nx دارای 39 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
یادگیری
چكیده:
امروزه آموزش مهارتهای پایه از مرز خواندن، نوشتن و حساب كردن و استدلال كردن فراتر رفته و آموزش مهارتهای فناوری اطلاعات و ارتباطات قلب و هسته مركزی بسیاری از نظامهای آموزش و پرورش جهان را تشكیل داده است.
ادغام فناوری اطلاعات و ارتباطات در نظام آموزشی كشور علاوه بر ملاحظات فرهنگی، اقتصادی ، اجتماعی ، تكنولوژیكی و ارزشی ، مستلزم بستر سازی و آماده سازی دقیق ، عالمانه، آگاهانه و همه جانبه نگری است. از آنجایی كه نهادینه كردن فناوری اطلاعات و ارتباطات درنظام آموزشی كشور ،گذر از مراحل انتقال ایده، ایجاد ، جذب و بومی سازی ، اشاعه و مستند سازی را طلب می كند، دسترسی به منابع و ذخایر دانش و تجربیات جهانی به تسهیل این گذر كمك می كند.
پیشرفتهای فناوری منجر به تحول در كار ، و تغییر در سازماندهی كار شده است. بنابراین صلاحیتها و شایستگی مورد نیاز در حال تغییر می باشد . صلاحیتهایی كه اهمیت می یابند عبارتند از : تفكر انتقادی ، صلاحیتهای گسترده عمومی، شایستگی در زمینه فناوری اطلاعات و ارتباطات و توانایی در كار كارشناسی، تصمیم گیری ، سر و كار داشتن با موقعیتهای پویا، كار به عنوان عضوی از گروه، برقراری ارتباطهای موثر (قورچیان ،1382).
مفاهیم كلیدی: یادگیری – آموزش مجازی – ICT – ارتباطات
مقدمه: تغییر نقش معلم دركلاس درس فناوری چه تأثیری بر مدارس می گذارد؟ چگونه یادگیری را غنی تر می سازد؟ فناوری چه تأثیری بر معلم و روش تدریس او دارد؟ معلم چگونه تغییر می كند؟ ورود ICT به كلاسهای درس ، چه تأثیری بر معلمان دارد؟ آیا بر كار و فعالیت آن ها می افزاید یا آن را كاهش می دهد؟ آیا ICT ابزاری برای كمك به تدریس برنامه ی درسی است یا محتوای برنامه را افزایش می دهد؟ ICT یكی از عوامل تغییر در كلاس درس است كه ویژگی مهمی دارد و آن ، این كه هم عاملی برای ایجاد تغییرات و هم ابزاری تغییر دهنده است.
فناوری های جدید ارتباطات و اطلاعات، دنیایی راكه در آن زندگی می كنیم و روش های یادگیری چگونه زیستن را تغییر داده اند. ICT ، منبعی با ارزش برای تولید دانش ، بستری مناسب برای انتقال محتوا و ابزاری توانمند برای ایجاد تعامل در فرایند یاددهی_ یادگیری در كلاس درس می باشد.
بیان مسئله :
كاربردهای جدید فناوری ارتباطات و اطلاعات چون پست الكترونیكی و ویدئو كنفرانس ، اینترنت و شبكه ی جهانی ، امكانات ارتباطی گوناگونی را برای مدارس فراهم آورده است. در كلاسی كه دانش آموزان به اینترنت دسترسی دارند، ارتباط با خارج از م
یط و فرهنگ مدرسه می تواند امكان درك فراتر از محیط اطراف و فرهنگ را فراهم نماید. دانش آموزان در یك شهر ، استان و كشور می توانند تجربیات خود را از طریق پست الكترونیكی و ویدئو كنفرانس با دانش آموزان شهرها، روستاها و كشورهای دیگر به اشتراك گذارند. دانش آموزان هنگام كار با ICT اغلب در گروه ها با یكدیگر مشاركت می كنند. تجربه ی كار گروهی ICT بر رشد و توسعه ی مهارت های فردی – اجتماعی تأثیرات مفیدی دارد. در حل مسائل به شكل گروهی ، در عین این كه همه به طور فعال درگیر انجام دادن تكلیف و فعالیت اند، هر دانش آموز نقش خاصی دارد. ICT ابزار مناسب برای برقراری ارتباط و كنترل آن در اختیار دانش آموزان قرار می دهد.
