Quantcast
Channel: دانلود فایل رایگان
Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

مقاله نقش فراشناخت در آموزش حل مسأله رياضي

$
0
0
 nx دارای 49 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمهمفهوم فراشناخت با وجود اهمیت بنیادی آن ( در آموزش وپرورش ، روان شناسی وعلوم شناختی از جمله هوش مصنوعی ) هنوز تعریف روشنی نداشته وبه خوبی درك نشده است. پژوهش های شناختی مفصل ، مشتمل بر بررسی های بالینی دانش آموزان در حین حل مسأله وبرنامه های كامپیوتری با مؤلفه های چند وجهی تا حدی به این اشاره كرده اند كه چگونه فراشناخت با شناخت تعامل پیدا می كند. در خلال دهه آینده ، می توان انتظار داشت كه تعاریف بسیار دقیق تری از فراشناخت ارایه شوند. به اعتقاد لستر ، گارافالو وكرول « درحال حاضر، آن چه كه به وجود آورنده باور ما نیست به فراشناخت وسایر عوامل غیر شناختی در حل مسایل ریاضی است بیش ترناشی از بازتاب های ما معلمان ویادگیرندگان ریاضی بر تجارب خودمان است تا این كه ناشی از پژوهش های دقیق ونظام وار باشد. » هم چنین ، به گفته هجدوس ، « با وجود این كه فراشناخت نقشی جنجالی در آموزش ریاضی بازی كرده است هنوز درباره ماهیت آن وچگونگی استفاده از آن درك بیش تر نحوه تفكر حل مسآله دانش آموزان فقط به نتیجه گیری های موقتی رسیده ایم».مطالعه رفتار نهانی انسان ، مشكل وپیچیده است. اما این كار عملی و قابل انجام است. پژوهشگران نیازمند تمركز برروی چگونگی ایجاد ارتباط بین جنبه‌های نظری وعملی نقش فراشناخت هستند. پژوهشگران با هم وبا هم فكری هم، باید یكدیگر كار كنند تا بتوانند این رفتار پنهانی را به ، میزان زیادی آشكار سازند. درزمانی كه برای انجام تحقیق با حل مسأله مصاحبه می شود پژوهشگران می توانند با طرح سؤال هایی از قبیل این كه برای حل مسایل ریاضی چه كارمی كنید ؟ از چه دانشی كمك می گیرید ؟ چگونه فرآیند حل مسأله را كنترل می كنید ؟ چه باوری نسبت به خود ریاضی وغیره دارید ؟ اطلاعات ارزشمندی در ارتباط با شناخت پیچیدگی های یادگیری انسان به دست آورند. گاهی از موقعیت های حل مسأله برای طرح چنین سؤال هایی استفاده می شود كه از آن جمله می توان به مسأله زیر اشاره كرد : « ; مردی برای خرید یك جفت كفش 5 دلاری به كفاشی می رود وبهای آن را با یك اسكناس 20 دلاری تقلبی می پردازد. صاحب مغازه متوجه تقلبی بودن اسكناس نشده وبرای خرد كردن 20 دلاری نزد همسایه قصابش می رود وقصاب چهار عدد اسكناس 5 دلاری به او داده و 20 دلاری تقلبی را می گیرد. صاحب كفاشی به مغازه اش بر می گردد وبه خریدار، آن كفش و15 دلار را پس میدهد. پس از مدتی قصاب همراه با FBI به كفاش اطلاع می دهد كه 20 دلاری تقلبی بوده است. بنابراین ، كفش فروش 20 دلاری دیگربه قصاب می دهد و FBI ، 20 دلاری تقلبی را بر می دارد. دراین میان ، صاحب كفاشی چقدر ضرر كرده است ؟ هدف این تحقیق پرداختن به معنی فراشناخت ونقش آن در آموزش حل مسأله ریاضی است. كه با این حال قبل از ورود به بحث اصلی ، جهت درك بهتر این واژه به ارایه تعریف آن می پردازیم. جزء اول این واژه « فرا» است. كه « فرا» به تغییروضعیت یا حالت اشاره می كند ، مانند متابولیسم همچنین ، « فرا» به معنی بالاتر وماوراء است، مانند متابولیسم. همچنین ، « فرا» به معنی بالاتر وماوراء است، مانند متافیزیك ، ومتازبان. اما جزء دوم این اصطلاح ، یعنی شناخت، « فرایندهای درونی ذهنی یاراه هایی است كه از طریق آنها اطلاعات پردازش می شوند، یعنی راه هایی كه ما به وسیله آن ها، اطلاعات را مورد توجه قرار می دهیم. تشخیص می دهیم وبه رمز در می آوریم ودر حافظه ذخیره می سازیم وهر وقت كه نیاز داشته باشیم آن ها را از حافظه فرا می خوانیم ومورد استفاده قرار می دهیم. به سخن دیگرما از راه فرآیندهای شناختی ، جهان پیرامون خود را می شناسیم واز آن آگاه می شویم وبه آن آگاه می شویم وبه آن پاسخ می دهیم.شناخت ، به فرآیندهایی اشاره می كند كه افراد به كمك آن ها ، یاد می گیرند، فكرمی كنند وبه یاد می آورند. به طور خلاصه ، شناخت یعنی دانستن وكسب شناخت درباره جهان هستی یعنی دانستن جهان هستی.   فراشناخت چیست ؟فراشناخت اصطلاحی است كه اولین بار توسط فلاول (1976) در زمینه حافظه به كاربرده شد. فلاول ، فراشناخت را شناخت درباره شناخت می دانست یا به طور كلی، فراشناخت را دانش وكنترل شناخت تعریف كرد واز آن به بعد، متخصصان مختلف از این اصطلاح در حیطه های مختلف مانند هوش مصنوعی، ادراك ، پردازش، اطلاعات یادگیری اجتماعی ، ریاضیات وغیره صحبت به میان آوردند. با این حال ، به گفته سیف تاریخچه فراشناخت به قبل از فلاول بر می گردد. به گفته او، «نخستین بارهارلو (1949) مفهوم یادگرفتن یادگیری را كه در یك رشته آزمایش با میمون ها انجام داد، مطرح ساخت. دراین آزمایش ها، میمون ها، وادار می شدند تا مسایلی را كه به آن ها داده می شد، حل كنند. یافته جالب هارلو این بود كه هر چه مسایل بیش تری را حل می كردند در حل مسأله تواناتر می شدند. یعنی حیوان ها یاد می گرفتند كه چگونه یاد بگیرند. روان شناسان پیرو رویكرد خبرپردازی در دهه های اخیر، به جای مفهوم یادگرفتن یادگیری هارلو، از اصطلاح فراشناخت استفاده كردند». فلاول با بررسی نتایج تحقیق رزنیك و گلاسر در مورد فعالیت های حل مسأله كودكان، به مطالعه در مورد ناتوانی دانش آموزان در فرآیند حل مسأله وچگونگی به كاربردن استراتژی مناسب پرداخت وچنین اظهار داشت :« ; حدس خودم درباره این موضوع از جایی سرچشمه می گیرد كه اگر بخواهم نامی برآن بگذارم، محدوده ای را شامل می شود كه اغلب تحقیقات وتفكرات اخیرم را در آن جای داده ام. این حوزه توسعه «فراشناخت » است وبه خصوص ، گونه هایی از آن كه فرا حافظه نامیده می شود را در خود دارد «فراشناخت» اشاره به دانش شخص درباره فرآیندهای شناختی خویش ونتایج یا هر چیزی مرتبط به آن دارد كه از آن جمله می توان به خواص یادگیری مرتبط اطلاعات یا داده ها ، اشاره كرد. اگر درهریك از شرایط زیر قرار بگیریم ، به نوعی با فراشناخت ( فراحافظه – فرایادگیری – فراتوجه – فرازبان یا هر چیز مشابه ) درگیر شده ام : اگر متوجه شوم كه در یادگیری A نسبت به یادگیری B، مشكلات بیش تری دارم، اگربه فكرم برسد كه قبل ازاین كه C را به عنوان یك واقعیت