Quantcast
Channel: دانلود فایل رایگان
Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

مقاله خلاقيت و فنون ان

$
0
0
 nx دارای 35 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : خلاقیت و فنون ان مقدمه زندگی پیچیده امروزی ، هرلحظه در حال نوشدن است و خلاقیت و نوآوری ، ضرورت استمرار زندگی فعال . انسان برای خلق نشاط و پویایی در زندگی نیازمند نوآوری و ابتكار است تا انگیزه تنوع طلبی خود را ارضاع كند . جامعه انسانی برای زنده ماندن و گریز از مرگ و ایستایی به تحول و نوآوری نیاز دارد . امروز شعار (( نابودی در انتظار شماست مگر اینكه خلاق و نوآور باشید )) در پیش روی مدیران همه سازمان ها قرار دارد اما مسؤولیت سازمان های آموزشی به خصوص آموزش و پرورش كه وظیفه تعلیم و تربیت فرزندان و آینده سازان جامعه را برعهده دارد ، صبغه ای دیگر به خود می گیرد . از این رو سازمان های آموزشی از یك سو وظیفه فراهم آوردن زمینه رشد و پرورش خلاقیت و نوآوری و استفاده صحیح و جهت دار از استعدادها و توانایی های افراد را برعهده دارند كه این خود زمینه ساز توسعه فرهنگی ، اقتصادی و اجتماعی و … در جامعه است و از سوی دیگر برای پویایی خود نیازمند پرورش و بهره مندی از خلاقیت و نوآوری در سطوح سازمانی می باشند . تعریف خلاقیت صاحب نظران تعریف های متعددی از خلاقیت و نوآوری ارائه داده اند . (( استیفن رابینز )) خلاقیت را به معنای توانایی تركیب اندیشه ها و نظرات در یك روش منحصر به فرد با ایجاد پیوستگی بین آنان بیان می كند . او نوآوری را به معنای فرآیند اخذ اندیشه خلاق و تبدیل آن به محصول ، خدمات و روش های جدید عملیات می داند . (( رضائیان )) خلاقیت را به كارگیری توانایی های ذهنی برای ایجاد یك فكر یا مفهوم جدید می داند . نوآوری به كارگیری اندیشه های جدید ناشی از خلاقیت است كه می تواند به صورت یك محصول جدید ، خدمت جدید یا راه حل جدید انجام كارها باشد . شاید به جرات بتوان گفت كه جامع ترین تعریف خلاقیت توسط (( گیلفورد )) دانشمند آمریكایی عرضه شده است . او خلاقیت را با تفكر واگرا ( دست یافتن به رهیافت های جدید برای مسائل ) در مقابل تفكر همگرا ( دست یافتن به پاسخ ) مترادف دانسته است . افرادی كه تفكر واگرا دارند در فكر و عمل خود با دیگران تفاوت دارند و از عرف و عادت دور می شده روش های خلاق و جدید را به كار می برند . برعكس كسانی كه از این خصوصیت برخوردار نیستند تفكر همگرا دارند و در فكر و عمل خود از عرف و عادت پیروی می كنند . پس تفكر واگرا یعنی دور شدن از یك نقطه مشترك كه همان رسم و سنت و عرف اجتماع است و تفكر همگرا یعنی نزدیك شدن به آن نقطه . امروزه ثابت شده است كه برخلاف باور بسیاری كه ابداع و خلاقیت را خصوصیت ذاتی بعضی افراد می دانند ، این استعداد در نوع بشر به اندازه حافظه عمومیت دارد و می توان آن را با كاربرد اصول و فنون معین و ایجاد طرز تفكرهای جدید و ایجاد محیطی مناسب پرورش داد. (( رابرت اپسین )) می گوید : (( من پس از بیست سال تحقیق ، بررسی و مطالعه روی این مساله به این نتیجه رسیدم كه همه انسان ها از قوه خلاقیت برخوردار هستند و استثنایی وجود ندارد .)) پس می توان موهبت خلاقیت را با به كارنگرفتن پژمرده نمود و یا با انجام فعالیت هایی كه بیشترین امكان