Quantcast
Channel: دانلود فایل رایگان
Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

مقاله علت هاي افسردگي

$
0
0
 nx دارای 32 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : علت های افسردگی مكانیسم های دقیق ابتلا به افسردگی هنوز كشف نشده اند. با وجود این چند عامل زیست شیمیایی و روانی اجتماعی شناخته شده اند كه باعث افسردگی می شوند. ساختار زیست شیمیایی و ژنتیكی بعضی از مردان و زنان چنان است كه در محیط های دارای عوامل محیطی و اجتماعی یكسان ، آسیب پذیری بیشتر نسبت به افسردگی نشان می دهند. علت های روان شناختی افسردگی گوناگون اند. استرس آغازگر افسردگی است. استرس های موجد افسردگی، رویدادهای بزرگ ناخواسته زندگی اند؛ مثل مرگ یك عزیز، نه رویدادهای جزیی مثل ترافیك شلوغ سرشب در شهر كه همواره با آن روبرو هستیم.استرس های زندگی را بر اساس شدت تاثیر درجه بندی كرده اند. مقیاس 37 درجه ای Holmes , Rahe مرگ همسر را 100، طلاق را 75 ، بیماری شخصی را 53 ، ازدواج را 50 ، آبستنی را 39 ، تغییر مسئولیت كار را 29 ، موفقیت چشمگیر را 28 ، تغییر اوضاع زندگی را 25 ، مشكل داشتن با كارفرما را 23 ، تغییر فعالیت اجتماعی را 18 ارزیابی كرده است.چنان كه در این مقیاس دیده می شود استرس های خوشایند هم می توانند از عوامل افسردگی باشند. ازدواج و آشتی بعد از جدایی، تنها عوامل استرس زا نیستند بلكه كسب موفقیت چشمگیر، با آن كه بسیار خوشایند است، استرس زا است.روان شناسان بر این باورند كه در نبود حمایت اجتماعی یا دوستان، گرایش به افسردگی تشدید می شود؛ به سخن دیگر وجود دوستان متعدد ، فرد را از ابتلای به افسردگی حفظ می كند.بعضی از پژوهشگران بر این باورند كه نشانگاهی به نام ” اختلال افسرده ساز شخصیت” وجود دارد كه افراد مبتلا به آن همواره نسبت به خود و دیگران بدبین اند؛ جهان به نظر آنها بی رحم و بی پشتیبان است و خود بی ارزش اند و آینده نومید كننده است. به خاطر داشتن این دید منفی به زندگی، مستعد ابتلای به افسردگی اند. علت های افسردگی سالخوردگان بسیارند. تعدادی از بیماری های وابسته به سالخوردگی و دارو و درمان آنها، مثل داروهای ضد فشار خون یا تسكین درد مفاصل، آغازگر افسردگی اند یا باعث تغییرخلق و خوی می شوند.بسیاری از استرس های بزرگ كه به افسردگی می انجامند غالباً در سالخوردگی رخ می دهند: مانند بیماری های مزمن و ناتوانی های جسمی، گرفتاری های مالی، تغییر شیوه زندگی و بی هدفی در زندگی. گاهی مردانی كه در سراسر عمرخود فعالیت بسیار داشته اند در نتیجه ی ناتوانی در تطبیق خود با زندگی بازنشستگی دچار افسردگی می شوند. نكته جالب درباره افسردگی این است كه دختران به دلایل بسیار كه با مقام زنان و وضع اجتماعی آنها در جامعه ما ارتباط دارد، نسبت به افسردگی آسیب پذیرترند. بعضی از بررسی ها نشان داده اند ، در حالی كه پسران از تغییر اوضاع بدنی خود در سن بلوغ خرسند می شوند، دختران غالباً از تغییرات جدیدی كه در بدن آنها رخ می دهد دچار ناآرامی می گردند. بر سر این كه دختران كمرو و خجالتی مستعد ابتلای به افسردگی اند، اختلاف نظر وجود دارد. ولی اگر والدین آنها از نظر بالینی افسرده باشند، اگر به عواطف آنها توجهی نشود و اگر به درستی تربیت نشوند، احتمال ابتلای آنها به افسردگی زیاد می شود. درمان افسردگیبراساس گزارش ” انجمن روان پزشكان آمریكا” 85 در صد مبتلایان به افسردگی كبیر تا حد زیادی درمان می شوند. از این گذشته تشخیص به موقع بیماری سبب كاهش ، مدت و شدت بیماری می شود و با درمان مناسب می توان از بازگشت بیماری پیشگیری كرد یا از شدت آن كاست.دو نوع درمان متداول برای افسردگی وجود دارد: روان درمانی و دارو درمانی، یعنی استفاده از داروهای ضد افسردگی. مسئله این است كه غالباً افسردگی، غلط تشخیص داده می شود و بیماران عموماً به چهار تا پنج پزشك یا روان پزشك مراجعه می كنند تا یكی از آنها به درستی بیماری را تشخیص دهد و درمان كند. در بعضی موارد تشخیص درست داده می شود ولی داروهای آرامبخش و خواب آور دو برابر میزان نیاز و یا كمتر از مقدار مناسب تجویز می گردد. از این گذشته بسیاری از بیماران گمان می كنند دچار ضعف شده اند و به پزشك مراجعه نمی كنند. در حالات شدید فاقد انرژی و امید به آینده اند. طول درمان به نوع آن و شدت افسردگی وابسته است. در آزمایش های بالینی 50 تا 60 درصد بیماران ظرف چهار تا شش هفته و گاهی دو تا چهار هفته به درمان پاسخ می دهند، درمان كامل بین چهار تا شش ماه انجام می گیرد.روان درمانی به عكس دارو درمانی ظرف شش تا هشت هفته بهبود نشان می دهد. ولی برای بهبود كامل تا دوازده هفته طول می كشد. اگر روان درمانی در این مدت سود بخش نبود، دارو درمانی باید آغاز گردد. متخصصان، بستری كردن بیماران را در چهار حالت زیر توصیه می كنند: 1- وقتی بیمار قصد خودكشی دارد؛2- وقتی بیمار چنان دلمرده است كه نمی تواند غذا بخورد؛3- وقتی بیمار نشانه هایی از روان پریشی دارد؛4- وقتی كه بیمار به بیماری خطرناك دیگری مثل دیابت مبتلا باشد.دارو درمانی افسردگی :داروهای ضد افسردگی موادی هستند كه از افسردگی جلوگیری می كنند یا آن را تسكین می دهند. این داروها مغز افراد افسرده را به تولید” مواد شیمیایی عصبی” كه فاقد است ، وادار می سازد.وقتی كسی احساس می كند كه افسردگی پایان پذیرفته نباید مصرف دارو را قطع كند ، بلكه باید با نظارت پزشك تدریجاً به این كار اقدام نماید. از آنجا كه سالخوردگان عموماً داروهای بیماری های دیگر را مصرف می كنند ، پزشك و بیمار باید در مورد ناسازگاری داروها با هم هوشیار باشند.روان درمانی افسردگی: روان درمانی افسردگی انواع گوناگون دارد ( متجاوز از 200 نوع ) كه اساس همه آنها ” گفت و گو با بیمار” است.روش های روان درمانی در دو گروه جای می گیرند:1) جهت دهنده به بینش بیمار درباره ی ریشه های بیماری یا افزایش آگاهی او از انگیزش ناخودآگاه خود؛ 2) “رفتار درمانی شناختی” كه عمدتاً در تغییر رفتار بیمار و فرآیندهای اندیشه او متمركز است؛ حال آنكه رفتار درمانی تلاش می كند راه های تغییر رفتار را به بیمار بیاموزد تا بر افسردگی غلبه كند.تلاش روان درمانی، رفع تعارض های روانی بیماران و اصلاح رفتارهای نادرست و شیوه های تفكری است كه به افسردگی انجامیده است. درمان جهت دهنده بینش بیمار به او امكان می دهد بفهمد كه چرا افسرده شده است. حال آنكه رفتار درمانی تلاش می كند راه های تغییر رفتار را به بیمار بیاموزد تا بر افسردگی غلبه كند.دیگر انواع درمان افسردگی:چند نوع درمان دیگر غیر از دارو درمانی و روان درمانی افسردگی وجود دارند: درمان با ایجاد تشنج به وسیله الكتریسیته، نور درمانی و درمان های جانشین، درمان با ایجاد تشنج به وسیله الكتریسیته برای بیمارانی تجویز می شود كه به اختلالات شدید خلق و خوی مبتلا هستند. نور درمانی ، به وسیله نور فلوئورسان با شدت 1000 واحد ( لوكس ) انجام می گردد. درمان های جانشین مثل ورزش منظم، در بیمار اعتماد به نفس ایجاد می كند. از این گذشته سبب افزایش تراز اندورفین در بدن می شود.