nx دارای 54 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
حضرت ابراهیم
ابراهیم، دومین پیامبر صاحب عزم و داراى آیین و شریعت جهانى و از نسل نوح است. اوبر اساس آیه 125 سوره نساء به خلیل الله ملقب گشته (وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهِیمَ خَلِیلاً). داستان زندگانى و دعوت او در بیش از 180 آیه قرآنى آمده و نامش 69 بار در خلال قرآن ذكر شده است. داستان دعوت وى در سورههاى بقره، انعام، شعراء، صافات، انبیاء و مریم بیشتر به چشم مىخورد. زندگى پر فراز و نشیب ابراهیم، خانواده و قومش حاوى نكات و شیوههاى تبلیغى بسیار است كه بدان مىپردازیم.
ثناى ابراهیم در قرآنآیات متعددى در قرآن، متضمن ستایش و تمجید از شخصیت والاى ابراهیم است و كمتر پیامبرى در قرآن از این میزان ستایش و ثنا برخوردار گشته و بر اسوه بودنش، تأكید گردیده است؛إِنَّ إِبْراهِیمَ كانَ أُمَّهً قانِتاً لِلَّهِ حَنِیفاً وَلَمْ یَكُ مِنَ المُشْرِكِینَ شاكِراً لِأَنْعُمِهِ اجْتَباهُ وَهَداهُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ؛(1)بهراستى ابراهیم، پیشوایى مطیع خدا و حق گراى بود و از مشركان نبود. و نعمتهاى او را شكر گزار بود، خدا او را برگزید و به راهى راست هدایتش كرد.وَاذكُرْ فِى الكِتابِ إِبْراهِیمَ إِنَّهُ كانَ صِدِّیقاً نَبِیّاً؛(2)
و در این كتاب به یاد ابراهیم پرداز، زیرا او پیامبرى بسیار راستگوى بود.وَلَقَدْ آتَیْنا إِبْراهِیمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ وَكُنّا بِهِ عالِمِینَ؛(3)و در حقیقت، پیش از آن، به ابراهیم رشد فكرىاش را دادیم و ما به شایستگى او دانابودیم.
إِنَّ إِبْراهِیمَ لَحَلِیمٌ أَوّاهٌ مُنِیبٌ؛(4)بهراستى ابراهیم بردبار، نرمدل و بازگشتكننده به سوى خدا بود.ابراهیم، اسوه توحید و خدا محورى
براى یافتن بهترین شاخصه تبلیغ ابراهیمى، باید به بررسى آیات مربوط به دعوت او اهتمام ورزیم تا با كشف و استخراج صفات این پیامبر و شیوههاى دعوتش، به شیوه محورى یا اساسىترین شاخصه دعوتش پى ببریم. با دقت در مضمون آیات حكایت كننده احتجاج ابراهیم با نمرود، مجادله او با خورشیدپرستان، گفتوگو با پدر و راز و نیاز با خدا و دیگر آیات، روشن مىگردد كه خدامحورى و توحید، محور تمام تلاشهاى تبلیغى و بلكه محور حیات پربركت اوست؛ و این به جهت جو شرك آلود و كفر آمیز حاكم بر آن جامعه بوده كه پرستش خدایان دروغین، از سنگ و چوب گرفته تا خورشید و ماه در آن رواجى آشكار داشت؛در مناظره با پدر و قوم، بیانات متعددى حاكى از خدا محورى اوست، مانند:
قالَ بَلْ رَبُّكُمْ رَبُّ السَّمواتِ وَالأَرضِ الَّذِى فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلى ذلِكُمْ مِنَ الشّاهِدِینَ.(5)پس از بناى بیت الله مىگوید:رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ؛(6)پروردگارا از ما بپذیر. بهراستى تو شنواى دانایى.
