Quantcast
Channel: دانلود فایل رایگان
Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

مقاله لودويگ ميس فن در روهه معمار

$
0
0
 nx دارای 112 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : لودویگ میس فن در روهه معمار مقدمهتقریباَ در تمام روزها ، به هنگام صرف نهار، شخصیتی برجسته از از پله های ساختمان باشگاه هنر در شیكاگو بالا می رفت گر چه كمی می لنگید ولی معمولاَ به عصایش تكیه می داد. میس وان دروئه نسبت به سن و سالش از البسه های «كنیس» بودند و او را ظریف نشان می دادند. از جیب كوچك كتش دستمالی گران قیمت و نرم بیرون بود زیرا علاقه داشت كه در امور شخصی رعایت كلیه نكات را بنماید. در خطوط چهره او خوش تیپی مشهود نبود: به نظر می امد كه سرش از یك بلوك گرانیت بیرون آمده باشد، چهره اش با چنین و چروكهای بیشمار ظاهراَ یك شهروند هلندی راحت طلب و اشرفی را داشت.در حال عبور از فضای وسیع باشگاه هنر، جایی كه او در سال 1951 پروژه اش را داده بود. میس – كه به نام لقب یافت – با چهر های آشنا نیز بر خوردار می كرد. به هنگام سلام دادن چهر هاش شكفته می گردید و لبخندی دوستانه بر روی لبانش نقش می بست. شروع كار جدی او بعد از صبرف نهار و تقریباَ از ساعت دو بعدازظهر به بعد بود. كسی كه این تصویر قدرتمند را مشاهده می كرد كمتر می توانست تصور كند كه لودویك میس از خانواده ایست نسبتاَ متوسط كه حرفه بنایی و سنگتراشی داشته اند (او اسم مادر خود «وان دروئه» را نیز جهت فعالیت های معماری به اسمش اضافه نمود) و نیز هیچكس نمی توانست تصور كن كه این جنتلمن محتاط كه ظاهرش مانند روسای كارخانجات فولاد سازی آمریكاست در بیشتر مدت زندگی خود به یك انقلابی خطرناك معروف بوده است در سال 1953 هنگامیكه هیكلش دقیقاَ به شكل همان مجسمه ای در می آمد كه از سنگ برایش تراشیده بودند، مدیر یكی از مجلات بانوان او را تهدیدی برای رلآمریكا قلمداد نمود و متهم به همبستگی با كمونهیست های، فاشیست ها ، و سایر فرقه ها كرد. این موضوع نه تنها باعث تعجب میس كه یكی از محبوبترین انقلابیون بود قرار گرفت، بلكه تحیر دوستان او را نیز برانگیخت ، دوستانی كه سالها تلاش می كردند او را از هیجانات روزنامه ها بر كنار كند . انزوای نسبی او باعث تمركزش در ز مینه ای گردید كه با آرامش بسیار ماموریت حقیقی خود را به عنوان یك معمار به عنوان سر منزل مقصود رساند. مختصری از زندگینامه میس وندروئهمیس موفق به داشتن ز ندگی مورد علاقه و باب طبخ خود نگردید . در بیست و هفتم مارس سال 1886 در آكیس گرانا در رنانیا متولد شد. وضعت خانوادهاش شرایط سخت در تعلیم و تربیذت به وجود آورد، لیكن حرفه پدرش بعنوان یك بنا به او امكان داد تا مصالح ساختمانی را در سطح وسیع شناسایی نماید، امكانی كه معماران معمولی قادر به كسب آن نبودند. می گفت: پدر من بلوكهای مرمری زیبایی در مغاز هاش داشت. آن چیزی كه ا سنگ می دانم از او یاد گرفتم. به هنگام پیمودن دوره ابتدایی و حرفه ای ، با دوستان هم سن و سالش به طریق روز مزد در كارگاههای ساختمانی كار می كرد. می گفت: «می بایستی اغلب گر م برای قهوه نجاران می آوردیم و اگر دیر می كردیم چن تا از آن چوبهای سقف را به طرفمان پرتاب می كردند.» میس از گذراندن دوره حرفه ای بسیار