October 13, 2018, 10:18 pm
nx دارای 29 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
موارد مارک دار در بودجه نقدیبودجه بندی عملیاتی در ایران علی رغم توسعه روزافزون وظایف و برنامه های دولت و ضرورت استقرار یك سیستم اطلاعاتی موثر و مفید در مدیریت مالی سازمانهای دولتی، حسابداری دولتی تحول و دگرگونی اساسی و قابل ملاحظه ای نداشته است و باتوجه به ارتباط مستقیم مدیریت مالی سازمانهای دولتی با بودجه مصوب سالانه دولت و اهمیت كنترل بودجه ای در حسابداری دولتی، لذا جهت گیری هدفهای دولت در بعد اقتصادی با توجه به موارد ذیل حائزاهمیت است:1 – ارتقاء كیفیت ارائه خدمات به مردم؛2 – استفاده بهینه از منابع و ظرفیتهای موجود؛3 – فراهم آوردن زمینه های استاندارد كردن خدمات دستگاههای دولتی؛4 – افزایش انگیزه كاركنان و مدیران و اعطای اختیارات لازم به آنان؛5 – جایگزینی كنترل نتایج فعالیتها به جای كنترل مراحل انجام كار.
عملیات سازمان درصورتی كارآمد و اقتصادی است كه به تولید كالاها و یا ارائه خدمات مفید و موردانتظار منجر شود، زیرا كارآمدترین تولیدكننده هر محصول كه تقاضایی برای آن وجود ندارد، ناگزیر از تعطیل كار خود است. با وجود این، بسیاری از شركتهای دولتی هنوز برمبنای اصل چگونگی انجام عملیات به جای تعیین نوع عملیات و دلایل انجام كار می كنند.
در سازمانهای دولتی، معمولاً قوانین و مقررات، استانداردهای كنترل كننده برای كاركنان محسوب می شوند و لازم است باتوجه به حركت جدی دولت به سمت آزادسازی اقتصــاد و ایجاد بازارهای رقابت، توجه به هزینه ها و نحوه تهیه بودجه و عملیاتی تر شدن آن هرچه بیشتر موردتوجه قرار گیرد.
در بودجه بندی عملیاتی (PERFORMANCE BUDGETING) علاوه بر تفكیك اعتبارات به وظایف، برنامه ها، فعالیتها و طرحها، حجم عملیات و هزینه های اجرای عملیات دولت و دستگاههای ذیربط براساس روشهای حسابداری بهای تمام شده، محاسبه و تعیین می گردد. لذا ارقام پیش بینی شده در بودجه عملیاتی متكی به تجزیه و تحلیل تفصیلی برنامه ها، فعالیتها، عملیات و قیمت تمام شده آنان برپایه اهداف و مقاصد دولت است، كه در آن بخشی از هزینه های عمومی و استهلاك دارائیهای سرمایه ای به واحدهای عملیاتی برنامه ها و فعالیتها تخصیص می یابد.
تدوین و اجرای بودجه عملیاتی در دستگاههای دولتی مستلزم كاربرد حسابداری تعهدی، به منظور تعیین هزینه های واقعی برنامه ها و فعالیتهاست. هماهنگی و یكنواختی طبقه بندیهای بودجه ای و حسابداری و تطبیق آنها با تركیب سازمانی دستگاههای دولتی از یك طرف و ارتباط وظایف برنامه ریزی، بودجه ریزی و حسابداری دولتی از طرف دیگر نیز از ضروریات بودجه عملیاتی و ایجاد اطلاعات كافی برای مدیریت منابع و وجوه عمومی است.
در بودجه عملیاتی از طبقه بندی عملیاتی جهت اعتبارات استفاده می شود. در طبقه بندی عملیاتی كالا و خدمات خریداری شده، به جای طبقه بندی برحسب نوع و ماهیت به عنوان عوامل و اجــــزای فعالیتها تلقی و طبق بندی می گردند. برای نمونه مواد و مصالح ساختمانی مصرف شده توسط سازمان دولتی، بخشی از بهای تمام شده، جاده، پل یا ساختمان ساخته شده محسوب و طبقه بندی می گردد. زیرا مواد و مصالح مذكور در تركیب با سایر تجهیزات و خدمات استفاده شده حاصل نهایی خاصی را كه جزئی از وظایف و اهداف و برنامه های سازمان دولتی است، ایجاد می كند. به عبارت دیگر، مواد، كالا و خدمات خریداری شده با محصول و تولید نهایی (END-PRODUCT) ارتباط داده می شود. طبقه بندی عملیاتی مدارك و اسناد قابل قبول و واقعی را كه ممكن است در تشخیص كارایی&، سطوح مختلف مدیریت مفید باشــــد، ایجاد می كند و بیان می دارد كه علت افزایش هزینه های بهای تمام شده برنامه ها، افزایش حجم عملیات است یا افزایش هزینه ها برای حجم ثابت است. شكل شماره یك طبقه بندی در بودجه عملیاتی را نشان می دهد.
گرچه طبقه بندی عملیاتی برحسب فعالیتها توجه مدیریت را به برنامه ها و هزینه های تمام شده آنها جلب می كند ولی باید توجه داشت كه هزینه های تمام شده همه فعالیتها به خودی خود، ارزش واقعی آنها را نشان نمی دهد. لذا در اكثر برنامه های دولت، فعالیتها به عنوان واحــــــدهای اندازه گیری عملیات به كار می روند، زیرا، دارای قابلیت انعطاف و متناسب با ساختارهای سازمانی موجود هستند. دوران گذار از بودجـــه بندی برنامه ای به سوی بودجه بندی عملیاتی سرآغازی است برای:عبور از حسابداری نقدی به طرف حسابداری تعهدی؛گامی موثر و مفید درجهت شفافیت سازی هرچه بیشتر هزینه ها؛زمینه ای برای انجام اصلاحات ساختاری و عقلانی تر كردن نقش دولت در فعالیتهای اقتصادی.
موجودی مواد و کالا در بودجه نقدیموجودی مواد و کالا در بودجه نقدی، بخش عمدهای از داراییهای بسیاری از واحدهای تجاری را تشكیل میدهد. بنابراین، ارزشیابی و انعكاس موجودی مواد و کالا اثر با اهمیتی در تعیین و ارائـه وضعیت مالی و عملكرد مالی واحدهای تجاری دارد.
دامنه كاربرد2 . این استاندارد، نحوه ارزشیابی و انعكاس موجودی مواد و کالا در صورتهای مالی را تشریح میكند و موارد زیر را دربر نمیگیرد:الف . كار در جریان پیشرفت پیمانهای بلندمدت (رجوع شود به استاندارد حسابداری شماره 9 با عنوان ” حسابداری پیمانهای بلندمدت“ ).ب . ابزارهای مالی پیچیده.ج . موجودی گلههای دام، محصولات كشاورزی، جنگلی و معدنی در مواردی كه این اقلام در صنایع مربوط، به خالص ارزش فروش اندازهگیری میشود. تعاریف
3 . اصطلاحات ذیل در این استاندارد با معانی مشخص زیر بكار رفته است:• موجودی مواد و کالا: به داراییهایی اطلاق میشود كه: الف . برای فروش در روال عادی عملیات واحد تجاری نگهداری میشود،ب . به منظور ساخت محصول یا ارائـه خدمات در فرایند تولید قرار دارد،ج . به منظور ساخت محصول یا ارائـه خدمات، خریداری شده و نگهداری میشود، ود . ماهیت مصرفی دارد و به طور غیرمستقیم در جهت فعالیت واحد تجاری مصرف میشود.
خالص ارزش فروش: عبارت است از بهای فروش (بعد از كسر تخفیفات تجاری ولی قبل از تخفیفات مربوط به تسویه حساب) پس از كسر: الف . مخارج براوردی تكمیل، وب . مخارج براوردی بازاریابی، فروش و توزیع.
• بهای جایگزینی: عبارت است از مخارجی كه باید برای خرید یا ساخت یك قلم موجودی كاملاً مشابه تحمل شود.
اندازهگیری موجودی مواد و کالا4 . موجودی مواد و کالا باید برمبنای ” اقل بهای تمام شده و خالص ارزش فروش“ تك تك اقلام یا گروههای اقلام مشابه، اندازهگیری شود.5 . موجودی مواد و کالا، به بهای تمامشده اندازهگیری میشود. چنانچه نتوان به طور معقول انتظار داشت كه برای بازیافت این دارایی، درآمدهای آتی كافی وجود داشته باشد (مثلاً درنتیجه خراب شدن، نابابی یا كاهش در میزان تقاضا)، مبالغ غیر قابل بازیافت بهعنوان هزینهكاهش ارزش موجودی مواد و کالا به سود و زیان منظور میشود. از اینرو، موجودی مواد و کالا به اقل بهای تمام شده و خالص ارزش فروش انعكاس مییابد.
بهای تمام شده موجودی مواد و کالا6 . بهای تمام شده موجودی مواد و کالا باید دربرگیرنده مخارج خرید، مخارج تبدیل و سایر مخارجی باشد كه واحد تجاری در جریان فعالیت معمول خود، برای رساندن كالا یا خدمات به مكان و شرایط فعلی آن متحمل شده است.مخارج خرید7 . مخـارج خریـد شامل بهـای خریـد و هر گونه مخارج دیگری از قبیل حقوق و عوارض گمركی و حمل است كه مستقیماً به خرید مربوط میگردد. تخفیفـات تجـاری از بهای خریـد كسـر میشود.8 . برخی مخارج به شرح زیر در صورت احراز شرایط مربوط، قابل احتساب در مخارج خرید است:الف . مخارج تأمین مالی واردات مواد و کالا به صورت اعتباری از نوع یوزانس به شرط آنكه به موجب مقررات موضوعه، واردات مزبور به صورت نقدی مجاز نباشد. ب . در شرایط استثنایی طبق الزامات استاندارد حسابداری شماره 16 باعنوان تسعیر ارز، مابهالتفاوتهای ریالی مورد مطالبه ناشی از افزایش قابل ملاحظه نرخ رسمی ارز (مثلاً از شناور به صادراتی)، به شرط اینكه تخصیص آن به آحاد بهای خرید مواد و کالای مربوط امكانپذیر باشد.
مخارج تبدیل9 . مخارج تبدیل شامل مخارجی است كه مستقیماً به اقلام تولیدشده مربوط میگردد (مانند كار مستقیم). مخارج تبدیل همچنین شامل سربار تولید (اعم از ثابت و متغیر) است كه برای تبدیل مواد اولیه به محصول یا ارائه خدمات واقع میشود.
10 . سربار تولید اعم از ثابت و متغیر با روشی سیستماتیك به محصولات تخصیص مییابد. سربار ثابت تولید، آن بخش از مخارج غیرمستقیم تولید است كه علیرغم تغییر در حجم تولید نسبتاً ثابت میماند، مانند استهلاك و مخارج نگهداری ساختمان و تجهیزات كارخانه و مخارج مدیریت كارخانه. سربار متغیر تولید آن بخش از مخارج غیرمستقیم تولید است كه متناسب با تغییر حجم تولید تغییر مییابد، مانند مواد و دستمزد غیرمستقیم.
11 . سربار ثابت تولید برمبنای ظرفیت معمول فعالیت واحد تجاری تخصیص مییابد. ظرفیت معمول بیانگر متوسط محصولی است كه انتظار میرود در شرایط عادی (با در نظر گرفتن توقفات تولید ناشی از تعمیرات و نگهداری برنامهریزیشده) طی چند دوره یا فصل، تولید شود. برای تخصیص هزینههای سربار ثابت تولید میتوان از سطح واقعی تولید استفاده كرد به شرط آنكه سطح مزبور تقریباً نزدیك به سطح معمول فعالیت واحد تجاری باشد. باید توجه داشت عامل تعیینكننده در تخصیص سربار ثابت تولید برمبنای سطح معمول فعالیت، این است كه مخارج مربوط به ظرفیت بلااستفاده باید در دوره وقوع به عنوان هزینه عملیاتی و پس از سود ناخالص در صورت سود و زیان منعكس شود.
12 . جهت تعیین سطح معمول فعالیت واحد تجاری عوامل زیر را باید درنظر داشت:الف . میزان تولید مورد نظر طراحان دستگاههای تولیدی و مدیریت واحد تجاری، تحت شرایط كار حاكم در طول سال (مثلاً یك نوبتكاری یا دونوبتكاری)،ب . بودجه سطح فعالیت سال تحت بررسی و سال بعد از آن، وج . سطحی از تولید كه واحد تجاری در سال تحت بررسی و نیز در سالهای گذشته عملاً به آن دست یافته است.
اگر چه تغییرات موقت در سطح فعالیت را میتوان نادیده گرفت، با این حال تغییرات مداوم باید به تجدید نظر در آنچه قبلاً معمول شناخته شده منجر شود.
13 . یكی از دلایلی كه گاه در رابطه با عدم شمول مخارج سربار خاصی در بهای تمام شده عنوان میشود، لزوم اتخاذ برخورد محافظه كارانه در ارزشیابی موجودی مواد و کالا است. چنانچه تعیین مبلغ موجودی مواد و کالا در شرایط واحد تجاری مستلزم اعمال احتیاط باشـد، احتیـاط لازم در تعیین خالص ارزش فروش و نه از طریق حذف مخـارج سربـار خاصی از بهـای تمام شـده اعمـال میشـود.
14 . در فراینـد تولیـد ممكن است همزمـان بیش از یك محصـول تولیـد شـود. بـرای مثـال، این وضعیت زمانی مصداق دارد كه محصولات مشترك یا یك محصول اصلی همراه با یك محصول فرعی تولید میشود. در مواردی كه مخارج تبدیل هر محصول جداگانه قابل تشخیص نباشد، این مخارج برمبنایی منطقی و یكنواخت به محصولات تخصیص مییابد. برای مثال، ممكن است از ارزش نسبی فروش هر محصول در مرحلهای از فرایند تولید كه محصولات به طور جداگانه قابل تشخیص باشد و یا در زمان تكمیل تولید، به عنوان مبنای تخصیص استفاده شـود. در اغلب مـوارد، محصـولات فرعی ماهیتـاً كم اهمیت اسـت، از این رو این محصولات به خالص ارزش فروش اندازهگیری و مبلغ حاصل شده از بهای تمام شده محصول اصلی كسر میشود. در نتیجه مبلغ دفتری محصول اصلی با بهای تمام شده آن، تفاوت با اهمیتی ندارد.
15 . روشهای هزینهیابی معمولاً چنان طراحی میگردد تا اطمینان حاصل شود كلیه مخارج مربوط به مواد مستقیم، كارمستقیم و سایر مخارج مستقیم به نحوی مناسب، مشخص و بر مبنایی منطقی و یكنواخت به حساب گرفته شود. اما در تخصیص مخارج سربار، مسائلی بروز میكند كه معمولاً مستلزم اعمال قضاوتهای شخصی در انتخاب یك قاعده مناسب است.
16 . همچنین در تخصیص مخارج دوایر خدماتی مركزی، ممكن است مسائلی بروز كند. مبنای تخصیص چنین مخارجی باید میزان خدماتی باشد كه در رابطه با عملیات مختلف ارائه میشود. برای مثال، دایره حسابداری معمولاً در خدمت عملیات زیر است:الف . تولید (از طریق پرداخت حقوق و دستمزد مستقیم و غیرمستقیم تولیدی، كنترل خرید و تهیه صورتهای مالی ادواری برای واحدهای تولیدی)،ب . بازاریابی و توزیع (از طریق تجزیه و تحلیل فروش و كنترل دفتر یا كارتهای معین فروش
ادامه خواندن مقاله بودجه نقدي و روشهاي محاسبه آن
نوشته مقاله بودجه نقدي و روشهاي محاسبه آن اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.
↧
October 13, 2018, 10:20 pm
nx دارای 26 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
تاریخچه آموزشگاه كامپیوتر شریف ابهراین آموزشگاه در سال 1380 با مدیریت جناب آقای مهندس نعمت اله نجیب حسینی تأسیس شد. در این آموزشگاه رشته هایی مانند :
رایانه کار درجه 1 و درجه 2 ICDL درجه 1 و درجه 2 ویژال بیسیک(VB) – اینترنت و شبکه آموزش تمام زبان های برنامه نویسی:پاسكال , كیو بیسیك , دلفی و; آموزش کامپیوتر (مقدماتی و پیشرفته)
وقتی که کار آموز در کلاس شرکت می کند، موظّف است در دفتر حضور و غیاب را امضاء کند تا تعداد جلساتی که در کلاس شرکت کرده است مشخّص شود.کار آموز برنامه نویسی، بر اساس کتابهای استاندارد خودِ فنی و حرفه ای آموزش میدهدو امتحان دانش اموزان هر دو ماه یک بار در فنی و حرفه ای مرکزی پسرانه شهید چمران که در جنب دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر و فنی و حرفه ای مرکزی دخترانه سمیه که در خرمدره واقع است، برگزار می گردد.
یكشنبه 26/3/1387امروز اولین روز كارآموزی من بود ، كاری كه در آموزشگاه باید انجام میدادم خیلی برایم جالب بود . با راهنماییهای مهندس حسینی كار خود را در آنجا آغاز كردم . اولین كاری كه باید انجام میدادم آموزش word مقدماتی بود كه باید به چند كار آموز آموزش می دادم . در اولین گام محیط كاری word را برای آنها تشریح كردم . سپس بحث تغییر فونت و اندازه نوشته و طرز كار با بعضی قسمتهای نوار ابزار را به آنها آموزش دادم و بعد از آن با كمی كار عملی كار را به پایان رساندم . از آنجایی كه آنها بسیار مبتدی بودند بحث را تا همین جا كافی دانسته و كار را به پایان رساندم . بعد از كمی استراحت آقای حسینی دوباره مرا فراخواند تا به یك كارآموز ، نرم افزارAoutocad را آموزش دهم . چند دقیقه ای از نحوه كار با نوار ابزار وكشیدن شكل های مختلفی از قبیل دایره ، مستطیل ، بیضی و ; با وی صحبت كردم . همچنین چند دستور ساده Aoutocad از قبیل line , circle , rectangle را برای او تشریح كردم و نحوهكار با آنها ،همچنین پارامترهای ورودی دستورات ذكر شده را گفتم . پس ازچند دقیقه كار عملی كارم تمام شد . بعد از ظهر این روز را هم همانند صبح آموزش دادم .
دوشنبه 27/3/1387در این روز مهندس حسینی سیستم هایی را كه قرار بود از تهران بیاورد ، آورد . ما نیز كار خود را كه همان اسمبل كردن سیستم ها بود ؛ آغاز كردیم. من كه اولین بارم بود میخواستم چند سیستم را به طور حرفه ای اسمبل كنم ، برایم این كار خیلی جالب بود . از باز كردن ودرآوردن قطعات از كارتن هایشان شروع كردم و با كمك آقای حسینی مادربوردها را در سر جایشان بستم . پس از آن نیز به ترتیب Cpu و Ram ها را در سر جایشان قرار داده و بعد از آن كارت گرافیكی ومودم را در شكافهای مربوط گذاشته و بعد كابل های Powerرا به مادربورد وصل كردیم . Cd Rom, Cd Rw, HDD, FDD قطعاتی بودند كه آخر از همه بر روی Case نصب كردیم.
بعد از ظهر نیز به fdisk كردن سیستم ها و پارتیشن بندی آنها پرداختیم . با نصب ویندوز بر روی رایانه ها راه انداز های مورد نیاز را نیز نصب كرده و سپس به نصب برنامه های كاربردی و مورد نیاز پرداختیم . ساعت 8 نیز از آموزشگاه خارج شدیم.
سه شنبه 28/3/1387امروز نیز همانند سایر روزها ساعت 8 در آموزشگاه حاضر شدم . برنامه صبح من فقط تعلیم ویندوز مقدماتی بود . در ابتدا كسانی را كه اصلا با كامپیوتر و محیط ویندوز آشنایی نداشتند، با محیط ویندوز وكار با ماوس آشنا كردم . سپس توضیحی از درایو و ذخیره فایلها بر روی دیسك به آنها دادم . بعد از آن مفهوم شاخه و نحوه ساخت شاخه و حذف آن وتغییر نام شاخه را به آنها گفتم . نحوه بستن پنجره ، Minimize, Maximaize كردن آن رابه ایشان آموزش دادم . بعد به مدت یك ساعت كار عملی انجام دادیم .
بعد از ظهر آموزش Photoshop در دستور كار ما قرار داده شده بود . فتوشاپ نرم افزار قدرتمند برای كار بر روی عكس است . در ابتدا نحوه Open كردن و Save كردن یك عكس از فتوشاپ را گفته و بعد ازآن كار با بعضی از ابزار را به آنها گفتم.ابزاری از قبیل : rectangular marque برای برش قسمتی از عكس ، magnetic lasso برای برش عكس به صورت دلخواه ، move برای انتقال یك layer ، magic wand برای برش جادویی ، sliceو crop .
چهار شنبه 29/3/1387امروز كار ما با هر روز متفاوت بود . ما امروز فقط وظیفه تكمیل كردن پرونده های كسانی را كه در آزمون های فنی و حرفه ای شركت كرده بودند را داشتیم . ابتدا مدارك همه را كنترل كردیم تا كم و كسری نداشته باشد . بعد از آن مشخصات افراد را در فرم هایی كه سازمان فنی و حرفه ای به آموزشگاه داده بود ، نوشتیم و عكس های افراد را چسباندیم . از آنجایی كه تعداد زیادی در این آزمون ها شركت كرده بودند و حجم كار زیاد بود ما تا بعد از ظهر این كار را ادامه می دادیم.
پنج شنبه 30/3/1387امروز قرار است بر روی تمام كامپیوترها ویندوز جدید نصب كنیم . چون ویندوز سیستم ها بسیار قدیمی شده بود و دیگر جواب نمی داد. پس از نصب ویندوز شروع به نصب راه انداز ها و برنامه های لازم مانند Microsoft office ، Aoutocad ، Photoshop و ; كردم . صبح این روز به همین منوال گذشت چون كار آموزی درآموزشگاه وجود نداشت .بعد از ظهررا نیز با آموزش اینترنت به چند نفر آغاز كردم . ابتدا از مفهوم كلی اینترنت ودراصل چگونه وصل شدن به اینترنت صحبتی شد . بعد كمی از برنامه های كاربردی اینترنت مانند Internet Explorer را به آنها گفتم . حال نوبت آن شد كه مفهوم سایت و آدرس هر سایت URL را به آنها بگویم وچگونگی وارد شدن به یك سایت را به آنها آموزش دهم . بعد به صورت عملی وارد سایتهای مختلفی شدند و اشكالات خود را از من سوال كردند . سپس آنها را با دو موتور جستجوگر قدرتمند به نام yahoo و google آشنا كرده و نحوه جستجو كردن یك مقاله یا یك عكس را به آنها گفتم و كار را به پایان رساندم .
كاربعدی من آموزش ویندوز پیشرفته به یك خانم بود . از آنجایی كه وی قبلاً با ویندوز و نحوه كار با آن آشنایی داشت شروع كار را از مباحث پیشرفته آغاز كردم . ازنحوه نصب برنامه های مختلف و حذف آن باوارد شدن به control panelو قسمت Add / Remove Program توضیح دادم و به اتفاق با هم یك برنامه نصب كرده وسپس آن را حذف كرده تا كاملاً موضوع برای وی جا بیافتد . سپس اشكالات وی را از مباحث مختلف ویندوز مانند رایت cd و تغییرات در گزینه start و نحوه كار با Printer و چاپ كردن یك فایل و دهها سوال دیگر رفع كرده وكارمان را به پایان رساندم .
شنبه 2/4/1387امروز قرار بود با چند كار آموز كه به طور اختصاصی فقط برای یاد گرفتن نصب ویندوز در آموزشگاه نام نویسی كرده بودند ، كار كنیم. ابتدا به آنها گفتم كه برای نصب ویندوز جدید باید درایوی را كه ویندوز قدیمی در آن نصب شده Format كنیم تا هر چه در آن درایو وجود دارد پاك شود .البته برای این كار یك cd یا یك دیسكت راه انداز نیاز است تا با آن بالا بیاییم . سپس cd ویندوز را در Cd Rom گذاشته وبقیه كار كه نمی شود آن را به صورت نوشتاری بیان كرد .
بعد از ظهر نیز باید نحوه كار با e mail را چند نفر آموزش می دادم . از وارد شدن به سایت yahoo و گزینه mail گفتم . اشاره كردم كسی كه برای اولین بار می خواهد باemail كار كند باید برای خود email درست كند . این كار را باید از گزینه sign in انجام دهد . سپس این كار رابه صورت عملی انجام دادیم . بعد از وارد شدن به email خود و كار با گزینه های inbox (نامه های دریافتی) و send (فرستادن نامه) صحبت كردم .
یكشنبه 3/4/1387با وارد شدن به آموزشگاه در ساعت 8 صبح ، كار ماهم شروع شد .امروز مبحث ما در مورد نرم افزار كاربردی 2003 Access بود . Access نرم افزاری برای ساخت پایگاه داده و كار بر روی جداول و گزارش گیری و جستجو از آنها است .ابتدا طریقه ساختن یك جدول از طریق انتخاب گزینه Table و گزینه creat table in design view و زدن new و انتخاب گزینه design view از كادر باز شده را به آنها آموزش دادم .بعد نحوه تغییر در جدول موجود و باز كردن یك جدول را به آنها گفتم . با فراگیری كامل كار با جداول نحوه گزارش گرفتن ازیك جدول را از گزینه Report ونحوه تهیه یك فرم برای یك جدول از گزینه Form را به صورت سطحی بیان كردم .
كارمان در بعد از ظهر آموزش power point به یك كارآموز خصوصی بود . به وی نحوه اضافه كردن یك متن و اضافه كردن جلوه های ویژه برای ورود و خروج متن آموزش دادم . سپس طریقه تغییر دادن پس زمینه اسلاید ، اضافه كردن یك عكس به اسلاید ، و طریقه عوض شدن اسلایدها ، اضافه كردن اشكال آماده و گذاشتن صدا بر روی اسلاید ها را با كار به صورت عملی به وی آموزش دادم .
دو شنبه 4/4/1387امروز كارمان آموزش نرم افزار Aoutocadبه كارآموزان بود . مانند هر دفعه از محیط كاری نرم افزار وابزارهای موجود ومنوها یك توضیح سطحی دادم وكار كلی این ابزار ها را به آنها گفتم . سپس شروع به آموزش چند ابزار مانندline ، circle و;كه كاربرد بسیار دارند ، كردم . سپس یك شكل به آنها دادم تا آن را در این نرم افزار بكشند . بعد از این كار گزینه هایی از منوهای مختلف را به آنها گفتم . بعد چند تا از دستورهای رسم اشكال مختلف و پارامترهای لازم جهت وارد كردن و چند دستور دیگر را به آنها آموزش دادم
بعد از ظهر رابا اسمبل كردن 2 كامپیوتر آغاز كردم . از باز كردن ودرآوردن قطعات از كارتن هایشان شروع كردم و مادربوردها را در سر جایشان بستم . پس از آن نیز به ترتیب Cpu و Ram ها را در سر جایشان قرار داده و بعد از آن كارت گرافیكی ومودم را در شكافهای مربوط گذاشته و بعد كابل های Powerرا به مادربورد وصل كردیم . Cd Rom, Cd Rw, HDD, FDD قطعاتی بودند كه آخر از همه بر روی Case نصب كردیم سپس به fdisk كردن سیستم ها و پارتیشن بندی آنها پرداختیم.
چهارشنبه 5/4/1387صبح كارم را با آموزش مقدماتی ویندوز آغاز كردم . بحث اصلی ما روی كار در Desktop ودر اصل گزینه های مختلف راست كلیك در desktop بود . ابتدا مرتب كردن آیكون های موجود در Desktop را به آنها گفتم كه باید از گزینهArang icons by این كار را انجام دهند و میتوانند بر اساس گزینه های مختلف مرتب سازی را انجام دهند . سپس گزینه Properties را برای آنها تشریح كردم و كار برگه های مختلف این گزینه از قبیل Desktop برای تغییر عكس ، Thems برای تغییر نمای ظاهری ویندوز ، Screen saver برای محافظ صفحه نمایش ، Appearance برای كار روی شكل ظاهری پنجره ها و برگه Setting برای تنظیمات وضوح ورنگ به آنها آموزش دادم .
بعد از ظهر آموزش Photoshop در دستور كار ما قرار داده شده بود. در ابتدا نحوه Open كردن و Save كردن یك عكس از فتوشاپ را گفته و بعد ازآن كار با بعضی از ابزار را به آنها گفتم.ابزاری از قبیل : rectangular marque برای برش قسمتی از عكس ، magnetic lasso برای برش عكس به صورت دلخواه ، move برای انتقال یك layer ، magic wand برای برش جادویی ، sliceو crop .
پنج شنبه 6/4/1387همانند هر روز در ساعت مقرر در آموزشگاه حاضر شدم . باز هم آموزش و این بار آموزش Power point . از آموزش نوشتن یك متن در روی اسلاید شروع كردم و نحوه تغییر دادن فونت و رنگ واندازه و تغییر مكان را نیز به آنها گفتم . سپس انداختن یك عكس در روی اسلاید یا یك فایل صوتی روی آن را به آنها گفتم . بعد نحوه قرار دادن جلوه های ویژه روی متن یا روی عكس در وارد شدن یا خارج شدن را به آنها گفتم . از اضافه كردن صفحات مختلف نیز صحبت شد . بعد از چند كار عملی كار را به پایان رساندم .
آموزش Word را از كار با منوها آغاز كردم . گزینه های مختلف منوها را مورد بررسی قرار دادم. از قبیل منوی File ، View ، Insert و ; . انداختن یك حاشیه در صفحه ، كشیدن جدول ، شماره گذاری صفحات ، اضافه كردن سر فصل ، پاراگراف بندی ، گلوله گذاری ، درج یك عكس و تاریخ و زمان ،سرصفحه و پا صفحه و درج نمودار و تنظیم ستون ها را به آنها آموزش دادم .
شنبه 8/4/1387امروز به آموزشگاه آمدیم , آقای حسینی چند تا سیستم آورده بود تا بر روی آنها نرم افزار های جدید نصب كنیم . ویندوز بر روی آنها نصب شده بود و فقط نصب نرم افزار های كاربردی و چند زبان برنامه نویسی را به عهده داشتیم . نرم افزار هایی از قبیل office ، Visual basic ، Delphi ، Photoshop ، Yahoo messenger و ; را روی سیستم ها نصب كردم . سپس به كارآموزانی كه در آزمون رایانه كار درجه 1 فنی وحرفه ای شركت كرده بودند درس دادم . مواد امتحانی آنها عبارت بود از : q basic ، ویندوز و چند ماده دیگر . بعد از یك ساعت كار با آنها به خانه رفتم .
بعد از ظهررا نیز با آموزش اینترنت به چند نفر آغاز كردم . ابتدا از مفهوم كلی اینترنت صحبتی شد . بعد كمی از برنامه های كاربردی اینترنت مانند Internet Explorer را به آنها گفتم . حال نوبت آن شد كه مفهوم سایت وچگونگی وارد شدن به یك سایت را به آنها آموزش دهم . بعد به صورت عملی وارد سایتهای مختلفی شدند. سپس آنها را با دو موتور جستجوگر قدرتمند به نام yahoo و google آشنا كرده و نحوه جستجو كردن یك مقاله یا یك عكس را به آنها گفتم .
یك شنبه 9/4/1387بعد از ظهر ویندوز پیشرفته را درس می دادم . البته نه آنچه را كه خودم می خواستم بدلیل اینكه كار آموزی كه من به آن درس میدادم كار با ویندوز را بلد بود و فقط اشكالاتی داشت و می خواست آن اشكالات را مرتفع كند . هر چه را كه او می خواست و در هر مبحثی كه بود از من سوال می كرد و من جواب میدادم . بعد از مدتی كار عملی كار من نیز به پایان رسید .
دو شنبه 10/4/1387صبح بعد از وارد شدن به آموزشگاه كارم را شروع كردم . كارم امروز آموزش نرم افزار Excel بود . ابتدا هدف كلی این نرم افزار واینكه این نرم افزار برای داده های جدولی و بیشتر برای حسابداری استفاده میشود را به آنها گفتم . بعد طرز نوشتن داده ها در هر سلول از جدول را به آنها آموزش دادم . سپس طرز حاشیه بندی دور یك جدول دلخواه ، درج یك سلول ، درج یك ستون یا سطر ، درج عكس و همچنین درج وكار با نمودارها ، شكل بندی ورقه كاری و مرتب سازی داده ها را به آنها آموزش دادم .
بعد از ظهركارم آموزش نرم افزار Aoutocadبه كارآموزان بود . مانند هر دفعه از محیط كاری نرم افزار وابزارهای موجود ومنوها یك توضیح سطحی دادم وكار كلی این ابزار ها را به آنها گفتم . سپس شروع به آموزش چند ابزار مانندline ، circle و;كه كاربرد بسیار دارند ، كردم . سپس یك شكل به آنها دادم تا آن را در این نرم افزار بكشند . بعد از این كار گزینه هایی از منوهای مختلف را به آنها گفتم . بعد چند تا از دستورهای رسم اشكال مختلف و پارامترهای لازم جهت وارد كردن به آنها و چند دستور دیگر را به آنها آموزش دادم .
ادامه خواندن کار اموزي آموزشگاه كامپيوتر شريف ابهر
نوشته کار اموزي آموزشگاه كامپيوتر شريف ابهر اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.
↧
↧
October 13, 2018, 10:22 pm
nx دارای 19 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
مقاومت مصالح چیست؟مکانیک مادهها یا مکانیک مواد یا مقاومت مصالح (به فرانسوی: Résistance des matériaux) بخشی از علم مواد است که به مطالعه استحکام مواد مهندسی و رفتار مکانیکی آنها در حالت کلی (مانند تنش، کرنش، تغییر شکل و رابطههای میان تنش و کرنش) میپردازد.
مباحث مرتبط با مكانیك جامدات (mechanics of solid)یا مكانیك مصالح mechanics of material)) كه در ایران اغلب با نام مقاومت مصالح(strength of material) از آن یاد می شود شاخه ای از علم مكانیك است كه با استفاده از روشهای تحلیلی به بررسی و تعیین مقاومت (strength) و صلبیت(rigidity) و نیز پایداری ارتجاعی(elastic stability) اعضای باربر می پردازد. مبحث مقاومت مصالح كه اصالتاً در حیطه مسائل مهندسی مطرح می گردد مانند علم تئوری ارتجاعی(theory of elasticity) و تئوری خمیری (theory of plasticity) رفتار اجسام را با نگرش صرفاً ریاضی و با چنان دقتی تحلیل نمیكند. مكانیك جامدات در سطحی كه در دانشكده های فنی و مهندسی تدریس میگردد بنام مكانیك جامدات مهندسی (technical mechanics of solids) شهرت دارد و اساساً بر پایه شرح رفتار یك عضو تحت تأثیر بار, مقاومت داخلی و تغییر شكل آن قرار دارد. علم مكانیك جامدات موضوع بسیار گسترده ای است كه با گذشت زمان, بر درك و تشریح مسائل و نیز بر دامنه آن افزوده می شود و نگرشهای نوینی در این زمینه طرح میگردند. مباحث مطروحه در كتابهای فلسفه علوم و مهندسی تألیف دكتر مسعود دهقانی از جمله این رویكردهای نوین در مبحث مكانیك مصالح است. بخشهایی از این كتاب به توضیح و تبیین ماهیت تنش (stress) در سازه ها اختصاص دارد. نیروهایی كه درداخل یك عضو ایجاد می گردند(internal forces) تا اثر نیروهای خارجی را متعادل كنند كمیتهایی برداری هستند. در مقاومت مصالح تنش بصورت شدت گسترش نیرو بر روی سطوح تعریف میگردد. همچنین محاسبه تنش در یك نقطه با این فرض صورت می گیرد كه جسم یك محیط پیوسته و مصالح آن همگن (homogeneous)باشند. در غیر اینصورت به لحاظ اتمی ابهاماتی به وجود خواهد آمد. با التفات به برداری بودن تأثیر نیروهای داخلی عمومی ترین حالت تنشهایی كه بر روی سطح عمل می كنند نمایش تنسوری تنش (stress tensor) است .]ر.ك به كتاب مقاومت مصالح ایگور پوپوف/ ترجمه شاپور طاحونی[ دیدگاههای مطرح شده توسط دكتر مسعود دهقانی در ابتدا با اشاره به وابستگی تنش ها به سطح بیان می دارد كه هرگونه سطح یا مرز زمینه مناسبی برای ایجاد و تمركز تنش روی آن است. [ بر این اساس از دیدگاه اصل بقای اندازه حركت خطی و دورانی می توان نوشت: كه S سطح و Vحجم و n بردار عمود بر سطح و Tیك تنسور است. این انتگرال حجمی كه قابل تبدیل به انتگرال روی سطح است, در بر گیرنده مفاهیم بسیار مهم فلسفی است كه از جمله آن اثبات نظریه انبساط جهان است. این قانون با عنوان تئوری انتگرال گرین- گوس یا دیورژانس نیز شناخته شده است. از سوی دیگر بر اساس قانون استوكس می توان انتگرال روی سطح را به روی مرز گسترش داد. این رابطه بیانگر آن است كه می توان انتگرال هر كمیتی را از حالت حجمی به سطح و در نهایت روی مرز تبدیل كرد. این موضوع اهمیت مرز خارجی هر پدیده مادی را به خوبی نشان می دهد و در حقیقت در عالم مادی, شخصیت هندسی هر جسم در نحوه و شكل اشغال فضا خلاصه می شود و نكته مهمتر آنكه لازمه ایجاد هرگونه تنش در ماده, وجود سطح و مرز(Boundry) میباشد.
از آنجاییكه تنش ها در نهایت باعث متلاشی شدن شخصیت هندسی جسم می گردد این سؤال مطرح میگردد كه سمت و سوی این تلاشی به كدام جهت است و از دیدگاه فلسفی مقصد نهایی این تنشها و تمایل آنها به كدام سو است؟] از دیدگاه دكتر مسعود دهقانی در كتاب ـ جهان در انبساط ـ اگر ذرات مادی به سمت درجات آزادی بالاتر میل كنند و از تراكم حجمی آنها كاسته گردد سطح و مرز گسترش یافته و برای یك مقدار نیروی مشخص تنش ها كاهش می یابند. و در نهایت زمانی كه مرز یا سطح به سوی بی نهایت میل می كند تنش ها نیز به صفر خواهند رسید. در اینصورت هم مطابق تعریف تنش و هم بر اساس روابط دیورژنس و استوكس, تنش ها به سمت صفر رفته و حصول این امر به معنای انبساط جهان مادی است. در رابطه مذكور مقدار انتگرال روی مرز یا سطح وابسته بردار n می باشد. در صورت میل كردن سطح یا مرز یك مقدار مشخص جرم m به سمت بینهایت در این صورت سطح یا مرز محو شده و بعبارتی بردار n جای تعریف ندارد . از این رو مقدار تنش ها وابسته به سطح و باندری جسم هستند و به عبارتی تنش های حجمی (Body force) نیز وابسته به حجم و قابل تبدیل روی مرز نهایی جسم می باشد.
11 نقش تكیه گاهها و درجات آزادی در ایجاد تنش از دیدگاه روابط فیزیكی درجات آزادی برای اجسام مادی هم در سطح مولكولی تعریف می شود و هم در سطح ماكروسكوپیك. [ كاملاً روشن است كه یك سازه یا جسم مادی هرچه دارای تكیه گاههای بیشتر در امتدادهای مختلف باشد از درجه آزادی آن كاسته می شود و كاسته شدن از درجات آزادی به مفهوم ایجاد نیروها و تنش های بیشتر در نقاط تكیه گاهی است و از طرفی افزایش نیروها وتنش ها سبب كاهش عمر و دوام سازه ها می گردد. این مفهوم به خوبی نشان می دهد كه كاهش درجات آزادی باعث افزایش تنش ها شده در ثانی برای حفظ موقعیت هر جسم یا هر سازه در درجات آزادی كم باید انرژی زیادی مصرف شود لذا بخوبی پیداست كه ماده به سمتی میل می كند كه هر چه بیشتر درجات آزادی ذاتی میكروسكوپی و ماكروسكوپی را افزایش دهد و حد نهایی این درجه آزادی با ایجاد تناظر یك به یك بین نقاط فضا و جسم حاصل می گردد و این به معنای انبساط جهان است]. شاید اینگونه تصور شود كه نگرش دكتر دهقانی به مبحث مكانیك مصالح, جهت تبیین تئوری انبساط جهان, نحوه رفتار اشیاء را به گونه ای تشریح می نماید كه به نوعی با دیدگاههای جاندارانگارانه(animistic) از طبیعت چیزها مشابهت پیدا می كند .
اما باید گفت در اینجا اشیاء و چیزها واجد یك روح درونی نیستند. آنچه سبب ایجاد تنش در سازه ها می گردد نه یك تعیین درونی كه سنتز جدال میان ماده(Material) و ابعاد فضا است. بنابراین به وضوح می توان نوعی پس زمینه فلسفی هگلی را در این مبحث مشاهده نمود. در نهایت این نوع نگرش به خوبی از پس توضیح و تبیین سمت و سوی پدیده ها بر می آید. در بحث تكیه گاهها(supports) با بررسی انواع تكیه گاهها نظیر تكیه گاههای غلتكی و میله ای(roller and link supports) , تكیه گاههای مفصلی (pinned supports) , و تكیه گاههای گیر دار و ثابت (fixed supports) به نتایج مشابهی می رسیم.
افزایش تكیه گاهها سبب كاهش درجه آزادی شده و به تبع آن تنش ها نیز افزایش می یابند. و همچنین مطابق با این دیدگاه [ تا زمانی كه ذرات بنیادین ماده به بالاترین درجه آزادی نرسند حركت و جنبش و تنش در جهان مادی وجود خواهد داشت. و فقط زمانی جهان مادی از قید تنش رها خواهد شد كه ماده به صورت انرژی در آید. صورتهایی از ماده كه متراكم تر هستند مانند جامدات بیشتر تحت اثر اسارت مكان و فضا دچار تنش می شوند و به همین دلیل رو به استهلاك و تحلیل می روند و به صورتهایی از ماده كه دارای درجات آزادی بیشتری هستند میل می كنند.] در بخشهای دیگری از كتاب انبساط جهان در توضیح ماهیت تنش آمده است:[اصولاً در اسارت فضا و مكان بودن كه از خصلتهای ماده است به معنی تحمل تنش ها و نیروهاست.
و این تنش ها ماده را به سمت تسلیم شدن و افزایش كرنش ها و در نهایت افزایش درجات آزادی می كشاند. به همین دلیل صورتهایی از ماده كه درجات آزادی و انعطاف پذیری (flexibility) بیشتری دارند دوام و پایداریشان بیشتر است و مرز Boundry)) و شخصیت هندسی آنها دارای بقاء بیشتری است.
حفاظت از شخصیت هندسی اجسام و بویژه اجسام جامد توسط كمیتهای فیزیكی مانند مدول الاستیسیته حفاظت از شخصیت هندسی اجسام و بویژه اجسام جامد توسط كمیتهای فیزیكی مانند مدول الاستیسیته (modulus of elasticity) و مدول برشی E وG و ضریب پواسون صورت می گیرد كه در صورت غیر ایزوتروپ و غیر همگن بوده اجسام این مدول ها افزایش می یابند و در هر امتداد و جهت, مقدار خاص خود را دارند. در حالت نیروهای دینامیكی ضرایب مادی دیگری مانند ضریب استهلاك اضافه می گردد كه برای اجسام مادی با اشكال هندسی مختلف و تحت نیروهای دینامیكی و استاتیكی این ضرایب در قالب ماتریسهای چند بعدی مانند سختی و جرم و ; ارائه می گردند.
اما همه این مقاومت های درونی مادی بالضروره و با گذشت زمان و تحت اثر تنش ها و خستگی ها رو به كاهش گذاشته و اجسام با تراكم حجمی بالاتر به سمت انبساط و تلاشی جرمی حركت می كنند. در بعد سازه ای نیز هرچه انعطاف پذیری و درجات آزادی سازه ها بیشتر باشد دوام و پایداریشان بیشتر است و سطح و مرز و شخصیت هندسی آنها دارای بقای بیشتری است.
به هم فشردگی ماده به این علت كه تراكم حجمی بالا می رود و درجات آزادی ذرات بنیادین كاهش می یابد به شدت تنش زاست. و لذا این به هم فشردگی به اجبار و به طور طبیعی دارای حد و مرز خواهد بود. در حالیكه در بعد افزایش حجم و كشش در ماده هرگونه افزایش حجم و بزرگ شدن جسم دارای حدود مشخص نیست و به دلیل سازگاری و انطباق این حالت كششی با افزایش درجات آزادی باندری جسم به سرعت گسترش می یابد.
ادامه خواندن مقاله در مورد مقاومت مصالح
نوشته مقاله در مورد مقاومت مصالح اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.
↧
October 13, 2018, 10:24 pm
nx دارای 37 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
امروزه آموزش مهارتهای پایه از مرز خواندن، نوشتن و حساب كردن و استدلال كردن فراتر رفته و آموزش مهارتهای فناوری اطلاعات و ارتباطات قلب و هسته مركزی بسیاری از نظامهای آموزش و پرورش جهان را تشكیل داده است.
ادغام فناوری اطلاعات و ارتباطات در نظام آموزشی كشور علاوه بر ملاحظات فرهنگی، اقتصادی ، اجتماعی ، تكنولوژیكی و ارزشی ، مستلزم بستر سازی و آماده سازی دقیق ، عالمانه، آگاهانه و همه جانبه نگری است. از آنجایی كه نهادینه كردن فناوری اطلاعات و ارتباطات درنظام آموزشی كشور ،گذر از مراحل انتقال ایده، ایجاد ، جذب و بومی سازی ، اشاعه و مستند سازی را طلب می كند، دسترسی به منابع و ذخایر دانش و تجربیات جهانی به تسهیل این گذر كمك می كند.
پیشرفتهای فناوری منجر به تحول در كار ، و تغییر در سازماندهی كار شده است. بنابراین صلاحیتها و شایستگی مورد نیاز در حال تغییر می باشد . صلاحیتهایی كه اهمیت می یابند عبارتند از : تفكر انتقادی ، صلاحیتهای گسترده عمومی، شایستگی در زمینه فناوری اطلاعات و ارتباطات و توانایی در كار كارشناسی، تصمیم گیری ، سر و كار داشتن با موقعیتهای پویا، كار به عنوان عضوی از گروه، برقراری ارتباطهای موثر (قورچیان ،1382).
مفاهیم كلیدی: یادگیری – آموزش مجازی – ICT – ارتباطات
مقدمه: تغییر نقش معلم دركلاس درس فناوری چه تأثیری بر مدارس می گذارد؟ چگونه یادگیری را غنی تر می سازد؟ فناوری چه تأثیری بر معلم و روش تدریس او دارد؟ معلم چگونه تغییر می كند؟ ورود ICT به كلاسهای درس ، چه تأثیری بر معلمان دارد؟ آیا بر كار و فعالیت آن ها می افزاید یا آن را كاهش می دهد؟ آیا ICT ابزاری برای كمك به تدریس برنامه ی درسی است یا محتوای برنامه را افزایش می دهد؟ ICT یكی از عوامل تغییر در كلاس درس است كه ویژگی مهمی دارد و آن ، این كه هم عاملی برای ایجاد تغییرات و هم ابزاری تغییر دهنده است. فناوری های جدید ارتباطات و اطلاعات، دنیایی راكه در آن زندگی می كنیم و روش های یادگیری چگونه زیستن را تغییر داده اند. ICT ، منبعی با ارزش برای تولید دانش ، بستری مناسب برای انتقال محتوا و ابزاری توانمند برای ایجاد تعامل در فرایند یاددهی_ یادگیری در كلاس درس می باشد.
بیان مسئله : كاربردهای جدید فناوری ارتباطات و اطلاعات چون پست الكترونیكی و ویدئو كنفرانس ، اینترنت و شبكه ی جهانی ، امكانات ارتباطی گوناگونی را برای مدارس فراهم آورده است. در كلاسی كه دانش آموزان به اینترنت دسترسی دارند، ارتباط با خارج از محیط و فرهنگ مدرسه می تواند امكان درك فراتر از محیط اطراف و فرهنگ را فراهم نماید.
دانش آموزان در یك شهر ، استان و كشور می توانند تجربیات خود را از طریق پست الكترونیكی و ویدئو كنفرانس با دانش آموزان شهرها، روستاها و كشورهای دیگر به اشتراك گذارند.
دانش آموزان هنگام كار با ICT اغلب در گروه ها با یكدیگر مشاركت می كنند. تجربه ی كار گروهی ICT بر رشد و توسعه ی مهارت های فردی – اجتماعی تأثیرات مفیدی دارد. در حل مسائل به شكل گروهی ، در عین این كه همه به طور فعال درگیر انجام دادن تكلیف و فعالیت اند، هر دانش آموز نقش خاصی دارد. ICT ابزار مناسب برای برقراری ارتباط و كنترل آن در اختیار دانش آموزان قرار می دهد.
دانش آموزان در مواجهه با چالش های موجود ، اعتماد به نفس خود را افزایش می دهند و احساس قدرت می كنند. این امر روابط بین معلمان ودانش آموزان را تغییر می دهد. ارتباط های On- line به دانش آموزان قدرت كنتر ل می دهد. در این حالت معلم یك رهبر ، هدایت گر ، یاری دهنده، همكار و ارزیاب است كه نقش سنتی كارشناس موضوعی وی را با مدیر برنامه تلفیق می كند.
ICT از طریق درگیر كردن دانش آموزان در كار جمعی مشترك، یك كلاس درس را به محیطی جامع با دایره شمول وسیع تر تبدیل می كند. ظرفیت و قابلیت ICT به گونه ای است كه برای هر دانش آموز با هر میزان توانایی مورد استفاده قرار می گیرد.
ICT مجموعه ای از ابزار را برای دانش آموزان فراهم می سازد تا پس از تسلط بر نكات فنی، تكالیف و فعالیت های آموزشی را به شكلی جالب تر و لذت بخش تر ارائه نمایند. لازم به یادآوری است كه برخی اوقات این امر با سرخوردگی و یأس نیز همراه است.
نقش معلمان در ICT : یكی از چالش هایی كه ICT برای معلمان تدارك می بینید تعریف نقش آنان به عنوان تسهیل كننده ی یادگیری ، سازمان دهنده ی كارهای گروهی ، مدیر فعالیت های كلاس درس و ; است. به این ترتیب معلمان بیشتر وقت خود را صرف پشتیبانی تك تك افراد یا گروه ها خواهندكرد و كمتر به تدریس در كلاس خواهند پرداخت. استفاده از ICT ، محیطی با قابلیت آموزشی ویژه در كلاس درس ایجاد می كند كه به طور مسلم در ظهور ظرفیت های پنهان دانش آموزان اثر گذار خواهد بود.
غنی سازی یادگیری برنامه های درسی باید دوباره مورد بررسی قرار گیرند. یادگیری های لازم برای مواجهه با آینده ، فراتر از یادگیری دانش محور در در مدارس سنتی است. در پی یك دستور كار ، كمیسیون بین المللی آموزش در قرن بیست و یكم یونسكو، چارچوب تحولات آموزشی برای محیط آینده را پیشنهاد داد. این چهارچوب ، بستر مناسبی برای بحث درباره ی برقراری ارتباط ICT و یادگیری است. ایده های اصلی این گزارش، ایده ای قوی و مبتنی بر چهار محور و ركن اساسی است:
1- یادگیری برای یادگرفتن : اولین عامل (محور) یعنی یادگیری برای دانستن ، پایه ی بسیاری از آموزشی های سنتی است ولی در چهارچوب جدید، (یادگیری برای یادگرفتن) را ایجاد می كند. 2- یادگیری برای عمل : دومین عامل كه وسعت زیادی دارد، تبحر در مقابله با وضعیت های مختلف و كار كردن در گروه است(مشاركت گروهی)3- یادگیری برای زندگی دركنار هم و با هم: یادگیری برای زندگی در كنار هم و با هم تنها به جهانی شدن توجه ندارد و به همان اندازه بر زندگی در خانواده و دیگر اجتماعات كوچك نیز تأكید می كند. به عبارت دیگر ، این محور به معنای توسعه ی درك از دیگران و ارج نهادن به استقلال آنان در سایه ی احترام نهادن به ارزش های چند گانه، درك مشترك و صلح است. 4- یادگیری برای بودن: این عامل نیز به توسعه ی ظرفیت های فردی اشاره دارد.ایده ی چهار محور، چشم اندازی از یك امیدی كه در آن، یادگیری می تواند به صورت ها و در ابعاد مختلف شكل بگیرد. در آموزش های سنتی ، یادگیری خطی است ولی احتمالاً در آموزش های آینده ، پیچیده تر خواهد شد و ابعاد مختلف زندگی خارج از مدرسه را نیز در بر خواهد گرفت.
نقش ICT تجربه نشان می دهد كه ICT در برانگیختن تعامل و تضعیف انفعال نقش مهمی دارد. شاید ICT بتواند یاددهی- یادگیری را از محدودیت های برنامه ی درسی خطی برهاند، بین یادگیری در مدرسه و خارج از مدرسه ، خانه و مكان های دوردست پلی بزند و پایه و اساسی برای مفهوم یادگیری برای زیستن با هم و در كنار هم فراهم سازد.
مفهوم « یادگیری برای بودن» به طرح این مسئله اشاره دارد كه یادگیری ضمنی كه در كلاسهای درس مرتبط با هم شكل می گیرد، در آینده جایگاه قانونمند خود را در مدارس خواهد یافت. ICT با وجود امكانات بسیاری كه در اختیار دارد، یادگیری را غنی تر می سازد اما اركان چهارگانه اساسی آن بر ارزش و جایگاه رشد متعادل تأكید دارند. معلمان برای دستیابی به این تعامل ، باید رویكرد جدید یاددهی – یادگیری را در پیش گیرند.
آموزش برای فردا بحثهای فوق در زمینه ی ICT ارتباطات و یادگیری، تغییرات چشمگیر و قابل ملاحظه ای را كه در نقش معلم ایجاد شده است، برجسته می كند. پاره ای از این تغییرات عبارتند از: – تغییر نوع ارتباط با دانش آموزان– تغییر نقش معلم به عنوان تسهیل كننده ، مدیر و پشتیبان یادگیری– تغییر محتوا و فرصتهای آموزش– تغییر كانون و تمركز كنترل از معلم به فراگیر
این تغییرات، چشمگیرند و قابل توجه هستند . ولی موانع بسیار جدی تر سر راه آنها وجود دارد. به راحتی می توان دریافت كه مشكل اصلی ، كمبود یا نبود منابع و تجربیات فنی است. گرچه وضعیت به سرعت در حال تغییر است و كمبود رایانه ها و هزینه بالای اتصال به اینترنت ، هنوز برای بسیاری مدارس مشكل ساز است اما چنین به نظر می رسد ، كه مشكل رایانه ها و هزینه بالای اتصال به اینترنت ، هنوز برای بسیاری مدارس مشكل ساز است اما چنین به نظر می رسد، كه مشكل اساسی، دگرگونی و تغییر اساسی در شیوه های تدریس باشد.
بیشترین چالش تلفیق فناوری درمدارس و كلاسهای درس مربوط به نیروی انسانی است نه فن آوری . به علاوه ، این دیدگاه فقط در مورد كمك به دیگران در كار كردن با ماشین نیست بلكه اساساً هدف آن كمك به معلمان در تلفیق و بكارگیری این ماشینها به عنوان ابزاری در خدمت تدریس است. معلمان به چه كمكهایی نیاز دارند؟ در گزینش فن آوری های جدید، معلمان با پاره ای موانع احساسی مواجه اند كه آنها را می توان در چند مورد زیر خلاصه كرد: – موانع بزرگ روان شناختی در ارتباط با آزمایش كردن و بكار گیری ICT– دشوار بودن تغییر باورهای تربیتی و آموزشی زیر بنایی– سختی تغییر ساختار« ریشه یافته در ذهن » در زمینه ی تدریس« هنر تدریس»– ترس معلمان در از دست دادن اختیارات و كنترل كلاس درسیكی از علل این ترس می تواند عدم اعتماد به نفس آنها در بكارگیری ICT و پایین بودن توانایی هایشان در این زمینه در مقایسه با دانشآموزان باشد. – عدم هماهنگی معلمان مدارس با تغییرات سریع سخت افزارها و نرم افزارها– وجود پاره ای از مسائل و مشكلات در سطوح مؤسسات آموزشی و یا دولتی. – دست كم گرفتن تلاش معلمان برای یادگیری و كنترل فن آوری جدید.
این عوامل ، عوامل انسانی هستند. به نظرمی رسد برخی معلمان ICT را خطری می دانند كه تجربیات حرفه ای آن ها را تهدید می كند. معلمان فردا باید رویكردی نو برای كار خود و دیدگاهی جدید در باره ی معنا و مفهوم آموزش و یادگیری پیدا كنند.
بنا بر آنچه گفته شد، ICT ابزاری بسیار ارزشمند است ولی استفاده مؤثر از آن، مستلزم برخورداری از مجموعه ای از مهارتها است. معرفی سطوح و مهارتهای مختلف به معلمان و دیگر اقشار چالش بسیار بزرگی ایجاد می كند؛ بخصوص در زمانی كه كاربرد فن آوری به سرعت یادگیری آن در حال رشد و توسعه است.
كاربرد مؤثر ICT از نگرشها و رویكردهای یاددهی – یادگیری جدا نیست. معلم (جدید) باید رویكردی را در پیش گیرد كه نسبتاً باز ، ترغیب كننده و بدنبال خلاقیت باشد، یادگیری را پشتیبانی و تسهیل كند و محیطی مناسب برای هدایت آن فراهم سازد.
بنابراین ، لازمه ی تلفیق مؤثر ICT درمدارس، تحول و دگرگونی فرهنگ مدرسه است. شاید بتوان ICT را در كاتالیزوری در نظر گرفت كه شیوه های تفكر در مورد یاددهی – یادگیری را فعال می كند و موجب تغییر در كلاسهای درس می شود. برای پاسخ گویی نیازهای مطرح شده ، تلفیق ICT با آموزش ضرورتی انكارناپذیر است.
معلمان برای طراحی یك واحد درسی مبتنی بر ICT باید همواره به نكات زیر توجه داشته باشند: 1- استفاده از ICT برای دستیابی به اهداف آموزش ، چه زمانی می تواند مفید و مؤثر باشد، چه زمانی تأثیر كمی دارد و حتی مناسب نیست. در این تصمیم گیری ، باید چگونگی عملكرد ICT و راه ها و روش های دستیابی به اهداف یاددهی – یادگیری را در نظر گرفت . برخی از نكات مورد توجه دراین مورد عبارتند از:– سرعت و عملكرد ICT چگونه معلمان را قادر می سازد تا برای یادگیری بهتر دانش آموزان ابعاد مختلف درس را نمایش دهند وبررسی و تحقیق كنند. – تنوع و قابلیتهای ICT چگونه می تواند به معلمان و دانش آموزان كمك كند تا به آخرین اطلاعات دست یابند.
ادامه خواندن مقاله در مورد ايمني تعاريف و تابلوهاي هوشمند
نوشته مقاله در مورد ايمني تعاريف و تابلوهاي هوشمند اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.
↧
October 13, 2018, 10:26 pm
nx دارای 16 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
بند لیسه داران و آرواره داران تقسیم می شوند.كلیسه داراشامل : عقرب ها رتیل ها عنكبوتیان كنه ها مایت هامی باشند.
آرواره داران شامل: شپش ها ساس ها كك ها پشه های آنوفل پشه خاكی مگس
شگرد مورچه های جوان در مواجه شدن با دشمنانزیستشناسان آمریكایی در تحقیقی تازه دریافتهاند كه مورچههای قرمز جوان برای دفاع از خود در برابر حمله دشمن خود را به مردن میزنند.
به گزارش سرویس علمی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، تحقیقات این محققان نشان داده است كه مورچههای مسنتر از این ترفند مورچههای قرمز كارگر و جوان برای دفاع از خود در برابر حملات كلونیهای همسایه از استراتژی موثری استفاده نمیكنند، بلكه بیشتر یا فرار میكنند و یا مقابله به مثل میكنند.
این پژوهشگران دریافتند تاكتیك مورچههای جوان باعث میشود كه چهار برابر بیشتر از مورچههای مسن شانس نجات یافتن پیدا كنند. به این ترتیب مورچههای جوان قادر خواهند بود زنده بمانند و تناسب كلونی ملكه را حفظ كنند.
این پژوهشگران دریافتند مورچههایی كه چند روز سن دارند در برابر حمله دشمن خود را به مردن میزنند، مورچههایی كه چند هفته سن دارند معمولا در صورت حمله میگریزند و بالاخره مورچههایی كه چند ماهه هستند و از همه مسنتر محسوب میشوند، میایستند و مبارزه میكنند.
مورچههای جوان می دانند چون رشد فیزیكی كاملی نداشتهاند، اگر وارد مبارزه شوند؛ مطمئنا از پای در خواهند آمد؛ در نتیجه، با این تاكتیك زنده میمانند و به این ترتیب به افزایش رشد كلونی خود كمك می كنند.
رشد كلونی برای نجات و حفظ تناسب كلونی ملكه حائز اهمیت است.نتایج این پژوهش در مجله Naturwissenschaften منتشر میشود. زیستشناسان آمریكایی در تحقیقی تازه دریافتهاند كه مورچههای قرمز جوان برای دفاع از خود در برابر حمله دشمن خود را به مردن میزنند.به گزارش سرویس علمی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، تحقیقات این محققان نشان داده است كه مورچههای مسنتر از این ترفند مورچههای قرمز كارگر و جوان برای دفاع از خود در برابر حملات كلونیهای همسایه از استراتژی موثری استفاده نمیكنند، بلكه بیشتر یا فرار میكنند و یا مقابله به مثل میكنند.
این پژوهشگران دریافتند تاكتیك مورچههای جوان باعث میشود كه چهار برابر بیشتر از مورچههای مسن شانس نجات یافتن پیدا كنند. به این ترتیب مورچههای جوان قادر خواهند بود زنده بمانند و تناسب كلونی ملكه را حفظ كنند.
این پژوهشگران دریافتند مورچههایی كه چند روز سن دارند در برابر حمله دشمن خود را به مردن میزنند، مورچههایی كه چند هفته سن دارند معمولا در صورت حمله میگریزند و بالاخره مورچههایی كه چند ماهه هستند و از همه مسنتر محسوب میشوند، میایستند و مبارزه میكنند.
مورچههای جوان می دانند چون رشد فیزیكی كاملی نداشتهاند، اگر وارد مبارزه شوند؛ مطمئنا از پای در خواهند آمد؛ در نتیجه، با این تاكتیك زنده میمانند و به این ترتیب به افزایش رشد كلونی خود كمك می كنند.
رشد كلونی برای نجات و حفظ تناسب كلونی ملكه حائز اهمیت است.نتایج این پژوهش در مجله Naturwissenschaften منتشر میشود.
حشراتی که در نفت زندگی می کنندبه طور معمول، نفت و حیات وحش آمیزهی خوبی نیستند. كافی است نگاهی به آشفتگیهای بومشناسی بسیاری بیندازیم كه پس از نشت نفت در سراسر جهان رخ نموده است. برای مثال، زمانی كه نفت كش پرستیج در سال 2002 میلادی در شمال غربی اسپانیا آسیب دید و نشت كرد، نزدیك 400 كیلومتر از آبهای ساحلی را آلوده كرد و به ماهیگیری آسیب زیادی رساند. سه سال پیش از آن، دهها هزار از پرندگان دریایی در پی نشت نفت در ساحل فرانسه كشته شده بودند.
در پرتو چنین رویدادهایی، سخن گفتن از بومشناسی نفت و زندگی در نفت ممكن است چندان بهجا به نظر برسد. با این همه، زندگی در نفت جریان دارد و به نظر میرسد برخی از گونههای حشرهها از این ماده كامیاب میشوند. شناختهشدهترین آنها، حشرهای است كه مگس نفت نام گرفته و در جاهایی مانند گودالهای قیر رانكو لبرا ( Rancho La Brea )در لوس آنجلس دیده می شود. این مگس( Halaeomiyia petrolei ) كه از نزدیك یك سده پیش نگاهها را به سوی خود كشیده است از حشرههایی روزگار میگذراند كه به سطح بركههای قیر یا نفت چسبیدهاند. لاروهای این مگس، كه با نام ماگوتهای بركهی نفت شناخته میشوند، بیشتر زمان خود را غوطهور در نفت میگذرانند و از باكتریهای نفتخوار و پسماندههای آلی بهرهمند میشوند.
مگس نفت زمان درازی است كه نگاه پژوهشگران را به سوی خود كشیده است، زیرا در جایی زهرآگین زندگی میكند كه گونههای دیگر را میكشد. این جاندار چگونه چنین توانایی را به دست آورده است؟ پاسخ را باید در باكتریهایی جست و جو كرد كه در دستگاه گوارش لاروهای این جانور زندگی میكنند. با این همه، در نظر بگیرید لولهی گوارش جانور از آسفالت پر میشود، زنده ماندن میكروبها در چنین محیطی بسیار شگفتانگیز است. این باكتریها میتوانند هیدروكربنها را دگرگون كنند و نیاز خود را برآورده سازند. پژوهشگران امیدوارند این میكروبها راه رویارویی با هیدروكربنهای سرطانزا را كه در دود كارخانهها و خودروها یافت میشوند، به ما نشان دهند.
شگفتآور این كه محیطهای سرشار از نفت ممكن است میزبان آمیزهی پرباری از گیاهان باشند كه حیات وحش را به سوی خود فرامیخوانند. در برخی از جاهای خشك مركز كالیفرنیا، قیر بیرون میزند و در آنجا میتوانید گوناگونی زیستی بیشتری نسبت به زمینهای پیرامون ببینید. زیرا همانگونه كه نفت به سطح زمین میآید، مواد فرار خود را از دست میدهد و به صورت قیر چسبان یا آسفالتی بیرون میزند كه آب را همراه خود میآورد. آب فراودهی جانبی تولید نفت طبیعی است كه به طور معمول زیر لایههایی از سنگهای نفوذناپذیر به دام میافتد، اما در این شرایط نادر، بومشناسی موضعی به آب اجازه میدهد همراه نفت بالا بیاید.
با این همه، جانورانی كه از این واحههای نفتی غذا بر میگیرند، باید مواظب باشند. در برخی از این نهشتههای قیری فسیلهای پستانداران و پرندگان زیادی به دست آمده است كه در این بستر چسبناك به دام افتادهاند. به نظر میرسد آن جانوران از گرسنگی یا خستگی جانباخته بودند یا جانوران شكارچی زمانی كه به قیر چسبیده بودند، آنها را خورده بودند. هنوز هم در این منطقه روزانه بیش از 50 لیتر آسفالت به سطح زمین میرسد كه پرندگان و پستانداران كوچك در آن به دام میافتند.
مگس، حشره همسفره با مامگس ها معمولا” در زمستان می میرند. با این همه برخی از آنها زمستان را پشت سر میگذارند، اما این کار فقط در وضعیتی کاملا” مطلوب امکان پذیر است. مگس ها اگر بتوانند درون انبارها یا داخل اماکن مسکونی؛ یعنی جاهایی که مواد آلی و گرمای کافی برای خوردن و تولید مثل وجود دارد، پناه بگیرند، میتوانند زمستان هم زنده بمانند و در فصل بهار ما شاهد حضور آنها در همه جا باشیم طول عمر طبیعی مگس، حتی در بهترین وضعیت، در شمال خط استوا 7 تا 21 روز است. مهمترین عامل تغییر طول عمر این حشره، گرمای محیط اطراف آن است. مگسها وقتی دما به زیر صفر میرسد یا بیش از حد گرم می شود، گروه گروه میمیرند.
هر چند مگس ها بعلت عدم فعالیت ، بیشترین طول عمر را در هوای سرد دارند، اما تولید مثل فراوان آنها هنگامی صورت میگیرد که هوا گرم، غذا فراوان و رطوبت در حد متعادل باشد. زمستان آنها را چنان از تمام این شرایط مطلوب محروم میکند که نه تنها قادر به زندگی نیستند، بلکه مجال تولید مثل را هم نمی یابند. وزارت کشاورزی امریکا مدعی است که هیچ دلیلی مبنی بر حیات مگس در فاصله پائیز تا بهار وجود ندارد. (این ادعا جواب نکته دیگری است؛ چرا در بهار مگس اینقدر کم دیده می شود؟ )
اکنون این پرسش پیش می آید که مگسها چگونه دوباره شروع به تولید مثل میکنند؟ گروهی معتقدند که مگس ها نیز همانند برخی از حشرات دیگر، زمستان خوابی میکنند. اما نادرستی این نظریه به اثبات رسیده است. معدود مگسهایی را که در اول بهار مییابیم عمدتا” نتیجه تولید مثل همان مگسهایی هستند که با یافتن جایی مناسب، زمستان را پشت سر گذاشتهاند. برخی از مگسهایی که زمستان را پشت سرگذاشته اند، بالغ نیستند و کم و بیش در مراحل اولیه تکامل خود به سر میبرند. مگس تخم هایش را معمولا” درون زمین، شکافها، چوب و یا کودهای حیوانی میریزند. این تخم ها در عرض یک تا چهار ساعت به لارو تبدیل می شوند. لارو مگس در مرحله چهار روزه اش، همانند لارو تمام حشرات دیگر از گیاهان یا مواد حیوانی پوسیده تغذیه میکند. همچنان که لارو مگس بزرگ میشود، به حالت شفیرگی، حالتی که حدود پنج روز زمان میخواهد، درمیآید. در این فاصله، حشره همان طور که در حالت دگرگونی است، استراحت هم میکند.
بسیاری از حشرهشناسان این نکته را چنین توضیح میدهند که بیشتر مگسهایی که زمستان را پشت سر میگذارند، این فصل را در حالت لاروی یا شفیرهای میگذرانند؛ اما اکنون دانشمندان بر ای عقیده اند که مگس های بالغ برای زنده ماندن در زمستان، نسبت به مگس های جوانتر، از بخت و اقبال بیشتری برخوردارند.
جوانترها برای کنار آمدن با هوای سرد، با مشکلات بسیاری روبرو خواهند شد. با این همه برخی از لاروها و شفیره ها تا اواخر زمستان زنده می مانند و در بهار به مگس بالغ تبدیل میشوند.
میزان تولید مثل مگس ها واقعا” هراس آور است، دانشمندی تخمین زده است که فقط یک جفت مگس بالغ در عرض یک تابستان می توانند 325923200000000 نوزاد مگس تولید کنند! در هند، در یک دو هزارم از هر متر مکعب خاک ، تعداد 4024 مگس زنده یافت میشود.
شاید برخی از خود بپرسند: پس چرا مگسها دنیا را نمیگیرند؟ هر نظری مبتنی بر کوچ زمستانی مگسها به جنوب نادرست است، زیرا حد متوسط پرواز هر مگس چهار صد متر است. دانشمندان پرواز مگس ها را رد گیری کرده اند. مگس ها در تمام طول عمر خود را به ندرت به آن سوی شعاع شانزده کیلومتری محل تولدشان پرواز میکنند.
ادامه خواندن مقاله در مورد حشره شناسي
نوشته مقاله در مورد حشره شناسي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.
↧
↧
October 13, 2018, 11:04 pm
nx دارای 58 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
اپیدمیولوژی بالینی و كنترل تب مالت (Brucellosis)
با تاكید بر جنبه های پزشكی و بهداشتی بیوتروریسم
بخش اول ـ اپیدمیولوژی بالینی و كنترل بروسلوز
الف ـ مقدمه ومعرفی بیماری
1 ـ تعریف و اهمیت بهداشتی بروسلوز، یكی از بیماریهای مشترك بین انسان و حیوانات (زئونوز) است كه به صورت حاد، تحت حاد یا مزمن، عارض میشود و در حیوانات، بیشتر موجب گرفتاری دستگاه تناسلی ادراری و در انسان، معمولا باعث ایجاد تب، تعریق، ضعف و بیحالی و كاهش وزن ، میگردد و زیان های اقتصادی ناشی از آن را میتوان بشرح زیر، خلاصه كرد: 1 ) در اثر سقط بره ها و گوساله ها از جمعیت این حیوانات كاسته، میشود و نهایتا، موجب كاهش شیر و گوشت مورد نیاز مملكت میگردد. 2 ) گوساله ها و بره های نارسی كه زنده متولد میشوند در آینده، حیوانات ضعیف، كم شیرو كم گوشتی را تشكیل خواهند داد.
3 ) دام های آلوده، دچار كاهش وزن و كاهش شیر میگردند و از این طریق نیز بر اقتصاد جامعه زیانهائی وارد میشود.
4 ) هرچه شیوع بیماری در بین دام ها بیشتر باشد انسان های بیشتری را آلوده نموده واز طریق تحمیل مخارج درمان، و از كار انداختن نیرو و توان دامداران و كشاورزان ، زیان های فراوانی را به بار می آورد.
5 ) بدون شك زیان های اقتصادی برای كشورهای درحال توسعه، زیانهای سیاسی و وابستگی به كشورهای استثمارگر و فرصت طلب، را در پی خواهد داشت و آنان را از فرهنگ اصیل خود دور خواهد كرد.
شایان ذكر است كه این روز ها كه بحث جنگ بیولوژیك (Bioterrorism) ، بسیار قوت گرفته است از بروسلا ها و مخصوصا گونه های ملیتنسیس و سوئیس، به عنوان جنگ افزار های بیولوژیك (Biowarfare) بالقوه، یاد میشود. ولی اینكه آیا عملا چنین سلاحی تا به حال علیه انسان ها استفاده شده است یا خیر، مشخص نمی باشد ولی با این وجود ممكن است بیوتروریست ها بروسلاها را از طریق افشانه (آئروسل) آلوده كردن غذا ها و آب، منتشر كنند0
2 ـ عوامل اتیولوژیك بروسلا ها باسیل های گرم منفی، كوچك، هوازی و غیر متحركی هستند كه فاقد كپسول واسپور، میباشند. رشد آن ها كند است ولی در محیط كشت Brucella Broth در دمای 37 درجه سانتیگراد و 7/6 PH = به نحو مطلوبی رشد مینمایند. گونه های بروسلا در محیط كشت جامد، معمولا بصورت كلنی های صاف، شفاف، آبی متمایل به سفید تا كهربائی، رشد میكنند. البته رشد بروسلا كنیس و بروسلا اوویس، بصورت كلنی های خشن و گاهی موكوئیدی میباشد.
گونه هائی از بروسلا كه بطور كلاسیك برای انسان، بیماریزا واقع میشوند عبارتند از بروسلا ملیتنسیس، بروسلا آبورتوس و بروسلا سوئیس. هرچند بروسلا كنیس نیز ممكن است بیماریزا واقع شود و در مجموع، سویه هائی از بروسلا كه در غشاء خارجی خود دارای لیپوپلی ساكارید كمتری هستند از ویرولانس كمتری نیز برخوردارند. بروسلا آبورتوس و اوویس، در ایزولاسیون اولیه، به محیط كشت حاوی 10ـ5 درصد دی اكسیدكربن، احتیاج دارند.
مقاومت بروسلا ها در شرایط مختلف : گونه های بروسلا میتوانند در گوشت یخ زده، به مدت سه هفته، در شیر خام به مدت 10 روز، در پنیر تازه تا سه ماه و در بستنی و خامه نیز تا مدتی زنده بمانند و در گوشت نمك زده نیز ممكن است تا مدتی مقاومت كنند ولی از طرفی بوسیله دوددان، منجمدكردن ونمك زدن گوشت آلوده، تعداد آن ها در عرض چند روز، شدیدا كاهش می یابد.
این ارگانیسم ها در حرارت 60 درجه سانتیگراد یا در اثر مجاورت با فنول 1% در عرض 15 دقیقه از بین میروند ولی در طبیعت میتوانند تا مدت ها زنده بمانند. نورآفتاب به سرعت، باعث مرگ آنها میشود ولی درخاك خشك به مدت 6 هفته و درخاك مرطوب، بیشتر از 6 هفته زنده میمانند و مدت زنده ماندن آنها در مدفوع حیوانات، بیش از یكصد روز است. بروسلا ها در آب به مدت یك هفته تا یكماه، زنده میمانند.
شیره طبیعی معده در شرایط آزمایشگاهی، باعث كشته شدن بروسلا ها میگردد و بنابراین بسیاری از بیماران مبتلا به بروسلوز فعال، گروهی هستند كه دچارآكلوریدری میباشند و یا به علت ابتلاء به اولسرپپتیك، از آنتی اسید ها استفاده مینمایند و لذا كسانیكه آنتی اسید مصرف میكنند یا تحت درمان دیس پپسی هستند بایستی از خوردن شیرخام، پنیر تازه، بستنی غیرپاستوریزه و سایر لبنیات پاستوریزه نشده، خودداری نمایند.
ب ـ اپیدمیولوژی توصیفی و وقوع بیماری (OCCURRENCE ) 1 ـ دوره كمون معمولا 5 تا 60 روز و بیشتر بین 1 تا 2 ماه و ندرتا چند ماه است.2 ـ سیر طبیعی
بطور كلی در بسیاری از موارد، تعداد ارگانیسم های مهاجم بروسلائی، زیاد نبوده، دفاع بدن قوی است، گرانولوم هم تشكیل نمیشود و بهبودی، حاصل میگردد. ضمنا حتی زمانی كه تعداد ارگانیسم ها زیاد باشد با درمان سریعی كه طی 4 – 3 هفته پس از شروع عفونت، آغاز گردیده و به مدت 8 – 4 هفته ادامه داده شود گرانولوم های كوچك، سریعا از بین میروند و بهبودی كاملی حاصل میشود ولی در صورتی كه تعداد ارگانیسم ها زیاد باشد و تحت درمان قرارنگیرد گرانولومهای كوچك، میتواند به یكدیگر پیوسته گرانولوم های بزرگتری را تشكیل دهند كه سرانجام، چركی شده به صورت منبعی برای باكتریمی های مكرر بعدی در می آیند. این بیماری ممكن است به یكی از صور زیر، حادث گردد:
1 ) ناخوشی تحت بالینی (ساب كلینیكال) 0 2 ) بروسلوز حاد و تحت حاد 3 ) بیماری موضعی (لوكالیزه) 4 ) بروسلوز عود كننده 5 ) بروسلوز مزمن 6 ) بیماری شبه بروسلوز 7 ) بروسلوز ناشی از تلقیح واكسن حیوانی .
