nx دارای 44 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
تهاجم فرهنگی
بنام خدا
مقـدمه هدف و انگیزه ما از این نوشته بیشتر جهت آشنایی خود از مقوله تهاجم فرهنگی میباشد و اینكه عوامل مهم آن را مورد بررسی قراردهیم و مهمترین بلای این قرن را كه به هویت و اصالت همه مسلمانان خدشه وارد میسازد را بهتر بشناسیم و اقلاً خود را دربرابر این بلا بیمه كنیم .
پیشگفتاربرای یك ملت فاجعهی فرهنگی از فاجعه اقتصادی سنگینتر و خسارت بارتر است یورش ذهنی از یورش نظامی بسیار بیرحمانهتر و صعب العلاجتر است.مقام معظم رهبری
انقلاب اسلامی كبیر ایران گامی بزرگ به سوی شكست اسطورهی غربزدگی در سراسر جهان و اسلام بوده است.انقلاب ایران تمام جریان غربگرایی را در جهان سوم زیر سؤال كشیده راه تازهای ارائه داده و برای مردم جهان فرصت اندیشیدن و باز اندیشیدن را فراهم نموده است و به روشنفكران خودباخته به طور قاطع نشان داده است كه نمیتوانند واقعیات جوامع اسلامی را به كمك دریافتهای كلیشهای عاریه از غرب تغییر دهند.بیشك تهاجم فرهنگی یكی از معضلات جامعهی امروزی ماست و با توجه به اهمیتی كه این موضوع در سرنوشت و شكل دادن فرهنگ نسلهای آینده دارد. در این تحقیق سعی شده است به طور مختصر دربارهی علل و عوامل ایجاد تهاجم فرهنگی و راهكارهای مبارزه با آن پرداخته شود.
چكیده تحقیق:الف- اهداف تحقیق:آشنایی هرچه بیشتر با فلسفه عوامل مظاهر و نتایج شوم مقوله تهاجم فرهنگی درجهت مصون ماندن از عواقب هلاكتبار هجوم فرهنگی استعمارگران.ب – دلایل موضوع:
عملكرد كشورهای استعمارگر غرب در مستعمرههای خود در طول یكی، دو قرن اخیر كه بدون هیچ ملاحظه و وقفهای در جهت محو افتخارات ملی و اعتقادات مذهبی كشورهای مسلمان تلاش كردهاند چرا كه این تفكرات و اعتقادات را مانع اصلی وجدی مؤفقیت سرمایهداران غربی و بالاخص یهودی در به چنگ آوردن مخازن و منابع طبیعی، تسخیر بازارهای این كشورها مییافتند و نمیتوانستند به راحتی كشورهای غیرمسلمان «مانند هند» آنها را زیر سلطه ببرند و میتوان از دلایل موفقیت این هجوم فرهنگی به موارد زیر اشاره نمود.1- غفلت عامه مردم از اتفاقات اجتماعی و ترفندهای استعمارگران
2- سستی اعتقاد و ضعف آگاهی عامه مردم از اصول اعتقادی و افتخارات ملی ومذهبی خود و در برابر مهاجمان كه با ترفندهای : 1- تحقیر فرهنگ خودی و شخصیتهای مذهبی 2- تحبیب فرهنگ غربی و شخصیتهای كاذب 3- و در نهایت انحلال مراكز فرهنگی خودی و یا حداقل تضعیف آنها عمل میكنند.نتایج اصلی تحقیق:
با توجه به مظاهر و شیوه كار مهاجمان فرهنگی و عواقب هلاكتبار آن به نتایجی میتوان رسید:كشورهای استعمارگر در ظاهر با شعار رفاه و آسایش و آبادانی كشورهای فقیر وارد میشوند و در نهایت به وابستگی شدید ، مصرفزدگی ، فقر و بیكاری و بیعاری جوانان و در نهایت اضمحلال توان دفاعی ، هویت فرهنگی و محو اعتقادات ملی و مذهبی این كشورها باعث میشوند. كه دیگر هرگز نتوانند روی پای خود ایستاده و از منابع و منافع و منافع ملی خود دفاع كنند بلكه به عنوان پیش مرگ و وسیلهی تحقق اهداف استعمارگران تبدیل میشوند و تسلیم محض سیاستهای استعماری شده و ذلت را به جای افتخار ملی قبول كرده ، ثروتها و منابع سرشار خود را دودستی تقدیم آنها میكنند .