دانش آموزان در مواجهه با چالش های موجود ، اعتماد به نفس خود را افزایش می دهند و احساس قدرت می كنند. این امر روابط بین معلمان ودانش آموزان را تغییر می دهد. ارتباط های On- line به دانش آموزان قدرت كنتر ل می دهد. در این حالت معلم یك رهبر ، هدایت گر ، یاری دهنده، همكار و ارزیاب است كه نقش سنتی كارشناس موضوعی وی را با مدیر برنامه تلفیق می كند. ICT از طریق درگیر كردن دانش آموزان در كار جمعی مشترك، یك كلاس درس را به محیطی جامع با دایره شمول وسیع تر تبدیل می كند. ظرفیت و قابلیت ICT به گونه ای است كه برای هر دانش آموز با هر میزان توانایی مورد استفاده قرار می گیرد. ICT مجموعه ای از ابزار را برای دانش آموزان فراهم می سازد تا پس از تسلط بر نكات فنی، تكالیف و فعالیت های آموزشی را به شكلی جالب تر و لذت بخش تر ارائه نمایند. لازم به یادآوری است كه برخی اوقات این امر با سرخوردگی و یأس نیز همراه است.
نقش معلمان در ICT :
یكی از چالش هایی كه ICT برای معلمان تدارك می بینید تعریف نقش آنان به عنوان تسهیل كننده ی یادگیری ، سازمان دهنده ی كارهای گروهی ، مدیر فعالیت های كلاس درس و ; است. به این ترتیب معلمان بیشتر وقت خود را صرف پشتیبانی تك تك افراد یا گروه ها خواهندكرد و كمتر به تدریس در كلاس خواهند پرداخت. استفاده از ICT ، محیطی با قابلیت آموزشی ویژه در كلاس درس ایجاد می كند كه به طور مسلم در ظهور ظرفیت های پنهان دانش آموزان اثر گذار خواهد بود. غنی سازی یادگیری
برنامه های درسی باید دوباره مورد بررسی قرار گیرند. یادگیری های لازم برای مواجهه با آینده ، فراتر از یادگیری دانش محور در در مدارس سنتی است. در پی یك دستور كار ، كمیسیون بین المللی آموزش در قرن بیست و یكم یونسكو، چارچوب تحولات آموزشی برای محیط آینده را پیشنهاد داد. این چهارچوب ، بستر مناسبی برای بحث درباره ی برقراری ارتباط ICT و یادگیری است. ایده های اصلی این گزارش، ایده ای قوی و مبتنی بر چهار محور و ركن اساسی است: 1- یادگیری برای یادگرفتن : اولین عامل (محور) یعنی یادگیری برای دانستن ، پایه ی بسیاری از آموزشی های سنتی است ولی در چهارچوب جدید، (یادگیری برای یادگرفتن) را ایجاد می كند. 2- یادگیری برای عمل : دومین عامل كه وسعت زیادی دارد، تبحر در مقابله با وضعیت های مختلف و كار كردن در گروه است(مشاركت گروهی)
3- یادگیری برای زندگی دركنار هم و با هم: یادگیری برای زندگی در كنار هم و با هم تنها به جهانی شدن توجه ندارد و به همان اندازه بر زندگی در خانواده و دیگر اجتماعات كوچك نیز تأكید می كند. به عبارت دیگر ، این محور به معنای توسعه ی درك از دیگران و ارج نهادن به استقلال آنان در سایه ی احترام نهادن به ارزش های چند گانه، درك مشترك و صلح است.
