Quantcast
Channel: دانلود فایل رایگان
Viewing all 46175 articles
Browse latest View live

مقاله رابطه بهزيستي معنوي و اميدواري با رضايت از زندگي در سالمندان

$
0
0
 nx دارای 6 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه سالخوردگی و پیری یکی از مراحل حساس در تحول روانی انسان است و دامنـه سـنی آن متغیـر اسـت. در برخی از منابع روانشناسی، به بالای 65 یا 70 سال اطلاق میشـود. ایـن مرحلـه از رشـد تغییـرات جسـمانی، شناختی و اجتماعی خاصی به همراه دارد که مهمترین آنها تغییر از مسـئلهیابی بـه مسئلهگشـایی و خردمنـدی است (برك، 2001، ص .(333 امروزه به مـدد پیشـرفت فناوریهـای بهداشـتی و پزشـکی، طـول عمـر بشـر نسبت به چند دهه قبل افزایش یافته است، اما گرفتاریهای شغلی و پیچیدگیهای زنـدگی مـدرن و اضـافهبار ادراکی، موجب کاهش وقت و توان نگهداری از سالمندان توسط اعضای خانواده شده اسـت. در نتیجـه، آنهـا را دور از خانه و در مؤسسات نگهداری میکنند. در نتیجه، این دوری و جداشدگی از هسـته اصـلی خـانواده، سلامت روانی، شادی و رضایت از زندگی آنها را تحت تأثیر قـرار دهـد. البتـه بایـد توجـه داشـت کـه نقـش والدین در زندگی فرزندان بسیار پرمعناست، تاجایی که خداوند در قرآن کـریم »فرزنـدان را بـه نیکـی درحـق والدین سفارش نموده است« و در روایات حضرات معصومین تأکید فراوان شده است کـه »والـدین را قـدر بدانید و بر آنها در سنین بزرگسالی مهـر بورزیـد« (محققـی، 1390، ص .(57 بنـابر تأکیـد دیـن مبـین اسـلام، دریافت مهر و عاطفه از ناحیه فرزندان موجب نشاط و سـرزندگی بزرگسـالان میشـود. همچنـین از دیـدگاه روانشناسی، پیری دوره اضطراب مرگ است و بنـابر یافتـههای جانسـون (1994) برخـورداری از معنویـت و فلسفه شخصی پیشرفته موجب تقلیـل آن میشـود (بـرك، 2001، ص .(399 ازایـنرو، یـافتن راههـایی بـرای افزایش رضایت از زندگی در سالمندان ضروری به نظر میرسد. ازجمله عوامل روانشـناختی کـه میتوانـد در پیشگیری و کاهش اختلالهای روانی و افزایش سلامت روان مؤثر باشد، بهزیستی معنـوی اسـت (صـفایی و همکاران، .(1389 بهزیستی معنوی را میتوان ارتباط داشـتن بـا دیگـران، زنـدگی هدفمنـد، معنـادار، اعتقـاد و ارتباط با یک قدرت متعالی تعریف کرد (هاوکس و همکاران، .(2003 طبق نظر موبرگ و بروسک (1978) بهزیستی معنوی سازهای چندبعـدی اسـت و شـامل یـک بعـد عمودی و یک بعد افقی است. بعد عمودی آن، به ارتباط با خدا و بعد افقی آن به احسـاس هدفمنـدی و رضامندی در زندگی، بدون در نظر گرفتن مذهب خاص اشاره دارد. معنویت بهمعنای نقـش زنـدگی یـا روشی برای بودن و تجربه کردن است که با آگـاهی یـافتن از یـک بعـد غیرمـادی بـه وجـود میآیـد و ارزشهای قابل تشخیص، آن را معین میسازد (الکینز و همکاران، .(1988 معنویت و گرایش به دین، یک سپر حفاظتی قوی در پیشگیری از تنشهای روانی است و عامـل حیـاتبخش بشـر در دنیـای پـرتنش امروزی است (آلبویه، 1388، ص .(3 معنویت در پیوند با سـایر ویژگیهـای اخلاقـی و روانشـناختی، قدرت مقابله را در برابر تنشها بالا میبرد و تقویت باورها و عقاید مذهبی در تمامی مراحل زندگی یک رابطه بهزیستی معنوی و امیدواری با رضایت از زندگی در سالمندان 111 اقدام پیشگیریکننده در کاهش اختلالهای روانی است (صـفایی و همکـاران، .(1389 در ایـن دیـدگاه، توجه به صفات خداگونگی انسان مورد توجه قرار گرفته و بهعنوان یک دغدغه امروزی مطرح شده است. علاقه به روانشناسی معنویت تا حدودی از یافتههای تجربی و مبانی نظری ناشی شده است که پیشـنهاد میکنند متغیرهای معنوی و مذهبی در سلامت روانی و جسمانی نقش دارند (امونس، .(2000 پژوهشها حاکی از این است که معنویت، ارتباط مثبتی با سلامت جسمی و روانی دارد (هـارتز، .(2005 تحقیقـات بسیاری در حمایت از این فرضیه وجود دارد که بهزیستی معنوی میتواند کارکرد روانـی و سـازگاری را تقویت کند (کاتلین و کارلا، 2007؛ تانکسی، .(2006 همچنین نتایج برخی مطالعـات نشـان میدهـد کـه همبستگی معناداری بین نمرات مقیاس بهزیستی معنوی و متغیرهایی از قبیـل اعمـال مـذهبی (باسـت و همکاران، (1991، افسردگی، عزت نفس و جهتگیری مذهبی درونی(جنیا، (2001 وجود دارد. متخصصان بهداشت روان معتقدند: با شناخت اعتقادات و مراسـم مـذهبی مراجعـان، از آن بـهعنوان یـک منبع جایگزین مهم و حمایت استفاده کرده و با توصیه مراجعـان بـه معنویـت و شـرکت در مراسـم مـذهبی، بتوانند آنها را به آرامش درونی سوق دهند (سولان، .(2005 تأثیر این امر، به این دلیل است که فـرد بـا افـزایش معنویت، به نوعی خودکنترلی دست پیدا میکند. این امر مـانع از اثربخشـی شـرایط بیرونـی و درنتیجـه، کمتـر تحت تأثیر شرایط نامناسب قرار گرفته و سلامت روان خود را حفظ میکند (تبرایی و دیگران، .(1387 در پژوهشی، آنتنیر و همکـاران (2010) نشـان دادنـد کـه بهزیسـتی معنـوی بـا بهزیسـتی روانشـناختی، برونگرایی و باز بودن نسبت به تجربهپذیری پنج عامل بزرگ شخصیت رابطه مثبت، و با روانرنجـوری رابطـه منفی دارد. پس، بهزیستی معنوی یکی از متغیرهایی است کـه در تعیـین سـلامت روانـی نقـش دارد، هرچنـد بهعنوان تنها عامل نیست و در کنار آن، عواملی چون امیدوار بودن و هدفمند زیستن هم مورد توجه است. امید را »مجموعهای شناختی میدانند که مبتنی بر احساس موفقیت ناشی از منـابع گونـاگون (انـرژی معطوف به هدف) و مسیرها (برنامهریزی برای دستیابی به اهداف) است« (یعقـوبی و همکـاران، .(1387 بنابراین، امید یا تفکر هدفمدار، از دو مؤلفه مرتبط به هم، یعنی مسیرهای تفکر و منـابع تفکـر، تشـکیل شده است. »مسیرهای تفکر« بیانگر ظرفیت فرد برای ایجاد مسیرهای شناختی بـرای رسـیدن بـه اهـداف است و »منابع تفکر« شامل افکاری هستند کـه افـراد دربـاره تواناییهـا و ظرفیتهایشـان بـرای گـذر از مسیرهای انتخابشده تعریف کردهاند تا به اهداف خـویش برسـند. از طریـق ترکیـب منـابع و مسـیرها، میتوان به اهداف رسید. اگر هریک از این دو عنصر شناختی وجود نداشـته باشـند، رسـیدن بـه اهـداف غیرممکن است (لوپز و همکاران، .(2003 نقش امید، آنقدر بااهمیت است که در قرآن کـریم وعـدههای الهی برای انسانها بر محور امیدبخشی استوار و بر عنصـر شـناختی و انگیزشـی آن تأکیـد شـده اسـت. 211 ، سال هفتم، شماره سوم، پاییز 3931 امیدواری و گرایشهای معنوی رشد یافته، موجب رضایت از زندگی است. رضایت از زندگی، یکـی از وجوه خوب زندگی کردن است. این مفهوم، حوزه پژوهشی مهمی را شامل میشود که به هـدف اصـلی روانشناسی یعنی زندگی بهتر بسیار نزدیک است (وو و یائو، .(2006 دینر و همکـاران (1985) و هالتـل و گوستاوسون (2008)، رضایت از زندگی را یکی از ابعـاد سـهگانه بهزیسـتی میداننـد. دو بعـد دیگـر بهزیستی ذهنی، ابعاد عاطفی و هیجانی این سازه را تعریف میکنند، درحالیکه رضایت از زندگی شـامل جنبههای شناختی و قضاوتی بهزیستی ذهنـی میشـود. شـین و جانسـون (دینـر و همکـاران، (1985 و پاوت و دینر، رضایت از زندگی را »ارزیابی کلی کیفیت زندگی یک فرد با توجه به ملاكهـای مـوردنظر او« تعریف میکند (همان). این ارزیابی با توجه به مقایسه وضعیت فرد و آنچـه وی اسـتاندارد و ایـدهآل میپندارد، صورت میگیرد. همین پندار و ارزیابی فرد اسـت کـه مفهـوم بهزیسـتی ذهنـی و رضـایت از زندگی را میسازد. هالتـل و گوستاوسـون (2008)، رضـایت از زنـدگی را بـهعنوان یـک حالـت و نـه بهعنوان صفت و خصیصه تعریف میکنند. بهعبارت دیگر، رضایت از زندگی مشخصـه پایـدار و ثابـت پاسخدهنده را اندازهگیری نمیکند، بلکه ویژگی و حالت کنونی وی را اندازه میگیرد. علاوه بر این، ازآنجاکـه امیـدواری را مجموعـه شـناخت برآمـده از احسـاس موفقیـت، ناشـی از انـرژی معطوف به هدف و برنامهریزی برای هـدف میداننـد (اسـنایدر و همکـاران، (1991، امیـدواری و رضـایت از زندگی نیز میتوانند با هم در رابطه باشند. در زمینه تأثیر معنویت بر بهبود کیفیت زندگی و سـلامت جسـمانی و روانی اکستین و کرن (2003)، معتقدند: معنویت مانند آگاهی از هستی یا نیرویی از فراتر از جنبـههای مـادی زندگی بوده و احساس عمیقی از وحدت یا پیوند با کائنات را به وجود میآورند. افکار مثبـت و سـخترویی،هر دو از مؤلفههای معنویت بوده و با سلامت و مقاومت در برابر استرس ارتباط دارند. تکیهگاه معنوی میتواند تأثیر ضربهگیری در برابر استرس داشته باشد. همچنین بین سـلامت روانـی، سلامت جسمی، رضایت از زندگی و شادکامی رابطه مثبت وجود دارد. پیدمنت معتقد است: معنویت به دلیل تأثیر مثبت بر سلامت شخصی، راهی است کـه در آن، معنـای برتر نهایی خلق میشود و میتوان آن را تا حدودی بهعنوان یک جنبه سازماندهیشده بنیادی شخصـیت در نظر گرفت (پیدمنت، .(2004 آدلـر و فـاگلی (2005) نشـان دادنـد کـه رضـایت از زنـدگی، از میـزان خودآگـاهی، خـوشبینی و معنویتگرایی فرد متـأثر اسـت؛ هرچـه افـراد خودآگـاهتر و خـوشبینتر و از معنویـتگرایی بـالاتری برخوردار باشند، به همان میزان از رضایت بالاتری برخوردارند. کولمن و هولزمر (1999)، به بررسی تأثیر بهزیستی معنوی بر علائـم ایـدز و رضـایت از زنـدگی در رابطه بهزیستی معنوی و امیدواری با رضایت از زندگی در سالمندان 311 117 بیمار مبتلا به ایدز پرداختند. نتایج این پژوهش حاکی از این بود که بهزیستی وجودی، بـا معنـاداری زندگی و بهزیستی مذهبی، با رضایت از زندگی رابطه معنادار داشت. روبرت (1992) معتقد است: معنویت برای افراد، در برخورد بـا مشـکلات، منبـع حمـایتی اسـت و باورها و فعالیتهای معنوی بهعنوان روشی تعریف شده است کـه منـابع معنـوی ماننـد دعـا و نیـایش، توکل و توسل به خداوند را برای مقابله به کار میبرنـد. از سـوی دیگـر، اثربخشـی درمانهـای معنـوی موجب میشود تا روشهای درمانگری معنوی، جایگاه ویژهای در بین شیوههای مهار اخـتلالات روانـی پیدا کنند. تحقیقات مبتنی بر نظریههای رواندرمانی دینی، اثربخشی این روشها را در کـاهش مشـکلات روانی افراد نشان دادهاند (سید، .(2003 بزرگسالانی که امیدوارترند، به دیگران بهعنوان منابع حمایتی و پایگاههایی که میتوانند به آنهـا تکیه نمایند، مینگرند (اسنایدر، (2000 و با چالشهایی که ممکن است در زنـدگی خـود روبـهرو شوند، سازگار میشوند، شادی بالاتری تجربـه میکننـد و از زندگیشـان رضـایت بیشـتری دارنـد (کلینگ و همکاران، .(2006 همچنین میتوانند ایـن گفتمـان درونـی را در خـود رشـد دهنـد کـه »میتوانم این کار را به پایان برسانم، من نباید شکست بخورم و ناامید شوم.« آنهـا موفقیتهایشـان را بیشتر از شکستهایشان میبینند (اسنایدر، .(2000 ازایـنرو، ازآنجاکـه افـراد بـا امیـدواری بـالا مسئلهمحورتر هستند، انتظار موفقیتهای بیشتری در آینده دارند. بر همین اساس، با توجه به نقـش معنویت در بهداشت روان و ارتقای سلامت روانی (کرو و همکـاران، (2005، اهمیـت معنویـت و رشد معنوی انسان در چند دهه گذشته بهصـورت روزافـزون، توجـه روانشناسـان و پژوهشـگران بهداشت روانی را به خود جلب کرده است (آتن و اسشنسک، .(2007 در این میـان، بـا توجـه بـه اهمیت سازههای بهزیستی معنوی و امیدواری و نقشی که میتوانند در رضـایت از زنـدگی داشـته باشند و ازآنجاکه تاکنون در کمتر پژوهش داخلی، به نقش بلندمدت این دو متغیر در تبیین رضایت از زندگی در سالمندی پرداختهاند، این پژوهش درصدد تعیین ارتباط بهزیستی معنوی و امیـدواری با رضایت از زندگی در سالمندان است. روش پژوهش این پژوهش، از نوع توصیفی- همبستگی است و در آن، رابطه بین متغیرهای بهزیستی ذهنـی، امیـدواری و رضایت از زندگی بررسی میشود. جامعه آماری این پژوهش را سالمندان سـاکن دو مرکـز نگهـداری از سالمندان در شهرهای همدان و ملایر تشکیل میدادند. نمونـه پـژوهش، شـامل 85 نفـر 39) زن و 46 مرد؛ با میانگین سنی M= 62/7 وانحراف استاندارد (SD=8/63 از 200 سالمندی که حاضـر بـه همکـاری 411 ، سال هفتم، شماره سوم، پاییز 3931 در پژوهش بودند و مشکل شـناختی و یـا بیمـاری جسـمانی خاصـی نداشـتند و دارای حـداقل سـواد خواندن و نوشتن بودند، به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخـاب شـدند. بـرای سـنجش متغیرهـای پژوهش، از سه پرسشنامه زیر استفاده شد: الف. مقیاس بهزیستی معنوی :(SWBS) این آزمون توسط پالوتزین و الیسون در سال 1982 ساخته شـد و شـامل 20 سؤال و دو خردهمقیاس است. سؤالات فرد آزمون، مربوط به خردهمقیاس بهزیسـتی مـذهبی بـوده و میزان تجربه فرد از رابطه رضایتبخش با خدا را مـورد سـنجش قـرار میدهـد. سـؤالات زوج آزمـون، مربوط به خردهمقیاس بهزیستی وجودی است که احساس هدفمندی و رضایت از زندگی را میسـنجد. مقیاس پاسخگویی به سؤالات لیکرت شش درجهای از کاملاً موافقم تاکاملاً مخالفم اسـت. پـالوتزین و الیسون (1982)، در پژوهشی ضریب آلفای کرونباخ بهزیسـتی مـذهبی و وجـودی و کـل مقیـاس را بـه ترتیب برابر با 0/91، 0/91 و 0/93 گزارش کردنـد. پایـایی ایـن مقیـاس، توسـط دهشـیری و همکـاران (1387) روی دانشجویان دختر و پسر از طریق آلفای کرونباخ برای کل مقیاس و خردهمقیـاس بهزیسـتی مذهبی و خردهمقیاس بهزیستی وجودی، به ترتیب 0/90، 0/82، و 0/87 و با روش بازآزمایی بـه ترتیـب 0/85، 0/78، و 0/81 گزارش شده است.ب. مقیاس امیدواری اسنایدر: در این پژوهش، از پرسشنامه امیدواری اسنایدر و همکاران (2001) استفاده شـد. ضریب آلفای کرونباخ آن برای امیدواری کل 0/86، برای بعد تصمیم هدفمـدار 0/82، و بـرای گـذرگاه یا مسیر 0/84 بود و پایایی بازآزمایی در طی 10 هفته 0/82 بهدست آمده است. در ایران پایـایی و روایـی مقیاس بر روی نمونه 250 نفری محاسبه گردید. ضریب همسانی درونی کل برای ابعـاد گـذرگاه 0/71 و تصمیم هدفمدار 0/68 به دست آمده است. روایی همزمان مقیاس نیـز بـا ناامیـدی بـک 0/81 گـزارش شده است (کرمینیا و همکاران، .(1391 ج. مقیاس رضایت از زندگی :(SWLS) این مقیاس، دارای پنج ماده میباشد. هر مـاده از (کـاملاً1 مخـالفم) تـا 7 (کاملاً موافقم) نمرهگذاری میشود، بهطوریکه دامنه نمرهها از 5 (رضایت پایین)، تا 35 (رضـایت بـالا) متغیر است. ضریب آلفای کرونباخ آن، 0/87 و ضریب بازآزمایی آن 0/82 گزارش شـده اسـت (داینـر و همکاران، .(1985 پاووت و همکاران (1993)، اعتبار آن را رضایتبخش و چندین مزیت بـرای آن بیـان کردهاند: اولاً، مختصر و مفید است و نسبت به سایر مقیاسها اعتبار پیشبین بـالاتری دارد. دیگـر اینکـه قابلیت کاربرد برای همه گروههای سنی را دارد و مقایسه مستقیم گروههای سنی را امکانپـذیر میسـازد. در پژوهشی که جوکـار (1385) بـرروی 557 دانشآمـوز دبیرسـتانی انجـام داده اسـت، ضـریب آلفـای کرونباخ برابـر بـا 0/80 و روایـی عـاملی آن، حـاکی از وجـود یـک عامـل کلـی در مقیـاس اسـت کـه میتوانست بیش از 0/54 از واریانس را تبیین کند. ادامه خواندن مقاله رابطه بهزيستي معنوي و اميدواري با رضايت از زندگي در سالمندان

نوشته مقاله رابطه بهزيستي معنوي و اميدواري با رضايت از زندگي در سالمندان اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


مقاله ساخت و اعتباريابي مقياس اسلامي حرص- قناعت

$
0
0
 nx دارای 9 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه »اخلاق« جمعخُلْق«»، به معنای نیرو و سرشت باطنی انسان است که تنها با دیـده بصـیرت و غیرظـاهر، قابل درك است (راغب اصفهانی، 1340، ص .(159خُلق«» را صفت نفسـانی راسـخ نیـز میگوینـد کـه انسان، رفتارهای متناسب با آن را بیدرنگ، انجام میدهد (همان). این صفت راسخ درونی، ممکن اسـت »فضیلت« و منشأ رفتار خوب و یا »رذیلت« و منشأ کردار زشت باشد (تجلیل و ایرانمنش، .(1390 ضرورت اخلاق و پرداختن به آن، و حکمت عملی و علم اخلاق، پس از علم توحید و معرفـتاالله، از ارزشمندترین علوم است؛ زیرا موضوع آن عبـارت از روح و روان و حقیقـت انسـان بـوده، غایـت و ثمره آن تحصیل سعادت و کمال آدمی است. ارزش علوم یا به عظمت و ارزش موضـوع اسـت، یـا بـه اهمیت غایت و ثمره آن میباشد. در عالم طبیعت چیزی برتـر از انسـان نیسـت. از سـوی دیگـر، بـرای انسان هیچ هدفی و غایتی جز سعادت و کمال وجود ندارد و طریق سعادت بشر، پـس از علـم توحیـد، وابسته به این معرفت است (حسینی شریف، .(1390 ازاینرو، دانایان بشر از دیرباز به این عرصـه توجـه شایانی داشته، هریک به نوبه خود در واکاوی و بررسی ابعاد و جوانب آن سهیم بودهانـد. در ایـن میـان، انبیاء و فرستادگان الهی از همه بیشـتر در جهـت اصـلاح نفـوس و تکمیـل اخـلاق بشـریت و امتهـا کوشیدهاند، تا آنجا که خاتم پیامبران هدف و غایت بعثـت خـود را تتمـیم و تکمیـل فضـایل اخلاقـی اعلام فرموده است (طبرسی، 1412ق، ص .(8 گزارههای اخلاقی، بزرگترین بخش معـارف اسـلامی اسـت. اندیشـمندان اولیـه اسـلامی، حرکتـی ارزشمند برای تبیین محتوای اخلاقی اسلام آغاز کردهاند. اما با گذشت زمـان، در مجـامع علمـی جهـان، اخلاق بهمنزله یک علم از گردونـه علـوم، خـارج و در سـفارشها و پنـدهای بزرگـان خلاصـه گـردد. درحالیکه تجربه ثابت کرده است علم و پیشرفت، بدون اخلاق و معنویت، بیش از آنکه موجـب تعـالی بشر باشـد، تنـزل او را از مقـام انسـانیت در پـی داشـته اسـت (ولـیزاده، .(1389 امـروزه بـا گسـترش نابهنجاریهای رفتاری و اخلاقی، استفاده از آموزههای دینـی در فراینـد مشـاوره و رواندرمـانی، توجـه روانشناسان بسیاری را به خود جلب کرده و مطالعات زیادی نیز در ایـن زمینـه صـورت گرفتـه اسـت (ولیزاده و آذربایجانی، 1389، ص .(46 مباحث اخلاقی، از مهمترین خاستگاه اصلی پژوهشهای روانشناختی در اسلام است. در این میان، ویژگیهایی که موجب اختلال در کارکرد فردی و اجتماعی میشـوند و گـاه حتـی سـلامت جسـمی و روانی وی را به خطر میاندازند. (رذایل اخلاقی) و ویژگیهایی که موجب ارتقاء سطح سـلامت روانـی ساخت و اعتباریابی مقیاس اسلامی حرص – قناعت 7 و جسمی شده و سازگاری اجتماعی فرد را تقویت خواهـد نمـود (فضـائل اخلاقـی)، اهمیـت ویـژهای دارند. ازجمله آنها میتوان به »حرص« و »قناعت« اشاره کرد. در آیات و روایات، و منابع اخلاقی و تاریخی، به مفاهیم حرص و قناعت، بسیار توجه شـده اسـت. دومین صفت از صفات رذیله (پـس از تکبـر)، کـه در داسـتان انبیـاء و آغـاز خلقـت انسـان بـه چشـم میخورد، حرص میباشـد (مکـارم شـیرازی، 1378، ص .(81 در حـدیثی، امـام سـجاد مـیفرماینـد: »گناهان، سرچشمههایی دارند، اولین سرچشمه گناه و معصیت پروردگار، تکبر است که گناه ابلـیس بـود و به خاطر آن از انجام فرمان خدا امتناع کرد و تکبر ورزید و از کـافران شـد و سـپس حـرص بـود کـه سرچشمه گناه ]به معنای ترك اولی[ از ناحیه آدم و حـوا شـد« (قمـی، 1416ق، ص 400 و .(401 در قرآن کریم، واژه »حرص« چند بار بهکار رفته است که تنها یک آیه، مصداق ایـن رذیلـه اخلاقـی اسـت. سایر آیات، در معنای مثبت بهکار رفته است. در آیه 96 سوره بقره، از میل شدید قـوم یهـود بـه زنـدگی طولانی در دنیا، با تعبیر توبیخآمیز »حریصترین مردم بر زندگی دنیا« یاد شده است. در سایر آیـات، ایـن واژه براى بیان خیرخواهی شدید پیامبر اکرم به مردم و عزم ایشان بر هدایت انسانها بهکار رفتـه اسـت (توبه: 128؛ یوسف: 103؛ نحل: .(37 این صفت را خدا در انسان قرار داده است تا به کمـک عقـل، آن را برای رسیدن به خیر و حفظ آن (حرص بر خیر) و گریز از شرَ بـه کـار بـرد. بنـابراین، لحـن تـوبیخآمیز برخی آیات ]و روایات[، متوجه سوءتدبیر برخی انسانها در استفاده از این صفت است و ناظر بـه اصـل صفت، که آفرینش خداوندی است، نیست (حداد عادل، 1388، ج 13، ص .(19اولین گام در بررسی فضیلتهای اخلاقی، در روانشناسی شخصیت و رویکرد رگهها برداشـته شـد. در سالها اخیر، روانشناسی اخلاق و رویکرد روانشناسـی مثبـت، عهـدهدار تحقیـق در زمینـه اخـلاق شدهاند و به دستاوردهایی نیز نائل گشتهاند. اما این تلاشها صرفاً معطوف به برخـی ویژگیهـای مثبـت اخلاقی بوده و ویژگیهای منفی اخلاقی (رذائل)، هنوز جایگاه مناسب خود را در روانشناسی نیافتهانـد. سلیگمن (Seligman)، شش دسته فضیلت هستهای انسانی را برمیشـمرد: حکمـت و دانـش، شـجاعت، عشق و انسانیت، عـدالت، اعتـدال و معنویـت و تعـالی. او سـخنی از قناعـت بـه میـان نیـاورده اسـت (ســلیگمن، 2002، ص .(5 امــا بــه نظــر میرســد، فضــیلت اعتــدال و زیرشــاخه آن، خودمهــارگری، نزدیکترین مفاهیم به قناعت است که با توجه به مفهـوم اسـلامی قناعـت، میتوانـد یکـی از لـوازم آن باشد. اعتدال بهعنوان یک صفت اخلاقی هستهای، به برقراری اعتدال میان خواستهها و امیال اشـاره دارد. فرد معتدل، انگیزشها را سرکوب نمیکند، بلکه منتظر فرصتهای مناسب بـرای ارضـای آنهـا میمانـد، 8 ، سال هفتم، شماره چهارم، زمستان 3931 به نحوی که آسیبی متوجه او و دیگران نشود (همان، ص .(54 خودمهارگری نیز به توانایی فرد در مهـار امیال، نیازها و تکانهها اشاره دارد. البته این کافی نیست که بداند چـه چیـزی درسـت اسـت، بلکـه بایـد بتواند این دانستن را به عمل درآورد (همان). »حرص« در لغت، به معـانی متفـاوتی آمـده اسـت. ازجملـهآزوَ،ر شـدن، ولـع، طمـع، آزور کـردن (دهخدا، 1377، ج 6، ذیل حرص)، آز، آزمندی، شره (معین، 1388، ج 1، ذیل حـرص)، زیـادهخـواهی، افزونطلبی، خشم (عمید، 1391، ج 2، ذیل حرص)، مشتاق منفعت (فراهیدی، 1405ق، ذیـل حـرص)، زیادهروی در میل (ابنفارس، 1390، ص (219، اراده و خواست شدید مطلوب (ابـنمنظـور، 1408ق، ج 3، ذیل حرص؛ راغب اصفهانی، 1380، ذیل حرص)، به مفهوم شدت علاقه به چیزی یـا طلـب چیـزی با جدیت و کوشش (حاج سیدجوادی و همکاران، 1376، ص (215، خواستن و تمایـل بسـیار زیـاد بـه چیزی (حداد عادل، 1388، ج 13، ص .(19 مرحوم نراقی در تبیین اصطلاح حرص میگوید: »حالت و صـفتی اسـت نفسـانی کـه آدمـی را بـر گـرد آوردن آنچه بدان نیاز ندارد برمیانگیزد، بیآنکه به حد و مقدار معینی اکتفا کند و آن نیرومنـدترین شـاخههـاى دوستی دنیا و مشهورترین انواع آن است« (نراقی، 1387، ص .(137 مرحـوم نراقـی آن را از رذایـل متعلقـه بـه قوه شهویه و صفتی نفسانیّه میداند که آدمی را وامیدارد بر جمع نمـودن زایـد از آنچـه احتیـاج بـه آن دارد و این صفت، یکی از شعب حبّ دنیا، و از جمله صفات مهلکه است (همان، ص .(395 حـداد عـادل نیـز آن رامترادف مفهوم هلوع در قرآن (معارج: (19 میداند (حدادعادل، 1388، ج 13، ص .(19 مرحوم نراقی مینویسد: قناعت، ضد حرص است و امام علی میفرمایند: »قناعت یافـت نمیشـود مگر اینکه حرص نابود شود« (نراقی، 1377، ص » .(397قناعت« در لغت به معنای رضایت، اکتفا به مقدار ناچیز از وسایل زندگی در حد ضرورت و نیاز (راغب اصفهانی، 1380، ذیل قناعت)، اقبـال بـه چیـزی، عفاف (عدهای از نویسندگان، 1418ق، ذیل القناعه)، رضای به عطای کم (ابنمنظور، 1408ق، ج 11، ذیل قناعت)، خرسندی، رضا به قسمت، بسندهکردن، بسنده کاری، راضی شدن به اندك چیز، خرسند گردیدن به قسمت خود، آسان قرار گرفتن در مآکل و مشارب و ملابس و غیر آن و راضی شدن بدانچه سد خلل کند، ازهر جنس که اتفاق افتد (دهخدا، 1377، ج 11، ذیل قناعت)، خشنودی، رضا و تسلیم، صرفهجویی (معین، 1388، ج 2، ذیل قناعت)، راضی و خرسند بودن به چیزی که فرد در اختیار دارد (عمید، 1391، ج 3، ذیل قناعت)، رضایت به سهم خویش (فراهیدی، 1405ق، ذیل قناعت). »قناعت« در اصطلاح، یعنی بسنده کردن به آنچه زندگی را ممکن میسازد و رضایت به آنچه معـاش ساخت و اعتباریابی مقیاس اسلامی حرص – قناعت 9 را مقدور میسازد و دوری از حرص در بهدست آوردن اموال و رسیدن بـه مقامـات بـالاتر (مـادی)، در عین وجود میل به آنها و سختگیری به نفس درباره آنها (عدهای از نویسندگان، 1418ق، ذیـل القناعـه). مرحوم نراقی معتقد است: قناعت ملکهای نفسانی است که به موجب آن، انسان بـه نیـاز خـود از امـوال رضایت میدهد و خود را بـرای تحصـیل بیشـتر آن بـه مشـقت نمیانـدازد (نراقـی، 1387، ص 138 و .(139 وی در تعریف قناعت میگوید: »حالتی است از براى نفس، که باعث اکتفا کردن آدمـی اسـت بـه قدر حاجت و ضرورت و زحمت نکشیدن در تحصیل فضـول از مـال« (همـان، ص .(397 غزالـی نیـز قناعت را بسنده نمودن به مقدار ضرورت از غذا و لباس و اکتفا نمودن به مقدار و نوع پـایینتر میدانـد، و قانع را کسی که آرزویش را متوجه همان روز یا همان ماه میکنـد و دلـش را مشـغول ماههـای دیگـر نمینماید (غزالی، بیتا، ج 3، ص .(252 آیتاالله مشکینی، قناعت را مرادف اقتصـاد میدانـد و میگویـد: »اقتصاد عبارت است از اعتدال انسان در مصرف مال و خرج کـردن آن بـرای خـود و خـانوادهاش. ایـن حالت متوسط بین افراط و تفریط (اسراف و خسّت) میباشـد کـه قناعـت متـرادف اسـت« (مشـکینی، 1376، ص .(163 تعریف مرحوم نراقی، از این جهت دارای قوت است که قیـد ملکـه را بیـان کردهانـد؛ زیرا امور اخلاقی تا به حد ملکه نرسد سودی به حال انسان ندارد. ازآنجاکه مفاهیم اخلاقی در ذهن بسیاری از مردم، با ارزشها و دین در ارتباط است، از حیطه علـوم تجربی خارج است. از سوی دیگر، فقدان مقیاسهای مناسب برای اندازهگیری مفاهیم اخلاقـی موجـب شده است که تلاش پژوهشی کمـی در ایـن زمینـه انجـام شـده باشـد (تـانگنی (Tangney)، 2002، ص .(411 بدون در اختیار داشتن روشی معتبر برای اندازهگیری، علـمتقریبـاً متوقـف میشـود (همـان، ص .(413 ازاینرو، روانشناسان تمایل دارند که ابزارهای سنجش، قویتر و معنادارتر باشد تا بتواننـد از ایـن مسیر، به توسعه تئوریهای خود بپردازند (همان). تنها تلاش پژوهشی در این موضوع، توسط محمدی (1382) انجام گرفته است. منظور از قناعـت را رضایت به سرنوشت و دوری از حرص و طمع و هدف از ساخت مقیاس را سنجش نگرش و رفتار فرد و ارزشیابی او از خویشتن در قلمروهای خرج و خوراك، لباس و مسکن و; میدانـد (محمـدی، 1388، ص .(160 اطلاعات اولیه این پژوهش از آیات، روایات و متون اخلاقی مربوط به قناعـت بهدسـت آمـد (همان). پرسشنامه اولیه شامل 80 گویه بود که با نظر کارشناسان به 42 گویه کاهش یافت و پس از اجرا نیز گویههای دشوار و گویههایی که با کل تست از همبستگی لازم برخوردار نبود، حذف گردید و تعـداد گویهها به 16 رسید (محمدی، 1382، ص 121و.(122 این مقیاس برای سنین بالا، که از خود دارای شغل 01 ، سال هفتم، شماره چهارم، زمستان 3931 و کسب و درآمد هستند، میباشد. آلفای کرونباخ 16 سـؤالی 0/85 بهدسـت آمـد (همـان، ص .(118 در مسیر تأمین روایی سازه، تحلیلی عاملی اکتشافی 4 عامل را نشان داد که رفتارهای فردی، باور و نگـرش، تجمل گرایی و گستره قناعت نام گرفتند (همان، ص .(137 پاسخنامه به دو شکل: .1 زمانی با پنج گزینـه »همیشه« تا »هرگز«؛ .2 کیفی با پنج گزینهکاملاً» موافقم« تاکاملاً» مخالفم« تنظیم گردیده است (محمدی، 1388، ص .(161 نتایج نشان داد میانگین نمرات مردان و زنان، در دو عامل از عوامل چهارگانـه قناعـت (تجملگرایی و گستره قناعت) با هم تفاوت چشمگیری دارند؛ به این معنـا کـه مـردان کمتـر تجمـلگرا هستند و در این عامل از قناعت بیشتری برخوردارند و در گستره قناعت بعکس است (همان، ص .(163 با توجه به فقدان آزمون مناسب، برای سنجش میزان حـرص و خلأهـای روششـناختی موجـود در مقایس قناعت، محمدی (1382)، مانند استفاده حداقلی از ظرفیت خبرگـان در مراحـل سـاخت آزمـون، عدم اجرای تحلیل تأییدی، عدم ارائه همبستگی بین عوامل و عمقی نبودن عوامل، تلاش بـرای سـاختن ابزاری بومی و مناسب، به منظور سنجش تکبر و تواضع از منظر اسلام، ضروری بـه نظـر میرسـد. ایـن پژوهش، میتواند خلأ موجود در این زمینه را با ارائه یک مقیـاس اسـلامی تـا حـدی برطـرف کـرده، و زمینهساز پژوهشهای بعدی باشد. بنابراین، پژوهش حاضـر درصـدد پاسـخگویی بـه پرسـشهای زیـر است: مؤلفههای حرص و قناعت از دیدگاه آیات و روایات چیست؟ مقیاس اسلامی حرص- قناعـت از چه ویژگیهای روانسنجی برخوردار است؟ روش پژوهش این پژوهش، از دو روش توصیفی و پیمایشی تشـکیل شـده اسـت. بـرای جمـعآوری آموزههـای دیـن درباره حرص و قناعت، با استفاده از روش توصیفی و با رجوع به قرآن کریم و متون دست اول روایـی، دادههای مورد نیاز، استخراج سپس دستهبندی و مورد بررسی قرار گرفت. برای ارزیـابی روایـی مقیـاس اسلامی حرص ـ قناعت نیز از روش پیمایشی استفاده شده است. الف. جامعه و حجم نمونه: جامعه آماری این پژوهش، از دانشجویان دانشگاه آزاد اسـلامی خمـین بـا حجم 1100 نفر و طلاب حوزه علمیه دامغان با حجم 85 نفر، در سـال تحصـیلی 92ــ1391 اسـت. بـا استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای، حجم نمونـه 475 نفـری پـژوهش حاضـر (شـامل 396 دانشجو و 79 طلبه)، اعدادی بیش از حجم نمونه پیشنهادی 285) و 70 نفر) جدول کرجسی و مورگـان (1970) (Kerjcie & Morgan) است. بدینترتیب، خطای نمونهگیری به حداقل رسیده و براسـاس آزمـون کفایت نمونهبرداری، ایـن تعـداد نمونـه بـرای انجـام تحلیـل عـاملی معنـادار میباشـد. میـانگین سـنی ساخت و اعتباریابی مقیاس اسلامی حرص – قناعت 11 شرکتکنندگان در این پـژوهش، 25/11 سـال (SD=5/61) و 79/6 درصـد افـراد، زن و 20/4 درصـد از آنها مرد بودند. همه شرکتکنندگان، دارای تحصیلات دانشگاهی 48/6%) فوقدیـپلم، 46/3% لیسـانس و 5% فوقلیسانس و بالاتر) بودنـد. 16/6 درصـد از آنهـا، عـلاوه بـر تحصـیلات دانشـگاهی، تحصـیلات حوزوی هم داشتند 4/6%) سطح مقدماتی، 3/8% سطح یک، 7/8% سـطح دو و 0/4% سـطح سـه). 65/7 درصد از شرکتکنندگان مجرد و 34/3 درصد از آنها متأهل بودند. ب. ابزار پژوهش: برای انجام این پژوهش از مقیاس پژوهشگر ساخته حرص- قناعت اسـتفاده شـد. هرچند مقیاس اسلامی قناعت دارای پیشینه پژوهشی میباشـد (محمـدی، (1388، امـا مقیـاس اسـلامی حرص- قناعت نخستینبار توسط پژوهشگر جهت سنجش هردو صفت اخلاقی حـرص و قناعـت بـر اساس منابع اسلامی، طراحی و ساخته شده است. فرایند ساخت این مقیاس، به شرح زیر میباشد. 1 شناسایی و مطالعه منابع اسلامی مربوط به حرص و قناعـت، دسـتهبندی و مفهومشناسـی آنهـا: در ایـن مرحله، آیات و روایاتی از پیامبر و اهلبیت که به توصیف، علتشناسی و تبیین مفـاهیم »حـرص« و »قناعت« پرداختهاند، بررسی شد. 2 بررسی تطابق مستندات با مفاهیم: در این مرحله، میزان تطابق گزارههای دینی با مفاهیم به معـرض رأی 15 نفر از کارشناسان علوم اسلامی (سطوح عالی) و روانشناسی (کارشناسی ارشد و دکتری) درآمـد که نظر خود را در جدولی با لیکرت 5 درجهای درج کردند.3 طراحی گویهها بر اساس مفاهیم، مستندات و ارائه آنها بـه کارشناسـان، بـرای سـنجش روایـی محتـوا: گویههای اولیه مقیاس اسلامی حرص- قناعت، شامل 80 عبارت بود کـه بـرای 31 مفهـوم طراحـی گردید. سپس، برای بررسی روایی محتوا، از دیدگاه 15 نفـر از کارشناسـان علـوم اسـلامی (سـطوح عالی) و روانشناسی (کارشناسی ارشد و دکتری) اسـتفاده شـد. آنهـا بـا اسـتفاده از یـک لیکـرت 5 درجهای، میزان موافقت یا مخالفتشان را اعلام نموده و گویه پیشنهادی خود را ثبت نمودند. 4 ارائه گویههای برگزیده و دارای بیشترین امتیاز به کارشناسان برای سنجش روایی محتوا: در ایـن مرحلـه از میان 80 گویه ارائهشده در مرحله قبل و گویههای پیشـنهادی کارشناسـان، 23 گویـه دارای امتیـاز مساوی یا بالاتر از (75%) 4، انتخاب شد و مجدداً برای دریافت روایی محتوا، بـا اسـتفاده از لیکـرت 4 درجهای، در معرض نظر 7 نفر از کارشناسان علوم اسلامی و روانشناسی قرار گرفت. 5 آزمون ـ بازآزمون: در این مرحله، پرسشنامه اولیه حرص- قناعت که شامل 23 گویه بـود، بـا فاصـله 2 هفته، بین 50 دانشجو و طلبه به صورت پیشپژوهش (پایلوت) اجرا شد. مقایسه ایـن دو آزمـون، 21 ، سال هفتم، شماره چهارم، زمستان 3931 همبستگی بالای آنها و در نتیجه اعتبار قوی آزمون را نشان داده r =0/887)، .(P<0/0001 افـزون بـر این بهوسیله، برخی گویهها که از همبستگی کمتری با نمره کـل آزمـون برخـوردار بـود یـا از سـوی شرکتکنندگان دشوار تشخیص داده شده بود، اصلاح شد. .6 اجرای گسترده: در این مرحله آزمون 23 گویهای، در میان 500 دانشجوی دانشگاه آزاد اسـلامی شـهر خمین و طلبه حوزه علمیه شهر دامغان اجرا شد. پس از کنـار گذاشـتن پاسـخنامههای نـاقص، 475 پاسخنامه وارد مرحله تحلیل شد. روش گردآوری اطلاعات: با استفاده از دادهها و مبانی مربوط بـه حـرص و قناعـت، بـر اسـاس آیـات و روایات و با مطالعه کتابها و پژوهشهای روانشناسی در این موضوع، بـهویژه در زمینـه آزمونسـازی، ساخت مقیاس اسلامی حرص- قناعت در دستور کـار قـرار گرفـت. در ایـن بخـش، بـرای سـنجش و اندازهگیری حرص و قناعت، با توجه به مؤلفههای بهدستآمده، آزمونی اولیه طراحی و ساخته شد. برای گردآوری اطلاعات، محقق با مراجعه به کلاسهای طلاب و دانشـجویانی کـه پیشتـر بـهطور تصادفی خوشهای انتخاب شده بودند و با ارائـه توضـیحات لازم دربـاره اهـداف پـژوهش و چگـونگی پاسخدهی به پرسشهای آزمون، پرسـشنامه بـه شـرکتکنندهها ارائـه و از آنهـا خواسـته شـد، پـس از خواندن شیوهنامه کتبی، با دقت به گزارهها پاسـخ دهنـد و مشخصـات جمعیتشـناختی همچـون سـن، جنس، مقطع و رشته تحصیلی و نیز وضعیت تأهل خود را درج کنند. از 500 پرسشنامه توزیعشـده، در نهایت تعداد 475 پرسشنامه، به کمک برنامـه SPSS نمرهگـذاری و تجزیـه و تحلیـل شـد. بـرای انجـام تحلیل عاملی تأییدی نیز از نرمافزار AMOS استفاده شد. ادامه خواندن مقاله ساخت و اعتباريابي مقياس اسلامي حرص- قناعت

نوشته مقاله ساخت و اعتباريابي مقياس اسلامي حرص- قناعت اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله نمودهاي وسواس ـ ناخودداري وارسي در ميان افراد مذهبي و راهکارهاي درماني آن براساس روايات اسلامي

$
0
0
 nx دارای 9 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه وسواس– ناخودداری وارسی، یکی از نمودهای وسواس– ناخودداری میباشد که اغلب به شکل وارسی قفلها، بخاریها، وسایل برقی، وارسی صحنههای تصادف در وقت رانندگی، بررسی مکرر کارها بهمنظور تصحیح اشتباههای احتمالی و تکرار، نظیر بازخوانی، بازنویسی و از جا بلند شدن و نشستن برای احساس راحتی کردن آشکار میشود (جوز و همکاران (Jose)، 1997، ص .(25 نمودهای وسواس وارسی در میان افراد مذهبی، بهگونهای هستند که متخصصان در وسواس – ناخودداری، به دلیل ناآشنایی با ابعاد دینی این نوع وسواسها نیز نمیتواند، آنها را بهدرستی درمان کند (جنایک و همکاران (Jenike)، 1998، ص .(555 این واقعیت و از طرفی، مراجعان زیاد مبتلا به وسواس – ناخودداریهای وارسی دینی میطلبد، نمودهای وسواس وارسی دینی، در کنار سایر نمودهای وسواس وارسی مورد توجه قرار گیرند. به همین دلیل، این پژوهش نمودهای مختلف وسواس ناخودداری وارسی در میان افراد مذهبی را بررسی کرده، خصوصیات و چگونگی بروز و راهکارهای درمان آنها را بر اساس منابع اسلامی بیان میکند. روش پژوهش در این پژوهش، از روش اجتهادی دینی استفاده شد. اجتهاد دینی روشی است که در آن دینپژوه تـلاش میکند با گردآوری آموزههای دینی مربوط به موضوع مورد بحث در منابع دینی و تحلیل محتـوای آنهـا، با توجه به قواعد استنباط، مراد مرجع دین را نسبت به آن موضوع کشف کنـد. بنـابراین، اجتهـاد دینـی، اصطلاحاً کوشش علمی بر اساس منابع معتبر، بـه واسـطه ابـزار و عناصـر لازم بـرای تفهـم، اکتشـاف و استخراج مطلق آموزههای دین، بهگونهای است کـه از اعتبـار برخـوردار باشـد. ایـن فعالیـت، در حیطـه استنباط قواعد روانشناختی نیز جریان مییابد و اجتهاد دینی روانشناختی میباشد (علیپـور و حسـنی، 1390، ص .(61-60 در این پژوهش، بهمنظور شناسایی نمودهای وسواس ناخودداری وارسـی در میـان افراد مذهبی و راهکارهای درمانی آنها، آیات و روایات مربوط به نمودهای وسـواس وارسـی گـردآوری گردید. این آموزهها، به روش اجتهاد دینی تفسیر و تحلیل گردید و شش نمـود بـرای وسـواس وارسـی ناخودداری و درمانی شش مؤلفهای برای آن از متون مذکور استخراج گردید. پیشینه تحقیق وسواس وارسی، یکی از شایعترین وسواسها و در عین حـال، از پیچیـدهتـرین نمودهـای وسـواس – ناخودداری میباشد. میزان شیوع آن در میان تمامی نمودهای وسواس ناخودداری، فقط نسبت بـه نمـود شستشو و پاکیزهگردانی در مرتبه دوم قرار دارد. مبتلایان به وسواس ناخوداری وارسی، روزانه چنـدین نمودهای وسواس ـ ناخودداری وارسی در میان افراد مذهبی و ; 52 ساعت صرف وارسی برخی اشیا یا مکانهای خاص در منزل یا سایر فضاها میکنند. این افراد، همچنـین ممکن است وقت زیاد را به دلیل وارسیهای ذهنی، صـرف وارسـی خـاطرات گذشـته خـود کننـد تـا اطمینان یابند که کارهای گذشته را بهدرستی انجام دادهاند. ایـن وسـواس، بـا وسـواسهای دیگـر ماننـد وسواس شستوشو و ذخیرهسازی آمیخته میشود. در نتیجه، افـراد نحـوه شستوشـو و ذخیـرهسـازی خود را وارسی میکنند. رفتارهای وارسی، شکل متناقضی به خود میگیرند؛ زیرا فرد وارسیکننده انتظـار دارد پس از وارسی، تمایلش به وارسی بعدی کاسته شود، ولی بیشتر تحت فشار قرار مـیگیـرد و بیشـتر به رفتار وارسی میپردازد (ابرامویتز و همکاران (Abramowitz)، 2008، ص .(19 ویژگی اصلی این نوع وسواس، شک و تردید فراوان بـوده و شـخص میترسـد در نتیجـه اهمـال و غفلت او، اتفاقی ناگوار برای خودش و یا دیگران رخ دهد. این افکار، میل شدیدی را برای اجتناب و یـا فعالیتهای خنثاسازی در شخص برمیانگیزند و شخص به مجموعـهای از رفتارهـای نـاخودداری روی میآورد که هدف اصلی آن کاهش خطر و آسیب پیشبینیشده است. این افراد، نمیتواننـد وارسـیها را به تأخیر بیندازند؛ زیرا در این صورت اضطراب شـدیدی را تجربـه میکننـد کـه برایشـان قابـل تحمـل نیست. تجربه تردید بیمارگونه، بخشی از همه انواع وسواسهای نـاخودداری شـمرده میشـود، ولـی در وسواس- ناخودداری وارسی عمیقترین شکل خود را مییابد. اگر از این افراد پرسـیده شـود شـما چـه وقت راضی میشویدکه مثلاًدر وضو واقعاً آب به دستت رسیده وا یواقعـاً درب را بسـته و یـا گـاز را خاموشی کردهای، در پاسخ خواهد گفت: اگر ترس از امـور کـاری، خـانوادگی و اجتمـاعی نباشـد مـن هیچگاه راضی نخواهم شد و تمام روز را به وارسی ادامه میدهم (جنایـک و همکـاران، 1998، ص -26 .(27 جنایک و همکاران وارسیهای مکرر خـانمی پنجـاه سـاله را نقـل میکننـد کـه او »دو شـاخههای وسایل برقی را بیست مرتبه یا بیشتر داخل پریز کرده و خارج میکرد تـا اطمینـان یابـد کـه دو شـاخه را واقعاً از داخل پریز بیرون آورده است. او با کلیدهای برق نیز همین کار را انجام میداد. پـولهـا را بارهـا و بارها میشمرد. در وقت نوشتن نام خود روی پاکتنامه، آن را بارها میخواند تا یقین کند نام خـود را دیده و نام کسی دیگری نبوده است« (همان، ص .(7 رویکردها در درمان وسوس ـ ناخودداری وارسی اولین مدلهای درمانی برای وسواس ناخودداری وارسی، مبتنی رویکردهـای روانتحلیلـی بـوده اسـت. ولی این مدلهای درمانی درواقع تغییری را در زنـدگی مبتلایـان بـه وجـود نیـاورد. دومـین تبیینهـا و فعالیتهای درمانی از اندیشههای رفتارگرایانه برخاسـته اسـت. از نگـاه رفتـاری، وسـواس نـاخودداری 62 ، سال هفتم، شماره چهارم، زمستان 3931 وارسی، به همراه سایر نمودهای وسواس ـ ناخودداری از تجربههای شرطیسازی ناشی میشوند کـه بـا رویدادهای منفی همراه میگردند. برای نمونـه، رویـدادهایی ماننـد آتـشسـوزی، دزدی، سـیل و سـایر رویدادهای آزاردهنده، با محركهای خنثایی نظیر بخـاری، بسـتن در و شـیرهای آب همـراه مـیشـوند. سپس، رفتار ناخودداری بدان جهت حفظ میشوند که نقـش تقویـت منفـی بـرای تمـایلات فـرد بـرای وارسی کردن را بر عهده دارند. بهعبارت دیگر، میل شدید برای وارسی کردن (که احساسـی ناخوشـایند است)، که با رفتار وارسی فروکش میکند، به وسیله همین رفتار تقویت مـیشـود و در نتیجـه، احتمـال تکرار آن بیشتر میشود. این تبیین برای وسواس وارسی، با نظریه دومرحلـهای مـاورر هماهنـگ اسـت، ولی طرفداران چندانی در میان صاحبنظران نیافته است. این به دلیل این است کـه بیشـتر افـرادی کـه درگیر رفتارهای وسواس ناخودداری میگردند، انکار میکنند که رویـدادهای منفـی نظیـر آتـشسـوزی، سیل و در معرض سرقت قرار گرفتن را تجربه کرده باشند (ابرامویتز و دیگران، 2008، ص .(29 علیرغم کاستیهایی که در تبیینهای رفتاری برای وسواس ناخودداری وارسی وجـود دارد، درمـان اصلی که از این مدلها برخاسته است، یعنی مواجهه و جلوگیری از پاسخ بـهمنزلـه مداخلـهای مـؤثر در درمان وسواس ناخودداری وارسی نقش ایفـا مـیکنـد (همـان، ص .(21-20 درمـان مهـم دیگـر بـرای وسواس- ناخودداری وارسی، از رویکرد شناختی نسبت به وسواس – ناخودداری برخاسته اسـت. ایـن درمان بر مفهوم »احساس مسئولیت اغراقآمیز (متورم)« در وارسیکنندگان مبتنی است که گـامی مهـم و مؤثر برای فهم وسواسها و ناخودداریها بهصورت عام و وسواس ناخودداری وارسی به شـکل خـاص میباشد. احساس مسئولیت اغراقآمیز، بدین معناسـت کـه فـرد وارسـیکننـده تصـور مـیکنـد قـدرت فوقالعادهای در ایجاد یا جلوگیری کردن از پیامدهای منفی سرنوشتساز بـر عهـده دارد. بنـابراین، فـرد وقتی نسبت به چیزی احساس مسئولیت نداشته یا بهصـورت معمـول احسـاس مسـئولیت کنـد، رفتـار وارسی نسبت به آن نخواهد داشـت. برخـی پژوهشهـا از اهمیـت فـزون بـرآورد کـردن تهدیـدی کـه وارسیکننده ممکن است با آن روبهرو شود و از تأثیر آن بر رفتار وارسـی سـخن گفتـهانـد، ولـی سـایر تحقیقات آن را در ردیف احساس مسئولیت افراطی ندانستهاند (همان). در دهه گذشته، عدم تحمل تردید از ناحیه مبتلایان بهعنـوان یکـی از مؤلفـههای شـناختی وسـواس ناخودداری وارسی مورد بحث قرار گرفته است. در تحقیقی تولین و همکاران، با استفاده از مقیاس عـدم تحمل تردید به دست آوردند که مبتلایان به اختلال وسواس– نـاخودداری، کـه وارسـی نـاخودداری را گزارش کردهاند، در مقیاس عدم تحمل تردید نمره بـالاتر کسـب کـردهانـد. در مجمـوع، یافتـهها نشـان نمودهای وسواس ـ ناخودداری وارسی در میان افراد مذهبی و ; 72 دادهاند، عدم تحمل تردید نقش بسیار اساسی در اضطراب تعمیم یافته و همچنین واسوس– نـاخودداری وارسی بر عهده دارد. با اینکه تبیینهای خوبی نسبت به وسواس ناخودداری وارسی تـاکنون ارائـه شـده است، درمان آنها از پیشرفت چندانی برخوردار نبوده است. بهترین درمان، یعنی درمان رفتاری یـا درمـان رفتاری شناختی تا حدودی تأثیرگذار است، ولی حدود پنجـاه درصـد مبتلایـان وسـواس– نـاخودداری درمان را کنار میگذارند (همان، ص .(23 همین واقعیتها میطلبد نمودهای وسواس وارسی بهصـورت خاص در منابع دینی بررسی و راههای درمانی آن نیز استخراج شود تا شاید کمکـی بـه شـناخت بیشـتر نسبت به این اختلال و همچنین درمان آن بر اساس منابعی اسلامی باشد. تظاهرات وسواس ـ ناخودداری وارسی در میان افراد مذهبی وسواس- ناخودداریهای وارسیمعمولاً، در میان افراد مذهبی به شش صورت نمودار میشوند: الف. وسواس ناخودداری وارسی مواد دفعی بدن: در دین اسلام برخی از مواد ازجمله مدفوع، ادرار، خون و منی حیوانات حرام گوشتی که خون جهنده دارند، نجس شمرده شدهاند. نجس بودن بهصورت ملموس بدین معناست که: .1 خوردن این مواد جایز نیست؛ .2 خورانیدن آنها به غیر نیز ممنوع است؛ .3 ایـن مـواد در برخی اوقات مانند وقت نماز خواندن و طواف خانه خدا، نباید در بدن لباس فرد باشند (موسوی خمینی، 1384، ج 1، ص .(134 این حکم، زمینه دقت را برای برخی افراد فراهم مـیآورد، بهطوریکـه بـا انـدك احساسی مبنی بر خارج شدن یکی از این مواد از بدن، به وارسـی شـدید میپردازنـد و اقـدامات بعـدی ازجمله شستن و غسل را انجام میدهند. در این نوع وسواس، فرد مبتلا بعد از آنکه از آبکشی محل فارغ شده و یا حتی از جای خود بلند میشود، به ذهنش میآید یا احساس میکند دوباره ماده دفعی خارج شد و یا شاید محل را درست و یا اصلا آبکشی نکرده باشد. در آغاز به میزان و دفعات کم، دوبـاره محـل را میشوید یا با فاصله زیاد به محل دستشویی و حمام بازمیگردد و دوباره بدن و لبـاس خـود را آبکشـی میکند. به تدریج، فاصله به ذهنآیی بسیار کم میشود و به جایی میرسد که با اراده بستن شـیر آب و از جا برخاستن این فکر به ذهنش میآید و یا احساس میکند که محل را نشسته است. او احتمال به ذهـن آمده را تأیید میکند و دوباره خود را آب میکشد. همین آبکشیها اختلال را تشدید میکند و بـه جـایی میرسد که بدون وقفه، دقیقاً در وقت اشتغال به آبکشی، به ذهنش میآید که شاید خـود را آب نکشـیده است. در این صورت، دیگر فرد بهراحتی نمیتواند از جای خود بلند شود. پیوسته آب میریزد تا جـایی که پاها بر اثر زیاد نشستن به شدت درد میگیرد (حجازی شهرضائی، 1366، ص .(41-39 ایـن بیمـاران 82 ، سال هفتم، شماره چهارم، زمستان 3931 بیشتر وقتها به ذهنشان میآید، »دچار خطا شدهاند و برای حصول اطمینـان مکـرراً بـه وارسـی کـردن عملکردشان میپردازند« (لی بائر، 1382، ص .(30-29 وارسیها، معمولاً به این دلیل اتفاق میافتد تـا .1 اطمینان یابند که کار خود را بهدرستی انجام دادهاند، .2 با آلودگی و نجاست از جا بلند نشدهاند تا چیزهای مربوط به خود و دیگران را آلوده یا نجس کنند، .3 موجب فعالیت دردسر درست کن مانند لزوم آبکشی تمام منزل در آینده نشوند (جنایک و دیگران، 1998، ص .(8 ب. وسواس در وضو: یکی از وسواسهای شایع وارسی در میان افراد مذهبی، وسـواس در وضـو میباشـد. این نوع وسواس در نیت وضو، شستوشوی اعضای وضو و بطلان وضو، بر اثر احساس خـارج شـدن غیرارادی ادرار و مدفوع و یا باد روده و معده، نمودار میشود. .1 وسواس در نیت وضو: نیت همان توجه داشتن به کار و فعالیت موردنظر و بعد انگیزشی و علـت انجـام آن میباشد. اگر از کسی که به سمت یخچال میرود، بپرسـیم کجـا مـیروی؟ او میگویـد مـیروم آب بخـورم (رکن اول). اگر بگوییم چرا میخواهی آب بخوری؟ میگوید چون تشنه هستم (رکن دوم). ما در انجـام همـه کارهایمان همینگونه عمل میکنیم. یعنی ما هیچ کاری را بدون نیت انجام نمیدهیم. امام خمینی میگوید:نیت همان قصد انجام کار میباشد. در نیت لازم نیست چیزی بر زبان آورده شود، برای اینکه نیت امری قلبی است. در نیت همچنین لازم نیست چیزی را به ذهن آورد یا بهعبارت دیگر، لازم نیست حدیث نفس کند و چیزی را به خاطر آورد. مثلاً به ذهن آورد که من الان نماز ظهر میخوانم برای امتثال امر خداونـد، بلکـه صرف انگیزه و علت انجام کار کفایت میکند. مراد از انگیزه، همان اراده اجمالی است که در صادر شدن عمل تأثیر میگذارد. این اراده اجمالی بر اثر غایتهایی که در درون فرد وجود دارد، صـادر میشـود و بدینوسیله، فرد از حالت سهو و غفلت خارج میشود و فعل و عملش در زمره افعال کسی بـه حسـاب میآید که کار را با اراده و اختیار انجام داده است (موسوی خمینی، 1384، ج 1، ص .(202 چنانکه بیان کردیم، ما همه کارهایمان، چه کوچک چه بزرگ را به همین نحو انجام مـیدهیم. خـوردن، آشامیدن، راه رفتن، دویدن و فعالیت اجتماعی داشتن و; با این حال، به دلیل تأکیـداتی کـه بـر نیـت در عباداتی مانند وضو، نماز، روزه و; میشود، برای مبتلایان به وسـواس مسـئله نیـت بـه امـری دشـوار و طاقتفرسا تبدیل میگردد (حجازی شهرضایی، 1366، ص .(48-45 خطاهای روانشـناختی کـه بـرای این افراد پیش میآید، این است که تصور میکنند که باید به ذهن آورده و به قلبشـان خطـور دهنـد کـه چه کاری میخواهند انجام بدهند. این افـراد چـون چنـین بنـایی گذاشـتهاند، بـا تقـلای فـراوان تـلاش میکنند، چیزی غیر آنچه خودشان میخواهند، وارد ذهنشان نشود. همین حساسسازی موجب میشـود وقتی مثلاً فرد اراده میکند وضو بگیرد، چیزهای زیادی به ذهـنش بیایـد. او کـه ایـن بـه ذهنآمـدهها را مخل نیت میداند، فکر میکند نمیتواند نیت کند. او درواقع در وقت انجـام کـاری مثـل نمـاز، پیوسـته ادامه خواندن مقاله نمودهاي وسواس ـ ناخودداري وارسي در ميان افراد مذهبي و راهکارهاي درماني آن براساس روايات اسلامي

