nx دارای 11 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
بزهکاری اطفال
تشکیل پرونده شخصیت برای کودکان بزهکار ضروری است دادرسی کیفری منطبق بر منشور جهانی حقوق کودکدادرسی است که در آن سعی میشود بازداشت کودکانتا حد ممکن تنها در موارد ضروری صورت میگیرد.دکترحسنعلی موذن زادگان مدرس دانشگاه تهران درگفت وگو با سرویس حقوقی ایسکانیوز با بیان اینمطلب اظهار داشت: تعیین حداقل سن مسوولیت کیفریو تعیین واکنشهای اصلاحی درمانی و حرفه آموزی ازجمله مسایلی به شمار میرود
که برای انطباققوانین داخلی با منشور جهانی حقوق کودک ضروریاست. وی افزود: حداقل سن مسوولیت کیفری یعنی سقف 18 واز کف 10 سال باید تعیین شود به طوری که اطفال زیر10 سال باید از داشتن مسوولیت کیفری مبرا دانست واطفال بین 10 تا 18 سال را به گونه ای مجازات کنیمکه میزان آن با بزرگسالان متفاوت باشد.
این وکیل دادگستری ادامه داد: تاسیس نهادهایمیانجیگری کیفری برای رسیدگی به بزهکاری اطفالاز طریق دخالت مددکاران اجتماعی و اشخاصکارآزموده برای حل وفصل دعاوی کیفری کودکانخارج از جراید رسمی کیفری نیز از جمله مواردی است که باید برای انطباق قوانین داخلی و منشورجهانی حقوق کودک به آن توجه گردد. این حقوقدان با اشاره به پرونده شخصیت برایبزهکاران نوجوان تصریح کرد : در سیستم دادرسیاطفال باید
برای اطفال بزهکار پرونده شخصیت ازنظر گرفته شود این پرونده شخصیت باید در جرایممهم یا جرایمی که مجازات سه سال حبس به بالادارند و جرایم مستوجب حدود قصاص به صورت الزامیبرای اطفال بزهکار گشوده شود. دکتر موذن زادگان تاکید کرد : در جرایم مهم یعنیجرایمی که مجازات آنها از سه سال حبس به بالا استیا در جرایمی که مجازات آنها قصاص و حد مجرم استاگر کودکان این جرایم را مرتکب شوند حقداشتنوکیل تسخیری باید برای آنها در قانون در نظرگرفته شود. استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهرانیاد آور شد:
دادرسی کیفری اطفال منطبق بر منشورجهانی حقوق کودک دادرسی است که در آن سعی میشودبازداشت و حبس کودکان حتی الامکان و حتیالمقدور به پایین تر حد ممکن خود برسد و برایکودکان مجازات های جایگزین حبس چه در مرحلهرسیدگی و چه در مرحله تحقیقات پیش بینی میشود . دکتر موذن زادگان در پایان با انتقاد از مدیریتنسبتی که در حال حاضر در کانون اصلاح و تربیتاعمال میشود و با پیشنهاد کردن مدیریت علمی جایگزین مدیریت سنتی برای آنها . وی خاطر نشان ساخت: درکانون اصلاح و تربیت بایددایره مددکاری برای اینکه به کودکان از طریقفارغ التحصیلان علوم اجتماعی کمک شود همچنینپیش بینی شود این دایره مددکاری خارج از فرآیندرسمی آیین دادرسی کیفری مشکلات کودکان بزهکاررا حل و فصل کند .
بزهکاری اطفال و نوجوانان ، از قلمروهایی است که سیاست جنائی ناگزیر به تعریف و تعیین اصول خاص تأثیرات خود در این باره شده است. این امر به معنای سیاست کیفری ویژه ای در قبال بزهکاران صغیر و نوجوانان ناسازگار است ، زیرا یکی از ثمرات تلخ اجتماعات صنعتی کنونی بزهکاری کودکانی است که هنوز زندگی اجتماعی را آغاز نکرده اند ؛ اما بر اثر عوامل اجتماعی فرهنگی سیاسی و ; به انواع مفاسد آلوده شده و زندگیشان برای همیشه تباه گردیده است. هرگاه کودکی مرتکب جرمی شود به مراکز نگهداری و زندان فرستاده می شود که طبعاً به دلیل یافت ویژه این مراکز و تماس با مجرمان حرفه ای و بزرگسالان و نیز فقدان روشهای صحیح تربیتی و اصلاحی فاسدتر شده و نه تنها دوباره اجتماعی و سازگار نخواهد شد؛
بلکه با تشکیل باندهای بزهکاری به فعالیت های مجرمانه خود به صورت سازمان یافته ادامه خواهد داد. به ترتیب نهال های جوانی که می توانستند ثمرات شیرین و پرقیمتی برای جوامع انسانی داشته باشند ، به طفیلی های مضر برای اجتماع و معتادان به جرم تبدیل می شوند. ارزش و اهمیت موضوع بزهکاری اطفال و نوجوانان از نظر اجتماعی خانوادگی و جلب نظر مسؤولان امر به آن و همچنین از لحاظ قانونی و ماهیت جرم مسأله ای غیر قابل تردید است.