4- یادگیری برای بودن: این عامل نیز به توسعه ی ظرفیت های فردی اشاره دارد.ایده ی چهار محور، چشم اندازی از یك امیدی كه در آن، یادگیری می تواند به صورت ها و در ابعاد مختلف شكل بگیرد. در آموزش های سنتی ، یادگیری خطی است ولی احتمالاً در آموزش های آینده ، پیچیده تر خواهد شد و ابعاد مختلف زندگی خارج از مدرسه را نیز در بر خواهد گرفت.
نقش ICT
تجربه نشان می دهد كه ICT در برانگیختن تعامل و تضعیف انفعال نقش مهمی دارد. شاید ICT بتواند یاددهی- یادگیری را از محدودیت های برنامه ی درسی خطی برهاند، بین یادگیری در مدرسه و خارج از مدرسه ، خانه و مكان های دوردست پلی بزند و پایه و اساسی برای مفهوم یادگیری برای زیستن با هم و در كنار هم فراهم سازد. مفهوم « یادگیری برای بودن» به طرح این مسئله اشاره دارد كه یادگیری ضمنی كه در كلاسهای درس مرتبط با هم شكل می گیرد، در آینده جایگاه قانونمند خود را در مدارس خواهد یافت. ICT با وجود امكانات بسیاری كه در اختیار دارد، یادگیری را غنی تر می سازد اما اركان چهارگانه اساسی آن بر ارزش و جایگاه رشد متعادل تأكید دارند. معلمان برای دستیابی به این تعامل ، باید رویكرد جدید یاددهی – یادگیری را در پیش گیرند.
آموزش برای فردا بحثهای فوق در زمینه ی ICT ارتباطات و یادگیری، تغییرات چشمگیر و قابل ملاحظه ای را كه در نقش معلم ایجاد شده است، برجسته می كند. پاره ای از این تغییرات عبارتند از: – تغییر نوع ارتباط با دانش آموزان
– تغییر نقش معلم به عنوان تسهیل كننده ، مدیر و پشتیبان یادگیری– تغییر محتوا و فرصتهای آموزش– تغییر كانون و تمركز كنترل از معلم به فراگیراین تغییرات، چشمگیرند و قابل توجه هستند . ولی موانع بسیار جدی تر سر راه آنها وجود دارد. به راحتی می توان دریافت كه مشكل اصلی ، كمبود یا نبود منابع و تجربیات فنی است. گرچه وضعیت به سرعت در حال تغییر است و كمبود رایانه ها و هزینه بالای اتصال به اینترنت ، هنوز برای بسیاری مدارس مشكل ساز است اما چنین به نظر می رسد ، كه مشكل رایانه ها و هزینه بالای اتصال به اینترنت ، هنوز برای بسیاری مدارس مشكل ساز است اما چنین به نظر می رسد، كه مشكل اساسی، دگرگونی و تغییر اساسی در شیوه های تدریس باشد. بیشترین چالش تلفیق فناوری درمدارس و كلاسهای درس مربوط به نیرو
ی انسانی است نه فن آوری . به علاوه ، این دیدگاه فقط در مورد كمك به دیگران در كار كردن با ماشین نیست بلكه اساساً هدف آن كمك به معلمان در تلفیق و بكارگیری این ماشینها به عنوان ابزاری در خدمت تدریس است. معلمان به چه كمكهایی نیاز دارند؟ در گزینش فن آوری های جدید، معلمان با پاره ای موانع احساسی مواجه اند كه آنها را می توان در چند مورد زیر خلاصه كرد: – موانع بزرگ روان شناختی در ارتباط با آزمایش كردن و بكار گیری ICT– دشوار بودن تغییر باورهای تربیتی و آموزشی زیر بنایی
– سختی تغییر ساختار« ریشه یافته در ذهن » در زمینه ی تدریس« هنر تدریس»– ترس معلمان در از دست دادن اختیارات و كنترل كلاس درسیكی از علل این ترس می تواند عدم اعتماد به نفس آنها در بكارگیری ICT و پایین بودن توانایی هایشان در این زمینه در مقایسه با دانشآموزان باشد. – عدم هماهنگی معلمان مدارس با تغییرات سریع سخت افزارها و نرم افزارها– وجود پاره ای از مسائل و مشكلات در سطوح مؤسسات آموزشی و یا دولتی. – دست كم گرفتن تلاش معلمان برای یادگیری و كنترل فن آوری جدید.
