Quantcast
Channel: دانلود فایل رایگان
Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

مقاله در مورد هنر متجدد و بازاري

$
0
0
 nx دارای 49 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : هنر متجدد و بازاری گرچه هنوز جامعه ی دوقطبی فرهنگی ما، اشاعه دهنده ی سنت گرایی است، لیكن شور و شرر تجدد و مدرنیته نیز گاهی بر دلهای هنرمندان تازه به دوران رسیده ی ما سایه می افكند، هرچند سنت گرایان نادانسته همیشه و هنوز از مقبره ی اشرار مدرن می ترسند و با این وجود از تیر و تركش آنها در امان نبوده اند. زیرا همیشه در طولِ تاریخ ثابت شده است كه افكار، چشمها و دهان اجتماع را نمی توان بست. به مدرنیسم و پست مدرنیسم از بالای حصار سنت گرایی خود سرك كشیده ایم و با پیامهایی آنها بوسیله ی كتاب، اینترنت و ماهواره بصورت چاپارخانه ای تا حدودی دست و پا شكسته آشنا گشته ایم، لیكن ما كجا و آنها كجا.چاپارخانه های كوروش مدتها طول می كشید تا نامه ای را از دولت پارس به بلاد روم و یونان برسانند و باز هم بیش از یكسال به درازا نمی كشید اما هایپررئالیسم های ما حداقل 20 تا 40 سال بعد پا در ركاب لگام گسیختگان مدرن بالد غرب می گذارند و صدای تبانچه ی موج سوم را بعد از این مدت می شنوند و كانسپچوال آرت پس از شنیدن ناملایمات و بد و بیراهه ها از منتقدان لی لی كنان بعد از سالها خستگی، در دوران كهولت پا به میدان هنرمندان قهرمان و همیشه در صحنه ی علم مان می گذارد و جوانه ی بیمار دیگری می زند كه روح سنت گرایان كیمیاگرمان را به خود می لرزاند. براستی چه زمانی از موج چهارم خبری می رسد؟ می گویند در بلاد غرب دوران موج چهارم رو به سراشیبی گذاشته است. آیا هنوز از پست مدرنیسم خبری هست و رژان بودریار هنوز از امر واقعی (نشانه ها) صحبت می كند؟ گیجی و سردرگمی سبكهای مختلف از كلاسیك گرفته تا شاخه های پست مدرنیسم از كیچ و اشلاك گرایی تا دیكانستكچرالیسم و از پردازهای نگارگری و قلم موی، موگربه ایی گرفته تا رئالیسم كمال الملك، چنان زندگی هنریمان را به هم زده است كه شیرجه ی بزرگ هاكنی را از آنِ داوینچی می دانیم. خدا را شكر كه گروهی از روی عمد یا نادانسته یا از روی خیرخواهی و شاید هم خودخواهی طی چند سالی جوی ساخته كه مباحث آموزش هنر، یا هنر متجدد و بازاری را براه انداخته اند تا شاید گوشی شنوا و یا دستی توانا پیدا كنند. هرچند دریغ كه این مباحث صرفاً در محافل یا مجلات هنری مطرح و درج شوند و یا از گلیم خود فراتر گذارند كه مبا دا همین پاره گلیم مندرسئسان را نیز به یغما ببرند. و اما هنر بازاری كه در هر فرهنگ همچون پوشش و لباس لازمه ی جامعه است و تجددگرایی نیز در ذات انسانها نهفته است. چون اگر آوانگارد (پیشرو) نبود، انسان اولیه از غارهای خود هم بیرون نمی آمد. البته در سیر تاریخ و در بسیاری از مواقع هنر سنتی ملعبه ی هنر مدرن شده و پیشروها بارها از كاسه ی سنت گرایان دیگ ساخته اند و نادانسته پیداست كه هنرمند متجددگرا تا بخواهد حرف خود را به كرسی بنشاند باید زحمت آسیاب رفتن را به خود بدهد و موهایش را آنجا سفید كند.بله، بدنبال تجدد بودن، یعنی آه در بساط نداشتن، یا بساط را پر از آه كردن و تلاش كردن برای دستیابی به نوآوری و تصرف چند خطی از تایخ، هنر بازاری یعنی ارتزاق به گونه ایی كه بتوانیم فقط شكم خویش را سیر گردانیم و این طبیعی است كه مدرنیسمهای ما هر كدام برای بدست آوردن قوت لایموت هم شده به هنر بازاری روی می آورند. مگر اینكه بخت و اقبال یاریشان كند و بلعكس ما، به جای سنگ، از آسمان برایشان سكه تمام بهار آزادی ببارد. یا اینكه قبلاً پدرش سكه های باریده شده را جمع كرده باشد. هنرمندان بازاری یا خوشنویس می شوند و پرده ای یا برگی از كاغذ را به الفاظ قشنگ منقوش می نمایند و یا فارسی نویس چلیپا و با پلاتر و پلاتر كاتر رقیب می شوند و یا كمی جلوتر بیاییم و هنرمندان پیرو و مثلاً كوبیسم فویسم و … را بگوییم كه بقول بعضی ها دمده شده است و برای اینكه نشان بدهند هنرمندند كوبیسم یا فویسم و یا كنستراكتویسم جدید را، بقول خودشان می آورند و اگر بخواهند ایرانی مدرن شوند، یا زنده رودی می شوند یا عربشاهی و یا روحبخش و فدای را شكر كه بینالهای ما هم كه پر از اینهاست. پیروان پروپا قرص دومینیك انگر را مثال بزنیم كه در ابتدای انقلاب صنعتی و دوران ناپلئون به سر می برند و به پیروی از لویی داوید، «مرگ ما را»، را دوباره زنده می كنند.بهتر است قبل از اینكه دست به گریبان یكدیگر شویم و آب در اجاق یكدیگر بریزیم به فكر چاره ای برای برنامه هایی به جذابیت باب راس باشیم. هرچند كه برنامه هایی چون هنرمندان نوگرا در شبكه چهارم آنهم در زمانی از روز كه خالی از مسأله نیست، نیز در نظر گرفته شده است ولی آنچه كه می تواند جامعه ای را به سوی هنری امروزی و نو بكشاند و قضاوت نو و كهنه را بر عهده آن بگذارد. متأسفانه بر عهده ی افرادی، غیرمتخصص و ناآگاه كه با نشستن بر مسند ناآگاهی خویش چه بخواهند، چه از آن گریزان بشاند سروگارشان با هنر می افتد و ناخواسته مبلغان هنر پیش پا افتاده و هنرمندان زبان درازپا در گود نهاده می شوند و اینچنین ریشه ی ضعیف و خشكیده ی این نهال نورسیده را كه از تنه ای كهن همچون نقاشی ها و مفرغ های لرستان، كاشیكاریهای اصفهان، گلیمهای هرسین و …. جان گرفته است را می خشكانند. آخر كلام اینكه داس را برنداریم و به برداشت هوا برویم، كاشتن و همیاری و آبیاری می خواهد تا فصل درویی برسد كه: هیچ وازر وزر غیری برنداشت هیچ كس ندرود تا چیزی نكاشتپی ساختمان را محكم كنیم سپس طرح را بر پیشانی دیوار نقش بزنیم و باید اعتراف كرد كه اینگونه مباحث زمینه ساز حركتهایی است كه بی منفعت نیست چو:به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل كه گر مراد نیابم به قدر وسع بكوشم«عیسی امیری چولاندیم» از همینگوی تا پترُف ، 100 سال :هنگامی كه ارنست همینگوی در 1899 دیده به جهان گشود، این اندیشه به ذهن هیچكس خطور نمی كرد كه او در دوران حیات خویش رُمانی را با عنوان پیرمرد و دریا بنگارد و نوبل ادبی 1954 را به خود اختصاص دهد. همچنین هیچكس این تصور را نداشت كه دقیقاً صد سال آینده با اقتباس از یك شاهكار.