Quantcast
Channel: دانلود فایل رایگان
Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

تحقيق در مورد خودکشي

$
0
0
 nx دارای 26 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : خودکشی مقدمه:به نظر می رسد كه خودكشی خصوصی‌ترین اقدامی می باشد كه ممكن است از جانب یك شخص سر بزند، معهذا مناسبات اجتماعی در سبب سازی آن نقش با اهمیتی دارند و این اقدام ناشی از یك برخورد اجتماعی عمیق است. و گرچه در ظاهر هدف خودكشی منحصراً نابودی شخص است لیكن همچنین عمل تجاوزكارانه ایست علیه افراد دیگر.مطالعه خودكشی نشان می دهد كه عمل انسان هراندازه هم كه شخصی باشد تأثیر متقابلی روی افراد دیگر هم می گذارد و این مؤید این مطلب می باشد كه هر فرد را جدا از قالب اجتماعی اش و به تنهایی نمی توان درك كرد. مسأله خودكشی امروزه جنبه پژوهشهای علمی پیدا كرده است.در بررسی های مسأله خودكشی به این نتیجه رسیده اند كه تنها انسان می‌باشد كه می تواند مرگ را خود اداره كند و خود را بكشد و این حقیقت دارد كه برخی از حیوانات تحت شرایط معین رفتارشان طوری است كه منجر به مرگ آنها می شود اما شاهدی در دست نیست كه این رفتار حیوانات با آرزوی مرگ باشد و عمل خود نابودی كه با اندیشه مردن همراه نباشد خودكشی نیست. (پس انسان است كه می تواند دست به خودكشی بزند) خودكشی در همه جا دیده می شود و دوره ای از تاریخ یافت نمی شود كه در آن خودكشی ذكر نشده است افراد كمی پیدا می شوند كه هرگز افكار خودكشی به ذهنشان خطور نكرده باشد. تعریف روشن اصطلاحات در این زمینه مسأله اساسی است كه خودكشی نه تنها به معنی «عمل علیه حیات شخصی» بلكه به معنی شخصی كه به دست خود می میرد و یا شخصی كه تمایل در خودكشی دارد نیز تعریف می شود معهذا كلمه خودكشی در مورد آسیب رساندن به خود به نحو كشنده نیز بررسی می‌شود. مسأله قصد خودكشی بیشتر در این دوران مورد توجه قرار گرفته است و سابقاً رسم بر این بوده كه این موارد را فقط به عنوان یك خودكشی سرهم‌بندی شده و بدون توجه به خصوص به جز از نظر یك اختلال روانی درمان می كردند درحالی كه خودكشی حتماً بررسی به خصوصی را نیازمند است، زیرا این عمل نماینده مشكلات با اهمیت بسیاری است. 14-خودكشیخودكشی به معنای نابود كردن و از بین بردن خود، پدیده ای است كه سالیان دراز از روابط عشیره ای و سنتی تا روابط پیچیده شهرهای امروزی، گریبان بشر را گرفته و در فراز و نشیب تحولات اجتماعی قلب و روح خانواده‌ها و اجتماع را آزرده است. زندگی شهری، انبوهی جمعیت، عدم تجانس افراد با هم، احساس غربت و تنهایی ناشی از آن، كاهش محبت خانوادگی و رها شدن فرد به سرنوشت خود چشم‌هم‌چشمیها، پیدا شدن آرزوهای دور و دراز در زندگی مادی، محرومیت در عشق، فقر مادی و دهها عامل دیگر آنچنان ناراحتیهایی برای افراد فراهم آورده كه فرد تنها راه نجات خود را نابودی خویش جستجو می كند. در فرا راه رشد و توسعه اقتصادی – اجتماعی، هرچه بر پیچیدگی روابط و مناسبات اجتماعی افزوده می شود، فاصله طبقاتی هم بیشتر می گردد و سرخوردگیها فزونی می یابد و در نهایت به افزایش تعداد خودكشی منجر می‌شود.