nx دارای 15 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
وصیتنامه نیما یوشیج
امشب فکر می کردم با این گذران کثیف که من داشته ام—بزرگی که فقیر و ذلیل می شود، حقیقتا جای تحسر است. فکر می کردم، برای دکتر حسین مفتاح چیزی بنویسم که وصیت نامه ی من باشد. باین نحو که بعد از من هیچکس حق دست زدن به آثار مرا ندارد بجز دکتر محمد معین اگرچه او مخالف ذوق من باشد. دکتر محمد معین حق دارد در آثار من کنجکاوی کند—ضمنا دکتر ابوالقاسم جنتی عطائی و آل احمد با او باشند.
بشرطی که هر دو با هم باشند—ولی هیچیک از کسانی که به پیروی از من شعر صادر فرموده اند در کار نباشند. دکتر محمد معین که نسل صحیح علم و دانش است کاغذ پاره های مرا بازدید می کند. دکتر محمد معین که هنوز او را ندیده ام مثل کسی است که او را دیده ام. اگر شرعا می توانم قیّم برای ولد خود داشته باشم دکتر محمد معین قیّم است. ولو اینکه او شعر مرا دوست نداشته
باشد—اما ما در زمانی هستیم که ممکن است همه ی این اشخاص نامبرده از هم بدشان بیاید. چقدر بیچاره است انسان.
Reference: www.goftman-iran.orgوصیت نامه داریوش بزرگ هخامنشیاینک من از دنیا میروم بیست وپنج کشور جزء امپراتوری ایران است. و در تمام این کشور ها پول ایران رواج دارد وایرانیان در آن کشور ها دارای احترام هستند . و مردم کشور ها در ایران نیز دارای احترام هستند.
جانشین من خشایار شا باید مثل من در حفظ این کشور ها بکوشد . وراه نگهداری این کشور ها آن است که در امور داخلی آنها مداخله نکند و مذهب وشعائر آنان را محترم بشمارد.اکنون که من از این دنیا می روم تو دوازده کرور در یک زر در خزانه سلطنتی داری و این زر یکی از ارکان قدرت تو میباشد . زیرا قدرت پادشاه فقط به شمشیر نیست بلکه به ثروت نیز هست . البته به خاطر داشته باش تو باید به این ذخیره بیفزایی نه اینکه از آن بکاهی . من نمی گویم که در مواقع ضروری از آن برداشت نکن ، زیرا قاعده این زر در خزانه آن است که هنگام ضرورت از آن برداشت کنند ، اما در اولین فرصت آنچه برداشتی به خزانه برگردان .
مادرت آتوسا برمن حق دارد پس پیوسته وسایل رضایت خاطرش را فراهم کن .ده سال است که من مشغول ساختن انبار های غله در نقاط مختلف کشور هستم و من روش ساختن این انبار ها را که از سنگ ساخته می شود وبه شکل استوانه هست در مصر آموختم و چون انبار ها پیوسته تخلیه می شود حشرات در آن بوجود نمی آیند و غله در این انبار ها چند سال می ماند بدون اینکه فاسد شود و توباید بعد از من به ساختن انبار های غله ادامه بدهی تا اینکه همواره آذوقه دو و یا سه سال کشور در آن انبار ها موجود باشد . و هر ساله بعد از اینکه غله جدید بدست آمد از غله موجود در انبار ها برای تامین کسری خواروبار از آن استفاده کن و غله جدید را بعد از اینکه بوجاری شد به انبار منتقل نما و به این ترتیب تو هرگز برای آذوغه در این مملکت دغدغه نخواهی داشت ولو دو یا سه سال پیاپی خشکسالی شود .
