Quantcast
Channel: دانلود فایل رایگان
Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

مقاله جهاني شدن وتعليم و تربيت

$
0
0
 nx دارای 34 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : جهانی شدن وتعلیم و تربیت مفهوم شناسی جهانی شدن : روند تحولات در قرن بیستم در دهه 1970 میلادی وارد مرحله جدیدی شد و در اواسط دهه 1980 تقریباً در تمامی زمینه ها نشان خود را برجای گذاشت. در دهه 1980 برای اشاره به این دگرگونی ها مفاهیمی چون جامعه صنعتی و فرامدرن ( پست مدرن ) به كار می رفت ، اما در دهه 1990 میلادی مفهوم جهانی شدن رایج گردید و به مفهوم مسلط در دوران معاصر تبدیل شد . به گونه ای كه امروزه همه چیز با رجوع به این مفهوم مورد بررسی و تجزیه وتحلیل قرار می گیرد . در ظاهر امر ،جهانی شدن یعنی ره سپردن تمامی جوامع به سوی جهانی وحدت یافته كه در آن همه چیز در سطح جهانی مطرح و نگریسته می شود . اما در واقع ، جهانی شدن به معنای آزادی مطلق كسب و كار ، برداشته شدن تمامی موانع برای جریان یافتن سهل و آسان سرمایه و نفوذ آن در تمامی عرصه ها و حركت روان اطلاعات ، امور مالیه ، خدمات و بالاخره تداخل فرهنگ ها آنهم به سوی یكسان شدگی و یكدستی است كه تمامی این امور در مقیاس جهانی رخ می دهد. ( ایران زاده ، 1380 : ص 16 ) . در علم معانی بیان جهانی شدن فرایند كوتاه كردن فاصله ها ، تغییر در تجارب زمانی و ارائه امور با ماهیت جهانی است.« 59P.2000RIZVI » به عبارت دیگر هر گونه رویداد فنی ، روانشناختی ، اجتماعی ، اقتصادی یا سیاسی كه گستردگی منافع و رویه ها را ورای قلمروهای جا افتاده تقویت نماید هم منشأ و هم مبین فرایند های جهانی شدن است . ( صادقی ، 1380 : ص 43). كه با این ملاحظات می توان جهانی شدن را از واژه هایی چون یكپارچگی جهان ، عمومیت ، غربی سازی و محلی كردن متمایز دانست ( اختری ، 1380 :ص 124) . جهانی شدن ، مرزها و هویت ها را كم رنگ تر می كند ، به مردم ، كالا ها ، اطلاعات ، عادت ها ، هنجارها و نهاد ها توجه می كند . و به مرزها اجازه جابجایی می دهد . از آنجا كه نمی توان مرزهای نفوذ ناپذیری در مقابل اشاعه اندیشه ها و كالا ها ایجاد كرد . بنابر این جهانی شدن در بلند مدت به هر حال استیلا خواهد یافت ، پویش های مرز گشای جهانی شدن دقیقاً به این دلیل بارز تر می¬شود كه طی دهه های گذشته گسترش فراوان امكانات ، منافع و بازار ها زمینه بالقوه رواج عالم گیر آنها را فراهم ساخته است . انقلاب كشاورزی و بعد از آن دگرگونی های عصر صنعتی و فرا صنعتی در شمار منافع اصلی تقویت كننده فرآیند جهانی شدن هستند . شكی نیست كه وجه اصلی جهانی شدن و آنچه مایه موافقت و مخالفت هاست وجه اقتصادی آن است و از این رو بجا است كه ابتدا با سرچشمه های اقتصادی آن آشنا شویم . جهانی شدن در واقع بخشی از فرایند تاریخی تكامل اجتماعی است و به زعم عده¬ای ناشی از ماهیت و ذات رشد سرمایه ، تلاش برای بقاءو كسب بازارهای جدید و سودآور و نیاز به صدور سرمایه از بازار های اشباع شده به بازار های بكر و بالقوه می باشد . كه این انتقال سرمایه تبعات مثبت و منفی بسیاری برای كشور¬¬¬های عقب مانده و درحال توسعه دارد ، به طور كلی می¬توان گفت مبنای اقتصادی جهانی شدن نئولیبرالیسم اقتصادی است .(قاسمی،1382:ص53) جهانی شدن جنبه های واضح سیاسی هم دارد.جهانی شدن در بعد سیاسی باعث رشد عملكرد های فرا ملی،رشد محلات و شهرهای جهانی كه عملكرد های جهانی را ایجاد می كند،كاهش اثر ابزارهای سیاسی حكومت،كاهش اقتدار حكومت وبطور كلی پیدایش فضای سیاسی جدیداست .در بعد فرهنگی واجتماعی كه عمده ترین وجه تعارض و تقابل در فرایند جهانی شدن است مهاجرت و فرار مغز ها افزایش می یابد كه این عامل باعث تغییر شكل جمعیت شناختی كشور های جهان می شود .