nx دارای 26 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
روح چیست
روح, موجودى مجرد است و جسم و قابل قسمت نیست و حیات و فعالیت اعضاى بدن, به او متكى است. واژه روح در قرآن در سوره ها و آیات متعددى تكرار شده است و متبادر از آن, همان موجودى است كه مبدإ حیات و زندگى است و آن را منحصر به انسان و یا انسان و حیوان ننموده است, بلكه آن را در غیر انسان و حیوان نیز اثبات نموده است مثل آیه مباركه: ((;فاتخذت من دونهم حجابا فإرسلنا الیها روحنا))(1).((..مریم میان خود و آنان حجابى افكند و در این هنگام, ما روح خود را به سوى او فرستادیم)).
و آیه مباركه: ((و كذلك إوحینا الیك روحا من إمرنا))(2). ((همان گونه(كه بر پیامبران پیشین, وحى فرستادیم) بر تو نیز روحى را به فرمان خود وحى كردیم)). و آیات دیگر. پس براى روح, مصداقى در انسان هست و مصداق هاى دیگرى نیز در برخى موجودات دیگر.این دو آیه و آیات دیگر به صراحت دلالت بر وجود روح در انسان و برخى موجودات دیگر غیر از انسان به معانى مختلف وجود دارد از جمله آیاتى كه به صراحت دلالت بر این دارد كه مراد از روح, تنها روح انسانى است, آیه مباركه زیر است:((یسئلونك عن الروح قل الروح من إمر ربى))(3).
((از تو (اى پیامبر) راجع به روح مى پرسند, بگو روح از كار خدا است و به شما جز اندكى از علم داده نشده است)).در این آیه گرچه روح, مطلق آورده شده و لكن از قرائن موجود در آیه, استفاده مى شود كه مراد از روح مورد سوال, روح انسانى است كه به امر خدا انجام گردیده است.بنابر عقیده بیشتر مفسران در آیه بالا روح به معناى روان و عامل حیات به كار رفته است(4).مفسر بزرگ اهل سنت ((شیخ ابوالفتوح رازى)) در تفسیر ((روح الجنان))(5). در ضمن بیان اقوال مختلف در مورد مفهوم و معناى روح مى گوید:((آنچه در این آیه مورد سوال قرار گرفته, روح آدمى است كه قوام حیات به آن است و آدمى به آن زنده و با فقدان آن انسان زنده نمى ماند)).مرحوم شعرانى در حاشیه تفسیر رازى چنین بیان مى كند:
((تفسیر روح با این مفهوم درست تر به نظر مىآید كه سوال از وجود روح و حقیقت آن از دیرباز میان ملل جهان متداول بود, خاصه یهود و مخصوصا آن جماعت از یهودیان كه با فلاسفه آمیخته و از عقاید و اختلافشان درباره روح, اطلاع یافته بودند, تعجب بشر درباره روح از آن است كه مى بیند قدرتى است بر خلاف طبیعت و گوئى بر ضد آن در نبرد است و گوشت و پوست و استخوان را چون به خود رها كنند زود پوسیده و متعفن و پراكنده مى گردد و روح, او را سالها از فرسودگى و تعفن, نگاه مى دارد و به حركت و سخن مىآورد و تعقل و ادراك مى كند و اینها هیچ یك, كار جسم نیست, جسم, سنگین است و سوى پائین میل دارد و روح بر مى جهد و جسم را مى جهاند.((حال پس خود روح از چه مبدإ و منشإ است؟ خداوند جواب داد كه مبدإ آن از فرمان خدا است و مانند نور خورشید بر ابدان تابیده و اگر فرمان الهى نبود و از وراى عالم طبیعت, دستورى نرسیده و فروغى نتافته بود, همه چیز جامد بود و صامت)).
تفسیر آیه ((و ما اوتیتم من العلم الاقلیلا)). ((شما آدمیان جز اندكى كه از علم, نصیب ندارند)). این است كه روح از دیدگاه قرآن, موقعیتى در عالم وجود دارد و آثار و خواصى در این عالم, بروز مى دهد كه بسیار بدیع و عجیب است و شما از آن بى خبرید!
