nx دارای 29 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
مشکلات مدارس و دانش آموزان
مشكلات مدارس در پرورش خلاقیت دانشآموزان
كودك هنگام تولد میزانی از خلاقیت را با خود به همراه میآورد و در حدود سن 2 سالگی این خلاقیت نمود ظاهری پیدا میكند. برای مثال كودك 2 ساله بر چوبی سوار شده و میگوید این اسبم است یا با خمیر اشكالی میسازد كه از نظر ما بزرگسالان بیمعناست ولی برای او ماشین، آدم و چیز دیگری است، كودك پیشدبستانی وقتی قلم به دست میگیرد طرحهایش را آنچنان میكشد كه از ذهن خلاقش نشأت گرفته است، خانه نقاشی او با خانه كلیشهای كه ما بزرگسالان در ذهن داریم متفاوت
است، او پرشور و خلاق است، با اشیای گوناگون چیزهایی میسازد و در ذهن به آن جان میبخشد و داستانهای خیالی میگوید، میخواهد بداند، كشف كند، او كنجكاو است و مشتاق، اما معما اینجاست كه چرا این كودكان با استعداد و فعال به بزرگسالانی تبدیل میشوند كه از به كارگیری تفكر هوشمند و خلاقیت خود لذت نمیبرند، چرا و چگونه زندگی كه چنان امیدواركننده آغاز میشود در اكثر موارد پایانی یأسآور و ناخوشایند دارد؟
تحقیقات تورنس (1962) نشان داده است كه كودكان تا سن 10سالگی در اوج خلاقیت هستند اما وقتی در شرایط مدرسه قرار میگیرند و از آنها انتظار میرود كه پاسخهای مشخص و قالبی به سؤالات بدهند و تحت ارزشیابی قرار میگیرند، خلاقیت آنها به تدریج كاهش مییابد. بنابراین باید سیستم آموزشی مدارس از حالت آموزگار محوری و تاكید بیش از حد به سطح بازگویی، خارج شده و به كودكان در آموزش نحوه تفكر و رسیدن به سطوح بالای شناختی یعنی فراشناخت كمك كند.براساس اهداف منتشره از سوی وزارت آموزش و پرورش، «پرورش استعدادها و كمك به تقویت
خلاقیت» یكی از اهداف آموزش و پرورش محسوب میشود و مدارس باید در راستای تحقق این هدف به رشد و پرورش خلاقیت دانشآموزان بپردازند؛ لیكن در اكثر موارد خودآگاه یا ناخودآگاه موجب تضعیف و حتی تضییع خلاقیت میشوند. از مهمترین موانع پرورش خلاقیت در مدارس میتوان موارد زیر را برشمرد:تاكید بر محفوظات، تكالیف زیاد، عدم توجه به تفاوتهای فردی، وجود كلاسهای پرجمعیت، انضباط سخت و زورمدارانه، برنامه درسی و جدول ساعات غیرقابل انعطاف برای فعالیتهای كلاس، عدم آشنایی معلمان با ویژگیهای دانشآموزان خلاق، روشهای تدریس سنتی و مبتنی بر معلممحوری، تاكید زیاد بر نمره دانشآموزان به عنوان ملاك خوب بودن، عدم پذیرش ایدههای جدید، شخصیت جدی معلم، استهزاء و طعنه، تحت فشار قراردادن برای همنوایی با دیگران، فرهنگ سكوت در مقابل اظهارنظر معلم، تاكید بر تفكر همگرا به جای تفكر واگرا، عدم تجهیز منابع و امكانات و تكیه بر سطوح اولیه حیطه شناختی.