بپذیرم، دوباره آن را بررسی كنم، اگربه ذهنم خطور كند كه قبل ازاین كه تصمیمات بگیرم كدام گزینه بهترین انتخاب است بهتر است كه تمام گزینه ها را دریك تكلیف چند گزینه ای مورد موشكافی قراردهم؛ اگر متوجه شوم كه واقعا مطمئن نیستم آزمایشگر از من چه می خواهد اگر احساس كنم كه بهتر است D را یادداشت برداری كنم، زیرا ممكن است كه آن را فراموش كنم ؛ اگر فكركنم كه باید برای بهتر فهمیدن E از كسی سؤال كنم تا مطمئن شوم كه آن را درست فهمیده ام. چنین مثالی هایی، می تواند به طور پایان ناپذیری فزونی یابند. درهرنوع از تبادلات شناختی در محیط انسانی یا غیر انسانی، یك دسته بزرگ از فعالیت های پردازش اطلاعات می تواند جریان داشته باشد. از میان سایر چیزها فراشناخت به نظارت وسازماندهی ناشی از آن، و هماهنگی این فرآیندها در رابطه با موضوع ها یا داده های شناختی كه آنها را در بردارد، اشاره می كند واغلب در خدمت بعضی اهداف ملموس ومشخص است». در دل هر دسته از سؤالات مربوط به آموزش حل مسأله اساسی ترین سؤال ها ، راجع به فهمیدن این موضوع است كه زمانی كه كسی مسأله ای را حل می كند در واقع چه كار می كند؟ در دهه گذشته ، مشخص كردن مراحل حل مسأله پژوهشگران را به ادبیات جدیدی راهنمایی كرده است. هم چنان كه سیلور توضیح می دهد، هریادگیرنده ومعلم جدی ریاضی، تشخیص می دهد كه توانایی حل مسأله ، بسیارفراترازداشتن مجموعه ای از مهارت ها و تكنیك‌ها است ;توانایی تنظیم فرآیندها در طول حل مسأله وحداقل یك آگاهی در مورد ظرفیت‌ها و محدودیت های خود شخص ، ضروری است در واقع ، سیلورادعا می كند كه این ها، توانایی فراشناختی فرد هستند. لامكس نیز معتقد است كه « فراشناخت تفكردرباره تفكراست. به عبارت دیگر توجه به استراتژی ها وفرآیندهایی است كه به وسیله آن ، می توانیم یاد بگیریم ودرك كنیم».شونفیلد ابراز می دارد : « ; فراشناخت اصطلاحی است كه كاربردهای گسترده ای دارد وبه دانش، فهمیدن وتنظیم فرآیندهای تفكربه وسیله فرد اشاره دارد ; » اصطلاح فراشناخت ، علی رغم نیاكانش مفهوم تازه ای است. مهم تر ازاین ، شیوه به كارگیری این اصطلاح – كه همراه با رفتار فراشناختی ، به عنوان مؤلفه الگوهای فرآیند شناختی عمل می كند – تازه است ومنعكس كننده پیشرفت های اخیر در فهمیدن و الگوسازی فرآیند های پیچیده تفكر است. شونفیلد تحقیقات درباره فراشناخت را درحیطه های آموزش ریاضی ، در سه مقوله جدا از هم، اما مرتبط با هم ، خلاصه كرده است :1- دانش شما درمورد شناخت خودتان تا چه حد است ؟ به این معنا كه تا چه اندازه به توضیح فرآیند فكری خویش هستید ؟2- كنترل یا خود – نظمی ، یعنی آیا می توانید آن چه را كه انجام می دهید ، ردیابی كنید ؟ 3- نظام باوری : تصورات وجهان بینی شما در مورد خودتان ، رایضی وحل مسأله چیست ؟وی در توضیح سه مورد یاد شده می نویسد :« 1- دانش فراشناختی : به داوری فرد درباره ظرفیت های ذهنی ورفتار خود، مربوط می شود. مثال هایی از دانش فراشناختی مشتمل است از ارزیابی فرد از :الف ) مقدار اطلاعاتی كه می تواند بدون خطا به خاطر بسپرد؛ ب ) چگونه موضوع درسی ریاضی ای را كه در تدریس شده به خوبی می‌فهمد ؛ج ) انواع حساب های [ محاسبات ] ذهنی كه می تواند انجام دهد ؛هـ ) توانیی های وی برای فهمیدن وبه كارگیری محتوای ریاضی. 