Quantcast
Channel: دانلود فایل رایگان
Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

مقاله معاد

$
0
0
 nx دارای 124 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : معاد مقدمه بسـم‌ الله‌ الـرّحمن‌ الـرّحیم‌ سپاس‌ و حمد بی‌اندازه‌ و قیاس‌ از ویژگیهای‌ حضرت‌ ربّ ودود ذوالجلال‌ و الاءكرام‌، خدای‌ منّان‌ است‌ كه‌ بشر را بعد از آفرینش‌ و هدایت‌ تكوینیّه‌ به‌ خلعت‌ حركت‌ بسوی‌ كمال‌ به‌ هدایت‌ تشریعیّه‌ راهنمائی‌ و مخلَّع‌ فرمود؛ اللَهُ وَلِیُّ الَّذِینَ ءَامَنُوا یُخْرِجُهُم‌ مِّنَ الظُّلُمَـ’تِ إِلَی‌ النُّورِ. [1] و پاكترین‌ درود و تحیّت‌ و اكرام‌ بر پیامبران‌ و برگزیدگان‌ راه‌ خدا و طریق‌ هدایت‌ بسوی‌ معارف‌ حقّه‌ او باد، كه‌ با ارشاد خود بشر را از ظلمتكده‌ جهل‌ به‌ وادی‌ ایمن‌ انوار علم‌ و دانش‌ الهیّه‌ رهبری‌ نمودند، و از جمود و ركود به‌ مقام‌ سعه‌ اطلاق‌ و گشایش‌ حقائق‌ و واقعیّات‌ به‌ پرواز درآوردند. خاصّه‌ خاتم‌ پیمبران‌ حضرت‌ سیّدالمرسلین‌ محمّد بن‌ عبدالله‌ صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌ و جانشینان‌ او حضرت‌ سیّد الوصیّین‌، أمیرالمؤمنین‌ علیّ بن‌ أبی‌طالب‌ و یازده‌ فرزند امجد او كه‌ یكی‌ پس‌ از دیگری‌ عالم‌ را به‌ نور وجود خود منوّر، و با تحمّل‌ أعباء خلافت‌ و امانت‌ الهی‌ كاروان‌ بشریّت‌ را به‌ میقات‌ خدا و لقاء او رهنمون‌ شدند، و صدای‌ پر طنین‌ جرس‌ قافله‌ را به‌ گوش‌ جهانیان‌ رساندند. در دلهای‌ مردم‌ از نفحات‌ قدسیّه‌، نور و سرور و حبور وارد كرده‌، و آن‌ دلها را به‌ مقام‌ عزّ خدا پیوستند. و راه‌ عبور از عقبات‌ مخوفه‌ و كریوه‌های‌ مهوله‌ نفس‌ را به‌ راستی‌ و درستی‌ نشان‌ داده‌، به‌ مراحل‌ و منازل‌ واقعه‌ در طیّ طریق‌ آشنا نمودند. و انسان‌ را به‌ آخرین‌ منزل‌ خود كه‌ مقام‌ مقرَّبین‌ و صدّیقین‌ و مخلَصین‌ است‌ به‌ حرم‌ امن‌ و امان‌ حضرت‌ پروردگار جمیل‌ و جلیل‌ رهبری‌ كردند؛ فَلِلّهِ دَرُّهُم‌ و علَیه‌ أجرُهم‌ و سلامُه‌ علَیهم‌ أجمَعین‌. از آنجائی‌ كه‌ توفیق‌ الهی‌ شامل‌ حال‌ این‌ بنده‌ ناچیز شد، تا در روزهای‌ ماه‌ مبارك‌ رمضان‌ از سنه‌ 1396 و در شب‌های‌ این‌ ماه‌ از سنه‌ 1399 هجریّه‌ قمریّه‌ با بسیاری‌ از برادران‌ ایمانی‌ و اخلاّء روحانی‌ بحث‌ معاد كه‌ از جمله‌ شریف‌ترین‌ و زیباترین‌ بحث‌های‌ اعتقادی‌ است‌ مرتّباً و مسلسلاً بازگو شود؛ خداوند رحمن‌ و رحیم‌ را سپاسگزارم‌ كه‌ با تأییدات‌ بی‌نهایت‌ و تسدیدات‌ بی‌دریغ‌ خود باز بذل‌ مرحمت‌ و عنایت‌ نمود تا مذاكرات‌ را به‌ رشته‌ تحریر آورده‌ و به‌ صورت‌ مجالسی‌ تدوین‌ شود، و بالنّتیجه‌ برای‌ خود حقیر و برادران‌ ایمانی‌ عزیز و ارجمند موجب‌ یادآوری‌ گردد. این‌ مجالس‌ كه‌ در حدود شصت‌ و اندی‌ خواهد بود، كیفیّت‌ سیر و حركت‌ انسان‌ را در دنیا و عالم‌ غرور و اعتبار، و نحوه‌ تبدّل‌ نشأه‌ غرور را به‌ عالم‌ حقائق‌ و واقعیّات‌، و ارتحال‌ او را بسوی‌ خدا و غایه‌ الغایات‌ نشان‌ می‌دهد؛ و در ابحاثی‌ مرتّباً از عالم‌ صورت‌ و برزخ‌ و نحوه‌ ارتباط‌ ارواح‌ در آنجا با این‌ عالم‌، و كیفیّت‌ خلقت‌ فرشتگان‌ و وظائف‌ آنها، و نفخ‌ صور و مردن‌ تمام‌ موجودات‌ و سپس‌ زنده‌ شدن‌ همه‌ آنها و قیام‌ انسان‌ در پیشگاه‌ حضرت‌ احدیّت‌، و عالم‌ حشر و نشر و حساب‌ و كتاب‌ و جزاء و عرض‌ و سؤال‌ و میزان‌ و صراط‌ و شفاعت‌ و أعراف‌ و بهشت‌ و دوزخ‌ بحث‌ می‌نماید. از آیات‌ قرآن‌ و اخبار معصومین‌ و ادلّه‌ عقلیّه‌ و فلسفیّه‌ و مطالب‌ ذوقیّه‌ و عرفانیّه‌ به‌ نحو أوفی‌ و اوفر آمده‌، و از ذكر اخلاقیّات‌ و مواعظ‌ نیز در حدود امكان‌ كوتاهی‌ نشده‌ است‌. این‌ مباحث‌ در حدود ده‌ مجلّد خواهد شد كه‌ قسمت‌ «معادشناسی‌» از دوره‌ علوم‌ و معارف‌ اسلام‌ را تشكیل‌ می‌دهد. این‌ دوره‌ در سلسله‌ عقائد شامل‌ سه‌ دوره‌ «الله‌ شناسی‌» و «امام‌شناسی‌» و «معاد شناسی‌» است‌؛ و در قسمت‌ احكام‌ و مسائل‌ شامل‌ بحث‌هائی‌ در پیرامون‌ قرآن‌ كریم‌ و مسجد و دعا و نماز و روزه‌ و اخلاق‌ و برخی‌ از مسائل‌ دیگر است‌ كه‌ به‌ حول‌ و قوّه‌ الهی‌ امید است‌ به‌ تدریج‌ مورد استفاده‌ عموم‌ قرار گیرد. وَ مَا تَوْفِیقِی‌´ إِلاَّ بِاللَهِ عَلَیْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَیْهِ أُنِیبُ.