبیر یکی از مواردی که برای مقابله با آن ، از پوشش کاری سطوح کمک گرفته می شود، خوردگی و اکسیداسیون سطح قطعات است. حسن زاده می افزاید: خوردگی ، عامل بخش عمده ای از شکست سازه های فلزی است و اهمیت آن نه تنها از این نظر است که شکست در بیشتر موارد ناگهانی است ، بلکه بیشتر به علت حضور و تاثیر همه جانبه آن است. پوششهایی از جنس رویپوشش کاری روی با روشهای متنوعی صورت می گیرد و پوشش حاصل از هر کدام از این روشها، ویژگی ها و مشخصات خود را دارند و پارامترهای متفاوتی مانند دمای فرآیند، زمان فرآیند، آنالیز شیمیایی محلول یا پودر فرآیند و سایر عملیات جانبی دیگر مانند عملیات حرارتی ، عملیات مکانیکی و عملیات شیمیایی تکمیلی در کیفیت پوشش تاثیر دارند. بنابراین با توجه به خواص مورد نیاز و مطالعات اقتصادی و محدودیت های هر فرآیند، باید روش مناسب را انتخاب کرد. حسن زاده درباره مزایا و موارد استفاده روش نوین می گوید: پوشش حاصل از روش نفوذی در حالت جامد دارای برتری های نسبی در مقایسه با سایر روشهای دیگر است که از آن جمله می توان به عدم آلایندگی محیط زیست ، مصرف کمتر انرژی ، سهولت فرایند پوشش کاری ، یکنواختی سطح پوشش ، امکان تشکیل پوششهای رنگی ، امکان پوشش کاری مناسب شیارها، لبه های تیز و منافذ قطعات و بویژه عمر طولانی تر (نرخ خوردگی کمتر) پوشش اشاره کرد. ضمن آن که عمده ترین موارد کاربرد این روش نوین ، پوشش دهی پیچ و مهره ها، واشرها، بست ها و قطعات دارای منافذ و سوراخ های ریز و کوچک در صنایع خودروسازی ، صنایع دریایی و زیردریایی ، قطعات کشاورزی و باغبانی ، خطوط انتقال برق و تجهیزات ماهواره ای و مخابرات ، صنایع پتروشیمی و… است. این روش برای نخستین بار در دنیا، در سال 2000 میلادی توسط یک تیم پژوهشی از دانشمندان روسی و به نام اسرائیل (رژیم اشغالگر قدس) تحت عنوان تجاری Distek ابداع و ثبت شد.به این ترتیب تمامی صنایع استفاده کننده از این روش پس از خرید تکنولوژی از این شرکت اسرائیلی برای تامین پودر مورد نیاز و سایر خدمات فنی ، به نمایندگی های انحصاری این شرکت در چند کشور وابسته هستند. به همین دلیل هم تاکنون از این روش در کشور ایران استفاده نشده است و پس از مطالعات و پژوهش های انجام شده در این زمینه و دستیابی به ترکیب پودر مناسب که دارای قیمت تمام شده پائین تری نسبت به پودر مشابه است ، امکان استفاده صنعتی از این روش بدون نیاز به خرید تکنولوژی و وابستگی های بعدی در داخل کشور به وجود آمده است. مزایای نفوذ در حالت جامدحسن زاده با اشاره به آزمایش های انجام شده در این پژوهش ، می افزاید: نرخ خوردگی در آهن پوشش داده شده با روش غوطه وری گرم گالوانیزه به طور متوسط 350 میکرون است در حالی که در نمونه به دست آمده این میزان به 15 میکرون رسیده است. در این طرح پوشش هایی با ضخامت 60 تا 95 میکرون ایجاد شد و نتایج هم با استفاده از میکروسکوپ نوری ، میکروسکوپ روبشی (STM) و همچنین با کمک اشعه ایکس (XRD) بررسی و صحت سنجی شد. درواقع به کمک این روش با توجه به ضعف فولاد در برابر خوردگی ، فلز روی که در سطح فلز قرار می گیرد، خورده شده و محصولات خوردگی آن با تشکیل لایه ای متراکم و چسبنده نفوذ خوردگی به فولاد را بسیار کند می کنند. به گفته حسن زاده در این شیوه که نخستین بار در سال 2000 میلادی ثبت شده پودر روی مخلوط با چند ماده کمکی دیگر، در درجه حرارت معین و بدون نیاز به ذوب شدن در سطوح فولاد نفوذ می کند و پوشش محافظ تشکیل می شود. پیچیدگی این روش در تعیین میزان مواد کمکی ، حرارت مورد نیاز و سرعت چرخش قطعات برای پوشش دهی به شمار می رود. در این تحقیق عملیات پوشش دهی روی بر روی نمونه هایی از جنس فولاد ساده کربنی انجام گرفت.از پودر روی هم به عنوان منبع تامین کننده روی ، استفاده شده است. بطورکلی در پوشش دهی به حالت چرخشی ، نمونه به همراه مخلوط پودر در یک محفظه استوانه ای فولادی ریخته می شود. در واقع این محفظه توسط یک موتور گرداننده با دور چرخش قابل کنترل در درون یک کوره مقاومتی استوانه ای با سرعت معین چرخانده می شود. پس از تعیین ترکیب بهینه پودر با توجه به نتایج آزمون پتانسیو استات و مطالعات ریز ساختاری ، در دما و زمان ثابت و سرعت چرخش معین ، به منظور دستیابی به شرایط مناسبی از متغیرهای موثر در کیفیت پوشش ، فرآیند پوشش دهی صورت می گیرد؛ سپس پس از تعیین دمای بهینه ، عملیات در مدت زمان های مختلف و پس از آن با سرعت چرخش های متفاوت انجام می گیرد. به منظور بررسی امکان پذیری انجام فرآیند پوشش دهی در حالت ساده تر، آزمایش هایی در حالت ثابت انجام می شود. در این روش ، ابتدا نمونه های آماده سازی شده به همراه پودر فرآیند در جعبه ای از جنس فولاد نسوز قرار می گیرند و روی آنها با یک ورقه فولادی پوشانده می شود و در نهایت به منظور جلوگیری از اکسید شدن پودر با اتمسفر کوره ، سطوح جعبه با مخلوط گل و سیمان نسوز پوشانده می شود. در واقع در این روش تشکیل لایه های آلیاژی آهن – روی باعث کاهش نرخ خوردگی پوشش ایجاد شده می شود، فاز زتا در آب بندی کردن ترک های موجود در لایه میانی (فاز دلتا) و در نتیجه افزایش مقاومت به خوردگی پوشش تاثیر مثبت دارد، استفاده از ترکیب بهینه پودر فرآیند باعث افزایش مقاومت به خوردگی پوشش می شود، استفاده از ترکیب بهینه پودر فرآیند باعث کنترل ضخامت فاز ترد و شکننده زتا می شود و دستیابی به لایه ای متشکل از سه فاز گاما، دلتا و زتا با روش پوشش دهی نفوذ در حالت جامد به حالت چرخشی امکانپذیر است. پوشش كردن خطوط لولهپوشش خط لوله در معرض آیتم های بسیاری در حین كار است . مانند رطوبت ، فشار، باكتریها و ;. . البته عدم وجود نور خورشید یك گزینه مثبت برای خط لوله محسوب می شود؛ اعمال پوشش بر روی خطوط لوله هزینه بسیاری را در بر میگیرد . به همین دلیل انتخاب پوشش و نحوه اعمال آن از اهمیت بسیاری برخوردار است . همچنین برای لوله های مدفون در خاك این امكان وجود ندارد كه پوشش آنها همانند دیگر سازه ها در بازه زمانی كوتاه تعویض شود و پوشش باید بالغ بر 20 سال دوام داشته باشد . به همین منظور ویژگی هایی كه یك پوشش نیازمند است عبارت است از : 1- مقاومت به آب و رطوبت : حتی خاك های خشك نیز درصدی رطوبت دارند و پوشش خط لوله در اكثر اوقات مرطوب است به همین دلیل پوشش نباید قابلیت جذب رطوبت داشته باشد . چون جذب آب باعث افزایش وزن و همچنین كاهش مقاومت الكتریكی خواهد شد. 2- مقاومت به فشارهای متغیر : قرار گرفتن لوله در زیر بستر خاك منجر به ایجاد فشار بر روی لوله می شود . همچنین وجود ذرات سنگ ، حركت خاك در اثر رطوبت و همچنین دیگر ذرات موجود در خاك باعث بوجود آمد این فشار متغیر و ناهماهنگ می شود . پوشش در حقیقت باید یك محافظ فیزیكی بوده واز سطح جدا نشود. 3- مقاومت به باكتری ها ، قارچ ها و كپك ها : در خاك باكتری های زیادی وجود دارد؛ كه به مواد مختلف حمله می كنند و باعث از بین رفتن مواد می شوند. البته حمله توسط قارچ ها و یا كپك ها زیاد شایع نیست. 4- مقاومت به اثر مویینگی آب: نفوذ آب در اثر مویینگی باعث جدا شدن پوشش از فولاد می شود هر گونه شكاف یا سوراخ ریز باعث بوجود آمدن این اثر می شود. مگر اینكه تماس بین پوشش و لوله محكم و بسیار چسبنده باشد . در حقیقت رنگ پرایمر چنین وظیفه ای دارد كه چسبندگی زیادی بین لوله و پوشش ایجاد كرده و از نفوذ آب و جدا شدن پوشش جلوگیری كند. 5- مناسب با تغییرات دما: تغییرات دمایی می تواند تاثیر گذار باشد چون نرخ انبساط فولاد و پوشش متفاوت است. انبساط و انقباض منجر به حركت در لوله می شود . ولی معمولا این حركت یكنواخت و آهسته است . به همین دلیل پوشش باید به تغییرات دمایی مقاوم بوده و در اثر آن از لوله جدا نشود. 6- مقاومت به حل شدن: آب قادر به حل كردن بعضی از مواد است ولی معمولا پوشش ها در آب غیر قابل حل هستند . همچنین باید بررسی شود كه پوشش علاوه بر غیر قابل حل بودن در آب نسبت به دیگر حلال ها نیز مقاوم باشد. بخصوص مقاومت در برابرنفت و مشتقات آن . 7- مقاومت به خاك جاذب: خاك ممكن است بعضی مواد را جذب كند. خاك رس ، سیلكا ژل، ذغال چوب و بعضی تركیبات دیگر خاصیت جاذب بودن را دارند . خاك با پوشش به طور كامل در تماس است و جذب برخی عناصر از پوشش توسط خاك ممكن است پوشش را ترد، متخلخل و یا مقاومت آنرا نسبت به خوردگی كم كند. ادامه خواندن مقاله پوشش کاري در صنعت

نوشته مقاله پوشش کاري در صنعت اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله چوب در زندگي انسان

$
0
0
 nx دارای 35 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : ـ چوب چیست ؟ تعریف چوب در فرهنگ لغات به گونه های مختلف آمده است . از جمله قسمتهای سفت و سخت درخت ، آن قسمت از درخت كه در زیر پوست قرار دارد ، آنچه از درخت ببرند برای سوزاندن یا ساختن اشیاء چوبی بكار ببرند . 2ـ چوب و دستاوردهای گیاهی چوب و دستاوردهای گیاهی از جمله مصالحی است كه از دوران پیشین به گونه ای طبیعی در اختیار و دسترس بشر بوده است . در بخش هایی كه جنگل و گیاه فراوان بوده است مردمان از زمانهای پیش از تاریخ از چوب و مصالح گیاهی برای ساختن ابزارها و پناهگاه سود برده و خوراك خویش را نیز از فرآورده های جنگلی بر می آورده اند . با آنكه به علت دائمی نبودن چوب و پوسیدن آن به مرور زمان آثار چندانی از وسایل و ساختمانهای اولیه چوبی و گیاهی به جای نمانده است ولی باقی ماندن آثار معدود ساختمانی و هنری چوبی از تمدنهای مصر و ایران باستان نشان دهنده قدمت و رواج كاربرد مصالح چوبی در تاریخ این تمدن هاست . پـژوهشـها نشـان داده اسـت كه در دوران یـخ بندان شمـال اروپـا ، فـلات ایـران دوره پربارانی را می گذرانده است . در این دوران ، سرزمین ایران پوشیده از جنگلهای انبوه بوده است حتی در زمان هخامنشیان نیز در بخش های بسیار از ایران جنگلهایی بوده است كه امروزه از آنها فقط تك درختانی باقی است . چوب از زمان باستان در ایران به صورت مصالح ساختمانی در بخش های مختلف ساختمانها به كار می رفته است . درخت سدر یكی از درختان خانواده كاج است كه دارای چوبی بسیار سخت و خوشبوست . درخت سدر معمولاً‌ به بلندی بسیار تا حدود 40 متر رشد می كند و ضخامت تنه آن گاهی به 3 متر و بیشتر می رسد . این چوب از قدیم در جنگلهای لبنان فراوان بوده و در كتابهای مذهبی مثل تورات به آن اشاره شده است . ویژگیهای فیزیكی چوب سدر چون سختی و بزرگی درخت سنگینی ویژه ( وزن مخصوص زیاد ) و ضریب ارتجاعی بالا و نیز بدان روی كه بومی ویژه اش آنرا از گزند موریانه به دور می دارد موجب گشت كه از قدیم این چوب در مصر ، بین النهرین و ایران مورد استفاده فراوان داشته باشد و هزاران سال به صورت آثاری چون تیرهای چوبی قصرها و تابوتها سالم باقی بماند . چوب بلوط كه چنین مینماید كه همان چوب یاكا است ، دارای ویژگی های فیزیكی عالی دوام و سختی زیاد است و چنین پیداست كه در پایه ستونهای كاخهای هخامنشی به كار می رفته است . 3ـ تاریخچه چوبدر مورد تاریخچه مصرف و صنایع چوب ایران متأسفانه مدارك و اسناد باستانی به خصوصی كه مربوط به این مورد باشد ، وجود ندارد . ولی آثاری كه جسته و گریخته از خلال نوشته های مؤرخین به دست می آید ، نشان می دهد كه در ایران باستان نیز از مدتها قبل صنایع چوب و استفاده از این ماده مهم رونق بسزایی داشته است ، چنانچه طبق مطالعات مردمان بومی شمال ایران ، كه قرنها قبل از مهاجرت آریاییها در ایران می زیستند . در حدود 4200 سال قبل از میلاد مسیح چوب را در كلبه سازی خود به كار می بردند و نقش این استوانه متعلق به 3000 سال قبل از میلاد مسیح ، كه در شرق به دست آمده است ، نشان می دهد كه استفاده از چوب برای وسایلی از قبیل نردبان و غیره در این دوره متداول بوده است . متأسفانه چوب همانند سفال ، فلز و یا دیگر آثار هنری نیست كه در طول هزاران سال باقی بماند ، پوسیدگی چوب یكی از عواملی است كه متأسفانه آگاهی ما را در این مورد به حد كافی نمی رساند . اكتشافات باستان شناسی در چراغعلی تپه موردی جالب بود . این مطلب رایج بودن استفاده از چوب و ارزش جنگل در ایران باستان را نشان می دهد كه مهمترین آن ماكت گاوآهنی است با دیرك بلند كه نقش چوب را در كشاورزی كهن به خوبی نمایان می سازد . از طرف دیگر نقش بسیار مهم و ظریف در روی ظروف اكتشافی به چشم می خورد كه در یكی از آنها بزی را روی درخت زربین بدون برگ می دهد و دیگری بزی به نهال پربرگی از همین گونه حمله می كند . به طور كلی می توان گفت با آنكه انسان قبل از تاریخ پناهگاه و محل امن زندگی خود را با غارنشینی آغاز كرد ، ولی از چوب در گذشته دورتری استفاده كرده است . از زمان تشكیل امپراطوری هخامنشی ایران ، شواهد موجود نشان می دهد كه در ایران باستان ارزش جنگل و چوب برای هنرمندان كاملاً روشن بوده است ، به همین دلیل درختكاری و به خصوص كشت درختان جنگلی ، كه فقط از نظر تولید چوب اهمیت دارند ، از آئین ستوده پادشاهان هخامنشی بوده است . چنانچه كورش شخصاً به كشت درخت همت می گماشت و داریوش مرزبان كاران را برای جنگل كاری درختان بومی در بین النهرین می ستود . كاربرد چوب در معماری تخت جمشید و شوش كاملاً مشهود است . از دوره ماد اطلاعی از كاربرد چوب در دست نیست و حتی در مورد مصرف چوب در ساختمانها نیز ، چون مادها خانه های خود را اغلب از خشت می ساختند ، هیچگونه آثار و شواهدی موجود نمی باشد ، ولی با در نظر گرفتن ترقی شایان فن معماری و استفاده از چوب در ساختمانها در دوره هخامنشیان و توجه به اینكه اصولاً هخامنشی ها در غالب موارد از تمدن مادها پیروی می نمودند ، لااقل باید قبول كرد كه صنایع چوب مادها و فن استفاده از چوب در ساختمان در دوره آنها كمتر از هخامنشیان نبوده است . اما در مورد صنایع دوره هخامنشیان مدارك تاریخی روشن تری در دست است ، چنانچه گزنفون در مورد توصیف سلاح نبرد كورش ضمن ذكر نام سلاحهای گوناگون ، از یك نیزه عالی چوبی كه از چوب پستنك ( همان سنجد ) می ساختند ، یاد می نماید . در زمان هخامنشیان به غیر از صنایع جنگلی و استفاده از چوب در امور كشاورزی ، كشتی سازی و خانه سازی در معماری نیز اهمیت به سزایی داشته است . همچنین استفاده از چوب در امور ساختمان و مـعماری در دوره هـخامنشیان بـه طـور شـگـرفی تـرقی كرد . از دوره سلوكیها آثاری در دست نیست ، از دوره اشكانیان نیز مطلبی در این باره ملاحظه نمی شود . ولی به طور كلی می توان گفت كه به غیر از مواردی از قبیل استفاده از چوب در تیر و كمان سازی و غیره صنایع چوب اشكانیان ، مانند سایر صنایع و فنون آنها ، همانند هخامنشیان نبوده است . استعمال چوب در ساختمانها كاملاً رایج بوده است و نكته تازه ای كه در معماری ساسانیان دیده می شود ، این است كه در این دوره كلافهای چوبی در میان جرزها به كار می رفته است و از این وسیله برای جلوگیری از خرابی جرزها استفاده می نمودند و چنین بنظر می رسید كه این سبك معماری را از رومیان اقتباس كرده باشند . مسئله مهم دیگر در دوره ساسانیان این است كه از چوب برای قاب سازی طاق و گنبدها استفاده می نمودند و این نوع طاق سازی خود انقلابی در فن معماری بشمار می رفته است كه امروزه نمونه آن را میتوان در ساختمان بقعه بی بی شهربانو ، كه تقلید از معماری ساسانیان می باشد ، ملاحظه نمود . از قدیمی ترین آثار چوبی بعد از اسلام ، دو ستون چوبی و قطعه ای خاتم كاری است كه در ناحیه تركستان غربی كشف شده و متعلق به قرن سوم هـ . ق ( نهم میلادی ) است . اما تزئینات این آثار خیلی شبیه به چوب بریهای مسجد نائین است . اشكال آن عبارت است از گل و بته كه در سطح چوب حك شده است . سه قطعه چوب خاتم كاری در مجموعه رابینو موجود است كه با خط كوفی ساده و حروف زیبائی برجسته مزین شده و در اطراف آن حاشیه ای است كه به شاخه های متصل بناتی منتهی می شود . در حاشیه ، كتیبه هایی است كه در یكی از آنها نام عضدالدوله دیلمی و تاریخ 363 ( سنه ثلث و ستین و ثلث ماء ) خوانده می شود . بررسی انواع چوب مورد استفاده در آثار هنری اساسی ترین ماده تشكیل دهنده بسیاری از آثار ارزشمند ، چوب است . از انواع چنین ماده سختی ، نقوش متنوع و دلپذیـری شـكل می گیـرد كه نگاه انسان سختی نوع آنرا فراموش كرده و نرمی نقوش را دنبال می كند ، بواسطه چنین اهمیتی است كه هنرمندان فعال در این رشته می باید دانش خود را درباره ویژگیهای چوب گسترش بیشتری دهند . طبیعی است كه شناخت بیشتر و بهتر چوب در بالاتر بردن كیفیت آثار هنری مؤثر خواهد بود . به طور كلی چوب ماده ای است كه تحت تأثیر