Quantcast
Channel: دانلود فایل رایگان
Viewing all 46175 articles
Browse latest View live

مقاله ارزيابي چالش هاي مديريت شهرهاي کوچک اندام از ديد گروه هاي ذي نفوذ

$
0
0
 nx دارای 18 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : دگرگونی پراکنش جمعیت در پهنهی کشور و تمرکز جمعیت هرچه بیشتر آن در مناطق شهری، شمار و جمعیت شهری را به میزان بی سابقهای رسانده است، به نحوی که در حال حاضر بیش از %71 جمعیت کشور در 1168 نقطه شهری ساکن شدهاند.1 شهرها با توجه به پیچیدگیهای اجتماعی، محیطی، اقتصادی و کالبدی دارای نظامی در هم تنیده و متنوع هستند که سطحی از مدیریت و برنامهریزی فراگیر و جامع را برای دوام خود طلب میکنند. ضرورت این امر تا حدی است که در سرتاسر جهان، مدیریت شهرها به یکی از اهداف و وظایف اصلی دولتها بدل شده و در سطوح بینالمللی در رأس توجه سازمانهای مرتبط قرار گرفته است)فتورهچی و فردوسی، 44 :1384 و .)45 در این ارتباط حکمروایی خوب شهری2به عنوان یک هدف و وسیله اصلی توسعه شهری از سوی سازمانهای وابسته به ملل متحد بسیار مورد توجه قرار گرفت. نکته روشن در این مباحث این است که مدیریت شهری نیازمند توجه بیشتری است و دولتها و ملتها برای دستیابی به محیط بهتر و پایدارتر و زندگی جمعی آسودهتر، نیازمند الگوها و شیوههای مدیریت و نوآوریهای بیشتر در اداره شهرها هستند. با این همه، روشن است که شهرها با توجه به شرایط در برگیرنده آنها از مسائل و مشکالت متفاوتی برخوردارند. آیا مسائل و مشکالت شهرهای مختلف و در اندازههای گوناگون با هم یکی است؟ یا اینکه مسائل و مشکالت مدیریتی و همچنین خصوصیات اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و ; شهرها، با تغییر اندازه شهرها متفاوتمیباشد؟ ولی آنچه که ما همواره در مورد مدیریتًشهری مورد توجه قرار میدهیم، عمدتا مسائل و مشکالت کالنشهرها و شهرهای بزرگ، گاهی شهرهای میانی میباشد، و کمتر توجهی به مسائل و مشکالت 1بنا بر آخرین آمار وزارت کشور در : )سازمان شهرداریها ، .)1390 2 UrbanGoodGovernance مدیریتی در شهرهای کوچک میشود. آن چه که به عنوان شهرهای کوچک در متون شهری رایج شده، بحثهای پر دامنهای را در ارتباط با ماهیت، اهمیت و مسائل مختلف این شهرها از جمله مدیریت آنها در پی داشته است. شهرهای کوچک به عنوان یک عامل در ایجاد تعادل منطقهای و با خصوصیات مثبت محیطی و پایداری به لحاظ اجتماعی و زیست محیطی و همچنین دوری از بسیاری از مشکالت شهرهای بزرگ چون ترافیک و ازدحام مورد توجه قرار گرفتهاند)فنی،.)1382 این شهرها هر اندازه که کوچک هم باشند، با توجه به ماهیت شهری آنها، دارای گسترهای از مسائل و مشکالت هستند. واقعیت این است که پیچیدگیهای شهر کوچک نشان میدهد که اگر ابزار و نیروی کافی برای مدیریت آن فراهم نشود، ولو کوچک و کم جمعیت باشد، ادارهی آن به مراتب از شهرهای بزرگ دشوارتر است. شهرهای کوچک با رکود اقتصادی و بیکاری دست به گریبانند، مدیران شهری آنها منابع مالی کمی برای ادراه شهر دارند و دستشان برای خدمات رسانی و اجرای طرحهای عمرانی بسته است)معصوم، .)1380 امروزه توجه به شهرهای کوچک در کشورهای توسعه یافته نیز یک اولویت است، زیرا این شهرها به بهبود کیفیت زندگی در بسیاری از زمینهها میانجامند و از خدمات زیست محیطی موجود در آنها میتوان برای بهبود و کمک به مسائل اجتماعی، روانی، بهداشتی و انسانی ساکنان کمک گرفته شود):Carb-Ramrez & Zuria, 2011 .)213 اگرچه شهرها و مراکز بزرگ معموال اولین مکانی هستند که به ذهن سرمایه گذاران و شرکتهای بزرگ و حتی برنامهریزان و مدیران برای سرمایه گذاری، تفکر و تحقیق میرسد و این خود میتواند زمینه ساز کم توجهی به شهر کوچک باشد Avraham &(. )Daugherty, 2009: .331 این روشن است که شهرها همچون موتورهای محرک رشد اقتصادی )به ویژه در چارچوب یک کشور در حال توسعه( و به مکان کار و زندگی بیشتر مردم بدل شدهاند و شهرهای کوچک در 92 فصلنامه، علمی-پژوهشی شماره اول، زمستان 1390 این میان جایگاه ویژهای دارند.برنامهریزان با هدف ایجاد یک شهر پایدار و مطلوب برای زندگی و کار، در پی تامین حقوق ذینفعان هستند.بنابراین نیاز است تا برنامهریزی شهری به عنوان بخشی از «تابع برنامهریزی» در مدیریت شهری دیده شود. وظیفه مدیران شهری برای تبدیل ورودی ها )سرمایه، افراد، مهارت ها و غیره(، به خروجی مطلوب)خدمات شهری، سود، رضایت، ادغام اهداف ذینفعان مختلف در سازمان شهری، و غیره(، در شیوههای موثر و کارآمد مدیریت است؛ محصول نهایی و نتیجه اصلی در شکل کیفیت خدمات شهری ارائه شده از سوی مدیریت خود را نشان میدهد، از آنجا که امور شهری تعامل تعداد زیادی از عناصر در سطوح مختلف را برای دستیابی به عدالت اجتماعی در بر میگیرد، بهبود خدمات شهری، به مفهوم بهبود ــــــــــــــــــــــــــــــــــــکیفیتزندگیبرایهمهوبرایشهراستChakrabـ((. )arty,2001:333-334 این نوشتار بر آن است تا با بررسی اجمالی مدیریت و مسائل آن در چند شهر کوچک در سه استان همدان1، کرمانشاه2 و کردستان3 ، این پرسش را به آزمون بگذارد که آیا مشکالت مدیریتی شهرهای کوچک از ماهیتی مشابه برخوردارند و میتوان این شهرها را بر اساس ماهیت مشکالت دستهبندی کرد؟ و آیا ارائه دستهبندی عام از مشکالت و مسائل مدیریتی این شهرها میتواند در ساماندهی این شهرها کمک کند؟ هدف آن است تا با شناساندن ابعاد مختلف مشکالت شهرهای کوچک، زمینههای بهبود و کارآیی بیشتر نظام مدیریتی شهرها و همچنین بهبود 1در استان همدان شهرهای صالح آباد )همدان(، گیان، بزرول و فیروزان )نهاوند(، سامن، زنگنه و ازندریان )مالیر( 2در استان کرمانشاه شهرهای ازگله، تازه آباد )ثالث باباجانی(، شاهو )روانسر(، باینگان )پاوه( و سرمست )گیالن غرب(. 3در استان کردستان شهرهای شویشه )سنندج(، سروآباد )سروآباد(، موچش )کامیاران(، زرینه )دیواندره(، صاحب )سقز(، بوئین )بانه(، دزج )قروه( و بابارشانی و یاسوکند )بیجار(. از تمامی شهرداران و کارکنان محترم شهرداریهای نامبرده در این سه استان که ما را یاری نمودند، سپاسگزاری میشود. شرایط زیستی و افزایش کیفیت زندگی و سکونت برای شهروندان ساکن را تعیین کرد. از این رو، پس از مروری بر پیشینه پژوهش و معرفی شهرهای نمونه، مسائل و مشکالت مدیریتی آنها به بحث گذاشته شده و سپس به دسته بندی مشکالت مدیریتی شهرهای کوچک پرداخته میشود. در این پژوهش با توجه به ماهیت کیفی و کمی مسائل، از روشهای میدانی گردآوری اطالعات به ویژه مصاحبه حضوری با شهرداران و همچنین تدوین و تنطیم پرسشنامه برای شناسایی مشکالت مدیریتی در سطح این شهرها بهره گرفتهشده است و بخش عمدهای از نتایج به دست آمده،ًحاصل تحلیل این دادههای غالبا کیفی است. پیشینه پژوهش مسائل و مشکالت مشخص مدیریتی شهرهای کوچک به طور خاص آنگونه که الزم است تاکنون مورد توجه قرار نگرفته است، اما در زمینه مسائل عام شهرهای کوچک پژوهشهایی انجام گرفته است که از جنبههای گوناگون به مسأله پرداخته شده است. به همین دلیل، مدیریت شهری در مواجهه با عملکردهای گوناگون شهر و رفتارهای متفاوت ساکنان شهر، انطباق برنامهها و طرحها بر شرایط ویژه و مشخص هر شهر، فاقد زمینه علمی و عملی الزم میباشند)جوادی، .)1382 بیشتر مطالعات به صورت مطالعات کلی و عام به شهرهای کوچک پرداخته شده است، در مواردی اهمیت شهرهای کوچک از جنبه جایگاه و نقش این شهرها در توسعه منطقهای، در مواردی نیز از جنبه زیست محیطی و مدیریت شهری به این مسأله توجه شده است و در پژوهشهایی نیز، ابعاد اجتماعی، اقتصادی، زیستمحیطی و مدیریتی شهرهای کوچک مورد بررسیًقرار گرفته است؛ در این موارد غالبا بیشتر به شهرهای کوچک به عنوان یک فرصت اقتصادی-اجتماعی و زیست محیطی نگریسته شده است)BELL AND .)JAYNE, 2006 همچنین «کاربو رامیرز و زیورا» به بررسی نقش شهرهای کوچک در حفظ زیست بومها 93 ارزیابی چالشهای مدیریت شهرهای كوچک اندام از دید گروههای ذینفوذ پرداختهاند و این شهرها را دارای نقاط قوت زیاد طبیعی و زیست محیطی و یک اولویت برای زندگی و ارتقا کیفیت زندگی دانسته اند)Carb-Ramrez & « .)Zuria, 2011شرانک و فرانسورث» به ارائه مدلی برای حمل و نقل در شهرهای کوچک پرداخته و عنوان کردهاند که برای این شهرها به لحاظ کوچکی، باید مدلی ویژه برای حمل و نقل آنها تدوین نمود. همچنین آنها به امتیازات زیست محیطی و سازگاری این شهرها با محیط و مزیت سازگاری حمل و نقل آنها با محیط زیست اشاره کردهاند)Schrank &Farnـ .)sworth,1999 همانطور که اشاره شد در بخش عمدهای از پژوهشها نقش منطقهای شهرهای کوچک مورد توجه قرار گرفته است، در این دسته بر اهمیت نقش شهرهای کوچک در تعادل و توسعه منطقهای تاکید شده و ضرورت وجود شهرهای کوچک به مثابهی ابزاری برای رسیدن به «توسعهی پایدار منطقهای» تاکید شده است. از این دید به مواردی چون اهمیت شهرهای کوچک در تعادل بخشی جمعیتی-اقتصادی، نقش اقتصاد کشاورزی و لزوم حفظ آن، نقش میانی بین روستا و شهرهای میانی و بزرگ، نقش بازارهای فروش به ویژه برای روستاییان توجه شده است و در مجموع به عدم توجه برنامهریزی ملی به این شهرها و سیاستگذاری صحیح در نظام سلسله مراتب شهری اشاره شده است)فنی، ) 1382 و )رضوانی و همکاران، )1386 و )سرور و الله پور، .)1385 از این منظر مهمترین مشکالت این شهرها ناشی از بازتاب نظام تصمیمگیری و سیاستگذاری، قوانین مصوب و تخصیص بودجه و نیز وضعیت زیرساختها و غیره جمعبندی شده است)شیخ االسالمی، .)1385 اگرچه در موارد معدودی اشارهای هم به مسألهمدیریت شهرهای کوچک شده است )زبردست،ً)1382، اما غالبا بررسی مسائل مدیریتی شهرهایًکوچک عمدتا در قالب گزارشها و مصاحبههای تخصصی بوده است ، در این گزارشها به مشکالتی مانند بیکاری، نبود منابع مالی پایدار و مهاجرت اشاره شده است)معصوم، .)1380 در مجموع بیشتر بررسیها بر مسائل مشترک اجتماعی از قیبل بیکاری و مهاجرت ، مشکالت مدیریتی شهر مانند مسائل مالی، انتخاب شهردار و مسئوالن اجرایی شهر، مشکالت اقتصادی در سطوح مختلف و کم توجهی به شهرهای کوچک در میان بسیاری از شهرهای جهان مشترک است. از این روست که برای بیشتر شهرداریهای شهرهای کوچک، ظرفیتسازی در جنبههای مختلف از جمله آموزش مدیران و افزایش سطح علمی و فنی امری ضروری برای توسعه و ارتقا تشخیص داده شده است)National Association of Municipalities of .)the RepublicofBulgaria, 2003 شهر کوچک واقعیت این است که در بیشتر موارد مرز و تفاوت مشخصی میان شهرهای کوچک و روستاهای پرجمعیت وجود ندارد؛ با وجود این، برای تشخیص شهر از روستا معیارهای گوناگونی چون میزان و تراکم جمعیت، ویژگیهای قانونی و نیز ویژگیهای ریخت شناسی بر شمرده میشود؛ در ایران از سرشماری سال 1335 تا 65، نقاطی شهر تلقی شدهاند که جمعیت آنها پنج هزار نفر و بیشتر باشد، عالوه بر این در سرشماری 1345 و 1355، مرکز شهرستانها نیز بدون توجه به جمعیت شهر شناخته شدند. اما از سال 1365، نقاطی شهر شناخته شدهاند که دارای شهرداری بوده که تفویز این امتیاز نیز بر مبنای تصویب هیات دولت است؛ بنابر این از این زمان اگر چه سعی در تشخیص نقاط واجد شرایط برای تبدیلشدن به شهر میزان جمعیت همواره عاملی اساسیً بوده، اما عمال معیار جمعیت کنار گذاشته شده است. هنوز تعریف دقیقی از شهرها بر مبنای اندازه و میزان جمعیت ارائه نشده است و شهر کوچک، میانی و بزرگ تعریف روشنی ندارد و در نقاط مختلف، تعاریف گوناگونی ارائه شده است)زبردست، )1383 و )رضوانی و همکاران، .)1386 با این وجود در بسیاری از موارد 94 فصلنامه، علمی-پژوهشی شماره اول، زمستان 1390 در تعریف شهر کوچک، برًاندازه و میزان جمعیت تأکید میشود و آن نیز عمدتا به دلیل محدود بودن اطالعات در مورد دیگر ویژگیها و خصوصیات و امکان تعریف جامع این شهرها با معیارهای اجتماعی و اقتصادی است. در آمریکا شهرهای کمتر از پنجاه هزار نفر شهر کوچک محسوب میشوند)Brennan )& Hoene, 2003، چنانکه شرانک و فرانسورث نیز شهرهای کمتر از پنجاه هزار نفر را شهر کوچک به حساب آوردهاند Schrank & Farnsworth, 1999:( )3، در بلغارستان شهرهای با جمعیت کمتر از ده هزار نفر) National Association of Municipalities of )the Republic of Bulgaria, 2003: 2، و در بسیاری از کشورهای در حال توسعه اغلب شهرهای بین 5000 تا20000 نفر شهر کوچک محسوب میشوند)BELL )AND JAYNE, 2006، و از نگاه سازمان ملل شهرهایی با صد هزار سکنه و کمتر از آن شهر کوچک محسوب میشوند)فنی، .)14:1382 در ایران نیز هیچ تعریف رسمی برای طبقهبندی شهرها وجود ندارد و بنا بر ماهیت موضوع شهر کوچک جمعیتی از چندًصد نفر تا پنجاه هزار و بعضا تا صد هزار نفر را در بر میگیرد )زبردست، .)1383 در مجموع اگر رقم پنجاه هزار نفر سکنه برای شهرکوچک را پذیرفت، این شهرها دارای ویژگیهایً نسبتا مشابهی هستند، که آنها را از دیگر شهرها متمایز میکند، عمدهترین ویژگیهای شهرهای کوچک را میتوان چنین خالصه نمود: •به لحاظ اقتصادی، اجتماعی و زیرساختی کمتر توسعه یافتهاند. •بهرهگیری از فرصتها و منابع آنها بسیار پایین ــاست))National Association of Municipaliـ .)tiesof theRepublicofBulgaria, 2003:1 •نسبت قابل توجهی از نیروی کار شهر بهفعالیتهای کشاورزی مشغول است.ً ً •نقش اداری نسبتا کمی دارند و عموما مرکز تجمع خدمات عمومی رده پایین از جمله مراکز بهداشت و مدرسه هستند. ً •در تولید منطقهای و ملی نقش نسبتا جزیی دارند اما به عنوان مرکز ارایه دهنده کاال و خدمات به ساکنین نواحی پیرامونی و نیز فراهم آوردن دسترسی به شبکه های حمل و نقل منطقهای و ملی نقش مهمی دارند).)BELLAND JAYNE,2006 •بیشتر مرکز تامین خدمات مورد نیاز کشاورزان و روستاییان هستند )رضوانی و همکاران، .)1386 •در شهرهای کوچک روابط اجتماعی از نوع نخستین و رو در رو و ساده است. •در این اجتماعهای کوچک انسجام اجتماعی بیشتر و دستیابی به اهداف جمعی آسان تر است. •در این شهرها روابط بیشتر عاطفی، در حالی که در محیط های بزرگتر روابط عقالنی می باشد. •در شهرهای کوچک کاهش در کارآیی و نرخ اشتغال شهروندان مشاهده میشود. •نظارت اجتماعی غیر رسمی نسبت به رسمی در شهرهای کوچک قابل مشاهده است)زبردست، .)1383 •کاهش در میزان مصرف انرژی و کاهش آالیندههای زیست محیطی از امتیازهای ویژه این شهرهاست. •دسترسی به امکانات طبیعی بیشتر، نسبت به شهرهای بزرگ بیشتر است Carb-Ramrez( .)&Zuria,2011 ادامه خواندن مقاله ارزيابي چالش هاي مديريت شهرهاي کوچک اندام از ديد گروه هاي ذي نفوذ

نوشته مقاله ارزيابي چالش هاي مديريت شهرهاي کوچک اندام از ديد گروه هاي ذي نفوذ اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


مقاله پياده سازي الگوريتم هاي فازي مبتني بر GIS در الگوهاي نوين برنامه ريزي براي تهيه برنامه گسترش کالبدي مناسب شهرهاي ميانه جمعيتي ايران نمونه موردي شهر خرم دره

$
0
0
 nx دارای 19 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : 2 2مقدمه در حال حاضر کشور با شهرهایی روبرو است که بر روی غنیترین خاکهای کشاورزی دامن گسترده است و با گسترش روزافزون خود در حال تخریب باغها و اراضی کشاورزی پیرامون خود بوده و با آلوده ساختن آبهای سطحی و زیر زمینی، به محیط زیست خود آسیب میرساند. در این میان برنامهریزی شهری وظیفه دارد با هدایت و نظارت آگاهانه به شهر، اثرات مخرب این گسترش را به حداقل برساند. بنابراین یکی از عوامل مهم و حساس در گسترشهای شهری، الزامات زیستمحیطی و رعایت اصول توسعه پایدار میباشد. در گسترشهای شهری عوامل متعدد دیگری نیز دخالت دارد که ضروری است به آنها نیز توجه الزم مبذول شود. عواملی چون، عوامل مصنوع و انسان ساخت، عوامل اجتماعی و خواستهای ساکنین که سبب مطلوبیت بخشی از شهر برای سکونت میشود و یا بخشی دیگر را متروک و خالی از جذابیت میکند. میتوان چنین بیان کرد که عوامل متعددی در گسترش شهر و جهت دهی به آن دخیل است که از زوایای مختلف قابل بررسی و ارزشدهی است. با مطالعه دقیق هر یک از این عوامل در شهر و میزان تاثیر آنها میتوان به یک پارادایم )چرخه( منظم از عوامل تاثیرگذار در گسترش شهر دست یافت. 3 3بیان مسأله با آگاهی از اثرات محیطی نامطلوب گسترشهای شهری، این واقعیت را نیز باید قبول کرد که گسترشهای شهری امری اجتناب ناپذیر است. نگاهی به آمار شهرنشینی در ایران نشان میدهد که از جمعیت هفت میلیونی ایران در سال 1280، حدود %20 شهرنشین بودند و این شاخص در سال 1335 به %31رسیده است )ماخذ(. تحول جمعیتی پنجاه سال اخیر نیز حاکی از روند رو به گسترش تمرکز جمعیت در نقاط و فضاهای شهری است، به گونهای که سهم شهرنشینی در سال 1385 به %70 رسیده است. این روند رشد شهرنشینی در طول پنج دهه و تعداد 1014 شهر که حدود پنج برابر شهرهای سال 1335 کشور است، بیانگر این واقعیت است که گسترش کالبدی در بسیاری از شهرها تا مدت ها ادامه خواهد داشت )ماخذ(. رشد شهرنشینی منجر به گسترش فضایی شهرها میشود که خود ناشی از رشد تقاضا برای سکونت است .)2008:104 ,Thi Van( هرچند توسعه )گسترش( از درون و احیای مراکز قدیم شهری یکی از راهکارهای اسکان جمعیت مازاد است، ولی باید این حقیقت را پذیرفت که هنوز بسیاری از شهرها از لحاظ رشد و اندازه فیزیکی)کالبدی( در اصطالح به حد بلوغ نرسیدهاند و ارتباط بین عناصر و اجزای آن هنوز شکل معین و تعریف شدهای به خود نگرفته است، از همین رو نیازمند گسترش فیزیکی هستند تا به یک حد بهینه برسند. اندازه بهینه شهر از دیدگاههای مختلف قابل بررسی است. نگاهی به اندازه شهرهای ایران نشان میدهد که هنوز بسیاری از آنها در مرحله پیش از بلوغ شهری قرار دارند و گسترش کالبدی در آنها اجتناب ناپذیر است. بنابراین برای پاسخگویی به این نیاز گسترده برای شهرهای ایران، ارائه راه حلی اندیشیده، ضروری به نظر میرسد. با توجه به سرعت تغییرات در تکنولوژی و شرایط فنی و محیطی، طرحهای جامع شهری به عنوان الگوی سنتی تهیه طرحهای توسعه شهری قابلیت الزم برای پاسخگویی به این شرایط را دارا نمیباشند. برنامهریزی راهبردی به دلیل تاکید بر گرایشات محیطی آینده با برنامهریزی عقالیی سنتی متفاوت است))2009:139 ,Swanstrom و بیشترین تاکید بر هدفگذاری، تلفیق توسعه )گسترش( کالبدی با توسعه اقتصادی- اجتماعی و ارائه راهبردها و سیاستهای اجرایی مناسب برای تحقق اهداف، استوار میباشد. از این رو توجه به الگوهای نوین برنامهریزی شهری که یکی از آنها الگوهای ساختاری و راهبردی است، میتواند از راهکارهای موثر برای مقابله با این شرایط باشد. تحلیل سیستمی )نظام مند( و به ویژه مطالعه روابط ساختاری در میان متغیرهای موجود در سیتسمها )نظامها( مستلزم 110 فصلنامه، علمی-پژوهشی شماره اول، زمستان 1390 استفاده از فنون و روشهای تحلیل مقداری است. یکی از این روشها مدلسازی است. اگرچه مدلهای برنامهریزی به درک عمیقتر انسان از واقعیت کمک میکنند، ولی نمیتواند حوزه مسؤولیت انسانی، یعنی حوزه تصمیمگیری را کاهش دهد .)76 :1994 ,Hall( شهر نمونه مورد مطالعه – خرمدره- در سال 1335 جمعیتی معادل 6455 نفر و مساحتی در حدود 126 هکتار داشته و در سال 1355 جمعیت این شهر به 12573 نفر و سطح شهر به حدود 1894 هکتار افزایش یافته و روند افزایش جمعیت و گسترش کالبدی شهر ادامه داشته به طوری که در سال 1385 جمعیت شهر به 48398 نفر و محدوده شهر به 6895 هکتار رسیده است. 4 4روش شناسی روش بررسی در این مقاله و در بخش مبانی نظری و مرور سوابق، روش توصیفی – تحلیلی است. در ادامه و در بخش چارچوب نظری با استفاده از شیوه تحقیق تحلیلی- اکتشافی مدل و فرآیند خاص این تحقیق، به کار پرداخته شده است. این فرآیند از طریق تدوین و انطباقپذیری نظریههای شکل و ساخت شهر و تعیین رویکردهای کلی در برنامهریزی برای شهر مورد مطالعه و روشها و فنون مدلسازی و محدودیتهای تحقیق و; صورت میگیرد. 5 5پیشینه تحقیق واتکیس در سال 2008 با استفاده از یکی از مدلهای سلولهای خودکار به نام Sleuth به شبیهسازی و پیشبینی گسترش شهر پرداخته است. این پایگاه داده شامل پنج مرحله از مراحل گسترشهای تاریخی مادر شهر کپ 1 در سالهای 1977، 1988، 1993، 1996 و 1998 ، لبهها یا محدودههای شهر، پایگاه داده سیستم )نظام( فضاهای باز مادر شهری2 )MOSS(، شبکه راهها و یک مدل ارتفاعی رقومی3 )DEM( بود. همه دادهها به فرمت رستر در محیط 1 -CapeMetropolitan Arc Editor تبدیل شدند. Sleuth این متغیرهای رشد را در بازههای تاریخی ذکر شده درجهبندی کرد تا بهترین انطباق برای درجه بندی متغیرهای رشد شهر به دست آید. یافتههای به دست آمده Sleuth می تواند مورد استفاده قرار گیرد و فرآیند رشد واقعی شهر را پیش بینی نماید. یک مقایسه بین نتایج مدلسازی شده و نواحی شهری واقعی نشان داد که %76با پیش بینی صورت گرفته انطباق وجود دارد .)37 :2008 ,Brendon( رضا رفیعی و دیگران نیز در سال 2009 به بررسی شهر مشهد پرداختهاند. آنها با استفاده از مدل Sleuth رشد شهر مشهد را شبیه سازی کردهاند. آنها با استفاده از عکسهای ماهوارهای روند تاریخی رشد شهر را مورد بررسی قرار دادند و سه سناریو برای الگوی فضایی رشد شهر در شرایط مختلف در نظر گرفتند، سناریوی اول رشد تاریخی شهر بود که اجازه میداد رشد شهر بر اساس روند گذشته ادامه پیدا کند، گزینه دوم رشد محیط محور بود که در آن رشد شهری محدود شده بود، گزینه سوم ترکیبی ویژه از رشد پراکنده بود که در آن روند رشد تاریخی شهر ادامه پیدا میکند و به وسیله عوامل محیطی و شیب محدود شده است. نتایج، سودمندی روشهای مدلسازی را در توضیح الگوهای فضایی رشد شهری نشان داد. نتایج سناریو دوم نشان داد که زمینهای باارزش در حومه، شامل زمینهای کشاورزی میتوانند ذخیره شوند. سناریو سوم نیز تاثیر محدودیت شیب در رشد شهر را نشان داد. آنها همچنین نشان دادند که سناریوی رشد محیطی )سناریوی دوم( مناسبترین گزینه برای رشد شهر میباشد .) 2009:20 ,Rafiee( رای )Raey(، فودا )Fouda( و گال )Gal( نیز در سال 2004 با استفاده از GIS به ارزیابی اثرات محیطی گسترشهای بدون برنامه در اطراف شهر روسه تا )Rosetta( در مصر پرداختهاند. رشد این حاشیهها سبب از بین رفتن درختان و زمینهای کشاورزی پیرامون شهر میشد. مطالعات آنها شامل روش )manner( نرخ )rate(، وسعت )extend( و اثر )impact( این گسترشها بود 111 پیادهسازی الگوریتمهای فازی مبتنی بر GIS در الگوهای نوین برنامهریزی; .)233-217 :2004 ,M. El-Raey & others( محمد انام پور در سال 2008 با بررسی شهر نالوس – واقع در استان آذربایجان غربی- به بررسی الگوی گسترش کالبدی این شهر پرداخته است. در این بررسی عوامل موثر بر گسترش شهر در قالب عوامل محیطی، کالبدی و; دستهبندی شده است. این عوامل در نرم افزار Arc GIS همپوشانی شدند و خروجی نهایی به دست آمده است. نتایج تحقیق نشان داد که با توجه به شرایط شهر، عوامل محیطی بیشترین نقش را در تعیین حوزههای گسترش دارد Naghibi &( .)50-2008:43 ,Anampour جی آن کوآن Jianquan( )chenge و لن ماسر )lanMasser( در سال 2003 به بحث در خصوص عوامل متعدد تاثیرگذار در توسعه شهری پرداختهاند. آنها معتقدند به دلیل فرآیند پیچیده توسعه شهری، تصمیمگیری برای برنامهریزان محلی به دشواری امکان پذیر است. آنها با ارائه یک روش فضایی تحلیل داده برای عوامل اصلی تاثیرگذار در رشد شهری به مدلسازی رشد شهر ووهان )Wuhan( در فاصله سالهای 1993-2000 پرداختهاند. در این مدل از روش تحلیل داده و رگرسیون منطقی فضایی استفاده شده است. این مدل قادر است تا اثر فضایی هر متغیر را به وضوح نشان دهد و اثرات متغیرها را با هم مقایسه کند. نتایج این مطالعه نشان میدهد که در این بازه زمانی، راههای شهری و نواحی توسعه )گسترش( شهری )developed area( بیشترین تاثیر را داشتهاند و طرحهای جامع در حال از دست دادن نقش خود در این زمینه هستند)Jianquan Change .)217-2003:199,and Lan Masser 6 6شناخت محدوده مورد مطالعه شهر خرمدره در مسیر ارتباطی تهران- تبریز و در حد فاصل شهر زنجان و شهر قزوین قرار دارد. بیشتر پوشش گیاهی اطراف شهر شامل باغها و تاکستان است که با حرکت به شرق کاهش مییابد. بررسی تحوالت جمعیت شهر خرمدره نشان میدهد که همواره این شهر دارای رشد جمعیتی مثبت بوده و در مقایسه با سایر شهرهای استان از رشد باالتری برخوردار است. از نظر تاریخی قرارگیری خرمدره در کنار راه تجاری ابریشم نیز یکی دیگر از دالیل گسترش و پیدایش این شهر بوده است )فجر توسعه، :1384 .)102 اما علی رغم قدمت نسبتا زیاد سکونت در خرمدره، روند رشد سریع و منظم آن را بعد از دوره 1345 و سالهای پس از آن و مصادف با استقرار صنعت و گسترش آن در سالهای بعد دانست. گسترشهای بعدی شهر به خصوص در سالهای بعد از -1358 مصادف با رشد شدید جمعیت در این شهر – به سمت تاسیسات و خطوط نیرو بوده و آن را در بر گرفته است و تخریب سطح وسیعی از باغها شهر را نیز به همراه داشته است. جدول شماره 1 روند رشد جمعیت و گسترش کالبدی شهر در ادوار مختلف را نشان میدهد. سال مساحت جمعیت تراکم عمده عوامل موثر بر )هکتار( جمعیتی گسترش پیش از 126 6455 512 رشد طبیعی جمعیت 1335 1345 502 7959 159 ورود صنعت و افزایش مهاجرات 1355 1894 12573 66 مهاجرت به شهر رشد طبیعی و 1385 6895 48398 70 افزایش مهاجرت به شهر جدول شماره :1 روند رشد جمعیت و گسترش شهر طی سالهای 1335 تا 1385 7 7تجزیه و تحلیل دادهها .1-7 انطباقپذیری نظریههای شکل، ساخت و توسعه شهری با واقعیتهای خرمدرهنظریههای مختلفی در خصوص شکل، ساخت و انواع توسعههای شهری وجود دارد که به دورههای زمانی خاص تعلق دارند و تحت شرایط خاصی از وضعیت محیطی و کالبدی قابلیت انطباق دارند. از نظر طبیعی شرایط محیطی منحصر به فرد، مانند شرایط 112 فصلنامه، علمی-پژوهشی شماره اول، زمستان 1390 نظریهها چکیدهمفهوم انطباقباشهر ومکاتب مکاتبشهرسازی اکولوژی شهری فرهنگ گرایی طبیعت گرایی با تاکید بر وجود گروه های مختلف اجتماعی در شهر، به حرکت های اجتماعی آنها تاکید کرده و شهر را حاصل جانمایی و طبقه بندی این گروه های اجتماعی می داند که در جوامع مهاجر پذیر میتواند مورد توجه قرار گیرد. توجه تام به فرهنگ و شیوه زیست مردم و تاکید بر مسائل زیبایی شناسی تاکیدبراستقراردرطبیعت،توجهبهخانه،حفظطبیعت،هماهنگی محیط مصنوع با محیط طبیعی و به کارگیری تکنولوژی خرمدره نیز یک شهر مهاجرپذیر است که مقصد بسیاری از مهاجران جویای کار منطقه میباشد. ولی به دلیل همگونی فرهنگی و نژادی در منطقه و بر اساس مطالعات صورت گرفته، در شهر خرمدره شاهد جدایی و طبقه بندی اجتماعی نمی باشد اما ظهور طبقههای اقتصادی و گروه های مهاجر در شهر می تواند در سال های نه چندان دور و پس از چندین مرحله توسعه شهر، مورد توجه قرار گیرد. میتواند الگوی مناسبی برای شهر خرمدره باشد. زیرا دگرگونی ناگهانی در شیوه های زیست مردم و عدم توجه به شیوه های فرهنگی گذشته در رشد شهری، سبب بروز نابسامانیهایاجتماعیوروانیشدهوعالوهبرعدمموفقیتبرنامهسببناهنجاری های اجتماعی نیز می گردد. این الگو نیز می تواند الگوی مناسبی برای این شهر باشد زیرا از دیگر ویژگیهای مطرح در این نظریه انطباق آن بر جوامع روستا شهری می باشد که با حفظ ویژگیهای فرهنگی و اقتصادی شهر- روستا به استفاده از فناوری و تجهیزات جدید می پردازد. نظریه های شکل و ساخت شهر خطی مرکزی شطرنجی نظریهباغشهر یک یا چندین عامل طبیعی یا انسان ساخت سبب می شود تا توسعه شهر در تمام جهات به طور متناسب صورت نگیرد و شکل غالب توسعه در امتداد این دو مسیر باشد توجه اصلی این مدل به مرکز شهر است و یک مرکز شهری متمرکز با حاشیه های کم تراکم مد نظر است. با تکیه بر توسعه شبکهراهها و ساختن جاده های متعدد، گسترش شهرها و نواحی جمعیتی آنها به صورت پراکنده پیشنهاد میشود. قائل شدن کمربند سبز برای شهر و گسترش صنعت در خارج از این کمربند و خارج شهر، همچنین وجود باغها بسیار در میان محدوده شهر محور ارتباطی هیدج- خرمدره- ابهر در مرکز شهر سبب گسترش خطی شهر در امتداد و در دو طرف آن شده، که به شهر ساختاری خطی در مرکز آن داده است. وجود محلههای قدیمی شهر و هسته اولیه روستای خرمدره و فرم آن و توسعه شبکه های دسترسی منطبق بر آن سبب ایجاد یک شبکه مرکزی در جنوب شهر شده است. همچنین ساختاری مشابه در شمال شهر نیز وجود دارد. این قسمت شهر نیز در ارتباط با جاده اصلی و در حرکت به سمت آن بهوجود آمده است. همچنین با در نظر گرفتن زمینهای شمالی شهر به عنوان توسعه مرحله سوم می توان ساختار مرکزی و نیمه شعاعی شهر را نیز حفظ و تقویت نمود. در شرق شهر نیز اراضی آماده سازی شده وجود دارند که دارای شبکه شطرنجی هستند. نظریه«باغشهرهاوارد»بهعلتقائلشدن کمربندسبزبرایشهرو گسترشصنعتدر خارج از این کمربند و خارج شهر، همچنین وجود باغها بسیار در میان محدوده شهر قابل استفاده و تطبیق با خرمدره می باشد نظریههای گسترششهر گسترشخطی واحدهای توسعه رشدهوشمند شهری شهر در امتداد خطوط اصلی حمل و نقل به صورت نوار مانند ادامه مییابد و نواحی مسکونی و صنعتی، در دو جانب این خطوط قرار میگیرند. یکی از عرصهًهای رایج طراحی در معماری است. وسعت این واحدها معموال بین 40 تا 200هکتار است و می توان آن را بخشی از ساختار شهرهای جدید یا توسعه الگوی حومه نشینی به حساب آورد. به عنوان یکی از ابزارهای مدیریت رشد در برابر توسعه و رشد بی رویه سکونتگاهها مطرح میباشد و در واقع توسعهای است که اقتصاد، جامعه و محیط را حمایت می کند و با فراهم کردن یک چهارچوب کاری، اجتماعات را از تصمیماتی درباره اینکه کجا و چگونه رشد خواهد کرد، آگاه می سازد. این شکل توسعه را می توان با توجه به وجود محور ارتباطی خرمدره- ابهر و در راستای آن و تا سرحد محدوده شهر )دانشگاه آزاد( ادامه داد و ساختار خطی شهر را تقویت نمود. با توجه با اینکه شهر خرمدره هنوز به پویایی و تکاپوی شهری الزم دست نیافته و به لحاظ جمعیت نیز جز شهرهای کوچک ولی مهاجرپذیر محسوب می شود، هنوز نیازمند توسعه پیوسته کالبدی می باشد و در ردیف نظریه های «واحدهای توسعه» قرار می گیرد. این نظریه نیز به دلیل تاکید بر محیط و نقش بارز مردم در مدیریت رشد و توسعه شهری و توجه به اقتصاد و اشتغال در این فرآیند می تواند الگوی مناسبی برای روند توسعه و گسترش شهر خرمدره باشد. ولی معموال این فرآیندها در توسعه شهری نیازمند نهادسازی و وجود قوانین مرتبط با این زمینه است که سبب دشواری اجرای آن در عمل می شود. جدول شماره :2 بررسی مکاتب و نظریه های شکل، ساخت و توسعه شهری و میزان انطباق آن با شهر نمونه مورد مطالعه .ماخذ: شوای، 1384 ، شکویی،1381 و انام پور، 1387 113 پیادهسازی الگوریتمهای فازی مبتنی بر GIS در الگوهای نوین برنامهریزی; شیب، توپوگرافی، وجود رودخانه و .. از مهمترین شرایط در گسترش شهر است. از طرفی ویژگیهای کالبدی مانند اندازه شهر، نقش شهر، وضعیت خطوط ارتباطی، همجواریها و ; نیز از مهمترین عوامل موثر در میزان انطباق این نظریهها در شهرها محسوب میشود. این تحقیق به منظور شناخت جامع و ابعاد مختلف مسائل شهر و ارائه راه حلهای بهتر برای توسعه کالبدی آن به بررسی نظریهها و مکاتب مرتبط با شهر و توسعه شهری پرداخته و میزان انطباق پذیری آن با شهر مورد مطالعه را بررسی کرده است. .2-7 برنامه راهبردی گسترش شهر اگرچه محتوای برنامههای راهبردی از جامعهای به جامعه دیگر متفاوت است، ولی فرآیند برنامهریزی ضرورتا یکسان است .)7 :2005 ,Gordon( در این پژوهش نیز با توجه به نیاز جامعه مورد مطالعه روند زیر برای تهیه برنامه راهبردی گسترش شهری مد نظر قرار گرفته است و برای تعیین میزان زمین مورد نیاز برای توسعه آتی شهر کمبودهای شهر تا افق 1395 بررسی شده و پس از آن به تدوین اهداف و راهبردها و سیاستها و الیه های اطالعاتی الزم پرداخته شده است. .1-2-7 برآورد تعداد واحد مسکونی مورد نیاز بر این اساس از روش خام به دلیل وجود آمار و ارقام مورد نیاز، برای برآورد مسکن مورد نیازاستفاده شده است. در این روش ابتدا تعداد خانوار فعلی با تعداد مساکن موجود مقایسه، و براساس یک استاندارد معین، کمبود برآورد میشود. سپس با اعمال نرخ رشد جمعیت و افزودن آن به مساکنی که به دلیل استهال ک و یا پایین بودن کیفیت در سالهای آتی از رده خارج خواهد شد، تعداد مسکنی که ظرف مدت معین ساخته شوند، محاسبه میشود. این روش در برنامهریزیهای مسکن اغلب طرحهای جامع شهری که برای شهرهای ایران تهیه شدهاند، به کار برده شده است )پورمحمدی، 56:1382و.)57 E (t)= ( H– U)+ H(t )+r u( t) )E (t )واحد مسکونی مورد نیاز تا زمان H، ( t) تعداد خانوارهای موجود(، U )تعداد واحد مسکونی موجود(( )H (t نیاز خانوارهای جدید )در طول زمان برنامهریزی اضافه خواهد شد((()Ru (tدرصد واحدهای مسکونی است که تا زمان tنیاز به تخریب و تجدید بنا خواهند داشت مانند مساکن مرمتی، تخریبی و مخروبه( . با توجه به نرخ رشد 2/43 درصدی سالیانه شهرخرمدره و جمعیت 48398 نفری سال 1385 ، جمعیت پیشبینی شده در سال 1395 )به عنوان افق طرح( معادل 67300 است و مبنای برآورد نیاز قرار گرفته است. بعد خانوار نیز در هر دو مقطع 85 و 95 معادل3/8 نفر و به صورت ثابت در نظر گرفته شد. بنابراین تعداد خانوارها در سال )12579( 1385 و تعداد خانوار ها در سال 1395 )17710( بهدست میآید. ادامه خواندن مقاله پياده سازي الگوريتم هاي فازي مبتني بر GIS در الگوهاي نوين برنامه ريزي براي تهيه برنامه گسترش کالبدي مناسب شهرهاي ميانه جمعيتي ايران نمونه موردي شهر خرم دره

نوشته مقاله پياده سازي الگوريتم هاي فازي مبتني بر GIS در الگوهاي نوين برنامه ريزي براي تهيه برنامه گسترش کالبدي مناسب شهرهاي ميانه جمعيتي ايران نمونه موردي شهر خرم دره اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله مقايسه تطبيقي مفهوم ادراک و فرآيند آن در فلسفه و روانشناسي محيط و کاربرد آن در طراحي شهري