درپایان پیشنهاداتی چند به عموم افراد جامعه و بالخص دستاندكاران فرهنگی ارائه میشود :1ـ شناساندن و تعمیق آگاهی عامه مردم از اعتقادات و افتخارات مذهبی و ملی .2ـ شناساندن دشمنان این اعتقادات و افتخارات و اهداف این دشمنان استعمارگر 3ـ ارائه روشها و راهكارهای عملی مبارزه و نفی تهاجمات فرهنگی استعمارگران با راهكارهایی چون احیای ارزشهای ، احیای هویتها و افتخارات ملی ـ مذهبی ، رواج سنت حسنه امر به معروف و نهی از منكر و …
تعریف واژه هایی از فرهنگتعریف جامعه : جامعه عبارتست از تجمع گسترده از مردم كه عقاید ، آداب و سنتهای مشتركی داشته و هدف مشتركی را دنبال میكنند و برای رسیدن به هدفهای مشترك خود آگاهانه با یكدیگر تعاون و همكاری دارند و سازمانهای مختلفی را بوجود آوردهاند و همین سازمانها از یكدیگرجدا نمیشوند و همبستگی دارند .تعریف جامعه فرهنگی : جامعهای است كه در آن اصل و اساس فرهنگ است و به فرهنگ و عناصر آن بیشتر بها داده می شود و در نتیجه فرهنگ در آن جامعه رشد و رونق بیشتری دارد .
تعریف روابط فرهنگی : دو جامعه را كه از نظر فرهنگ و تبادل مربوط به آن در ارتباط هستند روابط فرهنگی گویند .تعریف تغییرات فرهنگی : دگرگونی در فرهنگ ، در معانی و اعتقادات كه در جامعه مشترك است و عمومیت دارد . البته این دگرگونیها بر سر معانی اصلی و آرمانهای مشترك نیست چرا كه این دگرگونیها تحول فرهنگی نامیده میشود نه تغییر فرهنگی .
تعریف میراث فرهنگی : فرهنگ دستبهدست و سینهبهسینه از نسلی به نسل دیگر در هر زمان منتقل میشود . هر نسل آن را می گیرد و با آن زندگی می كند و بر آن چیزی می افزایدو یا غنیتر و پربارتر و شكوفاتر كرده و بعنوان میراث به نسل بعد از خود تحویل میدهد . آنچه از كالاهای فرهنگی از گذشتگان و نسلهای قبلی برای ما به یادگار مانده میراث فرهنگی ماست .
تعریف بحران فرهنگی : تعارض و تضاد اجزاء و عناصر فرهنگی كه منجر به عدم تعادل و هماهنگی بر نظام فرهنگی یكدیگر قدم برمیبردارند و تشنگی حاصل میشود كه جز سردرگمی و پریشانی و تعارض سودی به افراد حاصل نیست .
تعریف آسیبپذیری فرهنگی : تاثیر پذیری فرهنگی را از سوی فرهنگ دیگر آسیبپذیری فرهنگی مینامند .تعریف خلاء فرهنگی : نوع و حالتی از بی فرهنگی است .
تعریف هویت فرهنگی هر جامعه : سوابق و ریشه و شناسنامه فرهنگ هر جامعه هویت فرهنگی آن جامعه می گویند .تعریف رسوخ فرهنگی : نفوذ و تاثیر فرهنگی از جانب فرهنگ دیگر را رسوخ فرهنگی می گویند .
