nx دارای 17 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
نظریه کنش متقابل
چكیده
یكی از عمدهترین مكاتب جامعهشناسی نظریه كنش متقابل نمادی با نظریات جرج هربرت مید (1931- 1863) پایهریزی و توسط هربرتبلومر (1986- 1900) تكمیل و تدوین گردید كه در دوزمینه بازنمودن نكات و مفاهیم پوشیده و گسترش مبانی تئوریك خودكار بلومر قابل توجهاست. بلومر از چهرههای برجسته جامعهشناسی آمریكا كه دارای برجستهترین پستها و سمت دانشگاهی ودر نهایت استاد برجسته جامعهشناسی مطرح بودهاست وی شاگرد خاص مید و بنیانگذار نحله جدید كنشمتقابل نمادی میباشد كه مخالف با جامعهشناسان عواملی جامعهشناسی تفسیری را وارد محیط دانشگاهی كرد.
وی كتاب چشمانداز و روش كنش متقابل نمادی را در سال 1969 منتشر ساخت ودر آن به تشریح قضایای بنیادین خویش كه شامل سه قضیه اعیان، منشاء اعیان و وجه تفسیری پرداخت. باورهای ریشهای كنش متقابل نمادین را بلومر 1ـ ماهیت یا طبیعت جامعه بشری و زندگی گروه اجتماعی 2ـ ماهیت كنش متقابل اجتماعی 3ـ ماهیت اعیان
4 ـ انسان موجودی كنشگر 5 ـ ماهیت كنش انسان 6 ـ بهم پیوستگی كنش یا كنش پیوسته میداند. استاد بلومر بعنوان نماینده مكتب شیكاگو در مقابل مكتب آیوا و مانفوردكون قرار میگیرد كه نگرشهای پوزیتویستی را عامل انشعاب آنها میدانند. اولین قضیه در روششناسی بلومر بررسی جهان تجربی است كه برای بررسی آن باید دو فرایند كشف ووارسی را پیشنهاد میكند. بلومر در انجام پژوهش مراحل 1ـ منظر و تصویر پیشین
جهان تجربی 2ـ ساختن مسأله 3ـ شناخت دادههای متناسب و گردآوری آنها 4ـ تعیین روابط میان دادهها و تحلیل 5 ـ تفسیر كردن نتایج 6 ـ آزمون نهایی مفهوم را در نظر دارد . عمدهترین مفاهیم كه به آن پرداختهایم عبارتند از خود رهاسازی ، اجتماعیشدن ، رفتار جمعی، مراحل تاریخی است و در نهایت نگاهی به آراء منتقدین و جوابهای داهشده را در حد بضاعت آوردهایم.
مقدمه:یكی از عمدهترین مكاتبی كه در سده بیستم در جامعهشناسی آمریكا رشد و گسترشیافت و توسط « جرج هربرت مید»1 پایهریزی شد. دكتر تنهایی (1371) علل متفاوتی را به عنوان زمینههای مساعد رشد این مكتب جامعهشناسی نام برد به خلاصهای از آنها اشارهمیكنیم :1 ـ اعتراض كه بر علیه رشد روزافزون مكتب رفتارگرایی در روانشناسی شده بود و لازمبود تا نظام تجربی و مستدلی را پیریزی كرد تا بتوان ضعف تئوریك نهضت رفتارگرایی را جبران نمود .
2 ـ رشد روزافزون جامعه جمعگرای2 آمریكایی بود كه با توجه به نیازجامعه به گسترشهای پیدرپی و نیز، با توجه به مهاجرت سیلآسا ، نیاز به موفقیتی بود كه سعهصدر اجتماعی را در پذیرشاستعدادهای جدید بر تاریخ نژادپرست و قومگرای آمریكا مسلط نماید.مید دو پاسخ عمده جامعهشناسی به این وضعیت داد: (همان منبع)
1ـ ارائه تئوری معروف در باب « خود» بود كه با ابعاد و عناصر مربوط به آن تصویر جدیدی را از یك جامعه پویا و جمعگرای انسان گرایانه عنوان مینمود 2ـ طرح تئوریك و فلسفی « فلسفه حال»1 بود. در فلسفه حال مید سعی میكرد توجه انسان جدید واز دنیای ظلمت زده گذشته و نیز بندگی به خیالهای خام و تجربه نشده فردا را آزاد كند و این مكانیسم فلسفی و نیز روانشناختی « مشاوره با خویشتن خویش» را فراهم كرد.
