nx دارای 19 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
كارآفرینی مبتنی بر علم
3-2 الگوی مطالعه كارآفرینی مبتنی بر علم
در قسمت قبل ضرورت توجه به كارآفرینی مبتنی بر علم تاریخچه شكل گیری آن در دنیا و بعضی از مفاهیم و رویكردها در رابطه با آن، مورد بحث و بررسی قرار گرفت. در این قسمت سعی میشود الگویی برای مطالعه كارآفرینی مبتنی بر علم ارایه شود.
الگوهای كه تاكنون در رابطه با كارآفرینی مبتنی بر علم ارایه شدهاند، بر محور چهار كلید واژه بنگاه مشتق از دانشگاه، دانشگاه كارآفرینی، تجاری سازی تحقیقات دانشگاهی و دانشگاه نوآور شكل گرفتهاند. هر یك از این الگوها تنها جزیی از سیستم وسیع و پیچیده كارآفرینی مبتنی بر عمل را مورد توجه و تاكید قرار دادهاند. در این قسمت ضمن اشاره به بعضی از الگوهای گذشته، سعی میشود یك الگوی جامع و پویا از كارآفرینی مبتنی بر علم ارایه شود. این الگو، سیستم كارآفرینی مبتنی بر علم نامیده میشود. طبق این الگوی كارآفرینی مبتنی بر علم زیرسیستمی از سیستم كارآفرینی به مفهوم عامل است.
در ادامه مقاله مولفههای مهم سیستم كارآفرینی مبتنی بر علم از نظر كاركردی در قالب نهادها، فرایند و ستانده به اختصار تشریح میشود. با توجه به اینكه تا وقتی فرایند كارآفرینی روشن نباشد نمیتوان نهاد و ستاندههای سیستم كارآفرینی را تعیین كرد،ابتدا فرایند كارآفرینی مبتنی بر علم بررسی میشود. لذا در این قسمت از مقاله در رابطه با این موضوع بحث خواهد شد، به بحث نهادهها و ستاندههای كارآفرینی مبتنی بر علم در قسمتهای سوم و چهارم پرداخته خواهد شد.1-3-2فرایند كارآفرینی مبتنی بر علم
كارآفرینی به مفهوم عام فرایندی است كه طی آن فرصتهای تجاری برای تولید كالا و خدمات آینده كشف، ارزیابی و بهرهبرداری شود. این فرآیند شامل تمام وظایف، فعالیتها و اعمالی است كه در راستای كشف و بهرهبرداری از فرصت تجاری جدید و تاسیس سازمان جدید انجام میشود. در كل دو نوع فرایند كارآفرینی را میتوان از هم تمییز داد: كارآفرینی فرد و كارآفرینی سازمانی. اگر فرایند كارآفرینی به وسیله فردی مستقل از سازمان خاص سازماندهی شود، فرایند كارآفرینی فردی نامیده میشود. كارآفرینی فردی سابقهای به طول عمل بنگاه اقتصادی دارد.
كارآفرینی سازمانی خود بر دو نوع است: كارآفرینی در سازمان و كارآفرینی توسط سازمان. كارآفرینی در سازمان به معنی آغاز فعالیت اقتصادی جدید یا دیگر گرایشات و فعالیتهای نوآوری توسط فردی یا گروهی از افراد به عنوان عضوی از سازمان، در دورن سازمان موجود است. این سازمان، سازمان مادر نامیده میشود. به فرد یا افرادی كه به فعالیت كارآفرینی اقدام كرده است، كارآفرین سازمانی گفته میشود. كارآفرین سازمانی در سازمانهای بزرگ مانند دانشگاه همچون یك كارآفرین مستقل عمل میكند و بنگاههای اقتصادی جدیدی را بر مبنای محصول جدید، خدمات جدید یا فرایند جدید ایجاد مینماید. البته دانشگاه یا سازمان مادر در ستانده كارآفرینی با كارآفرین یا كارآفرینان شریك است و آنان را در زمینههای مختلف اقتصادی و فنی حمایت میكند. بنگاه نوپایی كه توسط كارآفرین سازمانی تاسیس میشود بنگاه مشتقه نامیده میشود.