از هم گسیختگی پیوندهای سنتی و همبستگیهای اجتماعی و نیز بیگانه شدن با ارزشها و هنجارهای جامعه خودی، موجب فزونی نرخ خودكشی در جامعه ها به ویژه در جامعه های صنعتی گردیده است. تعریف خودكشیدست بافتن به تعریفی جامع و مانع برای خودكشی كار ساده ای نیست. ملاك كار اكثر كسانی كه از خودكشی تعریف كرده اند بر اساس تعریف دوركیم بوده است. دوركیم در سال 1897 تعریف زیر را ارائه داد: «خودكشی به هر حالتی از مرگ اطلاق می شود كه نتیجه مستقیم یا غیرمستقیم عملی باشد كه شخص قربانی آن را انجام داده و از نتیجه عملش آگاه بوده است.» «كردار مثبت» مثل این است كه فرد گلوله‌ای را در شقیقه خود خالی كند. «كردار منفی» مانند آن است كه انسان خانه‌ای را كه در آتش شعله‌ور است ترك نكند یا آنقدر از خوردن غذا خودداری كند كه بمیرد اصطلاحات «مستقیم» یا «غیرمستقیم» بازگوكننده تمایز همانند تمایز مثبت و منفی است. یك گلوله در شقیقه مستقیماً به مرگ می انجامد، درحالیكه ترك نكردن خانه ای شعله‌ور در آتش یا امتناع از خوردن غذا ممكن است غیرمستقیم یا نهایتاً به نتیجه منظور یعنی به مرگ كشیده شود یا نتیجه آن مرگ باشد.هالیواكس فرانسوی با وجود این كه از تعریف فوق انتقاد كرده اما اظهار داشته تعریف دیگری را نمیتوان جانشین آن كرد! این تعریف نه تنها موارد خودكشی، بلكه موارد مشابه دیگری را هم در بر می‌گیرد: یك افسر فرمانده كه كشتی خود را غرق می كند تا تسلیم نشود؛ یك سامورایی ژاپنی كه خود را می كشد؛ زیرا شرف خویش را لكه دار می بیند. برخی زنان هندی كه بنا به رسم خویش مجبور بودند همراه شوهرانشان به گور بروند. نمونه‌های دیگر خودكشی هستند به عبارت دیگر، تمام موارد مرگ اختیاری كه در هاله ای از قهرمانی و افتخار پیچیده شده و در نگاه نخست به نظر نمی رسد خودكشی باشد، مانند مرگ عشاق نومید، بانكداران ورشكسته در شرایط ناهنجار اقتصادی، جنایتكار دستگیر شده و ; كه گاه خبر یا تفسیر آنها در ستون حوادث روزنامه‌ها می آید، همه باید جزو خودكشی شمرده شوند. انواع خودكشیدوركیم در مطالعه كلاسیك خود از میزانهای خودكشی در فرانسه، انگلستان، دانمارك و ; آن را در چهار گروه متمایز تقسیم كرد و در هر یك از این انواع رابطه خاص را بین فرد و جامعه بر اساس «همبستگی گروهی» ارایه داد:الف) خودكشی دگرخواهانهدر خودكشی دگرخواهانه فرو وظیفه اخلاقی عمیقی را در خود احساس می كند و علاقمند می شود تا خود را فدای دیگران كند. وقتی فردی به احساس همبستگی و انسجام قوی نسبت به یك گروه فوق‌العاده یك پارچه و متحد مقید باشد، ارزشها و هنجارهای گروه را از آن خود می داند و بین منافع خود و گروه فرقی نمی گذارد. در چنین شرایطی فرد در آرزوی فدا كردن زندگی خود به خاطر هدفهای گروه خواهد بود. به عنوان مثال، می توان خلبانان از جان گذشته ژاپنی در جنگ جهانی دوم را نام برد و یا جاسوسی كه دستگیر شده، قبل از آن كه حرفی بزند و اسراری را فاش كند، كپسول سمی را می بلعد، یا موردی كه در برخی از جامعه‌ها، سالمندان خود را تسلیم می كنند یا دست به خودكشی می زنند، به خاطر آنكه بار بی فایده ای بر دوش دیگر اعضای خانواده خود نباشد و فكر می كنند كه بدین ترتیب زندگیشان را آبرومندانه به پایان می رسانند، نمونه های از خودكشی دگرخواهانه است. در جوامع ابتدایی كه از همبستگی گروهی نسبتاً بالایی برخوردارند، خودكشی دگرخواهانه بیشتر