‌انیمیشنی به جهان عرضه شود تا هم گرامی داشتی برای این چهره ی ادبی باشد و هم اثری ماندگار در تاریخ فیلمهای متحرك.همینگوی در سال 1917 تحت عنوان راننده ی آمبولانس صلیب سرخ راهی جبهه ی ایتالیا شد. او در این جنگ متحمل جراحات بسیاری گشت و هنگام بازگشت تجارب و تصاویر زیادی در ذهنش ماندگار شده بود كه تا آخر عمر روح و خاطر او را آزرده می ساخت. برخی معتقدند این تجربه ها دلیل بر دلاوری شگرف آن مرد بود و برخی دیگر بر این عقیده اند كه همینگوی چنان در جبهه ترسیده و از خود شرمنده گشته بود كه از آن پس در تمام لحظه های زندگی، سخت نیازمند این بود تا دلاوری خود را بیازماید. پس از انتشار و موفقیت زود هنگام رمان پیرمرد و دریا، برسون در سال 1952 نامه ای در تمجید آن می نویسد كه او در پاسخ چنین می گوید: «راز توفیق پیرمرد و دریا در این است كه هیچ رمزی در آن نیست. دریا مساوی است با دریا، پیرمرد با پیرمرد و پسر با پسر» او سرانجام صبح روز اول ژوئیه 1961 با شلیك گلوله به سر خویش خودكشی كرد.الكساندر پترُف و پیرمرد و دریا :كارگردان: الكساندر پترف متحرك سازی: الكساندر پترف، دیمتری پترفاستوری برد: الكساندر پترف تدوین: دِنیس پاپیونموسیقی: مایكل كریووبراساس رمان پیرمرد و دریا :سانتیاگو پیرمردی است ماهی گیر. او هشتاد و چهار روز است هیچ صیدی نداشته، چهل روز از این هشتاد و چهار روز را پسری همراه او بوده، اما به دستور پدر و مادر، پسر همراه قایق دیگری به صید می رود. پس از مناظره ای میان پیرمرد و پسر، پیرمرد راهی درای می گردد تا بزرگترین صید خود را به چنگ آورد. در واقع تمام ماجرا صحنه های جدال بر سر جَبر و اراده است. آرمان و اراده ی سانتیاگوی پیر كه همانا صید بزرگترین ماهی عمر خویش است و نبرد با هر آنچه كه مانع از به ثمر رسیدن این آرمان گردد، نبرد با جبر طبیعت و با آنچه را بداقبالی و بدطالعی می نامند، با افتادگی و ناتوانی خویش، نبرد نَه با نیشخندهای اطرافیان كه با نفس و زبونی و ضعف خویش و تثبیت دوباره ی اینكه هنوز هم به رَغم پیری و كهولت می تواند هر آنچه را برایش آرمان و آرزوست «بخواهد و بتواند» و با تمام قدرت به چنگ آورد، همان گونه كه به روشنی در طول انیمیشن صحنه های جدال و بالیدن به قدرت خویش را در او می بینیم. از جمله ی سكانس مچ انداختن با مرد سیاه پوست و صحنه های نبرد با كوسه ماهی كه آشكارا در می یابیم، آنجا كه آرمان و ارزشهای انسان مورد تعدی قرار می گیرد چگونه روح هر انسانی، حتی سانتیاگوی پیر و ناتوان به جدال با آن برمی خیزد و طغیان می كند.سانتیاگوی پترف، یك ارنست همینگوی دیگر است كه پس از رم ان پیرمرد و دریا باز هم با ما سخن می گوید، البته همان حرفها ولی با گویشی دیگر و در قالب تصویر متحرك. پیرمرد تمثیلی از طبع والای انسانیست. انیمیشن پیرمرد و دریا تحكیم دوباره ی پیرمرد و دریا بود كه در رویارویی با این شاهكار بزرگ (انیمیشن و رمان) تنها می توان به احترام در مقابل آن سر تعظیم فرود آورد.جوایز انیمیشن پیرمرد و دریا :برنده ی اسكار بهترین انیمیشن كوتاه (مارس 2000، لوس آنجلس)، برنده ی جایزه ی بزرگ به عنوان بهترین انیمیشن كوتاه از نظر بازدید كنندگان در فستیوال بین المللی انیمیشن و اَنِسی فرانسه‌ (2000)، جایزه ی اول فیلم های 15 تا 30 دقیقه ای چهاردهمین دوره ی فستیوال جهانی انیمیشن زاگرب (كرواسی، ژوئن 2000)، برنده ی جایزه ی بزرگ ماهی طلایی در جشنواره ی بین المللی انیمیشن فیلم برای كودكان (مسكو، نوامبر 1999)، برنده ی بهترین انیمیشن دوبعدی و بهترین فیلم پردازی در جشنواره ی // (میامی فلوریدا، 2000)، برنده ی جایزه ی جینی (//) از آكادمی سینما و تلویزیون كانادا به عنوان بهترین انیمیشن كوتاه (ژانویه 2000، تورنتو) برنده ی جایزه ی بزرگ فستیوال بین المللی انیمیشن كُرُك (اكراین، اكتبر 1999) و بسیاری جوایز دیگر.تكنیك و تكنولوژی ساخت و پخش : انیمیشن پیرمرد و دریا اولین انیمیشن رنگ و روغن روی شیشه با استفاده از فیلم های قطع بزرگ (هفتاد میلیمتری 15 سوراخ) می باشد. با به كارگیری این سیستم برای رسیدن به تصاویری با فشردگی و وضوح مشخص بزرگترین فریم های استفاده شده در تاریخ ساختن فیلم های متحرك تا آن زمان بوجود آمد. برای جلوگیری از ارزش و وضوح بیشتر تصاویر نهایی از نوعی سیستم حركتی افقی و موجی شكل فیلم در پروژكتور استفاده شد. همچنین بهره جستن از سیستم پیشرفته ی پخش صدا یا 6 تا 8 كانال همراه استفاده از فیلم های قطع 70 میلیمتری واقعیت گرایی تصاویر را تا حد بسیار زیادی بالا برد.سیستم پخش پروجكشن فیلم های قطع بزرگ كه به دو شیوه ی پرده ی گنبدی و پرده ی تخت قابل نمایش می باشد، بیننده را به گونه ای در مركز وقوع حوادث فیلم قرار می دهد و با تصاویر و صداها همراه می سازد كه مخاطب آن را به معنی واقعی احساس می كند. به بیان دیگر نمایش فیلم روی پرده ای به ارتفاع حدود 25 متر نتیجه ی استفاده از فیلم های قطع هفتاد میلیمتری در این فیلم بود همین امر باعث می شود، تمام میدان دید پیرامونی بیننده كه در محدوده ی پرده ی گنبدی شكل قرار می گیرد، پوشش یابد و این امر موجب القای هرچه بیشتر فضای انیمیشن بر بیننده می شود.الكساندر پترف پیش از این برای ساختن دو اثر دیگرش یعنی گاو و پری دریایی نیز نامزد اسكار شده بود. او برای ساختن پیرمرد و دریا از تكنیك بسیار پیچیده ای استفاده نمود كه انگشت شماری از انیماتورها در سراسر دنیا به آن تسلط دارند.ریجستریشن در فرآیند چاپ :بسیار شنیده می شود كه در كارهای چاپی ترام پر شده است و یا ترام چاپ شده بزرگتر دیده می شود و یا جابجایی در رنگها از شفافیت تصویر كاسته است، آیا براستی چنین اشكالاتی وجود دارد؟اگر بخواهیم با دقت، مراحل مختلف كارهای چاپی را بررسی كنیم، می بینیم كه مبحث ریجستریشن می تواند از اهمیت فوق العاده برخوردار باشد، اكنون بصورت اختصار به این مبحث بسیار بااهمیت خواهیم پرداخت.