nx دارای 24 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
شناسایی سبکهای رهبری و مدیریت وسلامت روانی
یکی از حوزههای مهم که در روانشناسی مدیریت مطرح است شناسایی انواع روشهای مدیریتی است. روشن است مدیران مختلف سبکهای مختلفی از رهبری و مدیریت را دارا هستند. بنابراین در روانشناسی مدیریت این سوال اصلی مطرح است که چه سبکهای مدیریتی وجود دارد؟ کدام روشهای مدیریتی موفق هستند؟ چه سبکهایی برای چه گروههای کاری مناسب هستند؟ و افراد زیر دست معمولا از چه مدیرانی رضایت دارند و ;. بر این اساس روانشناسی مدیریت سبکهای مختلفی از مدیریت را شناسایی کرده و با توجه به اهداف مورد نظر و اینکه چه شرایط و ویژگیهای گروهی وجود دارد سبکهایی را به عنوان سبکهای موفق معرفی کردهاند.
بررسی ویژگیهای شخصیتی مدیران بررسی ویژگیهای فردی و شخصیتی مدیران نیز مورد توجه بوده است. اینکه چه افرادی مناسب برای سمتهای مدیریت هستند و چه افرادی از عهده انجام وظایف و امور مدیریتی ناتوان هستند. طبیعی است همه افراد توان انجام امور مدیریتی را دارا نیستند و بطور کلی افرادی هستند که قدرت رهبری چندانی ندارند. این افراد طبیعتا نفوذ و تاثیر گذاری عمیقی روی کارکنان خود نخواهند داشت و از اینرو مسیر رسیدن سازمان را به اهداف مورد نظر با مانع روبرو خواهند کرد.
یافتههای روانشناسی مدیریت در این حوزه نشان میدهد که افرادی که در کودکی ، نوجوانی و جوانی نفوذ بیشتری روی همسالان خود داشتهاند، در بازیها نقش محوری گروه را بازی کردهاند و اغلب بازیها را رهبری میکنند در بزرگسالی نیز توان رهبری بالایی از خود نشان میدهند. این افراد با ویژگیهایی که دارند اغلب گروهها را تحت نفوذ و تسلط خود قرار میدهند. این اعمال تسلط به شیوههای تظاهر میکند. برخی افراد این اعمال نفوذ را با اعمال قدرت و زور انجام میدهند و برخی با ویژگیهایی دیگر مثل نشان دادن قدرت منطق و تصمیمگیری عالی.
انجام پژوهش و تحقیقات در حوزه عوامل موثر بر مدیریت روانشناسی مدیریت سعی بر آن دارد به شناسایی تمامی عواملی بپردازد که در یک موقعیت کاری یا سازمان یا هر موقعیتی که با یک گروه دارای مدیر و رهبر سروکار دارد موثر هستند. برخی عوامل میتوانند از بیرون شیوه مدیریت را تحت تاثیر قرار دهند. این تاثیرات میتوانند در جهت مثبت و منفی موثر باشند. از اینرو لازم است همواره چنین عواملی شناسایی شوند و کوششها و روشهای لازم برای پررنگ کردن عوامل تاثیر گذار مثبت و کمرنگ کردن عوامل تاثیر گذار منفی صورت بگیرد. این عوامل ممکن است به اهداف گروه ، شرایط محیطی کار گروهی ، بافت گروه و … مربوط شود. ارتباط روانشناسی مدیریت با سایر علوم روانشناسی مدیریت به عنوان یکی از حوزههای روانشناسی با تمامی حوزههای دیگر روانشناسی ارتباط دارد و از یافتههای آنها در موضوعات مورد بحث خود استفاده میکند. از این راستا با روانشناسی سازمانی و روانشناسی صنعتی ، روانشناسی کار ، روانشناسی اجتماعی ، ارتباط تنگاتنگی دارد. از سوی دیگر با علوم دیگری چون مدیریت ، علوم اجتماعی و جامعه شناسی ، علوم سیاسی میتواند مرتبط باشد. البته روانشناسی مدیریت به عنوان یک حوزه مجزا ، به عبارتی یک رشته مجزا حداقل در کشور ما وجود ندارد.به عبارتی شاید در برخی ممالک رشته دانشگاهی مجزایی با عنوان روانشناسی مدیریت وجود داشته باشد. اما در کشور ما این بحث به عنوان زیر گروهی از بحث روانشناسی سازمانی و صنعتی قرار میگیرد و زمانیکه هدف از مدیریت رهبری یک گروه در رسیدن به اهداف اجتماعی باشد نه اهداف سازمانی زیر گروه روانشناسی اجتماعی قرار میگیرد و روانشناسی اجتماعی و روانشناسی سازمانی نیز اغلب به عنوان واحد درسی در گرایشهای مختلف روانشناسی تدریس میشود.
