nx دارای 125 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
تحلیل ژئوپلیتیکی قفقاز جنوبی وتاثیر آن بر امنیت ملی ایران باتاکید بر(گرجستان)
-1 بیان مسئله: دقت در وضعیت جدید ژئوپلیتیک قفقاز جنوبی نشان می دهد که بعد از فروپاشی شوروی و به استقلال رسیدن جمهوری های منطقه قفقاز،وضعیت راهبردی و جغرافیای سیاسی ایران در منطقه اهمیت زیادی پیدا کرده است. ایران از لحاظ جغرافیایی مانند پلی است که آسیای مرکزی را به اروپا متصل می سازد.از طرف دیگر ایران به دلیل واقع شدن در بین دو منطقه بسیار مهم خلیج فارس و قفقاز و برخورداری از دو منطقه ژئوپلیتیکی در شمال و جنوب،موقعیتی كم نظیر در عرصه معادلات بین المللی و منطقه ای پیدا کرده است.
لذا فروپاشی شوروی و بدنبال آن گسترش ناتو به منطقه قفقاز جنوبی،یك تغییر ژئوپلیتیك اساسی در مرزهای شمالی ایران بود كه بر روند سیاست خارجی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران تاثیر قابل ملاحظه ای گذاشت،نزدیكی جغرافیایی ایران به این منطقه ووجود پیوند های تاریخی و فرهنگی و تعلق ملت های منطقه به حوزه تمدنی ایران،همچنین تمایل كشورهای این منطقه به امریكا از جمله عواملی است كه بر شدت این تهدیدات امنیتی افزوده است بدین ترتیب با حضور قدرت های بزرگ در منطقه قفقاز جنوبی و مشخصاً كشور گرجستان به عنوان یكی از زیر محیط های امنیتی منطقه ای ایران،ملاحظات امنیتی جدیدی را در منطقه ایجاد نموده و امنیت ملی و منافع جمهوری اسلامی ایران را متاثر ساخته است.
در عین حال وضعیت ژئوپلیتیکی جدید برتی ایران،مشکلات امنیتی و مرزی به همراه آورده است که باید مورد توجه دقیق قرار گیرد.هدف سیاست خارجی در این شرایط جدید باید در جهت بهره برداری از فرصت ها و اجتناب از تهدیدات باشد.در این پژوهش سعی می شود تا ضمن تبیین وضعیت ژئوپلیتیکی جدید منطقه،تاثیرات امنیتی و اقتصادی کشورهای این منطقه بعد از فروپاشی،بر ایران مورد بررسی قرار گیرد ومشکلات و بحرانهایی که این کشورها با آن مواجه هستند و همچنین پتانسیل های بالایی راکه در زمینه های مختلف سیاسی،اقتصادی و فرهنگی و;. دارا هستند،نمایان شود.
اهداف و منافع کشورها و قدرت های منطقه ای و جهانی و سیاست هایی که آنها برای رسیدن به منافع مورد نظر خود اعمال می کنند،همه مسائلی است که به لحاظ موقعیت ژئوپلیتیکی منطقه به نوعی با منافع ملی کشور ما در تقابل و تعامل هستند كه مورد بررسی قرار می گیرد.
در این میان جمهوری گرجستان با توجه به شرایط پدید آمده در منطقه،اهمیت استراتژیکی خاصی برای منطقه و برای کشور ما پیدا کرده است. لذا سعی شده است که با تبیین وضعیت ژئوپلیتیکی این کشور که با قرار دادن تحولات خود در چهار چوب روابط گسترده بین المللی موجب بروز اختلافاتی شده و نقش این کشور بر تحولات سیاسی و اقتصادی منطقه و جهان مورد بحث وبررسی قرار می گیرد.
1-2 اهمیت موضوع(تحقیق)فروپاشی اتحاد شوروی وتشکیل کشورهای جدید نیاز مبرم به مطالعات و آشنایی با کشور های تازه استقلال یافته در آغاز فروپاشی احساس می شد.اهمیت استراتژیکی و ژئوپلیتیکی منطقه قفقاز ،کمبود اطلاعات تخصصی و ضعف آگاهی عمومی نسبت به این کشورها که سال های طولانی زیر شدیدترین نظارت های سانسوری،کمونیستی قرار داشتند و وجود اقوام و فرهنگ های مختلف در این مناطق همراه با منافع غنی وظرفیت های اقتصادی بالا که زمانی پشت پرده آهنین قرار داشتند و مشترکات فرهنگی،تاریخی،دینی،به همراه پیوند های عمیقی که بین ایران و کشورها در طول تاریخ برقرار بوده ،مبنای بسیار مهمی برای مطالعه وتحقیق در مورد این کشورها می باشد.همچنین درک این موضوع که بازیابی هویت ملی و فرهنگی مردمان قفقاز و رشد وتوسعه اقتصادی اجتماعی آنها صلح و ثبات را در منطقه وسیعی از جهان فراهم ساخت،اهمیت تحقیق وپژوهش را بیش از پیش آشکار می سازد و راهنمای خوبی برای ما در کشف واقعیت های ژئوپلیتیکی منطقه و ارائه گزارش هرچند مختصر و ناقص خواهد بود.
