Quantcast
Channel: دانلود فایل رایگان
Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

مقاله اسحاق نيوتن

$
0
0
 nx دارای 22 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : اسحاق نیوتن خانواده و دوران کودکیایزاک نیوتن که در روز 25 دسامبر 1642 یعنی سال مرگ گالیله متولد شد از خانواده‌ای است که افراد آن کشاورز مستقل و متوسط الحال بودند و مجاور دریا در قریه وولستورپ می‌زیستند. نیوتن قبل از موعد متولد شد و زودرس به دنیا آمد و چنان ضعیف بود که مادر گمان برد او حتی روز اول زندگی را نتواند به پایان برد. پدرش نیز در عین حال اسحق نام داشت و در 30 سالگی و قبل از تولد فرزندش در گذشت. پدرش مردی بوده است ضعیف ، با رفتار غیر عادی ، زودرنج و عصبی مزاج مادرش هانا آیسکاف زنی بود مقتصد ، خانه داری بود صاحب کفایت و صنعتگری با لیاقت آیزاک دوره کودکی شادی نداشت. او سه ساله بود که مادرش با بارناباس المیت کشیش مرفه با سنی دو برابر سن خود ازدواج کرد. جدایی از مادر ظاهرا سخت بر شخصیت او اثر گذاشت و تقریبا مسلم است که رفتار بعدی وی نسبت به زنان را نیز شکل داد. نیوتن هیچگاه ازدواج نکرد اما یکبار (شاید هم دو بار) نامزد کرد به نظر می‌آمد که تمرکز او منحصرا روی کارش بود نه سالی که نیوتن در وولستورپ جدا از مادر گذرانید. برای وی سالهای دردناکی بود، داستانهایی بر سر زبان است که نیوتن جوان از قبه کلیسا بالا می رفت تا نورث ویتام ده مجاور را که مادرش اینک در آن زندگی می‌کرد، از دور ببیند. آموزش ابتدایی رسمی نیوتن در دو مدرسه کوچک دهکده‌های اسکلینگتن و راچفورد صورت گرفته بود که هر دو برای رفت و آمد روزانه به خانه او نزدیک بودند. کشف استعداد چنین به نظر می‌رسد که اول بار دایی او که کشیشی به نام ویلیام آیسکاف بوده است متوجه شد که در نیوتن استعدادی مافوق کودکان عادی وجود دارد. بدین ترتیب ویلیام آیسکاف مادر را مجاب کرد که کودک را به دانشگاه کمبریج (که خودش نیز از شاگردان قدیمی این دانشگاه بود) بفرستد. زیا مادر نیوتن قصد داشت وی را در خانه نگهدارد تا در کارهای مزرعه به او کمک کند، در این هنگام نیوتن 15 ساله بود. کمبریج در آن زمان دیگر آکسفورد را از مقام اولی که داشت خلع کرده ، به قلب پیوریتانیسم انگلیس و کانون زندگی روشنفکری آن کشور بدل شده بود. نیوتن در آنجا مانند هزاران دانشجوی دیگر دوره کارشناسی ، خود را غرق مطالعه آثار ارسطو و افلاطون می‌کرد. نیوتن در یکی از روزهای سال 1663 یا 1664 شعار زیر را در کتابچه یادداشت خود وارد کرد. افلاطون دوست من و ارسطو هم دوست من است، اما بهترین دوست من حقیقت است او از کارهای دکارت در هندسه تحلیلی شردوع کرده سریعا تا مبحث روشهای جبری پیش آمده بود، در آوریل 1665 که نیوتن درجه کارشناسی خود را گرفت، دوره آموزشی او که می‌توانست چشمگیرترین دوره در کل تاریخ دانشگاه باشد بدون هیچگونه شناسایی رسمی به اتمام رسید. در حدود سال 1665 مرض طاعون شیوع یافت و دانشگاه دانشجویان خود را مرخص کرد. نیوتن به زادگاه خود مراجعت کرد همین موقع بود که هوش و استعداد نابغه بزرگ آشکار گشت، زیرا تمام کتابها و جزوه‌های خود را در