Quantcast
Channel: دانلود فایل رایگان
Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

تحقيق در مورد داستان خلقت ادم

$
0
0
 nx دارای 29 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : داستان خلقت ادم به نام پروردگاری كه تمامیت ایجاد را بر وجود ادمی به ودیعت نهاد و شانه او را بر مداری به ارزش تمام هستی،كه مرصع شد،از یاقوت های پنج گانه ای،كه درصندوقچه توحیدی با ارزش ترین و قیمتی ترین بود و هرگز سبزی آن را هیچ ملك و ملكی به خود ندیده،تزیین نمود.در حالی بر كرسی تدریس نشانده شد كه تلامیذ ملكی نمی دانستند بر درس اسما شناسی او گوش جان فرا دهند.یا چشمان دوخته بر آن مدال كه درخشش هریاقوتش خورسیدی را شرمسار می نمود،مهار سازند.و با نگاه دقیق كه او كیست،چه می گوید و چه دارد؟از تمامیت كلاس تدریس محروم نگردند. آری سرشتش از گل و نور بود،اما سرنوشتش خلیفه اللهی را به اذهان سبوحیان و قدوسیان نشانه رفته بود.وی پیش از خلق جهان و مافیها و اتمام آن و ایجاد محشر و قیامت،قیامتی به پا كرد بسیار دیدنی!هنوز اسرافیل ممات و محیی خلق نشده بود كه كلام و بیان و نگاهش همه چیز را تمام شده جلوه می داد.جبرئیل پیش از معراج جسمی و روحی فرزند او به عرش،چنان از شوق تدریس پر و بالش از آتش شوق زبانه كشیدكه تمام كروبیان بوی عطر آگین بال های سوخته جبرئیل را استشمام كردند و بر سوختنش تحسین نمودند به گونه ای كه عزرائیل ملك خود بر كلاس درسش قبض روح شد. میكائیل آن صف آرای ملائك نیز چنان از خود بی خود گشت كه خود عامل به هم پاشیدگی صفوف ملكوتیان گروید.لبخند ملیح عرش بر گل زیبای آدمیت چنان دلنواز و عاشقانه بود كه گویی كرسی نیز از تاب و توان افتاده بود. آری!پروردگاریعنی خالق زیبایی،عالی ترین و هنرمندانه ترین هنر های زیبایش را در نمایشگاه توحیدی به نمایش گذارده بود.آدم ابوالبشر آن پدر مهربانی كه هرگز نمی خواست دل كسی را بیازارد،با معشوقه خود حوا،بر باغات بهشتی به گشت و گذار مشقول بودند؛گل می گفتند و گل می شنیدند،دل می دادند و دل می گرفتند،ناگهان افعی[ابلیس]كینه و حسد،چنان عقده حقارتش را بر نیش حیله به نوش آدم خوراند كه همه جا برای آنان سیاه گشت. و اما آدم،چنان به خود می پیچید كه ناگهان خود را در صحرایی تنها پر از وحشت و غم یافت،به گونه ای وحشت و تنهایی بر او مستولی گشت كه درد و رنج نیش افعی از یادش برفت.دست حسرت بر دل زخم افتاده اش نهاد و با پای ندامت به دنبال حوا وبا فریاد الهی «العفو»،هم سوزش ناشی از نیش را آرام و هم وحشت از تنهایی را بی رنگ می ساخت .آنقدر دراین زندان پهناور،كه اولین مجرمانش آنرا تجربه می نمودند،به دنبال یار گشت كه گویی ره پانصد ساله را در پیش نظر خود مجسم می نمود.اما حوا،آن دلبر آدم،نیز وضعیت مطلوب نداشت؛چون هرگز خود را با زندگی در خانه خلقت و عروس شدن و به خانه بخت رفتن و نیز آغاز زندگی را با جدایی و فراق آماده نساخته بود و هرگز به ذهنش هم خطور نمی كرد كه باید عمری را در فراق یار،یكه و تنها،در سلول تنهایی دنیا به سر ببرد.