nx دارای 10 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
حکمت هنر اسلامی در جامع مدرن
مقدمهدر این نوشتار در پی توضیح معنای “هنر دینی” و کارکردهای اجتماعی آن هستیم. در مباحث جاری هنر تعبیرهایی مثل هنر قدسی، هنر سنـّتی، هنر معنوی، هنر دینی یا حتی هنر اسلامی، هنر مسیحی، هنر بودایی و ; را فراوان می خوانیم و می شنویم، اما درست آن است که پیش از
هرگونه داوری و سخنی در این باب به تنقیح و وضوح بخشیدن به مفهوم هنر دینی بپردازیم وبررسی کنیم که اساساً هنر دینی یعنی چه ؟ ملاک دینی بودن هنر چیست؟ آیا سرزمین و جغرافیای تولد آن هنر است که آن را دینی می سازد یا “جهان بینی” شخص هنرمند و نوع و نحوه نگرش اوست که معیار دینی بودن یا نبودن هنر می شود؟ یا ساختار اثر هنری و ویژگیهای آن است که موجب
دینی بودن یا غیردینی بودن هنر می شود؟ یا معیار دینی بودن هنر وابسته به مراحل و فرایند تکوین آن و شیوه پدید آمدن آن می شود؟ یا اینکه دینی بودن یا نبودن هنر، مربوط و منوط به هیچیک از این عناصر و عوامل یاد شده نیست، بلکه تابع نحوه نگرش و “افق فکری” و “قرائتی” است که مخاطب یا مخاطبان از آن دارند به گونه ای که مثلا ً برخی کسان در یک اثر هنری، باورها و ارزشها و جهان
بینی دینی را متجلی می بینند و از آن “قرائتی” دین باورانه و معنوی و قدسی ارائه می دهند و برخی دیگر تفسیری الحادی و غیردینی یا حتی دین ستیزانه از آن اثر ارائه می کنند و کسان دیگری نیز احتمالا ً هیچگونه جلوه و نشانی از دین باوری یا دین ستیزی در آن نمی بینند و آن را از این حیث یک اثر و پدیده خنثی و فاقد موضع و مضمون خاصی تلقی می کنند که صرفاً بازتاب یک احساس طبیعی عادی و بی رنگ است و در هیچ قالب دینی یا ضدّ دینی نمی گنجد.
شکل گیری هنر مدرنلغو حقوق و امتیازات اشراف و فئودال ها تدوین اعلامیه ی حقوق بشر، تولید انبوه کالا و ساخت ماشین آلات صنعتی، ایجاد شهرهای بزرگ و شکل گیری طبقه ی متوسط شهرنشین از جمله دست آوردهای نوینی بودند که پس از انقلاب صنعتی کبیر فرانسه پدیدار شدند. هنر هم در این شرایط مخاطبان تازه ای یافت. مخاطبان و حامیان هنر و ادبیات، دیگر فقط اشراف و دربار و کلیسا نبودند، بلکه طبقه ی متوسط نوظهوری بود خلق و خو و روان شناسیش در زندگی صنعتی و تولید انبوه و سرعت روزافزون زندگی نوین شهری، شکل می گرفت. در چننی شرایطی قواعد و قالب های متحجر هنر آکادمیک، نمی توانست پاسخگوی نیازهای نو باشد.
هنرمند اروپایی که از حصار سنت های پوشیده رها شده وبد در بستر متغیر و متحولی که شرایط اجتماعی پیش روی او نهاده بود به نفع سنت هنری 500 ساله اش پرداخت. در زمینه ی ادبیات، اندیشه ی مدرن بودن یا بودلر پدیدار شد. وی در مقاله ای با عنوان نقاش دنیای نوین منتقدان و هنر دوستان را ترغیب به کشف زیبایی نهفته در اشیا می کند. اشیایی که از نعمت بودن در زمان حال،
برخوردارند و از آنان در این مقاله می خواهد که به لطف این زیبایی، ارتباط خود را با جهان طراف مستحکم تر سازد. ارائه ی آن مقاله با نمایش تابلوی ناهار روی علف های مانه، در نمایشگاه مردودین در سال 1863 بود. مانه، با این اثر خواستار حق مسلمی برای نقاش شد که نقاش، تابلوی نقاشی را صرفاً برای لذت زیبایی شناختی آن تفسیر می کند، بی آنکه نگران بازنمایی یا
