nx دارای 80 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
پایان نامه بررسی متابولیسم داروی نوسکاپین در سلولهایمجزای کبد موش
مقدمه:متابولیسم یكی از مراحل مهم فاركوكینتیك داروها است. مطالعه در مورد متابولیسم داروها برای دستیابی به اطلاعاتی در مورد سمیت داروها و مكانیسم اثر آنها مفید است. روش های مختلفی برای بررسی متابولیسم وجود دارند كه عبارتند از: خوراندن تركیبات به حیوانات در حالت عادی یا با كانول در راههای صفراوی و مطالعه و جستجوی متابولیت های دارو در مایعات بیولوژیك مانند خون،
ادرار، و ; ، مطالعات آنزیمی بر روی برشهای بافتی، هموژنه ها و اجزای سلولی. مطالعه روی حیوان دارای مشكلاتی است بنابراین در این مطالعه از سوسپانسیون سلولهای جدا شده كبدی استفاده شده است. این روش علاوه بر بررسی متابولیسم در سایر مطالعات بیوشیمیایی از جمله مطالعه روی گلوكونئوژنز، گلیكولیز، سنتز پروتئین، لیپید، اسیدهای چرب و اوره، انتقالات غشاء و ; نیز می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
1-1- اوپیوییدها1-1-1- تاریخچهكلمه اوپیویید برای همه مشتقات طبیعی و نیمه صناعی آلكالوییدی تریاك، داروهای مشابه صناعی و شبه اوپیوییدی كه فعالیت آنها با آنتاگونیست اوپیوییدی، نالوكسان مهار می شود و همچنین چندین پپتید درون زاد كه با چندین زیر گونه از گیرنده های اوپیویید تعامل می كنند، استفاده می شود.
این مواد سالهاست به عنوان ضددرد، نشاط آور و ضد اسهال كاربرد دارند. اوپیوییدها از تریاك استخراج می شوند. تریاك ترشحات خشك شده كپسول نارس گیاه خشخاش با نام علمی Papaver somniferum است و آلكالوییدهای زیادی دارد كه مسئول اثرات فارماكولوژیك آن هستند. مورفین یكی از آنها است. شواهدی در دست است كه از حدود 6000 سال قبل در مصر باستان، یونان و روم قدیم از گیاه خشخاش استفاده شده است. این گیاه دارای دو محصول اصلی است،دانه های خشخاش كه بدون مورفین و دارای روغن قابل مصرف اندو دیگری تریاك كه دارای شهرت خطرناك و رعب آور است. دانه های خشخاش بعد از رسیدن دارای هیچ ماده خطرناكی نیستند و قابل خوردن یا مصارف دیگر هستند (1و2).
در سال 1803 داروشناس آلمانی سرتورنور (Serturner) با جدا ساختن یك ماده قلیایی فعال خالص از تریاك، فارماكولوژی مدرن این داروها را پایه گذاری نمود. در تاریخ داروسازی، این اولین باری بود كه از یك ماده طبیعی مشتقی با قدرت اثر استاندارد جدا می شد. سرتورنور با الهام از نام الهه رویاهای یونانی Morpheus نام مورفین را به این تركیب جدید داد. استخراج صنعتی مورفین برای اولین بار در سال 1928 با دستگاههایی كه توسط فردی به نام جانوس كابای Janos kabay تكامل یافته بود، عمل شد (2و3).1-1-2- آلكالوییدهای تریاك
بیش از 40 آلكالویید مختلف از تریاك و عصاره آن به دست آمده است. بعضی از این آلكالوییدها تركیبات تغییر یافته آلكالوییدهای اصلی كه به طور طبیعی در گیاه موجودند، می باشد. آلكالوییدهای اصلی تریاك دو دسته اند:الف) فنانترن ها: مورفین (%21-%4)، كدئین (%5/2-%8/0)، تبائین (%2-%5/0)ب) بنزیل ایزوكینولین ها: نوسكاپین (%8-%4)، پاپاورین (%5/2-%5/0)، نارسئین (%2-%1/0) (شکل 1-1).
تریاك همچنین محتوی 3 تا 5 درصد اسیدمكونیك است كه به حال آزاد یا تركیب با مورفین، كدئین یا سایر آلكالوییدها دیده می شود. اسیدمكونیك به صورت منشور كریستالیزه شده در آب و الكل محلول است و با كلرور فریك تولید رنگ قرمز می كند. این رنگ در اثر افزودن اسید كلریدریك تغییر نمی كند. از آنجا كه اسیدمكونیك فقط در تریاك وجود دارد، می توان از این آزمایش جهت تجسس تریاك استفاده نمود (2).
شكل 1- آلكالوییدهای اصلی تریاك (2و4)
1-1-3- پپتیدهای اوپیویید درون زادآلكالوییدهای اوپیوییدی (مانند مورفین)، بی دردی را از طریق تأثیر بر مناطقی از مغز كه دارای پپتیدهایی با ویژگی های فارماكولوژیك شبه اوپیویید هستند، تولید می كنند.عبارتی كه در حال حاضر برای این مواد درون زاد به كار می رود پپتیدهای اوپیویید درون زاد (Endogenous Opioids) است. سه خانواده از پپتیدهای شبه تریاك درون زاد عبارتند از: آندروفین ها، داینورفین ها، انكفالین ها. آلكالوییدهای اوپیوییدی از طریق تأثیر بر گیرنده های این پپتیدهای درون زاد اثرات خود را اعمال می كنند.
جدول 1-1- گیرنده های اوپیوییدی (1)زیر گونه گیرنده اعمال میل تركیبی پپتیدهای اوپیویید درون زادمو بی حسی فوق نخاعی، آرامبخشی، مهار تنفس، كند شدن عبور GI، تغییر آزادسازی هورمون و ناقل عصبی دانیورفین ها<انكفالین ها<آندروفین هادلتا بی حسی نخاعی و فوق نخاعی، تغییر آزادسازی هورمون و ناقل عصبی آندروفین و داینورفین ها<<انكفالین هاكاپا بی حسی فوق نخاعی و نخاعی، آثار سایكوتومیمتیك، كند شدن عبور GI آندروفین و انكفالین ها<< داینورفین ها
1-1-4- آثار اوپیوییدها بر اعضای مختلف1) بی دردی: اوپیوییدها قوی ترین داروهای موجود برای تسكین درد هستند. آلگونیست های قوی (یعنی آنهایی كه بالاترین میزان تأثیر ضد دردی را دارند) عبارتند از مورفین، متادون، مپردین و فنتانیل. كدئین، هیدروكدون و اكسی كدون آگونیست های ضعیف تا متوسط هستند. پروپوكسی فن یك داروی آگونیست بسیار ضعیف است.
