Quantcast
Channel: دانلود فایل رایگان
Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

مقاله مصنوعي از ديدگاه اهل سنت)

$
0
0
 nx دارای 159 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : تلقیح مصنوعی از دیدگاه اهل سنت 1) جواز یا عدم جواز تلقیح مصنوعیدر اینكه مداوای عقیم مثل سایر امراض، نزد مسلمین مستب است، اختلافی نیست و دلیل آن احادیثی از پیامبر (ص) است.عربی نزد پیامبر آمد و گفت: «یا رسول الله الا نتداوی؟ قال نعم یا عبادالله به تداوا فان الله لم یضع داء الا وضع له شفاء او قال دواء الا داء واحداً، قالو یا رسول الله و ما هو؟ قال الهرم» «هیچ مرضی خدا قرار نداد، مگر اینكه شفاء یا دوای آن را نازل كرد».در مورد لقاح اسپرم مرد در رحم همسرش به غیر جماع، شافعیه و حنفیه قائل به اباحه هستند و آن را حلال می دانند و شاغفعیه احكام فقهیه مختلفی را مثل وجوب عده در بعضی از صور ثبوت نسب، بر آن مترتب می كنند. بسیاری از فقهای محدثین استفاده از طریقه تلقیح مصنوعی را اعم از داخلی (وارد كردن اسپرم مرد در فرج زن) و خارجی (انجام عمل لقاح خارج از رحم زن و منتقل كردن نطقه در رحم زن تا محل تكوین جنین) با اشكال مختلف آن، در صورتی كه منجر به علاج عقیم بودن زوجین شود مباح می دانند، به شرطی كه احتیاطات لازم در رابطه با مقدمات آن مراعات شود و این عمل توسط مرد اجنبی انجام نشود. مگر ضرورت اقتضا كند كه در این صورت كسانی كه شایستگی مداخله در این امر را دارند به ترتیب اولویت زن پزشك مسلمان، زن پزشك غیرمسلمان، مرد پزشك مسلمان و مرد پزشك غیرمسلمان كه در علم طبابت مورد اطمینان باشند، هستند. در بین مسلمانان، هیئت مشاوره ی اسلامی مصر، شاید اولین مجمع افتایی باشد كه در پی فتاوای صریح « علامه شیخ محمود شلتوت» (رض) – فوت 1963 م- در كتاب «الفتاوِِی» دربارهی تلقیح اظهار نظر نمود. این هیت در 23 مارس 198 م، در اولین نظریه ی رسمی در باره ی تكنیك های مختلف تلقیح(یعنی GIFT,ZIFT-AID-AIH) اظهار داشت«تلقیح اسپرم غیرشوهر به رحم زن، به هر صورتی كه باشد حرام است و اگر این كار با علم و آگاهی انجام شود، رابطه ی نامشروع و زنای محصنه است». پنج سال پس از این اظهار نظر، شورای اتحاد اسلامی مصر، در ژانویه 1985م، به مناسبت زمینه سازی عده ای از متخصصان تحصیل كرده در اروپا، كه به منظور مشروعیت دادن به اینگونه كارها، قصد داشتند قانونگذاران را تحت تأثیر قرار داده و زمینه ی تصویب برخی قوانین را در این مورد فراهم نمایند، اظهار نامه ای صاد رو در آن حكم شرعی روش های مختلف تلقیح را به تفكیك بیان كرده و مجدداً بر نظریه ی هیئت مشاوره ی اسلامی مصر تأكید نمودند. در كویت، سازمان اسلامی علوم پزشكی ، در سال 182 م، به اتفاق آرا چنین اظهار نظر نمود: «تلقیح اسپرم غیرشوهر در رحم زن بیگانه، چه شوهر داشته باشد یا نداشته باشد و چه شوهر به این امر راضی باشد یا نباشد مطلقاً حرام است».در عربستان مجمع فقه اسلامی مكه، در سال 1983م، پس از برگزاری یك سمینار تخصصی، نظریه ای مشابه نظریه ی سازمان اسلامی علوم پزشكی كویت صادر نمود و تلقیح اسپرم غیرشوهر را مطلقاً حرام و نامشروع دانست. شورای مجمع فقه اسلامی سازمان كنفرانس اسلامی، به دنبال سؤال های مكرر درباره ی انتقال اسپرم اجنبی، بالاخره در اجلاسیه ی ماه اكتبر 1986 م در عمان پایتخت اردن، مصوبه ای به شماره ی 16/4د3 صادر نمود. این مصوبه كه به اتفاق آرای نمایندگان فقهی تمام كشورهای اسلامی به تصویب رسید، حكم شرعی و اسالمی تمام روش های تلقیح بیان شده و تلقیح اسپرم غیرشوهر را به هر صورت كه باشد، حرام اعلام كرد پس از صدور این مصوبه، در محافل علمی و تخصصی جهان، نظریه ی مذكور به عنوان نظر اسلامی پذیرفته و مورد توجه بوده