nx دارای 12 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
روشهاى مربیان در مدرسه بهمنظور ایجاد خلاقیت
دیدگاه مربیان ساختار کلاس درس حقّ انتخاب محدودیتها و استانداردها تجارب ویژه فلسفه کلی آموزش استراتژی روزانه تدریس برانگیختن استعدادهای برانگیخته نشده القاء تدریجی عادات خلاقیت
چنانچه اغلب پدران و مادران کودکان مدرسه تشخیص مىدهند، مربیان تأثیر بسیار زیادى نه تنها بر موفقیت تحصیلى کودک که بر روش کودک در قبال مدرسه و بهطور کلى بر یادگیرى دارند. به همین نحو، مربیان توانائى تضعیف حس کنجکاوى طبیعى کودکان را داشته و مىتوانند انگیزه آنان را از میان ببرند، حس احترام به خود را در کودکان سرکوب کنند و مانع از خلاقیت آنان گردند. در بعضى جهات، مربیان خیلى خوب (یا خیلى بد) مىتوانند نفوذى بسیار قوىتر از پدر و مادران بر روى کودکان داشته باشند.
چرا مربیان چنین قدرتى دارند؟ زیرا آنان فرصتهائى بیش از پدران و مادران براى برانگیختن و یا تضعیف خلاقیت در اختیار دارند. اغلب کودکان در عرض هفته، زمان بیشترى را با مربیان خود مىگذرانند تا با پدران و مادران خود. مربیان بنابر ضرورت شغلى خود مستقیماً مىتوانند کودکان را مورد ارزیابى قرار دهند و از آنجائى که کودکان مشتاقانه به پیشرفت خود علاقهمند هستند، مربیان مىتوانند به نوعى صداى الهى تبدیل شوند.
آیا مربیان حقیقتاً مىتوانند خلاقیت را آموزش دهند؟ مربیان مطمئناً قادر به آموزش قلمرو مهارتها یعنى مهارتهاى علمى و فنى در قلمروهاى خاص مانند سخنوری، ریاضیات و یا هنر مىباشند. در حقیقت اغلب مردم این کار را جزئى از شغل مربیان مىدانند. مربیان تا حدى مىتوانند مهارتهاى خلاقیت مانند روشهاى تفکر درباره مسائل و قوانین علمى براى تدبیر راههاى جدید نگرش به مسائل را هم آموزش دهند. چنین مهارتهائى را مىتوان مستقیماً آموزش داد اما بهترین روش انتقال، طرق نمونه بودن خود مربى است. اما در مورد جزء دیگر خلاقیت یعنى انگیزه درونى چطور؟ آموزش مستقیم انگیزه درونی، غیرممکن است و نمىتوان به کودکان گفت انگیزه درونى داشته باشند. ولى مربیان مىتوانند با بیان آزادانه احساس خود از قبیل کنجکاوی، علاقه، شادى و احساس شخصى مبارزهطلبی، نمونهاى براى کودکان باشند. مهمترین راه براى ترغیب انگیزه درونى در مدرسه، تشکیل کلاس درسى است که محیطى عارى از فشارهاى خارجى که مخرب چنین انگیزهاى است داشته باشد. پس در واقع، مربیان نمىتوانند بیش از پدران و مادران خلاقیت را به کودکان بیاموزند. اما مىتوانند خلاقیت را رواج داده، پرورش دهند و موجب رشد آن گردند.