$
0
0
 nx دارای 11 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمــه: ادراک و شناخت انسان از شهر در پی برقراری رابطهی انسان با محیط پیرامون شــکل میگیرد و شــناخت عمیقتر به تحکیم پیوند ساختاری میان ســه رکن اساســی »انسان،شــهر و جهان«میانجامــد1. تقویت رابطهی انســان با محیط شــهری، چندی اســت از دغدغههای اصلی دانش طراحی شــهری و علوم همپیوند با آن اســت. »طراحی شهری« بنا به رســالت خود در راه »آفرینش محیط زیســت نیکو« برای انسان، ناگزیر به شناســایی »مسیر آگاهی انســان از شهر« و »تنظیم رابطهی وی با محیط« پیرامون میباشد. موضــوع ادراک و »منظرذهنــی«2 نزدیــک بــه نیم قرن اســت که درّ ادبیــات تخصصــی طراحی شــهری جایگاه ویــژهای یافتــه وتوجه به موضوع ادراک محیط در طراحی شــهری منجر به شکلگیری»رویکرد طراحی شــهری ادراکی« گردیده اســت. این رویکرد بنیانهای نظری خود را بر دســتاوردهای دانش روانشناســی محیط استوار ساخته است. روانشناسان محیط چگونگی ادراک را از راه تفسیر رفتارهای محیطی بیان میدارند.ســه رویکرد اصلی»گشــتالتی«، »تبادلی- ســازشمند« و »بوم شــناختی گیبســون« بیانگر تلاش آنان در جهت تبیین ســاز و کار ادراک محیط میباشــد. (نگاه کنید به لنــگ 79،8831 و مطلبی 0831،45). از دیگر ســو،ادراک به عنوان یک مبحث معرفت شناختی در میان اندیشــههای فلســفی از جایگاه ویژهای برخوردار است. فلسفه در پی تبیین اصولی که انســان را به شــناخت وجــود راهبری میکند، بــا ادراک به مثابهیکــی از پایه های اصلی معرفتشناســی پیوند دارد. آگاهی از چیســتی ادراک و تبیین ســاز و کار آن و نقشی که در شناخت وجود دارد، مورد توجه بسیاری از فلاسفه بوده است. این نوشــتار ســر آن دارد تا از طریق بازخوانی آراء فلاســفه و کاربست آن در علــوم کاربردی،گامی در تقویت پیوند علوم نظری (فلســفه) با علوم کاربردی(روانشناســیمحیط و طراحی شــهری) برداشته و همچنین، پیوند گسسته میان مفاهیم بنیادین در معرفت پیشینیانمان را با حوزههای کارکردی آن در دانش جدید بهبود بخشــد. به دیگر سخن این پژوهش، کوششــی اســت در جهت تقویت مبانــی نظری(حــوزهی اثباتی) علوم کاربردی و ترمیم پیوند گسســته با میراث اندیشههای ژرف سرزمینمان و گامی در راه جبران غفلت تاریخی ما از پیوند با این ریشــهها، ضرورتی که دیریســت آگاهانه یا ناآگاهانه نسبت به آن سهل انگاریم،چراکه ما امروزه در زمینهی علوم تخصصی و بهویژه کاربردی مقهور دانشــی هستیم که خود در نحوهی صدور و تکوینش دخالت کمی داشتهایم. 1.ادراک در فلسفه ادراک یــا اندریافــت3 در فلســفه، از مباحث مهم شــناخت شناســانه4 و مهمترین گام در شــناخت خویشــتن و هستی اســت و سهم اساسی در بازشناســی نوع رابطه انســان با کیهان دارد. ایــن موضوع در میان آرای بســیاری از فلاســفهی شــرق و غرب، ازجمله فلاسفه ایرانی و به ویژه فیلســوفان دوران اســلامی مــورد توجه قرار گرفته اســت. در این پژوهش،دیدگاه ســه تن از آنان که نقش برجستهتری بر رشد مهمترین جریانهای فلســفی در ایران داشــتهاند بررسی شــده است. سه تن که نام آنان بر تارک اندیشــههای فلسفهی ایران زمین میدرخشد: “حکیمّ بوعلی ســینا” پیشرو حکمت مشــایی، “شیخ شــهابالدین سهروردی” پایهگــذار حکمت اشــراق و “ملاصدرای شــیرازی” نظریهپرداز حکمت متعالیه. از آنجایی که نظر ســایر فلاســفه در زمینــهی ادراک نیز کم و بیش برگرفته از دیدگاه این سه تن بوده است اکتفا به این سه دیدگاه در بررسی مباحث فلسفی قابل تعمیم مینماید. ادراک نزد بیشتر فلاسفه دارای دو گونهی اصلی “ادراک حسی” (حاصل دریافــت از حواس ظاهری) و “ادراک عقلی”(حاصل دریافتهای باطنی در تکمیل دادههای حسی) میباشد (فاخوری3731،974).گاه در برخی نظریات به چهار گونه افزایش یافته و از آن به مراتب ادراک یاد شده است. بوعلی سینا ضمن ارایه تعریفی از ادراک که برگرفته از نگرش خردورزانهی او به هســتی است، اندریافت را”نقش بســتن صورت یا حقیقت شیء در ذهــن” (تعلیقات به نقــل از فعالی 6731) تعریف میکنــد. وی ادراک راّ حاصل یک روند (فرآیند یکسویه) و مبتنی بر انتزاع میداند، شهابالدین ســهروردی، حقیقت ادراک را »اثرپذیری قوای ذهنی« دانسته و با تبیین گونــهای از آگاهــی که حاصل کشــف و شــهود باطنی اســت و به علم حضوری میانجامد »ادراک شهودی«5 را تنها راه دریافت حقایق هستی میداند. (ســهروردی بــه نقل از فعالی 6731) ملاصــدرا لیکن ادراک را فرآینــدی »صدوری« میداند بدان گونــه که نفس در هر مرتبه از ادراک، صورتی ادراکی متناســب با آن مرحله میآفریند که شکل تکامل یافتهای از صورتهای پیشین است. به باور وی، رابطهی ادراکی، در فرایند ادراک هر لحظه در حال بازآفرینی است. (ملاصدرا 0831،512). 2.ادراک در روانشناسیمحیط روانشناســیمحیــط به عنــوان شــاخهای از روانشناســی؛ به بررســی روانشناختی رفتار انسان در محیط میپردازد و پژوهشهای مرتبط با رفتار انسان و چگونگی تأثیر عوامل مؤثر بر ادراک و شناخت از محیط را واکاوی مینماید. روانشناسیمحیط به دلیل بازنمایی اثر ویژگیهای کالبدی محیط بر رفتــار، با حوزههای کارکردی مرتبط بــا دانش محیطی از جمله طراحی شهری پیوند مییابد و طراحی شهری در پیوند با روانشناسی محیط تلاش میکند تا به طرحریزی برای محیطی پاسخگو به نیازهای انسانی پرداخته و توامان بستری مناسب برای پیدایش رفتارهای مورد درخواست خود بیابد. در روانشناســیمحیط، محیــط پیرامــون مهمتریــن سرچشــمهی دریافتهــای بیرونی و منبع اصلی آگاهی و شــناخت انســان از دنیای اطراف اســت(کرمونا و تیزدل 0931الــف،961) و فرایند بنیادین رفتارانســانی6 بر اساس گامهای متوالی احســاس، ادراک، شناخت و رفتارّ شــکل میگیرد. هــر گام دارای ریزفرایندهایی اســت که موجب تحقق کارکرد اصلی آن میگردد، هرچند تفکیک آنها به دشواری امکانپذیر است و »ادراک محیط« فرایندی است که از طریق آن انسان دادههای لازم را بــر اســاس نیاز خــود از محیــط پیرامون برمیگزینــد. (مطلبی 0831،65) در روانشناسی تبادلی، رفتار حاصل رابطهی کنشگرانهی انسان با محیط است، محیطی که انسان خود بخشی از اوست. دونالد اپلیارد7 در جستجوی چگونگی برهمکنش تجربیات محیطی انسان، سه شیوهی اصلی برای ادراک محیط به قرار زیر بازشناسی میکند: 1. شیوهی پاسخده واکنشی: متمرکز بر واکنشهای عاطفی به محیط (مانند تجربیات بیان شدهی گوردن کالن از منظر شهری)ّ 2. شیوهی عملیاتی: متمرکز بر فعالیتها و عملکردهای انسان در شهر (مانند تجربیات ویلیام وایت و جین جکوبز) 3. شــیوهی اســتنباطی: متمرکز بر دریافتّاطلاعات و معانی شهر برای حمایت از دو شیوهی پیشین (مانند مطالعات لینچ و اپلیارد) (به نقل ازکرمونا 8831،531 و لنگ 8831،201 و پاکزاد 8831،461) که براســاس فرآیند ادراک و شناخت( نمودار1) این سه شیوه بدین ترتیب صورتبندی میشوند: شیوهی پاسخده واکنشــی برگرفته از گام آغازین فرآیند درونی ادراک یعنی »ادراک حســی« و شیوهی استنباطی منبعث از گام بعدی »ادراک عقلی« میباشد. شیوهی عملیاتی چنانچه ناشی از رفتار بازتابی حاصل از احساسباشــد، در میانه گام احســاس و ادراک و چنانچه بروز رفتار ناشی از دانشّ محیطی باشــد، در گام واپسین از فرآیند کلی و در بخش رفتار محیطی رخ 5 فصلنامه پژوهشهای معماری اسلامی / شماره سوم / تابستان 3931 / سال اول مینماید. کرمونا در کتاب »بعد طراحانه برنامهریزی«، طراحان شــهری را ملزم به شناسایی مطالبات محیطی متفاوت منبعث از هر سه شیوه میداندّ و ضرورت برخورداری از نگاه فراگیر و جامع برای تأمین کیفیات مورد انتظار عموم از محیط در عین برآورده ساختن نیازهای انسانی(در انطباق با سلسله مراتب نیازهای مازلو) را یادآور میگردد. نمودار 1. فرآیند کلی ادراک و شناختّ3. ادراک در طراحی شهریّ ادراک در طراحی شــهری از تفاوت میان »شهری که هست« با »شهری که درک میشود«، نشأت میگیرد (کرمونا 0931الف ،26). ورود مباحث ادراکی به حوزه دانش طراحی شــهری از نیم قرن گذشــته شروع شده و سرآغاز آن را میتوان تغییر نگاه به رابطهی انسان و محیط شهری دانستّ ّ کــه منجر به پیدایش»رویکرد طراحی شــهری ادراکــی« گردید. طراحی شهری ادراکی به مثابه پارادایم جدید در طراحی شهری دستاوردهایی در دو بعد ماهوی و رویهای به همراه داشت. مهمترین این دســتاوردها: آغاز نگاه پدیدارشناســانه به شهر و محیط شهری و بروز زمینهگرایی کالبدی و اجتماعی و نیز برجسته شدن اهمیتّ زمان در »ماهیت« بوده و جایگزینی مسئلهگشایی با فرآوردهگرایی و نیزّ ّ ّ توجه به اهمیت مشــارکت شــهروندان در»فرآیند« طراحی شهری بوده اســت که برآیند آن به تغییر آرمان و نشــانهروی به سوی هدف جدید که همانا »خلق مکان برای انســان« اســت انجامید (جدول شماره 1). ازّ تحولات این دوره با عناوینی مانند »نهضت سرزندهسازی شهری« (لنگ 8831،7) و »مکتب تجربه شــهری و ادراک همگانی« (کرمونا و پانتر 0931ب،441) و »مکتب کاربــرد اجتماعی« (مدنی پور 9731،961) نیز نام برده شده است. (گلکار 0931،04)جدول 1. دستاوردهای طراحی شهری ادراکی 6 فصلنامه پژوهشهای معماری اسلامی / شماره سوم / تابستان 3931 / سال اول »کوین لینچ« در کتاب»سیمای شهر« با ابداع کاربرد تصویر ذهنی از شهر و تبیین کیفیت خوانایی، آغازگر نهضت منظر ذهنی شناخته شد. در ادامهی کار وی »دانلد اپلیارد« با تشریح عوامل مؤثر بر تجسمپذیری ساختمانهاّ و عناصر تصویر ذهنی، به تشریح کیفیت نقشانگیزی8 و برجسته سازیّ ّ اهمیت آن به مثابه یک کیفیت بنیادین ادراکی به همراه خوانایی پرداخت. (431,9691» (Appleyardجک نســر9« نیز در جستجوی ترجیحاتّ محیطی شــهروندان از شــهر با طرح کیفیت مهرانگیزی01، به بررســی عوامــل مؤثر بر ارزیابی ایشــان از منظر ذهنی پرداختــه و با مطرح کردنّ موضوع “منظر ذهنی ارزیابانه” میزان خوشــایندی و ناخوشایندی ذهنیت افراد از محیط شهری را شناسایی نمود. (nasar 1997,3) مقایسه تطبیقی موضوع ادراک در دو حوزهی فلســفه و روانشناســیمحیط به دو شــیوه مقایسه گردیده اســت: ابتدا مقایسه عمومی که شامل تفاوتهای ماهوی دو حوزهی معرفتی اســت، مانند ویژگیهای عمومی و گسترهی دید آنان و سپس تحلیل و مقایســه موضوع ادراک در دو حوزه و مقایسه آن با اهدافّ کاربردی طراحی شــهری. این مقایســه به منظور شناسایی نکات افتراق و اشتراک دو حوزه در ادراک بوده که میتواندّبااتکا به وجوه اشتراک با هدف همنیرو افزایی به تقویت پایگاه نظری در زمینهی موضوع ادراک بیانجامد. مقایسه عمومی فلسفه و روانشناسیمحیط جایگاه و سرچشــمهی اصلی معرفت: دو حوزه معرفتی فلســفه و روانشناســی محیط در طبقهبندی معارف از جایگاه متفاوتی برخوردارند.ّ روانشناســیمحیط در زمره »علوم کاربــردی« بوده و مفاهیم مورد توجه آن بیشتر در پهنهی »جهان محسوسات« گسترش یافته است، اما فلسفهّ در زمــره »علوم نظری«، »مفاهیم انتزاعی« را مورد توجه قرار داده که در رتبهای برتر از محسوسات قرار میگیرد. از دیگر سو، روانشناسیمحیط،»دریافتهای حسی« را سرچشمه و منبع اصلی دانش میداند و مفاهیمّ ّ و ابزارهای تحقق معرفت خود را برپایهی تجربهی حســی بنا مینهد، در حالیکه فلسفه، برای گسترش مفاهیم مورد نظر خود به ترتیب اعتبار، از سه منبع »شهود«، »عقل« و »حس« بهره میگیرد. تفــاوت در نوع نگاه به انســان: نگاه فلســفه به ویژه فلســفه یّ اســلامی بــه »انســان کامــل«، انســانی دارای نقــش و مأموریــت »آفرینندگی« اســت بــه مثابه حلقــه اتصال دو مفهــوم خداگونگی و انســان گونگیّ.اما انسان در روان شناســیمحیط، انسان »پردازشگر و بازیگر اجتماعی« اســت که در تبادلّاطلاعات با محیط و پردازش آن بــه رویارویی بــا اجتماع و محیط می پردازد (نمودار2). (بر اســاس چارت گروت 6831،82) نمودار 2. درجهبندی نقش انسان نگاه به مراتب هستی،انســان و شهر: دو حوزهی فلســفه و روانشناسی را میتوان از دید تفاوت در جهانبینی، ,نوع نگاه و دســتهبندی ســاحتهای گوناگون هستی نیز از یکدیگر بازشناســی نمود. مفاهیم علم روانشناسیّ محیط بیشتر در دو حوزه »جسم و نفس (روان)« صورتبندی میشود، اما در حوزه فلسفه (بهویژه فلسفهی اسلامی) مفاهیم بنیادین بنا به مراتب وجودی انسانبه سه ساحت: »جسم(بدن)،نفس(روان) و روح« بخشبندی میشود (برگرفتــه از نقی زاده 6831،803) و درجات کمال هر موجود در هســتی به میزان برخورداری از این سه ساحت وجودی ارزیابی میگردد. تلقــی از ادراک کامل: از دید روانشناســان محیــط ادراک کامل با »ادراک جامــع حواس« به دســت میآید و ادراک حســی برآیند ادراک تمامی حواس اســت. در فلســفه (و بهویژه عرفان) ایــن گونه از ادراک تنها در میانهی راه و پیشزمینهای برای راهیابی به درون تعبیر میشود که ســرآغاز راه ادراک حقیقی در دنیای ژرف درونی اســت “برای تعمیق ارتبــاط باید تمام حــواس به کمک آیند تا ارتباطی با باطن انجام شــود” (اردلان و بختیار 0831،5). بر این اساس ادراک کامل در روانشناسی از برداری »عرضی و انتشــار یابنده« و در نزد فلاسفه از برداری »طولی و بالا رونده«برخوردار است. مقایسه موضوعی: نظریات بیان شده در زمینهی ادراک و چیستی آن ازّ گوناگونی و پرشماری در تعداد و گاه عدم شفافیت کافی در محتوا برخوردارند، به منظور تدقیق محتوا و با هدف بهرهگیری بیشــینه از ارزشهای تمامی افقهای دید که تبیین ادراک را نشانه روی کردهاند، موضوع مورد پژوهش به دســتهبندیهای خردتری در قالب مقولهبندی تفکیک گردیده اســت. ادامه خواندن مقاله مقايسه تطبيقي مفهوم ادراک و فرآيند آن در فلسفه و روانشناسي محيط و کاربرد آن در طراحي شهري

نوشته مقاله مقايسه تطبيقي مفهوم ادراک و فرآيند آن در فلسفه و روانشناسي محيط و کاربرد آن در طراحي شهري اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله مطالعه تطبيقي ديدگاه ملاصدرا به مثابه متفکر اسلامي با نظريه هاي رايج در رابطه با مدلهاي تجربه زيباشناختي

$
0
0
 nx دارای 14 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمــه: مقدمه: تجربه زیباشناختی دارای تعاریف متعددی است. یکی از این تعاریف آن است که تجربه زیباشناختی حاصل ادراک ارزشهای اثر هنری است و برای درک اثر هنری نیازمند تجربه اثر هستیم. تجربه زیباشناختی در میان ســه عنصر هنرمند، اثر و مخاطب شــکل میگیرد. از یک سو ارزشهای درونــی و بیرونی اثر هنری و از ســویی دیگر مهارتهای مخاطب در ایجاد این تجربه اهمیت بسزایی دارند. به همین دلیل تجربه زیباشناختی به نوعی یک تجربه آموزشی است و میتوان مهارتهای مخاطب را در جهت درک اثر هنری ارتقاء بخشید. از سال 0791 به بعد این موضوع در حوزه آموزش و روان شناسی در کشور های غربی مورد توجه قرار گرفت. بســیاری از نظریهپــردازان حــوزه آمــوزش و روان شناســی بــا بررســی رهیافتهای فلسفی و تحقیق، مشاهده و مصاحبه با مخاطبان اثر هنری، بازدیدکنندگان موزه و; مدلهای تجربه زیباشناختی طراحی نمودند که در جهت رشــد و ارتقاء فکری مخاطبــان در رابطه با اثر هنری بود. اما در کشور ما با توجه به رهیافتها و مبانی معرفتی فلسفه اسلامی مدل تجربه زیباشناختی طراحی نشده است. پرسش بنیادین اینکه چگونه میتوان با در نظر گرفتن مبانی معرفت شناســی فیلسوفان اسلامی چون ملاصدرا فرایند و اجزاء مدل تجربه زیباشناختی را طراحی نمود و وجوه اشتراک و افتراق این مدل با مدلهای قبلی در چیست؟ بر همین اســاس هدف تحقیق پیش رو تبیین مدل تجربه زیباشناختی بر اســاس دیــدگاه و نظــام معرفتی ملاصدرا اســت. در همین راســتا تحقیق پیش رو در ســه پاره شکل گرفته است. در پاره نخست به بررسی مدلهای تجربه زیباشــناختی پرداخته شده، در پاره دوم اصول اندیشه ای ملاصدرا که به نوعی با تجربه زیباشناختی ارتباط دارد تبیین گردیده و در پاره ســوم به مقایســه و تطبیق اصول بدست آمده از دیدگاه صدرا و اصول مشترک در مدلهای تجربه زیباشناختی پرداخته است. پیشینه تحقیق اگرچه در زمینه مفهوم تجربه زیباشناختی و ادراک زیباشناسی، همچنین مدلهای آموزشــی تجربه زیباشناختی بر اساس مبانی فلسفه غرب کار شــده اســت و آقای امامی جمعه نیز در کتاب خود با عنوان فلســفه هنر در عشق شناســی ملاصدرا به رابطه درک زیباشناختی و مفهوم عشق از دیدگاه ملاصدرا پرداختهاند. اما تاکنون مدل نظری تجربه زیباشناختی بر اساس مبانی و اصول معرفتی ملاصدرا تبیین نشده است. روش تحقیق در تحقیــق پیــش رو بــه واســطه ماهیــت فلســفی از روش تحلیل-اســتنباطی استفاده شــده اســت. در گام نخســت در بخش تحلیل به بررســی ویژگیهــا و اجــزا مدلهــای تجربه زیباشــناختی که توســط روانشناســان حوزه آموزش طراحی شــده پرداخته، و در ادامه به تحلیل مبانی و اصول معرفتــی ملاصدرا چون مراتب ادراک، حرکت جوهری، وجود ذهنی، عشــق و زیبایی و اتحاد عالم و معلــوم در رابطه با تجربه زیباشــناختی پرداخته است. در گام دوم با توجه به تعاریف نظریهپردازان درباره تجربه زیباشناختی، اجزاء فرایند تجربه زیباشناختی را از اصول و مبانی معرفتی ملاصدرا اســتنباط و استخراج نموده و در همین راستا به مقایســه و تطبیق دیدگاه ملاصــدرا و مدلی که بر مبنای دیدگاه وی استخراج گردیده با مدلهای دیگر پرداخته شده است. بحث اصلی 1. مدلهای آموزشی تجربه زیباشناختی نظریه های ادراک و تجربه زیباشــناختی در حیطــه آموزش، با عنوان نظریه های رشد زیباشــناختی Aesthetic Development شناخته شــده و زیر مجموعه نظریه رشــد قرار دارد.نظریه های رشد شاخه ای از روان شناســی اســت که تحولات و تغییرات جسمی، ذهنی ، عاطفی و عملکردی انســان در طول عمر را مــورد مطالعه قرار میدهد. یکی از زمینه های اصلی روانشناســی رشــد زمینه های شــناختی آن است که تغییرات مربوط به تواناییهای عقلانی از جمله توجه، ادراک و حافظه، تفکر، استدلال، خلاقیت و تخیل را مورد بررسی قرار میدهد(خلعتبری، قربان شیرودی و خانیان 0931، 2). نظریه های رشد زیباشناختی نیز در راستای توانایی فردی جهت فکر کردن و در پی آن ارتقا فهم زیباشناسی است. فهم زیباشناسانه هم در خلق اثر و هم در فهم آن دخیل است.اگرچه توانایی فهم زیباشناسانه با توانایی خلق اثر متفاوت است اما خلق اثر هنری خود یک توانایی زیباشناسانه و ادراک و فهم زیباشناسانه توانایی تعمق و غنی شده ای از فرایند خلق اثر هنری اســت. بدین معنا که هــر دو توانایی به نوعی در هم بافته اســت چه خلق اثر هنری و چه درک آن نیازمند فهم زیباشناسانه است و هر دوی این تواناییها به نوعی برگرفته از فعالیتهای ذهنی چون ادراک حسی و شناختی انســان است(31,7991. (Chiung تحقیقات بسیاری 71 فصلنامه پژوهشهای معماری اسلامی / شماره سوم / تابستان 3931 / سال اولدر زمینه ادراک زیباشناسانه و یا تجربه زیباشناختی از سالهای 0791 به قبلی و اطلاعات داده شده توسط اثر یک خط سیری از تفکر و دیدگاه خودبعد آغاز شــد و بسیاری از محققان مدلهای تجربه زیباشناختی طراحی را رســم میکند. آنها در این تحقیقات به این نتیجه رسیدند که موزه هاینمودند که در اینجا به برخی از مهمترین آنها اشاره میشود. تخصصی یکی از ابزار مهم برای فهم ارزشــش های هنری و زیباشناسیپارسنز1 از جمله اولین کسانی است که مدل تجربه زیباشناختی را طراحی برای کارشناسان و مخاطبان هنری است(. (Black2000,67نمــود. وی در ســال 6891 با مصاحبه از بازدیدکنندگان موزه به بررســی رابینســون و زیکزنت میهالی بر اســاس شواهد و پاســخهایی که از دوپاسخها و دریافتهای زیباشناسانه آنان پرداخت. وی بر اساس نظریات گروه بازدید کنندهی موزه در رابطه با تجربه زیباشــناختی بدست آوردندپیــاژه2 و کوهنبــرگ3 بر این عقیده بود که هر اثــر هنری منحصر به فرد به چهار دســته پاسخ دست یافتند: 1. پاســخهای حسی: این پاسخهااست. پارسنز مبانی نظری خود را بر پایهی نظریات فیلسوف هرمنوتیک شامل توصیف خصوصیات فرمال اثر بود و این توصیف شامل وضعیتهابرمــاس4 بنا نمود. ســؤال اصلی پارســنز این بود؛ اثــر هنری چگونه فرمال شئ مانند ســایز، تکنیک، رنگ، ترکیب بندی و; است و اغلبفهمیده میشــود و چرا گاهی پاسخها متفاوت اســت(.(Black2000,65 با اســتفاده از حــواس چون لمس کردن، دیدن و; بدســت میآمد. 2.وی پاســخهای زیباشناســانه بــه اثر هنری را به دو دســته پاســخهای پاســخهای احساسی: 09 از پاسخها بر اســاس احساسات و عواطفشناختی و احساسی تقسیم کرد و بیشتر بر جنبه شناختی آن تأکیدنمود؛ مخاطبان بود مانند شرح احساساتی چون عشق، نفرت و; این موضوعزیرا شناخت، ادراک حسی و احساسی را شکل میدهد. زمانی شدت میگیرد که اثر نیز احساسات مخاطب را نشانه گرفته باشدوی بــا تجزیه و تحلیــل مصاحبههایی که از دانش آمــوزان اول ابتدایی تا .(Csikszentmihalyi&Rabinson1995,.29-34)3پاســخهای عقلی: ایندبیرســتان انجام داد به پنج مرحله رشد زیباشناسانه رسید: 1. علاقه: در پاســخها مربوط به دانش تاریخ هنر، فرهنگ و زمــان خلق اثر بود. درمرحلهی اول مخاطب از موضوع، فرم، رنگ و; لذت میبرد. 2. موضوع: این تحقیقات احساســات سریع بعد از ادراک حســی اتفاق میافتاد امادر مرحلهی دوم فهم زیباشناســانه موضوعات واقعگرایانه و یا موضوعاتی عمق تجربه زیباشناختی و درک اثر هنری در کاربرد پاسخهای عقلانیکــه به شــیو فکری مخاطب مربوط اســت، مــورد توجه قــرار میگیرد. بــود. بســیاری از مخاطبــان پاســخهای عقلانی را دریچــه ای جهت.(Parsons1987,30-41) 3. بیان: اثر هنری مانند یک اســتعاره احساسات بدســت آوردن معانــی اثر هنری میدانســتند که به عمــق فهم کمکبیننــده را برمی انگیزد. 4.ابزار، فرم و ســبک: در این مرحله ایده و تفکر میکرد(.(Ibid,49-504. پاســخهای ارتباطی: این پاســخها در گفتگویهنرمند برای بیننده دارای اهمیت اســت. سبک اثر هنری نشأتگرفته از بین مخاطب و اثر و در اثــر گذراندن زمان طولانی با اثر اتفاق میافتد.دوره ای تاریخی اســت و اندیشه و مبانی فکری هنرمند نیز به این دوره باز ایــن گفتگو گاهی با هنرمند گاه با فرهنگ و فضای تاریخی اثر و گاهیمیگردد. در واقع در این مرحله نیاز به دانش بصری و شناخت نیت هنرمند، با مخاطبان دیگر اثر پدید میآید.(Ibid,66-(67ســبک و دوره تاریخی اســت. .(Ibid132-139) 5. قضاوت: آزمودن اثر در زیکزنت میهالی و رابینسون اصطلاح تجربه آگاهانه را به عنوان جوهررابطه با ارزشهای اجتماعی. در این مرحله معانی که مقصود هنرمند بوده و ماهیت تجربه زیباشــناختی بــه کار میبردند. این اصطلاح از دو جزءمورد بررســی قرار میگیرد و اثر با بســتر تاریخی که در آن خلق شده است تجربــه و دانش تشــکیل شــده و رویارویی ما با یک اثر هنری همیشــهمورد قضاوت و ارزیابی قرار میگیرد .(Ibid150) در کنــش متقابل بین این دو جزء اســت. این دو محقــق بر این اعتقادویژگی کار پارسنز در این است که وی مرحلهقضاوت را در مراحل سه و چهار بودند که فهم زیباشناســانه میان بیننده، اثر هنری و هنرمند یک کنشجاری میبیند بدین معنی که مخاطب در مرحله بیان و یا ابزار، فرم و سبک متقابــل وجــود دارد. در این کنش مخاطب نیاز بــه مهارتهای دارد تانیــز به ارزیابی و قضاوت اثر میپــردازد. مدل بعدی مدل زیکزنت میهالی5 به فهم زیباشناســانه برسد و این مهارتها با روشهای آموزشی بدستو ریک رابینســون6 است. این دو محقق اصول تحقیق خود را در کتابی با میآید.(Lachpelle. (Murray& Neim 2003,79-81عنوان “هنر دیدن” بیان نمودند. میهالی و همکارش تجربه زیباشــناختی را تفــاوت مدل زیکزنــت میهالی و رابینســون با مدل پارســنز در مرحلهشبیه به یک جریان و یا جریان ذهنی میدانند. از سویی در این جریان ذهنی قضاوت و ارزیابی اثر اســت. در مدل زیکزنت میهال و رابینسون به اینمخاطب به شــدت غرق در اثر هنری میشــود و از ســویی دیگر با آگاهی مرحله توجه نشــده اســت و به جای آن موضوع نحوه ارتباط با اثر که در 81 فصلنامه پژوهشهای معماری اسلامی / شماره سوم / تابستان 3931 / سال اول نتیجــه گفتگوی مخاطب با هنرمند یا فرهنگ و فضای تاریخی آن و یا گفتگو با مخاطبان دیگر مورد توجه قرار گرفته است. دیوید پرکینز7 نیز از جمله کسانی بود که مدل تجربه زیباشناختی پیشنهاد داد. پرکینز در کتاب خود با عنوان” چشــم هوشمند”معتقد است:» که به وسیله نگاه کردن به اثر هنری یادمی گیریم که چگونه فکر کنیم « بدین معنی کــه یادگرفتن زمانی اتفاق میافتد که با دیــدن اثر هنری دربارهی آن فکــر میکنیم. وی دیدن ، نگاه کردن و فکر کردن و یا تأمل کردن در اثر هنری را بالاتر از قضاوت و ارزیابی آن میدانســت و بر این نکته اشاره داشــت که ما با دیدن اثر هنری میآموزیــم که چگونه فکر کنیم. پرکینز معتقد بود که مــا در مرحله قضاوت و ارزیابی اثر هنری کمتر با آن ارتباط برقــرار میکنیــم در صورتی که برای یادگیری و تعمق کــردن در اثر، باید زمان طولانیتری را با اثر هنری بگذرانیم . (Black2000,75-79) بر همین اساس وی مراحل دیدن اثر هنری را به دو مرحله تقسیم نمود: دیدن اثــر در مدت زمان کوتاه و دیدن اثر در مــدت زمان طولانی و در آخر به تأمل و تفسیر اثر پرداخت . در مرحله ابتدایی اولین گام: وضعیت قرارگیری است. پیدا نمودن یک موقعیت و وضعیت قرارگیری نسبت به اثر. در این وضعیت بیننده به مدت 3 تا 5 دقیقه به اثر نگاه میکند تا با اثر درگیر شود. گام دوم در مرحله اول: به طور خودکار هوش تجربی به کار میافتد. مخاطب اجازه میدهد تا در این مرحله برای وی ســؤالاتی مطرح شــود همچنین اجــازه میدهد تا اطلاعات عمومــی وی درباره هنر، ویژگیها و خصوصیات هنری، منابع فرهنگی و.. اثر به وی کمک کنــد و دید مخاطــب را عمیقتر نماید. در این مرحلــه ترکیب عناصر در اثر که برای مخاطب جالب اســت، مورد توجه وی قرار میگیرد. پرکینز معتقد اســت که در این مرحله مخاطب میتواند با توضیح و شرح درباره اثر و ترکیبی که برای وی جالب اســت و یا طراحی کردن و یا یادداشــت برداری فهم خود را عمیقتر کند. در مرحلــه دوم مخاطــب ابتدا چند دقیقه ای باید دیــدن اثر را متوقف کنــد و از کار دور شــود و بعد از چند دقیقه دوبــاره اثر را آن هم در مدت طولانی مورد بررسی قرار دهد. پرکینز در این مرحله شناخت مخاطب را نسبت به فرم و محتوای اثر هنری با دیدن و مقایسه اثر با آثار دیگر ارتقا میبخشد. این مرحلهی جستجو است(.(Perkins1994,41-42 جســتجو درباره این موضوع کــه چه عناصری در اثر ما را شــگفت زده کرده است، جستجوی سمبلها و معانی، جستجوی فضا و مکان ویژه در اثــر زیرا بعضی از آثــار هنری فضا و مکان خاصی را بــه بیننده القاء میکنند،در جســتجوی فرهنگ زمان خلق اثر و رابطه تاریخ و فرهنگ با اثر هنری، جستجوی فضای منفی و مثبت در اثر،طرح سؤالتی از اثر مانند چگونگی ارتباط عناصر، جستجوی ذوق هنری و اینکه چرا اثر در زمان خود بدیع و نو بوده است(,Ibid25-35) بازگشــت به عناصــری که ما را در مراحل اولیه دیدن شــگفت زده کرد و ســؤال از این که چرا هنرمند چنین عناصری را اســتفاده کرده است، جســتجوی تکنیک اثر، ســاختن فرایند ذهنی هنرمند و این که چه در ذهن هنرمند رخ داده اســت، جســتجوی عناصری که باعث تقویت و قدرت اثر شــده است، جســتجوی ترکیب عناصر مانند طرز بهکارگیری خط، رنگ، فرم و; ، مقایســه اثر با دیگر آثار، آثاری که از فرم، سبک، موضوع و یا دوره با اثر مورد نظر شبیه هستند. در مرحله پایانی مخاطب به شرح و تفضیل اثر میپردازد و سعی میکند تا تجربه خود را از اثر بیان نماید. وی ســعی میکند تا شواهدی که در اثر به نظر نامناسب میآید را شرح دهد و در عین حال نقاط قوت آن را نیز بیان کند(,Ibid46-56) تفــاوت مدل پرکینز با دو مدل قبلی اهمیت مســئله دیدن و تفکر در اثر اســت. پرکینز حتی دیدن اثر را در مدتهای طولانی و متوالی مهمتر از قضاوت و ارزیابی میداند و فهم و ادراک اثر را منوط به مشــاهده کوتاه مدت و طولانی مدت میشناسد. 2. اصول و مبانی تفکر ملاصدرا در رابطه با ادراک زیباشناسی یکی از مفاهیم اساســی کــه در تعاریف صدرا از زیبایی مطرح میشــود، ادراک زیبایی است. برای رسیدن به چگونگی ادراک و تجربه زیباشناختی از دیدگاه صدرا باید به بررســی اصول اندیشــه ای وی چون مراتب ادراک و رابطــه آن بــا مراتب وجــود و مراتب عشــق، حرکت جوهــری و وجود ذهنی بپردازیم تا در میان این مبانی، اجزاء ادراک و تجربه زیباشــناختی را شناســایی نماییم. در اینجا به شــرح موجــزی از اصول و مبانی فکری ملاصدرا که با ادراک و تجربه زیباشناختی ارتباط دارد میپردازیم. مراتب ادراک: ملاصدرا منشــأ همه ادراکات را عینیت خارجی میداند که به محض ورود به ذهن انسان به درجه ای از تجرید میرسد. وی معتقد است که نفس انسان از جهت ذات، صفات و افعال مانند خداوند است و عالم نفس همانند علم خالقش. خداوند نفس انســان را به گونه ای آفرید که مانند او بتواند صورتهای پنهان از حواس را بدون مشــارکت ماده، در عالم خود ابداع کند (صدرالمتالهین شیرازی 7631، 895).این مطلب که نفس مثالی است از خداوند نشانگر مبدع بودن نفس است.ً نفــس صرفا پذیرنده صورتهای بیرونی نیســت بلکه نفــس در قیاس با مدرکات حسی و خیالی خود فاعل مخترع است تا متصف (صدرالمتالهین شــیرازی0631، 13) ادراک برجستهترین و مهمترین فعل نفس انسانی است. به عقیده صدرا ادراک نه با انفعال نفس بلکه با خلاقیت و مبدعی تصور علمی توســط نفس در قلمرو حس و خیال و بــا ارتقا و تعالی آن در قلمرو عقل تحقق مییابد (خسرو پناه و پناهی آزاد 8831، 831). بدین ترتیب ادراک در مراحل سهگانه یعنی احساس، تخیل و تعقل موجب تکامل نفس اســت. در میان قوای ادراکی، حواس اهمیت ویژه ای دارد. زیرا مبدأ پیدایش معرفت برای انســان اســت. برای رسیدن به معرفت در ابتدا باید از حواس اســتفاده کرد. حواس ظاهری تنها به تحصیل ادراک جزئــی قادر اســت و قلمرو فعالیــت آن تنها حیطه عالم طبیعت اســت. ملاصدرا معتقد اســت که نقطه آغاز شناخت حصولی ادراک حسی است که با فعالیت ابزار های ادراک حســی بدست میآیند. سپس نفس به این اندوختهها، مطابق با حرکت جوهری میتواند به مراتب بالاتر ادراک یعنی ادراک خیالی و عقلی دست یابد(همان،052-831). گرچــه حــواس ما در ادراک دخالــت دارد و مقدمــه حصول معرفت اســت اما شرط کافی نیســت. صور محسوس در مغز و اعصاب خود بــه خود به ذهن منتقل نمی شــوند بلکه پس از ایــن مراحل و انجام آن توســط حواس نوبت به نفس و ذهن می رســد تا با به کارگیری دو عنصــر مهم یعنی- توجــه و آگاهی- پدیده ای غیر مادی به نام علم و ادراک را بسازد(کریمی5831، 012). توجه یک پدیده روان شناختی است و کار جسم نیست. توجه از هیچ یک از اندامهای انســان ساخته نیست و حقیقت آن بسیط است. انباشته ای از حواس و دریافتهای حسی بدون دخالت عنصر توجه بی معنا و مبهم است. آگاهی نیز مادی نیست و در نظر صدرا»حضور« ماهیت و چیستی شئ است که در نفس انسان حاضر میشود .در فرایند ادراک مرحله مهم و برتر از تمام مراحل مقطع خلاقیت نفس در ایجاد صور ادراکی است که در ادراک خیالی اتفــاق میافتد. نفس پس از توجه و آگاهی حضوری به محســوس که محصول حواس موجود در اختیار اوست و آگاهی یافتن از صورتهای نقش بسته در حواس با خلاقیت خود از روی آن ماهیت عین خارجی را بازسازی میکند و به آن وجود میبخشد که به آن وجود ذهنی میگویند(خسرو پناه و پناهی آزاد8831، 562). ملاصدرا معتقد اســت که خیال عبارت اســت از صورتی که نفس پس از پنهــان گردیدن شــئ محســوس باقی میماند. بدیــن معنی که پس از آنکه صورتی از اشــیاء توســط قوه ادراک خیالی درک میشــود دیگر 91 فصلنامه پژوهشهای معماری اسلامی / شماره سوم / تابستان 3931 / سال اول وجود خارجی شــئ نیاز نیســت و ذهــن آن را در خود نگه مــیدارد. از کارکرد های این قوه آن اســت که تصاویر حســی را از خزانه خود بیرون میکشــد و در هم میآمیزد، تغییــر میدهد و با هم ترکیب میکند و باز میآفریند(حسینی و محمودی9831، 301). ادراک عقلــی که ترکیبهای بدســت آمده به عنوان شــناخت به ادراک عقلی ســپرده میشود . این امر یعنی تجرید ادراک حسی که توسط عقل انجام میگیرد. آنچه در مراحل ادراک اهمیت دارد تجرید صورت از ماده اســت. به نظر صدرا ادراک معقولات توسط نفس نه با طی فرایند تجرید، بلکه با ارتقاء وجودی و انتقال از مرتبه محسوس به مرتبه خیال و از آن به مرتبه عقل محقق میشود(خسرو پناه و پناهی آزاد 8831، 162). حرکت جوهری و پویایی شــناخت انســان: از دیدگاه ملاصدرا حرکت به معنی صیرورت یا شدن است و حرکت نفس خروج قوه به فعل. همچنین حرکت امری از ضعف به شدت گراییدن است به عبارت دیگر حرکت امری اشــتدادی اســت. نفس انســان در طلب کمال و در حال صعود اســت بدون آنکه وجه ثابــت آن تغییر کند. ملاصدرا موجودات و نفــس را دارای دو وجه ثابت و متغیر میدانســت. وجه ثابت موجودات را عالــم ملکوت و وجــه متغیر آن را عالم ماده نامید و رابطه این دو وجه همان جوهر است که در گردش دائمی است. ملاصدرا در اســفار اربعه به این مطلب اشــاره می کند که نفس دارای دو جنبه متفاوت است ، از حیث ماده با عالم طبیعت موجودی ناقص اســت و از آن جهــت که پس از طــی مراحل کمال بــه مراتب ادراک معقولات راه می یابد جوهــری مجرد و وجودی کامل و غنی دارد پس نفس انســانی جســمانیه الحدوث و التصرف و روحانیه البقاء و التعقل اســت. همچنین ملاصدرا ایــن مراحل تکاملی را علــت و معلول هم می داند و معتقد اســت که هر مرحله بــا مرحله دیگر ارتباط دارد. یعنی علت، مرتبه قوی تر وجود معلــول و معلول مرتبه ضعیف تر وجود علت است(صدرالمتالهین شیرازی 2831، 643-243). نفس در ســیر حرکــت جوهری خود، در مراحل هســتی تعالی مییابد. در حقیقت تعالــی در مراتب آن همان مراحل حرکت تکامل نفس طبق اصل حرکت جوهری اســت. بدین معنی که نفس در ابتدا ادراک حسی است و به واسطه اندوخته های ادراک حسی و مطابق با حرکت جوهری بــه ادراک خیــال ارتقاء مییابد و پس از آن آمــاده ورود به ادراک عقلی میشود(خسروپناه و پناهی آزاد8831، 442) . درک مسیر رشــد و خلقت زمانی برای فرد میســر می شود که همیشه 02 فصلنامه پژوهشهای معماری اسلامی / شماره سوم / تابستان 3931 / سال اول ذهن خــود را به عالمی بگشــاید و هر لحظه به معرفتی جدید دســت یابــد. ایــن پویایــی در مراتــب ادراک نیز به خوبی مشــخص اســت.معلومات در ذهن آدمی از محسوســات آغاز و پس از دســتیابی ذهنً به این معلومات ســیر تفکر انسان آغاز می شــود. ذهن در اینجا صرفا پذیرنده نیســت یا مخزنی که معلومات در آن نگه داشــته شود و حالت انفعالی ندارد بلکه پویاست. ذهن معلومات را با شکل ها و صورت های مختلــف ترکیب می کنــد و هر بار بــه نتایجی جدید نایل می شــد. در حقیقت کســب معرفت برای انسان نوعی تحول و تکامل نفس است و نفس با هر اندیشه ای وجودی تازه پیدا می کند. بنابراین مدام در حال نو شدن است(حسینی و محمودی 9831، 99). از دیدگاه ملاصدرا هر مقدار که دانش و عمل انسان بالاتر رود به همان میزان به حقیقت و جوهر ذاتی نفس وی افزوده میشــود و این افزایش از نوع اشتدادی و استکمالی است بدین معنی که نفس امر ثابتی نیست کــه از ابتدای عمر تا پایان آن تغییر نکند بلکه به تدریج و به واســطهی گوهر علم و عمل ساخته میشود(عابدینی و جوارشکیان 1931، 031). اتحاد عالم و معلوم: بر اساس این اصل از اصول معرفتی ملاصدرا زمانی که شــخص چیزی را ادراک میکند، علمی که از ادراک آن شئ به وجود آمده است با شناخت فرد متحد و یکی میشود. منظور ملاصدرا از معلــوم و اتحــاد آن با معلــوم بالذات یا صورت علمی اســت نه معلوم بالعرض و یا صورت قائم به شــئ خارجی.بدین معنی که اتحاد در وجود ذهنی اتفاق میافتد نه با وجود خارجی(صدرالمتالهین شیرازی7631، 901). ادراک یا علم و یا تعقل به معنی حضور اســت و حضور به معنای وجــود آن نزد مدرک و نه ظهور آن برای ادراک کننده. ادراک و صورتی که ادراک میشــود و به ذهن میآید چیزی جدا از ذهن و نفس نیســت بلکه توسط خود ذهن ساخته میشود(خامنه ای 0931، 9). ملاصدرا معتقد اســت که اتحاد عالم و معلوم اتحاد دو امر اســت که یکی بالقوه اســت و به واســطه دیگری به فعلیت می رسد و این امکان پذیر نیست مگر با حرکت جوهری، مانند اتحاد ماده و صورت که ماده بالقــوه اســت و صورت به آن فعلیت می بخشــد. از دیــدگاه وی نفس در ابتــدا ناقص اســت و در اثــر علمی به فعلیت و کمال می رســد و با هر صورتی که متحد شــود آن صورت می شــود و معنای اتحاد عالم و معلوم نیز همین اســت که وجود ناقص کامل شــود. نفس با پذیرفتن هر صورت ادراکی در هر مرتبه از ادراک( حســی، خیالی، عقلی) عین آن صورت می شــود و به واسطه آن کامل می شود و در این اتحاد فقط امر بالقــوه بالفعل نمی شــود بلکه مرتبه ای به مرتبــه ی نفس افزوده می شود(صدرالمتالهین شیرازی7631، 342). عشــق و زیبایــی: ملاصــدرا عشــق مجــازی را با حــس هنری و زیباشناســی هنری مرتبط میداند و بین زیباشناســی طبیعی در عشق مجازی و زیباشناســی هنــری پیوند برقرار میکند. وی عشــق، زیبایی و وجــود را با هم پیوســته میداند به این معنا که مراتب عشــق، زیبایی و وجــود با همدیگر تقــارن و توازن دارند. هرچه وجود کاملتر، عشــق عمیقتر و معشــوق والاتر و زیبایی هم بیشــتر است(امام جمعه5831، 501-311). عشــق از دیدگاه ملاصدرا با تصویــر آغاز و به تصویر ختم میشــود. تصویر آغازین زمانی اســت که عاشــق به مشــاهده معشوق میپردازد و تصویر پایانی تصویری هنری اســت که نتیجه استحســان و تمثیل اســت(همان،31). تمثیل به معنای صورتگری در زیباشناســی خیال و این تخیل خلاق تمثیل است. زیرا از دیدگاه ملاصدرا قوه خیال قوه منفعلی نیست بله مبتکر و خلاق است(همان، 121). ادامه خواندن مقاله مطالعه تطبيقي ديدگاه ملاصدرا به مثابه متفکر اسلامي با نظريه هاي رايج در رابطه با مدلهاي تجربه زيباشناختي

نوشته مقاله مطالعه تطبيقي ديدگاه ملاصدرا به مثابه متفکر اسلامي با نظريه هاي رايج در رابطه با مدلهاي تجربه زيباشناختي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله ريشه يابي کاربست رنگ آبي در پنجره هاي ابنيه سنتي مسکوني ( نمونه موردي ابنيه مسکوني اورامان)

