Quantcast
Channel: دانلود فایل رایگان
Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

مقاله بررسي ارتباط بين نيمرخ رواني و عود بيماري اعتياد

$
0
0
 nx دارای 42 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه:امروزه پدیده وابستگی دارویی یكی از معضلات بزرگ جوامع بشری است كه توجه روانپزشكان، جامعه شناسان و حقوقدانان، روانشانسان و علمای تعلیم و تربیت را به خود اختصاص داده است این موضوع نشان می دهد كه پدیده اعتیاد یا سوء مصرف مواد دارای ابعاد چندگانه است كه در بروز و شیوع آن دخیلند، بنابراین در مبارزه با اعتیاد چنانچه یكی از عوامل مد نظر قرار گیرد و از سایر عوامل چشم پوشی شود فرض بر آنكه آن عامل تأثیر مثبتی نیز در جلوگیری از اعتیاد داشته باشد. عوامل دیگر تأثیر عامل مورد نظر را كاهش خواهند داد. یكی از عوامل مؤثر در ایجاد و تداوم اعتیاد عامل فردی می باشد كه نظر بسیاری از محققان را جلب كرده است و بر همین اساس تحقیقی كه وایلتت در سال 1962 انجام داد بر عامل فردی و ویژگیهای شخصی معطوف بود كه نشان داد افراد معتاد در مقایسه با غیر معتاد نیمرخ روانی غیر عادی تری دارند. از طرفی جیر در سال 1990 به این نتیجه رسید كه افرادی كه اختلال روانپزشكی دارند 7/2 مرتبه بیشتر از افراد فاقد اختلال سوء مصرف مواد را نشان می دهند.ویكلرراسور نیز در سال 1953 یكی از قواعد كلی اعتیاد را از نظر روانی بیان كرد كه اعتیاد می تواند با مشكلات شخصیتی فرد همبستگی داشته باشد.(فرجاد 13740). با توجه به اینكه یكی از عوامل مؤثر در وابستگی دارویی می تواند عوامل فردی و ویژگی های شخصیتی داشته آنچه در این زمینه مورد توجه است این است كه آیا این عامل می تواند ارتباطی با بازگشت مجدد معتادین درمان شده داشته باشد؟بنابراین در این پژوهش با این مسأله روبه رو هستیم كه آیا نیمرخ روانی افراد با مصرف مجدد بعد از سم زدایی رابطه دارد؟ آیا نیمرخ روانی با دفعات مصرف مواد بعد از سم زدایی رابطه دارد؟ نیمرخ روانی معتادین آیا در گروهی كه بعد از سم زدایی مصرف مجدد داشتند با گروهی كه مصرف نكردند تفاوت دارد؟ تا بر حسب رابطه بتوانیم این عامل را در درمان و پیشگیری مورد توجه قرار بدهیم.بیان مسأله: وابستگی روانی عبارت است از یك حالت خاص كه به وسیله ولع و احساس اجبار شدید در ادامه مصرف یك دارو و یا ماده مخدر شخص می گردد و این احساس دلع معمولاً به خاطر استفاده از لذت و اثرات دلخواه آن است بنابراین وابستگی روانی علاوه بر نوع ماده مصرفی به حالات روحی و روانی فرد مورد نظر هم مربوط است.یكی از مشخصات برجسته وابستگی روانی Craving (اشتیاق) است كه عبارت است از یك تمایل بسیار شدید و غیر عادی نسبت به مصرف ماده مخدر كه تقریباً به ندرت می توان چیز دیگری را جایگزین آن نمود در بالاترین و شدیدترین درجه اشتیاق ممكن است فرد هر اقدامی را به منظور تأمین و تهیه مواد انجام دهد كه این قسمت به عنوان رفتار كلیشه ای و قالبی معتادان شناخته می شود.تحقیقات نشان می دهد كه بسیاری از عوامل در علت شناسی و تداوم اعتیاد دخالت دارند كه یكی از عوامل می تواند جنبه های روانپزشكی اعتیاد باشد بیشتر شواهد روانپزشكی مبیّن این حقیقت است كه اعتیاد به مواد مخدر به ویژه هروئین می تواند ناشی از اختلالات عمده و شدید روانی و یا شخصیتی باشد تحقیق وایلتت در سال 1962 همین نظریه را تأئید كرد كه نیمرخ روانی معتادها متفاوت‌تر و غیر عادی تر از افراد سالم است. تحقیق جیر نیز در سال 1990 نشان داد كه افراد مبتلا به بیماریهای روانی مشكلات مربوط به داروها را بروز بدهند.