nx دارای 46 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
ناصرالدینشاه قاجار
مقدمه عصر سلطنت ناصرالدین شاه عصر تاریك و شرم آوری از تاریخ ایران است. عصری است مملو از ظلم و ستم و جنایت و دورهای است آكنده از جهل و بی خبری. توده های وسیع مردم بسیواد بودند و نادان و شاه و درباریان از این بیسوادی و جهل حداكثر استفاده را می بردند. میر غضبهای شاه آماده بودند تا هر زمان كه او فرمان دهد جان انسانهایی را بگیرند و اجساد آنها را «برای عبرت دیگران» در جلوی یكی از دروازه های شهر بیاوزیند.
نفوذ بیگانگاندر دوره قاجاریه و مخصوصا در عصر ناصرالدین شاه، اقتصاد ایران در انحصار دو دولت استعمارگر روسیه و انگلستان بود. این دو كشور برای استفاده هر چه بیشتر از منابع و سرشار و ثروت عظیم میهن ما به رقابت پرداخته بودند. شركت های تجرای بیگانه، از جمله شركت های انگلیسی و
روسی در بیشتر شهرهای ایران شعبه هایی دایر كرده و به خیرید و فروش مشغول بودند. این امر برای بازرگانان ایرانی محدودیت بسیاری ایجاد می كرد و چون نمی توانستند با سرمایه داران بزرگ خارجی رقابت كنند، روز به روز تنگدستی آنان افزوده می شد و رو به ورشكستگی می نهادند.
از عصر امیركبیر تا عصر امین السلطانمحمد شاه قاجار در ششم شوال 1264 هجری قمری (4 سپتامبر 1848 میلادی) درگذشت. ناصرالدین میرزا ولیعهد كه از یك سال پیش فرمانروایی آذربایجان را به عهده داشت دوازده روز بعد از مرگ پدرش در تبریز خود را پادشاه نامید و روز بعد همراه میرزا تقی خان برگزید.
ناصرالدین شاه سلطان مراد میرزا حسام السلطنه را مامور فتح هرات كرد. این شهر پس از شش ماه محاصره در 25 صفر 1273 ه.ق به وسیله سپاه ایران گشوده شد. دولت استعمارگر انگلیس كه مایل نبود هرات در دست ایرانیان باقی بماند به ایران اعلان جنگ داد و نیروهایی را با كشتیهای جنگی به جنوب فرستاد. پس از تصرف جزیره خارك سربازانی را در بوشهر پیاده كرد و آنها را به سوی خرمشهر (محمره) فرستاد. بندر بوشهر صحنه جنگ بین قوای ژنرال سرجیمز اوترام و قوای میرزا محمدخان قاجار كه مامور جلوگیری از قوای انگلیس بود، شد. میرزا محمدخان در این جنگ شكست خورد و ناصرالدین شاه وحشتزده، از میرزا آقاخان نوری خواست كه مقدمات صلح را با انگلستان را فراهم كند.میرزا آقاخان نوری، فرخ خان امین الدوله را مامور ساخت كه به پاریس برود و در آنجا آمادگی ایران را به مصالحه اعلام نماید. در پاریس با وساطت ناپلئون سوم معاهده ای ننگین بر ایران تحمیل شد. این معاهده كه در سال 1273 هـ . ق (1857 میلادی) به امضاء طرفین رسید شامل مواد زیر بود:1 ایران، هرات و تمام خاك افغان را تخلیه كند
2 انگلیس، خرمشهر و بوشهر را تخلیه نماید.3 ایران از كلیه دعوی خود نسبت به هرات و سرزمین افغانستان صرف نظر كرده و از حكام و رؤسای شهرهای افغانستان مطالبه ضرب سكه و خواندن خطبه به نام شاه ایران ننماید.4 ایران از دخالت در امور افغانستان خودداری نموده و هرات را افغانستان مستقل بشناسد.5 در صورت وقوع اختلاف بین ایران و افغان، ایرن متعهد می شود كه رفع اختلافات را به حكمیت دولت انگلیس واگذارد.