[2] رَبَّنَا عَلَیْكَ تَوَكَّلْنَا وَ إِلَیْكَ أَنَبْنَا وَ إِلَیْكَ الْمَصِیرُ. [3] و هُوَ المُستَعانُ و علَیهِ التُّكْلانُ سیّد محمّد حسین‌ حسینی‌ طهرانی‌ مجلس أوّل حـقـائـق‌ و اعـتـبـاریّـات‌ أعوذُ بِاللَهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم‌ بِـسْـمِ اللَهِ الـرَّحْمَـنِ الـرَّحـیم‌ الْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ و الصَّلَوهُ و السَّلامُ عَلَی‌ سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ و ءَالِهِ الطّاهِرینَ و لَعْنَهُ اللَهِ عَلَی‌ أعْدا´ئِهِمْ أجْمَعینَ مِنَ الاْ´نَ إلَی‌ قیامِ یَوْمِ الدّینِ و لا حَوْلَ و لا قُوَّهَ إلاّ بِاللَهِ الْعَلیِّ الْعَظیم[4]‌ قال‌ اللهُ الحكیمُ فی‌ كتابِه‌ الكریم‌: بِسْمِ اللَهِ الرَّحْمَـ’نِ الرَّحِیمِ * وَ التِّینِ وَ الزَّیْتُونِ * وَ طُورِ سِینِینَ * وَ هَـ’ذَا الْبَلَدِ الاْمِینِ * لَقَدْ خَلَقْنَا الاْءنسَـ’نَ فِی‌´ أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ * ثُمَّ رَدَدْنَـ’هُ أَسْفَلَ سَـ’فِلِینَ * إِلاَّ الَّذِینَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّـ’لِحَـ’تِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ * فَمَا یُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّینِ * أَلَیْسَ اللَهُ بِأَحْكَمِ الْحَـ’كِمِینَ. خداوند در این‌ سوره‌ كه‌ نود و پنجمین‌ سوره‌ از قرآن‌ كریم‌ است‌ سوگند یاد می‌كند به‌ انجیر و زیتون‌ كه‌ مراد[5] همان‌ دو میوه‌ معروف‌ است‌، یا به‌ دو درخت‌ آنها، یا به‌ كوه‌ تین‌ كه‌ شهر دمشق‌ در دامنه‌ آن‌ واقع‌ شده‌ و كوه‌ زیتون‌ كه‌ شهر بیت‌ المَقْدِس‌ در دامنه‌ آن‌ است‌ و محلّ پیدایش‌ انبیاء و مرسلین‌ می‌باشد؛ و سوگند یاد می‌كند به‌ طور سینا كه‌ محلّ مناجات‌ حضرت‌ موسی‌ كلیم‌ الله‌ علَی‌ نبیِّنا وآله‌ و علیه‌السّلام‌ بوده‌ است‌، و به‌ شهر مكّه‌ مكرّمه‌ كه‌ شهر امن‌ و امان‌ بوده‌ م‌ و خداوند آنرا مأمن‌ قرار داده‌ است‌ كه‌: انسان‌ را در بهترین‌ [6] قوام‌ وجودی‌ و ماهُوِی‌ و عالیترین‌ طینت‌ و سرشت‌ و نیكوترین‌ بنیاد و سازمان‌ آفریدیم‌، و سپس‌ او را به‌ پائین‌ترین‌ درجه‌ و منزله‌ فرود آوردیم‌؛ مگر آن‌ كسانیكه‌ ایمان‌ به‌ خدا آورده‌ و به‌ كردار شایسته‌ مشغول‌ شوند، كه‌ برای‌ آنها البتّه‌ مزد و ثواب‌ مستمرّ و همیشگی‌ خواهد بود. پس‌ بنابراین‌ روز جزا حقّ است‌ و قابل‌ تكذیب‌ نیست‌، زیرا كه‌ بر اساس‌ اختلاف‌ حالات‌ و درجات‌ مردم‌، خداوند حاكم‌ به‌ حقّ كه‌ حكمش‌ استوار و قائم‌ به‌ اصول‌ متینه‌ است‌ بین‌ آنها در روز بازپسین‌ حكم‌ خواهد فرمود. به‌ خواست‌ خداوند متعال‌ چنانچه‌ توفیقات‌ حضرتش‌ شامل‌ شود، در نظر آمد كه‌ یك‌ دوره‌ بحث‌ معاد كه‌ متّخذ از آیات‌ شریفه‌ قرآن‌ و أخبار ائمّه‌ أهل‌ البیت‌ علیهم‌ السّلام‌ باشد بیان‌ شود، و از خصوصیّاتی‌ كه‌ انسان‌ در حال‌ سكرات‌ مرگ‌ پیدا می‌كند و كیفیّت‌ عالم‌ برزخ‌ و انتقال‌ از آن‌ به‌ قیامت‌ كبری‌ و اجتماع‌ خلائق‌ در حشر و نشر و سؤال‌ و میزان‌ و عرض‌ و صراط‌ و شفاعت‌ و أعراف‌ و كوثر و بهشت‌ و دوزخ‌، بقدر وسع‌ و گنجایش‌ به‌ ترتیب‌ مفصّلاً ذكر شود. در سوره‌ مباركه‌ والتّین‌ كه‌ در مطلع‌ گفتار قرائت‌ شد، خداوند موقعیّت‌ انسان‌ را از عالم‌ بالا به‌ عالم‌ طبع‌ و مادّه‌ و حیات‌ دنیا و منطق‌ احساس‌ بیان‌ می‌فرماید كه‌: ما او را در بهترین‌ سرشت‌ و قوام‌ آفریدیم‌ و سپس‌ او را به‌ پائین‌ترین‌ مرتبه‌ از حدود و قیود و گرفتاری‌ در ظلمات‌ عالم‌ حسّ و دور بودن‌ از عالم‌ اُنس‌ و جمعیّت‌ و معرفت‌ نزول‌ دادیم‌، تا خود به‌ پای‌ خود برگردد و با اختیار و اراده‌ به‌ اعلا درجات‌ برسد، و بر ذروه‌ عالی‌ از مدارج‌ و معارج‌ مقام‌ انسانیّت‌ نائل‌ آید؛ در این‌ صورت‌ در نزد خدای‌ خود مقیم‌ بوده‌ و به‌ اجر و پاداش‌ غیر مقطوع‌ خواهد رسید. مقام‌ انسان‌ در میان‌ موجودات‌ در میان‌ تمام‌ موجودات‌ از جماد و نبات‌ و حیوان‌، انسان‌ دارای‌ یك‌ شرافت‌ و دارای‌ یك‌ خاصّه‌ای‌ است‌ كه‌ او را از بقیّه‌ متمایز نموده‌ و در صفّ خاصّی‌ قرار داده‌ است‌؛ و آن‌ همان‌ قوای‌ عاقله‌ و ادراك‌ كلّیّات‌ و امكان‌ عروج‌ و صعود به‌ عوالم‌ اعلا و مجرّدات‌ از نفوس‌ قدسیّه‌ عقلانیّه‌ است‌. گرچه‌ علوم‌ تجربی‌ هنوز نتوانسته‌ است‌ برای‌ جمیع‌ موجودات‌ حتّی‌ نباتات‌ و جمادات‌، اثبات‌ شعور و قدرت‌ بنماید ولی‌ در فلسفه‌ كلّیّه‌ الهیّه‌ به‌ مرحله‌ ثبوت‌ و برهان‌ رسیده‌ است‌ كه‌ هر موجودی‌ كه‌ بر آن‌ نام‌ موجود