عوامل زیر یعنی شرایط ارثی و شرایط مربوط به رویشگاه ( شرایط اكولوژیكی ) كه مجموعه ای از شرایط جغرافیایی و توپوگرافی ( برجستگیهای زمین )، ارتفاع از سطح دریا ، آب و هوا ، خاك و بیولوژیكی ( شامل گیاهان و جانوران همراه ) در طبیعت ساخته و پرداخته می شود . با دلایل گوناگونی كه بیان شد چوب دارای بافت ساختمانی ، ویژگیهای ظاهری و شیوه های مختلف است كه شناخت آنها در واقع فرمول معینی ندارد بلكه مستلزم داشتن دانش وسیع بیولوژیگی و همچنین تجربه و ممارست در عمل است . كاربرد چوب در هنر منبت یكی از ظرایف صنایع دستی ایران كه چون دیگر انواع آن پیشینه تلفیق بلیغی از هنر و حوصله محسوب می شود و دست اندركاران آن از مواد اولیه یی ارزان و فراوان محصولاتی گرانبها و با ارزش مصرفی و هنری فوق العاده بالا به وجود می آورند هنر منبت كاری است . تاریخ ظهور هنر منبت در تاریكی زمان ناپدید است . منبت كاری كه از گذشته هایی دور در ایران رواج داشته و علیرغم بی دوامی چوب در برابر عوامل جوی و سایر عوامل از روزگاران قدیم به جا مانده دلیل خوبی بر گستردگی این هنر و رونق رواجش در ایران می باشد . منبت كاری هنری است مشتمل بر حكاكی و كنده كاری بر روی چوب بر اساس نقشه یی دقیق . این تعریف اصولی منبت كاری است كه در وحله اول هیچ خاطره یی را زنده نمی كند و غیر از یك تعریف معمول كتابت شده هیچ چیز دیگری را به ذهن متبادر نمی نماید در حالی كه چوبهای منبت كاری شده هر كدام نمونه خوبی از احساس ، ادراك و اندیشه پدید آورندگانش می باشد . تاریخچه منبت كاری همانند بقیه هنرها و صنایعی كه بنیان گذار آن مردم عادی بوده اند و در دامان جوامع پراكنده بشری متولد شده و رشد كرده اند چندان روشن نیست و به درستی نمی توان گفت این هنر (( هنر ـ صنعت )) از چه زمانی ابداع شده و رواج یافته . اما آنچه مسلم است چوب به عنوان فراوانترین ماده اولیه موجود در طبیعت جزو نخستین موادی است كه توجه بشر را به خود جلب كرده و برای ساخت و پرداخت انواع وسایل مصرفی و هنری مورد استفاده قرار گرفته . بنا به اسناد و مدارك موجود ، منبت كاری در ایران متكی به سابقه ای بیش از هزار و پانصد سال است و حتی عده ای از محققان به صراحت اظهارنظر نموده اند كه قبل از ظهور ساسانیان نیز منبت كاری در ایران رواج داشته ، ولی هیچ بازمانده تاریخی كه این ادعا را اثبات كند در دست نیست . جالب اینجاست كه شیوه كار با قدیم تفاوت چندانی نكرده است . البته از 200 تا 300 سال پیش تاكنون پیشرفتهایی در مورد نحوه ساختن ابزار حاصل شده ، اما روش كار تغییر چشمگیری نداشته است . منبت كاران در حال حاضر در شهر آباده در استان فارس و شهر گلپایگان در استان اصفهان كه مركز اصلی این هنر محسوب می شود با بهره گیری از انواع چوب كه به راحتی و با قیمت ارزان از داخل كشور قابل تهیه است و به كمك ابزار كاری بسیار ساده و ابتدائی كه از چند قلم و اسكنه فلزی تجاوز نمی كند دست به پدید آوردن شاهكارهایشان می زنند . سابقه كاربرد چوب چوب در ایران از قدیمی ترین دوره های تاریخ در ایران مرسوم بود . در كتیبه هایی كه از خزانه داریوش در تخت جمشید بدست آمده سخن از پرداخت دستمزد به هنرمندانی است كه روی درهای چوبی كنده كاری می كرده اند . پاره ای از محققان نیز اظهارنظر كرده اند كه قسمتی از پوشش تخت جمشید چوبی بوده و بر اثر آتش سوزی از بین رفته است و گروهی دیگر اظهارنظر كرده اند كه برای سقف بندی كاخهای شوش و تخت جمشید از چوب سدر لبنان استفاده شده است . از دوره سلوكیها مدرك قابل توجهی در دست نیست و در دوره اشكانیان جز در مواردی مانند تیروكمان سازی ( سایر صنایع آنان و از جمله صنایع چوبی از دوره هخامنشیها عقب تر بوده است ) مـوارد دیگر دیـده نشده است . با این وجـود و عـلیرغم آنكه مـعماری این دوره به پای معماری دوره های قبل نمی رسیده ، استفاده از چوب در معماری كاملاً رواج داشته و نكته قابل توجهی كه در معماری ساسانیان دیده می شود استفاده از كلافهای چوبی در میان دیوارهاست كه ظاهراً به منظور استحكام بخشیدن به دیوارها انجام می شده و اقتباسی از نحوه معماری رومیان و به روایتی دیگر معماری یونانیان بوده است . اسلوب صنعتی ساسانیان بعد از ظهور اسلام ، بدون هیچ تغییری به خدمت ساخت و پرداخت در و پنجره های ابنیه مذهبی و مساجد و معابد مسلمانان درآمد و هنرمندان ایرانی ، در این دوره شاهكارهایی از خود بر جای گذاشتند كه بسیار بی نظیر است برای نمونه درها و منبر مسجدی كه ابومسلم خراسانی در نیشابور ایجاد كرد و بعدها به وسیله عمروبن لیث صفاری تكمیل گردید قابل ذكر است . یكی از قدیمی ترین اثر منبت موجود كه تاریخ نیمه اول قرن سوم هجری قمری را دارد ، یك لنگه در چوبی متعلق به مسجد عتیق شیراز است كه در دوره عمروبن لیث صفاری ساخته شده و دارای زیرسازی از چوب سپیدار می باشد و روی آن با خلالهایی از چوب گردو و نقوش پرضلعی بسیار زیبایی زینت شده است ( این در هم اینك در موزه پارس شیراز نگاهداری می شود ) و دارای میخهای آهنین برجسته و كوچك است . بعد از آن باید یك سردر منبت كاری شده از چوب كاج را مورد اشاره قرار داد كه ساخت قرن چهارم هجری قمری است و روی آن با ظرافت كامل خطوط كوفی با قطری حدود 3 سانتی متر كنده كاری شده است . از دیگر منبت كاریهای چوبی را می توان قطعه الواری كه روی آن كلمات قرآن به خط كوفی بسیار قوی و شیوا به طور برجسته منبت گردیده و متعلق به بقعه چهل اختران بوده است یاد كرد كه در موزه ایران باستان نگاهداری می شود . همچنین در این هنر ، می توان درهای چوبی مقبره سلطان محمود غزنوی كه در هندوستان در قلعه (( اگرا )) می باشد ، یاد نمود . كه متعلق به قرن پنجم هجری قمری ( یازدهم میلادی ) است و كاملاً شبیه آثار چوبی مكشوفه در تركستان غربی است . سطح خارجی آنها با اشكال ستاره ای چوبی كه فوق العاده زیبا و بادقت ساخته شده مزین می باشد . این شیوه كه تا ظهور سلجوقیان ( 1095 میلادی ) در گـوشه و كنـار كـشور ادامـه داشـت تدریجـاً عـوض شـد و گو ایـنكه متأسفانه نمونه های چندانی از (( هنر ـ صنعت )) چوب این دوره در دست نیست ولی با توجه به دو قطعه از یك منبر كه ساخت قرن ششم هجری ، یعنی حدود اواخر دوره سلجوقیان است و هم اینكه در موزه متروپولیتن نگاهداری مـی شود ، می توان گفت در این دوره تزیین چوب با گل و بوته های برجسته و فرورفته ( چیزی شبیه به منبت كاری فعلی ) رواج داشته . كما اینكه بر روی یكی از قطعات یاد شده كتیبه چند سطری به خط كوفی و طرحهایی گیاهی حكاكی شده و بر روی قطعه دیگر كه قسمتی از چهارچوب منبر است ، طرحهای درشت نخل ، نام وقف كننده و تاریخ سال 546 هجری كنده كاری شده است . ادامه چوب و منبت به دوره چنگیز و تیمور نیز كشیده و چون از این دوره ها آثار نسبتاً بیشتری در دست است به راحتی می توان شاهد تركیب نقوش ایرانی با طرحهای چینی بود . از صنایع چوب این دوره ، منبر مسجد نائین كه تاریخ سال 711 هجری قمری را دارد و با اشكال هندسی و برگهای مدور تزیین شده و نیز صندوق مرقد حضرت عبدالعظیم در شهر ری قابل اشاره است . منبر سوریان شیراز در موزه ایران باستان شاهكار دیگری از هنر چوب از قرن نهم هجری است . در نیمه دوم قرن هشتم هجری قمری صنعت چوب ایران به خصوص در تركستان غربی به درجات بالایی از لحاظ فنی و هنری رسید و یك رحل چوبی كه هم اكنون در موزه (( متروپولتین )) موجود است نمونه بسیار خوبی از منبت كاری این دوره به حساب می آید و بر روی آن علاوه بر نام دوازده امام ، نام سازنده آن حسن بن سلیمان اصفهانی و تاریخ ذی الحجه سال 761 هـ . ق . حك شده است . در عصر تیموریان ، شیوه صنعتگران دوره ایلخانیان ادامه یافت و از نمونه های خوب این دوره یك جفت در ، متعلق به نیمه دوم قرن پانزدهم میلادی ( قرن نهم هـ . ق . ) قابل اشاره است كه در موزه متروپولیتن نگاهداری می شود . رویه این دو لنگه در ، به قطعات مربع تقسیم و داخل هر كدام نیز تقسیمات دیگری شده و تزیینات آن عبارت است از اشكال هندسی و برگهای ظریف كه معمولاً تذهیب كاران دوره تیموری از آنها استفاده می كردند . نمونه مشابه این درها ، تابوتی است در مدرسه طراحی (( رپرویدانس )) كه به احتمال قوی در رمضان 877 هجری قمری ( فوریه 1473 میلادی ) در مازندران ساخته شده و دارای تزئینات یاد شده است . اطلاعات موجود پیرامون صنایع چوب در دوره صفویه بیشتر از طریق درهای مساجد ایرانی و تركستان غربی و آنچه در موزه های مختلف مانند موزه های گلستان در تهران و موزه برلین وجود دارد به دست می آید و از نمونه های خوب این دوره یك جفت در ، ساخت علی بن صوفی با تاریخ 915 هجری قمری ( 1529 میلادی ) و یك لنگه در دیگر ساخت حبیب الله با تاریخ 995 هجـری قمری ( 1590 میلادی ) قابل اشاره می باشد . در دوره صفویه با توجه به اینكه ساخت ابنیه مذهبی و نیز كاخ های سلطنتی در ایران افزایش چشمگیر و محسوسی یافت ، عده زیادی از هنرمندان به اصفهان كه مركز كشور بود و اكثر ابنیه مورد اشاره در آن احداث می شد روی آورند و تجمع این هنرمندان در یك نقطه كه تبادل تجربیات از اولین برآیندهای آن بود باعث شد تا آثاری ماندنی و اعجاب انگیز به وجود آید . به دنبال حمله افغانها به ایران و پس از آن درگیریهای سیاسی كه عرصه را بر هر نوع فعالیت سازنده ای محدود می كرد ، هنرمندان و صنعتگران منبت كار تدریجاً پراكنده و جذب مشاغلی تخصصی شدند و آن عده ای هم كه هنوز به كار اشتغال داشتند و با سماجت می كوشیدند تا جلوی زوال این (( هنر ـ صنعت )) ارزنده را بگیرند مجال چندانی برای فعالیت در رشته هنری و صنعتی خود نداشتند . در این زمان ، آباده ( از توابع استان فارس ) تنها مركز تجمع منبت كاران كشور به حساب می آمد و جز این ، در هیچ جای دیگر از كشور پهناورمان نشانی از منبت كاران و منبت كاری دیده نمی شد . در دوران افشاریه ، زندیه و قاجاریه صنعت چوب ایران رو به انحطاط نهاد و آنچه طی قرن 11 و 12 هـ . ق . ساخته شده به جای حكاكی ، اغلب دارای تزئینات نقاشی شده به وسیله رنگ و روغن است . بعد از سقوط سلسله قاجاریه مردم ناخشنود از واگذاری بدون قید و شرط كشور ، به دنبال راهی برای بازگشت به ارزش های فرهنگی و صنعت خویش بودند ، علیرغم حكومت كودتا كه سعی در حفظ روابط و ضوابط پیشین داشت بسیاری از معیارها را در هم ریختند و بدیهی است كه در چنین شرایطی هنرمندان و صنعتگران و اهل حرفه نیز نقشی بزرگ داشتند . در همین رابطه استاد احمد صنیعی و استاد علی مختاری كه جزو معدود باقیماندگان استادان منبت كار بودند به تهران آمده و ضمن جدی گرفتن حرفه منبت كاری به ترتیب شاگردانی جهت احیاء و حفظ هنر و صنعت آباء و اجدادیشان پرداختند و تأسیس سازمان صنایع دستی ایران به عنوان حافظ و نگهبان سنتی و بومی وسیله دیگری بود كه باعث شد تا عده ای در زیر چتر حمایت آنها گرد آمده و مانع مرگ هنر منبت كاری در ایران شوند . هم اینك شهر آباده در استان فارس و شهر گلپایگان در استان اصفهان مركز اصلی منبت كاری محسوب می شود و جز این دو شهر ، در بوشهر نیز عده ای به منبت كاری اشتغال دارند و در دیگر نقاط كشور هم به طور پراكنده منبت كاری رایج است . از اواخر قرن نهم و از اوایل قرن دهم هجری قمری كنده كاری روی صنایع چوبی رونق گرفت و بهترین نمونه این نوع آثار در ری است كه با اسلوب كنده كاری به رنگ چوب گردو ساخته شده و در مسجد شاه شهر سمرقند موجود است . در گور یا مقبره امیر نیز دو در موجود است . علاوه بر این نمونه ها بعضی از درهای مساجد و مدارس نیز موجود است كه راجع به همان دوره و به همان سبك است . از جمله آثاری كه به قرن 10 هـ .ق . منسوب است و تاریخ 915 هجری قمری را دارد ، دیگر دو لنگه در چوبی است كه نام سازنده اش ( علی بن صوفی لباسانی ) روی آن نوشته شده در مـوزه مـلی است ولـی از ایـن نمـونه هایی دیگر كه منسوب به قرن دهم و یازدهم هجری قمری می باشد ، بر می آید كه در آن روزها رنگ آمیزی ظرایف در قالی و نقاشی و … رایج و معمول بوده و به اوج عظمت خود رسیده و برعكس صنعت كنده كاری روی چوب رو به انحطاط و پستی نهاده بوده است . اكنون وقتی وارد كاخ های سلاطین ( گلستان در تهران ـ عالی قاپو در اصفهان ) اماكن مقدسه ( حضرت رضا (ع) ـ حضرت معصومه (ع) ، زیارتگاههای مردخای در همدان ـ دانیال نبی در شوش ، مقبره شیخ صفی در اردبیل ، شاه عباس صفوی در بقعه حبیب بن موسی در محله پشت مشهد كاشان و مسجد شاه و مسجد شیخ لطف الله در اصفهان ) می شویم و تزییناتی كه از اشكال گیاهی ، تصاویر حیوانی ، خطوط و كتابتها و اشكال هندسی در شبكه ها ، محجرها ، طاقنماها ، منابر و ستونها به كار رفته می بینیم ، از حیث مواد و اهمیت صنعت ظریف و دقیق و ممتاز ، مظاهری مشاهده می كنیم كه بهترین نمونه از تجلی روح صنعتگر ایرانی است . در زمان صفویه این هنر مانند سایر هنرهای ایران تكمیل شد و شاهكارهایی به وجود آورد امروز در اصفهان مساجدی از عهد صفوی وجود دارد كه درهایشان هنوز دست نخورده و سالم باقی مانده ، مانند در مدرسه شاه سلطان حسین . در قزوین نیز در آرامگاه شاهزاده حسین و در بسیار زیبایی از عهد شاه طهماسب موجود است . در عهد صفوی شاهكارهایی به وجود آوردند و سلیقه مردم را نیز عوض كردند به طوری كه هر كس علاقمند شد در خانه اش را مطابق سلیقه روز به انواع هنرهای بیاراید . یكی از زیباترین آثار منبت ایـران رحـلی است كه امـروز در موزه (( متروپولتین )) نیویورك دیده می شود و علاوه بر تزیینات شاخ و برگ به سبك قدیمی ساسانی كه در روی آن كنده شده نام دوازده امام و امضای حسن بـن سلیمـان اصفهـانی و تاریـخ ذی الحجه 761 هجـری قمری را روی آن می توان خواند . این رحل زیبا نشان می دهد كه در شهر اصفهان خیلی پیشتر از آنكه شاه عباس بزرگ آن را پایتخت خود كند و همزمان با خونریزیهای لشگریان تیمور ، هنرمندان بزرگی وجود داشتند . روی صندوق قبر شخصی به نام ابوالقاسم كنده كاریهای زیبایی دیده می شود كه به دست استاد احمدبن احمد ، در تاریخ 777 هجری قمری انجام گرفته است . منبت كاریهای دیگری به دست هنرمندان ایران برای آرامگاه امیر تیمور در سمرقند و مسجد شاه زند در همان شهر بوجود آمده كه امروز باقی است . در موزه فدریك برلن در بسیار زیبایی با تاریخ 999 هجری قمری موجود است كه به سبك منبت كاریهای عهد صفوی ساخته شده است . كاربرد چوب در تهیه آثار هنری از دیدگاه سفرنامه نویسان و سفرنامه ها آدام الئاریوس در بخش ایران سفرنامه خود در مورد چوب و كاربرد آن در بنا مطالبی چند نوشته و به توضیح نوع چوبهای به كار رفته در بنا و نحوه كاربرد آن می پردازد وی می نویسد : (( آنان مخصوصاً از جهت زیبایی و سایه افكندن به درخت چنار علاقه خاصی دارند . این درخت در آلمان ناشناخته است . درخت چنار به بلندی و راستی سرو است . قطر آن به نیم ساعد و گاه به یك ساعد تمام می رسد برگهایش پهن و شبیه برگ درخت مو است . میوه اش بزرگ و شبیه میوه درخت بلوط است و روی آن را كرك پوشانده و هسته ندارد ، اما مورد استفاده نیست . چوب این درخت قهوه ای رنگ و تخته به دست آمده از آن زیبا و موجدار است كه برای ساختن در و پنجره به كار می رود و وقتی به آن روغن می مالند بسیار زیبا به نظر می رسد . پنجره اطاق ایرانیها به بزرگی در است و تا كف اطاق می رسد و به جای شیشه دارای شبكه های چوبی است كه در زمستان روی آن را كاغذ چرب می چسبانند از اطاقهای پائین منزل برای زمستان استفاده می كنند . یكی دیگر از سیاحانی كه در طی بازدید خود از اصفهان به كاربرد چوب در معماری توجه نموده و اشاراتی داشته است انگلبرت كمپفر است وی در مشاهدات خود از چوب چنین یاد می كند : (( پنجره های كافی را كه بر روی یك پی چهارگوش از خشت ساخته اند با شبكه های چوبی بسیار زیبا آراسته اند ، سقف سطح قابدار بر هیجده ستون چوبی كشیده و مرتفع استوار است . این ستونها در سه ردیف تعبیه شده و با رنگ آبی و طلایی مزین است هر چند كه طرز ساخت اینها را نمی توان سبك كلاسیك شمرد معهذا من آنها را فوق العاده جالب و گیرا می دانم . ادامه خواندن مقاله چوب در زندگي انسان

نوشته مقاله چوب در زندگي انسان اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله دکتر علي شريعتي

$
0
0
