nx دارای 43 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
آثار اقتصادیِ جایگزینی نظام مشاركت بهجای نظام بهره
چكیدهدین اسلام همانند دیگر ادیان الاهی با ظالمانه خواندن قرض ربوی، از یك سو به مبارزه با آن پرداخته و درصدد ریشهكن كردن آن برآمده است و از سوی دیگر، برای تأمین مالی نیازهای مصرفی، راههایی چون انفاق، وقف، قرضالحسنه و فروش نسیه، و برای تأمین نیازهای
سرمایهگذاری، راههایی چون مشاركت، مضاربه، مزارعه، مساقات، فروش نسیه و سلف را جایگزین كرده است. این مقاله، به بررسی آثار اقتصادی جایگزینی یكی از این راهها (مشاركت) میپردازد.در نظام مشاركت كه انواعی دارد، صاحب پسانداز به جای دادن قرض و گرفتن بهره، كل یا بخشی از سرمایه موردنیاز مؤسسّه اقتصادی را تأمین میكند و بر اساس توافق با كارفرما، در سود و زیان آن شریك میشود.
این مقاله، بازتاب جایگزینی نظام مشاركت بهجای نظام بهره بر متغیّرهایی چون پسانداز، سرمایهگذاری، تولید، اشتغال، سطح عمومی قیمتها، توزیع درآمدها، و رفاه عمومی را تجزیه و تحلیل میكند و به این نتیجه میرسد كه با حذف بهره و جایگزینی مشاركت، نهتنها مشكل اساسی در اقتصاد رخ نمیدهد، بلكه همه متغیّرهای اساسی، وضعیّت بهتری خواهند داشت.از زمانهای كهن، حوادث گوناگون، برنامه زندگی مردم را مختل كرده، آنان را از دستیابی به
نیازمندیهای زندگی باز میداشت. فكر ذخیرهسازی و پسانداز برای دورههای سخت اقتصادی، تا حدّی میتوانست بخشی از نگرانیها و اضطرابها را كاهش دهد؛ ولی كافی نبود تا این كه رفتار قرض، به عرصه روابط اقتصادی جوامع راه یافت. بدین ترتیب، قرضكننده میتوانست با استفاده از مازاد تولید و درآمد دیگران، مشكلات موقّت خود را حل كند؛ چنان كه قرضدهنده با دادن قرض، افزون بر حفظ
داراییها از سرقت و فساد، هزینه نگهداری آنها را نیز به گیرنده قرض منتقل میكرد. پدیده قرض كه توانسته بود مشكل هر دو گروه را حل كند، در سایه آزمندی انسان، بهتدریج رنگ خیرخواهانه خود را از دست داد و صاحبان پسانداز دریافتند كه در برابر اعطای قرض میتوانند زیادهای به نام ربا (بهره) بگیرند.
پیدایش پولهای فلزی و كاغذی كه اندوختن آنها هزینهای بسیار اندك داشت، قدرت چانهزنی قرضدهندگان را بالا برد؛ به گونهای كه جز با درصدهای بالا، حاضر به قرض دادن نبودند؛ چنانكه تكامل شیوههای تولید و پیدایش جایگاهی برای عامل سرمایه در كنار عامل كار، عرصه جدیدی را برای رفتار قرض پدید آورد. كشاورزان، پیشهوران و بازرگانانی كه برای فعّالیتهای اقتصادی سرمایه
كافی نداشتند، به صاحبان پسانداز روی آوردند و بدین ترتیب در كنار قرضهای مصرفی، قرضهای تولیدی و تجاری نیز شكل گرفت. در عصر حاضر، گسترش نیازهای مصرفی و سرمایهگذاری از یك سو، و رشد پساندازهای صاحبان سرمایههای نقدی از سوی دیگر و پیدا شدن مؤسسات مالی مدرن و ابداع انواع پولهای اعتباری از جهت دیگر، پدیده «قرض با بهره» را از جهت ابزارها و روشها،
پیچیدهتر و كاملتر كرد؛ بهطوری كه امروزه، انواعی از عملیات اعتباری بانكی و اوراق قرضه مبتنی بر نظام قرض با بهره در جهان شكل گرفته، بازارهای پول و سرمایه را سازماندهی میكند. همزمان با قرضهای ربوی سرمایهگذاری، رفتار دیگری تحت عنوان مشاركت صاحبان سرمایه و مشاركت صاحب سرمایه با صاحب كار اقتصادی در عرصه حیات بشری پدید آمد و همپای قرض با بهره رشد كرد. برای آن ابزارهای نوی پدیدار شد كه اوراق سهام و اوراق مشاركت سرمایهگذاری و تا حدودی، شركتهای سرمایهگذاری از مصادیق آن به شمار میآیند.
