nx دارای 149 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
چكیده پژوهش در این پژوهش كه از نوع پژوهش شبه آزمایشی است به منظور دستیابی به داده های علمی در جنبه كاربردی، اثر بخشی روش زوج درمانگری اسلامی به عنوان متغیر مستقل در افزایش جهت گیری مذهبی، خودشناسی و سازگاری زناشویی زوجهای ناسازگار به عنوان متغیرهای وابسته مورد آزمایش قرار گرفت. بدین منظور از میان زوجهایی كه از طریق اطلاعیه ای داوطلب شركت در این پژوهش برای حل اختلاف های زناشویی خود شدند، 14 زوج (28 زن و شوهر) پس از ردیف شدن نمراتشان همتا شده و به طور تصادفی به دو گروه- آزمایشی و گواه- اختصاص یافتند.
ابزارهای پژوهش شامل: 1) مقیاس 21 سوالی جهت گیری مذهبی آلپورت، برای اندازه گیری سطح كلی مذهب، جهت گیری مذهب بیرونی و درونی آزمودنیها، 2) مقیاس 32 سوالی سازگاری دو عضوی (زناشویی) اسپانیر و 3) پرسشنامه 29 سوالی خودشناسی برای تعیین سطح حالت های خودآزمودنی ها
(نابالغانه/ والدینی / كودكانه ) بود. كلیه آزمونها در مرحله قبل و بعد از درمانگری اسلامی به طور انفرادی در شرایط كنترل شده در مورد هر دو گروه اجرا شدند. نتایج حاصل با استفاده از آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس تكرار سنجش، آزمون T وابسته و مستقل، آزمون توكی(HSD) و رسم نمودار مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها در پرتو پژوهش های گذشته و پنج فرضیه پژوهش حاضر نكات زیر را برجسته ساخت:
1) با استفاده از روش زوج درمانگری اسلامی در گروه آزمایشی خودشناسی منفی نسبت به قبل از درمانگری (69/248= F) و نسبت به گروه گواه (28/39= F) كاهش، و همچنین سازگاری زناشویی آنها نسبت به قبل از درمانگری (07/116= F) و نسبت به گروه گواه (28/14= F) در سطح 99 درصد اطمینان افزایش یافت.2) زوج درمانگری اسلامی بر «خودبالغانه/ » گروه آزمایشی (62/10= t) بیشتر از حالت های دیگر خود یعنی «خودوالدینی/ » (45/6=t) و «خودكودكانه / » 21/8=t) در سطح 99 درصد اطمینان تأثیر گذاشت.
3) سازگاری زناشویی گروه آزمایشی با كاهش «خودبالغانه منفی/ ( (76/0-= r)، بیشتر از كاهش حالت های دیگر خود یعنی «والدینی/ »(47/0-= r) و «كودكانه / » (57/0-=t) رابطه داشت .4) در سطح 99 درصد اطمینان با روش زوج درمانگری اسلامی در گروه آزمایشی جهت گیری كل مذهبی نسبت به قبل از درمان (17/103= F) و نسبت به گروه گواه (26/12= F) وهمچنین جهت گیری مذهبی درونی آنها نسبت به قبل از درمان (52/13= t) و به گروه گواه (93/8= t) افزایش یافت.
مقدمه: خانواده، مهمترین واحد اجتماعی هر جامعه است كه با بستن پیمان زناشویی بین زن و مرد تشكیل می شود. خداوند در سوره نساء آیه 20 می فرماید: «و زنان از شما میثاق محكمی گرفته اند» این آیه می رساند كه پیمان ازدواج میان زن و مرد در قرآن میثاق محكمی است. در قرآن كلمه میثاق به معنی پیمان میان خدا و بندگان درباره توحید و احكام است و در هر جای قرآن كلمه میثاق با فعل «گرفتن» به كار رفته، نمایشگر پیمان الهی است . از این آیه می فهمیم كه چقدر پیمان ازدواج در اسلام محكم و استوار است، و ازدواج نه تنها پیمانی میان زن و مرد بلكه پیمانی بین زوجین باخدا است كه طبق آن با خدا عهد می بندند به دستورات قرآن در وظایف همسری و حقوق خانواده كه جزئیات آن در سوره های مختلف قرآن و روایات معبتر آمده است عمل كنند (بی آزار شیرازی،136، صفحه 64).
اما متأسفانه شواهد بسیار زیادی وجود دارد كه زوج ها درجامعه كنونی- به خاطر تغییرات سریع و بی سابقه در تمام جنبه های زندگی منجمله در باور ها و ارزش ها- مشكلات شدید و فراگیری را هنگام برقراری و حفظ روابط صمیمی و سازگارانه تجربه می كنند. افزایش روز افزون طلاق در دنیای كنونی، هر چند در مقیاسی بسیار كمتر، متأسفانه جامعه فعلی ما را نیز در بر گرفته است؛ و نارضایتی زن و شوهر از یكدیگر و نیز از هم گسیختگی كانون های گرم بسیاری از خانواده ها و تأثیرات سوء این جدایی بر افراد خانواده نیاز به رسیدگی و رفع این مشكل را مطرح ساخته است (سهرابی، 1377، صفحه 3).
با آنكه انجام پژوهش های متعددی پیرامون بررسی كارآمدی رواندرمانگری های مختلف برای درمان اختلافهای زناشویی در خور توجه و تحسین است؛ اما با استفاده از روش های زوج درمانگری غربی كه غالباً روش های جزئی نگر و موضعی نگر هستند. بعید به نظر می رسد كه بتوان به شناخت همه جانبه
«شخصیت انسانی انسان» و حكم و ضابطه ای مطابق با واقع دست یافت. بنابرانی برای دستیابی به ریشه و علت ناسازگاری های زن و شوهرها و نیز حل و فصل این ناسازگاریها باید به منبع فیاض الهی روی آوریم و با الهام از مضامین آسمانی و با واقع بینی علت همه گرفتاریهای بشر را وتمام ناسازگاریهای فردی، زناشویی و اجتماعی را و تمام بیماریهای روانی را به غفلت نسبت دهیم، غفلتی كه برای نفس فطری است و هیچ كس به اندازه خداوند به نفس و وسوسه گری های آن آگاه نیست (اسرا/ 25؛ ق/ 16) ؛ و به اندازه او راه های تزكیه، اعتدال و درمان آن را اعلام نكرده است. (حجتی، 1366). همه این راه ها چیزی جز
شناخت حالتهای نفسانی/ خود نیست. شناختی كه در همه ادیان الهی و به ویژه دین اسلام به آن تأكید شده و حتی در تمامی مكاتب رواندرمانگری غربی به صورت «ایجاد بینش در بیمار» به عنوان مهمترین اصل تغییر و درمان بر آن صحه گذاشته شده است. هر چند كسب بینش از سوی بیمار نسبت به حالتها و
رفتارهای خود در جریان رو واندرمانگری غربی، عمق خودشناسی در ادیان الهی را ندارد. با این همه پژوهش ها نشان داده اند رواندرمانگرانی كه ایجاد بینش در بیمار را سرلوحه كار خود قرار داده اند توانسته اند تغییرات چشمگیر و با ثباتی را در شخصیت مراجعان خود نمایان سازند. انسان تنها با شناخت و هشیاری
نسبت به حالت های نفسانی خود (به تعبیر اسلام: اماره، لوامه، مطمئنه و به تعبیر روانشناسان غربی: كودكانه، والدینی، بالغانه) است كه می تواند به تعمق و تفكر درباره راز آفرینش بپردازد و راه های ارتباط با خود خداوند را و دیگران را بشناسد. در چنین حالتی است كه هیچ اثری از خود خواهی ترس و اضطراب، تباهی و آزردگی مشاهده نمی شود و آنچه به چشم می خورد رضای خداست.
بنابر آنچه ذكر شد و با توجه به اهمیت شناخت و تدوین روش های مؤثر در درمان اختلاف های زناشویی از یكسو و استفاده از روشی كه كاملاً مبتنی بر روانشناسی اسلامی باشد و برای خود شناسی و شناخت حالت های خود/ نفس، از منابعی چون قرآن كریم، و سیره رسول اكرم (ص)، ائمه معصومین (ع) و احادیث معتبر- به سبكی كه پژوهشگر بر اساس تجارب بالینی خود سازمان داده- مدد بگیرد، از سوی دیگر پژوهش حاضر طرح و اجرا گردید. تا اثر بخشی زوج درمانگری، اسلامی بر خودشناسی و حل اختلاف های زناشویی و افزایش جهت گیری مذهبی بررسی شود.