است. در كشور اردن هم كمیته علوم پزشكی فقهی اسلامی تشكیل شده و در جلساتی بحث در تلقیح مصنوعی، اعم از داخلی و خارجی مطرح شد، لذا پیرامون این مباحث نظراتی مطرح و جواز شرعی تلقیح مصنوعی داخلی به وسیله طبیب با شروط تالیه صادر گردید، این نظرات عبارتند از:1- زوجیت بین زن و مرد باقی باشد، اسپرم مرد به رحم زن داخل و تلقیح شود. 2- اجرای عمل تلقیح بعد از ظن طبیت به بروز نتایج مثبت انجام شود و بیشتر ازیك بار می تواند اجرای تلقیح را تكرار كند.3- پزشكانی كه مساعدت به این كار می كنند، مورد اطمینان باشند. 4- ایجاد بانك های اسپرم چنانچه در غرب رایج است، جایز نیست و همچنین جایز نیست كه اسپرم زوج بعد از وفاتش برای اجرای تلقیح حفظ شود.5- اجرای تلقیح داخلی صحیح است در صورتی كه اسپرم زوج به رحم زوجه اش در مقابل زوج داخل شود تا تلقیح صورت گیرد. 6- اسپرم مرد گرفته شود و در لوله آزمایشگاه و ظروف طبی خاص قرار داده شودو برروی آن اسم نوشته شود، آن گاه توسط خود آن مرد یا فرد مورد اطمینان او به آزمایشگاه فرستاده شود تا یك سری آزمایشات برری آن انجام شود و چون این امر مدتی طول می كشدكه ممكن نیست این عملیات در مقابل زوج صورت گیرد. لذا باید در مراكز مورد اطمینان انجام شود، بعد مرد آن اسپرم را از آزمایشگاه بگیرد و به مطب پزشك مراجعه كرده و در مقابل زوج آن اسپرم داخل رحم زوجه شود. زمانی كه تلقیح تخمك زوجه با اسپرم زوج در لوله آزمایشگاهی باشد، بعد نطفه به رحم زوجه برگردانده شود(تلقیح مصنوعی خارجی)، شروطی در آن لازم است كه عبارتند از:1- رابطه ی زوجیت بین آنها برقرار باشد.2- با رضایت دو طرف باشد.3- به واسطه ضمانات برای نقل و استعمال نكردن اسپرم غیر زوج و تخمك زوجه یا رحم غیرزوجه در جمیع مرال عمل تلقیح، از مخلوط شدن انسان در امان باشد.4- كمیته پزشكی مورد اطمینان از نظر علمی و دینی در مركز حكومت باشد یا مؤسسه رسمی غیرتجاری وجود داشته باشد كه اقدام به اجرای این عمل كنند.• در مورد تلقیح با اسپرم شوهر اكثریت فقهای اهل سنت این نوع تلقیح را در صورت رعایت ضوابط و شرایط معینی جایز می دانند و در مقابل عده كمی چون شیخ احمد الحجی این عمل را جایز ندانسته اند. مهمترین دلیل موافقین آن است كه این كار سبب می شود زوجین صاحب فرزند شوند ودر میان آنها مودت بوجود آید و زندگی آنها استمرار یابد و در مقابل مخالفین می گویند دارا شدن فرزند فقط از طریق مقاربت امكان پذیر است و بچه دار نشدن مشیت الهی است كه تلقیح مصنوعی با آن مخالف است.در مورد تلقیح با اسپرم غیرشوهر (اجنبی) فقهای اهل سنت عمدتاً این نوع از تلقیح را حرام می دانند كه در ادامه به دو مورد از مهمترین ادله آنها اشاره می شود: الف) بدون شك این عمل انسان را به سوی دایره ی حیوانات و نباتات سوق می دهد از انسانیت و جامعه مدنی خار می سازد این عمل جرمی زشت و گناهی بزرگ است كه با زنا دارای یك ماهیت می باشد و نتیجه شان یكی است (هر دو قراردادن عمدی منی مرد در رحم زن نامحرم است) و در ثانی این عمل از فرزند خواندگی پست تر است چرا كه در آنجا معلوم است كه این طفل فرزند دیگری است ولی در اینجا معلوم نیست و یك عنصر بیگانه وارد == می شود.