2) آرام بخشی و سرخوشی: این اثرات مركزی ممكن است در دوزهای پایین كه برای حداكثر بی دردی لازمند، رخ دهند. بعضی از بیماران دچار خماری (dysphoria) می شوند. در دوزهای بالاتر، این داروها ممكن است سبب تیرگی شعور شده و اثرات تخدیری (narcosis) داشته باشند.
3) تضعیف تنفسی: اعمال اوپیوییدها در مدولا سبب مهار مركز تنفسی می شود كه با كاهش پاسخ دهی به تغییرات دی اكسیدكربن همراه است. افزایش PCO2 ممكن است سبب اتساع عروق مغزی، افزایش جریان خون مغز و افزایش فشار داخل جمجمه شود.4) اعمال ضدسرفه ای: سركوب رفلكس سرفه با مكانیسم های ناشناخته، اساس استفاده بالینی اوپیوییدها به عنوان ضدسرفه است.
5) تهوع و استفراغ: تهوع و استفراغ بر اثر فعال شدن مركز شیمیایی استفراغ (CTZ) ایجاد می شود و با حركت افزایش می یابد.6) اثرات معده ای روده ای: این داروها از طریق كاهش پریستالتیزم روده ای موجب یبوست می شوند كه به خاطر تأثیر روی گیرنده های اوپیویید در سیستم عصبی روده است. این عمل قوی اساس استفاده از این داروها به عنوان عوامل ضد اسهال است.
7) عضلات صاف: اوپیوییدها موجب انقباض عضله صاف مجاری صفراوی می شوند (كه می تواند تولید كولیك صفراوی كند)، تونوس اسفنگستر میزراه و مثانه را افزایش دهند، و كاهش در تونوس رحم ایجاد می كنند كه ممكن است سبب طولانی شدن زایمان شود.8) تنگی مردمك (میوزیس): انقباض مردمك اثر مشخصه همه اوپیوییدهاست به جز مپریدین كه تأثیر مهار كننده موسكارینی دارد.
1-1-5- مصارف بالینی اوپیوییدها1) بی دردی: این داروها برای درمان درد نسبتا” متوسط تا شدید به كار می روند. در شرایط حاد، آگونیست های قوی معمولا” به صورت تزریقی تجویز می شوند. بی دردی طولانی مدت كه عوارض جانبی آن قدری كمتر است، می تواند با تزریق اپی دورال بعضی از داروهای آگونیستی قوی (مثل مورفین) حاصل شود. فنتانیل از راه پوستی برای تأثیر ضددرد استفاده شده است. برای درد با شدت متوسط و در شرایط مزمن آگونیست های متوسط از راه خوراكی تجویز می شوند.2) سركوب سرفه: ضددردهای اوپیوییدی از جمله موثرترین داروهای موجود ضدسرفه محسوب می شوند. این اثر با دوزهای كمتر از حد لازم برای ایجاد بی دردی حاصل
می شود. گیرنده هایی كه در اثر ضدسرفه اوپیوییدها دخالت دارند ظاهرا” با گیرنده های مسئول اعمال دیگر اوپیوییدها متفاوتند. برای مثال، اثر ضدسرفه توسط ایزومرهای دیگر اوپیوییدها كه خاصیت ضددرد و اعتیادآوری ندارند، هم ایجاد می شود. مكانیسم فیزیولوژیك سرفه پیچیده است و اطلاعات كمی از چگونگی اثر اوپیوییدها در تسكین سرفه وجود دارد. به نظر می رسد آثار مركزی و محیطی این داروها، هردو در تسكین سرفه سهیم باشند. روشاول ترین اوپیوییدها در تسكین
سرفه، دكسترومتورفان، كدئین، لووپروپوكسی فن و نوسكاپین می باشند. كلیه این داروها (به استثنای كدئین) تا حد زیادی فاقد عوارض جانبی اوپیوییدها می باشند.3) درمان اسهال: اوپیوییدهای انتخابی ضد اسهال شامل دیفنوكسیلات و لوپرامید هستند. آنها به صورت خوراكی مصرف می شوند.4) درمان ادم حاد ریوی: مورفین به خاطر اثرات همودینامیك آن در ادم پولمونر حاد مفید است. تأثیر آرامبخش آن نیز احتمالا” در تسكین نشانه های ریوی نقش دارد. در این مورد به صورت تزریقی مصرف می شوند.5) وابستگی اوپیوییدها: متادون در درمان حالات قطع مصرف اوپیویید و در برنامه های نگهدارنده برای معتادین به كار می رود (1).
1-2- متابولیسم 1-2-1- تاریخچه احتمالا” اولین مشاهده از متابولیسم تركیبات خارجی توسط گنلین (Gnelin) انجام شده است. وی متوجه شد كه احشا حیواناتی كه با تلور (Tellurium) مسموم شده اند بوی شبیه به بوی سیر می دهد. در سال 1855 وهلر (Wohler) نشان داد كه این بو ناشی از مشتق متیله یعنی دی متیل تلورید می باشد.
اولین مكانیسم كنژوگه شناخته شده، بیوسنتز اسید هیپوریك می باشد كه توسط كلر (Keller) در سال 1842 بعد از مباحثات زیاد از پیشتاز اولیه آن كه اسید بنزوئیك است گزارش گردید. از آن پس مطالعه متابولیسم تركیبات خارجی با پیشرفت شیمی آلی رشد كرد و همچنانكه تركیبات جدیدی سنتز می شوند سمیت و سرنوشت آنها در بدن مورد مطالعه قرار می گیرد. اكسیداسیون بیولوژیك بنزن به فنل و تولوئن به بنزوئیك اسید توسط شولزن و نونین (schultzen , Naunyn) در سال 1867
نشان داده شده است و این امر سپس با نشان دادن وجود كنژوگاسیون اتری سولفات (باومان 1876 Baumann)، كنژوگاسیون گلوكورونید (شمیدبرگ schmiededberg و میر meyer سال 1879) و سنتز اسید مركاپتوریك (جافه Jaffe و باومان Baumann و پروسه Preuse مستقلا” در سال 1879) تعقیب شد. این راههای مختلف متابولیكی در ابتدا منحصرا” واكنش بیوشیمیایی تركیبات خارجی تلقی می شد تا اینكه سرانجام در حدود اوایل قرن بیستم اهمیت آنها در كاهش سمیت این تركیبات مورد قدردانی قرار گرفت.