هرگز دوستان وندیمان خود را به کار های مملکتی نگمار و برای آنها همان مزیت دوست بودن با تو کافی است . چون اگر دوستان وندیمان خود را به کار های مملکتی بگماری و آنان به مردم ظلم کنند و استفاده نامشروع نمایند نخواهی توانست آنها را به مجازات برسانی چون با تو دوست هستند و تو ناچاری رعایت دوستی بنمایی .کانالی که من میخواستم بین شط نیل و دریای سرخ بوجود بیاورم هنوز به اتمام نرسیده و تمام کردن این کانال از نظر بازرگانی و جنگی خیلی اهمیت دارد تو باید آن کانال را به اتمام برسانی و عوارض عبور کشتی ها از آن کانال نباید
آنقدر سنگین باشد که ناخدایان کشتی ها ترجیح بدهند که از آن عبور نکنند .اکنون من سپاهی به طرف مصر فرستادم تا اینکه در این قلمرو ، نظم و امنیت برقرار کند ، ولی فرصت نکردم سپاهی به طرف یونان بفرستم و تو باید این کار را به انجام برسانی . با یک ارتش قدرتمند به یونان حمله کن و به یونانیان بفهمان که پادشاه ایران قادر است مرتکبین فجایع را تنبیه کند .توصیه دیگر من به تو این است که هرگز دروغ گو و متملق را به خود راه نده ، چون هردوی آنها آفت سلطنت هستند و بدون ترحم دروغ گو را از خود دور نما . هرگز عمال دیوان را بر مردم مسلط نکن ، و برای اینکه عمال دیوان بر مردم مسلط نشوند ، قانون مالیات وضع کردم که تماس عمال دیوان با مردم را خیلی کم کرده است و اگر این قانون را حفظ کنی عمال حکومت با مردم زیاد تماس نخواهند داشت .افسران وسربازان ارتش را راضی نگه دار و با آنها بدرفتاری نکن .
اگر با آنها بد رفتاری کنی آنها نخواهند توانست معامله متقابل کنند . اما در میدان جنگ تلافی خواهند کرد ولو به قیمت کشته شدن خودشان باشد و تلافی آنها اینطور خواهد بود که دست روی دست می گذارند و تسلیم می شوند تا اینکه وسیله شکست خوردن تو را فراهم کنند .امر آموزش را که من شروع کردم ادامه بده وبگذار اتباع تو بتوانند بخوانند وبنویسند تا اینکه فهم وعقل آنها بیشتر شود وهر چه فهم وعقل آنها بیشتر شود ، تو با اطمینان بیشتری میتوانی سلطنت کنی . همواره حامی کیش یزدان پرستی باش . اما هیچ قومی را مجبور نکن که از کیش تو پیروی نماید و پیوسته و همیشه به خاطر داشته باش که هرکس باید آزاد باشد
و از هر کیش که میل دارد پیروی نماید .بعد از اینکه من زندگی را بدرود گفتم . بدن من را بشوی و آنگاه کفنی را که من خود فراهم کرده ام بر من به پیچان و در تابوت سنگی قرار بده و در قبر بگذار . اما قبرم را که موجود است مسدود نکن تا هرزمانی که میتوانی وارد قبر بشوی و تابوت سنگی مرا در آنجا ببینی و بفهمی ، که من پدر تو پادشاهی مقتدربودم و بر بیست وپنج کشورسلطنت میکردم ،مردم وتونیز مثل من خواهی مرد .
زیرا سرنوشت آدمی این است که بمیرد ، خواه پادشاه بیست وپنج کشور باشد خواه یک خارکن و هیچ کس در ان جهان باقی نخواهد ماند . اگر تو هر زمان که فرصت بدست می آوری وارد قبر من بشوی و تابوت را ببینی ، غرور وخود خواهی برتو غلبه خواهد کرد ، اما وقتی مرگ خود را نزدیک دیدی ، بگو قبر مرا مسدود نمایند و وصیت کن که پسرت قبر تو را باز نگه دارد تا ینکه بتواند تابوت حاوی جسد تو را ببیند .زنهار زنهار ، هرگز هم مدعی وهم قاضی نشو اگر از کسی ادعایی داری موافقت کن یک قاضی بیطرف آن ادعا را مورد رسیدگی قرار دهد . و رای صادر نماید . زیرا کسی که مدعی است اگر قاضی هم باشد ظلم خواهد کرد .هرگز از آباد کردن دست برندار . زیرا که اگر از آباد کردن دست برداری کشور تو رو به ویرانی خواهد گذاشت زیرا این قاعده است که وقتی کشوری آباد نمی شود به طرف ویرانی می رود . در آباد کردن ،
حفر قنات و احداث جاده وشهر سازی را در درجه اول قرار بده .عفو وسخاوت را فراموش نکن و بدان بعد از عدالت برجسته ترین صفت پادشاهان عفو است و سخاوت ، ولی عفو باید فقط موقعی بکار بیفتد که کسی نسبت به تو خطایی کرده باشد و اگر به دیگری خطایی کرده باشد و تو خطا را عفو کنی ظلم کرده ای زیرا حق دیگری را پایمال نموده ای .بیش از این چیزی نمیگویم این اظهارات را با حضور کسانی که غیر از تو در اینجا حاضر هستند ، کردم . تا اینکه بدانند قبل از مرگ من این توصیه ها را کرده ام و اینک بروید و مرا تنها بگذارید زیرا احساس میکنم مرگم نزدیک شده است .