بركناری میرزا آقاخان نوریناصرالدین شاه در محرم سال 1275 هـ . ق میرزا آقاخان نوری را از صدارت بركنار كرد و خود زمام امور را در دست گرفت. او به تقلید كشورهای اروپایی چند وزارتخانه مانند وزارت خارجه، وزارت داخله، وزارت جنگ، وزارت مالیه، وزارت علوم و وزارت وظایف را تاسیس كرد. اداره مالیه را به عهده میرزا یوسف مستوفی الممالك آشتیانی گذاشت. میرزا محمد خان (كه در بوشهر از قوای انگلیس شكست خورد) به وزارت جنگ منصور گردید و لقب سپهسالاری به او داده شد. میرزا سعید خان انصاری (موتمن الملك) نیز به سمت وزارت خارجه برگزیده شد.
میرزا محمد خان سپهسالا در سال 1280 هـ . ق مامور شد كه تركمن های استراباد را كه دست به طغیان زده بودند آرام سازد. قشون دولتی ایران در این نبرد پیروز شد و سپهسالار با پیروزی به تهران بازگشت و همین امر بر محبوبیت او نزد شاه افزود و یك سال بعد وی را به مقام صدارت رساند و به لقب «سپهسالار اعظم» ملقب گردید.مسافرت ناصرالدین شاه به اروپادر سال 1290 هـ . ق با اصرار و تشویق سپهسالار، ناصرالدین شاه با جمعی از رجال درجه یك به اروپا سفر كرد.
در این سفر سلطنتی از كشورهای روسیه، آلمان، بلژیك، انگلیس، فرانسه، سوئیس، ایتالیا و اتریش دیدن كردند. شاه و صدراعظم در این سفر تاریخی با سران ممالك و رجال سیاسی آن كشورها گفتگو داشتند. دیدن كارخانه های گوناگون صنعتی تاسیسات نظامی و برخی تاسیسات اجتماعی نیز جزو پروگرام (برنامه) عمومی سفر به آن ممالك بود.
سفر دوم ناصرالدین شاه به اروپادر سال 1295 هـ . ق ناصرالدین شاه برای بار دوم عازم اروپا شد. این بار هم میرزا حسین خان سپهسالار او راتشویق به مسافرت نموده بود. وی قصد داشت كه در این سفر پیشرفت های كشورهای اروپایی در زمینه فرهنگ، اقتصاد و صنعت را به شاه نشان دهد.
ناصرالدین شاه در شعبان 1298 سپهسالار را از كار بركنار ساخت و صدارت را به میرزا یوسف آشتیانی (مستوفی الممالك) سپرد ولی فرمان رسمی صدارت وی در سال 1301 هـ .ق صادر گردید. دو سال وی درگذشت و در قم در مقبره پدرش مدفون گردید.تدبیر امیركبیر «زمانی، یك تن از راست گویان امانتی قیمتی نزد تاجر محترمی گذاشت. بعد از چند روز كه آمد مطالبه كرد آن تاجر ابا نمود. صاحب امانت نزد امیر رفت و قضیه را بازگفت. امیر بدو كه هیچ بروز نده (مطلب را افشا مكن) تا من امانت ترا گرفته برسانم. و شبانه به بهانه ای به دنبال تاجر فرستاد او را به مجلس خود طلب كرده اظهار مهربانی نمود و به بهانه ای انگشتری تاجر را گرفت تا تماشا كند و با آن انگشتری بازی كرد و به بهانه ای بیرون امد. و آن خاتم را به دست یكی از خادمان داده گفت: به خانه این تاجر برو و این خاتم را به عیال او بده و بگو حاجی می گوید به نشانی این خاتم آن ام انت را كه در چند شب قبل به خانه آوردم بده كه لازم است.
