nx دارای 28 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
آثار و نتایج انقلاب اسلامى ایران پیش گفتارجوانى زیباترین، درخشانترین و به یادماندنىترین فراز زندگى است كه همانند آن را نمىتوان یافت. وقتى صحبت از جوانى است باید طراوت، تازگى و احساس كردن را باور كرد. جوانى دوران تجربه و بلوغ نیز هست و آمیختگى آن با زیبائىهاى دلانگیز فطرت، دنیاى دیگرى پدید آورده و در ژرفاى آن، نگاهى دیگر و شورى دیگر. و جوان از میان تمام این «دیگرها» به یك «خود» خواهد رسید.
او در این تجربه نو به دنبال رابطهاى تازه است با یك حقیقت گمشده، با یك كشش اصیل و یك جاذبه ریشهدار و در این راه، پیوند خویش را با آرام دلها برقرار مىكند. با سرود هستى همنوا مىشود و مىخواند ترانه دلانگیز «بودن» را و سرود حماسى «حركت» را. «بودن» یك كشف مهم است. یك نجواى پنهان با «خویشتن» و «حركت» جهت مىخواهد و «پرسش»! پرسشى براى رسیدن. و چه زیباست پرسیدن و رسیدن! دانستن و خواستن!
گوهر ارزشمند جوانى را باید باز شناخت. این جام جهان نما ابعاد و زوایاى ناشناختهاى دارد كه باید در پرتو یك «نیروى درونى» و یك «نور حقیقى» به بالندگى برسد. ما، «نیروى درونى» را «ایمان» و «نور حقیقى» را «اندیشه» نامیدهایم.
كانون اندیشه جوان با انگیزه «اندیشه بیشتر براى شناخت بهتر» تا كنون به تحقیق و تألیف آثار متعددى ویژه نسل نو همت گمارده است.این بار نیز، بحث و بررسى پیرامون موضوع «آثار و نتایج انقلاب اسلامى» ما را بر آن داشت تا با همكارى محقق ارجمند جناب آقاى دكتر محمد باقر حشمتزاده این اثر از سلسله جوان را تقدیم محضرتان نمائیم. شما باید بتوانید پس از مطالعه این دفتر به سؤالات زیر پاسخ گوئید.1- مهمترین ملاكها در ارزیابى آثار انقلاب اسلامى كدام است؟
2- در مجموع، دستاوردهاى انقلاب اسلامى را چگونه ارزیابى مىكنیم؟منتظر نظرات خوب شما هستیم.كانون اندیشه جوان طرح موضوع و مسأله
انقلاب اسلامى براى تحقیق و بررسى، یك موضوع كلان است. از لحاظ متدولوژى و روش تحقیق سؤالات و مجهولات اساسى زیر در این رابطه طرح مىشود:1- تاریخچه و مراحل انقلاب اسلامى چه بوده است؟2- زمینهها، علل و عوامل شكلگیرى و پیروزى انقلاب اسلامى چه بودهاند؟3- اهداف و شیوههاى انقلاب اسلامى چه هستند؟
4- در مقایسه با سایر انقلابها ویژگیهاى انقلاب اسلامى چه هستند؟5- انقلاب اسلامى در مسیر خود با چه آفات و موانعى روبرو بوده است؟6- پىآمدها، آثار و نتایج انقلاب اسلامى چه هستند؟
در یك پژوهش بنیادى و گروهى باید پاسخهاى مستند و مستدل به سؤالات فوق ارائه نمود. در آن صورت نسبت به انقلاب اسلامى شناختى وسیع، عمیق و دقیق بدست خواهد آمد. سؤال دوم از لحاظ علمى و فلسفى دشوارترین مجهول است. زیرا پرسش از علت و چرایى پدیدهها مشكل و سخت است. براى مثال در حالیكه بیش از دویست سال از انقلاب فرانسه و بیش از هشتاد سال از انقلاب روسیه مىگذرد هنوز هم درباره علل و چرایى آنها نظریهپردازى مىشود. (1)اهمیت و ضرورت موضوع
در بین مجهولات فوق سؤال ششم حساسترین، سیاسىترین و كاربردىترین پرسش مىباشد. در حالیكه سؤال دوم عمدتاً در آكادمىها، دانشگاهها و پژوهشگاهها مطرح مىباشد، سؤال ششم بطور وسیع و عمیق در عرصه جامعه و در بین دولت و ملّت، دوست و دشمن و داخل و خارج طرح مىشود.این مدعا مبتنى بر این استدلال است كه انسانهاى ذیربط با انقلاب اسلامى اعم از موافق و مخالف، واقعیت آن را پذیرفتهاند و مىگویند به هر دلیلى و متأثر از هر علّتى انقلاب اسلامى، دولت شاهنشاهى را براندازى كرده و جمهورى اسلامى را مستقر كرده است. پس مهم آن است كه ببینیم این پدیده كلان چه آثار و نتایجى در عمل ببار آورده است؟ و این فضاى جدید چه تأثیرى بر زندگى ما داشته است؟ در این میان آثار و نتایج اقتصادى انقلاب دانسته و ندانسته، كم یا زیاد، مستقیم و غیر مستقیم، بحق یا ناحق، بیشتر مورد توجه و استناد قرار مىگیرد.