ب) استناد به آیه شریفه «وادعوهم لآبائهم هواقسط عندالله» خداوند در این آیه بیان می كند فرزندان را به پدران خود نسبت دهید ولی در این نوع تلقیح اختلاط نسب پیش می آید و فرزند در حالی به زوج نسبت داده می شود كه از نطفه او تشكیل نشده و وی به طور قطع می داند كه این طفل فرزندش نیست و در نتیجه باید او را نفی كند نه این كه فرزند خود به حساب آورد. چنین به دست می آید كه جواز تلقیح مصنوعی داخلی بین زوجین اجماعی است، اما نسبت به مسئله تلقیح مصنوعی خاری اختلاف نظر وجود دارد، بعضی از علما اجازه داده اند و بعضی دیگر جایز ندانسته اند.2) نسبت از جمله معاصرینی كه این موضوع را مورد بحث قرار داده اند، شیخ عبدالباسط است. ایشان می گوید: «اگر تخمك زن با اسپرم مرد اجنبی تلقیح شود وزن غیر متزوجه باشد، فرزند منسوب به آن زن است مثل ولدالزنا و به صاحب اسپرم منسوب نمی شود، چون نطفه او هدر رفته است، اماا اگر زن متزوجه باشد، فرزند منسوب به زوج است به واسطه قول پیامبر(ص) كه فرموده اند: «الولد للفراش و للعاهر الحجز، فرزند منسوب به زوج او است». همچنین اگر زوج یقین داشته باشد كه فرزند از او نیست، می تواند با لعان كردن، فرزند را از خودش نفی كند و نكاح بین آن دو فسخ شود كه در این صورت نسب ولد از زوج منتفی می شود و فقط به مادرش ملحق می شود. اما اگر علم داشته باشد كه از او نیست، ولی راضی به او باشد، نسب ولد به زوح ثابت می شود ولی زوج گناهكار است و چنانچه آن فرزند پسر باشد، بر دختران این مرد واجب است كه خود را از اوبپوشانند و حجاب خود را رعایت كنند و اگر دختر است به خاطر احتیاط پسران این مرد با او ازدواج نكنند.«شیخ عطیه صفر» در بحث خود پیرامون این مسئله، این نظریه را قبول كرده است.بنابر این، در هر دو نوع تلقیح، فرزند منسوب به همسر(زوج)مادر است كه حامل این حمل بوده این حكم از اصلش تغییر نمی كند، چون احكام مبنی بر ظاهر است. در مثل این قضیه پیامبر(ص) به همین حكم ، یعنی «الولد للفراش و للعاهر الحجر» قضاوت كرد و حكمی برای احدی بعد از پیامبر نیست.نتیجه ای كه از این بحث حاصل می شود این است كه طبق نظر فقهای اهل تسنن، نسب مولود از تلقیح مصنوعی به زوج حامل ملحق می شود، حتی اگر از اسپرم اجنبی باشد. اما اگر زن حامل غیر متزوحه باشد، فرزند پدر ندارد و فقط منسوب به امل است و مادر دارد، برخلاف نظر فقهای امامیه كه در هر صورت نسب فرزند را به صاحب اسپرم ملحق می كنند.3) موارد حرمت تلقیح مصنوعیطرفی كه در تلقیح مصنوعی، اعم از داخلی و خارجی استخدام آن حرام است عبارتند از:1- تلقیح بین نطفه زوج و تخمك زن اجنبی باشد ، بعد نطفه در رحم زوجه قرار داده شود. 2- تلقیح بین نطفه اجنبی و تخمك زوجه باشد، بعد به رحم زوجه منتقل شود.3- تلقیح خارجی بین اسپرم و تخمك زوجین باشد، بعد در رحم استیجاری قرار داده شود، یا در رحم زنی كه تبرعاً جمل آن جنین را به عهده گرفته، قرار گیرد.4- تلقیح خارجی بین اسپرم و تخمك مرد اجنبی و زن اجنبیه باشد، بعد نطفه در رحم زوجه قرار گیرد.5- تلقیح خارجی بین اسپرم و تخمك زوجین باشد، بعد در رحم زوجهدیگر مرد كه چند همسر دارد قرار گیرد.در بین صورت های مختلف تلقیح حرام كه ذكر گردید، یكی از صورت هایی كه بسیار محل بحث و اختلاف نظر می باشد، صورت سوم است(رحم استجاری) كه در ادامه حكم این مسئله را از دیدگاه اهل تسنن مورد بررسی قرار می دهیم.4) حكم رحم استیجاریاكثر علمای كه در این قضیه بحث كرده اند اعتبار را در مادر حمل و ولادت می دانند و استدلالشان بر این مطلب به آیات قرآن می باشد كه عبارتند از:1- «ان امهاتهم الا اللائی و لدنهم;»2- حملته امه كرهاً وضعته كرهاً;»3- «لا تضار والده بولدها;»4- «والله اخرجكم من بطون امهاتكم لا تعلمون شیئاً;»«شیخ عبدالباسط» در مقاله ای تحت عنوان «طفل آزمایشگاهی» بیان می دارد: «فرزند منسوب به مادرش است كه او را حمل كرده، اما صاحب تخمك مثل مرغی است كه تخم می گذارد و جوجه اش منسوب به او نیست ، بلكه منسوب به كسی است كه حضانت آن را داشته، همچنین مادری كه تخمك را حمل می كند و جنین در رحم او رشد كرده و تغذیه می كند ومتحمل دردها و سختی هایی می شود، فرزند منسوب به او است و از آن مادر ارث می برد و زن هم از آن فرزند ارث می برد و آن زن همه احكام فرزند را نسبت به نفقه و حضانت بدست می آورد، اما صاحب تخمك نقشی ندارد و احامی بر او مترتب نمی شود».