ریجستریشن یا همان كایل رنگ می تواند بنا به موضوعات و موارد استفاده و یا سلیقه های مختلف به شكلهای گوناگونی ارائه شود. در طراحی و ساخت ریجستریشن می توان موضوعات متنوعی را در نظر گرفت كه با آنها بتوانیم به بهترین شكل ممكن از این كنترل كننده كارهای چاپی در زمان چاپ یك طرح استفاده نمائیم. البته باید بدانیم كه كیفیت تصاویر یك كار چاپی تنها به ریجستریشن و رزولوشن وابسته نیست. بلكه تمامی حلقه های این زنجیر از ابتدا كه اسكن شروع می شود همگی از اهمیت خاصی برخوردارند و ما باید با دقت به تمامی این مراحل رسیدگی نمائیم. اگر تمامی مراحل پیش از چاپ به خوبی طراحی و ارائه شود، دیگر نیازی به تصاویر اورژینال طرح در هنگام چاپ وجو د ندارد و اپراتور با شناخت كافی از كاربرد ریجستریشن می تواند كار چاپی را بصورت صحیح و با كیفیتی عالی و مطابق با استاندارد چاپ نماید.امروزه، كمتر كاریدارای اورژینال می باشد. زیرا اكثر كارهای طراحی شده در كامپیوتر خلق می شوند، بنابراین اپراتور چاپ برای یك چاپ صحیح و استاندارد، باید الگو و مبنایی نامتغیر داشته باشد تا بتواند همیشه در حول و محور آن حركت نماید و بنابراین شناخت این نوار حاوی اطلاعات (ریجستریشن) خود یكی از موارد بسیار مهم و ضروری است.نشان به اضافه ای كه در نوار ریجستریشن بكار رفته است برای انطباق رنگها بر روی هم می باشد. كلمه (//) معرف // ـ آبی و كلمه (//) معرف // ـ سرخ و كلمه (//) معرف // ـ زرد و كلمه (//) معرف // می باشد. از هر چهار رنگ اصلی یك تكه 100% در ریجستریشن آورده شده است تا اپراتور به راحتی بتواند غلظت مركب را در حد لازم بر روی كاغذ محاسبه نموده و رنگ به راحتی بر روی كاغذ بنشیند. غلظت رنگ مركب باید با دستگاه دنسیتومتر (غلظت سنج) محاسبه گردد. در صورت نبودن دستگاه دنسیتومتر می توانید از كتابچه های اطلس رنگ استفاده نمائید.از هر چهار رنگ اصلی یك تكه 50% در ریجستریشن آورده شده است كه از اهمیت بسزایی برخوردار است و اپراتور باید ترام را در همان حد حفظ نموده و اجازه رشد بیش از آن را به ترام ندهد. رشد ترام می تواند از 1% تا 99% ادامه داشته باشد این عمل بصورت منحنی بوده و بیشترین و چشمگیرترین این رشد در 50% مشاهده می شود.از هر چهار رنگ اصلی یك تكه ترام 50% درشت نیز در ریجستریشن تعبیه شده است. این حركت برای آشنایی چشم غیرمسلح و بدون استفاده از لوپ (ذره بین) و سریعتر دیدن و چك نمودن اپراتور می باشد و دارای خانه هایی مربع شكل (بصورت صفحه شطرنج) است.بلوكه خاكستری رنگ بالانس، تشكیل شده از تركیب سه رنگ (//) (//) (//) است كه تركیب آنها باید رنگ كاملاً خاكستری را بوجود آورد و از این جهت در كنار رنگ خاكستری 50% مشكی قرار گرفته است و در صورتی كه رنگ خاكستری بوجود آمده بالانس نباشد، سریعاً چشم قادر به تشخیص آن می باشد (لازم به توضیح است كه رنگهای زرد و سرخ بنا به نوع ماهیت مركب در اكثر موارد از رشد بیشتری برخوردار می باشند و به همین دلیل درصد آن را برای ساخت خاكستری و مشكی پائین تر می گیرند.)در هر چهار رنگ اصلی بلوكه ای كه دارای اشكال مختلفی است وجود دارد كه باید آنها دقیقاً مطابق با شكلی كه بر روی زینك ثبت گردیده است بر روی كاغذ اثر گذارد. خطوط افقی و عمودی كنار هم برای آنست كه اگر لرزشی در سیلندر زینك یا لاستیك باشد اثر خود را بصورت سایه بر روی كاغذ گذارد و جهت آن نیز اینگونه مشخص می شود. دایره های كوچك و ریزی كه در وسط آنها بصورت نقاط سیاه و سفید وجود دارد، مقدار پركردگی كار چاپی و ترامها را به وضوح مش خص می نماید.بلوكه ای با ترامهای مختلف از ترام 1% تا 6% در ریجستریشن تعبیه شده است. این بلوكه حساس، با ترامهای ضعیف برای دقت در خروجی فیلم ایمجستروكپی آن بر روی زینك می باشد. در مرحله كپی زینك با این اعمال به راحتی می توانیم پریدگی ترام را از روی زینك مشخص نمائیم. گردآوری شده توسط:چاپ و نشر سخنور، مجهز به مشاین آلات چاپ افست، مسطح و لیتوگرافیچاپ كتاب، مجلات، كاتالوگ، جعبه و انواع اتیكت های بسته بندینیشابور ـ خیابان فردوسی شمالی ـ جنب مخابرات قدیم ـ تلفن: 2225712 فكس: 2224204 همراه: 09151515258اسطوره و معنا :اسطوره ها را به شیوه های گوناگون می توان تفسیر كرد: می توانند تصویر تجسم یافته نیروهای كیهانی باشند، مانند زمانی كه هرج و مرج مقهور نظم می شود، می توانند بازتاب رویدادهای تاریخی از قبیل احداث دیوارهای شهر و بازگشت پیكره های آئینی باشند، می توانند صرفاً در خدمت مقاصد آئینی باشند، به عنوان مثال، بازخوانی در جشن سال نو، و رویدادهای آنها می تواند بازتاب چرخه طبیعت باشد، و به این ترتیب مخاطبان اطمینان حاصل كنند كه خدایان ملی را در كنترل قرار دارند. هنگامی كه اسطوره های بین النهرین را مرود توجه قرار می دهیم همه این تفسیرها انكان پذیراند. همچنین می توانیم مضمون های تكرار شونده ای را مشخص كنیم، از قبیل نبرد با دشمنان عظیم الجثه ناممكن، یا وقایع عجیب و چاره ناپذیر، جستجو برای نامیرایی یا جوانی جاودانه، و سفر به جهان زیرین. قهرمانان اسطوره مشخصات جهان شمولی دارند:شجاعت، شرافت، وفاداری و زیبایی. ولادت آنها غالباً معجزه آسا است، یا مادر و یا پدرشان آسمانی است. شیوه ای كه یك اسطوره بر یك اجتماع تأثیر می گذارد، با تأثیرگذاری یك تمدن بر تمدنی دیگر فرق زیادی ندارد، و اسطوره های بین النهرین نشان های آشنایی در زبان ها و زمان های دیگر دارند.اما از یك جهت استثنایی هستند. اسطوره هایی كه در این كتاب توصیف شدند در زمره نخستین اسطوره های مدرن و ضبط شده قرار دارند. منشاء آنها در غبار زمان گم شده است، اما احتمالاً به زمان احداث نخستین شهرها طی هزاره های چهارم تا سوم ق. م. بازمی گردند، زمانی كه خصوصیات خدایان به پادشاهان واقعی نسبت داده می شد، و منزلت خدایانی خاص تعمداً ارتقا داده می شد تا منزلت مراكز پرستش آنها، و به این وسیله ساكنان آنجا ارتقا پیدا كند.