nx دارای 24 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
از سقیفه تا قتل عثمان
سرشت حقجوی انسانحس حقخواهی انسان، مهمترین تضمین كننده بقای انسانیت است. پافشاری شگفتانگیز گروههای انسانی و بسیاری از دانشمندان جهان بر مسایلی چون جانشینی پیامبر اكرم(ص) نشان دهنده آن است كه:
1 انسان در پی اثبات و توجیه باورهای خویش است و همه نیروهای حیاتی را بسیج میكند تا گذشت قرنها گرد فراموشی بر موضوع مورد اعتقادش نپاشد.2 حق بدان علت كه حق است، هرچند جنبه اعتقادی نیز نداشته باشد، مورد دفاع جدی نوع انسان است، تا آنجا كه بسیاری از متفكران ملل غیرمسلمان در موضوع خلافت و «بیان حق» و شخصیت مردان صحنه خلافت، با اندیشه، منطق و استدلال وارد میدان مطالعه، تحقیق و اظهارنظر شدهاند، چنانكه همه انسانهای آگاه هنوز از حكم نادرست علیه سقراط، گالیله و ; تاسف میخورند.
در مسایل تاریخی، آنچه از اصل پژوهش اهمیت دارد، جلوگیری از حاكمیت احساسات در نتیجهگیری از تحقیق و استفاده ناروا از پژوهش است. بیتردید تكیه بر منابع اصلی و مورد قبول در مسایل اخلاقی مورد پژوهش و بهرهگیری از روش علمی و بررسی جوانب مساله در تحلیلها و استنتاجها، بسیاری از حساسیتها را كاهش میدهد و راه استفاده ناروای دوستان نادان و دشمنان حیلهگر را مسدود میسازد.
در بررسی واقعبینانه، رخدادهای بعد از رحلت پیامبر(ص)، به طور طبیعی بازگشت به گذشته و طرح چند پرسش مناسب است:1 ضرورت و انگیزه نیاز به جانشین چیست؟2 انتظار خردپسند از پیامبر(ص) در این زمینه چه بوده است؟3 معنای پیشوایی امت در جانشینی و وظایف ولی امر مسلمانان بعد از پیامبر(ص) چیست؟
هرچند علم كلام عهدهدار پاسخ به چنین پرسشهایی است، اشارهای كوتاه بدین پاسخها ضروری است. زیرا: این مباحث در تبیین ورود صحیح به مطالب اصلی این فصل نقشی تعیین كننده دارد.برخی از دلایل نیاز به جانشینی پیامبر(ص) عبارت است از:1 دلایل و فلسفه بعثت پیامبران(ص)، مانند قانون ثابت و ضروری هدایت عمومی؛2 نیاز جامعه به زمامدار؛3 لزوم ارتباط بین عالم ربوبی و عالم انسانی؛
4 تفسیر و بیان اصول كلی دین و آیات قرآنی؛5 تاكیدهای قرآن بر نقش جانشین پیامبر(ص) در تكمیل دین و اتمام نعمت.سیره مستمر پیامبر(ص) چنان بود كه در سفرهای كوتاه مدت یا چند روزه، برای خود جانشین تعیین میكرد. پس چگونه ممكن است در سفر طولانی و بدون بازگشت (مرگ) امت را بدون راهنما و رهبر رها سازد؟ آیا معقول است شخصیتی كه عقل كل به شمار میآید، دین را نسخه شفابخش بشر در همه زمانها میدارند، از خود آنان مهربانتر بوده، برای سعادت و هدایتشان سختترین آزارها را به جان خریده است، در به ساحل نجات رساندن امت و ثمربخش كردن دین تدبیری نیاندیشیده باشد؟! آیا ساحت مقدس شخصیت والا و ممتاز نبی اكرم(ص) چنین كوتاهی را بر میتابد؟!
