nx دارای 19 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
نمد مالی
چكیده گفت سایل چون بماند این خاكدان در میان این محیط آسمان همچو قندیلی معلقدر هوا میبرد اسفل می رود نی بر نخلیبیرونی ترین مظهر یك دین یا تمدن مانند اسلام، كه هنر خود را اساس تعریف آن جلوه گاه برونی است باید نمودار جهان درونی آن تمدن باشد جوهرهنر زیبایی است و این امر بر اصطلاح اسلامی همانا كیفیت الهی است و بدین لحاظ دارای دو جنبه است: یكی در طبیعت كه پوششی است مانند جامه ای زیبا كه وجود ها و چیزهای زیبا را پوشانیده است، اما در وجود خدا یاد ذات هستی، جمال مطلق و خالصی است از میان همه صفات الهی كه در این جهان متجلی شده و بیش از هم یاد آور هستی مطلق است.
در معماری مقدس بحثی به عنوان فیزیك معنا داریم كه در تفكر انسان مقدس فیزیك (ماده) یك ارتباطی با متافیزیك دارد. اگر شما در فیزیك ازسطح به سمت بالا فاصله بگیرد به همان اندازه هم در معنویت و متافیزیك میتوانید بالا بروید. این پلكانی بودن كه در فیزیك است به گونه ای نماد صعود متافیزیكی شما نیز است.محراب در سوره آل عمران نوعی پناهگاه معرفی شده است و قوس و مقرنس آن آرام آرام ما را از آن حدود جاری جدا و وارد یك قلمرو معنوی می كند این دورا بودن گنبد و مقرنس ها و قوس محراب ما را از آن محدودیت به یك استعلای روحی می كشاند.
دو عامل از نظر معنوی به معماری ما تاثیر گذاشت یكی نص قد آن بود كه معماران مساجد را مومنان به خداوند قیامت و بر پادارندگان نماز و دهندگان زكات می دانست و دوم عرفان اسلامی بود كه مثلا مقرنس ها جلوه گر شد.در دنیای امروز هر كشوری برای معرفی هویت خود می كوشد تا فضای محیط زندگی خود را متناسب با مولفه های بصری كه بیانگر هویت فرهنگی خویش است به وجود آورد مساجد جلوه ایاز زیبایی های بصری هنرهای اسلامی هستند. مسجد خانه خدا و فضایی است كه هم جلوه گر حضور معبود و هم ظرف عبادت عابد قرار می گیرد مهم ترین بنایی است كه رابطه نزدیكی با فرهنگ و آداب مذهبی دارد.
در فرهنگ و تمدن ایرانی – اسلامی، هنر با محیط زندگی ارتباط تنگاتنگ داشته است هنر در متن زندگی بوده و هنرمندان همواره كوشیده اند تا فضای زندگی را با به كارگیری احجام، اشكال، تزئینات و رنگ های متناسب ، محلی آرام، دلپذیر و زیبا برای انسان فراهم سازند و از طرفی دیگر، بیشترین تفاهم، همخوانی و تلفیق را با محیط طبیعی به وجود آورند.ساختار فضای معماریرا به گونه ای آرایش می دهد تا همه اضطراب ها، وسوسه های افسار گسیخته دنیا را از میان بردارد به جای آن نظم و نظامی را بیافریند كه توازن ، صفا و آرامش است.برای تبین مفهوم و مختصات معماری از نظر اسلام كه اولین مرتبه و مهم ترین مرتبه به صورت است توجه به آیات قرآن كریم است كه با عنایت به جاودانگی ، جامعیت و جهانی بودنش پیش از آنكه به
كالبد شكل و ظاهراشاره نماید، همچون سایه موارد به جان و روح موضوع می پردازد در معماری مساجد اسلامی چون دیگر معماری دینی به تضاد میان فضای داخل و خارج می پردازد این حالت در مساجد به كمال خود میرسد به این معنی كه آدمی با گشت میان داخل و خارج سیر میان وحدت و كثرت و خلوت و جلوت می كند هر فضای داخلی خلوتگاه و محل توچه به باطن و هر فضای خارجی جلوتگاه و مكان توجه به ظاهر می شود.
