nx دارای 26 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
جهانی شدن یا جهانی سازی
چكیده جهانی شدن پدیده نوظهوری نیست بلكه فرایندی است كه همگام با افزایش آگاهی انسان نسبت به خود و محیط طبیعی و اجتماعی، از آغاز تاریخ وجود داشته است. از جنگ جهانی دوم به بعد با رشد تجارت جهانی، افزایش تحرك سرمایه در سطح بین المللی، مهاجرت نیروی كار و كــاهش موانع تجاری براساس قراردادهای بین المللی، شكل دیگر و سرعت بیشتر پیدا كرد. در سالهای اخیر هم با سرعت فزاینده دانش و فناوری و فروپاشی ابرقدرت شرق و پایان دوران جنگ سرد، شتاب بی سابقه ای گرفته است.
رشد تجارت جهانی در سالهای 1950 تا 1994 و فزونی چشمگیر آن بر رشد تولید جهانی، واحدهای تولیدی كشورها را به بخشی از شبكه جهانی تولید وتجارت تبدیل كرده است. در چنین اقتصادی نظام سرمایه داری برای تضمین فروش مازاد تولید خود به بازاری نیازمند است كه پیـــوسته درحال گسترش باشد و درنهایت گستره ای به وسعت تمام گیتی پیدا كند. دراین جریان، كشورهای توسعه یافته از برتری فناوری و از نفوذ خود در سازمانهای مالی بین المللی و شركتهای عظیم فراملیتی سودجسته و شیوه تولید، مناسبات تولیدی، چگونگی بهره برداری از امكانات و منابع در كشورهای جهان سوم را به سود خود سازمان دهی و جریان امور را به بستر منافع و مطامع خود هدایت می كنند. در این مقاله، بخشی از این ترفندها و بازیگریها موردبررسی قرار گرفته است.
مقدمهواژه GLOBALIZATION را گاهی به جهانی شدن و زمانی به جهانی سازی ترجمه می كنند. با نگرشی سطحی ممكن است این دو اصطلاح مترادف به نظر آیند، اما این دو ترجمه به لحاظ بار معنائی و واقعیت كاربردی و ابزاری كه منعكس می كنند با هم تفاوت دارند. در بـرگردان اول یعنی جهانی شدن، القای نوعی اراده و اختیــار مورد نظر است و می خواهد این پیام را به خواننده منتقل كند كه جهانی شدن، واقعیتی است ملموس و ضرورتی است گریزناپذیر كه هر جامعه اگر خواهان رفاه شهروندانش باشد، چاره ندارد جز اینكه خود را با این جریان نیرومند، ضروری و مفید به حال كشورها و به حال جامعه بشری، سازگار كند و باطیب خاطر و اراده آزاد به مقتضیات آن گردن نهد.
در برگردان دوم یعنی جهانی سازی، سعی بر این است كه به واقعیت دیگری اشاره شود و آن اینكه: جهانی سازی طرحی است كه توسط كشورهای ثروتمند و قدرتمند دنیا و در راس آنها آمریكا، تدوین شده و منظور از آن ادامه سلطه اقتصادی، سیاسی و نظامی بر دیگر كشورهای عالم است. آمریكا از مدتها قبل از فروپاشی شوروی، سودای رهبری دنیا و دستیابی بیشتر به منابع كشورهای دیگر به ویژه كشورهای جهان سوم را در سر داشته است.
ریچارد نیكسون رئیس جمهور سابق آمریكا در پی رسوایی واترگیت مجبور به استعفا شد. نیكسون پس از این حادثه مدتی انزوا پیشه كرد. در دوران انزوا و پس از آن حدود 10 جلد كتاب نوشت و تجارب سالیان دراز تصدی پست های گوناگونش از جمله پست ریاست جمهوری را در اختیار هموطنانش و در معرض قضاوت و تفسیر جهانیان قرار داد. در یكی از این كتابها تحت عنوان فراسوی صلح یا برتر از صلح كه برخی صاحب نظران آن را وصیت نامه سیاسی نیكسون می نامند، دیدگاههای خود را در مورد اینكه آمریكا چگونه می تواند رهبری خود را بر جهان تحمیل كند آورده است.