تعریف از خود بیگانگی فرهنگی : اگر شخصی نسبت به ارزشهای جامعه یا بخشی از آن بی اعتقاد باشد و در جهت برخورد با ارزشهای جامعه عمل نماید را گویند .تعریف ضد فرهنگ : عملیات و اقدامات مربوط به تعارض و مقابله با فرهنگ دیگر را ضدفهنگ می گویند .تعریف فرهنگ معارض : بر فرهنگ آن دسته از افراد و گروهها گفته میشود كه عادات و بینش آنها با فرهنگ اكثر افراد جامعه معارض است و روشی برخلاف ارزشها و هنجارهای جامعه دارند .تعریف فرهنگ مهاجم : فرهنگی كه بصورت مستقیم و یا غیر مستقیم در آداب و رسوم فرهنگ یك قوم رسوخ كرده و برآن اثر میگذارد ، فرهنگ مهاجم نام دارد .تعریف تهاجم فرهنگی : فعالیتهایی كه در مورد ضربهزدن به فرهنگ یك جامعه از طرق مختلف صورت میگیرد تهاجم فرهنگی نام دارد كه بصورت مستقیم و غیر مستقیم می باشد .
سابقه تاریخی تهاجم فرهنگی با دنیای اسلامتهاجم فرهنگی و به تعبیری رساتر نبرد فرهنگی پدیدهای نو تازه متولد شده نیست كه در قرن بیسم و با پیروی انقلاب اسلامی به منصه ظهور رسیده باشد ، بلكه سابقه ای به بلندای تاریخ دارد .بنابراین تهاجم فرهنگی چیزی نیست كه امروزه به عنوان شیوه ای جدید بكار رود بلكه در طول تاریخ بشری در اشكال مختلف علیه انبیاء الهی و حركتهای انقلابی مورد استفاده قرار گرفته است . در طول تاریخ پر ماجرای اسلام دشمن بارها از این حربه استفاده نموده است1 .
حداقل از دو قرن پیش جریانی به نام تمدن صنعتی كه این كلمه معانی بسیار زیادی از فرهنگ ، معرفت و علم را دربر میگیرد . با خصوصیات و صضفاتی بطور واضح در دنیا شروع شد . اگرچه مقدمات آن از خیلی جلوتر فراهم آمد . مام در قرن نوزدهم و قرن بیستم این جریان چند خصوصیت داشت گرایش به صنعت و علم ، گرایش به روشهای جدید در زندگی و مهمتر از همه گرایش به فلسفه هایی با قاعده و مبنای مادی . یعنی در طول این دو قرن بیشترین پرچمهای برافراشته شدهی تفكر و فلسفه غرب در جهت مقابله با تفكر دینی بوده كه یكی از آنها فلسفه ماركسیسم است كه سروصدای بیشتری بهپا كرد. بقیه مكتبهای فلسفی ، اجتماعی رایج و سربرداشته در قرن نوزدهم و بیستم نیز غالباً جهت و گرایش مادی و غیر
مذهبی و ضد مذهبی دارند . گرایش مذهبی و ضدمذهبی مثل یك جریانی كه از كم شروع میشود و لحظه به لحظه اوج میگیرد و فراگیر می شود . در زندگی مردم ، در افكار مردم ، در ارتباطات مردم و در خانواده مردم وارد شد و سیاستها در كنار این جریان فكری مستقلاً یك حركتی را به سمت ضدیت با دین و معنویت شروع كردند . به هر حال سیاستها هم در جهت ضدیت با معنویت برآمدند و این ضدیت روز بهروز بیشتر شد كه البته هر نقطهای معنویتش بیشتر بود بیشتر مورد تهاجم قرار گرفت . مثلاً تفكرات اسلامی در همهعجای دنیا مورد تهاجم قرار گرفت در شرق دنیای اسلام یعنی هند ، انگلیسیها با اسلام مبارزه كردند با اینكه انگلیس و فرانسه در صحنه استعمار رقیب هم بودند اما حریفشان و نقاط بمبارانشان
یكی بود . روز بهروز جریان مذهب و معنویت را در دنیا ضعیفتر و زندگی انسان را از اخلاق و معنویت تهیتر كردند . دنیای مسیحیت ، دنیای اسلام و ایمانها را بهلابهلای چرخ گردونه سنگین مادیات یا خرد كردند و یا رقیق نمودند . این جریان با خشونت و سرعت در مدت دو قرن روزبهروز فقراگیرتر شده و همراه با اوج تفكر سیاستو رفتارهای مادی در زندگی انسانها ، ثروت ، علم ، اختراع و پیشرفتهای تازه و مراكزی كه این سیاستها را دنبال میكند روزبهروز بیشترشدهاست .یعنی آمریكا و اروپای امروز از لحاظ علمی با آمریكا و اروپای 50 سال پیش
