Quantcast
Channel: دانلود فایل رایگان
Viewing all 46175 articles
Browse latest View live

مقاله تجلي نمادها در قالي ارمنيباف ايران

$
0
0
 nx دارای 17 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه از جمله شناسههای باطنی تأثیرگذار بر زیبایی فرش و جذب مخاطب مفاهیم نمادین و اسطورهای طرحها و نقشمایههاست. اسطورهها بخشی از ارزشهای فرهنگی هر جامعه هستند، چه به قول الیاده، نمادها، اسطوره و آیینها را باید بهمثابه ارزشهای فرهنگی داوری کرد. در حوزه هنر و بهویژه هنرهای سنتی و کاربردی میتوان چنین گفت که نماد عبارت است از هر شکل، نشانه، علامت، رنگ، ترکیب و; که بر معنا و مفهومی ورای آنچه در ظاهر مینماید دلالت دارد. به بیان دیگر، در سلسله مراتبی از نشانه به نماد میرسیم، یعنی به جایی میرسیم که نماد از نشانه متولد میشود. نماد قدرت بیانگری بیشتری نسبت به نشانه دارد. درباره نماد در قالی نیز میتوان گفت هنرمند قالیباف شاید بی آنکه خود بداند در چارچوب سنتی که در آن میزیسته است هرگز شکل را به پایهای از تجرید نمیرساند که مراد از تجرید خود شکل باشد، چه اشکال چندگوش و شکسته و چه اشکال برگرفته از باغ و بستان. اینها همه نقشمایههایی هستند. نماد از دنیایی است که او در فراق آنها به سوگ مینشیند و حاصل، قالی سرشار از تأویلی است که پهن میشود بر زیر همان پایی که قرار نیست مدام بر خاک قدم بردارد. بنابراین، الگوهای قالیهای ایرانی طرحی از جهان در ابعاد کوچک بود: آسمان در بالا و زمین در پایین. تفکر سنتی آسیایی درباره جهان بهآرامی از طریق مشاهده توسعه یافت. به همین ترتیب، نمادهای مختلف در انواع قالیهایی که در ایران بافته میشود پدید آمد. در پژوهش حاضر نیز، با هدف شناخت مشترکات فرهنگی و هنری دو قوم بزرگ ایرانی و ارمنی در قالی ارمنیباف و بررسی تأثیرپذیری قالی ارمنیباف از سنت قالیبافی ایرانی، قالی ارمنیباف ایران (در سه استان اصفهان، چهار محال و بختیاری و مرکزی) از دیدگاهی نمادگرایانه مطالعه شده است. روش تحقیق روش پژوهش تحلیلیـتوصیفی و روش جمعآوری اطلاعات کتابخانهای و میدانی (مستندنگاری و مصاحبه) است. در تحلیل دادهها نیز از روش کمی بهره گرفته شده است. در تصاویر دوازده نمونه قالی از استانهای نامبرده در مقدمه، با نمادهای جانوری ماهی در هم، اژدها، عقاب، و نمادهای گیاهی نیلوفر، بته، درخت زندگی، گلدانی و هندسی شامل شکل s، صلیب، مهرابی، مثلث و زن و مرد ارائه شده است. به تعبیر دقیقتر، دریافت معانی کلی نمادهای قالی ارمنیباف با استفاده از منابع کتابخانهای و برداشت خاص از آنها در قالی ارمنیباف تا حد امکان با استفاده از مطالعات میدانی (مصاحبه با بافندگان و محققان ارمنی) انجام شده است. بهطور کلی، میتوان نقشمایههای نمادین قالی ارمنیباف را به نمادهای جانوری، گیاهی، هندسی و انتزاعی تقسیم کرد که هر کدام بهشیوهای طبیعتگرایانه یا انتزاعی و نمادین نمایش داده شده است. پیشینه تحقیق از مطالعات انجامشده درباره قالی ارمنیباف یکی کتاب زیراندازهای ارمنیباف ایران (هواساپیان،1386) است که مؤلف آن انواع زیراندازها را از نظر طرح، رنگ و ویژگیهای بافت (تخت یا لول، نوع گره و رجشمار) همراه با تصاویر بررسی کرده است. مقالهای با عنوان »فرشهای ارمنیباف ایران« (مجابی و دیگران،1382) نیز پس از بررسی چگونگی سیر تاریخی و تحولات اجتماعیـفرهنگی قوم آرمن و مهاجرت آنان به ایرانزمین منطقه فریدن را که یکی از نقاط سکونت این قوم بوده مورد مطالعه قرار داده است و سپس ویژگیهای ظاهری و فنی بافت فرشهای ارمنی این منطقه را تجزیه و تحلیل کرده است.در نهایت، نیز چنین نتیجهگیری کرده است که نقوش این فرشها شکسته، هندسی و برخی متأثر از طرحهای بختیاری است. نویسنده مقاله »نگاهی بر فرش ارمنی« (حصوری، 1376) با پذیرش رابطه شگفتآور بین فرش ایرانی و ارمنی که بیتردید مربوط به قرنهای اخیر نیست و شواهد آن حتی به پیش از اسلام میرسد اهمیت قالی ارمنی را مورد تأکید قرار داده در نهایت چنین عنوان کرده است که مطالعه فرش ارمنی از کارهای لازم در زمینه مطالعات ارمنیـ ایرانی ست که بنا به دلایل زیر سودمند است: الف) به روشن شدن تاریخ فرش ارمنی، فنون و نقشههای آن کمک میکند؛ ب) تاریخ تأثیرپذیری و ارتباط فرهنگی اقوام منطقه را دقیقتر مشخص میکند؛ پ) از آنجایی که فرش حامل دادههای عظیم فرهنگی، از اصطلاحات پشمچینی، ریسندگی، رنگرزی، بافت تا ابزارها و فنون و نقشههاست، به شناخت تاریخ فنون و هنر تزیینی ارمنی و ایرانی کمک میکند. مقاله »ارامنه و قالیهای ارمنیباف در ایران« (ژوله و عرب، 1373) و دو کتاب Armenian Car-pets Ghazaryan,1985 و Armenian Rugs (Mar-(garian,1986 قالی ارمنستان از نظر پیشینه، جغرافیا، طرح، نماد، رنگ و ویژگیهای بافت (بههمراه تصاویر معروف ترین قالیهای ارمنی) بررسی شده است. در کتابThe Chiristian Oriental Carpet (Gantzhorn, 1991)نیز مؤلف به بررسی فرشهای مسیحی شرقی با نگاهی نمادگرایانه پرداخته است. از این منظر، نمادی همچون صلیب که نماینگر آیین مسیحیت است مورد بحث قرار گرفته است. قالی ارمنی نیز از جمله این فرشهای مسیحی شرقی مورد بررسی است. همچنین بایستی به منابعی که موضوع نمادشناسی را بهطور کلی یا بهطور خاص در فرش دستباف بررسی کردهاند اشاره کرد. از آن جمله است کتاب زیباییشناسی در فرش دستباف ایران (دریایی،1386) که مؤلف در آن به بررسی کلیتی به نام علل زیباییشناختی در فرش ایران، با توجه به معیارهایی برای داوری در حوزههای متفاوت مراحل تولید فرش پرداخته است. این اثر تکتک عناصر موجود در فرش دستباف ایران را معنادار دانسته و سرانجام تحلیل تصویر 1. نقش ماهیدرهم، مأخذ: نگارندگان. زیباییشناسی فرش دستباف ایران را تحلیل هنرهای سنتی و بالاخص کاربردی ایران قلمداد کرده است. کتابنماد و نشانهشناسی در فرش ایران (افروغ، 1389) نیز با توجه به نظام نشانهشناسی و نماد گرایی به مطالعه و طبقهبندی نقوش، نمادها و اسطورهها در فرش دستباف ایران پرداخته است. در منابعی دیگر شامل دستبافتههای روستایی و عشایری فارس (پرهام، 1364)، مبانی طراحی سنتی (حصوری، 1385) و پژوهشی در فرش ایران (ژوله، 1381) برخی از نمادهای قالی ایرانی مطالعه شده است.در رابطه با منابعی که بهطور دقیق به بررسی نمادهای مورد بحث در مقاله حاضر پرداختهاند میتوان به کتابهای متعدد اشاره کرد که از آن جمله است: شناخت اساطیر ایران (هینلز،1383) که در آن اساطیر مختلف ایران با توجه به آیینهای مختلف (میتراگرایی، مانوی، مزدکی و;)، عناصر اسطورهای (حیوانات، گیاهان، کوهها، درختان و;) و همچنین روابط اسطوره با تاریخ، آیین و نمادگرایی بررسی شده است. رمزهای زنده جان (دوبوکور، 1373) نیز دیدگاهی رمزگرایانه دارد و چهار صورت مثالی اساسی را برگزیده است که عبارتاند از: درخت، مار و دایره و سنگهای گرانبها. در واقع بر پایه این چهار محور رمزی عمده، رمزهای نباتی و حیوانی و هندسی و جمادی نیز رمز رنگها گسترش یافته است و همین نمادها نخستین آدمیان را با جهان میپیوندند. همچنین فرهنگنامه خدایان، دیوان و نمادهای بینالنهرین باستان (بلک و گرین،1383) به معرفی خدایان، اسطورهها و نمادهای بینالنهرین پرداخته است. کتاب درآمدی بر اسطورهها و نمادهای ایران وهند در عهد باستان (دادور و منصوری، 1385) نیز تحقیق و پژوهشی درباره نمادها و اساطیر ایران از زمان هخامنشیان تا پایان دوره ساسانیانو ارتباط آن با نمادها و اساطیر هند باستان بر اساس اسناد و مدارک موجود است. علاوه بر منابع ذکرشده، در کتاب تاریخ و فرهنگ ارمنستان (نوریزاده، 1376) در فصلی به اساطیر ارمنستان، باورهای کهن و افسانههای ارمنی اشاره شده است و بهویژه به مباحثی چون، توتمها، کیشِ پرستش آب، آتش و سنگ توجه شده است. با توجه به آنکه درباره شناخت نمادها در قالی ارمنیباف بهطور خاص مطالعهای صورت نگرفته است، نگارنده با نظر به فرهنگ ارامنه و از جهتی جهانی بودن مفاهیم نمادها به تحقیق درباره نمادهای این قالی تا حد امکان میپردازد. قالی ارمنیباف ایران به آن دسته از قالیهایی میگویند که پس از سکونت ارمنیان در مناطقی از ایران در عهد شاه عباس صفوی، توسط ایرانیان ارمنی با حفظ ویژگیهای اصیل قالی ایرانی و تحت تأثیر فرهنگ قالیبافی قدیم ایشان در ارمنستان بافته میشد و تا چند دهه قبل هم ادامه داشت. ارمنیان با ایرانیان رابطه بسیار کهن و ریشههای مشترک فرهنگی بسیار دارند. برای مثال، شواهد نشان میدهد که ارمنیان پیش از گرایش به آیین مسیح، مثل ایرانیان، به آیین مهر گرویده بودند و نشانههای دین مهر هنوز در تاریخ و فرهنگ آنان باقی است (حصوری، 1376: 90ـ94). قالی ارمنیباف بهطور کلی با ویژگیهای زیر شناخته میشود: نقشهها اغلب ذهنی، هندسی، واگیرهای (مانند ماهی، شاخ بزی و گل پنبهای)، رنگهای پخته و غالباً تیرهفام (لاکی، سرمهای، قرمز)، تختباف، تکپود و با الیاف پشم و پنبه (هواساپیان،1386؛ مجابی و دیگران، 1382؛ ژوله و عرب، 1373؛ مطالعات میدانی نگارنده). این نکته قابل تأکید است که ارمنستان در گذشتهای نه چندان دور تحت امر پادشاهی ایران بود و بدون شک بسیاری از سنتهای این مناطق مشترک است که هم اکنون نیز علیرغم وجود تقسیمات سیاسی و جغرافیایی میتوان نمونههای بیشماری را در نقاط مختلف آن مشاهده کرد. درباره طرحهای فصلنامه علمی- پژوهشی نگره 94 شماره03تابستان39 تجلی نمادها در قالی ارمنیباف ایران مشترک و حتی نقشهای واحد در این مناطق میتوان به موارد متعددی اشاره کرد از جمله حاشیه قدیمی دوستکامی از نمونههای بسیار زیبا و مشترک بین فرشهای مناطق مرکزی ایران و جمهوری ارمنستان است. بنابراین، چناچه نگارهها یا نقشهای مشترک بین قالیهای مناطق قفقاز، بهویژه ارمنستان و مناطق داخلی ایران مشاهده شود، علت آن را باید در ریشههای مشترک جستوجو کرد، ریشهای به نام سنت قالیبافی ایرانی (ژوله،1381: 217و218). معرفی نمادهای موجود در قالی ارمنیباف کیش پرستشِ جانوران و گیاهان در ارمنستانِ ازمنه باستان و قرون میانی نیز همچنان به موجودیت خود ادامه میداد و حتی خاندانهای سلطنتی و اشرافی شکل جانوران مورد پرستش و احترام را، بهمثابه نشانههای رزمی، بر روی پرچمها و سلاحهای خود تصویر میکردند. شاهین، عقاب، برّه و گراز، مار یا اژدها از جمله جانورانی بودند که اشکال آنها بهمثابه نشان رزمی روی پرچمهای خاندان سلطنتی و حکام ارمنی نقش میبست (نوریزاده، 6731: 142). تصویر همین جانوران و گیاهان با مفاهیم نمادین در هنرهای آنها از جمله قالیبافی نیز به کار میرود. قالی ارمنیباف ایران نیز، که ادامه هنر قالیبافی ارمنیان در ارمنستان و به بیان بهتر حاصل تلفیق سنت قالیبافی ایرانی و ارمنی است، تعدادی از این نمادها را در بر دارد: آب واژدها یا نقش اژدها Dragon) (Rugs که گاه بهصورت بسیار انتزاعی نقوش اِسشکل (S) که حرف اول نام خدا در زبان ارمنی نیز هست به کار میرود و در قالی ارمنستان این حرف نماد مار کوچک و آب نیز هست. ماهیدرهم یا ماهی و گل نیلوفر، صلیب، بته، درخت زندگی، عقاب و نقشمایه مثلثی از نمادهای دیگر قالی ارمنیباف است. میوه انار و انگور، طرح گلدانی و مهرابی نیز جزو نمادهای این قالی است. در نهایت باید به نقوش مثبت و منفی که اصولاً در حاشیه بزرگ تکرار میشوند و به گفته ارامنه نمایانگر دو جنس زن و مرد هستند اشاره کرد (مجابی، 1382: 45؛ نکویی و آشوری، 1374: 125 و 126؛ هواساپیان،1386). شایان ذکر است که قالی ارمنی پیش از ورود به ایران (قالی ارمنستان) علاوه بر نمادهای نامبرده دارای اشکال نمادین زیر بوده است: ققنوس (پرنده مقدس، نماد شکوه و برخاستن از میان مردگان)، نبرد ققنوس و اژدها، جنگ خروس و گاو (نمادی از آفرینش و احیای طبیعت)، اسلحه، کمان و شمشیر (نماد دفاع در برابر شیطان)، سر یا شاخ گوسفند (مظهر قدرت و نیرو)، شکوفه (نماد حاصلخیزی) (هال، 9831: 67،75؛ Ghazarian,1985: .(61,68; Margarian, 1986, 24-31 مروری بر مفاهیم نمادهای قالی ارمنیباف نمادهای جانوری 1) ماهی: نقش ماهی بهطور معمول در بیشتر جغرافیای تصویر2. اژدها، مأخذ: هواساپیان، 6831: 135 بافت ایران استفاده میشود. در ایران قدیم از شمال قفقاز و سمرقند و بخارا و خوارزم و آذربایجان و ارمنستان تا کنار دریای عمان و بندر گناوه ایران رایج بوده است (حصوری، 1385 : 43ـ48). در توضیح دقیقتر این نقش به گفته علی حصوری در کتاب پژوهشی در فرش ایران استناد میشود: »شواهدی موجودی است که آن دو برگ اساساً دو ماهی بودهاند بعد تبدیل به دو برگ شدهاند و نام ماهیدرهم نیز همین نکته را تأیید میکند. اما برای یافتن نخستین نقش از این نوع و خاستگاه اولیه آن باید به مطالعات تاریخی پرداخت که نشان میدهد که نقش هراتی هم به ایران باستان و آیین مهر رهنمون میشود که در آن برخی از روایات و مناسک و آثار با آب ارتباط دارند. در برخی از آثار مهری نشان داده میشود که مهر در آب متولد شده است و مجسمههایی که موجود است مهر را با مادرش که پیکر برهنهای دارد نشان میدهند. مهر در آب متولد میشود و روی یک گل نیلوفر قرار میگیرد. به همین دلیل است که بعدها نیلوفر آبی در فرش ایران ماندگار شده و در دوره اخیر شاهعباسی نامیده شده است. و جایگاه خاصی در نقوش سنتی، بهویژه نقشههای فرش، یافته است)«ژوله،1381: 31 ). در رابطه با اهمیت مهر در ارمنستان، در یکی از داستانهای اساطیریـافسانهای ارمنی چنین آمده است که پیرقات خانم، دختر پاپ شاه ارمنی، از آب آبستن میشود و مولودی به نام مهر به دنیا میآورد. همچنین بسیاری از شاهان و بزرگان پارتیتبار ارمنستان مهرداد نامیده میشدند. در میان ارمنیها امروز نیز مهر نامی است که اشخاص به آن نامیده میشوند (نوریزاده،1376: 196 و280). بهگفته خود ارامنه، نقشمایه ماهی بهتنهایی نیز در قالیهای تصویری ارمنیباف کاربرد دارد (هاکوپیان، 61 اسفند 9831؛ تصویر 1). 2) آب و اژدها: مفهوم این نماد را میتوان در ارتباط آب با اژدها یافت: نقشههای تزیینی در ارمنستان با مفهوم افسانه، تصویر3. عقاب، مأخذ: هواساپیان،6831: 106 خرافات و ایمان و پرستش اجداد در نسخههای باستان و آوازهای عامه در ارتباط بوده است. افسانهای وجود دارد که اژدهایی با شمشیر طلایی است که از پس ابرها بیرون آمده است. قهرمانی است که طبق افسانهها با اژدها میجنگد و اژدها تلاش میکند جلوی چرخش خورشید را بگیرد. شایان ذکر است که پرستش آب برای مردمی که در کشورهایی با آب و هوای حارهای زندگی میکنند بسیار اهمیت دارد. این موضوع توسط قهرمانان حماسههای اسطورهای دیوید ساسون (ساسونتسی داویت)، ساناسار و بالتازار (باغداسار) تصدیق شده است کسانی که فرزندان آب بودند و هرکدام اسبی به نام کورکیک جالالی داشتند Margar-) .(ian,1986:24-31 اژدها بایستی شکست میخورد تا آب بهراحتی جریان مییافت و خورشید میدرخشید. شکل زینتی پیکر اژدها [در هنرهای ارامنه از جمله قالی آنها] بارز است .(Ghazaryan, 1985: 61) در آیین مانی خدای اژدهاکُش ادمس نام دارد و در ادبیات ارمنی و هاگن اژدهاکش ایزد کشنده اژدها در اساطیر ارمنی است. در افسانههای مردمی ایران نیز اژدهاکشی بسیار و در اساطیر زرتشتی کار قهرمانان ایزدی است (هینلز،154:1941). درباره اهمیت آب و مار در ابتدا بایستی اشاره کرد در قالی ارمنی از اژدها بهویژه شکل انتزاعی آن به مار نیز تعبیر میشود. مار نماد اصلی زمین است و در عالم خیال با هاویه آغازین و تکوین عالم و جوهر اولایی که تخم کیهان مبدأ حیات از آن پدید آمده و مار آن تخم را گذاشته پیوند یافته است. در تمدنهای مارپرست، مار با اسرار حیات و طول عمر و بیمرگی، پیوند و بستگی یافته است. همچنین بهعنوان نماد حاصلخیزی، فراوانی، باران و آب مطرح میشود. در بین بسیاری از فرهنگها این مفاهیم و نمادهای مشترک بوده است، گویی همگی یک منشأ اولیه داشتهاند (دوبوکور،43:1373). مار بعدها متعلق به مهر گشت و همراه میترا نقش شد. در همین زمان که مار نشانه میترا میشود، دیگر تهدیدی برای ماه محسوب میشود و گاه نیز مظهر پلیدی میشود. مار اگر در شکل جریان آب نشان داده شود، نماد آب و نشانه نیکی و فراوانی و حاصلخیزی است. اما زمانی که با خصوصیات جانوری بهخصوص با نیش ترسیم شود نشانه اهریمنی است(دادورو، 1385: 87،86و88). به همین ترتیب، در رابطه با اهمیت مار در ارمنستان میتوان گفت: در ناحیه تارون ارمنستان شهری به نام ُادز (مار) وجود داشت که »ویشاپاکاقاک« (شهر اژدها) نامیده میشد و یکی از پرستشگاههای واهاگن یکی از ایزدان اساطیری ارمنی در این شهر قرار داشت. در میان ارمنیهای قدیم این باور وجود داشته است که هر خانهای دارای یک صاحبخانه است و مارها »دولت خانه« محسوب میشدند و از همین روی از هرگونه تعدی در امان بودند. همچنین مار را نماد دانایی و زیرکی میدانند و از این روی در حوالی لوری ارمنستان پوست مار را زیر بالش بچه میگذارند تا مانند ماردانا و زیرک بار آید، بچه عاقلی باشد و راحت بخوابد (نوریزاده، 1376: 170ـ271). آب نیز در زمره آن عناصر طبیعی است که در حیات انسان نقش اساسی ایفا میکند. در گزارشهای هرودوت و استرابون آب نزد ایرانیان از تقدس خاص برخوردار است. تیرداد شهریار ارمنستان در سفر به روم برای آن که آب دریا را نیالاید از راه خشکی سفر کرد (هیلنز، 1385 : 422). در اهمیت آب در ارمنستان بایستی اشاره کرد که تندیسهای سنگی آبزیان به هیئت اژدهاـمار (ثعبان) که در اطراف دریاچه »سوان« و دریاچه وان و»متسامور« (دریاچه آیقر) کشف شدهاند بیتردید با کیش پرستش آب در میان ارمنستان و ارمنیها ارتباط دارند. برخی محققان و پژوهشگران با توجه به کوهستانی بودن ارمنستان پرستش آب را به کوچ قوم آرمن به این سرزمین نسبت میدهند و اعلام میدارند که »آرمن«ها آیین پرستش آب را با خود به این سرزمین آوردهاند (نوریزاده،1376: 183،182،141). کیش پرستش آب و مراسم ویژه طلب باران بعدها در دوران بتپرستی و حتی پس از آن در عصر مسیحیت نیز همچنان با برخی تغییرات به حیات خود ادامه داد. امروزه مراسم کلیسایی برای تقدیس آب یا طلب باران برگزار میشود. غسل تعمید در کلیسای ارمنی که نماد زندگی نوست با آب انجام میشود (همان:191ـ192). از طرفی جایگاه آب در میان ارامنه را میتوان به عید »آب پاشان« نسبت داد (نوریزاده، 1376: 191 ـ192). تأثیر کیش پرستش آب در افسانهها و ضربالمثلها نیز مشهود است. در داستان حماسیـافسانهای مردمی ارمنی یعنی ساسونتسی داویت (داوود ساسونی) تأثیر کیش پرستش آب بهوضوح دیده میشود. رمز دلاوری قهرمانان این داستان حماسیـ افسانهای و دلیل نیرومندی آنها آب است (همان، 1376: 193، 194 و 415). این نکته قابل تأکید است که آب و اژدها از معروفترین نقشمایههای قالیهای ارمنیباف بهویژه در منطقه فریدن است. این نقشمایه در سایر هنرهای ارمنی هم وجود داشته است و در معماری، جواهرسازی، سفالگری و گلیمبافی در تمام مناطق ارمنینشین به چشم میخورد (مجابی،1382 :45). 3) اژدها (دِرکون یونانی: مار بزرگ): اژدها در غربَبهطور کلی نماد شیطان و بدی است (جز در نشانههای مربوط به نجبا). در شرق بهویژه در چین که دارای دودمانی فصلنامه علمی- پژوهشی نگره 15 شماره03تابستان39 تجلی نمادها در قالی ارمنیباف ایران 1vy âp 2. Gaokerena باستانی است آفریدهای نیکوکار به شمار میرفت. یک اژدهای سبز یا آبی نگهبان ربع شرقی جهان و نماد بهاری بود که باران حاصلخیزکننده را با خود میآورد (هال،9831:21). در ارمنستان، اژدها نمادی از قدرت، خوبی و حکمت است و اشاره به اساطیر ارمنی و اورارتور دارد. در نواحی کروزیر اژدهای یکسر و دوسر نیز همین مفهوم را دارند و تصور میشود از آسیب در امان هستند. .(Ghazaryan,1985:61) در فرهنگ ارمنی، اژدها نماد تاریکی هم هست. جدال بین عقاب و اژدها بازتابی از چشمانداز جهان است (همان:66). یکی از قالیها یی که در موزه سلطنتی برلین نگهداری میشود نبرد بین اژدها و عقاب را در پسزمینهای زرد نشان میدهد. طبق گفتههای تمورجیان کارشناس فرش این قالی نماد نبرد مردم ارمنستان با مردم مغول است. عقاب نماد قدرت پادشاهی آرتاکسیاد (اول تختگاه ارمنستان آرتاکسانا) (کالج،1380: 52) و اژدها (ویشاپ1 به زبان ارمنی) نماد فاتح مغول است .(Margarian, 1986: 24-31) اعتقاد بر این است که ابر و اژدها که هر دو در قالی قفقاز یافت میشود از خاور دور و چین آمده باشد. البته در این نظریه جای بحث بسیار است، ضمن اینکه اژدها در شرق نمادی از نیروهای ملکوتی و موجودی ست که عمدتاً خیر و نیک است تا شر. اما در ادیان توحیدی اژدها کاملاً مفهوم شر دارد (مجابی و فنایی، 1388: 256). اژدها در هنر فرشبافی ایرانی بهعنوان نمادی از نیروهای شر که بر علیه نیکی مبارزه میکند شناخته شده است (نیستانی،1387: 77). در قالی ارمنیباف نیز اژدها با همین مفاهیم بهصورتهای انتزاعی نشان داده میشود (تصویر2). ادامه خواندن مقاله تجلي نمادها در قالي ارمنيباف ايران

نوشته مقاله تجلي نمادها در قالي ارمنيباف ايران اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


مقاله مطالعه تطبيقي نمادهاي مقاومت در نشانه هاي دانشگاهي ايران

$
0
0
 nx دارای 15 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه در طراحی نشانه، نهتنها ایده اصلی مبتنی بر عناصر مؤثر در بیان هویت سازمانی توصیف میشود بلکه نمادهای مرتبط با زمان و مکان و موقعیت اجتمایی و بستر فرهنگی نیز که درآن محیط و سازمان نشوونما کرده مورد توجه قرار میگیرد. چگونه تصویری میتوان از مفهوم مقاومت در محیط فرهنگی دانشگاه ترسیم کرد؟ و آیا در نشانههای دانشگاهی معاصر از نمادهای »مقاومت و پایداری« اثری هست؟ در پاسخ به این سؤالات، مقاله حاضر نشانههای فرهنگی و دانشگاهی طراحیشده در سی سال اخیر را مورد بررسی قرار داده است، سالهایی که تحولات اجتماعی و سیاسی آن موجبات پرورش نگرشها و رویکردهای فرهنگی بارزی از جمله خودباوری و مقاومت در برابر سلطه بیگانگان را فراهم آورده است و در واقع مبارزه با جهل و استقلالطلبی از آن جمله است. طبیعتاً نشانههای فرهنگی و هنری هم تحت تأثیر این جریانهای فرهنگی تولید شده است. اگر دانشگاهها را در عالیترین سطح مبارزه با جهل در همه شئون بدانیم و چنین رسالتی را در شرح وظایف علمیـفرهنگی خود داشته باشند آنگاه میتوان انتظار داشت که بارقههایی از این معنا در نشانههای آنها مشاهده شود. از آنجا که در آموزههای قرآنی همواره تزکیه مقدم بر تعلیم بوده است، مقاومت و پایداری در مسیر جهلزدایی نیز یک فریضه خواهد بود. هدف از این مقاله بررسی علت اقبال دانشگاهها به نمادهایی است که حاوی رمزگان مقاومت است و نیز اثبات این فرضیه که میزان استقبال از هنر معماریـاسلامی و بهطور خاص از طاق و گنبد علاوه بر اشاره نمادین به جایگاه مقدس علمآموزی معانی ضمنی دیگری از جمله جهلستیزی نیز میتواند داشته باشد. نظر به فراهم شدن امکان بررسی چندوجهی این گروه از نشانهها سعی شده است علاوه بر رویکرد نشانهشناسانه و روشهای توصیفی از تجزیه و تحلیل آماری و تجسمی نیز توامان بهرهگیری شود. روش تجزیه و تحلیل آماری در واقع از سویی بر کمّیت ارقام حاصل از شمارش نمادهای پرکاربرد تکیه دارد و از سوی دیگر بر اساس کیفیت استفاده از نمادهای با مفهوم مقاومت متمرکز میشود. با این روش میتوان مفاهیم کیفی هنری را به شاخصهای کمّی ریاضی تبدیل کرد. در جدول 1 ابتدا کیفیت و شاخصهای نمادین مقاومت و پایداری از چهار نشانه متعلق به گروه شاهد استخراج و نمایه شده و سپس کیفیتهای تجسمی همچون ایستایی، تقارن، ضرباهنگ، صلابت و برکشیدگی در پنج ستون بین صفر تا چهار امتیاز به مقادیر کمّی تبدیل شدهو مجموع امتیازات هر ردیف نمایانگر ارزش کمی نشانه مربوطه شده و در نمودار 2 نمایه میشود. در این روش ترکیبی از آمار کمی و تحلیل کیفی، فراوانی استفاده از نمادهای کیفی مقاومت در نشانههای دانشگاهی را سنجیده و از نتیجه آن برای پاسخگویی دقیق به سؤالات تحقیق استفاده میشود.پیشینه نظری این پژوهش را در گرافیک ایران و علم نشانهشناسی میتوان یافت که در این مقاله در بخش چهارچوب نظری مطرح میشود. اما در باب هنر گرافیک و طراحی نشانه و جستوجوی نمادهای مقاومت چنین تحقیقی در مورد نشانههای دانشگاهی ایران بهواقع موضوعی نوین است و مستخرج از طرح پژوهشی نگارنده است. مطالعهای که بر روی بیش از ششصد نشانه دانشکاهی ایران و جهان انجام شده است و در این مقاله بخش موضوعات فرهنگی، ملی و مربوط به نشانههای ایرانی آن ارائه شده است. چارچوب نظری طراحی نشانه امروز شاخهای تخصصی در رشته گرافیک است که بهخاطر وابستگیاش به تجویز سفارشدهندگان طبیعتاً تحتتأثیر عوامل فرهنگی و در بستر اجتماعیـ سیاسی تولید میشود. از سوی دیگر این اثر هنری را منتقدان بر اساس نظریههای هنری یا با رویکردهای علمی، تحلیل و تفسیر میکنند. پیرامون هر نشانه گرافیکی، از توصیف فنی در حوزه هنرهای کاربردی گرفته تا تحلیل علمی و موضوعات نظری در علوم انسانی میتواند آن را تبدیل به بحثی میانرشتهای کند. بر این اساس همواره طیفی از تفاسیر فرهنگی و هنری خوانشی نوین میشود. از این رو طرح یک رابطه مثلثی بین اثر هنری و وجوه علمی و تفاسیر فرهنگی آن برای شناخت وجوه و لایههای معرفتی آن بدیهی است. از تشابه کارکردهای تجسمی و تلقیهای علم نشانهشناسی از نشانههای گرافیکی درمییابیم که هنرمندان بهویژه طراحان گرافیک بهطور حرفهای نشانهساز بودهاند، زیرا بهطور ملموس و عینی برای موفقیت در پیامرسانی به مخاطبان و جامعه زیسته خود عملاً به تولید نشانههای تجسمی پرداختهاند. عموماً خاستگاه گرافیک معاصر بهویژه طراحی نشانههای معاصر در ایران را دانشکده هنرهای زیبا میدانند و اصطلاح فرانسوی موسوم به آرم نیز دستاورد تدریس طراحی نشانه توسط استادان فرانسوی بوده است؛ هنوز هم در کنار عناوینی همچون لوگو به کل نشانهها اتلاق میشود درحالیکه نام جامع و شامل و مورد تأیید جامعه متخصصین و انجمن صنفی گرافیک همان عنوان فارسی »نشانه« است. طراحی نشانه در کتابهای تخصصی با عبارت Sign Design عنوان میشود. پس میتوان طبقهبندی نشانهشناسی را با توجه به نقاط اشتراک نظری آنها بر طبقهبندی گرافیکی منطبق کرد. البته این تطبیق قبلاً هم توسط خانم پهلوان در کتاب درآمدی بر عنصر تصویری در آرمهای دولتی انجام شده است و بهویژه در بخش نشانههای شمایلی و نمادین به خوبی مطابقت داده شده است. در این مقاله نیز بر همین دو بخش نمادین و شمایلی تأکید میشود. مفهوم نشانههای گرافیکی اغلب نمادین است. »نماد نشانهای است که نشانگر یک اندیشه، شیء، مفهوم، چگونگی و جز اینها میتواند باشد. نماد میتواند یک شیء مادی باشد که شکلش بهطور طبیعی یا برپایه قرارداد با چیزی که به آن اشاره دارد پیوند داشته باشد (والتر اودانیک،1379: 312). »در نمادگرایی عین و ذهن دارای همگونی و پویایی از پیش انگاشته است)«هال، 1380: 9). در تحلیل نشانهها به علم نشانهشناسی هم مراجعه میشود. در دهه دوم قرن بیستم فردینان دو سوسور، زبانشناس سوئیسی ،نشانهها را بهصورت دووجهی دال و مدلول ارائه کرد. اما این روش برای تحلیل نشانههای تجسمی امروز کافی به نظر نمیرسد، زیرا هر نشانهای بنا به نظر مؤلف یا طراحش صرفاً به یک مدلول یا مفهوم مد نظر وی معنا نمیشود. در واقع در بررسی این مقوله نیت مؤلف حذف شده است. بدیهی است خوانشهای متکثری که بعد از تولید یک نشانه پدید میآید ممکن است اصلاً مد نظر طراح نبوده و یا برعکس مدنظر طراح و سفارشدهنده بوده باشد اما در فرایند تولید یا بعد از آن تحت تأثیرات محیط زیسته و نمادهای فرهنگیـاجتمایی با تغییر یا تفسیر معنا مواجه شود. در نتیجه مفاهیم ضمنی برای نشانهها تولید یا حذف میشود. بر این اساس طرح نشانهها را بدون در نظر گرفتن مؤلف یا طراح آن بهعنوان یک متن هنری در نظر گرفته و بدون توجه به نیت مؤلفان بازخوانی خواهد شد. شاید یکی از علل بازسازی یا تغییر نشانه سازمانها در طول زمان همین ضرورت خوانشهای نوین باشد. »سوسور به مفهومی تحت عنوان »ارزش« نشانه اشاره میکند. ارزش هر نشانه به دیگر نشانههای درون نظام وابسته است« (سجودی،1383: 25). این بخش از تحقیقات وی هرچند به زبانشناسی و ارزش واژهها در قیاس با متن مربوط است اما در وادی پیامرسانیهای تجسمی و نوشتاری هنر گرافیک بهویژه در طراحی نشانه به تحلیلهای ما مدد میرساند. زیرا رنگها یا اشکال نمادین یا سمبلهای تصویری و نوشتاری در زمان ومکان و فضاهای فرهنگی مختلف، مفاهیم متنوع یا حتی متناقضی پیدا میکنند. در علم نشانهشناسی مؤلفههای ساختاری یک نشانه از وجوه مختلف توصیف شده است. فیلسوف آمریکایی چارلز ساندرز پیرس، مستقل از سوسور، نشانهشناسی را با الگویی سهوجهی معرفی میکند: نمود، تفسیر، و موضوع. در واقع میتوان از طریق تطبیق الگوی پیرس با نشانههای گرافیکی دال یا نمود را نماد بصری و شکل تجسمی نشانه دانست، تفسیر را با کیفیتی شبیه مدلول به تصور ذهنی مخاطب از نشانه نسبت داد، و موضوع را مصداقی در نظر گرفت که نشانه به آن ارجاع میدهد. با تلاش نظریهپردازان متعددی علم نشانهشناسی بسط و گسترش یافته و امروزه بهعنوان یکی از روشهای بررسی نمودار1. مثلث معنایی آگدن و ریچاردز. اقتباس از سجودی،1383:31 تولید و ادراک معنا در آثار تجسمی مورد استفاده قرار میگیرد. »دیدگاههای متفاوتی که اغلب با نام مثلث معنایی خوانده شدهاند (گویی همه یک دیدگاه اند) متأثر از نظریه پیرس مطرح شدهاند. مهمترین آنها مثلث معنایی آگدن و ریچاردز است، که در واقع فقط واژگان پیرسی را تغییر دادهاند)«همان:31). طرح این رابطه مثلثی تشابه تلقیهای تجسمی از نشانههای گرافیکی را با مباحث نشانهشناسی عیان میسازد، چرا که در فرایند عملیاتی و تخصصی طراحی گرافیک همانند بحثهای نظری نشانهشناسی هنرمندان بهویژه طراحان گرافیک برای پیامرسانی موفق به مخاطبان و جامعه زیسته خود عملاً به تولید نشانههای تجسمی در آثار هنری پرداختهاند. »پیرس در طبقهبندی نشانهها از رابطه بین نشانه و ابژه سخن میگوید، ولی ما در بحث زیر کماکان اصطلاحات سوسوری دال و مدلول را به کار خواهیم گرفت. الف) نماد: در نماد دال (نمود) مشابه مدلول (تفسیر) نیست بلکه بر اساس رابطهای دلبخواهی یا کاملاً قراردادی به مدلول دلالت میکند. از جمله نشانههای نمادین میتوان به زبان بهطور عام و به علامتهای رمزی مرس، چراغهای راهنمایی و پرچمهای ملی و مشابه آن اشاره کرد. ب) شمایل: در نشانههای شمایلی رابطه دال (نمود) و مدلول (تصویر ذهنی) مبتنی بر تشابه است. ج) نمایه: دال در نشانههای نمایهای دلبخواهی نیست، بلکه مستقیماً به طریقی فیزیکی (علّی) به مدلول وابسته است. این رابطه را میتوان مستقیماً مشاهده یا استنتاج کرد (همان:33). تعاریف اخیر در مورد نشانههای شمایلی با روش طراحی نشانههای مصور که بهطور مستقیم به موضوع اشاره دارد و نشانههای نمادین با روش غیرمستقیم و استعاری طراحی نشانههای مصور نمادین مطابقت دارد، زیرا معمولاً ممکن است در طراحی نشانههای گرافیکی برای مؤسسات تجاری، تولیدی یا خدماتی با یک موضوع خاص، از طریق تشابه نشانه با محصول با طراحی یک تصویر، مشابه محصول آن مؤسسه اشاره کرد، اما در اغلب مؤسسات و مراکز بهویژه فرهنگی حیطه فعالیتها و تولیدات یا خدمات آن سازمانها بسیار وسیع است و فصلنامه علمی- پژوهشی نگره 58 شماره03تابستان39 مطالعه تطبیقی نمادهای مقاومت در نشانههای دانشگاهی ایراناشاره مستقیم با یک تصویر برای معرفی هویت سازمان کفایت لازم را ندارد. پس از طریق غیرمستقیم و نشانههای مصور نمادین به طراحی نشانه پرداخته میشود. در ضمن باید به این نکته توجه داشت که نشانههای گرافیکی در آن واحد میتوانند هم نمادین و هم شمایلی باشند و از هر دو مقوله به نسبتهای متنوع برخوردار باشند. در اینجا باید توجه داشت که معانی ضمنی نمادها در افزایش بار معنایی متبادر از یک نشانه گرافیکی کمک شایانی خواهند کرد، زیرا نشانه باید قادر باشد هویت سازمان فرهنگی مانند دانشگاه را هم در میان تعداد بیشمار مؤسسات مشابه توصیف کند و هم آن را از دیگران متمایز گرداند. در اینجا نمادها میتوانند جانشین هویتی شوند که کارویژه آن مؤسسه را از دیگر همکارانش متمایز میسازد. همچنین تازگی و ماندگاری طرح را تا چندین دهه و حتی قرن برای یک نشانه تضمین کند. انجمن طراحان گرافیک ایران نمایش هویت بصری سازمانی را یکی از اصلیترین موضوعات در طراحی نشانه قلمداد کرده است. طراحی هویت بصری با هدف »ایجاد ساختار بصری منسجم و همگون از راه درک اتمسفر و فضای کسب و کار سفارشدهنده است. طراح گرافیک با توجه به گوناگونی فعالیت سازمانی مؤسسات، شرکتها و رویدادهای فرهنگی و اجتماعی و بنا بر تشخیص نیاز سفارشدهنده و لزوم گستردگی مورد سفارش مجموعهای یکپارچه از اقلام بصری را طراحی و خلق میکند)«انجمن طراحان گرافیک ایران، 1393: 9). پس نشانه در عین هماهنگی کامل با تمام اسناد هویتی مؤسسه باید قادر باشد آن را از رقبایش متمایز سازد. وجه تمایز و در عین حال توصیف هویت ویژه هر مؤسسه در »طراحی رمزگان« آن نهفته است. هر نشانه بهواسطه نظام پیچیدهای تحت عنوان رمزگان در ذهن گیرنده معنا مییابد. در حقیقت هیچ نشانهای خارج از رمزگان وجود ندارد و معنا بهواسطه آگاهی گیرنده از سیستم رمزگانی خاصی که نشانه در آن قرار میگیرد حاصل میشود. »رمزگان نشانهها را به نظامهای معنادار تبدیل میسازد و بدین ترتیب باعث ایجاد رابطه میان دال و مدلول میشود« (چندلر،1387: 221). بدیهی است که رمزگان در تحلیل نشانهشناختی جایگاهی محوری دارد. تنها با بررسی نشانههای موجود در نظامهای رمزگانی تشکیلدهنده متون است که میتوان از فرایند تولید و ادراک معنا در آنها آگاهی یافت و این همان کمال مطلوب نشانهشناسی است. در حقیقت تحلیل نشانهشناختی هر متن یا فرایند شامل در نظر گرفتن چندین رمزگان و روابط میان آنها در متن است. هر نشانه گرافیکی دارای اجزایی است که کلیت آن میتواند بهمثابه متن تلقی شود، همچنانکه از رمزگان دستهبندیهای گوناگونی با معیارهای مختلف ارائه شده است. چندلر برخی از آنها را در بحث خود از انواع رمزگان ذکر کرده است. تقسیم بنیادی میان رمزگان آنالوگ، بر مبنای شباهت، و دیجیتال، بر مبنای قرارداد، یا تقسیمبندی بر مبنای مجراهای حسی مانند رمزگان دیداری یا شنیداری، یا تمایز میان رمزگان کلامی یا غیرکلامی از آن جملهاند. بسیاری از نشانهشناسان نیز زبانهای بشری را بهعنوان نقطه شروع انتخاب کرده و زیر رمزگانهایی نظیر پوشاک، آداب و رفتار برای آن قائل شدهاند. خود چندلر نیز تقسیم بندی سهوجهی خود را در بافت رسانهها، ارتباطات و مطالعات فرهنگی ارائه میکند. بر طبق تقسیمبندی چندلر، رمزگان به سه دسته رمزگان اجتماعی، رمزگان متنیو در نهایت رمزگان تفسیری قابل دستهبندی است که هرکدام رمزگانهای ثانویهای را در بر میگیرند (همان: 222و223). ادامه خواندن مقاله مطالعه تطبيقي نمادهاي مقاومت در نشانه هاي دانشگاهي ايران

نوشته مقاله مطالعه تطبيقي نمادهاي مقاومت در نشانه هاي دانشگاهي ايران اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله مطالعه تحليل ساختاري رقم در قرآنهاي ثبتشده موزه ملي قرآن