را برای پرورش خلاقیت ایجاد می كند آن را توسعه داد . برای رشد استعداد خلاق ، سازمان باید شرایط و جو لازم را فراهم سازد هرچند كه خود فرد نیز در رشد این استعداد نقش اساسی دارد . جهت گیری خلاقیت در سازمان های آموزشی 1-در اغلب آموزش های سنتی ، فراگیران فقط در معرض مطالب و مهارت های ارائه شده از طرف معلم یا مدیر قرار گرفته و مطابق برنامه از پیش تعیین شده حتی در جزئیات به پیش می روند . در آموزش خلاقانه ، فراگیرنده خود نقش فعال ایفا نموده و مربی یا رهبر به جز در كلیات و جهت اصلی آموزش ، نقش تعیین كننده ای ندارد . 2-برنامه های آموزش و محتوای مطالب حتی الامكان باید موجب رشد و توسعه تفكر واگرا به جای تفكر همگرا در فراگیران شود . 3-شناخت علائق و انگیزه عاطفی و غیرعاطفی هریك از فراگیران برای پیشبرد امر آموزشی ضروری است . 4-مباحث و فنون مطرح شده درهرمرحله ازآموزش وپرورش فراگیرندگان باید كاربردی ملموس و عملی در زندگی و كار فرد داشته باشد . 5-امید به آینده و ایمان و اعتقاد به آنچه پس از تلاش و استمرار نصیب فراگیر خواهدشد باید در دوره های آموزش خلاقیت مورد تاكید قرار گرفته تا انگیزه بیشتری برای فراگیرنده به وجود آید . 6-تجسم وضع آینده مساله و مقایسه آن با وضعیت فعلی ، كمك مفیدی به یافتن راه حل های بدیع خواهد نمود . اصولا“ استعداد خلاق در محیط های مطلوب ، شكوفا و متبلور می شود بنابراین یكی از الزامات و روش های مهم برای تبلور خلاقیت ، ایجاد فضای محرك ، مستعد و به طور كلی خلاق است . در سازمان های آموزشی علاوه براین كه چنین فضایی باید برای معلمان و مدیران مهیا باشد ، معلمان نیز باید زمینه لازم و فضای مطلوب را برای دانش آموزان فراهم سازند . یكی دیگر از شیوه های مهم و پرجذبه پرورش خلاقیت و نوآوری ، مشورت است . اساسا“ یكی از نشانه های رشد اجتماعی ، شورا و مشورت است و بدون تردید افرادی كه اهل مشورت هستند از عقل و فكر بیشتری برخوردار می باشند . اسلام نیز انسان را به شورا و مشورت ترغیب نموده و پیامبر اسلام نیز از مشورت به عنوان یك اصل تربیتی استفاده كرده است . در واقع هرقدر مدیران در سازمان های آموزشی از دانش و تجربه كافی برخوردار باشند باز هم مشورت با دیگران ، افق های تازه ای را برای آنها خواهد گشود . حضرت علی (ع) می فرمایند : مهم ترین راه حل ها و صحیح ترین شیوه ها با استفاده از اندیشه های افراد مختلف به دست می آید . ویژگی های افراد خلاق بنابرتحقیقات و بررسی های انجام شده توسط صاحب نظران و پژوهشگران ، عوامل زیر در بروز خلاقیت مؤثر می باشد : نداشتن تعصب نسبت به تغییر ، علاقه به یادگیری و كنجكاو بودن ، علاقه به آزمایش و تجربه دائمی ، گرایش به كارهای پیچیده ، توسعه دامنه دانش و آگاهی خود ، واقع بینی ، اعتماد به نفس بالا ، توجه به زمان و وقت شناسی ، شجاعت در پذیرش عیوب خود ، توانایی تشخیص آنان و قدرت ترك عادت های ناپسند ، توجه توام به رؤیا و عمل ، رك گویی و صراحت بیان ، داشتن قدرت جمع بندی مسائل و قضایا و نتیجه گیری ، بیان عقیده خود در جلسات ، عدم پافشاری در تحمیل عقاید خود ، شوخ طبعی ، میل به ریسك كردن ، پشتكار و تلاش مستمر و داشتن ظرفیت بالا در تحمل ناملایمات . موانع خلاقیت موانع خلاقیت را می توان به سه دسته تقسیم كرد : 1- موانع