خوشحال بود زیرا متعقد بود كه «ساختن» رادر میان گل و لا و هیا هوی كارگاه آموخته است و نه برسر میز طراحی . در اوقات فراغت مایل بود از آجر بر روی آجر گذراندنش با دوستان صحبت كند و با لبخندی گرم می گفت: «حالا می فهمید كه یك آجر واقعاَ «چیزی » هست. حقیقت ساختمانی است و نه معماری روی كاغذ». مسلم اینست كه با توجه به حرف پدرش او آجر زیادی را روی آجر گذاشته است و به طریق اولی قبل از كشیدن خط مسائل زیادی در مورد ساخت سنتی فرا گرفته بود. پنجاه سال بعد از تولدش ، در مقر امپراتورهای مقدس روم باستان میس یكی از معدود كنفراسهایش را به مناسبت شروع مدیریت معماری مدرسه فنی برگزار نمود. در آن روز سال 1938 گفت: «هر نوع تعلیم وتربیت از ضلع عملی زندگی شروع گردد و بر روی خط دیسلیپین ماتریل ها ، به وسیله فونكسویون و كار خلاق توسعه یابد. دیدگاهها و نظرات میس در طی دوره های مختلف-چقدر فرم یك آجر منطقی است و چقدر در همه ك ارها مورد استفاد است ! چه منطقی د ر خطوطش ، در مدولش و در پوسته اش نهفته است. چقدر یك دیوار آجری غنی می باشد؛ این ماتری لیال ها چه نظمی را به ما می آموزند !;» «دیپلیسین» : كلمه ای كه زندگی و كار میس را تشكی ل می داد. دیپلیسی ن یعنی قاعده ، روشنی و حقیقت. آكیس گرانا شهر محل تولدش در خط مرزی استان رنانیا با هلند واقع است. میس كاتولك به دنیا آمد و از اوان جوانی «به سنت آگوس تین» و «سنت توما س» گرویده بود. در كنفراس معرفی در سال 1938 گفت: «هیچ چیز قادر به بیان معنی كارهای ما مانند این این كلمات سنت آگوستین نمی باشد : زیبایی تشعشی از حقیقت است». برای میس هیچگونه تردیدی در مورد عدالت و حقیقت كاری كه انجام می داد – و نتیجتاَ زیبایی – وجود نداشت. هر قدم ا ز زندگانیش گامی روشن بوده است : مطمئن ، با ثبات و بدون تردید. اولین گام آجر است حقیقتی ساده از یك ماتریال. دوم درك ارزش واقعی یك ماتریال و «بعد» تمام آنها است. سوم شناختن دیگر مواد مشخصه زمان است مانند فولاد، سیمان و شیشه ، چهارم درك نیاز زمانه است مانند فولاد ، سیمان و شیشه ، چهارم درك نیاز زمانه است یعنی نیاز به ساختن سر پناه در مقیاس بزرگ و آزادی دادن به انسان. نتیجه سریع و غیر قابل اجتناب از این پروسه. روشن و صاف و با ضمانت اجرایی «تشعشع حقیقت» است. آیا می تواند طور دیگری باشد؟ میس می گفت : «تجربیات و عملی ما تنها به درك ما در پیشرفت های مواد ساختمانی كمك می كنند اما ارزش هایی كه ما به آنها فكر می كنیم ارزش های فرهنگی ما هستند.» منتقدین میس گاهی اوقات كوششی كردند كه ا و را برای دفاع از نقطه نظر هایش به جنگ وارد نمایند، اما میس این جر و بحث ها را بی مورد می دانست: برای او منطق – منطق بدون تردید – همانا حقیقت بود كه زیبایی از آن منشعب می گردید. لازم نبود بر روی حقیقت بحثی در گیرد. با خاتمه دوره ابتدای میس وارد مدرسه حرفه ای محلی گردید. او همیشه تمركز خود را معطوف به صورت پراتیكی ساختمان می نمود و بیشتر اوقات خود را در ساختمانهای در دست احداث پدر و یا دوستان پدرش می گذرانید. در پانزده سالگی مدرسه حرفه ای را رها كرد و در نزد معماران اكیس گرانا بعنوان شاگرد مشغول كار گردید. یكی از كارهای واگذار شده به او – كه با غرور و لذت از آن صحبت می نمود – طرح هایی با مقیاس حقیقی از تزئینات نئوكلاسیك بود كه می بایستی بعداَ با گچ بر روی ساختمانهای گوناگون اجرا گرداند. او می گفت : «طرح ها را می بایستی بر روی صفحه های بزرگ كاغذ نصب شده بر روی دیوار انجام دهیم. میز طراحی نداشتیم ، سر پا بودیم و مجبور بودیم دوایری با شعاع زیادی طراحی نماییم تمام آن صفحه بزرگ را باید از تزئینات و سایر مهمات دیگر پر می كردیم. واقعاَ كه آن یك مد رسه طراحی بود!». در حقیقت كار به همان اندازه مشكل بود كه برش سنگ به وسیله یك تیم از كارگران. میس بعد از دو سال كار طاقت فرسا هنگامیكه پیشنهاد یك معمار برلینی را دریافت كرد بسیار خوشحال گردید و شهر آكیس گرانا را در سال 1905 بمقصد پایتخت ترك نمود. هنوز ناپخته بود، اما نسبت به سن و سال جوانان معمار كه از مدرسه هنر فارغ التحصیل می گردند او خیلی بیشتر می دانست و در نوزده سالگی باندازه معمارانی كه دوره های مختلف دانشگاهی را به پایان رسانیده باشند تجربه كسب كرده بود. میس در پایتخت زیاد توقف ننمود و بعد از این كه دریافت كار كارفرمای جدیدش منحصراَ بر روی چوب است – چیزی كه از آن نمی دانست – بسوی برونوپل كه یكی از معروفترین طراحان آن زمان بود رهسپار گردید (برونو نیز مانند سایرین تحت تاثیر استیل لیبرتی بود) و از او به عنوان شاگرد در دفترش تقاضای كار نمود. بهر حال بعد از دو سال كار مداوم خلاء دانستنی های خود را در مورد ساختمان پر كرد و دفتر پل را ترك نمود. در همان سال 1907 اولین مسولیت كاری به او ارجاع گردید. یعنی : خانه پرفسور «رایل» در «نوبابلزبرگ» در حومه برلین، با این كه این ساختمان از لحاظ تفكر و جزئیات سنتی بود لیكن اجرای كامل كار توسط یك «شاگرد بیست ساله» حیرت همگان را برانگیخت. در دهه اول قرن بیستم در آلمان پیتر بهرانس به نظر می آمد كه از تفكرات معماری بر علیه صنعت و حمایت از انسان بر علیه تهاجمات ماشینی دست برداشته است. لوكوربورزیه بسال 1910 نزد او رفت كه در آن زمان والتر گروپیوس دستیار نزد او رفت كه در آن ز مان والترگروپیوس دستیار نزدیكش بود. میس بعد از خاتمه ساختمان پرفسور رایل هنگامیكه بهرانس پیشنهاد كار كرد با اشتیاق پذیرفت و مد ت سه سال نزد او كار كرد و تربیت معماری خود را كامل نمود. به نظر می آید كه اهمی ت بهرانس برای میس دو دلیل جداگانه دارد : اولی ن اینكه میس از طریق بهرانس اهم ی ت بازی تداخلی بین معماری و صنعت را – كه مورد توجه گروپیوس و كوربو نیز قرار گرفته بود – درك كرد. اما این موضوع نطفه اصلی كار بهرانس را تشكیل نمی داد. در كنار ساختمانهای صنعتی برای آ + ا + گ (صنعت الكتریكی آلمان) و در كنار «طرحهای صنعتی» كه برای این كمپانی انجام می داد كار دیگری نیز می كرد، كه در تضاد كام ل با كار قبلی اش بود. این چهره دوم را به عنوان معماری كلاسیك و مونومتنال معرفی می كرد كه برای ار گانهای دولتی طرحهایی انجام می داد . این نوع كار میس وان دروئه را – حداقل به همان اندازه كه «روحیه جدید» معماری صنعتی را بهرانس در غرفه ها و كارخانجات مختلف به كار می رد – تحت تاثیر قرار دارد . موضو ع فو ق دلیل بهرانس به نئوكلاسیسم نبو د و در آن غرق نگردی د. در سال 1900 بهرانس یكی از رهبران استیل لیبراتی بود و صفحات شیشه ای بزرگی را از استیل