$
0
0
 nx دارای 18 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه واژه رقم در حوزه کتابت، خوشنویسی و نگارگری به معنای امضای کاتب، مذهب و یا نگارگر است و آثار دارای این ویژگی را مرقوم میخوانند. رقم در ُنسَخ گوناگون جایگاهی متفاوت داشته است و گاه هریک از دستاندرکاران پیدایش یک ُنسخه به طور جداگانهای حضور خود را در آن اعلام داشتهاند. این حضور گاه در پشت ُنسخه، گاه در جایگاه انجامه و گاه در بخشهای فرعی در قالب نام کاتب، نویسنده، مذهب و; دیده میشود. اما آنچه رقم را حائز اهمیت میسازد اطلاعات تاریخی همراه با نامهاست که نکاتی را در زمینه مطالعات تاریخی و سیر فرهنگها و اندیشهها روشن میسازد؛ اما در این میان، حضور رقم در مصحفها که سنتی به قدمت کتابت قرآن دارد نیز جایگاهی گسترده برای بحث به وجود میآورد. مرقومات قرآنی که فارغ از نام نویسنده و نگارگر است تأکید بر کاتب و مذهب دارند و لذا به علت چارچوب متداولی که خط نَسخ در کتابت مصحفها به وجود آورده است تأکید بر شیوه هنرمندانه و نوع نگارش مرقومات است. نگاه ساختاری به انجامهنویسی در قرآنهای ثبتشده موزه ملی قرآن به سبب بررسی عناصر شکلی و کشف الگویی در پیوند با متن مصحف، زمینه دستیابی به ماهیت فکری مصحفنویسان و روحیات معنوی مذهبان این نسخ، در اعتقاد به عظمت و اعتبار متن نگارششده فراهم ساخته و در ادامه امکان دریافتهای شایستهتر هنرمندان سنتی و معتقد به مضامین دینی و الهی را از آداب معنوی و شیوه ی اجرایی در خلق اثرشان نشان میدهد. آنچه در بیان این مبحث سبب ایجاد مسئله گشته این است که آیا کاتب و مذهب قرآنی همچون پدیدآورندگان سایر ُنسَ خ به خود اجازه ثبت نام و امضای اثر را میدهند؟ و فلسفه و نیت حضور هنرمند در مصحفها همانند دیگر مرقومههاست؟ با وجود این سؤالات به بررسی جزء به جزء ویژگیهای شش نمونه از قرآنهای ثبت ملی در موزه قرآن میپردازیم که جامعه نمونه این پژوهش بنیادی را تشکیل میدهد. براساس همین منطق اجرایی نیز برای گردآوری اطلاعات و مستندات تاریخی، علاوه بر منابع کتابخانهای از روش مشاهده آثار نیز استفاده شده است. پیشینه تحقیق مقالاتی بهصورت غیرمستقیم در تدوین مباحثی از طرح کمک شایانی کرده و در انتخاب مسیر و روش پژوهش راهگشا بودهاند. »ترقیمهنویسی ُنسخههای خطی« نوشته عارف نوشاهی که تأکید بر ُنسَخ خطی دارد و نیز مقالاتی با عنوانهای »مقام انجامه در ُنسخه« از ایرج افشار، »اهمیت انجامه در شناخت تاریخ فرهنگی شهرها« از نصراالله پورجوادی، »انجامه سفینه تبریز« از ایرج افشار، »جستارهایی درباره انجامه دستنبشته وندیداد« از علی صفیپور، »ترقیمه نمونه« از عارف نوشاهی از جمله پژوهشهای مرتبط با بحث هستند. پس از مطالعه، نقد و بررسی مقالات و پژوهشهای موجود در این حوزه، مشخص گردید که عمدتاً فعالیتهای پژوهشی بر روی رقم در ُنسَخ غیرقرآنی تأکید داشتند و لذا هدف و منطق ساختاری این پژوهش، گردآوری، بررسی و تا حد امکان تحلیل رقم در شش مصحف موجود در موزه قرآن تعیین شد. در این پژوهش ارائه نمونههایی از آثار قرآنی میتواند بهعنوان بخشی از یک کل باشد که البته با رویکردی استقرایی، در رسیدن به اهداف پژوهشی کمککننده است. در انتها مجدداً یادآوری میگردد، این مقاله با بررسی رقم بهعنوان یکی از شاخصههای تاریخی و هنری قرآنها، قصد دارد جوانبی را که در مطالعات هنری قرآنها کمتر مورد توجه بودهاند، معرفی و رمزگشایی نماید. در تنظیم این مقاله ابتدا به تاریخچه خط و مباحث نظری آن و سپس به معرفی رقم و اقسام آن پرداخته شده است. پس از آن نمونهها معرفی و بهلحاظ ساختار شکلی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتهاند که ماهیتی تحلیلی توصیفی به پژوهش پیش رو داده است. نوشتار و تاریخ آن نوشتن در عالم اسلام از جایگاه خاصی برخوردار بود و از این رو هنر نوشتن در سراسر فرهنگ اسلامی نقشی بس ویژه بازی کرده است و چنین است که در رساله مداد الخطوط در وصف کتابت چنین آمده است: »بر خاطر خطیر خطاطان خطّه خط که مرآت جلی است مخفی نباشد که بهترین فضلی که افضل ممر نوعی انسان از جنس حیوان تواند بود یکی فضیلت و دیگری قابلیت کتابت که مأخذ هر دو زبان است یکی ذاتی و دیگری کسبی و چون حدیث اکرموا اولادکم بالکتابه به صیغه امر جاری شد پس بر همه کس واجب است که فرزندان را با آنکه برایشان قلم تکلیف نیست به گرفتن قلم تکلیف کنند و ایشان را صید این علم کرده به قید خط مقید سازند.« خوشنویسی را میتوان مهمترین نمونه تجلی روح اسلامی به شمار آورد. خود قرآن بارها بر اهمیت نوشتن تأکید کرده است (برای مثال در سورههای علق و قلم). »خط عربی قبل از اسلام مختص شبهجزیره عربستان بود و رواج و گسترش آن به واسطه دین اسلام انجام گرفت. از آنجایی که کلام نبی اکرم (ص) و قرآنکریم وحی الهی است، مسلمانان آن را مقدس شمرده و به توسعه و گسترش آن همت گماشتند. علاوه بر این که اعراب از آن استفاده میکردند، به ممالاک غیرعرب نیز نفوذ کرد و کتابهای متعددی با این خط به رشته تحریر درآمد« (پاکسرشت، 1379:18). بر این نکته باید تأکید داشت که مهمترین عامل گسترش خط عربی قرآن است. لزوم کتابت دقیق قرآن عربها را تصویر1. انجامه نسخه »المعجم فی معاییر أشعار العجم« از شمسالدین قیس رازی، 927 ق. مأخذ: کتابخانه مجلس شورای اسلامی. وادار کرد تا خطشان را اصلاح کرده و ترمیم ببخشند و آن را تا آن حد زیبا کنند که ارزش کتابت وحی الهی را داشته باشد. آیین کتابت در عالم اسلام با کاتبان وحی آغاز شد، اما با ورود خط عربی به سایر ممالک دیری نپایید که آداب و عادات کاتبان ایرانی نیز به جهان اسلام مجال ورود یافت. وجه دینی و معنوی کاتب با ورود کاتبان مسلمان ایرانی به درون حکومتهای عربی با وجوه سیاسی و فرهنگی آراسته شد و به اینگونه نخستین کسانی که »ادب« را در قلمرو تمدن اسلامی ساختند و پرداختند طبقه کاتبان (دبیران، منشیان، مترسلان) ساسانی بودند (نک. مایل هروی، 1380: 78و79). قرآن بهعنوان کتابی آسمانی و نازلشده از سوی خداوند چنان ارزشی برای مسلمانان دارد که رهنمودهای آن بر تمامی وجوه و جنبههای زندگی آنها تأثیر گذاشته است. آیات قرآن و مفاهیم ارزشمند نهفته در آن نقطه آغازین عشق و الهامبخش هنرمندان مسلمان بوده و هست. نزدیکترین و اولین هنری که در خدمت کلام خداوند قرار گرفت خوشنویسی بود و کتابت قرآن کریم بهعنوان هنری قدسی باعث شد تا صدها و هزاران نسخه نفیس و ارزشمند توسط هنرمندان خوشنویس نگارش، ثبت و در بزرگترین موزههای دنیا ضبط شود. این مصحفها به شکلها، اندازهها و با خطوط مختلفی تحریر گردیدهاند. »حضرت علی علیه السلام در حسن خط کوششی داشت و در قلم تصویر 2. سرلوح صفحه افتتاح قرآن شوشتری. مأخذ: موزه ملی قرآن. کوفی به رتبه اعجاز رسیده بود، در سایر علوم و کمالات و فضایل لدنیه معالی درجات نیز سرآمد اولیا و سرافراز ائمه هدی بود)«عالی افندی، 1369:29). »خط کوفی برای کتابت قرآن به دیگر سرزمین های قلمرو اسلام راه یافت و در هر منطقه صورتی خاص پیدا کرد مانند کوفی مشرقی و کوفی مغربی. کوفی مشرقی که دربرگیرنده شیوههای متفاوت عربی و ایرانی بود، تا پایان قرن ششم در کتابت مصحف و پس از آن تا قرن دهم در کتابت سرسورهها و کتیبههای تزیینی بناها و ُنسَخ به کار می رفت« (کاوسی، 1392:21).بیشک معدودی الفبا در دنیا میتوانند مثل الفبای عربی با اینچنین تنوع و درعینحال هماهنگی و توازنی به نگارش درآیند. »ابن مقله با استفاده از خطوط منحنی و مستقیمو نقطههای لوزیشکل برای ایجاد حروف با ترکیبات و نسبتهای مناسب قواعدی را برای زیبا نوشتن وضع کرد. وی واضع اقلام سته (شش شیوه مهم خطاطی) است که در طول زمان مورد استفاده بودهاند و عبارتاند از : ثلث، نَسخ، ریحان، محقق، توقیع و رقاع« (شیمل، 1381:19). »خط نَسخ در کنار خط کوفی رایج بود و تا سدههای سوم و چهارم برای نوشتن مطالب فوری به کار میرفت، اما ابن مقله آن را شایسته کتابت مصحف کرد)«کاوسی، فصلنامه علمی- پژوهشی نگره 7 شماره13پاییز39 مطالعه تحلیل ساختاری رقم در قرآنهای ثبتشده موزه ملی قرآن تصویر3. سوره عنکبوت قرآن شوشتری. مأخذ: همان 1392:23). »نَسخ یکی از قدیمیترین خطوط مستدیر و قوسی است که ابداع گردید. اما تنها پس از اینکه دوباره به وسیله ابن مقله در قرن پنجم طراحی شد به شهرت دست یافت. این خط به وسیله ابن بواب و خوشنویسان بعدی به خطی ظریف و مناسب برای کتابت قرآن تبدیل گشت و حتی پس از آن بیشتر قرآنها نسبت به سایر خطوط به خط نَسخ کتابت شدند. این خط بهویژه در میان قشر محصل جامعه به علت تسهیل نسبیاش در خواند و نوشتن جذبه پیدا کرد« (سفادی، 1381:66). از آنجا که اعتقاد بر این بود که بهترین خط واضحترین خط در کتابت قرآن است، خط نَسخ که واضحترین خط به شمار میرفت، در کتابت قرآن اهمیت یافت. اما در مورد تفاوت خط نَسخ با کوفی نیز باید گفت که در خط کوفی بیشتر حروف مسطحاند، ولی در خط نَسخ حروف دور تندتری دارند و آسانتر نوشته میشوند (نک. رمضانی، 1383: 36). »نَسخ خطی است که بر وضوح قرآن تأکید میکند و با محدودیتهای طبیعی بینایی انسان متناسب است. به همین سبب، میتوان آن را انسانیترین خطوط نامید. این خط با محدودیتهای دست انسان در خوشنویسی هماهنگ است وبا آن میتوان قرآن را در قطعی نوشت که برداشتن و حمل آن آسان باشد. میتوان خط نَسخ راخطی ثابت و رسمی برای قرآنهای اندازه متوسط نامید که الگوی هزاران خطاط در سراسر شرق اسلامی قرار گرفته است« (لینگز، 1377: 53-54). خط نَسخ به دلیل تعادل و توازنی که در شیوه نگارش آن وجود داشته و دارد بهعنوان نمونه کاملی از خطوط اسلامی شناخته شد و چنان واضح بود که احتمال اشتباه در خواندن آن بسیار کم بود. بدین ترتیب، سایر ممالک اسلامی از جمله ایران نیز توجه خاصی به این خط و شیوه نوشتار نشان دادند. ایرانیان که در تکامل و تعالی بخشی انواع هنر سرآمد بودند در خوشنویسی نیز استعداد خود را بروز داده و به ظرافت خط نَسخ افزودند و سبکی را در شیوه نگارش آن بهوجود آوردند که بیشتر تحت تأثیر یاقوت حموی در قرن هفتم هجری بود. اما پس از طی سالها شیوه نوشتار خط نَسخ در ایران کمکم رو به افول نهاد و این افول تا قرن یازدهم هجری ادامه داشت تا اینکه احمد نیریزی خوشنویس بنام قرن یازدهم با ایجاد تغییراتی در خط نَسخ و با اقتباس از خط نستعلیق شیوه جدیدی را در این خط به کار گرفت که به نَسخ ایرانی شهرت یافت (رمضانی، 1383: 37). در مجموع تعالیم و شریعت موجود در آیات پر فضیلت قرآن بود که موجب پیروزی اسلام بر دیگر فرهنگهای جهان از جمله ایران شد. مردمانی چون ایرانیان هنرپرور و هنردوست که این کلام را واسطه میان خیر و برکت زنداگانی خود و خدا میدانستند، سعی در هر چه زیباتر نوشتن آن داشتند. بنابراین مسلمانان مؤمن در هر جایی بدین کار همت گماشتند و آن را به حدی از اعتلای هنری رساندند. بر همین اساس امروزه نیز، همچنان خط عربی و قرآنی از جایگاه رفیع و ویژهای در میان مسلمانان برخوردار است و هنرمند مسلمان با نگارش زیبای کلام الهی در هر نسخه از قرآن رابطه و وصلی را میان انسان و پروردگارش فراهم میکند. ادامه خواندن مقاله مطالعه تحليل ساختاري رقم در قرآنهاي ثبتشده موزه ملي قرآن

نوشته مقاله مطالعه تحليل ساختاري رقم در قرآنهاي ثبتشده موزه ملي قرآن اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله بررسي ساختار و صفحهآرايي صفحات افتتاح نسخ قرآن مجيد از قرن پنجم تا دوازدهم هجري

$
0
0
 nx دارای 14 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه از دیرباز مفاهیم مذهبی هریک از ادیان، متناسب با آموزههایشان در قالبهای بیانی گوناگون از جمله هنر منتقل شدهاند. اسلام نیز بهعنوان آخرین و کاملترین دین از وجه هنری برخوردار بوده و انواع هنرها را در بطن خود گسترش داده است. یقین خاستگاه و ماهیت هنراسلامی متأثر از تفکرات و تعالیم اسلام بهویژه محتوا و حقایق قرآن کریم شکل گرفته است. سرآغاز شکوفایی هنر و اندیشه اسلامی در ایران را میتوان سدههای چهارم و پنجم هجری دانست. این دوره منشأ تحول علوم و هنرهایی است که بعدها به کمال مطلوب خود میرسند. علاوه بر تقدس متن و محتوای قرآن، اهمیت به زیبایی ظاهر آن نیز در دستور کار مسلمانان قرار گرفت و بهترین هنرمندان و عالیترین هنرها در خدمت آراستگی صفحات و کتابت آیات آن درآمدند. در تعاملی که هنر و قرآن با یکدیگر داشتند بستر گسترش و تحول هنرهایی چون خوشنویسی، تذهیب، تجلید، و صفحهآرایی فراهم شد. در این میان صفحات افتتاح، بهعلت آنکه محل ورود به متن مقدس و هدایتگر چشم مخاطب به دیگر اوراق مصحف شریف بودند، ظریفترین و قابل تأملترین تزیینات و صفحهبندیها را به خود اختصاص دادند و بدین ترتیب بر اعتبار و منزلت قرآن کریم تأکید نمودند. کاتبان قرآن علاوه بر خوشنویسی در نظم بخشیدن و سامان دادن به اجزا و عناصر اوراق نیز سهم داشتند و از این رهگذر پایههای صفحهآرایی معاصر را پیریختند. جهت بررسی اصول صفحهآرایی و تحلیل ساختاری صفحات افتتاح قرآنهای منتخب هشت سده، به تطبیق اندازه و ابعاد، حاشیه و متن، فواصل و تناسبات و; پرداخته میشود تا وجوه هنری و نظام ساختاری این اوراق مورد مطالعه قرار گیرد و در نتیجه به پرسشهای زیر پاسخ داده شود: 1. ویژگیهای صفحهآرایی اوراق افتتاح نسخ قرآن مربوط به سدههای 5 تا 21 هجری چیست؟2.آیا اصول صفحهآرایی صفحات افتتاح درقرآنهای مربوط به سدههای5 الی 21 هجری تداوم یافته است؟ هدف از نگارش این مقاله معرفی نفایس و شاهکارهای قرآنی و آشنایی بیشتر با آثاری است که در اعتلای فرهنگ و هنر اسلامی نقشی والا و ماندگار دارند. شناسایی ارزشهای بصری این آثار و یافتن میزان تأثیر و تاثرات و نوآوریهای بهکاررفته در صفحهآرایی قرآنهای هر دوره اهمیت دادن به هنری است که با قرآن پیوند دارد و در جهت ترویج کلام الهی متبلور شده است. ضرورت انجام چنین پژوهشی شناسایی ویژگیهای صفحهآرایی سنتی و استفاده از قابلیتهای آن در هنر امروزاست. روش تحقیق این مقاله بهروش تحقیق توصیفی تحلیلی انجام شده و اطلاعات لازم با استفاده از منابع کتابخانهای و مشاهده آثار جمعآوری شده است. تحقیق در بستر تاریخی و از طریق مقایسه صورت گرفته است و تطبیق طولی محسوب میگردد. نمونهگیری از آثار انتخابی بوده و از هشت نسخه قرآن نفیس در دسترس استفاده شده است. همهنمونهها قرآنهای ایرانی هستند که در موزههای داخلی نگهداری میشوند. پیشینه تحقیق کامران افشار مهاجر در راستای تحصیلات و تجربیات حرفهای خود مطالعات زیادی در زمینه صفحهآرایی انجام داده است. یکی از پژوهشهای وی مقالهای تحت عنوان »تأثیر صفحهآرایی قرآنهای خطی بر گرافیک معاصر« (0831) است، که در آن به تحولات خوشنویسی و تذهیب و صفحهآرایی قرآنهای خطی میپردازد و بر لزوم تصویر1. ایجاد اندازههای طلایی. مأخذ: آیت اللهی، 1382: 196 تصویر2.رسممستطیل وگسترشآن.مأخذ:بوزجانی،1369:125. کاربردی کردن دستاوردهای صفحهآرایی گذشته در گرافیک معاصر تأکید میکند. او همچنین کتابی با نام »پایه و اصول صفحهآرایی« (3831) منتشر کرده است. سیدمحمد حسین مرعشی ترجمهای از مقاله فرانسوا دروش1 با نام »سطراندازی و صفحهآرایی« (3831) به چاپ رسانیده که در آن تناسبات سطور نسخههای اسلامیعربی بررسی شده است. در این پژوهش، اشاراتی مختصر به چند قرآن خطی موجود در موزههای غربی شده است.»بررسی اصول صفحهآرایی قرآنهای دوره ایلخانی« (7831) نام پژوهشی است بهکوشش سامره کاظمی که در آن ساختار و تناسبات قرآنهای دوره ایلخانی مورد مطالعه قرار گرفته و همچنین عناصر و تزیینات بهکاررفته در صفحات قرآنهای این دوره توصیف شده است. در بررسیهای انجامشده درباره موضوع مورد بحث، کمبود منبعی که سیر تاریخی گسترده و جامع تری را دربرگیرد و به چگونگی شکل گیری تناسبات و صفحهآرایی نسخ قرآن مجید در ایران بپردازد احساس میشد، ضمن اینکه پژوهش حاضر با رویکرد تحلیل گرافیکی آثار انجام میپذیرد و مشخص صفحات افتتاح قرآنها را دربرمیگیرد. تعاریف و مبانی نظری تحقیق کتابآرایی: به تمامی هنرهایی اطلاق میشود که به آرایش و تزیین کتاب میپردازند و این آراستگی میتواند شامل هنرهای مختلف باشد (مایل هروی،2731: 61). در فرهنگو هنر ایرانی هرکدام از شاخههای کتابآرایی به تخصص و مهارتی ویژه نیاز داشته است که هنرمندان نسخهآرا بدان همت گماشته و آثاری بیمانند از جمله قرآنهای نفیس را خلق کردهاند. صفحهآرایی قرآنهای خطی یکی از مهمترین تخصصهای هنر کتابآرایی است که در این پژوهش به آن میپردازیم. صفحهآرایی: شاخهای از ارتباط تصویری است که موضوع آن ایجاد روابط مناسب و زیباشناسانه در صفحه، بین عناصر نوشتاری و تصویری و فضاهای خالی است و پیشینه آن به گذشتههای بسیار دور باز میگردد، یعنی زمانی که سومریها بر لوح گلی مفاهیم مرتبط به یکدیگر و ادامه داری را مینوشتند.علاوه بر خوشنویسی و تذهیب، که دو عامل بصری مهم در صفحهآرایی قرآنهای خطی تصویر3. مستطیلهای ایستا و پویا. مأخذ: Ghyka,1977:128 است، حضور نوعی کارگردانی و مدیریت هنری در تولید این قرآنها محسوس است که اهمیت آن از یکیک اجزای بصری صفحه و مهارتی که در طراحی آنها به کار رفته بیشتر است. قرآنهای خطی نخست توسط هنرمند با تجربهای که در نگارگری و یا خوشنویسی و یا هر دو تخصص و مهارت داشته طراحی کلی میشده است و در آن مرحله هنرمند مواردی مانند فاصله سطرهای متن از یکدیگر، طول سطرها، قطع قرآن و یا فاصله سطح اشغالشده توسط متن هر صفحه از حاشیهها، ابعاد سرسورهها و; را تعیین میکرده است. سپس بر اساس این انتخابها ابزار سادهای به نام مسطر2 یا مسطره ساخته میشده که وظیفه »صفحه ماکت« یا »گرید«3 امروزی را انجام میداده است(افشار مهاجر،3831:02). مسطره وسیلهای چوبی یا مقوایی بود که در اندازههای مختلف و متناسب با قطع کتابها ساخته میشد. این وسیله بهشکل مربع مستطیلیشکل بود که یک روی آن با نخهای ابریشمی در جهت طول و عرض جدولبندی میشد. کاتب این وسیله را در زیر صفحات کاغذ مورد نظر قرار میداد و با اندک فشاری روی کاغذ اثر نخهای جدولبندیشده مسطره به صورت خطوط نامرئی به صفحات کاغذ منتقل میشد(ریاضی،9731:44). نسبت طلایی: تناسبات مفهومی ریاضی است که در هنرهای تجسمی عامل ایجاد رابطهای مناسب میان اجزا با فصلنامه علمی- پژوهشی نگره 1Francois Deroche .2 واژه مسطره به معنی »خط کش« و »مسطر« به معنی کاغذ خطکشیشده (دارای سطر) آمده است (معین، 2631: 1114).3 Grid52 شماره13پاییز39 بررسی ساختار و صفحهآرایی صفحات افتتاح نسخ قرآن مجید از قرن پنجم تا دوازدهم هجری 1 Dynamic Rectangle 2. J. Hambidge تصویر4. صفحات افتتاح قرآن سده پنجم، مأخذ: نگارندگان یکدیگر و با کل اثر است. اهمیت تناسبات ایجاد زیبایی بصری از طریق نظم بین اجزاست. تقریب بیشتر آثار هنر اسلامی بر اساس نوعی تناسب به وجود آمدهاند. معروفترین و پرکاربردترین آنها شیوهای است که مصریان باستان ابداع کردهاند و به نسبت طلایی مشهور شده است. نسبت طلایی از طریق برگردان کردن قطر نصف مربع روی امتداد ضلع آن به دست میآید که مستطیل ایجاد شده را اصطلاح مستطیل طلایی میگویند (آیتاللهی،3631: 211). به عبارتی دیگر،نسبت طلایی در ریاضیات و هنر هنگامی است که نسبت بخش بزرگتر به بخش کوچکتر برابر با نسبت کل به بخش بزرگترباشد(حسینی راد،2831:27).برای نمونه، نحوه تقسیم پارهخط الف-ب به دو بخش طلایی چنین است که از نقطهالف بهاندازه نصف الف-ب عمودی برمیافرازیم، سپس از نقطه ج (رأس این عمود) به نقطه ب وصل میکنیم و با انتخاب نقطه ج بهمنزله مرکز دایره فاصله ب-م را روی خط الف-ب برگردان میکنیم تا نقطهد به دست آید. بنابراین چنین به دست میآید در این معادله اگر الف برابر با واحد 1 باشد، د ب برابر با 816/1 میگردد (آیتاللهی، 2831: 381-081). نسبت طلایی در تمام طبیعت وجود دارد و چشم انسان ناخودآگاه آنچه را که بر این اندازهها استوار باشد زیبا و متناسب مییابد. به همین دلیل در اثر هنری نیز این اندازهها میتوانند بهترین تأثیر و جذبه را بر بیننده بگذارند (همان). مستطیلهای متوالی: اگر قطر مربعی را بهکمک پرگار روی امتداد دو ضلع موازی آن بیفکنیم، و سپس از این محل خطی بهموازات دو ضلع دیگر مربع بیافزاییم، مستطیلی ساخته میشود که اگر ضلع کوچکتر آن (ضلع اصلی که ضلع مربع شاخص است) برابر با یک »واحد« باشدضلع بزرگتر آن برابر با قطر مربع یعنی برابر با 2414/1 است. این مستطیل را بهنام مستطیل میشناسند.این مستطیل ویژگیهای خاص خود را دارد. برای مثال، قطر آن برابراست با و قطر مستطیل برابر است با و قطر مستطیل برابر است با مستطیل و الی آخر. نسبت طول به تصویر5. ترکیببندی، حواشی و نسبتهای ابعاد قرآن سده پنجم. مأخذ: همان عرض مستطیل برابر است با 4/1. این نسبت از دوران باستان شناخته شده است و بهطور مکرر در آثار هنری، خصوص در هنرهای تجسمی و معماری دوره رنسانس، به کار رفته است (تصویر 2). مستطیلهای (2414/1)، (1237/1)، (0/2)و (1632/2) و همچنین مستطیل (5944/2) بهنام مستطیلهای متوالی، مستطیلهای طلایی و »مستطیلهای دینامیک1« نامیده میشوند. در میان این مستطیلهای مختلف،مستطیل با نسبتهای 816/1 به 1 طلاییترین مستطیل است، زیرا نسبت طول به عرض آن با دیگر نسبتهای طلایی، نسبتهای موجود در طبیعت و نسبتهای موجود در اعضای بدن انسان مطابقت دارد (همان:991-481). مستطیل پویا و ایستا: بهمنظور نشان دادن مفهوم تقارن پویا، هامبیج2 نشان داد که سادهترین سطوح قابل اندازهگیری و قابل مقایسه مستطیل را میتوان به دو دسته اصلی تقسیم کرد: 1.مستطیل ایستا: تناسباتی که با تناسبات طلایی مطابقت ندارند اما با تناسبات اعداد صحیح مطابقاند مانند و 2.مستطیل پویا: تناسباتی که خارج قسمت آنها اعداد گنگ باشد را تناسبات پویا و کادر آنها را مستطیل پویا میگویند مانند و و (تصویر3). با ترسیم یک قطر از مستطیل انتخاب شده و امتداد یکی از دو رأس باقیمانده بهصورت عمودی، میتوان سطوح را به یک مستطیل دوجانبه تقسیم کرد و سپس اتصالات موازی با راستای طولی و عمود بر رئوس را رسم کرد. این روند بهصورت خودکار سطوحی را به وجود میآورد که از نظر تناسبات با مستطیل اولیه مرتبط است(.(Ghyka,1977:126 بررسی صفحهآرایی قرآنهای منتخب جهت جلوگیری از اطاله سخن، از میان تعداد 051 نسخه قرآن مطالعهشده، یک نمونه قرآن شاخص و نفیس از هر سده بهعنوان مورد پژوهش انتخاب شده است و مورد تجزیه وتحلیل قرار میگیرد. تصویر6. صفحات افتتاح قرآن سده ششم. مأخذ: همان تجزیه و تحلیل قرآن منتخب مربوط به سده پنجم یکی از نسخههای نفیس قرآن به خط پیرآموز، هنرمند گمنام، در یکی از سالهای قرن پنجم هجری، روی کاغذ بغدادی، حاشیه خانبالغ، در اندازه 13×12 سانتیمتر، در کتابخانه کاخ گلستان تهران نگهداری میشود. تصویر شامل سوره فاتحه و آغاز سوره بقره در دو صفحه که بعدها آن را مذهب کردهاند. کلماتی که بر اثر بریده شدن حاشیه صفحات از بین رفتهاند از نسخه قرآنی 1924 موزه ملی ایران، متعلق به سده ششم هجری و به خط نسخ، جایگزین شدهاند(تصویر4). تقسیمبندی صفحات شامل کتیبه پیشانی با تاجی بلند و مذهب است که چند شرفه ظریف از اطراف آن سر برآورده و به بیرون از کادر هدایت شدهاند. دو کتیبه مشابه با سر سوره در اوراق راست نقشی تزیینی و موزون دارند. این کتیبه در ذیل صفحه چپ نیز دیده میشود. کتیبه مرکزی که آیات قرآن را در خود جای داده است در صفحه راست یازده و صفحه چپ چهارده سطر نوشتار را شامل میشود. جدولکشیهای رنگین با ضخامتهای متفاوت قاب تزیینات را دربرگرفته است. حاشیه داخلی از سه جهت در صفحه حضور دارد و بیشترین وسعت سطح به حاشیه مقابل عطف c و کمترین آن به عطف a اختصاص یافته است. نسبت ابعاد قرآن که از تقسیم طول((x بر عرض (y) به دست آمده نسبت ابعاد صفحه = ) عددی معادل 4/1 است که در ارتباط با تناسبات قرار میگیرد (4/1= = ) در محاسبه نسبت ابعاد قاب تزیین نیزاز همین فرمول استفاده کرده و به عدد 8/1 دست یافتیم ( 8/1 = ؛ تصویر5). با توجه به بررسیها، ابعاد قطع قرآن بهعلت پیروی از تقسیمات مستطیل پویا، طلایی و ابعاد قاب تزیینات غیر از آن است. تجزیه و تحلیل قرآن منتخب مربوط به سده ششم قرآن نفیس به خط نسخ قدیمی، هنرمند گمنام، در یکی از سالهای قرن ششم هجری قمری، کاغذ سمرقندی، 91×72 سانتی متر، کتابخانه کاخ گلستان(تصویر4). آیات قرآن درون کادر مستطیل شکل مرکزی به تعداد 01سطر قرار گرفته اند. به نظر میرسد کاتب سعی داشته تا طول تصویر7. ترکیببندی، حواشی و نسبت ابعاد قرآن سده ششم مأخذ: همان سطور را یکسان کند چرا که فواصل نامتعارفی در میان برخی کلمات وجود دارد. ادامه خواندن مقاله بررسي ساختار و صفحهآرايي صفحات افتتاح نسخ قرآن مجيد از قرن پنجم تا دوازدهم هجري

نوشته مقاله بررسي ساختار و صفحهآرايي صفحات افتتاح نسخ قرآن مجيد از قرن پنجم تا دوازدهم هجري اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله بررسي زمينه و علل بيرغبتي نگارگران مسلمان به شمايلنگاري پيامبر اسلام (ص) تا قبل از دوره ايلخاني

$
0
0
 nx دارای 10 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه نگارگری هنری است در خدمت هنر کتابآرایی و کتابآرایی اصطلاحی است که مجموعهای از هنرهای گوناگون را دربرمیگیرد. این هنر فعالیتهایی نظیر نگارش، خط، خوشنویسی، طراحی، تزیینات، رنگ، صفحهآرایی و تصویرگری را شامل میشود. اگرچه با ظهور اسلام، مسلمانان تحت تأثیر تعالیم نبوی قرار گرفتند و از نقاشی دست کشیدند، ولی هنگامی که کانونهای فرهنگی امپراتوری ساسانی و بیزانس را فرو گرفتند با فرهنگ پرمایهای از نقاشی و تصویرسازی روبهرو شدند. این آشنایی سبب شد تا مسلمانان با سنتهای هنری گوناگونی از جمله شمایلنگاری مواجه شوند. واژه شمایل به معنی تصاویر مذهبی موجود در آیین و مذاهب مختلف است و شمایلنگاری1 اصطلاحی است که به دو امر اشاره دارد: یکی شیوه کار هنرمند در نوشتن تصویر و دیگری داستانی که تصویر آن را بازگویی میکند (آدامز، 1388: 50). بنابراین این واژه متضمن رابطهای است که میان متن مکتوب و تصاویر مذهبی وجود دارد. اما، با این توضیح، پرسش اینجاست که چه عاملی موجب شد تا نگارگر مسلمان در تصویرگریهای خود به شمایلنگاری گرایشی نداشته باشد؟ هر هنری همواره از هنرهای پیشین به عنوان ماده کار خود استفاده میکند؛ اما شمایلنگاری تا قرنها مورد توجه نگارگران مسلمان قرار نگرفت و فهم بایسته این مسئله پاسخدهی به همین پرسش است. این پژوهش میکوشد تا با طرح این پرسش به این اهداف نایل بشود: 1. نقد و بررسی دیدگاه مستشرقانی مانند اتینگهاوزن و گرابر؛ بررسی میزان تأثیرگذاری فقه شیعه و سنی در مسئله؛ .3شناسایی علت بیمیلی از سوی نگارگر مسلمان به شمایلنگاری تا پیش از دوره ایلخانان. این مقاله بهروش توصیفی- تحلیلی صورت پذیرفته و اطلاعات لازم از منابع کتابخانهای و مشاهده آثار جمعآوری شده است. پیشینه تحقیق برای این موضوع، تاکنون پژوهش و مطالعهای نظاممند و مستقلی صورت نگرفته است. با اینحال میتوان از برخی از منابع که در مورد شمایلنگاری نگاشته شده است استفاده کرد: عکاشه (1380) در کتاب نگارگری اسلامی، در بخش نگارگری دینی در اسلام، نقاشی دینی مسیحی و تصاویر دینی در اسلام را به صورت تطبیقی بررسی میکند. او معتقد است که تعداد تصاویر پیامبر در مقایسه با تصاویر عیسی در دنیای مسیحیت بسیار اندک است. وی بارها در کتاب خود به روشنی میگوید نگارگران مسلمان در تقابل با آرای فقها به تصویرگری دینی دست زدهاند. بورکهارت (1386) نیز در مقالههای »ارزشهای جاویدان هنر اسلامی«، »فضای خالی در هنر اسلامی« و »معنویت هنر اسلامی« تفاوت نگاه اسلام و مسیحیت نسبت به شمایل را بررسی میکند و بر این باور است که طرد تصویر دینی در اسلام دارای معنای منفی نیست، بلکه موجب میشود تا وقار را به انسان بازگرداند. وی چنین فصلنامه علمی- پژوهشی نگره تصویر 2. پادشاه شام در محضر پیامبر، ورقه و گلشاه، قرن ششم، موزه توپقاپو، استانبول؛ مأخذ : www.greatestbattles.iblog نتیجه میگیرد که شمایلنگاری مسیحی در سنت اسلامی به خوشنویسی بدل شد.شایستهفر (1390) نیز در مقاله »بررسی موضوعی شمایلنگاری پیامبر اسلام (ص) در نگارگری دوره ایلخانی و حضرت مسیح در نقاشی مذهبی بیزانس متأخر« میکوشد تا نشان دهد که نقاشی اسلامی از نقاشی بیزانس تأثیر پذیرفته است و در ضمن اشاره میکند که این هنر همواره تحت تأثیر منع و تأیید دینی بوده است. اما دیگر تحقیقاتی که دراینباره صورت گرفته است بیشتر به خاستگاه و تطور این هنر مربوط است که از جمله میتوان به حبیباالله آیتاللهی و علیاصغر شیرازی در مقاله »شمایلسازی و شمایلآفرینی« و مرتضی افشاری در مقاله »بررسی روند نمادگرایی شمایلها در نگارگری اسلامی از منظر نشانهشناسی« اشاره کرد. نخستین شمایل در نگارگری ایرانی دیدگاههای مختلفی برای پیشینه شمایلنگاری ابراز شده است: برخی معتقدند که اولین نمونههای باقیمانده از تصاویر پیامبر (ص) و حضرت علی (ع) متعلق به نسخهای از ترجمه تاریخ طبری است. در نسخه مذکور که متعلق به اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم است، تصاویری از حوادث و رویدادهای زندگی پیامبر و امام علی (ع) به تصویر کشیده شده است (شایستهفر، 1384: 14و 16). در مقابل، برخی اولین تصاویر را به جامع التواریخ خواجه رشیدالدین فضلاالله مربوط میدانند (هیلن برند، 1380: 110). به نظر میرسد که بهرغم وجود تصاویر بسیار از پیامبر در دوره ایلخانی سابقه این کار به پیش از این دوره باز میگردد. اسداالله ملکیان شیروانی در مقدمه خود بر کتاب ورقه و گلشاه اولین نمونههای تصویری برجامانده از پیامبر اسلام در نگارگری ایرانی اسلامی را متعلق به همین نسخه فارسی میداند (محمدزاده، 1387: 279). ورقه و گلشاه اثری عاشقانه از عیوقی است که ظاهراً در نیمه اول سده ششم و به احتمال زیاد در شیراز کار شده است (آژند، 1389: 104). در داستان این کتاب، عاشق و معشوق در حوادث روزگار، بیآنکه به هم برسند، میمیرند. پس از این ماجرا، پادشاه شام، به محضر پیامبر مشرف میشود و حضرت را از این ماجرا آگاه میکند. پیامبر بر سر قبر ورقه و گلشاه حاضر میشود و از خداوند درخواست میکند تا باری دیگر آنها را زنده کند. خداوند آن دو را زنده میکند و پیامبر آنها را به عقد یکدیگر در میآورد. همین مضمون داستان زمینه را برای نگارگر فراهم کرده است تا به تصویرگری پیامبر دست زند. در واقع، پیامبر اسلام در دو صحنه »پادشاه شام در محضر پیامبر« و »زنده شدن ورقه و گلشاه« به تصویر در آمده است. در تصویر نخست که اشعار آن شامل پاسخ پیامبر به پادشاه شام است آن حضرت را در وسط تصویر و نشسته بر تختی شاهانه در وضعیتی میبینم که بعدها تنها یکبار در آثارالباقیه تکرار خواهد شد و آن مصورسازی آن حضرت از نمایی کاملاً روبهروست. در سمت راست پیامبر، پادشاه شام درخواست خود را بیان میکند و در سمت چپ ایشان، چهار خلیفه به تصویر درآمدهاند به طوری که حضرت علی (ع) جلوتر از همه و نزدیکترین فرد به پیامبر است. عمر پشت سر حضرت علی قرار داردو دو خلیفه دیگر در ردیف بالا به تصویر درآمدهاند. در تصویر دوم که مربوط است به از قبر برخاستن ورقه و گلشاه، شکل مقبره نمونهای را از معابد و مقابر زیگوراتی بینالنهرین و ایران پیش از اسلام نشان می دهد. در این نگارهها، ویژگیهای نقاشی سلجوقی و مکتب بغداد قابل شناسایی است که از جمله میتوان به بازوبندهای پارچهای منقوش، هاله گرد دور سر همه پرسوناژها و گیسوان بلند اشاره کرد (محمدزاده، 1387: 280-281). در این تصاویر، رنگپردازی متعادل و موزون بوده، بیشتر از رنگهای قرمز و آبی استفاده شده است. ماریانا سیمپسون93 شماره13پاییز39 مسلمان به شمایل نگاری پیامبر اسلام (ص) تا قبل از دوره ایلخانی تصویر 3. زنده شدن ورقه و گلشاه، ورقه و گلشاه، قرن ششم، موزه توپقاپو، استانبول؛ مأخذ: همان بر این باور است که نمونههای تصویری پیامبر اکرم در ایران به نگارههای مرزباننامه سعدالدین وراوینی مربوط است. این تصویر پیامبر از مقدمه کتاب است که نویسنده آن پس از حمد خدا، پیامبر اکرم را درود و سلام گفته است و همین فرصت را برای نگارگر فراهم کرده تا پیامبر را بر روی تخت و بههمراه یارانش به تصویر در آورد (عدل، 1379: 110). با توجه به دیدگاههای فوق درمییابیم که نمونههایی اندک از شمایلنگاری تا پیش از دوره ایلخانی وجود دارد. از این روی، در این مقاله سخن بر سر علل و زمینه عدم شمایلنگاری تا قبل از دوره ایلخانی نیست بلکه منظور از این نوشتار بررسی علل و زمینه عدم گرایش به کشیدن شمایل تا قبل از دوره ایلخانی است. به دیگر سخن، چون شمایلنگاری در دوره ایلخانان به اوج و شکوفایی خود دست یافت هنوز جای طرح این پرسش باقی است که چرا تا پیش از این دوره شمایلنگاری بسیار اندک است و نگارگران به مصور کردن شمایل بیرغبتاند؟ فقدان الگو و نماد در اسلام ریچارد اتینگهاوزن و الگ گرابر دراینباره دیدگاه قابل تأملی را طرح کردهاند. این دو مورخ هنر در پاسخ به این پرسش چنین نگاشتهاند:»اسلام با نبود زندگی ویژهای بهمثابه الگوی رفتاری و یا نماد و رمز دین، کمتر تحتتأثیر القائات و الهامات شمایلنگاری قرار گرفت« (اتینگهاوزن و گرابار، 1384: 7ـ8). با تأمل در این دیدگاه معلوم میشود که آنها بر این باورند که دو عامل موجب شد تا شمایلنگاری در اسلام مورد توجه قرار نگیرد: یکی نبود الگوی رفتاری و دیگری فقدان نماد و رمز در دین. در رابطه با نبود الگوی رفتاری در اسلام باید به عقل و تجربه پذیرفت که وجود الگو برای آدمی امری ضروری است زیرا انسان موجودی کمالطلب است و برای رسیدن به کمالْ گزیری از مراجعه به الگو نیست. انسان به وسیله الگو میتواند نقصهای خود را رفع کرده، به رشد و تعالی دست یابد و اگر اسلام الگوی رفتاری مناسبی را به بشریت معرفی نکند راهی خلاف عقل را رفته است. در آیات قرآن کریم از سه چهره شاخص به عنوان الگو سخن به میان آمده است: ابراهیم (ع)، یاران وی و حضرت محمد (ص) (ممتحنه: 4؛ احزاب: 21). البته قرآن کریم با ادعای اینکه کتاب هدایت برای جهانیان است نمونههای دیگری را نیز بهعنوان سرمشق مطرح کرده است. حضرت مریم (ع) یکی دیگر از این نمونههاست که با اوصافی چون عفت و پاکدامنی، صدیقه و قانت (مطیع فرمان حق) و غیره ستوده شده است که میتواند الگوی هر زن و مردی قرار گیرد. اگرچه مسیحیان نیز میکوشند تا با توجه به انجیل حضرت مریم را بهعنوان الگو معرفی کند، ولی بررسیها نشان میدهد که در انجیل در مورد شخصیت وی زیاد سخن به میان نیامده است. بهگفته پروفسور میشل دوس، استاد تاریخ ادیان، در انجیلهای مختلف به بیانی پنج بار و به بیانی دیگر نوزده بار نام حضرت مریم آمده است که وی را در حد دختری عادی و تنها مادر پیامبر مطرح میکند و این در حالی است که نه ابتدای زندگی او معلوم است و نه انتهای زندگیاش؛ ولی در قرآن مجید جدا از اینکه نام یک سوره قرآن »مریم« نامگذاری شده است، 34 مرتبه نام »مریم« آن هم با تعاریف و صفات پسندیده ذکر شده است (کاشانیها، 1387: 70). گفتنی است که قرآن تنها به ذکر الگوهای شخصیتی بسنده نکرده است، بلکه در آیات مختلف رفتارهایی را بهعنوان الگو به بشریت عرضه داشته است. برای نمونه میتوان به آیات پایانی سوره فرقان اشاره کرد که بسیار ظرافتمندانه به امور مختلفی از قبیل شیوه راه رفتن، نحوه برخورد با طبقه جاهل و غیره پرداخته شده است. ادامه خواندن مقاله بررسي زمينه و علل بيرغبتي نگارگران مسلمان به شمايلنگاري پيامبر اسلام (ص) تا قبل از دوره ايلخاني

نوشته مقاله بررسي زمينه و علل بيرغبتي نگارگران مسلمان به شمايلنگاري پيامبر اسلام (ص) تا قبل از دوره ايلخاني اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله فهم چيستي پوشش پتکانه از طريق تحليل نمونههاي نخستين در معماري ايران

$
0
0
 nx دارای 15 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه براساس تعریفی اولیه، پتکانه، اندامی شامل چند ردیف تاقچه )تاسه( است که روی هم سوار میشوند و جلو میآیند. توسعه و تکامل این اندام منجر به شکلگیری یکی از جالبترین و پیچیدهترین تاقهای ایرانی میشود. بهطور معمول، پتکانه در کنار روشهایی چون پتکین و سهکنج بهعنوان یکی از روشهای گوشهسازی شناخته میشود. در این میان، گوشهسازی پتکین شباهتهای بیشتری با پتکانه دارد. پتکین از نخستین راه حلهایی است که در معماری پیش از اسالم در ایران، برای گوشهسازی گنبد بهکار رفته است. نمونههای اولی این فناوری چوبی است که قدیمیترین آنها در آتشکد بازه هور دیده میشود. استاد پیرنیا پتكین را نوعی گوشهسازی معرفی میکند كه فرانسویها به آن Encrobellement میگویند و بهمعنی پیشآوردن تدریجی دیوار است )پیرنیا 1370، .)26در این روش، با پیشگذاردن آجر در گوشهها، دهان مربعی را به زمین دایره نزدیک میکنند؛1 بنابراین، چنانکه در نگار 1 و 2 دیده میشود، هر دو فناوری پتکانه و پتکین، براساس اید پیشنشستن تدریجی شکل گرفتهاند که در پتکانه، این کار با استفاده از تاسههای منحنی و در پتکین، بهوسیل پلههای راستگوشه ایجاد میشود. دو فصلنامه معماری ایرانی شماره 5 ـ بهار و تابستان 93 6 نگار :1 معرفی پتکانه )راست( ردیفهای تاقچه که بر روی هم سوار میشوند و در هر ردیف جلو میآیند. )چپ( هندس نظری تاسهها در پتکانه نگار :2 معرفی پتکین. )راست( نحو پیشنشستن آجرها، )وسط و چپ( گوشهسازی پتکین در باز هور )معماریان )1391 بهدلیل شباهت پتکانه با انواع گوشهسازی از یکسو و برخی از گونههای تاقی و پوششهای تزئینی از سوی دیگر، این اندام کمتر بهعنوان یک تاق یا آسمان مستقل معرفی شده است. به بیان دیگر، پتکانه از یکسو )از منظر سازه(، با تاقهای با باریکهتاق شباهتهایی دارد و از سوی دیگر )از منظر شکل( با پوشش مقرنس شبیه است. این موضوع سبب شده که پژوهشگران مختلف داخلی و خارجی معموالً مرزهای آن را با دیگر گونههای مشابه تفکیک نکنند. به لحاظ کاربردی نیز، پتکانه در معماری ایرانی حضوری متنوع دارد که در فضاهای داخلی و فضاهای خارجی استفاده میشود. ترکیب تاقچههای طبقاتیِ جلو آمده، لباسی است که در قامت عملکردهای مختلف ظاهر میشود. گاه با شکلی درونسو، در گوشهسازی گنبدها دیده میشود و گاه با ترکیبی برونسو، قطاربندی دورتادور منارهها یا برخی آرامگاههای گنبدخانهای را شکل میدهد. گاهی با ابعادی ظریف و بهعنوان عنصری تزئینی، پوشش محرابها و قطاربندی دور ستونها را ایجاد میکند و گاهی دیگر با ابعادی بسیار بزرگ فضاهای بست زیر گنبد و فضای نیمگنبدی ایوانها را پوشش میدهد )نگار .)3 این تنوع موجب میشود که نتوان این اندام را صرفاً یک «پوشش» یا «آسمانه» نامید و وجوه دیگر عملکردی آن را نادیده انگاشت. با توجه به ماهیت شكلیـ سازهای و عملکردهای چندگان پتكانه، بهنظر میرسد مطالع این اندام، نیازمند نگاهی همهجانبه است. نگرشی كه مالحظات سازهای و شكلی را بهطور توأمان در نظر گیرد. «کتابها و مقاالت متعددی در مورد هندس معماری ایرانی نوشته شده است که همگی بیشتر به شکل ظاهری و نقوش هندسی پرداختهاند؛ درحالیکه محاسبات سازهای معماری ایرانی با هندسه است و سازواره و نیارش معماری هم براساس هندسه شکل میگیرد» )ابوالقاسمی 1384، .)65 كمبود چنین نگاهی در میان بسیاری از مطالعات انجامشده، منجر به معرفی سطحی یا ناقص پتکانه شده است. از اینرو، این مقاله جهت دریافت فهمی کامل و اصیل از چیستی پتکانه، بهعنوان یک پوشش شکل میگیرد. در پاسخ به این پرسش، بایستی نمونههای آن در ادوار مختلف معماری اسالمی بررسی، مقایسه و تحلیل شود. این کار میتواند در دو سطح انجام شود. سطح نخست، بازخوانی «نمونههای نخستین» است؛ نمونههایی که اولین بارقهها و اید خلق پتکانه را نمایان میسازند و سطح دوم بازخوانی «نمونههای توسعهیافته» را شامل میشود که روشهای خالقانه ترکیب و توسع این ایده را در بستر فرهنگ معماری ایران مشخص میکند.در گام نخست در این مقاله، پیشین شکلگیری این اندام، از نخستین گامهای پیدایش بررسی میشود. بدین منظور مقال حاضر، ابتدا اطالعات مربوط به نمونههای اولیه را از طریق «مشاهده و برداشت مستقیم میدانی»، «مصاحبه با استادکاران و مرمتگران ابنی مورد مطالعه» و «مطالعات کتابخانهای» گردآوری میکند. پس از آن، جهت دستیابی به چهارچوبی که مرز پتکانه را با دیگر گونههای تاقی مشابه روشن کند، نظام هندسی و ساختار سازهای نمونهها را از طریق مدلسازی با نرمافزارهای سهبعدی پیاده میکند. در نهایت، شناخت حاصل شده و مقایسه و تحلیل یافتههای مرتبط به هم نمونهها، با استفاده از روش توصیفیـ تحلیلی، میتواند زمین دستیابی به تعریفی کاملتر و اصیل از پوشش پتکانههای نخستین را فراهم سازد. الزم است تأکید شود این مقاله، پایهها و ریشههای پوشش پتکانههای نخستین را بررسی میکند و ارائ تعریف کاملتر از این پوشش، مستلزم پژوهش بر نمونههای توسعهیافته در ادوار بعدی و تحلیل نظام هندسی، سازهای و نقش عملکردی آنهاست. دو فصلنامه معماری ایرانی شماره 5 ـ بهار و تابستان 93 7 نگار :3 نمونههایی از تنوع در نقش عملکردی پتکانه: .1 مناره ساربان )پوپ و كرمن .2 )1387 مقبره باباقاسم اصفهان 3و.4 ایوان غربی مسجد جامع اصفهان 5و.6 گنبد مسجد جامع ورزنه .7گوشهسازی گنبد شمالی مسجد جامع اصفهان .8 سرستون خانه سوزنگر دزفول .1 مفهوم پتکانه در تحقیقهای پیشین مروری بر منابع مختلف نشان میدهد برداشتهای یكسانی از واژ پتكانه وجود ندارد و مرزهای این اندام معماری سنتی با نمونههای مشابه خود نامشخص است. گاه تعاریف، جامعیت الزم را ندارد و تنها به بخشی از نمونههای پتكانه محدود میشود. در مواقعی دیگر، تعریف ارائهشده با تعریف دیگر فنون تاقزنی، گنبدزنی و گوشهسازی2 تداخل دارد. گاهی تعریف مدّ نظر، بهطور كامل معنایی متفاوت ارائه میدهد و در برخی مواقع، تعریفی مشترك در قالب دو نام متفاوت مطرح میشود. در میان فرهنگها و لغتنامههای فارسی، در لغتنام دهخدا و فرهنگ معین، هیچ اشارهای به واژ پتکانه نشده است. با وجود این، فرهنگهای تخصصی معماری چون فرهنگ مهرازی ایران، فرهنگ واژگان معماری سنتی ایران، با استناد به نوشتههای پیرنیا، پتکانه را تعریف کردهاند. در بسیاری از منابع مرجع خارجی و ترجم فارسی آنها، بدون توجه به تفاوتهای پتکانه با مقرنس، این پوشش مقرنس خوانده شده است؛ برای مثال لیوکاک، پوشش ایوان غربی مسجد جامع اصفهان، یکی از نمونههای برجست پتکانه در معماری جهان را مقرنس خوانده است )لیوکاک 1388، .)126 آندره گدار نیز بهطور غیرمستقیم به توصیف پتکانه میپردازد. وی با اشاره به نمونههای گوشهسازی در مساجد جامع اصفهان و برسیان، تاقچههای پتكانه را تزئینی میداند و معتقد است «از آنجا كه با تخریب این تاقچهها، گنبد همچنان باقی مانده است، انتقال بار تنها از طریق چفد پشتی انجام میشود و تاسهها تزئینی هستند» )گدار 1369، .)91 بر این اساس، گدار ماهیتی مستقل برای پتکانه قائل نیست و آن را بهصورت دو اندام مجزای سازهای )باریکهتاق در پشت تاقچهها( و تزئینی )تاقچهها( معرفی میکند؛ حال آنکه پتکانه نوعی تاق یا گوشهسازی مستقل است که ویژگیهای شکلی و سازهای خاص خود را دارد. کاملیا و دیوید ادوارد )Edwards 1999, 68-95( از معدود منابعی است که به معرفی پوشش پتکانه در معماری جهان اسالم میپردازد. این مقاله که بهنظر میرسد با حمایت و نظارت هیلن براند شکل گرفته، با وجود اشاره به نمونههای متنوع و متعدد، با نگاهی صرفاً شکلی موضوع را مطالعه کرده است. نویسندگان مبنای نامگذاری پوششها و گوشهسازیهای مختلف را شکل چفد )دور( آنها قرار دادهاند و آن را با عنوان Shouldered Arch )قوس شانهدار( نامگذاری میکنند. بدین ترتیب، این پژوهش حقیقت سازهای پوشش پتکانه را در نظر نگرفته است. جدول 1، مفهوم پتکانه را در گزیدهای از منابع مرجع نشان میدهد. دو فصلنامه معماری ایرانی شماره 5 ـ بهار و تابستان 93 8 جدول :1 مفهوم پتکانه در گزیدهای از منابع نام منبع پیرنیا )پیرنیا 1731، )73 حبیبی در ترجمه )بزنوال )1731 فرهنگ دهخدا فرهنگ معین فرهنگ مهرازی )فالحفر 1733، )45 کاملیا و دیوید اِدوارد )Edwards 1111, 83-14( آژند در ترجمه مقاله لیوکاک )لیوکاک 1733، )128 آندره گدار )گدار 1781، )11 آرتور پوپ )پوپ 1733، )512 دونالد ویلبر )ویلبر )1784 هیلنبراند )هیلنبراند )1737 واژه بهکاررفته پتکانه پتگانه وجود ندارد وجود ندارد پتکانه Shoulderedarchقوس شانهدار مقرنس تاقچههای تزئینی Squinch مقرنس مقرنس تعریف ارائهشده چند ردیف تاقچه که روی هم سوار شده و جلو آمده باشند تا ترکیب گوشهبندی را کامل کنند. معنی کانه یا تاقچه روی تاقچه )تاقچهبندی( را میدهد. بر خالف مقرنس که روی پای خـودش میایستد و آویخته نمیشود؛ برای ساختن پتکانه اول تاقچههای پایینی را درست میکنند و تاقچههای باالیی روی سر پایینی مینشیند. شیوهای از گوشهسازی که با پیشآمدگی تدریجی ایجاد میشود. —– —– .1 یکی از انواع گوشهسازی .2 نوعی سکنج با مجموعهای از قوسچههای سردرهمگذارده برای گوشوارهسازی زیر تاق و گنبد .7 تاقچهبندی .5 چند سری تاقچه که روی هم سوار شده و جلو آمده است. نویسندگان مبنای نامگذاری پوششها و گوشهسازیهای مختلف را شکل چفد )دور( آنها قرار دادهاند. مترجم و نویسنده پوشش ایوان غربی مسجد جامع اصفهان را مقرنس خواندهاند.از آنجا که با تخریب تاقچهها، گنبد همچنان باقی مانده است، انتقال بار تنها از طریق چفد پشتی انجام میشود و تاسهها تزئینی هستند. مترجم و نویسنده پوششهای پتکانه را گنبد مقرنسی و گوشهسازی آن را سه کنج خواندهاند. مترجم و نویسنده پوششهای پتکانه را مقرنس خواندهاند. نقد تعریف .1 در تعریف وجوه شکلی و روش ساخت معرفی شده است؛ اما وجه سازهای پتکانه کامل نیست. .2 پتکانه تنها روشی برای گوشهسازی نیست. .1 این تعریف مربوط به روشی از گوشهسازی است که استاد پیرنیا آن را پتکین مینامد. .2 پتکانه تنها روشی برای گوشهسازی نیست. —– —– .1 پتکانه تنها روشی برای گوشهسازی نیست. .2 پتکانه مرزهای روشنی با گوشهسازی سه کنج دارد که در این تعریف روشن نشده است. .7 تعریف 7 و تعاریفی5 صحیح اما ناقص و صرفاً شکلی از پتکانه است. هرچند شکل کلی پتکانه به قوسهای شانهدار شبیه است؛ اما این نامگذاری کامالً شکلی بوده و منطبق با ساختار سازهای پتکانه نیست. ضمن آنکه چنین نامگذاری موجب گسستن پیوند پتکانه از ریشههای تاریخی و ایرانی خود میشود و فهمیدن و خواندن آن را دشوار میسازد. به تفاوت هندسی و ساختمانی پتکانه و مقرنس توجه نشده است. 1 پتکانه را گونه تاقی مستقلی نمیداند. 2 تاسهها را صرفاً شکلی میداند. نویسنده پتکانه و دیگر انواع گوشهسازی را Squinch خوانده است که در ترجمه، سهکنج ترجمه شده است. حال آنکه سهکنج، منحصراً یکی از انواع گوشهسازی در معماری ایران است. به تفاوت هندسی و ساختمانی پتکانه و مقرنس توجه نشده است. دو فصلنامه معماری ایرانی شماره 5 ـ بهار و تابستان 93 9 بررسی منابع نشان میدهد که برای واژهشناسی پتکانه، مناسبترین مرجع، تعریف استاد پیرنیا در مقال گنبد در معماری ایرانی است. وی بر اثر تماس مستمر با معماران سنتی ایرانی، به فرهنگ شفاهی معماری ایرانی دستیافته و توانسته واژگان زیادی به این فرهنگ بیفزاید. بر این اساس، استاد پیرنیا پتكانه را نوعی گوشهسازی میداند و تعریفی مبتنی بر روش ساخت و شكلشناسی ارائه میدهد: «شکل پتکانه به چند ردیف تاقچه میگویند که روی هم سوار شده و جلو آمده باشند تا ترکیب گوشهبندی را کامل کنند. پتکانه معنی کانه یا تاقچه روی تاقچه را میدهد )که به آن تاقچهبندی هم میگویند(.» وی مرزشناسی پتکانه و مقرنس را از طریق تفاوت در روش اجرا و رفتار سازهای مشخص میسازد و چنین مینویسد: «در نظر اول، پتکانه بسیار شبیه مقرنس است و با آن اشتباه میشود. دو فصلنامه معماری ایرانی شماره 5 ـ بهار و تابستان 93 10 تفاوت عمد این دو در نوع اجراست. مقرنس )چفتآویز( از سقف آویخته میشود؛ ولی پتکانه روی پای خـودش میایستد و آویخته نمیشود. برای ساختن آن اول تاقچههای پایینی را درست میکنند و تاقچههای باالیی روی سر پایینی مینشیند؛ ولی مقرنس از سقف شروع شده و بهتدریج پایین میآید» )پیرنیا 1370، .)38 با وجود ویژگیهای منحصربهفرد تعریف پیرنیا از پتکانه، این تعریف تنها به نمونههای بهکاررفته در گوشهسازی محدود میشود و اشاره روشنی به پتکانه بهعنوان پوشش گنبد یا تاق نمیکند؛ از این رو، برای فهم تعریف «کامل» و «اصیل» پتکانه، بایستی پیشین شکلگیری این اندام را از نخستین گامهای پیدایش بازبینی کرد. این مقاله در ادامه ساختار هندسی و سازهایِ پتکانههای نخستین را بررسی میکند. .2 پیشین شکلگیری: پتکانههای نخستین پرسش اصلی در این بخش آن است که پتکانه از کجا شکل گرفته و نقط آغازین آن کجاست؟ پاسخ به این پرسش میتواند ما را به پایهها و مایههای نخستین پتکانه رهنمون سازد. الزم است تأکید شود جستوجوی سرمنشأهای تاریخی پتکانه بهمعنای ایجاد یک زنجیر تکاملی تاریخی3 نیست، بلکه این پاسخ میتواند اندامهای اصلی، خواص بنیادی و صفات پای پوشش پتکانه را که در بدو شکلگیری پتکانه وجود داشته، روشن سازد و از این طریق، ما را به سوی فهم تعریف دقیقتری از پوشش پتکانه هدایت کند. در ادامه، کاربرد همه یا بخشی از اجزای پتکانه در گوشهسازی سهکنج و سه نمونه از پوششهای قرون اولیه اسالمی بررسی میشود. 1ـ.2 گوشهسازی سهکنج در بناهای اشکانی و ساسانیدر صورتی که مهمترین نمود شکلی پتکانه را تاقچههای )تاسههای( طبقاتی جلو آمده بدانیم، باید نخستین حضور چنین تاسههایی را در معماری پیش از اسالم ایران جستوجو کنیم. یکی از مسائل مهم ساختمانی در تاریخ معماری جهان، انتقال سطح مربع به دایره در فضا و به عبارت دیگر، پوشاندن یک فضای مکعبی )بشن)4 در گنبدخانه با یک پوشش گنبدی بوده است. این مسئله برای اولین بار به دست معماران ایرانی در اواخر دور اشکانی حل شد و در دور ساسانی و بهویژه در دوران اسالمی تکامل یافت. اولین راه حلها استفاده از روش پیشآمدن تدریجی )پتكین( بود. در معماری ساسانی و اشکانی، جهت تبدیل زمین مربع به هشتضلعی راه حلهای متكاملتری جایگزین شد و چندین فن گوشهسازی مختلف مانند فیلپوش و سكنج بهكار رفت.5 در این میان، بهنظر میرسد آنچه میتواند زمین ایجاد پتكانه باشد، گوشهسازی سكنج6 است.« 7سكنج متشكل از دو تاق اریب است كه همدیگر را در یك نقطه [و به عبارت دقیقتر در یک خط] قطع كرده باشند. ; تقاطع دو تاق، این نوع گوشهسازی را بهوجود میآورد» )پیرنیا 1370، .)22 به بیان دیگر، گوشهسازی سهکنج از دو مثلث خمیده و منحنی در فضا تشکیل شده است كه از یک ضلع میانی با هم مشترک هستند. هر یک از این دو جزء مثلثی «تاسه» نام دارد. در ادوار بعدی در پوشش پتکانه، «تاسهها» توسعه و تكامل مییابد و با هندسههایی متنوع در فضا تکرار میشود. از این منظر، گوشهسازی سکنج و تاسههای تشکیلدهند آن را میتوان بهعنوان منشأیی جهت ایجاد پتكانه محسوب کرد )نگار .)4 ادامه خواندن مقاله فهم چيستي پوشش پتکانه از طريق تحليل نمونههاي نخستين در معماري ايران