 nx دارای 18 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : زندگینامه دکتر علی شریعتی در سال 1312 در روستای مزینان از حوالی شهرستان سبزوار متولد شد. اجداد او همه از عالمان دین بوده اند;. پدر پدر بزرگ علی، ملاقربانعلی، معروف به آخوند حکیم، مردی فیلسوف و فقیه بود که در مدارس قدیم بخارا و مشهد و سبزوار تحصیل کرده و از شاگردان برگزیده حکیم اسرار (حاج ملاهادی سبزواری) محسوب می شد. پدرش استاد محمد تقی شریعتی (موسس کانون حقایق اسلامی که هدف آن «تجدید حیات اسلام و مسلمین» بود) و مادرش زهرا امینی زنی روستایی متواضع و حساس بود. علی حساسیتهای لطیف انسانی و اقتدار روحی و صلاحیت عقیده اش را از مادرش به ودیعه گرفته بود. علی به سال 1319 در سن هفت سالگی در دبستان ابن یمین، ثبت نام می کند، اما به دلیل بحرانی شدن اوضاع کشور ـ تبعید رضا شاه و اشغال کشور توسط متفقین ـ خانواده اش را به ده می فرستد و پس از برقراری آرامش نسبی در مشهد علی و خانواده اش به مشهد باز می گردند. پس از اتمام تحصیلات مقدماتی در 16 سالگی سیکل اول دبیرستان (کلاس نهم نظام قدیم) را به پایان رساند و وارد دانشسرای مقدماتی شد. در سال 31، اولین بازداشت علی که در واقع نخستین رویارویی مستقیم وی با حکومت و طرفداری همه جانبه او از حکومت ملی بود، واقع شد. در همین زمان یعنی 1331 وی که در سال آخر دانشسرا بود به پیشنهاد پدرش شروع به ترجمه کتاب ابوذر (نوشته عبدالحمید جوده السحار) می کند. در اواسط سال 1331 تحصیلات علی در دانشسرا تمام شد و پس از مدتی شروع به تدریس در مدرسه کاتب پور احمدآباد کرد. و همزمان به فعالیتهای سیاسیش ادامه داد. کتاب «مکتب واسطه» نیز در همین دوره نوشته شده است. در سال 1334 پس از تاسیس دانشکده علوم و ادبیات انسانی مشهد وارد آن دانشکده شد. در دانشکده مسئول انجمن ادبی دانشجویان بود در همین سالهاست که آثاری از اخوان ثالث مانند کتاب ارغنون (1330) و کتاب زمستان (1335) و آخر شاهنامه (1328) به چاپ رسید و او را سخت تحت تاثیر قرار داد. در این زمان فعالیتهای سیاسی ـ اجتماعی شریعتی در نهضت (جمعیتی که پس از کودتای 28 مرداد توسط جمعی از ملیون خراسان ایجاد شده که علی شریعتی یکی از اعضا آن جمعیت بود). آشنایی او با خانم پوران شریعت رضوی در دانشکده ادبیات منجر به ازدواج آن دو در سال 1337 می گردد. و پس از چند ماه زندگی مشترک به علت موافقت با بورسیه تحصیلی او در اوایل خرداد ماه 1338 برای ادامه تحصیل راهی فرانسه می شود. در طول دوران نحصیل در اروپا علاوه بر نهضت آزادیبخش الجزایر با دیگر نهضتهای ملی افریقا و آسیا، آشنایی پیدا کرد و به دنبال افشای شهادت پاتریس لومومبا در 1961 تظاهرات وسیعی از سوی سیاهپوستان در مقابل سفارت بلژیک در پاریس سازمان یافته بود که منجر به حمله پلیس و دستگیری عده زیادی از جمله دکتر علی شریعتی شد. دولت فرانسه که با بررسی وضع سیاسی او، تصمیم به اخراج وی گرفت اما با حمایت قاضی سوسیالیست دادگاه، مجبور می شود اجرای حکم را معوق گذارد. وی در سال 1963 با درجه دکتری یونیورسیته فارغ التحصیل شد و پس از مدتی او به همراه خانواده و سه فرزندش به ایران بازگشت و در مرز بازرگان توسط مأموران ساواک دستگیر شد. شریعتی معلم انقلاب به کارگیری عبارت «شریعتی معلم انقلاب» از طرف انقلابیون در سال های دوران انقلاب اسلامی بر اساس آگاهی و تعلق خاص به اندیشه و آرمان های او بود. کسانی که این شعار را به کار می بردند نه از کسی دستور گرفته بودند و نه قصد جسارت به دیگری را داشتند. دکتر علی شریعتی یکی از اندیشمندان جامعه اسلامی ایران است که بیش از اینکه به شرایط بعد از انقلاب و تحول بیندیشد، به شرایط و زمینه های قبل از تحول و فرآیند تحول اندیشیده است زیرا او ضمن اینکه فرزند زمان خود بود و تحت تاثیر شرایط پیرامونی اش قرار داشت، نمی توانست حدس بزند که نتیجه حرکتی که خود او هم بخشی از آن بود، چه خواهد شد. او کمتر می توانست به نوع نظام سیاسی بعد از انقلاب فکر کرده باشد. البته او حتماً از نتایج انقلابات محقق شده- انقلابات کمونیستی و لیبرالی در قرن های گذشته- اطلاع داشت. بدین لحاظ هم هست که او را می توان یکی از منتقدان اندیشه و آرمان و نظام کمونیستی دانست، همان طور که منتقد اصلی آرمان لیبرالیستی غربی و گرایشات ملی گرایانه افراطی بود. حرکت او در میان اندیشه های جاری جلوه خاصی یافت و مخاطبان فراگیر پیدا کرد. او در عصر مطلق گرایی به نقادی مکاتب بزرگ و پرطرفدار پرداخت و در زمانی که سخن از اسلام حداقل در محافل آکادمیک دون شأن استاد و دانشمند و متفکر دانسته می شود با تمام وجود به بیان باور تمام عیار از اسلام و آن هم اسلام شیعی اقدام کرد و حرکت او موجب شد تفکر و فضای معنایی جدیدی تولید شود و هواداران موجود و لاحق را به نوع خاصی از عمل فراخواند. به کارگیری عبارت «شریعتی معلم انقلاب» از طرف انقلابیون در سال های دوران انقلاب اسلامی بر اساس آگاهی و تعلق خاص به اندیشه و آرمان های او بود. کسانی که این شعار را به کار می بردند نه از کسی دستور گرفته بودند و نه قصد جسارت به دیگری را داشتند. در ادامه اینکه خمینی رهبر ماست، استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی، به گفتن شریعتی معلم انقلاب می پرداختند. به کارگیری همه این شعارها با یکدیگر به طور وسیعی حکایت از معنی و اراده خاصی در میان مردم بود. کمتر دیده شد که در راهپیمایی ها کسی به بیان این شعار اعتراض کند. از شریعتی به عنوان رهبر انقلاب یاد نمی شد بلکه تاکید بر معلم انقلاب بود. از طرف دیگر، هرگز گفته نمی شد که او تنها معلم انقلاب است. در این صورت انقلابی که دامنه ظهور و شکل گیری و توسعه یی فراگیر داشت، می توانست معلمان دیگری هم داشته باشد، همان طور که معلمان دیگری هم داشت. گفته می شد شریعتی هم معلم انقلاب است. البته مدعیان این شعار در اول دانشجویان مسلمان بودند و بعدها از طرف اکثریت مردم هم تکرار می شد. فراگیری شعاری خاص حکایت از اثرگذاری پنهان شریعتی در حوزه فرهنگ و اندیشه جامعه بود. از این بحث می توان به یک نتیجه عمده و اساسی دست یافت؛ شریعتی معلم انقلاب اسلامی بود نه معلم شرایط بعد از انقلاب. معلمی او به راهنمایی قشر تحصیلکرده برای حضور و مشارکت فعال در انقلاب اسلامی بود. بحث ها و دیدگاه های او بسیاری را مجاب کرده بود در این حرکت بزرگ شرکت کرده و هماهنگ با دیگران صدای ضدیت با استبداد و ظلم را سر دهند. در این زمینه کمتر شکی وجود دارد. عدم وجود شک برای کسانی بود که این شعار را به کار می بردند. البته کسانی هم بودند که از ذکر این شعار اجتناب می کردند. در نتیجه شک در معلم بودن شریعتی در انقلاب داشتند. آنها این داعیه را قبول نداشتند. عده یی در زمان حیات شریعتی نیز با او مخالف بودند. او را مبلغ وهابیگری می دانستند. عده یی او را منشاء سکولار شدن می دانستند. عده یی از سکولار ها و بی دین ها هم به دلیل اینکه شریعتی نگاه انتقادی نسبت به مارکسیسم و علم گرایی و ملی گرایی افراطی و خیال پردازی ها داشت، او را مورد لعن و نفرین با ادبیات علمی و دانشگاهی قرار داده بودند. آنها او را درس نخوانده می دانستند در حالی که می دانستند او شاگرد برجسته ترین صاحب نظران علوم اجتماعی زمان بود. عده یی او را مبلغ اسلام انقلابی و مدرن می دانستند. عده یی هم اندیشه شریعتی را راهی در مشارکت زنان در جامعه می دانستند. چون مشارکت زنان در صحنه های انقلاب ناپسند بود، کار شریعتی هم ناپسند بود. در این صورت عده یی در جامعه ایرانی به دلایل متعدد که به بعضی از آنها در فوق اشاره شد، با او دشمنی کردند و از هیچ کار و اقدام و نسبت ناروایی در مورد او نیز کوتاهی نکردند. این مهم نیست زیرا او با وجود دشمنانش توانست بر اندیشه و رفتار جوانان مسلمان ایرانی اثرگذار بوده و منشاء او تحولات عمده فرهنگی و فکری شود. به همین دلیل هم هست که انقلاب اسلامی را از مناظر متعددی باید بر اساس فهم شریعتی مورد بازخوانی قرار داد. شریعتی با شرایط و موقعیت قبل از انقلاب اسلامی بسیار مرتبط بود. اندیشه او از طرف هواداران و طرفداران وفادار و منصف او قوتی بود برای جریان انقلاب اسلامی. اکثر کسانی که از طریق اندیشه و آرای شریعتی به فرهنگ و اندیشه اسلامی در این دوران علاقه مند شده و راه دفاع از آن را آموخته بودند، در جریان انقلاب حادثه های مهم ساختند و بعدها هم در جنگ و هم در صحنه های سازندگی موثر واقع شدند. در اینکه چه کسانی در چه گروه های سازماندهی شده به این عرصه ها وارد شدند، می توان به بحثی تاریخی پرداخت. بدین لحاظ است که می توان با صراحت اعلام کرد شریعتی از طرق گوناگون با شرایط و وضعیت قبل از انقلاب اسلامی مرتبط و موثر بوده است. هرچند در این زمینه بعضی ها به طرح مناقشه هایی پرداخته اند، خود او می گفت فرصت وارد شدن به این مناقشه ها نیست و باید از شرایط برای تقویت بنیه های فرهنگ و اندیشه اسلامی و آماده کردن جامعه در توجه به خود فرهنگی اش استفاده کرد تا درگیر بحث های حاشیه یی شدن. چون شریعتی فرصت حضور در شرایط بعد از انقلاب را نداشت او خود نتوانست به تنظیم رابطه اش با شرایط بعد از انقلاب بپردازد. کاش این شرایط فراهم شده بود و صورت دیگری از عمل مفید و موثر او را در صحنه فرهنگ و اندیشه شاهد بودیم. در نتیجه در تنظیم رابطه او با شرایط بعد از انقلاب اسلامی وضع به طور کلی متفاوت بود. به عبارت دیگر، تعیین نوع و میزان رابطه شریعتی با شرایط بعد از انقلاب اسلامی بسیار سخت و توأم با مناقشه های متعدد است. بعضی از این مناقشه ها در ادامه مناقشه های قبل از انقلاب اسلامی بود. بعضی هم به لحاظ نوع عملکرد گروه هایی که خود را از یاران شریعتی می دانستند متناسب با اندیشه او عمل نکردند و بعضی از مناقشه ها ساخته شده شرایط جدید بود. در ایجاد این شرایط چندین دلیل عمده می توان ذکر کرد؛ اولاً شریعتی قبل از وقوع انقلاب اسلامی به دیار باقی شتافته است. ثانیاً جریان ها و دیدگاه های متعددی از شریعتی بعد از انقلاب اسلامی شکل گرفته و هر یک تعبیری متفاوت از اندیشه او ارائه داده و به دعوت از دیگران در فهم این اندیشه ها اقدام کرده اند. بیان بدون هیچ تغییری از آرا و دیدگاه های شریعتی تا بازخوانی همراه با بازبینی های متعدد وجود دارد. روایت های ارائه شده در مورد شریعتی به او ربطی ندارد، به کسانی که این روایت ها را ارائه دادند بیشتر ارتباط دارد. کسانی که به ادامه فهم ایدئولوژیک از دین اقدام کرده یا کسانی که به نقادی فهم ایدئولوژیک از دین پرداخته اند، دو جریان متفاوت اندیشه یی را ایجاد کرده اند. اندیشه و آرمان شریعتی افزون بر مخالفان سرسخت اولیه که مدعی بودند او به انحراف اسلام و جامعه اسلامی از فهم سنتی از دین کمک کرده است، مدافعان و مخالفان جدیدی نیز پیدا کرد. عمل او به این دلیل که دنیاپرستان دین گریز را مورد خطاب قرار داده بود، می توانست به آزردگی محافظه کاران و محتاطان معاصر هم بینجامد. این گروه از افراد در ایران که کم هم نیستند در طول بیش از دو دهه اخیر تلاش کردند اندیشه و نام شریعتی به فراموشی سپرده شود. همه تلاش و همت در این بود که از شریعتی در کتب، کلاس درس، کنفرانس و در بحث تاریخی از انقلاب اسلامی یادی نشود. فرض بر این بود که اگر از او یادی نشود اثرگذاری او کم شده و اندیشه رقیب به سهولت و سادگی فراگیر می شود. اینکه هزینه این فراموشی چیست و چه منفعتی برای جامعه در پیش خواهد بود، نیاز به بحث و گفت وگو و دقت نظر بیشتری است. درست است که شریعتی متعلق به شرایط قبل از انقلاب اسلامی بود و او را معلم انقلاب می خواندند، ولی به دلیل اینکه دارای آثار متعدد بود، بر شرایط بعد از انقلاب اسلامی نیز اثرگذار شده است. آثار باقی مانده از شریعتی بعد از انقلاب اسلامی در یک نگاه کلی عبارتند از؛ 1) کتب به چاپ رسیده 2) سخنرانی هایی که بعد از انقلاب در قالب مجموعه کتب به چاپ رسید 3) خاطره هایی که او در تعامل با جریان روشنفکری ایرانی به یادگار گذاشت و از طریق افراد و گروه های اجتماعی نقل شده است 4) شاگردان و طرفداران تاثیرپذیرفته از حضور در کلاس درس و بحث، خواندن آثار و پیگیری اندیشه اش 5) ارتباط او با حسینیه ارشاد به عنوان کانونی که در آن داعیه احیاگری اسلامی در دهه های 1340 و 1350 سر داده شده بود و می توانست به این سنت وفادار بماند و اندیشه دینی در دنیای معاصر را مطرح کند 6) مخالفان و منتقدان او که سعی کردند یا از طرح اندیشه او جلوگیری کنند یا اینکه او را مورد نقادی قرار دهند 7) دیدگاه ها و ادعاهای متعددش در حوزه های فکری، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی. آثار و وقایع فوق به بقای اندیشه شریعتی یا طرح مجدد از او در شرایط بعد از انقلاب اسلامی کمک کرد. البته او دیگر در شرایط جدید نمی توانست معلم بعد از انقلاب اسلامی باشد. اندیشه او- به هر شکل که ارائه شود یا نقد و بررسی شود- حوزه معنایی شد برای نقد شرایط فرهنگی و اجتماعی. در این صورت جامعه با حضور جدیدی از اندیشه شریعتی در شرایط بعد از انقلاب اسلامی روبه رو شد. در این شرایط شریعتی بیشتر با آسیب شناسی فرهنگ اسلامی و تشیع تناسب دارد تا طرح جدید از اندیشه در حوزه دین. او قبل از انقلاب روایت جدیدی از اندیشه دینی را مدعی بود در حالی که در دوره جدید اندیشه او بیشتر با حوزه نقد فرهنگی و نقد دینی و آسیب شناسی دینی و فرهنگی مرتبط و متناسب است. اگر اندیشه او را در این ساحت دنبال کنیم کاری روا انجام داده و ضمن آرام کردن حوزه فرهنگ و اندیشه و جلوگیری از فشارهایی که بوی بنیادگرایی می دهد، فضای اندیشه یی شفاف و متعادل تولید خواهد شد. در اینکه چه افراد و گروه های اجتماعی و سیاسی در شرایط بعد از انقلاب با اندیشه شریعتی ارتباط و تناسب بیشتری داشته اند، کمی کاوش و بررسی تاریخ معاصر لازم است. اول باید معلوم شود که صف بندی های فکری و سیاسی موجود در جامعه از کدام حوزه فکری و اندیشه یی متاثر هستند. فردیدی ها و غیرفردیدی ها چه کسانی اند؟ پوپری ها چه کسانی اند؟ متاثران از سنت های فکری (فلسفی) فرانسوی در مقابل سنت های فکری آلمانی و انگلیسی و امریکایی چه کسانی هستند و چگونه مسائل جامعه ایران را مورد بررسی قرار می دهند؟ مجموعه گروه های فکری اجتماعی اشاره شده- که البته در جای دیگری نامگذاری شده اند- چه نوع ارتباط و تناسبی با جریان های فکری اجتماعی متعلق به این سرزمین دارند؟ تناسب صدرایی ها و سینایی ها با فردیدی ها و پوپری ها چیست؟ در این میان اندیشه شریعتی چه موضوعیتی دارد؟ اندیشه استاد شهید مرتضی مطهری کجاست و چه تناسبی با هر یک از آنها دارد؟ اقتضائات فکری و فلسفی آنها، الزامات روش شناختی آنها، و نوع بررسی مسائل و میزان تعهدات و عمل به باورها و ارزش های جامعه چگونه است؟ ببینید وارد شدن به اندیشه شریعتی و داوری در مورد او و تعیین رابطه اش با شرایط معاصر آن هم با دو جریان سیاسی و فکری کاری ساده نیست، نیاز به تاملی اساسی در تاریخ معاصر ایرانی دارد. اینکه گفته شود چه کسی خادم است و کدام فرد و گروه اجتماعی به مارکسیسم وابسته است و کدام ضد آن است بیش از اینکه راهگشای فهم و ارائه پاسخ به سوالات فوق باشد، بر ابهام می افزاید. حوزه فرهنگ و اندیشه هم همان آفت کلی حوزه سیاسی را دارد. در زمانی که وارد بحث و گفت وگو برای درک عمیق تر می شویم عده یی راه می افتند و بانگ خیانت عده یی و خدمت عده یی را سر می دهند. در یک نگاه کلی و گذرا و کمی هم سیاسی در مقابل این سوال که دو گروه صف بندی شده در حوزه سیاسی به نام «محافظه کاران» و «اصلاح طلبان» چه تناسبی با اندیشه شریعتی وجود دارد این دو جناح سیاسی در کل از متن شرایط معاصر درآمده و افت و خیز شرایط به تغییر در سازمان ها و گرایش ها و نیروهای آنها خواهد انجامید. صف بندی دو جناح سیاسی به شرایط نظام جمهوری اسلامی در سطح داخلی و جهانی معطوف است. تنظیم رابطه بین اندیشه شریعتی با این دو جریان سیاسی و فکری خالی از لطف هم نیست. اندیشه و آرای دکتر شریعتی با هر دو جناح سیاسی مرتبط است زیرا او مدعی تغییر در جامعه بود و قصد داشت بر اساس تعالیم دینی نظامی سیاسی با محوریت شیعه در دوره معاصر شکل بگیرد. او قصد داشت نظام سیاسی جدید متفاوت از نظام های سیاسی دیگر محقق و موجود در جهان پیرامونی اش باشد. این همان خواسته دو جناح سیاسی موجود در جامعه ایران در دوره معاصر است. از طرف دیگر، همان طور که برای شریعتی دین اسلام و اسلام شیعی کانونی بود برای دو جناح سیاسی اسلام شیعی نیز کانونیت دارد و عمل اجتماعی و سیاسی متناسب با این نگاه است که مورد تایید است. افزون بر موارد فوق، شریعتی داعیه های دیگری هم داشت. یکی از اصلی ترین داعیه های او اصلاح گری دینی بود. اصلاح گری دینی او از طریق آسیب شناسی دینی و تقویت نیروی جدیدی تحت عنوان روشنفکری اسلامی برای احیا و اشاعه اندیشه دینی ممکن می شد. شریعتی مدعی است تحجر و قشری گرایی به انحطاط فکر دینی انجامیده است. آسیب های حادث شده بر اندیشه دینی که ریشه طولانی دارد از همکاری مثلث زر و زور و تزویر توانسته است در متن جامعه و فرهنگ و اندیشه ماندگار شود. از نظر او تنها آگاهی است که به فروپاشی و نابودی انحرافات می انجامد. این آگاهی در دست توانای روشنفکران دینی است؛ روشنفکرانی که دینداری و آگاهی به جهان مدرن را با هم ملازم می دانند. ماده اندیشه آنها اسلام و ظرف آن جهان مدرن است. از نظر او تحقق روشنگری دینی آگاه شرایط ضدیت همه جانبه علیه مثلث شوم را فراهم می کند. این آگاهی در بنیان ها و ریشه ها- اسلام شیعی- با محوریت پیامبر(ص)، علی(ع) و دیگر ائمه (ع) دارد که حاصل آن احیاگری و بازگشت به خویش فرهنگی و فکری و دینی است. حال لازم است ببینیم کدام یک از دو گروه، جناح و جریان سیاسی که تبلورهای فکری و اجتماعی نیز دارند، مدعی احیاگری دینی، آسیب شناسی دینی و اهمیت و کانونی بودن روشنفکری دینی که ادعای اصلی علی شریعتی معلم انقلاب بود، هستند. برای بیان این وضعیت لازم است مروری بر جایگاه فکری و اجتماعی مدافعان دو جریان سیاسی و فکری در ایران داشته باشیم. این مسلم است که بیشتر مدعیان جریان اصلاحات در ایران از میان روشنفکران دینی اند و مدعی اند راه اصلی نجات جامعه تقویت حوزه اندیشه و تفکر و ایمان است. آنها به تحول اندیشه همراه با تحول اجتماعی و سیاسی تاکید دارند و تحول اجتماعی را بیشتر از طریق نیرو های اجتماعی چون جوانان، زنان و روشنفکران ممکن می دانند. این همان مدلی است که شریعتی در احیاگری و اصلاح باور داشت. در حالی که محافظه کاران با تاکید بر جامعه یی توده یی و همسانی تمام گروه های اجتماعی بر حرکت های توده وار هم تاکید کرده و باوری به تمایز گروه های اجتماعی ندارند. آنها بیشتر بر فهم عام و کلی از اسلام تاکید می کنند. احیاگری را کاری تخصصی و درون گروهی می شناسند تا جمعی. با این تمایزگذاری می توان مدعی شد شریعتی به لحاظ فکری بعد از انقلاب با جریان سیاسی و اجتماعی اصلاحات تلازم بیشتری دارد تا محافظه کاران. از طرف دیگر، در ادبیات و کلام دو گروه سیاسی بیشتر اصلاح طلبان به اندیشه و آرای شریعتی مراجعه کرده اند تا محافظه کاران. بعضی از افراد شاخص اصلاح طلبی در ایران معاصر بازخوانی شریعتی را مطرح کرده اند در حالی که جریان سیاسی محافظه کاری در مسکوت گذاشتن شریعتی و تلاش در فراموشی اندیشه او تلاش کرده اند. یکی از دیگر عناصر تمایزآفرین و تعلق خاص جریان اصلاحات به شریعتی، تاکیدی است که بر نقش و سهم روشنفکران دینی در تحولات اجتماعی ایران شده است. شریعتی مدعی است اسلام از طریق روشنفکران طرح و اشاعه می یابد. اصلاح طلبی در ایران نیز جریانی فکری اجتماعی با محوریت روشنفکر دینی است. غایب بودن روشنفکر دینی در ایران زمینه شکل گیری تحجر و واپس گرایی است. بدین لحاظ است که قرابت بیشتری بین اصلاح گرایی ایرانی با اندیشه و تلاش شریعتی با محوریت روشنفکری دینی است. اتکا و محوریت شریعتی امکانی در متمایز کردن گروه های متعدد اجتماعی درون جریان اصلاحات ایرانی است زیرا کسانی که به شریعتی باور دارند ایرادی به لحاظ نظری و تجربی در پیوستگی و تلازم بین دین و دموکراسی نمی شناسند در حالی که مخالفان شریعتی از میان صاحبان قلم و اندیشه در ایران تضاد بنیادی بین دین گرایی و دموکراسی می شناسند. توجه به اندیشه شریعتی تمایز بخش جریان روشنفکری سکولار و روشنفکری دینی است. معتقدان به او مدافع سرسخت روشنفکری دینی اند و مخالفان شریعتی در میان صاحبان قلم مدافعان روشنفکری سکولار هستند. در نهایت این پدیده آنها را از باور به اصلاح گرایی در جامعه ایرانی با کانونیت اسلام و باور به دموکراسی و دین گرایی می کشاند. در سطحی دیگر از بحث و عمل، بی اعتقادی به اندیشه شریعتی در میان اصحاب قلم، مثلاً روشنفکران با پیشینه اندیشه های مارکسیستی و ملی گرایی، همصدایی با راستگرایی افراطی را فراهم می کند. کسانی که از قدیم با شریعتی ضدیت داشتند و مخالف تز روشنفکری دینی او بودند در دوره جدید همراه با جریان محافظه کاری در حوزه اندیشه و فکر شده اند. بیشترین نقدهای مطرح شده در مورد شریعتی از طرف توده یی های دیروز و ملی گرایان افراطی دیروز و روشنفکران مدافع ایرانیت امروز صورت گرفته است، زیرا در شرایطی که نفی شریعتی حسن جلوه می کند چرا گروه رقیب او- مارکسیست ها و ملی گراهای افراطی- که مخالف تز احیای اسلام در مقابل اندیشه ماده گرایانه مارکسیست های ایرانی و تز ایرانی گرایی ملی گراهای افراطی ایرانی بودند، از فرصت پیش آمده برای سرکوب شریعتی استفاده نکنند. این کار را با همه توان انجام داده و در جریان به گورسپاری معلم انقلاب شرکت کردند. بدین لحاظ است که یکی از وظایف جریان اصلاح طلبی ایرانی برای تقویت جریان روشنفکری دینی، بازبینی اندیشه شریعتی با توجه به شرایط بعد از انقلاب اسلامی ایران است. به نظر می رسد ما هنوز نیازمند درک روشن تری از خویشتن فرهنگی مان هستیم. با وجود اینکه مارکسیسم و کمونیسم دچار افول شده است ولی همچنان خطر تحجر و اعوجاج فرهنگی وجود دارد. بدین لحاظ است که استفاده از مدل شریعتی در طرح نظام مفهومی بازگشت به خویشتن می تواند راهگشای جامعه ایرانی باشد. فهم دقیق این مدل و رفتار راهی در اجتناب در دام افتادن بنیادگرایی فرهنگی و فکری و دستیابی به فهم روشن تری از بومی گرایی خواهد بود زیرا در اندیشه شریعتی بازگشت به خویش همسان با بومی گرایی می تواند بیان شود. در بازگشت به خویش مرجعیت اصول و مبانی اندیشه یی مطرح است. به گواه تقویم، 29خرداد ماه سالروز شهادت اندیشمندی مسلمان و ایرانی به نام دكتر”علی شریعتی” است كه به‌حق سهم بسزایی در روشنگری در عرصه‌ایران قبل از انقلاب بر عهده داشت. در توصیف جایگاه و ارزش علمی شریعتی همان بس كه تاكنون كمتركسی رامی‌توان یافت كه مانند او در فضای گفتمانی و روشنگری قبل از انقلاب در دو حوزه دین و سیاست صراحت بیان و تاثیر كلام داشته‌باشد.شناخت اندیشه شریعتی نیازمند تاملی ژرف در تفكرات و مطالعاتی است كه وی در طول سال‌های كسب كرد.شاید به همین دلیل و با توجه به‌تغییرات چشمگیری كه به خصوص پس از انقلاب در حوزه اندیشه سیاسی شكل گرفته به سختی بتوان ماهیت و شاكله اصلی اندیشه شریعتی را شناخت و این به دلیل گسستی است كه (خواسته یا ناخواسته) میان فضای انقلاب با گفتمان قبل از انقلاب افتاده است.اندیشه روشنفكری دینی نزد شریعتی دارای ابعادی عمیق و متاثر از تعالیم دینی و آكادمیك وی است كه با شخصیت درونی وی در هم آمیخته و هارمونی سحرانگیزی را در فضای سیاسی و به خصوص در افكار روشنفكران ایجاد كرد. تاثیر اندیشه شریعتی بر جریان روشنفكری سالهای 1345تا 1357از چنان قوام و دوامی برخوردار است كه با گذشت بیش از ربع قرن، هنوز در حوزه‌های مختلف می‌توان نشانه‌های محكمی از اندیشه وی را یافت.تاثیر این اندیشه در جریان یادشده تاجایی است كه جز در پاره‌ای از موارد نمی توان به جز سخنان شریعتی را (البته با بیانی دیگر) از زبان شخصیت‌های برجسته حوزه‌های اندیشه دینی و سیاسی شنید و ملاحظه كرد. به عبارت دیگر،افكار،نوشته‌ها، سخنان و اندیشه‌شریعتی از چنان بازتابی در حوزه اندیشه نوین دینی و سیاسی برخوردار است كه با اندكی تسامح می‌توان بسیاری از یافته‌های جریان روشنگری در سال‌های اخیر را ناشی از (و یا برداشتی) “اندیشه و تفكر” وی دانست.برخی از مخالفان اندیشه شریعتی كوشیدند تا در نوشته‌ها و تفسیرهای خود وی را متهم به “التقاط گرایی ” كرده و یا به نوعی او را به “بنیادگرایی سلفی ” تشبیه كنند كه به نظر می‌رسد نه‌در آثار و نه در اندیشه شریعتی سنخیتی با این موضوعات وجود ندارد و اساسا شریعتی با ارایه اندیشه‌ای نو در حوزه “معرفت شناسی” دین و از منظر جامعه شناختی رویه‌ای مخالف و نقیض سلفی گری و دگماتیسم را ارایه داد.بدون تردید اندیشه شریعتی مبتنی بر اسلام اصیل و بر پایه آموزه‌های مكتب تشیع و با توجه به گفتمان حاكم بر فضای زمان خود، پارادایمی خلاق و نوآور محسوب می‌شود. شریعتی با الهام از روح مكتب تشیع به نقد “ایدئولوژی متحجر و متصلب” پرداخت و با ارایه گفتمانی جدید توانست بسیاری از جوانان را به خود جلب كند و ضرورت گفتمان ایدئولوژیك مبتنی بر مكتب ناب اسلام را نزد آنان احیا گرداند.این دریافت به همراه احساس خطری كه وی از ترویج و گسترش فرهنگ ابتذال و مصرف گرائی كه با تبلیغات شدید وسایل ارتباط جمعی همراه بود و بیم آن می رفت كه گرایشات به غرب به بالاترین حد خود برسد، منجر به پایه‌گذاری روشی نوین و جذاب برای معرفی هر چه بهتر دین و سیاست توسط وی شد كه به حق باید وی را در تبیین این روش موفق دانست هر چند كه همین موضوع نیز در نهایت موجب شهادتش شد.زمان‌گویای آن است كه چگونه نامش جاودان و اندیشه‌اش در”بازگشت به‌خویشتن” پایدار ماند. علی در سال 1312در خراسان متولد شد و سرانجام پس سال‌ها مبارزه و تلاش در 29خرداد سال 1356در شرایطی مشكوكی در “ساتمپتون انگلستان” توسط عامل رژیم شاه به شهادت رسید و در سوریه به خاك سپرده شد.درپایان باذكر چند جمله از سخنان دكتر چمران (كه 31خردادماه نیز شهادت این بزرگ مرد تاریخ ایران اسلامی است) بر مزار شریعتی كه درسال 1356ایراد شد، یاد و نام این متفكر و اندیشمند مسلمان را گرامی می‌داریم. “ای علی ، تو مفهوم واقعی اسلام را در معركه حیات نشان دادی و برتری بی‌چون و چرای آن را بر مكاتب فكری دیگر ثابت كردی ، تو اصالت انقلابی اسلام را از زیر پرده‌های جهل و وسواس و تقیه بیرون كشیدی و ضرورت مبارزه و التزام ایمانی ، و مسئولیت اجتماعی را معرفی كردی و اعجاز شهادت را نشان دادی و انسان را از زیر بار جبر و ذلت تسلیم آزادی كردی ، تو پرچم رسالت بزرگی را به دوش كشیدی ، رسالت انسانیت ، حق و عدالت ، مبارزه با ظلم و ستم ، اسلام واقعی و تشیع حسینی و هزاران مومن ملتزم مسئول گرد پرچم تو جمع آمدند. و دست به مبارزه‌ای بی‌امان زدند ، عده‌ای شربت شهادت نوشیدند و عده‌ای دیگر در انتظار شهادت و فداكاری و جانبازی می‌كنند. ای علی ، در تاریخ معاصر ایران ، تو مصدق بزرگ را با خمینی عالیقدر پیوند دادی و بینش سیاسی را با روح خداپرستی در امیختی ، فرهنگ ملی و غنی تاریخی ما را با علم جدید و شیوه‌های نوین مجهز كردی، خدا را از تجرد خشك آزاد نمودی و او را از آسمان‌های سرد و دور به قلب گرم و پر تب تاب اجتماع وارد كردی و دین را از زاویه مسجد بیرون كشیدی و در صحنه حیات در خدمت مردم به كار انداختی و هیج گاه حقیقت را فدای مصلحت نكردی. روزگار پیش از انقلا ب و در جریان مبارزات مردم علیه رژیم شاه، افراد بزرگ و موثری درگذشتند که مرگشان در هاله ای از ابهام قرار گرفت و روایت های متفاوتی از فوت آنها وجود داشت. این افراد همه در یک چیز اشتراک داشتند و آن مخالفت با رژیم پهلوی بود اما محل و شیوه مرگشان – همچنان که محل و شیوه زندگی شان – با هم تفاوت های بسیاری داشت. رژیم مرگ همه این افراد را مرگ طبیعی می دانست و مردم مبارز آنها را شهید می دانستند. دوشنبه 18 دی ماه 1346 مردم خبر درگذشت جهان پهلوان بزرگ و مردمی زمان خود، مرحوم غلام رضا تختی را شنیدند که روزنامه ها طبق اعلام ساواک، مرگ او را خودکشی در هتل آتلا نتیک گزارش دادند اما در تمام مراسم مردمی، از او با عنوان “شهید” نام برده می شد. ادامه خواندن مقاله دکتر علي شريعتي

نوشته مقاله دکتر علي شريعتي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله در مورد روانشناسي در مديريت

$
0
0
 nx دارای 52 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه      نیروی انسانی ماهر وکارآمد پربهاترین وارزنده ترین ثروت و دارائی هر کشور است. بسیاری از جوامع با وجود برخورداری از منابع طبیعی سرشار،به دلیل فقدان نیروی انسانی شایسته ولایق توان استفاده ازاین مواهب الهی را ندارند و روزگار را به سختی ومشقت می گذرانند. دیگرملت ها به رغم کمبود منابع طبیعی، درنتیجه داشتن نیروی انسانی کارآزموده ومناسب به آسایش ورفاه رسیده اند وبا گام های بلند واستوار مسیر پیشرفت وترقی را طی می کنند.      یکی ازشاخه های جدید علم و معرفت که مسئله نیروی انسانی ودیگر جنبه های مربوط دنیای کار را درکانون توجه خود دارد ،روانشناسی مدیریت است. این شاخه از دانش ،مطالعه علمی رابطه انسان ودنیای کار را مورد وجهه همت خود قرار داده است وسازگاری مردم را در جریان امرارمعاش خود باخصوصیات وویژگی های محل کار،با افرادی که درمحل کار با آنان سروکار پیدا می کنند،وبا کارها ومشاغلی که انجام می دهند،مورد مطالعه قرار می دهد.    روانشناسی مدیریت اینک آمیزه هایی است، ازعلم وعمل، که زمینه های تخصصی متعدد و گسترده ای از قبیل روانشناسی امور استخدامی،رفتار سازمانی ،توسعه سازمانی،روانشناسی مهندسی،مشاوره حرفه ای ،روانشناسی مصرف کننده وجز اینها را با مبحث فرعی متنوع دربرمی گیرد . از لحاظ علمی در پی بسط وگسترش  علم ومعرفت درخصوص مردم در دنیای کاراست.    در نتیجه ما با این علم عظیم و پرشاخه می توانیم نیروهای انسانی و منابع طبیعی را با هم، در بهبود كارایی تمامی موسسات به كار ببندیم. تعریف مدیریت    مدیریت فرایند به کارگیری مؤثرو کارآمد منابع مادی وانسانی در برنامه ریزی سازماندهی بسیج منابع وامکانات هدایت و کنترل است که برای دستیابی به اهداف سازمانی و بر اساس نظام ارزشی مورد قبول صورت می گیرد. واقعا باید گفت ؛ که در ابتدا انسان ها درباره مدیریت چقدر می دانند؟ دانش مدیریت تا چه حد علمی است و آیا مدیریت علم است یا هنر؟ بخشی از مدیریت را می توان از طریق مدیریت آموزش فرا گرفت و بخشی دیگر را ضمن کار باید آموخت در واقع بخشی را که با  آموزش فرا گرفته می شود علم مدیریت است . و بخشی را که موجب به کار بستن اندوخته ها درشرایط گوناگون می شود هنر مدیریت می نامند. «به عبارتی دیگر سخن علم دانستن است و هنر توانستن.» تعریف روانشناسی مدیریت    در مورد روانشناسی مدیریت تعاریف مختلف و حتی برداشت هایی تا حدودی متفاوت ارائه داده اند از مجموعه اشاراتی که از آنها سخن رفت می توان نتیجه گرفت که : روانشناسی مدیریت عبارت است از  زمینه مطالعاتی معینی که در چهارچوب آن ، رفتار مدیر و فرآیند رهبری از دیدگاه روانشناسی مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. به یقین یک چنین مطالعه ای به ما امکان می دهد تا در حل مشکلات مدیریت از یافته- های روانشناسی مدد بگیریم و با استفاده از نظریه های آن ، به تجزیه و تحلیل مسائل مدیریت بپردازیم و گره های آن را باز کنیم .       باید در نظر داشت که مطالعات مربوط به روانشناسی مدیریت نه تنها موجب می- گردد که مدیر در اداره امور سازمان توانایی بیشتری پیدا کند ، بلکه استفاده از یافته- های علمی نیازهای مربوط به آن را امکان پذیر می سازد و با در نظر گرفتن یک چنین استفاده ملموس از روانشناسی مدیریت است که آن را شاخه ای کاربردی از دانش روانشناسی تلقی می کنند.    از لحاظ موضوع روانشناسی قسمتی از علوم اجتماعی است و بسیاری از مسایل که جامعه شناسان در آن تحقیق می کنند ، مورد علاقه روانشناسان نیز هست و از طرف دیگر تحقیقات روانشناسان مورد استفاده کلیه شعبه های علوم اجتماعی قرار می گیرد.  اهمیت مطالعات رواشناسی مدیریت     انسان موجودی اجتماعی است ، بطوری که بدون ارتباط با اجتماع ( اعم از اجتماعات حاضر و یا اجتماعات تاریخی و گذشته که با استفاده از تجربیات آن زندگی انسانی نمود پیدا می کند ) مفهوم زندگی بشر از بین می رود و حیات او با زیست حیوانات پست تفکیک ناپذیر می شود . به هر حال زندگی در اجتماع ، آدمی را به موجود سازمانی تبدیل کرده است ؛ و او برای ادامه حیات بشری ناگذیر است در اجتماعات متعددی عضویت و شرکت داشته باشد و با توجه به تاثیر مطالعات مربوط به دانش مدیریت در شکل گیری و دوام سازمانهای اجتماعی ، اقتصادی و ;. می توان نتیجه گرفت که انسان معاصر در طول زندگی خود به دانش مدیریت متکی است و برای بهتر زیستن ( اداره صحیح سازمان ها ) گریزی جز رویکرد به مدیریت و مطالعه آن نمی باشد. نارسایی های مربوط به مدیریت نه تنها کارکرد سازمان ها را مختل و در سازمان زندگی معاصر بشر اختلال ایجاد می کند ، بلکه هم چنین موجب می شود بر اثر عدم کارایی سازمانها و یا حتی پاشیدگی آن ها تلاش های افراد بشر بطور صحیح و اصولی پیوند نخورد و کوشش های آدمی در سازندگی جوامع به هدر رود و نیروی انسانی به عنوان گرانبهاترین سرمایه پایمال گردد .        