نوشته مقاله نمودهاي وسواس ـ ناخودداري وارسي در ميان افراد مذهبي و راهکارهاي درماني آن براساس روايات اسلامي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله اثربخشي حضور در مراسم دهه اول محرم بر سطح دينداري عزاداران

$
0
0
 nx دارای 7 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه دین به شکل خاصی در هر فرهنگ شناختهشـدهای وجـود دارد. فـرد دینـدار، بـه نـوعی بـا یـک منبـع آفرینش، که بر زندگی بشر و امور طبیعی تأثیر دارد، ارتباط برقرار میکند. ویلیام جیمز در کتـاب دیـن و روان میگوید: دین عبارت است از: اعتقاد به اینکه نظم نامرئی در اشیا و موجودات این جهان است و بهترین کـار ایـن است که خود را با این نظم هماهنگ کنیم. یا احساسات و اعمال و تجارب انسان در خلوت با آنچـه کـه آن را خدا میداند مطابق میباشد. پژوهشها، دینداری و معنویت را به گونه مناسبی بـا یکـدیگر ترکیـب نکردهاند. در ادبیاتنای حوزه، دینداری و معنویت غالباً بـهجـای یگـدیگر بـه کارگرفتـه شـده اسـت. درحالیکه دینداری بهطور عمده با رفتارهای آشکاری مانند حضور در اماکن مذهبی و برگـزاری مراسـم مذهبی و همچنین باورهای شخصی افراد درباره دین مشخص میشود. اما معنویـت یـک تجربـه درونـی است که شامل نوعی باور و یا رابطه با خدا یا یک نیروی ماورایی است (پارگامنـت، 1997، ص 60، بـه نقل از راهبرد فرهنگ، .(1389 کراس » (Krause)دینداری« را مفهومی مرکب از سه جزء دینداری سازمانی، دینـداری ذهنـی و باورهـای دینی تعریف میکند (کراس، .(1993 دینداری سازمانی، عبارت اسـت از: مشـارکت در مراسـم مـذهبی، حضور در اماکن مذهبی و عضویت در اینگونه اماکن. دینداری ذهنی، شامل تعهد و اهمیتـی اسـت کـه افراد برای دین بهعنوان بخشی از زندگی قائل هستند. باورهای دینی دربردارنده عقاید افـراد دربـاره دیـن و رابطه با خداست. پژوهشهایی که با توجه به تعریف چندبعدی از دینـداری صـورت گرفتـه، نشـانگر آن است که دینداری با جنبههای گوناگون زندگی، سلامت جسمانی و روحی در ارتباط مثبت میباشد. پژوهشهای متعدد به وجود رابطه مستقیم میان باورها و اعتقادات مذهبی با سلامت جسـمی و روانی (کامپتون (Compton)، 2005 )، شادمانی (قمری، (1389، بهداشت روانی و پایـداری عـاطفی (کوئنیک (Koeing)، 1995 )، اعتماد بینفردی (بگیـو (Begue)، (2002، نـوعدوسـتی (لـوفر و والـد (& wald Lupfer)، (1985، سازگاری فردی و اجتماعی (سـراتون و ریـد (& Reid Sratton) ،(2003، رضـایت از زنــدگی، بهکــامی روانشــناختی و ســبک زنــدگی (بــالتر (Boulter)، 2002، ص (234، همسازی اجتماعی ( شورتز و همکاران (Shortz)، (1994، برقراری ارتباط مؤثر با دیگران و اعضـای خــانواده (تامپســون (Thompson)، (1999، ابعــاد ســازشیــافتگی زناشــویی (تورنتــون و همکــاران (Thronton)، (1992، جلوگیری از گرایش به سوی بزهکاری (چادویک و تاپ (& Top Chadwick)، (1993، جمعگرایی اشاره دارد. اثربخشی حضور در مراسم دهه اول محرم بر سطح دینداری عزاداران 34 دین اسلام دارای پایهها و ارکانی است که بر آنها بنا شده و بدانها قوام یافته است. یکی از این ارکان، عزاداری محرم است. آنگونه که امام خمینی گفته است: »این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است« (موسوی خمینی، 1373، ص .(331 از امام صادق نقل شده است که بـه فضیل فرمودند: آیا با هم مینشینید و حدیث میگویید؟ او در پاسخ گفت: بلی. امام فرمودند: همانا مـن ایـن مجـالس را دوست دارم، پس امر مرا احیا کنید. خدا رحمت کند کسی را که امر ما را احیا کند. یا فضیل! کسـی کـه ما را یاد کند، یا در نزد او ما یاد شویم و از دو چشم او بهاندازه بال مگسی اشـک بیـرون آیـد خداونـد گناهانش را میآمرزد، هرچند بیشتر از کف آب دریا باشد (مجلسی، 1403ق، ج 43، ص .(282 از امام باقر نیز روایت شده است: »گرد هم آیید و ما را یاد کنید، فرشتگان اطراف شما جمع میگردنـد. خدا رحمت کند کسی را که امر مـا را احیـا کنـد« (حرعـاملی، 1403ق، بـاب 66، ص .(26 در آیـه 32 سوره مبارکه »حج«، برپاداشتن شعائر دینی، نشانذلِکَهتقوایوَدلمَنْبهشمار یُعَظمْمیآید:» شَعائِرَ اللـهِ تَقْوَی الْقُلُوبِ» .«شعائر« جمع »شعیره«، بهمعنای علامت اسـت. منظـور از شـعائراالله، نشـانههایی است که خداوند برای اطاعتش نصب کـرده اسـت. تمـام عبـادتهـای گروهـی، ماننـد نمـاز جمعـه و مراسمهای مذهبی جز شعائر الهی محسوب میشود. با توجه به مفهوم شـعائراالله و جایگـاه عـزاداری در میان شیعیان، این مراسم نیز از شعائر الهی و دینی بهشمار میآید. بزرگداشت آن نیز شـرکت در مجـالس عزاداری، برگزاری باشکوه و رعایت آداب آن است. برخی بـر ایـن باورنـد کـه شـرکت در مراسـمهای سوگواری به تزکیه معنوی و رشد بعد الهی و انسانی افراد میانجامد. در تعریـف دورکیمـی از دیـن، دو عنصر بنیادین وجود دارند که تشکیلدهنده دین هستند: باورها و مناسـک. دورکـیم بـا تأکیـد بـر اینکـه تقلیل دین به مجموعهای صرف از باورها کاری نادرست است، به اهمیت مناسک در حیات دینی اشـاره میکند و آن را مجرای اصلی تجربه دینی و کسب ایمـان دینـی و بـروز پیامـدهای حیـات دینـی بـرای مؤمنان میداند. کیش عبادی یا مناسک، مجموعه اعمال منظم تکراری شـده اسـت کـه فقـط دسـتگاهی متشکل از علائم، که ایمان از راه آنها ترجمان بیرونی پیدا میکند، نیست، بلکه مجموعـه وسـایلی اسـت که ایمان و احساس دینی از طریق آنهـا ایجـاد و دوره بـه دوره تکـرار میشـود. دورکـیم (Dourkim) در مباحث مربوط به مناسک، بیش از همه بر مناسک جمعی و مشترك و نظریهپردازی بر مبنای آنهـا تأکیـد دارد و چندان به مناسک فردی و منفرد اشاره نمیکند (دورکیم، 1383، ص .(85 مهمترین مخاطب مناسک درون افراد است. تصوراتی که در طـی مناسـک در درون فـرد برانگیختـه 44 ، سال هفتم، شماره چهارم، زمستان 3931 میشود، آنهایی هستند که »برای کارکرد نیکوی حیات اخلاقی« مؤمنان ضروری هسـتند (همـان). ایمـان مذهبی در جریان مناسک مذهبی ایجاد میشود (رهبری، 1380، ص .(93 هیئتهای عزاداری، یکی از مهمترین عرصههای دینورزی مؤمنـان اسـت. در مراسـم و آیـینهـای دینی است که آمیختگی نمادین روحیات معنوی و جهانبینی به وجود میآید و آگاهیهای معنوی مردم را شکل میدهد. آیین یا مناسک، با ایجاد مجموعهای از حالات معنوی و انگیزهها و نیز ارائـه تصـویری از نظم جهان هستی، بهوسیله مجموعه واحدی از نمادها، همـراه بـا اجـرای آیـینهـای دینـی، باورهـا و عقاید دینی را جایگزین منحصر به فرد یکدیگر میکنند. به عقیده گیرتـز، سـازوکار ایجـادکننـده ایمـان، مناسک است. ایمان مذهبی در جریان مناسک ایجاد میشود. برای نمونه، او میگوید: پذیرش مرجعیتـی که حاکم بر چشمانداز مناسک مذهبی است، از خـود مناسـک سرچشـمه میگیـرد (گیرتـز، 1973، ص .(15 مناسک هم مفاهیم کلی مذهبی را صورتبندی کرده و هم تکلیف مرجعیتی را مشـخص میسـازد که پذیرش و حتی التزام به پذیرش این مفاهیم مذهبی را توجیه میکند. تحقیقـات ثابـت نمـودهانـد کـه نکته اصلی در باب مناسک دینی، رابطه آنها با تجربههای دینی مؤمنان اسـت (دورکـیم، 1383، ص .(85 مسئله تجربه دینی، ناشی از حضور در مناسک برای مؤمنان، به سبب آنکه تجربه دینـی امـری درونـی و فردی است، دشواریهایی بسیار در حوزه پژوهش خود دارد. مجالس عزاداری از چند جهت در تقویت و دینداری و معنویـت تأثیرگـذار اسـت. از یـکسـو، بـا ایجـاد همبستگی اجتماعی، ایجـاد فضـای معنـوی، شـکلدهـی بـه مراکـز دینـی– فرهنگـی و تقویـت عواطـف و احساسات دینی و از سوی دیگر، با نشر معارف الهی، فرهنگ دینی را استمرار میبخشد (عابدینی، .(1389 همچنین مراسم عزاداری، موجب تقویت روحیه دینی در جامعه و ارتباط افـراد بـا مراکـز مـذهبی و عالمان دینی میگردد. در این فضای معنوی، نـور ایمـان و عشـق حسـینی بـر قلبهـا میتابـد و افـراد بیشتری با معارف اهلبیت آشنا میشوند. درنتیجه، در دینداری خود پایدارتر میشـوند. همچنـین ایـن فضا موجب میگردد افراد بسیاری دست از انحرافات عملی و عقیـدتی خـود بردارنـد. بـه همـین دلیـل ارتکاب جرایم و انحرافات در جامعه کاهش مییابد. در ایام عزاداری حضـور روحانیـان، و مبلغـان، کـه نماد دین و دینداریاند، در شهر و روستا پررنگ میشود. پس از دوره کاهش نسبی ارتباط میان مـردم و روحانیت، دوباره آنها در ارتباط بیشتر و چهره به چهره قرار میگیرند (فیاض و رحمـانی، .(1385 یکـی از مهمترین آثار برگزاری مجالس عزاداری این است که دستکم در زمان کوتاهی، جامعـه را از زنـدگی روزمره و مشکلات و عادات آن رهایی بخشیده، در آن فضـای معنـوی ایجـاد میکنـد. طبـق آمارهـای اثربخشی حضور در مراسم دهه اول محرم بر سطح دینداری عزاداران 54 رسمی نیروی انتظامی، میزان کاهش جرم در ماه محرم، بین 40 الی 60 درصد میباشد. دلیل ایـن مسـئله را همان مذهب و فضای معنوی میباشد »از دیدگاه جامعهشناختی گفته میشود خودکنترلی فرد در ایـن حالت بالا میرود. در عین حال، فرد خود را در برابر دیگران میبیند و احسـاس میکنـد بیشـتر در برابـر دید مردم است؛ زیرا همه مردم مشغول کاری خوب هستند با این اقدام او بیشـتر در معـرض دیـد قـرار میگیرد و به خاطر همراهی نکردن با مردم خود نیز عذاب وجدان میگیرد« (شریفی، .(1381در مجالس عزاداری محرم، ارزشها و پیامهای دینی بسیاری ترویج میشود. این پیامهـا مکـرر و بـه شیوههای گوناگون برای مردم القا میشود که در نهادینه شدن آن در جامعه و دلهـا بسـیار مـؤثر اسـت. اهمیت امر به معروف و نهی از منکر، آزادمردی، عزت نفـس، شـجاعت، غیـرت دینـی، رعایـت اصـول انسانی، عشق به نماز، دعا و مناجات، نمونهای از ارزشهای دینی است که در تابلوی عاشورا بـه بهتـرین شکل نقش بسته است. البته در اینجا منظور از عزاداری، آن عزاداری میباشد که با حضور قلب و توجـه به یاد خداوند صورت گیرد. آیینها و نمادهای مـذهبی نیـز پژوهشهـای علمـی متعـددی را بـه خـود اختصاص داده است (گریفیـت و همکـاران (Griffith)، .(2008 برخـی از پژوهشهـا نشـان دادهانـد کـه مشارکت در مراسم مذهبی و عباداتی مثل نماز موجب کاهش تـنش و رهـایی از پریشـانیهای عـاطفی میگردد. با مرور جامعی از بررسیها، دعا را یکی از رفتارهای مـذهبی مـرتبط بـا سـلامت و تندرسـتی گزارش میدهد (شریفی، 1381، ص .(98 عابدینی (1389) در پژوهش خود درباره نقش عزاداری محرم در خویشتنداری جنسـی دانشـجویان به این نتیجه دست یافت که ارتباط معنیداری بین شرکت در مجالس عزاداری و خویشـتنداری جنسـی وجود دارد. مجد تیموری (1376) به نقش مراسم مذهبی، عبادات و مکانهـای دینـی در بهداشـت روان اشاره میکند. وی با ارائه تحلیلی در این زمینه نتیجه میگیرد: مراسم عبـادی بـه شـکل دسـتهجمعـی در بهداشت روانی تأثیر گذاشت و گذشته از احساس آرامشی که حاصل کلیه مراسـم عبـادی دسـتهجمعـی است، همدلی را به وجود میآورد. این امر، حالت خلسهای را به جمع میبخشد کـه ناشـی از فرامـوش کردن خود و توجه به حق است و تسکیندهنده اختلالات جسمی و روانی میباشد. توجه به آثار مناسک و آیین عزاداری محرم، توصیف، تحلیل و تبیین روانشناختی آن، از این جهـت که آثار دینداری مورد بررسی قرار میگیـرد، از اهمیـت و ارزش زیـادی برخـوردار اسـت؛ زیـرا برخـی روانشناسان دین آثار دینداری را ملاك داوری و معیاری برای حقانیت آن میدانند. ویلیام جیمز (1372)، که ملاك حقانیت هر چیزی را پیامدهای عملی مفیـد آن میداننـد، بـرای 64 ، سال هفتم، شماره چهارم، زمستان 3931 اثبات حقانیت دین به آثار و نتایج مثبت و مفید آن روی آورده است. هـرچنـدعمـدتاً ایـن شـیوه تفکر، دین و آموزههای دینی را به یک فعالیت بشری تقلیل میدهد و فایـده عملـی دیـن، درسـتی اعتقاد به آن را اثبات نمیکند، ولی نمیتوان انکار کرد که کارکردگرایی ما را به واقعیتهای زمینـی بازمیگرداند. ما را وادار میکند تجارب عینی و عملی را لحـاظ، واقعیتهـا را لمـس و پیامـدهای عملی واقعیتها را ملاحضه کنیم. زمینه نظری این بحث، دیدگاه کارکردگرایی است. کانون توجـه و هدف این پژوهش، بررسی تأثیر ظرفیتهای بالقوه و بالفعل عـزاداری و کارکردهـایی اسـت کـه عزاداریها در خود دارند. همچنین توجه به کارکردهای پنهـان عـزاداری: نشـر آموزههـای دینـی و احیای ارزشهای دینی و بررسی میزان تأثیرگذاری عزاداری محرم، بهعنـوان یـک نـوع از مناسـک رفتاری در شیعه و تأثیر آشکار و پنهان آن در فرد، بخصوص در بعد دینداری میباشد. روش پژوهش این پژوهش تحلیلی و توصیفی و از نوع مقطعی است که بر روی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد نظرآباد انجام شده است. در این پژوهش، پرسشنامه جهتگیری مـذهبی آذربایجـانی بـرای سنجش میزان دینداری در دو مرحله به فاصله یک ماه (ده روز قبل از ماه محـرم و بیسـتم محـرم) روی 90 نفر از دانشجویان اجرا شد. این تعداد از افراد آزمودنیهایی هستند که داوطلبانه در هر دو مرحله پژوهش با پژوهشگر همکاری کرده و پرسشنامهها را در هر دو مرحله پیش و پـسآزمـون اجرا کردهاند. آزمودنیها افرادی بودند که تصمیم به شرکت در مراسم عزاداری ماه محرم را داشتند. این عمل را سال قبل نیز انجام داده بودند. منظور از شرکت در مراسـم عـزاداری در ایـن پـژوهش، حضـور دستکم هفت جلسه در مساجد و هیئتهای عـزاداری بـود . بـرای دقـت بیشـتر تحقیـق در مـتن پرسشنامه، سؤالی برای حذف افرادی که به هر دلیلی موفق به شـرکت در مراسـم نشـده بودنـد و همچنین حذف افرادی که برخلاف انتظار در مراسم شرکت کرده بودند، در نظر گرفتـه شـد. بـرای دستیابی مجدد در مرحله دوم، به افراد آزمودنی و جهت ترغیـب آنـان بـه دادن پاسـخ صـحیح، از شماره رمز انتخابشده توسط خود داوطلبانه در هر مرحله استفاده شد. جامعه آماری و روش نمونهگیری در این پژوهش جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد نظرآباد که تعـداد آنهـا اثربخشی حضور در مراسم دهه اول محرم بر سطح دینداری عزاداران 74 84 ، سال هفتم، شماره چهارم، زمستان 3931 حدود 700 نفر بودند در سال تحصیلی 92-91 استفاده شد. بر همین اساس در این پـژوهش، از جامعـه آماری مزبور تعداد 90 نفر به تصادفی ساده انتخاب شدند.ابزار اندازهگیری مقیاس جهتگیری مذهبی اسلامی: این مقیاس با تکیه بر اسلام، توسط آذربایجانی (1382) تهیه شده است. پرسشنامه نهایی آن، مشتمل بر هفتاد سؤال و دارای دو زیرمقیاس عقاید- مناسک و اخلاق است. الف. خرده مقیاس عقاید- مناسک(:(R1 زیرمقیاس نخسـت، مشـتمل بـر 43 مـاده، دارای ضـریب آلفـای 0/947 بهوسیله 302 نفر آزمودنی پاسخ داده شده و عامل عقاید – مناسک (R1) را میسنجد. ب. خردهمقیاس اخلاق(:(R2 زیرمقیاس دو، مشتمل بر 27 ماده با ضریب آلفای 0/793، بهوسیله 321 نفـر آزمودنی پاسخ داده شده و عامل اخلاق (R2) را میسنجد. اعتبار پرسش نامه: آذربایجانی (1382) در گـزارش خـود دربـاره سـنجش اعتبـار دو زیـرمقیـاس عقایـد مناسک (R1) و اخلاق (R2)، ضریب آلفای کرونباخ، اعتبـار (R1) معـادل 0/947 و اعتبـار (R2) معـادل 0/793 گزارش نموده است. گزارش وی در مجموع ضریب آلفای کرونبـاخ جهـتگیـری مـذهبی کـل (R)، در سه حوزه عقاید – مناسک و اخلاق را معادل 0/936 نشان میدهد. براساس نتایج بهدستآمده، در مورد عامل (R1)، هر سه گروه دو بـه دو تفـاوت معنـادار دارنـد (در سطح معناداری .(a=0/0001 در مورد عامل (R1) (عقاید – مناسک)، میان هر سه گره دو بـه دو تفـاوت معنادار وجود دارد (در سطح معناداری ضریب آلفای معـادل0/0001 و ضـریب آلفـا معـادل .(0/044 در مورد زیرمقیاس اخلاق (R2)، هیچگونه تفاوت معناداری مشـاهده نمیشـود (ضـریب آلفـا بـزرگتـر از .(0/05 در مورد (R) (جهتگیری مذهبی اسلامی) در میان گروههای 1 و 2 (حـوزه و دانشـگاه تهـران)، گروههای 2 و 3 (دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد)، تفاوت معنادار وجـود دارد: امـا میـان گروههـای 2 و 3 (دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد) تفاوت معناداری مشـاهده نمیشـود (ضـریب آلفـا بـزرگتـر از .(0/05 همچنین در بررسی اعتبار محتوایی مقیـاس، از راه جمـعآوری نظـرات کارشناسـان اسـلامی، میـزان آن 0/775 بهدست آمد (آذربایجانی، 1382، ص .(18 فرضیه اول: عزاداری محرم، سطح دینداری افراد را افزایش میدهد. برای بررسی این فرضیه، به کمک طرح آماری t وابسته به مقایسـه میـانگین نمـرات آزمـودنیهـا در مراحل دوگانه پیش و پسآزمون پرداخته شد که نتایج در جدول 2 آمده است. جدول :2 نتایج آزمون t وابسته برای مقایسه میانگینها در مراحل دوگانه آزمون جهتگیری مذهبی و خردهمقیاسهای آن میانگین درجه آزادی t معناداری دینداری پیشآزمون 66/0435 89 -3/561 0/000 پسآزمون 68/8315 اخلاق پیشآزمون 91/70 9 -3/442 0/000 پسآزمون 95/92 مناسک پیشآزمون 123/01 89 -2/102 0/001 پسآزمون 125/98 نتایج جدول 2 نشان میدهد که میانگین نمرات آزمودنیها در پسآزمون، در مقایسه با پـیشآزمـون بهطور معناداری بالاتر است؛ بدینمعنا که با وجود عزاداری محرم، سطح دینـداری آزمـودنیهـا افـزایش یافته است. این تأثیرگذاری را میتوان در خردهمقیاسهای جهتگیری مذهبی نیز مشاهده کرد. فرضیه :2 تأثیرگذاری عزاداری محرم بر دینداری آزمودنیهای مذکر و مؤنث تفاوت معنادار وجود دارد. بهمنظور بررسی این فرضیه، از طرح آماری t مستقل، بهمنظور مقایسـه میانگینهـای آزمـودنیهـا در پیشآزمون و پسآزمون پرداخته شد، نتایج در جدول 3 ارائه شده است. ادامه خواندن مقاله اثربخشي حضور در مراسم دهه اول محرم بر سطح دينداري عزاداران

نوشته مقاله اثربخشي حضور در مراسم دهه اول محرم بر سطح دينداري عزاداران اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله بررسي ويژگيهاي روان سنجي پرسشنامه مفهوم خداوند

$
0
0
 nx دارای 6 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه مفاهیم همواره در ارتباط با مفاهیم دیگر و بهصورت سیستم مفهومی مطرح هستند. کلـی معتقـد اسـت: هر فرد برای درك یک مفهوم، باید سیستم سازهای مربوط به آن را داشته باشد تا با ارتباط مفهـوم جدیـد و سیستم سازهای بتواند آن را درك کند (مدی (Maddi)، 2001، ص .(162 خدا نیز شبیه مفاهیمی چـون حقیقت، یک نام و یا یک شیء نیست، بلکه یـک مفهـوم اسـت و اسـتفهام ایـن کلمـه درواقـع تلاشـی متفکرانه است. بنابراین، برای فهم آن به سطح معینـی از یـادگیری و نیـز اسـتفاده مطلـوب و مـؤثر ایـن مفهوم نیاز میباشد (دهارت (Dehart)، .(2002 درواقع، به نظر میرسد عقاید افـراد دربـاره ویژگیهـا و صفات بالقوه خداوند، مانند خداوند مهربان، آرامشبخش، قدرتمند و کیفـردهنـده، میتوانـد بـر مفهـوم خدای آنان دلالت داشته باشد (دیروز و همکاران (De Roos)، .(2004 مفهوم »خدا«، تحول و شکلگیری دینداری شخصی افراد را تعیین میکند که در سـالهای گذشـته، بیش از هر مفهوم مذهبی دیگر، مورد بررسی پژوهشگران قرار گرفتـه اسـت (هایـد (Hyde)، 1990، ص .(86 در ادبیات تحقیق و مبانی نظری، دیدگاههای شناختی سهم ویژهای در تبیین ایـن مفهـوم بـه عهـده دارند. درواقع، دو جنبه رشدشناختی، یعنی تفکر نمادین و نظریه ذهن، به درك چگونگی شـکلگیـری و تحول مفهوم خدا کمک میکند. براساس مفاهیم جاندارپنـداری و خودمیـانبینـی پـیشعملیـاتی پیـاژه، گرچه ممکن است مفهوم »خدا« در دوره اول کودکی نوعی انتزاع تلقی شود، اما این مفـاهیم در کودکـان براساس معیارهای بزرگسالان عینی و انسانگونه به نظر میرسند. پس از آنکه کودك رشـدشـناختی لازم را کسب کرد، اگر نظام دلبستگی او توسط رویدادی، مانند جدایی، فعال شود، ممکـن اسـت کـودك بـه خدا بهعنوان یک جانشین دلبستگی انتزاعی و هنوز انسانگونه تکیه کنـد. همسـو بـا ایـن نظـر، ریزوتـو (1979) معتقد است: در این سن کودکان بازنمودی جاندار از خداوند شکل میدهند کـه در آن خداونـد بهعنوان پناهگاهی امن درنظر گرفته میشـود (کاسـیدی و شـیور (Cassidy & Shaver)، 2008، ص .(510 مینر (2007) (Miner)، نیز معتقد است: سیستم رفتاری دلبستگی، که در پیوندهای ارتباطی کـودك- والـد دیده میشود، ممکن است گواهی بر رابطه خداوند با انسان، از طریق در نظر گـرفتن خداونـد بـهعنـوان پایگاه و پناهگاه امن و جستوجوی نزدیکی به او در هنگام تنش، باشد. در سالهای میانه کودکی، وقتی کودك وارد مدرسه شده و از والدین و مراقبت آنها فاصله میگیـرد، مفهوم خداوند در آنها کمتر شکل انسانگونه دارد. اگرچه در همین زمان نیز خداوند، در مقایسه بـا دوره اول کودکی، نزدیکتر احساس میشود (اشلمن و همکاران، .(1999 دادههای تجربی نشان مـیدهـد کـه بررسی ویژگیهای روانسنجی پرسشنامه مفهوم خداوند 75 از دوره اول کودکی به بعد، خداوند همواره بهعنوان یک پناهگاه امن در هنگام تنیـدگی تلقـی مـیشـود (تمینن (Tamminen)، .(1994 نوجوانی و ابتدای بزرگسالی از گذشته تاکنون، بهعنوان دوره تغییرات اساسی افراد در زمینـه مـذهب در نظر گرفته شده است (گرانکویست (Granqvist)، .(2003 این دوران، با تغییـرات مـذهبی ناگهـانی و سایر تغییرات در رابطه فرد با خدا همراه است. ازآنجاکه نوجوانی، دوره تحولی پیچیده و ویژهای اسـت، تبیینهای گستردهای برای افزایش میزان این تغییرات در این دوره ارائه شده است. این تبیـینهـا، شـامل بلوغ و غرایز جنسی، افزایش نیاز به معنا، هدف و احسـاس هویـت و تحقـق خـود مـیگـردد (هـود و همکاران (Hood)، 2009، ص .(126 از دیدگاه دلبستگی، نوجوانی دوره انتقال بین چهرههـای دلبسـتگی اصلی، از والدین به همسالان، است (زیفمن و هـزن (Zeifman & Hazan)، 1997، ص .(180 رهـا کـردن والدین بهعنوان چهرههای دلبستگی، پیامدهایی قابل پیشبینی همچـون آسـیبپـذیری در برابـر تنهـایی هیجانی، یعنی فقدان چهره دلبستگی در دنیای درونی، در پی دارد. در این هنگام، ممکـن اسـت نوجـوان به سمت خدا، یا رهبران مذهبی کاریزماتیک، بهعنوان یک چهره شبهدلبسـتگی جـایگزین برگـردد. ایـن تغییرات ناگهانی با آشفتگیهای هیجانی همراه است (گرانکویست، .(1998 سالهای میانه بزرگسالی، در مقایسه با دورههای سـنی پـیش از آن، دوره حفـظ انتقـال عـادتهـای مذهبی به نسل بعد است. در دوره پیری، ارتباط فرد با خداوند اغلـب اهمیـت خـود را حفـظ مـیکنـد، بهویژه هنگامی که فرد دوستان نزدیک یا همسر خود را به دلیل مرگ از دست میدهد. یافتهها حـاکی از افزایش اهمیت رابطه با خداوند در ایـن دورههـای انتقـالی اسـت (بـرون و همکـاران (Brown)، 2004؛ سیسیرلی (Cicirelli)، 2004؛ کیركپاتریک (Kirkpatrick)، 2005، ص .(153علاوه بر دیدگاههای تحولی، ادراك مفهوم خداوند، نمونهای از شیوههای متعـددی اسـت کـه بـرای شناسایی باورهای مذهبی در افراد هم برای اهداف و مقاصد تجربـی و هـم بـالینی مـورد اسـتفاده قـرار گرفته است (گورسوچ (Gorsuch)، 1968؛ اسپیلکا و همکاران، 1964؛ شـافر و گورسـوچ ( Schaefer & (Gorsuch، .(1991 بـرای مثـال، در مـداخلات بـالینی متمرکـز بـر خشـم و تـرس، تمرکـز درمـانی بـر مفهومسازی (ادراك) خداوند و تقویت ادراك از خداوند بهعنوان شفادهنده و مهربـان معطـوف میشـود (کار (Carr)، 1975؛ کامپن((Compaan، .(1985 نب و امرسون (2013) (Knabb & Emerson) ارزیـابی مناسب کژکاری دلبستگی، کمک به مراجع برای ساخت قصه دلبستگی خداوند و حرکت به سـویی کـه مراجع احساس نزدیکی بیشتری نسبت به پیامبر، بـهعنـوان تصـویر دلبسـتگی را مرکـزی داشـته باشـد، 85 ، سال هفتم، شماره چهارم، زمستان 3931 گامهای مفیدی برای درمانگران و مشاوران مراجعان مسیحی دارای الگوهای دلبستگی مختـل دانسـتهاند، مطالعات تجربی، مفهوم خـدا را بـهعنـوان یـک متغیـر روانشـناختی- مـذهبی براسـاس تحلیـل عامـل مقیاسهای درجهبندیشده صفات در ارتباط با متغیرهـایی ماننـد عـزت نفـس، هسـته کنتـرل، سـاختار شخصیت، شیوه ارتباطات بینفردی و اقتدار خانوادگی مورد ارزیابی قرار داده اسـت (بنسـون و اسـپیلکا (Benson & Spilka)، 1973؛ شافر و گورسوچ، .(1992 این مفهوم متواندی مستقیماً با پیشداوریهای روانشناختی و تحمل سیاسی بزرگسالان و احتمالاً بـا وجوه بنیادگرایانه مذهبی، باورهای خداسالارانه و تعهد مذهبی مـرتبط باشـد (کـارپو (Karpov)، .(2002 علاوه بر این، ادراك مفهوم خداوند در افراد، بـر عملکـرد و بهداشـت روان آنهـا تـأثیر دارد (گـریفین و همکاران (Griffin)، .(2009 برای نمونه، تأکید بر خداوند بهعنوان یاریدهنـدهای قدرتمنـد، تـأثیر مثبتـی بر مقابله کودکان و بزرگسالان با بیمـاریهـای مـزمن و مـرگ دارد (پنـدلتون و همکـاران (Pendleton)، .(2002 نتایج پژوهش رونسون و همکاران (2011)، بیانگر این بود که در نظر داشتن خداونـد بـهعنـوان خیراندیش و بخشنده، فرایند پیشروی بیماری ایدز را کُند و در نظر داشتن خداوند بـا صـفاتی همچـون قضاوتکننده و کیفردهنده فرایند پیشروی ویروس ایدز را طی 4 سال تسـریع میکـرد. عـلاوه بـر ایـن، اندازه اثر این متغیرها حتی بزرگتر از آنچیزی بود که قـبلاً در مـورد متغیرهـای روانشـناختی همچـون دلبستگی و مقابله گزارش شده بود. شـافر و گورسـوچ (1991)، گـزارش کردنـد کـه خـدای دروغـین، خدای بیفایده و خداوند دور و غیرقابل دسترس بهگونهای منفی با مقابله خـود راهبـر و مفهـوم خـدای خیراندیش، قهار، لایتناهی، هدایتگر، پایدار، قدرتمند و حافظ بهگونهای مثبت از سـوی دیگـر، مقابلـه مبتنی بر مشارکت بهگونهای مثبت با مفهوم خدای خیراندیش، قهار، لایتناهی، هدایتگر، پایدار و حـافظ و بهگونهای منفی با خدای دروغین، خدای بیفایده و خداوند دور و غیرقابـل دسـترس در ارتبـاط بـود. مقابله از طریق تسلیم شدن نیز خدای خیراندیش، قهار، لایتناهی، هدایتگر و حافظ، و بهگونـهای منفـی با خداوند دور و غیرقابل دسترس در ارتباط بـود. اضـطراب نیـز بـا مفهـوم خـدای خیرانـدیش، قهـار، لایتناهی، هدایتگر، پایدار و قدرتمند همبستگی منفی و با خدای دروغـین و خداونـد دور و غیرقابـل دسترس همبستگی مثبت داشت (شافر و گورسوچ، .(1991 وونگ- مـک دونالـد (Wong-McDonald) و گورسوچ (2004) معتقدند: رابطه با خداوند وابسته به شناخت و مفهوم خداوند است و در نظـر گـرفتن خداوند بهعنوان خیراندیش، لایتناهی، هدایتگر، پایدار، قدرتمند، حـافظ موجـب میشـود افـراد رابطـه نزدیکتری به خداوند تصور نمایند. در پژوهش بنسـون و اسـپیلکا (1973)، نیـز همبسـتگی مثبـت میـان بررسی ویژگیهای روانسنجی پرسشنامه مفهوم خداوند 95 عزت نفس و داشتن برداشت مهربان از خداوند گزارش شده است. علاه بر ایـن، افـرادی بـا انگیزههـای درونی مذهبی خدا را تنبیـهگرتر و مهربـانتر میبیننـد و نیـز افـرادی کـه خـدا را خیرانـدیش میبیننـد، بهزیستی بیشتر و رابطه نزدیکتری با خداوند گزارش کردنـد. همچنـین در ملاحظـه خداونـد بـهعنـوان تنبیهگر نیز به بهزیستی بیشـتر میانجامـد، گورسـوچ معتقـد اسـت: در نظـر داشـتن خداونـد بـهعنـوان تنبیهکننده گناهکاران به بهزیستی منجر میشـود (وونـگ- مـک دونالـد و گورسـوچ، .(2004 همچنـین مفهوم خداوند با آسیبشناسی شخصیت و آشفتگی روانشناختی رابطه دارد؛ هرچه مفهوم منفیتـری از خداوند در ذهن افراد وجود داشته باشد، آسـیب شخصـیت و آشـفتگی روانشـناختی بیشـتری وجـود خواهد داشت (یورلینگز- بنتکو و همکاران، .(2005 برخلاف بسیاری از فرهنگهای دیگر، دین در جامعه ایران عـاملی اساسـی و تأثیرگـذار در زنـدگی فردی و اجتماعی است. در این میان از یکسو، باورهای مذهبی افراد بـهعنـوان عـواملی تأثیرگـذار، کـه میتواند فهم ما را از ارتباط میان دینداری و رفتارهای افـراد افـزایش دهـد، در نظـر گرفتـه میشـود، از سوی دیگر، با توجه به اینکه سنجش و اندازهگیری اساس یک علم را تشـکیل میدهـد. در بررسـیهای علمی پدیدههای مذهبی، طراحی ابزارهایی برای اندازهگیری بهعنوان یک مؤلفه حساس و حیـاتی مـورد توجه قرار میگیرد. بر این اساس، با توجه به نقش مفهوم خداوند بهعنوان عاملی تأثیرگذار در جنبههـای گوناگون زندگی روانی افراد، بررسی ویژگیهای روانسـنجی پرسـشنامـهای کـه ایـن مفهـوم را مـورد سنجش قرار میدهد، هدف این پژوهش است. پرسشهای این پژوهش ایـن اسـت کـه آیـا فـرم کوتـاه پرسشنامه مفهوم خداوند، در جامعه دانشجویان ایرانی از اعتبار و روایـی مناسـب برخـوردار اسـت؟ و ادراك دانشجویان در مورد مفهوم خداوند چگونه است؟ روش پژوهش جامعه آماری این پژوهش که از نوع توصیفی است، کلیه دانشجویان دختر و پسر دانشگاههای شهر شیراز تشکیل میباشند. از این جامعه آماری، بـا توجـه بـه ماهیـت پـژوهش، نمونـهای 502 نفـره، مشتمل بر 281 دختر و 221 پسر که در دامنه سنی 18 تا 35 سال قرار داشتند، بـه شـیوه خوشـهای چندمرحلهای انتخاب شدند. در این شیوه نمونهگیری، ابتدا از هر دانشگاه شهر شیراز، دو دانشـکده به تصادف انتخاب گردید، سپس از هر دانشـکده دو کـلاس انتخـاب شـد و کلیـه دانشـجویان آن کلاس در پژوهش شرکت نمودند. 06 ، سال هفتم، شماره چهارم، زمستان 3931 ابزارهای پژوهش فرم کوتاه پرسشنامه مفهوم خداوند: این پرسشنامه نخستین بار در سال 1968 توسط ریچـارد گورسـوچ ارائه گردید (گورسوچ، .(1968 در ایـن پرسـشنامـه، مجموعـه صـفاتی بـه آزمودنیهـا ارائـه و از آنهـا خواسته شد تا بر مبنای یک مقیاس 5 درجهای معلوم کنند، هر صفت تا چه اندازه به مفهومی کـه آنهـا از خداوند در ذهن دارند، نزدیک است. سازنده این پرسشنامه هشت عامل (خداوند خیراندیش، بـیربـط، لایتناهی، قضاوتکننده، الوهیت، هدایتگر، معتبر و قهار) را معرفی میکند. اصل پرسشنامـه شـامل 75 صفت بود که با توجه به همبستگی معنادار، حداقل بالای 70 درصد بین عاملها، تحلیـل عامـل تأییـدی که در ابتدا توسط گورسوچ (1968) انجام گرفت، عاملها را بهعنوان یک مجموعه تأیید نکـرد (شـافر و گورسوچ، .(1992 تحلیل عامل اکتشافی این 75 صفت، به استخراج 20 عامل اولیه انجامیـد کـه تنهـا 11 عامل بارعاملی بیش از 0/32 داشتند. گورسوچ، بعدها فرم کوتاهی از ایـن پرسـشنامـه تهیـه کـرد و در پژوهشهای مختلف، با توجه به ماهیت پژوهش آن را مورد استفاده قرار داد. فرایند آمادهسازی پرسشنامهای که در فرهنگ دیگـری بـه وجـود آمـده اسـت، مسـتلزم ترجمـه و بازترجمههای متعددی است که بهمنظور کسب اطمینان از معـادل بـودن مفـاهیم پرسـشنامـه اصـلی بـا پرسشنامه ترجمهشده صورت میپذیرد. در فرایند ترجمه و آمادهسـازی پرسـشنامـه، مفهـوم خداونـد گامهای زیر برداشته شد: 1 دو نفر بهطور جداگانه پرسشنامه اصلی را از زبان انگلیسی به زبـان فارسـی ترجمـه کردنـد. ایـن دو ترجمه توسط یک متخصص با مدرك دکترای تخصصی زبان انگلیسی با یکدیگر مقایسه شـد و بـه یک متن تبدیل گردید. 2 دو نفر بهطور جداگانه متن مذکور را از زبان فارسی به زبان انگلیسی ترجمـه کردنـد. ایـن دو ترجمـه نیز توسط یک دکترای تخصصی زبان انگلیسی با یکدیگر مقایسه شد و با حذف موارد اخـتلاف، بـه یک متن تبدیل گردید.3 در گام بعد، با همکاری یک متخصص علم کلام، صفتی که میتوانست به بهتـرین و قابـلفهـمتـرین صورت بیانگر صفت موردنظر باشد، از میان ترجمههای مختلف انتخاب گردید، سـپس صـفات بـه ترتیب حروف الفبا در پرسشنامه پخش گردید. سرانجام، نسخه فارسی پرسشنامه مفهـوم خداونـد، که در بخش پیوست مشاهده میشود، به وجود آمد. در مطالعهای مقدماتی نسخه فارسی پرسشنامـه مفهوم خداوند در میان گروهی از دانشجویان دانشگاه شیراز بهطور آزمایشی بـه کـار بـرده شـد و از قابلیت کاربرد آن در جمعیت ایرانی اطمینان حاصل شد. ادامه خواندن مقاله بررسي ويژگيهاي روان سنجي پرسشنامه مفهوم خداوند

نوشته مقاله بررسي ويژگيهاي روان سنجي پرسشنامه مفهوم خداوند اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله بررسي اثربخشي آموزش مهارتهاي مقابله با رويکرد اسلامي بر سازگاري روانشناختي