او هرگز برای تنهایی خلق نشده بود.اما لعنت بر این افعی كه با شیطنت او سالها اولین لیلی و مجنون هستی،تنهایی را تجربه كردند. آنقدر در فراق لیلی،مجنون وارگریست كه بیم نابینایی او میرفت.آری اشكها مرحم زخمها بودند،اما نیش بد نیشی بود و زخم عمیق و كاری.زهر چنان وجودش را بی رمق می ساخت كه تنها داروی شفا بخشی او اشك و آه بود. اما شربت امید،كه «ان شاء الله به هم خواهیم رسید»،چنان وجودش را احیا نمود كه با عزم راسخ برای یافتن خود به دنبال حوا رهسپار شد.امید آدم و حوا نیز به بزرگی زندان بود.انگیزه احیاگر«دوباره زندگی اشتراكی را شروع خواهیم كرد»،جاده جستجو را هموار ساخته بود و با دیدن تابلوهایی از ردپای حوا،به آدم جانی دوباره داده بود.گامها با توكل،زنجیری گشت تا زنجیره های تنهایی را از هم بگسلد.لبخند ملیح با اشك شوق حوا،همراه با فریادی از حنجره پر دردش،چنان افعی لعین را لرزاند كه گویی هرگز از سوراخ خانه نخوتش بیرون نخواهد آمد. دستهای سرشار از انرژی وصال،با چشمهای بسته از جاده فراق،با سربازان امیدی كه از پادگان چشمان آدم زنجیروار بر میدان رزم آرایش،صورت رمق دیده اش با صفوفی منظم،رقص شادی می كردند،ناگهان صدایی از مؤذنه حنجره اش به گوش افلاكیان رسید كه گویی صدا،صدای خدا بود.حوای عزیزش را به آغوش كشید و با همه وجود و با محبت و امید،ترانه وصال را تقدیم وی نمود.آری تصمیم گرفتند،ابراهیم وار،اسمائیل هوس ها را ذبح كنند،تا بهشتی دیگر بسازند و بهشتی زندگی كنند.مانیز تا به حال فقط اشك ندامت ریخته ایم،ولی هرگز به دنبال حوای خود نگشتیم. معنای یاد و ذكر خدابزرگان گفته اند:شاید بعضی تصور كنند كه مقصود از یاد خدا این است كه انسان تسبیحی به دست گیرد و ذكر بگوید،ولی قطعأ مقصود این نیست،نه تنها این گونه یاد خدا بودن،انسان را به یاد خود نمی آورد و حجاب های دل را بر نمی دارد،بلكه ممكن است حجابی بر حجاب های دل بیفزاید.یاد خدا در رابطه با دفع موانع شناخت خدا به معنی حضور ذهنی و گفتاری نیست،بلكه به معنی حضور ذهنی و گفتاری نیست،بلكه به معنی حضور عملی است.هر چند حضور ذهنی و گفتاری هم به عنوان بخشی از كردار،به ترتیبی كه خواهد آمد در كنار زدن این موانع مفید و مؤثر می باشد. یاد خدا به این معنا در نخستین گام عبارت است از:خود نگهداری از هوس هایی كه موجب،حجاب ها و موانع قلب است و این گام حساس ترین و عمده ترین و در عین حال،سخت ترین گام های سیر و ستوك در رابطه با شناخت خدا از طریق قلب است.از این رو،در روایات از آن به«اشد الاعمال»یا «سید الاعمال» تعبیر شده است.پس از برداشتن این گام و خودداری از هوس و گناه،دومین گام در مسیر سلوك،اجرای قوانین الهی و پیاده كردن برنامه های انبیای الهی و قوانین شرع مقدس در زندگی است.حضرت علی‹ع›نیز در این زمینه می فرمایند:«و لكن ذكر الله فی كل موطن اذا هجمت علی طاعته او معصیته»1 یاد خدا در همه جا،به این معنی است كه هنگام اطاعتو یا معصیت خدا به وظیفه خود عمل كنی.