در سبکهای مدیریتی میتوان وظیفهمداری، رابطهمداری، وظیفهمداری و رابطه مداری قوی و وظیفه مداری و رابطه مداری ضعیف را از انواع مدلها دانست. به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) ـ منطقه خراسان، بلاگر “دنیای اطلاعات” به نشانی http://www.malekabadi.blogfa.com در مطلبی با عنوان «سبکهای مدیریت در کتابخانه» به بررسی انواع سبکهای مدیریتی پرداخته است.
این مقاله در توضیح سبک وظیفه مداری آورده است: سبک وظیفه مداری رفتاری است که با گرایش زیاد مدیر به تعیین نقشهای کارمندان مشخص میشود. براساس الگوی سه بعدی اثربخشی مدیر، در صورتی که این سبک رفتاری مدیر در شرایط نامناسب به کاربرده شود رفتار مدیر غیر اثربخش خواهد بود و مدیر، «خودکامه» نام می گیرد. زمانی که این سبک رفتاری در شرایط مناسب به کار برده شود مدیر اثر بخش بوده و به نام «مدیر مستبد خیراندیش» خوانده میشود. یک مدیر وظیفهمدار تصمیم گیرنده، تعیین کننده، گرفتار، محرم راز، پیش قدم، کنترل کننده،
مستقل، مسوول و متکی به خود است.در مدیریت رابطهمداری مدیر حداقل گرایش به وظیفه و یا کار و حداکثر گرایش به رابطه یا فرد را داراست. این سبک رفتاری در صورتی که در شرایط مناسب به کار رود اثر بخش و مدیر فردی رشد دهنده تلقی میشود ولی اگر این سبک رفتاری در شرایط نامناسب به کار رود و در نتیجه غیر اثربخش باشد، مدیر فردی مطیع یا موعظهگر نامیده میشود. در مدیریت به سبک وظیفهمداری و رابطه مداری قوی، فرد با گرایش زیاد مدیر به وظیفه مداری و نیز گرایش زیاد به رابطه مداری به طور هم زمان یعنی مدیریت تیمی توصیف میشود. مدیری که این
سبک را در شرایط مناسب به کار گیرد، مدیر «مجری» نام میگیرد و در صورتی که در شرایط نامناسب استفاده شود مدیر «سازشکار» نامیده میشود. این سبک مدیران خواهان تلفیق کردن هدفهای کارمندان، تشریک مساعی، تعاون و مشارکت در کار، اهمیت دادن به مشارکت همگانی در اهداف جمعی و مسوولیتها، علاقهمند به ایجاد انگیزه در افراد و اعتلای روحیه مشاوره در کارکنان هستند. در مدیریت به سبک وظیفهمداری و رابطهمداری ضعیف، فرد با حداقل گرایش به وظیفهمداری و نیز حداقل گرایش به رابطه مداری توصیف میشود. رهبری و مدیریت آموزشیزمان حاضر را عصر مدیریت و رهبری مینامند چون موفقیت نهادها و سازمانها تا حدزیادی بهكارآیی و اثربخشی مدیریت بستگی دارد. نقش مدیریت در بهرهوری سازمانهاباعث پیدایش سبكهای مختلف مدیریت شده است.