قابل مقایسه نیست و اینها همان كسانی هستند كه با پولشان با علمشان و اختراعاتشان و با استفاده از توانائیهای گوناگونشالن این جریان سریع را تقویت كردند تا به نقطه اوج غیر قابل تصوری برسد كه دیگر قدم بعد جز این چیزی نباشد كه بنای معنویت و اخلاق به كلی ازمیان جوامع برچیده شود و حتی خاطره ای هم از آنها باقی نماند . درتاریخ وقتی استعمارگران در آسیا ، آفریقا و آمریكای لاتین وارد شدند قبل از آنكه سیایتمدارها ، سربازها و قزاقهای خود را به آن مناطق وارد كنند . میسسونهای مسیحی و هیاتهای تشبری
مسیحی را وارد كردند اول سرخپوستها و سیاهپوستها را مسیحی كردند و آنگاه طناب را به گردنشان انداختند2 . تجربه استكبا ر ایناست كه هر جا اسلام جدی باشد باید با آنجا جنگید از آن روزی كه غربیها به قصد استعمار وارد كشورهای مسلمان شدند ، از قرن هفدهم كه اروپائیان به این كشورها آمدند و به اسم كممپانی ، كلیسا و چیزهایی از این گونه كمكم در كشورها جا خوش كردند ، از همان وقت فهمیدند كه جامعه اسلامی و دین اسلام با اهداف استعماری كه آنها را به این طرف دنیا فرستاده مقابل و مبارز است و از همان وقت قرائن زیادی برایشان وجود داشت .
هند سالهای متمادی یكی از استانهای كشور انگلیس بود آن هم نه هند فعلی ، بلكه هندو پاكستان و بنگلادش فعلی شبهقاره هند یكی از استانهای كشور انگلیس بود . با كمال پرروئی از یك وجب جا در آن طرف دنیا آمدند یك شبهقاره و یك كشور عظیم را باآن همه منابع و ثروت ذره ذره تصرف كردند كه داستان غمانگیزی دارد .تا اینكه توانستند آنها را رسماً به امپراطوری انگلیس ملحق كنند . در سالهای متمادی حاكم هند كسی بود كه ملكه و پادشاه انگلیس به عنوان نایبالسلطنههای هند در 150 سال قبل كه هنوز در هند مبارزات ضد استعماری انگلیس شروع نشده بود گفته بود اولین هدف در اینجا باید سركوب مسلمانها باشد ، چون مسلمانها به طبیعت حال با ما دشمن هستند ، اما هندوها این جور نیستند . این تجربه استعمار است .علل و ریشههای تهاجم فرهنگی
الف : فرهنگ یك جامعه از چه عناصری تشكیل میشود و چگونه مورد هجوم قرار می گیرد ؟ آن تفاوت فرد یا جامعه متعهد با فرد یا جامعه بی تفاوت است .برخی از اتنسانها نسبت به آنچه در جامعه می گذرد نسبت به اندیشه هایی كه ترویج میشود ، نسبت به سنتها و عملكردهایی كه میبینند ، حرفهایی كه میشنوند ، فلیلمهایی كه میبینند ، وضع فقر و غنای مردم ، سیاست مستقل یا وابسته یك كشور ، حاكمیت ارزشها یا ضد ارزشها در جامعه و خیلی از این مسائل بیتفاوت و بی تعهدند ، برایشان فرقی نمیكند كه چه باشد و كه باشد و چگونه باشد . اما برخی انسانها حساسند و دركارها و درهر عملكرد ، هر وضعیتی را برنمی تابند . پس اعتراض میكنند ، برمیآشوبند ، نسبت به امور و قض1ایا عكسالعمل نشان میدهن ، نظری دارند ، یا موافقند و یا مخالفند . اینان از یك شخصیت فكری و فرهنگی برخوردارند كه دستهاول فاقد آن هستند .