گفتنی است كه طرح پژوهش حاضر در قالب دو طرح تصویب گردیده است. این گزارش مربوط به طرح اول است كه در آن روش زوج درمانگری اسلامی است. در طرح دوم از روش زوج درمانگری تحلیل ارتباط محاوره ای استفاده می شود و در گزارش نهایی نتایج دو روش از نظر افزایش جهت گیری مذهبی، خود شناسی و سازگاری زناشویی زوج های ناسازگار مورد مقایسه و تحلیل قرار می گیرد.
فصل اول گستره علمی موضوع مورد پژوهشاین نوشته حاصل مطالعه و پژوهشی است كه در راه دستیابی به داده های علمی در جنبه های كاربردی و توسعهای در قلمرو تأثیر زوج درمانگری اسلامی در افزایش خودشناسی، جهت گیری مذهبی و سازگاری زناشویی زوج های ناسازگار به عمل آمده است. آنچه در این فصل تصریح میشود، موضوع، ابعاد و هدفهای پژوهش، امكان بررسی مؤلفه های مورد نظر و ارتباط بین آن ها، اهمیت بررسی آن ها، سؤال ها و فرضیه های پژوهش، متغیرها و تعاریف عملیاتی آنها خواهد بود.
1-موضوع و زمینه موضوع این پژوهش «تأثیر زوج درمانگری اسلامی در افزایش خودشناسی و جهت گیری مذهبی و سازگاری زناشویی زوج های ناسازگار» است. ازدواج به عنوان سنگ بنای تشكیل خانواده با بستن پیمان زناشویی بین زن و مرد صورت انجام می گیرد. پایه و اساس تداوم و سلامت نسل های آینده و انتقال ارزش ها و اعتلای فرهنگ و پیشرفت هر جامعه ای در گرو روابط منطقی و سازگارانه زن و شوهرها نهفته است. ناسازگاری های زن و شوهر ها با یكدیگر چه به طلاق بیانجامد و چه به صورت فرسایشی كشمكش های طاقت فرسایی را به بار آورد آثار روانی- اجتماعی آن هم برای زن وشوهر و هم برای فرزندان آنها به
صورت افسردگی، احساس پوچی، نا امیدی واز خود بیگانگی تجربه می شود، و ضربات مهلكی بر پیكر جامعه وارد می آورد. به همین جهت است كه شناخت و درمان اختلاف های زناشویی برای هر جامعه ای با هر ایدئولوژی و مكتبی در درجه اول اهمیت قرار دارد. روان شناسان و اندیشمندان هم از دیر باز با توجه به اهمیت مسأله روشهای متفاوت و حتی رواندرمانیهای چند بعدی را بر اساس چشم انداز خود به انسان، ابداع كرده اند و در این قلمرو كم و بیش موفق بوده اند. اما از سوی دیگر همانطور كه خداوند در سوره اسراء آیه 25 می فرماید: «هیچكس به اندازه خداوند متعال به نفس و روان انسان آگاه نیست زیرا او موجد و
آفریننده نفس است» خداوند در سوره ق آیه 16 می فرماید: «این ما هستیم كه انسان را آفریدیم واز وسوسه گری های نفس او آگاه هستیم» بنابراین انسان در تمام احوال، شخصیتی است كه كاملاً بر خدا مكشوف و معلوم است. خداوند برای ارشاد، توفیق و رستگاری انسان در طی آیات كریمه روشن فرموده كه تمام ناسازگاری ها، بیماری های روانی و نقایص انسان از غفلت بر می خیزد و غفلت برای نفس فطری است. اما نفس در حین شرایطی توانایی آن را دارد كه بر
عیوب و نقائص خود آگاه شود و از رهگذر خودشناسی به خداشناسی برسد و از راه تربیت، تخلق وتمرین روانی به توحید برسد واز این طریق از آلودگی ها، هوس ها و جرم های خود پاكیزه شود. به مصداق «من عرف نفسه عرف به» انسان با شناخت حالت های نفسانی خود(امّاره، مطمئنه، لوّامه) می تواند خدای خود را انسان های دیگر را و راه های ارتباط با خود را، خدا را و دیگران را بشناسد. در چنین حالتی است كه هیچ اثری خودخواهی، حرص و طمع، كشمكش و غفلت مشاهده نمی شود و آنچه به چشم می خورد امید و آرزو در خدا، برای خدا، به خدا، و ازخداست.
بنابرآنچه گفته شد با توجه به اهمیت شناخت روش های مؤثر برای درمان و حل و فصل اختلاف های زناشویی از یكسو و پیروی از آیات قرآن و كلام روشنگر الهی از سوی دیگر كوشش پژوهش حاضر بر آن است تا تأثیر روش زوج درمانگری اسلامی را در حل اختلاف های زناشویی از طریق افزایش خود شناسی، جهت گیری مذهبی و رضایت زناشویی آنها مورد بررسی و تحقیق قرار دهد.
2- ابعاد موضوعبا تحلیل موضوع مورد پژوهش كه در نظر دارد تأثیر روش زوج درمانگری اسلامی را برای حل اختلاف های زناشویی از طریق افزایش خود شناسی، جهت گیری مذهبی و سازگاری زناشویی مورد بررسی قرار دهد، می توان ابعاد زیر را از یكدیگر متمایز ساخت و درصد پاسخگویی به آنها برآمد:– چون روش زوج درمانگری اسلامی برای خودشناسی و شناخت حالت های «خود» (اماره/ كودكانه، لوامه / والدینی، مطمئنه/ بالغانه)از منابعی چون قرآن كریم، سیره رسول اكرم (ص)، ائمه معصومین (ع) و احادیث معتبر كه مطابق با فطرت انسان ها است مدد می گیرد، به نظر می رسد بتواند خودشناسی زوج های ناسازگار را افزایش دهد.
– تصور می شود با افزایش خودشناسی، جهت گیری مذهبی و سازگاری زناشویی زوج های ناسازگار افزایش یابد.– به نظر می رسد زوج درمانگری اسلامی بر خود بالغانه تأثیر می گذارد.– تصور می شود خود بالغانه پیش از حالت های دیگر خود (كودكانه، والدینی) با سازگاری زناشویی و جهت گیری مذهبی رابطه دارد.– به نظر می رسد با زوج درمانگری اسلامی جهت گیری مذهبی درونی بیش از جهت گیری مذهبی برونی افزایش می یابد.– به نظر می رسد جهت گیری مذهبی درونی بیش از جهت گیری برونی با سازگاری زناشویی رابطه دارد.3- امكان بررسی موضوع و اهمیت آن
واضح است برای آنكه نتایج حاصل از بررسی ابعاد مختلف موضوع مورد پژوهش، واجد اعتبار و پویایی های لازم باشند باید به صورت علمی و در قالب عوامل قابل وارسی و كنترل مورد تحقیق قرار گیرند. خوشبختانه امروزه با پیشرفت فن آوری ها و ابداع انواع آزمون های روان شناختی می توان به طور دقیق و علمی به اندازه گیری و سپس بررسی ابعاد مختلف موضوع مورد پژوهش پرداخت. اندازه گیری میزان خودشناسی و حالت های مختلف آن در زن ها و شوهر های ناسازگار قبل و بعد از زوج درمانگری اسلامی برای تبیین تأثیر روش های فوق در افزایش خود شناسی و سپس تبیین روابط بین خودشناسی و حالت های مختلف آن (كودكانه، والدینی، بالغانه) با جهت گیری مذهبی درونی و بیرونی از یكسو و با سازگاری زناشویی از سوی دیگر می تواند یافته های پرارزش و جالب توجه و مهمی به دست دهد و گستره دانش و اطلاعات ما را در قلمرو روش ها و شیوه های رواندرمانی و زوج درمانگری و همچنین روان شناسی خانواده نه تنها درسطح محلی بلكه در سطح كشوری افزایش دهد و افزون بر این ها زمینه مطالعات میان فرهنگی را نیز هموار سازد.
