nx دارای 64 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
شب قدر
عنوان1- همه چیز اندازه دارد2- همه چیز جهان روی حساب است3- اندازهگیری دقیق موجودات 4- ما هر چیزی را به اندازه آفریدیم5- تقدیر الهی و آزادی اراده انسان6- شب قدر، شب نزول قرآن • تفسیر سوره قدر• عظمت شب قدر • فرشتگان در شب قدر نازل میشوند• شبی آكنده از سلامت• شب قدر در سخن امام باقر(ع)• آتش دوزخ به بركت سلام فرشتگان در شب قدر«برد» و«سلام» میشود7- چه اموری در شب قدر مقدر میشوند.• چرا شب قدر، قدر نامیده میشوند.8- شب قدر كدام شب است؟9- چرا شب قدر مخفی است؟ 10- آیا شب قدر در امتهای پیشین نیز بوده؟ 11- چگونه شب قدر برتر از هزار ماه است؟12- چرا قرآن در شب قدر نازل شد؟13- آیا شب قدر در مناطق مختلف یكی است؟14- رابطه قرآن با شب قدر
همه چیز اندازه دارد. در آیات مختلفی از قرآن مجید، میخوانیم كه هر چیزی محدود به حدی است كه از آن حد تجاوز نمیكند، در سوره طلاق آیه3 میفرماید قد جعل الله لكل شییء قدراً: «خدا برای هر چیز مقدار و اندازهای قرار داده است» و در سوره حجر آیه 21 میخوانیم و ان من شییء الاعندنا خزائنه و ماننزلهالابقدر.معلوم: «هر چیزی خزائنش نزد ما است و جز به مقدار معین آن را نازل نمیكنیم» در آیات مورد بحث نیز خواندیم: و كل شییء عنده بمقدار.
اینها همه اشاره به آن است كه هیچ چیز در این عالم بیحساب نیست، حتی موجوداتی را كه گاهی در جهان طبیعت، ما بیحساب و كتاب فرض میكنیم همه آنها دقیقاً حساب و كتاب دارند، چه ما بدانیم یا ندانیم، و اصولاً حكیم بودن خداوند، نیز مفهومی جز این ندارد، كه همه چیز در آفرینش او برنامه و حد و اندازه دارد. آنچه را از اسرار آفرینش امروز بوسیله علوم دریافتهایم، این حقیقت را كاملاً تأكید میكند مثلا خون انسان كه حیاتیترین ماده وجودی او است، و عهدهدار رساندن تمام مواد لازم به تمام یاختههای بدن انسان است از بیست و چند ماده تركیب یافته، نسبت این مواد و اندازه و كیفیت هر یك بقدری دقیق است كه با كمترین تغییر سلامت انسان به خطر میافتد و به همین برای شناخت نارسائیهای بدن فوراً به سراغ آزمایش خون و اندازهگیری مواد قندی و چربی و اوره و آهن و سایر اجزاء تركیبیش میروند و از كمی و زیادی این اجزاء فوراً به علل نارسائیهای بدن و بیماریها پی میبرند. تنها خون انسان نیست كه تركیبی این چنین دقیق دارد، این دقت و محاسبه در سراسر عالم هستی موجود است.
ضمناً با توجه به این نكته روشن میشود كه آنچه را گاهی ما بینظمیها و نابسامانیهای عالم هستی میپنداریم در واقع مربوط به نارسائی علم و دانش ما است، و یك موحد و خداپرست راستین هیچگاه نمیتواند چنین تصوری درباره عالم داشته باشد و پیشرفت تدریجی علوم گواه این واقعیت است. و نیز این درس را میتوانیم بیاموزیم كه جامعه انسانیت كه جزئی از مجموعه نظام هستی است اگر بخواهد سالم زندگی كند باید این اصل (كل شییء عنده بمقدار) بر سراسر آن حكومت داشته باشد، از هر گونه افراط و تفریط و كارهائی كه حساب و كتاب در آن نیست بپرهیزد و در تمام نهادهای اجتماعی حساب و كتابرا حاكم سازد. 2- همه چیز جهان روی حساب است.
جمله انا كل شیء خلقناه بقدر در عین فشردگی از حقیقت مهمی در عالم خلقت پرده برمیدارد، حقیقتی كه بر سراسر جهان هستی حاكم است و آن اندازهگیری دقیق در همه كائنات جهان است.هر قدر علم و دانش بشری پیشرفت میكند به این اندازهگیری دقیق آشناتر میشود. این اندازهگیری دقیق در موجودات ذرهبینی موجود در كرات عظیم آسمانی نیز حاكم است.
فیالمثل میشنویم فضانودران با محاسبات دقیق علمی كه وسیله صدها نفر كارشناس متخصص بوسیله مغزهای الكترونیكی انجام میگیرد موفق میشوند، درست در همان منطقهای از كره ماه كه میخواستند بنشینند، با اینكه ظرف چند روزی كه سفینه فضائی فاصله زمین و ماه را میپیماید همه چیز دگرگون میشود، ماه هم بدور خود میگردد و هم بدور زمین، و جای آن بكلی عوض میشود، و حتی در لحظه پرتاب سفینه نیز زمین هم بدور خود و هم بدور آفتاب با سرعت فوقالعادهای درحركت است، ولی از آنجا كه تمام این حركات گوناگون حساب و اندازه دقیقی دارد كه مطلقا از آن تخلف نمیكند، فضانوردان موفق میشوند كه با محاسبات پیچیده درست در منطقه مورد نظر فرودآیند!
