nx دارای 69 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
بررسی تأثیراشتغال مادران بر سازگاری اجتماعی پسران مقطع راهنمایی شهرستان شهریار در سال تحصیلی
چکیده:پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیراشتغال مادران بر سازگاری اجتماعی پسران مقطع راهنمایی شهرستان شهریار در سال تحصیلی 81-1380انجام گردید.جامعه آماری شامل همه ی دانش آموزان پسر مقطع راهنمایی شهرستان شهریار بوده که باروش نمونه گیری در دسترس 76 نفر انتخاب شده اند در دو گروه 44 نفری که مادران غیر شاغل(خانه دار) و32 نفر مادران شاغل داشتند به پرسشنامه سازگاری اجتماعی کالیزنیا(cpi) پاسخ دادند.این پژوهش دو فرضیه داشت که ،پس از تحلیل داده ها نتایج زیر را نشان داده است.
فرضیه اول مبنی بر وجود رابطه معنی دار بین اشتغال مادران وسازگاری اجتماعی پسران در سطح معنی دار 05/0 رد گردیده و 277/0= t بدست آمده حاکی از عدم وجود رابطه می باشد.فرضیه دوم مبنی بر وجود رابطه معنی دار بین چه کسانی وسازگاری اجتماعی پسران در سطح معنی دار 05/0 ونتایج تحلیل ANOVA رد گردیده وحاکی از عدم وجود رابطه می باشد یعنی،اشتغال مادران،تأثیر در سازگاری اجتماعی فرزندان پسر ندارد.
فصل اولمقدمه
سازگاری اجتماعی نوجوانانروسو در قرن 17 مقالات متعددی در زمینه مسائل کودکان ارائه داد وعنوان کرد که کودکان زمینه ذاتی تشخیص درست از نادرست را دارا هستند،ولی تحت تأثیر قیود اجتماعی قرار گرفته اند. وی معتقد بود که کودک به طور ذاتی کارشگر فعالی است که تونائیهای بی شماری دارد واگر بزرگسالان زیاد دخالت نکنندتوانائیهایش شکوفا خواهد شد.(دبس، 1353). نظرات افرادی مانند فروید،دیوئی وتغییرات اجتماعی حاصل شده در قرن حاضر تربیت کودک را دوباره مطرح کرد.بطور خلاصه برخی از دانشمندان معتقدند کودک، موجودی گیرنده ودارای مغز انفعالی است که صرفاً به عوامل محیطی مانند تشویق وتنبیه پاسخ داده ورفتارش را بدینسال پایه گذاری می کند برخی دیگر تصور می کنند که رشد ونمو کودک در اثر یادگیری فعالانه او با محیط است وبه واسطه ابتکار وفعالیت وکسب تجارت شکل می گیرد امروزه ما شاهد آن هستیم که مهمترین اهمیت را برای کودکان قائل هستند دانشمندان گوناگون مطالعات گسترده ای در مورد نحوه رشد وپرورش کودکان دنبال می کنند اغلب متخصصین دوران کودکی وبه ویژه از تولد تا 6-5 سالگی را دوران پی ریزی شخصیت واساس مهمی برای رفتارهای آتی فرد می توانند آنان معتقدند شخصیت پدر ومادر وکیفیت آنان، بیش از هر عامل دیگری در تربیت وتکوین شخصیت طفل اثر گذار می باشد. والدین
اولین کسانی هستند که در آئینه وضمیر حساس کودک نقش می بندند البته افراد دیگری به غیر از پدر ومادر در شکل گیری عادات ورفتارهای کودک مؤثر هستند ولی کیفیت این تأثیر گذاری نسبت به والدین به خصوص ما در دوران اولیه زندگی ضعیف می باشد.مطالعات نشان داده است که اختلاف خانوادگی واشتباهات تربیتی ونیز بی اطلاعی والدین از تأثیر رفتار خود، عوامل مؤثری هستند که در سرنوشت آتی کودک سازگاریها وناسازگاریها، خوشبختی یا بد بختی او مؤثر هستند(قاسمی 1357) همه ما می دانیم که در میان همه پستانداران، نوزاد
آدمی ناتوان ترین آنهاست وبه طولانی ترین دوره رشد نیاز دارد تا بتواند به کلیه فعالیتها ومهارتهای ویژه خود تسلط یابد فرزند آدمی، سالها وابسته است وتا دست یافتن به مرحله استقلال باید دوره طولانی یادگیری واکنش متقابل را از سربگذارند(اتکینسون، 1368).اما پژوهشهایی که برروی نفرادان صورت گرفته،به طور فزاینده ای حاکی از آن است که چنین تأثیری جنبه متقابل دارد. یعنی رفتار نوزاد نیز پاسخهای والدین را شکل می دهد. برای مثال نوزادی که با قرار گرفتن در آغوش مادر آرام می گیرد احصاص بسندگی ووابستگی را در مادر ازدیاد می بخشد.ماسن وهمکاران(1990) معتقدند بر طبق نظر بالبی نتیجه عمده کنش متقابل بین مادر وفرزند، به وجود آمدن نوعی وابستگی عاطفی است این ارتباط عاطفی سبب می شود که کودک به دنبال آسایش حاصل از وجود مادر باشد به خصوص هنگامی که احساس ترس وناامنی می کند، این وابستگی به مادر، نتایج طولانی خواهد داشت این نتایج عبارت است از :فراهم آمدن سرمایه از امنیت عاطفی برای کودک وپی ریزی شالوده رابطه بعدی کودک با والدین اش ونیز نفوذی که آنها بعداً می توانند در اوداشته باشند.