2- كنترل یا خود – نظمی : به توانایی فرد برای بازبینی ، ارزیابی و ( اگر لازم باشد ) اصلاح رفتار خود در حین انجام تكلیف های پیچیده نظیر حل مسأله ریاضی مربوط می شود. پژوهش نشان داده اند كه عملكرد خود – نظمی مسأله حل كن های خبره ، خیلی بهتر از مسأله حل كن های تازه كار است.3- نظام باورها : به مجموعه ای از فهمیدن های صریح وضمنی مربوط است كه افراد درباره خودشان ، ریاضیات وماهیت تفكر ریاضی دارند. تصورات آدمی ازاین كه ریاضیات چیست وچگونه انجام می شود ، رفتار ریاضی فرد را در موقعیت های مختلف شكل می دهد. از نظرفلاول توانایی كنترلی شخص ، به وسیله دسته وسیعی ازاعمال شناختی انجام می شود واز طریق تعامل بین چهار دسته از پدیده های رخ می دهد كه عبارتند از : دانش فراشناختی ، تجارب فراشناختی ، اهداف یا تكلیف های فراشناختی واعمال یا استراتژی های فراشناختی فلاول در ادامه ، بین سه مقوله دانش فراشناختی یعنی آن چه فرد فعلا انجام می دهد ؛ وتجربه های فراشناختی یعنی آن چه كه شناخت جاری فرد یا وضعیت احساسی اوست ، تمایز قایل می شود. از نظر فلاول، دانش فراشناختی به دانش كسب شده درباره فرآیند شناختی اطلاق می شود وبرای نظارت وكنترل فرآیندها ، مورد استفاده قرارمی گیرد. فلاول هم چنین ، دانش فراشناختی را به سه مقوله دانش متغیرهای شخصی ، دانش متغیرهای تكلیف ، دانش متغیرهای استراتژی تقسیم می كند. از نظر وی ، دانش متغیرهای شخصی به معنی دانش عمومی انسان در مورد چگونگی یادگیری وپردازش اطلاعات خود ، و دانش فردی او درباره فرآینده های یادگیری اوست. برای مثال ممكن است شما پی برده باشید كه اگر دریك اطلاق وبدون رفت وآمدهای دیگران نشسته باشید ، بسیار مؤثرتر وبهتر می توانید گزارش های خود را بنویسید. دانش متغیرهای تكلیفی به دانش فرد در مورد ماهیت تكلیف و نوع فرآیندهایی كه انجام آن تكلیف می طلبد ، گفته می شود. به عنوان مثال شما ممكن است از این موضوع آگاه باشید كه برای خواندن ودرك كردن یك گزارش علمی ، بایستی زمان بیش تری را نسبت به خواندن ودرك یك رمان یا گزارش مالی ، صرف كنید. دانش متغیرهای استراتژی به دانش در مورد استراتژی شناختی وفراشناختی ودانش مشروط اطلاق می شود كه كمك می كند تا بدانیم كی وكجا ، از آن استراتژی ها به طور مناسب ، استفاده كنیم. دانش وكنترلدانش وكنترل دو موضوعی هستند كه در ادبیات فراشناخت به طور چشمگیری به كاربرده می شوند. مارزانو وهمكاران ضمن اشاره به دانش وكنترل خود و دانش وكنترل فرآیند به توضیح هریك پرداخته اند. دانش وكنترل خود : دانش آموزان موفق ، نسبت به تنظیم وكنترل یادگیری‌هایشان آگاه وهشیار هستند. درمركز چنین دانشی ودرمورد خود نظمی ، مقوله های تعهد ، طرز تلقی وتوجه قراردارند. دانش آموزی كه خودش، تكلیف خود را متعهدانه انتخاب خود ، تعهد دارد. هم چنین طرزتلقی ، نقشی اساسی در خود نظمی ایفا می كند. برای مثال ، دانش آموزان موفق ، موفقیت های خود را به كوشش های خود نسبت می دهند. این دانش اموزان ، با كنترل آگاهانه ، سطح توجه مورد نیاز برای انجام یك تكلیف را مشخص می كنند ومی دانند كه این سطح، با نوع تكلیف تغییرمی كند. هم چنین می توانند تمركز توجه خود را متناسب با نوع تكلیف ، تنظیم نمایند. این احساس كنترل شخصی ، با كارایی انجام تكلیف ها، مرتبط است.