شهید غلامرضا آهنگریاستان مازندران ، شهرستان بابلوصیت نامه«روحانی شهید: غلامرضا آهنگری» السلام علیك یا حسین بن علی، السلام علیك یا مهدی صاحب الزمان -علیهما السلام- درود بر امام بزرگوار، رهبر كبیر انقلاب اسلامی ایران. در آخرین لحظات عمرم به فكر وصیت نامه افتادم تا به مردم بگویم كه ای ملت عزیز! ما رزمندهها آگاهانه به سوی جبههها گسیل شدیم و ندای خمینی بت شكن را لبیك گفتیم. در این حال اندیشیدم كه چه بنویسم؟ آیا از كارهایی كه برای اسلام كردم بگویم یا از اعمال خوبی كه انجام دادهام؟ به هر حال شرمندهام؛ شرمنده از نعمت هایی كهخداوند متعال برای ما مهیا نموده تا قدردان آن باشیم و راه راست را بیابیم. من از خدای عادل میخواهم كه ای پروردگار! این اعمال ناچیزی كه چه در جبههها و چه در پشت جبههها انجام دادهایم از ما بپذیر و مورد قبول درگاه حق گردان. من از راه دور از مادر عزیزمكه سالهای سال زحمات بی شماری برایم كشیدند تشكر میكنم و از او میخواهم كه مرا ببخشند، چون نتوانستم رضایتش را به خوبیجلب كنم.
ای مادر! مرا ببخش؛ چون آخرت باید حساب پس بدهم؛ بدون رضایت تو امكان ندارد و افتخار كن كه فرزندت در راه اسلام قدم نهاد و عاقبت به مقصود و معبود خود رسید. پدر و مادر گرامی! بدانید جوانان امروزی كه رهبرشان خمینی باشد، هرگز به مادیات روی نیاورده بلكه معنویات را خواستار میباشند و آنهایی كه میخواستند با این چیزهای دنیوی و از بین رفتنی راه جوانان را منحرفكرده و در هدف غیر الله متمركز كنند، كور خواندهاند. این ها آنچه را كه اسلام نهی كرده نمیخواهند بلكه خدا را میخواهند. من در این جا از پدر عزیزم كه هیچ وقت نمیشود زحماتش را جبران كنم، تقاضا دارم مرا ببخشند و امیدوارم زحماتشان مورد قبول درگاه حقتعالی باشد.
از فامیل ها و دوستان خصوصاً بسیجیان عزیز میخواهم اگر از من ظلمی یا گناهی یا بی احترامی دیدند مرا ببخشند. در ضمن ازمادرها و پدرهای عزیز كه مانع رفتن بچههای خود به جبههها میشوند تقاضا دارم جوانان را در این زمان به حال خودشان بگذارند تا راه اسلام را برگزینند. راه من و امثال من این است كه از اسلام حمایت كنیم و حمایتمان را عملاً انجام دهیم و راه شما آن است كه از امام و انقلاب اسلامی و همرزمانش را حمایت كنید و دست از آنان برندارید
. امت ایران! ان شاء الله راه كربلا باز میشود و به زیارت قبور شهدا و از جمله زیارت قبر سرور و سالار شهیدان كربلا، آقا امام حسین -علیه السلام- نایل خواهید گشت. [امیدوارم در آنجا ما را از دعای خیر فراموش نكنید]. سلام مرا بر بسیجی های قهرمان، از نوجوانان و جوانان تا پیرمردان و لبیك گویان «اذا جاء نصرالله والفتح و رأیت الناس یدخلون فیدین الله افواجا فسبح بحمد ربك و استغفره انه كان توابا» برسانید. در آخر از مادر و پدر و دوستان و فامیلان تقاضا دارم كه اگر خواستید گریه بكنید برای من گریه نكنید بلكه برای سرجدا شده امام حسین -علیه السلام- گریه كنید كه نعمتی است بزرگ. از مالدنیا هیچ ندارم بجز چند دست لباس و كتاب.
