Quantcast
Channel: دانلود فایل رایگان
Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

مقاله گفتگو با دكتر رحمتي درباره ورزش و ارتباط فرهنگي

$
0
0
 nx دارای 39 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : گفتگو با دكتر رحمتی درباره ورزش و ارتباط فرهنگی اشاره : دکتر محمد مهدی رحمتی ، دارای دکترای جامعه‏شناسی از دانشگاه تهران و عضو هیات علمی دانشگاه گیلان است. مینه‏های مورد علاقه‏ی وی آسیب‏شناسی اجتماعی، نظریه‏های جامعه‏شناسی و جامعه‏شناسی ورزش می‏باشد. وی پژوهش‏های متعددی را در موضوعات مختلف جامعه‏شناسی انجام داده و مقالات مختلفی از ایشان در مجلات علمی و پژوهشی به چاپ رسیده است. دو كتاب از وی با عنوان جامعه‏شناسی خشونت ورزشی، و هویت اجتماعی و مصرف کالاهای فرهنگی زیر چاپ است. در ادامه نظر خوانندگان را به گفت و گو با دکتر رحمتی جلب می‏كنیم. هدف از این مصاحبه شناساندن یکی از حوزه‏های جدید جامعه‏شناسی، یعنی جامعه شناسی ورزش است. – به نظر شما حوزه‏ی تخصصی جامعه‏شناسی ورزش در ایران در حال حاضر در چه وضعیتی قرار دارد؟جامعه شناسی ورزش در ایران هنوز به صورت یک حوزه‏ی تخصصی مطرح نشده است، چون به طور كلی در سایر نقاط دنیا نیز گرایش تخصصی جدیدی به شمار می‏آید. با این‏حال، در مقایسه، این گرایش و حوزه‏ی تخصصی هنوز در جامعه‏شناسی ایران جا نیفتاده است. در حد اشاره گاهی در مناسبت‏های گوناگون مطرح می‏شود، مثلا در دهه‏ی 1370 نشریه‏ی تخصصی وزارت ارشاد با نام فرهنگ عمومی دو شماره را به فاصله چند سال از هم به فوتبال اختصاص داد؛ یکی در سال 76_75 و دیگری در سال 80_79 . به تناسب رویدادهایی که در عرصه‏ی ورزش رخ می‏دهند، اساتید دانشگاه اظهارنظرهایی می‏کنند ، ولی اینها را نمی‏توانیم نظرات تخصصی در جامعه‏شناسی ورزش تلقی کنیم. بیشتر می‏شود گفت تحلیل‏های خیلی گذرا و موقتی و گاه ژورنالیستی هستند. زمانی می‏توان سخن از حوزه‏های تخصصی ورزش در ایران كرد که در دانشگاه تدریس شوند، فعالیت پژوهشی در مورد موضوعات مربوط به آن انجام شود و یا اینکه سازمان تربیت بدنی و حتی باشگاه‏های ورزشی ما از وجود جامعه شناس و روان شناس _ كه می‏شود گفت دو رشته‏ی به هم مرتبط هستند_ استفاده کنند و ما استفاده از آنها را در عمل مشاهده کنیم. مثلاً تا به حال نشنیده‏ام که در دانشکده‏ها‏ی تربیت بدنی، بجز دانشگاه گیلان، آن هم در دانشكده‏ی تربیت‏بدنی درس جامعه‏شناسی ورزش تدریس شود. این در حالی است كه برخی دانشجویان حتی در دوره‏های کارشناسی ارشد و دکترا نیز تمایل دارند موضوعی را انتخاب کنند که به بحث جامعه‏شناسی ورزش مربوط باشد. ولی تا زمانی که سطوح رسمی به این حوزه توجه نکنند، نمی‏توانیم انتظار داشته باشیم که در بخش‏های دیگر به این مقوله توجه کنند. این مشکلی است که نظام آموزش عالی ما دارد. چون نظام آموزش عالی ما نظامی متمرکز است و تصمیمات از جانب وزارتخانه اتخاذ می‏شود، حالا به سازو کار اتخاذ تصمیم و درستی و نادرستی آن کاری ندارم كه بحث جداگانه‏ای است. توجه به این حوزه بیشتر تابع سلیقه‏ها و علاقه‏مندی افراد خاص است. مثلاً ریاست محترم کمیته‏ی ملی المپیک آقای دکتر قره‏خانلو که شخصیتی آكادمیك هستند علاقه‏ی زیادی به فعال كردن دپارتمان جامعه‏شناسی ورزش دارند، ولی واقعیت این است که خیلی از كارگزاران ورزش انتظار دارند که این کار زود جواب بدهد، در حالی که از نظر آموزشی و پژوهشی حمایتی از این کار نمی‏شود. اصولا در کار علمی در ایران، به خصوص در حوزه‏ی ورزش که با نتیجه‏گرایی خیلی عجین است، همه انتظار دارند که به سرعت نتیجه کار را ببینند. پژوهش هم طوری نیست که نتیجه‏ی آن خیلی سریع مشخص شود. کار فرهنگی در ایران معمولاً به چند شعار و چند پرچم، پارچه و تراکت تبلیغاتی خلاصه شده است. متاسفانه هنوز هم به این نتیجه نرسیده‏اند که سال‏هاست این کار را می‏کنند و فایده ندارد و لازم است شیوه‏های دیگر را امتحان کنند. کماکان تماشاگران ما در ورزشگاه‏ها از نظر اخلاقی و فرهنگی فاقد الگوهای رفتاری هستند. این همه معاونت فرهنگی در سطح سازمان‏ها، فدراسیون‏ها و حتی باشگاه‏ها داریم، ولی ندیده‏ایم نیم خط شعار، كه حداقل كار فرهنگی است، به تماشاچیان و طرفداران آموزش دهند