در مجموع، موارد بدون علامت بروسلوز، حدود 12 برابر موارد با علامت آن برآورد، شده است. عوارض بروسلوز حاد در 30 – 10 درصد موارد، بروز می نماید. البته عوارض ناشی از بروسلاآبورتوس یا سوئیس، در صورت تشخیص و درمان، طی هفته های اول بیماری، كمتر از 1% میباشد ولی در صورتی كه تشخیص و درمان بیماری به مدت بیش از دو ماه به تاخیر افتد به شدت بر میزان بروز آن افزوده خواهد شد. این عوارض در هر عضو یا سیستمی و در هر مرحله ای از بیماری و حتی در بیمارانی كه تحت مراقبت هستند میتواند بروز نماید و از طرفی ممكن است این بیماری از ابتدا با بعضی از عوارض خود ظاهر شود. حتی بدون توسل به روش های درمانی، بیماری بروسلوز، تنها در 15% موارد تا بیش از سه ماه، تداوم می یابد و میزان مرگ ناشی از بیماری حاد، در حدود 2% میباشد.
3 ـ انتشار جغرافیائی ـ وضعیت جهانی و منطقه ای بیماری این بیماری در تمام نقاط دنیا وجود دارد و همانطور كه درجدول 1ـ ، آمده است هر یك از گونه های مختلف بروسلا در منطقه ای از جهان دارای وفور بیشتری میباشد. در حال حاضر بروسلوز انسانی به نحو شایعی از روسیه، آفریقا، خاورمیانه، هند، اروپا و آمریكا گزارش میگردد و طبق گزارشات سازمان جهانی بهداشت، سالیانه حدود 500000 مورد به آن سازمان گزارش میشود و گونه ملیتنسیس، شایعترین گونه بروسلا میباشد. البته موارد بروسلوزی كه در سطح جهان، عارض میشود خیلی بیشتر از نیم میلیون موردی است كه همه ساله به WHO گزارش میگردد. به طوری كه تخمین زده میشود تنها 4 درصدموارد بروسلوز، تشخیص داده میشود و تحت درمان قرار میگیرد.
ـ وضعیت بیماری در ایران این بیماری، در تمام نقاط كشور، پراكنده است ولی وفور آن در مناطق مختلف، یكسان نمی باشد، بطوری كه در برخی از مناطق جنوب كشور، از كمترین میزان و در اصفهان و استان مركزی، بر اساس برخی از مطالعات، از بیشترین میزان برخوردار بوده است.
محققین بخش بروسلوز انستیتورازی حصارك، طی سالهای 1984 – 1971 (63ـ1350 ) تعداد 1407 جنین گاو، و 21196 نمونه شیرگاو را مورد مطالعه باكتریولوژیك، قرار داده و بروسلا ملیتنسیس را از 48 نمونه جنین (4/3%) و 52 نمونه شیرگاو (24/0%) بدست آورده و اظهار نموده اند كه میزان بروز بروسلوز ناشی از گونه ملیتنسیس، دربین گاو های ایران رو به افزایش است. البته برطبق نظر محققین مذكور، بروسلوز، در بین گاو های ایرانی عمدتا ناشی از گونه آبورتوس است ولی گاهی ” بروسلا ملیتنسیس” نیز در شرایط طبیعی، موجب آلودگی گاوهامیشود. موارد گزارش شده در سال 1377 بالغ بر 17168 مورد، بوده است.
جدول 1ـ پراكندگی جغرافیائی بروسلوز، دربین حیوانات
گونه های بروسلا میزبان طبیعی محل انتشاربروسلا آبورتوس تیپ 6ـ1 و 9 گاو در تمام نقاط دنیا به استثناء نقاطی كه بیماری راریشه كن نموده اند نظیر ایرلند شمالی، بلژیك، دانمارك، نروژ، سوئد000 ضمنا درانگلستان، آمریكا، كانادا، استرا لیا ونیوزلند، اقدامات وسیعی دراین زمینه انجام شده است بروسلا ملیتنسیس بز وگوسفند ایران، تركیه، هند، سایركشورهای آسیائی و آفریقائی، كشورهای حوزه مدیترانه، آمریكای مركزی وجنوبی بروسلا سوئیس
تیپ 3 و1 خوك ایالات غربی آمریكا، آمریكای شمالی ومركزی تیپ 2 خوك وخرگوش دانمارك، بخش هائی ازاروپای مركزی تیپ 4 گوزن روسیه، آمریكای شمالی تیپ 5 جوندگان شوروی سابق
بروسلاكنیس سگ آمریكا، ژاپن، آلمان، چك واسلواكی سابق بروسلا اویس گوسفند استرالیا، جنوب آفریقا، بخش هائی از آمریكای جنوبی، قسمت هائی ازاروپای مركزیبروسلا نئوتومه موش جنگلی ایالات متحده آمریكا
4 ـ روند زمانی در فصل بهار و تابستان كه در واقع فصل حاملگی و زایمان دامها است در اثر تماس با ماحصل حاملگی سقط شده و امثال آن كه طی اپیدمی های بروسلوز حیوانی، رخ میدهد تماس چوپانان و صاحبان دام های آلوده با آنها و مصرف لبنیات آلوده این دام ها بوسیله سایر افراد، موجب بروز موارد زیادی از بروسلوز حاد میگردد. حالت فصلی بیماری در كانون های بروسلوز گوسفندی و تا حدودی كانون های بزی، مشخص تر و بارزتر از كانون های گاوی میباشد و در این رابطه عوامل چندی دخالت دارد كه یكی از آنها دوران شیردهی طولانی گاوها است.
همانطور كه در جدول 2ـ ، ملاحظه میشود بیماری در فصل بهار، شایعتر از فصول دیگر و در فصل زمستان، نادرتر از سایر فصول سال میباشد.
جدول 2ـ توزیع فصلی بروسلوز، در بعضی از نقاط ایران (%)
فصل لقمان حكیم رازی حصارك امام تهران اصفهان میانگینبهار 49 41 28 52 42 تابستان 33 32 35 34 34 پائیز 15 15 25 14 17 زمستان 3 12 12 0 7
5 ـ تاثیرسن، جنس، شغل و موقعیت اجتماعی در كشورهای پیشرفته صنعتی نسبت ابتلاء مردان به زنان در حدود 5 به 1 تا 6 به 1 و میزان گرفتاری كودكان، خیلی كمتر از بزرگسالان، گزارش گردیده است و حتی سراحتا ذكر شده است كه فقط 5ـ3% موارد گزارش شده، در سطح جهان در بین اطفال، رخ میدهد و در اغلب موارد، بیماری خفیف و خودمحدودشونده ای را تشكیل میدهد ولی در كشور های عقب نگهداشته شده، این نسبت ها به هیچ وجه، صدق نمیكند و تنها تا حدوی كه بیماری، در رابطه با مشاغل مردانه ای نظیر سلاخی و
قصابی است ممكن است مصداق داشته باشد0 ضمنا طی یك فقره مطالعه درقم و مطالعه دیگری در مالتا میزان ابتلاء زنان نسبت به مردان، بیشتر بوده است و همانطور كه در جدول 3ـ نیز ملاحظه میگردد میانگین توزیع جنسی بیماری در بیماران ایرانی مورد مطالعه، شامل 55% مذكر و 45% مونث، میباشد، زیرا : به علت مكانیزه نبودن كشاورزی، در مناطقی از ایران و اینكه بیشتر كشاورزان، جهت انجام امور كشاورزی و تهیه لبنیات مورد نیاز خود یك یا چند راس دام نیز در اختیار داشته و نیز عده ای به شغل دامپروری و چوپانی، اشتغال دارند و در تماس نزدیك و مداومی با فضولات دام ها و افشانه های موجود در هوای آغل و اصطبل میباشند وحتی بدون استفاده از
دستكش، در زایمان دام ها و تخلیه جنینهای سقط شده از رحم آنها دخالت میكنند و بعلاوه به صور مختلفی از لبنیات خام، نیز استفاده مینمایند بیشتر بیماران ما را كشاورزان و دامداران و زنان خانه داری كه اكثرا ضمن خانه داری به امور كشاورزی و دامپروری نیز میپردازند، تشكیل میدهند.
درمجموع، براساس بررسیهای چندی كه در نقاط مختلف ایران شده است، گروه سنی 19 – 15 ساله ایرانی، بیشتر از سایر گروه های سنی، در معرض خطر ابتلاء به بروسلوز، قرار داشته و نسبت ابتلاء به بروسلوز، در كودكان ایرانی بر خلاف گزارشات كشور های خارج، چندان كمتر از بزرگسالان نمیباشد و اختلاف چندانی در توزیع جنسی بیماری نیز به چشم، نمی خورد و اگر هم اختلاف ظاهری وجود داشته باشد بیشتر به خاطر شیوع موارد بدون علامت بروسلوز در بین كودكان و عدم تشخیص بیماری در آنان است. یادآور میشود كه این موضوع، منحصر به كشور ما نمی باشد و طی مطالعات متعددی مشخص شده است كه در مناطق آندمیك بروسلوز و مخصوصا زمانی كه بروسلا ملیتنسیس، گونه شایع را تشكیل میدهد بروسلوز، در اطفال نیز شایع است.تاثیرشغل: 1 ) كشاورزی .2 ) سلاخی .3 ) قصابی .4 ) مهندسی كشاورزی .5 ) دامپزشكی 6 ) تكنسینی آزمایشگاه .جدول 3ـ مقایسه توزیع جنسی بیماران مبتلا به بروسلوز در چند نقطه كشور (%)
محل مطالعه مذكر مونثبخش عفونی لقمان 58 42 بخش عفونی امام 60 40 اصفهان 62 38 قم 31 69 انستیتورازی 58 42 سینای كرمانشاه 56 44
نمودار 1ـ توزیع سنی 56000 مورد بروسلوز گزارش شده به اداره كل مبارزه با بیماریها(ایران) 0
در سلاخان، قصابان و كارگران مسئول بسته بندی گوشت و كلیه افراد دیگری كه بنحوی با گوشت خام تماس دارند (منجمله خانم های خانه دار) نیز بروسلا میتواند از طریق پوست ناسالم و ملتحمه، وارد بدن بشود. ضمنا كشاورزان روستائی ما گاهی پابرهنه با پاهای ترك خورده برروی فضولات حیوانات، قدم می نهند و با دستان ترك خورده خود، دام ها را نوازش نموده فضولات آلوده را جهت تامین سوخت زمستانی، جمع آوری مینمایند و لذا احتمال آلودگی آنها از طریق پوست بدن نیز بسیار زیاد است. در مهندسین كشاورزی و دامپزشكان به علت تماس نزدیك با دام های آلوده و فضولات آنها و نیز در اثر تماس با وسایل كشاورزی آلوده، این بیماری بیشتر عارض میشود.
متخصصین و كاركنان آزمایشگاه ها در اثر تماس پوستی با نمونه ها یا محیط های كشت حاوی بروسلا یا پاشیدن مواد آلوده به چشم ها در معرض خطر ابتلاء به این بیماری هستند.
دامپزشكان و كارشناسانی كه در برنامه های ریشه كنی بروسلوز، شركت میكنند به علت تزریق اتفاقی واكسن های زنده ضعیف شده به خودشان یا آلودگی ملتحمه با چنین واكسن هائی در معرض خطر بیشتری قرار دارند. در بعضی از موارد، عكس العمل موضعی خفیف یا شدیدی به دنبال حوادث مزبور، بروز میكند و باعث بیماری سیستمیك، میگردد. البته واكسن های غیرزنده، فقط موجب نكروز موضعی میشوند. اپیدمی های بروسلوز، همواره ناشی از مصرف شیر غیرپاستوریزه، خامه، پنیر و بستنی بوده است.
در حال حاضر بروسلوز انسانی، در كشورهای صنعتی، بیشتر در كارگران كشتارگاه هاو قصابان، عارض میگردد و بروسلا ملیتنسیس، شایعترین گونه بروسلا در سطح جهان میباشد. در كشور ایران بیشتر بیماران مبتلا به بروسلوز را كشاورزان، دامداران و افرادی كه از محصولات دامی پاستوریزه نشده، استفاده مینمایند تشكیل میدهد و گاهی با توجه به سابقه دقیق، میتوان محل و زمان و نوع لبنیات آلوده و حتی حیوان مبتلا را شناسائی نمود. این بیماری در ایران ناشی از گونه ملیتنسیس است ولی با توجه به اینكه بروسلا آبورتوس را نیز به فراوانی از گاو های این مملكت جدا نموده اند بعید نیست كه مواردی از بروسلوز ناشی از گونه آبورتوس نیز در بین افراد ایرانی، بروز نماید ولی به علت اشكالات تكنیكی آزمایشگاهی، تشخیص داده نشود و یا به علت خفیف بودن علائم بالینی ، جلب توجه، ننماید.
اپیدمیولوژی بروسلوز در بین اطفال ایرانی
اینكه بعضی از پژوهشگران غربی، گزارش نموده اند بروسلوز دراطفال، شایع نمی باشد شاید در شرایطی كه آنها بررسی كرده اند صحیح باشد زیرا مثلا كل بیماران مبتلا به بروسلوز كشور آمریكا در طول سال به 100 مورد هم نمیرسد. آنهم بیشتر در كارگران كشتارگاه ها و كشاورزان، یعنی مستقیما در رابطه با مشاغل كارگری، عارض
میگردد و مسلما اگر كودكان، خیلی كمتر از بزرگسالان، گرفتار میشوند به خاطر اینست كه به اقتضای سن و شرایط اجتماعیشان، كارگر كشتارگاه، دامدار و000 نمیباشند ولی برعكس، در روستاها و ایلات و عشایر ما كودكان، از بدو تولد و بلكه از ابتدای حیات جنینی خود در تماس با، دامهای آلوده، محصولات دامی خام و وسایل كشاورزی میباشند. اگر چادرنشین باشند فاصله زیادی بین چادر خود و آغل گوسفندانشان وجود ندارد و اگر روستائی باشند درهمان خانه ای كه خودشان زندگی میكنند اصطبلی را هم به حیواناتشان اختصاص داده اند و كودكان، علاوه براینكه در دوران شیرخوارگی، ممكن است از شیر و سایر لبنیات خام، تغذیه شوند پس از اینكه به راه افتادند نیز
بعنوان تفریح و سرگرمی، شیر دام ها را كف دست خود و یا داخل ظرفی دوشیده و می آشامند و علاوه بر آن در موقع زایمان دامها نوزاد آنها را آغوش، گرفته می بوسند و نوازش مینمایند و لذا در تماس نزدیكی با ترشحات رحمی آلوده، میباشند و مثانه دامهای ذبح شده، گاهی بهترین اسباب بازی آنها را تشكیل میدهد، به این ترتیب كه پس ازخارج كردن مثانه از شكم حیوان ذبح شده، یكی از حالبها و دهانه خروجی مثانه را می بندند و از حالب دیگر با دهان به داخل آن میدمند و بعنوان بادكنك، از آن استفاده مینمایند و علیرغم منع مذهبی خوردن بیضه حیوانات (دنبلان) روستائیان و حتی بسیاری از ساكنین شهرها دنبلان را كباب نموده و به كودكانی كه دچار شب ادراری
هستند می خورانند و طبیعی است كه در صورت آلوده بودن دنبلان و عدم طبخ كامل آن هم در اثر تماس و هم بعد از خوردن، میتواند آلوده كننده واقع شود.
اغلب روستائیان، شیر خام را از شب تا صبح در ظرفی كه قطر آن تقریبا به اندازه یك قرص نان روستائی است نگه میدارند تا خامه آن كاملا در سطح ظرف قرار گیرد و سپس صبح روز بعد یك قرص نان را طوری در سطح ظرف قرار میدهند كه با خامه موجود در آن كاملا درتماس باشد و باین ترتیب پس از ساعتی، قسمت اعظم خامه ها جذب نان میشود و یا در سطح نان قرار میگیرد و لذیذ ترین صبحانه كودكان و بزرگسالان را تشكیل میدهد.
ناگفته نماند كه بازی با وسایل كشاورزی برای اطفال، یك امر عادی است و اگر آنطور كه نوشته اند بروسلوز از طریق وسایل كشاورزی نیز بتواند منتقل شود این راه اخیر نیز به راههای قبلی، اضافه میشود و همچنین در بعضی از مناطق مملكت از طحال بعنوان داروی شب ادراری، استفاده میشود و با توجه به احتمال آلودگی شدید سیستم رتیكولوآندوتلیال حیوانات مبتلا و منجمله، طحال، مصرف این ماده مضره نیز مزید برعلت شده فاجعه می آفریند.
بنابراین ملاحظه میگردد كه در ایران و كشورهای مشابه آن بروسلوز از طرق مختلفی به كودكان، سرایت میكند و لذا اگرچه میزان بروز آن در مجموع به اندازه بزرگسالان نیست ولی چندان هم كمتر از آنان نمیباشد. پس بطور خلاصه راه های انتقال بروسلوز، در اطفال، عبارتست از:
1 ) تغذیه با شیرخام در دوران شیرخوارگی و بعد از آن.2 ) مصرف لبنیات خام، نظیر پنیر و خامه روستائی.3 ) خوردن دنبلان آلوده ای كه خوب پخته نشده باشد.4 ) تماس مستقیم بانوزادان تازه متولد شده حیوانات (گوساله، بزغاله، بره) 0 5 ) تماس مستقیم با نسوج حیوانی آلوده، نظیر مثانه حیوانات ذبح شده.6 ) از طریق افشانه های (آئروسول) موجود در هوای آغل و اصطبل .7 ) به هنگام بازی با وسایل كشاورزی، از طریق پوست آسیب دیده.8 ) از طریق پاها و دست های ترك خورده كودكان روستائی.9 ) تغذیه با شیر آلوده مادر و انتقال داخل رحمی را نیز در بروسلوز مادرزادی (Congenital) ، دخیل دانسته اند.
درمجموع، بروسلوز اطفال، ارتباطی به شغل ندارد و در واقع، نوعی بیماری منتقله از طریق مواد غذائی (Food-borne) به حساب می آید.
6 ـ تاثیر عوامل مساعد كننده حاملگی : بروسلا ها ترجیحا در نسوج جنینی گاو، بز، گوسفند و خوك، رشد بیشتری میكنند زیرا این بافتها حاوی اریتریتول میباشد و از آنجا كه این ماده در انسان یافت نشده است لذا این تصور، پیش آمده كه سقط و زایمان زودرسی كه در زنان حامله مبتلا به بروسلوز ناشی از بروسلا ملیتنسیس، بیشتر از بروسلا آبورتوس، گزارش گردیده است شاید در اثر حدت بیماری، حاصل میگردد، هرچند در بعضی از اینگونه موارد، توانسته اند بروسلا ها را از ماحصل حاملگی، بیابند كه خود نشان دهنده انتقال بروسلا ها از سد جفتی و آلودگی داخل رحمی جنین انسان، میباشد.
یادآور میشود كه بر اساس برخی از گزارشات، در مناطق آندمیك، سرنوشت حاملگی در انسان های مبتلا به بروسلوز، نظیر حیوانات مبتلا است به طوری كه از زایمان طبیعی تا سقط، مرگ جنین در داخل رحم، زایمان زودرس، احتباس جفت و سایر ماحصل حاملگی، در ارتباط با بروسلوز در زنان حامله، گزارش شده است. ضمنا مطالعه پرونده های هفت ساله مركز آموزشی درمانی سینای كرمانشاه، حاكی از آنست كه میزان موارد سقط جنین، مرده زائی و زایمان زودرس ناشی از بروسلوز در زنان حامله، بیش از این عوارض در مبتلایان به هپاتیت های ویروسی، تیفوئید، سل، مننژیت، عفونت های ادراری و 000 در زمینه حاملگی میباشد و ارتباطی به شدت بروسلوز در زنان باردار، ندارد.
نمودار 2ـ سرانجام حاملگی در زمینه بروسلوز، طبق مطالعه ای كه در غرب كشور انجام شده است.
همانطوركه در نمودار 2 ، ملاحظه میگردد از 58 بیمار مبتلا به بروسلوز در دوره حاملگی، ده نفر (2/19 درصد) متحمل سقط گردیده، 9 نفر (3/17 درصد) زایمان زودرس داشته و 33 نفر (5/63 درصد) پس از شروع درمان، سلامتی خود را باز یافته و خطری جنین آنان را تهدید نكرده است. از طرفی 70% موارد سقط در سه ماهه دوم ، 30 درصد موارد آن درسه ماهه اول و صددرصد موارد زایمان زودرس، طی هفته های 28 تا 35 حاملگی، رخ داده است و بنابر این در مجموع، 5/36 درصد بیماران، متحمل سقط و زایمان زودرس گردیده اند كه در مقایسه با موارد سقط در زمینه حاملگی و هپاتیت ، مننژیت، تیفوئید، UTI ، پنومونی و سل، رقم بالا تری را تشكیل میدهد.
جدول 4ـ تاثیربروسلوزبرماحصل حاملگی درسنین مختلف بارداری
سرانجام حاملگی سه ماهه اول سه ماهه دوم سه ماهه سوم جمعسقـــــــــط 3 7 0 10 زایمان زودرس 0 0 8 8 مرده زائــــی 0 0 0 0 زایمان طبیعی 0 0 0 0 ادامه بارداری 7 10 13 30 جمـــــــــع 10 17 21 48
نمودار 3ـ نحوه توزیع موارد سقط و زایمان زودرس، برحسب دمای بدن خانم های باردار مورد مطالعه
نمودار 4ـ میزان موارد سقط، زایمان زودرس و مرده زائی در زنان بار دار مبتلا به بیماریهای عفونی مختلف بستری در بخش عفونی سینای كرمانشاه
به عبارت دیگر، میزان بروز این عوارض در مبتلایان به بروسلوز، تا حدودی بیش از مبتلایان به هپاتیت (عمدتا هپاتیت E) و خیلی بیشتر از مننژیت ، تیفوئید و 000 بوده است و جالب توجه است كه 95% موارد این عوارض در زنان بار داری رخ داده است كه یا دمای بدن آنان طبیعی بوده و یا تب مختصری داشته و شدیدا بد حال نبوده اند ! و لذا عوارض حاصله در انسان، ارتباطی به شدت بیماری ندارد و میتواند ناشی از تهاجم میكروارگانیسم ها به ماحصل بار داری باشد (نمودار 3).
لازم به ذكر است كه درسال 1974 میلادی طی مطالعه وسیعی كه در اصفهان صورت گرفته است میزان سقط جنین ناشی از بروسلوز در زنان حامله در حدود 26 درصد، ذكر شده و حتی در چند مورد توانسته اند بروسلا ملیتنسیس را از رحم و نسوج جنینی، جدا نمایند. ضمنا طی مطالعه ای كه بوسیله پژوهشگران انستیتو رازی ایران، صورت گرفته است وقوع سقط جنین ناشی از بروسلوز در انسان و بویژه در سه ماهه دوم بارداری، مطرح گردیده و توانسته اند بیوتیپ 1 بروسلا ملیتنسیس را از بقایای
جفت و جنین سقط شده در دو مورد، جدانمایند و مطالعات عدیده دیگری نیز حاكی از بروز این عوارض در رابطه با بروسلوز انسانی می باشد و لذا براساس مطالعاتی كه در اصفهان، انستیتو رازی، سینای كرمانشاه در ایران و بعضی از كشورهای دیگر جهان صورت گرفته است چنین نتیجه میگیریم كه سرانجام بارداری انسان های مبتلا به برسلوز نیز مشابه حیوانات مبتلا است و علاوه بر زایمان طبیعی، ممكن است با مواردی از سقط، زایمان زودرس، مرده زائی و احتباس جفت، مواجه گردیم. همانطور كه ذكر شد این عوارض در حیوانات به وجود كربوهیدرات اریتریتول، نسبت داده شده است. این ماده كه در جفت گاو، گوسفند، خوك، شتر، سگ و در سمینال وزیكول و بیضه حیوانات نری نظیر گاو، قوچ و سگ، وجود دارد زمینه را برای جلب بروسلا ها به این ارگان ها و تخریب آنها فراهم مینماید ولی علیرغم عدم وجود اریتریتول درانسان، بروسلاها میتوانند در انسان نیز باعث آسیب و التهاب جفت، احتباس جفت و سقط گردند.
7 ـ حساسیت و مقاومت در مقابل بیماری در بررسی های اپیدمیولوژیك، اختلاف چشمگیری بین مقاومت افراد حساسی كه در گروه های سنی مختلف قرار دارند و نیز بین افراد مذكر و مونث، یافت نشده است، هرچند بعضی از محققین، مقاومت اطفال را بیشتر از بزرگسالان ذكر كرده اند. تقریبا 90% افرادی كه یك بار به بروسلوز، مبتلا میشوند نسبت به این بیماری مصون میگردند و لذا بین افرادی كه با نسوج آلوده، درتماس زیادی هستند نظیر كارگران كشتارگاه ها، بیشتر موارد بیماری در افراد جوانی بروز مینماید كه به مدت كمی با نسوج آلوده، درتماس بوده و احتمال مصونیت در آنها كمتر میباشد.
8 ـ میزان حملات ثانویه این بیماری نوعی زئونوز است و طی تماس های معمولی، از انسان به انسان منتقل نمیشود.
ادامه خواندن مقاله اپيدميولوژي باليني و كنترل تب مالت (Brucellosis)
نوشته مقاله اپيدميولوژي باليني و كنترل تب مالت (Brucellosis) اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.
↧
October 13, 2018, 11:06 pm
nx دارای 39 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
اقتصاد کلان
فصل اولتوسعه اقتصادیاز نظر كارشناسان اقتصادى توسعه داراى تعاریف زیادى است و در این خصوص اتفاق نظر وجود ندارد.انجمر فاجرلیند مى گوید:در حیطه تفكر اجتماعى و اقتصادى مفاهیمى وجود دارد كه همواره داراى ابهام است یكى از این مفاهیم مفهوم توسعهDevel0pment است كه با توجه به بینش هر اقتصاددان و با تكیه بر استراتژى سیاسى و عقیدتى كه مبناى بینش خود قرار مى دهد این اصطلاح مفاهیم متعددى پیدا مى كند .وى اضافه مى كند:مفاهیمى مشابه مفهوم توسعه وجود دارد مانند:تغییرات اجتماعى ،توسعه اجتماعى و رشد و تكامل و نوگرایى در ادامه فاجرلیند تعریف خود را از توسعه با تعریف فلچر به پایان مى برد به اعتقاد وى فلچر ابهام را از این لفظ بر طرف كرده است بنا به گفته وى توسعه از نظر فلچر عبارت است از:
به فعل در آوردن نیروهاى بالقوه موجود در هستى مانند:تكامل تخم ،نمو سلول گیاهى و تكامل انسان و حیوان ؛ بنابر این مفهوم توسعه با انسان و موقعیت اجتماعى وى انطباق بهترى دارد.سپس فاجرلیند در توضیح تعریف فلچر مى گوید:چنین تعریفى از توسعه به نظر فلچر داراى اهمیت زیادى در برنامه ریزى تحول جامعه بشرى است زیرا او معتقد است كه در جامعه و افراد توانمندیهاى خلاقى وجود دارد كه اگر انسان به آن اهمیت كافى بدهد مى تواند آنرا از قوه به فعل در آورد (384) این نظر با تعریف گالبرایت درباره توسعه هماهنگ است به نظر گالبرایت توسعه عبارت است از كشف تواناییهاى بالقوه در انسان و به تعبیر ساده اقتصادى مى توان توسعه را اینگونه تعریف كرد: مجموعه فعالیتهایى كه به كمك آن مى توان در آمد ملى را طى یك دوره معین افزایش داد
و به تعبیرى تخصصى تر باید گفت توسعه اقتصادى به بررسى مشكلات كشورهاى در حال توسعه مى پردازد. على رغم اینكه این مفهوم روشن است ولى ابهام به كلى از بین نمى رود یكى از دلایل آن دیدگاهى است كه اقتصاددانان نسبت به مشكلات جهان دارند به عنوان مثال شومپیتر پیشرفت فنى را اساس توسعه مى داند و فرانسس پروكس دانشمند فرانسوى معتقد است كه باید در جریان توسعه تغییرات اجتماعى و روانى صورت گیرد.دكتر فایز حبیب مى كوشد كه از تعاریف زیادى كه براى توسعه شده است یك تعریف توصیفى ارائه دهد لذا درباره توسعه همه جانبه مى گویدتوسعه عبارت است از تطور یا تغییر ساختارىChngStructure جامعه در ابعاد اقتصادى سیاسى و اجتماعى و سازمانى به منظور تاءمین زندگى شرافتمندانه براى همه افراد جامعه . این تعریف متضمن دو نكته است :1- تغییر ساختارى 2- تاءمین زندگى آبرومندانه براى هر فرد.
شاید بهترین تعریف از توسعه تعریف فلچر باشد چون بر اساس اصلى مترقى متمدن استوار است كه عبارت است از به فعل در آوردن نیروهاى بالقوه موجود در انسان و در جهان هستى و این امر ممكن نیست مگر با برنامه ریزى همه جانبه كه ابعاد مختلف انسان و جامعه را در نظر داشته باشد و به همین سبب توسعه بر اساس تعریف فلچر داراى ابعاد گسترده ترى از تعاریف متداول است على رغم اینكه این تعریف در سال 1976م ارایه شده است بر اساس این مفهوم توسعه هم جامعه را در بر مى گیرد و هم فرد را و در مورد همه كشورها حتى كشورهاى پیشرفته صدق مى كند و این كشورها نیز نیازمند توسعه اند زیرا همیشه در آنها منابع دست نخورده وجود دارد.استراتژى توسعه
دانستیم كه هدف از توسعه تحقق بالاترین حد ممكن از فعالیت هاى اقتصادى است كه داراى تاءثیر قطعى در پیشرفت است و نیز پیروى از برنامه هاى خردمندانه است كه بتواند اقتصاد را به سوى یك نظام اقتصادى اجتماعى و سیاسى مطلوب به پیش ببرد كه از آن به استراتژى توسعه تعبیر مى شود.دكتر صبرى سعدى مى گوید:براى تحقق میانگین بالاى رشد اقتصادى در كشورهاى مختلف دو سیاست باید بطور همزمان به اجرا در آید:سیاست اول در پى افزایش قدرت تولید منابع اقتصادى است كه عملا در فرایند تولید توسط جامعه به كار گرفته مى شود آنهم از طریق توزیع مجدد این منابع به شكلى كه از نظر اقتصادى كار آمد تر باشد.
سیاست دوم مى كوشد تا از راه سرمایه گذارى كافى و افزایش تواناییهاى جدید تولید انباشت سرمایه را محقق سازد دكتر سعدى مى گوید:اگر بخواهیم به یك نظام پیشرفته و نوین اقتصادى و اجتماعى در عراق برسیم این امر مستلزم تنظیم و پیاده كردن برنامه اى جامع در ابعاد گوناگون جامعه است مسلما چنین برنامه مهمى به مسائل اقتصادى محدود نمى شود بلكه تمام شئون اجتماعى و سیاسى پیشرفت جامعه عراق را در بر مى گیردبنابر این توسعه در چهارچوب اقتصاد منحصر نمى شود بلكه با انسان رابطه تنگاتنگى دارد كه اساس و محور اصلى بهره مندى و فعال كردن منابع محسوب مى شود و مى تواند منابعى جدید را به توانمندیهاى جامعه بیافزاید.
انسان در تمام مراحل توسعه نقش اساسى دارد و نمى توان او را از برنامه توسعه حذف كرد حتى در كشورهاى پیشرفته صنعتى كه انسان به ابزار تبدیل شده است نمى توان نقش او را در توسعه نادیده گرفت .اقتصاددان سوئدى فاجرلیند با استناد به دیدگاه فلچر در سال 1967م مى گوید:ما مى كوشیم عاملى را پیدا كنیم كه با دخالت خود بتواند عناصر اساسى توسعه را كه در جامعه و فرد وجود دارد بیرون بكشد و آن را براى نیل به زندگى اجتماعى متكامل در چهارچوب توسعه از قوه به فعل در آورد.
پى در ادامه مى گوید:مسلما این عامل جز تعلیم و تربیت چیزى نیست و ما معتقدیم كه تعلیم و تربیت دو عنصر اساسى توسعه به شمار مى رود. هدف وى از بیان این سخن آن است كه انسان به عنوان اساس و مبناى توسعه اجتماعى قرار گیرد زیرا تعلیم و تربیت به انسان اختصاص دارد نه جمادات و نیز این نكته را بیان مى كنند كه انسان مى تواند با تواناییهاى خود در به گردش در آوردن چرخ توسعه سهیم باشد بر همین اساس مبناى توسعه دو چیز است :1- توسعه انسان و جامعه2- توسعه منابعو ما به هنگام بررسى هدفهاى توسعه در اسلام درباره این موضوع سخن خواهیم گفت .
اهداف توسعه توسعه مى كوشد كه جامعه را به مرحله بلوغ اقتصادى برساند به طورى كه منابع به حدى فراهم باشد كه افراد جامعه همگى بتوانند در رفاه و آسایش زندگى كنند از نویسندگان معاصر كه درباره اهداف توسعه و مراحل رسیدن به آن بیشتر بحث كرده والت روستواست كه دیدگاه وى در این خصوص تاءثیر بسزایى در استراتژى اقتصادى كشورهاى صنعتى كشورهاى صنعتى و در حال توسعه حتى كشورهاى كمتر توسعه یافته داشته است .روستو معتقد است كه براى رسیدن به بلوغ اقتصادى باید پنج مرحله را پشت سر گذاشت .1- مرحله جامعه سنتى 2- مرحله انتقال یا ایجاد مقدمات 3- مرحله وقوع انتقال یا جهش اقتصادى 4- مرحله بلوغ یا حركت به سوى رشد و توسعه پایدار 5- مرحله فراوانى تولیدات و مصرف انبوه تمام اقشار جامعه
در مرحله سوم ،روند رشد در جامعه شتاب مى گیرد و چون سیلى بنیان كن همه موانع و مشكلات را از سر راه بر مى دارد و براى رسیدن به این هدف باید تغییرات اساسى در ساختار سیاسى اجتماعى و اقتصادى جامعه بوجود آید؛ حتى در ارزشهایى كه در حركت و رشد جامعه موثر باید تجدید نظر كرد تا بتوان انگیزه و جرقه لازم را براى حركت ایجاد كرد.نكته اى كه از نظریه روستو براى ما اهمیت دارد هدفى است كه وى براى توسعه اقتصادى وضع مى كند یعنى توسعه اقتصادى در نظر وى مصرف انبوه و زیاد است كه از فراوانى كالا و نقدینگى ناشى مى شود ولى باید دید تا چه حد این نظریه با دیدگاه اسلام نسبت به توسعه همخوانى دارد؟ و آیا اصولا در اسلام توسعه اقتصادى وجود دارد؟
توسعه در اسلامبدون تردید اسلام دین پیشرفت و ترقى است و همه را به برنامه ریزى و تسلط بر منابع فرا مى خواند به شكلى كه زندگى شرافتمندانه را براى انسانها تضمین كند و این امر جز با توسعه و پیشرفت عوامل تولید ممكن نیست زیرا از این طریق مى توان بازار را از نیازهاى ضرورى عامه مردم اشباع كرد.مسلمانان در آغاز حكومت اسلامى در مدینه منوره موضوع توسعه را تجربه كردند و اسلام قوانین بسیارى را وضع كرد كه بعدها مبناى اصلى نظام اقتصادى اسلام را تشكیل داد این قوانین عبارتند از:
1- قانون احیاى زمین موات 2- قانون تحریم ربا3- قانون مضاربه مزارعه و;4- قانون وام بلاعوض 5- قانون ارث و تقسیم سرمایه بین ورثه 6- قانون تقسیم كاراین قوانین و غیر آن در حد خود شیوه اى را شكل دادند كه ثمره نهایى آن توسعه ثروت و استفاده و بهره مندى از زمین جلوگیرى از انباشته شدن ثروت از راه ربا و نظایر آن بود و اسلام با این قوانین توانست حیات اقتصادى را از چهار چوب و دایره فردى خود در پیش از اسلام كه فعالیت آن در حد شایستگى هاى فردى محدود مى شد به حالت اجتماعى و گروهى در آورد كه موجب پدید آمدن نظام اقتصادى گردید.
در دوره حكومت پیامبر در مدینه كه فعالیت اقتصادى تقریبا به كشاورزى محدود مى شد كار بدین شیوه ادامه یافت و با گسترش قلمرو حكومت اسلامى و الحاق بسیارى از زمینهاى كشاورزى به سرزمین مسلمانان و با ازدیاد غنایم نیاز به توسعه شدیدتر و قویتر شد چون عناصر اقتصادى در همه زمینه ها افزایش نشان مى داد از آنجمله افزایش تعداد مسلمانان غنایم زمین هاى مناسب كشاورزى و در كنار آن تفاوت اقتصادى در قدرت و ضعف تولید در زمینها و نیز انواع محصولات دیده مى شد و در بعضى مواقع درآمدهاى مالیاتى نیز افزایش مى یافت و لازم بود كه بخشى از آن سرمایه گذارى شود زیرا انباشته شدن آن در بیت المال سودى در بر نداشت و همه این مسائل اقتضا مى كرد كه براى حل مشكلات پیش از آنكه بروز كنند و به بحرانى تبدیل شوند برنامه ریزى اقتصادى كرد.
زمانى كه امام على علیه السلام زمام حكومت را به دست گرفت جامعه اسلامى از تبعیض و تفاوت اقتصادى رنج مى برد و اگر وضع بدین منوال ادامه مى یافت ممكن بود به بروز نظام طبقاتى در جامعه منجر گردد از اینرو شورشى كه به كشته شدن عثمان منتهى شد در واقع شورش علیه نظام طبقاتى بود و هدفش عدالتخواهى و با بیعت امام امیرالمومنین علیه السلام دوره تازه اى از حیات اقتصادى آغاز شد لذا مى باید بیش از این به این پر بار و شكوفا از تاریخ اسلامى پرداخت
مفهوم توسعه از دیدگاه امام على علیه السلام لفظ و مفهوم اصطلاح توسعه كه معادل عربى آن تنمیه است در سخنان امام علیه السلام آمده است .
امام مى فرماید:الاقتصاد ینمى القلیل؛ میانه روى كم را زیاد مى كند توسعه مى دهد.الاقتصاد ینمى الیسیر ؛ میانه روى اندك را مى افزاید توسعه مى دهد.بر این اساس كم و اندك مى تواند ثروت یا منابع طبیعى یا هر چیزى شبیه این دو باشد و كلمه نمو كه در لفظ با كلمه تنمیه توسعه عم ریشه است ؛ در سخنان امام علیه السلام بكار رفته است و مفهوم آن افزایش تولید با بكار گیرى مواد و منابع اندك است و لفظ تثمیر در كلام امام علیه السلام نیز به مفهوم توسعه تنمیه بكار رفته است و منظور از آن استفاده از منابع موجود براى رسیدن به بیشترین مقدار ثروت است امام كلمه تثمیر را اینگونه بكار برده است :
و بعضهم یحب تثمیر المال بعضى بارور ساختن مال را مى پسندند یعنى باید مال و ثروت در مسیر سرمایه گذارى قرار گیرد تا ثمرات خوبى از آن بدست آید.بنابر این توسعه از نظر امیرالمومنین على علیه السلام افزایش سرمایه و منابع است كه از طریق كار بر روى آن حاصل مى گردد اگر این گفتار را با دیگر گفتارهاى امام كه بعد از این ذكر خواهیم كرد در كنار هم قرار دهیم به دیدگاه كامل امام درباره مفهوم اهداف و شیوه هاى توسعه دست خواهیم یافت و هیچ عجیب نیست زیرا كه توسعه به عنوان شیوه افزایش ثروت و تولید از دیرباز در جوامع معمول بوده است و اشتباه است اگر تصور كنیم كه این مفهوم پس از جنگ جهانى دوم مطرح شده است گر چه جنگ نیاز به توسعه را بیشتر مى كند اما این مفهوم در طول تاریخ و در اعصار مختلف با كاربردهاى مختلفى رایج بوده است .
امام على علیه السلام از روزهاى آغازین حكومت اهداف اقتصادى را پایه گذارى كرد كه مى توان آنرا در چهار چوب مفاهیم توسعه به حساب آورد.اءفضل على من شئت تكن اءمیره و استغن عمن شئت تكن نظیره و اءحتج الى من شئت تكن اءسیره ؛ به هر كس كه ببخشى امیرش گردى از هر كس كه بى نیاز شوى همتاى او مى گردى به هر كه نیازمند شوى در بند او گردى .لا نعمه فى الدنیا اءعظم من طول العمر و صحه الجسد ؛ هیچ نعمتى در دنیا بزرگتر از طول عمر و سلامتى بدن نیستخیر الدنیا و الاخره فى خصلتین الغنى و التقى و شر الدنیا و الاخره فى خصلتین :الفقر و الفجور ؛ خیر دنیا و آخرت در دو خصلت است بى نیازى و پرهیزگارى و شر دنیا و آخرت در دو خصلت نیازمندى و تبهكارى است
)الاوان من النعم سعه المال و اءفضل من سعه المال صحه البدن تقوى القلب ؛ هان بدانید كه توانگرى از نعمتهاست بهتر از آن تندرستى است و بهتر از تندرستى تقوا و پارسائى قلب است .از گفتارهاى بالا مى توان اهداف زیر را استخراج كرد:اول :رسیدن به درجه بى نیازى با افزایش درآمد فردى و ملىدوم :پى ریزى جامعه اى سالمسوم :پى ریزى جامعه اى پرهیزگار
اول :رسیدن به درجه بى نیازى در بحثهاى گذشته تاءكید شد كه اسلام جامعه اغنیا و توانگران را پى ریزى مى كند و بر خلاف ادیان تحریف شده و مذاهب فكرى و سیاسى دیگر وجود یك فقیر را هم نمى پذیرد مسیحیت تحریف شده اعتقاد دارد كه فقر و تنگدستى جریمه اى است كه انسان باند براى مجازات گناهانى كه دیگران مرتكب شده اند بپرداز كشیش اءگوستین مى گوید:عبودیت و بندگى جزاى گناهى است كه آدم و حوا مرتكب شده اند یعنى فقیر باید فقیر بماند و غنى باید غنى بماند چون كیفرى از جانب خداوند است و جایز نیست كه فقیر بر ثروتمند بشورد چون در آن صورت بر اراده الهى شوریده است .
در سایه اندیشه هاى مسیحیت تحریف شده ماركس حق دارد كه بگوید دین افیون توده هاست .زیرا چنین دینى اراده فقیر را سست مى كند و نمى گذارد آنان وضع خود را بهتر كنند اما نباید كلامش را متوجه ادیان دیگر كند جامعه سرمایه دارى جامعه اى است كه ثروتمندان در اقلیت اند و فقیران در اكثریت نظام سرمایه دارى با گرفتن مالیات از ثروتمندان و پرداخت آن به نیازمندان خواسته است كه فقر را از بین ببرد اما این درآمدها دوباره به جیب ثروتمندان سرازیر مى گردد؛ یعنى براى پرداخت سود وامهایى كه آنان در اختیار دولت گذاشته اند دوباره به خودشان باز مى گردد و فقیران از آن سهمى ندارند
در جامعه كمونیستى همه فقیر و نیازمند دولت اند و بعنوان كارمند دولت حقوق مى گیرند.از میان همه مذاهب و مكتبهاى فكرى و سیاسى این اسلام است كه سرافراز و سربلند ایستاده است و فقرا را با اغنیا در ثروت و بى نیازى برابر مى داند و شعار اسلام همین گفتار امام است كه مى فرماید:
اءفضل على من شئت تكن اءمیره و استغن عمن شئت تكن نظیره ؛ به هر كس كه ببخشى امیرش گردى از هر كس كه بى نیاز شوى همتاى او گردى .( مسلمانان اسلام را براى دیگر ملتها به ارمغان بردند زیرا آنان پیش از آنكه در مال و ثروت بى نیاز باشند داراى نفسهاى غنى و توانگر بودند و اسلام هیچ كشورى را به طمع ثروت چنانكه امروز حكومتهاى استعمارى انجام مى دهند نگشوده است فرق بین اسلام و استعمار آن است كه اسلام پیش از آنكه كشورها را فتح كند قلبها را فتح مى كند.
در حالى كه ملتها براى حفظ كرامت و ذخایر خود همیشه با استعمارگران در ستیزند.مسلمانان بر اساس این اصل كه فرمود به هر كس كه ببخشى امیرش گردى دیگر ملتها را یارى مى كردند و آنان وقتى در میان مسلمانان جامعه اى ایده آل یافتند كه هدفى جز تبلیغ رسالت نداشت به دین اسلام گرویدند دینى كه نه طمع مادى او را به رویایى با مشكلات واداشت و نه طمع سلطه جویى بلكه تنها و بزرگترین هدفش این بود كه مردم با گرویدن به اسلام سعادتمند شوند همانطور كه اسلام خود سعادتمند بود.
دوم :پى ریزى جامعه اى سالم اسلام مى خواهد كه جامعه اى سالم و عارى از هر گونه بیمارى پى ریزى كند و برنامه جامعى را براى حفظ بدن از انواع بیماریها معین كرده است و لذا ثروت جامعه را براى حفظ بهداشت عمومى به كار مى گیرد نباید از نظر دور داشت كه مهمترین برنامه هاى توسعه در كشورهاى جهان تامین شرایط بهداشت عمومى است با از بین بردن در توسعه سهیم باشد ولى جامعه بیمار نمى تواند حتى یك گام در جهت توسعه درست بردارد به همین جهت ، اسلام رعایت سلامت مردم را هدف اصلى اهداف دولت قرار داده است
امام على علیه السلام مى فرماید:لا نعمه فى الدنیا اعظم من العمر و صحه الجسد، (405) هیچ نعمتى در دنیا بزرگتر از طول عمر و سلامتى بدن نیستو نیز فرمود: الا و من سعه المال و اءفضل من سعه المال صحه البدن ؛ (406) هان بدانید كه توانگرى از نعمتهاست و بهتر از آن تندرستى است .
این دو گفتار زیباترین رابطه را بین توسعه و سلامتى و بین میانگین عمر ترسیم مى كند كه ثمره حاصل از توسعه است امروزه میزان پیشرفت كشورها را با میانگین عمر انسان در آن كشور مى سنجد زیرا میانگین عمر انسان در كشورهاى پیشرفته خیلى بیشتر از میانگین عمر در كشورهاى عقب افتاده است به عنوان مثال میانگین عمر انسان در افغانستان از 44 سال تجاوز نمى كند در حالى كه همین میانگین در ایسلند به 79 سال مى رسد و این عمرى است كه هنگام تولد همه انتظار دارند.(407)بدون شك رفاه اقتصادى یكى از عوامل موثر در طولانى شدن عمر است و عمر طولانى به نوبه خود قدرت كار را در جامعه بالا مى برد كه طبیعتا در سرعت بخشیدن به كارهاى توسعه و پیشرفت اقتصادى موثر خواهد بود مى توان دو گفتار گذشته را در نمودار زیر ترسیم كرد:
با پیشرفت اقتصادى از رهگذر توسعه سرمایه هاى مطلوب براى پوشش دادن طرحهاى خدماتى و تاءمین امكانات رفاهى كه در بهداشت و سلامت جامعه نقش دارد فراهم مى گردد. و با همین سرمایه ها مدارس بیمارستانها و دانشگاهها ساخته مى شود و با تاءسیس دانشكده هاى پزشكى و تربیت پزشكان سطح بهداشت و سلامتى جامعه بالا مى رود جامعه سالم جامعه اى است كه توانایى كار دارد و مى تواند در مسیر توسعه گام بردارد بدین ترتیب گردش میان توسعه و بهداشت و عمر و كار كامل مى گردد و نهایتا توسعه محقق مى شود قدرت تولید دو چندان مى گردد و حركت جامعه در مسیر توسعه شتاب مى گیرد.سوم :پى ریزى جامعه اى پرهیزگار
دو نوع جامعه وجود دارد:جامعه اى كه با انگیزه ها و عوامل خارجى حركت مى كند و هرگاه این انگیزه ها كم رنگ شود جامعه از حركت باز مى ماند و جامعه اى كه با عوامل و انگیزه هاى درونى حركت مى كند و چنین جوامعى در كمال آگاهى و احساس مسئولیت قرار درند و به همین جهت قانون و عوامل خارجى دیگر در آن رنگى مى بازد و اسلام براى آنكه چنین جامعه ایده آل را پى ریزى كند كه بر اساس انگیزه هاى درست حركت كند نیازى ندارد كه كسى به او بگوید این گار را انجام بده و آن را انجامنده رسالتى كه اسلام در قبال بشریت دارد آن است كه بشریت را به این سطح ایده آل از محاسن و صفات نیكو برساند و در برنامه اى تربیتى سیاسى و اقتصادى اسلام نیز آمده است تا این عوامل خیر را در درون انسان تقویت كند و به عنوان محرك درونى بدون واسطه انسان را به حركت در آورد اقتصاد عامل مهمى است تا این واقعیت را اصالت ببخشد زیرا انسان تنها زمانى مبادرت به كار خیر مى كند كه در نیازهاى اساسى خود به مرحله اشباع رسیده باشد و این منطق قرآن كریم است كه مى فرماید:فلیعبدوا رب هذه البیت الذى اءطعمهم من جوع و امنهم من خوف ؛ پس باید پروردگار این خانه را بپرستند آنكه به هنگام گرسنگى طعامشان داد و از بیم در امانشان داشت .(408)
به همین سبب اسلام تلاش كرده است تا جامعه اى ثروتمند ایجاد كند و اگر در چنین جامعه اى ثروت بر اساس شیوه اسلام ناب پى ریزى شود خیر و صلاح در آن جامعه ریشه دار مى گردد البته این بدان معنى نیست كه اگر انسان پس از آنكه ثروتمند شود با تقوى خواهد شد زیرا اگر ثروت به دور از دین و فضایل دینى باشد به تباهى و فجور منتهى مى گردد چون میان ثروت و تقوى ارتباط تنگاتنگى است و این ارتباط در حقیقت میان جهت دهى مسائل اقتصادى از یك سو و مسائل دینى و تربیتى از سوى دیگر است .
جامعه باید همزمان با حركت به سوى توسعه و تكامل حیات انسانى است یعنى ارزشهاى مادى و معنوى همزمان و هماهنگ در ابعاد مادى و معنوى توسعه و تكامل یابد و ما وقتى درباره جامعه متقى پس از جامعه ثروتمند سخن گفتیم نخواستیم بین آن دو تقدم و تاءخر یا جدایى قایل شویم بلكه طبیعت و تربیت بحث اقتضا مى كرد و گرنه در عمل میان آن دو جدایى وجود ندارد زیرا چنانكه گفته شد ایجاد جامعه بدور از تقوى به طغیان و سركشى جامعه منتهى مى گردد:و ان الانسان لیطغى اءن راه استغنى ؛ چون انسان خود را بى نیاز ببیند طغیان مى كند.(409)
اگر جامعه اى فقیر كه از فسق و فجور رنج مى برد بخواهد به جامعه اى متقى و در عین حال ثروتمند تبدیل شود؛ باید بطور هماهنگ در ارزشهاى اخلاقى شیوه هاى زندگى و نیز میزان درآمد تحول ایجاد كند و به اختصار باید گفت كه جامعه باید در جنبه هاى مادى و معنوى متحول شود چنین تحولى را باید در تحول اقتصادى اخلاقى دانست از دنیاى منحط و پست به دنیاى والا این تحول تنها در ارزشهاى اخلاقى نیست زیرا جامعه اى كه متقى باشد و نتواند نیازهاى مادى خود را تاءمین كند نمى تواند در برابر جوامع دیگر سربلند و سرافراز باشد این شیوه و راه انتقال از شر به خیر است كه یكى از اهداف بزرگ حكومت اسلامى به شمار مى رود.امام على علیه السلام مى فرماید:
خیر الدنیا و الاخره فى خصلتین :الغنى و التقى و شر الدنیا فى خصلتین الفقر و الفجور (410)؛خیر دنیا و آخرت در دو خصلت است :ثروتمندى و پرهیزگارى و شر دنیا در دو خصلت است :تنگدستى و تبهكارى .این نمودار به ما نشان مى دهد كه :
– چگونه انسان از محیط شر و بدى به محیط خیر قدم مى گذارد.– چگونه فقر تبهكارى در یگدیگر تاءثیر متقابل دارند.– چگونه فقیر مى تواند با دور شدن از تبهكارى لباس تقوا به تن كند و ثروتمند گردد.– و نهایتا چگونه ثروتمند با در افتادن به ورطه تبهكارى فقیر مى گردد.در اینجا این سئوال به ذهن خطور مى كند كه رابطه تقوى با توسعه چیست ؟
اگر توسعه كارى موثر و تلاشى همه جانبه باشد در این صورت انسان به انگیزه اى قوى نیاز دارد تا تواناییهاى درونى خود را كشف و آشكار سازد و چه انگیزه اى قویتر از عقیده اى روشن كه انسان را جانشین و خلیفه خداوند در این هستى مى داند و بزرگترین مسئولیتها را بر عهده او قرار مى دهد و تقوى تنها راه پاى بندى و حفظ این مسئولیت است و در عین حال عامل سعادتمندى انسان در زندگى است چه انسان تنها به نان زنده نیست و اگر توسعه به خاطر سعادت بشر است باید گفت كه سعادتمندى انسان تنها در گرو اقتصاد نیست بلكه نیازمند چیزى فراتر از اقتصاد است .
دكتر ابراهیم دسوقى استاد علم اقتصاد در دانشگاههاى مغرب مى گوید:مساءله توسعه اقتصادى چنانكه به ذهن بعضى از مردم متبادر مى شود تنها مساءله اى اقتصادى نیست بلكه مساءله اى عقیدتى ،فرهنگى ،سیاسى و اجتماعى و اخلاقى است و باید براى تحقق و استمرار آن محیط و بستر مناسب فراهم كرد چه بدون فراهم ساختن محیط و بستر مناسب نمى توان براى فرد و جامعه در مسیر طولانى و توانفرساى توسعه حركت و پیشرفتى را تصور كرد.(411)
لودویك ج ماى اقتصاددان غربى نیز عقیده اى مشابه دارد مى گوید:هر حكومتى كه اعتقاد داشته باشد كه آسایش و رفاه بشر در گرو امور مادى است و به این گمان كه سعادت انسان را تاءمین مى كند؛ به تولید كالاهاى اقتصادى بپردازد خطاى فاحش است زیرا اشتباهست كه حكومت ها بپندارند كه توسعه و شكوفایى اقتصادى مشكلات بشریت را حل مى كند در ادامه تاءكید مى كند كه این اعتقاد مادى صرف براى ملتهاى دنیا مصیبت و گرفتارى ببار مى آورد.(412)
اگر تاریخ را با دقت مطالعه كنیم و وقایع تاریخى را با دقت از نظر بگذرانیم در مى یابیم كه جهان امروز مدیون آن دسته از افرادى است كه در دوره هاى مختلف تاریخ ظهور كردند و با استفاده از استعدادها و توانمندیهاى خود چرخهاى زمان را به جلو راندند و اگر اینان نمى آمدند و توان خویش را ظاهر نمى ساختند و آنرا در جهت پیشرفت حیات انسان بكار نمى گرفتند ما امروز در شرایط خاص آغاز قرن بیست و یكم بسر نمى بردیم بلكه جهان امروز هنوز در ظلمات جهل و نادانى مى زیست به فرض اینكه این مخترعان نمى آمدند و براى ما ماشین بخار، الكتریسیته و دیگر اختراعات بشرى را پدید نمى آوردند تاریخ پیش از اینها از حركت باز مى ماند زیرا پیشرفت بشریت جبرى و بدون دخالت اراده انسان صورت نمى گیرد بلكه بسته به اراده و قدت انسان است و اگر این اراده باز ایستد پیشرفت نیز متوقف مى ماند به همین سبب اسلام براى انسان اهمیت بسیارى قائل است و او را اساس همه خوبیها قرار مى دهد همانطور كه اگر از وظیفه خود باز بماند اساس همه بدیهاست .
انسان و توسعه پیش از این گفتیم كه توسعه استفاده بهینه منابع در جهت اهدافى معین است و انسان بزرگترین منبع از منابع توسعه به شمار مى رود كه باید توجه برنامه ریزان توسعه را بدان جلب كرد.ویژگیهاى انسان توسعه گرا
البته هر انسانى نمى تواند به برنامه توسعه كمك كند بلكه ویژگیهاى است كه دست اندر كاران امر توسعه مى كوشند تا در افرادى كه مى خواهند در برنامه هاى توسعه اقتصادى مشاركت داشته باشند؛ ایجاد كنند.مهمترین این ویژگیها عبارت است از:اول – علاقه به علم و یاد گیرى دوم – نیروى كارسوم – علاقمندى به كار خیر چهارم – هدایت درست هزینه ها پنجم – عوامل پیشرفت
ششم – احساس مسئولیت جمعى اول :علاقه به علم و یاد گیرى توسعه نیازمند دانش و تخصص و كار مثمر ثمر و سودمند است طبیعت انسان نیز با كار خیر سرشته شده است از اینرو عوامل و انگیزه هاى مثبتى وجود دارد كه انسان را دائما به سوى پیشرفت سوق مى دهد و نیز احساسى در اوست كه توجه اش را به سوى جامعه معطوف مى كند اینها عناصرى است كه براى شكل گیرى شخصیت انسانى كه مى خواهد در امر توسعه مشاركت داشت باشد؛ ضرورى است تا بتواند با مشكلات پیشرفت اقتصادى دست و پنجه نرم كند و در صورت نبود چنین انسانى نمى توان به امر توسعه دست یافت اگر چه همه ابزارها و عوامل دیگر فراهم باشد بدون تردید دین تاءثیر زیادى در شكل گیرى شخصیت چنین انسانى دارد دانشمندان
علم اقتصاد به اندیشه هاى مارتین لوتر اشاره مى كنند كه نهضت اقتصادى بزرگى را در اروپا به راه انداخت كه هنوز هم ثمره آن در خدمت جامعه بشرى است اندیشه هاى این اصلاح گر مسیحى توانست عقل انسان را از قید و بند كلیسا آزاد كند و در نتیجه اندیشه و تفكر نیز آزاد شد و در حیات انسان روح تازه اى دمیده شد و روشنفكران دانشمندان مخترعان و مكتشفان از متن جامعه برخاستند پس اگر جنبش پروتستان با الهام از نفخه روح بخش اسلام توانست جامعه اروپا را متحول كند چرا خود اسلام نتواند چنین تحولى را در جامعه اسلامى پدید آورد.با نگاهى به آیات قرآن و سنت پیامبر و احادیث و اقوال در مى یابیم كه اسلام بر ساختن انسانى مسئولیت پذیر تاءكید دارد زیرا تمى توان بر انسان مسئولیتهاى را تحمیل كرد؛ كه توان انجام آنرا ندارد.
امام على علیه السلام همه ویژگیهاى چنین انسانى را در یكى از گفتارهاى خود یعنى خطبه همام به هنگام ذكر صفات پرهیزگاران بر مى شمرد.امام علیه السلام ابعاد شخصیت پرهیزگاران را چنان ترسیم كرده اند كه زبان هر انسان ادیب و شاعرى از بیان آن قاصر است و نیز هیچ نقاشى نمى تواند چنین تابلوى زیبایى با كلمات بیافریند و ما به هنگام بیان ویژگى هاى انسان توسعه گرا به تفصیل درباره این گفتار امام سخن خواهیم گفت .
تقریبا همه كارشناسان اقتصادى به وجود رابطه اى مثبت میان آموزش و توسعه اتفاق نظر دارند فاجر لیند مى گوید:بررسیهاى علمى نشان مى دهد كه تعلیم و تربیت پیامد مثبتى در جامعه حتى در روستاها دارد كشاورزانى كه آموزش دیده اند معمولا بیشتر از كشاورزان بیسواد تولید مى كنند گزارشى در سال 1980 حاكیست كشاورزانى كه دوره هاى آموزشى را گذرانده اند در طول چهار سال سودهایشان از كشت 4/7 بیشتر از كشاورزانى بوده است كه آموزشهاى لازم را ندیدند.با مقایسه میانگین با سوادان كشورهایى كه درآمد متوسط یا كمى دارند رابطه میان توسعه و آموزش بوضوح آشكار مى گردد به گزارشى در این زمینه كه در سال 1995م منتشر شده است توجه كنید:
و براى روشن شدن اهمیت آموزش در پیشرفت كشورها به جدول زیر نگاه كنید كه مقایسه اى را میان یك كشور افریقایى (موزامبیك )و یك كشور آسیایى (ژاپن )نشان مى دهد:
ادامه خواندن مقاله اقتصاد کلان
نوشته مقاله اقتصاد کلان اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.
↧
October 13, 2018, 11:08 pm
nx دارای 54 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
خاندان هخامنشی و آغاز زندگی كوروش
1) نیاكان كوروش خاندان هخامنشی با این كه در ذكر همه اسلاف صاحب اعتبار كوروش ، در نزد محققان مختلف اتحاد نظر وجود ندارد و كسانی نیز به تعداد فرمانروایان پیشین و البته محلی و منطقه ای بودن برخی از آنان تأكید ورزیده اند ، ولی شكل قابل قبول این است كه پس از هخامنشی جد خاندان ، شاهان ذیل دارای نام و نشان بوده اند : 1) چیش پش2) كمبوجیه 3) كوروش4) چیش پش5) كوروش6) كمبوجیه 7) كوروش سوم ( بزرگ )
به تعبیر هرودت قبایل پارسی در زمان استقرار در منطقه ای كه نام آنها را بر خود پذیرفته و از كرمان تا خوزستان امتداد داشته است ، ده طایفه بوده اند كه عبارتند از : پاسارگادی ها ، مرفی ها ، ماسپیان ها ، پانتالی ها ، دروزی ها و گرمان های شهرنشین ، و همچنین ساگارتی ها ، مردها ، دروپیك ها ، ودائین های شبانكاره ، این كه چنین تركیبی در همه ادوار عمر سلسله مزبور حفظ شده باشد محل تردید است ولی بی شبهه كوروش از دودمان پاسارگادی های شهرنشین بوده و در زمره نجیب ترین و برجسته ترین اقوام پارسی به شمار می رفته است .
تعلقی كه شاهان هخامنشی به محیط و مسكن مألوف خویش نشان می دادند و در همان معدود كتیبه ها و آثاری كه به طور مستقیم از آنان باقی مانده ، آشكار است ، كنایه از شناختی دیرپا و سازگار با كل منطقه وسیع پارس كهن دارد و از احساسات درونی شده قرن های طولانی اقامت آنان سخن می گوید . در همان حال ، پیوستگی های تثبیت شده و هویت یافته تاریخی آنها با دیگر اقوام ایرانی جا گرفته در سرتاسر فلات ایران هم مأخوذ از پشتوانه های زبانی ، فرهنگی ، عقیدتی اخلاقی و قومی مردمی است كه اگر نه پیش تر دست كم در خلال نزدیك به دو سده و نیم فرمانروایی بی چون و چرای سلسله مزبور ، یك جهتی و همداستانی و وحدت آریایی خود را كسب كرده بودند .
به عبارت دیگر ، كوروش بزرگ و سلسله ای كه او جهانی شدنش را بنیاد نهاد حافظ منافع همه ایرانیان مستقر در نجد پهناور ایران و مبشر و مبین مجموعه آداب و اصول انسانی بی نظیری بود كه به مرور ایام در وجود فرد فرد ایرانیان نهان و نهادینه شده بود و تنها در انتظار ناجی نیرومند و مظهر كامل عیاری می نمود كه اراده و عزم ملی ایرانیان را برای قبول مسئولیت جهانداری و ارائه تصویری كامل از خصوصیات ایرانی نشان دهد .
تاریخ جانشینی كوروش را حدود سال 557 ق . م رقم زده اند و اگر جابجایی قدرت مادها با نواده آژیدهاك را در همان محدوده سال 550 ق . م بدانیم ، یك نكته محرز است كه كوروش پیش از دست زدن به چنان اقدام بزرگی كه با سهجن خونری زیعمده همراه بوده ، به مدت دست كم هفت سال ، تجربه اداره سرزمین های پارس و انزان ( انشان ) را داشته است . كمبود منابع تحقیق مانع از آن نیست كه بگوییم بدون شك توسعه متصرفات ایران در زمان كمبوجیه دوم و بعد هم دوران طلایی سازماندهی امپراتوری در عصر داریوش بزرگ ، مدیون پایه های مستحكمی است كه بنیاد گذار سلسله پی افكنده است ، به تعبیر هرودت ، ایرانیان آن اندازه به مقام والای انسانی او نازش داشته اند كه : « هیچ فرد پارسی تا امروز خود را در حد آن ندیده است كه با كوروش برابر شود » ( ك . سوم ، 160 ) بریان ، همان ، ص 169 ) . 2) آغاز پادشاهی كوروش
نخستین كاری كه كوروش پس از پیروزی بر پادشاهی ماد انجام داد ، انتخاب شهر بزرگ و با سابقه همدان به عنوان پایتخت دولت رو به توسعه خود بود . درست است كه او و خلاف او ، در تمامی دوران حكمرانی خود از پایتخت های دیگری نظیر شوش و ری و پارسه استفاده كردند و فرضاً ایام بهار را در ری و تابستان را در همدان می گذرانیدند و پاییز و زمستان را هم به تناوب در پارسه و شوش به سر می آوردند ولی اهمیت همدان به عنوان خاستگاه نخستین دولت مقتدر آریایی در شرق و آن هم با قدمتی چند صد ساله بر كسی پوشیده نبود ، و دودمان سلطنتی هخامنشی هم كه خود را وامدار و وارث بر حق برادران مادی خویش می دانست ، جداً این پیوستگی ها را محفوظ می داشت . به تعبیر دیگر با حفظ عمال مادی در مشاغل خود ، تبدیل قدرت چنان مخفیانه و زیركانه و شاید هم بتوان گفت طبیعی و منطقی انجام گرفت كه در نظر ملل غربی ، حكومت پارسی همان حكومت مادی جلوه می كرد و هرودوت و مورخان دیگر ، تا روزگار خود ، كه 150 سال با آغاز كار كوروش فاصله داشت ، جنگ های پارسیان با یونانیان را جنگ های مادی می نامیدند .
البته نظیر این تحولات در حوزه های مدنی دیگری نیز كه متعاقباً تحت تسلط پارسی ها درمی آمدند صورت گرفت ، چنان كه بابل ، سارد ، مصر و غیره نیز حكومت جهانی ایرانیان را به رغبت پذیرا شدند و با حضور مستمر و مثبت خود در بنای امپراتوری ، آن را ، پل ارتباطی و میانی تمدن های شرق و غرب عالم كردند .
پادشاهی كوروش و فتوحات او 1) تسخیر لیدیبی گمان ظهور قدرت جوان هخامنشی به رهبری مرد با كفایتی چون كوروش ، دلواپسی های بسیاری در كشورهای همسایه ایران می آفرید . جملگی پی بردند كه دولت جوان هخامنشی با سرعت عمل و توانی كه از خود نشان داده ، به صورتی ناگزیر درصدد بسط متصرفات خویش است . بر همگان روشن بود كه جنگ یك علامت استثنایی از شیوه های كارایی دولت هاست ، حتی اگر این كارایی را از نظر دامنه بسیج نیروهای مولده انسانی ، مادی ، نظامی ، فنی و 000 كه ضرورت آن را تحمیل كند ، قضاوت كنیم . حكومت و تشكیلاتی كه دست به این كار می زند ، باید در مرتبه بالایی از استحكام سازمان های داخلی و انسجام ملی و قوت اراده رهبران خود باشد .
تصرف لیدی از این بابت مهم است كه در متون یونانی معاصر واقعه و بعدتر به تفصیل از آن یاد شده است . هرودوت می گوید كه كوروش پس از تصرف ماد ، سازمان حكومتی و اداری خود را در شوش مستقر كرد و در اندیشه بنای شهری برآمد كه بعدها ، تخت جمشید نام گرفت . كرزوس آخرین پادشاه لیدی و متمول ترین پادشاه جهان در پایتخت ثروتمند خود سارد سلطنت می كرد و تحولات وقایع ماد را به دقت زیر نظر داشت . مردی كه به آن سرعت بر قلمرو وسیع مادها تسلط پیدا كرده بود ، به دو دلیل ، وی را اندیشناك می ساخت . از یك سو قرابتی كه خود او با خاندان ماد داشت و از دیگر سو ترس و وحشتی كه وسعت یابی امپراتوری پارسی به وجود می آورد ، او را سخت مضطرب می كرد ، شكست پادشاه ماد برای او ناگوار بود ، چرا كه آژیدهاك ( ایختوویگو) پادشاه آن كشور ، با یكی از شاهزاده خانم های دربار لیدی ازدواج كرده بود ، و بدین گونه ارتباطی كه میان دو دولت معتبر به وجود آمده و با وصلت ، استحكام پذیرفته بود ، از میان می رفت و آن هنگام كه رقیب آریایی او ، كوروش ، بر چنان قلمرو پهناوری تسلط می یافت و تمایلات جاه طلبانه اقوام تازه به دوران رسیده پارسی را به مرحله عمل نزدیك می كرد ، طبعاً كرزوس حق داشت كه دچار ترس و نگرانی شود ( تواریخ ، باب 72 ، ص 58 ) .
واقعیت این است كه این فقط كرزوس نبود كه پس از انضمام ماد به پارس و بزرگ شدن یك قدرت نوپای توانمند و پویا دچار دلواپسی شده بود ، بلكه سه دولت نامی آن زمان یعنی لیدی ، بابل و مصر ، به توهم مشتركی رسیده بودند . با این كه درك شرایط آن روز جوامعی كه بعدها ، نام خاور نزدیك و میانه را برخود گرفتند ، چندان آسان نیست .
ولی می توان این حقیقت را پذیرفت كه دولت های مقتدر عصر ، خبرچینانی در سرزمین های یكدیگر داشتند كه از كم و كیف حوادث عمده ای كه می گذشت ، به وسیله آنان آگاه می شدند . شاید هم سرعت عملیاتی كه به فتح ماد انجامیده بود و یا نحوه فرماندهی و لشكر آرایی كوروش و آوازه فرماندهی او ، به حدی گسترش یافته بود كه دول قدرتمند همسایه نگرانی های خود را ظاهر ساختند و درصدد ایجاد وحدتی نظامی – سیاسی برآمدند . تا آنجا كه معلوم است سران سه كشور بلادرنگ با یكدیگر وارد گفتگو شدند و توانستند كه به توافق هایی برای جلوگیری از توسعه دولت جدید ایران دست یابند .
كرزوس به شخصه پادشاهی قدرتمند می نمود و ثروت انبوهی در خزائن سارد انباشته بود . رونق پایتخت وی به مرتبه ای رسیده بود كه آن را سارد طلایی می خواندند و اشیای نفیس و گوهرهای گرانبهای گرد آمده ، چشم حكما و خردمندان بزرگ یونانی معاصر همانند سولون و بیاس را كه از حكمای مشهور هفت گانه بودند ، خیره ساخته بود . ارتباطات نزدیكی هم كه به واسطه موقعیت جغرافیایی مطلوب با دولت شهرهای یونانی و مستعمره نشینان آسیای صغیر پیدا كرده بود ، به طور روزافزونی بر ثروت و شكوه آن تأثیر می گذاشت ، به گونه ای كه در شمار نخستین دولت های جهان باستان بود كه به ضرب سكه مبادرت ورزید ( بختورتاش ، 1350 ، ص 22 ) .
از سویی هم بهبود وضع ساكنان سواحل خرد آسیا و بالا رفتن سطح زندگی آنان موجب شده بود كه یونانیان ساكن شبه جزیره اصلی ، برای كسب درآمد بیشتر به این منطقه كوچ كنند و بدین گونه تركیب جمعیت ساكن در خطه مزبور به مرور زمان به سود اقوام یونانی در حال تغییر بود و این امر خود نوعی حق حاكمیت بلامنازع بر تمامی آسیای صغیر برای آنان به وجود آورده بود .
بدیهی است سرزمینی كه مدت ها از تعرض دشمنان بركنار بود و تلاش دولت ماد را نیز برای سلطه بر خود ، به نحوی غیرمنتظره ناكام ساخته بود ، اینك با روی كارآمدن دولت قدرتمند هخامنشی و سیاست توسعه ارضی آن به شدت در معرض تهدید قرار می گرفت و نه تنها دولت لیدی و ایونی های دیگر ، یعنی ساكنان یونانی آسیای صغیر دچار اضطراب و نگرانی شدند كه بل ، دولت – شهرهای مستقر در سرزمین اصلی یونان نیز خطر را نزدیك می دیدند و تمامی توان خود را در كفه مشترك دفاع با دولت سارد نهادند .
این كه كوروش ناگزیر از توسعه متصرفات ارضی خود و اجرای حكم تاریخ برای نشان دادن اراده مصلحت جوی و خیراندیشی ملتی سلحشور و نیك خواه و تمدن آفرین بود ، مسئله ای بدیهی می نمود ، دولت نوپای هخامنشی به صراحت متوجه شده بود كه نه مانند سرزمین فراعنه از اقتصاد كشاورزی نیرومند و پرباری برخوردار است و نه هم چنان لیدی و بابل و دیگر دولت – شهرهای یونانی از اقتصاد تجاری و پولی قابل اعتنایی بهره می برد ، پس ، ناگزیر برای اداره امور امپراتوری پهناور و روبه توسعه و حفظ موقعیت به دست آمده در برابر سایر قدرت های دنیای كهن باید درصدد یافتن منابع دیگر برآید . بدین ملاحظه ، مشاركت در دارایی و مكنت همسایگان ثروتمند ، از اولویت ویژه ای برخوردار بود . چنین است كه می بینیم كوروش بزرگ ، از همان آغاز كار ، به صورتی كاملاً طبیعی و غیرقابل اجتناب ، به سوی سیاست توسعه ارضی كشیده شد تا از طریق كسب خراج و اخذ درآمدهای جدید بتواند نیروهای به غلیان آمده داخل كشور را آرام نگاه دارد و از سوی دیگر ، با غلبه بر حریفان قدرتمند منطقه ، از تطاول و تجاوز مسلم بعدی آنان پیشگیری كند . تاریخ هم نشان داده بود كه تا آن روزگار ، و حتی هزاره های بعد ، دول جهان ناگزیر بودند كه یا در چهره غالب ظاهر شوند یا مغلوب بمانند و تابع قدرت های برتر گردند .
درك نگرانی های یونانیان آسیای صغیر و شبه جزیره آسان بود . چون آنها نمی خواستند به سادگی كانون های ثروتی را كه در طی سالهای طولانی به دست آورده بودند و برای رونق هرچه بیشتر چنان مراكزی تلاش می كردند ، از دست بدهند . آنها حضور ایرانیان را در آسیای صغیر ، برای آینده شبه جزیره یونان ، آنها حضور ایرانیان را در آسیای صغیر ، برای آینده شبه جزیره یونان ، خطری محتوم می شمردند و تاریخ نیز نشان داد كه در این زمینه پر بی حق نیستند . به همین صورت است كه می بینیم در ماجرای لشكركشی پادشاه ایران به لیدی نیز نظری خشماگین دارند و اساساً جز در مواردی معدود ، جانب حق را در بیان مطالب ، نگاه نمی دارند .
لیدی برای دورنگاه داشتن حریف تازه كار ولی نیرومند ، اتحاد با دول بابل و مصر را یك پیروزی می دانست ، هرچند كه رقابت های اقتصادی كهن ، در میان مللی كه هركدام به یك نحو در سرنوشت منطقه دخیل بودند ، نیز در میان بود و هرگاه لازم می دیدند آتش جنگ و دشمنی را در میانشان شعله ور می ساخت . كرزوس البته درصدد جلب همراهی شهرها و مستعمرات یونانی آسیای صغیر نیز بود و به همین دلیل ، ابتدا شهر می لِت و آن گاه شهرهای دیگر را با خود متحد كرد تا در موقع لزوم بتواند از امداد آنها بهره بگیرد .
در آن روزگار ، متداول بود كه یونانیان برای جلب نظر خدایان متعددی كه در فرهنگ دینی خویش داشتند ، قربانی ها كنند و از كاهنان عمده معبد دلف هم كه شهرتی بسیار در پیشگویی به دست آورده بودند ، نتایج پیش آمدها را جویا شوند . آن گاه كه اخبار نگاه به غرب كوروش در افواه افتاد . كرزوس اندیشه كرد كه آیا باید منتظر بماند تا پادشاه ایران به كشور او روی آورد و در مقام دفاع از خود برآید و یا این كه بهتر است پیش دست كند و به تعرض پردازد . پس ، مردی را به معبد مزبور فرستاد تا از غیب گوهای مشهور به پی تی بپرسند كه اگر كرزوس حمله كند ، چه اتفاقی می افتد ؟
جوابی كه رسید ، گنگ و دو پهلو بود ، پی تی گفته بود كه : « اگر پادشاه از رود هالیس ( قزل ایرماق كنونی ) بگذرد ، دولت بزرگی منهدم خواهد شد » ( پیرنیا ، 1375 ، ص 64 و 65 ) . شاه لیدی پنداشت كه منظور از دولت بزرگ ، ایران است . پس درصدد تجهیز قوا برآمد و با سران اسپارت كه دولت – شهر جنگجوی یونانی بود ، اتفاق نظر پیدا كرد ، مصر نیز صلای یگانگی سرداد و هرچند كه در عمل نتوانست اقدام مهمی به نفع متحد خود كند ولی فی الجمله برای تقویت روحیه و بنیه معنوی متزلزل او مفید می افتاد .