براى مثال در بسیارى از محافل كه گفتگوهایى بین توده مردم صورت مىگیرد مباحث به گرانى و تورم كشیده مىشود و در این رابطه قیمت اجناس و كالاهاى اساسى، قبل و بعد از انقلاب با هم مقایسه مىشود. در این موارد تبعاً مخالفان، قیمت بالاى كالاها و خدمات در شرایط كنونى را مهمترین دلیل براى ناكامى و ناتوانى انقلاب مىدانند، در مقابل موافقان، ضمن توجه به این امر، به برخى از تحولات اساسى اقتصادى و صنعتى استشهاد مىكنند و از خدمات رسانى به روستاها، افزایش تولید برق و گاز، لولهكشى، جاده كشى و; سخن مىگویند. در این موارد بعضاً مىگویند كه اصولاً مادیات و اقتصاد هدف اصلى و اولى انقلاب نبوده و لذا به آثار و دستاوردهاى سیاسى و فرهنگى انقلاب اشاره مىكنند.
در زمینه اهمیّت اقتصاد به عنوان ملاك و معیار سنجش نتایج انقلاب اسلامى مىتوان به تبلیغات كشور در ایام بزرگداشت پیروزى انقلاب در دههى فجر و همچنین ایام هفته دولت در شهریور ماه اشاره نمود. در این مقاطع نیز دیده مىشود كه دولتمردان و مقامات رسمى نیز بخش عمدهاى از گفتارشان درباره آثار و نتایج اقتصادى انقلاب اسلامى است. در این مناسبتها عمدتاً آمارهایى از فعالیتهاى عمرانى و اقتصادى كشور ارائه شده و با قبل از انقلاب مقایسه مىشوند.این مقدار توجّه به اقتصاد كه به صورت دانسته یا ندانسته مبذول مىشود مىتواند ناشى از چند عامل باشد:
اولاً انسان از بدو تولد، دو دسته نیازهاى مادى و معنوى را بصورت بالقوّه با خود دارد. ابتدا نیازهاى مادى فعلیت مىیابند، گرچه نیازهاى معنوى از لحاظ ارزشى تقدم و اولویت دارند و اینها نیز در وقت خودشان از قوّه به فعل مىآیند. به این ترتیب ملاحظه مىشود كه نیازهاى مادى از نظر فعلیت تقدم دارند و لذا تحریك پذیرى آنها بیشتر است.
ثانیاً متأثر از تمدن غرب، جوّ نظام جهانى بشدت اقتصادى و مادى است و صنعت و اقتصاد بزرگترین ارزش و دستاورد فرهنگ و تمدن غربى شده است. در چنین شرایطى براى ارزش گذارى هر پدیده انسانى و اجتماعى، از جمله انقلابها، چنین القاء مىشود كه چه دستاورد مادى و اقتصادى داشته است؟ یعنى عملاً ارزش پدیدهها تابع نتایج مادى و اقتصادى شده است.