و همین امر باعث شده كه افراد لمپن وارد این فعالیت می‏شوند و معمولاً این‏گونه فعالیت‏شان بیش از آنكه فرهنگی باشد به اصطلاح ضد فرهنگی است. نتایج آن هم این است که مشاهده می‏کنیم. سازمان تربیت بدنی حاضر نیست به پژوهشگران این امکان را بدهد تا با یکی دو سال کار مطالعاتی مشخصات بازیکنان و تماشاگران و هواداران را مورد مطالعه قرار دهند و بگویند این افرادی که می‏خواهید برای‏شان کار فرهنگی کنید، مشخصاتشان چیست. اگر خرابکاری بشود می‏گویند کار عده‏ای از تماشاچیان بوده است، و از طرف دیگر هم اعلام می کنند ما بهترین تماشاچیان را داریم. معلوم نیست وقتی كه هیچ مطالعه‏ای در مورد تماشاگران نشده، بر اساس چه شناختی این صحبت‏ها مطرح می‏شود. در همه جای دنیا ورزش تخصصی شده است و باشگاه‏ها و تیم‏های ملی از مخاطبان خودشان شناخت دارند. به خاطر همین هم هست که شما می‏بینید در خیلی از عرصه‏های فرهنگی ورزش نیز از ما موفق‏ترند. متاسفانه یا خوشبختانه، هنوز اعتقاد عملی به پژوهش بین مسؤلان، چه در حوزه‏ی ورزش و چه در دانشگاه مشاهده نمی‏شود. نمی‏خواهم یک طرفه نقد کنم و بگویم مسؤلان ورزش ما توجه ندارند. دانشگاهیان ما هم به جز در حد دلمشغولی و علاقه‏مندی و گاه توجه به جنبه‏های مالی، به تحقیق عنایت لازم را ندارند. در حال حاضر این مشکلات وجود دارند و واقعیت این است كه فقط می توانیم بگوییم جامعه‏شناسی ورزش در ایران در حد حرف است. در حوزه‏ی پژوهش هم، چند پژوهش به تعداد انگشتان یک دست انجام شده است. محقق نمی‏تواند در خلا و در گوشه‏ای بنشیند و برای خودش کار تحقیقی انجام بدهد. امیدوارم ارتباط مناسبی بین حوزه‏های علمی و آکادمیک در عرصه‏ی ورزش و حوزه‏های اجرایی شکل بگیرد. الان یک بخش اجرایی داریم که برای خودش جداگانه کار می‏کند و یک بخش، اگر بپذیریم، علمی داریم که عرض کردم در جامعه‏شناسی خیلی نوپا و ضعیف است. خیلی از خروجی‏ها در عرصه‏ی اجرا مورد استفاده و توجه قرار نمی‏گیرند. من امیدوارم که ارتباط مناسبی بین بخش اجرایی و علمی شکل بگیرد. مسلما این ارتباط اگر شکل بگیرد به تدریج در یک فرایند به هر دو کمک می‏کند. – روند تجاری شدن و كالایی شدن ورزش در جهان و ایران را چگونه تحلیل می‏كنید؟از نیمه‏ی دوم قرن بیستم و همزمان با رونق اقتصاد سرمایه‏دارانه در غرب – آمریكای شمالی و اروپای غربی – به تدریج مؤسسات و بنگاه‏های بزرگ اقتصادی در پی بازاریابی محصولات خود برآمدند. بدیهی است كه تولید انبوه كالا در جهان سرمایه‏داری نیاز به بازاریابی برای مصرف داشت. گردانندگان عرصه‏ی اقتصاد سرمایه‏داری متوجه شدند كه می‏توان از فضای ورزش به عنوان یك بازار بالقوه‏ی مناسب و پُرمخاطب برای تبلیغ فرآورده‏های خود بهره گیرند. به این ترتیب، ملاحظه می‏كنیم كه از دهه‏ی 1960 اقتصاد و ورزش به مدد گسترش رسانه‏ها با یكدیگر به تعامل پرداختند و روند موسوم به تجاری‏شدن ( Commercialization ) شكل نوینی به خود گرفت. این تعامل دارای سودمندی‏های متقابلی برای هر دو نهاد ورزش و اقتصاد بود. از یك سو، اقتصاد به كمك مخاطب پُرشمار در عرصه‏ی ورزش توانست بازار مناسبی برای تبلیغ و ترویج فرآورده‏های خود دست و پا نماید؛ و از دیگر سو، ورزش نیز توانست با بهره‏گیری از سرمایه‏گذاری‏های اقتصادی، ضمن افزایش توانمندی در عرصه‏ی زیرساخت‏ها و رشد و گسترش كمّی و كیفی، وضعیت اقتصادی ورزشكاران را متحول كند و فضای جدیدی موسوم به حرفه‏ای شدن ( Professionalism ) را به وجود آورد. برخورداری ورزش از توانمندی‏های منحصر به فرد سبب شده است تا سرمایه‏داران و صاحبان صنعت و ثروت بیش از پیش رو به سوی این بازار سودآور آورند. ورزشكارانِ ورزش‏های پرتماشاگر به‏گونه‏ای قابل توجه تبدیل به كالا شده‏اند، سهام باشگاه‏های ورزش در بازار بورس خرید و فروش می‏شود، حقوق مربوط به پخش رویدادهای ورزشی میلیون‏ها دلار ارزش یافته است، شبكه‏های مختلف تلویزیونی مبالغ كلانی برای دریافت امتیاز پخش بازی‏های ورزشی می‏پردازند، و سوداگری و دریافت امتیازِ تولید كالاهای ورزشی به یك تجارت فراملیتی تبدیل شده است. در میان جامعه‏شناسان ورزش اتفاق نظری اساسی در این مورد وجود دارد كه ویژگی شاخص ورزش مدرن تجاری‏شدن است. جامعه‏شناسان ورزش بر نقش تخصصی‏شدن ( Specialization ) ، عقلایی‏شدن (Rationalization )، كمّی‏شدن (Quantification ) و تلاش برای كسب ركورد تأكید می‏كنند. به تعبیری، تجاری‏شدن ورزش پیامد منطقی توسعه‏ی جامعه‏ی عقلانی مدرن است. در بسیاری از جوامع فعلی فعالیت‏های ورزشی از طریق پیوند با تجارت به مؤلفه‏ای حایز اهمیت تبدیل شده‏ و درهم‏آمیختگی فزاینده‏ی ورزش و تجارت موضوع بحث و تفسیرهای فراوانی در میان طیف گسترده‏ای از مفسران و اندیشمندان در سراسر دنیا شده است. روند ورود تجارت به حیطه‏ی فعالیت‏های ورزشی با شهرگرایی ( Urbanization )، صنعتی‏شدن (Industrialization )، بهبود سیستم‏های حمل و نقل و دگرگونی تكنولوژی‏های ارتباطی نوین، دسترسی به منابع سرمایه‏ای، و تحول در روابط طبقاتی همبسته بوده است. این باور كه ورزش در عصر حاضر به تجارت بدل شده است به روشنی با تغییرات و تحولاتِ عمده‏ای كه از 1945[خاتمه‏ی جنگ جهانی دوم] به بعد رخ داد ارتباط دارد. آشكارترین تحول در این فرایند به ظهور حامیان مالی-‏ تجاری ( Sponsors ) و نقش جدی آنها در دگرگونی لباس‏ها و فضاهای ورزشی و پوشش رسانه‏ای مربوط می‏شود. عامل دوم به تغییرات گسترده در بدنه‏ی مدیریتی سازمان‏های ورزشی مربوط می‏شود كه در جریان آن باشگاه‏های ورزشی تلاش كردند تا ورزش را بیشتر در مسیری تجاری دنبال كنند. این امر حتا ورود باشگاه‏ها و سازمان‏های ورزشی به بازار بورس سهام را در پی داشت. هر دو عامل یادشده را باید در بستر توسعه‏ی پوشش رسانه‏ای ورزش، به ویژه گسترش تلویزیون از دهه‏ی 1950 و پس از آن رواج ماهواره و تلویزیون كابلی از دهه‏ی 1980 مورد بررسی قرار داد. امروزه، منبع اصلی درآمد باشگاه‏های ورزش حمایت مالی است و این روند به تدریج در حال گسترش است. فعالیت‏های ورزشی بر اساس تعداد بلیط‏های به‏فروش رفته برای برگزاری مسابقه‏ها، درآمدهای مالی حاصل از فروش امتیازات، درآمدهای تبلیغاتی، كالاهای ورزشی، و حقوق مربوط به پخش رسانه‏ای ارزیابی می‏شوند. ورزشكاران بر اساس میزان شهرت عمومی مورد توجه قرار می‏گیرند و این امر نیز بستگی به روابط و پیوندهای آنان با شركت‏های تجاری دارد. در بسیاری از كشورهای صنعتی و سرمایه‏داری ورزشگاه‏ها، باشگاه‏ها و رویدادهای ورزشی با نام شركت‏ها و مؤسسات تجاری بزرگ شناخته می‏شوند. همه چیز، از رنگ لباس تیم‏های ورزشی گرفته تا برنامه‏ی زمانی برگزاری رویدادهای ورزشی و نحوه‏ی پوشش رسانه‏ای تحت تأثیر منافع شركت‏های تجاری قرار گرفته است. در واقع، شركت‏های رسانه‏ای به گونه‏ای فزاینده مالكیت باشگاه‏‏های ورزشی و حمایت از رویدادهای ورزشی را برعهده می‏گیرند. روند تعامل میان ورزش و اقتصاد به گونه‏ای رقم زده شده كه گویی این دو از آغاز با یكدیگر همزاد بوده‏اند. اما مرور دیدگاه‏های نظری و تجربه‏های عملی در این مورد گویای این واقعیت است كه این رابطه بیش از این قابل تأمل است. بررسی ارتباط میان اقتصاد و ورزش از چشم‏انداز جامعه‏شناسانه، از دو دیدگاه نظریِ متفاوت و متعارض قابل تأمل است. دیدگاه اول بر این باور است كه مقامات و گردانندگان فعالیت‏های ورزشی باید مبادرت به نوسازی ( Modernization ) رهیافت آماتوری در مورد بازاریابی “محصول” خود- یعنی فعالیت‏های ورزشی – و همسویی بیشتر آن با تجارت و سوداگری نمایند. این دیدگاه، روند تجاری‏شدن ورزش را روندی اجتناب ناپذیر تلقی می‏كند و بر این باور است كه مقامات و دست‏اندكاران ورزش باید تمهیداتی را به منظور سازگار نمودن ساختار ورزش با تجارت اتخاذ نمایند. این دیدگاه بر كاركردی بودن تجاری‏شدن ورزش از جنبه‏ی افزایش امكانات و تسهیلات، فراهم شدن تمهیداتی برای سرگرمی مردم و افزایش همبستگی اجتماعی، و ارائه‏ی الگویی برای موفقیت و سیستمی از انگیزش‏های مثبت تأكید دارد. از این منظر عنوان می‏شود كه تجاری‏شدن ورزش پیامد‏های مثبت فراوانی داشته است. از جمله این پیامدها می‏توان به افزایش تسهیلات و امكانات رفاهی و خدماتی برای تماشاگرانِ رویدادهای ورزشی اشاره نمود. همچنین، این گروه از جامعه‏شناسان معتقدند كه تجاری‏شدن سبب دگرگونی مخاطبان ورزش شده و در جریان تحول فضای اجتماعی و اقتصادی ورزش ” حامیان سنتی” جای خود را به “مصرف‏كنندگان مدرن” داده‏اند. البته پیروان این دیدگاه به جنبه‏های