1-3 انگیزه های تحقیقپیدایش حوزه های جدید ژئوپلیتیکی پس از تحولات نظام بین الملل وتغییرات حاصل شده در جغرافیای سیاسی منطقه قفقاز سبب بروز بحران ها ومشکلات عدیده ای در منطقه شد که در نهایت موجب بروز چالش ها و تاثیرات سیاسی،اقتصادی و اجتماعی آنها بر وضعیت ژئوپلیتیکی جدید ایران شد.تهدید های منافع ملی به لحاظ هم مرز بودن این منطقه با ایران و لزوم شناخت منافع ملی از یک طرف و عدم آگاهیهای کافی مردم از منطقه و ریشه های بحران ها و حوادث و معاهدات تاریخی که باعث گسستگی قلمرو کنونی قفقاز جنوبی(گرجستان،ارمنستان،آذربایجان) از پیکره اصلی ایران زمین شده و همچنین انگیزه و علاقه شخصی نگارنده به گرجستان با توجه به اهمیتش به عنوان کشوری تاثیر گذار در منطقه،محرک و انگیزه اصلی موضوع بود.
1-4 اهداف تحقیق – آشنایی با حوزه های جدید ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی در منطقه بعد از فروپاشی شوروی – بررسی و تحلیل مشکلات و بحران های موجود در کشور های منطقه وتاثیرگذاری آنها بر ایران و به چالش کشاندن منافع ملی کشور ( ایران) -ریشه یابی علل تاریخی بحران های منطقه قفقاز جنوبی به خصوص کشور گرجستان و تاثیرات امنیتی و اقتصادی و سیاسی آن بر منطقه و ایران1-5 پیشینه تحقیق:
بی شك یكی از مهم ترین انگیزه های محقق در انتخاب این موضوع،عدم ارائه پژوهش جامع و روشن در این زمینه بوده است.محقق بر این عقیده است كه علیرغم انجام پژوهش ها و تحقیقاتی در زمینه های امنیت ملی ایران و قفقاز جنوبی تا كنون هیچ كدام از آنها به صورت مستقل به بررسی ژئوپلیتیك گرجستان و تاثیر آن بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران نپرداخته اند برای روشن شدن پیشینه تحقیق به ذكر چند نمونه از پژوهش های انجام شده در این زمینه اكتفا می كنیم
دكتر بهرام امیر احمدیان در كتاب خود تحت عنوان ((جغرافیای كامل قفقاز))به بحث در این رابطه پرداخته است.ایشان در این كتاب جغرافیای سه جمهوری(گرجستان،ارمنستان، آذربایجان)را به طور كامل مورد بررسی قرار داده اند.دكتر محمد حسین افشردی از دیگر محققانی است كه در كتاب خود تحت عنوان ((ژئوپلیتیك قفقاز و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران))به بحث در این رابطه پرداخته است.ایشان دراین كتاب ضمن پرداختن به مفهوم ژئوپلیتیك وموقعیت استراتژیكی منطقه قفقازجنوبی ووضعیت نظامی،امنیتی،فرهنگی،ارتباطی و سیاسی كشورهای آن منطقه و روابط و مناسبات این كشورها به جمهوری اسلامی ایران را مورد بررسی قرار داده است.پژوهش های متعدد دیگری نیز در این زمینه انجام شده است كه
از جمله كتاب(( امنیت در قفقاز جنوبی )) آقای احمد كاظمی و;;;;;1-6 سؤالات تحقیق:
1-آیا حضور قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای در قفقازجنوبی منافع ملی ما را تهدید می کند و چه تهدیداتی قدرت ملی ایران در منطقه از بین خواهد برد؟2- علایق و اهداف اصلی ژئوپلیتیکی ایران در منطقه کدامند ؟1-7 فرضیات تحقیق:
-حضور قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای در قفقازجنوبی منافع ملی ما را تهدید می کند – علایق و اهداف اصلی ژئوپلیتیکی ایران در منطقه علاوه بر مسائل اقتصادی و فرهنگی مسائل سیاسی و امنیتی است.1-8 تعریف مفاهیم:
ژئوپلیتیك:-از مطالعه متون ژئوپلیتیك می توان چنین استنباط نمود كه ژئوپلیتیك، روش و ابزاری در خدمت سیاست خارجی برای شناخت و تحلیل دقیق تر تحولات جاری و آینده است و مفاهیم متفاوتی را در عرصه های گوناگون، همچون كسب قدرت، تأثیر عوامل جغرافیایی بر سیاست و استراتژی ژئوپلیتیك اینك بیش از گذشته به عنوان عاملی برای واقع گرایانه ساختن سیاست خارجی كشورها مورد توجه قرار گرفته است. (واعظی:1387، 26 ـ 25)
-ژئوپلیتیك علمی است كه تاثیر عوامل جغرافیایی را بر سیاست داخلی و خارجی حكومت ها و روابط بین الملل بررسی میكند،آنچه مسلم است عوامل جغرافیایی در اداره امور داخلی (سیاست داخلی) و سیاست خارجی روابط بین الملل نقش تعیین كننده ای دارد(عزتی:1371، 1)
دكتر حافظ نیا، تعریف ژئوپلیتیك را در قالب یك مفهوم بیان می كند كه در آن سه عنصر اصلی یعنی جغرافیا، قدرت و سیاست دارای خصلت ذاتی می باشند. «ژئوپلیتیك عبارتست از: علم مطالعه روابط متقابل جغرافیا، قدرت و سیاست و كنشهای ناشی از تركیب آنها با همدیگر»(حافظ نیا؛ 1385 :37). در واقع، حافظ نیا، موضوع ژئوپلیتیك را رفتار گروه های انسانی متشكل نسبت به یكدیگر بر پایه جغرافیا، قدرت و سیاست می داند (حافظ نیا، 1384: 56 – 55).