قبر مرا در گلستان «سلطان محمد طاهر» جای دهید و مراسم عزا را پرخرج ننمایید. یك ماه روزه و نماز استیجاری برایم بگیرید و روی قبرم جوان ناكام ننویسید. پدرم وصایای مرا انجام دهد و مادرم ناظر این مسأله باشد. به امید موفقیت اسلام بر تمامی كفر جهانی والسلام علیكم و رحمه الله و بركاته
غلامرضا آهنگری طاهر
وصیت نامه امیرمؤمنان علی (ع) و آخرین سفارشات به شیعیانش
طبیب مزبور همین كه زخم سر آن حضرت رامشاهده كرده و رو بدان حضرت كرده، گفت: «اى امیر مؤمنان، هر وصیتى دارى، بكن كه ضربت شمشیر این دشمن خدا به مغز سررسیده و معالجه سودى ندارد.» در این وقت بود كه امیر المؤمنین كاغذ و قلم و دواتى طلبید و شروع به وصیت كرد.ابوالفرج در مقاتل الطالبیین روایت كرده كه پس از ضربت خوردن امیر مؤمنان، اطباى كوفه را به بالین آن حضرت آوردند و در میان آنها هیچ یك در معالجه زخم و جراحى استادتر از اثیر بن عمرو نبود و او متخصص در معالجه زخمها و جراحات بود و از جمله چهل نفر جوانى بود كه در زمان ابوبكر در عین التمر به دست خالد بن ولید اسیر گشته و در كوفه ساكن شده بود.
طبیب مزبور همین كه زخم سر آن حضرت رامشاهده كرد، دستور داد شُش گوسفندى را بیاورند و از میان آن رگى را بیرون آورد و آن رگ را در زخم مزبور نهاد و پس از اندكى بیرون آورد و آن را مشاهده كرد. سپس رو بدان حضرت كرده، گفت: «اى امیر مؤمنان، هر وصیتى دارى، بكن كه ضربت شمشیر این دشمن خدا به مغز سررسیده و معالجه سودى ندارد.» در این وقت بود كه امیر المؤمنین كاغذ و قلم و دواتى طلبید و شروع به وصیت كرد.
وصیتنامه حضرت على(ع) را در كتابهاى حدیث به اجمال و تفصیل به طور مختلف نقل كردهاند كه یكى را ابوالفرج نقل كرده است و در كافى مرحوم كلینى هم نظیر همین وصیت را كه ابوالفرج روایت كرده، نقل مىكند و در نهج البلاغه نیز (در ذیل نامه شماره 47) اجمالى از این وصیت ذكر شده و خلاصهاى از آن در كشف الغمه و روایات دیگر آمده كه همه آنها را مجلسى(ره) در بحار الانوار نقل كرده است و ما همان روایت ابوالفرج را كه نسبتاً جامعتر از دیگران است، نقل مىكنیم.
بسمالله الرحمن الرحیماین وصیتنامهاى است كه امیرالمؤمنین، على بن ابیطالب بدان وصیت مىكند: گواهى مىدهد كه معبودى جز خداى نیست كه یگانه است و شریك ندارد و نیز گواهى دهد كه محمد(ص) بنده و رسول اوست، كه خداوند او را به راهنمایى و دین حق فرستاد تا بر همه ادیان پیروزش كند، اگرچه مشركان آن را ناخوش دارند. درود و بركات خدا بر او باد! «همانا نماز و پرستش و زندگى و مرگ من از آن خداوندى است كه پروردگار جهان است و شریكى براى او نیست و بدان مأمور گشتهام و منم از نخستین مسلمانان».1
اى حسن! من تو را و تمام فرزندان و خاندانم و هر كسىكه این وصیتنامه به او برسد، به تقوا و ترس از خداوندى كه پروردگار شماست، سفارش مىكنم و باید نمیرید جز اینكه مسلمان باشید و همگى به ریسمان خدا چنگ زنید و پراكنده نشوید؛ زیرا به راستى من از رسول خدا(ص) شنیدم كه مىفرمود: اصلاح دادن میان مردمان از همه نماز و روزه بهتر است و آنچه دین را تباه ساخته و از بین مىبرد، افساد میان مردمان است، ولا قوه الا بالله العلى العظیم [نیرویى جز به وسیله خداى بزرگ نیست]. به خویشان و ارحام خویش توجه داشته باشید و به آنان پیوند كنید، صله رحم كنید تا خداوند در روز قیامت حساب را بر شما آسان گرداند. الله الله فى الایتام، فلا تغبوا افواههم، ولا تضیعوا بحضرتكم: از خدا بترسید، از خدا بترسید، درباره یتیمان، پس براى دهنهاشان به سبب سنگدلىتان نوبت قرار ندهید (كه گاهى سیر و گاهى گرسنه نگاهشان دارید).
الله الله فى جیرانكم، فانهم وصیه نبیكم;: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره همسایگانتان كه رسول خدا(ص) درباره آنان سفارش كرده و پیوسته درباره آنان توصیه مىفرمود، به اندازهاى كه ما گمان كردیم براى همسایگان از همسایه خود ارث قرار مىدهد و حرمت آنان به حدى است كه سهمى در مالشان براى همسایه تعیین كرده! الله الله فى القرآن، فلایسبقكم الى العمل به احد غیركم: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره قرآن مبادا كسى به عملكردن بدان بر شما سبقت جوید.