این عوامل ، عوامل انسانی هستند. به نظرمی رسد برخی معلمان ICT را خطری می دانند كه تجربیات حرفه ای آن ها را تهدید می كند. معلمان فردا باید رویكردی نو برای كار خود و دیدگاهی جدید در باره ی معنا و مفهوم آموزش و یادگیری پیدا كنند. بنا بر آنچه گفته شد، ICT ابزاری بسیار ارزشمند است ولی استفاده مؤثر از آن، مستلزم برخورداری از مجموعه ای از مهارتها است. معرفی سطوح و مهارتهای مختلف به معلمان و دیگر اقشار چالش بسیار بزرگی ایجاد می كند؛ بخصوص در زمانی كه كاربرد فن آوری به سرعت یادگیری آن در حال رشد و توسعه است. كاربرد مؤثر ICT از نگرشها و رویكردهای یاددهی – یادگیری جدا نیست. معلم (جدید) باید رویكردی را در پیش گیرد كه نسبتاً باز ، ترغیب كننده و بدنبال خلاقیت باشد، یادگیری را پشتیبانی و تسهیل كند و محیطی مناسب برای هدایت آن فراهم سازد.
بنابراین ، لازمه ی تلفیق مؤثر ICT درمدارس، تحول و دگرگونی فرهنگ مدرسه است. شاید بتوان ICT را در كاتالیزوری در نظر گرفت كه شیوه های تفكر در مورد یاددهی – یادگیری را فعال می كند و موجب تغییر در كلاسهای درس می شود. برای پاسخ گویی نیازهای مطرح شده ، تلفیق ICT با آموزش ضرورتی انكارناپذیر است. معلمان برای طراحی یك واحد درسی مبتنی بر ICT باید همواره به نكات زیر توجه داشته باشند: 1- استفاده از ICT برای دستیابی به اهداف آموزش ، چه زمانی می تواند مفید و مؤثر باشد، چه زمانی تأثیر كمی دارد و حتی مناسب نیست. در این تصمیم گیری ، باید چگونگی عملكرد ICT و راه ها و روش های دستیابی به اهداف یاددهی – یادگیری را در نظر گرفت . برخی از نكات مورد توجه دراین مورد عبارتند از:
– سرعت و عملكرد ICT چگونه معلمان را قادر می سازد تا برای یادگیری بهتر دانش آموزان ابعاد مختلف درس را نمایش دهند وبررسی و تحقیق كنند. – تنوع و قابلیتهای ICT چگونه می تواند به معلمان و دانش آموزان كمك كند تا به آخرین اطلاعات دست یابند. – با توجه به موقتی بودن اطلاعات ذخیره شده، چگونه می توان با استفاده از ابزار ICT اطلاعات را به سادگی پردازش كرد و در آنها تغییر ایجاد نمود. – چگونگی ثبت و ذخیره سازی و پردازش و ارائه اطلاعات به شكل تعاملی، معلمان و دانش آموزان را قادر می سازد تا به بررسی مدلها بپردازند . بطور مؤثر با دیگران ارتباط بر قرار كنند و اطلاعات را به طور مكرر در اختیار مخاطبان مختلف قرار دهند. 2- چگونه می توان از ICT برای دستیابی به اهداف یاددهی- یادگیری استفاده كرد؟– از ICT نه تنها برای ایجاد انگیزه در مخاطبان و تشویق آنها بلكه برای دستیابی به اهداف یاددهی- یادگیری به طور مؤثر تر استفاده كرد. – استفاده نكردن از ICT در فعالیتهای آسان و ساده ی كه در صورت كاربرد روش های دیگر ، فرد را راحت تر به اهدف مورد نظر می رساند. – از ICT در چه زمانی باید استفاده كرد و ابزارها ، محتوا یا روش آماده سازی مورد كدامند؟– معلم با استفاده از ICT كارهای دانش آموزان را برای تمركز در جنبه های مورد نظر و استفاده بهینه از زمان و منابع سازمان دهی كند.