در این بین البته بابل نیز قول مساعدت داد و دست كم این اطمینان را برای كرزوس به وجود آورد كه با دشمن وی متحد نخواهد شد . بدین سان ، شاه لیدی خود را در مقام تعرض یافت و پیش دستی در جنگ را غنیمت شمرد . سپاه او با شتاب توانستند بر پ ت ریوم كه محل پایتخت قدیم هیتی ها بود تسلط یابند و در نبردی هم كه متعاقباً با ارتش ایران داشتند ایستادگی جانانه ای نشان دهند .
اتكای كرزوس بر مردمی مرفه و سعادتمند ، با جمعیتی كه به مراتب بیشتر از نیروهای پارسیان بود ، و امكانات جنگاوری شایسته ، او را مغرور كرده بود . درست است كه سرزمین تحت تسلط وی از نظر مساحت ، به پای مستملكات كوروش نمی رسید ، اما همان محدوده ای كه از نظر جغرافیایی از حوضه رودخانه های هرموس و كاستیر تشكیل شده بود و به وسیله رودهای پرآب تموس و دندیم و مشوری و سی پیت ، حاصلخیزی و نعمت افزایی سرزمین مردمی سلحشور و كاردان و تأمین می كرد ، كافی بود كه قومیت واحد مردمی سعادتمند و پركار را تضمین كند و بر اعتماد شاه و سران وی به تداوم خوشبختی ها صحه بگذارد .
به تعبیر هرودوت ، در آن هنگام در آسیا هیچ قومی به درجه مردمان لیدی متهور و بی باك نبودند ( تواریخ ، همان ، ص 58 ) . همین امر دست به دست آسوده خیالی های دیگر كرزوس ، كوروش را در موقعیتی قرار می داد كه از حداكثر دانایی و بصیرت نظامی – سیاسی خویش استفاده كند . لذا به مجرد این كه اخبار پراكنده ساختن نیروهای رقیب به وی رسید ، درصدد برآمد كه با دولت بابل به مذاكره پردازد و قرارداد صلحی با نبونید حاكم آن دیار ببندد . آرامش خاطری كه نصیب كوروش شد ، او را مصمم ساخت كه با قشون زبده و ورزیده ای كه تدارك دیده بود ، به قصد تسخیر سارد حركت كند . كرزوس كه این بار تا حدودی غافلگیر شده بود ، به عجله قشونی جمع كرد و در نزدیكی پایتخت به مصاف وی آمد . پادشاه لیدی ، ابتدا سواره نظام نیرومند خود را كه از شهرت بالایی برخوردار بود ، به پیش صفوف دشمن فرستاد ، لیكن كوروش با تدبیر عاقلانه ای ، شترهای اردو را به مقابله آنها اعزام داشت . هیمنه ای كه از دیدن آن هیون پدید آمده بود ،
اسبان اردوی كرزوس را وحشت زده كرد و از حركات عجیب و غریب شترها ، چنان سراسیمه شدند كه سواران خود را برداشتند و به میان اردوی خودی دویدند . جنگ سختی درگرفت ، چه هر دو طرف می دانستند كه با مسئله بقا و فنای حتمی خود مواجه اند . نبوغ فرماندهی و قابلیت های جنگی مردی كه نقاط ضعف دشمن را به سرعت تشخیص می داد و با گزیده سواران بی باك و متهور ، مستقیم به قلب آنها می تاخت ، كار خود را كرد و سواران دلاور كرزوس را چنان درمانده ساخت كه نظم اردوی او را در هم ریختند و با دادن تلفات زیاد از صحنه عقب نشستند .
فتحی بزرگ و نمایان نصیب بنیادگذار امپراتوری ایران گردید ، كرزوس و نزدیكان او كه در عرصه پای فشرده بودند ، دستگیر و اسیر شدند و شهریار پارسی ، نخست را سارد را تسخیر كرد و پس از آن بر سراسر لیدی فرمانروایی یافت . هرودوت می گوید كه كوروش در ابتدای امر ، می خواست كه به انتقام خشونت های بی جای كرزوس ، او را در آتش بسوزاند ولی از سخنانی كه شاه شكست خورده با خود زمزمه می كرد ، متنبه شد و او را بخشید و در نزد خود عزیز داشت . جهت تنبه را هم این دانسته است كه وقتی هیزم ها را آتش زدند ، كرزوس فریاد كرد : « آخ ، سولون ، سولون » و آن هنگام كه كوروش را متعجب دید ، گفت كه وقتی سولون قانون گذار معروف یونان به نزد وی آمد و از همه شكوه و تجمل دربار وی آگاهی یافت ، از او پرسید كه در روی زمین چه كسی را خوشبخت می شناسد و باور داشت كه سولون نام كرزوس را بر زبان خواهد آورد . اما او در پاسخ گفت كه هیچ كس تا نمرده است مظنه ای از سعادت كامل را تجربه نكرده و اینك معلوم شد كه این مرد چه حرف صحیحی زده است !
این سخن موجب هوشیاری كوروش شد و دستور داد آتش را خاموش كنند . با این همه چون فرمان او اندكی دیر صادر شده بود زبانه های آتش شراره می كشید و می رفت كه جسم شاه نگون بخت را بسوزاند به ناچار در حال نومیدی ، به آپولون خدای هنرها و روشنایی و اعجاز كه فرزند زئوس خدای خدایان بود ، متوسط شد . بی درنگ بارانی آمد و آتش را خاموش كرد .
در این كه روایت هرودوت كذب محض است ، تردیدی نیست . چون كوروش هیچ گاه با هیچ یك از فرمانروایان شكست خورده چنین رفتاری نكرده بود و از سوی دیگر ، مردی چنان اخلاقی و منضبط و اصولی ، اگر هم تابع دیانت خاصی نبود ، به فحوای عقاید عمومی ایرانیان ، چهارعنصر آب ، خاك ، باد و آتش را مقدس می شمرد و از آلودن آنها احتراز داشت .
مورخان یونانی و رومی هم كه بعدها ، همین مطالب را تكرار كرده اند ، بی اشاره به مأخذ كهن خود ، كه هرودوت است ، سخن رانده اند . از دیدگاه دیگری هم اگر به قصه نظر شود ، معلوم است كه كرزوس ایرانیان و خاصه پارسیان را تحقیر می كرده و احساسات ناخوشی نسبت به آنان داشته است . در نظر او ، این قوم مردمان كوهستانی فقیری بودند كه از فنون تجارت و مزایای آن بهره ای نداشتند وبه نوبه خود ، گروه های تاجر و پیشه ور وكاسب را بها نمی دادند . به این ملاحظه ، اگر در رفتار او نسبت به كوروش ، احترام كافی مرعی نبوده ، شاید جایی برای تنبه ظاهری و لفظی پیدا شده است ( پیرنیا ، همان ، ص 65 و 66 ) .
باری ، كوروش رفتاری نجیبانه و مؤدب با كرزوس در پیش گرفت و چنان كه معروف است ، مدتی طولانی او را محترم شمرد و در سلك مشاوران و نزدیكان خویش نشانید . عواید مالیاتی یك شهر لیدی را نیز به عنوان تیول به او داد تا مابقی زندگی خود را به گونه ای مناسب ادامه دهد (بریان ، همان ، 112 ) . 2) تسخیر مستعمرات یونانی در آسیای صغیر
پس از تمكین كرزوس و تصرف سارد كه در تاریخ 15 نوامبر 546 ق . م اتفاق افتاد ، شهرت كوروش عالمگیر شد و فتح نمایان او با مهم ترین مظهر اقتدار یونانی در منطقه ، چشم همه مدعیان اقتدار را ترسانید . تصرف پایتخت بدون خونریزی عمده ، رأفت و انسانیت فاتحی بلندمرتبه وبرجسته را برملا ساخت و در همان پگاه كشورستانی و بنیادگذاری امپراتوری ایران ، به عنوان شیوه ای تازه از رویارویی با اعدا ، در جهان آن روز شناخته شد . هرچند كه كوروش همین معامله را كمی پیش تر با برادران مادی و پدربزرگ خود نیز معمول داشته بود ، ولی پر معلوم است كه قرب خویشاوندی و حب قومی و نژادی ، نقشی مؤثر در رفتار جهانگشای بزرگ داشته است . این بار كه او با
دشمنی تیزچنگ و مغرور و متكی به نفس ، و سپاه كاردیده و نیرومند و متحدانی قوی پنجه ، درافتاده بود و پس از كوششی بی وقفه و مهارتی ممتاز در جنگ و فداكاری بی قیاس ارتش ایران ، به چنان توفیق سریع و مهمی دست یافته بود ، طبعاً فصلی جدید در مناسبات جهانی گشوده می شد كه وقایع بعدی ، تا پایان عمر این انسان بزرگ ، نشان داد ، از سیرت و تربیت قومی و ملی او بیشتر برخاسته است تا این كه منعكس كننده رفتار مجرد یك فرد متعالی و فرهیخته قائم به ذات خود باشد .
یونانیان ساكن در آسیای صغیر كه بیشتر به نام یونانیان معروفند ، از سرعتی كه در تسخیر لیدی به كار رفته بود ، غافلگیر شدند و لابد به فكر دفاع از خویش افتادند ، نظیر همین امر هم البته برای یونانیان سرزمین اصلی و جزایر دریای اژه اتفاق افتاده بود ، چه با این كه خطری آنی تهدیدشان نمی كرد و هنوز تا تسخیر كلیه سرزمین هایی كه در شرق مدیترانه قرار داشت ، راه درازی در پیش بود و به خصوص ، با امعان نظر بر این مسئله كه بدون داشتن نیروی دریایی كارآمد و قوی ، امكان گذر از تنگه های هلسپونت و داردانل میسر نبود ، ولی بازهم نگرانی خود را از قوت یابی ایرانیان و حضور آنها در آسیای صغیر ، پنهان نمی كردند ( پیرنیا ، همان ، ص 66-67 ) .
بی شك ، بعد ازاین ، سروكارآنها با دولتی می بود كه بسیارقوی تر از لیدی بود و از دیدگاه های كشورداری و سازمان بندی دیوانی تفاوت های بارزی با آن داشت . آنها این ترس را نیز تجربه كرده بودند كه پیش از سقوط سارد ، پادشاه ایران پیشنهاد داده بود كه علیه لیدی با وی متحد شوند و آنان درخواست وی را نپذیرفته بودند . می گویند كه وقتی كار لیدی به پایان رسید ، نمایندگانی نزد كوروش فرستادند و از وی خواستند تا قراردادهای موجود بین دولت لیدی و آنان را محترم شمارد . پادشاه ایران به سخنان آنان تمكین نكرد و در پاسخ ، مثالی آورد كه : یك بار نی زنی به ساحل دریا نزدیك شد و به خویشتن گفت كه هرآینه شروع به نی زدن كنم ماهیان دریا به رقص درمی آیند ولی چندان كه نشست و به نی زنی پرداخت ، اثری از رقص ندید ، پس آن گاه ناامید شد و توری برداشت و به دریا انداخت و ماهیان بی خیال را در دام انداخت . در این موقع ، ماهیان در درون تور به جست و خیز مشغول شدند ولی نی زن به آنها خطاب كرد كه : اینك كاری بیهوده می كنید ، شما می بایست آن گاه كه من به نی زنی پرداختم می رقصیدید ! بدین گونه ، كوروش می خواست به آنان بفهماند كه هنگام پذیرش تقاضای آنان گذشته است .
آنها به حقیقت نیروی نظامی قابل اعتنایی نبودند كه شهریار ایران بخواهد در محاسبه های جنگ و صلح به اندیشه آورد . شهر مهم و معتبری كه وجود داشت و از دیگران برحسب اعتبار سر بود ، میلت بود كه تقاضای مردم آن مورد پذیرش قرار گرفت و موافقت شد با همان شرایطی كه با لیدی داشتند ، زندگی كنند . پس از انجام این مهم تمامی شهرها و مراكز جمعیتی یونانی نشین آسیای صغیر و هم چنین جزایر مسكونی یونانیان همانند لسبوس و خیوس را هم تصرف كرد و مهر قاطع فرمانروایی خود را بر جبین آنها نهاد .
یونانی های دیگری نیز بودند كه از باب ترسانیدن چشم های ارتش ایران و فرماندهان آن به مستقر اصلی خود و از جمله دولت – شهر اسپارت متوسل شدند ، كه مشهور به جنگجویی بود . اسپارتیان به نوبه خود سفیرانی به خدمت كوروش اعزام داشتند و سعی در ارعاب و تهدید وی كردند . جالب است كه پادشاه ایران در پاسخ تندی ها و عتاب های سفیران گفت كه : من از مردمی كه در میدان ها جمع می شوند تا به قید سوگند به یكدیگر دروغ بگویند هرگز بیمی نداشته ام ، اگر زنده ماندم ، چنان كنم كه شما به جای سخن گفتن از ایونی ها ( ساكنان مستعمرات یونانی در آسیای صغیر ) از بدبختی های خودتان حرف بزنید .
در این موقع ، معلوم بود كه كوروش تصمیمات دیگری اخذ كرده است و با ملاحظه وضع امپراتوری و دشواری های دیگری كه در شرق و غرب ایران داشت – چنان كه بیاید – عزم خود را برای بازگشت به وطن جزم كرده است ، ولی این تصمیم را هم البته گرفته بود كه كار تسخیر كلیه نواحی آسیای صغیر را در سراسر كرانه های دریای سیاه به فرماندهان ارشد خویش واگذارد .
هنوز سالی از بازگشت پادشاه كامكار و دوراندیش نگذشته بود كه سراسر خطه پهناور خرد آسیا همانند فریگیه ، كیلیكیه و لیكیه به تصرف ارتش پیروزمند درآمد و قاطعیت سرداران و فرماندهای ایرانی ، همراه با دستورالعمل های محكم و منضبطی كه از سوی كوروش صادرشده بود ، اراده ایران برای تثبیت و تداوم قدرت برتر خویش را به اثبات رسانید .
روال كار بدین سان بود كه برای هریك از مناطق تحت فرمان ، فرمانروای جداگانه ای انتخاب شود تا از اتصال دوباره مراكز قدرت پیشین جلوگیری به عمل آید و مجال تمرد و سركشی به مدعیان متعدد داده نشود . كوروش از همان آغاز مسلم ساخته بود كه در زندگی داخلی وشیوه های امرار معاش و نیز آزادی های برحق انسانی هیچ شهر و جمعیت و مردمی دخالت نخواهد كرد و همان كه سیادت فرمانروایی ایران را به عنوان نظام بخش جدید منطقه به رسمیت بشناسند ، برای وی كفایت خواهد كرد . برخی از یونانیان سركش هم ، كه نمی خواستند به مقدرات جدید گردن بگذارند ، مانند اهالی شهرهای فوسه و تئوس به نقاط دیگر مهاجرت كردند و هیچ كس مانع جابجایی آنان نشد .
برخلاف احساسی كه از روایت های هرودوت دست می دهد ، كشورگشایی های ارتش ایران ، چه آن مقدار كه به وسیله خود كوروش انجام پذیرفت ، و چه آن بخش كه به وسیله مازار و هارپاگ مادی از سرداران ایران ، تحقق یافت ، به سرعت و به آسانی به دست نیامدند ، و فرماندهان نامی سپاه اعزامی ، دست كم دو تا چهار سال برای استقرار تسلط خود بر آسیای خرد صرف وقت كردند( بریان ، همان ، ص 117) 3) عزیمت كوروش به ماوراء النهر
روایت ها حكایت از آن دارند كه اقوام سركش آریایی نژاد پارتی ، هیركانی ، سكایی و باختری بعد از فتح همدان ، نمایندگانی به خدمت كوروش فرستادند و اطاعات خود را به وی اظهار داشتند آنان همه پیش تر ها و دست كم از زمان هووخشتر فرمانبرداری از مادی ها را پذیرفته بودند و صلاح خود را نیز در نوعی وفاق نژادی می دیدند . بالطبع زمانی نیز كه كوروش ، پدر بزرگ خود و دستگاه گسترده حاكمیت او را به انقیاد درآورد ، تغییر عمده ای در شرایط زندگی هم نژادان آریایی خویش نداد ، و این مطلب ، البته در باره اقوام و گروه های مختلف دیگری كه بعدها به قلمرو قدرت هخامنشیان پیوستند صادق است و سیاست های عمومی ایرانیان و خاصه پارسیان آن بود كه ملل و اقوام گوناگون آزادی های انسانی خود را حفظ كنند و از سركشی و طغیان اجتناب ورزند .
اما حضور ناگزیر كوروش در لیدی و آسیای صغیر ، با وجود دشمنی های آشكار ایونی های منطقه و یونانی های شبه جزیره ، اندك اندك شبهاتی را نیز در ذهن قدرتمندان عشایری ایران برمی انگیخت كه مگر مقاومت های گاه و بی گاه دولت – شهرهای مزبور ، موجب تضعیف قدرت هخامنشیان شده باشد و مفری برای استقلال طلبی گروه های سركش خویشاوند از دولت نوپای جدید پدید آورد .
بازگشت سریع كوروش از لیدیه ، و سپردن مسئولیت اتمام كار انقیاد ساكنان آسیای صغیر به سرداران با وفای مادی ، نشان از آن داشت كه فاتح بزرگ ، به مشكلات سرزمین های وابسته به پادشاهی ماد ، وقوف دارد و زمزمه های مخالف مردم باختر ( بلخ ) و سكایی و پارتی را شنیده بود . رسم كهنی نیز از دیرباز بر ایران حاكم بوده است كه شهریار جدید ، حتی اگر با صلح وآشتی و ازطریق جانشینی اسلاف ، به قدرت رسد ، باید خود به مناطق متعدد تحت فرمان ، عزیمت كند و با سران و بزرگان هر قوم و طایفه ، دست اتحاد و یگانگی و دوستی دهد .
مشكلات جهانگشای بزرگ البته بیش از اینها بود كه فقط بخواهد به پرس وجوی برادرانه ای بسنده كند . فقدان منابع تاریخی معتبر درباره موقعیت مناطق مزبور ، آن طور كه باید به شناسایی حوادث ماقبل لشكركشی كوروش كمك نكرده است و می توان گفت كه سرزمین بلخ و باختر ، به معنای وسیع كلمه از هندوكش تا سیر دریا وسعت داشته و مهم ترین مركز ژئوپلیتیك منطقه بوده است . امر روشن دیگر هم این است كه دولت هایی كه تا آن زمان خراج گذار مادها بودند از جابجایی سریع قدرت به وسیله هخامنشیان اندیشناك شدند و علیه نظم جدید كه به واقع ادامه دهنده پرقدرت و توانمند همان رسم و راه های كهن مادی بود ، به پا خواستند .
این كه فرمانروای دلاور و دوراندیش به فوریت از آسیای خرد ، عزم این مناطق را كرده ، باید دلیل روشنی بر شدت و حدت وقایع باشد . در باره سالهای آخر دوران كوروش هم می بینیم كه بنا به برخی روایات – كه بدانها خواهیم پرداخت – بنیادگذار امپراتوری جهانی ایران ، در همین سرزمین ها چشم از جهان بسته است . دست كم این نكته را می توان پذیرفت كه اقوام ناآرام سكایی ، كه مانند دیگر هم نژادان آریایی خود ، به كثرت عددی دست یافته بودند و فشارهای اقوام زرد و سفید دیگر را هم بر نمی تافتند ، نه تنها در دوران كوروش كه در خلال قرن های مدید آینده نیز به تحركات و نافرمانی های خود ادامه می دادند و آرامش حیات مدنی مردم منطقه و دولت های محلی را برهم می زدند .
نكته بسیار مهم این است كه به مدلول كتیبه هایی كه از داریوش بزرگ باقی مانده است ، این مناطق در شمار مستملكات مسلم وی محسوب می شده است و تردیدی نباید داشت كه كوروش در خلال لشكركشی های مكرر خود توانسته است مناطق زرنگ ، اریه ( هرات) ، خوارزم ، باختر (بلخ) ، سغد ، گنداره ( كابل ) ، گدروزی ( قندهار ) ، كارامانی ( كرمان ) ، سكائیه ، تت گوش و هرخواتیش ( ارخواتیش ) را مطیع فرمان خود كند . اینها به طور عمده همان سرزمین هایی است كه در اوستا به عنوان مناطق آریایی نشین و یا كشورهای آریایی از آنها یاد شده و در كنار دیگر بخش های ایران مانند رغ (ری) و مرو و 000 شانزده كشور خونیرث درخشان یا ایران شكوهمند كهن را به وجود می آورده است .
اگر قول اوستادانان و خاصه زرتشت شناسان مبنی بر حضور پیامبر آریایی را در حدود 1050 تا 1025 ق . م . معتبر بشماریم و نقش پراهمیت سكنه این مناطق را در پیدایش سفال خاكستری كه ممیزه تمدن های نجد ایران است درنظر آوریم ، تا حدودی به این نتیجه می رسیم كه سرزمین های یاد شده ، از دست كم هزاره سوم پیش از میلاد ، در تصرف عنصر ایرانی بوده است و دستاوردهای هنری آنان چنان آوازه ای داشته كه با مراكز بزرگ مدنی بین النهرین در رقابت بوده است ( بریان ، همان ، ص 119 ) .
كوروش ، تا آنجا كه معلوم است ، مدتی طولانی را در سرزمین های مورد اشاره گذارند . اگر قلمرو موجود افغانستان كنونی را در نظر بگیریم كه تا فلات پامیر و محدوده تركستان شرقی (سین كیانگ كنونی ) ادامه می یابد و از آن سوی مرزهای جدیدی كه در صفحات پاكستان فعلی و دره های پنجاب و سند ممتد بود و شاید برای نخستین بار بعد از مهاجرت های اولیه برادران آریایی ایرانی و هندی ، فرصت دیگری برای بازگشت و دیدارهای مجدد گروهی خلق می كرد ، این گونه ارتباطات ، درعرصه های مختلف فرهنگی ، اجتماعی ، اقتصادی ، نظامی و جز آن ، البته بعدها نیز به صور گوناگون ادامه پیدا نمود و شاید تا ظهور غربیان در شرق و استفاده از كشتی ها و راه های دریایی برای ورود به هند ، تنها گذرگاه ارتباطی مطمئن درمیان ساكنان شبه قاره و آسیای غربی و مركزی بود . طول مدت این لشكركشی ها را نمی دانیم ولی چون ظاهراً تا سال 539 ق . م كه واقعه مهم تسخیر بابل اتفاق افتاده حادثه بزرگ و دیگری در جایی ثبت نشده است و محرز است كه نیروی عظیم كارزار جهانگشای بزرگ نیز نه می توانست و نه می شد كه راكد و بیكار بماند ، لاجرم باید پذیرفت كه قریب شش و هفت سال از عمر كوروش برای تمشیت امور مناطق شرقی وشمال شرقی و جنوب خاوری ایران صرف شده است .
در كنار اقدامات مهم انجام گرفته ، بنای شهری به نام « كوروش » در كنار سیردیاست . در آتیه خواهیم دید كه كوروش شهرهای متعددی را در جای جای امپراتوری پهناورش ، به نام خویش عمارت كرده كه آثار برخی از آنها تا مدت های مدید نیز باقی مانده است و به عبارت دیگر ، كوروش برخلاف جهانگشایان غیرایرانی پیش از خود ، به جای ویرانگری و نابودسازی مراكز مسكونی ملل تابع ، به ایجاد تأسیسات شهری تازه كمك می كرده ، رسمی كه بعد از او نیز برای برخی از جهانگیران خلف ملك ماند . این شهر كه « دورترین شهر كوروش » نامیده شده ، متصور است كه در محل اوراتپه حالیه بوده باشد چنان كه در زندگی اسكندر مقدونی نیز می نویسند ، كه بعدها در حین فتح و ظفرهای سریعی كه به دست آورد و به عبارتی هم می خواست كه پا به جای پای بزرگان ایرانی نهد ، تا به این منطقه است تاخت . تأمین امنیت مرزهای جدید ، البته به تدبیرهای دقیقی وابسته بود كه پادشاه ایران بی شبهه به جای می آورد . درهمه جا ساخلوهای نظامی نیرومندی می گماشت كه بتوانند سرحدات گسترده كشور را از تطاول عناصر متخالف چادرنشین حفظ كنند .
4) تسخیر بابل در میان همه اقدامات جهانگشایانه كوروش ، شاید هیچ كدام به اعتبار و منزلت فتح بابل در سال 539 ق . م نبوده باشد و دلایل آن نیز از چندین جهت است : 1) نخست آن كه بابل سرزمینی با قدمت كهن به شمار می آمد و تا زمانی كه به حوزه تصرف ایرانیان درآید ، قریب دوهزار سال حیات شهری را تجربه كرده بود . ادوار درخشان مدنی آن از عصر سومریان و اكدیان باستانی تا كلدانیان و آشوریان گویای تلاش های مداوم مردم و اقوامی بود كه بر منطقه بین النهرین استیلا جستند و نقش های پرتحرك و عظیم خلاقیت خود را بر تارك علم و فن باقی نهادند . این دوران دراز زیست فرهنگی با وجود تغییرات مداوم حكومت هایی كه منشأهای قومی متعددی
داشتند به سكنه شهر و شعاع مدنی اطراف آن اجازه می داد كه میراث های گرانبهای پیشینیان صاحب فضیلت خود را در زمینه های خط و زبان ، اقتصاد و معاش متكی بر كشاورزی پیشرفته ، قانون گذاری و اداره امور براساس تأسیس نهاد سیاسی استوار دولت و حكومت ، و دین و آیین متكی بر اعتقاد به خدایان و فرشتگان دارای سلسله مراتب حفظ كنند و از مجموعه عادات و آداب مبتنی بر شناسایی سال و ماه دقیق و برگزاری آیین های باشكوه جمعی پیروی نمایند .
اضافه بر اینها ، بابل از این امتیاز نظامی – سیاسی خاص نیز برخوردار بود كه بر منطقه شرق مدیترانه كه شامات و اردن و لبنان و اسرائیل كنونی را دربرمی گیرد ، حكم می راند و به طور عمده با مصر كه در آن سو قرار می گرفت و داعیه حكومت بر سرزمین های مزبور را هم در سر می پرورانید راه منازعه سیاسی و رقابت مدنی را می پیمود ، تجارت ادویه ، پوست ، عطر و اشیای گرانبهای دیگر عربستان و آسیای جنوبی از این طریق انجام می گرفت و به یك معنی كانون ثروت و قدرت اقتصادی دنیای قدیم محسوب می شد ( بریان ، همان ، ص 121-131 ) .
2) رقابت های جدی توسعه طلبانه ای كه پس از انقراض آشور (612-610 ق. م) بین حكومت های ایرانی ( ماد و پارس ) از یك سو و حكام بابل جدید از سوی دیگر برای تسلط بر آسیای غربی در گرفته بود ، مسئله متحتم تعیین تكلیف قدرت برتر آنی را مطرح می ساخت و دخالت های هریك از دو قدرت در تهیج همسایگان دیگری چون لیدی و مصر و حكام كوچك دور و نزدیك ، نشان می داد كه خواه ناخواه باید عنصر نیرومندتر و كارآمدتر و بالیاقت تر پیشی گیرد ، و سرنوشت جهانی را كه می بایست وارد عصر تازه ای شود ، و به تعبیر دیگر نخستین امپراتوری بزرگ عالم را تأسیس كند ، در دستان خود نگاه دارد .
بابل البته این سكان داری را دست كم در دوره های كوتاهی ازعمر دراز سیاسی خود نشان داده بود كه واسطه العقد ارتباطات شرق و غرب می تواند باشد ولی این بار ، مسئله راه و رسم های جدیدی در میان بود كه باید حدفاصلی میان دنیای قدیم بربریت و توحش باشد كه اتكای خود را بر قتل نفس و بردگی بی دریغ انسان ها گذاشته بود و قانونمندی های شرافتمندانه ای كه حقوق بشر را به رسمیت می شناخت و آزادی های افراد و قومیت ها و هویت های مختلف را تأمین و تضمین می كرد . غلبه كوروش بر نبونید ، فصل تازه ای در حیات همه انسان ها گشود و بشارتی نه فقط انسانی كه قدسی و الهی و مافوق زمان و مكان به مردم عالم داد كه تا امروز نیز به استواری اصالت پیام نخستین را حفظ كرده است . به این مسئله در بحث خصال كشورداری كوروش كبیر بیشتر خواهیم پرداخت .
3) منابع بسیاری درباره این واقعه عظیم خبر داده اند . چه ، برخلاف حوادث دیگری كه تاكنون بدان ها پرداخته ایم و گاه ناگزیر بوده ایم و به یك روایت دست به دست گشته و تغییر یافته بسنده كنیم ، درباره فتح بابل منابع متعدد و متفاوتی در دست است كه واقعه پیش آمده را از دیدگاه های مختلفی بررسی می كنند و به پژوهشگران مسئله ، دید كافی برای تحقیق درست و قضاوت منطقی می دهند .
پس و پیش از همه باید از استوانه كوروش یاد كرد كه از آن ، به صورت نخستین اعلامیه جهانی حقوق بشر نام می برند . براساس این مأخذ بابلیان كه از بی توجهی نبونید پادشاه خود بر دین مردوك ، آقای بزرگ ، به تنگ آمده بودند و اعتنای او را بر خدای سین ( ماه ) كه در حران مورد ستایش بود ، نمی پسندیدند به هدایت كاهنان ، به میل و رغبت دروازه های بابل را بر روی كوروش گشودند و شاهنشاه بدون جنگ و خونریزی وارد شهر شد و به عنوان برگزیده عظیم الشأن مردوك ، خدای بزرگ بابل ، آن شهر را از فنا و نابودی نجات داد .
مردم شهر ، نبونید خرابكار و لاابالی را به كوروش تسلیم كردند و همگان ، همه ساكنان سرزمین سومر و اكد ، بلند پایگان و حاكمان جامعه ، در برابر پادشاهی او سرتسلیم فرود آوردند . كوروش ، در بخش دوم استوانه از خود به وضح سخن می گوید و بعد از معرفی مقام و منصب خویش در دو جا تكرار می كند كه او و ارتش ایران به صورتی مسالمت آمیز و دوستانه وارد بابل شده اند .
شهریار ایران ، آن گاه به جزئیات كارهای بسندیده می پردازد كه به بازگرداندن مجسمه های خدایانی كه نبونید آنها را تبعید كرده بود ، اشاره می كند . قسمت هایی از اعلامیه مشهور و جاودانی او در ذیل نقل می شود : « من كوروش هستم . شاه جهان ، شاه بزرگ ، شاه نیرومند ، شاه بابل ، شاه كشورسومر و اكد ، شاه چهار گوشه عالم ، پسر شاه بزرگ كمبوجیه ، شاه شهرانشان ، نوه شاه بزرگ كوروش ، شاه شهرانشان ، نواده شاه بزرگ چیش پش ، شاه انشان ، فرزند ابدی سلطنتی كه بعل و نبو سلطنت او را دوست دارند و از پادشاهی او در قلب خود شادمانند .
« هنگامی كه من با صلح وارد بابل شدم و با شادی مقر پادشاهی خود را در كاخ شاهزاده قرار دادم ، آن گاه مردوك ، خدای بزرگ قلب گشوده بابلیان را به من متمایل كرد و من هر روز به پرستش و ستایش او می پردازم . « من در بابل و در تمام شهرهای آن مراقب رستگاری و سلامت اهالی بابل بودم تا مسكن آنها بنا به میل خدا همچون یوغی نبا شد كه برای آنها مناسب نباشد . « من ویرانه آنها را آباد كردم ، فقر آنها را بهبود بخشیدم ، مردوك ، خدای بزرگ ، از اعمال پرهیزكارانه من شادمان شد . خدایانی را كه در آن جا ساكنند ، من به محل آنها بازگردانم و مسكن آنها را برای ابد بزرگ ساختم . من تمام مردم آنها را گرد آورم و به محل اقامت خود بازگردانم » ( ایسرائل ، 1380 ، ص 218 ) . به دنبال همین مطالب است كه كوروش چندین نكته پراهمیت تاریخ همه انسان ها را در همه سرزمین ها اعلام می كند :
« من برای همه انسان ها پرستش خدایانشان را برقرار كردم و فرمان دادم كه هیچ كس حق ندارد به این دلیل مورد بدرفتاری قرار گیرد . « من فرمان دادم كه هیچ خانه ای ویران نشود و هیچ ساكنی از آن محروم نگردد . « من صلح و آسایش را برای تمام انسان ها تضمین كردم » . ( همان جا )
بدین مضمون است كه پادشاه ایران ، از دیدگاهی نوین درباره شخصیت انسان ها حرف می زند . همه آدمیان از نظر وی ارزشی برابر و بنیادی دارند . هركس می تواند بنا به گزینش خود ، خدا را بپرستد ، آزادی حقیقی ، آگاهی ، حق مالكیت و حق زندگی صلح آمیز در هر كشور برای همگان پذیرفته شده است . به راستی باید مالكیت هركس در هر كجا كه هست مورد احترام قرار گیرد و سرانجام آن كه صلح و آرامش مورد نظر همگان باشد . چرا كه هدف اصلی جهانگشایی بزرگ مرد تاریخ بشر ، تأمین تعادل اجتماعی و عدالت عمومی است .
جز استوانه مزبور ، كه بخشی از آن مذكور افتاد ، منبع مهم دیگری كه وجود دارد و متعلق به شهریار ایران و وقایع مورد نظر ماست « سالنامه نبونید » است . سلاطین بابل ، از دیرباز عادت بر آن داشتند كه حوادث مهم روزگار خود را ثبت كنند و شاید هم هخامنشیان این شیوه از كار «تاریخ نویسی » را بیش از همه به بابلیان و آشوریان و نیز ایلامیان مدیون باشند كه گوی سبقت از آنان برده بودند .
سالنامه بر این امر تأكید دارد كه در زمان غیبت نبونید ، كه به مدت هفت سال در شهر تیمه در عربستان می بوده ، جشن سال نو بابلی باشكوه و عظمت سنتی مرسوم اجرا نمی شده است . بدین ملاحظه ، خدای بزرگ بابلیان ، مردوك ، كوروش را مورد عنایت خاص قرار داده و او را برحاكم بی دین و بی ملاحظه شهر سروری بخشیده است . او كسی است كه مجسمه های خدایان را به تبعید فرستاده و پرستش مردوك خدای خدایان را به فراموشی سپرده بود . كیش پرستش سین ( خداوند ماه ) را كه در حران متداول بود ، گرامی شمرده بود و چنین برمی آید كه جایگاهی ویژه در عبادات عمومی بدان اختصاص داده بود ( بریان ، همه ، ص 121 ) .
جز از استوانه معروف كوروش ، كه در فرصتی دیگر بدان باز خواهیم گشت ، و سالنامه ای كه بابلیان می نوشتند و این بار ، كاتبان به دستور كوروش ، شرح حال نبونید غیرعادل را بیان داشته اند كه پیوسته بر شهر خود ظلم روا می داشت ، چنان كه بدان پرداختیم ، متن سومی نیز كه مدیحه یا خطابه ستایش آمیز كوروش خوانده می شود ، در باره این واقعه در دست است كه همانند دو متن دیگر ، درباره زشت كاری های نبونید به تفصیل سخن گفته و مشروعیت حكومت او را مورد تردید قرار داده است . بدین گونه كوروش همان كسی است كه مردم بابل به او روی آورده اند و از درگاه خدای بزرگ سومر و اكد كه مردوك است ، تقاضا كرده اند كه بر بابلیان رحمت آورد و شاهزاده شهرانشان ( انزان ) را به نام بخواند و از او بخواهد تا همان گونه كه بر سرزمین ماد پیروز شده بود ، بر بابل نیز استیلا یابد .
این تأكید در همه متون یاد شده هست كه كوروش به عنوان برگزیده عظیم الشأن خدای بزرگ بابل ، بدون جنگ و نبرد ، در رأس سپاهیان خویش به بابل وارد شد و شهر مردوك را از فنا و نابودی نجات بخشیده است . این مردوك بود كه نبونید ، همان شاهی را كه پرستنده راستین او نبود به كوروش تسلیم كرد . مردمان بابل ، همه آنها همه سرزمین سومر و اكد ، بلند پایگان و حاكمان ، همگی در برابر پادشاهی او سرتعظیم فرود آوردند ( همان ، ص 122 -123 ) . جنبه نجات بخشی و قدسی كوروش به صورتی روشن و شفاف در خلال این متن ها نمایان شده است و خواهیم دید كه همین تصویر زیبای معنوی كه از پادشاه ایران در نوشته های یاد شده آمده است ، به نحوی سخت دلپسند در نزد یونانیان نیز ترسیم شده و واقعیت یافته است ، چنان كه در حدود یك قرن و نیم بعد ، نویسنده و مورخ نامداری چون گزنفون در كتاب ماندگار تربیت كوروش خویش بدان پرداخته و چهره شكوهمند و بزرگ و درخشان كوروش را به صورت انسانی كامل و برگزیده و بی همتا معرفی كرده است .
درهمین جا ، اشاره كنیم كه كامیابی پادشاه پارس ، كوروش ، در یك « پیشگویی شاهانه » عصر هلنی نیز آگهی داده شده است . به این مضمون كوروش كه او را به نام پادشاه ایلام خواهند شناخت بر تخت یك پادشاه دیگر ( نبونید ) خواهد نشست كه هفده سال پادشاهی كرده است .
4) جدای از مآخذ یاد شده ، متون مقدس یهودیان است كه به عنوان قومی با فرهنگ و نیز همانند ایرانیان پرستنده خدای یگانه ، به ذكر این واقعه بسیار مهم زندگانی خود پرداخته اند . آنها كه از سال 597 ق . م به وسیله بخت النصر به بابل تبعید شده بودند و ناگزیر از قبول اطاعت حكامی بودند كه معابدشان را خراب كرده و دارایی هایشان را به یغما برده بودند ، بنا به آثاری كه اینك در دسترس است و زمان نگارش قطعی برخی از آنها گاه به دویست و سیصد سال بعد از وقوع حوادث می رسد ، از فتح بابل به گونه ستایش آمیزی یاد كرده اند .
پیشگویی های ارمیای نبی و حزقیال ، حكایت از آن داشت كه یهودیان ، ناگزیرند تا ظهور ناجی عالی قدری كه مرتبه نجات بخشی و مسیحایی دارد ، با بابلیان كنار آیند ، آن طور كه سزاوار حیاتی عاری از خشونت و خونریزی است با مردم سومر و اكد دمساز شوند و بی آن كه از هویت اساسی خویش ، كه در پرستش یهوه خدای جهان و آفریننده كل هستی ، جا گرفته بود ، دست بردارند ، منتظر زمانی باشند كه وعده های او برای آزادی ملت یهود ، تحقق یابد . جمعیت آنان را از آغاز تبعید تا هفتاد هزار نفر نیز نوشته اند ولی محرز است كه به آزادی ازدواج و زاد و ولد می كردند و دستور ارمیای نبی را برای افزایش و تكثیر جمعیت ، نصب العین زندگی می داشتند . در خود یهودیه 28 روستا از مجموع دویست روستای موجود در اطراف ینپور در اشغال آنها بود و به طور عمده كسب و كار و كشاورزی را رها نكرده بودند ولی آنها كه در شهر بابل به سر می بردند ، البته آرزو می كردند كه به سرزمین موعود باز گردند و پرستش خدای یگانه را در هیكل ( معبد ) خراب شده او از سرگیرند . سخن ارمیای نبی شنیدنی است :
« و خداوند می گوید چون مدت هفتاد سال بابل سپری شود من از شما تفقد خواهم نمود و سخنان نیكو را كه برای شما گفتم ، انجام خواهم داد ، به این كه شما را به این مكان بازخواهم آورد ، و خداوند می گوید كه شما را از جمیع امت ها و از همه مكان هایی كه شما را درآنها رانده ام ، جمع خواهم نمود و شما را از جایی كه به اسیری فرستاده ام باز خواهم آورد » ( ایسرائیل ، همان ، ص 207 ) .
برخلاف ارمیا كه دور از بابل و نزدیك شاه یهودیه بود ، این حزقیال نبی بود كه در میان تبعیدیان به سر می برد و سرشار از روح عصیان در تمام لحظات نسبت به قدرت پادشاه بابل با حقارت می نگریست و هم اوست كه با امیدواری به آینده ، فریاد برمی آورد : « و به ایشان بگو خداوند یهوه می فرماید اینك من بنی اسرائیل را از میان امت هایی كه به آنها رفته اند ، گرفته ، ایشان را از هر طرف جمع خواهم كرد و ایشان را به زمین خودشان خواهم آورد ، و ایشان را در آن زمین بر كوه های اسرائیل یك امت
خواهم ساخت و یك پادشاه بر جمیع ایشان سلطنت خواهد نمود و خویشتن را دیگر به بت ها و رجاسات و همه معصیت های خود نجس نخواهند ساخت و ایشان قوم من خواهند بود و من خدای ایشان خواهم بود و به احكام من سلوك نموده و فرایض مرا نگاه داشته ، آنها را به جا خواهند آورد و در زمینی كه به بنده خود یعقوب دادم و پدران ایشان در آن ساكن بودند ، ساكن خواهند شد . و با ایشان عهد سلامتی خواهم بست كه برای ایشان عهد جاودانی خواهد بود و ایشان را مقیم ساخته ، خواهم افزود و مقدس خویش را تا ابدالآباد در میان ایشان قرار خواهم داد » ( همان ، ص 208-209) .
یهودیان بی شك ، بعد از پیشگویی های ارمیا و حزقیال ، نیاز به نیروی دیگری داشتند كه به مددشان آید و آنان را از سراسیمه گی و بهت و حیرانی بیرون بیاورد ، بدین قرار است كه می بینیم اشعیای نبی در میانشان ظاهر می شود و به مدد قوم خویش می شتابد . پیشگویی های وی ، این طور كه معلوم است از سال 546 و به زمان تسخیر لیدی آغاز می شود كه می گوید :
« كیست كه كسی را از مشرق برانگیخت كه عدالت او را نزد پاهای وی می خواند ؟ امت ها را به وی تسلیم می كند و او را بر پادشاهان مسلط می گرداند ؟ من كه یهوه و اول و یا آخرین می باشم من هستم » ( همان ، ص 213 ) . دنباله سخنان اشعیای نبی یا اشعیای دوم كه قریب دویست سال بعد از اشعیای اول ، ظهور كرده بود ، هم شنیدنی است كه كوروش آریایی را فرستاده خدا می داند و اراده الهی را در وجود او می بیند . او باید همان كسی باشد كه بر دیگران سروری دارد . درها به رویش بازخواهد شد ، شهرها مقدمش را پذیرا خواهند بود ، مردمان عالم به وجودش آرامش خواهند یافت . او مردی است كه قادر متعال انتخاب و هدایت كرده است تا پیروزی از پس پیروزی به چنگ آورد و رسالت حقیقی خود را كه آزادی همه ملل در بند جهان است ، اعلام و اعمال كند . چیزی كه تا آن روز نظیری به خود ندیده بود و تاریخ قرن ها و حتی هزاره های بعد نیز به زحمت شهریاری را با اوصاف كمالی او شناخته است . اشعیا اشارت دقیق تری نیز به اوصاف كوروش و اعتقادات دینی او می كند كه نشان می دهد مردی كه در برابر بعل و نبو و مردوك و آن همه اصنام دیگر ، خود را مقید به خضوع و اظهار ادب و اطاعت می كند ، اساساً پیرو راستی است و براساس برداشت ها و مبانی فكری خود ، نور و ظلمت را می نگرد و هرآنچه را به سعادت و نیك بختی راهنماست ، از آن اهورا مزدا می شناسد :
« من یهوه هستم و دیگری نه . پدیدآورنده نور و آفریننده ظلمت ، صانع سلامتی و آفریننده بدی . من یهوه صانع همه این چیزها هستم » ( همان ، ص 215) . طبیعی می نمود كه انسان خداپرست و پیرو راستی و پاكی ، از كسانی كه به قدرت كردگار جهان آگاهی دارند ، خشنود باشد و آنان را در راه تحقق اهدافی كه برای عبادت خالق رحمن و رحیم داشتند ، همراهی كند . مردی كه از مدت ها پیش نشان داده بود كه راه های آزادی را به روی اقوام و طوایف گوناگون باز می كند ، بالطبع در هر فرصت به دست آمده ای ازتاریخ حیات خود ، سعی خواهد كرد تا به دستگیری درماندگان و ضعفا بپردازد و آنانی را كه در قید اسارت گرفتار آمده اند ، امید رهایی دهد . مردمی همانند یهودیان ، كه بی شك در زمره دانایان روزگار خود بودند ، اصرار داشتند كه رفتار و كردار و گفتار فاتح نامدار ایرانی را صورتی جهانی دهند و در حقیقت ، امر واقعی را كه اتفاق افتاده بود ، در صورت پیشگویی های پیامبرانه خود اعلام كنند 000 « او ضعیف نخواهد گردید و منكسر نخواهد شد ، تا انصاف را بر زمین قرار دهد و جزیره ها منتظر شریعت او باشند » .
اعلامیه ای كه شاه بزرگ ، صادر كرد ، مضمون ساده ای داشت ، اعطای آزادی های اساسی بشری به تمامی مردمی كه تا آن هنگام در زیر یوغ استبداد و استثماردول قدرتمند به سر می بردند .
نكته جالب این است كه در همین ایام ، یهودیان ، كوروش را مسیح خداوند و نجات دهنده خود اعلام كردند ، امتیاز منحصر به فردی كه تاكنون ، این قوم سختگیر و پرتلاش عالم ، به هیچ كس دیگری اعطا نكرده است . بدین سان كوروش بزرگ ، پادشاه ایران ، نه تنها در اندیشه مذهبی یهود پیغمبر شناخته شد و نام او به عنوان فرستاده برگزیده خداوند در تاریخ جهان ثبت شد ، بلكه از این راه به مقام شامخی نیز دست یافت كه به احتمال زیاد ، همان ذوالقرنین موصوف در كتاب الهی است ، چنان كه بیاید .
اینك وقت آن رسیده است كه كوروش برای تكمیل همه اقدامات مهمی كه برای آزادی انسان ها و اعلان مقام ممتاز خلیفه خداوند بر روی زمین ، كه به تعبیر قرآنی منزلت فرزندان آدم است ، فرمان تاریخی دیگری صادر كند . پس آن گروه از یهودیانی را كه مدت ها پیش از وطن خود ، اخراج و تبعید شده بودند ، مشمول عاطفت قرار داد . شاه بزرگ با اعتماد به خود پذیرفت كه خدای عبریان تمامی كشورهایی را كه او بر آنها سلطنت می كرد و نیز سلطنت بر تمامی جهان را از آن او دانسته است ، فرمان داد كه اورشلیم دوباره ساخته شود و معبد ( هیكل ) عظیم آن بازسازی گردد .
ادامه خواندن مقاله خاندان هخامنشي و آغاز زندگي كوروش
نوشته مقاله خاندان هخامنشي و آغاز زندگي كوروش اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.
↧
October 13, 2018, 11:10 pm
nx دارای 84 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
امام خمینی و مسأله جنگ و صلح در طول هشت سال دفاع مقدس خبرگزاری فارس: این مقاله با نگاهی مستند و مستدل به دوران دفاع مقدس سعی در بررسی مساله جنگ و صلح از دیدگاه امام خمینی در طول هشت سال دفاع مقدس ملت ایران را دارد.1ـ مقدمه
همانطور كه بارها تكرار شده است و میدانیم جنگ تحمیلی علیه ایران به ابتكار آمریكا و توسط عراق آغاز شد. از یك نگاه آمریكا حق داشت همه تلاشخود را برای تغیر دوباره حكومت ایران به كار گیرد. آرنولد توینبی میگوید: بدیهی است كه ذهن آدمی از خلاء روحی و معنوی كراهت دارد و اگر بر مردمی یا جامعهای این بدبختی فرود آید كه سرچشمه زلال الهامات و امیدهایی كه زمانی بدانها دلبسته بوده است از دست بدهد دیر یا زود در صدد تصرف نخستین مائدهای كه فراراهش قرار گیرد برخواهد آمد و حتی اگر این مائده خشن و فریبنده باشد تصاحب آن را به محرومیت ترجیح خواهد داد.
آمریكا نیز حكایت چنین جامعهای را دارد كه ذكرش در این جملات میرود. اگر آغاز سرمایهگذاری آمریكا در ایران را 28 مرداد 1332 در نظر بگیریم حكومت آمریكا در طی 25 سال با تمام توان و امكانات ایران را و فقط ایران را به عنوان استراتژیكترین نقطه منطقه ـ از نظر نقاط ساحلی در جنوب و شمال و مركزیت در میان كشورهای منطقه و مرزهای طولانی با شوروی و ; تحت پوشش مادی و معنوی قرار داده بود. تمام امیدهای طولانی مدت خود را به رژیم حاكم بر ایران بسته بود و یكی از پایه های اصلی آینده جهانی شدن و نقش آمریكا در تحولات بینالملل را نیز ایران قرار داده بود.
حال انقلابی ضد آمریكایی نه تنها همه امكانات مادی را كه برای منظورهای فوق فراهم شده بود تصاحب كرد بلكه شعار جدی نفی آمریكا در صحنه بینالملل را هم سرلوحه سیاست خود قرار داد. از این منظر كه به تحولات سالهای آخر دهه 1970 مینگریم آمریكا باید به هر طریق ممكن ـ حتی جنگ ـ تا قبل از استقرار كامل انقلاب اسلامی به این كابوس وحشتناك پایان میداد. از طرفی هم آمریكا میدانست كه انقلاب اسلامی از جهات متعدد با سایر نمونههای مشاهده و مطالعه شده انقلابهای جهان متفاوت است. بنابراین غیرقابل پیشبینی بودن انقلاب را خطری بزرگتر ارزیابی میكرد با توجه به اینكه ایران هم هر روز بر آرمانها و اهداف بینالمللی خود تأكید مینمود.
ریچارد نیكسون سیاستمدار كهنهكار آمریكا در مورد انقلاب ایران میگوید:« افسانهای كه درباره انقلاب ایران گفته میشود این است كه این انقلاب از فساد شاه و سركوب پلیس و فقر تودهها ناشی میشد این دیدگاه خطاست. در حكومت شاه وضع ایران از تمام كشورهای منطقه سوای اسرائیل بهتر بود. جوانان از این انقلاب حمایت كردند نه برای اینكه خواهان آزادی ، شغل ، مسكن و لباس بهتر بودند چون چیزی را میخواستند تا به آن بیش از مادیگرایی معتقد باشند. پس از انقلاب مردم ایران همان
چیزی را بدست آوردند كه انقلاب قول داده بود. اینكه آنها تصور میكردند به چه چیزی دست خواهند یافت كاملا روشن نیست اما جای انكار نیست كه انقلاب اسلامی یك انقلاب واقعی اندیشهها را ارایه داد و آنها آن را با عشق و ایمان پذیرفتند». همین نامعلوم بودن خواسته انقلاب ایران برای جهان غرب و اتكای اركان انقلاب برایمان و قواعد غیرمادی ترس از آنرا بیشتر میكرد.
2ـ سالهای آغازین جنگ اگر به خاطر بیاوریم با سپری شدن مدت كوتاهی از جنگ پیش بینیها از پایان خوش هجوم ناگهانی عراق و شكست چند روزه ایران به تلخی یأس برای هم پیمانان صدام بویژه آمریكا مبدل شد. رهبریهای حضرت امام خمینی (ره) باعث شد كه جنگ عامل پیوند و انسجام روزافزون گردد و حلقه اتحاد مردم حول رهبری ایشان روز به روز تنگتر شود تا افرادی كه با این جریان همسو نبودند در خارج این دایره قرار گیرند. بنیصدر به عنوان یكی از مهمترین عوامل شكستهای شش ماهه ایران در فروردین ماه 59 عزل شد و معادلات سیاسی و نظامی ایران شكل تازهای به خود گرفت.
عزل بنیصدر ، افشای توطئهها ، وقایع تكان دهنده پیاپی مثل ترورها و بمبگذاریها همه و همه حقانیت خط امام و مظلومیت آنرا اثبات میكرد . امام نیز بعد از هركدام از وقایع دلخراش در پیامی به مردم آنها را امیدوارتر میكردند و لزوم خشكاندن ریشه تهاجمات را واجبتر. در یك نگاه آماری به صحیفه امام (ره) حجم بیانات و پیامهای امام به مردم ایران تا قبل از سال 63 و بخصوص در اولین سالهای جنگ چندین برابر سالهای بعد است كه نشان از سیاست كنترلی حضرت امام در شرایط بحرانی آنروزها دارد.
سایر مسؤولان هم هر روز به مردم گوشزد میكردند علت اینكه تاكنون نتوانستیم در امر جنگ گشایشی حاصل كنیم كارشكنیها و خیانتهای بنیصدر بوده و امروز فصل جدیدی در این نبرد آغاز شده است. فضای فكری كه آن روزها بر ذهن عموم مردم ایران حاكم شده بود علت مضاعفی شد بر مقبولیت خط امام تا مردم را به انسجامی فوقالعاده برساند. در میان نیروهای نظامی هم بركناری بنیصدر عاملی شد برای نزدیكی سپاه و ارتش در آن مقطع زمانی چرا آنها ریشه اختلافات را خشكیده میدیدند و ضرورت وحدت را نیز لازم. همین عوامل برای پیروزیهای مكرر رزمندگان اسلام كفایت میكرد.
وقتی امام خمینی (ره) در مقام فرماندهی كل قوا بر لزوم شكسته شدن حصر آبادان تأكید كردند ماشین پیشروی ایران در مسیر بازپسگیری مناطق اشغالی شروع به حركت كرد. پس از عملیات ثامنالائمه كه به محاصره آبادان پایان داد در عملیات طریقالقدس رزمندگان اسلام بستان را آزاد كردند. دهلاویه ، غرب شوش و دزفول در عملیات بزرگ فتحالمبین آزاد شد و در نقطه اوج پیروزیها در عملیات بیتالمقدس خرمشهر نیز آزاد گشت. همه این عملیاتها به صورت مشترك و هماهنگ میان نیروهای ارتش و سپاه اعم از زمینی و هوایی اجرا میشد.
ضعف تسلیحاتی عراق ، نداشتن توقع چنین پیروزیهایی از ایران و حضور گسترده نیروهای مردمی در جبهه باعث شد كه تنها عكسالعمل عراق در مقابل بازپسگیریهای مناطق اشغالی توسط ایران تسریع در عقبنشینی و فرار از منطقه باشد. در طول قریب به 9 ماه بدوت حتی یك شكست همه عملیاتهای ایران به پیروزی منجر میشد و در این مدت نسبتا طولانی هر روز بر وحدت و انسجام و روحیه ملت ایران افزوده میگشت و ایمان آنها به رهبری امام و اخلالص مسؤولان هر روز بیشتر از روز قبل میشد. تصور میزان پتانسیل قدرت مردم ایران در پایان بهار سال شصت و یك هم اكنون بار یما بسیار دشوار است.
3ـ جنگ یا صلح مسأله پس از فتح خرمشهر 85% از مناطق اشغالی پس از چهار عملیات بزرگی كه ذكر آنها شد آزاد گشت و تها حدود 2500 كیلومتر مربع از خاك ایران كه البته در امتداد خط مرزی واقع شده بود در دست عراق باقی ماند. این امتداد طولانی كه عمدتا در ارتفاعات بودند و تسلط عراق بر آنها بیچون و چرا بود را نیروهای ما نتوانستند آزاد كنند و از جهتی هم نقاط مهمی به حساب میآمدند زیرا نیمی از مرز مشترك دو كشور از قصر شیرین تا چزابه و نیز طلائیه و كوشك تا شلمچه و دو شهر مهران و نفت شهر در اشغال دشمن متجاوز بود. هر چند به جز نفت شهر كه پایان جنگ در دست عراق باقی ماند رزمندگان اسلام همه مناطق دیگر را در طی سالهای بعد آزاد كردند ولی اصرار عراق به نگه داشتن این مناطق بعد از عقبنشینیها یكی از عمده دلایل بدبینی رجال سیاسی ایران در سال شصت و یك به مفهوم صلح بود. اما از طرف دیگر فشارهای بینالمللی برای پذیرش صلح آغاز شد. عراق خود را در همه محافل و مجامع صلحطلب معرفی میكرد و ایران را گرم كننده آتش جنگ.
حضرت امام در آنروزها به وضوح در باب صلحخواهی ایران اظهار نظر میكردند. ایشان در موارد متعدد میفرمودند كه «ما صلح میخواهیم خیلی هم میخواهیم» و یا «دنیا بداند كه ما حاضریم صلح كنیم» اما واقعیت این بود كه ایران ادامه گلولهباران توپخانه عراق و خالی نكردن مناطق اشغالی را نشان فریبكاری آنها رژیم و مغایر با پیشنهاد آتشبس و صلح میدانست. از طرفی هم متوقف كردن حركت پرشور نیروهای مردمی به صلاح نبود چرا كه اولا در صورت نیاز دوباره بوجود آوردن آمادگی و روحیه موجود غیرممكن بود و ثانیا اینكه اصلا خود مردم و بخصوص رزمندگان هم در شرایط رو به جلو و پیروزیهای پیاپی عزم را جزم یكسره كردن كار جنگ و رژیم عراق كرده بودند و دستور توقف و بدتر از آن صلح بدون در نظر گرفتن آن همه خسارت و شهید و مجروح و مناطق در دست اشغال از سوی آنها قابل پذیرش نبود و به فرموده امام یك ملت انقلابی را هم نمیتوان كنترل كرد و تحمل بعضی رفتارها از هر كه باشد را ندارند. جهتگیری عموم رجال سیاسی نظامی نیز همین بود كه تا د رموضع قدرتیم و موتور جنگ بر روی دور پیروزی افتتاده تكلیف آنرا معین كنیم.
اما پیروزیها و پیشرویها و بازپسگیری مناطق اشغالی در سال 61 ایران را در موقعیتی قرار داد كه تصمیمگیری درباره نحوه ادامه جنگ را دشوار میكرد. اما دستور داده بودند كه پس از رسیدن به مرزها پیشروی متوقف شود. نیروهای مردمی زیادی طبق آمار و اطلاعات سپاه از آغاز عملیاتهای چهارگانه تا پایان فتح خرمشهر به منطقه سرازیر شدند به صورتی كه منحنی جذب نیرو رشد فوقالعادهای را نشان میداد فشارهای بینالمللی هم برای تحمیل صلح به ایران هر روز رو به افزایش بود. هنوز بخشی از مناطق كشور در اشغال دشمن بود و بازپسگیری آنها هم غیرممكن و در این شرایط بود كه عراق پیشنهاد صلح را مطرح میكرد.
قاعدتا پس از شكستهای پیدرپی و عقب نشینیها باید عراق در موضع انفعال و ضعف قرار میگرفت و به شرایط ایران تن میداد ولی در پیشنهادهای صلح اصلا به این موضوع توجهی نمیشد. فقط مقصود آتشبس بود ولاغیر . مثل همان هفته دوم جنگ كه عراق درخواست آتشبس میداد در حالی كه به اندازه یك استان كشور را در تصرف داشت و مقامات ایرانی هم گفتند كه تا زمانی كه یك سرباز عراقی در خاك ایران باشد فكر كردن به صلح هم بیمعناست و ما از طولانی شدن جنگ هم هراس نداریم. این بار هم در عموم پیشنهادهای صلح اكثر شرایط ایران از جمله تعین متجاوز، حالی كردن مناطق اشغالی ، تعیین دقیقمرزها پرداخت غرامت و …. نادیده گرفته میشد. بنابراین طبیعی بود كه به حكم عقل و منطقل چنین صلحی پذیرفته نشود.
در این شرایط بودكه حضرت امام ضمن اینكه مثل همیشه بر صلح عادلانه تأكید كردند بار دیگر پیش شرطهای ایران برای صلح را این گونه تعیین كردند، «ما همان مطلبی كه از اول گفتیم، همه دولتمردان ما همان مطلب را میگویند باید بیقید و شرط اینها بیرون بروند … باید تمام ضررهایی كه به ما وارد كردهاند ما حالا مقدارش را نمیدانیم كارشناس باید بیاید بگردد و مقدارش را معلوم كند كه چقدر مقدارش اس آن هم باید تحقق پیدا كند و باید مجرم هم معلوم بشود كه چه كسی است» به این ترتیب پذیرش صلح از طرف ایران منوط به شرایطی شد كه عراق و جامعه بینالملل به آنها تن نمیدادند.
اما نگهداشتن نیروهای متجاوز عراقی بر سر مرزهای جنگ برای ایران خالی از ضرر نبود از جمله:
1ـ3) حمله نكردن به دشمن درحالی كه او هم توان هیچگونه تهاجمی را نداشت آرامشی بر منطقه جنگی حاكم میكرد كه جز ایجاد خستگی و تضعیف روحیه ثمری برای ارتش و سپاه ایران نداشت چرا كه هر روز نیروهای آماده و پر انرژی ما باید منتظر مینشستند تا شاید اگر حملهای شد مقاومت كنند. 2ـ3) عراق فرصت كار و بدست میآورد تا با استفاده از آرامش حاكم بر ترمیم نیروی زمینی ازكار افتاده خود بپردازد.
3ـ3) توپخانه دوربرد عراق از نزدیكترین نقطه به مرز خاك ایران را هدف قرار میداد در صورتی كه اگر نیروهای عراقی كمی عقبتر رانده میشدند برد توپها كفایت هدفگیری خاك را نمیكرد. 4ـ3) باز پسگیری مناطق اشغالی از درون خاك خودمان غیرممكن بود چرا كه نیروهای عراقی بر ارتفاعات مستقر بودندو هر گونه حمله از طرف ما با شكست مواجه میشد. 5ـ3) تضمینی وجود نداشت كه آینده در موقعیتی بهتر از این موقعیت قرار گیریم و از نظر نظامی بهترین فرصت بوجود آمده بود. فرماندهان جنگ هر روز دلایل خود را كه بخشی از آنها ذكر شد خدمت امام مطرح میكردند و مصرانه درخواست داشتند كه ایشان اجازه ورود به خاك عراق را صادر نمایند. پس از چندی كه امام دلایل را كافی و حجت را تمام دیدند مجوز لازم را دادند. به این ترتیب بود كه تعقیب متجاوز و به موازات آن تلاش برای آزادسازی سومار و مهران آغاز شد.
4ـ پیشروی درخاك عراق در ابتدای تابستان 61 اول عملیات رمضان طراحی و به اجرا در آمد و به دنبال آن هم عملیات والفجر مقدماتی و والفجر 1 كه در مجموع به موفقیت چندانی هم همراه نبودند. ولی همین نبردهای ابتدای كه در طول 6 ماه صورت گرفت تغییر شگرفی در مواضع كلیه بخشهای انقلاب اسلامی نسبت به جنگ بوجود آورد. تأثیرگذاری سیاست بر جنگ و اختلاف نظر مسؤولان سیاسی و فرماندهان نظامی در این دوره كاملا آشكار است.
در بخش سیاسی كشور تأثیر مستقیم این نبردها این بود كه در تصور آسان بودن پیشروی سریع در خاك عراق تردیدهای جدی بوجود آورد و مسؤولین كشور كه تنها به انگیزه كسب پیروزیهای نظامی به منظور دریافت امتیازاتت سیاسی با ادامه جنگ موافق بودند از آن پس به هر چه كوتاهتر شدن جنگ و هر چه بیشتر شدن امتیازات دریافتی از عراق میاندیشیدند. در حالی كه عراق جنگ را به عنوان مسأله اصلی خود تلقی میكرد در ایران نگها به جنگ به چشم واقعهای موقت و زودگذر بود و تأثیر مستقیم این نگاه این بودكه استراتژی بزرگ كشور استراتژی نظامی نبود بلكه دنبال كردن راهكارهای دیپلماتیك برای رسیدن به صلحی شرافتمندانه و در كنار آن دفاع از
كشور در حد نیاز بود. طولی نكشید كه یكسری از شخصیتهای سیاسی شروع به بیان حرفهایی مبنی بر پایان دادن به جنگ كردند. برخی میگفتندهمان پس از فتح خرمشهر بهتر بود صلح را میپذیرفتیم و یكسری دیگری میگفتند هنوز هم دیر نشده و هم اكنون زمان مناسبتتر است. اما این اظهارنظرها در حالی بیان میشد كه عراق همانطور كه ذكر شد جنگ را در رأس مسایل كشورش قرار داده بود. گلولهباران مناطق مرزی تا حد توان ، تجاوزات هوایی ، مقامات جدی در مناطق اشغال شده خاك ایران و اخبار موثق از تقویت منابع انسانی و تجهیزات نظامی همگی مؤید این موضوع بودند بنابراین مسلم بود كه پذیرش صلح در قالب قطعنامه 514 سازمان ملل برای ایران چند پیامد داشت:
الف. از دست دادن مناطق اشغالی خاك ایران به بهانه ادعای عراق در مورد اروند. ب. مشخص نشدن متجاوز و بالطبع عدم توانایی غرامت خواهی ج. تجهیز ارتش عراق و حمله مجدد بر این اساس بود كه برای مسؤولان كشور مشخص شدكه ادامه جنگ پیشرویهای بیشتر و تحت فشار گذاشتن عراق و بالطبع جوامع بینالملل از این طریق تنها راه دادخواهی در دنیای بیرحمی بود كه ایران مظلومترین كشور آن به حساب میآمد. 5-ـ موضع امام در قبال ادامه جنگ
در آستانه عملیات رمضان قطعنامه 514 توسط سازمان ملل تنظیم شد كه در آن موضوع تعیین متجاوز پرداخت غرامت اصلا نیامده بود و فقط كمی به مسایل مرزی پرداخته بودند. دكتر محمدجواد لاریجانی قائم مقام وزیر خارجه وقت میگوید «وقتی با آیتالله خامنهای و حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی و مهندس میرحسین موسوی به این نتیجه رسیدیم كه سعی كنیم به نوعی آتشبس را بپذیریم خدمت حضرت امام رسیدیم ایشان فرمودند آتشبس ضروری است منتهی باید مسأله مشخص بشود و آن اینكه مسؤول تجاوز معرفی شود. آتشبس كه بد نیست»
مسؤولان درجه یك نظام هم میدانستند كه این آتشبس نه دوامی دارد و نه ارزشی اما جو موجود و ترس از پیامدهای طولانی شدن جنگ نیز آنها را در فضایی پر از شك و تردید قرار داده بود. اگر به همان ترتیب زمان میگذشت و مسؤولان در عالم تردید باقی میماندند هم دامنه اختلافات بیشتر میشد و هم اینكه به ازای هر روز از نظر نظامی به نوعی ایران یك گام از دشمن عقب میماند.
امام در آن زمان با رهبری قاطع خویش موضع صحیح كه همان بسیج امكانات برای ادامه جنگ تا رسیدن به نتیجهای قابل قبول بود را تقویت و تثبیت كردند و به اگر و اماها پایان دادند. ایشان باز هم بر موضع همیشگی خویش كه از ابتدای جنگ داشتند تأكید كردند: «از اول من گفتهام كه ما به شرط اینكه پیروز بشویم به میدان نیامدهایم ما برای ادای یك وظیفه اسلامی ، وجدانی ، ملی وارد شدهایم در این میان» اینطور نگاه تكلیفی به جنگ باعث می شود كه افراد هم خود را مكلف ببینند و بعد ارزیابی كنندكه به حكم وظیفه چه نقشی را باید ایفا نمایند و بالطبع تأثیر مثبتی در همكاری و مشاركت مردم در جنگ داشته است. از آنجا كه نمونه آرمانی ما شیعیان سیره ائمه (ع) میباشد امام با مثالی به تعمیم سیره عملی امام علی (ع) پرداخته و میفرمایند: «فرض كنیم كه حضرت امیر (ع) امروز د رایران بود و رییس دولت بود وملاحظه
میكرد كه یك جمعیتی صدام و آنهایی كه با او موافقند یعنی همه دولتهای دنیا به استثنای بعضی این هجوم كرده است به ایران و خرابی كرده است و نفوس مردم را تلف كرده است و آواره كرده است و غارت كرده است…. امیرالمؤمنین با این كشوری كه در معرض خطر است چه میكرد؟ همه افراد را میفرستاد جنگ با فشار اموال اشخاصی كه ثروتمند بودند و اینها را میگرفت و میفرستاد و اگر نمیرسید عبای خویش را میداد، عبای من را هم میداد ، كلاه شما را هم میداد برای حفظ كشور اسلام برای حفظ نوامیس خود این مردم». وقتی مردم از زبان مرجعی كه در جایگاه دینی و سیاسی حضرت امیر (ع) در زمان خود نشسته است اینگونه میشنوند اگر به آن امام معصوم اعتقاد قلبی و به این رهبر مشروع التزام عملی داشته باشند ـ كه عموم مردم ایران در آن زمان داشتند. حتما به همه فرامین رهر خویش جامعه عمل خواهند پوشاند.
ایشان در پاسخ به اتهام جنگ طلبی ایران در تشریح اوضاع همه كارها را در راستای دفاع قلمداد كرده ، میگویند «برای دفاع از كشور خودمان و دفاع از ملت مظلوم خودمان وارد عراق شدیم برای اینكه نگذاریم هر روز آبادان و اهواز و اینجاها مورد حمله آنها واقع بشود و مورد توپهای دور برد آنها و موشكهای آنها باشد و میخواهیم اینها را به حدی برسانیم كه نتوانند این كار را بكنند»
. اما از آنجا كه نمیخواستند ـ و به صلاح كشور هم نبود ـ كه خللی در انسجام مردم ایجاد شود آنهایی را پس از عزم ملی برای دفاع از كشرو هنوز هم دم از صلح میزدند به شدت تخطئه كردند. در تاریخ معاصر ایران داستانی كه چندین بار در مقاطع مختلف تكرار شده علم شدن ملیگرایی و خلق پرستی در مقابل پرچم اسلام است و متأسفانه در عموم دفعات و با قدرت زیاد ضرباتی گاه جبران ناپذیر بر جبهه اسلام وارد كرده است. در سالهای مورد نظر ما هم كسانی كه از شجاعت و خطرپذیری كمی برخوردار بودند باز هم از این حربه استفاده كرده و قربانی شدن ملت و میهن را مستمسك مخالفت و كارشكنی خود قرار دادند. امام نیز كه تفاومت مشهودی با همه رهبران اسلامی در طول تاریخ ایران داشتند به هیچ وجه كوتاه نیامده و در پاسخ راجع به آنها گفتند «آنهایی كه از ما میخواهند با صدام صلح كنیم و به جنگ ادامه ندهی
م آنها صلح آمریكایی میخواهند بعضی از آنها سر تا قدمشان آمریكایی است و از عمال شاه سابق بودند و حالا اسلامی شدهاند و برای وطنشان و برای حفظ خون مردم وطنشان ناله میكنند و اشك تمساح میریزند». در مجموع امام جنگ را مشروعیت دینی بخشیده و بالاتر اینكه تقدیس كردند ایشان در همان اوایل بارها و بازها جنگ را رحمتاللهی و عامل رستگاری تشیع معرفی كردند و از حضرت امیر نقل میكردند كه :«ان الجهاد باب من ابواب الجنه فتحه الله الخاصه اولیائه» مردم ایران هم از عمق وجود به كلام امام ایمان داشتند و رزمندگان اسلام بر خود میبالیدند كه امامشان آنها را از مجاهدین میداند و نه قاعدین.
به این شكل بودكه امام وحدت و انسجام ملی و احول مسأله جنگ بوجود آوردند و با رهبری ایشان بود كه آن روز عموم مردم ایران پذیرفتند «ما امروز در رأس مسایلمان جنگ است. اگر یك روز غفلت كنیم حمله خواهد كرد» من به ملت ایران عرض میكنم كه به همه مصمم باشید و مجهز … برای جنگ بیشتر مهیا شوید كه دفاع از اسلام است ، دفاع از نوامیس مسلمین است . دفاع از قرآن كریم است، دفاع از ملت ایران است و ملتهای دیگر است و ما باید با قدرت بایستیم و هیچ عقبنشینی نكنیم». تعمیم تأثیرات جنگ به ساختار فرهنگی جامعه و در ارتباط مستقیم گذاشتن آن با ارزشهای حاكم مثل اسلام ، نوامیس قرآن ، ملت و …. هنری غیرقابل انكار در رهبری
حضرت امام است. چرا كه جریان تبدیل شدن ارزش به هنجار و همچنین جریان درونی شدن ارزشها و هنجارها زمانی كه آنها با ارزشهای قدیمی و هنجارهای درونی افراد در ارتباط تنگاتنگ قرار گیرند بسیار كوتاه میگردد. نتایج تحقیقات مختلف عموما به عنوان تأییدی بر این نظریه است كه «اهداف سازمان در عمل تنها زمانی قابل دستیابی است كه این اهداف به سطح ساختارهای كوچك وغیررسمی انتقال داده شود و به ارزشها و ملاكهای حاصل تغییر شكل یابند». و چیزی كه در رابطه با انتظارات و توافق وكارآیی سازمان میـوان به نحو مثبت ارزیابی كرد این است كه «تركیب و ادغام رهبری و رسمی و غیررسمی بهترین نتیجه و ثمره را به بار میآورد». 6ـ جنگ تبلیغاتی
1ـ6) عملیات تبلیغاتی عراق علیه ایران عراق از ابتدای جنگ در مقابل فشار تبلیغاتی كه از جانب ایران وارد میشد و به عتل عمق اثر بخشی كلام امام بر مردم عراق و حتی ارتش آن كشور سعی در مشروعیت بخشیدن به صدام و حزب بعث داشت. آنها برای ملت خویش چهرهای منفی از ایران ترسیم میكردند و صدام را ابرمرد و منجی معرفی مینمودند. همه تلاش حزب بعث این بود كه صدام در مقابل ایدئولوگ و نجات دهنده اعراب معرفی شود. همچنین به موازات این تلاش مضاعفی را برای تخریب جمهوری اسلامی ایران و مسؤولان آن بویژه حضرت امام مصروف میداشت. عده محورهای تبلیغات دولت عراق علیه ایران به طور خلاصه به شرح زیر میباشد:
ـ ضد اسلامی بودن ایرانیان و بخصوص دولت ایران ـ آتشپرست و مجوس بودن مردم ایران ـ قتل عام اسرای عراقی در ایران – اعزام كودكان 9 ساله به جبهه بدون آموزش و بدون اسلحه ـ تعطیل كردن مدارس و فرستادن اجباری دانشآموزان به علت كمبود نیرو ـ استفاده ابزاری از جنگ برای سركوب رقبای داخلی ـ به خدمت گرفتن اجباری اقوام غیرفارس مثل كرد و ترك و لر ـ ارتباط با اسرائیل و آمریكا هرچند عمده این تبلیغات در اثر اغراق زیاد خیلی قابل پذیرش نبود ولی در برخی موارد هم فشار تبلیغاتی رژیم و عراق برای ایران دردسر زا میشد حتی مثلا سازمان ملل و سازمان جهانی حقوق بشر و مورد فرستادن كودكان به جنگ كرارا به ایران تذكر میدادند. 2ـ6) ایران و جنگ تحمیلی
امام تا آنجا كه ممكن بود شایعات اساسیتر و حساستر را بیجواب نمیگذاشتند مثلا در مورد رابطه ایران با آمریكا و اسرائیل كه به میزان وسیعی در كل جهان بخصوص منطقه پخش شده بود فرمودند «ما تا آخر ایستادهایم و با آمریكا روابط ایجاد نخواهیم كرد مگر اینكه آدم بشود و از ظلم كردن دست بردارد. ; مع ذالك میبینید شیاطین ; میگویند ایران با اسرائیل و آمریكا رابطه دارد» و یا در مورد اسلامخواهی و مسلمانی صدام به شهید كردن علما توسط او اشاره میكنند و به عنوان یك شاهد عینی از عملكرد او میگویند «صدام از زمانی كه من در نجف تبعید بودم در بین مردم به عنوان مخالف اسلام و جلادی و خونخواری معروف بود ; وقتی رییس جمهور شد به اسم اینكه ایران و ایرانیها فارس و مجوسند با تحریك آمریكا از زمین و دریا و هوا به ایران حمله كرد»
اما به طور كلی ایران به اندازه عراق در بعد تبلیغاتی موفق نبود چون اولا خود ایران هیچ رسانه فعال و بینالمللی نداشت و ثانیا هیج كشوری با این خصوصیت حامی ایران نبود حجتالاسلام حكیم كه از فضایی خارج از ایران میتوانست به تحولات بنگرد گفته است « كلیه رسانه های غربی تلاش میكنند ایران را به انزوا بكشانند و تا حدودی هم موفق شدهاند ولی متأسفانه ایران در معرفی چهره واقعی انقلاب موفق نبوده است
». 7ـ ردپای آمریكا و مسیر ادامه جنگ گردانندگان سیاست آمریكا یا به قول سی.رایت میلز همان برگزیدگان قدرت آن كشور كه عمدتا صهیونیست هستند پیش از آنكه به منافع حكومت آمریكا درجنگ ایران و عراق فكر كنند با توجه به تأثیر مثبت این منازعه بر حیات سیاسی نامشروع رژیم صهیونیستی آتش آنرا بر افروخته و گرم نگه میداشتند. اسحاق شامیر در همان سالها گفته بود. این جنگ باید ادامه پیدا كند زیرا ادامه آن به طولانیتر شدن عمر اسرائیل كمك میكند». این اظهارات صریح و بیشرمانه مؤید تحلیل ایران بود كه علت جنگ را ترس از به خطر افتادن منافع اسرائیل در منطقه پس از سقوط حكومت پهلوی میدانست . تمام تلاش آمریكا این بود كه جنگ را در حالتی بینابین نگه دارد برای بدست آوردن نتایجی از قبیل اینكه:
ـ بتواند هر روز منطقه را از خطر ایران بترساند تا جمهوری اسلامی روز منزویتر شود ـ بتواند در گرماگرم جنگ به كشورهای حوزه خلیج فارس اسلحه و ادوات نظامی بفروشد ـ در سطح جهانی ایران را به جایی برساند كه چاره ای جز دوستی با آمریكا نداشته باشد. مقامات آمریكایی بنابر اظهارات خودشان میدیدند كه «ایران منابع اندكی در اختیار دارد، از نظر دیپلماتیك منزوی است و از نظر سلاح در مضیقه» كه همه این شرایط برای منافع آنها ارضا كننده خواهد بود. با نگاه به این شرایط بودك ه بعدها آمریكاییها اعتراف كردند «ما در ابتدا میگفتیم بگدارید ایران و عراق هر چه قدر میخواهند به جان یكدیگر بیفتند».