آن خادم به خانه تاجر رفته و چنین كرد و امانت باز آورد و پنهانی، آوردن امانت را به امیر بازگفت. امیر بعد از ساعتی قطع صحبت با تاجر كرد و او از مجلس بیرون شد و به خانه خود روان گشت و حشمت امیر مانع بود كه انگشتری خود را طلب نماید. چون به سرای خود رفت از ماجرا آگاه شد. از خجالت به اهل خانه خود دم نزد (چیزی نگفت) و تا صبح هراسان بود و با خداوند نذر و نیاز برد و سوز و گداز داشت. صبحگاهان امیر دنبال صاحب امانت فرستاده امانتش را رسانید و به او سپرد كه دیگر رو آورد تاجر نكند، و خود امیر هم دیگر از تاجر مؤاخذه نكرد و به این سهولت كار صعبی (دشواری) را صورت داد.»
امیركبیر و احتشام الدوله«در ابتدای صدارت مرحوم میرزا تقی خان امیركبیر روزی خانلر میرزای احتشام الدوله عم ناصرالدین شاه كه والی بروجرد و لرستان بود به تهران دیدن او آمد. امیر از او پرسید: خانلر میرزا! وضع بروجرد و لرستان چطور است؟ گفت: قربان، بدری امن و عدالت برقرار است كه گرگ و بره با هم آب می خورند. امیر با خشم به او گفت: شاهزاده من می خواهم كه ولایت آنچنان امن و آسوده شود كه گرگی نباشد تا ازخیال او بره نیاساید و پیوسته در اضطراب سر نكند. خاطر میرزا سر به زیر افكنده و دیگر چیزی نگفت.» ادب و تربیت میرزا آقاخان نورییكی از ویژگی های میرزا آقاخان نوری شوخی های بی مزه و بی ادبانه وی بود. یك شوخی دور از ادب وی با منشی سفارست روس مشكلات بسیاری به وجود آورد. خان ملك ساسانی در كتاب سیاستگران دوره قاجار در این باره می نویسد:«یكی از مسائل مهم مملكتی كهبدر مدت هفت سال صدارت میرزا آقاخان خاطر اولیای دولت علی
ه را به خود مشغول داشته مسئله شوخی و مسخرگی جناب اشرف صدرالاعظم است با میرزا مجید آهی.میرزا مجید آهی، منشی سفارت روس، از حیث صورت و اندام بی اندازه شبیه به میرزا آقاخان بود ولی او به واسطه عدم تجانس و اختلاف سیاسی و اخلاقی همیشه از میرزا آقاخان نوری دوری می جسته و از ملاقاتش اظهار تنفر می نموده است. میرزا مجید خان آهی مردی بوده بسیار خسیس اما متین و با عفاف و روس مآب، در وصرتی كه میرزا آقاخان نوری شخصی بوده سخی الطبع، لیكن هرزه و مسخره و بی عفاف. نه تنها انگلیس مآب، بلكه در تحت حمایت دولت انگلیس می زیسته است.خانه میرزا آقاخان نوری در محله عربها واقع و در خیابان خندق دور ارك بوده است. روی خندق مزبور برای عبور از محله عربها به طرف ارك یك پل چوبی به عرض یك متر با نرده های چوبی وجود داشته كه جناب صدر اعظم هر روز صبح سواره با فراش و غاشیه كش از آن راه به دربار می آمده است.یك روز صبحگاهی مرزا مجید خان آهی كه از ارك به محله عربها می رفته در روی پل چوبی با میرزا
آقاخان مصادف می شود. و چون از سلام و تعارف با او احتراز می كرده دست ها را به نرده چوبی گرفته پشتش را به میرزا آقاخان كرده و به طرف خندق نگاه می كرده است. میرزا آقاخان كه سواره به او می رسد سر را به طرف گوش او خم كرده آهسته می گوید: «… به ریشت». میرزا مجید خان این بی احترامی را رسماً به سفارت روس شكایت می كند و جبران این بی ادبی را به نحو اكمل خواستار می شود. چه درسد سر بدهم. چندین سال مابین سفارت و صدارت عظمی راجع به