با عنایت باینكه سیره دیگران پیامبران(ص) نیز بر انتصاب جانشین شایسته دللت دارد، آیا نادیده گرفتن این امر از سوی پیامبر خاتم(ص) كوتاهی در انجام رسالت شمرده نمیشود؟! راستی پیام نص قرآن كه با تاكید «بلغ» و تهدید «ان لم تفعل» و تضمین و تامین «والله یعصمك» ثمره 23 سال تلاش و تبلیغ را در گرو آن قرار میدهد، چیست؟
هر پژوهشگر منصف و مسلمان حقطلب جا دارد از خود بپرسد: ماموریتی كه اگر پیامبر(ص) انجام نمیداد، همه دستاوردهای رسالتش نابود میشد، چه بود؟بیتردید اموری چون ابلاغ توحید، معاده، روزه، قوانین اقتصادی، اتحاد سیاسی و مرزبندی اعتقادی با كفار نمیتواند پاسخ این پرسش به شمار رود، زیرا همه این موارد بیشتر در آیات متعدد بیان شده بود. از سوی دیگر، حتی اعلان محبت به یكی از یاران فداكار و با اخلاص پیامبر(ص) نیز نمیتواند پاسخ این پرسش باشد. چون این مساله به مقدمه اعتراف گرفتن از مردم به عنوان «اولی به تصرف» نیازمند نیست.
در موقعیتی كه:1 منافقان اندیشه كودتا در سر دارند؛2 گروهی با ادعای دروغین نبوت در اطراف مدینه طبل نافرمانی و ارتداد میكوبند؛3 پیامبر(ص) مسافر سرای دیگر است.
جز تعیین جانشین، كدام مساله انتظار میرود؟ جز ابلاغ رسمی و عمومی امامت و رهبری، چه چیز میتواند همسنگ رسالت و نبوت قرار گیرد؟ در حالی كه عایشه، ابوبكر و عمر و عبداله (فرزند عمر) به لزوم تعیین جانشین و سرپرست برای جانشینان بعد از پیامبر تاكید داشتهاند، آیا میتوان گفت كه پیامبر(ص) ـ با توجه به شناختی كه از اصحاب داشته و اهمیتی كه برای دین و لزوم استواری و ماندگاری آن به دور از تحریفات و انحرافات قائل بوده است ـ به ضرورت تعیین جانشین پی نبرده باشد؟ چنانكه خواهد آمد، ابوبكر طی وصیتی برای بعد از خود جانشینی را تعیین و معرفی كرد؛ عمر نیز با اذعان به ضرورت انتخاب جانشین، جانشینی یكی از شش نفر از اعضای انتخابیاش را پذیرفت.
عبداله بن عمر به پدرش گفت: مردم میگویند تو نمیخواهی كسی را جانشین خود سازی؟! اگر تو ساربان یا چوپانی میداشتی، او نزد تو میآمد و شتران یا گوسفندانت را همین گونه رها میكردی، بیتردید میگفتی چوپان مقصر است. اگر كسی را برای سرپرستی بندگان خدا بجای خویش تعیین نكنی، چون نزد خدا روی، چه پاسخ میدهی؟!
این ابیالحدید معتزلی، هنگامی نقل گفتگوی خود با نقیب علوی درباره مساله خلافت و رویداد سقیفه میگوید: به نقیب گفتم دلم راضی نمیشود بگویم اصحاب پیامبر(ص) گناه كردند و برخلاف گفته او گام برداشته، نص «غدیر» را زیر پا نهادند. نقیب در جواب گفت: دل من راضی نمیشود بگویم: «پیامبر(ص) اهمال كار بود و امت را همین گونه بیسرپرست رها كرد و رفت». چگونه ممكن است برای پس از مرگش كسی را امیر مسلمانان قرار ندهند.عایشه ـ همسر پیامبر(ص) ـ به عبدالله بن عمر گفت: پسرم، سلام مرا به پدرت برسان و بگو: امت محمد(ص) را بیسرپرست رها مكن. كسی را در میان آنان جانشین خود ساز ; میترسم آشوب برپا شود.