– هر چند كودك انسان ظاهراً تمایلی فطری برای دلبستگی به دیگران دارد، اینكه كودك به كدام یك از والدین وابسته شود و نیز شدت و كیفیت وابستگی او تا حد زیادی بستگی به رابطه فردی والدین با كودك دارد. مطالعات نشان داده است در اغلب خانواده ها تاثیر مادران در خلق و خوی كودكان بیشتر از پدران است. البته دلیل این امر شاید ناشی از آن باشد كه قسمت اعظم مسئولیت پرورش فرزند به مادر محول می شود این تاثیر مادری در صورتی كه به حد افراد نباشد هیچ گونه اثر سویی برشخصیت كودكان به جا نمی گذارد (راجرز، . 1357). – كاركرد زنان در خارج از خانه همانند دیگر پدیده های اجتماعی اززمان به زمان دیگر متحول می شود و این تحول و تغییرات ناشی از آن می تواند مورد مطالعه قرار گیرد (جار اللهی 1373). – از دیدگاه روان شناسی، اشتغال زن، اولین اثرش تغییر در نحوه اجتماعی و تعاون با انسان
هاست كه می تواند روی خود پنداری آنها و همچنین موفقیت ایشان در امور مربوط به خانه فرزندان تاثیر بگذارد. از طرفی تثیرات مثبت آن در رابطه با پیشرفت و توسعه اجتماعی است مثل كنترل موالید، جلوگیری از فرهنگ مصرف گرایی و رشد فرهنگی و اجتماعی، از طرفی، تاثیرات منفی به علت قبول بر مسئولیت بیشتر ، عدم تخصیص وقت كافی برای كودكان، ارتباطات كوتاه جنبی با همسر و فرزندان و پرخاشگری نسبت به كودكان می تواند از علل و عوامل شروع بحث های خانوادگی و در نتیجه ایجاد ناسازگاری بین زوجین و دیگر اعضای خانواده شود ( موئل، مترجم رضوی 1367).