شخصیت از چه عناصری شكل می گیرد ؟شخصیت ، اعم از شخصیت یك فرد یا جامعه ، مجموعه افكار ، آداب و سنن و ارزشهایی است كه بصورت یك فرهنگ در فرد و جامعه تجلی مییابد و جامعه یا فرهنگ نسبت به آنچه كه دارد آگاه و معتقد است . و در راه حفظ و حراست آن مقاوم و شكیبا است برعكس جامعهای كه فاقد فرهنگ باشد یا از فرهنگ خود بیگانه و بیخبر شده باشد چون آن شخصیت فرهنگی یادشده را دارد ،در نتیجه نسبت به بسیاری از مظاهر فرهنگ حساسیت لازم را از خود نشان نمیدهد و چون فاقد فرهنگ است خیلی سریع فرهنگهای بیگانه و غیر خودی را میپذیرد و در مقابل القائات فرهنگی دیگران سپر میاندازد و خلع سلاح می شود و دست تسلیم بالا می برد. البته بصورت ناآگاه و تدریجی و بی آنكه حتی خود بفهمد . لازمه پایبندی
به فرهنگ خودی آن است كه یك جامعه اولاً آن فرهنگ را بشناسد ، ثانیاً به ارزش و قداست ان باور داشته باشد ، ثالثاً در مقایسه با فرهنگهای دیگر آن را قویتر ، ریشهدارتر و ارجمندتر بداند . اگر هریك از این سه محور آسیب بپذیرد . زمینه پذیرش آمادهتر میشود . مساله تهاجم فرهنگی بسیار گستردهتر از پدیدههایی همچون بدحجابی ، ویدئو ، ماهواره ، عكسهای مبتذل ، منكرات ، آرایش سر و صورت و وضع لباس است .ب ) ملت بیریشه یا ریشه دار خود نیز عامل مهم می باشد .
یك ملت همچون یك درخت است درختان كهنسال و ریشه دار ، تنومندتر و از اعماق زمین تغذیه می كنند و به همین لحاظ در برابر طوفانها و سیلابها مقاومترند . اما بوتهها بیریشه و گیاهان روئیده در سطح با ملایمترین باد و ضربه و جریان آبی از جاكنده میشوند10 .قرآن كریم نسبت به كلمه طیبه و كلمه خبیثه مثال می زند و آنها را به « شجره طیبه » و شجره خبیثه» تشبیه می كند و شجره طیبه را درختی می داند كه از روی زمین روئیده و بی اصل و ریشه است ، از این رو استقلال ندارد .