فلورآل نقاشی كرده بود. خالق حكاكی های بر روی چوب بود كه با كارهای منبت كاری ژاپنی برابر می كردند. تابلوهای زیاد و متنوعی با نام درد، بوسه، شاه پرك ، و غیره بمانند دوره های قبل از رافائل نق اش ی كرده بود. اما درسال 1905 ناگهان به نقصان «آرنوو» پی برد و در جستجوی تاثیری خالص روش ن دیپلیسنی منط قی – یا ب هتر بگوئیم. نظمی كلاسیك – برآمد كه به وسیله آن بتوانند خود را از قیود استیل لیبرتی رها سازد. او چنین نظمی را در نئوكلاسیسم معمار بزرگ آلمانی بزرگ قرن هفدهم یعین «كارل فردیك شینكل» یافته بود.بعقیده بهرانس و میس نئوكلاسیسم شینكل دارای سه چهره جالب بود: اول ای ن كه س اختمانهای خود را بر ر وی سكوهای وسیع می گذاشت و به آنها شخص ی ت اشرافی میداد؛ ثانیاَ در شینكل یك نوع رتیم با تناسب و مقیاس كش ف كردند كه قابلیت تلفیق در هر زمان را داشت، ثالثاَ ساختمانهای او دارای خلوص حقیقی د ر فرم بودند كه معنی والاتری از فضاهای معماری ساده آن ز مان را دارا بود. در سال 1930 بهرانس كلیه كارهای نئوكلاسیك خود را كه قبل از جنگ جهانی اول انجام داده بود منتشر نمود. میس تحت تاثیر تفكرات فرمال شینكل قرار داشت، درست بهمان اندازه كه بهرانس او را در زمینه صنعتی تحت تاثیر قرار داده بود . در سالهای بعدی ایده كلاسیسم یعنی كار دقیق و استادانه در دادن راه حل های جهانی قابل اجرا در مقایس های بزرگ میس را به شدت تكان داد. دفتر بهرانس، در زمان میس و گروپیوس ، بسیار پر كار بود، اما اگر بخواهی م از دو ساختمان كه بیش از همه میس را تحت تاثیر قرار دادند نام ببری می توان گفت: یكی كارخانه توربین آ – ا – گ در سال 1909 و دیگری سفارشات آلمان در پتربورك بودند. ساختمان سفارت توسط میس اتمام رسید. این دو بنا بهرانس را به دو نقطه متضاد خود رسانید. اولی مهمترین كار انجام شده از فولاد و شیشه می باشد كه قبل از كارخانه «فاگوس» گر وپیوس (درسال 1911)ساخته شد و دومی یكی از ملموس ترین و هماهنگ ترین ساختمانهای نئوكلاسیك است كه از دفتر بهرانس بیرون آمده بود. كارخانه توربین از یك فضای بزرگ با قوس های فولادی به دهانه های تقریباَ بیست و پنج متری و ارتفاع سی متری ساخته شده بود. این طاق ها به فواصل هفت متر از یكدیگر قرار داشتند و فضای بی ن آنها تا سقف از شیشه پوشانده بود. ای ن محیط بزرگ می بایستی یكصدوهشتاد متر طول می داشتند ، اما تنها یك قسمت یكصد و بیست متری آن ساخته شد. شكل زوایا با ستونهای بتنی حجیم حل گردیده بودند و د روی آنها شیارهای افقی شكل برای تضاد با طاق های عمودی فولادی در یكصدو بیست متر نما دیده می شد. این زوایای بتنی باربر نبوده و بسیار نیز باریك بودند. این موضوع معنی خاصی دارد زیرا نشان می دهد كه بهرانس ، درست برعكس آگوست پره، تمایل به تفسیر «پورسیم استراكچر» را دارد و علاقمند است به مسائل گوناگون و به غیر ا ز وسایل فونكسیونال با آن مقابله برخیزد. ز وایای حجیم بتنی در كارخانه آ – ا – گ تصویری از قدرت و نیرو هستند و د رابطه با هماهنگی و قافیه استراكچر اجرا نگردیده اند. به قسمت نئوكلاسیك كار بهرانس تعلق داشت كه این از نظر ما درخشان نمی باشد. تناسبات اشرفی و بزرگ بودند. ظریف كارهای داخلی از كیفیت بالایی برخوردار بود و دكراسیون «پلاستیك» مجموعه