موضوع بزهکاری صغار جای بحث بسیار دارد و اگر از ابتدا مورد توجه قانونگذاران کشورها قرار می گرفت شاید تاکنون راه حل های اصولی برای کنترل و مهار آن پیدا شده بود. اصولاً کسانی که همواره مرتکب جرم می شوند همان کودکان بزهکار دیروز هستند .
از این رو چنانچه از همان اوان کودکی آنها را تحت مراقبت قرار می دادند و اصلاح و بازپروری می کردند؛شاید می توانستند از تکرار و تعدد جرم آنها جلوگیری کنند. تجربه نشان داده است که محیط زندگی کودک اعم از خانواده و اجتماع برای تشکیل عناصر جرم و ارتکاب آن عامل مهمی است و باید به آن اهتمام ورزید؛ هر چند طبقه روشنفکر و تحصیلکرده تمایلی برای فرزنددار شدن نسان نمی دهند ؛اما در دیگر طبقات اجتماع با وجود فقدان امکان تربیتی این تمایل فزاینده است و فرزندان این گروه ها همواره در معرض ارتکاب جرم قرار دارند.
بنابراین نباید سیاست جنائی مربوط به بزهکاری اطفال را از سیاست حمایت خانواده جدا دانست ،یعنی حمایت از نهاد خانواده قطعاً سبب کاهش بزهکاری در صغار می شود و مسأله نظارت بر خانواده و حمایت از آنها برای تأمین تعلیم و تربیت اطفال مطرح و گوشزد می شود.
پیشگیری از بزهكاری پیچیدگی ماهیت بزهكاری پیشگیری را نیز مشكل می كند و رهیافتهای چندگانهای را كه می طلبد كه كلیه عوامل خطرزا را در نظر بگیرد.
از دیدگاه بهداشت عمومی در پیشگیری بزه، استراتژیها و مداخله ها در سه سطح كلی همانند سایر مسائل بهداشتی و اجتماعی طبقه بندی میشود. این سه سطح شامل پیشگیری نوع اول یا اولیه پیشگیری نوع دوم یا ثانویه و پیشگیری نوع سوم یا ثالثیه است كه بر اساس سطوح مختلف برای هر جامعهای متغیر است
ایجاد یك محیط سالم در پیشگیری اولیه به ریشه مسئله و عوامل خطرزای محیطی توجه میشود. این نوع پیشگیری سعی بر آن دارد كه امكان درگیر شدن با مسئله طوری پیش برود كه هرگز محلی
برای رشد مسئله وجود نداشته باشد. به همین علت استراتژیهای برنامه ضرورتاً طوری انتخاب میشوند كه بتوانند عوامل مخاطره آمیز را كاهش دهند، وضع قوانین كه بعضی از محدودیتها را ایجاب میكنند از آن جمله اند. برای مثال در جامعهای كه حمل اسلحه آزاد است، این آزادی خود یك عامل خطرزای امكان درگیر شدن با مسئله بزه است . بنابراین منع حمل اسلحه یكی از استراتژیها در آن جامعه خواهد بود.
كاهش عوامل خطرزا در پیشگیری ثانویه هدف كلی دور نگهداشتن فرد از فعالیتهایی است كه خطر بر چسب بزه را در فرد تقویت میكند. مثل كنترل خشم و خشونت، كنترلهای خانواده بر رفتارهای ضداجتماعی و دوری از دوستان بزهكار. پیشگیری نوع دوم نیز مانند پیشگیری نوع اول استراتژیهای برنامه ریزی خود را بر اساس یافتههای پژوهشها طرح میكند و تأكید زیادی بر فرد و یا ارتباطات فرد دارد.
به همین جهت استراتژیهای پیشگیری نوع دوم از طریق یادگیری مهارتهای زندگی اجتماعی از یك طرف و محیط اجتماعی و ارتباطات فردی از طرف دیگر تأكید می كند. اهمیت این سطح به عنوان سطح پیشگیری كمك به افراد درمعرض خطر است
کنترل موقعیت خطر پیشگیری سطح سوم سعی می کند موقعیت مسئله را اصلاح و یا در آن مداخله کند و هدف آن پیشگیری از تکرار فعالیتهایی است که جرم شناخته میشود. برای این نوع پیشگیری لازم است درگیر مسائلی مانند تنبیه، جریمه و بازتوانی از طریق نظام حقوقی و قضا شود. پیشگیری نوع سوم برنامهریزی مداخلهای و اداره موقعیت های خطرناک (Management Crisis Situation) را بر اساس فعالیتهایی تنظیم میکند که ممکن است باعث بزهکاری شوند
ریشه یابی بزهكاری اطفال ونوجوانانبی گمان جوامع بشری در هر شرایطی به همزیستی مسالمت آمیز با همنوعان خود نیازمند هستند آنچه مسلم است تا امروز به دلیل اختلافات زیر بنایی و ریشه ای مختلفی از جمله در مسائل عقیدتی فرهنگی و مذهبی و در عین حال تفاوتهایی که درمعیارهای سنجش ارزشها در حیطه های گوناگون وجود داشته یک توافق و تفاهم عمومی و جهان شمول استقرار نیافته است وانگهی تمام انسانها از هر قوم و قبیله نژاد و مذهب دین و عقیده اتفاق نظر دارند که یکی از محوری ترین اعمال فردی و اجتماعی تربیت و هدایت درست کودکان برای آینده میباشد اقدامی که شرط ضروری و انکاناپذیر رشد و ترقی جامعه انسانی تلقی میشود.
