nx دارای 21 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
مقدمهانسانها همواره در روند زندگی خود، برای این كه بتواند به مقاصد و اهداف متعالی خود برسند، نیازمند شاخصهایی هستند تا در سیر خود، به سوی مقصود، از خظر انحراف مصون باشند. در تمام ادیان الهی، وجود راهنما و دلیل راه و «الگو»یی كه پیش روی مؤمنان، و برای آنها مطرح شود، ضرورتی انكارناپذیر است.در دین مبین اسلام نیز وجود الگو و اسوه، به شكلی اساسی بیان گردیده و وجود مقدس «رسول اكرم (ص)» به عنوان «اسوه حسنه» معرفی شده اند.پس از آن حضرت، اهل بیت او شایستگی الگو و نمونه شدن را دارند. از این حیث، در میان ادیان و مذاهب گوناگون- هركدام به نوعی از مسیر متسقیم الهی منحرف هستند. تنها «شیعه اثنی عشری» توفیق هدایت دارد و به «چهارده خورشید» فروزان هدایت چشم دوخته و از وجود پرفبض آنان بهره مند می باشند.
امروز استكبار جهانی، با استفاده از علوم روان شناسی، جامعه شناسی و روان شناسی اجتماعی و به كارگیری ابزارها و شیوه های متنوع تبلیغاتی، سعی در تلقین الگوها خود به قشر جوان در دنیا، بویژه در كشورهای مسلمان دا دادر. امروز، تهاجم فرهنگی مصداق بارز به انحراف كشاندن نسل جوان كشور اسلامی ما از سوی غرب است كه برای تحقق این امر، از مدئرنترین و پیچیده ترین دستگاهها و ابزار تبلیغاتی سود می جویند.اكنون رسالتی بس خطیر بر دوش نهادهای فرهنگی و هنری نظام اسلامی است كه الگوهایی منطبق با موازین دینی را برای جوانان مسلمان معرفی نمایند.
زندگینامهشهید حجت الاسلام فضا الله رضازاده، مشهور به محلاتی، روحانی مبارز و انقلابی معاصر در سال 1309 هـ. ش در خانواده ای كشاورز و مذهبی در محلات بدنیا آمد. نامش را «فضل الله» نهادند. سید حیات و شهادتش، حقیقت نامش را به خوبی تفسیر نمود.فضل الله را در شش سالگی به مدرسه ای به نام «مدرسه میرزا» سپردند كه از نوع مكتبهای قدیمی بود. مدیر مدرسه میرزا مردی بود باسواد كه در تربیت صحیح بچه ها می كوشید و آنها را به شیوه ای اسلامی می پروراند. فضل الله تا كلاس ششم را در این مدرسه درس خواند. او به تحصیل علاقه وافر داشت.
پدرش فردی مذهبی، متأثیر از اعتقادی كه هنوز به گونه ای قوی و پررنگ در میان خانواده های مذهبی جریان داشت، نمی خواست و نمی گذاشت كه فرزندانش برای ادامه تحصیل به مدارس دولتی بروند.از طرفی میل داشت كه فرزندش پیشه او را پی گیرد و مددكار او باشد و چون سواد نداشت، كسی را می خواست تا در تنظیم دفتر او را از غیر بی نیاز كند. از طرف دیگر، محلات شهری مذهبی به شمار می آمد و در ایام تابستان میزبان بسیاری از علما و حتی مراجع تقلید می شد.
بسیاری از آنان و از جمله آیت الله سید محمد تقی خوانساری و حضرت امام (ره) تابستانها به شهرستان محلات می آمدند.وجود این علما و روحانیون چان فضای روحانی و ملكوتی و جذابی ایجاد می كرد كه به زودی همق جان وجود فضا اله را تحت نفوذ خود گرفت و آتش عشق را در دل این نوجوان پرشور شعله ور ساخت.در ماه رمضان یكی از این تابستانها كه حضرت امام (ره) بعدازظهرها مسجد جامع درس اخلاق می گفت، فضا لله نیز با شور و شوق در این جلسات شركت می جست و از آنها بهره می برد.همین حضور باعث توجه و علاقه بیشتر او به طلبگی شد.