البته این حد افراط در اقتصاد و امور مادى تنگناهایى در آن تمّدن ایجاد كرده است و خلأهایى در آنجا بوجود آورده است كه اتفاقاً انقلاب اسلامى با پیامهاى انسانى و ارزشى خود مىتواند براى آنها جالب و جاذب باشد امّا در وضعیّت كنونى به هر حال نتایج مادى و اقتصادى پدیدهها و میزان رفاهى كه براى شهروندان دارند در ارزیابى و ارزش گذارى آنها نقش اصلى را دارد.
حساسترین مسأله در شناخت انقلاب اسلامىمجدداً به این مدعا باز مىگردیم كه ششمین سؤال و مسأله در باب شناخت انقلاب اسلامى، مهمترین و حساسترین و سیاسىترین پرسش مىباشد و اذهان همگان بطور عمده متوّجه این قضیه است كه صرفنظر از اینكه انقلاب اسلامى تحت تأثیر چه علل و عواملى ایجاد شده و پیروز گردیده است، این پدیده در عمل چه آثار و نتایجى داشته است؟ طبعاً دو دهه پس از پیروزى انقلاب و استقرار جمهورى اسلامى همه ما در اطراف خود مسائلى را لمس و تجربه مىكنیم كه بعضاً به مذاقمان تلخ یا شیرین مىنماید و آنها را نوعاً به حساب پیامدهاى انقلاب اسلامى مىگذاریم.
اهمیت فوقالعاده این قضیه آنجاست كه اگر اكثریت مردم به این نتیجه برسند كه در مجموع، انقلاب اسلامى دستاوردهاى مثبتى داشته و مسیر نظام به سوى خیر و سعادت است، از تداوم و توسعه آن حمایت مىكنند. امّا چنانچه استنتاج و استنباط عامه بر خلاف این باشد، باید در انتظار انواع و اقسام بحرانها بود كه هزینهها و خسارت آن شاید قابل بررسى و ارزیابى نباشد.
بنابراین جا دارد كه آثار و نتایج انقلاب اسلامى بطور عالمانه و منصفانه تحقیق و ارزیابى شده و به صورت شجاعانه و دلسوزانه تبلیغ و ترویج شود.اهمیت ملاكها در ارزیابى آثار و نتایج انقلاب اسلامى
همانطور كه اشاره شد انبوه مردم و شهروندان بطور روزمره با كثیرى از وقایع و حوادث مواجه مىشوند كه در وهله اول با آنها برخوردهاى احساسى و عاطفى دارند بطوریكه در یك لحظه ممكن است تصور كنند نظام در وضع مطلوب بوده و به سوى خیر و سعادت مىرود اما در دقایقى دیگر بعكس بیندیشند.پژوهشگران علوم اجتماعى دنبال شناخت و كشف این مسأله هستند كه در دراز مدت جمع بندى رأى و نظر یك شهروند چیست؟ و از آن بالاتر جمع بندى افكار عمومى دربارهى شناخت و ارزیابى ساختار و كاركرد نظام چیست؟ و از همه مهمتر اینكه چطور مىتوان افكار عمومى را به یك تصور صحیح، وسیع و عمیق از واقعیات درباره دولت و نظام رساند تا بتوان حمایت و مشاركت شایستهاى از شهروندان كسب نمود. (2)
اینك برخى از اخبار و وقایعى را كه مردم و شهروندان به صورت كوتاه مدت و بلند مدت با آنها مواجهند و به عنوان آثار و نتایج انقلاب اسلامى آنها را ارزیابى مىكنند مورد اشاره قرار مىدهیم.