کودکان و نوجوانان سرمایه های معنوی جامعه میباشند و سلامت روح و جسم آنها تضمین کننده سلامت جامعه در آینده است . بنابراین مسائل آنان از جمله مسائلی است که باید به آنها توجه ویژه ای مبذول داشت بررسی ریشه ای مسائل اطفال و از آن جمله بزهکاری اطفال برای رسیدن به یک جامعه ایده آل شرطی ضروری است.
در واقع از قدیم الایام گفته اند : پیشگیری بهتر از درمان است طبعا اگرطفلی به هر دلیلی از ابعاد جسمانی روانی ورفتاری به نقصان و یا انحرافی مبتلا گردد قطعا بازپروری وی مستلزم مصرف هزینه های هنگفت و مضاعفی خواهد بود . از طرف دیگر بسیاری از افرادی که همواره مرتکب جرائم گوناگون میشوند همان کودکان بزهکار دیروز هستند.
از جمله مسائل همیشگی و مطرح نزد اندیشمندان و بالاخص حقوقدانان وجرم شناسان موضوع بزهکاری اطفال و نحوه مقابله با آن و شیوه های انحراف وکجروی آنها در جامعه میباشد از آنجا که دلایل و عوامل بروز جرم در میان اطفال با افراد بزرگسال متفاوت بوده واز طرف دیگر این طبقه از جامعه دارای وضع روانی و اجتماعی حساستر وبه مراتب آسیب پذیرتری نسبت
به سایرین میباشند لذا باید روشی متناسب با شرایط وموقعیت این افراد اتخاذ شود. این روش تحت عنوان سیاست کیفری مربوط به کودکان ونوجوانان بزهکار اهمیت فراوانی دارد . برخورداری از یک سیاست جنائی وکیفری متناسب با شرایط ووضع نوجوانان میتواند به جامعه مدنی جهت پیشبرد یکی از اهدافش که پیشگیری از وقوع جرائم در آینده است کمک فراوانی کند
خشونت عامل اصلی بزهکاری اطفالامروزه یکی از دغدغه های جرم شناسان موضوع خشونت علیه اطفال است، موضوعی که هرازچندگاهی به لحاظ ظهور آن در اشکال مختلف جامعه را تحت تاُثیر قرار میدهد. این مقوله معمولاً درپی پاره ای از ملاحظات خانوادگی و عدم اعلام، در معرض قضاوت دستگاه عدلیه قرار نمیگیرد و در این راستا نه تنها مجرم خود را مصون از هر گونه عتاب می بیند
، بلکه بزه دیدهُ بی دفاع نیز بر اثر سرکوب و محرومیّت از آغوش گرم والدین آینده ای بس تیره و تار را در پیش می گیرد که بی تردید اگر به ارتکاب جرم در جهت انتقام ختم نشود، فردی منفعل به این طریق تحویل جامعه شده است. پرواضح است خانواده نقشی اساسی در بزهکاری اطفال دارد، البته نباید از نقش اجتماع و مدرسه و … غافل شد.در این راستا توجه شمارا به مقالهُ خانم آزاده اکبری درسایت روزنا (روزنامهُ اعتماد ملّی) مورخ دوّم اردیبهشت ماه 1385تحت عنوان كودكآزاری نیمی از خشونتهای خانگی را تشكیل میدهد ؛ دستان پر خشم پدر، آغوش ناامن مادر جلب می نمایم:…….
هر وقت او به خانه ما میآمد من فرار میكردم و گوشه پذیرایی پنهان میشدم. او همیشه مرا با لگد كتك میزد و یكبار به قدری به سر من ضربه وارد كرد كه دیگر نمیتوانستم سر پا بایستم و خوابیدم. وقتی از خواب بیدارشدم نمیتوانستم چشمهایم را باز كنم. اطراف چشمهایم كبود شده بود و سرگیجه شدیدی داشتم. نمیدانستم چرا او چشم دیدن مرا نداشت.