مید طرحی نو درانداختهبود كه توانمند و رشدپذیر بود وبه نسل جدید جامعهشناسی آمریكا ارائه داد وآن مكتب رفتارگرایی اجتماعی بود و پیشزمینه نظریه كنش متقابل نمادی شد. نظریه كنش متقابل نمادین2 مانند دیگر نظریههای عمده جامعهشناسی چشمانداز بسیار گستردهای را بازمینماید (ریترز، 1989 ، ترجمه محسن ثلاثی،1374) این نظریه با نظریههای جرج هربرت مید شكل گرفت وبا افكار چارلز هورتونكولی ، دبلیو آی. تامس شیرازههای اصلی آن نضجگرفت ولی چشماندازهای متفاوتتری در سالهای اخیر به این نظریه راهیافتهاند. (همان منبع)نظریه سنتی كنش متقابل نمادین با افكار هربرت بلومر مشخص میشود .(ریترز، 1989 ترجمه محسن ثلاثی، 1374 ؛ اسكیدمور، 1979 ترجمه حاضری و همكاران، 1375 ؛ توسلی ، 1373 تنهایی، 1371و1372 و1374؛ ترنر ، 1977 ترجمه رهسائیزاده ، 1373و;)آنچه در مكتب كنشمتقابل نمادی بویژه به رهبری و هدایت هربرت بلومر انجامشد تلاش در دوزمینه عمده بود:1 – باز نمودن نكات و مفاهیم پوشیده در نظریه رفتارگرایی اجتماعی 2 ـ گسترش مبانی تئوریك و تجربی نظام جامعهشناختی مورد پذیرش وی
زمینه اول مربوط به ارتباط میان بلومر و مید بود كه بلومر به عنوان شاگرد و سخنگوی مكتب استاد خود مید مطرح شد و زمینه دوم فرایندهای تاریخ اجتماعی آمریكا و لزوم كنش این مكتب در مقابل نظریات دیگران بود.آمریكای زمان بلومر متفاوت از زمان مید بود بعد از جنگ جهانی دوم آمریكا دیگر آن جامعه نسبتاً سالم و آرام اوایل قرن بیستم بود نمیباشد. رشد تضادهای طبقاتی و نگرش فزاینده جامع
ه سلطهگرای آمریكا و شوروی بلومر را در برابر هرگونه ساختار ایستانگرانه به اعتراض وامیداشت. دو چیزی جزء مردم و روابط متقابل اجتماعی و تفاسیر آنها را مهمتر از ساختارها قلمداد میكرد و به این اعتقاد بود كه كنش متقابل نمادین انسانی است كه نبض تاریخ و جامعه را شكل میدهد. (تنهایی، 1374) نكته دیگری اینكه بلومر اعتقاد داشت كه مید تنها جامعه سالم را میبیند ولی جامعه معاصر وی به سراشیبی ارزشها و سقوط انسان نیز میانجامد و سعی در برخورد با نكات اساسی و بنیادین آسیبهای اجتماعی و انحرافات مرضی در جامعه بادیدن تازه برآمد.