پس برای كرامت نفس و سرانجام،برای رسیدن به خدا لازم است كه خود را بشناسیم.سر گذشت خلقت آدمی در قرآنوحال ای جانشین خدا،ای مسجود ملائك و ای اشرف مخلوقات گوش فراده تا داستان خلقت تورابر اساس آیات قرآن و روایاتبازگو كنیم:چشم دل باز كن كه جان بینی آن چه نادیدنی است آن بینی آن چه نشدیده گوشت آن شنوی و آن چه نادیده چشمت آن بینی و بدان كه:گردر طلب گوهر كانی،كانی ور در پی جست وجوی جانی،جانی من فاش كنم حقیقت مطلب را هر چیز كه در جستن آنی،آنیداستان خلقت انسان از آنجا آغاز می شود كه خداوند متعال به فرشتگان فرمود:«واذ قال ربك للملائكه انی جاعل فی الارض خلیفه»2وهنگامی كه گفت پروردگارت به فرشتگان:می خواهم جانشینی در روی زمین بگمارم.ملائك نپذیرفتند و شدیدا اعتراض كردند و گفتند:خدایا تو گمارنده كسی به عنوان جانشین در روی زمین هستی كه در آن فساد و خونریزی مكند.و گفتند:آیا قرار می دهی كسی را در روی زمین كه در آن فساد و خونریزیها كند،حال آنكه ما شاكران تو را نیایش می كنیم و تو را به پاكی یاد می كنیم.فرشتگان كه نمیدانستند خداوند می خواهد چه موجودی بیافریند،از عشق خداوند نسبت به انسان بی خبر بودند.3خداوند كه نمی خواست همه چیز را به فرشتگان بگوید،فرمود:ای فرشتگان!من چیزی می دانم كه شما نمی دانید.4 وآرام آرام برای فرشتگان اسراری از خلقت آدم را فاش نمود تا برتری و رجحان آدم را نسبت به آنها بیان كند.از آن جمله ،همه اسما و نامها را بر فرشتگان عرضه داشت و فرمود:اگر راست می گویید مرا از آنها خبر دهید.ایشان درمانده شدند و گفتند:پاكا كه تویی،ما دانشی نداریم جز آنچه به آموخته ای.تو دانای فرزانه ای. سپس،خداوند به حضرت آدم فرمود:ای آدم آنان را از نامهایشان خبر ده و چون از نامهایشان خبر داد،فرمود:«ما امانت خویش را بر آسمانها و زمین و كوهها عرضه داشتیم،ولی از آن سرباز زدند و از آن هراسیدند و [از میان تمام مخلوقات فقط]انسان آن را پذیرفت.5 در آخر رو به همه ی فرشتگان كرد و فرمود:آیا به شما نگفتم رازهای نهانی وجود دارد كه فقط من آن رازها را می دانم و شما نمیدانید.6حال همه ی فرشتگان در برابر آدم به سجده بیفتید.همه فرشتگان نیز سجده كردند.خداوند فرمود:اگر از سجده كردن سرباز زنید،جزو رانده شدگان می شوید.ابلیس سجده نكرد و لذا جزو كافران و رانده شدگان گردید. در سوره ی حجر آیات 28 تا 35 داستان آفرینش آدم اینگونه بیان شده است:«و چنین بود پروردگارت به فرشتگان فرمود :من من آفریننده انسانی از گل خشك باز مانده از لجن بونیاك(بعد مادی و جسمی انسان)هستم.پس چون او را سامان دادم و در آن از روح خود دمیدم(بعد روحی،ملكوتی انسان)،در برابراوبه سجده در افتید.آن گاه فرشتگان همگی به سجده افتادند،مگر ابلیس از ایكه از سجده كنندگان باشد سرباز زد.خداوند فرمود:ای ابلیس تو را چه میشود كه از سجده كنندگان نیستی؟