دیدگاه مربیان مهمترین راهى که مربیان از آن طریق قادر هستند خلاقیت را در کودکان ترغیب نمایند حمایت از انگیزه درونى آنان است. همه کودکان، قلمرو مهارتها را در مدرسه فرا مىگیرند (بعضى بهتر از دیگران). اغلب آنان از طریق تماس با نمونههاى تفکر خلاق مىتوانند مهارتهاى خلاقیت را بهدست آورند. اما تعداد کمى از کودکان مدرسه را در حالى ترک مىنمایند که انگیزه درونى آنها دستنخورده باقىمانده است. انگیزه درونى هنگامى رشد مىکند که مربیان معتقد به دادن استقلال نسبى به کودکا
ن در کلاس درس باشند. اما این سؤال مطرح است که چه نوع مربیانى بیشتر از دیگران قادر هستند کلاس درسى که در جهت استقلال عمل کند تشکیل دهند؟ پاسخ این است که مربیانى موفقتر هستند که کامل نبودن خود را قبول داشته باشند و براى کودکان احترام عمیق قائل باشند. با این روش، حتى مربیان کودکان بسیار خردسال مىتوانند به آنان کمک کنند در یادگیری، همکارى واقعى بنمایند. فلسفه کلى آموزش عناصر اصلى فلسفه آموزش، که موجب ترغیب خلاقیت در کودکان مىگردد، عبارت است از: – یادگیری، بسیار مهم و تفریحى است. – کودکان بهعنوان افراد منحصر به فرد قابل احترام و محبت هستند. – کودکان باید یادگیرنده فعال باشند. باید آنان را ترغیب کرد که علایق، تجارب، ایدهها و وسایل خود را به کلاس درس بیاورند. باید به کودکان اجازه داده شود که درباره هدفهاى کار روزانه خود با مربیان بحث نمایند و به آنان استقلال کارى داده شود تا تصمیم بگیرند چگونه آن هدفها را به انجام برسانند. – کودکان باید در کلاس درس خود، احساس آسایش و تشویق کنند. همچنین تنش و فشار نباید وجود داشته باشد. – کودکان باید داراى حس مالکیت و غرور درباره کلاس درس خود باشند. آنان باید در سر و سامان دادن کلاس و نگهدارى آن دخالت داشته باشند. باید تشویق شوند وسایلى را از منزل به کلاس بیاورند (حتى ”آشغال“) و از آنها در فعالیتهاى آموزشى استفاده کنند. مربیان باید بگویند ”این کلاس درس من نیست. این کلاس درس ماست!“ – مربیان منبع اطلاعات و هدایت هستند نه افراد پلیس یا گروهبانهاى مشق نظامى دهنده و یا خدا. کودکان باید براى مربیان احترام قائل شوند اما در حضور آنان نیز، احساس راحتى نمایند. – مربیان باهوش هستند اما کامل نیستند.
– کودکان باید براى بحث بىپرده و درباره مسائل با مربى یا همکلاسىهاى خود، احساس آزادى نمایند. این کلاس درس براى همه است و براى حفظ آرامش آن شریک هستند. – تجارب یادگیرى باید حتىالامکان به تجارب دنیاى واقعى کودکان نزدیک باشد. کودکان باید در کلاس قدرت و مسئولیت داشته باشند.
ساختار کلاس درس بارزترین تفاوت میان سبکهاى کلاس درس طى سى سال گذشته، تفاوت میان کلاس درس ”باز“ و ”سنتی“ بوده است. اگرچه کلاس درس باز اشکال مختلفى به خود مىگیرد؛ اما بهطور کلى داراى ساختار قابل انعطافتر، محدودیتهاى کمتر بر عملکرد دانشآموز و توجه بیشتر به فردیت وى مىباشد. استراتژى روزانه تدریس استراتژىهاى خاصى وجود دارد که موجب بالا بردن خلاقیت در فعالیتهاى آموزشى روزانه مىگردد که شامل: ارزیابى و پاداش است. ارزیابى ارزیابى مربى از کار دانشآموز بزرگترین کشند خلاقیت در کلاس درس است. – مربى باید بهجاى ارزیابى مبهم و غیرملموس، از عکسالعمل منطقى و سازنده استفاده کند. – از دانشآموزان براى ارزیابى کار خود و درس گرفتن از اشتباهات خودشان استفاده نمائید. – بهجاى تأکید بر ”چگونه انجام دادید؟