$
0
0
 nx دارای 14 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمــه: شاهکارهای معماری بومی، دارای ابعاد گستردهای هستند که میتوانند در زمینههای گوناگون محور مطالعه قرار گیرند و با شناسایی الگوهای اصیل آنان، کالبد جدید را بر مبنای این اصول بنیادین و هماهنگ با شرایط زمانی و مکانی جدید ساخت. معماری هر سرزمینی برآیندی از باورها، فرهنگ، اقلیم، صنعت و شیوههای ساختن در آن مرزوبوم است بر همین اساس معماری، به مثابه آینهای تمام نما، معرف سلایق، امکانات، دانستهها و توانایی خالقان خود است. یک اثر معماری، متشکل از برگهها و اشکال در قالب فضایی است؛ فضاهای باز و بسته و باز شوها، پرو خالیهای حجم و شاخصههای کالبدی، سلسلهمراتب و اندازهها. در این میان، رنگ به دلیل گستردگی و تأثیرات روانی بارز، جایگاه خاصی دارد که در بازخوانی یک معماری مبین و مبرهن است. بررسی کاربست رنگ در معماری بومی منطقه اورامان با داشتن معماریی غنی، تاریخی کهن و اصالتی محفوظ، تلاشی است در این زمینه و نتایج قابلتأملی را در شناخت هرچه بیشتر سکونتگاههای کوهستان، نگاه زیبایی شناسانه و جنبههای روانشناسانه به دست میدهد. اگرچه در باب تاریخ معماری، تحلیل بناها و سبک شناسی، مقالات و کتاب های بسیاری نگارش شده و در لابه لای آن ها به صورت جزئی به مبحث رنگ توجه شده است یا در کتاب های رنگ شناسی به بناهای معماری نیز اشاره شده است، اما در این میان جای خالی پژوهش های تخصصی در زمینه رنگ و معماری در ابعاد بوم شناختی و ریشه های فرهنگی آن در تمدن های تاریخی، احساس می شود. در این تحقیق بعد از مقدمه به کلیات رنگ، مطالعه جامعه بستر و پبشینه موضوع پرداخته شده است. بخش بعدی به تحلیل عوامل مؤثر در شکل گیری گرایش به رنگ آبی، تحت زیر عنوان های هویت پنهان و آشکار، می پردازد و در انتها با جمع بندی تمام عوامل مطرح شده، نتیجه گیری بیان می شود. روش تحقیق گرچه پژوهش پیش رو تلاشی درزمینهی واکاوی و ریشه یابی چگونگی شکل گیری زیبایی در معماری مبتنی بر فرهنگ بومی است و سعی می شود تا در معماری معاصر نیز نمود یابد اما در حیطه تحقیق های بنیادین قرار می گیرد. این تحقیق به تأثیر اعتقادات، جغرافیا، اقلیم، ادبیات، زیبایی شناسی و روانشناسی به عنوان متغیر های مستقل بر چگونگی و چرایی کاربست رنگ در معماری مسکونی سنتی، به عنوان متغیر وابسته پرداخته است. رویکرد این تحقیق توصیفی و تحلیلی است. محدوده تحقیق، قسمتی از منطقه اورامان است که در ایران قرار دارد. روش جمعآوری بخشی از اطلاعات به روش مطالعه کتابخانهای بودهاست که به واکاوی جنبه روانشناسی رنگ در معماری بومی و مباحث هویت پنهان مانند تأثیر شیوه زندگی، اقلیم و جغرافیا در زیباییشناسی مردم و بهتبع آن، گزینش رنگ خاصی، در معماری و پنجرههای بافت بومی پرداخته و بخش دیگر دادهها با مطالعات میدانی؛ مطالعه بافت معماری بستر، توزیع پرسشنامه و مصاحبه با مردم کهنسال اورامان جمعآوریشده است تا شواهد “آشکار” کاربست رنگ آبی برای پنجرههای مسکونی، از دیدگاه مردم نیز روشن شود. با توجه به وسعت منطقه اورامان، جامعه آماری ازلحاظ جغرافیایی، در حد توان گسترده و ازنظر تعداد متناسب در نظر گرفته شد تا علاوه بر اعتبار لازم، تمام جوانب را شامل شود. جهت حصول این مهم، 5 منطقه بکر کماله، اورامان تخت، پلنگان، نروی و هیروی با پراکندگی لازم انتخاب شد. در این نواحی بهطور تصادفی با 04 نفر از ساکنین کهنسال که خود از معماران و انتخابکنندگان رنگ آبی بودهاند دیدار شده و پرسشنامههایی به صورت مصاحبهای تکمیل گشت. با توجه به ضریب اطمینان 09 درصدی و نسبت 02 درصدی افراد 55 سال به بالا، جامعه آماری 04 نفر بوده است. پرسشها و فرضیهها: در عصر سبکهای فرا مدرن و ساختارشکن، معماری اورامان در پس هزاران سال هنوز هم بهعنوان شاهکاری زنده و اصیل در جریان است. خانه، گستردهترین عضو این کالبد، به مثابه لباس دوم، محصول دانش، توانایی و سلیقه ساکنان آن است. این تحقیق با بررسی نقش رنگ و چرایی کاربست رنگ آبی در معماری و پنجرههای اورامان، در پی شناخت بیشتر این میراث کهن معماری و دست یابی به پرسشهای ذیل است. • رنگ آبی در معماری سنتی منطقه اورامان چه جایگاهی دارد؟ • ریشههای دلایل انتخاب رنگ آبی، در معماری بومی منطقه اورامان کدامند؟ 84 فصلنامه پژوهشهای معماری اسلامی / شماره سوم / تابستان 3931 / سال اول 2. کلیات رنگ 2-1. رنگ و چیستی آن: رنگ؛ گســتردهترین عنصر قابــل درک، با تجلی در تمــام ابعاد عالم با همنشــینیهای مکمــل و خلق هارمونیهــای ناب، زیبایی تحســین برانگیزی به طبیعت بخشیده است. با توجه به تأثیر بالا و گسترده بر روان آدمی میتوان گفت: بدون رنــگ، ادامه حیات و زیبایی زندگی آدمی را افســردگی و بی نشاطی فراخواهد گرفت. لذا بشر همیشه کوشیده است تا با کاربســت رنگ و مصالح رنگی محیط زیســت خویش را خوشایند و زیبــا کند. در لغت نامهها »رنگ کیفیتی اســت که از ظاهر چیزی دیده میشــود؛ مانند سفیدی، ســرخی، ســبزی)«معین 0631، 761) و در لســان العرب، ابن منظور علاوه بر تعریف فوق اضافه میکند که »رنگ هر شــی، چیزی است که باعث تمایز آن از شــیءِ دیگر میشود)«ابن منظور 0002، 763). در تعریفی فرا گیر، به گفته الریش بیر1 روانشناس اتریشــی، انســان در مقابل رنگها از خود واکنشهای خواهد داشت و این تعریف اولیه رنگ است. همچنین »رنگ قسمتی از خود آگاه، نیمه خود آگاه و ناخود آگاه ماست و مــا با دریافت رنــگ در رفتارمان از خود واکنش نشــان میدهیم و این وکنشها فقط روانی یا ادراکی نیستند بلکه ممکن است جنبه فیزیولوژیک هــم داشــته باشــند. از این رو رنــگ در کامــل ترینتعریف یــک پدیده ســایکوفیزیولوژیک اســت که در مغز و روان ما ایجاد میشــود و خارج از ذهن ما رنگ مفهومی نخواهدداشت)«بختیاریفرد 1831، 11). 2-2. تاریخ کاربست رنگ: ســابقه اســتفاده از رنــگ حداقل بــه حدود پانــزده هزار ســال پیش برمی گردد، به کهن ترین نقاشــی های که در غارهای لاسکو و التمیرا پیداشــده اســت.2 با ایجاد مدنیت و اختراع ســفال اســتفاده از رنگ شــکل کاربردی تری به خود گرفــت و از 0003 تا 0051 قبل از میلاد با کشــف فلز، آلیاژهای فلــزی و یافتن ســنگ های تزئینی (لاجورد، فیروزه، یشــم)، ســاخت لوازم تزئینی و جواهرات رونــق یافت و از این پس رنگ به عنوان یک عنصر زیبا ســاز در مواد و وســایل بکار گرفته شــد. هنرمندان بــا به کارگیری رنگ در پارچه، شیشــه، فلز، ســنگ، چوب و ; آثار هنری نفیس تری را به وجود آوردند و روز به روز بیشــتر بــه اهمیت رنگ پی می بردند (بختیاری فرد 1831، 7). 2-3. جایگاه رنگ آبی در معماری مسکونی منطقه اورامان: خانه؛ ظرف زندگی، حاصل ترکیب هنر و صنعت ســازندگان آن اســت. با توجه به اهمیت و تعامل گســترده با کالبد آن، همواره ســعی شده است تا همسوی اندیشــهها و باورها بوده و ظاهری آراســته داشته باشد. یکی از شاخصترین نمود مصالح و اندودها، رنگ است که در انتخاب آن علاوه بر توجه به وجه کاربردی، جهانبینی و زیبای شناسی نیز دخیل است. در بررســی رنگ پنجرههای خانههای ســنتی، دو گونه کاربست رنگ دیده میشــود. شیشــههای رنگی ارســیها و روغندانها3 که همواره یکــی از رنگهــای پایهای آنها آبی اســت و فریمهــای چوبی که اگر رنگ میشــوند، رنــگ غالب آنهــا، از مناطق مرکزی بــا اقلیم گرم و خشــک تا تهران و تبریز، با اقلیم ســرد کوهستانی، آبی روشن است اما در منطقه اورامان، این رنگ با خلوص بیشــتری دیده میشود. کاربست گســترده این رنگ در طول تاریخ و گســتره جغرافیایی، از شرق تا غرب، در پنجرههای چوبی، اهمیت موضوع را رســانده و بر وجود ارتباط پیدا و پنهان این رنگ با مفهوم سکونت صحه میگزارد. گرچه آبیرنگی ســرد و خنک محســوب میشــود و میتواند در نواحی گرم و خشــک، از دیــدگاه روانشناســی، قابل توجیه باشــد، اما فراوانی آن در اقلیم ســرد و کوهســتانی، بر پیچیدگی کار میافزاید. در راستای اثبات کاربســت گســترده این رنگ، بهعکس نگاری و مصاحبه با مردم کهنسال منطقه موردپژوهش پرداخته شد. (تصویر 1) شکل 1. کاربست رنگ در خانههای منطقه اورامان، به ترتیب، اورامان تخت، هجیج، درههجیج.(منبع: بنیاد مسکن) 94 فصلنامه پژوهشهای معماری اسلامی / شماره سوم / تابستان 3931 / سال اول برای این کار، بهطور تصادفی چندین عکس،از آبادیهای بکر »اورامان تخت«، »بلبر«، »شــرکان«، »هجیــج« و »درههجیج«، انتخاب و تمام خانههای آن شمارش شد. تا درصد اســتفاده هرکدام از رنگها مشــخص شــود. با توجه به اینکه انتخاب عکسها تصادفی بوده و پنج آبادی مجزا مورد برســی قرارگرفته و نتایج آنهــا بهطور معنــی داری، همخوانی دارد، میتــوان ادعا کرد که نتایج بررسی، عکسهای دیگر با زوایای متفاوت، همان آمار را تأیید میکند. باید خاطرنشــان کرد که؛ به دلیل بزرگ و کوچــک بودن آبادیها، تعداد خانههــای شمارششــده متفاوت اســت. آنچنانکه در مــواردی، تمام خانههای یک روستا 05 باب بوده و از این تعداد نیز بخشی به دلیل مخروبه بودن پنجره نداشته است. علاوه بر آن، نتایج مصاحبه با اهالی کهنسال اورامــان، نیز که حاکی از گســتردگی رنگ آبی در پنجرههای مســکونی منطقه اورامان اســت. در جدول 1 آمده است. همانگونه که از این جدول برمیآید؛ بالغبر 55 درصد استفاده از رنگ، مربوط به آبی بوده است. جدول 1. درصد کاربست رنگ آبی در چند آبادی بکر و اصیل منطقه اورامان( مأخذ: نگارندگان) َ هجیج شرکان َ دره هجیج شرکان در سال 5831 بلبر بلبر در مصاحبه با اهالی کهن سال 0931 5831 5831 0931 0731 آبی 65/0 55/0 76/0 35/0 56/0 56/0 سبز فیروزه 72/0 40/0 81/0 03/0 80/0 02/0 سفید 71/0 12/0 20/0 71/0 40/0 0 بدونه رنگ 0 0 31/0 0 32/0 51/0 تعداد نمونه 701 74 93 36 62 001/0 هرچند باگذشــت زمان و وارد شــدن پنجرههای فلــزی تا حدودی رنگ ســفید وارد بافت شــده و از فراوانی رنگهای آبی و سبز فیروزهای کاسته است اما فراوانی رنگ آبی، همچنان نمود گستردهای دارد. از موارد کهن رنگآمیزی مسکن، میتوان به تزئینات نقاشی تالار پذیرای کاخ سارگون اشــاره کرد که به 647 ســال پیــش از میلاد برمیگــردد4. این مجموعه نشــانگر کاربرد نقاشــی و رنگآمیزی در داخل و خارج بناهای مسکونی اســت. به پیــرو آن، در منطقه اورامــان هم که ارتباط سیاســی و تجاری نزدیکی با بینالنهرین داشته، رنگ، کاربستی قابل توجه ای داشته است. آنچنــان که در ادامه، به تفصیل بیان میشــود، در نوشــته-های کهن که بخشی از اندیشــههای آیین زردشت است5 بر استعمال رنگ آبی در کنار رنگهای ســبز و سفید، تاکید شده اســت؛ اما ازآنجاکه تهیه رنگ در قدیم الایام دشــوار و پرهزینه بوده اســت، رنگآمیزی و اســتفاده از رنگهای ملون (فراتر از قهوهای روشــن کاهگل یا ســفید خاک رس) رسمی، اعیانی بوده و کمتر در بناهای مردم عادی، استفادهشده است، لذا در بیشــتر موارد، رنگ در و پنجره، همان قهوهای روشن چوب بوده اســت؛ اما با احداث اولین کارخانهتولید رنگ صنعتی در ایران به ســال 8131، زمینــهی رنگآمیزی گســترده فراهم میشــود و این رنگ در خانههای رعیت نیز، بروز چشمگیرتری پیدا میکند. 3. اشارهای به منطقه اورامان: اورامان ســرزمینی کوهســتانی و نســبتا مرتفع با ارتفاعــی از 0051 تا 0053 متر از ســطح دریا، به مختصات طــول جغرافیای´3543 تا ´95 54 دقیقه شــرقی و عرض بین´95 54 تا ´5464 شــمالی اســت. در تقسیمبندی سیاسی بخشــی از آن در استانهای کردستان و کرمانشاه و بخش دیگر در شرق اقلیم کردســتان در کشور عراق قرار دارد(تصویر 2). در پهنهبندی اقلیمی هم همگونه ســرد و کوهستانی قرار میگیرد، با تابســتانهای معتدل و زمســتانی ســرد و برفی، اما به دلیل اختلاف ارتفاعهــای فاحش، حتــی در یک فصــل معین، میــان نواحی مجاورتفاوتهای آبوهوای شــدیدی به چشــم میخورد، بهطوریکه شروعً رویــش و بهار طبیعت در این مناطق، گاها تا دو ماه اختلاف زمانی دارد. ایــن ویژگی منحصربهفرد دورانهای کهن، ســبب پیدایش نوع خاصی از زندگی کوچنشــینی در عین اسکان دائم شــده است. اورامان به دلیل صعبالعبور بودن، در طول تاریخ دارای حکومتی خود مختار و مســتقل بوده و آداب و فرهنگ خاص خود را داشــته اســت؛ کــه از مصادیق آن میتوان، از شــیوه دموکراتیک در انتخاب »شــورای« اداره حکومت در دوران قبل از اســلام نام برد که بهطور مســتقیم، در انتخاباتی روشن و قاعدهمند، توسط زنان و مردان به سن معلوم رسیده برگزار میشده است. 05 فصلنامه پژوهشهای معماری اسلامی / شماره سوم / تابستان 3931 / سال اول زنان علاوه برداشــتن حق رأی در این انخابــات، در دورههای به عنوان کاندیدا شرکت کرده و اداره جامعه را به دست میگرفتند.6 در ارتباط با وجهتســمیه اورامان بالغبر 01 قول موجود میباشــند که در این میان موارد زیر ارجحیت دارند: – در فرهنگ لغت »برهان قاطع« اثر محمدحسین خلف تبریزی آمده است که: اورامان از دو واژه ترکیبی (ئوور) به معنی قلعه مســتحکم و ســخت و دارای) حصار و بارو) و مان یعنی خانه و مسکن تشکیلشده است. – از کلمــه »اهورئامــان« بــه معنــی مــکان و جایگاه خدای زردشــت »اهورامزدا« هور= اهورا و مان= مکان و جایگاه. – از »اور« بــه معنای شــهر و »امان« بــه معنی پناه گرفتن و پیشــوند »اور« در شــهرهایی چون اور (پایتخت سومر) اورمیه- اورشلیم-اورفا-اورامان، تداعی این معناست. – از »اورامــن« بــه معنــی خوانندگی به زبــان پهلوی استخراجشــده، اورامنان: شعرهای پهلوی و محلی ایرانیان.7 شکل 2. موقعیت جغرافیای منطقه اورامان و پراکندگی سایتهای نظر سنجی (مأخذ: (google earth 4. پیشینه موضوع با توجه به گســتردگی و تأثیر بارز رنگ بر کیفیت بصری و روانی فضا، این عامل در آثار پژوهشــگرانی که به بازخوانی معماریهای بومی و نقد بناها میپردازند، جایگاه ویــژهای دارد. اگرچه اولین نظریههای مبحث رنگ، در آثار و اندیشههای فیلســوفان کهنی مانند افلاطون و ارسطو به چشم میخــورد اما پیدایش اصول کاربردی رنگ، به دوران رنســانس و تلاش هنرمندانی مانند لئوناردو داوینچی8 و یوهان گوته9 برمیگردد. در میان کارهای صورت گرفته در ادوار بعدی، نقش پررنگ مدرسه باهاوس، قابلتأمل اســت که بــا گردآمدن هنرمنــدان و صاحــب نظرانی همچون کاندینسکی01، و ایتن11 و آثار هنرمندانی مانند ماتیس21، موندریان31 و ویکتور وازارلی41 ادامه و گسترش یافت. یوهانس ایتن از نخستین کسانی است که درزمینهی رنگ، اصول و قوانینی وضع کرد و با انتشــار کتاب »هنر رنگ« در ســال 1691، بانی پیدایش بابی با موضوع رنگ در ارتباط با ســاختمان و روان آدمی در کتابها و پژوهشهای معماری و ســایر رشــتهها شد. آثار موندریان نیز با استقبال گسترده طراحان صنعتی و معماران، در زمینههای گوناگون طراحی لباس، ماشین نمای ساختمان و طراحی داخلی، منجر به شکلگیری مکتب هنری دی استایل51شد. ادامه خواندن مقاله ريشه يابي کاربست رنگ آبي در پنجره هاي ابنيه سنتي مسکوني ( نمونه موردي ابنيه مسکوني اورامان)

نوشته مقاله ريشه يابي کاربست رنگ آبي در پنجره هاي ابنيه سنتي مسکوني ( نمونه موردي ابنيه مسکوني اورامان) اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله حکومت اصل چهارم قانون اساسي بر عموم و اطلاق ساير اصول، قوانين و مقررات

$
0
0
 nx دارای 24 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه اصل چهارم قانون اساسی جمهوری اسالمی ایران، یکی از مهمترین و اساسییتیرین اصول قانون اساسی است که زیربنای تقنینیی نایام جمهیوری اسیالمی اییران را یکل میدهد. مطابق این اصل، «کلیه قوانین و مقررات مدنی، جزائی، مالی، اقتصیادی، اداری، فرهنگی، ناامی، سیاسی و غیر اینها باید بر اساس موازین اسالمی با ید.ایین اصیل بیر اطالق یا عموم همیه اصیول قیانون اساسیی، قیوانین و مقیررات دیگیر میاکم اسیت و تشخیص این امر بر عهده فقهای ورای نگهبان است.» این اصل، بیان میکند کیه کلییه قوانین و مقررات باید بر اساس موازین اسالمی وضع وند. مصادیقی همچون قوانین و مقررات مدنی و جزائی و همچنین قوانین و مقررات اقتصادی، اداری و سیاسی از جمله مواردی هستند که در اصل چهارم بدانها ا اره ده است. همانطور که از صدر عبیارت اصل چهارم قانون اساسی پیداست، تمیامی قیوانین و مقرراتیی کیه در نایام جمهیوری اسالمی ایران، تصویب و به اجرا گذارده می ود باید مطابق موازین اسیالمی با ید، امیا دامنه مول جمله و عبارت دوم اصل چهارم، نسبت به جمله آغازین این اصیل از نایر اسالمیبودن ناام تقنینی جمهوری اسالمی ایران گستردهتر اسیت تیا بیدان ا کیه سیایر اصول قانون اساسی را نیز در بر میگیرد. به عبارت دیگر، جملیه دوم از اصیل چهیارم، بیانگر مکومت موازین اسالمی بر اصول قانون اساسیی و قیوانین و مقیررات میاکم در ناام جمهوری اسالمی ایران میبا د. در توضیح قیود موجود در جمله دوم اصل چهیارم؛ یعنیی اصیول قیانون اساسیی و قوانین و مقررات، باید ا ارهای کوتاه به بحث سلسله قواعد مقیوقی مطرومیه در علیم مقوق دا ت. در سلسله مراتب قواعد مقوقی، قیانون اساسیی در رأس قیرار دارد. بیه عبارت دیگر، قانون اساسی در تمام ناامهای مقوقی به عنوان یک هن ار برتیر و عیالی میبا د که تمامی قوانین و مقررات ماکم در آن ناام مقوقیباید، از آن هن یار برتیر، تبعیت و پیروی کنند و م ال تغایر و تضاد با آن را ندارنید . در دومیین مرتبیه سلسیله قواعد مقوقی، قانون قرار دارد. قانون در عین مال که باید از هن ار برتیر ویود؛ یعنیی قانون اساسی پیروی کند، باید به عنوان یک هن ار برتر و ناظر برای مقررات نییز تلقیی گردد. مقررات دولتی نیز عالوه بر عدم مغایرت با قانون اساسیی بیا قیوانین عیادی هیم نباید تغایری دا ته با د.اصل چهارم قانون اساسی با اهتمام و امعان نار نسبت به مراعا نمودن ریعت اسالم در تمامی امور و ؤون جامعه، به تبیین ضرورت اعمال اصیول و امکام اسالمی در همه اصول قانون اساسی و قوانین و مقررات پرداوته است. در بررسی مکومت موازین اسالمی بر اصول قانون اساسی و قانون و مقررات، بایید در نخستین گام به تبیین و تعریی دو اصیطالع علیم اصیول؛ یعنیی «عیام» و «مطلیق»پرداوت. همانگونه که مالماه می ود در اصل چهیارم قیانون اساسیی از دو اصیطالععام و مطلق، استفاده ده است. عموم و اطالق از جمله مفاهیم علم اصول میبا ند کهبا فراست فقهای م لس وبرگان تدوین قانون اساسی در اصیل چهیارم گن انیده ید.اصل چهارم قانون اساسی که در جلسات سیزدهم و چهیاردهم م لیس تیدوین قیانون اساسی، تصویب گردید در ابتدای امر، تنها امل عبارت و جمله اول اصل کنیونی بیود که با پیشنهادهای مطرومه از سوی فقهای این م لس، دو عبیارت و جملیه بعیدی بیه عنوان مکمّل، به آن اصل اضافه گردید. ابتکار الحیاق دو اصیطالع یاوص و اساسیی اطالق و عموم در اصیل چهیارم را بایید مرهیون م اهیدتهای آیـهاهلل مرتضیی میائری یزدی)ره( دانست که با تیزبینی و هو یاری وود، به پیشنهاد و دفیا از اسیالمینمیودن مطلق و عموم قوانین و مقررات در جامعه اسالمی در م لیس وبرگیان قیانون اساسیی پرداوت. ما در این نو تار با استفاده از روش توصیفی ی تحلیلی در پی پاسخ به سؤال اصیلی وود؛ یعنی بررسی چگونگی مکومت اصل چهارم قیانون اساسیی بیر عمیوم و اطیالق سایر اصول این قانون و همچنین قانون و مقررات دیگر وواهیم بود. در ابتدا به تشیریح معانی و مفاهیم دو اصطالع اصولی عام و مطلق و چگیونگی برقیراری ارتبیای ایین دو واژه با اصل چهارم وواهیم پرداوت.سپس به بررسی مکومت اصل چهارم در هر ییک از اقسام سهگانه مطرومه در این اصل؛ یعنی اصول قانون اساسی، مواد قیانونی و میواد، تبصرهها و بندهای مقررات میپردازیم. متولیدرویش میثم و سرندافکار حمید و پروین خیراالله ;/ اساسی قانون چهارم اصل حکومت 111 66پیاپی /چهارم شماره / دهمهف سال 112 مبحث اول: تبیین مفهوم اطلاق و عموم از منظر اصل چهارم قانون اساسی برای تفهیم و تبیین معنای دقیق اطالق و عموم بیهکیار رفتیه در اصیل چهیارم قیانون اساسی، در ابتدا باید ریشه، معنیا و تعیاری ارائیه یده در علیم اصیول را بیرای ایین دو اصطالع، بیان نماییم. دو اصطالع اطالق و عموم از جمله الفیا مهیم و کلییدی در علیم اصول فقه به مار میآیند که علمای علم اصول، تعاری و معانی متعددی از آن دو ارائیه نمودهاند که با بررسی تعاری ارائه ده میتوان دریافت که همگی مقصود و مراد وامدی را در نار دا تهاند و با اندکی تسامح میتوان آن تعاری متعدد را یکی پندا ت. «عام» در لغت، بهمعنای همگان و همه را فراگیرنده میبا د )معین، 7831، ص)142 و با واژههایی همانند «همه»، «کلیه»، «تمام» و ; مترادف اسیت و در اصیطالع، عبیارت است از اسمی که در وضیع وامیدی بیر افیرادی بسییار، وضیع یده با ید )جعفیری لنگرودی، 7836، ص .)415 از جمله تعاری متعدد ارائه ده از اصطالع عیام در مییان اصیولیین، مییتیوان بیهتعریفی که در کتاب «انوار االصول» آمیده اسیت ا یاره نمیود. در ایین کتیاب معتبیر وارز مند اصولی آمده است:ان« العام معناه الشمول لغه و عرفاً( » مکارم ییرازی، 7423،ص)35 و در جای دیگر از همین کتاب در وصوص تعری مفهوم عام آمده است: «مـایکون مستوعباً لجمیع الافراد التی یصدق علیها بمفهوم اللفظ» )همان(. همانطور که از تعاری فوق، بردا ت می ود عام، لفای است که مفهوم آن تمیامیافراد و مصادیق وود را امل ده و دربرمیگیرد. همچنین در کتاب «تهذیب االصول»،تعریفی از لفظ عام ارائه ده اسیت کیه بیا انید تسیامحی بیا تعیاری فیوق، منطبیقمی با د. در این کتاب، در تعری عام آمده است: «ما دل علی تمام مصـادیق مدخولـهمما یصح ان ینطبق علیه» )امام ومینی، 7832، ص.)459 همانگونه که گفته د از بررسی کتب متعیدد و معتبیر اصیولی، ایین نکتیه اسیتنبایمی ود که تمامی علما و فقهای یعه و اهل سنت در تعری لفظ عام، اوتالف مشهودو قابل ذکری ندارند و در تعری لغوی لفظ عیام، ییک هیمپو یانی و هیمراسیتایی درتعاری علما و فقها و اصولیین مشهود است. لفظ «مطلق» نیز همانند لفظ عام، از جمله اصطالمات اصولی فقهی میبا د کیه در کتب علمای علم اصول به صورت متعددی از آن بهره برده ده است. مطلیق در لغیت، به معنای آزاد و رها بهکار رفته است )سعیدیپور، 7812، ص.)314 در تعری لفظ مطلق، میان اصولیین تعریفی معروف با عبارتالمطلـق« مـادلّ علـی شایع فی جنسیه» )امام ومینی، 7832، ص)459 وجود دارد و همچنین در تعریفی دیگر آورده ده است: «مطلق، لفای است که قابلیت داللت دا ته با د بر تمامی افرادی کیهتحت آن لفظ میتوانند قرار گیرند» )محقق داماد، 7835، ص.)91بروی از مقوقدانان نیز در تعری اصطالع اصولی مطلق گفتهاند: لفای کیه «بیراییک ماهیت، وضع ده با د و در عبارتی قرار گرفته با د و بدون قرینه، قابیل انطبیاقبر تمام افراد متحدال نس آن ماهیت با د » )جعفری لنگرودی، 7836، ص.)659از تحلیل و بررسی جمیع تعاری ارائه ده برای لفظ مطلق در کتب اصول فقه، این نکته بردا ت می ود که لفظ مطلق همانند لفظ عام از مواردی است کیه علمیا، فقهیا واصولیین در تعری آن اوتالف نکردهاند؛ هر چند که تعاری ارائه ده دارای تفاوتهیای اندکی است که قابل اغماض میبا د. علمای علم اصول، در کتابهای وود ذیل بررسی و تبیین لفظ عام و مطلق به بررسی وجوه افتراق میان این دو لفظ نیز پرداوتهاند. از جمله تفاوتهای مطرومیه مییتیوان بیه جملهای از « هید ثانی» در این زمینه ا اره دا یت. یهید ثیانی)ره( در « یرع لمعیه» آورده استفلأنّ:;« العام ناص علی جزئیاته، بخلاف المطلق»؛ لفظ عام بیر ویالف لفیظ مطلق، افراد وودرا صریحاً امل می ود ) یهید ثیانی ، 7833، ص.)772 بیه عبیارت دیگر، لفظ مطلق، بر والف لفظ عام در معنای ویود صیرامت نیدارد. عیالوه بیر ایین تفاوت در وجه تمایزی دیگر آوردهاند که «تفاوت اطالق و عموم در آن است که داللت عام بر یو و مول نسبت به افراد به وضع است؛ در مالی که داللت مطلق بیر آن در پرتو مقدمات مکمت است )ویوئی، 7813، ص297، 579 و .)582 بیه عبیارت دیگیر، «داللت عام بر افراد، بالوضع است، ولی داللیت مطلیق بیر افیراد و مصیادیقو بالوضیع نیست، بلکه بالعقل است» )محقق داماد، 7835، ص.)99 لذا در مقام تعارض بین عیام و متولیدرویش میثم و سرندافکار حمید و پروین خیراالله ;/ اساسی قانون چهارم اصل حکومت 113 66پیاپی /چهارم شماره / دهمهف سال 114 مطلق، عام مقدم وواهد بود )والیی، 7838، ص1)293 پس از بررسی مختصر و بیان معنا و تعیاری ارائیه یده در علیم اصیول بیرای دو اصطالع عام و مطلق، مال باید به بررسی و تبیین مفهوم ایین دو واژه از دییدگاه اصیل چهارم قانون اساسی بپردازیم. «اصطالع اطالق، عموم و ماکم که در علم فقه و اصیول فقه بهکار میروندبدان، معناست که معموالً در قانونگذاری از الفاظی اسیتفاده میی یود که دارای مول بر همه افراد و آماد بوده و نیز ماالت مختلفی در امر قانونی را فراگیر با د تا فرد یا مالت واصی از آن استثناء نگردد» )عمید زن انی، 7831، ص.)61 در همین راستا بروی از فقها با استنبای از اطالق موجود در عبارت قیانون در اصیل چهارم، مکم به مول و کلیت اصل چهیارم در هیر نیو قیانون ییا مقرراتیی در نایام جمهوری اسالمی دادهاند و گفتهاند:اطالق« قانون چیزی اسیت کیه کلیّیت آن در لفیظ تصریح نشدهولی، از م مو آن کلیّت فهمیده می ود و عموم این است که به یمول و کلیت تصریح دارد. هر چه تا کنون یا بعد از این در قانون اساسی و با قانون عیادی و یا مقررات آمده و میآید اگر اطالق و عموم دا ته با د، همه آنها زیر پو و این اصل است» )یزدی، 7816، ص.) 38 همانطور که در قسمت مقدمه نیز ا اره د، استفاده از دو اصطالع کلیدی و اساسی عام و مطلق در اصل چهارم قانون اساسی، مرهون فراست فقهای م لس وبرگان قیانون اساسی میبا د. اصل چهارم قانون اساسی جمهوری اسالمی ایران، ا عار میدارد: «کلیه قوانین و مقررات مدنی، جزائی، مالی، اقتصادی، اداری، فرهنگی، ناامی، سیاسی و غییر اینها باید بر اساس موازین اسالمی با د. این اصل بر اطالق یا عموم همه اصیول قیانون اساسی، قوانین و مقررات دیگر ماکم است و تشخیص این امر بر عهده فقهای یورای نگهبان است.» این اصل که توسط «گروه یک» م لس وبرگان قانون اساسی تهییه یده در ابتدا به این صورت تنایم ده بود که «کلیه قوانین و مقررات مدنی، جزائیی، میالی، اقتصادی، اداری، فرهنگی، ناامی و غیره باید با رعاییت کامیل میوازین اسیالمی با ید» )مشروع مذاکرات تدوین قانون اساسی جمهیوری اسیالمی اییران، 7867، ص.)878 در جلسه سیزدهم م لس وبرگان تدوین قانون اساسی، هفت پیشنهاد از سوی اعضای این م لس در وصوص اضافهنمودن جمله دیگری به اصیل چهیارم ارائیه گردیید.2 یهید بهشتی)ره( به عنوان نایبرئیس م لس وبرگان تدوین قیانون اساسیی بیا هو ییاری و تیزبینی واصی از پیشنهادهای ارائه یده، پیشینهاد آیـهاهلل میائری ییزدی در وصیوص اضافهکردن قید اطالق و عموم در اصل چهیارم را دارای اهمییت واصیی دانسیته و در جلسه وبرگان قانون اساسی به دفا از آن میپردازد. البته بروی از اعضای این م لس در اضافهکردن دو اصطالع اصولی اطالق و عمیوم در اصل چهارم قانون اساسی به مخالفت جدی پرداوتند؛ از جمله میتوان بیه اظهیارات «دکتر ضیایی» در جلسه چهاردهم م لس وبرگان قانون اساسی ا اره نمود. وی در این جلسه میگوید: «در این اصل چهارم قانون اساسی که قانون مادر است، ما وقتیی گفتییم کلیّه« قوانین و مقررات و »;، این قید » «کلیّه امل تمیام مقیررات و قیوانین میی یود، دیگر امتیاج ندارد که اطالقیات و عمومیات را بیه آویر آن اضیافه کنییم ; » )همیان، ص.)843-849 آیهاهلل مائری یزدی در دفاعی اعانه، در مقابل منتقدان می گوید: «من در پیشینهاد وود ایستادگی دارم. این «اطالقات و عمومات» تقیید اجتماعی نیست، تقییید بیه اصیول رعیه است، نه یک چیز م هول» )همان، ص.)858 در نهایت، علیرغم وجود مخالفتهای بروی از اعضیا؛ ناییر «آیـهاهلل منتایری» در گن اندن دو اصطالع اطالق و عموم، با دفاعیات هید بهشیتی، دو اصیطالع اطیالق و عموم در قسمت دوم اصل چهارم، گن انده د و اصیل چهیارم بیا 56 رأی موافیق در مقابل 1 رأی مخال و 6 رأی ممتنع، تصویب گردید. بنابراین، از بررسی معنا و مفهوم دو اصیطالع اطیالق و عمیوم و همچنیین بررسیی صورت مشروع مذاکرات م لس تدوین قانون اساسی، این نکته بردا ت میی یود کیه تمامی قوانین و مقرراتی که از سوی مراجع صالح؛ اعم از م لس ورای اسیالمی، قیوه م ریه، وراها و ;، به تصویب میرسد بایید مطیابق میوازین اسیالمی با ید و میواد،تبصرهها و بندهای هر یک از این قوانین و مقررات، نباید مغایرتی با ر مقدس اسالمدا ته با د. متولیدرویش میثم و سرندافکار حمید و پروین خیراالله ;/ اساسی قانون چهارم اصل حکومت 115 66پیاپی /چهارم شماره / دهمهف سال 116 جمله دوم از اصل چهارم قانون اساسی را میتوان به عنوان یک قاعده برتر از جمله قواعد و فرامینی دانست که در هیر ییک از قیوانین و مقیررات میاکم در نایام تقنینیی جمهوری اسالمی ایران باید اجرا گردد. در واقع، «در قسمت دوم اصل چهیارم تعبییری بهکار رفته است که در هیچ اصلی از قانون اساسی نمیتوان مشابه آن را سیرا گرفیت. این اصل با بیان اینکه بر اطالق یا عموم همه اصول قانون اساسی و قیوانین و مقیررات دیگر ماکم است، وود را فصلالخطاب همه اصیول قیرار داده اسیت» )جیوان آراسیته، 7832، ص.)32 ادامه خواندن مقاله حکومت اصل چهارم قانون اساسي بر عموم و اطلاق ساير اصول، قوانين و مقررات

نوشته مقاله حکومت اصل چهارم قانون اساسي بر عموم و اطلاق ساير اصول، قوانين و مقررات اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله تبيين قلمرو آموزه »امت« در جوامع چندفرهنگي

$
0
0
 nx دارای 30 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه اگر به زمینه و بسترهای بحـران سیاسـی و اجتمـاعی موجـود در جوامـع اسـلامی، نگاهی بیاندازیم، درخواهیم یافت که بسیاری از این بحرانها، علاوه بر غفلت مسـلمانان نسبت به آموزه های اجتماعی اسلام، به فهم و برداشت مختلف و حتی متناقض از مبانی و اصول اجتماعی و سیاسی دین نیز باز می گردند. این گفته بهمعنای وجـود مشـکل در مبانی اجتماعی و سیاسی دین اسلام نیست، بلکه بهمعنای آن است که فهم متفـقعلیـه و یکدستی از اصول و مبانی اسلام در رابطه با موضوعاتی همانند تعیین حدود شهروندی و تعیین قلمرو مفاهیمی همانند »امت« و »ملت« وجود ندارد. بنابراین، وجـود تعصـبات زایدالوصف نژادی، زبانی و فرهنگی در بسیاری از کشورهای اسلامی به ایـن معناسـت که یکی از اصول مهم راهبردی اسلام؛ یعنی قلمرو مفهوم »امت« که ریشـه قرآنـی دارد، در جوامع اسلامی؛ بهویژه در جوامع چندفرهنگی به درستی به مسـلمانان، تفهـیم نشـده است. در اندیشه سیاسی اسلام با توجه به خاستگاه قرآنی اصطلاح »امت واحده«، بسیاری از اندیشمندان اسلامی؛ بهویژه مفسرانعمدتاً،با عنصر و معیار عقیده، حدود مفهومی »امـت« را تعیین میکنند که بر این اساسصرفاً باورمندان دین اسلام، تحت لـوای »امـت« قـرار می گیرند. به همین دلیل، نظریهپردازان اندیشه سیاسی اسلام بـا اسـتناد بـه آراء مفسـران می کوشند که مفهوم »ملت« را چنان تشریح نمایند که با مفهـوم »امـت« سـازگار باشـد. بنابراین، آن جامعه چندفرهنگی که در آن نژادها و قومیـتهـای مسـلمان در کنـار هـم زندگی میکنند، با برداشت غالب از مفهوم امت، مشکلی نخواهد داشت؛ چرا که آنان از رهگذر مفهوم »امت«، ظرفیت تبدیلشدن به »ملت« را پیدا خواهند کرد. اما فـرض ایـن نوشتار، برداشت حداکثری از مفهوم »چندفرهنگی« است؛ یعنی آن جامعهای کـه پیـروان ادیان مختلف در کنار مسلمانان یک اجتماع را تشکیل داده باشند. حال سؤال این اسـت که آیا در چنین جامعه ای، باز هم میتوان دست به دامان مفهوم قرآنی »امت« شد و ایـن مفهوم را چنان توسعه داد که حتی غیر مسلمانان را نیز با اعتباراتی شامل شود؟ مدعای نوشتار حاضر این است که چنین تلقیای ممکن اسـت؛ چنانکـه بـا مراجعـه بـه تفاسیر برخی از مفسران معاصر شیعه و اهل سنت، نسبت به »امت واحده« در قرآن و همـین طور سیر تاریخی در جامعه صدر اسلام، ظرفیتهـایی در برداشـت موسّـع از مفهـوم امـت وجود دارد. بنابراین، در صورت اثبات چنین مفروضی، جامعه چندفرهنگی با مفهـوم عـام و فراگیر خود، نهتنها ضدیتی با مفهوم »امت« نخواهد داشت، بلکه این مفهـوم، ضـمن تسـهیل فرآیند ملتسازی، مبنای ارزشمندی را در حل و فصـل بسـیاری از معضـلات و بحرانهـای جوامع چندفرهنگی ـ جامعه مرکب از مسلمانان و غیر مسلمانان ـ بهدست خواهد داد. مفهومشناسی جامعه چندفرهنگی جامعه چندفرهنگی، چه نـوع جامعـهای اسـت و اصـولاً مقصـود از »چنـدفرهنگی« چیست؟ در اصطلاح »جامعه چندفرهنگی«، واژههای »جامعـه« و »چنـدفرهنگی«، قابـل تجزیه و تعریف هستند. »راجر سکروتن«،» 1جامعه« را چنین تعریف میکند: اصطلاحی که به گروهی اجتماعی اطلاق میشـود کـه معمـولاً در یـک مکـان مشترک؛ مانند شهر، روستا یا حومه، زندگی میکنند و در نتیجه آن، هم علایـق مشترک، درجهای از تعاون اجتماعی و تعاملاتی جهت دستیابی بـه آنهـا و هـم نوعی احساس تعلق میان اعضای آن دیده میشود .“Scruton, 1982, p.82” این تعریف به خوبی، عناصـر و کـارکرد جامعـه را نمایانـده اسـت. ازایـنرو، اگـر جمعیتی از انسانها، نه در یک مکان مشخص که به صورت پراکنده، زیسـت کننـد و یـا اینکه اجتماع آنها در یک محدوده مکانی بهگونه ای باشد که میانشان علقههـای ارتبـاطی و تعاملاتی بهوجود نیاید و نسبت به هم احساس تعلق خاطر نکنند، به چنین اجتمـاعی، »جامعه« اطلاق نمیشود. تعریف سکروتن، بستر لازم را برای روح و محتوای اجتماعی که در آنها گرو هایی از انسانها که دارای شاخصه های قومی، زبـانی، نـژادی و فرهنگـی هستند، فراهم میکند. × »چندفرهنگی«،2 اصطلاحی مرکب از دو واژه »چند« و »فرهنگ« است. »چنـد« در ایـن ترکیب، بهمعنای »تعدد« و »فرهنگ« نیز بار مفهومی خاص خود را دارد. در بررسی معنـای شفایی االلهامان / چندفرهنگی جوامع رد «امت» هآموز قلمرو تبیین 135 66پیاپی /چهارم شماره / دهمهف سال 136 تعدد در این ترکیب، دو دیدگاه کلی مطرح اسـت: اول دیـدگاه حـداقلی کـه تعـدد را در جهان به عنوان یک واقعیت میپذیرد و معتقد اسـت جهـان، متشـکل از جوامـع مختلـف است که دیدگاههای مختلفی درباره شیوه زندگی دارنـد. ایـن دیـدگاه، تعـدد شـیوههـای زندگی را بدون تفسیر ارزشی میپذیرد؛ اما دیدگاه دوم که حداکثری اسـت، ارزشمدارانـه می باشد. به عبارت دیگر، این دیدگاه در حالی کـه موجودیـت تعـدد را مـیپـذیرد، آن را ارزشمند نیز تلقی میکند. این دیدگاه بر اساس رقابت آزاد در فرهنگها مطرح شده اسـت و برای هویتهای فرهنگی و فرهنگها ارزشی برابر قائل است (بهشتی، 1383، ص.(43 اگر بخواهیم »چندفرهنگی« را به عنوان یک مفهوم همبسته در نظر بگیـریم، بایـد آن را متناظر به »فرهنگ« تعریف کنیم که در کلیت خود، یکپارچه است. علیرغم تعـاریف بی شماری که از »فرهنگ« در دست است، می توان این تعریـف »برایـان فـی3« را مـورد توجه قرار داد که می گوید: »فرهنگ، مجموعه ای پیچیـده از باورهـا، ارزشـها و مفـاهیم مشترکی است کـه گروهـی را قـادر مـی سـازد درکـی از زنـدگی شـان داشـته باشـند و صحبتهایی برای چگونه زیستن، برای آن گروه فراهم میآورد« (فی، 1384، ص.(101امروزه، اصطلاح چندفرهنگی در لسان جامعـه شناسـان، کـاربرد بسـیاری دارد. البتـه ممکن است هر یک از اندیشمندان بـا مـلاکقـراردادن عناصـری خـاص، جامعـه ای را چندفرهنگی قلمداد کنند، اما در کلی ترین نگرش، برخیاصطلاح چندفرهنگی را صـرفاً به وجود تعدد نژادی، زبانی، مذهبی و فرهنگی درون یک اجتماع به کار مـی برنـد و در نتیجه بهمنظور توضیح مسأله سازگارکردن گروههای متفـاوت و متنـازع در آن اجتمـاع، مورد استفاده قرار می گیرد و برخی هم این اصطلاح را برای بیـان یـک آرمـان بـه کـار مــیبرنــد. مطــابق ایــن معنــا، یــک اجتمــاع چنــدفرهنگی، غــایتی ارزشــمند اســت کــه سیاستگذاریها باید در جهت آن شکل گیرد (بهشتی، 1380، ص.(28 اما مقصود از چندفرهنگی در این نوشتار، تأکید بر گونهگونی نژادی، زبانی، اعتقادی و یا هر شاخص دیگری است که در مرزبندیهای اجتماعی تعیین کننده است و می تواند در کمیت و کیفیت چندفرهنگی یک جامعه تأثیرگذار باشد. بر این اساس، چندفرهنگی، مفهومی شدیداً نسبی است که میتواند از جامعه بسیار کـوچکی هماننـد یـک روسـتای کوچک که مثلاً دو قومیت در آن زندگی می کنند تا کشور کثیرالمله ای مانند »هندوستان« که رنگینکمان بزرگی از نژادها، ادیان، زبانها و خرده فرهنگها در آن زندگی مـی کننـد، متفاوت باشد. این مقالهاز میان مفروضات تقریباً نامتنـاهی کـه مـی تـوان بـرای جوامـع چندفرهنگی متصور شد، صرفاً دو صورت از این جوامع را در رابطه با قلمـرو مفهـومی »امت«، مورد توجه قرار خواهد داد: اول، جامعهای چندفرهنگی که از گونه های متفاوت تشکیل شده باشد که البته همه در عنصر مسلمانی، مشترک هستند و دوم، جامعهای کـه صرف نظر از سایر شاخصها، ترکیبی از مسلمانان و غیـر مسـلمانان را در خـود جـای داده است. مفهومشناسی»امت« و نسبت آن با »ملت« »امت«، واژهای است که خاستگاه قرآنی داشته؛ به گونه ای که 64 بار در قـرآن کـریم در معانی مختلف بهکار رفته است. در ادامه، فرازهایی از این آیات، مـورد تحلیـل قـرار خواهد گرفت. ازاینرو، »امت« در بسیاری از رشتهها از جمله در اندیشه سیاسی اسلام، یک واژه مختص اسلامی محسوب می شود. درباره اسلامیبودن این واژه، »لویی گـارده« فرانسوی معتقد است: »امت از ریشه خاص عربی است که در زبانهای اروپایی نمی توان مترادفی برای آن یافت؛ »مخصوصاًا مهالنبیکه« احتمـالاً از ریشـه اصـلی »ام« بـهمعنـای مادر است)«گـارده، 1352، ص.(286 از لحـاظ لغـوی، مفهـوم »امـتصـرفاً«مفهـومی عقیدتی است که از ریشامّ،ه» یؤمّ« هم وزنقَصد»یقصُد،« مـی باشـد (راغـب اصـفهانی، 1404ق، ج1، ص86اطلاق). اُمّ بر مادر نیـز بـدان جهـت اسـت کـه کـودک در زمینـه نیازمندیهای خود یا به جهت احساس آرامش، او را قصد مـیکنـد. در واژهاُم«»، حالـت زایندگی که در واژه »والده« وجود دارد نیست؛ بلکه مقصد و مقصـودبودن و ملجـأبودن مادر، نسبت به فرزند مطرح است. بر این اساس، »امت« به مجموعهای از انسانها اطـلاق می گردد که هدف و مقصد واحدی آنـان را گـرد هـم جمـع نمـوده باشـد (طباطبـایی، 1394ق، ج4، ص.(172 »امت«، هر چند با »جامعه« در اصطلاح امروزی شباهتهـایی دارد، ولـی تفاوتهـای شفایی االلهامان / چندفرهنگی جوامع رد «امت» هآموز قلمرو تبیین 137 66پیاپی /چهارم شماره / دهمهف سال 138 محسوسی نیز در میان است که نمـی تـوان آن را نادیـده گرفـت. »جامعـه« در اصـطلاح جامعهشناسی، گروه سازمان یافتهای از اشخاص و افـراد انسـانی هسـتند کـه بـا هـم در سرزمین مشترک زندگی می کنند و با همکاری در گروهها نیازهای اجتمـاعی ابتـدایی و اصلی خود را تأمین مینمایند و با مشارکت در فرهنگی مشترک و یکسان به عنوان یک واحد اجتماعی از دیگر جوامع متمایز می شوند(مساواتی، بی تا، ص(142؛ اما »امـت« بـه تعبیر علامه طباطبایی، »گروهی از انسانهاست و گاهی به مناسبتی به یک نفر هم اطـلاق می شود; اصل کلمه از »ام« به فتح همزه بهمعنـای »قصـد« اسـت و لـذا بـه گروهـی از مردمان اطلاق نمیشود، بلکه به جمعیتی گفته میشود که دارای مقصدی واحـد بـوده و بهواسطه آن با یکدیگر مربوط و متحد شده باشند. علامه طباطبایی در تفسیر »المیـزان«، »امت« را بهگونهای تعریف×کرده است تـا قلمـرو مفهـومی آن ظرفیـت توسـعهیـافتن را داشته باشد؛ »امـت گروهـی اسـت کـه هـدفی واحـد آنـان را گـرد هـم آورده اسـت« (طباطبــایی، 1394ق، ج14، ص322؛ همــو ، ج4، ص.(172-173 مطــابق ایــن تعریــف می توان برداشت موّسعی از امت داشت؛ چنانکه روشن است علامـه، عنصـر مشخصـی همانند اشتراک در عقیده را در مقصدبودن و هدفبودن مـلاک ندانسـته و بـه صـورت کلی، اشتراک در هر مقصد و هدفی را برای صـدق عنـوان امـت کـافی انگاشـته اسـت. بنابراین، هدف و مقصد واحد میتواند اعم از امور دنیوی و معنوی باشد. ادامه خواندن مقاله تبيين قلمرو آموزه »امت« در جوامع چندفرهنگي