پیشرفت و ترقی هر جامعهای در گرو نوع و چگونگی فعالیتی است كه در مدارس انجاممیگیرد.مهمترین هدف مدیریت آموزشی رسیدن بهاهداف كلی تعلیم و تربیت است بهترین نوعمدیریت آموزشی، مدیریتی است كه همراه با رهبری باشد. اصولا این فكر كه مدیریت امریذاتی است و نیاز بهآموزش ندارد، فكری نادرست و زیانبار است. درجهی زیانباری آن درمدیریت آموزشی بیشتر از سایر مدیریتهاست.
آنچه ما از مطالعات دربارهی انسان، مدیریت و رهبری دریافت میكنیم این است كهموفقیت در رهبری علاوه بر خصوصیات فردی رهبر، بهویژگیهای زیردستان یا پیروان،محیط و درك عوامل مؤثر بر همهی آنها مربوط میشود.مدیریت و رهبری آموزشی باید دارای تواناییهای عمومی از جمله: سلامت جسمی،سلامت روانی، سلامت عاطفی، سلامت عقل و قدرت تفكر و ادراك، ایمان، تقوی و تعهدباشد. همچنین دارای تواناییهای بلوغی مانند: دانش، تجربه، قدرت تشخیص، قضاوت،تصمیمگیری و حل مسائل، هدفدار بودن و انگیزش داشتن، جهانبینی، اخلاق و رفتار مناسبباشد و نیز از تواناییهای رهبری همچون: قدرت پاداش، قدرت اجبار، قدرت قانونی، قدرتمرجعیت، قدرت تخصصی برخوردار باشد.
وظایف اساسی مدیریت آموزشی، تصمیمگیری، نیازسنجی و برنامهریزی ،تأمین وسازماندهی منابع و امكانات، آموزش و آمادهسازی نیروی انسانی، انگیزش، برقراری روابطانسانی، نظارت و كنترل، ارزشیابی و پاداش. خودگردانی و مدیریت كیفیت جامع بهدنبالبهرهوری، مدیریت زمان و مشتری خواهی است.با این كه موضوع مدیریت از اولین روزهای پیدایش انسان با او بوده است، اما دریك قرن اخیر بهدلیل ایجاد سازمانهای جدید، پیچیده و متراكم از تكنولوژی وبرخوردار از انسانهای پرنیاز، مورد توجه قرار گرفته است.
سرعت، قدرت عمل و افزایش فرآوردههای انسانی و صنعتی نیاز بهنیرویهماهنگ كنندهی متفكر و وارستهای بهنام مدیر دارد تا بتواند با برنامهریزی درستبین همهی اجزا، امكانات و نیروهای سازمان هماهنگی بهوجود آورد.زمان حاضر را عصر مدیریت و رهبری مینامند چون موفقیت نهادها و سازمانهاتا حد زیادی بهكارآیی و اثربخشی مدیریت بستگی دارد. نقش مدیریت در بهرهوریسازمانها باعث پیدایش سبكهای مختلف مدیریت شده است.
با آن كه همه سبكهای مدیریت بهنوبهی خود و در جای خود مهم و پر ارزشهستند، اگر مدیریت آموزشی را با هر یك از آنها مقایسه كنیم متوجه میشویم كههیچ یك از آنها بهاندازهی مدیریت آموزشی حائز اهمیت نیست، چرا كه هرگونهكوتاهی، سهلانگاری و اشتباه در زمینهی آموزش و پرورش انسانها تأثیراتنامطلوب و زیانباری در رشد افراد و كل جامعه دارد.پیشرفت و ترقی هر جامعهای در گرو نوع و چگونگی فعالیتی است كه در مدارسانجام میگیرد. مدرسه امروز با مدرسه نیم قرن و حتی یك دهه قبل تفاوتهایی دارد.این تفاوتها در تعداد دانشآموزان، كلاسها، تخصص معلمان، تنوع و نوع مطالبكتابهای درسی، نیازهای فیزیكی و شرایط كار، توقعات اولیا و دانشآموزان،نیازهای شغلی، اجتماعی و تأمینی معلمان، تغییرات
تكنولوژی و پیدایش نیازهای نومشاهده میشود كه هر یك تحولی بزرگ در سیمای مدرسه و مدیریت آن بهوجودمیآورد.