رواج دارد و زندگی فردی را مجموعه ای از سنتها و عادتهای رایج به شدت كنترل می كند. به بیان دیگر، در چنین جوامعی فرد جان خود را به دلیل اجرای احكام عالیتر گروهی. ازجمله به علت فداكاری مذهبی یا به دلیل اطاعات كوركورانه از جمع فدا می كند. این نوع خودكشی در جامعه‌های نوین نیز گاه در ارتش، یعنی جایی كه الگوهای كهن امر و نهی و اطاعت متداول است، دیده می شود. در جریان جنگها و انقلابها نیز معمولاً مردم با فراموش كردن خود و مسایل و رنجهایشان، به سوی نوعی اتحاد برای كار و هدف مشترك جلب می شود و همین امر موجب افزایش خودكشی دیگرخواهانه می‌گردد. ب) خودكشی ناشی از بی هنجاریهرگاه نظارتی كه جامعه بر رفتارها و هنجارها، ضعیف یا حذف شود، حالت «بی هنجاری» یا «نابسامانی» در جامعه به وجود می آید. بی هنجاری از تضعیف وجدان اخلاقی ناشی می شود و عموماً با بحرانهای بزرگ اجتماعی، اقتصادی یا سیاسی همراه است وقتی كه قواعد اخلاقی به عنوان هنجارهای معتبر برای ساخت دادن به كردار افراد از اعتبار می افتد، امیالشان نامحدود شده و یا با منابعی كه دارند ارضا نمی شوند. این عدم تعادل میان آرزوهای افسار گسسته و وسایل ارضایشان ناگزیر كشمكشهای حاد درونی بر می‌انگیزد كه آنها را به خودكشی سوق می دهد. دوركیم در نتیجه گیری خود از خودكشی به مفهوم بی هنجاری اشاره می كند و بر این باور است كه در درون بحرانهای شدید اقتصادی و اجتماعی و زمانی كه فشار تورم در جامعه شدید است، احتمال خودكشی بیشتر می شود. چون در چنین مواقعی هنجارهای اجتماعی بیشتر تضعیف می گردد. او می گوید: «در جامعه های امروزی معیارها و هنجارهای سنتی بی آنكه توسط هنجارهای جدید جایگزین گردند، تضعیف می شوند.» بی هنجاری هنگامی به وجود می‌آید كه معیارهای روشنی برای راهنمایی رفتار در حوزه معینی از زندگی اجتماعی وجود نداشتنه باشند و مردم در چنین شرایطی احساس بی جهتی و نگرانی كنند. بنابراین بی هنجاری یكی از عوامل اجتماعی است كه بر تمایل به خودكشی تأثیر می گذارد. خودكشی ناشی از بی هنجاری درست در برابر خودكشیهای سنتی كه از نوع خودخواهانه است، قرار می گیرد. در این نوع خودكشی، فرد به حیاتش نه از آن رو پایان می دهد كه هنجاری را شكسته. یا به قانون مورد پذیرش گردن ننهاده، بلكه بدین سبب دست به خودكشی می زند كه بعد از تلاش بسیار زندگی را سراب، پیروزیها را بی فرجام، و حیات را پوچ یافته است. وقتی كه فرد در خطر روزافزون تحرك اجتماعی قرار می گیرد و تغییرات سریع و ناگهانی اوضاع اجتماعی سبب بروز فاصله زیاد بین عادات و نظام اجتماعی قبلی و جدید می شود، دستیابی به مقاصد و هدفهای شخص با مشكلاتی مواجه می گردد و این مشكلات به نوبه خود به خودكشی منجر می شود. خودكشی نوع بی هنجاری به نظر دوركیم نمودار بارزترین خصیصه جامعه جدید است، زیرا از طریق همبستگی موجود میان فراوانی خودكشی و مراحل ادواری اقتصادی می توان به وجود آن پی برد. دوركیم چنین استدلال می كند كه وفور اقتصادی كه امیال انسان را برمی‌انگیزد، خطر وقوع بی هنجاری را نیز به همراه دارد، زیرا این وقوع «ما را می‌فریبد تا باور كنیم كه تنها به خود وابسته این حال آنكه فقرا را در برابر خودكشی محافظت می كند، زیرا به خودی خود یك عامل بازدارنده