تفكر توحیدی چون دیگر تفكرهای دینی و اساطیری در معماری مساجد تجلی تام و تمام پیدا می كند معماری مساجد و تزئینات آن در گنبد و مناره ها، موزائیك ها و كتبه ها و نقوش مقرنس كاری فضایی را ابداع می كند كه آدمی را به روحانیت فضایی ملكوتی پیوند می دهد تا آنجا كه ممكن است «اسقاط اضافات » و «افنای تعیفات و تعلقات» در وجود او حاصل كند.نشانی داده اند اهل خرابات كه التوحید اسقاط و الا ضافاتمقدمهدر فرهنگنامه معین مقرنس را اینگونه معنا می كند.Moyarnas (4) ( )1.آنچه به شكل نردبان و پله پله ساخته می شود 2- بنای بلند ورود ایران آراسته و مزین به صورتها و نقوش كه به آن نردبان پایه می روند. 3- قسمتی زینت كه در اطاق و ایوانها به شكل های
گوناگون گچ بری كنند، كنگره دار، قرینه دار 4- هر چیزرنگارنگ 5- ( ) قسمتی از عمامه و كلاه مقرنس آنچه به شكل نردبان و پله پله ساخته شده باشد كه مانند آویزه های قندیل مانند ساخته میشود. همچنین به كوه های با رگه های افقی كه خاك زیر سنگ هایش خالی شده باشد اطلاق میشود در واقع چیزی شبیه به پوزه آهو است و یكی اززیباترین عناصر بعد از طاق است در هم آمیزی هندسه پاتواژون خطی نیست فضایی است كه از عوامل بسیار ویژه معماری اسلامی است پایه ها به صورت طاقچه برای نگهداری گنبد است این طاقچه ها مانند كندوی زنبور عسل در كنار و یا فراز هم و یا مانند مجموعه ای كه در كنار هم به راستای محورهای مختلف قرار گرفته است
ساخته می شود این عامل برای انتقال بار در میان هرگونه دو سطح مدور و مستوی به ویژه تكیه گاه گنبد مدور است بر كنج دیوارها به صورت صدف یا طاقچه نیز مناسب نمی نمود زیرا كه اینها هم استمرار میان پی چهار گوشو گنبد را تامین نمی كرد در عوض طاقچه های سوار بر هم در گوشه های دیوارها كه بار فشار را در یك هشت ضلعی در هر كنج میگیرد و در واقع فشار را به بی نهایت تقسیم می كند و به دیوارها منتقل می سازند و از شدت آن می كاهند.مقرنس به توازن و استواری ممتاز است پنداری آشكارا وسیله ای است برای انتقال گنبد بر پایه آن یا كره بر مكعب این امر با افلاكی آن سنجیده میشود چیزی نیست جز نسبت آسمان به زمین
آسمان را به حركات بی شمار و مدور هماهنگ می كند و زمین را به جهان چهارگانه اضداد گرم و سرد ، رطوبت و خشكی مقدنسها می كند و از گنبد را بر پایه چهار گوشی آن پیوند میدهد و بنابراین انعكاس حركت آسمانی است در نظم زمینی ولی ثبات و بی تحركی زمینی ولی ثبات و بی تحركی كعب نیز خود نمودار كمال است یا حالت ثبات و بی زمانی جهان و این معنی بیشتر در معماری جایگاهی مقدس مناسب است است مقرنس ها عملا عبارتند از اقلام یا عواملی كنده شده و یا به قالب ریخته بر حسب الگوهای ویژه ای كه در كنار هم فراهم آمده اند وضع قرار گرفتن آنها بستگی به پرش طوبی مقطهای طولی طاقهای مربوط و درجه میزان مقعد بودن طاقچه های كه بنا بر وضع آنها ممكن است به صورت سطوح قائم الزاویه یا مقعد در آیند.