نوشته مقاله فهم چيستي پوشش پتکانه از طريق تحليل نمونههاي نخستين در معماري ايران اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله بررسي و تبيين سير تحول سياستها و برنامههاي حفاظت از ميراث فرهنگي، باز? زماني سال 1357 تا 1391

$
0
0
 nx دارای 17 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه در این مقاله، به بررسی سیر تحول سیاستها و برنامههای حفاظت از میراث فرهنگی، بهواسط تغییر مدیریتهای سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و تغییر رویکرد برنامههای پنج ساله توسع کشور نسبتبه موضوع میراث فرهنگی از دور پس از پیروزی انقالب اسالمی تا سال 1391 پرداخته میشود. برای این منظور، سیاستها و برنامههای سازمان میراث فرهنگی بهعنوان مهمترین سازمان متولی امر حفاظت از میراث فرهنگی در ایران مورد بررسی قرار میگیرند؛ هرچند که در مواردی، به سیاستها و برنامههای مشابه در سایر سازمانها نیز اشاره میشود. بهطور کلی، هدف از مقال حاضر، پاسخ به سؤاالت اصلی تحقیق است مبنی بر اینکه:1 ارزیابی سیاستها و برنامههای سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در بازه زمانی سالهای 1357تا1391 بیانگر چه تغییراتی است؟ 2 قوانین برنام پنجساله سوم و چهارم و پنجم توسع فرهنگیـ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشور چه راهبردهایی را در رابطه با موضوع میراث فرهنگی ارائه کردهاند؟بهمنظور پاسخگویی به سؤال نخست، مقال حاضر سیر تحول سیاستها و برنامههای حفاظت از میراث فرهنگی را براساس دیدگاه صاحبنظران و برخی از مدیران سازمان میراث فرهنگی از سال 1357تا1391 تحت هشت دور اصلی طبقهبندی کرده است. طبقهبندی حاضر مبتنی بر تغییر رؤسای سازمان میراث فرهنگی و گردشگری صورت گرفته است. همچنین بهمنظور پاسخگویی به سؤال دوم، قوانین برنام پنج سال اول، دوم، سوم، چهارم و پنجم توسع فرهنگیـ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشور و تغییرات ساختاری سازمان میراث فرهنگی در باز مد نظر مقاله، که نقش مؤثری در فرایند شکلگیری سیاستها و برنامههای حفاظت از میراث فرهنگی داشتهاند، بررسی و واکاوی شده است. بهعالوه، بهمنظور شناخت و فهم عمیقتر موضوع، بررسی و ارزیابی اقدامات اجرایی و واکاوی سیاستها و برنامههای حفاظت از میراث فرهنگی، از دیدگاه نقشآفرینان و سایر سازمانها و دستگاههای اجرایی مرتبط با موضوع حفاظت، نقش مؤثری خواهند داشت. هر یک از موارد مطرحشده، قابلیت بررسی در پژوهشهای مستقلی را دارند؛ از این رو، مقال حاضر سیر تحول سیاستها و برنامههای حفاظت از میراث فرهنگی را براساس دیدگاه صاحبنظران این حوزه که غالباً شامل مدیران سازمان میراث فرهنگی و گردشگری است، با نگاهی به مهمترین رویدادهای فرهنگیـ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مؤثر بر حفاظت و ارائ مستندات و مصادیقی از هر دوره، مورد بررسی و واکاوی قرار داده است )تصویر یک(. الزم است ذکر شود بررسی سیر تحول سیاستها و برنامههای حفاظت از میراث فرهنگی با رویکرد مد نظر این مقاله و بهویژه براساس انجام مصاحبههای عمیق و ساختاریافته از صاحبنظران و مدیران سازمان میراث فرهنگی، پیش از این، پیشین چندانی نداشته است و به نوعی، نوآوری تحقیق حاضر بهشمار میآید. تصویر:1 ساختار محتوایی مقاله حاضر .1 روش تحقیق روش تحقیق مقال حاضر بر مبنای محتوای سؤاالت تحقیق و نیل به هدف تحقیق، از نوع کیفی با رویکرد تفسیرگرایی است. نویسندگان این مقاله با استفاده از راهبرد تفسیرگرایی در روش تحقیق کیفی، در تبیین و تفسیر موضوع براساس تحلیل مصاحبههای عمیق، با هدف شناخت مسائل اصلی و ترکیب نتایج و در نهایت تدوین آنها در قالب مقالهای منسجم میکوشند. بهدلیل کمبود منابع مدون در ارتباط با موضوع مقاله، عالوه بر مطالع اسنادی از ابزار مصاحب عمیق و ساختاریافته بهمنظور گردآوری اطالعات استفاده شده است. در این مقاله، مصاحبههایی عمیق با صاحبنظران و برخی از مدیران سازمان میراث فرهنگی و گردشگری از سال 1357تا1391 صورت گرفته که اسامی آنها در فهرست منابع آورده شده است. اطالعات بیشتر درباره مصاحبهها را میتوان در گزارش طرح پژوهشی1 صورتگرفته توسط نگارندگان مشاهده کرد. مصاحبهها در آذرماه و دیماه سال 1390 انجام شدهاند. مصاحبههای انجامشده بهصورت کامل و دقیق به متن نوشتاری تبدیل شدهاند، سپس مطالب گردآوریشده از مصاحبهها، با هدف بررسی و تبیین سیر تحول سیاستها و برنامههای حفاظت از میراث فرهنگی، در باز زمانی سال 1357تا1391 دستهبندی و مستند گردیدهاند؛ از این رو، مطالب ارائهشده در این مقاله، اغلب حاصل مصاحبههای عمیق و ساختاریافته و گاهی، برگرفته از اسناد و منابع مکتوب مرتبط با موضوع هستند. بهعالوه، از محدودیتهای اصلی تحقیق میتوان به دشواری امکان دسترسی به مدیران مورد نظر و انجام مصاحبه با آنها اشاره کرد که اغلب، مستلزم صرف زمان زیادی بود. همچنین در برخی مواقع، بهعلت روحی محافظهکاران افراد، دشواریهایی در ارائ پاسخهای صریح وجود داشت. چنانچه محدودیت زمانی وجود نداشت، جامع آماری و تعداد مصاحبهشوندگان میتوانست بهمنظور تدقیق یافتههای پژوهش افزایش یابد. از سایر محدودیتها بهمنظور نگارش مقال حاضر، میتوان به نحو استناد به منابع شفاهی حاصل از مصاحبهها اشاره کرد. از آنجایی که فایل مصاحبههای صورتگرفته برای همگان قابل دسترس نیست، به لحاظ روش تحقیق استناد به منابع شفاهی غیرقابل دسترس برای همگان دشوار است. از سوی دیگر، میزان ارجاع فراوان درونمتنی به اسامی مصاحبهشوندگان از روانی متن میکاهد؛ از این رو، نتایج بررسیها و مصاحبههای انجامگرفته در این مقاله به کاررفته و اسامی مصاحبهشوندگان همراه با تاریخ دقیق مصاحبه در فهرست منابع ارائه شده است. .2 سیر تحول سیاستها و برنامههای حفاظت از میراث فرهنگی از سال 1357تا1391 دو فصلنامه معماری ایرانی شماره 5 ـ بهار و تابستان 93 23 بهطور کلی، سیاستها و برنامههای حفاظت از میراث فرهنگی را میتوان براساس دیدگاههای مطرحشده از سوی صاحبنظران و مدیران سازمان میراث فرهنگی، از سال 1357تا1391، در هشت دور اصلی طبقهبندی کرد. دو فصلنامه معماری ایرانی شماره 5 ـ بهار و تابستان 93 24 طبقهبندی حاضر مبتنی بر تغییر رؤسای سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در باز زمانی مد نظر مقاله صورت گرفته است. بهمنظور این طبقهبندی از نظریات متخصصان مصاحبه شونده، استفاده شده است. در هریک از دورههای مورد نظر، موضوعات زیر بررسی شدهاند: 1 مهمترین رویدادها و تحوالت فرهنگیـ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشور مؤثر بر سیاستگزاری حفاظت؛ 2 مهمترین تحوالت دربار سیاستها و برنامههای حفاظت از میراث فرهنگی؛ .3 مهمترین مستندات و اقدامات اجرایی صورتگرفته )عمدتاً به اقداماتی که سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و وزارت مسکن و شهرسازی انجام داده، اشاره دارد(. 2 ـ .1 دور اول؛ سالهای 7513تا1364 )فقدان برنام حفاظت بهدلیل ضرورت ناشی از جنگ تحمیلی( بر مبنای بررسی دیدگاههای صاحبنظران و برخی از مدیران سازمان میراث فرهنگی و گردشگری که مورد مصاحبه قرار گرفتهاند، دور پس از پیروزی انقالب اسالمی تا زمان تشکیل سازمان میراث فرهنگی را میتوان دور اول بهشمار آورد. بهطور کلی، دورهبندیهای صورتگرفته در مقال حاضر، مبتنی بر تغییر رؤسای سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در باز زمانی تحقیق صورت گرفته است؛ از این رو، دور بعد از پیروزی انقالب اسالمی تا تاریخ تأسیس سازمان میراث فرهنگی در سال 1364، دور نخست معرفی شده است. .1-1-2 مهمترین رویدادها و تحوالت فرهنگی ـ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مؤثر بر حفاظت 7(513تا)1364 در این دوره، بهدنبال رخداد انقالب اسالمی و وقوع جنگ ایران و عراق، تغییراتی در اوضاع اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشور ایجاد شد. پیروزی انقالب اسالمی به پشتوان سرمایههای اجتماعی مردم، منجر به بازآفرینی ارزشهای فرهنگی ـ اجتماعی و توجه به اقشار مختلف مردم، بهخصوص قشر تهیدست جامعه شد. از سوی دیگر، با وقوع جنگ تحمیلی، اولویتهای کشور در بسیاری از موارد تغییر کرد تا جایی که بخش عمد منابع صرف امور جنگ و تأمین نیازهای اولیه مردم میشد؛ از این رو، سرمایهگذاری خاصی در حوز حفاظت از میراث فرهنگی صورت نگرفت. از سوی دیگر، خروج کارشناسان خارجی اوضاع حفاظت از میراث فرهنگی را با دشواریهایی مواجه کرد )حجت .)1380 2 ـ 1 ـ .2 مهمترین تحوالت پیرامون سیاستها و برنامههای حفاظت از میراث فرهنگی 7(513تا)1364 سالهای نخست پس از پیروزی انقالب اسالمی تا تشکیل سازمان میراث فرهنگی در سال 1364، قوانین مورد عمل عمدتاً مربوط به دور پیش از انقالب اسالمی و مصوبات شورای انقالب بودند. پس از انحالل سازمان حفاظت از آثار باستانی، بهعنوان نهاد مسئول حفاظت از میراث فرهنگی در ایران، قوانینی برای جلوگیری از غارت محوطههای تاریخی با عنوان حفاری تجاری و خروج اموال فرهنگی از کشور تصویب شد. سایر جنبههای مربوط به حفاظت از میراث فرهنگی و حفظ ارزشهای نهفته در آثار، بهدلیل ضرورتهای ناشی از جنگ تحمیلی در کشور، کمتر مورد توجه واقع شدند. در این دوره، بهدنبال پیروزی انقالب اسالمی، حفاظت از میراث معماری مذهبی، بیش از دور پهلوی که غالباً معطوف به میراث معماری پیش از اسالم بودند، مورد توجه قرار گرفت. بهطور کلی، از مهمترین ویژگیهای مؤثر بر سیاستها و برنامههای حفاظت در این دوره، میتوان به تغییرات نظام اجتماعی و سیاسی در کشور و تغییر نگرش سیستم سیاسی و حکومتی کشور در موضوع میراث فرهنگی نسبت به گذشته و تغییر نوع نگاه به ارزشهای میراث فرهنگی )تغییر توجه بیشتر به معماری مذهبی نسبت به معماری پیش از اسالم( اشاره کرد )صابری .)1390 2 ـ 1 ـ .3 مهمترین اقدامات اجرایی 7(513تا)1364در این دوره، اقدامات مؤثر در حوز حفاظت از میراث فرهنگی، بیشتر شامل تداوم توجه ِصرف به مرمّت ابنیه و اقدامات باستانشناسی میشد و اقدامات چندانی در گستر بافت شهری صورت نگرفت. از معدود برنامههای2 این دوره در ارتباط با مرمّت بافتهای تاریخی، میتوان به برخی از طرحهای بهسازی محالت تاریخی شهری، ازجمله «بهسازی محل عودالجان» اشاره کرد که در زمر اقدامات صورتگرفته در حوز حفاظت بهشمار میآید )آیتاهلل زاده شیرازی و دیگران .)1359 2 ـ .2 دور دوم؛ سالهای 3641تا1370 )تشکیل سازمان میراث فرهنگی(مهمترین تحول ساختاری صورتگرفته در این دوره، شامل تشکیل سازمان میراث فرهنگی از ادغام یازده سازمان مرتبط است. در این بخش، مهمترین رویداداهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مؤثر بههمراه مهمترین تحوالت صورتگرفته در حوز حفاظت از میراث فرهنگی، با ارائ مستنداتی از این دوره معرفی میشوند. .1-2-2 مهمترین رویدادها و تحوالت فرهنگی ـ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مؤثر بر حفاظت 64(13تا)1370 سازمان میراث فرهنگی کشور در سال 1364 بهعنوان سازمان زیرمجموع وزارت فرهنگ و آموزش عالی که عهدهدار امور پژوهشی بود، از ادغام یازده سازمان مرتبط تشکیل شد؛ از این رو، جنب پژوهشی در حوز میراث فرهنگی تقویت شد و امکان حفاظت از میراث فرهنگی در بستری علمی فراهم آمد. از مهمترین سیاستهای این دوره میتوان به آغاز توجه به اقدامات فرهنگی، در کنار اقدامات فیزیکی در حفاظت از میراث فرهنگی اشاره کرد؛ از این رو، مدیرانی را که بهنحوی حوز اقداماتشان با امور میراث فرهنگی مرتبط بود، بهمنظور آشنایی و بازدید از آثار دعوت کردند. این اقدام را میتوان بهنوعی آموزش ارزشهای میراث فرهنگی به مدیران سازمانها و ارگانهای دولتی بهشمار آورد، بهواسط این اقدام، هریک از مدیران و وزرا در حوز مسئولیت خود، بخشنامهها و قوانینی برای رعایت امور حفاظتی میراث فرهنگی صادر و برنامههایی تدوین کردند )حجت .)1380 همچنین برگزاری برخی از همایشهای علمی مرتبط با موضوع حفاظت از میراث فرهنگی، ازجمله سمینار تداوم حیات در بافت قدیم شهرهای ایران در دانشگاه علم و صنعت در سال 1367 را میتوان از نتایج توجه به موضوع حفاظت از بافتهای تاریخی شهری از سوی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی عنوان کرد. از سایر رویدادهای مهم این دوره میتوان به تصویب قانون برنام اول توسع اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور 1368(تا)1372 اشاره کرد..2-2-2 مهمترین تحوالت پیرامون سیاستها و برنامههای حفاظت از میراث فرهنگی 64(13تا)1370تشکیل سازمان میراث فرهنگی با وجود مشکالت ناشی از جنگ تحمیلی و تخصیص بخش عمدهای از منابع کشور برای امور جنگ و ضرورت تأمین نیازهای اولیه مردم، اقدام چشمگیری در راستای توجه به حفظ میراث فرهنگی کشور بهشمار میآمد. آغاز فعالیت سازمان میراث فرهنگی از سال 1366، نقش مؤثری بهمنظور تأمین خأل قانونی و نظارت بر حفاظت و حمایت از میراث فرهنگی کشور ایفا نمود )حجت .)1390 ازجمله وظایف سازمان میراث فرهنگی که در قانون اساسنام آن مصوب 1367 تصریح شده است، میتوان به بندهای 10، 11 و 12 این اساسنامه اشاره کرد. در بند 10، تهیه و اجرای طرحهای الزم بهمنظور حراست، حفاظت، تعمیر، مرمّت و باززندهسازی آثار، بناها و مجموعههای با ارزش فرهنگیـ تاریخی و در بند یازده، اظهار نظر دربار هم طرحهای عمرانی جامع و تفصیلی، مناطق فرهنگی و تاریخی و جلوگیری از هرگونه تخریب آنها مورد توجه قرار گرفته است 3 )شماعی 1380، .)141 همچنین ماد دوازده اساسنامه سازمان میراث فرهنگی، به تعیین حریم و شرایط خاص معماری و طراحی داخل حریم مجموعهها و محوطههای تاریخی اشاره دارد )صمدی .)1383 بهطور کلی، مجموع سیاستها و برنامههای این دوره در راستای تقویت و ارتقای جایگاه اداری، سازمانی، حقوقی، پژوهشی، اجتماعی و مالی سازمان میراث فرهنگی بود..3-2-2 مهمترین اقدامات اجرایی 64(13تا)1370 براساس قانون برنام اول توسع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران 1368(تا)1372 اقدامات پراکندهای در برخی از سازمانها ازجمله وزارت مسکن، در زمین بهسازی و نوسازی بافتهای شهری صورت پذیرفت. در سال 1369 چهار شهر اصفهان، شیراز، تبریز و کرمان و سپس در سال 1370 شهر همدان بهعنوان شهرهای فرهنگی ـ تاریخی اصلی اعالم شدند و بر این اساس، طرحهایی با عنوان محورهای فرهنگیـ تاریخی برای هریک از آنها تهیه شد )شماعی 1380، 141 و شرکت عمران و بهسازی شهری، 1377 به نقل از عزیزی 1379، .)41 از مصادیق اقدامات اجرایی این دوره میتوان به پروژ احیای بافت قدیم کرمان در سال 1367 اشاره کرد. جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران، پروژ اصالح و نوسازی محله جویباره اصفهان را در سال 1365 و پروژ طراحی شهری در بافت قدیم شیراز )محله شاهزاده( را اجرا کرد. دو فصلنامه معماری ایرانی شماره 5 ـ بهار و تابستان 93 25 دو فصلنامه معماری ایرانی شماره 5 ـ بهار و تابستان 93 2 ـ .3 دور سوم؛ سالهای3701تا1373 )تثبیت سازمان میراث فرهنگی(این دوره را میتوان دوران تثبیت جایگاه سازمانی، حقوقی، اجتماعی و مالی سازمان میراث فرهنگی بهشمار آورد. در ادام این بخش، مهمترین تحوالت مرتبط با سیاستها و برنامههای حفاظت با ارائه مستنداتی معرفی میشوند. 2 ـ 3 ـ .1 مهمترین رویدادها و تحوالت فرهنگی ـ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مؤثر بر حفاظت 70(13تا)1373 در سال 1372 با تشکیل کابین دولت ششم، بازسازیهای بعد از جنگ آغاز شد. در این دوره با عنوان «دوران سازندگی»، اقدامات فراوانی بهمنظور رفع مشکالت کالبدی شهرها و تخریبات ناشی از جنگ تحمیلی صورت گرفت. بهعالوه، از مهمترین تحوالت ساختاری صورتگرفته در این دوره، میتوان به منفکشدن سازمان میراث فرهنگی از وزارت علوم و الحاق آن به وزارت ارشاد در سال 1372 اشاره کرد. این مصوبه نفشی مهم در سرنوشت میراث فرهنگی ایران ایفا کرد )حجت .)1380 این موضوع نشاندهند توجه بیشتر به وجوه اقتصادی آثار تاریخی نسبت به جنبههای فرهنگی بود؛ هرچند قبل از هر گونه بهرهبرداری اقتصادی از میراث ضرورت دارد که اثر میراثی مورد شناسایی و پژوهش قرار گیرد تا بر مبنای سطح ارزشها و سطح اهمیت آن نوع اقدام بهمنظور بهرهبرداری از اثر تعیین گردد. تحقق این موضوع بهواسط پیوستگی سازمان میراث فرهنگی با وزارت علوم بیشتر امکانپذیر بود..2-3-2 مهمترین تحوالت پیرامون سیاستها و برنامههای حفاظت از میراث فرهنگی 70(13تا)1373 از مهمترین سیاستها و برنامههای سازمان میراث فرهنگی در این دوره، میتوان به آغاز نگاه چندرشتهای و توجه به مقیاسهای مختلف در حفاظت از میراث فرهنگی اشاره کرد. در این دوره، موضوع حفاظت از شهرها، روستاها، بناها و محوطههای تاریخی مطرح شد و در رابطه با هریک از آنها پروژههایی تعریف گردید. بهعالوه، در رابطه با سیاستهای حفاظت از بافتهای تاریخی شهری، در وزارت مسکن، دفتر بهسازی بافت شهری در سال 1370 شکل گرفت. در سال 1372 حدود 25 طرح در این رابطه معرفی شدند که از این تعداد، حدود 20 درصد آنها به مرحل اجرا رسیدند و مابقی در حد مطالعات باقی ماندند )شرکت عمران و بهسازی شهری .)1377 2 ـ 3 ـ .3 مهمترین اقدامات اجرایی 70(13تا)1373از مهمترین اقدامات اجرایی پیشرو در سازمان میراث فرهنگی در این دوره، میتوان به شکلگیری پروژههای جدیدی با عنوان کلی شهرها، روستاها، بناها و محوطههای تاریخی اشاره کرد. اجرای این پروژهها بیانگر آغاز نگاه چندرشتهای و توجه به مقیاسهای مختلف در حفاظت از میراث فرهنگی است. این پروژهها به عنوان پروژههای بزرگ شهرت یافتند و در ادامه، به پایگاههای میراث فرهنگی تبدیل شدند. ازجمله پروژههای مذکور میتوان به ده پروژ شهر تاریخی مانند شهر تاریخی یزد با هدف ارتقای کالبدی و شهر تاریخی اصفهان، روستاهای تاریخی مانند روستای تاریخی ابیانه، بناها و محوطههای تاریخی مانند محوطههای تاریخی پارسه و پاسارگارد، بیستون، طوس، تخت سلیمان و طاق بستان اشاره کرد )خادمزاده .)1390 62 2 ـ .4 دور چهارم؛ سالهای3731تا1375 )بسترسازی برای ایجاد تحوالت بنیادی با تأکید بر تحول اقتصادی( اصلیترین سیاستهای سازمان میراث فرهنگی در این دوره، حول بسترسازی بهمنظور ایجاد تحوالت اقتصادی، اجتماعی، حقوقی و قانونی در حوز حفاظت از میراث فرهنگی شکل میگیرد. 2 ـ 4 ـ .1 مهمترین رویدادها و تحوالت فرهنگی ـ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مؤثر بر حفاظت 73(13تا)1375 در سال 1374 با تصویب برنام دوم توسع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی 1374(تا)1378 نقطه عطفی در توجه به بافتهای کهن شهری صورت گرفت. براساس آن، سازمان عمران و بهسازی و بهدنبال آن، سازمان میراث فرهنگی4 حوز شمول فعالیتهای خود را از محدود تکبنا به مجموعههای تاریخی گسترش دادند. اهداف این برنامه، در رابطه با توسع فیزیکی شهرها و آثار مداخله در بافتهای تاریخی بدین صورت خالصه میشوند: .1 بهسازی، نوسازی و بازسازی بافتهای مسئلهدار شهری با حفظ هویت نواحی باارزش توسط شهرداریها و در چارچوب ضوابط شورای عالی معماری و شهرسازی؛ .2 توجه به بافتهای تاریخی شهرها بهعنوان بخشی مهم در سیاستهای توسع شهری و تأمین مسکن مورد نیاز در شهرها )شماعی 1380، .)143 .2-4-2 مهمترین تحوالت پیرامون سیاستها و برنامههای حفاظت از میراث فرهنگی 73(13تا)1375 در این بخش، مهمترین سیاستها و برنامههای سازمان میراث فرهنگی در این دوره، براساس دیدگاه صاحبنظران و مدیران این سازمان معرفی میشوند: 1 تعمیم حوز شمول فعالیتهای سازمان میراث فرهنگی از مرمّت ِصرف تکبناها به مجموعههای تاریخی در اواخر سال 1374، بهواسط ایجاد واحدی با عنوان «بافت» در معاونت حفظ و احیای سازمان میراث فرهنگی و تشکیل پژوهشکدهای در رابطه با محورهای فرهنگیـ تاریخی و بافتهای تاریخی در سازمان میراث فرهنگی؛ از این رو، مراکز تاریخی شهرها که همواره بهعنوان بخشی مستقل از شهر، برنامهریزیهای موضعی داشتند، در این برنامه با جامعیت و در ارتباط با کلیت ساختار شهر مورد توجه قرار گرفتند.2 توسع کمی و کیفی مرکز اسناد سازمان میراث فرهنگی. 3 افزایش سرمایهگذاری در آموزش و تربیت نیروهای متخصص5 بهواسط جذب کارشناسان جوان. 4 برگزاری نشستهای تخصصی در حوز مرمّت. 5 ساماندهی و تهی شناسنامه برای اشیاء و اموال تاریخی )شکلگیری حفاظت الکترونیکی(. 6 افزایش میزان توجه به توسع موزهها. 7 افزایش همکاریهای بینالمللی در حوز میراث فرهنگی. 8 توسع کیفی رشتههای مردمشناسی و زبانشناسی و ایجاد پژوهشکد مرمّت آثار. 9 افزایش تعامل سازمان میراث فرهنگی با سایر سازمانها و دستگاههای اجرایی که منجر به شکلگیری بسیاری از مصوبات بافتها، شهرهای تاریخی و روستاهای تاریخی میشود. 1 افزایش نقش سازمان میراث فرهنگی در تدوین طرحهای جامع و تفصیلی شهرها که بیانگر تعامل نزدیک سازمان میراث فرهنگی با وزارت مسکن است.11 برگزاری اولین کنگر تاریخ معماری و شهرسازی ایران در اسفندماه 1374 به میزبانی سازمان میراث فرهنگی. 21 بهرهگیری از نهادها و دانشگاهها در شوراهای مشورتی و راهبردی سازمان میراث فرهنگی.6 31 افزایش میزان توجه به موضوع مرمّت و تغییر کاربری بناهای تاریخیِ در اختیار سازمانهای دولتی که با اعتبار خود، دستگاههای متولی و با نظارت سازمان میراث فرهنگی بهمنظور بهرهبرداری، اغلب بهصورت دفاتر اداری، مرمّت و تغییر کاربری مییابند. .14 آغاز توجه به ابعاد و ارزشهای اقتصادی میراث فرهنگی. .15 اخذ مجوز تأسیس پژوهشگاه با پنج معاونت پژوهشی در سازمان میراث فرهنگی. .16 شروع مشارکت بخش خصوصی در مدیریت سایتهای بزرگ، مثل برگزاری جشنهای نوروز در تخت جمشید. .17 تجهیز سازمان میراث فرهنگی در استانها بهلحاظ نیروی انسانی و منابع مالی. .18 افزایش میزان توجه به موضوع مشارکت و کمکهای مردمی در مرمّت و باززندهسازی بناهای تاریخی. بهعالوه، از سیاستها و برنامههای اجرایی وزارت مسکن و شهرسازی در این دوره، میتوان به سیاست «تجمیع» در بافتهای تاریخی اشاره کرد که در برنام پنجسال دوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور با عنوان «بافت مسئلهدار شهری» معرفی شده است. در راستای تحقق سیاست تجمیع، ارزشهای ملموس و ناملموس بافتهای تاریخی شهری با هدف تأمین مسکن مورد نیاز مردم، در برخی از شهرها مورد بیتوجهی واقع شدند. از مصادیق آن میتوان به محدود 2/7 هکتاری پشت بازار قلع محمود در کرمان اشاره کرد که براساس سیاست تجمیع و با هدف تأمین مسکن مورد نیاز مردم، 2/7 هکتار از بافت تاریخی پیرامون بازار تاریخی کرمان تخریب شد؛ هرچند تا به امروز، خانهای در این محدوده ساخته نشده است و محدود 2/7 هکتاری بهدنبال تخریبهای صورتگرفته در سالهای اخیر، به حدود پنج هکتار افزایش یافته است. ادامه خواندن مقاله بررسي و تبيين سير تحول سياستها و برنامههاي حفاظت از ميراث فرهنگي، باز? زماني سال 1357 تا 1391

نوشته مقاله بررسي و تبيين سير تحول سياستها و برنامههاي حفاظت از ميراث فرهنگي، باز? زماني سال 1357 تا 1391 اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله بررسي سه منار? مهم دور? سلجوقي چهلدختران اصفهان، تاريخان? دامغان و مسجد جامع ساوه

$
0
0
 nx دارای 18 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه همانطور که از نام مناره مشخص است، این بنا نام خود را از نار بهمعنی آتشگرفته و قدیمیترین تعریف مربوط به مرحوم عباس زمانی است. مناره یعنی جای نار )آتش( و در واقع محل نور و روشنایی بوده كه گاه كلم مأذنه و میل راهنما نیز به آن اطالق شده است )زمانی 1351، .)176 از نظر نقشِحکمی، این بناها بهعنوان نمادِ جایگاه نور و آتش بودهاند و رهروان راه را در زمین یا عالم ظلمانی، به مدد آتش و نور )که کنایه از انوار الهی و معرفت و دانش است( به منزل و مقصد و حقیقت هدایت میکردند. علت انتخاب این سه مناره، تأکید استاد پیرنیا است. از نظر ایشان، منارههای مسجد تاریخانه و جامع ساوه، دو مناره از شش منار مهم ایران است که از آنها بهعنوان نشان مسجد که در مسیر کاروان بودهاند، یاد کرده و منار چهلدختران نیز دارای همان ویژگیهاست و از نظر زمانی، به منارههای یادشده نزدیک است )معماریان 1387، 510 ـ .)511 در این مقاله، برای بررسی و مقایس نقوش آجری سه منار شاخص دور سلجوقی، ابتدا به سابق تاریخی و روند تحول منارههای ایران، از دو جنب عملکرد و فرم، از دور پیش از اسالم تا دور مورد مطالعه پرداخته و نظر به اینکه تزئینات و نقوش آجری، در مبحث کلی فرم و شکلشناسی قرار دارند، مصالحشناسی و کاربرد آجر در طراحی و ساخت و تزئینات منارهها بررسی شدند؛ سپس جدول ترتیب زمانی منارههای دور یادشده، ارائه گردیده تا عالوه بر معرفی، جایگاه سه منار مورد بحث مشخص شوند. در ادامه، برای معرفی و مقایس تزئینات سه منار مورد بحث، به معرفی ویژگیهای معماری و نقوش آجری آنها پرداخته و در جدول مقایس نقوش و تزئینات و کتیبهها، انواع این نقوش در سه بخش مختلف تاج و میله و پای مناره مشخص شدهاند.برای دستیابی به موضوع، به بررسی کتب و مقاالتی که دربار منارههای ایران و دنیای اسالم نوشته شده، پرداخته شده است. درخصوص منارههای ایران، دو مقاله از آقای محمود فاضل و دکتر عباس زمانی در مجل هنر و مردم سالهای 47، 48 و 51 به چاپ رسیده و در ارتباط با منارههای سلجوقی، کتاب معماری ایران در دور سلجوقی، نوشت آقای دکتر حاتم و همچنین کتاب آثار ایران، نوشت آندره گدار و مقالههای مذکور، قابل بررسی و ارجاع است. در بخش نقش و عملکرد منارهها و مرفولوژی )شکلشناسی( آنها، از بخش منارههای کتاب معماری اسالمی، نوشت رابرت هیلنبراند، استفاده شده است. در کتاب آثار ایران، به نقوش و کتیبههای برخی از منارههای سلجوقی، در منطق اصفهان اشاره شده است. در نتیجهگیری و مباحث مقاله با توجه به کمبود مطالعات تاریخ معماری موضوع مورد بحث، حوزههای مختلف مطالعاتی برای بررسی منارههای دورههای مختلف ایران پیشنهاد شده است. .1 سابق تاریخی، عملکرد و ریختشناسی منارهها تا دور سلجوقی 1 ـ 1. سابق تاریخی و عملکرد منارههاهمانطور که در مقدمه ذکر شد، مناره یعنی جای نار )آتش( و منار را چراغدان و جای بلند كه بر آن چراغ یا آتش افروزند، نیز معنی کردهاند. مناره گاه با فانوس دریایی، برابر تصور میشد كه در واقع، نظری مبنی بر عالمت و راهنمابودن آن است )زمانی 1351، .)176 در تفسیر نمادین از مناره، بهعنوان تجلیگاه نور الهی یا تصویر درخشش معنوی نیز استفاده شده است. نخستین نشانههای دستساز در راههای ایران، کپهها یا صفههای سنگی )صفه سنگی مادی بیستون(، ستونهای سنگی )برد نشانده( یا تختهسنگهای بزرگ و بلند بودند )معماریان 1387، 158 ـ .)159 با توجه به اینکه در ذات سنگ نیز آتش است، آتشدانهای سنگی دور هخامنشی و ساسانی، مانند آتشدانهای پاسارگاد و نقش رستم نیز نوع تکاملیافت این نشانهها هستند. برخی از باستانشناسان ازجمله گیرشمن، كعب زرتشت را در نقش رستم، از زمر آتشگاهها بهشمار میآورند. برج نورآباد كه به میل اژدها معروف است، به دور اشكانی تعلق دارد و دارای پلكانی است که به آتشدانی سنگی که بر فرازش قرار دارد، منتهی میشود )نصیری انصاری 1350، )118 )تصویر 1و.)2گروهی از این بناها نقش نگهدارند آتش مقدس را بهعهده داشتند. چهارتاقیهای ساسانی نیز محل نگهداری آتش مقدس، نماد دین زرتشت )یا خرد مقدس( بودند. تعدادی دیگر نیز كه بر باالی بلندی و بر سر راه كاروانها ساخته میشدند، عالوه بر نقش قبلی، کاربرد عالمت و راهنما را نیز عهدهدار بودند. از معروفترین برجهای آتش این دوره، برج آتش فیروزآباد است كه بنایی با ارتفاع حدود 26 متر بوده و فرم كلی آن، در برخی از منارههای بعد از اسالم دیده میشود )تصویر .)3 در فلسفه و دین زرتشت آمده است: هنگامی که آتش یا اردیبهشت از جهان روحانی به جهان مادی منتقل شده، آن صورت نوعیه غیرمادی در جهان مینوی باقی ماند و امشاسپند یا ایزد آتش نامیده شد. سهروردی میگوید: آتش دارای ذاتی نورانی و شریف است که فارسیان )ایرانیان( دربار این نور اتفاق نظر دارند که آتش، رمز وجودی اردیبهشت است. آتش نشانه و رمز وجودی خداوند )اهورامزدا( و راه رسیدن به ذات حق باریتعالی است. احترام به آتش با هم ارج و بزرگی در فرهنگ اعتقادی ایرانیان حفظ شده است. پس این عنصر شریف بهعنوان نماد و نشانوار ایزد، افروخته میشد و هنگام افروختن و رؤیت بهعنوان تعظیم و تکریم ذات خداوندی ادعیهای تالوت میشد و احترام آن واجب بود )رضی 1370، شماره .)79 پس در دور پیش از اسالم، دو عملکرد عمده برای برجهای آتش )منارهها( بوده است: یکی راهنمای مسافران در مسیرهای حرکتی کاروانها و دوم برای انجام مراسم مذهبی و تعظیم و تکریم خداوند یکتا )اهورامزدا(. و گاه هر دو عملکرد با کارکرد دیگری ادغام میشده؛ مانند طاق گرا که در مسیر کاروان بوده و مراسم مذهبی هم در کنار آن برگزار میشده و از نظر برخی محققان نیز برای یادمان پیروزی احداث شده بود. از نظر برخی از محققان، احداث منارههای منفرد ایران، با عملکرد میل راهنما در قرون اول اسالمی بهنوعی تداوم معماری برجهای آتش قبل از اسالم ایران بوده است )فاضل 1347 ـ 1348، .)53 در این دوره نیز دو نظری اصلی برای نقش منارهها وجود دارد: نظری اول، مبتنی بر حضور نور و روشنایی و تجلیگاه نور الهی و هدایت معنوی است. نظری دوم براساس نقش عالمت و راهنمابودن و هدایت مادی آنها استوار است؛ برای مثال، بهنظر پوپ، برخی از منارهها که در مسیر جادههای اصلی حواشی كویر واقع هستند، مانند میل خسروگرد واقع در سبزوار، میل زیار واقع در اصفهان و میل نادری واقع در نرماشیر بم، این نظر را تقویت میكنند كه یكی از عملكردهای منارهها، نقش عالمت و راهنما بوده است )پوپ 1373، )171 )تصویر .)7 یا اینکه از نظر هیلنبراند، آمادگی مسلمانان اولیه برای از آن خود کردن فرمهای تندیس دیگر مذاهب متقدم برای مقاصد مذهبی اسالمی، باعث میشود بپذیریم عملكرد برج و ارتباط آن با آتش موجب شد اوالً نام خود را از نور و آتش بگیرد، ثانیا مناره بهشكل مناسب خود دست یابد )هیلنبراند 1377، .)179 دو فصلنامه معماری ایرانی شماره 5 ـ بهار و تابستان 93 41 در دور اسالمی، عملکرد مناره گستردهتر میشود. منارهها نقش راهنمایی مسافران را بر عهده داشتهاند؛ اما ستایش خدای یکتا در کنار آتش به مکانهای مقدسی مانند مسجد و مدرسه تغییر مکان داده و این بناها بدین وسیله، نقش مذهبی خود را در کنار مسجد و مدرسه ادامه دادهاند. گاه در مسیر کاروانهای زیارتی، خیرین دارالضیافههایی برای اطعام زائران احداث میکردند و منارهها نشان محل اطعام و اطراق مسافران میشدند. در تفسیر نمادین از مناره، بهعنوان تجلیگاه نور الهی یا تصویر درخشش معنوی نیز استفاده شده است. دربار مأذنه كه محل اذانگفتن است، بعضی از پژوهشگران مانند هیلنبراند معتقدند كه در دور اسالمی نیز ابتدا ارتباطی بین مناره و عملكرد آن برای گفتن اذان وجود نداشته است )همان، )186؛ بهویژه در خصوص منارههایی كه بلندتر از 15 متر هستند. با وجود تردیدی كه در این كاركرد مناره برای پیدایش آن وجود دارد، بهتدریج در گلدست منارههای مساجد، امکان اذان گفتن بهوجود آمد و گلدستهها بعضاً به مأذنه تبدیل شدند )عمرانیپور .)1384 دو فصلنامه معماری ایرانی شماره 5 ـ بهار و تابستان 93 42 تصویر :1 کعب زرتشت در نقش رستم فارس، مربوط تصویر :2 میلک اژدها، نورآباد فارس تصویر :3 برج آتش فیروزآباد مربوط بهبه دور هخامنشی که گیرشمن آن را در زمر بناهای دور ساسانی که نمون روشنی برای مسجددینی بهشمار آورده است.سامرا بوده است )فاضل 1348-1347، .)53 دربار گسترش کارکرد و مفاهیم منارهها در دور اسالمی نیز هیلنبراند معتقد است: «عملكردها و مفاهیم بسیاری ازجمله مذهبی، نمادین، سیاسی، یادمانی، نظامی در برجهای پیش از اسالم، حضور دین را در خود نگاه داشته و در زمان مناسب، در منارههای ایران دور اسالمی نفوذ كردند1377( »، .)188 استاد ابوالقاسمی نیز این نظر را تأیید کرده است: «به این ترتیب، عرفان ایرانی که همواره الهام بخش هنرمندان این سرزمین بوده، در این فلسف اخالقی که اساسش وحدت و طریقش، عشق و اوجش، وصل و هدفش الیتناهی است، از جنبههای معنوی، معماری ما را سیراب نموده و در بنای منارهها كه محل و مکان نور )نشان اهورامزدا( كه از دو جنب مادی و معنوی، وظیف راهنمایی را بهعهده داشتند، بهنحوِ شایستهای متجلی شده است» )عمرانیپور1384، 22 ـ .)231 ـ .2 شکلشناسی و فرم منارههای ایران تا دور سلجوقی طبق بررسی روند تاریخی برجهای آتش )مناره( در ایران، تمام آتشدانهای کشفشده مربوط به دور پیش از اسالم و متقدم آنها در دور هخامنشی، با مقطع مربع یا چلیپا بودهاند که دو نمون مهم در پاسارگاد و نقش رستم است. برجهای آتش دور هخامنشی و پارتی نیز ـ که در مورد کاربری دو برج پاسارگاد و نقش رستم، نظریات مختلفی ابراز شده است؛ ولی گیرشمن آنها را ادام برجهای آتش اورارتویی میداند و برج آتش نورآباد را در تداوم آنها ذکر میکند ـ دارای نقش چلیپایی مربع هستند. برجهای آتش دور ساسانی ازجمله برج فیروزآباد که بلندترین برج آتش دور خود است و بقی آتشگاهها و چهارطاقیها و آتشکدهها با نقش مربع چلیپا بوده، بهطور استثنا یک برج آتش به نام چاهک قم که توسط نگارندهو گروه تحقیق بررسی شده، دارای مقطع دایره و استوانهایشکل است و احتمال ارتباط آن با دور اسالمی، بسیار زیادتر از دور ساسانی است. در دور اسالمی از برجهای بلند یادمانی، میتوان به میل گنبد قابوس با نقشه شمسهایِ دهوجهی و بهشکل سروته باریک اشاره کرد. بدین ترتیب در این دوره، حرکت از مربع به طرف چندضلعی و در نهایت، به دایره ختم میشود. در این مقاله، به مضمون عرفانی مربع، چندضلعیها و دایره پرداخته نمیشود. دربار منارههای استوانهای دور اسالمی ایران، هیلنبراند به نظریات مختلف اشاره کرده است؛ ازجمله در دنیای شرق اسالم، ایران كانون توجه بهشمار میآمده است. در این كشور، فرمِ كامالً متفاوتی از مناره در گونههای رفیع، باریك و استوانهای ایجاد شد )هیلنبراند 1377، .)187 با وجود این تحلیل، همانطور که در ابتدای این مبحث گفته شد، از دوران هخامنشی تا ساسانی، نقش چلیپای مربع بر منارههای ایران حاکم است و پای چهارگوشه یا چندضلعی در اولین منارههای دور اسالمی حضور دارند. از نظر هیلنبراند، برجها و معابد استوانهای، درخت اولی دین را جاودانه ساخته و نماد فلسفیای را كه با آیین مذهبی سروكار مییابد، قوت بخشیده و قصد نشاندادن محور دنیا در كار بوده است. از منارههای اولیه كه باقی ماندهاند، میتوان حدس زد كه آنها از برجهایی با قالببندی چهارگوش پیروی كردهاند؛ مانند منارههای دامغان و سیراف؛ البته زمان زیادی طول نكشید تا این شكل دستخوش تغییرات اساسی قرار گرفت )همان، )187 )تصویر 4 و .)5 در وضعیت موجود، منار تاریخانه از روی زمین، بهصورت استوانهای باال رفته و پای مربعشکل مربوط به منار اولیه و قدیمی آن است. در منار مسجد جامع نایین، قالببندی سنتی چهارگوش حفظ شده؛ اما چشمپوشیدن از آن در نما، باعث شده كه محوری هشتوجهی بر پایهای چهارگوش قرار گیرد، دو سوم نما با همین محور ادامه یافته و سپس بهشكل استوان مخروطی درمیآید. این تبدیل هشتوجهی به مدوّر، چنان آرام و مالیم صورت میگیرد كه چندان توجهی را برنمیانگیزد. منار چهلدختران اصفهان دارای یك تهستون ساد چهاروجهی است كه میل مدوّری در وسط آن قرار گرفته است )تصویر .)6 دو فصلنامه معماری ایرانی شماره 5 ـ بهار و تابستان 93 43 تصویر :4 منار سلجوقی دامغان، سد پنجم ه.ق. تصویر :5 منار باقوشخانه در اصفهان، سد تصویر :6 منار چهلدختران پانزدهم م )گدار 1378، .)173 اصفهان ابتدای سد ششم ه.ق. دو فصلنامه معماری ایرانی شماره 5 ـ بهار و تابستان 93 44 استفاده از برجهای آتش نهتنها در داخل مرزهای ایران، بلکه در برخی از سرزمینهای جهان اسالم نیز استفاده شده است؛ بهطوریکه عدم گرایش عباسیان در تقلید از فرمهای معماری اموی سوریه، آنها را برای پذیرش فرمهای ایرانی برانگیخت. در فیروزآباد كه نخستین پایتخت ساسانیان بود، برج چهارگوش با رامپ بیرونی باقی مانده كه این رامپ به دور آن پیچیده است. این بنا برای اعراب اولیه، با اصطالح ابهامانگیز طربال شناخته شده است كه بهعنوان میل راهنما و یادمان مذهبی زردشت كه آتشی هم بر آن روشن میشده، تعبیر میشده است )هیلنبراند 1377، .)179 ادامه خواندن مقاله بررسي سه منار? مهم دور? سلجوقي چهلدختران اصفهان، تاريخان? دامغان و مسجد جامع ساوه