نتایجی كه از پژوهش هایی نظیر پژوهش حاضر به دست می آید می تواند راه كارهای پرارزشی را برای بخش پژوهشی و آموزشی دانشكده هایی كه دارای گروه روانشناسی و مشاوره هستند، دانشكده های روانپزشكی و مراكز خدمات مشاوره آن ها ارائه نماید و آنها را قادر سازد تا با بررسی این روش و ابداع روش های نوین دیگر به شیوه های مؤثرتری برای حل اختلاف های زناشویی در زوج درمانگری و پیشگیری از طلاق با توجه به فرهنگ جامعه اسلامی ما دست یابند.
افزون بر این می توان این اطلاعات مفید را در اختیار كلیه مراكزی كه با مسایل پیشگیری و درمان اختلافهای زناشویی سرو كار دارند، نظیر هسته های مشاوره آموزش و پروش مراكز آموزش خانواده و كلینیك ها گذاشت؛ و بدین ترتیب بهداشت روانی خانواده ها را در سطح كلان تأمین كرد و از پیامدهای نامطلوب اختلاف های زناشویی چون بیماریهای روانی زن و شوهر هایی كه اختلاف دارند و باهم زندگی می كنند یا از هم جدا شدند، سردرگمی و انحرافات فرزندان یك چنین خانواده هایی، طلاق و از هم گسستگی خانواده ها و در نهایت از هم گسستگی جامعه جلوگیری كرد. از سوی دیگر با توجه به اینكه بیش از 98 درصد جمعیت
ایران معتقد به دین اسلام هستند ممكن است در پاره ای از موارد روش هایی كه با نظام اعتقادی آنها انطباق زیادی ندارد نتواند كاملاً مؤثر واقع شود. بنابراین لازم است دركنار روش های دیگر از روش هایی كه از روان شناسی اسلامی نشأت می گیرد نیز استفاده كنیم. و كارآمدی روش های اسلامی را در مقایسه با روش های دیگر مورد بررسی قرار دهیم. تا هم بدین وسیله حوزه وسیع و مفیدی از راهبردهای اسلامی را برای درمان اختلاف های زناشویی بگشاییم و هم با آموزش این شیوه ها به رواندرمانگران و مشاوران آنها را به ابزارهای دیگری هم مجهز كنیم كه بر حسب موقعیت بتوانند به طور مناسب از شیوه های مؤثر سود جویند.
بنابراین پژوهش حاضر از نوآوری و ابعاد خاصی برخوردار است و می تواند پژوهش های گسترده تری را در این زمینه به راه اندازد.4-اهداف پژوهشهدف هایی را كه پژوهش حاضر به دنبال می كند عبارتند از:
1) بررسی درجه تأثیر روش زوج درمانگری اسلامی در رفع اختلافهای زناشویی از طریق افزایش سطح خودشناسی، جهت گیری مذهبی و سازگاری زناشویی.2) بررسی رابطه بین خود شناسی و جهت گیری مذهبی، و رضایت زناشویی زوج های ناسازگار.3) دستیابی به فنون مؤثر و منطبق با فرهنگ اسلامی مردم ایران.
4) ایجاد و انشاء برنامه های درمانی جدید برای حل اختلاف های زناشویی زوج های ناسازگار كه آن ها را با مهارت های جدیدی در زمینه بهتر كردن روابط زناشویی خویش آشنا و مجهز سازد.
5) آموزش این شیوه به رواندرمانگران و مشاوران علاقمند برای تجهیز آن ها به ابزار درمانی دیگری كه بر حسب موقعیت بتوانند جهت پیشگیری از اختلافهای زناشویی، مشاوره قبل از ازدواج و رفع اختلاف های زناشویی از آن سود جویند و مانع از هم گسیختگی خانواده ها شوند و با ایجاد محیطی سالم و سازنده موجبات شكوفایی و پیشرفت افراد خانواده را فراهم آورند.
5-سوال های پژوهش سوال هایی كه در این پژوهش مطرح شده اند و پژوهش حاضر برای پاسخگویی به آنها اجرا شده است عبارتنداز:1) آیا با استفاده از روش های زوج درمانگری اسلامی سطح خود شناسی زوج های ناسازگار نسبت به قبل از زوج درمانگری و در مقایسه با گروه گواه افزایش می یابد؟
2) آیا خودشناسی با سازگاری زناشویی رابطه دارد؟ آیا با افزایش سطح خودشناسی میزان سازگاری زناشویی نیز افزایش می یابد؟3) آیا با افزایش سطح خودشناسی میزان جهت گیری مذهبی افزایش می یابد؟4) زوج درمانگری اسلامی بر كدام یك از حالت های سه گانه خود (كودكانه، والدینی، بالغانه) مقیاس خودشناسی بیشتر تأثیر می گذارد؟5) كدامیك از حالت های «خود» با سازگاری زناشویی رابطه بیشتری دارد؟6) زوج درمانگری اسلامی سطح جهت گیری مذهبی درونی را بیشتر افزایش می دهد یا سطح جهت گیری مذهبی بیرونی را؟7) كدامیك از جهت گیری های مذهبی (درونی یا بیرونی) با سازگاری زناشویی بیشتر رابطه دارد؟
6-فرضیه ها با در نظر گرفتن تحقیقات پیشین در قلمرو موضوع بررسی و با توجه به سوال هایی كه طرح شدند فرضیه های زیر تدوین گردیده اند:1) روش زوج درمانگری اسلامی خودشناسی، جهت گیری مذهبی و سازگاری زناشویی زوج های ناسازگار را نسبت به قبل از زوج درمانگری و در مقایسه با گروه گوا، افزایش می دهد.2) خودشناسی با سازگاری زناش
ویی و جهت گیری مذهبی زوج های ناسازگار رابطه دارد. 3) زوج درمانگری اسلامی بر «خود بالغانه / » بیش از حالت های دیگر خود (كودكانه / ) والدینی / ) مقیاس خود شناسی در گروه آزمایشی نسبت به قبل از زوج درمانگری اسلامی و نسبت به گروه گواه تأثیر می گذارد.
4) خودبالغانه مقیاس مذكور بیش از حالتهای دیگر خود با جهت گیری مذهبی و سازگاری زناشویی رابطه دارد.5) زوج درمانگری اسلامی سطح كلی جهت گیری مذهبی و زوج های ناسازگار را نسبت به قبل از درمان نسبت به گروه گواه و جهت گیری مذهبی درونی را بیش از بیرونی افزایش میدهد.
6) جهت گیری مذهبی درونی با سازگاری زناشویی بیش از جهت گیری مذهبی بیرونی رابطه دارد.
17)متغیرها و تعریف عملیاتی آن هادر سطور زیر به تعریف نظری و عملیاتی متغیرهایی كه در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته اند می پردازیم:متغیر مستقل: متغیرها شرایط با خصائصی هستند كه محقق آنها را كنترل، دستكاری یا مشاهده می كند. متغیر مستقل شرایط یا خصائصی هستند كه محقق در عمل آنها را برای اثبات ارتباطشان با پدیده مورد مشاهده دستكاری می كند( شریفی و طالقانی، 1379، صفحه 84). دراین پژوهش متغیرها مستقل یك عضویت آزمودنی ها در گروه آزمایشی و گوا و دیگری روش زوج درمانگری اسلامی است كه اثر آنها بر متغیرهای وابسته اندازه گیری خواهد شد.متغیر وابسته: شرایط یا خصائصی هستند كه با وارد كردن، از میان برداشتن، یا تغییر متغرهای مستقل ظاهر می شوند، از بین می روند و یا تغییر می كنند (همان منبع). در این پژوهش متغیر وابسته، میزان خودشناسی، جهت گیری مذهبی و سازگاری زناشویی است كه سطوح آنها درهر دو گروه- آزمایشی و گواه- زوج های ناسازگار قبل و بعد از زوج درمانگری اندازه گیری خواهد شد.