منفی تجاری‏شدن ورزش نیز توجه دارند اما به زعم آنان وجود مواردی مانند دوپینگ، خشونت و رقابت افراطی جزو كاركردهای نامناسب ( Dysfunctions ) تجاری‏شدن ورزش به شمار می‏آیند. این دیدگاه بر اختصاص عقلانی منابع یا وسایل تنظیم نیروهای بازار تأكید دارد. دیدگاه دوم، روند تجاری‏شدن را به منزله‏ی نشانه‏ای از روندهای ویرانگر در جوامع سرمایه‏داری تلقی می‏كند، چرا كه سبب كاهش كنترل ورزشكاران بر عملكردهای‏شان و تبدیل آنان به “كالاهایی” گردیده كه ارزش‏شان توسط نیروهای بازار تعیین می‏گردد. به زعم نظریه‏پردازان دیدگاه دوم، فراگرد تجاری‏شدن در عرصه‏ی ورزش در نهایت منجر به بیگانگی (Alienation ) ورزشكاران از فرآورده‏هایی شده است كه حاصل عملكرد خودشان است. افزون براین،‏ صاحب‏نظران این دیدگاه استدلال می‏كنند كه تجاری‏شدن به ایجاد رابطه‏ای نامتوازن و نابرابر بین مدیران، مربیان، برنامه‏ریزان و سایر دست‏اندركاران فعالیت‏های ورزشی با ورزشكاران انجامیده و ورزشكاران را بدل به افرادی ” بی‏قدرت”(Powerless )در جریان عملكردشان كرده است. برخی از پیروان دیدگاه دوم حتا ماهیت المپیك را نیز زیر سئوال برده و بر این باور تأكید دارند كه المپیسم “انگاره‏ای اجتماعی”است كه بازتابنده‏ی فرهنگ روزمره‏ی جامعه‏ی صنعتی غربی است. این افراد به طور خاص به چند پیامد منفی المپیسم مانند دوپینگ، خشونت و علمی شدن ( scientification ) ورزش اشاره می‏كنند. به نظر آنان، این مسائل اتفاقی یا كم اهمیت نیستند، بلكه دارای ارتباطی منطقی با انگاره‏های ورزش غربی و تأكیدش بر ” سریع‏تر، بالاتر، قوی‏تر ” است. المپیسم منعكس كننده‏ی سلطه‏ی استعماریِ‏ غرب است و گسترش آن در جهان با موفقیت چشمگیری همراه بوده است. برخی دیگر از منتقدان تجاری‏شدن به فراموشی ارزش‏های آماتوری ورزش در جریان تجاری‏شدن اشاره می‏كنند. به تعبیر برخی از جامعه‏شناسان ورزشی ماركسیست، تجاری‏شدنِ ورزش نشان از تلاش و جستجوی نظام سرمایه‏داری برای پیدا كردن عرصه‏ای دیگر است كه در آن تولید سود و انباشت سرمایه امكان‏پذیر است. یكی از محورهای اصلی نظر این گروه از جامعه‏شناسان این است كه ورزش در مقابل دستگاه ایدئولوژیك سركوبگر، یك دستگاه ایدئولوژیك دولتی است. به این معنا كه ورزش به جای زور از اقناع و تلقینِ‏ توهم آزادی و حق انتخاب استفاده می‏كند. این جامعه‏شناسان نتیجه می‏گیرند كه ورزش در نظام سرمایه‏داری به بازتولید روابط طبقاتی، و انتقال مضمون‏های ایدئولوژیك بورژوازی حاكم مانند اسطوره‏ی ابرمرد، فردگرایی، پیشرفت اجتماعی، موفقیت، كارآمدی و غیره می‏پردازد. سرانجام اینكه، برخی از پیروان افراطی این دیدگاه بر این باورند كه عملكرد نیروهای بازار در نظام سرمایه‏داری سبب تباهی ورزش شده است. صرف‏نظر از این بحث‏های تئوریك، در كشور ما نیز گام‏های ابتدایی در مسیر حرفه‏ای شدن در رشته‏هایی مانند فوتبال و والیبال وبرخی دیگر از رشته‏ها برداشته شده است، اما از آنجا كه این گام‏ها بدون برنامه‏ریزی اصولی و بدون توجه به شرایط اقتصادی و اجتماعی كشور اتخاذ شده است، تاكنون نتوانسته شكل نهادی به خود بگیرد. به عنوان مثال، تعامل اقتصاد و ورزش نیاز به ثبات و امنیت، به ویژه در حوزه‏ی مدیریت دارد: عامل‏های كه در حال حاضر در فضای ورزش و اقتصاد كشور چندان به چشم نمی‏آیند. – تا چه حدی ورزش در كشور ما تخصصی و حرفه‏ای شده است؟ ورزش به شكل مدرن خود كه با سازمان اداری، قواعد و مقررات، مدیریت تخصصی و در نهایت حرفه‏ای شدن همراه بوده است، در ایران از عمر چندانی برخوردار نیست و مانند سایر پدیده‏های مدرن با فراز و نشیب‏های زیادی همراه بوده است. اگر به اختصار بخواهیم در مورد تخصصی و حرفه‏ای بودن این پدیده سخن بگوییم، بی‏هیچ تردید باید اذعان داشت كه به دلایل مختلف هنوز نتوانسته‏ایم نگاه تخصصی و حرفه‏ای به ورزش داشته باشیم. این امر بیش از هر چیز در حوزه‏ی مدیریت ورزش كشور به چشم می‏خورد. سالهاست كه اصحاب ورزش عادت كرده‏اند مردان سیاسی بر مدیریت ورزش كشور تكیه زنند و بدیهی است كه این نوع مدیریت به دلیل نگرش‏های خاصی كه دارد نمی‏تواند به ورزش نگاه تخصصی داشته باشد. كماكان مشاهده می‏كنیم در حیطه‏ی مدیریت ورزش بیش از تخصص، وابستگی سیاسی است كه