سواركاران بر روی درب ورودی مانند سایر كارهای آن دوران به نظر می آمد. این جزئیات به نسبت كارهای رایت در آمر یكا، پره و گارنیه فرانسه ، گروپیوس و برونوتات در آلمان استثنایی می باشد: اما سفارت پیتروبورگ فضاهای زیبایی نیز داشت . ورودی كلاسیك و بزرگ آن در طبقه همكف از س تونهایی با فواصل یكسان ساخته شده بود و در فواصل بین ستون ها از كف تا سقف شیشه نصب گردیده بود. ای ن سطوح شیشه ای – با تعدادی بازشو – فضای ورودی را به خارج و به طرف حیاطی در پشت ساختمان اصلی باز می كردند. در بعضی از قسمت ها فواصل بین ستونها یا دیوار بودند یا گذرگاه اما همگی از یك مدول تغذیه می گردیدند كه بیانگر سیستم واحد ساختمانی بود، حتی پله اشرافی بزرگ كه از و رودی به طبقات فوقانی می رفت در داخل یك سیستم بین ستونی قرار داشت و جزیی از استراكچر نمایش داده شده شده بود، در معماری كلاسیك جدی نبود؛ اما به نظر می آمد كه میس از فرم كلاسیك بودن آن الهاماتی گرفته باشد تا در كارهای آینده اش مو رد استفاده قرار دهد. (این ساختمان متاسفانه در دوران جنگ دوم جهانی خسارت دید). میس در حالیكه در دفتر بهرانس كار می كرد چندین كا رش خصی نیز داشت . یكی از این كارها خانه ای برای هوگو پلز بود كه كاملاَ خطوط « خاصیت شینكل » را دارا بود، خلوص ی كه بهرانس و سایر معماران آلمانی با ذوق و سلیقه خاص خود آن را بكار می بردند. خانه دو طبقه و كلاَ قرینه بود. دیوارها از گچ و با یك نوار ساده ولی سنگین در دور سقف تزیین یافته بودند. معدود افرادی كه از جلوی آن می گذشتند دوباره توقف كرده به آن دقت می نمودند. اما اگر كسی قصد داشت كه شبیه آن را بسازد متوجه تناسبات و جزییاتی می گردید كه ر سادگی فرم نهفته بود و یقین حاصل می كرد كه سازنده آن چیزی بیشتر از یك پیرو شینكل و بهرانس بوده است. اولین نشانه از استقلال میس در سال 1912 یكسال بعد از خانه پرلز ظاهر گردید. بهرانس برای مدتی برروی پروژه پروژه مادام اچ – ای – ال – كرولر (H.E.L.J. Kroller) شهر لاهه هلند كار كردهد بود. پروژه بهرانس كاملاً استیل شینكل بود: بلوك دو طبقه با ورودی ستون دار عقب رفته كه با یك بالكن خاتمه میافت. نوار دور سقف بسیار سنگین و صاف بود و پاسیو آن از یكطرف مسدود می گردید. خانم كرولر كه كلكسیونر نقاشی های مدرن كرولر – مولر (Lroller-Moller) بود، به این نتیجه رسید كه بهرانس می باید مدلی مصنوعی بوسیله چوب و چادر از این ساختمان، در جایی كه می خواست بر پا شود، بسازد. عكس های موجود از این مدل نشان دهنده بلوك های حجیم و ناخوشایند این ساختمان هستند كه بوسیله پنجره های عمودی منظم تمیز داده می شوند. میس كه برروی پروژه كرولر در دفتر بهرانس كار كرده بود، برای اجرای مدل ساختمانم به لاهه رفت. خانم كرولر بدلایل زیاد تصمیم گرفت مدل پروژه در همان جا بوسیله میس انجام گردد. میس یكسال در لاهه اقامت كرد (میس زمان را ارزان ترین چیزی می دانست كه یك معمار می تواند در پروژه سرمایه گذاری نماید) و بالاخره مدل خود را از چوب و كرباس در مقیاس حقیقی بنا نمود. در سال 1913 میس به برلین بازگشت و دفتر كار شخص خود را گشود. در مدت هیجده ماه آرامش تا قبل از جنگ جهانی اول او ویلاهای متعدید را بسبك خانه پرل طراحی نمود كه كم و بیش