مطالعه در زمینه روانشناسی مدیریت به ما این امکان را می دهد که تا با اصول، قواعد و تکنولوژی بهره برداری صحیح از نیروی انسانی ، فعال کردن خلاقیت ها و ایجاد جریان فکری در جامعه آشنا شویم و از طریق کاربرد یافته های روانشناسی موانع توسعه در زمینه ایجاد سیستم های فعال اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی ، آموزشی و فرهنگی را از میان بر داریم . از طریق ترویج یک چنین مدیریت مبتنی بر روانشناسی به ویژه در زمینه مدیریت آموزشی و تحقیقاتی است که باروری نسل های آینده امکان-پذیر خواهد شد و خلاقیت آنان به عنوان بزرگترین سرمایه ملی به کار گرفته خواهد شد. خلاقیت مدیران    هر مدیری باید خلاقیت داشته باشد خلاقیت یعنی به کارگیری توانای های ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید . تداوم حیات سازمان ها به بازسازی آنها بستگی دارد بازسازی سازمان ها از طریق هماهنگ کردن اهداف با وضعیت روز و اصلاح و بهبود روش های حصول این اهداف انجام می شود . چه کسی خلاقیت و نوآوری می کند؟ هر انسان مدیر یا غیرمدیری از استعداد خلاقیت برخوردار است بنابراین نباید خلاقیت فقط در انحصار مدیران خاصی باشد زیرا آنچه که محکم تر از وجود استعداد خلاقیت است جلوگیری از عوامل بازدارنده ظهور آن است که در صورت آزاد سازی ذهن از پیش فرض ها و الگو های زنجیرهای ذهنی در مدت کوتاهی توان خلاقیت و به کارگیری فکر های نو در عمل را می توان دو برابر افزایش داد.  چگونه می توان  قدرت خلاقیت را پرورش داد؟ در سازمان های امروزین انواع خلاقیت ها مورد نیاز است البته به خاطر داشته باشید که خلاقیت و هوش یکی نیست . همان طور که اشاره شد می توان چهار نوع خلاقیت را برای مدیران در نظر گرفت :خلاقیت عملی ، خلاقیت ذهنی ، خلاقیت هنری و خلاقیت غیر کلامی و تخیلی    خلاقیت عملی  امروزه بیشتر به مهندسانی نیاز داریم که به جای دانش فنی دارای فکری خلاق باشند.امروزه مدیران موفق بسیاری هستند گه علت توفیقشان تفکر به صورت غیر سنتی است. به اطراف خود نگاه کنید. آیا می توان به جای دستمال کاغذی از کالای جایگزینی استفاده کرد ؟ آیا می توان برای جلوگیری از ناراحتی معده ، داروها را از طریق پوست جذب بدن نمود؟ این گونه تفکر روشی است که در آنچه عملا وجود دارد و به کار می رود تردید می کنید و به فکر جایگزین بهتری برای آن می افتید. از این طریق به ورزش ذهنی بپردازید و قدرت خلاقیت عملی خود را پرورش دهید . در مورد آن چه که در حال حاضر وجود دارد  تفکر کنید و به فکر راه های بهتر و جانشین های مطلوب تر باشید.   خلاقیت ذهنی     به جرات می توان گفت امروزه هر مدیری نیازمند به ذهنی خلاق است ، ذهنی که بتواند او را به ایده های جدید راهنمایی کند.برای موفقیت در تمامی زمینه های مدیریت باید از خلاقیت ذهنی بهره گرفت. به عنوان مثال در ارتباطات باید به طرق جدید بیاندیشیم. آیا نمی توان نشانه ها و علایم جدیدی وضع کرد که انتقال اطلاعات را سهل -تر و ساده تر سازد؟ آیا اکنون زمان آن فرا نرسیده است که همان تحولی که ریاضیات جدید را به وجود آورد در سایر زمینه ها نیز ایجاد گردد.   خلاقیت هنری    مهم نیست که در چه سازمانی به مدیریت اشتغال دارید و در چه زمینه ای کاری  می کنید، هنر به عنوان یکی از ارکان اصلی زندگی آدم در کار و حرفه شما جایگاهی والا دارد. آیا تا به حال به این اندیشیده اید که از ابیات لطیف و عرفانی حافظ یا خیام و ; چگونه می توان در سازمان استفاده کرد. موسیقی ، شعر ، نقاشی و سایر هنرها ریشه در روح انسان دارند و باعث تلطیف روان او می شوند. جنبه های مختلف هنری را می توان در کار تبلور داد و به گونه ای مؤثر از آنها بهره گرفت. خلاقیت هنری تنها در معماری ساختمان و نقاشی و ; به کار نمی آید، بلکه در طراحی صنعتی و فنی نیز کاربرد دارد . یکی از کارخانه هایی که به موتورهای مولد نیرو اشتغال دارد از نظر هنری تلاش بسیار کرده است تا شکل و ابعاد موتورها از زیبایی و توازن برخوردار باشد و بتواند در ذهن خریدار تصویر زیبا  و دلنشینی را از یک مولد پر- قدرت تداعی کند. خلاقیت غیر کلامی و تخیلی     اگر بزرگسالان نیز می توانستند چون کودکان به تخیلات آزاد بپردازند و اندیشه خود را در دنیای خیالات به جولان و پرواز در آورند؛ شاید دنیا به گونه ای دیگر توسعه می یافت. در سازمان گاهی لازم است انسان خود را از قید و بند تفکر سنتی و استدلالی رها سازد و به خیال پردازی مشغول شود .اگر سقف خانه ها را از شیشه هایی بسازیم که عایق حرارت و برودت هستند چه اتفاقاتی ممکن است رخ دهد؟ امروزه سازمان ها به خیال پردازی علمی و خلاق نیاز دارند تا بتوانند در عرصه رقابت پیشتاز باشند.     درخلاقیت تخیلی، ذهن انسانی طیران می یابد، به دنیای ناشناخته ها پرواز می کند ، به شکار نظریه های نو می پردازد ، فرضیه های جدیدی را مطرح می سازد و الگوهای بدیعی را ارائه می دهد.   در پرداختن به ایده های نو و بدیع جسور باشید     تا به حال چند بار به خود گفته اید (( هر وقت خواسته ام یک فکر جدید را مطرح سازم و دنبال عملی ساختن آن بروم ، بلافاصله عده ای پیدا شده اند که آنها موارد مشابهی را مثال زده اند و ادعا کرده اند که این ابتکار نیز مانند آنها شکست خواهد خورد ؟)) اگر پاسخ شما گویای موارد متعددی است باید در مطرح ساختن ایده هایتان با قدرت و قوت بیشتری اقدام کنید و دراین زمینه چالش طلب باشید. اصولا ایده های جدید ، صرف نظر از میزان بدیع و مؤثر بودنشان باید طوری مطرح شود که مورد پذیرش و قبول قرار گیرد.     به طور کلی سنت شکنی لازمه کار نوآوری و خلاقیت است. برخی از امور را باید دگرگون کرد و از قید عادات گذشته آزاد شد. شاید سال هاست که فکر می کنیم که باید از یک ساعت معین تا ساعت دیگری کار کنیم ، خریدهای خود را از بازار نزدیک به منزل انجام دهیم. با اتوبوس به محل کار برویم ،رژیم غذایی خاصی را دنبال کنیم و… آیا در مورد تغییر این عادات فکر کرده اید . بسیاری از این عادات را می توان تغییر داد . اما این تغییرات به توانایی تغییر و نوآوری نیاز دارد. مدیران نیز در سازمان وضعیت مشابهی دارند . سازمان پس از مدتی به روشها و شیوه های خاصی  خوگر می شود که تغییر دادن آنها کار ساده ای نیست. در جریان تحول ، مدیر باید قدرت پشت پا زدن به شیوه های کهن را داشته باشد و به اعضای سازمان نیز بقبولاند که تغییرات به نفع آنها و سازمان است. اطمینان بخشی در نو آوری    برای این که به عنوان یک مدیر ، با اطمینان کامل طرح های ابتکاری را اجرا کنید باید آنها را به آزمایش بگذارید.به خاطر داشته باشید که مخالفان شما ممکن است تنها به یک رشته اطلاعات غیر واقعی و صرفا نظری مجهز باشند.با اجرای آزمایشی طرح به اطلاعات و آمار و حقایقی دست می یابید که می توانید آنها را به سادگی از میدان بدر کنید و نظر خود را به کرسی بنشانید . از سوی دیگر آزمودن طرح شما را از مخاطرات بعدی مصون نگه می دارد. بسیاری از طرح ها ممکن است واقعا عملی نباشند یا در عمل هزینه های آنها سرسام آور و غیر قابل تحمل گردد. با آزمودن این طرح ها خود را در مقابل مخاطرات ناشی از آنها بیمه می کنید.          نکته دیگری که دراینجا شایان ذکر است در نظر گرفتن حداکثر مخاطره یا زیان احتمالی طرح جدید است. تصمیم گیری   تصمیم گیری جوهر مدیریت است     یکی از صاحب نظران مدیریت تصمیم گیری را جوهرو اساس مدیریت تلقی می کند. به زعم وی مدیریت چیزی جز تصمیم گیری نیست ومدیر موفق را می توان تصمیم گیرنده ای موفق دانست. در دنیای واقع نیز مدیریت با این مهم درآمیخته است و مدیر در انجام تمامی وظایف خود ناگزیربه نوعی تصمیم گیری است. او در برنامه ریزی ،سازماندهی ،کنترل و سایر وظایف نیازمند به تصمیم گیری است،به طوری که لحظه ای را در حیات مدیریت نمی توان یافت که بدون اتخاذ تصمیم سپری شود.   اصولاٌ تصمیم گیری بر اساس پیش بینی یک سلسله راه حلها یا گزینه ها و انتخاب بهینه از میان آنها صورت می پذیرد و به همین جهت هیچ گاه نمی تواند با اطمینان اعتماد صد در صد توام باشد. پیش بینی های ما همواره درجه ای از خطا دارد و بنابراین تصمیمات ما نیز همراه با مخاطره است.از این رو مدیران پیش از گرفتن تصمیم باید خود را برای رویارویی با مخاطرات آن آماده سازند.هیچ تصمیمی بدون مخاطره نیست قبول مخاطره در تصمیم گیری گریز ناپذیر است. ادامه خواندن مقاله در مورد روانشناسي در مديريت

نوشته مقاله در مورد روانشناسي در مديريت اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله شيوه توليد آسيايي (مارکس)

$
0
0
 nx دارای 35 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه:ماركس و انگلس در « مانیفست» نوشتند:« تاریخ مدون بشرتاریخ مبارزه طبقاتی ست »[1]. متفكران و اندیشه مندان چپ این نظر را می پذیرند. بر این مبنا درك تاریخ، بدون بررسی مبارزه طبقاتی جاری در بطن جوامع بشری غیر ممكن است. آن كس كه نظر اول، یعنی اصل بودن مبارزه طبقاتی،‌ را بپذیرد، این نكته بعدی را هم می پذیرد كه راه رسیدن به درك مفید از تاریخ جوامع وارسیدن تقابل های طبقاتی در آن جوامع است. در خصوص مرحله بندی تكامل تاریخی اما اختلافات زیادی وجود دارد. اگر این اختلافات فقط در محدوده انتزاعی و تئوریك باقی بماند مسئله مهمی نخواهد بود ولی درك نادرست از تاریخ تحولات جامعه به طور اجتناب ناپذیری به درك نادرست از تركیب طبقاتی منجر می شود و پی آمد این درك مغشوش می تواند مسئله آفرین باشد. در بین متفكران چپ اندیش در پیوند با مقوله مرحله بندی تكامل تاریخی دوجریان عمده وجود دارد: 1 – جریانی كه به مفهوم تكامل تك خطی جوامع بشری باور دارد و براین گمان است كه : « همه از مسیری عبور می كنند كه در اصل یكسان است ;. انكشاف جا معه با جایگزینی مراحل مختلف صورت می گیردكه بر اساس قوانین معینی تعریف شده است و بر این اساس از یك صورت بندی اقتصادی – اجتماعی به صورت بندی دیگر دگرسان می شود.»[2] اگر از بینش تقدیر گرایانه مستتر در این عبارات چشم پوشی كنیم این « مسیر یكسان » كه به اعتقاد حا میان این نگرش در عین حال « نظام طبیعی » تحولات تاریخی جوامع بشری هم هست به این صورت بیان می شود كه جوامع :« از جامعه اشتراكی اولیه به برده داری،‌از برده داری به فئودالیزم، از فئودالیزم به سرمایه داری و سرانجام از سرمایه داری به كمونیزم..» دگرسان می شوند[3]. 2 – جریان دیگری هم هست كه این « نظام طبیعی » را به رسمیت نمی شناسد و مدعی است كه هرجامعه ای را باید بطور مشخص مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داد تا بتوان رمز و راز تكامل تاریخی آن جامعه را باز شناخت. عمده بررسی هائی كه ازتاریخ ایران به عمل آمده است به طور كلی از سوی حامیان جریان اول نگاشته شده است و به همین دلیل در نهایت امر بین تكامل تاریخی ایران و دیگر جوامع جهان تفاوت چشمگیری نمی بیند. طرفداران این شیوه نگرش خیلی كه محبت كنند تصویر مخدوشی از شیوه تولید آسیائی عرضه می كنند و پس آنگاه با اثبات نادرستی كاربرد آن تصویر خاص به ایران به بازگفتن همان داستان های چندبار گفته شده می پردازند . این كه نكات مبهم تاریخ ما روشن نا شده با قی می ماند مسئله ای نیست كه توجهی بر انگیزد. قصدم دربخش اول این رساله این است كه با مروری مختصر در نوشته های ماركس و لنین نشان بدهم كه مفهوم تكا مل تك خطی تاریخ به عنوان تنها تعبیر قا بل قبول از مرحله بندی تاریخ از جمله تحریفاتی است كه ابتدا به وسیله لنین و سپس عمدتا بوسیله استالین و در زمان حاكمیت خونبار او فرموله شده است[4]. برای این منظور این بخش از این رساله را به سه قسمت تقسیم می كنم. در بخش اول به بررسی نظریات ماركس خواهم پرداخت. در فصل بعد نظریات لنین را مرور خواهم كرد. در قسمت پایانی بخش اول نیز به اختصار در باره كنفرانس لنین گراد در 1931 سخن خواهم گفت. گفتن دارد كه به دلیل عدم دسترسی به اسناد و مدارك این كنفرانس بررسی من ناكافی و ناكامل است و از آن گریزی هم نیست. ماركس و جوامع آسیائی:لازمه درك تطور بینش ماركس از شیوه تولید آسیائی درك درست از نظر ماركس در باره تكامل تاریخی بطور كلی است. در طول شكل گیری این درك كلی است كه وجود شیوه ای مجزا و متفاوت از فئودالیسم برای ماركس مطرح می شود. در فاز اولیه كه سالهای قبل از نوشتن « مانیفست » را در بر می گیرد ماركس در حال تكمیل تئوری خویش در باره صورت بندی اجتماعی است. در نوشته هایش در این دوره ، برای نمونه « ایدئولوژی آلمانی » ، « فقر فلسفه »‌، « مزد ، كار ، سرمایه » ، بطوركلی از سه دوره یا عصر طبقاتی صحبت می كند. بعنوان مثال از جامعه عهد عتیق ( Ancient Society ) سخن می گوید كه در آن « برده همراه نیروی كارش خود را یك بار و برای همیشه می فروشد;.. برده یك كالاست ولی نیروی كارش كالا نیست »[5] در دوره فئودالیسم ، سرف فقط « بخشی از نیروی كارش را می فروشد. این او نیست كه ازمالك زمین مزد دریافت می كند ، بلكه این مالك زمین است كه از سرف باج می گیرد »[6]. در عصر سرمایه داری اما ، «كارگر آزاد » « خودش را می فروشد ». او « نه به صاحبی تعلق دارد و نه بزمین وابسته است بلكه 8، 10 ، 12، 15 ساعت از زندگی یومیه اش را به آنكه طالب خریدن است می فروشد » . كارگر به این یا آن سرمایه دار منفرد تعلق ندارد ، بلكه متعلق به « طبقه سرمایه داران » است [7]. برای همین دوره هم شواهدی در دست است كه شروع ارزیابی متفاوت ماركس را از تاریخ مشرق زمین نشان می دهد ولی این شواهد بیشتر حالت اشارات گذرا و غیر منظم را دارند و بیانگر یك بررسی سیستماتیك نیستند. برای نمونه در انتقادی كه بر نظریه هگل در باره دولت می نویسد متذكر می شود كه در « استبداد اسیائی ، دولت سیاسی چیزی جز بولهوسی یك فرد نیست و دولت سیاسی مثل دولت مادی یك برده است » [8]. پس آنگاه در باره نكات افتراق دولت آسیائی و دولت مدرن توضیح مختصری ارائه می دهد و می نویسد آنچه كه دولت مدرن را از دولت آسیائی مجزا می كند این است كه در دولت مدرن « وحدت اساسی بین دولت و مردم وجود دارد و این وحدت بر عكس آنچه كه هگل می گوید نشانگر آن نیست كه عناصر گوناگون اساس جامعه به صورت واقعیت ویژه ای توسعه یافته اند بلكه كل اساس جامعه در كنار زندگی واقعی مردم به واقعیت ویژه ای دگرسان شده است و در واقع دولت سیاسی ، اساس تشكیل دهنده كل دولت شده است »[9]. در اواخر دهه 1840 و در سالهای 1850 ماركس تئوری اش را تكمیل می كند. در این دوره آثار زیر قابل توجهند : « مقدمه ای بر انتقاد از اقتصاد سیاسی » ، « گروندریسه » ، مكاتباتش با انگلس و مقاله هایش در نشریه دیلی تریبون.در نامه ای به انگلس ، ماركس می گوید كه نبودن مالكیت خصوصی بر زمین « كلید واقعی بهشت شرق است » [10]. در جوابش انگلس می نویسد كه نبودن مالكیت خصوصی بر زمین « در واقع كلید تمام شرق است » و سپس این پرسش اساسی را پیش می كشد كه چگونه است كه شرقی ها به مالكیت زمین « حتی به شكل فئودالی اش نرسیدند ؟ » [11]. در پاسخ به پرسشی كه خود پیش كشیده است به چند عامل اشاره می كند ، به شرایط اقلیمی ، جنس خاك ، و بعلاوه وجود صحراهای گسترده و در چنین وضعیتی « آبیاری مصنوعی » شرط مقدماتی كشاورزی می شود[12]. از نظرگاه انگلس یك حكومت نمونه وار شرقی هیچ گاه بیشتر از سه شاخه نداشته است :– اداره مالیه ، اداره غارت در داخل كشور.– اداره جنگ ، اداره غارت در داخل و خارج كشور.– اداره اموال عمومی ، اداره تدارك برای تولید و باز تولید[13].در جای خود به این نكات باز خواهم گشت و اهمیت قابل توجه این ساختار را در بررسی تركیب طبقاتی جامعه باز خواهیم شناخت.