اهمیت دارد. البته در این میان گاه بوده‏اند مدیرانی كه اقدامات مثبتی نیز انجام داده‏اند. اما، این اقدامات بیشتر قائم به شخص بوده و پس از مدتی اوضاع مجدداً به همان سبك و سیاق سابق بازگشته است. از طرف دیگر، در عرصه‏ی ورزش نیز چندان نتوانسته‏ایم نگاه علمی را رواج دهیم. به عنوان مثال، بخش قابل توجهی از مربیان باشگاه‏های فوتبال كشور فاقد تحصیلات آكادمیك در ورزش هستند و عمدتاً بر دانسته‏های تجربی‏‏شان تكیه می‏كنند. تكلیف پژوهش نیز در این میان روشن است و همانگونه كه در پاسخ به پرسش نخست عنوان گردید، تنها در سال‏های اخیر است كه نیم‏ نگاهی به این حیطه شده است كه آن هم برای اثربخشی كفایت نمی‏كند. – – رابطه‏ی سیاست با ورزش را چگونه ارزیابی می‏كنید؟در مورد رابطه‏ی ورزش و سیاست سخن بسیار است، اما به اختصار می‏توان گفت كه این دو افزون بر این كه با یكدیگر رابطه‏ای تعاملی دارند، گاه یكی در خدمت دیگری نیز قرار می‏گیرد. وجه اخیر بیشتر معطوف به بهره‏گیری سیاست از ورزش بوده است. مورد كلاسیك این رابطه به استفاده‏ی هیتلر و موسولینی از عرصه‏ی ورزش برای اثبات برتری نژادی و كسب مشروعیت سیاسی مربوط می‏شود. همچنین، می‏توان به مسافرت تیم تنیس روی میز ایالات متحده در آغاز دهه‏‏ی 1970 اشاره نمود كه پس از مدت‏ها قطع ارتباط سیاسی چین و آمریكا، این مسافرت توانست یخ‏های رابطه‏ی دیپلماسی میان دو كشور را ذوب نماید. از همین روی، در تاریخ معاصر از این واقعه به “ دیپلماسی پینگ پنگ” تعبیر شده است. یا نمونه‏های بسیاری را می‏توان مثال آورد كه سیاستمداران با استفاده از علاقه‏ی مردم به ورزش توانسته‏اند برای خود مشروعیت – هر چند در كوتاه مدت – كسب نمایند. قهرمانی تیم‏های فوتبال برزیل و آرژانتین در جام‏های جهانی 1970 و 1978 توانست برای مدتی سقوط رژیم‏های دیكتاتوری نظامی حاكم بر این كشورها را به تأخیر بیاندازد. در آغاز دهه‏ی 1990 نیز سیلویو برلسكونی با خرید باشگاه آث. میلان ایتالیا توانست در پناه قهرمانی‏های این تیم به نخست وزیری ایتالیا نیز برسد. در كشور ما نیز مشاهده شده كه در هنگام انتخابات سیاسی، به ویژه انتخابات نمایندگی مجلس شورای اسلامی، برخی از كاندیداها با استفاده از محبوبیت ستاره‏های ورزشی تلاش برای كسب حمایت آنان از خود می‏نمایند. – علل اوباشی‏گری تماشاچیان، خشونت بازیكنان در میدان بازی و رفتارهای جمعی تماشاچیان قبل و بعد از بازی ناشی از چه عوامل است؟– خشونت و اوباشگری در فوتبال تقریباً از آغاز رواج این رشته‏ی ورزشی همزاد و همراه آن بوده است. اما، علیرغم پیشینه‏ای چنین طولانی، توجه به منشاء و عامل‏های بروز رفتار خشونت‏آمیز بین طرفداران تیم‏های فوتبال از دهه‏ی 1960 میلادی نظر جامعه‏شناسان را به خود جلب كرد. در كشورهای مختلف پدیده‏ی اوباشگری و خشونت طرفداران فوتبال تحت تأثیر عامل‏های گوناگون جلوه‏گر شده است. در انگلستان طبقه‏ی اجتماعی، در اسكاتلند و ایرلند فرقه‏گرایی مذهبی، در اسپانیا ملّی‏گرایی و تكثّر قومی، و در ایتالیا اختلاف و تبعیض‏های اقتصادی و اجتماعی از عامل‏های مهم تأثیرگذار در شكل‏گیری معضل اوباشگری و خشونت طرفداران فوتبال محسوب می‌شوند. در حال حاضر، میزان تأثیرگذاری متغیرهای فردی و شخصیتی و نیز عامل‏های جامعه‏شناسانه كه می‌توانند به تبیین خشونت و اوباشگری طرفداران فوتبال در كشورهای مختلف مبادرت نمایند، تقریباً نامشخص است. بررسی تجربه‏ی مربوط به رفتار پرخاشگرایانه و خشونت‏آمیز تماشاگران ورزش فوتبال در نقاط مختلف دنیا نشان می‌دهد كه الگوی رفتاری یكسان و واحدی برآنان حاكم نیست. آنچه كه بیش از هر چیز دراین تجربه‏ها مشخص است، الهام‏پذیری الگوهای رفتاری خشونت‏آمیز طرفداران فوتبال از ساختارهای كلان اجتماعی و فرهنگی حاكم برجوامع گوناگون است. مرور تحقیقات انجام شده به روشنی نشان می‏دهد كه در جوامع مختلف می‌توان الگوهای كنشی و رفتاری متفاوتی را ملاحظه كرد. اما آنچه كه می‌توان از تجربه‏های رفتاری تماشاگران فوتبال در نقاط گوناگون دنیا استنباط نمود این است كه وجود برخی از عناصر در فرهنگ‏های حاكم برجوامع مختلف می‌تواند در حالت كلی تبیین‏كننده‏ی وجود تفاوت‏های مورد اشاره باشد. با این حال شباهت‏های نیز می‏توان میان الگوهای