ستاره شناسان میتوانند از دهها سال قبل، خسوف و كسوفهای جزئی و كلی را كه در نقاط مختلف زمین روی میدهد دقیقاً پیشبینی كنند، اینها همه نشانه دقت در اندازهگیریهای جهان بزرگ است. در موجودات كوچك، در مورچگان ریز با آن اندامهای پیچیده و متنوع و رگها و اعصاب، ظرافت این اندازهگیری خیره كننده است، و هنگامی كه به موجودات كوچكتر، یعنی جانداران ذرهبینی، میكروبها، ویروسها و آمیبها میرسیم ظرافت این اندازهگیری اوج میگیرد، و در آنجا حتی یكهزارم میلیمتر و كوچكتر از آن تحت حساب است و از آن فراتر هنگامی كه به داخل اتم وارد میشویم تمام این مقیاسهای اندازهگیری را باید دور بریزیم و اندازهها به قدری كوچك میشود كه در فكر هیچ انسانی نمیگنجد.
این اندازهگیری تنها در مسأله كمیتها نیست، كیفیتهای تركیبی از این اندازهگیری نیز دقیقاً برخوردار است، نظامی كه بر روح و روحیات انسان و امیال و غرائز او حاكم است، نیز اندازهگیری دقیقی در مسیر خواستههای فردی و اجتماعی انسان دارد كه اگر كمترین دگرگونی در آن رخ دهد نظام زندگی فردی و اجتماعی او به هم میریزد.در عالم طبیعت، موجوداتی هستند كه آفت یكدیگرند و هر كدام ترمزی در برابر دیگری محسوب میشود. پرندگان شكاری از گوشت پرندگان كوچك تغذیه میكنند و از اینكه آنها از حد بگذرند و تمام محصولات را آسیب برسانند جلوگیری مینمایند و لذا عمر طولانی دارند. ولی همین پرندگان شكاری، بسیار كم تخم میگذارند و كم جوجه میآورند و تنها در شرایط خاصی زندگی میكنند، اگر بنا بود با این عمر طولانی جوجههای فراوان بیاورند، فاتحه تمام پرندگان كوچك خوانده میشد. این مسأله دامنه بسیار گستردهای در جهان حیوانات و گیاهان دارد كه مطالعه آن انسانرا به عمق «انا كل شیء خلقناه بقدر» آشناتر میسازد.
3- اندازهگیری دقیق موجودات.نه تنها نظام حساب شده و متقن جهان از دلایل محكم توحید و شناسائی خدا است كه اندازهگیری دقیق آن نیز دلیل روشن دیگری میباشد، ما هرگز نمیتوانیم اندازهگیری موجودات مختلف این جهان و كمیت و كیفیت حساب شده آنرا معلول تصادف بدانیم كه با «حساب احتمالات» سازگار نیست. دانشمندان در این زمینه مطالعاتی كرده و پرده از روی اسراری برداشتهاند كه انسان را در اعجاب عمیقی فرو میبرد آنچنان كه بیاختیار زبان او به ستایش از عظمت و قدرت پروردگار مترنم میگردد.
در اینجا گوشهای از آن را از نظر شما میگذرانیم.دانشمندان میگویند اگر قشر خارجی كره زمین ده پا كلفتتر از آنچه هست میبود اكسیژن یعنی ماده اصلی حیات وجود پیدا نمیكرد، یا هر گاه عمق دریاها چند پا بیشتر از عمق فعلی بود كلیه اكسیژن و كربن زمین جذب میشد، و دیگر امكان هیچگونه زندگی نباتی یا حیوانی در سطح خاك باقی نمیماند، به احتمال قوی كلیه اكسیژن موجود را قشر زمین و آب دریاها جذب میكردند و انسان برای نشوونمای خود باید منتظر بنشیند تا نباتات برویند و از پرتو وجود آنها اكسیژن لازم بانسان برسد. با حسابهای دقیقی كه بعمل آمده معلوم شده است اكسیژن برای تنفس انسان ممكی است از منابع مختلف به دست آید، اما نكته مهم آنست كه مقدار این اكسیژن درست باندازهای كه برای تنفس ما لازم است در هوا پخش شده.