این موضوعمجالس عدیده تشكیل شده و مكاتبات تلخ و ترش رد و بدل گردیده تا بالاخره میرز مجید خان بخواهد حاضر است انجام دهد. به شرطی كه میرزا مجید خان بگوید كه من به گوشش چه گفتم. اما میرزا مجید خان هرگز راضی نمی شود كه آن جمله توهین آمیز را خودش با زبان خود
تكرار كند وموضوع به همین جا ختم می گردد.» ژچاپلوسی میرزا آقا خان«از تمام علمیات و رفتار و كردار و گفتار میرزا آقاخان خودخواهی، حیله گری، كینه توزی و جاه طلبی و شهرتجویی هویداست. شخص اول مملكت ایران بسیار بد خط و از انشا مراسلاتی كه به خط خود به ناصرالدین شاه نوشته پیداست كه سواد درستی هم نداشته است. وی در نامه ای به ناصرالدین شاه می نویسد كه «جان جمیع اولاد آدم و عالم را فدای یك كلمه دستخط مبارك كرده» و به این طریق پستی روح و عدم عزت نفس مشهود است.» این دیوارها به امیر خبر خواهند بردرضا قلی خان هدایت نقل می كند كه روزی ماموری از جناب امیركبیر به خانه او آمد و گفت كه امیر شما را احضار كرده است. هدایت با شتاب تمام خود را به حضور امیركبیر می رساند. امیر در اتاقی نشسته و به كشیدن قلیان مشغول بود. همین كه چشمش به هدایت می افتد او را به نشستن تكلیف می كند. رضاقلی خان هدایت سپس می گوید:«… بعد از لحظه ای امیر به من گفت كه آیا برای ماموریتی به خوارزم حاضر هستی یا نه؟ با تامل گفتم: آری گفت: پس برو و تهیه سفر خود را ببین. وقتی كه دستور می رسد به خارج شهر نقل مكان كن… آشفته و نگران به جانب خانه آمدم. همین كه به منزل رسیدم دو نفر مامور را دیدم كه هر یك دو كیسه زر سر به مهر زیر دو بغل به خانه من رسیده اند و می گویند: این مال را كه جمع آن دو هزار تومان اشرفی است امیر برای تهیه اسباب سفر و مخارج راه شما فرستاده است. و از من مطالبه رسید كردن. رسید رانوشتم و دادم ولی هر قدر خواستم كه از آن پول چیزی به ایشان انعام دهم، قبول نكردند و گفتند: اگر امیر بفهمد پوست از سر ما خواهد كند. گفتم؛: در اینجا كس
ی نیست كه به امیر خبر دهد. گفتند: این دیوارها به امیر خبر خواهندبرد. انعام رانگرفته و با رسید رفتند.» این داستان واقعی به خوبی نشان می دهد كه امیركبیر نه تنها با رشوه خواری بلكه با انعام گرفتن و انعام دادن نیز به شدت مخالف بود و به این ترتیب سعی داشت كه كارمندان دولت به پاكدامنی و وظیفه شناسی عادت كنند.نام مرا در روزنامه نیاوریدروزنامه وقایع اتفاقیه با تشویق میرزا تقی خان امیركبیر در سال 1267 هجری قمری در تهران تاسیس شد. اولین شماره آن در روز جمعه پنجم ربیع الثانی 1267 انتشار یافت. مدیریت این
روزنامه راحاج میرزا اجبار تذكره چی بر عهده داشت.روزنامه وقایع اتفاقیه كه هر هفته یك شماره روزهای پنج شنبه منتشر می گردید. مخصوص درج و انتشار اخبار پایتخت و شهر های دیگر ایران و مختصری از اخبار ممالك خارجه بود. نویسندگان روزنامه تا زمانی كه میرزا تقی خان زنده بود حق نداشتند نامی از او ببرند. و با واژه های چاپلوسانه و مطالب تملق آمیز از او ستایش كنند.