برپایى كنفرانس سران كشورهاى اسلامى، مشاركتهاى متعدد و وسیع مردم در انتخابات، راهپیمایىها و نماز جمعهها، انواع آمار جرم و جنایت، گرانى و تورم، انواع آمار از عمران و خدمات رسانى در شهرها و روستاها، افزایش ظرفیت دانشگاهها، تشدید اختلاف درآمدها در بین اقشار مختلف مردم، رواج ابتذالهاى فرهنگى و اخلاقى در بین نسل جوان، تثبیت موقعیت كشور در منطقه و جهان، توسعه و بسط نماز و روزه در اقشار مختلف مردم و جوانان، تداوم اعتیاد و قاچاق مواد مخدر، افزایش حجم و ارزش صادرات غیر نفتى، افزایش تولید برخى از اقلام اساسى كشاورزى، افزایش سهم گاز در الگوى مصرف انرژى تا حد 30%، افزایش تعداد میلیاردرها، گرانى نرخ خرید و اجاره مسكن و;
شاهد مثالهاى فراوانى از این دست مسایل، بصورت خرد و كلان در ابعاد سیاسى، اقتصادى و فرهنگى مىتوان ارائه نمود. هر یك از این مسایل به نوعى در اذهان و تصورات اقشار مختلف مردم بازتاب مىیابد و هر فرد و هر گروهى به نسبتهاى مختلف از حوادث و جریانهاى فوق متنفع و متضرر مىشوند.سؤال این است كه مجموعه پدیدههاى فوق چگونه توسط مجموعه آحاد، افراد و اقشار دریافت و ارزیابى مىشود و نهایتاً افكار عمومى مردم آثار و نتایج انقلاب اسلامى ایران را از زاویه این مسایل چگونه مىبینند؟ و آنها را با چه ملاكهایى بررسى و ارزیابى مىكنند؟ مهمترین ملاكها در ارزیابى انقلاب اسلامى
در اینجا برخى از ملاكها براى بررسى و ارزیابى آثار و نتایج انقلاب اسلامى ارائه مىشود:1- مقایسه نتایج و آثار با اهداف انقلاب اسلامى2- مقایسه نتایج و آثار با امكانات دولت و كشور3- سنجش نتایج و آثار انقلاب اسلامى با اهداف و امكانات به طور همزمان4- مقایسه وضع موجود نظام جمهورى اسلامى با كشورهاى پیشرفته.5- مقایسه وضع موجود نظام جمهورى اسلامى با كشورهاى همطراز6- مقایسه وضع موجود نظام جمهورى اسلامى با قبل از انقلاب7- مقایسه وضع موجود نظام جمهورى اسلامى با سن
انقلاب اسلامى در همهى ابعاد فردى و اجتماعى، داخلى و خارجى، سیاسى و اقتصادى و فرهنگى، اهداف بسیار بلندى براى مردم و دولت ترسیم نموده است.
این اهداف عمدتاً مأخوذ از قرآن و سنت بوده كه عمدتاً در كلام امام خمینى (ره) و شعارهاى مردم متجلى شدهاند.این اهداف درمنبع قانون اساسى بصورت رسمى و قانونى به تأیید و تصویب امام و امت رسیدهاند. بطور بسیار عادى و عقلایى و حقانى، این اهداف یكى از بهترین ملاكها براى سنجش وضعیت كنونى نظام و ارزیابى آثار و نتایج انقلاب اسلامى هستند و هر كس مىتواند بپرسد:بعد از دو دهه از وقوع انقلاب و استقرار نظام جدید، اهداف فوق چقدر محقق شدهاند؟و وضع موجود با اهداف فوق چقدر فاصله دارد؟
آیا اصولاً وضع موجود انقلاب و نظام در راستاى تحقق اهداف فوق هستند یا خیر؟اهداف انقلاب و نظام جمهورى اسلامى در اصل سوم قانون اساسى بشرح زیر ترسیم شدهاند و هر خوانندهاى مىتواند با مطالعهى آنها و با اتكاء به اخبار و اطلاعاتى كه شخصاً از وضع موجود دارد نسبت به آثار و نتایج انقلاب اسلامى ارزیابى و قضاوت نماید.البته حق آن است كه این سنجش در یك پژوهش گروهى وسیع و عمیق متكى به آمار و ارقام و اسناد صورت بپذیرد و نتیجهى آن براى همگان تبیین شود.اصل سوم قانون اساسى