$
0
0
 nx دارای 8 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : در عصر کنونی، که تجدید حیات تفکر اسلامی به سرعت در سراسر جهان در حال گسـترش اسـت، ایـن حقیقت آشکار گردیده که اسلام فراتر از مجموعهای مناسک و رفتارهای دینی است. دانشوران مسلمان، بـا استفاده از آموزههای قرآن و سنت و ارائه رهنمودهای شناختی، احساسی و رفتاری سعی کردهاند که اسلام را یک روش زندگی هماهنگ با جهان آفرینش معرفی کنند که راه کمال و رشد انسان را هموار میکند و در دشواریهای زندگی او را راهنمایی و یاری میکند (شریفینیا، .(1388 اسلام بهعنوان دین انسانسـاز، تأکیـد فـراوان بـر سـاختن انسـانهـایی دارد کـه از سـلامت روانـی برخوردارند تا بتوانند اهداف خویش را پیگیری کنند. از دیدگاه اسلامی، انسانی که خودآگاهانه با تمـامی هستی ارتباطی زنده و پویا و متکامل دارد، انسانی سالم از لحـاظ روانـی اسـت. تأکیـد عمـده در حفـظ سلامت انسان بر محور پیشگیری استوار است؛ یعنی تـلاش بـرای حفـظ بهداشـت روانـی و جسـمانی است (احمدی، 1391، ص .(227 از سال 1970 به تدریج تردیدهایی پیرامون رسالت روانشناسی بهعنـوان علـم مطالعـه مشـکلات و اختلالات روانی پدید آمد. رویکرد جدیدی تحت عنوان »روانشناسی مثبتگـرا« شـکل گرفـت کـه بـه جای تأکید بر عوامل خطرزا، نابهنجاریها و اختلالات روانی، توجهاش را معطوف به عـواملی کـرد کـه تأثیر عوامل خطرزا را تعدیل میکند .(Grossman & Moore, 1994, p. 155) رویکرد روانشناسی مثبـت، با شعار توجه به استعدادها و توانمندیهای انسان، مورد توجه پژوهشگران حوزههای مختلف روانشناسی قرار گرفته است. این رویکرد، هدف غایی خود را شناسایی سازهها و شیوههایی مـیدانـد کـه بهزیسـتی و شادکامی انسان را فراهم میکند. ازاینرو، عواملی که موجبات سازگاری هرچـه بیشـتر آدمـی بـا نیازهـا و تهدیدهای زندگی میشوند، مورد توجه قرار گرفت. در این میان، تابآوری جایگـاه ویـژهای، بخصـوص در حوزههای روانشناسی تحولی، روانشناسی خانواده و بهداشت روانی بـه خـود اختصـاص داده اسـت .(Campbell & et al, 2006) گارمزی و ماتسن (1991) تابآوری را فرایند، توانایی یـا پیامـد سـازگاری موفقیتآمیز با شرایط تهدیدکننده تعریف کردند. تابآوری صرف مقاومت منفعل در برابـر آسـیبهـا یـا شرایط تهدیدکننده نیست، بلکه فرد تابآور، مشارکتکننده فعال و سازنده محـیط پیرامـونی خـود اسـت. تابآوری قابلیت فرد در برقراری تعادل زیستی- روانی- معنوی، در مقابل شرایط مخاطرهآمیـز مـیباشـد. تحقیقات روانشناسی بسیاری در سالهای اخیر، به شناسایی عوامـل مـؤثر بـر تـابآوری پرداختـهانـد. ازجمله این مسائل، نقش هوش برتابآوری است. برخی یافتهها حکایت از آن دارد که هوش یـک عامـل تعیینکننده در تابآوری است (جوادی و پرو، 1387، ص .(70 بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای مقابله با رویکرد اسلامی بر سازگاری روانشناختی 52 بار- آن و پارکر (2000) معتقدند انسان برای رسیدن به زندگی بهتر و سـالمتـر نیـاز دارد بـین فکـر، احساسات و عواطف خود هماهنگی لازم را به وجود آورد و متناسب بـا موقعیـتهـای زنـدگی از آنهـا استفاده نماید. هوش هیجانی ازجمله مواردی است که میتواند به زندگی افراد جهت دهـد و سـازگاری مناسبتری را نسبت به محیط در آنهـا بـه وجـود آورد (شـریفی درآمـدی و همکـاران، .(1384 مـایر و سالوی (1997)، هوش هیجانی را شامل توانایی برای تشخیص درست هیجـانهـا و عواطـف دیگـران و پاسخ متناسب به آنها و همچنین برانگیختن، آگاهی و نظمبخشی و کنتـرل پاسـخهـای هیجـانی خویشـتن میدانند (رجایی و همکاران، .(1385 هرگونه تغییر در زندگی انسان، اعم از خوشایند و ناخوشایند مستلزم نـوعی سـازگاری مجـدد اسـت. روشهای مقابله با تغییرات زندگی و تنشهای حاصله از ایـن تغییـرات، در افـراد مختلـف و بـر حسـب موقعیتهای گوناگون متفاوت است. راهبردهای مقابله، مجموعهای از تلاشهای شناختی و رفتـاری فـرد است که در جهت تعبیر، تفسیر و اصلاح یک وضعیت تنشزا به کار میرود و منجر به کاهش رنج ناشی از آن شده و در تفسیر و غلبه بر مشکلات زندگی مؤثر میباشند (غضنفری و قدمپور، .(1387 شـیوههـا یـا راهبردهایی که فرد در مقابله با موارد استرسزا به کار میبرد، نقش اساسی در سلامت جسمانی و روانـی او ایفا میکند. روانشناسان حوزه سلامت روان، برای نقش راهبردهای مقابلهای اهمیت زیادی قائـل هسـتند و سلامت روان را یک تعامل میدانند؛ یعنی از یکسو، نتایج انتخـاب و اسـتفاده از راهبردهـای مقابلـهای مؤثر و متناسب با تغییر و تنش محسوب میگردد. از سوی دیگر، راهبردهـای مقابلـهای خـود زمینـهسـاز فضای سالم روانی است که در چنین فضایی، شناخت صحیح و ارزیابی درسـت موقعیـت تـنشزا جهـت انتخاب راهکار مقابلهای مؤثر، میسر میکند. بیش از دو دهه است که علاقه به پژوهش دربـاره ارتبـاط مـذهب و مقابلـه در بـین محققـان علـوم اجتماعی و سلامت روان افزایش داشته است. تحقیقات نشان داده است که مذهبیبودن بـهمعنـای وسـیع کلمه، میتواند آثار بحرانهای شدید زندگی را تعدیل کند (جانبزرگی، 1388، ص .(36 راههای مقابله بـا فشار روانی متعددند. اما نکته مهم در انتخاب راهبرد مناسب برای مقابله با فشار روانـی، همخـوانی ایـن راهبردها با زمینههای اعتقادی و فرهنگی افراد یک جامعه اسـت؛ مسـئلهای کـه در تحقیقـات بـه اثبـاترسیده است .(Tix & Frizer, 1998; Lewis & et al, 2005) شیوههاى مقابله، تواناییهاى شناختی و رفتـارى هسـتند کـه توسـط فـرد در معـرض فشـار روانـی بهمنظور کنترل نیازهاى خاص درونی و بیرونی، فشارآور بوده و فراتر از منابع فردى مـیباشـند، بـه کـار گرفته می شوند (دادفر، .(1383 در همین راستا، مقابله دینی بهعنوان روشی که از منابع دینـی ماننـد دعـا، 62 ، سال ششم، شماره چهارم، زمستان 2931 نیایش، توکل و توسل به خداوند براى مقابله با فشار روانی استفاده میکند، تعریف شده است. یافتههـاى کرول و شهان (1989) نشان میدهد ازآنجاکه این نوع مقابلهها، هم بهعنوان منبع حمایت عـاطفی و هـم وسیلهاى براى تفسیر مثبت حوادث زندگی هستند و میتوانند بهکارگیرى مقابلـههـاى بعـدى را تسـهیل نمایند، بهکارگیرى آنها براى بیشتر افراد مفید است (میرنسب، 1389، ص .(32 دین نقش مهمی در رویارویی با استرسهای زندگی دارد و توانایی تعـدیل اثـر بحـرانهـای شـدید زندگی را دارد. از نظر پارگامنت (1999)، افراد متـدین بـه هنگـام ارزیـابی نـوع اول، (آیـا ایـن رویـداد بهصورت بالقوه خطرناك است؟) و ارزیابی نوع دوم، (آیا من میتوانم با این رویداد مقابله کـنم؟)، بـرای مقابله با فشار روانی به خوبی از دین استفاده میکنند؛ زیـرا واکـنش آنهـا بـه فشـار روانـی تحـت تـأثیر عواملی مانند حمایت اجتماعی، سختکوشی شخصی، سبک مشکلگشایی آن قرار میگیرد کـه در ایـن افراد، موجب کاهش فشار روانی میگردد .(Pargament & et al, 1991, p. 718) افـراد از طریـق نیـایش، آداب و مناسک دینی میتوانند تجدید قوای روانشناختی کننـد. ایـن نیـایشهـا، صـداقت و راز و نیـاز حقیقی با خداوند موجب ایجاد اطمینان و آرامش در افراد میگردد. طبیعی است که پس از انجـام چنـین مناسکی، افراد میتوانند بهتر بیندیشند، راهحلهـای جـایگزین بهتـری پیـدا کننـد. همـینطـور از طریـق گریستن، بخش زیادی از فشار روانی خود را تخلیه نمایند (گودرزی و همکاران، .(1390 اعتقاد افراد به اینکه خداوند انسـان را آزاد آفریـده اسـت و او را مسـئول رفتـار خـودش قـرار داده، موجب میشود تا افراد دارای جهتگیری دینی درونی، کنترل بیشتری بر اوضـاع و احـوال خـود داشـته باشند. این راهبرد میتواند بر واکنش عاطفی، شناختی و رفتاری انسان دارای جهتگیـری دینـی درونـی در مقابله با فشار روانی تأثیر بگذارد (جعفری، .(1388 پارگامنت (2002)، بر این بـاور اسـت کـه الگـوی مقابله دینی بهتر میتواند ارتباط بین دینداری و بهزیستی روانشناختی را تبیین کنـد. ایـن فراینـد پیچیـده و مستمر، که بهواسطه آن دین با زندگی افراد پیوند میخورد، به افراد فرصت میدهد تا بـا فشـارهای روانـی مقابله کنند (رجبی و دیگران، .(1391 خانواده بهعنوان اساسیترین واحد جامعه، بنیانگذار سـلامت جسـمی، فرهنگـی، معنـوی، روانـی و اجتماعی اعضای آن است و گرامیترین نهادی است که خداوند بر آن صـحه گذاشـته اسـت (احمـدی، 1391، ص .(229 درواقع، توجه و کمک به سلامت خانوادهها، کمک بـه تشـکیل جامعـه سـالم اسـت. یکی از اقدامات ضروری در هر جامعه، توجه به سلامت روان افراد خانوادههای آسیبدیـده ماننـد زنـان سرپرسـت خـانوار، کودکـان بـیسرپرسـت و بـدسرپرسـت مـیباشـد. خـانواده جانبـازان، نمونــهای از خانوادههایی است که به دلیل عوارض جنگ تحمیلی دچار آسیب شدهاند. خانوادههـایی کـه بـا وجـود بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای مقابله با رویکرد اسلامی بر سازگاری روانشناختی 72 گذشت سالها از جنگ تحمیلی، هنوز عوارض روحی و جسمی ناشـی از آن بـر فضـای خـانوادهشـان پایدار است و زندگی افراد آن خانواده، بهویژه همسران جانبازان را با فشار روانی توأمان کرده است. هر جنگی مشکلات جسمی و روانی بسیاری را برای افرادی که بهطور مستقیم یا غیرمسـتقیم درگیـر آن هستند، ایجاد میکند؛ ازجمله مشکلات جسمی منجر به بروز نقص عضـو مـیگـردد. امـا جراحـات روانی تا مدتها پس از جنگ گریبانگیر آسیبدیدگان خواهد بود. فرد آسیبدیده، نهتنها از نظر روانـی دچار اختلال میگردد، محیط خانواده نیز به تأثیر از وی در معرض خطر قرار مـیگیـرد (انیسـی، 1377، ص .(35 در این خانوادهها، پدر متأثر از عوارض ناشی از جنـگ اسـت. درنتیجـه، نقـش او در خـانواده میتواند با کاستیهایی همراه باشد. مادران در این خانوادهها برای پر کردن خلأهای موجـود نقـش مضـاعفی را ایفا مینمایند. در ایـن راسـتا، توجـه ویـژه بـه افـزایش سـازگاری روانشـناختی و توانمندسـازی همسـران جانبازان، که درواقع هدایت کل خانواده جانبازان به سمت سلامت روان است، ضروری مینماید. با توجه به آنچه گذشت، این مقاله بهدنبال بررسی این فرضیههاست: .1 آموزش مهـارتهـای مقابلـه با رویکرد اسلامی بر انطباقپذیری همسران جانبازان اثربخش است. .2 آمـوزش مهـارتهـای مقابلـه بـا رویکرد اسلامی بر مهارتهای بینفردی همسران جانبازان اثربخش است. .3 آموزش مهارتهای مقابلـه با رویکرد اسلامی بر تابآوری همسران جانبـازان اثـربخش اسـت. .4 بـین تـابآوری و مهـارتهـای بین فردی همسران جانبازان رابطه معنـاداری وجـود دارد. .5 بـین تـابآوری و انطبـاقپـذیری همسـران جانبازان رابطه معناداری وجود دارد. از بررسی متون و تعالیم اسلامی، میتوان روشهایی را که برای مقابله با اسـترس بیـان شـده اسـت، استخراج نمود. در این حوزه با سه بخش کلـی روبـرو هسـتیم: شـناختی، عـاطفی- معنـوی و رفتـاری (سلطانی رنانی، .(1383 .1 روشهای شناختی: منظور شیوههایی است که با شناختها و عقاید فـرد سـروکـار دارد. فـرد بـا استفاده از این شناختها، درصدد مقابله با فشار روانی برمیآید. مانند ایمان و توکل بـه خـدا، اعتقـاد بـه مقدرات الهی، بینش نسبت به وقوع سختیها. خداوند درباره ایمان به مبدأ و معاد میفرماید: »آیـا گمـان کردهاید که ما شما را بیهوده آفریدهایم و شما بهسوی ما بازگشت نمـیکنیـد« (مؤمنـون: .(115 همچنـین می فرماید: »آیا انسان گمان میکند که ما او را به حال خود رها کردهایم و بیهوده آفریدهایم« (قیامت: .(36 بنابر آیات قرآن، آفرینش آسمانها و زمین برای انسان بوده است. خداوند میفرمایند: کمـال همـه موجـودات، مقدمه کمال انسان بوده است. همه کمالات موجودات در عالم آفرینش، کمال مقدمی برای کمال نهـایی انسـان هستند (بقره: .(29 همچنین هدف آفرینش انسان، خلافت و جانشینی خدا میباشد (بقره: .(30 82 ، سال ششم، شماره چهارم، زمستان 2931 خداوند در مورد آزمایش و امتحان میفرمایند: »آیا مردم پنداشتند که با گفـتن اینکـه ایمـان آوردیـم، رها میشوند و هرگز مورد آزمایش قرار نمیگیرند« (عنکبوت: .(20 جهان صحنه آزمـایش الهـی اسـت. قرآن مجید در سوره بقره، پس از بیان مسئله شهادت در راه خدا و زندگی جاویدان شـهیدان، بـه مسـئله آزمایش و چهرههای گوناگون آن اشاره کرده، میفرماید: »طوربه مسلّم ما همه شما را با امـوری همچـون ترس و گرسنگی و زیان مالی و جانی و کمبودها آزمایش میکنیم و بشـارت ده صـابران« (بقـره: .(155 خداوند در قرآن صابران را اینگونه معرفی میکنـد: »آنهـا کسـانی هسـتند کـه هرگـاه مصـیبتی برسـد، میگویند ما از آن خدا هستیم و بهسوی او بازمیگردیم« (بقره: .(156 خداوند در سوره بلـد مـیفرمایـد: »ما بشر را در آغوش رنجها و سختیها آفریدهایم« (بلد: .(40 همچنین در سوره آلعمران اشاره مـیکنـد که راههایی که انسان را از این رنجها به آرامش و سـلامت روانـی مـیرسـاند، ایمـان بـه خداسـت کـه ناراحتیها و تشویش را از قلب آدمی میزداید و از هجوم هیجان و اضطراب به دل جلوگیری مـیکنـد: »اگر ایمان داشته باشید، نباید ترس و اندوه به خود راه دهید؛ زیـرا بـا همـین سـرمایه ایمـان بـر دیگـران برتری دارید« (آل عمران: .(139 در سوره رعد نیز می فرماید: »با یاد خدا دلهای پریشان، آرام مـیشـود« (رعد: .(28 همچنین در سوره فتح فرموده است: »خداست که بـه دلهـای مؤمنـان آرامـش مـیبخشـد« (فتح: .(30 در سوره یونس نیز آرامش را از آن کسانی میداند که قلبـی سرشـار از ایمـان داشـته باشـند: »آگاه باش که ترس و اندوهی برای دوستان خدا نیست« (یونس: .(62 داشتن نیروی تحمل دشـواریهـا و مشکلات، مانع از ابتلاء انسان به برخی از بیماریهای روانی است. این نیروی ایمان است کـه قـدرت تحمل شخص را افزایش می دهد. از ویژگیهای عمده انسان، آگاهی او از رفتـار خـود و برخـورداری از نیـروی تفکـر اسـت. انسـان میتواند از رفتار خود آگاه باشد. در سوره قیامت آمده است: »بلکـه انسـان از وضـع خـود آگـاه اسـت« (قیامت: .(14 همچنین انسان می تواند در برخورد با مسائل و امور مختلف، از نیروی تفکر خـود اسـتفاده کند و به کمک نیروی تعقل و تفکر، راه درست را تشخیص دهد. خداوند در سـوره انسـان مـیفرمایـد: »ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد و یا ناسپاس« (انسان: .(3 همچنـین در کنـار برخـورداری از هدایت الهی، با سلاح تقوا، انسان میتوانـد بـه ارزشهـای والای انسـانی برسـد. ازایـنرو، قـرآن کـریم انسانی را گرامی و باارزش میداند که از تقوای بیشتری برخوردار باشد. میفرمایـد: »همانـا گرامـیتـرین شما نزد خداوند باتقواترین شماست و خداوند آگاه است« (حجرات: .(13 ادامه خواندن مقاله بررسي اثربخشي آموزش مهارتهاي مقابله با رويکرد اسلامي بر سازگاري روانشناختي

نوشته مقاله بررسي اثربخشي آموزش مهارتهاي مقابله با رويکرد اسلامي بر سازگاري روانشناختي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله رابطه خوش بيني از ديدگاه اسلام با افکار اضطرابي و افکار فراشناختي نگراني (فرانگراني)

$
0
0
 nx دارای 9 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه »خوشبینی« یکی از مفاهیم روانشناسی مثبت است که مطالعات متعددی در مورد آن انجام شده اسـت. اما عمده این پژوهشها تحت عنوان »خوشبینی سرشتی« در چارچوب نظریه انتظار ـ ارزش ( Carver (& Scheier, 2002, p. 231، یا تحت عنوان »خوشبینی آموختهشده« در قالب نظریه اسـناد (سـلیگمن و همکاران، 1996، ص (72 انجام شده است و یک مطالعه نیز با تأکید بر آمـوزههـای اسـلامی صـورت گرفته است (نوری و سقایبیریا، .(1388 اما تحلیل مفهـوم خـوشبینـی نشـان مـیدهـد کـه باورهـا و فرایندهای فراشناختی در شکلگیری و تداوم آن نقش اساسی دارند. شایسته است این مفهوم با رویکـرد فراشناختی نیز مورد مطالعه قرار گیرد. در این مقاله، بـه زمینـههـای ارتبـاط خـوشبینـی بـا فراینـدها و باورهای فراشناختی اشاره خواهد شد. در چارچوب نظریات فراشناختی، تاکنون مدل نظری خاصی در مـورد خـوشبینـی مشـاهده نشـده است. یکی از مدلهای فراشناختی، که میتوان خوشبینی را در چـارچوب آن مـورد مطالعـه قـرار داد، »الگوی کنش اجرایی خودنظم جویی« است. این مدل بهمنظور تبیین اختلالات هیجانی ارائه شده اسـت. در این مدل، نظریه طرحواره بک، رفتار شناختی خودنظم جویی (سایبرنتیک) و تحقیقات تجربی، کـه در قالب پردازش اطلاعات انجام میپذیرند، تلفیق شدهاند .(Wells & Matthews, 1996, p. 881) این نظریه، بـا توجه به خلأ موجود در نظریه طرحواره ارائه شده است؛ زیرا در نظریه طرحـواره شـناختهـا بـهعنـوان اطلاعات اخباری ثابت در نظر گرفته میشوند. هرگاه این اطلاعات اخباری غلط باشند، اخـتلال در فـرد شکل میگیرد. فرد زمانی درمان میشود که این شناختها تصحیح شوند و در جریان درمان تغییر یابنـد. اما ولز و متیوس معتقدند که این اطلاعات ثابت نیستند، بلکه در زیربنای آنها طرح پـردازش وجـود دارد که این اطلاعات نتیجه آن پردازشهای معیوب است. بنابراین، اگر بخواهیم اختلالات درمان شـود، بایـد طرحهای پردازش معیوب اصلاح شوند (ولز، 2000، ص .(15 در مدل »کنش اجرایی خودنظـمجـویی«، تعاملات علّی دو جانبه بین باورهای فرد نسـبت بـه خـود، فراشـناختهـا، کنتـرل و سـوگیری توجـه، پردازش »روی خط« اطلاعات و خودنظمجویی مدنظر قرار گرفته شده است. این مدل، دارای سه سـطح پردازش است. سطح اول، پردازشی است که توسط محركهای خارجی برانگیختـه مـیشـود و تـا حـدود زیـادی خارج از دانش آگاهانه ما و بیشتر بهصورت بازتابی انجام میپذیرد. هرچنـد ایـن پـردازش، انعکاسـی و بازتابی است، اما نتیجه تولیدات آن بهصورت یک گزارش به آگاهی راه مییابد. رابطه خوشبینی از دیدگاه اسلام با افکار اضطرابی و افکار فراشناختی نگرانی (فرانگرانی) 56 سطح دوم، یک سطح پردازش کنترل شده و »روی خط« اسـت کـه در ایـن سـطح فـرد بـهصـورت آگاهانه تفکرات و پردازشهای خود را ارزیابی میکند. همچنین راهبردهـای مقابلـه و رفتارهـایی کـه از این پردازش ناشی میشوند، بهصورت آگاهانه مورد ارزیابی قرار میگیرند. سطح سوم، باورهای فراشناختی و دانشی که فـرد نسـبت بـه خـود و شـناختهـای خـود دارد، در حافظه بلندمدت قرار دارنـد. ایـن فراشـناختهـا و باورهـا، هنگـام پـردازش سـطح دوم فعـال شـده و فرایندهای پردازش سطح دوم را تحت تأثیر قرار میدهد. بنابراین، سـطح دوم نمـیتوانـد مسـتقل عمـل کند و تحت تأثیر فعال شدن سطح سوم قرار میگیرد .(Wells & Matthews, 1996, p. 881) به نظر ولز، این ساختار سه سطحی تمام دامنه پردازش فرد را شامل میشود، اما شـیوههـا و شـکلبنـدیهـای پـردازش تفاوت میکند. مفهوم »شیوه«، به دیدگاه فرد در مورد افکار و باورهـایش اشـاره دارد. دو شـیوه عینـی و فراشناختی وجود دارد؛ در شیوه عینی افکار و ادراکات فـرد از وقـایع بـدون اینکـه مـورد ارزیـابی قـرار گیرند، بهعنوان نشاندهنده وقایع پذیرفته مـیشـوند. در شـیوه فراشـناختی فـرد از افکـار خـود فاصـله میگیرد و قادر است افکار و ادراکات خود را مورد ارزیابی قرار دهد. اما شکلبندیها بـه نحـوه ارتبـاط رویدادها، سطوح مختلف پردازش، باورهای خود و فراشناختها اشاره دارد (ولز، 2000، ص .(16 براساس این دیدگاه، میتوان مفهوم »خوشبینی« را مـورد مطالعـه قـرار داد؛ زیـرا در ماهیـت سـازه خوشبینی و فرایندهای فراشناختی مدیریت »توجه« نقش اساسـی دارد. درواقـع، مفهـوم »توجـه« نقطـه اتصال »اندیشههای اسلامی« با مفاهیم »خوشبینی« و »فراشناخت« است. از یکسـو، در منـابع اسـلامی، آموزههای متعددی وجود دارد که انسان را برمیانگیزد بهصـورت آگاهانـه و هشـیارانه »توجـه« خـود را مدیریت کند. »عدم توجه« به برخی امور مورد تأکید اسلام است. بـرای مثـال، نادیـده گـرفتن خطاهـای دیگران، بیتوجهی به عیوب دیگران، عدم توجه به کاستیهای زندگی، عدم توجه بصـری بـه نـامحرم و مانند آنها در منابع اسلامی مورد تأکید قرار گرفتهاند. همچنین از »توجه کردن« به برخی امور، مثل توجـه به نعمتهای خداوند، امکانات، توانمندیهـا، صـفات و خصـایص مثبـت دیگـران، توجـه بـه حضـور خداوند، توجه به نشانههای خداوند در عالم خلقت توصیه شده است. آیات و روایات تأکیـد دارنـد کـه افراد بهصورت آگاهانه به این امور و مانند آن »توجه« نمایند. از سوی دیگر، فرایند »توجه« در مفهوم خوشبینی نیـز نقـش اساسـی دارد. در مفهـوم خـوشبینـی اسلامی، »توجه« یکی از مؤلفههـای اساسـی آن اسـت. در بررسـی رابطـه بـین خـوشبینـی سرشـتی و خوشبینی از دیدگاه اسلام، توجه بهعنوان یکی از مؤلفههای خوشبینـی اسـلامی، بـیش از مؤلفـههـای 66 ، سال ششم، شماره چهارم، زمستان 2931 دیگر هم با خوشبینی سرشتی و هم با خوشبینی اسلامی رابطه مثبت و قـویتـری نشـان داد (نـوری، جانبزرگی و سقایبیریا، .(1388 همچنین مفهوم »توجه« در نظریه فراشناختی نیز جایگـاه مهمـی دارد. براساس این دیدگاه، فرایند »سوگیری توجه« تحت تأثیر فراشناختها و »دانشخود« موجـود در حافظـه بلندمدت قرار دارد .(Cisler & Koster, 2010, p. 203) در مورد خوشبینـی نیـز »دانـشخـود« موجـود در حافظه بلندمدت نقش مؤثر ایفا نموده و فرد با توجـه بـه دانـشهـای خـود یـا فراینـدهای فراشـناختی میتواند خوشبین یا بدبین باشد. به بیان دیگر، خوشبینی و بدبینی نوعی ارزیابی فرد از خـود و جهـان عینی است. از نظر ولز، این ارزیابیها تحت تأثیر فراشناختهای موجود در حافظه بلندمـدت قـرار دارد. این فراشناخت یک طرح پردازش را به راه میاندازد که در آن ارزیابیهای فرد از خود و دیگـران تحـت تأثیر قرار میگیرد (ولز، 2000، ص .(18 تبیین خوشبینی با رویکرد فراشناختی، با رویکردهای موجود در زمینه خـوشبینـی همـاهنگی دارد؛ زیرا شییر و کارور (1985) روی مفهوم انتظار تأکید کردند و سلیگمن و همکاران (1996) روی تبیـین و تفسیر تأکید کردند. فریرز و گیلهام (2006)، این دو رویکرد را ایـنگونـه تلفیـق کردنـد کـه تفسـیرها و تبیینهای خوشبینانه از رویدادها موجب شکلگیری انتظارات مثبت میگردنـد. امـا نظریـه فراشـناختی ولز و متیوس (1994)، تفسیرها و تبیینهای فرد تحت تأثیر فراشناختها قرار دارند. بنـابراین، مـیتـوان گفت: فراشناختهای مثبت، تبیینها و تفسیرهای خوشبینانه را در پـی دارد و تفسـیرهای خـوشبینانـه انتظارات مثبت نسبت به آینده ایجاد میکند. نقش فرایندهای فراشناختی در شکلگیری و تداوم اضطراب پشتوانه مطالعاتی زیادی دارد. امـا ولـز، یک الگوی نظری فراشناختی در مورد اختلالات هیجانی و بخصوص اضـطراب تعمـیمیافتـه ارائـه داده است. وی معتقد است: اختلالات هیجانی از شناختهای منفی به وجود نمیآید. مثـل اینکـه فـرد فکـر کند: »من بیارزش هستم، دنیا جایی خطرناك است.« بلکه اختلالات از یک دانش پایه مجـزا بـه وجـود میآیند که ماهیت فراشناختی دارند و سیستم شناختی را کنترل میکنند. دانش فراشناختی مشتمل اسـت بر باورهای مثبت و منفی درباره تفکر (مثل اینکه، برخی افکار مضرند، توجـه بـه تهدیـدها مـرا از خطـر بازمیدارد، نگرانی به من کمک میکند تا آماده مقابله باشـم). در ایـن نظریـه، الگوهـای تفکـر ناسـازگار (مانند نگرانی و توجه به تهدیدها) از فعال شدن باورهای فراشناختی ناشی میشـوند. ایـن نظریـه، یـک الگوی شناختی را شناسایی کرده است که در تمام اختلالات فعال مـیشـود و در پیـدایش و بقـای آنهـا نقش دارند. این الگو »سندرم توجهی شناختی« نامیده میشود کـه مشـتمل اسـت بـر نگرانـی، نشـخوار رابطه خوشبینی از دیدگاه اسلام با افکار اضطرابی و افکار فراشناختی نگرانی (فرانگرانی) 76 فکری، تمرکز توجه به منابع تهدیـد و بـهکـارگیری راهبردهـای مقابلـه ناکارآمـد .(Wells, 2006b, p. 180) براساس این مدل، اضطراب تعمیمیافته تنها پیامد بیمارگونه باورهای ناسازگارانه نیست، بلکه یـک شـیوه فعال ارزیابی و انتخاب راهبرد است که فراشناختها در آن نقش اساسی دارد. این مـدل از چنـد بخـش تشکیل شده است: ماشهچکان (رویداد بیرونی)، باورهای فراشـناختی مثبـت، نگرانـی نـوع 1، باورهـای فراشناختی منفی، نگرانی نوع 2 (فرانگرانی)، هیجان، کنترل فکر و رفتار. ماشهچکـان نگرانـی یـک فکـر مزاحم است که معمولاً یک رویداد بیرونی یا یک تصور درونی آن را فعال میسازد. پس از ماشهچکـان، باورهای فراشناختی مثبت بهصورت یک راهبرد ظاهر میشوند. برای مثال، تصور میکنـد: »نگرانـی مـرا آماده مقابله میکند«، این باورها طبیعی هستند نه اختلالی، این پـردازشهـا نگرانـی نـوع 1 را بـهوجـود میآورد. این نوع نگرانی میتواند راهبردهای مقابلهای مؤثر را ایجاد نموده و علائم هیجانی اضـطراب را کاهش دهد. اما افراد دچار اختلال، باورهای فراشناختی منفی نیز دارند و تصور میکنند که »نگرانی آنـان را دیوانه میکند«، »نگرانی به آنان آسیب میزند« در این صورت، نگرانی نوع دوم (فرانگرانی) بـهوجـود می آید، اضطراب عمیق تر میگردد، پاسخهای هیجانی شدیدتر میشود. در ایـن شـرایط، رفتـار و کنتـرل فکر در تداوم مشکل دخیل هستند (ولز، 2000، ص .(180 به این ترتیب، ولـز نقـش باورهـای فراشـناختی را در پیـدایش و تـداوم اخـتلال اضـطرابی روشـن میسازد. امروزه تحقیقات زیادی در زمینه فراشناخت و اضطراب انجام می شود؛ ازجمله اینکـه توجـه و آگاهی در تأثیر تکنیکهای شناختی رفتاری در درمان اضطراب تعمیمیافته نقـش میـانجی ایفـا مـیکنـد؛ زیرا توجه و آگاهی پردازش فراشناختی خلق را فعـال مـیسـازد، تـأثیر باورهـای ناسـازگارانه بـر روی پردازش را کاهش میدهد، طرحهای فراشناختی برای مهار شناختها را تقویت میکند ( Wells, 2002, p. .(95 مطالعات متعددی در زمینه تأثیر در مان فراشناختی انجـام شـده اسـت. در یکـی از ایـن مطالعـات، بیماران که با استفاده از ملاكهای DSM IV دارای اختلال اضطراب فراگیر تشخیص داده شده بودنـد، بـا تکنیکهای فراشناختی مورد درمان قرار گرفتند. این افراد پـس از پایـان دوره و 6 مـاه و 12 مـاه بعـد از درمان نیز ارزیابی شدند، نتایج نشان داد که افراد از نظر نگرانی، اضطراب و افسردگی در حـد معنـاداری بهبود یافته بودند .(Wells & King, 2005, p. 206) تـأثیر دانـش فراشـناختی در پیـدایش و بقـای نشـانگان وسواس بیاختیاری مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد که سه نوع دانش فراشناختی سـببشناسـی و حفظ نشانگان نقش دارند: باورهایی مربوط به آمیختگی فکری، باورهایی مربوط به لزوم انجام آیینهـا و باورهایی مربوط به اینکه آیینها میتوانند نشـانگان را متوقـف سـازند .(Myers & et all. 2009, p. 436) 86 ، سال ششم، شماره چهارم، زمستان 2931 برای آزمون فرضیه ولز، که نگرانی نوع 1 را از نگرانی نـوع 2 متمـایز مـیسـازد، مطالعـاتی انجـام شـده است. در یکی از مطالعات، نتایج نشان داد که اضطراب اختلالی بـا نگرانـی نـوع دوم رابطـه دارد و ایـن رابطه مستقل از ارتباط آن بـا رگـه اضـطرابی و نگرانـی نـوع اول اسـت .(Wells & Carter, 1999, p. 585) بررسی رابطه بین افکـار اضـطرابی و باورهـای فراشـناختی، نشـان داد کـه افکـار اضـطرابی (جسـمانی، اجتماعی و فرانگرانی) با باورهای فراشناختی در مورد غیرقابل کنترل بودن نگرانی رابطـه معنـادار دارنـد. همچنین بین افکار فرانگرانـی و باورهـای فراشـناختی غیرقابـل کنتـرل بـودن نگرانـی و بـین باورهـای فراشناختی پرهیز از نگرانی و فرانگرانی رابطه مثبت و معنـادار وجـود دارد. پـس، باورهـای فراشـناختی مثبت و منفی موجب تداوم نگرانی میشوند (بهرامی و رضوان، .(1386 در بررسـی رابطـه فراشـناخت، خوشبینی و اضطراب امتحان، یافتهها نشان داد که بـین فراشـناخت، خـوشبینـی، اضـطراب امتحـان و تنظیم هیجانی رابطه چندگانه وجود دارد. بین فراشناخت و اضطراب امتحـان، رابطـه منفـی وجـود دارد (حیدری و دیگران، .(1389 رابطه خوشبینی و اضطراب در پژوهشهای دیگر نیز مـورد مطالعـه قـرار گرفتـه اسـت. تحقیقـات نشان میدهد که خوشبینی با اضطراب رابطه منفی دارد. افراد خوشبین در موقعیتهـای اضـطرابآور، از اضطراب کمتری رنج میبرند. برای مثال، مطالعه بر روی مـادرانی کـه فرزندانشـان بایـد مـورد عمـل جراحی نخاع قرار میگرفتند، نشان میدهد که سطوح اضطراب و نحوه مقابله با مشکل، در پیش و پـس از عمل جراحی، بهطور معناداری به خوشبینی مادران وابسته اسـت. مـادرانی کـه سـطوح خـوشبینـی بالاتری نشان دادند، اضطراب کمتری را تجربه میکردند. بخصـوص پـس از جراحـی میـزان اضـطراب مادران خوشبین بهطور معناداری کاهش یافت .(LaMontagne & et all, 2003, p. 112) ادامه خواندن مقاله رابطه خوش بيني از ديدگاه اسلام با افکار اضطرابي و افکار فراشناختي نگراني (فرانگراني)

نوشته مقاله رابطه خوش بيني از ديدگاه اسلام با افکار اضطرابي و افکار فراشناختي نگراني (فرانگراني) اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله مراقبت، تجارب روزانه و بهزيستي معنوي در پرستاران بيمارستانهاي شهر تهران

$
0
0
 nx دارای 7 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه انسانها در زندگی نیازهای متنوع و متفـاوت دارنـد. یکـی از ایـن نیازهـا، نیازهـای معنـوی اسـت کـه معمولاً خود را زمان مواجه به مشکلات، چالشها و بحـرانهـا نشـان مـیدهـد. پژوهشـگران نیازهـایی همچون نیاز به هدف، معنا و امید در زندگی، نیـاز بـه فراتـر رفـتن از شـرایط موجـود، نیـاز بـه تحمـل فقدان، نیاز بـه مـذهب، نیـاز بـه همراهـی و یـاری، نیـاز بـه چشـمانـداز مثبـت در زنـدگی را ازجملـه نیازهای معنوی میدانند Emblen & Halstead, 1993)؛ Hermann, 2001؛ .(Mattes, 2013 در این زمینـه، یکی از مسیرهایی که انسان بهوسیله آن میتواند احساس معناداری، هدفمندی کنـد، معنویـت و مـذهب است .(Rippentrop & et al, 2006) غباری بناب معتقد است: معنویت، ارتباط با وجود متعالی، باور به غیـب، بـاور بـه رشـد و بالنـدگی انسان در راستای گذشتن از پیچ و خمهای زندگی و تنظیم زندگی شخصی بر مبنـای ارتبـاط بـا وجـود متعالی و درك حضور دائمی وجود متعالی در هستی است (غباریبناب، .(1386 از سوی دیگر، معنویت دارای یک ساختار چندبعدی است که برخی مؤلفههای آن شامل بعد روحانی یا فرامادی، معنا و هدف در زندگی، داشتن رسالت در زندگی و نوعدوستی است (شهیدی و شیرافکن، 1387، ص .(27 کونیگ و همکاران معتقدند که معنویت، جستوجو برای فهم پاسخهایی است که به بنیـاد هسـتی و زندگی ارتباط پیدا میکند. یافتن پاسخهایی که در مورد معنـای زنـدگی اسـت. از همـه مهـمتـر، شـامل ارتباط درونی با ماورای هستی و با خداوند متعال است. احتمال دارد رسیدن به معنویت در اثر تمرینـات مذهبی تسهیل گردد .(Koenig & et al, 2001, p. 514-518) یکی از کارکردهای باورهای معنوی و معنویـت، کمک به افراد زمان مواجهه با شرایط بحرانی است. ایمان و معنویت از عوامل مـؤثر بـر سـازگاری بـرای کاهش شرایط تنشزا بهشمار میروند و توانایی بیشتر برای چیره شـدن بـر شـرایط دشـوار و ناخواسـته محیطی را به همراه دارد. باور معنوی و دینی فرد، بر چگونگی تعبیر و تفسیر وی از رویدادها اثر میگذارد و فرایند سازگاری و پذیرش رویدادها را آسان میکند .(Fallah & et al, 2010, p. 405-406) بیماری یکی از مواقع بحرانی در زندگی افراد است که زنـدگی، مـرگ و سـایر موضـوعات معنـوی ممکن است، هرچه قویتر در آگاهی یک بیمار جلوهگـر نمایـد. پرسـتاران در فـراهمسـازی مراقبـت و ایجاد آرامش برای مقابله با بیماری مزمن و یا تجربه فرایند مرگ توسط بیمـاران نقـش مهمـی بـر عهـده دارند. یکی از فعالیتها در این راستا، مراقبت معنوی است. مراقبت، تجارب روزانه و بهزیستی معنوی در پرستاران بیمارستانهای شهر تهران 121 مراقبت معنوی از بیمار، مجموعه فعالیتهایی است که به افراد کمک میکند تا بهتر بتوانند با بحـران مواجه شوند و زمانی ضرورت مییابد که فرد دچار شک، اضطراب، بحران و فقدان شود. ایـن حمایـت شامل حمایت مذهبی، همچون عبادت کردن با بیمار، صحبت کردن با وی در مورد خدا، بحث مـذهبی، روشن کردن رابطه بیمار با خدا، استفاده از متون دینی و مذهبی، مهارتهای ارتباطی، برقرار کردن رابطـه واقعی با بیمار، حمایت عاطفی از وی، امید دادن به بیمار، تشویق بیمار به ابـراز احساسـات، گـوش دادن فعال و تشویق بیمار به تفکر مثبت، ارتباط همدلانه با فرد شامل تسلی دادن به بیمار، نشان دادن توجـه و مراقبت از بیمار، در دسترس بودن بیمار، پذیرای دیدگاه و احساسات بیمـار بـودن و نشـان دادن احتـرام است .(Hummela & et al, 2009) بدینترتیب، اینگونـه مراقبـتهـا موجـب احسـاس آرامـش در افـراد میشود و رشد معنا و هدف را در زندگی در پی دارد .(Harding& et al, 2008) معنوی بودن اولین گام در دادن مراقبت معنوی میباشد. به نظـر مـیرسـد، پرسـتارانی کـه در مـورد معنویت آگاه هستند، بهتر مراقبت معنوی ارائه میکنند. یک پرستار معنوی، دانـش و تجـارب خـود را از معنویت خود، به مرکز مراقبت میآورد و موجب میشود بخشی از نیاز معنوی بیمـار را بـرآورده سـازد (فاطمی و همکاران، .(1390 پرستاری قادر به ارائه مراقبتهای معنوی است که برای ایـن مفهـوم ارزش قایل بوده و در رابطه با آن آموزش لازم را دیده و توانایی خود برای ارائه چنین مراقبتی باور داشته باشـد. به نظر میرسد، دو عامل مؤثر در این راستا تجربه روزانه معنوی و بهزیستی معنوی پرستاران باشد. تجربه روزانه معنویت، شامل معنایابی در زندگی است که شامل درك معنای زنـدگی، تجربـه مثبـت در زندگی، احساس خوشبختی و رضـایت از زنـدگی اسـت. احسـاس فـرد در مـورد زنـدگی، شـامل امیدواری، کامروایی، شور و هیجان است. یکـی از عوامـل مـؤثر در تجربـه روزانـه معنویـت، رابطـه بـا خداست که متأثر از رابطه انسان با خداست. مانند عبادت، راز و نیاز، رابطه صمیمانه و دوسـتی بـا خـدا، احساس توجه خدا به فرد و احساس مثبت از رابطه داشتن با خداست. مـکشـری و همکـاران، تجربـه معنویت را شامل امیـدواری، معنایـابی در زنـدگی، توانمنـدی گذشـت از خطاهـای دیگـران، باورهـا و ارزشهای اخلاقی، مراقبت معنوی، داشتن رابطـه حسـنه بـا دیگـران، بـاور بـه خـدا، اخلاقـی بـودن و خلاقیت و اظهار وجود میدانند .(McSherry & et al, 2004) تجربه درونی و آگاهی معنوی، یک قسمت حقیقی از زندگی معنوی و مذهبی افراد است. تحقیقـات مختلف نشان داده است که تجارب معنوی میتوانند نقـش برجسـتهای در سـلامت و پیامـدهای مثبـت روانشناختی داشته باشند Cohen & et al, 1997)؛ (Cohen & et al, 2000 و احتمالاً بهزیسـتی معنـوی را بـه 221 ، سال ششم، شماره چهارم، زمستان 2931 همراه خواهد داشت. بهزیستی معنوی، بهعنوان حسی از متصـل بـودن، همـاهنگی بـین خـود، دیگـران، طبیعت و وجود متعالی، که از طریق یک فرایند رشد پویا و منسجم دستیافتنی است و به یک شـناخت هدف نهایی و معنای زندگی منجر میشود .(Hungelman & et al, 1985) گولز و فیشر بیان میکنند که فرد در صورت دارا بودن بهزیستی معنوی، احساس هویت، کمال، رضایتمندی، لـذت، خرسـندی، زیبـایی، عشق، احترام، نگرش مثبت، آرامش و توازن درونی میکند و در زنـدگی احسـاس هدفمنـدی مـیکنـد.(Gomez & Fisher, 2003) فری و همکاران، بهزیستی معنوی را متـأثر از روانبنـههـای زنـدگی و خودکارآمدپنـداری مـیداننـد .(Frey & et al, 2005) معنویت، موجب شکلگیری روانبنههای زنـدگی مـیشـود. روانبنـههـا، موجـب بازنمایی شناختی امور زندگی و معنادهی به آنها میشود. بـدینترتیـب، در زنـدگی افـراد جهـتدهـی، هدف و معنا را به وجود میآورد و احساس یکپارچگی، مثبت بودن و فراگیر بودن را در آنها بـه وجـود میآورد. از سوی دیگر، خودکارآمدپنداری، باور افراد در مورد توانـاییشـان بـرای سـازماندهـی، انجـام فعالیتها و رسیدن به هدف است. در چارچوب و مفهوم معنویت، باور به خودکارآمدپنـداری، موجـب غلبه بر چالشها و مشکلات برای رسیدن به اهداف میشود. بنابراین، در حرفهها و موقعیتهایی که صاحبان مشاغل همچون مشاوران، روانشناسـان و پرسـتاران با افرادی که دچار بحران شدهاند مواجه میشوند، باید توانایی یـاریرسـانی بـه ایشـان را داشـته یاشـند. ازاینرو، برای نمونه پرستاران برای یاری به بیماران، بهویژه بیماران مزمن، که ممکن اسـت دچـار بحـران معنوی شوند، باید تجربه معنوی داشـته و از بهزیسـتی معنـوی برخـوردار باشـند تـا بتواننـد از بیمـاران مراقبت معنوی داشته باشند. پژوهشگران در پژوهشهای مختلف به این مهم پرداختهاند. براساس نتایج تحقیقـات مختلـف، بـین معنویت درونی پرستار و میزان توجه و تمایل به ارائه مراقبت معنوی ارتباط تنگاتنـگ وجـود دارد. ایـن بدان معناست که هر قدر معنویت درونی پرستار قـویتـر باشـد، دفعـات بیشـتری را مبـادرت بـه ارائـه مراقبت معنوی به بیمار مینماید Chung& et al, 2007)؛ .(Chan & et al, 2006 ونگ و یو در پژوهش خـود پیرامون تجربه معنوی و مراقبت معنوی پرستاران هنک کنگ نشان دادند که مراقبت معنوی پرسـتاران بـا تجربه معنوی پرستاران همراه است .(Wong & Yau, 2010) ایشان مطرح کردند پرسـتارانی کـه از زنـدگی خود رضایت دارند و برای آن معنا و هدف دارند، به خوبی این حـس را بـه بیمـاران منتقـل کـرده و در ایشان احساس امیدواری ایجاد میکنند. در پژوهشی که پیرامون نگرش پرستاران به معنویـت و مراقبـت مراقبت، تجارب روزانه و بهزیستی معنوی در پرستاران بیمارستانهای شهر تهران 321 معنوی انجام گرفته، به دست آمد که نگرش پرستاران به معنویت و مراقبت معنوی در سطح بالایی قـرار دارد و برای دانشجویان پرستاری، درگیری در روابط میان فردی و احترام و توجه به باورهـای مـذهبی و استقلال بیمار از اهمیت بالایی برخوردار است (مظاهری و همکاران، .(1387 توجه به این مهم از سـوی پزشکان و جراحان نیز مورد توجه است. در پی بررسی نظرات جراحـان در مـورد ضـرورت آگـاهی از باورهای مذهبی، بیماران دریافتند که جراحان معتقدند که باید از باورهای مذهبی و معنوی بیماران خـود آگاهی پیدا کنند و از آن بهعنوان ابزاری برای تسریع فرایند درمان اسـتفاده کننـد .(Taylor, 2003) نیـاز بـه چنین مراقبتی از سوی بیماران نیز احساس میشود. زند و رفیعی (1390) در بررسی نیاز به مراقبتهـای مذهبی در بیماران بستری دریافتند، انجام مراقبتهای مذهبی از نظر بیماران بسیار مهم و ضروری اسـت. فرامین مذهبی و دینی در بهبود و توانمندسازی بیماران نقش مؤثری دارند و موجب میشوند کـه بیمـار سلامتی خود را زودتر به دست آورد. فاطمی و همکـاران((1390 دریافتنـد کـه ارتبـاط معنـاداری میـان سطح معنویت پرستاران با میزان رضایت بیماران وجـود دارد و معنویـت، قسـمتی از مراقبـت پرسـتاری است که بر میزان رضایت بیماران مؤثر است. بالداکینو و والسبورن و همکـاران در دوره آموزشـی، بـرای آموزش مراقبت معنوی به دانشجویان پرستاری داشت، نشان دادند که آموزشهـای مـوردنظـر، موجـب تغییر نگرش پرستاران نسبت به مراقبت معنوی شد و نظر بیماران نسبت به مراقبت معنوی پرسـتاران در پیش و پسآزمون تفاوت معناداری را نشان داد Baldacchino, 2008)؛ .(Vlasblom & et al, 2011, p. 790 با توجه به مطالعات صورتگرفته، ضرورت توجه به پیش آیندهای مراقبت معنوی وجـود دارد. ازاینرو، هدف از این پژوهش، شناسایی رابطه میـان مراقبـت معنـوی، تجـارب روزانـه معنـوی و بهزیستی معنوی بوده وبه دنبال پاسخ به این پرسش کـه: آیـا تجـارب روزانـه معنـوی و بهزیسـتی معنوی، قادر به پیشبینی مراقبت معنوی در پرستاران است؟ روش پژوهش روش پژوهش این تحقیق، توصیفی از نوع همبسـتگی اسـت. جامعـه آمـاری ایـن پـژوهش، کلیـه بخشهـای بیمارسـتانی وابسـته بـه دانشـگاه علـوم پزشـکی تهـران اسـت. در ایـن مطالعـه روش نمونهگیری خوشهای تصادفی استفاده شد . بدین ترتیب، از میان بخشهای مختلف متناسب با تعداد و به صورت تصادفی بخشهایی انتخاب شد. با توجه به جدول کرجسی و مورگـان (1970) و بـا توجه به حجم جامعه، 250 نفر از پرستارانی که حداقل 6 ماه در یکی از بخشهای بـالینی مشـغول 421 ، سال ششم، شماره چهارم، زمستان 2931 به کار بوده و دارای یکی از مدارك کارشناسی و کارشناسی ارشـد پرسـتاری بـوده و حـداقل یـک شیفت کامل در بخش موردنظر انجام وظیفه نموده بودند، در این پـژوهش شـرکت کردنـد. از آنهـا خواسته شد به پرسشنامههای پژوهش حاضر پاسخ دهند. از میان 250 پرستار، 188 نفـر زن و 62 نفر مرد بودند. میانگین سن زنان 30/1 سال با انحراف معیار 5/9 و میانگین سن مـردان 29/5 سـال با انحراف معیار 5/3 بود. محاسبه فراوانی نشان داد که اکثریت پرستاران شاغل در بیمارسـتانهـا را افراد با تحصیلات کارشناسی تشکیل میدهند. وضعیت تأهل ایشان نشان داد که 52 درصـد ایشـان متأهل و 48 درصد ایشان مجرد هستند. سابقه کار پرستاران در دامنه 6 ماه تا 30 سال و با میـانگین 7 سال و انحراف معیار 5/ 6 بود. ابزارهای پژوهش پرسشنامه مراقبت معنوی: پرسشنامـه مراقبـت معنـوی توسـط ایـرانمنش و همکـاران سـاخته شـد .(Iranmanesh & et al, 2011) این پرسشنامه، که به ارزیـابی ادراك پرسـتاران ایرانـی از مراقبـت معنوی میپردازد، از 33 گویه تشکیل شده است. آلفای کرونباخ پرسشنامه برابـر بـا 0/78 اسـت و نتیجه بازآزمایی مقیاس حاضر برابـر 0/8 اسـت. در ایـن پـژوهش، پایـایی ایـن مقیـاس بـه روش همسانی درونی بررسی شد و ضریب آلفای کرونباخ 0/91 به دست آمد. روایی این مقیاس نیـز بـه روش تحلیل عاملی اکتشافی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد کـه پرسـشنامـه از 4 مؤلفـه ملاقات بیمار برای دادن امید، ملاقات بیمار برای برقراری ارتباط، ملاقات بیمار برای فرد مـذهبی و ملاقات بیمار بهعنوان شخص مستقل تشکیل شده است. مقـدار ضـریب KMO =0/871 (شـاخص کفایت نمونهگیری) و آزمون کرویت بارتلت (شاخص کفایت ماتریس همبستگی)، نشان از وجـود شواهد کافی برای انجام نحلیل عاملی دارد. نتایج این تحلیل بیانگر این بـود کـه ایـن مقیـاس از 4 عامل معنادار اشباع شده اسـت کـه بـار عـاملی آنهـا بـین 0/65 الـی 0/87 اسـت. عوامـل حاضـر رویهمرفته 50/37 درصد از کل واریانس را پیشبینی میکند.مقیاس تجارب معنوی روزانه: مقیاس تجارب معنوی روزانـه، توسـط انـدروود و ترسـی (2002) برای تهیه یک ابزار چند بعدی از معنویت ساخته شد. این مقیاس قصد دارد ادراك افراد از یک نیروی برتر در زندگی روزمره و ادراك او را از تعاملش با این وجود مافوق جهان مادی مورد سنجش قرار دهد. در پژوهشی پیرامون بررسی خصوصیات روان سنجی مقیاس حاضـر نشـان مراقبت، تجارب روزانه و بهزیستی معنوی در پرستاران بیمارستانهای شهر تهران 521 داده شد که ضریب آلفای کرونباخ 0/91 است. تحلیل عاملی اکتشـافی نشـان داد کـه مقیـاس حاضر از دو خرده مقیاس »احساس حضور خداوند« و »ارتباط با خدا« و »احسـاس مسـئولیت در قبال دیگران« تشکیل شده است (تقوی و امیری، .(1389 نتیجه بازآزمایی نشان داد کـه در فاصله دو تا سه هفته 0/96 بود. در این پژوهش، ضریب آلفای کرونباخ 0/96 بـه دسـت آمـد. روایی این مقیاس نیز به روش تحلیل عاملی اکتشافی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که پرسش نامه حاضر از 3 مؤلفه ذکر شده تشکیل شـده اسـت. مقـدار ضـریب KMO =0/946 (شاخص کفایت نمونه گیری) و آزمون کرویت بارتلت (شاخص کفایت مـاتریس همبسـتگی) نشان از وجود شواهد کافی برای انجام تحلیل عاملی دارد. نتایج این تحلیل، بیانگر این بود که مقیاس حاضر از 3 عامل معنادار اشباع شده است که بار عاملی آنها، بین 0/45 الی 0/76 است. نتایج این تحلیل بیانگر این بود که عوامل حاضر روی هم رفته، 72 درصـد از کـل واریـانس را پیش بینی می کند. مقیاس شاخص بهزیستی معنوی: مقیاس شاخص بهزیستی معنوی توسط دلمن و فری (2004) سـاخته شده است. این پرسشنامه، برای سنجش بهزیستی و کیفیت زندگی است که شامل 12 سؤال است که براساس طیف لیکرت پنج درجهای طراحی شده است که از دو زیرمقیاس »خودکارآمدپنـداری« و »طرح زندگی« تشکیل شده است. ضریب آلفای کرونبـاخ بـرای کـل مقیـاس زیـرمقیـاس طـرح زندگی و خودکارآمدپنداری و به ترتیب برابر 0/91 و 0/86 اسـت .(Daaleman & Frey, 2004) در این پژوهش، نخست پرسشنامه اصلی به فارسی ترجمه و سپس، بهوسـیله یـک متخصـص زبـان انگلیسی برگردانده شد. با بررسی تفاوت میان دو نسخه اصلاحات نهایی صورت گرفتـه و نسـخه نهایی تهیه شد، در این پژوهش ضریب آلفای کرونباخ 0/93 بهدست آمد. روایی این مقیاس نیز بـه روش تحلیل عاملی اکتشافی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که پرسشنامـه حاضـر از دو مؤلفه ذکرشده تشکیل شده است. مقدار ضریب KMO=0/903 (شـاخص کفایـت نمونـهگیـری) و آزمون کرویت بارتلت (شاخص کفایت ماتریس همبستگی) نشـان از وجـود شـواهد کـافی بـرای انجام تحلیل عاملی دارد. نتایج این تحلیل، بیانگر این بود کـه مقیـاس حاضـر از دو عامـل معنـادار اشباع شده است که بار عاملی آنها بین 0/55 الی 0/87 است. نتایج این تحلیل بیانگر ایـن بـود کـه عوامل حاضر در مجموع، 71 درصد از کل واریانس را پیشبینی میکند. 621 ، سال ششم، شماره چهارم، زمستان 2931 یافتههای تحقیق برای بررسی وضعیت بهزیستی معنوی، تجربه معنوی و مراقبت معنوی پرستاران شهر تهران، از آزمـون t برای مقایسه میانگینهای بهدستآمده با میانگین فرضی مقیاسها استفاده شد. مراقبت معنوی با 33 مـاده در مقیاس لیکرت 5 درجهای انجام شد. بنابراین، دامنه نمره 165-33 با میانگین فرضی 99 است. تجربـه روزانه معنوی با 16 ماده در مقیاس لیکرت 6 درجه است. بنابراین، دامنه آنهـا میـان 96-16 بـا میـانگین فرضی 56 است. بهزیستی معنوی با 12 ماده در مقیاس لیکرت 5 درجه است. بنابراین، دامنـه آنهـا میـان 60-12 با میانگین فرضی 36 است. ادامه خواندن مقاله مراقبت، تجارب روزانه و بهزيستي معنوي در پرستاران بيمارستانهاي شهر تهران

نوشته مقاله مراقبت، تجارب روزانه و بهزيستي معنوي در پرستاران بيمارستانهاي شهر تهران اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