پس از محاجّه با ستاره پرستان:إِنِّى وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذِى فَطَرَ السَّمواتِ وَالأَرضَ حَنِیفاً وَما أَنَا مِنَ المُشْرِكِینَ؛(7)من از روى اخلاص، پاكدلانه روى خود را به سوى كسى گردانیدم كه آسمانها و زمین را پدید آورده است و من از مشركان نیستم.و حتى در پایان عمر، به عنوان وصیت بر توحید تأكید مىورزد:
وَوَصّى بِها إِبْراهِیمُ بَنِیهِ وَیَعْقُوبُ یا بَنِىَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى لَكُمُ الدِّینَ فَلاتَمُوتُنَّ إِلّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ؛(8)و ابراهیم و یعقوب، پسران خود را به همان آیین سفارش كردند: اى پسران من، خداوند براى شما این دین را برگزید؛ پس البته نباید جز مسلمان بمیرید.از سوى دیگر بخش قابل توجهى از آیات حكایت كننده داستان ابراهیم را مناجاتها و راز و نیازهاى پرمحتواى ابراهیم با پروردگارش تشكیل مىدهد، به طورى كه از میان حدود120 آیه مربوط به دعوت ابراهیم، حدود سى آیه، گفتوگوهاى ابراهیم خلیل را با خداوند متعال باز گو مىكند. از همین رو، حق تعالى او و پیروانش را اسوه امیدواران به خدا و روز قیامت معرفى مىفرماید:
لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِیهِمْ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ لِمَنْ كانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَالیَوْمَ الآخِرَ؛(9)قطعاً براى شما در پیروى از آنان سرمشقى نیكوست یعنى براى كسى كه به خدا و روز بازپسین امید مىبندد.شیوههاى دعوت ابراهیمپیامبرى چون ابراهیم با آن همه مدح و ثنایى كه قرآن در حق او ابراز داشته و با آن تأكید بر توحید و خدا مدارى، بایستى پیاده كننده روشهاى اصیل دعوت و مبتكر شیوههاى جدید تبلیغ باشد. و چنین بوده است كه قرآن دربارهاش فرموده: وَإبراهیمَ الَّذِى وَفَّى.(10) (و همان ابراهیم كه وفا كرد.) اینك به معرفى و شرح شیوههاى كلى دعوت ابراهیمى و روشهاى عملى آن مىپردازیم:
1 شیوه كلى، بیان شجاعانه عقاید توحیدىدر محیط و اجتماعى كه شرك و كفر در آن ریشه دوانده و همه زوایاى آن را فرا گرفته است، اظهار و ترویج توحید مستلزم شجاعتى كم نظیر است كه در شخصیت خدایى ابراهیم وجود داشت؛ او دربرابر پدر یا عمو، ادب و شجاعت را یكجا به ظهور مىرساند و به دعوت او مىپردازد، دربرابر گروههایى از مردم كه به پرستش اجرام آسمانى دلخوش بودند، به توحید فرامىخواند. در مقابل نمرود نیز با همان صلابت مىایستد و نداى توحید سر مىدهد؛إِذْ قالَ لِأَبِیهِ وَقَوْمِهِ ما هذِهِ التَّماثِیلُ الَّتِى أَنْتُمْ لَها عاكِفُونَ؛(11)
چون به پدر خوانده و قوم خود گفت: این مجسمههایى كه ملازم آنها شدهاید چیستند؟قالَ لَقَدْ كُنْتُمْ أَنْتُمْ وَآباؤُكُمْ فِى ضَلالٍ مُبِینٍ؛(12)گفت: قطعاً شما و پدرانتان در گمراهى آشكارى بودید.قالَ بَلْ رَبُّكُمْ رَبُّ السَّمواتِ وَالأَرضِ الَّذِى فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلى ذلِكُمْ مِنَ الشّاهِدِینَ؛(13)
گفت: نه بلكه پروردگارتان، خداى آسمانها و زمین است، همان كسى كه آنها را پدید آورده است و من بر این از گواهانم.قالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لایَنْفَعُكُمْ شَیْئاً وَلایَضُرُّكُمْ أُفٍّ لَكُمْ وَلِما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَفَلا تَعْقِلُونَ؛(14)گفت: آیا به جز خدا چیزى را مىپرستید كه هیچ سود و زیانى به شما نمىرساند؟ اف بر شما و آنچه غیر از خدا مىپرستید. مگر نمىاندیشید؟در مناظره با نمرود؛
إِذ قالَ إِبْراهِیمُ ربِّىَ الَّذِى یُحْیِى وَیُمِیتُ قالَ أَنا أُحْیِى وَأُمِیتُ قالَ إِبْراهِیمُ فَإِنَّ اللَّهَ یَأْتِى بِالشَّمْسِ مِنَ المَشْرِقِ فَأْتِ بِها مِنَ المَغْرِبِ؛(15)هنگامى كه ابراهیم گفت: پروردگار من همان كسى است كه زنده مىكند و مىمیراند. گفت: من هم زنده مىكنم و هم مىمیرانم. ابراهیم گفت: خداى من خورشید را از خاور بر مىآورد، تو آن را از باختر برآور.