مقرنس را می توان بر روی سر ستون ، سرمناره، سردر ورودی گیلویی سقف ها، كتیبه ها و ; اجرا كرد و قطارهایی (تخته هایی) با فواصل مساوی از هم مستقر می شوند به این ترتیب كه قطار (تخته)اول از همه عقب تر(نزدیك تر به دیوار یا ستون) و قطار (تخته) بعدی كمی جلوتر و به همین ترتیب ; تا به قطار (تخته) آخر كه شمسه را تشكیل می دهد می رسد.به طور كلی می شود گفت مقرنس در سطوح مقعر گوشه های زیر سقف ایجاد می شود احتمالا منشابه وجود آمدن این عنصر تزئینی گوشواره ها بوده اند واحد مقرنس ربع گنبد یا در واقع 8/1 كره است كه در این صورت خود یك قسمت از دیواره حجم كره را تشكیل می دهد و به عبارت دیگر سطح كوچك مقعری است كه سایه سطوح مشابه خود یك سطح مقعر بزرگتر راز نیت می دهد
. مقرنس تزئینی از قرار گرفتن سطوح مقعر در كنار هم و یا روی هم و یا روی هم بصورت مقرن یا متضاد شكل می گیرد. در این حالت بصورت مجموعه ای از ردیف و یا قطار افقی و عمودی خواهد بود كه دیوارهای آن یا فصل مشتركشان ، چون استالاكتیت آویزان به نظر خواهد رسید.مقرنس های موجود در ایران به 3 گروه تقسیم می شود:دسته اول: مقرنس های جلو آمده كه مواد آن غالباً از مصالح اصلی بنا آجر بوده و استحكام آن زیاد است آنها ساده و در انتهای سطوح خارجی بنا ساخته می شوند. برج طغرل (قرن 6 هجری) و گنبد علی در ابرقو (قرن 5 هجری) و كاملاً از آجر ساخته شده اند.
از دیگر بناهای شاخص، منار ساربان در اصفهان (قرن 6 هجری) كه دارای دو رشته مقرنس آجری است همچنین گوشواره گنبد نظام الملك در مسجد جامع اصفهان كه با مقرنس آجری مزین شده است بطور كلی پیشاهنگ مقرنس كاری آجری و تحولات آن را حد معماری اسلامی ایرانی، قرن چهارم هجری می دانند. اما دوره درخشان به كارگیری آجر و تزئینات مربوط به آن در كلیه سطوح و عناصر تشكیل دهند و معماری، مربوط به دو قرن 5 و 6 هجری می باشد.از دیگر موارد تزئینات آجری در دوره شكوفایی آن، نماسازی و به كارگیری انواع تركیبات این عنصر در چارچوب و قالب یك هندسه بسیار ساده ولی غنی می باشد نمونه های منحصر به فرد برجهای فرقان در نزدیكی قزوین و برج شبلی در دماوند بوده كه هر سه آن پا نقشه 8 ضلعی ساخته شده اند دیوارها و نقوش تزئینی این بناها هروچه از نماهای آن كاملاً با یكدیگر متفاوت است.دسته دوم: مقرنس های رویهم قرار گرفته هستند كه احیاناً از مصالح اصلی بنا همراه با تركیبات دیگر از قبیل سنگ و گچ ، در سطوح داخل و خارج بنا ساخته می شوند و نسبت به دسته اول دارای استحكام كمتری هستند.
دسته سوم: مقرنس های معلق است . مانند است لاكتیك، كه غالباً از چسباندن مواد و مصالح مختلف چون گچ، سفال، كاشی و ; به سطوح مقعر داخل بنا شكل می گیرد و به صورت آویزان به نظر می رسد این نوع مقرنس ها دارای ثبات كمی هستند. مقرنس بعد از اسلام مورد توجه قرار گرفت معماران قرن 13 هجری قمری این آثار را وسیع تر و كامل تر كردند تا آنجا كه آثار زیادی از این هنر زیبا و بدیع از آن زمان به یادگار مانده است.با مصالح سنگین چون آجر در مسجد جامع اصفهان، آب انبار آقاسید حسین كاشان و با مصالح سبك تر گچی با روپوش آیینه در ایوان با حضرت معصومه (س) و یا با روپوش كاشی معرق در مسجد شیخ لطف الله اصفهان وجود دارد.