اسلام، از یك سو همانند دیگر ادیان الاهی با ظالمانه خواندن قرض ربوی، به شدّت با آن مبارزه كرد و درصدد ریشهكن ساختن آن برآمد و از سوی دیگر برای تأمین مالی نیازهای مصرفی و سرمایهگذاری، راههایی را پیشنهاد یا امضا كرد. اسلام برای تأمین «نیازهای مصرفی»، راههای «انفاق، قرضالحسنه، فروش نسیه»، و برای تأمین «نیازهای سرمایهگذاری»، راههای مشاركت (شركت، مضاربه، مزارعه و مساقات) و در مواردی، «بیع نسیه و سلف» را جایگزین ساخت كه هر یك از آنها نیازمند شرح و توضیح جداگانه است. در این مقاله به بررسی یكی از راهها یعنی مشاركت میپردازیم.
در نظام مشاركت كه انواع گوناگونی دارد، صاحب پسانداز به جای دادن قرض و گرفتن بهرهای ثابت و از پیش تعیین شده، كل یا بخشی از سرمایه مورد نیاز مؤسسه اقتصادی را تأمین كرده، بر اساس توافقی با كارفرما، در سود و زیان آن شریك میشود و در پایان هر دوره مالی، پس از كسر هزینهها، سود به دست آمده بر حسب نسبتهایی كه در قرارداد توافق شده، بین صاحب سرمایه و عامل اقتصادی (كارفرما) تقسیم میشود. این نظام میتواند در شكل ساده دو یا چند نفر شریك در مؤسسه اقتصادی كوچكی نمایان شود و میتواند در قالب شركتهای سهامی عام در سطح
گسترده مطرح باشد. از سوی دیگر، این نظام میتواند بهصورت مستقیم و با مشاركت صاحبان سرمایه شكل گیرد؛ چنان میتواند از طریق واسطههای مالی چون بانكهای عمومی، تخصّصی، و شركتهای سرمایهگذاری سازماندهی شود.
این مقاله با مقایسه نظام مشاركت و نظام بهره، مزایای جایگزینی نظام مشاركت بهجای نظام بهره و آثار اقتصادی آن را بیان میكند؛ سپس به نقد و بررسی انتقادهای مطرح شده بر نظام مشاركت، و پاسخگویی به آنها میپردازد.به عبارت دیگر، در این مقاله، بازتاب جایگزینی نظام مشاركت بهجای نظام بهره بر متغیّرهایی چون پسانداز، سرمایهگذاری، تولید، اشتغال، سطح عمومی قیمتها، توزیع درآمدها، و رفاه عمومی تجزیه و تحلیل میشود.