مقاله بررسي انتقادي »رويآورد يادگيري به رشد اخلاقي« از منظر قرآن

$
0
0
 nx دارای 17 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه مطالعه جنبـههـای مختلـف رشـد اخلاقـی از آغـاز شـکلگیـری روانشناسـی نـوین در کـانون توجـه پژوهشگران (برای نمونه فروید، 1923؛ هارتشـورن و مـی، (1928 تـاکنون (بـرای نمونـه آیسـنبرگ و همکاران، 2002؛ توریل، (2002 بوده است. در طول یـک قـرن گذشـته، رویآوردهـای روانشـناختی و نظریههای متعددی در بـاب ایـن موضـوع شـکل گرفتـه اسـت. رویآوردهـای یادشـده، بـا تمرکـز بـر پرسشهای اصلی این حوزه و عمدتاً با تأکید بر مؤلفههایی همچون عواطف و شـناختهـا، بـه بررسـی این پدیده مهم برخاستند. با وجود این، یکی از راههای مطالعه رشد اخلاقی این است که مطالعه رفتـار و کردار را، بهعنوان ملاك اصلی اخلاق، قرار داده است. رفتار و کـردار، همـان مؤلفـهای اسـت کـه بیشـتر مردم به هنگام بحث از اخلاق و با استفاده از درك عمومی خود از آن سخن میگوینـد. بحـث از رشـد اخلاقی بسنده فرد یا گروه، بحث از یک شیوه رفتار شایسته مثل کمک به همنوع است. همچنین، بحـث از کاستیهای فرد یا گروه خاصی در زمینه اخلاق، استناد به شیوه رفتاری نامناسـب اسـت. بـرای مثـال، تقلب در امتحان، دروغگویی برای حفظ آبرو، فریب دادن دیگران، کمککردن به افراد فقیر و تنگدسـت، همگی ازجمله اموری هستند که عنوان »خوب« یا »بد« را در ذهن تجسم میکند. با وجود این، هیچیـک از موارد یادشده از سنخ اندیشه یا احساس اخلاقی، که محور اصلی بسیاری از پژوهشهـای مربـوط بـه رشد اخلاقی است، نمیباشد. یکی از رویآوردهای حوزه رشد اخلاقی از سوی پژوهشگران، سنت یادگیری است کـه بـر مبنـای پژوهشهای افرادی همچون جان بی واتسون، در مورد شرطیسـازی رفتـار، بـی اف اسـکینر، در مـورد شرطیشدن کنشگر به وجود آمده است. اساس این دیـدگاه، بـر پـذیرش نقـش بـیبـدیل اکتسـابات و یادگیریها در فرایند »شدن« انسان است. رشد در درجه اول، از تجربه ناشی میشـود. کودکـان بـا ورود به دنیای مادی و اجتماعی، رفتارهای جدید را یاد میگیرند، شیوههای رفتاری گذشته را تغییـر مـیدهنـد و با تراکم روزافزون تجربههای خاص، رشد میکنند (میلر، 2011، ص .(224 بررسی موضع خاص ایـن رویکرد روانشناختی در زمینه اخلاق، بهویژه از این جهت اهمیت دارد کـه در چـارچوب نظـام اندیشـه خاص میکوشد روانشناسی را از اینکه یک شاخه فلسفی به حساب آید، به علم تبدیل کنـد. همچنـین، رویکرد مزبور از نظم خاصی برخوردار بوده و در ادبیات روانشـناختی حاضـر زنـده اسـت و مـا را بـه درك بهتر رفتار یاری رسانده است (بونژه و آردیلا، 1987، ص .(51 رویآورد یادگیری، همانند سایر رویآوردهای رشد اخلاقی، علاوه بر اینکه توضـیحات سـودمندی بررسی انتقادی »رویآورد یادگیری به رشد اخلاقی« از منظر قرآن 7 در مورد رشد اخلاقی، عوامـل، همبسـتههـا و چگـونگی تحقـق آن در مقـاطع گونـاگون رشـدی ارائـه میدهند، از برخی دیدگاههای کلی نسبت به اخلاق بهره میبرد که بنیان نظریه رشد اخلاقـی را تشـکیل داده و اجزای مختلف نظریه را تحت تأثیر قرار میدهند. یکی از این دیدگاههای اساسـی، بـه چگـونگی تفسیر اخلاق و رشد آن در فرد مربوط میشود. موضوع دوم، گسترهای است که این نظریه بـرای فراینـد رشد اخلاقی در نظر گرفته و امور فراتر از آن را خارج از قلمـرو آن فـرض مـیکنـد. همچنـین، مؤلفـه اصلی که در تحقق رفتار اخلاقی نقش دارند، موضوع سومی است که نظریه آن را توصیف میکند. این پژوهش، با بازخوانی مواضع رویآورد یادگیری، بررسی مواضع آن در سه مسـئله یادشـده را بـر عهده میگیرد. علاوه بر این، داوری در مورد مواضع مرتبط با این دیدگاه، بهویژه بـا اسـتفاده از مضـامین اندیشه اسلامی، هدف دیگر این مقاله است. به دلیل موقعیت کلیدی نظریه رفتارگرایی اسکینر و اهمیـت فراوان آن در این سنت پژوهشـی، و نیـز پرهیـز از تطویـل بحـث، موضـوع مقالـه بـر توصـیف و نقـد اندیشههای ایشان متمرکز خواهد بود. توصیف و نقد نظریههای دیگر، کـه در دامنـه ایـن رویآورد قـرار میگیرند، به مقاله دیگری موکول میشود. در برخی موارد، تلاش شده است بـا ارائـه تصـویری گویـا از جنبههای روششناختی و روانشناختی موضوع، به استنتاج دیدگاه یادشده بپردازد. پیشینه روانشناسی رشد اخلاقی در سنت یادگیری رفتارگرایی، بهعنوان یک نظریه پیشگام در سنت یادگیری، اندکی پیش از جنگ جهانی اول در آمریکا بـه وجود آمده و به سرعت بـه گـرایش غالـب روانشـناختی در آن کشـور تبـدیل شـد و بـر دانـشهـای اجتماعی، تأثیر سودمند و قاطعی گذاشت. واتسون، بارزترین چهره طرفدار رفتـارگرایی، از ایـن موضـع طرفداری میکرد که مطالعه انسان باید بر پایـه ویژگـیهـای رفتـاری قابـلمشـاهده او صـورت پـذیرد. مشاهده درونی و توصیف حالات ذهنی یا دروننگری، نمیتواند به پیشبینی و کنترل رفتار کمـک کنـد. در روانشناسی پیشنهادی او، همه رفتارها، حتی رفتارهای پیچیده، براساس دادههای تعریـفشـده دقیـق مشاهدهای، تحلیل و تبیین میشد. بـا اسـتفاده از اندیشـه بازتـابهـای شـرطی پـاولف، امکـان تحلیـل هیجانات و افکار به الگوها یا مجموعههایی از بازتابهای فطری یا اکتسابی، که از طریـق شـرطیسـازی بهدست آمده و یکپارچه شدهاند، وجود داشت. ازایـنرو، روانشناسـی تطبیقـی، کـه مطالعـه گونـههـای پایینتر از انسان است، به دلیل امکان دقت علمی زیاد در طراحی آزمایشهـا، مـورد توجـه بیشـتر قـرار گرفت. روش آزمایشی بهصورت روش اصلی و از برخی جهـات، بـهعنـوان تنهـا روش تحقیـق علمـی پذیرفته شده، معرفی شد (مککبی، 1992، ص .(11 8 ، سال هفتم، شماره دوم، تابستان 3931 این رویکرد، رفتار اخلاقی را به مجموعهای از بازتابهای خودکار، که از طریق فرایند شرطیسـازی به دست آمدهاند، تقلیل داد. رفتارهای پیچیـده اخلاقـی، بـه اجـزا و واحـدهای کوچـکتـر و متمـایز از یکدیگر تحلیل برده میشود تا شناخت آن آسانتر شود. ازآنجاکه رفتارگرایی، رفتار انسان را تعیـینشـده میداند، جایگاهی برای خودفرمـانی یـا گـزینش آزاد اخلاقـی وجـود نـدارد. نقـش اصـلی بـه محـیط اختصاص دارد، به هنگام تولد، تفاوتهای فردی وجود ندارند و اینکه افراد چه بشـوند، حاصـل تجربـه آنان از تقویتهای مختلف است. اسکینر بیش از واتسون، بر ارزش مشاهده تجربی رفتـار، اصـرار مـیورزیـد. وی تأکیـد افراطـی بـر عوامل محیطی را حفـظ کـرده و عوامـل جسـمانی و مسـائل شـناختی یـا فراینـدهای درونـی دیگـر را کماهمیت شمرد. ازاینرو، شرطیسازی عاملبه صورت ابـزار تبیـین تقریبـاً همـه رفتارهـای جهـتدار معرفی شـد و وظیفـه تحقیقـات، تنهـا یـافتن الگوهـای تقویـت بـود. در حـوزه رشـد اخلاقـی، فنـون شرطیسازی عامل، در شکلدهی رفتار مورد استفاده قرار میگیرند. فـرض بـر ایـن اسـت کـه رفتارهـا، محصول الگوهای تقویتاند، و به هیچ ویژگی اخلاقی برنمیگردند (همان، ص .(16 از میان موضعگیریهای نظری متأثر از رفتارگرایی، نظریههـای اجتمـاعی شـناختی بـه مسـئله رشـد اخلاقی بیشتر پرداختهاند. با رشد برخی نظامهای یادگیری همچون نظـامهـای هـال و تـولمن، محققـان بهتدریج توجه خود را بـه الگوهـای پیچیـدهتـر رفتـار انسـانی، از قبیـل شـناخت، تعامـل اجتمـاعی، و شخصیت، معطوف نمودند. آراء روانتحلیلگیری در این فرایند بسـیار مـؤثر بودنـد. امـروزه بسـیاری از پژوهشهای تجربی مرتبط با رفتار اخلاقی از سوی پژوهشگرانی انجام میشود که میتوان آنها را تحـت عنوان نظریهپردازان شناختی اجتماعی طبقهبندی نمود. این گـروه، بـیش از اینکـه بـر اسـاس تأکیـدهای نظری شناسایی شوند، از طریق مفروضههای روششناختی مشخص میشوند. در یک نگاه کلـی، ایشـان نظریه اخلاقی را بهعنوان محصول یادگیری میپذیرنـد و سـاختهـای شـناختی را غیرضـروری تلقـی میکنند. نظریهپردازان این سنت پژوهشی، رویکردهای آزمایشـی را در تحقیقـات بـه کـار مـیگیرنـد و مطالعاتشان از لحاظ طرح تحقیق کاملاً دقیق و بر رفتارهای خاص متمرکز است (همان). این تحقیقـات، طیف وسیعی از موقعیتها را ازجمله تصمیمگیریهای اخلاقی مرتبط بـا گـولزدن دیگـران، دزدی، یـا دروغ گفتن شامل میشود. افزون بر این، مطالعات زیادی در مورد رفتار اجتماعی نیز انجـام شـده اسـت که بیشتر بر روی کودکان اجرا شده و براساس رویکرد رشـدی، بـه بررسـی عوامـل تعیـینکننـده رفتـار یاریگرانه میپردازد. بررسی انتقادی »رویآورد یادگیری به رشد اخلاقی« از منظر قرآن 9 رفتارگرایی و رشد اخلاقی به اعتقاد اسکینر، عنوانبه یک رفتارگرای بنیادی، تقریباً همه مشکلات اصلی به رفتار ما انسانهـا مربـوط میشود. به همین دلیل، تغییر و اصلاح رفتار میتواند اوضاع ما را بهبود بخشد. آنچه که میتواند در ایـن زمینه به ما کمک کند، طراحی دانشی است که بتوان از آن یک فناوری رفتار را اسـتخراج کـرد (اسـکینر، 1971، ص .(29 او در اینباره مینویسد: ما به ایجاد تغییرات گسترده در زمینه رفتار انسان نیاز داریم، اما این کار را نمیتـوانیم بـه کمـک دانـش فیزیک و زیستشناسی انجام دهیم. آنچه ما به آن احتیاج داریم، فناوری رفتار است. یک فناوری رفتـاری که از توان و دقت فناوری فیزیکی و زیستشناختی بهره ببرد، وجود ندارد (همان، ص .(11-10 اسکینر بر این باور بود که دانـشهـایی همچـون فیزیـک و زیسـتشناسـی جدیـد، مسـائلی را روشـن ساختهاند که از برخی ابعاد از رفتار انسان سادهتر نیسـتند (همـان، ص .(13-12 بـا وجـود اینکـه رفتـار انسان یک زمینه دشوار در حوزه مطالعات علوم است، تفاوت دانش مربوط بـه شـناخت رفتـار انسـان و دانش فیزیک و زیستشناسی در این نیست که شناخت رفتار انسان و تولیـد فنـاوری مربـوط بـه آن، از اولویت کمتری برخوردار بوده، بلکه به دلیل این است که در کانون توجه علاقه ما قـرار نگرفتـه و همـه امکانات آن مورد بررسی واقع نشده است. به اعتقاد اسکینر، ضعف عمده در بیشتر مباحث جاری در مورد رفتار انسـان، بـه تفسـیر مـا از علـل رفتار مربوط میشود (همان، ص .(13 در گذشته، ما انسانها اگر علت یک واقعه را میدیدیم، در تبیـین یک رویداد به همان واقعیت دیدهشده استناد میکردیم. اما اگر علت آن قابل دیدن نبـود، بـه امـوری کـه قابل رسوخ در درون پدیدهها باشد، متوسل میشدیم. حتی در دانشهایی نظیـر روانشناسـی نیـز بـرای پیدا کردن علل رفتار به اموری از قبیل اراده، عاطفه، احساس، قصد و سایر صفاتی کـه در درون مـا قـرار دارند، ارجاع میدهیم؛ چیزی که شاید بتوان آن را شخصیتدادن به اشیا و پدیدهها نـام نهـاد. اسـکینر در این زمینه میگوید: (دانشهایی همچون) فیزیک و زیستشناسی به زودی تبیینهای درونی را رها کرده و به علل سـودمندی متوسل شدند، اما در زمینه مطالعه رفتار انسان، چنین حرکت مهمی رخ نداد. اما رفتـار انسـان هنـوز هـم بهطور عام به عللی که در درون او جای گرفتهاند، نسبت داده میشود. بـرای نمونـه (هنـوز هـم) گفتـه میشود یک نوجوان بزهکار از شخصیت آشفته خود رنج میبرد (همان). به نظر اسکینر (1971) سپرده ارثی شخص، که محصول تکامل نـوع اوسـت، بخشـی از امـور ذهنـی را تبیین میکند و پیشینه فرد هـم بخـش دیگـر را توضـیح مـیدهـد. سـاختارهای ژنتیکـی، گسـتره کلـی 01 ، سال هفتم، شماره دوم، تابستان 3931 پاسخهایی را که از فرد سر میزند، مشخص میکنند. پرخاشگری به میلیونها سال تـاریخ تکامـل انسـان بازمیگردد و اضطرابی که در سالهای کودکی حاصل شده است تا زمان پیری باقی مـیمانـد. بـا وجـود این، تنها محیط است که باید در کانون توجه ما باشد؛ زیرا بر این فرایند کنتـرل داشـته و خواهـد داشـت (همان، ص .(16 ازاینرو، برای شناخت علل رفتار، لازم نیست به جستوجوی درون و ذهـن آدمـی و فرض حالات ذهنی یا انگیزشهای درونی برای تعین رفتار، اقدام نمود. بدینترتیب، اسـکینر در راهحـل نهایی برای شکوفایی دانش ما در مورد رفتار و ایجاد فناوری آن، به رابطه مستقیم و بدون واسطه محـیط و رفتار میرسد: ما زمانی میتوانیم همان مسیر دانشهای فیزیک و زیستشناسی را دنبال کنیم که بهطور مستقیم به رابطـه میان رفتار و محیط روی آوریم و حالتهای میانجی ذهنی فرضی را نادیده بگیریم. دانش فیزیک از طریق نگاه دقیقتر به شادمانی یک جسم در حال سقوط یا زیستشناسی با توجه بـه ارواح زنـدگیبخـش، بـه پیشرفت نائل نشدند، بنابراین، ما هم در رسیدن به یک تحلیل علمی از رفتار، محتاج این نیستیم که چنـد و چون واقعیت شخصیت، حالتهای ذهنی، احساسات، صفات شخصیت، مقاصد، نیـات یـا سـایر لـوازم انسان خودمختار را کشف کنیم (همان، ص .(20 به اعتقاد اسکینر 1971) )، ریشهیابی رفتار انسان تاکنون از طریق تبیینهای ذهنی و خیالی صـورت پذیرفته است. این خود بر مشکلات فهم رفتار افزوده و جایگاه محـیط را بـیش از پـیش بـا ابهـام روبهرو میکند: اگر ما تبیینهای غیرذهنی را میخواهیم ظاهراً باید آنها را در محیط بیرون جسـتوجـو کنـیم، امـا مسئله این است که نقش محیط هم به هیچ روی روشن نیست. مشـکل ایـن اسـت کـه محـیط بـه شیوهای عمل میکند که توجه ما را جلب نمیکند: محیط نه دفع میکند و نه جذب میکنـد، بلکـه انتخاب میکند (همان، ص .(22-21 هرچند شناخت نقش محیط در شکلدهی و نگهداری رفتار آسان نیست، اما با تلاش زیاد مـیتـوان بـه آن دست یافت: »اگر کنش متقابل میان موجـود زنـده و محـیط فهمیـده شـود، تـأثیراتی کـه زمـانی بـه حالتهای ذهنی، احساسات و صفات اسناد داده میشد، به شرایط در دسترس (و قابـل فهـم) ربـط داده خواهد شد و احتمالاً به فناوری رفتار دست پیدا خواهیم کرد« (همان، ص .(30 رویکرد فوق در رفتار انسان، توصیفی است که از خلقت نوزاد انسانی بر مبنای دو پـیش فـرض ارائه میشود: الف . نوزاد انسان با مجموعهای بازتاب که ویژه نوع اوست، بـه دنیـا مـیآیـد؛ ب. او همچنین، با ذهنی متولد میشود که همچون لوح سفیدی اسـت. امـا ایـن وضـع خیلـی زود تغییـر میکند و بر اثر برخورد با محیط و تحریکات حسی ناشی از آن و تعامـلهـای مسـتمر، تـداعیهـا بررسی انتقادی »رویآورد یادگیری به رشد اخلاقی« از منظر قرآن 11 تشکیل و انباشت میشوند و این لوح نانوشته قبلی، نقـش و نگـار خـاص خـود را پیـدا مـیکنـد (محسنی، 1390، ص .(68 با وجود این، اینکه گفته میشود نیروهای محیطی ریشههای اساسی رفتار، اعم از اخلاقـی و غیـر آن هستند، معنایش این نیست که رفتـار از همـان آغـاز پیـدایی، واکنشـی در برابـر شـرایط و محـركهـای پیرامونی است. بعکس، اسکینر کودك را موجودی میداند که فطرتاً فعال است و سرشت او بـدینگونـه نیست که تنها به محركها واکنش نشان دهد، بلکـه او دارای توانـایی دادن و گـرفتن پاسـخ اسـت. ایـن پیشفرض، بهویژه برای او اهمیت بسیار دارد و در مورد آن میگوید: »خلاصه کلام اینکـه رفتـار عـاملی بیش از آنچه از فرد گرفته شده باشد، از طـرف او صـادر شـده اسـت« (اسـکینر، 2005، ص .(107 او از رفتاری حرف میزند و آن را مبنای نظریه خود قرار میدهد که روی محیط عمل میکند تا نتیجـهای بـه بار آورد. درحالیکه رفتارهای واکنشی، تحت مهار مستقیم و بیواسطه محركهای پـیشرفتـاری اسـت، رفتار عاملی، در اصل توسط موجود زنده و در غیاب محرك برانگیزانندهای که به آسانی قابـل تشـخیص نیست، صادر، و با نتایجی که به بـار مـیآورد، کنتـرل مـیشـود. ازآنجاکـه ایـن نـوع رفتـار در ابتـدا بـا محركهای شناختهشده همراه نیست و از سوی فرد آغاز میشوند، خودبهخودی به نظر میرسند. وقتـی که رفتار شروع شد و در محیط به مرحله ظهور رسید، نقش محیط هم جلوه میکند. اگر این رفتار بـرای جنبهای از محیط به گونهای بود که نتایج مثبت یا ناگواری را در مقابل آن آشـکار کنـد، رفتـار مـوردنظر دوباره تکرار شده یا دیگر ظاهر نمیشود. اگر یک رفتاری از محیط دریافتی تقویت شود، خود آن رفتـار یا رفتار مشابهی که احتمالاً همان نتایج را به دنبال دارد، دوباره رخ میدهد. اگـر محـیط نسـبت بـه یـک رفتار واکنش منفی نشان داده و عامل را با یک محرك آزاردهنده مجازات کند، یا یک امـر مطلـوب را از دسترس او دور کند، احتمال تکرار آن رفتار کاهش مییابد. بنابراین، محیط در تعیین رفتار، شکلدهـی و نگهداری آن نقشآفرین است. بدینترتیب، میتوان گفت: اصلیترین جنبهای از محیط که هرگونه رفتارـ و ازجمله رفتار اخلاقـی-را تحت تأثیر خود قرار میدهد، فرایند تقویت، یعنی جریانی است که از طریق پیامـدهای آن، نیرومنـدی پاسخ را افزایش میدهد. اگر یک رفتار پیامد خاصی به دنبال داشته باشـد، بـه احتمـال زیـاد ایـن رفتـار تکرار میشود. تقویت همیشه بهمعنای سیر شرایط فرد در جهت افزایش احتمال بازگشت رفتـار خـاص است، اما این حرکت ممکن است با افزودن یک عنصر مطلوب به موقعیت فرد (تقویت مثبت) یا خـارج کردن یک محرك آزارنده یا ناخوشایند از موقعیت (تقویت منفی) صورت پـذیرد. تقویـت منفـی از هـر لحاظ میتواند به اندازه تقویت مثبت، رفتار را نیرومند سازد. 21 ، سال هفتم، شماره دوم، تابستان 3931 تقسیم دیگری که اسکینر در مورد تقویت ارائه میدهد، به اجتماعیبودن و غیراجتمـاعی بـودن ایـن فرایند مربوط میشود. منظور از »تقویت اجتماعی«، هر فرایند اجتماعی است که موجب افزایش احتمـال یا فراوانی رفتاری میشود که مقدم بر آن انجام شده اسـت (ربـر و ربـر، 2001، ص .(619 تقویـت اگـر اجتماعی باشد، از ناحیه گروه یا جامعه گستردهتر اجرا میشود، ولی نوع دوم در موقعیتهای فـردی بـه کار میرود. توجه دوستان،تأییدهای گوناگون آنها از رفتار خاص و احتمالاً پذیرفتن دیدگاههـای فـرد و پیروی از آنها، تقویتهایی هستند که از سوی جامعه عملی میشوند. تقویـت اجتمـاعی را نبایـد از هـر جهت، شبیه به تقویـت غیراجتمـاعی دانسـت، دلیـل آن هـم ویژگـیهـایی اسـت کـه در تقویـتهـای غیراجتماعی، کمتر یافت میشود. اسکینر در اینباره مینویسد: تقویت اجتماعی از ابعاد مختلف با شرایط مکانیکی و ماشینوار تفـاوت مـیکنـد. تقویـت اجتمـاعی از لحظهای به لحظه دیگر تغییر میکند و به شرایط عامل تقویتکننده بستگی دارد. بنابراین، به خاطر وجـود شرایط مختلف، پاسخهای گوناگون ممکن است به نتیجه یکسانی منجر شود و یـک پاسـخ مـیتوانـد بـه نتایج متفاوت ختم شود. در نتیجه، دایره شمول رفتار اجتماعی گستردهتـر از رفتـار قابـل مقایسـه آن در محیط غیراجتماعی، میباشد. آن، همچنین، از انعطاف بیشتری برخوردار است، به این معنا که وقتی رفتـار موجود زنده مؤثر نباشد، امکان دارد خیلی سریع آن پاسخ را کنار گذاشته و پاسخ دیگری بدهد (اسـکینر، 2005، ص .(299 با وجود اینکه نوعی نسبیت در تقویت، به شکل کلی آن، وجود دارد، به نظر میرسد نسبیت در تقویـت اجتماعی گستردهتر باشد. اسکینر در اینباره میگوید: در یک نظام اجتماعی، یک تقویت ممکن است برای یک فرد مثبت باشد و برای فرد دیگر منفی. وقتـی از غنایم جنگی بهعنوان یک تقویت برای رزمنده فاتح جنگ یاد مـیشـود، بـه ایـن خـاطر اسـت کـه اثـر ناخوشایندی در رزمنده مغلوب ایجاد میکند. کودکی که یک اسباببازی را از یک کودك مـیگیـرد، از این طریق تقویت شده است، اما کودکی که آن را از دسـت داده اسـت، از ایـن وضـعیت متنفـر اسـت. خواستگاری که با موافقت طرف مقابل روبهرو شده اسـت، بـهطـور حـتم شـرایط نامسـاعدی را بـرای خواستگاران دیگر فراهم میکند (همان، ص .(323 افراد به دلیل کسب تقویتهای موجود در گروه، به تشـکیل گـروه و عضـویت در آن، اقـدام مـیکننـد. همین ویژگی سبب میشود مهار اجتماعی جایگاه عمدهای در تکوین رفتار مطلوب و اصلاح رفتارهـای نادرست پیدا کند. به باور اسکینر، رفتار فرد از طریق وابستگیهایی مهار میشود که میتوانـد بـه وسـیله جامعه، فرد دیگر یا حتی خود او ایجاد شده باشد. با وجود این، همه صور مهار رفتار، با مهـار اجتمـاعی رابطه مستقیمی دارد و اراده آزاد نقش چندانی در آن ندارد. بررسی انتقادی »رویآورد یادگیری به رشد اخلاقی« از منظر قرآن 31 براساس آنچه گفته شد، منشأ رفتارهای اخلاقی و سـازوکار شـکلگیـری آنهـا را بایـد در قـوانین و اصول کلی رفتار دنبال نمود. رفتار اخلاقی را نمیتوان از طریق گنجاندن برخی مفاهیم ذهنـی- از قبیـل اراده یا انتخاب فرد- بین رفتارها و رویدادهای علّی پیش از آن توجیه نمود. به اعتقاد اسکینر، اسـتفاده از این امور در تبیین رفتارهای اخلاقی، به علت آنکه توجه ما را از علل واقعی رویدادها دور میکنـد، تنهـا موجب گمراهی و ابهام میشود. درواقع چیزی را هم تبیین نمیکنند. رفتار اخلاقی هر فرد را حـوادث و رویدادهایی که در گذشته و حال بـرایش اتفـاق افتـاده اسـت، رقـم مـیزنـد. در میـان ایـن رویـدادها، فرایندهای ناشی از محیط پیرامونی، یعنی تقویت، بهویـژه تقویـت اجتمـاعی، نقـش اصـلی را در تعیـین رفتار اخلاقی بر عهده دارند. مهار از طریق جامعـه: افراد، گروههای اجتماعی را تشکیل میدهند؛ زیرا چنین رفتاری تقویـتکننـده اسـت. گروهها به نوبه خود با تدوین قوانین، مقررات و رسوم مدون یا غیرمدونی که موجودیت مـادی فراتـر از زندگی اعضا دارند، اعضای خود را مهار میکنند. قوانین یک ملت، مقررات یـک سـازمان و سـنتهـای یک فرهنگ از روشهای مهار متقابل هر فرد فراتر میروند و متغیرهای مهارکننده قدرتمندی مـیشـوند که در زندگی اعضا نقش ایفا میکنند (فیست و فیست، 2008، ص .(463 نیروها و فنون اجتماعی بسیاری وجود دارند که رفتار ما را مهـار مـیکننـد. یکـی از ایـن عوامـل را میتوان با عنوان کلی فرایندهای شرطیسازی کنشگر توصیف کرد (اسـکینر، 2005، ص .(66 جامعـه از طریق سه روش اصلی، اعضای خود را کنترل میکند. این شیوهها، که از اصـول شـرطیسـازی کنشـگر اخذ شدهاند، عبارتند از: تقویت مثبت، تقویت منفی و تنبیه. والدین ممکن است برای تلاش زیـاد فرزنـد خود در فعالیتهای نوعدوستانه در فرصتهای مناسب او را مورد تحسین قرار دهنـد (تقویـت مثبـت)، یا وقتی کودك به دلیل یک رفتار نامطلوب از والدین خود پوزش میطلبد، محرومیـت او بـرای شـرکت در میهمانی خانوادگی را کاهش دهند (تقویت منفی). همچنـین، والـدین ممکـن اسـت بـه دلیـل رفتـار ناشایست کودك، تکلیف پرزحمتی مثل شستن ظروف آشپزخانه را به او واگـذار کننـد (تنبیـه). در ایـن موارد، والدین تقویت یا تنبیه را با رفتار کودك پیوند میزنند. اثربخشی سـازوکارهای تکـوین، یـا تغییـر رفتار خاص به شیوه اجرای آنها، موقعیت زیستی فرد و پیشینه تقویت او بستگی دارد. به هر حال، آنچـه که به رفتار فرد شکل یا ثبات میبخشد، نتایج عمل او میباشد. تنبیه برای حذف رفتار زشت، خطرناك یا هر شکل از رفتار نامطلوب از خزانـه رفتـار فـرد در نظر گرفته میشود. تنبیه با این فرض تجویز میشود که اگر کسی را به دلیـل رفتـار خاصـی تنبیـه 41 ، سال هفتم، شماره دوم، تابستان 3931 کنند، او در آینده به احتمال کمتری به انجام آن کار مبادرت خواهد کـرد. بـا وجـود ایـن، اسـکینر چنین دیدگاهی را سادهلوحانه دانسـته و اثربخشـی تنبیـه بـرای تقلیـل احتمـال رفتـار نادرسـت را نمیپذیرد. کودکی که به دلیل بازی جنسی به سختی تنبیه میشود، الزاماً رغبت کمتری به ادامه این رفتار نخواهد داشت (اسکینر، 1971، ص ( 65-64؛ زیرا بعد از آنکه وابستگیهـای تنبیهـی از بـین بروند، رفتار تنبیهشده دوباره ظاهر میشود. »بیان وابستگیهای تقویت« روش دوم بـرای مهـار اجتمـاعی رفتـار مـیباشـد (اسـکینر، 2005، ص .(319 درصورتیکه فنون مهار رفتار مبتنی بر تقویت یا تنبیه را بهگونهای به کار ببریم کـه وابسـتگیهـای تقویت روشن نباشد، حاصلی جز عدم توانایی فرد در مهار رویدادهای موردنظر نخواهد داشت. امـا اگـر رابطه میان رفتار و پیامدهای آن را بهروشنی برای فرد توصیف کنیم، امکان توفیق در مهار رفتار به میـزان چشمگیری افزایش خواهد یافت. توصیف این وابستگیها، اغلب از طریق کلمات، الفاظ و علائـم بـرای فرد صورت میپذیرد و از طریق آن، وابستگیهای رفتاری، که هنوز از فرد صادر نشده اسـت، بـه او یـاد داده میشود. پیامهای مندرج در رسانههای عمومی و محیطهای مدارس، بـه مـا یـادآور مـیشـوند کـه چگونه رفتار کنیم تا نتایج خوشایند را دریافت کرده، از عواقب ناخواسته اجتناب کنیم. یک پیام اخلاقـی از ما میخواهد از خطای مردم بگذریم تا دیگران از اشتباهات ما چشمپوشـی کننـد و پیـام دیگـر نتـایج بیاعتنایی به قانون را به ما گوشزد میکند. توصیهها و تهدیدهای والدین نیـز نـوعی وابسـتگی توصـیفی هستند: »اگر از خواهرت معذرتخواهی نکنی، از دیدن فلان برنامـه تلویزیـونی محـروم خـواهی بـود.« البته، در هریک از این موارد، امکان دارد مهار رفتار فرد بـه شـیوه موفقیـتآمیـزی صـورت نپـذیرد، امـا هریک از آنها این احتمال را که رفتار مطلوب از او صادر شود، افزایش مـیدهنـد. ایـن تـلاشهـا بـرای تغییر دادن احساسات یا شرایط ذهنی فرد صورت نمیپذیرند، بلکه هدف آنهـا تغییـر شـرایط محـیط او میباشد. به اعتقاد اسکینر، این محیط است کـه مسـئول رفتـار نادرسـت اسـت و بایـد تغییـر داده شـود (اسکینر، 1971، ص .(77 »محروم کردن« افراد از تقویتکنندههای مثبت بخشی از شـیوه سـوم کمـک بـه مهـار رفتـار آنهـا و کاستن از رفتار نامطلوب میباشد (همان، ص .(319 محرومکردن به دو صورت انجـام مـیشـود: اینکـه فرد را از شرایطی که در آن تقویت ارائه میشود، دور کنیم. دوم اینکه منشأ تقویـت را از دسـترس فـرد، خارج سازیم. به هر حال، افرادی که محروم شدهاند، بیشتر امکان دارد به شیوهای رفتـار کننـد کـه بـرای کاستن از محرومیت ترتیب یافتهاند. »سیرکردن« فرد نیز میتواند بهعنوان بخش دیگری از روش سوم بـه بررسی انتقادی »رویآورد یادگیری به رشد اخلاقی« از منظر قرآن 51 مهار رفتار منجر شود. سیری یا اشباع به کاهش رفتاری گفته میشود که ناشی از فقدان تقویتی است کـه آن رفتار را استمرار میبخشد. سیری زمانی اتفاق میافتد که زمینه وقـوع رفتـار بـا هـیچ مـانعی روبـهرو نمیشود و امکان ارتکاب آن بهصورت گسترده وجود دارد. کسی که سیر میشـود، بـه احتمـال کمتـری بهگونهای رفتار میکند که برای دیگران نامطلوب است. والدین میتواننـد احتمـال نـقزدن کـودك را بـا دادن اسباببازیهای جالب به آنها کاهش دهند. خودمهـارگری: یکی از عناصر اصـلی رشـد اخلاقـی در رویکـرد یـادگیری، رشـد توانـایی فـرد در زمینـه خودمهارگری است. اسکینر معتقد است: همانگونه که جامعه مـیتوانـد متغیرهـایی را در محـیط ایجـاد کند، افراد نیز میتوانند متغیرهایی را در درون محـیط خودشـان تغییـر دهنـد و نـوعی خودمهـارگری را اعمال کنند. این فرایند زمانی روی میدهد که فرد متوجه شود یک رفتار معـین بـه پیامـدهای متضـادی منجر میشود؛ یعنی جایی که رفتار هم تقویت مثبت دریافت کند و هم تقویت منفی. در چنین مـواردی، این دو تقویت به کمک یکدیگر، میتوانند یک گرایش بینابین را نسبت به رفتـار ایجـاد کننـد، امـا آنچـه درواقع رخ میدهد، تمایل شدید به همان رفتاری است که تقویـت مثبـت مـیشـود. بـه اعتقـاد اسـکینر (2005) حتی رفتار خودمهارگری هم تا حد زیادی محصول مهارهای اجتماعی است: اگر رفتار خاصی همانند مصرف الکل تنبیه شود، زمینه تقویت خودکار رفتاری که نوشیدن الکـل را مهـار میکند، فراهم میشود، به علت آنکه چنین رفتاری محرك آزارنده را از ارگانیزم دور مـیکنـد. برخـی از این نتایج رفتار را نیروهای طبیعت تأمین میکنند. اما در غالب موارد، این جامعه انسانی است که تنظـیم و ترتیب آنها را بر عهده دارد. اگر این ادعا درست باشد، تعداد اندکی از مهارهای اصلی بـرای فـرد بـاقی میماند. ممکن است یک انسان، زمان بسیار زیادی را برای طراحی شیوه زندگی خود صرف کند. فعـالیتی که یک خودتعینی سطح بالا تلقی میشود، اما این هم یک رفتـار اسـت و مـا آن را از طریـق متغیرهـای محیطی و پیشینه (تقویت) فرد توجیه میکنیم. درواقع همین متغیرهای محیطی هستند که مهار عمده رفتـار را صورت میدهند (همان، ص .(240 به اعتقاد اسکینر، فرایند مهار رفتار افراد جامعه با تقویت رفتار خوب و تنبیه رفتار بد صـورت مـیگیـرد. وقتی فرد مرتکب رفتار زشتی میشود، از سوی جامعه با مجازات و واکنشـی روبـهرو مـیشـود کـه بـه ایجاد تحریک آزارنده در او منجر میشـود (اسـکینر، 2005، ص .(325 اگـر ایـن رفتـار تکـرار شـده و جامعه آن را تنبیه کند، فرد نسبت به این تحریک ناگوار شرطی میشود. این شرطیشدن، با یـک پدیـده هیجانی همراه است که گاهی آن را احساس گناه یـا شـرم مـینـامیم، امـا ماهیـت آن را بایـد در همـان تحریک آزارنده بیرونی ناشی از واکنش جامعه جستوجو کرد. ازآنجاکه این شرایط بهطـور مسـتقیم یـا 61 ، سال هفتم، شماره دوم، تابستان 3931 غیرمستقیم آزاردهنده است، فرد به دنبال تغییر آن حرکت میکند. بدینترتیب، موقعیتی پیش میآیـد کـه رفتار جانشین مورد تقویت قرار میگیرد و احتمال بروز رفتاری را که تنبیه فرد را به دنبـال دارد، کـاهش میدهد. اسکینر خودمهارگری را نمونه گویایی از این رفتار معرفی کرده، مینویسد: »بهتـرین مثـال بـرای رفتاری که زیر کنترل گروه قرار میگیرد، مهار خود است. گروه، همچنین اعمال مربوط به مهـار خـود را بهطور مستقیم تقویت میکند« (همان، ص .(325 هنگامیکه فرد رفتار خود را مهار میکنـد، ایـن کـار را با دستکاری کردن همان متغیرهایی انجام شود که برای مهار رفتار افراد دیگر، در سطح گـروه یـا جامعـه به کار میبرد. پس مهار خود تا حدود زیادی نتیجه مهار اجتماعی است ادامه خواندن مقاله بررسي انتقادي »رويآورد يادگيري به رشد اخلاقي« از منظر قرآن

نوشته مقاله بررسي انتقادي »رويآورد يادگيري به رشد اخلاقي« از منظر قرآن اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله نظريه انگيزشدرانديشه ديني

$
0
0
 nx دارای 11 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه بحث درباره انگیزش و نقش آن در مجموع رویدادهای روانی، بهویژه تأثیر آن بر رفتار فرد، بـیشـک در قلمرو پژوهشهای روانشناسی قرار میگیرد. در این قلمرو، از سازه انگیزش بـرای توصـیف و توضـیح رفتار استفاده میکنند (خداپناهی، 1389، ص .(13 علاوه بر روانشناسی، انگیـزش در سـایر رشـتههـای علوم مانند فقه، اخلاق، تعلیم و تربیت، پزشکی، فیزیولوژی، عصبشناسی نیز بحـث شـده اسـت؛ زیـرا انگیزش در حوزه فقه شرط صحت و قبولی برخی اعمال و درواقع روح عمـل بـهحسـاب مـیآیـد. در اخلاق اساس ارزش کارهای اخلاقی، و در تعامل بین معلم- شـاگرد، و پزشـک – بیمـار نقـش کلیـدی دارد. همچنین به لحاظ کشف مبانی فیزیولوژیک انگیزش، بهویژه کشانندهها، سـاختار و راههـای عصـبی به عنوان مبانی پدیدههای انگیزشی، از اهمیت ویژهای برخوردار است. با وجود این، جایگاه انگیزش در روانشناسی بیش از سایر علوم است؛ زیرا بررسـی انگیـزش، بر پاسخ به چند سؤال اساسی مبتنی است. چه چیزی موجب رفتار میشود؟ چرا انسـان در مواقـع مختلف، رفتارهای متفاوتی انجام میدهد؟ چرا درجه شدت رفتـار تغییـر مـیکنـد؟ چـرا افـراد در شرایط مساوی، رفتارهای متفاوتی انجام میدهند؟ چرا در برخی رفتارها، گرایش به تکـرار وجـود دارد و بعضی کارها فقط یک بار انجام میگیرد و گرایشـی بـه تکـرار آن نیسـت؟ خلاصـه اینکـه، انگیزش در شروع رفتار، تناوب، پیوستگی، شدت، جهت و هدف رفتار نقش دارد. همـین امـر، آن را در فهرست موضوعات مهم این شاخه از دانش قرار داده است و زمینه پـژوهشهـای زیـادی را فراهم نموده که حاصل آنها، پیدایش نظریههـای خُـرد و کلانـی اسـت کـه تـاکنون تحـت عنـوان »نظریههای انگیزش« ارائه شده است.روانشناسان به تناسب مبانی نظری مختلف، تعاریف گوناگونی از انگیزش ارائه کردهاند که بـه برخی اشاره میشود. هب 1966) )، سازه انگیزش را گرایش موجود زنـده بـه ارائـه فعالیـت مـنظم میداند. گرامن (1969)، انگیزش را عاملی میداند که ما را برمیانگیزد، به حرکـت وامـیدارد و بـه سوی رفتار معین سوق میدهد. آلپورت (1970)، انگیزه را وضعیت درونی ارگانیزم تلقی مـیکنـد که رفتار و تفکر از آن ناشی میشود. ریبر (1985)، انگیزش را بهعنوان فراینـد مداخلـه یـا حـالتی درونی در فرد تعریف میکند که او را به سوی عمل سوق میدهد. از نظر برخی مؤلفان، انگیزش به عامل شروع، کنترل و نگهداری فعالیتهای جسـمی و روانـی اشاره دارد. ریو (2005) در اینباره میگوید: بررسی انگیزش به فرایندهایی مربوط میشود کـه بـه نظریه انگیزش در اندیشه دینی 14 رفتار انرژی و جهت میدهند . با توجه بـه تعـاریف مـذکور انگیـزش مجمـوع متغیرهـای پیچیـده ارگانیزمی و محیطی است که کنش آنها به فعالیـت عمـومی و جهـتدار احسـاس و رفتـار منجـر میشود (خداپناهی، 1389، ص .(16 روانشناسان با در نظر گرفتن محدودیتهایی که در تعریف خود از انگیزش با آن روبهرو بـودهانـد، تنها به بخشی از جنبههای انگیزش توجه کردهاند؛ یعنی سازههای ویژه انگیزش را مـدنظـر قـرار داده، آن را جایگزین مفهوم انگیزش کردهاند. به نظر میرسد، »بحث از انگیزش و ارائه هرگونـه اظهـار نظـری در اینباره، مستلزم شناخت ماهیت انسان اسـت؛ زیـرا اول بایـد معلـوم شـود انسـان از چـه سـاحتهـای وجودی برخوردار است، چه غرایز، فطریات، کششها و نیازهایی دارد، کدام یـک از ایـن خصوصـیات، طبیعی اوست و به به صورت ذاتی در وی یافت میشود و کدامیک از این خصوصیات، جنبـه اکتسـابی دارد« (بشیری، 1389، ص .(19 با توجه به اینکه نظریهپردازان پیش از هرگونه اظهارنظری درباره انگیزههـای آدمـی، بـهطـور ضـمنی نوعی پیشفرض را درباره انسان پذیرفتهاند و این برداشت از ماهیـت انسـان نیـز خـود ناشـی از نـوعی نگرش هستیشناسانه و انسانشناسانه است، ایـن پـژوهش نیـز از ایـن قاعـده مسـتثنا نیسـت. بنـابراین، نخست مبانی وحیانی هستیشناسانه، خداشناسانه و انسـانشناسـانه مربـوط بـه ماهیـت انسـان بررسـی میشود. برای دستیابی به اهداف پژوهش، این سؤالها در اینجا قابل بررسی است:– چه مفاهیمی در متون اسلامی میتوان یافت که در توصیف و تبیین انگیزش سودمند باشد؟ – چگونه میتوان برای مطالعه انگیزش بر اساس آموزههای اسـلامی، الگـویی ارائـه کـرد کـه زمینـه نظریهپردازی فراهم گردد؟ روش پژوهش در این پژوهش، از روش توصیفی– تحلیلی استفاده شده است. ابتدا با مطالعه متون دینی – منابع دسـت اول (قرآن، اصول کافی و استبصار) – بـه مفهـومشناسـی پرداختـه، سـپس بـا کمـک منـابع دسـت دوم (کتابهای تفسیری و شرح روایات)، مفاهیم شناسـایی شـده مـرتبط بـا موضـوع انگیـزش را توصـیف میکنیم. آنگاه با تحلیل دادههای گردآوری شده، به مفهومسازی پرداخته، ارتباط منطقی این مفـاهیم را بـا یکدیگر مورد بررسی میدهیم تا مفاهیم اساسی نظریه انگیـزش بـهدسـت آیـد. در پایـان، آن را در یـک چارچوب نظری سامان میدهیم. 24 ، سال هفتم، شماره دوم، تابستان 3931 مبانی نظری انگیزش در اندیشه اسلامی الف. مبانیخداشناسانه منظور از مبانی خداشناسی، گزارههایی است خبری مربوط به مهمترین اعتقادات در دیـن اسـلام کـه در انگیزش استفاده میشود. مهمترین مبانی دخیل در انگیزش و رفتار عبارتند از: 1 در جهانبینی توحیدی، آفریننده همه موجودات ازجمله انسان، خداوند است. 2 مالک همه هستی خداست. 3 همه هستی در حیطه قدرت خداست. 4 تدبیر نظام هستی بهدست خداوند است. خالق و مالک هستی خداوند است و همه چیز در حیطه قدرت اوست. تدبیر این عالم با همه گستره خود که شامل همه چیز حتی رفتارها و انگیزههای انسان است، به دست اوست؛ زیرا انسان بهعنوان یکی از مخلوقات در چرخه هستی از قوانین حاکم بر آن مستثنا نیست. بنابراین، همه رفتارها و انگیـزههـای او متأثر از اراده الهی است. البته این بدان معنا نیست که تلاش و کار انسان در زندگی و سرنوشت او اثـری ندارد؛ زیرا انسان مختار آفریده شده است (انسان: (3 و مسئول رفتار اختیاری خود نیز هست (تحریم: 6؛ مجلسی، 1365، ج 72، ص364؛ قیامت: 36؛ اسراء: .36 )اما اینکه خداوند چگونه اعمال نفوذ بر رفتـار و انگیزههای انسان میکند، سؤالی است که باید به آن پاسخ داده شود. در پاسخ به این سؤال باید گفت: یکی از راههای تأثیرگذاری خداوند بر مخلوقات، مربوط به نحوه خلقت اوست. طبق آموزههای دینی، خداوند انسان را بهگونهای آفریده است که میل به انجام برخی از رفتارها را در او قرار داده است. امام صادق در بیانی حکیمانه درباره کارکرد امیال و غرایز، خطاب مفضّلبه میفرماید: اگر در طبع انسان حالتینبود که او را به خوردن وادار کند و صـرفاً خـوردن بـرای آن بـود کـه آدمـی میدانست بدن به آن نیاز دارد، ]و ادامه حیات او بدان بسـتگی دارد[ بسـیاری از اوقـات ممکـن بـود از خوردن سر باز زند. بدینترتیب، انرژی و مواد ذخیرهشده بدن به کلی تحلیـل مـیرفـت و بـه دنبـال آن هلاك میشد ;پس نظر کن که مدبر علیم (خداوند)، چگونه برای هرکی از افعال که صلاح و قوام بـدن به آنها است، محرکی در نفس، علاوه بر اصل نیاز قرار داده تا فرد را برای ارضای آن و انجـام رفتارهـای خاص تحریک کند (مفضل، بیتا، ص .(88 امام صادق انگیزه خوردن را در عین حال که رفتار بیواسطه و مستقیم انسان میداند، بـه خـدا نسـبت میدهد و ما را به این امر یادآور میشود که چگونـه خداونـد در عوامـل درونـی انگیـزش نقـش دارد و بسیاری از اوقات ما نسبت به آن ناهشیار هستیم. نظریه انگیزش در اندیشه دینی 34 ب. مبانی هستیشناسانه مقصود از مبانی هستیشناسی انگیزش، گزارههایی از دین است که در تبیین انگیزش و شـناخت عوامـل انگیزشی نقش دارند. این گزارهها عبارتند از: 1 جهان هستی بهگونهای آفریده شده که از اصل علیت تبعیت میکند؛ یعنـی هـیچ پدیـدهای در جهـان بدون علت نیست. در عین حال، این سلسله علت و معلول عین ربط به خداوند است و غنی مطلـق فقط خداست.2 براساس متون دینی، جهان هستی ماهیت از اویی و به سوی اویی دارد (بقره: .(156 3 جهان هستی هدفمند آفریده شده است (بقره: .(29 4 انسان اشرف مخلوقات است، و آسمان و زمین و آنچه در آن وجـود داردهمـه، مسـخّر انسـان قـرار داده شده تا نیازمندیهای خود را تأمین کند و به زندگی خود ادامه دهد. 5 جهان هستی، که ما در آن زندگی میکنیم، روی یک پیوستار زمانی قرار دارد کـه آن را بـه دو بخـش دنیا و آخرت تقسیم میکند. زندگی دنیوی بهمنزله مقدمهای برای زندگی اخروی است. آنچـه انسـان در این دنیا انجام میدهد، اعم از رفتارهای مثبت و رفتارهای منفی، خود آن را در آخرت مـییابـد و میبیند (آلعمران: 30؛ زلزال: .(8-7 اعتقاد به چنین مبانی هستیشناسانه، تحول عمیقی در نگرش انسان به وجود میآورد و موجـب خواهـد شد روانشناسی انگیزش متحول گردد و قلمرو آن از امور مادی و دنیـوی، بـه امـور معنـوی و اخـروی توسعه پیدا کند؛ زیرا آثار و پیامد رفتارهای انسان به زندگی این دنیا محدود نمیشود. چنین باوریقطعـاً بر رفتار و انگیزههای انسان تأثیر میگذارد. ج. مبانی انسانشناسانه شناخت انسان و ویژگیهای او از پیشنیازهای اصلی برای ورود به مباحث روانشناختی، ازجمله بحـث انگیزش است؛ زیرا این ویژگیها به ما کمک میکند تا ساحتهای وجودی، صـفات، امیـال و غرایـز، و نیازهای انسان را بهتر بشناسیم و اینگونه مباحث در شناخت عوامل انگیزشی امری اجتنابناپذیر است. 1 انسان موجودی دو ساحتی است؛ یعنی علاوه بر جنبه جسمانی، از سـاحت غیرمـادی نیـز برخـوردار است (ص: .(72 و بخش اصیل وجود انسان، روح است (سجده: .(11 2 انسان سرشتی مخصوص به خود دارد که از آن به »طبیعت مشترك« تعبیر میشود؛ منظـور از طبیعـت مشترك، ویژگیهای فراحیوانی است (روم: .(30 44 ، سال هفتم، شماره دوم، تابستان 3931 3 انسان موجودی هدفمند است (قیامه: .(36 4 انسان موجودی جاودانه است و مرگ پایان زندگی او نیست (عنکبوت: 64؛ مجلسی، 1365، ج 58، ص.(78 5 انسان ماهیتیذاتاًکمالگرا دارد (مصباح، 1388، ج 1، ص.(53 6 انسان موجودی مختار و دارای اراده آزاد (انسان: (3، بهـرهمنـد از نیـروی عقـل و مسـئول (مجلسـی، 1365، ج 72، ص (364 رفتارهای اختیاری خویش است. 7 انسان به صورت فطری، »خود« را دوست دارد و رفتارهای او براساس »حب ذات« است. گفتنی است که توجه به این خصوصیات مهم درباره ماهیت انسان و حقیقت آدمی، نگرش نظریـهپـرداز را درباره انسان و ویژگیهای او دگرگون خواهد کرد و موضعی جز آنچه نظریهپردازان انگیـزش تـاکنون ارائه کردهاند، خواهد داشت. این یکی از اساسیترین تمایزات میان رویکرد دینـی بـه انگیـزش بـا سـایر رویکردهاست. انگیزش در منابع اسلامی در آیات و روایات، با مفاهیمی مواجه میشویم که با مفهـوم انگیـزه و انگیـزش در روانشناسـی نـوعی قرابت یا ارتباط معنایی دارند. این مفاهیم عبارتند از: نیـت، اراده، شـوق. همچنـین بـا دسـتهای دیگـر از واژهها برخورد میکنیم که ارتباط مفهومی و معنایی با انگیزش ندارند، امـا نقـش پـیش آمـادگی در ایـن زمینه دارند، مانند غرایز، امیال، شهوات و نیازها. یا نقش جهـتدهـی، بازدارنـدگی و کنتـرل نسـبت بـه رفتارهایی دارند که غرایز و شهوات آنها را موجب میشوند، مانند نیروی انگیزشی عقل. در متـون دینـی عقل از یک نقش بنیادی در شکلگیـری رفتـار بهنجـار برخـوردار اسـت و جایگـاه مهمـی در سـاختار شخصیت دارد. علاوه بر این، عقل از کارکردهای انگیزشی نیز برخوردار است. در اینجا بـه اختصـار بـه توضیح این مفاهیم میپردازیم. نیت لغتشناسان، »نیت« را بهمعنای قصد و عزم بر انجام کاری معنا کردهاند (ابنمنظـور، 1408ق، ج 4، ص .( 2516 نراقی، نیت را بهمعنای انگیخته شدن نفس و توجه آن به سوی آنچه موافـق غـرض و هدف خود است، میداند (نراقی، 1366، ص .(144 وی نیت، اراده و قصـد را از الفـاظ متـرادف و به یک معنا گرفته، و آنها را واسطه بین علم و عمل میدانـد؛ زیـرا تـا امـری دانسـته نشـود، قصـد نمیشود و مادام که قصد نشود، به عمل درنمیآید (نراقی، 1366، ص .(139 فیض کاشـانی، نیـت نظریه انگیزش در اندیشه دینی 54 را برانگیخته شدن میل و توجه نفس به سوی هدف و مقصود مورد نظر تعرف کرده اسـت (فـیض کاشانی، 1383، ص .(107 در روایات، نیت بهمعنای پایـه و اسـاس رفتـار (تمیمـی آمـدی، 1366، ج 1، ص (260 و ثمـره آن محسوب میشود (همان، ص .(79 ارتباط انگیزشی نیت با رفتار آن است کـه نیـت نیـز ماننـد انگیـزش انسان را به انجام کاری تحریک میکند. ارتباط معنایی آنقدر نزدیک است که گویا این دو لفـظ متـرادف هستند، با این تفاوت که نیت علاوه بر جنبه تحریکی بـرای رفتـار، ارزش آن را نیـز تعیـین مـیکنـد. در فرهنگ اسلامی، آن عملی دارای ارزش بیشتری است که با اخلاص بیشتری انجام گیـرد. ایـن اشـاره بـه انگیزه معنوی رفتار دارد و نشان میدهد که در هر رفتاری انگیزههای متعددی ممکن است در کار باشد. اراده »اراده« یک کیفیت نفسانی است، مانند لذت و درد کـه انسـان بـدون هـیچ واسـطهای آن را در خـودش مییابد. بهعبارت دیگر، اراده یک امر وجدانی اسـت. امـا اینکـه حقیقـت و ماهیـت اراده چیسـت چنـد دیدگاه وجود دارد: عدهای معتقدند اراده یعنی اعتقاد بـه اینکـه چیـزی نفعـی بـرای انسـان دارد. برخـی میگویند: اراده یک نوع شوق نفسانی است که به دنبال اعتقاد به منفعت داشتن چیـزی بـرای انسـان بـه وجود میآید(ریو مارشال، 1387، ص .(27 بعضی اراده را به کیفیت نفسانی تفسیر میکنند که بـین علـم جازم و فعل قرار میگیرد و از آن به قصد، عزم و تصمیم تعبیر میکنند. درواقـع، حقیقـت اراده، قصـد و میل قاطع برای انجام کاری است (سبحانی، 1387، ج 1، ص .(165 ارتبـاط انگیزشـی اراده بـا رفتـار آن است که فرد ارادهکننده تصمیم جدی برای انجام کار دارد. دکارت، اراده را عالیتـرین نیـروی انگیزشـی میداند (ریو مارشال، 1387، ص .(27 دکارت تصور مکردی که اگر بتواند اراده را بشناسد، بعداً میتواند انگیـزش را درك کنـد. اراده عمـل را آغاز و هدایت میکند و تصمیم میگیرد که آیا عمل کند و وقتی عمل میکند، چه کاری انجـام دهـد. نیازها، هوسها، لذتها، و دردهای بدن تکانههایی را برای عمل کردن ایجاد میکنند، ولی ایـن تکانـههـا فقط اراده را تحریک میکنند. اراده قدرت ذهن است که با به کار بردن نیروی تصمیمگیری خـود، امیـال و هوسهای بدن را به خاطر فضیلت و رستگاری، کنترل میکنند (همان). غریزه »غریزه« در لغت بهمعنای نشاط نفسی یا سلوکی که مبتنی بر فطرت، طبیعت و وراثـت اسـت (معلـوف، 64 ، سال هفتم، شماره دوم، تابستان 3931 2001، ص .(1466 واژه »غریزه« بر هر چیزی که از همان آغاز تولد همراه انسان باشد، اطلاق مـیشـود. این اصطلاح، کاربرد گستردهای دارد. در روانشناسی اولین کسی که برای تبیین انگیزش از واژه »غریـزه« استفاده کرد، ویلیام جمیز بود که با اقتباس از دارویـن و معاصـران وی، تعـداد زیـادی غریـزه جسـمانی، مانند مکیدن، نیروی حرکت، و غریزه روانی، نظیر تقلید، بازی، و مردمآمیزی برای انسان قائل شـد (ریـو مارشال، 1387، ص .(30 نقش غریزه در رفتار به قدری زیاد است که برخی از مؤلفان معتقدند: برای هر رفتـاری کـه از انسـان صادر میشود، غریزهای وجود دارد. مکدوگال بر این باور بود که غرایز نیروهای انگیزشی، غیرمنطقـی و تکانشی هستند که انسان را به سمت هدف خاصی هدایت میکنند. وی میگوید: این غریزه است که تعیین میکند صاحب آن به شیء خاصی توجه و آن را درك کرده، بـا دیـدن چنـین شیئی دستخوش برانگیختگی هیجانی بخصوصی شود، و با توجه به آن، به شیوه خاصـی عمـل کنـد، یـا حداقل، تکانهای را برای چنین عملی احساس کند (شولتز، 1387، ص .(30 در منابع دینی نیز از این واژه استفاده میشود. بهعنوان نمونه، امیرالمؤمنین در خطبه 91 نهجالبلاغه ایـن اصطلاح را هم بهصورت مفرد و هم بهصورت جمع به کار برده است (نهجالبلاغه، سـال 1384، خ .(91 در هر دو مورد، به عوامل درونی مؤثر بر رفتار اشاره دارد. در روایات، این اصطلاح بـرای مجموعـهای از استعدادها و ظرفیتها مانند نوعدوستی، مسئولیتپذیری، حس تعاون و همکـاری در امـور اجتمـاعی و همچنین برای برخی امور منفـی ماننـد بخـل و آزمنـدی، بـه کـار بـرده شـده اسـت (شـجاعی، 1391، ص.(132 ارتباط انگیزشی غریزه با رفتار آن است که غریـزه عـلاوه بـر ایجـاد زمینـه بـرای بسـیاری از رفتارها، جنبه تحریکی و جهتدهی نیز برای رفتار دارد. ادامه خواندن مقاله نظريه انگيزشدرانديشه ديني

نوشته مقاله نظريه انگيزشدرانديشه ديني اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله اثربخشي مداخله شناختي ـرفتاري گروهي، بر افزايش رضامندي زناشويي زنان داراي تعارض زناشويي (با مقياس اسلامي)