فردی 2- موانع اجتماعی 3- موانع سازمانی موانع فردی خلاقیت : نداشتن اعتماد به نفس و ترس از انتقاد و شكست ، تمایل به همگونی و عدم تمركز ذهنی از مهم ترین آن می باشد به طور كلی موانع فردی خلاقیت شامل موارد ذیل می باشد : 1-عدم اعتماد به نفس 2-دلسرد شدن 3-تاكید بر عادت های پیشین 4-محافظه كاری 5-وابستگی و جمود فكری 6-عدم تمركز ذهنی 7-عدم استفاده از طرفین مغز 8-مقاوم نبودن 9-كمرویی 10-عدم انعطاف پذیری تهیدیدها 1-ركود علمی نیروی انسانی : منابع انسانی كه در واقع زیرساخت آموزش و پرورش هستند متاثر از وقایع و فراز و نشیب های اجتماعی و بعضی باورهای تحمیلی از سوی عوامل بیرونی ، دچار نوعی بی انگیزگی و به دنبال آن ركود علمی گردیده اند كه پیامدهای زیان بار و مخرب آن علاوه بر خود منبع بر روی محصول نیز اثر گذاشته و محصول آینده را صرفا“ با ارزش های كمی تربیت نموده و كمتر به كیفیت كه در اینجا همان خلاقیت و مهارت های لازم است ، پرداخته می شود . 2-دیدگاه سنتی مدیران و معلمان 3-فضای نامناسب 4-محتوا محوری 5-ارزش گذاری های قالبی و كمی 6-انحراف مسیر ارزش یابی مستمر از اهداف تعریف شده فرصت ها 1-نیروی انسانی موجود ( شناسایی نیروهای دارای ویژگی های فرد خلاق و به كارگیری این افراد در گلوگاه های موجود ) 2-مجامع تخصصی گروه های آموزشی : با توجه به نقش مشورت در پرورش خلاقیت ، ورود به این مجامع و ایجاد فضای معنوی رشد خلاقیت در همكاران ، به كارگیری و اجرای سیاست های انگیزشی ، رقابتی ، ترویج روش های جدید ، تجربه برگزاری كلاس درس خارج از محیط فیزیكی كلاس ، ترویج نگرش نو به ارزش یابی مستمر می تواند مؤثر واقع شود . 3-كمیته پژوهش : انتخاب رابطین پژوهشی در آموزشگاه ها و هدایت رابطین جهت ترویج ویژگی های خلاقیت و شناسایی دانش آموزان فعال و تشكیل گروه كاری دانش آموزی 4-دانش آموزان : با توجه به بهره هوشی بالای دانش آموزان ایرانی ، وجود استعدادهای درخشان در آنها ، این منبع عظیم منسجم با ایجاد فرصت های لازم ، محیط و فضای مطلوب می تواند تبدیل به نیروی فعال كنجكاو و خلاق گردد . 5-اولیای دانش آموزان : والدین در محیط خانواده این قابلیت را دارند كه محیط را جهت تقویت روحیه پرسشگری و كنجكاوی آماده نمایند و خود نیز با طرح پرسش و یا پاسخ منطقی به كنجكاوی فرزندان مسیر را هموار نمایند . راه حل های پیشنهادی معلمان : 1-تدوین و اجرای سیاست های انگیزشی و تشویقی برای همكاران 2-آموزش نیروی انسانی توسط اساتید مجرب در قالب كارگاه های تابستانی 3-طرح موضوع به صورت كاربردی در جلسات شورای معلمان 4-تشویق معلمان به آزمایش كردن و كاربست روش های تازه 5-ایجاد محیط آزاد و روابط صمیمانه میان معلمان و رهبران رسمی مدارس برای كاربست یافته ها و روش های نوین 6-تشخیص ارزش كار و تشویق افرادی كه به آزمایش روش های نوین مبادرت می ورزند . دانش آموزان : 1-برای پرسش های دانش آموزان باید اهمیت قائل شده و آنان را راهنمایی نمود تا خود جواب پرسش ها را بیابند . ( تقویت روحیه پرسشگری و كنجكاوی ) 2-عقاید غیرعادی باید مورد احترام قرار گیرد و ارزش آن برای كودكان روشن گردد . 3-باید به كودكان نشان داد كه عقایدشان دارای ارزش است و عقایدی كه امكان اجرای آن در كلاس میسر باشد ، پذیرفتنی است . 