nx دارای 41 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
تعلیم و تربیت
فهرست مطالبمقدمه تعریف تعلیم و تربیت تربیت اخلاقی تربیت و رشد ذهنی كودك تربیت عقلانی رشد و تربیت روانی و اجتماعی كودك
تنگناها و بحرانهای تربیتی نقش مطبوعات و سایر نهادهای اجتماعی در تعلیم و تربیت انتخاب شغل دوستی و رفاقت در نوجوانی و جوانی عشق ها یا بیداری عواطف
بزهكاریهای دوران نوجوانی نگرانیهای دائمی شخصی و مسائل مدرسه سالهای پایانی دبیرستان و دغدغه های كنكور شغل و ازدواج تجربه های موفق آموزشی و تربیتی فهرست منابع و مآخذ 38 مقدمه: معلم بزرگترین نعمت و سرمایهی جوامع بشری، انسان یعنی عالیترین تجلیگاه خلقت الهی است. انسان مستعد و متصف به همهی صفات و كمالات الهی است و آفریده شده تا به مقام خلیفهی الهی برسد و این سیر بدون تعلیم و تربیت او میسر نمی شود. انبیاء بعنوان اسوهی معلمین بشر آمده اند تا در سایهی كتاب مقدس الهی او را به این مقام برسانند. بنابراین معلمی كه ادامه دهندهی راه تعلیم و تربیت انبیاء است چنین مسئولیت مهمی را به عهده دارد و این ممكن نیست مگر به نیت قرب الهی و اخلاص طریقت او.
پس از آن راه و روش تعلیم و تربیت است و هر آن كس كه بی شناخت و از روش و راه در هر كار عمل نماید جزء در طریق بیهودگی نكوشیده است. چه آن كه در تعلیم و تربیت این مسئله مهم تر و اساسی تر است. زیرا سروكار او با انسان است و انسان دارای قوای فطری و تفاوت استعدادی است و در اهمیت روش امام صادق (ع) فرمودند: «عمل كننده بی بصیرت به رهنوردی ماند كه بیراهه رود. سرعت حركت او را به هدف نمی رساند جزء آن كه دورش میكند.»
امروزه روشها همراه با تحولات و رشد بشری رو به تكامل و پیشرفتگی است و معلم نیازمند است كه به ابزار و روشهای نوین پا به عرصه تعلیم و تربیت گذارد. وقتی سخن از تعلیم و تربیت به زبان می آید، لازم است ابتدا مفهوم روشنی از هر یك از این دو واژه بیان شود. تربیت، عبارتست از فراهم كردن زمینه ها و عوامل برای به فعلیت رساندن و شكوفا نمودن استعدادهای انسان در جهت مطلوب در حالی كه تعلیم عبارتست از فراهم كردن زمینه ها و عوامل برای این كه متعلم دانشی را واجد شود نكته حائز اهمیت در این تعریف آن است كه معلم فقط زمینه را جهت فراگیری متعلم آماده می كند و این متعلم است كه خود، فعالانه به یادگیری می پردازد. بنابراین با توجه به واژه و تعریف تربیت نكات مهم زیر قابل توجه است: 1 از آن جایی كه انسان دارای استعدادهای نهفته است تا تربیت صحیح نباشد این استعدادها هم مورد بهره برداری قرار نمی گیرد. 2 عبارت فراهم كردن زمینه ها و عوامل حاكی از این است كه مربی فقط زمینهی شكوفایی استعدادهای متربی را فراهم می كند و این متربی است كه باید فعالانه در جهت مطلوب حركت نماید. 3 كلمه انسان نشان می دهد كه موضوع تربیت، انسان است نه حیوان 4 متربی یا اثرپذیر در تعریف فوق فقط انسان است اما مربی و اثرگذار می تواند خداوند متعال، انسان باشد.