دانشگاه جا گذاشته بود فکر خود را آزاد گذاشت که به تنهایی از منابع خاص خود استفاده نماید. در این هنگام نیوتن بیش از 22 سال نداشت ولی بیش از ارشمیدس و دکارت درباره معرفت ساختمان جهان دقیق شده بود، نیوتن ضمن دو سالی که در وولستورپ بود حساب عناصر بی نهایت کوچک قانون جاذبه عمومی را کشف کرد و تئوری نور را بنیان گذاشت. داستان سیب نیوتن این داستان که سقوط سیبی از درخت نیوتن را به فکر کشف جاذبه عمومی انداخته است به نظر درست می‌آید او از آن لحظه این پرسشها را برای خود مطرح کرد: چرا سیب به پایین و نه بالا سقوط می‌کند؟ و چرا ماه بر زمین نمی‌افتد؟ این اندیشه‌ها بعدها او را به کشف قانون نیروی گرانش رهنمون شدند، هنگامی که نیوتن چندین سال بعد پاسخ این پرسش را توانست بیابد، در واقع یکی از قانونهای فیزیک را کشف کرده بود که بر تمام عالم حکمفرماست. کشفیات نیوتن قانون نیروی گرانش او پس از شیوع طاعون و بازگشت به ملک مزروعی مادرش ، طی 18 ماه به آگاهیها و کشفهایی بیش از آنچه که دانشمندان دیگر در طول عمر خود دست می‌یابند، دست یافت. او در این مدت ساخت و ساز قانون نیروی گرانش را آغاز کرد. او در باره نور و رنگهای آن پژوهش کرد، دلیل جزر و مد را کشف کرد، قوانین و حرکات بخصوصی را به درستی تشخیص داد و معادله‌هایی برای آن نوشت که بعدها اساس و بنیان دانش مکانیک شد. در مورد نیروی گرانش نیوتن معتقد بود که نه تنها زمین چنین نیروی گرانشی دارد، بلکه تمام اجسام و اجرام چنین خصوصیتی دارند. روزی که او منشوری را در دست گرفت و اجازه داد تا پرتو نور خورشید از میان آن بتابد. او با این کار کشف کرد که نور سفید به هنگام ورود به منشور شیشه‌ای منحرف می‌شود و به 7 پرتو نور اصلی با رنگهای گوناگون تجزیه می‌شود، آنها رنگهای رنگین کمان هستند که طیف یا بیناب نامیده می‌شوند و عبارتند از: سرخ ، نارنجی ، زرد ، سبز ، آبی ، نیلی و بنفش. او تمام این کشفیات را در یک دوره زمانی 18 ماهه به انجام رسانید بالاخره طاعون ریشه کن شد و او به لندن برگشت تا تحصیلات خود را به پایان برساند و 3 سال پس از آن را صرف کاوش و پژوهش در ماهیت و طبیعت نور کرد. او همچنین نخستین دوربین نجومی آینه‌ای را ساخت تلسکوپ آینه‌ای رصدخانه مونت پالومار در کالیفرنیا نیز ، که آینه آن 5 متر قطر دارد بر اساس اصول و قواعد نیوتن بنا شده است. دوران میان سالی و بیماری نیوتن نیوتن در اثر مطالعات فراوان مبتلا به ناراحتی عصبی شد. از دو ناراحتی عصبی که نیوتن پیدا کرد، اولی ظاهرا در سال 1678 و دومی در سال بعد از فوت مادر او بود. در این دره وی مدت 6 سال از هر گونه مکاتبه مربوط به تلاشهای ذهنی دست کشید، به هر صورت عالم کیهانی بود. دوران مابین 1684 و 1686 از نظر تاریخ فکری بشر مقام ارجمندی دارد، در این دوران هالی توانست با تدبیر بسیار نیوتن را وا دارد که اکتشافات خویش را در نجوم و علم حرکات به منظور انتشار تدوین کند و نیوتن نیز به این کار رضایت داد. در سال 1687 در 45 سالگی قانون جاذبه زمین و سه قانون در باره حرکت را در کتابش که به زبان لاتین نوشته شده بود با خرج هالی منتشر کرد. نیوتن به مطالعات عظیم دیگری پرداخت که حتی