4-گاهی اوقات بدون این كه تهدیدی از جهت نمره ، ارزش یابی و یا انتقاد در كار باشد باید كودكان را آزاد گذاشت تا كارهایی را كه خودشان می خواهند انجام دهند . 5-هرگز نباید در مورد رفتار دانش آموزان بدون این كه علل و نتایج آن مشخص شود ، قضاوت نمود . 6-تشویق دانش آموزان به داشتن و ارائه اندیشه های بكر كتب درسی 1-تجدید نظر در تدوین بعضی از كتب درسی با رویكرد كاربردی متون به ویژه در علوم پایه و فصل بندی موضوعی آن 2-تاكید بر فعالیت ها و مهارت های خارج از كلاس و كاربست آموزه های علمی در زندگی عادی (خلاقیت ، نوآوری و مدیریت) اشاره شد که خلاقیت با تولد انسان متولد شده و با مرگ انسان از بین می رود اما در طی این مدت با رخوت و کم کاری دچار افت و با تمرین ، افزایش علم مهارت دامنه آن گسترش می یابد . همچنین ضمن اشاره به خصوصیات افراد خلاق ، چگونگی بیدار سازی خلاقیت خفته نیز به اختصار بیان گردید ، اکنون به مشخصات و ویژگیهای سازمانهای خلاق ، نقش مدیران در ایجاد سازمان خلاق و موانع خلاقیت می پردازیم :خصوصیات و ویژگیهای سازمان خلاق 1- رعایت کرامت انسانی و احترام به افراد در این سازمانها حفظ حرمت و شخصیت انسانها از اصول اساسی شمرده می شود . در سازمانهای خلاق کارکنان به عنوان سرمایه های واقعی سازمان مورد اعتماد و اطمینان بوده ، اختیار لازم به آنها تفویض گردیده و از نظرات و ایده های انها در تصمیم گیریها ، برنامه ریزی ها ،اجرا و ارزشیابی استفاده کامل می شود. 2- فرهنگ ارتقای بهره وری سازمان خلاق سازمانی است که در ان بستر لازم برای بهبود مداوم فعالیت ها مهیا است ،کازکنان به درجه ای از رشد و تکامل رسیده اند که هر نقصی و مشکلی را به عنوان فرصتی برای ارتقاء تلقی کرده و پیوسته در اندیشه و در عمل در حال بهبود مستمر فرایندها هستند. 3-مدیران همیشه در صحنه در سازمانهای خلاق حصارهای ما بین مدیران و کارکنان شکسته شده و فاصله به حداقل رسیده است بطوریکه حضور و اثر مدیران را در جای جای سازمان می توان حس کرد. دراین سازمانها ارتباط افقی به حداکثر رسیده و نزدیکی بی پیرایه و صمیمانه مدیران و کارکنان یک ارزش سازمانی می باشد. 4- رقابت کامل و فشرده در سازمانهای خلاق کارکنان و مدیران بخشهای مختلفی در قالب تیمهای کاری و ارتقاء مشغول فعالیت بوده و در بهبود امور سازمانها همواره در حال رقابتی سالم ، فشرده و کامل در جهت نیل به نقص صفر و دستیابی به ماموریت و رسالت سازمانی. 5-توجه تمام و کمال به مشتریها در سازمانهای خلاق همه بر این اعتقاد هستند که وجود سازمان به خاطر مشتریهاست ، بنابراین در همه عرصه های مدیریت و اجرا حداکثر بهره از مشتریها برده می شود . در این سازمانها ،سازماندهی و برنامه ریزی دقیقی جهت رساندن صدای مشتری به درون سازمان انجام می پذیرد و تمامی ارکان سازمان با شناسایی نیازها و انتظارات مشتریها درصدد جلب رضایت انهاست. 