اما دكتر «محمدعباس» در جواب شیخ عبدالباسط می گوید:«اصل جنین تخمك است كه همه صفات مادر و پدر را بعد تلقیح حمل می كند و اساس حنین می باشد، مثل بذر برای گیاه و رحمی كه آن تخمك را حمل كرده مثل زمنی است كه بذر در آن قرار داده می شود، چگونه علاقه صاحب تخمك به آن جنین هدر می رود؟ وی در نهایت می گوید: هر كدام از صاحب تخمك و رحم، مادر هستند، یكی از آن دو از جهت نسب و آن صاحب تخمك است و دیگری مثل مادر است از جهت رضاع»وقتی بین علما در این قضیه اختلاف باشد، پس احتیاط در انساب این است كه از كاشتن جنین در غیر رحم مادر منع شود، اگر چه زن صاحب رحم، همسر دیگر صاحب اسپرم باشد، پس سزاوار است عمل تلقیح مصنوعی بین زوج و زوجه، یعنی صاحب تخمك و صاحب اسپرم اكتفا شود. این نظر «شیخ علی الطنطاوی» است كه قلمرو این عمل را به همین مقدار، به سبب احتمال بروز مشكلاتی كه بر این امر مترتب می شود، محدود نموده است.5) نظر چند تن از علمای اهل سنت در مورد تلقیح با اسپرم بیگانهسؤال: اگر تلقیح بین اسپرم مرد در رحم زن اجنبیه صورت گیرد آیا زنا محسوب می شود؟ – شیخ مصطفی زرقاء: «ممكن نیست این صورت مثل زنای حقیقی مباشر باشد، چون در آن ركن معروف زنا كه دخول و مباشرت است، نیست و ممكن نیست كه قاتل به استحقاق عقوبت به حد زنا كه شرع در حالت زنای حقیقی، واجب دانسته شویم، فقط این عمل چون ممنوع بودهف اگر انجام شود مستوجب تعزیر است».– شیخ عطیه صقر: اگر تلقیح مصنوعی به غیر اسپرم زوج باشد، چه با رضایت او باشد چه نباشد، حرام است، چون فرزند مرد دیگر است و از خانواده شمرده نمی شود اما تلقیح با داخل كردن فرد غریبه در خانواده صورت زنان را جمع می كند كه انساب با آن مخلوط می شودف روابط ضعیف شده و حقوق ضایع می شود و حسد و كینه را در دلها می كارد و اگر صورت تلقیح با صورت زنا مختلف نبود، حدی كه برای زنا مقرر شده به این تلقیح هم واجب می شود».– شیخ محمود شلتوت: زمانی كه تلقیح با اسپرم مرد احنبی باشد، انسان را از سطح انسانی خارج می كند و این عمل در نظر شریعت گناه بزرگ است، با زنا در یك چارچوب قرار می گیرد و حقیقت شان و نتیجه شان یكی است، چون قرار دادن اسپرم مرد اجنبی است در رحمی كه بین آن دو ارتباط به سبب عقد زوجیت شرعیه نیست. اگر در صورت جریمه كوتاهی نبود حكم تلقیح در این حالت حكم زنا بود».– شیخ الطنطاوی: «خیر، زنا محسوب نمی شود و حد بر او جاری نمی گردد، چون اقامه حد شروطی دارد كه اینجا محقق نشده، ولی تعزیر می شود».6- نتیجهاز نظراتی ه فقهای اهل تسنن در مورد تلقیح با اسپرم بیگانه بیان نمودند، چنین به دست می آید كه این صور، زنا محسوب نمی شود، چون حقیقت زنا بر آن صدق نمی كند و فاقد شرایط زنا(دخول مباشرت و لمس) است، پس حد بر آن جاری نمی شود، ولی تعزیر می شود. اما بعضی از ایشان هم قائلند كه زنا محسوب می شود، ولی در اجرای حد زنا تردید می كنند.همچنین در مورد انتقال تخمك زنی به زن دیگر یا انتقال جنین به رحم اتیجاری، باید گفت: این دو ملحق به صورت اولی می شوند كه طبق نظر علما، فقط بر آن تعزیر مترتب است.فصل چهارم: آثار فقهی و حقوقی مترتب بر تلقیح مصنوعی:1- ماهیت و شرایط پذیرش نسباهمیت بحث نسب در احام وضعی بسیار بوده زیرا با تشخیص انتساب فرزند حاصله از طریق درمان ناباروری با استفاده از روش تلقیح مصنوعی و جنین می توان در مورد مسائل مهم دیگر همچون محرمیت، ارث، نفقه، حضانت و ; نظر دارد. بنابراین صرف نظر از جواز یا عدم جواز تلقیح مصنوعی ضروری است، نسب صفل متولد از آن بررسی گردد.مفهوم نسبنسب از نظر لغت مصدر به معنی قراب، اصل، نژاد، خویشاوندی و علاقه و رابطه بین دوشی (انسان) معنا شده است.