مزایای جایگزینی نظام مشاركت1 كاهش هزینههای تولیداز دیدگاه اقتصاد خُرد، تولیدكننده همیشه درپی حداكثر كردن سود اقتصادی است و سود، ما به التّفاوت درآمد كل و هزینه كل به شمار میرود. این سود، هنگامی به حداكثر میرسد كه قیمت محصول، با هزینه نهایی برابر باشد P=MC. حال اگر پروسه تولید را بلند مدّت فرض كنیم، یكی از اقلام تشكیل دهنده هزینه نهایی (MC)، نرخ بهره است كه تولیدكننده بهازای هر واحد اضافی میپردازد. این نرخ بهره، طبق نمودار شماره 1 بهدست میآید.نمودار (1)این نمودار، نرخ بهره تعادلی در نظام بهره را براساس الگوی كینز یا نئوكلاسیكها نشان میدهد. اگر منحنی S و Dبهترتیب، منحنی عرضه و تقاضای پول باشد، نمودار بازار پول بر اساس نظریّه رجحان نقدینگی كینز را نشان میدهد، و اگر كلّ وجوه عرضه شده و كلّ وجوه تقاضا شده برای استقراض
باشد، الگوی وجوه استقراض نئوكلاسیكها را مینمایاند. محل تقاطع منحنی S و D، نرخ بهره تعادلی (re) را مشخّص میسازد. حال اگر تولیدكننده با استفاده از وام دریافتی كه به ازای آن، نرخ ثابت و معیّنی را میپردازد، وارد تولید كالا شود، هزینههای تولیدی او به میزانی كه بهره میپردازد، بالاتر خواهد رفت؛ در صورتی كه اگر به جای نظام بهره، از «نظام مشاركت» استفاده كند، این بخش از
هزینهها حذف شده، در نتیجه تمام توابع هزینه به همان اندازه (Cr) كاهش مییابد؛ زیرا صاحب سرمایه در نظام مشاركت، بخشی از سود را میبرد و مانند مالیات بر سود، جزو هزینهها نمیآید. این مطلب را میتوان در نمودار شماره 2 مشاهده كرد. مطابق نمودار، هزینه نهایی (1MC) و متوسّط (1AC) تولیدكننده نظام مشاركت در هر سطحی از تولید، از تولیدكننده نظام بهره (0MC و 0AC) پایینتر است و اثر آن در دو مسأله مهم پدیدار میشود.نمودار (2)1 تولیدكننده نظام مشاركت در سطح قیمت Po میتواند تولید خود را تا سطح 1q افزایش دهد؛ در حالی كه چنین امكانی برای تولیدكننده نظام بهره وجود ندارد.2 اگر قیمت بازار برای كالای مورد نظر به عللی، كاهش یابد و از سطح Po به 1P برسد، تعطیلی برای تولیدكننده نظام بهره اجتنابناپذیر است؛ در حالی كه تولیدكننده نظام مشاركت میتواند تا قیمت 1P به تولید ادامه دهد.این توضیح لازم است كه تحلیل پیشین بر اساس هزینههای تحقّق یافته است، نه بر اساس هزینه فرصت؛ چرا كه هزینههای فرصت، به نوع نظام اقتصادی ارتباطی ندارد و امكان مقایسه دو نظام در آنها نیست. به عبارت دیگر، برای تصمیم به سرمایهگذاری، ملاك، هزینههای فرصت است و چه بسا در نظام مشاركت نیز عامل سرمایه، هزینه فرصتی معادل نرخ بهره داشته باشد و از این جهت نظام مشاركت، هیجگونه برتری بر نظام بهره ندارد؛ امّا در مقام عمل، هزینه تحقّق یافته نظام
مشاركت پایین بوده، در نتیجه، در عرصه اقتصاد واقعی به ویژه در مقام رقابت، از جهت مقدار تولید و قیمت فروش، انعطاف بیشتری دارد و استوارتر خواهد بود.2 افزایش سرمایهگذاریگذشته از كاهش هزینه تولید كه امكان افزایش تولید و سرمایهگذاری را برای تولیدكننده فراهم میآورد، عوامل دیگری نیز در افزایش سرمایهگذاری در نظام مشاركت مؤثّرند كه برخی از آنها چنین است:
یك. برداشته شدن حدّ سرمایهگذاری: در نظام بهره چه در الگوی كینز و چه در الگوی نئوكلاسیكها، سرمایهگذاری تا جایی صورت میگیرد كه نرخ بازده نهایی سرمایه، با نرخ بهره مساوی شود؛ بنابراین، در نظام سرمایهداری، نرخ بهره، تعیینكننده حدّ سرمایهگذاری است؛ برای مثال اگر نرخ بهره برابر دهدرصد باشد، طرحهایی با بازدهی كمتر از ده درصد، هرگز برای سرمایهگذاری برگزیده
نمیشوند؛ امّا با حذف بهره، دیگر متغیّر برونزایی به نام بهره وجود ندارد تا حدّ سرمایهگذاری را تعیین كند؛ در نتیجه، سرمایهگذاری تا جایی كه بازده مثبت وجود دارد میتواند افزایش یابد؛ البتّه این بدان معنا نیست كه هر طرح دارای بازده مثبت برای سرمایهگذاری برگزیده میشود؛ بلكه در مقام گزینش (در فرض كمبود سرمایه) بالاترین بازدهها انتخاب میشوند.