متغیر مزاحم: علاوه بر متغیر مستقل و متغیر وابسته كه متغیرهای اصلی آزمایش هستند، متغیرهای مزاحم در تمام وضعیت های آزمایشی وجود دارند كه می تواند بر متغیر وابسته تأثیر بگذارند. این متغیرها را غالباً متغیر مزاحم متغیر نامربوط، ثانویه و متغیر آزار دهنده و جز آن می گویند. پنج روش اساسی برای كنترل منابع وارایانس مزاحم وجود دارد كه عبارتند از: 1) انتخاب و گمارش تصادفی 2) حذف 3) همتا كردن 4) متغیر مستقل اضافی 5) كنترل آماری (بورتا، 1989،
صفحه 4). در این پژوهش از طریق همتا كردن و گمارش تصادفی آزمودنی ها در گروه آزمایشی و گواه متغیرهای مزاحم كه سطح مذهبی، سن، تحصیلات، تعداد فرزندان، مدت ازدواج، میزان درآمد خانواده، فاصله سنی زن و شوهر، و عدم ابتلا زن و شوهر ها به بیماریهای شدید روانی- نظیر اسكیز و فرنیك و سایر حالات پیسیكوتیك- بود كنترل شدند.
روش زوج درمانگری اسلامی: روشی كه كاملاً مبتنی بر روان شناسی اسلامی است و برای خود شناسی و شناخت حالات های خود از منابعی چون قرآن كریم، سیره رسول اكرم(ص)، ائمه معصومین (ع) و احادیث به سبكی كه پژوهشگر بر اساس تجارب بالینی خود در طی سه مرحله تدوین و اجرا خواهد كرد مدد می گیرد.
در خودشناسی: منظور كسب دانش و شناخت نسبت به حالت های خود به صورت امّاره، لوّامه و مطمئنه در روانشناسی اسلامی است. این حالت ها را می توان تقریباً با حالت های خود به ترتیب به صورت كودكانه، والدینی و بالغانه در روانشناسی غربی معادل دانست. در این پژوهش میزان خودشناسی و حالت های خود در گروه آزمایشی و گواه با مقیاس 29 سوالی خود شناسی قبل و بعد از زوج درمانگری اسلامی اندازه گیری شد. گفتنی است مقیاس خود شناسی به گو.نه ای تدوین شده است كه هر چه نمره فرد بیشتر باشد میزان خودشناسی وی كمتر خواهد بود. بنابراین نمره زیاد در به ترتیب نشان دهنده حالت های خود بالغانه و خودوالدینی، خود كودكانه منفی خواهد بود.
جهت گیری مذهبی: منظور گرایش به انجام اعمال و تفكرات مذهبی است كه در این پژوهش میزان جهت گیری مذهبی و نوع جهت گیری از نظر درونی و برونی از طریق آزمون 21 سوالی آلپورت در گروه آزمایشی و گواه قبل و بعد از زوج درمانگری اسلامی اندازه گیری می شود.سازگاری زناشویی: منظور سازگاری و توافق زن و شوهر در جنبه های مختلف زندگی زناشویی است. در این پژوهش با استفاده از مقیاس 32 سوالی سازگاری دو عضوی اسپانیر میزان سازگاری زناشویی گروه آزمایشی و گواه قبل و بعد از زوج درمانگری اسلامی اندازه گیری می شود.8- خلاصه:
در فصل اول تحت عنوان گستره علمی موضوع مورد پژوهش هفت مقوله را مورد بررسی و تبیین قرار دادیم. در بخش موضوع و زمینه با ذكر موضوع تحت عنوان «تأثیر زوج درمانگری اسلامی در افزایش خودشناسی، جهت گیری مذهبی و سازگاری زناشویی زوج های ناسازگار» زمینه پژوهش مورد تحلیل قرار گرفت. سپس ابعاد موضوع، امكان بررسی موضوع و اهمیت آن تشریح شد. بعد اهداف و سوال های پژوهش مطرح گردید و با توجه به سوال های پژوهش و در نظر گرفتن نتایج تحقیقات پیشین 6 فرضیه عنوان گردیده. در انتها متغیرهای پژوهش با تمركز بر متغیر مستقل، وابسته، مزاحم، زوج درمانگری اسلامی، خودشناسی، جهت گیری مذهبی و سازگاری زناشویی به صورت نظری و عملیاتی تعریف شد.
اكنون در ادامه این فصل در فصل دوم دیدگاه های نظری به همراه یافته های پژوهشی در مورد تأثیر رواندرمانگریهای مختلف بر حل اختلاف های زناشویی مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
فصل دوممرور و تحلیل یافته های پیشین در این قلمرودر این فصل به تبعیت از موضوع پژوهش ابتدا اهمیت دین و مذهب در خود شناسی گستره مذهب و فطرت و مبانی نظری مربوط به مذهب را مورد بحث قرار میدهیم؛ آنگاه در قسمت خانواده درمانگری/ زوج درمانگری یا تعریف همسرگزینی و تشكیل خانواده پس از مرور كوتاهی بر تاریخچه خانواده درمانگری الگوهای رایج خانواده و زوج درمانگری را بررسی میكنیم. بعد به پاره ای از یافته های پژوهشی در زمینه خانواده درمانگری اشاره میكنیم و سرانجام فصل را با اشاره به زوج درمانگری اسلامی- به پایان می بریم.
1-مذهب1- 1 اهمیت دین و مذهب در خود شناسیانسان در جهان هستی از مسئولیت خطیر جانشینی خداوند در روی زمین و از موهبت ارزشمند تفكر،و شعور، ادراك، اختیار و انتخاب برخوردار است كه تمامیت وحدت، تعالی و خود شكوفایی و در نهایت خدا گونه شدنش با احیای رسالت عظیم خلیقه الهی به بار می نشیند. بر همین اساس عمیقاً در قبال ذات احدیت، خویشتن و جهان هستی مسئول است و با وجود تعهد، مسئولیت و آگاهی از آن است كه آدمی همواره در دلهره و اضطراب «چگونه زیستن» و «چگونه بودن»
به سر می برد تا اینكه در راستای رشد و سلامت روانی و واصل شدن به مبدأ حیات و دست یافتن به مأو مأمنی كه شایسته مقامش باشد گام نهاده و به ندای درونیش كه همواره به حركت و پویایی فرایش می خواند، گوش جان بسپارد تا «شدن» را برای اعتلا و شكوفایی و توحید یافتگی تجربه نماید تا آن زمانی كه به ندای درونی متعهدانه و مخلصانه و با تمام وجود گوش دل نسپریم، ترغم دل انگیز و روح نوازش را بی عشق و مهر بگذاریم و خواسته های به حقش را سیراب نگردانیم ، فطرت و وجدان را چنان حجاب و هاله ای ضخیم فرا می گیرد كه دنیای صیقل یافته و آیینه وارش را گرد و غبار گرفته و دیگر توان فریادش به ناتوانی
قدرت و راهبری و امامتش به تخریب و تهدید میل به شكوفایی و به بار نشستن به فساد تجربه وحدت و یكپارچگی اش به گسستگی و خلاقیتش به بی ثمری پویایی و تكاپویش به درجا ماندن و جمود محبت و عشقش به بی تفاوتی و عناد و ایمان و معنایش به پوچی و سردرگمی و تباهی و غیره مبدل می شود (صادقی جانبهان، 1378، ص 104-103).
انسانها همیشه و در همه زمانها به اهرم بازدارنده و سازنده ای به نام دین نیازمند بوده اند و امروزه بیش از هر زمان دیگر به پرستش و ایمان احتیاج دارند و این ادراك و اصل جدیدی نیست بلكه با گسترش صنعت و ایجاد اخلاق صنعتی كه رابطه انسانها را به صورت میكانیكی و ماشینی درآورده و آنان را به تأمین نیازهای اولیه زندگی و تلاش برای لذتبخش نمودن زندگی خصوصی ترغیب و محدود نموده در هر زمان بیش از گذشته احساس می شود. از این رو ادیان و مذاهب به ویژه در چند دهه اخیر سعی نموده اند با تقویت ایمان مذهبی در مردم زمینه های انحطاط اخلاقی جامعه را كم و از انحراف افراد اجتماع جلوگیری كنند اما به دلایل چندی از جمله كامل نبودن و نپرداختن نیازهای فطری انسان در این خصوص ناتوان مانده اند(رضا زاده، 1376، ص 124).