اگر هوای محیط زمین اندكی از آنچه هست رقیقتر میبود اجرام سماوی و شهابهای ثاقب كه هر روز به مقدار چند میلیون عدد به آن اصابت میكنند ودر همان فضای خارج منفجر و نابود میشوند دائماً به سطح زمین میرسیدند و هر گوشه آنرا مورد اصابت قرار میدادند! این اجرام فلكی به سرعت هرثانیه از 6 تا چهل میل حركت میكنند و بهر كجا برخورد كنند ایجاد انفجار و حریق مینمایند، اگر سرعت حركت این اجرام كمتر از آنچه هست میبود، مثلاً به اندازه سرعت یك گلوله بود، همه آنها به سطح زمین میریختند، و نتیجه خرابكاری آنها معلوم بود. اگر خود انسان در مسیر كوچكترین قطعه این اجرام سماوی واقع شود. شدت حرارت آنها كه با سرعتی معادل
نود برابر سرعت گلوله حركت میكنند او را تكه پاره و متلاشی میسازد. غلظت هوای محیط زمین به اندازهای است كه اشعه كیهانی را تا میزانی كه برای رشد و نمو نباتات لازم است به سوی زمین عبور میدهد، و كلیه میكروبهای مضر را در همان فضا معدوم میسازد و ویتامینهای مفید را ایجاد مینماید. با وجود بخارهای مختلفی كه در طی قرون متمادی از اعماق زمین برآمده و در هوا منتشر شده است، و غالب آنها هم گازهای سمی هستند، معهذا هوای محیط زمین آلودگی پیدا نكرده، و همیشه به همان حالت متعادل كه برای ادامه حیات انسانی مناسب باشد باقی مانده است. دستگاه عظیمی كه این موازنه عجیب را ایجاد مینماید و تعادل را حفظ میكند همان دریا و اقیانوس است كه مواد حیاتی و غذائی و باران و اعتدال هوا و گیاهان و بالاخره وجود خود انسان از منبع فیض آن سرچشمه میگیرد، هر كس كه درك معانی میكند
باید درمقابل عظمت دریا سر تعظیم فرود آورد و سپاس گذار موهبتهای آن باشد!…تناسب عجیب و تعادل بسیار دقیقی كه بین «اكسیژن» و «اسید كربونیك» برقرار گردیده تا حیات حیوانی و گیاهی به وجود آید جلب توجه همه متفكرین را كرده و آنها را به اندیشه واداشته است. اما اهمیت حیاتی اسید كربونیك هنوز در نظر بسیاری از مردم مكتوم میباشد، ناگفته نماند كه اسید كربونیك همان گازی است كه نوشابههای گازدار را با آن درست میكنند، و در میان مردم معروف است. اسید كربونیك گاز سنگین و غلیظی است كه خوشبختانه نزدیك به سطح زمین قرار دارد و تجزیه آن از
اكسیژن به زحمت و اشكال انجام میگیرد، وقتی آتشی افروخته میشود چوب كه خود مركب از اكسیژن و كربن و ئیدروژن است بر اثر حرارت تجزیه شیمیائی میشود و كربن بانهایت سرعت با اكسیژن آمیخته و تشكیل اسید كربونیك میدهد، ئیدروژن آن نیز با همان شتاب با اكسیژن آمیخته و تشكیل بخار آب میدهد، دود عبارت از كربن خالص و تركیب نشده است. انسان هنگام تنفس مقداری اكسیژن فرو میبرد و خون، آن را در تمام قسمتهای بدن توزیع میكند و همین اكسیژن غذا را سلولهای مختلف آهسته و آرام و با حرارتی ضعیف میسوزاند و اسید كربنیك و بخار آب آن خارج میشود به همین جهت وقتی از راه شوخی گفته میشود فلانی ماند «تنور» آه میكشد حقیقت واقعی اظهار شده است! گاز اسید كربونیكی كه بر اثر احتراق غذا در سلولهای ایجاد میشود داخل ریه میگردد، با تنفسهای بعدی از بدن خارج شده و به هوای محیط برمیگردد به این ترتیب كلیه جانواران اكسیژن استنشاق میكنند و اسید كربونیك بیرون میدهند.
چقدر شگفتآور است طریقه كنترل و موازنه در این عالم در نتیجه همین موازنه طبیعت مانع آن شده است كه حیوانات هر قدر هم بزرگ یا درنده وسیع باشند بتوانند بر دنیا تسلط یابند، فقط انسان این موازنه طبیعت را بهم میزند، و نباتات و حیوانات را از محلی به محل دیگر منتقل مینماید، و اتفاقاً به فوریت هم جریمه این شوخ چشمی خود را میپردازد، زیرا آفات نباتی و امراض حیوانی خسارت جبرانناپذیر به او میزند! داستان ذیل مثل بسیار خوبی است كه نشان میدهد انسان برای ادامه حیات خود چگونه باید رعایت این كنترل و موازنه را بنماید:
چندین سال قبل در استرالیا نوعی از بوته معروف به «كاكتوس» را كنار نردههای مزارع میكاشتند و چون حشره دشمن این نبات در آن موقع در استرالیا وجود نداشت بوته كاكتوس شروع به ازدیاد و توسعه عجیب نمود، دیری نگذشت كه مساحتی به اندازه سطح جزیره انگلستان را فرا گرفت، و مردم را از قرا و قصبات بیرون كرد و زراعت آنها را منهدم نمود و امر كشاورزی را مختل و غیر ممكن ساخت. ساكنین محل آنچه وسیله در دسترس خود داشتند بكار بردند و نتیجه نگرفتند، استرالیا در خطر آن قرار گرفت كه قشون بیصدا و لجوج گیاه كاكتوس آن را بالمره در حیطه تصرف خود در آورده! علما و متخصصین درصدد چارهجوئی این خطر برآمدند و به این منظور دور عالم را تجسس كردند تا عاقبت حشرهای را یافتند كه منحصراً با ساق و برگ و ته كاكتوس تغذیه میكند و جز آن غذای دیگر نمیخورد و به سهولت همزادوولد میكند و در استرالیا دشمنی ندارد. در این مورد حیوان برنبات غلبه كرد و امروز خطر هجوم كاكتوس به كلی برطرف شده است، و با معدوم شدن كاكتوس حشرات مزبور هم از میان رفتند و فقط عده قلیلی باقی ماند كه پیوسته مقدار نمو و توسعه كاكتوس را كنترل كنند!