نوشته مقاله بررسي سه منار? مهم دور? سلجوقي چهلدختران اصفهان، تاريخان? دامغان و مسجد جامع ساوه اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


مقاله بررسي تطبيقي باغسازي ايران در دوران ساساني و اسالمي براساس توصيفهاي بهشتي

$
0
0
 nx دارای 23 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمهباغ ایرانی همیشه در روح و خاطرههای ازلی قوم ایرانی وجود داشته است. بهقول آرتور آپهام پوپ، در گوش ذهن هر ایرانی، باغی نهفته است )جواهریان 1383، .)10 در این عرصه، معمار با بهکارگیری عناصر ثابت فیزیکی، معنایی رؤیایی و خیالپردازانه را مجسم کرده و آوای درون خود و بهشت آرمانی آیینش را به تصویر میکشد؛ بهطوریکه «پردیس این جهان در ایران، همواره مظهر سایه و ظلّ فردوس برین شناخته میشد» )نصر 1383، .)203 این پدید مقدس که گویای نیازهای روزمره، کاربردی، معنایی و انتزاعی است، مستلزم بازاندیشی و بازشناسی در دو زمین ماده و معنا و نیز پیوند آنها به یکدیگر است. بازخوانی مفاهیم نهفته در بطن باغهای ایرانی، نیازمند شناخت آیین مذهبی و دیدگاه آنها نسبت به طبیعت و شناخت شاخصههای اصلی بهشت آرمانی در هریک از آنهاست؛ زیرا باغهای ایرانی در حقیقت، تجسّم عینی و زمینی از بهشت آرمانی ادیان مختلف بودهاند. عناصر ثابت و ارکان اصلی باغسازی چون آب و گیاه و ساختمان، بهعنوان ماد اصلی تجسّمبخشی کالبدی به باورهای مذهبی در راستای خلق بهشتی آرمانی روی زمین بودهاند. این عناصر ثابت با تغییر عقاید مذهبی و باورهای دینی در قالب الگوهای متفاوتی به منص ظهور درآمدهاند. همین تفاوتهای کالبدی دلیلی محرز بر نقض باورهایی نادرست مبنی بر ثبوت و تداوم هویتی و ساختاری باغ ایرانی در طول زمان است. متن حاضر تالشی است در راستای بررسی تحوالت کالبدی و الگوی باغسازی در گذر از دوران ساسانی به اسالمی و تأثیر باورهای زرتشتی و اسالمی در شکلگیری این تفاوتها. در این باره، ابتدا به بررسی تفاوتهای کالبدی موجود میان آثار این دو دوره، از قبیل درونگرایی و برونگرایی، سلسلهمراتب دسترسی به باغ، موقعیت قرارگیری و تعدد طبقات کوشک، موقعیت مکانی باغ و; پرداخته و در ادامه، به بیان دالیل این تمایزات بر مبنای اصول نظری و اعتقادات مذهبی مرتبط با بهشت آرمانی میپردازیم. بر این اساس، حکمت شکلگیری الگوهای نسبتاً متفاوت باغسازی دوران ساسانی و اسالمی مشخص میشود. درباره مصادیق باغهای ساسانی و باغهای اسالمی مورد بررسی گفتنی است كه اگرچه از باغهای دوران ساسانی اثر در خور توجهی بهجای نمانده است، میتوان الگوی کلی و ویژگیهای هندسی ـ فضایی آنها را از معدود کاخهاو حتی معابد بزرگ آن دوران استخراج و بازسازی کرد. در این تحقیق، مهمترین باغهای ساسانی مورد بررسی، کاخ باغهای مهم سروستان و عمارت خسرو و کاخ فیروزآباد )بنا بر تفسیر مرحوم پیرنیا که آن را کاخ اردشیر مینامد( انتخاب شدهاند. از میان معابد و آتشکدهها هم نمونههایی همچون تخت سلیمان میتواند از این زاویه نیز بررسی شود؛ در حالیکه گمانهای قابل اعتنایی در تایید آتشکده بودن فیروزآباد وجود دارد. در بیشتر این بناها از نظام سازماندهی میانسرا و پیرامون ساختمان میتوان الگوی کلی طبیعتگرایی و باغسازی درونی و بیرونی ساختمان را شناخت و تحلیل کرد. باید توجه داشت گمان باغ بودن معابد ساسانی از آن جهت دنبال شده که در آنها حساسیت طبیعتگرایانه ویژهای وجود دارد. مصادیق بررسیشده در کنار یک چشمه آب و در یک موقعیت توپوگرافی مهم و با چشماندازهای بیرونی قابل اعتنا شکل گرفتهاند. به همین سبب، واکنش معمار در این معابد نسبتبه طبیعت اهمیت ویژه مییابد. در حقیقت، باغ معبد ساسانی حاصل پارادوکسی از طبیعتگرایی و طبیعتگریزی است که در مباحث بعد، دقیقتر بررسی خواهند شد. در خصوص باغهای دوران اسالمی، با توجه به نمونههای زیاد باقیمانده، هیچیک از این ابهامات مصداقی وجود ندارد و از میان آنها، چند کاخ باغ مهم و اصیل همچون باغ فین و باغ هشت بهشت میتوانند مورد بررسی قرار گیرند. همین وسعت شواهد موجود ما را از مراجعه به گونههای نادرتر باغهای آیینی ایرانی اسالمی همچون باغ مزارها و; بینیاز میکند. .1 بررسی تطبیقی درونگرایی و برونگرایی باغهای دوران ساسانی و اسالمی بررسی مصادیق مختلف باغسازی دوران ساسانی و اسالمی، حاکی از وجود تفاوتهای کالبدی آشکار میان آثار این دو دوره، از منظر درونگرایی و برونگرایی کوشک نسبتبه باغ و باغ نسبتبه اطراف مجموعه است. تفاوت در درونگرایی و برونگرایی باغهای این دو دوره، در قالب موارد زیر قابل تبیین است: الف. اغلب کاخها و معابد1 دوران ساسانی بهواسط دیوارهایی قطور و عظیم که در بیشتر موارد، همچون دیوار دژ و فاقد بازشو و گشودگی هستند، درونگرا بوده و از طبیعت پیرامون خود جدا شدهاند. در این ساختمانها، اتاقها عمدتاً گسسته از محوطه هستند و بازشوهای آنها چه از داخل و چه از خارج، از قاعدههای زیباییگرا یا طبیعتگرایان منظری تبعیت نمیکنند. درونگرایی و گسست میان ساختمان کاخ/ معبد و باغ در بسیاری از آثار این دوران، ازجمله عمارت خسرو، آتشکد فیروزآباد و تخت سلیمان، کامالً مشهود است )تصاویر 2ـ.)3 در این بناها دیواری صلب، دورتادور اتاقهای کاخ/ معبد را فراگرفته و مجموعهای کامالً درونگرا بهوجود آورده است. تنها ارتباط این کوشکها با محیط اطراف از طریق ایوانی است که در بیشتر مواقع مشرف بر سکویی وسیع است. با وجود این، در برخی از آثار از قبیل باغـ کاخ سروستان، شاهد گشودگیهای متعددی در بدن کوشک هستیم )تصویر .)1 باوجود بازشوهای متعدد، این کاخ بعد درونگرای قویتری در قیاس با برونگرایی دارد؛ زیرا این گشودگیها صرفاً بهعنوان فضای دسترسی بوده و برخالف کوشکهای دوران اسالمی، با ابعاد محدودشان ارتباط بصری چندان قوی با محیط پیرامونی برقرار نمیکنند. تصویر :1 کاخ سروستان؛ تعداد گشودگیهای این کاخ در قیاس با مصادیق قبلی بیشتر است؛ اما ابعاد محدود بازشوها و ارتباط بصری ضعیف با اطراف، تصویر :2 کاخ عمارت خسرو، این ساختمان بهواسط دیوارهای صلب پیرامون تأثیر چندانی بر برونگرایی آن ندارد. میتوان اظهار کرد که این ساختمان بعد درونگرای قویتری نسبت به برونگرایی دارد. منبع: بیر 1385، 141ً و ابعاد و انداز محدود بازشوها، کامال درونگراست. منبع: بوسایلی 1383، 48 دو فصلنامه معماری ایرانی شماره 5 ـ بهار و تابستان 93 59 تصویر :3 آتشکد فیروزآباد؛ این ساختمان بهواسط دیوارهای صلب پیرامونتصویر :4 الگوی کلی باغسازی دوران ساسانی از منظر درونگرایی و و ابعاد و انداز محدود بازشوها، کامالً درونگراست. منبع: بوسایلی 1383، 40 برونگرایی کاخ نسبتبه باغ علیرغم باغـ کاخها و باغـ معابد دوران ساسانی، در دوران اسالمی کوشکها بهواسط گشودگیهای فراخ، ارتباط بسیار تنگاتنگی با طبیعت پیرامونی برقرار کرده و محیط را به درون خود راه میدهند. در این دوران، تفکیک و ایجاد گسست میان فضای درون و برون توسط دیوارهای پیرامونی مفهومی نداشته و گشودگیهای متعدد و فراخ رو به باغ، زمین امتزاج باغ و کوشک را فراهم آوردهاند. باغ هشتبهشت یکی از زیباترین باغهای دوران اسالمی است که کوشک آن با گشودگی از چهار طرف کامالً برونگراست.2 این کوشک دو طبقه که دارای سه ایوان در سه ضلع است، با گشودگیها و ایوانهای رو به باغ، طبیعت را به فضای داخل راه داده و گویی بهشتی کوچکتر در فضای اقامت انسان )کوشک( خلق کرده است. این امر با تعبی آبنمای میانی تشدید شده است )تصویر .)5 الگوی ارتباطی کوشک و طبیعت در باغهای دوران اسالمی متغیر است؛ بهطوریکه «بهرهگیری از طراحی ارگانیکتر و همسانتر با طبیعت، در باغسازی قصر شیراز نسبت به قصر قجر وجود دارد، بهگونهای که باغ تخت طبق الگوهای ارتباطی میان باغ و طبیعت، دارای الگوی باطبیعت است؛ اما باغ قصر قجر برخالف بسیاری از باغهای ایرانی به الگوی برطبیعت نزدیک شده است» )اعتمادیپور و بهرامیان 1391، .)96 باغ فین از دیگر باغهای دوران اسالمی است که کوشک اصلی آن دارای دو طبقه بوده و با گشودگیهایی که همراستای درهای ورودی است، کامالً برونگراست. در اینجا نیز شفافیت بارزی از تمامی اتاقهای هر دو طبقه به باغ وجود دارد. عرض وسیع راه باغ هرگز توسط ساختمان قطع نشده و از میان ساختمان تا سوی دیگر باغ به همراه نهر عریض و حوض وسیع میانی نشان از امتداد طبیعت به درون ساختمان دارد. بهراستی این کوشک به هیچ وجه امتداد طبیعت و حرکت درون باغ را قطع نکرده و حتی بر سکوی بلند نیز قرار ندارد و اینهمه سبب تفاوت بارز بین این باغ با باغهای ساسانی قبل از اسالم دارد. بهنظر میرسد غلط نباشد اگر بگوییم خصلت طبیعتگرایی این کوشک، به باغهای ژاپنی بیش از باغهای اسالمی شبیه است )تصویر.)6 تصویر :5 کوشک هشتبهشت اصفهان و فین کاشان، منبع: .URL1 تصویر :6 این کوشکها باتصویر :7 الگوی کلی باغسازی دوران اسالمی از دو فصلنامه معماری ایرانی شماره 5 ـ بهار و تابستان 93 گشودگیهای وسیع چهار طرفه بهسوی باغ کامالً برونگرا هستند، منبع: URL2منظر درونگرایی و برونگرایی کوشک نسبت به باغ 60 ب. در بیشتر کاخهای دوران ساسانی، ایوان رو به باغ تنها گشودگی و مسیر دسترسی به ساختمان است. ایوان از نظر کارکردی به دو گروه تقسیمبندی میشود: نخست ایوانهایی که بهعنوان یک فضای اصلی از آنها استفاده میشود؛ دوم ایوانهایی که نقش یک فضای رابطه را بر عهده دارند. این ایوانها نیز ممکن است بین حیاط و یک فضای محصور یا میان یک فضای معماری و یک فضای شهری رابط باشند. ایوانهای رابط را اغلب پیشطاق نیز مینامیدند )سلطانزاده 1377، .)144 با بررسی مصادیق ساسانی میتوان اظهار داشت که ایوان و فضای نیمهباز با عرض نسبتاً کم که در کنار فضاهای اصلی شکل گرفته است، برای تنظیم پیوند بین انسان با طبیعت اصالت ندارد و صرفاً بهعنوان یک مسیر عبوری عمل میکند و بر طبق تقسیمبندیهای مذکور میتوان آنها را در دست دوم )فضای ارتباطی( جای داد3 )تصویر .)8 در نگاه اول و با مبنا قراردادن خانهها و قصرهای بعد از اسالم انتظار میرفت که ایوانهای بزرگی در اطراف حیاطهای درونی، برای بهرهمندی از طبیعت وجود داشته باشد؛ درحالیکه چنین نیست. برخی از این کاخها نظیر عمارت خسرو، فاقد ایوان رو به حیاط هستند. برخی آثار ازجمله کاخ سروستان نیز دارای ایوانی رو به حیاط درونی هستند که در کنار فضای اصلی قرار نگرفته است. در دوران اسالمی، ایوان عالوه بر تأمین دسترسی، بهعنوان یکی از اندامها و عناصر اصلی کوشک مطرح شد. در تقسیمبندی مذکور، این ایوانها در دست نخست )ایوان بهعنوان فضای اصلی( جای میگیرند. برخالف دوران ساسانی، ایوانهای متعدد رو به باغ، زمین دسترسی و ارتباط بصری کاربران با طبیعت اطراف را فراهم میکند )تصویر .)9 تصویر :8 موقعیت ایوان در کاخ های ساسانیـ تقریباًتمامی کاخهایتصویر :9 موقعیت ایوان در کوشکهای دوران اسالمیـ در کوشکهای دوران ساسانی )بهاستثنای برخی موارد( از این الگو تبعیت میکنند ودوران اسالمی ایوانهای متعدد عالوه بر تأمین دسترسی، بهعنوان یکی از ایوان در آنها فقط نقش یک فضای عبوری را دارد. اندامهای اصلی مطرح بوده و منظری زیبا رو به باغ را نیز فراهم میآورند. ج. درونگرایی و برونگرایی باغ نسبتبه زمینهای اطراف، از دیگر موارد ایجاد تمایز میان الگوی باغسازی ساسانی و اسالمی است. در دوران ساسانی، با وجود ارتباط میان کاخ/ معبد و باغ که ارتباطی گسسته است، عدم وجود حایل و مرزی مشخص در اطراف مجموعه، باعث امتزاج حریمها شده و رابطهای پیوسته میان باغ و زمینهای اطراف بهوجود آورده است )تصویر .)10 برخالف الگوی رایج در دوران ساسانی، درونگرایی و محرمیت یکی از اصول مهم در طراحی و ساخت باغهای اسالمی است4 که گاه با دیوارهای بلند و قلعهها، گاه با چینهای کوتاه و گاه حتی با دیوارهای مشبّ ک تأمین شده است و هر بار روشهای مورد استفاده بسته به اقلیم محل و میزان امنیت و زمان ساخت تغییر کردهاست. دیوارهای پیرامونی و سردرها مهمترین عناصر بهکاررفته برای تعریف حریم باغهای دوران اسالمی بودهاند )نورانی .)1387 این حریمها گسستی آشکار میان باغ و محوطه اطراف آن بهوجود آورده و آن را نسبت به اطرافش کامالً درونگرا کردهاست )تصویر .)11 دو فصلنامه معماری ایرانی شماره 5 ـ بهار و تابستان 93 61 تصویر :10 الگوی کلی روابط میان کاخ/ تصویر :11 الگوی کلی روابط میان کوشک،معبد، باغ و اطراف مجموعه باغهای ساسانیباغ و اطراف مجموعه باغهای اسالمی د. یکی از الگوهای مشترک تبیین پذیر برای باغـ کاخها و باغـ معابد ساسانی، گنبدخان تنگ و تاریک، دارای چهار بازشو محوری و محدود و با عرض کمتر از دو متر است که فقط نقش معبر را ایفا کردهاند و برخالف بازشوهای کوشکهای دوران اسالمی، فضایی برای نشستن و بهرهمندی از چشمانداز طبیعی را فراهم نمیآورند.5 تقریباً در تمامی مصادیق دوران ساسانی، گنبدخان اصلی ساختمان، فضایی نسبتاً تاریک است که این ایوانها عمدتاً از یک سو به ایوان و سمت دیگر به حیاط روبازی ختم میشوند که توسط اتاقهای پیرامونی محصور شده است )تصویر .)12 برخالف این ساختار، گشودگیهای چهارطرف کوشکهای دوران اسالمی عالوه بر ایجاد فضای دسترسی، دیدی بسیار زیبا رو به باغ ایجاد میکنند )تصویر .)13 دو فصلنامه معماری ایرانی شماره 5 ـ بهار و تابستان 93 62 تصویر :12 الگوی فضای اصلی کاخـ باغ و باغـ معبد دوران ساسانی؛ گشودگیهای تصویر :13 الگوی فضای اصلی کوشکهای دوران اسالمی و گشودگیهای موجود در بدن این فضا عموماً از یک سو به حیاط اندرونی، از طرفین به فضاهای آن؛ این گشودگیها عالوه بر ایجاد فضای دسترسی دیدی زیبا رو به باغ سرپوشیده و از یک سمت به ایوان ختم می شود و فقط نقش معبر دارند. ایجاد میکنند. ه. از دیگر الگوهای مرتبط با مقوله درونگرایی و برونگرایی میتوان به حیاطهای درونی کاخـ باغها و باغـ معابد ساسانی اشاره کرد. این ساختمان ها رابط خود را با طبیعت در قالب یک حیاط درونی و یک محوط بیرونی تنظیم میکنند؛ حیاطهای مرکزی در بسیاری از آثار از قبیل کوشک سروستان، کاخ فیروزآباد، عمارت خسرو و; قابل مشاهده است.کاخ سروستان در قسمت جنوب شرقی شامل مجموعه اتاقهایی رو به حیاط مرکزی است که کامالً درونگراست. در عین حال، اتاقهای پیرامونی با تقسیمات سهتایی، کامالً مستقل بوده و عالوه بر ارتباط با اتاقهای مجاور، به فضای بیرون نیز دسترسی دارند )تصویر .)14 عمارت خسرو نیز همانند کاخ فیروزآباد از بخشهای خصوصی و عمومی تشکیل شده بود. پشت اتاق گنبددار یک صحن ستوندار با ایوانی بزرگ قرار داشت. خانههای اختصاصی تشکیل شده بود از تعدادی خانههای سنتی حیاطدار و واحدهای مسکونی ساده و نسبتاً کوچک که معموالً تنها یک ایوان بهسمت شرق داشت )هرمان 1373، )147 )تصویر15ـ.)16 باغـ معبد تخت سلیمان نیز دارای حیاط درونی بهشکل مستطیل و به ابعاد 50×250 متر است که دورتادور دریاچه و آتشکده را فرا گرفته است )تصویر ادامه خواندن مقاله بررسي تطبيقي باغسازي ايران در دوران ساساني و اسالمي براساس توصيفهاي بهشتي

نوشته مقاله بررسي تطبيقي باغسازي ايران در دوران ساساني و اسالمي براساس توصيفهاي بهشتي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله درآمدي بر مفهوم مفصل در معماري براساس روش هايدگريِ ريشهشناسي واژه

$
0
0
 nx دارای 14 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه هر موجودی را در این جهان با نامی میشناسیم. نامی كه نمایی از آنچه «هست» به ما مینماید؛ یعنی نام هر موجود را میتوان هستِ ادراكشد آن موجود خواند. پس اگر در فهم نامها كه در قالب واژگان بیان میشوند، كژی پدید آید، منجر به كژفهمیِ واقعیتِ متناظرش خواهد شد. از این نقطهنظر، دیگر زبان بهعنوان ابزاری صرف برای بیان اهداف نگریسته نمیشود، بلكه بنا به گفت هایدگر، همان چیزی خواهد بود كه دربار سرشت و ماهیت یك چیز به ما میگوید. نوربرگ شولتز، نظریهپرداز بزرگ معاصر در حوز معماری و شهرسازی، با استناد به همین امر است که تشخّصِ چیزها را به مثاب شیو هستیشان )یعنی آنگونه که «هستند)»، به واسط «نامیدنشان برای اولین بار» میداند و معتقد است که «نامیدن» آنها را حفظ میکند و عالم گشوده میشود )نوربرگ شولتز 1382، )67؛ واژه، عالم را میگشاید. عالم بهمعنای آنچه هم روابط ما و نسبِ ما با موجودات و فهم ما از خودمان و خدایمان را شکل میدهد. پدیدارشناسی که از شاخههای نظریهپردازی نوین در معماری است، با اعتقاد به اینکه بهوسیل زبان میتوان شناخت از پدیدهها را آغاز کرد، بر فهم ریشههای لغات و فرایندِ نوشتن بهمنزل منبعی برای شناخت، تأکید زیادی دارد )پرتوی 1387، .)176 هایدگر نیز بر همین اساس، بنیان بسیاری از نوشتههای خویش را ریشهیابی واژگان قرار داده است. یکی از معروفترین رسالههای وی، «عمارت، سکونت، فکرت1» است که در آن، از طریق ریشهیابیِ واژگان، به تعریفِ معنای بهمحاقرفت «ساختن» و «سکونتکردن» میپردازد.2 هدف از این پژوهش، شناخت بهتر مفهوم «مفصل» است؛ اما انتظار میرود این شناختِ جدید، همچنین منجر به درك جدیدی از مفصلهای معماری شود و افقی نو در ذهن معماران بگشاید. باور اصلی این پژوهش آن است که اصول و قواعد خاصی بر اجزای مفصلی در محل مفصل مترتب میشود. بهعبارت دیگر، هر اتصالی را به صرف «اتصالبودنش» نمیتوان مفصل نامید. نتیجه آنكه این تحقیق میتواند مبنای اهداف واالتری نظیر «آموزش و طراحی مفاصل در معماری» قرار بگیرد. بدین ترتیب به لحاظ گونهبندی، این پژوهش در دست تحقیقهای بنیادی قرار میگیرد. ازآنجاكه مبنای این پژوهش ریشهشناسی است، روی عمومی انجام آن طبیعتاً مطالع اسنادی است. توصیف و تحلیل نیز دو شیو اصلیِ بهكاررفته در این تحقیق هستند. مهمترین روش در این پژوهش نیز روش استدالل منطقی است. ساختار ارائهشده برای این گفتار به این ترتیب است كه پس از یک نگاه مختصر به نمونههایِ عینیِ آنچه امروزه از مفصل در معماری میشناسیم، بهمعنای واژ مفصل پرداخته شده است. نتیجهگیری در این تحقیق، برخالف معمول، تنها به بخشِ معطوف به ذیل این عنوان محدود نشده است. برای آنكه سیر كلی حاكم بر این پژوهش كه همان ریشهیابی واژگانی است، باعث گسیختهشدن رشت كالم در متن نشود، ذیل هر مبحث یك نتیجهگیریِ جزئی از همان مبحث بهعمل آمده است؛ بنابراین، آنچه در نهایت با عنوان نتیجهگیری آمده، چكید نتایجِ بهدستآمده از مقاطع پیشین است. .2 ریشهشناسی واژ مفصل .1 مصادیق مفصل در معماری هنگامی كه به مفهوم مفصل در معماری میاندیشیم، طیف گستردهای از انواع مصداقهای آن در ذهن مجسم میشود؛ از یك شیء كوچك نظیر لوال گرفته تا یك فضای بزرگ معماری نظیر هشتی؛ از اتصال و کنارِ هم قرارگیریِ ماده و مصالح و رنگ گرفته تا مفاهیمی به گستردگیِ فضا. بهعبارت بهتر، مفصل در معماری از كوچكترین جزئیات موجود در ساختمان تا كالنترین فضای یك بنا را شامل میشود. در یك نگاهِ جامع، حتی میتوان یك بنای کامل را در حكم یك مفصل دید؛ چنانكه یك پل را از آن جهت كه ارتباطدهند دو لب رودخانه به یكدیگر است، بهعنوان یك مفصل میتوان ارزیابی کرد. هایدگر ضمن اشاره به همین مطلب، متذكر میشود كه «این پل تنها كنارههای رود را كه از پیش بوده است، به یكدیگر متصل نمیكند. كنارهها تنها هنگامی كه پل از روی آب میگذرد، بهعنوان كناره ظاهر میشوند. پل مسبب آن است كه هر كناره در سوی دیگر قرار بگیرد و بدینگونه، یك سو در مقابل دیگر سو قرار میگیرد. كنارهها به سبب پل است كه دیگر در طول رودخانه همانند خطوط مرزیِ بیتفاوتِ زمینِ خشك نیستند» )هایدگر 1381، .)13 یعنی پل بهعنوان اتصالدهند دو بخش از خشكی به یكدیگر، بهعنوان یك مفصل، معنابخشِ سرتاسر كنار رود میشود. بدین ترتیب، مفصل، بهعنوان «محل اتصال»، از یك «اتصال صرف» فراتر میرود و به همان چیزی تبدیل میشود كه میتواند معنابخش و انتظامدهند همان «كل»ی باشد كه در آن حضور دارد.اما بهراستی مفصل چیست؟ برای پاسخگویی به این سؤال و در جهت برقراری یک نسبت بیواسطه با شیء، برای فهمِ چیستیِ آن، به سراغ زبان میرویم و میپرسیم که زبان به ما چه میگوید؟ مفصل واژهای وامگرفته از زبان عربی است3 كه از ریش «فََصَل» بهمعنای «فاصله و جدایی» ساخته شده و بهمعنای مكان پیوستگی میباشد )سیاح 1375، .)802 معادل فارسیِ «مفصل» واژ «بند» است. دهخدا اولین معنا در مدخلِ واژ « بند » را «فاصل میان دو عضو» دانسته و عنوان نموده كه آن را به عربی «مفصِل» گویند )دهخدا 1342، .)303 بر این مبنا حیثیت انفصالیِ «مفصل»، اولین گام در درک آن است. اما واژ «بند» از ریش «بستن» هم بهمعنای «محل اتصال دو چیز» و هم بهمعنای «الیاف اتصالدهند یك عضو به عضو دیگر» است )همان( )هرن و هوبشمان 2536، .)280 مفصل در این شکلِ اخیر، حیثیت اتصالیِ خود را به نمایش میگذارد. پس مفصل محل حضور همزمانِ اتصال و انفصال است. از نقطهنظرِ یك مفصل، اتصال اولین موضوعِ ادراكی است؛ اما از نقطهنظر عناصرِ موجود «جدایی و انفصال»ُمقدِّم بر «اتصال» است. بهعبارت دیگر، عناصر موجود در مفصل ابتدا انفصال را تجربه کرده، آنگاه به درك پدید اتصال رسیدهاند. از منظری دیگر، اینچنین میتوان بیان کرد كه اصالً وقتی میگوییم دو چیز به یكدیگر اتصال یافتهاند بدان معناست كه از پیش، فرضِ جداییِ آن دو چیز را پذیرفتهایم؛ كه دو چیز زمانی به یكدیگر میپیوندند كه از هم جدا باشند؛ از یكدیگر منفصل باشند. اصالً خودِ حضور «دو» و «دوگانگی» نشانِ انفصال است؛ یعنی زمانی كه بحث از «دو» مینماییم، از قبل میدانیم كه انفصالی در بین است. بر این مبنا، از این لحظه به بعد به جهت ساختارمندکردنِ این مقاله و دوری از اغتشاش در انبوه مطالبِ گردآمده در این باب، ریشهشناسیِ واژه را ذیل دو حیثیت انفصالی و اتصالیِ مفصل پی میگیریم.2ـ.1 حیثیت انفصالی مفصل «حیثیت انفصالیِ مفصل» بیانکنند آن است که مفصل در محل انفصالِ چیزها پدید میآید؛ «بینِ» چیزها پدید میآید. معادل انگلیسی «بین» واژ between است. ریش آن4 در زبانِ مادرِ هندواروپایی5 بهمعنای two با معادل فارسی «دو» میباشد. واژ مركب bi -twihna در زبان آلمانی نیز معادل between و بهمعنای at the middle point of two است )the American Heritage Dictionary( ؛ یعنی «در میانِ دو»؛ اما این «دو»، دو محدود دو فصلنامه معماری ایرانی شماره 5 ـ بهار و تابستان 93 103 دو فصلنامه معماری ایرانی شماره 5 ـ بهار و تابستان 93 104 انتهایی دو بخشی است كه از یكدیگر فاصله گرفتهاند و مفصل در آن میان قرار میگیرد. گفته میشود واژ between زمانی بهکار میرود که دو چیز مشخصاً تعریف شده باشند )Ibid(؛ مرزهای معلوم و مجزا داشته باشند. بر این مبنا « betweenبینِ » یعنی «در میانِ مرزهای تعریفشد دو چیز» اتفاق میافتد؛ در میانِ محدودههای انتهایی آن دو چیز. و محدود انتهایی هر چیزی بهمعنای حد و مرز آن چیز است. از سوی دیگر، واژ «بین» با «تبیین» بهمعنای روشن، واضح و آشكاركردن، مرتبط است )فرهنگ لغت عربی به فارسی المنجد 3 ـ 6)CD این امر به آن معناست كه وقتی چیزی را «تبیین» میكنیم؛ یعنی وقتی چیزی را روشن و آشكار میكنیم، گویی چیزی را از چیزی جدا میكنیم؛ گویی مرزهایش را و در نتیجه مفصلهایش را تعریف میكنیم؛ یعنی «تعریف مفاصل در یك مجموعه» مساوی و مترادف با « روشن و آشكارکردنِ آن مجموعه» است. به همین دلیل است که فراسکاری 7، نظریهپرداز معاصر معماری، معتقد است مفاصل [یا به بیان وی: جزئیات8] بیانكنند فرایند آشكارسازی، یعنی اتصالدهند معنا به اشیاءِ ساختِ دست بشر هستند .)Frascari 1996, 512( مفاصل معنابخشِ معماری هستند؛ زیرا تا چیزی روشن و واضح نباشد، مرزهایش درک نشود، معنا نمییابد؛ یعنی اصالً در مرزهاست که تمایز صورت میپذیرد و در نتیجه معنا قابلیتِ داللت پیدا میکند.9 گفتیم پرداختن به مفصل با معنای «محلِ فصل» همراه با شناساییِ مفهومِ مرز و حد10 است كه مفصل در میانِ محدودههای اجزا پدید میآید؛ یعنی مفصل همراه با «تحدید» است و تحدید در منطق، بهمعنای «تعریف و مشخصکردن یك چیز» میباشد )ابنسینا 1358، )25؛ بنابراین مفصل «همراه با» و پیوست با «تعریف و مشخصکردنِ یك چیز» است. بوعلی در رسال «حدود یا تعریفاتِ » خود، به نقل از ارسطو، حد را تعریفی معرفی میکند که ماهیت یک چیزـ یعنی کمال وجودِ ذاتیِ آن چیزـ را بیان میکند؛ یعنی حد، تعریف است. وقتی ماِّحد چیزی را مشخص میکنیم یعنی آن چیز را تعریف نمودهایم؛ اما این تعریف چگونه تعریفی است؟ براساس سخن بوعلی، آن تعریفی است که ماهیتِ چیز یا شیء مورد نظر را مینمایاند: «بنا به گفت فیلسوف [ارسطو] در کتاب طوبیقا [جدل« ]حد، تعریفی است که ماهیت چیزی یعنی کمال وجود ذاتی آن شیء [مورد نظر] را بیان میکند و آن از جنس نزدیک و فصل [ممیز ذاتی نوع] فراهم میآید» )همان(. مراد از جنس در اینجا آن کلیِ ذاتی است که در جوابِ «ما هو» بر افراد مختلف الحقیقه حمل شود. مانند «حیوان» که بر انسان و اسب و ماهی و غیره در جوابِ «ما هو» گفته میشود )خوانساری 1387، .)114 جنس را نسبت به نوع در صورتی قریب )نزدیک( گوییم که: اگر آن نوع را با هر یک از انواع مشارک ضمیمه کنیم و بپرسیم که چیستند، همان جنس در جواب بیاید. مثالً حیوان جنسِ انسان است و انسان در این جنس انواع مشارکی دارد؛ یعنی انواعی که در حیوانیت با او شریک هستند؛ گاو، شتر، شیر; حال هریک از این انواع را با انسان منضمّ کنیم و بپرسیم چیستند، جواب حیوان است. پس حیوان جنس قریب انسان است» )همان، .)118 بنابراین وقتی گفته میشود حد، تعریفی از جنس نزدیکـ قریبـ است؛ یعنی در حد به ماهیت شیء پرداخته میشود؛ حدود، ماهیت اشیاء را مینمایانند. فصل نیز کلیای است که در جواب «ذاتاً کدام است» میآید )همان، )124؛ بنابراین، موجب یک نوع، از انواع مشارک میشود؛ مانند ناطق که فصلِ انسان است؛ یعنی موجب جداشدن و امتیازیافتن انسان از انواعی که با آن در حیوانبودن شریکاند، میشود. به همین جهت، میتوان فصل را چنین نیز تعریف کرد که فصل آن کلیِ ذاتی است که شیء را از مشارکات در جنس ممتاز گرداند )خوانساری .)1387 فصل در لغت به معنی جداکردن است و وجه تسمی فصل در منطق همین است که یک حقیقت را از سایر حقایق جدا میسازد. پس مقصود ابن سینا در تعریف حد، آنجا که میگوید [«حد] از جنس نزدیک و فصل فراهم میآید»، آن است که «حد» نه تنها از ماهیت شیء با ما سخن میگوید، بلکه وجه تمایز شیء مورد نظر از اشیاء دیگر را نیز به ما مینمایاند؛ حدود، از ماهیت اشیاء با ما سخن میگویند و وجوه تمایز آنها را به ما مینمایانند. پس حد را می توان بهعنوان یک آستانه، یعنی تجسّمبخشنده به یک تمایز11 نیز تلقی کرد. هایدگر در تحلیلش از «غروب زمستانی تراکل» نشان میدهد که چگونه آستانه، حامل وحدت و تمایزِ عالم و چیز )زمین( است )نوربرگ شولتز 1382، .)74 در یک ساختمان، آستانه همزمان داخل و خارج را، یعنی آنچه را بیگانه است با آنچه معمول است، از هم جدا و در عین حال به هم مرتبط میسازد. نوربرگ شولتز در شرح مقال هایدگر بیان میکند که حد و آستانه، عناصر تشکیلدهند مکاناند. آنها بخشی از پیکرهای12 را شکل میدهند که فضامندیِ مورد بحث را آشکار میسازد؛ «در زبان آلمانی، ماهیت این موضوع به زیبایی در خود زبان نمایش داده شده است؛ چنانکه واژ Riss بهمعنای «شکاف» بهمعنای پالن نیز است. شکاف، به جا و مناسب در واژ پالن ) Grung ـ )riss و واژ نما Auf ( ـ )riss جا افتاده و به این طریق، ماهیت دوگان فضامندی دوباره آشکار میگردد» )همان(.از سوی دیگر حدّ و مرز، بهمعنای تعیینكنند محدوده، با مفهوم peras در زبان یونانی نسبت مییابند. بر این مبنا «محدوده، آن چیزی نیست كه توقف را به همراه داشته باشد13 بلكه همانگونه كه یونانیان میفهمند، محدوده آن چیزی است كه چیزها حضورداشتنِ خود را در او از سر میگیرند» )هایدگر 1381، .)16یعنی مفصل در محلِ «به حضوررسیدنِ مجددِ چیزها» اتفاق میافتد. به همین دلیل است كه فراسكاری مفاصل [جزئیات] را Locii مینامد و سعی دارد نقش مولد گون )سازند( مفاصل را نمایش دهد. «در جزئیات [در مفاصل] امكان خالقیت و نوآوری نهفته است. و این همان وسیلهای است كه معماران با استفاده از آن میتوانند به بغرنجترین و آشفتهترین محیط ایجادشده توسط یك فرهنگ، هماهنگی ببخشند.) Frascari 1996, 501( » ِسمپر14 نیز از مفصل15 بهعنوان اصلیترین جزء ساختمان یاد کرده است )Frampton 1995, 86(؛ بهعنوان بنیادیترین وسیل پیوند كه ساختمان در پیرامون آن به «وجود» میآید. همچنین نتیجه میگیرد كه اساسیترین بخش سازند هنرِ ساختن« 16مفصل» است .)Ibid( همین تعبیر سمپر یادآور مفهومی است كه فیزیكدانان از اتصال بیان میكنند. دانشمندان معتقدند هر جزء یا مادهای در جهان بهوسیل یك به اصطالح «راستای جهانی17» كه توصیفكنند موقعیت آن در زمان و فضاست، شناسا میشود. اگر دو یا بیش از دو راستای جهانی همدیگر را قطع كنند، یك رویداد18 به وقوع میپیوندد. در فیزیك، اهمیت اتصال تا به آن اندازه است كه گفته میشود اگر «راستای جهانیِ» یك جزء یا ذره «راستای جهانیِ »دیگری را قطع19 نكند، هیچ اتفاقی برای وی روی نداده است و بدین ترتیب، مشخصکردن موقعیت آن ذره در هیچ زمانِ مفروضی، نه مهم20 است و نه معنیدارURL( 21 ـ .)2 بر این مبنا یك ذره یا جزء زمانی اهمیت پیدا میكند كه با جزء یا ذر دیگر، رویدادی را پدید آورد یا امری را روی دهد. در اینجا چیزی است كه «مكان» مییابد؛ زیرا «مكان یافتن» با ترجمه take place به همان معنای «رویدادن» با ترجمه occur است. در اینجا چیزی است كه به عرص پیدایی و حضور درمیآید؛ چیزی است كه وجود مییابد. گفتیم تا زمانیكه یك جزء رویدادی را پدید نیاورده است، از دیدگاه علمی، قابلیت شناخت «جای ـ گاه22» نخواهد داشت و در نتیجه برای انسان اصالً در «حضور» نخواهد آمد یا وجود نخواهد یافت؛ بنابراین، میتوان چنین نتیجه گرفت كه هر ذرهای در این جهان، زمانی برای انسان حضور مییابد كه در نسبت با، در ارتباط با و در اتصال با دیگری قرار گیرد؛ وجود هر چیز از مفصلی معنی مییابد كه با دیگری پدید آورده است؛ «حضور» از «مفاصل» برمیخیزد. 2ـ.2 حیثیت اتصالی مفصلگفتیم که معادلِ فارسیِ مفصل، واژ «بند»، همخانواده با واژ «بستن» است. واژههای پهلوی bastanوـ band ، اوستایی ـ )Bailey 1979, 266(bandو پارسی باستان ِـ band بهمعنای بستن میباشند )رواقی 1381، .)66 bindan در زبان انگلیسی كهن نیز به همین معناست .)the American Heritage Dictionary( از همین ریشه، to bind بهمعنای بستن و band بهمعنای رشته و گروه، امروزه در زبان انگلیسی مورد استفاده قرار میگیرند. ریش هندو اروپایی آن نیز، ـ bhendh23 ، بهمعنای بستن است؛ بنابراین یكی از مفاهیم وجودی مفصل «اتصال » است؛ اما این اتصال، چیزی را به همراه خواهد داشت که رد پای آن را در واژ دیگری در زبان انگلیسی میتوان یافت. واژ Connect در زبان انگلیسی، از ترکیب دو بخشِ ـ com بهمعنای «با هم» و واژه التینِ nectere بهمعنای «بستن» بهدست میآید. اصل هندواروپایی این واژ التین، ریش ned« ـ» بهمعنای «بستن» و «گره زدن» است )Ibid(؛ اما از پیگیری این ریش هندو اروپایی نتیجه میگیریم که این «بستن» و «به هم پیوستن» ثمرهاش کلیت دو فصلنامه معماری ایرانی شماره 5 ـ بهار و تابستان 93 105 است؛ زیرا ریش واژگان Net و Nexus بهمعنای «شبکه» نیز، همین واژ هندواروپاییِ ـ ned بهمعنای «بستن » و «گره زدن» است؛ اما «شبکه» یادآورِ «نظامی» است که اجزا در آن، در پیوستگیِ به یکدیگر پدید میآیند. بر این مبنا، مفاصل در جایی بهوجود میآیند که اجزا در آنجا بر مبنای یک «نظمِ مفروض» به یکدیگر «بسته» میشوند. این نظمِ مفروض و این نظام، همان نظامِ هماهنگِ معماری است که مفاصل در آن پدید میآیند.فراسكاری معتقد است مفاصل قابلیت آن را دارند كه بهوسیل نظم خویش، كلیت را انتظام ببخشند Frascari( .)1996, 501 متعاقباً نتیجهگیری میکند كه درك و بهكارگیری مفاصل [جزئیات]، همان فرایند بنیادینی را وضع میكند كه نظریات و تمرین معماری باید بدان وسیله پرورش یابند )همان(. بدین ترتیب، وی آشكارا ابراز میکند كه مفصل [ جزئیات]، نقط آغازینِ شروع یك معماری است. در یک استدالل معکوس و با استفاده از مفهوم یونانیِ «محدوده»، که از سرگیریِ مجددِ حضور و رویشِ ساختمان در اطرافِ مفصل ) )Frampton 2002, 146 است، میتوان گفت که یك معمار زمانی كه مفصلی را طراحی میكند، نحو به حضور رسیدن اجزای اطراف آن مفصل را رقم میزند. به همین دلیل است كه طراحی و اجرای بد یك مفصل، از حوز آن مفصل همواره فراتر میرود؛ و بالعكس اجرای دقیقِ یك طرح خوب و سنجیده، در محدودهای بسیار وسیعتر از محدود آن مفصل نمود پیدا میكند؛ بنابراین، یك مفصل بهراستی قابلیت آن را دارد كه انتظامدهند یك كلیت باشد. دو فصلنامه معماری ایرانی شماره 5 ـ بهار و تابستان 93 106 تصویر 1 )پوپ، بیتا، :)250 مفصل میان بازارتصویر 2 )بیگلری 2536، :)32 مفاصل تصویر 3 )پوپ ؟، :)266 مفصل میان بازار، میدان نقش جهان و مسجد شاه اصفهان. انتظامدهند کلیت هستند. نقش جهان و مسجد شیخ لطفاهلل اصفهان. ادامه خواندن مقاله درآمدي بر مفهوم مفصل در معماري براساس روش هايدگريِ ريشهشناسي واژه

نوشته مقاله درآمدي بر مفهوم مفصل در معماري براساس روش هايدگريِ ريشهشناسي واژه اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله اطوار مرکز، تحليلي بر مراتب مفهوم مرکز در معماري