$
0
0
 nx دارای 10 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه در اسلام، پیمان زناشویی، محکمترین قرارداد اجتماعی است که میتوان آن را ناشی از روابـط شـدید و رحمت متقابل بین زن و شوهر دانست که در قرآن به آن اشـاره شـده اسـت (روم: .(21 اسـلام تشـکیل زندگی زناشویی را بهعنوان کاملکننده دین، از سنتهـای پیـامبران و پـاكکننـده گناهـان شـمرده شـده (سالاریفر، 1392، ص (26 و اسلام به خانواده و زندگی زناشویی بـه صـورتی ژرف نگریسـته و بـرای روابط آن، زیباترین آداب و اخلاق را توصیه کرده است (قرشی، 1408ق، ص .(9 رضایتمندی زناشویی بهصورت ارزشیابی ذهنی فرد از ماهیت ازدواج تعریف شـده اسـت (گلـس، 1995، ص (232 که منعکسکننده میزان برآورده شدن انتظارات فرد از ازدواج اسـت (بـاهر، 1989، ص 10؛ گلس، 1995، ص .(202 فاتحیزاده و احمدی (1387) نشان دادهانـد کـه رضـایتمنـدی زناشـویی نقش مهمی در ثبات ازدواج در میان ایرانیان دارد. گارسیا (1999) معتقـد اسـت: رضـایتمندی را در سـه سطح باید بررسی کرد: الف. رضایتمندی از همسر؛ ب. رضـایتمندی از روابـط خـانوادگی؛ ج. رضـایت کلی از زندگی. پژوهشهای زیـادی بـه بررسـی ارتبـاط میـان رضـایتمندی زناشـویی بـا ثبـات ازدواج پرداختهاند (گیورتز و همکاران، .(2009 ارتباط رضایتبخش، مهمترین و پیچیدهترین بخش یـک رابطـه صمیمانه را تشکیل میدهد (دانشپور و همکاران، .(2011 در نتیجه تغییرات اجتماعی و فرهنگی، تعـداد زنـان شـاغل و سـطح اسـتقلال آنهـا بـه میـزان زیادی در دهههای اخیر افزایش یافته است. این امر بازخوردهای زنـان نسـبت بـه مسـئولیتهـای مرتبط با ازدواج را تحت تـأثیر قـرار داده اسـت (شارائیوسـکا، 2012، ص .( 7 وایتهـد و پوپنوئـه، مدعی شدهاند بسیاری از زنان عصر حاضر، ترجیح میدهنـد بـه دلیـل حجـم مسـئولیتهـای کـار کردن در خانه ازدواج نکنند و کسانی کـه ازدواج مـیکننـد، میـزان رضـایتمندی زناشـوییشـان را براساس میزان توانایی در انجام دادن وظایف شغلیشان بیـرون از خانـه ارزشـیابی مـیکننـد. اینهـا انتظار دارند که مسـئولیتهـای کارهـای خانـه را بـا همسرشـان بـه اشـتراك بگذارنـد (وایتهـد و پوپنوئــه، 2002، ص .( 5 هلمــز و همکــاران متوجــه شــدند کــه در زوجهــای شــاغل، ســطح رضایتمندی زناشویی و مساواتطلبی در مشارکت در انجام کارهای خانه به میزان زیادی بـا هـم همبسته هستند (هلمز و همکـاران، 2010، ص .(568 زوجـین، در حـال حاضـر، ازدواج را بیشـتر یک ارتباط صمیمانه در نظر میگیرند که در آن صمیمیت جنسی و دوستی نزدیـک زوجـین دارای بیشترین بعد ارزشی است (شارائیوسکا، 2012، ص .(40 ملتزر و مکنـالتی معتقدنـد: ادراك زن از اثربخشی مداخله شناختی ـ رفتاری گروهی، بر افزایش رضامندی زناشویی زنان دارای تعارض زناشویی 36 جذابیت و فراوانی و رضایت جنسی زوجـین اثـرات مثبـت روی رضـایتمندی زناشـویی زوجـین دارند (ملتزر و مکنالتی، .(2010 بهواسطه ذهنی بودن مفهوم سازه رضایتمندی زناشویی، ممکن است آنچـه بـرای یـک زوج کـارایی داشته باشد، برای زوجی دیگر غیرقابـل قبـول باشـد. روزن- گرانـدون و همکـاران، عشـق، وفـاداری و داشتن ارزشهای تسهیم شده میان زوجین را از مؤثرترین ویژگیهای ارتباط میداننـد (روزن-گرانـدون و همکاران، .(2004 احترام، بخشودگی، روابط عاشقانه، روابط جنسی/ صمیمیت و توافق بر بیـان و ابـراز محبت را در فهرست خود بعد از عوامل اصلی فوق قرار دادهاند.لارسون و هولمن نشان دادند که عوامل مختلفی میتوانند کیفیت، ثبـات و رضـایتمندی زناشـویی را تحت تأثیر قرار دهند کـه عبارتنـد از: عوامـل زمینـهای و پـسزمینـهای، رگـههـا و رفتارهـای فـردی و فرایندهای تعاملی زوجین (لارسون و هولمن، .(1994 بهگونهایکه هریک از زوجـین، واحـد تـازهای از میراث پسزمینهای شامل منشأ خانوادگی و روابط موجود در خانواده، عوامل فرهنگـی- اجتمـاعی نظیـر سن ازدواج، درآمد و تحصیلات و همچنین بافتهای فعلی روابط با دوستان ( همان)، اعضـای خـانواده (رسزك و همکاران، (2010 و سایر افراد را وارد رابطه زناشوییشان میکنند. رفتارها و رگههای فردی نیز میتوانند رضایتمندی زوجین از ازدواج را تحت تـأثیر قـرار دهـد (لارسون و هولمن، (1994 که عبارتاند از: رگههای شخصیتی، سلامت روانی و جسمی زوجـین. برای نمونه، افسردگی (ویسمن و همکاران، (2004، نوروزگرایی، استرس مزمن، حرمتخود پایین، رگه خشم (لاونر و برادبری، (2010 و تکانشـگری (کلـی و کـونلی، (1987 تـأثیر منفـی بـر ثبـات زناشویی دارند. رفتارهای فردی نظیر سوء مصرف مواد نیز بـر رضـایتمندی زناشـویی تـأثیر منفـی دارند (هومیش و همکاران، .(2009 از سوی دیگر، اجتماعی بودن تأثیر مثبـت بـر ثبـات زناشـویی دارد (بنتلر و نیوکامب، .(1987 فرایندهای تعاملی زوجین نظیر تشابهات میـانفـردی بـه انـدازه سـابقه تعامـل زوجـین (لارسـون و هولمن، (1994 بر رضایتمندی زناشـویی تـأثیر دارد. دیـو متوجـه شـد کـه تفـاوت نگـاه زوجـین بـر موضوعات مالی، تأثیر منفی بر رضایتمندی زناشویی دارد (دیو ، 2007، 2008، .(2009 عدم توافـق بـر الگوی خرج کردن میتواند موجب ایجاد تنش و تعارض و افزایش احتمالی طلاق شـود. سـابقه تعامـل زوجین یا نحوه آشـنایی، هـمخانـه شـدن، رابطـه جنسـی پـیش از ازدواج، حـاملگی پـیش از ازدواج و همچنین فرایندهای تعاملی نظیر برقراری ارتباط، تعارض و اتفاقنظـر بـر رضـایتمندی زناشـویی نقـش دارند (لارسوم و هولمن، .(1994 46 ، سال هفتم، شماره دوم، تابستان 3931 دریافت حمایت نیز یکی از فرایندهای تعاملی است که پیشبینیکننده رضایتمندی است (لاورنـس و همکاران، .(2008 گراهام و همکاران معتقدند: برای زنان میزان حمایت بیشـتر از مکفـی بـودن حمایـت، رضایتمندی زناشویی را تحت تأثیر قرار میدهد. درحالیکـه در مـردان، مکفـی بـودن حمایـت عامـل مهمتری است (گراهام و همکاران، .(2000 در راستای موارد فوق، اسلام با توجه به تفاوتهای زن و مرد، حقوق و وظایفی را بـرای زن و مـرد نسبت به یکدیگر تعیین کرده است؛ برخی وظایف مردان، که در اسلام بر آنها تأکید شـده اسـت، بیـانگر وظیفه خطیر مرد در ایجاد ثبات و رضایت زناشویی است. از آن جمله میتوان به تدارك امکانات زندگی (سالاریفر، 1392، ص (56، داشتن سعه صدر، صبر و مقاومت در زندگی زناشویی، بخشیدن خطاهـای احتمــالی زن (همــان، ص (63، هــمبســتری (همــان، ص (58، احتــرام و تکــریم زن، شــوخطبعــی و خوشرفتاری با زن و حسن معاشرت با او (نساء: (19، آراستگی ظاهری برای زن (متقی هندی، 1397ق، ج 6، ص 640، ح (17175، دوری از بدبینی (شعیری سبزواری، 1414ق، ص 446، ح (1257 و غیـرت نابجا، اشاره کرد. در مقابل، برای زنان نیز مسئولیتهایی در خانواده پس از تکالیف دینی، در برابر همسـر اعلام شده است (سالاریفر، 1392، ص .(62 اساسیترین نقـش و وظیفـه زن عبـارت اسـت از: تـأمین نیازهای عاطفی و جنسی شوهر، پیرو و همراه شوهر بودن (همان)، اظهار عشق و محبت شدید به شوهر (همان؛ روم: (21، پذیرفتن مسئولیت مرد در خانواده (نساء: (34، خودآرایی برای شوهر (ابـی، 1981م، ج 1، ص (242، پوشاندن خود از نگاه نامحرمان (شعیری سبزواری، 1414ق، ص 447، ح (1259، تا درب خانه به استقبال شوهر آمدن و خوشامدگویی به او (حرعاملی، 1409ق، ج 14، ص 17، ح .(14 وظـایف مشترك زن و مرد نسبت به هم عبارتند از: ارضای نیازهای جنسی و معاشرت نیکو (نساء: .(19 بـه نظـر میرسد، نیازها و چگونگی ارضای آنها با توجه به تفاوتهای نقش همسان نباشد. ازآنجاکه مرد قوامدهنده نظام خانواده است، نیاز عاطفیاش بیشتر بـا اقتـداردهی تنظـیم مـیشـود. درحـالیکـه زن چـون نقـش پرورشدهندگی (بقره: (223، دارد بیشتر با توجه و مراقبت و محبت مستقیم به رضایت دست مییابد. تعالیم اسلام برای تنظیم روابط زن و شوهر، توصیههایی به هریک دارد که متناسب بـا ابعـاد روانشـناختی آنهاست. بنابراین، مقیاس سنجش هر جنسی با توجه به ویژگیهای همان جنس معنا پیدا میکند. قرآن با توجه به موضوع اختلافات زناشویی به مسلمانان توصیه مـیکنـد کـه در زنـدگی زناشـویی خود، فضل، احسان و گذشت را به کار بگیرند و در قلمرو فضایل اخلاقی و انسانی زندگی کنند؛ گـاهی از حقوق خود صرفنظر کرده و بر همسرشان آسان گیرند (طباطبـائی، 1374، ج 2، ص .(250 یکـی از اثربخشی مداخله شناختی ـ رفتاری گروهی، بر افزایش رضامندی زناشویی زنان دارای تعارض زناشویی 56 موعظههای قرآنی این است که مرد در مقابل رفتـار نامناسـب زن بـه او خـوبی کنـد. در ایـن صـورت، براساس اصلی که قرآن ارائه داده، دشمنی زن به دوستی همراه با صـمیمیت، یکرنگـی و یکـدلی تبـدیل خواهد شد (فصلت: 34 و .(35 از توصیههای دیگر قرآن، توجه دادن زن به پیمان محکمی است که بـین زن و مرد در ابتدای ازدواج برقرار شده است (نساء: .(21 بیتردید زنان بـه ایـن شـیوه ظریـف، واکـنش نشان میدهند (سالاریفر، 1392، ص 244و .(245 امام صادق فرمود: افزایش ایمان و باور مذهبی مرد موجب ازدیاد محبت او نسبت به زن مـیشـود. ایمان مذهبی از دو راه مهم بر ثبات و استحکام خانواده تأثیر میگذارد: نخسـت از راه تقویـت و تحکـیم مبانی اخلاقی فرد، و راه دوم عبارت از تأثیر ایمان مذهبی در معنا بخشـیدن بـه زنـدگی و ایجـاد حـس رضایت افراد است (آقاپور و همکاران، .(1390 سولیوان در پژوهشی متوجه شد که مذهبی بودن بازخوردهای زوجین را تحت تأثیر قرار میدهـد و سطوح بالای مذهبی بودن، با اتخـاذ بازخوردهـای محافظـهکارانـه نسـبت بـه طـلاق همبسـتگی دارد و موجب افزایش سطوح تعهد زناشویی و تمایل بیشتر برای دریافت کمک بـه هنگـام بـروز مشـکلات و دشواریهای زناشویی میشود (سولیوان، .(2001 ماهونی و همکاران در یک فراتحلیلی، با مرور 94 مطالعه انجامشده از سال 1980 بر ارتبـاط مـذهب با کارکرد خانواده نشان دادند که مذهبی بودن بیشـتر، بـا خطرپـذیری کمتـر احتمـال طـلاق و همچنـین افزایش کارکرد زناشویی در ارتباط است (ر و همکاران، .(2001 السون و السون متوجه شـده کـه عامـل اصلی برای ایجاد تمـایز میـان زوجـین، شـاد و ناشـاد در ارتبـاط بـا مـذهب عبـارت اسـت از: »میـزان رضایتمندی و توافق« با اینکه چگونه ارزشها و باورهـای معنـوی (مـذهبی یـا دینـی) بیـان مـیشـوند، بهطوریکه زوجهای شاد روی این موضوع با هم توافق دارند (السون و السون، .(2000 با وجود این، یکی از عوامل مخرب رضایتمندی زناشویی، وجـود تعـارض زناشـویی اسـت کـه در رابطه زوجین شایع بوده و میتواند بر شرایط اجتماعی و روانشناختی خانواده اثراتی منفی داشـته باشـد (صادقی، 2000، ص .(4 طهرانی در پـژوهش خـود نشـان داد در تعـارضهـای زناشـویی اشـکالهـای ارتباطی وجود دارد. درصورتیکه زوجین بتوانند تعارضهایشان را بهگونـهای مثبـت حـل کننـد نـهتنهـا برای خودشان، بلکه برای فرزندانشان هم مفیـد و سـودمند خواهـد بـود؛ زیـرا آنهـا یـاد مـیگیرنـد کـه تعارضهایشان با سایرین را بهگونهای سازگارانه مدیریت کنند (طهرانی، 1384، ص .(8 برای حل تعارض زوجین و کمک به بهبود کـارکرد سـلامت خـانواده، مداخلـههـای روانشـناختی 66 ، سال هفتم، شماره دوم، تابستان 3931 مختلف با تمرکز بر خانواده معرفی شدهاند. در این میان، رویکرد شناختی- رفتاری بر تبادل تعامـل میـان زوجین یا اعضای خانواده، با تأکید خاص بر ماهیت روابط متعامـل انتظارهـا، باورهـا و اسـنادها تمرکـز دارد (داتیلیو، .(2005 بنابراین، در این رویکردها تأثیر متقابل و چندوجهی تعاملها بررسی مـیشـود و از تکنیک چارچوببندی مجدد برای تسهیل تغییر در حالت ادراکی رویدادها و رفتارها استفاده مـیشـود و یا از تکنیک »ردگیری رفتار« استفاده میشود. درمانگران شناختی- رفتاری تلاش میکنند تا مسـئله را بـا تمرکز بر موانع تغییر یا از طریق اصلاح سیستمهای باور فرد از اعضای خانواده یا در مورد فردیـتشـان یا اصلاح نقائص مهارتهای مشارکتجویانه به هنگام تغییر کردن بررسی کنند (همان). رویکرد شناختی- رفتاری بهطور منحصر به فرد بـر حـالتی متمرکـز اسـت کـه در آن سـاختاربندی مجدد باورهای هستهای (یا روانبنهها) اهمیت دارند. معمولاً روانبنهها در بطـن تعـارض زوجـین قـرار دارند (همان). روانبنهها بهطور مشخصی الگوهایی هستند که در واقعیت یا تجربه افـراد نفـوذ مـیکننـد تا به افراد کمک کنند که آن واقعیت یا تجربه را توجیه کند، یا میانجی ادراكها شده و پاسخهـای آنهـا را هدایت میکند (یانگ و همکاران، 2003، ص .(8 بنای اصلی رویکرد شناختی- رفتاری، تمرکز بر افکـار و ادراكها و تأثیر آنها روی هیجانها و رفتـار اسـت (داتیلیـو، .(2005 در اغلـب مـوارد، ایـن باورهـای غیرمنطقی هستند که موجب انسداد توانایی زوجین برای تغییر کردن میشوند (همان). از درمانگری شناختی- رفتاری بـرای زوجـین از اوایـل دهـه 1980 اسـتفاده شـده اسـت (بـاکوم و همکاران، 2010، ص .(411 الگوی شناختی- رفتاری بر پاسخهای هیجـانی و رفتـاری افـراد نسـبت بـه رویدادهای زندگی تأکید دارد که بهواسطه تفسیرهای وابسته به طرز فکر آنها میانجیگری میشوند. ایـن تفسیرها میتوانند تحریفشده یا نامتناسب باشند (همان). درمانگران CBT به زوجین کمک میکنند تا نسبت به مشاهده شناختهایشان به ارزشیابی فعالتـری بپردازند، روی اصلاح تعاملهای رفتاری منفی بهمنظور پرورش شناختها و هیجانهای مثبت در مـورد یکدیگر کار کنند و به مطرح کردن مسائل زناشویی خود در مورد تجربیـات هیجـانی بـازداریشـده، یـا بدون نظمشان بپردازند تا بتوانند در جوی رضایتبخشتـر، روابـط زناشـویی را تجربـه کننـد (اپسـتین و باکوم، 2002، ص .(51 درواقع، CBT برای زوجین بهصورت یک درمـان کیفـی مـنظم اسـت کـه در آن اثرات متقابل شناختها، رفتارها و هیجانهای زوجین بررسی میشود و به منظور بهبود کیفیـت ارتبـاط، موارد مشکلآفرین هدف تغییر قرار میگیرند (باکوم و همکاران، 2010، ص .(413 با توجه به آنچه گذشت، این پژوهش به دنبـال تعیـین اثربخشـی درمـانگری شـناختی- رفتـاری در اثربخشی مداخله شناختی ـ رفتاری گروهی، بر افزایش رضامندی زناشویی زنان دارای تعارض زناشویی 76 ترکیب با آموزههای دینی بر افزایش رضامندی زناشویی با مقیاس اسلامی و کـاهش تعـارض زناشـویی زنانی است که دارای تعارض زناشویی هستند. روش تحقیق طرح این پژوهش از نوع طرحهای پژوهشی نیمهآزمایشـی، بـهصـورت دو گـروه آزمـایش و کنتـرل بـا پیشآزمون- پسآزمون بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه زنـان متأهـل مقـیم شـهر تهـران تشـکیل دادند. برای انتخاب نمونه موردنیاز، ابتدا پس از درج آگهی و فراخـوان عمـومی در بردهـای خانـههـای سلامت، مراکز مشاوره و دانشگاههای مختلف در سطح شهر تهران، آن دسته از زنـانی کـه بـه فراخـوان پاسخ داده بودند، پس از مصاحبه تلفنی اولیه، برای مصـاحبه اولیـه دعـوت شـدند. از میـان آن دسـته از زنانی که در پرسشنامه تعارض زناشویی (ثنائی و همکاران، 1387، ص (58، نمره یـک انحـراف معیـار پایینتر از میانگین نمره کل در افراد دارای تعارض زناشویی، یعنی نمـرهای در دامنـه 102/5 تـا 158/42 کسب کرده بودند (دارای تعارض زناشویی متوسط) و واجد معیارهای ورود – خروج (معیارهـای ورود شامل دامنه سنی در سنین باروری، زندگی مشترك در حدود دو سال و داشتن حداقل تحصیلات دیـپلم و معیارهای خروج شامل ابتلا به هر بیمـاری روانشـناختی بـارز (نظیـر اخـتلال شخصـیت، افسـردگی اساسی، وسواس- بیاختیاری، دوقطبی و غیره براساس مصاحبه بالینی و ملاكهای(DSM-IV، اشتغال بـه تحصیل در رشتههای روانشناسی یا مشاوره، دریافت همزمان یک مداخله روانشناختی دیگـر، ابـتلا بـه بیماریهای جسمی بارز یا مزمن نظیر بیماریهای غدد درونریز، بیماریهای قلبـی- عروقـی، دیابـت و غیره براساس گزارش شخصی، داشتنن رابطه خویشاوندی یا دوستی با هریک از اعضای گـروه مداخلـه، تصمیم یا اقدام به طلاق، از شش ماه گذشته و مطلقه یا جداشده بودن) بودنـد و رضـایتنامـه اخلاقـی شرکت در پژوهش را امضا کرده بودنـد، بـا روش نمونـهگیـری در دسـترس 30 نفـر انتخـاب شـدند و بهصورت تصادفی در دوگروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. کلیه آزمودنیهای دو گروه قبل و بعد از ارائه 12 جلسه هفتگی برنامـه گـروه درمـانگری شـناختی-رفتاری، به آزمودنیهای گروه آزمایش، در یک جلسه دیگر به کلیه گویـههـای مربـوط بـه پرسـشنامـه تعارض زناشویی (MCQ-R) (همان)، مقیـاس اسـلامی رضـامندی زناشـویی (جـدیری و جـانبزرگـی، (1389، و سؤالات مرتبط با ویژگیهای جمعیتشناختی پاسخ دادند. همچنین پژوهشگر متعهد شـد کـه بهمنظور رعایت قواعد اخلاقی، پس از پایان پژوهش، این مداخله را به گروه کنترل نیز ارائه دهد. برنامه گروه درمانگری شناختی- رفتاری، براساس الگوی شناختی- رفتاری التقـاطی (داتیلیـو،2010؛ السون و همکاران، 2011؛ مککی و همکاران، 2006؛ ر. ك. فتحعلـی لواسـانی، (1387 و کـاربرد منـابع 86 ، سال هفتم، شماره دوم، تابستان 3931 اسلامی بهصورت گروهی طراحی شده است. این برنامه یک دوره 12 جلسهای اسـت کـه جلسـات آن بهصورت هفتگی و هر جلسه به مدت 90 دقیقه اجرا میشود. رئوس مطالـب مربـوط بـه هـر جلسـه از برنامه در جدول 1 ارائه شده است. جدول :1 رئوس مطالب برنامه گروه درمانگری شناختی- رفتاری برای حل تعارض جلسه صفر: ارزیابی هدف: اجرای مصاحبه و پیشآزمون مرحله اول: شناخت مسئله: تعارضها گام اول : تعریف مشکل: شناخت تعارضهای شایع جلسه اول: شناخت تعارض هدف: جهتدهی، شناخت تعارضها گام دوم: شناخت چرخههای تعامل منفی که آن تعارضها بروز میکنند. جلسه دوم: شناخت چرخههای تعامل منفی هدف: بیان منطق مداخله گام سوم: شناخت نیازها و عواملی که باعث بروز چرخهها میشود (نیازهای سیستم و تعارض نقشها) جلسه سوم: شناخت نیازها و معرفی الگوی مهر و قدرت در هدف: آشنایی با نیازهای سیستم، تعارض نقشها در خانواده بهویژه اشاره به الگوی تعامل زناشویی اسلامی گام چهارم: فرمولبندی جلسه چهارم: فرمولبندی شناختی- رفتاری مشکل در چارچوب هدف: فرمولبندی شناختی- رفتاری مشکلات مرتبط با تعارض زناشویی و بررسی چرخه مهر و قدرت مقاومتها و شناختهای غلط مرحله دوم: برنامهریزی برای حل مشکل گام پنجم: شناخت نیازهای خود و نیازهای سیستم: واکنشهای عاطفی به تعارضها: ترسها، خجالت یا کمروییها و رنج و اندوهها. نیازهای خود: احساس امنیت و اطمینان خواهی، آرامش، تماس، رضایت، نیازهای سیستم: بسته بودن، تعادل نقشها، تعامل مثبت، مرزها یا تعامل ارزشمندی و احترام (توجه به نیازهای جنسیتی: نیاز به مهر در زن و قدرت در مرد) جلسه پنجم: هدف: شناخت نیازهای فردی، واکنشهای عاطفی، اهمیت فکر، تعامل فکر- احساس- عمل گام ششم: بازسازی شناختی جلسه ششم: بازسازی شناختی هدف: معرفی معیارهای فکر منطقی،آشنایی با انواع فکرهای غیرمنطقی، معرفی الگویABC فکر و تحلیل فکر، یاداوری آموزههای دینی در مورد خانواده و نقش زن و مرد گام هفتم: بالابردن پذیرش: پذیرش تجربه همسر: من فکر میکردم وقتی ازدواج کنم این طور;;;;. اما حالا شما چنین;;;. و من نمیدانم با این;;; چه کارکنم یا چه چیز بهترین است؟ جلسه هفتم: پذیرش هدف: ایجاد پذیرش: تمرین ذهنآگاهی، آموزش مخالفورزی با افکار غیرمنطقی، بحث در مورد آموزههای دینی مرحله سوم: انسجام و استحکام گام هشتم: تصمیمهای مهم: جایگزین کردن الگوهای جدید مثل پذیرش بیقید و شرطو حرکت براساس چرخه نیاز جلسه هشتم: حل مسئله هدف: آموزش حل مسئله گام نهم: استحکام موقعیت و یادگیری جلسه نهم: استحکام یادگیری هدف: استحکام و تثبیت یادگیریها گام دهم: پیشگیری از عود و بازگشت نشانهها جلسه دهم: پیشگیری از عود هدف: رفع موانع و پیشگیری از عود نشانهها جلسه نهایی: ارزشیابی هدف: اجرای پسآزمون MCQ-R اثربخشی مداخله شناختی ـ رفتاری گروهی، بر افزایش رضامندی زناشویی زنان دارای تعارض زناشویی 96 ابزار پژوهش؛ اطلاعات این پژوهش از طریق پرسشنامههای خودسـنجی، کـه در ذیـل بـه تفکیـک ویژگیهای آنها ارائه شده، جمعآوری شده است. .1 پرسشنامه تعارضهای زناشـویی ( ): پرسشنامه تعـارضهـای زناشـویی یـک ابـزار 54 سؤالی است که برای سنجش تعارضهای زوجین و بر مبنای تجربیات بالینی ساخته شـده است. این پرسشنامه، دارای خردهمقیاسهـای: کـاهش همکـاری، کـاهش رابطـه جنسـی، افزایش واکنشهای هیجانی، افزایش جلب حمایت فرزنـد(ان)، افـزایش رابطـه فـردی بـا خویشاوندان خود، کاهش رابطه خانوادگی با خویشاوندان همسـر و دوسـتان، جـدا کـردن امور مالی از یکدیگر و کاهش ارتباط مؤثر است. میانگین و انحراف معیار نمره کل گـروه آزمایش و گروه کنترل، به ترتیب برابـر بـا (SD=27/96) 130/46 و (SD=16/49) 106/20 است. روایی محتوای این پرسشنامه تأیید شـده اسـت. بـهطـوریکـه هـر سـؤال بـا کـل پرسشنامه دارای همبستگی معنادار بودند و خردهمقیاسهای این پرسشنامه از همبستگی مناسبی برخوردار بودند. ضرایب همسانی درونی کل پرسشنامه روییـک گـروه 270 نفـره برابر با 0/96 محاسبه شده است. آلفای کرونباخ برای خردهمقیـاسهـای کـاهش همکـاری برابر با 0/81، کاهش رابطه جنسی برابر با 0/61، افـزایش واکـنشهـای هیجـانی برابـر بـا 0/70 ، افزایش جلب حمایت فرزند (ان) برابر با 0/33، افزایش رابطه فردی با خویشاوندان خود برابر با 0/86، کاهش رابطه خانوادگی با خویشاوندان همسر و دوستان برابر بـا 0/89، جدا کردن امور مالی از هم، برابر با 0/71 و کاهش ارتباط مؤثر برابر با 0/69 گزارش شـده است (ثنایی و همکاران، 1387 ، ص .(61 هرچند برخی خردهمقیاسهای این پرسشنامه از اعتبار کافی برخوردار نیست، اما به دلیل اعتبار نسـبتاً مطلـوب کـل مقیـاس مـانعی بـرای استفاده از آن دیده نمیشود. .2 مقیاس اسلامی رضامندی زناشـویی : با توجه به فضای مذهبی جامعه ما و ضرورت مداخلههـای مذهبی برای بهبود شرایط خانوادگی، جدیری و جـانبزرگـی (1389) بـه سـاخت مقیـاس رضامندی زناشویی، اقدام کردند. هدف این آزمون، ارزیابی زمینههـای بـالقوه مشـکلزا و شناسایی زمینههای قوت و پرباری رابطه زناشویی در حیطه مؤلفههـای دینـی اسـت. ایـن مقیاس، شامل50 گویه است که از نظر متخصصان علوم دینی بیشترین ارتباط را با مباحث 07 ، سال هفتم، شماره دوم، تابستان 3931 خانوادگی از منظر دین دارد. آلفای کرونباخ برای بررسی اعتبار این مقیاس، برابر بـا 0/87 محاسبه شد. میانگین نمرات کل شرکتکنندگان در این مقیاس، برابر با 138/3 و انحـراف استاندارد آن برابر با 16/02 است. برای بررسی اعتبـار پرسـشنامـه رضـامندی زناشـویی، ضرایب اسپیرمن براون در صورت تساوی و عدم تساوی تعداد گویهها 0/82 و با اسـتفاده از ضریب دونیمهسازی گـاتمن 0/82 مـیباشـد. محاسـبه روایـی محتـوایی، پرسـشنامـه رضامندی زناشویی اسلامی توسط متخصصان خانواده درمانی تأیید شد. روایـی محتـوایی آزمون با استفاده از روش همبستگی اسپیرمن در حدود 0/90 بهدست آمد. روایـی وابسـته به ملاك از نوع همزمان این مقیاس نیز با محاسبه ضریب همبستگی، میان نمره کل مقیاس با نمره کل پرسشنامه رضامندی زناشویی انریچ، برابر با 0/73 در سطح معناداری کمتـر از 0/01 بهدست آمد. بنابراین، این مقیاس از روایـی و اعتبـار خـوبی بـرای جمعیـت ایرانـی برخوردار است. با توجه به طرح پژوهش و تعداد محدود آزمودنیها و بهمنظور افـزایش تـوان آزمـون، سـطح معنـاداری برای آلفا برابر با 0/05 در نظر گرفتـه شـده است. دادهها پس از جمعآوری با استفاده از ویـرایش بیسـتم نرمافزار آماری SPSS، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. ادامه خواندن مقاله اثربخشي مداخله شناختي ـرفتاري گروهي، بر افزايش رضامندي زناشويي زنان داراي تعارض زناشويي (با مقياس اسلامي)

نوشته مقاله اثربخشي مداخله شناختي ـرفتاري گروهي، بر افزايش رضامندي زناشويي زنان داراي تعارض زناشويي (با مقياس اسلامي) اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله بررسي تأثيرآموزش مهارتهاي اجتماعي از طريق قصه هاي قرآن يبر کودکان

$
0
0
 nx دارای 9 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه بیتردید تربیت اسلامی یکی از اساسیترین بخشهای معارف اسـلامی اسـت. ارائـه معـارف دینـی بـه کودکان، باید متناسب با ویژگیهای رشدی آنان باشد. شناساندن این معارف، بخصوص به کودکـانی کـه هنوز به قابلیتهای ذهنی دست نیافتهاند، از پیچیدگی و حساسیت خاصی برخـوردار اسـت. قصـههـای قرآن، شامل مفاهیم ارزشمندی است که بر جوانب مختلف رشـد کودکـان تـأثیر دارد. چنانچـه انتخـاب قصه و به چالش کشیدن مفاهیم برگرفته از آن، مطابق با ظرفیتهـای آنـان باشـد، موجـب مـیشـود تـا کودکان بیشتر بتوانند با دین ارتباط برقرار کنند و آموزههای دینی را بهتر درك کنند. قصهگویی در طول تاریخ همواره مورد علاقه و توجه بشر بوده است. ازایـنرو، قصـه یکـی از ابزارهای مهم اصلاح رفتار محسوب میشود. قرآن کریم نیز به نیاز بشر و گرایش او به قصه توجـه نشان داده و با تأکید بر علایـق طبیعـی انسـان، بسـیاری از مباحـث ظریـف اعتقـادی، اجتمـاعی و اخلاقی را در قالب زیباترین داستانها طرح و ارائه نموده است. خدای متعال در سورههـای متعـدد قرآن کریم، از طریق نقل داستان گذشتگان سعی در هـدایت، تربیـت و اصـلاح رفتـار بشـر داشـته است. حتی خداوند یکی از کارهای خود را قصهگویی میداند و خطاب به پیـامبر خـود حضـرت محمد میفرماید: »ما بهترین سرگذشتها را از طریق این قرآن، کـه بـه تـو وحـی کـردیم، قصـه میکنیم« (یوسف: .(3 در قرآن قصههای حقیقی زیادی وجود دارد که فضای قصههای آن، چنـان مخاطـب را تحـت تـأثیر قرار میدهد که او با میل و علاقه همگام با داسـتان پـیش مـیرود. سـاختار دلنشـین و زیبـای قصـههـا بهگونهای است که در همه فرازها، حـق را از باطـل جـدا مـیکنـد و خواننـده را از سـرانجام ناسپاسـی، نافرمانی، مردمآزاری، شرك، کفر و گناه آگاه میکنـد. ازایـنرو، بـا توجـه بـه تـأثیر قصـه بـر کودکـان و علاقهمندی آنها به آن، قصههای قرآنی بهترین وسیله برای آموزش و اصلاح رفتار در کودکان مـیباشـد. این پژوهش درصدد بررسی این موضوع برآمده است. در زمینه نقش و اهمیت قصه، افلاطون از نخستین اندیشـمندانی بـود کـه اهمیـت قصـه بـرای کودکان را دریافت و بخشی از کتاب جمهوری را به بیان اهمیت قصه برای کودکان اختصـاص داد (رحماندوست، 1381، ص .(84 فروبل آلمانی مؤسس نخستین کودکستان، اساس تربیـت کودکـان را در کودکستان بر قصه و قصهگویی نهاد (اربابان و قافلهکـش، 1385، ص .(2 اریکسـون (1382) نیز قصه را تلقین شفابخش میداند که موجب کاهش اضطراب کودك شده، بـهطـوریکـه اهمیـت بررسی تأثیر آموزش مهارتهای اجتماعی از طریق قصههای قرآنی بر کودکان 38 همسانسازی با شخصیتها و یا موقعیتهایی که قصـه او را در کشـف عواطـف خـود و دیگـران یاری میکند. بندورا (1992) نیز معتقد است: کودکان با دیدن کسانی که رفتارهای تحسـینبرانگیـز دارند و گوش کردن به حرفهای آنان، از طریق پسخوراند، به ارزش اعمال و رفتار خود پـی بـردهو درصدد افزایش سازگاری و کارایی خود در محیط برمیآیند. بدینترتیب، قصهگویی ابزاری مفید و مؤثر برای اصلاح رفتار، سازگاری، کنترل هیجانات و افزایش مهارتهـای اجتمـاعی در کودکـان محسوب میشود که باید آن را از سنین پـایین و در مهـدهای کـودك تـرویج داد. در ایـن زمینـه، آمبروسینی دو هدف برای مهدهای کودك بیان کرده است: الف. رشد مهارتهای اجتماعی مانند همکاری در کارهای گروهـی، رعایـت حقـوق دیگـران، دوسـت داشتن دیگران و ایجاد نگرش مثبت اجتماعی؛ ب. رشد عـاطفی ماننـد کنتـرل احساسـات و هیجانـات، افزایش احساس حرمتخود و تأیید خویشتن و توجه به دیگران. وی نقش قصهگویی را برای رسیدن بـه دو هدف مذکور بسیار با اهمیت میداند (آمبروسینی، 2000، ص .(132 یکی از شیوههایی که در آموزش مهارتهای اجتماعی به کودکان بسیار مـؤثر بـوده اسـت، قصـهگـویی است. شناخت و تشخیص بهموقع و آمـوزش مهـارتهـای مناسـب اجتمـاعی مـیتوانـد از مشـکلات کودکان پیشگیری نموده و آنان را به سمت رفتارهای مثبت اجتماعی راهبری نماید. آموزش مهارتهـای گونـاگون بـه کودکـان بـا ارائـه الگـوی یـادگیری، رایـجتـرین روش پـرورش مهارتهای اجتماعی میباشد. ایجاد الگویی از رفتار اجتماعی بهعنـوان عامـل مـؤثر در فراینـد آمـوزش مهارتهای اجتماعی کودکان بسیار مـورداسـتفاده قـرار گرفتـه اسـت. براسـاس نظریـه بنـدورا، کـودك میتواند از طریق تجربه جانشینی با قهرمان داستان همانندسازی نموده، پیامدهای رفتار را مورد تجزیـه و تحلیل قرار دهد. سپس آن را خود الگوبرداری نموده و به کار برد (همان، ص .(146 مسئله مهارتهای اجتماعی در کودکان، تنها از حدود دهـه 1960 و پـس از روشـن شـدن اهمیـت مهارتهای اجتماعی در بزرگسالان مورد توجه قرار گرفت. بهطورکلی، میتوان گفـت: کسـی کـه دارای مهارتهای اجتماعی است، خود را به خوبی با محیط خویش تطبیق مـیدهـد و در ارتباطـات خـود بـا دیگران از درگیریهای کلامی و فیزیکی اجتناب میکند. امـا کسـی کـه مهـارتهـای اجتمـاعی نـدارد، معمولاً دچار مشکلات رفتاری است. کودکی که فاقد مهارتهای اجتماعی است با کودکان دیگر درگیـرمیشود، نزد همسالان و بزرگسالان محبوب نیست، و با معلم خـود کنـار نمـیآیـد. ایـنگونـه کودکـان معمولاً به حقوق دیگران هم بیتوجهند و در رفتار خویش، خودمدار میباشند. عـلاوه بـر ایـن، آنهـا از 48 ، سال هفتم، شماره دوم، تابستان 3931 قوانین پذیرفتهشده اجتماعی اطاعت نمیکنند و به رفتارهایی که از نظر اجتماعی پسـندیده نیسـت، مثـل بدگویی و ناسزاگویی دست میزنند (گرشام، .(2011 مروری بر ادبیات تحقیق نشان میدهد که تعاریف گوناگونی برای مهارتهای اجتماعی وجـود دارد. مهارتهای اجتماعی، رفتارهایی هستند که در پاسخ به وقایع محیطی، که عامل آنها فـرد یـا افـراد دیگـر هستند، از شخص صادر میشوند، و پاسخهای محیطی مثبتی را به دنبال دارند (کارتلج و میلبـرن، 1382، ص .(33 گرشام (2011) معتقد است که هرچند تعاریف متعددی بـرای مهـارتهـای اجتمـاعی وجـود دارد، ولی سه تعریف یا مفهومسازی عمده را میتوان از ادبیات مهـارتهـای اجتمـاعی اسـتخراج کـرد. براساس تعریف پـذیرش همسـالان، فـردی دارای مهـارتهـای اجتمـاعی اسـت کـه همسـالانش او را بپذیرند. مهمترین اشکال این تعریف این است که مشخص نمیکند دقیقاً چه رفتارهای خاصی منجر بـه پذیرش همسالان میشوند. در تعریف رفتاری، مهارتهای اجتماعی رفتارهایی هستند که احتمال تشویق شدن یا تقویـت رفتـار را افزایش، و احتمال تنبیه شدن یا خاموشی رفتار را کاهش میدهند. مهمترین اشکال ایـن تعریـف ایـن است که رفاًص افزایش فراوانی رفتارهای خاصی، که نام مهارتهای اجتماعی بـه آنهـا داده شـده اسـت، تضمینکننده اعتبار اجتماعی این رفتارها نیست. مهارتهای اجتماعی، از نظر مک فال، تعریف اعتبـار اجتمـاعی مـیباشـد. براسـاس ایـن تعریف، مهارتهای اجتماعی رفتارهای خاص یا الگوهای رفتاری هستند که پیشبینیکننده یا دربردارنده پیامـدهای مهـم اجتمـاعیای بـرای فـرد باشـند (گرشـام، .(2011 پیامـدهای مهـم اجتماعی، پیامدهایی هستند که تفاوتی را به لحاظ کارکرد فـرد یـا سـازگاری او بـا انتظـارات اجتماعی ایجاد میکنند. این پیامدها میتوانند شامل پذیرش همسالان و دوستان یـا معلمـان و والدین، و سازگاری با مدرسه باشند. در تعریف اعتبار اجتماعی، بین شایسـتگی اجتمـاعی و مهـارتهـای اجتمـاعی نیـز تمـایز گذاشـته میشود. براساس این دیدگاه، مهارتهای اجتماعی رفتارهای خاصی هستند که فرد به نمایش میگـذارد تا در یک موقعیت اجتماعی، با شایستگی عمل کرده باشد. اما شایستگی اجتماعی یـک ارزشـیابی اسـت که براساس قضاوت در مورد اینکه فرد در یک موقعیت اجتماعی با شایستگی عمل کرده است یـا خیـر، صورت میگیرد. این قضاوتهاتوانند،می براساس نظر دیگرانِ مهم (مثلاً والـدین، معلمـان، همسـالان)، مقایسه با معیارهایآشکار (مثلاً تعداد تکالیف اجتماعیای که به درستی انجام شدهاند)، و یـا مقایسـه بـا بررسی تأثیر آموزش مهارتهای اجتماعی از طریق قصههای قرآنی بر کودکان 58 یک نمونه هنجاری باشند. خلاصه اینکـه، براسـاس تعریـف اعتبـار اجتمـاعی، مهـارتهـای اجتمـاعی رفتارهای خاصی هستند که منجر به قضاوت در مورد این رفتارها میشوند (همان). برای اینکه کودك احساسات مثبتی در مـورد خـودش داشـته باشـد، بایـد دارای مهـارتهـای ضروری برای همراهی با دیگران باشد (هارجی و همکـاران، 1381، ص .(127 بـه نظـر مـیرسـد، بیشتر کودکان این مهارتها را بهطور طبیعی به دست میآورند، ولی برخی هم به آمـوزش رسـمی در این زمینه احتیاج دارند. کودکی، که از خودش نـامطمئن اسـت، بـا شـک و تردیـد بـه دیگـران نزدیک میشود. بنابراین، کمتر فرصت پیدا میکند که از مهارتهای اجتمـاعیای کـه شـاید داشـته باشد، استفاده کند. کودکانی هم کـه از خـود راضـی و پرخاشـگر هسـتند، از فقـدان مهـارتهـای اجتماعی رنج میبرند. آنها به جای کنار کشیدن خود در موقعیتهای بحرانی، به تعامل بـا دیگـران ادامه میدهند و با استفاده از هر روشی، به فعالیت ادامه میدهند. اگرچه این کودکان، مهـارتهـای اجتماعی مطلوب را در گروه همسالان نیاموختهاند، ولی میتوانند با آموزش گـامبـهگـام بـه رفتـار مناسب اجتماعی دست یابند. هرگاه کودکان بتوانند با دیگران تعامل موفقیتآمیـزی داشـته باشـند، این قابلیتهای جدید موجب افزایش عزت نفس اجتماعی آنان میگردد. توانایی کودك در درك دیدگاه دیگران، عامل مهمی در مهـارتهـای ارتبـاطی محسـوب مـیشـود. علاوه بر این، مهارتهایی نظیر گوش دادن، توجه کردن، سؤال کردن، ردوبدل کردن تعارف، وارد شـدن در یک فعالیـت مشـترك بـا سـایر همسـالان، و مهـارتهـای محـاورهای هـم از اهمیـت برخوردارنـد. مهارتهای اجتماعی از این نظر مهم هستند که کودکی که رفتار اجتماعی بهتـری دارد، بـا دیگـران بهتـر رفتار میکند. این امر موجب میشود دیگران بهگونهای مثبت به کودك پاسخ دهنـد. بـا توجـه بـه اینکـه کودکان، دستکم بخشی از عزت نفسشان را از عکسالعمل دیگران نسبت به خود به دست مـیآورنـد، این امر موجب افزایش عزت نفس آنان میگردد. به نظـرکی،لـ دارا بـودن مهـارتهـای اجتمـاعی مزیـتهـای متعـددیدارد. اولاً،کسـی کـه دارای مهارتهای اجتماعی است راحتتر میتواند با دیگران رابطه برقرار کند؛ یعنی بـا افـراد جدیـد دوسـت شود یا روابط موجود خود را حفظ نماید. ثانیاً، کودکی که دارای مهارتهای اجتماعی اسـت، مـیتوانـد از مهارتهای خود برای دستیابی به مزایای ثانوی استفاده کنـد. بـرای نمونـه، دانـشآمـوز مـیتوانـد در کلاس درس از معلم حرفشنوی کند تا معلم به او نمره خوب بدهد، و این مسئله والـدینش را خشـنود سازد. ثالثاً،کودکی که از مهارتهای اجتماعی برخوردار است، در مقابل رفتارهای نامناسـب دیگـران بـه 68 ، سال هفتم، شماره دوم، تابستان 3931 واکنشهای صحیح دست میزند (گرشام، .(2011 او میداند که اگـر کسـی او را اذیـت کـرد، درگیـری واکنش مناسبی نیست. کودکانی که مرتب با دیگران درگیـر مـیشـوند، بخصـوص کودکـانی کـه دچـار اختلالات رفتاری میباشند، در این جنبه از مهارتهای اجتماعی ضعیف هستند.برای آموزش مهارتهای اجتماعی به کودکان، مهد کودك جایگاه مناسبی است . در این سـنین، با توجه به علاقه وافر کودکان به قصه، میتوان از طریق قصهگویی این مهارتها را در آنها تقویـت نمود و بدینگونه مهارتهای اجتماعی آنها را تقویت کرد. مـرویس و برترانـد معتقدنـد: مهـدهای کودك به علت تنوعی که میتوانند در ارائه برنامههای آموزشی خـود داشـته باشـند، مـیتواننـد بـا استفاده از قصهها و قصهگـویی بسـیاری از مهـارتهـای اجتمـاعی را بـه کودکـان آمـوزش دهنـد (مرویس و برتراند، .(2003 بدینترتیب، قصهگـویی ابـزاری مفیـد و مـؤثر جهـت اصـلاح رفتـار، سازگاری، کنترل هیجانات و افزایش مهارتهای اجتماعی در کودکان محسوب میشـود کـه آن را باید از سنین پایین و در مهدهای کودك ترویج داد. در قرآن کریم، برای عبرت و آموزش رفتارهای خوب و درست در افـراد، قصـههـای زیـادی آورده شده که میتوان با سادهسازی آنها برای آمـوزش و تقویـت مهـارتهـای اجتمـاعی در کودکـان از آنهـا استفاده نمود. بر این اساس و با توجه به اهمیت و نقـش قـرآن در زنـدگی مسـلمانان، ایـن پـژوهش بـا الگوگیری از قصههای قرانی با سادهسازی قصهها بهمنظور درك کودکان سـنین 4 تـا 6 سـال و هچنـین، ایجاد علاقه و توجه بیشتر کودکان نسبت به قرآن، درصدد بهبـود مهـارتهـای اجتمـاعی کودکـان مهـد کودك برآمده است. بر این اساس، پژوهش حاضر به بررسی تأثیر آمـوزش مهـارتهـای اجتمـاعی از طریـق قصـههـای قرآنی بر کودکان پرداخته است. روش پژوهش روش این پژوهش، از نوع شبهتجربی و آزمایشـی، بـا در نظـر داشـتن دو گـروه آزمایشـی و کنتـرل بـا پیشآزمون و پسآزمون بود. گروه آزمایشی، تحت تأثیر متغیر مستقل قرار گرفت. درحالیکـه بـه گـروه کنترل هیچگونه آموزشی داده نشد. با توجـه بـه اینکـه در مهـارتهـای اجتمـاعی کودکـان عامـل سـن تأثیرگذار است، با انتخاب کودکان 4 تا 6 ساله متغیر سن کنترل شد. کودکان در کـلاسهـا از روی سـن همتاسازی گردیدند. جامعه آماری این تحقیق، شامل تمام کودکان 4-6 ساله مهدهای کودك شهر خـوی بررسی تأثیر آموزش مهارتهای اجتماعی از طریق قصههای قرآنی بر کودکان 78 در سال تحصیلی 90-91 میباشند. حجم نمونه پژوهش، شامل 40 کودك بـود کـه از سـه مهـد کـودك انتخاب شدند. 20 نفر که 12 نفر از آنها پسر و 8 نفر دختر بود، بـهعنـوان گـروه آزمـایش در یـک مهـد کودك توسط دو مربی زن، که مهارت خـوبی در قصـهگـویی و توانـایی بـالایی در برقـراری ارتبـاط بـا کودکان داشتند، به مدت سه ماه روزانه به مدت 3 ساعت تحـت آمـوزش مهـارتهـای اجتمـاعی قـرار گرفتند. این دو مربی، در یک مهد کودك و در یک کلاس و هر کدام بـه نوبـت یـک قصـه را بـازگویی میکردند که هریک از آنان، در طی روز یک و نیم ساعت با کودکان کار قصهگویی را انجـام مـیدادنـد. 20 نفر دیگر، که 9 نفر پسر و 11 نفر دختر بودند، در گروه کنترل قـرار گرفتنـد. در انتخـاب کودکـان از نظرات مربیان استفاده شد و برای هر دو گروه کنترل و آزمایشی، کودکـانی انتخـاب شـدند کـه در مهـد نسبت به دیگر کودکان از نظر رفتاری و سازگاری با مشکل مواجه بودند. به همین دلیل، آزمـودنیهـا بـه لحاظ جنسیت متفاوت بودند که در مجموع 21 نفر پسر و 19 نفر دختر برای دو گروه آزمایش و کنتـرل انتخاب شدند. در گروه آزمایش، 5 نفر کودك 4 ساله، 8 نفر کودك 5 ساله و 7 نفر کودك 6 سـاله قـرار گرفتند. برای انتخاب گروه نمونه، از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای استفاده شـد؛ بـدینتریتـب، از بین مهدکودكهای شهر خوی، تعداد سه مهد بهطور تصادفی انتخاب و سپس از میـان کودکـان آنهـا 40 نفر بهطور تصادفی انتخاب شدند. روش اجرا؛ پس از انتخاب گروهها، به گروه آزمایش از طریق قصهگویی قرآنی توسـط دو مربـی طـی سه ماه، هر روز 3 ساعت آموزش مهـارتهـای اجتمـاعی داده شـد. در ایـن آمـوزش، مربیـان بـه بیـان قصههای مطرح در قرآن، شامل قصههای مطرح در سـورههـای صـافات، شـمس، طـه، هـود، موسـی و یوسف، که میتوانستند در ارتباط با پرورش مهارتهای اجتماعی باشد، در قالب کلمـات سـاده و بیـانی روان و توضیح بسیار در مورد هریک از رفتارهـا، بـهمنظـور درك بهتـر کودکـان و همچنـین اسـتفاده از پرسش و پاسخ در مورد رفتارهای صحیح و غلط داستان و مقایسه آن رفتارهـا بـا رفتارهـای کودکـان و همچنین دیگر کودکان در مهد کودك، به بحث پرداختند. مربیان دو گروه آزمایش و کنترل، پرسـشنامـه مهارتهای اجتماعی را بهطور جداگانـه بـرای هریـک از کودکـان در پـیش و پـس از آمـوزش تکمیـل نمودند. در این پژوهش، 4 قصه قرآنی بهمنظور تقویت مهارتهای اجتماعی تهیـه گردیـد. بـرای تعیـین روایی قصهها، از نظرات پنج نفر از افراد متخصص و کارشناس که در زمینه قصهگویی کودکـان مهـارت و تخصص داشتند و سه نفر از طلاب علوم دینی استفاده گردید. این قصهها، پس از پنج بار بـازخوانی و تجدیدنظر برای این پژوهش مورد استفاده قرار گرفت. 88 ، سال هفتم، شماره دوم، تابستان 3931 ابزارهای پژوهش قصههای مطرح در قرآن: قصههای مطرح در قرآن شامل قصههای مطرح در سورههای صافات، شمس، طـه، موسی و یوسف میباشند. برای پرورش مهارتهای اجتماعی، قصص سورههای صافات، شمس و طـه، یوسف و موسی مورد استفاده قرار گرفتند. قصهها، از کتاب مجموعه قصههای قرآن انتخاب شدند. مقیاس سنجش مهارتهای اجتماعی ماتسون: برای سنجش مهارتهای اجتماعی کودکـان، در ایـن پـژوهش از مقیاس سنجش مهارتهای اجتمـاعی ماتسـون کـه توسـط ماتسـون و همکـاران در سـال 1983 بـرای سنجش مهارتهای اجتماعی افراد 4 تا 18 ساله تـدوین گردیـده اسـت، اسـتفاده شـد. فـرم اولیـه ایـن مقیاس، دارای 62 عبارت بود که توسط یوسفی و خیـر (1381) تحلیـل عـاملی شـده و بـه 56 عبـارت کاهش یافت که مهارتهای اجتماعی افراد را توصیف میکنند. برای پاسخگویی به آن، آزمودنی باید هـر عبارت را بخواند و سپس، پاسخ خـود را براسـاس یـک شـاخص 5 درجـهای از نـوع مقیـاس لیکـرت مشخص نماید. در این پژوهش، با توجه به اینکه آزمودنیها، کودکان مهـد بودنـد، محقـق بـا همکـاری مربیان، اقدام به تکمیل پرسشنامه کردند. تحقیقات نشان دادهاند که مقیاس مهارتهای اجتماعی ماتسون از ثبـات روانسـنجی، پایـایی بـالای بازآزمایی و روایی افتراقی قابل قبـولی برخـوردار اسـت (ماتسـون، .(1995 ماتسـون و همکـاران بـرای بررسی پایایی مقیاس مهارتهای اجتماعی، از ضریب آلفای کرونباخ و تنصیف استفاده کردنـد (یوسـفی و خیر، .(1381 مقدار ضرایب آلفای کرونباخ و تنصیف بهدستآمده بـرای کـل مقیـاس یکسـان و برابـر 0/86 بود (ماتسون و همکاران، .(1195 برای این مقیاس، 5 مقیاس فرعی در قالب پنج عامل جداگانه بـه شرح زیر تعریف شده است: 1 عامل اول: شامل رفتارهای نوعدوستانه اسـت کـه رفتارهـای اجتمـاعی از قبیـل داشـتن ارتبـاط دیداری با دیگران، مؤدب بودن، به کار بردن نام دیگران و اشتیاق به تعامل با دیگران بـه طریـق مفید و مؤثر را دربر میگیرد. ادامه خواندن مقاله بررسي تأثيرآموزش مهارتهاي اجتماعي از طريق قصه هاي قرآن يبر کودکان

نوشته مقاله بررسي تأثيرآموزش مهارتهاي اجتماعي از طريق قصه هاي قرآن يبر کودکان اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله پيش بيني کنندگي سبک زندگي براساس نگرش مذهبي و تعهد اخلاقي در افراد داراي تجربه طلاق و افراد بدون تجربه طلاق