دانش وكنترل فرآیند : مارزانو ودیگران (1988) ، دو عامل برای دانش وكنترل فرآیند بیان كرده اند كه به وسیله پاریس ، لیپسن و ویكسن (1983) مورد تأیید قرار گرفته است. این دو عامل یكی نوع دانش ، ودیگری ، كنترل اجرایی رفتار است كه در فراشناخت ، مورد توجه هستند. (الف) نوع دانش : دانش شما ممكن است به صورت شفاهی ، رویه ای یا مشروط باشد. دانش شفاهی ، واقعی است ودرگیر شناسایی مفاهیم داده شده است. دانش رویه ای ، اشاره به اطلاعات در مورد چگونگی به كارگیری استراتژی های فراشناختی دارد. دانش مشروط ، شناخت و آگاهی در مورد چرایی وانتخاب یك استراتژی در مقابل سایر استراتژی ها ومناسب بودن زمان استفاده آن استراتژی ها است. معلمانی كه برای انجام یك تكلیف چنین دانشی را به دانش آموزان خود یاد می دهند ، در واقع به آن ها ، برای كنترل اعمال فراشناختی در فرآیند یادگیری كمك كرده اند. (ب) كنترل اجرایی رفتار : ارزشیابی ، طراحی و سازماندهی ، به دانش كنترل اجرایی رفتار ، كمك می كند. این فرآیندها از میان بسیاری از تعاریف فراشناخت ، جزو اولین تمركزها وتوجه ها بوده اند. ارزشیابی ، اشاره به ارزیابی مداوم دانش آموزاز دانش ، فهمیدن ، منابع ، تكالیف واهداف كلی یادگیری خود دارد. طراحی درگیر انتخابی هدفمند از استراتژی ها ، جهت انجام تكالیف ویژه بوده و وابسته به دانش شفاهی ومشروط است.سازمان دهی شامل كنترل وتنظیم وبازبینی فرآیندها به منظور رسیدن به اهداف كلی یادگیری است. ارزشیابی ، طراحی وسازمان دهی ، بایستی قبل ، در طول ، وبعد از مراحل انجام تكلیف ، اتفاق بیفتد. چگونگی تشخیص استراتژی های شناختی از استراتژی های فراشناختیبه گفته لامكس یكی از ملاك های تشخیص استراتژی های شناختی ار فراشناختی ، توجه به ریشه ومنبع تفكر است. به عقیده وی ، تفكرات فراشناختی از واقعیت های درونی وذهنی شكل می گیرند. پس برای این كه بتوان تفاوت بین تفكر فراشناختی وسایر انواع تفكر را تشخیص داد ، باید به ریشه منبع تفكر فراشناختی توجه كرد. تفكرهای فراشناختی ، از واقعیت های ناگهانی بیرونی شما بر نمی خیزند. بلكه ریشه آن ها ، بازنمایی های ذهنی ودرونی شما در مورد واقعیت هایی چون دانستن بازنمایی های درونی ، چگونگی كاركرد ان ها واحساس خودتان راجع به آن واقعیت هاست ; تفكر درباره تفكر معیاری ضروری برای شناسایی فراشناخت است. تجارب فراشناختی ، اغلب قبل یا بعد از یك فعالیت شناختی ظاهر می شوند وعموما زمانی كه شناخت شكست بخورد ، وارد میدان می شوند. تجارب فراشناختی ، شبیه شناخت دوباره یا تشخیص چیزی هستند كه شما آن را نمی دانستید. این شناخت ها ودوباره شناخت ها ، فرآیندهای شناختی را به عنوان كوششی جهت اصلاح موقعیت های یادگیری ، فعال می سازند. دانشی تبدیل به دانش فراشناختی می شود كه دریك موضوع استراتژیك