است. از آنجا كه تحقق امیال انسان بستگی به منابعی دارد كه در دسترس او قرار می‌گیرد، بینوایان كه منابع محدودتری در اختیار دارند، كمتر دچار بی‌هنجاری می شوند. یعنی هرچه شخص كمتر داشته باشد، كمتر وسوسه می شود كه دامنه نیازهایش را به گونه‌ای نامحدود گسترش دهد. با این همه، می توان گفت كه همواره خودكشی ناشی از نابسامانی تنها در بحرانهای اقتصادی افزایش نمی یابد. بلكه میزان آن با روابط خانوادگی رابطه مستقیم دارد و مثلاً به موازات افزایش میزان طلاق، خودكشی نیز فزونی می یابد. ج) خودكشی خودخواهانهخودكشی خودخواهانه وقتی رخ می دهد كه فرد رابطه ضعیفی را بین خود و جامعه احساس می كند و فشارهای اجتماعی نمی توانند او را علیه «خود ویرانگرانه» تحت تأثیر قرار دهند.فردی كه در منطقه ای فقیرنشین در اطاقی محقر، به تنهایی زندگی می كند؛ و نه دوستی دارد و نه قوم و خویشی، ممكن است دست به خودكشی خودخواهانه بزند.خودكشی خودخواهانه می تواند حاصل احساس تنهائی، درون گرایی، انزوا یا نوعی اختلال روانی باشد. بر اساس پژوهشهای انجام شده، میزان خودكشی در جامعه های پروتستان به علت فردگرایی، از جامعه های كاتولیك بالاتر است؛ زیرا مرام پروتستانها جهان را برای فرد تبیین می كند و این امر موجب گسیختگی پیوندهای او با گروه می گردد. در این مذهب احساس گناه به وسیله اعتراف جبران نمی شود؛ بلكه مورد غضب خداوند و خشم دیگران قرار می‌گیرد. معمولاً در خودكشی خودخواهانه همبستگی فرد با زندگی خانوادگی ناچیز و سست است؛ زیرا هر چه اعضای خانواده به هم نزدیكتر و صمیمی تر باشند، ایمنی فرد نسبت به خودكشی بیشتر می شود. نرخ خودكشی نسبتاً بالایی كه در مجردان دیده می شود، تأیید بر این مدعاست. ج) خودكشی جبریهمان طوری كه خودكشی بی هنجاری از احساس بی نظمی در جامعه ناشی می شود، خودكشی جبری مربوط می گردد به «بی‌قدرتی» كه مردم احساس می كنند. بی‌قدرتی، به حالتی گفته می شود كه فرد قادر به تحت تأثیر قرار دادن محیط اجتماعی خود نباشد. مثل: یك زندانی كه دیگر تحمل ماندن در زندان را ندارد؛ ممكن است تنها «راه رهایی» را از طریق خودكشی جبری بیابد.همچنین است خستگی روحی از محیط زندگی، تنزل محیط از استانداردهای اخلاقی و دینی، فشارهای اجتماعی بر اثر مشكلات ناموسی و خانوادگی و اختلافهای عمیق طبقاتی با كسانی كه از فرد پایین تر بوده و بعداً رشد چشمگیر یافته است. علل و انگیزه های خودكشیتا كنون مطالب بسیاری در باره انگیزه های خودكشی نوشته شده است. غالباً دلایلی كه قربانیان خودكشی ارایه می دهند به قدر كافی قابل درك است، اما به طور معمول هیچگاه این مشكلات آن قدر با اهمیت نیست كه خودكشی تنها چاره آن به نظر برسد.به دست آوردن اطلاعات در باره انگیزه های خودكش غالباً مشكل است، زیرا مهمترین عامل دستیابی به اطلاعات یعنی شخص قربانی در اختیار نیست تا بتوان از او سؤال كرد و از این طریق به انگیزه های اقدام او پی برد. بدین ترتیب، باید گفت عوامل بسیاری دست‌اندركارند كه به عنوان مثال عواملی چون جنس، ازدیاد سن، بیوگی، مجرد یا مطلقه شدن، نداشتن فرزند، تمركز جمعیت، اقامت در شهرهای بزرگ، بالا بودن هزینه های زندگی، بحرانهای اقتصادی اعتیاد، سابقه اختلافات خانوادگی در دوران كودكی، اختلال روانی و بیماریهای جسمانی را می توان نام برد.