$
0
0
 nx دارای 6 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه طلاق یکی از بحرانهای خانوادگی و اجتمـاعی اسـت کـه در بسـیاری از مـوارد موجـب عـدم تعـادل خانواده گشته و بهعنوان یکی از عوامل تنشزا ثبات خانواده را درهم شکسته، بهداشـت روانـی اعضـای آن را خدشهدار میسازد (بوالهری و همکاران، .(1391 پدیده طلاق، راهحل رایج و قانونی عـدم سـازش زن و شوهر، فرو ریختن ساختار خانواده، قطع پیوند زناشویی و اختلال ارتبـاط پـدر و مـادر بـا فرزنـد است (والچاك، 1366، ص .(9 ازآنجاکه دو نهاد مذهب و خانواده ارزشهای مشابهی را مورد تأکیـد قـرار میدهند، و برای تقویت اجتماعیشدن به هـم وابسـته هسـتند، پژوهشـگران رابطـه نزدیـک بـین آن دو را پیشبینی میکنند. این جهتگیری منجر به این نتیجه گردید که مذهب میتواند روابط زناشویی را تقویـت و استحکام بخشد (خدایاریفرد و دیگران، .(1386 نگرش مذهبی میتواند در ارتباط زناشویی مؤثر باشد؛ زیرا مذهب شامل رهنمودهایی برای زندگی و ارائهدهنده سامانه باورها و ارزشهاست که ایـن ویژگـیهـا میتوانند زندگی زناشویی را متأثر سازند (هانلر و گنچوز، .(2005 نگرش مذهبی عبارت است از: اعتقادات منسجم و یکپارچه توحیدی کـه خداونـد را محـور امـور میداند و ارزشها، اخلاقیات، آداب و رسوم و رفتارهای انسان بـا یکـدیگر، طبیعـت و بـا خویشـتن را تنظیم میکند (حیدری رفعت و عنایتی نوینفر، .(1389 اغلب پژوهشـگران بـر ایـن باورنـد کـه وجـود عقاید مذهبی تأثیر بهسزایی در استحکام خانواده دارد؛ ایمان به خدا موجب میشود نگرش فـرد بـه کـل هستی هدفدار و دارای معنی شود. عدم ایمان به خدا موجب میشود که فرد انسجام و آرامـش نداشـته باشد. این امر موجب ضعف و منشأ اختلافهای بسـیاری در زنـدگی خـانوادگی مـیباشـد (دونـاهو و بنسون، .(1995 دین میتواند عاملی در راه جلـوگیری از طـلاق بـهحسـاب آیـد و نتیجـهای کـه اودری (1971) در همین زمینه به دست میآورد، حائز اهمیت است. او میگوید: »آنان که ایمـان مـذهبی دارنـد کمتر به طلاق روی میآورند تا آنان که چنین ایمانی ندارند. بیهیچ شبهه، علت ایـن امـر آن اسـت کـه معمولاًدر لوای دی ن و اعتقادات مذهبی، طلاق بعدی اخلاقـی مـیپـذیرد. ایمـان بـه شـناخت و تـداوم خانواده کمک میکند« (ساروخانی، 1376، ص .(97 تعهد، ابزاری است که میزان امنیت و فاصله از شریک زندگی را پدید مـیآورد (رضـایی و دیگـران، .(1390 تعهد بهصورت اجباری و یا فداکارانه بـرای کیفیـت زنـدگی زناشـویی و ثبـات در ازدواج مهـم است (جانسون، 1985، ص .(46 جانسون الگـوی جـامعی را ارائـه کـرده کـه در آن تعهـد، زناشـویی را بهصورت سه نوع مستقل: تعهد شخصی، تعهد اخلاقی و تعهد ساختاری مطرح نمـوده اسـت (جانسـون، پیشبینیکنندگی سبک زندگی براساس نگرش مذهبی و تعهد اخلاقی در افراد دارای تجربه طلاق و افراد بدون تجربه طلاق 101 1999، ص .(74 دومین بعد تعهد زناشویی، تعهد اخلاقی است که بیانگر وفاداری اخلاقی فرد بـه ازدواج است. بسیاری از الگوهای نظری بر این عقیدهاند که تعهد زناشـویی بـر احسـاس وفـاداری اخلاقـی بـه ازدواج و رابطه زناشویی و نیز این عقیده که ازدواج یک نهاد مقدس مـیباشـد، مبتنـی اسـت. برخـی از پژوهشگران نیز بر این باورند که این بعد از تعهد، به کمـال اخلاقـی و مـذهبی افـراد مربـوط اسـت. در هسته این عقیده این مفهوم وجود دارد که تعهد اخلاقی فـرد بـه ازدواج و همسـرش، از شـرافتمنـدی فرد، که مربوط به قول و قرارهـای قبلـی و همچنـین اعتقـادات اخلاقـی و مـذهبی وی اسـت، نشـأت میگیرد (شیلدز، .(2001 بهطورکلی، سه مؤلفه در تعهد اخلاقـی اثرگـذار اسـت: .1 تقـدس بنیـان ازدواج؛ .2 وفاداری به نوع رابطه زناشویی که به ارزشها و اصول اخلاقی فرد اشاره دارد. فـرد مـیتوانـد براسـاس اعتقاداتش به ازدواجش خاتمه دهد یا همچنان به آن متعهد باشد؛ .3 احساس دین به یـک همسـر (عباسـی مولید، 1388، ص .(39 افزایش طلاق در جامعه امروزی نشانگر این است که اعتقادات دینی در زنـدگی روزمره افراد، از لحاظ رعایت نکات اخلاقی کماهمیت شدهاند (آبروی، 1388، ص .(30 از سوی دیگر، این مسئله مطرح است که دین و اخلاق چگونه با زندگی افراد پیوند داشته و در چـه مواردی میتواند با سبک زندگی آنها مرتبط باشد. ویلیام جیمز، معتقد است: احساسـات مـذهبی نیـروی روزافزونی در کار و زندگی شخص وارد میکند. وقتی دنیا به آدمی پشت مـیکنـد، احساسـات مـذهبی دست به کار میشود و در درون ما هیجان و شور زندگی را زنده نگه مـیدارد (جیمـز، 1372، ص .(78 فانک و والنگز (1987)، دین را سبک زندگی یا نظام باورهایی دانستهاند که رابطه غایی فرد را با خدا و عالم هستی تنظیم مینماید (حیدری رفعت و عنایتی نوینفر، .(1389 برای داشتن یک سبک زندگی مطلوب، دو نوع جهتگیری لازم است: .1 بایدهـا و نبایـدهـای مـورد قبول در زندگی؛ .2 شیوههای اجرا و به عینیت رسـاندن آن. جهـتگیـری اول، بـهطـور غالـب ارزشـی و اخلاقی است. جهتگیری دوم، مبتنی بر ارزشهای عملی است. اخلاق، جهتگیریهای کلـی زنـدگی و علوم انسانی، بهویژه روانشناسی، شیوههای رسیدن به آن را فرا راه انسان قرار مـیدهـد. سـبک زنـدگی از موضوعات بینرشتهای است. اخلاق و روانشناسی، به هر دو بعد روانی و جسمانی سبک زنـدگی توجـه دارد (کجباف و همکاران، .(1390 مفهوم »سبک زندگی« در روانشناسی، ابتدا توسط آلفرد آدلر (1929) و پیروانش مطـرح شـد. آدلـر، برخلاف بسیاری از روانشناسان، علاوه بر نگاه توصیفی، نگاهی ارزشی و تجویزی هم بـه روانشناسـی داشت (کجباف و همکاران، .(1390 براساس تعریف سازمان بهداشت جهـانی، سـبک زنـدگی بـه روش 201 ، سال هفتم، شماره دوم، تابستان 3931 زندگی مردم با بازتابی کامل از ارزشهای اجتماعی، طرز برخورد و فعالیتها اشاره دارد. همچنین ترکیبـی از الگوهای رفتاری و عادات فردی در سراسر زندگی (فعالیت بدنی، تغذیه، اعتیاد بـه الکـل، دخانیـات و;) است که در پی فرایند اجتماعیشدن بهوجود آمـده اسـت (فاضـل و دیگـران، .(1390 سـبک زنـدگی در بزرگسالی در اهداف و راههای رسیدن به آنها خود را نمایان مـیکنـد. افـراد، افـزون بـر سـبک زنـدگی فردی، نوعی سبک زندگی مشترك در زندگی زناشویی دارند که میتوانند در جهت اهداف مشـترك یـا اهداف خودخواهانه باشد (همان). مدل وبر (1920) میخواست معین کند که نیروهای مذهبی تا چه حد بهطور کیفی در شکلگیری این »روحیه« و بهطورکلی در گسترش آن در جهان سهم داشتهاند و کدام وجوه مشخص تمدن سرمایهداری از آن ناشی شدهاند. مدل وبر در مطالعات خود در تبیین فرایند رابطه دین و سبک زندگی را میتوان چنـین ترسیم کرد: براساس این مدل تعامل منابع با تمایلات انسان، انتخاب فرد را پدید میآورد کـه بـه الگـوی حاصل از آن »سبک زندگی« میگوییم. از این مدل، تعبیرهای متعدد فردگرایانه و ساختگرایانه شده است که دو مدل آدلر و بوردیو را میتوان تعابیری تا حدودی معتدلتر در دو سوی این طیف دانست. بعضی از این تعبیرها عبارتند از: دین میتواند حاوی آگاهیها، تجربیات و تمایزهای میان امـور قدسـی و غیـر آن (جهانبینی) باشد که فرد را در شناخت خود و جهان پیرامونش کمک کند و در ترسیم طرحی از آنها در ذهنش و تعیین آماری خود یاری رساند. دین معمولاً دارای مجموعهای از قواعـد و قـوانین، ارزشهـا و هنجارهای رفتاری، شعائر و مراسم است و مدعی است بهترین الگوی زندگی را به افراد و جامعه پیشنهاد میکند. دین بر خلاقیت فرد تأثیر میگذارد و او را در برخورد با محدودیتها، توانمند یا ناتوان میسازد. دین دارای نهادهای اجتماعی نسبتاً منسجم از پیروان است و در شکلگیری اجتماعی افراد و شناخت آنان از محیط اثر میگذارد. دین شناختی تودرتو و عمیق از جهان ارائه میکند و عبور از هر مرحلـه آن، راه را بر ورود به مرحله بعدی هموار میکند (کاویانی ارانی، 1388، ص .(31 به نظر میرسد، سبک زندگی نقـش تعیـینکننـدهای در رضـایت زناشـویی داشـته باشـد (آقـایی و دیگران، .(1383 نظریهها و الگوهای مطرحشده در حوزه زناشویی بیانگر این نکتهاند که عوامل گونـاگونی بر رضایتمندی، پایداری و ناپایداری ازدواج اثـر دارنـد کـه ازجملـه در مـورد سـبک زنـدگی ادعاهـای گوناگونی شده است (فاضل و دیگران، .(1390 هیگلندر، در پژوهش خـود نشـان داد کـه تغییـر سـبک زندگی، بهویژه در افراد افسرده موجب تداوم زنـدگی مشـترك مـیشـود (همـان). یافتـههـای پـژوهش غفوری ورنوسفادرانی و دیگران (1388) نشان میدهد نگرشهای مذهبی نیز در پـیشبینـی موفقیـت و پیشبینیکنندگی سبک زندگی براساس نگرش مذهبی و تعهد اخلاقی در افراد دارای تجربه طلاق و افراد بدون تجربه طلاق 301 شکست روابط زناشویی نقش معنیداری دارد. سـولیوان (2001) نیـز نشـان داد افـرادی کـه در سـطوح بالاتری از مذهب قرار دارند، نسبت به افراد دارای سطوح مذهبی پایینتر، ثبات زناشویی بیشـتری دارنـد و از ازدواج خود راضیتر به نظر میرسند. مطالعات نشان می دهند که سطح پایین تعهد زناشویی در ازدواج، به عـدم رضـایت و طـلاق منجـر میشود (هریس، .(2006 طبق نتایج تحقیقات، تعهد زناشویی دومین عامل حفظکننده از دواج (رینولد و منسفیلد، (1999 و فقدان آن مهمترین عامل مؤثر در طلاق بهشمار میآید (کوهان و کلینبائوم، .(2002 به این ترتیب، با توجه به اهمیت پدیده طلاق در جوامع امروزی و لزوم شناخت عوامل مرتبط با آن و همزمان کمرنگ شدن دین و مذهب و به دنبال آن، رعایت تعهدات اخلاقی و تغییر سبک زندگی مـردم جوامع امروزی، این پژوهش به پیشبینی سبک زندگی براساس نگرش مذهبی و تعهد اخلاقی در افـراد دارای تجربه طلاق و افراد بدون تجربه طلاق میپردازد. فرضیههای این پـژوهش عبارتنـد از: .1 نگـرش مذهبی و تعهد اخلاقی بهطور معناداری سبک زندگی افراد دارای تجربه طلاق را پیشبینـی مـیکنـد. .2 نگرش مذهبی و تعهد اخلاقی بهطور معناداری سبک زندگی افراد بدون تجربه طلاق را پیشبینی میکند. روش پژوهش طرح این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بوده است. جامعه آماری را کلیه مـردان و زنـان متقاضـی طلاق و غیرمتقاضی طلاق شهر اصفهان تشکیل میدادند. در این تحقیق، حجم نمونه 205 نفر بود کـه از این تعداد 103 نفر افراد متقاضی طلاق و 102 نفر افراد غیرمتقاضی طـلاق را تشـکیل مـیدادنـد. نمونـه افراد متقاضی طلاق (متقاضیان طلاق مراجعهکننده به دادگستری شهر اصـفهان) و همچنـین غیرمتقاضـی طلاق با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شد. پس از جمـعآوری دادههـا، بـا اسـتفاده از برنامه SPSS 19 تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش در دو سطح آمـاری توصـیفی و همبسـتگی صـورت گرفت. برای بررسی رابطه متغیرها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. ابزار پژوهش پرسشنامهنگرشسنج مذهبی: این پرسشنامه دارای 25 عبارت نگرشی است که آزمـودنی بایـد میـزان بـاور خود را در زمینه هریک از عبارتها، روی یـک مقیـاس هفـت گزینـهای لیکـرت مشـخص نمایـد. بـرای نمرهگذاری این پرسشنامه، هر پاسخ آزمودنی نمرهای از یککـاملاً( مخـالف) تـا هفـتکـاملاً( موافـق) میگیرد. دامنه تغییرات نمرات آزمودنی بهطور نظری از حداقل 25 تا حداکثر 175 در نوسـان خواهـد بـود 401 ، سال هفتم، شماره دوم، تابستان 3931 (گلریز، 1353، ص .(146 نمره بالاتر به معنی داشتن باورهای مذهبی قویتر است، اعتبار ایـن آزمـون بـه روش همبستگی با آزمون (همان)، برابر با 0/80 بهدسـت آمـده اسـت. ایـن پرسـشنامـه در گـروههـای شناختهشده (گروههای عادی و مذهبی) به کار برده شده و تفاوت میانگین نمرههای دو گروه معنیدار بـوده است؛ بهعبارت دیگر، پرسشنامه میتواند بین دو گروه تفاوت بگذارد (همـان). ضـریب آلفـای کرونبـاخ توسط پژوهشگر برای این پرسشنامه 0/83 بهدست آمد که نشانگر پایایی مطلوب آن است.پرسشنامه تعهد زناشویی(:(DCI این پرسشنامه میزان پایبندی افراد بـه همسـر و ازدواجشـان و ابعـاد آن را اندازهگیری میکند. این آزمون توسط آدامز و جونز (1997) برای مقاصد پژوهشی تهیه و تدوین شـده و سه بعد تعهد زناشویی را اندازهگیری میکند. این ابعاد عبارتند از: تعهد شخصی: تعهد نسبت بـه همسـر، مبتنی بر جذابیت وی است. تعهد اخلاقی: تعهد نسبت بـه ازدواج، مبتنـی بـر تقـدس و حرمـت رابطـه زناشویی است. تعهد ساختاری: تعهد نسبت به همسـر و ازدواج، مبتنـی بـر احسـاس اجبـار بـه تـداوم ازدواج یا ترس از پیامدهای طلاق است. در اینجا هدف بعد اخلاقی این پرسشنامـه اسـت کـه آدامـز و جونز میزان پایایی آن را 0/89 بهدست آوردهاند (آدامز و جونز، .(1999 در یک مطالعه مقـدماتی توسـط حسین عباسی مولید و همکاران (1388)، روایی و پایایی این پرسشنامـه در ایـران مـورد بررسـی قـرار گرفت که ضریب پایایی خردهمقیاس تعهد اخلاقی طی دوبار بررسی بـه ترتیـب 0/83 و 0/76 محاسـبه گردید. این پرسشنامه دارای 43 سؤال میباشد. خردهمقیاس تعهد اخلاقی شـامل 13 سـؤال اسـت کـه عبارتند از: 41-37-34-30-29-26-23-22-20-13-9-6-3 (عباسـی مولیـد، .(1388 ضـریب آلفـای کرونباخ توسط پژوهشگر برای این پرسشنامه 0/85 محاسبه شد که نشانگر پایایی مطلوب آن است. ادامه خواندن مقاله پيش بيني کنندگي سبک زندگي براساس نگرش مذهبي و تعهد اخلاقي در افراد داراي تجربه طلاق و افراد بدون تجربه طلاق

نوشته مقاله پيش بيني کنندگي سبک زندگي براساس نگرش مذهبي و تعهد اخلاقي در افراد داراي تجربه طلاق و افراد بدون تجربه طلاق اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله رابطه جهت گيري مذهبي،خوش بيني و هوش معنوي با سلامت معنوي مربيان قرآن

$
0
0
 nx دارای 6 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه سلامت معنوی یکی از ابعاد مهم سلامت محسوب میشود. سـلامت معنـوی، ارتبـاط هماهنـگ و یکپارچه را بین نیروهای داخلـی فـراهم مـیکنـد و بـا ویژگـیهـای ثبـات در زنـدگی، تناسـب و هماهنگی، احساس ارتباط نزدیک با خود، خدا، جامعه و محیط مشخص میشود؛ نیـروی یگانـهای است که ابعاد جسمانی، روانی و اجتماعی را هماهنگ مـیکنـد (فرنسـلر، .(1999 وقتـی سـلامت معنوی بهطور جدی به خطر بیفتد، ممکن است فرد دچار اختلالات روحی مثل تنهایی، افسـردگی و از دست دادن معنا در زندگی شود. سلامت معنوی، بعد مهم و برجسته یک زندگی سـالم اسـت که موجب ایجاد زندگی هدفدار و معنادار میشود و زندگی افراد از یـک زنـدگی مـادی بـه یـک زندگی معنوی تبدیل میشود (لین و همکاران، .(2003 با توجه به مطالعه پیشینه پژوهشـی دربـاره سلامت معنوی، از متغیرهـای مهـم و مـؤثر در سـلامت معنـوی مـیتـوان جهـتگیـری مـذهبی، خوشبینی و هوش معنوی را نام برد که در این پژوهش به بررسی آنها میپردازیم. یکی از عوامل مؤثر در سلامت معنوی جهتگیری مـذهبی اسـت. براسـاس نظریـه آلپـورت و راس، منظور از »جهتگیری مذهبی« گرایش به انجام اعمال و تفکرات مذهبی اسـت کـه دارای دو بعد جهتگیری درونی و بیرونی میباشد (آلپورت و راس، .(1967 درحالیکه جهتگیری مـذهبی درونی، فراگیر و دارای اصول سازمانیافته و درونیشده است، جهتگیری مـذهبی بیرونـی امـری خارجی و ابزاری است که برای ارضای نیازهای فردی از قبیل مقـام و امنیـت مـورد اسـتفاده قـرار میگیرد . پژوهشهای فراوانی نشان دادهاند که مذهب دارای یک ارتباط مثبت بـا سـلامت معنـوی است و افراد با جهتگیری مذهبی درونی به دین و دینداری، به یک عامـل اصـلی بـرای احسـاس معنا در زندگی رسیدهاند. همانطور که آذربایجانی مطـرح مـیکنـد: وقتـی فـرد دینـدار و مـذهبی محسوب میشود که از درون یک احساس تعهد برای انجام اعمال مـذهبی مـیکنـد و هـدف او از انجام اعمال مذهبی، رضایت پروردگار میباشد (آذربایجانی، 1385، ص .(47 ازجملـه پـژوهشهـا میتوان به پژوهش مک فارلند (2009) اشاره کرد که به ایـن نتیجـه رسـید افـرادی کـه بـه مراسـم مذهبی مقیدند، سلامت معنوی بالاتری دارند. بهطور خلاصه، پژوهشها گـزارش کردنـد افـراد بـا جهتگیری درونی نسبت به افراد با جهتگیری بیرونی، از سـلامت معنـوی بـالاتری برخوردارنـد (المر و همکاران، 2003؛ گبلر، 2004، ص 97؛ مکفارلند، 2009، ص 135؛ ویلیامز، 2010؛ کانسـت رابطه جهتگیری مذهبی، خوشبینی و هوش معنوی با سلامت معنوی مربیان قرآن 721 و همکاران، 2012؛ چو و همکاران، 2013؛ بهرامـی و حسـنی، 1384؛ جـانبزرگـی، 1386؛ پـاکیزه، 1387، ص 145؛ عسگری و همکاران، 1388؛ عارفی و محسنزاده، .(1390 یکی دیگر از عوامل مؤثر بر سلامت معنوی، خوشبینـی اسـت. روانشناسـی نـوین سـعی دارد تـا علاوه بر مشکلات روانی بر جنبههای مثبت زندگی تأکید کند. بر این اساس، هدف روانشناسـی مثبـت علاوه بر ترمیم و مداوی بیماریها، ایجاد و بهبود کیفیت زندگی مثبت است (سلیگمن و سـیکزنتمیهالی، .(2000 خوشبینی به جهتگیریای اشـاره دارد کـه در آن پیامـدهای مثبـت در انتظارنـد. ایـن پیامـدها بهعنوان نتایج عوامل ثابت، کلی و درونی در نظر گرفته میشوند. اگر ادراك انسان با یـک مفهـوم مثبـت از خود، جهان و آینده همراه باشد، نهتنها در اداره رخدادهای زنـدگی، بلکـه در کنـار آمـدن بـا حـوادث استرسزا نیز به افراد کمک مـیکنـد. خـوشبینـی بـا پشـتکار، موفقیـت تحصـیلی، سـلامتی و کـاهش ضربههای عاطفی، رابطه مثبت دارد (پترسون، .(2000 بهطور خلاصه، پژوهشها بـه رابطـه مثبتـی میـان خـوشبینـی و ســلامت معنـوی دســت یافتـهانـد (گبلــر، 2044، ص 99؛ مورگـان و همکــاران، 2066؛ مکفارلند، 2009، ص 136؛ برگ، 2011؛ چن و یان، 2013؛ شهنی ییلاق و همکاران، 1383؛ عطـاری و همکاران، 1385؛ عسگری و همکاران، 1388؛ پورسردار و همکاران، .(1392 هوش معنوی اخیراً نظر بسیاری از پژوهشگران را به خود جلب کرده اسـت. ایـن هـوش مـیتوانـد احساس ارتباط با یک قدرت برتر یا یک وجود مقدس را تسهیل کنـد (سیسـک و تـورنس، 2001، ص .(33 سازه هوش معنوی بهطور گسترده توسط زوهـار و مارشـال (2000) مـورد بحـث و بررسـی قـرار گرفته است. به نظر آنان، معنویت بهمعنای اجتناب از زندگی و مشکلات و بلاتکلیفی نیست، بلکه ما بـه کمک معنویت نیازهایمان را شناسایی و بیان و مشکلاتمان را حل میکنیم و بـا اسـتفاده از آن مـیتـوان حوادث و رخدادهای زندگی را از لحاظ معنادهی غنیتر کـرد. آنـان بیـان کردنـد بـا اسـتفاده از هـوش معنوی، میتوان میل و قابلیت فرد را برای رسیدن به هدف رشد داد. آنان هـوش معنـوی را حـل کـردن مسائلی دانستهاند که ماهیتی منطقی، معنایی و ارزشی دارد. آنـان بـا تأییـد وجـود هـوش معنـوی، آن را استعدادی میدانند که انسان در حل مسائل معنوی و ارزشی خود به کار میگیـرد و زنـدگی خـود را در حالتی گسترده از وسعت، غنا و معنا قرار میدهد. بهطور خلاصه، پـژوهشهـا نشـان دادنـد کـه هـوش معنوی با سلامت معنوی رابطه مثبـت و معنـاداری دارنـد (زوهـار و مارشـال، 2000، ص 97؛ مـوس و دابســـون، 2006، ص 28؛ کینـــگ، 2008، ص 161؛ محمـــدیاری، 2012؛ کدخـــدا و جهـــانی، 2012؛ ابراهیمیکوهبنانی و همکاران، 2013؛ معلمی و همکاران، .(1389 821 ، سال هفتم، شماره دوم، تابستان 3931 گرچه مطالعات پیشین به بررسی ارتباط جهتگیری مذهبی، خـوشبینـی و هـوش معنـوی بـا سلامت معنوی اشاره داشتهاند، ولی یکی از نارساییهای اصلی این مطالعات، عدم توجه بـه نقـش همزمان این متغیرها در پیشبینی سلامت معنوی است. هنگامیکه همه این متغیرهـا در یـک مـدل پیشبین همزمان در نظر گرفته شوند، کدامیـک آگـاهی بیشـتری از سـلامت معنـوی خواهـد داد؟ افزون بر این، با توجه به نقش و اهمیت سلامت معنوی مربیان، هدف این پژوهش بررسـی ارتبـاط همزمان جهتگیری مذهبی، خوشبینی و هوش معنوی با سلامت معنوی مربیـان اسـت. بنـابراین، فرضیه و سؤالهای پژوهش عبارتند از:متغیرهای جهتگیری مذهبی، خوشبینی و هوش معنوی با سلامت معنوی مربیان قرآن رابطه دارند. سهم هریک از متغیرهای جهتگیری مذهبی، خوشبینـی و هـوش معنـوی در پـیشبینـی سـلامت معنوی مربیان چقدر است؟ کدامیک از متغیرهای جهتگیری مذهبی، خوشبینی و هوش معنـوی مـیتواننـد پـیشبینـی کننـده قویتری در پیشبینیسلامت معنوی مربیان است؟ روش تحقیق طرح پژوهش در این مطالعه، توصیفی – تحلیلی و از نوع همبستگی میباشـد. جامعـه ایـن پـژوهش را کلیه مربیان قرآن آموزش و پرورش شهر ری تشکیل دادند. برای انتخـاب نمونـه، از روش نمونـهگیـری تصادفی ساده استفاده شد. براساس فرمول پیشنهادی تاباخنیک و فیدل (2007) حداقل حجم نمونـه لازم در مطالعات همبستگی از رابطه N 50 + 8 M محاسبه میشود. N حجم نمونه و M تعداد متغیرهـای پیشبین (مستقل) میباشد. در این مطالعه، تعـداد متغیرهـای پـیشبـین 4 متغیـر اسـت، ازایـنرو، بـرای اطمینان از حجم نمونه در این مطالعه 120 مربی قرآن انتخاب شدند. همچنین بـرای جمـعآوری دادههـا از چهار پرسشنامه زیر استفاده شد. .1 پرسشنامه جهتگیری مـذهبی: این پرسشنامه توسط آلپورت و راس طراحـی شـده کـه شـامل 21 گویـه است. در این مقیاس، پاسخ هر گویه با استفاده از مقیاس درجهای لیکرت نمرهگذاری میشـود (آلپـورت و راس، 1967، ص .(138 نمره هر مقیاس با جمع کردن نمره گویـههـای سـازنده آن مقیـاس بـهدسـت میآید. هرچه نمره آزمودنی در یک مقیاس بیشتر باشد، به میزان بیشـتری دارای آن ویژگـی اسـت. ایـن ابزار در سال 1378 ترجمه و هنجاریابی شده است. اعتبار آن با روش آلفـای کرونبـاخ 0/71 و بـا روش رابطه جهتگیری مذهبی، خوشبینی و هوش معنوی با سلامت معنوی مربیان قرآن 921 بازآزمایی 0/74 بهدست آمد (مختاری و همکاران، .(1380 در این مقیـاس، 21 سـؤالی عبـارات 1 تـا 12 برای سنجش جهتگیری بیرونی مذهبی و عبارات 13 تا 21 جهتگیری درونی مـذهبی را مـیسـنجد. در این مطالعه، ضرایب اعتبار جهتگیری مذهبی درونی و جهتگیری مـذهبی بیرونـی بـا روش آلفـای کرونباخ به ترتیب 0/77 و 0/79 محاسبه شد. .2 پرسشنامه خوشبینی: این پرسشنامه توسط پترسون و همکـاران (1988) طراحـی و اولـینبـار توسـط شهنی ییلاق و همکاران (1382) ترجمه و تعیین اعتبار شده است. این ابزار، متشـکل از دوازده موقعیـت فرضی شامل شش موقعیت مثبت و شش موقعیت بد میباشد که آزمودنی باید خود را در تکتـک ایـن موقعیتها فرض کرده و سپس به سؤالات مربوط بـه هـر موقعیـت پاسـخ دهنـد. پترسـون و همکـاران (1982)، اعتبار کل پرسشنامه را 0/69 و شهنی یـیلاق و همکـاران (1382) اعتبـار کـل پرسـشنامـه را 0/67 گزارش کردند (عسگری و همکاران، .(1388 در این مطالعه، ضریب اعتبـار خـوشبینـی بـا روش آلفای کرونباخ 0/71 محاسبه شد. .3 پرسشنامه هوش معنوی: این پرسشنامه توسط عبدالهزاده و همکاران (1388) ساخته شـد کـه دارای 29 گویه است. در این مقیاس، پاسخ هر گویـه بـا اسـتفاده از مقیـاس پـنج درجـهای لیکـرت نمـرهگـذاری میشود. نمره هر مقیاس با جمع کردن نمره گویههای سازنده آن مقیاس بهدست مـیآیـد، هـرچـه نمـره آزمودنی در یک مقیاس بیشتر باشد، به میزان بیشـتری دارای آن ویژگـی اسـت. عبدالـهزاده و همکـاران (1388) اعتبار کل پرسشنامه را با روش آلفای کرونباخ 0/89 گزارش کردند. همچنین علاوه بـر روایـی صوری، که با نظر متخصصان تأیید شد، همبسـتگی همـه سـؤالهـا بـالای 0/3 بودنـد. در ایـن مطالعـه، ضریب اعتبار هوش معنوی با روش آلفای کرونباخ 0/87 محاسبه شد. .4 پرسشنامه سلامت معنوی: این پرسشنامه توسط پولوتزین و الیسون (1982) طراحـی شـده اسـت. ایـن ابزار شامل 20 گویه است که 10 گویه مربوط به سلامت مذهبی و 10 گویه مربوط به سلامت وجـودی است. گویهها بهصورت مقیاس شش درجهای لیکرت نمرهگذاری میشوند. دامنه نمـرات بـین 20-120 است، که افراد از لحاظ معنوی دارای سه سـطح پـایین (20-40)، متوسـط (41-99) و بـالا (100-120) تقسیمبندی میشوند. همچنین رضایی (1385) اعتبار آن را با روش آلفای کرونبـاخ 0/82 گـزارش کـرد (شریفنیا و همکاران، .(1391 در این مطالعه، ضریب اعتبار سـلامت معنـوی بـا روش آلفـای کرونبـاخ 0/83 محاسبه شد. لازم به یادآوری اسـت کـه از روشهـای آمـار توصـیفی، یعنـی شـاخصهـای گـرایش مرکـزی و 031 ، سال هفتم، شماره دوم، تابستان 3931 پراکندگی برای توصیف توزیع متغیرها و از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسـیون گـام بـه گـام بـرای آزمون فرضهای آماری استفاده شد. همچنین برای تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS-19 استفاده شد.یافتههای تحقیق شرکتکنندگان این پژوهش، 120 مربی قرآن با میانگین سنی 37/2 سال بودند. مربیان از طبقه اجتمـاعی – اقتصادی متوسط انتخاب شدند. بـرای بررسـی روابـط میـان متغیرهـا از جـدول ضـرایب همبسـتگی پیرسون استفاده شد.جدول :1 میانگین و انحراف استاندارد، ضرایب همبستگی و اعتبار متغیرهای پژوهش (n=120) متغیر M SD 1 2 3 4 .1 جهتگیری مذهبی درونی 2/95 0/76 .2 جهتگیری مذهبی بیرونی 2/73 0/69 0/23* .3 خوشبینی 3/27 1/05 0/19* 0/07 .4 هوش معنوی 3/78 0/82 0/32** -0/18* 0/38** .5 سلامت معنوی 4/24 0/98 0/47** -0/12 0/53** 0/62** *p<0.05**p<0.01 یافتهها حاکی از آن است که میان جهتگیری مذهبی درونی، خوشبینـی و هـوش معنـوی بـا سـلامت معنوی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین جهتگیری مذهبی بیرونی، با سلامت معنـوی رابطـه منفی داشت؛ اما این رابطه معنادار نبود. سایر روابط حاکی از آن است که جهتگیری مـذهبی درونـی بـا جهتگیری مذهبی بیرونی، خوشبینی و هوش معنوی رابطه مثبـت و معنـادار و جهـتگیـری مـذهبی بیرونی با هوش معنوی رابطه منفی و معنادار دارد. خوشبینی با هـوش معنـوی رابطـه مثبـت و معنـادار دارد. سایر متغیرها روابط معناداری نداشتند. برای مشخص کردن توان پیشبینی و مـؤثرترین متغیرهـا، از جدول خلاصه رگرسیون گام به گام و ضرایب رگرسیون استفاده شد. ادامه خواندن مقاله رابطه جهت گيري مذهبي،خوش بيني و هوش معنوي با سلامت معنوي مربيان قرآن

نوشته مقاله رابطه جهت گيري مذهبي،خوش بيني و هوش معنوي با سلامت معنوي مربيان قرآن اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله تبيين سازه خود مهارگري براساس انديشه اسلامي

$
0
0
 nx دارای 11 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه »خودمهارگری« بهعنوان توانایی عالی انسانی برای یک زندگی ارزشمند، امـری حتمـی و اجتنـابناپـذیر است. خودمهارگری، ویژگی کلیدی است که وجود آدمی را از سایر گونههای حیوانی متمـایز مـیسـازد (کراس و میشل،2010، ص .(428 درواقع، خودمهارگری افراد را قادر میسازد تا بر روی ابعـاد فـردی و اجتماعی زندگی خود، مهار ارادی داشته باشند (میید و دیگران، 2010، ص .(380 مسئله خودمهـارگری، از زمان فیلسوفان یونان مورد توجـه و بحـث بـوده اسـت. امـروزه موضـوع خودمهـارگری نـهتنهـا در روانشناسی، بلکه در حوزههای اقتصاد، سیاست، و فلسفه نیـز مطـرح شـده اسـت (هـافمن و دیگـران، .(2009 در روانشناسی نوین، خودمهـارگری و مفـاهیم مـرتبط بـا آن، از مـدتها پـیش، مـورد توجـه نظریهپردازان عرصه روانشناسی قرار گرفته است (کراگلانسکی و کوپتز، 2010، ص .(297 به اعتقاد روانشناسان، خودمهـارگری در سـطوح مختلـف کـاربرد دارد مـروزها تقریبـاً مشـکلات شخصی و اجتماعی افراد، مستلزم نوعی شکست در خودمهارگری تلقـی میشـود (بامیسـتر و دیگـران، 2007، ص .(517 در سطح شخصی، افراد با خودمهارگریِ مناسب، قادر به پیشرفت در تحصـیل و کـار خواهند بود، با اجتناب از ولخرجی پساندازی برای آینده خواهند داشت. با اجتناب از پرخوری، وضعیت متناسب بدن خود را حفظ خواهند نمود (میید و دیگـران، 2010، ص .(376 همچنـین افـراد، سـازگاری روانشناختی بهتر و خودپنداشت و حرمتخود بالاتری را تجربه میکنند (تانجنی و دیگران، .(2004 در سطح اجتماعی نیز پژوهشها نشان میدهند که خودمهارگریِ مناسب، به افراد کمـک میکنـد تـا از تقلب، ارتکاب جرایم، و رفتارهـای جنسـی نـاایمن خـودداری نماینـد (مییـد و دیگـران، 2010، ص .(377 این افراد، قادر خواهند بود که احتمال ابتلا بیماریهـای مقـاربتی و بارداریهـای غیرقـانونی را بـا ارتقای سطح خودمهارگری کاهش دهند (واس و بامیسـتر، 2004، ص .(3 آنهـا بـا خودمهـارگری بـالا، ارتباط بهتر و تعارض کمتر خانوادگی را به نمایش گذاشته، خشم کمتر و مدیریت بهتر خشـم را تجربـه میکنند (تانجنی و دیگران، .(2004 با این حال، علیرغم توافق روانشناسان بر محوریت مهارخود بـرای توصیف طبیعت انسان، درباره نام، تعریف، و اندازهگیری این سازه اختلافنظـر وجـود دارد (داك ورث و دیگران، .(2009 این مفهوم، که در زبان روزمره »قدرت اراده« نامیـده میشـود، حـدود یـک قـرن فـراز نشـیب را در روانشناسی طی کرده است. در ابتدا، کنشگرایان به آن پرداختند. ویلیام جیمز (1890) بـا انتشـار کتـاب اصول روانشناسی و با طرح موضوعات مهمی چون اراده، توجه، و عادت، جزء اولین کسانی اسـت کـه تبیین سازه خودمهارگری براساس اندیشه اسلامی 7 این موضوع را به عرصه روانشناسی کشاند. از نگـاه وی، مفهـوم اراده بـا توانـایی مهـار افکـار و رفتـار توسط خویشتن پیوند خورده است (پاولسکی، 2009، ص .(537 روانتحلیلگران نیز بهگونهای دیگر مفهوم مهارگری را مورد توجـه قـرار دادنـدنگـرش. فیلسـوفانِ باستان در زمینه تعارض عقل و وسوسـه، مجـدداً در نظریـات نـوین همچـون نظریـه زیگمونـد فرویـد (1925) منعکس شده است (کراگلانسکی و کـوپتز، 2010، ص .(297 مفهـوم »خودمهـارگری« در نگـاه فروید را باید در زمینه حل تعارض موجود بین تکانههای »نهاد« و مطالبات »فـرامن« جسـتوجو نمـود. ازآنجاکه نهاد یا بن، منبع امیال فرودست و تکانشـی، و فـرامن نمایـانگر معیارهـای فرادسـت انتزاعـی و ارزشمند است، نیرویی باید وجود داشته باشد تا معیارهای فرادست را بر امیال فرودسـت مسـلط نمایـد. این نیرو، همان خودمهارگری است که توسط »من« به راه میافتـد. پـس ویژگـی اصـلی خودمهـارگری عبارت است از: مدیریت تعارض بین بن و فرامن (اسکالر و هیگینز، 2010، ص .(313 امّا در اوج استقرار رفتارگرایان، موضوع مهار و اراده، به اتهام غیرعلمی بودن به کنـاری نهـاده شـد و یا تحلیلهای سـطحی از آن بـه میـان آمـد (میشـل و آیـدوك، 2004، ص .(99 از نظـر بـیاف اسـکینر (1971)، موضوع اراده و آزادی در انسان یک افسانه است. موضوع مهار انسان توسط خویشـتن، معنـای محصلّی نخواهد داشت. با این حال، اسکینر با برداشت متفاوتی از »خودمهارگری« سخن بـه میـان آورده است. وی معتقد است: افراد تنها میتوانند متغیرها را درون محـیط خـود دسـتکاری نمـوده و میزانـی ازخودمهارگری را اینگونه بهکار بگیرند (فیست و فیست، 2006، ص .(457 بررسیهای تاریخی در زمینه خودمهارگری و خودنظمبخشی، علاوه بر رویکردهای مـذکور، نظریـه شناختی پیاژه، نظریه پردازش اطلاعات، و نظریـه یـادگیری شـناختی اجتمـاعی را نیـز شـامل میشـود. هریک از این رویکردها، در پی آن هستند تا دلیل موجهی برای این موضوع اقامه کنند کـه چگونـه افـراد به توانایی نظمبخشی هیجانات و تنظیم فرایندهای فکـری خـویش دسـت مییابنـد (رویـدا و دیگـران، 2011، ص .(284 با این حال، در سالهای اخیر، پژوهش در موضوع خودمهارگری با رشد سرسـامآوری مواجـه بـوده است. در بررسی و مرور مقالات منتشره در زمینه خودمهارگری از سال 2001 تـا 2010 نشـان داده شـد که تعداد این پژوهشها، بیش از مقالات منتشرشده در کل چهار دهه پیش از آن است (مـاگن و گـراس، 2010، ص .(335 در این تحقیقات روانشناختی، اصطلاحات و مفاهیم متنوعی به چشم میخورد که هریک، بـهنحوی 8 ، سال هفتم، شماره سوم، پاییز 3931 در پــی تبیــین مفهــوم مهــار خویشــتن میباشــند. برخــی از مهمتــرین ایــن اصــطلاحات عبارتنــد از: »خودمهارگری«، »خودنظمبخشی«، »بازداری پاسخ«، و »کنش اجرایی خـود.« امـا بهراسـتی چـه ارتبـاطی میان مجموعه این مفاهیم وجود دارد؟ و در مهار خویشتن، کدامیک از این مفـاهیم، محوریـت داشـته و کدامیک، مفهوم فرعی بهشمار میآیند؟ سؤالاتی که نیاز به بررسی بیشتر دارد. علاوه بر این، ارائه مدلها و الگوهای مختلف، در تبیـین »عملکـرد« خودمهـارگری نیـز بـر جایگـاه موضوع و بر ابهام آن افزوده است. برخی از این مـدلها عبارتنـد از: مـدل سـه مؤلفـهای خودمهـارگری کانفر و کارولی (نورمن و نانسی، 2000، ص (570، نظریه سیستم مهار سـایبرنتیک (کـارور، 2004، ص (13، مــدل »نیــروی خــودنظمبخــش« (اسمیشــل و بامیســتر، 2004، ص (85، و مــدل سیســتم دوگانــه تکانشی-متفکرانه (هافمن و دیگران، .(2009 همانطور که مشاهده میشود، پژوهشگران، موضـوع خودمهـارگری را در قلمروهـای گونـاگون بـا مفاهیم و الگوهای متنوع مورد بررسی قرار دادهاند. به اعتقاد محققان، نتیجه همه این تحقیقات منجـر بـه ازدیاد نظریهها، مدلها، و رویکردهایی شده است که هرکدام در جای خود مهمانـد، امـا ارتبـاط روشـنی با هم ندارند (ماگن و گراس، 2010، ص .(335 ازاینرو، ما هنوز نیازمنـد بررسـی فراگیـری هسـتیم تـا دانش ما را در مورد پدیده خودمهارگری ارتقا بخشد (کراگلانسکی و کوپتز، 2010، ص .(297 از سـوی دیگر، تعدادی از پژوهشها (برای نمونه، رفیعیهنر و جانبزرگی، 1389؛ خدایاریفرد و شـهابی، 1388؛ مککولا و دیگران، 2009، دیسموند و دیگـران، (2007، وجـود رابطـه مثبـت و معنـادار بـین خودمهـارگری، دینداری افراد، و رفتارهای فضیلتمندانه اخلاقی را تأیید کردهاند. هریک از این متغیرهـا، بـا کـاهش رفتارهـای مجرمانه نیز در ارتباط بودهاند. گییر و بامیستر 2005)، ص (415، ازجمله مؤلفانی هستند که قـدرت دیـن را در پرورش و تقویت رفتارهای فضیلتمندانه اخلاقـی از طریـق بهبـود خودمهـارگری مـورد بررسـی قـرار داده، شیوههایی را که دین به تسهیل عناصر خودمهارگری میپردازد، مورد بررسی قرار دادهاند. از سوی دیگر، برخی پژوهشگران روانشناسی دین، معتقدند آنچه که هنوز در زمینـه خودمهـارگری مورد مطالعه قرار نگرفته است، سازهای به نام »خودنظمبخشـی معنـوی« اسـت. بـه اعتقـاد آنهـا، مفهـوم خودنظمبخشی معنوی میتواند برای فهماَشکال مختلف معنویت مفید بوده، بـرای آشـکارسـازی نحـوه تأثیر مداخلههای معنوی، تصحیح مفهوم سلامت معنوی، و طراحی مداخلههای جدید معنوی مـوردنیـاز باشد (اومان و ثورزن، 2005، ص .(451 بنابراین، به دلیل اهمیت موضوع مهار خویشتن در سطوح مختلف فردی و اجتماعی، فقدان تعریـف تبیین سازه خودمهارگری براساس اندیشه اسلامی 9 روشن از مفهوم خودمهارگری، وجود اصطلاحات متنوع و گاه همپوش در این عرصه، اخـتلافنظـر در زمینه تکبعدی یا چندبعدی بودن این سازه، فقـدان توصـیف و تحلیـل مفهـومی ایـن سـازه از دیـدگاه اسلام، ضرورت بررسی آن از نگاه روانشناسی و منابع اسلامی روشن میشود. ازایـنرو، ایـن پـژوهش در پی بررسی پرسشهای ذیل برآمده است: خودمهارگری در روانشناسی با چه مفاهیمی معرفی شده و چه ارتبـاط منطقـی بـین آنهـا میتوانـد حاکم باشد؟ آیا میتوان »ساختار خودمهارگری« را با نگرش اسلامی ارائه نمود؟ آیـا سـاختار مـذکور از روایی محتوا برخوردار است؟ با جستوجو در منابع موجود و در حد وسع، در منابع فارسی تحققی نسبتاً جامعی در موضوع مهـار خویشتن در قلمرو روانشناسی انجام نگرفته است. در قلمرو اسـلامی نیـز شـاید بتـوان بـه چنـد مـورد تألیف اشاره نمود که یا در پی تحلیل روایات اسلامی بوده و تبیینهای روانشناختی مدنظر قرار نگرفتـه است (ر.ك: پسندیده، (1388 و یا جهتگیری تحقیقات در حیطه رفتار (یعنیصرفاً یکـی از حوزههـای کنشوری خودمهارگری) بوده است. بهعلاوه، از تحقیقات جدید و گسترده روانشناختی کمتـر اسـتفاده شده است و بهتبع، تبیین ساختار و الگوهای اسلامی نیز کمتـر بـه چشـم میخـورد (شـجاعی، .(1388 بنابراین، میتوان این تحقیق را از اولین پژوهشهای رسمی در زمینه خودمهارگری در ایران دانسـت کـه میتواند در راستای بومیسازی و اسلامیسازی روانشناسی، راهگشای پژوهشگران گردد. روش پژوهش این پژوهش، بهطور کلی از نوع تحقیقات بنیادی است که در پی افزایش حیطه دانش و آگاهی اسـت. از سوی دیگر، میتوان روش تحقیق در این پـژوهش را از نـوع »توصـیفی-تحلیلـی« دانسـت کـه هـدف محقق، جمعآوری، توصیف، دستهبندی، مقایسه، و تجزیه و تحلیل مفاهیم مرتبط بـا »خودمهـارگری« در متون روانشناختی و منابع دینی میباشد. علاوه بر این، برای بررسی روایی محتوای سازه خودمهـارگری اسلامی، از کارشناسان دینی و متخصصان علوم اسلامی اسـتفاده شـده و بـرای تحلیـل نظـرات آنـان، از شاخصهای آمار توصیفی و روش همبستگی استفاده شده است. یافتههای پژوهش برای ارائه یافتههای پژوهشی مطابق پرسشهای پژوهش، مباحث در سه قسمت ارائه میگردد: 01 ، سال هفتم، شماره سوم، پاییز 3931 الف. بررسی و تحلیل مفاهیم مرتبط به مهار خویشتن در روانشناسی در بررسی آثار روانشناسی، اصطلاحاتی که هریک بهنحوی در پی تبیین مفهوم مهار خویشتن میباشـند و محقق بدانها دست یافته، عبارتند از: خودمهارگری، خودنظمبخشـی، بـازداری پاسـخ، کـنش اجرایـی خود، تأخیر ارضاء، تعالی، قـدرت اراده، خـودداری، خـودانضـباطدهی، مهـار مـن- تـابآوری مـن، و مدیریت خود. تعریف مفاهیم کلیدی انتخاب پاداش بزرگترِ با تأخیر بهجای پاداش کوچکتر آنی (بـارکلی، 2004، ص (304، توانـایی غلبـه بر واکنشهای شدید (واس و بامیسـتر، 2004، ص (1، و توانـایی پایـداری در برابـر وسوسـه (مـاگن و گراس، 2010، ص (337 از تعاریف ارائهشده در زمینـه اصـطلاح »خودمهـارگری« میباشـند. اصـطلاح »خودنظمبخشی«، در نیمه دوم دهه 1980 در عنـاوین روانشناسـی پدیـدار شـد و پـس از یـک مرحلـه نهفتگ،یمجدداً در دهه 1990 در مباحث مربوط به مهـار و تنظـیم خویشـتن نمایـان گردیـد (برونلـی و دیگران، 2000، ص .(306 فعالیتهایی که افراد برای تغییر نتیجـه رویـداد کنـونی انجـام میدهنـد (بـارکلی، 2004، ص (304، تلاش و کوششی که آدمی، جهت تغییر و دگرگونی حالات یا فرایندهای درونی خود بـهکـار مـیگیـرد (واس و بامیستر، 2004، ص (1، و هدایت یا تنظیم رفتارهای خویش بهمنظور رسیدن به برخـی اهـداف یا حالات غایی مطلوب (مک کولا و دیگران، (2009، ازجمله تعاریف خودنظمبخشی میباشد. درواقـع، خودنظمبخشی، به تنظیم توسط خود ونه صرفاً تنظیم خود اشاره دارد (واس و بامیستر، 2004، ص .(2 »کنش اجرایی خود«، سازهنسبتاً جدیدی در عرصه پژوهشهای مربوط بـه مهـار خویشـتن بهشـمار میآید. اما در تعریف و ارزیابی آن، تناقضهـایی بـه چشـم میخـورد. در اصـطلاحات عمـومی، سـازه مذکور به فرایندهای شناختیهدف محـورِ سـطح بـالایی اشـاره دارد کـه مهـار از بـالا بـه پـایین را بـر فرایندهای شناختی سطح پایینتر اعمال میکند (داك ورث و دیگران، .(2009 رابطه مفاهیم خودنظمبخشی، خودمهارگری، و کنش اجرایی خود برخی مؤلفان (مادوکس، 2009، ص (889، دو اصـطلاح خودمهـارگری و خـودنظمبخشـی را متـرادف دانستهاند. اما برخی دیگر (واس و بامیستر، 2004، ص (2، بین آنها تمـایز قایـل شـدهاند، بهگونـهای کـه خودمهارگری زیرمجموعهای از خودنظمبخشی در نظر گرفتهکه تعمّدی، هشیار و نیازمند تـلاش اسـت. تبیین سازه خودمهارگری براساس اندیشه اسلامی 11 درحالیکه خودنظمبخشی، به طبقه وسیعتری از کنترل رفتاری هشیار و ناهشـیار اشـاره دارد کـه گـاهی غیرارادی بوده، نیازمند تلاش شخص نیست (مانند تنظیم دمای بدن). اما رابطه دو اصطلاح مذکور، با مفهوم کنش اجرایی خـود چیسـت؟ اسمیشـل و بامیسـتر معتقدنـد: خود دارای کنشهای اجرایی مختلف و متنوعی میباشد که توانمندی خودمهـارگری و خودنظمبخشـی را باید از مهمترینِ این کنشها بهحساب آورد. درواقع، کنش اجرایـی خـود، اصـطلاح عـام و فراگیـری است که علاوه بر مفـاهیم خودمهـارگری و خودنظمبخشـی، شـامل توانمنـدیهای دیگـر نیـز میشـود (اسمیشل و بامیستر، 2004، ص .(85 برای نمونه، میید و دیگران معتقدند، تصمیمگیـری و نیـز پایـداری افراد در برابر تأثیرپذیری ناخواسته، از جانب دیگران از کنشهای اجرایی خود بهشـمار میآینـد (مییـد و دیگران، 2010، ص .(380 رابطه مفاهیم بازداری، تعالی، و خودمهارگری درواقع، »بازداری پاسخ« را میتواناز مقوّمـات خودمهـارگری قلمـداد کـرد. فـرد تـا زمـانی کـه هنـوز تکانشگرانه و بدون تصمیم به رویدادهای بیدرنگ پاسخ میدهد، نمیتواند فعالیتهـا و رفتارهـا را بـه سمت مقاصدش هدایت نماید (بـارکلی، 2004، ص .(304 از سـوی دیگـر، »تعـالی«، کـه یـک توانـایی روانشناختی در واکنش نشان دادن به چیزهایی است که حضورفیزیکیِ فعلی ندارند (سایت و گـریفین، 2011، ص (509، نقش مؤثری در »به تأخیر انداختن ارضاء«، کـه نشـانه توانـایی مهـار خویشـتن اسـت (اسکالر و هیگینز، 2010، ص (313 خواهد داشت. بنابراین، مـیتـوان گفـت: بـازداری پاسـخ، پیشنیـاز خودمهارگری بوده و تعالی یکی از عناصراساسی برای خودمهارگری مؤثر بهشمار میآید. رابطه مفاهیم خودانضباطدهی، خودداری، مدیریت خود، و قدرت اراده تایلر و دیگران (2001) و ساسون 2009)، ص (5 معتقدند: دو اصطلاح خودانضـباطدهـی و خـودداری، مترادف اصطلاح خودمهارگری میباشند. به گفته تانجنی (2004)، خودانضباطدهی، نشانه توانـایی خـود در مهار خویش میباشد. »مدیریت خود«، اصطلاح دیگری است که برخی پژوهشگران (مـزو و هیبـای، (2004، برای خودمهارگری بهکار گرفتهاند. هرچند این اصطلاح بیشـتر در بـازپروری بیمـاران جسـمانی بهکار میرود (جردن و آزبرن، .(2007 از سوی دیگر، بیشتر محققان (بامیستر و دیگران، 2007؛ ساسـون، 2009؛ جاب، 2010؛ باکشول، (2010، »قدرت اراده« را هممعنا و یا شکلی از خودمهارگری میداننـد کـه بهواسطه تمرین و استقامت، قابلیت تقویت را داراست. بنابراین، چهار اصطلاح مذکور، متـرادف هـم بـه 21 ، سال هفتم، شماره سوم، پاییز 3931 کار برده شدهاند. در نهایت، به اعتقاد گرامزو و دیگران (2004)، دو مفهوم »مهار مـن و تـابآوری مـن«، بیانگر فرایندهای خودنظمبخشی هستند که موجب ایجاد تفاوتهـای فـردی در هیجـان، فکـر، و رفتـار میگردند. بنابراین، براساس شکل (1) چگونگی ارتبـاط مفـاهیم چندگانـه مـرتبط بـه مهـار خویشـتن نمایـان میگردد. تحلیل آن در نتیجهگیری خواهد آمد. کنش اجرایی خود خودنظم بخشی خودمهارگری(قدرت اراده، خودداری، خودانضباط دهی) مهار من- تاب آوری من تعالی-تأخیر ارضاء بازداری پاسخ شکل(.(1 نحوه ارتباط مفاهیم مرتبط با موضوع مهارخویشتن ب.تبیین »ساختار خودمهارگری« با نگرش اسلامی مفهوم سازه و ساختار در پژوهشهای روانشناسی، با واژگانی مواجه میشویم که علیرغم مشابهت، تفاوتهای دقیق معنـایی بــاهم دارنــد. ازجملــه آنهــا، واژههــای »مفهــوم«، »ســازه«، و »ســاخت« میباشــد. بــرای تبیــین موضــوع خودمهارگری با نگرش اسلامی، لازم است واژه صحیح و متناسب را در مورد آن بهکار گرفت تـا دچـار اشتباه مفهومی نگردیم. از نگاه مؤلفان (هومن، 1386، ص (172، »مفهـوم« را میتـوان انتـزاع یـا تجریـد رویدادهای مشاهدهپذیر دانست. تشکیل مفهوم، راهی است کوتاه برای تعریف و توصـیف واقعیتهـا و مقصود از آن، ساده کردن امر تفکر است. ادامه خواندن مقاله تبيين سازه خود مهارگري براساس انديشه اسلامي

نوشته مقاله تبيين سازه خود مهارگري براساس انديشه اسلامي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