وجود شرایط فوقالذكر چون سد محكمی در مقابل توسعه خلاقیت دانشآموزان خواهد بود و در صورت از بین رفتن این شرایط، خلاقیت ارتقا پیدا خواهد كرد. در محیط مدرسه عوامل متعددی در خلاقیت دانشآموزان تاثیر میگذارد كه در یك دستهبندی كلی به جو حاكم بر مدرسه، محتوا و مواد آموزشی ومعلم تقسیم میشوند، در اینجا هر كدام را به صورت جداگانه مورد بررسی قرار میدهیم.الف) جو حاكم بر مدرسه
جان دیویی- متفكر بزرگ مسائل تربیتی- معتقد است مدرسه باید خودكاری دانشآموز را تشویق كند اساس كار مدرسه نباید فقط تبعیت و فرمانبرداری باشد و مقررات را مدار قرار ندهد تا دانشآموز بتواند به پرورش خلاقیت بپردازد. در صورتی كه در حال حاضر مشكل اساسی مدارس این است كه در آنها اندیشههای خلاق یاد گیرندگان به سبب غیرمعمول بودن، نهتنها مورد تشویق قرار نمیگیرند، بلكه مورد ایراد و سرزنش واقع میشوند؛ سرزنش دانشآموزان به خاطر داشتن رفتار و افكار غیرقالبی، میتواند ریشههای تفكر خلاق و توانایی كشف مسائل تازه را در همان روزهای نخستین آموزش مدرسهای در آنها بخشكاند.اگر بخواهیم خلاقیت دانشآموزان را توسعه دهیم و امكان بروز استعدادهای بالقوه را در آنان فراهم سازیم، باید در جو حاكم بر محیط آموزشی تجدیدنظر كنیم. برای مثال، نمیتوان از دانشآموزان انتظار داشت كه از جای خود تكان نخورند، در طرز نشستن، حرف زدن و لباس پوشیدنشان از یك الگوی واحد پیروی كنند، همان پاسخی را به سؤالات بدهند كه از نظر معلم تنها پاسخ صحیح است و در عین حال خلاق هم باشند. البته منظور این نیست كه هرجومرج و بینظمی در مدرسه حاكم باشد، زیرا لازمه هر آموزشی نظم است. هدف برقراری نظم و مقررات قابل انعطاف است. یعنی نظم مربوط به مسائل كلی باشد و جزئیات رفتار و گفتار را تحت تاثیر قرار ندهد.
اگر مدرسه به جای جوی سلطهجویانه و غیرقابل انعطاف از جوی مناسب و حمایتكننده برخوردار باشد، هم معلم با احساس امنیت و آسودگی خیال میتواند به ارائه طرحهای جدید و موثر بپردازد و هم دانشآموزان با اعتماد به نفس و ایمنی روانشناختی به انجام فعالیتهای خلاق میپردازند.ب) محتوا و مواد آموزشیامروزه در دنیا یكی از مباحثی كه در امر یاددهی – یادگیری به شدت روی آن تاكید میشود، یادگیری چگونه «فكر كردن» و چگونه «یاد گرفتن» است، نه «چه یاد گرفتن». گاهی توجه بیش از حد به «چه یاد گرفتن»سبب میشود از نظر كمیت مفاهیم زیادی را در ذهن دانشآموزان انباشته كنیم- به آنها ماهی میدهیم آن هم به مقدار زیاد كه ناچارند مازاد آن را دور بریزند- و توجهی به چگونگی یاد گرفتن آنها و مفید بودن مواد آموخته شده برای زندگی حال و آینده دانشآموزان نداشته باشیم. با توجه به این مطالب برای طرحریزی محتوا و مواد آموزشی توجه به چند نكته
ضروری به نظر میرسد كه عبارتند از:1 – ایجاد پیوند عاطفی و شناختی با برنامه درسی:دانشآموزان زمانی محتوای یك برنامه درسی را به نحو مطلوب یاد میگیرند كه این محتوا، با تواناییهای آنان مطابقت داشته باشد، محتوا زمانی قابل یادگیری است كه با توجه به دانش پیشین و تفاوتهای فردی دانشآموزان انتخاب شده باشد، در این صورت بین دانشآموز و محتوای آموزشی پیوند شناختی برقرار میشود.مطالب آموزشی باید برای فرد مفید باشد- یعنی یاد گرفتن و یاد نگرفتنش یكسان نباشد- اگر دانش برای دانشآموز معنادار بوده از زندگی او نشأت گرفته باشد و برای آینده او مفید باشد، با اطمینان میتوان گفت پیوند عاطفی بین فراگیر و برنامه درسی پیوند عاطفی برقرار شده است.2 – فرصت مناسب برای فعالیت یادگیری چندگانه:تدارك فرصتهای یادگیری، توصیفكننده جوی از یادگیری است كه طی آن دانشآموزان به طیفی از معانی و مفاهیم دست مییابند. فرصتهای یادگیری ارائه شده باید زمینههای خوداتكایی و خودآموزی دانشآموزان را فراهم سازد. توجه به این نكته ضروری به نظر میرسد كه محتوا نباید بر «دانش نظری» تمركز داشته باشد، بلكه توجه به عنصر فعالیتها و مهارتها دانشآموز را از نظر روانی آماده یادگیری مداوم و خلاق میكند.