6-امکان گردش شغلی ذر این سازمانها کارکنان صاحب تخصص ویژه نبوده و با توجه به قابلیت ها و توانایی هایشان در جایگاههای مناسب (بر اساس اهداف سازمانی و بر اساس شرایط زمانی و مکانی ) قرار گرفته و در خدمت سازمان می باشند. در این سازمانها همه , درهمه حال در خدمت سیستم همیشه در حال ارتقا هستند و گردش شغلی به عنوان ارزش تلقی می گردد. 7- فرهنگ کار تیمی در سازمانهای خلاق مشارکت جمعی بهره گیری از نظرات کارکنان و هم فکری در چارچوب تیمهای ارتقا بطور گسترده ای رایج بوده و جزو فرهنگ سازمانی به شمار می رود , در این سازمانها خود گرایی و گروه گرایی جای خود را به نگرش سیستمیك و فعالیت در قالب تیمهای ارتقا برای بهبود فرایندها داده است. 8-امنیت شغلی در سازمانهای خلاق تعلق خاطر عمیقی بین اجزای سازمان وجود دارد کارکنان تعهد خاصی نسبت به سازمان داشته و سازمان متقابلاً چنین تعهدی را نشان می دهد. روابط دو سویه بسیار عمیق , ترس از دست دادن شغل را از بین برده و مدیران و کارکنان جهت بهبود مداوم کار ها لازم و ملزوم یكدیگر محسوب می شوند. 9- ارزش تلقی شدن عامل تغییر سازمانهای خلاق سازمانهایی هستند که در آن مدیران و کارکنان نه تنها در مقابل تغییر مقاومت نشان نمی دهند و بی تفاوت نیستند بلکه با آغوش باز به استقبال آن می روند چرا که عامل تغییر را فرصتی برای ارتقا پنداشته و بر این باورند که تغییر عاملی در جهت بهبود سیستم و تعالی سازمان می باشد. 10- فرهنگ خود ارزیابی و خود کنترلی همزمان با رشد و توسعه کارکنان و مدیران و بسط فرهنگ ارتقا و کار تیمی در سازمان, کنترل از درون یا خود کنترلی جایگزین کنترل از بیرون می گردد. نظام بازرسی و کنترل سفت و سخت مدیریت بسیار کم رنگ شده و افراد آزادی عمل بیشتری دارند اما این امر به معنی هرج و مرج و بی بندو باری نیست . مسئولیت توام با اختیار کارکنان فضا را برای بروز خلاقیت بیشتر آنها آماده می کند بدون این که بازرسی بر سیستم حاکم باشد. نقش مدیران در ایجاد سازمان خلاق در سازمانهای همیشه در حال بهبود , مدیران نقش بسیار چشمگیر و حیاتی دارند به گونه ای که مدیر قادر است زمینه لازم برای افزایش خلاقیت و نوآوری کارکنان را فراهم کند و با رهبری خویش خلاقیت آنها را برور سازد ویا اینکه عملکرد او بصورتی باشد که مانع بروز خلاقیت و ابتکار گردد. مدیر خلاق کسی است که کار ها را توسط همه کارکنان به انجام می رساند. مدیران خلاق دارای خصوصیات متعددی هستند که به پاره ای از آنها اشاره می کنیم: ایجاد همسویی بین اهداف فردی و اهداف سازمانی رایج کردن نظام آموزشی مستمر و همگانی ترویج کار تیمی و بر قراری ارتباطات همه جانبه تمرکز روی فرایندها و ترویج تفکر سیستمیك به جای تمرکز روی افرا د و گروهها ریسک پذیری و فرصت تلقی کردن اشتباهات از بین بردن ترس از پیامدهای اشتباهات) به حداقل رساندن کنترل از بیرون و ترویج خود ارزیابی محدود نکردن کارکنان با کاهش تقسیم کار و دادن حد اکثر آزادی عمل به آنها تمرکز روی مشتری و ترویج فرهنگ مشتری مداری در سازمان تحمل راهها و پیشنهادات غیر عملی و حتی دور از ذهن تحمل تضاد در آرا و عقاید کاركنان و فرصت تلقی کردن آنها (هماهنگی و توافق کامل بین کارکنان و واحدها لزوماً به عملکرد موفق منجر نکمی شود) شب چنین با روز اندر اعتناق مختلف در صورت اما اتفاق روز و شب این هر دو ضد و دشمن اند لیک هر یک بر حقیقت می تنند هر یک خواهان دیگر همچو خویش از پی تکمیل فعل وکار خویش مولوی موانع خلاقیت ونوآوری درسازمانها: 1-عدم اعتماد به نفس وترس از تمسخر دیگران این امر سازمان رااز دو نعمت اساسی محروم میسازد:یا پینهاد موجب برانگیخته شدن فکری در شخص دیگری می گردید. 