دو. كاهش نااطمینانی: عامل دیگری كه تقاضای سرمایهگذاری را در نظام مشاركت افزایش میدهد، كاهش خطرهای سرمایهگذاری است. تولیدكننده بخش كشاورزی و صنعت، همیشه نگران بروز مشكلات پیشبینی نشده است. تغییرات آب و هوا، وقوع حوادث غیرمترقبه، به كارگیری شیوههای جدید تولید، تغییر سلیقه مصرفكنندگان، وارد شدن كالاهای جانشین، تغییرات سیاستهای گمركی و دهها عامل دیگر، خطرهایی هستند كه همه در نظام سرمایهداری متوجّه سرمایهگذار میشوند و بر وامدهنده هیچ تأثیری ندارند؛ بدینسبب تولیدكنندگان، برای این خطرها افزون بر نرخ بهره وامها،
درصدی را نیز در نظر میگیرند و چنان كه بازده طرحها از مجموع نرخ بهره و پیشبینی نرخ خطر بیشتر باشد، سرمایهگذاری میكنند. در اقتصاد اسلامی كه صاحبان پسانداز به مشاركت با متقاضیان (تولیدكنندگان) میپردازند و در عواقب فعالیّتهای اقتصادی سهیم میشوند، پیامدهای احتمالی خطرهای یادشده، به طور قهری بین هر دو طرف تقسیم میشود؛ بنابراین، چون سهم تولیدكنند
ه در تحمّل خسارت ناشی از خطرهای یادشده، كمتر میشود، تقاضای او برای سرمایهگذاری افزایش مییابد. اگر مقدار تقاضا برای سرمایهگذاری (I) را با توجّه به میزان ریسك (E) ترسیم كنیم، نمودار شماره 3 را خواهیم داشت؛ یعنی در نظام سرمایهداری حسّاسیّت بسیاری درباره عامل ریسك و نااطمینانی وجود دارد.نمودار (3)مسأله كاهش نااطمینانی برای سرمایهگذار، آثار فراوانی در اقتصاد دارد:اوّلاً از عمیقتر شدن آن در دورههای ركود جلوگیری میكند. در این دورهها به دلیل احتمال ورشكستگی، مؤسسات برای تقاضای سرمایهگذاری تمایلی ندارند. سیاستهای پولی هم در اقتصاد سرمایهداری در وضعیّت تورّمی تا حدّی خوب عمل میكند؛ ولی در حالت ركود، كارایی
چندانی ندارد؛ یعنی هر قدر نرخ بهره پایین بیاید، ترس از ورشكستگی، مانع حركت تولیدكننده میشود؛ به خلاف نظام اسلامی كه در آن، صاحب سرمایه خود را در كنار مؤسسه تولیدی و شریك او میداند؛ بنابراین، دست او را گرفته، به او اطمینان میدهد. به تعبیر یكی از استادان، این دو نظام، مانند آن دو پدری هستند كه در شب تاریك، یكی به فرزند خود میگوید: «نترس برو»، و دیگری دست فرزندش را گرفته، میگوید: «نترس بیا برویم».
ثانیا نظام مشاركت، راه را برای طرحهای بزرگ كه بطور معمول، آسیبپذیرترند و شكست آنها نیز هزینه بالایی دارد، هموار كرده، زمینه برای فعّالیتهای سنگین و بلندمدّت فراهم میآید.سه. افزایش وجوه عرضه شده: در نظام بهره، صاحبان پسانداز و مؤسّسات پولی، گرفتن بهره و رباخواری را به كارهای سرمایهگذاری ترجیح میدهند؛ زیرا وامگیرنده چه سود ببرد و چه زیان كند، سودِ وامدهنده (بهره وام) تضمین شده است و این باعث میشود كه اوّلاً وامها به فعّالیّتهای كوتاهمدّت اختصاص یابد تا در صورت افزایش نرخ بهره بتوانند از آن دوباره استفاده كنند. ثانیا در مواقعی كه نرخ بهره پایین است، قسمتی از پساندازها راكد میماند و به جای وارد شدن در جریان تولید، راهی بازارهای پولی و سفتهبازی میشود؛ به طوری كه طی سالهای 1980 تا 1987 در كشور امریكا، بیش از یك سوم تغییرات حجم پول به بازارهای پولی غیرمولّد وارد شده و كمتر از دو سوم آن به سرمایه تبدیل گشته است.