زندگی و اندیشه بلومربلومر پس از فارغالتحصیلی عملاً از سال 1930 وارد عرصه جامعهشناسی شد و یكی از مهمترین چهرههای جامعهشناسی آمریكا به شمار میرود عمدهترین سمتهایی كه وی در طول حیات علمی خویش داشت عبارتند از :ـ رئیس گروه جامعهشناسی دانشگاه بركلی در كالیفرنیاـ رئیس انجمن جامعهشناسان آمریكایی ـ رئیس انجمن بینالمللی جامعهشناسان ـ كسب اخرین مدارج و رتبه علمی یعنی « استاد برجسته» 1ـ كرسی استادی در دانشگاه شیكاگو و بركلی ـ ریاست مؤسسه علوم اجتماعی دانشگاه بركلیـ استاد مدعو دانشگاههای میشیگان، ایووا، هاوایی و كالیفرنیاوی در سال 1939 طی یك سخنرانی برای اولین بار مكتب خویش را با نامگذاری جدید كنشمتقابلگرایی نمادی پایهگذاری و معرفی نمود. آنچه وی مطرح كرد وجوه تكمیلی و اضافاتی بر كار میر است بلومر تا سال 1980 بیش از هفتاد مقاله علمی متفاوت در زمینه جامعهشناسی منتشر میكند ودر سال 1969 مهمترین كتاب خود را تحت عنوان « چشمانداز و روش كنش متقابل نمادی»2 به چاپ میرساند.او سخنگوی و شاگرد خاص جرج هربرت مید تا سال 1930 بود كه بعد از آن مكتب خاص خود ر
ا بنیان نهاد.استاد بلومر اولین كس است كه رسماً در پهنه جامعهشناسی با جامعهشناسان عواملی به مخالفت پرداخت وی تمام كارهای جامعهشناسان قرون اخیر در خصوص تحلیل متغیرها انجامدادهاند ناقص و ناتوان از درك كامل واقعیت میداند. مثلاً در مطالعات پیرامون اعتیاد محققین با ارائه جداول و آمارهایی به نتیجه رسیدهاند، منجمله اینكه برخی عدم وجود امكانات تفریحی را علت رویآوردن فرد به مواد مخدر میدانند و برخی به وجود مرزهای آزاد و بازار و; اشاره میكنند كه هیچكدام تحلیل جامعهشناختی نیست باید فهمید مشكل اعتیاد چیست؟ چرا تقریباً در تمام اقشار رخنه میكند و هر لحظه از جایی تازه سربدرمیآورد چرا اعتیاد در خانهها رشد میكند؟ باید جامعهشناس بفهمد درد از كجاست؟ مطالعه از نزدیك را توصیه میكند و نباید ساخت جامعه و تأثیرات آن را به عنوان عاملی جبری تلقی نمود.با آنچه كه بلومر مطرح كرد مفاهیم تفسیری در جامعهشناسی آمریكا و اروپا جان تازهای گرفت و هدف و مسیر خود را باز یابد و راههای تازهای فراسوی خود پیدا نماید. این بویژه به نوع تفسیر وی از تجزبه باز میگردد بدین ترتیب بلومر تجربهگرایی و آزمون عینی را از شرایط تحقیق در علوم اجتماعی برمیشمارد. كه در بررسی حوزههای روش تحقیق و روششناسی بطور مشروح به آنها میپردازیم .قضایای بنیادین
بلومر در كتاب خود مفاهیم هستیشناسی و بنیادی خویش در سه قضیه از هم تفكیك میكند:قضیه اول: جهانی كه انسان با آن در رابطه است و جهان اعیان1 است كه به سه دسته تقسیم میشوند:1 ـ اعیان فیزیكی3 : مثل كوه، اطاق ، ساختمان، تخته، میز، ;2 ـ اعیان اجتماعی4: شامل روابط اجتماعی ، ساخت اجتماعی ، طبقات اجتماعی، خانواده، دوست، معلّم 3 ـ اعیان مجرد5: مفاهیم ذهنی؛ آزادی ، دموكراسی، نفرت، عشق، مفاهیم اسطورهای بنابر قضیه اول بلومر به همه چیز میتوان در جهان (اشاره 2(نمود بنابراین ما به همه چیز تعریف و درك جمعی و مشترك نسبت به آنها داریم.قضیه دوّم : در این قضیه بلومر به این سوال جواب میدهد كه منشاء اعیان كجاست؟ آیا از ذات اشیاء تراوش میكند یا از ذهن انسان؟ آیا انسان از بدو تولد حامل معانی است؟ انسان موجودی نادان و ناقص در بدو تولد است و به تدریج آموختنیها را میآموزد. پس آیا معانی در ذات اشیاء نهفته است؟ مثلاً تخته سیاه برای همه یك معنی را میدهد خیر این معنی برای یك دانشآموز با یك پیرزن روستایی متفاوت است.انسان هر آنچه میآموزد و برایش معنادار میشود در روابط متقابل اخذ میكند. كامپیوتر، تختهسیاه ، میز و هرآنچه كه هست. اشاره به خودآزاری تلقی شدن مراسم سینهزنی یا زنجیر شیعیان توسط غربیها زیرا هنجارها و ارزشهای ما برایشان قابلهضم نیست همانطوریكه برای ما عادات و روشهای ایشان قابل فهم و هضم نیست.