“ بر روى ”چه یاد گرفتید؟“ تأکید کند. پاداش نمرهها نه تنها بهعنوان وسایل ارزیابى در کلاس درس بلکه بهصورت پاداش (یا تنبیه) عمل مىکنند. سایر منابع پاداش که بهطور معمول مورد استفاده قرار مىگیرد عبارت هستند از نشانهاى چسباندنی، ستارههاى طلائی، تقدیرنامهها، جوایز و امتیازهاى خاص. کودکان چنین پاداشهائى را دوست دارند و بعضى مواقع براى بهدست آوردن آنها هر کارى را انجام مىدهند و مشکل همین است. تحقیق نشان داده است که وقتى فکر کودکان بر روى پاداش بهعنوان دلیلى براى انجام کار متمرکز شود، انگیزه درونى و خلاقیت آنان تضعیف مىگردد. بهترین پاداشها براى کارهاى خوب در کلاس، کارهاى غیرملموس است؛ یک لبخند یا تکان سر به نشانه تأیید، زدن به پشت کودک، گفتن یک کلمه تشویقآمیز، فرصت براى نشان دادن و ارائه کار دانشآموزان و کارهاى اضافی. اگر جوّ کلاس درس، کودکان را متوجه مىسازد که همهکس (از جمله مربی) معتقد هستند یادگیرى امرى هیجانانگیز و تفریحى است، کارهاى اضافى بهعنوان پاداش محسوب مىگردد. کار ”غیرملموس“ و فوقالعاده دیگر آن است که به کودکان اجازه داده شود غرور خود را نسبت به کار خود بیان کنند و آن را با دیگران در میان بگذارند. وقتى که از پاداشهاى ملموس مانند نشانها و امتیازات خاص استفاده مىشود باید براى کودکان غیرمنتظره باشد. براى مثال یک هدیه اضافى بهدلیل آنکه کودکان، کار خوب خاصى را در موردى انجام دادهاند و یا به این دلیل که آنان کار خیلى مشکلى را انجام دادهاند و یا صرفاً بهدلیل آنکه
مربى حوصله داشته است در کار خاصى کودکان را دخالت بدهد! ترفند کار در این است که پاداشهاى ملموس به طریقى مورد استفاده قرار گیرد که دانشآموزان انتظار آن را نداشته بانشد و در نتیجه با صراحت در جهت آن کار نکنند.
در نهایت وقتى پاداش داده مىشود باید بهخاطر خلاقیت و همچنین انجام کار صحیح باشد. به این طریق، کودکان به وضوح، این پیام را دریافت مىکنند که چون در کلاس درس، خلاقیت مجاز است، تشویق مىشوند و به آن بهاء داده مىشود
حقّ انتخاب در هر جا که امکان دارد باید به کودکان حق انتخاب داده شود. مثلاً یک درس علوم باید حاوى تعداد مختلفى موضوع براى آزمایش باشد؛ یک فعالیت هنرى باید تا حدّ امکان انواع بسیار متفاوتى از راهها و امکانات را ارائه بدهد؛ براى نویسندگی، کودکان باید موضوعات خود را انتخاب کنند و مسیرهاى متفاوتى را براى رسیدن به هدف یادآورى نمایند. اگر براى انجام کارى فقط یک راه مخصوص به کودکان ارائه شود آنان نیز مانند موشى که طبق عادت براى رسیدن به غذا و فرار از خطر فقط راه مستقیم، ساده و غیر خلاق را انتخاب خواهد کرد، کودکان نیز همین راه را انتخاب مىکنند. کلید کار، داشتن نوعى فعالیت یادگیرى مىباشد که بىساختار اما در درون یک ساختار باشد. لازم است کودکان بهویژه کودکان کوچکتر، احساس هدفمند بودن داشته باشند. آنان به محدودیتهائى نیاز دارند و اغلب یک طرح کلى از طرز انجام آن کار مورد نیاز آنها است. هرچه امکان انتخاب آنان در مورد طرز انجام و زمان انجام یک هدف بیشتر باشد، بهتر است. برانگیختن استعدادهاى برانگیخته نشده توضیح را با یک مثال شروع مىکنیم: دو کودک که در کلاس، هیچ کارى انجام نمىدادند و اغلب اوقات خود را به خیره شدن به بیرون از پنجره، یا رسم تصاویر از بازیکنان فوتبال و یا دادن یادداشت به همکلاسىهاى خود درباره بازى شب گذشته مىگذراندند. مربى آنان متوجه شد که این دو، فعالیتهاى معمول کلاس درس را انجام نمىدهند. جلسه مشاورهاى با آنان تشکیل داد و معلوم شد آن دو شدیداً به فوتبال علاقهمند هستند. طى یک برنامه آنان موظف شدند چند پاراگراف درباره بازیکنان محبوب خود و یا هیجانانگیزترین بازىها بنویسند و براى دوستان خود بخوانند،