طبیعت سرمایه داریسرمایه داری نظامی است گسترش طلب كه همه شیوه های تولید پیش از خود را نابود می كند. این سخن تكرار فشرده ای است از تاریخ بشر در دو سه قرن اخیر. اما واقعیت این است كه طی 30 سال گذشته، كاركرد نظام سرمایه داری دستخوش تحولات بنیادی بوده است. از جمله این تحولات؛ تحمیل نیازهای كاذب بر شهروندان جوامع و گرفتارشدن آنها در گرداب مخوف مصارف لوكس و غیرضروری است. آلودگی محیط زیست و معضلات اجتماعی و اقتصادی فراوان دیگر از پیامدهای ظرفیت مازاد تولید و عدم تعادل طبیعی در بازار عرضه و تقاضای واقعی است.
رقابت در اقتصاد امروز موجب كاهش سود بنگاههای تولیدی شده و این موسسات برای برگشت سرمایه اولیه شان دچار مشكل هستند. نجات سرمایه این بنگاهها از خطر نابودی مستلـزم این است كه بـــــازار فروش فرآورده های شان از رشد كافی برخوردار باشد تا از طریق بهره گیری از حداكثر ظرفیت تولید، فرآورده های بیشتری روانه بازار و آن را به پول تبدیل كنند، بازار فروشی كه رشد چشمگیر داشته و به گونه ای مناسب جهانی شده باشد. در چنین بازاری اگرچه سود حاصل از قیمت فروش هر واحد تولید نسبتاً ناچیز است اما با فروش بیشتر، سود حاصل می تواند قابل توجه باشد. در این بازارها نه فقط رقابت بر سر قیمت اهمیت بیشتـری پیدا كرده بلكـه گونه های تـازه تری از رقابت پدید آمده است.
آمارهایی كه توسط موسسات پژوهشی صاحب نام منتشر می شود حكایت از آن دارد كه نه تنها در كشورهای جهان سوم،فقر و نداری روزافزون زندگی شهروندان را دچار مشكل كرده است بلكه در تمام كشورهای سرمایه داری صنعتی نیز، رشد نابرابری در توزیع درآمد و ثروت و گسترش فقر، زندگی اكثریت عظیمی از مردم را روز به روز سخت تر می كند. در چنین شرایطی شركتهای موفق و سازمانهای تولیدی كه بااستفاده از فناوری پیشرفته توانایی تولید قابل ملاحظه دارند، با محدودیت بازار فروش روبرو می شوند. این محدودیت را كاهش درآمد افراد طبقه متوسط از یك سو و حضور رقبای بسیار در بازار تولید از سوی دیگر، شدت می بخشد. رقابت در كاستن از هزینه تولید و كاهش قیمت، تولیدكنندگان را ناگزیر می كند تا هم د
ر افزایش كیفیت و هم در كاهش قیمت، اقدامات موثر به عمل آورند تا بتوانند باكسب توان رقابتی و گسترش بازار فروش فرآورده ها و خدمات، موجبات ادامه فعالیت خود را فراهم آورند. با كاهش سودآوری، بازار سهام موسسات تولیدی مختل می شود و قیمت سهام تنزل می كند. قیمت سهام شركتها در اقتصاد امروز، یكی از عوامل ایجاد ثروت در اقتصاد سرمایه داری است. برخی بر این باورند كه میزان سود بنگاههای تولیدی به منزله خون است كه باید در رگهای نظام سرمایه داری جریان داشته باشد. به این آمارها توجه كنید:
در انگلستان پیش از سال 1979 ، از هر 10 نفر یك نفر زیرخط فقر زندگی می كرده ولی بعد از پایان دوره نخست وزیری خانم مارگارت تاچر از هر 4 نفر یك نفر و از هر 3 كودك یك كودك با فقر دست به گریبان بوده است.