نوشته مقاله تبيين قلمرو آموزه »امت« در جوامع چندفرهنگي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله محدوديت هاي مجلس شوراي اسلامي در قانونگذاري (موضوع اصل 71 قانون اساسي)

$
0
0
 nx دارای 32 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه نیاز هر کشور به وجود قانون برای تنظیم زندگی اجتماعی افراد جامعه و برعهـدهداشـتن وظیفه قانونگذاری از سوی دستگاهی خاص، امری ضروری و غیر قابل انکار اسـت. در عصر حاضر، با کنارگذاشتن حکومتهای اسـتبدادی و عـدم امکـان عملـی دموکراسـی مستقیم، این وظیفه بر عهده نمایندگان مردم در پارلمان قرار گرفته است. در جمهـوری اســلامی ایــران، امـر خطیــر قانونگــذاری بـر عهــده مجلــس شــورای اسلامیگذاشته شده است. حسب قانون اساسـی، صـلاحیت مجلـس در ایـن امـر، عـام است؛ اما مقصود از صلاحیت عام به این معنا نیست که مجلس در وضـع قـانون، هـیچ محدودیتی ندارد، بلکه بر اساس اصول قانون اساسی، محدودیتهـایی وجـود دارد کـه غفلت از آن منشأ بسیاری از چالشهای حقوقی و سیاسی میشود. .1 صلاحیت عام مجلس در امر قانونگذاری نظام حقوقی و سیاسی و ساختار حکومت ایران »جمهوری اسـلامی« اسـت (قـانون اساسی، اصل (1 و به همین دلیل، امور کشور بایـد بـه اتکـای آراء عمـومی اداره شـود (همان، اصل (6 و بر اساس قانون اساسی حق حاکمیت ملی، یک حق خـدادادی اسـت (همان، اصل (56 که هیچکس نمیتواند این حـق الهـی را از انسـان، سـلب کنـد یـا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد و ملت این حق خـداداد را بـه شـیوههـای معین در قانون اعمال میکند. بر اساس اصل57 بهمنظور تقسـیم کـار و توزیـع قـدرت، اداره امور در سه بخش تقنین، اجرا و قضاء به نحوی به نهادهای برخاسته از آراء مـردم؛ یعنی مجلس شورای اسلامی، قوه مجریه و قوه قضائیه واگذار شده است. »قوای حاکم در جمهوری اسلامی ایران عبارتند از: قوه مقننه، قوه مجریه و قـوه قضـائیه که زیر نظر ولایت مطلقه امر و امامت امـت بـر طبـق اصـول آینـده ایـن قـانون اعمـال میگردند. این قوا مستقل از یکدیگرند.« در این بین، جایگاه ویژه قوه مقننه در بین سه قـوه روشـن اسـت؛ زیـرا قـوه مقننـه مقرراتی را وضع میکند که قوه مجریه، موظف به اجرای آن است و قوه قضائیه باید آن مقررات را مبنای صدور احکام خود قرار دهد. در حکومتهـای دموکراتیـک، پارلمـان مظهر حاکمیت ملی شناخته می شود. به همین جهت در جمهوری اسلامی ایـران اعمـال قوهمقنّنه جز در موارد خاص، بهطور انحصاری از طریق مجلس شورای اسلامی اسـت؛ چنانکه در اصل 58 آمده است: »اعمال قوه مقننه از طریق مجلس شورای اسلامی اسـت که از نمایندگان منتخب مردم تشکیل میشود و مصوبات آن پس از طی مراحلی کـه در اصول بعد میآید برای اجرا به قوه مجریه و قضائیه ابلاغ میگردد.« مجلس شورا، وظایف متعددی دارد، اما مهمترین نقش آن قانونگذاری است. لـذا از آن به »قوه مقننه« تعبیر شده است؛ اما مسأله مهم، تعیین حدود اختیار مجلـس در وضـع قانون است. طبق اصل » :71مجلس شورای اسلامی در عموم مسائل در حدود مقـرر در قانون اساسی می تواند قانون وضع کند.« ظاهر واژه »عموم مسائل« ، بیانگر صلاحیت عام مجلس در وضع قانون است. بنـابراین، مـیتوانـد در هـر موضـوعی؛ اعـم از فرهنگـی، سیاسی، اقتصادی و ; قانون وضع کند. این امر بیانگر صلاحیت عام مجلـس در وضـع قانون است؛ البته در این راستا محدودیتهایی وجود دارد. برای مثـال در سیاسـتهـای کلی فرهنگی با وجود مصوبات شورای عالی انقـلاب فرهنگـی بـه لحـاظ تقـدم حکـم ولایی و نیز تفوق و نظارت رهبری بر همه قوا طبق اصل 57، در مـواردی کـه شـورای عالی انقلاب فرهنگی، ورود پیدا کرد یا بهحسب فرمان رهبری بر عهده اوست که ورود پیدا کند، مجلس حق ورود ندارد. امروزه به دلایل گوناگون اجتماعی، سیاسی و; دامنه اموری که به وسـیله قانونگـذار تمشیت می شود بسیار گستردهتر از گذشـته اسـت. مجلـس شـورای اسـلامی، اختیـارات تقنینی خود را یا رأساً از طریق ارائه طرحهای قـانونی نماینـدگان مجلـس و یـا از طریـق بررسی لوایح قانونی دولت (همان، اصل (74 شامل لوایح فراهمشده از سوی قـوه قضـائیه (همان، بند2 اصل (158 یا طرحهای پیشنهادی شورای عالی استانها مستقیماًـیا از طریـق دولت ـ به مجلس اعمال میکند (همان، اصل .(103 علاوه بر صلاحیت عام مجلس، طبق اصل72 در بعضی اصول قانون اساسی اتخاذ تصمیمات کلان یا تأیید آن به عهده مجلس است. ازاینرو، موارد خاصی که با عبـاراتی حسینی سیدابراهیم (/اساسی قانون 71 اصل موضوع( قانونگذاری در اسلامی شورای مجلس هایمحدودیت 165 66پیاپی /چهارم شماره / دهمهف سال 166 نظیر: »تفصیل آن را قانون معین می کند«، »مگر به حکم قانون«، »در مـواردی کـه قـانون مقرر میدارد«، یا »شرایط ;و کیفیت ; را قانون معین خواهـد کـرد«، موکـول بـه نظـر مجلس شورای اسلامی شده است، بدان معنا نیست که قوه مقننه در سایر زمینههـا حـق وضع قانون و اتخاذ تصمیم ندارد، بلکه منظور این بوده که پارهای از امور، فقط محتـاج رأی و تأیید مجلس است و در اینگونه امور که اصطلاحاً جزء صلاحیتهـای تکلیفـی مجلس بهشمار میآید، قوه مجریه در آن حیطه تا زمانی کـه قـانون وضـع نشـده، فاقـد اقتدار است. از آن جمله، موارد ذیل را میتوان برشمرد: 1 تصویب عهدنامه ها، مقاولهنامههـا، قراردادهـا و موافقـتنامـههـای بـینالمللـی (همان، اصل .(77 2 تصویب اصلاحات جزئی در خطوط مرزی با رعایت مصالح کشور و بـا شـرایط خاص (همان، اصل .(78 3 تصویب برقراری حکومت نظامی در حالت جنگ و شـرایط اضـطراری نظیـر آن (همان، اصل .(79 4 . تصویب گرفتن و دادن وام یا کمکهای بلاعـوض داخلـی و خـارجی از طـرف دولت (همان، اصل .(80 5 . تصویب استخدام کارشناسان خارجی از طرف دولت در موارد ضرورت (همـان، اصل .(82 6 . تصویب انتقال بناها و اموال دولتی که از نفایس ملی هستند به غیـر؛ در صـورتی که منحصر به فرد نباشد (همان، اصل .(83در غیر این امور، مجلس صلاحیتهای اختیاری دارد. نظیر چنین وضـعی در قـانون اساسی بعضی کشورهای دیگر نیز مشاهده می شود. در لسان حقوق عمومی به این دسته از قوانین، قوانین بنیادی گفته می شود؛ مثل قـانون اساسـی فرانسـه کـه در اصـل 25 آن مقرر شده است که قانون بنیادی، مدت اختیارات هر مجلس، تعداد اعضای آن و حقوق آنها، شرایط انتخاب، موارد عدم صلاحیت و موارد مغایرت را مشخص میکنـد; یـا در اصل 34، پس از ذکر موارد قانونگذاری توسط پارلمان در ذیـل آن مقـرر داشـته اسـت: »مفاد اصل حاضر، توسط قانون بنیادی بهطور دقیق تعیین و تکمیل می شود«یا. مـثلاً در قانون اساسی هلند، مواردی اعلام گردیده است کـه تعیـین تکلیـف آنهـا جـز از طریـق قانون ممکن نیست، لکن هدف این نبوده که پارلمان نتواند در سایر موضـوعات، اتخـاذ تصمیم نماید (بوشهری، 1376، ج2، ص.(120 توضیح بیشتر آنکه قوانینی که در مجلس به تصویب میرسد به دو گونهاند: .1 قوانین معمولی که قانون اساسی اجازه وضـع آن را بـه مجلـس داده اسـت و بـر اساس اصل » 71مجلس شورای اسـلامی در عمـوم مسـائل در حـدود مقـرر در قـانون اساسی میتواند قانون وضع کند.« از آنجا که احتیاجات فرهنگی، اجتماعی، اقتصـادی و سیاسی جامعه به قدری گسترده است که نمیتوان آنها را از پیش تعیـین کـرد، مجلـس به عنوان مقـامی منبعـث از سـوی ملـتموظّـف، اسـت، متناسـب بـا نیازهـای جامعـه قانونگذاری نماید. .2 قوانین خاص سازماندهنده که بهخاطر بنیادیبودن اینگونه قوانین، جهـت کلـی هایمحدودیت آن در قانون اساسی مشخص شده اسـت، امـا تصـویب جزئیـات آن بـر عهـده مجلـس شورای اسلامی نهاده شده است. از آنجا که اینگونـه قـوانین، بـهعنـوان اصـول حیـاتی مجلس جامعه مد نظر قانونگذار اساسی قرار گرفته، صلاحیت مجلس نسبت بـه تصـویب آنهـا، شورای صلاحیت تکلیفی است (حمیدیان، 1389، ص.(53-54 همه قوانین مصوب مجلـس در اسلامی مورد هر اصلی که قانون اساسی تفصیل آن را با ذکر »به موجـب قـانون خواهـد بـود و در قانونگذاری نظایر آن« به قوانین عادی و مصوبات مجلس، واگذار کرده است، از این قبیل اسـت کـه موضوع( شامل موارد ذیل میشود: .1 تصویب قانون مربوط بـه مـوارد، طـرز تشـکیل و حـدود اختیـارات و وظـایف 71 اصل شوارها، مندرج در اصول 7 و .100 قانون (/اساسی .2 تصویب قانون مربوط به شرایط و حدود و کیفیت امر بهمعروف و نهی از منکـر، حسینیسیدابراهیم .3 تصــویب قــانون در مــورد اصــول 22، 24،25، 26، 27، 32، 33، 34، 36 و 38 از مندرج در اصل .8 فصل سوم قانون اساسی در رابطه با حقوق ملت. 167 66پیاپی /چهارم شماره / دهمهف سال 168 .4 تصــویب قــانون در مــورد اصــول44، 45، 47، 49، 51 ، 52، 53 و54 از فصــل چهارم قانون اساسی در رابطه با امور مالی و اقتصادی کشور. .5 تصــویب قــانون در مــورد اصــول52، 62 و64 در مــورد قــوه مقننــه و همچنــین تصویب آییننامه داخلی مجلس. .6 تصویب قانون در مورد اصول 116، 122، 123، 133، 139، 140 و142 در مـورد بخش اداری قوه مجریه و تصویب قانون در مورد اصول 149 و 150 مربوط بـه بخـش نظامی قوه مجریه. .7 تصــویب قــانون در مــورد اصــول159، 161، 163، 164، 168، 172، 173 و174 مربوط به قوه قضائیه. .8 تصویب قانون در مورد فصل دوازدهم قانون اساسی؛ یعنی اصل .175 .9 تصویب قانون در مورد فصل سیزدهم قانون اساسی؛ یعنی اصل .176 .10 تصویب قانون در مورد فصل چهاردهم قانون اساسی؛ یعنی اصل .177 همانطور که ملاحظه میشود، اساسیترین وظیفه مجلس شورای اسـلامی »قانونگـذاری« است و قوانین مصوب آن در این بخش، تکمیلکننـده حقـوق اساسـی نظـام جمهـوری اسلامی ایران خواهد بود. .2 حاکمیت قانون و لزوم محدودیت قوای سه گانه یکی از مهمترین شـاخصهـای جوامـع سیاسـی بـهمنظـور جلـوگیری از اسـتبداد، حاکمیت قانون است؛1 چـه اینکـه حاکمیـت قـانون بـهمعنـای برتـری قـانون در برابـر سلطهگری فردی و گروهی و نقطـه مقابـل حاکمیـت قـدرت اسـت. بـه همـین دلیـل، حکومتهای مردمی و مشروطه در برابـر حکومـتهـای مطلقـه و فـردی قـرار دارنـد. حاکمیت قانون، مستلزم محدودیت قوای سـهگانـه در اعمـال حاکمیـت اسـت؛ زیـرا از الزامات آن اصـل تفکیـک قـوا و فروکاسـتن از انباشـت قـدرت و تمرکـز اختیـارات و صلاحیتها در اشخاص یـا نهادهـای خـاص اسـت؛ چنانکـه »دایسـی« معتقـد اسـت، صورتبندی قوانین در نظام حقوقی بهگونهای است که تضـمینکننـده اصـل حاکمیـت قانون است (نویمان، 1373، ص.(84 بنابراین، مجلس شـورای اسـلامی؛ هـم بـهخـاطر اصول حقوقی و هم طبق ادله شرعی در اعمال حاکمیت خودچه؛ در بُعـد قانونگـذاری و چه در بُعد نظارتی با محدودیتهایی مواجه است. از آنجا که فلسفه وجودی مجلـس قانونگذاری، جلوگیری از خودسری و الزام همـه نهادهـای حکومـت بـه قـانون اسـت، محدودیت اعمال اختیارات قانونگذاری جزئی از مقتضیات اصل حاکمیت قانون شمرده میشود. موضوع بحـث در ایـن نوشـتار، پـس از اثبـات اصـل محـدودیت مجلـس در امـر قانونگذاری ـ برخلاف برداشـت بعضـی از حقوقـدانان از اصـل 71 قـانون اساسـی کـه مجلس را دارای اقتدار مطلق و صلاحیت عام و نامحدود دانستهاند ـ ، بیان حد و مرزهـا و اصول حاکم بر آن است. بیتردید، منظور از تشکیل قوه مقننه و فلسفه انتخابات دنباله قرنها حکومتِ مطلقه و استبداد این نبوده که مجلس جای سـلاطین مطلـقالعنـان را بگیـرد و اقتـدارات غیـر محدودی را اعمال نماید. لذا اتکاء به اصل تفکیک قوا بهخاطر توزیع قدرت بـر اسـاس قانون اساسی بوده است؛ گرچه مدونین قانون اساسی کشورها بهندرت محدوده پارلمان را مشخص کردهاند معالوصف به صور مختلف، محدودیت پارلمان احسـاس مـیشـود (همان). بحث استبداد پارلمانی، همواره مطرح بوده است؛ چنانکه »ژان ژاک روسو« در کتاب »قرارداد اجتماعیخود« آن را مطرح کرده است و نگرش رایج گذشته که کنترل اِعمـال اختیارات قوه مقننه، بر خلاف دیگر قوا، مستلزم پیشبینی سازوکارهای نظارتی نیست و پارلمان، خود به دلیل ویژگیهای خاص نهادی، به مقولاتی از قبیل حقوق و آزادیهـا در قانونگذاری توجه دارد، امروزه دستخوش تغییـرات بسـیار گردیـده اسـت؛ چنانکـه بـه تدریجمحدودیت، بر اِعمال اختیارات قوه مقننه، رویهای ضروری برای حاکمیت قـانون محسوب می شود. این تغییر نگرش تا حدود زیادی به تجربـه تـاریخی نشـأتگرفتـه از انقلاب فرانسه و هراس از قدرت مطلقه تجلییافته در اراده اکثریت مـردم بـازمیگـردد. تأکید بر اصل آزادی و حقوق اقلیت در آثار متفکرانی چون »جان استوارت میل«، حاکی حسینی سیدابراهیم (/اساسی قانون 71 اصل موضوع( قانونگذاری در اسلامی شورای مجلس هایمحدودیت 169 66پیاپی /چهارم شماره / دهمهف سال 170 از دغدغه آنان از پدیده »استبداد اکثریـت« اسـت کـه از بطـن نظریـههـای دموکراسـی، نمایندگی و حکومت اکثریت متولد میشود (مالمیری، 1385، ص.(155-156 به دلیل توسعه فراوان دامنه قانونگذاری نسبت به گذشته، حقوق و آزادیهـای فـردی عمومی به شدت متأثر از ایـن حـوزه فربـه اختیـارات و صـلاحیتهـا اسـت. بـه بیـان »مدیسون«، اختیارات قوه مقننه گستردهترشده و در مقایسه با قوای دیگر که ضرورتاً تـا حدودی به وسیله تصمیمات این قوه نیز هدایت مـیشـوند در مقابـل محـدودیتهـای پیشبینیشده در نظامهای رایج حقوقی و سیاسی، کمتر آسیبپذیر است. ایـن وضـعیت بدین معناست که مسأله اصلی که قـوانین اساسـی مـدرن بـا آن مواجـهانـد، نـهاِعمـال خودسرانه قدرت به وسیله پادشاهان مطلقه، بلکه تمرکز و تجمع اختیاراتِ بدون کنتـرل و نظارت در قوه مقننه و برخـورداری از بیشـترین اختیـارات حکـومتی اسـت (همـان، ص.(156-157 ادامه خواندن مقاله محدوديت هاي مجلس شوراي اسلامي در قانونگذاري (موضوع اصل 71 قانون اساسي)

نوشته مقاله محدوديت هاي مجلس شوراي اسلامي در قانونگذاري (موضوع اصل 71 قانون اساسي) اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


مقاله ولايت فقيه و قانونگرايي

$
0
0
 nx دارای 28 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه قوانین اجتماعی که عهدهدار ایجاد نظم عمومی هستند، گاه احکام شرعی هسـتند که بهصورت قانون، تدوین یافتهاند و امتثال ایـن قـوانین بـا توجـه بـه اینکـه دارای خاستگاه شرعی هستند واجب است؛ اما ایجاد نظم، نیازمند تدوین قـوانینی متغیـر و وابسته به مصالح متغیر است که بهعنوان قوانین مدنی مطرح میشوند. اطاعت از این قوانین از لحاظ مدنی و با نگاه حقوقی لازم است که مفهوم قانونگرایی ناظر به این الزام است. »قانونگرایی،1 مفهومی است که به اصالت قانون و اصول قضـایی و حقـوقی در روابط بین دولت و مردم و ما بین مردم معتقد است« (سایت ویکیپدیا). اما سؤال اساسی در این مقال آن است که آیا رعایت قوانین مدنی، شرعاً واجب است؟ و نسبت این قوانین مدنی بشری با شرع مقدس چگونـه اسـت؟ بـرای تبیـین سؤال فوق از دو منظر میتوان به بحث پرداخت: 1 توجه به مبدأ صدور قانون که مربوط به مشروعیت حاکم و قانونگذار است. 2 تحلیل ماهوی و موضوعی قانون. در این منظر با قطع نظر از مشروعیت حاکم، میتوان بـا تحلیـل مـاهوی قـانون، بحث الزام شرعی اطاعت را پی گرفت. بهعنوان نمونه، قوانینی که عـدم رعایـت آن منجر به اختلال نظام خواهد بود و یا عدم رعایت آن موجبات اضرار به غیر یا نفس را فراهم میکند، شرعاً واجب خواهد بود. با این رویکرد میتوان الزام اطاعـت را در برخی موارد ثابت نمود. این نگاه، رویکردی تحلیلی دارد که با توجه به ادلـه اولیـه و ثانویه و کیفیت تطبیق آنها بر قوانین، به الزام دست مییازد. اما آنچه در این مقام در صدد آن خواهیم بود، بررسی الزام اطاعت بـا توجـه بـه مبانی مختلف در مشروعیت حاکم است.در مباحث فلسفه حقوق که بحث الزام و مبانی آن مورد بحث قـرار مـیگیـرد، یکی از راههای اثبات الزام در قانون، مشـروعیت قانونگـذار اسـت؛ مبناهـایی چـون قراردادهای اجتماعی یا حق حاکمیت دولـت، نـاظر بـه ایـن نـوع از الزامـات اسـت (کاتوزیان، 1377، ص19و.(36 در بحث حاضر نیز با لحاظ مشروعیت الهی قانونگذار، بحث الزام شرعی قوانین مطرح میشود که غیر از مشروعیت سیاسی یا حقوقی صرف است. مراد، آن است که آیا قوانین دولتی را میتوان به شرع مقدس نسبت داد یـا نـه؟ ازایـنرو، ایـن مسـأله، محور بحث مبانی مختلف در بحث ولایت فقیه خواهد بود. با توجه به اینکه نظرات متفاوتی در مسأله ولایت فقیه مطـرح اسـت، در ایـن مقال به این نکته می پردازیم که محدوده اطاعت از قوانین مدنی با توجـه بـه هـر کدام از مبانی چگونه است و نحوه توجیه آن چیست؟ برای دستیابی بـه جـواب، ابتدا گزارشی اجمالی از اهـم نظـرات، ارائـه و سـپس تـأثیر آن در الـزام را بیـان خواهیم نمود. »ولایت« در لغت بهمعنای سلطه، قرب و نزدیکی، نصرت و; آمـده اسـت (ابـن منظور، 1414ق، ج15، ص.(406 در برخی موارد به قدرت تصرف شخص در عـالم تکوین، ولایت اطلاق میگردد. اما در محل بحث، ولایت اعتباری شرعی، مورد نظـر است که واقعیتی، جز جعل ندارد (امام خمینی، 1415ق، ج2، ص(160 و بـا معنـای سلطه، تناسب دارد. مراد از ولایت در این موارد، حق تصرف و قیام به شؤون دیگران است که واژه سرپرستی، نشاندهنده این شأن میباشد. بهعنوان مثال، حق تصرف پدر در مال فرزند که با لحاظ مصلحت فرزند، صورت مـیگیـرد نـام ولایـت بـه خـود میگیرد. به حقِ تصرفات فقیه و سلطهای که از جانب شرع برای او جعل شده است، ولایت اطلاق میشود. در کتب فقهی به این حق تصرف که از ادله نقلی بهدست آمده »ولایت« میگویند. اهم نظرات فقهی در باب ولایت فقیه ادله نقلی و عقلی اقامه شده در بحث حکومت در اسلام،ثبوتاً میتوانـد نـاظر بـه یکی از موارد زیر باشد: موثقی شعبانی االله حبیب / گرایی قانون و فقیه ولایت 7 ش 67پیاپی /اول شماره / دهمهج سال 8 ش .1 ولایت عامه فقیه بر مبنای انتصاب .1-1 تبیین نظریه در گزارشی اجمالی از این نظریه، میتوان از شاخصهای زیر بهعنـوان مهـمتـرین ارکان این نظریه نام برد..1-1-1 با توجه به ادلهای همچون روایت عمربنحنظله »ینظران الی من کان منکم ممن قد روی حدیثنا;. فانی جعلته علیکمحاکماً« (عاملی، 1414ق، ج27، ص(300 تمام فقها برای امور عامه، نصب شدهاند و در زمان غیبت معصوم7 اداره و ولایت جامعه بشری بر عهده فقیهـان جـامعالشـرائط نهـاده شـده اسـت (امـام خمینـی، 1379، ج2، ص.(624 .2-1-1 تنها حکومتی مشروع است که از جانب شـرع مقـدس باشـد و بـه تعبیـر دیگر، شرع مقدس حکومت خاصی را پیشبینی نموده است..3-1-1 اقامه حکومت، حتی در زمان غیبت معصوم، واجب است. .4-1-1 ولایت، امری جعلی و اعتباری است که از طرف شارع برای فقیـه، جعـل شده است..5-1-1 این نظریه در محدوده ولایت معتقد است که: الف) ولایت، تمام امور اجتماعی، حتی خود حکومت را در برمیگیرد. ب) این حق و ولایتمقی،د به امور حسبی نیست. ج) ولایت، مقید به قوانین بشری نیست و فقیه، فراتر از آن ولایت دارد و به تعبیر دیگر، اختیارات فقیه نیازمند آراء مردم نیست. د) فقیه، حق قانونگذاری در تمام عرصههای حیات اجتماعی را دارد.2 .2-1 گستره ولایت عامه قائلین به ولایت عامه در تبیین اختیارات حاکم دو رویکرد مختلـف دارنـد. بـرای تحلیل این دو نظر، توجه به موارد زیر، ضروری است. .1 نظارت دولت بر توزیع کالا؛ 2 الزام مالکین به فروش اجناس خود در برخی موارد؛ 3 کنترل قیمتها از جانب دولت؛ .4 الزام صاحبان مشاغل به دریافت کارت شناسایی مالیاتی؛ .5 لزوم ثبت ازدواج و طلاق در دفاتر رسمی و لزوم اجـازه مـرد از همسـر بـرای ازدواج مجدد و; . نسبت به موارد فوق، دو نکته قابل ذکر است: 1 قواعد فقهی همچون »قاعده سلطنت و آزادبودن مردم در تصرفات مالی«، اقتضاء میکند که تمام موارد فوق باطل باشد؛ زیرا بر خلاف قواعد اولیـه فقهـی اسـت. پـس قانونیکردن و الزام موارد فوق با احکام اولیه، منافات دارد. 2 ایجاد الزام در موارد فوق؛ هرچند مصالحی را برای جامعه تأمین خواهد کرد، اما بهعنوان یک ضرورت اجتماعی مطرح نیست. بهعنوان مثال، اگر الزامات اقتصادی برای مردم ایجاد شود، علاوه بر نظم اقتصادی، باعث رشد اقتصادی و امنیت آن جامعـه نیـز خواهد بود؛ اما این قوانین به نحوی نیست که حاکم، مجبور به جعل آنها باشد. حال اگر سؤال شود که آیا فقیه در موارد فوق، حق جعل قانون دارد یـا نـه، بـا دو رویکرد متفاوت مواجه خواهیم شد: الف) اختیارات فقیه، فقط در محدوده مباحات و در چارچوب احکام اولیه یا ثانویه صورت میگیرد(ولایت مقیده عامه). لـذا مـوارد فـوق تـا بـه حـد ضـرورت نرسـد، نمیتواند مشروع باشد و روشن است که وجوب شرعی اطاعت در این موارد، فـرض نخواهد داشت. طبق این مبنا اطاعت از قوانینی لازم است که بـا رعایـت شـرط فـوق جعل شدهاند. ب) »حکومت، اهم احکام الهی است و بر جمیع احکام فرعیه الهیه تقدم دارد. اگر اختیارات حکومت در چارچوب احکام فرعیه الهیه است; باید عرض حکومت الهیه و ولایت مطلقه مفوضه به نبی اکرم9 یک پدیده بی معنـا و محتـوا باشـد« (امـام خمینی، 1378، ج20، ص.(451 این دو بیان از بنیانگذار نظام مقدس جمهوری اسلامی، رویکرد دیگری در باب اختیارات حاکم اسلامی است کـه از افـق دیگـری بـه مسـأله موثقی شعبانی االله حبیب / گرایی قانون و فقیه ولایت 9 ش 67پیاپی /اول شماره / دهمهج سال 10 ش حکومت مینگرد. با توجه به این دیدگاه نسبت به ولایت مطلقه، باید اذعان نمود که فقیه، حـق دارد موارد فوق را الزامی کند؛ یعنی فقیه از نظر شرع میتواند به »صرف وجـود مصـلحت برای جامعه« به قانونگذاری و اصدار حکم حکومتی اقدام نماید. این احکام، مقدم بـر احکام اولیه است. بهرغم آنکه احکام اولیه اقتضاء میکرد که چنـین محـدودیتی بـرای مردم ایجاد نشود؛ اما ولی فقیه به لحاظ مصالح اسلامی میتواند چنـین محـدودیتی را ایجاد نماید (مصباح یزدی، 1383، ص(321ام.ا قائلین به ولایت مقیـده عامـه، مـوارد فوق را خلاف شرع میدانند و چنین حقی برای فقیه قائل نیستند.3 طبق نظریه ولایت مقیده عامه، قانونگذاری فقط در صورت تحقق عنـاوین ثـانوی، همچون اضطرار، ضرر، حرج و; میتواند بر احکام اولی مقدم باشد و الا بـه صـرف وجود مصلحت نمـیتـوان قواعـد اولـی را کنـار گذاشـت (سـروش محلاتـی، 1378، ص.(601 با در نظر گرفتن بیان فوق، معلوم خواهد شد که ولایت مطلقه فقیه، همان ولایت عامه فقیه است و تنها در یک قید با یکـدیگر تفـاوت دارنـد و آن اینکـه آیـا احکـام حکومتی فقیه میتواند به صرف وجود مصلحت، صادر و بر احکام اولی، مقدم شود یا خیر؟ .3-1 بررسی وجوب اطاعت، بنا بر نظریه ولایت عامه برای تبیین دقیق این مسأله میتوان دو سؤال طرح نمود: 1 آیا اطاعت از احکام صادرشده از جانب فقیه حاکم، واجب است یا خیر؟ (تبیین کبری). 2 آیا قوانین مدنی، حکم حکومتی هستند؟ به تعبیر بهتر، آیا میتوان قوانین مدنی را به حاکم شرع استناد داد؟ بررسی سؤال اول (تبیین کبری) مفروض مسأله آن است که ولایت، بـرای فقیـه جعـل شـده اسـت و فقیـه دارای مشروعیت شرعی است. اما برای آنکه بتوان وجوب اطاعت از احکام حکومتی فقیه را ثابت نمود، باید به تلازم مشروعیت دینی و وجوب اطاعت، دست یافت. گاه در برخی نوشتارها دیده میشود که جعل ولایت (مبنای فوق)، مورد پذیرش واقع شده، اما تلازم وجوب اطاعت با مشروعیت نفی شده است. برخی در اینباره معتقدند:حکم حکومتی، فقط حق مجازات و تعقیب و آثـار اجتمـاعی دارد; ابتـدا، اصلی را تأسیس کردیم که قدرمسلّم آن تعقیب و حق مجازات اسـت، امـا برای بیش از آن مقدار، از روایات دلالت خاصی بـهدسـت نیـاوردیم؛مـثلاً عبور از چراغ قرمز فی نفسـه بـهعنـوان حکـم حکـومتی، عقـاب اخـروی اسلامی،نمیآورد ( 1387، ص.(124 طبق مبنای فوق، اطاعت از ولی فقیه در احکام حکومتی، جنبه شرعی پیدا نمیکند؛ زیرا مخالفت آنصرفاً مخالفت با قانون اجتماعی اسـت کـه هـدف آن تنظـیم روابـط دنیوی است. این احکام از مرجعـی غیـر از احکـام کلـی الهـی صـادر شـده اسـت و نمیتواند متصف به حکم شرعی گردد و به این لحاظ، متصف به وجوب شـرعی هـم نخواهد بود. لذا اطاعت از آن واجب نیست؛ هرچند ممکن است گفته شود که با لحاظ عناوین ثانوی، اطاعت آن واجب خواهد بودمثلاً؛ در همان مثال چراغ قرمز چون کـه عدم رعایت، موجب اضرار مردم میشود اطاعت واجب است؛ اما از حیث تحقق یک مصلحت شرعی در ضمن قانون، نه به لحاظ اتصاف آن قانون به حکم حکومتی، عنوان حکم حـاکم، هـیچ وجـوب شـرعی را در پـی نخواهـد داشـت (صـرامی، 1380، ج7، ص270 به بعد). برای اثبات تلازم، توجه به چند نکته لازم است. فرض کنید حاکم، اقدام به جعـل قانونی بهعنوان »الزام رعایت چراغ قرمز در هنگام رانندگی« نموده است. در این قانون، دو حیث مطرح میشود: .1 آیا این قانون و جعل چنین الزامی مثل وجوب نماز صـبح است؟ به تعبیر دیگرمثلاً، آیا میتوان این قانون را حکم شرع دانست؟ این حیـث بـه تحلیل ماهیت حکم حکومتی برمیگردد کهفعلاً از بحث ما خارج اسـت، امـااجمـالاً میتوان گفت که در بسیاری از موارد، امکان اتصاف حکم حکومتی بـه حکـم شـرعی، موثقی شعبانی االله حبیب / گرایی قانون و فقیه ولایت 11 ش 67پیاپی /اول شماره / دهمهج سال 12 ش وجود دارد و بهصورت کلی نمیتوان آن را نفی نمود. بهعنوان مثال در مواردی که فقیه حکم اجتماعی اسلامی را استنباط میکند و بهعنوان قانون اجتماعی مطرح میکند این حکم به لحاظ استنباطیبودن حکم شرعی، تلقی میگردد. .2 قانون وضعشده، قانونی است که از منبع مشروع صادر شده است ـ با قطع نظر از ماهیت خود قانون ـ . با توجه به این رویکرد سؤال آن اسـت کـه آیـا ایـن قـانون وجوب اطاعت دارد یا خیر؟ نظریه سابق از این حیث، منکر وجـوب اطاعـت شـرعی است و در نهایت برای قانون، قائل به الزام اجتماعی است. اما باید چند نکته را در نظر داشت. ادامه خواندن مقاله ولايت فقيه و قانونگرايي

نوشته مقاله ولايت فقيه و قانونگرايي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله کارآمدي نظريه ولايت فقيه در تأمين مصلحت عمومي