بنابراین در این تحقیق با مسائل زیر روبه رو هستیم:1- ‎آیا نیمرخ روانی افراد بر اساس مقیاسهای M.M.P.I در گروهی كه بعد از سم زدایی بازگشت مجدد را داشتند با گروهی كه بازگشت نداشتند متفاوت است؟2- آیا بین نیمرخ روانی افراد و مصرف مجدد رابطه وجود دارد؟3- آیا میان نیمرخ روانی و دفعات بازگشت به مصرف مواد رابطه وجود دارد؟4- در صورت وجود رابطه آیا می توان با استفاده از نیم رخ روانی بازگشت مجدد افراد را پیش بینی نمود؟5- فایده و اهمیت پژوهش:سوء مصرف وابستگی به مواد مخدر با دوره های بهبود و عود آن شخص می گردد و در یك بررسی كلاسیك توسط هانت ، بارنت و برانج در (1971) نشان داده شد كه هروئین، نیكوتین و الكل با درجات و الگوهای مشابهی از عود همراه بودند این پژوهشگران نشان دادند كه اعتیاد افراد درمان شده در مدت 12 ماه بازگشت نمود. آنها اشاره كردند كه این یافته ها انعكاس فرایندهای معمولی است كه زیر بنای اعتیاد را تشكیل می دهند.در مطالعه ای كه توسط Greard hornestshg انجام شد 32 تن مورد تست و مطالعه قرار گرفتند این مطالعه بیشتر روی تجارب معتادان در مورد مصرف مواد مخدر و (تاریخچه‌ای) از وضعیت جسمی و روانی و شخصیتی آنان را در بر می گرفت. نتایج نشان داد كه اعتیاد تا اندازه زیادی مربوط به ساختمان شخصیتی و تأثیر متقابل مناسبات گذشته و حال فرد و خانواده در گروه همگن است نتایج به شرح زیر گزارش شد:گروه معتاد شامل 2 نفر اسكیز فرنی بارز، 8 نفر اسكیزفرنی مرزی، 12 نفر اختلال شخصیت سایكوپات و 4 نفر اختلال شخصیت بی كفایت بودند. در گروه كنترل شامل 1 نفر اسكیزوفرنی 4 نفر اسكیزوفرنی مرزی اختلال شخصیت سایكو پات در این گروه یافت نشد. اختلال نورونیك 6 نفر، اختلال شخصیت بی كفایت 2 نفر، شخصیت سالم 10 نفر بودند. نتایج به دست آمده نشان می دهد كه در گروه معتاد در مقایسه با گروه كنترل اختلال شخصیتی بیشتر است. (فرجاد محمد حسین 1378).این موضوع می تواند در درمان اعتیاد حائز اهمیت باشد. زیرا آسیب پذیری افراد معتاد در برابر مشكلات زندگی و ساختمان شخصیتی افراد معتاد می تواند تأثیری در تداوم مصرف مواد بعد از سم زدایی داشته باشد بنابراین در این پژوهش بر آن شدیم كه ابتدا نیمرخهای روانی را مورد مقایسه قرار دهیم و سپس رابطه نیمرخها راو با تمایل به مصرف مجدد بررسی كنیم. در صورت متفاوت بودن نیمرخهای گروهی كه بعد از سم زدایی مجدداً مصرف داشتند با گروهی كه مصرف مجدد نداشتند، و یا در صورت وجود رابطه با نمونه های مذكور می توان افراد دارای ریسك بالا برای را مشخص نمود و جهت پیش گیری اقدامات لازم را در پروسه‌های درمانی مد نظر قرار داد و پژوهشی را با آزمودنی های ایرانی در سطح كشور انجام داد. در صورت تأئید فرضیه ها ضمناً می توان در مورد معتادان تمركز اصلی از درمانهای رفتاری جسمی را به سوی درمان شخصیت و انواع اختلالات آن بازگرداند و در مانگری را به انتخاب نوع درمان حساس نمود و موجب شد تا آنها نوع درمان را بر حسب به دست آوردن نیمرخ شخصیتی فرد انجام بدهند و ظرافت و حساسیت تكنیكی خاص را در مورد هر نیمرخ شخصیتی مد نظر قرار بدهند. فرضیه های پژوهش:1- مقیاسهای روایی آزمودنی ها در گروهی كه بعد از سم زدایی مصرف مجدد نداشتند با گروهی كه مصرف مجدد داشتند تفاوت معنی دار دارند.2- بین دو گروه در خصوصیت خودبیمار انگاری تفاوت معنی دار وجود دارد.3- بین دو گروه در خصوصیت افسردگی تفاوت معنی دار وجود دارد.4- بین دو گروه ما در خصوصیت هستیری تفاوت معنی دار وجود دارد.5- بین دو گروه در خصوصیت جامعه رنجوری تفاوت معنی دار وجود دارد. 6- بین دو گروه در خصوصیت پارانوئید تفاوت معنی دار وجود دارد.7- بین دو گروه در خصوصیات ضعف روانی، اسكیزوخرنی، هیبومانی تفاوت معنی داری وجود دارد.8- بین نیمرخ روانی و مصرف مجدد بعد از سم زدایی رابطه وجود دارد.9- بین نیمرخ روانی و دفعات مصرف مجدد بعد از سم زدایی رابطه وجود دارد.