یك نكته مهم را باید در اینجا مدنظر قرار داد و آن اینكه هدف آمریكا فقط برقراری جنگ بود نه شكست ایران. آمریكا جنگ ایران و عراق را در توازن میخواست چرا كه از منظر آمریكا سقوط ایران ممكن بود باعث تجربه كشور یا حاكم شدن حزب توده و بالطبع شوروی گردد و از طرفی پیروزی عراق هم مطلوب نبود چرا كه ممكن بود عراق را تبدیل به قدرت مطلق منطقه بكند و این تهدیدی برای كشورهای عربی و بالطبع منافع جهان غرب در این منطقه بود. 1ـ7) حمایتهای آمریكا از عراق
پس از پیشرویهای ایران حفظ توازنی كه از آن سخن گفتیم نیاز به قدرتمند شدن عراق داشت. در همین راستا آمریكا حمایتهای آشكار خود از رژیم عراق را آغاز كرد. برژینسكی مشاور امنیت ملی كارتر گفت «آمریكا باید در جهت متوقف كردن انقلاب اسلامی كاملا از رژیم عراق پشتیبانی كند و با صدام روابط فوقالعاده برقرار كند، ماسكی وزیر امور خارجه آمریكا با دیدار وزیر خارجه عراق در نیویورك مذاكراتی انجام داد ، كیسینجر مخفیانه به عراق سفر كرد ، كنگره آمریكا به درخواست دولت ، عراق را از لیست حامیان تروریست حذف كرد تا بتواند سلاح به آن كشور بدهد و تصویب كرد كه 9 میلیارد دلار اعتبار برای عراق طی سالهای 82 تا 85 اختصاص داده شود. 2/1 میلیارد دلار هم از طرف دولت به شركتهای خصوصی وام اعطا شد تا خط لوله نفت عراق را از طریق اردن احداث كنند. سیا هم موظف شده بود اطلاعات ماهوارهای خود را از ایران در اختیار عراق قرار دهد.
2ـ7) جنگ نفتكشها اولین حضور نظامی آمریكا آغاز اقدامات عملی آمریكا بر ضد ایران جنگ نفتكشها بود كه با یك طراحی حساب شده نتایج بسیار مطلوبی برای آمریكا به بار آورد. جنگ نفتكشها با كمك فرانسه در سال 62 آغاز شد. آنها عراق را با هواپیماهای سوپر استاندارد فرانسوی تجهیز كردند كه به عراق توانایی میداد با موشكهای اگزوسه نفتكشهای ایران را هدف قرار دهد 1ـ2ـ7) تأثیر جنگ نفتكشها بر ایران
الف ـ كاهش تولید و صدور نفت كه چون عمده درآمد ایران از فروش نفت بود باعث كاهش شدید درآمدها میشد ب ـ افزایش هزینههای تولید و استخراج نفت
ج ـ افزایش هزینههای صدور به خصوص حق بیمه محمولات و حق سورشارژ كشتیهای تجاری د ـ افزایش صدور نفت اعراب حوزه خلیج فارس و كم رنگ شدن نقش ایران در بازار نفت 2ـ2ـ7) تأثیر جنگ نفتكشها بر عراق
الف ـ كاهش قیمت نفت و افزایش هزینهها یصدور كه نتیجهاش كاهش درآمدها بود ب ـاحتیاج بیشتر عراق به كمكهای آمریكا و حامیان عرب كه خود 3 نتیجه داشت ج ـ صدام بیشتر تابع آمریكا میشد
د ـ شیخنشینهای خلیجفارس با افزایش درآمد بیشتر خود را مدیون آمریكا میدانستند ه ـ اعراب با كمكهای خود به عراق هر روز صدام را وامدارتر و دستهای خود را آلودهتر به جنگ میكردند این برنامه از پیش طراحی شده پس از اجرا علاوه بر همه منافع فوق بهانهای هم بدست آمریكا داد تا برای كنترل از نزدیك جنگ وارد خلیجفارس شود و آن بهانه اسكورت كشتیهای كویتی به درخواست آن كشور با توجه به ناامنی خلیجفارس بود. 8ـ امام خمینی و اندیشه اتحاد اسلامی
حضرت امام بر اساس تحلیل خود از منطقه ذرهای امید به هیچ یك از حكومتهای اطراف نداشتند. ندای ایشان در عرصه بینالملل فراید مظلومیت ملت انقلابی ایران بود، ایشان با دلی آكنده از درد میفرمودند. ما در منطقهای به زندگی مرگبار خود ادامه میدهیم كه اكثر حكما آن چشم و گوش بسته تحت فرمان آمریكا به جنایات اسرائیل و حزب بعث عراق مشروعیت میدهند و یا در جمع مهمانان خارجی دهه فجر فرموده ما كشورمان ، كشوری است كه جز خداوند تبارك و تعالی پناهی ندارد، این فریاد مظلومیت خود عامل دیگری بر وحدت مردم بود زیرا بر خلاف قبل از انقلاب كه وسعت جنایات آمریكا بواسطه ، رژیم پهلوی نیاز به روشنگری رهبران انقلابی داشت این بار چنگال خونین قدرتهای ستمگر جهانیرا همه مردم بالای سر تك تك خودشان احساس میكردند و هر روز بر حقانیت موضع خودشان كه خط امام بود بیشتر پی میبردند كه نتیجهاش انسجام مضاعف بود.
امام بارها سران عرب منطقه را نصیحت كرده بودند ولی آنها هر روز از مواضع اسلامی و ضد اسرائیلی خویش عقبنشینی میكردند. كشورهای عربی از آنجا كه قدرت خود را بسیار كمتر از آن ارزیابی میكردند كه بتوانند در مقابل غرب قد علم كنند ـ شاید درسی بود كه از جنگ 6 روزه با اسرائیل گرفتند ـ خود را ناچار میدیدند در زیر علم قدرتی بزرگتر باشد. امامدر دفاعات متعدد آنها را به حمایت از ایران و وحدت با دیگر مسلمین دعوت كرده بودند ولی بیش از آنكه به اسلام ایمان داشته باشند از آمریكا میترسیدند. حتی دولت خودگردان فلسطین كه همان حیات دوباره خود را مدیون انقلاب اسلامی ایران بود. از ابتدا جنگ اعلام بیطرفی كرد دولتی كه نه بسط یدی داشت و نه قدرتی.
شیوخ عرب آنقدر مرعوب قدرت آمریكا شده بودند كه هر روز طرحی را برای صلح با اسرائیل دست و پا میكردند. یك روز معاهده كمپ دیوید در روز دیگر طرح 8 مادهای فهد. امام خمینی پس از فتح خرمشهر با ادبیات سیاسی خاصی خطاب به اعراب كه ناشی از ناامیدی نسبت به اصلاح آنان بود صریحا آنها را تهدید كردند تا اگر به دامن اسلام پناه نمیآورند لااقل با خیال آسوده هم جذب آمریكا نشوند. ایشان در پیامی كه به مناسبت فتح خرمشهر صادر كردند در مورد همان طرحها فرمودند. «ما خطر بزرگ برای كشورهای اسلامی خصوصا حرمین شریفین میدانیم. اسلام به ما اجازه سكوت نمیدهد. و یا در آستانه حج و زمانی كه زمزمههای ـ مبنی بر محروم كردن ایران از آن بود فرمودند «من به حكومتهای اطراف خلیج و به حكومتهای منطقه هشدار میدهیم كه دست از مخالفت با ایران و مساعدت با صدام بردارند ;. ننشینند در كاخهای بزرگ خودشان و خیال كنند كه حالا كه در كاخ هستیم پس به ایران هم میتوانیم چه بكنیم. خدا نكند كه امسال حجاج ایرانی نروند به مكه و خدا نكند كه این اسباب نشوند كه اسلام و مسلمین انفجار در آنها حاصل بشود و دیگر نه شیخی وجود پیدا بشود و نه از بستگان آمریكا»
جهان غرب از اتحاد احتمالی دنیای اسلام هراس داشت امام این را میدانستند و مدام تذكر میدادند. آمریكا میترسد چنانچه صدام از بین برود ;. ملت عراق یك حكومتی خودش تأسیس میكند موافق میل خودش اسلامی و اگر ایران و عراق به هم پیوند پیدا كنند و اتصال پیدا كنند سایر این كشورهای كوچولویی كه در منطقه هست آن هم به اینها میپیوندند و آمریكا از این منطقه ارزخیز كه برای او حاضر است هزاران لشكر خودش را از بین ببرد محروم خواهد شد» با این تحلیل بود كه خطاب به اعراب میگفتند: «شماها چه داعی دارید كه دایما دم از این میزنید كه ایران خطر است برای ما؟ ایران خطر است برای آمریكا ایران خطر است برای شوروی ، نه برای شما ، ایران رحمت است برای شما
» 9ـ شرایط و وقایع سالهای 62 تا 65 1ـ9) همانطور كه قبلا اشاره شد پیروزیهای بعد از فتح خرمشهر و پیشرویهای درون خاكعراق آنقدر چشمگیر نبود. طبق اطلاعات و آمار سیاه مثلا در یكی از موفقترین عملیاتهای بزرگ یعنی خبر حدود 40% از اهداف مورد نظر تأمین شد. بعد از آن هم هر روز به علت تجهیز عراق مقابله دشوارتر میشد با در نظر گرفتن اینكه ایران هم مجبور بود به جز جبهه غرب و جنوب بخشی از نیروی خود را صرف مقابله جنگ نفتكشها در خلیج فارس كند.
2ـ9) آمریكا پس از فتح خرمشهر برای اینكه ایران را دچار تشتت نیرو كند و از قدرت پیشروی ایران در عراق بكاهد توسط اسرائیل حمله به جنوب لبنان را ترتیب داد. توقع هم این بودكه ایران به خاطر حساسیت خاصی كه روی لبنان دارد بخشی از نیرو و تجهیزات خود را به آنجا منتقل كند. امام هر چند به زعم خودشان دیر ولی واقعا خیلی زود این مسأله را دریافته بودند. ایشان در یك سخنرانی فرمودند: «آمریكا ـ یك توطئه دیگری عمیقتر اجرا كرده است كه در این توطئه ما هم یك قدری باز میخوردیم و او این است كه یك نقطهای كه پیش ما خیلی بزرگ است و ما نسبت به او حساسیت زیاد داریم آن غائله را پیش آورد تا اینكه ملت ما را از آن مطلبی كه در كشور خودش میگذرد و از آن جنگی كه در كشورخودش میگذرد غافل كند، قضیه هجوم اسرائیل به لبنان» و بعد به عنوان اینكه تكلیف دولت و ملت ایران را در این زمینه مشخص كرده باشند فرمودند «باید همه ملت ما و همه دولتمردان ما توجه به این معنا داشته باشند كه در عین حال كه ما لبنان را با ایران از حیث مصالح و مفاسد جدا نمیدانیم لكن نباید كاری بكنیم كه نتوانیم هم لبنان را و هم ایران را نجات دهیم ; ما راهمان این است كه باید از راه شكست عراق دنبال لبنان برویم».
البته از كمكهای مخفی و موضعگیری صریح نسبت به این موضوع هیچگاه حكومت ایران و خود حضرت امام غافل نشدند. مثلا در پاسخ به تبلیغات حكومت عراق برای صلح میگفتند «صلحطلبی شما مثل صلحطلبی اسرائیل است ـ یعنی واد شده است و شهرهای لبنان را گرفته است و حالا میگوید كه با ما بیایید دیگر آتش بس كنیم». و این نشان میداد كه هنوز لبنان برای ایران یك دغدغه است.
3ـ9) در كنار تحریمهایی كه علیه ایران اجرا میشد بلوكغرب میكوشید تا با در اختیار گذاشتن فنآوریهای پیشرفته نظامی و سلاحهای كشتار جمعی عراق را هر چه بیشتر تقویت كند كه در نتیجه بمباران تأسیسات اقتصادی ایران در همین ایام شكل گستردهتری به خود گرفت. به موازات این حمایتها ابرقدرت شرق هم عملا و به شدت با ایران بر سر دشمنی افتاد. شوروی در ابتدای جنگ هر چند حمایتی از ایران نمیكرد ولی در فهرست پشتیبانان تمام عیار صدام هم قرار نداشت. چرا كه به عنوان قدتر مقابل آمریكا نمیخواست در این جنگ با او هم پیمان شود. شاید این تصور را هم روسها داشتند كه در صورت پیروزی ایران از منفع منطقه بینصیب نمانند. اما پس از چندی آشكارا تغییر موضع داده و كمكهای شایانی به حكومت عراق كردند. این تغییر موضع چند علت داشت: الف ـ ایران به خواسته روسها مبنی بر حمایت نكردن مجاهدین افغانی تن نداد.
ب ـ شوروی از آمریكا بر سر موضوع افغانستان امتیازاتی گرفت تا یكه تاز آن منطقه باشد و در قبال آن عراق را یاری كند. ج ـ انحلال حزب توده در سال 62 و دستگیری سران آن هم برای شوروی بسیار گران تمام شد. زیرا اركان اصلی این حزب همه جاسوس روسها در ایران بودند و اعترافات و محاكمه آنها نه تنها شوروی را آزاد میداد بلكه آینده منافع آن دولت در ایران را در پردهای از ابهام فرو میبرد.
در مجموع شوروی پس از این چرخش ابتدا نیروی هوایی عراق را مجهز به میگهای 25 كرد كه با آن نیرو قدرت میداد بالاتر از سقف برد پدافند هوایی ایران پرواز كنند و به سادگی در آسمان شهرهای ایران خصوصا تهران ظاهر شد، و بمباران نمایند. و در حركت بعد هم لیبی را وادار كرد تا كارشناسان نظامی خود را پس از خرابكاری در سیستم هدایت موشكهای زمین به زمین اسكاد و موشكهای زمین به هوایسام از ایران خارج كند كه اولا قدرت مقابله موشكی ایران از بین میرفت و ثانیا از كار افتادن موشكهای زمین به هوا پدافند هوایی تهران را بسیار ضعیف كرده بود كه باعث قدرت میگهای عراقی میشد.
البته پس از چندی كارشناسان ایرانی در میان ناباوری همگان این موشكها را راهاندازی كردند ولی خسارات و تلفات این دوره بیش از اندازه بود. حكومت عراق هم چون به هیچ مرا میپایند نبود با بیرحمی تمام اهداف غیرنظامی را تخریب میكرد. توینبی میگوید: جنگهای ملیگرایانه بیرحمانهتر از جنگ های مذهبی است زیرا موضع یا بهاه دشمنها كمتر معنوی و بیشتر مادی است». بگذریم از اینكه نه تها اهداف عراق ملیگرایانه نبود بلكه حزبی و تابع منافع آمریكا بود و بالطبع با وحشیگری تمام به ایران هجوم میآورد.
10ـ وضعیت داخلی ایران پس از فتح خرمشهر بعد از حذف بنیصدر دیگر هیچ نظارتی بر عملكردها نبود كه این دو علت داشت یكی اعتماد مسؤولان رده بالای نظام به یكدیگر و دیگری شرایط بحرانی جنگ و لزوم یكدستی فضای سیاسی. امام با هدف تمركز دادن سیاست داخلی بر جگ به عنوان پشتیبانی قاطع از اركان نظام فرمودند، من اعلام میكنم به همه ملت كه امورز مخالفت با دولت ، مخالفت با مجلس ، مخالفت با جمهوری اسلامی، مخالفت با ارگانهایی كه در جمهوری اسلامی است مخالفت با اسلام است و موجب تباهی در این كشور و این ملت است. در اثر این حمایت بیچون و چرا كمكم تفكری بر كشور حاكم شد كه هرگونه انتقاد و تخرب را عین كفرتلقی میكرد. بنابراین هیچ ارزیابی از عملكردها ارایه نمیشد. از طرف دیگر هر روز مسؤولان و برنامهریزان نظامی عدم توفیقات را به عوامل خارجی نسبت میدادند و مسؤولان اقتصادی مشكلات را به جنگ، در نتیجه فضایی بوجود آمده
بود كه هیچ مسؤول ایرانی خطا كار به حساب نمیآمد. البته بسته بودن فضای سیاسی لازمه شرایط جنگ بود ولی تعطیلی باب انتقاد آفتی بود در جهت خودمحوری مسؤولان. همگان در طی سالهای جنگ آنقدر به این فضا عادت كرده بودند كه مثلا وقتی نخستوزیر شنید كه شاید چند وزیرش را مجلس سوم رأی نگیرند استعفا كرد. البته با تذكر امام كه نظارتهای قانونی را حق همه و مثبت دانستند مهندس موسوی استسعفایش را پس گرفت ولی توجه به این مثال به عنوان نمونه، گوشیای از فضای آن روزها را ترسیم میكند.
بعد از فرسایشی شدن جنگ كم كم اختلافات بوجود آمد و تقریبا مرزها مشخص بود هر چند كه مرزبندیهای فكری و اقدامات عملی به صورت زیرزمینی شكل میگرفت. امام كه از این اختلافات كاملا مطلع بودند هر از گاهی به مسؤولان تذكر میدادند كه باید این بار بزرگ را به منزل برسانیم و در این راه متحد باشیم و گرایشی خاص به این گروه و آن گروه نداشته باشیم».
سست شدن آرمانهای اولیه انقلاب و سوءاستفاده برخی سودجویان كه در بحثهای دولتی فعال بودند باعث شد كه فسادهایی از قبیل احتكار یا اختلاس كم كم نمایان شود. اضافه شدن این مشكلات بر اقتصاد بیمار كشور باعث میشد كه با تمام تلاشی كه دولت در جهت رفاه مردم اعمال میكرد مشكلی به نام تورم گریبانگیر كشور شود، یكی از نتایج طبیعی تورم آشكار شدن شكافهای اقتصادی و پیدایش اختلاف طبقاتی بود.
امام هیچگاه در این دوران منكر مشكلات نبودند یكی از خصوصیات مؤثری كه رهبر را به افراد تحت رهبری نزدیك میكند این است كه او در مقام خود نشان دهد كه مشكلات مردم را درك میكند و از آنها آگاه است. امام با بیان اینكه «از حیث گرانی ما هم نگران هستیم، از این گرانی همه نگران هستند اما چاره چیست؟» خود و مردم را در یك جایگاه قرار میدادند. به عبارت دیگر ضمن قبول مسأله لاینحل بودن آن را با توجه به شرایط صریحا میگفتند و امید بیهوده نمیدادند. تأثیر این برخورد بر مردمی كه از عمق وجود به رهبر خود ایمان دارند باور مشكلات ، تحمل آنها و یاری رهبری میباشد. و از طرفی دیگر امام همیشه مردم را به یاد آرمانهای انقلاب میانداختند. میفرمودند «ملتی كه برای شهاد میرود ملتی كه زن و مردش عاشق شهادت هستند دیگر از اینكه فلان چیز كم است فلان چیز زیاد است نمینالد ; نرخش كم باشد ، نرخش زیاد باشد».
كلام امام تسكینی بود بر دردهای مردم و باعث میشد كه تأثیر این شرایط بر مردم بریدن از امام و انقلاب نباشد بلكه نهایتا وقتی از زبان مسؤولان مشكلات را ناشی از جنگ میشنوند كم كم از آن سرد شوند. ولی تأثیر این وضعیت بر مسؤولان مهمتر بود چرا كه در عین ناباوری طبقه جدیدی در كشور بوجود آمد كه سابقه انقلابی داشتند. شعار انقلابی هم میدادند ولی از امكانات رفاهی نسبتا بهتری برخوردار بودند. اثر منفی این واقعیت انكار ناشدنی بر مردم از تأثیر فشار اقتصادی آنها بسیار بیشتر بود. امام خمینی در این زمینه همیشه تذكرات را به مسؤولان گوشزد میكردند. میفرمودند «باید افراد متوجه این معنا باشند كسانی كه واقعا دلشان برای اسلام میتپد و
برای كشورشان متوجه این معنا باشند كه پست میزان نیست مقام میزان نیست ;.». ایشان بخصوص به روحانیت سفارش میكردند كه «من از دو جهت نگران هستم یك جهتی كه زیطلبگی در بین ما ضعیف بشود یا از بین برود یك جهت دیگر هم اینكه مبادا خدای نخواسته اختلاف پیدا بشود كه هر دو اینها از باب اینكه شما در جایی واقع شدهاید كه مردم به شما توجه دارند و شما ارشاد میخواهید بكنید مردم را مبادا یك وقتی به واسطه خارج شدن ماها از زیطلبگی مردم را از ما منصرف كنند كه انصراف از روحانیت منتهی میشود به انصراف از اسلام».
11ـ امام با فرمایشی شدن جنگ مقابله میكنند. فرسایشی شدن جنگ و شرایطی كه ذكر آنها گذشت غیر از اینكه در مردم احساس خستگی بوجود میآورد 2 نتیجه دیگرهم داشت: اول اینكه همه مسؤولان كشور چون طی چند سال برنامههای خود را با جنگ هماهنگ كرده بودند كم كم به آن عادت كرده و دیگر در برنامهریزیها نگاهشان به جنگ مانند نگاه به یك عنصر همیشگی در حاشیه بقیه مسایل و مسؤولیتها بود. و دوم اینكه رزمندگان و بخصوص داوطلبین بسیجی كه در جبههها در شرایط نه حمله و نه دفاع قرار گرفته بودند و تنها فعالیتشان به غیر از مقاطع خاص و كوتاه عملیات ـ عموما شركت در درگیریهای كوچك بود، آتش شور و اشتیاقشان آرام آرام فروكش میكرد و از شرایط حاكم بر جنگ خسته
میشدند. افت روحیه رزمندگان از اطمینان فرماندهان به نگه داشتن جنگ در توازن میكاست. زیرا «روحیه بالا و خوب نبرد واحدهای مختلف نظامی در شرایط جنگی به عنوان یك شكل ظاهری مضاعفی از انضباط تلقی میشود». و از بین رفتن نظم یگانها ممكن بود ضایعات جبران ناپذیری به جبهه خودی بزند. مجموعه این شرایط باعث میشد كه به طور كلی جنگ در ایران كم كم علیرغم صلاح كشور و خواست امام در حاشیه قرار گیرد. از آنجا كه انسجام اجتماعی مردم حول مسأله جنگ بود با كم رنگ شدن نقش آن در حیات كشور وحدت مردم نیز دستخوش آسیب میشد.
امام در این مقطع مدام تذكر میدادند كه مسؤولین مراقب شرایط باشند. ایشان همیشه وحدت مسؤولین را گوشزد میكردند كه نمونههایی از آن ذكر شد و بعد نیز خواهد آمد به ائمه جمعه نیز سفارش میكردند « مردم را در صحنه حاضر نگه دارید» و آرزو میكردند كه: «من امیدوارم كه این مردم با بیشتر در صحنه باشند و از جنگ خسته نشوند. جنگ در اسلام یك امری بوده كه از آن وقتی كه اسلام حكومت پیدا كرده جنگ همراهش بود». خطاب به رزمندگان میفرمودند. همانطور كه اشخاص حول كعبه میگردند و عبادت میكنند شماهم در سنگرهایتان عبادت میكنید ; من هر شب به شما دعا میكنم». یا میگفتند «حكم اسلام این است امروز». از جایگاه مرجع مذهبی نیز ضمن بیان اینكه «قضیه جنگ امروز برای همه ما اهمیتش بیشتر از فروع دین است» در پاسخ به استفتائات ، جنگ را بر زیارت مكه، اذن پدر و مادر و ادامه درس طلاب مقدم دانستند.
مجموعه این مواضع حضرت امام مقاومتی بسیار مؤثر بود در برابر آن امواج فرمایشی كه مطمئنا بخشی از زمینه پیروزیهای سال 65 را باید در اینجا جستجو كرد. 12ـ اختلافات ارتش و سپاه از عملیات فتحالمبین به بعد جنگ در شب انجام میشد و بدون استفاده از قوای زرهی و با حضور گسترده نیروی انسانی همراه با ایثارگریهای سپاه و بسیج. با اینكه به قول كاستن به قول جامعهشناس برجسته جنگ. بیتردید جنگ برای داوطلب از جاذبه خاصی برخوردار است زیرا او با روی گشاده آن را میپذیرد و برای دفاع از یك آرمان وارد جنگ میشد» اما هیچ كدام از شرایطی كه ذكر شد با اصول منظم و كلاسیك جنگ همخوانی ندارد.
به تدریج نیاز نیروهای رزمی و عملا نیاز جبهه به تخصصهای نظامی كم كم از بین رفت. همین موضوع باعث شد به مرور زمان ابتكار عمل در خط مقدم بدست سپاه نیفتد و نیروی زمینی ارتش كه در مدت طولانی پس از آزادسازی خرمشهر پتانسیل بالای خود را در اولین عملیاتهای آزادسازی با موفقیت به ارا گذاشته بود. در جبهههای میانی محدود شده و عملا به نوعی سرگرم جنگ گردد. اگر به موضوع فوق نكات زیر را هم بیفزائیم ـ كه برای كوتاهتر شدن كلام به طور خلاصه به آنها اشاره میشود ـ نگاه ما دقیقتر خواهد بود.
ـ خط استراتژی دقیق و از پیش تعیین شده نظامی جز در چند عملیات بزرگ ـ كوچك بودن صحنههای عملیات در بسیاری از موارد تا آن حد كه طراحی استراتژیك را غیر ممكن میكرد ـ صرفهجویی در استفاده از امكانات زرهی به علت تحریم تسلیحاتی و فشار اقتصادی ـ تشكیل شدن بدنه ارتش از سرباز بر خلاف داوطلب بودن نیروهای تحت فرماندهی سپاه
ـ كسب مجوز توسط سپاه برای گرفتن سرباز و جذب سربازهای انقلابیتر و محروم شدن ارتش از آنها كه بالطبع ایجاد دوگانگی بیشتر در روحیه ارتش و سپاه میكرد. ـ دستگیری فرمانده نیروی دریایی ارتش (ناخدا یكم افضلی) و فرمانده جبهه میانی نیروی زمینی (سرهنگ عطاریان) به جرم عضویت در حزب توده و جاسوسی برای شوروی كه باعث متهمتر شدن ارتش به دور بودن از انقلاب و فاصله گرفتن از سپاه كاملا انقلابی شد.
امام به این موضوع توجه جدی داشتند. بیانات و پیامدهای ایشان در طی سالهای نیمه دوم جنگ مالامال از تذكرات در این موارد است. میفرمودند « شما توانستید در مقابل تمام قدرتهای عالم بایستید و تا این روح برادری محفوظ است ; شما محفوظید» «اگر بناباشد كه یك وقت خدای نخواسته ارتش بگوید من سپاه هم بگوید من بسیج هم بگوید من آن روز است كه فاتحه همهتان خوانده شده است». ایشان به فرمانده سپاه میگفتند « همیشه به سپاه سفارش كنید ;. با ارتشی ها با برادری رفتار كنند» و در پاسخ به شهید محلاتی نماینده خود در سپاه كه در مورد اقدام برای جلوگیری از گروهگرایی سؤال كرده بودند مرقوم كردند: «در این امر كه با سرنوشت سپاه سر و كار دارد با قاطعیت و بدون ملاحظه از احدی انجام گیرد».
هر چند تدابی رامم كاهش دهنده بخشی از مشكلات بخصوص كم توجهی سپاه به ارتش بود ولی واقعیت این بود كه ابتكار عمل جنگ در دست سپاه بود نه ارتش. بنابراین احساس میشد كه هم سپاه باید امكانات بیشتری داشته باشد و هم منظمتر عمل كند. در همین راستا امام به سپاه دستور دادند كه تحت نظارت آیتالله خامنهای از بعضی امكانات ارشت استفاده كند» همینطور در ششمین سال جنگ حكم تشكیل 3 نیروی مجزای زمینی ، هوایی و دریایی را به سپاه ابلاغ كردند.
ادامه خواندن مقاله امام خميني و مسأله جنگ و صلح در طول هشت سال دفاع مقدس
نوشته مقاله امام خميني و مسأله جنگ و صلح در طول هشت سال دفاع مقدس اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.
↧
↧
October 13, 2018, 11:12 pm
nx دارای 53 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
جامعه شناسی و علم سیاست
جامعه شناسی مطالعه رفتار انسان در زمینه اجتماعی است. بنابراین جامعه واحد اساسی تحلیل است و ازاین جهت جامعه شناسی با روانشناسی که واحد اساسی تحلیل آن فرد انسانی است تفاوت دارد. جامعه را می توان گروهبندی متمایز و به هم پیوسته ای از افراد انسانی تعریف کرد که در مجاورت یکدیگر زندگی می کنند و رفتارشان با عادات، هنجارها و اعتقادات مشترک فراوانی مشخص می شود که آن را از گروه بندیهای انسانی دیگر که عادات، هنجارها و اعتقادات آشکارا متفاوتی دارند متمایز می کند.
اصطلاح جامعه شناسی را اگوست کنت که یکی از بنیادگذاران این رشته است وضع کرد. هم کنت و هم هربرت اسپنسر یکی دیگر از نبیادگذاران جامعه شناسی، تاکید کرده اند که جامعه واحد اصلی تحلیل جامعه شناختی است. تعیین بنیادگذاران یکی از رشته های تقریبا جدید دانشگاهی ممکن است کار نسبتا ساده ای به نظر برسد، اما همیشه مساله ای ذهنی است و برخی از صاحبنظران ممکن است بخواهند نامهای دیگری را از قبیل کارل مارکس ، امیل دورکیم یا ماکس وبر ، بر آن اسامی بیفزایند یا حتی جایگزین آنها کنند. در هر صورت آنها خواه بنیادگذار جامعه شناسی بوده باشند یا نباشند، هر سه ، سهم عمده ای هم از جهت نظری و هم تجربی در پیدایش و توسعه جامعه شناسی داشته اند. مارکس دانشمندی صاحبنظر در چند رشته، از قبیل تاریخ، فلسفه سیاسی و اقتصاد بود و البته فعالانه در سیاست شرکت داشت.
کاوشها و نظرهای وی درباره رابطه بین سیاست، اقتصاد و جامعه که او ناخواسته نام خود را به آنها داده دلیلی گویا بر سهمی است که او در پیشرفت جامعه شناسی داشته است. اندیشه های دورکیم در مورد تقسیم کار یا تخصصی شدن نقشها در جامعه نیز از اهمیت بسیار برخوردار بود و مطالعات وی درباره مذهب و خودکشی نمونه های برجسته پژوهش جامعه شناختی، بویژه از نظر استفاده از آمار بود. وبر، هم منتقد مارکس و هم به وجودآورنده مفاهیم متعددی درباره دولت، قدرت، اقتدار، و مشروعیت و نقش اندیشه ها یا نظامهای ارزشی در تکامل و دگرگونیهای جامعه بود. هر چند اندیشه های مارکس و وبر در توسعه جامعه شناسی مهم بوده است، دلیل بهتری وجود دارد که آنها را بنیادگذار جامعه شناسی سیاسی بنامیم. اما این موضوعی است که باید در مباحث بعدی مطرح شود.
بنا به تعریف، می توان گفت که جامعه شناسی شامل علم سیاست است. در هر حال، سیاست در زمینه ای اجتماعی رخ می دهد، اما به منزله یک رشته دانشگاهی، سیاست تقریبا به طور کامل جدا از جامعه شناسی توسعه یافته است. در اروپا، مطالعه سیاست از مطالعات حقوقی و بویژه و به طور منطقی از مطالعه قانونی اساسی نشات گرفت. در بریتانیا و تا اندازه ای کمتر در ایالات متحده، مطالعه سیاست اساسا از مطالعه تاریخ سرچشمه گرفت. بدیهی است این هر دو تحول کاملا منطقی بودند ، اما به وضعیتی انجامیدند که در آن مطالعه سیاست چندان وجه اشتراکی با جامعه شناسی نداشت. گذشته از هر اختلاف نظری در مورد ادعای علومی مانند جامعه شناسی، روانشناسی و اقتصاد مبنی بر « علم » اجتماعی بودن، اختلاف نظری درباره موضوع مورد مطالعه آنها وجود نداشته است. نه تنها علم سیاست بیشتر به شبه علم بودن متهم گردیده ، بلکه همواره اختلاف نظر زیادتری درباره موضوع آن نیز وجود داشته است.
تعاریف سیاست فراوانند و تعریفی وجود ندارد که به طور عام پذیرفت شده باشد. برای حل این مشکل اغلب سعی شده است با مشخص کردن ماهیت یا مفهوم اصلی مطالعه سیاسی، به گونه ای از بحث درباره تعریف سیاست اجتناب شود. گفته می شود که سیاست حل تقاضدهای انسانهاست؛ فرایندی است که جامعه از طریق آن منابع و ارزشها را مقتدرانه توزیع، تصمیمات را اتخاذ یا سیاستها را تعیین می کند؛ سیاست، اعمال قدرت و نفوذ در جامعه است. در عمل این امر تنها مشکل تعریف را تغییر می دهد، اما آن را حل نمی کند. با وجود این، هر یک از این مفاهیم معطوف به سوال معینی است : یعنی اینکه چگونه در یک جامعه انسانها مسائل خود را با همنوعان
خود و با محیطشان حل می کنند ؟ در این شیوه نگرش، موضوع علم سیاست مطالعه خود مسائل، وسایلی که می توان برای حل آنها به وجود آورد، عوامل، اندیشه ها و ارزشهایی خواهد بود که افراد و گروهها را در تلاش برای حل این مسائل تحت تاثیر قرار می دهند. برنارد کریک استدلال می کند که « علم سیاست یک موضوع مطالعه است و نه یک رشته مستقل; این موضوع به وسیله یک مسأله تعریف می شود» و آن مسأله نقش حکومت است که او آن را «فعالیت حفظ نظم» تعریف می کند . اشاره نظم به معنای تنظیم روابط بین افراد و گروههاست و نه صرفاً به مفهوم محدود عبارت «نظم و قانون» . بنابراین اگر علم سیاست مطالعه کارکرد حکومت در جامعه است.
اگر چه دانشمندان سیاسی ای مانند کریک و جامعه شناسانی مانند گری رانسیمن (1965) وحدتی اساسی میان علوم اجتماعی مشاهده می کنند, از لحاظ آکادمیک این رشته ها تا اندازه زیادی به طور جداگانه توسعه یافته اند.
مطالعه سیاست به طور خاص و دقیق گرایش زیادی به تمرکز بر مطالعه نهادهای سیاسی نظیر دستگاههای اجرایی و قانونگذاری , احزاب سیاسی و بوروکراسیها و دستگاههای اداری مرکزی محلی نشان داد و تنها بعدها به مطالعه حوزه هایی مانند فرآیندهای انتخابی , قانونگذاری , سیاستگذاری و فرایندهای سازمانی و اداری پرداخت. دانشمندان سیاسی نیز به تدریج به حوزه های دیگری که اکنون برای درک سیاست , اساسی در نظر گرفته می شوند علاقه مند گردیدند. برای مثال اگر چه اِی.اِف.بنتلی نخستین کتاب درباره گروههای فشار یا گروههای ذینفع را در سال 1908 منتشر کرد , تا دهه 1950 دانشمندان سیاسی چندان توجهی به سیاست فشار نشان ندادند. به هر حال , دو تحول به هم وابسته دیگر بود که موجب رشد جامعه شناسی سیاسی مدرن گردید.
نخستین تحول , پیدایش رویکرد رفتاری در علوم اجتماعی برای مطالعه پدیده های اجتماعی بود. رفتارگرایی نخستین بار و نیرومندتر از همه در ایالات متحده ظهور کرد و از آنچه به مطالعات رفتاری در روانشناسی معروف گردیده بود نشات گرفت. همانگونه که اصطلاح « رفتارگرا » نشان می دهد، این مطالعات بر مشاهده و تحلیل رفتار فردی و گروهی متمرکز گردیده بود و اغلب در تجربیات آزمایشگاهی از حیوانات استفاده می شد. تاکید زیادی بر سنجش دقیق و منظم و بر تلاش برای اثبات وجود الگوهای رفتاری وجود داشت که می توانست اساس ایجاد فر ضیه های مربوط به قوانین رفتار را تشکیل دهد. دانشمندان اجتماعی دیگر نیز بویژه در جامعه شناسی و بعدها در علوم سیاسی شروع به استفاده از روشهای مشابهی کردند و بر اهمیت نیروی تفکر، سنجش دقیق و به وجود آوردن تعمیمهای مبتنی بر تجربه و عینیت تاکید ورزیدند ( ر.ک.یولا، 1963 ، 1969 ).
تحول بعدی، توجه خاص دانشمندان سیاسی امریکا به مطالعه سیاست کشورهای جهان سوم یا کشورهای در حال توسعه بود، یعنی آن بخشهایی از جهان در افریقا، آسیا و امریکای لاتین که در اکثر موارد تابع حکومت استعماری، یا مانند چین تحت نفوذ گسترده غرب بودند. در مطالعات تطبیقی اولیه، گرایش بر این بود که از الگوی سنتی تحلیل نهادی پیروی کنند و به محیط اجتماعی و فرهنگی ای که این نهادها در آن عمل می کردند و تفاوتهایی که این موضوع ممکن بود پدید آورد توجه نسبتا اندکی نشان می دادند. انتقاد از رویکرد سنتی گاهی مبالغه آمیز بود، اما به هیچ وجه بی اساس نبود.
این دو تحول، بسیاری از دانشمندان سیاسی را به همکارانشان در علوم اجتماعی دیگر و بویژه جامعه شناسی خیلی نزدیکتر کرد. به طور قابل ملاحظه ای و گرچه نه منحصراً ، اندیشه های تالکوت پارسونز توجه تعدادی از دانشمندان سیاسی را مخصوصاً به توسعه نظریه سیستمها جلب کرد. کتاب وی تحت عنوان نظام اجتماعی ( 1951 ) تاثیر قابل ملاحظه ای فراتر از قلمرو و جامعه شناسی داشت. پارسونز استدلال می کرد که همه جوامع یک نظام اجتماعی را تشکیل می دهند که در درون آن تعدادی از خرده نظامها فعالیت می کنند. بعلاوه، او استدلال می کرد که نظام اجتماعی خود تنظیم شونده و خودسازگار شونده است و خود را با تغییر شرایط انطباق می
دهد. حالت طبیعی نظام اجتماعی حالت تعادل است و در پاسخ به تقاضاهای مورد انتظار خود را با تغییرات سازگار می کند تا دوباره حالتی از تعادل به وجود آورد. این حالت تعادل معمولا با اجرای درست و ضروری تعدادی از کارکردها که هر یک توسط بخش متفاوتی از نظام انجام می گیرد به دست می آید و حفظ می شود. بدینسان کارکرد حفظ الگو ( یعنی کنترل تنش در درون نظام ) توسط خرده نظام فرهنگی، کارکرد سازگاری، یا توزیعی توسط خرده نظام اقتصادی، کارکرد یکپارچگی ( یعنی هماهنگی روابط درونی میان اعضای نظام ) توسط خرده نظام حقوقی و تنظیم کننده و کارکرد دستیابی به هدف ( یعنی بسیج افراد و منابع برای دستیابی به هدفهای جمعی )، به وسیله خرده نظام سیاسی اجرا می شود. نظریه نظام اجتماعی پارسونز به نظریه کارکردگرایی ساختاری نیز معروف است، چون کارکردهای ضروری برای بقای نظام به وسیله ساختارها یا الگوهای رفتاری ای اجرا می گردد که هر خرده نظام را تشکیل می دهد.
پیدایش و گسترش جامعه شناسی سیاسی همه رشته ها و موضوعات، رشته های فرعی یا حوزه های تخصصی تر مطالعه و تحقیق خود را ایجاد می کنند، اما جامعه شناسی سیاسی در حالی که از این جهت منحصر به فرد نیست، می کوشد دو علم اجتماعی مهم را زیر سیطره خود درآورد. اساساً جامعه شناسی سیاسی می کوشد پیوندهای میان سیاست و جامعه را مطالعه کند و با تحلیل رابطه بین ساختارهای اجتماعی و ساختارهای سیاسی و بین رفتار اجتماعی و رفتار سیاسی، سیاست را در زمینه اجتماعی آن قرار دهد.
بدینسان جامعه شناسی سیاسی آن چیزی است که جیووانی سارتوری ( 1969 ، ص 19 ) آن را یک « دورگه میان رشته ای » نامیده است. بدین گونه جامعه شناسی سیاسی از هر دو رشته ای که می کوشد آنها را زیر سیطره خود درآورد بسیار سود می جوید، اما با در نظر گرفتن تاریخ پیدایش و توسعه هر یک از آنها بجاست بگوییم که دو فردی که بیش از همه حق دارند بنیادگذار جامعه شناسی سیاسی باشند ارتباط نزدیکتری با جامعه شناسی داشتند تا با علم سیاست. بدون تردید آنها کارل مارکس و ماکس وبر هستند که هر دو معتقد بودند سیاست به گونه ای گزیرناپذیر ریشه در جامعه دارد.
مارکس به توسعه جامعه شناسی سیاسی کمک بسیاری کرده است و سهم وی در سه حوزه مختلف نظریه عام، نظریه خاص و روش شناسی قرار می گیرد. مارکس به پیروی از هگل نظریه ای درباره اجتناب ناپذیری تاریخی عرضه کرد، اما بر خلاف هگل او نظریه خود را بر تضاد مادی نیروهای اقتصادی مادی نیروهای اقتصادی هم ستیزی قرار داد که ناشی از وسایل تولید است و به سرنگونی نهایی سرمایه داری و ایجاد یک جامعه بی طبقه می انجامد. اساساً مارکس استدلال می کرد که طبیعت هر جامعه به شیوه تولید مسلط در آن جامعه بستگی دارد که رابطه بین افراد و گروهها و اندیشه ها و ارزشهای مسلط در آن جامعه را تعیین می کند. بنابراین دگرگونی
بنیادی در جامعه به دنبال تغییرات عمده در شیوه تولید به وجود می آید. تفسیر مارکس از تاریخ بر ستونهای دوگانه نظریه اقتصادی و اجتماعی نهاده شده بود. او نظریه ارزش کار دیوید هیوم را توسعه داد و نظریه های ارزش اضافی و بهره کشی از نیروی کار را پدید آورد و این نظریه ها اساس نظریه جامعه شناختی اصلی او، یعنی مبارزه طبقاتی را تشکیل دادند. او همچنین یک نظریه بیگانگی به وجودآورد که استدلال می کرد طبقه یا طبقات فرودست در جامعه سرانجام اندیشه ها و ارزشهای طبقه حاکم را رد می کنند و اندیشه ها و ارزشهای جایگزین و در نهایت انقلابی ای پدید می آورند که اساس مبارزه طبقاتی را تشکیل می دهند. اما پیش از این مرحله باید آگاهی طبقاتی که یکی دیگر از مفاهیم مهم مارکس، یعنی ادراک طبقات فرودست از موقعیت حقیقی شان در رابطه با وسایل تولید و بنابراین در جامعه است توسعه یابد.
جامعه شناسی سیاسی ایران دکترعلی رضا ازغندی
تاریخچه جامعه شناسی وعلم سیاست درایران
مطالعه جامعه شناسی سیاسی ایران به لحاظ ماخذ شناسی، از سه نوع منبع استفاده میکند؛ اولین نوع این منابع مآخذ سنتی، شامل کتیبهها، زمین شناسیها، باستان شناسیها میباشد. شریعت نامهها( که به بررسی خلقیات و هویت ایرانیان میپردازند) و سیاست نامهها( شامل تذکره نامهها و پندنانهها) ، نوع دوم منابع مطالعه جامعه شناسی هستند. نوع سوم منابع مطالعه جامعه شناسی سیاسی ایران، خود به دو کونه فرعی تقسیم میشوند: الف) منابع اولیه و ب) منابع ثانویه. منابع اولیه خود به دو دسته منابع سنتی ( پروتکلهای دولتی، مصوبات مجلس، قراردادهاو;) و منابع جدید ( میدانی، مصاحبه، سفرنامه، خاطرات و;) تقسیم میگردد. منابع ثانویه از لحاظی به منابع ثانوی سنتی( پروتکلها) و منابع ثانوی جدید( رسالههای دکترا) ؛ و از لحاظ دیگر به منابع ثانویهای که به منابع اولیه استناد کند( مانند کتاب علی اصغر شمیم) و رسالههای دکترا تقسیم میگردد.
مطالعه جامعه شناسی سیاسی ایران به لحاظ قالبهای نظری به نگرشهای : تاریخی، اثبات گرایانه، فرهنگی، گفتمانی، وتاویلی قابل تقسیم است. این موضوع به لحاظ مقاطع تاریخی مورد مطالعه به ملاکهای مختلفی دوره بندی میشود: براساس یک دوره بندی ، جامعه شناسی سیاسی ایران را میتوان به سه دوره: قرون میانه، عصر علم ، و عصر تضاد و اضطراب تقسیم کرد( این دوره بندی معادل تقسیم بندی جامعه شناسی است). بشیریه در تقسیم بندی دیگری به لحاظ گفتمانی، مقاطع مطالعاتی را چهار دوره تقسیم میکند: قرن هفده و هجده؛ جنگ اول جهانی؛ سالهای مابین جنگ جهانی دوم تا 1980؛ و از 1980به بعد. در دوره بندی دیگری، مطالعات جامعه شناسی سیاسی و جامعه شناسی سیاسی ایران به لحاظ اندیشگی، به چهار دوره: لیبرالیسم/ مارکسیستی؛ مردم سالاری/ رفاهی؛ فاشیسم؛ نئولیبرالی/ جهانی شدن تقسیم میگردد.
منظور از جامعه شناسی سیاسی در درک کلاسیک که ریشه درفلسفه قدیم داشت ، تلاشی فکری بود تا پدیدهها و کنشهای ساختارهای سیاسی را تبیین کند. ریشه این نوع جامعه شناسی به یونان باستان برمیگردد که در آن فیلسوفان درپی تحقق جامعه آرمانی بودند؛ اما دردرک جدید، ریشه جامعه شناسی به تحولات عصر جدید قرون هجده تا بیست مربوط می-شود که درقالب اثبات گرایی بیان شد. جامعه شناسی سیاسی درایران
جامعه شناسی سیاسی ایران به دو دوره جامعه شناسی سیاسی سنتی/ غیر دانشگاهی؛ و جامعه شناسی سیاسی دانشگاهی تقسیم میگردد. جامعه شناسی سیاسی دانشگاهی ایران، خود دارای رویکردهای توصیفی و نظری است ( که رویکرد نظری خود به رویکرد نظری اثبات گرایی و رویکرد نظری مارکسیسنی تقسیم میشود).
مرحله اول جامعه شناسی ایران( جامعه شناسی سنتی)شکوفایی تحقیقات اجتماعی غیر حکومتی/ غیر رسمی، به سالهای پیش ازشکل گیری مشروطه بازمیگردد و مقارن دوران پیدایش اندیشه آزادی خواهی و مشروطه طلبی است. این دوره از نظر نگارش، کوشش و کار فلسفه سیاسی و حکومت پربار است. به خلاف این که فلسفه و کار درجهت جامعه شناسی در معنی امروزی آن نیست؛ اما توفیق کوششهای متفکران اجتماعی در تسهیل مطالعات اجتماعی بعدی و توسعه دانش و بینش اجتماعی مردم و تاثیر دگرگون ساز این کوششها در جریانات اجتماعی ( به خصوص نهضت تنباکو و مشروطه ) بدیهی است. در مطالعه افکار نمایندگان برجسته اجتماعی و سیاسی این دوره ابتدا باید از ساختار طبقاتی، شیوه و ابزار تولید، روابط طبقاتی، و ساختار طبقاتی آنها سخن گفت. همچنین دراین زمینه علاوه بر عوامل داخلی ، به تاثیرات تحولات ( اجتماعی و دگرگونی سیاسی ) بین المللی اواخر قرن نوزده توجه داشت. به عقیده برخی، بیان مفاهیم و اندیشههای آزادی خواهی جدید ایران متاثر از جریانات قرن قبل فرانسه است که زمینه ساز انقلاب 1879 فرانسه شد.
سالهای اواخر قرن نوزده( بیست سال آخر سلطنت ناصرالدین شاه و ده سال سلطنت مظفرالدین شاه)، سالهای مبارزه روشنفکران آزادی خواه، با الهام از آرای متفکران آزادی خواه است. روشنفکرانی مانند زین الدین مراغهای ، آقا خان کرمانی ، طالب اف، آخوندزاده و; چه از طریق رمان، نوشتههای علمی، انتشار ادبیات سیاسی زیرزمینی، و مشارکت مستقیم ؛ و چه با حضور علنی د رصحنه، نشانه بینش اجتماعی و نظرات نسلی از متفکران اجتماعی شدند که از آثار و افکار مادی و معنوی شان ، زندگی مردم را تفسیر میکرده و راه مشروطیت و برپایی قانون را هموار کردند. از این روست که فرمانهای اول تا سوم مشروطه، قانون اساسی و متمم آن ، ونظام نامه
صنفی دوره مشروطیت تجلی و نمود افکار ناظم الاسلام کرمانی و قزوینی است تا تلاشهای علما ( در این زمینه تنها ماده دوم متمم قانون اساسی حاصل تلاش شیخ فضل الله نوری است). از لحاظ تاثیر گذاری بر افکار اجتماعی ایران ، باید نقش کسانی که به فرانسه رفته و با انقلاب مشروطه فرانسه از نزدیک آشنا شده بودند مانند آقا خان کرمانی ، آخوند زاده و طالب اف ، از یاد نبرد. اما در این میان دو نفر بسیار تاثیر گذار هستند: آقاخان کرمانی که درتاریخ نگاری اجتماعی ایران انقلابی به راه انداخت و تاریخ نگاری رسمی درباری را به تاریخ نگاری اجتماعی مردمی تبدیل کرد. ناظم الاسلام کرمانی نیز، با نگارش کتاب ” تاریخ بیداری ایرانیان”، سهم بزرگی درتغییر نگرش جامعه شناسی توصیفی به جامعه شناسی نظری در ایران دارد. مطالعات و کوششهای این افراد و دیگران در امور سیاسی پیش ا زمشروطه، عمدتا به اعتبار
افکاراجتماعی و سیاسی و بیشتر به مقتضای ترقی خواهی و مبتنی بر فلسفه سیاست و حکومت است. در تحلیل نهایی میتوان گفت این گونه علم الاجتماع به فلسفه سیاسی نزدیکتر است تا به جامعه شناسی در مفهوم خاص آن. تمامی این شخصیتها از مهمترین روشنفکرانی هستند که با آثار انتقادی خود در دوران سلطنت ناصرالدین شاه ( با هر انگیزه ) میخواستند یک مبارزه فکری را ازدرون و بیرون آغاز کنند تا که ایرانیان هموطن خود را که از بیثباتی سیاسی و عقب ماندگی اقتصادی خسته و ناخشنود بودندرهایی بخشند.
مرحله دوم جامعه شناسی ایران ( جامعه شناسی رسمی) این مرحله با تاسیس دانشگاه تهران آغاز میشود. دانشگاه تهران با شش دانشکده به وجود آمد که حاصل ادغام موسسات پیشین است. دانشکده حقوق وعلوم سیاسی با ادغام مدرسه علوم سیاسی، مدرسه حقوق و مدرسه اقتصاد ایجاد شد. دانشکده علوم تربیتی و دانشکده کشاورزی باتاسیس دانشگاه تاسیس شدند. رشته جامعه شناسی در سال 1325در دوره پهلوی دوم ایجاد شد. دراین زمان، با گسترش رشتهها ، شاهد افزایش دانشجویان د رکل علوم اجتماعی هستیم. جامعه شناسی در میان علوم اجتماعی گسترش یابنده متولد شد. در دیگر دانشگاهها به اقتضای تاسیس دپارتمان ادبیات و علوم انسانی، جامعه شناسی به وجود آمد و شعبههای داخلی دیگر یافت که مصادف با تغییر نظام آموزشی فرانسه به امریکایی از اواسط دهه 1940 بود. از اوایل دهه 1340با رونق کمی و کیفی علوم انسانی مواجه هستیم . در سال
1351 علوم اجتماعی گسترش بیشتری مییابد و گروه علوم اجتماعی دانشگاه تهران به دانشکده علوم اجتماعی و تعاون تبدیل میشود. گروههای این دانشکده عبارت بودند از: جامعه شناسی، انسان شناسی، جمعیت شناسی و تعاون. در این زمان موسسه علوم وتحقیقات اجتماعی نیز بوجودآمد و جامعه شناسی عمومی در ایران شکل دانشگاهی به خود گرفت و دردیگر دانشگاهها ی کشور رواج یافت. اما به موازات جامعه شناسی رسمی، تحلیل مسایل سیاسی به صورت غیر رسمی ادامه یافت . براساس تحقیقات انجام شده پیش از انقلاب بررسی ابعاد اجتماعی مختلف در بیرون دانشگاه بیشتر از داخل آن بود . دلایل اکراه استادان دانشگاه به مسایلی مانند: رسمی بودن تحصیلات درایران و نه خصوصی بودن آن
غیر سیاسی بودن استادان مشکلات مالی آنها مربوط است. تنها مورد بر اساس حجم و اطلاعات زیاد معطوف به جامعه شناسی روستایی ، یا تکیه برمنابع خارجی د رجامعه شناسی سیاسی است. علاقه به جامعه شناسی سیاسی تحت تاثیر خارج رفتگان و تجددگرایی به عنوان یک روش زندگی است. نسل بعد به مسایل ایلاتی علاقه مند شدند( مهدی امانی و نادر افشار) ، احمد اشرف و محمود معتمدی نیز به مسایل فرهنگی علاقه یافتند. مهم ترین جامعه شناسان داخل دانشگاه در پیش از انقلاب عنایت، بزرگمهر، زریاب خویی، احسان نراقی، شاپور راسخ، احمد اشرف، و در خارج از دانشگاه صادق هدایت، جلال آل احمد، صادق چوبک، علی شریعتی، حسین آریان پور، علی محمد کاردان بودند.
درجمع بندی باید گفت مطلوبیت جامعه شناسی از زمان مشروطه تا انقلاب اسلامی به دلیل تنوع آن است. در میان گرایشات جامعه شناسی ، در ایران پیش از انقلاب ( 72سال مشروطه) مظلومترین گرایش جامعه شتاسی ، جامعه شناسی سیاسی است . اگر از کتاب نخبگان سیاسی ایران زهرا شجیعی و چند کتاب ترجمه دیگر صرفه نظر کنیم این گرایش در بدترین شرایط قرار داشت. در پیش از انقلاب علاوه بر جامعه شناسی مارکسیستی ما شاهد گسترش و رواج جامعه شناسی اثباتی، وجامعه شناسی تلفیقی هستیم. آن چه که مطالعات جامعه شناسی را اثباتی کرد عواملی ازقبیل موارد ذیل hند : ورود جامعه ایران به دوره زمانی با شیوه تولید جدید( پیدایی بورژوازی ایرانی / کمپرادور) در این زمان سرمایه از زمین و آب به نفت تبدیل شد( هر چند از لحاظ انباشت سرمایه تحولی ایجاد نشد) و موجب پیدایش قانون و دانشگاه گردید
از جنگ جهانی اول نفوذ کمونیسم روسی د رجامعه روشنفکری بالا گرفت و در جنگ جهانی دوم حزب توده آنها را جذب کرد . به این ترتیب دو موج نوگرایی غربی و مارکسیستی را در جامعه روشنفکری شاهد هستیم. ایجاد موسسات تمدنی در ایران موجب گسترش مراکز علمی شد حضور نیروهای تحصیل کرده د ردیوانسالاری و برنامه ریزی آنها حمایت سیاسی- اقتصادی دولت اما پرسش مهم این است که تحول و پویایی نظری بالا متکی به چیست؟ و در چه بخشهایی از جامعه شناسی میباشد؟ باانقلاب اسلامی همه سبکهای بالا فرو پاشید. با انقلاب فرهنگی ، جامعه دانشگاهی وفرهنگی وارد مرحله جدیدی شد که پیش از این نبود. ماهیت انقلاب ( اسلامی و فرهنگی) و انقلاب فرهنگی با سه سال تعطیلی دانشگاه ، سرآغاز جدیدی از مطالعه فرهنگ ایران است ( از جمله جامعه شناسی و علوم انسانی ، به ویژه قدرت روحانیون در بازنگری دروس علوم انسانی که بسیار مهم است) . آیه الله مصباح درآن زمان هدف اصلی انقلاب فرهنگی را بیش از هر چیز ، تحول عمیق در علوم انسانی دانست و ازوابسته ترین علوم انسانی به غرب را جامعه شناسی و علم سیاست اعلام کرد. از این رو بر تغییر محتوایی این دو دانش تاکید بیشتری شد واز این رو تا اواخر سال 1361 که تمام رشتهها بازگشایی شد، ستاد انقلاب فرهنگی از بازگشایی دوباره رشته-های علوم انسانی و جامعه شناسی و سیاست تعلل کرد. در جامعه شناسی کل سازمان این رشته تغییر یافت و علوم اجتماعی با شش گرایش ایجاد شد: ارتباطات اجتماعی، خدمات اجتماعی، دبیری علوم اجتماعی، تعاون و رفاه اجتماعی، پژوهش گری اجتماعی. این گرایشها به منظور تربیت کادرهای فنی و تخصصی ادارات دولتی بوجود آمد. از سوی دیگر نظریات هم تغییر کرد و گرایشات مارکسیستی و اثباتی به تعارض تفکرات اسلامی با تفکرات مارکسیستی –اثباتی روی آورد. در این راستا کرسی های استادی هیات علمی آمریکایی و فرانسوی جای خو درا به استادان ایرانی داد. به این ترتیب جامعه شناسی استقلال خود را ازدست داد . دلایل این امر عبارتنداز: دولت بسیار قدرتمند که استقلال علم را کاهش داد رانت خواری دولتی که باعث کاهش استقلال علم شدنبود اجماع فکری و سیاسی و تداوم وارداتی بودن جامعه شناسی و عدم توان دانشمندان ایرانی برای هماهنگ کردن قواعد عام جامعه شناسی با شرایط ایرانارتباط دین و سیاست ونقشی که در چند هویتی کردن ایران بازی میکند
فرهنگ ایرانی غیر مستقیم که فاقد استقلال لازم بوده که تداوم شرایط پیش از انقلاب را تداعی میکند.پس از جنگ ، اساتید علوم اجتماعی دانشگاهی و بیرون آن عمدتا تحقیقات معطوف به حفظ امنیت داخلی و دستاوردهای انقلاب را انجام دادند. د رهشت سال جنگ تحقیقات تحت الشعاع مسایل نظامی بود اما پس از آن با انتشار مقالات علمی دانشگاهی و غیر دانشگاهی شاهد موضوعات اجتماعی هستیم . دستگاه حکومتی به صورت فعال و متنوع بیش ا زفعالیت همکاران دانشگاهی د رمسایل آسیب شناسی اجتماعی سرمایه گذاری و تحقیق میکند. در سالهای اخیر افراد زیادی با تحصیلات دانشگاهی یا غیر آن بیرون از دانشگاه به بررسی مسایل جمعیتی ، تحرک اجتماعی، نخبگان، اخلاق و فرهنگ پرداختهاند که برای نسلهای آتی این رشته بسیار آموزنده خواهد بود.
نیروهای اجتماعیبرخی از نویسندگان ، جامعه شناسی سی سیاسی ایران را از دولت آغاز میکنند- همان گونه که دراین کتاب چنین است – در مقابل، عدهای دیگر آن را با مطالعه طبقات اجتماعی شروع می-کنند. با توجه به تنوع قومیتها و تکثر اجتماعی در جامعه ایران نمیتوان مانند دولت، درایران از طبقات اجتماعی صحبت کرد؛ اما درسنجش و ارزیابی قشربندی اجتماعی میتوان به چند معیار ودیدگاه توجه کرد: معیار اقتصادی یعنی توجه به شیوه و ابزار تولید، مالکیت ابزار تولید، درآمد و روابط اجتماعی. بیشترمنابع غربی از معیار اقتصادی برای بررسی ساختار طبقاتی و قشربندی اجتماعی استفاده میکنند. در منابع درسی وزارت آموزش و پرورش در مقطع دبیرستان بر مالکیت آب و زمین تاکید میشود. معیار بهتر وبلکه بهترین معیار دراین زمینه، معیار و دیدگاه ماکس وبر است که بر عوامل سیاست، سازمان و منزلت تاکید میکند. سومین معیار و دیدگاه، دیدگاهی است که بر عوامل سیاسی ، یعنی میزان تاثیر گذاری نیروها بر فرایند سیاست گذاری دستگاه حکومت توجه میکند.
هواداران به دیدگاه ماکس وبر،. معتقد هستند که در بررسی جوامع در حال تغییری مانند ایران میتوان دیدگاه ماکس وبر را مورد استفاده قرار داد. آنها با اتخاذ رویکرد جامعه شناسی تاریخی و سازمانی ، بر طبقاتی بودن جامعه ایران تاکید میکنند. این عده جامعه ایران را به لحاظ سازمانی و تاریخی دارای سه طبقه میدانند، درحالی که دیدگاههای سیاسی واقتصادی برای جامعه ایران بیش از سه طبقه درنظر میگیرند.
اما قشربندی اجتماعی را چگونه میتوان پذیرفت؟ و کدام دیدگاه ازآن مناسب جامعه کنونی ایران است؟ بدون تردید ادعای علوم اجتماعی و جامعه شناسی را نمی توان با تکیه بر یک علت و در چارچوب یک نظریه خاص تدوین کرد، از این رو تاریخی تر، علمیتر و عقلانی تر آن است که برای پاسخ گویی به مسایل اجتماعی مانند قشربندی اجتماعی عناصرو عوامل خاص را با عنایت به عناصر زمان و مکان به کمک گرفت. بنابه تعریف های ارایه شده که جنبه تک ساحتی دارند نقد هم برآنها وارد میشود. از مهم ترین و عمومیترین دیدگاهها، رویکرد اقتصادی است که با تاکید بر نظرات مارکس مطرح شده است و تمام تحولات اجتماعی را برخاسته از عوامل اقتصادی میدان
د. مارکس و هوادارن ابزار تولید را معیار تعارضات طبقاتی و تشخیص طبقات اجتماعی میدانند. مارکس در بیانیه مانیفست که خلاصه مقلات او در روزنامه شهر کلن بود به این دیدگاه اشاره میکند. او تاریخ جوامع امروز را تاریخ مبارزه طبقاتی میداند و میگوید با پیدایش سرمایه داری ستم گری طبقه جدید بر ستمگری طبقات دیگر افزوده شد. مارکس تاریخ را به پنج مرحله تقسیم میکند اما دگرگونی درساختارهای اجتماعی را مورد توجه قرار نمیدهد و همه این مراحل را طبقاتی میداند،تنها استثنای مارکس
جوامع آسیایی است میداند،در حالی که دیگر اندیشمندان تنها استقرار بورژوازی را در جوامع طبقاتی میدانند. برخلاف نظریات مارکس مارکسیستهای روسی میان جوامع آسیایی و اروپایی تفاوتی قایل نیستند اما مارکسیستهای مستقل شیوه تولید آسیایی را میپذیرند. درعین حال پیدایش جوامع پنج مرحلهای یا آسیایی را زاییده تعارضات نهفته و آشکار میان طبقات میدانند. در صورت بندی فئودالیته، ارباب دربرابر رعیت و در صورت بندی سرمایه داری بورژوا در برابر کارگر قرار میگیرد. براین اسا س در هر جامعه و شرایط اجتماعی و اقتصادی میتوان نیروهایی را شناسایی کرد که بر اثر نقش شان در تولید، میزان درآمد، روابط با فرایند تولید و دستگاه حکومتی متفاوتند. مفهوم طبقه از نظرمارکس اولا گردهمایی و تجمع افرادی است که درسازمان تولید وظیفه یکسانی دارند، ثانیا دارای منافع مادی مشترکی هستند و ثالثا از همبستگی طبقاتی
برخوردار میباشند، و رابعا دارای آگاهی طبقاتی اند که بربنیاد ستیز وایدئولوژی طبقاتی شکل میگیرد. هر چند در یک سده اخیر رخدادهای بنیادینی در جوامع رخ داده است ومتاثر از این تحولات، تغییراتی در ساختار طبقاتی و قشربندی اجتماعی صورت گرفته است، اما عقاید مارکس هنوز درباب مفهوم طبقه جایگاه خاص خود را حفظ کرده است. گرچه استدلالها ونظرات فلسفی مارکس و هواداران اولیه و بعدی او دردفاع از خصلت زیربنایی اقتصادی درتبیین و بررسی ساختار اجتماعی جوامع مختلف، نه تازگی دارد و نه به آنها اختصاص، سالهاست که دانشمندان غیر مارکسیست وجامعه شناسان واقع گرا و نظریه پردازانی مانند گیدنز، دراندروف، بوریک ضمن پذیرش واقعیت تاثیرنابرابری های اجتماعی ، به بررسی مسایل اجتماعی ناشی از چگونگی تقسیم درآمدها، شیوه ابزار تولید، واقعیت معیشتی مردم و حرفههای مختلف به عنوان عوامل ایجاد کننده تاریخ و پیدایش طبقات توجه میکنند. ذکر این نکته نیز ضروری است که از یاد نبریم که دیدگاه اقتصادی مزبور صرفا مارکسیستی نیست، بلکه علاوه بر عامل اقتصاد به عوامل دیگر نیز نظر دارد.
دومین دیدگاه که دراین جا مورد بررسی قرار میگیرد، دیدگاه لیبرالی وبری است. ماکس وبر به عنوان اقتصاددان و جامعه شناس( دین، حقوق، طبقات، نخبگان و;) نظریه پردازی کرده است. وبر شخصیتی است که توجه جامعه دانشگاهی به ویژه پس از انقلاب ایران را به خود جلب کرده است. از میان دلایل این امر میتوان به مطالعه تاریخ ادیان به وسیله وبر و شانی که به پیامبر اسلام ابراز میدارد، مواضع انتقادی اواز مارکسیسم، و توان نظریه او برای تحلیل ساختار بندی و قشربندی اجتماعی جوامع جهان سوم و ایران ( به دلیل چند عاملی بودن نظریه او) نام برد.
موارد تفاوت دیدگاههای وبر و مارکس را میتوان درموارد ذیل خلاصه کرد: 1 مارکس و مارکسیستها طبقات را براساس مناسبات تولید و درآمد ارزیابی میکنند در حالی که وبر و هواداران او عمدتا درنگاه به طبقه براساس مناسبات بازار به این مقوله توجه می-کنند و موقعیت هر فرد را براساس شناسایی اواز انواع سازو کارهایی که موجب نابرابریها از نظر قدرت میگردد مورد توجه قرار میدهند.2 محدود کردن طبقه به مناسبات بازار از دیدگاه وبری به معنای آن است که طبقات در دوره سرمایه داری به وجود میآیند در حالی که مارکسیستهامعتقد هستند که طبقات پیش از نظام سرمایه داری وجود داشتهاند. یعنی د رچارچوب مناسبات سرمایه داری و وجود دو طبقه مالک ابزارتولید و کارگران.
3 وبر دررد دیدگاه مارکس حاضر به پذیرش بهره کشی طبقات به ویژه در تاریخ معاصر نمیباشد و به جای تعارض میان این دو گروه از وفاق سخن میگوید. 4 وبر ایدههای مارکسیستی را برای تاریخ معاصر اروپا و امریکا از بعد طبقاتی وسیاسی ( حاکمیت حزب سوسیالیست) رویایی بیش نمیداند و از این رو معتقد است ایده زوال دولت اعتبار خود را از دست داده است. او میگوید برپا کردن جامعه بدون طبقه مارکس براساس ایدئولوژی پرولتاریا مانند دیگر ایدئولوژیها تنها امری به منظور سرپوش نهادن بر منافع سیاست مداران و حاکمان و صاحبان قدرت است.
5 مارکس به نقش تعیین کننده طبقه متوسط جدید درتعیین سرنوشت جوامع جدید بها نمی-دهد و پیش بینی میکند بورژوازی در روند تاریخی در درون طبقه کارگر حل خواهد شد در حالی که وبر چنین چیزی را محتمل نمیداند و میگوید این امر اتفاق نیفتاده و درآینده نیز پیش نخواهد آمد. 6 وبر مطالعه تاریخی- اجتماعی جوامع را مورد توجه قرار میدهد و عقلایی تر شدن این جوامع و تاثیر آن بر روندهای سیاسی- اجتماعی را مورد بررسی قرار میدهد. عقلایی شدن یعنی سازمان دادن به زندگی به وسیله تقسیم و سهم سازی فعالیتهای گوناگون برپایه شناخت دقیق روابط میان انسانها با ابزارها و محیط شان با هدف دستیابی به کارآیی و بازده بیشتر. به اعتقاد او هر اندازه جامعه سازمان یافته تر، با نظم تر و عقلایی ترشود شرایط بروز جنگ و ستیز کاهش مییابد و با اصلاح دیوانسالاری و شیوههای اجرایی برعمر کارآمدی دولت به مثابه کارگزار ملت افزوده میشود.
خلاصه آن که از نظر وبر طبقه اجتماعی از مجموعهای از افراد تشکیل شده است که از نظر فرصت یابی و نفوذ اقتصادی و جنبه قدرت سیاسی و حزبی و منزلت اجتماعی – شان – مشترک هستند. عضویت طبقاتی به میزان قدرت شخص درنظام اقتصادی دلالت دارد اما یک طبقه اقتصادی الزاما نباید از منابع اقتصادی گروه آگاهی داشته باشد بلکه همبستگی آنها از ویژگی-های ابزاری مشابه است. طبقات اقتصادی زمانی به طبقات اجتماعی تبدیل میشوند که از بیگانگی گروهی به آگاهی از موقعیتهای طبقاتی دست یابند. به نظر وبر گروههای منزلتی نیز بر حسب قدرت ترسیم میشوند این گروهها از آبروی اجتماعی یا حیثیت توزیع شده در نظام منزلتی سرچشمه
میگیرند ضمن این که این گروهها از سبک و سیاق زندگی و شیوه رفتاری خاص خود برخوردار هستند که آنها را از دیگران جدا میکند. اعتبار اجتماع هر شخص و گروه ، بازتابی از زندگی گروهی اوست وبراین اساس روابط گروهی و طبقاتی شکل میگیرد و قدرت سیاسی به معنای تشکلهایی است که داوطلبانه به طور منظم و به صورت عقلایی برای پیگیری منافع جمعی سازمان دهی میشوند و به میزان قدرت و نفوذ خود دیگران را واردار به پیروی از خود میکنند. سازمان یافتگی و احساس همبستگی جمعی یا نبود آگاهی نیروها به سازمان یافتگی عامل سومی است که قشرها و طبقات اجتماعی جامعه را از هم جدا میکند.
دیدگاههای تلفیقی، نوع سومی از دیدگاهها درباره قشربندی اجتماعی ایران هستند. نویسندگان این دسته متاثراز زمینههای فن آوری نسلیحاتی و ابزارهای اطلاعاتی هستند و تحت تاثیر عواملی که در سده بیستم رخ داده مانند ایجاد امکانات هر چه بیشترو سازمان یافته، احزاب، سندیکاها، معتقد اند که بسیاری از نظریات طبقاتی گذشته مانند نظریات مارکس و وبر به چالش کشیده شده اند. افرادی مانند داراندروف کوشیدهاند با تلفیق نظریات این دو متفکر به صورت متمایز نظریههای جدیدی ارایه دهند. پدران نظریات تلفیقی افرادی مانند گرهارد لنسکی، ریمون آرون، و پروفسرآنتونی گیدنزمعتقد هستند که واقعیات اجتماعی را نمیتوان به دلیل چندگانگی در پیدایش
و پیچیدگی در کارکردشان با نگرشی یک سویه تحلیل کرد. به نظراین افراد شاید بتوان برخی از مشکلات اجتماعی را بتوان در چارچوب دیدگاههای مارکسیستی( مکتب تضاد گرا) ویا وبری ( مکتب وفاق گرا) ویا دیدگاههای دیگر تحلیل کرد اما مسایلی وجود دارند که در تحلیل آنها به کارگیری دیدگاههای بالا راه به جایی نمیبرد. براین اساس دیدگاههای تلفیق گرا سعی میکنند با تلفیق هر دو دسته از مکاتب تعارض گرا و وفاق گرا، برای تفسیر مسایل کنونی بهره ببرند و با تلفیق وجوه اصلی وعمده دو دسته نظریه بالا، نظریه واقع گرایانهتری از شرایط سرمایه داری ارایه دهند. داراندروف شارح اصلی نظریه تلفیقی طبقات اجتماعی، نظریات مارکس را به دلیل ضعف مفهومی نگرش او درباب طبقه و تضاد طبقاتی برای توضیح شرایط جدید اجتماعی جوامع اروپایی مناسب نمیداند. او معتقد است نظریه طبقاتی مارکس عامل اصلی کشمکش
اجتماعی را تضادهای اقتصادی می-داند در حالی که به نظر او علت اصلی تضادهای اجتماعی را باید در شکل سیاسی مساله وچگونگی سلطه و اعمال حاکمیت جست و جو کرد. با این استدلال او معتقد به وجود دو طبقه سلطه گر و سلطه پذیر است. داراندروف تاکید میکند که وجود تضاد در جامعه صرفا به دلیل الزامات اقتصادی نیست بلکه باید ریشه آن را در توضیح نابرابرو ناعادلانه اقتدار یافت. او با بررسی تحولات اجتماعی جوامع سرمایه داری در یک سده اخیر نتیجه میگیرد که با نهادی شدن اختلافات و تضادهای طبقاتی رشد و قدرت مندی طبقات جدید، جهان شمول شدن سرمایه، تحرک نیروهای اجتماعی و دستیابی هر چه بیشتر شهروندان به حقوق سیاسی و
مدنی، دیگر نمیتوان به تعریف تک ساحتی مارکس در مطالعه ساختار طبقات و قشربندی اجتماعی توجه کرد چرا که مالکیت ابزار تولید امکان تشخیص و تفکیک طبقات جدید را نمیدهد بلکه توزیع متفاوت اقتدار موجب جدایی طبقات است. به نظر او به این عامل میباید میزان درآمد، شان و حیثیت آدمی را نیز به مثابه عوامل تعیین کننده ونقش دهنده اضافه کرد. درنهایت این که دو مساله عمده داراندروف و دیگر هواداران مکتب تلفیقی آن است که : 1) طبقه کارگر در جوامع صنعتی بر خلاف دیدگاه مارکس به گورکن طبقه سرمایه دار تبدیل نشده است بلکه این دو طبقه در عمل به توافق رسیدهاند. 2) با رشد طبقه متوسط جدید طبقه کارگر به طرز قابل توجهی به این طبقه جذب شده است و در شرایط کنونی اصولا در کشورهای سرمایهداری وغیرآن طبقه کارگر قابلیت اداره کشور را به عهده نگرفته است بلکه این طبقه متوسط جدید است که بر خلاف نظریه مارکس همه اهرمهای قدرت را در اختیار دارد.