خشونت و پرخاشگری طرفداران فوتبال در گوشه و كنار دنیا مشاهده نمود. به عنوان مثال، الگوهای شكل‏گیری خشونت و اوباشگری فوتبال در كشورهای مختلف نشان می‌دهد كه چنین رفتارهایی ابتدا در سطح رقابت‏های باشگاهی و داخل ورزشگاه‏ها شكل می‌گیرد و سپس دامنه‏ی آن به محیط‏های خارج از ورزشگاه‏ها و جامعه كشیده می‌شود. با این‏حال، درچهارچوب فرایند” جهانی شدن” (Globalization ) امكان تشخیص پیوستارهایی میان طرفداران فوتبال در كشورهای مختلف وجود دارد. در عین حال، به تدریج در چهارچوب برگزاری رویدادهای بین‏المللی بین تیم‏های باشگاهی و ملّی فوتبال نشانه‏هایی از دادوستدهای فرهنگی بین طرفداران فوتبال ظاهر شده است. شواهد آشكاری وجود دارد كه نشان می‌دهد اوباشگری فوتبال در معرض فرایندهای مشابهی از جهانی شدن قرار گرفته است. گروه‏های اوباش اروپای شمالی تمایل به تقلید از الگوهای بریتانیایی به شكل بومی ‌و محلی دارند؛ همین گرایش را در میان طرفداران فوتبال در ایتالیا و اسپانیا نیز می‌توان مشاهده كرد. در اروپای شمالی نیز طرفداران فوتبال دادوستدهای فرهنگی قابل توجهی با طرفداران فوتبال در آمریكای جنوبی دارند و این تأثیرپذیری را می‌توان در سرودها و شعارهای آنان ملاحظه كرد. به طوركلی، جهانی شدنِ ادبیات فوتبال و سازوبرگ طرفداران این ورزش(مانند شال‏گردن، پیراهن، آرم‏ها و نشانه‏ها، مجلات و روزنامه‏ها و غیره) در نقاط مختلف دنیا جملگی دلالت براین معنا دارند كه فرهنگ طرفداری از فوتبال به آسانی بین جوامع و فرهنگ‏های مختلف رواج پیدا می‌كند. اما، در كنار فرایند جهانی شدن و به همراه آن، می‌توان شاهد فرایند دیگری كه می‌توان به آن “بومی‌شدن پدیده‏های جهانی”( Glocalization )گفت، نیز وجود دارد و در همین راستا می‌توان به تبیین شباهت‏ها و تفاوت‏های رفتاری تماشاگران و طرفداران فوتبال در نقاط مختلف دنیا مبادرت ورزید. – شواهد نشان می‌دهد در برخی از موارد برخوردهای خشونت‏آمیز و پرخاشجویانه‏ی تماشاگران فوتبال متأثر از جریان‏های اجتماعی است، و با توجه به متفاوت بودن خاستگاه جریان‏های اجتماعی خشونت‏آمیز و پرخاشجویانه درجوامع مختلف، ریشه‏ی خشونت‏های طرفداران فوتبال نیز در كشورهای مختلف با یكدیگر متفاوت است. در حالی‏كه در برخی از كشورها، مانند اسكاتلند، ایتالیا و انگلستان تنش‏های طبقاتی و دینی – شمال و جنوب / پروتستانتیسم با كاتولیسیسم – در عرصه‏ی رقابت‏های فوتبال بازتولید و منجر به خشونت و اوباشگری فوتبال می‌گردد، در برخی دیگر از كشورهای عمدتاً اروپایی كنش متقابل تماشاگران با یكدیگر در شكل‏گیری رخدادهای خشونت‏آمیز مؤثر هستند. همچنین، در برخی موارد مانند آفریقا، خصومت‏های دیرینه‏ی قومی ‌و قبیله‏ای نقش مهمی ‌در بروز برخوردهای خشونت‏آمیز ایفا می‌كنند. واكنش‏های بعضاً سختگیرانه و نسجیده‏ی نیروهای حافظ نظم و كنترل اجتماعی، دگرگونی در الگوهای اوقات فراغت، گسترش شهرنشینی، اهمیت یافتن فوتبال و نقش هویت‏بخش آن برای طرفداران، به همراه توجه زیاد و افراطی رسانه‏ها به این ورزش از جمله عامل‏های دیگری هستند كه در شكل‏گیری رفتار پرخاشجویانه، خشونت‏آمیز و گاه اوباشگرانه‏ی تماشاگران فوتبال در كشورهای مختلف نقش مؤثری دارند. اما، علیرغم وجود تفاوت‏های مورد اشاره، شباهت‏هایی نیز می‌توان در مورد خصوصیات اجتماعی و فرهنگی طرفداران خشونت‏گرای فوتبال مشاهده كرد كه از آن جمله می‌توان به خاستگاه طبقاتی پایین، رواج بیكاری بین آنان، تحصیلات پایین، و جوان بودن اكثر آنان اشاره كرد. افزون براین، طرفداران افراطی و خشونت‏گرای فوتبال در كلیه‏ی كشورها دارای نوعی خرده فرهنگ خاص خود هستند كه حول محور طرفداری از تیم‏های مورد علاقه‏شان شكل گرفته، اما در اكثر موارد فاقد سازماندهی رسمی ‌است و اغلب از ساختی غیررسمی ‌برخوردار است. – بررسی رفتار خشونت‏آمیز و پرخاشجویانه‏ی طرفداران فوتبال در ایران، در عین دارا بودن برخی شباهت‏های ظاهری، از نظر ساختاری تفاوت‏هائی اساسی با دیگر كشورها نشان می‌دهد. بر خلاف بسیاری ازكشورها، در ایران تاكنون رفتار طرفداران فوتبال به معضلی اجتماعی بدل نشده است وتنها در چهارچوب محیط ورزشگاه‏ها تجلی یافته است. حتا در همین حیطه نیز شدت و دامنه‏ی حركات و رفتار پرخاشجویانه و