تعریف اصطلاحات:تعریف نیم رخ روانی:نیمرخ (Profile ).– نمایش نمودارهای یك رشته نمرات Profile analysis – : طرح نیمرخ روانی یك شخص یا معرفی كلی صفات شخصیتی و ویژگی ها نسبت به یك رشته هنجارهای خاص برای كل جمعیت. تحلیل ممكن است به صورت نمایش نموداری یا شكل نیمرخ استعاره ای كل، به معنی مرور مشخصات یا صفات شخص به طور مختصر انجام گیرد. (پورافكاری 1376).در این پژوهش نیمرخ روانی با استفاده از پرسشنامه شخصیتی متیه سوتا تا M.P.I M. (فرم كوتاه) با توجه به كدهای بر افراشته و مصاحبه بالینی تشخیص گذاری شده است.1-تعریف اعتیاد: (Dependency) Addiction (Dependence) وابستگی عبارت است از مصرف مرتب مواد به طوری كه فرد مصرف كننده برای انجام عملكرد معمول نیاز به آن داشته باشد و عدم مصرف آن باعث پیدایش علائم خاص می شود كه در اثر اختلال در عملكرد ارگانهای مختلف بدن بوده و به آن علائم قطع مواد (Withdrawal syndrom) می گویند. طبق تعریف DMSIV وابستگی یك ویژگی هم دارد و آن مقاومت بدن یا Tolerance است یعنی نیاز به ماده بیشتر برای حصول مسمومیت یا كاهش تأثیر همان مقدار با ادامه مصرف. در این پژوهش معتاد فردی است كه مدتی مواد مخدر مصرف كرده باشد و در صورت قطع دارو دگرگونی فیزیولوژیك و رفتاری نشان بدهد و بعد از انجام تست مورفین نتیجه تست مثبت باشد. سم زدایی (Detaoxification):قطع مصرف مواد برای مدت زمان كافی تا تمام مواد موجود در گیرنده های بدن دفع شود و بعد از اتمام این دوره فرد از نظر جسمانی علائم قطع مواد (withdrawal) را نشان می دهد و تست مورفین منفی است.سم زدایی به روشهای مختلف پزشكی و در زمانهای مختلف و توسط داروهای گوناگون صورت می گیرد ولی نتیجه همگی دفع كامل مواد و تست منفی می باشد. روشهای درمانی افراد وابسته به مواد در كلینیك ها به صورت زیر می باشد. همه افراد وقتی به كلینیك مراجعه می كنند ابتدا تحت درمان سم زدایی قرار می گیرند تا مواد از بدن آنها دفع شده و علائم جسمانی ترك بر طرف شود و تست مورفین آنها منفی شود. روشهای سم زدایی به صورت URD و R.D و A.M.D و نیز سم زدایی با بوپرنورفین بوده است كه با توجه به شرایط فنی و جسمی و خواسته خود بیمار انتخاب می شود. مرحله دوم در حال به دنبال منفی شدن تست مورفین بیمار انجام می گیرد و تحت رواندرمانی فردی از نوع شناختی حمایتی قرار می گیرند (هفته ای یك بار) و همچنین گروه درمانی و خانواده درمانی و تمرینات یوگا جزء درمان های 6 ماهه بعد از سم زدایی می باشد بیماران در این دوره 6 ماهه تحت درمان نگهدارنده با كپسول نانتركسان بوده و به محض قطع دارو تحت سم زدایی مجدد قرار می گیرند. فصل دوم وابستگی به مواد:تعریف:در سال 1964، سازمان بهداشت جهانی به این نتیجه رسید كه اصطلاح اعتیاد (Addiction) دیگر اصطلاح علمی نیست و وابستگی Draug Dependence را به جای آن توصیه نمود. مفهوم وابستگی مواد در ضمن چند دهه معانی رسمی بسیار و معانی معمولی فراوان داشته است. اساساً در ارتباط با تعریف وابستگی، از خود مفهوم استعداد شده است.