«دولت جمهورى اسلامى ایران موظف است براى نیل به اهداف مذكور در اصل دوم همه امكانات خود را براى امور زیر بكار برد:1- ایجاد محیط مساعد براى رشد فضایل اخلاقى بر اساس ایمان و تقوى و مبارزه با كلیه مظاهر فساد .2- بالا بردن سطح آگاهیهاى عمومى در تمام زمینهها با استفاده صحیح از مطبوعات و رسانههاى گروهى و وسایل دیگر.3- آموزش و پرورش و تربیت بدنى رایگان براى همه در تمام سطوح و تسهیل و تعمیم آموزش عالى.4- تقویت روح بررسى و تتبع و ابتكار در تمام زمینههاى علمى و فنى، فرهنگى و اسلامى از طریق تأسیس مراكز تحقیق و تشویق محققان .5- طرد كامل استعمار و جلوگیرى از نفوذ اجانب.6- محو هر گونه استبداد و خودكامگى و انحصارطلبى
.7- تأمین آزادیهاى سیاسى و اجتماعى در حدود قانون.8- مشاركت عامه مردم در تعیین سرنوشت سیاسى، اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى خویش.9- رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امكانات عادلانه براى همه در تمام زمینههاى مادى و معنوى10- ایجاد نظام ادارى صحیح و حذف تشكیلات غیر ضرورى11- تقویت كامل بنیه دفاع ملى از طریق آموزش نظامى عمومى براى حفظ استقلال و تمامیت ارضى و نظام اسلامى كشور.12- پى ریزى اقتصاد صحیح و عادلانه بر طبق ضوابط اسلامى جهت ایجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محرومیت در زمینههاى تغذیه و مسكن و كار و بهداشت و تعمیم بیمه.
13- تأمین خودكفایى در علوم و فنون، صنعت و كشاورزى و امور نظامى و مانند اینها.14- تأمین حقوق همه جانبه افراد از زن و مرد و ایجاد امنیت قضایى عادلانه براى همه و تساوى عمومى در برابر قانون.15- توسعه و تحكیم برادرى اسلامى و تعاون عمومى بین همه مردم .
16- تنظیم سیاست خارجى كشور بر اساس معیارهاى اسلام، تعهد برادرانه نسبت به همهى مسلمانان و حمایت بى دریغ از مستضعفان جهان»همانطور كه ملاحظه مىشود قانون اساسى همهى نیازها و اهداف مردم و نظام را از جنبههاى فردى و اجتماعى، داخلى و خارجى، اقتصادى، سیاسى و فرهنگى بصورت وسیع و عمیق طرح و ترسیم نموده است.
بطور كلى مبتنى بر تجربیات شخصى مىتوان این مدعا و فرضیه را مطرح كرد كه در برخى از اهداف توفیقات نسبى حاصل شده و در پارهاى دیگر عدم توفیقهایى دیده مىشود.
براستى اگر همهى شهروندان و امت در حال حاضر فعلیت اهداف فوق را بخواهند آیا دولت توان پاسخگویى را خواهد داشت؟ در این مورد اگر فقط بند 12 اصل سوم مورد توجه قرار گیرد وسعت و پیچیدگى و حساسیت مطلب روشن مىشود. براستى انقلاب و جمهورى اسلامى چه مقدار رفاه را برقرار نموده و فقر را بر طرف كرده است؟ در زمینههاى تغذیه و مسكن و كار و بهداشت و تعمیم بیمه چقدر محرومیت زدایى شده است؟ بدون یك پژوهش اسنادى و میدانى و صرفاً مبتنى بر تجربیات شخصى و محدود، مىتوان مدعى شد كه پس از دو دهه از انقلاب هنوز فاصلهى زیادى با اهداف فوق داریم.