فكر كردم حالا كه در رختخواب افتاده ام دست از سرم بر میدارد اما او مرا سوار ماشین پیكان خودش كرد و به بیابانها برد. او میخواست با چاقو مرا بكشد. بعد جملاتی را به من گفت و از من خواست تا آنها را تكرار كنم و او صدای مرا با موبایل خودش ضبط كرد
و بعدها آنها را برای مادرم پخش میكرد. او از من میخواست تا از مهربانیهای او نسبت به من و مادرم حرف بزنم. چند بار هم او مرا بلند كرد تا از پنجره بیرون بیندازد. من خیلی ترسیدم و گریه كردم. همیشه همسایهها هم برایم گریه میكردند اما كاری از دستشان بر نمیآمد. او حتی مادرم را هم كتك میزد و چند بار قصد داشت مادرم را خفه كند
. از دیدن او وحشت داشتم چون تعریف كرده بود تا به حال چندبار دوستانش را با چاقو زده است. او خودش به من گفته بود كه بچه پرورشگاهی است و همیشه دوست دارد یكی را بزند تا دلش خنك شود.«
هفت سالگی برای تحمل این همه آزار سن كمی است، اما او شاید از خوش شانسترین قربانیهای كودك آزاری باشد كه توانسته به صورت زنده در دادگاه از خود دفاع كند.
ضعف جسمی و ناتوانی در دفاع از خود، همواره باعث ایجاد خشونت بوده است. زنان، كودكان، معلولان و… همواره قربانیان خشونتی بودهاند كه توان دفاع در مقابل آن را نداشتهاند. از زمانی كه بابلیان و مردم روم باستان دختركان خود را وقف معابد میكردند، زمانی كه صدای نالههای نوزادان تازه به دنیا آمده دختر در عربستان زیر خاك خفه میشد تاریخ كودك آزاری شكل گرفت. در دورهای از تاریخ ایران هم روسپی خانههایی پسرانه وجود داشت كه غالبا متعلق به دربار بود. پسران كوچك لباسهایی دخترانه پوشیده و علاوه بر ارائه خدمات عمومی به پادشاهان، مورد سو استفاده جنسی آنان هم قرار میگرفتند.
در آمریكا انجمن مبارزه با كودك آزاری در سال 1874 تشكیل شد. در دهه 1940 در این كشور گزارشهای درمانی بدون توضیح علت آسیبدیدگی فرضیات جدیدی را در مورد سوءرفتار با كودكان مطرح كردند.در فرانسه نیز حدود 100 سال پیش »تاردیو« متخصا پزشكی قانونی فرانسه سندرم كودك آزاری جسمی خصوصا آزار جسمی علیه كودكان ناتوان را گزارش داد.در دو دهه اخیر همزمان با توجه بیشتر به مسائل كودكان، كودك آزاری نیز بیشتر مورد نظر قرار گرفت. تصویب كنوانسیون حقوق كودك در سال 1989 و پذیرفتن این كنوانسیون از سوی كشورهای جهان از جمله ایران را، میتوان نقطه عطف جهانی درباره توجه به كودكان دانست.
در ایران به جز موارد حاد كه منجر به آسیب شدید یا حتی فوت میشود گزارش مشخصی درباره كودك آزاری وجود ندارد. بزرگترین واقعه كودك آزاری در ایران ماجرای قتل 33 كودك و نوجوان در تهران و دیگر شهرها توسط شخا به نام علی اصغر بروجردی، معروف به اصغر قاتل بود. این مرد 42 ساله در سال 1313 به جرم ارتكاب جنایتها و قتلهای متعدد اعدام شد. او در تهران بامیه فروش بود و پسران كم سن و سال را كه برای خرید بامیه به او مراجعه میكردند فریب میداد و به خرابههای جنوب تهران میكشاند و پس از سوء استفاده و آزار جنسی آنان را به قتل میرساند. اصغر در سن 22 سالگی به جرم همجنسگرایی به زندان محكوم شده بود و در بازجوییهایش در این باره میگفت: »پس از آزادی تصمیم گرفتم كه از این پس كودكان را پس از كامجویی به قتل برسانم. به قدری از این عمل لذت میبردم كه حد و وصفی بر آن متصور نبود، مخصوصا پس از آن كه خون قربانیان خود را میخوردم…«
آخرین مورد تاریخی كودك آزاری در ایران بیجه بود كه 18 كودك را پس از آزار جنسی در پاكدشت ورامین به قتل رسانده بود. بیجه به 16 بار قصاص نفس، یك بار اعدام به خاطر لواط، 15 سال حبس و 100 تازیانه محكوم شد. بیجه را در 27 اسفند سال 83 اعدام كردند.ساده مثل كودكآزاری
هرگونه آسیب جسمی یا روانی، سوءاستفاده جنسی یا بهرهكشی و عدم رسیدگی به نیازهای اساسی افراد زیر 18 سال توسط دیگر افراد و به صورتی كه غیرتصادفی نباشد، كودك آزاری تلقی میشود. كودك آزاری به سه دسته مهم تقسیم میشود : كودك آزاری جسمی به هر عملی كه منجر به آسیب عمدی جسمی كودك شود گفته میشود. آزار جنسی، درگیر كردن كودك در فعالیتهایی است كه منجر به ارضا جنسی افراد بزرگسال میشود. غفلت یا بیتوجهی سومین دسته است كه معمولا در خانوادههای كمدرآمد مشاهده میشود. غفلت عبارتست از اهمال و غفلت والدین از تامین نیازهای اساسی كودك كه برای بهتر زیستن او ضروری هستند.