البته جهانی شدن فرهنگ اصطلاح تأویل پذیری است كه از آن تعبیراتی متفاوتی ارائه شده است . یعنی میان كسانی كه به مساله جهانی شدن فرهنگ پرداخته اند اتفاق نظر وجود ندارد عده ای آنرا پدیده ای محتوم دانسته و نظر داده اند كه دیر یا زود باید در برابر ان سر تسلیم فرود آورد و پذیرای آن شد برخی دیگر گفته اند جوامع در قبول یا ردآن آزادند و اختیار دارند كه درباره آن تصمیم بگیرند. آنهایی كه جهانی شدن را امری جبری دانسته اند اظهار داشته اند كه جهانی شدن به اقتضای تحولات اقتصادی،سیاسی،علمی و گسترش ارتباطات در عصر حاضر رخ نموده است و كشور ها لارجم باید خود را با آن هماهنگ سازد براساس چنین برداشتی باید پذیرفت كه فرهنگی خاص ،سلطه خود را بر اخلاق،هنر،اقتصاد،سیاست ونیز رفتارهای فردی و جمعی انسان ها اعمال خواهد كرد وجهان سرانجام صاحب فرهنگی یكسان خواهد شد.اما كسانی كه از جهانی شدن تفسیری سلطه جویانه ندارد بر این باورند كه جهانی شدن به معنی سیطره یك فرهنگ خاص برجهان نیست بلكه چون انسانهاهمگی عضو جامعه جهانی هستنند ، باید به مسائلی كه جامعه جهانی با ان دست به گریبان است بیاندیشند و برای رفع تنگنا ها و دشواریهایی كه بشریت با آن روبروست همكاری كنند اینان ضمن قبول كثرت گرایی فرهنگی به عنوان یك واقعیت،گفتگوی میان تمدن ها ،تفاهم فرهنگی ،دستیابی به ارزشهای مشترك ،احترام متقابل،مشاركت بین المللی ونیز شكیبایی را تجویز می كنند در همین زمینه عده ای گفته اند كه شكل گیری فرهنگ جهانی به افول اضمحال فرهنگ های ملی و منطقه ای نمی انجامد.زیرا فرهنگ های بومی دارای نظام ارزشی قدرتمندی هستند و فرهنگ جهانی نمی تواند این فرهنگها را در خود هضم كند اگر فرهنگی درحال افول است علت آن به ضعف درونی آن فرهنگ مربوط می شود تا به ظهور یك فرهنگ جهانی (محسن پور،1381).به هر ترتیب جهانی شدن در بعد فرهنگی دارای تاثیرات بسیار مهمی است كه هر جامعه و فرهنگی جهت حفظ و ارتقای خود در میان سایر فرهنگ ها باید آنها را شناخته تا بتواند از جهانی شدن به عنوان یك فرصت بهره گیرد .از جمله این اثرات می توان به رشد تفاهمات بین المللی،افزایش ارتباطات و اطلاعات در سطح جهانی،كمرنگ شدن اثرات فرهنگ بومی و افزایش تاثیر فرهنگهای غیر بومی و افزایش تاثیر فرهنگهای غیربومی اشاره كرد. بطوركلی با توجه به ابعادمختلف جهانی شدن وتغییرات سیاسی ،اجتماعی،اقتصادی ناشی ازآن كشور های مختلف جهان برای سازگاری با تغییرات حاصل از روند جهانی شدن باید دست به ابتكار عمل بزنند آنها با پیش بینی ها وتخمینهای خودبرخورد با آسیبهای احتمالی پیش رو را هر چه بیشتر كاهش داده و ورود به كوران جهانی شدن را تا حد امكان نرم و روان می سازد،این سازگاریها درسه سطح فرا ملی،ملی وفردی باید لحاظ شود.در سطح فرا ملی باید به توسعه یك نوع كنترل جهانی به منظور حل مسائل و مشكلات جهانی رو كرد، درسطح ملی دولتهای محلی جایگاه وبرنامه ای ویژه ای را باید داشته باشندو نهایتا در سطح فردی می بایست توجه داشت كه مشكلات موجود دارای همبستگی بالایی با آموزش و پرورش هستند .به بیان دیگر آسیبهای فردی جهانی شدن ناشی از نداشتن منابع آموزشی كافی ونیز نداشتن آگاهی و دانش لازم برای راه حلهای بالا بردن امنیت فردی است (سلیمی ،1381:ص14). البته تغییر واصلاح آموزش و پرورش منطبق با منطق جهانی شدن نیازمند اقداماتی است كه خود دال بر تاثیر پذیری آموزش و پرورش از جهانی شدن است ،از جمله:اصلاح هدفهای كلی و هدفهای عینی در برنامه درسی،بسط محتوای آموزش جهانی به آن اندازه كه در برنامه درسی منعكس شود،تقاضا برای برنامه درسی آموزش جهانی برای گروههای درون مدرسه ای و گروههای اجتماع بیرونی«280P.1998Hendrix»، حركت به سوی یادگیری مادام العمر برای همه،حركت به سوی آموزش از راه دور و یادگیری پراكنده و حركت به سوی نهادینه كردن استفاده از شبكه های ارتباطی در آموزش و پرورش (.Brunne2000p.145). تاثیر جهانی شدن بر تعلیم و تربیت از جمله موضوعاتی كه امروزه در محافل مختلف به آن پرداخته می شود ، مسئله ” جهانی شدن ” است . فرایند جهانی شدن در حال حاضر تمامی جوانب اقتصادی ،فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی كشور های جهان را تحت تاثیر قرار داده است. از جمله پیامد های جهانی شدن تاثیر آن بر نظام تعلیم و تربیت كشور ها و اهداف و برنامه و كاركرد های این نظام در صحنه زندگی اجتماعی است .