5 عبارت در جهت مطلوب نشان می دهد كه اولاً تربیت دارای قصد و هدف است و یك عمل غیرعمدی و تصادفی نیست. 6 در ابتدا تعریف تربیت عبارت شناخت استعدادها ذكر نشده است. زیرا با این كه شناخت استعدادها و قابلیت های متربی برای ت. ت لازم است اما این شناخت متن تربیت نیست بلكه مقدمهی آن است كه از آن در علوم دیگری همچون روان شناسی بحث می شود. افلاطون می گوید: در اثر تبیت، جسم و روح انسان به بلندترین پایه جمال و كمال می رسد بنابراین عالی و مقدس تر از تربیت، فنی نیست.» تعلیم و تربیت به ویژه تربیت دینی می تواند ارتباط آفریده با آفریدگار را مستحكم تر نماید و او را به پذیرش تعهد و قبول مسئولیت وادارد. اساساً بعثت انبیاء امامت معصومین (ع)، و ولایت فقها نیز بر همین هدف استوار است. تعلیم و تربیت می تواند به رشد و ارتقاء جسمانی و روحانی انسان مدد نماید و نیازهای فردی، اجتماعی، اقتصادی انسان را تأمین كند. اساساً باید دانست كه تمام امور زندگی بشر چه در حال فردی و چه اجتماعی، بطور مستقیم یا غیرمستقیم با امر تعلیم و تربیت ارتباط دارد، زیرا انسان موجودی صاحب اختیار و دارای ارادهی آزاد است و این اراده و اختیار تحت تأثیر حالات درونی و گرایشهای روحی اوست. در حدیثی از رسول خدا (ص) در اهمیت تربیت انسانها می فرماید: اگر خداوند به وسیلهی تو یك فرد را هدایت كند برای تو بهتر است از دنیا و آنچه كه در دنیاست.
انسانیت انسان وابسته به قدرت عقلانی است. انسان با استفاده از نیروی تعقل خود امور را می شناسد مشكلات خود را تشخیص میدهد، ارزشها را مشخص می سازد، مناسبات خود را با دیگران بهبود می بخشد و راه را برای تكامل و رشد خود آماده می سازد. هر نظامی كه به این نیرو بیشتر تكیه كند بهتر می تواند در راه پیشرفت و تكامل انسان قدم بردارد. بزرگی فرد وابسته به قدرت عقلانی اوست.
تربیت اخلاقی: در این دوره، كودك پذیرش مقررات اجتماعی و قضاوت در مورد خوبی و بدی رفتار اطرافیان را آغاز می كند. كودك به هماهنگ شدن با معیارهای اخلاقی دیگران علاقمند است زیرا بدان وسیله می خواهد رضایت آنان را به دست آورد و دختر یا پسر خوبی قلمداد شود و خانواده و مدرسه در این دوره رشد اخلاقی كودك سهم مهمی دارند. البته ناگفته نماند كه بین نگرشهای والدین و مدرسه اگر تضادی باشد كودك نمی تواند درباره رعایت كردن و انجام دادن یكی از آنها تصمیم مناسبی بگیرد بنابراین باید بین مدرسه و خانواده ارتباط منظم و دائمی وجود داشته باشد و ارتباط آنها با كودك به طور هماهنگ انجام پذیرد. به قول روان شناس معروف «پیاژه» بازی و تعامل كودكان با همسالان در رشد و تربیت اخلاقی كودك اهمیت بسیار دارد. كودك در هفت سالگی مفاهیم اخلاقی را دریافته و برای قواعد و مقررات بازیها اهمیت قائل می شود و اعمال دیگران را به صورت خوب یا بد بررسی و ارزیابی می كند. تربیت و رشد ذهنی كودك
تجربیات وسیعی كه كودك به مرور در این مرحله كسب می كند به او امكان می دهد تا بتواند رابطه بین پدیده ها را بهتر از سالهای قبلش درك كند. رشد ذهنی و عقلانی كودك در مرحله ای قرار دارد كه در فعالیت كودك با محیط عینی و محسوس است. كودك توانایی انجام دادن اعمال منطقی را كسب می كند و می تواند دربارهی امكان اعمال مختلف و نتایج حاصل از آنها بیندیشد، و نیازی به انجام دادن اعمال از طریق كوشش و خطا ندارد. رشد اندیشه و استدلال كودك در این دوره رو به پیشرفت می گذارد و كودكانی كه تجربیات عینی بیشتر دارند میتوانند معلومات خود را بهتر و دقیق تر سازمان دهند و در نتیجه خوب و بد را بهتر تشخیص داده و سعی در انجام كارهایی دارد كه مورد تشویق و تمجید اطرافیانش گردد.