شاید در بسیاری از شغلها، آزمایش و خطا برای یادگیری و تجربه كردن مسائلهمراه با خطرات و زیانهای غیرقابل جبران نباشد، اما در تعلیم و تربیت و مدیریتآموزشی، هر آزمایش و خطایی همراه با زیانهای بزرگ و جبرانناپذیر خواهد بود.مفاهیم و تعاریف مدیریت آموزشیمدیریت در مفهوم كلی و عام آن بهشكلها و با دیدگاههای متفاوت تعریف شدهاست. میتوان گفت بهتعداد نویسندگان كتابهای مدیریت از مدیریت تعریف ارائهشده است كه بهبرخی از آنها اشاره میشود.
1 – منظور اصلی مدیریت در هر سازمانی عبارت است از هماهنگسازیكوششهای افراد انسانی و استفادهی مؤثر از منابع دیگر برای تحقق هدفهایسازمان(53).2 – استونر (stoner) میگوید، مدیریت فرایند برنامهریزی، سازماندهی، هدایت وكنترل كوششهای اعضای سازمان و استفاده از تمام منابع سازمان برای دستیابیبهاهداف معین سازمانی است(54).3 – مدیریت آموزشی با استفاده از مفهوم تصمیمگیری، عبارت است ازتصمیمگیری و اجرای تصمیمات دربارهی آموزش و پرورش.
4 – مدیریت با مفهوم رهبری، تعریف دیگری است كه بنا بر تعریف كیمبل وایلز،عبارت است از یاری و مدد بهبهبود كار آموزشی و هر عملی كه بتواند امر آموزش ویادگیری را یك قدم پیشتر ببرد.5 – مدیریت: هنر انجام دادن كار بهوسیله دیگران (فالت، 1924)(55).6 – هماهنگسازی منابع انسانی و مادی در جهت تحقق هدفها.7 – مدیریت آموزش و پرورش عبارت است از ایجاد زمینه و فراهم ساختن وسیلهبهمنظور بروز و بهكارگیری استعدادهای دانشآموزان، تحكیم بخشیدن بهروابطانسانی گروهی و اتخاذ روش و تعیین خط مشی اصولی در كلیهی امور برای بارورساختن هدفهای تربیتی.
با توجه بهتعریف فوق، مدیریت آموزشی، صرفٹ انجام امور اداری یا اجرایمصوبات، بخشنامهها و دستورالعملهای سازمانی نیست. از آنجا كه مدرسه یك نظامكاملا انسانی است، مدیریت را با تكیه بر بعد انسانی آن از یك سو و با توجه بههدفالهی آن از سوی دیگر، چنین تعریف كردهاند:مدیریت یعنی كاركردن با مردم، میان مردم، برای مردم و بهخاطر خدا.مدیریت آموزشی فرایندی است اجتماعی كه با بهكارگیری مهارتهای علمی،فنی و هنری، كلیهی نیروهای انسانی و مادی را سازماندهی و هماهنگ نموده و بافراهم آوردن زمینههای انگیزش و رشد با تأمین نیازهای منطقی فردی و گروهیمعلمان، دانشآموزان و كاركنان بهطور صرفهجویانه بههدفهای تعلیم و تربیتبرسد(56).
اهداف اساسی و كلی مدیریت آموزشی1 – مهمترین هدف مدیریت آموزشی رسیدن بهاهداف كلی تعلیم و تربیت است.2 – برقراری هماهنگی بین منابع و فعالیتهای مختلف سازمان آموزشی.3 – اصلاح و بهبود جریان آموزش و پرورش.4 – شناساندن و تفهیم هدفهای تعلیم و تربیت بهمعلمان و كاركنان مدرسه.5 – حمایت و تقویت سازمان آموزشی منبع رفع مشكلات معلمان.6 – ایجاد زمینههای شور و تبادل نظر و بهوجود آوردن احساس مسؤولیتمشترك در سازمان آموزشی (مدیریت مشاركتی).7 – برقراری، حفظ و گسترش روابط انسانی مطلوب و احترام متقابل در مدرسه.8 – فراهم كردن زمینهی بروز ابتكار و خلاقیت و رشد اعضای سازمان آموزشی.