از طرف دیگر، حضرت امام (ره) به خانه آیت الله شهیدی كه بعدها قضا اللهخ را به همسری دختر خویش پذیرفت، رفت و آمد داشت. در همین رفت و آمدها با آقا مصطفی فرزند بزرگ حضرت امام (ره) كه همسال او بود، دوست و نأنوس شد، به گونه ای كه با هم به گردش در باغها و بازی می رفتند.آتش عشق به طلبگی در دل پرشور او برافروخته بود و او را بی تاب می ساخت اما پدر همچنان مخالف بود. فضا الله به دنبال راهی می گشت تا پذر را به رفتن خود راضی كند، كار به جایی رسید كه در كتب ادعیه به جستجو پرداخت تا دعایی بیابد و حاجتش برآورده شود. او حتی اعمال «دام داوود» را به جا آورد.سه روز در ماه رجب با اعمال خاصی كه داشت روزه گرفت و حاجتش آنكه، پدر به رفتن او راضی شود.
فضا الله، یكی دو سال در زادگاه خود، پیش روحانیون و علمای آن دیار به تحصیل علوم دینی پرداخت. در این مدت، مقدمات و مقداری از مكتاب سیوطی و حاشیه آن را نزد آیت الله شهیدی و بعضی دیگر از علمای محلات خواند. در یكی از تابستانها كه برحسب معمول آیت الله سید محمد تقی خوانساری، به محلات آمده بود، پیش ایشان رفت و با گریه و زاری مشكل خود را بیان كرد.شور و عشق فضل الله این عالم بزرگ را بر آن داشت تا عمومی او را بخواهد و از او درخواست كند تا پدر فضل الله را به رفتن و طلبه شدن او راضی كند. آیت اله خوانساری، قول سرپرستی فضل اله را نیز به عموی او داد.اصرار عمو، پدر را راضی كرد و فضل الله با دلی پر شور و مهری پرغوغا در سال 1324 هـ. ش به شهر مقدس قم كه یكی از بزرگترین مراكز علوم حوزه نیز به شمار می رفت، رهسپار شد. او در این زمان پانزده سال داشت.
در آغاز ایام طلبگی، سرپرست واقعی او آیت الله خوانساری بود. حجت الاسلام محلاتی به منزل این عالم بزرگ رفت و آمد داشت و اگر با مشكلی مواجه می شد از او كمك می گرفت. آیت الله خوانساری مردی بود بسیار متقی كه در عین حال روخیه ای فداكارانه و مبارز داشت. او در جنگ عراق و انگلستان به همراه آیت الله كاشانی شركت كرده بود و به مبارزه معتقد بود.حجت الاسلام محلاتی چنانكه خود در جایی گفته بود، روح مبارزه را از او آموخت. بیت این سید بزرگوار محل تجمع طلاب انقلابی و مبارز نظیر شهید نواب صفوی بود و حجت الاسلام محلاتی در آمد و شد به بیت ایشان، با این جمع آشنا و مرتبط شد.
او طلبه و محصلی فعال بود. در درس و بحثها حضور می یافت و با آمادگی علمی و همان بشاشیت و عشقی كه او را به حوزه كشانیده بود، به آموختن می پرداخت. او جوانی با نشاط و پرتحرك و فعال بود كه به مسایل اجتماعی و سیاسی اسلام نیز سخت علاقه داشت و خود را در قبال آن مسئول می دید.در سال 1326 هـ. ش، در پی اعلام موجودیت دولت اسرائیل، فریاد اعتراض طلاب مبارز و انقلابی كه در قالب گروه فدائیان اسلام و هواداران آنها متجلی شد، برخاست و در مدرسه فیضیه، شهید نواب صفوی سخنانی آتشین بر زبان راند. او در سخنان خود گفت: كه اگر می خواهیم با اسرائیل مبارزه كنیم، باید از تهران آغاز كنیم.
نواب بعد از این سحنرانی دستگیر شد و حجت الاسلام محلاتی و چند تن دیگر از طلاب جوان به منزل آیت الله خوانساری رفتند و برای رفتن به فلسطین و جنگ با اسرائیل غاصب اعلام آمادگی كرده و شروع به اسم نویسی كردند. گرچه فریاد آنان به جایی نرسید و مورد تعقیب و ضرب وشتم رژیم قرار گرفتند، اما این تاریخ را می توان آغاز فعالیتهای جدی مبارزاتی او دانست.در دورانی كه خفقان و سركوب سایه شوم خود را كبه همه افكنده بود، سیاسی بودن و فعالیت سیاسی كردن آسان نبود و كسی كه به آن قیام می كرد باید خود را برای بهایی كه باید می پرداخت، آماده می كرد. در یك سالی كه از مدرسه فیضیه به دور بود، وضع چنان شد كه حتی دوستان همدرس او مورد تهدید بودند، تا آنجا كه حتی جرأت نمی كردند به او نزدیك شوند و صحبت كنند.