خشونت‏آمیز طرفداران فوتبال در مقایسه با دیگر كشورها بسیار خفیف ارزیابی می‌گردد. به عنوان مثال، در طول تاریخ برگزاری مسابقات فوتبال در ایران هیچگاه برخوردهای طرفداران فوتبال با یكدیگر منجر به قتل یا حتا آسیب‏های شدید جانی و مالی نگردیده است و در معدود مواردی كه دامنه‏ی خسارت‏های فیزیكی بالا وقابل توجه بوده (مانند حادثه‏ی دیدار دو تیم پرسپولیس و پاس در سال 1360)، بیش از عامل‏های ساختاری و نهادی، نقش و تأثیر عامل‏های وضعیتی ( Situational factors )برجسته و چشمگیر بوده است. از طرف دیگر، یافته‏ها ومشاهدات مربوط به رفتار و حركات خشن و پرخاشجویانه‏ی طرفداران فوتبال در ایران حاكی از این است كه بخش عمده‏ای از این رفتار و حركات در مقوله‏ی پرخاشگری كلامی ‌جای می‌گیرد و شكل مرسوم خشونت‏های فیزیكی كه در سایركشورها تحت تأثیرعامل‏های مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی وسیاسی مانند مذهب، قومیت، طبقه‏ی اجتماعی وغیره بین طرفداران فوتبال رایج است، در بین آنان بسیار به ندرت رخ می‌دهد و در صورت وقوع نیز تابع عامل‏های دیگری است. به عنوان مثال، یكی از رایج‏ترین نمونه‏های رفتار خشونت‏آمیز طرفداران فوتبال در شهر تهران معطوف به خشونت علیه اموال عمومی ‌یا وندالیسم است و در اغلب موارد اتوبوس‏های شركت واحد كه مبادرت به جابجائی طرفداران فوتبال می‌كنند در معرض این نوع خشونت و خرابكاری قرار می‌گیرند. تقریبا در كلیه‏ی موارد، این گونه اعمال پس از خاتمه‏ی مسابقات و هنگام بازگشت از ورزشگاه به نقاط مختلف شهر تهران انجام می‌شود. اما در همین مورد نیز توجه به برخی نكات قابل تأمل است وآن اینكه معمولاً برای خروج تماشاگران از ورزشگاه تمهیدات مناسبی اتخاذ نمی‏شود و اكثر اتوبوس‏هائی كه برای جابجائی طرفداران فوتبال مورد استفاده قرار می‌گیرند از نوع اسقاطی و مدل پائین می‌باشند و همین امر یكی از چند عامل مهم نارضایتی طرفداران فوتبال از امكانات و تسهیلاتی است كه هنگام حضور در ورزشگاه بر رفتار آنان تأثیر منفی می‌گذارد. – افزون بر موارد ذكر شده، برخوردهای گاه و بیگاه طرفداران فوتبال در ایران هیچگاه ارتباطی با تفاوت‏های دینی، قومی و طبقاتی نداشته است واصولاً چنین تفاوت‏هائی نه تنها در ورزش، بلكه در سایر عرصه‏های اجتماعی و فرهنگی نیز تبدیل به تعارض و تخاصم نشده است. تجربه‏ی پژوهشی بنده نشان می‏دهد كه طرفداران تیم‏های فوتبال در شهر تهران را افرادی تشكیل می‌دهند كه با طرفداری از دو تیم پرسپولیس و استقلال برای خود هویت‏های ورزشی خلق می‌كنند و این هویت‏ها از عامل‏ها و عناصر متمایزكننده‏ی اجتماعی و فرهنگی تأثیر نمی‌پذیرند. با توجه به یافته‏های پژوهشی در باره‏ی عامل‏های مؤثر بر پرخاشگری وخشونت ورزشی طرفداران فوتبال در شهر تهران می‌توان نتیجه گرفت كه اختلال وسوء كاركرد در متغیرها و عامل‏هایی كه بر فرایند جامعه پذیری مؤثر هستند سبب افزایش میزان گرایش طرفداران به ارتكاب رفتار و حركات پرخاشجویانه وخشونت‏آمیز ورزشی می‌گردد. برخی از این متغیرها مانند مكانیسم‏های كنترل و نظارت والدین، تنش در محیط خانواده، و ارتباط با بستگان و خویشاوندان دارای سابقه‏ی جرم و كجروی ناظر بر فرایند جامعه‏پذیری اولیه می‌باشند و دلالت بر اهمیت نهاد خانواده و كاركرد آن در شكل‏گیری رفتارهای مذكور دارند. برخی دیگر از متغیرها مانند گروه متغیرهای مربوط به بحران‏ها و وقایع زندگی، و ارتباط با دوستان و همالان دارای سابقه‏ی جرم و كجروی كه بر متغیر وابسته یعنی رفت ارهای خشن و پرخاشجویانه ورزشی تأثیر معنادار دارند، ضمن تأثیرپذیری از عامل‏های مربوط به جامعه‏پذیری اولیه، خود نیز در زمره‏ی عامل‏های مؤثر بر جامعه‏پذیری ثانویه جای می‌گیرند. افزون بر این، عامل‏ها و متغیرهای دیگری نیز در گرایش طرفداران فوتبال به خشونت و پرخاشگری ورزشی نقش دارند كه برخی از آنها مانند مكانیسم‏های ارتباط با باشگاه مو رد علاقه، ارتباط با رسانه‏های ورزشی و ارتباط اجتماعی و ورزشی خود طرفداران با یكدیگر جزو عامل‏هایی محسوب می‌شوند كه علاوه بر تأثیرگذاری بر جامعه‏پذیری ورزشی طرفداران، به اتفاق عامل‏های دیگر مانند سازگاری بین اهداف ورزشی و ابزارهای تحقق آنها و رضایت از امكانات و تسهیلات ورزشگاه، عناصر كاركردی ساختار فعالیت طرفداران فوتبال را شكل می‌بخشند. در نهایت اینكه، برخی عامل‏ها مانند اهمیت وحساسیت نتیجه‏ی بازی، حركات و اعمال خشونت‏آمیز و پرخاشجویانه‏ی بازیكنان در هنگام برگزاری بازی‏ها و كیفیت داوری تنها به صورت موردی و با توجه به وضعیت و شرایط حاكم بر بازی‏ها بر میزان خشونت و پرخاشگری ورزشی طرفداران تأثیر می‌گذارند. – ارزیابی شما از وضعیت اجتماعی ورزش فوتبال در ایران چیست؟