وابستگی رفتاری و وابستگی جسمی، وابستگی رفتاری بر فعالیتهای مواد جوئی و قرائن مربوطه الگوهای مصرف بیمار گونه تأكید كرده است. وابستگی جسمی بر اثرات جسمی (فیزیولوژیك) دوره های متعدد مصرف مواد تأكید نموده است. ملاكهای تشخیصی برای وابستگی به مواد بر اساس DSMIV:الگوی غیر انطباقی مصرف یك ماده كه به ناراحتی قابل ملاحظه از نظر بالینی منجر می شود و با سه تا ‍(یا بیشتر) از علائم زیر كه زمانی در طول 12 ماه روی می دهند تظاهر می كند.1- تحمل (Tolerance)، با هر یك از حالات زیر تعیین می شود:a) نیاز به مقادیر بسیار بالاتر یك ماده برای رسیدن به مسمومیت یا تأثیر دلخواه.b) كاهش قابل ملاحظه تأثیر با ارائه مصرف همان مقدار ماده.2) ترك (with drawal) با هر یك از حالات زیر تعیین می شود. a) سندرم ترك شخص برای مادهb) همان ماده و یا ماده ای مشابه برای رفع یا جلوگیری از علائم ترك مصرف می شود.3) ماده غالباً به مقادیری بیشتر و دوره های طولانی تر از آنچه مورد نظر است مصرف می‌شود. 4) میل دائم با تلاشهای ناموفق برای كاهش یا كنترل مصرف ماده وجود دارد.5) وقت زیادی در فعالیتهای لازم برای به دست آوردن ماده (مثلاً مراجعه به اطباء متعدد یا رانندگی های طولانی). مصرف ماده (مثلاً تدخین پیاپی) با رهائی از آثار ماده مصرف می شود.6) فعالیتهای مهم اجتماعی شغلی و تفریحی به خاطر مصرف ماده كنار گذاشته می شود.7) ادامه مصرف مواد علیرغم آگاهی به مسائل مستمر یا عود كننده جسمی یا روان شناختی كه احتمالاً از مصرف مواد ناشی شده و یا تشدید می شود مثلاً ادامه مصرف كوكائین علیرغم وجود افسردگی ناشی از كوكائین یا ادامه مصرف الكل علیرغم شناخت این موضوع كه زخم گوارشی با ادامه مصرف آن شدت می یابد.ملاكسهای تشخیص برای ترك مواد بر اساس DSMIV: A: پیدایش یك سندرم مختص به ماده در نتیجه قطع و یا كاهش مصرف زیاد و طولانی یك ماده.B. سندرم مختص به ماده ناراحتی قابل ملاحظه از نظر بالینی یا تخریب در عملكرد (اجتماعی، شغلی) با سایر زمینه های مهم به وجود می آورد.C. علائم حاصل یك اختلال طبی كلی هستند و یك اختلال روانی دیگر توضیح بهتری برای آنها ارائه نمی كند. (كاپلان، جلد دوم).وابستگی فیزیولوژیایی (Physiological):بدان معنا است كه بدن فرد در نتیجه مصرف منظم یك ماده تغییر كرده است و غائب از طریق ایجاد تحمل نسبت به ماده ایجاد نشانه های مترضی ترك یا هر نشان داده می‌شود.وابستگی روان شناختی: كنترل آسیب دیده بر مصرف دارو را بدون علائم فیزیولوژیایی و اعتیاد در بر می گیرد. وابستگی روان شناختی ممكن است در غیاب وابستگی فیزیولوژیایی رخ بدهد. افراد ممكن است كنترل مصرف ماری‌جوان را حتی اگر در صورت مصرف آن نشانه های قرضی تحمل یا ترك را ظاهر نسازند. برخی از داروها با وابستگی روان شناختی همراهند. ولی به طور قطعی وابستگی فیزیولوژیایی را نشان نداده اند. از جمله PCP.چگونگی ایجاد وابستگی دارویی:1- آزمایش: در مرحله آزمایش، یا استفاده گاه گاهی، دارو در مصرف كنندگان به طور موقت احساس خوب حتی به صورت سرخوشی ایجاد می كند. مصرف كنندگان احساس كنترل داشتن بر مصرف آن می كنند و عقیده دارند كه هر زمان كه بخواهند می توانند آن را متوقف كنند.2- مصرف منظم: در خلال مرحله بعد كه دوره ای از مصرف منظم داروست، افراد ساختن زندگی خوب تعقیب و مصرف داروها را آغاز می كنند. انكار در این مرحله نقش مهمی بازی می كند، به طوریكه مصرف كنندگان پیامدهای منفی رفتارشان را برای خود و دیگران پنهان می كنند. ارزشها تغییر می كند و آنچه قبلاً مهم بوده است مانند خانواده و كار به موضوعاتی كم ارزش تر از داروها تبدیل می شوند. با ادامه مصرف منظم دارو مشكل بالا می گیرد. مصرف كنندگان بیشتر زمان خود را صرف داروهایشان می كنند. 3- اعتیاد یا وابستگی: زمانی مصرف منظم دارو تبدیل به اعتیاد یا وابستگی می شود كه مصرف كنندگان برای مقاومت در برابر داروها