با عنایت به آنچه اشاره شد، آیا میتوان گفت كه سقیفه منشاء و زیرساختهای تاریخی دارد و بازیگران آن برای رسیدن به اهداف خود از نظریه «قرآن بسندگی» بهره بردهاند. بر این اساس، تاكید پیامبر(ص) بر امر پیشوایی امت بعد از خود در مواضع و زمانهای مختلف نیز به سبب همین تحركات پشت پرده بوده است.
سوال این است: وقتی چنین افرادی لزوم تعیین جانشین رهبر را دریابند، چگونه ممكن است پیامبر اكرم(ص) ضرورت و اهمیت كار در نیابد و در این خصوص چارهای نیاندیشید؟!آیا میتوان گفت انكار تعیین جانشین از جانب پیامبر(ص)، به نگرش منكران به شان معنوی و شخصیت سیاسی و اجتماعی پیامبر اكرم(ص) بازگشت میكند؟! اگر كسی یا گروهی معتقد بود «پیامبر(ص) فقط در تلقی وحی و حداكثر ابلاغ آن عصمت دارد و سخن او نیز فقط در مسایل اخروی حجت است و مردم عادی در امور دنیا از او عالمترند»، مجالی برای قبول سخن پیامبر(ص) در بسیاری از مسایل عباد ی و اجتماعی از جمله جانشینی و هر امر دیگر باقی میماند؟
طرفه آنكه بررسی حوادث زمان رسول خدا(ص)، نشان میدهد كه با وجود مراتب معنوی اصحاب به طور كلی، سرپیچی از فرمان پیامبر(ص)، در میان آنان، بیسابقه نبوده است. به درستی میتوان گفت هنوز ناخالصیهایی در برخی از مسلمانان آن روز وجود داشت كه موجب میشد همه جا و همیشه در برابر دستور خدا و پیامبر، تسلیم و اطاعت از خود نشان ندهند و وقتی فرمان پیامبر(ص) با تمایلات شخصی، گرایش قبیلگی یا افكار سیاسی آنان همسو نبود، با
نوعی خودرایی و اجتهاد ناموجه، میخواستند پیامبر را از تصمیم خود منصرف سازند یا در اجرای آن كوتاهی، یا به آن اعتراض میكردند. افزون بر این، تعدادی از آیات قرآن بر لزوم تبعیت از دستور پیامبر اكرم(ص) تاكید دارد و به مسلمانان هشدار میدهد كه از تمرد فرمان پیامبر(ص) یا سبقت بر او خودداری كنند. در قرآن آمده است:
وَ مَا أَرْسلْنَا مِن رَّسولٍ إِلا لِیُطاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ لَوْأَنَّهُمْ إِذ ظلَمُوا أَنفُسهُمْ جَاءُوك فَاستَغْفَرُوا اللَّهَ وَ استَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَّحِیماً(64)فَلا وَ رَبِّك لا یُؤْمِنُونَ حَتى یُحَكِّمُوك فِیمَا شجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لا یجِدُوا فى أَنفُسِهِمْ حَرَجاً مِّمَّا قَضیْت وَ یُسلِّمُوا تَسلِیماً(65)و ما هیچ رسولى نفرستادیم ، مگر براى این كه مردم او را به خاطر اینكه از طرف ما است اطاعت كنند، و اگر نامبردگان بعد از آن خلاف كاریهایعنى تحاكم نزد طاغوت و اعراض از رسول و سوگند دروغ – از در توبه نزد تو آمده بودند، و از خدا طلب آمرزش كرده بودند، و رسول برایشان طلب مغفرت كرده بود مى دیدند كه خدا توبه پذیر و مهربان است(64).