2-محافظه کاری مدیریت باری به هر جهت وعدم استقبال از تغییر موجب رکورد و رخوت در سیستم و کارکنان و در نتیجه زوال خلاقیت می گردید. 3- نداشتن تعهد اصل اولیه و ضروری سازمانها جهت قدم نهادن در عرصه تعهد مدیران و کارکنان میباشد بدون این تعهد همه فعالیتها در زمینه ارتقا و بهبود فعالیتها علیرغم اساسی و مهم بودن , روزی شكست را تجربه کرده و ره به جایی نخواهند برد . 4- وابستگی و جمود فکری نبودن تفکر و اندیشه جدید و وابستگی به غیر و تبعیت بی چون و چرا از آنان مانعی عمده در سر راه تفکر خلاق و بروز نو آوری است. 5-نداشتن دانش و مهارت کافی همانگونه که اشاره شد خلاقیت برای شعله ور شدن نیازمند تمرین و ممارست و گسترش دامنه دانش و مهارت است سازمانهایی که در آنها آموزش همگانی رایج نبوده و ارتقای دانش و مهارت را ارزش تلقی نمی کنند , جوشش خلاقیت را تجربه نخواهند کرد. 6- نداشتن صبر و حوصله تعجیل در دستیابی به اهداف و نداشتن برنامه بلند مدت برای رسیدن به سازمانی خلاق و پویا مانعی عمده در راه بروز خلاقیت است. 7- عدم تمرکز ذهنی پریدن از موضوعی به موضوع دیگر , نداشتن ماموریت و رسالت سازمانی روشن , بر گزیدن اهداف متعدد و غیر مرتبط و عدم تمرکز بر موضوعی ویژه مانع ظهور خلاقیت است. 8-تفکر خط تراموایی این تفکر مانع عمده در مقابل تغییر خلاقیت هاست چرا که طریق از قبل پیموده شده را توصیه می کند و آنها را تنها راه انجام فعالیتها می پندارد 9-عدم انعطاف پذیری بتدریج مشارکت کارکنان را به حداقل رسانده و آنها را از ارائه اندیشه ای نو دلسرد می کند در نتیجه افکار و عقایدی جدید زمینه ظهور را نمییابند. 10-قضاوت و ارزیابی فوری نظرات جدید بدون داشتن فرصت ارزیابی با موضع گیری مدیران راهی سطل اشغال می شوند. از آنچه گذشت چنین استنباط می شود که با شیوه سنتی ورایج فعلی سازمانها قابل اداره کردن نیستند , ((عالمی دیگر بباید ساخت و ز نو آدمی)) باید از چارچوبهای ساخته شده که حاصلی جز محدودیت و محصور کردن کارکنان نداشته و ندارند خارج شد, باید به گونه ای دیگر اندیشید باید به گونه ای دیگر حرکت کرد امروزه تغییرات به قدری شدید و پیشرفتها به قدری سریع هستند که پیشبینی آینده ای در هاله ابهام , بسیار مشکل شده است.چنین به نظر می رسد که در این آشفته بازار با تکیه بر فلسفه مدیریتی جامع می توان از فضای ابهام آلود حاضر فرصتی برای تغییر فراهم ساخت تا راه به سوی قله های فتح و پیروزی گشوده گردد,این امر با همت مدیران ارشد و با شناخت موانع خلاقیت , از بین بردن موانع و ایجاد آمادگی سازمانی جهت بروز خلاقیت ها و ابتکارات , باشناخت دقیق فرایندهای سازمان و ارتقای مستمر فراگیر آنها در جهت جلب رضایت مشتریها امکان پذیر است به شرطی که زمینه تلاش, همیاری و مشارکت همه جانبه کارکنان صاحب دانش و مهارت فراهم گردیده باشد. آرامش زندگی در گرو برآوردن نیازهاست. نیازها به طور کلی به 5 گروه تقسیم می‌شوند: نیازهای فیزیولوژیکی نیاز به امنیت نیازهای اجتماعی نیاز به احترام نیاز به خودیابی که بترتیب نیازهای اولی نیازهای رده پایین و نیازهای آخری نیازهای رده بالا به حساب آمده و نیاز به خودیابی حد بالای نیازهاست. برآورده شدن مناسب نیازها شرط لازم برای بوجود آمدن آمال و آرزوهاست. به عنوان مثال یک فرد گرسنه و آواره هرگز به فکر