مینوچین (1974) عنوان می كند، خانواده خود یك كل ساختاری است یك واحد كل كه عناصر درون آن بهم وابسته اند . تعاملات درون سیستم خانواده متقابل هستند و این تعاملات برای همسازی و انطباق با یكدیگر هستند . پیش از آنكه روان شناسی و روان كاوی در دنیای ناشناخته درون انسان به كاوش بپردازند و پیش از آنكه بهداشت روانی و نقش آن در حفظ سلامت ارتباط های اجتماعی شناخته شود اغلب ناسازگاری ها و رفتارهای غیر اجتماعی و ضد اجتماعی به علت های نامعلوم نسبت داده می شود و به جای هر نوع درمان و كمكی به فرد، صرفا از راه مجازات های غیر عادلانه ظلمی مضاعف بر او روا می داشتند. تردیدی نیست كه انواع بزه كاریها و جرائم اجتماعی، ریشه در نابسامانی های روانی دارد كه آن نیز اگر علل بیولوژیك نداشته باشد. معلول محیط ناسالم اجتماعی است مطالعه نهاد خانواده و بررسی تغییر و تحولات آن ، از جمله مسائلی است كه طی قرون و اعصار، مورد توجه محققان و عالمان بوده و در دهه های اخیر نیز از دید مكاتب مختلف مورد بررسی قرار گرفته است و به عنوان مثال، مكتب كاركردگرایی ساختی، معتقد است كه اجزاء تشكیل دهنده یك نظام اجتماعی مرتبط به هم و وابسته به یكدیگر و عملكرد هر یك از اجزاء دوام و بقاء جامعه را موجب می شود در این دیدگاه خانواده سازمانی اجتماعی و متشكل از افرادی است كه در رابطه با هم هستند . این سازمان كاركردهایی دارد كه به بقا اجتماع كمك می كند. پارسونز كه یكی از طرفرادان این مكتب است، اعتقاد دارد جوامع انسانی به سمت و سویی ح
ركت می كنند. صاحبنظران بر این باورند از بین اعضاء خانواده آن كس كه در تربیت كودك نقش اساسی و مهمی بر عهده دارد، مادر می باشد. علت این امر شاید این باشد كه همان ابتدا طفل، بیشترین كنش و واكنش عاطفی خود را با مادر برقرار می كند. در واقع، هسته اصلی احساس امنیت، اعتماد، یا عدم اعتماد در كودك از رابطه = و مادرش سر چشمه می گیرد، در صورتی كه این روابط ناسالم و نادرست باشد، احساس ناامنی و عدم اعتماد بر زندگی او سایه می افكند. انسان در بسیاری از امور زندگی اجتماعی، با سایر افراد جامعه در رابطه است ، او باید برای
رسیدن به هدف های مشترك تشریك مساعی كند . در چنین شرایطی و در رابطه با سایر افراد جامعه است كه هر كس ناگزیر باید، نوعی سازگاری رضایت بخش دست یابد. به همین دلیل است كه مشكلات و موانع آدمی، از حیات اجتماعی او مایه می گیرد. مسئله اساسی كه در این جامعه وجود دارد این است كه آیا اشتغال مادر بر روی سازگاری فرزندان چه اثری دارد؟
اهمیت پژوهش پژوهش حاضر ، دارای اهمیت فراوان است، بدان جهت كه در جامعه كنونی اشتغال مادران و در نزد خانواده ها جایگاه مهمی دارد و در برخی از موارد تبلیغات فرهنگی جامعه هم سو با اشتغال آنان است و از طرفی در راستای اهمیت وجود یك مادر در خانه می باشد به نفش تربیتی مادران اشاره کنید . این مسئله افراد خانواده را دچار دوگانگی كرده و اگر آموزش و برنامه های مثبت برای افراد خانواده صورت نگیرد، احتمال پدید آمدن عواقب سوء برای آنان بسیار خواهد بود. لذا پژوهش درباره تاثیر اشتغال مادران بسیار حائز اهمیت است.
ضرورت پژوهش:در خانواده، مهم ترین قشر آسیب پذیر نوجوانان هستند . چرا كه در سن رشد قرار دارند و از لحاظ نیاز های روحی، جسمی، عاطفی به حمایت و رسیدگی مضاعف از طرف پدر و مادر ، محتاجند . اشغال مادران به سبب آنكه باعث دور شدن ساعاتی از روز یا شب را از مادر می شود . در رفتار و كنش های نوجوانان تاثیر بسزایی دارد. فرزندان دختر و پسر هر كدام یك سری احتیاجاتی مخصوص به خود دارند كه اگر از طرف مادر تامین نگردد،باعث بروز رفتارهای سوء خواهد شد . و شاید اشتغال مادر به نوعی آزادی بی حساب برای نوجوانان بوجود آورد و همچنین کمتر پژوهشی در این زمینه انجام شده . از این جهت پژوهش در اینباره، ضرورت بسیار داشته و این تاثیرات را بررسی می كند تا راهكارهایی برای مقابله با رفتار های نامناسب نوجوانان ارائه دهد .
محدوده پژوهش پژوهش حاضر در سال تحصیلی 81-80 و بر روی یک مدرسه در شهرستان شهریار انجام ش
ده و قابلیت تعمیم بر روی جامعه فوق را دارد .