آفرینش این كنترل و تعادل را در طبیعت برقرار كرده و بسیار هم مفید واقع گردیده است. چه شده است كه پشه مالاریا سطح زمین را فرانگرفته و باعث انهدام نسل انسانی نشده است، در حالی كه پشه معمولی حتی در نواحی قطبی نیز فراوان است؟ یا چه شده است كه پشه تب زرد كه در موقعی تا نزدیكیهای نیویورك آمده بود دنیا را ویران نكرد؟ یا چه شده است كه مگس خوابآور طوری آفریده شده كه جز در مناطق گرمسیر استوائی نمیتواند زیست نماید نسل آدمی را از روی زمین برنداشته است؟ ! (همه اینها از طریق یك نظام كنترل حساب شده جلوگیری گردیده). كافی است به یاد آوریم كه در طول زمان با چه آفات و امراضی دست به گریبان بودهایم، و چگونه تا دیروز وسیله مدافعه در مقابل آنها را نداشته و از هیچ یك از اصول بهداشت نیز اطلاعی نداشتهایم آنوقت متوجه میشویم كه وجود ما با چه طرز حیرتآوری محفوظ و مصون مانده است. 4- ما هر چیزی را به اندازه آفریدیم .
در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده: «درهای است به نام «سقر» كه جایگاه متكبران است و هر گاه نفس بكشد دوزخ را میسوزاند»! و از آنجا كه ممكن است خیال شود كه این عذابها با آن معاصی هماهنگ نیست، در آیه بعد میافزاید: «ما هر چیزی را به اندازه آفریدیم» (انا كل شیء خلقناه بقدر). آری هم عذابهای دردناك آنها در این دنیا روی حساب است، و هم مجازاتهای شدید آنها در آخرت، نه تنها مجازاتها كه هر چیزی را خدا آفریده روی حساب و نظام حسابشدهای است، زمین و آسمان، موجودات زنده و بیجان، اعضای پیكر انسان، و وسائل و اسباب حیات زندگی هر كدام روی حساب و اندازه لازم است و چیزی در این عالم بیحساب و كتاب نیست، چرا كه آفریده آفریدگار حكیمی است.
5- تقدیر الهی و آزادی ازاده انسان. ممكن است از آیه مورد بحث و شبیه آن این توهم باسوء استفاده پیش آید كه اگر همه چیز را خداوند روی اندازه و حسابی آفریده است پس اعمال و افعال ما نیز مخلوق او است و بنابراین از خود اختیاری نداریم. ولی چنانكه قبلاً نیز گفتهایم گرچه اعمال ما به تقدیر و مشیت الهی است و هرگز خارج از محدوده قدرت و اراده او نیست ولی او مقدر ساخته كه ما در اعمال خود مختار باشیم ، و لذا برای ما تكلیف و مسئولیت قائل شده كه اگر اختیار نداشتیم تكلیف و مسئولیت نامفهوم و بیمعنی بود بنابراین اگر ما در اعمال خود فاقد اراده و مجبور باشیم این بر خلاف تقدیر الهی است.
ولی در مقابل افراط «جبریون» گروهی به تفریط و تندروی در جهت مقابل افتادهاند كه آنها را «قدریون» و مفوضه مینامند، آنها صریحاً میگویند: اعمال ما به دست ما است، و خدا را مطلقاً به اعمال ما كاری نیست، و به این ترتیب قلمرو حكومت الهی را محدود ساخته و خود را مستقل پنداشته، و راه شرك را میپویند. حقیقت این است كه جمع میان این دو اصل (توحید و عدل) نیاز به دقت و ظرافت خاصی دارد. اگر توحید را به این معنی تفسیر كنیم كه خالق همه چیز حتی اعمال ما خداست، بطوری كه ما هیچ اختیاری نداریم «عدل» خدا را انكار كردهایم، چرا كه گنهكاران را مجبور بر معاصی ساخته و سپس آنها را مجازات میكند و اگر عدل را به این معنی تفسیر كنیم كه خدا هیچ دخالتی در اعمال ما ندارد او را از حكومتش خارج ساختهایم و در دره «شرك» سقوط كردهایم. «امر بینالامرین» كه ایمان خالص و صراط مستقیم و خط میانه است این است كه معتقد باشیم ما مختاریم ولی مختار بودنمان نیز به اراده خدا است و هر لحظه بخواهد میتواند از ما سلب اختیار نماید و این همان مكتب اهل بیت(ع) است.
قابل توجه این كه در ذیل آیات مورد بحث روایات متعددی در مذمت از این دو گروه در كتب تفسیر اهل سنت و شیعه وارد شده است: از جمله در حدیثی میخوانیم كه پیغمبر اكرم فرمود «دو گروه از امتم هستند كه سهمی در اسلام ندارند! جبریها و قدریها و درباره اینها آیه «ان المجرمین فی ضلال وسعر…» نازل شده.