ورزش فوتبال در ایران به مثابه‏ی بخشی از یك نهاد مدرن كمتر از نیم قرن است كه به شكل رسمی ‌فعالیت خود را آغاز كرده است اما در همین مدت كوتاه توانسته است نقش و جایگاه حائز اهمیتی در پركردن اوقات فراغت مردم پیدا كند، به گونه‏ای كه به تدریج به عنوان ورزش اول كشور بین نوجوانان و جوانان رواج یافته و تماشای مسابقات فوتبال نیز بین گروه‏های مختلف جامعه از جذابیت و اهمیت فراوان برخوردار شده است. یكی از وجوه تمایز مهم ساخت اجتماعی و فرهنگی طرفداران فوتبال در ایران این است كه بر خلاف سایر كشورها طرفداری از تیم‏های فوتبال از نظر اجتماعی تفكیك شده و قطبی نیست. هر چند طرفداری ازتیم‏های باشگاهی به طور عمده حول دو تیم باشگاهی پرسپولیس و استقلال شكل گرفته است، اما، طرفداران هر دو تیم را می‌توان در كلیه‏ی خانواده‏ها، محلات، طبقات و گروه‏های مختلف اجتماعی ملاحظه كرد كه با تفاوت كمّی ‌نه چندان قابل ملاحظه‏ای در كنار یكدیگر قرار دارند. همین امر را می‌توان یكی از دلایل جامعه‏شناسانه‏ی مهمی تلقی كرد كه سبب جلوگیری از شكل‏گیری تعارض‏های اجتماعی و فرهنگی جدی بین طرفداران فوتبال در شهر تهران و سایر شهرهای ایران شده است. در واقع، بجز تفاوت درتیم مورد علاقه، متغیر اجتماعی و فرهنگی مهم دیگری در تمایز طرفداران فوتبال از یكدیگر به چشم نمی‌خورد و طرفداران مذكور از نظر متغیرهای فرهنگی، اجتماعی وحتا ورزشی تفاوت‏های معناداری با هم ندارند. حتا تأثیر متغیر طبقه‏ی اجتماعی و اقتصادی را در ایران نمی‌توان با همین تأثیر در دیگر كشورها مانند انگلستان و ایتالیا یكسان پنداشت. دركشورهای یاد شده، مفهوم طبقه‏ی اجتماعی با توجه به ساختار اجتماعی و فرهنگی به مثابه‏ی یك مقوله‏ی هویت بخش، اهمیتی فراوان در سلسله مراتب اجتماعی و تعیین سبك ‏زندگی افراد دارد. اما در ایران طبقه‏ی اجتماعی چه در ساختار كلی جامعه و چه بین طرفداران تیم‏های فوتبال بیشتر مفهومی‌ عینی است و طبقات اجتماعی فاقد شبكه‏ی ارتباطات اقتصادی و اجتماعی منسجم درونی و در عین حال متمایزكننده‏ی بیرونی هستند. درواقع، فقدان عنصر آگاهی به منافع و سرنوشت مشترك و نیز عدم وجود یك ارتباط صنفی منسجم بین اعضای هر طبقه سبب شده طبقه در ایران تنها به شكل یك مفهوم بالقوه شكل بگیرد وكمتر در عمل و به صورت بالفعل در روابط اجتماعی تجلی یابد. – ورود ورزش فوتبال به ایران به مثابه‏ی یك كالای فرهنگی با مسایلی مواجه بوده كه زمینه‏ی شكل‏گیری و بروز سوء كاركردها را فراهم ساخته است. ورزش فوتبال به عنوان یك كالای فرهنگی شامل دو مجموعه عناصر مادی و غیرمادی است. هرچند كه عناصر مادی این كالای فرهنگی مانند توپ، لباس، كفش، زمین بازی و غیره درحد امكان تأمین و فراهم شده است، اما در مورد عناصرغیرمادی آن مانند وجود یك سازمان بوروكراتیك با عملكرد عقلانی و پیروی از قواعد، مقررات و قوانین حاكم برآن كاستی‏هائی وجود دارد كه به تعبیری نشان از تأخر فرهنگی ( Cultural lag )دارد. به‏عنوان مثال، در گذشته تغییرات پی‏درپی ریاست فدراسیون فوتبال و بعضا” هیئت‏های تابع آن بر عملكرد مطلوب و مستمر آن تأثیر منفی گذاشته است. همچنین، علیرغم اینكه بخش‏های مختلفی با عناوین گوناگون در حیطه‏ی فرهنگی ورزش فعال هستند وحتا تیم‏های باشگاهی نیز ذیل عنوان باشگاه فرهنگی و ورزشی فعالیت می‌كنند اما در مورد نحوه‏ی رفتار تماشاگران و طرفداران فوتبال در ورزشگاه‏ها تاكنون هیچ حركت جدی و قابل ملاحظه‏ای صورت نپذیرفته است وبه نظر می‌رسد واژه‏ی ” فرهنگی” تنها نقش تزئینی و شعاری پیدا كرده است. ادامه خواندن مقاله گفتگو با دكتر رحمتي درباره ورزش و ارتباط فرهنگي

نوشته مقاله گفتگو با دكتر رحمتي درباره ورزش و ارتباط فرهنگي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>