مرحوم ((بحرانى)) مولف تفسیر ((برهان)) در تفسیر آیه فوق از حضرت امام باقر(ع) نقل مى كند كه فرمود:((معناى آیه, این است كه جز تعداد كمى از بشر; از روح, آگاهى ندارند)).
استاد معظم علامه فقید, سید محمد حسین طباطبائى(ره) در تفسیر ((المیزان))(6) مى نویسد:((كلمه روح به طورى كه در لغت معرفى شده, به معناى مبدإ حیات است كه جاندار به وسیله آن قادر بر احساس و حركت ارادى مى شود ولى مراد از روح در این آیات همان روح و نفس به نام ((نفس ناطقه)) مى باشد كه در كالبد همه افراد انسانهاى موجود, وجود دارد. و وجود آن از ناحیه خدا و وابسته به او است)).چنانكه در آیه دیگر مى فرماید:
((..انما إمره اذا إراد شیئا إن یقول له كن فیكون))(7).((فرمان او چنین است كه هرگاه چیزى را اراده كند, تنها به آن مى گوید: موجود باش! آن نیز بى درنگ موجود مى شود)).
از این آیه معلوم مى شود كه:1 امر خدا یعنى ایجاد هستى و وجودى است كه از ناحیه خداوند به روح متعلق شده و این موجود, وابسته به خداست و به امر او پیدا شده نه علل و اسباب دیگرى.2 موجودى به نام روح, وجود دارد و به همین مناسبت حضرت مسیح(ع) به عنوان كلمه خدا و روح او شمرده شده, آنجا كه مى فرماید: ((انما المسیح عیسى بن مریم رسول الله و كلمه إلقاها الى مریم و روح منه))(8). ((مسیح, عیسى بن مریم, فقط پیامبر خدا و كلمه اوست كه آن را به مریم القإ كرده است و روحى از جانب او است)).خداوند در برخى از آیات روح و جان موجود در انسان ها را متعلق به خود دانسته یعنى تنها از ناحیه او به انسان, عطإ شده است چنانكه در مورد خلقت حضرت آدم(ع) مى فرماید:((فاذا سویته و نفخت فیه من روحى))(9). ((هنگامى كه كار انسان را به پایان رساندم و در او از روح خود (یعنى یك روح شایسته و بزرگ) دمیدم)). و در آیه مباركه دیگر چنین وارد شده است: ((ثم سواه و نفخ فیه من روحه))(10) ((سپس اندام انسان را موزون ساخت و از روح خویش در وى دمید)).
در این دو آیه روح, متعلق به انسان ذكر شده و با كلمه ((من)) آورده شده یعنى مبدإ پیدایش او از ناحیه خداست. و نام این ایجاد را ((نفخ)) یعنى دمیدن نهاده است(11) هم چنانكه این كلمه در سایر آیات وارده در این باب نشان دهنده همین واقعیت است: ((یلقى الروح من إمره على من یشإ))(12). ((وحى را به هر یك از بندگان خویش كه بخواهد القإ مى نماید)). و آیه ((ینزل الملائكه بالروح من إمره على من یشإ من عباده))(13). ((فرشتگان را با وحى به هر یك از بندگان خویش كه بخواهد مى فرستد تا دلهاى مرده را به وسیله آن زنده نماید)).و آیه ((تنزل الملائكه و الروح فیها باذن ربهم من كل إمر))(14).
((فرود آیند فرشتگان و روح(مراد جبرئیل است) در آن شب به اذن خدا با هر كارى كه تقدیر خدا در امور مختلف است)). چنانكه خوانندگان ملاحظه مى كنند, كلمه ((من)) در همه این آیات مى فهماند كه روح از جنس و سنخ امر است و آنگاه امر را بیان مى كند و مى فرماید:((انما إمره اذا إراد شیئا إن یقول له كن فیكون))(15). ((فسبحان الذى بیده ملكوت كل شىء)), ((جز این نیست كه هرگاه خداوند اراده كند چیزى را, امر كند به او و بگوید باش, پس به وجود مىآید)).