بیتوجهی جسمانی به تاخیر در مراقبت بهداشتی، ترك، اخراج، مراقبت گسیخته، سرپرستی ناكافی، بیپروایی و بیملاحظگی نسبت به امنیت و رفاه كودك گفته میشود. بیتوجهی عاطفی شامل مهرورزی و عاطفه ناكافی، سواستفاده افراطی یا مزمن از همسر در حضور كودك یا سواستفاده از داروها و الكل در حضور او و مواجهه او با رفتارهای ناسازگارانه اطلاق میشود.
بحثهایی كه بر سر تعاریف و حدود كودك آزاری درمیگیرد به طور كامل خودش را در قوانین ایران نشان میدهد. طبق ماده 7 قانون ماده 59 قانون مجازات اسلامی و ماده 109 قانون مدنی، تنبیه توسط والدین به منظور تادیب و تربیت طفل در صورتی كه متعارف باشد جرم تلقی نمیشود. سالهاست كه بین كارشناسان حقوقی، جامعهشناسان و فعالان اجتماعی بر سر حد تادیب بحث درمیگیرد اما تاكنون قانون جواب قانعكنندهای به این مساله ندادهاست.
با توجه به اینكه یكی از مهمترین منابع قانون در ایران شرع است مراجع عظام هم در پاسخ به یك استفتا نظر خود را درباره كودكآزاری اعلام كردند. آیت… العظمی سیستانی تنبیه بدنی را جایز ندانسته مگر این كه تادیبی كه لازم است متوقف بر آن باشد و در این صورت پدر یا كسی كه از سوی او مجاز است میتواند به نحوی كه موجب سرخ یا كبود شدن نباشد كودك را بزند ولی به احتیاط واجب نباید از سه ضربه سبك تجاوز كند و به هر حال اگر موجب سرخی یا كبودی شد دیه دارد حتی اگر از سوی پدر باشد و به احتیاط واجب زدن به هر نحو باشد پس از سن بلوغ جایز نیست. او در پاسخ به سوالی كه آیا میتوان كودك را از سرپرستی پدر و مادر كودكآزار كه در مراجع قانونی به اؤبات رسیده است خارج كرد* گفته است
اگر حاكم شرع تشخیا دهد كه پدر و مادر از نظر حفظ سلامتی كودك مورد اطمینان نیستند میتواند آنها را از حق حضانت و سرپرستی كودك محروم كند. در خصوص مجازات پدر و مادر آزاردهنده هم گفته شده كه اگر آزار آنها مستلزم دیه باشد باید بپردازند بلكه در مواردی قصاص نیز در مورد مادر اجرا میشود.
آیتا… العظمی مكارم شیرازی نیز در این باره گفته است كه كودك آزاری در شرع اسلام جایز نیست و هرگاه پدر یا مادری مرتكب چنین كاری شوند حاكم شرع میتواند آنها را تعزیر كند و اگر كاری باشد كه منتهی به فوت یا نقا عضو یا جراحتی گردد، دیه دارد ولی تنبیههای جزئی و مختصر كه هیچگونه اؤری روی بدن نگذارد آن هم در صورت ضرورت،مانعی ندارد و چه بهتر كه از آن هم صرف نظر شود و از طریق تشویق و محبت اقدام به تربیت شود.
آیتا… العظمی صانعی اعتقاد دارد در راستای ادب و تربیت كودكان توسط والدین تنها اذن حداكثر پنج ضربه و یا شش ضربه نه زیادتر آن هم با انحصار راه تربیت به آن و در مسیر جلوگیری از فساد اخلاقی و ارتكاب كارهای ناشایست و به شرط اینكه ضربه به طور سخت و موجب زخم شدن و یا تغییر رنگ پوست نباشد اجازه داده شده. وی در مورد مجازات والدین اینگونه فتوا داده است كه بعنوان دفع منكر و آزار و اذیت نه تنها جایز است بلكه واجب میباشد لیكن به هر حال باید و به هر نحو ممكن آنها را وادار به عمل تكلیف واجب حضانت و تربیت نمود تا هم به تكلیف و وظیفه واجب خود عمل نمایند و هم بار، و زحمت فرزند داری كه آنها سبب آن بودهاند به عهده دیگران نیفتد.
آیتا… العظمی موسوی اردبیلی هم حد شرعی تنبیه اولاد را آن اندازهای دانسته كه موجب دیه نباشد آن هم در صورتی كه اولاد بدون آن تنبیه تربیت نشود و بیش از آن اندازه موجب دیه بر پدر و مادر میشود و موارد مختلف است،ممكن است در بعضی از آنها قصاص باشد. حكم شرعی والدینی كه بچه را بیشتر از حد شرعی تنبیه مذكور در فوق، اذیت میكنند، قهرا مراتبش مختلف است در بعضی از موارد موجب دیه و در بعضی از موارد موجب قصاص میشود.