$
0
0
 nx دارای 28 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه مصلحت عمومی از مسائل مهمی است که از آغازین روزهای شکلگیری تفکرات سیاسی به صورت جدی، مورد توجـه متفکـران سیاسـی قـرار گرفتـه اسـت. جایگـاه مصلحت عمومی در نظریه و میزان انعطافپذیری آن در راستای تحقق این امر، نقش بسزایی در فرآیند ارزشگذاری نظریههای سیاسی ایفاء میکند. بر این اساس، کارکرد تـأمین مصـلحت عمـومی و کارآمـدی نظریـه ولایـت فقیـه در ایـن زمینـه، یکـی از شاخص های مهم برای سنجش کارآمـدی سیاسـی در سـطح کـلانتـر خواهـد بـود. ازاین رو، در ظرفیتسنجی نظریه ولایت فقیـه در حـوزه کارآمـدی سیاسـی، بررسـی پاسخ این نظریه به مسأله مصـلحت عمـومی از اهمیـت فراوانـی برخـوردار بـوده و می توان با توجه به نوع پاسخ ارائه شده، به قضاوت اجمالی درباره تحقق این کارکرد در حکومت مبتنی بر نظریه ولایت فقیه، دست یافت. لذا مقاله پـیش رو، بـه بررسـی مصلحت عمومی و جایگاه آن در نظریه ولایت فقیه پرداخته و سـازوکارها و عناصـر پیشبینی شده به منظور تأمین مصلحت عمومی و سایر مباحث مرتبط بـا آن را مـورد کاوش قرار می دهد تا در راستای آن بتواند کارآمدی نظریه ولایت فقیـه را در تـأمین مصلحت عمومی نشان دهد. تأکید بر مصلحت عمومی در نظریه ولایت، تنها محدود به حوزه نظر نیسـت، بلکـه سابقه نظام جمهوری اسلامی بهخوبی این امر را نشان میدهد که تلاش بـرای دسـتیابی به مصالح عمومی از دغدغههای اصلی و پایدار نظام میباشد. مفهوم مصلحت عمومی اهل لغت، واژه »مصلحت« را از ماده »صلح«، دانسته و آن را بهمعنای خیر و ضد فساد تعریف کردهاند.1 مصلحت در اصـطلاح نیـز معنـای لغـوی خـود را حفـظ کـرده اسـت. ازاینرو، در فرهنگ علوم سیاسی، تعریف مصلحت اینگونه بیان شده اسـت: »آنچـه کـه خیر و صلاح شخص، گروه یا جامعهای در آن باشد. مصلحت، هممعنای منفعت اسـت و منفعت، هر چیزی است که در آن سـود یـا فایـده باشـد« (آقابخشـی و افشـاری، 1386، ص.(232 برخی نیز مصلحت را چنین تعریف کردهاند: »مصـلحت، عبـارت اسـت از آنچه که با مقاصد انسان در امور دنیوی یا اخروی و یا هر دو موافق بوده و نتیجـه آن به دست آوردن منفعت یا دفع ضرری باشد« (حلی، 1403ق، ص.(221 همانگونـه کـه ملاحظه میشود در معنای اصطلاحی، دایره مصلحت و خیر، به دو عالم؛ یعنی دنیـا و آخرت منتهی میگردد. پس مصلحت؛ یعنی خیر و منفعت و سودی که متوجه انسـان در دنیا یا آخرت میشـود. بنـابراین، مـیتـوان تعریـف مصـلحت را بـدین صـورت جمع بندی کرد: »مصلحت، هرگونه خیر و نفعی است که در دنیـا یـا آخـرت نصـیب انسان میشود.« برخی مصلحت را به معنای تدبیر در نظر گرفته و گفتهاند: »مصلحت، عبارت است از تدبیری که دولت اسلامی به منظور رعایت منافع معنوی و مادی جامعه اسـلامی و در راستای اهداف شرع مقدس اتخاذ میکند« (هاشمی، 1381، ص.(5 روشـن اسـت چنین معنایی از مصلحت، افزون بر اینکه هیچ سنخیت و ارتباطی با معنای لغوی پیدا نمیکند، با معنای اصطلاحی رایج2 نیز تفاوت اساسی دارد. تدبیری کـه دولـت بـرای تحقق اهداف و منافع شهروندان به کار میبندد در اصطلاح به آن سیاست گفته مـیس شود که در مقایسه با مصلحت از چارچوبه مفهومی متمایزی برخوردار است و نمیس توان آن را با مصلحت، یکی پنداشت، مگر آنکه مراد، نتیجه یا حاصل تدبیر باشد کـه در این صورت با معنای اصطلاحی و لغوی؛ یعنی »خیـرِ« حاصـل از تـدبیر هدفمنـد، یکی خواهد بود. بر اساس آنچه که در مفهوم مصلحت گذشت، در تعریف »مصـلحت عمـومی« نیـز خواهیم گفت: »عبارت است از خیر و نفعی کـه متوجـه عمـوم شـهروندان در دنیـا یـا آخرت میشود.« شایان ذکر است، مصلحت عمومی به این معنا، بیشتر در اندیشه اسلامی مطرح شده است. اما اندیشههای مبتنی بر سکولاریسم در مفهوم مصلحت عمومی به منافع اخـروی و معنوی توجه چندانی نمیکنند و مصلحت رامعمولاً در منافع مادی جستوجو کـرده و تنها ساحت مادی انسان را در نظر میگیرند. لذا مصلحت عمومی در این نگاه، مبتنـی قربانی مهدی و نیا بانش قاسم / عمومی مصلحت تأمین در فقیه ولایت هنظری کارآمدی 35 ش 67پیاپی /اول شماره / دهمجه سال 36 ش بر برداشت تکساحتی از انسان و در ظرف زمانی دنیا خلاصه میشود (رمضان البوطی، 1384، ص.(26 مصلحت عمومی در فلسفه سیاسی »بریان باری« در مقاله خود با عنوان »مصلحت عمومی« به خوبی اشاره میکنـد کـه »در بحثهایی که درباره مسـائل عینـی و ملمـوس مـیشـود،معمـولاً بیشـتر از تعبیـر مصلحت عمومی استفاده میشود تـا از تعـابیر عـدالت، انصـاف، برابـری و یـا آزادی« (باری، 1371، ص.(220 با وجود این، برای روشنشـدن اهمیـت و جایگـاه مصـلحت عمومی در فلسفه سیاسی، مروری بر نظرات و دیدگاههای برخی از متفکـران برجسـته غرب و جهان اسلام در این زمینه ضروری بهنظر میرسد. »افلاطون« در بیان وظایف حکمران خوب در رساله »جمهور« با صراحت بیشـتری وظیفه حاکم را در قبال مصالح و منافع عمومی بیان کرده و میگوید: حکمران بهمعنای راستین کسی نیست که منافع حاکم را در نظر بگیرد، بلکـه کسی است که منافع زیردستان را تأمین کند. بر این اساس، نه گامی به سـود خود برمیدارد و نه فرمانی به نفع خود میدهد، بلکه در هر چـه مـیکنـد و میگوید نفـع کسـانی را در نظـر مـیگیـرد کـه تحـت حکومـت او هسـتند (افلاطون، 1380، ج2، ص.(841 این حکیم یونانی بـرای تـأمین مصـلحت عمـومی، گـاه اندیشـههـایی را مطـرح می نماید که فکر سلیم، پذیرای آن نیست. وی پـس از تقسـیم جامعـه بـه سـه طبقـه زمامداران، پاسداران و کارگران، شرایط و ویژگیهای هر طبقـه را بیـان مـیکنـد. در مورد طبقه پاسداران معتقد است که زنـان و کودکـان بایـد میانشـان مشـترك باشـد؛ به گونهای که پدران نتوانند فرزندان خود را از دیگر کودکان تمییز دهند و کودکان نیز نباید پدران خود را بشناسند (همان، ص.(982 همچنین پاسداران نباید افزون بر آنچه ضروری است، مالی داشته باشند و باید به صورت گروهـی و بـا هـم زنـدگی کننـد. افلاطون در توجیه طرح خود که در طول تاریخ انتقادهـای فراوانـی را متوجـه خـود کرده است میگوید: اگر پاسداران جامعه از این قاعـده پیـروی کننـد، هـم خـود مصـون از زوال خواهند ماند و هم کشور را مصون نگه خواهند داشـت؛ ولـی اگـر زمـین و ثروت بهدست آورند فضیلت پاسداری را از دسـت خواهنـد داد و برزگـر و بازرگان خواهند شد و به جای آنکه بـا شـهروندان، دوسـت و متحـد باشـند رقیب و دشمن آنان خواهند گردید. به مردم، کینه خواهند ورزید و از مـردم کینه خواهند دید و از هموطنان خود بـیش از بیگانـه خواهنـد ترسـید و در نتیجه، هم خود تباه خواهند شد و هـم جامعـه را بـه نیسـتی و زوال سـوق خواهند داد (همان، ص.(932 بنابراین، افلاطون برای حفظ مصلحت عمومی، طرحی را پیشنهاد میکند که در پرتو آن بخشی از شهروندان جامعه آرمانی وی از زندگی انسانی محروم میشـوند؛ البتـه بـر این ادعا پافشاری میکند که مصلحت پاسداران نیز در این وضعیت تأمین خواهد شـد، ولی روشن است که چنین ادعاهاییاحتمالاً غیر از تسکین موقت و دلخوشـی کـاذب، حاصل دیگری برای پاسداران نخواهد داشت. در میان فیلسوفان یونان باستان، »ارسطو« بیش از دیگران به مصلحت عمومی، بهـاء داده و در بحث حکومـت و انـواع آن، مصـلحت عمـومی را بـهعنـوان معیـاری بـرای تشخیص حکومتهای خوب ازاَشْکال منحرف آن معرفی میکنـد. بـر اسـاس اندیشـه ارسطو، حکومتهایی که توجهشان به مصالح همگان معطوف اسـت بـر وفـق عـدالت تأسیس شدهاند، اما حکومتهایی که تنها مصالح فرمانروایـان را در نظـر دارنـد، انـواع منحرف حکومت هستند (ارسطو، 1386، ص.(118 ازایـنرو، وی بـا تکیـه بـر عنصـر مصلحت عمومی، انواع حکومـتهـا را دسـتهبنـدی کـرده و آن را بـه مثابـه میـزان در ارزشگذاری حکومتها قرار میدهد (همان، ص.(119-120 مصلحت عمومی در میان متفکران عصـر مـدرن نیـز از اقبـال خـوبی برخـوردار است؛ به گونهای کـه اکثـر اندیشـمندان برجسـته ایـن عصـر، ضـمن ارج نهـادن بـه مصلحت عمومی، در مواردی آن را معیار داوری خود در خصوص سایر مقولههـا و قربانی مهدی و نیا بانش قاسم / عمومی مصلحت تأمین در فقیه ولایت هنظری کارآمدی 37 ش 67پیاپی /اول شماره / دهمجه سال 38 ش حتی در مواردی نیز به عنوان اصل بنیادین در نظامواره فلسفه سیاسی خـود قلمـداد کرده اند.»جان لاك« از جمله متفکران دوره مـدرن اسـت کـه بـه مصـلحت عمـومی ارزش شایانی میدهد. اهمیت اندیشه لاك در باب مصـلحت عمـومی از ایـن نظـر اسـت کـه اندیشههای وی در دو عرصه نظریهپردازی و عمـل سیاسـی بـا اسـتقبال قابـل تـوجهی روبهرو شده است. لاك، پیوند مستحکمی بین قدرت سیاسی و مصلحت عمومی برقرار کرده و کارویژههای آن را از نقطهنظر منافع همگانی توجیه میکنـد. وی در تبیـین نظـر خود در این زمینه میگوید: من قدرت سیاسی را به مثابه حق قانونگذاری، با کیفرهای مرگ و بهتبـع آن کیفرهای کوچکتر، برای بهنظمدرآوردن و حراست از دارایی، بـه کـارگیری نیروی جامعه برای اجرای چنین قوانینی و برای دفاع از آسیبهای خـارجی در نظر میگیرم و همه اینها فقط بـرای منـافع همگـانی اسـت (لاك، 1388، ص.(72 ازاینرو، وی متذکر میشود، حداکثر مرزهای قدرت قانونگذاری، محدود به خیـر و صلاح همگانی جامعه است و نمیتوان قانونی برخلاف مصلحت عمومی طراحی کـرد (همان، ص.(185 توصیههای پیشتر لاك، برای رفع نگرانیهایش کافی به نظر نرسید و وی را واداشت تا برای اطمینان خاطر، طرح مکملی نیز ارائه دهد کـه از آن بـه »اختیـار ویژه« تعبیر میکند. اختیار ویژه، قدرتی است که بدون مجـوز قـانونی و فراتـر از آن در راســتای خیــر و مصــلحت عمــومی اعمــال مــیشــود. لــذا ایــن قــدرت بــر اســاس مصلحتاندیشی برای خیر و صلاح جامعه و بدون تجویز قـانون و گـاهی خـلاف آن، اعمال میشود. در واقع، وی از این طریـق، ضـمن زدودن خشـکی و انعطـافناپـذیری قوانین، شرایط مناسبی را برای تأمین مصالح عمـومی جامعـه در اختیـار مجریـان قـرار میدهد (همان، ص.(208 در فلسفه سیاسی »روسو« نیز مصلحت عمومی نقش حائز اهمیتی را ایفاء میکند؛ به گونهای که برخی از پایههای اساسی فلسفه سیاسی وی از منظر تأمین مصلحت عمومی و تطابق با آن توجیهپذیر شده است. به عقیده روسو »اراده عمومی« بهترین و دقیقترین مبنا برای اداره جامعه سیاسی است. وی در استدلال خود برای اثبات مدعایش از مفهوم مصلحت عمومی، کمک گرفتـه و مـینویسـد: »اراده عمـومی، همیشـه برحـق اسـت و همیشه به طرف خیر و صلاح عمومی گرایش دارد« (روسـو، 1389، ص.(153 روسـو، معیار خود برای حکومت خوب را تأمین مصلحت عمومی معرفی میکند و اینکه شکل حکومت چگونه باشد، از نظر وی چندان مهم نیست. وی دیدگاه خود را در این فقـره، چنین اظهار میکند: از دیدگاه من، هر دولتی که از قانون اطاعـت کنـد، شـکل حکومـت هرچـه باشد، من آن را جمهوری مینامم؛ زیرا در چنین نظـامی فقـط نفـع عمـومی حاکم است و نفع عمومی، اعتباری شاخص دارد (همان، ص.(194 در جای دیگر، به منظـور تعیـین محـدوده اختیـارات هیئـت حاکمـه نیـز از نفـع و مصلحت عمومی، سخن به میان میآورد و میگوید: »حق هیئت حاکمه، نسبت به افراد ملت به موجـب پیمـان اجتمـاعی از محـدوده نفـع عمـومی فراتـر نمـیرود« (همـان، ص.(510 با وجود اهمیت فراوانی که »آزادی« در اندیشه »جـان اسـتوارت میـل« دارد، وی بر این باور است، در جامعهای کـه در آن هنـوز فرهنـگ متناسـب بـا آزادی شـکل نگرفته است، حکمرانی که قصد خیر و صلاح جامعـه خـود را داشـته باشـد، مجـاز خواهد بود از هر وسیلهای که خیر اجتماع را تأمین نماید، استفاده کند. اجبـار افـراد برای حضور در دادگاه به منظور شهادت دادن، دفاع از کشور و انجام امـور ضـروری برای حفظ اجتماع، از جمله مواردی هستند که »میل« برای تأمین مصلحت عمـومی، آزادی افراد را درخصوص آنها مهم نمـیشـمارد (اسـتوارت میـل، 1384، ص-208 .(207 وی در کتاب »حکومت انتخابی« با صراحت بیشتر نظر خود را ابـراز کـرده و بر این باور است که توجه به مصلحت عمومی، معیار یـک حکومـت خـوب اسـت (استوارت میل، 1389، ص.(56 از نظر میـل »هـر آنجـا کـه مشـرب عمـومی مـردم به گونهای باشد که هر فرد، تنها به مصالح خصوصی خویش بیندیشد و در حد سـهم قربانی مهدی و نیا بانش قاسم / عمومی مصلحت تأمین در فقیه ولایت هنظری کارآمدی 39 ش 67پیاپی /اول شماره / دهمجه سال 40 ش خود به مصالح عمومی جامعه اعتنایی نورزد، حکومت خوب امکانپذیر نخواهد بود« (همان، ص.(66 فقراتی که درباره اهمیت و جایگاه مصلحت عمومی در فلسفه سیاسـی غـرب بیـان شد در واقع، بخشی اندك از نوشتارها و گفتارهایی است که در این باب بـه دسـت مـا رسیده است، اما بهنظر میرسد همین مقدار برای تأمین غرض و هدف این مقال، کـافی باشد و نیازی به اطاله سخن در این باب نباشد. بهرغم اینکه مفهوم مصلحت عمومی در فلسفه سیاسی غرب بهعنوان پارادایم غالب، فارغ از هرگونه مناقشه جدی پذیرفته شده اسـت، ولـی جایگـاه آن در فلسـفه سیاسـی اسلامی توسط برخی از پژوهشگران اندیشه سیاسی در ایران، مورد تشکیک قرار گرفتـه است. »سیدجواد طباطبایی«؛ پژوهشگر منتقد روند تاریخی اندیشه سیاسی در ایـران، در مقایسه فلسفه سیاسی یونان و فلسفه سیاسی اسلامی، ضمن تمجید و تأکید بـر جایگـاه ممتاز مصلحت عمومی در فلسفه سیاسی افلاطون و ارسـطو، از بـیتـوجهی فیلسـوفان اسلامی به این مقوله، اظهار نارضایتی کرده و غفلـت آنـان را از توجـه بـه ایـن مفهـوم اساسی اینگونه گوشزد میکند: »اندیشمندان دوره اسلامی نتوانسـتند مفهـوم مصـلحت عمومی را همچون مفهومی بنیادین، مورد تأمل فلسفی قرار دهنـد; ایـن نکتـه اساسـی است که ضابطهای را که فلسفه سیاسی دوره اسلامی وارد مـیکنـد، ضـابطه مصـلحت عمومی نیست« (طباطبایی، 1373، ص.(135 تأمل در ابعاد مختلـف فلسـفه سیاسـی اسـلامی، ادعـای نظریـهپـردازِ زوال را بـا چالش های جدی مواجه میکند. اما پـیش از پـرداختن بـه جایگـاه مفهـوم مصـلحت عمومی در منظومه فکری فیلسوفان اسلامی، اشاره به این نکته ضروری است که اولاً: طباطبایی در بیان نظر افلاطون، راه افراط در پیش گرفته و مصلحت عمومی را ضابطه سنجش و تمییز میان نظامهای مطلوب از نظامهای منحرف معرفی میکند (همان)؛ در حالی که مطالب کتاب »مرد سیاسی« کاملاً ادعای وی را متزلزل کرده و نشان میدهد در نگاه افلاطون، تبعیت از قانون حکیم در کنار تعداد فرمانروایـان، مـلاك تقسـیم و تمییز وی بوده است.3 در هر صورت، طباطبایی با افراط در برجستهسـازی مصـلحت عمومی در فلسفه سیاسی یونان، ضمن نشان دادن علاقه وافر خود به این مفهوم، زمینه را برای محکومیت فیلسوفان اسلامی مهیـا مـیسـازد. ثانیـاً: تصـور سکولاریسـتی از ناسازگاری میان تعقیب مصالح دینی با تأمین مصالح عمومی و یا عـدم امکـان جمـع میان خدا و خلق در دیدگاه غالب روشنفکران، ناخودآگاه در فهم و اسـتنباط آنهـا در دیگر حوزههای اندیشه نیز تاثیرگذار است و اندیشههای طباطبایی نیز از ایـن قاعـده مستثنا نیست. ادامه خواندن مقاله کارآمدي نظريه ولايت فقيه در تأمين مصلحت عمومي

نوشته مقاله کارآمدي نظريه ولايت فقيه در تأمين مصلحت عمومي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله بررسي و نقد نظريه هاي الزام سياسي

$
0
0
 nx دارای 32 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : 67پیاپی /اول شماره / دهمهج سال 84 ش مقدمه در آثار حکمای ثلاثه یونان باسـتان، اخـلاق، همگـام بـا سیاسـت و ازمقومـات آن محسوب میشد. بر خلاف سوفسطائیانی همچون »پروتاگوراس« کـه فردیـت انسـان را معیار همه چیز تلقی میکردند و به نسبیت معیارهای الزام و اطاعتپذیری باور داشتند، »سقراط« به وجود معیارها و قواعدی که از لحـاظ اجتمـاعی مشـترك و قابـل تعلـیم و تعلمند بهعنوان قواعد اخلاقی و حقوقی؛ بهویژه در باب الزام و اطاعت، اذعـان داشـت. بر پایه این معیارها بود که سقراط با رد پیشنهاد فرار از زندان و پذیرش حکم اعدام کـه از سوی هیأت قضایی جامعه سیاسیاش صادر شد به لزوم اطاعـت از الزامـات جامعـه سیاسی رأی داد و مقاومت غیر قانونی در برابر آن را نادرست دانست، اما اقدام سـقراط موجب طرح پرسشهای مهمی از سوی اندیشمندان سیاسی گردید. از عمدهترین پرسشهایی که فیلسوفان سیاسی پس از سقراط با آن مواجه بوده و در صدد ارائه پاسخ بدان برآمده اند، پرسش از ماهیت الزام سیاسی است. ایـن واژه اگرچـه اولینبار توسط »تی. اچ. گرین«؛1 فیلسوف انگلیسی قرن نوزدهم بهکار گرفته شـد،2 امـا ناظر به روابط و تعهداتی است که افراد جامعه بهعنوان عضوی از جامعه سیاسی با نظام سیاسی دارند و در پی تبیین نحوه عضویت اخلاقی افراد در جامعه سیاسی اسـت. ایـن مسأله در قالب چهار پرسش عمده، قابل پیگیری است. الف) چرا باید با رهاکردن همـه یا بخشی از آزادیهای فردی و اجتماعی خود3 بـه الزامـات مختلـف؛ از جملـه الزامـات سیاسیملزَم شویم؟ ب) در قبال چه کسی یا چه چیزی، الزام سیاسیگسترهداریم؟ ج)و قلمرو این الزامها تا چه حد است؟ د) چه تبیین و توجیهی بـرای ایـنگونـه الزامـات مطرح شده یا باید مطرح گردد؟ از آنجا که پرسش چهارم، متضمن ثبوت الزام و در پی توجیه اخلاقی آن است، پاسخ به سه پرسش نخست، مبتنـی بـر بررسـی پرسـش اخیـر خواهد بود. الزامات سیاسی باید به نوعی با الزامات اخلاقی، پیوند یابند؛ زیـرا انسـان بـر اسـاس اختیار خود، خواهان رهایی از محدودیتها است و اگر محدودیتهای سیاسی، توجیـه معقول و اخلاقی نداشته باشند، هیچ کسمنطقاً خود را ملزم به اطاعت نمیدانـد. اینکـه افراد بر پایه کدام جهات اخلاقی، ملزم به اطاعت از حاکمان خود هستند؟ آیا میتوان از معیار توجیهی واحدی سخن گفت؟ آیا افراد باید از قواعد و فـرامین سیاسـی رایـج در جامعه تبعیت کنند؛ بدان جهت که مرجع آنها خداست و خدا بدانها امر نموده است؟ یا چونحاکمِ دارایمرجعیت مشروع ارائه نموده است؟ یا آنکه مبتنی بـر ادراکـات عقـل عملی و فضایل انسانیاند؟ یا چون که مبتنی بر حقوق طبیعی و قراردادیاند؟ یـا بـدان جهت که خواستها و نیازهای عصری ما را فراهم می کنند و نتایجی سودمند دارند؟ یا آنکه بهترین شکل حیات انسانی را به ارمغان میآورند؟ و یا بدان جهت که عدم اطاعت از آنها خطر مجازات و آسیب مالی و جسمی را بهدنبال دارد؟ جملگـی پرسـشهـایی است که پاسخ به آنها میتواند به صورتبندی متمایز و جایگـاه متفـاوتی بـرای روابـط متقابل میان مردم و حاکمان در نظام سیاسی بینجامد. همین امر است که نظریـهپـردازان سیاسی را به تأمل در معیارهای قضاوت و روشهای توجیه الزام سیاسـی واداشـته و بـه غیر از دو طیف افراطی آنارشیستی(منکر ضرورت الزام) و فاشیستی (موافق تحقق الـزام به شکل قهرآمیزاجمالاً) به پدیدآمدن سه دسته از نظریههای اخلاقی منجر شده اسـت. الف) نظریههای اختیارگرا که بر گزینش ارادی یا رضایت بر الزام سیاسی تأکیـد نـدارد. ب) نظریههای وظیفهگرا که بر وظیفه و تکلیف اخلاقی اعضای جامعه تأکید میورزنـد. ج) نظریههای غایتگرا که بر پیامدهای مثبت و فایدهمندی پذیرش الزام(سودمندگرایی) یا ربطعلّی الزامهای سیاسی با غایات (فضیلتگرایی) تأکید مینمایند. تمایز اصلی آنها در نوع رویکردی است که نسبت به ماهیت حق، تکلیف و خیر دارند. اینک به تفصـیل به بررسی و نقد هر یک از این نظریهها میپردازیم. الف) نظریه نافی الزام سیاسی در میان نظریههای نافی الزام سیاسـی، نظریـههـای آنارشیسـتی از شـهرت بیشـتری برخوردارند. ازاینرو، تلاش میکنیم در اینجا مفهوم آنارشی و دلایـل ومـدعیات ایـن نوع نظریهها را بررسی نماییم. امیدی مهدی / سیاسی الزام های نظریه نقد و بررسی 85 ش 67پیاپی /اول شماره / دهمهج سال 86 ش مفهوم آنارشی و آنارشیسم کلمه آنارشی4 از ریشه یونانی »آنارخوس5« اخذ شده است. پیشـوند غه (یـا ه) بـه معنای نفی، نبود و فقدان و آرخوس(کپلاطط(A بهمعنای حکمران، مدیر، رئیس، فرماندار و یا سلطهگر است. بر ایـن اسـاس، آنارشـی بـهمعنـای بـیحکـومتی(هـی وود، 1379، ص(323 و یا آنگونه که »پیتر کروپوتکین6« میگوید بهمعنای مخالف سـلطهگـر اسـت (خنلحژ ,،تتل ,غطئلا؟أهئطق)؛ در حالی که کلمات آنارخوس7 و آنارشیاغالباً8 بهمعنای نداشتن حکومت و یا بیدولتی تعبیر میشوند. واژه آنارشیست، اولینبار توسط »پـرودون« بهکار گرفته شد (پازارگاد، بیتا، ص.(33 آنارشیسم، تنها بـهمعنـای بـدون دولـت نیسـت. y»لاططAسغ«A بهمعنای بدون حکمران و یا بهطور کلی بهمعنای بدون حاکمیت اسـت. لـذا آنارشیسم به مبادی حاکمیت؛ یعنی قانون، حاکم و دولت حمله میکند. آنارشی در تصـور عمومی آنارشیستها، لزوماً بهمعنای بیسروسامانی و هرج و مرج نیست، بلکه آنهـا پـس از الغای حکومت و قانون، در انتظـار یـک نظـم اجتمـاعی طبیعـیتـر و خودانگیختـهتـر مــیباشــند. پــس آنهــا در پــی نفــی ســلطه، دســتور و فرماننــد. آنارشیســم مــیتوانــد بهعنوان اندیشهای سیاسی و اجتماعی، درك شود که مخالف همه نوع قـدرت، حاکمیـت، تسلط و طبقهبندی سلسلهوار بوده و اراده و خواستهای برای فسخ تمامی آنها است. به نظر »سباستین فور9« هر کس اقتدار را انکار کند و با آن بستیزد آنارشیست اسـت (هی وود، 1379، ص.(328 اگر این تعریف، پذیرفته شود، باید هر فرد شورشی بیتأملی را آنارشیست بدانیم و حال آنکه چنین نیست. همچنین کسـی را کـه از منظـر فلسـفی؛ همانند (کلبیون) یا دینی؛ همانند (خوارج)، نافی اقتدار دنیوی انسـان اسـت، نمـیتـوان آنارشیست نامید؛ زیرا نفی اقتدارضرورتاً، ملازم با نفی انتظام در جامعه نیست. برخی دیگر، آنارشیست را شخصی معرفی میکنند که معتقـد اسـت پـیش از آنکـه آزادی بتواند حیات یابد، حکومت باید نابود شود. در این تعریف، نفی حکومت، محور شناخت آنارشیست معرفی شده است، اما بهنظر می رسد آنارشیستهـا منکـر هـر نـوع نظام سیاسی نیستند؛ چرا که مخالفت آنها با دولت مدرن یا دولت دارای سرزمین خاص و یا دولت ملی10 است؛ زیرا چنین دولتی الزاماتی را بر انسانها وضع میکند کـه منـافی اختیار و آزادی انسانی است. آنارشیستها نظامی از همنوایی جمعـی را کـه انسـانها بـا اراده و مشارکت مستقیم خویش در قلمروی محدود بنا میسازند نفی نمیکنند.در تعریف سوم، آنارشیست بر کسی اطلاق شده است که کارشصرفاً بـر هـمزدن هرگونه نظم بوده و چیزی جـایگزین آن نمـیکنـد. ایـن مفهـوم از آنارشیسـت کـه در فرهنگ عمومی به »هرج و مرجطلب« ترجمه شده؛ هرچند نادرست است، اما نسبت به دو مفهوم قبل، رواج بیشتری یافته است. بدیهی است که چنین معنـایی نیـز هـیچگونـه تناسـبی بـا آراء متفکرانـی همچـون »تولستوی«، »گادوین« و »کروپوتکین« ندارد. آنارشی در کاربرد اصلی آن بهمعنـای هـرج و مـرج نیسـت، بلکـه بـهمعنـای نظـم اجتماعی غیر تحمیلی و مبتنی بر پیمانهای رضایتمندانه، طبیعـی و خودجـوش اسـت. آنارشیصرفاً بهمعنای بدون حاکم است. ازاینرو، آنارشی را میتوان در سیاق کلی، هم در معنای منفی »فقدان حکومت« و هم در معنای مثبت »نظم غیر تحمیلی یـا نظـم غیـر مبتنی بر وجود حاکم« به کار برد (هورتن، 1384، ص(189؛ زیرا حفـظ نظـم، مسـتلزم وجود حکومت نیست. کلمات آنارشـی و آنارشیسـت در مفهـوم سیاسـی، نخسـت در دوران انقلاب فرانسه استعمال شد. در آن زمان این واژهها اصطلاحاتی برای انتقاد منفی بود و گاه بهصورت دشنام برای طعن و لعن مخالفان کهمعمـولاً از گـروههـای چپگـرا بودند به کار میرفت. با تأمل در تاریخچه کوتاه ظهور آنارشیسم، می تـوان ادعـا کـرد کـه ایـن واژه، واژهای مبهم است؛ زیرا از یکسو قادر است نفـی حکومـت را در دو حیطـه تئوریـک و عملـی تعقیب نماید و از سوی دیگر، مدافع نظمی خـاص در دوران بـینظمـی ناشـی از فقـدان دولت است. با این حال، پیشینه باورهـای آنارشیسـم را گـاهی تـا مقطـع »تائویسـم«، یـا »بودیسم«، »رواقیون« و »کلبیون« در یونان باستان یا تا عقایدحفّـاران«» در جنـگ داخلـی انگلستان ردیابی کردهاند. با ایـن وصـف، نخسـتین و شـاید قـدیمیتـرین تبیـین اصـول آنارشیستی توسط »ویلیام گادوین« در اثر او بهنام »تحقیقی در باب عدالت سیاسـی« ارائـه شد؛ هرچند وی هرگز خود را یک آنارشیست توصیف نکرد (هیوود، 1379، ص.(324 امیدی مهدی / سیاسی الزام های نظریه نقد و بررسی 87 ش 67پیاپی /اول شماره / دهمهج سال 88 ش اصول باورهای آنارشیسم آنارشیسم، مجموعه باورهایی فراتر از ضدیت با دولت است، حتی اگر دولت در مرکز اصلی انتقاد آنارشیستها قرار داشته باشد. آنارشیسماصولاً جنبشـی ضـد سلسـلهمراتـب است. به این دلیل کـه سلسـلهمراتـب، سـاختارهای سـازماندهیشـدهای هسـتند کـه بـه حاکمیت، ماهیت و معنـا مـیبخشـند. نظـر بـه اینکـه دولـت (حکومـت) بـالاترین نـوع سلسلهمراتب است، آنارشیستها مخالف دولت و در عین حال، مخالف هر نـوع سـازمان سلسلهوار و طبقاتی هستند. ضدیت با دولت، تمام روابـط اقتصـادی، اجتمـاعی و دینـی؛ بهخصوص روابط وابسته به مالکیت کاپیتالیستی و حقـوق (دسـتمزد) کـارگری را شـامل میشود. این را میتوان از مجموع استدلال »پرودون11« چنین ارزیابی کرد که کاپیتال; در زمینه سیاسی، مشابه حکومـت اسـت; . دیـدگاه اقتصـادی کاپیتالیسـم، سیاسـت دولـت و حاکمیت و دیدگاه مذهبی کلیسا، مشابه هم بـوده و بـه طـرق مختلـف بـه هـم متصـل هستند. لذا حمله به یکی، مترادف با حمله به همه آنهاست; . آنچه که کاپیتال بـه کـارگر روا میدارد و دولت به آزادی، همان چیزی است که دین کلیسا به روح، روا میدارد. ایـن سهگانه استبدادی به همان مقدار در عمـل زهرآلـود اسـت کـه در فلسـفه. مـؤثرترین راه ستمکردن بر مردم این است که همزمان تن، اراده و خرد آنها را به بردگی گرفت. مفروض اصلی و نقطه محوری این استدلال، بهخطرافتادن استقلال اخلاقی انسان، توسط نهادهـای رسمی است که آنارشیسم فلسفی بر آن تأکید دارد (هورتن، 1384، ص.(212 طبق دیدگاه برخی آنارشیستها،12 در یک جامعحقیقتاًه آزاد، هرگونه ارتبـاط میـان انسانها که فراتر از رابطه خصوصی است (بهمعنای اینکه شکل نهادی به خود میگیـرد) در انجمن یا محل کار، خانواده، جامعه بزرگتر، یا هرچیز دیگـری، بایسـتی زیـر کنتـرل مستقیم شرکتکنندهها باشد. در اینصورت، جامعه بههیچعنوان بـه طبقـات »اربابـان و کارگران« و یا »فرمانداران و بردگـان« تقسـیم نخواهـد شـد. یـک جامعـه آنارشیسـت، جامعهای استوار بر آزادی فردی و مبتنی بر مشارکت آزادانه سازمانهای تعاونی اسـت و از پایین به بالا اداره میشود. امروزه آنارشیستها تلاش میکنند تا حـد ممکـن، چنـین جامعهای را در سازمانها، مبارزات و فعالیتهای خود به وجود آورند. بهنظر میرسد آنارشیسـم، »سوسـیالیزم« بـدون دولـت اسـت. بنـابراین، آنارشیسـم، نظریهای سیاسی است که هدفش ایجاد جامعهای بدون سلسلهمراتب سیاسی، اقتصـادی و اجتماعی است. آنارشیستها ادعا میکنند که آنارشی ـ بـدون حکمـران ـ نـوع قابـل اجرایی از سیستم اجتماعی است که برای بیشینهکردن آزادی فردی و برابـری اجتمـاعی کار میکند. آنها آزادی و برابری اقتصادی را در یک رابطه متقابل و تنگاتنگ مـیبیننـد. آزادی بدون برابری، آزادی برای قدرتمند و ثروتمند است و برابری بـدون آزادی، غیـر ممکن بوده و توجیهی برای بردگی است.بنابراین، اگرچه گروههای متعددی از آنارشیسـتهـا وجـود دارنـد (از آنارشیسـت فردگرا13 تا آنارشیست جمعگرا)، اما تمام آنها در دو نکته اشـتراك دارنـد؛ مخالفـت بـا حکومت و مخالفت با کاپیتالیسم. آنارشیستها بـر منسـوخکـردن دولـت و برانـداختن رباخواری، حکومت انسان بر انسان و استثمار انسان توسط انسان، پافشـاری مـیکننـد. تمام آنارشیستها، سود، بهره و کرایه را بهچشم رباخواری یا استثمار میبینند و با آن و شرایطی که آن را بهوجود میآورد، به اندازه دولت و حکومت مخالفت میکنند. بر ایـن اساس، آنارشیسم نظریهای سیاسی است که طرفدار ایجاد آنارشی ـ جامعهای استوار بـر قائده »بدون حکمران« ـ است. برای دستیافتن به این هدف، آنارشیستها نیز همچون تمام سوسیالیستها باور دارند که زمان مالکیت خصوصی زمین، سرمایه و ماشـینآلات بهسرآمده و محکوم به ناپدیدشدن است و اینکه ابـزار تولیـد بایسـتی دارایـی مشـترك جامعه باشد ومشترکاً توسط تولیدکنندگان ثروت، اداره گردد. آنها متذکر میشـوند کـه تشکیلات سیاسی ایدهآل در یک جامعه، زمانی رخ میدهد که اختیارات و کار دولت به حداقل خود برسد; و اینکه هدف نهایی جامعه، کاهش اختیارات دولت به صفر اسـت و این همان جامعه بدون دولت ـ آنارشی ـ است (خخحژ ,،تتل ,غطفصپژپطل). آنارشیسم، جامعه امروز را تجزیه و تحلیل کرده و نقد میکنـد، امـا در عـین حـال، تصویری از پتانسیل یک جامعه جدید را ارائه میدهد؛ جامعهای که نیازهای انسـان کـه جامعه کنونی، آنها را انکار میکند، تکمیل میسازد. ایـن نیازهـا بـهطـور بسـیار سـاده، آزادی، برابری و اتحاد هستند. امیدی مهدی / سیاسی الزام های نظریه نقد و بررسی 89 ش 67پیاپی /اول شماره / دهمهج سال 90 ش بررسی و نقد نظریه آنارشیستی الزام سیاسی آنارشیسم در تمام حوزههای فردگرایانه، جامعـهگرایانـه و فلسـفی، مـورد نقـدهای جدی قرار گرفته است. آنارشیسم فردگرایانه، نهتنها الزام سیاسـی، بلکـه مقبولیـت هـر مجموعهای از تمهیدات اجتماعی قابل استمرار را از میان میبرد. این ایده بـه تصـوری از انسان گرایش دارد که نه از لحـاظ مابعـدالطبیعی، قـانعکننـده اسـت و نـه از لحـاظ اخلاقی، پذیرفتنی؛ زیرا تصوری اتمیک و جزءانگارانه و نیـز دلبخواهانـه از آنهـا ارائـه میدهد؛ بهگونهای که حتی کمترین موازین وظیفه اخلاقی را که برای زندگی اجتمـاعی ضروری است در برنمیگیرد. درست است که هر فرد، واقعیتی مستقل است، ولی هیچکس خودکفا و مکتفـی بـه ذات نیست. ازاینرو، برقراری روابط اجتماعی و کسب تجربه از همزیستی بـا دیگـران، لازمه حیات اجتماعی است. هر فرد در شبکه گسترده و پیچیدهای از روابـط اجتمـاعی، همچون زبان، تاریخ، فرهنگ و; بهدنیا میآید و هویت خود را شکل میدهد. استفاده از برخی الزامات اخلاقی برای طرد الزامات برتر اخلاقی، چیـزی اسـت کـه آنارشیسم فردگرا با آن مواجه است. این ایده، عدم مداخله در امور دیگران را بـهعنـوان تنها وظیفه اخلاقی الزامآور معرفی میکنـد؛ در حـالی کـهاولاً: روابـط حـاکم بـر بشـر بهگونهای پیچیده شده است که عدم الزامآوربودن برخی از آنها تـا حـدی قابـل تصـور نیستثانیاً.: تردیدی نیست که تکامل انسان، منوط بهوجود همین روابط اجتماعی است و ارزشهای برتر اخلاقی در سایه تعاون و همکاری انسانها و گاه در سایه دخالـتهـای صحیح، قابل حصول است. ازاینرو، این پرسشی بجا خواهد بود که چرا برای حمایـت و پشتیبانی از خود، به صورتی متقابل به یکدیگر مدیون نباشیم و از دیگران حقشناسی نکنیم؟ثالثاً: تعیین وظایف سلبی برای آدمیان (عدم مداخله) در صورتی که بـا وظـایفی ایجابی همراه نباشد، منجر به شکلگیری نوعی لجامگسیختگی اخلاقی تمامعیار در جامعه خواهد شد که این امر بهشدت با اساس حیات اجتماعی ناسازگار است. ادامه خواندن مقاله بررسي و نقد نظريه هاي الزام سياسي

نوشته مقاله بررسي و نقد نظريه هاي الزام سياسي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله معدن دولوميت شهرضا

$
0
0
 nx دارای 75 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است برای اطلاعات بیشتر با شماره تلفن 09143164059 تماس بگیریدبخشی از فهرست مطالب پروژه nx مقدمه   فصل اول: شناخت دولومیت   فصل دوم: بررسی دولومیت   فصل سوم: تاریخچه دولومیت   فصل چهارم: بررسی و مقایسه معادن دولومیت ایران (با استفاده از اطلاعات اداره آمار ایران)   فصل پنجم: دولومیت در دیگر قاره ها   فصل ششم: مراحل استخراج دولومیت   فصل هفتم: درباره معدن و کارخانه کانه آرایی دولومیت شهرضا   مقدمه با توجه به اهمیت کانسارهای غیر فلزی در این پروژه به یکی از کانسارهای غیر فلزی مهم یعنی دولومیت که مصارف عمده‌ای در صنعت دارد پرداخته شده است دولومیت با فرمول شیمیایی Camg(Co3)2 شناخته می شود در این پروژه اطلاعاتی راجع به شناخت دولومیت، کانی شناسی، موارد کاربرد، ذخایر، بررسی آماری معادن دولومیت (شامل 10 معدن) و همچنین بررسی کلی دولومیت آورده شده است. سپس به بررسی ذخایر دولومیت در جهان پرداخته و اطلاعاتی در مورد معادن دولومیت ایالات متحده آورده شده است، همچنین توضیحاتی در مورد مراحل اکتشاف و استخراج دولومیت آورده شده است استخراج دولومیت در دنیا گاهی بسیار پیچیده و با روشهای زیر زمینی صورت می‌گیرد. در صورتی که استخراج دولومیت در ایران اغلب بسیار ساده بوده و کلاً به صورت روباز استخراج می شود در پایان به بررسی یکی از معادن دولومیت ایران بنام معدن دولومیت شهرضا پرداخته و سعی شده است توضیحاتی درباره منطقه معدن، ذخیره، طرز کار، مراحل و چگونگی استخراج دولومیت در این معدن در اختیار خوانندگان قرار داده شود  فصل اول شناخت دولومیت  در کتابهای علمی هر جا که صحبت از سنگ آهک می شود دولومیت نیز در کنار آن می باشد که این دو ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند. بطور کلی واژه سنگ آهک فقط در مورد آن دسته از سنگهایی به کار می رود که ذرات کربناته آن نسبت به اجزای تشکیل دهنده غیر کربناته بیشتر باشد (ذرات کربناته آنها بیشتر از کلسیت یا آراگونیت تشکیل شده است) در صورتی که واژه دولومیت در مورد سنگهایی به کار می رود که عمدتاً از کانی دولومیت تشکیل شده اند. هر چند که دولومیت خود یک سنگ حاوی آهک است. علاوه بر این سنگهای دیگری نیز وجود دارد که حاوی هر دو کانی کلسیت و دولومیت می باشند سنگهای آهکی و دولومیت ها با هر سنی حتی در اوایل پرکامبرین (آرکئن) مشاهده می شوند. هرچند که فراوانی آنها در رسوبات قدیمی تر نسبت به سنگهای جوانتر به مراتب کمتر است سنگهای آهکی و دولومیت های با ضخامت و گسترش زیاد در پرکامبرین پسین (پروتروزوئیک) نسبتاً فراوان بوده و در رسوبات اوایل دوران اول به ویژه در آمریکای شمالی، نیز بسیار فراوان است. به طور کلی رسوبات کربناته اولیه بیشتر به صورت دولومیتی هستند و نسبت Ca به Mg با کاهش سن رسوبات در امریکای شمالی به طور فزاینده ای افزایش می یابد سنگهای آهکی و دولومیت های مربوط به مناطق پایدار کریتونیکی نازک (Cratonuc) و بسیار گسترده بوده و تقریباً تمام پهنه کریتونیکی آمریکای شمالی را در دوره اردویسین می پوشانده اند. ضخامت این سنگها در حاشیه مایوژئوسنکلینال بسیار قابل توجه است و در بعضی موارد ضخامت توالیهای رسوبی به بیش از 15000 فوت (5000متر) می رسد. این سنگها معمولاً در گودیهای ایوژئوسنکلینال وجود ندارند. اما گاهی اوقات به صورت سنگهای آهکی نازک توربیدیتی یا آلوداپبک دیده می شوند. دولومیت در بعضی از سنگهای آهکی همراه با کلسیت یافت می شود. معمولاً تشخیص این دو کانی از یکدیگر مشکل است. اختلاف های مهم این دو کانی در جدول A خلاصه شده است. معمولاً سنگ شناسان از شکل رومبوهدرال برای تشخیص دولومیت استفاده می کنند ولی این خود نیز مصون از خطا نمی باشد جدول A مشخصات کلسیت دولومیت شکل کریستالی بی شکل، به ندرت رومبوهدرال رومبوهدرال، ممکن است زونه باشد ضریب شکست E  487/1، O 658/ E 501/1، O 680/ سطح کلیواژ 566/ 588/ بیرفرنژانس 172/ 179/ وزن مخصوص 71/ 87/ قابلیت حل در اسید به سرعت در اسید سرد و رقیق حل می‌شود به کندی در اسید سرد و رقیق حل می‌شود رنگ آمیزی به سهولت توسط کرومات نقره رنگ می‌گیرد تویط کرومات نقره رنگ نمی‌گیرد هوازدگی در اثر هوازدگی به رنگ زرد نخودی یا صورتی دیده می شود به دلیل داشتن درصد بسیار ناچیزی FeCo3 در اثر هوازدگی به رنگ زرد نخودی یا صورتی دیده می شود فصل دوم بررسی دولومیت   دولومیت Ca (Mg , Fe) (Co3)2 سیستم تبلور: دولومیت در سیستم رمبوئدریک متبلور می شود. در طبیعت به صورت متبلور و متراکم یافت می شود. سطح بلورهای آن معمولاً کمی انحناء دارد و در آنها سطوح (0001) و (1011) دیده می شود. سطح ماکل در آنها موازی سطح (0221) است و باعث می شود که اثر خطوطی مطابق شکل در آن رویت شود. رخ آن موازی سطح (1011) و غالباً دارای انحناء است 2-1- بررسی خواص فیزیکی سختی 4-5/3 و وزن مخصوص آن 3-83/2 می باشد و مقدار آن با افزایش آهن اضافه می شود. دارای رنگ سفید گلی و خاکستری به ندرت بی رنگ است. جلای آن صدفی تا شیشه ای است 2-2- خواص نورانی یک محور منفی 503/1=n و 682/1=n بنابراین بیرفرنژانس آن فوق العاده است. 179/0=n-n زیر میکروسکوپ به شکل لوزیهایی با خاموشی متقارن و رنگ انترفرانس بالا دیده می شود. برجستگی آن مانند کلسیت بر حسب جهت تغییر می کند. اختلاف آن با کلسیت در نداشتن اثر خطوط موازی با قطر لوزی است 2-3- آزمایش فوتک غیرقابل ذوب بوده و رنگ شعله را نارنجی می کند. انواع آهن دار آن که آنکریت (Ankerite) نامیده می شود در لوله بسته تیره رنگ شده و در مجاورت هوا قهوه ای رنگ می شوند و در شعله احیاء کننده (روی ذغال) خاصیت مغناطیسی پیدا می کنند. اسید کلریدریک سرد بر آن به ندرت ممکن است اثر داشته باشد، اگر بر محلول اسیدی آن چند قطره اسید سولفوریک رقیق بریزیم رسوب سفید (متبلور) بدست می‌آید 2-4- طریقه تشخیص جلای صدفی و وضع خاص بلورهای آن وسیله مناسبی برای تشخیص این کانی است. دیالوژیت معمولاً از انواع قرمز رنگ دولومیت سنگین تر است 2-5- موارد استعمال سنگهای آهکی دولومیتی نظیر سنگ آهک، معمولاً برای کارهای ساختمانی و بعضی از اقسام آن نیز به عنوان سنگهای زینتی مورد استعمال قرار می گیرد 2-6- محل پیدایش در حفره های سنگهای آهکی و نیز سنگ آهک دولومیتی و سنگهای آهکی منیزیم‌دار وجود دارد. این نوع سنگ آهک ها معمولاً از سنگ آهک معمولی که در آن به جای قسمتی از کربنات کلسیم، کربنات منیزیم جانشین شده است، تولید شده اند دولومیت به صورت رگه همراه با کلسیت نیز مشاهده می شود، همچنین قسمتهای متبلور سنگهای آهکی دولومیتی را این کانی تشکیل داده است. این بلورها مخلوطی از دولومیت و کلسیت می باشند 2-7- نامگذاری نام این کانی به افتخار کانی شناس فرانسوی دولومیو انتخاب شده است 2-8- سنگهای آهکی دولومیتی یا سنگهای آهکی سنگهای آهکی و دولومیتی معمولاً دارای بیش از 50% کربنات است که اگر این کربنات، کلسیت یا آراگونیت باشد آن را سنگ آهکی و اگر این کربنات دولومیت باشد آن را سنگ دولومیتی می نامیم. تقسیم بندی کلی سنگهای آهکی در شکل صفحه 11 خلاصه شده است ماسه سنگهای فسیل دار که در آنها مجموع مقدار کربنات کلسیم به صورت سیمان و قطعات فسیل از 50% تجاوز می کند جزء سنگهای آهکی طبقه بندی نمی شوند بلکه آنها را جزء سنگهای آواری منظور می کنند. سنگهای آهکی و دولومیتی را می توان برحسب بافت و یا شرایط رسوبشان تقسیم بندی کرد. مثلاً پتی جان سنگهای آهکی را به دو دسته برجا و نابرجا تقسیم بندی کرده است دولومیت ها اکثراً در اثر جانشین شدن منیزیم به جای کلسیم در ملکول کلسیت تشکیل می شود ولی بعضی از رسوبات دولومیتی همراه با رسوبات تبخیری دیده شده است که به نظر می رسد به همین صورت رسوب کرده اند. ذیلاً انواع مهم سنگهای کربناته را به صورتی که در نمونه های دستی و در روی زمین نام گذاری می شوند، شرح می دهیم 2-9- دولومیت با خلوص بالا به یک سنگ آهک دولومیتی با ارزش از نظر تجارتی اطلاق می شود که مجموع کربناتهای آن بالاتر از 97% بوده ولی کانی کلسیت آن فقط 3 تا 4 درصد می باشد. اکثر دولومیت ها نتیجه تبلور مجدد سنگ‌ آهک بوده و احتمالاً صفات بعدی مانند لایه‌بندی قطعات چرت در آن حاصل و عده ای از صفحات فرعی مانند اجزاء صدفی فسیلها، اوولیت ها و غیره در آن ممکن است از بین بروند در نتیجه دولومیت معمولاً یکنواختی بیشتری از آهک ها را از نظر سنگ شناسی نشان می دهند و روی هم رفته دولومیت ها از دانه بندی یکنواخت تر و بلورهای درشت تری برخوردارند. عده ای از دولومیت های توام با لایه های یک در میان رسوبات تبخیری تصور می‌شوند که نتیجه مستقیم رسوب شیمیایی می باشند. این دولومیت ها معمولاً رنگ روشن تر، متراکم تر و کلاً لایه بندی شده و از نظر سنگ شناسی یکنواخت می باشند سنگ آهک متبلور (Crystaline Limestone) منایب برای صیقل دادن به عنوان سنگ نما و بنای ساختمانها در تجارت اصولاً مرمر نامیده می شود. (در ایران این سنگ به سنگ چینی معروف است) ولی بیشتر از کلمه Orthomarble برای سنگ آهک متبلور نیز استفاده می شود تا از مرمر واقعی با منشاء متامورفیکی متمایز گردد 2-10- موارد استفاده دولومیت و سنگ آهک در موارد زیر به طور مشترک مصرف می گردند 1- به عنوان سنگ خرد شده (Crushed Stone) برای اجزاء سیمان، سنگ زیرسازی جاده و راه آهن، تونل های تخلیه فاضلاب و به صورت ریزتری در مرغداری ها سفید کاری شن و قلوه خرد شده و به صورت گرد در معادن ذغال و غیره 2- به عنوان کمک ذوب در ذوب و تصفیه آهن و سایر فلزات در کارخانه های فلوتاسیون 3- به عنوان Soil Conditioner در خاک های کشاورزی جهت خنثی کردن اسیدیته خاک و بهبود رشد گیاهان، در این صورت آن را آهک کشاورزی یا اصطلاحاً آگلایم (Aglime) می نامند و در حقیقت این ماده آهک نبوده بلکه گرد سنگ آهک می باشد 4- به عنوان منبع تهیه آهک و یک باز شیمیایی با انواع مصارف مهم صنعتی 5- به عنوان یک ماده شیمیایی خام در ساختن شیشه، خنثی کردن اسیدها و غیره 6- به عنوان سنگ ساختمانی سنگ آهک نه دولومیت به عنوان یک ماده خام اساسی در ساختن سیمان پرتلند و دولومیت نه سنگ آهک به عنوان یک ماده دیر گداز (Refractory) و به عنوان یک ماده مخلوط با آزبست در تهیه عایقهای حرارتی مصرف می شوند 2-11- خصوصیات فیزیکی   ادامه خواندن مقاله معدن دولوميت شهرضا