احساس عجز كنند خواه به این دلیل كه می خواهند تأثیر آنها را تجربه كنند یا به دلیل اجتناب از پیامدهای ترك كردن آن (آزاد. 1377)سبب شناسی:1- عوامل اجتماعی و فرهنگی:وابستگی به مواد افیونی محدود به طبقات پائین اجتماعی- اقتصادی نیست. هر چند میزان بروز وابستگی در این گروه ها از طبقات اجتماعی- اقتصادی بالاتر است. انواعی از عوامل اجتماعی وابسته به فقر بشری احتمالاً در وابستگی به مواد افیونی دخلات دارند. حدود 50 درصد مصرف كننده های هروئین در شهرها كودكان تك والدی و یا والدین از هم جدا شده هستند. از خانواده هایی برآمده اند كه در آنها حداقل یك عضو مبتلا به اختلال مصرف مواد است. این برخی الگوهای رفتاری ثابت به نظر می رسد در معتادین جوان وجود دارد این الگوهای رفتاری سندرم رفتار هروئینی (heroin behavior syndrom) نامیده شده است. افسردگی زمینه ای غالباً از نوع تهییجی همراه با علائم اضطرابی، رفتار تكانشی یا گرایش منفعل مهاجم، ترس از شكست، استفاده از مواد به عنوان ضد اضطراب برای پوشاندن احترام به نفس پائین، درماندگی و پرخاشگری ، استراتژیها و آگاهی رابطه احساس خوشی و مصرف دارو احساس ناتوانی رفتاری كه موقتاً با مصرف دارو به كنترل موقت بر موقعیت زندگی تبدیل می‌گردد. اختلالات در روابط شخص و بین فردی با معتادها كه تجارب مشترك داروئی موجب دوام آن می گردد.2- بیماری توأمحدود 90 درصد افراد وابسته به مواد افیونی یك تشخیص روانپزشكی دیگر هم دارند. شایعترین تشخیص های روانپزشكی توأم عبارتند از اختلال افسردگی اساسی، اختلالات وابسته به الكل. اختلال شخصیت ضد اجتماعی و اختلالات اضطرابی حدود 15 درصد كسانی كه وابستگی تركیبات تریاك دارند حداقل یك بار سعی كرده اند خود را بكشند.3-عوامل زیست شناختی و ژنتیك: فرد مبتلا به اختلال وابسته به مواد افیونی ممكن است كاهش فعالیت با منشاء ژنتیكی در سیستم افیونی داشته باشد. این كاهش فعالیت ممكن است نتیجه كمتر بودن تعداد حساسیت كمتر گیرنده های افیونی به آزاد شدن كمتر مواد افیونی درونزاها یا غلظت بالای انتاگونیست های فرضی مواد افیونی درونزا بوده باشد. همچنین ممكن است با كاركرد نابهنجار سیستم ناقل عصبی دوپامینرژیك یا سیستم ناقل عصبی نورآدرنرژیك رابطه داشته باشند.4- نظریه روانكاویبر حسب تثبیت لیبدوئی، با پسرفت به سطوح پیش تناسلی دهانی یا حتی سطوح ابتدائی تر رشد روانی جنسی توصیف شده است عوامل روانكاوی بیش از همه روی حالت دهانی تأكید می كند. پاتولوژی شدید الگو غالباً تصور می شود كه با سوء هدف دارو ارتباط دارد و حاكی از آشفتگی های عمیق مربوط به رشد می باشد. عوامل سایكودینامیك در شروع مصرف مواد و وابستگی به آن و مصرف دوباره بعد از ترك مواد نقش مهمی دارند. بررسی های روانكاوی نشان می دهد كه این افراد دچار «خویشتن ناقص» می باشند كه به صورت عدم توانایی در اداره احساسات آنها مثل احساس گناه و خشم و اضطراب خود را نشان می دهد. بعضی از معتادان احساسات درونی خود را نمی توانند تجربه كرده و بیان كنند كه به آن آلكس تایمی گفته می شود. بنابراین مصرف مواد افیونی باعث می شود آنها به طور واقعی یا به طور سمبولیك بر احساسات خود تسلط یابند و در واقع مصرف مواد را به عنوان نوعی خوددرمانی ادامه دهند.