اندورفین به بخش هایی از مغز اثر می كند كه دست اندركار ادراك درد و هیجان اند. میزان این ماده در افراد افسرده كمتر از معمول است. آشنایی با داروهای ضد افسردگی و عوارض آنها امروزه، متأسفانه بیماری افسردگی یكی از بیماری های رایج در میان اقشار مختلف مردم است. در بیماری افسردگی واكنش ها غیر طبیعی هستند. یعنی انسان در برابر ناملایمات و شكست ها بیش از حد افسرده می شود. و زمان افسردگی نیز طولانی تر از دیگران ، در همین شرایط است. علل ابتلا به این بیماری ، ارث ، تغییرات شیمیایی مغز ، از دست دادن والدین در كودكی و حوادث ناخوشایند زندگی ، بیماری های جسمی مختلف و استفاده از بعضی داروهاست. جهت درمان ، بهترین راه ، دارو درمانی است.با توجه به این كه گاه لازم است از شش ماه تا سه سال این داروها مصرف شود تا درمان كامل صورت گیرد تصمیم گرفتیم تمام داروهای ضد افسردگی را به همراه عوارض جانبی شان معرفی نماییم تا بخصوص از ایجاد تداخلات دارویی در بیماران افسرده جلوگیری شود.داروهای ضد افسردگی چه نوع داروهایی هستند؟ داروهای ضد افسردگی ، گروهی از داروها هستند كه برای درمان بیماران افسرده مورد استفاده قرار می گیرند به طوری كه وضعیت روحی بیشتر بیماران افسرده با استفاده از این داروها بسیار بهتر شده است. عملكرد داروهای ضد افسردگی به چه صورت است؟این گروه از داروها برخی ازمواد شیمیایی را در مغز كاهش می دهند. این مواد شیمیایی تحت عنوان نرو ترانسمیتر neuro transmitters خوانده می شود. برای عملكرد طبیعی ، مغز به این نرو ترانسمیترها نیاز دارد. داروهای ضد افسردگی با قرار دادن این نرو ترانسمیترها ( مواد شیمیایی طبیعی ) در دسترس مغز، به بیماران افسرده كمك زیادی می كنند.آیا داروهای ضد افسردگی عوارضی جانبی نیز دارند؟همانند سایر داروها، داروهای ضد افسردگی ممكن است عوارضی جانبی را در فرد مصرف كننده ایجاد كنند. البته كلیه افراد مصرف كننده به این عوارض جانبی مبتلا نمی شوند. هر نوع عارضه جانبی كه فرد ، به آن مبتلا می شود بستگی به داروی انتخابی پزشک برای فرد افسرده دارد.چند نوع داروی ضد افسردگی وجود دارد؟ امروزه انواع مختلفی از داروهای ضد افسردگی ساخته شده است، معمولی ترین گروه های دارویی عبارت اند از:1- داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای 2- داروهایی كه به طور انتخابی مهار كننده های سرتونینی را تحریك می كنند یا SSRIS 3- مهار كننده های مونوآمینواكسید از MAOIS 4- سایر گروه های دارویی. داروهای سه حلقه ای جهت درمان طولانی مدت افسردگی مورد استفاده قرار می گیرد. از داروهای این گروه می توان به داروی آمی تریپتیلین Amitriptyline ( با نام تجاری الاویل Elavil ) ؛ دیسیپرامین Desipramine ( با نام تجاری نووپرآمین Novopramine ) ؛ ایمی پرامین Imipramine ( با نام تجاری جانیمین ، توفرانیل Janimine / Tofranil ) و نورتریپتیلین Nortriptyline ( با نام تجاری پاملور، Pamelor ) اشاره كرد. معمولترین عوارض جانبی این گروه دارویی عبارت اند از: خشكی دهان ، تاری دید ، یبوست ، مشكلاتی در ادرار كردن، آب سیاه چشم، اغتشاش فكری و خستگی.این گروه از داروها علاوه بر عوارض قلبی می توانند بر روی فشارخون و تعداد ضربان های قلب اثر بگذارند.گروه جدیدی از داروهای ضد افسردگی ، داروهایی همانند: فلوكستین Fluoxetine ( نام تجاری:Prozac )، پاروكستین Paroxetine ( با نام تجاری : Pxil) و سرترالین Sertraline ( با نام تجاری: Zolof ) هستند. كلیه این داروها ( منظور گروه جدید داروها) تحت عنوان گروه SSRIS نامیده می شوند. عوارض جانبی داروهای این گروه از داروهای سه حلقه ای كمتراست. تعدادی از عوارض جانبی كه به وسیله داروهای گروه SSRIS ایجاد می شوند عبارت اند از:كاهش اشتها، تهوع، عصبانیت، بی خوابی ، سردرد و مشكلاتی در رفتار جنسی. افرادی كه داروی فلوكستین ( Fluxetine ) را مصرف می كنند، ممكن است علاوه بر عوارض فوق ، احساس ناتوانی و خستگی شدید ، به طوری كه قدرت برخاستن از جا را نداشته باشند، ذكر كنند. بیمارانی كه داروی پاروكستین ( Paroxetine ) برایشان تجویز شده ممكن است از عوارضی مثل خشكی دهان و احساس خستگی شكایت داشته باشند و بیماران مصرف كننده سرترالین (Sertraline) نیز علاوه بر عوارض جانبی عمومی وابسته به داروهای گروه SSRIS ممكن است از اسهال شاكی باشند.از گروه دارویی شماره 4 و یا گروه سایر داروهای ضد افسردگی، می توان به داروهای زیراشاره كرد:1- داروی ونلافاكسین Venlafaxine ( با نام تجاری: Effexor ) كه عوارض جانبی زیر را دربیماران مصرف كننده این دارو ایجاد می كند. این عوارض عبارت اند از: تهوع ، كاهش اشتها ، هیجان و اضطراب، سردرد، بی خوابی و خستگی. سایر عوارض جانبی كه به نسبت عوارض فوق كمتر معمول هستند، عبارت اند از: خشكی دهان، یبوست ، كاهش وزن ، مشكلاتی در رفتار جنسی ، افزایش فشارخون ، افزایش ضربان قلب و افزایش میزان كلسترول خون. 2 – داروی نفازودون Nefazodone ) به نام تجاری : Serzone ) و عوارض جانبی : سردرد ، تاری دید ، گیجی ، تهوع ، یبوست ، خشكی دهان و خستگی . آیا داروهای ضد افسردگی با سایر داروها، تداخل دارویی ایجاد می كنند؟   مصرف داروهای ضد افسردگی، توأم با سایر داروها، می تواند تداخل دارویی ایجاد كند. بنابراین هنگام مراجعه به روان پزشك حتماً باید او را از داروهای مصرفی خود مطلع سازید. از بین گروه داروهای ضد افسردگی ، داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای با اكثر داروهای مصرفی تداخل دارویی ایجاد می كند.داروهای ضد افسردگی گروه SSRIS می تواند اثر برخی از داروهای مصرفی را شدت بیشتری بخشد. اگر این گروه از داروها همراه با داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای، ضد هیجان و درمان مشكلات بی خوابی مثل دیازپام مصرف شود، اثر داروهای فوق را شدت می بخشد.سایر داروهایی كه با داروهای گروه SSRIS تداخل دارویی دارند: داروهای تنظیم كننده ضربان قلب ، و داروی هالوپریدول است.داروی ونلا فاكسین با داروهای فلوكستین ، پاروكستین و سرترالین تداخل دارویی دارد. این دارو همچنین با داروی كوئینیدین(Quinidine) دارویی كه جهت درمان بی نظمی های ضربان قلب تجویز می شود، تداخل دارویی ایجاد می كند.ونلافاكسین نیز با داروی تیوریدازین(Thioridazine) تداخل دارویی ایجاد می كند. این دارو میزان جذب ونلافاكسین ( Venlafaxine) را در بدن افزایش می دهد. مصرف داروی نفازودون(Nefazodone) توأم با داروهای تریازولام ( Triazolam ) و آلپرازولام ( ( Alprazolamمیزان جذب هر دو داروی فوق را در بدن افزایش می دهد. داروی نفازودون با داروی ترفنادین (Terfenadine ) كه هر دوی داروها جهت درمان مشكلات حساسیتی تجویز می شوند، تداخل دارویی ایجاد می كند ؛ مصرف توأم ِ این داروها باعث بی نظمی ضربان های قلب می شود. نكته مهم : مصرف هر نوع داروی ضد افسردگی همراه با داروهای ضد افسردگی گروه MAOIS ممكن است كشنده باشد. داروهای ضد افسردگی گروه MAOIS شامل داروهای زیر است:1- فنلزین ( Phenelezine ) 2- ترانیل سیپرومین ( Tranyl Cypromine ) بنابراین هرگاه پزشك معالج خواست، داروی ضد افسردگی جدیدی را برای شما تجویز كند، باید قبل از شروع داروی جدید، مصرف داروی ضد افسردگی گروهMAOIS را برای مدتی قطع كنید، زیرا با این كار وقت كافی برای تصفیه كامل خون از داروی فوق وجود دارد. درمان افسردگی با ورزش درمان افسردگی با ورزش كیومرث جباری جسم و روح، دو بعد سازنده یك انسان و هستی دهنده به او، از گذشته به عنوان