«مرجئه» از ماده «ارجاء» به معنی تأخیر انداختن است و این اصطلاحی است كه در مورد جبریون به كار میرود چرا كه آنها اوامر الهی را نادیده گرفته و رو به سوی معصیت میآورند به گمان این كه مجبورند یا این كه معتقدند مرتكبین گناهان كبیره سرنوشتشان روشن نیست و آن را به قیامت میاندازند.و در حدیثی از امام باقر(ع) میخوانیم: «نزلت هذه القدریه ذوقوا مس سقر انا كل شیء خلقناه بقدر» این آیات درباره قدریه نازل شده در قیامت به آنها گفته میشود آتش دوزخ را بچشد ما هر چیزی را روی حساب و اندازه آفریدیم (اشاره به این كه منظور از اندازه و حساب این كه برای هر گناهی مجازات دقیقی معین ساختهایم و این یكی دیگر از تفسیرهای آیه است و یا این كه شما كه منكر تقدیر الهی بودید و خود را قادر بر هر چیز میپنداشتید و خدا را از قلمرو اعمال خود بیرون فكر میكردید اكنون قدرت خدا را ببینید و بچشید عذاب انحراف خود را)6- شب قدر شب نزول قرآن!
از آیات قرآن به خوبی استفاده می شود كه قرآن در ماه مبارك رمضان نازل شده است: «شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن» (بقره 185)و ظاهر این تعبیر آن است كه تمام قرآن در این ماه نازل گردید.و در نخستین آیه سوره قدر می افزاید:انا انزلناه فی لیله القدر گر چه در این آیه صریحاً نام قرآن ذكر نشده ولی مسلم است كه ضمیر «انا انزلناه» به قرآن باز می گردد و ابهام ظاهری آن برای بیان عظمت و اهمیت آن است.تعبیر به انا انزلناه نیز اشاره دیگری به عظمت این كتاب بزرگی آسمانی است كه خداوند نزول آن را به خودش نسبت داده مخصوصاً با صیغه متكلم مع الغیر كه مفهوم جمعی دارد و دلیل بر عظمت است.
نزول آن در شب «قدر» همان شبی كه مقدرات و سرنوشت انسانها تعیین می شود دلیل دیگری بر سرنوشت ساز بودن این كتاب بزرگ آسمانی است. از ضمیمه كردن این آیه با آیه سوره بقره نتیجه گیری می شود كه شب قدر در ماه مبارك رمضان است، اما كدام شب است؟ از قرآن چیزی در این مورد استفاده نمی شود، ولی روایات در این باره بحث فراوان كردهاند كه در پایان تفسیر این سوره به خواست خدا در این زمینه و مسائل دیگر سخن خواهیم گفت.در اینجا سؤالی مطرح است و آن اینكه هم از نظر تاریخی و هم از نظر ارتباط محتوای قرآن با حوادث زندگی پیغمبر اكرم مسلم است كه این كتاب آسمانی به طور تدریجی و در طی 23 سال نازل گردید. این امر چگونه با آیات فوق كه می گوید در ماه رمضان و شب قدر نازل شده است سازگار می باشد؟پاسخ این سؤال به گونهای كه بسیاری از محققان گفتهاند این است كه قرآن دارای دو نزول بوده است.نزول دفعی كه در یك شب تمام آن بر قلب پاك پیغمبر اكرم یا بیت المعموریا از لوح محفوظ به آسمان دنیا نازل گردید.
و نزول تدریجی كه در طول بیست و سه سال دوران نبوت انجام گرفت.بعضی نیز گفتهاند آغاز نزول قرآن در لیله القدر بوده و نه تمام آن ولی این بر خلاف ظاهر آیه است كه می گوید ما قرآن را در شب قدر نازل كردیم.قابل توجه اینكه: درباره نازل شدن قرآن در بعضی از آیات تعبیر به «انزال» و در بعضی تعبیر به «تنزیل» شده است و از پارهای از متون لغت استفاده می شود كه «تنزیل» معمولاً در جائی گفته می شود كه چیزی تدریجاً نازل گردد ولی «انزال» مفهوم وسیعتری دارد كه نزول دفعی را نیز شامل می گردد این تفاوت تعبیر كه در آیات قرآن آمده می تواند اشاره به دو نزول فوق باشد.در آیه بعد برای بیان عظمت شب قدر می فرماید:و ما ادراك ما لیله القدرو بلافاصله میگوید: «لیله القدر خیر من الف شهر».
این تعبیر نشان می دهد كه عظمت این شب به قدری است كه حتی پیغمبر اكرم با آن علم وسیع و گستردهاش قبل از نزول این آیات به آن واقف نبود.می دانیم هزار ماه بیش از هشتاد سال است به راستی چه شب با عظمتی است كه به اندازه یك عمر طولانی پر بركت ارزش دارد.در بعضی از تفاسیر آمده است كه پیغمبر اكرم (ص) فرمود: «یكی از بنی اسرائیل لباس جنگ در تن كرده بود و هزار ماه از تن بیرون نیاورد و پیوسته مشغول (یا آماده) جهاد فی سبیل الله بود اصحاب و یاران تعجب كردند و آرزو داشتند چنان فضیلت و افتخاری برای آنها نیز میسر می شد، آیه فوق نازل گشت و بیان كرد كه «شب قدر از هزار ماه برتر است»در حدیث دیگری نیز آمده است كه پیغمبر اكرم (ص) از چهار نفر از بنی اسرائیل كه هشتاد سال عبادت خدا را بدون عصیان انجام داده بودند سخن به میان آورد، اصحاب آرزو كردند كه ای كاش آنها هم چنین توفیقی پیدا می كردند آیه فوق در این زمینه نازل شد.