گستردگی دامنه موضوع، شخصیت ها و مكان در این اسطوره ها، در طول هزاران سالی كه آنها را از مخاطبان جدیدشان جدا می كند، جذابیت خاصی به آنها بخشیده است. شاید ما غربی ها چنان غرق در سنت های ادبی و مذهبی نشأت گرفته از دوران كلاسیك یونان و كتاب مقدس باشیم كه به پیروی از دیدگاه متأخر و پیچیده خود كیفیت هایی را به آنها نسبت دهیم كه برای مردم بین النهرین باستان موضوعیت نداشته است. شاید صرف درك یك دیدگاه چند خدایی برای ما دشوار باشد، و تازه باید این نكته مهم را نیز به خاطر داشته باشیم كه دانسته های ما ناقص است. آنچه كه ما در اختیار داریم فقط تعدادی قطعه كوچك در یك پازل بزرگ است، بدون آن كه از طرح كلی آن تصوری داشته باشیم. و نیز باید به خاطر بسپاریم كه این كتیبه ها به هیچ وجه به منظور این كه ما آنها را بخوانیم نوشته نشده اند.با این همه، بررسی دقیق، خصوصیات و الگوهایی را روشن می كند كه می تواند ما را به ژرف كاوی بیشتر در این اسطوره ها رهنمون شود. دیده ایم كه چگونه سرعت حوادث همواره باوقار و كند است، چگونه تغییر یك مكان همواره تحت تأثیر رفتن قهرمان اسطوره به مكانی دیگر است. تمهیدی وجود ندارد كه نشان دهد «در این فاصله» در زمان و مكانی دیگر بر سایر شخصیت های داستان چه می گذرد، فقط یك راوی می تواند داستان را در یك زمان بیان كند. طرح داستان به شیوه های ساده و گوناگون پیش می رود:با رؤیاهایی كه رویدادهای آینده را پیش گویی می كنند، با گفتگوهایی كه میان طرفین متخاصم درمی گیرد، و با دستورات و اندرزهایی كه خدایان می دهند.دیده ایم كه چگونه تكرار، در مقیاسی وسیع، معمولاً كلمه به كلمه، بدون تغییرات ظریف واژگانی مورد استفاده قرار می گیرد. واقعیت از طریق تكرار تقویت می شود. بعضی قطعات حماسه آفرینش، چهار بار به طور كامل تكرار می شوند، و هیچ اسطوره ای وجود ندارد كه شامل این تكرارها نباشد. گاهی اوقات از این تمهید برای به اوج رساندن كشش نمایشی استفاده شده است، به عنوان مثال هنگامی كه عقاب اتنه را به آسمان نزد انو می برد، یا هنگامی كه گیلگمش در سرزمین ظلمات راه خود را می جوید. همچنین بر اهمیت بعضی قطعات توصیفی تأكید می گذارد و مخاطبی را كه به تصاویر بصری عادت ندارد تشویق می كند كه چشم ذهن خود را بگشاید و ببیند كه مسئله چه بوده است، و برای قهرمانانی كه در صحنه درگیرند چه چیز در معرض مخاطره قرار دارد. به این ترتیب، هنگامی كه گروه هیولاهای تیه مت بارها و بارها توصیف می شوند، منظور آن است كه مخخاطب دقیقاً ببیند و احساس كند كه آنها تا چه اندازه رعب آور و هولناك اند. این خمیرم ایه ای است كه قصه گویی از آن ساخته می شود.یكی دیگر از تمهیدات اسطوره، رسیدن به یك عدد و سپس به اوج رساندن آن با افزودن یك شماره دیگر است. از این رو است كه پس از توفان بزرگ، هنگامی كه كوه نیموش قایق را محكم نگاه می دارد، رقم شش روز با هفتمین روز پس از آن به اوج می رسد.در اولین و دومین روز، كوه نیموش قایق را محكم گرفت و نگذاشت تكان بخورد. در سومین و چهارمین روز، كوه نیموش قایق را محكم گرفت و نگذاشت تكان بخورد.در پنجمین و ششمین روز، كوه نیموش قایق را محكم گرفت و نگذاشت تكان بخورد تا آنكه هفتمین روز فرا رسید …به همین ترتیب گیلگمش به خواب عمیقی فرو می رود كه شش روز و شش شب طول می كشد، و روز هفتم از خواب برمی خیزد. نرگل و ارشكیگل با اشتیاق تمام شش روز و شش شب كنار یكدیگر می خوابند. روز هفتم، زندگی واقعی از سرگرفته می شود. در حماسه آفرینش، دو خدا به جنگ تیه مت فرستاده می شوند، اما شكست می خورند، و این خدای سوم، مردوك، است كه موفق می شود.در حماسه انزو، سه خدا سعی می كنند و موفق نمی شوند، و این خدای چهارم، نینورته است كه توفیق می یابد. اعداد عموماً اهمیت دارند بخصوص شماره های سه و هفت. رؤیاها با عدد سه می آیند و بادها و سلاح ها با عدد هفت. تأثیر تراكمی كشش را افزایش می دهد.كوشش به منظور ارزیابی ارزش ادبی این متون بی تردید امر خطیری است كه در آن فرصت های بی پایانی برای خطا كردن وجود دارد. تمهیدات ادبی گوناگون باید منعكس كننده ذائقه مخاطبان اصلی باشد مخاطبانی كه ذائقه آنها بیشتر با پیچیدگی و مقاصد اخلاقی دمساز است تا نمایش های سوزناك و گزنده. در زندگانی دنیای باستان خدایان چنان نقش مهمی ایفا می كردند كه امروزه به آسانی قابل درك نیست چرا كه به نظر می رسد برای هر چیزی یك تبیین علمی وجود دارد.اما در تلاش به منظور ارزیابی جذابیت این متون، در هر زمینه ای ـ مقاصد سبك یا محتوا ـ باید محدودیت های خود را درك كنیم. شاید بهتر باشد بگذاریم لذت های ساده ـ از گیلگمشن باشكوه، ایشتر زیبا و جواهرنشان ، انزوی شرور، مردوك مغرور، اِآی خردمند، انیكدوی پشمالو، اوت ـ نه پیش تیم مرموز، ارشكیگل لب سیاه ـ مهمترین عامل باشد. هنر بازگو كردن اسطوره ها در نهایت فقط یك هدف را دنبال می كند: شعله ور ساختن تخیل كسانی كه گوش می دهند یا می خوانند. آتش اسطوره های بین النهرین هنوز هم شعله ور است.نقاشی شباهت عجیبی به زندگی انسانها دارد، غیر قابل پیش بینی است. معلوم نیست چگونه شروع شده است به چه سمتی حركت می كند، چه اتفاقی می افتد و به كجا ختمی می شود، هیچ نظر قطعی و مشخص نمی توان در مورد آن لحاظ كرد به تعداد تمامی نقاشها شیوه نقاشی وجود دارد و برای همه آنها ناشناخته ها و كشف نشده ها، هر نقاشی احساس می كند كه مسیر درست همان است كه او انتخاب كرده است، قانون خاصی وجود ندارد و نمی توان آنرا در قانون خاصی گنجاند، اما بی قانون هم نیست، اگر در قانون خاصی می گنجید اینهمه تنوع و زیبایی نداشت، چقدر زیبا و شگفت انگیز است میلیونها تابلو و اثر هنری در دنیا متشكل از رنگ و فرم كه هیچكدام شبیه دیگری نیست. هر كدام بیان خود را دارد و زیبایی خاص خود را، با اینهمه اختلافات آنچه تعیین كننده است نتیجه كار و آنچه مورد تأیید همگانایك اثر ارزنده، هرچند در حیطه فكری آنها نباشد.