تعلیم و تربیت كه با تمام اجزاء جامعه ارتباط دارد یكی از عرصه هایی است كه هم از فرایند جهانی شدن متاثر شده وهم می تواند بر ان اثر بگذارد .از جمله اهداف تهیه این مقاله عبارت است جواب از به این پرسش ها كه : جهانی شدن چه تاثیراتی بر مؤلفه های تعلیم و تربیت داشته است ؟ چالش هایی كه تعلیم وتربیت دراثر جهانی شدن فرهنگ با آن روبه روست كدامند؟ در نتیجه جهانی شدن چه تغییراتی باید دراهداف ،برنامه های درسی و روشهای تعلیم وتربیت كشورها صورت گیرد تا بتواند به مسائل جدید پاسخ دهد؟ “جهانی شدن” از جمله مفاهیمی است كه در طول چند دهه گذشته به مجموعه واژگان مفاهیم ،علوم سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی افزوده شده است . این مفهوم به دلیل تازگی و گستردگی از ابهام معنایی برخوردار است .با توجه به ابعاد اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی این پدیده و ارتباط این ابعاد با فرایند تعلیم و تربیت ،مسلما جهانی شدن بر فرایند تعلیم و تربیت اثر خواهد گذاشت و به آن سمت و سو خواهد داشت . در این مقاله سعی بر آن است كه بعد فرهنگی جهانی شدن مورد توجه قرار گیرد و چالش های روبروی نظام آموزشی یا به عبارت كلی تر تعلیم و تربیت مورد بحث قرار گیرد . مفهوم جهانی شدن واژگان كلیدی : جهان گستری- سیاره ای شدن جهان “جهانی شدن “یك واقعه تاریخی است كه از دهه 80 به عنوان پدیده ای استثنایی تولد یافت . این واقعه درغرب دو اصطلاح اساسی دارد: یكی اصطلاحی است كه پژوهشگران فرانسوی زبان به كار می برند و آن را موندیالیسیشن¹ می خوانند و دیگری اصطلاحی است كه پژوهشگران انگلیسی زبان به كار می برند و آن را”جهانی شدن²” خوانده اند. در منطق غربی هر دو كم و بیش مفهومی اقتصادی دارد. بر این اساس آنچه جهانی شدن نام گرفته است چیزی نیست مگرهمه جا گیر شدن نظام اقتصاد بازار كه كیفیت اصلی سرمایه داری لیبرال است(هود شتیان،2000 ). برخی افراد واژه ی دیگری را برای این مفهوم مناسب می دانند. از جمله دكتر فرهنگ رجایی در كتاب “پدیده جهانی شدن ” ،وضعیت بشری و تمدن اطلاعاتی “”جهان گستری”را ترجیح می دهد .آقای دكتر علی محمدی استاد ایرانی ارتباطات ،در دانشگاه ناتینگهام انگلستان “سیاره ای” شدن را می پسندد .رولند رابرتسون ]1[ اصطلاح “جهانی³”را پیشنهاد می كند كه در فارسی به “جهانیت” برگردانده اند (شیخاوندی،1382). برخی از افراد به جای”جهانی شدن” “اصطلاح”جهانی سازی” را بكار می برند .البته آن چه از مفهوم جهانی سازی استباط می شود 1Mondialistion2.Globalization3.Globalityاین است كه گویا یك امر یك طرفه از سوی صاحبان ثروت و قدرت جهانی است . جهانی سازی برای بسیاری از افراد معانی مختلفی دارد، اقتصاد دانان جهانی سازی را گامی به سوی ادغام كامل بازارهای جهانی تلقی می كنند ،بعضی از دانشمندان علوم سیاسی نیز آن را به عنوان حركتی در جهت دور شدن از مفهوم تعریف شده قرار دادی دولت و قلمرو حاكمیت ناحیه ای و ظهور بازیگران قدرت غیر دولتی در نظم نوین جهانی می نگرد .دانشمندان دانشكده های مدیریت و مشاوران،جهانی سازی را در “دنیای بدن مرز ” اعمال می كنند و دیگران آن را پدیده ای می دانند كه موسسات بخش خصوصی (نه حكومت ها )را به جلو می راند . جهانی شدن در ابتدایی ترین معنای خود به مفهوم كوچك شدن جهان از یك سو و افزایش سریع در آگاهی نسبت به كل جهان از سوی دیگر است (رابرتسون 2003 ) .)