در اینكه عدد هزار در اینجا برای «تعداد» است یا «تكثیر»؟ بعضی گفتهاند: برای تكثیر است و ارزش شب قدر از هزاران ماه نیز برتر می باشد، ولی در روایاتی كه در بالا نقل كردیم نشان می دهد كه عدد مزبور برای تعداد است، با توجه به اینكه «تنزل» فعل مضارع است و دلالت بر استمرار دارد (در اصل «تتنزل» بوده) روشن می شود كه شب قدر مخصوص به زمان پیغمبر اكرم و نزول قرآن مجید نبوده بلكه امری است مستمر و شبی است مداوم كه در همه سال تكرار می شود.در اینكه منظور از روح كیست؟ بعضی گفتهاند: «جبرئیل امین» است كه «روح الامین» نیز نامیده می شود و بعضی «روح» را به معنی «وحی» تفسیر كردهاند، به قرینه آیه 52 سوره شوری «و كذلك اوحینا الیك روحاً من امرنا»: همانگونه كه بر پیامبران پیش وحی فرستادیم بر تو نیز به فرمان خود وحی كردیم بنابراین مفهوم آیه چنین میشود: «فرشتگان با وحی الهی در زمینه تعیین مقدرات در آن شب نازل می شوند».
در اینجا تفسیر سومی وجود دارد كه از همه نزدیكتر به نظر می رسد و آن اینكه«روح» مخلوق عظیمی است ما فوق فرشتگان چنانكه در حدیثی از امام صادق نقل شده است كه شخصی از آن حضرت سؤال كرد:«آیا روح همان جبرئیل است»؟ امام در پاسخ فرمود:«جبرئیل من الملائكه، و الروح اعظم من الملائكه، الیس ان الله عزوجل یقول: تنزل الملائكه و الروح»؟یعنی به قرینه مقابله این دو با هم متفاوتند، تفسیرهای دیگری نیز برای كلمه «روح» در اینجا ذكر شده چون دلیلی برای آنها نبود از آن صرفنظر گردید.
منظور از «من كل امر» این است كه فرشتگان برای تقدیر و تعیین سرنوشتها و آوردن هر خیر و بركتی در آن شب نازل می شوند و هدف از نزول آنها انجام این امور است. یا اینكه هر امر خیر و هر سرنوشت و تقدیری را با خود می آورند.بعضی نیز گفتهاند منظور این است كه آنها به امر و فرمان خدا نازل می شوند، ولی مناسب همان معنی اول است.تعبیر به «ربهم» كه در آن تكیه روی مساله ربوبیت و تدبیر جهان شده است. تناسب نزدیكی با كار این فرشتگان دارد كه آنها برای تدبیر و تقدیر امور نازل می شوند و كار آنها نیز گوشهای از ربوبیت پروردگار است.
و در آخرین آیه می فرماید: «سلام هی حتی مطلع الفجر» شبی است آكنده از سلامت و خیر و رحمت تا طلوع صبح.هم قرآن در آن نازل شده، هم عبادت و احیاء آن معادل هزار ماه است، هم خیرات و بركات الهی در آن شب نازل می شود، هم رحمت خاصش شامل حال بندگان می گردد و هم فرشتگان و روح در آن شب نازل می گردند. بنابراین شبی است سر تا سر سلامت، از آغاز تا پایان، حتی طبق بعضی از روایات در آن شب شیطان در زنجیر است و از این نظر نیز شبی است سالم و توأم با سلامت. بنابراین اطلاق «سلام» كه به معنی سلامت است بر آن شب (به جای اطلاق سالم) در حقیقت نوعی از تأكید است همانگونه كه گاه می گوئیم فلانكس عین عدالت است.بعضی نیز گفتهاند كه اطلاق «سلام» بر آن شب به خاطر این است كه فرشتگان پیوسته به یكدیگر یا به مؤمنان سلام می كنند یا به حضور پیامبر و جانشین معصومش می رسند و سلام عرضه می دارند.جمع میان این تقسیرها نیز امكان پذیر است.
به هر حال شبی است سراسر نور و رحمت و خیر و بركت و سلامت و سعادت و بی نظیر از هر جهت.در حدیثی آمده است كه از امام باقر سؤال شد:« آیا شما می دانید شب قدر كدام شب است؟ فرمود: كیف لانعرف و الملائكه تطوف بنافیها؟در داستان ابراهیم(ع) آمده است كه چند نفر از فرشتگان الهی نزد او آمدند و بشارت تولد فرزند برای او آوردند و بر او سلام كردند می گویند لذتی كه ابراهیم(ع ) از سلام این فرشتگان برد با تمام دنیا برابری نداشت اكنون باید فكر كرد كه وقتی گروه گروه فرشتگان در شب قدر نازل می شوند و بر مؤمنان سلام می كنند چه لذت و لطف و بركتی دارد؟!