مبحثی فراگیر مورد بحث و بررسی فلاسفه و بزرگان علم و ادب و مربیان تعلیم و تربیت بوده و هنوز هم پایه و اساس تئوریهای انسانگرایانه قرن حاضر است. انسان امروزی، به علت گسترش و رشد چشمگیر تكنولوژی و روابط میان فردی، كمتر فرصت تأمل و اندیشه ژرف در رفتار و كردار خود را یافته و بیشتر تحت تأثیر، نفوذ و تسلط محركهای بیرونی و محیطی قرار گرفته و دچار از خود بیگانگی و مشكلات روحی و روانی گشته است كه به نوبه خود، چنین مشكلاتی مسبب دوری انسان از مسیر رشد و تكامل بهنجار شده و او را به سمت و سوی نابهنجاری سوق می دهد. افسردگی به عنوان یكی از معضلات و ناراحتی های روحی و روانی، در حال حاضر طیف وسیعی از مراجعان به كلینیك ها و درمانگاههای مشاوره و روانشناسی را تشكیل می دهد. مالیخولیا از زمانهای دور، با زندگی انسان در كشاكش بوده و آن را دچار ركود و بی نظمی ساخته است و نویسندگان و هنرمندان بسیاری از جمله ویلیام شكسپیر، ونسان ونگوگ، تئودور داستایوفسكی و دیگران در مورد آن اثراتی به جا گذاشته اند. افسردگی به عنوان یك بیماری روانی، تأثیرات عمیقی در خلق و خو، میزان فعالیت حركتی بدن، رفتار خودآزارانه (منجر به خودكشی)، اختلالات شناختی، فیزیولوژی و بی نظمی های مربوط به زمان خواب را به دنبال داشته و در زمینه های فردی و اجتماعی شخص را به انزوا كشانده و از اجتماع و فعالیتهای آن بازداشته وسیر قهقرایی را در روند رشد فرد باعث می شود.در حیطه درمان افسردگی همچون دیگر بیماریهای روانی، تحقیقات و پژوهشهای بی شماری صورت گرفته و تكنیك های دارودرمانی، روان درمانی، شوك درمانی و درمانهای شناختی و; از جمله تكنیكهای خاص درمانی در این نوع بخصوص بیماری مدنظر قرار گرفته و هر روزه با گذشت زمان گامهای مؤثری در جهت شناخت، بررسی و درمان آن برداشته می شود. ورزش به عنوان یكی از بدیع ترین روشهای درمانی در افسردگی، بیش از پیش و با اتكا به تحقیقات و بررسی های محققان، توجه عموم را به خود جلب كرده و بیماران و مراجعین افسرده ای كه ذهنیتی منفی و مأیوس شونده از دیگر روشهای درمانی دارند، با تكیه بر این شیوه درمانی، افق روشنی در بهبود خود از ناراحتی ها و تنشهای روحی را تجربه كرده اند.در پژوهشی با مقایسه سه عامل «دویدن»، «روان درمانی با زمان محدود» و «روان درمانی با زمان نامحدود» به درمان افسردگی پرداخته شد. در این پژوهش، تعداد 24 مرد و زن به طور تصادفی به یكی از سه گروه مورد نظر گمارده شدند. بیماران شركت كننده در گروه درمان ورزشی «دویدن» مطابق برنامه ای از قبل تعیین شده، طی 10 هفته و هر هفته سه بار می دویدند. از آنها خواسته شده بود كه فقط روی دویدن تمركز و از بحث درباره افسردگی شان خودداری كنند. بیماران تحت روان درمانی به مدت 12 هفته به طور سرپایی در یك درمانگاه درمان شدند. در پایان همه گروهها با استفاده از فهرست علائم (SCL-90)(1) مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج ارزیابی در هر سه گروه نشان دهنده كاهش نمره های افسردگی در مقایسه با قبل از درمان بود.در مطالعه دیگری به وسیله گریست و همكارانش (1984)، 60 آزمودنی مبتلا به افسردگی خفیف به طور تصادفی به یكی از سه وضعیت درمانی یعنی ورزش، گروه درمانی(2) و آرامش آموزی گمارده شدند. پس از 12 هفته درمان سطح افسردگی، اضطراب و حساسیت بین فردی آزمودنی های سه گروه ارزیابی شد. تحلیل نتایج نشان دهنده بهبود هر سه گروه در مقایسه با قبل از درمان بود، ولی هیچ تفاوت بین گروهی یافت نشد. در پیگیری سه ماهه آزمودنی ها، مشخص شد كه درمان ورزشی و آرامش آموزی در مقایسه با گروه درمانی، اثرات درمانی پایاتری داشته اند. گریست نتیجه گرفت آزمودنی های شركت كننده در درمان ورزشی و آرامش آموزی مهارتهای جدیدی را فرا گرفته اند كه می توانند آنها را بعد از اتمام درمان نیز به كار گیرند و این امر دلیل ماندگاری اثرات درمانی در آنها است.(نعمت الله زاده ماهانی، كاظم، پژوهشهای روانشناختی). دوین و همكارانش (1983) در مطالعه دیگری، اثر استفاده از دویدن و تمرین با وزنه (3) را در درمان 41 زن كه مطابق معیارهای تشخیصی RDC (اسپیتز، اندیكت و رابینز، 1978 ) مبتلا به افسردگی بزرگ بودند، بررسی كردند.آنها از نمره های پرسشنامه افسردگی بك (4)(BDI) و نمره های مقیاس افسردگی هامیلتون(5) (HRSD) به عنوان شاخص تغییرهای درمانی استفاده كردند. زنان مبتلا به افسردگی به طور تصادفی به سه گروه- گروه «ورزش دو»، «گروه «تمرین با وزنه» و «گروه گواه (ایست انتظار)» تقسیم شدند. درمان به مدت 8 هفته ادامه داشت و شامل 4 بار تمرین 30 دقیقه ای در هر هفته بود. نتایج ارزیابیهای انجام شده پس از پایان درمان و در پیگیری یك ماهه پس از درمان نشان داد كه نمره های افسردگی گروه های ورزشی- دویدن و تمرین با وزنه- كاهش معنی داری یافته است. پیامد درمان با دو گروهی كه با ورزش درمان می شدند، تفاوتی نداشت. دوین و همكارانش نتیجه گرفتند كه هم ورزشهای حركتی و سرعتی (مثل دویدن) و هم تمرینهای قدرتی (مثل تمرین با وزنه) اثر ضد افسردگی دارند. آنان چیره دستی در انجام یك مهارت و یا افزایش احساس خودتوانمندی(6) را به عنوان مكانیسم احتمالی تغییرات حاصل از ورزش معرفی كردند. (نعمت الله زاده ماهانی، كاظم، پژوهشهای روانشناختی). در پژوهشی دیگر، مك كنن و هولمز (1984)اثر ورزش و آرامش آموزی(7) را بر افسردگی نمونه ای 43 نفره از زنان دانشجو بررسی كردند. این دانشجویان براساس نمره هایشان در پرسشنامه افسردگی بك- نمره های بالاتر از 14 در ارزیابی اولیه- انتخاب شدند. قبل از شروع درمان همه آنها به پرسشنامه افسردگی بك پاسخ دادند و آمادگی جسمانی آنها ارزیابی شد. سپس به سه گروه (ورزش دو، گروه آرامش آموزی و گروه گواه بدون درمان) تقسیم شدند. درمان 10 هفته به طول انجامید. این پژوهش نشان داد كه نمره های افسردگی گروه درمان با ورزش دو در مقایسه با گروه آرامش آموزی و گروه گواه بدون درمان كاهش معنی دار یافته است. فرمونت و كریگهد(1984) اثر درمانی دویدن، شناخت درمانی و شناخت درمانی توأم با درمان ورزشی را در افسردگی 49 مرد مبتلا به افسردگی خفیف تا متوسط بررسی كردند. آنها در پژوهش خود از گروه گواه بدون درمان استفاده نكردند، چون اعتقاد داشتند پژوهشهای مختلفی نشان داده است كه هم درمان با ورزش و هم شناخت درمانی در مقایسه با گروه گواه بدون درمان، اثر ضد افسردگی دارند.(نعمت الله زاده ماهانی، كاظم، پژوهشهای روانشناختی).