در كتاب”جهانی شدن ،فرهنگ جهانی و اشارت های نظم جهانی ” رابرتسون به عنوان یك جامعه شناس جهانی شدن را مجموعه فرایند هایی می داند كه به پیدایش جهانی واحد منتهی خواهد شد . جوامع در همه ی جنبه های زندگی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی شان به طور متقابل به یكدیگر وابسته خواهند شد دور نمای این وابستگی های متقابل ، جهانی شدن واقعی خواهد بود (زاهدی 1380) . عده ای از جهانی شدن تعبیر به گسترش روابط میان افراد در سطح جهان و كوتاه شدن و یا حتی از بین رفتن فاصله مكانی افراد می دانند . از جمله آنتونی گیدنز [2]جامعه شناس معروف می گوید :” جهانی شدن ” را می توان تشدید روابط اجتماعی درسطح جهانی تعریف كرد . همان روابطی كه موقعیت مكانی دور از هم را چنان به هم پیوند می دهند كه هر رویداد محلی تحت تاثیر رویداد های دیگری كه كیلومترها با آن فاصله دارد ،شكل گیرد و برعكس(گیدنز 1998:ص379 ) در واقع “جهانی شدن ” یعنی شدت بخشیدن به آن دسته از روابط اجتماعی كه نقاط جغرافیایی دور دست را با مرتبط می سازد و این ارتباط به شكلی است كه از طریق آن ،وقایعی كه در یك نقطه از جهان روی می دهند ، تحت تاثیر وقایع نقاط مایل ها دورتر از آن هستند وب عكس (گیبر یا ،1999 ).مارتین آلبرو،از دیگر نظریه پردازان پدیده جهانی شدن ” این پدیده را فرایند هایی كه بر اساس آن تمام مردم جهان در یك جامعه واحد و فراگیر جهانی به هم می پیوندند ،معرفی می كند . همچنین امانوئل ریشتر ،” جهانی شدن ” را شكل گیری شبكه ای می داند كه طی آن اجتماعاتی كه پیش از آن در كره خاكی دور افتاده و منزوی بودند ، در وابستگی متقابل و وحدت جهانی ادغام می شوند (صداقت،1381:ص21). “جهانی شدن” به فرایندی اطلاق می شود كه از طریق آن ،حوادث ،تصمیمات و فعالیت های یك بخش از جهان و می تواند برای افراد و جوامع در بخش های بسیار دور كره زمین نتایج مهمی در برداشته باشد (ویلیامز،2000،ص) آنچه كه از تعاریف بالا به دست می آید این است كه “جهانی شدن “پدیده ای است كه در اثر وقوع و ظهور آن نقش مرز های جغرافیایی در تصمیم گیری ها و فعالیت های اقتصادی،فرهنگی و اجتماعی به طور متقابل ملاحظه ای كاهش می یابد . بر این اساس در این نظام جدید ،منافع تك تك افراد و جوامع بیش از پیش به منافع تمام مردم جهان و تمام كشور ها و جوامع وابسته و در ارتباط خواهد بود .به عبارت دیگر “جهانی شدن ” محیطی را برای جوامع مختلف جهان فراهم خواهد آورد كه در ان پیوند های فرا ملیتی به حداكثر خواهد رسید . ابعاد جهانی شدن جهانی شدن دارای ابعاد گوناگون سیاسی ،اقتصادی ،اجتماعی و فرهنگی است .”جهانی شدن “به عنوان واژه رایج دهه 1990،به عنوان روندی از دگرگونی ،از مرز های سیاست و اقتصاد فراتر می رود و علم و فرهنگ و كسب زندگی را نیز در بر می گیرد . از این جهت جهانی شدن پدیده ای است كه قابل تسری به اشكال گوناگون عمل اجتماعی ،اقتصادی ،سیاسی ،حقوقی ،فرهنگی ،نظامی ،فناوری و همچنین عرصه های متفاوت عمل اجتماعی نظیر محیط زیست است (كومسا،1999:ص183). هر چند كه ابعاد گوناگون زندگی اجتماعی روابط متقابلی با یكدیگر دارند و نمی توان یك بعد از جنبه های مختلف یك پدیده را بدون در نظر گرفتن ابعاد دیگر مورد مطالعه قرار داد . اما در این مقاله به تناسب موضوع به بعد فرهنگی آن می پردازیم . بعد فرهنگی واژه های كلیدی: امپر یالیسم فرهنگی كهن –الیگارشی های مالی – جنگ فرهنگی-تعلق مالی-حس پوزش آمیز –خودباختگی فرهنگ نه تنها به ما كمك می كند خودمان را تعریف كنیم ،بلكه در عین حال وسیله ای است كه آدمی از طریق آن شناخت خود را از زندگی و نگرش های مربوط به آن را مبادله می كند و تداوم و توسعه می بخشد (رجایی،1382)”فرهنگ[3]عبارت است از ارزش هایی كه اعضای یك گروه معین دارند ،هنجار هایی كه از آن پیروی می كنند و كالا های مادی كه تولید می كنند (گیدنز،2002،ص55). با این تعریف از فرهنگ می توان ادعا كرد كه بعد اصلی زندگی اجتماعی، بعد فرهنگی است و پدیده “جهانی شدن “می تواند تحت تاثیر این بعد از زندگی بشر قرار گیرد و بطور متقابل بر آن اثر گذارد . بنا به عقیده وارتز[4]تبادلات مادی ،منطقه ای می شوند ،تبادلات سیاسی ،بین المللی وتبادلات سمبلیك ،جهانی می شوند .