$
0
0
 nx دارای 15 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه برخی مفاهیم در تکوین عالم و پدیدههای هستی همواره حضور داشتهاند. این مفاهیم ژرف را میتوان مبانی و اصولی ازلی و ابدی دانست که چون از نظام سرمدی سنن الهی برخاستهاند، در دایر زمان و مکان محدود نخواهند شد. معماری ایرانیـ اسالمی نیز با تکیه بر قوانین نظام هستی و با تجلی الگوهای کلی آن در جسم و جان خویش، دست به آفرینش مکان زده است. یکی از آشکارترین این اصول در معماری اسالمی، فارغ از زمان و مکان، تجلی مفهوم «مرکز» در معنا و کالبد آن است. هر آفریده واجد مرکزی است که حیات مادی و معنویاش پیرامون آن معنا مییابد. در هستیشناسی اسالمی، مانند اکثر اندیشههای سنتی، عالم مرکزی دارد که محمل حضور حقیقت است و کل هستی قائم به وجود آن است. عالوه بر حضور مفهوم مرکز در عالم هستی، این مفهوم تا حدی در معماری ایرانیـ اسالمی متجلی شده است که هدف اصلی این معماری را نمایش مرکز چه بهصورت مستقیم و چه بهصورت غیرمستقیم دانستهاند )اردالن .)1379 از انتظامهای فضایی مرکزگرا در جسم این معماری گرفته تا تجلی اصل توحید در جان آن، همگی نمایشی از حضور همهجاگستر مرکز در آن است. بر این اساس، یکی از راههای فهم عمیق معماری این سرزمین، فهم «مرکز» و اطوار آن است. مفهوم مرکز نه تنها در آثار معماری ایران بهوضوح دیده میشود، بلکه در آرای نظریهپردازانی که خارج از بستر فرهنگی ایرانیـ اسالمی در حوز هنر و معماری پژوهش کردهاند، نیز مطرح شده است. در این میان، رودولف آرنهایم2، کریستوفر الکساندر3 و کریستیان نوربرگ شولتس4 مفهوم مرکز را اساس و مبنای نظریهپردازیهای خویش قرار دادهاند.5 تأکید بر مفهوم مرکز از نظرگاههای متفاوت، نمایانگر این است که این مفهوم، محدود به بستر فرهنگ ایرانیـ اسالمی نیست و در طول تاریخ در حوزههای فرهنگی دیگر نیز مفهومی مهم و اساسی بوده است؛ بنابراین، مرکز ازجمله مفاهیمی است که اگر عمیقاً فهم شود، راهی برای آفرینش معماری خوب ورای محدودههای زمانی و مکانی میگشاید.رودولف آرنهایم که از منظر ادراک بصری به این مفهوم توجه میکند، بیشتر به واکاوی ابعاد صوری مرکز میپردازد. همچنین نوربرگشولتس که با رویکرد پدیدارشناسانه، محیط پیرامونش را فهم میکند، غالباً وجوه غیر بصری مرکز را لحاظ میکند. در این میان، الکساندر بحث خود را از وجوه بصری و مادی مرکز آغاز و با تعمیق اندیشهاش در طول مسیر مطالعاتش در نهایت به وجوه غیرمادی و ماورائی این مفهوم اشاره میکند. با توجه به تفاوت نظرگاه هریک از پژوهشگران مذکور، واکاوی مفهوم مرکز از منظر ایشان، ابعاد گوناگون این مفهوم جامع را روشن میکند. هر چند ایشان از منظرهای مختلفی به این مفهوم واحد نظر افکندهاند، وجوه مشترکی نیز از خالل سخنانشان یافت میشود. در این نوشتار، سعی شده است که پس از تشریح اجمالی، نظرگاه هریک از نظریهپردازان و مشخصکردن وجوه اشتراک و افتراق آنها، با تحلیل آرای ایشان، انواع مختلف مراکز آشکار شود تا فهم ژرفتری از این مفهوم عام، در حوز هنر و معماری حاصل آید. شایان ذکر است که در این مجال، تنها به واکاوی مراتب مرکز از منظر نظریهپردازان مذکور پرداخته میشود و بسط و گسترش این بحث در حوز معماری اسالمی، محتاج پژوهش دیگری است که نوشتار حاضر مقدمهای برای آن محسوب میشود. .1 مروری بر پیشین تحقیق رودولف آرنهایم که بهدنبال کشف راز ترکیبات بصریِ ماندگار در طول تاریخ است، پس از مطالعات وسیعش در این زمینه، در آخرین اثر خویش با عنوان قدرت مرکز6، «مرکز» را راهگشاترین مفهوم در نیل به این هدف میداند. وی دو اصل مرکزگرایی و مرکزگریزی را کلید حلّ معمای ترکیبات بصری معرفی میکند و به قدرت مراکز در ساماندهی بصری تصویر و معنابخشی به آن اشاره میکند .)Arnheim 1988( آرنهایم ابتدا مراکز را در فضای دو بعدی مطرح میکند؛ اما در ادامه، به تأثیر مراکز در فضای واقعی و سه بعدی نیز اشاره میکند. تلقی وی از مفهوم مرکز به تأثیر آن در فضا نیز محدود نمیشود. او معتقد است که مرکزگرایی و مرکزگریزی تنها به حوز ترکیبات بصری محدود نمیشوند، بلکه آنها را اصولی اساسی در هستی میداند که در هم پدیدهها ازجمله انسان وجود دارد.7 به همین سبب، آرنهایم مطالعات خود را فراتر از ترکیببندی اشکال در آثار هنری پی میگیرد و آنها را عمیقاً در ارتباط با علم فلسفه، اسطورهشناسی و علوم اجتماعی میداند و داللتهای ضمنی هریک از این مباحث را در خالل تحلیل و تفسیر آثار هنری دخالت میدهد. الکساندر نیز در پی رسیدن به معماری مطلوب، سیری را طی میکند و در نهایت، در کتاب سرشت نظم، بدفهمی رواجیافته از نظم در قرن بیستم را منشأ معضالت معماری امروز معرفی میکند ) الکساندر .)1390 وی در ادامه، اید کلیت یکپارچه و مراکز را مؤثرترین راهکار در رفع این مشکل میداند. الکساندر معتقد است که هر پدید طبیعی یا مصنوع متشکل از بیشمار مرکز است و کیفیت آن پدیده وابسته به چگونگی برهمکنش مراکز آن است. به اعتقاد الکساندر، هرچه تعامل مراکز با یکدیگر بیشتر باشند، آن پدیده زیباتر و زندهتر است Alexander 2002, vol 1,( 81 ـ )90؛ بنابراین، او میکوشد با مطالع پدیدههای طبیعی و تحلیل مراکز آنها، راهکارهایی برای تعامل غنیتر مراکز در معماری و آثار هنری بیابد. کریستوفر الکساندر نیز در ابتدا مرکز را محدودهای بصری میداند که بهوسیل نیروهای مرکزْگرایش محیط اطراف خود را قطبی میکند )Alexander 2002, vol 1(؛ اما بعدها ارتباطی ظریف میان مفهوم وجود و مرکز را مطرح میکند .)Ibid, vol 4( وی کلبهای روی تپه، صدای جویبار در اتاق یا شعاعهای نورانی خورشید را مصادیقی از مفهوم مرکز معرفی میکند .)Ibid, vol 1, 140( کریستیان نوربرگشولتس که از منظر پدیدارشناسانه به جهان هستی و پدیدههای آن مینگرد، نیز مفهوم مرکز را بهمثاب «مهمترین عامل در تعیین فضای وجودی8 انسان» مطرح کرده است )نوربرگشولتس 1381، .)33 نوربرگشولتس معتقد است که فراگیرشدن نگرش علمی به محیط )که نتیج آن بهوجودآمدن نظام عملکردگرایی است( موجب شده که در دور جدید، بشر فضا را متجانس و همگن ادراک کند؛ برخالف تصور رایج در دورانهای پیش که فضا همواره جهتدار و غیرهمگن بوده است. وی علت این تغییر نگرش نسبت به فضا را رخت بربستن ویژگیهای کیفی از آن میداند. نوربرگشولتس مراکز موجود در فضا را متضمن صیانت از این کیفیات میداند و از اینرو، معتقد است مراکز میتوانند ساختار فضای متجانس را به نفع خود در هم شکنند و به ایجاد خوانایی، احساس تعلق و هویت در محیط بپردازند )همو 1382، .)54 از منظر نوربرگشولتس، «فضا بهصورت موضعی و عینی تمرکز یافته» است )همو 1353، .)29 شایان ذکر است که هریک از نظریهپردازان، در انتهای سیر اندیش خویش و پس از تمسّک به راهحلهای گوناگون برای پاسخ دادن به پرسش خود، در زمان پختگی و کمالیافتگی اندیشهشان به مفهوم مرکز روی آوردهاند؛ لذا تأمل و تفکّر دربار این مفهوم، ّموجه و مفید است. دو فصلنامه معماری ایرانی شماره 5 ـ بهار و تابستان 93 117 دو فصلنامه معماری ایرانی شماره 5 ـ بهار و تابستان 93 .2 جوهر مفهوم مرکز با تعمق در آرای محققان مذکور روشن میشود که وجه اشتراک تمامی آنها، توجه به نیروها و بردارهایی است که توسط مراکز در فضا ظاهر میشوند و به قطبیکردن آن میپردازند. از منظر ایشان، بهرهگیری از مرکز، یکی از راهکارهای اساسی برای درهمشکستن فضای همگن و جهتدارکردن آن است؛ لذا همگی در تبیین مرکز به بردارها یا نیروهایی اشاره میکنند که یکنواختی فضا را درهم میشکنند و نوعی مرکزیت در اطراف خود ایجاد میکنند. پس بهطور کلی، با رجوع به آرای نظریهپردازان، فارغ از تفاوت منظر هریک از ایشان، جوهر مفهوم مرکز را میتوان مفهوم نیرو دانست.9 اما نوع و محیط اثر نیروهای مراکز با توجه به نظرگاههای گوناگون متفاوت است؛ مثالً آرنهایم که در حوز ادراک بصری به مفهوم مرکز توجه کرده است، غالباً این نیروها را از نوع نیروهای ادراکی و بصری معرفی میکند .)Arnheim 1988, 1-15( الکساندر نیز از همین باب وارد میشود و به نیروهای مراکز در ترکیبات بصری اشاره میکند. اما وی در نهایت، از این حوزه فراتر میرود و نیروی مرکز را نوعی جاذب فطری معرفی میکند که سبب ایجاد احساس قرابت میان مرکز و مخاطب میشود .)Alexander 2002, vol 4, 63-66( عالوه بر این، هرچند نوربرگشولتس هم جوهر مرکز را مفهوم نیرو میداند، این نیروها را جامعتر از نیروهای بصری ّمدنظر آرنهایم میداند و آنها را بهمثاب عوامل اصلی تکوین و ادراک هستی معرفی میکند )نوربرگشولتس 1381، 33 ـ .)43 .3 مراتب مفهوم مرکز هرچند نظریهپردازان همواره از واژ مرکز10 استفاده کردهاند، انواع )یا بهتعبیری مراتب( متفاوتی از مفهوم مرکز را در ذهن خویش دارند. نظریهپردازان مذکور بهندرت تقسیمبندی مشخصی از مراکز ذکر میکنند که بتوان این انواع را شناخت؛ لذا در این بخش سعی میشود که با تأمّل بر جمالت ایشان و مقایسه و تحلیل مضمونی آنها این مراتب استخراج، نامگذاری و شرح داده شود. طبیعی است که اندیش پشتیبان و جهانبینی اسالمی نگارندگان در این تحلیل، نقشی زمینهای داشته است. تدوین و نامگذاری این مراتب ماحصل تحلیلها و برداشتهای نگارندگان از سخنان نظریهپردازان مذکور است و ادعایی در ذکر جامع مراتب مراکز وجود ندارد. با تعمّق بیشتر در سخنان نظریهپردازان دیگر و آثار معماری، شاید بتوان مراتب دیگری از مفهوم مرکز را یافت. شایان ذکر است که نظریهپردازان مذکور در تدوین این تقسیمبندی، نقشی یکسان نداشتهاند؛ مثالً الکساندر به جنبههای متنوعتری از این مفهوم اشاره کرده؛ درحالیکه حوز بحث آرنهایم محدودتر است. در ضمن، هرچند معیار اصلی این تقسیمبندی با رجوع به آرای نظریهپردازان مذکور پدید آمده است، به فراخور نیاز از آرای محققان دیگر نیز در بسط موضوع استفاده شده است. 811 3 ـ .1 مرکز حقیقی با تأمل در آرای نظریهپردازان، بهنظر میرسد که گاهی منظور ایشان از واژ مرکز، همان مرکز حقیقی هستی است که غالباً موضوع بحث ادیان است. عالم حقیقتاً کانونمند است.11 در اکثر ادیانی که بیشتر به جنبههای عرفانی و باطنی توجه دارند و در پی آشکارکردن الگوهای اصیل در عالم هستند، مرکز از مباحث کلیدی عرفان آنهاست. 12مرکزگرایی عالم در طرحهای کیهانشناسی بهجامانده از عرفای اسالمی نیز مشاهده میشود. ادامه خواندن مقاله اطوار مرکز، تحليلي بر مراتب مفهوم مرکز در معماري

نوشته مقاله اطوار مرکز، تحليلي بر مراتب مفهوم مرکز در معماري اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله مدرس? جعفرآباد بنايي ناشناخته از دور? صفوي

$
0
0
 nx دارای 20 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه برجستهترین جنب مذهبی در ایران عهد صفوی، در درج نخست، فرایند پرشتابی است که ایران با گذر از آن، به کشوری شیعهمذهب تبدیل میشود. با آنکه زمین الزم برای این دگرگونی، با تغییرات بسیار ظریف مذهبی در دور ایلخانان فراهم شده بود )نصر 1385، 271ـ)272، بعد از اعالم تشیع اثنیعشری، بهعنوان مذهب رسمی کشور از سوی شاه اسماعیل اول، نیاز زیادی برای برقراری همگونی فکری از طریق ارشاد و تسریع اشاع عقاید شیعی پدید آمد )سیوری 1386، .)29 برای امکانپذیر ساختن تبدیل جمعیت غالب سنی ایران به کشوری شیعیمذهب، از یک طرف بسیاری از علمای بزرگ شیع بحرین، سوریه و جبل عامل که روزگاری از مراکز علوم و فرهنگ شیعی بودهاند، به ایران دعوت شده )nasr 2006 ,661( و از طرف دیگر، به ساختوساز تعداد زیادی مدرس دینی اقدام شد. با توجه به آثار موجود و گزارشهای تاریخی، اصفهان در مقام پایتخت صفوی بیش از 100 مدرسه را در خود جای داده بود )مهدوی 1386، 44ـ.)279 این مسئله در نوع خود، کمنظیر و حاکی از مرکزیت دینی و فرهنگی این شهر در کنار مرکزیت سیاسی و اقتصادی آن بوده است. مدرس جعفرآباد از معدود مدارس صفوی برجایمانده از نواحی حاشی اصفهان است که با توجه به مواردی همچون موقعیت مکانی، عدم دخل و تصرف در ساختمان اولیه و ناشناخته و در معرض تخریببودن در تحقیق حاضر، بررسی و مطالعه شده است. روش تحقیق این مقاله، توصیفیـ تحلیلی است؛ بر همین اساس، پس از بررسی سطحی باستانشناختی آثار و مواد فرهنگی جعفرآباد، بنای مورد بحث به دقت ثبت و مستندسازی شده و در مرحل بعد، با مطالع متون و منابع مکتوب تاریخی، بهویژه سفرنامهها، متون جغرافیایی محلی و برخی تواریخ مرتبط با دوران صفوی و قاجار و همچنین برخی کتب و منابع دور معاصر، جنبههای روشنتری از گاهنگاری، ویژگیهای معماری، سبکشناختی و دالیل ساخت بنا در جعفرآباد مورد کاوش قرار گرفته و مشخص شده است. .1 موقعیت جغرافیایی و پیشین تاریخی جعفرآباد در طول جغرافیایی°51 35 ´ و عرض جغرافیایی °32 56´ در ارتفاع 1580 متری از سطح دریا قرار دارد.1 براساس جاد آسفالته در فاصل 54 کیلومتری و به خط مسقیم در حدود 35 کیلومتری شمال اصفهان واقع شده و امروزه یكی از مزارع دشت برخوار محسوب میشود. دشت برخوار با پهنهای حدود 3601 کیلومتر مربع، در شمال شهرستان اصفهان، در 32 48 پهنای شمالی و 51 41 درازای خاوری نسبت به نیمروز گرینویچ قرار گرفته )تصویر )1 و بلندی آن از سطح دریا حدود 1570 متر است )افشار 1378، .)554 برخوار از شمال به شهرستانهای نطنز و کاشان، از شمال شرق و شرق به شهرستانهای اردستان و نایین و بخش کوهپایه از شمال غرب و غرب به میمه، شهرستانهای نجف آباد و خمینی شهر محدود میشود )همان، .)554اگرچه امروزه جعفرآباد بهعنوان مزرعهای کشاورزی نامبردار است، با توجه به آثاری همچون بقایای معماری2، مواد فرهنگی سطحی، مطالب متون و همچنین گفتههای محلی، در گذشته روستا یا شهر آبادی بوده و همواره یکی از سکونتگاههای دشت باستانی برخوار محسوب میشده است. برخوار در منابع قرون سوم و چهارم هجری قمری تا دور صفوی، یکی از رستاقها3 و نواحی اصفهان معرفی شده )ابن خردادبه 1370، 70؛ یعقوبی 1343، 50؛ ابن رسته 1365، 182 ؛ ابن فقیه 1349، 98؛ ابن حوقل 1366، 107؛ یاقوت حموی 1957، 134و 133؛ حمداهلل مستوفی 1362، ) 50 و تا پایان دور قاجاری، برخوار همواره بهعنوان یکی ازَمحال و بلوک اصفهان معرفی شده )اعتماد السلطنه 1364، 241؛ االصفهانی 1368، 303 ـ )299 که هر دو بهمعنی ناحیه و بخش متعلق به اصفهان بوده است )میرزا رفیعا 1385، .)571 تصویر :1 موقعیت جغرافیایی جعفرآباد با توجه به بررسیهای صورتگرفته تنها منابع مکتوبی که به جعفرآباد و مدرسه آن اشاره کرده، یکی کتاب نصف جهان فی تعریف االصفهان تألیف محمدمهدی بن محمدرضا االصفهانی است که در زمان ناصرالدین شاه قاجار نوشته شده و دیگری کتاب سفرنامه اصفهان تألیف میرزا غالمحسین خان افضلالملک است که آن نیز در دور ناصری نگاشته شده است. این دو متن که در دست متون جغرافیای محلی قرار میگیرد، در بخشی ضمن برشمردن روستاهای برخوار، به آبادیهایی اشاره میکنند که قبل از هجوم افغانها بسیار آباد بوده، ولیکن با هجوم آنان، برای همیشه متروک شدهاند. االصفهانی در این باره چنین آورده است: ;« و بعضی آبادیهای معتبر داشته که در زمان تطاول افغان خراب گشته و مثل سین و گرگاب در عمل بوده و قابل آبادی هست و از جمله آنها قریهای بوده موسوم به جعفرآباد که از آثار همچون شهری مینموده و مدرسهای داشته مثل مدرسههای خوب شهر و این قریه در شمال اراضی گرگاب است; و تاکنون حسن اتفاقی برای آبادی آنها نشده است» )االصفهانی 1368، .)303 افضلالملک که بهنظر میرسد کتاب خود را از نوشتههای االصفهانی نوشته و عمدتاً مطالب وی را تکرار نموده، چنین نوشته است: ;« و بعضی آبادیهای معتبر داشته که در زمان تطاول افغان خراب گشته مثل جعفرآباد که اگر نزدیک اصفهان نبود، شهری مینمود. خیابانها و کاروانسرای آن مینماید که بزرگترین قرای برخوار و قصبه آن بوده است و مدرسهای داشته مثل مدرسههای خوب شهر و این قریه در شمال اراضی گرگاب واقع شده. آب قنات آن به جهت احداث قناتهای اطراف زیر رفته و ممکن است قنات دیگر از جای دیگر برای آن حفر نمود; ». )افضلالملک 1380، .)80 .2 موقعیت بنا در بافت شهری براساس بررسیهای انجامشده4 تبعیت از نظم فضایی، وجود معابر غیر ارگانیک و معابر بسیار عریض در کنار معابر کمعرض و ارگانیک و سازمان فضایی ابنیه و فضاها براساس نوع کاربری، از ویژگیهای عمد بافت شهری جعفرآباد است. بهنظر میرسد از عناصر عمد تعیینکننده در تقسیمبندی فضاهای شهری، عبور یکی از مسیرهای فرعی جاده باستانی اصفهانـ کاشان )احمدی 1385، 83 ـ)84 از این مکان بوده است. بر این اساس، در جبه غربی دو فصلنامه معماری ایرانی شماره 5 ـ بهار و تابستان 93 133 این جاده، باغات، منازل مسکونی، بناهای عام المنفعه و قلعه موسوم به نارنجقلعه قرار داشته و در جبه شرقی آن، مدرسه و باغات واقع شده است. مدرسه در مجاورت بالفصل جاده قرار داشته و در اضالع شمالی، غربی و جنوبی به دیوار باغات اتصال دارد. جهت اصلی ساختمانی مدرسه رون راسته یا همان جهت شمال شرقیـ جنوب غربی است )تصویر .)2 با در نظر گرفتن مواردی همچون نوع پالن، تقسیمات داخلی، ابعاد فضاها، نحو دسترسی، وجود فضاهایی همچون پستو و بهطور کلی، تشابهات مابین نقش کف بنا با سایر مدارس، بنای مورد تحقیق بهلحاظ کاربری میتواند یک مدرسه باشد که با توجه به منابع موجود به احتمال قریب به یقین، همان مدرس جعفرآباد است. وجودنداشتن فضاها و ویژگیهای خاص کاروانسرا مثل اصطبل، عرض کم درواز ورودی، ابعاد کوچک و جنبههای تزئینی رعایتشده در بنا برخالف غالب کاروانسراهای دور صفوی که عاری از تزئیناتی از این دست هستند و نمونههای دارای تزئینات همگی از آجر و مصالح مستحکم دیگر ساخته شدهاند و همگی بر سر راههای اصلی قرار داشتند، احتمال کاربری بنا بهعنوان کاروانسرا را تضعیف میکند. در ارتباط با احتمال کاربری خانقاه نیز با توجه به مفاد برخی یادگاریهای موجود در مدرسه، مبنی بر مدرسهبودن این مکان )تصویر )3 و نیز معروفبودن کاربری بنا بهعنوان مدرسه در نزد معمّران محلی و عدم اشاره به وجود خانقاه در گزارشهای تاریخی، چنین کاربردی بعید بهنظر میرسد. از سویی دیگر، مشابه چنین پالنی در ارتباط با معدود خانقاههای باقیمانده گزارش نشده و وجود بقع پیر یا مرشد بهعنوان یکی از ویژگیهای شاخص اکثر خانقاهها در آن دیده نمیشود. .3 تشریح پالن و معماری بنا دو فصلنامه معماری ایرانی شماره 5 ـ بهار و تابستان 93 134 تصویر :2 موقعیت مدرسه در بافت جعفرآباد )گوگل ارث )2012 تصویر :3 مدرسه جعفرآباد، کتیبه یادگاری به تاریخ 1317 اگرچه بازیابی و ترسیم نقش بنا با حضور طوالنیمدت در محل و انجام بررسیهای سطحی و نیز برداشت پالن وضع موجود انجام شده، با توجه بهشدت تخریبها، بازیابی و تشریح برخی فضاها با اشکاالت زیادی همراه بوده؛ لذا در اندک مواردی، ضمن مقایسه با سایر مدارس بر پای حدس و گمان صورت گرفته است )تصویر 4ـ)5 ؛ بر همین اساس، مدرس جعفرآباد بنایی است مستطیلشکل با ابعاد 48×41 متر. بنا از نوع چهار ایوانی بوده و در مرکز آن، حیاطی بزرگ و در گوشههای شمالی و غربی آن، دو حیاط کوچک قرار گرفته است. با توجه به چگونگی ارتباط و نوع دستیابی، میتوان فضاها را به دو دسته تقسیم کرد: دست اول فضاهای درونی شامل حیاطها، حجرهها، ایوانها، مدرسها، فضاهای خدماتی و دست دوم فضاهای بیرونی شامل حجرههای بیرونی، ساز شمالی و پیشخان سرسرای ورودی. در اینجا هریک از فضاهای یادشده به تشریح مورد بررسی و بازبینی قرار میگیرد. 3ـ.1 فضای بیرونی تصویر :4 بافت جعفرآباد و موقعیت مدرسه در آن تصویر :5 پالن مدرس جعفرآباد 3ـ1ـ.1 مجموعه ورودیبا وجود آسیب فراوان مجموعه ورودی، عناصر اصلی کالبدی و کارکردی شامل جلوخان، پیشطاق، درگاه و هشتی قابل تشخیص و بازیابی است؛ بر این اساس، ورودی از نوع پسنشسته بوده و در مقابل پیشطاق آن جلوخانی نیم هشت با دهانهای به عرض 10 متر و عمق 5 متر قرار گرفته است. براساس بقایای دیوار جنوبی، در فضای داخلی دو اسپر عمودی جلوخان، صفهای تعبیه شده و دیوارههای داخلی آن در قسمت انتهایی با دو صفه و در قسمت پیشین با دو طاقنمای کمعمق تزئین شده است. از قسمت پیشطاق بهجز پوشش فوقانی، سایر اجزا قابل تشخیص بوده و در قسمت مرکزی آن درگاهی به ارتفاع 2/50 متر و دهانه 1/25 متر تعبیه شده است. دورتادور این درگاه با چهار قطعه سنگ تراشیده، پوشش گردیده و در این میان، قطعه سنگ فوقانی که به شیو قوس پنج و هفت درون کادر مستطیل تراشیده شده، از لحاظ ابعاد و ظرافت تراش، بر سایر قطعات ارجحیت کامل دارد )تصویر .)6 درگاه بهطور بالفصل به هشتی بنا راه میدهد. هشتی ورودی دارای ابعاد 5×5 متر بوده و در هر کدام از اضالع آن طاقنمای کم عمقی تعبیه شده است )تصویر .)7 هشتی از طریق درگاهی کم عرض به ایوان پشتی )ایوان بزرگ غربی( و محوط داخلی بنا راه پیدا میکند. 3ـ1ـ.2 حجرههای بیرونی دو فصلنامه معماری ایرانی شماره 5 ـ بهار و تابستان 93 135 تصویر :6 مدرس جعفرآباد، نمای ورودی و حجرههای طرفین تصویر :7 مدرس جعفرآباد، فضای داخلی هشتی دو فصلنامه معماری ایرانی شماره 5 ـ بهار و تابستان 93 136 طرفین جلوخان ورودی 6 حجره مستطیلشکل واقع شده که هریک از طریق درگاهی به جاده مقابل باز میشده است. ابعاد داخلی حجرهها متنوع بوده و بدین قرار است: 4/25×4/50، 4/25×2/70، 4/25×2/80، 4/15×3 متر. اتاقهای مذکور به احتمال قریب به یقین، بهعنوان مغازه مورد استفاد بوده است؛ زیرا حجر طالب در مدارس همیشه فضایی درونی و فاقد ارتباط مستقیم با فضاهای بیرونی بوده است. همچنین وجود نمونههای مشابه از این دست، در برخی مدارس واقع در بازار شهرها مانند مدرس شفیعیه از دور شاه عباس دوم صفوی و مدرس میرزا حسین اصفهان از دور شاه سلیمان صفوی )جاوری 1376، 95ـ)115، شاهد دیگری بر این قضیه است.3ـ1ـ.3 ساز شمالی در فاصل 1/5 متری گوش شمالی مدرسه، قسمتهایی از دو دیوار خشتی به موازات 3 متری یکدیگر دیده میشود )تصویر .)8 داغ طاق دیواره شرقی حاکی از مسقف بودن فضای مابین این دو سازه با طاق آهنگی اریب بوده که بهسمت پایین متمایل بوده است. با توجه بدان که اینگونه طاقزنی بهمنظور پوشش راهروهای ارتباطی فضاهای روسطحی با فضاهای زیرسطحی همچون راهروی آبانبار، راهروی سردابه و امثال آن کاربرد داشته، بهنظر میرسد دو ساز یادشده قسمتی از بناهای مذکور بوده است. از دیگر موارد تأییدکنند این فرضیه، استفاده از روش خشت چینی صندوقه، بهصورت حاشیهای الچسبان بر قسمتهای تحتانی این دو دیوار است؛ زیرا یکی از کاربردهای اینگونه خشتچینی در جلوی دیوار اصلی، بهمنظور مخفیکردن ضایعات رطوبت یا دفع آن از طریق جریان هوا و عملکرد بهعنوان نوعی عایق حرارتی بوده است )فالحفر 1389، 174؛ ماهرالنقش 1381، .)40 از طرف دیگر، با توجه به معمولبودن وجود تأسیساتی همچون چاهخانه، سرداب یا گاوچاه در ساختمانسازی مدارس، بدیهی است که موارد یادشده، کاربری این فضا بهعنوان یک سازه مرتبط با آب را تقویت میکند. 3ـ.2 فضای درونی تصویر :8 مدرس جعفرآباد، ساز شمالی )آبانبار( بههمراه جزئیات خشتچینی صندوقه 3ـ2ـ.1 حیاط اصلیبا توجه به قطعات باقیمانده ازارههای سنگی، گوشههای این حیاط پخ بوده و از ابعاد تقریبی 22/75×19/50 متر برخوردار بوده است )تصویر .)12-9 در قسمت داخلی دیوار شرقی ایوان جنوبی، آثار پلکانی خشتی دیده میشود که بهنظر میرسد تنها مسیر دستیابی به پشت بام بنا بوده است. دورتادور ازارههای داخلی حیاط، قطعات سنگی تراشیده قرار داشته که در حال حاضر، تعداد اندکی از آنها باقی مانده و تعدادی نیز در فضای خارجی مدرسه پراکنده است. گودی مشهود فضای مرکزی حیاط، نشاندهند وجود حوض یا باغچهای در این قسمت بوده است. با توجه به وجود دو ردیف کففرش آجری که بهواسط حفریات غیر مجاز اخیر در عمق 1/5 متری کف امروزی هویدا شده، وجود حوض تأیید بیشتری مییابد. ادامه خواندن مقاله مدرس? جعفرآباد بنايي ناشناخته از دور? صفوي

نوشته مقاله مدرس? جعفرآباد بنايي ناشناخته از دور? صفوي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله ريخت شناسي معماري مسجد کبود تبريز

$
0
0
 nx دارای 19 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه در این نوشتار، از منظر ریختشناسی معماری، یکی از آثار فاخر میراث معماری ایرانی، یعنی مسجد کبود تبریز، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. شاخص نوشتار حاضر در قیاس با دیگر تألیفاتی که تاکنون دربار این مسجد صورت گرفته، اغماض از بحثهای زیباییشناختی بهمنظور ایجاد بیشترین توجه به مسئل فرم در ساختار معماری این بناست. دلیل اتخاذ این رویکرد، ایجاد تمرکز الزم برای پرداختن به موضوع خلوص سبکی این مسجد است. دلیل تردیدها دربار هویت معماری مسجد کبود تبریز، فرم پالن و حجم خاص آن است که باعث شده این بنا از دیگر نمونههای معماری مسجد در ایران متمایز باشد، بهنحویکه برای آن از نظر تبار فرمی، مقدمه یا مؤخرهای که نشانگر توالی منطقی یک تجرب معماران ویژه باشد، نتوان یافت. لذا در پیشین معماری مسجد ایرانی، اندیش بهکاررفته در آفرینش معماری مسجد کبود تبریز، همچون تکستارهای است که برای یکبار درخشیده و سپس خاموش شده است. بدین سبب برخی از محققان در پی شناخت تبار فرمی این مسجد، ریشههای آن را در هنر منطق آناتولی جستوجو و در نتیجه، معماری مسجد کبود را وامدار معماری عثمانی معرفی کردهاند. دلیل ادعای این محققان، تشابه شکلی مسجد کبود با مساجد عثمانی همان دوره است که بهصورت مساجد دوگنبددار ساخته میشدند و پیشینهای روشن در معماری تاریخی منطق آناتولی داشت. فرضی پژوهش حاضر این است که معماری مسجد کبود با وجود داشتن برخی شباهتها به فرم مساجد منطق آناتولی، طبق اصول معماری ایرانی ساخته شده و با اینکه در مرمتهای هشتاد سال اخیر، مداخالت بسیاری در آن به عمل آمده، جلوههای اصالت ایرانیِ آن همچنان قابل درک است. حال بر اساس مسئل مطرحشده، نوشتار حاضر قصد دارد با پاسخ به پرسشهایی که پیشتر ذکر شد، به تحلیل و روشنسازی ابهاماتی بپردازد که در مباحث سبکشناختی دربار این بنا طرح میشوند. در انجام این پژوهش، بهلحاظ سرشت و محتوای آن، از روش توصیفی ـ تحلیلی استفاده شده، لکن در مرحل مطالع تطبیقی با دیگر نمونههای معماری، از روش بررسی قیاسی نیز بهره گرفته شده است. پیشین پژوهش برای مطالعه و شناخت مسجد کبود تبریز، میتوان اطالعات متنوعی را از منابع مکتوب بهدست آورد، منابعی که در هریک از آنها به طریقی خاص، دربار شگفتیهای هنری و معماری این اثر اظهار نظر شده است. اما در نوشتار حاضر، برای پرهیز از اطال کالم، فقط آن دسته از منابع مکتوب مورد توجه قرار گرفتهاند که بهطور واضح، دربار موضوع اصلی، یعنی شناخت تبار فرمی این اثر تاریخی بحث کردهاند. یحیی ذکاء پژوهشگر فقید تاریخ و تمدن ایران که آگاهیهای خوبی نسبت به پیشین هنر و معماری منطق تبریز و آذربایجان داشت، دربار اصالت سبکی مسجد کبود تبریز معتقد بود که فرم معماری این بنا، برآمده از مراودات فرهنگی و اجتماعی بین ایران و آناتولی در قرن نهم هجری است. او مینویسد: «گویا نقش معماری یشیل جامع در خاک ترکیه اقتباسی از این مسجد است» )ذکاء، 8631، ج. 3: 381ـ581(. البته این بخش از نظر مرحوم ذکاء محل اشکال است؛ زیرا مسجد جامع یشیل ـ در شهر بورسای ترکی کنونی ـ در سال 228 ه.ق، یعنی 84 سال پیش از مسجد کبود، احداث و به اتمام رسیده بود. حسین سلطانزاده محقق دیگری است که نظر وی در اینجا مورد توجه میباشد. او در کتاب تبریز، خشتی استوار در معماری ایران، با ارائ نظریاتی که بخشی از آنها مشابه نظریات یحیی ذکاء است، مینویسد: «نکت بسیار مهم در زمین طرح معماری این مسجد، با وجود آنکه طراحی و تزئینات آن، برگرفته از هنرهای تزئینی ایران است، به نقش آن مربوط میشود که از لحاظ خصوصیات طراحی، ایرانی نبوده و اقتباس از گونهای مساجد عثمانی است» )سلطانزاده 6731، 761(. شیال بلر و جاناتان بلوم دو محقق دیگری هستند که دربار شیو معماری این مسجد اظهار نظر کردهاند. آنها با درک روابط شکلی مشترک بین مسجد کبود تبریز و مساجد منطق آناتولی و با اذعان به اشتراکات معماران قابل دفاع، تأثیر جریان معماری دیگری را نیز در شاکله و ترکیب حجمی مسجد کبود مطرح کردهاند. جریان معماری مذکور، معماری درخشان عصر تیموری است که در آن مقطع از تاریخ، در بخشهایی از ایران و بهخصوص در منطق خراسان بزرگ رواج یافته بود. بلر و بلوم در کتاب هنر و معماری اسالمی در ایران و آسیای مرکزی، با ذکر مثالی از مقبر امیر شاه ملک )معروف به مسجد شاه مشهد( که یکی از نفایس معماری دور تیموری است، احتمال بر آن میدهند که: «معمار مسجد امام در مشهد همان کسی باشد که طرح و نقش مسجد کبود را طراحی کرده و با معماری و طراحی مسجد سبز در بورسه، آشنایی و ارتباط داشته است» )بلر و بلوم 2831، 97(. این نظر را هیلن برند نیز بهنحوی تکرار کرده، با این تفاوت که وی تأکیدی بر شباهت مسجد کبود با مساجد منطق آناتولی ندارد و فهوای بحث او آن است که گویا فرم معماری مسجد کبود تکامل تجربیات معماری دور تیموری و بهعبارتی، نتیج تداوم تجربیات معماری منطق خراسان است. وی در کتاب معروف خود، یعنی معماری اسالمی، آنگاه که دربار آثار معماری تیموری بحث میکند، پس از وصف پالن و فرم معماری مقبر امیر شاه ملک )معروف به مسجد شاه مشهد( مینویسد: «باشکوهتر از همه، مسجد کبود تبریز )078/5641( است که در آن، فکری مشابه [با مسجد شاه مشهد] و با بیانی کاملتر، بهواسط تنظیم باز فضای مرکزی ارائه شده است» )هیلن برند 1931، 401(. اما در مقابل چنین دیدگاههایی، محمدکریم پیرنیا نظری کامالً متفاوت دربار مسجد کبود اظهار کرده و معتقد است: «تهرنگ این مسجد که بدون میانسرامیباشد، از مسجد شاهولی تفت برگرفته شده و پس از آن نیز در مسجد شیخ لطفاهلل بهکار رفت» )پیرنیا 3831، 662(. همانگونه که پیداست مرحوم پیرنیا در بیان این مطلب، به سیاق دیگر آثارش، کوشیده بهدنبال منشأ داخلی موضوع باشد و صرفنظر از احتمال رخن اندیشههای معماری وارداتی، مسجد کبود را تنها با نمونههای ایرانی قیاس کرده است.1 آرایی که در سطور فوق مورد توجه قرار گرفت، انتخابی از بین مشهورترین دیدگاههایی بود که دربار این بنا طرحشدهاند و مبیّن تنوع دیدگاههایی است که در این زمینه وجود دارد. 1. مبانی نظری بحث اثبات سیطر فرهنگ معماری منطق آناتولی بر معماری ایرانی قرن نهم، نیازمند ادلههایی فراتر از آن است که محققانِ معتقد به دورگه بودن فرم معماری مسجد کبود اظهار کردهاند. در مرور ادبیات پژوهش دانسته شد که پژوهشگرانی نظر به رخن عناصر معماری وارداتی به نظام معماری مسجد کبود دارند، اما از ارائ استدالل کافی امتناع کردهاند. نکت مهمی که همواره برخی محققان، دربار سیاق معماری منطق شمال غرب ایران ـ بهخصوص تبریز ـ حساس بودهاند، اثرپذیری معماری این منطقه از فرهنگ دو همسای قدرتمند، یعنی امپراتوری روس و امپراتوری عثمانی است. اما اعتبار چنین مطالبی در گرو بحثهای مستند به سند است؛ البته در طول تاریخ، اندرکُنش فرهنگی تمدنهای همجوار و در نتیجه، تعامالت حاصل از چنین روابط دوسویه، امری طبیعی بوده است. آنچه در تحلیل چنین فرایندهایی بدیهی مینماید، آن است که صورت و محتوای اینِقسم تعامالت در هر منطقهای، بهاقتضای عوامل مؤثر ظرف زمان و ظرف مکان، متفاوت و متغیّر بوده و هرگز یکسان نیست )داوری اردکانی 4831(. شاهد و دو فصلنامه معماری ایرانی شماره 6 ـ پاییز و زمستان 93 7 دو فصلنامه معماری ایرانی شماره 6 ـ پاییز و زمستان 93 8 مصداق این ادعا، تبادل فرمهای معماری و در نتیجه، پیدایی گفتمان معماری مشترک بین دو تمدن ایران و هند در مقطع تاریخی صفویه است که پرآوازهترین تجلی آن در آفرینش معماران مجموع تاج محل در آگرای هند، به ظهور رسیده است. بررسی این تجربه بهعنوان یک مثال موفق نشان میدهد که فرهنگ معماری یک سرزمین )یعنی معماری عهد صفوی ایران( چگونه توانست در قلمرو فرهنگی سرزمین همجوار )یعنی هندوستان( پذیرفته و خوش درخشیده شود. با این حال، پدید نهایی یا محصول معماری بهدستآمده از این فرایند، صرفاً خلوص سبکی معماری ایرانی را ندارد، بلکه برخوردار از رگههای روشنی از معماری منطق هندوستان نیز میباشد. علت وجودی چنین آثار معماری دورگه شاید به این اصل کلی برگردد که اگرچه تاریخ پر از مشابهتها، پیوندها و پیوستگیها است، اما این بهمعنای تکرار فرهنگها نیست، زیرا قاعدتاً «فرهنگها تکرارپذیر نیستند» )مالصالحی 4831، 15(. این مقاله سعی بر آن دارد که با تحلیل واقعیات ملموس، نحو پیدایی فرم در معماری مسجد کبود تبریز را مورد بحث قرار دهد. 2. شناخت تاریخی طبق اطالعات مندرج در کتیب سردر ورودی این مسجد، تاریخ ساخت آن به سال 078 ه.ق برمیگردد. بهنظر میرسد که این تاریخ بیانگر زمان اتمام کاشیکاری سردر مسجد بوده و فرایند ساخت آن از چندین سال پیشتر شروع شده و در این تاریخ، احداث آن خاتمه یافته است. به استناد کتیب مذکور، این بنا در دور حکمرانی ابوالمظفر جهانشاه قراقویونلو عمارت یافته است. محققان از جهانشاه که سومین پادشاه سلسل قراقویونلوها بود، بهعنوان یک شخصیت معمّر یاد کرده و نوشتهاند: «میل بسیار به آبادانی داشت. وی ابنی عالی ساخت که از جمل آنها مسجد کبود تبریز است» )مشکور 2531، 146(. در نیم دوم قرن دهم هجریقمری، حافظ حسین کربالیی از این مسجد دیدن کرده و دربار آن نوشته است: «در درآمد تبریز به جانب شرق که خیابان گویند، عمارتی است در کمال لطافت و نیکویی موسوم به مظفریه، از مآثر ابوالمظفر جهانشاه بن قرایوسف بن تورهمش بن بیرام خواج ترکمان و این طبقه را قراقویونلو و بارانی نیز میگویند » )کربالیی تبریزی 3831، ج. 1: 425(. وی سپس دربار بانی این مسجد مینویسد: «گوییا این عمارت به سعی و اهتمام حرم محترم وی [ابوالمظفر جهانشاه] خاتون جانبیگم اناراهلل برهانها بنا شده و مشارالیها بسیار بسیار خیّره و صالحه و عفیفه بوده، در همان بقعه مدفون است و میرزا جهانشاه که حقیقی تخلص کردی و پادشاه عظیمالشأن بود، در دوازدهم شهر ربیعالثانی سن اثنی و سبعین ثمانمائه بهدست حسن پادشاه کشته گشت با اکثر اوالد در آن مقبره مدفوناند» )همان(. دربار اینکه بانی این مسجد همسر جهانشاه بوده یا دختر وی، بحث اختالفی وجود دارد؛ زیرا قاضی حسین میبدی، عالم معروف قرن نهم و دهم هجری، بنای این عمارت را به صالحه خاتون، دختر جهانشاه نسبت داده است. محمدجواد مشکور در این زمینه مینویسد: «چون زمان قاضی امیرحسین میبدی مقدم بر زمان حافظحسین کربالیی بوده، بلکه همعصر با سالطین قراقویونلو بوده است، بنابراین بایستی قول او در نسبت بنای این عمارت به صالحه خاتون، دخت جهانشاه بن قرایوسف، صحیحتر بهنظر برسد» )مشکور 2531، 356(. در اینجا شایان ذکر است که قراقویونلوها یکی از سلسلههای حکومتی بودند که در قرن نهم هجری قمری، ابتدا بر منطق آذربایجان و سپس بر بخش اعظمی از ایران، تسلط و فرمانروایی یافتند. یحیی ذکاء دربار تبار آنها نوشته است: «قرهقویونلویان یا بارانیان، تیرهای از ترکهایند که در شمال دریاچ وان نشیمن داشتند و در زمان امیر تیمور، به آذربایگان کوچیده، کمکم در این سامان نیرومند گردیده، بنای پادشاهی گذاشتند» )ذکاء 8631، ج. 3: 381(. نکت تاریخی قابل تأمل در باب حاکمیت یافتن ترکمانان قراقویونلو بر ایران، وجود نوعی شباهت بین آنها و دیگر اقوام مهاجمی همچون مغوالن است که با سلط نظامی بر ایران غلبه یافته بودند. اما همانگونه که ایرانیان مغلوب در قرن هفتم هجری قمری، سرانجام ایلخانان غالب را چنان در فرهنگ غنی خود استحاله کردند که ایلخانان با نسیان آیینهای خود، مجذوب سنتهای ایرانی شدند، این سرنوشت بهنوعی برای ترکمانان نیز رقم خورد. 3. شناخت معماری مسجد کبود از نمونههای منحصربهفرد معماری کهن ایرانی و تنها بنایی است که از دور فرمانروایی قراقویونلوها در پایتخت آنان، یعنی تبریز، باقی مانده است. زیباییهای معماران این مسجد چنان جالب و جذاب است که اینک نیز پس از گذشت قرنها و صدماتی که بر کلیت ساختاری آن وارد آمده است، هر انسان صاحبذوقی را متحیر و مبهوت میسازد. مورخان و جهانگردان مختلفی که در طول تاریخ، از این مسجد ـ چه قبل از ویرانی و چه پس از آن ـ دیدن کردهاند، در وصف آن و تزئیناتاش سخنها بسیار گفتهاند. در اینجا به نقل سخنی از نادر میرزای قاجار مؤلف کتاب تاریخ و جغرافی دارالسلطن تبریز اکتفا میکنیم که در مقدم بحث دربار مسجد کبود نوشته است: «هرکه تفصیل نگارش بنای مسجد کبود جهانشاه را نماید، در حقیقت، زحمت مفتی به خود داده است و تفضیل یک ذرع را کما هو حقه نتوانسته از عهده برآید» )نادر میرزا 3731، 801(. وی در ادامه با بیان تأسف از وضعیت ویران این مسجد و با اذعان به اینکه این بنا از مراتب بینظیر صناعت و ظرافت برخوردار است، مینویسد: «روزگار بگذرد که چشم روزگار چنین بنایی را نخواهد دید» )همان(. آنچه نادرمیرزا در شرح زیباییهای مسجد کبود نوشته، نمونهای از توصیفات تاریخی است که دربار این بنا در متون تاریخی آمده است؛ لذا در اینجا از ذکر دیگر مستندات تاریخی موجود، بهدلیل اطاله نیافتن سخن، صرفنظر کرده و توجه بحث معطوف به شرح و تحلیل خصوصیات فرمی بنا خواهد شد.2 1.3. مجموع مظفریه مسجد کبود در اصل، عضوی از یک مجموع معماری بزرگتر به نام «مجموع مظفریه» بود. «این مجموعه عبارت بود از مسجد و خانقاه و صحن و کتابخانه و جز آن که اکنون از آن همه، تنها ویرانههای مسجدی بهنام مسجد کبود بازمانده است. ;[ چون] کتیب سردر مسجد آن را از آن ابوالمظفر جهانشاه میشناساند و بدین انگیزه به این بناها، مظفریه نیز میگفتهاند» )ذکاء 8631، ج. 3: 381(.3 وصف نظام معماریِ اصیل این مجموعه در برخی منابع تاریخی، همچون روضاتالجنان و جناتالجنان و در سیاحتنامههای سیّاحانی همچون کاتب چلبی، اولیاء چلبی، تاورنیه و; درج شده است )تصویر 1(. مادام دیوالفوآ که در دور قاجاریه از وضع مخروب این بنا دیدن کرده، بدون ارائ سندی نوشته است که در ابتدای ساخت مسجد کبود، حیاط بزرگی پیرامون آن را احاطه کرده و در اطرافش، طاقنماهای جالب توجهی کار شده بود و در مرکز آن، حوض بزرگی برای وضو گرفتن وجود داشت )دیوالفوا، دونور و اکادمی 9631، 75(. متأسفانه در گذر زمان، شکوه و عمران مجموع مظفریه چندان دوام نمیآورد و بهواسط زمینلرزههای مکرر تبریز، آسیب دیده و از هم پاشیده میشود و بقایای آن، سالها در بیرون از باروی شهر ـ و با فاصلهای نه چندان زیاد از درب خیابان ـ بهصورت ویرانهای رها شده، درآمده بود )ذکاء 8631، ج. 3: 581(. اما آنچه اینک از مهمترین عضو مجموع مظفریه، یعنی مسجد کبود در برابر دیدگان ما قرار دارد، بنایی است که حاصل مرمتها و مداخالت هشتاد سال اخیر )از دور پهلوی اول تاکنون( در آن و محوط پیراموناش است.4 لذا آنچه پژوهشگران معاصر در درک و تحلیل این بنا میبایست بدان دقت کنند، آن است که وضعیت موجود این بنا، همانی نیست که معماران اولیهاش در عصر قراقویونلوها اراده کرده بودند. دو فصلنامه معماری ایرانی شماره 6 ـ پاییز و زمستان 93 9 تصویر 1: شکل فرضی و بازسازیشد مجموع مظفریه در زمان قراقویونلوها 2.3. فرم معماری مسجد از نظر فرمی، مسجد کبود در مقایسه با دیگر مساجد مشهور ایرانی، فاقد میانسراست. برای درک این سخن برای نمونه، میتوان مسجد کبود را با مسجد گوهرشاد مشهد که هر دو در یک دوره ساخته شدهاند، مقایسه کرد. راهکار انتخابی معمار سازند مسجد کبود، سازگاری مطلوبی با وضعیت اقلیمی شهر تبریز )اقلیم سردِ کوهستانی( بهوجود آورده است، بهنحویکه تمام بخشهای این مسجد میتوانستند در فصول مختلف سال، به ایفای نقش عملکردی خود بپردازند. از نظر ترکیب حجمی، شاکل کلی این بنا حاصل اجتماع دو گنبدخانه است که یکی بزرگتر و در نقش مسجد و دومی کوچکتر و در نقش مقبره میباشد. تنها دسترسی به اندرون این دو گنبدخانه، از طریق ایوان ورودیِ آن است که در جانب شمالی تعبیه شده است. ایوان ورودی مذکور، در میان نمای شمالی قرار گرفته که توسط چند پله از سطح معبر ارتفاع میگیرد. دو منار این مسجد در دو سوی ایوان ورودی و با فاصلهای نسبتاً زیاد از آن، در گوشههای بنا مستقر شدهاند )تصویر 2(. دو فصلنامه معماری ایرانی شماره 6 ـ پاییز و زمستان 93 10 تصویر 2: بررسی ترکیب حجمی مسجد کبود البته همانگونه که پیشتر نیز اشاره شد، آنچه اینک از کلیت حجمی و ساختار فرمی مسجد کبود در برابر دیدگان ما قرار دارد، یک موجودیت معماران مرمتشده است. طبق گزارشات مندرج در پروند مرمتی این بنا، اقدامات حفاظت و مرمت در آن، از سال 8031 هجریشمسی شروع شده و تا اینک ادامه دارد.5 1.2.3. روابط عناصر پالن بر اساس آنچه پیشتر بحث شد، میبایست به این نکته توجه کرد که این بنا بنیادی چندمنظوره است. منظور از این سخن، اشاره به عملکرد دووجهی این بنا بهعنوان «مسجد ـ مقبره» یا «مسجد ـ بقعه» است )تصویر 3(؛ زیرا بخش جنوبی این بنا، عملکرد مقبره دارد و قبوری که در آنجا هستند، طبق مستندات تاریخی، متعلق به جهانشاه و برخی از اعضای خانواد اوست )ترابی طباطبایی، 9731(. دلیل دیگر آنکه « صفت المظفریه مؤنث است؛ لذا نمیتواند برای مسجد بهکار رفته باشد هرچند [باستناد کتیب بنا] مسجد بودن یکی از کاربردهای آن مؤسسه است» )ویلبر، گلمبک و هلد 4731، 485(. تصویر 3: پالن و پرسپکتیو مسجد کبود )حاجیقاسمی و همکاران، 3831، ج. 6: 95-06( از نظر سلسلهمراتب، دسترسی به فضای مقبره تنها زمانی میسر است که ابتدا به فضای مسجد وارد شده باشیم و سپس، از طریق دو دسترسیَبروار که در طرفین محراب مسجد واقع شدهاند، قصد ورود به بخش مقبره را داشته باشیم )تصویر 4(. تصویر 4: روابط عاصر و ریزفضاهای مسجد کبود تاورنیه سیاحی که در عصر صفوی از این بنا دیدن کرده است، دربار نحو گذر از گنبدخان بخش مسجد به گنبدخان بخش مقبره مینویسد: «از این گنبد [گنبدخان مسجد] داخل یک گنبد کوچکتری میشود که خیلی قشنگتر از اولی است. در عمق آن از سنگ مرمر شفاف سفید چیزی ساخته شده که شباهت به دری که باز نمیشود، دارد ([سنگ محراب مفقود مسجد(»] )تاورنیه 6331، 86(. این بخش از مسجد، با توجه به قبوری که فعالً نیز در سرداب آن موجودند، عملکرد مقبرهبودن آن محرز است و براساس توصیفات تاورنیه، در محل اتصال آن به گنبدخان اصلی، حاجبی از جنس سنگ مرمر و محرابی شکل داشته است. وجود دو دهلیز یاَبروار برای ایجاد دسترسی از گنبدخان اصلی به درون گنبدخان مقبره، مؤید عدم امکان دسترسی مستقیم بین این دو فضا بوده است و احتمال وجود مانعی مشابه آنچه بحث شد، به یقین میل میکند )تصویر 5(. ناگفته نماند که مرحوم پیرنیا نیز حین بحث دربار مسجد کبود بر وجود محراب در طرح اولی آن اشاره کرده و گفته است: “محراب نخستین مسجد ویران شده و آن را [بعداً] درگاه کردهاند” )پیرنیا 6731، 662(. ادامه خواندن مقاله ريخت شناسي معماري مسجد کبود تبريز