طبقات اجتماعی در جمهوری اسلامیدر جمع بندی بررسی طبقات اجتماعی جمهوری اسلامی باید گفت که هر جامعهای برای خود از لحاظ تاریخی، اجتماعی، سیاسی، وفرهنگی ویژگیهای خاص خود را، با فرایندهای خود دارد از این رو بررسی جوامع باید به صورت خاص و مجزا از دیگر جوامع مورد مطالعه قرار گیرد. ضمن این که شناخت نظریات و ساختارهای جوامع دیگر از ضرویات میباشد. با توجه به تجارب 26ساله جمهوری اسلامی دربررسی وضعیت جامعه شناسانه طبقات و تیپ دولت باید بسیاراحتیاط کرد. به این صورت میتوان از مطالعه ایران به نتایج مطلوب تری رسید. برای این کار اولاباید تجربه کرد و تجربه اکتسابی است، انسانی که شاهد رخدادها میباشد، از منابع اولیه از جمله مشاهده استفاده
میکند. همچنین میتوان از طریق انعکاس مشاهده که به صورت خاطرات و سفرنامهها و یا مجلات تخصصی است بهره برد. اما درکنار استفاده از منابع دولتی مانند قراردادها و مصوبات مجلس و مذاکرات آن، از مذاکرات شفاهی برای دستیابی نسبی جهت ارزیابی واقع بینانه تری استفاده کرد. طبقه بندی کردن این منابع و سپس مقطع بندی هریک از طبقه بندی های انجام شده ادامه این نوع مطالعه را تشکیل خواهد داد. اما توجه به این نکته دارای اهمیت است که هر چه مطقعهای ما کوتاه تر باشد برای
مطالعه ما نتیجه بخش تر خواهد بود. در مراحل مزبور ، آن جا که با کمبود منابع اولیه روبرو هستیم با اکراه میتوان از منابع دست دوم نیز استفاده کرد. به طور کلی این یک واقعیت انکار ناپذیراست که در جوامع صنعتی و در حال توسعه مناسبات اقتصادی و نیروهای اجتماعی و ابزار تولید با روند تکامل خود و به ویژه در دو دهه اخیر از پدیده جهانی شدن متاثر شده است و در اثر این امر عناصر سنتی تاریخ در ابعاد مختلف فرهنگی و اجتماعی از دست رفته و ما شاهد افزایش عناصر جدید به بخشهای فرهنگی مختلف هستیم به خصوص که شعور و آگاهی مردم بالا رفته است و تقسیم کار، شکل تولید، نیاز فرهنگی کاملا متحول شده و جامعه بشری ازنظر سرمایه و فرهنگ د
رحال ادغام شدن است. بر اساس این دگرگونیهای بنیادین که درتمام ابعاد سیاسی، اجتماعی، و اقتصادی جوامع بشری صورت گرفته است- به خصوص در مورد جامعه ایران معاصر و به طور موکد در جمهوری اسلامی- عنصر غالب تشخیص طبقات و نیروهای اجتماعی را دیگر نمیتوان صرفا براساس منابع و امکانات مادی مورد بررسی قرار داد بلکه باید مجموعهای از عناصر فرهنگی و اقتصادی و قدرت سیاسی و منزلت وشان اجتماعی را که بهتر امکان شناخت و تفکیک قشرها و طبقات اجتماعی را به ما میدهد مورد مطالعه و بررسی قرار داد. یعنی برای تحلیل واقع بینانه تر از سنخ دولت و طبقات اجتماعی ایران میتوان با تمسک به دیدگاههای اقتصادی و جامعه شناختی و روان شناختی و تلفیق عناصر محوری ادبیات اصلاح طلبانه بلانیتزه و لیبرالی وبرو داراندروف به آن دست یافت.
با بروز انقلاب اسلامی و با تاکید بر استقرار جمهوری اسلامی دیوانیان عالی رتبه همراه با بورژوازی کمپرداور وابسته از عرصه قدرت سیاسی رانده شدند و طبقه متوسط سنتی با مدیریت و رهبری هژمونیک روحانی در اتحاد با طبقه متوسط جدید جایگزین آنان گردید. امااین اتحاد دومی نیافت و با دراختیار گرفتن روحانیون درعرصههای رسمی قدرت و حمایت بورژوازی تجاری- دلال و بهره مندی انحصاری درآمدهای نفتی طبقه متوسط جدید ، روشنفکران به کنترل دستگاه دولتی درآمدند و موقعیت پیشقراولی و کارکرد انتقادی و کارآمدی خودرا از دست دادند. دولت جمهوری اسلامی مانند دولت عصر مشروطه به تدریج درآمدهای انحصاری منابع زیر زمینی را دردست گرفت و به
بزرگترین نهاد اشتغال زایی تبدیل شد و قسمت عمده کالای مورد نیاز مردم را به طور مستقیم یا از طریق نهادهای وابسته به خود وارد کرده و د رچگونگی مصرف کالای مردم اعمال قدرت کرد و خط دهنده مصرف اصلی مردم شد. حتی میتوان گفت که با دارا بودن یک وزیر درکابینه بخش تعاونی را دراختیار گرفت و با واگزاری رانت به گروهها و شخصیتهای خاص از بخش خصوصی آن را به خود وابسته کرد. در سالهای جنگ ظاهرا به دلیل ایجاد وحدت ملی طبقات درخدمت دولت قرار گرفتنداما انتظار میرفت بعد
از جنگ این وضعیت به نفع بخش خصوصی تغییر یابد اما عدم موفقیت در خصوصی سازی دردولت رفسنجانی به تشدید وابستگی آن بخش به دولت و وابستگی دولت به منابع زیر زمینی منجر شد. در هر حال طبقه متوسط سنتی همان طور که در 26 سال اخیر قدرت سیاسی را در اختیار گرفته نظام اجتماعی، سازمانهای نظامی و اطلاعاتی، موسسات مطبوعاتی و تبلیغاتی را کنترل کرده از برتری صنعتی- اقتصادی نسبت به بخش خصوصی برخورداراست. با سقوط بورژوازی وابسته و بی اعتباری بورژوازی صنعتی- مالی از طریق مصادره سرمایه داری و دولتی شدن بانکها و قبضه قدرت به وسیله بورژوازی دلال میتوان گفت ساختار طبقاتی و قشربندی اجتماعی ایران دست کم نسبت به دیگر جوامع در چه وضعیت استثنایی قرار دارد.
درده سال اول جمهوری اسلامی به دلیل بسیج سیاسی طبقات، طبقات متوسط و پایین جامعه ، دولت ناچار بود دست کم سطحی از رفاه و درآمد را برای آنها تامین کند. این کار از طریق گسترش شغل دردستگاههای دولتی و یا پرداخت یارانههای گوناگون صورت میگرفت و دولت آگاهانه یا نا آگاهانه به پیدایش و شکل گیری نیروهای اجتماعی جدید کمک میکرد ضمن این که بسیاری از مدیران ارشد و نخبگان سیاسی نورسیده به تدریج موقعیت طبقه برتر را به دست آوردند. این شکل روابط اقتصادی
میان دولت و طبقات درجنگ به خصوص با سیاست تعدیل برنامههای اول تا سوم اقتصادی ، سیاسی، و فرهنگی با هدف رفع فقر مطرح شده بود و به علل مختلف بر شکاف طبقاتی و شکاف درآمدهای میان طبقات مختلف افزود. نظام رانت خواری درایران یک عنصر جدیدی است که از شکل بندی طبیعی طبقات د رجامعه جلوگیری میکند و موجب پیدایش نیروهای اجتماعی و قشرهای مختلفی شده است که در کمتر جامعه-ای میتوان سراغ داشت، ضمن این که شکل گیری طبقاتی هیچ منبع قانون اساسی ندارد. به رغم آن که در قانون اساسی به لحاظ شیوه تولید و ساخت اقتصادی و هم مشروعیت حکومت اختلافاتی وجود دارد. به این ترتیب شاید این عوامل به نابسامانی طبقاتی کمک کرده است:
2 حاکمیت کاریزماتیک که منشا الهی دارد در واقع جنبه شخصی بودن حکومت و ارادت نیروها به شخصیت، اساس حکومت را تشکیل میدهد.3 حاکمیت و اقتدار طبقاتی و حق انحصاری روحانی برای حکومت 4 اقتدار مردمی ودموکراتیک که قدرت را ناشی از اراده ملی میداند.
با توجه به این که روحانیت به لحاظ سیاسی، قضایی و قانون گذاری و اجرایی با استفاده از سازو کارهای قانونی کل جامعه را در اختیار دارد میتوان بی اعتباری نوع سوم حاکمیت را درعمل و نظریه پیش بینی کرد. ویژگی جالب توجه این که از جنبه اقتصادی و سیاسی که د رواقع در تعارض با دیدگاه مارکس قراردارد ایدئولوژیک بودن دستگاه حکومتی و تحت تاثیر قرارداشتن اقتصاد ازسیاست و عدم سازمان یافتگی و آگاهی لازم نیروها و طبقات اجتماعی است که به هیچ وجه حاضر به مقابله با دستگاه حکومتی نیستند. حتی درطبقه متوسط جدید که ظاهرا از انتخابات سال 1376 به بعد در دو قوه مقننه و مجریه فعال شده است علاقه به سازش با حکومت دارد تا نبرد
سیاسی و طبقاتی با آن . نکته جالب توجه آن که جهت گیریهای فکری طبقات درایران قابلیت انطباق مانند طبقات غربی را ندارند چرا که بسیاری از معیارهای علم گرایی، اعتماد به نفس و مدارا جویی سیاسی در طبقات سنتی و طبقات جدید اجتماعی به صورت جدی ملاحظه نمیشود. پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 1376 درکنار قشرهای سنتی نیروهای اجتماعی تازهای پا به عرصه سیاست گذاشتند. طبقات متوسط جدید که با قدرت یابی نیروهای اجتماعی سنتی دچار ضعف شده بودند از این تاریخ دردو عرصه مقننه و مجریه جایگاه ونقش مناسبی بدست آوردند. انتخابات ریاست جمهوری سال 1376 و انتخابات مجلس ششم که زمینه ساز موفقیت و قدرت
نیروهای جدید بود به نحوی تلاشی بود در تقویت مبانی دموکراسی و قانون مند کردن نظام سیاسی و استحکام جامعه مدنی. اما به دلایل مختلف مانند وجود اختلافات عدیده در خود آنها نتوانست آن گونه که انتظار میرفت با وجود حضور در دو قوه موجب دگرگونی بنیادی درطبقات شود و قدرت سیاسی نتوانست به تقاضاهای نیروهای اجتماعی جدید بخصوص جوانان پاسخ در خور توجه دهد. عدم مشارکت مردم در انتخابات دوره دوم شواری شهرها و انتخابات مجلس هفتم حاصل این شرایط است. با دو انتخابات اخیر شاهد به قدرت رسیدن کسانی هستیم که هم از لحاظ ارتباطالت خانوادگی و تمایلات سیاسی به جناحهای نظامی و هم ارتباط نظری و فکری به طبقات سنتی نزدیک تر هستند.
سرانجام باید در جواب این که چرا به رغم مشروعیت یافتن آرای عمومی در تصمیم گیریها و امکان نسبی رقابت منافع بازهم پیدایش شکل گیری حوزه عمومی فراهم نشده است ؟ باید گفت که:1 فردی بودن حوزه قدرت و سیاست آن هم در جهت تامین نیروهای اجتماعی خاص چنان حوزههای دیگر را تنگ کرده است که امکان عمل ارتباطی آنها را از بین برده است و در چارچوب جامعه شناسی طبقات مبنای تشکیل حوزه عمومی استقرار حوزه اقتصاد و شکل گیری طبقات مستقل به ویژه بخش خصوصی از حوزه نفوذ سیاست است و چون در ایران سلطه حکومت مانع شکل گیری حوزه اقتصاد مستقل شده نباید درآینده نزدیک منتظر شکل گیری طبیعی قشربندی اجتماعی و ایجاد جامعهای عمومی با حوزه مدنی باشیم.
2انقلاب اسلامی سال 1357 هم حاصل تحول درساختار طبقاتی مشروطیت بود و هم با استقرار جمهوری اسلامی با اقدامات بنیادین درزمینه حاکمیت واقتصاد ساختار طبقاتی متحول تر گردید. درعین حال واقعیت انکارناپذیر که انقلاب ایران روند شکل گیری تاریخی طبقات درتاریخ ایران را متوقف کرد هم سرشت قانون اساسی و هم ماهیت تحصیل داری وایدئولوژیکی دولت جامعه کنونی ایران را نه درشرایط ماقبل سرمایه داری و نه در وضعیت سرمایه داری صنعتی قرار میدهد. بلکه جامعه ایران هنوز جامعه گذار با خصوصیات خود است هم در زمینه شکل و کارکرد طبقه حاکم و هم درارتباط باماهیت ایدئولوژیک دولت و هم به خاطر نقش پوپولیستی جامعه و مردم. جامعه وساختار طبقاتی آن اکنون نه میتوان درقالب دو طبقهای مارکسیستی و نه در چارچوب نظریه چند عاملی لیبرالی تبیین کرد.
3 در ایران درگذشته و حال همواره قدرت سیاسی براقتصادی غالب بوده و به جای آن که ثروت مالکیت و امتیاز طبقاتی قدرت ساز باشد و خمیر مایه حوزه سیاست را بپروراند، حوزه سیاست و امتیازات قدرت سیاسی است که ثروت، مالکیت و امتیازات اقتصادی را میآفریند. غیر منتظره نیست در 26 سال اخیر مانند گذشته نیروهای اجتماعی فعال به جای این که هم و غم خود را در شرایط تحقق جامعه مدنی و نهادینه کردن فرهنگ دموکراتیک قرار دهند تلاش خود را صرف کسب قدرت سیاسی کرده و به سرمایه اندوزی و بهبود وضع منافع خودی دست یافته اند. 4جوانی جمعیت و افزایش بی سابقه تحرک طبقاتی از ویژگیهای دیگر جامعه ایران است واین وضعیت که ناشی از اتخاذ سیاستهای اقتصادی ضد و نقیض دولت بوده قشربندی اجتماعی جامعه را دچار تحول کرده است. 5 در مطالعه تاریخ سیاسی- اجتماعی ایران تعامل خاصی میان دین و دولت وجود دارد. این واقعیت موجب شده است ساختار طبقاتی و قشر بندی اجتماعی شکل خاصی بگیرد ، شکلی که کاملا متفاوت از ساختار جوامع اروپایی بعد از انقلاب صنعتی است . از انقلاب صنعتی به بعد به تدریج در جوامع اروپایی قدرت ناشی از مذهب تا حد قابل توجهی کاهش یافت و در شرایطی دین از سیاست کاملا جدا شد. در حالی که درایران نه تنها طبقه متوسط سنتی – حاملان اصلی دین – در طبقه جدید ادغام نشد و قدرت روحانیون به رغم اصلاحات دم سازگرایانه پهلویها تضعیف نشد بلکه بعد از انقلاب بر خلاف جوامع اروپایی قدرت را انحصارا دراختیار گرفت .6 اگر در جوامع غربی پیشرفته مردم عامل اصلی برپایی جامعه مدنی هستند و دستگاه حکومتی کارگزار ملت به شمار میآید در ایران دولت تحصیل دار است که نیروهای اجتماعی را از بالا و آمرانه سازماندهی میکند و به رغم تحولات سالهای اخیر ظاهرا در راستای تقویت جامعه دربرابر دولت بوده اما دولت هنوز نقش تعیین کنندهای در تحولات اجتماعی دارد. شکل گیری نیروهای اجتماعی از بالا در تدوین عدم شهروندی و هویت ملی کمک زیادی میکند و نقش دولت در تدوین ساختار طبقاتی وتاثیر گذاری شدید آن بررفتار نیروهای اجتماعی گویای آن است که دولت از همان مراحل نخستین شکل گیری خود به نحوی نیز تحت تاثیر کانون قدرت-های بیرونی بوده همان گونه که عمدتا از درآمدهای مالی و دلخواه انباشته سرمایه متاثر است.
جامعه مدنیهمان گونه که پیش از این بیان شد جامعه شناسی در محدوده تکوین عوامل بحرانهای سیاسی ایران امری حیاتی است و در تعریف و توصیف و تبیین مشروعیت نظام و اقتدار آن، نهادهای مشارکت قانونی به عناصری برخورد میکنیم که در توسعه نیافتگی سیاسی و فرهنگ سیاسی ناسالم معاصرایران کم وبیش باعنایت به شرایط زمان و مکان نقش داشتهاند. دراین قسمت درپی بررسی عوامل بازدارنده تحقق جامعه مدنی میباشیم.
جامعه مدنی چیست؟ و عوامل فرهنگ ناسالم سیاسی و عدم تحقق جامعه مدنی کدام است؟ عناصربازدارنده و مانع تحقق جامعه مدنی بسیار متنوع است و ازدیدگاههای مختلف پاسخ داده شده است. عناصر فرهنگی یا عناصر اجتماعی، اقتصادی و تاریخی به عنوان عوامل عدم تحقق آن بیان شده است. بهترین پاسخ چند سببی بودن علت آن است. و تاریخ نگار میتواند از میان این عوامل به یکی اولویت دهد. براساس تحقیقات غربی انجام شده و باتوجه به جوامع غربی و نه با عنایت به جوامع غیر غربی میتوان مبانی این جوامع را مشخص کرد.اکثر قریت به اتفاق دانشمندان اجتماعی به یک سری اصول تاکید میکنند ازجمله به:
مبانی فلسفی جامعه مدنی که دردروه یونان شکل گرفته است مبانی حقوقی جامعه مدنی که دردوره روم شکل گرفته است و سنتز این دو، یعنی جامعه مدنی غرب به وجود آمده استنتیجه این بحث آن است که پبش از تشکیل دولت مدرن در غرب جامعه مدنی وجود داشته است و از این رو دقیقتر آن است که گفته شود حکومتهای مدرن غرب منبع مشروعیت خود را در جامعه مدنی یافتهاند که تجربه روم بنیادهای حقوقی و تجربه یونان باستان بنیادهای فلسفی-اخلاقی و تجربه سدههای میانی بنیادهای دینی و تجربه سده بیستم بنیادهای سازمانی آن را تشکیل می دهند در حالی که جامعه مدنی درایران با اکراه و اجبارمیتوان گفت که بعداز انقلاب مشروطیت از بالا به پایین
صورت تحقق یافت. به علاوه این که جامعه مدنی درایران دارای ساختار طبقاتی سنتی بازدارنده آن، برخلاف ساختار جامعه مدنی طبقاتی اروپایی است. هم چنین جامعه مدنی درچارچوب جامعه شناسی و تجددگرایی نوعی شیوه زندگی ونمادی از پیشرفت بشری است براین اساس جامعه مدنی در مقابل دولت به حوزهای اطلاق میشود که خالی از دخالت قدرت سیاسی است و مجموعهای از تشکلات خصوصی و نهادهای حقوقی و مجموعهای از موسسات تمدنی را دربرمیگیرد. تنها با تحقق این شاخصها واصول است که جامعه مدنی خود را نمودار میکند. از زاویهای کلی درارتباط با تعریف جامعه مدنی میتوان مهمترین شاخصهای این جامعه را آزادی، کثرت گرایی، مشخص
بودن حوزه خصوصی و عمومی، تساهل و مدارا و قانون مندی تصور کرد. نظام حاکم دراین جامعه کثرت گراست و اتحادیهها، طبقات، احزاب، رسانههای جمعی، گروههای سیاسی و ; به طور آشکارو برخوردار از حمایت قانون برای کسب قدرت با هم رقابت میکنند. هر مرکز قدرت نسبت به مراکز دیگر قدرت و قدرت مرکزی از استقلال برخوردار است و قدرت سیا سی دردست گروه وطبقه خاصی نیست. رابطه میان مردم و صاحبان قدرت انتخابی حاکی از وجود اجماع سیاسی آنان است. در جوامع مدنی از شهروندان انتظار نمیرود که از یک حزب و رهبر تبعیت کنند وبیعت نمایند بلکه مردم آزادند که از منابع متعدد در جهت اعلام وفاداری مراجعه نمایند. تنها در مقابل به تضمین ایجاد نسبتی تن میدهند که مواجهه با نیروهای بالقوه خود باشند یعنی نیرویی که قدرت چراگویی نسبت به برنامههای حکومت را دارد و از به چالش کشیدن حکومت
نمی-ترسد. به نظر میرسد تنها جامعه مدنی است که بدون هراس به مواجهه با این نیروها تن داده و از اجبار رهبران با آنها استفاده نمیکند. مدنی بودن وضعیت خاص در یک جامعه فرد به عنوان اقدام اجتماعی اختلافات و درگیرهای بین خود و افراد دیگر را به شیوه رسمیت یافته،غیر خشونت آمیز واز طریق مراجع رسمی ذی صلاح حل و فصل میکند. خلاصه آن که جامعه مدنی ناظربرسازمانها، نیروها و اجتماعات متکثر است که ضمن استقلال از دولت رابطه سیاسی حاکمان و مردم را تنظیم، تعدیل کرده و مشروعیت میدهد این تشکلها بحران ورود شهروندان به عرصه سیاست بوده یا میتوانندباشند. انسان شهروند مشارکت دوست که بنیاد جامعه مدنی را تشکیل میدهد، با دارا بودن فرهنگ شهروندی انسان جدیدی است که تنها تابع تکلیف صاحب حق و حقوق است .
جامعه مدنی در ایرانبا طرح پرسشهایی میتوان پی برد که آیا جامعه ایران مدنی است؟ و فرآیندی که دراثرآن شهروندی محقق میشود وانسان شهروند به وجود میآید، طی شده است؟ آیا در جامعهای که قانون اساسی آن برگفتمان سنت گرایی ایدئولوژیک تاکید دارد و طبقه روحانی را نسبت به دیگر نیروهای اجتماعی برترمیشمارد و بقای جامعه را در گروی اطاعت مطلق تودهها از رهبر میداند انتظار جامعه مدنی رواست؟ واقعیت آن است که جامعه ایرانی در دوره اخیر سرشار از جنبشهای اصلاح گرایانه و انقلابی بوده
کهدرتمامی آنها تلاش شده توزیع قدرت سیاسی به نفع جامعه مدنی تغییر یابد. نخستین تغییرات در جامعه مدنی در حوزه سیاسی با اصناف و اتحادیههای پیش از انقلاب مشروطه پدید آمد و سپس در سالهای پس از انقلاب مشروطه تا به قدرت رسیدن رضاشاه کج دار و مریض فعالیت میکردند در 37سال سلطنت محمد رضا شاه اصناف و اتحادیههای کارگری، تشکلهای دانشجویی و احزاب سیاسی هر چند دربرخی حرکات سیاسی مشارکت داشتند و گرچه حتی یک بار به خصوص دستگاه حکومتی اقتدارگرایانه را به چالش کشیدنداما درعصر مشروطیت و جمهوری اسلامی موانع متعددی سرراه آنها به سوی جامعه مدنی وجود داشت. محافظه کار بودن اصناف
بازاری،متاثر بودن اتحادیههای کارگری از افکار و اندیشههای چپ و وجود فرهنگ ناسالم سیاسی ازجمله عوامل تاثیرگذار محدود این تشکلات بر روند قانون مند شدن ایران است. در جمهوری اسلامی تاسیس فعالیت احزاب فقط درون حاکمیت امکان پذیر است. خانه کارگر که در ظاهر سعی میکند نقش سندیکای کارگری را بازی کند به دولت وابسته است و جنبش دانشجویی نیز که به رغم پویش و چالش گری استثنایی که دارد همواره پس از انقلاب جذب انقلاب یا شدیدا متاثر از آن بوده است. خلاصه آن که مراد از جامعه مدنی همان طور که گفته شد تشکلات، گروهها، طبقات واصنافی هستند که به صورت مستقل از قدرت حاکم و حد وسط مردم و قدرت قرار دارد بااین تعریف جامعه مدنی در جامعه معاصر ایران در مواقع کوتاهی که قدرت مرکزی کاهش یافته به صورت نیم بندی تحقق یافته است اما عمر دولت آن بسیار کوتاه بوده است. در
کوتاهی حیات دولت ناقص جامعه مدنی و عدم نهادینه گی آن مولفهها و متغیرهای زیادی از جمله موارد پوپولیستی جامعه، ایدئولوژیک و تحصیل دار بودن دولت، ساخت اقتدارگرایی سیاسی نقش داشته است اما به نظر نویسنده ازهمه عوامل بالا فرهنگ جامعه وعناصر تشکیل دهنده آن جایگاه برجستهای دارد. این فرهنگ و انسان از جامعه بریده برخاسته از آن برای جامعه مدنی که نیاز به انسان اجتماعی دارد سازگار نیست و تا زمانی که این شرایط حاکم برجامعه باشد تحقق و نهادینگی جامعه مدنی نیز سرابی بیش نیست. از جمله این عناصر از آمریت قانون گریزی،ترس از قدرت و دولت، انقیاد طلبی، تقلید و خرد ناورزی، ذهنیت توطئه گر، عدم اعتماد به نفس را درکنار عناصر بسیاردیگر مطرح ساخت.
ادامه خواندن مقاله جامعه شناسي و علم سياست
نوشته مقاله جامعه شناسي و علم سياست اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.
↧
October 13, 2018, 11:14 pm
nx دارای 24 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
دموکراسی از نظر کارل پوپر
مقدمه دموکراسی از مفاهیمی است که از زمان پریکلس، که آن را «حکومت مردم» تعریف کرد، تا امروز که در مجامع نظریه پردازی غرب به ویژه امریکا، تحکیم و گسترش آن کارْ ویژه اصلی و تخصصی دولت معرفی می شود، تحولات زیادی داشته است. مجادلات و مباحثات مخالفان و موافقان دموکراسی درباره ضعف ها و مزایای این شیوه حکومت، موجب شکل گیری رساله ها و کتب فراوانی شده است. مفهوم دموکراسی بسیار پیچیده تر از آن است که تصور می شود؛ زیرا منظوری که گویندگان و نویسندگان از به کاربردن آن داشته اند و دارند، متناسب با مقتضیات زمان و شرایط هر عصر متفاوت بوده است. در نوشتار حاضر به بررسی آرای کارل پوپر درباره دموکراسی و تأثیری که اندیشه های وی در تبیین مفهوم دموکراسی داشت خواهیم پرداخت.
. دموکراسی به مثابه فلسفه یا ایدئولوژیدموکراسی به مثابه فلسفه یا ایدئولوژی، همان دموکراسی حداکثرگراست که مبتنی بر آموزه های لیبرالسیم است و محور مباحث آن «انسان» است. به عبارت دیگر در این رویکرد، انسان لیبرال، به معنای دقیق کلمه، موضوع بحث دموکراسی است؛ انسان نقاد و آزاد از هرگونه قید آسمانی در حیات؛ انسانی که برای اداره زندگی جمعی، جز فردگرایی و سودانگاری مصلحت دیگری را لحاظ نمی کند و به منابع مشروعیت فراانسانی بی اعتناست. براساس این فلسفه سیاسی جدید، سعادت انسان تنها با
عقل و علم تأمین می شود و اصل و غایت همه هستی، انسان است و آنچه اصالت دارد اراده انسان است و نهادهای اجتماعی نیز فقط در خدمت به فرد معنا می یابند. از این منظر انسان در همه فعالیت های خویش، چه به او مربوط باشد و چه نباشد، همیشه باید به عنوان غایت در نظر گرفته شود. از همین روی به نظر کانت، پدر مدرنیته، همه اشیاء دارای قیمت هستند و این تنها انسان است که دارای حرمت و منزلت است. کانت در این باره می گوید: «چنان رفتار کن که بشریت را، چه در شخص خود و چه در هرکس دیگر، همواره به مثابه غایتی به شمار آوری و نه هرگز فقط به مثابه وسیله ای».(1)
کارل ریموند پوپر نیز با اشاره به همین جمله کانت چنین نتیجه گیری کرده که اصالت فرد، توأم با دیگرخواهی، به صورت شالوده تمدن غرب در آمد و هسته مرکزی تمام نظرات اخلاقی برآمده از تمدن غرب شد.(2) دیگرخواهی در این جا ناظر به تنها قید مکتب اصالت فرد است که تصریح می کند فقط مزاحم حقوق دیگران مباش. نکته مهم این که فردیت دموکراتیک، فردیتی خودْمحور نیست.
یکی دیگر از اصول اساسی دموکراسی به مثابه فلسفه، اصل «برابری» است. برابری در معنای بنیادین خود به این معنی است که همه انسان ها، به حکم انسانیت خود، برابرند و بر یکدیگر برتری ندارند. از لحاظ سیاسی، اصالت برابری به این معنی است که شهروندان در نزد قانون و از لحاظ حقوق و آزادی ها با هم برابرند. در دموکراسی، شهروندان دست کم باید از لحاظ حقوقی با هم برابر باشند. برابری در دموکراسی، برابری در فرصت هاست نه لزوماً در دستاوردها. کسانی که به طور برابر تحت حمایت قانون باشند می توانند از فرصت هایی که نظام اجتماعی و سیاسی فراهم می آورد بهره گیرند و به مشارکت و رقابت در زندگی سیاسی بپردازند. به عبارت دیگر برابری، مستلزم عدم تبعیض بین افراد از هر نوع، به ویژه از لحاظ نژاد، قومیت، جنسیت، مذهب و عقیده سیاسی، است.(3)
اصل مهم دیگر در دموکراسی، اصل «آزادی» است. آزادی در دموکراسی فلسفی همان معنایی را به ذهن متبادر می سازد که لیبرالیسم منادی آن است؛ یعنی آزادی انسان از تقدس و مقدسات و هرگونه ولایت. نتیجه آن که اومانیسم و فردگرایی، برابری و آزادی سه ضلع مثلث دموکراسی به مثابه فلسفه یا ایدئولوژی است.(4)
2. دموکرسی به مثابه امری سیاسیهمان طور که به اجمال بررسی شد، دموکراسی به مثابه فلسفه، حامل آموزه های لیبرالیسم است که به آن دموکراسی حداکثری نیز می گویند. دموکراسی به مثابه امری سیاسی، حامل آموزه های دیگری است که بیشتر با معنای مرسوم و جاری از دموکراسی سازگار است. در این معنا دموکراسی شیوه ای عقلانی، تجربه شده، مفید و مؤثر در زندگی جمعی است که مبتنی بر اصل «رضایت» و «اکثریت» است و همواره در حوزه رابطه حکومت و ملت مطرح می شود. به عبارت دیگر منظور رایج از دموکراسی همان دموکراسی سیاسی است که مبانی و اصولی دارد که مهم ترین آنها عبارتند از: 1. آزادی (آزادی بیان، مطبوعات، احزاب و تجمعات)؛2. انتخابات آزاد؛3. قانون؛ 4. تفکیک قوا؛ 5. مشارکت؛
به عبارت دیگر اگر در حیات سیاسی شهروندان هر جامعه پنج عنصر مذکور، موجود باشد می توان از وجود دموکراسی سخن گفت. برخی از متفکران، دموکراسی را امکان نصب، نقد و عزل مسالمت آمیز (بدون خصومت و خون ریزی) حاکمان تعریف کرده اند. این تعریف، تعریف واضحی است، ولی در این تعریف هم پنج عنصر مذکور مستتر است. در این رویکرد سیاسی به دموکراسی، جابه جایی مسالمت آمیز قدرت و محدود شدن قدرت به خواست و اراده و مصالح عامه مطرح است، نه تعریف کلیشه ای و انتزاعی آبراهام لینکلن که دموکراسی را «حکومت مردم بر مردم توسط مردم» می دانست؛ زیرا این تعریف در تاریخ تنها در یونان
باستان و دموکراسی مستقیم آتنی معنا داشت و با جغرافیای سیاسی امروزی سازگار نیست و امکان تحقق آن وجود ندارد . امروز هرگاه از دموکراسی سخن می گوییم، آموزه های زیادی خودنمایی می کند؛ آموزه هایی از قبیل: قدرت محدود و مقید حاکمان، مدت دار بودن قدرتْ مداری، حق عزل، نصب و نقد شهروندان، انتخابات آزاد، آزادی های اجتماعی، تفکیک قوا و قوه قضائیه مستقل، قانون مداری و حاکمیت مقتدرانه قانونِ برآمده از منویات و آمال شهروندان.
3. دموکراسی به مثابه نهاد در این نوشتار سعی شده است نگرش و دیدگاه کارل ریموند پوپر (1994ـ 1903) درباره دموکراسی و تأثیر نگرش او در مفهوم دموکراسی بررسی شود. سؤال اصلی این پژوهش این است که «آیا اندیشه پوپر در تغییر نگرش به مفهوم دموکراسی تأثیرگذار بود؟» فرضیه اصلی نیز این است که «اندیشه پوپر درباره دموکراسی در تغییر فهم اکثریتی از دموکراسی به دموکراسی نهادینه تأثیرگذار بود.»
زمانی که پوپر به دموکراسی و ضرورت بازْتعریف آن می اندیشید، وضعیت دموکراسی در عمل چگونه بود؟ در پاسخ به این سؤال می توان گفت پوپر زمانی کتاب «جامعه باز و دشمنان آن» را نوشت و در سال 1945 منتشر کرد که بلای جنگ جهانی دوم بر سر بشریت سایه افکنده بود و محور این شر بزرگ، هیتلر، کسی بود که محصول دموکراسی بود. هیتلر در انتخابات آزاد و با رأی اکثریت به قدرت رسیده بود و این همان تعریف و معنایی بود که تا آن زمان از دموکراسی ارائه می شد؛ یعنی حکومت
اکثریت. در آلمانِ پس از جنگ جهانی اول و در دوران زمام داری مارشال فن هیندنبورگ «von hindenburg» حزب کوچک ناسیونال سوسیالیست کارگری آلمان به رهبری آدولف هیتلر به بزرگ ترین حزب سیاسی آلمان تبدیل شد و با پیروزی این حزب در انتخابات ملی 1932، هیندنبورگ در ژانویه سال 1933 هیتلر را به مقام صدر اعظمی آلمان برگزید. تا این مرحله، دموکراسی اکثریتی حاکم است، اما یک سال بعد، و در پی مرگ هیندنبورگ در ماه اوت سال 1934، هیتلرِ برآمده از مزایای دموکراسی، کمر همت به ذبح دموکراسی بست و مقام ریاست جمهوری و صدراعظمی را با هم ادغام کرد و تحت عنوان فوهرر «fuhrer»، یا «پیشوا»، فرمانروای بلامنازع آلمان شد(5) و حتی ساختار دموکراتیک را بر هم زد.
این مرد بهره مند از مواهب دموکراسی، فعالیت احزاب سوسیال دموکرات و نیز کمونیست را غیرقانونی اعلام کرد(6) و سپس دست به کشورگشایی و تجاوز، کشتار و قتل عام زد و آن شد که همه می دانیم. پوپر اتریشی نیز شاهد و در عین حال متأثر از این رویدادها بود. این سؤال در ذهن پرسشگر این ریاضیدان، فیزیکدان و روان شناس اتریشی ایجاد شد که چه بر سر دموکراسی، مفهومی که دستاورد مهم و بزرگ بشر خوانده می شود، آمده است؟ آیا بشر اشتباه کرده است و دموکراسی پدیده بی خاصیتی است؟ یا بشر در فهم دموکراسی دچار خطا شده است؟ آیا باید به بازْتعریف، نقد و اصلاح دموکراسی همت گمارد؟
4. بنیادهای فکری پوپر و تأثیر آنها بر فهم او از دموکراسی بحث ها و نظرات پوپر در خصوص دموکراسی و در دفاع از لیبرال دموکراسی در کتاب قطور و حجیم جامعه باز دشمنان آن و برخی مصاحبه ها و مقالات پوپر آمده است. دیدگاه های او درخصوص علم و فلسفه و معرفت و نظریه معروف «ابطال گرایی» (falsifiability) در نگرش اجتماعی او تأثیرگذار بوده است و در این جا به جهت اهمیت آنها به مفروضات ذهنی پوپر اشاره خواهیم کرد.
پوپر معتقد بود هیچ نظریه علمی، مسجّل و اثبات شده قطعی نیست و علمِ کامل و تکامل ناپذیر وجود ندارد و دانش و شناخت علمی، ماهیتی غیرقطعی و غیرنهایی و حدسی دارد. او معتقد بود که تکرار مشاهده یا آزمایش، یقین علمی را افزایش نمی دهد، از این رو علم تجربی استقرایی قانون ْیاب، از لحاظ منطقی و تجربی، بنیان محکمی ندارد و صدق قوانین استقرایی مکشوف (چنان که هیوم می گفت) قابل اثبات نیست، ولی صرفاً به این دلیل نمی توان آنها را رها کرد، بلکه باید از طریق آزمون سنجیده شوند تا بتوان آنها را رد یا تکذیب کرد. پس باید نظریه های علمی را چنان تنظیم کنیم که به سهولت قابل انتقاد و ابطال باشند؛ زیرا دانش از طریق رد و نقد پیشرفت می کند.(7)
وی با رد استقراء، به عنوان روش شناخت علمی که یادگار فرانسیس بیکن بود، مدعی شد حصول علم از راه تجربه و مشاهده نیست. برخلاف پوزیتیویست ها که استقراء را شاخص و ممیز علم از غیرعلم یا شبه علم می دانستند، او می گوید «خطاپذیری» fallibility و «ابطال پذیری» احکام است که علم و شبه علم را از هم متمایز می کند. پوپر در مصاحبه ای که برایان مگی با او انجام می دهد مثالی می زند: «مشاهده سفید بودن قو، هرقدر هم مکرر صورت گرفته باشد، نظریه سفید بودن همه قوها را
مسجل نمی کند. اولین دفعه که یک قوی سیاه مشاهده شد، نظریه باطل می شود».(8) در همین مصاحبه برایان مگی از پوپر می پرسد: کسانی گمان می کنند فلسفه سیاسی پوپر ربطی به فلسفه علوم او ندارد، در حالی که پوپر همان نظریاتی را که در علوم طبیعی داشته به علوم اجتماعی هم تسری داده است و فلسفه وی در این دو زمینه به ظاهر متفاوت در واقع یکی است. پوپر در پاسخ می گوید: «همیشه ما، چه در سیاست و چه جاهای دیگر، اشتباه می کنیم، ولی سعی داریم از اشتباهاتمان عبرت بگیریم. من این آمادگی برای عبرت گرفتن و هوشیاری برای پیداکردن اشتباهات را شیوه برخورد عقلانی نام داده ام که همیشه ضدتعبد و مرجعیت طلبی است. در سیاست، پایه این روش عبرت آموزی از اشتباهات، انتقاد و بحث آزاد درباره اقدامات حکومت است».(9)
همان گونه که ملاحظه می شود پوپر بین فلسفه علم خود و دیدگاه های سیاسی اش، به ویژه درباره دموکراسی، پیوند بر قرار می کند.
5. نگرش پوپر به دموکراسیآرای پوپر درخصوص دموکراسی تحت ذیل دفاعیات او از لیبرالیسم و پیوندی که او بین لیبرالیسم و فلسفه علم خود برقرار می کند قابل جست وجو است؛ زیرا وی ریشه نظام اجتماعی و سیاسی را در اندیشه ها و نظریه های فلسفی جست وجو می کند و از این رو برای حمله به توتالیتاریسم، که مصداق آن در قرن بیستم رژیم های فاشیستی ایتالیا و استالینی شوروی و نازیستی هیتلر بود، به بنیادهای فلسفی و فکری این نظام ها در تاریخ فلسفه حمله می کند و سه نفر را به باد انتقادهای
سهمگین می گیرد و تأکید می کند که «باید عادت به دم فروبستن و سر فرود آوردن در برابر مردان بزرگ را از خویش دور کنیم. مردان بزرگ خطاهای بزرگ مرتکب می شوند و بعضی از بزرگ ترین پیشوایان گذشته، پشتیبان حمله همیشگی به آزادی و عقل بوده اند».(10) این سه بزرگ و پیشوا، که پوپر آنها را دشمنان عقل و آزادی و بالتبع لیبرال دموکراسی می خواند، عبارتند از: افلاطون، هگل و مارکس.
نکته جالب این جاست که پوپر هرچند بر ضرورت بیان شفاف نظرات و نظریه ها، به منظور امکان ابطال آنها، تأکید می کند، ولی مخالف سرسخت تعریف مفاهیم است و در جایی تأکید می کند که «من به هیچ وجه نمی خواهم نظریه را تعریف کنم». او می گوید: «من سی سال است که پوچی تعاریف را اعلام کرده ام و بطلان این خرافه را نشان داده ام که می گوید اگر بخواهیم دقیق باشیم باید الفاظی را که به کار می بریم تعریف کنیم. سعی کرده ام با رواج این خرافه، به خصوص در فلسفه اجتماعی و سیاسی، مبارزه کنم».(11)پوپر بحث خود را در خصوص دموکراسی با تغییر
سؤال اساسی و مطرح در فلسفه سیاسی آغاز می کند: «چه کسی باید حکومت کند؟». پوپر معتقد است این پرسش ساده دلانه را می توان نسبت به حکومتی کوچک نظیر دولت شهر آتن، که همه افراد متشخص آن یکدیگر را کاملاً می شناختند، مطرح کرد. تردیدی نیست که این پرسش امروز هم هنوز ناخودآگاه در پشت تمام بحث های سیاسی قرار دارد. مارکس و لنین، موسولینی و هیتلر، نظیر بیشتر سیاستمداران دموکرات، غالباً ـ بی آن که خود بدانند ـ در باب این مسأله کاملاً شخصی تعمق می کردند و وقتی به جمع بندی قواعد کلی خود می رسیدند، معمولاً می خواستند به این پرسش پاسخ دهند که چه کسی باید حکومت کند؟ پاسخ افلاطون چنین بود که
: بهترین شخص باید حکومت کند، که آشکارا جوابی اخلاقی بود. مارکس و انگلس پاسخ می دادند: پرولتاریا باید حکومت کند (نه مثل امروز سرمایه داران) و قدرت حکومتی به واقع باید در دست پرولتاریا باشد و آنها باید با اقتدارات دیکتاتوری حکومت کنند. هیتلر هم معتقد بود او باید حکومت کند و او هم مانند پیشینیانش این پرسش را که چه کسی باید حکومت کند، اساسی می دانست.
به نظر پوپر پرسش فوق، پرسش کاذبی (false) است که به فریبکاری می انجامد و حاصلی ندارد جز جواب های مسخره و احمقانه که فرصت طلبانه با الزامات اخلاقی جفت وجور می شود. وی در نتیجه پیشنهاد می کند این پرسش را با پرسشی کاملاً متفاوت عوض کنیم و سؤال کنیم: «آیا شکل هایی از حکومت وجود دارد که نکوهیده و شرم آور باشد؟» یا از زاویه ای مخالف بپرسیم: «آیا شکل هایی از حکومت وجود دارد که بگذارد خود را از شر حاکمیت های شیطانی و حتی ناکارآمد و زیان آور خلاص کنیم؟».(12) به نظر پوپر دیکتاتورها یا حکومت های جبار از لحاظ اخلاقی شیطانی هستند و تحمل این گونه حکومت ها نه تنها سخت است، بلکه چون پاسخ گویی ندارند تحمل ناپذیر هم هستند. حکومت دیکتاتوری وضعیتی را تحمیل می کند که ما مسئول آن نیستیم و غالباً قدرت تغییر آن را هم نداریم؛ بنابراین، وظیفه اخلاقی است که هرچه در توان داریم برای پیشگیری از به قدرت رسیدن این گونه حکومت ها انجام دهیم و این هدفی است که ما از طریق شکل های مختلف حکومت های به اصطلاح دموکراتیک برای تحقق آن تلاش می کنیم.
بدین ترتیب از نظر پوپر دموکراسی ها حاکمیت های مردمی نیستند، بلکه بیش از هرچیز نهادی هستند که به مردم اجازه می دهند خود را علیه دیکتاتوری مجهز کنند. دموکراسی ها به حکومت دیکتاتوری مجال بروز نمی دهند و نمی گذارند قدرت متراکم و متمرکز شود، بلکه تلاش می کنند تا قدرت ها محدود باشد. چیزی که اهمیت دارد این است که حکومت های دموکراتیک، در این معنا، اجازه دهند که وقتی دولت در ایفای حقوق و وظایفش فرومی ماند، یا وقتی مردم سیاست آن را بد یا نادرست می دانند، قدرت بدون خون ریزی دست به دست شود و آن دولت نادرست و ناکارآمد به شکل مسالمت آمیز جایش را به دولتی دیگر بدهد.
پوپر در رویکرد دیگری به دموکراسی این بحث را مطرح می کند که شعار «حکومت مردم بر مردم به وسیله مردم» دروغی بیش نیست و شعار «حکومت اکثریت» هم دروغ بزرگی است که به دموکراسی نسبت داده می شود؛ زیرا به نظر پوپر هیچ وقت اکثریت حکومت نمی کنند: «صرف نظر از این که کدام حزب انتخابات را ببرد، من و شما حکومت نمی کنیم و البته دموکراسی هم هرگز حکومت مردم نبوده است و هرگز هم نباید و نشاید که چنین باشد». پوپر حتی می گوید تعدد و تکثر احزاب و نیز شیوه نمایندگی نسبی، چیزهای خیلی بدی هستند؛ زیرا تشتت و چندگانگی احزاب اجباراً باعث شکل گرفتن دولت های ائتلافی می شود و در این گونه دولت ها، از آن جا که همه چیز بر محور سازش و بده و بستان می چرخد، هیچ کس در محضر دادگاهِ مردم، تقبل مسئولیت نمی کند. همچنین معلوم نیست که بتوان دولتی را برکنار کرد؛ زیرا تنها چیزی که دولت ها برای باقی ماندن در رأس قدرت نیاز دارند، یافتن یک شریک ائتلافی کوچک است.(13)
بنابراین، پوپر به بیان ساده ای از دموکراسی اکتفا می کند و سؤالات احتمالی را در حواشی آن پاسخ می دهد. به عقیده پوپر دو قسم حکومت وجود دارد: یکی آن که می توانیم بدون خون ریزی از شرش خلاص شویم؛ قسم دیگر آن که بدون خون ریزی، و چه بسا به هیچ وجه، خلاصی از شرش میسر نیست. اولی دموکراسی و دومی حکومت جابرانه است. از نظر پوپر در دموکراسی نهادهایی وجود دارد که تغییر حکومت را بدون خشونت امکان پذیر می کند؛ نهادهایی مثل رسانه های آزاد، نهادهای مدنی تأثیرگذار در حوزه های مختلف، حاکمیت فرهنگ انتقادپذیری، دستگاه قضایی مستقل و قانونْ سالارِ غیروابسته به حاکمیت و پارلمان مردمی (هم از نظر روی کار
آمدن، هم از نظر عملکرد و هم از نظر نظارت و ارزیابی). از این رو پوپر، راز پیشرفت دموکراسی های غربی را نه در ثروت و منابع طبیعی آنها، بلکه در سابقه وجود اندیشه آزادی و انتقاد می داند که از ویژگی های اساسی دموکراسی است؛ زیرا دموکراسی امکان آن را فراهم می کند که سیاست های دولت همچون فرضیاتی تلقی شوند که باید مدام در معرض حک و اصلاح قرار گیرند. سیاست گذاری ذاتاً متضمن تبعات پیش بینی نشده است و هرچه بحث و انتقاد درباره آن بیشتر باشد، امکان توفیق آن بیشتر است؛ زیرا انتقاد، احتمال حذف خطا را افزایش می دهد.
از نظر پوپر، در سیاست گذاری حسن نیت کفایت نمی کند و تصمیمات سیاسی باید دائماً آزمایش شوند. نه به این منظور که موارد موفقیت آنها معلوم گردد، بلکه به قصد مشخص شدن نارسایی ها و معایب آنها. خطا در تصمیمات سیاسی، همانند نظریه های علمی، وقتی آشکار می شود که انتقاد ممکن باشد و این خود مستلزم وجود جامعه باز و تکثرگراست. جامعه باز جامعه ای است که در آن سیاست های دولت، برحسب انتقادات مستمر، تعدیل و دگرگون شود. البته دگرگونی در سیاست ها به طور اساسی مستلزم تغییر هیأت حاکمه است. از این رو وجود مخالفان سازمان یافته و امکان انتقال مسالمت آمیز قدرت دولتی از گروهی به گروه دیگر، شرط تحقق جامعه باز
است. بنابراین دموکراسی فقط به معنای روشی که بر طبق آن حکام را اکثریت انتخاب می کند، نیست. ممکن است اکثر مردم، چنان که در دیکتاتوری های انقلابی پیش آید، حکامی را انتخاب کنند که مخالف جامعه باز، نهادهای مدنی و آزاد و انتقاد باشند. چنین دریافتی از دموکراسی، صوری است. جامعه باز ممکن است نه تنها از جباران و اقلیت ها بلکه از اکثریت نیز آسیب ببیند. بنابراین به حق می توان در برابر اکثریت ها از جامعه باز و نهادهای آزاد دموکراتیک دفاع کرد. چه بسا مردمْ فریبان و مستبدانی که به شیوه های خاص خود توده های مردم را همراه خویش کرده اند و به نام حمایت مردمی، جامعه باز و نهادهای دموکراتیک را از بین برده اند.
مسأله مهم دیگری که پوپر در موضوع دموکراسی مطرح می کند، نقص اساسی دموکراسی در امکان رشد دادن به مخالفان دموکراسی است؛ یعنی بزرگ ترین خطری که دموکراسی را تهدید می کند برآمدن و به قدرت رسیدن مخالفان دموکراسی در فضای دموکراتیک است؛ مخالفانی که پس از به قدرت رسیدن، لحظه ای در مبارزه با دموکراسی تعلل نخواهند کرد؛ کسانی مثل هیتلر در جمهوری وایمار. پوپر در این جا تصمیم قاطع می گیرد و حکم بر سرکوب دشمنان تساهل و دموکراسی می دهد؛ زیرا گروه های ضدتساهل و دموکراسی به بنیاد جامعه باز آسیب می رسانند و این نقدی است که بسیاری به پوپر وارد ساخته اند و آن را یک نقص در اندیشه لیبرال ـ دموکراسی پوپر دانسته اند.
نکته مهم دیگر نوع ارتباط دموکراسی از نظر پوپر با نظریه های دولت است. واقعیت این است که دیدگاه پوپر در خصوص دموکراسی چندان با مصالح نظام های سیاسی در هر کجای دنیا خوش نمی آید و دولت در این اندیشه به جایگاه پست و بی ارزشی تنزل پیدا می کند. البته از منظر لیبرال های دیگر هم وجود دولت لازم است، ولی پوپر، با تمسک به نظریه ابطال پذیری، اساساً امکان سرنگونی دولت ها را یک ضرورت دموکراتیک می شمارد و نبود این امکان را جابرانه و حکومت مستقر در این فضا را جبّار می نامد. به عبارت دیگر از منظر پوپر، حکومتی دموکراتیک است که همواره آماده کنار نهادن قدرت با خواست مردم باشد وگرنه دموکراتیک نیست و نمی تواند دموکراتیک بودن خود را توجیه کند.در چنین فضایی این سؤال به حقی است که این گونه دموکراسی با کدام نظریه دولت سازگار است؟ نظریه دولت مطلقه؟ نظریه دولت مشروطه؟ نظریه اخلاقی دولت؟ نظریه طبقاتی دولت؟ یا نظریه کثرت گرایان درباره دولت؟ به نظر می رسد دموکراسی از نظر پوپر با نظریه های دولت حداقلی یا کثرت گرا سازگار است؛ زیرا، چنان که می دانیم، دولت کثرت گرا به معنای متعارف کلمه واجد حاکمیت نیست؛ زیرا خود ترکیبی از گروه هایی است که خودمختاری و استقلال نسبی آنها به عنوان جزئی از مفهوم دولت کاملاً شناسایی شده است. این گروه ها واجد شخصیت حقوقی واقعی هستند. حکومت، به عنوان کانون دولت، گروه های مختلف را در بسیاری از حوزه های فعالیتشان آزاد می گذارد. بدین سان حکومت، وجود مراکز مختلف اقتدار را شناسایی می کند. از همین رو دولت کثرت گرا به عنوان دولتی تعریف شده است که در آن هیچ مرجع و منبع اقتدار واحدی وجود ندارد که از همه جهت صالح و فراگیر باشد. وظیفه گروه حاکمه نه اعمال قدرت نامحدود، بلکه تنظیم روابط میان گروه ها و افراد به منظور تأمین عدالت و نظم و آزادی است.(14)
به عبارت دیگر رابطه دولت و دموکراسی در اندیشه پوپر هرچند به روشنی تبیین نشده است، ولی از بررسی نگاه او به دموکراسی می توان به نظریه دولت مدنظر او پل زد و آن فرضیه ای است که دیگر محققان آن را پژوهش کرده اند، به این گونه که تحول مفهوم دولت، در قالب ظهور نظریه های دولت، حداقل از حدود سال 1975 میلادی به بعد در اکثر نظریه ها موج تازه ای از روند دموکراسی را در جهان مطرح کرده است. به عبارت دیگر دولت متغیر در این فرضیه، مستقل، و دموکراسی متغیر، وابسته فرض شده است و به موازات ظهور و بروز دولتی قوی، جامعه ای ضعیف و منفعل شکل گرفته است و، برعکس، به موازات پدیدار شدن دولتی کوچک و حداقلی، جامعه ای قوی و فعال و مستعد گسترش دموکراسی رشد کرده و بالیده است.(15)
ادامه خواندن مقاله دموکراسي از نظر کارل پوپر
نوشته مقاله دموکراسي از نظر کارل پوپر اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.
↧
October 13, 2018, 11:16 pm
nx دارای 71 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
خصوصی سازی
پیشگفتار:خصوصی سازی بنگاه های دولتی یكی از مهمترین ابزار بهبود عملكرد اقتصادی در كشورهای صنعتی بوده است. اجرای خط مشی های دگرگونی در كشور های در حال توسعه و همچنین در كشور های سوسیالیست سابق ، از اهمیت ویژه ای برخوردار است.در بسیاری از كشور های آسیای شرقی و جنوب شرقی مثل چین ، اندونزی ، مالزی ، فیلیپین ، جمهوری كره و تایلند ، دولتها همواره به دنبال سرمایه گذاری خصوصی در بنگاه های تولیدی و خدماتی دولتی هستند.
در آمریكای لاتین ، دولت های آرژانتین ، شیلی ، كلمبیا ، مكزیك ، ونزوئلا و سایر كشور ها در حال تغییر وضعیت صنایع دولتی بزرگ خود مثل مخابرات ، راه آهن ، نیرو و انرژی ، خطوط هوایی ، معادن فلزات و نفت خام به مالكیت یا مدیریت خصوصی هستند.در اروپای مركزی و شرقی ، دولت های روسیه ، جمهوری چك ، مجارستان ، لهستان ، اسلواكی و جمهوری های شوروی سابق به سرعت به سمت خصوصی سازی هزاران بنگاه دولتی سو گرفته اند.كشور های آفریقایی متعددی نیز مثل مصر ، مراكش ، نیجریه و زامبیا در حال فروش صنایع منتخب و شركت های دولتی خود به سرمایه گذاران خارجی یا تغییر وضعیت آنها به تشكیلات سودآور هستند.
مقدمه: خصوصی سازی مفهوم جدیدی نیست و شالوده ی این كار در كشورهای صنعتی صدها سال است كه پایه ریزی شده است.نخستین هدف خصوصی سازی افزایش كارایی اقتصاد ملی است كه در آن از یك سو حجم و اندازه دولت در اقتصاد تعریف می شود و از سویی دیگر توانایی های مردم جامعه و بخش خصوصی بروز می یابد.
بدون شك در فرایند خصوصی سازی می توانیم طرح سهام عدالت را كه یكی از بزرگترین برنامه های اقتصادی- اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی می باشد ، در این طرح با هدف تسریع در خصوصی سازی ، تغییر مالكیت و مدیریت بخش عمده ای از شركت های دولتی را می توان مد نظر قرار داد.این امر می تواند شركت های دولتی را كه درصد قابل توجهی از تولید ناخالص داخلی ایران را كه در دست دارند هرگونه نوسان ، كاهش یا افزایش عملكرد این شركت ها ، كل اقتصاد كشور را شدیداً تحت تاثیر قرار خواهند داد.
از طرف دیگر نتایج این طرح لایه های مختلف اجتماعی كشور (حدود 20 میلیون نفر كه تاكنون سهام عدالت به آنها واگذار شده) را نیز متاثر می سازد و دستیابی به عدالت اقتصادی و رشد فرهنگ سرمایه گذاری از مهمترین اهداف آن می شود كه این امر نشان دهنده ی اهمیت بسیار بالای این طرح است.
خصوصی سازی كوپنی در روسیه:
مقدمهاصلاح عملکرد شرکت های دولتی در روسیه از 1980 آغاز شد. با تصویب قوانین و مقررات لازم در سال 1987 اختیارات وسیعی به مدیران شرکت ها داده شد. در این قانون اشکال جدیدی از مالکیت مانند تعاونی ، شرکت های اجاره ای و سرمایه گذاری مشترک پیش بینی شده بود. با تصویب این قانون تعاونی های زیادی شکل گرفتند به طوری که تا اکتبر 1990 بیش از 1/2 میلیون تعاونی تاسیس شد و 12500 شرکت اجاره داده شد.
در شوروی سابق ، روش قدیمی تری برای خصوصی سازی وجود داشت که اجاره به شرط تملیک نامیده می شد. این روش که در دوران گورباچف متداول شده بود به کارگران و مدیران شرکت ها اجازه می داد تا طی دوره زمانی هشت ساله یا ده ساله شرکت ها را خریداری نمایند. این روش در حال رواج یافتن بود که دولت روسیه در سال 1992 استفاده از آن را کنار گذاشت و در نتیجه شرکت هایی که باقی مانده بودند در طرح خصوصی سازی کوپنی قرار گرفتند.
خصوصی سازی گسترده در روسیه در سال 1992 میلادی آغاز گردید. در این برنامه بخش عمده ای از مالکیت شرکت ها و بنگاه های دولتی از طریق کوپن سهام به بخش خصوصی منتقل گردید. تصمیم گیرندگان این فرآیند در روسیه دو مرحله را برای واگذاری سهام بنگاه های دولتی به بخش خصوصی در نظر گرفته بودند که در ادامه به ذکر آنها می پردازیم.
اهداف دولت از اجرای طرح خصوصی سازی کوپنی 1 – هدف اصلی استفاده از برنامه کوپن سهام در روسیه تسریع در روند خصوصی سازی بوده است، چرا که هیچ روش و طرحی در خصوصی سازی به اندازه روش کوپن سهام در رسیدن به این هدف کارایی ندارد.
2 – تقویت بخش خصوصی و نزدیک شدن به چارچوب بازار آزاد از اهداف مهم دیگر خصوصی سازی در کشور روسیه بوده است.3 – حکومت سوسیالیستی و مالکیت دولتی بر مبنای آن در این کشور مانع از کارایی ، اثربخشی و در نتیجه بهره وری شرکت ها و موسسات دولتی شده بود. لذا دولت مردان روسیه رسیدن به بهره وری بیشتر را از طریق بازسازی بنگاه ها و شرکت های واگذار شده به بخش خصوصی در دستور کار خود قرار داده بودند. مالکیت در صندوق های سرمایه گذاری متمرکز شده بود و آن صندوق ها می توانستند به عنوان « مالکان خصوصی حقیقی » عمل نموده و شرکت ها را تجدید ساختار کرده و آنها را سوده سازند.
4 – در ورای اهدافی که دولت مردان روسیه از اجرای برنامه کوپن سهام اعلام می کردند ، هدف دیگری نیز از سوی دولت مردان این کشور دنبال می شد. تلاش های اولیه برای اصلاح سوسیالیسم و تا حدی برای رواج انگیزه های بازاری ، باعث انتقال کنترل متمرکز دولت به بنگاه ها شده بود. مدیران بنگاه ها و دولت های انقلابیون بازاری که قدرت سیاسی را به دست آورده بودند ، می خواستند قدرت اقتصادی را نیز به دست آورند ، بنابراین نیازمند راهی بودند که بنگاه ها را از دست اصلاح طلبان قدیمی خارج نموده و آنها را به دوستان و متحدان خود که مسئول راه اندازی صندوق های سرمایه کوپنی و شرکت های مدیریت صندوق بودند ، بسپارند. بنابراین خصوصی سازی کوپنی عمدتاً طرحی سیاسی بود تا قدرت اقتصادی را از طبقه قدیمی تر اصلاح طلبان به انقلابیون بازاری جدید و متحدانشان منتقل سازند. از این جا می توان پی برد که چرا بسیاری از موسسات خارجی پشتیبان خصوصی سازی کوپنی بودند ، با این که این نوع خصوصی سازی تا آن زمان هرگز در اقتصاد بازار آزموده نشده بود.
نحوه اجرای برنامه کوپن سهام مرحله اول 1 – در این مرحله کارگران می توانستند با ارائه کوپن سهام خود نسبت به خرید سهام اقدام نمایند ولی اجازه تصمیم گیری و مدیریت بنگاه ها به آنها داده نشده بود. همچنین به مدیران ارشد امتیازاتی برای خرید سهام شرکت ها داده شد. این مرحله از تابستان 1992 آغاز گردید ، 96 درصد مردم با گرفتن کوپن سهام خود نسبت به خرید سهام اقدام نمودند. طی سال 1993 در حدود 144 میلیون کوپن سهام تحت نظارت کمیته اموال دولتی توزیع گردید. تمام شهروندان بدون قید سنی می توانستند برای خرید کوپن ثبت نام کنند. با دستور مقامات این کشور، موسسات اقتصادی بزرگ با بیش از 10000 نفر پرسنل و با دارایی ثابت بیش از 50 میلیون روبل (هر یک دلار = 500 روبل) مشمول طرح خصوصی سازی شدند. بنگاه های متوسط با 100 الی 200 نفر کارمند یا دارایی ثابت تا یک میلیون روبل ، در صورت تمایل به این جرگه وارد می شدند.
2 – در این مرحله بین 5 تا 6 هزار بنگاه دولتی بصورت اجباری و 16 تا 20 هزار بنگاه متوسط دولتی بصورت داوطلبانه مشمول واگذاری شدند. 3 – قیمت هر کوپن سهام 25 روبل تعیین شد و نسبت کوپن سهام به سهام هر شرکت در مزایده تعیین می گردید. بدین ترتیب که اگر ارزش یک شرکت 1000 سهم تعیین می شد و دارندگان کوپن سهام ، 40 کوپن برای خرید این شرکت عرضه می کردند به هر کوپن 25 سهم تعلق می گرفت و اگر 4000 کوپن عرضه می شد به هر کوپن یک چهارم سهم تعلق می گرفت.
4 – برنامه توزیع کوپن سهام از طبقات پائین به طبقات بالا صورت گرفت.5 – به کارکنان امتیازات مختلف داده شد ، ابتدا پیشنهاد گردید 25 درصد سهام هر شرکت به صورت رایگان در اختیار کارکنان همان شرکت قرار گیرد و ده درصد دیگر نیز فروخته شود. اما با فشار مدیران 51 درصد سهام هر شرکت به یک هفتم قیمت دفتری که بسیار ناچیز بود به کارکنان (عمدتاً مدیران) واگذار گردید. در 64 درصد از شرکت های واگذار شده کارکنان همان شرکت مالکیت اکثریت سهام را در اختیار گرفتند.6 – اجرای برنامه بر اساس یک رویکرد غیر متمرکز و عدم کنترل دولت مرکزی بر روی فعالیت 88 منطقه مجزا با کمیته دارایی و صندوق دارایی مخصوص خود ، صورت پذیرفت. کمیته دارایی مسئولیت نظارت بر عملکرد واگذاری در هر منطقه را بر عهده داشت و صندوق دارایی در هر بار حراج مسئولیت واگذاری سهام شرکت ها را به دارندگان کوپن سهام همان منطقه بر عهده داشت.
مرحله دوم مرحله دوم خصوصی سازی در روسیه از سال 1994 شروع شد.قرار بود تا در این مرحله نیز بخش دیگری از سهام شرکت های مشمول به بخش خصوصی واگذار گردد. عدم وجود نظارت کافی بر روی فعالیت صندوق های سرمایه گذاری در روسیه باعث شد تا مدیران این صندوق ها آشکارا به تاراج و دزدی اموال مردم اقدام نمایند. این عامل باعث شد تا مردم و نمایندگان دوما که مخالف روند فعلی خصوصی سازی بودند ، دست به اعتراض گشوده و در نتیجه مرحله دوم خصوصی سازی در جولای 1994 میلادی متوقف شود.
چالش های اجرای برنامه کوپن سهام در روسیه1 – آزاد بودن خرید و فروش کوپن های سهام در روسیه از نکات چالشی و مورد منازعه کارشناسان اقتصادی است.
نظر موافقین : – در صورت اعلام غیر قانونی بودن فروش کوپن های سهام ، به دلیل آنکه کوپن های سهام ارزش اقتصادی مشخصی را دارا هستند ، بازارهای مخفی برای تبادل آنها ایجاد می گردید. – افراد کم درآمد و فقیر می توانستند با فروش کوپن خود درآمدی کسب نمایند.– خرید کوپن های سهام در بازار ایجاد شده ، به افراد ثروتمند و صاحبان سرمایه اجازه تبدیل شدن به سهام داران عمده شرکت های خصوصی و در نتیجه اعمال کنترل ، نظارت بیشتر و تصمیم گیری بهتر در بازسازی و تجدید ساختار شرکت ها را می داد.
نظر مخالفین : – امکان مبادله کوپن سهام در بازار باعث افزایش حجم نقدینگی و ایجاد تورم در سطح کشور می شود.– بدیهی است که با افزایش تورم سطح رفاه مردم فقیر و مستمند چندان تغییری نمی کند. مضافاً اینکه امکان کسب درآمد با دوام از محل سود شرکتها، از آنها گرفته شده است.
2 – بر اساس قوانین مربوط به خصوصی سازی کوپنی در روسیه، مدیران بنگاه های دولتی مشمول طرح واگذاری قادر بودند تا با انجام یک فرآیند پذیره نویسی بسته ، درصد عمده ای از سهام بنگاه را قبل از حراج آن در اختیار خود قرار دهند. این امر موجب کنترل بنگاه ها توسط مدیرانشان می شد.3 – سرمایه گذا ری در صندوق های سرمایه گذاری به صورت نقدی نبود چون آنها در عوض کوپن، سهامشان را می فروختند و در نتیجه این صندوق ها فاقد سرمایه لازم برای تجدید ساختار بودند. از سوی دیگر اجازه فروش نقدی سهام و انتشار اوراق قرضه به این صندوق ها داده نشد. صندوق های سرمایه گذاری بصورت سرمایه بسته بودند که این هم بر مشکلات مدیران این صندوق ها می افزود.
4 – صندوق های سرمایه گذاری ده ها و یا صدها هزار سهامدار داشتند ، اعمال نظارت سهام داران بر صندوق ها ضعیف و حکمرانی شرکتی بسیار اندک و ناچیزی داشتند.5 – این صندوق ها از ضعف هایی چون کمبود سرمایه ، نداشتن انگیزه لازم برای تجدید ساختار و عدم نظارت کافی سهام داران بر آنها رنج می بردند. 6 – در حالی که صندوق های سرمایه گذاری کوپنی با هدف کنترل و مدیریت شرکت ها ایجاد شده بودند ، اما در موارد زیادی مدیران این صندوق ها راهی برای غارت پنهان دارایی های شرکت- های موجود در سبد خود می یافتند و بدین جهت از هدف اصلی که همان بازسازی و اصلاح ساختار شرکت ها بود ، دور شدند.7 – صندوق های سرمایه گذاری از دید سیستم مالیاتی روسیه در دسته شرکت های معمولی قرار گرفته و مشمول قانون مالیاتی شرکت ها شدند که طبق معمول رابطه ضعیفی بین میزان مالیات و عملکرد صندوق ها وجود داشت. لذا این صندوق ها مشمول مالیات های مضاعف و در بعضی مواقع سه بار پرداخت مالیات می شدند. این مسائل موجب از بین رفتن جذابیت سرمایه گذاری و حتی بقای این دسته از صندوق ها شده بود.
8 – کمیسیون دولتی مدیریت اموال جهت حل مشکل دارایی ها و سرمایه گذاری های ارزش گذاری شده در صندوق ها ، از آنها خواست تا این دارایی ها را تنزیل نموده و به صفر برسانند. این امر از طرفی موجب سخت شدن ارزش گذار ی صندوق های سرمایه گذاری خصوصی سازی شد و از طرف دیگر دست مدیران را در برقراری روابط ناسالم و خلاف منافع سهام داران باز کرد. لذا این صندوق ها به هیچ عنوان از بازار مناسبی برخوردار نبوده و تقاضای زیادی نداشتند. 9 – صندوق های سرمایه گذاری روسی هیچ ارتباطی با بانک های دولتی نداشتند و رابطه مالی بین صندوق های سرمایه گذاری و بانک ها در روسیه تقریباً قطع بود.
نكات قوت خصوصی سازی كوپنی در روسیه1 – چوبیس به عنوان طراح کوپن سهام به اتفاق همکارانش ، محققانی بودند که با مراکز علمی و پژوهشی در تماس بودند. این مهم یعنی تعامل دولت مردان با دانشگاهیان و فرهیختگان بایستی در مناسبات طراحی نظام اقتصادی و سیاسی مدنظر قرار گیرد.2 – دولت روسیه به منظور اثربخشی هر چه بیشتر فرآیند خصوصی سازی و جلوگیری از موازی کاری در این فرآیند اقدام به تاسیس کمیته اموال دولتی نمود ، تا تصمیم گیری ها در مورد خصوصی سازی در آنجا صورت گیرد.
3 – صندوق های سرمایه گذاری به شکل سهامی طراحی شدند که سه منفعت را در بر داشت : الف – امکان افزایش سرمایه در مراحل بعدی خصوصی سازی برای این شرکت ها فراهم بود.ب – تمامی سهامداران برای انجام تغییرات در ساختار صندوق ها دارای حق رای بودند.ج – امکان حضور آنها در بورس اوراق بهادار، توسعه فیزیکی و کیفی بازار را فراهم می آورد.
خصوصی سازی كوپنی در جمهوری چك :
مقدمهبعد از انقلاب ولوت در 1989 م. کنترل کمونیست ها در جمهوری چک به پایان رسید. احساس مسئولین جمهوری جدید این بود که خصوصی سازی هر چه سریع تر صورت گیرد ، چرا که این امر به کشور اجازه می داد تا به رشدی که شدیداً به آن نیازمند بود دست یابد. بعد از تلاش های نافرجام کمونیست ها در ایجاد رقابت بین شرکت های انحصاری دولتی و بلافاصله بعد از فروپاشی کمونیسم در این کشور ، جمهوری چک در سال 1991 به خصوصی سازی روی آورد. این کشور قصد خصوصی سازی درصد عمده ای از بنگاه های اقتصادی را در مدت زمان کوتاهی داشت. قبل از خصوصی سازی ، نزدیک به 98% تولید ناخالص داخلی چک توسط بنگاه های دولتی انجام می گرفت. در نتیجه این خصوصی سازی ، دولت مالکیت بخشهای عمده ای از اقتصاد و بنگاه های بزرگ را از دست داد. از دستاوردهای دیگر خصوصی سازی بسط و توسعه بازار سهام در این کشور بود.
دولت چک برای تسریع در روند خصوصی سازی از طرح ووچرز (كوپن سهام) استفاده نمود. در پایان برنامه خصوصی سازی با استفاده از کوپن سهام ، کشور دچار مشکلات عدیده سیستماتیک برای ادامه حرکت شد. شکست صندوق های سرمایه گذاری خصوصی سازی یکی از بزرگترین مشکلات بر سر راه انجام خصوصی سازی به روش کوپن سهام در این کشور بود. به هر حال چندین نتیجه مثبت در فرآیند کوپن سهام حاصل شد. این برنامه خصوصی سازی کلی که از روش کوپن سهام هم استفاده نمود به صورت عمده در رسیدن به هدف اصلی یعنی انتقال کنترل واحدها و بنگاه های دولتی به بخش خصوصی موفق بود ، ولی کمبود چارچوب قانونی و نهادی برای حمایت از انتقال مالکیت منجر به بروز مشکلات جدید شد که از نتایج مثبت حاصله مهمتر بود.
اهداف دولت از اجرای طرح خصوصی سازی کوپنی 1 – واضح ترین هدف این بود که بنگاه های اقتصادی را به کسانی که قادر به کارآتر نمودن این بنگاه ها هستند، واگذار نماید.2 – هدف دوم این بود که نامنکلاتورا (از رهبران كمونیست ها) را از کنترل شرکت های دولتی دور نماید.3 – هدف دیگر جلوگیری از تسلط مطلق سرمایه های خارجی در خصوصی سازی بود، چرا که دولت نمی خواست تا شرکت های ارزشمند دولتی منحصراً تحت مالکیت خارجیان قرار گیرند.
4 – طرح کوپن سهام همچنین برای آشنایی شهروندان با سرمایه گذاری طراحی شده بود. هدف آن بود که پس انداز بیشتری از خانوارها به سمت سرمایه گذاری داخلی سوق داده شود و لذا در طول اجرای برنامه کوپن سهام، یک بازار سرمایه فعلا و کارآ ایجاد كرد.5 – بسیاری از بنگاه های اقتصادی که در طی برنامه کوپن سهام عرضه شده بودند ، نیاز به بازسازی قابل توجهی داشتند. این انتظار می رفت که مالکان جدید ، مدیران را وادار به ایجاد تغییرات لازم برای افزایش بهره وری و سودآوری نمایند.
6 – به هر حال مهم ترین هدف عبارت بود از انجام خصوصی سازی به سریع ترین وجه ممکن.هسته اصلی سیاست خصوصی سازی کشور چک ، برنامه توزیع کوپن سهام بوده و انگیزه اصلی از اجرای این برنامه انتقال و دگرگونی اقتصاد این کشور از اقتصاد مبتنی بر برنامه ریزی متمرکز به سیستم اقتصادی مبتنی بر بازار بوده است. دولت در ابتدای امر نسبت به تنظیم قوانین سهل انگار بود با این امید که نیروهای بازار به سرعت اقتصاد را تغییر شکل دهند. این تاخیر در تنظیم قوانین و مقررات باعث صدمه به کشور در سال های اجرای برنامه گردید.
نحوه اجرای خصوصی سازی کوپنی در جمهوری چک سرانجام نحوه انجام و شرایط استفاده شهروندان از کوپن های سهام در اعلامیه صادره توسط وزارت خصوصی سازی کشور چک به تاریخ 5 دسامبر 1991 انتشار یافت. موارد قابل تامل در این برنامه به شرح ذیل است :
1 – در جولای 1991 وزارت خصوصی سازی لیستی از شرکتهایی که بایستی وارد جریان خصوصی سازی شوند منتشر نمود. که ارزش شرکتهای این لیست حدود 1200 میلیارد کرون بود. شرکت ها به دو گروه تقسیم می شدند تا خصوصی سازی در دو نوبت صورت گیرد. برای جلوگیری از اینکه مالکین فعلی از طریق فروش شرکت ها به خودشان سود برند، دولت برنامه های خصوصی سازی را از ذینفعان خارجی شرکت ها قبول می کرد. به طور متوسط 61% از سهام از طریق کوپن سهام در دسترس قرار گرفت. 2 – به هر شهروند 18 ساله یا بالاتر و با اقامت دائم در جمهوری چک اجازه شرکت در برنامه خصوصی سازی داده می شد از تعداد 10 میلیون نفر واجدین شرایط ، 85% اقدام به خرید کوپن مزبور نمودند.
3 – برای شرکت در برنامه هر شهروند یک کتابچه ای از کوپن سهام به قیمت 1000 کرون ( در حدود 35 دلار ) خریداری می کرد که به طور تقریبی معادل یک هفته دستمزد بود . این مبلغ به گونه ای در نظر گرفته شده بود که تقریباً تمامی افراد واجد شرایط ، توانایی خرید کوپن ها را داشتند. شهروندان بایستی به مراکز تعیین شده توسط وزارت خصوصی سازی چک مراجعه می نمودند تا دفترچه کوپن خود را دریافت نمایند. 4 – دولت ، اطلاعات مالی، فنی ، وضعیت اشتغال و سایر اطلاعات مورد نیاز شرکت ها را به اطلاع عموم مردم رساند و متناسب با میزان سودآوری و ارزش دفتری شرکت ها تعداد سهام هر شرکت را مشخص ساخت.
5 – برای هر کوپن نیز به جای تعیین ارزش پولی ، 1000 امتیاز در نظر گرفته شده بود که به ازای این 1000 امتیاز امکان خرید 3 سهم از شرکت های مشمول این برنامه و یا سهام صندوق-های سرمایه گذاری خصوصی سازی وجود داشت. 6 – مرحله اول بین ماه های مه تا دسامبر 1992 انجام گرفت. در این مرحله 988 بنگاه دولتی سهام خود را توزیع نمودند. بیش از 75% از واجدین شرایط در مرحله اول خصوصی سازی عمده، دفترچه کوپن سهام را خریداری نمودند. چنین برنامه ریزی شده بود که مرحله دوم تا میانه سال 1993 به پایان رسد اما جدایی جمهوری چک و اسلواکی در ژانویه 1993 باعث شد تا مرحله دوم به تاخیر افتد.
7 – دارندگان کوپن سهام در کشور چک مجاز به فروش کوپن های خود نبودند. افراد صرفاً مجاز به مبادله مستقیم کوپن های خود با سهام شرکت های دولتی و یا خرید سهام صندوق های سرمایه گذاری خصوصی بودند. 8 – برنامه خرید سهام شرکت های دولتی در چک با استفاده از مزایده صورت گرفت بدین ترتیب که قبل از شروع مزایده اطلاعات مالی اولیه شامل اشتغال ، دستمزدها ، فروش ، هزینه ها ، سود و زیان، بدهی ها ، دارایی ها و ساختار مالکیت در مورد تمامی بنگاه ها به اطلاع عموم مردم می رسید كه در مجموع 5 دوره مزایده برای خرید سهام شرکت ها و بنگاه های دولتی برگزار شد.
چالش های اجرای برنامه کوپن سهام در کشور چک 1 – سهل انگار بودن دولت در ابتدای امر نسبت به قوانین ، با این امید که نیروهای بازار به سرعت اقتصاد را تغییر شکل خواهند داد. این تاخیر در وضع قوانین و مقررات باعث صدمه به کشور در سال های پیش رو شد. خصوصی سازی همسان اهداف اقتصادی به یک هدف سیاسی نزد دولت جدید تبدیل شد. 2 – سهل گرفتن قوانین و مقررات لازم برای تشکیل صندوق های سرمایه گذاری خصوصی سازی، باعث ایجاد تعداد زیادی از صندوق های مذکور شد ، که مشکلات خاص خود را به دنبال داشت.
3 – بسیاری از صندوق های کوچکتر منابع و تجارب کافی را برای مدیریت سر مایه گذاری های خود نداشتند. آن ها نیروی انسانی مجرب را دارا نبوده و توانایی پیگیری فعالیت های شرکت هایی را که سهام آن ها را نگهداری می کردند ، دارا نبودند.4 – در دوران انتقال مالکیت در جمهوری چک ، تعداد زیادی شرکت وجود داشتند که محصولات آن ها تقاضایی نداشت ولی در عین حال نیروی کار انسانی بسیاری در این نوع شرکت ها مشغول به کار بودند که لازمه افزایش کارایی شرکت های فوق ، اخراج نیروی انسانی آنها بود که دولت با اعمال نفوذ غیر مستقیم از انجام آن ممانعت می کرد.