البته جریانی كه به كارگردانی رژیم و بعضی عوامل روحانی نمای آن علیه نواب و فدائیان اسلام هدایت می شد در شكل گیری این حادثه تأثیر بسیار داشت. بعد از آن كه آیت الله كاشانی از تبعید بازگشت، حجت الاسلام محلاتی به دیدارش شتافت. گرچه در این زمان او مشغول تحصیل بود، اما از فرصتی كه پنجشنبه ها و جمعه ها دست می داد، برتی رفتن به تهران و خانه آیت الله ماشانی و یا شركت در جلسیه های فدائیان اسلام استفاده می كرد.
بعد از آن بود كه بارها از طرف آیت الله كاشانی به شهرهای مختلف در كشور سفر كرد. در جریان همین ماموریتها درسی نیز، در سبزوار قصد جانش را كردند كه جان سالم بدر برد و به مشهد رفت.در جریان درگیریهایی كه در سال 1331 هـ. ش بین هداران صلح وابسته به توده و طلبه ها و مردم قم روی داد، تعدادی از مردم و طلبه ها كشته و زخمی شدند.
از طرف آیت الله العظمی بروجردی چند نفر از جمله حجت الاسلام محلاتی مسئول رسیدگی و تحقیق در مورد چگونگی این حادثه، كشف تعداد شهداء و مجروحین و تحویل آنان از شهربانی شدند. ماحصل این احقیق، در همان زمان در مصاحبه مجله ترقی با حجت الاسلام محلاتی بازگو شد. او در این زمان 22 ساله بود. در همین زمان با دختر استاد خویش، آیت الله شهیدی، در محلات ازدواج كرد.مدتی را در خانه ای كه به طور مشترك در اجاره او و یكی از دوستان قدیم و هم ولایتی حجت الاسلام رسولی محلاتی بود، به سر می برد و بعد از آن با كمك پدر خود و همسرش خانه ای را خریداری كرد.در جریان انتخابات دوره هفتم مجلس شورای ملی، از طرف آیت الله كاشانی به آذربایجان رفت. چهار ماه در آذربایجان ماند در این مدت در بسیاری از شهرهای آذربایجان سخنرانی كرد و در جریان مبارزات انتختباتی نقش مؤثری ایفا كرد.
سلطنت طلبان قصد جانش را كردند، اما در حالی كه در مسجد مشغول سخنرانی بود، از هجوم آنان جان سالم بدر برد.بازگشت او از آذربایجان مصادف با كودتای شوم 28 مرداد 1332 هـ. ش بود. خفقانی شدید و آهنین سایه سیاه خود را بر همه جا گشود و فعالیت مبارزین را برای مدتی دچار ركود كرد. از این تاریخ تا سال 1340 هـ. ش، فضا الله برای تحصیل اشتغال داشت. در مدت تحصیل در قم، از محضر اساتید بزرگی كسب فیض كرد و بهره برد. در محضر آیت الله العظمی بروجردی و حضرت امام خمینی (ره) درس خارج آموخت و تفسیر و فلسفه را هم خدمت علامه طباطبایی تلمذ كرد.
در سال 1340 هـ. ش زمانی كه هنوز آیت الله بروجردی در قید حیات بودند به درخواست محلاتی های مقیم تهران برای ساختن مسجدی به تهران آمد و در این شهر ماندگار شد. در تهران، ضمت اشتغال به درس و تبلیغ و اقامه نماز جماعت، همچنان دلی گیر و خستگی ناپذیر جریان انقلاب و مبارزه بود و حضور و فعالیتی چشمگیر داشت. از این پس، تا زمانی كه انقلاب پیروز شد، بیش از پانزده بار به زندان افتاد و مدتها تحت تعقیب بود كه مجبور به اختفاء شد.در سیال 1341 هـ. ش به دنبال اعلام تصویب انجمنهای ایالتی و ولایتی با نهضت امام (ره) همراه شد. در این واقعه، به عنوان رابط بین علاماء و روحانیون مبارز و مبارزین تهران و علمای قم – خصوصاً امام (ره) – ایفای نقش می كرد.