گفت:من كسی نیستم كه به انسانی كه از گل بازمانده از لجنی بویناكش آفریده ای سجده كنم،پس[به علت نافرمانی]از آن بهشت بیرون شو كه تو رانده شده و مطرودی وتا قیامت بر تو لعنت باد». سپس به حضرت آدم فرمود:«ای آدم تو و همسرت در بهشت بیارامید و از نعمت های آن از هرجا كه خواستید به خوشی و فراوانی بخورید،ملی به این درخت نزدیك نشوید كه از ستمكاران خواهید بود.سپس،شیطان آنان را به لغزش كشانید و از جایی كه بودند آواره كرد[چون آدم نافرمانی خدا كرد،فرمان «قلنا اهبطوا»صادر شد]و گفتیم پایین روید.و در روی زمین تا وقت معین آرامشگاه و بهره مندی دارید. از زمان صدور فرمان ((اهبطوا))تا((ارجعی))آدم مایل نبود از بهشت بیرون برود،اما چون نافرمانی كرده بود،باید از بهشت هبوط می كرد.اما خداوند چون آدم را همراه با عشق آفریده و می خواست با آدم معاشقه كند:((معشوق اگر چه عاشق را براند،اما راندنش هم از روی عشق محبت است.)) به انسان فرمود:ناراحت نباش در روی زمینی فرود آی كه آن را برایت آرامش گاه قرار داده ام و همه امكانات را برایت فراهم كرده ام.3333((ای آدم برو در زمینی كه آن را محل آرامش شما قرار دادم و كوه ها را میخ های آن و شما را به صورت زوج ها آفریدم و خواب شما را مایه آرامش تان قرار دادم و شب را پوششی برای شما!و روز را وسیله ای برای زندگی و معاش شما قرار دادم!و بر فراز شما هفت آسمان محكم بنا كردم!و چراغی روشن و حرارت بخش آفریدم!و از ابرهای باران آبی فراوان برایتان نازل كردم،تا بوسیله آن دانه و گیاه بسیار برویانم و باغ هایی پر درخت و;!7می فرمایند:ای آدم ناراحت نباش،تمام امكانات را برایت در روی زمین قرار داده ام و حتی همه آسمان ها و زمین و هر آنچه ما بین آنهاست را رام و مسخر تو گردانیده ایم تا از همه آنها بهره مند گردی. و نیز فرمود:((ای فرزند آدم همه چیز(همه مخلوقات)را برای تو خلق كردم و تو را به خاطر خودم(برای خودم)خلق كردم.8وباز در قرآن سوره طه می فرماید:(ای انسان)تو را برای برگزیدم و همه اشیا را برای تو آفریدم.حال ای انسان!خداوند تو را خلق كرد برای خودش،نه برای دنیا!پس چرا خدمت گذار دنیا شده ای؛راست چه زشت و ناپسند است كه انسان در خدمت چیزی باشد كه باید آن چیز را صد درصد و كاملا در اختیارش باشد.توبه و پشیمانی حضرت آدم اما حضرت آدم(ع) با این كه خداوند رحمان از درب لطف و همه امكانات و وسایل را برای وی در زمین فراهم كرده بود،باز هم از انجام نافرمانی خود رنج می برد و پشیمان شده بود؛زیرا آدم خود معشوق را می خواست نه ظواهرو اشیای مادی را،از این رو عرض كرد:خداوندا!راه ی به من نشانده كه از این درد و رنج روحی خلاصی یابم.باز خداوند رحمان لطف كرد و فرمود:ای عزیز دل من،ناراحت نباش ،مابه انسان كرامت وبزرگواری عطا كرده ایم.ای جانشین من در روی زمین!ای مسجود فرشتگان،ای اشرف مخلوقات!غمگین مباش كه ماراه و روشی به تو نشان می دهد و نه اندوهی.آدم بازامیدوار شد،چون نسیم عشق و محبت دروجودش بار دیگر وزیدن گرفت و خداوند رحمان از در لطف و مهربانی رمز توبه را به آدم نشان داد.