نوشته مقاله ريخت شناسي معماري مسجد کبود تبريز اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله قلمروهاي تفاهمي بررسي موردي: ايجاد تالرپيش در ماسوله

$
0
0
 nx دارای 16 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه فرهنگ کلیتی انباشتهشده از الگوهایی است که شرط جوهری زندگی و وجود بشر بوده و فقط زینتبخش زندگی بشر نیست؛ از این رو، ضروری است شناسایی رفتارهای بشر از این منظر با حساسیتی وجودشناختی مورد توجه قرار گیرد (Greetz 46 ,1973) در جامعه و فرهنگ اسالمی، به استناد آیات قرآن کریم و احادیث منسوب به سنت پیامبر اسالم)ص(، از جمله ضرورت توجه به قاعد «الضرر و ال ضرار1» )سیستانی 1414، )13 رعایت حقوق همجواریها و تعامل و توافق در بین امت مسلمان، امری واجب بوده و هر عملی که موجبات نارضایتی ساکنان یک همجواری را ایجاد کند، جایز نبوده است )مرتضی 9591، .)50 این موضوع از دیرباز در تعامالت اجتماعی و فرهنگی مردم روستاها و شهرهای تاریخی جهان اسالم، بهعنوان یکی از مؤلفههای کلیدی سازماندهی اجتماع )ازکیا 1387، )221 نمود داشته و نوعی حرمتگذاری به دیگران همیشه مطمح نظر بوده است و بهدلیل ماهیت تعاملی و دوسوی آن، نوعی مشارکت خودخواسته در رعایت این امور، ظهور و بروز پیدا کرده که تاکنون زنده و پویاست )حبیبی و سعیدی رضوانی .)1385 رفتارهای تعاملی و توافقی در عرصههای کالبدی و اجتماعی که بخشی از آن در قالب مفهوم قلمرو2 تبیین میگردد، در فرهنگهای مختلف گاه دارای تعاریفی متمایز )مدنیپور 2003، 16 ـ 9)6 و گاه کامالً متعارض باهم است )فالمکی 1385، )60؛ زیرا این رفتارهای قلمروپایی3 متأثر از تعامل بین غریزه و یادگیری، بهشدت تحتتأثیر عوامل متغیر زمان و فرهنگ بروز میکند )شمس 1388، 272؛ راپاپورت 9291، .)128 با وجود این، سابق تاریخی مجموعههای زیستی جهان اسالم از جمله در ایران، نشان میدهد ساکنان این زیستگاهها درخصوص حقوق نوشتهو نانوشت یکدیگر، برخوردار از فهم و تفاهمی مشترک یا دستکم توافقی ضمنی بوده و در عین تضادها و اختالفات طبیعی و غیرطبیعی، خود را ملزم به رعایت رفتارهای قلمروی ویژهای میدانستند که منتج از این تفاهم بوده است. این قلمروها که مرزی کالبدی ـ فضایی و حتی ذهنی ایجاد میکنند، بیشک به هویتبخشی مکان و اهل آن یاریرسان است. .1 رفتار قلمروی و قلمروهای تفاهمی اغلب قلمروها را منبعث از مالکیت حقوقی و توأم با نشانهگذاریهای مالکانه بیان میکنند، اما این امکان نیز وجود دارد که قلمروها بدون مالکیت قانونی و براساس احساس مالکیت نسبت به فضای کالبدی )ازکیا 1387، 221 به نقل از )Belt et al یا براساس فهمی مشترک4 از یک امر اجتماعی دایر شوند. این حد از قلمروگرایی، حسی است که از احساسِ تعلق و انس به مکان نشئت میگیرد و شکلی از اشکال تجریدی برای کنترل بر فضا میباشد )بحرینی 1378، 70ـ.)71 این رفتار از طریق نظارت بر تعامل اجتماعی، رابط افراد را تسهیل کرده و از این رهگذر، از تضادو ارتباط نادرست اجتماعی جلوگیری میکند )آلتمن 1975، .)131 همجواریهای تاریخی، ساکنانی راِگرد هم آورده که فهمی مشترک به یکدیگر داشته و بهتبع، خود را ملزم به رعایت خواستهها و نیازهای اجتماعی یکدیگر میدانند و شاید مجبورند که بدانند. تفاهم اجتماعی5 حاصل از این فهم مشترک، رفتارهایی قلمروی را شکل میدهد که عموماً حاصل وفاقی ضمنی6 بوده و در دستیابی به وفاق اجتماعیِ7 یک جامعه، نقشی مهم ایفا میکنند؛ از این رو، شاید بتوان ایندست از قلمروها را «قلمروهای تفاهمی» یا «قلمروهای وفاقِ ضمنی8» نامید. این قلمروها در شکلگیری9 ارگانیک بافتهای تاریخی نقش بسیار مهمی داشته که عموماً مورد غفلت قرار میگیرد.10 همانطور که راپاپورت میگوید: شناخت صحیح عواملی [از ایندست] که موجب ارتباطِ حسِ تعلق به قلمرو و محیطِ پیرامون میشود، در درکِ شکلِ مصنوع مجتمعهای زیستی بسیار کمکرسان است )راپاپورت 1388، .)130 قلمروهای تفاهمی را تقریباً میتوان در ذیل آنچه آلتمن قلمرو ثانویه و قلمرو عمومی نامیده )آلتمن 7591، 140ـ)148 و الشرکاوی آن را قلمروهای حامی11 و پیرامونی12 عنوان میکند )لنگ 1938، )170 قرار داد. شایان ذکر است بخشی از حدود و سطوح «قلمروهای تفاهمی» در نظام حقوق اسالمی، ذیل مبحث «حقوق ارتفاقی» تبیین و تفسیر شدهاست؛ حقوقی که به حق اشخاص به تبعیت از امالک خود در امالک دیگری میپردازد )معین 1362، 13)125 ساباطها، دربندها و اشکالِ فضایی بسیاری در معماری ایران وجود دارند که شکلیافتگیشان بدون توجه به این مبنای حقوقی و رفتارهای قلمروپایان متأثر از آن، قابلیت تحلیل دقیق ندارند و بدیهی است که متأثر از تفاوتهای فرهنگی و محلی14 و شئون تاریخی یک قوم دارای تفاسیر متفاوت بوده و از مقیاسها و تقسیمبندیهای متمایز برخوردار باشد. .2 دستهبندی قلمروهای تفاهمی در بافتهای تاریخی بافتهای تاریخی مجموعههایی درهمتنیدهاند که شاید در بسیاری از موارد، بیش از هر عامل دیگری متأثر از حقوق همجواریها، توافقات ضمنی و تفاهمات اجتماعی حاکم بر این بافتها شکل گرفتهاند. مجموعههایی زنده و ارگانیک که در پرتو رضایت مجاوران و رعایت حقوق ساکنان و همسایگان و مراودات و توافقات خاص زندگی سنتی، شکل خاصی به خود گرفتهاند. ایجاد و توسع بناها، محل استقرار و جانمایی عرصه و اعیان مستحدثات در این نوع مجموعهها، بهگونهای صورت پذیرفته که جدای از مسائل فنشناختی، زیباشناختی و معناشناختی15 الزاماً مبتنی بر تفاهم مجاوران و قلمروهای تفاهمی آنها استوار بودهاست. خانههای تاریخی بسیاری در ایران وجود دارد که ضمن برخورداری از دیوار مشترک و نهاد سازهای اشتراکی از درون، بهواسط در و بازشوها بههم مرتبط بودهاند، امری که در معماری ایران زمین، «در مفهوم و معنای اجتماعی و مدنیاش، سخن از پیوستگیهای اجتماعی و مدنی تعمیمیافت ایرانیان دارد» )فالمکی 1391، )223؛ اشتراکی که همسایگانی را میآفریده که از دیرباز، در تفاهمی ناگزیر به لحاظ اجتماعی به سر میبردهاند. هرچند امروزه بهدلیل تغییر ساختار جمعیتی ـ قومی و ورود اقشار غیر بومی، تا حد زیادی، ساختار سنتی اجتماعی بافتهای تاریخی دستخوش تغییرات شده است،16 همچنان ـ شاید بهسبب ویژگیهای منحصربهفردِ کالبدیِ این نوع بافتها ـ رعایت همسایگی و قلمروهای تفاهمی در میان اهالی ساکن در بافتهای تاریخی، نمودی نسبتاً کامل دارد؛ امری که نقشی مؤثر در وفاق اجتماعی اهالی از دیرباز تاکنون ایفا میکند. شناسایی قلمروهای تفاهمی در بافتهای تاریخی که در عمومِ موارد برای غیربومیان ناشناخته است، امری ضروری برای تدوین تدابیر بومی مداخله در توسعه و آبادانی این مکانهای تاریخی بوده و عدم درنظرگیری این قلمروها در تصمیمگیریهای توسعهایِ مؤثر بر حوزههای کالبدی ـ ولو بهظاهر محدود ـ از سوی ناآشنایان به این امرِ مهم، میتواند رفتارهای دفاعی و حتی گاه پرخاشگرانه جدی از سوی اهالی را بههمراه داشته باشد. قلمروهایی که تنها با حضور و زندگی در مقرّ رفتاری واقعی(Barker 1968, 18)17 قابل شناسایی بوده و در صورتِ آگاهی از آنها میتوان بر مبنایی حقوقی، مدیریت بهتری بر بافتهای تاریخی سامان داد. در ادامه، تالش میشود مراتب «قلمروهای تفاهمی» متناسب با حوز مطالعاتی این نوشتار در «شاخههای همآمیختگی18» ذیل تبیین و تشریح شود: با یادآوری این امر که نظامِ اجتماعی حاکم بر چنین مجموعههای زیستی، همانطورکه هابرماس )1968( تبیین میکند، مبتنی بر کنشی عرفی19 بوده و در تضادی بنیادین با نظام اجتماعی شهرهای معاصر است.20 دو فصلنامه معماری ایرانی شماره 6 ـ پاییز و زمستان 93 27 دو فصلنامه معماری ایرانی شماره 6 ـ پاییز و زمستان 93 28 .2 .1 قلمرو تفاهمی متأثر از اهلیت در مکان هویت )در معنای پدیدارشناسانه( در واقع، ویژگی اساسی تجرب ما از مکان است )رلف 1389، .)61 رفتارهای قلمروی از مقیاس فضای شخصی تا سطوحی از رفتار که نوعی وفاداری ملی )و منطقهای( را شکل میدهند، در کنار مزایای بنیادی امنیت21 و انگیزش22 نقشی مهم در هویتبخشی23 به افراد دارند .(porteous 1976) بررسیهای پدیدارشناختی، روانشناختی و انسانشناختی از مقول حسِ مکان نشان میدهد هویت ما در صورت استمرار و تداوم حضور تاریخی و تعامل صمیمی با مکان به حس تعلق، دلبستگی، یکیشدن، فداکاری و نوعی همذاتپنداری با مکان میانجامد )فالحت )1385 و آدمی خود را بهمرور اهل مکان و مکان را متعلق به خود میداند؛ بهنحویکه میتوان گفت هر فرد بهواسط ارتباط ذاتی «فضای وجودی24» و «فضای زیسته25» برخوردار از « مکانی نهادی26» میشود، مکانی دارای الیههای فضایی با معنا که همچون محدودههایی هممرکز27 پیرامون خانه، همسایگی، محله و شهر، افراد را در برمیگیرد. «مکانِ نهادی» مکانی است که فرد بهطور طبیعی و ذاتی آن را متعلق به خود میداند )Buttimer 1976(؛ امری که اهلیت یک فرد را در مکان موجب شده و فرد، اهلِ مکان و مکان، محلِ او قلمداد میشود. قلمرو تفاهمی متأثر از اهلیت در مکان، در واقع به چنین موضوعی اشاره کرده و از اینهمانی با کلیت مکان28 و در قلمرو «مکانِ نهادی» حاصل میآید؛ این نوع قلمرو که میتواند بهدالیلی از جمله مرزهای جغرافیایی، ویژگیهای تاریخی یا قومی شکل گیرد، تفاهم و توافقی ضمنی را در بین اهالی )ساکنان و غیر ساکنان( یک مکان شکل داده و در مقوالتی خاص )در عین تعارضات درونگروهی( بروزمییابد؛ البته میتوان مفاهیمی همچون اصالت29، خصلت30 و اهلیت را نیز در ذیل آن جای داد. برای ساکنان تاریخی یک مکان که خود را اهل آن مکان یا محل میدانند، مکان کلیتی واحد و قلمروی یکپارچه بوده که هر گونه تغییرات اجتماعی و کالبدی در حوز نفوذ آن، برای آنها دارای اهمیت است؛ امری که به طرق مختلف، در نظارت قلمروپایانه بر تغییرات طبیعی و غیر طبیعی هم نواحی مؤثر بر مکان ظهور و بروز مییابد. افرادی که بهدلیل سابق تاریخی سکونت یا موارد دیگر، اهلیت خود در یک مکان )محل( را باور دارند، بهخوبی از نقش تأثیرگذار خود در شکلدهی «مکان نهادی» خویش نسبت به دیگر مکانها آگاهاند؛ از این روست که جانماییو تغییرِ موقعیتِ عرصههایی که دستکم با مشارکت اهل مکان ساخته میشده، عموماً نیازمند اجماع نظر اهالی بوده است. مکانیابی پهنههایی شاخص نظیر گورستانها از جمله این موارد است که اهالی به انحاء مختلف، در جانماییو شکلدهی آن نقش ایفا میکردهاند. در بسیاری از موارد نیز زمین مورد نیاز برای جانمایی گورستانها و تغییر مکان آن، فقط از طریق مذاکره با اهل مکان میتوانسته است میسر شود.31 .2 .2 قلمرو تفاهمی متأثر از نظام دسترسی راههای دسترسی از مظاهر بسیار مهم شکلگیری سیمای هر شهری است )لینچ 1960، .)94 مطالعات ویدلوک (widlok 1997) نشان دادهاند تأثیرات فرهنگیاجتماعی32 هر محیطی بر شکلگیری فرایند جهتیابی و نظام مسیریابی انکارناپذیرند. آدمی از طریق آشنایی با مسیرها و گذرها، محیط را شناخته و نسبت هویتی خود را با محیط بهتر درک میکند. به قول شولتز: آدمی از این طریق به گزینش یا آفرینش آن مسیرهایی میپردازد که ساختار اختصاصی فضای وجودی او را پیریزی میکنند )شولتز 1984 ، )36 معابر دسترسی نه تنها ما را قادر میسازد از جایی به جایی دیگر برویم، بلکه به ما کمک میکند تا آنچه را دیده و تجربه کردهایم نیز بهیاد آوریم و خود را در جمعی بزرگتر بیابیم )فنمایس 1386، .)160 قلمرو معابر دسترسی را نیز میبایست از این حیث، وجهی هویتبخش برای اهالی مکان قلمداد کرد. این معابر که خانههای افراد را به اماکنی همچون ورودی شهر، بازار و اماکن مقدس شهر متصل میکنند، روزانه بهدلیل عبور و مرور مداوم اهالی خانه در معرض مشاهده بوده و بهعنوان قلمرو مؤثر فرد، خانه و خانواده، در سطح و میزان باالیی از قلمروپایی قرار دارد؛ از این رو، هر تجربه و مداخل جدید در معابر دسترسی میبایست در ارتباط با تجارب واقع شده و مبتنی بر مطالع الگوی همزمانی و درزمانی حرکت و ویژگیهای طبیعی و انسان ساخت محیط باشد )حبیبی .)1382 شکل ارگانیک مسیرها در بافتهای تاریخی بر خالف ساختار گذربندی شهرهای معاصر،33 عموماً با رضایتمندی ساکنانِ مکان، سامان گرفته و دستکم تغییرات محلی آن بدون رضایت و توافق ساکنان مسیر نبودهاست. نمونههای بیشمار این امر را میتوان در عبور مسیرهای دسترسی عمومی در میان عرصههای با مالکیت خصوصی مشاهده کرد.34 تصویر :1 لنگرود؛ عبور گذر عمومی از میان عرصه در مالکیت تصویر :2 ماسوله؛ درهمتنیدگی بافت و بروز قلمروهای تفاهمی خصوصی ویژه در آن )پایگاه ماسوله( .2 .3 قلمرو تفاهمی متأثر از حدود همسایگی حوز نفوذِ خان افراد که قلمرو همسایگی را شامل میشود، مهمترین سطح در رفتار قلمروی است. پورتیوس میگوید: خانه بهمثاب نماد ازلیِ خویشتنِ افراد، بامعناترین مجموعه فضا ـ گروه ـ زمان را شکل میدهد؛ لذا هر خانه کانون اصلی و بنیادی قلمروپایی است .)porteous 1976( قلمرو همسایگی حوز نفوذ مهمی را دربرداشته؛ از این رو، قلمرو در مقیاس همسایگی نسبت به دیگر سطوحِ برشمردهشده از قلمروپایی و نظارت بسیار باالیی برخوردار است و باید آن را قلمروی بسیار مؤثر بر هر خانه دانست. مرز این سطح از قلمرو، گاه با جانمایی مسیرهای فرعی، نظیر پلههایی که آستانهای متمایز از معبر عمومی را تعیین میکنند، بروز مینماید، ولی در بسیاری از موارد برای غریبهها غیر مشخص است؛ همانطورکه کالن 1961(، )32 در باب تعیین قلمروها، توسط ابزارهای شکننده و ناچیز میگوید، در اینجا نیز مرز همسایگیها بسیار پیچیده و برای دیگران ناواضح بوده، ولی امنیت و توافق اجتماعی را تأمین میکند. در این سطح میتوان به رفتارهای قلمروی تفاهمی و توافقی نظیر حق آبچک،35 حق آبراه،حق راه36 که مبتنی بر توافق بین ساکنان یا همسایگی شکل خاصی به مؤلفههای کالبدی مکان میدهد، اشاره کرد. .2 .4 قلمرو تفاهمی متأثر از نظام برگزاری مراسم آیینی و مذهبی نمادها و آیینهای جمعی در هر شهر سنتی، نظم و قواعد خاصی بر پیکرهبندی آن اعمال میکنند. بازشناسی این عوامل بهعنوان متغیری مستقل در کنار مناسبات معیشتی و عوامل محیطی، اهمیت ویژهای دارد. تطبیق فضا و صحنههای برگزاری آیینهای سنتی با پیکرهبندی شهر تا حدی است که بدون توجه به آن، نمیتوان تحلیلی کامل از شکل و سازمان فضایی شهر بهدست داد )امینزاده .)1386 این آیینها و مراسم در بسیاری از شهرهای تاریخی بر طبق نظم خاصی در مسیرها و مکانهایی ویژه برگزار میشود.37 قلمروهایی که در پرتو توافقی ضمنی و نانوشته و البته گاه عینی و مکتوب، موجب شکلگیری مکانهایی ویژه شدهاند. در تکایای محلی )میدان ـ تکیهها(38 واقع در نجد مرکزی ایران با کمی تأمل میتوان توافق اهالی را در میزان ارتفاع، طبقات و تودههای شکلدهند این گرههای مکانی مشاهده کرد، توافقی که بدون حضور نهادهای دیوانساالر و روی اراضی در مالکیت غیرعمومی سامان یافته است.39 قلمرو برگزاری مراسم آیینی و مذهبی را میبایست متمایز از قلمرو در مقیاس محله برشمرد؛ زیرا بهدلیل حضور اهالی محل در محالت دیگر یا مرکز شهر سطحی از قلمرو را شکل داده که شاید بتوان آن را از دو فصلنامه معماری ایرانی شماره 6 ـ پاییز و زمستان 93 29 دو فصلنامه معماری ایرانی شماره 6 ـ پاییز و زمستان 93 30 ترکیب قلمرو متأثر از نظام دسترسی و قلمرو متأثر از اهلیت در مکان دانست.40هیلی (Healey 1997, 23) تأکید میکند مباحث شکلشناختی شهر، بدون توجه به حوز تعامالت اجتماعی و تأثیر آن بر شکل شهر نمیتواند مبنایی برای برنامهریزی فضایی و طبعاً مجوزی برای مداخله در مجموعههای زیستی باشد. تجارب نیز نشان داده است اقدامات مداخلهای و توسعهای در بافتهای تاریخی، بدون شناخت روابط اجتماعی و قلمروهای مورد احترام برشمردهشده، نتایج مناسبی بههمراه نداشته و پس از سالها گاه همچنان مورد اعتراض اهالی قرار دارد. تالش میشود در ادامه بهمنظور بررسی مصداقی موضوع، نمونهای از یک اقدام مداخلهای بهظاهر ساده در شهر تاریخی ماسوله، بهعنوان یک مکان موردی که از دیرباز تنها با رعایت سطوح قلمروی تفاهمی )وفاق ضمنی( امکان ایجاد داشته است، مورد تحلیل قرار گیرد. ماسوله در شمال ایران، مجموعهای پیچیده از رفتارهای قلمروی است و ایجاد تالرپیش )بالکن( در این شهر تاریخی، مصداقی از اقدام کالبدی بسیار محدود است که در کنار دیگر تقاضاهای توسعهمحور در این شهر، نظیر افزایش ارتفاع بناها، عمالً بهدلیل ساختار پلکانی بافت و درهمتنیدگی قلمروهای تفاهمی و حقوق ارتفاقی حاکم بر آن، بدون کسب رضایت همجواریها غیرممکن بهنظر میرسد. .3 تأثیر قلمروهای تفاهمی بر ایجاد تالرپیش در ماسوله تالرپیش )بالکن( عنصری پیشآمده در خانههای تاریخی ماسوله است که از میانههای دور قاجار بهبعد، در این بافت تاریخی نمود قابل توجهی داشته است. این عنصرِ فضاییِ نیمهباز، متناسب با فزونی برونگرایی خانههای معاصر، از جذابیتهای ویژ خانههای تاریخی شهر بوده و از این رو اهالی ماسوله، بسیار عالقهمند به برخورداری از چنین فضایی در خانههای خود هستند )پورعلی )1392؛ اما سوابق نشان داده است این مداخله بهظاهر حداقلی در خانههای بافت، در صورت عدم درنظرگیری قلمروهای تفاهمی مورد احترام میتواند تا سالها همچنان از سوی اهالی شهر و بهویژه همسایگان با اعتراض مواجه باشد. این اعتراضات هرچند همانطورکه جونز (Jones 1998) در موارد مشابه پیشبینی کرده است ممکن است گاه بهدلیل ناهماهنگی و سوء نیت اهالی رخ داده و دچار تناقضگویی باشد41 ولی خاستگاه آنها بهشدت متأثر از روابط قلمروی پیشگفته است. در ادامه، همانطورکه گفته شد، ایجاد تالرپیش از منظر گونههای قلمرو تفاهمی مورد بررسی قرار میگیرد..3 .1 تالرپیش و قلمرو تفاهمی متأثر از اهلیت در مکان ماسوله بهدلیل موقعیت جغرافیایی و طبیعی خود، حالتی کامالً متمایز در برابر زیستگاههای پیرامونی دارد. 42 این شهر چنان در طبیعت آرمیده که در ساختار اصیل و منظرِ فرهنگی43 آن، ارتباطی وثیق بین زمینسار طبیعی و بستر مصنوع مشاهده میشود که میبایست دستمای مطالعات زیستشناسی محلی44 نیز گردد. برای ماسولهای، ماسوله پیش از هر چیز، کلیتی واحد و قلمرویی یکپارچه بوده و هرگونه تغییرات اجتماعی و کالبدی واقع در حوز نفوذ آن در ذیل مفاهیمی چون «اصالت ماسوله و ماسولهای» دارای اهمیت است؛ بهگونهای که در رفتارهای قلمروپایانه اهالی نسبت به مداخالت مؤثر بر کل45 و جزء شهر نظیر توسع تالرپیش در اعیان خانهها بروز مییابد. از این روست که ایجاد و الحاق تالرپیش در خانههای تاریخی و نوساز ماسوله، تحت نظارت قلمروپایان شدیدی از سوی عموم اهالی با مدعای پیشگیری از بروز «خدشه در اصالت تاریخی شهر» قرار دارد. بررسیها نشان میدهد )پورعلی، خارابی و فروغی )1390 قریب به اتفاق تالرپیشهای ساختهشده در ماسوله طی سالهای 1380 ـ 1391 با اعتراض پیگیران 46 گروهی از شهروندان ماسولهای مواجه بوده و دردسرهای فراوانی را برای مراجع صدورِ مجوز47 بههمراه داشته است.48 اعتراضاتی که در قریب به نیمی از آنها متأخر بودن این عنصر فضایی )غیر اصیل بودن( مبنای اعتراض بیان شدهاست؛ این در حالی است که در تمامی مجوزهای صادره، همگونی شکل تالرپیشها با نمونههای تاریخی موجود رعایت شده بودهاست. برگزاری جلسات توجیهیِ مسئوالن طی سالهای اخیر، برای شهروندان و مشارکتدهی آنان در فرایند صدور مجوزهای توسعهای اینچنین، هرچند تا حدودی توانسته است از دامن اعتراضات بکاهد، همچنان نظارت قلمروپایان شدیدی بر صدور یا عدم صدور مجوز ایجاد تالرپیش از سوی اهالی وجود دارد. برای ماسولهای، کلیت مکان بهراحتی نمیتواند دستخوش تغییراتی حتی بهظاهر محدود در حد الحاق تالرپیش برای خانههای تاریخی باشد. ادامه خواندن مقاله قلمروهاي تفاهمي بررسي موردي: ايجاد تالرپيش در ماسوله

نوشته مقاله قلمروهاي تفاهمي بررسي موردي: ايجاد تالرپيش در ماسوله اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله بررسي تأثير جهت ساختمان بر کاهش آلودگي ناشي از ريزگردها در مجموعههاي ساختماني مورد مطالعاتي: بناهاي شهر دزفول

$
0
0
 nx دارای 23 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه سالمتی یکی از اصول پراهمیت در معماری و محیط زیست انسانها بهشمار میآید )رازجویان .)1367 ریزگردهای هوا1 معضلی خطرناک در فضای زندگی مردم، بهویژه خوزستانیها، بهوجود آورده که بهداشت این سالمتی را بر هم زده است. غبار هوا از روزگاران گذشته، بهطور کم یا زیاد، ساکنان مناطق مختلف را بهصورت طبیعی، تحت تأثیر خود قرار داده است و مردم زندگی خود را با آن تطابق دادهاند، ولی در دو ده اخیر، شدت نمایانتر غبار آلودگیها بهگونهای بوده که آمار روزهای همراه با کاهش دید افقی، تعطیلی مدارس و لغو پرواز هواپیماها و همچنین، آمار بیمارهای تنفسی و برخی دیگر از امراض، در زمان هجوم ریزگردها فراوانتر شده است2 )فخیمی ابرقویی، نوفرستی و صبوری .)1390 شایان ذکر است که در اتریش و فرانسه و سویس، ساالنه حدود 30 میلیارد پوند صرف بخش سالمت و بهداشت آلودگی هوا میشود یا برای درمان بیمارانی از این دست مصرف میگردد )دادخواه و روحی .)1390 نه تنها انسانها بلکه حیوانات و گیاهان نیز از این عامل در خطر بهسر میبرند )بیات، جمالی و احمدیان .)1390 این غبـارها در کاهـش محصـوالت کشـاورزی و دامــپروری، رابطـ مســتقیم داشته است )کریمی، بینصی و کری .)1390 منشأ اصلی ورود ریزگردها به اتمسفر، صحراهای ساهارا از آفریقا، با ورود بیش از 700 میلیون تن ذره به هوا (Schesinger, Mamane and Grishkan 2006) در مناطق غربی مالی و جنوب الجزایر و شرق موریتانی است .(Viana, Kuhlbuseh and Querol 2008) عالوه بر اینها، دو منشأ اساسی که عامل این پدیده در غرب و جنوب غربی ایران است، در وهل اول، صحراهای شمال غربی عراق و شرق سوریه و در وهل دوم، صحراهای شرق و جنوب شرقی عربستان هستند)درویشی بلورانی و دیگران .)1390 در نهایت، بخشهای خشکشد هور العظیم در نزدیکی مرز ایران ـ عراق و هورهای3 خوزستان، از نزدیکترین منشأهای این پدیدهاند )قبادیان .)1371 گروههای بینالمللی متعددی، بهخصوص در آسیا، با هماهنگی و حمایتکنندههایی نظیر UNEP و WHO فعالیتهای آموزشی و ترویجی انجام میدهند. در ایران، متخصصان رشتههای مختلف برای بررسی این معضل، تالشهای گوناگونی کردهاند. معموالً هرساله، سمیناری با محوریت سازمان حفاظت محیط زیست تشکیل میشود. دولتمردان نیز با تشکیل بخشهای مدیریت بحران، تالشهای فراوانی کردهاند. عمده پژوهشهایی که محققان در این زمینه انجام دادهاند، عبارتاند از مباحثی همچون: – «رابط ریزگردها و سالمتی )فخیمی ابرقویی، نوفرستی و صبوری 1390؛ )Culver 2002 – «ریزگردها و آلودگی هوا و محیط زیستHeicklen1976( »؛ عباسپور )1371 – «مباحث زمینشناسی و منابع طبیعی» )راهنمایی 1370 و قبادیان )1367 – «مباحث هواشناسی و ردیابی مسیرهای حرکتی آنهاViana, Kuhlbuseh and Querol 2007( »؛ درویشی بلورانی و دیگران، 1390؛Schesinger, Mamane and Grishkan 2006؛ نظری و دیگران )1392 – «مباحث اجتماعی و مهاجرت» )خاكسار .)1389 پژوهشهایی نیز درخصوص مباحث معماری در زمینههای کیفیت بازشوها و دستگاههای تأسیساتی Roulet,) (Claude-Alain 2008 موجود است؛ البته نمونههایی نیز در معماری بومی سیستان بلوچستان و هرمزگان معرفی شدهاند )رازجویان 1390؛ حیدری، علی حیدری و ادیب .)1391 با اینکه راهکارهای منطقهای در مقیاس کالن، برای رفع این معضل، بسیار کارآمد بهنظر میرسند، متأسفانه روابط بین دولتهای همسایه، منجر به توافقی اساسی در این باره نشده است.4 هر روزه با ادام خشکسالی در مناطق تولیدکننده، بر شدت غبار آلودگی هوا افزوده میشود؛ لذا ضروری است چارهاندیشیها در مقیاس خردتری صورت پذیرد. در این مقاله، برای اولین بار، برای یافتن جهتگیری مناسب ساختمان برای مقابله با این پدیده، به این صورت، طرح سؤال میکند: آیا جهات مختلف ساختمان، دارای آلودگی غبار متفاوتی هستند؟ آیا رابطهای بین آلودگی غبار هوا و دادههای هواشناسی و اقلیمی وجود دارد؟ معمارانی که با سابق درخشان خود، برای ایجاد آسایش و سالمتی از زمان باستان )بینا )1387 اقدام به خلق ابداعات متعددی همچون شوادون، بادگیر، آبانبار و ساخت پنامهای5 گوناگون کردهاند، بسیار شایسته است در جستوجوی پاسخهایی درخور باشند. باد که از دیرباز، برای برودت و تعویض هوای فضاهای معماری، از اجزای مهم بخش مطالعات تنظیم وضعیت در معماری بهشمار میآید و نقش مؤثری بر آسایش در معماری ایفا میکند )حیدری و عینیفر 1390، )68-63، در این پژوهش نیز بهعنوان مهمترین عاملِ اقلیمیِ مؤثر بر غبار و ذرات معلق در هوا، مورد بررسی قرار گرفته است. تا پیش از این، معماران در طراحیِ جهت قرارگیری بنا و انتخاب محل مناسبِ در و پنجره و منافذ، در مباحث تابش، باد و رطوبتِ هوا برای رسیدن به دمای مطلوب توجه وافر میکردهاند. اکنون، غبار آلودگی هوا نیز همانند سرمای زمستان، گرما و; وارد بخش دانش تنظیم وضعیت محیطی در معماری شده )نظری و دیگران 1392، -101 )111 و جـزء مسائل ضروری در طراحی معماری بهحساب میآید. با توجه با اینکه معماران و شهرسازان در انتخاب درست جهتگیری، در صدد مطالع تمام موارد مؤثر بر طرح میباشند، پژوهشهایی از این دست در جهت تکمیل مطالعاتشان مؤثر خواهد بود. البته راهکاریابی برای این معضل یک امر بین رشتهای6 است که نگارندگان قصد دارند تا همانند سایر مباحث تنظیم وضعیت محیطی، از اطالعات دانشهای مهندسی و علوم بهرهمند گردند. .1 بستر تحقیق دزفول یکی از شهرهای غربی ایران است که با بخشهای جنوبی همسایه است و بهعنوان یکی از شهرهایی که هم از ناحی غرب و هم از جنوب، تحت تأثیر پدید هجوم ریزگرده واقع شده، مورد مطالعاتی این پژوهش انتخاب شده است. بناهای سایتهایی از این شهر برای آزمایشهای این پژوهش انتخاب شدند که در آنها تا حدودی، تشابه اوضاع محوطه و اطراف برای برقراری امکان قیاس و همچنین، حذف تأثیر عوامل مداخلهگر موجود باشد؛ البته تنوع در انتخاب بهگونهای بوده که نمایش وضعیت گوناگون برای بسط و گسترش این پژوهش میسر باشد. همچنین، امکان دسترسی و مساعدت متصرفان، یکی دیگر از پارامترهای مؤثر در انتخاب بوده است تا در نهایت، سایتهای دانشگاه صنعتی جندیشاپور، دانشگاه علوم پزشکی، شرکت شبکههای بهرهبرداری از آب شمال خوزستان و سازمان حفاظت از محیط زیست و همچنین، ساختمانهای نگارنده و دستیاران مورد آزمایش واقع شوند. چنانکه در تصویر 1 نشان داده شده، سایتهای انتخابی «الف و د» در یک محل وسیع با بناهای پراکنده، و سایتهای «ج و ه» در یک فضای وسیع با بنای منفرد، سایت «ب» در بافت شهری یک طبقه حاشی شهر و سایتهای «و، ز» در مرکز شهر واقعاند. سایتهای «الف تا ه» بهدلیل تأثیر پذیری کم از اطراف و حداقل عوامل مداخلهگر، بهخصوص بهلحاظ جریانات هوایی )دوری از ازدحام مرکز و بلندمرتبهسازیها( برای انجام آزمایشهای میدانی انتخاب شدهاند. البته با توجه به اینکه بادِ غالب در این منطقه، از سمت غرب و جنوب غربی است )کسمایی )1397، سایتهای «الف، ج، ه، د و ب» که در حاشیه همین جهتها قرار دارند، مورد توجه بیشتری واقع شدهاند. دو فصلنامه معماری ایرانی شماره 6 ـ پاییز و زمستان 93 43 تصویر :1 جانمایی سایتهای انتخابی به روی عکس هوایی دزفول )از گوگل ارت7( و مشخصکردن محدودههای دو فصلنامه معماری ایرانی شماره 6 ـ پاییز و زمستان 93 در این سایت، بناهای انتخابی یک یا دو طبقهاند؛ بهگونهای که ارتفاع بناهای «ب 2 و »3 چهار متر و بناهای «ب 44 »1 و «الف »2 شش متر است. چنانکه در تصاویر باالیی )تصویر بام بناها درحالیکه سمت شمال، باالی کاغذ است( شکلهای 2 تا 5 نشان میدهد این بناها همگی ساز آجری دارند و منفک از سایر ساختمانها ساخته شدهاند. تصویر :2 بنای ب 1 تصویر :3 بنای ب 2 دو فصلنامه معماری ایرانی شماره 6 ـ پاییز و زمستان 93 45 تصویر :4 بنای ب 3 تصویر :5 بنای الف 2 .2 روش تحقیق در این پژوهش، مقایس وضعیتِ غبار مکانهای مختلفِ ساختمانها اصلیترین عامل تولید راهکار برای مقابله با معضل گرد و غبار است؛ لذا در این پژوهش، شیو مقایس وضعیت غبار هر مکان با مکان دیگر در اقلیم آب و هوایی یکسان اتخاذ شده است. ازآنجاییکه غلظت غبار هوا )بهعنوان نمایشدهند وضعیت غبار( با گذر زمان، بهسرعت کم یا زیاد میشود، اندازهگیری همزمانِ متعدد، با توجه به وضعیت دستگاههای موجودِ سنجش غلظت غبار هوا8 امکانپذیر نیست. پیجویی یک پارامتر قابل اندازهگیری مناسب که امکان بیان وضعیت پیوست روزان9 محلهای مختلف را داشته باشد، سبب شد تا با مطالعات و مشاورههای نگارنده به انتخاب پارامتر «میزان ذرات جمعآوریشده بر سطوح افقی برحسب گرم بر متر مربع در هر واحد زمان» رهنمون گردد. بدین ترتیب، امکان تعیین و اندازهگیری غبارهای نشستیافت مناطق متعددی در یک زمان واحد و اوضاع جوی یکسان با قرار دادن ظروفی )تصاویر6 تا)8 در آن مناطق بهوجود آید. ادامه خواندن مقاله بررسي تأثير جهت ساختمان بر کاهش آلودگي ناشي از ريزگردها در مجموعههاي ساختماني مورد مطالعاتي: بناهاي شهر دزفول

نوشته مقاله بررسي تأثير جهت ساختمان بر کاهش آلودگي ناشي از ريزگردها در مجموعههاي ساختماني مورد مطالعاتي: بناهاي شهر دزفول اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


مقاله مروري بر سياست هاي توسعه پايدار محلهاي با رويکرد دارايي مبنا و تأکيد بر سرمايه هاي اجتماعي و کالبدي

$
0
0
 nx دارای 19 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه یکی از ابعادی که بر خطوط اصلی منش و طبیعت انسان تأثیرگذار مینماید، محیط اجتماعی است. بـراین اساس ارگانیسم انسان هر چه باشد، در دست توانای جامعه قرار می گیرد و هماهنگ با نیازهای اجتماعی تشخص پیدا میکند. اصطلاح سرمایه اجتمـاعی1 را نخـستینبـار هـانی فـان در سـال 1916 در دانـشگاه ویرجینیای غربی مطرح ساخت؛ و در سال 1960 که جین جیکوبز آن را در برنامهریزی شـهری بـه کـار برد، شکل جدیتری به خود گرفت. جین جیکوبز در اثر خود با عنوان »مرگ و زنـدگی شـهرهای بـزرگ« میگوید که شبکههای اجتماعی فشرده در محدوده حومههای قدیمی و مختلط شهری، صورتی از سرمایه اجتماعی است و آنها در مورد نظافت، کاهش جرم و جنایت خیابانی و دیگر ویژگـی هـای کیفیـت زنـدگی، مسئولیت بیشتری (در سنجش با نهادهای رسمی مانند پلیس) از خود نمایش میدهنـد (فوکویامـا، 1385، .(10 پاتنام سرمایه اجتماعی را شامل اعتماد، هنجارها و شبکههایی برمیشمارد که آسانکننده همکـاری اعضای اجتماع برای رسیدن به منافع مشترك است. در مجموع سرمایه اجتماعی همراه بـا دیگـر اشـکال سرمایه، نوعی درونداد یا داده (صأژغع) در فرایند توسعه است ـ هر چند که خود ستانده ایـن فراینـد هـم هست. در صورت توجه به مفهو م»سرمایه اجتماعی«، راهحل حرکت جامعه به سوی توسعه همانـا طراحـی، تقویت و یا روزآمد کردن غیرمستقیم نهادها و ساختارهای اجتمـاعی اسـت، بـه نحـوی کـه آنهـا بتواننـد کنشهای اقتصادی را تسهیل کنند و از هزینههای معاملاتی بکاهند. توجه به سرمایه اجتماعی میتواند به 221 صورت غیرمستقیم از طریق غنیترکردن کنشهای افراد، با گسترش کنشها و ایجاد رضـایت از انتخـاب فردی و کنش اجتماعی، موجد حرکت جامعه به سمت توسعه باشد. در چرخش از پارادایم سنتی به جدید، مقولهای که بسیاری از صاحبنظران بر آن تأکید داشتهاند، تقویت و اهمیت نقش سطوح محلی و حـضور انجمنها و نهادهای مدنی در عرصه تصمیم گیـری بـا تأکیـد بـر شـهروندان و مـشارکت واقعـی آنهـا در عرصه فعالیتها و اقدامات روزمره است (حاجیپور، 1385، .(39 با تغییر تمرکز به سطوح خرد و محلی، تغییرات بهدست آمده ملموس تر میشود و مدیریت آنهـا نیـز امکانپذیرتر میگردد. با مطرح شدن مفهوم توسعه پایدار2 در مقیاسهای خـرد سـکونتگاههـای انـسانی، مباحثی چون توسعه محله ای3، توسعه اجتماعات انسانی، توسعه پایـدار اجتماعـات محلـهای و اجتماعـات پایدار مطرح شد کهتقریباً در تمامی آنها، مطالعه و اجرا، دستیابی به توسعه محله ها و اجتماعات انـسانی بهرهمند از انسجام و پیوند مطرح بوده است و مفهـوم توسـعه بـه عنـوان ابـزاری بـرای ایجـاد تعـادل و بهرهبرداری مناسب از قابلیتها و توانهای محلهها و تقویت انسجام و ارتباطات محلهای بـه کـار گرفتـه شده است. مباحث مربوط به داراییهای اجتمـاعی محلـینوعـاً سـرمایه اجتمـاعی و سـرمایه کالبـدی را شـامل میشود (نذ ,ختتل ,طسکط.(A رویکرد داراییمبنا،4 اساس توسعه اجتماعات محله ای را بر دارایی آنها قـرار میدهد. زمانی ویژگیهای این رویکرد مشخص میگردد که در کنار رویکرد نیازمبنا5 قرار گیرد. بـر ایـن اساس که نیازمبنا آنچه را که به عنوان نیازهای اجتماعی محلهای بازشناسی میکند، اساس توسعه قـرار میدهد. رویکرد داراییمبنا بر ظرفیتسازی6 تکیه دارد، و فرایندگرا7 و جـامعنگـر8 و دربردارنـده اهمیـت ابزاری است (کخ ,کنکذ ,غکح). دیدگاه داراییمبنا جامعنگر است و تمایل به انسجام رفاه »مردم« و رفاه »مکـان« دارد. در مقابـل آن، دیدگاه نیازمبنا بین این دو گونه رفاه تمایز قائل میشود. دیدگاه دارایـیمبنـا بـر فراینـد تأکیـد دارد و بـا بسیح داراییهای محلی نظیر سرمایه اجتماعی و کالبدی موجب ظرفیتسازی میشود. سرمایه اجتمـاعی و سرمایه کالبدی، عوامل شتابدهنده برای ظرفیتسازیاند و از این جهت ابزاری برای دستیابی به دیگر اهداف بهشمار میروند؛ و به همین دلیل است که دارای اهمیت ابزاری هستند. در این مقاله مفاهیمی چون سرمایه اجتماعی، برنامهریزی محلهمبنا،9 رویکرد داراییمحور، توسعه پایدار و توسعه پایـدار محلـه ای10 به بحث و بررسی گذاشته می شود. روش تحقیق کلیه وسایل و مراحل جمعآوری سیستماتیک اطلاعات و نحوه تجزیه و تحلیل منطقی آنها برای رسیدن به هدفی معین را روش تحقیق علمی میگویند (پوراحمد، 1370، .(7 به این ترتیب، روش تحقیق در این مقاله، روش علمی است و از شیوه جمعآوری اطلاعات به صورت اسنادی، مبتنی بر جمعآوری آخرین اطلاعات از کتب و مجلات و مقالات و اطلاعات روی شبکه و سایتهای اینترنتی استفاده شده است. محله محله در محاورههای فارسی، یک واحد اجتماعی و محل سکونت اقشاری از جامعه اسـت کـه بـهویـژه از نظر اجتماعی دارای وجوه مشتركاند. محل، به معنای جای حلول، فرود و آمـدنگاه، جـا، و مکـان (معـین، 1362، (3920 و محله، جایی برای نمود عینی آنهاست. در زبـان انگلیـسی نیـز محلـه در مفـاهیم مختلفـی مورد توجه قرار گرفته است. در این مورد، محله یک واحـد اجتمـاعی و محـل اجتمـاع سـهمی از جمعیـت بهمنظور سکونت و زندگی است. اصطلاح y»صطغأععپه« به مفهوم جماعت یـا گروهـی کـه دارای وجـوه مشتركاند (آریانپور، 1363، 1078ض و 2»پپلاطأپتلا؟طکش« به معنی همسایگی و مجاورت، همسایگان یک در و دیوار، اهل محل (همان، (3372 مطرح است. محدودهای را که ساکنان با ارتبـاط رودررو بـا یکـدیگر زندگی میکنند و در ارزشها و هدفهای ویژه مشتركاند و در علاقهها و خواستهها هماهنگی دارند، یک مرکز اجتماعی11 گویند که مرکز استقرار شماری از ساختمانهاست و علاوه بر خانهها دارای تأسیـسات مورد نیاز عموم مانند مدرسه، مرکز خرید تالار اجتماعات و تأسیساتی برای بهـرهگیـری همگـانی باشـد (سیفالدینی، 1378، .(83 بدیهی است که در تعریف محله، مهمتـرین زمینـه، وجـود اشـتراك اجتمـاعی و فرهنگی ساکنان آن است (شیعه، 1388، .(66-67 اجتماع محلی12 به صورت خلاصه عبارت از شـبکه افـرادی بـا ارتبـاط متقابـل اسـت کـهمعمـولاً در محدودهای مشخص تمرکز یافتهاند (لتذ ,ذتتل ,غپصکغلاپپ).جورج هیلاری پس از بررسی بیش از 90 تعریـف در ایـن زمینـه، بـر وجـود سـه اصـل مـشترك در تعریف اجتماع محلی تأکید میکند: .1 گستره جغرافیایی؛ .2 پیوندهای مشترك؛ و .3 تعامل اجتماعی. بررسی وی نشان میدهد که اگرچه اجماع نظری پیرامون تعریف این اصطلاح وجود ندارد؛ اما روشن است که هر اجتمـاع محلـی اصـطلاحی عمومی برای یک وضعیت خاص، دارای روابط متقابل اجتماعی و جنبههای خاص سازمان اجتماعی است (،زلستزل ,تتتل x,پغل). بنابراین، میتوان چنین نتیجه گرفت که اجتماع محلی شامل گروههای جمعیتی است که در بخشهـای جغرافیایی مشخص سکونت دارند و دارای روابط درونگروهی ویژهای هستند که شکل آن بهویژگیهای مشترك مانند فرهنگ، ارزشها و نگـرشهـا بـازمـیگـردد و اعـضای ایـن اجتماعـات همـواره در تعامـل اجتماعی به سر میبرند. محله یا همسایگی13 نیز به محدودهای درونشهری اطلاق میشود که ویژگیهـای مـشترك اجتمـاعی شهرسازی و معماری نامه ;با ایمحله پایدار توسعه هایسیاست بر مروری 123 شهرسازی و معماری نامه 89 تابستان و بهار | چهار شماره | هنر دانشگاه دوفصلنامه 124 داشته باشد و در آن خردهفرهنگ قابل تشخیص است و بیشتر ساکنان با آن سازگارند. البته ممکن است محله، بدون توجه به ویژگیهای اجتماعی، به محدودهایمعین اطلاق شـود (همـان، .(540 نـاکس و پیـنچ معتقدند که در اجتماع محلی، انسجام اجتماعی به مثابه شالوده روابط متقابـل و یکـسانی رسـوم، علایـق الگوهای تفکر و نگرش شکل می گیرد (،زل ,تتتل x,پغل). از نظر سلسلهمراتبی، اشاره شده است که محله کوچک تـر از اجتمـاع محلـی اسـت. بـراین اسـاس، از محله انتظار میرود که شناخت و ارتباط رو در روی روزانه ساکنان در آن وجود داشـته باشـد. در هـر صورت، آنچه که در اجتماع محلی یا محله شایان توجه است، ارزشها و نگرشهای ساکنان و پیونـدها و الگوهای رفتاری آنان است که میتواند در موفقیت برنامهها و دستیابی به اهداف جمعی و افزایش منـافع عمومی مؤثر باشد (ایراندوست، 1388، .(128 نکته مهمی در مفهومشناسی محله، تعیین مرزها و حدود است که با کمـک نگـرش سیـستمهـا انجـام میشود. در این زمینه، محله به عنوان عملکننده عرصـه اجتمـاعی معطـوف بـه جامعـه محلـی، در درون تنوعی از سیستمهای بزرگتر تعریف میشود که برای کنترل شـکلگیـری آینـدهای پایـدار بـه آن کمـک میکند. بدین ترتیب، محله میتواند همزمان به عنـوان مکـان فراینـدی دیـده شـود کـه دارای مشخـصات مرکزی همیشگی و همچنین مرزهای به شدت در حال نوسانی است که به سیستمهای بـزرگتـر مـرتبط است. بنابراین، محله به عنوان سیستم اجتماعی پیچیده و پویا با سیستمهای دیگر تعامل برقرار مـیکنـد. این مفهوم از محله، در نهایت به سطح تحلیل ناظر بستگی خواهد داشت (پیربابایی، 1383، .(33 سرمایه اجتماعی به طور کلی از سرمایه اجتماعی تعاریف مختلفی ارائه گردیده است. یکی از تعاریف مطـرح آن اسـت کـه سرمایه اجتماعی، مجموعه هنجارهای موجـود در نظـامهـای اجتمـاعی اسـت کـه موجـب ارتقـای سـطح همکاری اعضای آن اجتماع و پایین آمدن سطح هزینههای تبادلات و ارتباطـات مـیگـردد. براسـاس ایـن تعریف، مفاهیمی چون جامعه مدنی و نهادهای اجتماعی دارای ارتباط مفهومی نزدیک با سرمایه اجتماعی هستند (شیروانی، 1382، .(51 سرمایه اجتماعی مفهومی است که پیشینه چندانی ندارد. کاربرد این مفهوم به تدریج از دهه 1990 به این سو در رساله و مقالات دانشگاهی با کارهـای افـرادی چـون جیمـزکُلمـن، پییر بوردیو، رابرت پاتنام و فرانسیس فوکویاما افزایش یافت (خخ ,نککذ ,هئئطکعطح). سرمایه اجتماعی با کارکردش مطرح تعریف میشود. سرمایه اجتماعی، شیئی واحد نیست، بلکه انواع چیزهای گوناگونی است که دو ویژگی مشترك دارند. همه آنها شامل جنبهای از یک ساخت اجتماعیاند و کنشهای معین افرادی را که در درون ساختار هستند، تسهیل میکند. سرمایه اجتماعی، مانند شـکلهـای دیگر سرمایه مولد است و دستیابی به هدفهـای معینـی را کـه در نبـود آن دسـتیـافتنی نخواهـد بـود، امکانپذیر میسـازد (کلمـن، 1377، .(462 در جـدول 1، تعـاریفی از سـرمایه اجتمـاعی و از دیـدگاههـای مختلف ارائه میگردد: استفاده از مفهوم سرمایه اجتماعی، با توجه به روند جهانی شدن و تضعیف نقش دولتهای ملی، بـه منزله راهحلی اجراشدنی در سطح اجتماعات محلی برای مشکلات توسعه، مورد توجه سیاسـتگـذاران و مسئولان سیاست اجتماعی قرار گرفته است (خلذ ,کککذ ,طکغطهح). تعریـف رایـج سـرمایه اجتمـاعی در جریان اصلی جامعهشناس امریکایی، بهویژه در روایت کـارکردگرایانـه آن، عبـارت از روابـط دوجانبـه، تعاملات و شبکههایی است که در میان گروههای انسانی پدیدار میگردند و نیز سطح اعتمادی اسـت کـه در میان گروه و جماعت خاصی، به منزله پیامد تعهدات و هنجارهایی پیوسته با ساختار اجتمـاعی یافـت میشود. در مقابل، جامعهشناسی اروپایی این مفهوم را در بررسی ایـن موضـوع بـه کـار مـیگیـرد کـه چگونه تحرك پیوندهای مربوط به شبکههای اجتمـاعی، سلـسلهمراتـب اجتمـاعی و قـدرت تمـایزیافتـه را تقویت میکند. با وجود این، نکات مشترك این دو دیدگاه در موردسودمندیِ سرمایه اجتماعی در ارتقای برخی ویژگیها مانند آموزش، تحرك اجتماعی، رشد اقتصادی، برتری سیاسی و نیروی زیست اجتماعی است (ختص ,نککذ ,ئئهح). جدول .1 تعاریف مختلف سرمایه اجتماعی سطح تجزیه و تحلیل هدف تعریف سرمایه اجتماعی محققان عمده افراد در حال رقابت باهم رسیدن به سرمایه منابعی هستند که منافع عمومی را مورد ارزیابی قرار بوردیو (فرد با فرد) اجتماعی می دهند. جنبه ای از ساختار افراد در گروههای اجتماعی است که اعضا از خویشاوندی و اجتماعی رسیدن به سرمایه انسانی آن به عنوان منبعی برای کلمن (افراد یا گروه) رسیدن به منافع خود استفاده می کنند. اعتماد، هنجارها و حکومتهای سیاسی در رسیدن به دموکراسی و شبکههایی که تسهیلکننده همکاری اعضا پاتنام سطح ملی توسعه اقتصادی برای رسیدن به منافع مشتركاند. ابعاد سرمایه اجتماعی سرمایه اجتماعی را میتوان متشکل از دو بعد دانست: – پیوندهای عینی میان افراد: یعنی ساختار شبکهای عینی که افراد را به یکدیگر مرتبط کند. این مؤلفـه نشان میدهد که افراد در فضای اجتماعی با یکدیگر مرتبطاند.– پیوندهای ذهنی میان افراد: یعنی پیوندهای میان افراد باید دارای ویژگیهایی باشد چون: دوجانبـه، مورد اعتماد و مستلزم احساس مثبت (صک ,کککذ ,غپصxهب). پس پیامدهای مثبت سرمایه اجتماعی هنگامی وجود دارد که دو بعد تشکیل دهنـده آن هـمزمـان و بـه میزان بسنده حاضر باشند (فیروزآبادی و جاجرمی، 1385، .(200 مهمترین ابعاد سرمایه اجتماعی از دیدگاههای مختلف را میتوان به این صورت خلاصه کرد: اعتماد، مشارکت سیاسی، مشارکت و رهبری مدنی، پیوندهای اجتماعی غیررسمی، بخـشش و روحیـه داوطلبـی، مبتنی بر اعتقاد و ایمان، عدالت در مشارکت مدنی، تنوع معاشـرت هـا و دوسـتیهـا (الـوانی و سـیدنقوی، 1381، .(26 شهرسازی و معماری نامه ;با ایمحله پایدار توسعه هایسیاست بر مروری 125 شهرسازی و معماری نامه 89 تابستان و بهار | چهار شماره | هنر دانشگاه دوفصلنامه سرمایه اجتماعی در مقیاس محله نوشتارهای نظری سرمایه اجتماعی سه سطح تحلیل خرد، میـانی و کـلان را پوشـش مـیدهنـد (غفـاری، 1383، .(390 هر یک از این سطوح، کاربردی متناسـب بـا ابعـاد و مقیـاس مـورد نظـر و نیـز اهـداف و گـستردگی موضوع دارد. بدیهی است با توجه به مقیاس محله، سرمایه اجتماعی در این مقیاس میبایـست در سـطح تحلیل خرد مورد بررسی قرار گیرد. در این سطح سرمایه اجتماعی، در قالب روابط فـردی و شـبکههـای ارتباطی بین افراد و هنجارها و ارزشهای غیررسمی حاکم بر آنها مورد ارزیابی قرار میگیرد. در سطح خرد از دو نوع سرمایه اجتماعی نام برده میشود: الف) سرمایه اجتماعی شناختی14 ب) سرمایه اجتماعی ساختاری15 سرمایه اجتماعی شناختی با مقولههایی همچـون ارزشهـا، نگـرشهـا، تعهـدات، مـشارکت و اعتمـاد ارتباط پیدا میکند. سرمایه اجتماعی ساختاری، ساختارها، فرایندها مانند پاسـخگویی رهبـران و مـدیران جامعه در قبال عملکردشان، شفافیت در تصمیمگیری، میزان تصمیمگیری و اقدام براساس کار گروهی را پوشش می دهد. در دیدگاه محلیگرایانه، سرمایه اجتماعی را بـا سـازمانهـای محلـی ماننـد انجمـنهـا، باشـگاههـا و گروههای اجتماعی برابر میشمارند. این دیدگاه سرمایه اجتماعی را از طریق تعـداد و تـراکم گـروههـای 621 اجتماعی در محلهای معین مورد ارزیابی قرار میدهد. طرفداران این دیدگاه بـر ایـن باورنـد کـه سـرمایه اجتماعی به طور ذاتی خوب است و نقش مثبت در رفاه محلی دارد. در حالی که ولکوك و ناریان معتقدند هر چند که این نوع سرمایه که بیشتر دلالت بر سرمایه درونگروهی دارد، موجب انسجام و هویت بخشی در سطح محلی میشود ولیکن چنانچه شعاع این سرمایه فراتر از گروههای محلی نرود، نه تنها توسعه را تسهیل نخواهد کرد بلکه حتی مانع آن خواهد شد (نن ,کککذ ,غهyطهش 2غه فطپطئپپح). به نظر میرسد سرمایه اجتماعی شناختی و ساختاری در کنار یکدیگر، مفاهیم تحلیلی مناسـبی بـرای شناسایی پتانسیل رفتارهای اجتماعگرایانه و رفاه اجتماعی در اجتماعات محلی محسوب می شوند. همکاری داوطلبانه و سرمایه اجتماعی حجم عمدهای از پژوهشها و نوشتارهای مربـوط بـه سـرمایه اجتمـاعی معطـوف بـه تـأثیر داوطلبـی و رفتارهای داوطلبانه16، انجمنهای داوطلبانه، روحیه داوطلبـی و داوطلـبگرایـی مـدنی اسـت. پیپـانوریس (2001) معتقد است که تئوری پاتنام از طریق مرتبط ساختن تفکرات سرمایه اجتماعی بـا تفکـر ضـرورت انجمنهای مدنی و سازمان های داوطلبانـه در دسـتیابی بـه دموکراسـی، مـشارکت سیاسـی و کارآمـدی حکومت تدوین یافته است. تعدادی از جامعهشناسـان معاصـر از نتـایج کارهـای پاتنـام ایـدههـایی را در خصوص نقشآفرینی سرمایه اجتماعی در کنشهای اخلاقی برگرفتهاند. اریک آسلانیر بیان داشـته اسـت که رویکرد سرمایه اجتماعی بر الزام نسبت به دیگران، فراتر از توجه به منافع شخصیمان تأکیـد دارد و دربرگیرنده برخی ایدهها و دیدگاهها درباره ارزشها و روابط اجتمـاعی و تعهـدات مـدنی اسـت (ذکـایی، 1385، .(113 ادامه خواندن مقاله مروري بر سياست هاي توسعه پايدار محلهاي با رويکرد دارايي مبنا و تأکيد بر سرمايه هاي اجتماعي و کالبدي