پرواز بر فراز کوهها نخواهد افتاد. بسیاری نیز معتقدند که خلاقیت در نیاز متولد می‌شود همانگونه که بسیاری از اختراعات بزرگ نه محصول تعریف مشکلی خاص بلکه برای برآورن نیازی خاص به وجود آمده‌اند. اصول اولیه خلاقیت به طور کلی خلاقیت فرایندی است که طی زمان ادامه داشته و ابتکار، انطباق‌پذیری و تحقق از خصوصیات بارز آن به شمار می‌آیند و می‌تواند جوابگویی برای مشکلات باشد. برخی از محققان اصولی برای مشخص شدن مرزهای خلاقیت تعریف نموده‌اند: اول اینکه خلاقیت متضمن پاسخ یا مفهومی نو باشد یا آنکه احتمال وقوع آن بسیار کم باشد. اما باید توجه داشت که نو بودن و اصالت با آنکه شرط لازم خلاقیت است اما کافی نیست. زمانی یک پاسخ را می‌توان بخشی از یک فرایند خلاقیت به شمار آورد که تا اندازه‌ای با واقعیت مطابقت داشته یا اصولاً واقعی باشد. دوم خلاقیت باید گره‌ای را بگشاید یا با وضعیتی تناسب داشته و یا مقصود معینی را برآورد. سوم، خلاقیت واقعی مشروط به دوام آن بینش ابتکاری، ارزیابی و تفسیر و رشد آن باشد. در جمله‌ای کوتاه می‌توان اینگونه بیان کرد «خیلی‌ها ایده‌های خوب دارند اما عده کمی آنها را عملی می‌کنند». همچنین یکی از عواملی که معمولاً با خلاقیت مربوط می‌دانند موضوع هوش است. وجوه هوش یک مبنای طبقه‌بندی، نوع فرایند و یا نحوه عملکرد خاصی است که انجام می‌گیرد. این نوع طبقه‌بندی شامل 5 گروه اصلی از توانشهای هوشی می‌باشد که عبارتند از عوامل شناخت حافظه تفکر همگرا تفکر واگرا و ارزشیابی شناخت، کشف و یا کشف دوباره و بازشناسی است. حافظه عبارت از حفظ آن چیزی است که درک شده است. در تفکر واگرا ما در جهات متفاوت تفکر می‌کنیم، گاهی به تفحص می‌پردازیم و گاهی در جستجوی تنوع هستیم در حالی که در تفکر همگرا اطلاعات به یک جواب درست و یا به بهترین جواب شناخته شده و قراردادی منتج می‌گردد. واضح است که یکی از توانشهای تفکر واگرا گوناگونی پاسخهایی است که تولید می‌شود. این نوع تولید تماماً زاده اطلاعات ارایه شده نیست. در اینجاست که مبحث انعطاف‌پذیری در تفکر پیش می‌آید که از مباحث اصلی خلاقیت به شمار می‌آید. با این حال در بررسی افراد خلاق این نتیجه به دست آمده است که اگر چه داشتن حد معینی از هوش لازم است ولی شرط کافی نیست و لزوماً افراد با هوش خلاق نبوده‌اند در حالی که افراد با هوش متوسط می‌توانند افراد خلاق برجسته‌ای باشند. در واقع امور خلاقیت شاید بیشتر اکتسابی باشد تا فطری و می‌توان با آموزشهایی این توانایی را در خود افزایش داد. خصوصیات افراد بسیار خلاق از مطالعه افراد بسیار خلاق موارد زیر نتیجه شده است. البته این خصوصیات شخصیتی آنهاست نه اینکه با اینگونه رفتارها، انسان بتواند به خلاقیت برسد: تمایل به تعریف و تمجید از خود دارند اشخاص خلاق مخصوصاً خواهان قبول پیچیدگی و حتی بی‌نظمی در دریافتهای خود هستند بدون آنکه نگران آشفتگی ناشی از این امر باشند. این بدان معنی نیست که آنان فی نفسه بی‌نظمی را دوست دارند بلکه پرمایگی موجود در بی‌نظمی را به کم مایگی نظم ترجیح می‌دهند. تمایل دارند نزد دیگران به داشتن نظرات تند و احمقانه شهرت داشته باشند. ادامه خواندن مقاله خلاقيت و فنون ان

نوشته مقاله خلاقيت و فنون ان اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>