تعاریف مفاهیم اشتغال مادران : در این تحقیق به مادرانی اطلاق می شود كه حداقل سه ساعت از شبانه روز را در خارج ازمنزل برای كسب درآمد به سر می برند (حداقل هفته ای 18 ساعت). سازگاری: در این تحقیق منظور از سازگاری عبارت است از نمره ای كه فرد در مقیاس سازگاری اجتماعی پرسشنامه روانی كالیفرنیا (CPI)كسب می كند. مادر خانه دار: كسی است كه از ابتدای تولد كودك هیچ گاه شغلی بیرون از نداشته و كار اصلی او خانه داری بوده است.سطح تحصیلات: منظور از سطح تحصیلات كسب مدارج تحصیلی رسمی كشور از سطوح ابتدایی تا تحصیلات دانشگاهی است كه در پنج قسمت 1- بی سواد 2- سواد قدیم یا ابتدایی 3- راهنمایی 4- دیپلم 5- بالای تر از دیپلم یا تحصیلات دانشگاهی
متغیر های پژوهش متغیر مستقل : اشتغال مادران، تحصیلات مادر متغیر وابسته : سازگاری اجتماعی
متغیر های مداخله گر: جو خانوادگی، مشكلات دوره نوجوانی
فرضیه های پژوهش 1- بین اشتغال مادر و سازگاری اجتماعی فرزندان پسر، رابطه وجود دارد. 2- بین تحصیلات مادر و سازگاری اجتماعی فرزندان پسر، رابطه ی وجود دارد.
فصل دومپیشینه پژوهش
سازگاری اجتماعیسازگاری اجتماعی به عنوان مهم ترین نشانه سلامت روانی، از مباحث مهمی است كه توجه جامعه شناسان،روان شناسان، روان كاوان، و به ویژه مربیان را طی دهه های اخیر به خود جلب كرده است. پیش از آنكه روان شناسی و روانكاوی در دنیای ناشناخته درون انسان به كاوش بپردازند و پیش از آنكه بهداشت روانی و نقش آن در حفظ سلامت ارتباطهای اجتماعی شناخته شود. اغلب ناسازگاری ها و رفتارهای غیر اجتماعی و ضد اجتماعی و علت های نامعلوم نسبت داده می شد. و به جای هر نوع درمان و كمكی به فرد، صرفا از راه مجازات های غیر عادلانه ظلمی مضاعف بر او روا می داشتند. تردیدی نیست كه انواع بزهكاریها و جرائم اجتماعی، ریشه در نابسامانی های روانی دارد كه آن نیز اگر عامل بیولوژیك داشته باشد. معلول محیط ناسالم اجتماعی است (مینجر، 1369). مطالعه نهاد خانواده و بررسی تغییر و تحولات آن، از جمله مسائلی است كه طی قرون و اعصار، مورد توجه محققان و عالمان بوده و در دهه های اخیر از دیدگاه مكاتب كاردكرد گرایی ساختی ، معتقد است كه اجزاء دوام و بقاء جامعه را موجب می شود در این دیدگاه خانواده سازمانی اجتماعی و متشكل از افراد است كه در رابطه با هم هستند. این سازمان كاركردهایی دارد كه به بقاء اجتماع كمك می كند (ادیبی ،1385). پارسونز كه یكی از طرفداران این مكتب است اعتقاد دارد جوامع انسانی به سمت و سویی حركت می كند. صاحبنظران بر این باورند از بین اعضای خانواده آنكس كه در تربیت كودك نقش اساسی و مهمی بر عهده دار ، مادر می باشد. علت امر شاید این باشد كه همان ابتدا طفل بیشترین كنش و واكنش عاطفی خود را با مادر برقرار می كند. در واقع هسته اصلی احساس امنیت و اعتماد یا عدم اعتماد در كودك رابطه اولیه وی و مادرش سرچشمه می گیرد در صورتی كه این روابط ناسالم و نادرست باشد ، احساس ناامنی و عدم اعتماد بر زندگی او سایه می افكند. بی توجهی های طولانی بدرفتاری و محرومیت از صحبت ها در ابتدای زندگی منج
ر به ناسازگاری های موقت و گاهی طولانی در كودك می شود (ماسن ، 1367)
سازگاری ، مسئله ای كه مخصوص انسان نمی باشد هر موجود زنده ای به فراخور حال خود ، به اقتضای طبیعت و مرحله تكاملی كه بدان دست یافته است، ناچار است به طریقی كه متضمن حفظ حیات و بقای اوست، خود را با محیط پیرامونش سازگار كند ، به دلیل اینكه در فرایند