ریشه تاریخی مشخصی ندارد به احتمال زیاد به آفرینش بناهای آجری پخته كه در ایران و عراق پدیدار شد كهنترین نمونه آن همان رقه است در سوریه از سده دوم هجری ، پایان قرن 8 میلادی است این شیوه تا قرن 6 هجری ، 12 میلادی در سراسر جهان انتشار یافت مقرنس همزمان از سرزمین غرب گرفته شده و كشورهای شرق را مسخر خویش ساخت در مغرب غالباً از گچ بود و دارای ظرافت بلور است مانند سقف زیبای كاپلاپالاتینا (Capella palatine) در سیسیل كه نیمه اسلامی است در آسیار صغیر و مصر دوران ممالیك نمونه های بسیار زیبایی مقرنس در سنگ تراشیده شد و تركان نخست در زمان سلجوقیان و سپس عصر عثمانیان توانستند بدین عامل استواری عمده ای بدهند ودیداركنندگان اروپایی چه بسا از این عامل معماری كه به سراسر جهان اسلامی از اسپانیا گرفته تا افغانستان و هندوستان چیره شد دچار شگافتی شدند علت این كامیابی بی گمان و استرانست به درآمیختگی عناصر هندسی و توازن یا دید كه در قضا و زمان در هم آویخته است.
آلت هائی كه در مقرنس به كار گرفته می شود عبارتند از:– تخت ها: كه به اشكال مختلف سه لنگه، چهار لنگه و غیره هستند و به صورت صفحه افقی در مقرنس قرار می گیرند.– پاباریك ها: كه از یك نقطه شروع و انتهای آنها به كناره تخت ها متصل است.– شاپرك ها: كه پای آنها از نقاط مختلف راس تخت ها شروع می شود و انتهای آنها به خط طراز دوم (دم تخت) قرار می گیرد.– طاس ها و نیم طاس ها: كه پای آنها از اضلاع تخت ها و اضلاع انتهای شاپرك ها تشكیل می شود تیزه طاس به یك نقطه بر روی دم تخت با لاته و تیزه نیم طاس به نقطه ای واقع به دور (قوس) منتهی می شود.– سرسفت: كه پای آنها یك خط طراط است كه به انتهای ساقه واقع بر بدنه ایوان قرار می گیرد و نوك آن به یك نقطه می رسد.
حكمت در مقرنس:در هنر اسلامی مضمون اساسی همانا و مدتی است كه همواره در همه جا و همه آن موجود است تنها باید آن را بازشناخت و كوشش آدمیان بازشناختن این وحدت است.حسن روی تو به یك جلوه كه در آینه كرد این همه نقش در آیینه اوهام افتاداین همه عكس می و نقش نگارین كه نمود یك فروغ رخ ساقی است كه درجام افتاداصطلاح Archi كه به معنای قوس می باشد با آرك و زبان پهلوی و عرش و زبان عربی هم ریشه است این هم ارزی از یك سوء غشاء آسمانی معماری مقدس و از دیگر سو رابطه بین معنا و فرم در معماری دینی را به وضوح نشان می دهد در زبان یونانی Techne و معماری Architector است و رسه فرهنگ ایرانی، عربی، یونانی تمامی تمدنهای باستانی، معماری مقدس، ریشه ای آسمانی
دارد و به یك عبارت نقشه و پلان خود را از منشاء قدسی و آسمانی دریافت می دارد . هم ارزی لغوی كه به معنای معماری، قوس، ساختن، خانه و سقف است با عرش و زبان عربی و ارك، ارج، ارز و ارزش در فارسی كه در همه آنها به معنای ساختن قوس، تقدس، سروری، بلندی و پاكی است نشان از رفعت، بلندی، پاكی و معماری (ساختن) در فرهنگ اسلامی – ایرانی نیز دارد. قوس به آن خطوط منحنی گفته می شود كه تمثیلی برای دایره است و دایره تمثیلی برای تمامیت و
كمال است هر چقدر منحنی باشد زیبایی را تجلی می كند هیچ معماری قدس ای پیدا نمی شود كه در آن از قوس استفاده نشده باشد .جزء دوم tectare, architecture كه معادل تخته است در زبان یونانی معادل هنر و در عربی به فن ترجمه شده است به تعبیر فلوطین تخنه تقلید از صور ازلی این ارتباط خیلی لطیف است و همه بیانگر این است كه معماری مقدس است.مقرنس در قدر