با مجاز دانسته شدن تنبیه به صورتی كه شامل چند ضربه و بدون آؤار صدمهدیدگی باشد شاید بتوان راحتتر در مورد حدود تنبیه در ایران تصمیم گرفت. هرچند كه معمولا موارد خفیف این چنینی اصلا گزارش نمیشوند كه مورد بررسی قرار بگیرند.كودكآزاری معضل است یا اغراق؟
به گفته كارشناس دفتر آسیبدیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی، نتایج بررسی شیوع برخی از موارد كودك آزاری در ایران )سال 82 (نشان میدهد كه طبق گزارش والدین در طول 24 ساعت قبل از زمان بررسی 50 درصد كودكان یك تا 5 سال، 38 درصد كودكان 6 تا 11 سال و 23 درصد كودكان 12 تا 18 ساله مورد مطالعه مورد بداخمی، غضب و بیاعتنایی مراقبین خود قرار گرفته بودند. به گفته وی همچنین 31 درصد كودكان 1 تا 5 سال،
5\20 درصد كودكان 6 تا 11 سال و 7\8 درصد كودكان 12 تا 18 سال توسط مراقبین خود مورد تنبیه بدنی در 24 ساعت قبل از بررسی قرار گرفته بودند كه بر اؤر تنبیه بدنی، آؤار تنبیه بر روی بدن 2\2 درصد كودكان 1 تا 5 سال، 5\1 درصد كودكان 6 تا 11 سال و 1\1 درصد كودكان 12 تا 18 سال وجود داشته است. طبق نتایج این تحقیق 8هزار مورد خشونت خانگی مشاهده شده كه نیمی از آن را كودكان تشكیل میدادند. از این میزان 20 درصد مربوط به كودكآزاری جنسی میشد.
در پژوهشی دیگر مطالعه 2240 دانشآموز دبیرستانی شهر تهران نشان داد كه 32 درصد دانشآموزان دست كم یكی از موارد بیتوجهی و غفلت را تجربه كردهاند. همچنین 1600 دانشآموز نوعی از آزار را در مورد خود گزارش دادند كه از این میان، 2\43 درصد آزار جنسی، 4\23 درصد آزار عاطفی 7\4 درصد آزار جنسی بود.
بررسی موارد كودكآزاری جنسی با استفاده از یادداشتهای موجود در پروندههای سازمان پزشكی قانونی كشور )مربوط به تهران( نشان داد كه در طی سه سال از بهار 1371 تا اسفند 1373، مجموعا 325 مورد مراجعه به سازمان پزشكی قانونی جهت وقوع كودكآزاری رخ داده كه 237 مورد آنها را دختران و 87 مورد را پسران زیر 15 سال تشكیل میدادند. بررسی فاصله زمانی از هنگام وقوع تجاوز تا هنگام مراجعه به مراجع قانونی نشان داد
كه دختران معمولا دیرتر از پسران و پس از چندین بار تجاوز به مراجع قانونی مراجعه میكنند. در حالی كه اكثرا پسران پس از یك بار مورد تجاوز واقع شدن، مورد را نسبتا سریع به مراجع ذیربط اطلاع میدهند. دادهها حاكی از آن بود كه 79 درصد از دختران موضوع را پس از گذشت یك هفته یا بیشتر از وقوع آزار جنسی اطلاع دادهاند. همین مساله میتواند دلیلی بر احتمال شیوع بیشتر آزار جنسی در دختران باشد چرا كه بسیاری از موارد مخفی مانده و به مراجع قانونی اطلاع داده نمیشود. آزار جنسی زنان را علاوه بر این باید در قالب قتلهای ناموسی هم پیگیری كرد. جایی كه فرد متجاوز كه معمولا از اعضای خانواده است با كشتن قربانی و متهم كردن او به بیآبرویی سعی در پاك كردن عمل خود دارد.
نگاهی به گزارش 5 سال فعالیت صدای یارا، اولین خط كمك فكری به كودكان و نوجوانان در ایران كه در دی ماه سال 1379 توسط انجمن حمایت از حقوق كودكان راهاندازی شده است نشان میدهد كه از چهارده هزارتماس تلفنی گرفتهشده با این خط تلفن، مادران با 78% كل تماسها در صدر تماسهای صدای یارا قرار دارند و تنها 5% از تماسها توسط پدران صورت گرفته است همچنین 12% از تماسها توسط كودكان و نوجوانان انجام شده است.