تحقیقات و بررسی های فرمونت و كریگهد 1984 نشان داد كه دویدن در درمان افسردگی خفیف و متوسط به اندازه شناخت درمانی و شناخت درمانی توأم با ورزش مؤثر است. از هفته پنجم درمان، كاهش معنی داری در نمره های پرسشنامه افسردگی بك (BDI) پدید آمد. این كاهش در پیگیری 2 ماهه نیز باقی مانده بود. هر سه شیوه درمانی برای افسردگی خفیف و متوسط به یك اندازه مؤثر بودند. همچنین این پژوهش نشان داد كه بین نمره های پرسشنامه افسردگی بك و شاخص تغییر در آمادگی جسمانی (بهبود ضربان قلب) همبستگی وجود ندارد. با توجه به پژوهشهای انجام شده، این حقیقت كه انجام تمرینات ورزشی در درمان افسردگی نقش مهم و مؤثری دارند، تأیید می شود، البته باید در نظر گرفت كه افسردگی در هر سطحی را نمی توان به وسیله تمرینات ورزشی درمان و یا حداقل تأثیرات زیادی در جهت بهبود آن ایجاد كرد. در كل باید گفت تنها افسردگی های خفیف و متوسط كه تغییرات نه چندان جدی در شخصیت و خلق فرد ایجاد می كنند و نوع طرز تفكر شخص در جهت گزینش این درمان به وسیله ورزش مؤثر بوده و موفقیت های بیشتر در زمینه چنین درمانی، نیازمند به تحقیقات بعدی است. توجیه فیزیولوژیك و جسمانی اثرات ضد افسردگی ورزش در این راستا باید گفت انجام مرتب و منظم تمرینات ورزشی با شدت و ریتم مناسب (جلسات بی شمار و پی در پی با تنظیم مدت زمان، میزان و اندازه تمرینات، شدت تمرینات، تعداد دفعات و غیره) باعث بالا رفتن سطح آمادگی جسمانی و در نتیجه توانا شدن قلب و عروق در شخص می شود كه خود باعث كاهش پاسخ به استرسهای قلبی- عروقی شده و پاسخ های هیجانی و روانی شخص را نسبت به استرس نیز كاهش می دهد. به عبارتی همان طور كه می دانیم تصویر بدنی شامل اندازه قد، وزن، درشتی اندام، قدرت بدنی و ; است و لذا با ایجاد و توانایی فیزیكی و بدنی به وسیله تمرینات ورزشی این خودپنداری مثبت كه «من قوی هستم و در مقابل سختیها و مشكلات مقاوم شده ام» قوت گرفته و از لحاظ روانی نیز فرد را در موقعیت خوبی برای مواجهه و مقابله با استرس قرار می دهد كه خود، واكنشهای فیزیولوژیك مثبتی را در پی خواهد داشت، به عبارتی همان تصاویر بدنی فوق كه خودسازنده خودپنداره شخص هستند، در صورت مثبت بودن، فرد را در مقابل استرس و هیجانات كاذب و آسیب زا حمایت می كنند و این مسأله، یكی از مهمترین روشهای پیشگیری در افراد و بیماران روحی و روانی است كه در مبحث بهداشت روانی به طور كامل به آن پرداخته شده است.اثرات زیست-شیمیایی ضد افسردگی ورزش در توجیه دیگری كه در این مبحث مطرح است، اثرات انتقال دهنده های عصبی در نظر گرفته می شود. همان طور كه قبلاً گفته شد تأثیرات مثبت ورزش و تمرینات مرتب و منظم ورزشی با شیوه علمی (توجه به اصول علم بدنسازی، علم تغذیه، آموزشهای لازم و ;) باعث افزایش توان قلب و برون ده قلبی، كاهش ناخالصی های موجود در خون (چربی های اضافی، كنترل میزان قند خون و سموم و دفع آنها و ;) و همچنین باعث ایجاد نظم در سیستمهای مختلف گردش خون، تنفس، گوارش، اعصاب و دیگر قسمتها شده و كاركردهای آنان را تسهیل و ترمیم می كند. در ضمن ایجاد نظم در ترشح غدد درون ریز بدن كه اثرات انكارناپذیری بر خلق و خو و ایجاد تنش و ناراحتی های فیزیولوژیكی دارند، همه از مزایای تمرینات منظم ورزشی است. در یكی از مباحث مهم در زمینه ایجاد بیماریهای روانی، بحث پیرامون انتقال دهنده های عصبی و عدم كاركرد صحیح آن (كاهش یا افزایش دوپامینو سروتونین و;) در بروز بیماریهای روانی انكارناپذیر است و یكی دیگر از تأثیرات مثبت ورزش تنظیم در میزان انتقال دهنده های عصبی در سلول عصبی و در نتیجه تعادل و توازن در كاركرد عصبی شخص و كاهش حالت نابهنجاری های روانی است. توجیه شناختی اثرات ضد افسردگی ورزش در زمینه توجیه شناسی مبحث، بیشتر توجهمان بر خواص روانی ناشی از اثرات ایجاد خودتوانی در فرد است كه خود زمینه ای مثبت جهت ایجاد تغییرات اساسی در رفتار و طرز تفكر شخص بوجود می آورد. به عبارتی باید گفت ما همان گونه احساس می كنیم كه فكر می كنیم و یا به گونه ای فكر می كنیم كه احساس داریم و این نشان دهنده تأثیرات متقابل دو مقوله احساس و ادراك در حافظه شخص است. بنابراین افسردگی چون واكنشی احساس و عاطفی است هرگونه ایجاد طرز تفكر مثبت در ذهنیت فرد افسرده می تواند منجر به احساس مثبت در او شده و به عكس هر نوع تفكر غلط و غیرمنطقی می تواند زمینه ای برای یك احساس منفی و در نتیجه افسردگی باشد. به عنوان مثال یكی از احساسات منفی و شایع یك افسرده، احساس پوچی و بی ارزشی است، احساس این كه من حق زنده بودن را با توجه به این كه بی ارزش و حقیر هستم ندارم (این احساس در مراحل شدیدتر می تواند منجر به خودكشی شود) و همچون انگلی وابسته به دیگران هستم و هیچ كار مثبتی از من سر نمی زند و این احساسات از لحاظ منطقی و استدلال شخص به صورت منفی ارزیابی شده و به این نگرش كه «من انسان بدی هستم» یا «من لایق زندگی نیستم» منجر می شود كه جملگی باعث شدت و افزایش افسردگی و تبدیل آن از احساس افسردگی به خلق افسردگی می شود. حال در ورزش با ایجاد خودتوانی و بازگرداندن اعتماد به نفس در این مورد كه «می توان تغییر كرد» و «می توان مثبت بود و مثبت زندگی كرد»، زمینه ایجاد احساسات مثبت در جهت زدودن روحیات افسردگی مهیا می گردد. به وسیله ورزش شخص احساس می كند می تواند كنترل زندگی اش را حتی در سخت ترین شرایط در دست داشته باشد، احساس می كند اراده اش آن قدر مصمم است تا نگذارد ناملایمات زندگی وی را دستخوش پریشانی سازد.به طور كلی عواملی كه به وسیله درمانگران در زمینه كاهش افسردگی بیماران مؤثرند عبارتند از:1- مراجعین (افسردگان) را در جهتی هدایت كنند كه اینان احساس كنند قادر به كنترل رفتار خود هستند.2. بر آموزش مهارتهایی تمركز كنند كه برای بیماران حائز اهمیت هستند.3. بر استفاده مستقل از مهارتها و تعیین اهداف شخصی تأكید كنند.4. بهبود بیماران را به تسلط خود آنان در مهارتهایی كه آموخته اند، مرتبط سازند.توجیه رفتاری خواص ضد افسردگی ورزش در زمینه رفتاری، مشوقها و تقویت كننده های مثبت و منفی و اثرات آن در افسردگی مدنظر قرار می گیرد. تقویت كردن رفتار مثبت در یك موجود می تواند موجب تكرار و ثابت شدن آن شیوه رفتاری در آن موجود شود و عدم تقویت یك رفتار منفی و ناپسند می تواند باعث فراموشی و ناپدید شدن آن رفتار شود. سخن آخر در بررسی های انجام شده در مقاله حاضر اثرات ضد افسردگی ورزش در سه حالت دویدن، كار با وزنه و آرامش آموزی بررسی شده است. مسلماً درمان افسردگی با ورزش همچون درمانهای دیگر، نیازمند انجام تحقیقات بی شمار بعدی است و برای اجرا و انجام چنین درمانی نیازمند به متخصصین روانشناسی و ورزش می باشد تا جنبه های مختلف هر دو رشته را شناخته و به صورت صحیح و علمی از تلفیق آن دو به نحو شایسته و ثمربخش بهره مند شوند. پانوشت ها:1 – Symptom checklist (scl-90)2 – group therapy3 – weight liftiny ( weight taininy) 4 – beck depression invertory 5 – Hamilton rating scale for depression6 – sense of self efficacy 7 – relaxatation trainimg منابع: انواع افسردگیــــــــــــــــــــــــــــــــ 1- افسردگی اساسی: این نوع افسردگی اختلال در خلق میباشد كه معمولا 2 هفته بطول می انجامد. احساس دلتنگی و حزن مفرط و از دست دادن میل و لذت از فعالیتهای دلپذیرو احساس گناه و بی ارزشی از نشانه های آن میباشد. این نوع افسردگی خطرناك بوده و میتواند به خود كشی منجر گردد. 2- افسردگی مزمن: شدت علایم آن از افسردگی اساسی كمتر بوده اما دوره آن طولانی و ممكن است و 2 الی 5 سال بطول انجامد. علایم آن معمولا ناتوان كننده نمیباشد اما در عملكرد مناسب و احساس خوشایندی فرد تاثیر گذار است.3- اختلال در سازگاری: هرگاه انسان عزیزی را از دست میدهد، شغلش را از دست داده و یا تغییر میدهد، و یا آگاه میگردد كه بیماری لاعلاجی دارد كاملا طبیعی است كه احساس استرس، اندوه و خشم میكند. اما در نهایت امر افراد خود را با شرایط پدید آمده وفق میدهند. اما برخی قادر به چنین عملی نمیباشند. هنگامی كه واكنش فرد به یك موقعیت و یا حادثه سبب افسردگی در وی میگردد به آن اختلال در سازگاری میگویند.4- اختلال دو قطبی: به تغییرات غیر قابل پیش بینی خلق از شیدایی تا افسردگی اختلال دو قطبی میگویند. در یك زمان فرد رفتار برونگرایی مفرط، پر حرفی، خود بزرگ بین از خود بروز میدهد و در دوره ای دیگر افسرده میگردد. 