نوشته مقاله مروري بر سياست هاي توسعه پايدار محلهاي با رويکرد دارايي مبنا و تأکيد بر سرمايه هاي اجتماعي و کالبدي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله تحليل و بررسي اولويتهاي زنان براي سکونت، در گونه هاي اسکان موقت (انتقالي) (موردپژوهي: منطقه 9 شهرداري تهران

$
0
0
 nx دارای 20 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه امروزه با وجود رشد و توسعه فناوری، در بسیاری از کشورها مدیریت بحران در بلایا و سوانح به یکی از چالشهای پیشروی مدیران و برنامهریزان تبدیل شده است. بلایای طبیعی و انسانساخت در ترکیـب با آسیبپذیری انسانها منجر به بحرانها میگردند. مسئله جنسیت در بحران، یکی از این جنبههای مهـم و اساسی آسیبپذیریهای انسانی است. بهطور کلی تمرکز بـر مـسائل جنـسیتی در بحـران، امـر نـسبتاً جدیدی است و مباحث مربوط به آن از دهه 1990 آغاز شدهانـد. تحقیقـات موجـود در زمینـه جنـسیت و بحران ـ بهخصوص در شاخه اسکان موقت ـ بسیار محدود است و برنامـههـای تـدوین شـده در حـوزه اسکان موقت اغلب رویکرد جنسیتی ندارند، و معمولاً تمرکزشان بر ایجاد اردوگاههای برنامهریزی شـده در نواحی درونی یا بیرونی شهرهاست. شناسایی اولویتهای افراد برای سـکونت در گونـههـای اسـکان انتقالی از آن رو اهمیت دارد که برنامهریزان باید پیش از تدوین برنامـههـا از انتخـابهـای افـراد آگـاهی داشته باشند و راهبردها و اقدامات لازم را بر همین اساس پیشبینی کنند. آنچـه کـه در ایـن مقالـه بـدان پرداختـه مـیشـود، مـرور و بررسـی آخـرین تقـسیمبنـدی گونـههـای اسـکان انتقـالی در نوشـتارها و پژوهشهای مربوط بـه اسـکان و شناسـایی فاکتورهـای جنـسیتی در اسـکان موقـت بـه منظـور تعیـین شاخصها و متغیرهای تأثیرگذار در انتخاب و مطلوبیت گونههای اسکان انتقالی از منظر زنـان اسـت. در حقیقت هدف این مقاله ارائه چشماندازی روشن از اولویتهای زنان در اسکان انتقالی بـرای برنامـههـای آتی اسکان پس از رخداد زمینلرزه در شهر تهران است. رویکردهای مرتبط با اسکان موقت جوامع، یا همان سیستمهای اجتماعی پیچیده، اغلب به چشماندازهای چندبعدی در مراحل احیا و بازیابی1 پس از بحران نیاز دارند. مسکن عامل مهمی در اقتصاد هر جامعه در شرایط بحران بهشمار میآیـد و در صورت وجود نداشتنِ مسکن، اصولاً افرادی هم که اقتصاد را به جریان بیندازند وجود نخواهنـد داشـت.به همین ترتیب، جریان رونق اقتصادی و احیای مسکن عوامل لازم و ملزوم یکدیگرنـد. نخـستین بـار در سال 1975 بود که میلتی2 ، درابک3 و هاس4 به عنوان افراد متخصص در زمینه بحران، عنوان کردنـد کـه تحقیق در مرحله بازسازی بحران امر بسیار پیچیدهای است. دو سال بعد از آن، کتاب بازسـازی پـس از بحران، بهوسیله کیتس5 و هاس و بوودن6 منتشر شد. کیتس در مواجهـه بـا پیچیـدگی فراینـد بازسـازی، چهار مرحله پس از بحران را در شهرها، بدینترتیب مشخص کرد: پاسخ اضطراری؛ ترمیم ساختمانهای قابل اعاده؛ بازسازی فاز 1 (برای ساختمانهای تخریب شده بهمنظور جایگزینیهای اساسی؛ و بازسازی فاز 2 (برای یادبود، بهبود و توسـعه سـاختمانهـای هـر دوره زمـانی) Kates & Pijawka, 1977, 270-) .(275 در سال 1982، کوارانتلی7 چهار گونه مجزا از اسکان پس از بحران را مطرح و پیـشنهاد کـرد کـه بـا توجه به اسناد مرتبط با مطالعات موردی در سه منطقه متفاوت در مرکز تحقیقات بحران امریکا بهدسـت آمده بود. گونهشناسیِ مذکور، این موارد را در بر میگرفت: – سرپناه اضطراری:8 به نوع سکونتی اطلاق میشود که بازماندگان، جـایی را در نزدیکـی محـل سکونت دائمیشان، برای مدتی کوتاه ـ یعنی چند ساعت و یا حداکثر یک شب ـ انتخاب میکنند. – سرپناه موقت:9 به نوع سکونتی اطلاق میشود که بازمانـدگان در سـایر مکـانهـا بـرای مـدت کوتاه، و در حد انتظارشان، به صورت موقت برمیگزینند. – مسکن موقت:10 در استقرار مسکن موقت، آنچه که اهمیت دارد این است کـه حـداقلهـای قابـل انتظار را از مسکن به آسانی برآورده نمیسازد، ولی با این حال میتواند پاسخگوی فعالیتهـا و مسئولیتهای روزمره خانوارها باشد. – مسکن دائم11 موجب بازگشت بازماندگان به خانههـای بازسـازی شـده یـا جدیـد مـیگـردد و امکانات سکونت دائم برای ساکنان را فراهم میآورد .(Quarantelli, 1982, 7-11) گونهشناسی کوارانتلی مسائل خاصی را نیز به همراه دارد، بهویژه اگـر موضـوع اسـکان در مراحـل مختلفی در نظر گرفته شود و از بازماندگان خواسته شود کـه هـر یـک از ایـن مراحـل را در زمـانبنـدی معینی پشت سر بگذارند. در عین حال همانطور که کوارانتلی ذکر کرده، ممکن است برخی از این مراحـل تکرار گردند و یا حذف شوند. علاوه بر این، تشخیص تفاوت بین این مراحل امری دشوار اسـت. بـهطـور مثال، مسکن موقت ممکن است تبدیل به مسکن دائم شود و یا سـرپناه اضـطراری مـیتوانـد بـه سـرپناه موقت تبدیل گردد. افزون بر اینها، ساکنان هر جامعه در بحرانهای مختلف، ممکن اسـت همزمـان در هـر یک از گونههای سکونت سکنی گزینند. بهرغم ایرادهای وارد به این گونهشناسی یا تیپولوژی، اغلب از این تقسیمبندی در بسیاری از تحقیقات مرتبط استفاده شده است .(Rodrguez, 2007, 265) در سال 2005، دانشگاه کمبریج در مرکز سرپناه (shelter center)، گونهشناسی جدیدی از اسـکان را در شرایط بحـران معرفـی کـرد و بـرای نخـستین بـار اصـطلاح سـکونتگاههـای انتقـالی ( Transitional (Settlement را به کاربرد، که تمامی گزینههای پیشِ روی افراد بیخانمان را ـ از واکنش اضـطراری بـه بحران تا زمان راهحلهای دائمی دربرمیگرفت. این تقسیمبندی که برمبنای نگـاه جـامع نیـاز بـه سـرپناه (shelter) صورت گرفته است، فراتر از روشهای سنتی تهیه کمپ و چادر است که در بیشتر پروژههـا و تحقیقات به آن استناد میشود .(Corsellis & Vitale, 2005, 7) لازم به ذکر است که با وجود این تغییرات و بازنگریها در گونههـای اسـکان، تـاکنون پـژوهشهـای شایان توجه و مهمی در زمینه الگوی مسکن در زمینه موضـوعاتی همچـون طبقـه اجتمـاعی، گـروههـای قومی / نژادی و گونه خانوار، انجام نگرفته است .(Rodrguez, 2007, 265) رویکرد جنسیتی در اسکان موقت (رویکرد حقوق مساوی در اسکان و سرپناه) شهرسازی و معماری نامه ;در سکونت، برای زنان های اولویت بررسی و تحلیل 7 در میــان رویکردهــای موجــود در زمینــه بحران، رویکرد »حقوق مساوی« میتوانـد پــشتیبان خــوبی بــرای در نظــر گــرفتن مسائل و موضـوعات جنـسیتی در بخـش اسکان در شرایط بحـران باشـد. در واقـع شرایط بحرانی دورههایی هستند که باعث دگردیسیهای سریع اجتماعی و تغییر در نقـشهـای جنـسیتی مـیشـوند. چگـونگی عملکرد سرپناه در شـرایط بحرانـی، عـدم تحقق شعار تساوی جنسیتی را بـهخـوبی مشخص میسـازد. در محـیطهـای کـاملاً مردانهای که نیازها و ارزشهای زنـان در اولویت قـرار نمـیگیرنـد، فاصـله زیـادی برای رسیدن بـه تـساوی جنـسیتی وجـود دارد. شکل .1 هرم ملاحظات جنسیتی در بحران منبع: Dimitrjevices, 2008, 9 شهرسازی و معماری نامه 89 زمستان و پاییز | پنجم شماره | هنر دانشگاه دوفصلنامه 8 رویکرد »حقوق مساوی« در مداخلات بشردوستانه در بخش اسکان، دارای جایگاه و مفهـوم ویـژهای است. این رویکرد در کمکهای بشردوستانه، برای حفظ حقوق زنان و مردان، سهمی مساوی قائـل اسـت و هرگونه تخطی را در حقوق زنان از نظر دور نمیدارد و بر مـشارکت یکـسان زنـان و مـردان در کلیـه سطوح تصمیمگیری تأکید میورزد. با مشارکت دادن زنان در سیاستها و پروژههای اسکان، آنـان تـوان سـازگاری بهتـر را بـا مـسئله بیخانمانی پیدا میکنند. بهعلاوه، مشارکت مساوی زنان و مردان میتواند منجر به قدرتمندتر شدن زنان گردد. در شرایط بحران، بخش اصلی مداخلات باید حفاظت، همراه با کاهش آسیبپذیریهایی باشد کـه بـر اثر تفاوتهای جنسیتی بهوجود میآیند. در این میـان مـیبایـست ملزومـات اساسـی در پاسـخگویی بـه نیازهای اولیه نیز در نظر گرفته شوند و این تضمین و اطمینان شکل گیرد که سـرپناه و زیرسـاختهـای مناسب برای استفاده و حفظ شأن انسانی و حـریم شخـصی هـر انـسان وجـود دارنـد. در واقـع، پاسـخ جنسیتی به مسئله اسکان باید با توجه بـه ملاحظـاتی صـورت پـذیرد کـه در وهلـه نخـست سـاختارهای قانونی و فرایندهایی ایجاد شود که باعث تقویت نقشها و نیز قـدرتبخـشی بـه زنـان و مـشارکت آنـان گردد؛ و دوم، مشارکت زنان در کلیه مراحـل مـداخلات، اصـول طراحـی و ترکیـببنـدی در مقیـاسهـای مختلف فضایی، تولید و ساختار فضا و مکان، و حقوق زمـین را (بـهویـژه در مرحلـه بازسـازی) فـراهم آورد. اگر این اصول به خوبی شناسایی شوند، »ظرفیت مقابله« جوامع نیز، چـه در کوتـاهمـدت و چـه در بلندمدت تقویت خواهد شد .(Zetter & Boano, 2009) مسائل روششناسی در اسکان موقت یکی از مدلهای مطرح در پاسخ به مسئله اسکان موقت، که در تحقیقات مـرتبط بـه آن اسـتناد مـیشـود، مدل اسکادر یا کلسان12 است. اسکادر و کلسان مطالعات متعددی را در زمینه اسکان مجـدد در زیمبـابوه انجام دادند و به این نتیجه رسیدند که اسکان مجدد در چهار مرحله رخ میدهد: انتخـاب، انتقـال، توسـعه بالقوه، و یکپارچگی. مرحله انتخاب ـ این مرحله دربرگیرنده انتخابهای مردم برای سکونت اسـت. در حقیقـت بـسیاری از مردم ممکن است در برابر اسکان مجدد مقاومت ورزند، یا بـه آسـانی بـه مکـان دیگـری مهـاجرت کننـد. کسانی که مهاجرت را برمیگزینند، عموماً امکاناتی هم برای مهاجرت دارند. مرحله انتقال ـ این مرحله با انتقال مردم و متعلقاتشان آغاز میشود و پس از انطباق با محـل جدیـد پایان میپذیرد. مرحله انتقال عموماً بسیار تنشزاست و شواهد نشان میدهند که این مرحلـه بـا افـزایش نرخ مرگومیر و بیماری همراه است. در طـول دوره انتقـال، جمعیـت اغلـب تـابع سـنتهـای اجتمـاعی و فرهنگی خاص خود است و بنابراین باید ملاحظات اجتماعی و فرهنگی را با توجـه بـه تغییـرات جدیـد در برنامه مسکن، اختصاص زمین و فناوریهای جدید، آن هم با دقـت لازم، در نظـر گرفـت. مرحلـه انتقـالی معمولاً بیشتر از دو سال طول میکشد (کمتر از آن، به ندرت پیش میآید) و در صورتی که پروژه هـا بـه خوبی برنامهریزی و طراحی نشده باشند چهبسا بیش از اینها به درازا کشد. مرحله توسعه بالقوه ـ این مرحله با استقرار کامل جمعیت آغاز مـیشـود و اغلـب هـم بـا نـوآوری و آزمایش و خطرجویی همراه است. به عبارتی، به محض اینکه مـردم الگوهـای تولیـدیشـان را بـهوجـود آورند و در محیط جدید مستقر شوند، توان درك امتیاز فرصتهای جدید را خواهند داشت. مرحله یکپارچگی ـ مرحلهای است که در جامعه جدید، الگوهـای اجتمـاعی و فرهنگـی دیگـر جامعیـت لازم را یافتهاند، به طوری که میتوانند از جمعیت اولیه به نسل بعدی منتقل شوند. به علت ارتباط آشکاری که بین مدل اسکالن و کلسان و مسائل اسکان پس از بحـران وجـود دارد، از این مدل میتوان برای تحقیقات اسکان استفاده کرد .(Oliver-Smith, 1991, 15-17) مطابق با نخستین مرحله مدل اسکالن، افراد بعد از بیخانمان شدن در وهله نخست، گونههای اسـکان خود را انتخاب خواهند کرد. بنابراین ضروری به نظر میرسد که برنامهریزان و مدیران بحران، بهمنظور برنامهریزیهای کارا و مؤثرتر از انتخابهای احتمالی افراد پس از بحران آگـاهی بیابنـد و در برنامـه هـا مشخص کنند که کدامیک از گونههای اسکان باید پشتیبانی گردند، یا کدام برچیده شوند. همانگونه که اشاره شد، در تحقیقات دانشگاه کمبریج و مرکز سـرپناه13 تمـامیِ گزینـههـای فـراروی افرادی که پس از بحران یا در شرایط پناهندگی بیخانمان شدهاند، در دو گروه سـکونتگزینـی متفـرق و گروهی، در شش گونه معرفی گردیدهاند. این تقسیمبندی در شکل 2 نشان داده شده اسـت ( Corsellis & .(Vitale, 2008, 8 سکونت با خانوادههای پذیرا سکونت سکونت خودساخته روستایی گزینی متفرق هایگونه سکونت خودساخته شهری اسکان مراکز مجموعهای سکونت انتقالی کمپهای خودساخته گروهی گروهیگزینی کمپ های برنامهریزی شده شکل .2 گونههای اسکان انتقالی منبع: Corsellis & Vitale, 2005, 8 در ادامه، به معرفی دقیقترِ گونههایی از سکونتگاههای انتقالی که با شرایط اسکان پس از زمینلـرزه و عرصه پژوهش تطابق بیشتری دارند، پرداخته خواهد شد. (1 سکونتگزینی متفرق: سکونت با خانوادههای پذیرا این انتخاب شامل سکونت در منزل خانوادههای پذیرا، به همـراه آنـان و یـا در سـایر متعلقـات و امـلاك آنهاست. ممکن است برای بیخانمانها فرصت زندگی بـا اقـوام و آشـنایان یـا دوسـتان و افـراد خیـر و نیکوکار در بازه زمانی خاصی وجود داشته باشد، و فضایی برای اقامت در خانه یا امـلاك و زمـینهـای میزبان به این افراد اختصاص یابد، این امر ممکن است بدون پرداخت هزینه و یا با پرداخت کرایه و حتی ارائه خدمات به میزبان همراه باشد. شهرسازی و معماری نامه ;در سکونت، برای زنان های اولویت بررسی و تحلیل 9 شهرسازی و معماری نامه 89 زمستان و پاییز | پنجم شماره | هنر دانشگاه دوفصلنامه 10 (2 سکونتگزینی گروهی: استقرار جمعی در مراکز مجموعهای مراکــز مجموعــهای اغلــب دارای امکانــاتی از پــیشفــراهمشــده در فــضاهایی ماننــد مراکــز محلــههــا، شهرداریها،14 ساختمانهای آموزشی، باشگاههای ورزشی، هتـلهـا، انبارهـا، کارخانـههـای متروکـه و ساختمانهای ناتمام هستند. از این ساختمانها معمولاً زمانی استفاده میشود که پدیده بیخانمانی افـراد در داخل خود شهر رخ دهد. مراکز مجموعهای نباید به عنوان گزینه سکونت بلندمـدت در نظـر گرفتـه شـوند، مگـر آنکـه امکانـات ویژهای همچون امنیت در آنها فراهم آید. این مجموعهها در صورتی کـه بتواننـد گـروههـای آسـیبپـذیر مانند افراد پیر و کودکان را در خود جای دهند، اهمیت بسیاری خواهنـد داشـت. زمـان سـکونت افـراد و خانوادههای بیخانمان در این مراکز بسیار حیاتی است، زیرا به مانند سـایر فـرمهـای سـکونت رسـمی، زمانهای طولانی اقامت اغلب منجر به افزایش فشارهای روانی، افسردگی، آشوبهای اجتماعی، مشکلات روانی و نظایر اینها در افراد و جامعه میگردد. ادامه خواندن مقاله تحليل و بررسي اولويتهاي زنان براي سکونت، در گونه هاي اسکان موقت (انتقالي) (موردپژوهي: منطقه 9 شهرداري تهران

نوشته مقاله تحليل و بررسي اولويتهاي زنان براي سکونت، در گونه هاي اسکان موقت (انتقالي) (موردپژوهي: منطقه 9 شهرداري تهران اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله بررسي تطبيقي پراکندهرويي در سه شهر مياني ايران نمونه موردي: شهرهاي اردبيل، سنندج، کاشان

$
0
0
 nx دارای 19 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه پدیده پراکندهرویی شهری1 در 50 سال اخیر روند مسلط توسـعه فـضایی در بـسیاری از کـشورها، چـه کشورهای در حال رشد و چه کشورهای توسعهیافته، بوده است. به عنوان نمونـه، رونـدهای تـاریخی از اواسط دهه 1950 نشان میدهند که شهرهای اروپایی به طور میانگین تـا 78 درصـد گـسترش یافتـهانـد، درحالیکه جمعیت آنها تنها 33 درصد افزایش پیدا کرده است (طبیبیان و اسدی، 1387، .(6 در ایـران نیـز به عنوان کشوری در حال توسعه که با شهرنشینی سریع مواجه است، نـسبت شهرنـشینی از 28 درصـد در سـال 1300 هجـری بـه 68/5 درصــد در سـال 1385 رسـیده اسـت. امـروزه گـروههـای عمـدهای از پژوهشگران شهرسازی و سیاست گذاران شهری در سطح جهان به این موضوع علاقهمند شدهاند ( Chin, .(2002, 1; Frenkel and Ashkenazi, 2008, 56; Frenkel and Ashkenazi, 2007, 101 پراکندهرویی شهری به عنـوان فـرم یـا قـالبی از گـسترش شـهری، در حـوزه دانـش و حرفـهمنـدان شهرسازی موافقان و مخالفـانی هـم دارد. پیـسر2 بـر ایـن بـاور اسـت کـه پراکنـدهرویـی شـهری جـزو واقعیـتهـای عـصر حاضـر (Peiser, 1989, 194) و بـه واسـطه ترجیحـات مـصرفکننــدگان، رونـدی اجتنابناپذیر است .(Mills and Hamilton , 1994) گوردون و ریچاردسون بیان میکنند که پراکنده رویـی ارتقادهنده کیفیت زنـدگی و رفـاه اجتمـاعی اسـت (Gordon and Richardson, 1997; Bruekner, 2000)؛ لیکن مطالعات نشان میدهد که بیشترین وفاق بر تأثیرات منفی پراکندهرویی متمرکز اسـت ( Muller and .(Hartshorn, 1994 اوینگ اعتقاد دارد زمانی میتوان از گسترش پراکندهرویی انتقاد کـرد کـه تـأثیرات و 62 تبعات منفی آن اندازهگیری شده باشد؛ وگرنه این پدیده را ابتدا و به یکباره نمیتوان امری منفی تلقی کرد .(Ewing, 1994, 519) پیامدهای منفی پراکندهرویی عبـارتانـد از: تخریـب محـیط زیـست، از بـین رفـتن اراضی زراعی، از بین رفتن فضاهای باز، تشدید مسئله ترافیک، کاهش درآمد شهرها، افزایش هزینههـای پنهان، و از دست رفتن حس جمعی .(Bengston et al., 2005) انتقادات وارد بر پراکندهرویی پیوندی عمق با تأثیرات منفی این پدیده بر محیط زیست و جامعه دارند. به همین دلیل، متخصصان به نظریهپـردازی و ارائه گزینههایی برای مقابله با آن، در برابر استراتژیهایی چـون مـدیریت رشـد3، و شهرسـازی4، شـهر فـشرده5 و نظـایر اینهـا پرداختـهانـد ( Fulton, 1996; Jenks et al., 1996; Schiffman, 1999, Johnson, .(2001 در ایران از زمانی که مبنای گسترش شهرها ماهیتی برون زا گرفت، با پدیده موتوریزه شـدن شـهرها و تزریق درآمدهای حاصل از نفت در اقتصاد شهری، قرارگیری شهرها در نظـام اقتـصاد جهـانی، رشـد جمعیت و مهاجرتهای روستا به شهر، به همراه سیاستهای زمینبی و بورسبازی، به اسـتفاده مانـدن بخشهای وسیعی از اراضی داخل شهری و گسترش حومـههـای پیرامـونی انجامیـد (ماجـدی، 6، 1378؛ رهنما و عباسزاده، 41، .(1387 بهرغم اهمیت موضوع، تحقیقات چندانی در زمینه پراکندهرویی شهری در ایران صورت نگرفته است و همان تحقیقات نیزعمدتاً به شهرهای بزرگی چون تهران و مـشهد یـا نظـایر آنها متمرکز بودهاند و به شهرهای میانی و کوچک اهمیتی بسیار اندك داده شده است. هدف این مقاله، تعریف مشخصهشهرهای پراکندهرویی در های میانی ایران اسـت کـه بـا اسـتفاده از نرمافزارهای GIS و روش تحلیل عاملی6 به تحلیل و معرفی مشخصه هـای ایـن پدیـده، از طریـق مقایـسهنقاط افتراق و اشتراك موجود در الگوهای پراکندهروییِ نمونههای مـوردی مـیپـردازد و ضـمن معرفـی روششناسی و چارچوب نظری سازگار با شرایط شهرهای میانی ایران، بهویژه در زمینـه انـدازهگیـری پدیده، زمینه مناسبی را نیز برای چگونگی هدایت و کنترل پدیده در شهرهای مشابه فراهم کند. مروری بر مفاهیم نظری و تجربی مرتبط با پراکنده رویی شهری یکی از مهمترین چالشهایی که همواره محققان در زمینه پراکندهرویی به آن اشاره میکنند، فقدان تعریف جامع و کامل از این پدیمدهعیاست، به طوریکه آنان اند کـه مفهـوم ایـن پدیـده فاقـد تعریـف واحـد و روشـن اسـت ( Wilson et al., 2003; Johnson, 2001; Angel et al., 2007; Ashkenazi and Frankel .(2007, 101 بررسی تعاریف ارائه شده از سوی صاحبنظران، نشان مـیدهـد کـه تعـدادی از آنهـا نظیـر کلاسون، هاروی و کلارك، آرچر و اوتنسمان بیشتر بر ابعاد کالبدی تأکید دارند و آن را گسترش شهرها به صورت ساخت پراکنده، کمتـراکم پیوسـته، متفـرق و تجـاری خطـی در امتـداد محورهـای دسترسـی برونشهری میداننـد .(Clawson, 1962; Harvey and Clark, 1965; Archer, 1973; Otensman, 1977) این طرزتلقیِصرفاً کالبدی از پدیده، تا اوایل دهه 1980 میلادی حاکم بوده است ولی در ادامه و با طـرح شدن پیامدهای زیستمحیطی و حساسیتهای عمومی بـه آن، افـرادی چـون اوینـگ و گالـستر و داونـز، علاوه بر ابعاد کالبدی به پیامدهای زیستمحیطی نیز تأکید میکنند و پراکنـدهرویـی را نـه الگـویی بـرای گسترش شهری، بلکه الگویی میدانند که پیامدهای محیطی زیـادی در پـی دارد ( Ewing, 1997; Downs, .(1999; Galster et al., 2001 به عقیده اوینگ7، استفاده از طرحواره8 پراکندهرویـی بـرای تعریـف پدیـدهکافی نیست. وی این جمله برخی از محققان را که »ما چیزی را پراکندهرویی مینامیم که آن را ببینیم«، به دو دلیل نفی میکند.جدول .1 دستهبندی تعاریف براساس دیدگاه صاحبنظران تراکمکم گسترش استدلالنخست وی این است که پراکندهرویی الگویی مطلق نیست بلکه شـدت و ضـعف9 دارد؛ و دوم اینکه پراکندهرویی پدیدهای تکبعدی نیست و ابعاد مختلفی دارد .(Ewing, 1994, 520) براساس آنچه کـه از تعاریف مختلف برای پراکندهرویی ذکر شد، میتوان گفت که تعریفهـاعمـدتاً از پـنج دسـته اندیـشه، ناشی شدهاند (ن.ك. جدول :(1 شهرسازی و معماری نامه ایران میانی شهر سه در روییپراکنده یتطبیق بررسی 27 شهرسازی و معماری نامه 89 زمستان و پاییز | پنجم شماره | هنر دانشگاه دوفصلنامه 28 -1 بر پایه فرم و شکل کالبدی؛ -2 تأکید عمده بر جنبه زیباییشناختی و چشمانداز آن؛ -3 بر پایه کاربری زمین؛ -4 توجه به تأثیرات و پیامدهای این پدیده؛ و -5 تکیه بر روند رشد کالبدی شهر. می با جمعبندی اینها، توان پراکندهرویی را فرایندی خوانـد کـه طـی آن، شـهر در سـطح گـسترده در اراضی پیرامونی و زمینهای روستایی و کشاورزی مجـاور پخـش مـیشـود و گـسترش کالبـدی شـهر سرعتی بیش از رشد جمعیت به خود میگیرد (گسترش کالبدی شهر با تراکم بسیار پایین). چشمانـدازی که در این فرایند شکل میگیرد، گستره جمعیتی است با پراکنش کم تراکم؛ مکانهای خرید، اشتغال، تفریح و مسکنمعمولاً تکخانواری و به شدت جدا از هم؛ و دسترسـی ضـعیف و فاقـد مرکزیـت و هـسته هـای تعریف شده. به هر حال، این ویژگیهامعمولاً موجب تحمیل پیامدهایی منفی بر محیط میشوند. بررسی ویژگیهای پراکندهرویی و اندازهگیری آن در این قسمت از مقاله، سعی شده است تا با بررسی مطالعات و تجربیات مختلف، ویژگیهـای کالبـدی و فضاییِ این پدیده شناسایی گردد و سنجههایکمی و قابل اندازهگیری این ویژگیها نیز تدوین شـود، تـا چارچوب مناسبی برای بررسی پراکندهرویی نمونههای موردی بهدست آید. از جمله مطالعات جامعی که در این زمینه صورت گرفته، مطالعه گالستر10 و همکـارانش بـر روی 13 کلانشهر امریکا با هدف اندازهگیری شدت و ضعف پراکندهرویی بوده است. وی هشت مشخـصه مجـزا را با هدفگذاری کاربری زمین (تدوینشده برای توصیف ابعاد مختلف پراکندهرویی شهری) ارائـه کـرد: تــراکم11، تــداوم12، تمرکــز13، خوشــهای بــودن14، مرکزیــت15، هــستهداری16، اخــتلاط کــاربریهــا17، و همجواری.18 براساس نتایج به دست آمده، نیویورك و فیلادلفیا کمترینداشته میزان پراکندهرویی را انـد، و اتلانتا و میامی بیشترین میزان را .(Galester et al., 2001, 15-28) پژوهش دیگری که در زمینه بررسی و سنجش پراکندهرویی ـ و بهویژه تأثیرات آن ـ صورت گرفتـه، مطالعات رید اوینگ و همکاران بوده است .(Ewing et al., 2002, 2-31) اینان کوشیدهاند تا پراکندهرویی، و پیامدهای آن را بر کیفیت زندگی، اندازهگیری کنند. در تحقیق مذکور پراکنـدهرویـی، توسـعه مـسکونی کمتراکم همراه با نواحی اداری و تجاری و مسکونیکاملاً جدا از یکدیگر، و همچنین ضعف مراکز فعالیتو محدودیت انتخابها در مسیرهای سفر تعریف شدهاند. مجموعه این عوامل از 22 متغیر شکل گرفته که هرپراکنـدهیـکنـشانگر ویژگـیاسـتهـای رویـی . از طریـق همـین متغیرهـا و عوامـل بـهدسـت آمـده، پراکندهرویی در 101 منطقه شهری در امریکا اندازهگیری شـده اسـت. نتـایج نـشان مـیدهنـد کـه شـهر ریورساید کالیفرنیا19 با نمره 14/22 بیشترین میزان پراکنـدهرویـی را داشـته اسـت، و شـهر نیویـورك20 کمترین میزان را. این ویژگیها در قالب چهارعاملِ قابل سنجش و اندازه گیری، عبارت بودهاند از: الف) تراکم مسکونی؛ ب) ترکیب همسایگی واحدهای مسکونی، اشتغال و خدمات (اختلاط کاربریها) 21؛ ج) توان مراکز فعالیت و مرکز شهر22؛ و د) دسترسی شبکه معابر.23پراکنـدهتورنز24 ویژگیهـای رویـی را براسـاس هزینـههـا، فوایـد، چگـونگی رشـد شـهر، جنبـههـای زیباییشناختی تمرکززدایی، دسترسی، تراکم، فضای باز، و پویـایی دسـته بنـدی کـرده اسـت ( Torrens, .(2008, 6 از دیدگاه وی، رشد جمعیت و نیز کاهش بعد خـانوار و افـزایش تعـداد آن و متعاقـب ایـن امـر گسترش فیزیکی شهر از عوامل پراکندهرویی محسوب می شوند. وی مجموعه سنجههایی را بـرای تعیـین کمیت این ویژگیها معرفی و ارائه کرده است که اینها هستند: شیب چگالی، رویکردهای مبتنی بـر سـطح، تکنیکهای هندسی، بعد فرکتال، تکنیک تـصویرسنجی25، انـدازهگیـری از ترکیـب چـشمانـداز، فـضایی، و قابلیت دسترسی .(Torrens and Alberti, 2000, 3-34) متغیرهایی که فرنکل و اشکنازی26 برای بررسی و محاسبه میزان پراکندهرویی بر روی شـش منطقـه شهری به کار گرفتند، شامل 13 شاخص در قالب پنج عامل بود: تراکم جمعیتی، بیقاعدگی شـکل نـواحی ساخته شده، گسستگی، جدایی کاربریها، و ترکیب کاربریها .(Frankel and Ashkenazi, 2008, 58) در این بررسی، اندازهگیری میزان پراکندهروییعمدتاً بر پایه چشمانداز شهری27 بـود و شـاخصهـا از دیـد تخصصهای متنوعی چون پژوهشهای شهری، تحقیقات اکولوژیکی و هندسه فرکتـال جمـع آوری شـدند .(Frankel and Ashkenazi, 2007, 1) فرانکـل و اشـکنازی شـاخصهـا را بـه دو گـروه شـکل و ترکیـب دستهبندی کردند. گروه اولعمدتاً شامل عوامل کالبدی فضایی و هر چیزی است کـه در انـسجام شـکلی فضای شهری نقش دارند، مانند تراکم خالص و ناخالص جمعیت، و بعـد شکـستگی؛ و گـروه دوم شـامل ویژگیهای مرتبط با ساختار تفکیک شده کالبد شهر (کاربری زمین) است (همان). کان28 مصرف مسکن را برای سفیدپوستان و سیاه پوستان نواحی کـلانشـهری امریکـا انـدازهگیـری کرد و وضعیت پراکندهرویی آنها را به ترتیب مشخص ساخت. مصرف مسکن در مطالعات وی از طریـق تعداد اتاقها، نرخ مالکیت و سال ساخت آنها نشان داده شـده اسـت. وی بـرای انـدازهگیـری از رویکـرد گالستر بهره گرفت و برمبنـای میـزان عـدم تمرکـز، اشـتغال در نـواحی کـلانشـهری را مـشخص کـرد.براساس مطالعات کان، شاخص محاسبه شده از 0/196 برای پورتلند تا 0/786 بـرای دیترویـت متفـاوت بوده است .(Kahn, 2001, 77-8) مطالعه دیگر متعلق به گروه »امریکای امروز«29 است، که این گروه برمبنای شاخص مرتبط با تـراکم، به اندازهگیری پراکندهرویی در 271 کلانشهر آن کشور اقدام کرده است. تمام کلانشهرها برمبنـای هـر کدام از سنجهها، از یک تا 271 رتبهبندی شدهاند (کمترین نمره نشاندهنده کمترین پراکندهرویی است) و با ترکیب دو سنجه، عدد نهایی برای هر کدام به دست آمـده اسـت. شـاخصهـای اسـتفاده شـده در ایـن تحقیق عبارتاند از: الف ـ درصد جمعیت مناطق کلانشهری که در نواحی شهریشده30 زندگی میکردند31؛ و ب ـ تغییر در درصد جمعیت کلانشهری که در نـواحی شـهریشـده بـین سـال هـای 1990 تـا 1999میلادی زندگی میکردنـد. نتـایج مطالعـات مـذکور نـشان داد کـه کمتـرین پراکنـدهرویـی در کـلانشـهر لسآنجلس امریکا مشاهده میشود، بیشترین میزان در پورتلند .(Ewing et al., 2002, 5) »گروه سییرا32 کلانشهرهای امریکایی را براساس درجه پراکنـدهرویـی آنهـا مرتـب کـرد.33 در ایـن گزارش، پدیده مذکور با گسترش کمتراکم ورای محـدودههـای خـدمات و اشـتغال (در آن مکـان زنـدگی مردم از مکان خرید، تفریح، کار و آموزش جداست)، که منجر به ایجاد سفر مازاد در بین مناطق می شود، تعریف شده است. این گروه، پراکندهرویی را نه بر مبنای مشخصات بلکه بر اسـاس تـأثیرات آن تعریـف کرده است. شاخصها عبارت بودهاند از: تغییر جمعیت از مراکز بـه حومـه، رشـد منـاطق شـهری، رشـد جمعیت، زمان تلف شده در ترافیک، و میزان از دست رفتن فضاهای باز .(Sierra, 1998) براساس مطالعه شهرسازی و معماری نامه ایران میانی شهر سه در روییپراکنده یتطبیق بررسی 29 شهرسازی و معماری نامه 89 زمستان و پاییز | پنجم شماره | هنر دانشگاه دوفصلنامه 30 مذکور، از میان کلانشهرهای دارای جمعیت بیش از یک میلیون نفر در امریکا، آتلانتا و واشنگتن دی سی بیشترین میزان پراکندهرویی، را داشتهاند؛ و از میان مناطق شهری، رشـد جمعیـت، زمـان تلـف شـده در ترافیــک، و میــزان از دســت رفــتن فــضاهای بــاز .(Sierra, 1998) براســاس مطالعــه مــذکور، از میــان کلانشهرهای دارای جمعیت بیش از یک میلیون نفر در امریکا، آتلانتا، و واشنگتن دیسی بیشترین میزان داشته پراکندهرویی را اند؛ و از میان مناطق شهری دارای جمعیت پانصدهزار تا یک میلیون نفر، شـهرهای اورلاندو، اوستین و لاسوگاس بیشترین میزان را (همان). اران رازین و مـارك روزنتـراب در مطالعـهای دیگـر، بـه آزمـون رابطـه بـین تفـرق شـهرداریهـا و پراکندهرویی شهری در کلانشهرهای امریکا و کانادا در سال 1990 میلادی پرداختهاند. شاخصهای بـه کار گرفته شده برای اندازهگیری پراکندهرویی کلانشهرهای امریکـای شـمالی (امریکـا ـ کانـادا) در ایـن مطالعه، اینها بوده اند: -1 درصد ساکنان در واحدهای مسکونی تکخانواری مجزا؛ -2 جمعیت به ازای هر کیلومترمربع؛ و -3 تعداد واحد مسکونی به ازای هر کیلومترمربع. در کشور کانادا، که در مقایسه با ساختار مدیریت شهری امریکا تفرق کمتری دارد، پراکندهرویی نیز کمتر به چشم میخورد .(Razin and Rozentraub, 2000, 834-835) برمبنای دیدگاه داونز، پراکندهرویی نه هر گونه فرم رشد حومه ها بلکه شکل خاصی از آن اسـت. وی عقیده دارد که رابطه معنیدار و مهم آماری بین پراکندهرویـی شـهری و شـاخصهـای زوال شـهری بـه چشم نمیخورد. رابطه مذکور در 162 منطقه شهری امریکا با جمعیت بالای 150000 هـزار نفـر در سـال 1990 مورد آزمون قرار گرفت، ولی ارتباط معنیداری کشف نشد. در نگاه وی، پراکندهرویی عبارت بوده است از برخی ویژگیهای مربوط به کاربری زمین، علتهای به وجود آورنده الگوهـا و نتـایج بـه دسـت آمده .(Downs, 1999, 961) بورچل34 و همکارانش به بررسی سه مقوله الگـوی فـضایی، علـل اصـلی و پیامـدهای پراکنـده رویـی پرداختند. از نظر آنان، الگوی پراکندهرویی شامل تراکم پایین، گسترش بدون محـدودیت، تفکیـک فـضایی کاربریها، گسترش جسته گریخته و توسعه نواری و گـسترده خطـوط تجـاری اسـت ( Burchell et al., .(2005 , 45-60گلیسر، پراکندهرویی را با میزان عدم تمرکز اشتغال مرتبط مـیدانـد. براسـاس تحقیقـات وی، منـاطق شهری متمرکز مانند مینیاپولیس35 بین 10 تا 25 درصد از اشتغال را در داخل حلقه سه مایلی، و بـیش از60 درصد آن را در حلقه 10 مایلی جای دادهاند. در مناطق شهری مانند لسآنجلس که عدم تمرکـز بـیش از حدی دارند، کمتر از 10 درصد اشتغال در داخل حلقه 3 مایلی قرار گرفته است. علاوه بر اینهـا، وی در این تحقیق قدمت این مناطق و تقسیمات سیاسی آنها را بررسی کرد و نتایج نشان از آن داشت که ارتباط چندانی بین قدمت شهر و عدم تمرکز اشتغال وجود ندارد، ولی ارتباط معناداری بین تقسیمات سیاسـی و عدم تمرکز اشتغال به چشم میخورد (طبیبیان و اسدی، 1387؛ حبیبی، 1388، 40؛ Glaeser et al., 2001, .(10 پندال36 پراکندهرویی را از طریـق ارزش زمـین، تفـرق سیاسـی، حکمروایـی محلـی، تـراکم ترافیـک و سیاستهای متفاوت محلی در زمینه کاربریها توضیح داده است. به عقیده وی، تراکم مهمترین شاخصه مرتبط با پراکندهرویی بوده است. وی برای اندازهگیـری پراکنـدهرویـی، تغییـرات جمعیتـی و زمـین هـای شهری را بین سالهای 1992-1982 مورد بررسی قرارلـس داد. کـلانشـهر آنجلـس، سانفرانسیـسکو وسندیهگو فشردهترین مناطق شهری و آتلانتـا،پراکنـدهکلیولنـد ودوِرن تـرین منـاطق شـهری بـودهانـدPendall, 1999, 10-29)؛ زبردست و حبیبی، 16، .(1388 از نظر فالتون، هر گاه مصرف زمین با نـرخ رشـدی بـیش از جمعیـت صـورت گیـرد، پراکنـدهرویـی افزایش مییابد. از دیدگاه فالتون نیز به مانند پندال، پراکندهرویی ارتباط نزدیکی با تراکم دارد. با استفاده از همین معیار تراکم نشان داده است که مناطق غرب دارای کمترین پراکندهروییاند و مناطق شمالشرقی و مرکزیدارندبیشترین پراکندهرویی را . از دیدگاه فالتون، مهـاجرت بـه کـلانشـهرها میـل بـه افـزایش زمینهای شهری را زیاد میکند .(Fulton, 1996, 1-5) چارچوب نظری بررسی نظریات و تجربیات مربوطنـشانبه پدیده پراکندهرویـی، دهنـده تحلیـلهـا و رویکردهـا و نتـایج مختلف ـ و حتی ضد و نقیض ـ در ایـن زمینـه اسـت. ایـن موضـوع بـه بـسترهای متفـاوت اقتـصادی و اجتماعی، و شرایط هر کدام از مطالعات و شهرها ارتباط مییابد و به نظر میرسد به همین دلیل است که در هر کدام از مطالعات در هر کشور، نتایج مختلفی به دست آمده است. بدین ترتیب، انتخاب هر کـدام از نظریههای ذکر شده میتواند به غفلـت از دیگـر ابعـاد موضـوع منجـر شـود. از طـرف دیگـر، بخـشی از سنجهها نیاز به اطلاعات خاصی مانند اشتغال و یا درآمد و یا گروههای نژادی دارند، که یا در شـهرهای میانی موضوعیت نمییابند و یا اطلاعات بسیار انـدکی در زمینـه آنهـا وجـود دارد. بنـابراین، از مجمـوع شاخصهای مطالعه شده براساس معیارهایی که در جدول 2 درج گردیده 23 شاخص قابل انـدازهگیـری که با شرایط شهرهای میانی متناسب باشند انتخاب شده اند.37 ادامه خواندن مقاله بررسي تطبيقي پراکندهرويي در سه شهر مياني ايران نمونه موردي: شهرهاي اردبيل، سنندج، کاشان