(1)مطالعات اپیدمیولوژیك نشان می دهند كه مصرف كنندگان مواد بخصوص تریاك ارزش زیادی برای مستقل بودن قائلند و به تحصیلات ارزشی قائل نیستند و عده ای از آنها قبل از مصرف مواد به خلافكاری دست زده اند. تعداد قابل توجهی از مصرف كنندگان مواد افیونی ویژگیهای شخصیت ضد اجتماعی را دارند. رابطه بین بیماریهای روانپزشكی و مصرف مواد افیونی همواره مورد توجه می باشد. در یك مطالعه در نیوهاون در سال 1980 نشان داد كه 87% مصرف كنندگان مبتلا به نوعی بیماری روانی هستند. و نیز در مطالعه دیگر در بالتیمور در سال 1990 نشان داد كه 24% افرادی كه مواد افیونی مصرف می كنند مبتلا به اختلالات محور I و 35% مبتلا به اختلالات محور II می باشند. در هر دو مطالعه شایعترین بیماریهای همراه با مصرف مواد افیونی، اختلالات خلقی، الكسیم، اختلالات شخصیت ضد اجتماعی و اختلالات اضطرابی می باشد. مطالعاتی در اروپا و استرالیا هم اختلالات مشابه را در مصرف كنندگان مواد افیونی به دست آورده اند.در میان خانمها، افسردگی و اضطراب و اختلالات شخصیتی مرزی شایع تر از مردان بوده است و الكسیم و مصرف حشیش و اختلال ضد اجتماعی كمتر بوده است. نوروفارماكولوژی:اثرات اولیه تركیبات تریاك و شبه تریاك از طریق گیرنده های مواد افیونی كه در نیمه دوم دهه 1970 كشف شدند اعمال می شود. گیرنده های n- opiates در تنظیم و واسط گری خاصیت ضد درد، تسكین تنفس، یبوست، وابستگی درگیر هستند با گیرنده های K.opates با خواص ضد درد، مدر،تسكین و گیرنده های Aopiates با خاصیت ضد درد درگیر هستند در سال 1974 انكنالین یك پنتاپپتید درونزا با اثرات شبه تریاك شناسایی شد. این كشف كه به شناسایی انكفالین طبقه از مواد افیونی درونزا در مغز از جمله آندروفین ها و آنكفالین ها منجر شد. آندروفین ها در انتقال عصبی و دادن درد درگیر هستند این مواد وقتی كسی از نظر جسمی آسیب می بیند آزاد شده و تا حدودی مسئول فقدان درد در ضمن تصادفات حاد هستند. تركیبات تریاك و شبه تریاك روی سیستم ترانسمتیری خواص اعتیاد آور تریاك و شبه تریاك از طریق فعال شدن نورون های دوپا فیسرژیك ناحیه تگمینتال بطنی كه قشر مخ و سیستم لیمبیك كشیده می شوند اعمال می شوند. قابلیت انحلال هروئین در چربی بیشتر از مورفین است به همین دلیل خواص هروئین سریعتر از مورفین از سدّ خون مغز- عبور می كند و اثری سریعتر از مورفین دارد هروئین در ابتدا به عنوان وسیله درمان اعتیاد به مورفین معرفی شد اما وابستگی بیشتری در مقایسه به مورفین ایجاد می كند.كوكائین: كوكائین 5/0 آلكالوئیدهای تریاك را تشكیل می دهد به آسانی از لوله گوارش جذب می شود و در بدن به مورفین تبدیل می شود. ‍(كاپلان. جلد دوم- 1994).نظریه های اعتیاد: 1- نظریه های كلاسیك، سوء مصرف مواد را معادل استمناء یك مكانیسم دفاعی در مقابل تكانه های همجنس گرایانه یا تظاهر از پسرفت دهانی دانسته اند. فرمول بندی روان پوشی اخیر به روابط بین مصرف مواد و افسردگی مربوطند یا مصرف مواد را بازتاب اعمال مختل ایگو معرفی می كنند.نظریه های روانی اجتماعی روابط خانواده و جامعه را به طور كلی مورد توجه قرار می دهند.2-نظریه های رفتاری، بعضی از مدل های سوء مصرف مواد بر رفتار مواد طلبانه تأكیده كرده اند تا علائم جسمی وابستگی. اكثر مواد مورد سوء مصرف با تجربه هشت پس از نخستین بار مصرف همراهند. به این ترتیب ماده به عنوان یك تقویت كننده برای رفتار مواد طلبانه عمل می‌كند.3-نظریه های ژنتیك: قرائن محكم به دست آمده از مطالعه بر روی دوقلوها، فرزند خوانده ها و همشیریها كه جدا از هم بزرگ شده اند حاكی است كه در علت سوء مصرف الكل یك جزء ژنتیك وجود دارد.4-نظریه های نوروشیمیایی:برای اكثر مواد مورد سوء مصرف به استثناء الكل پژوهشگران ناقل های عصبی یا گیرنده های ناقل های عصبی كه مواد به آنها مؤثر هستند شناسایی كرده اند.