در مقاله « مسائل هند » زمین داری هندی را كاریكاتوری از زمین سالاری انگلیسی برآورد می كند و آنها را در واقع « جمع كنندگان بومی مالیاتها » می خواند [14]. در باره « رعیت » هم نكته سنجی جالبی دارد. رعیت را می توان معادل « یك دهقان عجیب و غریب فرانسوی » دانست كه هیچ گونه حق دائمی به زمین ندارد و مقدار مالیات هم به صورت بخشی از كل تولید سرانه هر ساله تغییر می كند. البته همانند « سرف رعیت مجبور است كشت كند ولی از سوی دیگرآن امنیتی را كه سرف داشت ، رعیت ندارد »‌. اوضاع در ایالت بنگال كمی پیچیده است ومخلوطی است از زمین داری انگلیسی ، دلالی ایرلندی و نظام اطریشی كه زمین دار را به مالیات جمع كن تبدیل می كند و از طرف دیگر نظام آسیائی كه « دولت را به صورت زمین دار واقعی در می آورد. » [15]. در همین سالهاست كه برای یك نشریه امریكائی ، یعنی دیلی تریبیون مقاله می نویسد. این مقاله ها این فرصت را در اختیار ماركس می گذارد تا مدل تكامل تاریخی اش را در خصوص جوامع آسیائی تكمیل كند. برای مثال در دومقاله « حاكمیت بریتانیا بر هندوستان »‌و «نتایج آتی حاكمیت بریتانیا بر هندوستان »‌روشن می شود كه از دیدگاه ماركس مسیر تكا ملی شرق با غرب یك سان نیست . در مقاله‌ اول ضمن بهره گیری از نكاتی كه انگلس در نامه 6 ژوئن 1856 خود به او نوشته بوددر پیوند با این سه شاخه حكومت آسیائی نكته سنجی های ارزنده ای دارد. « ضرورت حیاتی صرفه جوئی و مصرف اشتراكی آب» در جوامع شرقی ، برای مثال در هندوستان كه صحراهای وسیع و لم یزرع دارد و به علاوه وجود « تمدن نازل و سرزمین وسیع » باعث شد كه یك « عملكرد اقتصادی » بر حكومت های آسیائی تحمیل شود. این واقعیت كه آبیاری مصنوعی « اساس كشاورزی اسكان یافته شرق را تشكیل می دهد » در عین حال به مقدار زیادی توضیح دهنده این واقعیت مكرر تاریخی هم هست كه « یك جنگ مخرب می تواند سرزمینی را برای قرن ها عاری از سكنه كرده ;. و تمام تمدن آنر ا از بین ببرد ». به نظر ماركس انگلیسی ها وقتی بر هندوستان مسلط شدند، اداره « غارت در داخل » و « غارت در داخل و خارج » را در كف كفایت خویش گرفتند ولی « اداره كارهای عمومی را كاملا نادیده گرفتند » . نتیجه این مسئولیت گریزی تاریخی انهدام كشاورزی هندوستان بود كه نمی توانست هم چون كشاورزی انگلستان یا دیگر جوامع اروپائی بر اساس اصول رقابت اداره شود. [16] برای انهدام ساختار آسیائی هندوستان ، انهدام كشاورزی به تنهائی كافی نبود. آنچه كه این فرایند را تكمیل كرد ، انهدام صنایع خانگی هندوستان بود كه به نوبه زمینه ساز انهدام « جماعات روستائی » شد. [17] در مقاله « نتایج آتی حاكمیت بریتانیا بر هندوستان »‌ برای استعمار انگلستان نقش دوگانه قائل می شود. تا آنجا كه حاكمیت بریتانیا به انهدام نظام آسیائی منجر می شود، نقش مخرب ولی در عین حال معتقد است كه تا آنجا كه این حاكمیت به شكل گیری اساس مادی جامعه ای شبیه به آنچه كه در جوامع اروپائی وجود داشت ، كمك می كند نقش آن را باید سازنده ارزیابی كرد. جامعه هندی را « تغییر ناپذیر » می خواند و در عین حال می كوشد تفاوت های این جامعه را با یك جامعه نمونه وار غربی نشان بدهد. از نظر او « زمین داری » (Zemindaree ) ‌و « رعیت واری » ( Ryotwaree ) شكل های مشخصی از مالكیت خصوصی هستند كه بوسیله انگلیسی ها وارد جامعه هندوستان شده است و این چیزی است كه در « یك جامعه آسیائی وجود ندارد » [18]. قبل از ادامه بحث به دو نكته باید توجه كنیم .اولا ، ماركس هما نند شماری دیگر از متفكران غربی در این بخش گرفتار « اروپا زدگی » است و همه معیارهای یك جامعه نمونه وار اروپائی را بر جوامع آسیائی تحمیل می كند. ثانیا ، به همین خاطر ولی به گمان من به نادرست، عده ای از محققان با نادیده گرفتن گوهر سخن ماركس، او را به دفاع از سلطه اروپا متهم كرده اند. از دیگر خصوصیات جوامعی كه بنا به نظر ماركس شیوه تولید آسیائی داشته اند وجود جوامع خودكفای روستائی است. از جمله پی آمدهای وجود چنین جوامع خودكفائی فقدان راه و امكانات ارتباطی دیگر است و این كمبود مبادله فرآورده ها را دشوار می سازد و به نوبه توسعه تقسیم اجتماعی كار را كند می كند. بنظر ماركس « واحدهای خودكفای پرت افتاده از هم » كه باعث كندی مبادله می شوند به پرت افتادگی بیشتر این جوامع منجر می شود. سلطه بریتانیا بر هندوستان این واحد های خودكفا را در هم شكسته است و گسترش شبكه های راه آهن به نیازی كه پدید آمده است پاسخ خواهد داد. در همین مقاله وقتی به تقسیم كار در اقتصاد هندوستان اشاره می كند آن را « تقسیم موروثی كار » می خواند كه منتج از نظام كاست است و براین باور است كه پدیدار شدن « صنایع مدرن » این نوع تقسیم كار را از میان خواهد برد. [19] به مقالات ماركس در باره هندوستان اشاره كردیم و گوشه هائی از نظریات ماركس را در باره جوامع شرقی باز شناختیم. در همان سالها «گروندریسه» ( دست نوشته ها ) كامل ترین بررسی را از آنچه كه ماركس شیوه تولید آسیائی می خواند به دست می دهد. این نوشته ماركس شناخته تر از آن است كه من به بازنگری مختصر آن در اینجا بپردازم . كوششم این خواهد بود كه با بررسی نوشته های دیگر ماركس كه در این خصوص كمتر شناخته شده اند دنباله مطلب را بگیرم. در مرحله سوم ، یعنی از دهه 1850 تا مرگ در 1883ماركس نه تنها به این نگرش وفادار می ماند بلكه در نوشته های متعددی جنبه های گوناگون این تفاوت هارا بررسی می كند. ابتدا در این جا باید چند سئوال را مطرح كرد كه برای روشن شدن مطلب مهم و اساسی اند:1- چه پیش آمد كه ماركس به پذیرش شیوه تولید آسیائی به عنوان شیوه تولیدی مجزا از فئودالیسم رسید؟ آیا آن گونه كه گودز در مباحثات لنین گراد مطرح كردنباید به « مفهوم » چسبید و نتیجه گرفت كه « شیوه‌تولید آسیائی چیزی جز فئودالیسم نیست » ؟2- آیا او نظرش را بعد ها تغییر نداد ؟3 – آیا پیش كشیدن چیزی به عنوان « شیوه تولید آسیائی » یك اشتباه لپی و یا لغزش قلم از سوی ماركس نبود ؟ ماركس هم مانند هر انسان دیگری می تواند اشتباه كرده باشد. از آن گذشته ماركس در باره شیوه تولید آسیائی مطالب چندان زیادی ننوشته است . 4- آیا نظر ماركس در باره شیوه تولید آسیائی با استناد به مدارك جمع آوری شده بوسیله محققین در دوره‌پس از مرگ ماركس نادرست اعلام نشده است ؟ پاسخ مفصل به این پرسش ها از حوصله این نوشته فرا می گذرد. به اختصار ولی می توان گفت : در خصوص سئوال اول باید گفت كه در آن دوره ای كه « ایدئولوژی آلمانی» و یا ‌ ‌«مزد، كار ، سرمایه» را می نوشت هنوز تئوری خود را تكمیل نكرده بود و بعلاوه از جوامع شرقی اطلاعات زیادی نداشت. شواهدی در دست است كه نشان می دهد كه در آن سالها ماركس و انگلس برای درك بهتر جوامع شرقی به مطالعات گسترده ای دست زدند. انگلس حتی برای استفاده از منابع ایرانی در باره‌تاریخ به آموزش زبان فارسی دست زد و حتی در نامه ای به ماركس از لذتی كه از خواندن « حافظ شوریده حال » به زبان اصلی می برد سخن گفت [20]. در این تردیدی نیست كه ماركس و انگلس برای درك بهتر از توسعه سرمایه داری در غرب به شرق و مسائل مربوط به شرق علاقه مند شده بودند. در توضیح این علاقمندی به دلایل زیر می توان اشاره كرد: 1- جنگ تریاك ( 1842-1840)، انقلاب تای پینگ (1864-1851) در چین و « قیام سپوی » در هندوستان ( 1858-1857) اهمیت این جوامع را در توسعه سرمایه داری به ویژه در اروپا بیش از پیش عیان نمود. 2- بحران های ادواری سرمایه داری در اروپا ، به ویژه در اواخر دهه 1840 و اهمیتی كه غارت مستعمرات در تخفیف این بحرانها داشت موجب شد كه توجه ماركس و انگلس بیش از همیشه به بررسی هندوستان ، چین ، ایران ، تركیه جلب شود. 3- بررسی جوامع شرقی نه یك كنجكاوی تئوریك بلكه كوششی صادقانه برای تدوین استراتژی انقلابی برای این جوامع بود. از دیدگاه ماركس جز با بررسی خصوصیات و ویژگی های این جوامع تدوین این استراتژی ممكن نبود. بررسی نوشته های ماركس به وضوح نشان می دهد كه از دیدگاه او بر خلاف تحریفاتی كه پس ازمرگ او بوسیله لنین و استالین شده است شیوه تولید آسیائی همان فئودالیسم نیست . در باره سئوال دوم ، نوشته های ماركس تا زمان مرگ و به ویژه تحقیقاتی كه در طول سالهای 1881-1879 به عمل آورده نشان می دهد كه نه تنها به مفهوم شیوه تولید آسیائی وفادار ماند بلكه برای درك بهتر آن جنبه های گوناگون این شیوه تولیدی را ، نه بطور منظم و سیستماتیك ، بررسی كرده است. بررسی ماركس از نوشته های كوالفسكی ،‌مورگان ، هنری مین و جان فیر دراین راستا قابل توجهند. شماری از مخالفین داستان لغزش قلم و اشتباه لپی ماركس را مطرح كرده اند ، یعنی ماركس سهوا به جای فئودالیسم از نظام آسیائی سخن گفته است . اگر در نظر داشته باشیم كه دركمتر نوشته ایست كه ماركس از اختلاف بین این دو ، یعنی فئودالیسم و نظام آسیائی ، سخن نگفته باشد انگاه چنین ایرادی به راستی مضحك و خنده دار می شود. حتی یولك در كنفرانس لنین گراد تا به آنجا پیش رفت كه در توجیه استهزائی چنین ناهنجار بر ماركس ، تئوری شیوه تولید آسیائی را « تئوری بورژوائی » خواند و مدافعان این نظریه هم « حاملان نفوذ خارجی » شدند. در هر بحث و مباحثه ای وقتی كار یكی از طرفین به برچسب زنی و انگ می رسد بی گفتگو باید نتیجه گرفت كه كفگیر استدلال به راستی به ته دیگ رسیده است . یعنی حرف و سخنی برای گفتن نیست ودر عین حال، چنین شیوه ای نشانه حاكمیت تفكری یكه سالار نیز هست. و اما، در مورد این مباحثات، تاریخ نشان داده است كه « برندگان » كنفرانس لنین گراد در طول آن كنفرانس به واقع، تاریخ را به محاكمه كشیده بودند. در رابطه با سئوال آخرتا به آنجا كه نویسنده با خبر است اسناد و مدارك جمع آوری شده پس از مرگ ماركس براین دلالت داشته است كه همان گونه كه ماركس معتقد بود تكامل تاریخی جوامع شرقی از همان الگوی تكامل جوامع غربی تبعیت نكرده است. نویسندگانی كه چه در زمینه نظری ( برای نمونه هندس – هرست ) و چه در زمینه های بررسی تاریخی ( برای مثال جین چزنو در باره ویتنام » كه با نفی شیوه تولید آسیائی آغاز كرده بودند در برخورد به واقعیت ها به انتقاد از خویش رسیدند. بعضی از نویسندگان به ویژه كسانی كه از دیدگاه های استالین طرفداری می كردند به این دلیل شیوه تولید آسیائی را رد می كردند كه ماركس بطور سیستما تیك و منظم راجع به آن مطلب ننوشته و مكانیسم های تحول آن را مشخص نكرده است. برای نمونه گودز از این دیدگاه به شیوه تولید آسیائی انتقاد می كند. این واقعیت به خودی خود درست است كه ماركس نوشته مجزائی در باره‌این شیوه تولیدی ندارد ولی برخوردی از این خطا آمیزتر و مخرب تر قابل تصورنیست . نه تنها این مدعیان « سرمایه » را با « انجیل » ویا « تورات » عوضی گرفته اند بلكه باید از این پژوهشگران ومحققان پرسید كه اگر این شیوه بررسی و استدلال درست باشد مگر ماركس جزئیات نظام برده داری و یا فئودالیسم را شكافته است ؟ مگر راجع به جزئیات و یا مكانیسم های جامعه سوسیالیستی و یا كمونیستی وارد جزئیات شد ؟ اگر بتوان جهان بینی ماركسی را تا به این حد تنزل داد غیر از نظام سرمایه داری چه باقی می ماند ؟ واقعیت این است كه ماركس تنها در باره نظام سرمایه داری تجزیه و تحلیل مفصل و جامعی به دست داده است. آنچه كه باید بشود اینكه با بهره برداری از ابزاری كه در اختیار داریم باید بدون پیشداوری و قشریت به بررسی نظام های پیشا سرمایه داری و فراسرمایه داری همت گمارد تا بتوانیم چگونگی تحولات آنها را باز بشناسیم . در بالاگفتیم كه در سرتاسر عمر خویش و در تمام نوشته هائی كه در دست داریم، ماركس به تفاوت بین الگوی تحول تاریخی غرب و شرق اعتقاد داشت. این نكته در عمده ترین كتاب ماركس،‌ « سرمایه» نمود بسیار برجسته ای یافته است. در جلد اول «سرمایه» كه در زمان حیاتش چاپ شد مشاهده می كنیم كه در بخش مربوط به نقش كالا در جوامع سرمایه داری،‌كشورهای آسیائی از كشورهائی كه دارای نظام فئودالی هستند، متفاوت ارزیابی شده اند. برای نمونه، ماركس بر این عقیده است كه در شیوه تولید آسیائی و دیگر شیوه های عهد عتیق، تبدیل محصول به كالا وبه تعاقب آن تبدیل بشر به تولید كننده كالا نقش فرعی بازی می كند ولی هر قدر كه این جوامع « به فروپاشی خود نزدیكتر می شوند، اهمیت این نقش افزایش می یابد»[21]. اختلاف فقط به تولید كالا خلاصه نمی شود. در همان فصل، آنهائی را كه معتقد بودند « اشكال ابتدائی مالكیت اشتراكی« صرفا به شكل اسلاو و یا منحصرا روسی نمودار می شود به سخره گرفته می افزاید:« این شكل بدول كه وجودش را در بین رومن ها، تیوتن ها و سلتها می توانیم اثبات كنیم،‌امروز نمونه های فراوانی از آن را، اگرچه فروریخته ومنهدم، در هندوستان می شود ملاحظه كردو مطالعه عمیق تری از مالكیت اشتراكی آسیائی و مخصوصا مالكیت اشتراكی در هندوستان نشان می دهدكه چگونه از اشكال متفاوت مالكیت اشتراكی بدوی، اشكا مختلف فروپاشی آنها توسعه یافته است»[22]. اشكال گوناگون مالكیت اشتراكی را از دید ماركس به صورت زیر می توان ارائه نمود.مالكیت اشتراكی آلمانی فرد U زمین U جماعتمالكیت اشتراكی كلاسیك جماعت U فرد U زمینمالكیت اشتراكی آسیائی فرد U جماعت U زمین تفاوت این اشكال در این است كه در حالیكه در اشكال آلمانی و كلاسیك، فرد مستقیما با زمین [ ابزار عمده‌تولید ] در ارتباط قرار می گیرد، درشكل آسیائی این ارتباط مستقیم وجود ندارد. فرد موقعی می تواند به زمین حق تصرف داشته باشد كه ابتدا به عضویت جماعت در آمده باشد. عمده تر ین دلیل ماركس در توجیه این ارتباط غیر مستقیم این است كه آماده كردن زمین برای بهره برداری بدون كار جمعی ممكن نیست و به ویژه در عصر و دوره ای كه نیروهای مولده نیز تكامل نایافته اند، زمینه های عینی برای ارتباط مستقیم بین فرد و زمین وجود نخواهد داشت. به یاد داشته باشیم كه :« شرط عینی و اساسی كار، بصورت محصول كار ظاهر نمی شود. بلكه به صورت طبیعت وجود دارد. از یك سو بشر وجود دارد و از سوی دیگر، زمین به عنوان شرط عینی برای بازتولید بشر»[23]. پس تا به همین جا روشن شد كه در جوامعی چون ایران كه شرایط اقلیمی نامساعدی دارند، از همان آغاز بر سر راه پیدایش مالكیت خصوصی عوامل تولید موانعی بروز می كند. بعلاوه، ضرورت این كه یك فرد، باید برای بهره مندی از زمین عضو جماعتی باشد، در عرصه فرهنگی باعث پدیدار شدن فرهنگ قبیله ای می گردد. در فصل « تقسیم كار ومانوفاكتور» ماركس از این تفاوت ها روشن تر سخن می گوید. در مانوفاكتور كشورهای آسیائی ( برای نمونه در هند) محصولات بدون « سرمایه، ماشین، تقسیم كار» تولید می شوند در حالیكه در مانوفاكتور اروپائی وجود این عوامل، یعنی سرمایه ، ماشین و تقسیم كار، باعث تسهیل كار مانوفاكتور شده است.[24] در شرایطی كه سرمایه و ماشین در كار نباشد، مهارتی كه نشان داده می شود، « عمدتا موروثی است كه از نسلی به نسل دیگر و از پدر به پسر منتقل شده است. در یك مانوفاكتور آسیائی، مهارت موجود شبیه مهارتی است كه عنكبوت در تنیدن تار دارد» البته به یادآوری می ارزد كه كار یك بافنده هندی در این نوع مانوفاكتور ها به مراتب پیچیده تر از كاریست كه در مانوفاكتور انجام می گیرد[25]. در این جا تقسیم كاری وجود ندارد چون بافنده، فقط بافنده نیست بلكه باید، هوای كارهای دیگر را نیز داشته باشد. در بخش مربوط به « تقسیم كار در مانوفاكتور و تقسیم كار در جامعه» این نقاط افتراق روشن تر بیان می شوند. لازمه‌ پیدا شدن تقسیم كار در جامعه، جدائی شهر و روستاست كه مبادله فرآورده ها را ضروری می سازد و این مبادله، در مسیر تحول و تكاملی خویش باعث پیدایش تقسیم كار بیشتر در جامعه می شود. بعلاوه نظر به اینكه تولید وجریان كالاها پیش شرط عمده و ضروری پدیدار شدن مناسبات سرمایه سالارانه است، برای پیدایش تقسیم كار در مانوفاكتور لازم است كه تقسیم كار در جامعه به درجه معینی از تكامل رسیده باشد. به عبارت دیگر، بر این نكته انگشت می گذاردكه اگر در شیوه تولید سرمایه سالارانه بی بندوباری در تقسیم كار در جامعه و استبداد تقسیم كار در مانوفاكتور لازم و ملزوم یكدیگرند، در جوامع اولیه و آسیائی كه جدائی حرفه ها بطور خودبخودی صورت گرفته، سپس مشخص تر گردیده وسرانجام با بهره گیری از قانون دائمی شده است ما با وضع جالبی روبرو هستیم. از یك سو،‌« سازمان كار در اجتماع» طبق نقشه پذیرفته شده ومبتنی بر حكمی از بالا صورت گرفته است در حالیكه از سوی دیگر، « تقسیم كاری در كارگاه وجود ندارد، و اگر هم به مقدار ناچیزی باشد، بسیار پراكنده و یا تصادفا شكل گرفته و متحول شده است»‌[26]. پس آنگاه به وارسیدن مختصات جوامع اولیه می پردازدكه در هندوستان « بعضی از آنها هنوز به حیات خود ادامه می دهند» و خصلت های عمده شان را بر می شمرد. و اما این خصلت ها كدامند؟– مالكیت اشتراكی زمین– وحدت كشاورزی و صنایع دستی– تقسیم كار ثابت.[27] دو خصلت اول، مشخص و معلوم هستند پس رویشان معطل نمی شویم. ولی منظور ماركس از « تقسیم كار ثاتب » چیست؟ در ادامه همین مباحث، مقصود ماركس از تقسیم كار ثابت نیز روشن می شود. وقتی نیازی پیش بیاید، یك جماعت روستائی جدید بر اساس همین مختصات « مثل یك طرح یا الگوی از پیش ساخته و پرداخته » تشكیل می شود كه « همه نیازهای خود را خویش تولید می نماید». در این چنین جماعتی، بخش عمده محصولات به صورت كالا در نمی آید، یعنی در بازار مبادله نمی شود. به گفته‌ ماركس،‌ « تولید در چنین جماعتی مستقل از تقسیم كار ناشی از مبادله كالاها در كل جامعه است» و به همین دلیل، فقط مازاد محصول است كه به صورت كالا در می آید، آنهم « موقعی كه مازاد به دست دولت رسیده باشد» كه از زمان های بسیار دور، بخشی از تولیدات را به صورت جنس به عنوان مالیات زمین دریافت می كرده است [28]. در مبحث « تعاون» نیز برشمردن نقاط افتراق بین جوامع آسیائی و غیر آسیائی ادامه می یابد. تعاون سرمایه داری در پروسه كار آغاز می شود یعنی كارگران بطور مجزا و نه همه با هم با سرمایه دار وارد مبادله می شوند، [ مبادله نیروی كار با مزد ] ولی تعاون بین آنها در پروسه كار شكل می گیرد. ولی از سوی دیگر، در پروسه كار كارگران دیگر متعلق به خویش نیستند و در سرمایه مستحیل شده اند. تاثیر همكاری ساده را در آثار غول پیكری كه از تمدن های باستانی به جا مانده است مشاهده می كنیم. ولی در این جوامع این تعاون، از یك سو بر اساس مالكیت عمومی عوامل تولید استوار است و از سوی دیگر، با وابستگی فرد به جماعت، خصلت بندی می شود. به نظرماركس، این وابستگی به حدی است كه همان قدر كه « یك زنبور می تواند از كندو جدا شود»، فرد نیز می تواند از این جماعت فاصله بگیرد». اهمیت وابستگی فرد به جماعت در چیست؟ چرا ماركس این همه بر این نكته تاكید می كند؟ به استنباط من، منظور ماركس این است كه این عدم آزادی فرد موجب كندشدن قراروئی مناسبات براساس مالكیت خصوصی [ ودر پیشرفته ترین حالت، سرمایه سالارانه] در چنین جوامعی خواهد شد چون پیش گزاره تعاون سرمایه سالارانه « وجود كارگر مزدبگیر و آزاد است كه نیروی كار خود را برای فروش به سرمایه عرضه می كند»[29]. البته اگر این تنها مورد اختلاف می بود،‌شاید چندان اهمیت نداشت. ولی در تعاون ساده از نوع آنچه كه در جوامع شرقی وجود داشت با مازااد تولید چه می كنند؟ پس از پرداخت هزینه های بوروكراسی، كارمندان، تاسیسات نظامی« اگر مازادی باقی بماند، آن را صرف ساختن بناهای حیرت انگیز با عمومی می كنند». ساختن این بناها فقط با مازاد تولیدات زمین امكان ناپذیر است، بلكه كنترل و اتوریته دولت های شرقی « بر نیروی كار جمعیت شاغل در خارج از كشاورزی » نیز لازم است. ابزار كنترل دولت شرقی، كنترل دولت بر مازاد مواد كشاورزی و مواد غذائی است. كنترل دولت بر مازاد تولید كشاورزی، كنترل دولت بر بخش غیر كشاورزی را تضمین می كند چون آنها كه در خارج از كشاورزی در یك پادشاهی آسیائی شاغلند، « چیزی غیر از توان بدنی خویش» در این راه صرف نمی كردند ولی « توان آنها در شماره آنهاست» و قدرت « هدایت این توده انبوه » است كه به « پیدایش قصرها، زیارت گاه ها و اهرامی» كه حتی اكنون نیز مورد حیرت ماست، منجر شده است. برای مثال، دره های حاصلخیز نیل، برای جمیعت روزافزون غیر كشاورزی غدا تولید می كرد، و مازادی كه عمدتا در دست شاهان و روحانیون بود، با استفاده از این شماره روزافزون صنعت گران غیر كشاورزی امكان دادكه این همه ابنیه حیرت انگیز كه سرتاسر مصر را پوشانده است ساخته شود. قدرتی كه توانسته است این ابزار و نیروهای عظیم را هدایت كند، قادر شده است كه این همه ابنیه و آثار حیرت انگیز بجا بگذارد. تعاون ساده آسیائی پیش شرط دیگری نیز لازم دارد. اگر قرار است كه این ابنیه و آثار حیرت انگیز ساخته شوند، پس تمركز وسیله زیست این كارگران در دست یك تن و یا معدود اشخاص، لازم است تا بوجود آوردن این آثار امكان پذیر شود. ماركس به طعنه ولی دست به مقایسه درخشانی می زند و اضافه می كندكه « در جامعه مدرن، قدرت شاهان آسیائی ومصری به سرمایه داران منتقل شده است.»[30]. در این جا ماركس عمدتا به بررسی دووجه از مسئله پرداخته است. ابتدا، رابطه تولید كننده مستقیم با شرایط عمده‌تولید و در دوران پیشا سرمایه سالاری، با زمین، و درثانی، نحوه اخذ مازاد از تولید كننده‌ مستقیم. هرآن كس كه با نظام فكری ماركس آشنا باشد می داند كه در این نظام،‌ این دو پایه هائی هستند كه بر آن اساس، تفكیك تاریخ به اعصار گوناگون صورت می گیرد. به این ترتیب، اشارات ماركس به این تفاوتها، نه تصادفی و نه ناشی از بی اطلاعی،‌بلكه دقیقا به منظور مطرح كردن این تفاوت ها در الگوی تكامل تاریخی جوامع گوناگون است. نكته جالب این كه برخلاف آنچه كه مخالفین شیوه تولید آسیائی به ماركس نسبت داده اند، نظام فكری او با تكامل تك خطی جهانشمول، یعنی آنچه كه از 1931 به این سوتا زمان فروپاشی شوروی به عنوان دیدگاه « ماركسیستی » از تاریخ عرضه می شد، در تضاد وتناقض قرار می گیرد. گذشته از آنچه كه تا كنون گفته ایم بد نیست اشاره كنم كه وقتی در زمان حیات خود او، میخائیلوفسكی كوشید تا الگوی تكامل تاریخی اروپا را برای بررسی تحولات تاریخی روسیه بكار ببرد، ماركس نوشت: « او [ میخائیلوفسكی] اصرار دارد طرح تاریخی من ازتكوین سرمایه سالاری در اروپای غربی را به صورت یك تئوری فلسفی – تاریخی از مسیر عمومی تكامل دگرسان كند. مسیر عمومی تكاملی كه همه جوامع باید تقدیرا و بی توجه به موقعیت های تاریخی خود طی كنند برای این كه در نهایت به آن نظام اقتصادی برسندكه علاوه بر حداكثر كردن افزایش بازدهی كار اجتماعی باعث توسعه و تكامل كامل بشر هم بشود. اما از جناب ایشان پوزش می طلبم ( واقعا افتخار بزرگی نصیب من نموده و در عین حال به من افترای عظیمی روا داشته است»[31] و اما از طرح تاریخی تكامل سرمایه سالاری در اروپا، چه نتایجی می توان گرفت؟ تنها نتیجه ای كه «‌از طرح تاریخی من می توان گرفت» ماركس ادامه می دهد، این كه اگر روسیه بخواهد، نه این كه حتما بایستی بخواهد، متعاقب كشورهای سرمایه سالاری اروپای غربی به صورت یك جامعه سرمایه سالاری در بیاید،‌ « این امر امكان پذیرنخواهد بود مگر این كه بخش عمده ای از دهقانان به صورت پرولتاریا در بیایند».[32] این نكته نیز كلی تر از آن است كه بتواند برای اثبات جهان شمولی تكامل تك خطی مورد استفاده قرار بگیرد. و اما، در باره جوامع روستائی، این جماعت های روستائی در یك جامعه‌ آسیائی، در همه جا یك سان نیستند و حتی در مثال مشخص هندوستان، ماركس به این تفاوت ها توجه می كند. در ساده ترین شكل جماعت، زمین بطور اشتراكی كشت می شودو محصول بین اعضای جماعت تقسیم می شود. در عین حال، وحدت صنعت و كشاورزی خود را به این صورت نشان می دهد كه هر خانواده دوك نخریسی و بافندگی خویش را داراست كه بصورت كار مكمل عمدتا برای مصرف خانواده و بعضا به عنوان یك منبع ثانوی و اضافی درآمد تولید می كند. در این جا نیز، تنها مازاد تولید است كه به صورت كالا در می آید و مبادله این مازاد عم عمدتا نه در درون جماعت بلكه بین جماعت های مختلف صورت می گیرد. در بین اعضای یك جماعت، مشابهت چشمگیری از نظر كار تولیدی وجود دارد ولی دركنار و در واقع بر فراز سر این توده‌انبوه، « شهروندان مهم» وجود دارندكه در مشاغل « قاضی، پلیس، مامور مالیه;. دفتردار كه حساب كشت و ذرع و مسائل مربوط به آن را نگاه می دارد; دیگری به تعقیب خلافكاران می پردازد و از غریبه های مسافر حمایت می كندو آنها را تا ده مجاور همراهی می نماید; مرزبانان كه از مرزها در مقابل جماعت های همسایه حفاظت می كنند; میرآب كه از منابع عمومی آب را به منظور آبیاری توزیع می كند; براهمنی كه به مسائل مذهبی می پردازد، مدیرمدرسه كه روی شن و ماسه به بچه ها خواندن و نوشتن می آموزد;منجم باشی كه روزهای میمون و نامیمون را برای كشت، بهره برداری محصول ودیگر فعالیت های كشاورزی تعیین می كند;. آهنگر ونجار كه ابزارتولید كشاورزی را می سازند و تعمیر می كنند;كوزه گر كه همه كوزه های ده را می سازد، سلمانی، رختشور كه رخت ها را می شوید; جواهر فروش،; این جا و آن جا;; شاعر كه در بعضی از جماعات ممكن است جواهر فروش نیز باشد ودر جای دیگر مسئول مدرسه; این ده دوازده نفر از كیسه جماعت زندگی می كنند;.»[33] مشاهده می كنیم كه مسئله بهره كشی، یا بهره مندی از مازاد تولید در یك جامعه‌ آسیائی در دو سطح مطرح می شود. یكی در درون این جماعت ها كه به زیبائی توسط ماركس توصیف شده است و دیگر در ارتباط هر جماعت با حكومت محلی و از آن طریق با حكومت مركزی. جالب است توصیف ماركس را از یك جامعه‌نمونه وار آسیائی در بالا خواندیم، بد نیست این توصیف را با توصیفی كه باستانی پاریزی از یك جماعت روستائی درایران به دست می دهد مقایسه كنیم: « كشاورزی و ثروت این قوم بسته به بارندگی سال است;. بنای كشاورزی كوهستان بر شش اصل:‌ آب، زمین، گاو، تخم،‌كود و كار نهاده شده محصولی كه بدست می آید بهمین تناسب تقسیم می شود; آهنگر و نجار ده تمام كار برزگران و وسائل كشاورزی ارباب را در تمام سال مجانا می سازند; خود زارع در كنار آهنگر گرز می زد كارش خیلی خیلی زود به راه می افتاد. هم آهنگر و هم نجار می دانستند كه فردا در محصول شریكند; حمامی و سلمانی هم همین طور بودند. خدمات عمومی بود. زارع و ارباب مجانا به حمام می رفتند. حمام ده وقفی بود; آخرین خرمنی كه كشیده می شد خرمن حمامی ها و سادات بود. زارعین گاو و گرجین به آنها قرض می دادند تا می كوفتند و باد می دادند و بار آن را می بردند; بعضی كارها بصورت عمومی و حشر انجام می شد. ساختن برج ها; كندن راپین ( جوی پیش قنات تا استخر) شش دانگی و عمومی بود. بستن بند بر رودخانه;عمومی بود; مبارزه با ملخ عمومی و ششدانگی بود; هنگام خرمن كشی، زارع یك ناهار به همه حاضران كه ده بیست نفر بودند – می داد كه به “‌چاشت خرمن “‌معروف بود;. سهم تنقیه قنات و مرسوم را در سر همین خرمن بر می داشتند. گاهی تخم سال بعد هم سرخرمن برداشت می شد. احداث باغ;. به صورت حشر انجام می گرفت. در مركز ده اعلام می شد كه فلان خواجه یا حاجی; می خواهد باغ بریزد. از فردا، از تمام دهات اطراف ومركز ده روستائیان بیل خود را بر می داشتندو به آن محل می رفتند و زمین را دسته جمعی می كندند;. كندن و “‌دنده ریزی” (تخم درخت كاشتن) در زمستان انجام می شد;».[34] این گریز بی موقع را به نوشته پاریزی از آن جهت زده ام تا نشان داده باشم كه تصویر ماركس از زندگی در این جماعات روستائی تا چه پایه منطبق بر واقعیت های این جوامع بود و نتیجتا این را گفته باشم كه شیوه تولید آسیائی را با بحث ارزان «‌بی دانشی ماركس از شرق» نمی توان رد كرد. در شرایطی كه دربالا توصیف كردیم، اگر جمعیت جماعت زیاد شود، بجای گسترش افقی جماعت، جماعت های تازه ای شكل می گیرد و تقسیم كاری شبیه به آنچه كه در گفتاوردهای بالا آمد، خود را باز تولید می كند. به نظرماركس، تقسیم كاری شبیه به آن چه كه در مانوفاكتور وجوددارد، در این جماعات غیر ممكن است چون بازاربرای تولیدات نجار و آهنگر تغییر چشمگیری نمی كند. در مواردی ممكن است وضعیت طوری باشد كه بجای یك نجار سه نجار باشند كه تماما با بیش و كم تفاوتی همانند همند. قوانینی كه در این جماعات تقسیم كار را سامان می دهند در واقع همانند قوانین طبیعت هستند. و از طرف دیگر، صاحبان حرف، بدون این كه اتوریته سامان دهنده ای بالای سرشان باشد، مستقل از یك دیگر به فعالیت خود ادامه می دهند و از همین نظر، سازمان تولید در این جوامع بسیار ساده است. این ساده بودن سازمان تولید است كه « كلید رمز غیر قابل تغییر بودن جوامع آسیائی را به دست می دهد». غیر قابل تغییر بودن جامعه در تناقض چشمگیری با تغییر دائم دولت های آسیائی و سلاله حكومت گر قرار می گیرد. با این همه، « شالوده و زیر بنای اقتصادی جامعه با وجود طوفان در آسمان سیاسی» دست نخورده باقی می ماند.[35] در همین مبحث، به اختلافات دیگری هم اشاره می كند. مثلا از یك طرف مطرح می كند كه « بازار محدود امكان رشد افقی یك صنعتگر را در جامعه‌آسیائی از او سلب كرده از سوی دیگر مطرح می كند كه « شماره افزایش یابنده ای ازكارگران كه در كنترل یك سرمایه دار باشند» نقطه‌طبیعی شروع تعاون وتولید مانوفاكتور ی است[36]. با این حساب، روشن می شود كه شرایط لازم برای رشد تولید مانوفاكتور در جوامع آسیائی وجود نداشته است و نتیجتا، ظهور مناسبات سرمایه سالاری نیز به نوبه مواجه با اشكال می شود. از سوی دیگر، گسترش تقسیم كار در مانوفاكتور كه در یك جامعه‌آسیائی امكان پذیر نبوده، افزایش شماره كارگران را ضروری می سازد و این افزایش، افزایش سرمایه متغیر را در فرایند تولید به دنبال خواهد داشت كه به رشد ارزش اضافی منجر می شود. رشد ارزش اضافی، در فرایند تولید، به نوبه افزایش سرمایه ثابت را به دنبال خواهدداشت.[37] در فصل مربوط به « ارزش اضافه مطلق و نسبی» مجددا به وارسیدن همین نكات اختلاف می پردازد. به عقیده ماركس، بازدهی كار با دو مجموعه عوامل تعیین می شود. اولا،‌درجه رشد جامعه به صورت تولیدات اجتماعی شده و ثانیا، شرایط فیزیكی. این شرایط خود دو دسته اند. بشر و طبیعت پیرامون بشر. شرایط فیزیكی خارجی خود به دو گروه تقسیم می شوند: -ثروت طبیعی به صورت ابزار لازم برای بقاء، مثل خاك حاصلخیز و آبی كه ماهی داشته باشد. – ثروت طبیعی به صورت ابزار كار، مثل آبشار، رودخانه های قابل كشتی رانی، چوب; در مراحل اولیه تمدن، ثروت طبیعی به صورت ابزار برای بقاء‌تعیین كننده است ولی در مراحل بالاتر تمدن، ثروت طبیعی بصورت ابزار كار اهمیت بیشتری پیدا می كند. در دنباله این مطلب اضافه می كند كه « برای مثال هندوستان را با انگلستان مقایسه كنید »[38]. در آنچه كه در پی آن می آید، اگر چه بطور مستقیم این دو را مقایسه نمی كند ولی روشن است كه ماركس بطور ضمنی این مقایسه را دنبال كرده است . در جوامعی كه زمین حاصل خیزتری دارند و آب و هوای شان مساعدتر است «مقدار كار لازم برای حفظ وبازتولید تولید كننده به همان نسبت كمتر است»[39]. ولی اهمیت این نكته در چیست ؟نكته سرراست این است كه در این جوامع، مازادی كه برای دیگران می ماند، به نسبت بیشتر است. و برای اجتناب از اشتباه یادآوری می كند كه منظورش این نیست كه حاصل خیزی زمین به خودی خود، باعث فراروئی مناسبات سرمایه سالاری خواهد شدو حتی در این ارتباط، این گوناگونی حاصل خیزی خاك و شرایط اقلیمی است كه اساس فیزیكی تقسیم اجتماعی كار را تشكیل می دهد. در همین مقوله معتقد است كه نیاز به تحت كنترل در آوردن طبیعت به منظورهای تولیدی است كه نقش برجسته ای در تاریخچه تطور و تكامل صنایع ایفاء می نماید و سپس به ضرورت آبیاری مصنوعی در مصر، لمباردی، هلند،‌ایران و هندوستان اشاره می كند[40]. در همین جا بگویم كه به استنباط راقم این سطور، آنچه كه در تفكر ماركس « شیوه‌تولید آسیائی » نامیده می شود، فقط در پیوند با آبیاری مصنوعی تعریف نمی شود، اگر چه در این دست جوامع آبیاری مصنوعی از اهمیت خاصی برخوردار است. در همین راستاست كه ماركس مطرح می كند كه یكی از اساس مادی قدرت دولت بر ارگانیسم تولید كننده منفرد در هندوستان، برای نمونه، تنظیم عرضه آب بود. نیازی كه به قول ماركس، حكمرانان مسلمان هندوستان بسیار بیشتر و بهتر از انگلیسی ها آن را درك كرده بودند[41]. گفتن دارد كه « شرایط طبیعی مناسب» فقط امكان و نه واقعیت ایجاد ارزش مازاد را تشكیل می دهد و شرایط حاكم بر جوامع آسیائی موجب می شود كه جداكردن تولید كننده ارضی، دهقان از زمین» به سهولت انجام نمی گیرد، چون دراین جوامع همان قدر كه « یك زنبور می تواند از كندو ببرد» فرد هم می تواند از جماعت قاصله بگیرد. ناگفته روشن است كه مسائل ومشكلات موجود برسرراه این جداسازی، به واقع مشكلات فراروئیدن مناسبات سرمایه سالاری در جامعه اند. از دیدگاه ماركس، این جدائی ، « اساس كل پروسه‌انباشت آغازین سرمایه است»[42]. در جلد دوم سرمایه، همین نگرش ادامه می یابد. برای نمونه به این نكته توجه می كند كه جدائی دهقان روسی از زمین، بخاطر مالكیت اشتراكی زمین بوسیله‌ جماعات دهقانی، هنوز صورت نگرفته است و درواقع، در نتیجه وجود چنین شیوه‌مالكیتی كند شده است[43]. درمبحث دیگری، بین زمان كار و زمان تولید تفكیك قائل می شود ومی گوید كه اگر چه این درست است كه « زمان كار» همیشه « زمان تولید » هم هست، ولی به عكس در همه‌آن مدتی كه سرمایه درگیر محدوده‌تولید است، آن مدت، ضرورتا زمان كار نیست. نمونه های زیادی ارائه می كند برای نشان دادن این تفاوت. برای نمونه، می نویسد، در كشاورزی،‌وقتی كه بذر كاشته می شود، تا زمان بهره برداری از محصول كار زیادی صورت نمی گیرد. به تولید شراب اشاره می كند كه وقتی شیره‌انگور گرفته می شود، برای مدتی باید بماند با به اصطلاح قوام پیدا كند. در بخش تولید چوب الوار، زمانی كه بذر كاشته می شود و زمانی كه الوار به دست می آید،‌سالها طول می كشد. در این فاصله كار ناچیزی در حیطه‌تولید انجام گرفته است. باذكر این مثال ها، سپس به مورد مشخص روسیه باز می گردد كه در بعضی نقاط شمالی، در سال فقط 150-130 روز امكان كاركردن در سال وجود دارد. هرچه كه شرایط اقلیمی نامساعدتر باشد، تمركز روزهائی كه كار صورت می گیرد، بیشتر می شود. ناگفته پیداست كه همین وضعیت در دیگر كشورهائی كه به تعبیر ماركس شیوه تولید آسیائی داشته اند، برای مثال، هندوستان، ایران نیز صادق بود. پی آمد چنین تمركزی بر فرایند تحولی اقتصاد چیست؟ ماركس ادامه می دهد، علاوه بر زیانی كه بر اقتصاد روسیه واردمی آید، چون منابع موجود آنطور كه باید و شاید مورد بهره برداری قرار نمی گیرند، این اختلاف موجود بین زمان كار وزمان تولید در واقع «‌اساس طبیعی ادغام كشاورزی با صنایع كمكی روستائی است».[44] در بسیاری از روستاها، نسل اندر نسل دهقانان علاوه بر كارهای كشاورزی، بافنده،‌ كفش دوز، قفلساز نیز بوده اند. این صنایع كمكی به نوبه مورد توجه سرمایه داران قرار می گیرند كه ابتدا به صورت « شخص تاجر» ظاهر می شوند ولی وقتی مناسبات سرمایه سالاری گسترش می یابد و گسترش این مناسبات تفكیك كشاورزی و مانوفاكتور را تكمیل می كند دهقانان این منبع درآمد كمكی را از دست می دهند و وضعشان خراب تر می شود[45]. تا آنجاكه به سرمایه مربوط می شود موقعیتش تغییر نمی كند ولی برای كار وضعیت این چنین نیست. كار، و در این مورد مشخصا دهقانان، منبع ثانوی درآمد را رفته رفته از دست می دهند. كوشش ماركس برای نشان دادن تفاوت های فرایند تحولات تاریخی شرق (‌ جوامع آسیائی)‌و غرب در جلد سوم سرمایه نیز ادامه می یابد. در مبحث « فاكتهائی در باره‌سرمایه تجاری» به تفصیل از تاثیرات گسترش تجارت و مبادله بر ساختار اقتصادی سخن می گوید و به اخص بین جریان كالائی، یعنی،‌كالاU پول U كالا و جریان پولی یا سرمایه تجاری، یعنی، پول U كالاUپول تفكیك قائل می شود. بعلاوه،‌ وقتی به موقعیت دارندگان تولید مازاد در ادوار مختلف اشاره می كند، به روشنی طبقه فئودال در ساختار فئودالی و دولت در جامعه آسیائی را یكسان برآورد نمی كند[46]. به اعتقاد ماركس، رشد وپیشرفت سرمایه تجاری به گسترش تولید ارزش مبادله [ به عبارت دیگر، تولید برای بازار در برابر تولید برای برآوردن نیازهای شخصی ] منجر شده كه به نوبه بر ساختار های قدیمی تاثیرات متلاشی كننده ای می گذارد. درجه و میزان فروپاشی ولی « به استحكام و ساختار درونی » جامعه بستگی دارد. بعلاوه، ساختار قدیمی در عین حال تعیین كننده ساختار آتی جامعه نیز خواهد بود. [47] یكی از عمده ترین دلایل پیدایش ورشد تجارت و مبادله كالائی جدائی صنعت شهری از صنعت روستائی است. وقتی این جدائی صورت می گیرد،‌« تجارت ضروری می شود» . باید یادآوری كرد كه گسترش تجارت بخودی خود باعث گسترش صنعت نمی شود. گسترش صنعت و بطور كلی تر رشد مناسبات سرمایه سالاری « شرایط مخصوص بخود» را لازم دارد.[48] پس از وارسیدن نقش فروپاشنده تجارت وتاثیر متقابل صنعت و تجارت بر روی یكدیگر این چنین ادامه می دهد كه تاثیر بازدارنده « استحكام و ساختار درونی» را در مناسبات بین انگلیس و چین و هندوستان می توان مشاهده كرد. و یك بار دیگر بر این تفاوت ها انگشت می گذاردكه در چین وهندوستان، « اساس كلی شیوه تولیدی» بر خلاف انگلیس « وحدت كشاورزی خرد و صنایع خانگی است»‌. در ارتباط با هند باید « شكل جماعت روستائی بناشده بر اساس مالكیت عمومی» را هم اضافه نمود. در چین با بیش و كم تفاوتی وضع بهمین منوال بوده است. در مورد هند، انگلیسی هابدون اتلاف وقت كوشیدند كه قدرت اقتصادی و سیاسی مستقیم خود را به عنوان حكومت گر وزمین دار « با انهدام این جماعات اقتصادی كوچك امتحان كنند» . تا آنجا كه كالاهای ارزان انگلیسی، صنایع كوچك خانگی را كه اساس وحدت صنعت و كشاورزی بود از بین برد، تجارت با انگلیس در تحولات آن كشور، « نقش انقلابی » ایفاء كرده است. بر خلاف انگلیس، تجارت روسیه « اساس اقتصادی تولید آسیائی را دست نخورده گذاشته است»[49]. همین جا بگویم كه شماری از محققین غربی با استناد به نكته ای كه در بالا به آن اشاره كرده ایم چنین نتیجه گیری كردندكه انگار جمع بندی ماركس از نقش انگلستان در تحولات هندوستان،‌ مثبت بوده است و از همین استنتاج نادرست برای انتقاد از نویسندگان و محققان رادیكال بهره جستند.[50] بد نیست یادآوری كنم كه در پانویس همان صفحه ای كه ماركس از « نقش انقلابی » تجارت سخن می گوید، ماركس می افزایدكه تاریخ هیچ ملتی مثل تاریخ فعالیت انگلیسی ها در هند بیانگر آزمون ها وآزمایشات اقتصادی بی فایده وبی بهره نبوده است، چون: « در بنگال كاریكاتوری از كشاورزی كلان انگلیسی درست كردند. در جنوب شرقی هند، كاریكاتوری از كشاورزی كوچك (‌حصه ای) و در شمال غربی كوشش فراوانی نمودند تا جماعات اقتصادی هندی را كه با مالكیت عمومی اداره‌می شدند به كاریكاتوری از خودش بدل كنند..»[51] بحث تحولات و دگرگونی ها با بررسی وضعیت در نظام فئودالی ادامه می یابد. پرسیدنی است كه آیا تصادفی است كه ماركس بلافاصله پس از بررسی جوامع شرقی به بررسی فرایند تحول در نظام فئودالی می پردازد. در این جا به عقیده ماركس، دوراه بیشتر وجود ندارد، یا تولید كننده « تاجر وسرمایه دار» می شود و یا « تاجر» تولید را در كنترل خود می گیرد[52]. فصل 36 جلد سوم سرمایه كه به بررسی مناسبات پیشا سرمایه سالاری تخصیص یافته است در این مورد نیز حاوی نكات بسیار با اهمیتی است. بررسی با اشاراتی به سرمایه ربائی آغاز می شود. لازمه وجود سرمایه ربائی این است كه بخشی از تولید باید بصورت كالا در بیاید. دلیل این امر نیز ساده است. به سیر تحولات پولی بنگریم:پول U كالا U پول آغاز شدن فرایند مبادله با پول, به واقع آغاز پیدایش تقاضا برای سرمایه ربائی در جامعه است. در ضمن، برای این كه « انباشت ثروت» با « انباشت سرمایه » ( در اشكال بدوی) مخلوط نشود ماركس بین سرمایه ربائی و دفینه سازی تفكیك قائل می شود . یك « دفینه ساز ثروتمند» وقتی به صورت یك رباخوار در می آید، در تحول جامعه با اهمیت می شود، چون آنچه كه دفینه می شده است، به شكل وصورتی در اقتصاد به جریان می افتد. درجه اهمیت و تاثیر سرمایه ربائی بر صورت بندی اجتماعی و بطور مشخص در فراروئی مناسبات سرمایه سالاری كاملا به « مرحله تكامل تاریخی و شرایط پیرامونی » بستگی دارد.[53] سرمایه ربائی عمدتا مربوط به دوره ایست كه با تولید كوچك و تولید كنندگان خرده پا خصلت بندی می شود. در بررسی تاثیرات سرمایه ربائی بر نظامهای مختلف قطعه زیر از سرمایه جلد سوم، خواندنی است:« تا آنجا كه ربا خواری باعث انهدام و فروپاشی آن اشكال از مالكیت می شود كه اساس محكمشان دلیل وجودی و باز تولید سازمان سیاسی است، می توان گفت كه ربا خواری بر همه شیوه های تولید ماقبل سرمایه سالاری تاثیر انقلابی دارد. در اشكال آسیائی، ربا خواری می تواند برای مدتهای مدید ادامه پیدا كند و تنها چیزی كه می تواند تولید نماید، پسرفت اقتصادی و فساد سیاسی است. فقط تا آنجا وتا موقعی كه دیگر پیش شرط های تولید سرمایه داری وجود دارند، ربا خواری می تواند با انهدام لردهای فئودال و تولید كنندگان كوچك و تمركز شرایط كار در سرمایه به پیدایش سرمایه داری كمك كند. در همین راستا بودكه برای مثال انگلس به درستی نوشت كه هم زمان با رشد بطئی ولی ادامه دار نیروهای مولده كه رشد و گسترش بیشتر مبادلات پولی و نقش پول را به دنبال داشت، « پول به قلعه های شوالیه ها بسیار زودتر از آنكه توپها به دیوارهای این قلعه ها برسند، نفوذ كرده است» و همو افزود، « هر جا كه مناسبات پولی جای مناسبات شخصی را بگیرد و پرداخت جنسی با پرداخت پولی جایگزین شود، مناسبات بورژوائی جای مناسبات فئودالی را گرفته است». [54] به وارسی سرمایه بازگردیم. در فصل دیگری كه به بررسی « دگرسان شدن سود مازاد به رنت زمین» اختصاص داده شده است، تفكیك شرق و غرب ادامه می یابد. در باره‌ رنت می نویسد كه « اخذ رنت» شكل اقتصادی تحقق مالكیت زمین است. رنت زمین بر این پیش گزاره استوار است كه مالكیت زمین وجوددارد ولی شكل مالكیت می تواند متفاوت باشد، « مالك می تواند یك فرد باشد كه نماینده یك جامعه است. برای مثال در آسیا و مصر ، یا این كه مالكیت زمین می تواند با مالكیت بر تولید كننده مستقیم مخلوط شود. برای نمونه در برده داری و فئودالیسم، یااین كه می تواند مالكیت خصوصی بخشی از طبیعت بوسیله‌غیر تولید كنندگان باشد و یا نهایتا;.. این كه تولید كننده مستقیم خود مالك باشد..»[55]. در این تردیدی نیست كه اشكال مختلف رنت زمین دراین نكته مشترك اند كه همه « اشكال تحقق مالكیت زمین هستند» ولی این شباهت باعث شده است كه اختلافات بین آنها بررسی نشود. همه انواع بهره زمین تولید كار مازاد هستند. به این ترتیب، انجام كار مازاد بطور عام پیش شرط ذهنی تحقق رنت زمین است ولی این پیش شرط ذهنی به پیش شرط عینی ، یعنی توانائی انجام كار مازاد نیز بستگی دارد و این به نوبه بستگی دارد به این كه « چه بخشی از زمان كار موجود برای تولید و باز تولید تولید كنندگان مستقیم لازم است»[56] . به عبارت دیگر، تولید وسائل مورد نیاز برای تولید و بازتولید تولید كنندگان مستقیم نباید تمام نیروی كار موجود را جذب كند. یعنی، هرچه كه فراهم آوردن شرایط تولید كار بیشتری بطلبد، كار مازاد كمتری وجود خواهد داشت. كار مازاد كمتر، به دنبال مازاد تولید كمتری دارد. از سوی دیگر، در ارتباط با « كل نیروی كار دركشاورزی» بخش ضروری و بخش مازاد این نكته نیز از اهمیت زیادی برخوردار است كه بخشی از نیروی كار« شاغل در كشاورزی» باید بتواند برای كل نیروی كار جامعه « از جمله شاغلین بخشهای غیر كشاورزی» « معیشت ضروری» را تولید و باز تولید نماید و این به این معنی است كه تقسیم كار بین كشاورزی و صنعت و حتی در بخش كشاورزی بین تولیدكنندگان وسائل معیشت و تولید كنندگان مواد اولیه باید امكان پذیر باشد. این درست است كه تا آنجا كه به تولید كنندگان وسائل معیشت مربوط می شود، كارشان به كار ضروری و كار مازاد تقسیم شدنی است ولی از نظر گاه اقتصادی كل كارشان، كارضروری برای ادامه معیشت جامعه است.[57]گفتن دارد كه كار مازاد و تولید مازاد فقط به شكل فرآورده های كشاورزی ظاهر نمی شود. در « اروپای عهد عتیق و قرون وسطی و هم چنین در جماعات هندی امروزه» كه صنایع دستی خانگی و كاركارگاهی به عنوان « شكل ثانوی» كار شاغلین در كشاورزی در می آید و چنین تركیبی « كه اساس و پیش شرط آن، شیوه تولیدیست كه اقتصاد طبیعی بر آن حكمفرماست» كار اضافی به صورت تولیدات غیر كشاورزی نیز متجلی می شود.[58] این سازمان سنتی تولید، اما با پیشرفت مناسبات سرمایه داری از بین می رود. البته به دلایلی كه بر شمردیم، پیدائی مناسبات سرمایه سالاری در جوامع شرقی نه تنها كندتر از جوامع فئودالی صورت می گیرد، بلكه تفاوت دیگری نیز دارد.در جوامع فئودالی یك نوع مالكیت خصوصی به نوع دیگری از مالكیت خصوصی دگرسان می شوددر حالیكه در جوامع شرقی، مالكیتی جمعی باید به مالكیت خصوصی دگرسان شود. از این گذشته، حتی منشاء مالكیت خصوصی هم در این دودسته از جوامع با هم یك سان نیست. در جوامع فئودالی، مالكیت های كلان ارضی با سلب مالكیت از زارعین بوجود می آید كه « مالكیت كوچك تعداد زیادی را به مالكیت عظیم عده‌قلیلی تبدیل می نماید;. [ بعلاوه] این سلب مالكیت رنج آور و هولناك از مردم زحمتكش، سرمنشاء پروسه تكاملی سرمایه است» [59]. به سخن دیگر، مالكیت خصوصی مبتنی بر كار شخصی به مالكیت خصوصی مبتنی بر كار دیگران دگرسان می شود. آیا در جوامع شرقی چنین دگرسانی امكان پذیر است؟ جواب به این سئوال چندان ساده نیست. تا آنجا كه به سلب مالكیت از زارعین مربوط می شود، بخش عمده زارعین مالك زمین نیستند كه از آنها سلب مالكیت شود. در ثانی، حتی مالكیت خصوصی هم در این جوامع منشاء مختلفی دارد. به این معنی كه این پدیده از بالا، یعنی از طریق تملیك بخشی از املاك دولتی توسط وابستگان به بوروكراسی حاكم تكوین پیدا می كند و نه با سلب مالكیت از تولید كنندگان مستقیم. وقتی مالكیت خصوصی بر اساس كار شخصی با مالكیت خصوصی بر اساس كاردیگران جایگزین می شود، كل مناسبات تولید كننده مستقیم و عامل اصلی تولید نیز دگرسان می شود ولی در جوامع شرقی تغییر مالكیت در بالا این مناسبات را دگرسان نمی كند. به سخن دیگر، مادام كه فروپاشی این جماعت ها تكمیل نشود، نمی توان از مالكیت خصوصی به معنای عام كلمه صحبت كرد. مسئله ایكه باید به آن توجه نمود این است كه آیا تجزیه و فروپاشی این جماعت ها اجتناب ناپذیرند؟ جواب به این سئوال به شرایط مشخص تاریخی بستگی دارد. همانطور كه ماركس در نامه اش به ساسولیچ خاطرنشان ساخت در پیوند با این جماعات درروسیه، همه چیز بستگی دارد كه از دست آوردهای مثبت سرمایه داری در اروپای غربی چقدر استفاده كند؟ چون « از طریق تصاحب نتایج مثبت این شیوه تولید» [ سرمایه داری] روسیه قادر خواهد بود« شكل بدوی جماعت روستائی را به جای این كه از بین ببرد،تكامل و تغییر دهد»[60]. انگلس در یكی از آخرین نوشته های خویش نیز به همین مسئله بر می گردد. و براین باور است كه شرط دگرسان شدن این جماعات بدوی به اشكال متكامل تر، بدون این كه تجزیه ای صورت بگیرد، « پیروزی پرولتاریا غرب بر بورژوازی است»‌[61] و سپس به تحولاتی اشاره می كند كه در روسیه تزاری در نیمه دوم قرن نوزدهم، موجب فروپاشی هر چه بیشتر این جماعت ها شد. با این وضعیت اگر قرار است، « بقایائی از این جماعات روسی حفظ شود» نخستین شرط آن « سرنگونی استبداد تزاریسم و انقلاب در روسیه است». انقلاب روسیه به « جنبش كارگری غرب نیزتحرك بخشیده و شرایط مناسب تری برای مبارزه و تسریع پیروزی پرولتاریای صنعتی ایجاد خواهدكرد»[62]. به سخن دیگر، انقلاب در روسیه و انقلاب در غرب مكمل یك دیگر عمل خواهند كرد. اگرچه در این نوشتار به عمد از شماری از نوشته های معروف ماركس و انگلس، برای مثال گروندریسه و آنتی دورینگ، شواهدی ارائه ننمودیم، ولی بر اساس آنچه كه در صفحات پیش عرضه شد، می توانیم مباحث را به این صورت خلاصه كنیم:– یك سان برآورد كردن شیوه تولید فئودالی و شیوه تولید آسیائی تحریف آشكار دیدگاههای ماركس در باره تاریخ است. – شیوه تولید آسیائی، بر خلاف درك ساده انگارانه بعضی از پیروان عقیدتی ماركس و اغلب معاندان او، منحصر به « ضرورت آبیاری مصنوعی» در تولید كشاورزی نیست. در صفحات پیش دیدیم كه منشاء مالكیت، موقعیت تولید كنندگان مستقیم، رایطه شهر و روستا، تاثیر مناسبات ربائی و پولی بر ساختار اقتصادی جامعه، زمینه پیدایش مناسبات سرمایه سالاری در این جامعه با آنچه در یك جامعه نمونه وار فئودالی وجود داشت، تفاوت داشته است. توجه را به شماری از این تفاوت ها جلب كردیم. – تاریخ جوامعی كه شیوه تولید آسیائی داشته اند ولی به عنوان جوامعی با نظام فئودالی مورد بررسی قرار گرفته اند، [ برای نمونه، ایران] باید از نو بررسی شود. در این خصوص ، فضل تقدم با استاد فقید دكترخنجی و استاد احمد اشرف و صد البته با استادم دكتر كاتوزیان است كه سالیانی پیش در این زمینه كوشش های ارزنده ای ارائه نمودند و بررسی های جان داری به جا گذاشتند. دریغ و افسوس كه این كوشش ها پیگیرانه ادامه نیافت وبررسی تحولات تاریخی ایران هم چنان در زندان مدل تك خطی تكامل گرفتار ماند. در سالهای اخیر، به ویژه پس از بی اعتبار شدن «ماركسیسم روسی» و سقوط بوروكراسی اشتراكی حاكم بر بخش عمده ای از جهان، تاریخ و تاریخ نگاری بیشتر و بیشتر به صورت خاطره نگاری در آمد و یا حالت وارسیدن نقش شخصیت ها راگرفت.اگرچه با همه ادعاها، جوامع بدتر از همیشه طبقاتی باقی ماندند و به تعبیری « طبقاتی تر » شدند، ولی « تحلیل طبقاتی» از قضایا« نامطلوب» شد. با صبر و حوصله، با بردباری و پركاری و پشتكار، باید دیگران را به نادرستی این دیدگاه متقاعد نمود و لازمه اش نیز گریز از قشری اندیشی و جزمیت است. باید با دلیری و شجاعت، به نقد هر آنچه هست دست زد و این هرآنچه، البته كه شامل دیدگاه های ماركس و بطور كلی تعبیر ماركسی از سیاست و اقتصاد نیز می شود. – بررسی دقیق تر و مفصل تر نوشته های ماركس و انگلس و دیگر اندیشمندان بر نكات مطروحه در این نوشتار پرتو بیشتری خواهد افكند. اگرچه ممكن است بتوانیم، در باره‌مكانیسم های درونی این شیوه تولیدی دانش بیشتری كسب نمائیم، ولی پیشاپیش باید، با تمایل ارائه یك تئوری فلسفی – تاریخی از مسیر عمومی تكامل تاریخی كه همه كشورها باید تقدیرا و بی توجه به موقعیت تاریخی خود طی كنند، به مقابله پرداخت. ادامه خواندن مقاله شيوه توليد آسيايي (مارکس)

نوشته مقاله شيوه توليد آسيايي (مارکس) اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

Viewing all 46175 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>