5 – یکی از مهمترین دل نگرانی ها در مورد خصوصی سازی توزیع بیش از اندازه سهام شرکت ها بین عامه مردم بود. این امر باعث ایجاد نوعی خلاء در نحوه کنترل شرکت ها و جلوگیری از تغییرات لازم در مدیریت و ساختار بسیاری از شرکت ها شد. 6 – تعیین مبلغ دریافتی از مشارکت کنندگان در برنامه و نحوه ارزش گذاری کوپن های سهام از چالش های پیش روی دولت چک بود. تعیین مبلغ دریافتی از آن جهت مهم می باشد که تاثیر مستقیمی بر روی میزان مشارکت واجدین شرایط در برنامه داشت. 7 – مصادره یا نقب اموال شرکت و سهامداران کوچک توسط مدیران شرکت ها و صندوق های سرمایه گذاری سبب نارضایتی گسترده مردم از خصوصی سازی شد. این معضلات بدلیل عدم نظارت مناسب بر فعالیت صندوق ها و مدیران آنها بود. برخی مدیران صندوق ها در جلساتی که برگزار می شد برخی اموال شرکت را مورد فروش قرار می دادند و معمولاً خریدار این اموال خود مدیران و یا وابستگان آنها بودند.
نقاط قوت در اجرای برنامه کوپن سهام در جمهوری چک 1 – دولت چک برای انجام برنامه خصوصی سازی و انسجام در نحوه انجام برنامه ها و اجتناب از موازی کاری دستگاه های مختلف ، وزارت خصوصی سازی را تاسیس نمود. تاسیس این وزارتخانه با انگیزه دستیابی به اهداف مذکور و همچنین انجام تصمیم گیری به صورت متمرکز انجام گرفت. 2- دولت طرح هایی از خصوصی سازی را بررسی می کرد که از طرف ذینفعان بیرونی و درونی شرکت ها مطرح نشده بود. این طرح ها مربوط به خصوصی سازی غیر کوپنی بودند. بطور متوسط 60% خصوصی سازی بنگاه های دولتی از طریق کوپن سهام و 40% مابقی از طریق سایر روش ها صورت گرفت. این تصمیم برای جلوگیری از انتفاع مالکین فعلی از فروش سهام به خودشان صورت گرفت. 3 – انجام برنامه کوپن سهام بصورت مزایده و ایجاد امکان انتخاب خرید سهام برای شهروندان و ایجاد تسهیلات لازم برای تطبیق میزان عرضه و تقاضا نکته مثبتی در فرآیند خصوصی سازی کوپنی در جمهوری چک به شمار می رود ، البته در صورتی که اطلاعات بصورت شفاف و دقیق بین آحاد شهروندان عرضه گردد و امکانات زیربنایی برای تطبیق عرضه و تقاضای سهام فراهم گردد.
خصوصی سازی كوپنی در لهستان:
مقدمهخصوصی سازی بنگاه های دولتی در لهستان در سال 1990 آغاز گردید. با وجود آنکه در لهستان نیز از روش خصوصی سازی کوپنی استفاده شد، ولی به دلیل مقاومت کارگران در این کشور، روند خصوصی سازی با سرعت کمی انجام پذیرفت. از سال 1990 تا 1992 ، تعداد 194 هزار شرکت کوچک خصوصی سازی شدند ولی خصوصی سازی واحدهای بزرگ تجاری با موانع مختلف همراه بود و به کندی پیش رفت. مخالفت نیروهای کارگری و جنبش همبستگی از مهمترین عوامل کند بودن سیر خصوصی سازی در این کشور به شمار می رود. با پافشاری جنبش همبستگی و تصویب قانون قرار شد تا خصوصی سازی در هر بنگاه دولتی با اجازه شورای کارگری آن بنگاه صورت گیرد و در صورت بروز اختلاف بین دولت و شورای کارگری موضوع در کمیته حل اختلاف در پارلمان حل شود.
برای تسریع روند خصوصی سازی در این کشور همزمان با تصمیم در خصوص تغییر مالکیت شرکت های دولتی به شرکت های هلدینگ ، تصمیم به واگذاری بخشی از سهام شرکت ها از طریق کوپن سهام گرفته شد. بدین ترتیب در انتهای سال 1991 میلادی دولت دو اقدام را انجام داد : اولاً سازماندهی شرکت های دولتی در 9 بخش و ثانیاً طراحی برنامه خصوصی سازی انبوه (حدود 500 شرکت و واگذاری مدیریت آن به 15 صندوق ملی سرمایه گذاری.)با وجود تمام تمهیدات لحاظ شده، در پایان سال 1996 میلادی تنها 22 درصد از شرکت های دولتی خصوصی شدند. دلیل این امر استقبال از فرآیند خصوصی سازی و طرح های ارائه شده در این زمینه و مخالفت جنبش همبستگی و کارگران با طرح های مطرح شده در این زمینه بود.
انواع روشهای خصوصی سازی در لهستاندولت مردان لهستان به مانند بیشتر کشورهای در حال گذار روش های متعدد خصوصی سازی را برای تبدیل بنگاه های دولتی به خصوصی بکار بستند. که در ذیل به آنها می پردازیم : استرداد و خصوصی سازی مجدد : از مباحثی که دولت جدید بعد از کمونیسم روی آن تمرکز داشت، ارائه تفسیر روشنی از حقوق مالکیت دارایی بود و نیز حل و فصل ادعاهای مالکیتی افرادی که دارایی آنها در رژیم کمونیستی مصادره یا ملی شده بود. دولت در برنامه مذکور دارایی هایی را که در فاصله سال های 1944 تا 1962 به وسیله مصادره یا ملی شده بود به صاحبانش بر می گرداند. بازگرداندن این دارایی ها به شکل اوراق قرضه سرمایه ای ، نقد، یا بازگرداندن اصل دارایی ها بود. خصوصی سازی با مدیریت دولتی : این روش چند سال پیش از فروپاشی رژیم کمونیستی شروع شده بود. قوانین مربوطه بین سال های 1987 و 1988 تصویب شد و به بنگاه های تحت مالکیت دولت اجازه داد تا خودشان را به صورت شرکت های سهامی عام در آورند. این مسئله منجر به نوعی خصوصی سازی خودکار و درونی شد فرایندی که توسط خود بنگاه ها و بدون دخالت دولت صورت می گرفت.
شکست در روش های خصوصی سازی در مورد بنگاه های بزرگ تحت مالکیت دولت، منجر به یک برنامه بحث انگیز برای خصوصی سازی انبوه شد، که این برنامه اساساً بدین منظور پیشنهاد شده بود که دارایی های تحت مالکیت دولت، بدون هزینه بین شهروندان لهستانی توزیع شود. گرچه اجرای این برنامه به تعویق انداخته شد اما به نظر می رسید که خصوصی سازی انبوه، یگانه ابزار بالقوه برای بازسازی سریع اقتصاد باشد. در این روش به دلیل ایجاد صندوق های سرمایه گذاری ملی به جای توزیع مالکیت بین بیش از 28 میلیون شهروند لهستانی، نوعی تمرکز مالکیت ایجاد می گردید.
خرید سهام توسط کارگران و مدیران : جهت انگیزه مند کردن کارکنان و مدیران داخلی شرکت ها برای سودآورتر نمودن شرکت ها، این روش توسط دولت در پیش گرفته شد. فروش، اجاره به شرط تملیک و اجاره دادن بنگاه های در تملک دولت به توسعه موسسه های کوچک در لهستان انجامید. مثلاً کارکنان تعاونی ها می توانستند با مساعدت های مالی دولت آنها را به تملک درآورند.
خصوصی سازی از طریق انحلال : یکی از موفق ترین روش های خصوصی سازی در لهستان خصوصی سازی دارایی ها از طریق فروش دارایی های بنگاه های منحل شده بود. دولت با اقدام به انحلال، دارایی های فیزیکی بنگاه های دولتی را که ربطی به بازسازی و تجدید ساختار سازمان آنها نداشت و بنگاه در قبال آنها نمی توانست سهامی بفروشد ، به فروش می رساند و به نقد تبدیل می کرد. این روش بر خلاف نامش منجر به ورشکستگی و از هم پاشیدن بنگاه نمی شد. این روش عموماً باعث می شد تا بنگاه های دولتی پیش از آن که خصوصی شوند ، از بدهی های خود رهایی یابند. اجرای این روش بدین گونه بود که همه یا بخشی از دارایی های یک موسسه به مدیران و کارگران آن فروخته یا اجاره به شرط تملیک داده می شد.
نحوه اجرای برنامه کوپن سهام 1 – تاسیس « وزارت انتقال مالکیت » برای اجرای برنامه خصوصی سازی اولین اقدام این کشور بود. اتخاذ تصمیمات منسجم و متمرکز و جلوگیری از موازی کاری در انجام امور از اهداف اصلی این اقدام بود.2 – دولت لهستان برای انجام خصوصی سازی کوپنی در این کشور 15 صندوق سرمایه گذاری ملی در نظر گرفت. یک صندوق با عنوان رهبر که 33 درصد سهام بنگاه ها را دارا بود و 14 صندوق دیگر در مجموع 27 درصد از سهام بنگاه ها را دارا بودند. مدیریت و مالکیت شرکت های دولتی به این صندوق های سرمایه گذاری واگذار گردید.3 – ترکیب مالکیت سهام بنگاه های دولتی به صورت زیر بود :
الف – 10 درصد سهام به صورت رایگان در اختیار کارگران و کارکنان همان بنگاه و شرکت قرار گرفت. ب – 60 درصد سهام این شرکت ها در اختیار 15 صندوق های سرمایه گذاری قرار گرفت. از این مقدار ، 33 درصد در اختیار صندوق سرمایه گذاری رهبر و 27 درصد در اختیار 14 صندوق دیگر ( هر کدام 193 درصد ) قرار گرفت.
ج – 30 درصد باقیمانده در اختیار دولت باقی ماند. 4 – شهروندان تنها مجاز به خرید سهام صندوق های سرمایه گذاری بوده و خرید مستقیم سهام شرکت های مشمول واگذاری ممنوع بود. 5 – انتخاب مدیران این صندوق ها انتصابی نبود ، بلکه از طریق آگهی در جراید داخلی و خارجی و از طریق مصاحبه و گزینش صورت می گرفت. انتخاب مدیران از کشورهای دیگر به دلیل کمبود مدیران لایق و کارآمد برای اداره چنین صندوق هایی رایج بود.
6 – شرکت در برنامه خصوصی سازی کوپنی برای شهروندان بالای 18 سال و با خرید دفترچه کوپن سهام در ازای پرداخت مبلغ 300 هزار سلوتی ( در حدود 30 دلار ) امکان پذیر بود. مهلت استفاده از کوپن های سهام تا سال 1998 میلادی بود. 7 – دولت لهستان دو انتخاب را برای صاحبان کوپن سهام در نظر گرفته بود :
الف – خرید سهام یک و یا چند صندوق سرمایه گذار ی ملی که بدین طریق مشکل ایجاد سهام داران زیاد برای شرکت های مشمول طرح را (كه در کشورهای دیگر ایجاد شده بود) برطرف نموده بود. ب – فروش کوپن سهام خود در بازار . 8 – 96% از افراد واجد شرایط نسبت به خرید کوپن سهام اقدام نمودند.
چالش های خصوصی سازی کوپنی در لهستان 1 – به نظر می رسد فرهنگ سازی و اطلاع رسانی مناسبی برای انجام خصوصی سازی در لهستان صورت نگرفته بود ، به نحوی که مخالفت های گسترده مردمی مانع بزرگی در این راه به شمار می رفت. ممانعت جنبش های کارگری در این کشور و تصویب قانونی مبنی بر لزوم موافقت شوراهای کارگری با خصوصی سازی بنگاه های مربوطه شان از عوامل اصلی کند بودن روند خصوصی سازی در این کشورند. 2 – برخورد صندوق های سرمایه گذاری با مدیران شرکت ها یکسان نبود. برخی صندوق ها با جدیت و قدرت با مدیران برخورد می کردند و برخی دیگر از صندوق ها شیوه منفعلانه را در پیش گرفتند.
3 – تاخیر در اجرای برنامه های خصوصی سازی دولت می توانست ناشی از مشکلات اقتصادی ، سیاسی ، اداری و نیز دشواری های ساختاری و عدم وجود بستر مناسب برای خصوصی سازی باشد. در مراحل اولیه ، عدم اطمینان های اقتصادی ناشی از سقوط رژیم کمونیستی در سال 1989 و شوک های تعدیلی مورد نیاز برای انتقال به یک نظام بازار ، باعث به تاخیر افتادن خصوصی سازی سریع شد.
4 – ناهنجاری های اجتماعی ناشی از تحولات سریع اقتصادی نیز باعث ایجاد تردید سیاسی نسبت به خصوصی سازی و ایجاد مقاومت های جدی در برابر آن شد. 5 – در طرح اولیه خصوصی سازی کوپنی ، سهام بنگاه های دولتی بدون دریافت هزینه ای به مردم واگذاری می شد، و لذا بحث ها و اختلافات زیادی در مورد آثار تورمی بالقوه ناشی از این برنامه وجود داشت. منتقدین می گفتند که به محض آنکه خرید و فروش سهام مجاز شود ، کسانی که درآمد پایینی دارند ، سهام خود را به سرمایه گذاران ثروتمند خواهند فروخت و سپس پول بیشتری صرف خرید صرف خرید كالای مصرفی خواهند كرد ، كه این منجربه تورم می شود.6 – منتقدان صندوق های سرمایه گذاری ملی بر این باور بودند كه این صندوق ها نهایتا انحصارگر خواهند شد. اندك بودن تعداد صندوق ها و بزرگ بودن مقیاس آنها ، به آنها این امكان را می داد كه بتوانند كنترل كلیه بخش های اقتصادی را در دست بگیرند.
7 – تقریبا نیمی از بنگاه ها و شركتهایی كه مشمول خصوصی سازی كوپنی بودند ، در وضعیت نزدیك به ورشكستگی قرار داشتند و برای خصوصی سازی نامناسب بودند.8 – فقدان مدیران لایق و ماهر از دیگر مشكلات این صندوق ها بود. علاوه بر این بسیاری از مدیران تمایلی به مهاجرت به شهرهای كوچك جهت مدیریت شكت ها نداشتند.9 – انتخاب سیاسی برخی از مدیران صندوق های سرمایه گذاری از سوی دولت بعضاً مشكلات و بدبینی هایی را نزد سهام داران و مدیران شركت های دیگر ایجاد می نمود.
نکات قوت در اجرای برنامـه خصوصی سازی کوپنی لهستان 1- اقدام دولت لهستان در تأسیس وزارت انتقال دارایی برای متمرکز ساختن انجام امور و تصمیم گیری در مورد مسائل مربوطه از نکات مثبت فرآیند خصوصی سازی در لهستان به شمار می رود.
2- در ابتدای اجرای برنامه خصوصی سازی کوپنی شرکت هایی که در وضعیت انحصار کامل بوده و یا در وضعیت بد اقتصادی، عملکردی و مالی قرار داشتند ، کنار گذاشته شدند .3- ایجاد بستر و زیرساخت مناسب قبل از اجرای برنامه کوپن سهام در لهستان از طریق اصلاح شرکت های دولتی و اعطای آزادی عمل بیشتر به مدیران ، ایجاد تمرکززدایی در تصمیمات شرکت- ها و توجه به نقش مناطق در ایفای تصمیمات از عوامل مؤثر در موفقیت لهستان بود.3- انجام اقداماتی مثل خروج 90 درصد کالاها از قیمت گذاری دولتی ، کاهش موانع ورود واحدهای جدید و تقلیل محدودیت های تجارت خارجی و از بین بردن تبعیض بین شرکت های دولتی و بخش خصوصی توسط دولت جهت افزایش رقابت در اقتصاد باعث تسهیل روند حرکت به سوی اقتصاد بازار شد. 4- سهام شرکت های دولتی مشمول واگذاری به گونه ای بین صندوق های سرمایه گذاری ملی توزیع شد که این صندوق ها قادر به کنترل مؤثر شرکت ها و تشویق آن ها به تجدید ساختار باشند. 5- امکان افزایش سرمایه برای شرکت های زیر مجموعه صندوق ها ، به دلیل اعتبارصندوق ها نزد بانک ها از مزایای تشکیل صندوق های سرمایه گذاری بود.6- با استفاده از خصوصی سازی انبوه دولت می توانست از تصمیم گیری های دشوار دراین باره که چگونه این بنگاه ها را میان گروه های واجد شرایط برای خرید سهام تقسیم کند، بپرهیزد. همچنین برنامه خصوصی سازی کوپنی می توانست مشکل نامناسب بودن پس اندازهای داخلی و سرمایه را حل نماید.
تجربه خصوصی سازی در رومانی:
مقدمهروند خصوصی سازی در رومانی از سال 1990 با تصویب قانون خصوصی سازی در این کشور شروع شد. اولین گام خصوصی سازی در این کشور شامل واگذاری 30% از سهام کارخانه ها و واحدهای تولیدی و تجاری به افراد بود. 70% بقیه سهام نیز به صندوق سرمایه گذاری مالکیت دولتی واگذار گردید و این صندوق موظف گردید تا سالانه 10% آن را به بخش خصوصی واگذار نماید. از طرفی به منظور فراهم نمودن امکان شرکت مردم در برنامه خصوصی سازی ، دولت واگذاری 60% از سهام شرکت های دولتی به شهروندان رومانیایی در دستور کار خود قرار داد. در این نوشتار ابتدا فرآیند خصوصی سازی در رومانی (که عمدتاً در دو بخش « طرح خصوصی سازی اولیه » و « برنامه خصوصی سازی مردمی یا همان کوپن سهام » صورت گرفته است) مورد بررسی قرار می گیرد.
در رومانی، هم زمان با انجام اصلاحات اقتصادی به سرعت ضرورت انجام خصوصی سازی شناخته شد. در نسخه اولیه پروژه «طراحی یک استراتژی برای تغییر اقتصاد بازار در رومانی» که توسط مقامات مسئول در می 1990 منتشر گردید، نه فقط به ضرورت خصوصی سازی اشاره شده بود ، بلکه یک تقویم زمانی دقیق نیز برای آن در نظر گرفته شد.در واقع خصوصی سازی شرکت های دولتی به عنوان نقطه مرکزی برنامه خصوصی سازی در رومانی به شمار می رود. این برنامه را می توان به دو زیر برنامه « طرح خصوصی سازی اولیه » و « طرح خصوصی سازی مردمی » ( کوپن سهام) تقسیم نمود که در ادامه توضیحاتی در رابطه با آنها ارائه شده است.طرح خصوصی سازی اولیـه
اساساً ، برنامه خصوصی سازی در رومانی که توسط قانون 58/1991 به تصویب رسید، از دو طرح پایه ای تشکیل شده است : 1- طرح توزیع آزادانه سهام، با هدف سرعت بخشیدن به فرآیند خصوصی سازی و دستیابی به اهداف سیاسی .2- فروش قراردادی سایر دارایی ها و سهام دولتی، با هدف ایجاد کنترل مؤثرتر بر روی دارایی های بهره ور.در همین راستا در سال 1990، « آژانس ملی خصوصی سازی » توسط قانون 15/1990 به منظور آماده سازی، هماهنگ سازی و کنترل برنامه خصوصی سازی به وجود آمد.
قانون خصوصی سازی تقریباً در مورد 6300 شرکت تجاری قابل اجرا بوده که این شرکت ها نیز پس از برنامه سازماندهی مجدد مؤسسات اجتماعی (توسط قانون قبلی یعنی قانون 15/1990) به وجود آمده بودند که در ابتدا در اختیار بخش دولتی قرار داشته ولی مطابق قانون مذکور تبدیل به شرکت های تجاری (جهت تسهیل در فرآیند خصوصی سازی) شده بودند. قانون خصوصی سازی تصریح می نمود که سهام این شرکت ها باید به دو نوع موجودیت قانونی تازه ایجاد شده (جهت سازماندهی مجدد ) انتقال یابند که عبارتند از :1 صندوق سرمایه گذاری مالکیت دولتی (SOF) ، که در 70 درصد از سهام هر کدام از شرکت های تجاری سهیم بود.2 صندوق های سرمایه گذاری مالکیت خصوصی (POF) ، که باقی 30 درصد از سهام شرکت های مورد نظر را دریافت کردند.
صندوق سرمایه گذاری دولتی (SOF)این نهاد که مستقیماً زیرمجموعه پارلمان بوده و شامل یک هیأت 17 نفره از مدیران منتخب دولت، و دو دفتر کار است که یکی از آن ها در پارلمان و دیگری در ریاست جمهوری قرار دارد. در عرض هفت سال این صندوق حدود 70% از سهام اولیه خود در هر کدام از شرکت ها را به فروش رسانید .صندوق سرمایه گذاری خصوصی(POF)
این صندوق ها که به عنوان شرکت های تجاری دارای « ماهیت مالی» ایجاد شدند ، که در 5 سال اولیه به وجود آمدنشان بر اساس یک ماده ویژه از قانون 58/1991 به صورت قانونی درآمدند . هر صندوق سرمایه گذاری مالکیت خصوصی توسط یک هیأت مدیره 7 نفره که توسط پارلمان به مدت 5 سال انتخاب می شدند ، اداره می گردید.به هر کدام از صندوق های مالکیت خصوصی 30% از سهام شرکت های تخصیص یافته به آن صندوق تعلق می گرفت. در همین زمان هر کدام از صندوق ها جهت توزیع مالکیت سهام مورد نظر، برای هر کدام از شهروندان رومانیایی دارای سن قانونی بالاتر از 18 سال بودند ، 5 سند مالکیت واگذار می کرد که هر سند به یکی از صندوق ها تعلق داشته و از این رو فرد در تمام صندوق ها سهامدار می گردید.
برنامه خصوصی سازی مردمی در سال 1995 قانون جدید شماره 55/1995 جهت تسریع فرآیند خصوصی سازی به تصویب رسید. قانون جدید در واقع برخی از مواد قانون 58/1991 را تعدیل نموده و در جهت حرکت به سوی یک « برنامه خصوصی سازی مردمی» تنظیم گردید. بر این اساس، علاوه بر اسناد مالکیت، سهام دیگری تحت عنوان سهام ووچرز (کوپن سهام) میان شهروندان رومانیایی توزیع گردید.
با وجود تمام مشکلات به وجود آمده در عرضه سهام ، برنامه خصوصی سازی مردمی نهایتاً به اتمام رسید و منجر به انتقال در ساختار مالکیت با ویژگی مالکیت به شدت پراکنده و به همراه شمار زیادی سهام دار کوچک گردید. کوپن سهام در میان 16 میلیون شهروند رومانیایی توزیع گردید که همانند روش قبلی ( طرح خصوصی سازی اولیه )، افرادمی توانستند سهام خود را نزد صندوق های سرمایه گذاری مالکیت خصوصی نگه داشته و یا کوپن سهام خود را در قبال سهام شرکت های عرضه شده مبادله کنند. حدود 3 میلیون نفر از مردم سرمایه گذاری خود را نزد صندوق سرمایه گذاری خصوصی نگه داشته و 13 میلیون دیگر ترجیح دادند تا مستقیماً مالک سهام شرکت های خصوصی شوند.
در پایان سال 1996 یک قانون ویژه ( قانون شماره 133/1996) جهت تبدیل صندوق های سرمایه گذاری خصوصی به صندوق های سرمایه گذاری مشترک معمولی به تصویب رسید. در این زمینه صندوق های سرمایه گذاری جدید می بایست ابتدا اقدام به شناسایی دقیق سهامداران خود و موارد حقوقی ایشان می نمودند.
چالش های خصوصی سازی مردمی در رومانی 1- یکی از مشکلات برنامه توزیع کوپن سهام که اغلب صاحب نظران به آن اشاره نموده اند ، پراکندگی مالکیت است. با فروش سهام به عموم مردم، ساختار مالکیت شرکت ها به گونه ای تغییر می یابد که اعمال نظارت و کنترل بر شرکت های مورد نظر از سوی سهام داران غیرممکن می گردد لذا یکی از اهداف خصوصی سازی که افزایش کارایی شرکت هاست ، محقق نخواهد شد.
2- یکی دیگر از مشکلات اجرایی برنامه توزیع کوپن سهام در رومانی به نحوه عرضه سهام ، باز می گردد. سازوکار عرضه به گونه ای طراحی شده بود که در مقابل تقاضای بالا برای سهام شرکت های خاص ، تنها میزان محدودی سهام عرضه می گردید و این روش سرعت انتقال دارایی های دولتی به بخش خصوصی را که هدف اصلی برنامه توزیع کوپن سهام بود ، کاهش داد. 3- پراکندگی سهامداران پس از اجرای برنامه توزیع کوپن سهام در رومانی به شدت قدرت اعمال نظارت و کنترل بر شرکت ها را کاهش داد. در این برنامه دولت به دلیل پاره ای از مشکلات بوروکراتیک نمی توانست برای افزایش کارایی شرکت هایی که سهام آن ها را در اختیار داشت در مجامع این گونه شرکت های خصوصی شده اعمال نظر کند.
نتایج حاصل از فرآینـد خصوصی سازی به عقیده ی صاحب نظران تلاش های صورت گرفته در مرحله اولیه خصوصی سازی یعنی طرح خصوصی سازی اولیه با شکست مواجه شده اند. که دلایل مطرح در این زمینه عبارتند از : 1 مشکلات سازمانی موجود در ساختار شرکت های سازماندهی شده 2 وجود برخی مشوق های متعارض
3 وجود مقاومت های سیاسی فراوان صندوق های سرمایه گذاری مالکیت دولتی نیز دائماً در دستیابی به اهداف خود شکست را تجربه می کردند؛ به علاوه فروش شرکت های سودده نیز با بی میلی دنبال می شد. همچنین می توان به دلایل دیگری نظیر سیاسی شدن صندوق سرمایه گذاری مالکیت دولتی و عدم فعالیت مناسب این صندوق دیگر همانند نهادهای بخش خصوصی نیز اشاره نمود.
طرح سهام عدالت در ایران:
مقدمهطرح سهام عدالت از دل برنامه خصوصی سازی با واگذاری کوپن سهام بیرون آمده است، اما با توجه به مطالعه تجربه دیگر کشورها لازم بود تا تغییراتی در آن اعمال شود تا به سرنوشت کشورهای ناموفق در اجرای کوپن سهام دچار نشود. به نظر می رسد که این تغییرات شامل موارد زیر است:
هدف اصلی از برنامه کوپن سهام ، خصوصی سازی در جهت افزایش کارایی شرکت های دولتی است اما هدف اصلی برنامه سهام عدالت کاهش نابرابری درآمدی و همچنین کاهش نابرابری در توزیع ثروت است ، به همین خاطر تبعیضاتی در واگذاری اعمال می شود و تنها دهک های پایین درآمدی را در بر می گیرد.
در برنامه کوپن سهام به جای واگذاری تمام 10 میلیون تومان سهام عدالت به صورت سهام به خانوارها، بن یا کوپن هایی به ارزش 10 میلیون تومان در اختیار خانواده ها قرار می گرفت تا آن ها پس از بررسی های لازم از بین سهام معرفی شده ، سبدی از سهام را به انتخاب خود تشکیل دهند. در این فاصله دولت نیز متناسب با سهام آماده شده جهت واگذاری ، کوپن ها را تبدیل به سهام می کرد. در این صورت برای تمام خانوارهایی که مشمول سهام شده بودند انگیزه ای به وجود می آمد که از این فرصت استفاده کنند و به سهام به عنوان سرمایه ای که دولت به آنها اعطا کرده بنگرند و از آن در جهت بهبود شرایط زندگی خود استفاده کنند و تلاش کنند تا دائماً ترکیب سهام انتخابی خود را بهبود بخشیده و به سمت ترکیب بهینه حرکت کنند ، ولی در سهام عدالت چنین عمل نشده است و تمام تصمیم گیری در رابطه با سهام به دولت محول شده است.
سهام عدالت بر خلاف کوپن بین همه مردم توزیع نمی شود. علاوه بر این در واگذاری از طریق کوپن شرکت های سودده و غیرسودده با هم واگذار می شدند اما در سهام عدالت تنها یک گزینه وجود دارد و آن دریافت سهام غیرمستقیم شرکت های مشمول طرح از طریق تعاونی ها و شرکت واگذاری است.
در نتیجه اجرای هر روش ، خانوارها در گذر اجرای طرح با نحوه فعالیت در بورس و شناسایی فرصت ها در این بازار به خوبی آشنا خواهند شد و گام مؤثری از سوی دولت در جهت توسعه فرهنگ سرمایه گذاری برداشته می شود. البته به نظر می رسد که در مورد کوپن سهام این اثر نسبت به سهام عدالت بسیار پررنگ تر است.مبلغ پرداختی برای کوپن سهام ناچیز است. بهتر است بگوییم کوپن سهام تقریباً مجانی است ، به جز مبلغ ناچیزی که در ابتدا گرفته می شود. ولی سهام عدالت مجانی نیست بلکه قسطی و با تخفیف در بهره است. هرچند که در هر دو برنامه ممکن است ارزش سهام یا کوپن ها کمتر از ارزش واقعی تعیین شود ، اما پرداخت مبلغ سهام عدالت به صورت اقساط است. در حالی که برای خرید کوپن سهام ، حداقل باید ارزش اسمی کوپن ها به صورت نقدی پرداخت شود.
کوپن سهامِ قابل مبادله ، به علت افزایش ناگهانی قدرت خرید افراد و افزایش تقاضای مصرفی فشار تورمی ناگهانی ایجاد می کند ، اما در سهام عدالت ، به علت محدودیت های ایجاد شده برای خرید و فروش ، احتمالاً سرعت افزایش قیمت ها کمتر خواهد بود.
نکات قابل توجه در مورد کلیت طرح سهام عدالت 1- تشکیل وزارتخانه و یا کمیته ای که تولیت تمام امور مرتبط با خصوصی سازی را برعهده گیرد (از جمله اجرای طرح کوپن سهام) ، در بیشتر کشورهایی در حال گذار مطرح بوده است ، مثل تشکیل وزارت خصوصی سازی در جمهوری چک ، کمیته مالکیت دارایی در روسیه و یا وزارت انتقال مالکیت در لهستان. در کشورمان علی رغم وجود سازمان خصوصی سازی به نظر می رسد تمرکز اختیارات و تصمیم گیری رعایت نشده و اقداماتی به صورت موازی در سایر نهادها و وزارتخانه ها صورت می گیرد. به نظر می رسد دولت برای نشان دادن عزم خود در این امر می تواند نسبت به این مهم اقدام نماید. 2- بیشتر این کشورها برنامه زمان بندی مشخص و دقیقی را برای اجرای خصوصی سازی و نیز اعطای کوپن سهام در ابتدای امر اعلام نمودند (به عنوان مثال رومانی). البته در زمان اجرای برنامه، زمان بندی مشخص شده به دلیل مشکلات متعدد اجرایی دچار تغییراتی گردید. به نظر می رسد که عدم وجود برنامه ریزی همه جانبه مشابه در طرح سهام عدالت از نقیصه های فعلی این طرح است.
3- تقریباً تمام این کشورها قبل از اجرای برنامه خصوصی سازی کوپنی به تهیه لیست شرکت های مشمول طرح و اعلام اطلاعات آنها پرداخته بوده اند، در حالی که در رابطه با طرح سهام عدالت با گذشت ماه ها زمان از اجرای طرح ، هیچ گونه اطلاعاتی در رابطه با شرکت های مشمول طرح منتشر نشده است.4- شفاف سازی اطلاعات مربوط به شرکت ها ، از قبیل اطلاعات مالی ، وضعیت اشتغال و سایر اطلاعات مربوطه جهت جلوگیری از سوءاستفاده های احتمالی در بیشتر این کشورها به صورت های مختلف و به عمق و گستردگی متفاوت اجرا شده است. در رابطه با اطلاع رسانی در رابطه با وضعیت شرکت های مشمول طرح سهام عدالت، به علت انتخاب نشدن شرکت ها، تاکنون اقدامی نیز در رابطه با انتشار اطلاعات این شرکت ها صورت نگرفته است.
5- ایجاد بستر مناسب و مورد نیاز برای خصوصی سازی گسترده و اعطای کوپن سهام از طریق فرهنگ سازی و توجیه مردم و علی الخصوص کارکنان شرکت ها نسبت به طرح سهام عدالت و یا سایر طرح های خصوصی سازی منجر به پیش گیری از مخالفت ها و حرف و حدیث های احتمالی و بالقوه آتی می گردد.
6- تقریباً در تمام کشورهایی که خصوصی سازی کوپنی صورت گرفت ، چنین پیش بینی شده بود که بازسازی شرکت ها در دوران بعد از اعطای کوپن سهام و با محوریت صندوق های سرمایه گذاری صورت خواهد گرفت ، ولی دستیابی به این هدف به دلایل مختلف در کشورهای متفاوت و با ساختارهای مختلف طرح ، با مشکلات عدیده ای روبرو شد. یکی از مهمترین دلایل این امر عدم توانایی ذاتی صندوق ها در امر مشارکت در بازسازی شرکت ها بود (با وجود تفاوت قابل توجه طراحی صورت گرفته در کشورهای بررسی شده این امر در آن کشورها در سطوح مختلفی رخ داده است). این نگرانی وجود دارد که همین نتیجه در ایران تجربه شود و شرکت های تعاونی و یا سرمایه گذاری توانایی ذاتی چنین کاری را نداشته باشند.
7- سهل انگار بودن دولت های بسیاری از کشورهایی که به اعطای کوپن سهام پرداختند در ابتدای امر نسبت به تنظیم قوانین و مقررات با این امید که نیروهای بازار ایجادکننده تغییرات لازم باشند، باعث صدمه به این کشورها در سال های اجرای برنامه ها شد. برای رفع این نقیصه بسیاری از این کشورها در زمان اجرای برنامه و بعد از روبرو شدن با مشکلات به تنظیم قوانین و مقررات پرداختند. این قوانین حوزه های وسیعی را در بر می گیرد و مواردی چون حفظ حقوق سهامداران ، نظارت بر مدیریت شرکت ها ، قوانین مربوط به انحصار، قوانین مالیاتی ، نهادهای قانون گذاری مستقل صنعتی (برای تعیین استانداردها و نیز بعضاً قیمت ها) ، قواعد بازار سرمایه و مانند آن را شامل می گردد. برای آن که مشکلات کمتری در حین اجرای طرح سهام عدالت روی دهد باید از هم اکنون نسبت به پیش بینی کامل این موارد و تصویب قوانین مربوطه اقدام و قبل از رخ دادن مشکلات اقدام شود.
8- دولت در رابطه با برخی موضوعات مهم چون تأثیرات خصوصی سازی بر روی اشتغال باید تصمیم گیری نماید و از دخالت های مستقیم و غیرمستقیم در این امر خودداری نماید و به جای آن از سیاست های حمایتی دیگران در رابطه با اشتغال استفاده نماید. از نکات بحث برانگیز در مقوله بازسازی و تجدید ساختار شرکت ها و بنگاه ها این است که لازمه افزایش کارآیی شرکت ها تعدیل نیروی کار غیرکارآ در این شرکت ها می باشد. از این رو بحث بیکاری بالقوه آتی حائز اهمیت است.9- انتخاب سیاسی برخی مدیران صندوق های سرمایه گذاری از سوی دولت بعضاً مشکلات و بدبینی هایی را نزد سهامداران و مدیران شرکت ها ایجاد خواهد نمود. مشکلی که در لهستان هم واضح بود. با توجه به ساختار طرح موجود ، تجربه مشابه و حتی با شدت بیشتر در کشور دور از انتظار نیست.
10- پیشنهادی که بر مبنای تجربه سایر کشورها مثل روسیه می تواند مدنظر قرار گیرد، این است که بخشی از سهام شرکت های مشمول به کارکنان همان شرکت به عنوان پاداش اعطا شود. این امر می تواند در قبال دریافت وجه نقد و یا کوپن سهام باشد. هر چند در طرح سهام عدالت نیز اعطای سهام به کارکنان و مدیران شرکت ها پیش بینی شده است ولی میزان اختصاص داده شده به این امر اندک به نظر می رسد. با توجه به آن که اعطای سهام به مدیران و کارکنان شرکت ها در بیشتر کشورها تجربه موفقی قلمداد می گردد، می توان با بررسی عمیق و کارشناسی این امر، حالت مطلوب را برای کشور ترسیم نمود.
11- در کشورهایی چون روسیه و چک یکی از اهداف عمده اجرای برنامه خصوصی سازی کوپنی انتقال قدرت و مدیریت بنگاه ها به گروهی خاص بود که مورد تأیید دولت بودند. طبیعتاً این امر شرایطی برای فساد و توزیع رانت فراهم می آورد و زیان هایی را برای مردم که دریافت کنندگان سهام بودند به دنبال داشت. در اجرای طرح سهام عدالت باید از این تجربه منفی اجتناب شود و انتصاب مدیران بر اساس توانمندی و تخصص صورت پذیرد. 12- تجربه موفق لهستان در استفاده از روش های مختلف خصوصی سازی و استفاده از هر روش متناسب با شرایط خاص بنگاه ها می تواند برای کشور ما نیز آموزنده باشد.
13- در عموم کشورهایی که به اعطای کوپن سهام پرداختند مشکلی تحت عنوان شناسایی مشمولین طرح وجود نداشت ، چرا که مخاطبین طرح ها تمام مردم یا افرادی در گروه سنی مشخص بودند، در حالی که به نظر می رسد در طرح سهام عدالت اجرای موفقیت آمیز این امر از مهمترین چالش های پیش روی طرح است.14- در تجربه کشور رومانی نیز همانند طرح سهام عدالت، سهام طلایی برای دولت در شرکت های مشمول خصوصی سازی در نظر گرفته شده بود. در این کشور الزامات اتحادیه اروپا سبب شد که دولت برای تبدیل سهام طلایی و ممتاز خود به سهام عادی در یک دوره زمانی چندساله اقدام نماید. شاید اگر الزامات اتحادیه اروپا در این زمینه وجود نداشت ، این امر صورت نمی گرفت. حال سوال آن است که در رابطه با تبدیل سهام ممتاز دولت به سهام عادی در طرح سهام عدالت چه برنامه و الزامی وجود دارد؟
15- با وجود گذشت یک دهه از توزیع سهام در رومانی ، هنوز هم تجمیع مالکیت در این کشور صورت نگرفته است و پراکندگی مالکیت حل نشده است. از آنجایی که در ایران نیز وجود تعاونی ها و ساختارهای تعیین شده مکانیزم غیرمستقیمی در برابر فروش ایجاد می کند و همچنین واسطه گرهای مالی پیش بینی نشده است ، احتمال رخ داد تجربه مشابه حتی به صورت عمیق تر دور از تصور نیست.16- لزوم تعامل و ارتباط بین دولتمردان و طراحان سهام عدالت با دانشگاهیان و فرهیختگان جهت همفکری و مشارکت در این طرح ملی لازم به نظر می رسد. در کشوری مثل روسیه ، چوبیس به عنوان طراح کوپن سهام به اتفاق همکارانش ، محققانی بودند که با مراکز علمی و پژوهشی در تماس کامل بودند. متأسفانه به نظر می رسد که تاکنون هیچ اقدامی در این زمینه صورت نگرفته است. همچنین در بیشتر کشورها از کمک مشاوران خارجی استفاده شد که این مورد نیز در کشور کاملاً مورد غفلت واقع شده است. 17- ایجاد بستر مناسب قبل از اجرای برنامه سهام عدالت در ایران از طریق اصلاح شرکت های دولتی و اعطای آزادی عمل بیشتر به مدیران ، ایجاد شوراهای کارگری در کارخانه ها که قدرت چانه زنی با دولت و مدیران را برای آنها به همراه آورد ، ایجاد تمرکززدایی در تصمیمات شرکت ها و توجه به نقش مناطق و خود بنگاه ها در ایفای تصمیمات (همانند تجربه روسیه و چک) از عوامل مؤثر در موفقیت برنامه سهام عدالت خواهد بود.18- کاهش موانع ورود بنگاه های جدید ، تقلیل محدودیت های تجارت خارجی و از بین بردن تبعیض بین بخش دولتی و خصوصی توسط دولت جهت افزایش رقابت در اقتصاد ، باعث ایجاد تسهیل در روند حرکت به سوی اقتصاد آزاد خواهد شد. تجربه ای که لهستان آن را با موفقیت پشت سر گذاشت و می تواند برای کشور آموزنده باشد.19- تجربه خصوصی سازی در کشورهای مختلف دنیا نشان دهنده این مطلب است که انجام خصوصی سازی با سرعت بالا بدون ملحوظ داشتن شرایط بازار سرمایه و اقتصاد کشورها مفید نخواهد بود.
20- چالش دیگری که در فرآیند سهام عدالت به نظر می رسد نحوه قیمت گذاری شرکت های مشمول طرح است ، با استفاده از تجربه کشورهای دیگر در این زمینه می توان سازوکار بازار سرمایه را به عنوان مرجع قیمت گذاری سهام در نظر گرفت. ایجاد زیربنا و سیستم کارآمد برای تطبیق عرضه و تقاضای سهام از ملزومات حائز اهمیت در این خصوص است. خوشبختانه با ابلاغیه مقام معظم رهبری این مورد به عنوان روش اصلی مورد توجه قرار گرفته است.
21- نحوه توزیع کوپن سهام بین شهروندان بخصوص در مناطق دورافتاده که بخش عمده ای از مخاطبین این طرح را تشکیل می دهند از نکات قابل تأمل اجرایی می باشد. به طور متعارف در کشورهای مورد بررسی از دو روش برای توزیع کوپن ها استفاده می شد؛ روش اول عبارت بود از ایجاد دفاتر و نمایندگی های مختلف در سرتاسر کشور و رجوع مردم به این مراکز ، روش دیگر استفاده از سیستم پستی بود. با توجه به این که در کشورمان غالب افراد مشمول این طرح در مناطق دورافتاده، روستاها و مانند آن به سر می برند، یافتن روش مناسب برای توزیع سهام عدالت بین مشمولان قابل توجه است.
22- لزوم با نام بودن کوپن ها و غیرقابل انتقال بودن آنها به غیر باید مورد توجه قرار گیرد. مشکلی که در برخی کشورهای مجری این طرح روی داد ، کمبود امنیت کوپن های مذکور بود. به عبارتی با سرقت کوپن ها به دلیل بی نام بودن آنها امکان پیگیری وجود نداشت.
خصوصی سازی در ایران:
مقدمهسازمان خصوصیسازی به موجب ماده 15 قانون برنامه سوم توسعه اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران (مصوب 1379) با تغییر اساسنامه سازمان مالی گسترش مالكیت واحدهای تولیدی سابق تشكیل گردیده است.اساسنامه آن در تاریخ 29/1/1380 توسط هیات محترم وزیران تصویب و پس از تایید شورای محترم نگهبان، در تاریخ 16/2/1380 ابلاغ گردیده است.این سازمان از خرداد ماه سال 1380 عملاً فعالیت خود را با اهداف و وظایف جدید آغاز نموده است. سازمان خصوصیسازی یك شركت سهامی دولتی وابسته به وزارت امور اقتصادی و دارایی ، و دارای شخصیت حقوقی و استقلال مالی است و رئیس هیات عامل و مدیرعامل آن معاون وزیر امور اقتصادی و دارایی میباشد.با صدور تصویبنامه هیات محترم وزیران در سال 1380 سازمان خصوصیسازی در عین انجام وظایف محوله خود ، به عنوان یك شركت مادرتخصصی نیز تعیین گردید تا طبق مقررات نسبت به عرضه و فروش سهام متعلق به خود در شركتهای زیرمجموعه نیز اقدام نماید.از سال 1379 تاكنون دبیرخانه هیات عالی واگذاری نیز در سازمان خصوصیسازی مستقر است و به موجب حكم وزیر امور اقتصادی و دارایی ، رئیس هیات عامل سازمان دبیر هیات عالی واگذاری محسوب میگردد.
وظایف اساسی – تنظیم راهكارهای مناسب به منظور تسریع و تسهیل دستیابی به توسعه مشاركت عمومی در جهت تحقق ارتقاء كارآیی و افزایش بهرهوری منابع مادی و انسانی و توسعه توانمندیهای بخشهای خصوصی و تعاونی و ارائه آن به هیات عالی واگذاری و سایر مراجع ذیربط.– تدوین برنامههای افزایش توانمندیهای بخش خصوصی و تشویق تشكیل گروهها و تشكلهای تخصصی و تربیت كارآفرینان.– اعمال وكالت در امر واگذاری سهام شركتهایی كه بر اساس مقررات مربوطه تعیین تكلیف شدهاند.
– قیمتگذاری و عرضه و واگذاری سهام شركتهای قابل واگذاری ، طبق برنامه زمانبندی مصوب.– اجرای سیاستهای تعیین شده از سوی هیات عالی واگذاری.– انجام هرگونه اقدامات و عملیات و خدمات مناسب دیگر برای اجرای برنامه واگذاری سهام و مدیریت شركتهای دولتی و خصوصیسازی در چارچوب قوانین و مقررات.– نظارت بر اجرای دقیق مفاد قراردادهای مربوط به واگذاری ، مدیریت و اجاره و انجام سایر اموری كه طبق قراردادها به سازمان محول میشود.– انجام سایر وظایفی كه برای واگذاری سهام و خصوصیسازی در چارچوب برنامههای پنج ساله توسعه به عهده سازمان محول میگردد.
مكانیزم عملیات اجرایی در مراحل واگذاری سهام شركتهای دولتی، حسب مقررات فصل سوم قانون برنامه سوم توسعه و فصل اول قانون برنامه چهارم توسعه، سازمان خصوصیسازی دو وظیفه اساسی به عهده دارد:
الف_ این سازمان به عنوان شركتی دولتی در قالب یك شركت مادر تخصصی تعریف شده است و به وظایف این گونه شركتها مطابق با مجموعه قوانین عمل مینماید.ب _ به استناد ماده ”15“ قانون برنامه سوم توسعه مورد تنفیذ درماده ”9“ قانون برنامه چهارم ، شركتهای مادر تخصصی پس از تایید و تصویب اسامی شركتهای قابل فروش آنها توسط هیأت عالی واگذاری و هیات وزیران متضمن برنامه زمانبندی و روش فروش، نسبت به امضای وكالتنامه با سازمان خصوصیسازی به منظور تعیین قیمت پایه سهام و طی مراحل فروش سهام اقدام مینمایند. به عبارت دیگر سازمان خصوصیسازی در برنامه واگذاری سهام شركتهای دولتی ، به عنوان یك نهاد متمركز و
مستقل عهدهدار دریافت مدارك و اطلاعات لازم ، ارزشیابی سهام ، اخذ وكالت فروش از شركتهای مادر تخصصی ، اعلام عمومی فروش در جراید كثیرالانتشار و اقدام در خصوص واگذاری سهام شركتهای دولتی و متعلق به دولت میباشد.بر این پایه مكانیسم اجرایی واگذاری سهام شركتهای دولتی حسب مقررات فصل سوم قانون برنامه سوم توسعه مورد تنفیذ در قانون برنامه چهارم به شرح زیر میباشد:– ارتباط شركتهای دولتی با وزرا به عنوان مجمع عمومی و نمایندگان صاحبان سهام قطع می شود و شركتهای مادر تخصصی به عنوان مجمع عمومی و صاحبان سهام شركتهای دولتی ایفای نقش می كنند. شركتهای مادر تخصصی با توجه به ماموریتی كه به آنها محول شده است در بدنه دولت باقی می مانند و واگذار نمی شوند.– شركتهای دولتی در قالب شركتهای مادر تخصصی سازماندهی میشوند.– شركت مادر تخصصی شركتهای دولتی را در صورت لزوم اصلاح ساختار مینماید و پیشنهاد تعیین تکلیف را به دبیرخانه هیأت عالی واگذاری ارائه مینماید.– هیأت عالی واگذاری فهرست اسامی شركتهای قابل فروش ، انحلال و ادغام و برنامه زمانبندی و روش فروش آنها را بررسی و تایید مینماید و هیأت وزیران فهرست مذكوررا بررسی و تصویب مینماید.
– شركت مادر تخصصی به منظور طی مراحل واگذاری به سازمان خصوصیسازی وكالت میدهد و اوراق و اسناد مالی به همراه اطلاعات لازم را در اختیار قرار میدهد.– سازمان خصوصیسازی نسبت به تعیین ارزش پایه سهام مورد واگذاری ، تعیین سهام ترجیحی برای واگذاری به كاركنان و اخذ سایرمجوزهای مورد نیاز حسب موردازهیات عالی واگذاری اقدام نموده و قیمت پایه سهام را به تصویب هیات عالی واگذاری می رساند.
– سازمان خصوصیسازی با توجه به وضعیت بازار، آگهی فروش سهام را در جراید منتشر مینماید.– سازمان خصوصیسازی در آگهی فروش ، میزان سهام ترجیحی و سایر مواردی كه در قانون تصریح شده است را تعیین و در خصوص آنها اقدام مینماید.– درآمد حاصل از فروش سهام به تفكیك معادل 20% به عنوان مالیات بر عملكرد شركت مادر تخصصی ذیربط یا شركتهای تحت پوشش آن (حساب درآمد عمومی كشور) ، معادل 10% به عنوان علیالحساب سود سهم دولت در شركت مادر تخصصی ذیربط (حساب درآمد عمومی كشور) و معادل 70% به حساب شركت مادر تخصصی ذیربط تخصیص مییابد.
لازم به ذكر است اقدامات سازمان خصوصی سازی مبنی بر واگذاری سهام درزمره مصادیق ماده 88 قانون تنظیم بخشی از مقررات مالی دولت مصوب مجلس شورای اسلامی كه اجازه واگذاری فعالیتها واموال وداراییهای دولتی به بخش خصوصی را تجویز نموده است نمی باشد. همچنین تصمیمات دولت مبنی برواگذاری اموال ، داراییها وسهام متعلق به خود به دستگاههای طلبكار موضوع بند(ذ) تبصره (5) قوانین بودجه سالهای 1379 الی 1383 ومفاد بند(ت) تبصره 8 قانون بودجه سال 1384 و مفاد بند(د) قانون بودجه سال 1385 بابت رد دیون دولت به دستگاه های ذیربط كه توسط كمیته مربوط تصمیم گیری می شود ، از مصادیق خصوصی سازی نبوده وبه عملكرد این سازمان مربوط نمی باشد.
سازمان مالی گسترش مالكیت واحدهای تولیدی سازمان مالی گسترش مالكیت واحدهای تولیدی كه در برنامه سوم توسعه اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران به عنوان سازمان خصوصی سازی تعیین شده است ، در سال 1354 به عنوان یك شركت دولتی وابسته به وزارت امور اقتصادی و دارایی به موجب تبصره (4) ماده واحده قانون گسترش مالكیت واحدهای تولیدی تاسیس و فعالیت خود را عمدتاً با هدف سهیم كردن كارگران در مالكیت كارخانهها با اعطاء اعتبار و تسهیلات و انجام هر گونه اقداماتی كه منجر به گسترش مالكیت واحدهای تولیدی در سطح كشور شود ، آغاز كرده است.
اهم هدفها و وظایف قانونی از سال 1354 تاكنون 1) سهیم كردن كارگران و كشاورزان در مالكیت واحدهای تولیدی براساس قانون گسترش مالكیت واحدهای تولیدی مصوب 13542) انجام اقدامات اجرایی واگذاری سهام به كارگران و كاركنان واحدهای تولیدی در اجرای تبصره بند(3) تصویبنامه شماره 5283/ت/109 هـ مورخ 1370/3/29 هیات محترم وزیران.
3) انجام اقدامات اجرایی واگذاری سهام به كارگران و كاركنان واحدهای تولیدی در اجرای تبصره 3 ماده (6) قانون نحوه واگذاری سهام دولتی و متعلق به دولت به ایثارگران و كارگران مصوب 12/5/1373 مجلس شورای اسلامی.4) در اجرای بند «ج» تبصره 35 قانون بودجه سال 1378 كل كشور ، مسئولیت و تصدی دبیرخانه كمیته تبصره 35 از سال 1378 تا80 به عهده سازمان مالی گسترش مالكیت واحدهای تولیدی محول شده است.
5) به موجب ماده (15) قانون برنامه سوم توسعه ، با تغییر اساسنامه سازمان مالی گسترش مالكیت واحدهای تولیدی ، نام سازمان به سازمان خصوصیسازی تبدیل شده است و هدف و وظایف آن براساس نیاز ها و ساز و کار برنامه خصوصی سازی با مفهوم واگذاری سهام شرکتهای دولتی و متعلق به دولت تبیین شده است.6) به موجب تصویب نامه شماره 72683/ت 34484 هـ مورخ 17/11/1384 هیات وزیران موضوع طرح توزیع سهام عدالت ، سازمان خصوصی سازی به عنوان سهامدار دولتی شرکت کارگزاری سهام عدالت تعیین گردیده است و وظیفه دبیرخانه ستاد مرکزی سهام عدالت را هم بر عهده دارد.سازمان خصوصی سازی همچنین مسوولیت تعیین و پیشنهاد قیمت سهام عدالت به هیات عالی واگذاری را نیز عهده دار می باشد.
ادامه خواندن مقاله خصوصي سازي
نوشته مقاله خصوصي سازي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.
↧
October 13, 2018, 11:18 pm
nx دارای 62 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
فصلی جدید در عرصه اطلاع رسانی لیزر پزشکیبا توجه به اقبال روز افزون پزشکان و فیزیوتراپیست های کشور به شیوه جدید درمان با لیزر و نیز روی آوردن این عزیزان به شیوه های جدید جستجوی اطلاعات و ارتباط با همکاران ، سایت لیزردرمانی تصمیم دارد بکمک شما همکاران گرامی تمامی لیزرتراپیست ها و علاقمندان درمان با لیزر را به دور هم گرد آورد تا در جمعی صمیمی و بدور از هر گونه آلایش با هم به تبادل نظر دوستانه بپردازندو در ارتقای این علم بکوشند .
دستیابی به این مهم بدون استفاده از ابزار اینترنت محقق نمیشود . هیچ علمی بدون تحقیق ، مطالعه و تبادل نظر رو به پیشرفت نخواهد بود . در رشته لیزر درمانی نیز بدون مطالعه و آگاهی دقیق نمیتوان اظهار نظر دقیق وعلمی نمود و اظهار نظر غیر علمی نیز فاقد پشتوانه میباشد و قابل قبول نیست . پس بهتر است با برقراری ارتباط با همکاران و اساتید فن به پیشرفت علمی همدیگر کمک کنیم. در همین راستا سایت لیزردرمانی اقدام به ایجاد یک لیست پست الکترونیک مستقل نموده است که شما میتوانید با اضافه نمودن ایمیل شخصی خود به آن،به تبادل نظر علمی بپردازید .
در جهت آشنایی همکاران با وسایل و ابزارهای این رشته، تمامی شرکتهای عرضه کننده لیزر پزشکی میتوانند از یک صفحه وب سایت اختصاصی و رایگان بعلاوه ایمیل اختصاصی در قسمت نمایشگاه سایت لیزر درمانی برخوردار شوند . شرکت ها در صورت تمایل میتوانند از امکانات سایت برای گرفتن سفارش و خرید اینترنتی مشتریان خود از قبیل تهیه پروفورما بصورت آنلاین و تهیه اطلاعات لازم از بازدید کنندگان صفحه اختصاصی شرکت خود بر طبق قانون تجارت الکترونیک استفاده نمایند. انجمن های علمی دست اندر کار لیزر پزشکی ، مؤسسات تحقیقاتی و مراکزدرمانی ، مجلات مرتبط با لیزر در رشته پزشکی ، و مؤلفان و مترجمان و محققان رشته لیزر پزشکی نیز میتوانند در سایت لیزردرمانی دارای یک صفحه اختصاصی شده و در آن به معرفی فعالیتهای خود بپردازند و یا آثار خود را منتشر نمایند.
لیزردرمانی کم توان طب فیزیکی یکی از قدیمی ترین روشهای درمان در پزشکی است . از نظر تاریخی عواملی مثل هوا ، خورشید و آب در همه جا استفاده می شده است و بتدریج با افزایش آگاهی نسبت به محیط و دنیا این مقوله پیشرفت نمود. علاوه بر طبیعت بتدریج از منابع مصنوعی مثل میدانهای الکتریکی و الکترومغناطیسی ، تشعشعات نوری ، عوامل مکانیکی و حرارت نیز استفاده شد . در دهه 60 نور تشدید یافته توسط نشر برانگیخته تولید شد و در نتیجه لیزر اختراع و این اختراع بلافاصله در پزشکی بکار گرفته شد. در سال 1974 وزارت بهداشت روسیه اولین مجوز استفاده از وسیله لیزردرمانی را صادر نمود و لیزردرمانی کم توان یا LLLT یکی از آخرین پیشرفت های نوردرمانی (
فتوتراپی ) است. در بیست سال اخیر لیزردرمانی در پزشکی بخوبی شناخته و وارد شده است وجای مطمئن وپایداری را در بین اجزای طب فیزیکی برای خود باز نموده است. کاربرد لیزر چنان وسیع است که بعضی اوقات صحبت از جدا سازی محدوده این روش پزشکی بصورت مستقل و بصورت یک تخصص مطرح می شود. اگر چه تا اواسط دهه 80 لیزر هلیوم – نئون (He – Ne ) نور قرمز (6328 nm ) بصورت گسترده مطالعه و در کارهای بالینی از آن استفاده شد، در طی 15 سال اخیر دیودهای لیزر قرمز ( 630 – 670 nm ) و مادون قرمز ( 830 – 1300 nm ) بصورت گسترده ای بکار رفت که با اندازه کوچک و نگهداری آسان و قدرت کاری طولانی و اقتصادی بودن و
کارآیی بالینی بسیار بالا، جای خود را در عالم پزشکی باز نمود . لیزرهای با نور آبی و فوق بنفش نیز بتدریج کاربرد های خاص خود را بخصوص در درمان عفونتها پیدا کردند.تاباندن لیزر کم توان به خون ( LBI ) یکی از روش های مهم لیزردرمانی کم توان می باشد. LBI در درمان چندین بیماری کاربرد دارد . LBI دارای چندین اثر مثبت از قبیل اثرات ضد التهابی ، فعال سازی سیستم ایمنی ، نقش محافظتی در رگها ، بهبود میکرو سیرکولاسیون خون و فرآیند تروفیک بافتی ، و فعال سازی ترمیم و تکثیر می باشد. پس از تاباندن اشعه لیزر مادون قرمز ( IR ) LBI بهتر شدن وضعیت دیواره رگ ، کاهش اندازه پلاکهای آترواسکلروتیک و بهبود میکروسیرکولاسیون خونی دربیماران
دارای آترواسکلروز مشاهده شده است. بعضی از محققان مسئله کلیدی و مهم بهترین روش لیزردرمانی ( انرژی ودوز ) را مورد توجه قرارداده اند. در همین دوران بعضی دیگر از دانشمندان روسی ( کارو ، دریل ، کلبانوف ) به عنوان مهمترین عامل ، طول موج نور و ساختمان مولکولی دریافت کننده نور( photo acceptor ) را مورد توجه قرار داده اند. آنها چنین بحث نموده اند که نور لیزر و نورهای غیر همدوس در بعضی طول موجها و تراکم انرژی خاص Power density ) ) دارای آ ثار بیولوژیکی و پزشکی یکسان هستند . ثابت شده است که نور با طیف های مختلف تقریباً دارای همان اثرات بر ارگانیسم نیز می باشد . به عنوان مثال ، در سال 1988 خانم ساموجلوا ( Samojlova )
نتایج تغییرات ایجاد شده بر روی خون توسط لیزر وریدی هلیوم نئون و فوق بنفش را با هم مقایسه نمود . وی چنین گزارش نمود که تغییرات سلولهای خونی پس از اشعه فوق بنفش خیلی نزدیک به تغییرات ایجاد شده توسط لیزر هلیوم نئون قرمز می باشد ولی کاملاً شبیه به هم نیستند. بعضی از محققان دیگر معتقدند که که لیزر هلیوم نئون قرمز ولیزر مادون قرمز اصولاً اثرات یکسانی دارند. کاپوستینا ( Kapustina ) در سال 1977 سه گروه اصلی بیماران را بر اساس پاسخ به LBI مشخص نمود . گروه اول بیمارانی هستند که غشای گلبول قرمزشان دارای تغییرات فوری ( طی 15 دقیقه ) در زیر لیزر می باشند . گروه دوم بیمارانی هستند که کمی دیرتر پاسخ می دهند و
گروه دوم دفعات LBI بیشتری برای رسیدن به نتایج درمانی لازم دارند . برای گروه سوم هیچ اثر درمانی با LBI دیده نمی شود. چندین مطالعه مشخص نموده اند که تابش لیزر در سلولها و ارگانیسم های آسیب دیده موثر می باشد. در حالی که به یک سلول یا ارگانیسم سالم و طبیعی اشعه لیزر تابانیده شود فقط تغییرات بسیار جزئی در آن دیده میشود.
تاباندن لیزر کم توان به ارگانیسم دارای چندین اثر بالینی می باشد که شامل موارد زیر است : ضد التهاب ، تحریک ایمنی ، نوروتروفیک ، ضد درد ، حساسیت زدایی ، میکروب کشی ، ضد ادم ، طبیعی کردن رئولوژی و همودینامیک خون .بنا براین کاربرد LLLT بسیار وسیع بوده و تمام شاخه های پزشکی را در بر می گیرد .لیزرهای پزشکی کم توان یا Low Out Put Lasers
انواع معمول لیزرهای درمانی و طول موج آنهاHe Ne Laser (633nm)InGa Al P Laser (633-635 nm)Ga Al As Laser (780-830 nm)Ga As Laser (904 nm) لیزر هلیوم – نئون (He – Ne )
قدیمی ترین نوع لیزر برای استفاده در LLLT بوده که شامل یک تیوب لیزر بزرگ شیشه ای حاوی مخلوطی از گاز با فشار پایین است که به منبع ولتاژ بالا متصل می باشد و نور مرئی با طول موج 633 nm از خود ساطع میکند. این نوع لیزر عموماً نور پیوسته دارد ولی می تواند با وسایلی به حالت پالسی نیز تابش نماید که در این صورت نصف قدرت آن از بین می رود. ( اگرduty cycle آن 50% باشد ). خروجی طبیعی آن 1 – 10 mw بطور مستقیم و یااز طریق فیبر نوری به موضع درمان میرسد. لیزرهای هلیوم – نئون بخاطر تیوب شیشه ای آن معمولاً شکننده و بزرگ می باشند. تیوب های لیزری نیز وجود دارند که به خوبی با مواد خاصی محافظت شده اند ولی اندازه آن هنوز هم مشکل ساز است.
در وسایل درمانی نور لیزر هلیوم – نئون باید با فیبر نوری هدایت شود. اتلاف نور در این وسایل هدایتی هم 20 تا 50 % بسته به نوع آن می باشد. هدایت کننده های با کیفیت خوب وجود دارند ولی قیمتی نسبتاً گران دارند. پس همانطور که می بینیم لیزرهای هلیوم-نئون دارای معایبی هستند.عمق نفوذ مفید لیزر هلیم – نئون بین 8-6 میلی متر در توان 35 میلی وات و 10- 8 میلی متر در توان 7 میلی وات (در حالتی که پروب را به پوست بچسبانیم) می باشد. لیزر ایندیوم – گالیم – آلومینیوم – فسفاید (In Ga Al P )
اینها لیزرهای نیمه هادی هستند که کریستال آنها دارای گالیوم، ایندیوم و فسفر می باشند و نزدیک به لیزرهای Ga Al As هستند و طول موج 630 – 685nm از خود ساطع می کنند. نوع کوچک آن (معمولاً 1 میلی وات ) لیزر In Ga Al P ( یا به عبارت دیگر Ga Al In P ) که با طول موج 650 – 670 nm کار می کنند و اغلب در نشانگر های سخنرانان برای نشاندادن چیزی روی پرده استفاده میشود. با توسعه این نوع لیزر کم کم لیزرهای هلیوم نئون با این نوع لیزرها جایگزین می شوند چون سبکتر ، ارزانتر و کوچکتر وراحت تر هستند ونگهداری آنها هم آسانتر است و دارای یک تیوب گازی حساس هم نیستند. فقط باید بخاطر داشت که نور دیودهای لیزر دارای همدوسی کمتری نسبت به لیزرهای گازی است و از نظر فیزیکی ممکن است آثار بیولوژیکی آنها متفاوت با آنچه انتظار داریم باشد.
لیزرهای گالیوم آلومینیوم آرسناید (Ga Al As) این نوع لیزر تقریباً تمام خانواده لیزرهای نیمه هادی را در بر می گیرد. طول موج میتواند در محدوده 870 – 880nm انتخاب شود ولی در محدوده درمانی معمولاً بین 820 و 830 نانو متر که غیر قابل دیدن است و درست در طیف مادون قرمز قرار دارد می باشد. ( اگر کسی پیدا شد که مستقیماً به درون این نوع دیود لیزر روشن نگاه کند تا کور نشده میتواند یک نقطه قرمز بسیار مطبوع را مشاهده نماید.)
این نوع لیزرها عمل پیوسته دارند یا Continuous هستند ولی می توانند بصورت پالسی هم وجود داشته باشند اما این پالس super pulse نیست ولی سویچ شده می باشد یعنی نصف قدرت خروجی ( 50 % duty cycle ) می تواند خروجی متوسط داشته باشد ویا قدرت آنرا اگر بخواهیم شبیه Continuous تصور کنیم باید قدرت اسمی آن را تقسیم بر دو کنیم . عمق نفوذ آنها 3 – 2 سانتی متر است.
از دهه 1990 این نوع لیزر بخاطر راه اندازی راحت و قابل حمل بودن آنها و کوچک بودن محبوبیت خاصی پیدا کرده است. لیزرهای Ga Al As نیز در بازار پیدا می شوند که قدرت حدود 1000 میلی وات داشته باشند.اخطاری جدی را باید مد نظر داشت که با این چنین قدرتهایی خطر آسیب چشمی حتماً وجود دارد. یک راه جلوگیری از این خطرات استفاده ازآن نوع لیزرهای Ga Al As است که فقط در تماس با پوست یا بافت روشن شوند. خیلی از لیزرهای Ga Al As دارای طراحی خوب قابل حمل و قابل استریل هستند. Out put menter یا قدرت سنج ضروری است چون نور این لیزر قابل دیدن نیست . قیمت این نوع لیزر که در حدود30 میلی وات قدرت داشته باشد بین
1000 تا 5000 دلار است تفاوت قیمت بستگی به فاکتورهایی از قبیل قدرت خروجی ، خوش دست بودن ، استاندارد بهداشتی و دوز سنج الکترونیک آن دارد.در سال های اخیر لیزرهای Ga Al As با قدرت های 500 تا 1000 میلی وات در بازار یافت میشود که قیمت آنها 4000 تا 8000 آمریکا می باشد. این لیزرهاحفاظت خاصی را برای چشم لازم دارند وبخصوص در قسمتهای مودار و تیره حرارت قابل توجهی ایجاد مینمایند. .
لیزر گالیوم آرسناید (Ga – As ) این لیزر نیمه هادی است و درنتیجه اندازه ای کوچک دارد. اشعه خروجی آن مادون قرمز با طول موج 904 نانو متر است. دیود آن اشعه واگرا با زاویه 20 – 10 درجه تولید می کند که می توان آ ن را با عدسی بصورت موازی در آ ورد. معمولاً این نوع لیزر پالسی و بصورت پالس های بسیار کوتاه 100 – 200 ns و توان حداکثر بالای10 – 15 w ( کمتر یا زیادتر ) مثل لامپ فلاش کار می کنند. و اغلب به آنها Super Pulse می گویند. قدرت متوسط( Average out put ) این نوع لیزر که در بازار موجودند با توجه به فرکانس آنها متفاوت است. یعنی در 1000 هرتز ،قدرت 10 برابر 100 هرتز می باشد. لیزرهایی هم وجود دارند که دارای Pulse Train می باشند و قدرت متوسط آنها با تغییر فرکانس ثابت و مستقل از فرکانس باقی می ماند. این Constant Power Pulse محاسبه دوز را آسان نموده و طول مدت درمان را کم میکند.
بدلیل روش کار Flash Bulb در لیزرهای Ga As با قدرت پالس فوق العاده بالا عمق نفوذ بیشتری را می توان نسبت به لیزرهای دیگر که Super Pulse نیستند ولی قدرت مشابه دارند انتظار داشت. اندازه گیری ها نشان داده است که عمق نفوذ می تواند 50 – 30 میلی متر با توجه به نوع بافت باشد. با توجه به استفاده آن در درمان اسبها این نوع لیزر به عنوان وسیله تشخیصی در اسبها استفاده می شود چون در واقع اسبها غالباً اشعه آن را حس می کنند و وقتی روی نقطه آسیب آنها قرار داده شود واکنش نشان می دهند.
لیزر کریپتون Krypton Laser لیزر کریپتون ( یا لیزر یون کریپتون ) یک لیزر گازی است و معمولاً نور آن دارای طول موج 647nm ( نور قرمز ) میباشد. در درمان هرپس کاربرد دارد ولی لیزر گرانی است و غالباً برای لیزر درمانی استفاده نمی شود .کنترا اندیکاسیون های لیزردرمانیL.Navratil, MD ; J.Kkymplova, MDانستیتو بیوفیزیک دانشگاه چارلز-پراگ-چکسلواکی
خیلی از کنترا اندیکاسیونهای لیزر درمانی غیر تهاجمی هنوز هم در مقالات به چشم میخورند. بهر حال بعضی از آنها که ذکر می شوند کاملا بی استفاده اند و هرگز اثبات نشده اند و ذکر مداوم آنها بخاطر این است که مؤلفان بدون بررسی اعتبار آنها از همدیگر نقل قول مینمایند.بنا براین اشتباهات متعددی میتواند رخ دهدو خیلی از لیزر درمانگران که آموزش مؤثر و سودمندی بر اساس اصول اولیه لیزر در پزشکی نداشته اند نه تنها از کاربرد لیزر درمانی در اندیکاسیونها خودداری میکنند بلکه بیشتر اوقات به بیمارانشان توصیه میکنند علی رغم فواید لیزرهای درمانی از انجام آن خودداری نمایند.کنترا اندیکاسیونهایی که تا بحال ذکر شده اند در سه گروه قرار میگیرند:
1- مواردی که عموما برای لیزر درمانی مناسب نیستند2- مواردی که در بعضی مواقع برای لیزردرمانی مناسب نیستند3- مواردی که اشتباها گفته شده برای لیزر درمانی مناسب نیستند مواردی که عموما برای لیزردرمانی مناسب نیستند
لیزردرمانی در بیماریهای بدخیم کنترااندیکه است و این با توجه به اثرات ثابت شده تحریک زیستی لیزر که باعث فعال شدن آنزیمهای زنجیره تنفسی(فلاوین دهیدروژناز و سیتوکروم اکسیداز) با اثرات ضد اکسیداسیونی میشود خودبخود قوت میگیرد.فرآیند اکسیداسیون بافتی در زنجیره واکنشها در طی انتقال الکترونها در میتوکندری توسط یک سیستم انتقال از سوبسترا به اکسیژن صورت میگیرد. انتقال هیدروژن به فلاووپروتئین به تولید ATP از ADP وابسته است و انتقال بیشتر از طریق سیستم فلاووپروتئینوسیتوکروم به دو یا چند مولکول ATP در هر جفت از پروتون های انتقالی حیات میبخشد.این چنین تشکیل ATP متصل به اکسیداسیون به نام فسفوریلاسیون هوازی معروف است. این فرآیند وابسته به حضور کافی ADP بوده و به همین صورت تحت کنترل نوع خاصی از پس خوراند میباشد. هر چه استفاده از ATP در بافت با سرعت بیشتری انجام شود تولید ADP نیز بدنبال آن سرعت میگیرد وبنا بر این فسفوریلاسیون هوازی سریعتر صورت میگیرد.
این باعث افزایش غلظت ادنوزین دی فسفات شده و ادنوزین منو فسفات نیز در سلولها پس از تشعشع با لیزر های درمانی مقدار انرژی بیشتری بدست آورده و باعث تحریک وتسریع در نسخه برداری DNA میتوکندری ها در فاز G0 تا S میشود. افزایش مصرف موضعی اکسیژن و گلوکز ثابت میکند که متابولیسم در بافت اشعه دیده زیاد شده است.
تاباندن اشعه در ناحیه گردن بیمارانی که مبتلا به هیپر تیروئیدیسم هستند بخاطر تحریک زیستی توصیه نمی شود.تا کنون کار عملی شناخته شده ای برای توصیف اثر لیزر های درمانی بر فعالیت غده تیروئید صورت نگرفته است بلکه فعالیتهایی که در بالا ذکر شد میتواند بیان کننده این حالت باشد بنابراین لازم است با دقت فوق العاده ای در این نقطه خاص بکار رود.
صرع نیز به گفته بعضی مؤلفان کنترا اندیکاسیون مهم برای لیزردرمانی غیر تهاجمی میباشد . اگر چه دلیل تحریک یک حمله هنوز بخوبی مشخص نشده است انتظار میرود با یک فرکانس خاص مدوله شده با اشعه لیزر ایجاد شود.تاباندن اشعه مستقیما به شبکیه چشم عموما به عنوان کنترا اندیکاسیون پذیرفته شده است.از کاربرد لیزرهای درمانی بر روی شکم زنان حامله و نیز بصورت داخل واژنی در آنها بایستی اجتناب نمود با اینهمه چیتمن و همکارانشان گفته اند که در جنین مرغ تا کنون تغییرات تراتوژنی حتی با انرژی بسیار بالاتر از استفاده های معمولی دیده نشده است .
قبل از شروع درمان با لیزر های درمانی ضروری است که مطمئن شویم بیماران هر گونه دارو یا مایع یا آرایشی که حاوی ماده حساس به نور باشد استفاده ننمموده باشد. اگر مواد ذکر شده را مصرف نموده باشد با تاباندن لیزر خطر ایجاد آسیب های زیادی در بافت حاوی این مواد توسط انرژی فوتون ها وجود دارد. مواردی که در بعضی مواقع برای لیزردرمانی مناسب نیستند
بعضی مؤلفان استفاده از لیزر های درمانی رادر بیماریهای تب دار و بیماریهای عفونی منع نموده اند. برای این حالت خاص سلامت و بیماری ، نیاز به بررسی بیشتری است. این ناهماهنگی در ارزیابی اثر لیزرهای درمانی بر فعالیت باکتری و ویروس بایستی با تامل بیشتری بررسی شود. بعضی کارهای علمی بر روی حساسیت برخی میکروارگانیسم ها نسبت به لیزرهای درمانی توجه نموده اند. این چنین حساسیتی بخصوص در دندانپزشکی بکار میرود که می توان دید. پس از تاباندن اشعه بر روی موکوزای دهان کاهش قابلیت حیات در میکروفلورا ایجاد میشود(اثر باکتریواستاتیک لیزر).
باکتریهای گرم مثبت حساسیت بخصوصی دارند. این موضوع حتی در شرایط آزمایشگاه نیز ثابت شده است و در محیط کشت با تشعشع به میزان 2 ژول در هر دیسک تقریبا در تمام گونه های شایع باکتری های پاتوژنیک باعث کاهش رشد میشود. بعضی مقالات تحریک زیستی مثبت لیزر را در رشد باکتریها عنوان میکنند.
به عنوان مثال بیشترین تحریک رشد را با انرژی 337 میلی ژول بر سانتی متر مربع توسط لیزر گالیم آرسناید گزارش نموده اند و مقالات دیگر نیز هیچ موردی از تحریک رشد باکتریها با انرژی در حد درمانی را گزارش ننموده اند.در اینجا نیز یک وابستگی اثر تحریک زیستی لیزر با طول موج لیزر دیده میشود، بدین صورت که لیزر های را بی و نئودیمیوم باعث تحریک رشد باکتریهای گرم مثبت نمی شوند در حالی که باعث افزایش تولید پیگمان در پسودوموناس آئروجینوزا میشوند. مطالعاتی که در دانشکده پزشکی دانشگاه پالاکی اولوموک چکسلواکی انجام شد وابستگی طول مدت مواجهه با لیزر بر روی رشد میکروبها را هم در آگار خون و هم در محیط براث نشان داد. گونه های استاف آرئوس، استرپتوکوکوس بتا همولیتیک ،استرپتوکوکوس پنومونیا و نیسریا کاتارالیس جهت آزمایش انتخاب شده بودند.
در مورد اول با گونه های میکروبی بکار رفته در Agar soil به مقدار 10000 میکروب در هر میلی لیتر هیچ گونه تغییر ماکروسکوپی در مقایسه با گروه کنترل پس از تاباندن اشعه به پلیت با لیزر هلیوم نئون با دانسیته انرژی سه دهم-شش دهم – یک و نیم – سه- و شش ژول بر سانتی متر مربع مشاهده نشد.در مورد دوم گونه های میکروبی در broth دو بار هر بار دو ساعت اشعه داده شدند که هر بار با انرژی 6 ژول د 5 میلی لیتر broth صورت گرفت در تمام گونه های باکتری بکار رفته کشت های اشعه دیده در مقایسه با گروه کنترل فعالیت بالاتری را نشان میدادند. بهر حال فعالیت بیشتر در استافیلوکوک ها مشاهده شد .نتایج فوق این حقیقت را روشن نمود که اثر ضد باکتری مستقیم در فرآیند ترمیم وجود ندارد.