با آنكه باب اول ای كتاب هشتم قانونی مدنی ایران به احكام مربوط به نسب اختصاص داده شده است ولی تعریف صریحی از ماهیت نسب در این قانون به چشم نمی خورد، از این رو حقوقدانان به منظور شناسایی ماهیت حقوقی نسب تعاریف مختلفی را ارائه داده اند.به منظور دستیابی به تعریف جامعی از ماهیت حقوقی نسب، لازم است ابتداءاً تعاریفی را كه در این زمینه از سوی فقها و حقوقدانان ارائه شده است را مورد بررسی قرار دهیم.صاحب جواهر در تعریف نسب می نویسد:«نسب عبارتست از منتهی شدن ولادت شخصی به دیگری مانند پدر و پسر یا انتهای ولادت دو شخص با ثالث، مانند دو برادر و پدر»ایرادی كه در تعریف فوق به نظر می رسد این است كه اتصال ولادت در حقیقت، منشأ اعتبار رابطه نسبی است ولی حقیقت نسب امری است كه از اتصال ولادت انتزاع می شود لذا در این تعریف بین امر اعتباری و منشأ امر اعتباری خط شده است.دكتر حسین امامی، نسب را این چنین تعریف كرده است: «نصب مصدر است و به معنی قرابت و خویشاوندی می باشد» سپس اضافه می كند: «نسب امر است كه به واسطه انعقاد نطفه از نزدیكی زن و مرد به وجود می آید از این امر، رابطه طبیعی خونی بین طفل و آن دو نفر كه یكی پدر و دیگری مادر باشد موجود می گردد». محمد بروجردی عبده می نویسد: «نسب علاقه ای است بین دو نفر كه به سبب تولد یكی از آنها از دیگری یا تولدشان از شخص ثالث حادث می شود».ایرادی كه در این تعاریف و دیگر تعاریف مربوط به نسب ملاحظه می شود این است كه نسب را به امر حاصل از انعقاد نطفه زن و مرد و ارتباط تكوینی و واقعی تعریف نموده اند و چون در مقام تعریف باید از الفاظ مبهم پرهیز شود، از این رو تعاریف فوق موجه به نظر نمی رسد.به نظر می رسد، علت عدم انطباق مفهوم نسب در تعرایف گوناگون ناشی از نحوه تعرف آنهاست یعنی عده ای از حقوقدانان به جای تعریف نسب به تعریف قرابت نسبی كه دامنه آن از نسب وسیع تر می باشد، پرداخته و ازنسب تعریفی نكرده اند، به عبارت دیگر قرابت نسبی و نسب با هم فرق دارند. علیهذا برای روشن شدن بحث لازم است نسب خاص را از قرابت نسبی یا نسب عام تفكیك كرده و هر یك را علحده تعریف كنیم:نسب عام: نسب عام یا قرابت نسبی عبارت است از علاقه و رابطه خونی و حقوقی موجود بین دو نفر كه در اثر تولد یكی از آنها از دیگری یا تولد هر دو از شخص ثالث به وجود آمده است. نسب خاص: نسب به معنای خاص عبارت است از علاقه و رابطه خونی و حقوقی موجود بین دو نفر كه در اثر تولد یكی از صلب یا بطن دیگری به وجود آمده است. این رابطه وقتی از جانب طفل، مورد نظر قرار گرفته باشد نام «نسب» را به خود می گیرد و وقتی كه از طرف پدر، مورد نظر واقع شود به نام «ابوت یا رابطه پدری» و وقتی كه از جانب مادر مورد توجه قرار گیرد به نام «رابطه مادری» نامیده می شود.بحث حاضر فقط به بررسی نسب به معنای اخص یعنی رابطه پدر فرزندی و مادر فرزندی در مورد طفل از مادر جانسین اختصاص دارد.منشأ انتساب فرزند به پدردیدگاه عرفیاز نظر دانش پزشكی (عرف خاص)، منشأ پیدایش شو ماده سازنده چنین از ناحیه پدر، اسپرم موجود در منی انسان است و دراین، تردید نیست. از سوی دیگر، عرف(عام) هم، معیار و ملاك نسب و ارتباط بین دو انسان را پیدایش یكی از دیگری می داندف نه ولات تنها. بر این اساس، برای بیان این امر واقعی و تكوینی، عنوانی به نام «نسب» انتزاع كرده است. قانون نیز در مجموع موارد مربوط به نسب، نظر به وجود پیدایش یكی از دیگری داشته است، منتها راه پیداش را بنا به دلایل و مصالحی محدود كرده است، حال این پرسش مطرح می شود كه اگر راه و شیوه هایی به وجود آید كه در چارچوب مصالح و مفاد قانون به تولید مثل بپردازند آیا به صرف اینكه آن راه ها در قانون سابقه نداشته و قانون گذار به آن تصریح نكرده، نسب ناشی از آنها نباید به رسمیت شناخته شود؟