5- افسردگی فصلی: این نو ع افسردگی معمولا در زمستان شیوع می یابد. علت آن كاهش تابش نور خورشید است.این افسردگی سبب سردرد، تحریك پذیری و كاهش سطح انرژی میگردد.راهبردهایی برای غلبه بر افسردگیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ1- برای خود اهداف قابل دسترس تعیین كنید.2- تنها به میزان معقول و در حد توان خود مسئولیت بعهده بگیرید.3- كارها، اهداف و وظایف بزرگ را به بخشهای كوچك تقسم كنید.4- مدیریت زمان و الویت بندی را فراموش نكنید. 5- مدتی از وقت خود را با دیگران و یك دوست صمیمی سپری كنید. سعی كنید فردی را در زندگی بیابید كه بتوانید به وی اعتماد كرده و با وی درد دل كنید.6- به سرگرمیهایی كه علاقه دارید بپردازید.7- ورزش كنید و فعالیت بدنی منظم داشته باشید.8- تا بر طرف شدن آثار افسردگی تصمیمات مهم و حیاتی خود را به تعویق اندازید. 9- به خاطر داشته باشید كه بهبودی خلق افسرده زمانبر و تدریجی میباشد انتظار معجزه نداشته باشید.10- از افراد غیر حامی و منتقد اجتناب كنید.11- به دوستان و خانواده خود اجازه دهید در روند بهبودی به شما كمك كنند.12- افكار مثبت را جایگزین افكار منفی گردانید.13- به خاطر داشته باشید كه زندگی بطور ذاتی مبهم و نامشخص بوده و در بسیاری از شرایط تنها یك پاسخ واحد مشكل گشا نخواهد بود.زندگی مملو از احتمالات است. 14- شما باید بیاموزید چگونه میان اموری كه شما مسئول آنها میباشید و یا نمیباشید تفاوت قائل گردید. معمولا افراد كنترلی كه بر شرایط دارند را كمتر و یا بیشتر از آنچه هست بر آورد میكنند.اموری كه شما مسئولیتی در قبال آن ندارید و یا خارج از كنترل شماست به حال خود بگذارید.15- شما باید قادر باشید میان موقعیتهایی كه ارزش شما باید بر اساس موفقیتهای شما تعیین گردند و دیگر موقعیتها تفاوت قائل گردید. 16- شما باید بیاموزید كه چه زمان باید با احساسات خود ارتباط برقرار كرده و چه زمان از آنها فاصله بگیرید.17- شما باید بیاموزید كه چه هنگام باید به بر زمان حال تمركز كنید و چه هنگام به زمان آینده.18- خوشبختی و نیل به شادی در زندگی هدف نامعقولی نیست اما شما باید ابتدا مفهوم خوشبختی را برای خود معنا كرده و سپس با برنامه ریزی و ایجاد سلسه مراتب و پیروی از آنها به خوشبختی مطلوب خود دست یابید.19- شما باید قادر باشید كه میان احساسات درونی خود و واقعیتهای عینی تفاوت قائل گردید.20- شما باید قادر باشید تا با دیگران رابطه برقرار كنید.21- اعتماد بنفس خود را افزایش دهید.22- وابستگی خود را به دنیای خارج كاهش دهید.23- به خاطر داشته باشید هیچ فرد دیگر ی جز خود شما مسئول شادی شما نمیباشد. درمان افسردگی سیاوش جمالفر،روانشناس (عضوجامعه روانكاوی انگلستان) از روش های رفتار درمانی شناختی در سطح بسیار گسترده ای می توان استفاده كرد و تنها منحصر به درمان بیماری های روانی نیست. به عنوان مثال، از این روش می توان حتی در مورد كسانی كه عزت نفس پایینی دارند نیز استفاده كرد و از آن در حل مشكلات زناشویی نیز بهره گرفت اگر احساس افسردگی و كسالت می كنید و میزان و سطح انرژی شما پایین است و آدمی غیر فعال هستید، وقتی صبح از خواب بیدار می شوید مدتی درباره كارهایی كه باید انجام بدهید بیندیشید. در مورد انجام ندادن كارهای خود نگران شوید و تمام دلایلی را كه نمی توانید هیچ كاری انجام دهید به خود یادآوری كنید   رایج ترین مشكل، فقدان فعالیت نیست، بلكه فقدان فعالیتی است كه باعث به وجود آمدن حس خرسندی و سرور و پیشرفت شود، یا فرد را برای انجام فعالیت بیشتر تقویت كند در مقاله پیشین با عنوان “افسردگی چیست؟” كه در شهروند 1069جمعه 25 فروردین ماه 1385 چاپ شد سعی كردم افسردگی را به طور مختصر و با جزئیات خاص مشخص كنم. در اینجا میخواهم روشهای درمانی آن را با تكیه بر دیدگاههای مختلف درمانی تا جایی كه خواندن آن كسالت آور و افسرده كننده نباشد، توضیح دهم. در ضمن می خواهم بگویم مطالبی هم در لابلای روشهای درمان به عنوان روشهای درمانی خودیاری ارائه خواهم داد كه خواننده ای كه از این ناراحتی رنج می برد، بتواند با تكیه و با به كار بردن آنها، خود در غلبه بر افسردگی خود اقدام كند. در درمان افسردگی از سه نظریه و یا به اصطلاح از سه دیدگاه عمده كمك می گیرند. این سه دیدگاه عبارتند از: الف ــ روش روانكاوی (psychoanalysis)ب ــ روش رفتار درمانی (Behavior Therapy)ج ــ روش شناختی درمانی (Cognitive Therapy)د ــ روش رفتار درمانی شناختی (Cognitive Behavior Therapy) الف ــ روش روانكاویدرمانگران و متخصصانی كه از این روش در جهت درمان ناراحتی های روانی از جمله افسردگی استفاده می كنند، از نظریه فروید و پیروان آن بهره می گیرند. فروید و پیروانش نقش عمده ای در شكل گیری این نوع درمان داشته اند. در واقع نیمه اول قرن بیستم به بحث درباره روانكاوی و روان درمانی روان پریشی اختصاص داشته و نتیجه ای كه از این درمان طولانی مدت گرفته شده این است كه ریشه مشكلات شخصی افراد مربوط به دوران كودكی است. البته میزان كارآیی و مفید بودن این روش درمانی در مورد كسانی كه توانایی فراخوانی وقایع دوران كودكی را دارند، مصداق پیدا می كند. با توجه به اینكه فروید معتقد بود كه ذهن انسان به طور فرضی از سه بخش تشكیل شده است، آنها سعی می كنند عقده ها و تضادهای نهفته شده در قسمت ناهشیار ذهن، از دوران كودكی را به قسمت هشیار ذهن آورده تا فرد بتواند از وجود آنها آگاهی پیدا كرده و تاثیر ناهشیار آنها را بی رنگ تر سازد. در واقع فروید معتقد بود كه ذهن انسان از سه بخش هشیار، نیمه هشیار و ناهشیار تشكیل شده است. ما نسبت به قسمت هشیار ذهن خود كاملا و به قسمت نیمه هشیار ذهن تا حدودی آگاهی داریم ولی به هیچ وجه از قسمت ناهشیار ذهن خود آگاهی نداریم. عقده های نهفته شده در این قسمت بر اساس جرقه های خاصی فعال شده و باعث ناراحتی فرد می شوند. درمانگر معتقد به این روش روانكاوی سعی می كند در یك موقعیت بسیار آرام، ریلكس و خوشایند، فرد را اداره نماید كه عقده های انباشته شده در این قسمت را به مرور زمان و گاهی بسیار طولانی مدت به قسمت هشیار ذهن منتقل نماید. از این روش نمی توان به سادگی و به صورت خودیاری استفاده كرد. برای اینكه درمانگر روانكاو بایستی فرد متخصصی بوده و دوره های روانكاوی را با موفقیت گذرانده باشد. از معایب دیگر این روش، طولانی مدت بودن و در نتیجه پر هزینه بودن آن برای بیمار می باشد. ب ــ روش رفتار درمانیدر تقابل با تنها روش درمانی موجود یعنی روانكاوی، و شواهد ضعیف دال بر موفقیت این روش، در دهه های 1950 و 1960 شیوه جدید رفتار درمانی ارائه شد. این روش درمانی دو جنبه مهم داشت: نخست آن كه پیروان آن قصد داشتند نشانه های بیماری (مثلا اضطراب) را از طریق روبرو شدن با خود آن، بدون توجه به چگونگی یا تاریخچه آن، از بین ببرند. دوم آنكه پیروان آن، روشهایی را به كار می برند كه با آنچه روانشناسان آزمایشگاهی از طریق ساز و كار یادگیری دریافته بودند ارتباط ضعیفی داشت. این