اثر مثبت اشعه لیزر در زخمهای چرکی و زخمهای تروفیک میتواند بر اثر بهبود ایمنی موضعی بافت اشعه دیده باشد که با فعال سازی فاگوسیتوز و تخمیر کننده های پروتئولیتیک وبهبود جریان خون صورت میگیرد.این مطالعات به روشنی لزوم ارزیابی هر بیمار را بصورت جداگانه بیان میکنند. مؤلفان میتوانند ببینند که هیچ دلیل خاصی برای خودداری از لیزردرمانی غیر تهاجمی در صورتی که منبع عفونت مستقیما در معرض تابش قرار نگیرد وجود ندارد. اسنفاده از لیزر باعث سرعت بخشیدن به ترمیم اولیه این چنین زخمهای بازی مثل زخم بستر میشود.
ممکن است تاباندن لیزر به خون نیز به عنوان کنترا اندیکاسیون قید شده باشد. خون طیف بسیار گسترده ای دارد. از یک کم خونی هیپو کرومیک ساده تا یک لوکمیای میلو بلاستیک که زندگی را به خطر می اندازد همه جزو بیماری های خونی هستند. با این حال در بیماران دچار بیماریهای بد خیم بایستی از لیزردرمانی اجتناب نمود ولی لازم نیست که از این نوع درمان در بیماران دچار کم خونی فقر آهن ناشی از سوء تغذیه اجتناب کنیم.تجربه چند ساله ما ثابت نموده است که لیزر درمانی اثری بر طول عمر گلبولهای قرمز ندارد و به غیر از مغز استخوان ، چرا ما از کاربرد لیزر درمانی در اینچنین محیطی سود نبریم.
از بکار بردن لیزر درمانی در بیماران با خونریزی زیاد باید اجتناب نمود چون باعث دیلاتاسیون رگها شده و فشار خون را پایین می اندازد.برای استفاده از اثر ضد درد لیزر درمانی غیر تهاجمی ، به علت اشکال در مکانیسم بدن و افزایش خطر ایجاد آسیب در محلهای آفتاب سوختگی و سوزش دار بایستی در بکار بردن لیزر درمانی نهایت دقت را نمود.
مواردی که به اشتباه برای لیزر درمانی مناسب تشخیص داده نشده اندکنترا اندیکاسیونهای دیگری نیز وجود دارند که در تالیفات ذکر شده اند و بدلیل تغییر در سطح دانش ما در لیزر درمانی در هر زمان تغییر می کنند که باعث سردر گمی پزشکان شده است. یکی از آنها مخصوصا کاربرد لیزر درمانی در بیماران دارای پیس میکر می باشد. این کنترا اندیکاسیون مثل این است که بگوییم نور آفتاب یا اشعه ایکس در این افراد کنترا اندیکه است. مدتهاست مشخص شده است که این کنترا اندیکاسیون به اشتباه در تالیفات وارد شده است و توسط نویسندگان مختلف به تقلید از هم تکرار شده است.
از کاربرد لیزر در محل گنادها نباید ترسید فقط میزان مشخص اشعه را باید مد نظر داشت.با دانسیته پایین اشعه(حداکثر تا 13 ژول بر سانتی متر مربع) لیزر اثر تحریک کنندگی یا استیمولاتیو در سلولهای ژرمینال مرد دارد.بهر حال با چندین بار تابانیدن و چند برابر شدن دانسیته انرژی احتمال موتاسیون را نمیتوان کنار گذاشت.هیچ اثر منفی برای درمان با لیزر غیر تهاجمی در زنان در این مورد ذکر نشد
ه است .از کنترااندیکاسیونهای سؤال بر انگیز دیگر حالات ضعف و کهولت و یا اعتیاد به الکل و یا دارو است که غالبا در تالیفات ذکر می شوند. بر عکس این قضیه کاربرد موضعی لیزر درمانی در برخی از این بیماران استفاده زیادی دارد و بخاطر عوارض کمتر آن در مقایسه با دیگر روشها ی درمان بیشتر مورد توجه قرار می گیرد.کار مؤلفان انگلیسی ثابت نموده است که ذکر احتمال ایجاد آسیب در Epiphyseal Fissures به علت لیزر درمانی بی مورد است.نظر برخی دیگر از مؤلفان در منع کاربرد لیزر درمانی در بیماران دچار آسیب به بافت مخچه نیز رد شده است و بهر حال بهتر است بگوییم در این موارد لیزر باید در دستان یک فرد ماهر و با تجربه باشد.
کاربرد لیزردرمانی در طب سوزنیبرای لیزر آکوپانچر از دستگاههای کلاس IIIb استفاده می شود که توان آنها بین 5 تا 500 میلی وات است .می دانیم که توان بالاتر از 500 میلی وات شروع به سوزاند ن پوست می کند جهت لیزر آکوپانچر از طول موجهای قرمزnm 600 -700 استفاده می شود و گاهاً طول موج نزدیک اینفرارد با طول موج800-1000nm مورد استفاده قرار می گیرد. لیزر طول موج قرمز عمق نفوذ کمتری دارد و تا08 میلی متر نفوذ می کند که با این عمق نفوذ فقط برای طب سوزنی دست- پا ( غیر از پاشنه ) صورت و گوشها میتوان استفاده کرد. لیزر قرمز برای نقاط سطحی طب سوزنی Jing-well مثل UB.67 مناسب وخوب است.برای اصلاح وضعیت بریچ به مدت 5 دقیقه روزانه در چند هفته آخر حاملگی در 85% موارد برای تغییر پوزیسیون جنین مفید است. لیزر قرمز معمولاً در طول موج600-700nm و کمتر از 500mw به کار می رود، اما باید دانست که چند ژول برای درمان ما لازم است. چند ژول بر cm2 ؟
قبل از شروع به لیزر تراپی دانستن آن مهم است . مثال: لیزر 5mw با پوینتری به قطر 5mm حد اقل 3 دقیقه تابش به نقطه طب سوزنی نیاز دارد. در این صورت برای هر سانتی متر مربع 459 ژول وارد میشود.بعضی از تحقیقات نشان میدهد که این دوز اثر ضد التهابی دارد و بهبود جریان خون از حد اقل 4 ژول بر سانتی متر مربع به بالا شزوع می شود.و در سطح بالاتر از این دوز برای بهبودی زخمها ، درمان نورالژی پست هرپتیک و مراحل اولیه آلوپسی آرآ تا مفید است. اما برای اینکه بتوانیم نقاط طب سوزنی عمیق در اندامها و پشت و شکم را لیزر تراپی بکنیم باید از لیزر های اینفرارد باطول موج (800-1000nm ) استفاده کنیم. لیزر های اینفرارد اثرات عمقی دارند و عمق نفوذ آنها بیش از یک اینچ است.در جدول زیربرای درمان یکسری از بیماریها با توجه به Pulse Rate اشاره شده است.
F (Setting) Pulse Rate (PPS) IndicationF1 73 درد حاد – شکستگی جوش نخورده استخوان – tonipy نقاط طب سوزنی – بهبودی زخمهاF2 146 آسیب های تحت حاد – بافت اسکار زردF3 292 برای لیزر خارجی پوست – بیماریهای پوستی – موارد مزمن آرتریت ها – بافت اسکارF4 584 برای لیزر لایه درونی (اندودرم) پوست – سیستم گردش خونF5 1168 برای بافتهای با منشا مزودرم – نقاط طب سوزنی اندامها – بافت اسکارF6 3500 برای حالت های مزمن – برای sedate نمودن نقاط طب سوزنی – کنترل درد
پروتکل درمانی در خار پاشنه : از لیزر های پالس دار اینفرارد استفاده میشود. وقتی براساس تشخیص TCM بیماری از نوع کمبود تشخیص داده شد نباید از F6 استفاده شود. معمولاً بر اساس TCM ، خار پاشنه نشانگر کمبود کانال کلیه است، لذا ما از F4 برای مدت 5 تا 10 دقیقه استفاده می کنیم. در مراحل بعدی 5 دقیقه از F3 وسپس F2 و بعد از F1 استفاده می کنیم. مدت زمان درمان واقعاً مشخص نیست، اما به نظر می رسد که در موارد کمبودها براساس TCM استفاده ازF4 تا F1 مهم باشد. فرکانس های بالا مثل F6 اثرات
درمانی خوبی در موارد کمبود ندارند. طول درمان ممکن است 12 جلسه یا کمتر باشد.دستگاههای اینفرارد IR با طول موج 904nm و موج مداوم با پراب منفرد ، قدرت خروجی بیشتری دارند. دستگاهی که 500mw قدرت دارد هر 2 ثانیه 1ژول بر 1 سانتی متر مربع انرژی می دهد.10ثانیه با لیزر موج مداوم با قدرت 500mw ممکن است به سیرکولاسیون نقاط تندرفاسیا در خار پاشنه کمک کند. ابتدا از پروب IR 500mw استفاده می شود و سپس در ادامه از لیزر پالس دار برای چند دقیقه استفاده می کنیم. در کمر درد ها نیز استفاده از لیزر ممتد به مدت 10 ثانیه با قدرت 500mw قبل از استفاده لیزر پالس دار مفید است . LDF و کاربرد آن در دندانپزشکی (قسمت اول)
Laser Doppler Flowmetry(LDF) Application in Dentistry
Hossein Bagheri – D.D.Sارزیابی وایتالیتی پالپ دندان بواسطه اینکه پالپ در یک بافت کلسیفیه احاطه شده، دارای مشکلاتی می باشد و روشهای ارزیابی وایتالیتی پالپ که بطور رایج بکار می روند، این عمل را بطور غیرمستقیم انجام می دهند.(1) تستهای موجود در دندانپزشکی بدین منظور، Subjective بوده و پاسخ الیاف عصبی حسی را نشان می دهند. اساس تستهای رایج این است که اگر اعصاب پالپ به تغییرات حرارتی یا الکتریکی پاسخ گویند، ساختار عروقی پالپ سالم فرض می شوند که این مساله همیشه صادق نیست. در مورد تستهای حرارتی،برطبق فرضیه هیدرودینامیک، توبولهای عاجی باید باز باشند تا حرکت مایع توبولار امکان پذیر باشد. بنابراین این نوع تست در افراد مسن(که معمولا مدخل توبولها کلسیفیه و مسدود است) کارآیی ندارد.(2)
در مورد تستهای الکتریکی باید گفت که آستانه الکترومتریک دندانهایی که به بلوغ کامل نرسیده اند، بالاتر است و این تست در دندانهای با آپکس نابالغ قابل اطمینان نیست. نکته مهم این است که شبکه عصبی Rashkow تا موقعی که آخرین مراحل تکاملی ریشه دندان طی نشود، به تکامل نمیرسد.
نقطه تاریک و مشکل اصلی در ارتباط با تستهای وایتالیتی، ارزیابی وضعیت پالپ بدنبال تروماست. تستهای الکتریکی و حرارتی بدنبال صدمات تروماتیک قابل اطمینان نمیباشند و ممکن است حتی با وجود ترمیم سیرکولاسیون پالپی،پاسخ به این تستها منفی باشد(2) با اینکه امکان صدمات دندانی در هرسنی وجود دارد، اما بیشتر آنها، دندانهای دائمی را در سنین بین 8 تا 12 سال متاثر می سازند(2) یک دنداان نابالغ با دیواره های عاجی نازک از نظر تشخیص، درمان و پرگنوز با مشکل مواجه است. از آنجا که وجود یک پالپ سالم برای پیشرفت تکامل ساختار ریشه لازم است، باید تلاش کرد تا بدنبال صدمات تروما، تاحدممکن پالپ وایتال را حفظ مرد و این مستلزم
دستیابی به تکنیکهای نوین در بعد تشخیصی است و اهمیت این موضوع با محدودیتهای تستهای موجود در تناقض است. شاید امروزه با تکنیکهای رایج تنها راه تشخیص قطعی نکروز پالپ بدنبال تروما، نمای رادیوگرافی یک ضایعه رادیولوسنت پری آپیکال باشدکه حاکی از سیر روبه افزایش واکنشهای التهابی در ناحیه پری آپیکال می باشد. درعین حال Anderson در سال 1986 بیان کرده است که در تروماهای متوسط یک رادیولوسنسی یل تغییررنگ گذرای تاج ممکن است پیش بیاید که متعاقب آن وایتالیتی پالپ حفظ شود(3)
Laser Doppler Flowmetry یا L.D.F یک روش الکترواپتیکال غیرتهاجمی برای ارزیابی وایتالیتی پالپ با استفاده از تعیین وجود یا عدم وجود جریان خونی پالپی می باشد(1) LDF جریان خون پالپی را با استفاده از Blood PerfusionFlux و غلظت خون نشان داده و بنابراین درجه وایتالیتی پالپ را تعیین مینماید(4). اساس کار این است که فوتونهای نورلیزر پس از تابش با گلبولهای قرمز درحال حرکت برخورد می کنند. فوتونهایی که با RBC ها برخورد کرده اند، دچار تفرق شده و براساس اصول داپلر دچار شیفت فرکانس میشوند. اما فوتونهایی که به اجزای ساکن برخورد میکنند، دچار شیفت فرکانس نمیشوند. در نور منعکس شده نسبت نوری که دچار شیفت شده به نوری که دچار شیفت فرکانس نیست، یک معیار نیمه کمی برای اندازه گیری جریان خون در بافت است. بخشی از نور به دستگاه Photodetector بازمی گردد و تبدیل به یک Signal می شود(Flux Signal) که آنرا با واحد قراردادی (PU=Perfusion Unit) می سنجند. از آنجا که گلبولهای قرمز جزء غالب متحرک درخون هستند لذا کمیت بدست آمده را می توان بعنوان ایندکسی برای جریان خون پالپی به حساب آورد.
در قسمت آینده این سلسله مقالات به بررسی و بحث پیرامون این تکنیک و مقایسه دقت و حسایت آن با تستهای رایج میپردازیم. و کاربرد آن در دندانپزشکی – بخش دومLDF application in Dentistry- 2nd partHossein Bagheri – D.D.Sدر قسمت اول به بیان مشکلات تشخیصی موجود در بررسی وضعیت حیات پالپ دندان پرداختیم. همچنین بطور اجمالی تکنیک LDF و مکانیسم تشخیصی آن را در این زمینه بررسی نمودیم . اینک در ادامه بحث به بررسی قدرت تشخیصی این تکنیک می پردازیم. مشخصات لیزر مورد استفاده در LDFاز زمان معرفی این تکنیک لیزرهایی با طول موجهای متفاوت به این منظور مورد استفاده قرار گرفته اند. در تکنیک اصلی که برای اندازه گیری جریان خون در بافت پوست، کورتکس کلیه و مزانتر روده ارائه شد از لیزر He-Ne با طول موج 6328 نانومتر استفاده میشود. اما در دندانپزشکی بعلت وجود دومانع یعنی مینا و عاج بر سر راه نور برای رسیده به پالپ، لیزر های Infra red (طول موج بین 780 و 810 نانومتر) که توانایی بیشتری نسبت به لیزرهای دارای طول موج کوتاهتر مثل He-Ne برای نفوذ از مینا و عاج دارند مناسب تر می باشد. Sensitivity و Specifity تکنیک LDF برای تست وایتالیتی پالپ:Sensitivity یک تست عبارتست از میزان توانایی یک تست در ردیابی بیماری مورد نظر؛ یک تست با Sensitivity برابر با یک قادر است تمامی موارد بیمار را ردیابی نماید، در صورتیکه یک تست با Sensitivity برابر با 05 قادر است تنها نیمی از موارد بیمار را ردیابی کند. همچنین معیار دیگری که برای قدرت تشخیصی یک تست مطرح است Specifity آن می باشد. Specifity عبارتست از میزان توانایی تست در عدم تشخیص غلط وجود بیماری، در زمانی که
بیماری وجود ندارد. یک تست ایده آل باید دارای Sensitivity و Specifity برابر با یک باشد، اما در عمل با بالارفتن Sensitivity یک تست ، Specifity آن کاهش می یابد.از بین تستهای رایج موجود تست سرما با اتیل کلراید دارای Sensitivity و Specifity بالا می باشند.(1) سایر تستها اگرچه دارای Specifity نزدیک به یک هستند اما Sensitivity پایینی دارند. یکی از اشکالات تستهای وایتالیتی رایج، وابستگی آنها به پاسخ واکنشی بیمار به تحریک اعمال شده می باشد که میتواند تحت تاثیر عوامل مختلفی چون حالات روحی(5) بیمار باشد، در حالیکه تست LDF مستقل از احساس و پاسخ بیمار است.
مطالعات مختلف نشان می دهند که قضاوت در مورد وضعیت پالپ بویژه بعد از تروما با استناد به نتایج بدست آمده از LDF مطمئن تر از تستهای رایج می باشد. روش LDF را می توان برای افتراق بین دندانهای وایتال و نان وایتال استفاده کرد. فقدان جریان خون در پالپ، سیگنال پایین یا برابر 0 می دهد.Peterson 1999 در مطالعه خود اعلام کرده است که در رابطه با تست سرما، عدم حساسیت دندان به سرما در 89% موارد، تست گرما در 48% و تست الکتریکی در 88% نشان دهنده پالپ نکروتیک می باشند. همچنین احتمال واکنش حساس پالپ وایتال به تست سرما 90%، تست گرما 83% و تست الکتریکی 84% است. در کل صحت این تستها د رمورد تست سرما 86%، تست گرما70% و تست الکتریکی 80% بوده است.(4) در مطالعه Evanse(1) Sensitivity تست الکتریکی پالپ و تست اتیل کلراید بترتیب 087 و 092 و Specifity 0.96 و 089 بود.
گزارشهای داده شده در مورد صحت تستهای LDF ، مقادیر قابل توجهی را ارائه می دهند. مطالعه Evans برروی دندانهای ترماتیزه قدامی (1)نشان میدهد که متد LDF با استفاده از طول موج 633 نانومتر در افتراق بین دندانهای وایتال و نان وایتال دارای Sensitivity و Specifity برابر با 10 میباشد. این درحالی است که( Odor et al(1996 و( Sasano(1988 گزارش کردند که طول موجnm 810 دارای Sensitivity خوب ولی Specifity ضعیف و طول موج nm 633دارای Sensitivity کم و Specifity بالاست. Roykens صحت LDF را در مطالعه خود 95% کرده است و Yanpiset K. و همکارانش(2) صحت تست LDF را برای دندانهای نان وایتال 100% می دانند. اما عقیده دارند که صحت آن در در دندانهای وایتال بخوبی دندانهای نان وایتال نیست. آنها این تفاوت را به خاطر خصوصیات هیستولوژیک در برخی دندانهای وایتال می دانند که در آنها به خاطر رسوب بافت استئوئید در فضای پالپی مقدار پایین گلبوبهای خونی در گردش،Doppler shift کمی ایجاد میکنند(2). لذا نتایج منفی کاذب دراین موارد بیشتر است. امروزه با ورود نسلهای جدید دستگاههای LDF که علاوه بر جریان خون، سایر فاکتورهای مرتبط با حیات پالپ از جمله فشار اکسیژن بافتی را تعیین می نمایند، میتوان با اطمینان بیشتری از این تست اسفاده نمود.
با توجه به نتایج موجود میتوان گفت که LDF یک کمک تشخیصی مناسب برای تشخیص وضعیت وایتالیتی پالپ بویژه در موارد ترماتیزه می باشد. استفاده از این تست از اهمیت استفاده از تستهای حرارتی و الکتریکی موجود نکاسته بلکه بکارگیری این تست همراه با تستهای رایج حیات پالپ میتواند قدرت تشخیصی دندانپزشک را در تعیین وضعیت وایتالیتی پالپ بهبود بخشد.
لیزردرمانی داخل وریدی بتازگی روشهای مختلف فتوهموتراپی شامل تاباندن اشعه لیزر و غیر لیزر( شامل incoherent monochromic, narrow band , broad band ) بطور گسترده ای در درمان پاتولوژیهای مختلف بکار می روند . خون بطور مستقیم از طریق داخل وریدی (قرمز ، UV ، نورآبی ) ویا ازطریق پوست ( قرمز و مادون قرمز) تحت تاثیر اشعه قرار میگیرد برخلاف لیزر درمانی موضعی اثرات درمانی فوتوهموتراپی از یك نقطه، باعث بهبودی سیستمیك شده و سیستمهای عروقی ، تنفسی ، ایمنی و دیگر سیستمهای بدن را تحت تاثیر قرار میدهد .
روش لیزردرمانی داخل وریدی HeNe (LBI) ازسال 1981 در شوروی و توسط E.N. Meshalkin و V.S Sergievskiy بصورت آزمایشی و بالینی شروع شد . این روش ابتدا برای درمان بیماریهای قلبی– عروقی بکار رفت . بعضی از مولفین گزارش کرده اند که گستره درمانی این روش بسیار وسیع بوده و باعث بهبود خصوصیا ت رولوژیک و میکروسیرکولاسیون خون شده و موجب طبیعی شد ن پارامترهای هورمونا ل ، ایمنی ، تولید مثل و بسیاری از سیستمهای دیگرمیشود .
لیزر HeNe (632.8 nm) بطور معمول در لیزر درمانی داخل وریدی (IV LBI) مورد استفاده قرار میگیرد . پارامترهای معمول در لیزردرمانی داخل وریدی شامل : قدرت خروجی از لایت گاید و ورودی به داخل خون از یک تا سه میلی وا ت برای مدت 20 تا 60 دقیقه . جلسات درمانی بصورت روزانه بوده و دوره درمان از 3 تا10 جلسه میباشد .مشخص شده است كه IV HeNe LBI پاسخ ایمنی را تحریک میکند ، ا ریتروژنز را فعال نموده و از دفرمیتی غشاء اریتروسیتها جلوگیری مینماید، دارای فعالیت آنتی هیپوکسیك وآنتی توکسیک سیستمیک درپروسه های مختلف پاتولوژیک ا ست . IV LBI بعنوا ن یک بیواستیمولاتور ، ضددرد ، ضد حساسیت ، immunocorrective ، آنتی توکسیک ، آ نتی هیپوکسیک ، ضد اسپاسم ، وازودیلا تیو ، آنتی آریتمیک ، انتی باکتریا ل ، ضد ا لتهاب و… مورداستفاده قرارمیگیرد .
IV LBI مکانیسمهای غیر اختصاصی ضد عفونت سیستم ایمنی را فعال میکند . تشدید فعا لیت باکتری سیدا ل سرم خون و سیستم کمپلمان ، کاهش میزا ن CRP و سطح مولکولها و توکسیسیته پلا سما ، افزا یش میزان IgA ,IgM,IgG در سرم خون ، همچنین کاهش سطح کمپلکسهای ایمنی در گردش از د یگر خوا ص این روش است . بعضی از مطالعات نشاندهنده افزایش فعالیت ایمنی سلولی بدنبا ل IV LBI هستند (N. F. Gamaleya et al., 1991) . بر اثر IV LBI فعالیت فاگوسیتیک ماکروفاژها بطور مشخص افزایش می یابد، غلظت میکروبها در اگزودای حفره شکم در بیماران دچار پریتونیت کاهش میابد، ایجاد ا لتهاب توسط بیماریها کاهش میابد، و میكروسیرکولاسیون مشخصا فعال میشود .
اثرات با لینی IV LBI بواسطه فعالیت immuno-corrective و از طریق طبیعی شدن ارتباطات بین سلولی با افزایش تعداد لمفوسیتهای T و افزایش میزان سلولهای ایمنی در خون ایجاد میشود . افزایش فعالیت لمفو.سیتهای B ، قدرتمند شدن پاسخ ایمنی ، كاهش میزان intoxication باعث بهبود حال عمومی بیمار میشود (V. S. Sergievsky et al., 1991)
IV LBI باعث بهبود خواص rheologic خون شده ، سیا لیت(fluidity) و عملکرد انتقال در خون را بالا میبرد. این پدیده با افزا یش سطح اکسیژن خون ، و نیز کاهش فشار دی اکسید کربن همراه ا ست. اختلا ف بالای فشار اکسیژن بین شریان و ورید بیان کننده این ا ست که هیپوکسی بافتی از بین رفته و اکسیژناسیون بهتری صورت می پذیرد. وا ین یعنی طبیعی شدن متابولیسم بافتی. احتمالا علت افزایش فعالیت ترانسپورت اکسیژن در IV LBI اثر برروی هموگلوبین در مراحل مختلف اکسیژنا سیون است. افزا یش میزان اکسیژن باعث بهبود متابولیسم بافت میشود. علاوه بر این اشعه لیزر سنتز ATP و تولید انرژی در سلولها را فعال میکند(A. S. Krjuk et al., 1986). IV LBI در کاردیولوژی دارای اثر ضد درد و افزایش مقاومت بیمار نسبت به تستهای تحمل فیزیکی (تست ورزش ) است.
ثابت شده است که IV LBI با کاهش فعالیت انعقادی پلاکتها و افزایش فعالیت فیبرینولیز باعث افزا یش جریان خون محیطی و اکسیژناسیون بافتی میشود. بهبود میکروسیرکولاسیون و مصرف بیشتر اکسیژن توسط بافت بواسطهIV LBI با اثر مثبت بر متابولیسم و بصورت افزایش اکسیداسیون ملکولهای حمل کننده انرژی شامل گلوكز ، پیروا ت ، و دیگر مواد ایجاد میشود.
بهبود سیستم میکروسیرکولاسیون همچنین بعلت وازودیلاتاسیون و تغییر در خوا ص rheologic خون در نتیجه کاهش ویسکوزیته ، کاهش فعالیت انعقادی گلبولهای قرمز ناشی از تغییر در خواص فیزیکی – شیمیایی ، بخصوص افزا یش شارژمنفی ، بوجود می اید. بالاخره فعالیت میکروسیرکولاسیون، باز بودن مویرگها و کلترا لها ، بهبود تغذیه بافتی ، طبیعی شدن فعالیت عصبی نیز حا صل میشود (N. N. Kapshidze et al., 1993) .بعلت خواص ضد درد ،ا سپاسمولیتیک و سدا تیو تاباندن اشعه لیزر بر خون ، توصیه میشود IV LBI قبل از جراحی و نیز در مرحله بعد از عمل جراحی مورد استفاده قرار بگیرد.
انجام IV LBI در بیماران با گلومرولونفریت مزمن باعث کاهش مقاومت نسبت به درمان دارویی میشود (داروها شامل گلوکوکورتیکوییدها، سیتوستاتیکها، هیپوتنسیوها، و دیورتیکها)IV LBI باعث افزا یش غلظت آ نتی بیوتیکها د رناحیه ملتهب میشود. این خاصیت بر اثر بهبود میکروسیرکولاسیون د رناحیه ملتهب و نیز طبیعی شدن مورفولوژی و فعالیت کلی با فت ایجاد میشود.IV LBI با اثر بر پروسه های التهابی در ارگانهای ژنیتا ل داخلی ، برای فعال كردن جریان خون رحمی – جفتی و جلوگیری ا ز پاتولوژیهای حین زایمان ، در بیماریهای زنان و زایمان نیز كاربرد دارد. IV LBI تولید گونادوتروپینها را طبیعی میکند، میکروسیرکولاسیون را بهبود می بخشد، فشار اکسیژن را در خون و بافت بالا میبرد ، و پروسه های تكثیر و ترمیم را تسهیل مینماید.
بعلت اثرا ت عمومی و چند عاملی IV LBI و اثر مثبت آن روی کلیه بافتها و سیستمهای فعال بدن، واثرات بالینی در درمان بیماریهای مختلف ، بعضی از مولفین معتقدند كه بهبود میکروسیرکولاسیون بعد از IV LBI روی تمام ساختمانهای سیستم اعصاب مرکزی تا ثیر میگذارد، و این تا ثیر بیشتر در هیپوتالاموس دیده میشود كه این به خاطر زیاد بودن واسکولاریته هیپوتالاموس ا ست. مویرگهای هیپوتالاموس مشخصا نفوذ پذیری زیادی نسبت به پروتیینهای ماکرومولکول دارند که ا ین نفوذ پذیری با تابانیدن اشعه بر روی خون در هسته ساب تالامیک بیشتر میشود. بنابراین بنظر میرسد که IV LBI فعالیت هیپوتالاموس و تمامی سیتم لیمبیک را افزایش میدهد، و نتیجه آ ن افزایش عملکرد انرژتیک، متابولیسم ، سیستم ایمنی ، پاسخهای نباتی ، و تطابق ارگانیسم ا ست.
لیزردرمانی – روشی جدید در درمان آسیب به اعصاب محیطیLaser therapy- A new modality in the treatment of peripheral nerve injuries 25 years experience from basic science to clinical studiesS.rochkind, MD Department of neurosurgery- telavive University
اثیر لیزرکم توان بر روی سلولهای عصبیدر مطالعه ای که با استفاده از اشعه لیزر هلیوم- نئون 6328 نانومتر برای تعیین اثر نور لیزر برروی سلولهای مغز جنین موش و سلولهای مغز موش بالغ انجام شد مشخص گردید که نور مستقیم لیزر هلیوم- نئون به میزان 36 ژول بر سانتی متر مربع سبب تسریع در پروسه های سلولی رشد و نمو گرد ید که در نمونه کنترل نور لیزر ندیده فقط مقدار کمی رشد دیده میشد. این مشاهده پیشنهاد میکند که اشعه لیزر کم توان را میتوان در موضعی که بطور آزمایشی باعث آسیب عصب محیطی در آن شده ایم بکار برده و باعث تسریع پروسه های رشد در آن شویم و در نتیجه آن باعث تسریع در ترمیم جراحت عصب شویم.مکانیزم لیزر کم توان در بافت عصبی بطور کامل فهمیده نشده است ولی بعضی آزمایشات بطور ضمنی اثرات فتوشیمیایی نور لیزر را در سیستمهای بیولوژیک توضیح میدهد. سیتوکرومها تاثیر پذیرفته وباعث تحریک فعالیت Redox در زنجیره تنفس سلولی میگردد ودر نتیجه سبب افزایش در تولیدادنوزین تری فسفات شده که بنوبه خود باعث فعالیت Na,k-ATPase و دیگر حامل های یونی میشود که در نها یت باعث افزا یش فعالیت سلولی میگردد.
ادامه خواندن مقاله فصلي جديد در عرصه اطلاع رساني ليزر پزشکي
نوشته مقاله فصلي جديد در عرصه اطلاع رساني ليزر پزشکي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.
↧
↧
October 13, 2018, 11:20 pm
nx دارای 22 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
ویتامین D= راشیتیسموایدز
مقدمه
مطمئنا با نام ویتامین D آشنایی دارید و از بیماری راشیتیسم یا نرمی استخوان نیز مطالبی شنیدهاید و یا شاید تاکنون کودکان یا افراد بزرگسالی را دیدهاید که پاهای هلالی شکل دارند، دلیل آن چیست؟ آیا هلالی شدن پای افراد به سمت خارج یا داخل یک مسئله ژنتیکی است یا یک کمبود تغذیهای؟ ویتامین D از ویتامینهای محلول در چربی است و از راههای مختلفی به بدن میرسد. اصلیترین راه تأمین ویتامین D برخورد نور ماورای بنفش آفتاب و تغییرات پیش سازهای زیر پوستی است. این ویتامین از راه مواد غذایی حیوانی نیز تامین میشود. در گیاهان نیز پیش سازهای تولید کننده ویتامین D موجود است .
ساختمان ویتامین D ساختمان شیمیاییویتامینهای D یک گروه الکلهای حلقوی مشتق از استرولها هستند که دارای خاصیت ضد بیماری راشیتیسم میباشند. استرولها الکلهای حلقوی مشتق از کربور حلقوی سیر شده و 17 کربن دار به نام سیکلو پنتانو پرهیدو فنانترن میباشند. ازاستخلاف کربنهای 13 و 10 این ترکیب توسط دو ریشه متیل هسته 19کربندار تولید میشود. کلسترول که یک استرول جانوری است از هسته فوق مشتق میشود. ارگواسترول که در گیاهان و نیز در زنگ چاودار وجود دارد دارای فرمول شیمیایی شبیه کلسترول است.
انواع ویتامین D• ویتامین D2 یا کلسیفرول که از استرولهای گیاهی مانند ارگو استرول و در اثر پرتو فرابنفش حاصل میگردد. • ویتامین D3 یا کلیکلسیفرول که از 7 دهیدروکلسترول مشتق میشود و به همین جهت آن را ویتامین D طبیعی مینامند. • ویتامین D1 که اولین ترکیبی است که به صورت متبلور تهیه و به این نام نامیده شد و مخلوطی از کلسیفرول و سایر ایزومرهای ویتامین D است.
نقش بیوشیمیایی ویتامین D ویتامین D موجب افزایش جذب کلسیم و فسفر در رودهها میشود. در هنگامی که کمبود ویتامین D ایجاد شده باشد تجویز ویتامین D باعث کاهش مقدار دفع کلسیم و فسفر از طریق مدفوع و به میزان کمتری سبب افزایش دفع ادراری این عناصر میگردد. نتیجه این عمل افزایش جذب و ذخیره کلسیم و فسفر در بدن است. یکی از نقشهای ویتامین D نقشی است که در بیوسنتز خاصی به عهده دارد. دریافت ویتامین D و کلسیم موجب افزایش قدرت و هماهنگی عضلات ، در افراد بالای 65 سال میشود . ضعف عضلات در بسیاری از سالمندان موجب عدم توانایی در راه رفتن میشود. دلیل عمده ناتوانی عضلات سطح پایین ویتامینD است.
فقدان ویتامین D موجب پیدایش اختلالاتی در عمل استخوان سازی میشود. در انتهای استخوانها سلولها غضروفی باقی میمانند و مویرگها و سلولهای استئوبلاست پیشرفت نمیکنند. و به این ترتیب بافت غضروفی رشد نموده و حجیم میگردد بدون آنکه عمل کلسیفیکاسیون انجام گرفته و استخوان تشکیل شود. با پیشرفت بیماری استقامت و سختی استخوانها کم و تغییر شکل و خمیدگی آنها بخصوص در استخوانهای طویل پدیدار میشود. این بیماری در کودکان راشیتیسم و در بزرگسالان استئومالاسی نامیده میشود.
عوارض کمبود ویتامین D بیماری اصلی حاصل ویتامین D ، راشیتیسم یا نرمی استخوان است . این بیماری در اثر کمبود کلسیم و فسفر در زمان رشد استخوانها در کودکان است. این عوارض در استخوانهای اصلی و بلند رخ داده و فرد دچار درد و سستی عضلات میشود. به دلیل اینکه استخوانها دارای املاح کمتری هستند، وزن را تحمل نمیکنند و انحنا مییابند. عوارض دیگر ، تشکیل برجستگیهای دکمه مانند بر روی ستون فقرات ، جمجمه بزرگ و سینه برجسته میباشد. مچ دست و پا پهن میشود که از علایم اولیه و قابل تشخیص توسط رادیوگرافی است.
استئوپروز یا پوکی استخوان یکی از بیماریهایی است که بسیاری از سالمندان خصوصا زنان بدان مبتلا میشوند. در این بیماری استخوان از داخل تخلیه میشود و املاح استخوانی کاهش مییابد. عامل اصلی تاثیرگذار تغییرات هورمونی بدن است. در این بیماری میزان ویتامین D کاهش مییابد ولی درمان با ویتامین D تاثیر چندانی ندارد. تنها میتوان توصیه کرد برای پیشگیری از ابتلا ، از دوران جوانی میزان کافیکلسیم و فسفر به همراه ویتامین D مصرف شود.منابع غذایی
مقدار ویتامین D در کبد ماهی و سایر حیوانات زیاد است. در شیر ، کره و زرده تخم مرغ نیز وجود دارد. برای کودکان و زنان باردار و شیرده روزانه 400 میلیگرم لازم است. تجویز مقادیر زیاد ویتامین موجب هیپرویتامینوز میشود که با رسوب املاح کلسیم در بافتهای نرم از جمله کلیهها و ششها همراه است. نیاز بدن انسان در فصل زمستان به ویتامین D بیش از فصل تابستان است.
ویتامین D و اثر آن بر بیماری MS پژوهشگران معتقدند مصرف ویتامین D نه تنها باعث پیشگیری از بیماری MS میشود، بلکه علایم آن را نیز تخفیف میدهد. محققان تغذیه اعلام کردند تجویز شکل فعال ویتامین D به موشهای مبتلا به بیماری شبیه MS نه تنها باعث پیشگیری از بیماری گردید بلکه باعث تخفیف علایم MS در آنها نیز شد. بر اساس مطالعات جدید ، همچنین حفظ سطح خونی مناسب ویتامین D در بیماران مبتلا به MS از سرکوب فعالیت بیماری اهمیت دارد و در پیشگیری از عوارض کمبود ویتامین D همچون پوکی استخوان و در پی آن شکستگی نیز موثر است.
بر اساس مطالعات قبلی هم مشاهده شده بود که شیوع بیماری MS در مناطقی که کمبود ویتامین وجود دارد، بالاتر است. بیماری MS یا مولتیپل اسکلروز نوعی بیماری اعصاب است که در جوانی آغاز میشود و با فلج شدن حسی و حرکتی بیماران ظاهر میشود و میتواند سیری تشدید شونده و مهلک و یا سیری آهسته و مزمن داشته باشد.علت این بیماری رسوب نوعی پروتئین در بخشهایی از مغز است. اما عامل دقیق این رسوبگذاری هنوز دقیقا دانسته نشده است.
به گزارش شبکه خبری” ورلد نیوز ” (World-news.org/persian ) بیماری راشیتیسم( ریکتز ) را بیشتر والدین تا حدودی می شناسند و از اینکه این بیماری در کودکشناسان و جود داشته باشد وحشت دارند . راشیتیسم در واقع به نرمی استخوان در کودکان که ناشی از کمبود کلسیم و املاح معدنی ( مینرالها ) و ویتامینD است ، اطلاق می شود و به عنوان یکی از معلولیتهای کودکان در سالهای آتی به شمار می آید . به راشیتیسم بزرگسالان « استئومالاسی » گفته می شود . در راشیتیسم ، کودک نمی تواند به خوبی بنشیند و راه برود . معمولا این بیماری در کوکان کمتر از 6 ماه نادر است چون جنین از کلسیم ذخیره ای مادر استفاده کرده است .
علل بیماری کمبود ویتامین D ، کمبود نور خورشید ، کمبود کلسیم و فسفر در غذاهای روزمره ، اختلالات روده ای و کلیوی ، ارثی ، استفاده مداوم از داروهای ضد صرع ( فنوباربیتال و فنی توئین ) .
علائم بالینی تاخیر در رشد استخوانها به ویژه در مچ دست و زانوها ، تاخیر در رشد دندانها و دنده ها ، ایجاد فتق نافی ، کم خونی بدن ، رنگ پریده شدن پوست ، کوتاهی قد در اثر کاهش رشد استخوانی ، جلو آمدن قفسه سینه ( سینه کبوتری ) ، بسته نشدن ملاج ( فونتانل ) حتی تا سه سالگی ، اشکال در راه رفتن ، از هم دور شدن دو زانو ، راه رفتن اردکی ، استعداد بروز عفونتهای مکرر به ویژه سرماخوردگی ، شکستگیهای کاذب استخوانی ، پهن شدن مچ دست ، تغییر شکل استخوانها .
راههای تشخیص با توجه به معاینات و رادیولوژی و آزمایشات خونی و ادراری به راحتی می توان به تشخیص بیماری دست یافت .
درمان با استفاده از آمپول ویتامین 3 D و کلسیم و تماس بیشتر با نور خورشید و استفاده از اغذیه و املاح مناسب ، می توان به راحتی بیماری را برای همیشه درمان کرد .
پیشگیری استفاده از اغذیه مقوی و حاوی کلسیم ، معاینه نوزاد بلافاصله پس از تولد و چکاپهای دوره ای کودک توسط پزشک معالج و نیز تاپش نور خورشید در ساعاتی از هفته به بدن کودک ، همگی می توانند به پیشگیری بیماری کمک کنند .
کلسیم در درمان راشیتیسم موثر است ایسکانیوز ـ کلسیم در تقویت عضلات قلب و تنظیم جریان قلب موثر است.رضا حسینی مقدم، کارشناسی صنایع غذایی میگوید: کلسیم یکی از مهمترین مواد معدنی است که در رشد و نمو استخوان، دندان، مو، ناخن وخون نقش حیاتی دارد.تقریبا 5/1 درصد وزن بدن انسان را ترکیبات کلسیم تشکیل میدهد. وی معتقد است: در طول شبانه روز کودکان به دو گرم و بزرگسالان به یک و نیم گرم کلسیم نیاز دارند.
وی میگوید: بدن انسان به کلسیم از تولد تاهنگام مرگ نیاز دارد و در هنگام رشد و پیری نیز بدن انسان به کلسیم احتیاج دارد. وی در خصوص کمبود کلسیم افزود: بدون کمبود کلسیم، خون در بدن منعقد نمیشود. کلسیم در تقویت عضلات قلب وتنظیم ضربان قلب موثر است و در سلامت و آرامش اعصاب نیز مفید است. کلسیم در درمان ضعف عمومی، راشیتیسم، نقاهت، بیاشتهایی، فرسودگی جسمی و روحی، کرم خوردگی دندان و شکستگی استخوانها موثر است. وی از دیگر عوارض ناشی از کمبود کلسیم به ریزش مو، شکستگی ناخنها و.. اشاره کرد. این کارشناس افزود: کمبودکلسیم در بدن را میتوان با خوردن غذاهایی مانند شیر و فرآوردههای لبنی، تخم مرغ،گوشت، شلغم، کاهو، لوبیا سبز، روغن زیتون، روغن فندق، پسته و گردو جبران نمود.
ایدزشرح بیماری ایدز عبارت است از بوجود آمدن ضعف عمده در دستگاه ایمنی بدن (نقص ایمنی). این امر باعث کاهش توانایی بدن در مقابله با عفونتها و توانایی سرکوب سلولهای غیرطبیعی مثل سلولهای سرطانی میشود. ویروس ایدز سلولهای ایمنی موجود در خون (لنفوسیتها) و سلولهای ایمنی موجود در بافتها مانند مغز استخوان، طحال، کبد و گرههای لنفاوی) را درگیر میسازد. این سلولها در تولید پادتن برای مقابله با بیماریها و سرطانها نقش دارند. در مجموع باید گفت که ایدز یک نوع نقص ایمنی ثانویه است که در سیر عفونت با ویروس ایدز ایجاد میشود.
علت بیماری عامل بیماری ایدز یک نوع ویروس از گروه رترو ویروسها است که باعث کاهش توانایی سیستم ایمنی بدن میزبان میشود. علایمی که ما در بیماری ایدز میشناسیم مربوط به بیماریهایی است که در اثر نقص دستگاه ایمنی بدن تولید میشوند. در اکثر بیماریهای ویروسی وضع به این منوال است که سلولهای مملو از ویروس ویروسها را آزاد کرده و این ویروسها خود را با پادتنهای آماده مواجه میبینند. در چنین وضعی بیماری شخص برطرف میشود. اما در مورد ویروس ایدز وضع به گونهای دیگر است.
در اینجا اولین ویروسی که وارد اولین سلول میزبان میشوند از حمله پادتنها در امان میمانند. ویروسهای جدیدی که از سلول خارج میشوند بعضا توسط پادتنها خنثی میشوند اما ژنهای اولیه در درون سلول میزبان به تولید ویروس ادامه میدهند. ممکن است که ویروس در بدو ورود به سلول میزبان به صورت غیر فعال درآید و بعد از گذشت چندین سال به مساعد شدن اوضاع فعالیت بیماریزایی خود را آغاز کند. این ویروس دستگاه ایمنی بدن را تضعیف میکند و در این یک سرماخوردگی ساده هم میتواند برای شخص مشکل ساز باشد.
سیر بیماری و علایم آن ابتلا به بیماری ایدز در اغلب موارد با عوارض سادهای مانند اسهال ، خارش پوست و افزایش خفیف حرارت بدن شروع میشود. این عوارض پس از چند هفته خودبخود برطرف میشود و شخص خیال میکند که به سرماخوردگی دچار بوده است. از آنجا که ساخته شدن پادتنهای موثر حدود 14 روز طول میکشد دراین زمان جدال بین ویروسها و پادتنها در جریان است. پس از سپری شدن این مرحله دورانی فرا میرسد که حال شخص بیمار خوب میشود اما در خون او پادتن ضد ایدز را میتوان تشخیص داد و از خون وی ویروس ایدز را بدست آورد.
لنفوسیت T4 که مبتلا شده است شروع به تقسیم میکند همین امر باعث تورم غدد لنفاوی میشود. تورم غدد لنفاوی گاه ماهها یا سالها بعد از ابتلای اولیه پدیدار میشود و میتواند مدتها به همان حال باقی بماند. در بسیاری از موارد هم ناراحتیهای جدی دیگری به آن اضافه میشود. بیماران اکثرا به شدت لاغر میشوند چون دیواره روده آنها مواد غذایی را بطور کامل جذب نمیکند. در اروپا که تغذیه مردم رضایت بخش است کم شدن وزن چندان مخاطره آمیز نیست. اما در بعضی کشورهای جهان سوم که مردم با سوء تغذیه دست به گریبانند کاهش وزن فرد را نحیف میکند.
عرق کردن در شب و احساس خستگی ، التهاب بیضهها از سایر علایم این بیماری است. مرحله بعدی که در آن تصویر نهایی بیماری ایدز به نمایش گذاشته میشود حاصل از درهم شکسته شدن کامل سیستم دفاعی بدن است. تعداد سلولهای لنفوسیت T4 به شدت کاهش یافته است و در این حالت انواع بیماریهای باکتریایی ، ویروسی و انگلی قادر هستند که فرد مبتلا را از پای بیاندازند.
عوامل تشدید کننده بیماری • تماس جنسی با افراد آلوده. همجنسبازها در معرض بیشترین خطر هستند. • بیبند و باری جنسی • استفاده از سرنگهای آلوده برای تزریق مواد مخدر • تزریق خون یا فرآوردههای خونی آلوده • مواجهه کارکنان بیمارستانها و تکنسینهای آزمایشگاهی با خون ، مدفوع ، یا ادرار افراد آلوده به ویروس ایدز.
پیشگیری • از تماس جنسی با افراد آلوده یا افرادی که مواد مخدر تزریقی مصرف میکنند خودداری شود. • از بیبندوباری جنسی خودداری شود. • خون یا فرآوردههای خونی باید از لحاظ آلودگی بررسی شده باشد.
تشخیص بیماری تشخیص این بیماری از طریق آزمایش خون امکانپذیر است. خوشبختانه در کشور ما این آزمایش به صورت رایگان انجام میشود تا افراد مختلف از سلامتی خود اطمینان حاصل کنند. درمان در حال حاضر داروها در معالجه عفونت ایدز مؤثر نیستند. برای مقابله با عفونتها یا پیشگیری از آنها ممکن است آنتیبیوتیک تجویز شود. داروهای ضد ویروسی مانند دیدانوزین ، استاوودین ، زالسی تابین ، زیدوودین و نیز داروهای مهارکننده پروتئاز در درمان عفونت با ویروس ایدز مورد استفاده قرار میگیرند و ممکن است پیشرفت بیماری را به تأخیر اندازند. تجویز آنها باید توسط پزشکان با تجربه انجام پذیرد. با این داروها (مثل زیدووین) میتوان انتقال عفونت به نوزادان مادران حامله را کاهش داد. تحقیقات زیادی در رابطه با داروهای جدیدتر و واکسن آن از طریق مهندسی ژنتیک در دست انجام هستند.
درچه شرایطی باید به پزشک مراجعه نمود؟ • اگر شما یا یکی از اعضای خانوادهتان علایم عفونت ایدز را دارید. • اگر پس از تشخیص، علایم یک عفونت دیگر ظاهر شوند (تب، سرفه، یا اسهال). • اگر دچار علایم جدید و غیر قابل توجیه شدهاید. داروهای مورد استفاده در درمان، عوارض جانبی بسیاری دارند.
ادامه خواندن مقاله ويتامين D= راشيتيسم
نوشته مقاله ويتامين D= راشيتيسم اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.
↧
October 13, 2018, 11:22 pm
nx دارای 31 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
عدسی چشم
Crystalin Lensتعریف چَشم:چَشم یا چـِشم عضو بارز اولین حس از حواس پنجگانه یعنی بینایی است. در زبان پهلوی هم این واژه به همین گونه به کار میرفتهاست.انواع گوناگونی از اندامهای حساس به نور در موجودات زنده یافت میشود. سادهترین انواع چشمها تنها توان تشخیص وجود نور در پیرامون را دارند در صورتیکه چشمهای پیچیدهتر قادرند شکلها و رنگها را نیز از هم بازشناسند.
عدسی چشم :عدسی عضوی است محدب الطرفین ، قابل انعطاف، بدون رگ و شفاف با قطر 9 میلیمتر و ضخامت 4میلیمتر که ما بین مایع زلالیه و زجاجیه چشم قرار دارد. و توسط زنولها به شیارهای بین جسم مژگانی اتصال دارد.عدسی در پشت مردمک واقع شده است و عمل تطابق و متمرکز کردن نور بر روی شبکیه را انجام میدهد. در هنگام مطالعه، عدسی با تغییر انحنا خود این امکان را ایجاد مینماید که بتوانیم اجسام نزدیک را بخوبی ببینیم. این قابلیت از سن 40 تا 45سالگی به بعد، کاهش
مییابد و بنابراین پیر چشمی عارض میگردد، بدین معنا که برای دید نزدیک و مطالعه نیاز به عینک جداگانه خواهد بود. هرگاه فردی به نزدیک نگاه میکند، انقباض عضله سیلیاری، کشش عدسی را کم میکند و لذا عدسی کرویتر شده و قدرت انکساری بیشتری پیدا میکند و تصویر جسم نزدیک را بر شبکیه میاندازد (عمل تطابق). در نگاه به دور عکس این حالت اتفاق میافتد. با پیر شدن و کاهش حالت ارتجاعی عدسی ، قدرت تطابق آن کاهش مییابد و فرد تار میبیند.این همان حالتی است كه به آن پیر چشمی گفته می شود.
عمل عدسی در چشم :عدسی (بعد از قرنیه) دومین قدرت چشم است. عدسی در پشت مردمک واقع شده است و عمل تطابق و متمرکز کردن نور بر روی شبکیه را انجام میدهد. در هنگام مطالعه، عدسی با تغییر انحنا خود این امکان را ایجاد مینماید که بتوانیم اجسام نزدیک را بخوبی ببینیم. این قابلیت از سن 45-40 سالگی به بعد، کاهش مییابد و بنابراین پیر چشمی عارض میگردد، بدین معنا که برای دید نزدیک و مطالعه نیاز به عینک جداگانه خواهد بود. هرگاه فردی به نزدیک نگاه میکند، انقباض عضله سیلیاری، کشش عدسی را کم میکند و لذا عدسی کرویتر شده و قدرت انکساری بیشتری پیدا میکند و تصویر جسم نزدیک را بر شبکیه میاندازد (عمل تطابق). در نگاه به دور عکس این حالت اتفاق میافتد. با پیر شدن و کاهش حالت ارتجاعی عدسی ، قدرت تطابق آن کاهش مییابد و فرد
بیماریهای عدسی چشم :پیر چشمی با کاهش قدرت تطابق عدسی، باعث کاهش توانایی فرد در اجرای اعمال نزدیک میشود. آب مروارید یا کاتاراکت که یکی از شایعترین بیماریهای چشم میباشد بعلت کدر شدن عدسی چشم اتفاق میافتد. در آب مروارید، کدورت عدسی باعث تاری دید دور و نزدیک میشود.
در رفتگی عدسی که با تاری دید شدید مشخص میشود. همچنین کاهش تطابق عدسی چشم میتواند باعث عیوب انکساری چشم (دوربینی، نزدیک بینی و ;)
اب مروارید بیماری شایع عدسی چشم :آب مروارید چیست؟آب مروارید عبارت است از كدر شدن عدسی چشم كه بصورت طبیعی شفاف است. مانند پنجره ای كه بخار آب آنرا تار كرده باشد، آب مروارید نیز باعث تاری دیده میشود. عقاید غلطی درباره آب مروارید وجود دارد، اما باید گفت كهانواع آب مروارید:1– کاتاراکت هسته ای یا نوکلئار: که کدورت عمدتا درقسمت های مرکزی عدسی قرار داشته و حاصل تغییرات طبیعی سن است.2 – کاتاراکت قشری یا کورتیکال: که کدورت عمدتا در قسمت های محیطی عدسی است و تدریجا به قسمت های مرکزی کشیده می شود. بسیاری از دیابتی ها به این نوع کاتاراکت گرفتار می شوند.
3 – کاتاراکت زیر کپسولی یا ساب کپسولر: که در قسمت پشتی عدسی شروع می شود. افراد دیابتی، دوربینی بالا، مبتلایان به رتینیت پیگمانتر، و مصرف کنندگان دارو های استیروئیدی ( کورتون) معمولا به این نوع مبتلا می شوند.
آب مروارید:1 پرده ای بروی چشم نیست 2 بر اثر استفاده بیش از حد از چشم بوجود نمی آید 3 سرطان نیست 4 از یك چشم به چشم دیگر سرایت نمی كند 5 سبب كوری قابل برگشت نمی شود علائم شایع آب مروارید عبارتند از:1 تار شدن دید چشم كه بدون درد است 2 حساسیت به نور 3 تغییرات مكرر نمره عینك
4 دو بینی در یك چشم 5 احتیاج به نور بیشتر برای مطالعه 6 كاهش دید در شب 7 محو شدن یا زرد شدن رنگها آب مروارید ممکن است سبب تاری یا عدم وضوح دید شودمقدار و شكل كدر شدن عدسی متفاوت است. چنانچه كدر شدن عدسی نزدیك مركز عدسی نباشد ممكن است شما از وجود آب مروارید آگاه نباشید.علل آب مروارید كدامند؟
شایعترین شكل آب مروارید ناشی از افزایش سن است. سایر علل آب مرواریدعبارتند از:سابقه خانوادگی ابتلا به آب مروارید مشكلات طبی مانند بیماری قند (دیابت) ضربه به چشم مصرف طولانی داروها مانند كورتن
قرار گرفتن طولانی مدت و بدون محافظت در مقابل نور آفتاب سابقه جراحی چشم چگونه آب مروارید تشخیص داده میشود؟
معاینه دقیق توسط چشم پزشك میتواند وجود و وسعت آب مروارید، و همچنین هر گونه مشكل دیگری كه باعث كاهش دید یا ناراحتی می شود را مشخص كند. ممكنست علل دیگری علاوه بر آب مروارید بویژه مشكلات پرده شبكیه و یا عصب بینایی باعث كاهش دید شود. چنانچه این مشكلات وجود داشته باشد، بعد از عمل آب مروارید ممكنست دید كامل به دست نیاید. در صورتیكه این مشكلات شدید باشد، حتی عمل آب مروارید نیز ممكنست باعث بهبود دیده نشود. چشم پزشك میتواند به شما بگوید كه چقدر احتمال دارد این مشكلات در چشم شما وجود داشته باشد.آب مروارید با چه سرعتی ایجاد میشود؟
سرعت ایجاد آب مروارید نزد افراد مختلف فرق میكند و حتی ممكنست بین دو چشم نیز متفاوت باشد. اغلب آب مروارید هائی كه با افزایش سن ایجاد میشوند در طی چند سال بتدریج بوجود می آیند. سایر آب مرواریدها بخصوص در افراد جوان و یا در بیماران مبتلا به بیماری قند ممكنست بسرعت و در طی چند ماه باعث كاهش دید شوند. بنابراین پیش بینی دقیق سرعت پیشرفت آب مروارید امكانپذیر نیست.
آب مروارید چگونه درمان میشود؟تنها راه درمان آب مروارید جراحی است. بهر حال چنانچه علائم آب مروارید خفیف باشد تغییر نمره عینك ممكنست موقتا مشكلات شما را حل نماید. هیچگونه دارو، روش تغذیه، ورزش یا وسائل نوری وجود ندارد كه باعث درمان یا جلوگیری از آب مروارید شوند. دوری از نور خورشید ممكن است به جلوگیری یا كند شدن پیشرفت آب مروارید كمك كند. عینكهای آفتابی كه نور ماورا بنفش را جذب می كنند یا عینكهای طبی با یك پوشش ضد اشعه ماورا بنفش باعث حفاظت چشم می شوند.چه موقع بایستی جراحی انجام شود؟
هنگامیكه آب مروارید بحدی باعث كاهش دید شود كه مانع انجام فعالیتهای روزانه بشود. این عقیده كه آب مروارید بایستی جهت عمل “رسیده” باشد درست نیست.وقتی كه آب مروارید ایجاد می شود عدسی چشم ضخیم و كدر می گردد. نور نمی تواند از آن به آسانی عبور كند و به این ترتیب باعث تاری دید می شود.جراحی آب مروارید هنگامیكه نیازهای بینایی شما آن را ایجاب كند می تواند انجام شود. شما باید ببینید كه آیا دید شما در حدی است كه بدون هیچ ناراحتی كارتان را انجام دهید یا خیر؟ بدون خطر رانندگی كنید؟ آیا می توانید براحتی بخوانید و تلویزیون تماشا كنید؟ آیا شما می توانید فعالیتهای روزانه مثل پخت و پز، خرید، كارهای منزل، خوردن داروهایتان را بدون مشكل انجام دهید.
بر اساس مشكلاتتان، شما و چشم پزشكتان می توانید با هم تصمیم بگیرید كه چه موقع جراحی لازم است.انتظار شما از عمل آب مروارید چه باید باشد؟سالانه بیش از دهها میلیون عمل آب مروارید در كشورهای پیشرفته جهان انجام می شود كه حدود 95% این عمل ها بدون عارضه است. در كشور ما نیز سالانه بیش از 100,000 عمل آب مروارید با بهره گیری از روشهای مختلف انجام می شود.
در طی عمل آب مروارید كه معمولاً با بی حسی موضعی انجام می شود، عدسی كدر از داخل چشم بیرون آورده می شود. در اغلب موارد بجای عدسی طبیعی یك عدسی یا لنز داخل چشمی دائمی قرار داده می شود. این لنز برای همیشه در چشم شما باقی می ماند و خراب یا فاسد نمی شود. چشم پزشك این جراحی ظریف را با میكروسكوپ و وسائل ظریف و تكنولوژی مدرن انجام می دهد. گذاشتن یا پیوند عدسی مصنوعی توسط جراح ورزیده عوارض بیشتری را به بیمار تحمیل نخواهد كرد بلكه باعث می شود دید بیمار بعد از عمل بسیار خوب باشد و به عینكهای ضخیم و سنگین كه مشكلات فراوانی ایجاد می كنند نیاز نداشته باشد.در نزدیك به یك پنجم بیمارانیكه عمل آب مروارید می شوند كپسول طبیعی كه نگهدارنده عدسی داخل چشمی است كدر می شود و جراحی لیزر برای باز كردن این كپسول كدر شده لازم است تا دید مجدداً بهبود یابد.
بعد از عمل آب مروارید شما می توانید تمامی كارهای خود بجز فعالیتهای سنگین را انجام دهید. شما بایستی قطره های تجویز شده توسط جراح را بدرستی و در موقع مقرر استفاده كنید. چندین ویزیت بعد از عمل برای كنترل كردن وضعیت بهبود چشم شما لازم است.جراحی آب مروارید یك عمل بسیار موفقیت آمیز است. در بیش از 90% موارد دید بهبود می یابد مگر اینكه مشكلی در قرنیه، پرده چشم یا عصب چشم شما وجود داشته باشد. مهم است بدانید كه ممكنست عوارض در طی عمل جراحی یا بعد از آن پیش بیاید كه باعث كاهش دید شود. مانند هر عمل جراحی نتیجه صد در صد را نمیتوان تضمین نمود.
توصیه های پس از عمل جراحی:پس از عمل جراحی آب مروارید نكات زیر باید رعایت شود و تا ویزیت بعدی از انجام كارهای زیر خودداری نمایید.1- استفاده از مواد آرایشی برای چشم و اطراف آن 2 – شستشو و استحمام چشمها3 – ورزش و فعالیتهای سنگین و بلندكردن اجسام سنگین
4– مالش و دست زدن به چشمها5 – سرفه كردن و عطسه كردن 6 -زورزدن در هنگام اجابت مزاج 7 – تغییر ناگهانی وضعیت سر8 – خم شدن سر تا زیر كمر و سجده نمودن. به مدت 3 تا 4 هفته در هنگام نمازخواندن به سجده نروید بلكه مهر را به پیشانی خود بگذارید.9 – خوابیدن به طرف شكم و یا چشم عمل شده
10 – شستن سر و صورت با شامپو بعد از ویزیت روز اول پس از عمل جراحی و با صلاح پزشك بلامانع است . 11 – در صورت داشتن بینائی کافی رانندگی و تماشای تلویزیون و کار با کامپیوتر تا جائی که شما را خسته نکند، بلامانع است.12 -بعد از آنكه به شما اجازه استحمام داده شد از ورود آب به داخل چشم به مدت تاهفته خودداری كنید. در موقع استحمام از مالش چشم ها جداُ بپرهیزید.نتیجه:
آب مروارید علت شایع كاهش دید بخصوص در افراد مسن است اما قابل درمان می باشد. چشم پزشك علاوه بر اینكه می تواند به شما بگوید كه آیا كاهش دید شما ناشی از آب مروارید است و یا علت دیگری دارد. در تصمیم گیری در مورد عمل جراحی نیز به شما كمك می كند.روش های مختلف عمل جراحی آب مروارید 1- عمل آب مروارید به روش داخل کپسولی یا اینترا کپسولار کاتاراکت اکسترکشن2-عمل آب مروارید به روش خارج کپسولی یا اکسترا کپسولار کاتاراکت اکسترکشندرعمل آب مروارید به روش داخل کپسولی؛ عدسی به همراه کپسول احاطه کننده آن از چشم خارج می شود و در نتیجه جائی برای کارگذاری لنز داخل چشمی باقی نمی ماند. این روش در حال حاضر تقریبا کنار گذاشته شده و فقط در موارد خاصی؛ مثلا زمانی که لنز دچار نیمه در رفتگی است و امکان حفظ کپسول عدسی وجود ندارد، بکار می رود
در عمل آب مروارید به روش خارج کپسولی؛ پس از باز کردن قسمت قدامی کپسول عدسی، محتویات آن خارج شده و در نتیجه از محفظه کپسول عدسی میتوان به عنوان محل کارگذاری لنز داخل چشمی استفاده کرد. این روش خود به دو شکل : 1- با برش بزرگ و 2- با برش کوچک ؛ انجام می شود در عمل آب مروارید به روش خارج کپسولی با برش بزرگ؛ محل اتصال قرنیه به صلبیه ( لیمبوس) حدود 9 تا 11 میلی متر باز می شود و پس از باز کردن کپسول قدامی، هسته عدسی خارج می شود و پس از شستن مواد باقیمانده عدسی، لنز داخل چشمی کار گذاشته می شود و محل برش با 6 تا 9 عدد بخیه بسته می شود . حدود دو تا سه ماه بعد بخیه ها برداشته می شوند. پس حدود دو تا سه ماه طول می کشد تا بینائی به حد نسبتا طبیعی برسد.بنابراین عیب اصلی این روش را می توان در طولانی بودن دوره نقاهت آن دانست. از آنجایی که با این روش معمولا مقداری آستیگماتیسم ایجاد می شود؛ ممکن است بینایی صد در صد نشده و برای اصلاح آن نیاز به عینک دور باشد . هم اکنون در اکثر شهر های ایران این روش مرسوم است؛ لذا ما از آن به عنوان “روش مرسوم عمل آب مروارید “نام می بریم.
درعمل آب مروارید به روش خارج کپسولی با برش کوچک؛ از برش حدود میلی متری برای خارج کردن محتویات عدسی استفاده می شود. به این معنی که هسته عدسی در داخل چشم خرد شده و سپس از طریق ساکشن از چشم خارج می شود. این روش خود به دو نوع است. 1- تکنیک فیکو امولسیفیکیشن: که برای خرد کردن هسته عدسی از انرژی” ماوراء صوت (اولتراسوند)” کمک می گیرد. 2-تکنیک فیکو لیزر: که برای خرد کردن هسته عدسی از انرژی “لیزر” کمک می گیرد.
هم اکنون در تمام دنیا در بیش از 97درصد موارد از انرژی ماوراء صوت استفاده می شود ؛ زیرا این روش قدرت و کارایی بهتری دارد. بخصوص زمانی که آب مروارید پیشرفته بوده و در نتیجه هسته عدسی سفت باشد روش” فیکو لیزر” قابل انجام نیست. در ایران نیز تقریبا در صد در صد موارد از روش” فیکوامولسیفیکیشن اولتراسوند” ( اصطلاحا به آن “فیکو” می گویند) استفاده می شود؛ ولی از آن جائی که در تصور عموم، لیزر دقت بالایی دارد، این روش بنام روش لیزری مطرح می شود. البته ذکر این نکته ضروری است که گاها پس از گذشت مدتی از عمل آب مروارید ممکن است کپسول عدسی کدر شده و باعث تاری دید شود که ما بطور معمول از انرژی لیزر برای باز کردن کپسول ( و مسیر دید) استفاده می کنیم که به این کار ” لیزر کپسولوتومی” می گوئیم
تقریبا بطور همزمان تحول مهم دیگری در طراحی و کیفیت لنزهای مصنوعی داخل چشمی بوقوع پیوست واستفاده از عدسی های مصنوعی تاشونده مرسوم شد.اخیرا لنز هائی طراحی شده اند (موسوم به لنز های با خاصیت تطابق) که با مکانیسم های مختلفی دید نزدیک را نیز تا اندازه قابل توجهی بهبود می بخشند و در نتیجه فرد علاوه بر بینائی خوب دور ، بدون نیاز به عینک مطالعه، نزدیک را هم خوب می بیند. بنابراین بارزترین حسن عمل جراحی آب مروارید با برش کوچک، کاهش میزان آستیگماتیسم ایجادشده در اثر عمل جراحی و دوره نقاهت و بازگشت بینایی بسیار کوتاه است.
اگر هر دو چشم به آب مروارید مبتلا باشد پزشك آنها را در یك زمان جراحی نمی كند. هر چشم باید به طور جداگانه تحت عمل جراحی قرار گیرد. در صورتیكه وضعیت اورژانس نباشد بهتر است حدود هفته بین دو عمل فاصله باشد. گاهی از اوقات در بیماران مبتلا به بیماری قند جهت معاینه شبكیه و درمان ضایعات ناشی از بیماری انجام عمل آب مروارید ضروری است.از نظر بی هوشی نیز با پیشرفت تکنولوژی عمل، دیگر نیازی به بی هوشی عمومی وجود ندارد و با تزریق بی حسی و یا حتی ریختن قطره بی حسی عمل جراحی امکان پذیر است.
پیشرفته ترین روش عمل جراحی در دنیا عمل فیکو با استفاده از قطره بی حسی و بدون نیاز به تزریق آمپول بی حسی و یا بی هوشی عمومی است . در این روش مدت زمان عمل حدود ده دقیقه است و نیازی به پانسمان چشم نیست و بیمار بلافاصله پس از عمل مرخص می شود و از روز بعد به کار و زندگی عادی برمی گردد.همه بیماران عمل شده توسط اینجانب با این روش عمل می شوند.عمل جراحی آب مروارید به طور کلی به دو شکل انجام می شود
ادامه خواندن مقاله عدسي چشم
نوشته مقاله عدسي چشم اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.
↧
October 13, 2018, 11:26 pm
nx دارای 93 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
تقسیم بندی سوراخكاری در فرآیند صنعتیفرآیندهای كار گرم:به تغییر شكل مومسان فلزات در بالای تراز دمای تبلور مجدد گویند.این دمای تبلور مجدد در فلزات مختلف متفاوت است . یعنی دمایی كه برای فلزی كار گرم محسوب میشود ممكن است برای فلزات دیگر كار نیمه گرم یا سرد باشد.عمده فرآیند های كار گرم بصورت زیر است:
نوردحدیده كاریآهنگریجوش لولهكشیدن( گرم)سوراخكاریشكل دادن چرخشی ( در حالت گرم)
فرآیندهای كار سرد :تغییر شكل مومسان فلزات در دماهای پائین تر از تبلور مجدد را گویند كه این دما معمولاً دمای اتاق است .كار سرد دارای امتیازات تولیدی گوناگونی است . ضمن اینكه این فرآیندها اخیراً توسعه داده شده اند . امتیازات كار سرد را میتوان بصورت زیر خلاصه كرد :استحكام و خواص سایشی بیشتربدست آمدن سطح پرداخت شده بهتربدست آوردن قطعات با دقت بالا از نظر ابعادعدم نیاز به دما و گرم كردن و ;
این روش معایبی نیز دارد كه از جمله میتوان به : نیاز به تجهیزات قوی و نیروی زیاد جهت ایجاد تغییر شكل ، شكل پذیری كمتر و احتمال آسیب رساندن به خواص جهتی و نیاز به تمیز كاری سطع قطعات فلزی اشاره كرد.
می توان روشهای كار سرد را به 4 دسته كلی بصورت زیر تقسیم كرد:خم كردنفشردنكشیدن بریدن
خم كردن مانند : خم كدن ورق ، درز بندی، صافكاری، فشردن مانند : آهنگری قرار ، نورد ، حدیده كاری ، سكه زنی،كوبیدن و; كشیدن مانند : چرخاندن ، برجسته كاری ، كشیدن سیم و لوله و بریدن شامل : پرداخت لبه، بریدن با قالهای نر و ماده ع قطع كردن و قطع زائده ها نوشت .
صنعت سوراخكاریصنعت طراحی قید وبست ها (جیگ وفیکسچرها) را می توان شاخه بزرگی از صنایعی دانست که عامل تامین نیازهای صنعتی جوامع امروزی می باشند. صنعت قید وبست ها نقش ارزنده ای را در سازندگی وتولیدات صنعتی دارند. البته بر استادان ذیصلاح ودست اندرکاران صنعت پوشیده نیست که برای تولید بیشتر محصولات جهت نیل به پیشرفت اقتصادی ودرنهایت خود کفایی در خصوص صنعت نیاز به سیستم هایی می باشد تادر تسریع وبالا بردن کیفیت تولید نقش موثری داشته باشند. لذا آموزش طراحی وکار با جیگ وفیکسچرها چه به صورت تخصصی در دانشگاهها ومراکز آموزش عالی و چه به صورت استفاده از کتابها در سطح کارخانجات ومراکز صنعتی اجتناب نا پذیر می نماید
تعریف جیگ :یک جیگ دستگاه مخصوصی است که قطعه کار را می گیرد یا نگه می دارد یا روی یک قسمت ماشین کاری شده قرار می گیرد. جیگ یک ابزار تولید می باشد که نه تنها قطعه کار را تعیین محل می کند ونگه میدارد همچنین ابزار برش را برای انجام کار راهنمایی می کند. جیگ ها معمو لا” با بوشهای سوراخکاری فولادی برای راهنمایی مته ها یا دیگر ابزار برش به کار می روند. به عنوان یک اصل جیگ های کوچک بر روی میز بسته نمی شوند هر چند اگر سوراخها بزرگتر از 4/1 اینچ باشند. معمولا” لازم است که جیگ در یک آشیانه قرار گیرد یا به طور محکمی به میز وصل گردد.
تعریف فیکسچر :یک فیکسچر ابزار تولیدی است که برای تعیین محل ونگهداشتن یک یاچند قطعه کار به کار میرود به طوریکه عملیات لازم بتوانند انجام شوند. یک فیکسچر باید به طرز محکمی به میز ماشین متصل گردد. از آنجایی که فیکسچرها بیشتر روی ماشینهای فرز کاری مورد استفاده قرار می گیرند لازم است طوری طراحی شوند که برای عملیات مختلف مناسب باشند. هدف اصلی از کاربرد فیکسچر تعیین محل کردن قطعه کار به طور سریع ودرست – نگهداری آن به طرز خوبی ومحکم گرفتن آن می باشد. فیکسچرها در طرحهای مختلفی از ساده یا پیچیده برای کارهای مختلف وبا در نظر گرفتن تعداد تولید ساخته شده اند. به عنوان قطعات نگهدارنده فیکسچرها به ساده کردن عملیات فلزی باوسایل مخصوص روی تمام ماشینهای استاندارد کمک می کند. در ذیل موارد زیادی که ممکن است به فیکسچر احتیاج داشته باشد نوشته شده است :مونتاژ – خم کاری – سوراخکاری داخلی – پرداخت کاری – صیقل کاری- سنگ کاری – بازرسی صیقل وپرداخت بلبرینگها و یاتاقانها – فرز کاری – رنده کاری – قلاویز کاری – تراشکاری و جوشکاری و;
فرق بین جیگ وفیکسچر :درواقع فرق گذاشتن قاطع بین این دو وسیله مشکل است ولی به طور کلی می توان گفت که جیگ هدایت کننده مته برای عملیات سوراخکاری می باشد در حالیکه فیکسچر خود به ماشینی که عمل برش را انجام می دهد محکم بسته شده و بدون تیغه عمل برش را انجام میدهد. فیکسچرها اغلب برای سرعت عمل در ماشینهای فرز وهمچنین انواع ماشینهای صفحه تراش استفاده می شود. در بعضی مواقع به خصوص از جیگ و فیکسچربه طور مرکب برای تهیه قطعات مشکلتر که طراحی آن ایجاب می کند استفاده می شوند.
انواع جیگها :1-شابلونهایسوراخکاری ساده 2- جیگهای صفحه ای با پیچهای گیره بندی3- جیگها صفحه ای سوراخکاری با گیره ها وپایه ها ی4- جیگهای سوراخکا ری کانالی5- جیگهای مرکب سوراخکاری و مونتاژ
انواع فیکسچرها :1- فیکسچرهای فرز کاری بغل تراش 2- فیکسچرهای صفحه ای زاویه دار قلاویز کاری3- فیکسچرهای فرز کاری گیره ای4- فیکسچرهای فرز کاری ساده با صفحه زاویه دار
انواع جیگها :1- شابلونهای سوراخکاری ساده :
اطلاعات مقدماتی :وقتیکه سوراخهای قطعه کار بدون کمک ابزار ویژه سوراخ می شوند مرکز آنها باید به وسیله LAY OUT(روشی که در قالبهای فلزی برای سوراخ کردن ورقها بکار می رود) تنظیم گردد. این روش به وسیله خطوط دستی وسمبه نشان کردن انجام می شود که در مواردی که لازم است چند قطعه کار ساخته شود این عمل کند ودر عین حال غیر قابل قبول می باشد. برای جفت کردن قطعات ابتدا سوراخها دریکی از قطعات بامته تنظیم می شود و سپس قطعه بعدی با قطعه اول جفت وتنظیم می شود. این روش تضمین می کند که سوراخهای دو قطعه با هم در یک خط قرار دارند. ولی اگر چند قطعه با این روش تهیه گرددقطعات یکسان نخواهند بود. استفاده از نمونه به طور موقتی یا شابلون درستی بیشتری در قرار وتعیین محل سوراخها تعیین میکند ولی این روش برای تعداد زیادی قطعات همچنان کند وگران می باشد.شابلونهایی که مته را هدایت میکنند و به موجب آن تنظیم سوراخها رابه وسیله روشLAY OUT حذف می کنند درستی و دقت بیشتری در سوراخکاری کار به وجود آورده و همچنین در زمان ومقدار زحمت صرفه جویی می کنند. آنهامانند پلی میان روشهای تنظیم LAY OUT و استفاده از نمونه های گران در جیگهای سوراخکاری می باشد.
شرح شابلونهای سوراخکاری :یک شابلون سوراخکاری یک نمونه از جیگهای باز ساده می باشد که تشکیل شده از یک صفحه تخت که شامل سوراخهایی برای راهنمایی مته ها می باشد. ممکن است این صفحه برای جفت شدن با خطوط بیرونی سطح قطعه کار به شکل قطعه کار ساخته شود و سوراخهایی درآن تعبیه شده باشد شکل 2A و ممکن است این صفحه طوری باشد که فقط قسمتی از آنبا خطوط بیرونی قطعه کار جفت شود شکل2B .
آشنایی با شابلونهای سوراخكاریهدف :شابلونهای سوراخکاری برای تعداد کار زیاد به کار می روند زیرا سوراخها با دقت ویکنواختی بیشتری نسبت به تنظیم جداگانه و مجزای یک یک سوراخها سوراخ می شوند . همچنین وقتی که یک جیگ سوراخکاری کم خرج مورد نیاز باشد برای تعداد کار کم نیز این جیگ استفاده می شود.
انتخاب عوامل تعیین کننده :شابلونهای سوراخکاری وقتی برای سوراخکاری مطلوب می باشند که درستی بیشتر از حالت درست مورد نظر باشد. از آنجائیکه شابلون سوراخکاری عمل تنظیم کردن را حذف می نماید ارزش آن وقتی به مورد دانسته می شود که تعداد زیادی قطعه کار باید سوراخ شوند. شابلونها در جایی برای تولید کم استفاده می شوند که ارزش ابزار باید تا حداقل ممکن پایین نگه داشته شودو کار به دقت زیادی احتیاج ندارد. برای تولید زیاد جیگهای موثر وبهتری ساخته می شود وبرای دقت بیشتر روش گیره بندی وقرار بهتری استفاده می شود.
مزایا وعیوب :شابلونهای سوراخکاری چند مزیت دارند : در طرح وساختمان ساده و از نظر قیمت ارزان هستند- به راحتی جا به جا می شوند و به سرعت روی قطعه کار قرار می گیرند. با این همه شابلونهای سوراخکاری ضد ضربه نبوده و ممکن است یک اپراتور بی احتیاط درصد زیادی از کار را ضایع کند. عمل سوراخکاری آهسته انجام می گیرد زیرا که برای سوراخکاری پین قفل کننده باید در اولین سوراخ قرار بگیردو این اعمال باعث کند شدن عمل سوراخکاری می گردند.به علاوه شابلونهای سوراخکاری وقتیکه لازم باشد کار در تلرانس محدودی انجام گیرد رضایتبخش نیستند.