حدیثی از رسول اكرم (ص) كه فرموده اند «خدای رحمت كند كسی را كه در نیكی و نیكوكاری به فرزند خود كمك كند.» راوی حدیث پرسید و چگونه فرزند خود را در نیكی یاری دهد حضرت در جواب 4 دستور دادند: 1 آنچه را كه كودك در قوه و قدرت داشته و انجام داده است از او قبول كند. 2 آنچه انجام آن برای كودك سنگین و طاقت فرسات، از او نخواهد. 3 او را به گناه و طغیان وادار نكند. 4 به او دروغ نگوید و در برابر او مرتكب اعمال احمقانه نشود. روش تربیتی اسلام بر تمام ابعاد وجودی انسان، اعم از جسمی و روحی و به تبع آن زندگی مادی و معنوی او اشراف و عنایت دارد. تعالیم اسلامی همهی پیروان خود را موظف به نگاهبانی دقیق از جسم و بدن می داند و به هیچ فردی اجازه نمی دهد به بدن و تن خود لطمه و خدشه ای وارد سازد. در تربیت اسلامی انسانها باید مراقب و نگاهبان سلامت و تندرستی خویش باشند وگرنه مورد بازخواست الهی قرار می گیرند. اسلام آیین فطرت و تربیت است بر همین اساس ارضای تمامی نیازهای فطری انسانها در خلال تعالیم عالیهی آن مسطور و موجود است. روش تربیتی اسلام بر تمام ابعاد و اعمال از قبیل روزه، حج، جهاد، وضو و نماز و امثال آنها دستوراتی را برای مسلمانان مشخص كرده در صورتی كه به سلامتی جسم و اندام انسان لطمه وارد نسازد و شخص از نظر جسمانی قادر بر انجام آنها باشد. هدف تربیت و آگاهیهای دینی از ابتدا باید به صورت مستقیم به كودك آموزش داده شده و با نرمی و ملایمت از او خواسته شود تا اعمال مذهبی را انجام دهد و در اواخر این دوره مجبور به انجام تكالیف دینی و مذهبی گردد البته تشویق به انجام تكالیف دینی از مرحله سیادت آغاز می شود اما در این مرحله تكالیف مذهبی برای كودك به صورت یك امر جدّی و حیاتی مطرح شده كودك ملزم به یادگیری و به كار بستن آن است.
باید انسان از كودكی به انجام عبادات و تكالیف دینی عادات كند تا درس بلوغ به آنها رغبت داشته باشد. خوشبختانه كودكی كه در یك خانوادهی دیندار زندگی می كند، غالباً از سن سه سالگی پارهای از مراسم دینی را از پدر و مادر تقلید می نماید. مانند پدر و مادر به سجده و ركوع می رود و بعضی از نكات مانند الله اكبر و لا اله الا الله و الحمدالله و صلوات را از پدر و مادر یا خواهر و برادر خود یاد می گیرد و بر زبان جاری می سازد. اشعار و سرودهای مذهبی را حفظ می كند و از خواندن آن لذت می برد. پدران و مادران مسئول و آگاه از این حركات ساده و بی آلایش كودك كه ریشه درونی دارند استفادهی صحیح نموده و با تبسم و اظهار سرور و گاهی ما زبان كودك را تشویق می كند. این عمل بسیار سودمند و موثر است و كودكان را برای قبول تكالیف دینی آماده می گرداند. كودك غالباً از سن 5 سالگی و شاید قدری هم زودتر می تواند سوره حمد و توحید را تدریجاً یاد بگیرد. بر پدر و مادر لازم است خودشان یا به وسیله یكی از فرزندان بزرگتر تدریجاً به صورت تفریح سوره حمد و توحید را به او یاد بدهند سپس بقیه نماز را به همین منوال به او بیاموزند. وقتی كودك نماز را یاد گرفت باید والدین اول وقت كه مهیای نماز می شوند كودك را به مرور آماده كنند تا نماز بگذارد (سن 7 سالگی) تا وقتی نه ساله شد به طور جدّی تر به خواندن نماز وادار شود و مراقبش باشند تا هیچگاه نمازش ترك نشود و به كار تشویقش نمایند.