امروزه نیز کامل نشده است و آن اینکه با بکار بردن قوانین علم الحرکات و قانون جاذبه عمومی فرو رفتگی زمین را در دو قطب آنکه نتیجه دوران روزانه زمین به دور محورش می‌باشد محاسبه کرد و به کمک این محاسبه در صدد برآمد سیر تکامل تدریجی سیاره را مورد مطالعه قرار دهد. نیوتن تغییرات وزن اجسام را برحسب تغییر عرض جغرافیایی مکان بدست آورد و نیز ثابت کرد که هر جسم تو خالی که به سطوح مروی متحدالمرکز و متجانس محدود شده باشد، نمی‌تواند هیچگونه نیرویی بر اجسام با ابعاد کوچک که در نقطه غیر مشخصی در داخل آن قرار داشته باشند اعمال کند. نیوتن در پاییز سال 1692 هنگامی که به 50 سالگی رسید نزدیک می‌شد به سختی مریض و بستری شد، بطوری که از هر گونه قوت و غذایی بیزار شد و دچار بی‌خوابی مفرط گردید که به تدریج به بی‌خوابی کامل تبدیل شد. خبر کسالت شدید نیوتن در قاره اروپا انتشار یافت. لیکن بعد از آنکه خبر بهبودی او را دادند دوستانش شادمان گردیدند. حکومت بریتانیا به منظور قدر دانی از خدمات این دانشمند بزرگ یک منصب بسیار بالای دولتی به وی اعطاء کرد و او در سال 1700 میلادی به عنوان خزانه دار کل سلطنتی منصوب شد، منصبی که تا آخر عمرش آن را حفظ کرد. در همان سال به عضویت آکادمی علمی فرانسه نیز انتخاب شد، در سال 1705 اعلی حضرت ملکه آن (ملکه انگلستان) به وی عنوان سر اعطاء کرد و به احتمال قوی اعطای این افتخار بیشتر به مناسبت خدمات او در ضرب مسکوکات بوده است تا به علت تقدم فضل او در معبد عقل و کمال. نیوتن از نگاه خودش وی چندی پیش از وفاتش با نگاهی به زندگی علمی طولانی گذشته‌اش از آن این خلاصه را بدست داد: من نمی‌دانم به چشم مردم دنیا چگونه می‌آیم، اما در چشم خود به کودکی می‌مانم که در کنار دریا بازی می‌کند و توجه خود را هر زمان به یافتن ریگی صافتر یا صدفی زیباتر منعطف می‌کند. در حالی که اقیانوس بزرگ حقیقت همچنان نامکشوف مانده در جلوی او گسترده است، آخرین روزهای زندگی وی تأثر برانگیز و از جنبه انسانی قوی و عمیق بوده است. اگر چه نیوتن نیز مانند سایر افراد بشر از رنج فراوان بی‌بهره نماند لیکن بردباری بسیاری که در مقابل درد و شکنجه دائمی دو سه سال اخیر زندگانی خویش نشان داد شکوفه‌های دیگری بر تاج گلی که بر فرق او قرار دارد می‌افزاید. وداع با دنیا در آخرین روزهای زندگی از درد جانگداز آسوده بود در نهایت آرامش در 20 مارس 1727 در 84 سالگی در لندن در گذشت و با عزت و شرف بسیار در وستمینستر آبی به خاک سپرده شد. برای قدردانی از این دانشمند بزرگ واحد نیرو را نیوتن نامیده‌اند. بدون تردید می‌توان گفت در تاریخ بشریت نامی از مافوق نیوتن وجود نداشته و هیچ اثری از لحاظ عظمت و بزرگی مانند کتاب(اصول) او نخواهد بود.   نظریات لاپلاس و لاگرانژ در مورد نیوتن لاپلاس بزرگترین ادامه دهنده اکتشافات او درباره‌اش چنین می‌گوید: کتاب اصول بنای معظمی است که تا ابد عمق دانش نابغه بزرگی را که کاشف مهمترین قوانین طبیعت بوده است به جهانیان ملل خوهد داشت. لاگرانژ درباره او چنین می‌گوید: نیوتن خوشبخت بود که توانست دستگاه جهان را توصیف کند. افسوس که در عالم بیش از یک آسمان وجود ندارد. ولتر از مشهورترین ستایندگان او چنین نوشته است: ای رازدار آسمانها و ای جوهر ابدی راست بگو تو نسبت به نیوتن حسادت نمی‌ورزی؟ نظرنیوتن درباب جزرومداز دیر باز مردم روزگاران مى‏دانستند میان طلوع و غروب ماه و برآمدن فرونشینى آب دریاها بایستى رابطه‏اى وجود داشته باشد، اما چگونگى آن را نمى‏دانستند تا این كه: نابغه بزرگ جهان دانش «اسحاق نیوتون‏» براى نخستین بار بر این معما دست‏یافت و چگونگى پیدایش آن را به درستى بیان داشت. پدیده كشنده(جزر و مد) اساسا زاییده نیروى جاذبه كره ماه است، بدیهى است دریاها در مقایسه با خشكى‏هاى زمین از قابلیت انعطاف و نرمى بیشترى برخوردار بوده و بالطبع در برابر نیروى كشش ماه كمتر ایستادگى مى‏كنند، به همین مناسبت توده‏هاى آب در زیر پاى ماه انباشته مى‏گردند و پدیده‏اى را به نام «بركشند» ایجاد مى‏كنند. همزمان با «بركشند» رو به ماه، «بركشند» دیگرى در آن سوى كره زمین ایجاد مى‏گردد بدین‏سان كه آبهاى آن سوى كره زمین كه از ماه بدورند، كمتر متاثر گردیده و به اصطلاح عقب مى‏مانند و آب توده عظیمى را ایجاد مى‏كنند، لذا روزانه هر نقطه از سطح دریا دوبار دستخوش بركشند و دو بار هم دستخوش «فروكشند» مى‏گردد. دنیای اتمی نیوتوننیوتون بر مبنای تئوری اتمها، “تصویری از دنیای اتمی” ترسیم نمود. همه اجرام آسمانی كه از اتمهای جداگانه تشكیل شده و خلاء كائنات را نقطه وار پر كرده اند، بی وقفه بر حسب قوانین حركت مكانیكی در فضای مطلق حركت میكنند. همه تغییرات و تكامل پدیده ها در دنیا هیچ چیز نیست مگر تجمع و تجزیه اتمها. مهم نیست كه پدیده ها چه اندازه تغییر كنند، منشاء تغییرات آنها یكی است. از آنجا كه اتمها خود توسط خداوند آفریده شده اند، هرگز تغییر نمی یابند. بنابراین، تا وقتیكه انسان حركت اتمها را بفهمد، میتواند “گذشته و آینده را بداند”؛ همه چیز را بداند. بدین طریق، مكانیك نیوتونی به “حقیقت نهائی” تبدیل شد. بنابراین بنظر می آمد كه تداوم مطلق و جدائی مطلق، غیر قابل دفاع است. این یك تضاد است. “كانت” این تضاد را عمیقا مد نظر قرار داد و یك “آلیاژ انعطاف پذیر” پیشنهاد كرد: درست است كه گفته شود هر چیز در دنیا از پدیده های تقسیم ناپذیر و مطلقا ساده تشكیل شده است. زیرا فقط یك پدیده مطلقا ساده میتواند یك پدیده اولیه باشد. در غیر اینصورت هیچ چیز پیچیده ای كه از چنین پدیده های ابتدائی تشكیل شده باشد وجود نخواهد داشت، و در دنیا هیچ چیز نمیتواند موجود باشد. به همین ترتیب، این نیز صحیح است كه گفته شود هیچ چیز مطلقا ساده ای وجود ندارد. هر چیز نوعی پدیده مطلقا تقسیم پذیر است؛ زیرا پدیده هر قدر هم كه ساده باشد باید حجمی از فضا را اشغال كند و بنابراین میتواند مداوما تقسیم شود. “آلیاژ” كانت تضاد را آشكار ساخت و این سئوال را فرموله كرد. این یك شرط ضروری برای پیشروی بسمت دیالكتیك و ارتقاء شناخت بشر بود. اما كانت تضاد را حل نكرد. بالاخره پدیده های عینی تقسیم پذیرند یا تقسیم ناپذیر، تداوم دارند یا جدا هستند؟ جواب كانت چنین بود: كسی نمیداند.