پاره ای از روانشناسان نظیر یونگ بر این باور هستند كه مذهب خلأهای بسیاری را در انسان پر نمودن و نیازهای روانی را ارضاء میكند. یكی از بزرگترین نیازهای روانی امنیت خاطر می باشد كه مذاهب به طور عام و اسلام به طور خاص بر تأمین امنیت روانی از طریق ذكر خداوند تأكید دارد. (روحانی، 1354، ص 24). در بعد فردی دین همچون آیینه ای خویش را به خویشتن می نمایاند و در بعد اجتماعی سبب انسجام جامعه می شود، یعنی اینكه كردار اجتماعی افراد را معین و مشخص كرده، آن را جهت و معنی می بخشد و لذا به مدد دین و ایمان می توان بسیاری از آلام و دشواریهای بشر و ناهنجاری های روان را تسكین بخشید و از بروز آنها جلوگیری كرد. (یزدی، 1375، ص 32).
وقتی انسان توانست به مدد دین معرفت به خویشتن و خودشناسی را افزایش دهد در نتیجه قادر خواهد بود با هشیاری و بصیرت زیادتری خود را به جریان عام خلقت وابسته و مربوط سازد و هدف از خلقت را كشف كند و در نهایت اینكه مذهب می تواند با معنا بخشیدن به زندگی در ایجاد احساس امید، احساس صمیمیت، با دیگران، آرامش عاطفی، فرصت خودشكوفایی ، احساس راحتی كنترل امیال، نزدیكی به خدا و كمك به حل مشكل فردی و اجتماعی و خانوادگی مؤثر باشد. نیومن و (پارگامنت، 1990).
1-2 گستره مذهب دین از جمله قدرتمندترین پدیده های تاریخ بشری بوده است. جنبه های دیگر زندگی بشر نیز حقیقتاً مهم بوده اند، اما خصیصه برجسته و سرآمد تمام تاریخ همان «دین» است. آن چنان كه از مطالعات باستان و انسان شناسی از اعصار بسیار دور بر می آید دین به عنوان جزء لاینفك زندگی بشری در تمامی اعصار بوده است (صادقی جانبهان، 1378 ص 114 و 118).
توجه و پژوهش های علمی مربوط به دین و رفتارهای دینی ثابت میكند كه انسان «دین ورز » قدمتی دیرینه تر از انسان «هوش ورز » دارد. (همان منبع، ص 11).
ویل دورانت می نویسد: دین به اندازه ای غنی و فراگیر و پیچیده است كه جنبه های مختلف و متفاوت آن برای دیدگاه ها و نگرش های مختلف به گونه ای متفاوت جلوه میكند، اما آنچه مهم می نمایاند این است كه هیچ دوره ای در تاریخ بشری خالی از اعتقادات دینی نبوده است. (همان منبع ص 116).فطری بودن دین فراگیری و گسترش گرایش انسان به مذهب را در تمام اعصار توجیه می نماید.1-3 مذهب و فطرت
در باب فطرت آنچه مسلم است و از تصریح آیات و روایات به دست می آید این است كه انسان در گیرودار خلق شدن با معرفتی نسبت به رب خویش سرشته شده است(خسرو باقری، 1370 ص 10).وجود مذهبهای مختلف و عقاید گوناگون در تمام ادوار بین كلیه ملل و اقوام دلالت بر این دارد كه خمیر مایه اصلی مذهب در سرشت بشر وجود دارد و همه در پی گم گشته خود می گردند و به مصداق آیه فَاَقِمْ وَجْهِكَ لِلدّینِ حنیفاّ فِطرَتَ الله التی فطرالناس عَلَیها .دین فطری است و در فطرت بشر قرار دارد (فلسفی، 1364، ص 302)
در آدمی انگیزه قوی، پایدار، هدفمند و جهت دار میل به تعالی و تكامل به صورت بالقوه بدان جهت شكل گرفته تا هماهنگ بانظام خلقت با پدید آوردن ساختاری پویا و با خلق سیستمی خلاق و خودانگیخته فرایند تحقق خود را تسهیل نموده و شوق پیوستن به مبدأ حیات را امكان پذیر نماید، حال بدون انقلاب درونی و پویایی و حركتی اصیل و مبتنی بر مبنای اعتقادی، واصل شدن به چنین مقام و منزلت عظیمی امكان ناپذیر می نمایاند. (صادقی جانبهان، 1378، ص 105) ایمان به خدا یكی از ابعاد روحی ما را تشكیل می دهد و بعد مذهبی یكی از ابعاد چهارگانه روح انسان می باشد و این ابعاد عبارتند از:
1) بعد علمی و آگاهی2) بعد اخلاق نیكو و نیكوكاری3) بعد زیبایی 4) بعد مذهبی و علاقه به ماوراء طبیعتو تمدن انسان در تمام ادوار بر این چهار اصل استوار بوده است. (باقری 377، ص 83)
لازم است علاوه بر نیازها و انگیزه های «بدنی» و «روانی» نیازهای دیگری در انسان مورد بحث قرار گیرد كه ریشه روحی و فطری دارند، از پر اهمیت ترین آنها می توان به نیازهای اعتقادی و الهی اشاره داشت. این نیازها به تصریح آیاتی از قرآن كریم و بعضی از احادیث به عنوان نیازهای فطری درونی شناخته شده اند. این امور گرچه عمدتاً توسط اندیشمندان مذهبی و اسلامی مورد توجه و بررسی قرار گرفته است ولی عده ای از دیگراندیشمندان از جمله روانشناسان و روان تحلیل گران نیز در ضرورت شناخت و توجه مناسب به آن تحقیقات و نظرات متعددی داشته اند. (میرزا بیگی، 1368، ص 16-15).
چنانچه یونگ می نویسد: انسان به تجربه و استنباط تصویر خدا در اندرون خود و احساس ارتباط آن اشكالی كه مذهبش عرضه میدارد، نیازمند است. اگر چنین چیزی پیش نیاید تجزی و گسستگی در فطرت وی پدیدار می شود، او ممكن است به ظاهر متمدن و در باطن وحشی یی باشد كه تحت سلطه یك خدای كهن و باستانی است(فوردهام، به نقل از میربهاء 1352، ص 133).
دین انسانها اساساً بر مبنای نیازهای فطری انسان شكل می گیرند و هر چند كه محتوای آنها تطابق كامل با فطرت آدمی نداشته باشد. فطرت ساخت روانی اولیه ای در اختیار انسان می گذارد تا در برخورد با محركهای محیطی به شكل انفعالی صرف، پذیرنده تمامی آنها نباشد. بدین ترتیب دین بر اساس هیئت و ساخت روانی انسان (فطرت) شكل گرفته است و به سهم خود موجب پیدایش ساخت و هیئت روانی خاص می شود كه انسان را وادار به اعمال خاصی می كند (اسلامی نسب، 1373، ص 130).
احمدی می گوید دین كه دستورالعمل چگونه زیستن است به گونه ای ساخته شده است كه منطبق با ساخت حیاتی و روانی انسان می باشد. (احمدی، 1374، ص 101). از دیدگاه اسلام در فطرت انسان پرستش مبدأ و مركزی كه آدمی برای رسیدن به كمال به سوی آن در حركت است، یكی از اصیل ترین ابعاد وجودی می باشد كه از قدیمی ترین جوانب روح انسان است، اما در حیوانات این حس و فطرت را ندارند. (اسلامی نسب، 1373، ص 126).2-مبانی نظری مربوط به مذهب محققان و نظریه پردازان از دیرباز تأثیر دین و مذهب را در زندگی و رفتار انسان مورد بررسی قرار داده اند و پاره ای از آنها مذهب را به عنوان یك وسیله دفاعی در برابر فشارهای زندگی تلقی نموده اند كه تنها افرادی كه در برابر مسائل روانی آسیب پذیر هستند از آن استفاده می كنند. (آدزین ولارنس، 1992). در واقع برخی از با نفوذترین متفكرین در قلمرو روانشناسی بالینی در قرن گذشته از جمله فروید 1964، والیس 1980، مذهب را با بیماری روانی مرتبط دانسته اند (نیومن و پارگامنت 1990).
در سطور زیر به بررسی پاره ای از موضع گیری نظری درباره مذهب می پردازیم.2-1 روی آورد روان تحلیل گریزیگموند فروید: فروید برای مذهب اسمهای مختلفی به كار برده است. نوروزوسواس جهانی ، نوروز كودكی، شكلی از ساز و خیسم، یك خطای ادراكی و یك هندیان (كالدسته 1995).