بتوان‌ گذاشت‌ حتّی‌ یك‌ پر كاه‌ و یك‌ ذرّه‌ نامرئی‌، همه‌ از نعمت‌ حیات‌ و علم‌ و قدرت‌ بهرمندند و «وجود» ملازم‌ با این‌ سه‌ خاصیّت‌ است‌؛ غایه‌ الامر هر موجودی‌ به‌ حسب‌ گنجایش‌ ظرف‌ وجودی‌ خود دارای‌ همان‌ درجه‌ از حیات‌ و علم‌ و قدرت‌ است‌؛ موجودات‌ مادّیّه‌ بقدر گنجایش‌ خود، نباتات‌ و حیوانات‌ بقدر توسعه‌ ظروف‌ وجودی‌ آنها، انسان‌ و ملائكه‌ نیز بحسب‌ قابلیّت‌ خود دارای‌ این‌ خواصّ می‌باشند. انسان‌ در میان‌ همه‌ موجودات‌ دارای‌ قوای‌ متضادّه‌ و غرائز مختلفه‌ و در گیر و قوسِ كشمكش‌ امیال‌ نفسانیّه‌ و شهوات‌ از طرفی‌ و قوای‌ عاقله‌ و مجرّده‌ از سوی‌ دیگر است‌. دائره‌ فعّالیّت‌ حیوانات‌ محدود، و اختیار و اراده‌ و شعور آنها محدود است‌. و برای‌ جلب‌ منافع‌ و دفع‌ مضارّ خود بحركت‌ در می‌آیند؛ پرندگان‌ در فضا به‌ پرواز آمده‌، و حیوانات‌ بحری‌ در دریا برای‌ طعمه‌ و صید حركت‌ می‌كنند، و وحوش‌ و جانوران‌ برّی‌ جز تمتّع‌ حسّ و تولید مثل‌ و إعمال‌ غرائز محدود و بسیط‌ خود قدمی‌ فراتر نمی‌نهند. آنها غیر از یك‌ طریق‌ مشی‌ محدود هیچ‌ آرزو و هدفی‌ ندارند، لذا اجتماع‌ آنها بسیط‌ و محدود است‌. ولی‌ برای‌ انسان‌ این‌ زندگی‌ به‌ صورت‌ دیگر درآمده‌ است‌. ورود اعتباریّات‌ در صحنه‌ زندگی‌ انسان‌ پیوسته‌ دائره‌ فعّالیّت‌های‌ او را در زوایای‌ مختلفه‌ زندگی‌ توسعه‌ داده‌ است‌. كارهای‌ حقیقی‌ انسان‌ توأم‌ با یك‌ سلسله‌ امور اعتباریّه‌ گشته‌ و امور مصلحتی‌ برای‌ حفظ‌ آبرو و رسیدن‌ به‌ امیال‌ نفسانی‌ و شؤون‌ موهومه‌ زندگی‌ و ریاست‌ و مرؤوسیّت‌ و مالكیّت‌ و مملوكیّت‌ و حبّ جاه‌ و حسّ تفاخر و حبّ تكاثر، موجب‌ شده‌ بنی‌ آدم‌ دست‌ به‌ یك‌ سلسله‌ فعّالیّت‌های‌ دامنه‌دار و وسیعی‌ بزنند. گرایش‌ تند و شدید به‌ این‌ امور اعتباری‌، طبعاً انسان‌ را از عالم‌ معنی‌ و حقیقت‌ دور می‌كند و آنطور كه‌ باید و شاید نمی‌گذارد به‌ مقصودش‌ برسد. مثلاً شخصی‌ كه‌ برای‌ ادامه‌ زندگی‌ خود احتیاج‌ به‌ غذا دارد، اصل‌ غذا كه‌ متكفّل‌ امر حیاتی‌ اوست‌ بسیار ساده‌ و راحت‌ بدست‌ می‌رسد، ولی‌ مشكلاتی‌ عجیب‌ و غریب‌ از امور اعتباریّه‌ او را احاطه‌ می‌كند؛ می‌گوید چه‌ غذائی‌ انتخاب‌ كنم‌ كه‌ آبرویم‌ نرود؛ رفیقم‌ مرا در آن‌ حال‌ ببیند از من‌ انتقاد نكند، یا میهمانی‌ كه‌ به‌ منزل‌ می‌آید از من‌ خرده‌ نگیرد. اینها یك‌ رشته‌ امور اعتباریّه‌ است‌ كه‌ با آن‌ امر حقیقی‌ ممزوج‌ شده‌ و بالنّتیجه‌ عمل‌، شامل‌ هر دو گونه‌ از دست‌ یابی‌ به‌ واقع‌ و لحاظ‌ امر اعتباری‌ می‌گردد. و چه‌ بسا هست‌ كه‌ كثرت‌ توارد و تزاحم‌ امور اعتباری‌ به‌ حدّی‌ است‌ كه‌ آن‌ امر واقع‌ را بكلّی‌ از بین‌ می‌برد و در كام‌ خود هلاك‌ می‌كند. تمام‌ اموری‌ كه‌ در دنیا برای‌ انسان‌ پیش‌ می‌آید یا انسان‌ بدانها دست‌ می‌زند از قبیل‌ خرید و فروش‌، صلح‌، هبه‌، وكالت‌، اجاره‌، مزارعه‌، مساقاه‌، مضاربه‌، نكاح‌، طلاق‌؛ بر اساس‌ اعتباراتی‌ شدید متورّم‌ می‌گردد به‌طوریكه‌ چه‌ بسا انسان‌ برای‌ حفظ‌ آنها خود را در كام‌ مرگ‌ می‌كشاند، و آن‌ تورّم‌های‌ اعتباری‌ و مصلحت‌اندیشی‌های‌ موهوم‌ را با جان‌ عزیز خود معاوضه‌ و مبادله‌ نموده‌ و در شطرنج‌ روزگار به‌ رایگان‌ می‌بازد. پست‌ترین‌ عوالم‌، حكومت‌ منطق‌ حسّ است‌ این‌ عالم‌ اعتبارات‌، أسفلُ السّافلین‌ است‌، یعنی‌ پست‌ترین‌ عوالم‌ از سرحدّ حقیقت‌ و متن‌ واقع‌. چون‌ انسانی‌ كه‌ در مسیر تكاملی‌ خود باید صد در صد وجودش‌ را با حقائق‌ تطبیق‌ دهد، و در سیر بهره‌یابی‌ از موادّ حقیقیّه‌ عالم‌ و وصول‌ به‌ واقعیّات‌ در نردبان‌ صعود به‌ ترقّیات‌ روز افزون‌ نائل‌ گردد؛ كارش‌ در انحطاط‌ به‌ جائی‌ می‌رسد كه‌ تمام‌ عمر خود و سرمایه‌ وجودی‌ خود را از عقل‌ و علم‌ و حیات‌ و قدرت‌، صرف‌ گفتگوی‌ داستانهای‌ خیالی‌ و افسانه‌ای‌ زید و عَمرو می‌كند و برای‌ آبرو به‌ یك‌ سلسله‌ آرزوهای‌ دراز كه‌ معلوم‌ نیست‌ به‌ آنها می‌رسد یا نمی‌رسد، دلبستگی‌ پیدا می‌كند. و برای‌ وصول‌ و كامیابی‌ به‌ آن‌ منویّات‌ و آرزوهای‌ خیالیّه‌ دست‌ به‌ فعّالیّت‌های‌ تند می‌زند، و بالنّتیجه‌ میوه‌ عمرش‌ نارسیده‌ و با دست‌ تهی‌ و از ثمرات‌ حیات‌ بهرمند نگشته‌ از دنیا می‌رود، و با حال‌ انكسار و فتور بدین‌ عمر گذشته‌ می‌نگرد، حسرت‌ و ندامت‌ سراپای‌ او را فرا می‌گیرد؛ چون‌ در مقابل‌ عمر ضایع‌ شده‌ و طومار درهم‌ پیچیده‌ و بانگ‌ رحیل‌ چه‌ می‌توان‌ كرد ؟! دین‌ تنظیم‌ كننده‌ روابط‌ میان‌ امور حقیقی‌ و اعتباری‌ است‌ دین‌ از طرف‌ پروردگار آمده‌ است‌ تا سلسله‌ اعتباریّات‌ انسان‌ را در حدودی‌ كه‌ برای‌ انسان‌ منفعت‌ دارد و مانع‌ از ترقّی‌ و تكامل‌ او نمی‌گردد مشخّص‌ و معیّن‌ كند. بسیاری‌ از آنها را كه‌ به‌ درد او نمی‌خورد بلكه‌ او را به‌ جهنّم‌ می‌كشد از دست‌ او بگیرد و یك‌ رشته‌ دستوراتی‌ كه‌ انسان‌ را به‌ عالم‌ هستی‌ و حیات‌ می‌رساند به‌ او تعلیم‌ كند. كسانیكه‌ طبق‌ این‌ دستورات‌ عمل‌ می‌كنند ثمره‌ وجودی‌ آنها به‌ مرحله‌ كمال‌ خود می‌رسد و از استعدادات‌ و قوائی‌ كه‌ به‌ آنها داده‌ شده‌ است‌ حدّاكثر استفاده‌ نموده‌ قوای‌ هستی‌ خود را به‌ فعلیّت‌ می‌رسانند. در این‌ صورت‌ هنگام‌ مرگ‌ بشّاش‌ و خندان‌ بوده‌ (چون‌ از مراحل‌ ابتدائیّه‌ تكامل‌ گذشته‌ و به‌ سِرّ عالم‌ رسیده‌اند) حقائق‌ بر آنها منكشف‌ گشته‌ و با خدای‌ خود ربط‌ پیدا نموده‌ و وجود جزئی‌ خود را به‌ كلّیّت‌ این‌ عالم‌ مربوط‌ و در علم‌ و حیات‌ و قدرت‌ كلّیّه‌ مُنغمر و فانی‌ شده‌اند. و هیچ‌ حال‌ منتظره‌ای‌ برای‌ آنها باقی‌ نمانده‌ و از مردن‌ هراس‌ ندارند بلكه‌ عاشق‌ مردن‌ و دلباخته‌ مرگند كه‌ آن‌ عوالمی‌ را كه‌ در اینجا ندیده‌اند و بنا به‌ مصلحتی‌ از ایشان‌ نهفته‌ مانده‌ است‌ در پیش‌ ببینند. و كسانیكه‌ به‌ این‌ دستورات‌ عمل‌ نمی‌نمایند و دوران‌ عمر خود را به‌ بازی‌ مشغول‌ و از دائره‌ اعتبار قدم‌ فرا نمی‌نهند، چون‌ باطل‌ دلهای‌ آنان‌ را مسخّر نموده‌ و در لباس‌ حقیقت‌ و با صورتهای‌ زینت‌ دهنده‌ خیالیّه‌ افكار آنان‌ را به‌ خود مشغول‌ ساخته‌ و بالاخره‌ بدون‌ كامیابی‌ از ثمرات‌ هستی‌بخش‌ عالم‌ واقع‌ و وصول‌ به‌ مقصد خلقت‌ و سرّ آفرینش‌ و آشنائی‌ با وطن‌ اصلی‌ و ربط‌ با عالم‌ كلّی‌ و مناجات‌ و انس‌ با خدای‌ خود بسر برده‌اند؛ ناچار حركت‌ آنها به‌ عالم‌ بعد توأم‌ با ضعف‌ و نقصان‌ وجودی‌ آنها بوده‌، با حال‌ انكسار و شكستگی‌ و همّ و غم‌ و حسرت‌ و اندوه‌ بدون‌ دریافت‌ نتیجه‌، تشنه‌كام‌ از این‌ عالم‌ رحلت‌ می‌كنند. ادامه خواندن مقاله معاد

نوشته مقاله معاد اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>