نوشته مقاله معدن دولوميت شهرضا اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

پايان نامه شيمي دارويي

$
0
0
 nx دارای 138 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است برای اطلاعات بیشتر با شماره تلفن 09143164059 تماس بگیریدبخشی از فهرست مطالب پروژه nx 1- مقدمه           2- پیشگفتار           3- تاریخچه و فعالیت شرکت         .     4- جذب ، پخش ، بیوترانسفورماسیون و دفع داروها         4-1- متابولیسم               .     4-2- واکنشهای تغییر شکل بیولوژیکی (بیوترانسفورماسیون)        4-3- تقسیم بندی واکنشهای بیوترانسفورماسیون      5- آنتی بیوتیکها           5-1- مقدمه                5-2- تاریخچه               .     5-3- طبقه بندی          6- ویتامینهای محلول در چربی            .     6-1- مقدمه                6-2- طبقه بندی          6-3- مکانیسم عمل ویتامینهای محلول در چربی      7- ویتامینهای محلول در آب         .     7-1- معرفی                7-2- طبقه بندی          7-3- مکانیسم اثر ویتامینهای محلول در آب      8- داروهای ضد درد             9- داروهای آرام بخش – خواب آور         .     10- ضدعفونی کننده های موضعی            10-1- الکلها           10-2- آلدئیدها          10-3- اسیدهای آلی            .     11- مشخصات چند دارو 11-1- کلرامفنیکل و مشتقات آن       11-2- مفنامیک اسید             11-3- آلومینیم ام . جی          11-4- آلومینیم ام . جی . اس       11-5- کلرفنیر آمین          12- فعالیت های بخش آزمایشگاه (کار عملی) 12-1- کلرامفنیکل – تجزیه مواد (ASSAY )        12-2- مفنامیک اسید – تجزیه مواد      .     12-3- سیپروهپتادین – تجزیه مواد           .     12-4- آلومینیم ام . جی . اس – تجزیه مواد           12-4- شربت اکسپکتورانت – تجزیه مواد        13- پروژه : تحقیق در مورد پوکه انواع کپسول 13-1- کپسول چیست ؟          13-2- انواع فرآورده های کارخانه ژلاتین ایران      13-3- ساختار کپسولها          13-4- مواد اولیه و تستهای آن         .     13-5- مشخصات کپسولها و جداول            14- جدولهای مربوط به محصولات شرکت        14-1-نام و مشخصات محصولات حال و آتی شرکت           14-2-اطلاعات مربوط به تولیدات شرکت بر اساس نوع محصول    .     14-3-اطلاعات مربوط به تولیدات پش بینی شده شرکت بر اساس نوع و تعداد محصول     15- منابع و مآخذ               .     بخشی از منابع و مراجع پروژه nx 1 ـ شیمی داروئی (جلد اول و دوم ) ، ترجمه :دکتر عباس شفیعی و دکتر و دکتر علیرضا قنبر پور          مؤلف : کورولکوواس ‚ اندریاس 2 ـ شیمی داروئی آلی ‚ تالیف : دکتر غلامعلی کاظمی فرد 3 ـ داروشناسی ‚ تالیف : کانزونک ‚ برترام ج 4 ـ فارماکولوژی (دارو شناسی )‚ تالیف : دکتر مجید خورسند 5 ـ داروها ـاثر متقابل ‚ تالیف : فریدون ملک زاده 6 ـ دارو سازی ـ صنعت و تجارت ‚   تالیف : منوچهر غروری 7 ـ روشهای نوین تجزیه شیمیائی گیاهان ‚ تالیف : ج  . ب .هاربورن 9 ـ اطلاعات و کاربرد بالینی داروهای ژنریک ایران 10 ـ دارونامه رسمی ایران ( وزارت بهداشت ‚ درمان و آموزش پزشکی ) ‚ 11 ـ دستور کار ها و مستر فایلهای موجود در آزمایشگاه کنترل کیفی مقدمه در ابتد لازم می‌دانم در مورد شیمی داروئی و تعریفاتی که در این رشته وجود دارد صحبت کنم ملاحضات اساسی شیمی داروئی الف ـ تعریف: دکتر گلن اوت یوت شیمی داروئی را بطور مناسبی تعریف کرده است. در تعریف او، شیمی داروئی رشته‌ای است که اصول شیمی و زیست شناسی را بکار گرفته است و دانشی می‌آفریند که در آن، مواد درمانی حاصل می‌گردند. از اینرو شیمی‌داروئی‌دان‌ها نه تنها باید یک شیمی آلی‌دان قابلی باشند، بلکه باید اطلاعات اصولی در علوم زیستی، بخصوص بیوشیمی و فارماکولوژی داشته باشند ب ـ تکامل تاریخی: آغاز درمان موثر با مواد شیمیائی در قدمت خود محو شده است، زیرا قبل از آنکه تاریخ پزشکی ثبت شده باشد، این درمان وجود داشته است. موفقیت‌های اولیه بدست آمده در جستجوی مواد شیمیائی موثر بر علیه بیماریها اکثرأ بر ضد بیماریهای عفونی بوده است و بر علیه بیماریهای که همراه با پیری هستند، یعنی افزایش خون و سرطان، کمتر موفق بوده‌اند. همچنین به علت آنکه غالب فرآیندهای شیمیائی تکامل نیافته بودند، از اینرو، در آغاز، طبیعت بود که مواد داروئی با ارزش و امیدوارکنند‌ه‌ای را ارائه کرد. در 3000 سال قبل از میلاد، امپراطور شنگ نونگ داروی خام چ انگ شان  (Ch’ang Shan) را برای درمان مالاریا ذکر کرد. در سال 50 میلادی پلینی آسپیدیوم را در بیماریهای انگلی معرفی کرد چند قرن اخیر مملو از تناقص‌ها و تضادهاست. امروزه به جالینوس احترام گذاشته می‌شود، ولی روش‌های بی ارزش او در کاربرد مقادیر جزئی از مواد طبیعی در درمان بیماریها که در قرن دوم میلادی آغاز شدند، به مدت 1500 سال ادامه یافتند لرد لیستر برای اولین بار فنل را در جراحی های سترون به کار برد، ولی عجیب است که او محلولی که ماده داروئی تجاری معروفی است نام او را بر خود دارد ولی ارزش داروئی آن قابل سئوال است. در سالهای اخیر به همت شیمی داروئی‌دان‌ها مواد درمان گسترده متعددی خلق شده‌اند. شیمی داروئی‌دان‌ها بخشی از یک گروه مختلط از دانشمندان رشته‌های مختلف هستند که به این موفقیت‌ها نائل شده‌اند اسامی این دانشمندان و مشارکتهای آنان آنقدر زیاد است که بتوان در اینجا ذکر کرد. معهذا، دو نام به علت شهرت ویژه آنان ذکر می‌شود یکی از آنان مرحوم الیور کام مدیر علمی شرکت پارک ـ دیویس است، که دانشگاه ایلینوی را هنگامی که معلم جوانی در رشته شیمی آلی بود ترک کرد و به این شرکت ملحق شد. در این مدت کتاب تجزیه کیفی شیمی آلی را نوشت و کمک کرد تا انتشار یک سری کتاب تحت عنوان سنتزهای آلی بنیان نهاده شود. کام مجبور شد علاوه بر آنکه یک شیمی آلی‌دان خوب باشد، یک فارماکولوژی‌دان خوبی هم شود. تعداد قابل ملاحظه‌ای از مواد داروئی موثری را یا ایجاد کرد و یا ایجاد آنها را تشویق کرد. به عنوان نمونه‌ای از افرادی که در دانشگاهها رهبری در شیمی داروئی را به عهده داشتند، مرحوم پروفسور ف.ف. بلانک استاد دانشگاه میشیگان بود که دوره دکترای فلسفی در رشته شیمی داروئی را در آمریکا برقرار کرد. در این دوره برنامه ویژه‌ای در سنتز تاکید شده بود. 78 دانشجو به راهنمائی او درجه دکترای خود را دریافت داشتند. او اولین فردی بود که بخش شیمی داروئی جامعه شیمی آمریکا، سمپوزیومی را به نام او اختصاص داد طبقه بندی داروها: داروها را می‌توان بر پایه اصول مختلف طبقه بندی کرد. معمولأ داروها را بر طبق الف ـ ساختمان شیمیائی ب ـ اثر فارماکولویکی طبقه بندی کرد پیشگفتار تاریخچه و کلیات: کلمه فارماتولوجی (Pharmacology – انگلیسی) یا فارماکولوژی ( Pharmacologie- فرانسه) از دو واژه یونانی فارماکون (Pharmakon) یعنی دارو و لژین (Legein) یعنی بحث کردن اقتباس گردیده است. بنابراین فارماکولوژی رشته‌ای از علوم را تشکیل می‌دهد که خواص فیزیکی و شیمیائی اثرات و موارد استعمال، اشکال داروئی، عوارض و درمان مسمومیت و روش و مقدار مصرف ترکیبات مختلف داروئی را مورد بحث قرار می‌دهد این رشته را به فارسی داروشناسی می‌نامند. تحقیق و تفحص درباره خواص داروها، یک رشته جدید از علوم پزشکی وداروسازی نیست، بلکه دارای قدمت بسیاری می‌باشد. زیرا، از موقعی که انسان خلق شد مصرف گیاهان گوناگون برای درمان بیماریهای مختلف آغاز گردید، و در حقیقت مطالعه و بررسی نباتات طبی از همان موقع بنحوی که میسر بود شروع شد، و طی قرنهای متمادی تنها راهنمای قدما برای تحقیق درباره ترکیبات داروئی، خرافات، موهومات و درک احساسات شخصی بود که اغلب توام با تشریفات و مراسم خاص انجام می‌گرفت. مثلأ فیثاغورث، در قرن ششم، تصور می‌کرد که نگهداشتن شست (شود) در دست، موجب پیشگیری بیماری صرع می‌شود. مصرف دارو در گذشته کاملأ آزمایشی و تجربی بود، و بدون آشنائی به طرز اثر آنها، فقط با توجه به خواص درمانی ظاهری هر یک، مورد استفاده قرار می‌گرفت چینی‌ها قدیم دندانهای اژدها را برای درمان تشنج مصرف میکردند و امروزه مسلم شده است که کلسیم ماده اصلی تشکیل دهنده استخوان، برای معالجه بیماری تتانی (TeTang)  بسیار موثر می‌باشد. سابقأ بیماری گوآتر (Goitre بزرگ شدن غده درقی) را بوسیله اسفنجهای طبیعی سوخته معالجه می‌گردند، و امروزه ما می‌دانیم که اسفنج یک نوع حیوان دریائی است که دارای ید می‌باشد جالینوس پزشک یونانی در قرن دوم میلادی اثرات درمانی تعداد زیادی از گیاهان داروئی و فرآوردهای آنها را، که بنام کلی ترکیبات جالینوسی یا گالینکی (Galenicals) معروف است، مورد بررسی و مطالعه قرار داد و این ترکیبات هنوز هم در داروسازی و درمان شناسی مورد استفاده قرار می‌گیرند. در زمان امپراطوری رم قدیم، برای اولین مرتبه دانشمندانی مانند دیسکوریدس (Dioscorides) نباتات داروئی را طبقه بندی کردند و مصارف درمانی آنها را تعیین نمودند. بعد از انحطاط امپراطوری رم، مرکز علم و دانش به خاورمیانه منتقل گردید. دانشمند و فیلسوف عالیقدر، ابوعلی سینا، تحقیقات و مطالعات بسیار ارزنده‌ای درباره خواص و مصارف داروهای مختلف انجام داد و کتابها و نوشته‌هایش تا قرن پانزدهم میلادی مهمترین نتایج اطلاعاتی طبی و داروئی را تشکیل می‌داد. بررسی علمی درباره داروها مخصوصأ تعیین مواد موثره گیاهان داروئی و مشخص کردن محل آلکالوئیدها (Alkaloids) و گلوکوزیدها (Glucosides) در آنها فقط از اواخر قرن هفدهم آغاز گردید امروزه طرز تهیه و موارد استعمال درمانی هر دارو به طور دقیق و کامل بوسیله گروهی مرکب از کارشناسان علوم پزشکی، داروسازی، بیولوژی، باکتریولوژی، شیمی و فیزیک مشخص و تعیین می‌شود. فرآوردهای گیاهی خام را ابتدا در آزمایشگاهها بررسی و تجزیه و مواد موثره آنها را جدا می‌کنند، سپس گروهی از محققین، ساختمان شیمیائی و خواص مواد مزبور را بطور دقیق مشخص میسازند و روشهای مناسبی برای تهیه اینگونه ترکیبات از راه سنتز تعیین می‌نمایند. بدین ترتیب، می‌توان در مدت نسبتأ کوتاه مقدار لازم از داروی مورد نظر را با قیمت ارزانتر از نوع طبیعی آن تهیه کرد، و علاوه بر این درجه خلوص آنرا نیز به میزان قابل ملاحظه‌ای بالا برد تاریخچه و فعالیت شرکت شرکت داروسازی الحاوی (سهامی عام) در تاریخ 17 اردیبهشت ماه 1345 تحت شماره 10627 بنام شرکت پارک دیویس (سهامی خاص) در اداره ثبت شرکتها و مالکیت صنعتی به ثبت رسیده است. به موجب روزنامه رسمی شماره 10656 مورخ 6 مهرماه 1360 نام شرکت به الحاوی (سهامی خاص) و به موجب روزنامه رسمی شماره 14453 مورخ 25/7/1373 نام شرکت به الحاوی (سهامی عام) تغییر نموده است. بر طبق ماده 2 اساسنامه موضوع شرکت عبارت است از اشتغال به ساختن و تهیه و ترکیب و فروش و خرید ادویه و دواجات و مواد شیمیایی و مواد داروئی و لوازم زخم بندی و کالاهای مورد نیاز طبی و بیمارستانی از هر قبیل و هر نوع و هر شکل و اشتغال به هرگونه فعالیت‌های دیگر صنعتی و بازرگانی و مالی به استناد مصوبه 3/3/1359 شورای انقلاب اسلامی ایران لایحه قانونی راجع به تعیین مدیر برای شرکتهای داروئی چند ملیتی و شرکتهای بازرگانی آنها به وسیله وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی اولین مدیران منتخب دولت از تاریخ 9/4/1359 عهده‌دار امور شرکت گردیدند. طبق مصوبه مورخ 5/11/1359 هیئت 5 نفری موضوع ماده دو لایحه قانونی ممتمم قانون حفاظت و توسعه صنایع ایران تصویب گردید، که شرکت الحاوی (سهامی خاص) به تملک دولت درآید با توجه به مصوبه مزبور در فروردین ماه 1362 موافقت نامه بین نمایندگان دولت جمهوری اسلامی ایران و شرکت وارنر لاسرت (سهامدار سابق شرکت) منعقد و دولت ایران با پرداخت 3642870 دلار آمریکا مالک سهام خارجی شرکت گردید پیرو تصویب نامه هیئت محترم وزیران به شماره 283/109/5 مورخ 29/3/1380 موضوع سیاست واگذاری سهام متعلق به دولت و سازمانها و شرکتهای دولتی، سازمان صنایع ملی ایران پیرو مصوبه شورای سازمان تعداد 640463 سهم از سهام شرکت الحاوی (سهامی خاص) را به قیمت پایه 100% سهام به مبلغ هفت میلیارد ریال در تاریخ 2/6/1373 به بخش خصوصی واگذار نمود. در تاریخ 18/7/1373 تبدیل به شرکت الحاوی (سهامی خاص) به شرکت الحاوی (سهامی عام) و ثبت در سازمان ثبت اسناد و املاک کشور واقع گردید فعالیت‌های بخش تحقیق و توسعه الف ـ فعالیت‌های انجام یافته   ·  صدور پروانه ساخت قرص متیل متازول، شربت دی‌سیکلومین و شربت فرو سولفات   ·  تغییرات فرمولاسیون شربت بلادونا پی بی و کاهش مقدار گلیسیرین         ·  اصلاح فرمولاسیون قرص آلومینیوم ام جی و ام جی اس         ·  اصلاح فرمولاسیون شربت هیدرامین کامپاند  موافقت اصولی 11 نوع فرآوردهای جدید به شرح زیر است    1       قطره فرو سولفات 2       قطره مولتی ویتامین به اضافه آهن 3       قطره A+D (پرونده تکمیل و ارسال به وزارت بهداشت) 4  قطره دکسترومتورفان (پرونده تکمیل و ارسال به وزارت بهداشت) 5       قرص سیپرومپتادین (انجام فرمولاسیون) 6       قرص آرتان (انجام فرمولاسیون) 7       قرص ایزونیازید Pr (انجام فرمولاسیون) 8       قرص تفول (انجام فرمولاسیون) 9       قطره آهن (انجام فرمولاسیون) قطره مولتی ویتامین با آهن (انجام فرمولاسیون) قرص نالتروکسن (انجام فرمولاسیون) این شرکت علاوه بر اقدامات فوق در چهار زمینه دیگر نیز فعالیت مجدانه و مستمری داشته است که ذیلأ بشرح آن میپردازیم 1- مدیریت شرکت سعی نموده که در زمینه کشت و داشت گیاهان داروئی و استخراج مواد اولیه از آنها فعالیتی را داشته باشد که خشبختانه این امر نیز موثر واقع گشت و منتهی به طرح صنعتی استخراج مواد اولیه از منشاء گیاهی انجامید 2- مورد دیگر که شرکت الحاوی را از سایر شرکتها متمایز مینماید، این است که قدمهای اولیه را در جهت اجرای طرحهای اقماری جدید برداشته است و منجر به ساخت کارخانه داروسازی امین در اصفهان شد که خوشبختانه این امر نیز باعث گشت که شرکت الحاوی تجریه جدیدی در احداث کارخانه داروسازی با تقبل مهندسی مشاور شرکت فوق الذکر کسب نماید 3- صادرات یکی دیگر از فعالیتهای شرکت الحاوی میباشد که خوشبختانه توانسته است با تکمیل 9 پرونده صادارتی تائیدیه وزارت بهداری را کسب و جهت بازاریابی جهانی اقدامات موثری را انجام دهد 4- شرکت الحاوی به لحاظ اینکه کار اصلی خود را طبق موضوع اساسنامه تولید دارو میدانست ولی از امور فرهنگی غافل نگشت و اقدام به ترجمه جلد اول کتاب الحاوی نوشته دانشمند بزرگ ایرانی حکیم ذکریای رازی نموده است که در حال حاضر زیر چاپ میباشد بخشهای تولیدی و تجهیزات آنها بخشهای تولیدی با توجه به ماهیت خط تولید و خصوصیات مراحل مختلف آن تعیین و تقسیم بندی می‌گردند. در این شرکت بطور کلی تولید به دو قسمت ساخت و بسته‌بندی تقسیم شده است لیکن بخشهای تولیدی در اصطلاح مهندسی صنایع عبارتند از 1- بخش ساخت شربت و قطره: در این بخش کلیه شربتها و قطره‌ها بر طبق روش ساخت تصویب شده تولید گردیده و در تانکهای ذخیره نگهداری می‌شوند تا در موقع مناسب به قسمت شربت پرکنی فرستاده شده و در شیشه‌های مخصوص بسته بندی گردند. مراحل ساخت شربت در تانکهای مختلف صورت می‌گیرد. تانکهایی که در این بخش وجود دارد عبارتند از 1-   تانک دوجداره میسکردار،5000 لیتری، یک دستگاه 2-   تانک دوجداره میسکردار،1000 لیتری، یک دستگاه 3-   تانک دوجداره میسکردار،500 لیتری، یک دستگاه 4-   میسکردار، 2000 لیتری، یک دستگاه 5-   تانک ساخت، 5000 لیتری، یک دستگاه 6-   تانک ساخت، 200 لیتری، یک دستگاه 7-   تانک متحرک، 200 لیتری، سه دستگاه 8-   تانک ذخیره، 5000 لیتری، دو دستگاه 9-   تانک ذخیره، 2000 لیتری، چهار دستگاه      10- تانک ذخیره، 1000 لیتری، سه دستگاه به منظور حذف ناخالصیها، شربتهای ساخته شده از صافی نیز عبور داده می‌شوند. صافیهای موجود عبارتند از 1-   هموژنایزر، مخصوص سوسپانسیون و قطره مولتی ویتامین 2-   فیلتر هولدر، مخصوص شربتها 2- بخش شربت پرکنی: شربتهای ساخته شده در بخش شربت سازی بایستی بمقدار مشخص بداخل شیشه‌های مناسب ریخته شده و شیشه‌های فوق در جعبه قرار گرفته و در نهایت بسته ‌بندی شوند. این عملیات بوسیله خطوط شربت پرکنی بطور اتوماتیک انجام می‌شوند. این خطوط عبارتند از 1-   خط شربت پر کنی کینگ، با ظرفیت اسمی 80 در دقیقه 2-   شربت پر کنی اشترونگ 1، با ظرفیت اسمی 92 در دقیقه 3-   شربت پر کنی اشترونگ 2، با ظرفیت اسمی 66 در دقیقه 3- بخش شیشه شویی: شیشه‌های شربت قبل از استفاده بطور کاملأ بهداشتی شستشو می‌شوند. دو ماشین شیشه شوئی در این بخش وجود دارند که عبارتند از 1-   شیشه شویی دستی، با ظرفیت اسمی 30 در دقیقه 2-   شیشه شویی گیلوی، با ظرفیت اسمی 83 در دقیقه لازم بتذکر است که ماشین شیشه شویی گیلوی مستقیمأ به خط شربت پرکنی اشترونگ 1 متصل است در ضمن یک دستگاه شیشه شویی اتوماتیک نیز خریداری شده که هنوز به کارخانه نرسیده‌اند. این ماشینها عبارتند از 1-   هیلز اوهالز 4- بخش ساخت پودر: قرص یا کپسول قبل از بسته بندی به شکل پودر هستند این پودرها در این بخش ساخته میشوند. تجهیزاتی که در این بخش مورد استفاده قرار می‌گیرند عبارتند از 1-   وی بلندر، 60 کیلوئی، دو دستگاه 2-   آون، 100 کیلوئی، دو دستگاه 3-   آون، 120 کیلوئی، یک دستگاه 4-   آسیاب، 60 کیلوئی، یک دستگاه 5-   گرانولاتور، 20 کیلوئی، یک دستگاه 6-   گلات، 60-90 کیلوئی، یک دستگاه 7-   میکسر اف ـ ام، 300-120 کیلوئی، یک دستگاه دستگاههای زیر نیز خریداری گردیده که هنوز به کارخانه نرسیده‌اند 1-  آسیاب، 120 کیلوئی، دو دستگاه 2-   دستگاههای فوق آون، یک دستگاه 3-   دستگاههای فوق بلندر، یک دستگاه 4-   تانک دو جداره میکسردار 5- بخش کپسول پرکنی: در بخش فوق، پودرهای کپسول ساخته شده توسط ماشین کپسول پرکنی در داخل کپسولهای خالی ریخته شده و پرس میشوند. دو ماشین کپسول پرکنی از نوع زیر برای اینکار مورد استفاده قرار می‌گیرند جــی ـ ک‌ ـ اف، 800(1)، با ظرفیت اسمی 800 دور در دقیقه در پاره‌ای از مواقع بعلت عدم کنترل صحیح کپسولهای پر شده و یا بهم خوردن تنظیم دستگاه کپسولهای خالی یا نیمه پر در بین کپسولهای پر شده وارد می‌گردند. برای جدا نمودن آنها از دستگاه زیر استفاده می‌شود  زاناسی AZ/30  با ظرفیت اسمی 800 در دقیقه 6- بخش پرس قرص: در این بخش پودرهای قرص توسط ماشین پرس قرص تبدیل به قرص می‌گردند. ماشینهای موجود برای این منظور عبارتند از 1- مانستی 36 سمبه (مخصوص قرصهای دو لایه) با ظرفیت اسمی 600 در دقیقه 2- فته 1000 با ظرفیت اسمی 1000 در دقیقه 3- ماشین تک سمبه قدیمی 7- بخش بسته بندی قرص و کپسول: قرصها و کپسولها برای بسته بندی به این بخش فرستاده میشوند. ماشینهای بسته بندی قرص عبارتند از 1-   اولمن ـ استریپاک، با ظرفیت اسمی 200 در دقیقه 2-   زیبلر، با ظرفیت اسمی 600 در دقیقه کپسولهای نیز توسط ماشینهای زیر بسته بندی می‌گردند 1-   سرواک 80، با ظرفیت اسمی 80 در دقیقه 2-   سرواک 85، با ظرفیت اسمی 80 در دقیقه 3-   سرواک PH، با ظرفیت اسمی 150 در دقیقه 8- بخش قطره پرکنی و بسته بندی: در این قسمت قطره‌های ساخته شده در بخش شربت سازی که توسط تانکهای متحرک حمل می‌شوند بداخل شیشه‌ها ریخته شده و بسته بندی میگردند. دو ماشین قطره پر کنی وجود دارند که عبارتند از 1-   فیلوماتیک دستی، با ظرفیت اسمی 40 در دقیقه 2-   فارمومک F57  ، با ظرفیت اسمی 66 در دقیقه ظرفیتهای ارائه شده، براساس حدکث سرعت اعلام شده از طرف کمپانی سازنده میباشد. لیکن ظرفیت فعلی آنها با توجه به زمانهای استاندارد و شرایط فعلی دستگاهها بعدأ محاسبه خواهد شد جذب، پخش، بیوترانسفورماسیون و دفع داروها ادامه خواندن پايان نامه شيمي دارويي

نوشته پايان نامه شيمي دارويي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله بازيابي طرح و ساختار فضايي داغباغيِ خوي

$
0
0
 nx دارای 19 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه وجود باغهای تاریخی در جایجای ایران، میل به هماهنگ ساختن طبیعت و معماری را به نمایش میگذارد. با وجود اینکه باغهای تاریخی ایران به صورت متعدد در مناطق گرم و خشک قرار گرفتهاند، به نظر میرسد در مناطق کوهستانی هم میتوان شواهدی از ساختِ باغ تاریخی مشاهده نمود. خوی با دارا بودن خاک حاصلخیز و آب فراوان، شرایط ایدهآلی برای ایجاد فضاهای سبز از جمله باغ، داشته است.1 با وجود اینکه آثار کالبدی چندانی از باغهای تاریخی شهر باقی نمانده، اهمیت تاریخی آن و توجه پادشاهان دورههای مختلف، احتمال وجود آثاری از باغهای سلطنتی و باغهای مخصوص حکمرانان محلی را تقویت مینماید. برای نمونه دولتخانه، مجموعهای درون شهرِ خوی و متعلق به دوران صفوی بوده که شاه اسماعیل، باغی منحصربهفرد در آن ساخته بود. پاسکالُکست2 تصاویری از آن در ترسیمات خود ارائه داده و مهوش عالمی طی مطالعاتی ابعاد و جوانب باغ یاد شده را مشخص کرده است.3 به نظر میرسد، باغهای دیگری از این دست در این شهر و شهرهای دیگر وجود داشتهاند که یا به کل تخریب و دگرگون گردیده و یا به صورت ناشناخته باقی ماندهاند. بازیابی ساختار و شکل باغهای تاریخیای از این دست، در برخی باغهای قاجاری همچون باغ فردوس شمیران صورت گرفته که در آن، با استناد به اسناد تصویری و نوشتاری، حدود باغ مذکور در زمان رونق ارائه شده است.4 همین طور معماری باغ تخت شیراز با بهرهگیری از اسناد و مدارک نوشتاری و تصویری بازگویی شده و در پژوهش دیگری با استفاده از همین اسناد و مدارک، تصویر این باغ بازآفرینی شده است.5 داغباغی یکی از این باغها است که متاسفانه آثار ناچیزی از آن باقیمانده است و بیم آن میرود که با تخریب کامل آن، متون تاریخی تنها یادآور وجود چنین مکانهایی باشد. .1 نگاهی به داغباغی داغباغی، واژهای ترکی به معنی باغ کوهستانی است. این نام، نشاندهند قرارگیری باغ در دامن کوه است. فضای مورد مطالعه، هم اکنون نیز در میان مردم شهر به داغباغی شهرت دارد؛ ولی در برخی اسناد تاریخی آنرا «دلگشا» نیز نامیدهاند. به نظر میرسد در سالهای اولی ساختِ باغ هر دوی این اسامی کاربرد داشتهاند؛ چرا که در اسناد نزدیک به اوایل دور قاجار به هر دوی این اسامی اشاره شده است. ادیبالشعرا در کتاب تاریخ افشار، آن را داغباغی معرفی مینماید و میرزا حسن زنوزی ریاضی6 در کتاب ریاضالجنه، باغ را با نام دلگشا معرفی کرده و ساخت آن را به امیر احمدخان دنبلی نسبت میدهد )ریاضی 1172، .)405 سالها بعد اوژن اوبن7 -سفیر فرانسه در ایران در حوالی دوران مشروطه- نیز به محل یاد شده داغباغی گفته و مالکیّت آن را متعلق به امیر احمدخان دانسته است )اوبن 98،.)1391 در سالهای اخیر « طبقهباغ» نیز گفته میشده )تفضلی 1370،70 (، که این عنوان را بیشتر مردم عامی به کار بردهاند. این نام، نشان از شکل مطبّق باغ دارد. به هر حال عنوان داغباغی مشخص میکند که این باغ همانی است که تهرنگی از آن هنوز در دامن کوههای جنوبی شهر قابل رؤیت است. .2 موقعیّت باغ در بخشِ جنوبی شهر و در دامن کوهی به اسم «قالّبی» قرار دارد. محور طولی آن راستای شمال شرق- جنوب غرب داشته و در کنار جادهای است که خوی را به سلماس متصل میکند. این مسیر در گذشته نیز همچون امروز، مسیر دسترسی به تبریز و جادهای طراحی شده و مستقیم بوده است. در اطراف آن درختانی غرس شده بوده و در دو سوی آن باغهای متعدد قرار داشته است )مهریار و دیگران 1378، .)37 این راه از لحاظ سیاسی نیز دارای اهمیت بوده است، چرا که حاکمان خوی به طور همزمان بر سلماس نیز حکومت میکردهاند )آقاسی 1350،.)197 از طرفی باغ در ابتدای جاد مواصالتی خوی به ترکیه واقع شده که از لحاظ قرارگیری در مسیر ارتباطی ایران و اروپا بسیار حائز اهمیت بوده است )تصویر .)1 باغ در فاصل 2 کیلومتری شهر قرار دارد؛ ولی با رشد شهر در جهت جنوب، به محدود شهری نزدیکتر شده به طوریکه در جهت غرب، انبوهی از باغهای میوه و مزارع و در جهت شرق تعدادی از ادارات شهر آن را احاطه کردهاند. عالوه بر این، هجوم بناهای مسکونی جدید این منطقه را تحت تاثیر قرار داده است )تصویر .)1 دو فصلنامه معماری ایرانی شماره 6 ـ پاییز و زمستان 93 89 تصویر :1 موقعیت و جایگاه قرارگیری داغباغی در وضعیت موجود، ماخذ: Google Earth .3 وضعیت موجود از بناهای احتمالی باغ و پوشش گیاهی آن اثر چندانی باقی نمانده است. با وجود این در بخشهای ورودی و انتهایی، آثار ناچیزی از حصار باغ باقی مانده است. دیوار انتهایی دارای 5 طاقنما با ابعاد 65×100 سانتیمتر است و به نظر میرسد بقیه دیوار که فاقد طاقنما است مربوط به بازسازی حصار در دهههای اخیر باشد. دیوار دارای طاقنما با فاصله نسبت به فضای مستطیلی حصار باغ قرار دارد و در پالن، به صورت بیرونزدگی دیده میشود. )تصویر )2 دو فصلنامه معماری ایرانی شماره 6 ـ پاییز و زمستان 93 90 تصویر :2 وضعیت طاقنماها بر حصار موجود در انتهای باغ یک مسیر خاکی از ورودی تا انتهای باغ قابل شناسایی است. بقیه بخشها پوشیده از گیاهان خودرو بوده و درختانی اندک در بخشهای مختلف به صورت نامنظم قابل مشاهدهاند. در انتهای باغ دیواری خشتوگلی قرار گرفته که ممکن است بخشی از حصار باغ یا دیوار عمارت باشد. ابعاد خشتهای دیوار یادشده 5×20×20 سانتیمتر است. )تصویر )3 تصویر :3 وضعیت طاقنماها بر حصار موجود در انتهای باغ در برابر این دیواره و بر روی زمین، ردیفی از سنگهای سیاه با طول متوسط150 سانتیمتر دیده میشود که پس از چند قطعه سنگ، یک قطعه سنگ با زاویه 90 درجه نسبت به ردیف یاد شده قرار گرفته و ادامه یافته است؛ سنگهای مذکور ممکن است بقایای سنگیِ دور یک حوض و یا سنگهای ازار یک بنا باشند )تصویر .)4 تصویر :4 ردیف سنگهای باقیمانده بر کف باغ علیرغم تخریب فراوان باغ، در فضاهای کناریِ باغ چهار طبقه مختلف را میتوان مشاهده کرد. دیوارهای هر طبقه با گیاهان بلند خودرو پوشیده شدهاند. در تصویر هوایی فرم کلی باغ و تهرنگ آن قابل رؤیت است به طوریکه پالن باغ و اجزای کالبدی آن تا حدودی مشخص است. تصویر :5 وضعیت موجود باغ، دیوار باقیماند انتهای باغ، در سمت راست تصویر و ردیف سنگ مقابلِ آن در میان تصویر مشخص است. .4 تاریخچه بانی اولی باغ امیر احمدخان دنبلی، حاکم خوی و سلماس بوده است، که پس از وی نیز فرزندش حسینقلیخان به امارت این دو شهر منصوب میشود. آغاز دوران امارت احمدخان دقیقاً مشخص نیست، اما تاریخ قتل وی سال 1200 ه.ق بوده است )آقاسی 1350، .)197 برخی زمان آغاز امارت وی را 1176 ه.ق دانستهاند که در این صورت با حکم کریمخانزند این انتصاب صورت گرفتهاست )غفاری 1369،.)214 این موضوع با روایت عبدالرزاق مبنی بر عدم همپوشانیِ زمان امارت وی با دور نادرشاه افشار هماهنگی دارد )دنبلی 1342،.)290 با قبول این مطلب زمان ساخت باغ در فاصل سالهای 1176 ه.ق تا 1200 ه.ق و در دوران زندیه بوده است. در تاریخ افشار در اشاره به لگزیها و فتن سام میرزای ساختگی در 1156 ه.ق به باغی با همین نام اشاره شده )ادیب الشعرا 88،)1346 که همزمان با لشگرکشی نادرشاه به آذربایجان است؛ لذا با توجه به صحبتهای مطرح شده و تاکید نویسندگان متعدد بر ساخت باغ توسط امیر احمدخان، ممکن است در تاریخ ذکر شده-1156 ه.ق- در این مکان باغ دیگری نه با کیفیّت دور امارت احمدخان وجود داشته است. در این صورت به نظر میرسد که بنای مجدد باغ را خود وی به انجام رساندهاست. از این رو ممکن است باغ پیش از 1176 ه.ق شکل گرفته و میان سالهای 1176 ه.ق تا 1200ه.ق به شکل نهایی خود نزدیک شده باشد. آذر بیگدلی شاعر و تذکرهنویس سد 12 هجری– 8 متولد سال 1134ه.ق و متوفّی به سال 1195ه.ق- قصیدهای 123 بیتی در توصیفِ باغ و بانی آن سروده که در کتاب تجربهاالحرار و همچنین در دیوان آذر تحریر شده است. آذر پس از دعوت دوستش مالسمیع مازندرانی- ندیم فرزندان احمدخان و با توجه به اینکه به علت کهولت سن نتوانسته به خوی عزیمت کند، این قصیده را سروده و برای وی فرستاده است )ریاحی 1378، .)192 لذا ممکن است خود او از نزدیک باغ را ندیده باشد و صرفاً از روی توصیفات دوست خود آنرا توصیف کرده باشد. از طرفی این امکان وجود دارد که وی، خوی و باغ را در سالهای حکومت نادرشاه رؤیت کرده باشد؛ چرا که او به سال 1156 ه.ق در لشگر نادر و از طریق مازندران به آذربایجان عزیمت نموده است. به هر حال چه این توصیفات از رؤیت باغ ناشی شده باشد و چه از روی نقل و توصیف مالسمیع مازندرانی، حاوی اطالعاتی در مورد ساختار باغ است که میتواند در بازشناسی اثر نیز موثر افتد. آذر در بیت 109 این قصیده9 بانی باغ را احمدخان فرزند مرتضیقلیخان معرفی نموده، که این موضوع با سایر نوشتههای تاریخی همخوانی دارد. او در بیت پایانی10 سرود خود نیز به حروف ابجد، تاریخ 1191 ه.ق را ذکر کرده که در این نکته که این تاریخ، زمان بنای باغ بوده یا نگارش و ارسال این شعر برای احمدخان جای ابهام است. برخی تاریخ ساخت بنا را همین تاریخی که آذر در شعرش آورده میدانند )ریاحی 1378، )191؛ اما هیچ دلیل متقنی برای این موضوع ارائه نشده است. دو فصلنامه معماری ایرانی شماره 6 ـ پاییز و زمستان 93 91 پس از احمدخان پسرش حسینقلیخان به امارت خوی منصوب گردید. وی در سال 1213 ه.ق از فتحعلیشاه قاجار در همین باغ پذیرایی میکند، که شرح آن در برخی کتب مربوط به دوران قاجار از جمله روضهالصفای ناصری آمده است. هنگامی که فتحعلیشاه در تبریز بود حسینخان او را به عنوان مهمان به خوی دعوت کرده و شاه نیز دعوت وی را پذیرفته است )آقاسی 1350، .)216 فتحعلیشاه از راه ارومیه در 17 محرم 1213 ه.ق به خوی وارد میشود و حسینقلیخان در باغ دلگشا، پذیرایی شایانی از او و همراهانش به عمل میآورد )ریاحی 1378، .)170 این اتفاق یک سال پس از به قدرت رسیدن فتحعلیشاه رخ داده است. نویسند روضهالصفای ناصری، در شرح مهمانی یاد شده نوشته است: «در این ایام که اردوی حضرت اعلی به جانب خوی مرحلهپوی بود، امیر بینظیر مذکور به قدم ارادت پیش آمده، به رکاببوسی پادشاه واالجاه شرف سعادت یافته، در باغ دلگشای خوی که روض رضوان را از شرمش، خوی بر روی سزاست، وِّمقر نزول شهریار قاجار گردید، خدمات بسیار به ظهور آورد; اگر به توصیف این باغ و میزبانی بسطی رود، عنان ادهم خامه در میدان نامه از دست بباید داد» )هدایت 1339، .)329 فتحعلیخان صبا نیز که به ملکالشعرای فتحعلیشاه معروف بوده، در باب این میهمانی شعری سروده و از باغ توصیفاتی اندک ارائه داده است. حضور پادشاه قاجار در خوی امری غیر قابل تصور نیست چرا که تا اواخر دوران قاجار، شهر به علت اهمیت سیاسی بسیار مورد توجه بوده و یکی از چند شهری بوده که در آن ضرّابخانه نیز وجود داشته است )تصویر .)6 دو فصلنامه معماری ایرانی تصویر :6 سک نقره 10 گرمی، روی سکه: السلطان فتحعلیشاه قاجار، پشت سکه: العزه باهلل ضرب خوی )ریاحی 1378، )171 شماره 6 ـ پاییز و زمستان 93 92 تا آغاز مشروطه، باغ کماکان مورد استفاده بوده و تا سال 1325 ه.ق آنگونه که از نوشتههای جهانگردان و سفرای دول اروپایی برمیآید، زیبایی و شکل خود را علیرغم تغییر در مالکیت حفظ کرده است؛ به طوریکه جملگی از منظر و خوش آبوهوایی آن سخن گفتهاند. یکی از این اروپاییان، آگوست بنتان11 افسر فرانسوی مامور خدمت در ایران است، که از خوی عبور کرده، و در آخرین نامهاش به تاریخ 13 رمضان 1222 ه.ق 14( نوامبر 1807 میالدی( که از تبریز نوشته، وقوع زلزلهای در تسوج، خوی و سلماس را بیان کردهاست )تفضلی 1370، .)66 بنتان در همین اثنی12، وضعیت خوی و باغی در آن را اینگونه ارائه میدهد. باغ را طوری ساختهاند که دارای بهترین منظره از کوشکی است که در یک فرسنگی قرار دارد )بن تان 1354، .)111 با توجه به تصویر هوایی سال 1346 ه.ش یک باغ و کوشک کوچک درست در مقابل داغباغی وجود دارد که به نظر میرسد مقصود بنتان همین کوشک بوده است )تصویر .)9 بازدیدکنند اروپایی دیگر، اوژن اوبن سفیر فرانسه )1907-1906( بوده که توصیفاتی از وضعیت باغ ارائه داده و بنا بر نوشت او به نظر میرسد باغ وضعیت مناسبی داشته است. حیات باغ تا اواسط سده 14 ه.ق ادامه داشته است. پس از آن بنای باغ رو به ویرانی گذاشته، هر چند تا 1320 خورشیدی هنوز صف درختان و گلهای سرخ آن و نیمه مخروبهای از بنای باغ قابل رؤیت بوده است )ریاحی 1378، .)194 پس از آن نیز تا 20 سال اخیر باغ هنوز نیمه مخروبه بوده ولی با تصمیم شهردار وقت به پادگان شهر اختصاص داده شده و زمینه جهت تخریب کامل آن فراهم آمدهاست. هماینک باغ ملک خصوصی محسوب میشود و بعید نیست در چند سال آتی تفکیک شده و به فروش برسد. ادامه خواندن مقاله بازيابي طرح و ساختار فضايي داغباغيِ خوي

نوشته مقاله بازيابي طرح و ساختار فضايي داغباغيِ خوي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله الگوي طراحي شهري بيشاپور