دکتر مجتهدزاده ژئوپلیتیک را اینگونه تعریف می نماید: «مطالعه اثرگذاری عوامل جغرافیایی در تصمیم گیریهای سیاسی صاحبان قدرت»(مجتهدزاده؛ 1381 : 20) و یا «مطالعه روابط همکاری یا رقابت میان قدرتها براساس امکاناتی که محیط جغرافیایی در اختیار می گذارد یا امکاناتی که در این راستا می توان از محیط جغرافیایی گرفت»(مجتهدزاده؛ 1381):امنیت ملی:امنیت در لغت به معنای در امان بودن، ایمنی و بی ترسی است و این ویژگی در وضعیتی حاصل می شود كه تهدید و خطری وجود نداشته باشد. از آنجا كه امنیت پدیده ای نسبی، ذهنی و تجزیه ناپذیر است، ارائه تعریفی دقیق از آن بسیار مشكل است. چنانچه اندیشمندان مختلف همواره تعاریف متعدد از آن ارائه كرده اند. برای نمونه «برژینسكی» نظریه پرداز و سیاست مدار امریكایی، امنیت ملی را وجود اوضاعی مبتنی بر حفظ و برقراری اقداماتی می داند كه كشور را از اعمال نفوذ دشمن، مصون نگه دارد یا اندیشمند دیگری به نام «آرنولد و لفرز» امنیت ملی را به طور عینی به معنای فقدان تهدید نسبی به ارزش های مكتبیه و به طور ذهنی به مفهوم ترس از حمله به اینگونه ارزش های می داند.
مسأله امنیت ملی و اولویت های آن برای هر كشور از اهمیت به سزایی بر خورد دار می باشد، لذا واحدهای ملی برای تأمین امنیت ملی خود، به تدوین استراتژی های ملی دست می زنند و این استراتژیها، مقابله با تهدیدات هستند و راهكارهای دراز مدت برای مقابله با نا امنی محسوب می شوند و در حقیقت و ظیفه اصلی استراتژی های امنیت ملی این است كه تهدیدات را به ضد تهدیدات (فرصت) تبدیل كنند. بنابراین تأمین امنیت ملی، مهم ترین دغدغه كشورها و واحد های سیاسی را تشكیل می دهد. (كاظمی: 1384، 26 ـ 23)
1-9 قلمرو تحقیقمنطقه قفقاز جنوبی شامل سه جمهوری گرجستان،آذربایجان و ارمنستان است که از نظام اتحاد جماهیر شوروی سابق جدا شده و استقلال یافته اند و از شمال با روسیه (قفقاز شمالی) و از طرف جنوب به ایران و ترکیه،از طرف شرق به سواحل دیای خزر(کرانه های غربی) و از طرف غرب با کرانه های دریای سیاه هم مرز می باشد.تاکید این پژوهش بیشتر بر جمهوری گرجستان است که در میانه و غرب قفقاز جنوبی(ماوراء قفقاز) واقع شده است.1-10 روش تحقیق و جمع آوری اطلاعات:
در این پژوهش سعی شده است با شیوه كیفی و به بهره مندی از روش های توصیفی-تبیینی به تحلیل جامع از موضوع مورد نظر پرداخته شده و نتایجی روشن و مناسب حاصل گردد
بدیهی است كه با توجه به ماهیت موضوع مورد بحث و نیازمندی محقق به توصیف و بررسی داده ها با استفاده از سیر تاریخی موضوع و تلفیق و تحلیل آن با شرایط موجود و ارائه چشم اندازی از آینده آن،روش فوق الذكر مناسب ترین شیوه برای این پژوهش می باشدشیوه دستیابی به اطلاعات در این پژوهش بر استفاده از اطلاعات كتابخانه ای،شامل اسناد و متون موجود در این زمینه و همچنین استفاده از منابع،نشریات و مقالات چاپ شده ی دیگر در كنار بهره مندی از جدیدترین اطلاعات با استفاده از اینترنت خواهد بود.1-11 محدودیت های تحقیق
مطابق آنچه در تحقیقاتی از این نوع قابل تصور است،محقق در انجام این پروژه با محدودیت ها و مشكلاتی روبرو بوده است،به عنوان نمونه عدم آشنایی محقق با زبان و فرهنگ گرجی و همچنین محدودیت دسترسی به منابع خارجی موجود در این كشورها و اسناد مربوط به روابط دو جانبه با جمهوری اسلامی ایران،از مهم ترین موانع در این زمینه بوده است.
1-1 سازماندهی رسالهاین پژوهش در پنج فصل به صورت زیر تنظیم خواهد شد.فصل اول به كلیات تحقیق اختصاص دارد.در فصل دوم، به چهارچوب نظری تحقیق در قالب ژئوپلیتیك و امنیت،پرداخته شده استدر فصل سوم به بررسی جغرافیای قفقاز جنوبی و ساختار گرجستان درآن پرداخته شده است و در فصل چهارم ضمن پرداختن به مفهوم امنیت ملی و تشریح منافع ایران در حوزه قفقاز جنوبی، به تاثیر حضور قدرت های بزرگ و بحران های به وجود آمده در این منطقه و چگونگی تاثیرات آن بر امنیت ملی ایران مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.در فصل پنجم هم بر نتیجه گیری و ارائه پیشنهاد و جمع بندی مطالب پرداخته شده است.
2-1-1تعریف ومفهوم ژئوپلیتیک:ژئوپلیتیك در مفهوم مطلع خود در اواخر قرن نوزدهم وارد ادبیات سیاسی نظامی شد و از آن پس به عنوان یك ابزار مفهومی در ادبیات نظامی، سیاسی و روابط بین الملل به كار گرفته شد. ازمنظر ژئوپلیتیك، شناخت ابعاد جغرافیایی در فرایند تحقیق بر نظمی منطقی و در روند تحلیل بر بهره گیری از واقعیت هایی استوار می باشد كه در طول زمان در ارتباط با مفهوم قدرت، اثرات خود را در صحنه سیاسی یك محیط جغرافیایی بر جا نهاده اند. از این رو تحلیل ژئوپلیتیك در اتخاذ سیاست های عملی دولت ها می تواند از قابلیت خوبی برخوردار باشد.