كارآفرینی توسط سازمان كه كارآفرینی شركتی نیز نامیده میشود، به این معنی است كه سازمان به عنوان یك شخصیت حقوقی اقدام به ایجاد فعالیت جدید اقتصادی (بنگاه جدید، كارخانه جدید یا اداره جدید) میكند. در این حالت یك تیم كارآفرینی وجود دارد. این تیم متشكل از مدیر میانی سازمان، مخترع یا صاحب ایده و سرمایهدار مخاطره پذیر است. در این حالت سازمان مالك ستانده كارآفرینی است. البته مخترع یا صاحب ایده و سرمایهدار مخاطرهپذیر نیز در آن سهم دارند.
در كارآفرین مبتنی بر علم نیز هر دو نوع كارآفرینی قابل تصور است. اما كارآفرینی سازمانی از جایگاه بالاتری برخوردار است. در دانشگاههای كشورهای پیشرفته هر دو حالت از كارآفرینی سازمانی سابقه دارد. كارآفرینی در دانشگاههای تحقیقاتی ایالات متحده آمریكا عمدتا از نوع كارآفرینی توسط سازمان است. در حالی كه كارآفرینی در اكثر دانشگاههای اروپا از نوع كارآفرینی در سازمان است.
در واقع كارآفرینی مبتنی بر علم یك فراینده یادگیری، تكاملی است كه در دانشگاه یا توسط دانشگاه (به عنوان سازمان) شكل میگیرد. اعضای دانشگاه (اعضای هیات علمی یا دانشجویان یا كاركنان) و مدیریت دانشگاه و سرمایهگذار خطرپذیر خارج از دانشگاه سه بازیگر اصلی در فرایندكارآفرینی مبتنی بر علم هستند. اعضای دانشگاه معمولا در یكی از نقشهای مخترع یا
كارآفرین ظاهر میشوند. مدیریت دانشگاه نیز به نمایندگی از شخصیت حقوقی دانشگاه ممكن است در یك یا چند نقش از نقشهایی مانند كارآفرین، سرمایهگذار، شكل دهنده و حمایت كننده فرایند كارآفرینی ظاهر شود. در بعضی از دانشگاهها بنگاههایی كه توسط اعضای هیات علمی یا دانشجویان تشكیل میشود، دانشگاه و عضو هیات علمی سهم برابر میبرند. در بعضی مواقع دانشگاهها نقش سرمایهدار خطرپذیر را بازی میكنند. در بعضی دیگر بنگاه مشتقه به نام دانشگاه ثبت می شود و دانشگاهها به طور مستقیم در فعالیتهای اقتصادی مشاركت میكنند.
كارآفرینی مبتنی بر علم فرایند طولانی از زمان و فعالیت است كه از مراحل و اقدامات مختلف شكل میگیرد. به عنوان نمونه شن و همكارانش فرایند كارآفرینی را به سه مرحله شناسایی فرصت كارآفرینی، توسعه ایده برای چگونگی پیگیری فرصت تجاری، و بهره برداری از فرصت تجاری تجزیه كردهاند. مرحله بهرهبرداری از فرصت، خود شامل چهار اقدام، یعنی، فراهم سازی، طراحی
سازمانی، بررسی بازار و توسعه محصول است. از نظر هیندل و ینكن فرایند كارآفرینی مبتنی بر عمل از پنج مرحله شكل گرفته است: ایجاد دانش جدید به وسیله تحقیقات علمی، تبدیل دانش به ایدههای تجاری، ایجاد فرصتهای جدید بر مبنای ایدههای تجاری،دستیابی به بینش تجاری به وسیله تعریف پروژه بر مبنای فرصت ایجاد شده، و توسعه تكنولوژی بر مبنای پروژه تعریف شده. به نظر ندونزوا و همكارانش فرایند ایجاد بنگاه مشتق از دانشگاه كه همان فرایند كارآفرینی است، به چهار مرحله قابل تجزیه است. این مراحل عبارتند از: ایجاد ایدههای تجاری از تحقیقات، طراحی پروژههای مخاطرهآمیز جدید ناشی از ایدهها، شروع بنگاهها