سازگاری وجوه اشتراك زیادی بین انسان و حیوان وجود دارد. بخش عمده ای از دانش ما درباره فرایند سازگاری زیادی بین انسان ها و حیوان وجود دارد. بخش عمده ای از دانش ما درباره فرایند سازگاری در استان به تحقیقاتی كه درباره حیوانات به عمل آورده است مبتنی می باشد. هر چه از نردبان تكامل بالاتر می رویم قابلیت انعطاف و یادگیری واكنش های عزیزی او را كاملا تحت شعاع قرار داده سات . انسان باید به استثنای واكنش های بازتابی ائلیه همه چیز را بیاموزد و به ویژه اعمال و رفتاری كه وی سازگاری با محیط اجتماعی بكار می گیرد (والی پور، 1363). انسان در بسیاری از امور زندگی اجتمایع، باس ایر افراد جامعه در ارتباط است او باید برای ادامه حیات و تامنی حوائج خود به زندگی گروهی تن در دهد و با دیگران بیا رسیدن به هدف های مشترك تشریك مساعی كند . در چنین شریطی و در رابطه باس ایر افراد جامعه است كه هر كس ناگزیر باید به نوعی سازگاری رضایت مبخش دست یابد به همین دلیل سات كه مشكلات و موانع آدمی ،از حیات اجتماعی او مایه می گیرد. به این ترتیب مفهوم سازگاری، از نظر آدمی یعنی سازگاری اجتماعی ، حتی برای ارضاء نیاز های زیستی ، انسان خود را با وضع اجتماعی و شرایطی كه ساخته دست انسان است رو به رو می بیند. مقررات، توقعات، ارزشها، رقابت ها، همكاریها، كارشكنی هاموانع و عوامل و واقیع هایی از این نوع كه او را در راه تامین خواستهایش هیچ گاه تنها نخواهد گذاشت. گر چه به درستی بین سازگاری و ناسازگاری حد و مرز مشخص و معینی نمی توان یافت حالات بینابین این دو حالت بسیار زیاد است، فرایند سازگاری و ناسازگاری را باید خط پیوسته ، طولانی و مندرج تجسم نمود كه نقطه آن درجه ای از ناسازگاری را بیان می كند. در خط مفوض، از ناسازگاری شروع نمود و بعد به درجات میانه و سپس در پایان خط، با سازگاری كامل با محیط می رسیم كه مقصود و عنایت همه افراد بشر است (والی پور 1363). سازگاری را این طور تعریف می كند، منظور از سازگاری انطباق متوالی با تغییرات و ایجاد ارتباط بین خود و محیط به نحوی است كه حداكثر خویشتن داری را همراه با رفاه اجتماعی ، ضمن رعایت حقایق خارجی پذیر می سازد. به این ترتیب سازگاری به معنی همرنگ شدن به جماعت نیست (راجرز 1357). سازگاری به معنی شناخت این حقیقت است كه هر فرد باید هدف های خود را با توجه به چهار چوب های اجتماعی و فرهنگی مطابق نماید. آن دسته از پاسخ های موجود زنده كه باعث سازگاری موثر و هماهنگ او با موقعیتی كه در آن گرفته است از پاسخ های موجود زنده كه باعث سازگاری موثر و هماهنگ او با موقعیتی كه در آن گرفته است می شود تعلیق یا وفق دادن شخص نسبت به محیط گویند ( مان ، مترجم ساعتچی 1364). شعاری نژاد (1364) در كتاب خود می گوید، سازگاری عبارت است از: 1- عمل برقراری یك رابطه روان شناختی رضایت بخش میان خود و محیط 2- عمل پذیرش رفتار و كردار مناسب و موافق محیط و تغییرات محیطی 3- سازگاری موجود زنده با تحریكات درونی و بیرونی
روان شناسان به طور سنتی، سازگاری را ویژگی هایی از شخصیت بهنجار تلقی كرده اند كه به خود كمك می كند تا خود را با جهان پیرامون خویش سازگار نماید . یعنی با دیگران در صلح و صفا زندگی كند جایگاهی در جامعه برای خود به دست آورد. روان شناسان بسیاری معتقدند اگر اصطلاح سازگاری در معنی همنوایی با اعمال و اندیشه های دیگران تلقی شود، چنان باری از تلویحات منفی خواهد بود كه دیگر نمی تواند توصیفی از شخصیت سالم به دست دهد. آنان بیشتر به ویژگی مثبتی مانند فردیت آفرینندگی و شكوفایی استعدادهای بالقوه تاكید دارند (الکینسون، ج دوم، 1368). اگر می توانستید بر پایه ضوابط معتبر علمی درجه سازگاری افراد جامعه را اندازه گیری و سپس در یك منحنی توزیع پیاده كنید به احتمال قوی منحنی طبیعی به دست می آوریم. به این ترتیب كه در یك طرف منحنی، اقلیت كوچكی خیلی ناسازگار و در طرف دیگر منحنی اقلیت كوچكی وجود خواهد داشت و در میان آن دو گروه اكثریت افرادی وجود دارند كه از سازگاری طبیعی برخوردارند (والی پور 1363).