در نظام اسلامی، با تحریم ربا، بازار پول و بازار وام حذف شده، دیگر زمینههایی برای اختصاص پسانداز به ربا و سفتهبازی وجود نخواهد داشت و یگانه راه برای كسانی كه قصد كسب درآمد از پساندازهایشان دارند، مشاركت با تولیدكنندگان در فعّالیتهای سرمایهگذاری است؛ در غیر این صورت، هیچ مازادی به پسانداز آنها تعلّق نمیگیرد. این امر سبب میشود همه وجوهی كه پیشتر صرف وامدادن یا كارهای سفتهبازی میشد، اكنون به سرمایهگذاران عرضه شود؛ در نتیجه، وجوه عرضه شده برای سرمایهگذاری در كلّ اقتصاد افزایش مییابد.
3 افزایش تولید و عرضه كلكاهش هزینههای تولید و افزایش حجم سرمایهگذاری، آثار مثبت بسیاری در اقتصاد دارد. یكی از آنها افزایش تولید كل در جامعه است؛ به ویژه با توجّه به اینكه در نظام مشاركت به دلیل شریكبودن صاحبان پسانداز در مؤسسه اقتصادی، تمام نیروهای جامعه برای تخصیص بهتر منابع بسیج میشوند به این معنا كه در نظام بهره، صاحب پسانداز به چگونگی استفاده تولیدكننده از وام گرفته شده توجّه ندارد؛ به همین سبب این امكان وجود دارد كه تولیدكننده، آن را در زمینههایی كه توجیه
اقتصادی ندارد، به كار گیرد؛ در حالی كه در نظام مشاركت، به دلیل شركت صاحب پسانداز، با همفكری دو طرف، سرمایه باید در فعّالیتی به كار گرفته شود كه از جهت اقتصادی كارایی داشته باشد و این در كلّ اقتصاد، باعث بهترشدن تخصیص منابع و در نهایت، موجب افزایش تولید كل و عرضه كل در اقتصاد میشود.
4 بالا رفتن سطح اشتغالدومین اثر اقتصادی افزایش سرمایهگذاری كه در حقیقت بر افزایش تولید پیشی دارد، افزایش اشتغال نهادههای تولیدی است. در پی افزایش تقاضای سرمایهگذاری، زمینه برای فعّال شدن دیگر منابع تولید مثل زمین، مواد اوّلیه، نیروی انسانی و ; كه بدون استفاده مانده بودند، فراهم میآید؛ در نتیجه، اقتصاد با آهنگ سریعتری به سمت اشتغال كامل گام برمیدارد.5 كاهش سطح عمومی قیمتهابا توجّه به مطالب پیشین، انتظار داریم با جایگزینی «نظام مشاركت» در پی بالا رفتن اشتغال و تولید كل، عرضه كل نیز افزایش یافته، به سمت راست منتقل شود؛ چنان كه از نمودار شماره 4 پیدا است.
نمودار (4)این مطلب از دیدگاه اقتصاد خُرد هم قابل توجیه است؛ چون با كاهش هزینهها (حذف هزینه بهره)، تولید هر بنگاه فزونی گرفته، با انتقال منحنی عرضه به وضعیّت 1S، سطح عمومی قیمتها كاهش مییابد؛ البتّه در اثر بالارفتن اشتغال و بهتر شدن توزیع درآمدها، انتظار داریم كه تقاضای كل هم به سمت راست (1D) منتقل شود؛ امّا در مجموع، قیمتها پایین میآید. افزون بر اینكه با حذف بهره، بازار پول و سفتهبازی حذف شده، در نتیجه تورّمهای پولی نیز از بین میرود؛ چنان كه حذف بازار وام، موجب حفظ توازن میان گردش كالا (ارزش افزوده واقعی) و گردش درآمد پولی از طرف دیگر میشود كه خود نقش مهمّی در تثبیت قیمتها و جلوگیری از تورّم دارد.