$
0
0
 nx دارای 19 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه حاشی شمالی خلیج فارس و جلگههای بینالنهرین در امتداد آن و دامنههای جنوبی و جنوب غربی رشته کوههای زاگرس، سرزمینهای نسبتاً هموار نواری شکلی را در میان گرفتهاند که در طول تاریخ تمدن بشر، یکی از مناطق مهم استقرار و تردد بوده است. در زمان حکومت ساسانیان، فعالیتهای عمرانی فراوانی همچون ساخت شهرها در این منطقه صورت گرفته است. «شهر تیسفون، در جلگ بینالنهرین، تختگاه اصلی و اداری امپراتوری ساسانی بود» )فرای 9831، 122( و در امتداد شمال غربی این باریکه قرار داشت )سامی 5531، 42(. جهت قرارگیری درههای مابین کوههای زاگرس، اکثراً موازی این حاشیه بوده است و در نتیجه، راههای موازی در میان کوهها شکل گرفته است؛ از طرف دیگر، همین نوع قرارگیری درهها تعداد مسیرهای عمودی که مناطق مرکزی ایران را به حاشی جنوبی کشور و خلیج فارس منتهی میکند، محدود کرده است. بهعبارت دیگر، تعداد مسیرهای کاروانرو که رشتهکوههای زاگرس را از سمت شمال به جنوب قطع میکردهاند، اندک و صعب العبور بودهاند.1 یکی از این راهها که شهرهای استان فارس را به جنوب و یکی از مهمترین بنادر تاریخی ایران، یعنی بندر بوشهر متصل میکند، از کنار محلی میگذرد که شهر بیشاپور در آنجا قرار گرفته است )تصویر 1(. از طرف دیگر، بیشاپور در مسیر اتصال شهر گور به تیسفون قرار داشت. بنابراین، میتوان گفت بیشاپور در تقاطع دو مسیر بسیار مهم در دور پیدایش و حیات خود واقع شده بود. برای درک بهتر موقعیت و اهمیت تاریخی و جغرافیایی بیشاپور در نوار حاشی جنوب و جنوب غربی زاگرس در دور ساسانی، مروری کوتاه بر تاریخ شروع این سلسله با تکیه بر دیدگاه جغرافیایی ضروری است. خاستگاه ساسانیان شهر استخر است؛ این شهر در دشتهای کوهپایهای بخشهای جنوبی زاگرس واقع شده است. با وجود گذشت حدود پنج قرن از سقوط دولت هخامنشی، شواهدی همچون نسبتدادن ساسان به اعقاب خاندان هخامنشی )شیپمان 0991، 21(، دال بر این موضوع است که حاکمان شهر استخر و مناطق اطراف آن، همچنان در فکر باززندهسازی حکومتی متمرکز و بر مبنای اصول مذهبی، به پیروی از هخامنشیان بودند )سامی 4531، 21-2(. جنگهای گسترده با پادشاه پارتی ایران در زمان اردشیر بابکان شدت گرفت و در نهایت، به انقراض سلسل اشکانی در حدود سال 422 میالدی انجامید )فرای 9831، 022-812(. ضعف حاکمیتی پارتیان در حاشی جنوبی کوههای زاگرس باعث شد تا اردشیر به ساخت قلع نظامی که امروزه به قلعهدختر معروف است، در نزدیکی شهر فیروزآباد کنونی دست بزند. «قلعهدختر اجتماع یک کاخ شکوهمند سلطنتی با استحکامات دفاعی است که از نظر سوق الجیشی، چنان درحد کمال هستند که نظیر آن را در سرتاسر تاریخ معماری بهدشواری میتوان دید » )هوف 6531، 72( ساختار معماری قلعهدختر فیروزآباد نشان از آمادگی دفاعی در مقابل تهاجم نیروهایی فراتر از حاکمان محلی را داشت. در نزدیکی قلعه، در دشتهای جنوبی آن شهری ساخته شد )همان، 71( که آن نیز به لحاظ فرم هندسی و خندق عظیم آن، نشاندهند حالت دفاعی قابل توجهی بود. اردشیر پس از شکست حاکمان محلی، به گسترش حوز حکومتی خود در نوار حاشی جنوبی زاگرس پرداخت و سپس، تمام سرزمین و پایتخت ایران، تیسفون را در اواخر سال 622 میالدی تسخیر کرد )شیپمان 0991، 91(. بدین ترتیب، سلسل ساسانیان بنیان نهاده شد. در زمان روی کار آمدن جانشین اردشیر، شاپور، تقریباً تمامی مدعیان حکومت در داخل، از میان رفته بودند و تنها مرزها به استحکامات دفاعی عظیم نیاز داشتند. در این دوره، نوار هاللیشکلی که بین خلیج فارس و کوههای زاگرس تا تیسفون امتداد داشت، عالوه بر اینکه شهرهایی همچون استخر و گور را به مهمترین مرکز سیاسی ایران، تیسفون مرتبط میکرد، مرز حاصلخیز بین ایران و همسایگان رومی و عرب بود. مجموع این عوامل باعث شد که این محدوده از کشور، مورد توجه پادشاهان نخستین ساسانی قرار گیرد و شهرهای زیادی در آن ساخته شود. رویکرد سلسل ساسانیان به مقول فعالیتهای عمرانی و ساختمانسازی، با دورههای قبلی متفاوت بود. تعداد شهرها، قلعهها، پلها و سدهای باقیمانده از این سلسله به نسبت دور اشکانی، مؤید این موضوع است )شیپمان 0891، 131-521(. چندین شهر باستانی در ایران، بهخصوص در ناحی جنوب غربی وجود دارند که ساخت آنها به دو پادشاه نخستین ساسانی، اردشیر و شاپور نسبت داده میشود. اطالعات کاملی از نحوه و تعداد شهرهای بنیانگذاری این دوره در دست نیست؛ ولی در محدود اطالعات موجود دو شهر گور و بیشاپور بهترتیب، بهعنوان اصلیترین شهرهای دو پادشاه اردشیر و شاپور خوانده میشوند. آنچه در خصوص این دو شهر حائز اهمیت است، هندس منظمی است که در شکل کلی و راستای خیابانهای آن در نظر گرفته شده است که نشان میدهد پیش از احداث آنها نقشههای دقیق طراحی شهر تهیه شده بودهاند. شهر دایرهای گور در زمینی هموار و کامالً آزاد، هندسهای کامالً متقارن و منظم دارد، درصورتیکه بیشاپور ترکیبی از هندس منظم در کنار عوارض طبیعی همچون کوهها و رودخانه است. آنچه در این مقاله به آن پرداخته شده است، بررسی هندس شهری و راستای خیابانهای آن در کنار تفکیک محلهها و فضاهای شهری است تا به الگوهای مورد نظر معماران ساسانی در بنیانگذاری شهر بیشاپور دست یابیم. نگاههای سطحی در بعضی از بررسیهای گذشته یا مطالعات متمرکز در یک نقطه از محوط تاریخی، بدون توجه به کلیت طرح شهری، باعث سردرگمی شده و گاهی اظهارات قابل انتقادی از جمله ادعای الگوبرداری معماری بیشاپور از سرزمینهای مغلوب زمان شاپور را دارند که در این مقاله، به رفع برخی شبهات پرداخته شده است. دو فصلنامه معماری ایرانی شماره 6 ـ پاییز و زمستان 93 109 تصویر 1: نقش موقعیت قرارگیری مهمترین شهرهای اوایل دور ساسانی 1. سوابق پژوهشهای میدانی در حوز شهرسازی بیشاپور تالبوت رایس، اولین کروکی تهیهشده از شکل کلی شهر را در گزارشی به سال 5391 به چاپ رساند Talbot Rice) .(1963, 174 این نقشه دقت چندانی ندارد؛ با وجود این، نشاندهند شاخصبودن بعضی اجزای شهری از جمله خندقها و تپههای عظیم باستانی بوده است. در این گزارش، برخی از ساختمانهای نمایان آن زمان و محدود دو فصلنامه معماری ایرانی شماره 6 ـ پاییز و زمستان 93 110 شهر که در میان خندقها و رودخانه محصور است و همچنین دو گذری که همدیگر را در میان شهر قطع میکنند، بهعنوان محورهای عبوری اصلی شهر توصیف شدهاند. برداشتهای رایس تنها براساس مشاهدات ظاهری شهر بوده و از دستگاههای نقشهبرداری یا حفاریهای باستانشناسی بهرهبرداری نکرده بود، بنابراین دارای نواقصی است. او متوجه موقعیت کلیدی ستونهای یادبود و معبد آناهیتا در طراحی شهری نشده و شبک خطوط صاف و عمود برهم طراحی شهر را تشخیص نداده بود. با وجود این، در کمال شگفتی خطوط بیرونی شهر را شبیه به شهرهایی میداند که در دنیای هلنیستی و رومی میبینیم .(Ibid, 178) این تفکر در تحقیقات پژوهشگران غربی تداوم پیدا کرد. از سال 5391، گیرشمن بهعنوان اولین کسی که در این محوطه به حفاریهای باستانشناسی پرداخت،2 دیدگاه جستوجوی ردپای معماری رومی در شهر ساسانی شاپور را پیگیری کرد )گیرشمن 9591، 45-15(. اولین نقشه نسبتاً دقیق بیشاپور به دست معمار گروه گیرشمن، آندره هاردی ترسیم شد )گیرشمن 9591، 54(. در این نقشه، تپهها و دیگر عوارض زمین در کنار گذرها و بناهای مکشوفه ترسیم شدند. شایان ذکر است که گیرشمن و هاردی برای تقویت فرضی خود که همان جستوجوی الگوی طراحی شهری هیپودام یونانی در بیشاپور بود، در ترسیم شبک معابر شطرنجی شهر تا حدودی اغراق کردند. از طرف دیگر، آنچه در الیههای سطحی بیشتر نقاط شهر قابل برداشت است، مربوط به حدود قرن چهارم و پنجم هجری بوده و نمیتوان آن را بهطور قطعی، منطبق بر الیههای دور ساسانی تلقی کنیم.3 مرحل دوم فعالیتهای پژوهشی میدانی در بیشاپور را محققان ایرانی و از سال 7431 آغاز کردند. علیاکبر سرفراز سرپرست گروه کاوشهای باستانشناسی بیشاپور، به بازخوانی، مرمت و کشف آثار جدید پرداخت. یکی از مهمترین بخشهای پژوهش وی، کشف استحکاماتی شامل برج و باروهایی مستحکم در شمال نقط تمرکز کاخهای ساسانی بود که بخشی از آن، با شبک شطرنجی شهر همخوانی نداشت. با این حال، سرفراز نیز به طرح شطرنجی شهر اعتقاد دارد و آن را شامل دو خیابان اصلی و خیابانهای فرعی عمود برهم میداند. وی سازمان فضایی شهر را فاقد مرکزیت شاخص دانسته و سلسلهمراتب اجتماعی شهر را الگوی طراحی تلقی میکند که باعث تشکیل سازمان فضایی دو قطبی در بیشاپور شده است. وی ارگ حکومتی را قطب قوی و نواحی سکونتی را قطب ضعیف مینامد.4 ادام کاوشها در سال 4731، توسط محمد مهریار ادامه یافت. وی نگاهی متفاوت به محوط بیشاپور داشت؛ بدین معنی که شناخت معماری و شهرسازی ساسانی بیشاپور را منوط به تجزیه و تحلیل الیههای قرون اسالمی میدانست که سطح شهر را پوشانده است )مهریار 9731، 11(. با این نوع نگاه، بعضی از نظریاتی که در خصوص شهر ساسانی بیشاپور مسلم فرض میشد، مورد تردید قرار گرفت. وی اطمینان در وجود خیابان شرقی غربی شهر، بهخصوص در دور ساسانی را مردود دانسته و چنین استدالل کرده است که در دو سمت این راه،5 هیچگونه شاخص معماری آشکار نشده است که خیابانی را تعریف کند. در مقابل، خیابان شمالی جنوبی را بهعنوان محور اصلی شهر در دور اسالمی معرفی کرده و بهدلیل همجواری آن با ستونهای یادبود و وجود پلی روی رودخانه در امتداد آن، امکان وجود خیابان ساسانی را در زیرالیههای اسالمی منتفی ندانسته است )همان، 14-04(. مهریار برای تعریف اندامهای شهری بیشاپور، کروکیهایی ارائه کرده که براساس تخمین تراکمهای ساختمانی ترسیم شدهاند )همان، 45 و 75(. 2. مروری بر پیشین هندس شهری ساسانیان تا پیش از بنیان بیشاپور در متون6 آمده است که شهرهای زیادی در زمان ساسانیان بنیانگذاری شدند، با این حال، بهدلیل عدم وجود اطالعات میدانی دقیق و کافی، ادعای رسیدن به الگویی که شاخص طراحی شهر در زمان ساسانیان باشد، مشکل است. گاهی آنچه بهعنوان معماری و شهرسازی یک دور تاریخی نامگذاری میشود، لزوماً منطبق بر تحوالت سیاسی نیست؛ برای نمونه، قلعهدختر فیروزآباد را که مجموعهای ساسانی تلقی میشود، اردشیر بابکان در اواخر دور اشکانی ساخته است. بهعبارت دیگر، تحوالت معماری متأثر از تغییر عوامل فرهنگی و دانش فنی است که بهمرور اتفاق افتاده و دقیقاً منطبق بر تغییرات سلسلههای حکومتی نبوده است. بنابراین، معماری منسوب به ساسانیان با به تخت نشستن اردشیر شروع نشده است و یک طیف زمانی را شامل میشود و میتوان گفت که تکوین سبک معماری ساسانی قبل از شروع سلسله آغاز شده بود. سؤاالتی از این دست که آیا شهر گور شهری ساسانی است یا پارتی، میتواند با این دیدگاه توجیه شود.7 برای شناخت معماری و شهر ساسانی، باید مروری بر خاستگاه ساسانیان، شهر استخر، داشته باشیم؛ هرچند ریشهای بسیار کهنتر دارد. شهر استخر در دامنههای جنوبی رشتهکوههای زاگرس و در نزدیکی آثار هخامنشی تخت جمشید است. شکل شهر در زمان بهوجودآمدن سلسل ساسانی، آنچنان روشن نیست؛ ولی اگر آن را شهری بدانیم که بهعنوان خاستگاه ساسانیان میتوانسته است بر شهرسازی آتی تأثیرگذار باشد، میتوان نشانههایی را پیگیری کرد. اولین موضوع مورد توجه، موقعیت قرارگیری و جانمایی شهر است. شهر استخر در بین عوارض طبیعی رودخانه در شمال و کوه در جنوب محصور شده است. بهعبارت دیگر، استخر شهری است که از عوارض طبیعی برای محافظت از خود بهره جسته است؛ بنابراین، هندس کلی شهر را تحت تأثیر فرم نامنظم آنها قرار داده است. از نظم هندسی احتمالی داخلی اطالعی در دست نیست. دومین شهر مهمی که در تکوین معماری ساسانی نقش مهمی بازی میکند، شهر گور است که توسط اردشیر، بنیانگذار سلسل ساسانی ساخته شده است .(Huff, 2005) بعضی اعتقاد دارند که این شهر نیز احتماالً پیش از تشکیل حکومت ساسانیان ساخته شده و متأثر از معماری دوره اشکانی است. همانطور که قبالً نیز اشاره شد، بدون توجه به اینکه این شهر دقیقاً در چه تاریخی طرحریزی شده است و فاصل زمانی آن تا تاجگذاری اردشیر چقدر است، میتوان محتمل دانست که معماری و شهرسازی اولی شهر گور متأثر از دور پارتی باشد. در مطالع سیر تحول معماری، ترسیم خطوط تفکیککنند زمانیِ دقیق منطقی نیست. اردشیر در ساخت شهر خود، الگویی متفاوت را نسبت به شهر اجدادی خود، استخر، بهکار برد. شهر گور را میتوان بهطور خالصه، شهری با فرم کامالً هندسی و بینیاز به عوارض طبیعی تعریف کرد )تصاویر 2 و 3(. این شهر در میان یک دشت هموار ساخته شده و فرم هندسی که برای آن انتخاب شده، دایرهای کامل با قطر دو کیلومتر است. این شهر برای تأمین امنیت کمترین بهرهبرداری را از عوارض طبیعی کرده و در عوض، خندقی به دور شهر حفر شده است که متقارنترین شکل ممکن یعنی دایرهایشکل است. دایره تنها شکل هندسی است که تمام نقاط محیطی آن نقاط قوت و ضعف یکسانی دارند .(Ibid) تراکم آوار بهجایمانده در شهر گور نشان میدهد که مرکز دایره، که احتماالً حصارهای جداگانهای نیز داشتهاند، اهمیت بیشتری از لحاظ سلسلهمراتب شهری و تفکیک محلهها داشته است. نقط اوج طراحی شهر گور در مرکز دایره است. در این نقطه، بقایای سازهای مرتفع دیده میشود که از دوردستها قابل مشاهده است. دو فصلنامه معماری ایرانی شماره 6 ـ پاییز و زمستان 93 111 تصویر 2: عکس ماهوارهای شهر استخر )2014 ,google earth( دو فصلنامه معماری ایرانی شماره 6 ـ پاییز و زمستان 93 112 تصویر 3: عکس ماهوارهای شهر گور )2014 ,google earth( 3. موقعیت تاریخی و جغرافیایی بیشاپور شاپور بین سالهای 042 تا 342 میالدی، بهعنوان دومین پادشاه ساسانی و جانشین پدرش اردشیر بر تخت نشست )فرای 9831، 022(. پس از روی کار آمدن شاپور، تقریباً هیچ مدعی حکومتی در سرزمینهای فالت ایران باقی نمانده بود و مرزهای مورد تهدید دشمنان خارجی با منطقهای که بیشاپور در آنجا ساخته شد، فاصل بسیار زیادی داشت. این موضوع از نظر طرح اولی شهر بسیار حائز اهمیت است؛ برای مثال، قلعهدختر فیروزآباد که توسط اردشیر بهمنظور آمادگی برای تقابل با سلسل اشکانی ساخته شده بود، از لحاظ استحکامات نظامی قابل مقایسه با قلعهدختر بیشاپور نبود. سازندگان شهر بیشاپور در طراحی کالبد و شکل کلی شهر نیز، به ساخت یک شهر که مهیای جنگی عظیم و قریب الوقوع باشد، نیازی نداشتند. ادامه خواندن مقاله الگوي طراحي شهري بيشاپور

نوشته مقاله الگوي طراحي شهري بيشاپور اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


مقاله ولايت فقيه و نقد رويکرد برونديني

$
0
0
 nx دارای 28 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه حضور دیدگاه فقاهتی ولایت فقیه در عرصه جامعه و سیاست، بازتـاب گسـترده ای در میان اندیشمندان فکری و سیاسی ـ اعم از رویکرد درون دینی و بروندینی ـ بر جای گذاشته است؛ به طوری که این حضور، مخالفین را به طرح فرضیه هـای رقیـب یـا نقـد ولایت فقیه واداشته است. از میان گروه مخالف، می توان به دکتر مهدی حـائری یـزدی 1378 -1302)ش)؛ تحصیل کرده حوزه و دانشگاه، اشاره کرد. وی در اواخر عمر خـود بـا تألیف کتاب »حکمت و حکومت« بهگونهای جـدی وارد مباحـث فلسـفه سیاسـی شـد. از محتوای این کتاب پیداست که حائری یزدی، کوشیده است از موضع حکمت عملی، نظریه سیاسی خود را برابر دیدگاه فقهی ولایت فقیه قرار دهد. او در این کتاب، دو نظریه وکالـت و نظریه مالکیت شخصی مشاع1 را که مکمل یکدیگرند، مطرح کرده است. طبیعی است که حائری یزدی، نظریه فقهی ولایت فقیه را بهمثابه فرضیه رقیب، تلقی کند. ازاینرو، بر خـود لازم دانسته به نقد این نظریه بپردازد! آخرین فصل از کتاب »حکمت و حکومت« با همـین نگاه، به رشته تحریر در آمده است. به زعم وی، بحـث ولایـت فقیـه از ابتکـارات مرحـوم فاضـل نراقـی بـوده و تـا پـیش از او احـدی از فقیهـان شـیعه مفهـوم ولایـت فقیـه را در حکومتداری اخذ نکردهاند! بر این اساس، در این گفتار، تلاش شده است تا پاسخی علمی به نقد حائری یزدی بر نظریه ولایت فقیه ارائه گردد. برداشت کلی نگارنـده از نقـد وی آن است که حائری یزدی با رویکردی بروندینی به نقد ولایت فقیه پرداخته است. همانطور که گفته شد، نویسنده (مهدی حائری یزدی) نقد خـود بـر دیـدگاهفقهـیِ ولایت فقیه را حول نظرات ملا احمد نراقی، سـازمان داده اسـت. بخشـی از ایـن نقـد، معطوف به برداشتهای فقهی نراقی از ادله روایی اثبات ولایت فقیه بود. اما بخش دوم، معطوف به ادله عقلی ـ کلامی اثبات این نظریه از دیدگاه نراقی است. نویسنده بـر ایـن باور است که نراقی از ادله عقلـی، ولایـت عامـه را بـرای فقیـه اسـتنباط کـرده اسـت. جمعبندی وی از استدلال نراقی آن است که تمام نیازهای مردم ـ اعم از نیازهـای فـردی، اجتماعی و نیازهای برخاسته از زندگی روزمره ـ بهدلیـل مصـالح فـردی و اجتمـاعی و دینی، متکی بر قدرت حاکمیت اجرایی است و چون این قدرت اجرایی در شـخص یـا طبقه خاصی تعیین نشده است، طبق قاعده اولویت، فقیه می تواند این فقـدان را جبـران کرده، زمام امور را بهدست گیرد و همچونولّی بر صـغار و مجـانین بـر کـل جامعـه و افراد، فرمانروایی نماید. »در یک کلام، به نظر ایشان (نراقی)، فقیه هم قوه مقننه است و هم قوه مجریه، هم سیاستمدار است و هم سیاستگزار، هم فرد نظامی است و هـم قـوه انتظامی« (حائری یزدی، 1995م، ص.(238 آنگاه نویسنده در مقـام نقـد دیـدگاه فقهـی ولایت فقیه، ابتدا سعی می کند تفسیر مختارش از حکومت را به مثابه برهـانی قـاطع در رد دیدگاه نراقی ارائه کند؛ اما او خوب می داند که صرف طرح نظریـه مختـار، موجـب کناررفتن نظریه رقیب نمی شود، بلکه باید ادله نظریه رقیب را نیز پاسـخ داد. ازایـنرو، در ادامه بحث انتقادی خود در مقام پاسخ به ادله نظریه رقیب برآمده است. نویسنده، نظر مرحوم نراقی را بهگونه ای غیر منصفانه تفسیر کرده تا مجالی برای نقد آن بیابد. درست است که نراقی از ادله عقلی، نوعی ولایت عامه برای فقیه اسـتنباط کـرده، امـا مرحوم نراقی چنین ولایتی را صرف ولایت بر صغار و مجـانین ندانسـته تـا ولایـت فقیـه همچون ولایتولی بر صغار و مجانین به شمار آید؛ بلکه مستند نراقی، یک قاعـده عقلـی کلی است که ولایت بر صغار و مجانین را نیز شامل میشود؛ چنانکه حکومت و فرمانروایی بر کل جامعه و افراد را نیز شامل می شود. قاعده کلی عقلانی آن است که مردم؛ چه به نحو عام مجموعی و چه به نحو عام افرادی، برای رفع نیازهای اخروی و دنیـوی شـان، محتـاج نظام حکومتی و حاکم هستند؛ یعنی ضرورت حکومت، مقتضای جامعه عاقل و بالغ اسـت. پس حکم ولایت، مقتضای حیات صغار و مجانین نیست تـا گفتـه شـود مرحـوم نراقـی، ولایت فقیه را همچون ولایت بر صغار و مجانین، تلقی کرده است. بهتر است جمله نراقـی را که نویسنده نقل کرده و چنین نسبتی را به او داده ذکر نماییم تا برای خواننـدگان معلـوم گردد که سخن نویسنده تا چه اندازه بر سبیل صواب است: هر عمل و رخدادی که به نحوی از انحاء به امور مـردم در دیـن و دنیایشـان تعلـق دارد عقلاًو یاعادتاً گریزی از انجام آن نیست؛ بدین قرار که معاد یا معـاش جامعـه یـا افراد به آن بستگی دارد و بالأخره در نظام دین و دنیای مردم مؤثر است و یـا از سـوی زادگانمهدوی داود / دینی برون رویکرد نقد و فقیه ولایت 7 ش 64پیاپی /دومشماره / دهمهف سال 8 ش شرع، لزوم انجام آن عمل وارد شده، اما شخصمعینی برای نظارت در اجرا و انجام آن مشخص معوین نگردیده، برای فقیه است که نظارت در اجـرا و انجـام آن امـور را بـه عهده بگیرد و بر طبق حاکمیت خود در این امور تصرف نماید (حائری یزدی، 1995م، ص238، به نقل از عوائد الایام مرحوم نراقی). تفسیر نادرست دیگری که نویسنده از سخن نراقی ـ گفته بالا ـ ارائه داده آن است کـه گویی مرحوم نراقی، ولایت فقیه را اینگونه معنا کرده که همـه افـرادی کـه هـر یـک بـه نحوی در رفع حوائج جامعه مؤثرند، دست از کار بشویند و به خانههای خود بروند؛ زیـرا ولی فقیه به همه امور فردی و اجتماعی میپردازد. ازاینرو، نویسنده بـر نراقـی ایـنگونـه خرده گرفته کهاولاً:» امور و نیازمندیهای فردی و اجتماعی انسانها همه به یکگونه نبـوده و نخواهد بود؛مثلاً نیازمندی به طبیب برای درمان مرضی که در وضع جسمانی یک فـرد پدید آمده; مریض هیچگاه نیاز به هیچ قوه مجریه ای خارج از احسـاس درد و نـاملایمی وضع درونی خود ندارد« (همان، ص.(239 آنگاه مغالطه نویسنده بر همین تفسیر ناصواب از کلام نراقی، استوار شده است؛ زیرا وی مثال طبیب را گسترش داده، همان ایراد را حتی در مواردی که جزءمسلّم قلمرو ولایت است، جاری دانسته است. به زعـم وی، در هـیچ یک از نیازمندیهای فردی و اجتماعی، نیازی به مداخلـه فقیـه نیسـت. وی در ایـن زمینـه مینویسد: »هرگونه مداخلهای از سوی هر مقامی که باشد، فقیه یا غیر او، مداخله ناموزون و ناآگاهانه خواهد بود که از سوی عقل عملی، مردود و محکوم و نابخردی است. در امـر شهرداری و کشورداری نیز همینگونه است« (همان). لازمه مغالطه نویسنده که از ایراد وی بر مرحـوم نراقـی معلـوم گردیـد، آن اسـت کـه اساساً، هیچ ضرورت و نیازی به نظام حکومتی و حـاکم نیسـت؛ زیـرا هـر یـک از افـراد جامعه، حسب ضرورتهای زیستی، به کاری مشغول است و نیازهـای فـردی و اجتمـاعی توسط آنان رفع می شود، پس دیگر چه نیازی به فقیه و غیر او هست؟! لذا نویسنده بـرای اجتناب از چنین ایرادی برگفتارش (عدم نیاز به حاکم و حکومت) اینگونـه توضـیح داده است کهاساساً حکومت یک ضـرورت اجتمـاعی اسـت و حـاکم توسـط جامعـه تعیـین میشود. بنابراین، هیچ نیازی به مداخله و دستورالعملی از سوی فقیه نیست: مسأله کشورداری نیز همینگونه است. مردم کشور کـه بـا سـکونت خـود در یـک منطقه جغرافیایی در مجـاورت یکـدیگر زیسـت مـیکننـد از روی احسـاسضـرورت همزیستی مسالمتآمیز به نظم و آرامش داخلی و مصونیت مرزهای جغرافیایی خـود از گزند تجاوزهای خارجی، نیازمند]ند[ و همانگونه که نیازمندیهای فردی را با مراجعـه به طبیب و آهنگر بنّوا و درودگر تأمین می کنند و نیز به همـان گونـه کـه نیازمنـدیهای خانواده را با استخدام کارگر و خدمتکار و مددکار، برطرف می سـازند و بـاز بـه همـان جهت که نیازمندیهای شهرداری را به یکی از شهروندان آگاه و پرتوان از میان خـود در فرم یک قرارداد رسمی و استخدامی واگذار می کنند،عیناً به همـان جهـت و بـه خـاطر همان انگیزه همزیستی مسالمتآمیز، فرد یا افراد و هیئتی را که آگاهی بیشتری بر امـور جزئیه و حدود و ثغـور زنـدگی آنهـا داردو [ ] سرشـار از عشـق و علاقـه بـه حفـظ و حراست کشور می باشد از میان خود برمیگزینند. بدین ترتیب، خوب روشن اسـت کـه عامل تعیینکننده مقام اجرایی، جز درك عملی یک ضرورت طبیعی بـه برقـراری نظـم ]و[ همزیستی مسالمتآمیز نیست (همان، ص.(240 با ملاحظه سخنان فوق، کشف می شود کهاساسـاً فقیهـان، جزئـی از جامعـه، تلقـی نشده اند. در غیر این صورت، چرا نباید جامعه از میان خود، فقیهی را برای حکومـت و فرمانروایی انتخاب نماید. هیچ دلیل منطقی برای نویسنده وجود ندارد که با اسـتناد بـه آن، فقیهان را جزئی از جامعه نداند. فقیهان نیز به حکم همان ضرورت زیست طبیعی ـ که مستند نویسنده در تمام گفتارش است ـ ؛ همچـون دیگـران، حـق انتخـاب شـدن از سوی مردم را دارند. اما قطع نظر از ایراد نفی حقوق طبیعی فقیهان در حاکمیت، آیا پاسخ نویسنده می تواند ایرادی بر مرحوم نراقی به شمار آید؟ آیا می توان ملااحمد نراقی و سایر فقیهان را بـه ایـن ایراد، متهم کرد که آنان مانع انتخاب آزاد مردم در تعیین شخص حاکم می شوند؟ متأسفانه در کلام نویسنده (مهدی حائری یزدی) مغالطهای رخداده که موجب توهم چنـین ایـرادی بر فقیهان شده است؛ چنانچه از گفته های نقل شده نویسنده آشکار است که به زعـم وی، انتخاب حاکم از سوی مردم، مستند به ضرورت زیست طبیعی اسـت؛ امـا مسـتند نراقـی زادگانمهدوی داود / دینی برون رویکرد نقد و فقیه ولایت 9 ش 64پیاپی /دومشماره / دهمهف سال 10 ش برای اولویت فقیهان در حاکمیت، ضرورت زیست جامعه ایمانی است؛ یعنـی بـه عقیـده ایشان، اولویت برای حـاکمشـدن در جامعـه اسـلامی، از آن فقیهـان اسـت؛ زیـرا جامعـه اسلامی، خواهان تنظیم مقررات اجتماعی ـ سیاسی خود بر اساس شریعت اسلامی اسـت. ازاینرو، در انتخاب حاکم اسلامی، این فقیهان هستند که اولویت دارنـداساسـاً. نویسـنده باید پاسخ دهد که آیا می تواند بر مبنای ضرورت زیست جامعه ایمانی، اولویت فقیهـان را انکار نماید؟قطعاً چنین انکاری برای نویسنده و هر کسی که با وی همعقیده باشد، بسـیار دشوار است. هیچ عقل سلیمی، منکر چنین اولویتی نخواهد بود. شـاید بـه همـین خـاطر است که نویسنده در سراسر کتاب خود، هـیچگـاه بـه ضـرورت زیسـت جامعـه ایمـانی، نپرداخته تماماًو از ضرورت زیست طبیعی، سخن گفته است. گوییاساساً تصـور چنـین ضرورتی (زیست جامعه ایمانی) نزد نویسنده، ناممکن بوده است. برداشت بالا (استناد به ضرورت زیست جامعه ایمانی) بـه مرحـوم نراقـی، اختصـاص ندارد و سایر فقیهان امامیه نیز بر همین عقیده هستند. در این زمینه میتوان به گفتههای امام خمینی1 در هر دو ساحت نظر و عمل اشاره کرد. امام راحل1 در ابتدای بحـث ولایـت فقیه به درستی بیان کردهاند که موضوع ولایت فقیه از جمله موضوعات دینی است کـه بـه صرف تصور آن، مورد تصدیق واقع میشود. مستند ایشان بر این سخن، همان وجود احکام اسلامی و شریعت محمدی است؛ بلکه میتوان مدعی شد که حضرت امام، سخنی بالاتر از مرحوم نراقی به میان آورده است. به عقیده ایشان، ولایت بـرای فقیـه در جامعـه اسـلامی، ضروری و متعین است، نه آنکه اولویت داشته باشد. ایشان در این باره میفرماید: ولایت فقیه از موضوعاتی است که تصور آنها موجب تصدیق میشود و چنـدان بـه برهان احتیاج ندارد. به این معنا که هر کس عقاید و احکـام اسـلامی را دریافتـه باشـد، چون به ولایت فقیه برسد و آن را به تصور آورد، بیدرنگ تصدیق خواهد کرد و آن را ضروری و بدیهی خواهد شناخت. اینکه امروز به ولایت فقیه چندان توجهی نمـیشـود و احتیاج به استدلال پیدا کرده، علتش اوضاع اجتماعی مسلمانانعمومـاً و حـوزه هـای علمیهخصوصاً میباشد (امام خمینی، 1377، ص.(3 امام خمینی1 در ساحت عمل ـ هنگام تأسیس نظام مقـدس جمهـوری اسـلامی ـ بـا استناد به همان ضرورت جامعه اسلامی، مردم ایـران را بـه انتخـاب حکومـت مبتنـی بـر ولایت مطلقه فقیه دعوت کردند. ایشان بلافاصله پس از پیـروزی انقـلاب کبیـر اسـلامی ایران (بهمن (1357 و سرنگونی رژیم استبدادی پهلـوی، اقـدام بـه تعیـین نـوع حکومـت تازه تأسیس از طریق رفراندوم کردند. پیشنهاد حضـرت امـام1، جمهـوری اسـلامی بـود. ازاینرو، انتخاب جمهوری اسلامی در روز 12 فروردین 1358 به رفرانـدوم گذاشـته شـد. برداشت ایشان آن بود که جامعه مسلمان ایرانی، جز ایـن نـوع حکومـت، نـوع دیگـری را انتخاب نخواهد کرد. با این وصف، ایشان چنین حکومتی را بر مردم ایران تحمیل نکردنـد، بلکه فقط مردم را به این نکته توجه دادند که مسلمان معتقد، جز حکومـت اسـلامی، نـوع دیگری را انتخاب نخواهد کرد. رهبر فقید انقلاب در فرازی همین نکته را گوشزد میکند: از فردا شروع می شود به رفراندوم و همه پرسی. همه شما موظفیـد کـه برویـد و رأی بدهید. آزادید در رأی دادن، لکن من رأیم جمهوری اسلامی است و هر مسـلمی هم رأیش جمهوری اسلامی است و شما جوانان مسلم، رأیتان جمهوری اسلامی اسـت و بروید رأی خودتان را در صندوقها بریزید (امام خمینی، 1379، ج6، .(449 در اینجا ممکن است گفته شود فقیهانی مانند مرحوم نراقی در بحث اثبـات ولایـت فقیه به ضرورت زیست طبیعی نیز استناد کرده اند؛ چنانچه از عبارت نقل شده از نراقی، چنین استنادی آشکار است. نراقی، حکـم عقلـی ضـرورت حکومـت را بـر ضـرورت طبیعی، مبتنی کرده است. امام خمینی نیز در این خصوص، چنین گفته است: »از احکام روشن عقل که هیچکس انکار آن را نمی تواند بکند آن است که در میانه بشـر، قـانون و حکومت لازم است و عائلـه بشـر، نیازمنـد بـه تشـکیلات و نظـامنامـههـا و ولایـت و حکومتهای اساسی است« (امام خمینی، 1363ق، ص.(229 بنابراین، میان نویسـنده و نراقی و سایر فقیهان در این زمینه، اختلاف نظری در کار نیسـت. مسـتند هـر دو یکـی است؛ اما نویسنده با استناد به ضرورت زیست طبیعی، فرد یا گروه معینـی را بـر مـردم تحمیل نکرده است، بلکه مردم به حکم ضرورت زیست طبیعی در انتخاب فرد یا هیئت حاکمه آزادند. اما فقیهانی مانند نراقی، با استناد به ضرورت زیست طبیعـی بـر اولویـت انتخاب فقیه برای حاکمیت، تأکید دارند. بنابراین، ایراد نویسنده (فقدان انتخاب آزاد) بر زادگانمهدوی داود / دینی برون رویکرد نقد و فقیه ولایت 11 ش 64پیاپی /دومشماره / دهمهف سال 12 ش ایشان وارد است؛ زیرا از زیست طبیعی، اولویت فقیه برای حاکمیت، استنباط نمیشود. بهنظر می رسد، نزاع میان دیدگاه فقها و نویسنده (مهدی حائری یزدی) به بزنگـاه خـود نزدیک شده است. ما نیز هیچ پروایی از درنگکردن در بزنگاه های بحث نـداریم، بلکـه برای آشکارشدن حقیقت، پرداختن به آن را لازم میدانیم. ازایـنرو، هـمسـخن بـا ایـن ایراد، میگوییم تنها فقیهان نیستند که به ضرورت اولیه (ضرورت زیست طبیعی) ارجاع می دهند، بلکه از امیر مؤمنان؛ علی7 نیز چنین سخنی نقل شده است: »لابد للناس من أمیربّ أو فاجر، یعمل فی امرته المؤمن و یستمتع فیها الکافر« (نهج البلاغـه، خطبـه.(40 ادامه خواندن مقاله ولايت فقيه و نقد رويکرد برونديني

نوشته مقاله ولايت فقيه و نقد رويکرد برونديني اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله شوراي فقهي يا فتواي شورايي در استنباط احکام شرعي

$
0
0
 nx دارای 24 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه »شورای فقهی«، نظریه ای است که در بعضی از محافل علمی، اجتماعی و سیاسی مطرح گردیده است. صرف نظر از اینکه ارائه دهندگان آن، چه هدفی را دنبال می کنند ما در این نوشتار، قصد داریم که از دیدگاه علمی، آن را مورد بررسی و کنکاش قرار دهیم. ظاهراً یکی از دلایلی که موجب بروز این نظریه شده، این است کـه طرفـداران نظریه »شورای فقهی«، آراء و فتاوای یک مجتهد را کافی نمی دانند و ایـن گونـه ابـراز می دارند که یک مجتهد به تنهایی از عهده استفتائات فراوان که در زمینه های مختلـف مطرح می گردد، برنمی آید. به زعم آنان، آراء و فتاوایی که از سـوی ایـن شـورا صـادر می شود، علمی تر و با واقع، مطابقت بیشتری خواهد داشت. در این نوشتار، به نقـد و بررسی و نقض و ابرام ادله شورای فقهی، در استنباط احکام شرعی می پردازیم. نکتـه قابل توجه اینکه این گفتار در پی آن نیست که شورا را به طور کلی، مردود اعلام کند؛ چرا که در آیات قرآن کریم و روایات ائمه معصومین: از شورا و مشورت به نیکی یاد شده است و مؤمنان به آن تشویق شده اند و صاحبان نظر و اندیشـه، از مشـورت، بیشترین بهره را می گیرند. مشورت در کارهای فردی و خصوصـی و جمعـی، بسـیار مفید است و در صورت فقدان مشورت، تعامل فرهنگ ها و اندیشه ها تعطیل می شود. لذا رشد و پویایی جامعه در گرو مشورت با صاحبان خرد می باشد. در حـال حاضـر، در تمامی جوامع، تشکل هایی وجود دارد که کارهای خـود را از طریـق شـورا پـیش می برند؛ مثلاً در کشور ما شورای عالی انقلاب فرهنگی وجود دارد. همچنین می تـوان از شورای عالی برنامه ریزی، شورای سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی، شـورای شهر، شورای امنیت ملی، مجلس شورای اسلامی و حتی شوراهای پزشکی که ممکن است در موارد خاص در هـر بیمارسـتانی تشـکیل شـود، نـام بـرد. در ایـن شـوراها دیدگاههای صاحب نظران، کارشناسان و مجریان و میزان استفاده از پژوهش ها، مـورد بحث و بررسی قرار می گیرد؛ اما باید توجه داشت که ماهیت و جوهره »شورا« در پی هر چه بهتر برآوردن نیازهای جامعه و مردم است، ولی ماهیت »فتوا« ایـن اسـت کـه حکم واقعی نزد خداوند را کشف کند؛ یعنی فتوا اولاً و بالذات بـه واقـع، نظـر دارد. البته کارآیی شورا می تواند تا این حد باشد که به کمک مجتهد آمده و ابزار استنباط را در اختیار او قرار دهد، اما اینکه بتوان محصول شورا را به طور مستقیم حکم شـرعی، قلمداد کرد، پذیرفتنی نیست؛ زیرا افتاء و استنباط، امر و حالتی اسـت کـه تنهـا بـرای خود مجتهد جامع الشرائط و مقلدانش حجت است و برای مجتهد صاحب نظر دیگـر، صرفاً یک نظر، محسوب می شود و مجتهد دیگر، خود باید به یک نتیجه، نظـر و رأی برسد و در برداشت خویش از مبانی اجتهادی، حجت و دلیـل داشـته باشـد. بـر ایـن اساس، ملاحظه می گردد که مشورت در اصل استنباط راه ندارد، حتی گـاهی موجـب تغییر نظر مجتهد نیز می شود. البته در نهایت، این مجتهد است که شخصاً فتوا می دهد و می گوید: از راه ادله به حکم شرعی، دست پیدا کرده ام و خود، آن را حجت دانسـته و عمل به آن را برای مقلدین خویش نیز جایز و حجت می دانم. ش دلایل اثبات شورای فقهی در ابتدا بهنظر می رسد که میتوان از مجموعـه آیـات قـرآن کـریم، سـنت و عقـل، دلایلی را بهعنوان مستند یا مؤید نظریه شورای فقهی، شارائه نمود. بنابراین، در اینجـا بـه بررسی این ادله میپردازیم:ش .1 قرآن کریم .1-1 قرآن کریم در آیه 159 سوره آل عمران میفرمایدفَبِمر:ح»مامهٍنَاللّهلَهنتم ولَوکُنتفَظغَلالْقَلْبِایظلاَنفَضواْحمونْلفَاعکفنْهماسغْفوتلَهرْاوِرومشَهمالأَمفیرِ فَإِذَاتَوعزمتکلْعلَیاللّهإِناللْمیّهحتَوب کلینَ«؛ ای پیامبر! به برکت رحمت الهی بـا آنان نرمخو و پرمهر شدى و اگر تندخو و سختدل بودى قطعاً از پیرامون تـو پراکنـده میشدند. پس از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه و در کارها با آنان مشورت کـن و چون تصمیم گرفتی بر خدا توکل کن؛ زیرا خداوند، توکلکنندگان را دوست میدارد. در این آیه شریفه، خداوند متعال به پیامبر اکرم9 دستور میدهـد کـه بـا مـردم، مشورت نماید و نظر و رأی آنان را در کارها بخواهد. کلمه »الامر« که در عبارت قرآنی خوشکار بهرامی محمد / شرعی احکام استنباط در شورایی فتوای یا فقهی شورای 35 ش اوِرو»شَهمالأَمفیرِ« آمده، معنا و مفهوم وسیعی دارد و همه امور و همه کارها را شامل میشود. در واقع هر مسألهای را که مورد احتیاج مـردم باشـد مـیتـوان بـه مشـورت صاحبان رأی گذاشت. رسول اکرم9 با وجود آنکه از عقل و درایت بسیار بالایی برخوردار بودنـد ـ و پشتوانه درك و خرد ایشان، مدد الهی بود ـ ، باز هم با مردم و یاران خویش مشـورت مینمودند و برای رأی و نظر دیگران، ارزش قائل بودند. رسـول خـدا9، بارهـا در مناسبتهای مختلف، همواره با یاران خود مشورت مینمود تا اینکه در آسـتانه جنـگ اُحد، آیه فوق نازل گردید. از »ابن عباس«، روایت شده کـه گفـت: »وقتـی کـه آیـه اوِرو»شَهمالأَمفیرِِ« نازل شد، رسول خدا فرمـود: همانـا خـدا و رسـول از مشـورت بینیازند؛ اما خداوند، مشورت را چونان رحمتی بر امت من قرار داده است. هر کس از امت من که مشورت کند، رشد و هدایت را از دست نخواهد داد و آنکه مشورت نکند، گمراهی را بهجای خواهد گذاشت« (سپهری، 1386، ج2، ص.(127 در هر صورت، حضرت در جنگ ،اُحد قبل از شروع جنگ، با یاران خود مشورت نمود که جنگ را چگونه آغاز نمایند و با دشمن چگونه رو بهرو شوند. بیشتر اصحاب، نظر دادند که دامنه کوه احد را بهعنوان اردوگاه کشور انتخاب نماینـد و آنچنـانکـه از روایات به دست میآید رسول خدا9، چندان با این نظر، موافـق نبـود، ولـی بـرای احترام به آنها از رأی و نظر خود صرفنظر نمود (همان، ص.(124 .2-1 قرآن کریم در سوره شوری آیه38 میفرماید: الذو»سینتَجلارَبابواهِموأَقَاموالصأَموالَاهَرُهشُورمبینَهرىوزممقْنَاهمامنفیقُونَ«؛ و سال کسانی که خواسته پروردگارشان را اجابت کرده و نماز بر پا داشته و در کاری کـه بـر /دهمهف انجام آن تصمیم گرفتهاند با یکدیگر مشورت میکنند و از آنچه روزیشان کردهایم برای /دومشماره خشنودی خدا انفاق میکنند. این آیه شریفه نیز دلیل و تأییدی دیگر بر جواز عمل به رأی شورا میباشـد. نکتـه 64پیاپی قابل توجه اینکه اصل »شورا«، یکی از ضرورتهای اجتماعی اسـت کـه در بسـیاری از 36 ش موارد، حل و فصل مسائل اجتماع، بدون مشورت با صاحبنظران بهطور صحیح انجام نمیگیرد پارهای از مسائل، به دلیل اینکه از ابعاد گوناگونی برخوردار هستند، یک انسان هر قدر هم که از نظر اندیشه و عقل و درایت قوی باشد، از عهده محاسبه و نتیجهگیـری در مورد آنها برنمیآید. ازاینرو، راهی جز مشورت با دیگران، باقی نمیماند تـا از ایـن طریق بتوان همه آراء و اقوال را جمع کرده و روش بهتری را اتخاذ نمود. .2 سنت احادیث زیادی وجود دارد که پیامبر اکـرم9و امامـان معصـوم:، مـردم را بـه مشورت با دیگران تشویق و ترغیب نمودهاند و این تأکید و تشویق به قدری اسـت کـه یکی از راههای رشد و تکامل انسان، مشورتکردن بـا صـاحبان اندیشـه، دانسـته شـده است.ش .1-2 در همین راستا، امـام علـی7 مـیفرمایـدلاظَهیـرَ:»کَالمشـاوِره« (نهـجالبلاغـه، حکمت(54؛ هیچ پشتیبانی، مثل مشورت نیست. همچنین امام حسن مجتبی7 میفرماید: »مردمی که به مشورت و شورا مینشینند، راه رشد و هدایت را پیدا مینمایند (محمدی ریشهری، 1422ق، ج5، ص.(2023 .2-2 مقبوله عمربنحنظله.1عمربنحنظله میگوید: »از امام صادق7 درباره دو نفر که یدرن یا میراثی، با یکدیگر نزاع داشتند سؤال کردم که آنها شکایت خود را بهنزد سلطان یا قاضی جور بردهانـد و او میخواهد درباره آنها قضاوت نماید. اکنون آیا کار آنها جایز است؟ امام7 فرمـود: هر کس که در کار حق یا باطلی بهنزد آنان شـکایت ببـرد در واقـع، بـهنـزد طـاغوت شکایت برده است و از این رهگذر، هر مالی که بگیرد، حرام است، حتی اگـر حـق او باشد. در ادامه، عمربنحنظله، سؤال میکند پس این دو نفر، چه باید بکننـد؟ امـام7 میفرماید: باید نزد شخصی که حلال و حرام ما را میداند و از احکام ما اطـلاع دارد، شکایت ببرند و هر حکمی را که او داد باید قبـول نماینـد.« عمـربنحنظلـه در ادامـه میگوید: »اکنون اگر هر کدام از این دو نفر، شخصی را بهعنوان قاضی انتخاب نمایند و از حکم او راضی باشند، اما این دو نفری که بهعنوان قاضی انتخاب شدهاند، بـا خـود خوشکار بهرامی محمد / شرعی احکام استنباط در شورایی فتوای یا فقهی شورای 37 ش 64پیاپی /دومشماره / دهمهف سال 38 ش اختلاف نمایند و منشأ اختلاف آنها هم احادیث شما بود، چه کنند؟ امام7 میفرماید: »در اینجا باید ملاحظه کنند که کدام یک از این دو نفر، عادلتر، فقیهتر، راستگوتر و با تقواتر است، حکم همان را قبول کنند و به دیگری اعتنـایی ننماینـد.« راوی مـیگویـد: »اگر هر دو از این جهات، مورد قبول بودند و هیچکـدام در ایـن صـفات بـر دیگـری برتری نداشت در اینصورت چه کنیم؟ امام در جواب میفرمایند: باید به آن روایتی که مشهور است، عمل نمود و روایت شاذ و نادر را کنار گذاشت.« شاهد مسأله ما، همین قسمت اخیر است که امام7 میفرماید: باید به قول مشهور و آنچه که مشهور راویان روایت کردهاند، عمل نمود و روایتی را کـه طرفـدار زیـادی ندارد، ترك نمود و اگر پای فتوا در کار باشد باید بـه آن فتـوایی، عمـل نمـود کـه از شهرت برخوردار است و فقیهان زیادی آن را قبول دارند و از طرفی به فتوایشاذّ کـه منشأ صدور آن قلیل هستند، توجهی ننمود . قابل توجه است که امام در این روایت، ابتدا از لفظ »اجماع« استفاده نموده و بیـان داشته است آن روایتی را بایدمد نظر قرار داد که »مجمع علیه« باشد؛ زیـرا هـیچگونـه تردیدی در این روایت وجود نداشته کاملاًو قابل اعتماد است. البته نکته مهم این است که منظور امام7 از اجماع، آن اجماع اصـطلاحی کـه در آراء و نظـرات دانشـمندان اصولی، مطرح میشود، نمیباشد. این مطلب را میتوان از قرینهای که در کلام وجـود دارد، درك نمود؛ چرا که امام7 یکبارشاذّ را مقابل اجماع، قرار میدهد و بار دیگر آن را در مقابل مشهور قرار داده است. این امر، نشان میدهد کـه امـام، مشـهور را در اینجا مساوق و مساوی اجماع قرار داده است. دلیل دیگر بـر اینکـه منظـور از اجمـاع بهکار رفته در این روایت، همان مشهور باشد، این است که در زمان امـام7 اجمـاع اصطلاحی و امروزیاصلاً مطرح نبوده است و معنا ندارد که امام7، حکم خداوند را بیان نماید و به اجماع، متوسل شود.2 به هر صـورت، آن نظریـهای کـه مشـهور فقهـا، طرفدار آن باشند و فقیهان یا راویان بیشتری آن را قبول داشته باشند و آراء بیشتری را بهخود جلب نموده باشند از اعتبار بیشتری برخوردار است و در مقابل، نظریـهای کـه طرفداران اندکی داشته و به اصطلاح، شاذ باشد از اعتبار چندانی برخـوردار نیسـت و امام7 در روایت فوق، معیار قبولی را اکثریت قرار داده است، البتـه آن اکثریتـی کـه نظریه آنها به حد شهرت، رسیده باشد. .3-2 مرفوعه علامه. علامه حلی(ره) از زراره نقل میکند که ایشان بیان میدارد: »از امام محمد باقر7 پرسیدم که اگر دو خبر و دو حدیث متعارض از شما به ما رسید، ما کدام را اخذ نموده و به آن عمل نماییم؟ امام7 فرمود: به آن خبری عمل کن که بین اصـحاب، مشـهور است و آن خبری را که شاذ و نادر است کنار بگذار3«مرفوعه علامه نیز همانند مقبوله عمـربنحنظلـه، بیـان نمـوده اسـت کـه در هنگـام تعارض احادیث، باید به مشهور آنها رجوع نمود؛ یعنی آن حدیثی را باید انتخاب کـرد که از شهرت بیشتری برخـوردار بـوده و طرفـداران بیشـتری دارد و از آن حـدیثی کـه طرفداران اندکی دارد باید اجتناب نمو ادامه خواندن مقاله شوراي فقهي يا فتواي شورايي در استنباط احکام شرعي