قضیه سوم: این قضیه وجه تفسیرگرایی بلومر را نشان میدهد . بنابه اعتقاد عوامل گرایان انسان تحت شرایط خاصی رفتار خاص از خود نشان میدهد مثل موش كه اگر شوك به ان وارد شود رفتار خاص نشان میدهد در حالیكه تفسیرگرایان، بر این باور دارند كه انسان چیزی در درونش دارد كه به بركت آن وقایع و پدیدهها را تفسیر میكند. آنان انسان را موجودی تفسیرگرا و معنا كننده میدانند در واقع انسان با خود مشاوره و مباحثه میكند كه كاری را انجام دهم یا ندهم. و بهترین مثال را دكتر تنهایی برخورد و جسارت عمرابنعبدود بر حضرت امیرالمؤمنین (ع) میدانند.
باورهای ریشهای :بلومر در شرح اصول نظری و مفروضات مسلم كنش متقابلگرایی نمادی، و یا آنچه كه خود وی میخواند: « باورهای ریشهای» 1 شش مفهوم و یا باورهای ریشهای را مسلم فرضمینمود كه دكتر تنهایی (1374 و 1371) در سه جستار روششناسی، ایستاییشناسی و پویاشناسی به انها به طور مشروح پرداخته است ما در این فرصت به شرح مختصر هركدام از آنها میپردازیم:1 ـ ماهیت یا طبیعت جامعه بشری و زندگی گروهاجتماعی(Nature of Humans societr) همانطوریكه میدانید زندگی گروههای اجتماعی در هر مكتبی با اصطلاحی خاص عنوان میشود، فرهنگ جامعه سازمان اجتماعی ، ساخت اجتماعی و غیره بلومر ار این مسئله غافل نیست ولی آنچه برای وی مهم است نه این اشكال بلكه محتوای واقعی این اشكال یعنی كنش اجتماعی است. پس مكتب به مطالعه همین محتوا یعنی كنش متقابل انسان كه جوهر اساسی میداند میپردازد.2 ـ ماهیت كنش متقابل اجتماعی (Nature of social Interaction) گرچه واژه فوق توسط جامعهشناسان دیگر نیز بكار برده شده است ولی آنرا تحت و احاطه ساختهای دیگر میدانند. در نظر بلومر كنش متقابل اجتماعی عبارت از فرایندی است كه انسان در آن به مدد قوه تفسیر ، رفت
ار و سلوك خویش را در برابر دیگران شكل میدهد و یا سلوك خود را در برابر دیگران و یا موقعیت اجتماعی میسازد . پس كنشمتقابل فرایندی است كه فرد با آگاهی و تفسیر و دخالت كرده و با توجه به كنشدیگران و تفسیر خویش عمل میكند بلومر آن دسته از سلوك اجتماعی كه مبتنی بر تفسیر و یا بهرهگیری از قضیه سوم وی نبود را كنش متقابل نانمادی میداند كه بیش از وی مید آنها را گفتگوی ایماها میخواند.یانكرایب (1998 ترجمه عباس مخبر، 1378) با مثال نوع برخوردهای دو سگ و دو انسان مقایسه میكند وقتی سگی از ترس سگ دیگر عقبنشینی میكند هیچگونه درك متقابل در كار نیست ولی وقتی به به یك نفر اخطار دادهمیشود معمولاً لزومی به نشان دادن دندان و غرغركردن نیست.