همچنین مىبایست آمارهائى درباره تیمها و بازیکنان تهیه و یک کتاب از نقاشىهائى که خود آنها از بازیکنان ترسیم کردهاند گردآورى کنند. هر دوى این پسرها درگیر فعالیتهاى جدید خود شدند. زیرا آن فعالیتها بهطور مستقیم به شور و هیجانى که درباره فوتبال داشتند، مربوط مىشد. در حالى که آنان قبلاً از کلاس درس خسته بودند و یا تکالیف درسى را از سر باز مىکردند، اکنون نوعى ارتباط میان جهان واقعى با آنچه را که انجام مىدادند، مشاهده مىکردند و سطح چالش آنان با توانائىهاى هر یک، متناسب بوده و استعدادهاى موجود آنان بهتدریج گسترش مىیافت. محدودیتها و استانداردها
”مشکل اجتماعى شدن“، یا بهعبارتی، پاسخ این سؤال که آیا بدون فشارهاى خارجى قوى مىتوان قوانین اساسى رفتارى را به کودکان آموخت بسیار دشوار است. کودکان باید در انجام وظیفه ”قانونگذاری“ در داخل کلاس درس همکارى کنند و همراه با مربى یک رشته قوانین که براى عملکرد معقول کلاس لازم است، مثل یورش فکرى (طوفان مغزی) همکارى نمایند. پس از بحث درباره قوانین (و شاید نتایج نقص آن) مىتوان آنها را مانند یک قرارداد نوشت؛ روى تابلو اعلانات چسباند و امضاء کرد. احتمال زیادى وجود دارد که کودکان؛ قوانینى را که در نوشتن آن دست داشتهاند اجراء نمایند و کمتر احساس مىکنند آن قوانین آنان را تحت کنترل برونى قرار داده است. بهعلاوه اگر قوانین بهصورت اطلاع و خبر ارائه گردد، احتمالاً کودکان احساس نمىکنند که تحت کنترل برونى هستند. باید به کودکان یک محدودیت رفتارى همراه با دلیل خوبى براى آن محدودیت ارائه شود و قبول کرد که ممکن است بدون عبارات کنترلکننده مانند ”این کارى است که من مىخواهم انجام دهی“ مشتاقانه از آن محدودیتها فرمانبردارى ننمایند. گاهى اجراء استانداردهاى آموزشى سبب مىشود تا مربیان احساس کنند که باید ”موضع سختگیرانه“ اتخاذ نمایند. بهویژه با توجه به محبوبیت اخیر ”بازگشت به اصول“ و آزمونهاى شایستگى استاندارد شده، مربیان بهشدت مىکوشند تا اطمینان حاصل کنند که دانشآموزان ”وضع را به درستى درک مىکنند“. بهمنظور حفظ خلاقیت در چنین جوی، شناساندن زمینههائى که در آن پاسخ درست یا غلط وجود ندارد، و زمینههائى که در آن ایدهها، سبکها و روشهاى مختلف داراى ارزش مساوى هستند، بسیار مهم است. القاء تدریجى عادات خلاقیت مربیان حتى بیش از والدین فرصتهائى بهدست مىآورند که به کودکان در زمینه یادگیرى مهارتهاى خلاقیت، بهوسیله الگو قرار دادن آن مهارتها، کمک نمایند. هنگامى که به راههاى مختلف انجام یک فعالیت توجه مىکنید اجازه دهید دانشآموزان صداى بلند فکر کردن شما را بشنوند. بعضى از مهارتهاى جدید خلاقیت از جمله نگاه مجدد به مشکلات را بهدرستى بیازمائید و دانشآموزان را در طى کردن مسیر فرآیند تفکر هدایت کنید. اگر دانشآموزان
پیوسته از شما جملاتى این چنین بشنوند: ”بیائید یک راه خلاقانه براى این کار بیابیم“؛ ”به چه طریق دیگرى مىتوانیم از این استفاده کنیم؟“ و ”بیائید تا حد امکان هر تعداد ایده جدید مىتوانیم تدبیر کنیم“، به این ترتیب، آنان نیز بهتدریج و به شکل یک عادت، روش تفکر خلاقترى را در پیش خواهند گرفت. تجارب ویژه اگر در کلاس درس چیزهائى غیرمعمول اتفاق بیفتد کودکان متوجه مىشوند که خلاقیت داراى ارزش است. چند نمونه از ”تجارب ویژه“ که بهطور مؤثر مىتواند مورد استفاده قرار گیرد، عبارت