مقاله نقش زندگي مذهبي در رضامندي زناشويي زوجين

$
0
0
 nx دارای 8 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه خانواده بهعنوان واحدی اجتماعی دارای بیشترین و عمیقترین مناسبات انسـانی اسـت . عـلاوه بـر اینکه، منبع اولیه نیازهای اساسی فرد محسوب میشود، موقعیتهای متعددی را بـرای یـادگیری و شکلگیری نگرشها و تشکیل باورهای فرد فراهم میآورد. خانواده در کنار مسـئولیت آموزشـی و تربیتی، در رفع نیازهای جسمانی، روانی و انتقال ارزشهای اجتماعی نقش بسیار مؤثری دارد. فـرد در بستر خانواده خواستهای جامعه را میآموزد و این شناخت او را به گـزینش رفتارهـای معـین رهنمون میسازد (مصلحی، 1391، ص .(1 ازآنجاییکه انتخاب همسر یکی از مهمترین تصمیمهایی است که در تشکیل خانواده و زنـدگی اجتماعی گرفته میشود، اهمیت مسئله ایجاب میکند که با کنکاش عمیقتـری بـه عوامـل بیرونـی مانند مذهب، طبقه اجتماعی، سن، تحصیلات و; و نیز عوامل زیربنایی مانند ویژگیهای شخصیتی توجه شود (همان). متخصصان روانشناسی خانواده غالباً معیار خود را در بررسی کیفیت روابط زناشویی زوجین، سـطح رضایت زناشویی آنها قرار میدهند. رضایت زناشویی، یکی از مهمترین عوامل پیشـرفت و دسـتیابی بـه اهداف زندگی است که تحت تأثیر عوامل بیرونی و درونی میباشد. علیرغم آنکه ضـرورت توجـه بـه همسانی عقاید مذهبی و تمایلات فرهنگی همواره مورد تأکید قرار میگیـرد، افـزایش طـلاق در دنیـای کنونی و نارضایتی زوجین از زندگی مشترك و تأثیرات سـوء ایـنگونـه پدیـدههـا بـر افـراد خـانواده و اجتماع، بیانگر این مدعاست که برخورد مقبولی با تشکیل خانواده و ازدواج نشده و کمتر با دید عالمانـه به این پدیده نگریسته شده است (همان). ازآنجاییکه دو نهـاد مـذهب و خـانواده ارزشهـای مشـابهی را مـورد تأکیـد قـرار مـیدهنـد، پژوهشگران رابطه نزدیک بین آن دو پیشبینی میکنند. این جهتگیری منجر به ایـن نگـرش شـده است که مذهب میتواند روابط زناشویی را تقویت و استحکام بخشـد. مـذهب و پایبنـدی بـه آن، بهویژه در جامعه اسلامی ما از موضوعاتی است که میتواند ذهن پژوهشگران را بـه ایـن موضـوع معطوف دارد که آیا رضامندی از زندگی زناشویی در سایه تعـالیم الهـی و پایبنـدی بـه آن چگونـه است؟ و آیا پایبندی به مذهب میتواند تأثیری در سطح رضایت از زندگی زناشویی داشته باشد یـا نه؟ (همان). از منظر دینی، رضامندی زناشویی حـالتی اسـت کـه در آن زن و شـوهر از ازدواج بـا یکدیگر و با هم بودن، احساس طمأنینه و آرامش داشته باشند (روم: .(21 نقش زندگی مذهبی در رضامندی زناشویی زوجین 77 مهمترین نکته در تبیین فلسفه ازدواج در قرآن، این است که خداوند آن هنگام که حکمـت ازدواج و تشکیل خانواده را بیان میکند، به حکمت خلقت همسر و تشکیل خانواده، بقای نسل با فرزند صـالح یـا پیشگیری از فساد یا سازندگی اخلاقی و اجتماعی و یا توسعه ارزشهای اسلامی اشاره نمـیکنـد، بلکـه به حکمتی اشاره دارد که بدون آن، هیچیک از اهداف خلقت انسـان، قابـل تحقـق نیسـت و آن آرامـش روانی است. بدون آرامش روانی، نمیتوان از جوان، انتظار تقوا داشت. بدون این آرامش، نه نسـل سـالم و صالح پدید میآید و نه سازندگی اخلاقی و اجتماعی اتفاق میافتـد و نـه ارزشهـای دینـی و آرمـان توحید، گسترش مییابد (پسندیده، 1389، ص .(23 برادبری، فینچام و بیچ (Bradbery, Fincham, & Beach, 2000, p. 967) ابراز میکننـد کسـی کـه در فکر ازدواج است و یا ازدواج میکند، انتظار دارد که این زندگی با خوشبختی، سعادت و رضایت همـراه باشد و از تمام لحظات زندگی خود لذت ببـرد. بنـابراین، آنچـه از خـود ازدواج اهمیـت بیشـتری دارد، موفقیت در ازدواج یا به عبارتی دیگر رضامندی میان زوجین است .(Ibid, p. 966) ازدواج مقدمه تشکیل خانواده است. خانواده با پیوند زناشویی شکل میگیرد و تداوم و بقـای آن نیـز به تداوم و بقای پیوند زناشویی وابسته است. علیرغم اینکه ازدواج رضایتبخش یکـی از عوامـل مهـم بهداشت روانی جامعه محسوب میشود، ولی چنانچه ازدواج و زنـدگی خـانوادگی شـرایط نامسـاعدی برای ارضای نیازهای روانی زوجین ایجاد کند، نهتنها بهداشت روانی تحقق نمییابد، بلکـه آثـار منفـی و گاهی جبرانناپذیری را به جای میگذارد، بهطـوری کـه اخـتلالات عصـبی، افسـردگی و خودکشـی از پیامدهای اختلافات خانوادگی میباشند. به اعتقـاد ویـزمن، شـلدون و گورینـک بسـیاری از اخـتلالات روانپزشکی از جمله اختلالات جسمانی، شناختی، رفتاری و اسـترس تحـت تـأثیر آشـفتگی زناشـویی بهوجود میآیند (سلیمانیان و دیگران، .(1384 با توجه به پژوهشهای ساپینگتون، که نارضامندی زناشـویی و طـلاق موجـب بـروز اخـتلالهـای جسمانی و روانی زوجین میشود (ساپینگتون، 1379، ص (301، همچنین پژوهش کریگهـد و نمـروف که این نارضامندی زناشویی میتواند موجبات بزهکاری فرزندان را فـراهم آورد و در نهایـت، از جانـب خانوادههای ناسالم، جامعه نیز آسیب خواهد دید (حیدری، 1382، ص (77، همه این امـور انسـان را بـه چارهجویی واداشته تا در پی جستوجوی مؤلفههای رضامندی زناشویی باشد. 87 ، سال ششم، شماره دوم، تابستان 2931 در دهه 90 میلادی، مطالعات علمی پیرامون رضایت زناشویی توجه زیادی را بـه خـود جلـب کـرد. در مقایسه با یافتههای علمی دهههای گذشته، در دهه 90 حجم زیادی از مطالعات به جنبههـای مختلـفرضایت زناشویی اختصاص داشته است .(Bradbery & Fincham & Beach, 2000, p. 967) برای رضامندی زناشویی تعاریف متعددی شده است. وینچ بر ایـن بـاور اسـت کـه رضـایتمنـدی زوجی انطباق بین وضعیت موجود و وضعیت مورد انتظار است؛ یعنی انطباق بین انتظـاراتی کـه فـرد از زندگی زناشویی دارد و آنچه در زندگی خود تجربه میکند (فاضل و دیگران، .(1390 هاوکینز و وینچ (1974) بیان میکنند که رضایت زناشـویی، یعنـی احساسـات عینـی از خشـنودی، رضایت و لذت تجربهشده توسط زن یـا شـوهر، مـوقعی کـه همـه جنبـههـای ازدواجشـان را در نظـر میگیرند. رضایت زناشویی از انطباق بین وضعیتی که مـورد انتظـار اسـت و وضـعیت موجـود فـرد در روابط زناشویی حاصل میشود، در واقع، نگرش مثبت و لذتبخشی است که زن و شوهر از جنبههـای مختلف روابط زناشویی خود دارند (پورغفاری، .(1389 بنر و هیل (1990) رضامندی زناشویی را پیامد توافق زناشویی دانستهاند که رابطه مناسب بـین زن و شوهر را توصیف میکند. آنها مینویسند: »هنگامی که زن و شـوهر بـه میـزان قابـلتـوجهی از بـرآورده شدن نیازها و انتظاراتشان در رابطه زناشویی رضـایت داشـته باشـند، رضـامنـدی زناشـویی را گـزارش خواهند کرد« (جـدیری، .(1388 همچنـین آلوجـا، بـاریو و گارسـیا (2007) مـینویسـند: »رضـامنـدی زناشویی عبارت است از برونداد ناشی از مجموعهای از عوامـل ماننـد حـل تعـارض موفقیـتآمیـز، یـا موفقیت در فعالیتهای مرتبط با شادکامی در فرایند ازدواج« (همان). هر موضوعی میتواند در روابط زوجـین بـه موضـوعی مشـکلسـاز و چـالشزا تبـدیل شـود. بنابراین، ارائه فهرستی از موارد مشکلآفرین در بین زن و شوهر، نه ممکن و نه لازم است. هرچند، تلاشهـایی وجـود دارد کـه سـعی کـرده موضـوعات تعـارضزا در بـین زوجـین را شناسـایی و دستهبندی کند. بنابراین، ابعاد و حوزههای سازگاری زناشویی به انحاء گوناگون بیـان شـده اسـت. اولسون و السون (1997) و فاورز و السون (1993) با جمعبندی و تحلیل تمامی ابعاد مطـرحشـده به ابعاد »مسائل شخصیتی«، »ارتباط دوتایی«، »حـل تعـارض«، »مـدیریت مـالی«، »فعالیـت اوقـات فراغت«، »رابطه جنسی«، »فرزندپروری«، »ارتباط با اقوام و دوستان« و »جهتگیری مذهبی« دسـت یافتهاند (احمدی و دیگران، .(1384 نقش زندگی مذهبی در رضامندی زناشویی زوجین 97 موسوی بیان میکند عوامل اقتصـادی، مـذهبی، آداب و سـنن اجتمـاعی، ارضـای عـاطفی، ارضـای جنسی و تفاهم فکری مـیتوانـد رضـامنـدی زناشـویی را بـه ارمغـان آورد (موسـوی، 1374، ص .(43 همچنانکهاُدل توافق در ارزشها را با رضایتمندی زناشویی مرتبط میداند .(Odell, 1998, p. 93) ماهونی و همکاران (Mahoney & Others, 1999, p. 332) با تجزیه و تحلیل مشاهداتشان نشان دادند که جنبههای گوناگون عملکرد زناشویی شامل رضایت زناشویی، تعداد برخوردها و خشونت فیزیکی با فعالیتها و اعتقادات مـذهبی در ارتبـاط اسـت، بـه ایـن صـورت کـه زوجهـای دارای اعتقادات مذهبی بالاتر، رضایت زناشویی بیشتری داشته و برخوردها و خشونتهای آنان نسبت به هم کمتر است. به همین دلیل، درك ارزشهای دینی درباره ازدواج بـرای سـلامت رابطـه زوجـین اهمیت زیادی دارد (نظری، 1388، ص .(129 هانلر و گنچوز نیز معتقدند نگرش مذهبی میتواند در ارتبـاط زناشـویی مـؤثر باشـد؛ زیـرا مـذهب شامل رهنمودهایی برای زندگی و ارائهدهنده سامانه باورها و ارزشهاست که این ویژگـیهـا مـیتواننـد زندگی زناشویی را متأثر سازند (خدایاریفرد و دیگران، .(1386 براساس آموزههای دینی، یکی از مهمترین مسائلی که زمینه آرامش و رضایت از زندگی زناشـویی را فراهم میسازد پایبندی زوجین به دستورات مذهبی است. خوشبختی زناشویی زمانی تحقق مییابد که زن و شوهر ارتباط خوبی با مبدأ داشته و برای معاد خود نیز کـار نیـک انجـام دهنـد و پایبنـد بـه احکـام و دستورات الهی باشند، نه اینکه مسائل زندگی آنقدر آنها را سرگرم کند که از یـاد خداونـد غافـل شـوند (منافقون: (9 و یا به خاطر، خانواده از رعایت وظایف دینی فاصـله بگیرنـد (تمیمـی آمـدی، 1366، ص .(186 وظیفه زن و شوهر است که همدیگر را از معصیت خداوند برحذر دارند کـه در ایـن زمینـه مـرد مسئولیت بیشتری دارد (تحریم: .(6 پایبندی یا عدم پایبندی به دستورات الهی توسط آن دو، زمینه را برای رضامندی و یا نارضامندی زندگی زناشویی فراهم میآورد. زندگی بدون تعارض، در سایه توجه به مسایل معنوی و پرورش اعتقادات مذهبی است. ارزشها بـه زندگی معنا میبخشند و پناهگاهی در اوج بحرانی زندگی، همانند غم و انـدوه و فقـدان و مـاتم، تلقـی میشوند. اعتقادات مذهبی، زیربنایی برای شکلدهی به سبک زندگی مذهبی است. ایـن مسـئله موجـب میگردد تا فرد مسلمان نسبت به پرورش معنویت در خود و نزدیکانش دارای مسـئولیت و نقشـی ویـژه باشد. بر اساس آموزههای دینی، آن زندگیای شیرین و گواراست که معنویت در آن رشد یابد و زنـدگی 08 ، سال ششم، شماره دوم، تابستان 2931 رنگ خدایی به خود گیرد (خطیب، 1390، ص .(35 امام علی میفرمایند: خداونـد متعـال در حـدیث معراج به پیامبر اکرم فرمود: »آیا میدانی کدام زندگی گواراتر است«؟ حضرت فرموند: »بار خدایا! نـه.« فرمود: »زندگی گوارا، آن زندگیای است که صاحب آن، از یاد من خسته نشود، نعمت مرا فراموش نکند، به حق من ناآگاه نباشد و در طلب خشنودی من باشد« (مجلسی، 1404ق، ج 77، ص .(28 مهوری در مقالهای که به تبیین دین، دینداری و شاخصهای آن از نگاه علامه طباطبـایی مـیپـردازد، درباره حد نصاب دینداری اظهار میدارد: دینداری، همان ایمان و اعتقاد قلبی همراه بـا اعمـال شایسـته و نیکوست و لازمه ایمان، علم و آگاهی است (سالاریفر و دیگران، .(1390 بنابراین، علمِ تنها بدون التـزام و دلبستگی و اینکه عملی به دنبال داشته باشد، دینداری نیست. همچنین اعتقاد بدون عمل نیـز دینـداری نیست و شخص معتقدی را که عملی به جا نیاورد، نمیتوان دیندار بـهشـمار آورد، بلکـه از نظـرعلّامـه طباطبائی، اعتقادی که همراه عمل نباشد، در حقیقـت اعتقـاد و ایمـان نیسـت و تنهـا علـم و آگـاهی بـه حقانیت دین است. عمل تنها نیز ایمان و دینداری بهشمار نمیآیـد؛ چـراکـه اعمـال ظـاهری بـا نفـاق و دورویی قابل جمع است. منافق کسی است که اعمال ظاهری را انجـام مـیدهـد و چـهبسـا از حقانیـت اعتقادات اسلام نیز آگاه بوده و حقیقت برایش روشن شده باشد، ولی از آنجاکه دلبستگی و التـزام بـه آن ندارد، نمیتوان او را دیندار بهشمار آورد. خلاصه اینکه، با توجه به مراتب و درجاتی کـه بـرای اسـلام و ایمان وجود دارد، نخستین مرتبه ایمان را باید حد نصاب دینداری برای فرد و جامعه بهشـمار آورد و آن اعتقاد اجمالی همراه با انجام بیشتر احکام اسلام است (همان، ص .(423 رسول اکرم میفرمایند: زن را براى زیباییاش به همسرى نگیر، چهبسا ممکن است جمال زن باعث پستی و سـقوط اخلاقـیاش شود. همچنین به انگیزه مالش با وى پیوند زناشویی برقرار مکن؛ زیرا مال میتواند مایـه طغیـان او گـردد، بلکه به سرمایه دینش متوجه باش و با زن با ایمان ازدواج کن (فیض کاشانی، 1417ق، ج 3، ص .(85 در حدیثی دیگر از امام باقر نقل شده است که رسول خدا فرمود: »هرگاه کسی که از اخـلاق و دیـن او راضی هستید نزد شما آمد، به او همسر دهید. اگر چنین نکنیـد روى زمـین فتنـه و فسـاد بزرگـی بـه وقوع خواهد پیوست« (صابری یزدی، 1375، ص .(431 در قرآن کریم نیز آمده است که مـرد مـؤمن بـا زن مؤمن ازدواج کند (بقره: .(221 نتایج تحقیقات نیز یکسان بودن زوجین در اعتقادات مـذهبی و ایمـان و تقوی را بهعنوان عوامل مؤثر در موفقیت ازدواجها ثابت کردهاند (احمدی و دیگران، .(1385 نقش زندگی مذهبی در رضامندی زناشویی زوجین 18 توجه به این مفاهیم و ملاحظه نتایج پژوهشهای انجامشده، نقش تقیدات مـذهبی را در رضـایت و سازگاری زناشویی مورد تأیید قرار میدهد؛ تقیداتی که در این پژوهشها مورد بررسـی قـرار گرفتـهانـد عبارتند از: اقامه نماز، روزه، تلاوت قرآن، اهتمام به نماز، شرکت در نماز جماعـت و جمعـه، انجـام امـر به معروف و نهی از منکر، انجام واجبات دینی از روی علاقه، نوع پوشش، گرایش بـه مـد روز، رعایـت حد در پوشش، ارتباط با نامحرم، توجه به مادیات، اعتقاد به پول عنوانبه حلّال همـه مشـکلات، اعتمـاد به مذهب بهعنوان کلید خوشبختی، میزان توکل به خدا برای حل مشکلات زندگی. بیتردید انسـانهـای خداشناس و دینباور و کسانی که از احکام و شریعت اسلام پیروی میکنند، مـلاك تـدین را بـهعنـوان یکی از معیارهای اصلی در انتخاب برای ازدواج مورد توجه قرار میدهند؛ پوشش، حجاب و نگاه خـود را محافظت میکنند (سه عاملی که زمینه انحرافات اخلاقی هستند)؛ همسر خود را بـهعنـوان بنـده خـدا قبول داشته و از ظلم و ستم بر او پرهیز میکنند. در روابط خود با همسر، ضمن رعایت اصول بهداشـتی با صداقت، عطوفت و مهربانی رفتار میکنند و تمام رفتار و کردارشـان حتـی روابـط جنسـی بـا همسـر جهتگیری الهی دارد. بنابراین، میتوان انتظار داشت که رضایت زناشویی متأثر از میزان تقیدات مـذهبی افراد باشد. از اینرو، احمدی و همکاران در پژوهشی نشان دادند که تقیدات مذهبی در میزان سـازگاری زناشویی نقش دارد. نتایج این پژوهش نشان داد افـرادی کـه دارای تقیـدات مـذهبی بسـیار زیـاد بودنـد نسبت به افرادی که تقیدات مذهبیشان زیاد بود بهطور معنیداری سازگاری زناشـویی بیشـتری داشـتند. افرادی که دارای تقیدات مذهبی زیاد بودند، نسبت به افرادی که تقیدات مذهبی آنها متوسط بود، بهطـور معنیداری از سازگاری زناشویی بیشتری برخوردار بودند. به همـین ترتیـب، افـرادی کـه دارای تقیـدات مذهبی متوسط بودند، نسبت به آنهایی که تقیدات مذهبی کم داشتند، سازگاری زناشویی بـالایی داشـتند. بر این اساس، میتوان میزان پایبندی مـذهبی و رشـد معنـوی افـراد را بـهعنـوان عامـل مهـم در میـزان سازگاری و رضایت زناشویی معرفی کرد (همان). همچنین جریگان و ناك پس از بررسی تحقیقات خود به این نتیجه رسیدند که دیـن بهتـرین عامـل ثبات و پایداری در ازدواج و زندگی زناشویی است (روحانی و معنویپور، .(1387 گرانـر اثـر عمـل بـه باورهای دینی و عبادی بر سازگاری زندگی زناشویی را در دو نمونه متشـکل از 208 زوج، کـه بـهطـور مساوی از چهار گروه دینی انتخاب شده بودند، بررسی کرد. نتایج تحقیـق وی نشـان داد، ارتبـاط مثبتـی بین اَعمال دینی و سازگاری در تمامی گـروههـای دینـی وجـود دارد .(Gruner, 1985, p. 54) مـولینز و همکاران طی پژوهشی به بررسی رابطه عمل به باورهای دینی و رضایت زناشویی و شادکامی پرداختنـد 28 ، سال ششم، شماره دوم، تابستان 2931 .(Mullins, et al, 2001, p. 68) نتایج نشان داد که دینداری بهگونـهای معنـادار بـا سـازگاری زناشـویی و شادکامی همسران بستگی دارد. ماهونی و دیگران بعد از بررسی تحقیقات خود به این نتیجه رسیدند کـه عمل به باورهای دینی موجب افزایش مشـارکت کلامـی، افـزایش میـزان شـادکامی، کـاهش چشـمگیر پرخاشگری کلامی و تعارضها و اختلافات زناشویی شده و در نهایـت، سـبب فزونـی رضـایتمنـدی زناشویی گردیده است .(Mahoney & Others, 1999, p. 332) کیم و دیگران به این نتیجه دسـت یافتنـد که عمل به باورهای دینی، با هیجانات و عواطف مثبت مانند خوشخُلقی، شادکامی، مهربانی، اعتمـاد بـه نفس، توجه و آرامش رابطه مثبت دارد .(Kim & Others, 2004, p. 868) مکنلتی و دیگران نشان دادنـد که دین تأثیر قابلتوجهی در سازگاری دارد و از آن میتوان در کارهای بالینی و مشـاورهای نیـز اسـتفادهکرد .(Mcnulty & Others, 2004, p. 97) ادامه خواندن مقاله نقش زندگي مذهبي در رضامندي زناشويي زوجين

نوشته مقاله نقش زندگي مذهبي در رضامندي زناشويي زوجين اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله سبکهاي هويت و خودتعيين گري مذهبي

$
0
0
 nx دارای 7 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه روانشناسی دین همواره به بررسی وضعیتهای روانشناسانه، که رفتار و تجربه دینی را ایجـاد، تقویـت و یا تضعیف میکند میپردازد. در این میان، جهتگیری مذهبی و یا خودتعیینگـری مـذهبی بـهعنـوان عاملی برای تبیین تفاوت در نتایج روانشناختی دینداری مورد توجه محققان بوده است. اسـلام همـواره نیت اعمال را بهعنوان پایه و اساس اعمال معرفی میکند. و اگر اعمال مذهبی به قصـد دوری از تنبیـه و رسیدن به پاداش از طرف غیر خداوند انجام گیرد، ارزشمند نمیداند، ثواب الهی بر آن مترتب نمـیشـود و رنگ ریا به خود میگیرد. در واقع ریا زمانی شکل میگیرد که ایمان شکل نگرفته باشد. حتـی افـرادی که ایمانشان درونی شده است نیز دارای مراتبی هستند؛ خداوند میفرماید: »و ما یومن اکثرهم بـاالله الا و هم مشرکون« (یوسف: .(106 علّامه طباطبائی در تفسیر این آیه بیان میکند: افرادی هستند که ایمانشان آمیخته به شرك است، و ریا هنگامی ایجاد میشود که ایمان بـهطـور صـحیح شکل نگرفته باشد. کسانی که اعمال مذهبیشان براساس ترس از خداوند و یا رسـیدن بـه پـاداش الهـی است، به خواسته خود خواهند رسید، اما خودخواهی محسوب میشـود و از دریافـت حقیقـت و تعـالی محروم خواهند ماند (همان، ج 11، ص .(376 آلپورت مفهوم جهتگیری مذهبی درونی- برونی را برای بررسی کاربرد دیـن در زنـدگی افـراد مطـرح کرد. شخصی که جهتگیری مذهبی درونی دارد، با مذهباش زندگی میکند و معنی زنـدگی و هـدف اصلی خود را در مذهب مییابد. در دین درونی، ایمان یک ارزش غـایی و عـالی اسـت کـه بـه سـمت وحدت هستی جهت دارد. این نوع دینداری، بالاترین سطح سازشیافتگی روانشناختی است. شخصـی که جهتگیری مذهبی برونی دارد، از مذهب خود بـرای رسـیدن بـه اهـداف خودخواهانـهاش اسـتفاده میکند، دین برونی، صورتبه کاملاً منفعتطلبانه در جهت دسـتیابی فـرد بـه امنیـت، پایگـاه اجتمـاعی، آرامش و تأییدی بر سبک زندگی انتخاب شده است و »نوعی ایمان نابالغانه است که سطــوح بالاتــری از کنشوری روانشناختی ناسالم را بهطور نسبی پیشبینی مـیکنـد« (قربـانی، .(1377 در پـژوهشهـای بسیاری از مقیاس آلپورت و راس استفاده گردیده، اما انتقاداتی نیز از مقیاس جهتگیری مذهبی آلپـورت – راس شده است. از جمله کرك پاتریک و هود بیان میکنند که چارچوب سادهانگارانه درونی- برونـی را باید وانهاد و رویکردهـای پیچیـدهتـری را یافـت (ولـف، 1386، ص .(341 مفهـوم خـودتعیینگـری مذهبی نظـریهای جدیدتـر در بررسی انگیزههای مذهبی است که بهصورت پیوستـاری مطــرح گردیـده و اشاره به میـزان درونیسازی باورهای دینی دارد که بر این اسـاس آن، انگیـزههـای انجـام کـنشهـای مذهبی شکل میگیرد (البرزی و جوکار، .(1384 سبکهای هویت و خودتعیینگری مذهبی 39 دسی و ریان در دهه 80 میلادی با نظر داشتن نظریه »درك منبع علیت« هایدر (1985)، مفهوم نظریـه خودتعیینگری را مطرح کردند که نوعی نظریه انگیزشی- شناختی است .(Deci & Ryan, 1985, p. 7) از نظر زیمرمن (2002)، خودتعیینگری بهمعنای کنترل فراشناختی فرایند برنامهریـزی و کنتـرل اهـداف در جهت انگیزههای فرد است که نوعی خودتنظیمیمحسـوب مـیشـود (ریـو، 1387، ص .(235 دسـی و ریان، به تفصیل مفهوم خودتعیینگری را بررسی کردند: خودتعیینگری شـامل تجربـه انتخـاب بـا منبـع علیت درونی است .(Deci & Ryan, 1985, p. 111) خودمختاری، شایستگی و ارتباط، نیازهـای اساسـی روانشناختی هستند که خودتعیینگری جهت ارضای آنهـا تـلاش مـیکنـد. از سـوی دیگـر، احسـاس خودمختاری، شایستگی، و ارتباط موجب ایجاد انگیزههایی درونیتـر مـیگـردد. از نکـات مهـم نظریـه خودتعیینگری، اهمیتی است که برای انگیزههای بیرونی قائل میشـود. براسـاس نظـر دسـی و ریـان در خودتعیینگری، انگیزههای درونی رفتار با برخی انگیزههای بیرونی آن یکپارچه مـیشـود، »انگیـزههـای درونی بسیار مناسب هستند، اما انگیزههای بیرونـی نیـز حتمـاً لازمانـد.(Deci & Ryan, 2000, p. 236) « ریان و دسی معتقدند عامل اساسی در درونیسـازی و خـودتنظیمی تجـارب فـردی، میـزان تعارضـات محیط بیرونی با تمایلات درونی است؛ هرچه تعارض بین محیط بیرون و درون فرد بیشـتر باشـد، رفتـار در سطوح اولیه پیوستار درونیسازی میشود و خودتنظیمیآن کمتر است. در نتیجه، احسـاس رضـایت کم میشود و هرچه تعارض کمتر باشد، درونیسازی راحتتر صورت میگیرد .(Ibid, p. 238) انتخـاب هدفهایی که خودمختاری، شایستگی و ارتباط را ارضا میکنند، موجب رشد شخصی، سلامت ذهـن و سلامت هیجانی میشود و تلاشهایی با ثبات بیشتر را برمـیانگیـزد (ریـو، 1387، ص .(163 ریـان و دسی، »درونیسازی« را بهصورت پیوستار شش مرحلهای از سبکهای خودتعیینگـری معرفـی کردنـد: سبک بدون تنظیم- سبک تنظیم بیرونی- سبک تنظیم درونفکنیشده- سبک تنظـیم خودپـذیر- سـبک تنظیم آمیخته- سبک تنظیم درونی. از سوی دیگر، طبق این نظریه برای بررسی خودتعیینگری مذهبی فقط از دو سبک خودتعیینگـری درونفکنیشده و خودتعیینگری خودپذیر، که در پیوستار سبکهای خودتعیینگری قـرار دارد، اسـتفاده میشود (البرزی و جوکار، .(1384 .1 سبک خودتعیینگری مذهبی درونفکنیشده: در این سبک، دلایل افراد ظاهراً درونـی اسـت، امـا درواقع فشارِ احساس گناه، تهدید و یا پاداش، فرد را وادار به کنش خـاص مـذهبی مـیکنـد (رفتارهـای مذهبیشان براساس انتخاب خودشان نیست). 49 ، سال ششم، شماره دوم، تابستان 2931 .2 سـبک خـودتعیینگـری مــذهبی خودپـذیر: در ایـن ســبک، ارزشهـای بیرونـی در ســامانه ارزشهای فرد، درونی میشود و دلایل افراد برای انجام رفتارهای مذهبی به علت اهمیتی است که این رفتارها برای وی دارند (همان). باندز در تحقیقی ارتباط خودتعیینگری مـذهبی خودپـذیر را بـا بهزیسـتی روانـی، رضـایت از زندگی، سلامتی روانی و سازگاری دانشجویی بررسی کرد. نتایج این تحقیـق نشـان داد کـه سـبک خودتعیینگری مذهبی خودپذیر با بهزیستی روانی، رضایت از زندگی، سلامت روانی و سـازگاری روانی ارتباط مستقیم دارد. اما ارتباط بین خـودتعیینگـری مـذهبی درونفکنـیشـده و متغیرهـای ذکرشده معنیدار نبود .(Bounds, 2008, p. 115- 116) به دلیل اینکه مذهب بهطور فراگیر در سطح جامعه اشاعه دارد، اما بـه لحـاظ تـأثیر در زنـدگی روانی و اجتماعی دارای پراکندگی زیادی است، بررسیهای بیشتری میطلبد. روانشـناس پـیش از آنکه تعیین کند دین چگونه باید اعمال شود، چگونگی ارضای نیازهـای روانـی اجتمـاعی فـرد در طول زندگی و تأثیر آن بر انگیزههای دینداری فرد را ملاحظه میکند. طبق نظریه اریکسون، اعتمـاد در روابط والدینی اولیه و پردازش »هویـت خـود« در دوره نوجـوانی تـأثیرات مانـدگاری بـر فـرد خواهد گذاشت (ولف، 1386، ص 512 و .(525 برخی پژوهشگران مانند فلوم ( 1994) و آلیسن و شولتز (2001)، معتقدند هویت اوایل نوجوانی مربوط به روابط بـین شخصـی و هویـت اواسـط و اواخر نوجوانی، به قلمرو ایدئولوژیکی ارتباط دارد (دلخموش، .(1387 هویت از مفـاهیمی اسـت که در نظریه اریکسون در بحث رشد روانی – اجتماعی دوره نوجوانی بـه تفصـیل بـه آن پرداختـه شده است. تفکر انتقادی در مورد باورها و سازماندهی، آنهـا از تکـالیف دوران نوجـوانی بـهشـمار میرود و سبکهای هویت در خلال تکاپو برای انجام این تکلیف شکل مـیگیـرد کـه بنـابـر نظـر برزونسکی، شامل سه سبک اطلاعاتی، هنجاری و سردرگم/ اجتنابی اسـت. سـبکهـای هـویتی از ترکیب دو بعد: جستوجو جهت کشف حقیقت و تعهد جهت ایمان به حقیقت شکل گرفته است. ورتینگتون اظهار میدارد که هویت در سه محور کار، روابط اجتماعی، و ایدئولوژی شکل مـیگیـرد که هویت دینی بخش عمدهای از هویت ایدئولوژیک را تشکیل میدهـد (قربانی، .(1377 اگـر نوجـوان با موفقیت، تعارض هویت در برابر پراکندگی نقش را حل کند، تعهد ایمانی محکمـی نیـز در وی شـکل میگیرد. این تعهد، اعتماد و توانایی پایبندی فرد به یک ایدئولوژی را مهیا میسازد. برزونسکی با توجه به فضای پستمدرنیسم، ساماندهی منتقدانه نظام باورها را از تکـالیف نوجوانـان میداند و در تلاش برای این ساماندهی و با در نظر گرفتن تفـاوتهـای فـردی در تحـول هویـت، سـه سبکهای هویت و خودتعیینگری مذهبی 59 سبک هویت را معرفی میکند .(Berzonsky, 1989, p. 272) برزونسـکی از سـال 1985 تـاکنون (2012) در پژوهشها و نوشتههای مختلفی به توضیح در مورد مقیاس خود پرداخته و همبسـتههـای بسـیاری را در ارتباط با آن مطالعه کرده اسـت. برزونسـکی و کـوك (2005) و دوریـز و سـوننز 2006)، ص (125، سبکهای سهگانه هویت برزونسکی را اینگونه معرفی میکنند: 1 سبک هویت اطلاعاتی: با نیاز بـه شـناخت، هشـیاری و تمرکـز بـرای حـل مسـئله و پیچیـدگی شناختی مشخص است. هویتی شناختی و خودکاوشگر است و بسیار نزدیک بـه هویـت کسـبشـده و هویت در حال اکتساب در نظریه مارشیا است. 2 سبک هویت هنجاری: نـوعی هویـت زودرس و مواجهـه خودکـار اسـت کـه در آن ارزشهـای دیگرانِ مهم، درونی میشود. سبک هویت هنجاری گرایش به حالت هویت زودرس مارشیا دارد.3 .سبک هویت سردرگم/ اجتنابی: در این سبک هویت، میزان تعهد به خود و دیگران پـایین اسـت، اکثراً تعلل در کارها مشاهده میشود؛ تصمیمات وابسته به موقعیت، ناقص و تحت تـأثیر هیجانـات قـرار دارد. از حل مسئله اجتناب میشود؛ خویشتنداری پـایین و کـانون کنتـرل بیرونـی اسـت و گـرایش بـه حالت هویت سردرگم مارشیا دارد. همچنین اریکسون در مورد هویت نوجـوانی و ایمـان مـیگویـد: سـنگبنـای هویـت در نوجـوانی »وفاداری و تعهد« است، به معنی توان حفظ آزادانه اعتقـادات بـهرغـم وجـود تضـادهای گریزناپـذیر در نظامهای ارزشی– و به تعبیر دیگر ایمان. وفاداری بر اثر پذیرش یا تأیید همسالان ایجاد مـیشـود و نـوع جهانبینی یا مسلک نوجوان موجب حفظ آن میشود (ولف، 1386، ص .(525 طبق گزارش پژوهشـی، که توسط حاجلو و همکاران منتشر گردید، سطوح هویتیابی نوجوان توسط میزان مـذهبی بـودن آنـان پیشبینی شده است. با توجه به اینکه در این مطالعه از پرسشنامه و مفهوم جهتگیری مـذهبی اسـتفاده گردیده، امـا میـزان مـذهبی بـودن گـزارش شـده اسـت (حـاجلو و همکـاران، 1391، ص .(35-34 در پژوهشی دیگر، همبستگی سبکهای هویت و سازههای جهتگیری اسلامی- شامل دو سـازه باورهـا و مناسک، و اخلاق- بررسی توسط مغانلو و همکـاران 1388)، ص (384 بررسـی گردیـد. سـازه اخـلاق اسلامی دارای رابطه مثبت و معنیداری با سبک هویت اطلاعاتی و رابطه منفـی و معنـیداری بـا سـبک سردرگم/ اجتنابی داشت. بیشترین ارتباط سازه باورها و مناسک اسـلامی، بـا سـبک هویـت هنجـاری و سپس، با سبک هویت اطلاعاتی بود. براساس پژوهش فرمانی و خامسان (1390)، نوجوانـانی کـه دارای سبک هویت هنجاری هستند و نگرش بنیادگرایی به دین دارند، گرفتن تأیید از دیگران را بیشتر از سـایر 69 ، سال ششم، شماره دوم، تابستان 2931 عوامل مهم ارزیابی میکنند و همین تأیید شدن موجب میشود تا اجازه نداشته باشند که بـرخلاف افـراد مهم و معیارهای موجود بیاندیشند. اما نوجوانانی که دارای هویت سردرگم و نگرش بـیدینـی سـطحی بودند، اهمیتی به تأیید دیگران نمیدادند و از کمترین حمایت اجتماعی برخوردار بودنـد. در ایـن زمینـه، دوریز و سوننز 2006)، ص (132 در گزارش تحقیقی خود بیان میکنند: نوجوانـان دارای سـبک هویـت هنجاری به یک باور ثابت مذهبی تعهد دارند و حساسیت آنان بـه مـذهب بیشـتر اسـت. جهـتگیـری مذهبی از جمله ابعاد شناختی دینداری اسـت کـه نوجـوان در دسـتیابی بـه هویـت ایـدئولوژیکی بـا آن روبهرو میشـود. بنـابراین، بـه نظـر مـیرسـد سـبکهـای متفـاوت هویـت، نقـش تعیـینکننـدهای بـر خودتعیینگری مذهبی داشته باشد. اهمیت این پـژوهش بـه ایـن دلیـل اسـت کـه تـأثیر سـازه روانـی-سبکهای هویت- را بر ابعاد مذهب بررسی میکند. درحالیکه اکثر پژوهشهـا بـه بررسـی تـأثیر ابعـاد مذهب و دینداری بر ویژگیهای روانی پرداختهاند. در تحقیقات بسـیاری اشـاره شـده اسـت کـه افـراد دارای جهتگیری مذهبی درونی، نسبت به افراد با جهتگیری مذهبی بیرونـی از سـلامت روان بیشـتر، اختلالات روانی کمتر و اضطراب مرگ کمتـر برخوردارنـد (منصـورنژاد و کجبـاف، (1391، و پایـداری هیجانی بیشتری دارند (عباسی و جانبزرگی، .(1389 ایـن پـژوهش در راسـتای مطالعـات روانشناسـی دین قرار میگیرد که در آن موضوع اصلی مذهب است، و به این طریـق تـأثیر سـازههـای روانشناسـی نوین بر کیفیت دینداری مورد بررسی قرار گیرد. سؤال اصلی این پژوهش عبارت است از اینکه، آیا سـبکهـای هویـت مـیتوانـد خـودتعیینگـری مذهبی را پیشبینی کند؟ هدف این پژوهش نیز پیشبینی خودتعیینگری مذهبی توسط سبکهای هویتی میباشد. ادامه خواندن مقاله سبکهاي هويت و خودتعيين گري مذهبي

نوشته مقاله سبکهاي هويت و خودتعيين گري مذهبي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله ساخت و تعيين ويژگيهاي روانسنجي نقش تربيتي پدر از ديدگاه اسلام

$
0
0
 nx دارای 7 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه خانواده یکی از ارکان اصلی جامعه بشری است که همـواره مـورد توجـه اندیشـمندان و متفکـران بـوده است و در رشتههای مختلف علم درباره آن سخن به میان آمده است. پدر و مادر نیز که قوام خانواده بـه آنهاست، مورد توجه ویژه قرار گرفتهاند. اما همواره در میان دانشمندان، در خصوص اهمیت نقـش پـدر و مادر اختلافنظر بوده است. در سال 1976 اکثر نظریـهپـردازان اجتمـاعی تردیـد داشـتند کـه پـدران نقـش قابـلملاحظـهای در شکلدهی بـه تجربیـات و رشـد کودکـان خـود، بخصـوص دختـران داشـته باشـند. در نتیجـه، برخـی نویسندگان همچون لمب و لمونداتلاش هماهنگ و غالباً آشـکاری را بـرای اثبـات ایـن نکتـه از خـود نشان دادند که اولاً، پدران در رشدکودك نقش دارند. ثانیاً، نقش آنان در طـول حیـات کـودك برجسـته است و ثالثاً، بر روند رشد کودك تأثیر میگذارد .(Lemonda & Lamb, 2004, p. 1) ازاینرو، بـا بررسـی نظرات مختلف میتوان نظریهپردازان را به دو دسته کلی تقسیم کرد: دسته اول، گروهی هستند که برای پدر نقش حداقلی قائل بوده و تنها او را نانآور خـانواده دانسـته و هیچگونه نقشی در خصوص تربیت فرزندان برای وی قایل نیستند. این دسته نظریهپردازان، همه تربیت را به مادر اعطا کرده و پدر را تنها وسیلهای دانستهاند که زمینه تربیت فرزندان توسط مادر را فراهم میکنـد. آنها نقش پدر را بهطور کامل در نظر نمیگیرند و بهسادگی فرض میکنند که رابطه مادر – نوزاد مهمترین رابطه در دوران نوزادی است و آثار آن تا نوجوانی و بزرگسالی ادامه مـییابـد. نظریـهپردازانـی همچـون اتورانک، آنا فروید، جانبالبی، هوبارت مورر از این دستهاند. بهعلاوه، همه این محققان معتقدند که چـون مادر بیشترین وقت را با نوزاد سپری میکند، از اهمیت بینظیری در زندگی او برخوردار است. ازایـنرو، نقشهای محتمل پدر را کاملاً مورد غفلت قرار دادهاند (آدامز، 1373، ص .(14 در همین زمینه، برخی دیگر از محققان معتقدند که هرچند در تاریخ اقتدار پدر مسئله مهمـی بـوده و برای دورانی طولانی حضور پدر مقتدر در خانواده ضروری بوده و به پیشرفت جامعه کمـک کـرده، امـا در شرایط کنونی ایـن امـر سـبب پیـدایش شخصـیتهـای سـلطهطلـب گشـته و جامعـه را بـهسـوی دیکتاتورطلبی سوق میدهد (اعزازی، 1376، ص .(128 ازاینرو، معتقدند که باید ایـن سـلطهطلبـی نیـز شکسته شده و خانواده آزاد شود. دسته دوم، کسانی هستند که علاوه بر مادر، برای پدر نیز در خصوص تربیت فرزندان نقـش قایـل هسـتند. ساخت و تعیین ویژگیهای روانسنجی نقش تربیتی پدر از دیدگاه اسلام 7 این دیدگاه در روانشناسی از دهه 1970 با تحقیقـات لمـب در مـورد نقـش پـدر مـورد توجـه قـرار گرفـت .(Krampe, 2005, p. 2) امروزه بسیاری از دانشمندان معتقدند که از بین رفتن نقـش پـدری تـأثیرات منفـی بـر خانواده و کودك دارد. برای مثال، آنکونا معتقد است که از دست رفتن نقش پدری در جامعـه آمریکـا، اسـاس اجتماعی آمریکای معاصر را تضعیف کرده است و ملتی را که روزگاری از قدرت قابـلملاحظـهای برخـوردار بود، از فرایند رشد خودش بازداشته است .(Ancona, 1998. p. 19) ازایـنرو، کشـور آمریکـا در کـل از فقـدان هویت مردانه بزرگسال رنج میبرد .(Eastin, 2003, p. 12) این امـر موجـب نـاتوانی شـهروندان آمریکـایی در دستیابی به بلوغ و استقلال عمل شده است .(Ancona, 1998. P. 20) برخی دیگر بر این باورنـد کـه آمریکـای معاصر رفتهرفته به جامعهای بدون پدر بدل میشود .(Eastin, 2003, p. 12) تا دهه 1970 به نقش پدران در رشد کودکان اهمیت چندانی داده نمیشـد. امـا بـه مـرور روانشناسـان بـا ورود به این حوزه، تأثیر نقش پدران در زندگی کودکان را مورد بررسی بیشـتر قـرار دادنـد. امـروزه علـیرغـم وجود پژوهشهای فراوان در این حوزه، باز هم توجه کمتری به مسئله نقش تربیتی پـدران مـیشـود ( Arian, .(2002 درحالیکه پدران نهتنها بهطور مستقیم و غیرمستقیم از طریـق مراقبـت از کودکـان و حضـور در بافـت خانواده نقش فعالی در رشد کودکان دارنـد، بلکـه در %50 از ژنهـای کودکانشـان نیـز سـهیم هسـتند .(Ibid) هرتسگ با تأکید بر نقش خاص پدر میگوید: کودکان محروم از پدر دچار »گرسنگی پدر« خواهنـد شـد؛ زیـرا آنان برای تنظیم متناسب پرخاشگری نسبت به خود و دیگران نیازمند آنند که با بزرگسالان مـذکری در ارتبـاط باشند (آدامز، 1373، ص .(15 در همین زمینه، سه نوع مطالعه برای تبیین نقش پدران طراحی شـده اسـت کـه عبارتند از: مطالعات همبستگی، مطالعات غیبت و جدایی پدر و مطالعات نقشآفرینی پدر. بسیاری از مطالعات اولیه در خصوص نقش پدر برای تعیین همبستگی بـین نقـش پـدری و ویژگـیهـای فرزندی طراحی شده بود. اکثر این مطالعات بین سالهای 1940 تا 1970 اجرا شده، زمانی که نقش پدر بهعنوان یک نقش جنسی، دارای بیشترین اهمیت بود. در آن زمان، بیشتر مطالعات روی رشد نقش جنسی، بخصـوص در مورد پسرها متمرکز بود .(Lamb, 1881, p. 45) طراحی این مطالعات اولیه بسیار ساده بود و مردانگـی را در پدرها و پسرها برآورد و سپس، تعیین میکرد که چگونه دو مجموعه نمرات همبسته میشدند. در اوایل دهه 1980، تحقیقات به سمت غیبت پدر و تأثیرات آن بر رشد فرزندان معطوف شد. نتـایج این تحقیقات نشان داد، که غیبت پدر تأثیرات فراوانی بر فرزندان طـلاق دارد. تحقیقـات انگـل و انگـل، 1996، بیلر، 1982، دمونو و اکوك، 1996، بیانگر این است که محرومیت از وجود پدر، ارتباط مستقیمی با مشکلات روانشناختی، هم در دختران و هم در پسران دارد .(Lemonda & Lamb, 2004, p. 7) 8 ، سال ششم، شماره سوم، پاییز 2931 در دهه 1980، محققان به سمت بررسی نقشآفرینی پدر رفتند. در بیشتر این مطالعات، مقایسـه بـین شأن و منزلت کودك در خانوادههای سنتیتر، که پدرهایشان در تربیت آنها مشارکت کمتری داشتهاند، بـا آن فرزندانی بود که پدرهایشان در نگهداری از آنها مشارکت میکردند .(Lamb & et al, 1985, p. 229-266) برخــی دیگــر از محققــان، همبســتگی ســطوح مختلــف درگیــری پــدر را مــورد بررســی قــرار دادنــد .(Thomson & Mosely, 1995, p. 148-165) تأثیرات افزایش نقش پدر در مطالعات پلک، 1997، پروت، 1985، رادین، 1994، که نتایج آن نیـز بـا سـایر تحقیقات بهصورت چشمگیری هماهنـگ بـود، نشـان داد، فرزنـدانی کـه پدرهایشـان نقـشآفرینـی بیشـتری داشتهاند، دارای کفایت شناختی و همدلی بالاتر، خودکنترلی بیشتر و باورهای کلیشهای جنسی پایینتـر هسـتند .(Lemonda & Lamb, 2004, p. 7) در سال 2002، محققان جهتگیری تحقیقات را تغییـر داده و بـه حمایـت پدر و تأثیرات آن از جمله بر موفقیتهای تحصیلی فرزندان پرداختند. بهعنوان نمونـه، مـیتـوان بـه تحقیقـات بلر و گراهام (2002) و مکبرد و اسکوپ-سالیوان (2005) در این زمینه اشاره کرد .(Ibid, p. 8) با توجه به اهمیت نقش پدر، محققان درصدد سـنجش و ارزیـابی ایـن امـر توسـط برخـی از مقیـاسهـا برآمدند. در برخی از این مقیاسها، نقش پدر توسط فرزند مورد ارزیابی قرار میگیرد و در برخـی دیگـر، ایـن پدر است که در خصوص نقش خودش، قضاوت میکند. در ادامه، به برخی از این مقیاسها اشاره میشود:پرسشنامه نقش پدر (ROFQ)، توسط پالکوویتز در سال 1984 در 15 سـؤال طراحـی شـده اسـت. این پرسشنامه، میزان باورهای والدین در خصوص اهمیت نقش پدر در رشـد کودکـان را انـدازهگیـری میکند. در تحقیقات انجامشده توسط کریستینسن (1997)، اعتبار بالای برای ایـن پرسـشنامـه گـزارش شده است. اما این پرسشنامه تاکنون در ایران ترجمه و هنجاریابی نشده است. پرسشنامه نگرش فرزند نسبت به پدر و مادر توسـط والتـر دبلیـو هودسـون در سـال 1992 در 25 سؤال طراحی شده است. این پرسشنامه، نگرش فرزندان به پدران و مادرانشـان را مـورد بررسـی قـرار میدهد و برای اندازهگیری دامنه یا شدت مشکلات فرزنـد بـا پـدر و مـادر، تـدوین شـده اسـت. ایـن مقیاسها، همانند هم هستند بهجز اینکه کلمه مادر و پدر در آنها عوض میشوند. برای این پرسـشنامـه اعتبار و روایی بالایی گزارش شده است (ثنایی، 1387، ص .(101 ابزار پیوند والدینی – فرم پدر، این پرسشنامه در 25 سؤال توسط گـوردون پـارکر و همکـارانش طراحـی شده است. در این پرسشنامه، از نوجوان خواسته میشود که نظر خود را در خصوص پدر اعم کند. پرسشنامه وجود پدر (FPQ)، این پرسشنامه توسط کرامپ در سال 2005 با 102 سؤال تهیه شده اسـت. ساخت و تعیین ویژگیهای روانسنجی نقش تربیتی پدر از دیدگاه اسلام 9 در این پرسشنامه، پدر از منظر نوجوان مورد ارزیابی قرار گرفته است. این تحقیق شامل سه حیطه کلی میشود: ارتباط با پدر، باورهایی درباره پدر، تأثیرات درون نسلی خانوادگی. محقق، این سه حیطه را در 10 مقیاس مـورد ارزیابی قرار داده است. مقیاس احساسات در خصوص پدر، مقیاس حمایت مادر برای ارتباط بـا پـدر، مقیـاس ادراك از مشارکت (درگیری) پدر، مقیاس تماس بدنی با پدر، مقیاس ارتباط پدر و مـادر، مقیـاس درك از خـدا بهعنوان یک پدر، مقیاس ادراك از تأثیر پدر، مقیاس ارتباط مادر با پدر خود (آیتمهای ـ)، مقیاس ارتباط مادر بـا پدر خود (آیتمهای (+، مقیاس رابطه پدر با پدر خود .(Krampe, 2005, p. 3) مقیاس دلبستگی والدین و همسالان (IPPA)، این مقیاس بهمنظور تعیین کیفیـت پیونـدهای عـاطفی میان والدین و نوجوان توسط آرمسدن و گرینبرگ (1987) مورد استفاده قرار گرفـت. ایـن مقیـاس، بـه کمک ارزیابی تجارب عاطفی- شناختی مثبت (اعتماد، ارتباط، پاسخگـویی خـوب و در دسـترس بـودن والدین) و تجارب عاطفی شناختی منفی (خشم، ناامیدی در نتیجه غیرپاسخگو یا پاسخگـویی بـیثبـات) کارکردهای مختلف دلبستگی را مورد سنجش قرار میدهد .(Armsden & Greenberg, 1987, p. 15)بهرغم همه کارهای انجامشده، پژوهشی که بهطـور جـامع بـه نقـش تربیتـی پـدر از دیـدگاه اسـلام پرداخته و برای آن پرسشنامه ارائه کرده باشد، انجام نشده اسـت. بـر ایـن اسـاس، مسـئله اساسـی ایـن پژوهش عبارت است از: ساخت پرسشنامه نقش تربیتی پدر از دیدگاه اسلام و بررسی روایـی و اعتبـار آن. ازاینرو، این سؤالها در مورد پرسشنامه محققساخته نقش تربیتـی پـدر از دیـدگاه اسـلام بررسـی شده است: پرسشنامه نقش تربیتی پدر از دیدگاه اسلام از چـه میـزان روایـی برخـوردار اسـت؟ اعتبـار پرسشنامه نقش تربیتی پدر از دیدگاه اسلام چقدر است؟ روش تحقیق جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه دانشآموزان دختر و پسر پایـه اول، دوم و سـوم متوسـطه منطقـه هیجده شهر تهران است. در این منطقه، 35 دبیرستان دخترانه و پسرانه وجود دارد که نزدیـک بـه 14363 هزار دانشآموز دختر و پسر دبیرستانی تحصیل میکنند. حجم نمونه در این پژوهش، براساس جـدول کرجسـی و مورگـان (1970) تعیـین شـده اسـت. از آنجاکه حجم جامعه آماری تقریباً برابر با 14363 نفر بود، جدول کرجسی و مورگان متناسب این حجـم، نمونهای 377 نفری را پیشنهاد میکند. اما ازآنجاکه خطای نمونهگیری بـا انـدازه نمونـه رابطـه معکـوس دارد و هر قدر اندازه نمونه افزایش یابد، خطای نمونهگیری کمتر مـیشـود (بیابـانگرد، 1386، ص (132 محقق نمونهای برابر با 382 نفر برای پژوهش انتخاب کرده اسـت کـه حتـی از حجـم نمونـه پیشـنهادی 01 ، سال ششم، شماره سوم، پاییز 2931 جدول کرجسی و مورگان برای جامعه با 100000 هزار نفر هم بیشتر میباشد. نمونه مورد پژوهش از میان جامعه مذکور، با استفاده از روش نمونهگیـری خوشـهای تصـادفی گـردآوری شده است. بدین منظور، پس از تعیین طبقات و حجم نمونه، ازآنجاکه جامعه مـورد تحقیـق بـزرگ و گسـترده بود و فهرست کامل افراد جامعه در دسترس نبود، با روش نمونهگیری خوشهای، و با انتخـاب چنـد کـلاس از هر طبقه (پایه اول، پایه دوم و پایه سوم)، پرسشنامه نقش پدر از دیدگاه اسلام بر روی نمونهها اجرا شد. در سطح آمار استنباطی، برای بررسی رابطه بین متغیرها، شـاخص همبسـتگی مـورد اسـتفاده قـرار گرفتـه است. ازآنجاکه هدف از این پژوهش، ساخت پرسشنامه نقش پدر از دیدگاه اسلام بـوده اسـت، بـرای روایـی محتوای این مقیاس از متخصصان علوم اسلامی استفاده شده. در ارزیابی میزان مطابقت نظـرات کارشناسـان در خصوص روایی محتوایی از شاخص آماری ضریب کندال استفاده شده، روایی سازه نیـز از طریـق همبسـتگی با نمره کل و روایی ملاك را از طریق روایی همزمان بهدست آمد. برای ارزیابی اعتبار پرسشنامـه سـاختهشـده از روش آزمون – آزمون مجدد و آلفای کرونباخ و دو نیمه کردن استفاده شده است. تعداد نمونه انتخابی در این تحقیق، به ازای هر سؤال تقریباً 7 نمونه بود. همچنین در این پـژوهش از دو ابزار استفاده شده است: الف. پرسشنامه نقش تربیتی پدر از دیدگاه اسـلام، با 48 سؤال، که برای یازده مؤلفه طراحـی شـده اسـت. ایـن آزمون بخش عمدهای از وظایف پدر را که قابل سنجش و ارزیابی بوده، مورد ارزیابی قرار میدهد. مؤلفههای نقش تربیتی پدر از دیدگاه اسلام عبارتند از: .1 محبت به فرزند، .2 تکریم مادر، .3 تکریم فرزند، .4 بازی بـا فرزنـد و زمینـهسـازی بـرای آن، .5 الگودهی مثبت، .6 آموزشهای دینی، .7 آموزشهای پایه و عمومی، .8 تأدیب، .9 کمک بـه شـکلدهـی هویت فردی، .10 کمک به شکلدهی هویت اجتماعی نوجوان، که خود شامل سه زیر مؤلفـه مـیباشـد: آموزش تعامل اجتماعی مناسب، انتخاب دوست خوب، تربیت شغلی، .11 وظایف مالی پدر.ب. مقیاس دلبستگی به پدر :(IPPA) این مقیاس، بهمنظور تعیـین کیفیـت پیونـدهای عـاطفی میـان والـدین و نوجوان توسط آرمسدن و گرینبرگ 1987 مورد استفاده قرار گرفت. این مقیاس، به کمک ارزیابی تجارب عاطفی- شناختی مثبت (اعتمـاد، ارتبـاط، پاسـخگـویی خـوب و در دسترس بودن والدین) و تجارب عاطفی شناختی منفی (خشم، ناامیدی در نتیجه غیرپاسخگـو یـا پاسـخگـویی بیثبات)، کارکردهای مختلف دلبستگی را مورد سنجش قرار میدهد .(Greenberg, 2009, p. 1) این آزمون دارای سه زیرمقیاس، میزان اعتماد، کیفیت رابطه و میزان خصـومت و احسـاس بیگـانگی ساخت و تعیین ویژگیهای روانسنجی نقش تربیتی پدر از دیدگاه اسلام 11 است. آلفای گزارششده برای این مقیـاس 0/89 مـیباشـد. ایـن مقیـاس، یـک مقیـاس خودسـنجی بـا مقیاسهای لیکرت پنج قسمتی میباشد. مؤلفان این پرسشنامه، ضریب بازآزمایی به فاصله سه هفته را برای دلبستگی به والدین0/93 و بـرای دلبستگی به همسالان 0/86گزارش کردهاند. طبق گزارش سازندگان، این آزمون، از اعتبار سازهای خـوبی نیز برخوردار است .(Greenberg, 2009. p. 2) مراحل ساخت پرسشنامه نقش تربیتی پدر از دیدگاه اسلام و روش انجام کار به شرح زیـر پیگیـری شده است: گام .1 تحلیل نظری نقش تربیتی پدر با توجه به آیات و روایات؛ در این بخش ابتـدا منـابع روایـی، در خصـوص کـودك و وظـایف پـدر جمـعآوری شـد. پـس از جمعآوری منابع و تحلیل آنها، نقش پدر از آیات و روایات استخراج گردید. با توجه بـه کارهـای کمـی، که در این زمینه انجام شده، لازم بود که ابتدا نقش پدر بهصورت کامل تبیین و پـس از آن الگـویی ارائـه شود تا در آن غالب، وظایف پدر نظامبندی گردد. الگوهای مختلفی انتخاب و ارزیابی شد تـا در نهایـت، با مشورت استادان محترم و منابع موجود الگویی برای نقش تربیتی پدر تنظیم شد. گام .2 بررسی نقش پدر در متون روانشناسی؛ در دومین، گام منابع فارسی و مقالات مرتبط با نقش پدر از بانک پایاننامههـا و جسـتجوی اینترنتـی جمعآوری شد. اما با توجه به اینکه در خصوص نقش پدر در کشورمان بسیار کم کار شده اسـت، منـابع مرتبط کمی بهدست آمد. در مرحله بعد، مقالات لاتین از طریق اینترنـت جسـتوجـو و پـس از یـافتن منابع مرتبط و دستهبندی و ترجمه جهت استفاده در پژوهش آماده گردید. گام .3 بررسی میزان موافقت مستندات و الگوی ارائهشده با آموزههای اسلام توسط کارشناشان خبره دینی؛ پس از تهیه الگوی نقش تربیتی پدر از دیدگاه اسلام، لازم بود که این امـر از نظـر کارشناشـان دینـینیز بررسی شده تا از صحت آن اطمینان حاصل گردد. ازاینرو، بـدین منظـور الگـوی اسـتخراجشـده از روایات، برای کسب اطمینان بیشتر به 11 تن از استادان حوزه ارائه شد. پس از دریافت نظـرات اسـتادان و بررسی آنها، الگوی نهایی نقش تربیتی پدر تهیه شد. گام .4 طراحی گویهها براساس مستندات اسلامی (آیات و روایات)؛ در این مرحله، براساس الگوی تهیهشده گویههایی برای هر مؤلفه طراحی شد. گام .5 تهیه و تنظیم نهایی گویهها؛ 21 ، سال ششم، شماره سوم، پاییز 2931 با توجه به نکات گفتهشده، برای هر مؤلفه گویههایی طراحی شد. این گویهها در ابتـدا بـه 74 سـؤال میرسید. اما پس از مشورت با استادان و حذف برخی از گویهها، حجم آنها به 55 سؤال کـاهش یافـت؛ زیرا کوتاه بودن پرسشنامه جزء مزایای آن محسوب میشود، البته کوتاهی کـه مخـل مقصـود و غـرض محقق نباشد. ضمن اینکه برخی مؤلفههای نقش پدری نیز از بخش طراحی گویهها حـذف شـدند؛ زیـرا امکان سنجش آنها فراهم نبود. گام .6 بررسی روایی محتوای پرسشنامه؛ در این تحقیق، محقق پس از تهیه گویهها، آنها را همراه با مستندات بـه 11 تـن از کارشناسـان علـوم اسلامی و روانشناسی ارائه نمود تا نظر خود را در زمینه میـزان مطابقـت هـر گویـه بـا مؤلفـه نـامبـرده، براساس نحوه دلالت ذکرشده در یک مقیاس لیکرت چهار درجهای اعلام نمایند. گام .7 اجرای مقدماتی پرسشنامه؛ بهمنظور اجرای مقدماتی، پرسشنامه 52 سؤالی در یک نمونه 60 نفـری از دانـشآمـوزان دبیرسـتانی ادامه خواندن مقاله ساخت و تعيين ويژگيهاي روانسنجي نقش تربيتي پدر از ديدگاه اسلام