بنا بر این جهانی شدن جوامع انسان بستگی به میزان تاثیر ارتباطات فرهنگی بر ترتیبات اقتصادی و سیاسی دارد . از اقتصاد و سیاست تا آن حد می توان انتظار جهانی شود داشت كه فرهنگی شده باشند . حتی می توان انتظار داشت كه میزان جهانی شدن درقلمرو فرهنگی بیش از دو حیطه گر(اقتصادی و سیاسی)باشد (سجادی،1382:ص119). در یك نگاه تاثیرات متقابل این سه بعدبر یكدیگر كاملا واضح و روشن است انتقال فرهنگ و به تعبیر برخی دیگر تهاجم فرهنگی بدون حمایت و پشتیبانی منابع مالی و اقتصادی و تصمیم گیری های سیاسی غیر ممكن است .چرا ارئه معانی و اعتقادات به جوامع دیگر به ابزار هایی نیازمند است كه نتیجه فعالیت های اقتصادی پشتوانه مالی است . همچنین حمایت ساسی برای كاربرد منابع مالی در راه گسترش فرهنگ به جوامع دیگر لازم و ضروری است . متقابلا گسترش معانی و اعتقادات یك جامعه در جوامع دیگر راه را برای كسب منافع اقتصادی و پیشبرد اهداف سیاسی هموار خواهد كرد . اما در این رابطه سوالاتی مطرح می شود از جمله این كه :فرهنگ كدام جوامع در شكل گیری پدیده ی جهانی شدن “موثر تر بودند؟ و پدیده جهانی شدن فرهنگ كدام جوامع را بیشتر تحت تاثیر قرار می دهد؟و آیا همه فرهنگ ها در پدیده”جهانی شدن” نقش یكسانی داشتند ودارند ؟ درباره بعد فرهنگی پدیده “جهانی شدن” دیدگاه ها و نظرات مختلفی وجود دارد . طرفدارن و مخالفان “جهانی شدن ” در مورد ابعاد فرهنگی “جهانی شدن اختلاف نظر دارند . موافقان می گویند،این برنامه باعث افزایش تنوع فرهنگی میشود . در حالی كه مخالفان آن را نوعی امپر یالیسم فرهنگی كهن میدانند كه در شكل جدید ظاهر شده است .به زعم آنان ، برنامه جهانی سازی در صدد ایجاد انحصارات و الیگارشی های مالی است كه جهان را به زیر سلطه خود در می اورد . امری كه به تعبیر سرژه لاتوش [5]غربی سازی جهان نامیده شده است . به نظر او این درست است كه “غرب رهایی بخش” است، محیط اجتماعی را ،از هزار قید و بند جامعه سنتی آزاد می كند و امكانات بی نهایتی را می گشاید .آنان این آزادی و امكانات فقط برای اقلیتی وجود دارد . در عوض همبستگی و امنیت برای همگان از بین میرود (اسماعیلی،1382:ص34) . برخی پدیده “جهانی شدن فرهنگ”را ،نویدی در مسیر ایجاد جهانی دموكراتیك و متحد می دانند كه به اتكای یك فرهنگ جهانی شكل می گیرد و به قول مارشال مك لوهان به استقرار دهكده جهانی می انجامد . عده ی دیگر آن را حاصل از دست رفتن و گم شدن هویت می دانند (پهلوان ،1380) اگر جهانی شدن را خواست كشور های قدرتمند غربی بدانیم ،گسترش فرهنگ غربی در سراسر جهان هدف اولیه انها خواهد بود . به هر حال روند شتابان جهانی شدن ، فرهنگ جوامع غیر غربی را به شدت تحت تاثیر قرار خواهد داد . یكی از صاحب نظران پدیده “جهانی شدن ” به نام رابرتسون ،معتقد است كه دیگر نباید از نظام بین المللی دولتها سخن گفت ،بلكه از “جهانی شدن ” در سطح فرهنگی سخن به میان آورد . و این مفهوم را در یك تعریف به صورت زیر مطرح می كند :”جهانی شدن” یا سیاره ای شدن جان “مفهومی است كه هم بر تراكم جهان و هم بر تشدید آگاهی درباره جهان به عنوان یك كل، هم وابستگی متقابل و واقعی جهان و هم آگاهی از یكپارچگی جهان در قرن بیستم اشاره می كند (واترز1381:ص67) در جهانی كه محصول جهانی شدن است ،انسان ها با هم در تعامل هستند و هر لحظه به واسطه ارتباطات ماهواره ای می توانند از یكدیگر با خبر باشند .از طرفی دیگر جهانی شدن فرهنگ باعث میشود تا فرهنگ های ملی در حاشیه قرار گیرندو كنار گذاشته شوند .بنابراین ،هر فرد در هر جامعه شاهد آن خواهد بود كه ارزش فرهنگ های بومی و ملی را از دست داده و به فرهنگ هایی گرایش پیدا خواهد كرد كه از نظر فكری،اخلاقی و روحی ساخته و پرداخته جوامع دیگر است .