در مورد بند 3 از اصل سوم نیز مىتوان پرسش كرد كه آیا آموزش و پرورش و تربیت بدنى رایگان در جامعه محقق شده است؟ پیدایش و رشد مدارس غیرانتفاعى با شهریههاى بالا و اخذ وجه از دانشآموزان به عناوین مختلف، مسایل مشهود و ملموسى است كه تقریباً تمامى خانوادههاى كشور با آن سرو كار دارند.اما به اهدافى نیز مىتوان اشاره كرد كه در راستاى عمل و تحقق قرار دارند مثلاً بندهاى 2 و 4 در زمینه پیشرفتهاى علمى و فرهنگى اهدافى را ترسیم نمودهاند كه مىتوان مدعى بود كه محقق شدهاند. قرائن زیادى موجود است كه حكایت از بالا بودن سطح آگاهیهاى عمومى در تمام زمینهها دارد. همچنین تشكیل و توسعهى دهها مؤسسهى پژوهشى و تحقیقى مىتواند قرینهاى دال بر تقویت روح بررسى و ابتكار و تتبع در كشور باشد. (3)
در مجموع مدعا این است كه اگر آثار و نتایج انقلاب با اهداف آن مقایسه شود نمرهى بالنسبه پائینى حاصل مىشود. زیرا اهداف، فوقالعاده بلند و عالى ترسیم و تدوین شده است. امكانات بعنوان ملاك ارزیابىانقلاب اسلامى براى تحقق اهدافش و برآورده كردن خواستهها و نیازهاى مردم چه امكاناتى در اختیار داشته است؟ این پرسش، عقلایى است و در رشتههاى علمى و معرفتى گوناگون بصور مختلفى متجلى شده است. مثلاً در علم حقوق و فقه مىگویند: «تناسب حق و تكلیف» یعنى(4) اگر كسى تكلیفى بعهده داشت باید متناسب با آن حقوقى داشته باشد تا بتواند آن تكلیف را انجام دهد. در علم مدیریت از تناسب وظایف و مأموریتها با امكانات و اختیارات سخن مىگویند. (5)
اصل سوم قانون اساسى نیز نكته فوق را ملحوظ داشته و چنین آورده كه: «دولت جمهورى اسلامى ایران موظف است براى نیل به اهداف مذكور در اصل دوم، همه امكانات خود را براى امور زیر بكار برد» یعنى مقنن عنایت داشته كه براى تحقق اهداف، قهراً امكاناتى مورد نیاز است. با توجه به وسعت و كثرت اهداف انقلاب اسلامى كه در اصل سوم بیان شده است، امكانات بسیار عظیمى باید در اختیار دولت باشد.همانطور كه مىتوان اهداف و نیازهاى انقلاب و نظام را به دو دستهى مادى و معنوى تقسیم نمود، امكانات نیز اعم ا مادى و معنوى است.امكانات كیفى و معنوى را مىتوان به این شرح برشمرد:1- ایمان و روحیه2- اراده و عزم ملى3- علم و عقل4- زمانامكانات مادى را هم به این شرح مىتوان نام برد:1- منابع طبیعى2- سرمایه3- تكنولوژى (6)از نظر معنوى مىتوان ادعا كرد كه انقلاب اسلامى امكانات عظیمى را آزاد و فراهم كرد. بنابر این براى تحقق اهداف باید انتظار بالایى از آن داشت. اما چرا اهداف آنچنانكه باید و شاید حاصل نشدهاند؟
اولاً امكانات معنوى عمدتاً شرط لازم براى تحقق اهداف هستند. یعنى براى تغییر و تحول و نیل به وضع مطلوب لازم است مردمى با روحیه و با ایمان و با عزم و اراده در صحنه حاضر شوند. اما این كافى نیست بلكه اینان باید امكانات و ابزار مادى هم داشته باشند.ثانیاً عمدهى امكانات معنوى و بسیج عمومى مردم براى حضور و مشاركت، صرف دفع آفات و موانع انقلاب و حفظ اصل نظام و انقلاب و آب و خاك شد و تحقق اهداف را تحت الشعاع قرار داد.
آشوبها و تشتتهاى داخلى، محاصره اقتصادى، حمله نظامى، تهاجم فرهنگى، امواج تروریسم، رشد شدید جمعیت، مهاجرت وسیع از روستاها به شهر، آفات و موانعى هستند كه توان و انرژى فوق العاده سنگینى براى دفع آنها صرف شده است و در نتیجه تحقق اهداف دچار ركود و تأخیر شدهاند.