9 – تشخیص نیازها و حل مشكلات دانشآموزان برای دستیابی بهاهداف.10 – ایجاد زمینهی كشف و بروز استعدادهای دانشآموزان.تفاوتهای مدیریت و رهبری آموزشیغالبأ دو اصطلاح >مدیریت و رهبری< را مترادف استعمال میكنند. در چارچوبمورد بحث میان رهبری و مدیریت میتوان تمایز قائل شد. بهنظر میرسد كه مدیریتبا بعد هنجاری و رهبری با بعد شخصی، پیوستگی دارد. مدیریت در اساس بر اجرایخط مشی و تحقق هدفها توجه دارد، در حالی كه رهبری بهبررسی و بهبودهدفهای موجود علاقه نشان میدهد. مدیریت بیشتر بهحال و اكنون توجه دارد درحالی كه رهبری حال و آینده را در نظر میگیرد و بهجریان تغییر برای ایجاد خطمشیها و رویههای جدید سازمانی اعتنا میكند(57).مدیریت بهمعنی اداره كردن سازمانهای بهنسبت كوچك است كه اصطلاحٹ ادارهخوانده میشود. مدیران افرادی هستند كه بهانجام وظایف قانونی خود تأكید دارند.
مدیریت حالتی سنتی یا كلاسیك دارد و تصمیمات رفتار خود را براساس قانونبهشكل ثابتی تنظیم میكند. مدیر عاملی انتصابی است و منبع قدرت او قانون است.منظور از رهبری در مدیریت، فراگرد اثرگذاری و نفوذ در رفتار اعضای سازمان براییاری و هدایت آنان در ایفای وظایف سازمانی است(58).رهبری یعنی هدایت و راه بردن و نشان دادن راه بهانسانها. تكیهی رهبری برانسانها است. رهبری بهعنوان یك پیشآهنگ، اسوه و راهنما بهامور اساسی،مخاطرهآمیز و حساس میپردازد. رهبری مصلحتگراست و تصمیمها و رفتار رهبریبر پایه ضرورتهای زمانی و اقتضائات محیطی است. رهبر، عاملی انتخابی است كهبهطور غیررسمی از طرف عدهای از انسانها برای تحقق هدف و یا رسالتی انتخابمیشود. جهت و جریان قدرت در رهبری از پایین بهبالاست و تا زمانی كه پیروان بامیل و ارادهی خود فردی را قبول داشته باشند، رهبری او پابرجاست.
رهبری در مدیریت سه ویژگی دارد (استونر، 1982)(59).1 – رهبری مستلزم وجود افرادی است كه بهعنوان زیردستان یا پیروان،دستورهای رهبر را با میل و اراده بپذیرند.2 – در جریان رهبری، توزیع قدرت میان رهبر و زیردستان نابرابر است.3 – رهبر علاوه بر اینكه بهطور مشروع (قانونی) قادر بههدایت زیردستان است،همچنین میتواند اعمال نفوذ كند و بر زیردستان اثر بگذارد.رهبر كسی است كه با كردار و گفتار خاص، كاری میكند كه افراد با میل خودهدفهای مشترك را محقق سازند(60).مدیریت و رهبری آموزشیبهترین نوع مدیریت آموزشی، مدیریتی است كه همراه با رهبری باشد. مدیر موفقكسی است كه علاوه بر پشتوانهی قانونی و رسمی از حمایت افراد نیز برخوردار باشد.مدیریت و رهبری در آموزش و پرورش، لازم و ملزوم یكدیگرند و وجود هر یك بدونوجود دیگری میزان كارآمدی فرد مسؤول را كم میكند.ذاتی یا اكتسابی بودن مدیریت و رهبریدر مورد ذاتی یا اكتسابی بودن مدیریت و رهبری نظرهای متفاوتی توسطگذشتگان ارائه شده است. بعضی صفات و تواناییهای مدیریت و رهبری را ذاتیدانسته و تقدیر الهی میدانند كه فردی را برای رهبری خلق میكند و برخی براكتسابی بودن صفات رهبری تكیه دارند. ویژگیهایی مانند سلامت جسمی، شهامت،تحمل، صبر، تواضع، ایثار، عفو، شجاعت، هوش بالا، فرهی، قوت اراده، اعتمادبهنفس، مصمم بودن و امانتداری را عامل مدیریت و رهبری در افراد میدانند.