«ضرب الله مثلاً ، كلمهٍ طیبهٍ كشجرهٍ طیبهٍ ، اَصلُها ثابتٌ و فرعُها فیالسّماء ، توتی اُكُلُها كلَّ حینٍ بِاذن ربِّها … و مثلُ كلمهٍ خبیثهٍ كشجرهٍ خبیثهٍ اجْتُثَّتْ مِن فوقِ الارضِ مالها منْ قرار .»تفسییر این آیه از بعد ریشه داری یا بی ریشگی یك د رخت و در نتیجه باروری وثبات یا زوال پذیری وعدم ثبات آن است5 .ج : تحقیر ،تحبیب ،انحـلال مسأله تهاجم فرهنگی یكی از شیوه هایی است كه از دیر باز تمام سلطهجویان وكسانی كه هدفشان تسلط بر كشورها وغارت ثروتهای ملتها بوده بكار بردهاند ولی در قالبها وابزار های مختلف . هر چند استثمار ملتهایی كه دارای فرهنگی اصیل وقوی هستند خیلی دشوار است ولی آنها با مقدمههای خیلی طولانی وبرنامهریزی منظم ودقیق دست به اقدام می زنند . ملتهای جهان سوم را ابتدا شیفته خودشان می سازند .وقتی آنها شیفته شدند یعنی دلشان متوجه متكبران شد گمان می كنند كه مرجع ومقتدایشان در تمدن وپیشرفت مثلاً آمریكا واروپا هستند واین هدفی است كه آنها به دنبالش هستند . غرب همیشه در مرحله اول خواسته ملتها را تحقیر كند .خواسته بقبولاند كه ملتهای دیگر در همه مسأئل باید به او رو
بیاورد . خواسته خودشان باورشان شود كه هیچی نیستند وقتی این احساس پدید آمد نوبت به مرحله تحبیب می رسد یعنی غرب می گوید : درست است توهیچی نداری ولی ما می توانیم همه چیز در اختیارت بگذاریم . عزیزت كنیم واینجا است كه دیگر آن ملت در غرب حل می شود وقتی رانندهای به كشوری اروپایی برای بردن بار میرود ، هنگام برگشتن فقط
كلامش این می شود كه اتوبان آنها بهتر است ، عریضتر است اتوبان هم اتوبان آنها . استاد دانشگاه هم با توجه به سطح فرهنگ ودرك خود تحقیر میشود ودركل یك جامعه تحقیر می شود و تازه می فهمد كه به غرب اقتدا كرده و بعد دیگر در غرب واین خطرناكترین مرحله است .كتابهایی كه در نیم قرن اخیر نوشته شده است باستشهاد صاحب كتابها همه به حروف غربیهاست اگر یك مطلبی را می خواهی بگویند دنبالش می گویند این را چه كسی گفته است یكی از فلاسفه غرب را اسم می برند هم آنهایی كه كتاب می نویسند از خودشان بی خبر شدهاند وهم ماها و مردم ازخودمان تهی شدهایم وبه جای فخر شرقی ، فخر غربی نشسته است تا اسنشهاد به آنها نباشد مشتنری هم كم می شود .كتابها بخواهد مشتری زیاد داشته باشد مؤسسه ها بخواهند زیادمشتری داشته باشند داروخانه ها كه زیاد به آنها توجه بشود . اسماء غرب را باید بگذارند رویش تا اینكه مشتری پیدا بكنند . این یعنی
استعمار یعنی نفوذ یعنی احساس حقارت از طرف ما واین خیلی خطرناك است . استعمار یك كشور منحصر به استعمار سیاسی ، نظامی یا اقتصادی نیست . استعمار انواع بسیار دارد . واز همه خطرناكتر استعمار فرهنگی وفكری ونفوذ اندیشه وافكار است . منظور از استعمار فرهنگی وفكری آن است كه فرد یا جامعهای در برابر افكار فرد یا گروه دیگری چون تسلیم بی قید وشرط كه مطلقاً حق اظهار نظر وعقیده را از خود سلب كند ودخالت استعمارگر را در تمامی شئون زندگی خود بدون چون وچرا پذیرفته بصورت یك موجود وابسته به دیگران در آید دیگر این كشورها نمی توانند استقلال سیاسی واقتصادی وهمچنین تمامیت ارضی خود را حفظ كند ورفته رفته در جامعه استعمار كننده هضم می شود . برخی فرهنگ جامعه خویش را نمی شناسند و از مفاخر ملی خود بی خبرند وبخاطر خود باختگیها و خودكمبینیها ومرعوب شدن در مقابل دیگران ،زود رنگ می بازند وتسلیم می شوند وچون خود بی مایه وبی