نقش مادری و اهمیت روابط متقابل مادر – كودك مهم ترین مسئله ای كه در اشتغال زنان باید مورد توجه قرار بگیرد وجود نقش های متعددی است كه زنان باید به عنوان همسر و مادر و گرداننده خانواده به عهده گیرد نقش هایی كه در جامعه ما به صورت سنتی به آن نگریسته می شود و بعضاً با نقش مدرن زن به عنوان یك فرد شاغل در خارج از خانه در تعارض است وقتی زن ها نقش های زنانه را كنار می گذارند و فعالانه در زندگی اجتماعی شركت می كنند، نه تنها از طریق سیستم اجتماعی تشویق نمی شوند بلكه در داخل جامعه زنان نیز مورد حمایت قرار نمی گیرند. مادرانی كه امكان دستیابی به شكل مناسب را ندانرد اغلب دچار یاس شده و در خانه مانند مشكلات عاطفی فرزندان حضور فعال زنان در بازار كار، تا حدی به ارگانیزم بدنی و روحی انان لطمه وارد می سازد در این میان كودكان وضع اسف بارتری دارند. نخستن تماس های روحی و جسمی نوزاد با فردی است كه در دوران شیر خوارگی مراقبت از او را به عهده می گیرد و این فرد معمولا مادر است (كارمل 1984).روشی كه مادران در قبال پاسخگویی به نیاز های نوزادان اتخاذ می كنند متفاوت است . ممكن است صبورانه و گرم، باشند و خشن و عاری از حساسیت و بی تفاوتی باشد . از دیدگاه علم و تربیت، برخوردهای اولیه مادر و كودك به هر كیفیتی كه باشد نقطه ای است تولد روانی كودك از آنجا آغاز می شود.
اشتغال زن یكی از مشكلاتی كه زنان در همه جوامع با آن درگیر هستند، مسئولیت پرورش فرزندان و اداره امورخانه می باشد به واسطه این مساله آنان امكان دسترسی به تخصص ها و آگاهی های سطوح بالاتر را كمتر دارند و همچنین زمانی را كه می توانند در شغل و حرفه خود مصرف نمایند محدود می باشد . بنابراین به مشاغلی روی می آورند كه هم نیاز به تتشخیص بالا نداشته باشد و هم وقت كمتری را بیرون از خانه صرف كنند. آنان نسبت به مردان از اوقات كمتری برخوردارند زیرا به محض تمام شدن وقت كار بیرون رود را به منزل می رسانند تا به مراقبت خانه و فرزندان بپردازند . در بخش عظیمی از ادبیات جامعه شناختی، دست كم تا همین اواخر كار بدون دستمزد یعنی كار انجام یافته بدون پرداخت مستقیم و خارج از محدوده یك شغل خاص هرگز مورد ملاحظه قرار نگرفته است. به طور تخمینی كار در خانه معادل یك سوم مجموع تولید سالیانه یك اقتصاد مدرن ارزش دارد. همنشینی زنان بیكار در خانه یعنی تمركز بر حفظ خانه و بزرگ كردن فرزندان قبل از صنعتی شدن، در زمانی كه خانه یك واحد تولیدی بود اهمیت چندانی نداشت. بخشی از زنان متاهل و عملا زنان مجرد از آغاز صنعتی شدن در اشتغال فردی شركت داشتند ولی بسیاری از زنان از محیط خانه محروم شدند از اوایل قرن بیستم به بعد مستخدمین تنها به وسیله اقلیت كوچكی كه به استخدام كارهای خانگی در می آیند ولی زن مستخدم در اختیار تمامی مردان است ( خوش تقاضا 1375).
قبل از شهرنشینی بسیاری از زنان وظایف متعددی را مضاعف بر مراقبت از بچه ها و كارهای معمولی خانه انجام می دادند، كاشتن گیاه در مزرعه ، مراقبت از گوسفند ها و بزها و دیگر حیوانات، عقیده نان و ذخیره سازی غذا، نظافت و غیره از جمله كارهای زنان بوده وظایف زن ها اغلب با وظایف مردان به صورت نزدیكی هماهنگ می شد و خانواده یك واحد تولیدی یك پارچه را تشكیل می داد.