– دانش آموزان می توانند از ICT برای پیدا كردن پاسخ صحیح سؤالها، متناسب با موضوع درس استفاده كنند. – دانش آموزان می توانند برای ذخیره كردن و ارزیابی و بهبود كار و تكالیف ، از ابزار ICT استفاده كند. 3- معلمان باید ابعاد و بخشهایی از تدریس را كه در آن از ICT استفاده می شود. در طرح درسهای خود مشخص كنند؛ برخی از موارد استفاده از ICT عبارتند از: – روشها و شیوه های استفاده از ICT برای رسیدن به اهداف6 یاددهی – یادگیری – تعیین سؤالهای كلیدی و فرصتها و وضعیت مداخله معلم برای ایجاد انگیزه در دانش آموزان و هدایت آنها.
– تعیین روشهای ارزشیابی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان و ثبت آنها. – تعیین معیارهای قضاوت در زمینه های دانش آموزان تا استفاده از ICT موجب نادیده گرفتن این یافته ها و پیشرفت ها نشود. – توجه به هر گونه تأثیر استفاده از ICT در سازماندهی و انتقال مفاهیم درس و چگونگی مدیریت آنها. – بررسی تناسب ICT مورد استفاده ، با تواناییهای دانش آموزان با در نظر گرفتن این نكته كه برخی از دانش آموزان ممكن است از قبل در استفاده از ابزار مورد نیاز تبحر لازم را داشته و برخی فاقد این تبحر باشند. 4- معلمان به منظور دستیابی به اهداف آموزشی، باید از چگونگی سازماندهی منابع ICT موجود آگاه باشند. این سازماندهی شامل موارد زیر است: – استفاده از ابزار ICT برای تمامی افراد یك كلاس یا یك گرو
ه برای معرفی و مرور مجدد یك موضوع یا برای كسب اطمینان از دستیابی دانش آموزان به مفاهیم اصلی درس.– تقسیم بندی دانش آموزان در گروه های فردی ، دو نفره ، به منظور حصول اطمینان از استفاده آنان از ابزار ICT و در گیر شدن آنها با تلاش و تعامل و همكاری با یكدیگر و مداخله در صورت نیاز. – در دسترس بودن منابع ICT برای دانش آموزان به منظور استفاده در تحقیقات با سایر موارد در حین درس، طراحی و اجرای فعالیت و كسب اطمینان از مفید بودن تناسب منابع با هدف آموزشی مورد نظر.
– حصول اطمینان از ارتباط بین فعالیت مورد نظر و آنچه به استفاده از ابزار ICT صورت می پذیرد. 5- معلمان باید تشخیص دهند ICT برای تدریس به دانش آموزان با نیازهای ویژه به طور خالص چه كمكی می كند تا بتوان آن ها را با برنامه های درسی همراه ساخت و بین برنامه ی درسی و نیازهای ویژه ی آنان هماهنگی ایجاد كرد.6- معلمان باید بهترین و مناسب ترین ICT را برای دست یابی به اهداف آموزش خود و كار كردن با آن ها را با بررسی نقادانه ی نرم افزارها خاص یا عمومی انتخاب كنند. 7- معلمان باید قابلیت های ICT در موضوع درسی را در دانش آموزان رشد دهند و تقویت كنند. این كار به روشهای زیر انجام پذیرد.