از نظر برخی نیز این حالت ها زمینه هرج و مرج ،بی اعتمادی و فروپاشی فرهنگی كه خود منجر به جنگ فرهنگی خواهد شد ،به وجود می آورد (غلیون1380) فوكو یاما [6]نظریه پرداز ژاپنی تبار ،آمریكایی اظهار داشت :جهانی شدن موجب تشابه فرهنگی می شود . به نظر او “جهانی شدن” تاثیرات خود را روی جوامع خواهد گذاشت . اما به این معنی نیست كه آثار فرهنگی عمیق و كهن به آسانی فراموش شوند . او برعكس نظریه ای كه معتقد است با پیشرفت فناوری ارتباطات و گسترش فرهنگ تلویزیونی جهانی و اشتراكات و مشابهت ها در یك سطح عمیق ایجاد می شود و عقیده دارد كه فن آوری مذكور به افراد و ملت ها این امكان را می دهد كه همدیگر را با وضوح و شفافیت بیشتری ببیند و تفاوت نظام های ارزشی خود را با سایر نظام ها درك كنند (اسماعیلی ،1382:ص36). در مورد این مطلب كه آیا با “جهانی شدن ” فقط یك تمدن وجود خواهد داشت و تمدن های موجود از بین خواهند رفت ؟ نظرات متفاوتی وجود دارد .رجایی در كتاب “پدیده جهانی شدن ،وضعیت بشری و تمدن اطلاعاتی “به نقل از گرس [7]می گوید : جهان كاملا جدید ممكن است به همان تعداد تمدن داشته باشد یا حتی بیشتر كه جهان پیشا تجدد،زیرا تمدن فقط موضوع مردم سالاری ،علم و سرمایه داری نیست ،بلكه موضوع آداب و رسوم ، اخلاقیات،ادبیات،آموزش و پرورش ، ساختار خانواده و شیوه خاص نیل به آنچه مسیحیان چهار چیز آخر می نامند :مرگ ،قیامت،بهشت و دوزخ .جهان گستری وضع بشری را ، كه هر فرهنگی پاسخ خاص خود را به آن می دهد ،نه دگرگون می سازد و نه از میان بر میدارد .به نظر میرسد جهانی شدن به معنای غربی شدن جهان یا غربی سازی جهان ،هویت ملی كشور ها را تهدید می كند .البته این مورد بیشتر برای كشور هایی كه فرهنگ های «ضعیف» دارند،مطرح می شود. فرهنگ های ضعیف فرهنگهایی هستند كه احساس تعلق ملی در میان شهروندان ان كشور ضعیف است . احساس تعلق تاریخی به تاریخ آن كشور ضعیف شده است . احساس شرمندگی به نوعی در سازه های ملی كشور به وجود آمده است .یعنی حسی كه از ان تعبیر به حس پوزش آمیز ¹میكنند .افراد به نوعی خجالت می كشند از اینكه ملیت خود را نزد بیگانگان ذكر كنند . اما در فرهنگ های قوی، مردم به آداب و رسوم ملی خودشان و به دین خودشان و به دولت خودشان افتخار می كنند .یك نوع عشق آسیایی در واقع در بستر فرهنگیشان وجو دارد.اینها در مواجه با 1Apologetic روند های غربی شدن نه تنها ضعیف نمی شوند ،بلكه چون بحثی در ارتباطات بین فرهنگی مطرح است كه خود¹ یا خود زمانی برجستگی پیدا می كند كه مواجه می شود با دیگر² یا دیگری . در واقع دیگری آینه ای است كه فرد خود را در آن می بیند. لذا شفاف شده ی خود ،شفاف شدن خود ملی،خودتاریخی در مواجهه با جهانی شدن بوجود می آید. ولذا نمی شود تحلیل كلی كرد كه جهانی شدن به معنای آمریكایی شدن جهان و یا اروپایی شدن جامعه یك تهدید محسوب می شود یا یك فرصت و یا در واقع یك قوت. از آن جایی كه پدیده جهانی شدن به شكل امروزی آن از طرف غرب بوده و هم اكنون هم طرفداران اصلی ان جوامع غربی هستند و با توجه به امكانات مادی گسترده ای كه برای معرفی فرهنگ غربی در اختیار این جوامع است تا حد زیادی می توان ادعا كرد كه فرهنگ جهانی شده همان فرهنگ غرب خواهد بود مگر این كه جوامع دیگر هم بتوانند با استفاده از امكانات ارتباطی –تا حد قابل دسترس برای همه از جمله شبكه اینترنت –فرهنگ خود را با نشان دادن كاركردهای مثبت آن در زندگی نوع بشر به ملت های دیگر معرفی كنند .این مطلب را هم نباید فراموش كرد كه كناره جویی از این روند خواه ناخواه زیان بار خواهد بود . از طرف دیگر خودباختگی در مقابل فرهنگ غربی هم این زیان باری را افزایش خواهد داد. 1Self2.Others جهانی شدن و تعلیم و تربیت وظیفه نظام آموزشی یا به عبارت كلی تر تعلیم و تربیت آماده كردن افراد برای ایفای نقش های اجتماعی در جامعه با به بیان دیگر جامعه پذیر كردن افراد است . در جریان جامعه پذیری فرهنگ اجتماع نقش اصلی را دارد چرا كه اصول و اهداف تعلیم و تربیت هر جامعه از فرهنگ حاكم بر ان نشات می گیرد .یا به عبارت دیگر فرهنگ جامعه به فرایند تعلیم و تربیت سمت و سو می دهد و آن را هدایت می كند .