نظریه پردازان ژئوپلیتیك در پی اثبات اهمیت آن سیاست ملی هستند كه ناظر بر ملاحظاتی همچون دسترسی به مرزهای طبیعی یك كشور، دسترسی به راه های مهم دریایی كنترل استراتژیك مناطق سرزمینی مهم می باشد. از آنجا كه بین عوامل جغرافیایی و سیاست دولت ها ارتباط وجود دارد، دولت ها با توجه به اوضاع جغرافیایی سیاسی و ژئوپلیتیك دو مبحث مكمل هم ازیك موضوع علمی است و به مطالعه ی نقش آفرینی قدرت سیاسی در محیط جغرافیایی می پردازند. مطالعه نقش آفرینی درون كشوری پدیده قدرت در چهارچوب مطالعات جغرافیایی سیاسی پی گیری می شود، حال آنكه مطالعه كاركرد منطقه ای وجهانی این مكانیزم در حوزه مطالعات ژئوپلیتیك قرار می گیرد. (مجتهدزاده: 1381، 34)
برخی اندیشمندان علوم سیاسی وجامعه شناسی مانند ریموند و استراسولدو ایتالیایی ((جغرافیای سیاسی))را رابطه فضایی و یا بعد سرزمینی علم سیاسی می دانند.از دید جغرافیایی این دانش را باید تشخیص و مطالعه پدیده های سیاسی در محتوای فضایی یا((روی زمین)) آنها دانست. به هر حال توجه اصلی در جغرافیای سیاسی حکومت است در حالی که حکومت یکی از پدیده های جغرافیای سیاسی، ومرز پدیده مهم دیگری در این مطالعه است رونق گرفتن جهانی اندیشی با تولد جغرافیای سیاسی همزمان بوده است و چندان دور از واقعیت نخواهد بود اگر گمان بر آن داریم که جهان اندیشی قرن نوزدهم تولد جغرافیای سیاسی را سبب گردیده است و جغرافیای سیاسی را نظم و نظامی تازه بخشیده است.
2-1-2 عوامل موثر بر ژئوپلیتیکعواملی که در ژئوپلیتیک موثرند به دو دسته كلی(( عوامل ثابت))و((عوامل متغییر)) تقسیم بندی می شوند.(ژرژ،1349،28-30 )عوامل ثابت در حقیقت همان پدیده های طبیعی و جغرافیایی هستند و عوامل متغیر که ممکن است برخی از آنها نیز منشا طبیعی داشته باشند به دلیل مطرح بودن نقش کمیت در آنها جزء عوامل متغییر محسوب می شوند. موقعیت جغرافیایی در بین عوامل ثابت و انسان در بین عوامل متغیر نقش دو قطب اصلی را در تحلیل های ژئوپلیتیک ایفا می کند.
الف) عوامل ثابت ژئوپلیتیک– موقعیت جغرافیایی شامل: موقعیت دریایی،موقعیت بری یا مركزی و موقعیت استراتژیكی.– فضا و تقسیمات مربوط به آن در اصطلاح ژئوپلیتیک مفهوم فضا شامل سرزمین هایی است که انسان توانسته در آنجا سکونت گزیند و یا به گونه ای در آن دخل و تصرف کند.
– وسعت خاک کشور– وضع توپوگرافی(شکل خارجی زمین) شامل: شکل مرزها و وضعیت شبکه آبها و وضعیت ناهمواریها. – شکل کشور:مقصوداز شکل هندسی کشورها یعنی فاصله قطرهای یک کشور تا مرکز جغرافیایی آن.ب) عوامل متغیر ژئوپلیتیکی – جمعیت: مطالعه جمعیت كشورها از دیدگاه ژئوپلیتیك،مطالعه نحوه توزیع جغرافیایی آنهاست(یا بررسی جنبه های کمی و کیفی آن)– منابع طبیعی(فروانی کیفیت منابع طبیعی)که شامل منابع غذایی و منابع معدنی است.