واكنش های مختلف متابولیك به تدریج یكی بعد از دیگری كشف گردیدند مثلا” تبدیل سیانور به تیوسیانات (لنگ 1894 Lang)، احیای تركیبات نیتروحلقوی (میر 1905) و كنژوگاسیون اسید فنیل استیك با گلوتامین (Theirfelder and shermin 1914) .ولی به هر حال شاید مهم ترین این پیشرفت های جدید كشف Brodie و همكارانش بود كه آنزیمهایی كه بسیاری از تغییرات متابولیك را انجام می دهند در رتیكولوم اندوپلاسمیك (میكروزوم) سلول كبدی نشان دادند. این امر سبب درك عمیق تری از مكانیسم واكنش های غیرسمی شدن گردید و سرانجام منجربه این نتیجه گردید كه این واكنش ها روندهای اختصاصی برای حذف تركیبات خارجی از بدن هستند و ربطی به متابولسیم سوبستراهای معمولی ندارند (5).1-2-2- كلیات متابولیسم
انسانها روازنه در معرض تعداد گسترده ای از مواد بیگانه هستند كه اصطلاحا” xenobiotics نامیده می شوند. موادی كه از طریق شش ها یا پوست جذب بدن می شوند یا خیلی عمومی تر به صورت غیرعمدی و به شكل مواد موجود در غذاها یا نوشیدنی ها یا عمدا” به شكل دارو به منظور اهداف درمانی یا تفریح و خوشگذرانی به كار می روند. قرار گرفتن در معرض xenobiotic های محیطی می تواند ناخواسته یا تصادفی باشد و در صورتیكه این تركیبات در هوا، آب و غذا موجود باشند كاملا” اجتناب ناپذیرند (1). گیاهان و حیواناتی كه به عنوان منابع غذایی توسط انسان مور
د استفاده قرار می گیرند مملو از تركیبات شیمیائی گوناگون هستند. زندگی امروزی انسان باعث رشد و پیدایش اقلام یكبار مصرفی می شوند كه سبب آلودگی محیط می شوند. پیشرفت در صنعت اغلب با رشد و زایش مواد جدید شیمیایی همراه است. رشد و پذیرش صنعت داروسازی استفاده عمومی از داروهای درمانی و سایر xenobiotic ها را عرضه كرده است (6).
همزمان با تكامل سلولهای یوكاریوت و تكامل تنوع گونه ای و تیره ای ارگانیسم ها مكانیسم هایی برای مقابله با تاخت و تاز مواد شیمیائی گوناگون ذكر شده در پاراگراف بالا به وجود آمده است (6). مسلما” دفع كلیوی در پایان فعالیت بیولوژیكی تعدادی از داروها خصوصا” آن عده ای كه صاحب حجم مولكولی كوچك و یا ویژگی قطبی بالا هستند (به دلیل وجود گروههای عاملی كه در pH فیزیولوژیك یونیزه اند) نقش محوری را بازی می كند. اما بسیاری از داروها چنین ویژگی
فیزیكوشیمیایی را نشان نمی دهند و در pH فیزیولوژیك بدن تمایل دارند كه به شكل غیریونیزه و لیپوفیل باقی بمانند و اغلب دارای اتصال بالا به پروتئین های پلاسما هستند. چنین موادی كه به آسانی از گلومرول ها فیلتره نمی شوند. از سوی دیگر طبیعت لیپوفیل غشاء توبول های كلیوی جذب مجدد تركیبات هیدروفوب را تسهیل می كند. بنابراین بسیاری از داروها می بایست طول اثر طولانی می داشتند اگر پایان اثر آنها تنها از طریق دفع كلیوی صورت می گرفت (1).
تركیبات xenobiotic كه برای فیلتره شدن به وسیله كلیه بیش از حد لیپوفیل هستند مستقیما” توسط بدن متابولیزه می شدند تا تركیباتی با قطبیت بالاتر به وجود آورند كه قابلیت دفع از طریق كلیه را داشته باشد (7). محصولات متابولیكی، اغلب فعالیت فارماكودینامیكی كمتری نسبت به والدین خود دارند و یا فاقد فعالیت هستند. با این وجود تعدادی از محصولات سوخت و ساز داروها (Biotransformation) ارائه كننده فعالیت بیشتر و یا خصوصیات سمی همچون سمیت سلولی (cytoxicity)، جهش زایی (Mutagenicity)، خاصیت ناقص كننده جنین (Teratogenicity) و سرطان زایی (carcinogenicity) می باشند (1).
اكثریت سوخت و سازهای متابولیكی در نقطه ای بین جذب دارو به گردش عمومی خون و حذف كلیوی رخ می دهند. در حالت كلی، این واكنش ها را می توان در دو دسته بزرگ تحت نام واكنش های فاز اول و واكنش های فاز دوم جای داد. واكنش های فاز اول معمولا” داروی اصلی را با افزودن یا نمایان كردن گروههای عاملی (-OH , -NH2 , SH) به متابولیت قطبی تر تبدیل می كنند. در اغلب موارد، این متابولیت ها غیرفعال هستند ولی مواردی وجود دارد كه فعالیت، فقط اندكی تغییر می یابد (1).
اگر متابولیت فاز اول به اندازه كافی قطبی باشد می تواند به راحتی دفع شود با این وجود بسیاری از محصولات فاز اول به سرعت حذف نمی شوند و دستخوش واكنش بعدی می شوند كه در آن مواد درون زاد (Endogenous) همانند گلوكورونیك اسید، سولفوریك اسید، استیك اسید یا اسید آمینه با گروه عاملی تازه تثبیت شده تركیب می شود تا كنژوگه ای با قطبیت بالا به وجود آورد (1).
بسیاری از آنزیم های متابولیزه كننده داروها در غشاهای لیپوفیلی شبكه اندوپلاسمیك كبد و دیگر بافتها واقع شده اند. وقتی كه این غشاهای لایه لایه توسط هموژنیزه كردن و جدا كردن بخشهای سلولی از هم، جدا می شوند به شكل وزیكول هایی درمی آیند كه میكروزوم نام دارد. میكروزومها بسیاری از خواص ظاهری و عملكردی غشاء دست نخورده را كه شامل ویژگی سطح صاف و خشن شبكه اندوپلاسمیك صاف (بدون ریبوزوم) و شبكه اندوپلاسمیك خشن (آراسته به ریبوزوم) است را
حفظ می كنند. میكروزومهای صاف پر از آنزیمهای مسئول متابولیسم اكسیداتیو داروها می باشند. به خصوص میكروزومها محتوی آنزیم هایی هستند كه به نام اكسیدازهای با عملكرد مختلط یا مونواكسیژناز شناخته می شوند. فعالیت این آنزیم ها نیازمند حضور عامل احیا كننده NADPH و اكسیژن مولكولی است. در حالت كلی یك مولكول اكسیژن به ازاء یك مولكول دارو مصرف (احیاء) می شود، به نحوی كه یك اتم اكسیژن در ساختمان محصول و اتم دیگر به شكل آب ظاهر می گردد (1).