همانطور كه اشاره شد یكی از پیامد های پدیده ی”جهانی شدن ” تاثیر آن بر فرهنگ جوامع و جهانی شدن فرهنگ است . با این دیدگاه می توان استدلال كرد كه تعلیم و تربیت هم شدیداً تحت تاثیر این پدیده قرار خواهد گرفت . انتقال فرهنگ به نسل جدید ،آرایش و پیرایش فرهنگ و ارائه معانی جدید بر اساس یافته های علمی یكی از وظایف نظام تعلیم و تربیت است .گسترش ارتباطات وجریان وسیع نشر علوم و اطلاعات باعث خواهد شد كه تعلیم و تربیت جوامع دستخوش تغییر و تحول گردد . یعنی به خاطر انبوه اطلاعات تمیز و انتخاب عناصر صحیح و ارائه آنها به شیوه مناسب كاری بس سخت ودشوار است كه نظام تعلیم و تربیت باید انجام دهد . از جمله عوامل پیشرفت هر جامعه دارا بودن اطلاعات ،آگاهی و تحول و نوآوری است. لذا نظام آموزشی و تعلیم و تربیت رسمی وظیفه دارد این عوامل را برای جامعه فراهم آورد . از وظایف دیگر نظام تعلیم و تربیت ،تربیت نیروی انسانی برای خرده نظام های دیگر جامعه از جمله نظام های اقتصادی و سیاسی است .با توجه به تحولات عظیمی كه پدیده”جهانی شدن” در عرصه های سیاسی و اقتصادی برای جوامع به وجود آورده است ،نیروی انسانی مورد نیاز عرصه های اقتصادی و سیاسی باید افرادی باشند كه بتوانند در فرایند این تحولات گسترده كارایی لازم را داشته باشند .درغیر این صورت دوام و پایداری آن جامعه به مشكل مواجه خواهد شد . تعلیم و تربیت و نظام های آموزشی باید بتوانند انسان هایی تربیت كنند كه قادر باشند در دنیای مولد و در حال تغییر زندگی كنند . دنیایی كه دارای اختلافات طبقاتی ،فرهنگ اجتماعی حاد نباشد . دنیایی كه بیش از پیش به نظام شبكه ها متصل و وابسته است (سجادی1383:ص121) نظام آموزشی افراد را نه فقط برای زندگی كردن در چار دیواری كشور خود بلكه برای زندگی در جامعه كه ارتباط تنگاتنگ با جوامع دیگر دارد و از آنها تاثیر می پذیرد و می تواند به آنها تاثیر گذارد،تربیت كند .شهروندانی كه تنها متعلق به جامعه و شهر و روستای خود نیستند بلكه برای تداوم زندگی باید بتوانند تعامل سازنده با شهروندان جوامع دیگر داشته باشند . امروزه ویدیو،پخش برنامه های تلوزیونی از ماهواره ،توریسم ،اینترنت و; مستقل از خواست اولیاء دانش آموزان و مربیان عمل می كنند . آنها تصاویر و اطلاعاتی به همراه دارند كه می توانند آگاهی ها ،مهارت ها وارزش ها را همانند معلمان در مدرسه منتقل كنند .لذا می توان ادعا كرد كه اثرات جهانی شدن مستقیما و صرفا به نظام آموزشی و تحول در آنها محدود نمی شود .چرا كه آثار خواسته و ناخواسته جهانی شدن نه تنها به محیط نظام های آموزشی محدود نمی شود ،بلكه موجب تغییر هایی كه نظام های آموزشیدر آن عمل می كنند ،می شوند.رسانه های تلوزیونی وماهواره ای كه بیشتر به شركت های چند ملیتی تعلق دارند می توانند پیام های خود را بدون مه دولت ها بتوانند در مقابل آنها كاری انجام دهند ، به تمام جوامع در سرتاسر جهان ارسال نمایند .ولزومی ندارد كه محتوای پیام های آنها با محتوای مباحث نظام آموزشی ارتباط و تناسبی داشته باشد . جهانی سازی فرهنگ نه تنها فرهنگ های گوناگون جهان را به انسان ها نشان می دهند و معرفی می كنند از سوی دیگر باعث به وجود آمدن فرهنگ نوینی می شوند كه فرهنگ های پویایی ملی را به فرهنگ های فولكولوریك،تفریحی و تاریخی تبدیل می كند . بدین ترتیب هر فردی شاهد آن خواهد بود كه آن فرهنگ های زنده و پویا رفته رفته در موزه ها جای گرفته و ارزش خود را از دست می دهند و انسان ها خود بخود در درك فكری ،اخلاقی و روحی خویش به فرهنگی گرایش می یابد كه ساخته و پرداخته تبلیغات است – فرهنگی كه مد روز است و با تغییر بازار ،تغییر میكند –(غلیون،1380). با توجه به فرایند جهانی شدن وپیامد های آن بر نظام های آموزشی ،این نظام ها باید روشها و مدل های تربیتی مربوط به دوران قبل را كنار گذاشته و متناسب با شرایط و نیاز های جدید افراد ،در جوامع مختلف برنامه ریزی كرده ومحتوی آموزشی را طوری انتخاب كنند كه افراد احساس كنند كه می توانند با ارتباط مستمر با نظام آموزش رسمی راه حل های مناسب را برای پاسخگویی به مشكلات خود و داشتن یك زندگی موفق در جامعه بدست آورند .