از مجموع تماسهایی كه با صدای یارا برقرار شد، 20% مربوط به موارد كودك آزاری است بیشترین مورد آزار جسمی با 65% است كه به طرق مختلفی نظیر كتك زدن با دست و كمربند، كشیدن موی سر، سوزاندن و…. اعمال شده است. آزارهای روانی و عاطفی كودك شامل تحقیر، توهین، حبس در خانه، واداركردن به تكدی گری و… با 32% در رتبه بعدی قرار دارد.3% از تماسهای كودك آزاری مربوط به سوءاستفاده جنسی از كودكان می باشد.54% از كودكان آزار دیده دختر و 46% پسر بودهاند.كودكآزارها، قربانیان قبلی كودكآزاری
آنها شاید قصیالقلب، خشن و یا بیاحساس به نظر برسند، اما در واقع آنها هم روزی قربانی بودهاند. پدر اصغر قاتل دزد و راهزن بود و نزدیك به 40 نفر را به قتل رسانده بود. بیجه بعد از 5 سالگی به علت مسائل و مشكلات اقتصادی خانواده اش همراه آنان به تهران مهاجرت كرده و به ناچار در حاشیه شهر تهران سكنی گزیده بود. پدر وی كارگر كورههای آجرپزی پاكدشت بود. وی تا كلاس پنجم ابتدایی تحصیل و بعد از آن هم به علت موقعیت بد اقتصادی خانواده ترك تحصیل كرد. او مدتی زباله جمع میكرد. یك بار در بیابانهای اطراف مورد تجاوز دو مرد قرار گرفته بود. محمد بیجه در سن 18 سالگی عاشق دختری افغانی میشود كه قرار فرار را با هم میگذارند
و وقتی كه خانواده اش متوجه میشوند، با او سرسختی كرده و او از این عمل منصرف میشود.او پس از گذشت مدت كوتاهی به دخترعمه اش علاقه مند شد اما این دختر در همان سال در دانشگاه قبول میشود و موضوع ازدواج با او هم منتفی میشود. بیجه اولین قربانی خود را عاشورای سال 81 به قتل رساند و سریال قتلهای او تا شهریور 83 ادامه داشت. او پس از كشتن كودكان احساس پشیمانی نمیكرد. زیرا هدف خود را انتقام میدانست. او گفته بود: »زندگی ام تباه شده بود و باید زندگی دیگران را تباه میكردم.«
طبق پژوهشی كه به منظور بررسی میزان شیوع سابقه سوءرفتار جسمی و جنسی در بیماران روانپزشكی بستری در بخش روانی یكی از بیمارستانهای تهران صورت گرفت، درصد قابل ملاحظهای از بیماران )61 درصد( یكی یا هر دو نوع سوءرفتار جسمی و جنسی را تجربه كرده بودند. یافتههای این پژوهش حاكی از آن است كه در 23 درصد موارد، سوءرفتار بیشتر از 2 سال به طول انجامیده و بیش از 20 نوبت بوده است.
این مساله نشان میدهد كه تجربه كردن آزارهای جسمی و جنسی تا چه میزان در ظهور اختلالات روانی در سنین بزرگسالی موؤر است. پیش از این مدیركل دفتر پیشگیری از آسیبهای اجتماعی سازمان بهزیستی هم اعلام كرده بودكه 80 درصد افراد كودك آزار در دوران كودكی، تجربه آزار جنسی، جسمی یا عاطفی داشتهاند.
بر خلاف تصور عامه، آزاردهندهها هیولاهای خشن و روانپریش نیستند. در اكثر موارد نزدیكترین كسانی كه از آنها انتظار میرود نگران حال كودك باشند او را مورد آزار و اذیت قرار میدهند. بررسیهای آماری در ایران نیز در سال 80 نشان میدهد، 75 درصد كودك آزاریها توسط والدین انجام شده كه در این میان حدود 2\12 درصد جامعه آماری با شیوع بیشتر مربوط به آزار جسمی پسران است.نتایج مطالعه 50 قربانی سوءاستفاده جنسی از میان دانشآموزان دوره راهنمایی شهر اهواز نشان میدهد كه 50 درصد آزارهای جنسی توسط افراد خانواده صورت گرفته است. یافتههای برخی مطالعات دیگر حاكی از آن است كه در بعضی موارد بیشترین آزارهای جسمی به ویژه نسبت به دختران از سوی برادران آنها اعمال شده است. چنین مشاهداتی تاییدكننده نقش سنتی برادر در خانوادههای شهرستانی است.
طبق گزارش صدای یارا، در بین موارد حاد كودك آزاری كه اغلب منجر به صدمات جسمی گردیده بیشترین مورد توسط پدر )46%( صورت گرفته است، مادر با 17%، نامادری با 15%، پدر و مادر به طور مشترك با 8%، ناپدری با 7%، معلم و مدیر مدرسه 6% و افراد غریبه با 4% در رتبههای بعدی آزاررسانان حاد به كودكان بودهاند.
نزدیك بودن آزاردهندگان به كودكان و حتی سرپرست بودن آنها باعث میشود تا نقش دولت برای حمایت از كودكان آسیبدیده پررنگتر شود. در صورتی كه پدر ضارب باشد با توجه به ولایت قهری پدر بر فرزند، قانون حمایت خاصی از كودك نمیكند و معمولا مادر مجازات میشود. نگهداری از كودك قربانی آزار خود مسالهای بزرگ است.