دیدگاه نیوتون درباب جسم وحوزه (میدان)بشر برای فهم ساختار ماده، نخست ماده را به دو شكل متضاد مشخص طبقه بندی كرد. بشر در ابتدا، مقوله “جسم” (چیز واقعی) را از همه اشكال دیگر ماده، تجرید نمود. خصوصیت اجسام، محكم بودنشان است. نیوتون این نظر را جلو گذاشت كه همه اجسام از اتمها، كوچكترین ذرات اجسام، درست شده اند. یك اتم، یك ذره مطلقا مجزا و مشخص مادی كروی است. اتم “محكم، منسجم، سخت، غیر قابل نفوذ” است. بدین معنی، اتم یك چیز محكم ایده الیزه شده است، یك جسم فوق العاده فشرده است. خصوصیت اساسی اتم، تقسیم ناپذیری آنست. هیچ “فضای بازی” درون اتم وجود ندارد. “نه آب میتواند به درونش نفوذ كند و نه سوزن میتواند درونش فرو شود.” با این وجود، “استحكام” بدون “تهی بودن”، “چیزی بودن” بدون “چیزی نبودن” وجود ندارد. اشیاء خالی نیستند؛ هر تهی بودنی از بیرون بر اشیاء احاطه دارد. در زندگی عادی ما شاهد پدیده های گوناگون هستیم: ستارگان، كوه ها، خانه ها، خاك و شن … همه اینها جسم هستند. اما اینها قادر به پر كردن كل فضا نیستند. آنچه فضای بین ستارگان پراكنده و پخش شده را پر می كند خلاء است. بین بیشه ها زمینهای خالی وجود دارد. حتی درون یك دانه شن فضای خالی وجود دارد. اگر اجسام موجودند پس باید تهی بودن هم موجود باشد. به همین خاطر بود كه دموكریتوس بهنگام ارائه تئوری اتمها گفت درجهان “فقط اتمها و تهی ها واقعی هستند.” تهی یك مكمل ضروری جسم است. این نشان می دهد كه دنیای مادی همواره وحدت بین انقطاع و تداوم است. اگر ماده را بعنوان اجسام مطلقا جداگانه در نظر بگیریم آنوقت ضرورتا درك وارونه ای از تداوم ماده از دل فضای تهی بدست می آوریم. تخالف استحكام و تهی بودن، تخالف بین چیز واقعی و چیز خالی است. یعنی بین “آنچه هست” و “آنچه نیست”. این نخستین “تقسیم یك به دو” در پروسه شناخت بشر از دنیای مادی است.اما چگونه استحكام و تهی بودن، یا “آنچه هست” و “آنچه نیست” با یكدیگر متحد می شوند؟ كدامیك اساسی است .“لائودان” چنین پاسخ داد كه “هر چیز در جهان از “آنچه هست” بر می خیزد و “آنچه هست” از “آنچه نیست” بر می خیزد.” (فصل 40 از كتاب لائوتسی) بر مبنای این حرف نبود اساسی است. و جسم حالت منتج شده دارد. این مونیسم ایده آلیستی است. “فی وی” از سلسله جین (420 ـ 265 بعد از میلاد مسیح) در ضدیت با گفته بالا و “در دفاع از آنچه هست” چنین نوشت كه همه چیز در دنیا باید از “آنچه هست” برخیزد و نمی تواند از “آنچه نیست” منتج شود. این مونیسم ماتریالیستی است. نیوتن در تحلیل نهائی یكی از طرفداران “آنچه هست” بود. او اتم را بعنوان نماینده كلی اجسام در نظر می گرفت و از آن برای ترسیم یك تصویر كلی از طبیعت كه در آن، ماده بطور خالص مقوله ای جداگانه بوده و تداوم كاملا به تهی بودن مطلق ربط داده شده، استفاده می كرد. وحدت بین جداگانه بودن و تداوم در ساختار درونی ماده توسط نیوتن بعنوان تضاد بین ماده و عدم وجود توصیف شد. از یكطرف یك شئی مطلقا جامد وجود دارد و از طرفی دیگر یك چیز تهی كه مطلقا هیچ چیز نیست. دنیا بین ایندو نیمه غیر مرتبط دافع یكدیگر تقسیم شده است. نیوتن نمی توانست این جوانب متضاد را با هم متحد كند. بالاخره او تهی بودن را چیزی عالی تر از ماده در نظر گرفت و از طرفداری “آنچه هست” به “پرستش آنچه نیست” چرخید. چگونه فضای مطلق نیوتن می تواند “مطلق” باشد؟ اولا یك قدرت جاذبه متقابل بین اجرام آسمانی وجود دارد. ثانیا اجرام آسمانی به خلاء گسترده نور ساطع می كند. این دو پدیده نیز می باید نشانگر انواع معینی از تداوم ماده باشند. نیوتن در مواجهه با این واقعیت برای حفظ فضای مطلق خود فقط می توانست توضیح مصنوعی زیر را ارائه دهد: قدرت جاذبه بین اجرام آسمانی نوعی از “عمل از راه دور” است كه نیروی خود را بر فضائی كه كماكان خالی است اعمال می كند. شعاع نور نوعی از ذرات جاری است كه توسط اجرام آسمانی پراكنده شده و به فضای تهی بی پایان پرتاب گشته است. موفقیت مكانیك نیوتونی در توضیح حركت مكانیكی موقتا متزلزل بودن استدالالش بر سر ایندو مسئله را پوشاند.اما در این دنیا این به اصطلاح تهی بودن مطلق كجاست؟ آیا هوا كل فضای نزدیك كره ارض را پر نكرده است. بنابریان بشر همچنان تصور می كرد كه در فضای گسترده كائنات احتمالا نوعی از ماده ادامه دار در هر كجا وجود دارد. (اتر یا هوا). گفته می شد كه كائنات، اقیانوس مداومی از اتر است كه یك “طبیعت متشكل از هوا است” می باشد. بقول “ژانگ زی” : “كائنات خالی نمی تواند بدون هوا باشد.” بعدها دكارت در فرانسه و “حوی ژنس” در هلند مطرح كردند كه همه فضای كائنات با ذرات اتر پر شده است و این ذرات به یكدیگر پیوسته و یك واسط ادامه دار را شكل داده اند. ذرات یك دیگر را می فشرند و پدیده ای سیال را تشكیل می دهند. و همین سیالهاست كه ماه را به چرخش گرد زمین و زمین را به چرخش گرد خورشید می راند. نور هم از امواج اتر تشكیل شده كه منتج از لرزش اجسام هستند. درست همانطور كه وزش باد “بر روی یك بركه موج ایجاد می كند.” فیزیك نیوتونیتا همین اواخر، یعنی پیش از اینكه مذاهب شرقی تأثیراتی اینچنین عمیق بر فرهنگ غرب بجای گذارند، بیشتر تعبیرات فردی ما، در علوم فیزیك مربوط به چند سال گذشته، ریشه داشتند كه در مقیاسی وسیع ناخود‌آگاهانه بودند. منظور اصراری است كه ما در شناسایی خود بعنوان اشیاء جامد داشتیم چنین روشی در تبیین عالم یعنی جهانی مركب از اشیاء جامد، نظریه‌ای بود كه بیشتر توسط نیوتون و همقطاران او در اواخر قرن هفدهم و آغاز قرن هجدهم میلادی ابراز گشت. فیزیك نیوتونی در قرن نوزدهم بسط یافت و عالم را تركیبی از ذراتی بنیادی نام اتم فرض كرد . اجزاء‌ این اتم‌های نوتونی،‌ خود اجسامی جامد بودند یعنی هسته‌ای مركب از پروتون‌ها و نوترون‌ها، با الكترون‌هایی در گردش به دور هسته، همانند گردش زمین به دور خورشید. مكانیك نیوتونی با سرعتی پیوسته و روشی موفقیت‌آمیز حركت سیارات، دستگاه‌های مكانیكی و قوانین سیالات را توضیح داد. موفقیت چشمگیر الگوی مكانیكی وصف شده، فیزیكدانان اوایل قرن نوزدهم را بسوی این باور سوق داد كه عالم در واقع چیزی جز یك دستگاه عظیم مكانیكی نیست. كه بر اساس قوانین حركتی نیوتون كار می‌كنند این قوانین به عنوان اصول اساسی طبیعت قلمداد گشته و مكانیك نیوتونی به عنوان اصل غایی توضیح دهنده قوانین طبیعت پذیرفته شد اكنون همه چیز بطور عینی و ملموس توجیه می‌گشت. برای همه عكس‌العمل‌های فیزیكی علتی فیزیكی در نظر گرفته شد، مانند عكس‌العمل‌ جهشی توپی در برخورد با سطح میز. ارتباط متقابل انرژی و ماده،‌ برای مثال رادیویی كه با دریافت امواج نامرئی رادیویی موسیقی پخش می‌كند، هنوز شناخته شده نبود. به ذهن هیچكس خطور نمی‌كرد كه فر آزمایش كننده در نتایج آزمایش اثر می‌گذارد. این امر، همانگونه كه امروزه توسط فیزیكدانان به اثبات رسیده است، نه تنها در مورد آزمایش‌های روانی، بلكه در حیطه تجربیات آزمایشگاهی فیزیكی نیز مصداق دارد. اشخاصی كه توجیح می‌دهند جهان هستی را جامد عموماً بلاتغییر و دارای مجموعه قوانین بسیار روشن و مطلق حاكم بر آن در نظر آورند،‌ دیدگاه نیوتونی را عموماً آرامش‌بخش دانسته و می‌دانند. قسمت اعظم زندگی روز‌مره ما هنوز هم بر پایه مكانیك نیوتونی استوار گردیده است. به جز در مورد سیستم‌های الكتریكی، منازل ما بیشتر نیوتونی هستند. جسم خود را دستگاهی مكانیكی قلمداد می‌كنیم. بیشتر تجربیات خود را به واسطه فضای سه بعدی و زمان تسلسلی درك می‌كنیم برایمان سهل‌تر است كه خود را بعنوان مودی مكانیكی باور داشته و از تجربه‌ای نهفته در عمق درون بنام انسانیت چشم‌پوشی نمائیم. از هر كه در مورد ساختار عالم سؤال شود با احتمال قریب به یقین الگوی نیوتونی اتم را شرح خواهد داد یعنی الكترون‌هایی كه پیرامون هسته‌ای متشكل از پروتون‌ها و نوترون‌ها در گردشند. اما اگر با این قضیه بطور تحت‌اللفظی برخورد شود خود را در وضعیتی نسبتاً گیج‌كننده می‌یابیم، یعنی موجوداتی مركب از توپ‌های پینگ‌پنگ كه مرتب در بدن ما با هم برخورد می‌كنند. در اولین قرن نوزدهم پدیده‌های فیزیكی تازه‌ای كشف شدند كه توسط فیزیك‌نیوتونی قابل توجیه نبودند. كشف‌ پدیده‌های الكترومغناطیسی و تحقیقات مربوط به آن مفهومی را تحت عنوان حوزه یا میدان مطرح نمود. حوزه چنین تعریف شد: (شرایطی در فضا كه استعداد تولید نیرو را در خود داراست) علم مكانیك نیوتونی توضیح ساده‌ای در مورد تأثیرات ذرات مثبت و منفی، مثلاً پروتون‌ها و الكترون‌ها، ارائه می‌داد؛ یعنی معتقد بود كه دو ذره همانند دو جرم یكدیگر را جذب می‌كنند اما مایكل فارادی و جیمز كلارك‌ماكسول به كار‌بردن مفهومی بنام حوزه را مناسب‌تر یافتند و اعلام نمودند كه هربار الكتریكی در اطراف خود نوعی تأثیر ایجاد می‌كند و تحت چنین شرایطی بار الكتریكی مخالف در صورت حضور نیرویی را دریافت می‌كند. بنابراین مفهومی تازه خلق شد. بدین معنی كه كیهان مركب از حوزه‌هایی از انرژی است كه نیروهایی تأثیرگذار بر یكدیگر را به وجود می‌آورند. دفعتا چاچوبی علمی پدید آمد كه در قالب آن قادر گشتیم برخی از توانایی‌های خود را توضیح دهیم قابلیت‌هایی چون تأثیرگذاری بر یكدیگر از فاصله دور از طریق ابزاری به جز سخن‌گفتن یا دیدن اینكه گوشی تلفن را برداریم و پیش از سخن‌گفتن با تماس‌ گیرنده دریابیم كه او كیست،‌ تجربه‌ایست كه هر یك از ما داشته‌ایم. فضا و زمان نیوتون مدعی است كه در ” پژوهش های فلسفی آدمی می باید از حدود حسٌ فاتر رود و اشیاء را فی نفسه ، و جدا از مقادیر حسی شان ، ملاحظه نماید”. ( ظاهراً منظور نیوتون از پژوهش های فلسفی در اینجا، بحث پیرامون اوصاف ذاتی و نهای فضا، زمان وحركت است ). این نكته ، آن هم از یك