عالم خلق و عالم امربه طور كلى در مطالعه آیات قرآنى در جهان آفرینش دو پدیده, جلب توجه مى نماید: یكى پدیده ((خلق)) كه در مسیر سلسله علل و اسباب, قرار داشته و بر زمان و مكان, منطبق مى گردد و مسیر تكامل را تدریجا مى پیماید. دیگرى پدیده ((امر)) كه نشان دهنده ارتباط موجودات با خداوند مى باشد, در این پدیده, تدریج وجود ندارد و تنها با اراده خداوند به طور آنى, موجود مى گردد و اسباب و وسائل مادى در آن راه ندارد و در حقیقت پدیده و عالم امر كه روح از آن عالم است, عالم موجودات غیر مادى است(16).مرحوم علامه طباطبائى(ره) در معناى امر در ذیل آیاتى كه از تفسیر ((المیزان)) نقل كردیم, مى گوید: امر هر چیز عبارت است از ملكوت آن چیز و براى هر موجودى, ملكوتى و امرى است كه در آیات 185 و آیه 75 سوره انعام و آیه 4 سوره قدر به آن اشاره شده است.
مطابق آیات قرآن هر دو پدیده یعنى پدیده مادى و قابل لمس یعنى ((عالم خلق)) و پدیده هاى امرى و مجرد غیر مادى یعنى ((امر و خلق)) هر دو از جانب خداوند مى باشد چنانكه در سوره اعراف آیه 54 مى فرماید:((الا له الخلق و الامر)). ((آگاه باشید كه آفرینش و تدبیر جهان از آن اوست یعنى به فرمان او است)).
خداوند این معنى را در آیات دیگر از جمله آیه 59 سوره آل عمران, نیز متذكر مى گردد به این صورت كه ابتدا خلقت آدم را ذكر و ارتباط آن را با خاك كه یكى از اسباب آن است, بیان, سپس وجود آن را بدون ارتباط به چیزى با تعبیر ((كن)) یعنى ((باش)) خاطرنشان مى سازد پس كیفیت خلقت آدم به صورت تدریج, انجام پذیرفته ولى نفخ روح به صورت غیر تدریجى و یا پدیده امر به وجود آمده پس روح انسان به امر خداوند موجود گشته است و نظیر این آیه را خوانندگان مى توانند در آیات 12 تا 14 سوره ((مومنون)) مطالعه نمایند.
چنانكه در آیه 59 سوره آل عمران ملاحظه مى گردد, قرآن پیدایش پدیده روح را به عنوان كیفیتى متفاوت با مراحل قبلى, معرفى كرده است یعنى جنین در ماه هاى اول دوره جنینى, داراى حیات و در حال رشد و نمو مى باشد و موقعى كه رشد به حدى رسید كه ساختمان قلب, كامل گردید و شروع به طپش نمود و اعضاى بدن كامل شد, حیات نباتى جنین تبدیل به حیات عالى ترى گردیده, پدیده دیگرى به نام روح و نفس, به وجود مىآید و از آن تعبیر به كیفیت امرى شده است.در روایت وارد از امام سجاد(ع) در تفسیر نورالثقلین(17) به این حقیقت اشاره شده كه حیات ابتدائى كه بیشتر, جنبه نباتى دارد به كیفیت بالاترى كه براى تعقل و زندگى مستقل آماده گردیده, تبدیل مى گردد(18).