و چه كسى به شجاعت و رشادت در اظهار توحید از ابراهیم شایستهتر، در حالى كه او بااعلام و اصرار بر توحید، خود را به ایمن ترین پشتوانه متكى ساخته و به مقام خلّت رساندهاست، چنان كه دربرابرشان بى پروا مىگوید: وَ لا أخافُ ما تُشْرِكونَ بِه(16) و آنگاه استدلال مىكند كه:وَكَیْفَ أَخافُ ما أَشْرَكْتُمْ وَلا تَخافُونَ أَنَّكُمْ أَشْرَكْتُمْ بِاللَّهِ ما لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ عَلَیْكُمْ سُلْطاناً فَأَىُّ الفَرِیقَیْنِ أَحَقُّ بِالأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ؛(17)و چگونه از آنچه شریك مىگردانید بترسم، با آن كه شما خود از این كه چیزى را شریك خدا ساختهاید كه خدا دلیلى درباره آن بر شما نازل نكرده است، نمىهراسید. پس اگر مىدانید، كدام یك از ما دودسته به ایمنى سزاوارتر است؟الف) شروع دعوت با سؤال
مطابق تصویرى كه در قرآن از تبلیغ ابراهیم به دست مىدهد، آن حضرت در بیشتر موارد، دعوت خود را با پرسشهایى دقیق و عمیق آغاز مىكرده است. این شیوه علاوه بر آن كه حساسیت و هوشیارى مبلّغ را مىرساند، باعث تحریك اندیشه و وجدان مخاطبان و به خودآمدن آنان مىگردد و مىتواند به ذهن و دل آنان آمادگى پذیرش حقایق را عطا كند، ضمن آن كه این پرسشها در بطن خود، استدلالهایى نیز بههمراه داشت.پرسشهاى حضرت ابراهیم به اشكال مختلف مطرح مىگشت؛ گاه به شكل استفهام عادى (آیا) مثل؛
وَإِذ قالَ إِبْراهِیمُ لِأَبِیهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْناماً آلِهَهً؛(18)و یاد كن هنگامى را كه ابراهیم به پدر خود آزر گفت: آیا بتان را خدایان خود مىگیرى.قالَ أَفَرَأَیْتُمْ ما كُنْتُمْ تَعْبُدُونَ؛(19)گفت: آیا در آنچه مىپرستید تأمل كردهاید.قالَ هَلْ یَسْمَعُونَكُمْ إِذ تَدْعُونَ * أَوْ یَنْفَعُونَكُمْ أَوْ یَضُرُّونَ؛(20)گفت: آیا وقتى دعا مىكنید از شما مىشنوند؟ یا به شما سود یا زیان مىرسانند؟فَما ظَنُّكُمْ بِرَبِّ العالَمِینَ؛(21)
پس گمانتان به پروردگار جهانیان چیست؟و گاهى به صورت استفهام انكارى كه معمولاً همراه با نوعى استدلال است، مانند؛قالَ أَتَعْبُدُونَ ما تَنْحِتُونَ * وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَما تَعْمَلُونَ؛(22)ابراهیم گفت: آیا جز خدا چیزى را مىپرستید كه هیچ سود و زیانى به شما نمىرساند.أَإِفْكاً آلِهَهً دُونَ اللَّهِ تُرِیدُونَ؛(23)
آیا به دروغ، غیر از آنها، خدایانى دیگر مىخواهید؟و زمانى به شكل پرسش از ماهیت معبود، مانند؛إِذْ قالَ لِأَبِیهِ وَقَوْمِهِ ماتَعْبُدُون.(24)إِذْ قالَ لِأَبِیهِ وَقَوْمِهِ ما هذِهِ التَّماثِیلُ الَّتى أنتُم لَها عاكِفُون؛(25)آنگاه كه به پدر خوانده و قوم خود گفت: این مجسمههایى كه شما ملازم آن شدهاید، چیستند؟إِذْ قالَ لِأَبِیهِ وَقَوْمِهِ ماذا تَعْبُدُون؛(26)