الله الله فى الصلاه فانه خیر العمل وانها عمود دینكم: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره نماز؛ زیرا كه نماز ستون دین شماست.
الله الله فى بیت ربكم لاتخلوه ما بقیتم;: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره خانه پروردگارتان (خانه كعبه)، مبادا تا زنده هستید، آن خانه از شما خالى بماند، كه اگر رها شد، مهلت داده نمىشوید و به عذاب دچار مىگردید و اگر از شما خالى ماند، كیفر خداوند فرصت زندگى به شما نمىدهد. الله الله فى الزكاه فانها تطفى غضب ربكم: از خدا بترسید، از خدا بترسید در دادن زكات اموال خود كه زكات خشم پروردگار را فرونشاند. الله الله فى شهر رمضان فان صیامه جُنه من النار: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره روزه ماه رمضان؛ زیرا كه آن براى شما چون سپرى است از آتش دوزخ. الله الله فى الفقراء والمساكین فشاركوهم فى معاشكم;: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره بینوایان و مسكینان و آنها را در زندگى خود شریك سازید و از خوراك و لباس خود به آنها نیز بدهید. الله الله فى الجهاد باموالكم وانفسكم والسنتكم: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره پیكار كردن در راه خدا به مالها و جانها و زبانهاى خویش.
الله الله فى ذریه نبیكم;: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره امت پیغمبرتان، مبادا در میان شما ظلم و ستمى واقع شود. الله الله فى اصحاب نبیكم;: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره اصحاب پیغمبرتان؛ زیرا كه رسول خدا(ص) درباره آنان سفارش فرموده. الله الله فى النساء وفیما ملكت ایمانكم;: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره زیردستانتان، غلامان و كنیزان؛ زیرا كه آخرین سفارش و وصیت رسول خدا(ص) این بود كه فرمود: «من شما را درباره دو دسته ناتوان كه زیردست شما هستند، سفارش مىكنم».2
آنگاه فرمود: الصلاه الصلاه، لا تخافوا فى الله لومه لائم;: نماز! نماز! درباره خداوند از سرزنش مردمان نهراسید؛ چه، هر كس به شما ستم كند یا اندیشه بد داشته باشد، خداوند شر او را كفایت فرماید. با مردم به نیكى سخن بگویید، همانطور كه خدا فرمود. امر به معروف و نهى از منكر را ترك مكنید كه رشته كار از دست شما بیرون شود، آنگاه هر چه دعا كنید و از خداوند دفع شر خواهید، پذیرفته نگردد و به اجابت نرسد.
بر شما باد هنگام معاشرت، به فروتنى و بخشش و نیكویى درباره یكدیگر. و زنهار از جدایى و تفرقه و پراكندگى و روىگردانیدن از هم. و در نیكوكارى، یار و مددكار یكدیگر باشید و بر گناه و ستمكارى كمك مباشید كه شكنجه و عذاب خدا بسیار سخت است.
خداوند نگهدار شما خاندان باشد و حقوق پیغمبرش را در حق شما حفظ فرماید، اكنون با شما وداع مىكنم و شما را به خدا مىسپارم و سلام و رحمتش را بر شما مىخوانم. ***در كافى آمده است كه پس از پایان وصیت پیوسته مىگفت: «لاالهالاالله» تا وقتى كه روح مقدس آن حضرت به ملكوت اعلى پیوست. در نهج البلاغه است كه در پایان وصیت، امام(ع) فرزندان خود را مخاطب ساخته بدانها فرمود:
اى فرزندان عبدالمطلب، نیابم (و نبینم) شما را كه در خون مسلمانان فرو روید (و دست به كشتار مردم زنید) به بهانه اینكه بگویید: «امیرالمؤمنین كشته شده» (و هر كارى بخواهید، به این بهانه انجام دهید) و بدانید كه در برابر من، جز كشنده من كسى نباید كشته شود. بنگرید چون من از ضربت او از دنیا رفتم، یك ضربت به او بزنید و او را مثله مكنید كه من از رسول خدا(ص) شنیدم كه مىفرمود: «از مثله كردن بپرهیزید. اگر چه به سگ گزنده و هار باشد!»
ادامه خواندن مقاله وصيتنامه نيما يوشيج
نوشته مقاله وصيتنامه نيما يوشيج اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.