– بحث و گفتگو در زمینه ی مهارتهای ICT ( آموزش مهارتها در صورت لزوم) و كاربردهای آن در آموزش. – استفاده دقیق و مناسب از واژه ها و توضیح دادن واژه های مرتبط با كاربرد ICT در موضوع درسی. – استفاده از ICT به شكلی كه الگو و مدلی مناسب برای دانش آموزان باشد و حصول از كاربرد صحیح ICT توسط آنان. 8- معلمان باید به هنگام استفاده از ICT ، یادگیری دانش آموزان و چگونگی استفاده آنان از ICT را زیر نظر بگیرند و ارزشیابی كنند. آنها در ارزشیابی پیشرفت دانش آموزان باید به نكات زیر توجه داشته باشند: – اهداف آموزشی و اجرایی ICT مورد نیاز و چگونگی به كارگیری آن برای رسیدن به هدف را به خوبی بشناسند. – فعالیت مبتنی بر ICT دانش آموزان را مشاهده كرده و در صورت لزوم در آن مداخله كنند. – با طرح چند سؤال دانش آموزان را به فكر كردن برای توجیه مناسب بودن ابزار ICT ملزم كنند. – با توجه به استانداردهای دست یابی به موضوع درسی، منابع مورد استفاده ی ICT را بشناسد. – با نتایج استفاده از رایانه و تأثیر آن بر انتظارات معلم از یافته های دانش آموزان ، آشنا باشند. – معیارهایی را كه از طریق آن ها بتوان میزان تأثیر استفاده از ICT را در یادگیری دانش آموزان اندازه گیری كرد، تعیین نمایند. – میزان یافته های تك تك دانش آموزان را طی فرایند یك فعالیت گروهی از طریق مشاهده ، ثب
ت داده ها ، مداخله در فرایند و گفت و گو با دانش آموزان تعیین كنند. – از كیفیت یادگیری دانش آموزان از موضوع درسی ارائه شده توسط ICT اطمینان حاصل كنند. – در صورت استفاده از ابزار ICT در تدریس، برای ارزش یابی تشخیصی ، تكوینی و پایانی فعالیت های مبتنی بر ICT طراحی كنند و مقررات و شرایط استفاده از ICT برای ارتقای یادگیری دانش آموزان ، سطح ادراك آنان و نیز میزان دست یابی شان به مفاهیم را تعیین كنند. – حوزه ی وسیعی از ابزارهای ارتباطی و اطلاعاتی و محتوای آن ها را مورد ارزیابی قرار دهند تا بتوانند انتخاب ابزار ICT در طراحی درس، تدریس، ارزش یابی و مدیریت كلاس را توجیه نمایند.
فرایند طراحی واحد یادگیری با استفاده از ICT ( تهیه طرح درس)-تعیین اهداف اصلی درس. – تعیین سطوح مختلف توانایی های دانش آموزان. – پیدا كردن نقطه مشترك( سطح پیش دانسته ها) قابل درك برای همه دانش آموزان. – طراحی فعالیتهای گوناگون متناسب با سطح توانایی های دانش آموزان با سطح پایین تر از نقطه شروع. – طراحی فعالیتهای متفاوت جهت پرورش و ارتقای سطح توانایی دانش آموزان با توانایی های لازم.– آگاهی از میزان تأثیر استفاده از ICT در ارتقای كیفیت یاددهی- یادگیری و ایجاد فرصت های آموزشی مبتنی بر ICT. – تعیین سازماندهی آموزشی و فعالیتهای داخل یا خارج از كلاس . – تهیه ی مواد آموزشی لازم برای انواع فعالیتها شامل فعالیتهای از پیش طراحی شده یا طراحی شده توسط معلمان و برگه ها و كپی های لازم ، فایل های از قبل آماده ( صفحه ی گسترده ، فایل داده ها و ;).
– تعیین چگونگی گروه بندی دانش آموزان ، آیا دانش آموزان كلاس با هم كار می كنند، در گروه های مختلف كار می كنند یا دو به دو و ; . – تعیین شیوه ها و ابزار ارزش یابی متناسب با شیوه ها و ابزارهای استفاده شده در طرح درس.
بازبینی و ارزیابی واحد یادگیری طراحی شدهارزیابی از فعالیتها؛ آیا فعالیتها برای دست یابی به اهداف ارزیابی مناسب بوده است یا باید تعدیل شود، به علاوه تأثیر ICT در درك بهتر دانش آموز نیز باید مورد ارزیابی قرار گیرد. برگه ی مرور و بازبینی می تواند در این زمینه به شما كمك كند.
ادامه خواندن مقاله در مورد يادگيري
نوشته مقاله در مورد يادگيري اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.