2-1-3واقع گرایی و ژئوپلیتیكواژه ی ژئوپلیتیك برای اولین بار در سال 1899 توسط «رودلف كیلن» سوئدی به كار برده شد. او در هنگام بیان نظریه خود تحت عنوان «كشور: موجودی زنده» با ارائه ساختاری پنج وجهی از كشور، ساخت فیزیكی ـ فضایی كشور را ژئوپلیتیك نامید. اما ژئوپلیتیك به معنای عمومی آن یعنی «نقش عوامل جغرافیایی در سیاست» قدمتی بسیار زیاد دارد. (افشردی:1381، 5)
در بیشتر تعاریفی كه از ژئوپلیتیك ارائه شده، تأثیر عوامل جغرافیایی در سیاست اشاره گردیده است. به عبارت دیگر ژئوپلیتیك از جهتی عبارتست از مطالعه ترتیب و توالی قدرت در جهان سیاسی تقسیم شده و از هم گسیخته، كه هم شكل جهانی این ترتیب و توالی را در نظر دارد و هم اشكال منطقه ای آن را، جغرافیا از دید سیاست و چگونگی بهره برداری از جغرافیا در پیشبرد اهداف سیاسی و ایجاد موازنه ی مفید در بازی قدرت می پردازد. (تقوی اصل: 1387، 27) بسیاری از اندیشمندان واقع گرا در مورد تأثیر موقعیت مكانی یك دولت بر توانایی های ملی و سمت گیری سیاست خارجی آن، اتفاق نظر دارند. آنان می گویند جغرافیا به گزینه های موجود برای دولت ها شكل می بخشد و بر انتخاب های ممكن دولت در زمینه ی سیاست خارجی تأثیر می گذارد. به عقیده آنها برخی دولت ها به واسطه جغرافیای خود در برابر بیگانگان آسیب پذیرترند. آنها دسترسی یك كشور به آبراهه های مهم و همچنین شكل مرزهای آن را از نظری بی حفاظ یا با حفاظ بودن بر سیاست خارجی آن كشور مؤثر می دانند و در مجموع اغلب اندیشمندان واقع گرا معتقدند عوامل جغرافیایی، جمعیت شناختی، منابع و عوامل ژئوپلیتیك در نظریه ی واقع گرایی نقش محوری دارند. (دوئرتی وفالتزگراف: 1384، 145)لذا رویكرد واقع گرایان در سیاست خارجی به شناخت دقیق شرایط ژئوپلیتیك بستگی دارد. در سال های اخیر راهبردهایی چون گسترش ناتو به شرق، نمونه ای از بهره گیری ژئوپلیتیك در سیاست خارجی محسوب می شود. (واعظی: 1387، 25 ـ 24)
2-2-1 امنیتمسأله امنیت با وجود قدمت دیرینه اش، همواره یکی از مهم ترین مسائل در امر مملكت داری و یكی از پیچیده ترین مسائل در میان مباحث علم سیاست و روابط بین الملل و به همین خاطر مورد توجه سیاستمداران و اندیشمندان است. (سیف زاده: 1383، 27)
امنیت یک بستر و مجموعه ی متکثری است که اگر شاخص های آن آماده باشد، برای انسان نوعی آرامش و اطمینان به وجود می آورد (لرنی ؛ 1383: 19). امنیت عبارتست از: مصونیت کامل جان، مال و ناموس مردم از هرگونه تعرض و گزند که از مهمترین ضروریات زندگی اجتماعی است و تأمین آن، یک اصل و برای سلامت و بقای هر جامعه، حیاتی است (قربان حسینی ؛ 1376: 30).
برژینسکی امنیت ملی را این چنین تعریف می کند: وجود شرایط مبتنی بر حفظ و برقراری اقداماتی که کشور را از اعمال نفوذ دشمن مصون نگه دارد (برژینسکی ؛ 1369: 12).
« امنیت یك ارزش ذاتی است كه یك كشور بطور نسبی از آن برخوردار می شود و مشتاق است كه به میزان كمتر یا بیشتر به آن دست پیدا كند»(زارعی و دولاح؛ 1386: 14).
امنیت امروزه به یك موضوع بحث بر انگیز تبدیل شده است. چنانچه حامیان این حوزه بیشتر به دنبال روشن كردن مفروضاتی در این زمینه برای پاسخگویی به مخاطبان خود هستند مطالعات امنیتی در حال حاضر در دوران گذار قرار گرفته و بنیادهای آن ریشه در جنگ خود و نظام دو قطبی دارد، با توجه به واقعیت های موجود و اندیشه های جدید با چالش های جدید مواجه شده است. (عبدالله خانی: 1383، 20)
از سوی دیگر نوعی اختلاف نظر در مفهوم امنیت از جهت قیود امنیت وجود دارد.بدین معنا كه برخی امنیت را فقدان تهدید یا فقدان تهدید یا خطر نسبت به ارزش ها و اهداف یك سیستم می دانند.در حالی كه برخی نظرات دیگر برای جدا كردن مفهوم امنیت و مسایل آن از سایر مفاهیم قیودی مانند((وجودی بودن)) تهدید و همچنین((توجه شاخص های اضطراری و فوق العاده)) را به امنیت اضافه می كنند.
برای پی بردن بهتر به مفهوم این پدیده آن را به دو برداشت سنتی و نوین مورد بررسی قرار می دهیم.