در مورد روزه هم باید تدریجاً كودك را به آن عادت داد خوب است كودكانی را كه به سن تمیز رسیده اند برای مراسم سحر بیدار ساخت و به جای صبحانه، سحری بخورند و با این مراسم اُنس بگیرند و اگر توانایی روزه گرفتن را پیدا كرده اند لازم است آنها را تشویق كنید تا گاه گاه روزه بگیرند. خوب است فضائل روزه برایشان گفته شود تا فضائل و ثوابهای روزه باعث تحملشان گردد. پدر و مادری كه به تربیت فرزندش علاقه دارد باید مراقب باشد تا اعمال خلاف و زشت از او سر نزند چرا كه به مرور به اعمال گناه و خلاف شرع عادت میكند، بطوری كه بعد از بلوغ هم نمی تواند دست از عادتهای زشت خود بردارد و حدود واجبات و محرمات را از همان زمان كودكی به فرزندانشان یادآور شوند و از انجام اعمال خلاف و حرام جلوگیری كنند و به انجام واجبات و كارهای نیك عادت كنند. تربیت عقلانی عقل یعنی بُعدی كه راهبر انسان در بندگی خدا و رساننده به سعادت و ورود به بهشت جاوید است «العقل ما عبد به الرحمن واكتسب به الجنان عقل عامل بندگی انسان نسبت به خدا و ضامن بهشت و سعادت اوست. رهنمودهای اسلام در تقویت و پرورش این بُعد، به قدری دقیق و عمیق و گسترده است كه بدون اغراق و گزافه گویی نسبت به تمام فرهنگهای بشری بی نظیر است و هیچ فرهنگی را در این جهت نمی توان همپای فرهنگ اسلامی دانست. تعالیم اسلامی همه لحظه ها را در پرورش این نیرو می یابد، كاربرد نیروی عقل از دیدگاه تعالیم اسلام به گونه ای است كه نیكبختی فرد و جامعه در امر دین و دنیا را زیر چتر حمایت خود می گیرد و در هیچ عبادتی مسئله راهبری عقل و به كار گرفتن آن فراموش نشده است. كوششها و جنبشهای بدنی و تحرّك اندام در عبادات، زمانی از ارزش و اعتبار برخوردار است كه فكر و نیت انسان به كار گرفته شود و عقل و دل به كار افتاده و متوجه هدف باشد.
انسان در منطق تعلیم و تربیت اسلامی اگر حتی برای یك لحظه كوتاه دست اندركارترین و ورزش بُعد عقلی خود گردد یعنی بیندیشد، ارزش این ا ندیشیدن از ارزش عبادت یكساله و حتی شصت ساله او بهتر است. شخصیت انسان و ارزش وجود او طبق منطق حدیث با میزان كارایی عقل او ارزیابی می شود. امام صادق (ع) عقل و خرد را راهبر مؤمن معرفی كرده و كم خردی و ضعف این نیرو را مرزی میان ایمان و كفر می داند. زیرا دین صحیح و عقل سلیم و نیرومند در مبدأ و اساس، متفق و در وصول به نتیجه هماهنگ با یكدیگر پیش می روند. یعنی درك صحیح مفاهیم دینی به عقل سلیم و نیرومند نیازمند است. قانون ملازمه عقلیه كه حكم عقل و شرع را هماهنگ می داند می گوید: هر آنچه كه شرع آن را تأیید نماید عقل نیز آن را تأیید می كند و هر آن كه عقل آن را تأیید كند، شرع نیز آن را تأیید می نماید.