امیركبیر عقیده داشت كه اگر نویسندگان اجازه یابند نام او را د رروزنامه بنویسند ابتدا القابی نسبتاً مناسب برای او خواهند آورد اما كم كم به تعداد لقب ها و كلمات ستایش آمیز خواهند افزود و به زودی از وی بتی درست خواهند كرد كه هركس باید به ستایش آن بپردازد.در تمام مدتی كه امیر صدارت داشت هرجا صبحت از اقدامات و تصمیمات دولت بود نویسندگان وظیفه داشتند كه همه را با نام «امنای دولت» و عباراتی نظیر آن ذكر كنند. در تمام شماه های روزنامه وقایع اتفاقیه كه در دوران صدارت امیركبیر منتشر شد حتی یكبار هم نامی از میرزا محمد تقی خان نیامده است.اما پس از عزل امیركبیر و روی كار آمدن میرزا آقاخان نوری سیاست اداره روزنامه تغییر یافت. از ان پس در بیشتر شماره های وقایع اتفاقیه (از شماره 75 به بعد) نام و القاب میرزا آقاخان نوری به چشم می خورد. برخی از نویسندگان برای جلب توجه صدرالاعظم واژه و كلمات ستایش آمیز به پای میرزا آقاخان می ریختندو آن مرد دون همت را غرق شادی می ساختند. نویسندگان تمام اقدامات انجام شده را نتیجه كاردانی و لیاقت وی می دانستند. در یكی از شماره های روزنامه القابی این چنین قبل از نام وی دیده می شود:«جناب جلالت مآب كفالت و كفایت انتساب مقرب الخاقان اعتماد الدوله العلیه العالیه…»ببین تفاوت ره از كجاست تا به كجا. زندان در عصر ناصرالدین شاه
حكومت های استبدادی معمولا برای سركوب مخالفان خود به حربه «تهمت، دروغ و افترا» متوسل می شوند. در عصر ناصرالدین شاه نیز چنین وسیله ای برای از بین بردن هر انسانی كه سخن از حقوق انسانی مردم ایران می گفت، به كار می رفت.حكومت ناصرالدین شاه با توجه به احساست مذهبی مردم ایران به مخالفان خود معمولا تهمت یابی بودن می زد. متهمان اغلب فرصت دفاع از خود و رفع اتهام نمی یافتند. آنان در زیر شكنجه های هولناك و یا زندگی در زندان های مدهی آن زمان محبور می شدند به گناهانی اعتراف كنند كه هرگز در زنگی مرتكب نشده بودند.
كارلاسرنا بانوی ایتالیایی كه در آن زمان به ایران آمده بود درباره زندانهای ناصرالدین شاه می گوید:«در این فصل كه سخن از آداب و خلقیات ملتی است، كوشش من به عنوان یك سیاحتگرا بیطرف بر آن است كه آنچه را كه به نظرم رسیده است با صداقت بیان كنم. بنابراین ضروری است كه خوب و بد و درست و نادرست و زیبا و زشت، هر یك در آن جحایی داشته باشد. من در خانه های شخصی تهران زندان هایی دیده و شاهد صحنه هایی بوده ام كه اگر آنها را نقل كنم به گزافه گویی و كتمان حقیقت متهم خواهم شد. زندان ها اقسام مختلف دارند، اما شرایط همگی آنها رقت انگیز است. اكثر زندان ها خصوصی و در خانه اعیان و مالكان بزرگ است. یك شخصیت والا اگر در خانه خود زندانی نداشته باشد و در برخی موارد شخصاً اجرای عدالت نكند،مادون طبقه خویش قرار گرفته است. در نتیجه، هر صابح مقامی مدعی است كه حق دارد در خانه خود و تحت نظارت نوكران خویش مجرمان را به چوب ببندد و زندانی كند. این خدمت را برای زیر دستان و دوستان و آشنایان خود نیز انجام می دهند. این حق در همه جای كشور شناخته شده است و اجحافی واقعی است كه بر اثر كثرت استعمال، تحمل آن بر ضعفا دشوار نیست.