ما در این بحث با تكیه بر مبانی قانون گذار ایرانیف به ویژه در بخش«كتاب هشتم» قانون مدنی و نیز به دلیل اصل 167 قانون اساسی كه در موارد نبود نص قانونی به منابع معتبر اسلامی ارجاع می دهد، به پرسش فوق پاسخ خواهیم داد.دیدگاه قرآن و روایات قرآن مجید در آیه 54 سوره مبارك فرقان منشأ پ1یدایش انسان و ملاك نسب را با تعبیر بسیار زیبا چنین بیان كرده است.و هو الذی خلق من الماء بشراً فعله نسباً و صهراً;،و اوست كسی كه از آب، بشری آفرید و او را (دارای خویشاوندی) نسبی و دامادی قرار داد;در كلمه «الماء» دو احتمال داده شده: 1- مطلق آب، یعنی منشأ پیدایش اشیای زنده، مطلق آب است. در تائید این احتمال می توان به آیه «و جعلنا من الماء كل شیء حی» استناد جست و 2- نطفه، یعنی بشر از نطفه خلق شده است. مؤید این احتمال، آیه «انا خلقنا الانسان من نطفه امشاج;» است.احتمال اخیر را علامه طباطبایی تقویت می كند و سیاق آیه هم به همین اشعار دارد. در هر صورت، در آیه دو نكته بسیار ظریف وجود دارد: یكی، منشأ پیدایش و ماه سازنده بشر با تعبیر خلق (به معنای ایجاد و ابداع كردن كه از صفات اختصاصی خداوند است) بیان شده، چنانكه نسب و صهر با تعبیر جعل (به معنای گرداندن و تغییر دادن چیزی بر یك حالت خاص كه می تواند صفت غیر خدا هم باشد) بر واژه «بشراً» مترتب شده است. لذا وجود دو تعبیر خلق و جعل در كنار هم و در یك آیه اشعار به این دارد كه این دو، دو معنای متفاوت دارند. نكته دیگر، از تفریع «فحعله نسباً و صهراً» بر «خلق من الماء بشراً» استفاده می شود كه همان بشر خلق شده از آب، دارای نسب است و نسب وی، اعتبار و حالت تغییر یافته ای از آب «نطفه» است و از غیر آن نشئت نمی گیرد، بلكه با لحاظ منشأ خلقت بشر، نسب اعتبار و تشریع می شود. همین معنا در روایات، واضح و روشن بیان شده است، مثلاً امام جعفر صادق(ع) از امام علی(ع) نقل می كنند كه فرمودند:جاء رحل الی رسول الله (ص) فقال: كنت اعزل عن جاریه لی فجاءت بولد فقال (ص): ان الوكاء قد ینفلت فالحق به،مردی نزد حضرت رسول (ص) آ«د و گفت: كنیزی كه هنگام آمیزش با او، عزل می كردم، فرزندی به دنیا آورد. پیغمبر (ص) فرمودند: گاهی بند مشك رها و فرزند به او ملحق می شود. رها شدن بند مشك كنایه از ورود منی مرد به رحم زن است و از همین جهت كه منی (اسپرم) منشأ پیدایش فرزند است، فرزند به او ملحق می شود. درباره منشأ پیدایش فرزند از ناحیه پدر، آیات و روایات دیگری هم وجود دارد و از مجموعه آنها استفاده می شود كه نسب دارای منشأ تكوینی و واقعی است، به عبارت دیگر، در عرف اجتماعات پیش از ظهور اسلام،‌ نسب از پیدایش یك انسان، از تركیب نطفه وارد شده مرد به رحم زن حاصل می شده است و این امر، منشأ اصلی الحاق طفل به مرد و اساس تحقق نسب بوده است. آنچه مسلم است، پس از ظهور اسلام هم این مبنای طبیعی و واقعی مورد انكار و رد قانونگذار اسلام قرار نگرفته است و به اصطلاح اصولی در مورد عنوان نسب حقیقت شرعی وجود ندارد. در فقه نیز نسب به همین معنای عرفی اطلاق می گردد (مصادیق این معنا در مسئله مساحقه، حرمت الحاق فرزند ناشی از زنا از سوی زن به شوهر، حرمت نفی نسب واقعی یا اثبات نسب غیر واقعی (لعان) و ; نمایان است). قانون مدنی و حقوق هم غیر از این معنا، معنای دیگری را اعتبار نكرده اند.