نوشته مقاله بررسي تطبيقي پراکندهرويي در سه شهر مياني ايران نمونه موردي: شهرهاي اردبيل، سنندج، کاشان اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله سنجش ظرفيت توسعه فضاهاي بدون استفاده در مرکز شهر قزوين با تأکيد بر رويکرد توسعه ميانافزا

$
0
0
 nx دارای 17 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه توسعه شهری، از جمله پدیدههای مهم عصر جدید زندگی اجتماعی تلقی مـیگـردد. شـهرها بـهتـدریج بـا واقعیاتی چون فزونی جمعیـت و تـراکم کـالا و فعالیـت بـهعنـوان بخـشی از حیـات کنـونی خـود مواجـه میشوند. لذا در رویکردهای مختلف توسعه شهری، راهحل ممکن عبارت است از: حـذف تـدریجی شـبکه سنتی زندگی شهری و انطباق یافتن با اشـکال تـازه مناسـبات اقتـصادی و اجتمـاعی. ایـن رویکردهـا از زوایای گوناگون به ابعاد اجتماعی، زیباییشناختی و روانشناختی توسعه و عمران شهرها معطوفانـد و کموبیش در تغییر و اصلاح روندهای جاری زمان خود و بعد از آن تأثیر میگذارند. در روند دستیابی به توسعه و بهبود شرایط نامناسب صنعتی، راهحلهای مختلفی در پیش گرفته شده که متأسفانه در برخـی از موارد، بهعنوان راهحلهایی عمومی برای کشورها و فرهنگهای مختلف مورد استفاده قرار گرفتـهانـد. تبعات این قضیه، عبارتاند از حاشیهنشینی گـسترده، انبـوهیِ فقـر شـهری و در غیـاب هویـت فرهنگـی، انحطاط اخلاق شهروندی و مهاجرت گـسترده روسـتاییان بـه شـهرها، بـهویـژه در کـشورهای در حـال توسعه. این روند به مرور زمان موجب رشد بیرویه شهرها به سمت پیرامون و یا رشد پراکنده شـهرها شده است. این درحالی است که به موازات رشد افقی شهر بـه سـمت حومـه و پیرامـون و از بـین رفـتن اراضی و محیط زیست طبیعی اطراف شهر، برخی فضاها در درون شـهر رهـا شـده و از رونـد توسـعه بازماندهاند. این فضاهای رها شده که در نوشتارهای نوشـهرگرایی بـا نـام »سـطوح میـانافـزا« خوانـده میشوند، از آن حیث دارای اهمیتاند که بـه سـبب استقرارشـان در درون شـهرها، دارای تأسیـسات یـا 64 تجهیزات زیرزمینی و روزمینی و دسترسی مناسب به مراکز خداتی و مزایایی از این دسـتانـد. از جملـه در بسیاری از شهرهای قدیمی ایران، هسته اولیه شهر که در قالب بافت فرسوده تـاریخی و دارای ارزش مورد توجه قرار میگیرد، چنین پتانسیلی دارد. برای نمونه، شهر قزوین یکی از قدیمیترین شهرهای ایران است که در طی این سالها هماننـد سـایر شهرهای ایران براساس روشهای متداول توسعه، گسترش یافته و محلههای جدید در حاشیه محلههـای قدیمی آن شکل گرفتهاند و این در حالی است که بافت ارگانیک و قدیمی با توجـه بـه تحـولات جمعیتـی و کالبدی و اقتصادی شهر دگرگون شده و اغلب بهرغم پتانسیلهـا و ظرفیـتهـایش در اسـکان جمعیـت و دسترسی به خدمات و تأسیسات و تجهیزات شهری و جز اینها، رها شده و رونـق و کـارکرد خـود را از دست داده است. خیابان امام خمینی شهر قزوین، از جمله قدیمیترین خیابـانهـای واقـع در مرکـز شـهر است که به صورت یکطرفه میدان جهاد واقع در غـرب شـهر قـزوین را بـه میـدان مرکـزی شـهر یعنـی سبزهمیدان متصل میکند. از لحاظ تجهیزات شهری این محور در مقایـسه بـا سـایر خیابـانهـای شـهر، وضع نسبتاً خوبی دارد، و وجود بناهای تاریخی بسیار باارزشی چون سرای وزیر، سرای سعدالـسلطنه و کاروانسرای گلشن در کنار این خیابان نیز بر اهمیت تاریخی ـ توریستی آن میافزایند. اما متأسفانه بـا وجود تمامی پتانسیلهای اشاره شده، برخی از فضاهای اطراف این خیابان به سبب عوامل متعددی چون عدم برنامهریزی صحیح در امر کاربری زمین، فقدان مدیریت یکپارچـه و باثبـات شـهری، نبـود ضـوابط شهرسازی صحیح و مدون متناسب با شرایط خاص این فضاها مانند فرسودگی کالبدی و ناهماهنگی بـا نیازهای امروزین شهروندان ومشکلات مربوط به نحوه مالکیت و همچنین ابعاد بزرگشان، نتوانـستهانـد همگام با سایر فضاهای مجاورشان توسعه یابند و درواقع از جریان توسعه بازماندهاند. مقاله حاضر به دنبال آن است که ضمن شناسایی سطوح میانافزای موجود در مرکـز شـهر قـزوین، بهویژه در حاشیه خیابان امـام خمینـی، بـا اسـتفاده از روش تحلیـل سلـسلهمراتبـی(AHP)1 و براسـاس شاخصهای برگرفته از تجارب جهانی اجرای پروژههای توسعه میـانافـزا، بـه ارزیـابی ظرفیـت توسـعه سطوح میانافزای موجود اطراف خیابان امام خمینی ـ مرکز شهر قزوین ـ پرداخته و همـراه بـا بررسـی دلایل شکلگیری چنین سطوحی، عوامل مؤثر در توسعه مجدد این سطوح را نیز شناسایی کند. روش تحقیق روش هر تحقیق با توجه به نوع کار و همچنین هدف و موضوع مورد بررسی، متفاوت است. در پژوهش حاضر از روش تحقیق تحلیلیـ توصیفی بهره گرفته شده است. بـدین منظـور ابتـدا بـا اسـتفاده از روش توصیفی به بیان اطلاعات اسنادی و ارائه تعاریف، انگارهها و چارچوبهای نظری توسـعه میـانافـزا بـه عنوان رویکرد پژوهش پرداخته شد و سپس از روش تحقیق تحلیلی بهمنظور تبیین روابط بین مؤلفههـای مختلف مؤثر در ظرفیتسازی توسعهای سطوح رهاشده ـ که از بررسی نمونـههـای جهـانی و مطالعـات اسنادی در مورد روشهای ظرفیتسازی و معیارهای مؤثر در آن به دست آمد ـ بهره گرفته شد. تحلیل متغیرها و درك رابطههای بین آنها، نیازمنـد اسـتفاده از مـدلی چنـدوجهی اسـت کـه بـه درك واقعیت و شناسایی ظرفیتها بپردازد. بنابراین الگـوریتم مـسیر یـا مراحـل مـدل عملیـاتی ایـن پـژوهش بهمنظور دسـتیابی بـه سـرزندگی، پویـایی و تجدیـد حیـات اجتمـاعی محلـههـا و بخـشهـای قـدیمی یـا متروكمانده شهرها و در عین حال ارتقای سرمایه و داراییهای این بخش از شهرها و صـرفهجـویی در هزینه توسعه زیرساختها و دیگر هزینهها بهعنوان چارچوبهای نظری مورد توجه پژوهش حاضر، بـه ترتیبی که در ادامه ذکر میشود، شکل گرفتند: ابتدا به منظور شناسایی سطوح دارای پتانسیل توسعه میـانافـزا، محـدوده مرکـزی شـهر قـزوین از جنبههای کالبدی، اقتصادی، اجتماعی ـ جمعیتی و زیستمحیطی مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت. نتایج این بررسیها در بخش تحلیل دادهها ذکر شدهاند. سپس بهمنظور شناسایی سطوح میانافزا و ظرفیتسازی آنها بهعنوان محركهای توسعه، روشهای ظرفیتسازی در روند اجرای پروژههای توسعه میانافـزا در قالـب سـه روش عمـده مـورد توجـه قـرار گرفت: روش حذفی ـ حذف ظرفیتهای نامناسب براساس شاخصهایی در حوزههای کالبدی و اقتصادی (RERC, 1982, 106)؛ روش بررسی وضع موجود و تحلیل استراتژیک ـ ارزیابی ظرفیتهای میانافـزای موجود در محدوده طرح، در قالب حوزههای کالبدی و ضوابط و قوانین پهنهبندی ( Florida Department (of Community Affairs, 2002؛ و روش ارزیابی ظرفیت توسـعه و اتخـاذ راهبردهـا ـ ارزیـابی سـطوح میانافزا براساس شاخصهای تأثیرگذار در حوزههـای کالبـدی، ضـوابط و مقـررات، اداری و اقتـصادی .(Oregon Infill Development Code, 2001, 10-16) پس از آن، کوشش شد تا ضـمن اسـتفاده از روش حذفی، از شاخصهای مورد اسـتفاده در سـایر روشهـای ظرفیـتسـنجی سـطوح میـانافـزا و همچنـین شاخصهای مطرح شده در تجارب جهانی2 بررسی شده ـ تجربیات فالس کریک جنوب شـرقی3، کلـرادو، دنور4، فلوریدا، دانیابیچ5 و پورتلنـد، اورگـون(SEFC Policy Statement, 1999, 6) 6 و ( NEMW, 2001, (19, 130 و (Catanese Center, 2003, 78, 35-39) و ( Florida Department of Community Affairs, (2002 و (Handy, 2008, 11) و (Cunningham, 2005, 11) ـ نیز بهره گرفتـه شـود. بنـابراین بـهمنظـور شناسایی پـلاكهـای دارای ارزش، محـدوده مـورد مطالعـه از جنبـههـای کالبـدی، اقتـصادی، مـدیریتی، زیستمحیطی و فرهنگی ـ اجتماعی نیز بررسی گردید. سرانجام، بهمنظور سنجش ظرفیت توسعهای پلاكهای شناسایی شده، از روش تحلیل سلسلهمراتبی7 استفاده شد، که دلایل آن عبارتاند از: تعداد نسبتاً زیاد متغیرها و معیارهای مورد بررسی و نوع ارتبـاط آنها با یکدیگر و نیاز به ارزشگذاری کیفیتهای مورد توجه در فرایند ظرفیتسازی. در ادامه مطلـب، بـه معیارها و زیرمعیارهای مورد توجه در این فرایند و همچنین میزان تأثیر آنها اشاره خواهد شد. شهرسازی و معماری نامه ; در استفاده بدون فضاهای توسعه ظرفیت سنجش 47 شهرسازی و معماری نامه 89 زمستان و پاییز | پنجم شماره | هنر دانشگاه دوفصلنامه 48 پیشینه تحقیق پیشینه و سابقه اتخاذ رویکرد توسعه میانافزا و توجه به سطوح میانافزای موجود در داخـل محلـههـای شهری را میتوان در دو قالب تجارب اجرایی و تحقیقاتی تقسیم کرد: در زمینه تجارب اجرایی میتوان به تجارب جهـانی محلـه هـورنر و پـارك صـنعتی وسـت پـالمن در شـیکاگو (Robins & Cole, 2002, 9)، (NEMW, 2001, 79) آلبینـا کرنـر، ارگـون و مـک دام شـمالی در پورتلند (NEMW, 2001, 123)، (Cunningham, 2005, 11)، پورث مـوث در ویرجینیـا ( NEMW, 2001, (8، برآ و اورنج کانتی در کالیفرنیا (Ibid , 118)، و آپ تاون دالاس در تگزاس (Ibid, 97) اشاره کرد. از منظر تحقیقاتی، با وجود کنکاشها و بررسیهای متعدد پژوهشگران در مراکز دانشگاهی، تحقیقات مستدلی که ارائهکننده شاخصهای ظرفیـتسـنجی سـطوح میـانافـزا باشـد وجـود نـدارد، امـا کارهـای تحقیقاتیای در زمینه امکانسنجی ظرفیتهای توسعه محلهای بهصورت توسعه زمین هـای بـایر و بـدون استفاده ـ پایاننامه کارشناسی ارشد حسن وحدانی ـ و ظرفیتسازی توسعه محلـهای ـ مقالـه محمـدتقی پیربابایی ـ انجام گرفتهاند که تاحدودی زمینهساز ورود به بحث سنجش ظرفیت سطوح میانافزا هـستند. از جمله نمونههای خارجی نیـز مـیتـوان بـه کتـاب ارزشـمند Planning and Urban Design Standards مربـوط بـه American Planning Associattion (APA) و کتـاب Strategies for Successful Infill Development از Northeast-Midwest Institute اشاره کـرد کـه بـه معرفـی توسـعه میـانافـزا و ارائـه شاخصهایی در مورد نحوه ظرفیتسنجی سطوح میانافزا میپردازند. توسعه میانافزا: انگارههای مفهومی و چارچوبهای نظری جنبش نوشهرگرایی زمانی مطرح میشود که نیمی از جمعیت جهان شهرنشیناند؛ و بیش از یـک میلیـارد نفر در زاغهها سکونت دارند .(Wyporek, 2000, 12) در این زمـان جامعـه شـهری، بـه معـضلاتی چـون گستردگی و پراکندگی، رشد بیرویه، تسلط اتومبیل و تراکم ترافیکی، کشمکش نـژادی، رکـود اقتـصادی، فرسودگی کالبدی و آلودگی زیستمحیطی و جز اینها دچار است .(Grant, 2006, 47, 32) امـا بـه مـرور زمان، ضرورت توجه به بحرانها و مـسائل زیـستمحیطـی و اعمـال راهکارهـای پیـشگیرانه و همچنـین رویکرد جدید توسعه شهری تحت عنوان توسعه پایدار شـهری کـه طبـق مفـاد دسـتور کـار 21، توسـعه شهرها فقط بایستی در درون پهنهها و گسترههای موجود شهری محقق گردد، نگرش به محلههای قدیمی نه تنها به عنوان یادمان فرهنگ و تاریخ گذشته قلمداد گردید بلکه حتی بهتـر از آن، بـهعنـوان سـرمایهای محلی که میتواند پاسخگوی نیازهای حال و آینده ساکنان باشد نیز برشمرده شد. این نگرش محلههـا را دارای قابلیتها و پتانسیلهایی همچون وجود زیرساختها و اراضی داخل شهری اعم از بایر یـا دایـر و یا دارای قابلیت استفاده مجدد میداند که میتوانند بـستر توسـعه پایـدار باشـند. بـا در نظـر گـرفتن ایـن نگرش، »توسعه پایدار و استفاده از امکانات موجود« طرح هـای جدیـدی تحـت عنـوان طـرحهـای توسـعه میانافزای مجـدد شـهری (Urban Infill Redevelopment Plans) از سـال 1995 بـه بعـد در کـشورهای غربی شکل گرفتند و میتوان گفت که این طرحها، شکل توسعهیافته مبانی نظری حـاکم بـر همـان نگـرش پیشگفتهاند (حبیبی و مقصودی، 1381، .(172 درخصوص توسعه میانافزا تعـاریف و چـارچوبهـای نظـری متفـاوتی ارائـه شـده کـه هـر یـک از جنبههای مختلف به بررسی این نوع از توسعه پرداختهاند. در ادامه به برخی از آنها اشاره خواهد شد: توسعه میانافزا یا توسعه از درون در حقیقت نوعی از توسعه است که برخلاف سـایر سیاسـتهـای توسعه شهری، در بستر شهر موجود و با حضور ساکنان و شهروندان و واحـدهای همـسایگی صـورت میپذیرد. این نوع از توسعه که دارای ابعاد قوی اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و زیستمحیطـی اسـت، نـه فقط یکی از کارهای فیزیکی ـ کالبدی و شهرسازی است، بلکه موضوعی پیچیده و چندوجهی، میانبخشی و حتی فرابخشی است. در توسعه درونی، شهرها بهجای گـسترش افقـی، بـهصـورت عمـودی گـسترش مییابند، بافتهای قدیمی، فرسوده و ناکارآمد شهری، مورد احیا و بهسازی و نوسازی قـرار مـیگیرنـد. اراضی بایر و رها شده شهری بهکار گرفته مـیشـوند. کـاربریهـای نامناسـب و نامتناسـب بـا زنـدگی امروزی شهری نظیر زندانها، پادگانهای نظامی، کارخانجـات و صـنایع مـزاحم در درون شـهر اصـلاح مـیشـوند. بـدین ترتیـب سـطح معـابر و شـبکههـای دسترسـی، سـطح فـضای سـبز و نظـایر اینهـا بـه استانداردهای شهرسازی نزدیک میشوند (آیینی، .(1387 توسعه میانافزا یا توسعه از درون8 یا توسـعه درونزا، شکلی از توسعه شهری است که بر روی زمینهای متروکه و رها شده و بـدون اسـتفاده داخـل محدوده بافت موجود شهرها شکل میگیرد .(Falconer & Frank, 1990, 137) به عبـارت دیگـر، توسـعهمیانافزای شهری، توسعه در قطعاتی است که در طی دوران توسعه پیوسته شهر، از فراینـد توسـعه بـه دور افتاده و توسعه در آنها رخ نداده است .(RERC, 1982, vi) طرح جامع گرینز بورو، توسعه میانافـزا را استفاده اقتصادی از زمینهای خالی درون نواحی توسعهیافته شهری تعریف میکنـد. در ایـن نـواحی خدمات و تسهیلاتی همچون آب، شبکه فاضلاب، دسترسی، حملونقل عمومی یا تعدادی از این تـسهیلات وجود دارد .(Greenboro Comprehensive Plan, 2000, 1) توسعه میانافزا ابعاد متفاوتی را در تشریح کارآمدی خود بـرای پاسـخگویی بـه مـشکل ناکارآمـدی فضاهای درون شهری مورد توجه قرار میدهد که در قالب چارچوبهای نظری توسعه میـانافـزا، جـای تأمل دارند. مؤسسه Northeast-Midwest در گزارش خود برای کنفرانس نوشهرگرایی معتقد اسـت کـه، توسـعه میانافزای موفق، به برنامهریزی، طراحی و ساخت خانهها، مغازهها، محلهای کار و سـایر امکانـاتی کـه شهر و شهركهای موجود را قابل زیست میکند میپردازد و استفاده مجـدد از ملـک و سـاختمان را بـه گونهای درمیآورد که برای مالکان، دولتهای محلی و اقتصاد منطقهای مقرون به صـرفه باشـد. توسـعه میانافزای موفق، ضـمن هـدایت رشـد اقتـصادی بـه سـوی شـهرها و حومـههـا، منـابع طبیعـی اطـراف مادرشهرها را حفاظت میکند، که اغلب شامل اینهاست: • توسعه مجدد قطعات زمین خالی داخل مناطق شهری؛ • توسعه مجدد ساختمانها و محوطههای قابل استفاده؛ و • باززندهسازی ساختمانهای تاریخی برای کاربریهای جدید. این نوع توسعه، محلهها و بخشهایی را بهوجـود مـیآورد کـه ترکیبـی از کـاربریهـا و درآمـدها را دربرمیگیرند و در آن مناطق طیف گستردهای از شهروندان زندگی، کار، تفـریح و فعالیـت مـیکننـد. بـه اتومبیل و پارکینگ نیز توجه میشود اما قطعات غولپیکر پارکینگ بخش عمدهای از محیط نیـستند؛ و بـه بیان موجز، براساس مقیاس پیاده است. پیادهراهها، سبزراهها و سیستمهـای حمـلونقـل، خانـههـا را بـه مدارس، خدمات و پاركها و ادارات متصل میکنند. اتومبیل شخصی نـوعی حـق محـسوب مـیشـود نـه التزام یا ضرورت. بدین ترتیب، کودکان، سالمندان و دیگر افراد میتوانند بدون اتومبیل آزادانه و مـستقل برای گذران امور روزمره حرکت کنند. براساس این طراحی، توسعه میانافزای موفق میتواند با استفاده از المانهای طراحی کـه اجتمـاع را برای زندگی و مشاهده مطلوبتر میسازند، محلهها، بخشهای تجاری و مناطق خرید امـنتـری را ایجـاد کند. از طرف دیگر، توسعه میانافزای موفق وابسته به تکمغازهها، زمـینهـای بـازی یـا سـاختمانهـای شهرسازی و معماری نامه ; در استفاده بدون فضاهای توسعه ظرفیت سنجش 49 شهرسازی و معماری نامه 89 زمستان و پاییز | پنجم شماره | هنر دانشگاه دوفصلنامه 50 اداری نیست بلکه درواقع بافتی از کاربریهای زمین را ایجاد میکند که کـاربریهـا سـوگیری تعـاملی و حمایتی با یکدیگر دارند .(NEMW, 2001, 11, 12) بهطور کلی میتوان گفت که توسعه میانافـزا بـهویـژه در مقایسه با رشد پراکنده حومهها، فواید زیادی را در خود دارد: میتواند رشد پراکنده را کاهش دهـد و از فــضاهای بــاز محافظــت کنــد، مراکــز شــهرها و محلــههــای قــدیمی را باززنــدهســازی کنــد، جوامــع حملونقلمحور و قابل پیادهروی بهوجود آورد، عدم تعادل اشتغال ـ مسکن را بهبود بخشد، هزینـههـای مربوط به زیرساختها را کاهش دهد، گزینههای متفاوت سکونتی برای مردم فراهم آورد و از این طریـق حرکت جوامع را به سوی توسعه پایدار امکانپذیر سازد. به همین دلایل است که برجسته شـدن توسـعه میانافزا در رشد هوشمند، توسعه پایدار و شهرسازی جدید دور از انتظـار نیـست .(Wheeler, 2001, 2) به بیان برخی از مزایای توسعه میانافزا میپردازد: مزایای توسعه میانافزا احیای ارتقای صرفهجویی تجدیدحیات حفاظت از کاهش زمان استقرار ایجاد اقتصادی سرمایهها و در هزینه اجتماعی اراضی سبز و هزینه افراد در کنار فرصتهای مراکز داخلی داراییهای توسعه درونی و جلوگیری سفرهای محلهای کار جدید در زیرساختهای محلههای از رشد شهرها محلهها جدید شهرها پراکنده شهر درون شهری و خرید بخش مسکن شکل .1 نمودار فواید و مزایای توسعه میانافزا بهرغم کلیه فواید و مزایای برشمرده شده برای توسعه میانافزا، این نوع از توسعه بسیار پرچالشتر از توسعههای معمول است، برای نمونه، پروژههای توسعه میانافزا بـه علـت آنکـه اغلـب کوچـکترنـد و ترکیب گستردهتری از کاربریهای مختلط زمین را دربرمـیگیرنـد، در مقایـسه بـا توسـعههـای پراکنـده بزرگمقیاس، پیچیدهترند. در حالیکه آنها هم به همان اندازه هزینه و زمان برای برنامهریزی، طراحـی و تصویب شدن صرف میکنند، بسیاری از بساز و بفروشها و توسعهدهندگانِ کمتجربه به توسعه مختلط کاربریها میپردازند و بانکها ممکن است تمایلی بـه سـرمایهگـذاری در پـروژههـای توسـعه میـانافـزا نداشته باشند .(Keinitz, 2001, 13) استفان ویلر9 در مقالهای که برای گزارش سالانه مدارس برنامهریزی در مورد موانع توسعه میانافزا در سانفرانسیسکو مینویسد، این موانع را مطابق شکل 2 برمیشمارد: شکل .2 نمودار موانع و چالشهای پیشِ روی توسعه میانافزا منبع: Wheeler, 2001, 7-25 مناطق و فضاهای مستعد توسعه برای تعریف قطعه زمینی که بتوان آن را زمین میانافزا خواند، متغیرهای چندی دخالت دارند، اما به نظـر میرسد که سه عامل در همه شرایط و وضعیت ها مشترك باشند: • عامل اول، تعریف به زمینهای خالی یا زمینهایی محدود میشود که در مدتی طـولانی، کمتـر مـورد بهرهبرداری قرار گرفتهاند .(Falconer & Frank, 1990, 137) • عامل دوم، به آن دسته از قطعه زمینهای خالی و کماستفاده که در میان سطوح ساختهشـده شـهری محدود و محصور شدهاند و توسـعه نیافتـهانـد، مربـوط مـیگـردد. بخـشی از ایـن سـطوح بـه علـت برنامههای ناموفق نوسازی شهری و یا تفکیک نامناسب زمین بهوجود می آیند.• عامل سوم، با ضرورت بهرهمنـدی از خـدمات و امکانـات شـهری همچـون سیـستم شـبکههـای آب، فاضلاب، برق و مانند اینها در محل مرتبط میشود. لازم به ذکر است که ظرفیت زیرساختها لزومـاً نباید جوابگوی توسعههای جدید، مخصوصاً در مقیاس وسیع و در پروژههای دارای تراکم بالا باشد .(RERC, 1982, 7) از انواع دیگر قطعات با قابلیت توسعه مجدد، که به دلیل کاربریهای پیشینشان ـ همچون صـنعتی و یا معدنی ـ متروکه ماندهاند و به آلودگیهای مختلف آب و خاك دچارنـد و از نظـر زیـستمحیطـی تنـزل یافتهاند، زمینهایی موسوم به زمینهای قهوهای هستند. زمین قهـوهای10 در واقـع محوطـهای رهـاشـده، بدون استفاده یا تحت استفاده صنعتی یا تجـاری اسـت کـه در آن توسـعه مجـدد یـا گـسترش از طریـق آلودگی محیطی دشوار گردیـده یـا واقعـاً پیچیـده شـده اسـت .(MRSC, 1997, 15) ایـن نـوع از سـطوح میانافزا معمولاً جزء سطوحی به حساب میآیند که برای مدت طولانی کماستفاده یا بدون اسـتفاده بـاقی ماندهاند و معمولاً دارای اعیانی فرسوده هستند. این سطوح که بر اثر جابهجایی صنایع از داخل شهرها و نواحی مرکزیشان به خاطر ایجاد تغییرات در فناوریها و شیوههای تولید و حملونقل در داخل شـهرها باقی ماندهاند، از جمله مهمترین فرصتهای توسعه میانافزا بهشمار میآیند (Caves, 2005, 26)، زیرا بـا وجود اینکه بسیاری از دلالان و بساز و بفروشها هنـوز هـم بـه دنبـال محوطـههـای زمـین سـبز بـرای پروژههای جدید مسکونی و تجاری و صنعتی هستند، تعداد زیادی از معماران و تاجران و سرمایهگذاران اخیراً فواید توسعه زمینهای قهوهای را، که اغلب تقریباً نزدیک به شبکههای حملونقل اصلی یا سواحل و محلههای قدیمی هستند، دریافتهاند .(NEMW, 2001, 75) بهطور کلی زمینهای قهـوهای را در پهنـههـای صنعتی شهرها میتوان بـهصـورت کارخانجـات متروکـه و انبارهـای وابـسته بـه آنهـا شناسـایی کـرد. زمینهای قهوهای کوچکی هم ممکن است در بیشتر محلههای مسکونی قدیمی یافت شوند. به عنوان مثال، بیشتر خشکشوییها، آلودگیهای سطحی بسیاری در گذشته تولید میکردهانـد و بـا جابـهجـا شـدن از داخل شهرها، اکنون بهصورت متروکه باقی ماندهاند .(RERC, 1982, 5) ادامه خواندن مقاله سنجش ظرفيت توسعه فضاهاي بدون استفاده در مرکز شهر قزوين با تأکيد بر رويکرد توسعه ميانافزا

نوشته مقاله سنجش ظرفيت توسعه فضاهاي بدون استفاده در مرکز شهر قزوين با تأکيد بر رويکرد توسعه ميانافزا اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله تدوين الگوي محله محوري در مديريت شهري، با توجه به ويژگيهاي شهر مشهد

$
0
0
 nx دارای 18 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه مطالعه دیدگاههای متأخر مدیریت شهری، بیانگر اهمیت یافتن رویکردی است که مشارکت شـهروندان را در قالب محلههای شهری مورد توجه و تأکید قرار داده اسـت. همچنـین مـیتـوان گرایـشی فراگیـر را در میان سطوح مختلف حکومتها شناسایی کرد که به دنبال بهرهگیری از منـابع مـالی و انـسانی براسـاس روشهایی است که اداره فرایند توسعه را به محلهها واگذار میکند و می توان از آن به »محلهمحوری« یاد کرد. در این مقاله با بررسی منابع گوناگون مرتبط با موضوع محلهمحوری، به تبیـین جایگـاه و کـارکرد این رویکرد در مدیریت شهری امروز پرداخته میشود. سپس شناسـایی و معرفـی اصـول و مبـانی ایـن رویکرد و بررسی ویژگیها و نقش هر یک از آنها در رونـد شـکلگیـری و تحقـق ایـن رویکـرد صـورت میپذیرد، و در ادامه و براساس نتایج مطالعات نظـری و مـصاحبه بـا متخصـصان و مـسئولان مـدیریت شهری مشهد، به ارائه الگویی شامل مؤلفهها و معیارها و شاخصهای تحقق محلهمحوری در شهر مشهد پرداخته میشود. الگوی یاد شده با انتخـاب دو محلـه از شـهر مـشهد برمبنـای گونـهشناسـی کالبـدی و اجتماعی، به شرح زیر مورد سنجش قرار خواهد گرفت: – سنجش الگو: تعیین میـزان اهمیـت معیارهـای تحقـق محلـهمحـوری بـهوسـیله اهـالی محلـههـا و دستاندرکاران اداره امور شهری در سطح محلی، برای دستیابی به الگوی نهایی. – سنجش امکان تحقق الگو: بررسی امکان تحقق معیارهای محلهمحوری در هـر یـک از محلـههـا از طریق بررسی وجود شاخصهای مربوط به هر معیار. در پایان با تحلیل و بررسی یافتههای فراینـد سـنجش بـه ارائـه الگـوی نهـایی بـرای تحقـق رویکـرد محلهمحوری و امکانسنجی تحقق آن در شهر مشهد پرداخته میشود و راهکارها و پیشنهادهایی در این زمینه ارائه میگردند. هدف اصلی تحقیق، تبیین و تشریح راهکارهای تحقق رویکرد محله محوری در مدیریت شهری است و اهداف فرعی پژوهش شامل مواردی از این دست است: • شناسایی راههای مشارکت بیشتر شهروندان در فرایند برنامهریزی شهری؛ • کارآمدتر ساختن فرایند تصمیمسازی و تصمیم گیری در مورد مسائل شهری؛ و • ارائه الگویی برای ساختار مدیریت شهری محلهمحور در شهر مشهد. پرسشهای اصلی برای هدایت این پژوهش، اینها هستند: • رویکرد محلهمحوری در مدیریت شهری چیست و چه شیوههایی برای تحقق و اجرا دارد؟ • فواید و کارکردهای محلهمحوری در فرایند تصمیمگیری در ساختار مدیریت شهری کداماند؟ • چه امکانها و موانعی برای تحقق رویکرد محلهمحوری در شهر مشهد و ساختار مدیریت شـهری آن وجود دارند؟• الگوی مدیریت شهری محلهمحور در شهر مشهد و نحوه دستیابی به آن چیست؟ روش تحقیق برای دستیابی به اهداف و پاسخ به پرسشهای تحقیـق، ایـن پـژوهش در دو بخـش مطالعـات اسـنادی و میدانی انجام شد و نتایج مطالعات در شهر مشهد مورد سنجش قرار گرفت. الگوی پژوهش را می توان در قالب شکل 1 نشان داد. شکل .1 الگوی پژوهش منبع: نگارنده در بخش نظری از روش مطالعه کتابخانهای و استفاده از منابع موجودرسـالهدر قالب کتـابهـا، هـا،نقشه گزارشها و ها بهرهگیری شد و در بخش مطالعات میدانی و سنجش یافتههای مطالعه از روشهـاییچون مصاحبه با متخصصان، مصاحبه با مسئولان شهری، پرسشنامه و مشاهده استفاده شد. در فرایند گزینش محلههای مـورد سـنجش، تـلاش شـد تـا محلـههـایی انتخـاب شـوند کـه بـه لحـاظ ویژگیهای کالبدی و اجتماعی متفاوت و به نوعی نماینده دوگونه عمـده از محلـههـای مـشهد (بـه لحـاظ گونهبندی کالبدی ـ اجتماعی) باشند تا یافتههای پژوهش قابلیت تعمیم بیشتری داشته باشند. از این روی، انتخاب محلهها براساس تقسیمبندی بافت شهری مشهد صـورت گرفـت. روش توزیـع و پاسـخگویی بـه پرسشنامه، روش مشترك سنجش بود و اهالی دومحله امامت و دانش در شهر مشهد جامعـه مخاطـب و مورد سنجش بودند. با توجه بـه جمعیـت دو محلـه مـورد بررسـی و محـدودیتهـای زمـانی و انـسانی پژوهش، از روش نمونهگیری استفاده شد. در این فرایند هر محله به عنوان زیرمجموعهای مجزا در نظـر گرفته شـد و نمونـهگیـری در هـر محلـه طـور جداگانـه صـورت پـذیرفت و نمونـههـا از میـان مجموعـه خانوارهای ساکن در هر محله انتخاب شدند. از آنجا که روایی و پایایی (اعتبار و قابلیت تعمـیم) یافتـههـا برای این پژوهش اهمیت داشت، از روشهای نمونهگیری تصادفی بهرهگیری شد تا نمونه بهدسـت آمـده به نحو مناسبی معرف نظرها یا دیدگاههای هر محله باشد. برای محاسبه حجم نمونه در هر محله از روش کوکران اسـتفاده شـده اسـت. بـا جـایگـذاری حجـم جامعه (تعداد خانوارهای هر محله) در رابطه کوکران، حجم نمونه در محلههای امامت و دانش بـه ترتیـب 95 و 89 محاسبه گردید، که برای اطمینان بیشتر و تـشابه تعـداد پرسـشنامههـا ـ کـه منجـر بـه سـادگی مقایسه نتایج میشودـ تعداد 100 پرسشنامه در هر محله توزیع شـد. همچنـین معـادل 20 درصـد حجـم نمونه در هر محله، به دستاندرکاران امور شهری در سطح محلی اختصاص داده شـد. بنـابراین، در هـر محله، تعداد 10 پرسشنامه میان کارکنان شهرداری منطقه و ناحیـه مربـوط، و 10 پرسـشنامه نیـز میـان کارکنان شعبههای محلی سایر ادارات متولی امور شهری (شـامل آمـوزش و پـرورش، ادارات آب، بـرق، گاز و مخابرات) توزیع گردید. بر این اساس، در مجموع 120 پرسشنامه در هر محله توزیع شد. شهرسازی و معماری نامه ; با ،شهری مدیریت در محوری محله الگوی تدوین 65 شهرسازی و معماری نامه 89 زمستان و پاییز | پنجم شماره | هنر دانشگاه دوفصلنامه 66 شیوه عمل و نحوه طراحی پرسشها در هر دو پرسشنامه، و نیز مصاحبه بـا متخصـصان، بـه روش لیکرت صورت پذیرفت. در مصاحبه متخصصان و همچنین پرسشنامه سنجش اهمیت معیارهای الگـو، از روش لیکرت پنجسطحی و در پرسشنامه سنجش تحققپذیری الگو از روش لیکرت سـهسـطحی اسـتفاده شد. رویکرد محلهمحوری در مدیریت شهری رشد سریع شهرنشینی در دوران حاضر، بیش از هر زمان دیگر، نـه تنهـا هویـت شـهری و کارکردهـای مورد انتظار از آن را دستخوش تغییر ساخته بلکه زمینه بروز مخاطرات جدی را هـم در منـاطق شـهری فراهم آورده اسـت (رفیعیـان و تاجـدار، 1387، .(164 هرچنـد گـسترش شهرنـشینیمعمـولاً بـا توسـعه اقتصادی و اجتماعی همراه است، اما افزایش سریع جمعیت شهری، فرصت و امکان تأمین مسکن و شغل یا خدمات و زیرساختهای مناسب را از متولیان امور شهرها گرفته است (بركپور و اسدی، 1388، .(31 علاوه بر این، تحولات جدید در عرصه روابط جهانی در زمینههای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی، که از آن با عنوان جهانی شدن1 تعبیر میشود، چالشهای جدیدی را فراراه مدیریت شهری نهاده است. عوامـل گوناگون وابسته به روند جهانی شدن موجب تغییرات عمده در مکان و مقیاسدولـت قدرت شدهاند و هـا برای باقیماندن در قدرت، سیاست کشور را به روشی سازگار با فشارهای ناشی از مسائل بینالمللـی و بازارهای فراملی مدیریت میکنند .(Leys, 2001, 1)مسئلهای که در این میان مطرح است، نحوه برخورد کشورهای در حال توسـعه، بـا توجـه بـه منـابع اندكشان، با رشد فزاینده جمعیت شهری و پیامدهای آن است. این چـالشهـا و نحـوه برخـورد بـا آنهـا دارای پنج بعد اصلی است: ظرفیتها، منابع مـالی، (مـشکلات ناشـی از) منـافع متکثـر، امنیـت و مـدیریت شهری .(Stern, 2007, 58) پذیرش واقعیت رشد شهرها و جمعیت آنها و تـلاش بـرای بهبـود سـاختار وعملکرد مدیریت شهری رویکرد اصلی برای رویارویی با این مسائل است. بر ایـن اسـاس، ایـن درك کـه رشد شهرها اجتنابناپذیر است و روش برخورد با مشکلات ناشی از آن تا حد زیادی به مدیریت کارآمد شهری بستگی دارد، روز به روز بیشتر حاصل می شود (بركپور و اسدی، 1388، .(37 لزوم رویارویی با چالشهای جدید برآمده از رشـد ابعـاد شهرنـشینی، طـی دو دهـه گذشـته موجـب تغییرات اساسی در دیدگاههای ناظر به مدیریت شهری در بسیاری از کـشورهای در حـال توسـعه شـده است .(Stern, 2007, 69) دیدگاههای اولیه، موضوع مدیریت شهری را با نگاهی ساختاری مورد بررسـی قرار میدادند و آن را در چارچوبی سنتی، فنسالارانه2 و سیاستزدایی شده تعریف میکردند و به اداره امور عمومی محدود میساختند. اما نظریههای متأخر، با رویکردی کارکردی به مطالعه مـدیریت شـهری میپردازند. این دسته از نظریه ها با برخورداری از دیدگاهی کلنگـر و فراگیـر، مـدیریت شـهری را دارای نقشی گسترده و راهبردی در توسعه شهر میدانند و قائل به ارتباط متقابل و پیونـد مـدیریت شـهری بـا ساختارهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی هستند. این دیـدگاههـا بـا اسـتفاده از معیارهـای ملمـوس و عملکردی، به ارزیابی نظام مدیریت شهری میپردازند و با در نظر گرفتن فرایندهای قـدرت و سیاسـت و پیامدهای آن بر توسعه مدیریت شهری، این مفهوم را غنیتر کردهاند (پرهیزکار، کاظمیان، 1384، .(31 همگام با این دگرگونیها، توجه و تأکید برنامهریزی و مدیریت شهرها، بیش از هـر زمـان دیگـر، بـر سطوح پایینتر و ابعاد ملموس زندگی شهری معطوف شده (Friedman, 1993) و »تقویت و اهمیـت نقـشسطوح محلی و حضور انجمـنهـا و نهادهـای مـدنی درتکیـعرصـه تـصمیمگیـری بـا ه عمـده بـر نقـش شهروندان و مشارکت واقعی آنها در عرصه فعالیتها و اقدامات روزمره« (حاجیپـور، 1385، (39 مـورد تأکید بسیاری از صاحبنظران قرار گرفته است. میتوان روندی فراگیر را در میان سطوح مختلـف حکـومتی کـشورها شناسـایی کـرد کـه بـه دنبـال بهرهگیری از منابع انسانی و مالی براساس روشهایی است که اداره فرایند توسعه را به محله ها3 واگـذار میکند. این روند در بخشهای متنوعی چون تـأمین مـسکن، توسـعه اقتـصادی، تـأمین خـدمات، توسـعه گردشگری و مدیریت محیط زیست به کار بسته شده است و ارتباطی تنگاتنگ با برنامهریزی از پایین بـه بالا دارد. هدف نهایی این گونه از برنامهریزی و مدیریت، ایجاد محلههایی پایدار، متکی بـر سـرمایههـا و تواناییهای محله است .(Robinson, 1997, 92) هرچند میتوان گرایشی درازمدت را در برنامهریزی و مدیریت شهری یافت که به دنبال شکلدهـی و اداره شهرها بر پایه جوامع خرد در قالب محلههای شهری بوده است، اما به نظر میرسد که جریان اخیر به این گرایش حیاتی تازه بخشیده و موجب شده است تا توجه به محلهها در دستور کار جامعهشناسان، برنامهریزان و طراحان شهری قرار گیرد. علل متعدد این تمایل ریشه در آن دارند که هر محله بـه عنـوان ابزار و وسیلهای برای مدیریت شهر، ایجاد توسعه پایدار، انسجام اجتماعی و ایجاد تمایز و هویتبخـشی قلمداد میشود. علاوه بر این، توجه به محله در مقیاس اجتماعی ـ و نهصرفاً به عنوان واحـدی فـضاییــ میتواند بسیاری از مشکلات پنهان مانده از دید مدیران شهر را نمایان سازد و با تمرکز بر مقیاس خرد و استفاده از نیروهای مردمی، نقشی ارزشمند در حل معضلات شهری ایفا کند (مدنیپور، 1383، .(2 بنابراین به نظر میرسد که تحـولات رخ داده در دیـدگاههـای مـدیریت شـهری، بـرای رویـارویی بـا چالشهای جدید شهرنشینی، موجب توجه و تأکید بیش از پیش بر موضوع مشارکت شهروندان در قالـب محلههای شهری و شکلگیری رویکرد محلهمحور در مـدیریت و برنامـهریـزی شـهری شـده اسـت. ایـن رویکرد محله را به عنوان واحدی اجتماعی ـ فضایی در مقیاس خرد در نظر میگیرد کـه مـدیریت شـهری میتواند بر پایه آن شکل گیرد و منجر به ایجاد محلههایی پایدار و با هویت برمبنـای دارایـیهـای محلـی گردد. محله، اجتماع محلی آنچه که در اینجا با تعبیر محلهمحوری به کار مـیرود، برگردانـی اسـت از عبـارت Community-led یـا Community-based که در نوشتارهای پژوهشی مرتبط با این مفهوم وارد شده است. این بدان معناسـت که در این برگردان،اصطلاح محله معادل دانشواژه Community بـه کـار گرفتـه شـده و ایـن موضـوعی است که در میان پژوهشگران بر سر آن تفـاهم وجـود نـدارد. Community از جملـه اصـطلاحات علمـی پرکاربرد در دانشهای گونـاگون اسـت و ایـن گـستردگی دامنـه اسـتفاده، خـود موجـب تفـاوت ـ و گـاه اختلافـ در قصد و برداشت از آن شده است. این تفاوت معنایی نه تنهـا در میـان حـوزههـای گونـاگون دانش، بلکه در نوشتارهای مربوط به هر یک از دانشهای مرتبط نیز به چـشم مـیخـورد. از دیگـر سـو، معنای مترتب بر این دانشواژه در زبـان انگلیـسی و فرهنـگ مغـربزمـین، برآمـده از تجربـه تـاریخیــ اجتماعی همان ملل و متناظر با واقعیاتی است کـه امـروزه در آن کـشورها وجـود دارد، بـه گونـه ای کـه پرویز پیران (1383) معتقد است: Community» از آن جمله مفاهیمی است که معادلسـازی و ترجمـه آن به زبان فارسی بسیار دشوار است و ایناصولاً به دلیل بیسابقه بودن و وجود نداشـتن ایـن مفهـوم در فرهنگ و جامعه ایرانی وکلاً مشرق زمین است.« با مطرح شدن مفهوم توسعه محلهای4، بهعنوان یکی از موضوعات مهم و پرکاربرد در دانش و حرفه شهرسازی، بسیاری بر این باورند که عبارت اجتماع محلی معادلی مناسبتـر بـرای Community اسـت،چرا که ممکن است از دید برخی، محله چارچوبی فضایی قلمداد شود که به »مکان« بیش از دیگر معیارها، شهرسازی و معماری نامه ; با ،شهری مدیریت در محوری محله الگوی تدوین 67 شهرسازی و معماری نامه 89 زمستان و پاییز | پنجم شماره | هنر دانشگاه دوفصلنامه ارجاع دارد؛ این در حالی است که مفهوم توسعه محله ایصرفاً به توسعه مکان خاصی نظر ندارد و هدف آن در واقع توسعه اجتماع یا جماعتی است که در بطن این محله زندگی میکند. اجتماع محلی برای گروهارجاع به گسترهای از های اجتماعی، هم از دیدگاه نظری و هم عملی، به کـارمیرود. در مفهومی فراگیر، اجتماع محلیهمبـستهبرایارجاع به گـروههـای ای از افـراد کـه دسـتهای ازارزشها و روشی از زندگی را به اشتراك می نهند و در قالب گروه شناخته میشوند، اسـتفاده مـیگـردد. ورای این، مفهوم این دانشواژه دو قسم کاربرد متمایز دارد: نخست، برای توصیف گـروههـا و نهادهـای موجود؛ و دیگر، برای تبادلنظر بر سر آرمانهای اجتماعی. در مطالعـات شـهری، ایـن دانـشواژه بـرای توصیفی از محله یا مقیاس محلی به کار میرود .(Caves, 2005, 82) گرچه در گذشته در بسیاری از طرحهای شهری مفهوم محله در ابعاد کالبدی و جمعیتی جـستوجـو میشد، اما به تدریج با مطالعه محلههای قدیمی و دقت در ماهیت محله های مسکونی، این دیدگاه ایجاد شد که آنچه موجب شکلگیری محلهها میشود، نهصرفاً ابعاد کالبدی و جمعیتی آنها، بلکه موضوعاتی مانند پیوندهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، قومی، اقتصادی یا عواملی از قبیل بستر طبیعـی شـهر نیـز هـستند (غرویالخوانساری، 1385، .(18 ادامه خواندن مقاله تدوين الگوي محله محوري در مديريت شهري، با توجه به ويژگيهاي شهر مشهد

نوشته مقاله تدوين الگوي محله محوري در مديريت شهري، با توجه به ويژگيهاي شهر مشهد اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

Viewing all 46175 articles
Browse latest View live