تریاك بر گیرنده های تریاك اثر می كند بنابراین در كسی كه فعالیت افیونی درونزا كم است (مثلاً سطح پائین اندروفین) یا فعالیت آنتاگونیستی افیونی درونزا خیلی بالاست. ممكن است در خطر ابتلا به وابستگی به تركیبات تریاك قرار داشته باشند. در فردی كه كاركرد گیرنده های درونزا در او كاملاً طبیعی و غلظت ناقل های عصبی بهنجار است مصرف طولانی یك ماده مورد سوء مصرف بالاخره ممكن است سیستم های گیرنده ها را در مغز تعدیل نماید. به طوری كه مغز برای حفظ تعادل حضور ماده برونزا را طلب می كند. پژوهشهای جدید بر اثرات مواد بر سیستم های پیام برنده و تنظیم ژن متمركز است. ناقل‌های عصبی، نوروترانسمتیرهای عمده ای كه ممكن است در پیدایش سوء مصرف مواد و وابستگی مواد درگیر بوده باشند عبارتند از سیستم های افیونی، كاتكولامین ها (مخصوصاً دوپامین)، گاما آمینو بوتریك اسید (GABA) نوورن های دوپامینرژیك ناحیه تگمینتال بطنی كه به نواحی قشری و سیستم لیمبیك خصوصاً هسته اكومنبس كشیده می شوند اهمیت خاص دارند. این مسیر تصور می شود در قطع پاداش دیگر است و ظاهراً میانجی عمده اثرات موادی نظیر آنكفانین ها و كوكائین است.لوكوس سرلوس بزرگترین گروه نورون های آدرنرژیك تصور می شود در میانجگری آثار مواد افیونی و شبه افیونی درگیر است. (كاپلان، جلد دوم 1994).اختلالات روانپزشكی توأم: حدود 9 درصد افراد وابسته به مواد افیونی یك تشخیص روانپزشكی هم دارند. شایعترین تشخیص های روانپزشكی توأم عبارتند از اختلال افسردگی اساسی، اختلال شخصیت ضد اجتماعی، اختلال اضطرابی.حدود 15 درصد كسانی كه وابستگی به تركیبات تریاك را دارند حداقل یك بار سعی كرده‌اند خود را بكشند. (كاپلان 1994).در مطالعات مختلف بین 35 تا 60 درصد بیماران متبلا به سوء مصرف و وابستگی به مواد تقریباً واجد ملاكهای تشخیصی اختلال شخصیت ضد اجتماعی می باشند خواه این الگو قبل از شروع مصرف مواد وجود داشته باشد، خواه حین مصرف مواد علائم ایجاد شده باشد. این افراد احتمال بیشتری هست كه مواد زیادتر مصرف كنند پسیكوپاتولوژی بیشتری داشته باشند. از زندگی خود رضایت كمتری داشته باشند.(كاپلان). پژوهشهای انجام شده پژوهشهایی در مورد رابطه اختلال شخصیت با اعتیاد:1- یك مطالعه، مطالعه دكتر اخوّت در بیمارستان روزبه می باشد نامبرده برای شناخت صفات و ویژگیهای شخصیتی معتادان ایرانی اقدام به پژوهش در این زمینه نمود و نتیجه به دست آمده حاكی از آن بود كه معتادان مورد مطالعه، افرادی بودند از لحاظ عاطفی نابالغ، عصیانگر و بی قرار دارای احساسات خصومت زا و عدم رشد اجتماعی.2- پژوهش دیگر توسط دكتر اخوت، دكتر براهنی و همكاران انجام گرفته و همچنین پژوهشهایی كه توسط واجی كاشانی، خاجونی، نیلی به عمل آمده نتایج مشترك زیر را به جا گذاشته است كه معتادین افرادی هستند مضطرب، بی تفاوت با گرایشهای افسردگی، حساسیت های عاطفی، بیقراری، احساس بی كفایتی و تنهایی كه با توجه به این كنشها می توان وجود تمایلات سایكوتیك را در آنها تشخیص داد.3- پایان نامه فرهاد هژیر به راهنمایی دكتر جزایری كه در سال 76-75 روی گروهی از معتادان كرمانشاهی انجام شده نتایج ذیل را نشان داد. كه معتادین در مقیاسهای بالینی ضد اجتماعی، مرزی.و پارانوئیدی، اسكیزوئیدی، اجتنابی، وابسته، ضد اجتماعی- نافعال، پرخاشگری، اسكیزوتایپال در سطح اطمینان 99/0 تفاوت معنی داری با افراد سالم دارند و تفاوت به دست آمده تفاوت در صفات شخصیتی مختل رشد یافته را بر روی مقیاسهای مطروحه نشان داد. 4- مقایسه خصوصیات شخصیتی جوانان معتاد به مواد مخدر و جوانان غیر معتاد در گروه سنی 14-22 سال در استان اصفهان (شایسته، سیاوش 1375).