پس به پروردگارت سوگند اینطور كه منافقین پنداشته اند نیست ،ایمانشان واقعى نیست ، مگر وقتى كه تو را در مشاجراتى كه برایشان پیش مى آید. حكم قرار دهند، و در دل خود از هر حكمى كه راندى احساس آزردگى نكنند، و حكم تو را بدون چون و چرا بپذیرند .(نساء، 6465)یَأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ رَسولَهُ وَ لا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَ أَنتُمْ تَسمَعُونَ(20)
اى كسانى كه ایمان آورده اید فرمان برید خدا و فرستاده اش را و بر نگردید از او با اینكه مى شنوید (انفال، 20)لا تجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسولِ بَیْنَكمْ كَدُعَاءِ بَعْضِكُم بَعْضاً قَدْ یَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِینَ یَتَسلَّلُونَ مِنكُمْ لِوَاذاً فَلْیَحْذَرِ الَّذِینَ یخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَن تُصِیبهُمْ فِتْنَهٌ أَوْ یُصِیبهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ(63)خطاب كردن پیغمبر را میان خودتان مانند خطاب كردن یكدیگر نكنید خدا از شما كسانى را كه نهانى در مى روند مى شناسد كسانى كه خلاف فرمان او مى كنند بترسند كه بلیه یا عذابى الم انگیز به ایشان برسد (نور، 63)
یَأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَینَ یَدَىِ اللَّهِ وَ رَسولِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سمِیعٌ عَلِیمٌ(1)یَأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصوَتَكُمْ فَوْقَ صوْتِ النَّبىِّ وَ لا تجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكمْ لِبَعْضٍ أَن تحْبَط أَعْمَلُكُمْ وَ أَنتُمْ لا تَشعُرُونَ(2)إِنَّ الَّذِینَ یَغُضونَ أَصوَتَهُمْ عِندَ رَسولِ اللَّهِ أُولَئك الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبهُمْ لِلتَّقْوَى لَهُم مَّغْفِرَهٌ وَ أَجْرٌ عَظِیمٌ(3)إِنَّ الَّذِینَ یُنَادُونَك مِن وَرَاءِ الحُْجُرَتِ أَكثرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ(4)
وَ لَوْ أَنهُمْ صبرُوا حَتى تخْرُجَ إِلَیهِمْ لَكانَ خَیراً لَّهُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ(5)یَأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا إِن جَاءَكمْ فَاسِقُ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَن تُصِیبُوا قَوْمَا بجَهَلَهٍ فَتُصبِحُوا عَلى مَا فَعَلْتُمْ نَدِمِینَ(6)وَ اعْلَمُوا أَنَّ فِیكُمْ رَسولَ اللَّهِ لَوْ یُطِیعُكمْ فى كَثِیرٍ مِّنَ الاَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَ لَكِنَّ اللَّهَ حَبَّب إِلَیْكُمُ الایمَنَ وَ زَیَّنَهُ فى قُلُوبِكمْ وَ كَرَّهَ إِلَیْكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسوقَ وَ الْعِصیَانَ أُولَئك هُمُ الرَّشِدُونَ(7)
به نام اللّه كه رحمان و رحیم است اى كسانى كه ایمان آورده اید در حكم كردن از خدا و رسول او پیشى مگیرید و از خدا پروا كنید كه خدا شنواى دانا است.اى كسانى كه ایمان آورده اید صداى خود را بلندتر از صداى رسول اللّه برنیاورید و با او به صوت بلند سخن مگویید آن چنان كه با یكدیگر سخن مى گویید تا اعمالتان ندانسته بى نتیجه نشود.
به درستى آنان كه صوت خود را در برابر رسول خدا آهسته برمى آورند كسانیند كه خدا دلهایشان را براى تقوى بیازموده ، ایشان مغفرت و اجرى عظیم دارند.به درستى آنان كه تو را از پشت دیوار حجره ها بانگ مى زنند بیشترشان تعقل ندارند.و اگر ایشان صبر كنند تا تو از خانه به سویشان در آیى برایشان بهتر است و خدا آمرزگار رحیم است .هان اى كسانى كه ایمان آورده اید اگر فاسقى خبرى برایتان آورد تحقیق كنید تا مبادا ندانسته به قومى بى گناه حمله كنید و بعدا كه اطلاع یافتید از كرده خود نادم شوید.