آیات قرانی و روایات نبوی كه عامل بسیار مهم شكل گیری اندیشه و تفكر در تمدن اسلامی بودند جهانی را روایت می كردند كه براساس نظمی زیاضی گونه و بسیار دقیق بنا گردیده است.صورت یا شكل همه جنبه كیفی دارد و هم محدود است به سطح و محیط و كیفی است تا حدی كه وجود آن در خودش موجود است در گوی یا كره یا دایره و شكلهای وابسته بدانها مانند چند ضلعی منتظم همه این امر مصداق دارد. از لحاظ گوی در نظمی هندسی در آستانه میان شكل و اساس بی شكلی یا نقطه بی بعد قرار گرفته است گوی یا دایره هرگاه پهنه موردنظر سطح باشد از پیامد تشعشع نقطه كه اصل است حاصل می شود و شكلهای منظم و از گوی یا دایره با دگرگونیهای كیفی و شكلهای غیرمنظم یا تصادفی از تقسیم مقداری آن حاصل می شود.اگر فاقد را تناسب و توازن تعریف كنیم بدین ترتیب خلق دو صنعت دارد قدر (تناسب) و حسن (زیبایی) یكی به صفت جمالی حق (حسن) و دیگری به صفات جلالی حق (قدر) دلالت می كند. اگر ما تجلی را ظهور نور وجود بدانیم تناسب یا همان قدر قالب و ساختار آن است و به دلیلی منطقی تجلی در نظامی هماهنگ و متناسب است كه جریان می یابد. این تناسب و نظم است كه وحدت را در ابعاد گسترده كثرت متجلی ساخته و با نظم شگفت انگیزش همزمان و معنا را روایت می كند. اولا تجلی لایتناهی وحدت كه در نظم هندسی خود را نمودار می سازد و ثانیاً تقارن و تناسب بی نظیری كه كثرت را مبدل به وحدت می كند.
هندسه به تعبیر حضرت معصومه (ع) همان قدر اسن با قالبی سراسر نظم و زیبایی كه ماهیتی معنوی و برآمده از معنا دارد. چنین اشیای ابدی را می توان افكار خدا پنداشت نظریه افلاطون كه می گوید خدا «مهندس» است و عقیده سرجیمز كه می گوید خدا به علم حساب معتاد است.بكارگیری فضاهای هندسی كاملاً مشخص، نسبتهای ریاضی بسیار دقیق، خطوط و احجام معین مرتبط با اصول دقیق ریاضی ابزاری بود كه به واسطه آن فضای معماری اسلامی و نیز سطوح خارجی آن شكل گرفته و انسجام پیدا می كرد. به این ترتیب اصل «وحدت» عیان تر می شد وفضای اسلامی خاص كه مسلمانان در آن زندگی روزمره خود را می گذراندند و در ضمن به عبادت نیز می پرداختند تقدس می یافت.نجیب اونجلو در كتابش «هندسه و تزیین در معماری اسلامی» می نیوسد: «به رغم معماران و
تزیین كاران كلیسای جامع گونیك كه از فرمولهای ساده هندسی ساده تری استفاده می كردند معماران و تزیین كاران بناهای دینی اسلامی ، اهمیت بصری بیشتر و پیچیدگی و ظهور مستقل تری به هندسه بخشیدند، كه عمدتاً شامل ستاره ها و چند شلعی ها و كتیبه و اشكال حجمی مقرنس بود هندسه كه در تزیینات گونیك به صورت زیر نقش به كار می رفت در گره های دو بعدی و سه بعدی در نقوش اسلامی صورتی آشكار یافت.شبكه های پنهان هندسی، نقشهای هندسی ستاره و چند ضلعی در یك یا دو لایه واقع برهم نقش برجسته را پدید آورده از این رو تنوعات ابتكاری طرحهای هندسی كه بر مفهوم بنیادی «وحدت در كثرت» مبتنی بوده است.به هر حال ریاضیات و هندسه در جهان اسلام لقب علم مقدس را گرفت.ماكو و یكی و دو اندیشمند روسی در بررسی نقش های هندسی اسلامی از تحلیل بلورشناسی استفاده كردند آنها نقوش هندسی اسلامی را گنیجنه آموزش بلور شناسیاستفاده كردند آنها نقوش هندسی اسلامی را گنجینه آموزش بلور شناسی» می دانند.