3 – ارتباط محیط كلاس با محتوا و ضوابط برنامه در تنظیم محتوا براینكه باید شرایط و ویژگیهای محیط كلاس، مورد توجه دقیق برنامهریز قرار گیرد، باید زمان و بودجه كافی جهت اجرای مناسب برنامه مطلوب اختصاص داده شود.4 – ارتباط مواد آموزشی و محتواامروزه در برنامهریزی درسی بستههای آموزشی شامل كتاب درسی، كتابهای كمكآموزشی، وسایل آموزشی، سؤالات ارزشیابی و راهنمای درسی همه با هم در نظر گرفته میشوند، در
بسیاری از كتابهای درستی تحولات مثبتی در حال رخ دادن است و اندكی از برنامههای تلویزیونی سعی دارند در راستای برنامههای آموزش و پرورش گام بردارند اما باید توجه داشت كه همگام با تحولات كتابهای درسی و به طور كلی بسته آموزشی (این بستههای آموزشی باید در اختیار همه مدارس قرار گیرد) معلمان نیز باید آمادگی و مهارت لازم جهت ارائه محتوای مطلوب را كسب كنند، چرا كه یك طرح مطلوب و خلاق زمانی موفق است كه به اجرا درآید. نمیتوان دروسی را كه برای الگوهای تدریس فعال طرحریزی شده با روش سنتی و معلم محور اجرا كرد و انتظار موفقیت داشت.ج) معلممعلمان در فرآیند یاددهی- یادگیری و ایجاد تفكر خلاق در دانشآموزان دارای نقش اساسی هستند. خلاقیت معلم، نگرش وی نسبت به خلاقیت، سبك تدریس، شیوه اداره كلاس و حتی شخصیت معلم در پرورش تفكر خلاق و ایجاد تفكر انتقادی نسبت به مسائل دانشآموزان تاثیر
فراوانی دارد. در واقع موثرترین و كارسازترین مولفه نظام تعلیم و تربیت معلم است. این بدان معنا نیست كه سایر مولفههای نظام تعلیم و تربیت از قبیل برنامه درسی، مدیریت و; بیتاثیر است، بلكه اولا تاثیرگذاری این مولفهها با معلم برابری نمیكند و ثانیا این تاثیرگذاری نوعا به صورت مستقیم نبوده و با عبور از صافی معلم كه مركب از ذهنیتها، نگرشها و قابلیتهای اوست، نهایتا بر دانشآموز تاثیر میگذارد.
همچنان كه بیان شد معلم از ابعاد و جنبههای مختلف در شكوفایی خلاقیت دانشآموزان موثر است. به همین جهت در ادامه بحث این جنبهها مورد بررسی قرار میگیرد.1 – نحوه نگرش معلمنگرش و دیدگاه معلم نقش مهمی در پرورش خلاقیت دانشآموزان ایفا میكند. اكثر معلمان از شاگرد بسیار سازگار كه اجتماعی، با ادب و خویشتندار و مطیع قدرت است، خشنود و راضی هستند. در مقابل دانشآموزان خلاق به سبب آنكه سؤالات متعدد مطرح میكند، قوه تخیل فوقالعاده دارند، با جمع هماهنگ نیستند، اغلب دردسرآفرین هستند و به طور كلی رفتارشان قابل پیشبینی نیست، مورد استقبال معلمان قرار نمیگیرند.براساس یافتههای گتزلز و جكسون شاگردانی كه تفكر واگرای بالاتری دارند كمتر از همگراها محبوب معلمان هستند؛ شاید افكار واگرا اغلب مبتكرانه و ارزشمند باشند، از سوی دیگر ممكن است عجیب و احمقانه به نظر برسند و سبب
شوند كه معلم شك كند كه شاید كودك میخواهد بازی درآورد، در نتیجه این برداشت نهتنها از ابتكار استقبال نمیشود بلكه سركوب نیز میشود. همچنین برونر میگوید كه معلمان در آموزش و پرورش عادت دارند كه به پاسخهای درست پاداش دهند و پاسخهای غلط را مجازات كنند. این امر سبب میشود كودكان میلی به تلاش برای یافتن پاسخهای بدیع نداشته باشند، زیرا بیتردید با انجام این كار احتمال خطا بیشتر میشود. معلم باید آماده كار در حال و هوایی باشد كه تلاشهای خلاق در آن تشویق میشوند و پاداش میگیرند، نه در محیطی كه فقط راهحلهای
محتاطانه و همگرا تشویق میشوند.