2-2-2 مفهوم سنتی امنیتاز لحاظ تاریخی از اوایل قرن هفدهم تا اواسط قرن بیستم میلادی، ما شاهد متغیرهایی هستیم كه به تدریج باعث برداشت سنتی از امنیت بر فرهنگ روابط بین الملل گریده در این دوره عواملی نظیر تشكیل دولت های ملی، جنگ های متمادی، موازنه ی قوا، نظام اتحادیه ها، تفكرات نظامی گرایانه زمانداران، پدیده ناسیونالیسم و رقابت های استعماری دول اروپایی باعث شكل گیری و تقویت مفهوم سنتی امنیت ملی شدند. (هاشمی: 1384، 5) تا چند دهه بیش، امنیت تنها معنایی نظامی داشت و تعیین آن در گرو دست یابی به تجهیزات نظامی بود. در همین راستا، تهدید نظامی مهم ترین تهدید برای امنیت هر كشور شناخته می شد و بیشتر نویسندگان به این اكتفا می کردند كه امنیت را با نبود تهدید نظامی یا حفاظت از ملت در برابر براندازی به حمله خارجی مورد سنجش قرار دهند. (هافندرون: 1371، 5)مفهوم سنتی امنیت كه بر نیروهای نظامی تأكید داشت، بر خاسته از اندیشه ی واقع گرایی در سیاست بین الملل می باشد. واقع گرایان معتقدند سیاست یعنی جنگ قدرت و سیاست بین الملل نیز جستجوی همان هدف در سطح بین الملل می باشد. ریشه فكری این اندیشه از لحاظ فلسفی به هابز بر میگردد كه امنیت را در مرجع قدرتی به نام بویاتان (دولت) جستجو می کرد، پدر واقع گرایی مدرن نیز دولتها را بازیگران اصلی در سیاست بین الملل می دانست. (سیف زاده: 1383، 27) بنابراین بر اساس چنین برداشتی از سیاست بین الملل، امنیت مفهومی نظامی به خود گرفته و منبع آن نیز عوامل خارجی محسوب می شود و مهم ترین ابزار آن نیز سرمایه گذاری در بخش های نظامی و استراتژیك می باشد. (همان)
تحول و دگرگونی مفهوم امنیت تحول تاریخی یا گفتمانی صرف نبوده است. هرچند امنیت مفهومی همواره در حال توسعه بوده و روندی تکاملی را پشت سرگذاشته است؛ اما سیر تکاملی آن ناشی از استمرار ویژگیها و مولفه هایی خاص در سرتاسر تاریخ جوامع بشری نبوده است. امنیت علاوه بر سیر مستمر و تکاملی که از جامعه بدوی آغاز و تا جامعه جهانی تداوم یافته است؛ برای تکوین و تکامل خود نیازمند ناامنی و تهدید بوده و هر گفتمان امنیتی حاصل رسیدن گفتمان قبلی به مرحله ناامنی بوده است.2-2-3 مفهوم نوین امنیت
امنیت در دهه های پایانی قرن بیستم، از یك مقوله صرف نظامی بیرون آمد و مقوله های اقتصادی و سیاسی را در بر گرفت، البته این بدان معنی نیست كه برنامه های سیاسی، اقتصادی در گذشته اهمیت نداشته اند، بلكه به معنی افزایش توجه به آنها برای كسب قدرت بیشتر در صحنه ی بین المللی است. حتی اگر از دیدگاه نظامی صرف به مقوله امنیت بنگریم، باز هم نقش برنامه های اقتصادی و سیاسی در بالا بردن توانایی نظامی كشورها اهمیت پیدا می كند. از این رو حتی در دوره ای كه برجنبه ی نظامی امنیت تأكید می شد. برخی موارد و مانند مهارت تكنیكی، ظرفیت صنعتی و قدرت مالی در بعد اقتصادی و در بخش سیاسی نیز پیوستن به اتحادیه های نظامی و تدابیر معطوف به ترتیبات امنیتی، از اهمیت فوق العاده ای برخوردار بودند. لذا متهم كردن واقع گرایان به نگاه یك جانبه و نظامی به مقوله امنیت قضاوت درستی نیست. (كاظمی: 1384، 21، 18)
لذا بر خلاف مفهوم سنتی امنیت بر نقش عوامل داخلی و اقتصادی امنیت بیشتر تأكید می شود و منظور از عوامل اقتصادی، امور غیر نظامی اعم از محیط زیست، دانش فنی و مسائل اقتصادی است. (هاشمی:1384، 9)2-2-4 ابعاد امنیت: همان گونه كه قبلاً ذكر شد، واقع گرایان معتقدند كه «نا امنی» ویژگی بارزنظام بین الملل می باشد. البته این به معنای نبودمطلق امنیت درعرصه بین المللی نیست، اماآنچه وجود داردغلبه ی ناامنی برامنیت درحوزه ی نظام بین الملل می باشد. حال این سؤال پیش می آیدكه منابع نا امنی چیست؟ و چراامنیت درمكانها وزمان های مختلف متفاوت است؟ (عبدالله خانی:1383، 71)یكی از وجود امنیت «امنیت فردی» است كه به موجب آن هر شخصی باید در محیط زندگی خود آزادبوده وازتوقیف وباز داشت بی دلیل مصون بماند. اما بیشتر صاحبنظران، مقوله ی امنیت را درسه سطح ملی، منطقه ای و بین المللی، موردبررسی قرار داده اند كه در ذیل به توضیح هركدام می پردازیم. (كاظمی: 1383، 22 ـ 21)
2-2-5 امنیت ملیامنیت ملی، به عنوان یك حوزه ی مطالعاتی خاص، پس از جنگ جهانی دوم در دانشگاه های غربی، به ویژه در ایالات متحده ی امریكا مطرح شد و به رغم تلاش مستمر در این زمینه، هنوز نسبت به تعریف مفهوم امنیت و ابزار تأمین، آن اختلاف نظر وجود دارد و همچنین موضوع امنیت ملی را به یكی از پیچیده ترین مباحث روابط بین الملل تبدیل كرده است. (هاشمی، 1384، 4) «حفظ وجود خود» كه گاهی از آن به «منافع حیاتی» تعبیر می شود، بالاترین و اساسی ترین هدفی است كه كشور ها در صدد تحصیل آن صحنه ی بین المللی می باشند. (عامری، 1370، 177) امنیت ملی در واقع به معنای ایمن بودن و در امان بودن ملت است. بدیهی است كه ملت زمانی از امنیت بر خوردار است كه تمام نیازها و ارزش های حیاتی آن از خطر تهدیدهای مختلف و همه جانبه به طور نسبی در امان باشند و ارتقای كمی و كیفی زندگی مردم نیز متناسب با نیاز زمان و روند تحولات جهانی رشد فزاینده داشته باشد. بنابراین امنیت ملی برای هر كشوری به مفهوم وجود شرایط نسبتاً پایدار است كه در آن ارزش ها منافع حیاتی كشور از خطر تهدیدهای گوناگون داخلی، خارجی و طبیعی در ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی زیست محیطی به طور نسبی مصون بوده باشند. (تهامی، 1384، 79)
سیر تحول مفهوم امنیت از جامعه بدوی تا جامعه جهانی و از گفتمان سنتی تا گفتمان فرامدرن نشان می دهد که امنیت، مفهومی زمانه پرورده و زمینه پرورده است. تفاوت هر گفتمان از جهت تعریف امنیت، منشاء تهدید، منطق معادله، محور، ماهیت، کاربرد، وضعیت مفهومی، برتری جنسی و محیط امنیتی با گفتمان دیگر، بیان می کند که معنای واحد و ویژگیها و مولفه های یکسانی را نمی توان برای این مفهوم در تمامی زمانها و مکانها به کار برد(خلیلی؛ 1384: 137).