ی مشتقه از پروژهها و تحكیم و تقویت ایجاد ارزش اقتصادی به وسیله بنگاههای مشتقه. واهورا و همكارانش (2004) در یك مطالعه تجربی دو عنصر مهم از سیستم كارآفرینی مبتنی بر علم را تحلیل كردهاند. اولا آنها نشان دادهاند كه فرایند كارآفرینی مبتنی بر علم (فرایند اشتقاق كارآفرینی) یك فرایند غیرخطی است كه از پنج مرحله توسعه شكل گرفته است. این مراحل عبارتند از: تحقیقات، قالب بندی فرصتها، پیش سازمان، جهت گیری مجدد و بازده پایدار. هر مرحله بازگو كننده گروه معینی از فعالیتها و كانونهای استراتژیك است كه قبل از حركت به مرحله بعدی
بایستی به طور كامل اجرا شوند. در هر مرحله، فعالیتها و تصمیمات انجام شده در گامهای آخر مرحله قبل بایستی تكرار شود، البته ماهیت فعالیت متفاوت است. این امر بیانگر پیوستگی مراحل به یكدیگر است. به عنوان نمونه در مرحله اول تنها فعالیتهای تحقیقاتی انجام میشود. اما در مرحله دوم كه فرصت تجاری شكل میگیرد، برای یافتن موضوعات تجاری مناسب و شناخت منابع تجاری مناسب بایستی فعالیتهای تحقیقاتی اضافی انجام شود. در مرحله پیش سازمان نیز فرایند تحقیق برای توسعه و كسب منابع ضروری تكرار می شود.
همچنین واهورا و همكارانش نشان دادند برای اینكه جنین بنگاه مشتقه رشد كند و به مرحله بعدی توسعه برسد، نیازمند كسب منابع و ظرفیتهای خاصی است. اما همیشه منابع و ظرفیتهای مورد نیاز فراهم نیست و مشكلاتی در فرایند كارآفرینی به وجود میآید. آنها خلل ناشی از فقدان منابع و ظرفیتهای حیاتی برای گذار از یك مرحله به مرحله دیگر را اتصالات بحرانی نامیدهاند. به نظر آنها اگر اتصالات بحرانی برای مدت طولانی حل نشده باقی بمانند، فرایند كارآفرینی مختل شده و تشكیل بنگاه مشتقه با شكست مواجه میشود. بنابراین برای تضمین تبدیل جنین بنگاه مشتقه به یك بنگاه مشتقه بالغ با بازدهی پایدار، بایستی این اتصالات از میان بر داشته شوند.
آنها همچنین نشان دادهاند كه ماهیت اتصالات بحرانی در مراحل مختلف متفاوت است و عموما به دلیل نقص در سرمایه اجتماعی، ضعف منابع و ناكافی بودن ظرفیتهای داخلی به وجود میآیند. این عوامل در تعامل با یكدیگر مانع شكل گیری فرایند ایجاد ارزش اقتصادی میشوند.با توجه به مباحث بالا، در مقاله حاضر فرایند كارآفرینی مبتنی بر علم به عنوان یك فرایند ماتریسی با خواص یادگیری پویا، در نظر گرفته میشود. ستونهای ماتریس پیشرفت فعالیت در طول زمان و سطرهای آن تفكر و بازاندیشی در رابطه فعالیتها در یك مقطع را نشان میدهند. بنابراین، در
فرایندی با ساختار ماتریسی، مرحله كارآفرینی جایگاهی ندارد و درایه ماتریس كارآفرینی، جایگزین مرحله كارآفرینی میشود. هر درایه از مجموعه فعالیتها و تصمیمات و اقدامات مشخص تشكیل شده است كه در طول زمان انجام می شود. بنابراین هر یك از این درایههای كارآفرینی كاركرد خاص خود را در ماتریس كارآفرینی دارند و تابعی از یك سری عوامل فردی، سازمانی و محیطی هستند. در یك مفهوم پیشرفته این درایه را نرون و ماتریس كارآفرینی را شبكه عصبی میتوان نامید. اما در اینجا از این تعبیر و تعمیم اجتناب میكنیم.