در آمریكا در طول حكومت رونالدریگان، درآمد یك درصد جمعیت كه از غنی ترین خانواده ها بودند 50 درصد بیشتر شد اما درآمد واقعی 80 درصد جمعیت كاهش یافت. 10 درصد از فقیرترین خانواده های آمریكایی هم درآمدشان به میزان 15 درصد كاهش پیدا كرد و از 4113 دلار در سال به 3504 دلار تنزل یافت. در فاصله 1987 و 1993 شمار كسانی كه درآمد روزانه شان از یك دلار كمتر بود در جهان 100 میلیون نفر افزایش یافت و به یك میلیون و 300 هزار نفر رسید. به طور كلی در 100 كشور جهان، درآمد سرانه امروز كمتر از آن است كه 15 سال پیش بوده است، به سخن دیگر، زندگی اقتصادی یك میلیون و 600 هزار نفر در اوایل دهه 1980 میلادی از زندگی شان در سالهای پایانی قرن بیستم بهتر بوده است.
پس از تغییر شیوه تولید اقتصادی و دگرگونی نظام تولید از كشاورزی به نظام كارخانه ای و تولید صنعتی، مسئولیت گذران زندگی مردم به دولت محول شد و دولتها برای ایفای این مسئولیت از قدرت كافی برخوردار بودند. به همین انگیزه در این مرحله از تاریخ تحول سرمایه داری، دولت به دولت رفاه معروف شد. یكی از هدفهـای طراحان برنامـــه های جهانی سازی این است كه دولتها را در عرصه اقتصادی از قدرتی كه لازمه سامان دادن به زندگی مردم و توسعه رفاه است محروم كنند و فضا را برای فعالیت شركتهای فراملیتی هرچه بیشتر آماده سازند.
با پركردن خلاء قدرت دولتها توسط شركتهای فراملیتی، راه دسترسی به منابع كشورهای پیرامونی (جهـــان سومی) هموار می شود و این شركتها با سرمایه عظیمی كه در اختیار دارند هر محدودیتی را كه بخواهند بر نیروی كار این كشورها تحمیل می كنند بدون اینكه در زمینه هایی مانند اشتغال، رفاه اجتماعی، بهداشت محیط زیست، بهره وری از منابع و تلفیق مطلوب آن و اموری از این قبیل مسئولیتی برگردن بگیرند. در دنیای اقتصاد سرمایه داری، حتی یك نمونه نمی توان یافت كه كشوری بدون مسئولیت پذیری و قدرت دولت یعنی بر پایه رهنمودها و الگوهای نئولیبرالیستی كنونی، در نقطه ای از جهان توسعه یافته باشد.
شركتهای فراملیتیشركتهای فراملیتی از پیشتازان جهانی كردن اقتصاد هستند. مدتها قبل از آنكه بحث جهانی سازی، رونق امروزی را كسب كند فعالیت این شركتها جنبه فراملیتی به خود گرفت وحاكمیت ملی كشورها را با چالشهای جدی روبرو كرد. یكی از دلایل رغبت این شركتها به سرمایه گذاری در كشورهای جهان سوم، بالابردن قدرت خرید شهروندان در كشور میزبان و ایجاد بازارهای مصرف است. قدرت تولیدی فراوان این شركتها و تلاش آنها برای فراهم آوردن بازار فروش، ایجاد نیازهای كــــاذب در مصرف كنندگان را از طریق رسانه های تبلیغاتی، سبب گردیده است. انبوه فرآورده های لوكس و غیرلوكس مصرفی از یك سو و تبلیغات بی وقفه رسانه های جمعی از دیگرسو، روز به روز كشورهای فقیر را در ورطه مصرف زدگی و بی هویتی اقتصادی و فرهنگی، بیشتر فرو می برد. آنچه برای شركتهای فراملیتی مهم است یكسان شدن مقررات گمركی در كشورهای جهان سوم است تا این شركتها، مختصر موانع قانونی ناشی از حق حاكمیت ملی كشورهای جهان سوم را هم در پیش روی نداشته باشند و با سرعت و سهولت به هرگونه فعالیت آشكار یا پنهان سیاسی و اقتصادی مبادرت ورزند و سیطره خود را بر منابع كشورهای جهان بیشتر كنند.