پس; از آیات فوق استفاده مى شود كه روح موجودى محقق و مجرد از ناحیه پروردگار بوده, جسم نیست زیرا به تعبیر مولف كتاب ((رساله النفسیه))(19) ((جسم قسمت پذیر بوده و روح, قسمت پذیر نیست, و روح عرض هم نیست زیرا كه عرض را به خود, قیام نبود و جان, اصل آدمى است و همه اعضإ, تبع وى است, عرض چگونه بود;؟))جالب این است كه مولف كتاب ((رساله النفسیه)), ((فضل الله بن حامد حسینى)) متوفاى 921هـ.ق. بعد از ذكر مطالب یاد شده, دو بیت شعر فارسى نیز در زمینه مورد بحث چنین سروده است:
سرى است كه جز نهفتنش نیست رواندرى است نفیس و سفتنش نیست روارازى كه میان جان جانان منستدانسته نیست و گفتنش نیست روا
دورنمائى از مسائل نفس و روح در قرآن
حسین حقانى زنجانى در قرآن متـجـاوز از سیصد آیه است كه كلمه نفس و روح در آنها ذكر شده است و از همه آیات تـنها یك معنا و آن نفس ناطقه و روح انسانى استفاده نمى شود, بلكه در معانى متعددى بـكار رفته, گاهى بـه معناى ناطقه(چنانكه در آیه 93 سوره انعام و; و بـه معناى تإكیدى چنانكه در آیه 12 سوره انعام و سوره آل عمران آیه 28 و ; ). گاهى بـه معناى شخص انسانى مركب از جسم و روح(چنانكه در آیه 189 سوره اعراف و آیه 32 سـوره مائده)و غیر اینها از معانى كه سابقا به برخى از آنها اشاره شد. نكته قابل ذكر
حال نكته قابل ذكر در اینجا این است كه در همه این آیات, همه جوانب و مسائل مربوط بـه نفس مورد گفتگو واقع شده است كه اجمالا بـه بـرخى از آنها در اینجـا اشاره مى كنیم و سپـس در این سلسله مقالات به بحث و بررسى آنها خواهیم پرداخت: یك مسإله این است كه آیا اصولا موجودى مجـرد از ماده و آثـار آن بـه نام نفس و روح موجـود است یا معدوم؟ واقعیت دارد یا نه؟ ممكن است بـرخى بـگویند موجـود نیست چـنانكه ما بـا مادیون و منكران ماورإ طبیعت در این مورد اختلاف داریم. از مجموع آیات مربـوط بـه نفس استفاده مى شود كه نظر اسلام این است كه نفس مجرد از ماده موجود است. چنانكه خواهیم دید مثل آیه:
(;ثـم سـواه و نفخ فیه من روحـه;)(سـوره سـجـده: آیه 9). یعنى: ((سپس آن نطفه بیجان را نیكو بـیاراست و از روح خود در آن دمید)) . و غیر این آیه از آیات كه بحث آنها در آینده انشإالله خواهد آمد. مسإله دوم: این كه اگر موجـود اسـت, این وجـود را كى بـه او داده است؟ آیا ممكن است خود بـخود موجود بـاشد؟ آیا این, امكان دارد یا نه؟ آیا اتفاق مى تواند چیزى را موجود كند؟ آیات متعددى دال بـر این كه شى خـودبـخـود موجـود نمى شود و عقل نیز موید آن مى بـاشد پـس ناچار موجدى دارد و آن موجد كیست؟ خدا است, طبـیعت است و ;؟ پس منشإ پیدایش نفس و روح كیست و چیست؟
مسإله سوم این كه; حـال كه نفس و روح موجـود است, حـقیقت آن چیست؟ آیا از جنس موجودات محسوس است؟ از قبیل جوهر است یا عرض؟ مادى یا غیر مادى و.. .؟ آیا اصولا مى توان او را شناخت و به كنه و حقیقت آن پى برد و شناخت آن بـراى عقل و فكر انسانى ممكن است یا نه؟ اگر ممكن است, تا چه حدى؟ و اگر ممكن نیست, چرا و به چه علت؟
اصولا میزان علم بشر به ماورإ طبیعت چه مقدار است؟ مى توان تا اعماق ماورإ طبیعت نفوذ كرد؟ مسإله چهارم: این كه سرنوشت و آینده این موجـود چـگونه است؟
آیا بـعـد از این بـرهه از زمان كه موجـود بـوده و دنیا نامیده مى شود, دیگر بـقائى ندارد یا بـقإ دارد؟ و اگر بـقائى دارد چه سرنوشتـى دارد؟ اینجا است كه مسإله عالم مثال و تـجسم اعمال و غیر آن مطرح مى گردد آیا متنعم است یا متـخلد در جهنم و آتـش؟ و اصولا زندگى در عالم مثـال چـگونه است؟ و انسانها در عالم مثـال چـگونه زندگى مى كنند؟, مسـإله موت و حـیات نفس از دیدگاه قرآن چـگـونه اسـت؟ موت بـه معـناى فـنا اسـت یا خـلع و لبـس و ;؟ مسإله پنجم: این كه علم نفس به خود و به خدا و سایر موجودات از نفوس و عقول و;چگونه؟ و به چه مقدار؟ و در چه مواردى است؟ علم نفس بـه اعمال گذشته و آنچه پـیش مىآید و تكلیف نفس و مكلف بودن و رابطه آن با علم نفس و آزمایش انسان بـا شر و خیر و غیر اینها از مسائل وسیع و فراوان كه در قرآن بـحث هائى از آنها بـه میان آمده است.