با تلاش پی گیر و جدیتی كه خاص او بود، موفق شد امضای 120 تن از علمای تهران را جمع كند، كه تا آن زمان بی سابقه بود.او آنچنان فعالانه در تحریك و برانگیختن نیروها و سازماندهی آنان برای مبارزه شركت می كرد و می كوشید كه همرزمانش كه شوق و تحرك و خستگی ناپذیری او را می دیدند، به او لقب «موتورالعلماء» داده بودند. این لقب اگرچه لقبی طنزگونه داشت اما صاحب حقیقی بود كه زندگی حجت الاسلام محلاتی آن را به روشنی معنا می كرد.در جریان قیام 15 خرداد سال 1324 با كمك و مدد گروه هیئتهای موتلفه كه بسیاری از آنان از یاران و دوستان شهید نواب صفوی و جزو فدائیان اسلام بودند به كار چاپ و توزیع اعلامیه های حضرت امام (ره) پرداختند. در این رمان مدام بین قم و تهران در رفت و آمد بود و اعلامیه و پیامهای حضرت امام (ره) را به تهران منتقل می كرد.به دنبال این فعالیتها كه هر روز بر وسعت آن افزوده می شد حجت الاسلام محلاتی دستگیر و روانه زندان شد.
طولی نكشید كه بسیاری از همرزمانش و از آن میان بسیاری از روحانیون معروف تهران و اعضای هیئتهای موئتلفه دستگیر و در زندان به او پیوستند. هسته جامعه روحانیت مبارز تهران در همین زمان و در زندان شكل گرفت و حجت الاسلام محلاتی در انسجام آن همچون گذشته، فعال و مؤثر ظاهر شد.سال 1349 در تاریخ حركت های آزادیخواهانه مبارزه ایران سال شكل گیری گروههای و حركت مسلحانه علیه رژیم بود. از این پس رژیم پهلو.ی نیز برای مقابله به این گروهها كار را بر همه مبارزان تنگتر كرد و بر شرایط سخت زندان و شكنجه ها و فشارها افزود.
حجت الاسلام محلاتی از آنجا كه فعالانه در متن جریان انقلاب حضور داشت از تبعات چنین تصمیمی بركنار نماند.در همان زمان كه جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی با خرج مقادیر هنگفتی از پول مردم ایران در جریان بود، سیستان و بلوچستان در تب قحطی می سوخت و فریادش را كسی نمی شنید. حجت الاسلام محلاتی توانست به مدد چند تن از روحانیون سرشناس و بازار تهران مقداری از مایحتاج مردم قحطی زده را فراهم كرده و به آنها برساند. بعد از آن با تنظیم نامه ای كه از درد و رنج مردم ستمدیده سیستان و بلوچستان حكایت می كرد، پرده از چهره جشنهای شاهنشاهی برداشت.
این نامه به طریقی به نجف نیز رسید و از رادیوی انقلابیون در نجف خوانده شد. بلافاصله بعد از این جریان، ایشان ممنوع المنبر و ممنوع الخروج از تهران شد و در سال 1351 برای چندمین بار دستگیر شد.در جریان راهپیمایی عظیم 17 شهوریور 1357، از تصمیم گیرندگان و هدایت كنندگان تظاهرات بود. این تظاهرات یكی از عوامل تسریع پیروزی انقلاب شد. با تلاشها و فعالیتهای خستگی ناپذیر و از خود گذشتگی های بی نظیر، بالاخره در سال 1357 هـ. ش انقلاب به بار نشست.
پس از پیروزی انقلاب، مدتی در كمیته انقلاب به فعالیت پرداخت.بعد از آن، طی حكمی از سوی حضرت امام (ره) به نمایندگی ایشان در سازمان حج و زیارت منصوب شد، ولی به علت تهییج زائران بین الله الحرام، به كشور عربستان ممنوع الورود گردید. در حالی كه عضو شورای روحانیت مبارز تهران بود، دبیرخانه آن را تأسیس كرد، كه اولین دبیر شورا نیز محسوب می شد.
ادامه خواندن مقاله زندگينامه شهيد حجت الاسلام والمسليمن
نوشته مقاله زندگينامه شهيد حجت الاسلام والمسليمن اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.