و بدانید كه رسول اللّه در بین شما است باید كه از او اطاعت كنید و اگر او شما را در بسیارى امور اطاعت كند خود شما به تنگ مى آیید و لیكن خداى تعالى ایمان را محبوب شما كرد و در دلهایتان زینت داد و كفر و فسوق و عصیان را مورد نفرتتان قرار داد اینان رشد یافتگانند (حجرات، 1-7).وَ مَا كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَهٍ إِذَا قَضى اللَّهُ وَ رَسولُهُ أَمْراً أَن یَكُونَ لهَُمُ الخِْیرَهُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَن یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسولَهُ فَقَدْ ضلَّ ضلَلاً مُّبِیناً(احزاب،36)هیچ مرد مومن و زن مومن را سزاوار نیست كه وقتى خدا و رسولش امرى را صادر فرمودند، باز هم در امور خود، خود را صاحب اختیار بدانند، و هر كس خدا و رسولش را نافرمانى كند، به ضلالتى آشكار گمراه شده است (36)
باری برای روشن شدن برخی دیگر از ابعاد حادثه سقیفه به كنار بستر پیامبر(ص) رفته، برخی حوادث مهم را باز میخوانیم.اصرار پیامبر(ص) بر اعزام سپاه اسامه
با آنكه مسایلی چون ظهور مدعیان دروغین پیامبری برای اتحاد دینی مسلمانان خطری جدی به شمار میآمد، خطر رومیان جدیتر بود. پیامبر سپاهی منظم از مهاجر و انصار گردآورد و افراد سرشناسی چون ابوبكر، عمر، ابوعبیده و سعدوقاص را به حضور در میان جمع سپاهیان وظیفهمند ساخت. آن بزرگوار با دست خود پرچم فرمانده جوان را بست و به او فرمان حركت داد.
دانشمندان علوم و فنون نظامی و فرماندهان نبرهای كهن و نوین، این را پذیرفتهاند كه جملات و حتی كلمات بكار گرفته شده در فرمانهای نظامی حساب شده است و تفسیر و دلیلی ویژه دارد. در این فرمان، برخی از بندهای فرمان رسول خدا(ص) روشن و سزاوار تامل است:
1 چرا در بزرگترین سپاه، كه به جنگ یك امپراطوری اعزام میشود، جوانی حدوداً 20 ساله به فرماندهی انتخاب میشود؟هرچند این امر بر گروهی از صحابه گران آمده و ناخرسند شدند، ولی از نظر آشنایان به سیره انبیاء و كارشناسان مسایل مدیریتی، امری تفسیرپذیر و گویاست، زیرا در مكتب اسلام تفسیر مسوولیت بر اساس شخصیت، لیاقت و كاردانی افراد انجام میپذیرد. آیا عمل پیامبر(ص) امری نمادین نبوده است؟2 چرا رسول خدا(ص) علاوه بر فرمان عمومی تجهیز سپاه، در فرمانی جداگانه به افرادی خاص دستور حركت و حضور در سپاه داد؟ آیا به سبب تجربه نظامی آنهاست؟ اگر چنین است، چرا آنها را فرمانده نساخت؟
3 چرا علی(ع) كه مجاهدت و روح تسلیم و شجاعت او زبانزد خاص و عام بود و بیش از همه افتخار پرچمداری و فرماندهی سپاه اسلام را زیبنده خود ساخته بود، به شركت در سپاه و حركت با آن مامور نشد؟4 چرا وقتی اسامه، از فرمانده كل قوا خواست به او اجازه دهد تا بعد از رهایی پیامبر(ص) از بیماری، سپاه را حركت دهد، حضرت(ص) موافقت نكرد و دستور حركت داد؟ فرمانده جوان دوباره عرض كرد: آیا در حالی كه قلبم از بیماری شما اندوهگین است، حركت كنم؟ پیامبر(ص) فرمود: به پیروزی بیندیش و فرمانی كه دادم اجرا كن.