و همچنین یك سری عواملی هستند كه به طور معكوس در خودكشی نقش دارند:مانند جنس مونث، جوانی، تراكم اندك، مشاغل روستایی، تعلقات مذهبی، تأهل را نیز می توان نام برد.علل و انگیزه های خودكشی را می توان در چندین مقوله زیر مورد تبیین قرار داد:1- شاخصیت و تجربه های مراحل كودكی برخی از انواع خودكشی دوران بزرگسالی را می توان به تجربه های خانوادگی و بعضی ویژگیهای شخصیتی چون از دست دادن یكی از والدین، طرد عاطفی دراز مدت، فرزند ارشد بودن و اقدام به خودكشی بستگان نسبی مربوط دانست. از سوی دیگر، خصوصیات شخصیتی كه اغلب منجر به خودكشی می شوند، عبارتند از: افسردگی، خودانگیختگی، بدبینی، خودپنداری منفی، انفعال، درون گرایی و تضاد فكری. روان شناسان مایلند این خصوصیات را به ضربه روانی مراحل اولیه كودكی ارتباط دهند، درحالی كه جامعه شناسان به احتمال زیاد آن را به حوادث دوران بزرگسالی ازجمله طلاق و بیكاری نیز مربوط می دانند. 2-عوامل فرهنگیتبیینهای فرهنگی خودكشی بیشتر تأكید بر ارزشها، انتظارات نقش فرهنگ و تأثیر رسانه های گروهی دارد. به عنوان مثال، در جامعه غرب از نقش مردانه انتظار می رود با خودكشی توأم باشد؛ زیرا در این جامعه توقع دارند مردان «قوی» باشند حال آنكه مردان در رویارویی با بحرانها از زنان ناتوانترند. با اینهمه در سالهای اخیر نقش دو جنس (مرد و زن) به هم نزدیك شده. تفاوت خودكشی آنها در اغلب جامعه‌های صنعتی رو به كاهش است. بررسی‌هایی كه در آمریكا انجام شده نشان داده است كه تفاوتهای فرهنگی به شیوه‌ای است كه گاه اعضای گروههای نژادی پرخاشگری را درونی می‌كنند. یافته های پیشین مبنی بر اینكه پروتستانها بیش از كاتولیكها خودكشی می‌كنند، یا برخی از شعایر مذهبی مانند رفتن به كلیسا احتمال خودكشی را كاهش می‌دهد، با تحقیقات اخیر تأیید نشده است. به تازگی تز دوركیم مبنی بر اینكه بحرانهای سیاسی نظیر جنگ و برانگیخته شدن احساسات عمومی، خودكشی را كاهش‌ می‌دهد، به طور جدی زیر سؤال رفته است.مطالعه چند متغیر در ایالات متحده آمریكا نشان می دهد كه اشتغال به مناصب رده های بالا در طول جنگ سهم اصلی تری را در كاهش میزان خودكشی ایفا می كند، در حالیكه انگیختگی احساسات عمومی بیش از آن حامل خودكشی است. (مارشال، 1981)3-یگانگی اجتماعیمهاجرت نیز تا اندازه زیادی با خودكشی رابطه دارد، زیرا مهاجران در مواردی ناگزیرند از پیوندهای نزدیك به دوستان خانواده و همكاران صرفنظر كنند و به خودكشی روی بیاورند.تأثیر ضربه برخورد فرهنگها و بر خودكشی نیز مورد مطالعه واقع شده است. مطالعه تجربی عالی در این زمینه توسط «تروواتو» (1986) منتشر شده است. او تحقیق خود را روی دو متغیر كه به طور سنتی در افزایش خودكشی مؤثر بوده است؛ یعنی مهاجرت و بیكاری متمركز ساخت. تروواتو دریافت كه برخلاف انتظار قدیمی، این دو متغیر تأثیر چندانی نمی توانند در تمام سنین بر خودكشی داشته باشند. هرچند تأثیر هر دو متغیر بر مردان واقع در گروههای سنی 15 تا 24 سال خواه به دلیل نداشتن شغل، خواه به دلیل مهاجرت قابل توجه بوده است.   4-شرایط اقتصادیمجرمان اقتصادی و بیكاران دارای نرخ خودكشی بالایی هستند، زیرا بهبود شرایط اقتصادی نشانگر كاهش آن است. همچنین، گرایش جهانی در كاهش میزان خودكشی بین سالمندان، ناشی از اجرای تأمین اجتماعی مربوط به آنان است.