در این روند اكسایش و كاهش، دو آنزیم میكروزومی نقش كلیدی ایفا می كنند. اولین آنزیم، یك فلاوپروتئینی به نام احیاء كننده NADPH-Cytochrome P450 می باشد. دومین آنزیم یك هموپروتئین است كه سیتوكروم P450 خوانده می شود. سیتوكروم P450 هموپروتئین داخل سلولی است كه اكسیژن مولكولی را فعال می كند و از آن در متابولیسم اكسیداتیو انواع مختلفی
از مواد شیمیایی آلی لیپوفیل بهره می گیرد. تفاوت عمده دسته P450 از دیگر هموپروتئین های سلولی، در نقش گروه تیول متعلق به اسید آمینه سیستئین پروتئین است كه به عنوان یك لیگاند به آهن- هِم مورد استفاده قرار می گیرد. اكثر هموپروتئین ها در پستانداران (مانند هموگلوبین، سیتوكروم b پراكسیداز) دارای نیتروژن از گروه ایمیدازول اسید آمینه هیستیدین می باشند كه به عنوان لیگاند مشابه به كار می رود. نقش گروه تیول به عنوان لیگاند تغییر دانسیته الكترون حلقه پور فرین در حال رزونانس هِم است كه سبب تأمین مركز الكترونی جهت فعال سازی اكسیژن مولكولی می شود (6).
نام سیتوكروم P450 برگرفته از ویژگی طیف نوری این هموپروتئین ها می باشد. و برای بار اول توسط مارتین گلین كن برگ (martin Klingenberg) در سال 1958 میلادی شناسایی شد. وی متوجه شد كه یك سری از هموپروتئین ها دارای طیف جذبی منحصربه فردی با حداكثر جذب در 450 نانومتر می باشند و این خصیصه به عنوان علامتی برای این دسته از هموپروتئین ها درآمد و نام سیتوكروم P450 را به خود گرفتند (6).
P450 متعلق به كلاسی از آنزیم ها هستند كه اكسیژناز نامیده می شوند. در شكل1-2 فهرست كلی این آنزیمها و ابر خانواده (super family) آنها آورده شده است. به طور دقیق P450 ها ، مونواكسیژناز و یا اكسیژنازهای با عملكرد مختلط هستند.
شكل1-2- طبقه بندی 40 سیتوكروم شناخته شده انسان به صورت خانواده (8).در بسیاری از موارد آنزیم های P450 واكنش هایی را برای تبدیل اكسیداتیو یك ماده شیمیایی كاتالیز می كنند (شكل 1-3). در حالت كلی P450 ها دستخوش یكسری واكنشهای چرخه می شوند. كه در آن (الف) شكل فریك (Fe3+) هموپروتئین ابتدا با مولكولی از ماده شیمیایی تشكیل كمپلكس می دهد. (ب) كمپلكس سوبسترا- P450 فریك با انتقال یك الكترون از NADPH احیاء می شود. (ج) كمپلكس سوبسترا- فروس با اكسیژن مولكولی واكنش
می دهد تا كمپلكس سه گانه اكسیژن- سوبسترا-P450 فروس را تشكیل دهد (د) كمپلكس مذبور به توسط انتقال دومین الكترون از NADPH بیشتر احیاء می شود. در این مرحله حد واسط احیاء شده با دو الكترون تولید می گردد كه بعد از آرایش مجدد، سوبسترای با اكسیژن ملحق شده حاصل می شود. (و) كمپلكس P450 فریك و محصول شیمیایی اكسید شده از هم جدا می شوند و P450 فریك آزاد می تواند دوباره در متابولیسم مولكول دیگر شركت كند (6و9). شكل 1-4 نشان دهنده چرخه كاتالیتیكی سیتوكروم P450 میباشد.
شكل 1-3- معادله واكنش های اكسیداز (اكسیژناز) با عملكرد مختلط وابسته به P450 و دو نوع متفاوت سیستم حامل انتقال دهنده الكترون مرتبط با P450 های مختلف بسته به موقعیت داخل سلولی (9) .خصوصیات اكسید كنندگی قدرتمند اكسیژن فعال شده، امكان اكسیداسیون تعداد زیادی از سوبستراها را بوجود می آورد. ویژگی سوبسترا در این كمپلكس آنزیمی چندان مهم نیست و تنها مورد مشترك در بین داروها و مواد گوناگون كه از لحاظ ساختمان شیمیایی بی ارتباط هستند و بعنوان سوبسترا در این سیستم به كار می روند، حلالیت چربی بالا می باشد.
شكل 1-4- چرخه كاتالیتیك P450 توضیح دهنده نقاط كلیدی در چرخه كه سوبسترا با آنزیم و اكسیژن فعال شده واكنش می دهد (10).
1-2-3- مكان های متابولیسم داروها مهمترین عضو برای متابولیسم داروها كبد است. كلیه ها نقش مهمی در متابولیسم برخی داروها دارند. تعداد كمی از داروها (مانند استرها)، در بسیاری از بافتها (كبد، خون، دیواره روده و غیره) به علت توزیع وسیع آنزیم هایشان متابولیزه می شوند (1).
1-2-4- عوامل تعیین كننده سرعت تغییر شكل زیستی سرعت تغییر شكل زیستی یك دارو در بین افراد مختلف ممكن است تفاوت چشمگیر داشته باشد. این تفاوتها اغلب به علت تفاوت های ژنتیكی یا القاء شده توسط دارو می باشند. در مورد تعداد كمی از داروها، تفاوتهای مرتبط با سن یا بیماری در متابولیسم دارو اهمیت دارند. جنس صرفا” در مورد تعداد كمی از داروها مانند اتانول مهم است. (متابولیسم الكل در خانمها كمتر از آقایان می باشد) از آنجا كه سرعت تغییر شكل زیستی اغلب عامل اصلی تعیین كننده كلیرانس است
تفاوتهای متابولیسم دارو را در هنگام طراحی برنامه مقدار بندی باید مدنظر داشت. سیگار كشیدن كه از علل رایج القای آنزیمها در كبد و ریه می باشد ممكن است متابولیسم برخی داروها (ملنند تئوفیلین) را افزایش دهد (1).1-2-5- تكنیك های تجربی بررسی متابولیسم تعیین سرنوشت تركیبات خارجی با استفاده از تكنیك های معمولی بیوشیمیایی نظیر خوراندن تركیبات به حیوانات در حال عادی و یا با كانول در راههای صفراوی، تجربیات كبد پرفیوزه و مطالعات آنزیمی بر روی برشهای بافتی، هموژنه ها (Homogenates) و اجزای سلولی صورت می گیرد. از آنجائی كه محصولات متابولیسم سرانجام توسط حیوان دفع
می گردند، روش مستقیم و در عین حال مشكل عبارت است از جدا كردن متابولیتها وكنژوگه های آنها از مواد دفعی حیوان و تعیین ساختمان شیمیایی آنها. برای آزاد كردن متابولیتها از مشتقات كنژوگه آنها هیدرولیز آنزیمی به هیدرولیز اسید ترجیح دارد، چون روش دوم اختصاصی نبوده و غالبا” منجربه تشكیل مواد ثانویه می گردد برای مثال اسیدهای مركاپتوریك از اسیدهای پره مركاپتوریك و فنلها از مشتقات كنژوگه سیكلوهگزا دی ان، دی هیدرو دی اول و
هیدروكربن ها از دی هیدرومونو اول ها تشكیل می گردند. اغلب تركیبات خارجی به وسیله راههای مختلف چندی متابولیزه می شوند به عنوان مثال داروی كلروپرومازین به بیش از 20 متابولیت گوناگون متابولیزه می شود. واضح است كه بررسی كیفی متابولیسم آن در مقابل بررسی كمی به صورت یك صورت حساب از سرنوشت این تركیب چندان اهمیت ندارد. استفاده از ماركه كردن توسط رادیوایزوتوپها همراه با آنالیزهای رقیق كردن و تكنیك اتو رادیوگرافی در مورد رادیو ایزوتوپها تا حدود زیادی سبب تبدیل مطالعه متابولیسم تركیبات خارجی به یك رشته علمی كمی گردیده است.