نوشته مقاله ساخت و تعيين ويژگيهاي روانسنجي نقش تربيتي پدر از ديدگاه اسلام اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله بازسازي مقياس يکپارچه هوش معنوي: اعتباريابي، رواسازي، بررسي ساختار عاملي و فرآوري نسخههاي موازي

$
0
0
 nx دارای 10 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : با توجه روزافزونی که از نیمـه دوم سـده بیسـتم، بـهویـژه در بیسـت سـال پایـانی آن بـه دیـن و معنویــت در میــان روانشناســـان رواج یافــت، ســـازهای بــا عنـــوان »هــوش معنـــوی« را در روزنامه »کرسیتین ساینس مانیتور« در سال 1985 به نوشـتارگان علمـی روانشناسـی مطـرح شـد. اگرچه شاید بتوان استیونس را با نگاشتهای در سال 1996، بهعنوان نخستین کسی نام بـرد کـه ایـن اصطلاح را در مقالهای علمی به کار برده است، اما اتفاقنظری در مورد مؤسس این مفهـوم وجـود ندارد .(Halama & Strizenec, 2004, p. 242) بخش عمدهای از اعتبار نظری این مفهوم، وامدار گاردنر است که بـا معرفـی دیـدگاه خـود در زمینه چنـدگانگی هـوش و دفـاع شـورمندانه از آن، راه را بـرای تولـد هـوشهـای متنـوع گشـود .(Gardner, 1983, p. 100)وی کوشید تـا هفـت هـوش مختلـف را براسـاس معیارهـای تکـاملی، وراثتشناختی، عصبشناختی، روانسنجی و; پیشنهاد کند: .1 هوش زبانی؛ .2 هـوش منطقـی ـ ریاضی؛ . 3 هوش موسیقایی؛ .4 هوش فضایی؛ .5 هوش تنـی- جنبشـی؛ .6 هـوش بـرونفـردی و .7 هوش درونفردی. بعدها او، با احتیاط، سه نامزد دیگر را برای احراز مقام هوشبـودگی معرفـی کرد. هوش طبیعتگرایانه، هوش وجودی و هوش معنوی .(Gardner , 1999, p. 47-63)بهرغم نگاه کمابیش مثبتی که به این نظریه در ایران (میرمحمدی، 1385، ص 9 و (10 و دیگـر کشورها (Chen & et al, 2009, p. 17- 26) وجود دارد، تقریباً هیچ وجهی از وجوه نظریـه گـاردنر، چه معیارهایی که او برای هوشبودگی بنیاد نهاده (White, 2006, p.45-72) و چه هوشهایی که بر مبنای این معیارها معرفی کرده است (Barnett & et al , 2006, p. 97)، از جمله منتقدان ایمن نمانده است؛ زیرا نظریه او را از مبنا غیرعلمی و ابطالناپذیر (Visser & et al, 2006; Waterhouse, 2006) و صرف گمانهزنی دانسـتهانـد. گفتـهانـد کـه بـرای چنـدگانگی هـوش گـاردنری نـهتنهـا شـواهد تجربی همخوان قانعکنندهای وجود ندارد که شواهد ناهمخوان بسـیاری، هـم بـه لحـاظ تجربـی و هــم بــه لحــاظ نظــری و حتــی بــه لحــاظ کــاربردی در دســت اســت. جــرج میلــر، از مشــاهیر روانشناسی شناختی نظریه گاردنر را چیزی بیش از گمانـهزنـی نمـیدانـد. چنانکـه جـروم برونـر از دیگر نامبرداران این حیطه نیز هوشهای گاردنری را در نهایت »افسانههای سودمند« نام مینهـد (به نقل از .(Eberstadt, 1999 با این حال، او و رویکرد چندگانهنگر او به هوش در میان عامه مردم، سیاستگذاران تربیتـی و پژوهشگران، نفوذی قابلتوجه داشته است. نمونـه ایـن نفـوذ را مـیتـوان در توجـه بـه دو هـوش بازسازی مقیاس یکپارچه هوش معنوی: اعتباریابی، رواسازی، ; 12 برونفردی و درونفردی یافت که در نخستین عرضه نظریه چندگانگی هـوش تحـت عنـوان کلـی هوش فردی (شخصی)، معرفی شده بود (Gardner, 1983, p. 176- 237) دانیل گلمـن توانسـت بـا تمرکز بر این دو نوع هوش، »نوعی دیگر« از هوش با نام »هوش هیجانی« را معرفی کنـد و بخـش قابلتوجهی از موفقیت در زندگی را برآمده از ایـن نـوع هـوش و نـهتنهـا هـوش متعـارف بدانـد (Goleman , 1995, p. 189-287)؛ مطلبی که شواهد پژوهشی قابلتوجهی در تأیید آن فـراهم آمـده است .(Mayer & Salovery, 1997, P. 3-31) موفقیت گلمن و دیگـران در معرفـی هـوش هیجـانی، روانشناسـان علاقمنـد بـه معنویـت را وادار کرد تا معنویتورزی را از دریچـه هـوش بنگرنـد. بـه ایـن ترتیـب، از سـال 2000 بـه بعـد تعداد توجهیقابل از پژوهشگرانِ علمـیِ معنویـتگرایـی و دیـنورزی، همـت خـود را مصـروف تعریف و تبیین و اندازهگیری هوش معنوی کردهاند. اما در مورد اینکـه هـوش معنـوی چیسـت و اجزا و مؤلفههـای آن کـدام اسـت، اتفـاقنظـر انـدکی وجـود دارد؛ حتـی در مـورد اینکـه اساسـاً معنویــتگرایــی قابــل تحویــل بــه مفهــوم هــوش باشــد، از همــان آغــاز تــأملاتی وجــود داشــته اسـت Gardner, 2000)؛ Mayer, 2000 ؛ Halama & Strizenec, 2004؛ .(Gardner, 1999, p. 54 ایمــونز از نخســتین پژوهشــگران ایــن حــوزه، هــوش معنــوی را »چــارچوبی بــرای شناســایی و سازماندهی مهارتها و تواناییهای ضروری برای کاربرد معنویت در جهـت سـازگاری« مـیدانـد .(Emmons, 1999, p. 163) وی در آغـاز، هـوش معنـوی را مشـتمل بـر پـنج مؤلفـه مـیدانسـت: .1 توانایی بهرهگیری از منابع معنـوی در جهـت حـل مسـئله؛ .2 توانـایی ورود بـه سـطوح بـالاتر هشیاری؛ . 3 توانایی قدسی دیدن تجارب و روابط روزمره؛ 4ظرفیـت. فـراروی از دنیـای مـادی و فیزیکی و .5 ظرفیت پارسایی .(Emmons, 2000a, p. 9-10) اما با نقد مایر (2000)، که پارسـایی و رفتار پرهیزکارانه را مقولهای متعلق به اخلاق و شخصیت میدانست و نـه هـوش، مؤلفـه پـنجم را کنار گذاشت .(Emmons, 2000b, p. 64) صاحبنظران دیگری که در این قلمـرو پـژوهش کردنـد، برخی، شرط پارسایی و نیکویی را به نحوی از انحاء در تعریف یـا مؤلفـهپـردازی خـود از هـوش معنوی داخل کردهاند. برخی نه تنها رفتار پارسایانه، که ورود هر نوع رفتاری را به تعریـف مفهـوم هوش معنوی نادرست دانستهاند. کینگ و دسیکو نمونـهای از گـروه اخیـر هسـتند کـه در پیـروی سرسختانه از معیارهای مایربرای احراز هوشبودگی ِیک ویژگی، اصرار دارند که آن ویژگـی بایـد نوعی توانایی باشد و نه رفتاری خاص و یا تجربهای ویژه .(King & DeCicco, 2009, p. 69) نابـل را میتوان موردی از گروه اول دانست. وی معتقد است که هوش معنوی متضمن این بینش اسـت 22 ، سال ششم، شماره سوم، پاییز 2931 که آدمی باید در پی سلامت روان، نه تنها برای خود، بلکه برای تمام اعضای جامعه خـود و بلکـه بـرای همه انسانها باشد. روشن است که خواستن خیر و نیکی برای دیگران بهگونهای صادقانه و جدی، اصـل خوبی و پارسایی و فضلیتمندی است .(Noble, 2000, p. 46) نازل هوش معنوی را توانایی اسـتفاده از ظرفیتها و منابع معنوی در موقعیـتهـای عملـی مـیدانـد و معتقـد اسـت کـه پرسـشگـریِ وجودنگرانه و احساس حضور خداوند، دو مؤلفـه اصـلی آن اسـت .(Nasel , 2004, p. 4;192) وان هوش معنوی را اینگونه تعریف میکند: »ظرفیت فهم عمیق پرسشهای وجودی و داشـتن شـهود نسبت به سطوح مختلف هشیاری; آگاهی از ارتباط با ذات متعالی، با دیگران، با زمـین و بـا همـه موجودات.( Vaughan, 2009, p. 19) « از نظر زهر و مارشال، که از پیشگامان ایـن حـوزه هسـتند، هوش معنوی »هوشی است کـه بـهواسـطه آن امـور مـرتبط بـه معنـا و ارزش را درك مـیکنـیم و دشواریهای مربوط به آنها را حل میکنیم; که بهواسطه آن میتوان اعمـال و زنـدگی خـود را در بافتی گستردهتر، غنیتر و معنابخشتر قـرار داد.( Zohar & Marshal, 2000, p. 3) « آمـرام و درایـر هوش معنوی را »مجموعهای از تواناییهایی میدانند که انسان از طریق آنهـا قـادر مـیشـود منـابع معنوی خود را بهکار اندازد و ارزشها و کیفیات معنوی را ابراز کند و محقق نمایـد تـا کـنشهـای روزمره و رفاه خود را ارتقا دهد.( Amram & Dryer, 2008, p. 29) « آنها این مجموعه از تواناییها را در پنج دسته عمده جای دادهاند که عبارتند از: تواناییهای مرتبط با هشیاری، رحمـت، معنـا، فـراروی و حقیقت. شاید »رحمت« که برگردان بسندهای برای Garceنباشد و ظاهراً چنانکه از اجزای ایـن مؤلفـه برمیآید، آمرام و درایر بیشتر معانی آن را در نظر داشتهاند. باطنی این کلمه را چنین برمـیگردانـد: زیبایی، وقار، ظرافت و ادب، لطف و محبت، رحمت الهـی و; البتـه ایـن کلمـه صـبغه مشـخص مسیحی دارد و از بنیادهای نظریه نجات در الهیات مسیحی است، در آن بافتمعمولاً، معادل فیض و لطف و اعطا و رحمت بلااستحقاق در نظر گرفته میشود (ر.ك: باطنی، .(1377 سیاهه تعاریف صاحبنظران از هوش معنویتقریباً، با ظهور هر چهره جدید طویلتر میشـود. روشن است که حداقل بخشی از این روند به علت ابهام موجود در این سازه است؛ ابهامی که تأثیر خود را بر شیوههای اندازهگیری این سازه نیز برجای گذاشته است. تقریباً در تمام آزمونهـایی کـه برای سنجش هوش معنوی سـاخته شـدهانـد، تعریـف ویـژه آزمـونسـاز از ایـن سـازه و اجـزای تشکیلدهنده آن مبنای آزمونسازی قرار گرفته است. مثلاً، »سیاههچارچوبِ روانی معنویتگرایی« (Psycho-Matrix Spiritual Inventory)، بهعقیده برخـی، ولمـن (Amram & Dryer, 2008, p. 6)، بیش از آنکه هوش معنوی را اندازه گیری کند، جهتگیری عام معنوی را مـیسـنجد. هفـده گویـه بازسازی مقیاس یکپارچه هوش معنوی: اعتباریابی، رواسازی، ; 32 »مقیاس هوش معنوی« نازل (2004) نیـز بیشـتر بـر مسـیحیت و جنـبش معنویـتگرایـی خـاص امریکایی، موسوم به عصر جدید تأکید دارد و شرط جهانشمولی و عمومیت را نادیده گرفته اسـت .(King & DeCicco, 2009, p. 69) بهعبارت دیگر، میتوان گفت: کسانی که موضوعیت هـوش معنـوی را پذیرفتـهانـد، در بحـث اندازهگیری، در این دو موضوع کمابیش همداستانند کـه اولاً، هـوش معنـوی مقولـهای سـازگاری-محور وثانیاً، جهانشمول است. بدینترتیب به نظر میرسد که تا دست یافتن به تبیـین و تعریفـی جامع، معتبر و مورد پذیرش بیشینه صاحبنظران در زمینه هوش معنـوی، هـر ابـزاری کـه بتوانـد: .1 آن وجه از حیات معنوی آدمی را که به نحو مشخصی با مقوله سازگاری (حل مسـئله، سـلامت تن و روان و;) مـرتبط اسـت، متمـایز کنـد . .2 جهـان شـمول و فرهنـگ نابسـته باشـد؛ یعنـی در فرهنگهای گوناگون بتواند افراد معنویتگرا را از افراد غیرمعنویتگرا جدا کند . .3 قـادر باشـد در هر فرهنگ و جامعهای، اعضای معنویتگـرایِ بـاسـازگاریِ بیشـتر را از افـراد معنویـتگـرایِ بـا ازگاریِس کمتر متمایز کند. اگرچه ممکن است نتواند در میان غیرمعنویتگرایان، افراد با سـازگاری بیشتر را از افراد با سازگاری کمتر جدا کند، احتمالاً شروط کمینه آزمونی معتبر و روا برای سنجش هوش معنوی را احراز کرده باشد. آزمونهای سنجش معنویت تنها شرط دوم را احـراز مـیکننـد، ولی آزمونهای هوش معنوی باید هم شرط دوم و هم شرط سوم را، با هم، داشته باشند تـا امکـان احراز شرط اول مهیا شود. شرح مبسوط و مستوفای این شروط و نیـز تعریفـی از هـوش معنـوی، مجال دیگری میطلبد. در این پژوهش، فیالجمله برای هوش معنوی تعریف زیر پیشنهاد مـیشـود: توانـایی فطـری و تجربهپذیرِ آدمی در افزایش سازگاری از طریق کنشها و دریافـتهـای معنـوی. در ایـن تعریـف، تلاش شده است تا هم معیارهای بیشتر مورد وفاق صاحبنظران در زمینه هوشبودگی لحاظ شود و هم به جهت مفهومی، شروط جامعیت، مانعیت و صرفهجویی را تا حد امکان احراز کند: هـوش معنوی اولاً، نوعی توانایی است نه گونهای از رفتار یا ویژگی اخلاقیثانیاً.، فطری است؛ یعنی هـم بنیادهای فیزیولوژیایی دارد و هم فرهنگ نابسته و جهانشمول استثالثاً.، تجربهپذیر اسـت؛ یعنـی از آموزش و فرهنگ و; اثر میپذیردرابعاً.، سازگاری- محور اسـت؛ یعنـی دارای آن مشخصـهای است کـه شـرط لازم هـوشبـودگی اسـت و خامسـاً، منظـور از کـنشهـای معنـوی، رخـدادهای روانشــناختی ارادی ماننــد نمــاز گــزاردن، نیکــی کــردن و; و مقصــود از دریافــتهــای معنــوی، رخدادهای روانشناختی غیرارادی مانند احساس بخشودگی کردن، دانشی را بیاختیار دریـافتن و; 42 ، سال ششم، شماره سوم، پاییز 2931 است. البته هیچ بخش از معنویت آدمی، نه افزون بر این دو وجه دارد و نه خـالی از ایـن دو وجـه است. در این تعریـفعمـداً، از ورود بـه مسـئله »معنویـت چیسـت؟« و بـه تبـع آن، بیـان برخـی مشخصههای معنویت پرهیز شده استزیرا؛ اولاً، هوش معنوی اگرچه جزئی از معنویت است، امـا با معنویت یکی نیست و تفکیک هوش معنوی از معنویت، راه را برای فروکاستن معنویت به امـری صرفاً بشری میبندد و دستکم امکان بیطرفی در این زمینه را تا حدی حفظ مـیکنـد. بـهعبـارت دیگر، سازه هوش معنوی ممکن استدین را چنان معرفـی کنـد گـه گـویی صـرفاً ابـزاری بـرای سازگاری است و شأن شناختاری آن اهمیتی ندارد. به این ترتیب، به ابزاری بـرای قدسـیزدایـی از معنویت و دین مبدل شود. تفکیک هوش معنوی از معنویت ممکن است این سـازه سـودمند را تـا حدی از این آسیب دور کند و یا دستکـم امکـان بـیطرفـی در ایـن زمینـه را حفـظ کنـدثانیـاً.، همانگونه که در تعریف هوش ( شناختی ) وضوح نسبی مفهوم سـازگاری کفایـت کـرده اسـت، در هوش معنوی نیز، مقوله معنویت وضوح دارد و دعوی کفایت برای آن خالی از وجه نیسـتثالثـاً.، هر معنایی که از معنویت مراد شود، مادامیکهبتوان نشان داد که نوعی تواناییِ فطـریِ تجربـهپـذیر سازگاری محور از آن، قابل استخراج است، اعتبار سازه هوش معنوی پابرجا و استقلال مفهومی آن از معنویت معتبر استرابعاً.، عدم توجه به این مطلب دشواریهایی را به لحاظ نظـری و سنجشـی پدید میآورد که برخی صاحبنظران گرفتار آن شدهاند. بـرای نمونـه، ایـن معضـل را در نگاشـته ایمونز و نقد مایر و واکنش ایمونز میتوان دیـد. در حقیقـت، مـیتـوان گفـت: بخـش عمـدهای از ایراداتی که صاحبنظران هوش معنوی به یکدیگر وارد میکننـد، نـاظر بـه ورود بـه همـین بحـث است. از سوی دیگر، بیشتر ابهامها حاصل ورود سرزده و چهبسا نادانسته به حوزه تعریف معنویت استمثلاً. دشوار است که نگاشته وان -2002) تحت عنوان هوش معنوی چیست؟) را جز شرحی کمابیش پراکنده از معنویت »عصر جدیدی« دانست. آنچه مؤلفههای هوش معنوی گفته میشـود و بیشترین محل مجادله است، همان دیدگاهی است که نظریهپرداز در مـورد معنویـت دارد: پاسـخی است که او به پرسش »معنویت چیست؟« میدهد و به جای پاسـخ بـه »هـوش معنـوی چیسـت؟« میگذارد. آمرام و درایر »مقیاس یکپارچه هوش معنوی(« را با 83 گویه تهیـه کردنـد ( Amram & Dryer, (p. 41-45 2008, که اگرچه مانند سایر ابزارهای اندازهگیری هوش معنوی، خالی از برخی اشکالات نظری(مثلاً (King & DeCicco, 2009, p. 69 و روششناختی نیست، اما از دو جهت شایسته توجه است: نخست آنکه بنای نظری این آزمون بر پژوهشی کیفـی (Amram, 2007, p. 4) اسـتوار اسـت که شرکتکنندگانی بـا زمینـههـای دیـنورزی و معنویـتگرایـی بسـیار متنـوعی ماننـد یهودیـت، بازسازی مقیاس یکپارچه هوش معنوی: اعتباریابی، رواسازی، ; 52 مسیحیت، اسلام، هندوئیسم، تائوئیسم، آزمودنیهای آن را تشکیل میدادند. دوم آنکه، پژوهشـگران کوشیدهاند علاوه بر استفاده از شیوههای متعارف اعتباریابی و رواسازی، مقیاس در حال سـاخت را بهصورت تجربی با توانایی تفکیک گروههای متفاوت از لحاظ معنویتگرایی بیازمایند و سـاخته و پرداخته کنند .(Amram & Dryer, 2008, p. 11) همین ویژگی را میتوان یکـی از برجسـتگیهـای کمیاب آزمونهای سنجش هوش معنوی دانست. تلاش برای دستیابی به ابزار اندازهگیری معتبر، روا، منعطف و پژوهشپذیر در زمیه هـوش معنـوی و رویکرد معنویتگرایانه، بهگونهای که از یکسو، با بافت و ساختار فرهنگ ایرانـی انطبـاق داشـته باشد و از سوی دیگر، تجارب فربه پژوهشگران جهان نیز در ساخت آن لحاظ شـده باشـد، و نیـز شواهدی تجربی درباره توان پیشبینیکنندگی آن وجود داشته باشـد، هـدف اصـلی ایـن پـژوهش است. تعیین دامنه برش و فرآوری دو نسخه موازی از مقیاس نهایی برای افزایش پژوهشپـذیری و انعطاف در کاربرد، از دیگر اهداف این تحقیق است. روش پژوهش برای مشارکت در این پژوهش، که پژوهشی توصیفی – پیمایشی از نـوع اعتبارسـنجی اسـت، 456 نفر از دانشجویان دانشگاه گیلان با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای برگزیده شـدند و بـه پرسشنامه آماج (برگردانده نهایی نسخه کوتاه مقیاس یکپارچه هوش معنوی) پاسخ دادنـد کـه بـر مبنای نتایج گویه اعتباریاب پیشنهادی آمرام و درایر، پاسخنامه 42 تن از آزمـودنیهـا حـذف شـد. نتایج حاصل از 414 آزمودنی باقیمانده مورد بررسی و پردازش قـرار گرفـت . میـانگین سـنی ایـن دانشجویان 21/72 سال بود . در میان این دانشجویان، 38 درصد در رشتههای انسانی، 39 درصد در رشتههای فنی و علوم پایه، 9 درصد در زیرمجموعـه علـوم کشـاورزی، 10 درصـد در رشـتههـای تربیت بدنی و 5 درصد در مجموعه علوم پزشـکی در سـال 91-90 تحصـیلی در دانشـگاه گـیلان مشغول به تحصیل بودند.ابزار این پژوهش نسخه کوتاه »مقیاس یکپارچه هـوش معنـوی(ISIS) « سـاخته آمـرام و درایـر (2008) است. آنها کوشیدهاند تا پنج مؤلفـهـوشه معنـوی (هشـیاری، رحمـت، معنـا، فـراروی و حقیقت) را از طریق 83 گویه این مقیاس اندازه بگیرند . نسخه کوتاه این مقیاس، 45 گویه برگزیـده از نسخه اصلی است که مبنای این پژوهش قرار گرفته است . پاسـخدهـی بـه هـر گویـه، بـه شـیوه نمرهگذاری شش درجهای لیکرت از 1 تا 6 درجهبندی شده است. بر حسب گزارش آمرام و درایـر 62 ، سال ششم، شماره سوم، پاییز 2931 (2008)، پایایی درونی کل مقیاس بسیار بالا و پایایی بر حسب بازآزمایی پس از بازه زمـانی شـش هفتهای، قابل قبول بوده است. روایی همگرا و واگرای این مقیاس، از طریـق مقایسـه بـا دو آزمـون دیگر تأیید شده است. همچنین این مقیاس توانست آزمودنیهایی را که بر حسب داوری آشـنایان، انسانهایی معنویتگرا بودند، از آزمودنیهای معمولی متمایز کند. در پایـان هـر دو نسـخه بلنـد و کوتاه گویهای برای سنجش اعتبار پاسخهای آزمودنی تعبیه شده است که از او میخواهد تـا میـزان صداقت و جدیت خود را در پاسخدهی مشخص کند. نمره این گویـه، میـزان اعتبـار پاسـخنامـه را تعیین میکند و در اندازه نمره نهایی هوش معنوی محاسبه نمیشود. ابتدا نسخه کوتاه مقیاس یکپارچه هوش معنوی بـه ازای هـر گویـه، 2 تـا 5 برگـردان، بـه فارسـی برگردانده شد. برگردانهای پیشنهادی بـهصـورت انفـرادی بـا گروهـی از دانشـجویان کارشناسـی، کارشناسی ارشد، اعضـای هیئـت علمـی و برخـی از اعضـای سـازمانهـای دولتـی دارای مـدرك کارشناسی و بالاتر به بحث گذاشته شد. مناسبتـرین پیشـنهادهای برگردانـی بـر مبنـای دو معیـار فهمپذیری و بیشترین مطابقت با متن انگلیسی انتخاب گردید . پس از اصـلاح بـهصـورت مقیـاس آماج 45 گویهای نهایی در اختیار شرکتکنندگان در پژوهش قرار گرفـت. بـرای تجزیـه و تحلیـل دادههای بهدستآمـده، عـلاوه بـر اسـتفاده از روشهـای متـداول در آمـار توصـیفی بـرای تعیـین مشخصههای آماری گویهها، از دو شاخص درجه دشواری و ضریب دو رشتهای نقطهای بهره بـرده شد. همچنین برای برآورد ضریب اعتبار مقیاس از فرمول کلی ضریب آلفای کرونباخ، برای بررسی روایی مقیاس از تحلیل عاملی اکتشافی بر اساس تحلیل مؤلفههـای اصـلی و بـرای تعیـین سـاختار ساده مقیاس از چرخش وریماکس و پروماکس استفاده شد. ادامه خواندن مقاله بازسازي مقياس يکپارچه هوش معنوي: اعتباريابي، رواسازي، بررسي ساختار عاملي و فرآوري نسخههاي موازي

نوشته مقاله بازسازي مقياس يکپارچه هوش معنوي: اعتباريابي، رواسازي، بررسي ساختار عاملي و فرآوري نسخههاي موازي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله اثربخشي خانوادهدرماني با الگوي شناختي ـ رفتاري مذهبمحور بر عملکرد خانواده بر سازگاري و عملکرد تحصيلي دانشآموزان پسر متوسطه شهر اهواز

$
0
0
 nx دارای 7 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه خانواده از لحاظ تربیتی و اجتماعی دارای اهمیت و جایگاه ویژهای است. افراد از خانواده گام بـه عرصـه هستی مینهند و جامعه از تشکیل افراد هستی قوام مییابد. ازآنجاییکه نهاد خانواده، مولد نیروی انسـانی و معبر سایر نهادهای اجتماعی است، از ارکان و نهادهای اصلی هر جامعه بهشـمار مـیرود. بهنجـاری و نابهنجاری جامعه، در گرو شرایط عمومی خانوادهها است. هیچیک از آسیبهای اجتماعی فارغ از تـأثیر خانواده پدید نمیآید. به همـین دلیـل، هـیچ جامعـهای نمـیتوانـد ادعـای سـلامت کنـد مگـر آنکـه از خانوادههای سالم برخوردار باشد. امروزه درمانگران، خانوادهدرمانی را با هـدف کمـک بـه بهبـود تعامـل افراد بهکار میبرد. به همین دلیل، مراجع را از خانواده جدا نمـیکننـد، بلکـه سـامانه خـانواده را اصـلاح میکنند .(Gelso & Frets, 2001, p. 75) هرچند رفتارهای انسان تابع چند عامل میباشند و مشکل رفتاری نوجوانان و جوانان نیز از این قاعده مستثنی نیست. آنها از خانواده، همسالان و بافـتهـای فرهنگـی مثـل مدرسه، بهعنوان عوامل چندگانه اصلی تعیینکننده رفتار مشکلدار نوجوانان و جوانان نـام مـیبرنـد. بـرای نمونه، همسالان در مدرسه و در طی اوقات فراغت، میتوانند نوجوان را به سمتوسوی رفتـار مشـکلدار هدایت نمایند. نوع برخورد والدین در خانواده و آداب تعلیم و تربیت میتواند گرایش نوجوانان بـهسـوی همسالان را تقویت کند و یا اینکه مانع از آن شود. علاوه بر این، اکثر افرادی که نظریههای نـوین را مطـرح کردهاند، مثل موفیت (1993)، پاترسون، رایدو دیشیون (1992) و برونفن برنر (1989)، تأثیرات والـدین و همسالان را بهصورت ترکیبی مورد ملاحظه قرار دادهاند. در اکثر تحقیقات، بیشترین سهم در تعیین عوامـل یک رفتار به خانواده اختصاص داده شده است. شاید به همین دلیل خانواده اولین آموزشـگاهی اسـت کـه فرد آن را تجربه میکند و غنا و محتوای آموختههای او ارتبـاط مسـتقیمی بـا عملکـرد و محتـوای محـیط خانواده دارد. این عملکرد، نه فقط شامل عواملی از قبیل امکانـات رفـاهی خـانواده و تحصـیلات والـدین است، بلکه رشد اخلاقی خانواده، نحوه برقراری ارتباط بین اعضا، مناسب بودن مقررات خـانواده، تقسـیم نقشها، نحوه برخـورد اعضـا خـانواده بـا مشـکل، ابـراز عواطـف، رفـع نیازهـای عـاطفی و غیـره را نیـز دربرمیگیرد .(Epstein & et al, 1983, p. 171-180) مذهب سیستم سازمانیافتهای از باورها شامل ارزشهای اخلاقـی، رسـومات، مشـارکت در جامعـه دینی برای اعتقاد راسختر به خدا یا یک قدرت برتر است. باورهای مذهبی شیوه مؤثری بـرای مقابلـه بـا مصائب، تجارب دردناك و نشانههای بیمـاری اسـت. همچنـین در زمـان مشـکلات و نـاراحتیهـا بـر اثربخشی خانوادهدرمانی با الگوی شناختی – رفتاری مذهبمحور; 14 چگونگی روابط انسانی اثر میگذارند. باورهای مذهبی اعضای یک خانواده، میتوانـد بـر شـیوه ارتبـاط آنها با یکدیگر و حفظ جایگاه و مرزهایی که بین اعضای خانواده وجود دارد تأثیر زیـادی داشـته باشـد. اغلب پژوهشگران بر این باورند که وجود عقاید مذهبی تأثیر بهسزایی در اسـتحکام خـانواده دارد. ایمـان به خدا موجب میشود که نگرش فرد به کل هستی هدفدار باشد. عدم ایمان به خدا موجب میشود کـه فرد انسجام و آرامش نداشته باشد. همین امر موجب ضعف و منشـأ اخـتلافهـای بسـیاری در زنـدگی خانوادگی میشود (منجزی و دیگران، .(1390 در دهههای اخیر، پژوهشگران به نقش معنویت و مذهب بهعنوان یک روش درمانی پرداختـهانـد. از سال 1986، علاقه به معنویت و مذهب و مشاوره چندین برابر افزایش یافته اسـت، بـهطـوریکـه افـراد شرکتکننده در مشاورههای مذهبی بین سالهای 1993 تا اوایل 1995 در آمریکا چندین برابر شـدهانـد. در درمان شناختی رفتاری مذهبمحور، علاوه بر روشهای شـناخت درمـانگری کـه هـدف آن، تغییـر باورداشتهای غلط بیمار و تبدیل افکار خودکار منفی به افکار منطقی است، طی جلسات درمانگری بـه بیمار کمک میشود تا اعتقادات معنوی و باورهای دینی خود را تقویت کنـد و بـه نظـم جهـان هسـتی، وجود قدرت مطلق پروردگار و رحمت الهی توجه و تمرکز نماید. همچنین »توکل به خدا« و اعتقـاد بـه امداد الهی، سبب افزایش امید به زندگانی است. در جلسـات رواندرمـانگری ایـن باورداشـت در بیمـار ایجاد میشود که هر تلاش و رنجی که در زندگی رخ میدهد، بیفایده نبـوده، بلکـه تـوأم بـا بازتـاب و پاداش الهی در سطوح مختلف زندگی است. با ایجاد چنین طـرز تفکـری، بیمـار از احسـاس پـوچی و سرگردانی رهایی مییابد. همچنین در این رویکرد درمانی، با استناد به آیـات قـرآن کـریم و احادیـث و تأثیر آنها در درمان تمرکز میشود. در رویکرد مذهبی این باورداشت، که جهان هستی واجد نظـم اسـت و بدون اراده خالق هستی برگی از درخت نمیافتد و اعتقاد بیماران به اینکـه خـالق هسـتی بـزرگتـرین حافظ و تکیهگاه است، در آنها تقویت میشود (حمید و دیگران،.(1390 اختلالات عاطفی و رفتاری و سازگاری و یا آنگونه که رایج است، اختلالات جدی هیجانی و رفتاری، به مجموعه اختلالاتی اطلاق میشود که توانـایی کودکـان بـرای عملکـرد مناسـب اجتمـاعی، تحصـیلی و هیجانی را مختل میسازد. این عنوان، یک طبقه تشخیصی نیست که در طبقهبندی اختلالات روانی مطـرح شده باشد و بیشتر توسط سرویسهای خدماتی و مجموعههایی که با کودکان و نوجوانان سروکار دارند، به کار برده مـیشـود .(Huston & Carpenter, 2007, p. 539-544) درواقـع، اخـتلالات عـاطفی و رفتـاری میتواند مشکلات تحصیلی متعددی برای دانشآموزان ایجاد کند. شیوع 6 تا 10 درصدی این اختلالات 24 ، سال ششم، شماره سوم، پاییز 2931 در بین کودکان سنین مدرسه در کشورهای مختلف و مزمن و پایدار شدن آنها، مرتبط بودن موضـوعاتی مانند ارتکاب جرایم، گرایش به انجام رفتارهای پرخطر نشان از اهمیت این موضـوع دارد ( Mannuza & et al, 1998, p. 493-498؛ .(Hallahan & Kauffman, 2003, p. 121 کینس فوگل و گریچ، در مطالعهای دریافتند افرادی که شاهد دعوای سـخت، در سـطح کلامـی، لفظـی و جسمی بودند، در روابط با دیگران به مقدار زیاد چنین رفتارهایی را از خود بروز میدادنـد ( Kinsfogel & .(Grych, 2004, p. 505-515 همچنین، هوگلند و لیدبیتر، نشان دادند که محركهای چندجانبه خـانوادگی و سطح پایین آموزش مـادران، افـزایش مشـکلات و مسـائل رفتـاری و کـاهش رفتارهـای فرااجتمـاعی دانشآموزان را پیشبینی میکننـد .(Hoglund & Leadbeater, 2003, p. 98) پیشـگامان نهضـت خـانواده درمانی معتقند که مشکلات انسان اساساً بینفردیاند تا درونی. ازاینرو، راهحلهای ارائهشـده معطـوف به ارتباط بینفردی است .(Alan Carr, 2001, p. 301-314) سویج و همکاران، در پژوهشی به بررسی پیامدهای بـالینی افـراد تحـت درمـان انفـرادی شـناختی-رفتاری (ICBT) و درمان شناختی- رفتاری مبتنی بـر خـانواده (FCBT) در درمـان نوجوانـان مضـطرب پرداختند. نتایج این پژوهش نشان داد که علائم اضطراب در خانواده و فرزندان کاهش یافتـه و عملکـرد عاطفی تحصیلی و سازگاری آنها نیز افزایش یافت .(Suveg & et al, 2009, p. 341-349) فقیهی و رفیعیمقدم (1388)، در پژوهشی به بررسـی میـزان اثربخشـی آمـوزشهـای روانشـناختی مبتنی بر روایات اسلامی در رضـایت زناشـویی زوجـین پرداختنـد. نتـایج ایـن پـژوهش نشـان داد کـه آموزشهای روانشناختی، مبتنی بر روایات اسلامی در بهبود روابط همسران و در نتیجه، رضـایتمنـدی زناشویی آنها مؤثر بوده است. توان و همکاران (1388)، در پژوهشی به بررسـی رابطـه نگـرش دینـی و سلامت روانی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اراك پرداختند. نتایج ایـن پـژوهش نشـان داد کـه بـین نگرش دینی و سـلامت روانـی رابطـه مثبـت معنـیدار وجـود دارد. اسـحاقی و همکـاران (1389)، در پژوهشی به بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر آموزههای دینی، بر فعالیت بـدنی سـالمندان پرداختنـد. نتـایج این پژوهش نشان داد که آموزش مبتنی بر آموزههای محتوای دینی، در مقایسه با آموزش رایج یـا بـدون محتوای دینی تفاوت معنیداری در سطح فعالیت بدنی سالمندان نداشت. منجزی و همکاران (1390)، بررسی اثر ارتباط اسلامی و نگرش مذهبی بر بهبود رضـایت زناشـویی پرداختند. نتایج بیانگر این است که ارتباط اسلامی و نگرشهای مذهبی بر رضایت زناشویی زوجهـا در پسآزمون و پیگیری مؤثر بوده اسـت. حمیـد و همکـاران (1390)، در پژوهشـی بـه بررسـی اثربخشـی اثربخشی خانوادهدرمانی با الگوی شناختی – رفتاری مذهبمحور; 34 رواندرمانی شناختی رفتاری مذهبمحور بر افسردگی زنان مطلقه پرداختند. نتایج این پژوهش حـاکی از این است که درمان شناختی رفتاری مذهبمحور موجب کاهش افسردگی در زنان مطلقه شده است. ریاحی و همکاران (1388)، بـه بررسـی اثـرات دینـداری و جهـتگیـری دینـی بـر سـلامت روان دانشجویان دانشگاه مازندران پرداختند. نتایج این پژوهش نشان داد که جهـتگیـری دینـی درونـی (بـه شکل مستقیم و معنیدار)، و جهتگیری دینی بیرونی و میزان دینداری (به شـکل غیرمسـتقیم از طریـق تأثیر بر حمایت اجتماعی و خوشبینی) بر میزان سلامت روان دانشجویان تأثیر داشـته اسـت. حـاتمی و همکاران (1388)، در پژوهشی به بررسی تأثیر میزان دینداری بر رضایت از زندگی زناشـویی پرداختنـد. نتایج این پژوهش نشان میدهد که بین ابعاد و اشـکال مختلـف دینـداری و رضـایت از زنـدگی رابطـه مثبت و معنیداری وجود دارد. عبادی و همکاران (1389)، نیز در پژوهشی به بررسی اثربخشی آمـوزش مثبتنگری با تأکید بر آیات قرآن بر افزایش امید به زندگی زنان مطلقه شهر اهواز پرداختنـد. یافتـههـای حاصل از این پژوهش، بیانگر این است که مثبتنگری با تأکید بر آیات قرآن کریم بـر افـزایش امیـد بـه زندگی زنان مطلقه شهر اهواز مؤثر بوده است. عــادل و همکــاران (1389)، در پژوهشــی اثربخشــی آمــوزش شــناختی بــا رویکــرد اســلامی بــر رضایتمندی زندگی دانشجویان پرداختند. نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش شـناختی بـا رویکـرد اسلامی بر رضایت از زندگی دانشجویان در مرحله پسآزمون مؤثر بود.خدایاریفرد و پرند (1385)، در مطالعهای به بررسی اثربخشـی خـانوادهدرمـانی مبتنـی بـر رویکـرد شناختی – رفتاری در درمان هراس اجتماعی نوجوانـان، پرداختنـد. نتـایج ایـن پـژوهش، بیـانگر نقـش خانواده در ایجاد، تداوم و در نتیجه، درمان هراس اجتماعی اسـت. همچنـین در نتیجـه خـانوادهدرمـانی مبتنی بر رویکرد شناختی رفتاری، عملکرد خانواده و فرزندان افـزایش یافتـه اسـت. نتـایج نشـاندهنـده کارایی خانواده درمانی مبتنی بر رویکرد شناختی – رفتاری است. سرانجام، رجبی و همکاران (1387)، به بررسی عملکرد خانواده و جو روانی- اجتمـاعی کـلاس بـا ناسازگاری دانشآموزان دبیرستانی شهرستان ملایر پرداختند. یافتهها نشان داد که عملکرد خانواده و جـو روانی- اجتماعی کلاس با ناسازگاری دانشآموزان دارای رابطه منفی معنـیداری بـوده اسـت. در نتـایج پژوهشی آمده است که سبک رفتاری مستبدانه بـا بـروز افسـردگی، اضـطراب، عـدم کفایـت اجتمـاعی، پیشرفت تحصـیلی ضـعیف، رفتارهـای بزهکارانـه، مصـرف مـواد مخـدر و اخـتلال سـلوك رابطـه دارد .(Mathijssen & et al, 1998, p. 477-478) 44 ، سال ششم، شماره سوم، پاییز 2931 روش تحقیق طرح این تحقیق از نوع شبهآزمایشی با پیشآزمون – پسآزمون و گروه کنترل بوده است. پـس از تعیـین گروههای آزمایش و کنترل، روش خانواده درمانی شناختی- رفتاری مذهبمحـور بـه مـدت 10 جلسـه 45 دقیقهای، بهطور هفتگی روی گروه آزمایش انجام شد. در مورد گـروه کنتـرل هـیچگونـه مداخلـهای صورت نگرفت.نمونه و روش نمونهگیری: از میان زوجین مراجعهکننده به مرکز مشاوره و رواندرمانی محقق بـرای حــل تعارضــات و مشــکلات خــانوادگی، و بــا همــاهنگی آمــوزش و پــرورش و بــا اســتفاده از روش نمونهگیری در دسترس و در نظر گرفتن سـن، طـول مـدت ازدواج، وضـعیت اجتمـاعی اقتصـادی، دارا بودن یک انحراف معیار پایینتر از میانگین در مقیاس ارزیابی عملکرد خانواده، و با یـک انحـراف معیـار کمتر از میانگین در پرسشنامه سازگاری دانشآموزان توسط فرزند آنهـا و عملکـرد تحصـیلی ضـعیف، مصاحبه بالینی با خانواده و فرزندان آنها و سایر متغیرهای مـوردنظـر پـژوهش، تعـداد 40 نفـر در طـول سالهای 1390-1388 بهعنوان نمونه انتخاب شدند. اینها بهطور تصادفی به دو گـروه آزمـایش و کنتـرل تقسیم شدند. گروه آزمایشی تحت خانواده درمانی با الگوی شناختی رفتاری مذهبمحور قـرار گرفتنـد، اما گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکردند. خانواده درمانی شناختی رفتاری مـذهبمحـور طـی 10 جلسه 45 دقیقهای بهطور هفتگی روی گروه آزمایش اجرا شد. گـروههـای آزمـایش و کنتـرل، پـیش از مداخله و پس از اجرای مداخله آزمایشی با استفاده از ابزار پژوهش ارزیابی شدند. همچنین در طـی ایـن مراحل میزان سازگاری و عملکرد تحصیلی فرزندان آنها نیز ارزیابی شد. مقیاس ارزیابی عملکرد خانواده: این مقیاس، شامل 53 ماده است که برای سـنجش عملکـرد خـانواده بر اساس الگوی مکمستر تدوین شده است. این ابـزار توسـط اپشـتاین و همکـاران (1993)، بـا هـدف توصیف ویژگیهای سازمانی و ساختاری خانواده تهیه شده است. همچنین، توانایی خـانواده در سـازش با حوزه وظایف خانوادگی را بر روی یک مقیاس چهار درجهای لیکرت، مشـخص مـینمایـد. نجاریـان (1374)، در پژوهشی سه عامل، یعنی نقشهای خانوادگی، حل مسئله و ابراز عواطف را شناسایی نمـود. همچنین مواد آزمون از 53 ماده بـه 45 مـاده کـاهش یافـت. وی همسـانی درونـی کـل آزمـون را 0/93 بهدست آورد. حداقل نمره در مقیاس فوق 45 و حداکثر آن 180 مـیباشـد کـه نمـره بـالا نشـاندهنـده عملکرد سالم خانواده و نمره پایین عملکرد مختـل خـانواده را نشـان مـیدهـد. ضـریب پایـایی آلفـای کرونباخ برای کل مقیاس 0/88 و در عاملهای حل مسئله 0/84، نقـشهـا 0/83 و ابـراز عواطـف 0/77، اثربخشی خانوادهدرمانی با الگوی شناختی – رفتاری مذهبمحور; 54 محاسبه گردید. این نمرهها بیانگر همسانی درونی رضایتبخش این مقیاس است. بـرای بررسـی روایـی سازه این مقیاس، از روش تحلیل عاملی (تحلیل مؤلفههای اصلی) استفاده شد که سه عامل حـل مسـئله، نقشهای خانوادگی و ابراز عواطف، در مجموع 28/08 درصد از واریانس آن را تبیین نمودند. پرسشنامه سازگاری دانشآموزان دبیرستانی: پرسشنامه سـازگاری دانـشآمـوزان دبیرسـتانی توسـط سینها و سینگ (1993) تدوین شده است. این پرسشنامه 60 سؤال دارد و دانـشآمـوزان دبیرسـتانی بـا سازگاری خوب را از دانشآموزان ضعیف در سه حوزه سازگاری (عـاطفی، اجتمـاعی، آموزشـی) جـدا میکند (ساقی و رجایی، .(1387 ضریب پایایی این مقیاس را به روش دونیمه کـردن بـرای کـل مقیـاس 0/95 و برای مقیاس عاطفی 0/94، اجتماعی 0/93 و آموزشی 0/96 گزارش کردهانـد. در ایـن پـژوهش، ضرایب پایایی مقیاس فوق با استفاده از روش کودرریچاردسون و دونیمه کردن بـرای کـل پرسـشنامـه بهترتیب 0/81 و 0/70 و برای مقیـاسهـای عـاطفی 0/66 و 0/64، اجتمـاعی 0/62 و 0/58 و آموزشـی 0/67 و 0/58 محاسبه گردید که بیانگر همسانی درونی مادههای مقیاس فوق مـیباشـد. عـلاوه بـر ایـن، برای بررسی روایی سازه مقیاس فوق از روش تحلیل عاملی (تحلیل مؤلفههای اصلی)، اسـتفاده شـد کـه پنج عامل ناسازگاری عاطفی، اجتماعی، آموزشی و فردی شناسایی شدند و یـک عامـل مهـم بـه علـت تعداد کم مادهها (سه ماده) فاقد نامگذاری بود. پنج عامل در مجموع، 24/91 درصد از واریـانس مقیـاس را تبیین کردند. شاخص عملکرد تحصیلی: در این تحقیق، شاخص عملکرد تحصیلی معدل کل امتحانات پایان سـال اول دبیرستان میباشد. این شـاخص نمـرات کـل دروس پایـه اول دبیرسـتان بـه اسـتثنا درس ورزش و انضباط را دربرمیگیرد. ساختار جلسات رواندرمانی شناختی- رفتاری مذهبمحـور: در این رویکرد، عـلاوه بـر روشهـای شـناخت درمانگری، که هدف آن، تغییر باورداشتهای غلط بیمار و تبدیل افکار خودکار منفـی بـه افکـار منطقـی است، طی جلسات درمانگری به فرد کمک میشود تا اعتقادات معنوی و باورهای دینی خود را تقویـت کند و به نظم جهان هستی، وجود قدرت مطلق پروردگار و رحمت الهی توجه و تمرکز نماید. همچنـین محتوای جلسات شناخت درمانی مذهبمحور به شرح زیر میباشد: جلسه اول: ارزیابی انفرادی و مصاحبه بالینی با هریـک از زوجـین بـهمنظـور شناسـایی اسـترسهـا، ویژگیهـای شخصـیتی، تعارضـات خـانوادگی، انتظـارات خـانوادگی، انتظـارات از یکـدیگر، افکـار و احساسات آنها. 64 ، سال ششم، شماره سوم، پاییز 2931 جلسه دوم و سوم: توضیح در مـورد روش درمـان و اهـداف، آمـوزش خودشناسـی بـه زوجـین و تشخیص احساسات و هیجانهای منفی و افکـار و باورداشـتهـای زیـربنـایی غیرمنطقـی آنهـا، تبیـین انتظارات منطقی و غیرمنطقی زوجین از یکدیگر با استفاده از تعالیم اسـلامی موجـود در قـرآن کـریم و سیره نبوی و احادیث، توضیح پیامدهای معنوی ناشی از تعامل و عملکرد تحصـیلی فرزنـدان مـیشـود. آموزش ارتباط کلامی و غیرکلامی توأم بـا احتـرام و محبـت و صـبر و گذشـت و بخشـش مبتنـی بـر دستورات الهی. جلسات چهارم و پنجم: مروری بر افکار منفی و چالش با آنها، استناد به آیات قرآن کریم و احادیـث درباره حل مشکلات و برخورد صحیح با رویـدادها، تقویـت صـبر و بردبـاری و توکـل بـه پروردگـار، نیایش و تقویت ارتباط مستمر با خالق هستی. جلسات ششم تا هشتم: مروری کوتاه بر جلسات قبلی و بررسی تکالیف منزل، آمـوزش فـن توجـه برگردانی از خود بهسوی کائنات و جهان هستی، تقویت امید به اصلاح و تغییر رفتار، فعالسـازی رفتـار، استناد به آیات قرآن کریم و احادیث در کنار فنون شناختی – رفتاری، بهمنظور به چـالش کشـیدن افکـار منفی و غیرمنطقی، دادن تکالیف خانگی و گزارش عملکرد خانواده و فرزندان از طریق نظـارت زوجـین با استفاده از فرمهای ارزشیابی. جلسات هشتم تا دهم: آموزش آرامش عضلانی و تنفس عمیق به مدت پانزده دقیقه، تجسـم ذهنـی بر پدیدههای مختلف هستی جهت کسب انرژی مثبت و توان مضاعف، بررسی افکار به کمـک زوجـین و جایگزینی افکار منفی با افکار غیرمنطقی، مروری بر هیجانـات و رفتـار منطقـی و خوشـایند بـهدنبـال افکار منطقی، بیان احساسات توسط زوجین و بحـث در مـورد آنهـا، بررسـی تغییراتـی کـه بیمـاران در وضعیت خود احساس کردهاند، ادامه تکالیف خانگی، اطمینانخاطر مشاور به زوجـین نسـبت بـه اینکـه با بهکارگیری آنچه را که یاد گرفتهاند، مشکلی برای آنها پیش نخواهد آمد. با توصـیه بـه زوجـین جهـت مطالعه مستمر قرآن و احادیث و سیره نبوی در خصوص نحوه ارتباط زوجین با یکدیگر و اجـرای آنهـا بهصورت عملی. یافتههای پژوهش جدول :1 میانگین و انحراف معیار نمرات عملکرد خانواده، سازگاری و عملکرد تحصیلی دانـشآمـوزان زوجین گروه آزمایش و کنترل را در مراحل پیشآزمون و پسآزمون نشان میدهد. اثربخشی خانوادهدرمانی با الگوی شناختی – رفتاری مذهبمحور; 74 جدول .1 میانگین و انحراف معیار نمرات عملکرد خانواده، سازگاری و عملکرد تحصیلی دانشآموزان زوجین گروه آزمایش و کنترل متغییر گروه آزمایش پسآزمون گروه کنترل پیشآزمون میانگین پیشآزمون پسآزمون میانگین انحراف معیار انحراف معیار میانگین انحراف معیار میانگین انحراف عملکرد خانواده 117/21 11/61 128/93 15/12 115/71 5/13 116/18 معیار 4/92 سازگاری 11/21 6/93 18/97 6/92 11/87 3/94 12/14 6/94 دانشآموزان 12/45 6/18 16/95 7/12 11/65 4/87 12/13 4/39 عملکرد تحصیلی دانشآموزان همانگونه که در جدول مشاهده مـیشـود، میـانگین عملکـرد خـانواده گـروه آزمـایش در پـسآزمـون (128/93) است که این میانگین بیشتر از میـانگین پـیشآزمـون (117/21) و پـسآزمـون گـروه کنتـرل (116/18) است. از سوی دیگر، میانگین سازگاری دانشآموزان زوجین گـروه آزمـایش در پـسآزمـون (18/97) بیشتر از پیشآزمون (11/21) و پسآزمون گروه کنترل (12/14) است. علاوه بر ایـن، میـانگین عملکرد تحصیلی دانشآموزان زوجین گروه آزمـایش در پـس آزمـون (16/95) بیشـتر از پـیشآزمـون (12/45) و پسآزمون گروه کنترل (12/13) است. ادامه خواندن مقاله اثربخشي خانوادهدرماني با الگوي شناختي ـ رفتاري مذهبمحور بر عملکرد خانواده بر سازگاري و عملکرد تحصيلي دانشآموزان پسر متوسطه شهر اهواز

نوشته مقاله اثربخشي خانوادهدرماني با الگوي شناختي ـ رفتاري مذهبمحور بر عملکرد خانواده بر سازگاري و عملکرد تحصيلي دانشآموزان پسر متوسطه شهر اهواز اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

Viewing all 46175 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>