2 – نقش الگویی معلمآرتور كاترین و رابرت بیساند معتقدند كه معلمانی كه از خود رفتار خلاق نشان میدهند، محیطهای كلاس درسی به وجود میآورند كه خلاقیت را ارتقا میدهد. به علاوه آمابیل (1989) معتقد است كه معلمان با بیان آزاد احساس خویش مانند عشق، شادی و كنجكاوی نسبت به امور میتوانند الگوی مناسبی برای كودكان باشند. در واقع معلم نواندیش به صورت خودبهخودی دانشآموز خود را نواندیش میكند؛ یعنی روحیه، احساس، عاطفه و انگیزه پرجوشوخروش را به دانشآموز انتقال میدهد. در اصل حتی اگر معلم به دانشآموز چنین صفت یا خصلتی را انتقال ندهد، خود دانشآموز چنین روحیه مثبتی را از معلم میگیرد و شاید سرایت چنین خوی و خصلتی از سوی معلم به دانشآموز برخاسته از اصل سرایت روانی است. پس چه انتقال خودآگاه و چ
ه انتقال ناخودآگاه چنین توانمندیای هر دو موجب پرورش نواندیشی و نوآوری شاگرد میشود. البته این بدان معنا نیست كه آموزگارانی كه خود خلاق نیستند نمیتوانند خلاقیت را در دانشآموزان تشویق كنند، بلكه هر آموزگاری میتواند كوشش كند خلاقیت را در دانشآموز بازشناسی و فرصتهایی برای وقوع آن فراهم سازد.3 – نقش عاطفی معلمایجاد شرایط مساعد برای رشد خلاقیت، مستلزم وجود جوی صمیمی و مطمئن در كلاس درس است. دانشآموز باید بتواند با آسودگی در كلاس به اظهارنظر بپردازد و بدون نگرانی هر سؤالی را كه در ذهن دارد مطرح كند. معلمان خشك، مقرراتی و مستبد- آنها كه دانشآموزان را برای صحیح نشستن در نیمكتهای منظم و مستقیم ردیف شده و محكم نگهداشتن پاها روی زمین تشویق
میكنند- با مجبور كردن دانشآموز به اطاعت زیاد از مقررات قراردادی و تنبیه كارهای اشتباه كودكی كه میخواهد به ناشناختهها دسترسی یابد خلاقیت را خاموش میكنند. آنها با عدم توجه و یا پاسخ ندادن به سؤالات، پرسشگرایی لذتبخش كودكان خردسال را خرد میكنند. با توجه به مطلب فوق، نظام آموزش و پرورش زمانی موفق به پرورش خلاقیت در دانشآموزان و به تبع آن پرورش نیروی انسانی كارآمد و خلاق برای جامعه خواهد شد كه با تمام توان فرهنگی و امكانات اقتصادی برای حذف موانع موجود در مسیر پرورش خلاقیت اقدام كند.
شناخت مشكلات دانشآموزان در علاقه آنها به مدرسه موثر است.خبرگزاری فارس: كارشناس مشاوره و روانشناسی گفت: اگر والدین عیوب فرزند خود را نشناخته و جدی نگیرند به مرور زمان محیط مدرسه برای دانشآموزان اضطرابزا بوده و باعث امتناع آنها از رفتن به مدرسه میشود.