اتون[8]مولفه های نظام های آموزشی جهانی شده را انعطاف پذیری ،اگاهی از نحوه كار ،ذهن گشوده ،تعلیمات دائمی ،استقلال فردی و خلاقیت می داند(به نقل از سجادی،1382)آلوین تافلر در كتاب شوك آینده با توجه به تغییراتی كه در ابعاد مختلف جوامع در اثر جهانی شدن بوجود می آید به وظایف نظام های آموزشی اشاره می كند و یاد آور می شود كه ،تعلیم دهندگان دوران فرا صنعتی نباید بكوشند تا مجموعه ای از ارزش های خشك و سخت را به محصلین تحمیل كنند بلكه باید منظما به تشكیل فعالیت های رسمی و غیر رسمی دست بزنند ،تا در امر تعیین و توضیح و آشكار كردن وآزمودن ارزشها ،صرف نظر از محتوایشان به شاگردان خود كمك كنند .برنامه های درسی فردا نه تنها باید شامل درس هایی باشد بسیار متنوع و پر از اطلاعات و داده ها ،بلكه باید بر مهارتهای رفتاری مربوط به دنیای آینده ،بسیار تاكید كند(تافلر.) از آن چه كه صحبت شد می توان مهم ترین پیامد های چالش برانگیز جهانی شدن تعلیم و تربیت را به طور خلاصه به شرح زیر بیان داشت: 1- به خاطر بی توجهی به توانایی های جوامع محلی و میزبان و تلاش در جهت القای نظام آموزشی واحد،روند جهانی شدن آثار سوء فراوانی به لحاظ محلی و بومی خواهد گذاشت . از جمله تضعیف نظام های آموزشی محلی و ملی آن هم به خاطر حضور و غلبه كالاهای فرهنگی و تولیدات آموزشی نظام های سلطه گر در كشور های مختلف .2- به خاطر وجود تكنولوژی های جدید آموزشی و فن آوری انتقال اطلاعات ،شاهد كاهش حضور عوامل انسانی درامر تعلیم وتربیت خواهیم بود . 3- به خاطر تغییرات سریع در امر تولید و فعالیت های اقتصادی و نیاز به افرادی كه بتوانند با وسایل جدید كار كنند برنامه های بلند مدت آموزشی باید به برنامه های كوتاه مدت تغییر یابد، مانند دایر كردن دوره های كارآموزی فنی و حرفه ای .4- میزان كنترل مدارس و دانشگاه ها بر آموخته ها و كیفیت وجهت گیری های آموزشی و پرورشی ،به خاطر ظهور رسانه های پیشرفته و تكنولوژی های جدید مانند اینترنت ،ماهواره ورایانه كه همگی نقش تربیتی و آموزشی دارند ،كاهش خواهد یافت .در واقع می توان گفت كه تعلیم و تربیت محدود به مكانی به نام مدرسه نخواهد بود و این رسانه ها رقیب سرسخت مدارس خواهند بود .5- شیوه های آموزشی مبتنی بر متن های مكتوب تضعیف شده و جای آن را ارسال اطلاعات به وسیله تصاویر متن های الكترونیكی خواهد گرفت و نظام های آموزشی محلی و ملی كنترل كمتری بر منابع و كیفیت موضوعات آموزشی خواهد داشت.6- از آن جایی كه استفاده از برنامه های ماهواره و اینترنت و رایانه نیاز به دانستن زبان انگلیسی به عنوان زبان بین الملل است نظام های آموزشی به صورت قهری باید آموزش این زبان را از پایه های اولیه تحصیلی در برنامه خود بگنجانند. 7- تضعیف جایگاه ممتاز دانشگاه ها به عنوان محل تولید علم و جایگاهی برای تصمیم گیری پیرامون چگونگی آموزش و تدوین و سازماندهی محتوای و برنامه های درسی ،پیامد دیگر جهانی شدن است .8- با توجه به روند جهانی شدن كه اغلب فرهنگ سرمایه داری را گسترش می دهد نظام های آموزشی باید نیروی كار مورد نیاز شركت های چند ملیتی را فراهم آورند. 9- به خاطر كاهش اختیارات نظام های آموزشی محلی و ملی ، به مقتضیات دینی ، علمی ، ایدئولوژیك و اخلاقی جوامع محلی در نظام آموزشی جهانی شده توجهی خواهد شد .10- فرهنگ جوامع سرمایه داری كه با سكولاریزم پیوند ذاتی و جدایی ناپذیر دارد و جهانی شدن هم كه به طور آشكار این فرهنگ را عمومیت می بخشد . باعث خواهد شد كه نظام های تربیتی به سمت سكولار شدن كشیده شوند . 11- به خاطر دگرگونی هایی كه جهانی شدن در اهداف و برنامه نظام های تعلیم و تربیت بوجود خواهد آورد .هویت ملی و محلی نظام های آموزشی كشورها تضعیف خواهد شد .در نتیجه وفا داری به دستآورد های فرهنگی ملی و موازین اخلاقی محلی سست تر خواهد شد. ادامه خواندن مقاله جهاني شدن وتعليم و تربيت

نوشته مقاله جهاني شدن وتعليم و تربيت اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>