براده های طویل در سوراخکاریدر فرایند سوراخکاری، براده های طویلی ایجاد می شود که نمی شکنند. علت و راه حل آن چیست؟در فرایند سوراخکاری، براده های طویلی ایجاد می شود که نمی شکنند. علت و راه حل آن چیست؟- سه دلیل را می توان برای این مشکل مطرح نمود: 1 فشار یا حجم خنک کار کافی نیست، پس فشار خنک کار راافزایش دهید؛ 2 نرخ پیشروی خیلی پایین است، قدری آنرا افزایش دهید؛ 3 احتمالاً از براده شکنی با هندسه نادرست استفاده می کنید، از براده شکنی با زاویه مثبت تر استفاده نمایید
ادامه خواندن مقاله آشنايي با صنعت سوراخكاري
نوشته مقاله آشنايي با صنعت سوراخكاري اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.
↧
October 13, 2018, 11:28 pm
nx دارای 26 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
حضور بانک های خارجی باعث ایجاد یک نظارت دقیق در بانکداری داخلی شده و شفافیت فعالیت های اقتصادی را بیشتر می کند.
مقدمهاعلام برخی مقامات اقتصادی مبنی بر احتمال حضور بانكهای خارجی در اقتصاد ایران، با توجه به سیستم بانكداری اسلامی و تفاوت عملکرد بانکهای داخلی و خارجی، زمینه بحثهایی در این ارتباط را فراهم کرده است. موافقان و مخالفان، هریک به بیان نظرات خود پرداخته و مباحثی را بیان کرده اند که البته با توجه به اینکه هر دو گروه، تردید دارند که حضور بانکهای خارجی در ایران در آیند نزدیک محقق شود، حجم مباحث ارایه شده کم بوده و از بنیانهای علمی محکمی نیز برخوردار نیستند.
تجارب جهانیورود بانكهای خارجی در بسیاری از كشورها به ویژه در كشورهای كمتر توسعه یافته، به طور باور نكردنی در دهه 1990 میلادی افزایش یافت. در میان سایر دلایل، این افزایش در ورود بانكهای خارجی، بیشتر به این واقعیت برمیگشت كه در اوایل دهه 1990 بسیاری از كشورها سیاستهای آزاد سازی مالی را پیش گرفتند و به بانکهای خارجی اجازه دادند شعبات خود را در كشور آنها تأسیس كنند و به بانكهای خود نیز دستور دادند كه در كشورهای دیگر شعبه دایر كنند. با آزاد سازی ورود به بخش مالی در كشورهای در حال توسعه درصد داراییهای كل بانكهای خارجی به كل بانكها از 19 درصد در سال 1995 به 42 درصد در سال 2000 رسید.
پا به پای مشاركت گسترده در بخش تجارت كالاها سیاستگذاران دریافتند كه حضور بانكهای خارجی میتواند برای رونق بازار مالی و برای كل اقتصاد مفید باشد.
اقداماتی كه كشورهای در حال توسعه جهت جذب بانكهای خارجی انجام دادند، عبارتست از: – حذف یا كاهش موانع سرمایهگذاری خارجی در داخل – تسهیل ورود جریان سرمایه بینالمللی و سعی در جذب سرمایه – ایجاد مقررات و نهادهای حقوقی- اقتصادی جدید جهت ورود بانكهای خارجی – – ایجاد مقررات جهت ورود صاحبان خارجی بانكهای داخلی– رفع نواقص بازار– بررسی منافع وهزینه های ورود بانک های خارجی
الف)منافع– بانک جهانی در سال 2002 در گزارش خود مزایای ورود بانک های خارجی را به شرح زیر برمی- شمارد :1 ورود بانک های خارجی باعث افزایش کارایی بانکداری داخلی می شود. رقابت را افزایش داده و با کاهش هزینه ها، سود را افزایش خواهد داد.– 2 تخصیص اعتبارات به بخش خصوصی بهبود پیدا خواهد کرد، که این امر خود می تواند باعث افزایش رشد گردد. 3 حضور بانک های خارجی باعث ایجاد یک نظارت دقیق در بانکداری داخلی شده و شفافیت فعالیت های اقتصادی را بیشتر می کند.– 4 انتظار می رود بانک های خارجی با توجه به مازادی که در اختیار دارند و هم چنین دسترسی آنها به بازارهای بین المللی، منابع اعتباری باثباتی را فراهم آورند.– 5 بانک های خارجی ممکن است هزینه های بازسازی ساختاری بانک های داخلی در دوره های بعد از بحران را کاهش دهند.6 بانک های خارجی دسترسی به بازارهای سرمایه بین المللی را تسهیل خواهند کرد.– 7 بانک های خارجی ثبات سیستم مالی داخلی را افزایش خواهند داد. البته این به شرطی است که حضور مداوم و بلندمدت داشته باشند. ب)هزینه ها1 با ارائه خدمات و محصولات بسیار با کیفیت، بانک های خارجی بخش قابل توجهی از سود بازارهای داخلی را جذب خواهند کرد. بنابراین بخش های با ریسک بالای اقتصاد(و شاید کم سود) توسط بانک های داخلی سرویس داده می شوند.2 2 با افزایش حضور بانک های خارجی، دستیابی به اعتبار برای برخی بخش های اقتصادی سخت تر خواهد شد.3 بانک های خارجی با خارج شدن ناگهانی از کشور میزبان یا با تسری مشکلات بین المللی در اقتصاد داخلی، ممکن است بی ثباتی مالی را افزایش دهند. از آن جا که بانک های خارجی اولویت ها و تمرکزهای تجاری مختلفی دارند، ممکن است با اولویت های کشور میزبان سازگار و هم سو نباشند. 3 موانع قانونی و ساختاری حضور بانكهای خارجی در ایرانالف)مغایرت با قوانین4 برخی بر این اعتقادند كه ورود بانكهای خارجی در ایران مغایر قانون اساسی است در حالیكه وجود این بانكها مغایرتی با قانون اساسی ندارد و تنها محدودیت آن است كه حداكثر 40% از سهام یك بانك ایرانی میتواند به سرمایهگذاری خارجی تعلق داشته باشد كه این محدودیت نیز نه در قانون اساسی بلكه در قانون پولی و بانكی است و مطابق آنچه در اصل 44 آمده است خصوصی سازی از این طریق نیز امكانپذیر است و حتی مطابق این اصل، یكی از موانع اصلی فعالیت بانكهای خارجی كه نظارت دولت بر فعالیت بانكهاست نیز از میان برداشته شده است. . آنچه مسلم است اینكه بانكهای خارجی در صورت حضور در ایران باید منطبق با اصول بانكداری بدون ربا به فعالیت بپردازند. بنابراین باید نظارت مناسبی از سوی بانك مركزی برای تحقق این امر وجود داشته باشد. از اینرو در خصوص تناقض فعالیت این بانكها با بانكداری اسلامی مشكلی وجود ندارد. 5 ب)تعیین نرخ سود 6 از طرفی چنانچه بانكهای خارجی در كشور حضور یابند و در صورتی كه نرخ تورم 12 تا 14 درصد باشد این بانكها به دلیل تبعیت از بازار، پایینتر از نرخ تورم منابع خود را عرضه نخواهند كرد. بنابراین اگر روند موجود مبنی بر تعیین دستوری نرخ سود تسهیلات فارغ از ملاحظات اقتصادی هچون نرخ تورم، ادامه یابد؛ حضور بانكهای خارجی بسیار بعید خواهد بود زیرا امنیت سرمایه به معنای قدرت كنترل بر نرخ فروش می باشد.
البته دغدغه سیاستمداران جهت كاهش سود بانكی با تشدید رقابت میان بانكهای فعال و از طریق سیستم بازار ممكن خواهد بود. وجود بانكهای خارجی به عنوان رقبا در كشور سبب میشود بانكها و موسسات مالی ناخواسته به سمت كارآمدتر شدن و درخواست بهره پایین از خدمات سوق پیدا كنند. به عبارت دیگر به جای اینكه انتظار كارآمد شدن و پایین كشیدن نرخ سود تسهیلات به صورت بخشنامهای و از بالا اعلام شود به كارگیری مكانیزم رقابت به شكل منطقی این خواستهها را محقق میسازد.
البته امروزه بازار بانكی ایران تبدیل به یك بازار انحصاری دوقطبی شده كه در یك قطب آن بانكهای دولتی و در قطب دیگر صندوقهای قرضالحسنه بدون ضوابط نظارتی، فعالیت شدیدی را دنبال میكنند. بنابراین در صورت ورود بانكهای خارجی، زنگ خطری برای بانكهای داخلی است كه خدمات بانكی پایینتری دارند.
7 ج)اقتصاد دستوری8 مشكل دیگر بانكداری ایران آن است كه به شدت دستوری است و از قوانین عرضه و تقاضای بازار تبعیت نمیكند. دولت برای دادن وام و تسهیلات تكلیفی منابع بانكها را مورد استفاده خود قرار میدهد. تداوم وضعیت تسهیلات تكلیفی موجب خواهد شد كه بانكهای داخلی زمینگیر شوند. در حالیكه بانكهای خارجی اگر تأسیس شوند از این قیود معاف خواهند بود. در هر حال حضور بانكهای خارجی در ایران موافقان و مخالفان را پدید آورده است که به بررسی نظرات آنان می پردازیم.
الف) نظرات موافقین حضور بانكهای خارجی در ایرانگشایش شعب بانكهای خارجی در ایران میتواند علاوه بر كاهش فشار ناشی از تحریمها و افزایش رونق اقتصادی، اعتماد سازی جهانی را در پی داشته باشد كه به موجب آن نیاز اقتصاد ملی به اقتصاد جهانی تسهیل خواهد شد و با فراهم شدن اطمینان خاطر برای سرمایهگذار خارجی، میزان سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) افزایش مییابد. در حالیكه در شرایط كنونی بدلیل فقدان شعبه شبكههای بانكداری خارجی در ایران، فعالیت محدودی در سیستم تجارت خارجی صورت میگیرد. بنابراین حضور بانكهای خارجی در كشور با افزایش رقابتپذیری بانكهای خصوصی و تسهیل در روابط پولی و بانكی و وارد كردن فعالیتهای بانكداری حوزه خلیج فارس به داخل كشور منجر به توسعه واردات و صادرات و به تبع آن ایجاد درآمد و اشتغال میشود.
ب) نظرات مخالفین حضور بانكهای خارجی در ایران1)سیطره بخش خصوصی9 برخی بر این اعتقادند كه هنوز بخش خصوصی قوی در ایران برای پر كردن فضاهایی كه دولت دخالت میكند وجود ندارد و مسلماً خارجیها بخشهایی را كه دولت عقبنشینی میكند پر خواهند كرد. ورود بانكهای خارجی و فعالیت آنان خود باعث افزایش نقدینگی و به دنبال آن تورم غیرقابل مهار خواهد شد كه سود آن را عدهای از سرمایهداران میبرند.
10 وقتی بانكها و سرمایه خارجی وارد نظام پولی كشور شوند، در این بخش از اقتصاد نفوذ میكنند و در نتیجه سرمایهگذاران خصوصی هنگامی كه قصد دارند از آنها وام دریافت كنند، شرایط خود را اعلام میكنند. طبیعی است در چنین شرایطی، نیز قسمتی از نظام بانكی را در اختیار خواهند گرفت و آن قسمتی از بخش خصوصی را انتخاب خواهند كرد كه شرایط این بانكها را بپذیرند. با این كار طبقه جدید سرمایهدار در كشور بوجود میآید و به تدریج با نفوذ در بخشهای مختلف، سلطه اقتصادی مییابند و با تقویت موقعیت خود دست به اعمال رفتار حاكمیتی میزنند.
11 2)توانایی داخلی
12 از نگاه مخالفین این امر، از آن جا که هدف از ورود بانک های خارجی جذب سرمایه خارجی نیست، (هر چند این امر نیز محقق می گردد) بلکه هدف رشد و افزایش کارایی نظام بانکی در یک محیط کاملا رقابتی می باشد، لذا ابتدا باید نسبت به توانایی رقابت بانک های داخلی با بانک های خارجی و نیز افزایش کارایی نظام بانکی اطمینان حاصل گردد.13 برخی راهکارهای پیشنهادی برای فراهم کردن زمینه حضور بانكهای خارجی در ایران14 بانكداری اصولاً واسطهگری مالی است. تفاوت بانكداری ربوی و بدون ربا در نوع رابطه با مشتریان و ارزش مقوله ریسك در ارتباط با آن است. بنابراین در صورتیكه ضوابط فعالیتهای بانكی در كشور، كاملاً شفاف و منطقی بوده و از اثبات لازم برخوردار باشد، بانكهای خارجی حاضر به فعالیت در كشور خواهند بود زیرا ایران یكی از بازارهای نو ظهور در دنیا است كه جمعیت 70 میلیونی را شامل می شود و از موهبت خدادادی نفت بهرهمند است.
15 برای فراهم کردن زمینه حضور بانكهای خارجی در ایران، در درجه اول باید اصلاح قوانین اقتصادی بانكها و شفافسازی قوانین صورت بگیرد و به دنبال آن رقابت در بازار خدمات بانكی داخلی صورت بگیرد تا رقبای داخلی توان رقابت با بانكهای خارجی را داشته باشند. در این صورت است كه حضور بانكهای خارجی سبب خدمات مالی ارزانتر، نرخ بهره پایینتر و نقل و انتقالات پولی سریع و ارزان خواهد شد و با آوردن منابع مالی ارزی سبب تقویت ریال و عرضه منابع ارزی میشود.
با وجود تمام مزایای حضور بانكهای خارجی در ایران، شاید در كشور ما هنوز الزامهای اخلاقی، اجتماعی و رعایت حقوق ملی از سوی صاحبان سرمایههای عظیم مورد احترام قرار نمیگیرد تا حدی كه یك بانك خصوصی نیز میتواند بازار مسكن را با هیاهوی خودساخته در كشور متزلزل سازد. بنابراین ایجاد شعب بانكهای خارجی با توجه به تجربه ناموفق آن در مناطق آزاد كشور نیازمند دقت همهجانبه و نظارت دقیق است تا از این طریق به توسعه كارایی و رقابت سیستم مالی دست پیدا كنیم.
ادامه خواندن مقاله در مورد بررسي فعاليت بانکهاي خارجي در ايران
نوشته مقاله در مورد بررسي فعاليت بانکهاي خارجي در ايران اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.
↧
↧
October 13, 2018, 11:30 pm
nx دارای 39 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
حوادث برقی را به طور کلی میتوان به سه دسته تقسیم کرد :1-برق گرفتگی2-اتصال به زمین 3-سقوط از تیر
حوادث برق گرفتگی :لازم به توضیح است طبق اطلاعات جمع آوری شده بیشتر حوادث پیمانکاران بر روی شبکهی خطوط KV20 بوده است.
دلایل حوادث بعد از بررسی به شرح زیر است :1-عدم استفاده از تجهیزات حفاظتی همچون دستکش V400، فازمتر KV20 یا معیوب بودن آنها.2-عدم زمین کردن شبکهی خطوط بعد از قطع برق یا قطع سیم زمین در تجهیزات.3-عدم آزمایش شبکهی خطوط از نظر برق دار بودن.4-استفاده از پیمانکار بی تجربه و یا کم تجربه در احداث و یا نوسازی شبکه و خطرات سهلانگارانه و ضعیف ناظرین در این موارد.5-خرابی بازوها و فرسودگی و عدم سرویس به هنگام سکسیونر زمین. 6-عدم هماهنگی بین گروه پیمانکار (به علت خصوصی سازی و عدم تغییر ساختار سنتی با آن) با برق منطقهای در قطع زمان مقرر.7-مانور اشتباه به علت به روز نبودن اطلاعات نقشهی مانوری و به روز کردن اطلاعات مسئولین هر بخش.
به دیگر عوامل تشدید کنندهی حوادث میتوان این چنین اشاره کرد : 1-نبود امنیت شغلی برای نیروها به ویژه نیروی اجرایی و عملیاتی2-احساس وجود تبعیض و پایین بودن دریافتی نیروها نسبت به دیگر كاركنان ( اكثر حوادث برابر بررسی های انجام شده در پنج روز آخر ماه و پنج روز اول ماه یعنی زمان دریافت فیش حقوقی اتفاق می افتد. )3-ساختار سازمانی ضعیف و وجود موانع اجرایی برای رشد نیروهای عملیاتی4-مشخص نبودن هویت سازمانی ( خصوصی – دولتی – اقتضایی و .. )5-وجود رفتارهای مدیریتی ضعیف ( افراط و تفریط )6-ورود گسترده پیمان كاران كم تجربه7-مستهلك بودن و فرسودگی شبكه های توزیع برق8-كم رنگ بودن نقش و جایگاه ایمنی در فرایندهای عملیاتی سازمان ها9-نبود مراكز اطلاعاتی مناسب و نواقص اطلاعات شبكه ای10-وابستگی عملیات به نیروهای قدیمی ( استادكاری ) و كمبود اطلاعات مرتبط با تغییرات در شبكه های توزیع برق و كانال های ارتباطی11-عدم كفایت تجهیزات مدرن روز در شبكه های توزیع برق و . . .
بررسی قرار گرفتن نقاط مختلف بدن در مدارهای الکتریکی :با گسترش شبکه برق و بهره گیری از این انرژی ، خطراتی نیز در کمین نشسته است که باید کاملا مراقب بود. این صنعت خودرو است که با بکارگیری درست آن ، ما را به هدف میرساند، لیکن کوچکترین بی توجهی در کاربرد آن میتواند فاجعه آفرین باشد. طبق آمار موجود ، حوادث برق گرفتگی در شبکه توزیع و مصرف کنندگان برق به مراتب بیش از حوادث روی شبکه فشار قوی است و علت بیشتر بی دقتی ، سهل انگاری و در مواردی عدم آگاهی افراد بوده است.
قرار داشتن وسایل برقی در دسترس همگان ، از خرد و کلان خود دلیل دیگری است، از سوی دیگر عدم رعایت مقررات ایمنی در مراحل طراحی و تولید لوازم الکتریکی است که بعضی از سازندگان اینگونه لوازم کمتر به فکر ایمنی آنها هستند. پیشرفت صنعت زمانی دارای معنی و مفهوم است که سازنده هدفش در راستای بهبود کالای ساخته شدهاش باشد و از نظر کیفیت راه کمال و مرغوبیت را در پیش گیرد. میزان خطر برق بطور کلی به عوامل زیر بستگی دارد: مسیر جریان برق 1 مقدار جریان و ولتاژ 2 مدت زمان تأثیر 3 نوع جریان و فرکانس
مسیر جریان برق مسیر جریان برق از دو نقطه نظر مهم است:قرار گرفتن نقاط حساس بدن در مسیر جریان مسیر جریان برق ممکن است از قلب و سیستم تنفس و یا مغز عبور کند و در مراکز عصبی اختلال ایجاد کند. عبور جریان از قلب باعث اضافه شدن ضربان قلب و در جریانهای بیشتر موجب ارزش بطنی و در نهایت از کار افتادن قلب و ایجاد شوک مینماید. عبور جریان از سیستم تنفس ایجاد انقباش شدید در ریهها نموده و مانع از ادامه تنفس گریده و خفگی به همراه خواهد داشت.
حالات مختلف که ممکن است انسان دچار برق گرفتگی شود عبارتند از:تماس دست راست با برق و اتصال پاها به زمین:در این حالت جریان از طریق دست راست ، شانه راست ، کبد ، ران و ساقه پای راست و چپ به زمین هدایت میشود و طرف نیمه راست بدن در معرض تشنج و انقباض عضلات قرار میگیرد. تماس دست چپ با برق و اتصال پاها به زمین:در این حالت جریان از طریق دست راست ، کبد ، ران و ساق پای راست و چپ به زمین هدایت میشود و طرف نیمه راست بدن در معرض تشنج و انقباض عضلات قرار میگیرد.
تماس دست چپ با برق و اتصال پاها به زمین:در این حالت جریان از طریق دست چپ ، شانه چپ ، ریه چپ ، قلب ، طحال به پای چپ و راست و از آنجا به زمین هدایت میشود. در این حالت چون قلب در مسیر جریان قرار میگیرد، تحت تأثیر قرار گرفته و منقبض میشود و ممکن است از کار بیفتد. بنابراین کار کردن با دست چپ خطر بیشتری دارد.
اگر دو دست با برق تماس حاصل نمایند:در این حالت جریان از طریق دو دست ، ریهها ، قلب برقرار میشود که ممکن است هم تنفس قطع گردد و هم قلب از کار باز بماند. به همین دلیل توصیه اکید میشود که با هر دو دست با سیمها و دستگاههای برقی که احتمال برق گرفتگی در آنها بیشتر است کار نشود. اتصال به سر:اتصال برق به فرق سر نیز دارای خطرات بالا است و علاوه بر آن در سیستمهای عصبی اختلال ایجاد کرده و همچنین ممکن است دارای عوارضهای بعدی نیز باشد.
قسمتهای دیگر بدن:اگر با برق قسمتی از بدن مثل پشت دست یا بازوها اتصال پیدا کند، در اثر شوکی که وارد میشود احتمال پرت شدن و دور شدن از خطر برق زیاد است و اغلب در این حالتها انسان نجات مییابد. ولی پرت شدن از بلندی ممکن است به انسان صدمه وارد نماید.
مقاومت الکتریی بدن بدن موجودات زنده نیز مثل سایر اجسام موجود دارای مقاومت الکتریکی میباشد، ولی چون موجودات از عناصر گوناگون و با ترکیبات متفاوت ساخته شدهاند بنابراین دارای ، مقاومت یکسان و ثابتی نیستند. پوست بدن انسان اگر سالم و خشک باشد (رطوبت نداشته باشد) عایق نسبتا خوبی است و مقاومتی حدود 100K یا بیشتر از آنرا دارا میباشد، اما مقاومت درون بدن کم است. اگر پوست بدن مرطب (عرق کردن – شستن) یا پوست معیوب (بریدگی – زخم) باشد، مقاومت داخلی بدن خیلی کم میتواند باشد و تا حدود 500 میرسد، که در این حالت برق گرفتگی خطرناک است. بطور کلی در جریان متناوب مقاومت بدن کمتر است. مقاومت بدن در شرایط مختلف گرسنگی ، خستگی ، خواب و بیداری و ; تغییر میکند.
مقاومت نقاط اتصال و تماس:علاوه بر مقاومت داخلی بدن ، مسیر جریان اتصالی دارای مقاومتهای دیگری نیز هست. مثل مقاومت نقاط اتصال که هر قدر سطح محل تماس کمتر و فشار محل تماس کمتر باشد، مقاومت الکتریکی بیشتر است. رطوبت مقاومت الکتریکی را کم و خطر را افزایش میدهد.
مقاومت زمین:در خیلی از برق گرفتگیها اتصال از طریق زمین برقرار میگردد و مقدار این جریان بستگی به وضعیت اتصال بدن با زمین و همچنین مقاومت زمین دارد. معمولا مقاومت زمین کم است، مخصوصا وقتی زمین خیس باشد یا داخل زمین دارای رطوبت نسبی باشد و این خطر برق گرفتگی و مرگ را بیشتر میکند. لذا در حال کار با برق باید دقت کنیم که زیر پای ما مرطوب نباشد و چوب خشک یا مواد پلاستیکی که عایق خوبی هستند در زیر پا قرار دهیم. در ضمن دست و بدن ما با لوله آب که با درون زمین ارتباط دارد و از این قبیل مواد تماس نداشته باشد، زیرا در این حالت مقاومت زمین خیلی کم بوده برق گرفتگی چند برابر میشود.
مقدار جریان ولتاژ عاملی که باعث عبور جریان از بدن انسان میشود و مقدار آنرا تعیین میکند ولتاژ الکتریکی است ، که اگر این ولتاژ از حدی پایینتر باشد خطری برای انسان ندارد، که میتوان آنرا به عنوان فشار الکتریکی مجاز در نظر گرفت. ولتاژ متناوب تا 30 ولت بیخطر میباشد و ولتاژ 50 ولت به بالا خطرناک میباشد. بر طبق استانداردهای بین المللی فشار الکتریکی بر حسب مقدار به دستههای ضعیف ، متوسط ، قوی و خیلی قوی تقسیم بندی میشود، که ولتاژهای 110 و 120 و 320 ولت و کمتر از آن جز دسته اول ، فشار ضعیف میباشد.
در عمل مشاهده شده که ولتاز 65 ولت که در دستگاههای جوشکاری بکار میرود در مواردی برق گرفتگی همراه با مرگ را نیز در بر داشته است. در فشار قوی که تا چند هزار ولت است، هوای اطراف سیمها یونیزه شده و هادی برق میباشد. لذا نزدیک شدن به سیمهای فشار قوی بسیار خطرناک میباشد، چون از فاصله چند سانتیمتری از طریق هوای یونیزه و بدون تماس بدن میباشد، چون از فاصله چند سانتیمتری از طریق هوای یونیزه و بدون تماس بدن آنان دچار برق گرفتگی میشود و بدلیل اینکه ولتاژ بالاست، آمپر خیلی زیادی از بدن عبور کرده و سوختگیهای شدیدی بوجود میآرود، قلب و ریه ها از کار افتاده و آنا انسان را میکشد.
عاملی که در برق گرفتگی مؤثر است مقدار جریانی است که از بدن عبور میکند. مقدار جریانی که برای بدن خطرناک است، در حدود 20 میلی آمپر میباشد و در مقایسه با جریانی که انسان درمنزل (در حدود 15 الی 25 آمپر) و یا در کارهای صنعتی معمولی با آن سر و کار دارد بسیار ناچیز میباشد و این مسئله خطر بزرگی برای انسان محسوب میشود.
مدت زمان تآثیر هر قدر زمان عبور جریان در بدن بیشتر باشد خطر و عوارض آن بیشتر خواهد بود، به همین جهت سرعت عمل در قطع جریان و جدا کردن اتصال از بدن شخص برق گرفته ، نقش حیاتی در نجات او دارد. در نخستین لحظات عبور جریان از بدن مقاومت پوست بدن زیاد است، ولی با عبور جریان گرما ایجاد شده و در طبقه شاخی پوست که قسمت عمده مقاومت پوست را دارا میباشد سوراخهای متعددی ایجاد گردیده مقاومت پوست را سریعا کاهش میدهد. در نتیجه گسترش یافته و عوارض متعدد بعدی را شامل میشود.
نوع جریان و فرکانس آن اثر جریان مستقیم در جریان مستقیم مقاومت بدن از حالت متناوب بیشتر بوده و از این لحاظ خطر کمتری دارد. عبور جریان مستقیم از بدن باعث انقباض عضلات شده و تکان شدیدی میدهد و یا ممکن است انسان به یک طرف پرت شود. این جریان ثابت قلب و ریهها را در یک حالت ثابت نگه داشته و از انبساط و انقباض آن جلوگیری نموده و قلب از کار میافتد، همچنین تنفس غیر ممکن شده و انسان دچار خفگی میشود. اگر عبور جریان مستقیم در بدن ادامه داشته و قطع نگردد شروع به تجزیه خون و املاح بدن و مواد شیمیایی ، نسوج عضلات نموده و آنها را فاسد میکند.
ادامه خواندن تحقيق در مورد حوادث برقي
نوشته تحقيق در مورد حوادث برقي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.
↧
October 13, 2018, 11:32 pm
nx دارای 14 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
دماسنج دیجیتالی مدل FC 24دستگاه دماسنج دیجیتالی جهت نمایش و کنترل دمای سالن دستگاه ها ، اتاق های باتری مخابرات ، و احد های جوجه کشی مرغ داریها و ; توسط متخصصان شرکت آدیکو طراحی و ساخته شده است.
قابلیت ها و امکانات دستگاه :• یونیت الکترونیکی حساس به نوع شارژ باتری های مستقر در اتاق باتری .یونیت الکترونیکی دما جهت نمایش و کنترل FAN اتاق باتری . • دارای خروجی سوپر وایزی جهت ارسال آلا رم در مواقع بروز آلا رم .• امکان تحریک و راه اندازی فن اتاق باتری بر اساس تغییرات غیر عادی دمای اتاق یا دمای داخل باتری ، ولتاژ باتری و یا بر اساس برنامه ریزی قبلی.• مجهز به ساعت دیجیتالی .• مجهز به آلا رم صوتی . • نصب و راه اندازی بسیار آسان .• قیمت استثنایی و پشتیبانی نامحدود .
مشخصات فنی :ابعاد : 45* 19* 10 سانتی مترتغذیه : 220 ولت ACدماسنج ها از دو قسمت سنسور و صفحه نمایش تشكیل می شوند .سنسور دستگاه مهمترین قسمت دماسنج می باشد و اكثر فاكتور های مهم جهت انتخاب دما سنج به نوع سنسور استفاده شده در دماسنج و یا قابل اتصال به دماسنج بستگی دارد .
رنج اندازه گیری : رنج اندازه گیری دستگاه به رنج سنسوری كه قابل اتصال به دستگاه می باشد بستگی دارد .
دقت اندازه گیری : دقت اندازه گیری به دقت سنسور و دقت دستگاه بستگی دارد .
زمان پاسخ : مدت زمانی كه دستگاه دمای واقعی را نشان می دهد و به زمان پاسخ سنسور بستگی دارد ؛ كه برای هرسنسور مشخص می باشد .
انتخاب سنسور : انتخاب سنسور بسته به كاربرد آن دارد .
توانایی های جانبی : یك كاناله , دو كاناله , Hold , ماكزیممم , مینیمم , اختلاف دما , قابلیت print توسط پرینتر پرتابل , قابلیت ذخیره اطلاعات (memory) , قابلـیت برنامه ریزی جــهت اندازه گیری درازمدت وf از نكات مهم در انتخاب دستگاه دماسنج می باشد .
جهت اطلاعات بیشتر دقت و رنج مربوط به تعدادی از سنسور های قابل اتصال به دستگاه های testo تقدیم می گردد .
سنسور محدوده اندازه گیری دما طبقه تلرانسمقدار ثابت بر حسب مقدار دما
ترموكوپلType K(NiCr-Ni) – 40 to + 1200°c 2 +25°c +00075x ltl – 40 to + 1000°c 1 +15°c +0004x ltlType T – 40 to + 350°c 1 +05°c +0001x ltlType J – 40 to + 750°c 1 +15°c +0004x ltlPt 100 -100 to + 200°c B +(03+ 0005 ltl) -200 to + 600°c A +(015 + 0002 ltl)NTC (standard) -50 to S 25.1°c-25 to + 74.9°c+75 to 150°c – +04°c+0.2°c+0.5% of readingNTC(High temp) -30 to S 25.1°c-20 to 0°c+0.1 to + 75°c+75.1 to +275°c –
-°c +1°c+0.6°c+0.5°c+0.5°c + 0.5% of reading
طلا و دماسنج طلا یکی از کلیدی ترین اجزاء دماسنج های مدرن می باشد، این دماسنج می تواند دمای داخلی بدن انسان را در ظرف 2 ثانیه، فقط با نگه داشتن دماسنج در مقابل گوش خارجی قرائت کند. دمای خوانده شده بسیار دقیق بوده زیرا پرده گوش مانند هیپوتالاموس وظیفه تقسیم خون را برعهده دارد، بنابراین این ارگان دمای داخلی بدن را کنترل می نماید. در دماسنج حاوی طلا یک لوله پوشیده شده طلا که به نام “هادی موج” نامیده می شود و گرما را از گوش به قسمت های حساس دماسنج منتقل می نماید.
هادی های موج ترکیبات اصلی سیستم الکترونیکی مانند رادار و میکروموج های ارتباطات راه دور می باشد. طلا یکی از فلزات عایق گرما است و هیچ گرمایی از گوش به لوله ترمومتر منتقل نمی شود. بنابراین طلا اولین انتخاب برای گرفتن دمای بدن به خصوص در مورد نوزادان و بیماران بیهوش می باشد.
تحقیقات اتصال آزمایشگاهی ذرات ریز طلا به DNA ساختار جدید میکروسکوپی را ایجاد می نماید، تا راهی به سوی تحقیقات، درمان ها و تشخیص بیماری ها در زمینه هایی مانند بیوشیمی، ژنتیک و پزشکی باز نماید.
به زودی بیماران قادر به تشخیص بیماری های مانند عفونت، سرطان، ایدز و دیگر بیماری ها و بدست آوردن نتایج فوری بوسیله تحقیقات ژنتیکی با چسبیدن مولکول های طلا به DNA می باشند.
دانشمندان در مرکز تحقیقاتی Massachusetts Institute of Technology ریزتراشه هایی به اندازه انگشت شصت انسان با بیش از 1000 قسمت ریز جدا ساخته اند، که به صورت جامد، مایع و یا ژل بوده و در زیر پوست بدن فرد بیمار کار گذاشته می شود. تراشه سیلیکاتی با ورقه طلا پوشیده شده است. دارو زمانی که قطعه الکتریکی کوچک بین پوشش طلا و الکترود طلا فعال می شود، آزاد می شود.
دماسنج دیجیتالی پیشرفته با 6 خروجیمداری که برای این قسمت برای شما انتخاب کرده ایم یک مدار دماسنج دیجیتالی با امکانات جالب و کارامد میباشد . این مدار به درخواست یکی از کاربران سایت ساخته و برنامه نویسی شده است و در سایت قرار گرفته است. البته قبلا در سایت مدار دماسنج دیجیتالی ساخته شده به کمک میکرو کنترلر avr قرار گرفت ولی در مدار قبلی فقط دما را نشان میداد و کاربر هیچ مدیریتی برروی دما نداشت . اما در مدار این قسمت شما میتوانید دما مورد نظر را تنظیم نمائید تا خروجی در دمایی که شما تعیین کرده اید روشن شود و کلی امکانات دیگر دارد.
از امکانات دیگر این مدار به شرح زیر میباشد:
ادامه خواندن مقاله دستگاه دماسنج
نوشته مقاله دستگاه دماسنج اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.
↧
October 13, 2018, 11:34 pm
nx دارای 63 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
مالیه عمومی
چكیدههزینههای بخش عمومی نیمی از جریان مالیه است در این مقاله تلاش ما بر این است كه موارد هزینه حكومت اسلامی را بررسی نمائیم. نگاهی خواهیم داشت بر موارد هزینه و تخصیص منابع كه نحوه دخالت دولت را در اقتصاد مشخص و سر فصلهای امور هزینه را تعریف نماید. امور مختلف سیاسی، نظامی، اداری، تقنینی، اجرائی،
اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، قضائی، بهداشتی، تأمینی، بازرسی و نظارت، عمرانی، برنامهریزی، امنیتی، تعزیزی و تنبیهی در این فصول میگنجند. دولت اسلام محق نیست كه درآمدهایش را به هرطریق كه مایل است هزینه نماید لذا به بررسی اصول مالیه و هزینه در بودجه دولت اسلامی میپردازیم. دولت اسلام از لحاظ دخالت در امور اقتصادی و اندازه دولت كاملاً منعطف است و در زمانی كاملاً كم اثر و با طیف كم و در زمان مورد نیاز كاملاً مؤثر و با طیف وسیع عمل مینماید و این بسته به نیاز زمان و مكان در مداخله در امور طبق شریعت اسلام است.
از اصول هزینه در بودجه دولت اسلام میتوان به موارد زیر اشاره نمود كه در ارتباط با تك تك آنها به بحث میپردازیم: عدم جواز حق انتفاع مدیر از ابزار اداری برای نفع شخصی، تشكیلات مالیه برای رفع نیاز مردم، تخصیص هزینههای آموزشی مختص به موارد خاص، عدم جواز هزینههای دستمزد در انذار، ارشاد، هدایت و تبلیغ، عدم جواز شارع مقدس ص به تخصیص هزینه به سادات، تقریر هزینههای تأمین اجتماعی، محدودیت سیاستهای توزیع مجدد به موارد تأمینی، منحصر بودن هزینه دولت به واجبات،
ممنوعیت صرف هزینه در معاملات حرام، محدودیت هزینههای انتخابات، وجوب تأمین هزینههای زندان و تعذیرشدگان، مناط توافق عمومی در تأمین مالی هزینه كالاهای عمومی، محدودیت سیاستهای تنظیم بازار به نظارت بر سلامت معاملات، محدودیت هزینههای قاضی و والی و بازرس، محدودیت هزینههای تجسس و استخبارات، وضع هزینههای جهاد و دفاع بر مردم، ممنوعیت اعطای امتیاز و رانت، خرید اموال عمومی بر اساس قیمتگذاری بازار، وظیفه دولت در قضای دیات و خسارات و دیون مجهول المدعیٌ علیه، انضباط مالی خزانه.
مقدمهمبحث هزینههای بخش عمومی یكی از بخشهای مهم مالیه است و نیمی از جریان مالیه را به خود اختصاص میدهد. قبلاً درباره درآمدهای اسلامی مشروحاً صحبت شد[2]. در اینجا تلاش ما بر این است كه موارد مصرف و هزینه درآمدهای عایده برای حكومت اسلامی را بررسی نمائیم. علیالقاعده هزینههای یك حكومت شامل دو بخش عمده تخصیص منابع مالی میگردد. بخش تخصیص به امور عمومی و دیگری تخصیص به امور افراد دو بخش عمده در هزینهها میباشند. در بخش امور عمومی
وظیفه دولت در صرف هزینهها در محلهائی است كه عموم جامعه از آن بهرهمند خواهند شد ولی در امور فردی هزینهها به افراد خاص یا گروههای خاص برای رفع احتیاجات خاص تخصیص داده میشود. هزینههای مصروف در امور عمومی در جهت رفع مایحتاج عموم بدون توجه به انتفاع خاص افراد (فرداً فرد) از هزینههای به عمل آمده است. در صورتی كه در تخصیص منابع به امور افراد هدفگذاری تغییر وضعیت یك واحد اجتماعی در جهت مطلوب میباشد.
بجای ورود به مباحث این دو نوع هزینه بهتر است به وظایف اصلی دولت اسلام نظری بیاندازیم. این وظایف خود مبتنی بر اصولی هستند كه نحوه دخالت دولت را در اقتصاد مشخص مینمایند. و این اصول در حقیقت وظایف و مكانیزمهای اصلی مداخلات دولت در جامعه را مشخص مینماید. این مداخلات خود همان مواردی است كه میتواند سر فصلهای امور هزینه را تعریف نماید.
امور زیر از جمله مبانی دخالت دولت در مسائل مختلف سیاسی، نظامی، اداری، تقنینی، اجرائی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، قضائی، بهداشتی، تأمینی، بازرسی و نظارت، عمرانی، برنامهریزی، امنیتی، تعزیزی و تنبیهی و سایر موارد است.
امور سیاسی: شامل كلیه امور مربوط به نحوه حكومت و استقرار آن میباشد و دو بخش مسائل سیاسی داخلی و خارجی را در بر میگیرد. در این ارتباط حكومت اسلام برای تصدی امور حكومتی كه به عهده گرفته است موظف به انجام مجموعهای از فعالیتهائی است كه اداره امور حكومت را شامل میشود. این امور از لحاظ واژه شناسی متعارف روز به مباحث «اداره امور دولتی» نامیده میشود.
امور اقتصادی و برنامهریزی مشتمل بر نظام درآمدها و هزینهها در بودجه و برنامههای مختلف تنظیم شده با توجه به دیدگاههای اجرایی روشهای برنامهریزی و مالی است. امور تقنینی: شامل كلیه فعالیتهای قانونگذاری میباشد. امور نظامی: شامل كلیه فعالیتهای مربوط به دفاع، آمادگی نظامی و مقابله با تجاوزات خارجیان و جهاد (در زمان ظهور) است. امور اجرایی: شامل كلیه فعالیتهای اجرایی است كه زمینههای مختلف عمرانی، بهداشتی، تربیتی، آموزشی، فرهنگی قرار میگیرند. امور قضایی: مشتمل بر امور قضائی و حقوقی و همچنین بازرسی و نظارت است.
امور اجتماعی: مشتمل بر امور حفاظتی و تأمین اجتماعی است كه دولت اسلام را موظف مینماید تا پدرانه تمام اتباع مملكت اعم از انسانها و وحوش و نباتات را تحت پوشش حمایتی خود مصون بدارد. در هر كدام از اصول فوق نحوه انجام فعالیتهای حكومت اسلامی در محدودهای قابل تمییز تعریف میگردد. بر اساس این حیطه تعریف شده نیز هزینههای دولت از محل درآمدهای اخذ شده از منابع مختلف قابل انجام است. این حیطهها اساس و مبنای مخارج عمومی را مشخص میكنند و لذا لازم است كه در مورد لااقل كلیات آنها به بحث بیشتری بپردازیم. علیالقاعده دولت اسلام مجاز به هرگونه دخالت در امور فردی یا اجتماعی نیست و میزان آزادیهای اعطاء شده در اسلام آنقدر زیاد است كه برخی بر این شدهاند كه در اسلام تا مرز تجاهر به فسق افراد در امور فردی خود آزادند.
مبحث مهم در این موضوع این است كه دولت اسلام محق نیست كه درآمدهایش را به هرطریق كه مایل است هزینه نماید. به عبارت دیگر هزینه كردن از بیتالمال فقط طبق قواعد خاصی مجاز است. مصوبات دولتی و یا تقیننی متداول امروزه اجازه استفاده از منابع بیتالمال را جهت صرف هزینههای مختلف نمیتواند مشروعیت بخشد. به عبارت دیگر نمیتوان حتی بر اساس احكام ثانویه موردی جز اضطرار را برای صرف هزینه از قلمرو احكام اولیه مثتثنی نمود. برای آشنائی بیشتر با اصول هزینهای در اسلام به بررسی اصول هزینه در بودجه دولت اسلامی میپردازیم.
اصول هزینه در بودجه دولت اسلام همانطور كه ذكر آن رفت دولت اسلامی مجاز نیست طبق نظرخود در نحوه هزینه از حدود خاصی پا فراتر گذارد. این حدود در برخی موارد بشدت محدود كننده و در برخی موارد تا حدودی دولت را مجاز به اعمال سلیقه مینماید. بسیاری از این مسائل در شیوههای مدیریتی روز جهان نیز مطرح است. یكی از این نگرشها وشیوهها مبحث جدید و نوظهور حاكمیت شركت[3] است كه استاندارهای خاصی را در مدیریت جدید شركتها مطرح میسازد. كادبوری[4] كه این نظریه را در اواخر قرن بیستم مطرح
میسازد مبحث مدیریتی خاصی را در رفتار مدیران مطرح مینماید كه طبق آن وظیفه مدیر حفظ منافع صاحبان سهام و مالكین و سرمایهگذاران شركت است. این دیدگاه كه در قرن بیست و یكم به عنوان یكی از اساسیترین نظامهای مدیریتی مطرح است تا آنجا پیش رفته كه در حال حاضر استانداردهایی نیز در كشورهای صنعتی برای آن ابداع گردیده است[5].
در حكومت اسلامی نیز این مشابه این هدفگذاری سیاستی برای مدیر مشاهده میشود ولی مدیریت حكومت اسلامی وظیفه حداكثركردن سود یا منافع مادی ملت خود را ندارد. بلكه وظیفه مدیریت حكومت اسلامی اعتلای اسلام و بشریت است. چهارچوب این نوع مدیریت در فقه اسلام مشخص شده است كه ریز احكام آن نیز در همه زمینههای زندگی گسترده است.
گاه این شبهه پیش میآید كه حكومت اسلامی میتواند با استناد و استخراج احكام ثانویه زمینههای دخالت در امور اجتماع را تا حد نیاز بیشتر نماید. باید ابراز داشت كه این مسئله نیز دارای محدودیت است و فقط در شرایط اضطرار چنین تصمیماتی نافذ است. منظور از اضطرار شرایطی است كه به دلائل تعریف نشده روند زندگی و حیات مردم دچار مخاطره شود. در اسلام در شرایط اضطرار تسهیل در قطعیت احكام پذیرفته شده است.[6] این تسهیل در اصل كاستن از حدود حق الله و افزودن بر حقوق
الناس است. به عبارت دیگر اگر در شرایطی حیات ابناء بشر مستلزم نقض حدود حق الله است خداوند مجاز فرموده كه با حداقل نقض حدود الهی اقدام به حفظ حیات انسانها گردد. این انعطافپذیری از آیاتی كه در مورد مأكولات نازل شده قابل استنباط است. البته در این موارد رعایت نیت عدم تخطی و از حد نگذراندن نیز مضاف بر علت اصلی اضطرار همراه خواهد بود. در سوره بقره میفرماید:[7] فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ. در سوره مائده میفرماید: فَمَنِ اضْطُرَّ فِی مَخْمَصَهٍ غَیْرَ مُتَجانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ[8] گرچه این مخمصه به معنی قحطی و گرسنگی است ولی استعمال آن در موارد مشابه نیز قابل تفسیر و تأویل میباشد.
در آیه دیگری میفرماید: وَ قَدْ فَصَّلَ لَكُمْ ما حَرَّمَ عَلَیْكُمْ إِلاَّ مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَیْهِ.[9] به عبارت دیگر اگر در مواردی سختی و مشقّت غیرمتعارف در عمل به تكلیف یا حكمی وجود داشته باشد آن تكلیف و حكم تا رفع موانع سختی ساقط میشود.[10] نتیجه بحث در این كه تنها در موارد خاصی دولت اسلام مجاز به انجام هزینههای اضافی مازاد بر موارد مذكور در فصول مجاز هزینه میباشد.
عدم جواز حق انتفاع مدیر از ابزار اداری برای نفع شخصیدر بسیاری از موارد دیده میشود كه مدیران در دستگاههای مختلف حتی با استناد به مستندات قانونی از منازل سازمانی، اتومبیل اداری، تلفن، كامپیوتر ، خدمه، كارمند و سایر امكانات دولت بهرهمند میشوند. در اسلام برای این چنین استفادههایی مجوزی دیده نشده است. حكایت معروف استفاده حضرت داود ع از بیت المال و مورد عتاب قرارگرفتن حضرت و اینكه به حضرتش دستور سرادی میفرمایند مشهور است و این حكایت به تواتر ذكر شده است.[11]
در زمان خلافت صوری علی ع متواتراً مروی است كه آن حضرت برای انجام امور مربوط به مراجعات شخصی خود چراغ پیسوز كه با روغن بیتالمال روشن بود را خاموش میكرد و پس از مراجعت به امور دولتی مجدداً پیسوز را روشن مینمود.[12] در همین موضوع مروی است كه عقیل برادر حضرتش بود كه در این باب استرحام نمود حضرتش آهن سرخ بر كف دست وی نهادند و وی را از آتش دوزخ كه به دلیل استفاده شخصی (یا قومی) از بیت المال شعلهور میشود انذار فرمودند.[13] در نامه حضرتش به اشعث بن قیس عامل آذربایجان آمده است كه مرقوم فرمود: «كاری كه به عهده توست نانخورش تو نیست بلكه بر گردنت امانتی است. آن كه تو را بدان كار گمارده، نگهبانی امانت را به عهدهات گذارده. تو را نرسد كه آنچه خواهی به رعیت فرمایی، و به دستوری به كاری دشوار درآیی. در دست تو مالی از مالهای خداست عزوجل، و تو آن را خزانهداری تا آن را به من بسپاری. امیدوارم برای تو بدترین والیان نباشم. والسلام.»[14]
همینطور در ارتباط با این موضوع از حضرتش منقول است كه در رابطه با حیف و میل بیتالمال در زمان حكومت عثمان چنین فرمودهاند: «یخضمون مال الله خضم الابل نبته الربیع».[15]تشكیلات مالیه برای رفع نیاز مردم
گرچه این عنوان بیانی افراطی هدف اخذ مالیات است ولی اصولاً نیز باید هدف از اخذ مالیات رفاه حال ناتوانان و نیازمندان باشد. این موضوع از لحاظ كلی باعث میگردد كه هزینهها در طبقههای مختلفی سطربندی شوند و بر اساس هركدام از این سطور مالیات خاصی اخذ و هزینه گردد. اصولاً در مالیه اسلامی بسیاری از موارد هزینه از قبل محل مصرفشان مشخص است و این موارد مصرف برای درآمدهای مختلف تعاریف مشخص و قابل استفادهای نیز از لحاظ اجرائی دارند. برای توضیح این موضوع به فرمایش حضرت امیرالمؤمنین علی ع در فرمان به مالك اشتر رجوع مینماییم: میفرماید: «راستی وقتی كه در كشوری نیازمندان و درویشان كمتر اوفتند و بازار زندگی رونقی دارد حاجتی به تشكیلات مالیه نیست. ما مالیات را برای مردم میخواهیم، ما خراج را میگیریم كه به ارباب حاجت و بیچارگان برسانیم آن موقع كه همه ثروتمند و توانگر
باشند، چه نیازی به دریافت خراج خواهیم داشت، در آن وقت مطمئنم كه سراسر كشور خزانه و همه جا صندوق معتبر و آبرومند دولت ماست.»[16] برداشتهایی كه از این فرمایشات میتوان داشت عملاً ما را به سمت این منزل رهنمون میكند كه مالیه دولت اسلام كاملاً هدفمند و بر مبنای وظیفه[17] تشكیل میشود. یعنی هرگاه نیاز به پرداخت به مستمندان است تشكیلات مالیه هم از لحاظ تعداد عاملین و هم از لحاظ میزان مالیات وسعت مییابد و هر وقت كه این وظیفه تمام شد مجدداً كوچك شده به میزان قبل برمیگردد.
از لحاظ نظریات مدیریت و سازمان، این نوع سازمانها منعطف تعریف میشوند و از لحاظ تعداد پرسنل یعنی زمانی كه وظایف آنها سنگین است پرسنل زیادی را به كار میبندند و پس از رسیدن به هدف مجدداً به سازمان كوچكی با پرسنل و وظایف كم تبدیل میگردند. این نوع سازمانها از لحاظ كارآیی بسیار كارآمدتر از سازمانهایی هستند كه همواره از وسعت سازمانی بزرگ برخوردارند.
در ادامه این بحث بایست گفت كه چنانچه به این شكل دولت را از لحاظ مالی ترسیم كنیم باید بگوئیم كه اولاً بودجه باید به روش بودجهریزی برمبنای صفر تنظیم شود. یعنی عملكرد مالی دولت باید نه كسری و نه مازاد بودجه داشته باشد. ازسوی دیگر این موضوع ما را به عملكرد خنثی در سیاستهای مالی میرساند عملكرد خنثی در سیاستهای مالی دولت به معنی حداقل اثر درآمد و هزینه دولت بر رفتار اقتصادی مردم تعریف میشود. یعنی دولت چون به دلیل طبیعت خاص خود و عدم وجود
انگیزههای سود در آن معمولاً از كارآئی و كارآمدی اقتصادی كمتری نسبت به بخش خصوصی برخوردار است، لذا دولت هرچه كوچكتر باشد و منابع مالی كمتری را به خود اختصاص دهد كمتر از بازدهی منابع اقتصاد میكاهد. در اصطلاحات اقتصاد كلان به این مبحث «اثر ازدحام»[18] گفته میشود یعنی با ازدحام فعالیتهای دولت در اقتصاد از فعالیتهای بخش خصوصی كاسته میشود. از طرف دیگر هزینههای دولت كه اثرآن بر رشد اقتصاد كمتر از هزینههای بخش خصوصی است از محل منابع درآمدی بخش خصوصی یا سایر منابع تأمین مالی اخذ میشود. لذا از یك طرف اثرات كاهنده رفاه را در سمت اخذ مالیات برجای میگذارد و از طرف دیگر اثر كاستن از كارآمدی
سرمایهگذاری یا هزینه را بر اقتصاد تحمیل مینماید. لذا بر همین اساس است كه فقط تشكیلات مالیه و سیاستهای مالی به اندازه تأمین شرایط لازم و حداقل برای افراد ضعیف جامعه و موارد و مصالحی كه شارع مد نظر قرار داده كفایت میكند و بیش از آن مصلحت دیده نشده است، همانطور كه علی ع فرمود و ذكر آن رفت. و در جای دیگر نیز درباره عثمان میفرماید: لقد علمتم أنّی أحقّ بها من غیری، و و اللَّه لأسلّمنّ ما سلمت أمور المسلمین. زیرا مردم به عثمان رو آورده بودند و حضرتش ضمن معرفی خود به عنوان مستحقترین فرد برای خلافت میفرماید به خدا سوگند كه اگر امور مسلمانان در سلامت باشد من تسلیم خواهم بود.[19] یعنی هدف، سلامت امور مسلمین است و اگر حكومتی و در رأس آن عثمان به آن بپردازد و رفع نیاز نماید نیاز به حكومت ظاهری من نیست.[20]
از موارد دیگر در این ارتباط این است كه برخی تا آن حد پیش میروند كه معتقدند بیتالمال یا خزانه نیز باید پس از پرداختهای لازم در مورد تأمین هزینههای الزامی كه موارد آن مذكور است مازاد موجودی خزانه با بیتالمال بایست بین مردم توزیع شود. و در این ارتباط به سیره پیامبر اكرم ص اشاره مینمایند كه حضرتش پس از جهاد بخشی از غنائم را خود شخصاً برای موارد مورد نظر توزیع میفرمود و باقی را بین نیروی نظامی خودش توزیع میفرمود.[21] گرچه این توزیع پس از جهاد صورت میگرفته است ولی در زمان حكومت و امیرمؤمنان علی ع نیز مرعی بوده است. [22] مروی است كه حضرتش تمام جمعهها كل بیتالمال را توزیع میفرمود و آن را میشست و پاك میكرد كه در آن نماز بپای میداشت [23] و میفرمود كه هرگز مال مسلمین را حبس نكردم.[24]
از لحاظ سیاستهای مالی به معنی این است كه با افزایش هزینه دولت از محل پرداختهای انتقالی تا حد دارائیهای خزانه، رشد اقتصاد را تحریك میفرمودند. از لحاظ اقتصاد كلان بالاخص از دیدگاه كینز و كینزینها هرگاه سیاستهای پولی توان بیرون آوردن اقتصاد را از ركود نداشته باشد و مسائلی چون تله نقدینگی[25] یا عدم هماهنگی سرمایهگذاری و پسانداز در اقتصاد رخ داده باشد تنها سیاستهای مالی از طریق افزایش هزینه دولت اقتصاد را میتواند به سوی رونق تحریك نماید. این مبحث از عمدهترین مباحثی است كه جان مینارد كینز در كتاب معروف «نظریه عمومی بهره، پول و اشتغال»[26] مطرح میسازد كه مهمترین راه حل دفع بزرگترین بحران اقتصادی بشر در سالهای 1933-1929 بود.
تخصیص هزینههای آموزشی مختص به موارد خاص علیرغم اینكه در اسلام به تحصیل علم اهمیت زیاد داده شده است ولی در استفاده تام و تمام از منابع عمومی در آموزش افراد تصریحاتی كه حجیت داشته باشد در قرآن و احادیث و اخبار و روایات ملاحظه نمیشود. با توجه به گونههای مختلف آموزش میتوان تمییز زیر را در آموزشهایی كه توسط دولت اسلام مشمول صرف هزینه دولتی و استفاده از منابع دولت میباشد قائل شد.
آموزش ابتدائی به مفهوم تعلیم خواندن و نوشتن از وظایف دولت اسلامی است و باید در این راه صرف هزینه نماید. در این باب مواردی از احادیث و اخبار نیز روایت شده كه نشان میدهد در صدر اسلام نیز رسول اكرم ص با تاسیس مدرسهای به نام دارالقراء تعلیم خواندن و نوشتن را برای عموم تسهیل فرموده بودند.[27] گرچه خود حضرتش ص سواد نداشت كه فرمود: «وَ ما كُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتابٍ وَ لا تَخُطُّهُ بِیَمینِكَ»[28] و اَعلم علما بود. یعنی علم با سواد متفاوت است و علم از مجرای دیگری جدا از مدرسه و كتاب و درس قابل دریافت است، كه فرمود: لیس العلم بالتعلم إنما هو نور یقع فی قلب من یرید الله.[29] آموزش ابتدایی مقدمات اولیه تحصیل سواد است و این مقدمه از مواردی است كه میتوان برای آن در دولت اسلامی هزینهای تخصیص داد.[30] در این ارتباط همچنین میتوان به فرمایش رسول گرامی ص اشاره نمود كه پس از جنگ بدر شرط فرمود كه اگر اسیران جنگی كه با سواد بودند هركدام ده نفر از انصار را به سواد آموزش دهند آزاد خواهند شد.[31]
تعمیم آموزش اولیه بند قبل به آموزشهای متوسط و عالیه و تخصصی و پرداخت هزینه آنها توسط دولت جای بحث دارد. زیرا میتوان گفت بر اساس بررسی تاریخچه صدر اسلام، عملكرد دولت اسلامی در زمان خلافت رسول اكرم ص به صورتی بود كه در همه مسائل وارد نمیشد و در همه امور مسلمین و جامعه مداخله نمیفرمود و بسیاری از فعالیتها را در امور مباحه طبقهبندی و رها نمود. اتخاذ این روش به این معنی بود كه دولت اسلام با تحمیل بار مالی بر دوش افراد جامعه اقدام به فشار برای
توسعه بیش از حد اقتصاد كشور نمینمود. به عبارت دیگر هر عمل سیاستگزاری منجر به بار مالی خواهد شد و این بار مالی بر دوش افراد جامعه خواهد بود. سئوال این است كه آیا میتوان هر مصلحتی را سیاستگزاری نمود و بار مالی آن را بر دوش افراد جامعه قرار داد؟ از روح تعلیمات اسلام چنین چیزی را نمیتوان استخراج نمود. بار مالی اجباری در آن حد میتواند باشد كه موارد اصلی مصرف صدقات را بپوشاند. یعنی تأمین حداقل معیشت زندگی برای افراد جامعه از وظایف دولت اسلام است و بار
مالی آن به نسبت درآمد افراد جامعه بر دوش آنان تحمیل میشود ولی بیش از این الزامی در فقه دیده نشده است كه بتوان برای توسعه و رشدی بالاتر از این اجباری و تحمیل مالی بر دیگران نمود. منتها باید گفت كه توافق افراد جامعه خود میتواند راه جدیدی را برای این حركت باز كند یعنی افراد جامعه با توافق و داوطلبانه به صورت مجتمعاً یا منفرداً میتوانند بر اساس نوعی قانون به این عمل یعنی اخذ مالیات و صرف آن در توسعه بیش از حداقل معیشت افراد جامعه مشروعیت بخشند. در قرآن كریم آیات زیادی دلالت بر وجوب زكات دارد ولی بیش ازحد تعریف زكات در مورد پرداختن صدقات آیات متعددی فقط به صورت انذار یا بشارت نازل شده كه به
استحباب مؤكد آن را بیان فرموده. یعنی پرداخت زكات در حد میزان مشخص شده بر افراد واجب است ولی بیش از آن بسیار مستحب و ممدوح است.[32] نكته حائز اهمیت این است كه همانطور كه در جای دیگر به آن پرداخته شد[33] نرخ زكات نه آن نرخ یك چهلم، با یك دهم یا یك پنجم است. بلكه نرخ زكات را اولی الامر یعنی كسی كه به مصداق آیه شریفه یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْكُمْ[34] صاحب اذن معنعن از معصوم ع است میتواند تعریف و تصریح نماید. بر این
اساس با افزایش درآمد در اثر افزایش نرخ زكات مسلماً موارد هزینهای میتواند در این بخش یعنی آموزش بیش از آموزش اولیه نیز با هزینههای دولت اسلام تحقق یابد. آموزش علوم دینی نباید ازمحل هزینههای دولت اسلام تأمین گردد. این موضوع خیلی بحث انگیز است ولی بررسی فقه اسلام نشان میدهد كه هیچگونه مدركی دال بر جواز هزینه برای آموزش علوم دینی وجود ندارد. هیچ خبری یا روایتی یا حدیثی یا حتی قولی ضعیف نیز در این باره مشاهده نشده است كه بتوان از محل بودجه
بیتالمال برای آموزش طلاب وجوهی را تخصیص داد. این موضوع شاید از این دیدگاه قابل بررسی باشد كه اگر تحصیل علوم دینی واجب است پس همه مسلمین باید آن را فرا گیرند و در امور واجب به این شكل صرف هزینه بی معناست مثل اینكه بگوئیم برای اینكه مسلمین نماز بخوانند هزینه نمائیم برای گزاره اخیر نیز مستندی نمیتوان احصاء نمود. اگر هم تحصیل علوم دینی واجب نیست صرف هزینه به طریق اولی در امری كه ضرورت ندارد بیهوده است.
آموزش علوم و فنون نظامی در امور اسلام از اهمیت خاصی برخوردار است در این باب هرگونه توانائی مالی در جهت تجهیز منابع برای جنگ صحیح میباشد. در قرآن كریم میفرماید: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّهٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُمْ وَ آخَرِینَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یُوَفَّ إِلَیْكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ»[35] اهمیت آموزش فنون نظامی تا آن حد است كه با اینكه قمار و شرطبندی در اسلام حرام است ولی برای تحریض جوانان به آموزش فنون نظامی شرطبندی در رقابت برای تیراندازی و شنا در فقه اسلام جایز شمرده شده است. لذا میتوان گفت كه صرف هزینه در این جهت كاملاً مجاز است و محدودیتی در این باب ملاحظه نمیشود.
آموزش تربیت بدنی اگر در چارچوب بند قبل یعنی جهات نظامی باشد مورد پذیرش است و میتوان در این باب هزینه بیتالمال را به آن تخصیص داد. در غیر این صورت مجوزی برای این امر در فقه مشاهده نشده است.
عدم جواز هزینههای دستمزد در انذار، ارشاد، هدایت و تبلیغانذار، ارشاد و هدایت و تبلیغ هركدام در اسلام ماموریتهای خاصّی است كه به افراد خاصی از جانب صاحب امر تفویض میشود و هركس در اسلام حق ندارد به این فعالیتها بدون اینكه مجاز و مأذون از طرف صاحب اجازه باشد بپردازد. انذار از رسالت نبی سرچشمه میگیرد كه خطاب به رسول اكرم میفرماید: «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ»[36] و «قُلْ إِنَّما أَنَا مُنْذِرٌ وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلاَّ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ».[37] حدود 12 آیه در این موضوع است كه رسول اكرم ص میفرماید من از بابت رسالتم مزدی از شما
نمیگیرم و مزد من نزد خداست. در قرآن كریم میفرماید: «فَمَا سَاَلْتُکُمْ مِنْ اَجْرٍ اِنْ اَجْرِی إلَّا عَلَی اللهِ وَ اُمِرْتُ اَنْ اَکُونَ مِنَ الْمُسْلِمیِنَ»[38]. از این آیه حتی میتوان تفسیر كرد كه حتی به حضرت امر شده كه همانند سایر مسلمین وجوه شرعی را بپردازد. در آیه دیگری به پیامبر ص خطاب میشود که:«قُل مَا اَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ اَجْرٍ اِلَّا مَنْ شَاءَ اَنْ یَتَّخِذَ اِلی رَبِّهِ سَبِیلَاً»[39] و به کرات فرمود: «وَ مَا اَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ اَجْرٍ اِنْ اَجْرِی اِلَّا عَلَی رَبِّ العَالَمِینَ»[40]. در آیه دیگر میفرماید: «قُلْ مَا سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِی إِلَّا عَلَی اللَّهِ وَهُوَ عَلَی كُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ»[41]. در آیه دیگری میفرماید: «اُولئِکَ الَّذِینَ هَدَی اللهِ فَبِهُدَهُمْ اقْتَدِهْ قُلْ لااَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أجْرَاً اِنْ هُوَ إلَّا ذِکْرَی
لِلْعَالَمِینَ»[42]. در جای دیگر میفرماید: «یَا قَوْمِ لَااَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أجْرَاً إنْ اَجْرِی إلَّا عَلَی الَّذِی فَطَرَنِی اَفَلَا تَعْقِلُونَ»[43] باز میفرماید: «قُلْ لَااَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أجْرَاً إلَّا الْمَوِدَّهَ فِی القُرْبی»[44]، در آیه دیگری میفرماید: «یَا قَوْمِ لَااَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مَالَاً إنْ أجْرِی إلَّا عَلَی اللهِ».[45] از آیات فوق واضح است که دریافت دستمزد برای انذار و ارشاد و هدایت مشروع نیست. این موضوع در مورد سایر پیامبران نیز صادق است و مختص به رسول اکرم ص نیست. خطاب به حضرت یوسف ع میفرماید: «وَ مَاتَسْئَلُهُمْ عَلَیْهِ مِنْ أجْرٍ اِنْ هُوَ إلَّا ذِکْرٌ لِلْعَالَمِینَ».[46] در جای دیگر تبعیت را مختص کسانی میفرماید که درخواست مزد نمینمایند میفرماید: «اتَّبِعُوا مَنْ لَا یَسْئلُكُمْ أَجْرًا وَهُمْ مُهْتَدُونَ»[47] بعبارت دیگر تنها و تنها کسانی که به هیچوجه درخواست مزدی نمیکنند قابلیت تبعیت (فرمانبرداری) دارند.
در تاریخ حكومت علی ع میخوانیم كه حضرتش در دوران حكومت با اینكه تمام دارایی بیتالمال در اختیار حضرتش بود ولی حتی كفش نو از آن استحصال نفرمود و بر گیوه پاره خود بارها پینه زد و از بیتالمال استفاده نكرد. هادی نیز كه وظیفه ارشاد و هدایت را به عهده دارد نیز مشمول این قاعده است وقتی رسول اكرم ص در قبال رسالت خود مزد دریافت نفرماید هادی و ولی نیز بر این رویه میباشند. وظیفه هادی كه در قرآن به نام «هاد» یا «ولی» یا «مرشد» ازآن نام برده شده ارشاد و هدایت است. در قرآن كریم آمده است كه: «مَنْ یَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَ مَنْ یُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِیًّا مُرْشِداً»[48] مقام ولایت و ارشاد نیز شایسته دریافت مزد نیست. همانطور كه درباره حضرت خضر ع و حضرت موسی ع در سوره كهف میبینیم كه ارشاد و تربیت حضرت موسی ع توسط حضرت خضر ع بدون هیچ مزدی صورت میگیرد.
تبلیغ دین وظیفه فقیه آل محمد ص است و فقیه بر اساس تعریف منیه المریدین شهید ثانی كسی است كه نور خدا را در جمیع اشیاء ببیند و مصداق «فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ»[49] قرار گیرد. و در تعریف فقیه میفرمایند: فقیه كسی است كه در مقام محدثی قرار گرفته باشد یعنی ملك را در خواب ببیند و صدای او را در بیداری بشنود.[50] در این مقام حق گفتن حدیث دارد.[51] شأن فقیه و محدث نیز متعالیتر از این است كه اجر مادی بگیرد.
با این تفاسیر باید گفت كه مدخلی برای احتساب هزینه در مسائلی نظیر انذار و ارشاد و هدایت و تبلیغ برای انبیاء و اولیاء و اوصیاء الهی و صاحبان امر و اجازه متصور نیست و مزد این گروه نزد خداست و انجام این وظایف بر نیت قربت الی الله است و این شخصیتها، خالصی یا مخلِصی یا مخلَصی خود را به دریافت دستمزد مخدوش نمیفرمایند بلكه مزد ایشان هر دو عالم است كه به آن هم وقعی نگذارند و از دوست جز دوست نخواهند و بر دو عالم پشت پا نزنند. در شرح نهج البلاغه نیز مستور است كه جوازی برای صرف اموال بیت المال جهت اجرت امام منظور نشده است.[52]
این دو گروه خود دستمزد دریافت نمیكنند ولی حق دارند مبالغی را در بابت تألیف قلوب برای ایجاد محبت و نزدیك كردن دیگران به دین از محل درآمدهای خزانه بپردازند.[53] این اختیار و تخصیص بر اساس آیه «إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكِینِ وَ الْعامِلِینَ عَلَیْها وَ الْمُؤَلَّفَهِ قُلُوبُهُمْ وَ فِی الرِّقابِ وَ الْغارِمِینَ وَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ فَرِیضَهً مِنَ اللَّهِ» تجویز شده است.[54] باید به این موضوع نیز متذكر شد كه موضوع آیه 40 سوره انفال كه میفرماید: «وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساكِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ»[55] منظور از تخصیص درآمد به رسول ص نه برای هزینه شخصی حضرت رسالت مآب ص است بلكه در اختیار حضرتش برای امور جامعه است به آن نحو كه صلاح دانند هزینه فرمایند.[56]
عدم جواز شارع مقدس ص به تخصیص هزینه به ساداتبر اساس آیه اخیر الذكر[57] برخی گمان كردهاند كه خمس تعلق به اولاد جسمانی و نوادگان رسول اكرم ص دارد. این تعبیر بیانصافی است. اگر قرار بود كه خمس به سادات تعلق گیرد بسیاری از موازین دینی دچار اشكال میگردید و در زمان رسول ص دیده نشد كه حضرت فاطمه از این محل درآمدی دریافت نماید یا به حسنین ع وجهی از این بابت تعلق گیرد اگر قرار بر سیادت بود این بزرگواران اول السادات بودند. پس مفهوم لذی القربی نه قرابت جسمانی به حضرت ختمی مرتبت ص است بلكه مفهوم آن تخصیص به ائمه هدی است از برای امور جامعه و این تخصیص همانند تخصیص هزینه به رسول ص است از برای اجرای سیاستهای مد نظر مباركش.
برای تائید این موضوع به این روایت اشاره مینمائیم كه منقول است: امام موسی كاظم ع در زمین خود كار میكردند و پاهای حضرت عرق كرده بود. راوی عرض كرد فدایت گردم، كارگرانی كه به جای شما بایست كار كنند كجایند؟ فرمود: افراد بهتر از من و پدرم با دست در زمین خود كار كردهاند. عرض كردم چه كسی؟ فرمود: رسول خدا ص و امیر مؤمنان ع و پدرانم همگی با دست خود كار كردهاند و این از كارهای انبیاء و رسولان و اوصیای ایشان و شایستگان است.[58] یعنی تمام این بزرگواران كار میكردند و اگر قرار بود از خمس برای خود بهره میبردند با توجه اینكه خمس از لحاظ اقتصادی 20% ارزش افزوده یا تولید ناخالص داخلی را تشكیل میدهد میتوانستند بدون هیچ رنج و مشقت ظاهری ناش از كار معاش نمایند و فارغ از كاركردن باشند.[59]
در تقسیم خمس فقها دو گروه را در نظر میگیرند سهمی برای خدا و سهمی برای رسول و سهمی برای امام که این سه سهم در این اعصار متعلق به حضرت صاحب الامر میباشد و سه سهم دیگر از آن ایتام و راهماندگان و مساکین از سادات است. در تعریف سادات فقها توریه به خرج دادهاند و کسانی که از طرف پدر پشت به پشت به حضرت عبدالمطلب منتهی میشوند را سادات خواندهاند و کسانی که مادرشان سیده است را از سادات نمیدانند. این تعریف کمی اشکال دارد اولاٌ اگر سیادت جسمانی مطرح است باید پشت به پشت به حضرت رسول اکرم ص منتهی شود و اگر این باشد که باید باشد تمام سادات صوری و جسمانی همه به فاطمه زهرا ع میرسند که با تعریفی که فقها میکنند که مادرش سیده باشد سید نیست پس هیچکس با این تعریف سیادت نمییابد. پس هم تعریف سیادت به این شکل اشکال دارد هم تأویل و تفسیر ذیالقربی در آیه خمس مراد فرزندان جسمانی حضرت نیست.
برخی گمان کردهاند که خمس را خداوند برای پیامبر ص و ذریه آن حضرت قرار داده تا محتاج زکات نشوند. این گمانهزنی اشتباه است و هیچ جایی این کلمات تصریح نشده که بلکه به عکس آن مشاهده میشود. تعلق خمس به رسول ص برای مصرف خود رسول نیست همانطور که پرداخت مالیات به اداره مالیات برای هزینه خود اداره مالیات نیست. بعبارت دیگر رسول وظیفه جمع آوری درآمد و هزینه کردن آن را برای مصالح جامعه دارد، نه اینکه درآمد را به نفع خود جمعآوری نماید. به صراحت در قرآن کریم
میفرماید: «فَمَا سَاَلْتُکُمْ مِنْ اَجْرٍ اِنْ اَجْرِی إلَّا عَلَی اللهِ وَ اُمِرْتُ اَنْ اَکُونَ مِنَ الْمُسْلِمیِنَ»[60]. از این آیه حتی میتوان تفسیر كرد كه به حضرت امر شده كه همانند سایر مسلمین وجوه شرعی انواع زكات را بپردازد. در آیه دیگری به پیامبر ص خطاب میشود که:«قُل مَا اَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ اَجْرٍ اِلَّا مَنْ شَاءَ اَنْ یَتَّخِذَ اِلی رَبِّهِ سَبِیلَاً»[61] و به کرات فرمود: «وَ مَا اَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ اَجْرٍ اِنْ اَجْرِی اِلَّا عَلَی رَبِّ العَالَمِینَ»[62]. در آیه دیگر میفرماید: «قُلْ مَا سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِی إِلَّا عَلَی اللَّهِ وَهُوَ عَلَی كُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ»[63]. در آیه دیگری میفرماید: «اُولئِکَ الَّذِینَ هَدَی اللهِ فَبِهُدَهُمْ اقْتَدِهْ قُلْ لااَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أجْرَاً اِنْ هُوَ إلَّا ذِکْرَی لِلْعَالَمِینَ»[64]. در جای دیگر میفرماید: «یَا قَوْمِ
لَااَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أجْرَاً إنْ اَجْرِی إلَّا عَلَی الَّذِی فَطَرَنِی اَفَلَا تَعْقِلُونَ»[65] باز میفرماید: «قُلْ لَااَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أجْرَاً إلَّا الْمَوِدَّهَ فِی القُرْبی»[66]، در آیه دیگری میفرماید: «یَا قَوْمِ لَااَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مَالَاً إنْ أجْرِی إلَّا عَلَی اللهِ»[67]. از آیات فوق واضح است که دریافت خمس موضوع آیه 41 سوره انفال برای رسول اکرم ص برای شخص حضرت نیست بلکه تامین منابع مالی برای مصالح جامعه است. این موضوع حتی در مورد سایر پیامبران نیز صادق است و مختص به رسول اکرم ص نیست خطاب به حضرت یوسف ع میفرماید: «وَ مَاتَسْئَلُهُمْ عَلَیْهِ مِنْ أجْرٍ اِنْ هُوَ إلَّا ذِکْرٌ لِلْعَالَمِینَ».[68]
در جای دیگر تبعیت را مختص کسانی میفرماید که درخواست مزد نمینمایند میفرماید: «اتَّبِعُوا مَنْ لَا یَسْئلُكُمْ أَجْرًا وَهُمْ مُهْتَدُونَ»[69] بعبارت دیگر تنها و تنها کسانی که به هیچوجه درخواست مزدی نمیکنند قابلیت تبعیت (فرمانبرداری) دارند.
روایت: «خُمُس اللهِ للامام و خُمُس الرسولِ للامام»[70] و همچنین: «فالذی لله فلرسول الله فالرسول احق به فهو له خاصهٌ و الذی للرسول هو لذی القربی و لحجه فی زمانه»[71] نیز معطوف به این امر است. شاهد این تحلیل رفتار امیرالمومنین علی ع است که علیرغم اینکه ریاست حکومت را هم داشت فقط 17 من جو از بیتالمال به امانت برداشت کردند و دلایل آن را هم ذکر کردهاند که حضرت به دلیل کثرت اشتغال فرصت تهیه قوت حداقل برای خود نداشتند و لذا برای اینکه امور مسلمین معطل نباشد 17 من جو را به امانت برداشت کردند و سپس در زمان مقتضی به جای خود برگرداندند.
مذاکرات حضرتش با برادر نابینایش عقیل و گذاشتن آتش بر کف دست او در پاسخ به درخواست اضافه کردن مستمری وی نیز حاکی از این امر است که نه تنها اموال بیتالمال برای رسول ص و جانشین او نیست بلکه برای ذی القربی ظاهری رسول ص و جانشین او ع نیست. زیرا اگر بود بایست حضرت امیر ع عقیل را به افزایش مستمری مینواخت و نه به آتش سوزان برکف دست سائل وی. داستان دیگری نیز در این باب ذکر شده که عقیل به دلیل سختی زندگی هفتهای 7 نان جو از بیتالمال مستمری دریافت میکرد. از خانوادهاش خواست تا یک نان جو ظرف یک هفته پسانداز نمایند تا علی ع را به منزل خود دعوت کند تا آن حضرت سختی معیشت آنها را
ببیند بلکه ترحم فرماید و مستمری عقیل و خانوادهاش را از بیتالمال بیشتر فرماید. روز آخر هفته که علی ع به دیدار عقیل تشریف بردند سئوال فرمودند تو که برای هر روز یک نان جو دریافت میداری چرا امروز بر سر سفره دو قرص نان داری؟ عرض کرد برای تشریف فرمایی شما در هفته گذشته در خوراک صرفه جویی کردهایم تا شما را به یك قرص نان مهمان کنیم. حضرتش فرمود حال که در هفت روز با 6 قرص نان میتوانید سرکنید منبعد یک قرص نان از سهمیه مستمری هفتگی شما کسر خواهد شد.
اگر قرار بود منظور از «لِذِیالقُربی» در آیه 41 سوره انفال خویشان پیامبر ص باشند پس وقایع فوق را چگونه میتوان تفسیر نمود که عقیل نیز به نحوی از خویشان تلقی میشد از طرفی آیه شریفه: «قُل لااسئَلَکُمْ عَلَیْهِ اَجْرَاً اِلّاَ المَوِدَّهَ فِی الْقُربی»[72] نیز نه به معنی این است که به قربای من که در مالکیت من است دوستی کنید بلکه به قربای من که علی ع است و مأمور فرمان خداست که از طرف من که مامورخدا هستم مأموریت یافته است دوستی نمایید یعنی اطاعت امر خدا نمایید – نه امر من به مفهوم مستقل یعنی امر من که فرمان خداست را تبعیت کنید[73].
ادامه خواندن مقاله مالية عمومي
نوشته مقاله مالية عمومي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.
↧