همچنین این تكنیكها سبب شده اند متابولیتهایی كه محصولات متابولیسم معمولی واسطه هستند نیز مشخص گردند و نشان داده اند كه تا چه حد تركیبات خارجی وارد راههای متابولیك معمولی می گردند. بسیاری از تركیبات رادیو اكتیو در اثر نگهداری تا حدودی تجزیه می گردند و در نتیجه به طور خود به خود سبب ایجاد تركیبات اكسیده می شوند كه احتمال دارد با متابولیتها اشتباه شوند. برای مثال 14C- سیلكوهگزان به طور رادیوشیمیائی دهیدروژنه شده به 14C- بنزن تبدیل می گردد و همچنین 14C- و یا 36Cl- آلدرین در اثر نگهداری به دیلدرین و سایر مشتقات پلار تبدیل می گردد. با چنین روش حساس خلوص مطلق تركیب ماركه شده اولیه ضروری است و این امر باید قبل از استفاده مخصوصا” پس از نگهداری طولانی ماده مورد بحث باید محرز گردد. در تمامی این روشها بیوشیمیایی از تكنیكهای ضروری كروماتوگرافی (جذبی، روی كاغذ، روی لایه نازك و فاز گازی)، طیفی (جذب ماوراء بنفش و مادون قرمز و فلورسانس)، الكتروفورز و ; به طور
گسترده استفاده شده است و از طیف نگاری رزونانس مغناطیسی هسته و الكترون پارامگنتیك رزونانس در تشخیص واسطه های ناپایدار متابولیسم نیز استفاده گردیده است. بسیاری از تركیبات خارجی سبب القاء تشكیل آنزیمهایی كه متابولیسم آنها را كاتالیز می كنند می شوند. در پاره ای از موارد یك آنزیم به خصوص بیشتر از دیگران فعال می گردد و منجربه ازدیاد یك واكنش به خصوص متابولیكی می شود كه به این طریق می توان متابولیت هایی جزئی را زیاد نمود و در نتیجه سبب سهولت جدا كردن و تشخیص آنها شد. (به عنوان مثال متابولیسم استامید فلئورن به N-
هیدروكسی- 1- استامید و فلئورن) مطالعه توالی واكنشهای مختلف متابولیك و فاكتورهایی كه آنها را كنترل می كنند و سرعت نسبی راههای گوناگون از طریق مطالعه كینتیكی امكان پذیر است. ولی این بخش از متابولیسم تركیبات خارجی به طور وسیعی تحت بررسی قرار نگرفته است (5).1-2-6- كاربرد و اهمیت بررسی متابولیسم
مطالعه بیوشیمی تركیبات خارجی به روشن شدن راههای معمولی متابولیسم كمك شایانی كرده است. پژوهش كلاسیك كنوپ وداكلین به روی متابولیسم همولوگهای بالای اسید فنیل استیك منجربه اثبات تئوری بتا اكسیداسیون اسیدهای چرب گردید. مطالعه N- متیلاسیون پیریدین و سایر تركیبات باعث كشف مكانیسم ترانس متیلاسیون گردید و بررسی استیلاسیون اسیدهای حلقوی و سولفونامیدها منجربه روشن شدن نقش مهم كوآنزیم A در متابولیسم شد.
دانستن متابولیسم دارو دارای اهمیت ویژه ای در درك سمیت دارو دارد. از طرف اداره دارو و غذای ایالات متحده آمریكا و مقامات مشابه در دیگر كشورها برای ارزشیابی داروهای جدید بررسی سرنوشت متابولیك داروها درخواست می شود. دانستن متابولیسم در طب قانونی حایز اهمیت است چون بسیاری از داروها و سموم به سرعت متابولیزه می شوند و فقط به صورت متابولیت
هایشان قابل تشخیص می باشند. مطالعه متابولیسم دارو در طراحی داروهای جدید و متابولیسم مقایسه تركیبات خارجی در طراحی حشره كشهای جدید دارای اهمیت است. روشن شدن مكانیسم سرطان زایی از مطالعه متابولیسم تركیبات شیمیایی سرطان زا و اخیرا” از تحقیقات القاء آنزیم ها توسط مواد خارجی فایده برده است. مطالعه تغییرات ژنتیك در متابولیسم داروها و سایر تركیبات خارجی به طرق مشابهی دانستنی ها را در زمینه ژنتیك انسانی بالا برده است (5).
1-3- جداسازی سلولهای کبد امروزه سوسپانسیون سلولهای جدا شده کبدی در بسیاری از تحقیقات بیوشیمی شامل متابولیسم داروها (متابولیسم وابسته به سیتوکروم P450) و روندهای مشابه آن مورد استفاده قرار می گیرد. این مدل آزمایشگاهی قبلا” به عنوان ابزار مناسب برای انجام چنین مطالعاتی به اثبات رسیده است (11). این مدل حد واسط مناسبی بین مطالعه به روشهای مختلف از جمله آنزیمهای حل شده، فراکسیون ارگان جدا شده، مطالعه روی حیوان کامل یا كبد پرفیوز شده و جدا شده،
است. بنابراین سلولهای كبدی جدا شده، در بهترین حالت به نظر می رسد که خصوصیات لازم بافت دست نخورده شامل ویژگی های نفوذپذیری مشابه را دارا هستند. این ویژگی، مطالعه روی برداشت داروها، تنظیم متابولیسم داروها و تشکیل و دفع متابولیت های دارویی را ممکن کرده است.