یكی خود را به دست نقاشی می سپارد و چیزی را به تصویر می كشد كه از آن لذت می برد و زمانی به ایجاز می رسد كه واقعاً خسته شده باشد، یكی فضای صمیمی اطراف خود را نقاشی می كند، دیگری مسیری را برای رسیدن به هدفی خاص دنبال می كند و فردینان هودلر مسیرش را از قبیل تعیین می كند او از ابتدا در كارش بدنبال یك هماهنگی دینی است و برای رسیدن به این هدف از هیچ كوششی فروگذار نیست، هودلر موضوع را انتخاب و آنرا با فضاهای رنگی متفاوت و در تركیبات مختلف به تصویر می كشد. پس زمینه را از هر عنصر اضافی خالی می كند و عناصری را مورد استفاده قرار می دهد كه به بیان كارش كمك كند به ساده گرای نزدیك می شود و سعی دارد رنگ را از ماهیت اصلی اش خارج كند (چیزی كه بعدها در بطری های موراندی به خوبی نمود پیدا می كند) و این چنین دلمشغولی دیگری بر پرده ی تصویر نقش می بندد.در مورد میزان موفقیت یك مسیر از قبل تعیین شده خود به قضاوت بنشینید.بیوگرافی فردینان هودار: فرینان هودار در شهر برن متولد شد و در سن 18 سالگی به منظور شروع حرفه ی نقاشی به ژنو نقل مكان كرد.آثار اولیه اش شامل // ، تركیب بندی فیگورها و نقاشی از چهره ها می شد كه با شیوه ای رئال و با تكنیكی پرقدرت و قوی اجرا شده بود. در دهه ی آخر از قرن 19 آثار هودلر تحت تأثیر چندین شیوه همچون سمبولیسم و هنر جدید قرار گرفت.او مبدع سبكی شد كه خود پاراللیزم [نظیرنگاری] می نامید كه از نقاشی مصری و معرق كاری می كرد. آثار هودلر در آخرین دوره خود به بیانی اكسپرسیونیستی رسید كه در این شیوه رنگ ها قوی و جرمی و پیكره هایی هندسی استفاده شده بود.او در // به نوعی ایجاز بصری دست یافته بود كه برخی مواقع شامل قطعه زمین هایی ناهموار میان آب و آسمان می شد كه درون مایه های تمثیلی و حقیقت جویانه داشتند. مشهورترین نقاشی های هودلر صحنه هایی از شخصیت ها را نشان می دهد كه به كارهای روزمره می پردازند. مانند: اثر /// كه بانك بین المللی سوئیس آن را پشت اسكناس 50 فرانكی سوئیس چاپ نمود. در سال 1889 هودلر با خانم برت ژاك ازدواج نمود. در سال 1914 هودلر فجایع و وحشیگری آلمانها را در // كه از توپخانه های آلمان رهبری می شد محكم كرد و همین امر موجب شد آثارش از طرف موزه های هنری آلمان تحریم گردد.معشوقه ی هودلر والنتین گود دارل در همان سالها مبتلا به سرطان می شود و هودلر ساعات زیادی را كنار تخت او سپری می كند و نتیجه ی آن مجموعه ی آثاری می گردد كه زجر و سختی های معشوقه اش را در دوره ی بیماری به تصویر می كشد.مرگ او در سال 1915 تأثیر بسیار زیادی بر هودلر گذاشت و هودلر نیز در 19 مِی سال 1988 در حالی كه آثار ناتمام بسیار زیادی داشت كه شهر را توصیف می كرد دیده از جهان فرو بست.0000000000شاید همگی نگاهی هرچند گذرا به مجله ی // و دیگر مجلات روز دنیا انداخته باشیم، بهتر نیست از خود بپرسیم چگونه در یك مجله ی چاپ 2006 این همه تنوع دیدگاه از طبیعت گرایی تا طبیعت گریزی وجود دارد، چه كسی یا چه كسانی كارها را داوری می كنند و ملاك انتخاب آثار چیست؟ آیا جواب جز این دو می تواند باشد كه وقتی نقاشی با آگاهی از تمامی ایسم ها، سبك یا شیوه ای برای كار خود برمی گزیند و در آن شیوه شخصیت كاریش شكل می یابد، ممكن است در كارش به نتایجی رسیده باشد كه صاحب نظران این مجلات را یارای رسیدن به همه ی آن نتایج نباشد، آنها با آگاهی از این موضوع به هر گوشه سركی كشدیه و هر هنرمندِ نقاشی را معرفی می كنند. چه بسا كه این آثار در گوشه ای از دنیا الهام بخش نقاشی یا مشكل گشای منتقدی باشد. آنان حادثه ی تلخ ونگوگ را دیگر بار تكرار نمی كنند.دیگر اینكه نقاش با اطمینان خاطر از اینكه كه روزی منتقدی به سراغش خواهد رفت و كارش مورد نقد قرار خواهد گرفت و ضمن اطلاع از اینكه به كارش اهمیت داده می شود خود را ملزم به نق اشی های مجله پسند و … نمی كند.امروز بیش از پنجاه سال از عمر هنری حسین ترمه چی می گذرد، در همه ی این مدت هرگز كاری از او در مجله ای بچاپ نرسیده، مصاحبه ای با او صورت نگرفته و در هیچ دانشگاهی از او دعوت به همكاری نشده است. چه بسا كه حضورش در دانشگاه ها و یا نقد كارهایش می توانست برای سالها تلاشش نتیجه ی بهتری به ارمغان آورد، آنچه این نقاش را طی سالها مرارت مورد حمایت قرار داده است علاقه و پشتكار اوست و انگیزه ی خلق یك اثر هنری، بهترین مشوقش بوده است. به قول سزان لذت پیشرفت او را از درك نشدن توسط دیگران بی نیاز كرده است، اكنون او نقاشی است كه رنگ را بخوبی می شناسد. نقاشی هایش مملو از خاكستری رنگیهای بجاست، تجسمی قوی دارد طبیعت را بخوبی می شناسد و آثار فراوانی در دامان طبیعت پدید آورده است. اما آشنایی این هنرمند با نقاشان روس عرصه را برای بروز خلاقیت در آثارش تنك كرده است. اگر تأثیر پذیریش به این شدت نبود و یا اصلاً نبود، امروز در پس سالها كار به یك بیان شخصی ناب رسیده بود و به جرأت ونگوگ زمانه ی خویش بود و یا لااقل اگر آشنایی كافی با هنر روز دنیا داشت بطوری كه امثال مندریان را به خوبی رئالیست های روسی می شناخت، اكنون با دیدی نوتر تركیب بندیی ای منسجم تر و هدف و مسیر مشخص تری در كارهایش روبرو بودیم، با این همه او الگوی یك نقاش واقعی و اسوه ی پشتكار و علاقه است. در شرایطی كه خیلی از نقاشان ما پشتوانه ی آكادمیكی محكمی ندارند و در وضعیت اجتماعی ای كه یك هنرمند نقاش بین ارتفاع درك هنری عامه ی مردم و عقب نماندن از جریان هنری روز دنیا سرگردان است، هنرمندانی چون او چه ارزش والایی می یابند و چه پل ارتباطی خوبی می توانند باشند. او امروز در كارگاه بزرگش دیگر جایی برای نگهدای آثارش ندارد، چنانكه خود می گوید: «آنقدر كار دو و برم ریخته است كه دارم خفه می شوم.»ناگفته نماند استفاده از تكنیك رنگ روغنی دیر خشك روی شیشه كه در ساختن این فیلم به كار گرفته شد، از شاخصه های بارز این كارگردان ـ انیماتور می باشد. پترف این نقاشیها را روی صفحات شیشه ای متعدد، با فواصل مختلف از یكدیگر قرار داد كه همین تكنیك به انیماتور امكان جداسازی عناصر پیش زمینه و پس زمینه و كاراكترها را می داد. ـهر صحنه كاملاً بی نقص، اجرا و به صورت مطلوبی از پشت، نورپردازی می شد كه بدین وسیله حداكثر خلوص رنگها بدست می آمد و سپس تصاویر جزئی اصلاح می شد و فریم برداری انجام می گرفت.