پس عقل این پیامبر مسئول باطنی انسان، دارای ارزش و اعتبار تعیین كننده ای در تعلیم و تربیت اسلامی است كه باید هر فرد مؤمن در صیانت و به كاراندازی و تقویت آن بكوشد. قرآن كریم برای شناخت حقایق و دسترسی به آن با تعابیری امثال: اولم بتفكروا اولم ینظروا افلا ینظرون افلایتدبرون اولو كان ابائهم لایعقلون لایات لاولی الالباب و ده تعابیر نظیر آنها عقل را بر می انگیزد.
رشد و تربیت روانی و اجتماعی كودك: رشد اجتماعی كودك در دوره دبستان بسیار سریع است و معلمان و همبازی های مدرسه ای در آن نقش مهمی دارند كودك در مدرسه علاوه بر تقویت آموخته های خانواده، مطالب جدید و روش زندگی را می آموزد. مدرسه اجتماعی شدن كودك را تسریع می كند و رابطه او را با دیگران گسترش میدهد. روش حل مسأله و انجام دادن صحیح امور را به كودك می آموزد و مهارتهای ذهنی او را تقویت می كند از این رو معلم باید با كودك رفتار مسئولانه و محبت آمیزی داشته باشد تا كودك با علاقه و اشتیاق در مدرسه حاضر شود و او را الگو دهد. آموزشهای خانواده در اطاعت یا سركشی كودك در برابر معلم نقش مهمی دارد. معلم می خواهد كه كودكان پاكیزه باشند، قوانین را رعایت كنند و رفتار مسئولانه داشته باشند. دروغ نگویند دزدی نكنند. اگر این گونه رفتارها در خانواده به كودك آموخته شود، كودك انتظارات معلم را به سادگی برآورده میسازد.
رقابت كودكان در آغاز ملایم و بتدریج شدت می یابد و بر رشد و تربیت اجتماعی آنان اثر می گذارد. وضعیت خانوادگی و آموزشهای قبلی كودك در چگونگی رقابت و همكاری كودك با اطرافیان نقش مهمی دارد و معلم می تواند رقابت سالم و سازنده را بین كودكان تقویت كرده و همكاری بین آنها را فزونی بخشد. هم كلاسی های كودك هم در رشد اجتماعی وی تأثیر فراوان دارند. كودك از طریق ارتباط با دوستان علاوه بر كسب رضایت خاطر به امكانات خود و انتظارات دیگران پی می برند و روشهای همكاری و آمیزش با اطرافیانش را یاد می گیرد. عقاید و نظرهای دوستانش بر افكار و خواسته های والدین خود، ارجحیت می دهد و به كارهای گروهی و گردشهای دسته جمعی علاقمند می شود از دستورات والدینش تبعیت می كند و نسبت به اطرافیانش با محبت و صمیمیت رفتار می كند و در رفتارش انعطاف پذیرتر است.
تنگناها و بحرانهای تربیتی ناكامیها و مورد بی مهری و بی توجهی قرار گرفتن كودك در خانواده واكنش را نسبت به ناسازگاری كودك با محیط خانواده سبب می گردد كه كودك دچار بحرانهای تربیتی گردد. گاه احساس ناامنی حاصل از رفتار خشونت آمیز والدین در منزل و یا وجود نامادری یا ناپدری، محرومیت از محبت والدین، انتقام گرفتن از والدین او را دچار لجبازیها و یا دروغ گویی و یكسری كمبودهای عاطفی كه روحیات روانی و تربیتی او را مورد هجوم قرار داده و مورد صدمه زدن به خود و یا دیگران می شود و به منظور تخلیه عقده های روانی اش و همچنین محدودیت قائل شدن و سخت گیریهای والدین كه اولین الگو و سرمشق كودكان هستند او را وادار می كند كه به یكسری الگوهای غلط تربیتی همچون معاشرت با دوستان ناباب، ضعف مذهبی و سقوط ارزشهای اخلاقی، محیط خانوادگی و اجتماعی نابسامان عدم كنترل رفتار كودكان، زندگی در محله های جرم زا، جدایی پدر و مادر فقر و تنگدستی و عدم سواد و فقر فرهنگی خانواده ها، كودك را در بحران های شدید روحی و تربیتی قرار داده و ممكن است او را به راهها و اعمال خلافی راهنمایی كند كه برگشت از آن مسیر دیگر ممكن نباشد و یا پیشگیری اش دیگر خیلی دیر باشد. موفقیت، فرد را نشاط می بخشد و به او دل و جرأت می دهد تا دست به فعالیت های بیشتری بزند. كودك دو ساله ای كه از پله بلندی پایین پریده است با خوشحالی و غرور فراوان مادر را صدا می زند و خبر این فتح مهم را به وی میدهد.