اكرم عباسی در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی باشگاه خبری فارس «توانا» اظهار داشت: مدرسه نهادی است كه میتواند الگوهای مثبت و منفی را برای جامعهپذیری به افراد انتقال دهد و باید دانست كه این الگوها در روند زندگی دانشآموزان تأثیرگذار است.
وی به نقش اولیا در آمادگی دانشآموزان برای ورود به مدرسه اشاره كرد و افزود: به دلیل ارتباط زیاد اولیا با فرزندان، آمادگی بیشتری از جانب آنها برای ورود به سال تحصیلی جدید فراهم میشود. این روانشناس با اشاره به وجود مراكز پیش دبستانی اضافه كرد: والدین با شناسایی كودك خود و كشف استعدادهای آنها، با مراجعه به مهد كودكها، پیشدبستانیها و كلاسهای متفرقه، آنها را از نظر ذهنی برای یادگیری آماده میكنند. وی با تأكید بر آمادگیهای پیش از ورود به مدرسه
افزود: والدین میتوانند با بردن فرزندان خود به محیطهای اجتماعی چند ساعتی از آنها دور بوده و از اضطراب جدایی كودك از والدین جلوگیری كنند. عباسی با اذعان به وجود اضطراب این جدایی بیان كرد: اضطراب جدایی مادر از فرزند یك عامل بسیار مهم است و باید از جانب والدین نسبت به این موضوع توجه بیشتری شود. وی در این راستا ادامه داد: معمولاً فرزندانی كه برای نخستین بار وارد مدرسه میشوند اكثراً مضطرب شده و احساس جدایی میكنند اما میزان این اضطراب میان دانشآموزان متفاوت است چرا كه برخی از فرزندان همانندسازی بالایی با محیط اجتماع برقرار میكنند و در مقابل، بچههایی وجود دارند كه اعتماد به نفس پایینی داشته و محیط برای آنها نا آشنا و ترسآور است. این كارشناس مشاوره تأكید كرد: بهتر است تا پیش از ورود دانشآموزان به مدرسه، والدین فرزندان خود را آماده كرده و اگر دانشآموزی با مشكلات رفتاری و جسمی مواجه بود با مراجعه به متخصصان در بهبود و رفع ناهنجاریهایش تلاش كنند. وی با اشاره به اجرای طرح سنجش مدارس خاطر نشان كرد: خوشبختانه مدارس با اجرای این طرح دانشآموزان را غربالگری میكنند اما این امر كفایت نمیكند زیرا والدین به لحاظ روحی و روانی نسبت به فرزند خود شناخت كافی را دارند. عباسی با بیان اینكه مدرسه پس از گذشت مدتی برای برخی از دانشآموزان عادی میشود، افزود: محیط مدرسه برای دانشآموزان معمولی بعد از مدتی عادی میشود اما اگر والدین عیوب فرزند خود را جدی نگیرند به مرور زمان معلم یا ناظم پی به مشكلات دانشآموز میبرد و تا زمانی كه این مشكلات حل نشود، محیط برای دانشآموز ترسآور و اضطراب زاست و وابستگی
فرزند به مادر بیشتر شده و از رفتن به مدرسه خودداری میكند. دانش آموزان بنا بر ضرورت نیازهای درونی و فطری خویش به دنبال کسب دانش و آگاهی هستند، بنابراین به صورت طبیعی به تحصیل علاقه مندند. اغلب دانش آموزان در حال تحصیل در مدارس، از بهره هوشی لازم برای انجام تحصیل در مقطع مربوط به خود برخوردارند و به گفته بنیامین بلوم اغلب دانش آموزان قادر به کسب اهداف آموزشی هستند و تنها زمان یادگیری برای آنها متفاوت است.– مشکلات جسمی: هرگونه مشکل جسمی فرد ممکن است به تاثیر منفی در روند یادگیری او