پترف برای ساختن این انیمیشن حدود 000/29 فریم مجزا را به صورت دستی اجرا و فیلم برداری نمود كه این امر بیش از دو سال از كل زمان تهیه این شاهكار هنری را به خود اختصاص داد. برای ضبط این تصاویر ـ با توجه به ابعاد بزرگ پرده نمایش و استفاده از فیلم های قطع بزرگ ـ به نوع خاصی از سكوی فیلمبرداری نیاز بود. این سكو می بایست با در نظر گرفتن بزرگنمایی تصاویر روی پرده نمایش، دوربین را در دو محور بالا به پایین و چپ به راست با دقتی حدود 1000/1 اینچ حركت می داد. سكوی لازم برای فیلمبرداری این تصاویر توسط كمپانی // طراحی و ساخته شد و یك دوربین // نیر روی این سكوی كامپیوتری قرار گرفت. این دوربین قابلیت چرخش حول محور خود را نیز داشت كه موجب پیدایش جلوه های خاصی در حرحكت دوربین در ساختن انیمیشن گشت. در نهایت می توان گفت این سكو، دقیقترین سكوی فیلمبرداری ساخته شده برای فیلمهای متحرك تا آن زمان بوده است.فیلموگرافی الكساندر پترف :1987 تا 1988 گاو ـ 1990 تا 1992 رویای یك مدد مضحك1994 تا 1996 پری دریایی ـ 1996 تا 1999 پیرمرد و دریامنابع: رمان پیرمرد و دریا ترجمه: دریابندی//2ـ نشانه چیست ؟نشانه یك كلمه ایرانی و معانی آن در فرهنگ فارسی معین به شرح ذیل می باشد. الف) آنچه كه سبب شناختن كسی یا چیزی می شود، علامت نشانه آید؟«نسیم صبح /// بدان نشان كه تو دانی گذر بكوی فلان كن در آن زمان كه تو دانی»«حافظ 437»ب) اثر، نشانه:«به هر سو نشان ماند از خون ایشان چو آتش به منزل پس از كاروانی»« وحشی بافقی، چاپ امیركبیر 269»ج) قطعه ای فلزی (غالباً از طلا و نقره) كه به شكلهای گوناگون سازند و از طرف مقامات دولتی یا مؤسسات ملی به نشانه تقدیر از زحمت و كوشش و خدمت شخصی بدو دهند.صاحب نشان آنرا در مواقع معین به جامه خود ـ محاذی چپ سینه ـ نصب كند.«فرهنگ معین صفحه 4730 ، جلد 4»د) فرمان دولتی و رسمی مبنی بر انتصاب كسی به سمتی (نمونه این نوع نشانه ها در اسناد و مكاتبات تاریخی از تیمورشاه تا شاه اسماعیل تألیف تدوین دكتر نوائی، ص 214)دكتر موسوی :2) انسان و سمبل هایش / كارل گوستا و یونگ / ترجمه ابوطالب سارمی / امیركبیر 13594) مبادی سواد بصری / دوئین اِ . دانیرس / ترجمه مسعود سپهر/ سروش 13685) نشانه ها / مرتضی ممیز/ فروردین 13626) 1990 / Watsan Guptill / Nigel Holmes / Rose / Desinging pictorial symbols7) John Muphy / How to Desiny / Trademarksهـ) علامتی كه بین دو تن تعیین شده.یادگار، اثر ـ نام و نشان و آدرس ـ علامت مخصوصی كه بر روی گذرنامه یا شناسنامه گذاشته می شود.«فرهنگ معین صفحه 4732 ، جلد 4»تعریف خاص نشانه و به عبارتی تعریف تصویری آن كه منظور ما را تأمین كند و تعریفی كه ماهیت نشانه را بعنوان تصویری ساده با بیانی صریح بدست دهد در كتاب نشانه چنین بیان شده «نشانه» تصویر نام است، نامی تصویری است كه ساده، مختصر، مؤثر و موجز، موضوع را تجسم می كند.2ـ1ـ فرق سمبل با نشانه :حال به تعریف سمبل و فرق آن با نشانه می پردازیم. بدین ترتیب كه می توان سمبل را به طور خلاصه چنین بیان كرد. «نشانه بعلاوه شناخت و معروفیت عمومی در یك مدت طولانی» به بیانی دیگر هر نشانه ای را می توان با توجه به خصوصیات موضوع طراحی و اجرا كرد. ولی سمبل به یك باره و یك شبه پدید نمی آید و هیچ طراحی نمی تواند ادعا كند كه من یك سمبل می سازم. رابطه بین سمبل و نشانه را شاید بتوان این طور بیان كرد كه نشانه می تواند سمبلی بلقوه باشد ولی نیاز به گذشت زمانی نسبتاً طولانی دارد به عبارتی دیگر، نقش زمان و شناخت و مقبولیت اجتماعی و معروفیت بسیار مهم است و در مورد سمبل های مذهبی اعتقادات مذهبی را نیز باید به موارد قبلی اضافه كرد. یونگ سمبل را چنین تعریف می كند:«آنچه كه ما سمبول می نامیم عبارت است از یك اصطلاح، یك نام یا حتی تصویری كه ممكن است نماینده چیز مانوسی در زندگی روزانه باشد و با این حال علاوه بر معنی آشكار و معمول خود معانی تلویحی بخصوصی نیز داشته باشد سمبول معرف چیز مبهم و ناشناخته یا پنهان از ماست.»«بنابراین یك كلمه یا یك شكل وقتی سمبولیك تلقی می شود كه به چیزی بیش از معنی آشكار و مستقیم خود دلالت كند.»برای مثال «اسم SHELL » به دلیل اینكه كشتیهای تجارتی كه از مشرق می آمدند و با خود صدف می آورند روی زبانها افتاد، گرچه بعدها بار صدف با نفت تعویض شد. اما اسم اولیه بر جای ماند و برای نفت از سمبل صدف استفاده می كردند و عده كمی از افراد از ارتباط بین نفت و صدف آگاهند.از سمبلهای مذهبی می توان به سمبل مذهبی پنجه دست اشاره كرد كه از فلز می سازند و بر سر علم ها و پرچمها نصب می كنند و در مراسم مربوط به روزهای عزاداری بخصوص محرم در پیشاپیش دسته های عزاداری حركت می دهند.این پنجه به تعبیری نمادی از دست قطع شده حضرت ابوالفضل استر اعتقادات خاص مذهبی تكیه دارد.پنجه دست در حالت مشت شده در نشان دفاع مقدس آمده است. پنجه دست در حالتهای مختلف می تواند نشانه یا سمبلی از مفهومی خاص باشد، در حالت مشت شده می تواند سمبلی از انقلاب، اعتراض و مقاومت باشد و یا دو دست باوقار و آرامش و نزدیك به هم در جهتی مایل در اكثر ادیان نشانگر روحیه مذهبی، حالت روحانی و عمل ستایش است. به هر حال ذكر مثالهایی از این قبیل كه فراوان هم هستند می تواند به تفاوت نشانه و سمبل و همچنین به استفاده از موضوعات سمبلیك در نشانه اشاره ای هرچند گذرا داشته باشد.گاهی طراحان برای غنا بخشیدن به مفهوم نشانه و نزدیك شدن آن به ده می كنند، استفاده درست و همراه با شناخت از سمبولها در طراحی ها بخصوص. طراحی نشانه، نتیجه موفقیت آمیزی را نیز بدنبال دارد. ولی در صورتیكه این رویكرد فرهنگی به استفاده از سمبلها و نقوش و اساطیر ملی و مذهبی نادرست باشد، و هر سمبل و نمادی را به هر نوع نشانی مبدل كردن قبل از اینكه منظور طراح و سفارش دهنده را تأمین كند، حالت وصله ای و مونتاژ یك سری عناصر ناموزون را به نشانه می دهد؛ موضوعی كه به وفور در میان نشانه ها می توان یافت.