دین به عقیده فروم تكرار تجربی كودكی است. همانطور كه كودك می فهمد كه با اتكا به پدر خود و ستایش و ترس از او می تواند به مقابله با وضع ناامن خود بپردازد. انسان نیز به همین شیوه با نیروهای خطرناك دور و بر خویش به مقابله بر می خیزد. فروید دین را با تشویقهای عصبی كودكان مقایسه میكند. به نظر او دین یك بیماری عصبی جمعی است كه حلول شرایطی است كه مشابه با شرایط موجد بیماری عصبی در كودكان (فروم به نقل از نظریان. 1354، ص 27).فروید در كتاب «آینده یك توهم» می نویسد: مذهب، روان رنجوری وسواسی (عملی) جهانی بشریت است. كه شبیه آن در كودك از عقده اودیپال، ازارتباط با پدر سرچشمه می گیرد (فرانكل به نقل از یزدی 1375 ص 110). او می گوید: «مفهوم خدا» تلاشی است از طرف نوع انسان برای كاهش احساس نا امیدی و چیزی جز فرافكنی «پدر متعال» نیست. (كالدسته، 1995)
فروید خدا را والدی می بیند كه كودك وابسته او را می طلبد و این وابستگی شدید به دیگران از محرومیت و ناكامی دوران دهانی رشد در اولین سال زندگی سرچشمه می گیرد.فرانكل به نقل از یزدی، 1375،ص 274).2-2 روی آورد روان تحلیل گری جدید:
كارل گوستاویونگ: یونگ اولین تحلیل گری بود كه فهمید افكار و عقاید مذهبی و افسانه مظاهر بینش ها و اندیشه های ژرفی هستند. (فروم به نقل از نظریان 1354، ص 18).
او می گوید دین عبارت است از رابطه انسان با عالیترین و یا توانا ترین ارزش خواه مثبت، ارزش خواه منفی است. این رابطه هم عمدی است و هم غیر عمدی. به این معنی كه در انسان می تواند آن ارزش، یعنی عامل روانی بسیار توانایی را كه به صورت ناهشیار بر او حكمرفرماست. به طور هشیارانه بپذیرد.(پونگ به نقل از روحانی، 1354، ص 162).
یونگ مذهب را همچون یك گرایش خاص ذهن انسانی تعریف میكند كه آن را می توان مطابق استعمال اصلی ریشه لاتین این كلمه Religio معنی كرد، این كلمه در اصل به مفهوم ملاحظهو مشاهده دقیق. برخی عوامل یونانی است كه خود به مشابه «قدرت» هایی ادراك گشته اند كه از اینگونه ارواح، شیاطین خدایان، قوانین، آرمانها و یا هر نامی كه انسان به پدیده هایی كه آنها را در دنیای خود همچون عواملی قدرتمند خطرناك، مددكار و به قدر كافی قابل توجه و ملاحظه یافته، داده است. همچنین پدیده هایی كه برای او به قدر كافی زیبا و با معنی از نظر بحث و پرسش هستند در وصف اینگونه مفاهیم قرار گرفته اند. فرود جام به نقل از میر بهاء، 1356 ، ص 129)
او در كتاب «روانشناسی و دین» تصریح می كند كه از استعمال كلمه دین اعتقاد به مسلك دینی را در نظر ندارد و می گوید: «اصطلاح دین» معرف حالت خاص وجدانی است كه بر اثر درك كیفیت قدسی و نورانی تغییر یافته باشد. (همانه منبع، ص 109).
یونگ دین را یكی از قدیمیترین و عمده ترین تظاهرات روح انسان می داند. او می گوید: علیرغم آنچه دنیا درباره تجربه دینی فكر می كند كسی كه این تجربه به او دست داده صاحب گوهر گرانبهایی است. یعنی صاحب چیزی است كه به زندگی معنا می بخشد. فرانكل به نقل ایزدی، 1375، ص 275).او همچنین عقیده داشت كه خود در تصور ما از «خدا» سهم دارد.(كالدسته 1998). به نظر یونگ تجربه دینی خصلتاً نوع ویژه ای از تجربه عاطفی است و به معنی تسلیم در برابر یك قدرت برتر است، خواه این قدرت خدا نامیده شود خواه ناهشیار. (فروم به نقل از نظریان، 1354، ص 28).
اریك فروم:فروم معتقد است: از آنجائیكه نیاز به یك نظام جهت گیری و اعتقاد جزء ذات هستی انسان است می توان به وحدت و شدت این نیاز پی برد و می گوید: به راستی هیچ منبع قدرتی قویتر از آن در بشر وجود ندارد. انسان در انتخاب بین داشتن یا نداشتن «آرمانها» آزاد نیست بلكه در انتخاب بین آرمانهای بین پرستش و قدرت و نیروی تخریب از یكسو و اعتقاد به نیروی خرد و عشق از سوی دیگر آزاد است. همه انسانها ایده آلیست هستند و هدفشان دستیابی به چیزی بالاتر از اقناع جسمی است. آنها در نوع آرمانها و ایده آل هایی كه بدان اعتقاد می ورزند و با هم اختلاف دارند. (فروم به نقل از نظریان 1354 ص 36) در مورد ناهشیار
آدمی نظر فروم با عقاید فروید و یونگ هر دو متفاوت است. ناهشیار فردوم آن قسمت از وجود آدمی است كه از من سازمان یافته یعنی «خویشتن» جدا شده است. هم حاوی پست ترین جنبه های فكر و عاطفه است و هم شامل عالیترین و بهترین آنها. از این رو نظر به فهم به این بیان قرآنی در مورد انسان نزدیك شده است كه «و نفس و ما سویها- فالمها فجورها و تقویها» (فرانكل به نقل از یزدی، 1375، ص 280).
فروم عشق به خدا را ناشی از احساس تنهایی می داند. او ادیان را به ادیان خودكامه و نوع خواهانه تقسیم می كنند. می گوید: عنصر اصلی در ادیان خودكامه و تجربه دینی خودكامه تسیلم در برابر قدرت مافوق انسان است. در این ادیان فرمانبرداری «تقوای اصلی» و «نافرمانی» بزرگترین معصیت به شمار می رود. همانقدر كه خدا قادر مطلق و همه دان تصور می شود كه انسان ناتوان و پست انگاشته می شود و تنها موقعی می تواند احساس نیرومندی كند كه با تسلیم در برابر این قدرت فیض یا لطف او را شامل حال خود سازد. تسلیم و تمكین در برابر یك مرجع نیرومند یكی از راههایی است كه انسان را احساس تنهایی و
محدودیت خویش قرار می كند. او ضمن تسلیم، استقلال و تمامیت خود را به عنوان یك فرد از دست می دهد، اما احساس حمایت شدن به وسیله یك نیروی پر هیبت و شوكت در او بوجود می آید و خود جزئی از آن می شود. ادیان نوعخواهانه برخلاف ادیان خودكامه بر محور انسان و توانایی او بنا شده است. انسان باید نیروی منطق خود را جهت شناسایی خویشتن رابطه اش با همنوعان و همچنین موقعیت خود را در جهان توسعه دهد اما باید حقیقت را با توجه به محدودیتها و همچنین استعدادهای بالقوه خود بشناسد. همچنین باید نیروی عشق ورزیدن را چه نسبت به دیگران و چه نسبت به خویشتن توسعه بخشیده، همبستگی با همه موجودات زنده را تجربه نماید. باید اصول و هنجارهایی را جهت رسیدن به این هدف راهنما قرار دهد. تجربه دینی در این نوع ادیان تجربه یگانگی باهمه بر
اساس پیوستگی فرد با جهان است كه از راه تفكر و عشق حاصل می شود. هدف انسان در ادیان نوعخواهانه نیل به حداكثر قدرت است. نه حداكثر عمر و ناتوانی، تقوی و فضیلت به معنی تحقق نفس است نه اطاعت و فرمانبرداری. ایمان عبارت است از قطعیت یافتن تعهدات شخص بر اساس تجربه فكری و عاطفی او، نه پذیرش القائاتی به اعتبار شخص القاء كننده. در اینجا فرد در حالتی توأم با خوشی و شادمانی به سر می برد. حال آنكه در ادیان خودكامه این
حالت توأم با اندوه و احساس گناه است. در ادیان توحیدی نوعخواهانه خدا سمبل نیروهای خود انسان است. كه بشر می كوشد در زندگی خود به آنها تحقق بخشد، نه سمبل قدرت و نیوری برتر از انسان.(فروم به نقل از نظریان 1354، ص 47 و 49)
در ذات انسان به نظر فروم نوعی از یك ناهماهنگی وجودی دیده می شود كه موجد نیازهایی است كه به مراتب والاتر و عالی تر از نیازهای حیوانی اوست. نیاز انسان به كمال. و این نیازها هستند كه در انسان به صورت یك انگیزه قوی عمل میكنند. این انگیزه مسبب حركت انسان در جهت ایجاد وحدت و تعادل بین خود و طبیعت می گردد. آغاز و مبدأ این حركت، در فكر انسان از طریق ساختن یك تصویر ذهنی كامل از جهان می باشد. سر سپردگی به یك هدف یا فكر و یا نیرویی برتر از انسان. نظیر خدا، جلوه هایی است از این نیاز انسان به كمال، در فراگرد هستی او. (فرانكل به نقل از ایزدی، 1375، ص 282).)2-3 روی آورد صفات:
– گوردن آلپورت: آلپرت روانشناس بزرگ «شخصیت» در كتاب «آدمی و دین» در مورد احساس دینی می گوید: همه زندگی آدمی پیرامون نیاز می چرخد. نیاز به غذا، آب و امثال آن. اما دین سر سبد نیازهاست و احساس دینی بشر احساس بسیار ارزنده ای است كه برای همیشه زنده باقی می ماند. زیرا ریشه این احساس دینی، ژرف و عمیق بوده و این احساس یك احساس نیاز، وابستگی و تسلیم است. (صادقی جانبهان، 1368، ص 213). آلپورت در ارتباط با ننظامهای ارزشی و مذهب معتقد است كه كاركرد وظیفه یك نظام ارزشی، وحدت دادن به حیات انسان است. نظام ارزشی است كه به انسان وحدت می دهد. نظام ارزشی مذهبی است. این نظام ارزشی بر تمام وجوه زندگی انگشت گذاشته و با همه برخورد دارد كه عبارتند از: جهت گیری مذهبی بیرونی و جهت گیری مذهبی درونی. (همان منبع، ص 149).