تحول و دگرگونی مفهوم امنیت تحول تاریخی یا گفتمانی صرف نبوده است. هرچند امنیت مفهومی همواره در حال توسعه بوده و روندی تکاملی را پشت سرگذاشته است؛ اما سیر تکاملی آن ناشی از استمرار ویژگیها و مولفه هایی خاص در سرتاسر تاریخ جوامع بشری نبوده است. امنیت علاوه بر سیر مستمر و تکاملی که از جامعه بدوی آغاز و تا جامعه جهانی تداوم یافته است؛ برای تکوین و تکامل خود نیازمند ناامنی و تهدید بوده و هر گفتمان امنیتی حاصل رسیدن گفتمان قبلی به مرحله ناامنی بوده است. رابرت ماندل سیر تکامل مفهوم امنیت ملی را به شکل زیر نشان می دهد :
2-2-6 ویژگی های امنیت ملیواضح است كه ویژگیهای امنیت درمورد امنیت ملی هم صدق می كندوامنیت ملی نیز از ویژگیهای ذهنی، عینی، نسبی، ادراكی، ارزش و چند وجهی بودن برخودار است. (همان ، 80) تسبیت امنیت ملی بدین معناست كه امنیت پدیده ی ثابت و مشخص نیست و در نحوه ی تحصیل و حفظ آن عوامل متعددی از جمله زمان، ایدئولوژی، اوضاع و احوال بین المللی، موقعیت یك كشور و كیفیت دیپلماسی رهبران مؤثر می باشد. (سیف زاده: 1387، 160)ذهنی بودن امنیت ملی نیز، به ادراكی و احساسی بودن آن صحه می گذارد، یعنی این اطمینان باید در ذهن توده ی مردم، دولتمردان و زمانداران به وجود آید كه برای ادامه ی زندگی بدون دغدغه امنیت لازم وجود دارد. (كاظمی: 1373، 117)منظور از تجزیه ناپذیر بودن امنیت ملی نیز، این است كه نمی توان بین نا امنی یك بخش یا منطقه از كشور نسبت به امنیت كل نظام سیاسی تفكیك قائل شد. یعنی اگر در شهر یا استانی از یك كشور جنگ داخلی یا ناامنی پدید آید، نمی توان مدعی شد كه چون امنیت در شهرهای دیگر به هم نخورده است، پس از آن كشور دارای امنیت كاملی است. (ربیعی:1383، 9)2-2-7 ابعاد امنیت ملیهمان گونه كه در مورد امنیت گفته شد، امنیت ملی نیز دارای ماهیت ها، مؤلفه ها و ابعاد ی شش گانه (نظامی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، و زیست محیطی» است كه این ابعاد، لازم و ملزوم یكدیگر هستند بروز تهدید علیه هر یك از این ابعاد به معنی تهدید علیه امنیت ملی تلقی می شود، لذا در ادامه بحث برای شناخت بهتر امنیت ملی به بررسی ابعاد شش گانه آن می پردازیم. 2-2-7-1 امنیت نظامیبه طور كلی، امنیت نظامی به آثار متقابل توانایی تهاجمی و دفاعی مسلحانه ی دولت، و نیز برداشت آنها از مقاصد یگدیگر مربوط است. (شریبانی: 1387، 26)امنیت نظامی به مفهوم آن است كه كشور از خطر تهدیدهای نظامی در امان باشد. این امر در صورتی ممكن است كه یك جامعه علاوه بر داشتن قابلیت های اقتصادی، علمی، تكنولوژیك، انسانی، عمق استراتژیك و رهبری قوی، نیروهای مسلح آن جامعه نیز از توان رزمی نسبی برتر برای پاسخگویی به تهدیدهای بالقوه و بالفعل نظامی موجود علیه كشور بر خوردار باشند، از آنجا كه پیروزی واقعی ملت ها در قالب صلح نهفته است، كشوری می تواند از امنیت نظامی برخوردار شود كه بدون وارد شدن در جنگ بتواند منافع حیاتی خودراحفظ كند و چنانچه به جنگ مبادرت ورزید،قادرباشد منافع حیاتی خود را تأمین نماید. لذا مسائلی از قبیل دكترین نظامی، قابلیت های اقتصادی، شایستگی دولتمردان و توان رزمی نیروهای صلح یك كشور متغییرهای مستقلی هستند كه قدرت نظامی نسبی كشور و امنیت نظامی نسبی جامعه، متغییرهای وابسته به آنها را تشكیل می دهند. (تهامی: 1384، 89 ـ 88)در دوران اخیر ورود رهیافت های غیر نظامی مانند اقتصاد، تكنولوژی و فناوری اطلاعاتی به صحنه باعث بروز تردیدهایی در خصوص ضرورت یا كفایت نیروهای صلح گسترده یا داروخانه عظیم هشداری برای دفاع نظامی بسیاری از كشورها شده است. (ربیعی: 1383، 141 ـ 140)2-2-7-2 امنیت اقتصادی شكل گیری نظریه هایی با مفهوم امنیت اقتصادی، به طور مشخص پس از جنگ سرد آغاز شد. چنانچه امنیت اقتصادی به عنوان یكی از ابعاد مهم امنیت ملی مطرح گردیده. (ربیعی:1383، 