یافته ها مواردی بودند كه می شد آنها را مورد آزمایش قرار داد. در واقع می توان گفت، پیروان رفتار درمانی روشی را به كار می برند كه در آن با ارزش بودن یا بی ارزش بودن یك شكل درمان، بالقوه می توانست مورد آزمایش قرار گیرد. زمینه هایی كه این نوع روش درمانی در آنها خیلی موفق بوده است، عبارت بودند از: درمان اختلالات اضطرابی، بویژه درمان ترس های خاص (از قبیل ترس از حیوانات یا ترس از بلندی) و درمان هراس از مكانهای باز. درمان این بیماری ها با روشهای عادی و معمولی روان درمانی بسیار مشكل بود. بعد از یك دوره طلایی و شكوفایی رفتار درمانی، زمان افول آن فرا رسید. برای افول روش رفتار درمانی چندین دلیل وجود داشت. یكی از مهمترین آنها بی توجهی رفتار درمانی به افكار درونی بیمار بود كه دقیقا و به طور مشخص هسته مركزی ناراحتی های بیمار به حساب می آمد. با توجه به این امر، بویژه در زمینه درمان افسردگی، روش رفتار درمانی نتوانست توانایی لازم را برای انجام این كار از خود نشان دهد و در نتیجه مشخص شد كه به تجدید نظری كلی نیاز دارد. ج ــ روش شناختی درمانیدر اواخر دهه 1960 و اوایل دهه 1970 برای درمان بیماری های روانی بویژه درمان افسردگی، روشی به نام شناخت درمانی ارائه گردید. پیشرو روش جدید درمانی، روانشناس آمریكایی پروفسور آیورن ت.بك (Aaron T.Beck) بود. پروفسور بك معتقد بود شیوه سركوب شده افكار بیمار از اهمیت بالایی برخوردار است، و بر آن تاكید زیادی داشت. او همچنین روش درمانی جدیدی را در این زمینه ارائه كرد. مبالغه نخواهد بود اگر بگویم روش او، كل سیستم و ماهیت روان درمانی را تغییر داده و این تحول نه تنها در زمینه درمان افسردگی، بلكه در بخش وسیعی از مشكلات روانی بوده است. د ــ روش رفتار درمانی شناختیدر سالهای اخیر، روش شناختی ارائه شده به وسیله بك، با روش رفتار درمانی تركیب شده و روش جدیدی را به نام روش رفتار درمانی شناختی به وجود آورده كه در برگیرنده نظریه و عمل است. اهمیت این نوع روش درمانی در زمینه روان درمانی به دو دلیل است: نخست اینكه شناخت درمانی كه ابتدا از سوی بك ارائه گردید و سپس از سوی پیروان او و افراد موفق در این زمینه توسعه پیدا كرد، مورد توجه طرفداران سفت و سخت آزمایش های علمی قرار گرفته و درصد موفقیت این روش بویژه در موارد مربوط به افسردگی در حد بسیار بالایی بوده است. نه تنها ثابت شده كه این روش بسیار موثر بوده است، بلكه یكی از بهترین روش های درمان نیز به حساب می آید (به جز در موارد بسیار حاد كه نیاز مبرم به دارو درمانی وجود دارد).بعضی از مطالعات نشان می دهند احتمال بازگشت مجدد بیماری در مورد بیمارانی كه به طور موفقیت آمیز با روش رفتار درمانی شناختی درمان می شوند، كمتر از بیمارانی است كه با روش های دیگر، از قبیل درمان با داروهای ضد افسردگی، به بهبودی كامل دست می یابند. دومین دلیل آن است كه كاملا روشن شده كه این روش به خوبی می تواند بر الگوهای فكری خاصی كه با مشكلات روانی در هم می آمیزد، تاثیر بگذارد. با توجه به این امر، روشهای رفتار درمانی شناختی برای درمان بیماری های اضطراب از قبیل اختلال وحشت زدگی، اختلال اضطراب فراگیر، ترسهای خاص، جمع هراسی، اختلال وسواس فكری ــ عملی و خود بیمارانگاری به كار می رود. این روش درمانی هم چنین علاوه بر موارد مذكور با موفقیت كامل در درمان سایر بیماری ها از قبیل: اعتیاد به الكل، اعتیاد به مواد مخدر، اعتیاد به قمار، اختلالات خوردن مثل پرخوری و كم خوری عصبی نیز به كار می رود. در واقع از روش های رفتار درمانی شناختی در سطح بسیار گسترده ای می توان استفاده كرد و تنها منحصر به درمان بیماری های روانی نیست. به عنوان مثال، از این روش می توان حتی در مورد كسانی كه عزت نفس پایینی دارند نیز استفاده كرد و از آن در حل مشكلات زناشویی نیز بهره گرفت. از همه مهمتر این است كه اخیرا این روش در درمان بیماری های اسكیزوفرنی و افسردگی شیدایی بسیار موفقیت آمیز بوده است. علاوه بر محاسن ذكر شده در بالا باید اشاره بكنم كه از روش رفتار درمانی شناختی می توان به وسیله خودیاری نیز بهره گرفت. در اینجا به نمونه هایی از روش رفتار درمانی شناختی در درمان افسردگی اشاره می كنم. قبل از آنكه به این مسئله بپردازم باید خاطر نشان سازم كه وقتی فردی در گودالی سقوط می كند مهم نیست كه چگونه به آن افتاده است (اگر چه پیشگیری لازمه زندگی است كه در این مورد جامعه و عوامل ارثی و محیطی بیشتر مسئول هستند)، بلكه مهم این است كه چگونه می تواند از آن بیرون بیاید. افسردگی همیشه همراه با اضطراب و افكار مزاحم است. اولین قدم در غلبه بر افسردگی این است كه بایستی بدون هیچگونه قید و شرطی اضطراب موجود را بپذیرید و با آن مبارزه بكنید. افكار مزاحم در افراد افسرده بسیار قوی می باشند و فرد باید با تمام قوا تلاش بكند كه آنها را از خود دور سازد. افراد افسرده تحمل دیگران و شركت در گروه و جمع را ندارند. آنها می گویند كه شك دارند كه دیگران آنها را دوست داشته باشند و بخواهند با آنها معاشرت كنند. افكار منفی و مزاحم از قبیل «من خیلی كسل كننده هستم» یا «اگر آنها بفهمند كه من واقعا چه جور آدمی هستم از من دوری خواهند كرد» در بین این افراد بسیار رایج است. افراد افسرده معمولا از قضاوت دیگران درباره خود نگران و مضطرب هستند و همین امر باعث می شود كه روابط اجتماعی آنها ضعیف و ضعیف تر بشود. برای برطرف كردن این مشكل باید سعی كنید برای هر روز خود یك ارتباط اجتماعی بگنجانید و این كار را برای چند روز تكرار كنید و سپس به تدریج آن را افزایش بدهید و در آخر هفته به دو ارتباط اجتماعی در روز برسانید. طول مدت ارتباط و تماس اجتماعی می تواند به تدریج و بر اساس افزایش قدرت اعتماد به نفس شما افزایش یابد. یكی دیگر از ویژگی های افسردگی قادر نبودن به انجام دادن هیچ كاری است. اگر احساس افسردگی و كسالت می كنید و میزان و سطح انرژی شما پایین است و آدمی غیر فعال هستید، وقتی صبح از خواب بیدار می شوید مدتی درباره كارهایی كه باید انجام بدهید بیندیشید. در مورد انجام ندادن كارهای خود نگران شوید و تمام دلایلی را كه نمی توانید هیچ كاری انجام دهید به خود یادآوری كنید. برای اینكه بتوانید این حلقه و زنجیر را بشكنید، باید اعمالی را انجام دهید. وقتی صبح از خواب بیدار می شوید،‌ داشتن برنامه برای انجام دادن كارها، اولین قدم مهم در این زمینه است. همچنین تنظیم ساده و اساسی جدول زمان بندی شده روزانه بسیار مفید خواهد بود. بهترین كار این است كه برنامه روزانه خود را یك روز قبل بنویسید و معمولا اوایل هر شب بهترین زمان برای نوشتن برنامه كار روز بعد است. اگر برای نوشتن برنامه وقت معینی را در نظر بگیرید به مراتب بهتر و كارآتر خواهد بود. اگر شما فعالیت هایی را انجام دهید، ولی هیچگونه احساس بهتری در شما ایجاد نشود، چه كار باید كرد؟ رایج ترین مشكل، فقدان فعالیت نیست، بلكه فقدان فعالیتی است كه باعث به وجود آمدن حس خرسندی و سرور و پیشرفت شود، یا فرد را برای انجام فعالیت بیشتر تقویت كند. وقتی كه احساس غم و اندوه می كنید و حالت خلقی پایینی دارید، بسیار مهم و اساسی است كه با انجام هر نوع فعالیتی احساس مثبتی برای خود به ارمغان بیاورید. سعی كنید انتقاد از خود یا ناچیز شمردن تلاش هایتان را كنار بگذارید. در انجام دادن فعالیت ها اختصاص دادن زمان برای اتمام فعالیت از امور اساسی و ضروری روش رفتار درمانی شناختی می باشد. وقتی افراد افسرده هستند، در شیوه رفتار و تفكر خود بسیار كند عمل می كنند، بنابراین برای انجام دادن بعضی از كارها، زمان بیشتری لازم دارند. اگر زمانی كه افسرده هستید تصمیم بگیرید كه دو تا از اتاقهای بزرگ خانه را تمیز كنید، این خطر وجود دارد كه این كار تقریبا تمام روز شما را پر كند و در نتیجه باعث ناامیدی شما شود. چون ممكن است احساس كنید كار چندان بدرد بخوری انجام نداده اید. بدین ترتیب فرصتی برای كارهای دیگر یا تجربیات مثبت دیگر باقی نمی ماند. این امر نه تنها نمی تواند حالت افسرده شما را بهتر كند، بلكه باعث می شود احساس كنید زندگی تان خالی و پوچ است. در مقابل بهتر است تنها دو ساعت اول صبح را به تمیز كردن خانه اختصاص بدهید. در این حالت بدون توجه به اینكه پیشرفت شما چقدر كند بوده است، از اینكه فعالیتی را بر اساس برنامه، انجام داده اید، احساس خوبی خواهید داشت. با مشخص كردن زمان دقیق این كار، فرصت كافی برای انجام سایر فعالیت ها نیز خواهید داشت و احساس گناه نخواهید كرد. به علاوه همین كه افسردگی شما كاهش می یابد، بیشتر فعال خواهید شد و انرژی بیشتری به دست خواهید آورد و قادر خواهید بود كارهای بیشتری را در همان زمان معین انجام دهید. افراد افسرده از انجام دادن امور و كارها احساس لذت و مسرت نمی كنند. آنها با عجله كارهایی را كه باید انجام بپذیرد، انجام می دهند و كوچكترین توجهی به نیازهای خود ندارند. اگر حالت خلقی شما پایین باشد و جدول فعالیت های شما فاقد برنامه های فعالیتی لذت بخش یا فرصت كافی برای خودتان باشد، آن وقت وضعیت خلقی شما نه تنها بهتر نخواهد شد، بلكه رو به وخامت خواهد گذاشت. همچنین پایین بودن سطح انرژی و تمركز ذهن باعث می شود كه انجام كارهای اجباری خیلی دشوار باشد. بهترین روش در این زمینه این است كه فعالیت ها و برنامه های خود را واقع بینانه تنظیم كنید و سعی كنید كه در فعالیت هایی كه می خواهید‌ انجام دهید، توازن وجود داشته باشد. برای طرح ریزی جدول متعادل و سازنده از فعالیت ها، باید در فهرست اولویت ها، فعالیت های مسرت بخش و خوشحال كننده را بگنجانید. فهرست فعالیت های هر روز باید‌ به گونه ای متعادل، هم شامل فعالیت های مسرت بخش و هم شامل فعالیت های اجباری و الزامی باشد. بسیاری از افراد افسرده می گویند وقتی افسرده هستند، به هیچ‌ وجه نمی توانند در مورد‌ فعالیت های مثبت فكر كنند. برای غلبه بر این نوع مشكل، می توانید بعضی از امور و كارهای اجباری و اساسی روزانه را در برنامه جدول بندی خود قرار دهید. این امر باعث خواهد شد كه بسیاری از استرس ها و اضطراب های موجود در این زمینه كاهش پیدا بكند. برای انجام دادن این كار سعی كنید فعالیت ها و یا امور ساده را انتخاب بكنید و سپس اگر احساس بهتری پیدا كردید و كنترل بیشتری روی خودتان داشتید، به تدریج این روند را افزایش دهید و در هر روز دو یا سه مورد از این فعالیت ها را بگنجانید. فایده این رویكرد آن است كه به الزامات و اجبارهای شما حمله می كند و باعث ایجاد بعضی از تجربیات موفقیت آمیز در شما می شود. تكمیل كردن یك كار ضروری بدون توجه به این كه چقدر كوچك است، می تواند مقیاسی برای موفقیت شما به حساب آید. علاوه بر این سعی كنید در قبال تكمیل كارهای اجباری، پاداشی برای خود در نظر بگیرید، بدون توجه به اینكه آن كار چقدر جزیی و كوچك است. در پایان می خواهم مواردی را كه افراد‌ افسرده با آنها درگیر هستند، به طور خلاصه مشخص و اشاره كنم كه افرادی كه احساس افسردگی می كنند باید تلاش كنند از این موارد اجتناب كنند. افراد افسرده معمولا تفكر همه یا هیچ را دارند، یعنی معتقدند كه چیزی یا خوب است و یا به طور مطلق بد و حد وسطی برای آن قائل نیستند. علاوه بر این آنها، دارای ویژگی هایی چون پیش بینی آینده، خواندن افكار دیگران، تفكر خودمداری، حمله به خویشتن، مقایسه اجتماعی، تهی بودن و احساس گناه و احساس خجالت هستند. بنابر این افرادی كه احساس می كنند این موارد باعث آزار و اذیت آنها می شوند، بایستی در جهت برطرف كردن آن اقدام بكنند. البته ناگفته نماند كه همه ی ما تا حدودی دارای چنین ویژگی هایی هستیم ولی اینكه حالت مرضی دارد یا خیر، باید ‌بگویم كه مقایسه حالت مرضی و حالت طبیعی وضعیت افسرده بستگی به این دارد كه در كجای محور B ــــ A قرار داشته باشیم، اگر چنانچه نقطه A مشخص كننده حالت طبیعی و نقطه B را اوج حالت افسردگی در نظر بگیریم. * سیاوش جمالفر روانشناس و مدرس سابق دانشگاه های ایران است و چند جلد‌ كتاب در زمینه های مختلف روان شناسی ترجمه كرده كه در دانشگاه های ایران تدریس می شود. او در حال حاضر ساكن لندن انگلستان است تعریف افسردگی كودكان افسردگی در كودك و بزرگسال معنای مشابهی ندارد و نشانه های هر كدام متفاوت است. به طور كلی ، افسردگی عبارت است از احساس درماندگی و به بن بست رسیدن ؛ گاهی این اختلال علائم جسمانی دارد و گاهی علائم روانی ؛ در بسیاری از موارد نیز علائم جسمانی و روانی همزمان دیده می شود. پژوهش ها نشان داده است كه افسردگی می تواند از آغاز زندگی یعنی دوران نوزادی هم پدید آید. برای مثال ، زمانی كه نوزاد به مرحله ای از رشد می رسد كه مادر خود را می شناسد ( شش تا هشت ماهگی ) جدا شدن از مادر موجب بروز حالات افسردگی در طفل می شود. نشانه ها كودك افسرده فاقد انرژی لازم است و احساس خستگی می كند . از لحاظ ظاهر نیز رنگی پریده دارد. تمركز حواس او پایین می آید؛ چنانچه قادر به توجه كردن و تمركز داشتن نیست و خود را فردی بی ارزش و بی كفایت احساس می كند. افكار مربوط به مرگ هم در او بروز می كند. فكر خودكشی ( البته بدون طرح و نقشه معین ) نیز در بعضی كودكان افسرده دیده می شود. كودكان افسرده به لحاظ پایین بودن سطح توجه تمركز، اغلب قادر به درس خواندن نیستند. یادگیری آنها كُند می شود و علاقه ای به درس و مدرسه نشان نمی دهند. افت تحصیلی برای آنها پیش می آید و حتی برخی از آنان ، پس از چند روز تعطیلی و به مدرسه رفتن ، ابراز بی علاقگی می كنند. به تدریج این فقدان تمایل ، به ترس از مدرسه تبدیل می شود. در این شرایط والدین معمولاً علت را در مدرسه جست و جو می كنند؛ در حالی كه اغلب ، علت این نوع ترس افسردگی كودك است و از آن جا كه كودكان افسرده بسیار به مادر وابسته می شوند نگران از دست دادن مادر یا بیمار شدن او هستند و به این ترتیب از مدرسه دوری می كنند. سردرد، دل درد ، سرگیجه و حالت تهوع از دیگر نشانه های جسمانی افسردگی است. از علائم رفتاری نیز می توان به این موارد اشاره كرد : كودكان افسرده معمولاً دروغ می گویند ، گاهی دزدی می كنند و بعضاً تمایل به كار خلاف دارند. علت ها افسردگی یك بیماری است كه علت های آن می تواند ژنتیكی ، روانشناختی ، زیستی یا محیطی باشد ؛ هر یك از عوامل ذكر شده می تواند ، هم برای كودكان و هم برای بزرگسالان به بروز افسردگی بینجامد. در صورتی كه علت ، ژنتیكی باشد بایستی به اختلاف سطح هورمون ها و مواد بیوشیمیایی بدن توجه كرد و در عوامل روانشناختی به رابطه ی والدین و كودك و همین طور به حالات روحی و روانی پدر و مادر. افسردگی به معنای فقدان یا از دست دادن