نظرى پژوهشگرانه به مسائل روح و نفس در قرآن مطالعه و بررسى و تحقیق در قرآن در مسائل مربوط به روح و نفس ما را بـه حـقائق شـگفـت انگیزى راهنمائى مى نماید 1 و آن این كه عناوین و مسائل مربـوط بـه روح و روان در سـراسـر آیات قرآن در سوره هاى گوناگون آن بدین قرار است:
1 – مسإله اخراج روح یعنى جـدا شدن روح و نفس از بـدن انسان به وسیله مرگ آیه 42 سوره :39 (الله یتوفى الانفس حین موتها و التى لم تـمت فى منامها فیمسك التـى قضى علیها الموت و یرسل الاخـرى الى إجـل مسمى ان فى ذلك لایات لقوم یتفكرون یعنى: ((خداوند, جانها را به هنگام مردنشان مى گیرد و نیز جان كسانى را كه در خواب نمرده اند, جانهائى را كه حكم مرگ بـر آنها رانده شده, نگه مى دارد و دیگران را تا زمانى كه معین است, بـاز مى فرستـد در این, عبـرتـها اسـت بـراى آنهائى كه مى اندیشند)) . كلیه برداشت هاى تفسیرى در آیه بالا بدین قرار است:
1 – محدود و مشخص بودن عمر انسان. 2 – تفكر صحیح, وسیله درك آیات الهى. 3 – مرگ انسان تحت مشیت الهى. 4 – جدائى نسبى و موقت روح از بدن. 5 – جدا شدن روح و نفس از بدن به وسیله مرگ. 6 – آیات و نشـانـه هاى تـوحـید در حـیات و مـرگ, خـواب و ;
2 – وضعیت ارواح شـهدا در عالم بـرزخ آیه 155 سـوره دوم:(و لا تقولوا لمن یقتـل فى سبـیل الله إمواتـا بـل إحیإ عند ربـهم یرزقـون)یعـنى: ((آنان را كه در راه خـدا كشـتـه مى شـوند, مرده مخوانید, آنها زنده اند و شما در نمى یابید)) . برداشت هاى تفسیرى از این آیه به قرار زیر است: ((مرگ شهید حـیات – شعور محـدود عالم ماده – حـیات شهدإ نزد خداوند ناشناخته بـراى انسان و مرموز – بـقإ نفس – عالم غیب – حیات داشتـن شهید در راه خدا – اثر گفتـار در روحیه – زندگى در عوالم غیر مادى.
3 – علم مطلق الهى, پـشـتـوانه امكان معاد و اعاده ارواح بـه بدنها(سوره یس آیه 79):(قل یحییها الذى إنشإها إول مره و هو بـكل خـلق علیم)یعنى: ((بـگو كسـى كه آنها را زنده مى كند كه در آغاز بیافریده است و او به هر آفرینشى دانا است)) . بـرداشت هاى تفسیرى از آیه بـالا یعنى آیه 79 سوره / 36 یس بـه قرار زیر است:
الف: آفرینش انسان از نطفه, دلیل روشن امكان معاد. ب: علم مطلق, پشتوانه امكان معاد و اعاده ارواح; ج: آفرینش انسان از نطفه, برهان قدرت خدا بر معاد. د: همه چیز در محدوده علم مطلق الهى. و همچنین آیات زیر بر علم مطلق الهى و اعاده ارواح به بـدنها دلالت دارند: آیه 80, 81, 82, 83 و 84 از سوره 36 و آیه 1 تا 102 سوره 37
4 – عملكرد ملائكه و روح تـحـت اذن الهى آیه 4 سوره :97(تـنزل الملائكه و الروح فیها بـاذن ربـهم من كل إمر سلام هى حتـى مطلع الفجـر)(سـوره قدر)یعنى: ((در شب قدر فرشتـگان و روح بـه فرمان پـروردگار بـراى انجام دادن كارها نازل مى شوند, آن شب تـا طلوع بامداد ادامه داشت)) . 5 – مرگ, تحویل گرفتـن روح و حیات انسان آیات 50, 51, 52, 53 و 54 از سوره هشتم(سوره انفال):(و لو ترى اذ یتوفى الذین كفروا الملائكه تضربـون وجوههم و إدبـارهم و ذوقوا عذاب الحریق;)تا آخـر آیات پـنجـگانه ذكر شده. یعنى: ((اگر بـینى آن زمان را كه فرشتـگان(مرگ)جـان كافران را مى ستـانند و بـر صورت و پـشت آنان مى زنند(و مى گویند): بـچشید عذاب سوزنده را(بـه حال آنان تـإسف خواهى خورد)!و ;)) .