ند از: مربى براى یک روز، مسافرتها، بازدیدکنندگان، کارهاى ویژه روز قبل از تعطیل هفتگی. مربى براى یک روز (یا یک ساعت) این تجربه تا حدى به منزله اجراء نقش معکوس است که در آن یک کودک براى مدتى بهعنوان مربی، کلاس را اداره مىکند و مربى ”یکى از کودکان مىشود“. مثلاً در کودکستان مىتواند برنامه روزمره صبح را درباره تقویم اجراء کند، در حالى که مربى به همراه گروه کودکان به سؤالاتى درباره آنکه امروز چه روزى از هفته است و یا چند روز دیگر از ماه جارى باقىمانده است و یا تا آن موقع چند روز از سال تحصیلى را گذراندهاند، پاسخ مىدهد. و یا در کلاس بالاتر، یک کودک مىتواند جلسه بحث درباره کتابى را که همه کلاس خواندهاند و یا فیلمى را که دیدهاند، اداره کند. مسافرتها براى بالا بردن خلاقیت کودکان مىتوان موضوع قدیمى مورد علاقه همگان یعنى مسافرت را با روشهاى مهم بهصورت جدید درآورد. تا جائى که عملى باشد دانشآموزان باید در هر مرحله از مراحل برنامهریزى مسافرت شرکت داده شوند. آنان مىتوانند در صورت لزوم ایدههائى براى تأمین بودجه تدبیر نمایند و در واقع آن ایدهها را به اجراء درآورند. مىتوان از کودکان خواسته شود چیزهائى درباره مسافرت که به آن علاقه خاص دارند بیابند و سپس آن جنبه را بهصورت انفرادى یا گروهى مورد تحقیق قرار دهند. بازدیدکنندگان پدران و مادران مىتوانند با به خانه آوردن بازدیدکنندگان بزرگسال که جالب و متفاوت باشند، خلاقیت کودکان خود را برانگیزند به همین ترتیب، مربیان مىتوانند در کلاس درس، خلاقیت کودکان را برانگیزند. گاهى مربیان از یافتن بزرگسالان مشتاقى که به اندازه کافى باشند درمىمانند، اگر این مربیان، دید خود را وسعت دهند با کمال تعجب متوجه خواهند شد که چه کسانى مىتوانند براى این منظور قابل قبول باشند. براى کودکان، بازدیدکنندگان متفاوتى از جمله فرد مُسنى که پرورشدهنده گل و گیاه است و یا خانم خانهدارى که یک ستون طنز در هفتهنامه شهر در اختیار دارد، مىتوانند برانگیزنده خلاقیت باشند. هدف آن است که کودکان با راههاى مختلف زندگى و کار، روشهاى مختلف تفکر و شیوههاى متفاوت بیان آشنا شوند. کارهاى ویژه روز قبل از تعطیل هفتگى (یا هر یک از روزهاى هفته) مربى مبتکر این ایده و در اصل این کار را بهعنوان راهى براى ”یافتن“ زمانى که بتواند بهطور انفرادى با کودکان در کلاس درس کار کند انتخاب مىنماید. ضمناً در جریان کار، ساعتى را تعیین مىکن
د که در آن تمام دانشآموزان، بالا بردن خلاقیت را تجربه کنند. فعالیتهاى ویژه روز قبل از تعطیل هفتگی، نمایانگر مجموعهاى وسیع و پىدرپى شامل
عروسکسازی، کاغذسازی، زبان علائم، شیرینىسازی، خَلق یک نمایش ویدیوئى و اختراع بازى با کلمات مىتواند باشد. براى بسیارى از کودکان، این دوره را رویداد مهم هفته بهشمار مىآورند. این فعالیتها موجب گسترش و تقویت قلمرو مهارتهاى آنان شده، و انگیزه درونى آنان را برمى
ادامه خواندن مقاله در مورد روشهاى مربيان در مدرسه بهمنظور ايجاد خلاقيت
نوشته مقاله در مورد روشهاى مربيان در مدرسه بهمنظور ايجاد خلاقيت اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.