138) برخی استراتژیست ها كه در اوضاع جدید جهانی، عامل اقتصاد در امنیت كشورها، نقش اساسی داشته و قدرت دفاعی كشورها تابعی از قدرت اقتصادی است و توان دفاعی همكاری به سطح مناسب خواهد رسید كه قدرت اقتصادی كشور نیز افزایش یافته باشد. (امیدوارنیا :1381، 175)از مجموع معیارهایی از قبیل عدم وابستگی اقتصادی به خارج، برخورداری از مازاد موازنه تجاری و موازنه پرداخت ها، حجم بالای تولید ناخالص ملی و برخوردار از رشد فزاینده، در آمد سرانه بالا، نرخ بهره بری بالای نیروی كار و سرمایه، نرخ سرمایه گذاری بالا از تولید ناخالص ملی، توزیع عادلانه ثروت، متنوع بودن منابع در آمد ملی، پایین بودن نرخ تورم، نرخ بیكاری، رشد پایین جمعیت و بالا بودن نرخ برابری پول ملی در مقایسه با پول های معتبر جهانی، مواردی مستند كه امنیت نسبی اقتصادی در یك جامعه را تحقیق می بخشد. (تهامی: 1384، 85)
به طور كلی بعد اقتصادی امنیت ملی، مستلزم دسترسی به عوامل اقتصادی عمده مانند منابع، دارایی و بازارهایی می باشد كه برای تحقیق آرزوهای هر دولتی برای رسیدن به سطوح مناسبی از رفاه و قدرت ضرورت دارد. (پیمانی: 1998، 15)2-2-7-3 امنیت سیاسی
امنیت سیاسی كه ازمولفه های امنیت ملی وبه مفهوم آن است كه علیه آزادیهای سیاسی افراد، احزاب، ساختارهای سیاسی، فعالان سیاسی، مسئولان حكومتی وروندمطلوب واثر بخشی اداره امور داخلی وخارجی كشور، تهدیدی وجود نداشته باشد واداره امورمملكت نیزتنها براساس منافع ملی وبااستفاده ازروش های قانونی وتوسط حكومتی پاسخگودرعرصه های داخلی وخارجی صورت گیرد.بدیهی است كه امنیت سیاسی درهركشوری باروند فزاینده توسعه سیاسی ورفع بحران های پنجگانه (هویت، مشاركت، مشروعیت، توزیع و نفوذ) آن رابطه مستقیم دارد.(تهامی،1384، 83)
بنابراین در بعد سیاسی امنیت ملی می توان به ابعاد فكری مانند ساختار، ضعف و قوت، كارآمدی، میزان مشروعیت، امنیت دولت، احزاب، مواردی كه به مشروعیت نظام سیاسی بر می گردد، مسأله قومیت ها و اقلیت ها در جوامع، میزان نهادمندی جامعه مدنی در كشورها و مشاركت سیاسی، اشاره نمود. (ربیعی: 1383، 138)
2-2-7-4 امنیت فرهنگیامنیت فرهنگی یكی از ابعاد امنیت ملی و به مفهوم آن است كه از یك سو فرهنگ جامعه از مولف های عقلانی، واقع بینانه، پویا و منطبق با معیارهای مطلوب علمی شكل گرفته باشد و از سوی دیگر فرهنگ و تولیدات فرهنگی جامعه نیز، ضمن در امان بودن از خطر تهدیدها، ازروند رشد فزاینده ای برخوردار باشد. (تهامی: 1384، 86)
عامل انسانی، خلاقیت ها، تولیدات علمی، فناوری، اندیشه ها و نوع باورهای مردم به عنوان مهم ترین ابزار قدرت برای پیشبرد مقاصد ملی در ابعاد مختلف ایفای نقش می نماید. سیل به توسعه فرهنگی مستلزم تحقیق شایسته سالاری در جامعه و پیروی از سیاست ها، استراتژی ها و برنامه های علمی است. ارج نهادن به دانش، تخصص، علوم، تحقیقات و كاربردی شدن آنها برای حل مشكلات جامعه در اثر توسعه فرهنگی حاصل می شود. (همان: 87)2-2-7-5 امنیت اجتماعی
گسترش بین المللی دموكراسی و سرمایه داری موجب یكسان سازی ارزش های سیاسی و اجتماعی شده كه از یك طرف موجب رونق همكاری و از طرف دیگر باعث افزایش رقابت بین ملت ها شده است.(شریبانی:1387، 27)امنیت اجتماعی، در هر جامعه ای به مفهوم وجود شرایط است كه در آن آرامش خاطر و امنیت جامعه نسبت به جسم، جان، مال، معیشت، حیثیت، آموزش، مسكن، تمامی ارزش های مادی و معنوی همه ی افراد و گروه های اجتماعی، به طور سنتی در چهارچوب قوانین كشور در برابر تهدیدها تأمین می شود. (تهامی:1384، 85)
ادامه خواندن مقاله تحليل ژئوپليتيکي قفقاز جنوبي وتاثير آن بر امنيت ملي ايران باتاکيد بر(گرجستان)
نوشته مقاله تحليل ژئوپليتيکي قفقاز جنوبي وتاثير آن بر امنيت ملي ايران باتاکيد بر(گرجستان) اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.