3 ـ ماهیت اعیان (Nature of object)از نظر بلومر این جهان است كه برای بشر موجود است و نه عكس آن بنابراین محیط از نظر بلومر عبارت از دنیای شناختهشده و معرفی شده در قالب نمادین و زبانی است كه معانی آنها از طریق كنش متقابل اجتماعی تعیین شده است. پس محیط محض بدون انسان موجود میباشد ولی چنانچه به دریافت و تفسیر انسان نرسیده باشد در كنش متقابل نقشی نخواهد داشت4ـ انسان موجودی كنشگر (The Human Being As An acting organism)انسان در نظر بلومر با ساخت ویژه خویش كه از دیگر موجودات متمایز است میتواند به تشكیل « خود» موفق شده و به جای واكنش و یا پاسخ به انگیزهها و یا عوامل درونی و بیرونی در برابر آنها كنش كند . و این همان معنای داشتن « خود یا Self » است كه بلومر از مید گرفته است و كشف آن توسط وی انقلابی در علوم اجتماعی خوانده میشود (تنهایی، 1373)5 ـ ماهیت كنش انسان (Nature of Human Action) به دلیل ساخت وجودی انسان ، انسان دارای توانایی خاصی است كه ویژه انسان است . از این رو انسان میتواند از حد واكنش ویا پاسخ ساده به محیط در گذشته و در برابر دنیای اعیان كنش كند . و اگر از این غافل شود همان تعبیر اولئك كالانعام بل هم اضل خواهدبود.
6ـ بهم پیوستگی كنش یا كنش پیوسته (Interlinkage of Action)كنش پیوسته نهاد یا سازمانهایی است كه میتواند بدون مراجعه به اجزاء كنش تشكیل دهنده آن مورد توجه و مطالعه قرار میگیرد نهادهایی از قبیل خانواده، جنگ، شركتهای تجاری، كلیسا و مسجد، دانشگاه ، قوم و طبقه در واقع بلومر به جای استفاده از مفهوم ساخت و نهاد و با نظام اجتماعی به مفهوم كنش پیوسته روی میآورد.روششناسیقبل از پرداختن به روششناسی بلومر لازم میدانم اشارهای گذرا به تقابل مكتب شیكاگو و ایوا كه بلومر یكی از قطبهای اصلی این تقابل تلقی میشود اشارهای مختصر داشته باشیم، بلومر اصول اساسی خویش را از میر گرفت كه در حوزهای معروف به شیكاگو تدوین گردید و چندین جناح متفاوت را برمیگرفت كه معروفترین شاخهها مربوط به رابرت ازرا پارك در جامعهشناسی شهری بود. اما گروه دیگر كه به افكار میر نزدیكتر بودند بتدریج مكتب كنش متقابل نمادی را بوجود آوردند و دو مكتب روش شناختی یكس مكتب شیكاگو به رهبری هربرت بلومر و دیگری مكتب ایوا به رهبری مانفوردكون بوجود آمد.مهمترین تفاوت از دیدگاه شاگردان بلومر ومكتب ایوا این است كه شاگردان مكتب بلومر آنطور كه باید و شاید تأكیدات اصلی رفتارگرایی اجتماعی مید را رها نكردند . (تنهایی ، 1373) بنیادیترین اختلاف نظرهای میان بلومر و كون اختلاف نظرهای روششناختی هستند. رملستر و رینولدز، 1975 به نقل از ریترز ترجمه محسن ثلاثی)
تأكید بلومر بر تفسیر معانی توسط كنشگر میباشد پس بنابراین در نگاه به مسئله و موضوع باید از دید خود كنشگر و مردم نسبت به آن نگریست به جای اینكه از دید پژوهشگر به فرایندهای اجتماعی نگاه كرد و این تأكید قطعاً به روش درونی اهمیتی بسزا میدهد و به روش دروننگری همدلانه معروف است . و این روش قاعدتاً با ابراز پوزیتویستی ممكن نمیبود.اما كون تحت تأثیر تعریف علم از دیدگاه پوزیتویستی بود او از جامعهشناسان میخواهد به جای روش همدلانه كه غیرعلمی میدانست برای فهم آنچه در سر كنشگران میگذرد از نشانههای رفتاری آشكارشان بهرهگیرند. كون بر وحدت در روش علمی تأكید داشت كه همه رشتههای علمی از جمله جامعهشناسی باید به دنبال تعمیم و كشف قوانین باشند.ارائه نظریات بلومر در نظرات لائر و هندل و سپس آنسلم استراس، تاموتسوشی بوتانی واروینگ گافمن و ابوالحسن حسن تنهایی را میتوانیم مشاهده كنیم.