سمبول شیی است از جهان شناخته شده كه به چیزی از جهان ناشناخته اشاره می كند، چیز شناخته ای است كه زندگی و معنی چیز بیان ناشدنی را بیان می كند.تعابیری كه از مفهوم اشیاء و چیزهای مختلف می شود در همه فرهنگها یكسان نیست. برای مثال جغد برای عده ای عامل نحو است و برای عده ای دیگر در جایی دیگر عامل شانس و سمبل مطالعه است.یا عدد 13 كه به عدد نحس معروف شده ولی این معنی را نمی توان منطقی دانست. اعداد سه و چهار، پنج، هفت، دوازده، چهل را می توان اعداد سمبلیك نامید. چرا كه در آنها تعابیر متفاوت و یا در بعضی مفاهیم مقدس مذهبی نهفته است. مثلاً عدد سه برای مسیحیان و عدد پنج برای مسلمانان. آیینه، نعل اسب و سنگ و بسیاری دیگر از اشیاء سمبل مفاهیم خاصی و رای آنچه كه در جهان مادی و محسوس می بینیم هستند. هر چیزی كه در اطراف ما قرار دارد صاحب دو جنبه است. جنبه مادی و حقیقی و جنبه مجازی كه معنا و مفهوم تصورات و اندیشه های بیشتر را با آن بیان می دارد و این گونه انگیزشهای ذهنی خالق سمبلها هستند.2ـ2ـ طبقه بندی موضوعی نشانه ها : در اكثر كشورها نشانه هایی اعم از تصویری و نوشتاری وجود دارد كه از آنها به عنوان نشانه دولتی و خانوادگی استفاده می شود. اینها معمولاً بوسیله پادشاهان یا افراد قدرتمند دولتی یا وابستگان آنها استفاده می شده. نقش گل زنبق یا سوسن، نشان سلطنتی فرانسه، عقاب ها بسبورگ در مجارستان، گل داوودی نشان سلطنتی در ژاپن، اینها همه نشان مالكیت و تسلط بوده است. [نمونه های فراوان از این گونه نشانه های خانوادگی وجود دارد كه در مناطق مختلف جهان بكار گرفته شده و با حك بر روی اشیاء و لوازم و یا داع كردن روی بدن حیوانات مشخص كننده اموال و احشام صاحبان قدرت بوده] در قرون 17 و 18 وقتی كه حجم تولید مصنوعات با كیفیت چینی و لوازم خانگی و پارچه بافی در فرانسه و بلژیك توسعه یافت، صاحبان صنایع برای نشان دادن كیفیت و اصالت كالا و اطمینان دادن به مشتریان، از نشانهای تجاری و نوشتاری استفاده می كردند.دولت نیز از این نشانه ها حمایت جدی بعمل می آورد. بخصوص در مورد نشان عیار طلا و نقره قوانین سختی وضع و اجرا می شد. هرچند كمی بیش از صد سال است كه استفاده از نشانه ها و نمادها در تجارت رایج شده، برای اولین بار در نیمه آخر قرن حاضر جهت فروش وسیع محصولات، اصلاحاتی در ارتباطات و نحوه ارائه محصولات مصرفی ایجاد شد. معروفترین نشانه های آن دوره كوكاكولا، سانلایت، كداك فیلم بود. اما در 30 سال اخیر در واقع استفاده از نشانه های تجاری و نمادها به حد انفجار رسیده است. زمانیكه تلویزیون پا به عرصه نهاد و در خدمت صنعت درآمد برای بار دوم بكارگیری نشانه ها سریعاً رشد یافت.امروزه با گسترش وسیع ارتباطات جمعی و قدرت فراوان اطلاع رسانی و بكارگیری آن در اقتصاد، تجارت نیز همگام با نفوذ تبلیغات در اذهان، رشد یافته و نشان تجاری بعنوان یك مسئله حیاتی برای كسب و كار قلمداد می شود. بخصوص در مورد افزایش فروش مواد مصرفی مانند مواد غذایی و بهداشتی و لوازم منزل و غیره كه جلب نظر مصرف كنندگان لازم است، تبلیغ نشانه امری ضروری برای شناختن محصول از جانب مشتری محسوب می شود و همچنین رقابت با محصولات مشابه را امكان پذیر می سازد. انواع دیگر نشانه ها را بسته به موضوعی كه دارند می توان نام برد، نشانه های صنعتی، آموزشی، سیاسی، اجتماعی، علمی، فرهنگی و هر آنچه كه در زیر بخشهای مربوط به این مقولات است. در جوامع مختلف مؤسسات و یا گروه ها و مشاغل و فعالیتهای فردی و یا جمعی، انتفاعی و یا غیرانتفاعی لازم است، برای ارتباطاتشان با افراد دیگر و جامعه، نشانه ای داشته باشند. بنابراین وسعت و تنوع نشانه ها را در این بخش می توان با انواع موضوعات مختلف مورد نیاز و مطرح در اجتماع برابر دانست و طبقه بندی كرد. بسته به جنبه های گوناگون یك نشانه گاهی لازم است ك ه چند موضوع مختلف در هم ادغام شوند. مثلاً نشانه ای هم علمی، هم سیاسی و هم اجتماعی است. مانند نشانه سازمان ملل كه اهداف آن، آشكارا در نشان اختصاصی اش بیان شده است.2ـ3ـ طبقه بندی فنی نشانه ها :نشانه ها انواع مختلف دارند كه اگر رسامی و مصورسازی را ملاك عمل قرار دهیم، آنگاه می توان آن را به دو بخش ترسیمی و غیرترسیمی تقسیم كرد. منظور از ترسیمی كلیه كارهای لازم برای تجسم یك تصور است.بخش ترسیمی خود شامل سه گروه «مصور ساده»، «مصور سمبلیك» و «مصور مجرد» است كه بنا بر ارتباط تخصصی كه این گروه ها با رشته گرافیك دارند محور اصلی بررسی ها را تشكیل می دهند.لازم به ذكر است كه نشانه های نوشتاری نیز می توانند در زمره ترسیمی ها قرار گیرند. (از نظر فنی)، اما به دلیل منفك سازی مرز نوشتار از تصویر این بخش را جداگانه برر سی می كنیم.بخش غیرترسیمی در اصل یك نوع بررسی ریشه ای در نشانه هاست و در حقیقت نشانه های ترسیمی بوجود آمده و مبدل شده نشانه های غیرترسیمی هستند.نشانه های غیرترسیمی خود به دو بخش دیداری و شنیداری تقسیم می شوند كه هر یك از آنها نیز به دو نوع طبیعی و مصنوعی تقسیم می شوند.پس بنا بر تقدمی كه نشانه های غیرترسیمی از نظر زمان بر ترسیمی دارند در اینجا هم بررسی را از غیرترسیمی آغاز می كنیم.2ـ4ـ نشانه های غیرترسیمی :معمولاً یك پیام نوعی زبان رمزی است كه بواسطه دریافت شكلی از كلمات یا مشاهده مناظر و تصاویر و شنیدن صداها انتقال می یابد.طبیعی ترین واكنش دو انسان در هنگام برخورد با هم، برقراری ارتباط از طریق چشمان و عمل دیدن است. نوزادی كه هنوز از آموزش رمزهای ارتباطی بی خبر است با چشم و طرز نگاه با مادر و اطرافیان خود ارتباط دیداری برقرار می كند. بشر اولیه نیز قبل از گرفتن ارتباط كلامی ارتباط بصری را به طریقی كه بیان خواهد شد ایجاد كرده است.