به طور آماری زنان یك بخش عمده ای از جایگاه كاری را دارند، در آغاز قرن بیستم نزدیك به یك سوم زنان انگلستان در نیروی كار مشاركت داشتند، در دهه 1980 این میزان به 40% نیروی كار رسید البته در اروپا به عنوان كل در سال 1983 54% زنان در نیروی كار مشاركت داشتند (لافر، 1378). بین دو جنگ جهانی تعداد زنانی كه صرفاً خانه دار بودند در اروپا به اوج رسید گرچه برای زنان مجرد اشتغال در مشاغل امری عادی بود اكثریت زنان متاهل در آن زمان كار نمی كردند در هر دو جنگ مذكور به اشتغال دعوت شدند تا جای مردان را كه به نیروهای مسلح پیوسته بودند پر كنند. بعد از جنگ جهانی اول مردان مجدداً جای زن ها را گرفتند ولی پس از جنگ جهانی دوم این جایگزینی چندان دقیق صورت نگرفت. رشد اشتغال زنان از آن زمان با گسترش مشاغل خدماتی ارتباط نزدیكی داشته است. آنان به صورت نامتناسبی در بخش خدمات متمركز شدند بازار اولیه كار شامل شركت های بزرگ صنایع اتحادیه ای یا مؤسات دولتی است. در این بخش كاركنان مزدهای نسبتاً بالایی دریافت می نمودند و از امنیت شغل خوب و امكانات = برخوردار بودند (ابراهیمی، 1372). بازارهای كار ثانویه شامل شكل های باز اشتغال است كه بی ثبات بوده و امنیت شغلی و دستمزد در آنها پایین و فرصت های معدودی برای = وجود دارد و نیز شرایط كار اغلب نامناسب است، آرایشگری، خرده فروشی، نظافت و بسیاری از كارهای خدماتی دیگر كه توسط زن ها انجام می شود در این مقاله جای می گیرد (ابراهیمی، 1372). همچنین تمركز زن ها در كار پاره وقت بیشتر از مردها است. از بین بردن عقاید قالبی مرتبط با
تقسیم كار در خانواده، آن چنان كه زن و مرد هر دو بتوانند در صورت اشتغال زن به كارهای خانه بپردازند. این امر مستلزم ارزش زدایی در كارهای خانه خواهد بود. بدین معنی كه هیچ كاری پست و دون شان شناخته نشود و مرد از الگوی توضیح وظایف در خانه انصراف یابد (سفیری. 1375). زنان در جامعه ما به عنوان مادر نقش های مختلفی در جامعه دارند كه شامل: نقش ها در تغذیه
رشد : جهت پرورش انسان به ویژه در دوران كودكی نیاز به مراقتب های ویژه می باشد كه این امر خطیر، در درجه اول به عهده مادران می باشد و مراحل آن از قبیل از تولد بچه در دوران جنینی، بعد از تولد نوزاد در دوران شیر خوارگی، زمان خردسالی و ; می باشد، و نقش زن در ارتباط با چنین امر حیاتی است. نقش زن در تعلیم و تربیت: از لحظه تولد، نوزاد با مادر و سپس با محیط اطراف خود آشنا شده و در حقیقت زمینه برای یادگیری آماده می گردد و نقش زن در ارتباط با چگونگی شكل گیری شخصیت كودك و پذیرش او برای مسئولیت های آینده در جامعه می توان گفت به مقدار زیاد بستگی به دروان رشد، در مراحل اولیه زندگی و یا به اصطلاح در تحصیللات ابتدایی و سپس در این دوره و در نهایت در دوره متوسطه دارد كه خانواده هایی كه نقش زن در این مراحل در تعلیم و تربیت به درستی انجام می پذیرد، با مساعد شدن زمینه، فرزند خانواده با داشتن آمادگی كافی از جنبه های جسمی و روحی و تربیتی به سمت آموزش های عالی هدایت می گردد و شانس رسیدن به مراحل عالی علمی بیشتر نصیب كسانی می گردد كه نقش زن به عنوان مادر توانسته باشد پاسخ گوی انتظارات جامعه باشد (صدیقه مسعودیان، كارشناس علوم اجتماعی). بررسی ها نشان می دهد مادرانی كه برای مدت طولانی با گرمی و محبت به كودكانشان از پستان خود شیر داده اند، بیش از همه فرزندان سازگاری داشته اند، همچنین پسران و دخترانی كه از پستان مادری