با توجه بهاین كه بسیاری از صفات مدیریت و رهبری اكتسابی و بر اثر تجربهتكامل پیدا میكنند و از طرف دیگر افرادی با هوش بالا نه تنها نتوانستهاند در دیگراننفوذ كنند، بلكه مشكل ارتباطی نیز داشتهاند و همچنین بسیاری از افرادی كه درمدیریت نیز نبودند چنین صفاتی داشتند، میتوان گفت مدیریت و رهبری صرفٹ ذاتینیست. اگر چه اعتقاد بهذاتی بودن ویژگیهای مدیریت از قطعیت افتاده است،معذالك هر كسی نمیتواند بدون داشتن زمینهها، استعدادها و قابلیتهایی بهرهبرییا مدیریت بپردازد. داشتن استعداد یادگیری، شناخت و تطبیق با محیط میتواندعاملی برای كسب موفقیت در مدیریت بهحساب آید.
بهترین صفاتی كه در رهبران یا مدیران غالبٹ وجود دارد، هوش، برونگرایی،اعتماد بهنفس و دلسوزی است. از این صفات غیر از عامل هوش، بقیهی صفات ازقابلیت تعمیم كمی برخوردارند.یكی از مشكلات اساسی آموزش مدیریت در جوامع مختلف، بهویژه در جوامععقب نگه داشته شده، این تفكر است كه مدیریت امری فطری و ذاتی است. اصولا اینفكر كه مدیریت امری ذاتی است و نیاز بهآموزش ندارد، فكری نادرست و زیانباراست. درجهی زیانباری آن در مدیریت آموزشی بیشتر از سایر مدیریت هاست.
آنچه ما از مطالعه دربارهی انسان، مدیریت و رهبری دریافت میكنیم این است كهموفقیت در رهبری علاوه بر خصوصیات فردی رهبر، بهویژگیهای زیردستان یاپیروان، محیط و درك عوامل مؤثر بر همهی آنها مربوط میشود.
تواناییهای مدیریت و رهبری آموزشیالف – تواناییهای عمومی:1 – سلامتی جسمی: مدیر مدرسه باید از سلامتی كامل برخوردار باشد تا بتواندوظایف خود را بهخوبی انجام دهد. >عقل سالم در بدن سالم است.<2 – سلامتی روانی: سلامتی روانی بهمراتب از سلامتی جسمی مهمتر است.افرادی كه سلامتی روانی ندارند، نه تنها زندگی را بهخود، بلكه بههمهی اطرافیان خودتلخ و ناگوار میكنند و سبب ناراحتی، دلسردی، سرگشتگی، افسردگی و رفتارتهاجمی افراد و همچنین سبب بهمخوردگی محیط و اختلال در رفتار زیردستانمیشوند.
3 – سلامتی عاطفی: عاطفه در حقیقت جنبههای كیفی زندگی و رفتار را بهوجودمیآورد كه تأثیر فراوانی در موفقیت انسانها دارد. بسیاری از جذبها و دفعها ازطریق عاطفه انجام میگیرد. مدیر باید نه بیعاطفه و نه مبالغهآمیز پرعاطفه باشد.4 – سلامتی عقل و قدرت تفكر و ادراك: تفكر منطقی اساس كار مدیریت است. اوباید با تفكر منطقی از شناسایی مسأله تا پیداكردن راه حلهای مناسب برایمشكلات و مسائل پیش رود.5 – ایمان: ایمان یعنی باور، یقین و تصدیق تفكر، عمل و وجود كسی و یا چیزیمبنی بر اینكه با حقیقت هماهنگی و مطابقت داشته باشد. ایمان توحیدی وتشكیلاتی برای مدیر آموزشی مطرح است و باید مقید باشد.