در مورد نسب پدری ناشی از شیوه های جدید تولید مثل هم، قانون مدنی با توجه به مبنای پذیرفته شده در آن، كه برگرفته از مبانی فقه شیعه است، نمی تواند اعتبار دیگری مقرر كند، یعنی مانند حقوق فرانسه نمی تواند نسب قانونی را برای متقاضیان جنین مقرر كند، چون طبق دیدگاه قرآن مجید اعتبارهای غیرواقعی و قراردادهای فرزندآوری و انتساب فرزند ژنتیكی دیگران به طرف قرارداد، غیرمشروع و بی اثر است، چنانكه در آیه زیر این معنا به صراحت بیان شده است: و ما جعل ادعیاء كم ابنائ كم ذلكم قولكم بأفواهكم و الله یقول الحق و هو یهدی السبیل، ادعوهم لآبائهم ; فان لم تعلموا آباء هم فاخوانكم فی الذین و موالیكم و لیس علیكم جناح فیما اخطاتم به ولكن ما تعمدت قلوبكم. و پسرخواندگانتان را پسران (واقعی) شما قرار نداده است. این، گفتار شما به زبان شماست، (ولی) خدا حقیقت را می گوید و (اوست) كه به راه راست هدایت می كند. آنان را به نام پدرانشان بخوانید; و اگر پدرانشان را نمی شناسید، پس برادران دینی و موالی شمایند و در آنجه اشتباهاً مرتكب آن شدید بر شما گناهی نیست ، ولی در آنجه دل هایتان عمد داشته است.(مسئول هستید) خلاصه: مفاهیم برداشت شده از قرآن و روایات همان برداشت عرفی است و همین برداشت و مفهوم نسب پدری، در نظر حقوق اسلامی از جمله قانون مدنی معتبر است. پس نسب پدری، رابطه ای است اعتباری كه از پیدایش فرزند از اسپرم انسان دیگر انتزاع می شود.منشأ انتساب فرزند به مادرقانون، از نسب مادری نیز تعریف خاصی ارائه نداده است. در نتیجه، با توجه به اصل 167 قانون اساسی، باری بررسی نسب مادری به منابع معتبر اسلامی رجوع می كنیم.بیان نظریه ها در مورد معیار پیدایش فرزند از ناحیه مادر، عده ای از فقها و حقوقدانان ملاك انتساب فزند به مادر را، زاییدن می دانند، عده ای دیگر می گویند: برای پیدایش هر فرزند دو عامل تأثیر گذار است: یكی، پیدایش فرزند از تخمك و دیگری، حمل فرزند و ولادت وی از مادر. دارنده اینن دو عامل با هم مادر است و گروه سومی، ملاك انتساب را، پیدایش فرزند از تخمك زن دانسته اند.استدلال های هر یك به این شرح است: گروه نخست: از نظر این گروه «اساساً در زمان نزول آیات و صدور روایات مردم به اطلاعات جدید پزشكی كه كودك، حاصل لقاح اسپرم و تخمك است، آگاهی نداشتند و رحم زن را ظرف رشد جنین می پنداشتند و با وجود این، زن صاحب رحم را مادر می دانستند. این نشان می دهد كه مبنای داوری آنها زاییدن بود، یعنی زنی كه كودك را زایمان می كرده او را مادر می دانستند و قانون كذار اسلام نیز این عرف را تحت شرایطی امضا كرد»از این گروه اند: صاحب ایضاح الفوائید،‌آیت الله خوئی، آیت الله شیخ جواد تبریزی و بسیاری از فقهای اهل سنت. این گروه برای تأیید نظریه خود به آیات چندی استدلال می كنند. نخستین آیه و مهمترین آیه ای كه همه ی آنها به آن استدلال كرده اند، این آیه است.ان امهاتهم الا اللانی و لدنهم آنان مادرانشان نیستند. مادران آنها تنها كسانی اند كه اینان را زاده اند.بهره برداری اینان از آیه بدین گونه است كه آیه مطلقاً زنانی را كه می زایند، مادر محسوب داشته است، خواه تخمك از وی باشد یا نباشد، به خصوص كه با كلمات حصر، این مفهوم را اعلام نموده است و حصر در اینجا،‌ اگر جه اضافی است و در رد كسانی كه با (ظهار)، زنانشان را مادرشان می پنداشتند، اما در علم اصول ثابت شده كه مورد، مخصص یا مقید نیست ونزد عقلا ظهور كلام ملاك اعتبار است.آیات استنادی دیگر، آیات زیر است: و وصینا الانسان بوالدیه احساناً‌ حملته امه كرهاً و وضعته كرهاًو انسان را نسبت به پدر و مادرش به احسان سفارش كردیم، مادرش با تحمل رنج، به او باردار شد و با تحمل رنج او را به دنیا آورد.و وصینا الانسان بوالدیه ملته امه و هناً علی و هن و انسان را دربا ه پدر و مادرش سفارش كردیم، مادرش به او باردار شد، سستی بر روی سستی.چگونگی استدلال این گروه به آیات مزبور این است كه خداوند مادر را چنین توصیف می كند. مادر است كهحمل و زایمان می كند و رنج و مشقت بارداری و سستی آن را تحمل می كند. پس مفهوم مخالف آن این می شود كه اگر زنی مل نكند و نزاید و مشقت های حمل را تحمل نكند، مادر نیست.