افرادی كه دارای جهت گیری مذهبی درونی هستند تعالیم مذهبشان صادقانه اعتقاد دارند و اعمال مذهبی شان از عقیده و علم باطنی آنها ناشی می شود. برعكس افرادی كه جهت گیری مذهبی بیرونی خارجی دارند، برای كسب منافع شخصی رفتار مذهبی شان نشان می دهند.(آلپورت و راس 1967، ص 29). به عبارت دیگر معنای كلی جهت گیری مذهبی برونگرایانه این است كه مذهب در خدمت نیازها و عقده ها وجود ناسالم فرد است ولی مذهب درونی با فرد زندگی می كند و این طور نیست كه او از این مذهب (دورنی) استفاده كند.(صادقی جهانبهان، 1378، ص 150).2-4 روی آورد انسان نگری:
-آبرهام مزلو: مزلو مانندد آلپورت در مورد انواع تجربیات مذهبی كه برای رفاه افراد مفید یا زیان آور باشد تمركز كرد و بین دو نوع افراد خودشكوفا تمیز قائل شد: افرادی كه به اوج می رسند و افرادی كه به اوج نمی رسند. این دو نوع سنخ از نظر روان شناختی سالم هستند، برحسب كیفیت و كمیت تجربه های اوج خود باهم تفاوت دارند. (شولتز به نقل از كریمی و همكاران 1377، ص 272).
افرادی كه به اوج می رسند طی این تجربیات خارج از جهان مادی، این جهان را به عنوان یك كل یكپارچه درك كرده و یك وجود شناختی هستند و هیچ چیز را به طور كلی و جامع و مستقل از تجربه بشر دریافت كرده اند. این تجربیات باعث تضاد می شود. تضاد قطبهای زندگی كاهش یابند و به تعالی برسند. (متئوس تردوی، 1996).
این افراد، تجربه های اوج بیشتری دارندو این تجربه ها، بیشتر از تجربه های افرادی كه به اوج نمی رسند عرفانی و مذهبی است. افرادی كه به اوج نمی رسند، همچنین بیشتر حالت تقدس و شاعرانه دارند و كمتر از افرادی به اوج نمی رسند، اهل عمل هستند. افرادی كه به اوج نمی رسند، بیشتر خاكی بوده و به موضوعهای دنیوی توجه دارند. مزلو همچنین گفته است كه بعضی از افرادی كه خود شكوفا نیستند می توانند تجربه های اوج داشته باشند، هر چند نه به اندازه افراد خود شكوفا.(شولتز به نقل از كریمی و همكاران، 1377، ص 273 و 272).2-5 روی آورد هستی نگری
-ویكتور فرانكل: فرانكل به این نكته مهم دست یافت كه انسانها در هر وضعیت و شرایطی در انتخاب اعمال خویسش متمایزند، بدین معنا كه حتی در تاریكترین لحظه ها می توانیم نشانه های آزادی معنوی و پاره ای از استقلال خود را حفظ كنیم. او پی برد كه انسان ها می توانند هر چیز ارزشمندی را از دست بدهند مگر بنیادی ترین آزادی بشر ی یعنی آزادی انتخاب را. (صادقی جانبهان، 1378، ص 45). «فرانكل» انسان را موجودی آزاده و مسئول در قبال شكوفایی و تحقق ارزشها و معنای هستی اش می داند. به اعتقاد فرانكل، سه عامل، جوهر انسان را تشكیل می دهد: معنویت، آزادی و مسئولیت. (همان منبع ص 46).
فرانكل نیز مانند فروم معتقد است كه انسان هر دو استعداد خیر و شر را دارد. اینكه كدام استعداد شكوفا شود و تحقق پذیرد بیشتر بستگی به تصمیم فرد دارد و می گوید: در واقع یك احساس مذهبی عمیق ریشه دار، در اعماق ضمیر ناهشیار (یاشعور باطنی) هر انسانی، وهمه انسانها وجود دارد. (فرانكل به نقل از یزدی، 1375، ص 19). او در میان ابعاد پدیده های ویژه كاملاً انسانی پدیده ای را كه بیشترین واقعیت انسانی میداند در واژگان «انسان در جستجوی معنی» تعریف كرده و می گوید: حال اگر این درست باشد ممكن است ما در تعریف به عنوان تكاپوی بشر برای یافتن معنای نهایی و غایی محق باشیم. آلبرت انیشتن زمانی پیشنهاد كرد كه مذهبی بودن به معنای یافتن پاسخ به سؤال «معنای زندگی چیست؟» باشد. اگر ما این نظر را بپذیریم، آنگاه ممكن است اعتقاد و ایمان را اعتقاد به معنای غائی و نهایی تعریف نمائیم.