و فرمود:((آنگاه ادم كلماتی از پرودگارش فرا گرفت و این نبود جز راز واسرار توبه))9خداوند نیز از او درگذشت،چه او توبه پذیر و مهربان است.وفرمود:((هر كس توبه كند و ایمان آورد وعمل صالح پیشه كند،پس ایشان كسانی هستند كه خداوند سیئاب ایشان را به حسنات تبدیل میكند و خداوند آمرزنده و مهربان است. بار دیگر انسان را دلداری داده و او را امیدوارمی كند:((و خداوند می خواهد (به طریقی)از شما درگذرد و كسانی كه پیرو شهواتند می خواهند كجروی بزرگی پیشه كنند)).10موانع استجابت دعا 1عدم آگاهی انسان نسبت به مصالح خود:انسان در اثرعدم آگاهی و توجه نداشتن به همه شرایط نظام هستی و نفهمیدن سیر تحولات جهان،معمولا خواسته و نیاز هایی را مطرح می كند كه به صلاح و نفع خود و دیگران نیست.در نتیجه،اگر بر واقعیت امر آگاهی پیدا كند،از طرح نیاز خود پشیمان می شود. خداوند رحمان از در لطف و مرحمت چون بر این مصالح از خود انسان آگاه تر است،چنین نیازهایی را پاسخ نمی گوید. گاهی اوقات انسان در كنار نیلزهای خیر و شایسته نیازهای شر و ناشایسته را هم از خدا طلب می كند.هرچند ممكن است خود به آن واقف نباشد.((انسان با شوق و رغبتی كه خیر و منفعت خود را می جوید،چه بسا به نادانی با همان شوق و رقبت شر و زیان خود را می طلبد و انسان بسیار بی صبر و شتاب كاراست)).11گاهی نیز انسان از پیش آمدن حوادثی كه برایش رخ می دهد،ناراحت می شود.در صورتی كه با توجه به مجموعه عالم هستی وسیر جریانات آن،این گونه حوادث به نفع ایشان می باشد.به عكس،گاهی انسان از پیش آمد برخی مسائل خوشحال می شود.ولی در نهایت به ضرر وی می باشد.2گناه:گناه موجب سقوط انسان می شود و حال خوش دعا را از انسان می گیرد،گناه حكایت از این واقعیت می كند كه گناه كار،خداوند را در حقیقت نشناخته و عدم شناخت خداوند،در عدم برقراری ارتباط با خدا عدم استجابت دعا،نقش تعیین كننده ای دارد. خداوند به حضرت عیسی(ع) وحی كرد كه:به ستم كاران بنی اسرائیل بگو:مرا نخوانید در حالی كه مال حرام زیر پاهای شما می باشد و از آن اجتناب نمی كنید و بت ها را در منازل خود نگه داری می كنید. پس من دوست دارم كه جواب گویم هر كس كه مرا بخواند،ولی اجابت من نسبت به اینها،لعنتی است بر آنها تا این كه پراكنده شوند.123ظلم:ظلم با همه اقسام آن از جمله ظلم به خدا،ظلم به خود،ظلم به مردم،ظلم به حیوانات و; از دیگر موانع استجابت دعا محسوب می شود.در روایتی آمده است: خداوند به حضرت عیسی(ع)وحی كرد:ای عیسی به ستمگران و ظالمان بنی اسرائیل بگو كه من برای هیچكدام از آنها دعایی را مستجاب نخواهم كرد،در حالیكه برای فردی از مخلوقات من،پیش آنها حقی ادا نكرده باشند،یعنی ظالم باشند. 4دعاهایی كه با حكمت خدا و یا با سنن لایتغیر الهی منافات داشته باشد:بعضی انسانها نمی دانند كه چه چیزی برای آنها خیر و مصلحت است و چه چیزی شر.همانند كودكی كه می خواهد خود را از بام بلندی پرتاب كند وبا ممانعت پدر و مادر روبرو می شود.