نوشته مقاله شوراي فقهي يا فتواي شورايي در استنباط احکام شرعي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله رئيس جمهور و مسؤوليت اجراي قانون اساسي در جمهوري اسلامي ايران

$
0
0
 nx دارای 30 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه قانون اساسی، محور اصلی نظام سیاسی کشور و انتظامبخش همه شؤون حکومت و تعیینکننده روابط اصلی قوای حاکم میباشد. در واقع، پاسداری تقنینی و اجرایی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، »آزادی«، »حرمت انسانی« و »حقوق افـراد« را تضـمین کرده و زمینه نیل به اهداف اصیل نظام مقدس جمهوری اسلامی را هرچه بیشتر فـراهم مینماید. در این راستا، با نگاهی به قانون اساسی، شـاهد آنـیم کـه وظیفـه نظـارت بـر اجرای این قانونمحوری، وظیفهای مختص به یک مقام یا نهاد نبوده؛ بلکه وظیفهای عام و با قلمـروی گسـترده اسـت کـه بـالاترین مقـام کشـور و حتـی مـردم عـادی را نیـز دربرمیگیرد. در این میان، محتویات سوگند ریاسـت جمهـوری نیـز بیـانکننـده نقـش حساس وی در پاسـداری اجرایـی از قـانون اساسـی، حفـظ نظـام و دیـن و ; اسـت. همچنین »مسؤولیت اجرای قانون اساسی«، از جمله وظایفی اسـت کـه در اصـل (113) قانون اساسـی، بـدان اشـاره شـده اسـت. بـا توجـه بـه اهمیـت روزافـزون موضـوع و اختلافیبودن محدوده مسؤولیت مذکور رئـیس جمهـور (مصـرح در اصـل (113، ایـن نوشتار در پی پاسخ به این سؤالات است که آیااصولاً نظارت بر اجرای قـانون اساسـی در قوای سهگانه با »اصل استقلال قـوا« قابـل جمـع اسـت؟ تغییـرات پـیش و پـس از بازنگری قانون اساسی در سال 68، چه نتایجی را بر تعیین دقیق محدوده اجرای قـانون اساسی توسط رئیس جمهور داشته است؟ اعمال این صلاحیت توسط رئـیس جمهـور، درون قوه مجریه با چه ویژگیهایی همراه است؟ و; در بررسی آراء و نظرات مختلـف، نکتـهای کـه جالـب توجـه اسـت اینکـه برخـی حقوقدانان، علیرغم تصریح اصل (113) به مسؤولیت »اجرای قـانون اساسـی« توسـط رئیس جمهور، از آن تصور مسؤولیت »نظارت بـر اجـرای قـانون اساسـی« نمـودهانـد؛ برداشتی که مغایرتی صریح با اصول متعدد قانون اساسی دارد. با ایـن توصـیفات، ایـن نوشتار، جهت تحلیل زوایای موضوع، ضمن بررسـی پیشـینه تـاریخی و تقنینـی آن بـه واکاوی ابعاد »اجرای قانون اساسی توسط رئـیس جمهـور« در »قـوه مجریـه« و ادعـای تسرّی این وظیفه نسبت به »سایر قوا« پرداخته و در نهایت، »نظارت بـر اجـرای قـانون اساسی« راصرفاً در صلاحیت »بالاترین مقام رسمی کشور«؛ یعنی مقام رهبـری دانسـته است. .1 کلیات .1-1 پیشینه تاریخی ـ تقنینی تحلیل صحیح ابعاد یک موضوع حقوقی تا حدود زیادی به بررسی سابقه تاریخی و سیر تقنینی آن وابسته است. ازاینرو، باید دید قوانین مرتبط با موضـوع بحـث از کجـا نشأت گرفته، چه مبانیای را درون خود داشته و چه گذرگاههایی را پیموده است؟ محوریترین اصل قانون اساسی پیرامون مسؤولیت رئـیس جمهـور، جهـت اجـرای قانون اساسی، اصل (113) است که تصریح دارد: »پس از مقام رهبری ، رئیس جمهـور، عالیترین مقام رسمی کشور است و مسؤولیت اجـرای قـانون اساسـی و ریاسـت قـوه مجریه را جز در اموری که مستقیماً به رهبری مربوط میشود، بر عهده دارد«؛ اما پیشینه این اصل چیست؟ طبق اصل (89) پیشنویس قانون اساسی که از سوی دولت موقت، جهت بررسی به مجلس خبرگان قانون اساسی، تقدیم شده بود: »رئیس جمهوری، بالاترین مقـام رسـمی کشور در امور داخلی و روابط بین المللی و اجرای قانون اساسی است و تنظیم روابـط قوای سهگانه و ریاست قوه مجریه را به عهده دارد« (ورعی، 1386، ص.(1061 چنانکه پیداست متن پیشـنهادی بـدون درنظرگـرفتن سـاختار حکومـت اسـلامی و جایگاه ولی فقیه در این ساختار، مبتنی بر این پیشفرض بود که رئیس جمهوری بهطور مطلق، بالاترین مقام رسمی کشور بوده و تنظیم روابط قوای سهگانه نیز برعهده اوسـت.ازاینرو، فرماندهی کل نیروهای نظامی،1 انتصاب رئیس دیوان عالی کشـور و دادسـتان کل کشور،2 ضمانت استقلال قوه قضائیه توسط رئیس جمهور3 و; که حاکی از احـراز »بالاترین مقام رسمی کشور« توسط وی بود نیز در آن پیشنویس به چشم میخورد. در این راستا، پیرامون مبانی و منبع اصول آن پیشنویس در بخش بعدی به تفصیل، سـخن عبداللهی محسن و محسنی فرید / ایران اسلامی جمهوری در اساسی قانون اجرای مسؤولیت و جمهور رئیس 119 ش 64پیاپی /دوم شماره / دهمهف سال 120 ش خواهیم گفت. پس از تقدیم پیشنویس از سوی دولت موقت، امام خمینی1 و جمعی از علمـای قم، راجع به آن اظهار نظر نمودند و آنچه مشخص بود آنکه این پیشنویس با اصـول و مبانی حضرت امام و رهبران مذهبی در زمینه نظام سیاسی اسلام، فاصله زیادی داشت و کاملاً دموکراتیک بود (همان، ص.(64 ازاینرو، در جریان تدوین نهایی قـانون اساسـی جمهوری اسلامی، متن پیشنهادی مذکور دچار تغییرات شد. با تصویب اصلدرپنجم: ادامه خواندن مقاله رئيس جمهور و مسؤوليت اجراي قانون اساسي در جمهوري اسلامي ايران

نوشته مقاله رئيس جمهور و مسؤوليت اجراي قانون اساسي در جمهوري اسلامي ايران اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله مباني فقهي حق بر اطلاعات

$
0
0
 nx دارای 24 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : 65پیاپی /سوم شماره / دهمهف سال مقدمه »حق بر اطلاعات«،1 اصطلاحی است کـه امـروزه در ترمینولـوژی متـداول میـان صــاحب نظــران، جــایگزین اصــطلاح کلاســیک »آزادی اطلاعــات2« شــده اســت (ص حب ,نتتل ,ئک2غکق). البته با دقت بیشتر میتوان گفت این حق، نه تعبیر دیگـری از اصل آزادی اطلاعات، بلکه نتیجه و محصول آن بهشمار میرود (انصـاری، 1387، ص.(26 با بررسی اسناد بینالمللی و دکترین حقوقی، میتوان حسب سعه و ضـیق اتخـاذ شـده در تعریف، دو دیدگاه متمایز را در خصوص مفهوم اصل آزادی اطلاعات، مشاهده نمود: الف) تعریف موسع. بنا بر ایـن تعریـف، اصـل آزادی اطلاعـات، عبـارت اسـت از جریان عاری ازمحدودیت دادهها در سطح جامعه؛ بـهگونـهای کـه تحصـیل، انتقـال و انتشار آنها بهصورت آزادانه، صورت پـذیرد کـه در ایـن صـورت، حـق بـر اطلاعـات، عبارت از حق افراد در کسب هرگونـه اطلاعـات و انتقـال و انتشـار آزادانـه آن در هـر مکانی خواهد بود. قطعنامه شماره(59(1 مجمع عمومی سازمان ملل متحد، مصوب سال 1946 میلادی بهعنوان نخستین سند بینالمللـی در عرصـه آزادی اطلاعـات، بـا چنـین رویکردی این اصل را متضمن حق جمعآوری، انتقـال و انتشـار اخبـار در هـر مکـانیدانسته است« (جذضکز حپش غپطصأئپککل ,خخکذ y,ئتعکککA ئهطکغکن کلا.(1 ب) تعریفمضیق. با گذشت زمان، جامعه بینالملل، ضمن تحدیـد دامنـه مفهـومی آزادی اطلاعات، آن را منحصر بر آزادی شهروندان در دسترسی بهاطلاعات نگهداریشـده توسط مؤسسات دولتی نموده است که در این رهیافت، آزادی اطلاعاتاولاً: تنها شامل آزادی در تحصیل اطلاعات بوده و منصرف از مواردی نظیر انتقال و انتشار آنها میباشد ثانیا و ً: فقط اطلاعاتی در ایـن چـارچوب، مطمـح نظـر قـرار مـیگیـرد کـه در اختیـار مؤسسات وابسته به حکومت بوده و یا کارکرد عمومی دارند. در کنوانسیون دسترسی به مدارك رسمی که در سال 2009 میلادی در »ترومسو« نروژ، توسط شورای اروپـا تهیـه شد این نهاد در معنای دسترسی به مدارك نگهداریشده نزد مقامات دولتی، منحصر شد (زتل حپش ,کصغکعأطپخ ئهطططسسق پص کککططA غپ غپطصغکهغپه ,کتتل ,کژپطأغ سپ ئططغأپه). 38 ش لذا بر مبنای تعریف کنونی که مورد وفاق متخصصان عرصه آزادی اطلاعات نیـز واقـع شده، میتوان حق بر اطلاعات را بهمعنای حقاعتباریِ3 دسترسی اشخاص به اطلاعاتی که در اختیار نهادهای دولتی میباشد، تعریف نمود (کل حب,تذتل w,هلاکغطفطط.(B در حقوق موضوعه کشور ما در »ماده 5 قانون مطبوعات«، مسأله حق بـر اطلاعـات در ارتباط با مطبوعات و رسانهها، منعکس گردیده بود، لکن به دنبال شـکلگیـری یـک مطالبه بینالمللی، مبنی بر بهرسمیتشناختن حق بر اطلاعات، قانونگذار در سـال 1388 با تصویب قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات، این حق را بهصـورت نظـاممنـد و نسبت به آحاد اعضای جامعه، مطمح نظر قـرار داد. مـاده 2 قـانون مزبـورصـراحتاً، در خصوص حق شهروندان برای دسترسی بـه ایـنگونـه اطلاعـات، مقـرر مـیدارد: »هـر شخص ایرانی، حق دسترسی به اطلاعات عمومی را دارد، مگر آنکه قـانون، منـع کـرده باشد« و در ماده 5 در مقام الزام مؤسسات حکـومتی بـه رعایـت حـق یادشـده، اشـعار می دارد: »مؤسسات عمومی، مکلفند اطلاعات موضوع ایـن قـانون را در حـداقل زمـان ممکن و بدون تبعیض در دسترس مردم قرار دهند.« استقصای سوابق ناظر بر تدوین لایحه آزادی اطلاعـات کـه منجـر بـه تصـویب قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات گردیده، نشان مـی دهـد کـه توجـه اصـلی طراحان، عمدتاً به اسناد خارجی ذیربط بوده و نسبت به مبناشناسی فقهی ایـن نهـاد حقوقی، تتبع بایسته ای صورت نگرفته است. ثمره چنین رویکردی، موجب می شـود مجریان نسبت به قانون به دیده یک آورده بیگانه، نگریسته و چندان خـود را ملتـزم به تحقق آن ندانند؛ چرا که با وجود گذشت چند سال از تصویب قانون مزبور، عدم تهیه آیین نامه اجرایی آن کـه حسـب حکـم منـدرج در مـاده 8 ، مـی بایسـت ظـرف شش ماه از تاریخ تصویب، توسط هیأت وزیران تصویب می گردید، مؤیـدی بـر ایـن ادعا است. از همین رو، مبناشناسی فقهی حق بر اطلاعات بهعنـوان یکـی از مؤلفـههـای نظـام حقوق موضوعه کشور، میتواند زمینه مشروعیت دهی به نهاد مـذکور را افـزایش داده و بستر نیل به اهداف مورد نظر از وضع چنین مقرراتی را برآورده سازد. سراب اکرمی االلهروح و ساریخانی عادل /اطلاعات بر حق فقهی مبانی 39 ش به همین منظور در نوشتار حاضر، تلاش شده تا ضـمن طـرح دلایـل فقهـیای کـه ممکن است، جهت اثبات حق مزبور مورد استناد قرار گیرند (گفتـار اول)، بـه ارزیـابی دلایل موصوف پرداخته و موقعیت این نهاد حقوقی را از منظر فقه امامیه، مورد بررسـی و تبیین قرار دهیم (گفتار دوم). گفتار اول: مستندات فقهی ناظر بر ثبوت حق بر اطلاعات تتبع انجامشده، نشان میدهد که در فقه سیاسی شیعه، بحـث مسـتقل و جـامعی در خصوص حق بر اطلاعات در مفهوم مضیق آن، صورت نگرفته اسـت کـه شـاید دلیـل اصلی این مسأله نیز در مبسوطالیدنبودن فقیهان در شرایط سیاسی و اجتمـاعی گذشـته بوده است. لکن در عصر حاضر با اسـتقرار حکومـت اسـلامی در کشـور مـا، بررسـی موضوع حق شهروندان بر دسترسی به اطلاعات در اختیار کارگزاران حکومتی از منظـر فقهی به ضرورتی اجتنابناپذیر تبدیل شده است. جهت اثبات این حق از نظر موازین فقهی، استدلال به دلایلی چند، قابل تصویر بوده که در ادامه به بررسی آنها میپردازیم. .1 روایت علوی 65پیاپی /سوم شماره / دهمهف سال 40 ش یکی از مستندات فقهی قائلین (منتظری، 1409ق، ج8 ، ص(325-326 به شناسـایی حق شهروندان بر دسترسی به اطلاعات در اختیار حکومت، روایتی اسـت کـه طـی آن حضرت علی7 در نامهای خطاب به فرماندهان نظامی مینویسند: »آگاه باشید که شما این حق را بر عهده من دارید که هیچ رازی را جز در خصـوص جنـگ از شـما پنهـان ننمایم و کاری را جز احکام شرع، بدون مشورت با شما انجام نـدهم.« ایـن روایـت بـا اندكتفاوتی در منابع ذیل نیز نقل شده است. الف) شیخ طوسی(ره) در »أمالی« این روایت را به نقل از استادش؛ شـیخ مفیـد(ره) بدین صورت نقل نموده است: »ألا ونّإ لکم عندیأنْ لاحأتجـبنّ دونکـم سـراً إلا فـی حربٍ و لا أطوی دونکمأمراًلّاإ فی حکم « (شیخ طوسی، 1414ق، ص.(217 ب) سید رضی(ره) آن را در نامه پنجاهم نهج البلاغه، بدین شکل ذکر کـرده اسـت: »ألا إنّو لکم عندی ألاأحتجز دونکمسراً إلا فی حرب و لا أطوی دونکم راًأم إلا فی حکـم« (صالح، 1414ق، ص» .(424نصربن مزاحم منقری« در کتاب »وقعه صفین« نیز آن را بـا همین مضمون آورده است (منقری، 1404ق، ص.(107 .2 سیره معصومین: تدقیق در سیره و روش عملی ائمه معصومین:، گواه بر آن است که ایشـان حـق مردم بر اطلاعات را به رسمیت شناختهاند. این امر به شیوههای مختلف، محقق می شده استاولاً.: معصومان: در ارتباط با بسیاری از امور حکومتی بهگونهای شفاف عمـل مینمودند که عموم جامعه به راحتی بتوانند از فرآیند اجرایـی آن آگـاهی پیـدا نماینـد. بهطور مثال در ارتباط با مقوله دادرسی، نقل شده که امیرالمؤمنین7 در مسجد کوفه به قضاوت میان مردم می پرداختند(ابن براج، 1406ق، ج2، ص.(592 در روایتی آمـده کـه حضرت که از قضاوتشُ»ریح« در خانه خویش اطلاع یافته بودنـد وی را از ایـن کـار، نهی نموده و فرموده بودند: »یا شریح اجلس فی المسجد فانه اعدل بین الناسفانّـه وهـن بالقاضی ان یجلس فی بیته« (الفاضـل الهنـدی، 1416ق، ج3، ص.(331 در بـاب مسـأله بیتالمال نیز حضور مردم، هنگام تقسـیم نقـل شـده (ابـن هـلال ثقفـی، 1395ق، ج1، ص.(52 روایت شده در دوران حکومـت حضـرت علـی7، خـراج اصـفهان رسـید، حضرت نیـز مـردم را فراخواندنـد کـه فـردا بیاینـد و سـهم خـویش را از بیـت المـال بگیرند(همان، ص(83ثانیـاً.: در مـواردی هـم کـه مـردم در مـورد مسـائل مختلـف از معصومین:، درخواست اطلاعات می کردند، ایشان بـه اطـلاع رسـانی مـیپرداختنـد. بهطور مثال در مورد امام حسن مجتبی7 در روایتی آمده که پـس از صـلح ایشـان بـا معاویه، برخی که از دلیل این تصمیم حضرت، آگاهی نداشتند از ایشان سؤال مـیکننـد که علیرغم حقانیت خویش و گمراهی و طغیانگری معاویه، چگونه حاضر به صلح بـا او شدهاند؟ حضرت7، ضمن اشاره به آنکه دلیل مصالحه ایشـان بـا معاویـه، هماننـد دلیل مصالحه رسول خدا9 با »بنیضَمره« و »بنیاشجع« و »اهل مکه« هنگام عدول از »حدیبیه« بوده، تصریح میفرمایند: »لولا ما أتیت لما ترك من شـیعتنا علـی وجـه الأرض سراب اکرمی االلهروح و ساریخانی عادل /اطلاعات بر حق فقهی مبانی 41 ش 65پیاپی /سوم شماره / دهمهف سال 42 ش أحد إلاقُتل« (شیخ صدوق، 1385ق، ج1، ص.(211 مفهـوم ایـن مصـلحتاندیشـی آن حضرت این بوده که در صورت عدم مصـالحه بـا معاویـه، حیـات شـیعه بـه مخـاطره میافتاده است و لذا امام7 برای جلوگیری از چنین پیشامدی تن به آن صلح دادهانـد. حتی در مواردی ائمـه معصـومین:شخصـاً مـردم را بـه کسـب اطلاعـات، دعـوت مینمودند. نمونه آن، روایات متعددی است که از حضرت علی7، نقل شده که مـردم را به سؤال کردن از خویش ترغیب مینمودند. از جمله مواردی که حضرت7 این کار را کردهاند، پس از بیعت مردم با ایشان بوده که بر منبر مسجد رفتـه و فرمـودهانـد: »یـا معاشر الناس سلونی قبل أن تفقدونی« (مجلسی، 1403ق، ج10، ص.(117 مـورد بعـدی بر فراز منبر مسجد کوفه بوده که فرمودهاند: »أیها الناس سلونی قبل أن تفقدونی« (همان، ص.(121 مصداق دیگر در میان اهل بصره بوده که همین دعوت را تکـرار فرمـوده انـد (همان، ج39، ص.(348 نقل دیگر، مربوط به پس از خاتمه جنـگ »نهـروان« بـوده کـه چندبار این را تکرار و فرمودهاند: »سلونی قبل أن تفقدونی، سلونی عما شئتم، سلونی قبل أن تفقدونی« (همان، ج33، ص(366 که در این راستا، مـردم از موضـوعات مختلـف از حضرت، کسب اطلاع مینمودند. با توجه به اطلاق سخن حضرت7 وخصوصـاً بـا توجه به شرایط و موقعیت صدور چنین کلامی از ایشان، مشخص میشود که نمیتـوان این دعوت به تحصیل اطلاعات را مختص به سؤال از امـور عبـادی دانسـت؛ چـرا کـه چنین استنباطی، فاقد قرینه و خلاف ظاهر است. ما حصل مطالب اخیر آنکه با دقت در سیره ائمه معصـومین در ارائـه اطلاعـات بـه مردم در موارد متعدد، میتوان گفت با الغای خصوصیت از آنها می شود حـق دسترسـی مردم به اطلاعات را بهصورت عام و کلی استنتاج نمود. .3 اقتضای ادله وجوب شورا بر حکومت نصوص متعددی بر وجوب مشورت زمامداران و کـارگزاران حکومـت اسـلامی بـا مردم وجود دارد. بهطور مثال، خداونـد متعـال در سـوره مبارکـه آل عمـران بـه پیـامبر اسلام9 دستور به مشورت داده و میفرمایدوِر»:شَاوهمالأَمفیفَإعرِزذفَتَوماـتکـلْ علَیاللّهإِناللْمیّهحتَوبکلینَ« (آل عمران(.(159 :(3 روایات متواتری نیز وجود دارد که به اهمیت مسأله مشورت پرداختهاند. نظیر روایتی منسوب بـه امیرالمـؤمنین7 کـه ناظر بر وجوب مشورتکردن میباشد:شاوِروا»فالنّجح فی المشـاوره« (تمیمـی آمـدی، 1410ق، ص.(313 به علاوه تتبع در سیره معصومین: نیز به خوبی، همـین موضـوع را نشان میدهد. از جمله در مورد پیامبر اعظم که مشورت با اصحاب از جانـب ایشـان بهصورت مکرر گزارش شده است. از امام رضا7 نیـز در ایـن زمینـه نقـل شـده کـه فرمودهاند:انّ» رسول االله9 کان یستشـیر اصـحابهثـم یعـزم علـی مـا یریـد« (برقـی، 1371ق، ج2، ص.(601 لذا با توجه به وجوب مشورت و محاسن آن، پرواضح است که تحقـق آن مسـتلزم آگاهی طرف مشورت میباشد. ازاینرو، مادام که مردم نسبت بـه اطلاعـات، دسترسـی نداشته باشند، نمیتوان بر این فریضه عمل نمود، پس نتیجه آن مـیشـود کـه از حیـث تعلق حکم وجوب بر مقدمه واجب، رعایت حـق بـر اطلاعـات بـر حکومـت، واجـب خواهد بود. .4 اقتضای نصوص ناظر بر احتراز از قراردادن خود در معرض سوء ظن از دیگر دلایل حق مردم بر تحصیل اطلاعات ناظر بر حاکمیت، نصوصی است که افراد را از اینکه خود را در معـرض سـوء ظـن و تهمـت دیگـران قـرار دهنـد، نهـی می نماید. عدم اطلاع رسانی در مورد عملکرد متصـدیان حکومـت مـی توانـد موجـب قرارگرفتن ایشان در مظّان اتهام جامعه شده و اذهان عمومی را آلوده به شـبهه سـازد. لذا در چنین مواردی قائل شدن به حق دسترسی مردم بـه اطلاعـات مـی توانـد سـبب جلوگیری از چنین وضعیتی شود. ازاین رو، در نصوص دینی موارد متعددی که بیانگر اطلاع رسانی به مردم از سوی مجریان حکومت بوده، وجود دارد. حضـرت علـی7 در عهدنامه خویش خطاب به مالـک اشـتر، زمـانی کـه وی را بـه حکومـت »مصـر« منصوب فرمودند، چنین دستور دادند: »و أن ظنت الرعیه بک حیفاً، فأصحر لهم بعذرك و اعدل عنک ظنونهم بإصحارك، فإن فی ذلک ریاضه منک لنفسک و رفقاً برعیتک و سراب اکرمی االلهروح و ساریخانی عادل /اطلاعات بر حق فقهی مبانی 43 ش 65پیاپی /سوم شماره / دهمهف سال 44 ش إعذاراً تبلغ به حاجتک من تقویمهم علـی الحـق« (صـالح، 1414ق، ص.(442 برخـی از صاحبنظران با استفاده از این روایت، حکومت را مکلـف دانسـتهانـد در مـواردی کـه اقدامِ صورتگرفته، زمینه سوء برداشت مردم را فراهم مینماید، حقیقت را برای ایشـان آشکار نموده و ضمن متقاعدنمودن آنها، جهلشـان را مرتفـع سـازد (هاشـمی خـوئی و دیگران، 1400ق، ج20، ص .(294 نمونه های متعددی در تاریخ صدر اسلام مشاهده می شود که نشان می دهد زندگی پیامبر گرامی اسلام9، سرشار از شفافیت در حکومت و اطلاع رسانی به مـردم ـ تـا جایی که مصالح امت اسلامی ایجاب می نموده ـ بوده است که در ادامـه بـه ذکـر دو نمونه، بسنده می شود. نقل شده که وقتی پیامبر اکرم9 تصمیم گرفتند که مکه را بـه قصد سرزمین قبایل »هوازن« و »ثقیف« ترك گویند، حکومت و اداره امور شهر را بـه »تّابع بن اسید« که جوانی بردبار و خردمند بـود و بـیش از بیسـت بهـار از عمـر وی نگذشته بود سپردند(سبحانی، 1363، ص352 و(371، در اینجا پیش بینی می شد که با وجود برخی افراد مسن، انتصاب جوان مزبور از سوی پیامبر به عنـوان حـاکم جامعـه اسلامی با شبهات و انتقاداتی مواجه شود، لذا حسب نقـل، حضـرت9 خطـاب بـه مردم به اطلاع رسانی پیرامون دلیل تصمیم گیری خویش پرداختند. ایشان در مرقومه ای که در این راستا می نویسند، پس از بیان تفویض حکم فرمانداری عتاب، فضـایل وی را برشمرده تا مردم بدانند که انتخاب وی در چارچوب ضابطه و مبتنی بر شایسـتگی او بوده است و لذا مردم را از مخالفت با او برحذر داشته و تصریح می نمایند که مبادا کسی به دلیل سن کم وی به مخالفت با او برخیزد؛ زیرا کسی که از نظر سنی بزرگتـر است، لزوماً شایسته تر نیسـت، بلکـه فـردی کـه شایسـتگی بیشـتری دارد، بـزرگ تـر محسوب خواهد شد (مجلسـی، 1403ق، ج21، ص.(123 در مـورد دیگـری روایـت شده کالایی به دست نبی گرامی اسلام9 رسید و حضرت آن را میـان اهـل »صـفه« تقسیم نمودند، ولی چون میزان آن برای همه ایشان کافی نبود، این کالا تنها به برخی از ایشان رسید. ادامه خواندن مقاله مباني فقهي حق بر اطلاعات

نوشته مقاله مباني فقهي حق بر اطلاعات اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله امکان يا امتناع »تأمين مشروعيت« در الگوي »خلافت اسلامي«

$
0
0
 nx دارای 20 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : چکیده الگوی عینی ـ نظری خلافت اسلامی، الگویی تاریخی است که پس از تکوین عینی، تلاش شده است از جهت نظری نیز توجیه و بازسازی نظری شود. ایـن توجیـه و بازسـازی نظـری، معطوف به تأمین مشروعیت برای آن بوده اسـت. در ایـن راسـتا، امـوری ماننـد »زمینـی و عرفیبودن خلافت«، »برخورداری از رسالت الهی و دینی خلافت«، »عدم عصـمت خلیفـه« و »عدم برخورداری خلیفه از علم لدنی« بهعنوان مؤلفههای مؤثر برای تـأمین مشـروعیت ایـن الگو، مورد توجه قرار گرفته است. بررسی »طراز تأمین مشروعیت« در این الگو، اهمیت شایان توجهی دارد. لـذا ایـن امـر، مقتضی بررسی میزان توانمندی این الگو برای تأمین مشروعیت در سه سطح »شرایط امکـان عقلی ـ فلسفی«، »شرایط امکان وقوعی« و »شرایط امکان استناد شرعی« اسـت؛ هـر چنـد بهراحتی میتوان ناتوانی این الگو را در این سه سطح مشاهده کرد. بهترین و کامل ترین صورت بندی از تأمین مشـروعیت بـرای الگـوی خلافـت اسـلامی را می توان به لحاظ عرفیبودن این الگو، در نظریه قرارداد اجتماعی، سراغ گرفت؛ البتـه الگـوی خلافت اسلامی بهعنوان یکی از مصادیق این نظریه در این چشمانداز نظری نمی تواند از طـراز وجیه و کارآمدی برای تأمین مشروعیت، برخوردار باشد. واژگان کلیدی مشروعیت خلافت، خلافت اسلامی، تأمین مشروعیت، استناد شرعی مشروعیت * عضو هیأت علمی پژوهشگاه اندیشه سیاسی اسلام. 65پیاپی /سوم شماره / دهمهف سال 62 ش مقدمه الگوی خلافت اسلامی در تحققی سیاسی ـ تـاریخی، توانسـته بـا رویکـردیعمـدتاً توجیه گرایانه و در راستای ارائه صورت بنـدی مـوجهی از »مبـانی و ویژگـیهـای نظـری خلافت اسلامی« به برخی از »نظریهپردازیهای معطوف به تأمین مشروعیت«، دامن زند. پرسش کلیدی در این زمینه این است که مبنای مشروعیت در الگوی نظـام موسـوم به »خلافت اسلامی« چیست و میزان کارآمدی آن در تأمین مشروعیت تا چه حد است؟ در مقام مقدمه چینی برای ورود به واکاوی این پرسش، این برداشت کـلان را مـورد اشاره قرار می دهیم که این رویکرد سیاسی ـ نظری، به تدریج الگویی را پرورانده اسـت که از برخی مشابهت های نظری و عملی با الگوی دموکراسی و مبنای قرارداد اجتماعی، برخوردار شده است. تشکیل »سقیفه« برای تعیین حاکم، همواره از جانب اهلتسنّن به مثابه حق دینی ـ سیاسی مردم، تلقی شده و همان را برای »تکوین و مشروعیت الگوی خلافت« کافی دانستهانـد؛ بلکه در تاریخ حکومت های اسلامی، تشـکیل سـقیفه بـه مثابـه نمـاد فرامـوشناشـدنی »انتخاب«، معرفی شده است. به تعبیر دیگر، به رغم آنکه افراد نادری از اهلتسنّن؛ مانند »محمد یوسف موسی« بـر آن شده اند که پیامبر اکرم9 به خلافت »ابوبکر«، تمایل داشته اسـت (موسـی، بـی تـا، ص(72-73، هیچ گاه سقیفه، نماد نظریه »نصب و تعیین الهی« تلقی نشده است؛ چنانکه »بیعت«، ابزاری برای تحقق انتخاب و دخالت آرای مردم تلقی شده وکاملاً از مرزبندی خاصی با نظریه نصب و تعیین الهی برخوردار شده است. ازاینرو، چنانکـه »سـنهوری« بیان کرده است، انتخاب و بیعت مردم را نیز نمی توان به مثابه ابزار کاشـف از خواسـت خدای متعال، تلقی کرد1 (السنهوری، 1989م، ص.(143-148 مبنای مشروعیت در الگوی خلافت اسلامی در این بحث، تلاش میشود با نگاهی توصیفی ـ تحلیلی، مبنای مشروعیت در الگـوی خلافت اسلامی را مورد تأمل قرار دهیم. ازاینرو، به مسائل زیر خواهیم پرداخت: الف) الگوی »تأمین مشروعیت« در »نظام خلافت اسلامی«؛ ب) امکان یا امتناع »تأمین مشروعیت« در »الگوی خلافت.« الف) الگوی »تأمین مشروعیت« در »نظام خلافت اسلامی« در اندیشه خلافت اسلامی، عناصر و مؤلفه هایی ثابت وجود دارند که مـیتواننـد در راستای تأمین مشروعیت برای الگوی خلافت اسلامی، مورد توجه قرار گیرند. مهمترین عناصر و مؤلفههای مزبور عبارتند از: 1 »تلقی زمینی و عرفی« از »منصب خلافت«؛ 2 ادعای »استمرار رسالت الهی و دینی« در الگوی »خلافت.« 1 »تلقی زمینی و عرفی « از »منصب خلافت« خلافت اسلامی از بدو تکوین خود با گـرهخـوردن مشـروعیت حـاکم سیاسـی بـه خواست مردم ـ و البته بهصورت عینیتر، به خواست اقلیت نخبگان پرنفوذ ـ بهصورت عرفی و زمینی، تحقق عملی وبعداً صورت بنـدی نظـری شـد. در ادوار زمـانی بعـدی، گرچه تلاشهایی برای قدسیت بخشی به مقام خلیفه انجـام گرفـت و دسـتیابی خلفـا بـه خلافت به اراده الهی نسبت داده شد، اما این امر را نمـی تـوان بـه گونـه ای دانسـت کـه بهمعنای زوال اندیشه زمینیبودن خلافت(محمـود، 1413ق1922/م، ص(22 و نزدیکـی آن به آموزه نصب الهی ـ که اندیشهای شیعی بود ـ تلقی نمود. چنین نسبتی میان قضای الهی با دستیابی به این موقعیت سیاسی، نمی توانسته اسـت از جهت نظری همسان با اندیشه نصب تلقی شود؛ چه آنکه قضای الهی، امری است که هم در زمینه امور نیک و هم در زمینه امور بد، قابل طرح است. بر ایـن اسـاس، وجـود قضای الهی نیز نمی تواند بهمعنای رضایت خداوند از دستیابی خلفای جور به این مقـام یا بهمعنای رضایت خداوند متعال از کارهای آنان باشد. در راستای تأمل در این بحث، توجه به امور زیر میتواند مفید باشد: .1-1 عدم باور به »عصمت خلیفه«؛ .1-2 عدم باور به »برخورداری خلیفه« از »علم لدنی.« نعیمیان االلهذبیح «/اسلامی خلافت» الگوی در «مشروعیت تأمین» امتناع یا امکان 63 ش 65پیاپی /سوم شماره / دهمهف سال 64 ش .1-1 عدم باور به »عصمت خلیفه« زمینی و عرفیبودن خلافت اسلامی از بدو تکوین، آثار مختلفی در اندیشه خلافـت اسلامی داشته است. اعتقاد به لزوم عصمت خلیفه پیامبر9، اندیشه ای شیعی بـود کـه هیچ یک از بازیگران سیاسی، داعیه داران خلافت و نظریه پـردازان خلافـت بـه آن بـاور نداشتند. لذا در اندیشه اهل تسنن، حاکم دارای ویژگی عصمت، تلقی نمی شودالند(اف، 1427ق 2006 /م، ص.(432-433 گرچه عدم تمکـین بـه لـزوم عصـمت در دوران تکـوین خلافـت توانسـت بـه سـود داعیه داران خلافت و در راستای تقویت حکومت آنان باشد، اما استمرار آن مانعی در برابـر توسعه بی حد و حصر اقتدارگرایی خلفای عرفی پیامبر9 باشد؛ چرا که اگر لزوم عصمت خلیفه پیامبر9 پذیرفته میشد این امکان، بیشتر برای دسـتگاه خلافـت و نظریـه پـردازان خلافت در طول تاریخ وجود داشت که با تمسک به این اندیشه دینی ـ سیاسی به تقویـت اقتدارگرایی خلفا، مدد رسانند. .1-2 عدم باور به برخورداری خلیفه از »علم لدنی« نظریه »خلافت« به رغم آنکه، ادعای جانشینی پیامبر9 را داشت و عنوان خلافـت را نیز از همین رو بهعنوان مفهوم رایج جـا انـداخت، امـا در عـین حـال، در توجیـه و تقویت این جانشینی، ادعای برخورداری از »علم لدنی« را مطرح نکرده است؛ بر خلاف الگوی »امامت« که یکی از بنیانهای نظری آن برخورداری امام از علم لدنی بود. .2ادعای »استمرار رسالت الهی و دینی« در الگوی »خلافت« آنچه به نظر می رسد اینکه دستگاه خلافت در طول تاریخ، التـزام کـاملی بـه فـرامین شرعی نشان نداده، اما مدعی پاسـداری از حـریم شـریعت الهـی بـوده اسـت؛ چنانکـه نظریه پردازان نظـام خلافـت اسـلامی نیـز یکـی از دو رسـالت آن را تطبیـق فـرامین و ارزشهای اسلامی، معرفی کرده اند؛ بلکه نامگذاری این الگوی سیاسی بهعنوان خلافـت، بر همین اساس بوده است و بدون چنین ادعایی، حتی اطلاق عنوان خلافت اسلامی نیز نابجاست. در هر حال، وجود حداقلی از تعبد به فرامین شرع، همراه بـا ادعـای پیـروی آنها موجب این امر شده است که دست کم ادعای خلافت اسـلامی و دینـیبـودن ایـن نظام سیاسی، قابل طرح باشد و گرایش جدی و چندانی برای خروج نظری یا ادعایی از چارچوب دینی، وجود نداشته است. بنابراین، خلافت از مؤلفه ای ثابت در ماهیت خود بهعنوان الهی و دینیبودن رسالت، برخوردار خواهد بود.فقهای اهل تسنن، وظایف مختلفی را برای خلافت برشمرده اند. »محمـد المبـارك«، وظایف دینی و غیر دینی مزبور را در چند امر زیر دسته بندی کـرده و بیـان آنـان را در ذیل این امور قرار داده است:1 تأمین امنیت داخلی و دفاع خارجی؛ 2 وظایف قضایی؛ 3 وظایف مالی و اقتصادی؛ .4 وظایف اعتقادی ـ اخلاقی؛ .5 حمایت از دعوت به اسلام و حکومت دینی؛ .6 سرپرستی کارگزاران دولت اسلامی (المبارك، 1417ق 1997 /م، ص.(111-122 »ماوردی« ده وظیفه را برای خلافت برشمرده است که برخی معاصران مانند محمـد یوسف موسی آنها را در دو مقوله اقامه دین و اداره شؤون دولت قابل جمع دانسـته انـد (موسی، بی تا، ص» .(111-113فتحـی عبـدالکریم« از منظـر فراگیـری اهـداف متعـالی اسلام، به نقد و بررسی برخی تلقی هایی پرداخته که از دوگانگی مزبور به دسـت آمـده است (عبدالکریم، 1404ق 1984 /م، ص.(263-268 در مجموع می توان گفت خلافت اسلامی در نظریه پردازیهای مربوط به ادوار مختلف، دو وظیفه را بر عهده خویش میدیده است که ماهیت نظام خلافت را تشکیل میدهند:یک ـ تطبیق »دین«؛ دو ـ تدبیر »دنیا.« تطبیق »دین:« از جهت نظری، دین آموزههایی را در بردارد کهتلقّی خلافتگـرا، نهـاد خلافت اسلامی را موظف به اجرای آنها دانسته است. اما مسـأله سـیر تکـوین مـذاهب اسلامی بهگونه ای است که باید سلایق سیاسی را نیز در آن لحـاظ کـرد. بنـابراین، ایـن نعیمیان االلهذبیح «/اسلامی خلافت» الگوی در «مشروعیت تأمین» امتناع یا امکان 65 ش 65پیاپی /سوم شماره / دهمهف سال 66 ش وظیفه را نمیتوان بهصورتکاملاً انتزاعی، مورد توجه قرار داد. این تحلیل را می توان نوعی بازکاوی انتقادی در زمینه نسبت دین و دولت دانسـت؛ چه آنکه، تطبیق دین، رسالتی سترگ بـرای نهـاد خلافـت اسـت، امـا نمـی تـوان تـأثیر تمایلات و گرایشهای مختلف را نسبت به مقوله تطبیق دین و نحوه آن نادیده گرفـت؛ چنانکه دستگاه خلافت، انحای مختلفـی از مواجهـه عملـی بـا ایـن مقولـه را در ادوار مختلف تاریخ به نمایش گذارده است. ادامه خواندن مقاله امکان يا امتناع »تأمين مشروعيت« در الگوي »خلافت اسلامي«

نوشته مقاله امکان يا امتناع »تأمين مشروعيت« در الگوي »خلافت اسلامي« اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

Viewing all 46175 articles
Browse latest View live