همگی از استیل شینكل پیروی میكردند. گرچه استفاده بیشتر از شیشه، سادگی در جزئیات و تاكید در تناسبات ظریف جای مشخصی برای این معماران باز كرده بود و گرچه میس از نظر فرم یك «كلاسیست» خوانده می شد؛ اما واضح بود كه استراكچر اگر بعنوان نظم عمومی ساختمانی تصور می شد توجه او را بیشتر برمی انگیخت. سالی كه در لاهه گذرانید. موفق شد قسمتی از كارهای اچ – پی – برلاژ (H.P.Berkage) معماری هلندی را مشاهده نماید معماری كه ساختمانهای ساده و آجریش توانسته بود در میس این اعتقاد را برانگیزد كه صداقت كاملی در ساخت با این ماده ساختمانی وجود دارد. ایده «صداقت»‌ساختمانی و حالت گرایی استراكچری را برلاژ از مردانی چو «راسكین» (Ruskin) آموخته بود و از این فكر برای حمله به تئوكاسیسم و اقتباسیون استفاده كرده بود. در تضاد با این انحراف او بطرف «پاكی» ساختمانی در قرون وسطی سوق داده شد. میس تحت تأثیر چنین دلایلی منتقد شینكل و پیروانش گردید. بنظرش آمد كه بهرانس و كسانی مانند او فرم را برای عشق به فرم دوست داشتند. او از برلاژ نظم اساسی استراكچر را فرا گرفت. چند سال بعد میس آشكارا گفت: «مشكلات فرم مورد نظر ما نیستند، ما به مشكلات معماری توجه داریم. فرم هدف كار ما نیست بلكه از نتایج آن است. فرم بخودی خود وجود خارجی ندارد. فرم در محتوای خودش رفمالیسم است كه آن مورد تكذیب ما است». اینها در محدوده خوئ سخنانی خشن و درست بودند. همانطور كه بهرانس لزوم رهایی از احساسات «فلورآل» را دریافته و به كلاسیسیسم شینكل روی آورده بود، همانطور نیز میس احساس می كرد كه م یباید از قیود «فرمالیسم» رهایی یابد و بدنبال راسونالیسم روحی در معماری باشد تا بتواند فرم زیر را نیز خلق كند و تحت سلطه آن نباشد. این امر فاكتوری لازم در تكامل میس بشمار می رفت، اما این حقیقت كه امكان داشت او در آینده این كلمات را فراموش كند و یكی از آرشیتكت های مدرن و طراز اول گردد و خالق فرم های زیبا و صریح بشود، چیزی از ارزش اعتقادی او در آن ایام نمی كاهد. در این جو هیجان انگیز میس امكان یافت كه با گذشته خود وداع كامل نماید. یك خانه دیگر بسبك كلاسیك همانند سال 1914 طراحی نمود. اما این خانه هرگز ساخته نشد و این اخرین كوششی بود كه نئوكلاسیسم را با نیاز زمان منطبق می ساخت. در همان سال همزمان با طرح این خانه میس پروژه ای انقلابی از یك آسمانخراش نیز ارائه داد و از آن لحظه به بعد بود كه او در حقیقت معماری مدرن را تحت الشعاع خود قرار داده بود. اسكیس های میس در سال 1919 در مورد یك برج تمام شیشه یا بیست طبقه بودند كه در مركز آن سرویس های مختلف استقرار بافته بودند. فضاهای اداری بصورت سه بال از آنجا منشعب می شدند و از سطح زمین تا سقف بدون انقطاع از شیشه پوشیده شده بودند. دیواره شیشه ای ایده ال بود فوق العاده و در نوع خود بی نظیر، مخصوصاً اگر طراح آن جوانی بوده باشد كه تا چند ماه قبل از آن اسكیس هایش با خطوطی محافظه كارانه ویلاهایی مطمئن و نئوكلاسیك را ارائه می داد. در اینجا بود كه میس پایه های اصلی آسمانخراش شیشه ای فلزی امروزی را بنا نهاد. ادامه خواندن مقاله لودويگ ميس فن در روهه معمار

نوشته مقاله لودويگ ميس فن در روهه معمار اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>