برای اطمینان از این كه به هدف خود رسیده ایم به طور فعال مورد استفاده واقع شود. در جمع بندی این موضوع لامكس تأكید می كند كه از استراتژی های شناختی ، به منظور پیشرفت به سوی اهداف یادگیری استفاده می شود ، در صورتی كه استراتژی های فراشناختی ، به منظور نظارت بر استراتژی های شناختی ، مورد استفاده قرار می گیرند. فلاول نیز ، استراتژی های شناختی و استراتژی های فراشناختی را با هم مقایسه كرده ودراین باره ، معتقد است كه یادگیرند گان ماهر، استراتژهای شناختی را به خدمت می گیرند تا به پیشرفت شناختی دست یابند و از استراتژی های فراشناختی استفاده می كنند تا بر آن پیشرفت نظارت وكنترل داشته باشند. علاوه براین گود وبرافی (1995) در توضیح آگاهی فراشناختی آن را انتخاب هشیارانه استراتژی های مناسب، نظارت بر اثر بخشی آن ها ، اصلاح غلط ها ، تغییراستراتژی ها در صورت لزوم وجانشین ساختن آن ها با استراتژی های شناختی وفراشناختی را به اصزلاح استراتژی های یادگیری وتفكر معرفی كرده وگفته است كه این ، یك اصطلاح كلی است كه هم شامل مهارت های شناختی وهم شامل مهارت های فراشناختی می شود وبا مثالی سعی در روشن ساختن تمایز بین این دو نوع استراتژی یا مهارت می كند : « من تصمیم می گیرم كه معانی اصطلاحات مربوط به علوم شناختی جدید را بیاموزیم ( انتخاب هدفی كه فكرمی كنم از عهده آن بر می آیم تجربه فراشناختی ) ».   انتقال واستراتژی های فراشناختنبا توجه به نقش ارزنده ای كه استراتژی های فراشناختی در یادگیری وسازمان دهی یادگیری دارند ، بررسی چگونگی توسعه واستفاده آن ها در فرآیند یادگیری ، یك ضرورت است. یكی از مباحث مورد توجه در این زمینه مسأله انتقال توانایی ها از وضعیتی به وضعیت دیگری از یادگیری است. انتقال اصطلاحی اموزشی در مورد كاربرد مجدد استراتژی ها است. تحقیق های به عمل آمده همبستگی مثبتی را بین استراتژی های فراشناختی وانتقال نشان داده است. معمولا بین انتقال دور وانتقال نزدیك تمایزهایی قایل می شوند. انتقال نزدیك زمانی به كاربرده می شود كه یادگیری در وضعیت هایی شبیه به یادگیری اولیه به كاربرده شود ، وانتقال دور، زمانی رخ می دهد كه پیوندهایی با زمینه های غیرمشابه قبلی ، برقرارشود. عثمان و حنفین (1993) در تحقیقی كه به منظور تجزیه وتحلیل فراشناخت وكاربرد آن در طراحی روش تدریس انجام داده اند ، ضمن توجه به موضوع انتقال ، استراتژی های آموزشی فراشناخت را به چهار دسته « استراتژی های مستتر محتوا – مدار»، « استراتژی های مستترمستقل از محتوا »، « استراتژی های مجزای محتوا – مدار» و« استراتژی های مجزای مستقل از محتوا » طبقه بندی كرده وبه توضیح هركدام پرداخته اند. استراتژی های مستتر محتوا – مدار، بر انتقال نزدیك تأكید می كند ودر فهمیدن مواد درسی نا آشنا ، مفید هستند. این استراتژی ها ، از محتوای خاصی حمایت كرده وبه خودی خود نیازمند دست ورزی صریح در مورد ساختار ومحتوای درسی هستند. ادامه خواندن مقاله نقش فراشناخت در آموزش حل مسأله رياضي

نوشته مقاله نقش فراشناخت در آموزش حل مسأله رياضي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>