البته بیكاری صرفاً نمی تواند عاملی برای خودكشی باشد. مگر اینكه با فشارهای خانگی (همسر – خانواده)، زخم زبانهای آنها، توقعات بی مورد و غیرمعقول توأم گردد. گم كردن پایگاه طبقاتی و به مصداق هم از گندم ری و هم از خرمای بغداد محروم شدن بی اعتنائی و تمسخر اعضای طبقه جدید اجتماعی برای كسانی كه یك شبه ره صد ساله رفته و تلاش در یاد گرفتن رسوم و فرهنگ جدید بصورت طوطی وار دارند نیز از عوامل مؤثر می باشند. 5-تجددطلبی(نوگرایی)دوركیم افزایش خودكشی را در قرن نوزدهم به فرآیند نوگرایی (تجددطلبی) و عواملی چون ظهور فردگرایی. شهرنشینی، صنعتی شدن و جایگزین اقتدار مذهبی با تحقیق آزاد در نظام آموزشی – كه نشانگر كم شدن یگانگی اجتماعی است – نسبت می داد؛ ولی در پژوهشهای نوین رابطه ای بین تجددخواهی و خودكشی به دست نیامده است. در همان حال، میزان خودكشی در برخی از جامعه ها افزایش یافته، اما در دیگر كشورها كاهش پیدا كرده و حتی به صفر رسیده است. قبول تعهد اجتماعی با مسؤولیت پذیری و دسترسی به آموزش و پروش ازجمله تبیین كننده های این امر هستند. بزرگترین موج خودكشی بعد از جنگ، در جوامع صنعتی بین جوانان 15 تا 24 سال بوده است. برخی از دلایل این امر عبارتند از: بیكاری دسته جمعی و ناكامیهای ناشی از آن حتی در بین افرادی كه دارای تحصیلات عالی بودند، كاهش اعتقادات مذهبی، مدارا با رفتارهای انحرافی در خرده فرهنگ جوانان، و اثرات طلاق بر كودكان. همینطور افراط و تفریط‌های تربیتی و اشباع شدن جوانان از هر جهت بطوری كه دیگر هیچگونه كمبودی در اطراف خود ملاحظه نكنند نیز از موجبات خودكشی در دنیای متمدن امروز است.آلودگی های صوتی، اثرات مخرب گازهای شیمیایی پراكنده در محیط زیست فیلمهای بدآموز سراسر خشونت و تقلید كوركورانه از قهرمانهای آنها استفاده از مواد مخدر (روانگردان) مانند ال.اس.دی و ماری‌جوانا كه سطح آگاهی را بطرز عجیبی كاهش داده و ارتفاعات بسیار كم بنظر می رسند و مهمتر از همه كم رنگ شدن باورهای دینی و تربیت لائیك نیز از این دسته عوامل می باشند. 6-سنبرخلاف اعتقاد عموم كه خودكشی را به عشق های ناكام (كه از لحاظ تار و پود اخلاقی مورد بحث قرار می گیرد) نسبت می دهند، اكثریت كسانی كه خود را می كشند افراد مسن و بسیاری از آنها نسبتاً علیل هستند. و یكی از دلایلی كه كشورهای توسعه یافته و مرفه نسبتهای خودكشی بالاتری نسبت به كشورهای توسعه نیافته و فقیر دارند این است كه طول عمر در دسته قبلی خیلی بیشتر از گروه فوق‌الذكر است. و امروزه انسانهای بیشتری از گذشته به سنین پیری و بیماری می رسند و بدین دلیل است كه روانپزشكی بهبود مراقبت های پزشكی و رفاه مادی را از عواملی است كه نسبتهای خودكشی را كمتر می‌كند. گوشه گیری اجتناب‌ناپذیر پیران از جهات اجتماعی و روان شناسی به واسطه تمایلات خانواده‌ها در اجتماعات برای تجزیه شدن به كوچكترین واحدها تشدید می یابد. و می تواند این عامل از عوامل تشدید كننده خودكشی باشد. ادامه خواندن تحقيق در مورد خودکشي

نوشته تحقيق در مورد خودکشي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

Trending Articles