تصویر سازی آن باشند و فقط از ساخته های شخصی خود پیروی می کند و به عبارت دیگر هنر برای هنر می آفریند. ریشه های این فرایند، به فلسفه ی روشنگری قرن هیجدهم و انقلابی باز می گردد که کانت در فلسفه ی هنر به وجود می آید. کانت برای نخستین بار، گستره ی هنر و زیبایی را از علم و اخلاق جدا ساخت. به اعتقاد کانت هر موجود خردمند از نوعی استقلال برخوردار است و همپای خرد خود، به معبارها و قوانین ویژه ی خویش می رسد و از پذیرش سایر معیارها اجتناب می کند. کانت این قاعده را درمورد هنر به کار گرفت که سه حوزه ی علم، قانون (اخلاق)، هنر، هر کدام دارای حقیقت ویژه ی خود هستند و حقیقت هیچ حوزه ای به حوزه ی دیگر قابل تسری نیست. کانت، به پیوری روانشناسی رایج در عصر خود، ذهن انسان را به دو بخش تقسیم کرد: بخشی که شامل
ادراک است و بخشی دیگر که مربوط به اندیشیدن است. غیر از این، کانت به اخلاق توجه کرد و مدعی شد که اصول اخلاقی مانند اصول ریاضی، امور گوهری، یعنی مقدم بر تجربه ی ناشی از حواس ما هستند. کانت، تأکید می کند که یکی از مفاهیم مهم در بحث پیرامون اصول اخلاقی اصل آزادی و اختیار فردی است. و بدون وجود آزادی، حسن و قبح رفتاری معنا ندارد. کانت، سپس به
موضوع هنر و زیبایی می پردازد. و اموری را مانند احساس و عاطفه و ذوق و رغبت را وارسی می کند و پس از توجهی ویژه به گوهر زیبایی، مفهوم والا را مطرح می نماید. تفاوت میان زیبایی در شکل زمانی و مکانی خود، در قالب ابژه و پدیده تجلی می یابد و بر ادراک حسی استوار است .
اما والایی فراسوی زمان و مکان سیر می کند، یعنی بیشتر به ناکرانمندی هستی تکیه دارد. افزون بر این تجربه ی والایی به میانجی مفاهیم عقلی و اخلاقی حدوث می یابد.مدرنیسم، فقط یک دگرگونی هنری نوبده می توان آن را انقلابی در بنیان بیان حسی و زیبایی شمناسانه به شمار آورد، هرچند که آغاز شکوفاییش را به واپسین دهه ی سده ی نوزدهم نسبت داده اند، اما پیدایش آن ریشه در دهه های دورتر دارد. مدرنیسم، تعریف تازه ای از جهان است؛ بخشی از یک تعریف توافق شده نیست واگر در جایی تعارف قبلی را نقض می کند تقصیری ندارد، مثل برامدن ماه است که نور ستاره های دیگر را از رمق می اندازد.
در هنر مدرن زیبایی دیگر یک عامل لزوماً واجب برای اثر هنری نیست و در بسیار یاز آثار مدرن، اثری از آن دیده نمی شود. این نکته که زندگی چیز بسیار زیبایی است. دیگر اعتبار خود را از دست داده است. طبیعت زیباست، خورشید و درخت زیباست اما در همین لحظه میلیون ها نفر می میرند! شاید برخی از تابلوهای مدرن وحشتناک باشند اما ان ها تجلی احساس و هیجانی هستند که به دنیای موجود شباهت تام دارند.
احیاء هنر اسلامی در جامعه مدرن امروزهنر اسلامی در کتابهای هنر اغلب به هنری اطلاق می شود که مرزهای آن جغرافیایی نبوده و وابسته به دین است. این هنر به واسطه اسلام علی رغم کثرت فرهنگ در مرزهای جغرافیایی زمینه وحدت فرهنگهای مختلف را تحت پرچم اسلام پدیده آورده است . هنراسلامی از لحاظ جغرافیایی در مناطق متعددی تولید می شود که از لحاظ فرهنگ با تعدد و از لحاظ دین با وحدت رو به رو هستند.
در دوران قبل از اسلام قطعات بزرگ چوبی به عنوان بخشی از ساختمان به كار می رفته است. در این دوره چوب به عنوان یكی از فراوان ترین مصالح طبیعی نقش مهمی در ساخت ابزار فنی و كشاورزی و حتی وسایل خانگی ایفا می كرده است.از دوره سلوكیان آثار چندانی در دست نیست و آثار چوبی دوره اشكانی نیز تا حد زیادی شباهت به دوره هخامنشی دارد. در دوره ساسانی استفاده از كلافهای چوبی در ساختمان متداول می شود. در این دوره نوعی رویه كوبی مربع های چوبی انجام می شده كه نقش هندسی و انتزاعی داشته است. نقوش عبارت بودند ازنقوش انتزاعی، گیاه و حیوان و انسان.