است. كودكان افسرده فرد ، محیط یا چیزی دوست داشتنی را از دست داده اند و یا آن را هرگز به دست نیاورده اند. حتی بعضی از روانكاوان افسردگی را معادل عزاداری دانسته اند و عنوان كرده اند كه كودك افسرده برای از دست دادن شخص یا چیزی عزیز و دوست داشتنی ، گویی عزاداری می كند. شاید در پاره ای موارد به نظر برسد كه كودك چیزی را از دست نداده ، اما مسلماً در بین چیزهایی كه دارد. فقدان چیزی را احساس می كند؛ برای مثال ، كودك مادر دارد ولی مادر دلخواهش نیست ؛ یا پدر دارد ، اما پدر دلخواه را ندارد. این گونه مضامین هم به عنوان فقدان سمبلیك مطرح هستند و موجب افسردگی می شوند . گاهی رفتار والدین از نوع آزاردهنده ، تحقیر كننده و مقایسه كننده است كه حالات افسردگی را در كودك به وجود می آورد. در پاره ای از موارد هم ، مادر خود افسرده است و كودك در اثر مجاورت با او ناخواسته تمامی حالات وی را دریافت می كند. به طور كلی چنانچه محیط زندگی كودك ، مطلوب نباشد ( از نظر محبت ، توجه و ;. ) و نیازهایش ارضا نشود؛ خطر افسردگی برای او وجود دارد. پیشگیری و درمان خانواده و فضای روانی آن در پیشگیری از افسردگی و درمان این اختلال تأثیر بسیار دارد. البته در صورتی كه افسردگی ، حاصل عوامل درونی باشد ، درمان آن قدری متفاوت است و بایستی كودك نزد روانپزشك متخصص برده شود و سپس روان درمانی صورت گیرد. اما برای درمان افسردگی های محیطی ( كه بیشترین نوع افسردگی كودكان را شامل می شود ) ساختن فضایی دوستانه و صمیمانه ، فضایی كه كودك در آن احساس كند همه دوستش دارند و نیازهایش را به موقع و به جا برآورده می كنند ، از مهمترین عوامل است. پدر و مادر افرادی هستند كه كودك به آنها علاقه بسیار دارد و وجودشان به ویژه در دوران كودكی لازم است. به علاوه ، ارتباطات منفی و عاری از عشق و پذیرش ، می توانند افسرده ساز باشند ؛ بنابراین وجود محیطی سرشار از عشق و محبت و روابطی سالم و صمیمی برای كودكان ضروری است و نبایستی آنان را از این نعمت محروم كنیم. همچنین باید بكوشیم روابط بچه ها با دوستان و بستگان به طریقی مثبت و مؤثر پیوسته برقرار باشد. آرزوها ، خواسته ها و تمایلات منطقی و طبیعی پاسخ داده شوند و سعی كنیم جلوی فقدان آنچه را كه ضروری و لازم است بگیریم. از دیگر عواملی كه به بروز افسردگی كمك می كنند و برای پیشگیری ، باید به آنها توجه كرد. عبارت اند از: – جدا شدن از خانواده و منابع حمایت كننده عاطفی ؛– تعویض مدرسه و از دست دادن دوستان ؛– مهاجرت ؛– عوض كردن منزل ؛– تبعیض بین فرزندان و مقایسه كردن آنها با یكدیگر؛– به رخ كشیدن نكات منفی كودك و ابراز نكردن صفات مثبت او؛– از دست دادن عزیزان ، ( از آن جا كه مرگ در اختیار بشر نیست. منظور از توجه در این زمینه آن است كه خود و فرزندانمان در این شرایط برخورد مناسبی داشته باشیم) – شكایت والدین از ناراحتی های جسمانی كه كودكان را نگران از دست دادن آنها می كند؛– مطرح كردن مسائل و مشكلات اقتصادی در حضور فرزندان ؛ – عنوان كردن حوادث و اتفاقات ناگوار اجتماعی ؛ در درمان كودكان افسرده توجه به علت افسردگی اهمیت فراوان دارد ؛ برای مثال چنانچه منبع حمایتی ای را كه كودك از دست داده بشناسیم ، می توانیم جایگزین خوبی برای او در نظر بگیریم. همان طور كه قبلاً گفته شد. افسردگی در اثر فقدان به وجود می آید؛ بنابراین در درمان باید به فكر به دست آوردن چیزهای مطلوب و دوست داشتنی برای كودك باشیم. اجازه دهیم كودك افسرده صحبت كند و احساس خود را بیان نماید. به احساس او احترام بگذاریم و سعی كنیم با تغییر رفتار خودمان تفسیر كودك از وقایع پیرامونش را عوض كنیم. گاهی نیز لازم است محیط كودك را قدری تغییر دهیم. كودكان ، خود بهترین منابع اطلاع رسانی به بزرگسالان هستند. یعنی از خود كودك می توانیم اطلاعاتی در مورد این كه چرا غمگین است به دست آوریم. در بسیاری موارد ، افسردگی كودك به نوع رابطه او با عزیزانش – به خصوص مادر – مربوط می شود. گاهی نیز رفتار خشونت بار پدر و عدم ابراز عشق و محبت توسط او ، به بروز حالات غمزدگی و افسردگی در كودك می انجامد. در این صورت ، آموزش والدین برای این كه چگونه با فرزندشان رفتار كنند می تواند بسیار كمك كننده باشد. سختگیری های افراطی پدر و مادر هم می تواند تولید افسردگی و بی پناهی كند. بنابراین روان درمانی حمایتی ، آموزش والدین ، تغییر محیط و به دست آوردن چیزهای مطلوب ، از نكات مهمی است كه در درمان افسردگی كودك بایستی به آنها توجه كرد نگاهی به افسردگی دوران بارداری و پس از زایمان ازدواج و تشكیل خانواده ای كوچك و جدید، هرچند برای هر دو طرف تحولی بزرگ محسوب شده و هر دو را دچار كمپلكس های رفتاری می كند، اما بارداری، تجربه ویژه و منحصر به فرد زنان است؛ تجربه ای كه هرچند شیرین به نظر می رسد، اما مادران را با مشكلات متعددی از جمله مشكلات روانی- رفتاری روبه رو می كند كه در این بین «افسردگی دوران بارداری» و «افسردگی پس از زایمان» از شایع ترین آنهاست. روان شناسان معتقدند علت این امر روبه رو شدن با تحول بزرگی چون بارداری است كه نه تنها از جهت ظاهری خانم ها را متحول می كند، بلكه از جهت ذهنی نیز تحولات بزرگی را ایجاد می كند و لازم است پیش از بارداری، شخص از جهت ذهنی، جسمی و روحی آمادگی لازم را داشته باشد. آنچه در پی می خوانیم نگاهی است بر افسردگی دوران بارداری و افسردگی پس از زایمان؛ علل و شیوه درمان. افسردگی چیست؟ افسردگی با علائمی چون احساس غمگینی، شكست، ناراحتی و كلافگی، هیجان و استرس، بی علاقگی به همه چیز و گاه همه كس مشخص می شود؛ در واقع بیمار با بیان این علائم، ناراحتی خود را بروز می دهد. بسیاری از ما، شاید چند روزی از ماه را با چنین احساس های منفی روبه رو شویم، اما این علائم اگر زودگذر باشند، افسردگی محسوب نشده و نوعی تحول رفتاری خوانده می شوند؛ اما اگر فرد مدت زیادی با این تحولات رفتاری درگیر باشد و مشكلاتی چون احساس پوچی، عصبانیت، و احساس عجز و ناكامی نیز به آنها افزوده شود، افسردگی آغاز شده است. افسردگی ممكن است خفیف، متوسط یا بسیار پیشرفته و جدی باشد كه متأسفانه گاه خود فرد نیز از بیماری خود آگاه نیست و با مراجعه به پزشك از آن آگاه می شود؛ چرا كه تصور می كند این علائم طبیعی و ناشی از خستگی كار روزانه است! افسردگی دوران بارداری و پس از وضع حمل افسردگی دوران بارداری یا پس از وضع حمل، یكی از مشكلات رایج در میان زنان باردار است كه متأسفانه در اغلب موارد یا تشخیص داده نمی شود و یا چنان دیر تشخیص داده می شود كه راهی برای درمان وجود ندارد و مادر دچار «دیوانگی» پس از زایمان می شود. علائم افسردگی دوران بارداری و پس از وضع حمل، اندكی با علائم افسردگی معمولی تفاوت دارد، اما بسیاری از علائم نیز بین افسردگی معمولی و افسردگی دوران بارداری و پس از زایمان مشترك است كه این علائم مشترك یكی از راه های شناسایی سریع و به موقع افسردگی دوران بارداری و پس از زایمان است. الف: افسردگی دوران بارداری افسردگی دوران بارداری گاه از همان روزهای ابتدایی بارداری آغاز می شود، اما گاهی هم از ماه سوم به بعد بروز می كند. ادامه خواندن مقاله علت هاي افسردگي

نوشته مقاله علت هاي افسردگي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

Trending Articles