در تحقیق انجام شده تحت عنوان: مقایسه خصوصیات شخصیتی جوانان معتاد به مواد مخدر و جوانان عادی (غیر معتاد) در گروه سنی 14-22 سال در استان اصفهان، در پاسخ به سؤالهای مطرح شده در تحقیق سه فرضیه اصلی و هشت فرضیه فرعی از طرف پژوهشگر ارائه شد. كه این فرضیه ها به ترتیب عبارت بودند از: الف- میزان جامعه رنجوری جوانان معتاد به مواد مخدر در مقایسه با جوانان معتاد به مواد مخدر در مقایسه با جوانان عادی بیشتر است. ب- جوانان معتاد به مواد مخذر دارای خصوصیات پارانویی بیشتری نسبت به جوانان عادی هستند. ج- میزان افسردگی جوانان معتاد به مواد مخدر در مقایسه با جوانان عادی بیشتر است. د- میزان خصوصیات شخصیتی خود بیمارپنداری، مانیا، خستگی روانی، هستری و اسكیزوفرنیا در جوانان معتاد به مواد مخدر در مقایسه با جوانان عادی بیشتر است. هـ- جوانان معتاد به مواد مخدر در مقیاسهای K, F , L آزمون شخصیتی MMPI نمره بیشتری به دست می آورند. از جامعه آماری تحقیق دو گروه پسر معتاد و عادی (غیر معتاد) به تعداد هر گروه 83 نفر و همتا، شد از لحاظ جنس، سن، میزان تحصیلات و مجرد یا متأهل بودن به روش تصادفی ساده انتخاب و نمونه گیری شدند و به وسیله آزمون شخصیتی MMPI و پرسشنامه تنظیم شده (حاوی سؤالاتی در زمینه های فردی، خانوادگی و اجتماعی افراد معتاد) مورد آزمون قرار گرفتند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ای به دست آمده از روشهای آماری، توصیفی (میانگین، فراوانی، درصد جدول و نمودار) و آزمون t در سطح اطمینان 95 و 99 درصد استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها و نتایج به دست آمده نشان دادند كه دو گروه در خصوصیت جامعه رنجوری تفاوت معنی داری با همدیگر دارند و فرض صفر با اطمینان 99 درصد رد رشد و فرضیه تحقیق به تأئید رسید. در مورد فرضیه دوم تحقیق تفاوت معنی داری بین دو گروه مشاهده نشد و فرضیه تحقیق در هر دو سطح اطمینان رد شد. فرضیه سوم تحقیق با اطمینان 99 درصد به تأئید رسید و میزان افسردگی جوانان معتاد نسبت به جوانان گروه عادی میزان بیشتری را به خود اختصاص دادند. تفاوت معنی دار بین دو گروه در خستگی روانی با اطمینان 95 درصد به تأئید رسید. بنابراین گروه معتاد در خستگی روانی در مقایسه با گروه عادی از میزان بیشتری برخوردار بودند. در مانیا و مقیاس L و K بین دو گروه تفاوت معنی داری مشاهده نشد و بنابراین فرضیه تحقیق در این سه زمینه به تأئید نرسید. اطلاعات به دست آمده از پرسشنامه تنظیم شده (حاوی سؤالاتی در زمینه های فردی خانوادگ ی و اجتماعی گروه معتاد) نیز با استفاده روشهای اماری توصیفی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت و اطلاعات قابل توجهی در زمینه های فردی مثل (سطح سواد، نوع شغل یا فعالیت، نحوه گذراندن اوقات اقتصادی خانواده سطح ماده مخدر و تعداد دفعات اقدام به ترك اعتیاد) و در زمینه های خانوادگی مثل (شرایط اقتصادی خانواده، سطح سواد والدین، روابط عاطفی در خانواده، وجود افراد معتاد دیگر در خانواده كنترل فرد معتاد به وسیله خانواده و مسائلی دیگر) و از شرایط اجتماعی مثل (محل سكونت، میزان دسترسی به مواد مخدر دسترسی به امكانات تفریحی سالم و …) از گروه معتاد به مواد مخدر به دست آمده و همچنین با درجه بندی انجام شده خود آنان میزان تأثیر علل و عوامل مختلف در اعتیاد جوانان معتاد به مواد مخدر بررسی شد.شماره كنترل: 00049199 شماره كاربرگه (بازیای) TH07846 شماره سریال: 049199 ادامه خواندن مقاله بررسي ارتباط بين نيمرخ رواني و عود بيماري اعتياد

نوشته مقاله بررسي ارتباط بين نيمرخ رواني و عود بيماري اعتياد اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>