ماتریس كارآفرینی مبتنی بر علم مورد نظر در این مقاله، بیست و پنج درایه دارد. از این بیست و پنج درایه اصلی و مابقی كمكی هستند. درایههای در قطر ماتریس كارآفرینی و درایه كمك در اطراف درایههای اصلی قرار دارند و آنها را از نظر دانش پیشین، اطلاعاتی وآینده نگری حمایت میكنند. درایه اصلی آغازین فرایند كارآفرینی مبتنی بر علم تحقیقات علمی است (درایه 11)، دومی درایه اصلی توسعه ایده است كه در موقعیت 22 قرار گرفته است. سومین درایه اصلی طراحی پروژه كارآفرینی است كه در موقعیت 33 قرار دارد. چهارمین درایه اصلی تاسیس بنگاه مشتقه است كه در موقعیت 44 جای گرفته است. در نهایت پنجمین و آخرین درایه اصلی تقویت و تحكیم بازدهی است كه در موقعیت 55 قرار گرفته است. در درایه اصلی دوم از میان انبوه دانش و اطلاعات مو
جود (نتایج تحقیقات سابق) و جدید (نتایج تحقیقات جاری) تعدادی محدودی ایده تجاری استخراج میشود، در درایه سوم ابتدا ایدهها بررسی میشوند، سپس بهترین و محتمل ترین آنها به پروژههای كارآفرینی عینی تبدیل میشوند، در درایه اصلی چهارم پروژههای كارآفرینی بررسی و بهترین آنها اجرا و به بنگاه اقتصادی تبدیل میشوند (طراحی سازمانی) و در نهایت در درایه پنجم ارزش اقتصادی ایجاد شده به وسیله بنگاههای جدید، تقویت و تحكیم پیدا میكند (بازدهی پایدار).درایههای بیست و پنج گانه به طور شبكهای به یكدیگر متصل هستند. بازدهی اقتصادی پایدار وابسته به كیفیت بنگاه ایجاد شده و اطلاعات و دانش پیشین دریافت شده از درایههای اصلی
قبلی است، كیفیت بنگاه ایجاد شده به كیفیت پروژههای نهایی شده واطلاعات و دانش دریافت شده از درایههای قبلی بستگی دارد، این خود وابسته به كیفیت ایده اولیه و اطلاعات دانش دریافت شده از درایههای قبلی است، كیفیت ایده اولیه تابعی از كیفیت دانش انباشت شده در دانشگاه است و در نهایت كیفیت دانش تولید شده وابسته آینده نگری در رابطه با درایه اصلی بعدی است.
این الگو بر این فرض مبتنی است كه كارآفرینی یا تیم كارآفرینی، یادگیرنده و دارای انتظارات عقلایی هستند و از روش مبتنی بر دانش پیروی میكنند، لذا در هنگام فعالیت جدی و رسمی در یك مرحله از كارآفرینی به مراحل دیگر (قبل یا بعد) میاندیشند، به آیندهنگری میپردازند و پیش زمینههای لازم را برای مراحل قبلی فراهم میكنند. به عنوان مثال كارآفرین در هنگام تحقیقات به قصد
كارآفرینی، در رابطه با تبدیل آن به فرصت تجاری مطلوب فكر میكنند و به طور غیررسمی و با جدیت كمتر برای آن تلاش مینماید. بنابراین منظور از طراحی سازمانی به عنوان یك مرحله كارآفرینی، آن است كه كارآفرینی به طور رسمی و جدی در رابطه با طراحی سازمان بنگاه مشتقه فعالیت میكند و به طور غیررسمی تحقیقاتی نیز انجام میدهد و در رابطه با مراحل قبلی باز اندیشی میكند. با توجه به بحث بالا فرایند كارآفرین مبتنی بر علم را به صورت تصویر 1 میتوان نشان داد.