پرسش اساسی این است:الف) چرا رسول خدا(ص) این همه بر حركت سریع سپاه پای میفشرد؟ب) به رغم پاسخ روشن پیامبر(ص) به درخواست مكرر اسامه، چه دستهای مرموزی و به چه دلیل در حركت سپاه از لشگرگاه «جرف» كارشكنی میكردند؟پیچیدگی پاسخ به این پرسشها آنگاه بهتر رخ مینماید كه بدانیم چون رسول خدا(ص) از كارشكنیهای جدید در حركت سپاه آگاهی یافت، با آنكه در تب شدید به سر میبرد، با حالت خشم به مسجد آمد و ضمن نكوهش كارشكنان، متخلفان از حركت سریع سپاه را ملعون خواند.آیا نمیتوان دور ساختن عوامل توطئه از مدینه هنگام رحلت، یا طبیعی نمایاندن امارت جوان كمتر از بیست سال بر همه صحابه و خنثی كردن بهانه كم سن بودن علی(ع) را هدف این همه ترغیب و تاكید پیامبر(ص) به شمار آورد!
بروز شكافهاخانه پیامبر اكرم(ص) از بزرگان صحابه و مومنانی كه برای دیدارش آمده بودند، آكنده بود. پیامبر اكرم(ص) با آگاهی از حوادثی كه در انتظار حضرتش(ص) نشسته بود و با شناختی كه از اصحاب خود داشت، برای آخرین بار فرصت را غنیمت شمرد تا مهمترین پیام رسالت را بیان كرده، خط سیر آینده حكومت اسلامی را ترسیم كند. بنابراین فرمود: نوشتافزار آورید تا نامهای بنویسم كه بعد از آن من هرگز گمراه نشوید.
یكی از حاضران گفت: درد بر او چیره گشته، نمیداند چه میگوید! آنگاه به حاضران گفت: قرآن نزد ماست و همان ما را كفایت میكند. در میان حاضران اختلاف پدید آمد و به یكدیگر پرخاش كردند. برخی سخن عمر را تایید میكردند و گروهی گفتار رسول خدا(ص) را. بدین ترتیب، امتیاز میان پیشوا و پیرو از میان رفت و از نوشتن نامه جلوگیری شد. بعدها ابن عباس بارها با آه و شكوا از آن حادثه كه در روز پنجشنبه تحقق یافت، یاد میكرد و میگریست و چنین میگفت: «یوم الخمیس و ما یوم الخمیس».
هر مومنی حق دارد بپرسد:موضوعی كه پیامبر(ص) میخواست بنویسد، چه بود؟ نگارش آن برای چه كسانی زیانبار بود و چه زیانی داشت؟ آیا اساساً پیامبر(ص) اجازه دارد در لحظه آخر زندگی این جهانیاش، برای جلوگیری از گمراهی مسلمانان، وصیتنامه بنویسدیا خیر؟
دانشمند مصری اهل تسنن، احمد حسین یعقوب، درباره علت پافشاری نكردن در نوشتن، معتقد است: چناچه پیامبر(ص) بر نگارش اصرار میورزید، شخص معترض و طرفدارانش بر نظر خود پای میفشردند و حتی برای به كرسی نشاندن مدعا و خواسته خویش به كوششهایی دست مییازیدند. كمترین دستاورد این تلاش، بیثمر شدن آن نگاشته بود. در كنار آن، خطر بزرگی اصل دین و تمام دعوت 23 ساله پیامبر(ص) را تهدید و حتی قرآن را نیز از اعتبار ساقط میكرد.
ادامه خواندن تحقيق در مورد از سقيفه تا قتل عثمان
نوشته تحقيق در مورد از سقيفه تا قتل عثمان اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.