فیلسوف تجربی مذهب ، نكته ای است غریب و درخود تامل . ” پیش از این ، تعاریف واژه هایی را آوردم كه ناشناخته ترند، و بیان كردم كه درگفتار آتی مراد من از آنها چیست . من دیگر زمان و فضا ومكان و حركت را تعریف نمی كنم چون همه آنها را می شناسند . فقط بدین نكته اشاره می كنم كه درك عامه از این كمیات ، از نسبتی كه خود با اشیاء محسوس دارند، اتخاذ شده است . و به همین سبب پاره ای بدفهمی ها بوجود آمده است برای رفع آن بدفهمی ها ، زمان ومكان و حركت را به مطلق و نسبی ، واقعی و ظاهری ،و ریاضی و عرفی تقسیم كنیم “. عامه ، زمان ومكان را نسبی می انگارند، یعنی آن را فواصل میان حوادث و اشیاء محسوسه می دانند.لكن درنفس الامر ، علاوه بر زمان ها و فضاهای نسبی ، زمان و فضای واقعی ، مطلق و ریاضی هم وجود دارد . زمان و فضای مطلق موجوداتی هستند نامحدود ، متشابه الاجزاء پیوسته و مستقل از اشیاء و حركاتی كه برای اندازه گیری شان به كار می رود. زمان بطور یكنواخت از ازل تا ابد درگذر است . و فضا ، یك جا با تمام شخصیت خود، حاضر ومطلقاً ساكن است . حركت مطلق ، عبور جسمی است از قطعه ای از فضای مطلق به قطعه دیگر . حركت نسبی ، تغٌیر فاسله جسمی است از جسم محسوس دیگر. سكون مطلق ، بقاء دائم جسمی است در قطعه ای از فضای مطلق ،سكون نسبی ، بقاء جسم است در فاصله ای خاص از جسم دیگر. برای محاسبه حركت مطلق جسمی ، حركات نسبی آن برروی زمین را با حركت زمین در فضای مطلق جمع می كنیم . و لذا ، جسمی كه در كشتی متحركی حركت می كند ، حركت كشتی بر زمین ، با حركت زمین در فضای مطلق . با تحقیق دقیق درحركت اجرام سماوی ، و باتصحیح و تسویه زمان عامٌی ، می توانیم به زمان مطلق نزدیك شویم . لكن این احتمال هست كه هیچ جا نتوانیم حركت كاملاً یكنواختی را پیداكنیم تا معیار اندازه گیری زمان گردد. همه حركات ، حتی آنها كه با دقیق ترین مشاهدات ، یكنواحت بنظر می رسند ، متحمل است كه قدری تند شونده و یا كند شونده باشند. لكن گذر یكنواخت زمان مطلق ، هیچ گونه تغییری برنمی دارد. همچنین فضای مطلق ، بالطبع ساكن وحركت ناپذیر است ، یعنی ترتیب اجزاء آن دگرگون ناشدنی است . بطوری كه اگر اجزا آن بخواهد حركت كنند باید از خود بدر آیند . لذا ، تصور حركت امكنه نخستین اشیاء یا اجزاءفضای مطلق ، تصور نامعقولی است . لكن ، اجزاء فضای مطلق نه مرئی اند و نه قابل تمیز حسی. لذا برای تقریر وتحدید فواصل ، می باید جسمی از اجسام را ساكن بینگاریم و سپس درنسبیت با آن ،فواصل و حركات اجسام دیگر را محاسبه كنیم . پس فضا وحركت نسبی را جانشین فضا و حركت مطلق می كنیم . این جانشین ، برای اهل عمل نیكوست ولی اگر از چشم فیلسوفان به این امر بنگریم ، ناچاریم بپذیریم كه احتمال دارد هیچ جسمی در فضای مطلق ، ساكن نباشد و هرمرجعی كه برای حركات برگیریم ، خود متحرك باشد . لذا تنها كاری كه با تجربه و مشاهده می توانیم انجام دهیم ، فقط نزدیك شدن به این دوموجود مطلق ، واقعی و ریاضی است ( نه رسیدن به آنها). آندو هیچ گاه به چنگ ما نمی افتند. ادامه خواندن مقاله اسحاق نيوتن

نوشته مقاله اسحاق نيوتن اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>