منجر شود. اساسا مشکلات جسمی را می توان به دو دسته تقسیم کرد. دسته اول، مشکلاتی است که به دلیل حالت فیزیکی جسم، فرد را در یادگیری دچار مشکل می کند. به عنوان مثال دانش آموزی که چشمش به خوبی تابلو را تشخیص نمی دهد یا دانش آموزی که گوشش به خوبی مطالب را نمی شنود و یا یادگیرنده ای که به خاطر ضعف جسمی قادر نیست مدت زمان کلاس ر
ا با آرامش بگذراند. چنین افرادی حتی با بهره هوشی کافی در یادگیری و کسب مهارت ها قادر نیستند از استعداد واقعی خود بهره بگیرند. دسته دوم مشکلات جسمی، حالت روانی و عاطفی ایجاد کرده و مانع ابراز وجود شخص یادگیرنده می شوند. به همین دلیل او قادر نیست از استعداد واقعی خود بهره برده و آن را آشکار سازد. برای پیشگیری از بروز چنین شرایطی، لزوم توجه به بهداشت جسمی و روانی دانش آموزان بسیار مهم است.– مشکلات عاطفی: بعضی از دانش آموزان دچار مشکل عاطفی هستند. دانش آموزی که نتواند به تناسب سن خود رفتار موردانتظار جامعه (رفتار عادی) را از خود ظاهر سازد، مثلا در مقابل تذکرات عادی معلم یا والدین به گریه بیفتد یا در رویارویی با حوادث عادی دچار اضطراب و نگرانی بیش از حد شود، در مقابل شوخی های دوستانه هم کلاسی ها دچار خشم شدید و نگرانی گردد و خلاصه رفتاری انجام دهد که با رفتارهای عادی مغایرت داشته باشد، ممکن است دچار مشکل عاطفی بوده و این امر بر روند آموزشی او تاثیر منفی بگذارد. علت تاثیر منفی چنین روحیه ای عدم سازگاری دانش آموز با محیط کلاس، جامعه و هم کلاسی هاست. چنین فردی هم از طریق هم کلاسی ها منزوی می شود و هم به دلیل تلقی ناخوشایند از هرگونه رفتار معلم و والدین، مستمرا دچار بحران روحی است و بنابراین از محیطی که در آن این گونه بحران ها برایش ایجاد می شود، بیزار و فراری می گردد. – مشکلات تدریس معلم: والدین گرامی باید بدانند که ممکن است علت بیزاری از درس یا مدرسه و یا عدم انجام تکالیف نوعی عدم علاقه مندی به معلم باشد. عدم علاقه مندی به معلم دارای دلائلی است. از جمله اینکه معلم در نحوه تدریس خود باید طیف متفاوت دانش آموزان و تفاوت های فردی آنان را در نظر بگیرد تا حتی المقدور از بروز مشکلات جلوگیری به عمل آید. معلم باید بداند
طیف استعدادها، تمامی دانش آموزان قوی و ضعیف را شامل می گردد. وی حتی در تقسیم نگاه ها، محبت ها و توجهات به دانش آموزان باید عدالت را رعایت نماید. – مشکلات خانوادگی: مشکلات خانوادگی، طیف وسیعی از مسائل را از اختلاف بین پدر و مادر گرفته تا برخوردهای غیرمعقول همچون خشونت بیش از حد، عطوفت زیاد، روابط اعضای خانواده با هم، موقعیت دانش آموزان در بین اعضای خانواده، مشکلات رفتاری والدین و بسیاری از مسائل دیگر را شامل می گردد.