دومین روش ارتباط گیری از طریق صداست. به روش شنیداری و از حالت صداها پی به حالات و هدفهای یكدیگر می بریم. شاید اگر افراد میانسال در یك فضا (مثلاً سالن انتظار فرودگاه) و از ملیتهای گوناگون برای مدتی در كنار هم قرار بگیرند بجز سكوت و تماشای یكدیگر نتوانند ارتباطی با هم برقرار كنند. هرچند كه آموزشهای ملی هم دیده باشند. در صورتیكه كودكان با نژادها و ملیتهای مختلف به راحتی معضل ارتباطی بین خود را حل كرد و منظورشان را به هر وسیله ممكن می فهمانند. با طرز نگاه كردن، حركات بدن و انواع حركات دست و پا و صداهایی مثل فریاد و گریه و خنده و خواهش را توأم كرده و به مقصود خود می رسند.علت شباهت رفتار كودكان آموزش ندیده به بشر اولیه بی اطلاعی آنها از روشهای ارتباط گیری قراردادی، مخصوص اجتماعات امروزی است و توسل به شیوه های طبیعی و عزیزی و روشهای ابتدایی است كه برای اكثر انسانها قابل درك است و به همین علت دانشمندان علوم ارتباطات و طراحان به بنیادی ترین روشهای ارتباطی توجه دارند.2ـ4ـ1ـ نشانه های دیداری :هر آنچه كه بوسیله چشم دیده می شود این بخش را شامل می شود. علایم دیداری را می توان به دو بخش طبیعی و مصنوعی تقسیم كرد. علایم طبیعی دیداری، ارتباطات چشمی و اشارات خاص بین دو نفر كه با چشم و یا دست انجام می شد. (زبان ناشنوایان كه با لب خوانی و دست و حركات مفهوم می شود علامت ایست كه با اشاره دست پلیس راهنمایی و رانندگی داده می شود و برای همه قابل درك است.) از علایم طبیعی دیداری می توان به ردپای حیوانات اشاره كرد. یك شكارچی ماهر از ردپای حیوان به نوع جنس، سن، جهت حركت، وزن و حالات حیوان در هنگام حركت پی می برد. مثلاً در حال كمین یا فرار بوده است.علایم دیداری مصنوعی : گسترش جوامع باعث پیچیده تر شدن ارتباطات می شد و ارتباط رو در رو نمی توانست به تنهایی پاسخگوی نیازهای روزافزون بشر باشد، لذا علایمی ایجاد كرد كه بتواند استفاده جمعی داشته باشد و قدرت انتقالش تا فاصله های دور و برای افراد كثیر قابل درك باشد. ایجاد دود در روز و آتش در شب و علامتهای دیگر كه قابل رؤیت باشند را به كمك گرفت. (سرخپوستان پیامهای خود را با ایجاد دود به شكلها و رنگهای خاص تا مسافتهای دور منتقل می كنند كه برای هر بیننده ای از قبیله شان مفهوم خاص و قراردادی دارد.)از جمله علایم دیداری امروزی می توان علایم نوری را مثال زد. چراغ راهنمایی در تقاطع ها با نورهای قرمز و زرد و سبز مفهوم ایست، احتیاط و حركت را در جوامع شهری انتقال می دهد.2ـ4ـ2ـ علایم شنیداری :علایم و نشانه های شنیداری را نیز می توان به دو بخش طبیعی و غیرطبیعی تقسیم كرد. از جمله صداهای طبیعی، صدای انسان و حیوان و آوای طبیعی هستند.علایم شنیداری طبیعی:زبان قبل از اینكه به صورت كلامی، مكتوب شود به صورت گ فتاری بوده. قدمت زبانهای گفتاری بیش از نوشتاری است. هم اكنون ما در كشورمان گویشهای مختلفی را داریم كه ارتباط بین اقوام مختلف را برقرار می كنند ولی مكتوب نیست. مانند لُری ، گیلكی و غیره.پس نوع صدای انسان علاوه بر بیان حالات اولیه و واضح مانند خوشحالی و خشم و كمك خواهی و دفاع و هیجان، به صورت زبان گفتاری ارتباط برقرار می كند. اگر حجم ارتباطات صوتی و گفتاری را با حجم ارتباطات نوشتاری مقایسه كنیم در می یابیم كه بیشتر با گفتن و شنیدن امور ارتباطی روزانه را انجام می دهیم تا به صورت كتبی و نوشتاری. زوزه، غُرش، ناله، حالت آمادگی برای حمله، همه اینها را در حركات، سكنات و صداهای مختلفی كه یك حیوان ایجاد می كند مفاهیم خاصی دارد. از صداهای طبیعی می توان ترنم باران، صدای آبشار و موج های دریا و توفیدن طوفان را نام برد. ما از طریق شنود آنها پی به وضع هوا و اقلیم موجود می بریم. بدون اینكه منظره آنجا را دیده باشیم. علایم شنیداری مصنوعی:از علایم و صداهایی كه مصنوع بشر است در صورت شنیدن مفاهیم خاصی به ذهن متبادر می شود، صدای بوق و یا آژیرخطر، علایم مرس، زنگ درب و تلفن، موسیقی و كلیه ص داهایی كه به طور حساب شده و قراردادی توسط مصنوعات بشر تولید می شود.ناگفته پیداست كه در این تقسیم بندی قراردادی بودن علایم و نشانه ها به طبیعی و یا مصنوعی بودن آنها، ارتباطی ندارد. چرا كه علایم طبیعی را نیز می توان به صورت قراردادی استفاده كرد. مانند آواها و گویشهایی كه مورد استفاده اقوام مختلف هستند و در هر یك از آنها قراردادهای خاصی موجود است.2ـ5ـ نشانه های ترسیمی : علایم دیداری و شنیدای چون بواسطه چشم و گوش دریافت می شوند و فاصله و زمان خاصی را لازم دارند تا انتقال یابند و همچنین نیاز به وجود فكری است كه این علایم را در زمان مناسب ایجاد كند، لاجرم این تكرارها توسط اشخاص مختلف، علایم را دچار تغییر می كرد. برای تثبیت، همچنین ممكن ساختن رؤیت علایم در همه زمانها و جلوگیری از امتزاج و مخدوش شدن آنها ترسیم علایم و نشانه ها بصورت تصویری و اختصاص دادن هر علامت و نشان به مفهومی مشخص كاری الزامی بود.لذا، به همین منظور بخشی از نشانه ها و علایم با هدف تسریع درك عمومی، از مفاهیم ضروری و ساده مصور شد. علت نامگذاری اینگونه نشانه ها به عنوان ترسیمی این است كه نشانه های تصویری گاه با تكنیكهای عكاسی تهیه می شوند. بطوریكه عكس موضوع را به عنوان نشانه بر می گزینند. ولی به دلیل اینكه ما نشانه را به عنوان بخشی از طراحی گرافیكی در نظر داریم تنها به ذكری كه شد اكتفا می كنیم.(امتیاز علایم بصری در آن است كه مستقیماً و بلاواسطه معنای خود را به بیننده القاء می كنند و درست همین كیفیت است كه امتیاز و بعد جدیدی را در ارتباط بصری بوجود آورده است. كیفیتی كه باعث می شود بیننده بلافاصله و بدون نیاز به كتاب لغت معنا و یا پیام خاصی را با مشاهده آن علامت دریابد.) كودكان قبل از سخن گفتن و مدرسه رفتن، نقاشی می كنند و اینگونه بیان تمایلات و آرزوها توسط بشر اولیه نیز تجربه شده. ترسیم و تصویرگری سریعترین و صریح ترین نوع مفهوم نگاری است از آغاز تمدن تا كنون كه ارتباطات جمعی ماهواره ای و مسافرتها و آموزشهای وسیع بین المللی گسترش یافت، در صدد برقراری تفاهم جهانی هستیم. ولی مشاهده می شود كه هنوز هم زبان تصویر گویاتر از هر نوع نوشتار مفهوم را بیان می كند. ادامه خواندن مقاله در مورد هنر متجدد و بازاري

نوشته مقاله در مورد هنر متجدد و بازاري اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>