6 – روح وسیله ارتباط وجودى موجودات به خدا بـه آیات 85, 86, 87, 88 و 89 از سوره 17 مراجعه كنید. بـرداشت ها از آیات بـالا: اطلاع محدود و ناچـیز انسان از حقایق جهان – عوالم گوناگون جـهان آفرینش – روح از عالم امر – روح از عالم مجردات – ناچیز بـودن عالم ماده نسبـت بـه عالم مجـردات – رابطه ربوبیت و حیات موجودات – روح وسیله ارتباط وجودى موجودات به خدا – پرسش از پیامبر در مورد روح – سوال یهود از پیامبر(ص) در مورد روح. مسائل مربـوط بـه افعال گوناگون انسانها آیات: 4 و 5 از سوره 97(سوره قدر)و 11 آیه از سوره عادیات(سوره صدم)و از آیه یكم تا آیه 11 سوره 101(سوره قارعه)و هشت آیه اول سوره تكاثر و سه آیه اول سوره عصر(سوره 103)و نه آیه اول سوره همزه(سوره 104)و آیات 1 تا 4 از سوره فیل(سـوره 105)و چـهار آیه از سـوره یونس(سـوره 10)و شش آیه از سوره ناس. موضوعات انتقال روح یعنى مرگ و تحویل گرفتـن روح و غیر آن در آیات زیر مورد بحث قرار گرفته است:
آیات 1 تا 75 سوره انفال(سوره هشتم)و آیات 1 تـا 129 از سوره توبـه(سوره نهم) و آیات 1 تـا 109 سوره یونس(سوره دهم)و آیات 1 تـا 123 سوره هود(سوره یازدهم)و آیات 1 تـا 111 سوره یوسف(سوره دوازدهم)و آیات 1 تا 34 سوره رعد(سوره 13)و آیات 1 تـا 52 سوره ابـراهیم(سوره 14)و آیات 1 تا 99 سوره حجر(سوره 15 و آیات 1 تا 128 سوره نحل(سوره 16)و آیات 1 تا 111 سـوره اسـرإ(سـوره 17)و آیات 1 تا 109 سوره كهف(سوره 18)و آیات 1 تا 98 سوره مریم(سوره 19)و آیات 1 تـا 135 سـوره طه(سـوره 20)و آیات 1 تـا 112 سـوره انبـیإ(سوره 21)و آیات 1 تـا 78 سوره حج(سوره 22)و آیات 1 تـا 118 سوره مومنون(سوره 23).
مسإله اهمیت روح آیه 85 سوره اسرإ(سوره 17)و مسـإله بـقاى روح بـعـد از مـرگ انسـان آیه 154 سـوره بـقـره و آیه 27 سـوره محمد(ص)(سوره 47)و آیه 4 از سوره طارق(سوره 86)سوال یهودیان از پـیامبـر در مورد روح آیه 85 سوره اسرإ(سوره 17) مسإله تـجرد روح آیه 11 سوره سجده(سوره 32)و مسإله تـمثـل ملائكه و روح بـه صورت بشر هنگام اعطاى عیسى(ع)بـه مریم آیه 17 سـوره مریم(سـوره 19)و مسإله حـقیقت روح و این كه روح از عالم امر اسـت, آیه 85 سوره اسرإ, مسإله این كه روح چه بـسا از سنخ فرشتـگان موجـودى مستقل مى باشد, آیه 12 سوره نحل(سوره 16).