هندسه، نظم و سازماندهی از دیدگاه الهی نظم حق است و بی نظمی باطل، فلاسفه استراق معتقدند كه زیبایی، حقیقت و عدالت و نظم همراه با راز همگی یك مفهوم هستند خصوصیات نظم را می توان این گونه برشمرد:1 اجتماع اجزاء لازمه 2 قرارگیری و جایگری 3 منطبق بر شكل و شیوه خاص و مشخص 4 هماهنگی، تناسب، وحدت و همكاری جزء و كل 5 هدفمندیتاكید به مركز به آن تقدس داده نشده بلكه تقدس و اصالت به وجود ماورایی و نامرئی داده می شود كه محیط را به نظم می كشد و انسان در تسلط آن و در عین حال در قلب فضا است به طور كلی طرحهای هندسی به گونه ای وحدت در كثرت و كثرت در وحدت را نشان می دهد. چون این امور را به نظم جهانی منتقل كنیم كره یا گوی منطبق می شود با روح كه از نقطه اولی كانون وجود برمی خیزد. شكلهای منظم یا تصاویر منطبق می شوند با شكلهای اساسی یا جوهر ثابت كه در روح موجود است و شكلهای تصادفی كه موجوداتی هستند از لحاظ شكل غیر ثابت.
نسبت میان نور و قدر در آیاتی مانند انا كل شی خلقناه بقدر چنان تنگاتنگ و نزدیك است كه شخصی مانند ابن هستیم در تعریف حسن از 22 عامل سخن می گوید كه مهمترین آنها پس از نور و رنگ، تناسب یا همان قدر است«رنگهای و طرحهای درخشان و ناب، آنگاه كه نظمی جهانی و یكدست داشته باشند نیكوترند تا آن كه فاقد نظم باشند:»كیمیایی روشنایی: (مقرنس نور) ابتدا مقرنس براساس آیه «الله نور السموات و الارض مثل نوره كمكشوه فیها مصباح، المصباح زجاجه اند شجره مباركه زیتونه لاشریفه و لاغریبه یكادزیتها یضی و لولم تمسسه نار نور علی نور;» ساخته شد. مقرنس برجسته ترین محراب و در عین حال زیباترین ، راز آمیزترین و پرشكوه ترین جنبه آن است این به ظاهر چلچراغ آویخته از آسمان محصول موا و نشینی بس لطیف، رنگ و نور بر بستر معماری و بازتابی از زیبایی افلاك ، آسمانها و طبیعتی است كه در هنر اسلامی، معلم و مبنای آفرینی آثار هنری محسوب می شود.مقرنس «تمثیلی از فیضان نور در عالم مخلوق خداوند» است كه چون چلچراغی بر سرجان غازگذاران ، نور رحمت، معنا و معنویت می گستراند قرآن در سوره نورگویی تصویری معماری گونه رسم می كند اما مقرنس در جغرافیای مختلف تجلیات مختلف پیدا كرد و جنبه های زیباشناختی آن در دوره های مختلف افزون تر شد اما ماهیت آن همان ماهیت آیه نور در قرآن است كه به نوعی