یكى از مهمترین امكاناتى كه براى تحقق هر هدفى مورد نیاز است، مقولهى زمان و زمانبندى است. بر اساس عقل و تجربه براى اینكه بتوان در ایران مطابق بند 12 از اصل سوم، اقتصادى صحیح و عادلانه داشت كه در آن رفاه ایجاد شده و فقر رفع شده باشد و در زمینه كار و بهداشت و مسكن و تغذیه هیچ نوع محرومیتى نباشد حتى در صورت فراهم بودن امكانات مادى و معنوى، به چند سال زمان نیاز هست؟ مسلماً این هدف به زمان زیادى نیاز دارد.
اقتصاد سرمایهدارى غرب براى تحقق رفاه حداقل چند صد سال از زمان رنسانس و انقلاب صنعتى، وقت صرف كرده است با این وجود در زمینه رفع فقر كاملاً موفق نبوده و آمار حكایت از آن دارد كه دهها میلیون نفر در كشورهاى مرفه غربى زیر خط فقر زندگى مىكنند. (7)اقتصاد دولتى و اشتراكى شرق نزدیك هفتاد سال براى رفع فقر تلاش كرد اما توفیق چشمگیرى در زمینه رفاه عمومى نداشت و سرانجام دستخوش فروپاشى و اضمحلال گردید.
اصولاً برخى از اهداف مندرج در اصل سوم قانون اساسى به نوعى متخذ از قرآن و سنت مىباشند و مكتب اسلام از صدر ظهور خود آنها را به عنوان اهداف و ایدهآلهاى نوع بشر مطرح كرده است و در صورت فراهم بودن امكانات در هر عصر و دورهاى، انسانها بطور نسبى مىتوانند به آنها نائل شوند. بنابر این انقلاب اسلامى نیز با بیست سال عمر و كمبود امكانات و هجمهى آفات و موانع، راه درازى تا تحقق اهداف اصولى و كلان خود دارد. بنابر این نكته مهم در ارزیابى آثار و نتایج انقلاب اسلامى آن است كه حداقل مردم مطمئن باشند كه در مسیر تحقق اهداف قرار دارند.
پس از بررسى امكانات كیفى و معنوى و نقش آنها در تحقق اهداف اینك امكانات مادى و اقتصادى انقلاب اسلامى را بررسى مىكنیم.در باب اهمیت امكانات مادى كافى است به این نكته اشاره كنیم كه اینها نه تنها براى تحقق اهداف و نیازهاى مادى لازم و ضرورى هستند، حتى پیشبرد اهداف معنوى و كیفى نیز نیازمند استفاده از ابزارها و امكانات مادى است. براى مثال بند 1 از اصل سوم قانون اساسى یك هدف كاملاً اخلاقى و معنوى است:«1- ایجاد محیط مساعد براى رشد فضایل اخلاقى بر اساس ایمان و تقوى و مبارزه با كلیه مظاهر فساد و تباهىاولاً- مبارزه با كلیه مظاهر فساد و تباهى نیازمند هزینه و تشكیلات قابل توجهى است.
ثانیاً- باید براى تبلیغ و تعریف فضایل اخلاقى نیز تشكیلات ارشادى و تبلیغى برپا كرد كه این هم هزینهبر است.ثالثاً- رواج یك اقتصاد خلاق و عادلانه كه در آن انسانها مجبور نباشند براى رفع نیازهاى مادىشان پست و زبون شوند، از پیش شرطهاى ایجاد محیط مساعد براى رشد فضایل اخلاقى است.»
بنابراین دولت برخاسته از انقلاب اسلامى با اهداف وسیع و كلان كه طبق اصل سوم در پیش رو دارد نیازمند امكانات مادى و اقتصادى عظیمى است. بنابراین در ارزیابى آثار و نتایج انقلاب اسلامى بخصوص در ابعاد اقتصادى و رفاهى باید میزان امكانات اقتصادى و مادى آن را ملاك قرار داد.
ادامه خواندن تحقيق در مورد آثار و نتايج انقلاب اسلامى ايران
نوشته تحقيق در مورد آثار و نتايج انقلاب اسلامى ايران اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.