تصویر 1: سیستم كارآفرینی مبتنی بر علم با فرایند ماتریسی
در تصویر 1 درایههای بالای قطر اصلی ماتریس كارآفرینی، نمایشگر تكرار اجمالی فعالیتهای اصلی قبلی با ماهیت جدید و دریافت دانش و اطلاعات از آنها است. به عنوان مثال درایه نشان میدهد كه در هنگام توسعه ایده از روی تحقیقات قبلی بایستی مجددا در زمینه توسعه ایده و تسهیل و اثربخشی آن تحقیق كرد.در مقابل درایههای پایین قطر اصلی ماتریس كارآفرینی نمایشگر آیندهنگری در رابطه با فعالیتهای اصلی بعدی در هنگام انجام فعالیت اصلی جاری است. به عنوان نمونه درایه نشان میدهد كه كارآفرین یا كارآفرینان در هنگام تحقیقات به قصد كارآفرینی در رابطه توسعه ایده دست به آیندهنگری میزنند و تلاش میكنند زمینههای لازمه را برای بهتر انجام دادن كار در آینده فراهم میكنند.در ادامه هر یك از فعالیتهای اصلی كارآفرینی اشاره شده در بالا به اختصار تشریح میشوند.1-تحقیقات علمیدانش علمی و تكنولوژیك به عنوان نطفه بنگاه مشتقه و كاتالیزور فرایند كارآفرینی، محصول تحقیقات دانشگاهی است. بنابراین تحقیقات نه تنها نقطه آغاز فرایند كارآفرینی مبتنی بر علم است. بلكه عنصر همیشه حاضر در فرایند تشكیل بنگاه مشتقه است. دانش حاصل از فرایند تحقیقات بر دو نوع است: دانش آشكار و دانش ضمنی. دانش آشكار محصول اصلی و مستقیم فرایند تحقیقات است و به عنوان كشف و اختراع نمود پیدا میكند و در قالب گزارش تحقیقاتی و مقاله یا كتاب بیان و
منتشر میشود. اما دانش ضمنی محصول فرعی و غیرمستقیم فرایند تحقیقات است و در اثر یادگیری به وسیله انجام در وجود محققان نهادینه میشود و قابل كدگذاری و انتقال به دیگران نمیباشند. در بعضی مواقع در فرایند كارآفرینی دانش ضمنی اهمیت كلیدی و بیشتری از دانش آشكار پیدا میكند.2-توسعه ایدههای تجاریفعالیت اصلی دو در فرایند كارآفرینی مبتنی بر علم توسعه ایده تجاری است. این فعالیت خود شامل سه اقدام ایجاد ایده، ارزیابی ایده و پیشنهاد آن به كمیته علمی مربوطه است. ایده تجاری از باز اندیشی و پردازش مجدد دانش علمی و تكنولوژی موجود و جدید حاصل میشود. تمام ایدههایی كه بر مبنای نتایج تحقیقات ایجاد میشوند پتانسیل اقتصادی مناسب برای بهرهبرداری را دارا نیستند. لذا بایستی ارزیابی و گزینش شوند. معمولا ایدهها از سه جنبه علایق فردی پتانسیل فنی و پتانسیل تجاری مورد ارزشیابی قرار میگیرند.