كلیه موضوعات مربوط به روح القدس در قرآن جبـرئیل روح القدس آیه: (و إیدناه بـروح القدس;)و آیه 110 سوره پنجـم(مائده)و آیه 153 از سـوره بـقره و آیه 102 از سـوره نحل. تإیید عیسى با روح القدس آیه 110 سوره مائده(سوره 5)ظهور روح انسانى جهشى در حركت تكاملى حقیقت انسان آیه 14 سوره مومنون(سوره 23)روح به معناى بهشت و پاداش مقربـان الهى آیه 82 سوره واقعه – روح خدا آیه 87 سوره بقره – عیسى روح خدا آیه 171 سوره نسإ- عیسى مسیح(ع)پیامبـر و روح و كلمه خدا آیه 171 سوره نسـإ روح نفس خـدا آیه 12(سـوره انعـام)خـداوند داراى نفس آیه 54(سوره نسإ)- نفخ روح خدائى در انسان آیه 29 سوره حجر – تولد حضرت عیسى(ع)در اثـر نفخ روح الهى آیه 91 سوره انبـیا. – افاضه روح الهى بـه انسان, پایه قدرت و سمع و دید و ادراك آیه 9 سوره سجده. نفخه روح الهى در آدم آیه 72 سوره ص – پیدایش عیسى(ع) با نفخ روح الهى در مریم آیه 12 سوره تحریم – روح خدا و عیسى, روح خدا در شكل بشر براى افاضه عیسى(ع)بـه مریم آیه 17 سوره مریم و آیه 38 سوره نبـإ – حـضور روح و ملائكه در عرصه قیامت بـا صف و نظم آیه 38 سوره نبإ – برگشت روحها بـه بـدنها در قیامت آیه 7 سوره اعلى. تفاوت دنیا و آخرت
فهم دقیق تفاوت بین عالم دنیا و عالم آخرت برای اهل ایمان یکی از نکات مهم است که در صورت فهم آن تأثیر به سزایی بر اعتقادات و بدنبال آن بر رفتارشان خواهد گذاشت لذا بر آن شدیم که با استفاده از سخنان شخصیتهای مهم عالم اسلام تفاوت این دو عالم را شرح دهیم باشد که اهل ایمان از آن بهره کافی برند .
* مفهوم دو کلمه دنیا و آخرت از جنس مقوله مضاف اند و هر یک از دو امر متضایفین بدون دیگری شناخته نخواهند شد و به همین جهت گفته اند :” الدنیا مزرعه الاخره ” وعارف کامل با مشاهده احوال و اوصاف انسان در این عالم به چگونگی احوال ایشان در روز قیامت و مقام و منزلت او در نزد خدا پی می برد . و این مسئله که حکمای کامل و راسخ در حکمت فهمیده اند مدخلیت به سزایی در تحقیق معاد جسمانی و روحانی و بسیاری مسایل اعتقادی دارد . (1)
* بدانکه عالم جسمانی ضدعالم روحانی است چنانکه دنیا ضد آخرت است و بدانکه درنگ ما در این عالم اندک خواهد بود و ما را در اینجا نخواهند گذاشت . همجنانکه آمدن ما به اختیار نبود ، رفتن ما هم به اختیار نخواهد بود .و بدانکه این متاعی که اینجا می خیزد لایق آنجا نیست و آن عالم را متاعی خاص است . و آنچه از این عالم خیزد هم اینجا خرج می توان کرد . اما این عالم یک خاصیت دارد که متاع نیمه کاره آن عالم ، اینجا تمام کنند .(2)
* عالم قبل از مرگ یعنی دنیایی که هم اکنون در آن زندگی می کنیم با عالم بعد از مرگ یعنی جهانی که با مردن به آنجا می رویم ، دو عالم جدا از هم هستند . تا در دنیا هستیم از عالم بعد از مرگ بی خبریم و چون به عالم بعد از مرگ انتقال یافتیم از دنیا منقطع می شویم . جالب آنکه انتقال از این عالم به آن عالم با سرعت و در مدت کوتاه انجام می پذیرد و محتضر ظرف یک یا چند لحظه دار دنیای گذران را ترک می گوید و به عالم ناشناخته بعد از مرگ وارد می شود .
ادامه خواندن مقاله روح چيست
نوشته مقاله روح چيست اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.