چون به پدر خوانده و قوم خود گفت: چه مىپرستید.حتى در خطاب به خدایان دروغین مشركان و بتها، شبیه آن پرسشها را مطرح مىكرد و مسلم است كه این پرسشهارا به منظور تنبّه مشركان اظهار داشته ا ست؛فَراغَ إِلى آلِهَتِهِمْ فَقالَ أَلا تَأْكُلُونَ * ما لَكُمْ لا تَنْطِقُونَ؛(27)پس پنهانى به سوى خدایشان رفت و به ریشخند گفت: آیا غذا نمىخورید؟ چرا سخن نمىگویید؟گاهى نیز از چرایى و علت پرستش بتها پرسش مىنمود؛إِنَّهُ كانَ صِدِّیقاً نَبِیّاً * إِذْ قالَ لِأَبِیهِ یا أَبَتِ لِمَتَعْبُدُ ما لا یَسْمَعُ وَلایُبْصِرُ وَلایُغْنِى عَنْكَ شَیْئاً؛(28)
او پیامبرى بسیار راستگو بود، چون به پدرش گفت: پدر جان، چرا چیزى را كه نمىشنود و نمىبیند و از تو چیزى را دور نمىكند، مىپرستى؟این پرسش نیز حاوى استدلالهایى محكم و استوار است. و آخرین مورد این كه چون باشجاعت دربرابر تمامیت كفر و شرك ایستاد، فرمود: فَأَىُّ الفَرِیقَیْنِ أَحَقُّ بِالأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ؛(29)
پس اگر مىدانید، كدام یك از ما دو دسته به ایمنى سزاوار تر است.ازجمله پیامدها و فواید این پرسشها كه در برخى موارد به صورت پىدرپى ومتوالى طرح و القا مىگردید، این بود كه پایههاى سست باورهاى شركآمیز بهلرزه مىافتاد و فرصت براى طرح پیامهاى توحیدى فراهم مىآمد. بهعنوان نمونه، درمحاجّه مذكور در سوره انبیاء، پس از فرو ریختن كاخ سست بنیاد اعتقاد شرك، فرمود:قالَ بَلْ رَبُّكُمْ رَبُّ السَّمواتِ وَالأَرضِ الَّذِى فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلى ذلِكُمْ مِنَ الشّاهِدِینَ؛(30)گفت: بلكه پروردگار شما خداى آسمانها و زمین است كه آنها را پدید آورده است و من بر این واقعیت از گواهانم.همچنین در احتجاجى كه در سوره مریم دربرابر عمو یا پدر دارد، پس از طرح پرسشهایى مستدل و تكان دهنده، شروع به القاى پیام مىكند؛یا أَبَتِ إِنِّى قَدْ جاءَنِى مِنَ العِلْمِ ما لَمْیَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِى أَهْدِكَ صِراطاً سَوِیّاً؛(31)
اى پدر، به راستى مرا از دانش، حقایقى به دست آمده كه تو را نیامده است، پس، از من پیروى كن تا تو را به راهى راست هدایت نمایم.یا أَبَتِ لا تَعْبُدِ الشَّیْطانَ; یا أَبَتِ إِنِّى أَخافُ أَنْ یَمَسَّكَ عَذابٌ مِنَ الرَّحْمنِ فَتَكُونَ لِلشَّیْطانِ وَلِیّاً؛(32)پدر جان، شیطان را مپرست، كه شیطان، خداى رحمان را عصیانگر است. پدر جان، من مىترسم از جانب رحمان عذابى به تو رسد و تو یار شیطان باشى.ب) برائت از شرك و كفر به صورتهاى مختلف
از آنجا كه بیشترین مبارزه انبیا دربرابر اندیشه چندگانه پرستى و شرك بوده، برائت از شرك و مظاهر آن، همواره در دستور كار آنان بوده است. یكى از بارزترین جلوههاى سیره تبلیغى حضرت ابراهیم، همان برائت و بیزارى جستن از شرك و بت پرستى و اعتقاد به تعدد الهه است، كه بارها حتى جان خود را بر سر آن در طبق اخلاص نهاد.