وقتی ابراهیم (ع) را در آتش نمرودی افكندند فرشتگان آمدند و بر او سلام كردند و آتش بر او گلستان شد آیا آتش دوزخ به بركت سلام فرشتگان بر مؤمنان در شب قدر «برد» و «سلام» نمی شود؟ آری این نشانه عظمت امت محمد(ص) است كه در آنجا بر خلیل (ع) نازل می شوند و در اینجا بر این امت اسلام.7- چه اموری در شب قدر مقدر می شود؟در پاسخ این سوال، كه چرا این شب، شب قدر نامیده شده؟ سخن بسیار گفتهاند، از جمله اینكه:1- شب قدر به این جهت «قدر» نامیده شده كه جمیع مقدرات بندگان در تمام سال در آن شب تعیین می شود شاهد این معنی آیه 3 و 4 سوره دخان است كه می فرماید:انا انزلناه فی لیله مباركه انا كنا منذرین فیها یفرق كل امر حكیماین بیان هماهنگ با روایات متعددی است كه می گوید: در آن شب، مقدرات یكسال انسانها تعیین می گردد و ارزاق و سرآمد عمرها، و امور دیگر، در آن لیله مباركه تفریق و تبیین می شود.البته این امر هیچگونه تضادی با آزادی اراده انسان و مساله اختیار ندارد، چرا كه تقدیر الهی به وسیله فرشتگان بر طبق شایستگیها و لیاقتهای افراد و میزان ایمان و تقوی و پاكی نیست و اعمال آنها است. یعنی برای هر كس آن مقدر می كنند كه لایق آن است یا ب تعبیر دیگر زمینههایش از ناحیه خود او فراهم شده و این نه تنها منافاتی با اختیار ندارد و بلكه تاكیدی بر آن است.2- بعضی نیز گفتهاند آن شب را از این جهت شب قدر نامیدهاند كه دارای قدر و شرافت عظیمی است (نظیر آنچه در آیه 74 سوره حج آمده است ما قدور الله حق قدره «آنها قدر خداوند را نشناختند»).
3- گاه نیز گفتهاند به خاطر آن است كه قرآن با تمام قدر و منزلتس بر رسول والا قدر و به وسیله فرشته صاحب قدر نازل گردید.4- یا اینكه شبی است كه مقدر شده قرآن در آن نازل گردد.5- یا اینكه كسی كه آن شب را احیا بدارد صاحب قدر و مقام و منزلت می شود.6- یا اینكه در آن شب آنقدر فرشتگان نازل می شوند كه عرصه زمین بر آنها تنگ می شود چون تقدیر به معنی تنگ گرفتن نیز آمده است مانند: و من قدر علیه رزقه (طلاق– 7)جمع میان تمام این تفسیر ها در مفهوم گسترده «لیله القدر» كاملا ممكن است هر چند تفسیر اول از همه مناسبتر و معروفتر است.8-شب قدر كدام شب است؟
در اینكه «لیله القدر» در ماه رمضان است تردیدی نیست، چرا كه جمع میان آیات قرآن همین معنی را اقتضا می كند، اریكسو می گوید: قرآن در ماه رمضان نازل شده (بقره – 185) و از سوی دیگر می فرماید: در شب قدر نازل گردیده (آیات مورد بحث)ولی در اینكه كدام شب از شبهای ماه رمضان است؟ گفتگو بسیار است، و در این زمینه تفسیرهای زیادی شده، از جمله شب اول، شب هفدهم، شب نوزدهم، شب بیست و یكم، شب بیست و سوم، شب بیست و هفتم، و شب بیست و نهم.
ولی مشهور و معروف در روایات این است كه در همه آخر ماه رمضان و شب بیست و یكن یا بیست و سوم است، لذا در روایتی می خوانیم كه در دهه آخر ماه مبارك پیغمبر اكرم تمام شبها را احیا می داشت و مشغول عبادت بود.و در روایتی از امام صادق آمده است كه «شب قدر شب بیست و یكم یا بیست و سوم است»، حتی هنگامی كه راوی اصرار كرد كدامیك از این دو شب است و گفت: اگر من نتوانم هر دو شب را عبادت كنم كدامیك را انتخاب نمایم؟امام تعیین نفرمود، و افزود، ما ایسر لیلتین فیما تطلب: «چه آسان است دو شب برای آنچه می خواهی»ولی در روایات متعددی كه از طرق اهل بیت رسیده است بیشتر روی شب بیست و سوم تكیه شده، در حالی كه روایات اهل سنت بیشتر روی شب بیست و هفتم» دور می زند.
در روایتی از امام صادق نیز نقل شده كه فرمود:التقدیر فی لیله القدر تسعه عشر، و الابرام فی لیله احدی و عشرین والامضا فی لیله ثلاث و عشرین.«تقدیر مقدرات در شب نوزدهم، و تحكیم آن در شب بیست و یكم، و امضا در شب بیست و سوم است و به این ترتیب بین روایات جمع می شود.ولی به هر حال هالهای از ابهام شب قدر را به خاطر جهتی كه بعداً به آن اشاره می شود، فرا گرفته است.9-چرا شب قدر مخفی است؟بسیاری معتقدند مخفی بود نشب قدر در میان شبهای سال یا در میان شبهای ماه مبارك رمضان برای این است كه مردم به همه طاعات روی آوردند و غضبش را در میان معاصی پنهان كرده تا از همه بپرهیزند، دوستانش را در میان مردم مخفی كرده تا همه را احترام كنند، اجابت را در میان دعاها پنهان كرده تا به همه دعا ها رو آورند، اسم اعظم را در میان اسمائش مخفی ساخته تا همه را بزرگ دارند و وقت مرگ را مخفی ساخته تا در همه حال آماده باشند.و این فلسفه مناسبی به نظر می رسد.10-آیا شب قدر در امتهای پیشین نیز بوده است؟
ظاهر آیات این سوره نشان می دهد كه شب قدر مخصوص زمان نزول قرآن و عصر پیامبر اسلام نبوده بلكه همه سال تا پایان جهان تكرار می شود.تعبیر به فعل مضارع (تنزل) كه دلالت بر استمرار دارد و همچنین تعبیر به جمله اسمیه «سلام هی حتی مطلع الفجر» كه نشانه دوام است نیز گواه بر این معنی است.بعلاوه روایات بسیاری كه شاید در حد تراتر باشد نیز این معنی را تأیید می كند.ولی آیا در امتهای پیشین نیز بوده است یا نه:صریح روایات متعددی این است كه این از مواهب الهی بر این امت می باشد، چنانكه در حدیثی از پیغمبر اكرم آمده است كه فرمود: ان الله وهب لامنی لیله القدر لم یعطها من كان قبلهم: خداوند به امت من شب قدر را بخشیده واحدی از امتهای پیشین از این موهبت برخوردار نبودند»در تفسیر آیات فوق نیز بعضی از روایات دلالت بر این مطلب دارد.