اگر دستاندركاران اقتصاد را به دو دسته تولیدكنندگان و مصرفكنندگان تقسیم كنیم، روابط حاكم میان آنان را میتوان در نمودار شماره 5 مشاهده كرد.نمودار (5)تولیدكنندگان، كالا و خدمات را به مصرفكنندگان عرضه میكنند و مصرفكنندگان در عوض، نهادههای تولید مانند كار، زمین و سرمایه را در اختیار تولیدكنندگان قرار میدهند كه این، بخش واقعی اقتصاد، و در دایره داخلی نمودار منعكس است و در دایره بیرونی، جریان گردش درآمد پولی نشان داده شده است. مصرفكنندگان بابت دریافت كالاها، مخارج آنها را به تولیدكنندگان میپردازند و در عوض،
تولیدكنندگان بابت استخدام عوامل تولید (كار، زمین و سرمایه) كه در اختیار مصرفكنندگان است، به ایشان مزد، اجاره، و سود میپردازند. در اقتصادی كه ربا مجاز است، تولیدكنندگان افزون بر این، در ازای وامی كه از مصرفكنندگان میگیرند، به ایشان بهره نیز میپردازند. برای درك بهتر مطالب فرض كنید كه در اقتصاد ربوی، همه وجوه به شكل وام عرضه میشود و هیچ مشاركتی وجود ندارد و سودی داده نمیشود.
در اقتصاد بدون ربا، میان نیمدایره بالایی یعنی مخارج در بازار كالا، و نیمدایره پایینی یعنی مزد، اجاره و سود، توازن كامل وجود دارد. اگر فرض كنیم بازار كار و زمین در تعادل است، بازار سرمایه نیز در تعادل خواهد بود؛ زیرا چنانچه طرحهای سرمایهای و تولیدی به ثمر رسد، مصرفكنندگان بابت خرید فرآوردهها و تولیدات آنها، مخارجی را میپردازند. تولیدكنندگان نیز پس از كسر مزد و اجاره، سود بهدست آمده را به مصرفكنندگان (صاحبان پسانداز) میدهند؛ در نتیجه، تعادل و توازن تحقّق مییابد. اگر به علّت پیش آمدن یكی از خطرها، فعّالیتی به تولید نرسد، خودبهخود محصولی ارائه، و
مخارجی از مصرفكنندگان دریافت نمیشود. در این وضعیت، بنگاه مربوط سودی نخواهد داشت و بابت آن نیز وجهی به مصرفكنندگان نمیپردازد؛ در نتیجه، جریان مخارج با جریان درآمد عوامل تولید در بازار كالا متوازن میشود. به بیان دیگر، هر مبلغی كه به صورت مخارج خرید كالا از مصرفكنندگان به تولیدكنندگان پرداخت شود، درست همان مبلغ به شكل مزد و اجاره و سود از تولیدكنندگان به مصرفكنندگان برگردانده میشود.
حال اقتصادی ربوی را در نظر بگیرید. وقتی طرحی به همان علّت ذكر شده به بازده نمیرسد، در نیمدایره مخارج در بازار كالا، پرداختی از مصرفكنندگان به مجری طرح مزبور صورت نمیگیرد و درآمدی عاید مجری نمیشود؛ امّا در نیمدایره پایین، مجری به علّت تعهّدی كه طبق قانون دارد، باید بهره صاحب وام را بپردازد؛ در نتیجه، مجموعه درآمدی كه به شكل بهره و دیگر اشكال درآمد به صاحبان عوامل تولید پرداخت میشود، از حاصل جمع مخارجی كه در بازار كالا به دست میآید، بیشتر است. این پدیده، توازن میان گردش درآمد پولی و درآمد واقعی یعنی ارزش افزوده واقعی را بر هم میزند و افزایش سطح عمومی قیمتها و تورّم را در پی خواهد داشت.