تلاشهای اخیر برای جدا کردن سلولهای کبدی از نیروی مکانیکی استفاده کردند و سپس با شلاتورهای یا K+ پرفیوز کردند ولی این روش برای به دست آوردن مقدار زیادی سلول زنده ناموفق بود. این امر انجام پذیر نیست مگر با جداسازی سلولهای کبد موش صحرایی با استفاده از آنزیم های هضم کننده مثل کلاژناز و هیالورونیداز که توسط هوارد (Howard) و همکارانش معرفی شدند (12). این روش بعدا” توسط Berry و Friend اصلاح شد (13). این دو نفر تکنیک پرفیوژن با گردش
مجدد(recirculating perfusion) را پیشنهاد کردند که توسط محققین دیگر بیشتر اصلاح شد. wagle و Ingebresten این مرحله را با به کار بردن آنزیم کلاژناز به عنوان آنزیم منحصربه فرد برای هضم بافت همبند کبد ساده تر کردند (14). علاوه بر این seglen قبل از پرفیوژن با کلاژناز و محلول محتوی کبد را با عامل خارج کننده پرفیوز کرد و با این روش توانست زمان پرفیوژن را کاسته، محصول سلولهای زنده را افزایش دهد (15).
اگرچه اکثر تکنیکهایی که امروزه برای جدا کردن هپاتوسیتها به کار می روند دارای مرحله پرفیوژن با آنزیمهای هضم کننده هستند، اما تلاشهای امروزه در جهت اجتناب از مرحله پرفیوژن و ساده تر کردن روش هستند. امروزه محققان درصدد هستند تا با جدا کردن تکه ای از کبد و قرار دادن آن در محلول حاوی آنزیم به سلولهای جدا شده کبد دست یابند. از آنجائیکه اکسیژن رسانی درست کبد در طول فرآیند جداسازی سلولها برای زنده ماندن سلولهای جدا شده ضروری به نظر می رسد، با وجود این، یک چنین مرحله ای نه تنها می تواند بازیافت کلی سلولها را کاهش دهد بلکه می تواند باعث کاهش تعداد سلولهای زنده نیز شود. این فرآیند ساده ممکن است هنوز هم در برخی موارد که پرفیوژن ممکن نیست مثل نمونه های بیوپسی کبد مورد استفاده قرار گیرد.
همانطور که در بالا به طور مختصر اشاره شد، سوسپانسیون سلولهای جدا شده کبد امروزه در مطالعات بیوشیمیایی به تناوب استفاده می شود. این ابزار آزمایشگاهی با موفقیت در مطالعاتی که ذکر می شود به کار برده شده است:
مطالعه روی گلوکونئوژنز، گلیکولیز، سنتزپروتئین، لیپید، اسیدهای چرب و اوره، تولید اجسام کتونی، متابولیسم پروتئین، اکسیداسیون اتانول، انتقالات غشاء و پاسخ به هورمونها. اخیرا” سلولهای کبدی جدا شده در مطالعات متابولیسم داروها مورد استفاده قرار گرفته اند و ثابت شده که این سلولها در روشن تر شدن اجزا بیشتر فرآیند متابولیسم دارای ارزش زیادی هستند (16).
از بین روشهای متعدد بررسی متابولیسم، جداسازی سلولهای کبدی و قراردادن آنها در محیط کشت انتخاب شده است و این به دلیل مزایایی است که کشت سلول دارد و در ذیل به آنها اشاره می شود. الف) کنترل محیطمزایای کشت سلول عبارتند از کنترل فیزیکوشیمیایی محیط کشت سلول شامل pH، حرارت، فشار اسمزی، کشش اکسیژن وانیدریدکربونیک که می تواند به طور بسیار دقیق بررسی گردد و دیگر شرایط فیزیولوژیکی سلول است که می توان آن را به طور نسبی ثابت نگه داشت ولی نمی توان همیشه تعریف کرد. بیشتر محیط های کشت هنوز نیاز به سرم دارند که از نظر ترکیب بسیار متغیر بوده و حاوی مواد ناشناخته ای نظیر هورمونها و یا مواد تنظیم کننده است. با وجود این به تدریج اثرات شناخته شده و در نتیجه توسط ترکیبات مشخصی جایگزین گردیده است.
ب) اقتصاد در کشت، سلولها می توانند به طور مستقیم در معرض اثر یک معرف با غلظت مشخص یا پائین تر از حد معمول قرار گیرند. در نتیجه در مقایسه با تزریق آن معرف به یک موجود زنده که بیش از 90 درصد آن ماده از طریق دفع و یا پراکندگی در سایر بافتها به هدر می رود مقدار کمتری از آن معرف مورد نیاز است (17).
1-4- روش های مطالعه شده برای شناسایی و اندازه گیری نوسکاپین و متابولیت هایشنوسکاپین یکی از آلکالوییدهای بنزیل ایزوکینولین موجود در تریاک است. روشهای مختلفی برای شناسایی و اندازه گیری نمونه های غیربیولوژیک اوپیویید وجود دارد که در اینجا گردآوری شده اند. این روشها برای شناسایی و اندازه گیری آلکالوییدهای تریاک که نوسکاپین هم یکی از آنها است مفید هستند این روشها در دو گروه عمده تقسیم بندی شده اند که در ذیل ذکر شده اند: A) Chromatographic Techniques1- TLC2- HPTLC3- GLC4- HPLC5- GC/MS6- LC/MSB) Other Techniques7- Spectrophotometry8- Fluorometry9- Colorimetry10- Circular Dichroism11- Crystallography12- Microcrystal Tests13- Microdiffusion Analysis
روشهای متعددی برای آنالیز آلکالویید ایزوکینولین در مایعات بیولوژیک مورد استفاده قرار گرفته اند که عبارتند از تکنیکهای فلورومتری، کروماتوگرافی گازی، کروماتوگرافی لایه نازك و کروماتوگرافی مایع (18). روشهای متعددی برای انجام کروماتوگرافی مایع به كار رفته است که عبارتند از:
– روش Johansson و همکارانش یک روش فاز نرمال بوده و شناسایی با دتکتور ماورای بنفش در طول موج 313 نانومتر انجام می شود. حداقل غلظت قابل اندازه گیری با این روش 5 نانوگرم در میلی لیتر پلاسما است. برای انجام این روش قبلا” باید مراحل استخراج و خالص سازی متعددی انجام شود که وقت گیر هستند. از این رو روشهای دیگری مورد استفاده قرار گرفته اند (18). – روش Jensen که یک روش فاز معکوس بوده و شناسایی با دتکتور ماورای بنفش در طول موج 230 نانومتر انجام می شود.