استدلال عقلی آنان چنین است: فرزند تنها نتیجه تخمك و صفات به ارث برده شده از زن ها نیست، بلكه فرزند و به طور كلی انسان نتیجه تعاملش با محیط اطراف است، خصوصاً آن زمانی كه به صورت جنین به دیواره رحم چسبیده و همه وجود و رشد روانتی و جسمی وی متأثر از رحم می باشد، نان كه خداوند می فرماید: یخلقكم فی بطون امهاتكم خلقا من بعد خلق فی ظلمات ثلاثشما را در شكم های مادرانتان آفرینشی پس از آفرینشی (دیگر) در تاریكی های سه گانه (مشیمه، رحم و شكم) خلق كرد.باز در جای دیگر می فرماید: الله یعلم ما تحمل كل انثی و ما تغیض الأرحام و ما تز داد ;خدا می داند آنچه را كههر ماده ای (در رحم) باز می گیرد، و (نیز) آنچه را كه رحم ها می كاهند و آنچه را می افزایند.پس كاهش و افزایش در جنین از مواردی است كه رحم زن حامل آماده كرده است. در این صورت آیا سزاوار است كه صاحب تخمك را مادر بدانیم و نقش صاحب رحم را به اندازه پرورش دهنده كاهش دهیم؟ گروه دوم: این گروه، به رغم اینكه معیار پیدایش فرزند از ناحیه پدر را یك عامل می دانند و آن اسپرم مرد است، ولی ارتباط و انتساب فرزند به مادرش را بر اثر دو عامل می دانند: 1- ارتباط تكوینی و وارثتی فرزند به مادر كه به وسیله تخمك حاصل می شود و 2- ارتباط حملی، ولادتی وحضانتی كه به وسیله رحم محقق می شود. پس زمانی كه تخمك از زنی باشد كه مسئولیت حمل را به عهده نمی گیرد و حامل جنین، زن دیگر باشد، دو عامل انتساب فرزند به مادر در هیچ یك از صاحب تخمك و صاحب رحم وجود نداشته، و هیچ كدام مادر محسوب نمی شوند. عده دیگری از طرفداران این نظریه معتقدند: هم صاحب تخمك و هم صاحب رحم هر دو مادر مشروع تلقی می شوند. استدلال آنها این است كه روایات به مواردی انصراف دارند كه رحم زن یكی از دو ركن تشكیل دهنده جنین است. یعنی نطفه به وسیله تخمكی كه به وسیله رحم تولید می شود، تشكیل شده باشد و در فرض بحث كه رحم، تولید كننده و در نتیجه تشكیل دهنده نطفه نیست،‌بلكه جنین تنها در رحم او پرورش یافته و نوزاد از او متولد شده، احتیاطاً مادر تلقی خواهد شد و این گونه فرزندان دو مادری هستند. بعضی دیگر از طرفداران این گروه معتقدند: اگر چه نمی توان هر دو را مادر نسبی به حساب آورد، اما فرزند با هر یك از صاحب تخمك و صاحب رحم یك نوع ارتباطی دارد و هر دو را می توان به عنوان مادر رضاعی تلقی كرد، زیرا هر دو در پیدایش و تكون نوزاد تأثیر گذار و سهیم بوده اند و از سوی دیگر، دلیل قاطعی هم نیست كه مادر بودن شرعی به هریك از آن دو اختصاص دارد. گروه سوم: این گروه اعتقاد دارند كه ملاك مادر بودن در نظر عرف، همانند ملاك پدر بودن است. عرف، زنی را كه در نخستین مرحله آفرینش كودك دخالت دارد و در ایجاد و پیدایش جنین سهم دارد، به عنوان مادر تلقی می كند و او،‌ جز صاحب تخمك كس دیگری نیست، زیرا تخمك وی در نخستین مرحله وجود كودك دخالت داشته و نطفه جنین از تركیب تخمك و اسپرم به وجود آمده است و مراحل بعدی اعم از تغذیه، پرورش و رشد جسمانی و روحی جنین هیچ نقشی، جز استمرار، بقا و رشد وی ندارند. از این گروهند: امام خمینی، آیت الله صانعی، آیت الله مؤمن قمی، دكتر شهیدی و ; و از فقهای اهل سنت شیخ مصطفی زرقاء، دكتر یوسف قرضاوی و ;.به نظر می رسد قول درست، نظریه سوم باشد، چرا كه بر استدلال های محكمی استوار است. بی تردید، فرزند مزبور با هریك از دو زن، صاحب تخمك و زنی كه وی را حمل و زایمان كرده است، ارتباط تكوینی و واقعی دارد، اما نكته مهم این است كه كدام یك از این دو ارتباط، ملاك رابطه مادری و فرزندی است؟ ادامه خواندن مقاله مصنوعي از ديدگاه اهل سنت)

نوشته مقاله مصنوعي از ديدگاه اهل سنت) اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

Trending Articles