11-چگونه شب قدر برتر از هزار ماه است؟ظاهر این است كه بهتر بودن این شب از هزار ماه به خاطر ارزش عبادن و احیای آن شب است و روایات فضیلت لیله القدر و فضیلت عبادت آن كه در كتب شیعه و اهل سنت فراوان است این معنی را كاملا تأیید می كند.علاوه بر این، نزول قرآن در این شب و نزول بركات و رحمت الهی در آن، سبب می شود كه از هزار ماه برتز و بالاتر باشد.در حدیثی از «امام صادق»(ع) آمده است كه یه «علی بن ابی حمزه ثمالی» فرمود:«فضیلت شب قدر را در شب بیست و یكم و بیست و سوم بطلب و در هر كدام از این دو یكصد ركعت نماز بجای آور و اگر بتوانی هر دو شب را تا طلوع صبح احیا بدار و در آن شب غسل كن». فرمود: نشسته بخوان، عرض كردم: اگر نتوانم؟ فرمود: در بستر بخوان و مانعی ندارد در آغاز شب خواب مختصری بكنی و بعد مشغول عبادت شوی، درهای آسمان در ماه رمضان گشوده است و شیاطین در غل و زنجیرند و اعمال مؤمنین مقبول است و چه ماه خوبی است ماه رمضان»؟12-چرا قرآن در شب قدر نازل شد؟از آنجا كه در شب قدر سرنوشت انسانها برای یكسال، بر طبق لیاقتها و شاسشتگیهای آنها تعیین می شود، باید آن شب را بیدار بود و توبه كرد و خودسازی نمود و به درگاه خدا رفت و لیاقتی بیشتر و بهتر برای رحمت او پیدا كرد.آری در لحظاتی كه سرنوشت ما تعیین می شود نباید انسان در خواب باشد، و از همه چیز غافل و بیخبر كه در این صورت سرنوشت غمانگیزی خواهد داشت.
قرآن چون یك كتاب سرنوشت ساز است خط سعادت و خوشبختی و هدایت انسانها در آن مشخص شده است باید در شب قدر شب تعیین سرنوشتها، نازل گردد و چه زیبا است رابطه میان «قرآن» و «شب قدر»؟ و چه پرمعنی است پیوند این دو با یكدیگر.13- آیا شب قدر در مناطق مختلف، یكی است؟
می دانیم آغاز ماههای قمری در همه بلاد یكسان نیست، و ممكن است در منطقهای امروز اول ماه باشد و در منطقه دیگری دوم ماه، بنابراین شب قدر نمی تواند یكشب معین در سال بوده باشد، چرا كه فی المثل شب بیست و سوم در مكه ممكن است شب بیست و دوم در ایران و عراق باشد و به این ترتسی قاعدتاً هر كدام باید برای خود شب قدری داشته باشند آیا این با آنچه از آیات و روایات استفاده می شود كه شب قدر یك شب معین است سازگار است؟پاسخ این سؤال با توجه به یك نكته روشن و آن اینكه:
شب همان سایه نیم كره زمین است كه بر نیم كره دیگر می افتد و می دانیم این سایه همراه گردش زمین در حركت است، و یك دوره كامل آن در بیست و چهار ساعت انجام می شود بنابراین ممكن است شب قدر یك دوره كامل شب به دور زمین باشد یعنی مدت بیست و چهار ساعت تاریكی كه تمام نقاط زمین را زیر پوشش خود قرار می دهد شب قدر است كه آغاز آن از یك نقطه شروع می شود و در نقطه دیگر پایان می گیرد (دقتكنید).
14- رابطه قرآن با شب قدردر اوایل سوره دخان و در سوره قدر با صراحت این معنی آمده است كه قرآن در شب قدر نازل شده، و چه پر معنی است این سخن؟ شبی كه مقدرات بندگان و مواهب وروزیهای آنها تقدیر می شود در چنین شبی قرآن بر قلب پاك پیامبر نازل می گردد، آیا این سخن بدان معنی نیست كه مقدرات و سرنوشت شما با محتوای این كتاب آسمانی پیوند و رابطه نزدیك دارد؟ آیا مفهوم این كلام آن نیست كه نه تنها حیات معنوی شما كه حیات مادی شما نیز با آن رابطه ناگسستنی دارد؟ پیروزی شما بر دشمنان، سربلندی و آزادی و استقلال شما، آبادی و عمران شهرهای شما همه با آن گره خورده است.
ادامه خواندن مقاله شب قدر
نوشته مقاله شب قدر اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.