به اعتقاد فرانكل روند و گرایش مذهبی مطمئناً از آن مذهبیكه چهارچوب فرقه ای محدود و خاص درك شده است. فاصله دارد. معذالك به این معنی نیست كه در نهایت یك مذهب جهانی به وجود خواهد آمد. برعكس اگر قرار است مذهب زنده بماند، بایستی كاملاً شخصی بشود. به اعتقاد وی یك ایمان ضعیف در اثر ناگواری ها و فاجعه ها ضعیف می شود. اما ایمان قوی با این بالایا قوی تر می شود. (همان منبع، ص 25-21). فرانكل ضمن آنكه ناهشیار و نقش آن را در شكل گیری شخصیت انسان می پذیرد و از مفهوم ناهشیار جمعی یونك به عنوان یك ناهشیار وجودی ویژه تمام انسانها و مشترك در تمام آدمیان، استقبال می كند، به عمیق ترین لایه های این ناهشیار وارد می شود و خدا را در آنجا می یابد. (همان منبع، ص 313).6-2 روی آورد كنش نگری:
-ویلیام جیمز: از دیدگاه جیمز مذهب عبارت است از تأثرات و احساسات و رویدادهایی است كه برای هر انسانی در عالم تنهایی و دور از همبستگی ها روی می دهد. به طوری كه انسان از این مجموعه در می یابد كه او و آن چیزی كه آن را «امر خدایی» می نامند، رابطه ای برقرار است از آنجایی كه این ارتباط یا از راه قلب و یا از روی عقل و یا بوسیله اجرای اعمال مذهبی برقرار می گردد، مذهب در عالیترین پرواز خود بسمی شورانگیز است. مذهب هم مانند عشق، غضب، امید و آرزو و حسد و سایر عواطف و تحریكات درونی به زندگی چنان درخشندگی سحرانگیزی می دهد كه به هیچ وجه نمی توان آن را بیان و وصف كرد. مگر با خود آن. هر كس آن را دارد كه دارد و هر كس از آن بی بهره است، نمی تواند به زور به خود ببیند، (صادقی جانبهان، 1378، ص 156)
جیمز برای دین دو شاخه قائل است، یك قسمت خارج از انسان است و عبارت است از اعمالی كه آدمی برای جلب عنایت و رحمت خداوندی انجام می دهد، دیگری قسمت درونی انسان است كه مربوط به باطن انسان است. و آنجاست كه همه آن چیزها كه مربوط به خود انسان است جای دارد و آرزوها و ناامیدی ها، كمال ها و نقص ها آنجاست. گرچه جلب عنایت و مرحمت خداوندی یكی از عوامل مهم این داستان است. (امید، 1373، ص 9). جیمز طرز فكر دینی را یك طراز فكر عاجزانه و فداكارانه می شناسد و می گوید فرد اجباراً برای مصونیت نسبت به آنچه بیم دارد به خدا روی می آورد و به چنین طرز فكری گرایش پیدا می كند.(فروم به نقل از نظریان، 1354، ص 29).
7-2 روی آورد شناختی نگری-آلبرت الیس: الیس معتقد است كه مذهب همراه و مرتبط با باورهای غیر منطقی و نامعقول است كه باعث تضعیف سلامت روانی می شود. همچنین او در سال 1989، مذهبی بودن را معادل از هم گسیختگی هیجانی و روانی می داند. (خلجی،1378، ص 15). برای الیس و پیروانش دیدگاه مبتنی در انكار وجود خدا، راه رسیدن به كمال مطلوب سلامت و خوب بودن است(جان بزرگی، 1378، ص 41).3-همسر گزینی و تشكیل خانواده
همسرگزینی مرد و زن برای تشكیل خانواده است. اظهار علاقه زن و مرد به یكدیگر نهایتاً به پیوند نظام های ارزشی آنها ویژگیهای مزاجی و شخصی و ظرفیت آنها در عشق ورزیدن و ورود به یك رابطه مشترك می انجامد. هر طرف احتیاجاتی دارد و برای برآوردن آنها معمولا بدون آگاهی هوشیارانه از این نیازها به دیگری چشم می دارد. جریان همسرگزینی باید به قدر كافی طول بكشد تا هر یك از طرفین واقف شوند كه آیا دیگری واقعاً نیازهای آنها را برآورد می سازد یا خیر. گاهی ازدواج و تشكیل خانواده و پدر و مادر شدن پیش از آن كه این فرایند آشنایی كامل شود روی می دهد كه آشكارا خطرناك است. در اكثر موارد وقتی زن و شوهر متوجه می شوند كه نمی توانند با یكدیگر به تفاهم داشته باشند رابطه همسر و خانواده گسسته و رها می شود، اما برای زوجی كه در نهایت و پس از طی كامل دوره تا آشنایی تصمیم می گیرند. با هم زندگی می كنند و طبیعی است كه درمراسم ازدواج رسمی شركت می كنند و به این تصمیم تشكیل خانواده تحقق می بخشد(باركر، به نقل از دهقانی و دهقانی، 1375، ص 36)
3-1 تعریف خانواده: خانواده را به عنوان یك نظام و سیستم اینطور تعریف می كنیم: موجودی كه اجزاء آن با هم تغییر می كند و با انحراف برای حفظ تعادل خود فعال می شود. یعنی اگر رفتار عضوی از خانواده غیر عادی است همین رفتار غیر عادی، جزء لازم تعادل خانواده است و اگر درمان یا هر عامل دیگری این رفتار را تغییر دهد، خانواده با آن مقابله می كند تا مجدداً تعادل اولیه برقرا شود. (ثنایی، 1373، صفحه 16). شروع سیستم اجتماعی خانواده است كه مباحث و شاخه های دیگری در اجتماع شكل گیری و راه اندازی می شوند و آیكونهای جدیدی پایه عرصه و باز شدن می گذارند. تا بتواننند هر چه بیشتر به خانواده این هسته مركزی اجتماع كمك فعالانه تر و مفید تری بنمایند. مكاتب مختلف در مورد نقش خود شناسی، نقش دین و مذهب بر بهداشت روانی و سازگاری افراد خانواده و زوجها صحبتها و بحث هایی را پیش می كشند تا بتوانند هر چه بیشتر در سالم سازی و تعادل این سیستم مهم و جامع اجتماع مؤثر واقع شوند. (ستیر، به نقل از بیرشك، 1380).3-2 مرور كوتاهی بر تاریخچه خانواده درمانگری
خانواده درمانگری از زمان جنگ جهانی دوم به عنوان راهی جدید برای رویارویی با آن دسته از مشكلات انسان كه قبلاً به وسیله یكی از اشكال گوناگون و روان درمانی فردی با آنها برخورد می شد، شكل گرفت و اكنون بر یك شیوه تبیین تازه و مفهوم سازی جدید از نحوه بوجود آمدن این مشكلات استوار است. پیش از این تصور می شد كه مشكلات مذكور عمدتاً نتیجه فرایندهای درونی روانی به آسیب شناسی روانی و فرد باشند. لذا عقیده بر آن بود كه ریشه اغلب این مشكلات در تجارب اوایل كودكی است. در حالی كه رویكرد خانوادگی بر این باور استوار گشته كه این مشكلات به تعاملات فعلی موجود میان افراد خانواده و گاهی اوقات میان افراد و دیگر نظام های اجتماعی مربوط هستند . در واقع علت مشكلات افراد در نظام های اجتماعی از وضعیت حال حاضر آنها فهمیده می شود و از تاریخچه و شرح حال گذشته آنها (تصادفی و هقانی 1375، ص 26).
خانواده درمانگری در اواخر دهه 40 و اوایل دهه 50 در مراكز معدودی در آمریكا آغاز گشت. در ابتدا این مراكز عمدتاً متوجه بیماران اسكیز و فرن و خانواده های آن ها بودند اما سال ها بعد از آن شاهد رواج و اشاعه خانواده درمانگری در دنیای غرب و كاربرد آن در طیف وسیعی از اختلافات روانشناختی بوده ایم. این رشته در سال های آغازین خود آشكارا به مكاتب نظری و عملی تقسیم می گردید كه اغلب توسط رواندرمانگران پر جاذبه و با نقطه نظراتی پایدار هدایت می شوند. اما اكنون فرایند همسان شدن و وحدت مكاتب مختلف وقوع یافته است و تنه مشتركی از دانش مربوط به این حیطه در شرف تكوین است. این رویكرد نظامدار در مواجه و حل مشكلات بر سایر بخش های كمك رسانی حرفهای نظیر طب خانوادگی و پرستاری نیز تأثیر گذارده است. (نیكلز، 1984، ص 17).
اكنون در مقایسه با زمانی كه هر یك از مكاتب ایده های بسیار متفاوتی داشتند، به نقاط مشترك بیشتری در خانواده درمانگری دست یافته اند. با این وجود رویكردهای متفاوتی دركمك به خانواده ها كه می خواهند خود را تغییر دهند وجود دارد. گاهی به نظر می رسد تفاوت مكاتب درمانگری خیلی بیشتر از آن چیزی است كه واقعاً می توان تصور كرد. ممكن است تفاوت چشمگیری در روی آوردهای نظری حداقل تا حدی دستخوش ویژگی های شخصیتی و جهان بینی متفاوت و اغلب جاذبه رهبران آن مكتب باشد (دهقانی و دهقانی، 1375، ص 71).
ادامه خواندن مقاله تأثير زوج درمانگري اسلامي در افزايش خودشناسي،
نوشته مقاله تأثير زوج درمانگري اسلامي در افزايش خودشناسي، اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.