بچه دبستانی كه كارنامه قبولی اش را گرفته و یك نفس تا خانه میدود تا فتح نامه را به والدینش نشان دهد و مورد تحسین قرار گیرد. والدین آگاه و معلم و مجرب با تشخیص تواناییهای كودكان می توانند برنامه ای حساب شده تدارك ببینند و موقعیت ها و زمینه هایی فراهم كنند تا علاوه بر فعالیت های درسی در موارد دیگر نیز استعدادهای كودكان شكوفا شود. احساس مهم بودن و همچنین طرف توجه دیگران قرار گرفتن از نیازهای عاطفی است. چه بسا كودكانی كه چون از راههای مثبت نتوانسته اند موجودیت و كارایی خود را ثابت كنند از طریق منفی دست به این كار زده اند كه گاه نتایج بس ناگواری را به بار می آورد.
در مدرسه برای اثبات مهم بودن لازم نیست كه كودك حتماً هست به كار بسیار بزرگی بزند بلكه كارهای كوچكی مانند خواندن نام بچه هایی كه باید به دفتر مدیر مراجعه كنند و نظایر اینها همه می تواند برای كودك مهم باشد و ابراز شخصیت او گردد.
نقش مطبوعات و سایر نهادهای اجتماعی در تعلیم و تربیت Massmedia طغیان علیه والدین و طرد ارزشهای اخلاقی و اجتماعی بزرگسالان، نوجوانی را در وضع نابسامانی قرار می دهد نوجوان در پایان راهی كه پشت سر گذاشته است و در آستانه دنیای ناشناخته ای كه هنوز وارد آن نشده، مبهوت و حیران است و نمی داند كیست و كه خواهد شد. شخصیت پیشین وی دگرگون شده و نسبت به دیگران نیز خود را بیگانه می انگارد این احساس موجب رنج در خود فرو رفتن می شود. دو راه درمان برای این وضعیت وجود دارد یكی دوستی در رفاقت و دیگری گرویدن به گروه كه هم انزوا را از بین می برد و هم در عین حال جنبه انحصارطلبی دوستیهای این دوره را خنثی می كند. رسانه های گروهی، یعنی رادیو، تلویزیون، مطبوعات و سینما فاصله میان سطوح گوناگون جوانان را از بین می برند و به سرعت راه خود را در همه جا می گشایند. سینما، رادیو و روزنامه ها بیش از پیش به مسائل نوجوانان می پردازند چنانچه این رسانه ها در راستای ارشاد آنان حركت می كردند و یا دست كم هدف خاصی را پی میگرفتند جای بسی امیدواری بود اما این رسانه ها متأسفانه، جز موارد نادر، هدفهای تربیتی ندارند. فروشنده ها تاجرانی كه پیوسته در جستجوی بازار جدیدند، به خوبی دریافته اند كه نوجوانان نه تنها مصرف كنندگان فردا هستند بلكه مصرف كننده به معنای مطلق آن نیز می باشند، بنابراین پیوسته به كمك تبلیغات و رواج دادن مُدهای جدید می كوشند آنان را شیفته سازند و امیال جدیدی را در وجودشان بیدار كنند.