6 عادلانهتر شدن توزیع درآمدنظر به اینكه در نظام مشاركت، پیامدهای مطلوب و نامطلوب فعّالیت اقتصادی متوجّه هر دو طرف قرار داد (عامل و صاحب سرمایه) است، نتایج حاصل از آن نیز در قالب سود و زیان نصیب هر دو میشود؛ در حالی كه در نظام بهره، وامدهنده به دلیل كناربودن از اقتصاد واقعی، همیشه در طرف برندهها قرار دارد و روشن است كه در بلند مدّت، دارایی در طرفی جمع میشود كه همیشه برنده است. این مسأله را میتوان در مدلی ساده مشاهده كرد؛ برای مثال، فرد A و B هر كدام برای تأسیس یك واحد اقتصادی به یك میلیون تومان سرمایه نیاز دارند كه میتوانند آن را از طریق گرفتن وام از نظام ربوی یا شریك شدن با نظام اسلامی تأمین كنند. حال با توجّه به فرضهای ذیل، فرد Aاز نظام ربوی و فرد B از نظام مشاركت تأمین مالی میكنند. مفروضات مدل:
1 نرخ بهره در نظام ربوی برای دورههای رونق، عادی و ركود، به ترتیب 15، 10، و 5 درصد است.2 مشاركت بر اساس شراكت در سود و زیان به صورت 50 درصد، و 50 درصد است.3 تابع تولید در هر دو مؤسسه مثل هم بوده، از ساختار مالی مستقل است.4 فرد A و B هیچكدام از خودش سرمایهای ندارد.حال با توجّه به این فرضها، توزیع درآمد را در سه وضعیّت تولیدی رونق، عادی و ركود بررسی میكنیم.
در هر یك از وضعیّتهای سهگانه، هفت حالت ممكن فرض شده است. با مساوی بودن احتمال وقوع هر یك از آن هفت حالت، جدول ذیل، میزان سود به دست آمده در مقایسه با سرمایه را در هر یك از حالتها در دورههای رونق، عادی و ركود نشان میدهد.چنانكه از جدول مشاهده میشود، در دوره رونق، احتمال ضرر مؤسسه فقط یك هفتم است و این در دوره عادی به دو هفتم و در دوره ركود، به سه هفتم میرسد و میزان بازده سرمایه در دوره رونق از 50 درصد و در دوره عادی از 40 درصد و در دوره ركود از 30 درصد آغاز میشود.حالتهای ممكن نسبت سود به سرمایه | 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | دوره رونق | 50% | 40% | 30% | 20% | 10% | 0 | 10%- | دوره عادی | 40% | 30% | 20% | 10% | 0 | 10%- | 20%- | دوره ركود | 30% | 20% | 10% | 0 | 10%- | 20%- | 30%- | حال با توجّه به مفروضات مدل و تعریفی كه از دورههای سه گانه (رونق، عادی، ركود)
داشتیم میتوانیم جدول توزیع درآمد برای فرد A و وامدهنده او، فرد B و شریك او در دورههای گوناگون با حالتهای احتمالی مختلف و سود انتظاری آنان را بهدست آوریم؛ برای مثال در دوره رونق اگر حالت اوّل رخ دهد، درآمد فرد A و وامدهنده به A و فرد B و شریك B بهصورت ذیل محاسبه میشود. بقیه حالتها نیز به همینترتیب محاسبه میشود كه حاصل آن، جداول صفحه بعد خواهد بود.سود كلّ بنگاه ربوی و مشاركتی 500000 = 50% × 1000000سهم وامدهنده به A150000 = 15% × 1000000سهم سود فرد A350000 = 150000 ـ 500000سهم فرد B و شریك B250000 = 2 500000
توزیع درآمد در دوره رونق(هزار تومان) حالت درآمد | 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | سود انتظاری (میانگین 7 حالت) | فرد A | 350 | 250 | 150 | 50 | 50- | 150- | 250- | 50 | وامدهنده به A | 150 | 150 | 150 | 150 | 150 | 150 | 150 | 150 | فرد B | 250 | 200 | 150 | 100 | 50 | 0 | 50- | 100 | شریك B | 250 | 200 | 150 | 100 | 50 | 0 | 50- | 100 |
ادامه خواندن مقاله در مورد آثار اقتصاديِ جايگزيني نظام مشاركت بهجاي نظام بهره
نوشته مقاله در مورد آثار اقتصاديِ جايگزيني نظام مشاركت بهجاي نظام بهره اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.