روششناسی بلومراولین و مهمترین قضیه در روششناسی بلومر بررسی و مطالعه « جهان تجربی» است ولی نه آنگونه كه پوزتیویستها بدنبال آن هستند بلكه بدنبال واقعیت موجود بودن میباشد، و روشی كه بلومر بكارمیگیرد روش طبیعت گرایانه نام دارد، روشی كه نظریات بلومر را به نظریات داروین نزدیك میكند، روش طبیعت گرایانه به این معناست كه طبیعت جهان تجربی را به گونهای كه در جهان خارج است بشناسیم و نه برمبنایی كه در مفاهیم تجربی ما متبلور شده است و نه به شیوهای كه در ستون و شاخصها پژوهشگران قبلی منعكسشده بلكه بصورت مفاهیمی كه در خود واقعیت موجود است و حیات دارند و دائماً در فرایندشدن و بازآفرینی مورد توجه قرارمیگیرند در فرآیند روششناسی بلومر دو فرایند متمایز از هم در فرایندی تكوینی دیدهمیشود:
1 ـ فرآیند كشف: آغاز مطالعه از واقعیت عینی بدون نسخه یا دستورالعمل قلبی و تنها با مراجعه مستقیم به واقعیت است كه در دو مرحله آشنایی با واقعیت و درك همه جانبه آن كه طریق مصاحبه و كنش متقابل با واقعیت صورت میگیرد و دوم وارسی دقیق راههای رسیدن ورسش كار و بررسی روابط میان دادههای نوپدیدار را تشكیل میدهد.2ـ فرآیند وارسی: هدف علم تنها گزارش ساده واقع نیست بلكه باید به مفهوم سازی پرداختهشود و آنها را پس از بررسی و آزمون لازم در قالبی نظری یا تئوریك برای گامنهادن به مراحل بعدی و طرح قضایای راهبر آماده كند و این با كنترل دقیق یافتهها و روابط آنها مشخص میشود پس وارسی عبارت از آزمون سرسختانه از همه جوانب و كنترلهای مكرر آن در برابر واقعیت است.
مراحل انجام پژوهش از نظر بلومر 1ـ منظر و تصویر پیشین جهان تجربی؛ابتدا باید قوالب مفهومی و علمی خاصی را از آغاز داشتهباشیم این قوالب عبارتند از تخیل و تصوری از واقعیت مورد مطالعه یا تصور و شناخت و معرفتی كه نسبت به واقعیت داریم و آن عبارت است از مشخص كردن مسئله خاص و ابزار و راهها و تكنیكهای خاص میباشد یعنی با ذهن خالی نمیتوان به طرف واقعیت رفت.2 ـ ساختن مسألهدر این رابطه باید دید چه چیزی موردسؤال است . برای مثال داروین مدام از خود سؤال میكند كه این چیست؟ سؤالات ممكن است خندهآور و مضحك و یا حتی مربوط به فرضیه باشد. مسأله چیزی است كه ما نمیدانیم پاسخ آن چیست؟به نظر بلومر باید به توافقهای مبتذل و بردگی به اصول جزئی را كنار نهاد.3 ـ شناخت دادههای متناسب و راه و فن گردآوری آنها؛مهمترین مسأله این است كه با توجه به ماهیّت مسئله دادههای مربوط به آن باید گزینش شوند و با تناسب به دادهها و مسأله مورد تحقیق بهترین روش گردآوری توسط پژوهشگرانتخاب شود. موضوع تحقیق تعیین كنندهمیباشد. نه روش پیش فرضی كه از آغاز تدوین وبه عنوان الگویی
غیرقابل تغییر در پیشبگیریم
4 ـ تعیین و تحلیل روابط میان دادههااین تنها به معنای شناخت روابط آماری و همبستگی با متغیرها نیست . بلكه باید ببینیم كه دادهها و عناصری كه یافتهایم تا چه اندازه با معنا بوده و به همدیگر مربوط هستند و به قول بلومر باید مفاهیم معین به مفاهیم حساس تبدیل شوند به مفاهیم جدید میرسیم. و این امكان هیچگاه برای پژوهشگران عواملگرایی كه تنها به تعیین روابط بین تغیرهای فرضیههای كه از پیش ساختهاند محدود میشوند عملی نخواهد بود.
ادامه خواندن مقاله در مورد نظريه کنش متقابل
نوشته مقاله در مورد نظريه کنش متقابل اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.