چه شرایطی باید حاكم شود تا پدر و مادر سلب حضانت شوند* و اگر كودك به یكی از پدر یا مادر تحویل شود چه تضمینی هست كه مزاحمت دوبارهای ایجاد نشود* قانون و مراكز رفاهی مثل بهزیستی چند درصد از این آسیبدیدگان را پوشش میدهند* گسترش خدمات حمایتی برای قربانی كودكآزاری و آموزش كودكان و خانوادهها شاید مهمترین اقدامات باشد. حركتی برای افرادی مثل او كه دیگر شبها این همه خوابهای آشفته نبینند.
بعد از دستگیری او مرا تحویل عمه ام دادند اما هر شب خواب او را میبینم كه مرا كتك میزند و یا قصد كشتن مرا دارد.الآن او در زندان است اما وقتی آزاد شود حتما مرا میكشد. او خانه عمه ام را هم بلد است و من میترسم به سراغم بیاید……………….;
روان پرستیدر مطالعه علل رفتار مجرمانه همیشه باید عوامل چندگانه موجد جرم و تاثیر متقابل آنها را در یکدیگر مورد نظر قراردهیم. برحسب مورد ممکن است تاثیر یکی از این عوامل از عامل دیگر بیشتر باشد، ولی هیچ گاه یک عامل واحد، علت کلیه رفتارهای مجرمانه نیست.
در بزهکاری، عوامل اجتماعی و روانی هردو بر یکدیگر اثر میگذارند و با یکدیگر همبستگی دارند. عوامل دسته اول در محیط وجود دارد و فرد را تحت تاثیر قرار میدهد. عوامل دسته دوم نیز در درون شخصیت موجود است و در مقابل محیط واکنش نشان میدهند و روشن است که از لحاظ کیفیت و کمیت، تغییر پیدا میکنند و ممکن است به صورتهای بیشمار با یکدیگر ترکیب یابند.انسان ممکن است از سه راه به انجام فعالیت های مجرمانه وادار شود:
1- وقتی تمایلات ضد اجتماعی در معرض نفوذ عوامل جرم زا قرار گیرد و تحت تاثیر این عامل، بیشتر برانگیخته شود.2- وقتی در شخص به علت احساس گناه عمیق که در اثر افعال قبلی او به وجود آمده، یک میل شدید برای مجازات شدن بوجود آمده باشد.(یعنی از طریق ارتکاب جرم جدید ، برای خود مجازات تهیه میکند)
3- شخصی که از لحاظ عاطفی، احساس ضعف و عدم اطمینان میکند، ممکن است برای مخفی داشتن این احساس، روحیهای دفاعی و پرخاشگر در خود به وجود آورد.در پیدایش عمل مجرمانه باید سه عامل را در نظر گرفت:
1- تمایلات مجرمانه(ت)2- وضعیت کلی(و)3- مقاوت ذهنی و عاطفی شخص در مقابل وسوسه(م)که ماحصل آن فرمول و قانون چگونگی پیدایش یک عمل مجرمانه است:
(عمل مجرمانه حاصل جمع تمایلات مجرمانه شخص به اضافه وضعیت کلی او تقسیم بر میزان مقاوت او است.)تمایلات مجرمانه شخص و مقاومت وی در مقابل آنها ممکن است به عملی ضد اجتماعی یا مجرمانه منجر شود، و یا به صورت رفتاری که مورد تایید اجتماع است درآید، و این امر بستگی به آن دارد که از تمایلات مجرمانه و مقاومت ،کدامیک قویتر باشند.
همه افراد دارای تمایلات و ضد تمایلاتی هستند. عمل مجرمانه تنها وقتی ممکن است روی دهد که مقاومت شخص کافی نباشد و نتواند فشار تمایلات مجرمانه و وضعیت خاص را تحمل کند.مشکلترین کار، تشخیص میزان مقاومتی است که شخص ممکن است در موقعیت های خاص در مقابل ارتکاب جرم داشته باشد. مقاومت دارای ریشه های عاطفی، فکری و اجتماعی است و این سه عامل با تشکیل فراخود و رابطه آن با خود، و موقعیت شخص، ارتباط نزدیکی دارد. وقتی شخص از یک بیماری روانی که ریشه جسمانی دارد رنج ببرد، مسلم است که مقاومت عاطفی و جسمانی او کمتر خواهد بود.
عامل اصلی در مقاومت، فراخود یا به زبان عامیانه وجدان است زیرا فراخود،خود را مورد تهدید قرار میدهد و به آن دستور میدهد که فقط مرتکب اعمال خوب شود.بدین ترتیب وقتی شخصی مرتکب جرم میشود، احساس گناه میکند، در صورتی که وقتی عمل خوبی انجام میدهد، احساس رضایت و خوشی میکند.
ادامه خواندن مقاله بزهکاري اطفال
نوشته مقاله بزهکاري اطفال اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.