اطلاعند میپندارندكه هر چه هست در آنسوی مرزها است و رهآورد یگانه دنیاست . نخستین گام برای نفوذ ناپذیر ساختن افراد وچنین جامعه ای آگاهی بخشیدن به آنان نسبت به فرهنگ خودی است .چرا باید كسانی گرسنه روی گنج بخوابند ؟ مقصود از گنج تنها نفت وگاز ومعادن زیر زمینی نیست شخصیتهای برجسته فرهنگ خودی نیز كه در اذهان نسل نوپای امروز منزوی و ناشناختهاند از همین گنجینههایند ، كتب ارزشمند وپر محتوای مكتبی كه نسل امروز از آن بی اطلاع است از همین ذخائر هستند . تعالیم ارزشمند اخلاقی واجتماعی كه در متن آئین مقدس ما نهفته وقوانین و احكام و مقررات قضائی ، حقوقی ، دفاعی وجنگی وعبادی كه در مباحث فقهی ما وجود دارد از این دسته ذخائر است . اسلام ما ، جامع ، تمام نگر ، كامل ، مترقی ، تحولآفرین ، انقلابی ورهایی بخش است . چه كم دارد كه چشم به تمدن غرب بدوزیم ؟
اگر دلباخته فساد وفریب غربند . آن حرف دیگر است ، اما اگر آنگونه كه ادعایش را دارند ،دنبال اندیشه های نو وارزشهای نو و… هستند چه میخواهند كه در اسلام نیست ، بسیاری از خودباختگان دنبال گوهری می گردند كه در خانهایشان موجود است و از وجود آن بی خبرند7 .
تهاجم فرهنگی ، مظاهر وشیوههای آن به دنیای اسلامرویارویی دو یا چند فرهنگ در تاریخ سابقهای دیرپا به درازای حیات انسان دارد الا اینكه جلوهها وعرصههای آن در دورهها ی مختلف تاریخی متفاوت بوده است . امروزه بخش عمدهای از ذهن و اندیشه مصلحان كشورهای اسلامی را موضوع تهاجم فرهنگی وراههای مقابله با آن مشغول كرده است و لحظه ای از چارهاندیشی وجستجوی بهترین راهحلهای آن غفلت نمی ورزند . در این میان برخی سادهلوحانه وخوش باورانه با طرح (تبادل تفاهم فرهنگی ) به جای تهاجم وشبیخون فرهنگی هر گونه نگرانی وحساسیت را از ساخت فكر و عمل خود دور ساختهاند . عده ای با بزرگنمایی به حددشمن ونادیده انگاشتن توانمندیهای فرهنگ خودی دستها را به نشانه تسلیم بالا برده ودر انتظار گذر تاریخ وسپری شدن دوره تفوق و برتری
زورمندان ومستكبران زمان ، خود واطرافیان خویش را بهدست سرنوشت سپردهاند .كدامین پدیده نوین در عرصه فرهنگی بینالمللی تلاطم ایجاد كرده و جنگ جهانی فرهنگها را دامنزده ؟ و آنچه خواب راحت را از چشم مستكبران وصاحبان روز وزر دنیا ربوده است و آنان را به تمامی و با وحدت عقیده و عمل وارد صحنه كارزار كرده است چیست ؟ جز خیزشهای برخاسته از آگاهی امت اسلامی و نهضت خدا محور و فطرت گرای جهان اسلام است ؟!
بازگشت به توحید وباورهای ریشهدار وعمیق دینی و باور كردن خود وتوانمندیهای لایتناهی خدادادی وفرهنگ ناب و اصیل اسلامی آن چنان صف پولادین وجبهه بنادینی از ملت اسلامی ومحرومان ومستضعفان جهان ساخته است كه دنیای كفر را به مثابه ملتی واحده به صحنه كشیده وتمامی توان واستعداد خود را مصرف مقابله با آن ساخته است و به نظر می رسد بدون نابودی واضمحلال كامل یك طرف وپیروزی وحاكمیت دیگری فرجام و پایانی برای آن متصود نباشد البته آنچه در نهایت نابود شدنی است كفر است وآنچه باقی می ماند زلال حقیقت .