در زندان حاكم تهران زندانی از همه جا بیشتر است. این زندان در زاویه ای در یكی از راسته بازارها كه به خاطر محلش چهار راه «چهار آب» نامیده می شود واقع است. هنگام روز زندانی در حالی كه زنجیری بر گردن و دستها و پاهایش بسته شده است در سردابه ای دیده می شود. شب هنگام را به تیری چوبی می بندند به طوری كه نمی توانند جنب بخورند. این زندان به شخصی عادی اجاره داده شده است. زندانیان كه دولت بدانها غذا نمی دهد، پول غذای خود را اجاره دار می دهند كه خوراكی برای آنها تهیه و سودی برای خود منظور می كند. چون یكی از صفات ایرانیان دادن صدقه و احسان به دیگران است، بسیاری از عابران چند شاهی دردست زندانیانی كه بیشترشان بیگناه و كمتر تبهكارند می اندازند. اشخاص زیادی بی آنكه دعوایی علیه آنها اقامه
شده باشد یا محاكمه ای شده باشند برای هیچ، توقیف می شوند و به همین شیوه در زندان به سر می برند و در مدت توقیف هرگونه تنبیهی درباره آنها مجرا می گردد.با این حال، زندگانی این گروه در مقایسه با زندانیانی كه در سیاهچالهای دربار كه آنها را «انبار» می نامند، بسر می برند، به مراتب شیرین تر است.در آنجا زندانیان برحسب جنایتی كه مرتكب شده اند در گروه های پنج شش نفری به یكدیگر بسته اند و زنجیرهایی آنچنان سنگین بر گردن، سینه و پا دارند كه به زحمت آن را تحمل می كنند. گاهی یك زندانی را به تنهایی به حلقه ای كه به دیوار كوبیده است می بندند. توقیف زندانی هیچگاه مدت معینی ندارد. اینان كه حشرات كثیف بدن آنها را می خورند و جز قطعه نانی و كوزه آبی در اختیارشان نیست غالباً از گرسنگی از پا در می آیند. بیشترشان كه بر سنگفرشی مرطوب افتاده اند و از نور آفتاب محرومند و هوایی عفن را استنشاق می كنند، مرگ را كه غالباً به زودی به سراغشان خواهد آمد برای خود رهایی می دانند. بیشتر اوقات جز اجساد بی جان بی بند كشیده شان از زندان خارج نمی شد.شكنجه ها و تنبیهاتی كه معمولا به اجرا گذاشته می شود سه قسم است:1 چوب زدن بر كف پا كه برای جرائم مختصر از قبیل مستی و ضرب و شتم و مرافعه اعمال می شود.2 زندانی كردن در «انبار» شاه كه در برابر سوء قصد به شاه و قیام علیه دولت با جرائم بزرگ دیگر اعمال می گردد.3 بریدن سر یا دست در برابر دزدی با سلاح و حمله شبانه به مكان ها یا افراد و شكستن در خانه ها یا مغازه های یا جنایات دیگر.با اینكه دولت ایران برای احترام به حقوق بشر دو قرار داد با دولت های قدرتمند اروپایی امضا كرده است، مفاد هیچ یك از آنها را به موقع به اجرا نمی گذارد.در این كشور كه مردم آن ملت های متمدن را قابل نمی دانند بلكه حقیر می شمارند هنوز بردیگ و شكنجه همچون دوران تفتیش عقاید رواج دارد. اهتمایی كه نمایندگان سیاسی دول اروپا در اینگونه امور به خرج می دهند و تذكرات آنان به دولت ایران كه اغلب اوقات در موقعیت های بی ارزش
و هنگام عقد قراردادهای یا حدوث حادثه مهمی در مشرق زمین است، بندرت سودمند افتاده است. و به نظر می آید كه آنان نیز با سكوت در برابر اجحاف و ستم های وحشتناكی كه روزمره در این كشور اعمال می شود مشوق دولتیانند.
ادامه خواندن مقاله در مورد ناصرالدينشاه قاجار
نوشته مقاله در مورد ناصرالدينشاه قاجار اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.