اگر اصل تنازع بقا را بپذیریم، شاید بتوان این حركت را پذیرفت. اما این اصل به شدت قابل انتقاد است و متأسفانه روشی است نادرست زیرا آنان برای دست یافتن به اهداف خود از خصوصیات منفی نوجوانان، یعنی تمایل آنان به نیندیشیدن پیش از عمل و گرایش آنان به سوی یك زندگی آسوده و فرار از مبارزه، برای زندگی كمك میگیرند. جوانان امروزه در صحنه واقعیت و عمل، پختگی ندارند از لحاظ عقلی پیشرسند و اما از لحاظ عاطفی عقب مانده ; از تلاش بیزارند و به این فلسفه خاص رسیده اند كه خود موظف نباشند اما دیگران نسبت به آنان موظفند. در ذهن خود رویا داشتن ماشین اسپورت یعنی نماد یك زندگی پوچ و بیهوده را می بینند و خواهان آن هستند
كه به امریكا بروند و در یك ویلا زندگی كنند. تبلیغات چی های آشنا بارموز روان شناسی از این وضعیت چنین نتیجه می گیرند كه نوجوانان فاقد معنویتند و باید به آنان آرمان فروخت. بهترین وسیله برای رواج این تجارت استفاده كردن از نیاز به همانندسازی و نیاز به برقرار كردن ارتباط و مبادله گرگها به لباس میش در می آیند، زبان دوست را به عاریت می گیرند و به نام دوست با دیگر دوستان سخن می گویند همه چیز و در همه جا به شكلی آرمانی به معرض فروش گذاشته می شود كافی است پول در دسترس باشد. این وضعیت نوجوان را خشنود میسازد اما از جنبه منفی قضیه بی خبر است و نمی داند كه فریبش میدهند و آرمان نادرست به او می فروشند و وانمود می كنند كه خودش انتخاب كرده است. گاهی اوقات حتی بزرگسالان هم فریب این دستگاه های تبلیغاتی را می خورند با این تفاوت كه نوجوان به دلیل شخصیت تكامل نیافته اش به دلیل نیاز شدیدی كه به همانندسازی دارد،
آسان تر به دام تبلیغات می افتد و هر لحظه بمباران تبلیغاتی تأثیر بیشتری بر وی می گذارد از سوی دیگر بی طرفی والدین نسبت به این وضع و شانه خالی كردن آنان از وظیفه تربیتی كه بر عهده دارند كار فروشندگان آرمان (تبلیغات) را آسانتر می كند. اگر خانواده بتواند به صورت یك واحد زنده و متشك، نقش تربیتی و حفاظتی خود را انجام دهد نابسمانیهای جوانان، حتی اگر در خارج هم تقویت شود، زودگذر می باشد و به نتایج وخیم منجر نمی شود.
نوجوانان همیشه به الگو و سرمشق نیاز داشته اند و الگوهایی كه امروز به آنان عرضه می شوند به بهتر و نه بدتر از الگوهای دیروزند امر ناپسند ناگزیر ساختن آنان به ایفای نقش طعمه در راستای اهداف آنانی است كه می خواهند از آن سوء استفاده كنند. منظور از آنچه كه گفته شد این نیست كه نوجوان می باید از رادیو تلویزیون و سینما محروم شود و علاقه او را به قهرمانان و افراد مورد علاقه اش محكوم كرد. چنین كاری از لحاظ تربیتی نادرست است و نتیجهای هم ندارد جز ازدیاد تمایلات طغیانگرانه و كاستن از ارزشهایی كه وی در وجودش احساس می كند. اگر یك نوجوان و یا جوان 20 تا 16 ساله احساس كند كه مطابق با زمانه اش نیست و نمی تواند همپای همگنان در مسائل و مطالب مورد علاقه آنان شركت كند برای او مشكل آفرین خواهد بود و او را نسبت به خود بی اعتنا می سازد. اما وظیفه محیط و خانواده این است كه انگیزه و تشویق لازم برای كمك گرفتن از تفكر و تعقل را به او بدهند می باید او را تشویق كرد كه قدرت قضاوت و استعداد خود را به كار اندازد و برای خواسته ها و آرزوهای خود هدفهای دیگری جز خوب رقصیدن و شناختن آهنگها و تصنیف ها جستجو كند. انتخاب شغل برای جوانان ما مسئله بزرگی است پاسخهایی مانند این كه «شغل نیست» كار گرفتن مشكل است. كار گرفتن پارتی می خواهد. جوانان هدف ندارند كه برای آن تلاش كنند در انتخاب شغل آزاد نیستند. هدف صحیح ندارند. جز این ها نشان دهنده تفكرات امروزی نوجوانان است.