سرد و كم صحبت شیر خورده اند، اغلب دارای مشكلات رفتاری بوده اند (پارسا، 1371). ماسن و همكاران (1990) می نویسند: ارتباط عاطفی بین مادر و كودك سبب می شود كه طفل به دنبال آسایش حاصل از وجود مادر باشد. این تعامل های بین مادر وكودك سرمایه ای از امنیت عاطفی برای كودك فراهم می كند كه بنیان روابط آینده او با دیگران و با والدینشان را پایه ریزی می كند. نبودن كنش های عاطفی، مخصوصاً در سه سال اول زندگی، اثر خاصی روی شخصیت طفل می گذارد. این گونه اطفال از نظر عاطفی، گوشه گیر هستندو نمی توانند پیوند های دوستی با بچه های دیگر با فرد بالغ به وجود بیاورند و درنتیجه از لذت دوستان واقعی محروم می باشند. قصد م
ی رود كه این امر بیشتر از همه به علت سخت جوشی این گونه كودكان باشد (بالبی، 1359).هم چنان كه می دانیم اریكسون رشد روانی – اجتماعی معتقد به رشد اعتمادیابی اعتمادی در كودك است كه منشاء آن را عدم كنش های طبیعی بین مادر و كودك می باشد. (ماسن، 1367). یك زن در خانواده به عنوان یك مادر مسئولیت سنگینی دارد. از آن جهت فرزند جزئی از وجود مادر است، باید او را حفظ كرده در سلامت جسمی و روانی اش كوشید و همین كوشش در سلامتی فرزند خود مستلزم وقت فراوان است.
مادران در كتاب خود تحت عنوان «زن و خانه» می نویسد: زن در دنیای جدید باید به تمام معنا بانوی خانه و مدیر خانواده باشد و سطح زندگی مادی و معنوی نسل آینده را با تعلیم و تربیت مناسب و با رعایت اصول بهداشتی بالا برد ( حقانی، 137). تاثیرات و نارسائیهای خانواده به ویژه مادر را به قرار زیر خلاصه كرده است، عقب ماندگی در حرف زدن، بازماندگی و معلولیت رشد جسمی، پایین آمدن هوشبهر، كمبود پاسخ های عاطفی ، ضعف تعادل حركتی، پرخاشگری و بی دقتی (بولیایی 1352). كودكانی كه در خانواده های سرد بی مهر متولد می شوند، كودكانی كمرو و خجالتی و ناموفق بار می آیند. محبت یا مهر اصیل، مهمترین نیازهای كودكان است. كمبود مادری می تواند موجب عقب ماندگی كودكان شود، پاسخ دهی شفاهی والدین به كودك خردسال باعث تنظیم و هماهنگی رفتار اجتماعی كودك می گردد( قاضی، 1369). منشاء بسیاری از شرارتها و جنایت های كودكان و نوجوانان، كمبود محبت است بسیاری از خودكشی ها و ناكامی ها به مناسبت عدم احساس محبت است. منشاء بسیاری از فرارهای كودكان از خانواده، با همه عواقب نابهنجارش، این است كه كودك خود را در خانواده تنها می بیند و كسی با او در تماس عاطفی نیست . همچنین كودكی كه والدینش اشتغالات بسیار دارند و در كارش دخالت نمی كنند، احساس نا امنی می كند (موئل، 1367). جدا افتادن كودك از مادر در دهه شیر خوارگی، عدم وجود امن و شرایط اطمینان بخش برای او یا فقدان فرصت لازم بریا پاسخ گویی به نیاز های عاطفی وی، نبودن ارتباط عاطفی، جسمی و بیانی بین نوزادان و مادر از جمله عواملی است كه به مراتب بیش از صدمات بدنی وآسیب مغزی بر عقب ماندگی ذهنی و اجتماعی كودك و عدم تعادل عاطفی او اثر می گذارد، زیرا تمایز بین ادراكات حسی از راه ارتباط نوزاد با بزرگسال (مادر) استنباط می شود و تمایلات نقش دهنده نیاز ها را در او بیدار می كند .
ادامه خواندن مقاله در مورد بررسي تأثيراشتغال مادران بر سازگاري اجتماعي پسران مقطع راهنمايي شهرستان شهريار در سال تحصيلي
نوشته مقاله در مورد بررسي تأثيراشتغال مادران بر سازگاري اجتماعي پسران مقطع راهنمايي شهرستان شهريار در سال تحصيلي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.