مهمترین وسایل چوبی كه ساخت آنها در قرون اولیه اسلامی متداول بوده عبارتند از كلبه ها و ساختمان های چوبی، كلافهای ساختمانی، ستون چوبی سقف های كاذب چوبی قابدار، وسایل به ساختمان مثل درب و پنجره ، وسایل كاربردی مثل منبر، ابزار آلات صنعتی و كشاورزی.در آثار چوبی دوره میانی اسلامی كه مربوط به حدود قرون پنجم تا دهم هجری است اجزای
ساختمان های چوبی مثل ستون و سقف، وسایل متصل به ساختمان مثل در، پنجره، نرده به میزان زیادی به چشم می خورد ولی آثار كوچكتر مثل جعبه، قاب، رحل، وسایل خانگی، ابزار آلات، وسایل جنگی و شكار نیز كم و بیش وجود دارد. بیشترین نقوشی كه در منبت این دوران می بینیم عبارتند از: نقوش هندسی، شیارهای موازی، كتیبه، اسامی ائمه (ع)، شكل محرابی، لچك، ترنج، گل و بوته، ختایی و اسلیمی، شكوفه، برگ، نخل ، شمسه، حیوان و انسان .
نتیجه گیریاز آنجا که رویکرد این نوشتار رویکرد مبتنی بر دانش ادیان، الهیات و پدیده شناسی دین است، در آغاز درباره “امرقدسی و شیوهای تجلی آن در هنر” توضیحاتی می آوریم تا شاخص هنر دینی را از دیدگاه دانش ادیان معرفی کرده باشیم و در ادامه بحث از آن بهره گیری کنیم.
دین پژوهان هنرشناس، غالباً باور و حضور یک “امر قدسی” یا “مینوی” را شاخص دینی بودن یک پدیده بشمار می آورند. عقیده به امر قدسی، حضورآن، تجلی آن، احساس کردن یا تجربه آن که نوعی “مواجهه وجودی” است از سوی پدیده شناسان دین همواره به عنوان ملاک و معیار دینی
بودن معرفی شده است. مقصود از امر قدسی، امر متعالی، امر معنوی، حقیقتی فراعقلانی مبرا ّ و منزّه از هر عیب و نقص، محیط بر همه مخلوقات و موجودات است که با زبان متعارف و تعقــّل عادی، بیان ناپذیر، دسترس ناپذیر و ورای شرح و توصیف است هرگاه عقیده به چنین حقیقتی پیدا شود یا
کسی آنرا تجربه کند و اتصال و ارتباط وجودی با آن “موجود متعالی” بیابد در واقع وارد ساحت دین و امور دینی شده است. البته این باور و مواجهه در قالب مناسک، احکام شرعی، سمبلها، اسطوره نمودار می شود، امـّا به طور کلی دین، بدون عقیده به یک “موجود متعالی”، فرا عقلانی، فرا مادّی، فرا حسـّی که در ادراک بشر نمی گنجد و بقیه موجودات مخلوق اویند و او در همه جا حضور دارد و قدرت نامتناهی و کمال نامتناهی دارد و از نقص و کاستی مبرا ّست، هرگز قوام نمی یابد.هنر دینی، نه تنها هنری است که باورها و ارزشهای دینی را متجلی و متبلور می سازد، بلکه اثری
است که توسط یک پدید آورنده دیندار و برخوردار از تجربه ایمانی پدید آمده است و اینجاست که اهمیت نقش هنرمند و تفکر و ذهنیت او، طهارت نفس او، آرمانها و ارزشهای او و کوتاه سخن “جهان بینی” او مطرح می شود. هنر دینی، که هنر اسلامی نیز از آن مستثنی نیست، بلکه از بارزترین و برجسته ترین مصادیق آن است، هنری است که هم از نظر”فاعل” و هم “غایت” و تأثیر و
نتیجه و هم مراحل تکوین، دارای صبغه ای دینی و تمام عیار است. هنری است که با معنویت شکل گرفته و آثار و پیامدهای معنوی پدید می آورد. از روحی دیندار و پاک و جانی حق طلب پدید آمده و نتیجه ای معنوی و ایمان آفرین و پاک و آرمانی در پی دارد. در سیر پیدایش آن نیز ارزشهای دینی
مراعات شده و راهنما و الهام بخش بوده اند. هم “فاعل” و هم “غایت” آن و هم بستر ظهور و تولـّد آن آغشته به عطر و بوی ایمان، باور و نگرش ژرف دین باورانه بوده است. مضمون و محتوا و پیام آن نیز قدسی، متعالی، معنوی و دینی است یعنی بیدار ساز و آگاهی بخش و پیام دار است و آدمی را به بیکرانه ها، به پاک زیستن، آزادگی، عزتمندی، ارزشهای ماندگار دینی و انسانی و ارتباط با خداوند فرا می خواند. به انسان ماندن و انسانی زیستن و شرف و آزادگی بشر کمک می کند و او را مدد می رساند تا بندهای اسارت را از دست و پا و دل و ذهن خود بگسلد و به “رهایی” برسد.منابع و مآخذ
• هنرمند ایرانی و مدرنیسم، دکتر کامران افشار مهاجر• تأملی در باب هنر اسلامی و جامعه مدرن، دکتر همایون همتی
ادامه خواندن مقاله در مورد حکمت هنر اسلامي در جامع? مدرن
نوشته مقاله در مورد حکمت هنر اسلامي در جامع? مدرن اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.