حالا به چند نمونه از سخنان جوانان در قبال سئوال مطرح شده كه میخواهید در آینده چه شغلی را برای خود انتخاب كنید و پاسخ آنها در قبال این سئوال گوش فرا دهید: «جوانان كار می خواهند، كار با بی كاری عقده زاست از طریق گسترش صنایع ملی، ایجاد كارخانه ها و تأسیس خدمات مختلف باید از استعداد و نیروی جوانان استفاده شود.» دختری 20 ساله از لحاظ شغل و انتخاب و هدف هم نمی توان هدفی را دنبال كرد و شغل مورد علاقهمان را پیدا كنیم چرا كه هر كس با مشكلاتی را كه در كنكور و دانشگاه و رشته تحصیلیاش دارد. متأسفانه یا در دانشگاه قبول نمی شوند كه شغل مورد علاقهشان را دنبال كنند و یا رشته ای را قبول می شوند كه تناسبی با شغل مورد نظرش در آینده ندارد و مجبور می شوند شغلی كه هرگز به آن فكر نكرده بودند را انتخاب كنند و چون این انتخاب از روی ناچاری است در كار خود كسل هستند و ترقی نمی كنند. پیش از این نیز نباید از آنان توقع داشت.» 20 ساله
در زمینه شغل جوان نمی تواند تصمیمی داشته باشد. معلوم نیست كه اگر من فارغ التحصیل شوم به كدام گوشه ای مرا پرتاب خواهند كرد. جوانان ما همراه با جریان می روند و اگر در این میان دستشان را به جایی گرفتند خود را نجات می دهند وگرنه آیندهی نامعلومی انتظارشان را خواهد كشید. زمانی كه در دبیرستان بودم در روش رشتهی طبیعی را یاد می گرفتم و طبعاً كسی كه رشته او طبیعی است باید در یكی از رشته های مربوط به آن ادامه تحصیل بدهد
اما باید بگویم كه پس از طی دوره دبیرستان در رشته های هنرهای زیبا امتحان دادم و پس از آن در رشته حقوق و پس از عدم موفقیت، سال بعد در رشته ادبیات موفق شدم و به این دانشكده آمدم نه برای آنكه تنها و تنها در علوم تربیتی متخصص شوم رشته ای را كه حالا در آن تحصیل می كنم معلوم نیست كه آینده اش چه باشد و مرا به كجا بكشاند گاه می گویند كه تو پس از طی این راهها آخر كار مهندس معمار از آب در می آیی و این واقعیتی است. دختری 21 ساله.
دختری 23 ساله اظهار می كرد آ.پ ناقص ممكن است سرچشمه عصیانگریها و سرگردانیهای یك نسل شود مثلاً در اجتماع ما سهلترین شغل از نظر ظاهر آموزگاری است و تقریباً همه می توانند با امتحان ورودی مراكز تربیت معلم و یا دانشگاه ها فارغ التحصیل شوند و این شغل را انتخاب كنند در حالی كه این مشكل ترین كارهاست و واگذاری تربیت روحی و جسمی به یك فرد، كاری است كه تعمق زیاد لازم است و باید دید آیا می تواند به این شغل علاقه داشت و به خاطر حس وظیفه شناسی و عشق به تدریس، انسانهایی را تربیت كرد كه نوجوانان نسل آینده بهتر از پیش تحویل جامعه داد یا نه.»
ادامه خواندن مقاله تعليم و تربيت
نوشته مقاله تعليم و تربيت اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.