حداقل غلظت قابل اندازه گیری با این روش 10 نانوگرم در میلی لیتر سرم است. این روش به شرایط کروماتوگرافی وابستگی زیادی دارد. زیرا استاندارد داخلی در آن استفاده نشده است (19). – روش Haikala که یک روش فاز معکوس بوده و شناسایی با دتکتور ماورای بنفش در طول موج 220 نانومتر انجام می شود. حداقل غلظت قابل اندازه گیری با این روش 1 نانوگرم نوسکاپین در میلی لیتر سرم است. این روش همچنین برای آنالیز نوسکاپین بعد از تجویز خوراکی noscapin embonate مناسب است. این روش برای شناسایی نوسکلاپین حساس و سریع و قابل اعتماد است و آماده سازی نمونه آسان است (18). جزئیات متابولیسک نوسکاپین به خوبی شناخته نشده است اما چند متابولیت مثل نارکوتولین، کوتارنین، هیدروکوتارنین و مکونین شناسایی شده اند. سطوح پلاسمایی نوسکاپین همانطور که ذکر شد توسط کروماتوگرافی مایع فاز نرمال یا فاز معکوس اندازه گیری شده است. متابویتها فقط در ادرار و میکروزومهای کبد موش صحرایی شناسایی شده اند (18).
در سال 1982 Cone و همکارانش استفاده از methane chemical ionization (CI) mass fragmentography (MF) را برای شناسایی و اندازه گیری آلکالوییدهای تریاک و متابولیت هایش در ادرار انسان بعد از خوردن تریاک توضیح دادند. در سالهای اخیر استفاده از کروماتوگرافی مایع coupled columns برای آنالیز داروها در مایعات بیولوژیک به سرعت رشد کرده است. سیستم های coupled column بر اساس ion-pairing principles برای نوسکاپین، نارکوتولین و کوتارنین ارزیابی شده اند. پروتئینهای پلاسما قبل از تزریق به پیش ستون کوچک توسط استونیتریل و پرکلریک اسید رسوب داده شده بودند. نوسکاپین و متابولیتهای قطبی در پیش ستون به دو دسته جدا شدند و هرفراکسیون برای جداسازی بیشتر به یک ستون آنالیز جداگانه منتقل شد (4).
1-5- کلیاتی درباره کروماتوگرافی و HPLC 1-5-1- تاریخچه: آغاز همه انواع کروماتوگرافی کارهای گیاه شناس روسی تسوت (Tesvet) است که در سالهای 1900-1895 به منظور جدا کردن پیگمانهای گیاهان، در ستونی از شیشه پودرهای جاذبی مانند آلومین، سیلیس، گچ یا ساکاروز ریخته و محلول مورد آزمایش را از بالا با پیپت وارد ستون نمود تا جذب گردد. سپس اجزای مختلف جذب شده را به ترتیب با حلالهای مناسب از ستون جدا کرد. چون این دانشمند در پی جدا کردن مواد رنگی بود (رنگ = chromos) نام این عملیات را كروماتوگرافی نهاد (20).
1-5-2- اساس کروماتوگرافی کروماتوگرافی جداسازی اجزای یک مخلوط با استفاده از تفاوت در توزیع تعادلی (k) اجزای مخلوط میان دو فاز متحرک و ساکن می باشد. در واقع جداسازی اجزای مخلوط در اثر سرعتهای مهاجرت متفاوت این اجزا امکان پذیر می گردد که این تفاوت سرعت هم ناشی از تفاوت در توزیع اجزا می باشد (21).
1-5-3- فازهای متحرک و ساکن در کروماتوگرافی مایع فاز ساکن یک ماده جامد یا یک مایع است که به صورت پوشش نازکی روی یک پایه جامد قرار گرفته است. فاز متحرک هم می تواند آب، محلول آبی یک اسید، باز یا نمک، بیشتر حلالهای آلی یا مخلوطی از آنها باشد (22).
1-5-4- کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا احتمالا” مهمترین پیشرفتی که از سال 1966 در کروماتوگرافی حاصل شده است ابداع نوعی کروماتوگرافی مایع می باشد که به طور خلاصه
HPLC (High Performance Liquid chromatography) نامیده می شود. این روش به اندازه ای متفاوت از روشهای قدیمی است که آن را کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا نام نهاده اند. کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا در واقع روشی مشابه کروماتوگرافی گازی است که در آن فاز ساکن یک سطح جامد، یک مایع، یک رزین تعویض یونی یا یک پلیمر متخلخل است که درون یک ستون فلزی قرار داد و فاز متحرک مایع با فشار از میان آن می گذرد.1-5-5- اساس دستگاه HPLC
یک دستگاه HPLC از چهار قسمت عمده تشکیل می گردد: – پمپ – سیستم تزریق نمونه – ستون جداسازی – ردیاب به همراه یک سیستم پردازش کننده (23).
1-6- نوسكاپیننوسكاپین یا ناركوتین در سال 1817 توسط Robiquet جدا و نامگذاری شد (24). برای مدتهای طولانی هیچ گونه مطالعه بیولوژیكی قابل ملاحظه ای در مورد آن صورت نگرفت. در سال 1954 اثر ضدسرفه آن در حیوانات به اثبات رسید و در سال 1985 این اثر در بیماران با سرفه مزمن هم اثبات شد (25). نوسكاپین یك باز ضعیف است و نمكهای آن مختصری در آب محلول می باشند. در ساختمان آن یك حلقه لاكتون وجود دارد كه در pH فیزیولوژیك می تواند به دو حالت باشد، حالت ‹‹بسته›› آن لاكتون و حالت ‹‹باز›› آن اسید (نوسكاپینیك اسید) است (26).
نوسکاپین به فرم «باز» نوسکاپینیک اسید نوسکاپین به فرم «بسته» لاکتونشكل 1-5- شكل مولكولی نوسكاپین و نوسكاپینیك اسید (26)
فرمول بسته آن به صورت به نام شیمیایی ] – متیل – 8- متوكسی – 6و7- متیلن ادیوكسی – 1- (6و7 دی متوكسی – 3- فنالیدیل) – 1و2و3و4- تتراهیدروایزوكینولین[ است. وزن مولكولی آن 43/413 گرم می باشد كه شامل 91/63% كربن، 61/5% هیدروژن، 39/3% نیتروژن، 09/27% اكسیژن است (3و27).
1-6-1- برخی اثرات نوسكاپیننوسكاپین سبب ایجاد پلی پلوئیدی در لنفوسیتهای انسان می گردد كه البته این حالت و تأثیرات سمی كه برژن دارد، در دوزی كه به عنوان ضد سرفه تجویز می شود تقریبا” بعید است (28). همچنین نوسكاپین به عنوان یك داروی غیرمخدر و یك ضدسرفه كه به صورت مركزی عمل می كند، سبب ایجاد پلی پلوئیدی در سلولهای CHL همستر چینی می گردد كه این اثر در سلولهای سایر جوندگان نیز مشاهده شده است.
به علاوه بررسی های انجام شده نشان می دهد كه انقباض ناشی از تحریك الكتریكی استریپ نای خوكچه هندی از یك رویه ی دو فازی پیروی می كند فاز اول آن یك انقباض سریع می باشد از مسیر كولینرژیك و فاز دوم آن كه آهسته می باشد از مسیر غیركولینرژیك رخ می دهد ارتفاع این انقباض دو فازی توسط دكسترومتورفان و تی پپتیدین در یك مسیر وابسته به غلظت مهار می شود در حالی كه اثر مهاری نوسكاپین بر این انقباض ناچیز است (29).