بنابراین، تصادفی نبوده و نیست كه در همه كشورهای سرمایه داری صنعتی، دولت رفاه كه از دستاوردهای اقتصاد »كینزی« در سالهای جنگ جهانی دوم بوده، زیر فشار قرار گرفته است. بخشی از پروژه جهانی كردن، معطوف است به گسترش تهیدستی، زیادكردن فاصله فقر و غنا از طریق شعله وركـــــــردن آتش بی عدالتی در توزیع ثروت و امكانات جامعه.
امروزه، بازیگران عرصه سرمایه داری جهانی و بی مرز، با فشار چند دكمه و با سرعتی شگفت انگیز، سرمایه مالی شان را به بازارهای دیگر در هر نقطه جهان منتقل می كنند. اگر گاهی در چارچوب مرزهای كشوری خاص درگیر سیاست می شوند انگیزه شان ایجاد اشتغال یا رفاه برای كشور میزبان نیست بلكه هدف محدودكردن حمایتهای قانونی دولت، از كارگران است. این محدودیت از طریق تضعیف دولت صورت می گیرد. چنین دولتی نه یارای تاسیس و استقرار نهادهای كارآمد دولتی را خواهد داشت و نه توان برپایی نهادهای غیردولتی دموكراتیك جامعه مدنی در حوزه عمومی را. شكل گیری این نهادها و فعال شدن سازوكار حمایت از منافع ملی و مصالح جامعه، حاصل تلاش رهبران خردمند و مدیران برخوردار از دانش، تجربه، تعهد و اخلاص است.مشاركت عمومی در اجرای برنامه ها و حمایت مردمی از اقدامات مدیران و دولتمردان جامعه، موانع جدی و چالشهای ارزش محور و خرد بنیاد در راه تحقق منافع شركتهای فراملیتی و حامیان قدرتمند و ثروتمند آنها ایجاد می كند.
یكی دیگر از ویژگیهای عصر جهانـــــــی سازی، پیشرفت فناوری اطلاعات است. از این طریق، ناظر تحولی دیگر در شیوه انتقال ثروت هستیم. در این مرحله از تحول، انتقال منابع بیش از تولیدات صنعتی، از طریق معاملات نامشروع، بازارهای مالی صورت می گیرد، یعنی از طریق خرید و فروش پول برای به دست آوردن پول بیشتر و سهام و اوراق بهادار مالی بیشتر. دكتر احمد سیف، در مقاله ای تحت عنوان جهانی كردن: واپسین مرحله ی امپریالیسم؟ یكی دیگر از علل جهانی كردن را، یافتن راههای مناسب برای تامین مالی كسری تراز پرداختهای اقتصاد آمریكا بیان كرده است. آمریكا از سالهای 1960 میلادی به گونه ای مزمن بااین كسری تراز پرداختها روبه رو بوده است. نویسنده مقاله در تایید گفته های خود به اطلاعات آماری جالبی استناد كرده است كه برخی از آن عیناً نقل می شود:
طی سالهایی كه آمریكا با مشكل كسری تراز پرداختها روبه رو بود، بدهی خارجی این كشور به تنهایی تقریباً معادل كل بدهی كشورهای جهان سوم شد و از مرز 2200 میلیارد دلار گذشت. یعنی بدهی خارجی سرانه در كشورهای جهان سوم نزدیك به 500 دلار است ولی بدیهی سرانه خارجی آمریكا معادل 7333 دلار یعنی اندكی كمتر از 15 برابر است
ادامه خواندن مقاله جهاني شدن يا جهاني سازي
نوشته مقاله جهاني شدن يا جهاني سازي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.