هر ایدهای از نظر پتانسیل اقتصادی منحصر به فرد است. یك ایده ممكن است از نقطه نظر فنی برجسته باشد اما از نظر تجاری غیرعملی باشد و همچنین ایدهای ممكن است از نظر علمی جالب و جذاب نباشد اما از نظر تجاری محتمل باشد. ارزیابی تكنولوژیك كاری پیچیده است كه به مهارتهای خاص نیاز دارد و در اكثر مواقع امكان سنجی آن نیازمند تحقیق وتوسعه مستقل است. ارزیابی تكنولوژی ضروری است اما برای اعتبار بخشی به پتانسیل اقتصادی ایده كفایت نمیكند و بایستی از نظر پتانسیل تجاری (وجود بازاری پایدار در آینده) نیز ارزشیابی شود. در این مرحله بایستی به چند سوال پاسخ داده شود: تكنولوژی معین چه كاربردهای مختلفی دارد؟ كدام یك محتملتر است؟ چه كسانی بازی كنان كلیدی در این بازارها هستند؟ موانع ورود به
این بازارها چه قدر جدی و پایدار هستند؟ آیا پتانسیل لازم برای تاسیس شركت پایدار وجود دارد؟اما برای اغلب دانشگاههای ایران كه عادت دارند به طور سنتی از تحقیقات خود بهرهبرداری كنند، توسعه ایده تجاری بسیار مشكل است. لازمه این كار وجود پاردایم علمی جدید، فرهنگ كارآفرینی، عقلانیت جدید اقتصادی در دانشگاهها و ظرفیت (آزادی و امنیت طرح ایده توسط اعضای هیات علمی و محققان بیرونی) و توانایی آنها به تبدیل دانش و ارزشیابی پتانسیل تجاری ایدهها است. در رابطه با این مساله در قسمت نهادههای كارآفرینی مبتنی بر علم به تفضیل بحث خواهد شد.3-طراحی پروژههای تاسیس بنگاهایدههای ایجاد شده در فعالیت اصلی دوم عموما از ساختار مطلوبی برخوردار نیستند و دارای ابهام میباشند. چنین ایدههایی معمولا شامل عناصر علمی و تكنولوژیك است كه پتانسیل شان برای ایجاد ارزش اقتصادی چندان شناخته شده نیست. در این فعالیت اصلی صرفا یك احساس یا فرض ناهموار در رابطه پتانسیل اقتصادی نتایج تحقیقات به نمایش گذاشته میشود. این فرض در پروژه تجاری نمود عینی پیدا میكند.ده به ایده منسجم و سازمند در قالب یك پروژه ایجاد بنگاه است كه به دو موضوع خاص اشاره دارد: حفاظت از ایده و عینیت بخشی به ایده. این فعالیت اولین گام بزرگ جهت انتقال از قلمرو تحقیق به قلمرو تجاری در فرایند كارآفرینی مبتنی بر علم دلالت دارد. اجرای این فعالیت نیازمند سرمایهگذاری زیادی است.در اغلب اوقات پتانسیل سودمندی یك ایده وابسته به حافظت از ایده است. در دانشگاههای ایران مكانیسمی برای حفاظت از ایده تجاری وجود ندارد و اصولا معلوم نیست كه مالكیت ایده بایستی متعلق به دانشگاه باشد یا محقق. حفاظت از ایده بر دو مساله مهم تاكید میكند:1-چگونگی شناخت مالكان ایدهها 2-چگونگی حفاظت كارآمد این نتایج از جعل، كپی و تقلید. در رابطه با
مساله اول این سوال مطرح است كه چه كسی مالك ایده تجاری است. پاسخ ساده به این سوال این است كه كسی مالك ایده است كه مالك نتایج تحقیقات منجر به ایده تجاری باشد. اما مجددا این سوال مطرح میشود كه چه كسی مالك ایده است كه مالك نتایج تحقیقات منجر به ایده تجاری باشد. اما مجددا این سوال مطرح میشود كه چه كسی مالك نتایج تحقیقات است. جوان این سوال چندان روشن نیست و چند عنصر مبهم در آن وجود دارد كه عبارتند از: كثرت تامین
كنندگان مالی، قراردادهای منعقد شده بین سازمانهای تامین كننده مالی و تیمهای محققان، مشاركت بین مراكز مختلف تحقیقاتی (عمومی و خصوصی) ، وضعیت افراد مختلف (استادان، محققان قراردادی، دانشجویان دكترا و غیره) كه فعالیتهای تحقیقاتی را انجام دادهاند و نهایتا ویژگی ناملموس بیشترین نتایج . تمام عناصر فوق به پیچیده شدن وظیفه حفاظت از مالكیت فكری كمك میكند. بنابراین برای تعیین اینكه چه كسی مالك نتایج است به تحلیل عمیق نیاز است.
ادامه خواندن مقاله در مورد كارآفريني مبتني بر علم
نوشته مقاله در مورد كارآفريني مبتني بر علم اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.