لحن و محتواى تعداد زیادى از آیات، بیانگر آن است كه قرآن نیز بر این جنبه از جوانب دعوت ابراهیم عنایت ویژهاى دارد و حتى همین عنصر اساسى دعوت ابراهیمى موجب شده است كه پس از پیامبر اسلام(ص) حضرت ابراهیم و پیروان او اسوه مؤمنان معرفى شوند:قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ فِى إِبْراهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُ إِذ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنّا بُرَءاؤُا مِنْكُمْ وَمِمّاتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنا بِكُمْ وَبَدا بَیْنَنا وَبَیْنَكُمُ العَداوَهُ وَالبَغْضاءُ أَبَداً حَتّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ؛(33)
قطعاً براى شما در پیروى از ابراهیم و كسانى كه با اویند سرمشقى نیكوست، هنگامى كه به قومشان گفتند: ما از شما و آنچه غیر از خدا مىپرستید بیزاریم و میان ما و شما دشمنى و كینه همیشگى پدید آمده است تا وقتى كه فقط به خدا ایمان آورید.سبب اسوه شدن او در برائت نیز بدان جهت است كه صفبندى مشركان و كافران در مقابل ابراهیم، جبههاى وسیع و نیرومند تشكیل داده بود و مؤمنان پس از غلبه منطقى بر مخالفان، چون با حقناپذیرى و عناد آنان مواجه شدند، شجاعانه و با پشتكار و جدیت، مسیر دعوت را پیمودند و به صورتهاى مختلف و متناسب با شرایط، بیزارى و نفرت عمیق خویش را از شرك مشركان و كفر كافران ابراز نمودند.مراحل برائت ابراهیمىابراهیم، برائت از شرك و انحرافات دیگر قوم خود را در چند مرحله و با اشكال گوناگون اظهار نمود كه عبارتند از:1 برائت لفظى – در این مرحله، برائت تنها در قالب الفاظ و جملات مطرح مىگشت و ابراهیم، رسماً مخالفت و نفرت خود را از بت پرستى و التزام خویش را به توحید اعلاممىفرمود؛ این نوع از برائت با بیانى قاطع و شجاعانه دربرابر اجتماع نیرومند مشركان همراه بود؛فَلَمّا أَفَلَتْ قالَ یا قَوْمِ إِنِّى بَرِىءٌ مِمّا تُشْرِكُونَ؛(34)
پس چون خورشید افول كرد، گفت: من از آنچه شریك خدا مىدانید بیزارم.إِذ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنّا بُرَءاؤُا مِنْكُمْ وَمِمّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنا بِكُمْ وَبَدا بَیْنَنا وَبَیْنَكُمُ العَداوَهُ وَالبَغْضاءُ أَبَداً حَتّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ؛(35)چون به قومشان گفتند: ما از شما و آنچه جز خدا مىپرستید بیزاریم. ما به شما كافریم و میان ما و شما دشمنى و كینه همیشگى پدیدار شده تا وقتى كه فقط به خدا ایمان آورید.أُفٍّ لَكُمْ وَلِما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَفَلا تَعْقِلُونَ؛(36)
اف بر شما و بر آنچه جز خدا مىپرستید، آیا نمىاندیشید؟وَإِذْ قالَ إِبْراهِیمُ لِأَبِیهِ وَقَوْمِهِ إِنَّنِى بُرَآءٌ مِمّا تَعْبُدُونَ * إِلّا الَّذِى فَطَرَنِى فَإِنَّهُ سَیَهْدِینِ؛(37)و هنگامى كه ابراهیم به ناپدرى خود و قومش گفت: من واقعاً از آنچه مىپرستید بیزارم، مگر آن كس كه مرا پدید آورده و او البته مرا راهنمایى خواهد كرد.وَما كانَ اسْتِغْفارُ إِبْراهِیمَ لِأَبِیهِ إِلّا عَنْ مَوْعِدَهٍ وَعَدَها إِیّاهُ فَلَمّا تَبَیَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ؛(38)و طلب آمرزش ابراهیم براى پدرش جز براى وعدهاى كه بدو داده بود، نبود، پس هنگامى كه براى او روشن شد كه وى دشمن خداست، از او بیزارى جست.2 برائت عملى –
دومین مرحله برائت ابراهیم، اظهار بیزارى عینى و عملى است، كه به تناسب وضعیت مخاطبان و اصرار آنها بر عقاید باطل و بى اساس اتخاذ شده است: چون پیروان شرك، علاوه بر نپذیرفتن حق، مانع ترویج توحید و موجب آزار اهل توحید مىشدند و امنیت آنان را سلب مىنمودند. این مرحله از برائت به لحاظ میزان شدت برائت به چند مرحله تفكیك مىشود:
الف) مرحله برائت اعتزالى – آنگاه كه دربرابر پافشارى لجوجانه پدر و قوم بر انحرافات فكرى و عملى قرار گرفت تصمیم به كناره گیرى و اعتزال از قوم خویش اتخاذ كرد و رشته هر گونه وابستگى به آنان را قطع نمود؛وَأَعْتَزِلُكُمْ وَما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَأَدْعُوا رَبِّى.(39)گفتنى است، این برائت از سوى ابراهیم، متعاقب خطاب خشونت آمیز و عتاب آلود و تند پدر بود كه گفت:لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَاهْجُرْنِىمَلِیّاً؛(40)اگر باز نایستى، تو را سنگسار خواهم كرد و برو و تا مدتى طولانى از من دور شو.
ادامه خواندن مقاله حضرت ابراهيم
نوشته مقاله حضرت ابراهيم اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.