خداوند نور را در آنجا با تشبیهات مختلف ، مشكك ساخته است. انسان وقتی وارد مسجد می شود احساس حضور و تملك فضایی نموده و خود را درون كل فضا تصور می كنند كه همه چیز نه گرد او بلكه حول وجودی نامرئی شكل گرفته است . انسان در بدو ورود با حجمی از نور، وسعت، آسمان و یك فضای نامرئی مواجه می شود، كه همه آن دالان بسته و تاریك برای درك بیشتر این نور بوده است و از طرفی برای طی مسیر جهت رسیدن از ظلمت به نور مقرنس های ایوان ورودی كه همچون ریزش نور می باشند بیانگر خرد شدن تدریجی دید انسان و مقیاس فضا در سلسله مراتب ورودی هستند. لسلسه مراتب در رسیدن از مربع به 8 ضلعی و به دایره ، گذر پله پله از احجام ، عناصر، اشكال و نقوش و در رسیدن به نقطه ای واحد در بالاترین قسمت فضا » از موارد دیگر رعایت سلسله مراتب است.
هنرمندی كه بخواهد اندیشه وحدت وجود را نمودار سازد سه وسیله در اختیار دارد:هندسه كه وحدت را در نظم دنیوی و نیز غیرمستقیم در فضا نمودار می سازد و سوم روشنایی كه نسبت آن با شكلهای قابل رویت مانند وجود مطلق است به محدود روشنایی در واقع به خودی خود دیدنی نیست و سرشت آن با تقسیمات آن به رنگهای دگرگونی و با افزایش و كاهش آن به درجات میان نور و تاریكی كاستی نمی پذیرد همان گونه كه لاوجود شناخته نمی شود مگر با مقیاس با ضدش یعنی وجود، تاریكی هم به دیده نمی آید مگر با ضدش كه روشنایی باشد و درجات میان روشنایی و تاریكی سایه را پدیدار می سازد . در قرآن مجید آمده است كه در خدا پرتو آسمان و زمین است» (سوره نور آیه 35) این پرتو الوهیت است كه اشیاء را از تاریكی لاوجود بیرون می آورد
قابل دیر شدن كنایه است از به هستی در آوردن و همان گونه كه سایه چیزی به روشنایی نمی افزاید. اشیاء به بهره ای كه از پرتو هستی دارند از میزان واقعیت برخورداند. به راستی كه در معماری اسلامی در اندیشه كاربرد طرحها و موادی است كه اصلی ترین مظهر تجلی در او «یعنی نور» را بازتاب دهند. نور در تجلی خود در معماری همچون نمادی از وجود عقل الهی و چون جوهری معنوی است كه به درون غلظت ماده نفوذ می كند و آن را تبدیل به صورتی شریف و شایسته می سازد كه مناسب محل زندگی نفس آدمی است نفسی كه جوهره اش در عین حال ریشه در عالم نور دارد.
هنرمندان برای رسیدن به چنین هنری است كه هنرمند سطحهای درونی مسجدها یا كاخها و گاه نمای آنها را نیز با كاشی می پوشاند این پوشش غالباً به بخشهای زیرین دیاورها منحصر می گردد تا پنداری درشتی و ضخامت آنها را بزداید برای همین منظور است كه هنرمند سطحهای دیگر را هم با نقشهای برجسته و مشبك می آراید تا از نور استفاده كرده باشد مقرنس هم گونه ای جلب كردن و پخش كردن نور است به درجات دقیق و باریك.رنگها از غنای درونی روشنایی داستانمی زنند چون به روشنی رویاری دیده بروز مذكور كننده است و با توازن و هماهنگی رنگهاست كه به سرشت راستین آن پی می بریم كه همه پدیده های دیدنی را در خود جلوه گر می سازد.
ادامه خواندن مقاله در مورد نمد مالي
نوشته مقاله در مورد نمد مالي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.