نوسكاپین سبب مهار انقباضات ناشی از برادی كینین در ایلئوم خوكچه هندی و وازودفران موش صحرایی به صورت وابسته به دوز می گردد (30). همچنین ادم مغزی متعاقب ایسكمی كه با واسطه برادی كینین اتفاق می افتد توسط نوسكاپین به طور قابل توجهی كاهش می یابد (31). در تحقیقی دیگر، سرفه ایجاد شده توسط كاپتوپریل در خوكچه هندی به طور قابل توجهی با تجویز نوسكاپین مهار شده است.
با توجه به اینكه برادی كینین عامل اساسی در سرفه القا شده توسط مهار كننده های آنزیم مبدل آنژیوتانسین (ACEIS) می باشد، كاهش سرفه بر اثر تجویز نوسكاپین ناشی از آنتاگونیزه كردن اثر برادی كینین می باشد (32).نوسكاپین به عنوان یك عامل مداخله كننده میكروتوبولی موجب توقف میتوز می شود. این دارو به صورت استوكیومتری به توبولین متصل شده و سبب ایجاد تغییر در حركت میكروتوبول می شود و مشاهده شده كه دو مشتق نوسكاپین (5، برومونوسكاپین و 5، برومونوسكاپین احیا شده) بدون اثر سوء بر پلی مریزاسیون یا دپلی مریزاسیون میكروتوبولها دارای قدرت بیشتری از نوسكاپین در اتصال به توبولین ها هستند (33).
همانطور كه اشاره شد نوسكاپین به عنوان یك عامل مداخله كننده توبولینی است، اما در این اثر نه تنها با پاكلی تاكسول رقابت نمی كند بلكه در كارسینوم تخمدان انسانی حساس و مقاوم به پاكلی تاكسول دارای اثرات مهاری بسیار سودمندی در تكثیر سلولی می باشد و این خود سبب شده كه از نوسكاپین به عنوان یك عامل ضدسرطان قوی در سرطانهای مقاوم به پاكلی تاكسول بهره جست (34).
با توجه به تمام مباحث فوق، نوسكاپین به توبولین می چسبد و از طریق جلوگیری از تشكیل دوك های میتوزی كه یكی از مهمترین مراحل تقسیم می باشد جلوی میتوز را گرفته و به دنبال آن با اپاپتوزیس، سبب مرگ سلولی می گردد. نوسكاپین در مقایسه با سایر آنتی تومرها و آنتی میتوزها دارای كمترین اثر سمی بوده و همچنین از مسیرهای مختلف خوراكی، ركتال، تزریقی و یا حتی آئروسل قابل استفاده می باشد پس می توان از نوسكاپین به عنوان یك داروی مهم و جدید شیمی درمانی سرطانهای انسانی بهره جست (35)
با وجود اینكه نوسكاپین باعث توقف رشد سلولهای تومر می گردد ولی با این دوز هیچگونه سمیتی روی سلولهای نرمال كلیه، قلب، كبد، مغز استخوان، طحال و روده كوچك ندارد از سوی دیگر نوسكاپین خوراكی پاسخ ایمنی اولیه را كه به شدت به تكثیر سلولهای لنفوئیدی وابسته است، مهار نمی كند. تنها اثر مهم و سودمند كلینیكی نوسكاپین فعالیت ضدسرفه آن است. نوسكاپین به عنوان یك عامل ضدسرفه در مهار سرفه های ا
یجاد شده با ACEIS شناخته شده است (36).1-6-2- فارماكوكینتیك نوسكاپینبعد از تجویز خوراكی نوسكاپین (قرص و محلول) به افراد سالم نیمه عمر نوسكاپین (مستقل از شكل فرمولاسیون و مقدار دوز) 5/4 ساعت بود. تفاوت چشمگیری بین نیمه عمر حذف بعد از مصرف خوراكی و تزریق داخل وریدی وجود نداشت.نتایج حاصل از بررسی فارماكوكینتیك داخل وریدی نوسكاپین نشان می دهد كلیرانس پلاسمایی این دارو 32/1 لیتر در ساعت بر كیلوگرم است كه هم حجم جریان خون كبدی است. این مسأله برای دارویی مثل نوسكاپین كه به طور گسترده متابولیزه می شود، بیانگر بالا بودن عبور كبدی اولیه است. پایین بودن فراهم زیستی بعد از مصرف خوراكی (%30) هم تأیید كننده عبور كبدی اولیه زیاد است.
حجم توزیع ظاهری نوسكاپین 7/4 لیتر بر كیلوگرم، نشان دهنده توزیع نسبتا” وسیع آن در بافتهای مختلف به دلیل چربی دوست بودن آن می باشد.توزیع نوسكاپین بعد از تجویز داخل وریدی تابع مدل كینتیكی دو بخشی است. نوسكاپین تمایل زیادی برای اتصال به آلبومین پلاسما دارد (25و26).1-6-3- مروری بر روند متابولیسم نوسكاپین نوسكاپین یك آلكالویید با ساختار1- فتالید ایزوكینولین است كه در كلینیك به عنوان یك عامل ضدسرفه مورد استفاده قرار گرفته است. در تریاك، نوسكاپین به همراه مورفین است و یكی از آلكالوییدهای اصلی می باشد. برای اهداف قانونی و دانستن اینكه آیا تریاك مصرف شده یا نه شناسایی مورفین و نوسكاپین و یا متابولیت های آنها در مایعات بیولوژیك ضروری است. از این رو مطالعات متعددی روی وضعیت متابولیكی نوسكاپین در انواع پستانداران انجام شده است.
نتیجه مطالعات سال 1976 و 1979 این بود كه متابولیسم نوسكاپین در موش صحرایی، خرگوش، انسان، ناشی از O- دمتیله شدن و شكسته شدن پیوند C-C در كربن 1و9 برای ایجاد سه نوسكاپین O- دمتیله و مكونین بود (27). مطالعه بیشتر واكنشهای متابولیك در تحقیقات اخیر نشان داد كه دارو از طریق شكسته شدن بخش متیلن ادیوكسی (methylenedioxy) برای ایجاد MB-1 در انسان و خرگوش نیز متابولیزه می شود. این مسیر در متابولیسم تعدادی از تركیبات متیلن ادیوكسی فنیل در in vitro , in vivo به خوبی شناخته شده است (37)
ادامه خواندن مقاله پايان نامه بررسي متابوليسم داروي نوسکاپين در سلولهاي مجزاي کبد موش
نوشته مقاله پايان نامه بررسي متابوليسم داروي نوسکاپين در سلولهاي مجزاي کبد موش اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.