6 – تقوی و تعهد: تقوی بهمعنی خودنگهداری میباشد. تقوی اصل حفظمدیریت از خطاها و بازكردن راه برای انجام كارهای خیر است. تعهد بهمعنیپایبندی بهاصول و فلسفه و یا قراردادهایی كه انسان بهآنها معتقد است.ب – تواناییهای بلوغی1 – دانش: مدیران آموزشی بهدو نوع دانش عمومی و دانش تخصصی نیاز دارند تابتوانند مسائل و موضوعهای اجتماعی، انسانی، سازمانی و آموزشی مربوط بهكارخود را درك كنند. مدیر باید یك انسان تحصیلكرده باشد و در رشته یا كار خود توان وآگاهی تخصصی و مهارتهای فنی، انسانی و ادراكی را كسب كرده باشد.
2 – تجربه: بهترین مدیر آموزشی كسی است كه علاوه بر آموزشهای كلاسیك وعلمی، بهطور عملی در مدارس بهتدریس پرداخته و تجربیات لازم را كسب كردهباشد.3 – قدرت تشخیص، قضاوت، تصمیمگیری و حل مسائل: مدیر باید مسائل ومشكلات محیط آموزشی را درك كند و بهموقع راه حلهای مناسب برای حل آنهاارائه دهد. درك رفتار انسانها و تشخیص علل رفتار آنها و قضاوت درست دربارهیآنها از مسائل مهم مدیریت است. تشخیص صحیح، مقدمه قضاوت درست است.4 – هدفدار بودن و انگیزه داشتن: هدفدار بودن مدیر آموزشی دو جنبه دارد یكیمربوط بهاهداف نظام و سازمان آموزشی و دیگری هدفدار بودن خود مدیر است.5 – نگرش و جهان بینی: در مدیریت اعتقادات و برداشتهای مدیر منشأ رفتار،روشها و سبكهای مدیریتی اوست.6 – اخلاق و رفتار مناسب: حسن خلق و سلوك از گرانبهاترین سرمایههای انساناست. بیشتر موفقیتها و شكستهای ما در زندگی حاصل خوبی و یا بدی اخلاقماست. پیامبر(ص) فرموده: خلق و خوی بد رفتار را تباه میسازد.ج – تواناییهای رهبری1 – قدرت پاداشی: فردی كه توانایی دادن پاداشهای مثبت مادی و تأمینی داشتهباشد و بتواند عدهای را بر اساس نیازهایشان مورد حمایت قرار دهد، دارای قدرتپاداشی است.
2 – قدرت اجباری: كسی كه میتواند عدهای را جریمه، از كارشان اخراج و یابهزندان بیندازد، دارای قدرت اجباری است. افراد از ترس بهتبعیت میپردازند.3 – قدرت قانونی: قدرتی است كه قانون بهفرد میدهد و دیگران را وادار بهتبعیتمیكند. احترام بهقانون و یا چاره نداشتن از اطاعت آن منبع قدرت است.4 – قدرت مرجعیت: این قدرت بیشتر مربوط بهویژگیهای فردی است. مدیری كهدر زمان بحرانی و هنگام بروز مشكلات غیر مترقبه، با خونسردی و اطمینان راهحلهای مناسب و منحصر بهفرد ارائه میدهد، از قدرت مرجعیت برخوردار است.5 – قدرت تحصصی: دانش و تخصص فرد و پیدا كردن راه حلهای علمی برایمشكلات، منبع دیگر قدرت است.
ادامه خواندن مقاله در مورد شناسايي سبکهاي رهبري و مديريت وسلامت رواني
نوشته مقاله در مورد شناسايي سبکهاي رهبري و مديريت وسلامت رواني اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.