او در مقابل اراده پدر ومادر دلسوز و مهربانش،نسبت به آنها خشم می ورزد.5درخواست حرام:از موانع استجابت دعا درخواست نامشروع و حرام می باشد.6رهاكردن اوامر الهی:برای مثال،كسانی كه امر به معروف و نهی از منكر را ترك كنند و یا واجبی از واجبات الهی را ترك كنند،دعایشان مستجاب نمی شود.7امید به وسایل ظاهری و یا امید به مردم:در حدیثی قدسی از امام صادق(ع) آمده كه خداوند می فرماید:«به عزت و جلال و مجد و سلطنتم كه بر عرش دارم سوگند،حتما حتما امید هركس كه به جز من امیدوار است به ناامیدی قطع كنم و جامه ذلت و خواری در چشم مردم به او بپوشانم و از نزدیك شدن به درگاهم كنارش زنم و از حریم وصالش دورش كنم.آیا در سختیها به غیر من آرزو بسته در حالیكه سختیها به دست من است و آیا به غیر من امیدوار است و با داشتن فكر و اندیشه حلقه در دیگری را می كوبد،در حالیكه كلیدهای درهای بسته به دست من است.در خانه ی من بر روی كسی كه مرا بخواند باز است.آیا در ناگواری هایش دل به من بست كه من او را در ناگواریها رها كردم؟چه كسی در پیش آمدهای زندگی،به من امیدوار شد و من ناامیدش كردم.آرزوهای بندگانم را در نزد خود محفوظ داشتم تا به موقع برآورم و آنان به حفظ من راضی نشدند و به فرشتگانی كه آسمان ها را پر كرده و از تسبیح من هرگز ملول نشدند،دستور دادم كه درهای میان من و بندگانم را نبندند.ولی بندگانم به به گفته من اطمینان ندارند،آن گاه كه مصیبتی بر ایشان شبیخون زده است.مگر نمی دانند هیچكس بدون اجازه من قدرت برطرف كردن آن مصیبتها را ندارد،پس چرا از من غفلت می كنید؟آنچه را كه از من نخواسته بود،به وجود و كرمم به او دادم.سپس كه از دست او باز گرفتم،از من آنرا نخواست بلكه از دیگری خواست!آیا مرا چنین می پنداری كه من بیش از درخواست تو عطا كنم.آنگاه كه از من درخواست شد پاسخ ندهم،مگر من بخیلم كه بنده من نسبت به من بخل ورزد،مگر بخشش و رحمت به دست من نیست؟مگر من آن نیستم كه جایگاه هم ی آرزوها هستم.چه كسی به جز من می تواند رشته آرزوها را قطع كند؟آیا امیدواران نمی ترسند از اینكه به غیر من امید می بندند.اگر اهل آسمانها و اهل زمین همگی به من امید ببندند؛به هریك از ایشان به اندازه هرآنچه كه همگی آرزومندند بدهم.از این همه بخشش به اندازه ذره ای از ملك و قدرت من كم نمی شود!چگونه كم می شود ملكی كه من برپادارنده آنم؟!خشم و نفرت بر كسانی كه از رحمت من ناامیدند و خشم و نفرت بر كسی كه نافرمانی مرا می كند و مرا در نظر نمی گیرد;»برخی زمینه های اجابت دعا 1تضرع و گریه؛ 2ستایش وسپاس خدای رحمان و عذر و پوزش؛ 3درنگ و تاُمل و اصرار و پافشاری؛4خضوع و خشوع؛5درود و صلوات بر محمد و آل او؛6اخلاص و پاكدلی؛7علاج واقعه قبل از وقوع؛8دیگران را در دعا،یاد داشتن و بر خود مقدم داشتن؛9سجده های طولانی؛10صدقه دادن؛11زمان و مكان مناسب برای دعا كردن و; ادامه خواندن تحقيق در مورد داستان خلقت ادم

نوشته تحقيق در مورد داستان خلقت ادم اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

Trending Articles