– مشکلات ناشی از توقعات بیجای مربیان و والدین: باید میزان توقع مربیان و والدین از دانش آموزان معلوم باشد. اگر پدر و مادر و معلم از میزان استعداد و توان یادگیرنده اطلاع درستی نداشته باشند و او با حداکثر تلاش و براساس استعداد خود قادر نباشد از حمایت و تشویق والدین و مربیان خود بهره گیرد و از اینکه نتوانسته است به شرایط مورد دلخواه آنان نائل آید، دستخوش بی علاقگی، بی تفاوتی، افت آموزشی و حتی بیزاری خواهد شد. زیرا آنها می بینند که به رغم تلاش و کوشش و برخورداری از بهره هوشی و استعداد لازم، مورد انتقاد و بی مهری والدین و یا حتی مربی قرار می گیرند. افت تحصیلی
افت تحصیلی نوعی کاهش عملکرد تحصیلی و درسی دانش آموزان از سطحی رضایت بخش به سطحی نامطلوب محسوب می شود. بهترین شاخص برای تعیین افت تحصیلی دانش آموزان مقایسه و سنجش سطح عملکرد تحصیلی آنان با میزان توان و استعداد بالقوه آنان است.مشكلات رفتاری دانش آموزان از زاویه دید مدیریتی مدارس
چندی پیش یكی از مناطق آموزش و پرورش تهران از من دعوت كرده بود تا درباره نحوه برخورد با مشكلات رفتاری دانش آموزان صحبت كنم. طبق معمول، سئوال هایی برای خودم ایجاد شد، از جمله: یك مشكل چگونه به وجود می آید؟ تعریف ما از مشكل چیست؟ آیا نباید علل ایجاد مشكل و درمان آن، به صورت چند عاملی تحلیل شود؟ آیا یك یا دو نفر در مدرسه می توانند از پس همه مشكلات دانش آموزان برآیند؟ مدارس ما چه امكانات، ابزارها و تخصص هایی برای مواجهه با انواع مشكلات دانش آموزان دارند؟
اگر چه ما عادت داریم دنبال پاسخ های راحت بگردیم و اگرچه همه توقع راهكارهای كاربردی دارند؛ ولی به نظر نمی رسد موضوع به همین سادگی باشد. اگر موضوع «مشكلات رفتاری دانش آموزان» را از زاویه روان شناختی فرهنگی مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم، به ابعاد جدید و احتمالاً راه حل های عملی و منطقی تری خواهیم رسید.نباید انكار كرد كه در مدارس ما، اعم از ابتدایی و راهنمایی و متوسطه، تدبیر مشخص و واقع بینانه ای برای مواجهه با آنچه كه مشكلات رفتاری دانش آموزان نامیده می شود وجود ندارد. نظام مشاوره ای دوره متوسطه به دلایل زیادی كارآمدی لازم را ندارد. در دوره های ابتدایی و راهنمایی، هم مشاوره پیش بینی نشده است و هم از كسانی توقع مشكل گشایی می رود كه خود چندین
كاره اند. در مدارس غیرانتفاعی، بحث مشاوره، داستان خاص خود را دارد. هسته های مشاوره ادارات آموزش و پرورش، مراكز مشاوره وابسته به انجمن اولیا و مربیان و سایر عواملی كه به نوعی در موضوع دخیل هستند، شاید توفیق های موردی و جزیی داشته باشند اما اثرگذاری آنها گسترده نیست. همه این ضعف ها و ناكارآمدی ها، ناشی از نگرش های تك بعدی و عدم توجه به بستر و میدانی است كه مشكلات در آن روی می دهند.
اگر از من بپرسند كه «چگونه می توان با مشكلات رفتاری دانش آموزان برخورد كرد؟» ، بلافاصله سئوال می كنم كه: «چه كسی» ، «با چه نگرشی» ، «با چه توانایی هایی» ، «با چه امكانات و ابزارهایی» و «در چه شرایطی» می خواهد به مشكل گشایی در مدرسه بپردازد. برای حل مشكلات رفتاری دانش آموزان، چه به صورت فردی و چه صورت تیمی اقدام كنیم در هر حال، باید به این نكات توجه داشته باشیم:
1- آمادگی شخصیتی و روانی فردی كه می خواهد با مشكلات دانش آموزان و احتمالاً والدین و معلمان مواجه شود چقدر است؟2- صلاحیت های شخصیتی و تخصصی فرد در چه حد است؟3- نگرش او به دانش آموزان و به طور كلی، به انسان ها و مشكلاتشان چگونه است؟4- چه تعریفی برای مشكل دارد و چه اولویتی برای مشكلات قایل است؟5- تا چه اندازه با وظایف خود و به خصوص محدوده دخالت در مشكلات دیگران، آشنا است؟
ادامه خواندن مقاله در مورد مشکلات مدارس و دانش آموزان
نوشته مقاله در مورد مشکلات مدارس و دانش آموزان اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.