شیوه هایی از تهاجم فرهنگی در عرصه جهانی
1ـ استحاله فرهنگی وبیگانه ساختن ملتها با باورها وارزشهای دینی وملی خویش از طریق بمبارانهای مداوم تبلیغی وخبری و رواج فساد وفحشا (سكسی ) در دنیا ،خصوصاً در جهان سوم و;.2ـ نشان دادن چهره ای افسانه ای ، شكست ناپذیر ، متمدن ، صاحب فرهنگ وباقدرت مطلقه از آمریكا و غرب 3ـ تحقیر ملتهای جهان سوم ومعرفی آنها به عنوان ملل بی پشتوانه وبدون عقبه فرهنگی وتأكید بر ناتوانی آنها برای اداره مستقل كشورها وضرورت اتكا به بیگانگان در حالی كه خود آمریكا وغرب است كه از تمدن بدور بوده واز تشكیل دولت مستقل آنان چند قرن بیشتر نمی گذرد .
4ـ دامن زدن به اختلافات قومی وتاكید بر گرایشات ناسیونالیستی جهت مقابله با همگرایی قومیتها در چهار چوب جوامع اسلامی .5ـ ایجاد خدشه در روابط ملل اسلامی وممانعت از اتحاد كشورهای جهان سوم .6ـ تحمیل الگوهای رفتاری مورد نظر غرب بركشورهای جهان سوم .
7ـ نشر منكرات وگسترش اعتیاد به مواد مخدر در میان نیروهای فعال جهان سوم جهت به انفعالكشاندن آنها 8ـ جذب استدادهای فوقالعاده ونخبگان علمی كشورها و بیگانه ساختن دانشجویان اعزامی به خارج از نیازمندیهای واقعی كشورهای خود . به طوری كه عملاً چارهای جز بكارگیری تخصص خود در مسیرهای علمی بیگانگان نداشته باشد و ایجاد زمینه مناسب برای فرار مغزها از كشورهای جهان سوم به غرب .
9ـ كنترل وایجاد محدودیت درجهت رشد توان علمی و تكنولوژی كه به دنبال خود توان اقتصادی وتسلیحاتی و نهایتاً قدرت سیاسی نیز خواهد آمد .10ـ تهی نمودن بنیه علمی كشورهای جهان سوم وروبه توسعه ، به كمك شبكه های سازمانیافته یا روشهای نظیر شخصیت سازی وكمك به روی كار آمدن عناصر غیر علمی وابسته ، ارزشگذاری وتقویت علوم تئوریك وغیر عمل گرایانه .
11ـ بهره گیری از شبكه های بین المللی دوستان مكاتبهای 12ـ تبلیغ گسترده بهائیت به عنوان یك واقعیت مذهبی باجمعیت 50 میلیونی در سراسر كشور 13ـ تبلیغ گسترده صهیونیسم به عنوان یك واقعیت انكار ناپذیر با سابقه بلند تاریخی .
14ـ تبلیغ گسترده مسیحیت به مثابه دینی كه مورد هجوم مسلمین قرار گرفته و تلافی برای انگیزه دار نمودن توده وسیع مسیحیت جهت مقابله سیستماتیك با اسلام.15ـ پشتیبانی از حكومتهای سكولار لائیك ودعوت به تساهل وتسامح دینی وجدایی دین از سیاست .موارد فوق شیوه هایی بود كه استعمار گران وكشورهای غرب در عرصه جهانی وكشورهای جهانسوم ارائه می كنند اما تهاجمی كه علیه كشور ایران صورت می پذیرد ظهور جدی وبعضاً غیر قابل مقایسه با موارد مشابه به دردیگر كشورها دارد . ولی می توان با تاكید بر موارد جزئیتر وحتی الامكان مبتنی بر آمار و ارقام تا حدودی كینه عمیق وگسترده هجوم فرهنگی غرب به جمهوری اسلامی ایران ترسیم كرد.
ادامه خواندن مقاله تهاجم فرهنگي
نوشته مقاله تهاجم فرهنگي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.